علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 60

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 60

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

ص: 1

1- سوره

1- آثار تلاوت سوره زلزال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 13 - 23

23- < عن أبی عبدالله ( ع ) انه قال : لاتملّوا من قراءه إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من کانت قراءته بها فی نوافله لم یصبه الله عزوجل بزلزله أبداً و لم یمت بها و لا بصاعقه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: از خواندن سوره <إذا زلزلت الأرض زلزالها> خسته نشوید ; زیرا کسی که آن را در نافله های خود بخواند، خدای عزوجل هیچ گاه او را با زلزله آسیب نمی رساند و به وسیله زلزله و صاعقه به هلاکت نمی رساند>.

2- آخرین سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نصر - 110 - 1 - 6

6 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : أوّل ما نزل علی رسول اللّه ( ص ) < بسم اللّه الرحم-ن الرحیم . اقرأ باسم ربّک > و آخره < إذا جاء نصر اللّه > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: اولین چیزی که بر رسول خدا(ص) نازل گشت <بسم اللّه الرحم-ن الرحیم . اقرأ باسم ربّک> بود و آخرین آن <إذا جاء نصر اللّه> بود>.

3- آیات سوره انعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 55 - 2

2 - آیات با عظمت سوره انعام نمونه ای از تفصیل و تبیین خداوند

و کذلک نفصل الأیت

<ذلک> ظاهراً اشاره به آیات سوره انعام است. یعنی ما مانند این آیات با عظمت، آیات خود را بیان می کنیم.

ص: 1

4- آیات سوره رعد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 1 - 2

2- آیات سوره رعد بخشی از قرآن است .

تلک ءای-ت الکت-ب

مشارالیه <تلک> آیات سوره رعد است. بنابراین <تلک آیات ...> ; یعنی ، آیاتی که پیش روی شماست، آیات این کتاب (قرآن) است.

5- آیات سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 1 - 4

4- آیات سوره یوسف ، بخشی از قرآن مبین است .

تلک ءای-ت الکت-ب المبین

مشارالیه <تلک> آیات سوره یوسف است. بنابراین <تلک آیات ...> ; یعنی ، آیاتی که پیش روی شماست ، آیات آن کتاب مبین (قرآن) است.

6- اصطلاح سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 64 - 7

7 - واژه < سوره > و استعمال آن در بخشی از آیات قرآن ، اصطلاحی آشنا و شناخته شده در عصر وحی

یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 86 - 1

1 - < سوره > عنوانی انتخاب شده از سوی خداوند و شناخته شده در عصر پیامبر ( ص )

و إذا أنزلت سوره

7- اصطلاح سوره در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 3

ص: 2

3- سوره ، نامی است شناخته شده در زمان نزول قرآن و عصر رسالت پیامبراسلام ( ص )

سوره أنزلن-ها. .. فیها ءای-ت بیّن-ت

8- اعطاء سوره حمد به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 1

1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی

نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.

9- انتخاب عنوان سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 86 - 1

1 - < سوره > عنوانی انتخاب شده از سوی خداوند و شناخته شده در عصر پیامبر ( ص )

و إذا أنزلت سوره

10- اولین سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نصر - 110 - 1 - 6

6 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : أوّل ما نزل علی رسول اللّه ( ص ) < بسم اللّه الرحم-ن الرحیم . اقرأ باسم ربّک > و آخره < إذا جاء نصر اللّه > ;

از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: اولین چیزی که بر رسول خدا(ص) نازل گشت <بسم اللّه الرحم-ن الرحیم . اقرأ باسم ربّک> بود و آخرین آن <إذا جاء نصر اللّه> بود>.

11- اهمیت سوره کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 109 - 9

9- سوره کهف و حقایق و معارف بیان شده در آن ، گوشه ای از کلمات بی پایان خداوند است .

ص: 3

لو کان البحر مدادًا لکلم-ت ربّی لنفد البحر قبل أن تنفد کلم-ت ربّی

طرح بی انتها بودن سخنان خداوند در پایان سوره ای که در آن موضوعات عمده ای چون سرگذشت اصحاب کهف و. .. یاد شده است، گویای برداشت بالا است.

12- اهمیت سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 5

5- سوره نور ، دارای اهمیت و جایگاه ویژه و والا در قرآن

سوره أنزلن-ها و فرضن-ها و أنزلنا فیها ءای-ت بیّن-ت

برداشت فوق با توجه به سه نکته است: 1- اختصاص به ذکر یافتن این سوره از میان دیگر سوره های قرآن; 2- تنکیر لفظ <سوره> که دال بر تفخیم است; 3- تکرار لفظ <أنزلنا> به صورت فعل متکلم مع الغیر و اسناد آن به اسم جلاله <اللّه>.

13- بسمله در سوره توبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 9

9 - از علی ( ع ) روایت شده است : < انه لم ینزل بسم اللّه الرحمن الرحیم علی رأس سوره برائه لأن بسم اللّه للأمان و الرحمه و نزلت برائه لرفع الأمان بالسیف ;

<بسم اللّه الرحمن الرحیم> در اول سوره براءت نازل نشده ; زیرا بسم اللّه برای امان و رحمت است و سوره براءت برای برداشتن امان به وسیله شمشیر نازل شده است>.

14- تعالیم سوره قصص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 3 - 5

5 - سوره < قصص > دربردارنده تنها گوشه ای از داستان موسی و فرعون

نتلوا علیک من نبإِ موسی و فرعون

به کارگیری <من> تبعیضیه در <من نبإ> بیانگر آن است که آنچه در سوره <قصص> مطرح شده; تنها بخشی از سرگذشت موسی(ع) و فرعون است و نه همه آن.

15- تعالیم سوره کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 4

10 - کهف - 18 - 109 - 9

9- سوره کهف و حقایق و معارف بیان شده در آن ، گوشه ای از کلمات بی پایان خداوند است .

لو کان البحر مدادًا لکلم-ت ربّی لنفد البحر قبل أن تنفد کلم-ت ربّی

طرح بی انتها بودن سخنان خداوند در پایان سوره ای که در آن موضوعات عمده ای چون سرگذشت اصحاب کهف و. .. یاد شده است، گویای برداشت بالا است.

16- تعالیم سوره مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 2 - 2

2- سوره مریم ، بازگوکننده رحمت و الطاف خداوند به زکریا است .

ذکر رحمت ربّک عبده زکریّا

<ذکر> یا خبر است و مبتدای آن اسم اشاره محذوف است; یعنی، <ه-ذا المتلوّ ذکر> که مراد از آن، سوره مریم است. و یا این که مبتدا بوده و خبر آن محذوف است; یعنی، <ذکر رحمت ... فیما یتلی علیک>.

17- تعالیم سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 4

4- مجموع آیات سوره نور ، شامل دو بخش است : احکام واجب الاجرا و معارف شایان توجه و تذکر .

سوره أنزلن-ها و فرضن-ها

<فرض> به معنای ایجاب قطعیت و الزام است (لسان العرب). از این رو مفسران برآنند که فرض کردن سوره، یا به اعتبار وجود احکام لازم الاجرا در این سوره است و یا به اعتبار وجود عقاید و معارف خدشه ناپذیر و شایان توجه در آن می باشد.

18- تعالیم سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 15

15- < عن جعفربن محمد ( ع ) انه قال : قال والدی . . . و ما أنزل الله سوره یوسف إلاّ أمثالاً لکی لایحسد بعضنا بعضاً کما حسد یوسف إخوته و بغوا علیه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: پدرم (امام باقر) فرمود: خدا سوره یوسف را نازل نفرمود مگر به عنوان مثلها [ی بیدارکننده] تا بعضی از ما به بعضی دیگر حسد نورزیم، آن گونه که برادران یوسف به او حسد ورزیدند و به او ستم کردند>.

ص: 5

19- تلاوت سوره فلق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فلق - 113 - 5 - 9

9 - به زبان آوردن آیات سوره < فلق > ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

20- حقانیت تعالیم سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 7،8،10

7- سوره هود و داستان های نقل شده در آن ، بیانگر حقایقی پیراسته از هر گونه باطل

و جاءک فی ه-ذه الحق

مشارالیه <ه-ذه> سوره هود و یا داستانهای پیامبرانی است که در آن بیان شده است. <ال> در <الحق> به اصطلاح برای استغراق صفات است. بنابراین <الحق>; یعنی ، حق کامل و بدون هیچ نقص.

8- مطالب مطرح شده در سوره هود و بیان سرگذشت پیامبران در آن ، موجب بروز و ظهور حق برای پیامبر ( ص )

و جاءک فی ه-ذه الحق

10- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوی موعظه هایی ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینی است .

جاءک فی ه-ذه الحق و موعظه و ذکری

21- سوره بندی قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 23 - 9،10

9 - قرآن در همان عصر پیامبر ( ص ) بخشهایی به نام سوره تقسیم شده بود .

فأتوا بسوره من مثله

10 - تقسیم بندی قرآن و نامیدن هر بخش به < سوره > از ناحیه خداوند بوده است . *

فأتوا بسوره من مثله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 13 - 8

8- قرآن در عصر پیامبر ( ص ) ، به بخشهایی به نام < سوره > تقسیم بندی شده بود .

فأتوا بعشر سور مثله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 106 - 1

1- تنظیم ، تفصیل و بخش بخش شدن قرآن ، از جانب خداوند بود نه در اختیار پیامبر ( ص )

ص: 6

قرءانًا فرقن-ه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 1 - 8

8 - قرآن ، کتابی است که به تدریج و جدا جدا ( آیه آیه و سوره سوره ) بر پیامبراسلام ( ص ) فرود آمد .

تبارک الذی نزّل الفرقان علی عبده

از دیدگاه برخی از مفسران چون زمخشری، قرآن به این دلیل به فرقان (جدا کننده) نام گذاری شده است که آیات و سوره های آن جدا جدا و با فاصله و به تدریج گردیده بود. ; مثلا در آیه 106 <سوره اسراء> آمده است: <و قرآناً فرقناه لتقرأه علی الناس علی مکث و نزّلناه تنزیلاً>.

22- سوره در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 64 - 7

7 - واژه < سوره > و استعمال آن در بخشی از آیات قرآن ، اصطلاحی آشنا و شناخته شده در عصر وحی

یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 86 - 1

1 - < سوره > عنوانی انتخاب شده از سوی خداوند و شناخته شده در عصر پیامبر ( ص )

و إذا أنزلت سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 20 - 3

3- < سوره > عنوانی آشنا ، برای مؤمنان عصر نزول

لولا نزّلت سوره فإذا أنزلت سوره

از این که مؤمنان درخواست نزول <سوره>ای را داشتند; معلوم می شود که آنان بااین عنوان آشنا بوده اند و عنوان <سوره> در عصرهای پس از نزول جعل نشده است.

23- سوره های قرآن در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 64 - 7

7 - واژه < سوره > و استعمال آن در بخشی از آیات قرآن ، اصطلاحی آشنا و شناخته شده در عصر وحی

یحذر المنفقون أن تنزل علیهم سوره

ص: 7

24- سوره های متشابه قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 20 - 5

5- برخی از سوره های قرآن ، روشن و توجیه ناپذیر ( محکم ) و برخی دیگر متشابه

فإذا أنزلت سوره محکمه

از احترازی بودن قید <محکمه>، مطلب بالا استفاده می شود.

25- سوره های محکم قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 20 - 4،5

4- سوره های دربردارنده فرمان جهاد ، سوره هایی محکم ، قاطع و خالی از تشابه

فإذا أنزلت سوره محکمه و ذکر فیها القتال

برداشت بالا بنابراین نکته است که <ذکر فیها القتال> تفسیرکننده <محکمه> باشد; یعنی، سوره از آن جهت <محکم> نامیده می شود که در آن، حکم قاطع و روشن جهاد آمده باشد.

5- برخی از سوره های قرآن ، روشن و توجیه ناپذیر ( محکم ) و برخی دیگر متشابه

فإذا أنزلت سوره محکمه

از احترازی بودن قید <محکمه>، مطلب بالا استفاده می شود.

26- عظمت آیات سوره حجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 1 - 3

3- آیه های سوره حجر ، دارای ارزش ، قداست و عظمت

تلک ءای-ت الکت-ب

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مشارالیه <تلک> همین سوره حجر باشد و چون <تلک> برای اشاره به دور است، می تواند بیانگر عظمت و مرتبه والای این سوره باشد.

27- عظمت آیات سوره لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 2 - 3

3 - آیه های سوره لقمان ، آیه هایی با عظمت و پر شأن و منزلت است .

ص: 8

تلک ءای-ت الکت-ب الحکیم

مراد از <آیات> در این آیه، می تواند آیه های سوره لقمان باشد.

28- عظمت آیات سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 1 - 5

5- آیات سوره یوسف ، آیاتی است ارجمند و رفیع .

تلک ءای-ت الکت-ب المبین

<تلک> لفظی است برای اشاره به دور و استعمال آن برای مشارالیه نزدیک ، حاکی از عظمت آن در نزد متکلم است.

29- عظمت سوره رعد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 1 - 3

3- آیات سوره رعد آیاتی ارجمند و رفیع است .

تلک ءای-ت الکت-ب

<تلک> لفظی است برای اشاره به دور. به کارگیری آن برای مشارالیه نزدیک ، حاکی از عظمت آن در نزد متکلم است.

30- فضیلت سوره حمد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 1،2،6

1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی

نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.

2- سوره حمد ، دارای جایگاه ویژه و ارزشی والا در میان مجموعه سوره های قرآن

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی و القرءان العظیم

برداشت فوق از اختصاص به ذکر یافتن سوره حمد پیش از بیان قرآن به عنوان <کتاب عظیم> استفاده می شود.

6- < عن یونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) < و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم > قال : هی سوره الحمد و هی سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانی لأنها یثنی فی الرکعتین ;

یونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند <ولقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم> سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا

ص: 9

مثانی نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده می شود>.

31- فلسفه نزول سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 8

8- بیدارگری و غفلت زدایی ، فلسفه نزول آیات سوره نور

سوره أنزلن-ها . .. فیها ءای-ت بیّن-ت لعلّکم تذکّرون

<تذکر> (مصدر فعل <تذکّرون>) به معنای به یاد آوردن اندوخته های ذهنی و معلوماتی است که از خاطر رفته و به فراموشی سپرده شده است (برگرفته از لسان العرب). لازمه این معنا، بیداری و هوشیاری است.

32- فلسفه نزول سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 15

15- < عن جعفربن محمد ( ع ) انه قال : قال والدی . . . و ما أنزل الله سوره یوسف إلاّ أمثالاً لکی لایحسد بعضنا بعضاً کما حسد یوسف إخوته و بغوا علیه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: پدرم (امام باقر) فرمود: خدا سوره یوسف را نازل نفرمود مگر به عنوان مثلها [ی بیدارکننده] تا بعضی از ما به بعضی دیگر حسد نورزیم، آن گونه که برادران یوسف به او حسد ورزیدند و به او ستم کردند>.

33- قصص انبیا در سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 10

10- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوی موعظه هایی ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینی است .

جاءک فی ه-ذه الحق و موعظه و ذکری

34- محمد(ص) و سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 8

8- مطالب مطرح شده در سوره هود و بیان سرگذشت پیامبران در آن ، موجب بروز و ظهور حق برای پیامبر ( ص )

و جاءک فی ه-ذه الحق

ص: 10

35- محمد(ص) هنگام نزول سوره بلد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 2 - 4

4 - پیامبر ( ص ) ، هنگام نازل شدن سوره < بلد > ، در شهر مکه سکونت داشت .

و أنت حلّ به-ذا البلد

این احتمال وجود دارد که <حِلّ> به معنای اقامت کننده باشد، آن گونه که در البحرالمحیط آمده است. بر این مبنا این کلمه یا مرادف <حالٌّ> و یا مصدر و به معنای <حلول> است و توصیف پیامبر(ص) به آن، برای مبالغه در استقرار آن حضرت در مکه خواهد بود.

36- منشأ نامگذاری اصطلاح سوره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 2

2- سوره ، نامی است از سوی خداوند برای دسته ای از آیات به هم پیوسته .

سوره أنزلن-ها . .. فیها ءای-ت بیّن-ت

37- مواعظ سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 10،11

10- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوی موعظه هایی ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینی است .

جاءک فی ه-ذه الحق و موعظه و ذکری

11- تنها مؤمنان از مواعظ سوره هود سود می برند و متذکر حقایق و معارف الهی می شوند .

موعظه و ذکری للمؤمنین

روشن است که سوره هود و داستانهای نقل شده در آن ، برای همگان موعظه وتذکار است. بنابراین لام در <للمؤمنین> لام انتفاع است و حکایت از آن دارد که تنها اهل ایمان از حقایق بیان شده در این سوره بهره می برند و از تذکارهای آن سود می جویند.

38- مؤمنان و سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 11

11- تنها مؤمنان از مواعظ سوره هود سود می برند و متذکر حقایق و معارف الهی می شوند .

ص: 11

موعظه و ذکری للمؤمنین

روشن است که سوره هود و داستانهای نقل شده در آن ، برای همگان موعظه وتذکار است. بنابراین لام در <للمؤمنین> لام انتفاع است و حکایت از آن دارد که تنها اهل ایمان از حقایق بیان شده در این سوره بهره می برند و از تذکارهای آن سود می جویند.

39- نامهای سوره حمد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 6

6- < عن یونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) < و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم > قال : هی سوره الحمد و هی سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانی لأنها یثنی فی الرکعتین ;

یونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند <ولقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم> سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا مثانی نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده می شود>.

40- نزول دفعی سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 1

1- سوره نور ، به صورت دفعی و یکباره نازل گشت .

سوره أنزلن-ها

<سوره> خبر برای مبتدای محذوف (ه-ذه) است و مشارالیه <ه-ذه> مجموعه آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل شد. بنابراین لازمه این امر، آن است که این مجموعه، یکباره و به هم پیوسته نازل شده باشد. گفتنی است اشاره شدن این مجموعه با واژه <ه-ذه> - که برای اشاره به نزدیک است - مؤید برداشت یاد شده است.

41- نزول سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 9،10

9- پیامبر ( ص ) ، پیش از نزول قرآن و سوره یوسف ، از داستان حضرت یوسف اطلاعی نداشت .

نقصّ . .. بما أوحینا ... و إن کنت من قبله لمن الغ-فلین

10- مردم عصر بعثت ، ناآگاه به سرگذشت یوسف ( ع ) پیش از نزول قرآن

و إن کنت من قبله لمن الغ-فلین

<إن> در جمله فوق مخففه است و مراد از <الغافلین> مردم عصر بعثت می باشد. بنابراین مفاد جمله <إن کنت ...> چنین می شود: تو نیز ای پیامبر! پیش از نزول قرآن همانند سایر مردم ، از داستان یوسف بی خبر بودی.

ص: 12

42- ویژگیهای سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 1،4

1- سوره نور ، به صورت دفعی و یکباره نازل گشت .

سوره أنزلن-ها

<سوره> خبر برای مبتدای محذوف (ه-ذه) است و مشارالیه <ه-ذه> مجموعه آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل شد. بنابراین لازمه این امر، آن است که این مجموعه، یکباره و به هم پیوسته نازل شده باشد. گفتنی است اشاره شدن این مجموعه با واژه <ه-ذه> - که برای اشاره به نزدیک است - مؤید برداشت یاد شده است.

4- مجموع آیات سوره نور ، شامل دو بخش است : احکام واجب الاجرا و معارف شایان توجه و تذکر .

سوره أنزلن-ها و فرضن-ها

<فرض> به معنای ایجاب قطعیت و الزام است (لسان العرب). از این رو مفسران برآنند که فرض کردن سوره، یا به اعتبار وجود احکام لازم الاجرا در این سوره است و یا به اعتبار وجود عقاید و معارف خدشه ناپذیر و شایان توجه در آن می باشد.

43- ویژگیهای سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 1 - 5

5- آیات سوره یوسف ، آیاتی است ارجمند و رفیع .

تلک ءای-ت الکت-ب المبین

<تلک> لفظی است برای اشاره به دور و استعمال آن برای مشارالیه نزدیک ، حاکی از عظمت آن در نزد متکلم است.

سوره انعام

44- آیات سوره انعام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 55 - 2

2 - آیات با عظمت سوره انعام نمونه ای از تفصیل و تبیین خداوند

و کذلک نفصل الأیت

<ذلک> ظاهراً اشاره به آیات سوره انعام است. یعنی ما مانند این آیات با عظمت، آیات خود را بیان می کنیم.

سوره توبه

ص: 13

45- بسمله در سوره توبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 1 - 9

9 - از علی ( ع ) روایت شده است : < انه لم ینزل بسم اللّه الرحمن الرحیم علی رأس سوره برائه لأن بسم اللّه للأمان و الرحمه و نزلت برائه لرفع الأمان بالسیف ;

<بسم اللّه الرحمن الرحیم> در اول سوره براءت نازل نشده ; زیرا بسم اللّه برای امان و رحمت است و سوره براءت برای برداشتن امان به وسیله شمشیر نازل شده است>.

سوره حجر

46- عظمت آیات سوره حجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 1 - 3

3- آیه های سوره حجر ، دارای ارزش ، قداست و عظمت

تلک ءای-ت الکت-ب

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مشارالیه <تلک> همین سوره حجر باشد و چون <تلک> برای اشاره به دور است، می تواند بیانگر عظمت و مرتبه والای این سوره باشد.

سوره حمد

47- اعطاء سوره حمد به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 1

1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی

نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.

48- فضیلت سوره حمد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 1،2،6

1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی

ص: 14

نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.

2- سوره حمد ، دارای جایگاه ویژه و ارزشی والا در میان مجموعه سوره های قرآن

و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی و القرءان العظیم

برداشت فوق از اختصاص به ذکر یافتن سوره حمد پیش از بیان قرآن به عنوان <کتاب عظیم> استفاده می شود.

6- < عن یونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) < و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم > قال : هی سوره الحمد و هی سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانی لأنها یثنی فی الرکعتین ;

یونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند <ولقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم> سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا مثانی نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده می شود>.

49- نامهای سوره حمد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 87 - 6

6- < عن یونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) < و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم > قال : هی سوره الحمد و هی سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانی لأنها یثنی فی الرکعتین ;

یونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند <ولقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم> سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا مثانی نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده می شود>.

سوره رعد

50- آیات سوره رعد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 1 - 2

2- آیات سوره رعد بخشی از قرآن است .

تلک ءای-ت الکت-ب

مشارالیه <تلک> آیات سوره رعد است. بنابراین <تلک آیات ...> ; یعنی ، آیاتی که پیش روی شماست، آیات این کتاب (قرآن) است.

51- عظمت سوره رعد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 15

8 - رعد - 13 - 1 - 3

3- آیات سوره رعد آیاتی ارجمند و رفیع است .

تلک ءای-ت الکت-ب

<تلک> لفظی است برای اشاره به دور. به کارگیری آن برای مشارالیه نزدیک ، حاکی از عظمت آن در نزد متکلم است.

سوره زلزال

52- آثار تلاوت سوره زلزال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 13 - 23

23- < عن أبی عبدالله ( ع ) انه قال : لاتملّوا من قراءه إذا زلزلت الأرض زلزالها فإنه من کانت قراءته بها فی نوافله لم یصبه الله عزوجل بزلزله أبداً و لم یمت بها و لا بصاعقه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: از خواندن سوره <إذا زلزلت الأرض زلزالها> خسته نشوید ; زیرا کسی که آن را در نافله های خود بخواند، خدای عزوجل هیچ گاه او را با زلزله آسیب نمی رساند و به وسیله زلزله و صاعقه به هلاکت نمی رساند>.

سوره فلق

53- تلاوت سوره فلق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فلق - 113 - 5 - 9

9 - به زبان آوردن آیات سوره < فلق > ، از آداب استعاذه به خداوند

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

سوره قصص

54- تعالیم سوره قصص

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 3 - 5

5 - سوره < قصص > دربردارنده تنها گوشه ای از داستان موسی و فرعون

نتلوا علیک من نبإِ موسی و فرعون

به کارگیری <من> تبعیضیه در <من نبإ> بیانگر آن است که آنچه در سوره <قصص> مطرح شده; تنها بخشی از سرگذشت موسی(ع) و فرعون است و نه همه آن.

ص: 16

سوره کهف

55- اهمیت سوره کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 109 - 9

9- سوره کهف و حقایق و معارف بیان شده در آن ، گوشه ای از کلمات بی پایان خداوند است .

لو کان البحر مدادًا لکلم-ت ربّی لنفد البحر قبل أن تنفد کلم-ت ربّی

طرح بی انتها بودن سخنان خداوند در پایان سوره ای که در آن موضوعات عمده ای چون سرگذشت اصحاب کهف و. .. یاد شده است، گویای برداشت بالا است.

56- تعالیم سوره کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 109 - 9

9- سوره کهف و حقایق و معارف بیان شده در آن ، گوشه ای از کلمات بی پایان خداوند است .

لو کان البحر مدادًا لکلم-ت ربّی لنفد البحر قبل أن تنفد کلم-ت ربّی

طرح بی انتها بودن سخنان خداوند در پایان سوره ای که در آن موضوعات عمده ای چون سرگذشت اصحاب کهف و. .. یاد شده است، گویای برداشت بالا است.

سوره لقمان

57- عظمت آیات سوره لقمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 2 - 3

3 - آیه های سوره لقمان ، آیه هایی با عظمت و پر شأن و منزلت است .

تلک ءای-ت الکت-ب الحکیم

مراد از <آیات> در این آیه، می تواند آیه های سوره لقمان باشد.

سوره مریم

58- تعالیم سوره مریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 2 - 2

2- سوره مریم ، بازگوکننده رحمت و الطاف خداوند به زکریا است .

ذکر رحمت ربّک عبده زکریّا

ص: 17

<ذکر> یا خبر است و مبتدای آن اسم اشاره محذوف است; یعنی، <ه-ذا المتلوّ ذکر> که مراد از آن، سوره مریم است. و یا این که مبتدا بوده و خبر آن محذوف است; یعنی، <ذکر رحمت ... فیما یتلی علیک>.

سوره نور

59- اهمیت سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 5

5- سوره نور ، دارای اهمیت و جایگاه ویژه و والا در قرآن

سوره أنزلن-ها و فرضن-ها و أنزلنا فیها ءای-ت بیّن-ت

برداشت فوق با توجه به سه نکته است: 1- اختصاص به ذکر یافتن این سوره از میان دیگر سوره های قرآن; 2- تنکیر لفظ <سوره> که دال بر تفخیم است; 3- تکرار لفظ <أنزلنا> به صورت فعل متکلم مع الغیر و اسناد آن به اسم جلاله <اللّه>.

60- تعالیم سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 4

4- مجموع آیات سوره نور ، شامل دو بخش است : احکام واجب الاجرا و معارف شایان توجه و تذکر .

سوره أنزلن-ها و فرضن-ها

<فرض> به معنای ایجاب قطعیت و الزام است (لسان العرب). از این رو مفسران برآنند که فرض کردن سوره، یا به اعتبار وجود احکام لازم الاجرا در این سوره است و یا به اعتبار وجود عقاید و معارف خدشه ناپذیر و شایان توجه در آن می باشد.

61- فلسفه نزول سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 8

8- بیدارگری و غفلت زدایی ، فلسفه نزول آیات سوره نور

سوره أنزلن-ها . .. فیها ءای-ت بیّن-ت لعلّکم تذکّرون

<تذکر> (مصدر فعل <تذکّرون>) به معنای به یاد آوردن اندوخته های ذهنی و معلوماتی است که از خاطر رفته و به فراموشی سپرده شده است (برگرفته از لسان العرب). لازمه این معنا، بیداری و هوشیاری است.

62- نزول دفعی سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 18

12 - نور - 24 - 1 - 1

1- سوره نور ، به صورت دفعی و یکباره نازل گشت .

سوره أنزلن-ها

<سوره> خبر برای مبتدای محذوف (ه-ذه) است و مشارالیه <ه-ذه> مجموعه آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل شد. بنابراین لازمه این امر، آن است که این مجموعه، یکباره و به هم پیوسته نازل شده باشد. گفتنی است اشاره شدن این مجموعه با واژه <ه-ذه> - که برای اشاره به نزدیک است - مؤید برداشت یاد شده است.

63- ویژگیهای سوره نور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 1 - 1،4

1- سوره نور ، به صورت دفعی و یکباره نازل گشت .

سوره أنزلن-ها

<سوره> خبر برای مبتدای محذوف (ه-ذه) است و مشارالیه <ه-ذه> مجموعه آیاتی است که بر پیامبر(ص) نازل شد. بنابراین لازمه این امر، آن است که این مجموعه، یکباره و به هم پیوسته نازل شده باشد. گفتنی است اشاره شدن این مجموعه با واژه <ه-ذه> - که برای اشاره به نزدیک است - مؤید برداشت یاد شده است.

4- مجموع آیات سوره نور ، شامل دو بخش است : احکام واجب الاجرا و معارف شایان توجه و تذکر .

سوره أنزلن-ها و فرضن-ها

<فرض> به معنای ایجاب قطعیت و الزام است (لسان العرب). از این رو مفسران برآنند که فرض کردن سوره، یا به اعتبار وجود احکام لازم الاجرا در این سوره است و یا به اعتبار وجود عقاید و معارف خدشه ناپذیر و شایان توجه در آن می باشد.

سوره هود

64- حقانیت تعالیم سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 7،8،10

7- سوره هود و داستان های نقل شده در آن ، بیانگر حقایقی پیراسته از هر گونه باطل

و جاءک فی ه-ذه الحق

مشارالیه <ه-ذه> سوره هود و یا داستانهای پیامبرانی است که در آن بیان شده است. <ال> در <الحق> به اصطلاح برای استغراق صفات است. بنابراین <الحق>; یعنی ، حق کامل و بدون هیچ نقص.

8- مطالب مطرح شده در سوره هود و بیان سرگذشت پیامبران در آن ، موجب بروز و ظهور حق برای پیامبر ( ص )

و جاءک فی ه-ذه الحق

10- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوی موعظه هایی ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینی است .

جاءک فی ه-ذه الحق و موعظه و ذکری

ص: 19

65- قصص انبیا در سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 10

10- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوی موعظه هایی ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینی است .

جاءک فی ه-ذه الحق و موعظه و ذکری

66- محمد(ص) و سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 8

8- مطالب مطرح شده در سوره هود و بیان سرگذشت پیامبران در آن ، موجب بروز و ظهور حق برای پیامبر ( ص )

و جاءک فی ه-ذه الحق

67- مواعظ سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 10،11

10- سوره هود و داستان پیامبران مطرح شده در آن ، حاوی موعظه هایی ارجمند و مایه تذکار معارف و حقایق دینی است .

جاءک فی ه-ذه الحق و موعظه و ذکری

11- تنها مؤمنان از مواعظ سوره هود سود می برند و متذکر حقایق و معارف الهی می شوند .

موعظه و ذکری للمؤمنین

روشن است که سوره هود و داستانهای نقل شده در آن ، برای همگان موعظه وتذکار است. بنابراین لام در <للمؤمنین> لام انتفاع است و حکایت از آن دارد که تنها اهل ایمان از حقایق بیان شده در این سوره بهره می برند و از تذکارهای آن سود می جویند.

68- مؤمنان و سوره هود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 120 - 11

11- تنها مؤمنان از مواعظ سوره هود سود می برند و متذکر حقایق و معارف الهی می شوند .

موعظه و ذکری للمؤمنین

روشن است که سوره هود و داستانهای نقل شده در آن ، برای همگان موعظه وتذکار است. بنابراین لام در <للمؤمنین> لام انتفاع است و حکایت از آن دارد که تنها اهل ایمان از حقایق بیان شده در این سوره بهره می برند و از تذکارهای آن سود می جویند.

ص: 20

سوره یوسف

69- آیات سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 1 - 4

4- آیات سوره یوسف ، بخشی از قرآن مبین است .

تلک ءای-ت الکت-ب المبین

مشارالیه <تلک> آیات سوره یوسف است. بنابراین <تلک آیات ...> ; یعنی ، آیاتی که پیش روی شماست ، آیات آن کتاب مبین (قرآن) است.

70- تعالیم سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 15

15- < عن جعفربن محمد ( ع ) انه قال : قال والدی . . . و ما أنزل الله سوره یوسف إلاّ أمثالاً لکی لایحسد بعضنا بعضاً کما حسد یوسف إخوته و بغوا علیه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: پدرم (امام باقر) فرمود: خدا سوره یوسف را نازل نفرمود مگر به عنوان مثلها [ی بیدارکننده] تا بعضی از ما به بعضی دیگر حسد نورزیم، آن گونه که برادران یوسف به او حسد ورزیدند و به او ستم کردند>.

71- عظمت آیات سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 1 - 5

5- آیات سوره یوسف ، آیاتی است ارجمند و رفیع .

تلک ءای-ت الکت-ب المبین

<تلک> لفظی است برای اشاره به دور و استعمال آن برای مشارالیه نزدیک ، حاکی از عظمت آن در نزد متکلم است.

72- فلسفه نزول سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 15

15- < عن جعفربن محمد ( ع ) انه قال : قال والدی . . . و ما أنزل الله سوره یوسف إلاّ أمثالاً لکی لایحسد بعضنا بعضاً کما حسد یوسف إخوته و بغوا علیه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: پدرم (امام باقر) فرمود: خدا سوره یوسف را نازل نفرمود مگر به عنوان مثلها [ی

ص: 21

بیدارکننده] تا بعضی از ما به بعضی دیگر حسد نورزیم، آن گونه که برادران یوسف به او حسد ورزیدند و به او ستم کردند>.

73- نزول سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 3 - 9،10

9- پیامبر ( ص ) ، پیش از نزول قرآن و سوره یوسف ، از داستان حضرت یوسف اطلاعی نداشت .

نقصّ . .. بما أوحینا ... و إن کنت من قبله لمن الغ-فلین

10- مردم عصر بعثت ، ناآگاه به سرگذشت یوسف ( ع ) پیش از نزول قرآن

و إن کنت من قبله لمن الغ-فلین

<إن> در جمله فوق مخففه است و مراد از <الغافلین> مردم عصر بعثت می باشد. بنابراین مفاد جمله <إن کنت ...> چنین می شود: تو نیز ای پیامبر! پیش از نزول قرآن همانند سایر مردم ، از داستان یوسف بی خبر بودی.

74- ویژگیهای سوره یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 1 - 5

5- آیات سوره یوسف ، آیاتی است ارجمند و رفیع .

تلک ءای-ت الکت-ب المبین

<تلک> لفظی است برای اشاره به دور و استعمال آن برای مشارالیه نزدیک ، حاکی از عظمت آن در نزد متکلم است.

ص: 22

2- سوزاندن

1- پیشنهاد سوزاندن ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 97 - 1

1 - توصیه دسته جمعی مشرکان به یکدیگر ، مبنی بر ساختن بنایی برای سوزاندن ابراهیم ( ع )

قالوا ابنوا له بنی-نًا فألقوه فی الجحیم

2- توبه از سوزاندن مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 10 - 17

17 - اصحاب اخدود ، چنانچه از گناه سوزاندن مؤمنان توبه می کردند ، از عذاب جهنم رهایی می یافتند .

ثمّ لم یتوبوا فلهم عذاب جهنّم

3- توطئه سوزاندن ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 98 - 2

2 - سوزاندن ابراهیم ( ع ) با انبوهی از آتش پرشعله ، مکر و توطئه مشرکان در راستای نابودی آن حضرت

فألقوه فی الجحیم . فأرادوا به کیدًا فجعلن-هم الأسفلین

4- تهدید به سوزاندن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واکنش قوم ابراهیم در برابر دعوت آن حضرت به توحید عبادی ، تصمیم به قتل و یا سوزاندن وی بود !

و إبرهیم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

ص: 23

5- سوزاندن ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 68 - 1،2،6

1- ابراهیم ( ع ) ، از سوی بت پرستان محکوم به سوزانده شدن در آتش شد .

قالوا حرّقوه

2- آتشی که ابراهیم ( ع ) در آن افکنده شد ، آتشی انبوه و شدید بود .

قالوا حرّقوه

<تحریق> (مصدر <حرّقوه>) و مبالغه در <حرق> (سوزاندن) است; یعنی، سوزاندن بسیار و شدید.

6- سوزاندن کامل ابراهیم ( ع ) ، تنها راه دفاع از عقیده بت پرستان و معبود های ادعایی در دید قوم او بود .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتکم إن کنتم ف-علین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 70 - 3

3- حضرت ابراهیم ( ع ) ، علاوه بر افکنده شدن در آتش ، با نیرنگ و توطئه دیگری از سوی بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به کیدًا فجعلن-هم الأخسرین

برداشت یاد شده مبتنی براین است که مقصود از <کیداً> نیرنگ جدید و غیر از افکندن در آتش باشد; زیرا در معنای <کید> محرمانه بودن نهفته است، در حالی که افکندن در آتش کاری علنی بود نه مخفی; به علاوه تعبیر <أرادوا>; یعنی، اراده کردند و خواستند (نه عملی کردن) شاهد این مدعا است. گفتنی است تنوین <کیداً> برای تفخیم و تعظیم باشد که در این صورت بیانگر بزرگی نیرنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 24 - 1،6،8،9

1 - تنها واکنش قوم ابراهیم در برابر دعوت آن حضرت به توحید عبادی ، تصمیم به قتل و یا سوزاندن وی بود !

و إبرهیم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

6 - در بین قوم ابراهیم ، برای برخورد با ابراهیم ( ع ) دو دید ( کشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

<أو> در <أو حرّقوه> می تواند برای تنویع و می تواند برای اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، می توان استفاده کرد که قوم ابراهیم، برای از بین بردن او، دو دیدگاه داشته اند: عده ای، حکم به اعدام و گروهی، دستور به سوزاندن او می دادند.

8 - قوم ابراهیم ، سرانجام تصمیم گرفتند که ابراهیم ( ع ) را در آتش بسوزانند .

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنج-یه اللّه من النار

9 - قوم ابراهیم ، برای عملی ساختن تصمیم خود ، ابراهیم را در آتش پرتاب کردند .

فما کان جواب قومه . .. أو حرّقوه فأنج-یه اللّه

<فاء> در <فأنجاه> برای فصاحت است و دلالت بر حذف جمله ای می کند و آن می تواند چنین باشد: <ثم جعلوه فی النار>

ص: 24

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 25 - 5

5 - پیام توحیدی حضرت ابراهیم ( ع ) پیش و پس از انداخته شدن در آتش ، تفاوتی نداشت .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث-نًا . .. إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه ... و قال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 26 - 3

3 - حضرت ابراهیم ( ع ) از سرزمین خویش ، پس از واقعه دعوت به توحید و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت کرد .

و إبرهیم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرینه سیاق، مرجع ضمیر فاعلی <قال> حضرت ابراهیم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 97 - 2

2 - تصمیم دسته جمعی مشرکان بر سوزاندن ابراهیم ( ع ) در آتشی پرحرارت و پرشعله

فألقوه فی الجحیم

<جحیم> (از ماده <جحمه>) به معنای شدت شعله و حرارت آتش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 98 - 3

3 - نجات ابراهیم ( ع ) ، از میان تلی از آتش پرشعله مشرکان

فألقوه فی الجحیم . .. فجعلن-هم الأسفلین

6- سوزاندن با آتش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 66 - 4

4 - لازم است که روزی را که در آن ، کافران با آتش جهنم ، به سختی عذاب و سوزانده می شوند ، به خاطر داشت .

یوم تقلّب وجوههم فی النار

برداشت بنابراین احتمال است که نصب <یوم> به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. که باید فعل <اُذکر> در تقدیر باشد.

7- سوزاندن پشت ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 35 - 3

3 - پیشانی ، پهلو و پشت کنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره های گداخته ، داغ خواهند کرد .

ص: 25

فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم

8- سوزاندن پهلوی ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 35 - 3

3 - پیشانی ، پهلو و پشت کنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره های گداخته ، داغ خواهند کرد .

فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم

9- سوزاندن پیشانی ثروت اندوزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 35 - 3

3 - پیشانی ، پهلو و پشت کنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره های گداخته ، داغ خواهند کرد .

فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم

10- سوزاندن در قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 24 - 4

4 - کشتن و آتش زدن ، از شیوه های قوم ابراهیم ، برای رویارویی با دعوت توحیدی او بود .

إبرهیم إذ قال . .. ذلکم خیر لکم ... فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

11- سوزاندن زنان مؤمن در دوران اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 10 - 7

7 - اصحاب اخدود ، حتی زنان مؤمن را نیز در آتش سوزاندند .

فتنوا المؤمنین و المؤمن-ت

12- سوزاندن صورت بدکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 26

13 - نمل - 27 - 90 - 4

4 - سوختن چهره بدکاران به وسیله آتش دوزخ ، جزای روی گردانی آنان از آیات الهی

فکبّت وجوههم فی النّار هل تجزون إلاّ ما کنتم تعملون

از تعبیر <هل تجزون. ..> تناسب کیفر با گناه استفاده می شود و این تناسب، در مورد آنان که با صورت در آتش افکنده می شوند، می تواند بدان جهت باشد که آنان روی از حق برمی تافتند (ولوا مدبرین).

13- سوزاندن کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 12 - 7

7 - گرفتار ساختن کافران به عذاب جهنم و عذاب های سوزان تر از آن ، جلوه سخت گرفتن خداوند و هجوم ضربتی او است .

فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحریق . .. إنّ بطش ربّک لشدید

حرف <إنّ>، برای بیان علت است و دلیل دچار کردن کافران به عذاب را بیان می کند.

14- سوزاندن گوساله سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 97 - 11،12

11 - سوزاندن گوساله سامری به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا ، تصمیم قطعی و مؤکد موسی ( ع ) در باره گوساله زرّین سامری

وانظر إلی إل-هک . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ نسفًا

<تحریق> (مصدر <لنحرّقنّه>) به معنای زیاد سوزاندن است (مصباح). <نسف> به معنای از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنی است که معنای اخیر در آیه مناسب تر به نظر می رسد، بنابراین <ثمّ لننسفنّه...> ; یعنی، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

12 - سوزاندن گوساله سامری و ریختن سوخته آن به دریا ، در برابر دیدگان سامری و دیگر مردم انجام گرفت .

وانظر . .. لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فی الیمّ

<انظر> فرمان موسی(ع) به سامری است و ظاهر آن است که مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دریا ریختن باشد. ضمیرهای جمع در <لنحرّقنّه> و <لننسفنّه>، گویای حضور مردم در آن صحنه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 93 - 22

22 - از امام باقر ( ع ) درباره سخن خداوند که فرموده : < و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم > روایت شده که فرموده است : < فعمد موسی ( ع ) فبرد العجل من أنفه الی طرف ذنبه ثم احرقه بالنار فذرّه فی الیمّ قال : فکانت احدهم لیقع فی الماء و ما به إلیه من حاجه فیتعرض بذالک للرماد فیشربه و هو قول اللّه : و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم ;

موسی(ع) قصد ]نابودی[ گوساله ]سامری[ را نمود; پس او را با سوهان از بینی تا دم برید. سپس او را در آتش سوزاند و خاکسترش را به دریا ریخت. در این هنگام بعضی از گوساله پرستان وارد آب شده در حالی که نیازی به آب هم نداشتند و

ص: 27

قصد آنان خاکستر گوساله بود. پس خاکستر ]مخلوط با آب را [می نوشیدند و این سخن خداست که می فرماید: و اشربوا فی قلوبهم العجل بکفرهم>.

15- سوزاندن مجرم در قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 24 - 7

7 - قتل یا سوزاندن مخالفان و یا مجرمان ، از مجازات های دوران حضرت ابراهیم ( ع )

فما کان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

16- سوزاندن مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 7 - 2،3

2 - اصرار و مداومت اصحاب اخدود ، بر مقابله با مؤمنان و آزار دادن و سوزاندن آنان

یفعلون

فعل مضارع، هرگاه درباره کارهای گذشته به کار رود، استمرار را می رساند.

3 - در دیدگاه اصحاب اخدود ، ایمان مردم ، جرمی سنگین و موجب کیفر سوزاندن بود .

ما یفعلون بالمؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 11 - 4

4 - مؤمنانی که زیر شکنجه کافران جان دادند و در آتش آنان سوختند ، مالک بوستان های بهشت خواهند شد .

إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت لهم جنّ-ت

ارتباط این آیه با آیه قبل، بیانگر برداشت یاد شده است.

ص: 28

3- سوگند

1- سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگویی و سوگند به < لا و اللّه و بلی و اللّه > در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج

امام صادق (ع): . .. و <الرَفث> الجماع و <الفُسوق> الکذب و السباب و <الجدال> قول الرجل لا و اللّه و بلی و اللّه

_______________________________

کافی، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 194، ح 704.

24 - سه قسم صادق پی در پی و یک قسم دروغ ، از مصادیق جدال در حج است .

و لا جدال فی الحجّ

امام باقر (ع) یا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ایمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بیمین واحده کاذباً فقد جادل

_______________________________

کافی، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 95، ج 258.

2- آثار حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 10

10- شکستن سوگند و پیمان ، دارای بازتاب های ناگوار دنیوی و عذاب بزرگ اخروی

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبیل الله و لکم عذاب

برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است که <تذوقوا. ..> اشاره به ناگواریهای دنیوی و <عذاب عظیم> اشاره به عذاب اخروی باشد.

3- آثار سوءاستفاده از سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 4،5

ص: 29

4- سوء استفاده از سوگند و ارزش های دینی ، از عوامل سست شدن عقیده و ایمان دیگران است .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم فتزلّ قدم بعد ثبوتها

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که مراد از <قدم> ایمان و عقیده مردمی باشد که به دین گرایش یافته اند و با دیدن سوء استفاده برخی از دین، قدمهایشان سست گردد و از ایمان روی گردان شوند.

5- فریب دادن دیگران با سوگند ، زمینه بی اعتبار شدن آنها در روابط اجتماعی است .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم فتزلّ قدم بعد ثبوتها

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که سست شدن قدمها، کنایه از بی اعتبار شدن اصل سوگند در نظر مردم باشد.

4- آثار سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 11

11 - سوگند به خدا ، امری خطیر و مسؤولیت آفرین .

اقسموا باللّه جهد ایمنهم

جمله <اقسموا باللّه . ..> می رساند که بخشی از ملامت مؤمنان نسبت به عهدشکنی بیماردلان بدان جهت بوده است که آنان علی رغم سوگند به خدا بر پیمان خویش با مؤمنان وفادار نماندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 9

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 7

7 - سوگند، امری اطمینان بخش و زداینده شک و تردید برای آدم و حوا

و قاسمهما . .. فدلیهما بغرور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 11

11- سوگند و پیمان انسان با دیگران ، زمینه آزمایش الهی برای وی

تتّخذون أیم-نکم . .. إنما یبلوکم الله به

ص: 30

5- آثار سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 10

10 - سوگند مؤکد به خدا ، نشانگر ایمان نیست ; بلکه فرمان بری نیکو از خدا و رسول او ، علامت ایمان است .

و أقسموا باللّه جهد أیم-نهم . .. قل لاتقسموا طاعه معروفه

6- آثار سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 25

25 - کسی که با سوگند دروغ مال مسلمانی را به چنگ آورد ، مورد غضب الهی است .

انّ الّذین یشترون بعهد اللّه . .. لهم عذاب الیم

رسول اللّه (ص): من حلف یمیناً یقتطع بها مال اخیه، لقی اللّه عز و جل و هو علیه غضبان فانزل اللّه تصدیق ذلک فی کتابه <ان الذین یشترون . .. >.

_______________________________

امالی شیخ طوسی، ج 1، ص 368، جزء 12 ; نورالثقلین، ج 1، ص 355، ح 193.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 - متخلفان از جنگ تبوک ( منافقان ) ، به تخلف خویش و سوگند های دروغینشان ، در جهت هلاکت خود گام برداشتند .

سیحلفون باللّه . .. یهلکون أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 63 - 10

10 - حفظ آبرو در برابر مردم ، با سوگند دروغ و بی توجهی به رضایت خدا و رسولش ، موجب رسوایی و ذلت انسان در آخرت است .

یحلفون باللّه لکم . .. فان له نار جهنم ... ذلک الخزی العظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 3

3 - مردانی که با سوگند دروغین ، همسرانشان را متهم به زنا کنند ، مستحق لعنت خدایند .

والخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 2 - 4

4 - انحرافات منافقان ، نتیجه سوگند های دروغ آنان

ص: 31

اتّخذوا أیم-نهم جنّه فصدّوا عن سبیل اللّه

مطلب یاد شده از تفریع <فصدّوا. ..> بر <اتّخذوا...> به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 16 - 3

3 - تکذیب عمدی دین و رذایل اخلاقی ( همچون سوگند دروغ ، پستی ، عیب جویی ، سخن چینی ، مانع خیر شدن ، گناه پیشگی ، درشت خویی و بی تباری ) ، از زمینه های ابتلا به عذاب خفّت بار الهی

فلاتطع المکذّبین . .. کلّ حلاّف مهین ... عتلّ بعد ذلک زنیم ... سنسمه علی الخرطوم

7- اجتناب از سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 12

12 - نماز دارای نقشی بسزا در پاکسازی روحیات آدمی برای پرهیز از سوگند های دروغ و خیانت در شهادت

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

8- اجتناب از سوگند لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 25

25 - رزق های خدادادی ، جواز بهره جویی از آنها و گذشت از سوگند های لغو ، نعمتی الهی و بایسته سپاسگزاری

و کلوا مما رزقکم اللّه حللا طیباً . .. کذلک یبین اللّه لکم ءایته لعلکم تشکرون

با توجه به آیات قبل می توان گفت از مصادیق مورد توجه از جمله <کذلک یبین اللّه لکم ءایته> مسایلی است که در آن آیات بیان شد از جمله خدادادی بودن روزیها و . .. .

9- احکام سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 224 - 1،4،12

1 - حرمت دستاویز قراردادن نام خداوند در سوگند حتی در سوگند های صادقانه و کار های خیر

و لا تجعلوا اللّه عُرضهً لایمانکم

با توجه به ظهور نهی و با توجّه به معنای لغوی <عُرضه>، نتیجه این می شود که نباید خدا را در معرض سوگند قرار داد و در هر موقعیّتی از نام خدا برای سوگند استفاده کرد.

4 - سوگند بر ترک کار های خیر ، تعهّدآور نیست .

و لا تجعلوا الله عُرضه لایمانکم

ص: 32

12 - یکی از مصادیق حرمت سوگند خوردن به خدا بر ترک کار های خیر سوگند بر سخن نگفتن با برادر و با مادر است .

و لا تجعلوا اللّه عُرضه لایمانکم

امام باقر (ع) درباره آیه <و لا تجعلوا اللّه عرضه لایمانکم> فرمود: یعنی الرجل یحلف ان لا یکلّم اخاه و ما اشبه ذلک او لا یکلّم امّه

_______________________________

تفسیر عیاشی، ص 112، ج 339 ; نور الثقلین، ج 1، ص 218، ح 836.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 225 - 2،4

2 - سوگند های لغو و بیهوده ، تعهّدآور نیست .

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم

4 - ضرورت تعهّد و وفاداری نسبت به سوگندهایی که برخاسته از اراده و قصد قلبی است .

و لکن یؤاخذکم بما کسبت قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 226 - 1،2،3،8،9

1 - مرد می تواند تا مدّت چهار ماه بر سوگند به ترک آمیزش با همسر خویش ( ایلاء ) باقی بماند .

للذین یؤلون من نسائهم تربّص اربعه اشهر

<یؤلون> از <ایلاء> و در لغت به معنای سوگند است. اما در اصطلاح، سوگند مرد بر ترک آمیزش با همسر خویش به مدّت بیش از چهار ماه است. مراد آیه نیز معنای اصطلاحی آن است.

2 - جواز سوگند بر ترک آمیزش جنسی با همسران ( ایلاء ) و انعقاد آن

للذین یؤلون من نسائهم تربّص اربعه اشهر

3 - شرط تحقق ایلاء و احکام خاص آن ، سوگند بر ترک آمیزش جنسی در بیش از چهار ماه است .

للذین یؤلون من نسائهم تربّص اربعه اشهر

از اینکه خداوند می فرماید که ایلاءکننده می تواند چهار ماه منتظر بماند; معلوم می شود که ایلاء و احکام خاص آن در صورتی است که سوگند بر ترک آمیزش، یا برای همیشه باشد و یا برای مدتی بیش از چهار ماه.

8 - جواز شکستن سوگند در ایلاء ، قبل از گذشتن چهار ماه

للذین یؤلون من نسائهم تربّص اربعه اشهر

از لام <للذین> که برای جواز است، هم جواز ترک وطی تا چهار ماه و هم جواز آمیزش پیش از تمام شدن چهار ماه، استفاده می شود.

9 - کسانی که با شکستن سوگند بر ترک آمیزش جنسی به زندگی زناشویی بازگردند ، مشمول رحمت و غفران الهی هستند .

للذین یؤلون . .. فان فاءو فانّ اللّه غفور رحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 1 - 15

15 - جواز سوگند به خداوند

و اتّقوا اللّه الّذی تسآءلون به

ص: 33

مفهوم <تسآءلون به> (تو را به خدا قسم چنین کن)، نوعی از قسم و مورد تأیید قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 4،7،8،9،23،28،29

4 - لزوم وفای به سوگند های برخاسته از قصد و نیت

و لکن یؤاخذکم بما عقدتم الأیمن

7 - تغذیه ده مسکین و یا تهیه پوشاک برای آنان و یا آزاد کردن یک برده کفاره شکستن سوگند

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. اهلیکم او کسوتهم او تحریر رقبه

8 - شکننده قسم ، مخیّر در برگزیدن هر یک از انواع سه گانه کفاره قسم ( تغذیه مساکین ، تهیه پوشاک برای آنان و آزاد کردن برده )

فکفّرته اطعام عشره مسکین . .. او کسوتهم او تحریر رقبه

تفریع جمله <فمن لم یجد> بر جملات پیشین تصریح به این دارد که مکلف در انتخاب هر یک از موارد سه گانه مخیّر است چنانچه فرموده بود <او صیام ثلثه ایام> احتمال لزوم مراعات ترتیب بین آن موارد وجود داشت.

9 - نوع متعارف غذای خانوادگی کفاره دهنده ، کمترین حد برای نوع غذا در کفاره قسم

فکفّرته اطعام عشره مسکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم

برداشت فوق را فرمایش امام باقر(ع) تأیید می کند که در پاسخ سؤال از <اوسط ما تطعمون> در آیه فوق فرمود: ما تقوتون به عیالکم من اوسط ذلک . .. .

_______________________________

کافی، ج 7، ص 454، ح 14; تفسیر برهان، ج 1، ص 495، ح 4.

23 - احکام سوگند و کفارات آن از نعمت های الهی و مستلزم سپاسگزاری در برابر آن

ذلک کفّره ایمنکم . .. کذلک یبین اللّه لکم ءایته لعلکم تشکرون

28 - سوگند بر تحریم طیبات و لذایذ بر خویشتن ، لغو است و شکستن آن ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

از رسول خدا(ص) روایت شده که پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به اصحابش فرمود: <فما بال اقوام یحرمون علی انفسهم الطیبات . .. فقاموا هولاء فقالوا یا رسول اللّه فقد حلفنا علی ذلک فانزل اللّه تعالی <لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم ...>.

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 180; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 320.

29 - اطعام ده مسکین ، هر نفر به مقدار یک مُدّ ( ده سیر ) ، کفاره شکستن قسم

فکفّرته اطعام عشره مسکین من اوسط ما تطعمون اهلیکم

امام صادق(ع) در توضیح <اوسط ما تطعمون> در آیه فوق فرمود: هو کما یکون انه یکون فی البیت من یأکل اکثر من المد و منهم من یأکل اقل من المد فبین ذلک . .. .

_______________________________

کافی، ج 7، ص 453، ح 7; نورالثقلین، ج 1، ص 667، ح 333.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 11،13

11 - اعتبار سوگند شاهدان بر وصیت ، در صورتی است که پس از نماز سوگند یاد کنند .

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

ص: 34

13 - سوگند به نام خدا ، تنها سوگند معتبر و دارای ارزش قانونی در شهادت بر وصیت

فیقسمان باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 53 - 4

4 - < سوگند به خدا > برای اثبات حقایق سرنوشت ساز جامعه ، مشروع است .

قل إی و ربی إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 7،8،9،11،12

7- هنگام سوگند یاد$ کردن و پیمان بستن با خدا ، شایسته است صورت ناتوانی از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنی به إلاّ أن یحاط بکم

کردن و پیمان بستن با خدا، شایسته است صورت ناتوانی از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا شود.

8- وفا نکردن به عهد و قسم در صورت استثنای موارد عذر و ناتوانی ، پیامدی ( عقوبت ، کفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنی به إلاّ أن یحاط بکم . .. قال الله علی ما نقول وکیل

9- استطاعت شرط لزوم وفا به عهد ، قسم و تکالیف الهی است .

إلاّ أن یحاط بکم

11- مشروعیت سوگند به خدا و پیمان بستن با او در ادیان گذشته و لزوم پایبندی به آنها

حتی تؤتون موثقًا

12- لزوم پایبندی به عهد و قسم و عمل به مقتضای آن

حتی تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنی به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 73 - 2

2- جواز سوگند به نام خدا برای تبرئه خویش از فسادگری و ارتکاب گناه

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 91 - 4

4- سوگند به نام خداوند ، امری مجاز و مشروع است .

تالله لقد ءاثرک الله علینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 5

5- سوگند به جان افراد عزیز و ارزشمند برای اثبات حق و حقیقت ، امری مشروع و جایز

لعمرک إنهم . .. یعمهون

ص: 35

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 92 - 2

2- سوگند برای اثبات و احقاق حق ، امری جایز و مشروع

فوربّک لنسئلنّهم

از سوگند خداوند بر اثبات قیامت، می توان جواز و مشروعیت اصل سوگند را استفاده کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 3،4،5

3- شکستن سوگند به خدا پس از تحکیم آن ، حرام است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

4- سوگند خوردن به خداوند ، جایز است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

5- توجه داشتن و جدّی بودن در سوگند ، شرط تحقق و تنجز آن

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 3

3- ممنوعیت استفاده از سوگند به عنوان وسیله ای برای فریب دیگران

و لاتکونوا . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 1

1- وسیله قرار دادن سوگند در پیشبرد مقاصد فریبکارانه ، حرام است .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 2

2- سوگند یادکردن با نام مقدس < اللّه > ، برای احیای حق و هدایت دیگران جایز است .

و تاللّه لأکیدنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 3

3 - سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان ، بینوایان و مهاجران ، به صرف لغزش گذشته آنان ، حرام و وفا نکردن به آن جایز است .

و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جری

حرمت در برداشت یاد شده از نهی <لایأتل> استفاده شده است.

ص: 36

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 8

8 - سوگند به دروغ ، ممنوع است .

قل لاتقسموا

تردیدی نیست که سوگند منافقان، سوگندی دروغین بود. بنابراین نهی خداوند از چنین سوگندی، دلیل بر ممنوعیت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 3 - 3

3 - سوگند بر اثبات و یا تأکید مطلب حق ، امری مجاز

و القرءان الحکیم . إنک لمن المرسلین

برداشت یاد شده، از سوگند خداوند بر اثبات و تأکید راستی رسالت پیامبراسلام(ص) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 3 - 7

7 - جواز سوگند برای اثبات مطالب حق و حقوق مسلّم

و الص-فّ-ت صفًّا . فالزّجرت زجرًا . فالتّلی-ت ذکرًا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند برای اثبات توحید الهی، سه بار سوگند یاد کرده است. این سوگند، می تواند دلیل پسندیدگی و جواز آن برای بشر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 1 - 5

5 - سوگند برای اثبات و یا تأکید مطلب حق ، جایز است .

و القرءان ذی الذکر

از سوگند خداوند برای اثبات راستی رسالت پیامبر(ص) و الهی بودن قرآن، مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 84 - 5

5 - مشروعیت و پسندیده بودن سوگند ، برای اثبات حق

قال فالحقّ و الحقّ أقول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 75 - 5

5 - < عن بعض أصحابنا : قال : سألته عن قول اللّه عزّوجلّ : < فلااُقسم بمواقع النجوم > قال : أعظم إثم من یحلف بها ;

برخی از اصحاب از [امام] درباره سخن خداوند عزّوجلّ <فلااُقسم بمواقع النجوم> سؤال کردند، حضرت فرمود: بزرگ است گناه کسانی که به آن (مواقع نجوم) قسم می خورند>.

ص: 37

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 76 - 6

6 - جواز سوگند برای اثبات حقیقت ، پس از اثر نداشتن دلایل و براهین روشن

و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 3

3 - مقرر شدن شکستن سوگند بر محرومیت از مباحات و حلال های شرعی ، با دادن کفّاره

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 34 - 3

3 - جواز سوگند ، برای اثبات حقیقت

و القمر . .. و الصبح إذا أسفر

از سوگند خداوند، جواز آن برای بشر استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 5 - 6

6 - سوگند برای اثبات و یا تأکید مطلب حق ، جایز است .

و المرسل-ت عرفًا . .. فالملقی-ت ذکرًا

از سوگندهای خداوند، برای اثبات تحقق وعده خویش (برپایی قیامت)، مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 4

4 - < عن محمّد بن مسلم قال : قلت لأبی جعفر ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ < و الّیل إذا یغشی . . . > و ما أشبه ذلک فقال : إنّ للّه عزّوجلّ ان یُقْسِمَ من خلقه بما شاء و لیس لخلقه أن یُقْسِمُوا إلاّ به ;

از محمدبن مسلم روایت شده که گفت: به امام باقر(ع) عرض کردم: قول خدای عزّوجلّ <و الّیل إذا یغشی. ..> [که در آن به <شب> سوگند یاد شده]و مشابه این [سوگندها چه حکمی دارد؟]فرمود: برای خدای عزّوجلّ است که به مخلوقات خود، به هر چه که خواست سوگند یاد کند; ولی مخلوقاتش نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به او>.

10- استثناء در سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 7،8

7- هنگام سوگند یاد$ کردن و پیمان بستن با خدا ، شایسته است صورت ناتوانی از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا

ص: 38

شود .

لتأتنّنی به إلاّ أن یحاط بکم

کردن و پیمان بستن با خدا، شایسته است صورت ناتوانی از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا شود.

8- وفا نکردن به عهد و قسم در صورت استثنای موارد عذر و ناتوانی ، پیامدی ( عقوبت ، کفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنی به إلاّ أن یحاط بکم . .. قال الله علی ما نقول وکیل

11- اعتبار سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 11،13

11 - اعتبار سوگند شاهدان بر وصیت ، در صورتی است که پس از نماز سوگند یاد کنند .

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

13 - سوگند به نام خدا ، تنها سوگند معتبر و دارای ارزش قانونی در شهادت بر وصیت

فیقسمان باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 6

6 - شهادت شاهدان جایگزین در امر وصیت ، تنها با سوگند به خدا معتبر و دارای ارزش قانونی است .

فیقسمان باللّه

12- امتحان با وفای به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 10

10- دستور خداوند به رعایت پیمان ها و سوگند ها و پرهیز از نقض عهد و سوگندشکنی ، تنها برای آزمایش انسان است .

و أوفوا بعهد الله . .. و لاتکونوا ... تتّخذون أیم-نکم دخلاً بینکم ... إنما یبلوک

13- اهتمام لاوی به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 7

7- فرزند بزرگ یعقوب ، بازگشت کاروان بدون همراه داشتن بنیامین را تخلف از عهد و سوگند پیشین خود و برادرانش خواند .

قال کبیرهم ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله

لاوی با تفریع جمله <فلن أبرح . ..> بر <ألم تعلموا أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا> بیان داشت که: با توجه به عهد و

ص: 39

پیمانمان با یعقوب(ع)، سزاوار نیست بدون همراه داشتن بنیامین باز گردیم [اگر شما تصمیم به بازگشت دارید خود می دانید]، ولی من باز نخواهم گشت.

14- اهمیت سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 9

9- سوگند و پیمان ، ارزشی است که نباید در معاملات مادی تحت الشعاع قرار گیرد .

دخلاً بینکم أن تکون أُمّه هی أربی من أُمّه

15- اهمیت سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 10

10- سوگند به نام خدا و پیمان بستن با او ، دارای جایگاهی ویژه در آیین یعقوب ( ع ) و در نزد خاندان او

حتی تؤتون موثقًا من الله . .. إلاّ أن یحاط بکم

16- اهمیت وفای به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 11،12،17

11- مشروعیت سوگند به خدا و پیمان بستن با او در ادیان گذشته و لزوم پایبندی به آنها

حتی تؤتون موثقًا

12- لزوم پایبندی به عهد و قسم و عمل به مقتضای آن

حتی تؤتون موثقًا من الله لتأتنّنی به

17- یعقوب ( ع ) برای واداشتن فرزندانش به پایبندی به سوگند و پیمانشان ، آنان را متوجه نظارت و شهادت خدا کرد .

الله علی ما نقول وکیل

از جمله <الله . ..> در صورتی که آن را جمله ای خبری بدانیم ، برداشت فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 5،14

5- عمل به مفاد سوگند و پیمان ، امری لازم و از اصول مهم در روابط اجتماعی است .

و لاتکونوا کالتی نقضت غزلها . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً بینکم

14- هشدار خداوند به نقض کنندگان عهد و سوگندشکنان ، مبنی بر مؤاخذه شدن آنان در قیامت

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً ... و لیبیّننّ لکم یوم القی-مه ما ک

ص: 40

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 2

2- اهتمام اسلام به پایبند ساختن مردم ، نسبت به سوگند ها و پیمان های خویش

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها . .. و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم فتزلّ قدم بعد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 44 - 7

7 - وفای به سوگند ، امری مهم و تخلف ناپذیر

و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

<حنث> (مصدر <تحنث>) به معنای شکستن سوگند و وفا نکردن به مقتضای آن است. نهی خداوند از چنین کاری، گویای برداشت یاد شده است.

17- بزرگترین سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 76 - 1

1 - سوگند به نظام ستارگان ، سوگندی بزرگ و قابل توجه

فلاأُقسم بموقع النجوم . و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

18- بی اعتباری سوگند بر تحریم حلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 4

4 - سوگند و تعهد بر محرومیت خویش از مباحات و حلال ها ، عملی بی اعتبار در نگاه وحی

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

19- بی اعتنایی به سوگند متخلفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 95 - 6

6 - توصیه الهی به تحت تأثیر قرار نگرفتن مؤمنان ، از سوگند دروغین منافقان متخلف از جنگ

فأعرضوا عنهم

ص: 41

20- تأکید سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 3

3- شکستن سوگند به خدا پس از تحکیم آن ، حرام است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

21- تاریخ سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 1 - 13

13 - رواج سوگند به خداوند در عصر بعثت

و اتّقوا اللّه الّذی تسآءلون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 95 - 6

6- سوگند به نام خدا ، دارای سابقه ای طولانی در تاریخ بشر

قالوا تالله إنک لفی ضل-لک القدیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 5

5 - وجود سنّت سوگند بر ترک برخی از حلال ها و مباحات در میان مردم صدراسلام و پیش از آن

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

22- تاریخ سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 91 - 5

5- سوگند به نام خدا ، دارای پیشینه تاریخی و مجاز در شریعت های گذشته

تالله لقد ءاثرک الله علینا

23- حتمیت وفای به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 44 - 7

7 - وفای به سوگند ، امری مهم و تخلف ناپذیر

ص: 42

و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

<حنث> (مصدر <تحنث>) به معنای شکستن سوگند و وفا نکردن به مقتضای آن است. نهی خداوند از چنین کاری، گویای برداشت یاد شده است.

24- حرمت حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 3

3- شکستن سوگند به خدا پس از تحکیم آن ، حرام است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

25- حقیقت سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 7

7- عهد بستن با خدا و سوگند خوردن به او ، در حقیقت ضامن و کفیل گرفتن خداوند بر خویش است .

و أوفوا بعهد الله . .. و قد جعلتم الله علیکم کفیلاً

26- حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 226 - 8،9

8 - جواز شکستن سوگند در ایلاء ، قبل از گذشتن چهار ماه

للذین یؤلون من نسائهم تربّص اربعه اشهر

از لام <للذین> که برای جواز است، هم جواز ترک وطی تا چهار ماه و هم جواز آمیزش پیش از تمام شدن چهار ماه، استفاده می شود.

9 - کسانی که با شکستن سوگند بر ترک آمیزش جنسی به زندگی زناشویی بازگردند ، مشمول رحمت و غفران الهی هستند .

للذین یؤلون . .. فان فاءو فانّ اللّه غفور رحیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 2،20

2 - اهل کتاب ، شکننده قسم های خویش برای رسیدن به اهداف دنیوی

انّ الّذین یشترون بعهد اللّه و ایمانهم ثمناً قلیلا

20 - سوداگران با شکستن عهد الهی و سوگند های خویش از گناهان بزرگ

انّ الذین یشترون . .. و لهم عذاب الیم

ص: 43

کیفر سخت، نشانه بزرگی گناه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 10

10 - نقض پیمان و شکستن سوگند ، خصیصه بیماردلان سست ایمان

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 28

28 - سوگند بر تحریم طیبات و لذایذ بر خویشتن ، لغو است و شکستن آن ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

از رسول خدا(ص) روایت شده که پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به اصحابش فرمود: <فما بال اقوام یحرمون علی انفسهم الطیبات . .. فقاموا هولاء فقالوا یا رسول اللّه فقد حلفنا علی ذلک فانزل اللّه تعالی <لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم ...>.

_______________________________

تفسیر قمی، ج 1، ص 180; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 320.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 8

8- شکستن عهد و سوگند خود با خدا ، به منزله خیانت به ضمانت الهی است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها و قد جعلتم الله علیکم کفیلاً

27- حنث سوگند بر ترک حلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 11

11 - حکم خداوند مبنی بر شکستن سوگند درباره محرومیت از مباحات و حلال ها ، عالمانه و حکیمانه بوده و در جهت مصالح و منافع انسان ها است .

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم . .. و هو العلیم الحکیم

28- حنث سوگند محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 1

1 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) ، مبنی بر شکستن سوگند خود درباره محروم شدن از عملی مباح و حلال ، برای جلب رضایت همسران خود

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

ص: 44

29- حنث سوگند مشرکان جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 42 - 6،8

6 - مشرکان جزیره العرب ، مردمی سوگندشکن و غیرصادق در ادعای ایمان به پیامبر الهی ویژه خود

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذیر ما زادهم إلاّ نفورًا

8 - نفرت شدید مشرکان از بعثت رسول اکرم ( ص ) ، به رغم سوگند مؤکد قبلی خود مبنی بر ایمان به پیامبر برخاسته از میان نژاد آنان

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذیر ما زادهم إلاّ نفورًا

30- رد خواسته های سوگند خورندگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 10 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پرهیز از اجابت خواسته های سوگند خورندگان بی مبالات

و لاتطع کلّ حلاّف

<حلاّف> صیغه مبالغه است. ازاین رو می رساند که حلاّف کسی است که بسیار سوگند یاد می کند و بر این کار عادت کرده است; چه آن که راست و بجا باشد و چه دروغ و بی جا. بدین جهت در برداشت یاد شده، تعبیر بی مبالاتی آمده است.

31- زمینه بی اعتباری سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 5

5- فریب دادن دیگران با سوگند ، زمینه بی اعتبار شدن آنها در روابط اجتماعی است .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم فتزلّ قدم بعد ثبوتها

برداشت فوق، بنابراین احتمال است که سست شدن قدمها، کنایه از بی اعتبار شدن اصل سوگند در نظر مردم باشد.

32- زمینه سوگند دروغ منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 3 - 2

2 - دروغ گویی ، استفاده ابزاری از سوگند ها ، انحراف و بازداشتن مردم از راه خدا ، زاییده کفر و بی ایمانی منافقان

ذلک بأنّهم ءامنوا ثمّ کفروا

ص: 45

<ذلک> می تواند به تمامی آنچه در دو آیه پیش در رابطه با منافقان، مطرح شده اشاره داشته باشد.

33- زیان حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 7

7- ضرر و زیان نقض سوگند و فریب دادن مردمان ، دامنگیر خود نقض کنندگان سوگند و فریب دهندگان خواهد شد .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم فتزلّ قدم بعد ثبوتها و تذوقوا السوء

از اینکه خداوند، ضرر و زیان حنث سوگند و فریب را به خود کسانی که سوگند خود نقض می کنند داده و آنان را مخاطب قرار داده است (و تذوقوا السوء) مطلب فوق استفاده می شود.

34- سرزنش بی مبالاتی در سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 10 - 3

3 - عادت به سوگند یاد کردن و بی مبالاتی در این امر ، عملی مذموم و ناپسند

و لاتطع کلّ حلاّف

برداشت یاد شده، به سبب این نکته است که آیه شریفه، در مقام مذمت و محکومیت است.

35- سرزنش سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 14 - 12

12 - سوگند دروغ ، امری ناپسند و نکوهیده در بینش الهی

و یحلفون علی الکذب و هم یعلمون

36- سوءاستفاده از سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 1

1- وسیله قرار دادن سوگند در پیشبرد مقاصد فریبکارانه ، حرام است .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 46

19 - منافقون - 63 - 3 - 2

2 - دروغ گویی ، استفاده ابزاری از سوگند ها ، انحراف و بازداشتن مردم از راه خدا ، زاییده کفر و بی ایمانی منافقان

ذلک بأنّهم ءامنوا ثمّ کفروا

<ذلک> می تواند به تمامی آنچه در دو آیه پیش در رابطه با منافقان، مطرح شده اشاره داشته باشد.

37- سوگند آزر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 46 - 4

4- آزر ، با سوگند بر سنگسارکردن ابراهیم ( ع ) ، در صورت ادامه مبارزه با بت پرستی ، او را برای مدتی طولانی از خانه اش بیرون کرد .

واهجرنی ملیًّا

<ملیّاً> به معنای مدت طولانی است (لسان العرب).

38- سوگند آل یعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 95 - 2

2- بستگان یعقوب با سوگند ، وی را به کژروی و ارتکاب خطا در برتر دانستن یوسف ( ع ) و محبّت بیش از حد به وی متهم کردند .

إنک لفی ضل-لک القدیم

39- سوگند ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 1

1- سوگند مؤکد ابراهیم ( ع ) بر حیله و تدبیر کردن ، برای ضربه زدن به بت ها در غیاب بت پرستان

و تاللّه لأکیدنّ أصن-مکم بعد أن تولّوا مدبرین

<کید> به معنای حیله و تدبیری پنهانی برای ضربه زدن به غیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 93 - 4،5

4 - سوگند ابراهیم ( ع ) ، بر شکستن بت های مشرکان

فراغ علیهم ضربًا بالیمین

برداشت یاد شده مبتنی بر این نکته است که <یمین> به معنای قسم باشد. بر این اساس <با> به معنای سببیت است;

ص: 47

یعنی، ابراهیم(ع) به سبب سوگندی که یاد کرده بود، ضربه ای محکم بر بت ها فرود آورد.

5 - وفای ابراهیم ( ع ) ، به سوگند خویش در شکستن بت ها

فراغ علیهم ضربًا بالیمین

40- سوگند ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 3

3 - آدم و حوا حتی پس از سوگند ابلیس، نگران عواقب بهره گیری از شجره نهی شده

فلما ذاقا الشجره

کلمه <ذوق> که به معنای چشیدن است، می تواند اشاره به این نکته باشد که آدم و حوا با چشیدن از شجره نهی شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببینند آیا اتفاق ناگواری رخ خواهد نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 62 - 7،12

7- سوگند ابلیس برای به دست گرفتن زمام امور و منحرف ساختن فرزندان آدم ( ع ) - جزاندکی از آنان - در صورت مهلت خداوند به وی تا روز قیامت

لئن أخّرتن إلی یوم القی-مه لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً

12- ابلیس ، علی رغم سوگند و تصمیم قطعی بر گمراه کردن ذریه آدم ( ع ) ، بر ناتوانی خویش از تسلط بر گروه اندکی از آنان اعتراف کرد .

لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 82 - 1،2

1 - سوگند ابلیس به عزت پروردگار

قال فبعزّتک

2 - ابلیس ، برای گمراه کردن انسان ها ، عزمش را جزم نمود و بر آن سوگند یاد کرد .

قال فبعزّتک لأغوینّهم

از آمدن آیه شریفه به همراه <با>ی قسم در <فبعزّتک> و نیز آمدن لام قسم و <نون> تأکید در <لأغوینّهم>، برداشت یاد شده به دست می آید.

41- سوگند اخروی گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 55 - 1

1 - مجرمان ، در قیامت ، بر اندک بودن مدت درنگ شان در برزخ ، سوگند یاد می کنند .

ص: 48

و یوم تقوم الساعه یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعه

از این که مکان درنگ و اقامت مجرمان، کجا می تواند باشد، مفسران احتمال های گوناگونی را ذکر کرده اند. از جمله آنها، عالَم قبر و برزخ است. لازم به ذکر است که آیه پیش که مراحل عمر انسان ها را تا دوران پیری ذکر کرد و بعد فرمود <یخلق ما یشاء> که با توجه به آیه پنجاه، می تواند درباره معاد و قیامت باشد، قرینه است بر این که مکان افراد یاد شده، جایی است که پس از مرگ، در آن قرار می گیرند و آن، عالَم برزخ است.

42- سوگند اشراف مدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 90 - 3

3 - اشراف کفرپیشه مدین با یاد کردن سوگند ، پذیرش رسالت شعیب و پیروی از دستورات او را ، امری زیان آور معرفی می کردند .

لئن اتبعتم شعیباً إنکم إذاً لخسرون

43- سوگند اصحاب الجنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 17 - 5

5 - سوگند باغداران یمنی ، به چیدن تمامی میوه های باغ برای خود در صبحگاهان

إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 18 - 1

1 - سوگند صاحبان باغ یمنی ، مبنی بر جدا نکردن سهم مستمندان و نیازمندان از میوه های چیده شده

إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین . و لایستثنون

<استثنا> به معنای خارج کردن است و <لایستثنون> عطف بر <لیصرمنّ> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 22 - 2

2 - پدیدار شدن سستی و کوتاهی در میان برخی از باغداران یمنی ، در عمل به سوگند خویش

أن اغدوا علی حرثکم إن کنتم ص-رمین

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که شرط <إن کنتم صارمین> برای تعلیق حقیقی نیست; زیرا آنان از پیش بر انجام آن سوگند یاد کرده بودند; بلکه به منظور بیان پدیدار شدن سستی و کوتاهی در وفا به سوگند خویش است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 23 - 2

ص: 49

2 - مشاوره و گفتوگوی پنهانی باغداران یمنی ، درباره کیفیت چیدن میوه ها و چگونگی انجام سوگند خویش مبنی بر محروم ساختن مستمندان از آنها

فانطلقوا و هم یتخ-فتون

<تخافت> (مصدر <یتخافتون>) به معنای آهسته سخن گفتن و پنهان داشتن آن است و چون این واژه از باب تفاعل است، متضمن معنای مشورت و گفت وگوی پنهانی است.

44- سوگند انبیای انطاکیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 16 - 1

1 - پیامبران مردم انطاکیه ، خدا را بر راستی ادعا های خود گواه گرفته و به او سوگند یاد کردند .

قالوا ربّنا یعلم إنّا إلیکم لمرسلون

جمله <ربّنا یعلم> (پروردگار ما می داند) و نظایر آن (مانند <شهد اللّه> و <علم اللّه>) در عرف عرب برای گواه گرفتن خدا بر راستی امری و نیز در حکم قسم و جانشین آن است.

45- سوگند ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 44 - 1،5

1 - سوگند ایوب ( ع ) به تنبیه کردن همسر خطاکارش

و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

مفسران درباره آیه شریفه - براساس روایات وارده - گفته اند: ایوب(ع) به خاطر خطایی که همسرش مرتکب شده بود، سوگند یاد کرد که او را تنبیه کند; ولی به خاطر خوبی ها و خدمات همسرش دوست نداشت که او را به نحوی که سوگند یاد کرده تنبیه نماید. از این رو خداوند به خاطر لطف و عنایت به او و همسرش، دستور داد با تهیه دسته ای از گیاه - تنها یک بار - به همسرش بزند تا بدین شکل به سوگند خود عمل کرده باشد.

5 - ایوب ( ع ) ، در ادای سوگند خود ( تنبیه همسرش ) دچار تردید و پشیمانی شده بود .

و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

توصیه خداوند به ایوب(ع) به نشکستن سوگندش، بیانگر این حقیقت است که ایوب(ع) در ادای سوگندش دچار تردید شده و حالت پشیمانی به او دست داده بود; به گونه ای که در جست و جوی راهی برای حل این مشکل برآمده بود.

46- سوگند بر بی گناهی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 73 - 2

2- جواز سوگند به نام خدا برای تبرئه خویش از فسادگری و ارتکاب گناه

ص: 50

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 74 - 6

6- سابقه نیک متهمان و سوگند آنان بر بی گناهی ، مانع جواز بازرسی و تحقیق درباره اتهام آنان نمی شود .

قالوا تالله لقد علمتم . .. فما جزؤه إن کنتم ک-ذبین

از آن جا که کارگزاران یوسف به حسن سابقه فرزندان یعقوب اعتنایی نکردند و به سوگند آنان بر بی گناهی خویش وقعی ننهادند ، می توان برداشت فوق را استفاده کرد.

47- سوگند بر تحریم حلال

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 3،5

3 - مقرر شدن شکستن سوگند بر محرومیت از مباحات و حلال های شرعی ، با دادن کفّاره

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

5 - وجود سنّت سوگند بر ترک برخی از حلال ها و مباحات در میان مردم صدراسلام و پیش از آن

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

48- سوگند بر حتمیت قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 6

6 - سوگند پیامبر ( ص ) به پروردگار ، مبنی بر آمدن و تحقق قطعی روز قیامت

قل بلی و ربّی لتأتینّکم

49- سوگند بر حتمیت وعده های خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 23 - 1

1 - سوگند خداوند ، بر حقانیت و تخلف ناپذیری وعده های خویش

و ما توعدن . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

در این که مرجع ضمیر در <إنّه> چیست، چند احتمال داده شده است. از جمله آنها این است که ضمیر به <ما توعدون> (در آیه قبل) بازمی گردد. برداشت بالا براساس این احتمال است.

ص: 51

50- سوگند بر حقانیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند بر حقانیت و درستی رسالت پیامبراسلام

إنّک لمن المرسلین

51- سوگند بر حقانیت وعده های خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 23 - 1

1 - سوگند خداوند ، بر حقانیت و تخلف ناپذیری وعده های خویش

و ما توعدن . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

در این که مرجع ضمیر در <إنّه> چیست، چند احتمال داده شده است. از جمله آنها این است که ضمیر به <ما توعدون> (در آیه قبل) بازمی گردد. برداشت بالا براساس این احتمال است.

52- سوگند بر شرک ستیزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 1

1- سوگند مؤکد ابراهیم ( ع ) بر حیله و تدبیر کردن ، برای ضربه زدن به بت ها در غیاب بت پرستان

و تاللّه لأکیدنّ أصن-مکم بعد أن تولّوا مدبرین

<کید> به معنای حیله و تدبیری پنهانی برای ضربه زدن به غیر است.

53- سوگند برادران یوسف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 2،13

2- یعقوب ( ع ) روانه ساختن بنیامین به سفر مصر را ، منوط به آن دانست که فرزندانش وثیقه ای الهی بسپارند ( با خدا پیمان ببندند و به نام او سوگند یاد کنند ) .

لن أُرسله معکم حتی تؤتون موثقًا من الله

<موثق> به معنای عهد و پیمان است که به دلیل <لام> قسم در <لتأتنّنی> عهد و پیمانی است همراه با سوگند. <من الله> بیانگر این است که باید سوگند به نام خدا و پیمان و عهد با او باشد. آوردن سوگند و پیمان (حتی تؤتون موثقًا) ; یعنی، سوگند یاد کردن و پیمان بستن.

13- فرزندان یعقوب سوگند یاد کردند و با خدا پیمان بستند که در حد استطاعت ، از بنیامین مراقبت کنند و او را به نزد پدر باز گردانند .

ص: 52

حتی تؤتون موثقًا . .. فلما ءاتوه موثقهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 73 - 1

1- فرزندان یعقوب در حضور یوسف ( ع ) و کارگزارانش ، بر منزه بودنشان از سرقت و نداشتن قصد فسادگری و خرابکاری در مصر ، سوگند یاد کردند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض و ما کنا س-رقین

گرچه مقسم علیه (آنچه بر انجام آن سوگند یاد می شود) در آیه شریفه <لقد علمتم> است ; ولی در حقیقت <ما جئنا . ..> مقسم علیه می باشد. بنابراین معنای جمله چنین می شود: به خدا سوگند که ما برای فساد به مصر نیامده ایم و هرگز سارق نبوده ایم و شما این حقیقت را به خوبی دانستید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 80 - 3

3- فرزندان یعقوب بر باز گرداندن بنیامین از سفر مصر ، با پدرشان یعقوب پیمان بسته و سوگند یاد کرده بودند .

أن أباکم قد أخذ علیکم موثقًا من الله

54- سوگند برای آمادگی نظامی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 1

1 - منافقان صدراسلام ، برای اثبات آمادگیشان جهت جهاد کردن ، با سخت ترین سوگند ها ، به خدا سوگند یاد می کردند .

و أقسموا باللّه جهد أیم-نهم لئن أمرتهم لیخرجنّ

مقصود از خروج در جمله <لیخرجنّ> طبق نظر مفسران و شأن نزول آن، خروج از شهر و دیار خویش و حرکت برای جهاد است.

55- سوگند برای اثبات حقایق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 3 - 3

3 - سوگند بر اثبات و یا تأکید مطلب حق ، امری مجاز

و القرءان الحکیم . إنک لمن المرسلین

برداشت یاد شده، از سوگند خداوند بر اثبات و تأکید راستی رسالت پیامبراسلام(ص) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 3 - 7

7 - جواز سوگند برای اثبات مطالب حق و حقوق مسلّم

ص: 53

و الص-فّ-ت صفًّا . فالزّجرت زجرًا . فالتّلی-ت ذکرًا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند برای اثبات توحید الهی، سه بار سوگند یاد کرده است. این سوگند، می تواند دلیل پسندیدگی و جواز آن برای بشر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 1 - 5

5 - سوگند برای اثبات و یا تأکید مطلب حق ، جایز است .

و القرءان ذی الذکر

از سوگند خداوند برای اثبات راستی رسالت پیامبر(ص) و الهی بودن قرآن، مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 84 - 5

5 - مشروعیت و پسندیده بودن سوگند ، برای اثبات حق

قال فالحقّ و الحقّ أقول

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 76 - 6

6 - جواز سوگند برای اثبات حقیقت ، پس از اثر نداشتن دلایل و براهین روشن

و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 34 - 3

3 - جواز سوگند ، برای اثبات حقیقت

و القمر . .. و الصبح إذا أسفر

از سوگند خداوند، جواز آن برای بشر استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 5 - 6

6 - سوگند برای اثبات و یا تأکید مطلب حق ، جایز است .

و المرسل-ت عرفًا . .. فالملقی-ت ذکرًا

از سوگندهای خداوند، برای اثبات تحقق وعده خویش (برپایی قیامت)، مطلب یاد شده استفاده می شود.

56- سوگند برای اثبات حقوق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 3 - 7

ص: 54

7 - جواز سوگند برای اثبات مطالب حق و حقوق مسلّم

و الص-فّ-ت صفًّا . فالزّجرت زجرًا . فالتّلی-ت ذکرًا

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند برای اثبات توحید الهی، سه بار سوگند یاد کرده است. این سوگند، می تواند دلیل پسندیدگی و جواز آن برای بشر باشد.

57- سوگند برای احقاق حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 92 - 2

2- سوگند برای اثبات و احقاق حق ، امری جایز و مشروع

فوربّک لنسئلنّهم

از سوگند خداوند بر اثبات قیامت، می توان جواز و مشروعیت اصل سوگند را استفاده کرد.

58- سوگند برای احیای حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 2

2- سوگند یادکردن با نام مقدس < اللّه > ، برای احیای حق و هدایت دیگران جایز است .

و تاللّه لأکیدنّ

59- سوگند برای تبرئه خود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 73 - 1،2

1- فرزندان یعقوب در حضور یوسف ( ع ) و کارگزارانش ، بر منزه بودنشان از سرقت و نداشتن قصد فسادگری و خرابکاری در مصر ، سوگند یاد کردند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض و ما کنا س-رقین

گرچه مقسم علیه (آنچه بر انجام آن سوگند یاد می شود) در آیه شریفه <لقد علمتم> است ; ولی در حقیقت <ما جئنا . ..> مقسم علیه می باشد. بنابراین معنای جمله چنین می شود: به خدا سوگند که ما برای فساد به مصر نیامده ایم و هرگز سارق نبوده ایم و شما این حقیقت را به خوبی دانستید.

2- جواز سوگند به نام خدا برای تبرئه خویش از فسادگری و ارتکاب گناه

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض

ص: 55

60- سوگند به آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 7

7 - < [ فی المجمع ] فی قوله < و والد و ما ولد > . . . قیل آدم و ما ولد من الأنبیاء و الأوصیاء و اتباعهم عن أبی عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البیان] درباره قول خدا <و والد و ما ولد> آمده است: گفته شده که مقصود آدم و فرزندانش از پیامبران و اوصیا و پیروانشان می باشد و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است>.

61- سوگند به آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 7 - 1

1 - سوگند خداوند ، به آسمان تزیین یافته با ستارگان

و السّماء ذات الحبک

<حبیکه> و <حباک> (مفردهای <حُبُک>) در معانی استحکام، راه و زیبایی به کار می رود. برداشت یاد شده براساس معنای اخیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 5 - 1

1 - سوگند خداوند ، به سقف برافراشته ( آسمان )

و السقف المرفوع

<مرفوع>; یعنی، بلند و برافراشته شده. مراد از <سقف مرفوع> ظاهراً آسمان است که همچون سقفی بلند، بر فراز آدمیان بر افراشته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند ، به آسمان و برج های آن

و السماء ذات البروج

قسم به آسمان، با وصف خاص آن، قسم به موصوف و وصف، هر دو است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند به آسمان

و السماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 56

20 - طارق - 86 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به آسمان و ستارگان ، بر مراقبت از انسان و افکار و کردار او ، تأکید ورزیده است .

و السماء و الطارق . .. إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 11 - 3

3 - سوگند خداوند به آسمان و به ارجاع های مکرری که پدید می آورد .

و السماء ذات الرجع

سوگند به چیزی که دارای وصف خاصی است، در حقیقت سوگند به وصف نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 13 - 2

2 - خداوند ، با سوگند به آسمان و زمین ، بر فارق بودن قرآن بین حق و باطل ، تأکید ورزیده است .

و السماء . .. و الأرض ... إنّه لقول فصل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 5 - 1

1 - سوگند خداوند به آسمان

و السماء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

ص: 57

62- سوگند به آغاز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 1

1 - سوگند خداوند به شب ، زمان فرارسیدن و برچیده شدن تاریکی آن

و الّیل إذا عسعس

<الّیل> عطف بر <الخُنّس> است و قسم مؤکد در <لا اُقسم> به آن نیز تعلق دارد. فعل <عسعس> گاه بر آمدن تاریکی و گاه بر زوال آن دلالت دارد. تقابل این آیه با آیه بعد (و الصبح إذا تنفّس) معنای زوال را در این آیه مناسب تر می نمایاند; ولی هر دو معنا نیز می تواند مراد باشد. راغب گوید: <عسعسه>; یعنی، تاریکی خفیفی که در آغاز و پایان شب حاصل می شود. بر این اساس فعل <عسعس> هر دو زمان را شامل است.

63- سوگند به ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند به ابراهیم و اسماعیل ( ع )

و والد و ما ولد

سخن گفتن از مکه در آغاز سوره، قرینه است بر این که <والد و ما ولد>، پدر و فرزندی اند که با مکه ارتباط تنگاتنگی داشتند. آشکارترین مصداق آن دو، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به شهر مکه و حضرت ابراهیم و اسماعیل ( ع ) ، برآمیخته بودن زندگانی انسان با رنج و سختی ، تأکید کرده است .

لا أُقسم . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی کبد

این آیه، جواب قسم هایی است که در آیات پیشین آمده بود.

64- سوگند به ابرهای باردار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 2 - 1

1 - سوگند الهی به ابر های گرانبار

فالح-مل-ت وقرًا

<وِقْر> بر بار سنگین اطلاق می شود. مقصود از حمل کننده های بار سنگین، ابرها است که در پی بادها می آیند و با خود توده های عظیم ذرات آب را حمل می کنند.

ص: 58

65- سوگند به اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبانی که هنگام جهاد با دویدن و کوباندن سم بر سنگ ها ، جرقه برمی افروختند .

فالموری-ت قدحًا

<قدح>، به معنای استخراج آتش از سنگ چخماق است. این کلمه مصدر و با <ایراء> (مصدر <موریات>) به یک معنا است (تاج العروس). عطف <موریات> بر <عادیات> با حرف <فاء>، بیانگر ارتباط <پیدایش جرقه> با <دویدن اسب ها> است و قسم را نیز به این وصف سرایت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبان مجاهدان که هنگام صبحدم بر دشمنان تاخته و آنان را غافلگیر کرده اند .

فالمغیرت صبحًا

<اغاره> (مصدر <مغیرات>)، به معنای تاختن سریع اسب برای غارت کردن یا غیر آن است (قاموس). <صبحاً> ظرف و تاختن در صبحگاه، کنایه از غافلگیر کردن دشمن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبان جنگی که با حرکت سریع خود ، در هجوم غافلگیرانه بر دشمنان دین ، غبار شدیدی به فضا پراکنده ساختند .

فأثرن به نقعًا

فعل <أثرن>، عطف بر <مغیرات> و بیانگر آثار <اغاره> است; بنابراین قسم در آیه قبل به این وصف نیز مربوط است. ضمیر <به> به <عَدْو> (دویدن) - که از <عادیات> انتزاع شده است - برمی گردد. <اثاره> (مصدر <أثرن>) به معنای منتشر ساختن است. <نقع>; یعنی، غبار منتشر و نکره بودن آن، بر شدّت غبار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 5 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبانی که هنگام جهاد ، خود را به قلب سپاه دشمن زده ، رزمندگان را برای نبرد همه جانبه یاری می دادند .

فوسطن به جمعًا

<جمع>، به معنای جماعت و گروه است. این کلمه مصدری است که به صورت اسم به کار می رود (مصباح). ضمیر <به> به <عَدْو> (دویدن) - که از <عادیات> انتزاع شده است - بازمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تیزپای مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

ص: 59

این آیه و دو آیه بعد که عطف بر آن است، جواب سوگندهایی است که در آغاز سوره آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر آگاهی دشمنان اسلام از خوی ناسپاسی خویش ، به اسبان تیزپای مجاهدان ، سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. و إنّه علی ذلک لشهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر شدّت مال دوستی دشمنان دین ، به مَرکب مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. و إنّه لحبّ الخیر لشدید

66- سوگند به اسماعیل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند به ابراهیم و اسماعیل ( ع )

و والد و ما ولد

سخن گفتن از مکه در آغاز سوره، قرینه است بر این که <والد و ما ولد>، پدر و فرزندی اند که با مکه ارتباط تنگاتنگی داشتند. آشکارترین مصداق آن دو، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به شهر مکه و حضرت ابراهیم و اسماعیل ( ع ) ، برآمیخته بودن زندگانی انسان با رنج و سختی ، تأکید کرده است .

لا أُقسم . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی کبد

این آیه، جواب قسم هایی است که در آیات پیشین آمده بود.

67- سوگند به اعتدال روح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 7 - 3

3 - سوگند خداوند ، به آفرینش متعادل و به دور از افراط و تفریط نفس انسان

و ما سوّیها

حرف <ما> در <ماسوّاها> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به تسویه نفس است. برخی آن را موصول و تعبیر <و ما

ص: 60

سوّاها> را سوگند به خداوند دانسته اند. سیاق آیات - که نمودار سوگند به مخلوقات است - با احتمال اول مناسب تر است.

68- سوگند به الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 2

2 - مشرکان مکه معتقد به <الله> بودند و به آن قسم یاد می کردند.

و أقسموا بالله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 2

2- سوگند یادکردن با نام مقدس < اللّه > ، برای احیای حق و هدایت دیگران جایز است .

و تاللّه لأکیدنّ

69- سوگند به انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 7

7 - < [ فی المجمع ] فی قوله < و والد و ما ولد > . . . قیل آدم و ما ولد من الأنبیاء و الأوصیاء و اتباعهم عن أبی عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البیان] درباره قول خدا <و والد و ما ولد> آمده است: گفته شده که مقصود آدم و فرزندانش از پیامبران و اوصیا و پیروانشان می باشد و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است>.

70- سوگند به انجیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به انجیر و زیتون

و التین و الزیتون

2 - انجیر و زیتون ، دو نعمت شایسته برای انسان و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و التین و الزیتون

ص: 61

71- سوگند به انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 6

6 - سوگند خداوند به انسان تولیدمثل کننده و فرزندانش

و والد و ما ولد

واژه <والد> ممکن است به شخص خاصی نظر نداشته باشد; بلکه اسم جنس بوده و بر هر انسان مذکر و یا حتی مؤنثی که در تولید مثل نقش داشته باشند، اطلاق گردد (ر. ک: لسان العرب). در این صورت شگفتی تکثیر نسل و نقش اعجاب برانگیز پدر و مادر در آن و نیز عظمت فرزند به وجود آمده از آنها، راز سوگند خداوند به آنان است.

72- سوگند به باد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 5

5 - سوگند خداوند ، به باد های پیاپی

و المرسل-ت عرفًا

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که مراد از <مرسلات> بادها باشد.

73- سوگند به بادها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 2 - 3

3 - سوگند الهی ، به باد های حامل ابر های سنگین و آبستن باران

فالح-مل-ت وقرًا

کلمه <حاملات>، می تواند وصفی دیگر برای بادها باشد. در این صورت مراد از <وِقْر> (بار سنگین)، ابر سنگین و باران زا خواهد بود که به وسیله بادها حمل می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 3 - 4

4 - سوگند الهی ، به باد ها که آرام در آسمان روان اند .

و الذری-ت ذروًا . .. فالج-ری-ت یسرًا

74- سوگند به بادهای غباری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 1 - 1

ص: 62

1 - سوگند الهی ، به باد های پراکننده خاک و مژده آور باران

و الذری-ت ذروًا

<ذَرْو> به معنای پاشیدن و پراکندن و <ذاریات> (جمع <ذاریه>) به معنای <پراکننده ها> است. مراد از <پراکننده ها> بادها است که به هنگام وزیدن، خاک و دیگر ذرّات را در هوا پراکنده و جا به جا می کنند. گفتنی است که وزیدن این بادها مژده آور باران است.

75- سوگند به بادهای مبشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 1 - 1

1 - سوگند الهی ، به باد های پراکننده خاک و مژده آور باران

و الذری-ت ذروًا

<ذَرْو> به معنای پاشیدن و پراکندن و <ذاریات> (جمع <ذاریه>) به معنای <پراکننده ها> است. مراد از <پراکننده ها> بادها است که به هنگام وزیدن، خاک و دیگر ذرّات را در هوا پراکنده و جا به جا می کنند. گفتنی است که وزیدن این بادها مژده آور باران است.

76- سوگند به برجهای آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند ، به آسمان و برج های آن

و السماء ذات البروج

قسم به آسمان، با وصف خاص آن، قسم به موصوف و وصف، هر دو است.

77- سوگند به بلندترین ستاره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به مرتفع ترین ستاره ها *

و الطارق . .. النجم الثاقب

<نجم ثاقب>; یعنی، ستاره ای که جایگاه آن رفیع تر از دیگر ستارگان است (قاموس).

ص: 63

78- سوگند به بنای آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 5 - 3

3 - سوگند خداوند ، به بنیان نهادن آسمان و آفرینش آن

و ما بنیها

حرف <ما> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به <بناکردن آسمان> است. برخی <ما> را موصول دانسته اند; ولی یک نواختی سوگندها - که تمامی آنها سوگند به مخلوقات است - مؤید مصدری بودن آن است.

79- سوگند به بیت المقدس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 3،5

3 - سوگند خداوند ، به سرزمین انجیر و زیتون *

و التین و الزیتون

از احتمالاتی که درباره مفاد آیه گفته شده، این است که مراد از <انجیر> و <زیتون> - به قرینه دو آیه بعد - دو منطقه است که یکی مانند <کوفه> سرزمین انجیرخیز و دیگری مانند <بیت المقدس> سرزمین زیتون بوده است. در این صورت سوگندهای چهارگانه این سوره، سرزمین های نزول وحی را دربرگرفته است; زیرا <نوح>(ع) در کوفه، ابراهیم و عیسی(ع) در بیت المقدس، موسی(ع) در طور سینا و پیامبر اسلام(ص) در مکه به نشر آیین خویش پرداختند.

5 - < عن أبی الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارک و تعالی . . . اختار من البلدان أربعه فقال عزّوجلّ : < و التین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین > فالتین المدینه ، و الزیتون بیت المقدّس ، و طور سینین الکوفه و ه-ذا البلد الأمین مکّه ;

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی . .. از بین شهرها، چهار شهر را انتخاب کرد. او - که عزیز و جلیل است - فرمود: < والتین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین>. پس <تین> مدینه و <زیتون> بیت المقدس و <طور سینین> کوفه و <ه-ذا البلد الأمین> مکه است.>

80- سوگند به پایان شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 1،3

1 - سوگند خداوند به شب ، زمان فرارسیدن و برچیده شدن تاریکی آن

و الّیل إذا عسعس

<الّیل> عطف بر <الخُنّس> است و قسم مؤکد در <لا اُقسم> به آن نیز تعلق دارد. فعل <عسعس> گاه بر آمدن تاریکی و گاه بر زوال آن دلالت دارد. تقابل این آیه با آیه بعد (و الصبح إذا تنفّس) معنای زوال را در این آیه مناسب تر می نمایاند; ولی هر دو معنا نیز می تواند مراد باشد. راغب گوید: <عسعسه>; یعنی، تاریکی خفیفی که در آغاز و پایان شب حاصل می شود. بر این اساس فعل <عسعس> هر دو زمان را شامل است.

3 - < [ فی المجمع ] < و اللیل إذا عسعس > أی أدبر بظلامه ، عن علیّ ( ع ) ;

ص: 64

از علی(ع) درباره <و اللیل إذا عسعس> روایت شده که: یعنی [سوگند به شب آن هنگام که] با سیاهی خود پشت کرده [و رو به صبح می رود]>.

81- سوگند به پیشگامان ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 4 - 4

4 - سوگند خداوند ، به فرشتگان پیشتاز

فالس-بق-ت سبقًا

82- سوگند به تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 2،3

2 - سوگند خداوند ، به هنگامی که شب ، خورشید را می پوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر مفعولی در <یغشاها>، <الشمس> دانسته شده است.

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 1،2،3

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام سیطره کامل تاریکی آن بر موجودات

و الّیل إذا سجی

<سجی الّیل>; یعنی، شب با تاریکی خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغه)

2 - شب و سیطره افکندن تاریکی آن بر موجودات ، از نعمت های بزرگ الهی و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

3 - آرامش موجودات در شب ، نعمتی بزرگ و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

<آرامش یافتن> (یکی از معانی ذکر شده برای <سَجْو>) در آیه شریفه به شب اسناد یافته است. این اسناد یا حقیقی است; یعنی، با سیطره کامل تاریکی، گویا شب از پیشروی باز ایستاده است و یا اسناد مجازی است و شب آرام به معنای بی تحرّک بودن موجودات در شب است.

ص: 65

83- سوگند به ترک انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 3

3 - سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان ، بینوایان و مهاجران ، به صرف لغزش گذشته آنان ، حرام و وفا نکردن به آن جایز است .

و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جری

حرمت در برداشت یاد شده از نهی <لایأتل> استفاده شده است.

84- سوگند به تعدیل کننده روح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 7 - 6

6 - سوگند خداوند ، به تعدیل کننده و سامان دهنده قوای روحی انسان

و ما سوّیها

چنانچه مراد از <ما> در <ما سوّاها> خداوند باشد، جایگزین ساختن آن به جای <من>، به جهت ابهام عظمت آمیزی است که در <ما> وجود دارد.

85- سوگند به تورات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به کتاب نگاشته شده ( تورات )

و کت-ب مسطور

مراد از <طور> در آیه قبل می تواند کوه طور باشد. این نکته قرینه است بر این که مراد از <کتاب مسطور>، تورات می باشد که به صورت الواح نوشته شده بر موسی در طور سینا نازل شده است.

86- سوگند به جان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 7 - 1

1 - سوگند خداوند به جان انسان ها

و نفس

<نفس>، به معنای روح و نیز جسد آمده است (صحاح اللغه). آیات بعد - که ویژگی های روح انسان را مطرح می کند - قرینه بر اراده معنای اول است. کلمه <نفس> گرچه نکره است; ولی بر ابهام دلالت ندارد. بلکه مراد جنس نفس است; زیرا آنچه بعد از آن، درباره نفس ذکر شده مربوط به تمام نفس ها است. نکره در این موارد، مفید تفخیم است.

ص: 66

87- سوگند به حرکت اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 4 - 2

2 - حرکت مَرکب رزمندگان در راه جهاد ، حتی غبار برخاسته از آن ، ارزشمند و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

فأثرن به نقعًا

88- سوگند به حرکت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن

و الّیل إذا یسر

حرف <ال> در <الّیل>، برای جنس است. برخی آن را برای عهد گرفته و مراد از <الّیل> را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. <یسر>; یعنی، می گذرد. اصل این کلمه <یسری> بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، برای تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم

ص: 67

محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

89- سوگند به حق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 84 - 1

1 - سوگند خداوند به حق

قال فالحقّ

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که <فالحقّ> مبتدا و خبر آن (قسمی) در تقدیر باشد.

90- سوگند به حقایق آفرینش

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 38 - 1

1 - سوگند مؤکد خداوند ، به تمامی پدیده ها و حقایق دیدنی و شناختنی جهان هستی

فلاأُقسم بما تبصرون

درباره <لا> در <لااُقسم> و امثال آن، مفسران توجیهات چندی ذکر کرده اند; از جمله این که <لا> زاید و برای تأکید <اُقسم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 39 - 1

1 - سوگند مؤکد خداوند ، به تمامی پدیده ها و حقایق ناشناخته و دیده نشده جهان هستی

فلاأُقسم بما . .. و ما لاتبصرون

91- سوگند به حوادث قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به ناظران و امور مشهود در قیامت

و شاهد و مشهود

شهاده; یعنی، حاضر بودن همراه با مشاهده بصری یا بصیرتی و گاه به حضور بدون آن نیز گفته می شود (مفردات راغب). لفظ <شاهد و مشهود> - به قرینه سوگند بر آنها- نکره هایی اند که از آنها عموم اراده شده است تا سوگند به آن بیهوده نباشد و بعید نیست که عظمت آن دو نیز استفاده شود. در این صورت مراد عظمت شهادت مربوط به آنها است تا بر احتمالات گوناگونی که درباره مصداق آن دو گفته شده است، قابل تطبیق باشد.

ص: 68

2 - ناظران صحنه قیامت و حوادث آن روز ، دارای عظمتی در خور سوگند خداوند

و شاهد و مشهود

92- سوگند به خالق آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 5 - 5

5 - سوگند خداوند به سازنده آسمان

و ما بنیها

چنانچه <ما> در <مابناها> موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. آوردن <ما> در این موارد - با توجّه به این که این کلمه بیش از <من> موصول، ابهام دارد - بیانگر این است که حقیقت موضوع و عظمت آن، قابل تعریف نیست.

93- سوگند به خالق مذکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به آفریننده جنس نر و ماده

و ما خلق الذکر و الأُنثی

کلمه <ما> در <ما خلق>، می تواند موصول و به معنای <من> باشد. در این صورت مراد از آن، ذات باری تعالی خواهد بود. این کلمه به دلیل ابهام بیشتری که در مفاد آن هست، عظمت مصداق خود را بیشتر مجسم می کند; زیرا دلالت دارد که آن مصداق، غیر قابل تعریف است.

94- سوگند به خالق مؤنث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به آفریننده جنس نر و ماده

و ما خلق الذکر و الأُنثی

کلمه <ما> در <ما خلق>، می تواند موصول و به معنای <من> باشد. در این صورت مراد از آن، ذات باری تعالی خواهد بود. این کلمه به دلیل ابهام بیشتری که در مفاد آن هست، عظمت مصداق خود را بیشتر مجسم می کند; زیرا دلالت دارد که آن مصداق، غیر قابل تعریف است.

ص: 69

95- سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 204 - 9

9 - قَسَم و شاهد گرفتن خداوند ، دستاویز منافقان برای اثبات اظهاراتِ خود

و یُشهد اللّهَ علی ما فی قلبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 224 - 2،10،11

2 - سوگند به خداوند ، نباید مانع انجام کار های نیک ، تقوا و اصلاح میان مردم قرار گیرد .

و لا تجعلوا اللّه عُرضهُ لایمانکم ان تبرّوا و تتقوا و تصلحوا بین الناس

بنابر اینکه <عرضه> به معنای مانع باشد.

10 - هشدار خداوند به کسانی که او را دستاویز سوگند های خود قرار می دهند .

و لا تجعلوا اللّه عُرضه لایمانکم . .. و اللّه سمیع علیم

11 - سوگند صادقانه به خدا ، گناه است و دروغ آن ، کفر عملی .

و لا تجلعوا اللّه عُرضهً لایمانکم

ان اللّه عز و جل یقول: <و لا تجعلوا اللّه عُرضه لایمانکم>

_______________________________

کافی، ج 7، ص 434، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 218، ح 834.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 1 - 13

13 - رواج سوگند به خداوند در عصر بعثت

و اتّقوا اللّه الّذی تسآءلون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 11

11 - سوگند به خدا ، امری خطیر و مسؤولیت آفرین .

اقسموا باللّه جهد ایمنهم

جمله <اقسموا باللّه . ..> می رساند که بخشی از ملامت مؤمنان نسبت به عهدشکنی بیماردلان بدان جهت بوده است که آنان علی رغم سوگند به خدا بر پیمان خویش با مؤمنان وفادار نماندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 13

13 - سوگند به نام خدا ، تنها سوگند معتبر و دارای ارزش قانونی در شهادت بر وصیت

فیقسمان باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 70

4 - مائده - 5 - 107 - 6

6 - شهادت شاهدان جایگزین در امر وصیت ، تنها با سوگند به خدا معتبر و دارای ارزش قانونی است .

فیقسمان باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 56 - 1

1 - سوگند دروغ منافقان صدر اسلام به خداوند ، برای اثبات ایمان خویش و همراهی خود با مؤمنان

و یحلفون باللّه إنهم لمنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 53 - 4

4 - < سوگند به خدا > برای اثبات حقایق سرنوشت ساز جامعه ، مشروع است .

قل إی و ربی إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 11

11- مشروعیت سوگند به خدا و پیمان بستن با او در ادیان گذشته و لزوم پایبندی به آنها

حتی تؤتون موثقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 73 - 2

2- جواز سوگند به نام خدا برای تبرئه خویش از فسادگری و ارتکاب گناه

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 91 - 4

4- سوگند به نام خداوند ، امری مجاز و مشروع است .

تالله لقد ءاثرک الله علینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 95 - 6

6- سوگند به نام خدا ، دارای سابقه ای طولانی در تاریخ بشر

قالوا تالله إنک لفی ضل-لک القدیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 38 - 1

1- سوگند مشرکان به خدا ، برای مورد انکار قرار دادن حیات اخروی انسانها

ص: 71

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم لایبعث الله من یموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 9

9- سوگند خداوند به ذات خود ، برای تهدید و مورد مؤاخذه قرار دادن مشرکان

تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 4

4- سوگند خوردن به خداوند ، جایز است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 3

3 - استفاده از سوگند به خدا و مقدسات دینی ، برای پوشش چهره کریه و مزورانه خویش و فرار از فریضه جهاد ، از اوصاف منافقان است .

و أقسموا باللّه جهد أیم-نهم لئن أمرتهم لیخرجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 97 - 1

1 - سوگند به خدا و اعتراف حسرت بار دوزخیان در میان شراره های آتش ، به گمراهی آشکار خویش در دنیا

تاللّه إن کنّا لفی ضل-ل مبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 6

6 - سوگند پیامبر ( ص ) به پروردگار ، مبنی بر آمدن و تحقق قطعی روز قیامت

قل بلی و ربّی لتأتینّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 16 - 1

1 - پیامبران مردم انطاکیه ، خدا را بر راستی ادعا های خود گواه گرفته و به او سوگند یاد کردند .

قالوا ربّنا یعلم إنّا إلیکم لمرسلون

جمله <ربّنا یعلم> (پروردگار ما می داند) و نظایر آن (مانند <شهد اللّه> و <علم اللّه>) در عرف عرب برای گواه گرفتن خدا بر راستی امری و نیز در حکم قسم و جانشین آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 5 - 6

ص: 72

6 - سوگند خداوند به خود

و ما بنیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 6 - 6

6 - سوگند خداوند به خود

و ما طحیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 7 - 7

7 - سوگند خداوند به خود

و ما سوّیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 4

4 - < عن محمّد بن مسلم قال : قلت لأبی جعفر ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ < و الّیل إذا یغشی . . . > و ما أشبه ذلک فقال : إنّ للّه عزّوجلّ ان یُقْسِمَ من خلقه بما شاء و لیس لخلقه أن یُقْسِمُوا إلاّ به ;

از محمدبن مسلم روایت شده که گفت: به امام باقر(ع) عرض کردم: قول خدای عزّوجلّ <و الّیل إذا یغشی. ..> [که در آن به <شب> سوگند یاد شده]و مشابه این [سوگندها چه حکمی دارد؟]فرمود: برای خدای عزّوجلّ است که به مخلوقات خود، به هر چه که خواست سوگند یاد کند; ولی مخلوقاتش نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به او>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 73

20 - لیل - 92 - 3 - 3

3 - سوگند خداوند به خویش

و ما خلق الذکر و الأُنثی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 4 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش های انسان ها و شیوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی

96- سوگند به خدا در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 38 - 3

3- سوگند به خداوند ، امری رایج در بین مردم در صدراسلام

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم

97- سوگند به خلقت آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 5 - 3

3 - سوگند خداوند ، به بنیان نهادن آسمان و آفرینش آن

و ما بنیها

حرف <ما> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به <بناکردن آسمان> است. برخی <ما> را موصول دانسته اند; ولی یک نواختی سوگندها - که تمامی آنها سوگند به مخلوقات است - مؤید مصدری بودن آن است.

98- سوگند به خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند به خورشید

و الشّمس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

ص: 74

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

99- سوگند به دریا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 6 - 1

1 - سوگند خداوند ، به دریای سرشار از آب

و البحر المسجور

<سجر> در معانی پرکردن و شعلهور کردن به کار می رود. بنابراین <مسجور> یا به معنای <مملو> (پر شده) و یا به معنای شعلهور شده است، برداشت یاد شده براساس معنای اول است.

100- سوگند به دوران محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به عصر پیامبر ( ص )

و العصر

حرف <ال> در <العصر>، برای عهد حضوری است; یعنی، سوگند به این عصر!

2 - عصر پیامبر ( ص ) ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و العصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 2 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر خسارت بار بودن وضع انسان ها ، به عصر پیامبر ( ص ) سوگند یاد کرده است .

و العصر . إنّ الإنس-ن لفی خسر

ص: 75

101- سوگند به ربوبیت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤکد خداوند به ربوبیت خویش بر بازپرسی تمامی کافران و تجزیه گران دین

فوربّک لنسئلنّهم أجمعین

ضمیر جمع غایب <لنسئلنّهم> هم می تواند به کافرانی برگردد که در چند آیه قبل از آن سخن به میان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم می تواند به <المقتسمین> اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 68 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 8

8- خداوند با سوگند به ربوبیت خود ، بر تحقق حتمی طبقه بندی عاصیان در قیامت ، تأکید کرده است .

فوربّک . .. ثمّ لننزعنّ من کلّ شیعه ... عتیّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 10

10- خداوند با سوگند به ربوبیت خویش ، بر آگاهی دقیق خود از میزان عذاب مجرمان تأکید کرده است .

فوربّک . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 40 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به ربوبیت خویش نسبت به مشرق ها ( خاور ها ) و مغرب ها ( باختر ها )

فلاأُقسم بربّ المش-رق و المغ-رب

درباره <لا> در <لا اُقسم> و امثال آن، مفسران توجیهات چندی ذکر کرده اند; از جمله این که <لا> زاید و برای تأکید <اُقسم> می باشد.

102- سوگند به روح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 7 - 2

2 - روح ، موجودی با عظمت و شایسته سوگند خداوند

و نفس

ص: 76

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

103- سوگند به روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز در لحظه فروغ افکندن آن بر زمین

و النهار إذا جلّیها

مفاد آیه شریفه، گواه آن است که ضمیر مفعولی <جلاّها> به <الشمس> برنمی گردد; زیرا جلا یافتن خورشید را، نمی توان ناشی از روز دانست. بنابراین باید گفت: از آن جا که جلوه گر شدن زمین به وسیله روز، بسیار واضح است، نیازی به ذکر <الأرض>، برای ارجاع ضمیر به آن نبود.

2 - پیدایش روز و درخشان شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و النهار إذا جلّیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

ص: 77

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 4 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش های انسان ها و شیوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز ، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی . فأمّا من أعطی ... للیسری . و أمّا من بخل ... فسنی

104- سوگند به روز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 8،9

8 - < عن محمّد بن هاشم عمن روی عن أبی جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الکلبی عن قول اللّه عزّوجلّ < و شاهد و مشهود > فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قیل لک ؟ فقال : قالوا : الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم عرفه ، فقال أبوجعفر ( ع ) : لیس کما قیل ، الشاهد یوم عرفه و المشهود یوم القیامه أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : < ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود ;

محمد بن هاشم از کسی که از امام باقر(ع) روایت کرده، نقل می کند: ابرش کلبی از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و شاهد و مشهود> سؤال کرد، حضرت فرمود: [در این باره] برای تو چه گفته شده؟ عرض کرد: گفته اند: <شاهد> روز جمعه و <مشهود> روز عرفه است. حضرت فرمود: این چنین که برای تو گفته شده است نیست; بلکه <شاهد> روز عرفه و مشهود روز قیامت است. مگر قرآن نخوانده ای که خدای عزّوجلّ فرموده است: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

9 - < عن علیّ ( ع ) قال : . . . و الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم النحر ;

از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: شاهد روز جمعه و مشهود روز قربانی (دهم ذی الحجه) است>.

ص: 78

105- سوگند به روز عرفه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 8

8 - < عن محمّد بن هاشم عمن روی عن أبی جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الکلبی عن قول اللّه عزّوجلّ < و شاهد و مشهود > فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قیل لک ؟ فقال : قالوا : الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم عرفه ، فقال أبوجعفر ( ع ) : لیس کما قیل ، الشاهد یوم عرفه و المشهود یوم القیامه أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : < ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود ;

محمد بن هاشم از کسی که از امام باقر(ع) روایت کرده، نقل می کند: ابرش کلبی از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و شاهد و مشهود> سؤال کرد، حضرت فرمود: [در این باره] برای تو چه گفته شده؟ عرض کرد: گفته اند: <شاهد> روز جمعه و <مشهود> روز عرفه است. حضرت فرمود: این چنین که برای تو گفته شده است نیست; بلکه <شاهد> روز عرفه و مشهود روز قیامت است. مگر قرآن نخوانده ای که خدای عزّوجلّ فرموده است: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

106- سوگند به روزگار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 1 - 3

3 - سوگند خداوند به روزگار

و العصر

یکی از معانی <عصر> دهر است; یعنی، زمانی طولانی و غیر محدود که انقضای آن، به انقراض اهل آن زمان بستگی دارد. (تاج العروس)

107- سوگند به روشنایی روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز ، هنگام درخشان شدن آن

و النهار إذا تجلّی

2 - پدیده روز و تابناکی آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و النهار إذا تجلّی

108- سوگند به زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 13 - 2

ص: 79

2 - خداوند ، با سوگند به آسمان و زمین ، بر فارق بودن قرآن بین حق و باطل ، تأکید ورزیده است .

و السماء . .. و الأرض ... إنّه لقول فصل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 6 - 1

1 - سوگند خداوند به زمین

و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

109- سوگند به زیتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به انجیر و زیتون

و التین و الزیتون

2 - انجیر و زیتون ، دو نعمت شایسته برای انسان و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و التین و الزیتون

110- سوگند به ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 1 - 1

ص: 80

1 - سوگند الهی ، به هر ستاره آن گاه که غروب می کند .

و النجم إذا هوی

<نجم> به معنای ستاره است و <الف و لام> آن جنس و مفید عموم است; یعنی، <اقسم بکلّ نجم إذا هوی>. <هُوِیّ> (مصدر <هوی>) به معنای فرو افتادن است و در آیه شریفه بر غروب کردن اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 76 - 7

7 - < روی أنّ هارون الرشید أنفذ إلی موسی بن جعفر ( ع ) فأحضره . . . فقال له الکاظم . . . واللّه تبارک و تعالی قد مدح النجوم . . . و . . . قد أقسم بموقع النجوم و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم . . . ;

روایت شده که هارون الرشید، امام کاظم(ع) را احضار نمود [و از ایشان درباره علم نجوم سؤالاتی کرد]، آن حضرت به وی فرمود: . .. خدای تبارک و تعالی <نجوم> (ستارگان) را مدح فرموده و به <مواقع النجوم> قسم یاد کرده است...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 1،2

1 - سوگند مؤکّد خداوند به ستارگانی که در مسیر حرکت خود ، بر اثر نور خورشید از نظر ها ناپدید می گردند .

فلاأُقسم بالخنّس

حرف <لا> در <لااُقسم> زاید است و سوگند را تأکید می کند. برخی گفته اند: <لااُقسم> با همین ترکیب، کلمه قسم است و برای سوگند مؤکد به کار می رود. <خنّس> جمع <خانس> است و مصدر آن <خنوس>; یعنی، منقبض شدن و پنهان گشتن و فعل <خَنَس>; یعنی، متواری و غائب شد (لسان العرب). به قرینه ذکر شب و صبح در آیات بعد، مراد از آن ستارگان است و توصیف آنها به این وصف، به اعتبار نامرئی بودن آنها در روز است.

2 - سوگند خداوند به ستارگانی که در طی مسیر ، به نقطه هایی که از آن گذشته اند ، بازمی گردند .

فلاأُقسم بالخنّس

برخی از اهل لغت و تفسیر <خُنّس> را به معنای رجوع کنندگان می دانند (لسان العرب و کشاف). بر این اساس مراد از آن، بازگشت ستارگان در حرکت انتقالی به مدار حرکت قبلی خود است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 16 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به ستارگانی که به مسیر قبلی خود بازگشته و در آن جریان می یابند .

بالخنّس . الجوار

<جواری> (جمع <جاریه>) به معنای چیزهایی است که سیلان داشته و روان باشند. توصیف سیّارات به این وصف، ممکن است از آن جهت باشد که آنها را نوری روان می بینیم. و یا مراد، اخترانی است که جرم سیال دارند.

2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرک که مسیر خود را طی کرده و مانند رفتن حیوانات غیر اهلی به مخفیگاه خود ، از نظر ها محو می گردند .

الجوار الکنّس

<کُنّس> جمع <کانِس> است و آن چیزی است که پنهان می شود. این کلمه از ریشه <کَنَسَ الظبی> گرفته شده است; یعنی، آهو خود را در <کِناس> (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار کرد. (نهایه ابن اثیر)

ص: 81

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 19 - 5

5 - خداوند ، در تأکید بر مأموریت جبرئیل در ابلاغ قرآن به پیامبر ( ص ) ، به ستارگان و شب و سپیده دم سوگند یاد کرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّیل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 1 - 3

3 - سوگند خداوند ، به ستارگان که مرتفع و نمایان اند .

و السماء ذات البروج

تطبیق <برج> بر ستاره، به لحاظ ارتفاع و ظهور آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به آسمان و ستارگان ، بر مراقبت از انسان و افکار و کردار او ، تأکید ورزیده است .

و السماء و الطارق . .. إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ

111- سوگند به ستاره ثریا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 1 - 7

7 - سوگند الهی به ستاره ثریا هنگامی که غروب کند .

و النجم إذا هوی

<نجم> بر ستاره ثریا نیز اطلاق می شود (قاموس المحیط). گفتنی است <ال> در <النجم> بنابراین اطلاق، برای عهد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 2

ص: 82

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

112- سوگند به ستاره زحل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 3

3 - سوگند خداوند به سیاره های زحل ، مشتری ، مرّیخ ، زهره و عطارد

فلاأُقسم بالخنّس

بسیاری از اهل لغت و تفسیر، <خنّس> را عنوان ستارگان یاد شده می دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

113- سوگند به ستاره زهره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 3

3 - سوگند خداوند به سیاره های زحل ، مشتری ، مرّیخ ، زهره و عطارد

فلاأُقسم بالخنّس

بسیاری از اهل لغت و تفسیر، <خنّس> را عنوان ستارگان یاد شده می دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

ص: 83

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

114- سوگند به ستاره طارق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

115- سوگند به ستاره عطارد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 3

3 - سوگند خداوند به سیاره های زحل ، مشتری ، مرّیخ ، زهره و عطارد

فلاأُقسم بالخنّس

بسیاری از اهل لغت و تفسیر، <خنّس> را عنوان ستارگان یاد شده می دانند.

116- سوگند به ستاره مریخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 3

3 - سوگند خداوند به سیاره های زحل ، مشتری ، مرّیخ ، زهره و عطارد

فلاأُقسم بالخنّس

بسیاری از اهل لغت و تفسیر، <خنّس> را عنوان ستارگان یاد شده می دانند.

ص: 84

117- سوگند به ستاره مشتری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 3

3 - سوگند خداوند به سیاره های زحل ، مشتری ، مرّیخ ، زهره و عطارد

فلاأُقسم بالخنّس

بسیاری از اهل لغت و تفسیر، <خنّس> را عنوان ستارگان یاد شده می دانند.

118- سوگند به سحرگاه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 33 - 1

1 - سوگند خداوند به سحرگاهان

و الّیل إذ أدبر

<إدبار> (مصدر <أدبر>) به معنای پشت کردن است و مقصود در این آیه، پایان یافتن شب و آغازِ سحر است.

119- سوگند به شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 19 - 5

5 - خداوند ، در تأکید بر مأموریت جبرئیل در ابلاغ قرآن به پیامبر ( ص ) ، به ستارگان و شب و سپیده دم سوگند یاد کرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّیل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 1

1 - سوگند خداوند به شب و تمامی موجودات پراکنده ای که تاریکی شب آنها را گرد هم جمع می کند .

و الّیل و ما وسق

واژه <وَسْق> به معنای جمع کردن چیزهایی است که متفرق باشند(مفردات). گویا مراد جمع شدن جاندارانی است که با فرارسیدن تاریکی شب، از همه طرف به محل استراحت خود می روند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان ، به شفق ، شب ، موجودات زمینی و ماه ، سوگند یاد کرده است .

فلا أُقسم بالشفق . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 85

20 - فجر - 89 - 4 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن

و الّیل إذا یسر

حرف <ال> در <الّیل>، برای جنس است. برخی آن را برای عهد گرفته و مراد از <الّیل> را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. <یسر>; یعنی، می گذرد. اصل این کلمه <یسری> بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، برای تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. (مصباح)

2 - سوگند خداوند ، به پاس هایی از شب که شبروان در آن سیر می کنند .

و الّیل إذا یسر

می توان گفت، <حرکت شب> تعبیری است مانند <شب خوابیده> که مراد از آن، حرکت دیگران در شب و خواب آنها در آن است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 1،3

1 - سوگند خداوند به شب در لحظه ای که تاریکی آن ، سطح زمین را بپوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

طَبَق و[ سرپوش هایی]مانند آن که بر چیزی نهاده می شود، <غطاء> نام دارد; همان طور که به پوشاک و [رواندازهایی]مانند آن که روی چیزی قرار داده می شود، <غشاء> می گویند (مفردات راغب). بنابراین <یغشاها> - که مرجع ضمیر مفعولی آن در این برداشت <أرض> گرفته شده - به این معنا است که تاریکی شب، سطح زمین را می پوشاند.

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

ص: 86

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام فراگیر شدن آن

و الّیل إذا یغشی

2 - پدیده شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات ، دارای عظمتی درخور

و الّیل إذا یغشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 4 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش های انسان ها و شیوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز ، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی . فأمّا من أعطی ... للیسری . و أمّا من بخل ... فسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام سیطره کامل تاریکی آن بر موجودات

و الّیل إذا سجی

<سجی الّیل>; یعنی، شب با تاریکی خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغه)

ص: 87

120- سوگند به شب های دهگانه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب های ده گانه

و لیال عشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

ص: 88

121- سوگند به شفع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به جفت و تاق

و الشفع و الوتر

حرف <ال> در <الشفع> و <الوتر>، برای جنس است. درباره مصداق شفع و وتر، نظرهای گوناگونی ابراز شده است; برخی گفته اند: <شفع> روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) و <وتر> روز عرفه است و برخی آن دو را بر نماز شفع و وتر تطبیق داده اند. در نظری دیگر، شفع روز قربان و وتر روز عرفه است. این احتمال نیز وجود دارد که <شفع>، به تمام مخلوقات نظر داشته و مراد از <وتر>، ذات باری تعالی باشد; زیرا تنها او است که مرکب نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

ص: 89

122- سوگند به شفق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 16 - 1

1 - سوگند مؤکد خداوند ، به سرخی افق هنگام غروب خورشید

فلا أُقسم بالشفق

مشهور بین اهل لغت، این است که <شفق> همان سرخی است که بعد از غروب خورشید، در طرف مغرب دیده می شود (مصباح). در سخن و شعر عرب، به طور فراوان اتفاق می افتد که برای تأکید قسم، فعل آن را با حرف <لا> می آورند. برخی آن را زاید و دسته ای آن را، برای نفیِ پندار قبل می دانند(کشاف).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان ، به شفق ، شب ، موجودات زمینی و ماه ، سوگند یاد کرده است .

فلا أُقسم بالشفق . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

123- سوگند به شکافتن زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 12 - 3

3 - سوگند خداوند به زمین و شکاف پذیر بودن آن

و الأرض ذات الصدع

سوگند به موصوف، سوگند به وصف آن نیز می باشد.

124- سوگند به شهاب سنگها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 1 - 4

4 - سوگند خداوند به شهاب سنگ ها ، هنگامی که سقوط می کنند . *

و النجم إذا هوی

برخی از مفسران <نجم> را - به قرینه <إذا هوی> (آن گاه که سقوط کند) - به معنای شهاب گرفته اند.

ص: 90

125- سوگند به صبح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 34 - 1

1 - سوگند خداوند به سپیده صبح

و الصبح إذا أسفر

عبارت <سفر الصبح> و یا <أسفر الصبح>، به معنای <أضاء> (روشن شد) و <أشرق> (درخشید) است. (قاموس المحیط)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 18 - 1،2

1 - سوگند خداوند به بامداد ; زمانی که سپیده صبح در آسمان گسترده می شود .

و الصبح إذا تنفّس

<تنفّس روز> به معنای توسّع و گسترده شدن آن است. (مفردات راغب)

2 - سوگند خداوند به سپیده دم ; زمانی که نفس تازه کند .

و الصبح إذا تنفّس

از معانی <تنفّس> وارد ساختن نفس به درون و خارج ساختن آن است (مصباح). نفس تازه کردن صبح، کنایه از رفع موانع نور خورشید است; به گونه ای که گویا روز از حبس شب رها شده و در هوای آزاد نفس می کشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 19 - 5

5 - خداوند ، در تأکید بر مأموریت جبرئیل در ابلاغ قرآن به پیامبر ( ص ) ، به ستارگان و شب و سپیده دم سوگند یاد کرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّیل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول کریم

126- سوگند به صبحگاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشید در آن زمان

و الضحی

<ضحی> در معانی گسترش نور خورشید و <پهناور شدن روز> (مفردات راغب) و <اندکی پس از بالا آمدن روز> (قاموس) به کار می رود.

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانی خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الضحی

ص: 91

127- سوگند به صحت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 40 - 1

1 - سوگند خداوند ، بر درستی و الهی بودن قرآن

إنّه لقول رسول کریم

128- سوگند به صداقت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 40 - 2

2 - سوگند خداوند ، بر درست گویی و راست گویی پیامبراسلام ( ص )

إنّه لقول رسول کریم

129- سوگند به طلاق همسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 168 - 18

18 - از امام باقر ( ع ) روایت شده که فرمود : < ان من خطوات الشیطان الحلف بالطلاق و النذور فی المعاصی و کل یمین بغیر اللّه ;

از گامهای شیطان است قسم خوردن به طلاق همسر و نذر در گناهان و هر سوگندی که به غیر خداوند باشد>.

130- سوگند به طلوع ماه(قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 1،2،4

1 - سوگند خداوند ، به ماه هنگام طلوع آن پس از غروب خورشید

و القمر إذا تلیها

<إذا> در <إذا تلیها>، سوگند به ماه را به حالت خاصی از آن اختصاص می دهد. در این موارد <إذا> را ظرف برای <کائنًا> به شمار می آورند که محذوف است و حال مقدره برای <القمر> به حساب می آید; اختصاص قسم به این زمان خاصّ، نشان برجسته تر بودن ارزش آن است. این زمان، شامل شب هایی می شود که پس از غروب خورشید، ماه تابان در آسمان مشاهده می شود.

2 - سوگند خداوند ، به کره ماه در شب های وسط هر ماه

و القمر إذا تلیها

<تلوّ> (مصدر <تلی>)، به معنای از پی در آمدن است. در شب های چهاردهم و قبل و بعد آن، طلوع ماه در پی غروب خورشید است. بنابراین می توان گفت: مراد از <إذا تلاها>، فقط همان شب ها است.

ص: 92

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

131- سوگند به طوفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به تندباد ها و طوفان ها

فالع-صف-ت عصفًا

<عاصفه> (مفرد <عاصفات>) به معنای باد شدید و طوفان است.

132- سوگند به عزت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 82 - 1

1 - سوگند ابلیس به عزت پروردگار

قال فبعزّتک

133- سوگند به عزت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّه فرعون

134- سوگند به عصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 1 - 4

4 - سوگند خداوند ، به عصر هر روز و نماز فریضه آن *

و العصر

چنانچه <عصر> به معنای <عشیّ> (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.

ص: 93

135- سوگند به عید قربان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 9

9 - < عن علیّ ( ع ) قال : . . . و الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم النحر ;

از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: شاهد روز جمعه و مشهود روز قربانی (دهم ذی الحجه) است>.

136- سوگند به غبار اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 4 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به اسبان جنگی که با حرکت سریع خود ، در هجوم غافلگیرانه بر دشمنان دین ، غبار شدیدی به فضا پراکنده ساختند .

فأثرن به نقعًا

فعل <أثرن>، عطف بر <مغیرات> و بیانگر آثار <اغاره> است; بنابراین قسم در آیه قبل به این وصف نیز مربوط است. ضمیر <به> به <عَدْو> (دویدن) - که از <عادیات> انتزاع شده است - برمی گردد. <اثاره> (مصدر <أثرن>) به معنای منتشر ساختن است. <نقع>; یعنی، غبار منتشر و نکره بودن آن، بر شدّت غبار دلالت دارد.

2 - حرکت مَرکب رزمندگان در راه جهاد ، حتی غبار برخاسته از آن ، ارزشمند و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

فأثرن به نقعًا

137- سوگند به غروب خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 2

2 - سوگند خداوند ، به هنگامی که شب ، خورشید را می پوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر مفعولی در <یغشاها>، <الشمس> دانسته شده است.

138- سوگند به غیر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 5

5- سوگند به جان افراد عزیز و ارزشمند برای اثبات حق و حقیقت ، امری مشروع و جایز

لعمرک إنهم . .. یعمهون

ص: 94

139- سوگند به فجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند به سپیده دم

و الفجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

ص: 95

140- سوگند به فرزندان انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 6

6 - سوگند خداوند به انسان تولیدمثل کننده و فرزندانش

و والد و ما ولد

واژه <والد> ممکن است به شخص خاصی نظر نداشته باشد; بلکه اسم جنس بوده و بر هر انسان مذکر و یا حتی مؤنثی که در تولید مثل نقش داشته باشند، اطلاق گردد (ر. ک: لسان العرب). در این صورت شگفتی تکثیر نسل و نقش اعجاب برانگیز پدر و مادر در آن و نیز عظمت فرزند به وجود آمده از آنها، راز سوگند خداوند به آنان است.

141- سوگند به قاریان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 3 - 1،3

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان تلاوت گر وحیِ الهی و قرآن کریم بر انسان ها و پیامبران

فالتّلی-ت ذکرًا

مراد از <ذکر> وحی الهی و یا خصوص قرآن کریم است. طبق این دیدگاه مقصود از تلاوت، تلاوت بر پیامبران و یا بر انسان هایی است که خداوند به آنان با زبان وحی سخن گفته است و فرشتگان واسطه ابلاغ این وحی بوده اند.

3 - سوگند خداوند به مجاهدان تلاوت گر آیات الهی و قرآن کریم

فالتّلی-ت ذکرًا

142- سوگند به قدرت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّه فرعون

143- سوگند به قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند به قرآن

و القرءان

ص: 96

<واو> در <والقرآن> برای قسم است; یعنی، <أقسم بالقرآن الحکیم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 1 - 1،3

1 - سوگند خداوند به قرآن

و القرءان

<واو> در <و القرآن> برای قسم است; یعنی، <اُقسم بالقرآن. ..>.

3 - سوگند خداوند به قرآن ، مبنی بر حقانیت و درستی رسالت پیامبراسلام ( ص )

و القرءان

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که جواب قسم (و القرءان) - به قرینه آیات مشابه مانند <و القرآن الحکیم * إنّک لمن المرسلین> در سوره <یس> و. .. - مربوط به رسالت پیامبراسلام(ص) است و تقدیر آن چنین می باشد: <و القرءان ذی الذکر إنّک لمن المرسلین یا إنّک صادق>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 2 - 4

4 - سوگند خداوند به قرآن

و الکت-ب المبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 1 - 1

1- سوگند خداوند ، به قرآن مجید

ق و القرءان المجید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 1 - 5

5 - سوگند خداوند به قرآن ، به هنگام نزول آیات آن *

و النجم إذا هوی

برداشت یاد شده، بدان احتمال است که مراد از <نجم> - چنان که برخی از مفسران گفته اند - قرآن باشد; زیرا آیات قرآن <نجوماً> (جداجدا و به تدریج) نازل شده است.

144- سوگند به قلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند ، به قلم و ابزار نوشتن

و القلم

ص: 97

145- سوگند به قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 1 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به روز قیامت

لاأُقسم بیوم القی-مه

مفسّران درباره <لا> در <لااُقسم> و امثال آن، توجیهات چندی ذکر کرده اند; از جمله این که <لا> زاید و برای تأکید <اُقسم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 2 - 3

3 - سوگند خداوند ، به روز قیامت

و الیوم الموعود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 8،10

8 - < عن محمّد بن هاشم عمن روی عن أبی جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الکلبی عن قول اللّه عزّوجلّ < و شاهد و مشهود > فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قیل لک ؟ فقال : قالوا : الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم عرفه ، فقال أبوجعفر ( ع ) : لیس کما قیل ، الشاهد یوم عرفه و المشهود یوم القیامه أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : < ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود ;

محمد بن هاشم از کسی که از امام باقر(ع) روایت کرده، نقل می کند: ابرش کلبی از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و شاهد و مشهود> سؤال کرد، حضرت فرمود: [در این باره] برای تو چه گفته شده؟ عرض کرد: گفته اند: <شاهد> روز جمعه و <مشهود> روز عرفه است. حضرت فرمود: این چنین که برای تو گفته شده است نیست; بلکه <شاهد> روز عرفه و مشهود روز قیامت است. مگر قرآن نخوانده ای که خدای عزّوجلّ فرموده است: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

10 - < روی عن الحسن بن علی ( ع ) و هو یُحِدِّثُ عن رسول اللّه ( ص ) فقیل له أخبرنی عن < شاهد و مشهود > فقال : أمّا الشاهد فمحمّد و أما المشهود فیوم القیامه . أما سمعته سبحانه یقول : < یا أیّها النبی إنّا أرسلناک شاهدًا و مبشّرًا و نذیرًا > و قال : < ذلک یوم مجموع له الناس ذلک یوم مشهود ;

از امام حسن(ع) روایت شده که از رسول خدا نقل حدیث می کرد، به او عرض شد: مرا از [تفسیر] شاهد و مشهود خبر ده، حضرت فرمود: امّا شاهد محمّد(ص) است و امّا مشهود روز قیامت است. آیا کلام خدای سبحان را نشنیده ای که می فرماید: <یا أیّها النبی إنّا أرسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیراً> و فرموده: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

146- سوگند به کتاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 98

18 - طور - 52 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به کتاب نگاشته شده ( تورات )

و کت-ب مسطور

مراد از <طور> در آیه قبل می تواند کوه طور باشد. این نکته قرینه است بر این که مراد از <کتاب مسطور>، تورات می باشد که به صورت الواح نوشته شده بر موسی در طور سینا نازل شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 1 - 3

3 - سوگند خداوند ، به کتاب ها و نوشته ها

و ما یسطرون

147- سوگند به کتابت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند ، به قلم زدن و نویسندگی

و ما یسطرون

<ما> در <ما یسطرون> یا مصدریه (یعنی <و سطرهم>) و یا موصوله (یعنی <الذی یسطرونه>) است. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

148- سوگند به کشتیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به کشتی های روان بر آب های دریا به آسانی و نرمی

فالج-ری-ت یسرًا

<یسر> نقطه مقابل <عسر> و به معنای سهولت و آسانی است. مراد از <جاریات> کشتی هایی است که در دریا، به آرامی و نرمی حرکت می کنند.

149- سوگند به کعبه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به کعبه

و البیت المعمور

ص: 99

<واو> در <و البیت. ..> برای قسم و مقصود از <بیت معمور> (خانه آباد) کعبه است.

150- سوگند به کوفه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 3،5

3 - سوگند خداوند ، به سرزمین انجیر و زیتون *

و التین و الزیتون

از احتمالاتی که درباره مفاد آیه گفته شده، این است که مراد از <انجیر> و <زیتون> - به قرینه دو آیه بعد - دو منطقه است که یکی مانند <کوفه> سرزمین انجیرخیز و دیگری مانند <بیت المقدس> سرزمین زیتون بوده است. در این صورت سوگندهای چهارگانه این سوره، سرزمین های نزول وحی را دربرگرفته است; زیرا <نوح>(ع) در کوفه، ابراهیم و عیسی(ع) در بیت المقدس، موسی(ع) در طور سینا و پیامبر اسلام(ص) در مکه به نشر آیین خویش پرداختند.

5 - < عن أبی الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارک و تعالی . . . اختار من البلدان أربعه فقال عزّوجلّ : < و التین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین > فالتین المدینه ، و الزیتون بیت المقدّس ، و طور سینین الکوفه و ه-ذا البلد الأمین مکّه ;

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی . .. از بین شهرها، چهار شهر را انتخاب کرد. او - که عزیز و جلیل است - فرمود: < والتین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین>. پس <تین> مدینه و <زیتون> بیت المقدس و <طور سینین> کوفه و <ه-ذا البلد الأمین> مکه است.>

151- سوگند به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 1

1 - سوگندِ خداوند ، به کوه طور

و الطّور

<طور> در لغت به مطلق کوه گفته می شود و در آیه شریفه ممکن است همین معنا مراد باشد. و نیز می تواند خصوص طور واقع در شبه جزیره سینا اراده شده باشد. برداشت بالا بر پایه احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به کوه طور در سرزمین سینا

و طور سینین

<سینین>، در اصل نام نوعی درخت است که به آن <سَیْناء> نیز گفته می شود (صحاح). رویش فراوان آن درخت، در منطقه ای که بین مصر و فلسطین است، سبب شده که به آن منطقه، <سَیْناء> یا <سینین> گفته شود و کوه طور - که در آن سرزمین است - به <طور سینین> یا <طور سَیْناء> مشهور گردد.

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

ص: 100

و طور سینین

152- سوگند به کوهها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 5

5 - سوگند خداوند ، به کوه ها

و الطّور

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که مراد از <طور> مطلق کوه باشد.

153- سوگند به گستراننده زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 6 - 5

5 - سوگند خداوند ، به گستراننده زمین

و ما طحیها

چنانچه <ما> در <و ماطحاها> موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. <طحو> (مصدر <طحاها>) مانند <دحو> است; یعنی، گستراندن هر چیز. (مفردات)

154- سوگند به گسترش زمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 6 - 3

3 - سوگند خداوند ، به گستراندن زمین

و ما طحیها

<ما> در <ماطحاها> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به گسترش دادن زمین است. برخی <ما> را موصول و کنایه از گستراننده زمین (خداوند) دانسته اند; ولی مصدری بودن آن، با سیاق آیات - که سوگند به مخلوقات است - سازگارتر است.

155- سوگند به گواهان عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 4

4 - سوگند خداوند ، به گواهان اعمال انسان ها در قیامت

و شاهد

ص: 101

156- سوگند به گواهی گواهان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 6

6 - سوگند خداوند ، به مضمون گواهی شاهدان در قیامت

و مشهود

چنانچه شهادت به معنای گواهی دادن باشد; نه مشاهده و نظارت، کلمه <مشهود> نیاز به متعلق محذوفی خواهد داشت که می توان گفت: مراد <مشهود به> است.

157- سوگند به لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 3

3- سوگند خداوند به جان لوط ( ع ) بر اینکه قوم او مردمی سرمست و متحیرند .

لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

برداشت فوق بر اساس این احتمال است که جمله <لعمرک . ..> ادامه سخنان ملائکه خطاب به حضرت لوط(ع) باشد.

158- سوگند به ماه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 32 - 2

2 - سوگند خداوند به ماه

و القمر

159- سوگند به ماه(قمر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 18 - 1

1 - سوگند خداوند به ماه ، هنگام روشنایی کامل آن

و القمر إذا اتّسق

<اتساق قمر>، به معنای تکمیل شدن و به نقطه اعتدال رسیدن آن است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 102

20 - انشقاق - 84 - 19 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان ، به شفق ، شب ، موجودات زمینی و ماه ، سوگند یاد کرده است .

فلا أُقسم بالشفق . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 4

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

160- سوگند به ماه(قمری)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

161- سوگند به مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 1 - 4

4 - سوگند خداوند ، به مجاهدان صف بسته و سخت کوش

و الص-فّ-ت صفًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 2 - 4

4 - سوگند خداوند ، به مجاهدان بازدارنده دشمنان و فریادزننده بر سر آنان

ص: 103

فالزّجرت زجرًا

<زجر> به معنای <منع> و <بازداشتن> است. واژه <زجره> (مفرد <زاجرات>) نیز معادل <صیحه> و به معنای فریاد می باشد که در برداشت یاد شده هر دو استعمال ملاحظه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 3 - 3

3 - سوگند خداوند به مجاهدان تلاوت گر آیات الهی و قرآن کریم

فالتّلی-ت ذکرًا

162- سوگند به محبوبان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 5

5- سوگند به جان افراد عزیز و ارزشمند برای اثبات حق و حقیقت ، امری مشروع و جایز

لعمرک إنهم . .. یعمهون

163- سوگند به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 72 - 1

1- سوگند مؤکد خداوند به جان پیامبر ( ص ) مبنی بر اینکه قوم لوط مردمانی سرمست و متحیر و به دور از هرگونه بصیرت و روشن بینی بودند .

لعمرک إنهم لفی سکرتهم یعمهون

برداشت فوق بنابراین مبناست که مخاطب جمله <لعمرک> - به قرینه آیات 49 وB51 پیش از شروع داستان ابراهیم(ع) و لوط(ع) (نبّیء عبادی . .. و نبّئهم ...) - پیامبراکرم(ص) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 10

10 - < روی عن الحسن بن علی ( ع ) و هو یُحِدِّثُ عن رسول اللّه ( ص ) فقیل له أخبرنی عن < شاهد و مشهود > فقال : أمّا الشاهد فمحمّد و أما المشهود فیوم القیامه . أما سمعته سبحانه یقول : < یا أیّها النبی إنّا أرسلناک شاهدًا و مبشّرًا و نذیرًا > و قال : < ذلک یوم مجموع له الناس ذلک یوم مشهود ;

از امام حسن(ع) روایت شده که از رسول خدا نقل حدیث می کرد، به او عرض شد: مرا از [تفسیر] شاهد و مشهود خبر ده، حضرت فرمود: امّا شاهد محمّد(ص) است و امّا مشهود روز قیامت است. آیا کلام خدای سبحان را نشنیده ای که می فرماید: <یا أیّها النبی إنّا أرسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیراً> و فرموده: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

ص: 104

164- سوگند به مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 5

5 - < عن أبی الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارک و تعالی . . . اختار من البلدان أربعه فقال عزّوجلّ : < و التین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین > فالتین المدینه ، و الزیتون بیت المقدّس ، و طور سینین الکوفه و ه-ذا البلد الأمین مکّه ;

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی . .. از بین شهرها، چهار شهر را انتخاب کرد. او - که عزیز و جلیل است - فرمود: < والتین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین>. پس <تین> مدینه و <زیتون> بیت المقدس و <طور سینین> کوفه و <ه-ذا البلد الأمین> مکه است.>

165- سوگند به مذکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به آفرینش جنس نر و ماده در مخلوقات

و ما خلق الذکر و الأُنثی

حرف <ما> مصدریه بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به خلقت <مذکر> و <مؤنث> است. این احتمال نیز وجود دارد که <ما> موصول باشد; ولی مصدریه بودن آن - که در نتیجه سوگند به مخلوقات خواهد بود; نه خالق - با سوگند به <لیل> و <نهار> تناسب بیشتری دارد.

166- سوگند به مغرب ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 75 - 1

1 - سوگند مؤکد خداوند به محل افول و غروب ستارگان

فلاأُقسم بموقع النجوم

<موقع> (مفرد <مواقع>) می تواند اسم مکان و به دو معنا آمده است: محل استقرار و محل سقوط، برداشت بالا بر پایه معنای دوم است.

167- سوگند به مقدسات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 3

3 - استفاده از سوگند به خدا و مقدسات دینی ، برای پوشش چهره کریه و مزورانه خویش و فرار از فریضه جهاد ، از اوصاف منافقان است .

ص: 105

و أقسموا باللّه جهد أیم-نهم لئن أمرتهم لیخرجنّ

168- سوگند به مکان ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 75 - 3،5

3 - سوگند الهی ، به نظام ستارگان آسمان

فلاأُقسم بموقع النجوم

برداشت یاد شده بر این اساس است که <مواقع> به معنای مکان های استقرار ستارگان باشد.

5 - < عن بعض أصحابنا : قال : سألته عن قول اللّه عزّوجلّ : < فلااُقسم بمواقع النجوم > قال : أعظم إثم من یحلف بها ;

برخی از اصحاب از [امام] درباره سخن خداوند عزّوجلّ <فلااُقسم بمواقع النجوم> سؤال کردند، حضرت فرمود: بزرگ است گناه کسانی که به آن (مواقع نجوم) قسم می خورند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 76 - 1،3

1 - سوگند به نظام ستارگان ، سوگندی بزرگ و قابل توجه

فلاأُقسم بموقع النجوم . و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

3 - درک عظمت سوگند به نظام ستارگان ، در گرو داشتن علم نجوم ( کیهان شناسی )

و إنّه لقسم لو تعلمون عظیم

برداشت یاد شده بر این اساس است که متعلق <لو تعلمون> حذف شده و تقدیر آن چنین است: <لو تعلمون احوال مواقع النجوم>.

169- سوگند به مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 1 - 1

1 - سوگند مؤکّد خداوند به شهر مکه

لا أُقسم به-ذا البلد

حرف <لا> در <لا أُقسم>، زاید و تأکیدی بر سوگند است. برخی گفته اند: <لا أُقسم> با همین ترکیب، کلمه قسم است و در سوگند مؤکّد، به کار می رود، و برخی دیگر آن را برای نفی قسم دانسته و گفته اند: مراد این است که مدّعا بقدری واضح است که سوگند نمی خواهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به شهر مکه و حضرت ابراهیم و اسماعیل ( ع ) ، برآمیخته بودن زندگانی انسان با رنج و سختی ، تأکید کرده است .

ص: 106

لا أُقسم . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی کبد

این آیه، جواب قسم هایی است که در آیات پیشین آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 5

5 - < عن أبی الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارک و تعالی . . . اختار من البلدان أربعه فقال عزّوجلّ : < و التین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین > فالتین المدینه ، و الزیتون بیت المقدّس ، و طور سینین الکوفه و ه-ذا البلد الأمین مکّه ;

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی . .. از بین شهرها، چهار شهر را انتخاب کرد. او - که عزیز و جلیل است - فرمود: < والتین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین>. پس <تین> مدینه و <زیتون> بیت المقدس و <طور سینین> کوفه و <ه-ذا البلد الأمین> مکه است.>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 3 - 1،2،4

1 - سوگند خداوند ، به شهر مکه

و ه-ذا البلد الأمین

2 - < مکه > ، شهری با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و ه-ذا البلد الأمین

عظمت مکه، از سوگند خداوند به آن و از اشاره با کلمه <ه-ذا> دانسته می شود; زیرا آوردن اشاره - به جای ذکر نام - یا برای تحقیر است و یا تعظیم. سیاق آیه شریفه، حاکی از تعظیم است.

4 - امنیت مکه ، مایه عظمت و شایستگی آن برای سوگند خداوند است .

و ه-ذا البلد الأمین

170- سوگند به ملائکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان صف در صف و منظم

و الصفّ-ت صفًّا

<واو> در <و الصافات. ..> برای قسم است و در این که مقصود و مصداق این آیه و دو آیه بعد چیست; میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد، از جمله: 1- فرشتگان، 2- مجاهدان راه خدا. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگانِ نهی کننده و سخت بازدارنده

فالزّجرت زجرًا

ص: 107

<زجر> به معنای منع و بازداشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 4 - 1

1 - سوگند الهی ، به فرشتگان تقسیم کننده امور

فالمقسّم-ت أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 2 - 2

2 - سوگند خداوند به فرشتگان پر نشاط و شاداب

و الن-شط-ت نشطًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به فرشتگانی که در اجرای وظایف خویش شتابان اند .

و الس-بح-ت سبحًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 4 - 4

4 - سوگند خداوند ، به فرشتگان پیشتاز

فالس-بق-ت سبقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 5 - 5

5 - سوگند خداوند به فرشتگان مدیر و مدبّر

فالمدبّرت أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 9 - 3

3 - خداوند در تأکید بر وجود ترس و نگرانی در قیامت ، به فرشتگان سوگند یاد کرده است که سریع و بانشاط برای تدبیر امور و قبض ارواح از یکدیگر سبقت می گیرند .

و النازعات . .. قلوب یومئذ واجفه . أبص-رها خ-شعه

این آیه و آیه قبل، جواب قسم هایی است که در نخستین آیات سوره آمده بود.

ص: 108

171- سوگند به ملائکه قبض روح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 1 - 3

3 - سوگند خداوند به فرشتگان قبض کننده ارواح

و الن-زع-ت غرقًا

172- سوگند به ملائکه وحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان تلاوت گر وحیِ الهی و قرآن کریم بر انسان ها و پیامبران

فالتّلی-ت ذکرًا

مراد از <ذکر> وحی الهی و یا خصوص قرآن کریم است. طبق این دیدگاه مقصود از تلاوت، تلاوت بر پیامبران و یا بر انسان هایی است که خداوند به آنان با زبان وحی سخن گفته است و فرشتگان واسطه ابلاغ این وحی بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

و المرسل-ت عرفًا

درباره سوگندهای پنجگانه در آغاز این سوره، سه تفسیر عمده وجود دارد: 1- تمام این سوگندهای پنجگانه، اشاره به <بادها و طوفان ها> است; 2- همه سوگندها، اشاره به <فرشتگان وحی> است; 3- سوگند اول و دوم ناظر به مسأله <بادها و طوفان ها> و سوگند سوم، چهارم و پنجم ناظر به القا و نشر وحی و آیات حق بهوسیله فرشتگان است. شاهد و دلیل بر تفسیر سوم، جداسازی این دو دسته از سوگندها در آیات به وسیله <واو> است; در حالی که بقیه به وسیله <فاء> به هم عطف شده اند که نشانه ارتباط و پیوند آنها است. گفتنی است تفسیر دوم و سوم، با سیاق آیات سازگارتر است; از این رو، مبنای برداشت ها قرار گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 3

3 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

فالع-صف-ت عصفًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

و الن-شرت نشرًا

ص: 109

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

فالف-رق-ت فرقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 5 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

فالملقی-ت ذکرًا

173- سوگند به موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 4

4 - < عن محمّد بن مسلم قال : قلت لأبی جعفر ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ < و الّیل إذا یغشی . . . > و ما أشبه ذلک فقال : إنّ للّه عزّوجلّ ان یُقْسِمَ من خلقه بما شاء و لیس لخلقه أن یُقْسِمُوا إلاّ به ;

از محمدبن مسلم روایت شده که گفت: به امام باقر(ع) عرض کردم: قول خدای عزّوجلّ <و الّیل إذا یغشی. ..> [که در آن به <شب> سوگند یاد شده]و مشابه این [سوگندها چه حکمی دارد؟]فرمود: برای خدای عزّوجلّ است که به مخلوقات خود، به هر چه که خواست سوگند یاد کند; ولی مخلوقاتش نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به او>.

174- سوگند به موجودات در تاریکی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 1،2

1 - سوگند خداوند به شب و تمامی موجودات پراکنده ای که تاریکی شب آنها را گرد هم جمع می کند .

و الّیل و ما وسق

واژه <وَسْق> به معنای جمع کردن چیزهایی است که متفرق باشند(مفردات). گویا مراد جمع شدن جاندارانی است که با فرارسیدن تاریکی شب، از همه طرف به محل استراحت خود می روند.

2 - سوگند خداوند ، به هر چه تاریکی شب آن را فراگیرد . *

و ما وسق

<ما> در <ما وسق>، موصول است و ضمیری که به آن برمی گردد، در کلام نیامده است. مصداق <ما وسق>، ممکن است تمام موجودات جاندار و بی جان باشد که تاریکی شب، آنها را زیر پرده سیاه خود جمع می کند.

ص: 110

175- سوگند به موجودات زمینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان ، به شفق ، شب ، موجودات زمینی و ماه ، سوگند یاد کرده است .

فلا أُقسم بالشفق . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

176- سوگند به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 7

7 - < [ فی المجمع ] فی قوله < و والد و ما ولد > . . . قیل آدم و ما ولد من الأنبیاء و الأوصیاء و اتباعهم عن أبی عبداللّه ( ع ) ;

[در مجمع البیان] درباره قول خدا <و والد و ما ولد> آمده است: گفته شده که مقصود آدم و فرزندانش از پیامبران و اوصیا و پیروانشان می باشد و این معنا از امام صادق(ع) روایت شده است>.

177- سوگند به مؤمنان سوخته

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 7

7 - سوگند خداوند به مؤمنانی که در ملأ عام شکنجه شده و در برابر چشمان دشمن ، سوزانده می شوند .

و مشهود

داستان اصحاب <اخدود> - که پس از این آیه مطرح شده است - به ویژه آیه <و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود> قرینه بر احتمالی است که درباره مصداق <مشهود> گفته شده است. در این نظر تقدیر آن <مشهود علیهم> است.

178- سوگند به مؤمنان شکنجه شده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 7

7 - سوگند خداوند به مؤمنانی که در ملأ عام شکنجه شده و در برابر چشمان دشمن ، سوزانده می شوند .

و مشهود

داستان اصحاب <اخدود> - که پس از این آیه مطرح شده است - به ویژه آیه <و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود> قرینه بر احتمالی است که درباره مصداق <مشهود> گفته شده است. در این نظر تقدیر آن <مشهود علیهم> است.

ص: 111

179- سوگند به مؤنث

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به آفرینش جنس نر و ماده در مخلوقات

و ما خلق الذکر و الأُنثی

حرف <ما> مصدریه بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به خلقت <مذکر> و <مؤنث> است. این احتمال نیز وجود دارد که <ما> موصول باشد; ولی مصدریه بودن آن - که در نتیجه سوگند به مخلوقات خواهد بود; نه خالق - با سوگند به <لیل> و <نهار> تناسب بیشتری دارد.

180- سوگند به ناظران قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به ناظران و امور مشهود در قیامت

و شاهد و مشهود

شهاده; یعنی، حاضر بودن همراه با مشاهده بصری یا بصیرتی و گاه به حضور بدون آن نیز گفته می شود (مفردات راغب). لفظ <شاهد و مشهود> - به قرینه سوگند بر آنها- نکره هایی اند که از آنها عموم اراده شده است تا سوگند به آن بیهوده نباشد و بعید نیست که عظمت آن دو نیز استفاده شود. در این صورت مراد عظمت شهادت مربوط به آنها است تا بر احتمالات گوناگونی که درباره مصداق آن دو گفته شده است، قابل تطبیق باشد.

2 - ناظران صحنه قیامت و حوادث آن روز ، دارای عظمتی در خور سوگند خداوند

و شاهد و مشهود

181- سوگند به نامه عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 2 - 5

5 - سوگند خداوند ، به نامه اعمال آدمیان

و کت-ب مسطور

برخی از مفسران مراد از <کتاب مسطور> را نامه اعمال دانسته اند. برداشت بالا بر پایه این احتمال است.

182- سوگند به نفس اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبانی که در راه جهاد تاخته و نفس نفس زده اند .

ص: 112

و الع-دی-ت ضبحًا

<عادیات>، از ریشه <عَدْو> (دویدن) است و به قرینه آیات بعد - که از جرقه های سُم و برپا کردن غبار سخن گفته است - مراد، اسبان دونده است. <ضبح>; یعنی، صدای نفس های اسب که به <ضُباح> (صدای روباه) تشبیه شده است (مفردات). جمله <فأثرن...> در آیات بعد - که خبر از گذشته می دهد - بیانگر آن است که مراد، اسبانی است که در نبردی خاص حضور داشتند. در شأن نزول آیه شریفه آمده است که آن نبرد، غزوه <ذات السلاسل> بوده است.

183- سوگند به نفس لوامه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 2 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به نفس ملامت گر

و لاأُقسم بالنفس اللوّامه

184- سوگند به نماز عصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 1 - 4

4 - سوگند خداوند ، به عصر هر روز و نماز فریضه آن *

و العصر

چنانچه <عصر> به معنای <عشیّ> (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.

185- سوگند به نور خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 1 - 2

2 - سوگند خداوند ، به نور گسترده خورشید به هنگام چاشت

و ضحیها

<ضحی> در معانی گسترش نور خورشید و <پهناور شدن روز> (مفردات راغب) و اندکی پس از بالا آمدن روز (قاموس) به کار می رود. اضافه شدن <ضحی> به ضمیری که به خورشید برمی گردد، بیانگر آن است که مراد از آن، گسترش نور خورشید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین >

ص: 113

، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشید در آن زمان

و الضحی

<ضحی> در معانی گسترش نور خورشید و <پهناور شدن روز> (مفردات راغب) و <اندکی پس از بالا آمدن روز> (قاموس) به کار می رود.

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانی خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الضحی

186- سوگند به وتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به جفت و تاق

و الشفع و الوتر

حرف <ال> در <الشفع> و <الوتر>، برای جنس است. درباره مصداق شفع و وتر، نظرهای گوناگونی ابراز شده است; برخی گفته اند: <شفع> روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) و <وتر> روز عرفه است و برخی آن دو را بر نماز شفع و وتر تطبیق داده اند. در نظری دیگر، شفع روز قربان و وتر روز عرفه است. این احتمال نیز وجود دارد که <شفع>، به تمام مخلوقات نظر داشته و مراد از <وتر>، ذات باری تعالی باشد; زیرا تنها او است که مرکب نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

ص: 114

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

187- سوگند به وحیانیت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 40 - 1

1 - سوگند خداوند ، بر درستی و الهی بودن قرآن

إنّه لقول رسول کریم

188- سوگند بهشتیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 43 - 14

14 - بهشتیان حقانیت رسالت و وعده های پیامبران را درمی یابند و با سوگند آن را بازگو می کنند .

ص: 115

لقد جاءت رسل ربنا بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 56 - 3

3 - سوگند مؤکد بهشتیان برای هم نشینان دوزخی خود ، مبنی بر تلاش آنان در جهت هلاکت مؤمنان و معتقدان به معاد در دنیا

قال تاللّه إن کدتّ لتردین

<ارداء> (مصدر <تردین>) به معنای نابودکردن است.

189- سوگند ثروتمندان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 1

1 - خداوند ، توانگران صدراسلام را از سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان ، بینوایان و مهاجران به صرف گناه گذشته آنان ، بر حذر داشت .

ولایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جرین

<إیتلاء> (مصدر <یأتلی>) می تواند مشتق از <الو> به معنای <تقصیر و منع> باشد. هم چنین می تواند از <الیّه> به معنای <حلف> و سوگند خوردن باشد. در صورتی که به معنای <حلف> باشد، <یؤتوا> منفی به <لا> ی محذوف است; یعنی، <لایحلفوا أن لایؤتوا...> درباره شأن نزول آیه شریفه دو نظر وجود دارد: 1- آیه درباره کسانی نازل شد که پس از ماجرای <افک>، سوگند یاد کردند که از انفاق به گروهی که در این ماجرا دست داشتند خودداری کنند. 2- در خصوص ابوبکر نازل شد که او پس از ماجرای <افک>، از انفاق به <مسطح بن اثاثه> - که پسرخاله یا پسر خواهر وی بود - امتناع ورزید.

190- سوگند جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 44 - 6

6 - سوگند ساحران به عزت و قدرت فرعون

و قالوا بعزّه فرعون

191- سوگند جایز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 53 - 4

4 - < سوگند به خدا > برای اثبات حقایق سرنوشت ساز جامعه ، مشروع است .

ص: 116

قل إی و ربی إنه لحق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 73 - 2

2- جواز سوگند به نام خدا برای تبرئه خویش از فسادگری و ارتکاب گناه

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فی الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 91 - 4

4- سوگند به نام خداوند ، امری مجاز و مشروع است .

تالله لقد ءاثرک الله علینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 92 - 2

2- سوگند برای اثبات و احقاق حق ، امری جایز و مشروع

فوربّک لنسئلنّهم

از سوگند خداوند بر اثبات قیامت، می توان جواز و مشروعیت اصل سوگند را استفاده کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 4

4- سوگند خوردن به خداوند ، جایز است .

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 2

2- سوگند یادکردن با نام مقدس < اللّه > ، برای احیای حق و هدایت دیگران جایز است .

و تاللّه لأکیدنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 3 - 3

3 - سوگند بر اثبات و یا تأکید مطلب حق ، امری مجاز

و القرءان الحکیم . إنک لمن المرسلین

برداشت یاد شده، از سوگند خداوند بر اثبات و تأکید راستی رسالت پیامبراسلام(ص) استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 1 - 5

5 - سوگند برای اثبات و یا تأکید مطلب حق ، جایز است .

ص: 117

و القرءان ذی الذکر

از سوگند خداوند برای اثبات راستی رسالت پیامبر(ص) و الهی بودن قرآن، مطلب یاد شده استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 34 - 3

3 - جواز سوگند ، برای اثبات حقیقت

و القمر . .. و الصبح إذا أسفر

از سوگند خداوند، جواز آن برای بشر استفاده می شود.

192- سوگند جهنمیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 97 - 1

1 - سوگند به خدا و اعتراف حسرت بار دوزخیان در میان شراره های آتش ، به گمراهی آشکار خویش در دنیا

تاللّه إن کنّا لفی ضل-ل مبین

193- سوگند حرام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 3

3- ممنوعیت استفاده از سوگند به عنوان وسیله ای برای فریب دیگران

و لاتکونوا . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 1

1- وسیله قرار دادن سوگند در پیشبرد مقاصد فریبکارانه ، حرام است .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 22 - 3

3 - سوگند بر ترک انفاق به خویشاوندان ، بینوایان و مهاجران ، به صرف لغزش گذشته آنان ، حرام و وفا نکردن به آن جایز است .

و لایأتل أُوْلوا الفضل منکم و السعه أن یؤتوا أُوْلی القربی و المس-کین و المه-جری

حرمت در برداشت یاد شده از نهی <لایأتل> استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 118

18 - واقعه - 56 - 75 - 5

5 - < عن بعض أصحابنا : قال : سألته عن قول اللّه عزّوجلّ : < فلااُقسم بمواقع النجوم > قال : أعظم إثم من یحلف بها ;

برخی از اصحاب از [امام] درباره سخن خداوند عزّوجلّ <فلااُقسم بمواقع النجوم> سؤال کردند، حضرت فرمود: بزرگ است گناه کسانی که به آن (مواقع نجوم) قسم می خورند>.

194- سوگند خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 65 - 1،2

1 - تأکید و سوگند خداوند بر بی ایمانی کسانی که حاکمیّت پیامبر ( ص ) را در اختلافات نپذیرند .

فلا و ربّک لا یؤمنون حتّی یحکّموک فیما شجر بینهم

2 - سوگند خداوند به ربوبیّت خویش نسبت به پیامبر ( ص )

فلا و ربّک

195- سوگند دادن موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 134 - 6

6 - فرعونیان ، موسی ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست کند .

ادع لنا ربک بما عهد عندک

<باء> در <بما عهد> در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

196- سوگند در آل یعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 10

10- سوگند به نام خدا و پیمان بستن با او ، دارای جایگاهی ویژه در آیین یعقوب ( ع ) و در نزد خاندان او

حتی تؤتون موثقًا من الله . .. إلاّ أن یحاط بکم

197- سوگند در اثبات حقایق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 53 - 4

ص: 119

4 - < سوگند به خدا > برای اثبات حقایق سرنوشت ساز جامعه ، مشروع است .

قل إی و ربی إنه لحق

198- سوگند در ادیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 11

11- مشروعیت سوگند به خدا و پیمان بستن با او در ادیان گذشته و لزوم پایبندی به آنها

حتی تؤتون موثقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 91 - 5

5- سوگند به نام خدا ، دارای پیشینه تاریخی و مجاز در شریعت های گذشته

تالله لقد ءاثرک الله علینا

199- سوگند در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 224 - 9

9 - سُنّت سوگند بر ترک کار های خیر در عصر جاهلیّت

و لا تجعلوا اللّه عُرضه لایمانکم اَن تبرّوا و تتقوا

200- سوگند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگویی و سوگند به < لا و اللّه و بلی و اللّه > در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فی الحج

امام صادق (ع): . .. و <الرَفث> الجماع و <الفُسوق> الکذب و السباب و <الجدال> قول الرجل لا و اللّه و بلی و اللّه

_______________________________

کافی، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلین، ج 1، ص 194، ح 704.

24 - سه قسم صادق پی در پی و یک قسم دروغ ، از مصادیق جدال در حج است .

و لا جدال فی الحجّ

امام باقر (ع) یا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ایمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بیمین واحده کاذباً فقد جادل

_______________________________

ص: 120

کافی، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسیر عیاشی، ج 1، ص 95، ج 258.

201- سوگند در دین یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 10

10- سوگند به نام خدا و پیمان بستن با او ، دارای جایگاهی ویژه در آیین یعقوب ( ع ) و در نزد خاندان او

حتی تؤتون موثقًا من الله . .. إلاّ أن یحاط بکم

202- سوگند در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 5

5 - وجود سنّت سوگند بر ترک برخی از حلال ها و مباحات در میان مردم صدراسلام و پیش از آن

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

203- سوگند در قذف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 2

2 - شوهر اگر برای اثبات قذف علیه همسرش ، از ارائه شاهدان ناتوان باشد ، باید چهار بار سوگند یاد کند .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّ

204- سوگند در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 30 - 11

11 - کافران در قیامت برای اثبات گفته های خویش مکرر سوگند می خورند.

و اللّه ربنا ما کنا مشرکین . .. قالوا بلی و ربنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 55 - 1

1 - مجرمان ، در قیامت ، بر اندک بودن مدت درنگ شان در برزخ ، سوگند یاد می کنند .

و یوم تقوم الساعه یقسم المجرمون ما لبثوا غیر ساعه

ص: 121

از این که مکان درنگ و اقامت مجرمان، کجا می تواند باشد، مفسران احتمال های گوناگونی را ذکر کرده اند. از جمله آنها، عالَم قبر و برزخ است. لازم به ذکر است که آیه پیش که مراحل عمر انسان ها را تا دوران پیری ذکر کرد و بعد فرمود <یخلق ما یشاء> که با توجه به آیه پنجاه، می تواند درباره معاد و قیامت باشد، قرینه است بر این که مکان افراد یاد شده، جایی است که پس از مرگ، در آن قرار می گیرند و آن، عالَم برزخ است.

205- سوگند در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 3

3 - با عجز شوهر از آوردن شاهدان برای اثبات قذف علیه همسرش ، در صورتی نوبت به سوگند و لعان می رسد که شوهر ، مدعی مشاهده زنا باشد .

والذین یرمون أزوجهم و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم

استثنا در جمله <و لم یکن لهم شهداء إلاّ أنفسهم> استثنای متصل است و معنای آیه چنین می باشد: <مردانی که همسران شان را قذف کنند، اگر فقط خودشان ناظر و شاهد زنا بودند و به جز خودشان کسی نبود، باید سوگند یاد کنند>. مفهوم آن این می شود که: اگر خودشان هم شاهد نبودند، نوبت به لعان نمی رسد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 7 - 1

1 - وجوب درخواست لعنت خدا به عنوان پنجمین سوگند ، پس از ادای چهار سوگند ، از سوی شوهری که زنش را به زنا متهم کرده است .

و الخ-مسه أنّ لعنت اللّه علیه إن کان من الک-ذبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 8 - 2،4

2 - زن متهم به زنا از سوی شوی خویش ، در صورتی که برای تکذیب این اتهام چهار بار سوگند یاد کند ، حد زنا از وی برداشته می شود .

و یدرؤا عنها العذاب أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

الف ولام <العذاب> ذکری و اشاره به <ماْئه جلده> است که در آیه دوم آمده بود.

4 - < خدا را به گواه می گیرم که شوهرم بر من دروغ بسته است > متن سوگند زنی است که از سوی شوهر خویش مورد اتهام زنا قرار گرفته است .

أن تشهد أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الک-ذبین

206- سوگند در معامله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 9

ص: 122

9- سوگند و پیمان ، ارزشی است که نباید در معاملات مادی تحت الشعاع قرار گیرد .

دخلاً بینکم أن تکون أُمّه هی أربی من أُمّه

207- سوگند در وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 10،14،15،16

10 - ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - آنگاه که راستی و درستی شهادتشان مورد تردید باشد . منوط به سوگند است .

ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه

برداشت فوق مبتنی بر این است که جمله <تحبسونهما> ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدی - چه مسلمان و چه غیر مسلمان - را مقید به سوگند کند.

14 - شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که شهادتشان را وسیله دستیابی به منافع مادی و یا نفع رسانی به خویشان خود قرار نداده اند .

فیقسمان باللّه ان ارتبتم لانشتری به ثمناً و لو کان ذا قربی

ضمیر در <به> به شهادت که از سیاق آیه بر می آید و ضمیر در <کان> به مشهود له یعنی کسی که شهادت به سود او تمام شده باز می گردد.

15 - شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که تمام محتوای وصیت را ذکر کرده و چیزی از آن را کتمان نکرده اند .

فیقسمان باللّه . .. و لانکتم شهده اللّه

16 - شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در ادای شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 7،8

7 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان کنند که شهادت آنان حق است ، نه شهادت شاهدان پیشین

فیقسمان باللّه لشهدتنا احق من شهدتهما

<احق> افعل تفضیل است و هدف از بیان آن حقانیت شهادت دهندگان جایگزین است و نفی حقانیت شاهدان نخستین نه مقایسه بین آن دو و بیان این معنا که یکی صحیح و دیگر صحیح تر باشد. جمله <فان عثر ...> دلالت بر این تفسیر دارد.

8 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که هرگز با شهادتشان ستمی را روا نداشته اند .

فیقسمان باللّه . .. ما اعتدینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 1،2

1 - قوانین و شرایط شهادت بر وصیت ( عادل بودن شاهدان ، ضمیمه قسم در موارد شک و . . . ) بهترین قوانین و شرایط

ص: 123

برای تحقق شهادت ها به درستی و راستی

ذلک ادنی ان یأتوا بالشهده علی وجهها

2 - توجه به احکام و قوانین شهادت بر وصیت ( نقض شهادت های دروغین و بازگشت حق سوگند به دیگران ) ، مایه هراس از ادای شهادت دروغ و زمینه ساز ادای شهادت به راستی و درستی

او یخافون ان ترد أیمن بعد أیمنهم

ضمیر در <یخافوا> و <ایمنهم> به شاهدان نخست بر می گردد و مراد از رد یمین <ترد أیمن) بازگشت حق سوگند به دیگران است. بنابراین <او یخافوا ان ترد...> یعنی تا شاهدان نخست بترسند که سوگند آنان نادیده انگاشته شده و حق سوگند به دیگران بازگردانده شود.

208- سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 188 - 15

15 - < روی عن ابی جعفر ( ع ) انه یعنی بالباطل الیمین الکاذبه یقتطع بها الأموال ;

از امام باقر(ع) درباره <باطل> در آیه فوق روایت شده که: مراد، سوگند دروغ است که موجب به دست آوردن مال می شود (یعنی تحصیل مال باقسم دروغ اکل مال به باطل است)>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 224 - 11

11 - سوگند صادقانه به خدا ، گناه است و دروغ آن ، کفر عملی .

و لا تجلعوا اللّه عُرضهً لایمانکم

ان اللّه عز و جل یقول: <و لا تجعلوا اللّه عُرضه لایمانکم>

_______________________________

کافی، ج 7، ص 434، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 218، ح 834.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 10

10 - شهادت به ناحق و قسم دروغ ، تجاوز به حقوق دیگران و ستمکاری در حق ایشان است .

و ما اعتدینا إنّا اذاً لمن الظلمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 108 - 10

10 - خیانت در شهادت و سوگند دروغ ، فسق و مایه محرومیت از هدایت خاص الهی است .

فان عثر علی انهما استحقا . .. و اللّه لایهدی القوم الفسقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 21 - 3

ص: 124

3 - سوگند دروغ، شیوه ای شیطانی در فریب دادن دیگران

و قاسمهما إنی لکما لمن النصحین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 42 - 8،12

8 - إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوک به سوگند های دروغین برای استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سیحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معکم

12 - علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوک و گواهی او بر موجه نبودن تخلفشان

سیحلفون باللّه . .. و اللّه یعلم إنهم لکذبون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 95 - 1،11

1 - سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوک ، به منظور گذشت کردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سیحلفون باللّه لکم إذا انقلبتم إلیهم لتعرضوا عنهم

11 - تخلف از جهاد و سوگند دروغ ، علامت نفاق و نشانه پلیدی است .

یعتذرون إلیکم . .. سیحلفون باللّه ...إنهم رجس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 96 - 1،2،5

1 - سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوک ، به منظور جلب رضایت مؤمنان مجاهد

یحلفون لکم لترضوا عنهم

2 - خداوند ، مؤمنان را از تأثیرپذیری در برابر ریاکاری و سوگند های دروغین منافقان هشدار داد .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا یرضی عن القوم الفسقین

5 - روی آوری به سوگند های دروغ ، از روش های منافقان برای دستیابی به هدف های خویش

سیحلفون باللّه . .. یحلفون لکم

209- سوگند دروغ ابلیس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 22 - 1

1 - شیطان با فریبکاریها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پای درخت ممنوع کشاند تا از ثمره آن تناول کنند.

و قاسمهما . .. فدلیهما بغرور

<تدلیه>، مصدر <دلیّ>، به معنای فرستادن است، و مراد از آن نزدیک کردن آدم و حوا به شجره نهی شده برای خوردن از آن است. کلمه <غرور> می تواند مصدر و به معنای فریب دادن باشد و می تواند جمع غار (فریبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغین و باطلی باشد که شیطان با سوگند به آدم و حوا القا کرد.

ص: 125

210- سوگند دروغ در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 23 - 3

3 - سوگند دروغ مشرکان در قیامت بر مشرک نبودنشان در دنیا

و اللّه ربنا ما کنا مشرکین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 18 - 5

5 - توسل جستن منافقان ، به سوگند دروغ در پیشگاه خداوند در قیامت

فیحلفون له

211- سوگند دروغ در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 9 - 3

3 - زن زناکاری که با سوگند دروغین ، سوگند شوهرش بر این عمل زشت را رد و تکذیب کند ، مستحق غضب خدا است .

والخ-مسه أنّ غضب اللّه علیها إن کان من الص-دقین

212- سوگند دروغ شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 21 - 1

1 - شیطان با سوگند دروغ و مؤکد خویشتن را از خیرخواهان آدم و حوا قلمداد کرد.

و قاسمهما إنی لکما لمن النصحین

به کارگیری فعل <قاسم> از باب مفاعله می تواند برای تأکید باشد. یعنی شیطان با سوگند مؤکد سخنش را به آنان القا کرد.

213- سوگند دروغ منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 42 - 11

11 - متخلفان از جنگ تبوک ( منافقان ) ، به تخلف خویش و سوگند های دروغینشان ، در جهت هلاکت خود گام برداشتند .

سیحلفون باللّه . .. یهلکون أنفسهم

ص: 126

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 57 - 2

2 - عدم امکان گریز از جامعه اسلامی برای منافقان صدر اسلام ، عامل رو آوردن آنان به سوگند دروغ برای مؤمن جلوه دادن خود

و یحلفون باللّه إنهم لمنکم . .. لو یجدون ملجئاً ... لولّوا إلیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 62 - 1،4

1 - سوگند های دروغ منافقان به خداوند نزد مؤمنان ، برای جلب رضایت آنان

یحلفون باللّه لکم لیرضوکم

4 - هشدار خداوند به مؤمنان در مورد سوگند های دروغ منافقان

یحلفون باللّه لکم لیرضوکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 74 - 1

1 - روی آوردن منافقان به سوگند دروغ ، برای انکار سخنان کفرآمیزی که در نهان گفته بودند .

یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمه الکفر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 14 - 10،11

10 - منافقان ، آگاهانه متوسل به سوگند های دروغ می شدند .

و یحلفون علی الکذب و هم یعلمون

11 - توسل به سوگند دورغ ، از نشانه های نفاق و از ترفند های منافقان برای پوشش دادن نفاق و دورویی خویش .

و یحلفون علی الکذب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 18 - 5،8

5 - توسل جستن منافقان ، به سوگند دروغ در پیشگاه خداوند در قیامت

فیحلفون له

8 - منافقان می پندارند ، در قیامت نیز می توان از سوگند دروغ بهره جست و خود را از مهلکه نجات داد .

فیحلفون له . .. و یحسبون أنّهم علی شیء

کلمه <شیء> در <أنّهم علی شیء> موصوف صفت محذوف است و تقدیر آن <علی شیء نافع> می باشد; یعنی، منافقان می پندارند که چیز مفیدی در اختیار دارند (مقصود سوگند دروغ است).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - منافقون - 63 - 2 - 4،7

ص: 127

4 - انحرافات منافقان ، نتیجه سوگند های دروغ آنان

اتّخذوا أیم-نهم جنّه فصدّوا عن سبیل اللّه

مطلب یاد شده از تفریع <فصدّوا. ..> بر <اتّخذوا...> به دست می آید.

7 - هدف منافقان از تمسک به سوگند های دروغ ، اغفال کردن مردم و بازداشتن آنان از راه خداوند

اتّخذوا أیم-نهم جنّه فصدّوا عن سبیل اللّه

214- سوگند زلیخا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 5

5- زلیخا ، سوگند یاد کرد که در صورت استنکاف یوسف ( ع ) از آمیزش با او ، وی را به زندان خواهد افکند و خوار و بی مقدارش خواهد ساخت .

و ل-ئن لم یفعل ما ءامره لیسجنن و لیکونًا من الص-غرین

<لام> در <ل-ئن> گویای قسم است. <یکوناً= یکونن> فعل مضارع و مقرون به نون تأکید خفیفه است.

215- سوگند شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 119 - 1،2

1 - سوگند و عزم راسخ شیطان بر گمراه کردن مردم

و لاضلنهم

لام قسم و نون تأکید در فعل <لاضلنهم>، دلالت بر تصمیم قطعی شیطان دارد.

2 - سوگند و عزم راسخ شیطان بر سر گرم کردن مردم به آرزو های پوچ

و لامنینهم

<امنین> از مصدر <تمنیه> به معنای القای آرزوهای موهوم و خیالی است.

216- سوگند ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 44 - 9

9- سوگند ستمگران در دنیا بر پایداری و زوال ناپذیری قدرت خویش

الذین ظلموا . .. أو لم تکونوا أقسمتم من قبل ما لکم من زوال

ص: 128

217- سوگند فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 124 - 1

1 - فرعون بر کیفر دادن تمامی ساحران مؤمن به موسی ( ع ) تصمیم قطعی گرفت و بر آن سوگند یاد کرد .

لأقطعن . .. ثم لأصلبنکم

حرف <لام> در <لاقطعن> در <لاصلبن> لام تأکید و حاکی از سوگند مقدر است.

218- سوگند فرعونیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 134 - 10

10 - فرعونیان با موسی ( ع ) پیمان بستند و سوگند یاد کردند که در صورت برطرف ساختن عذاب شدید از آنان ، به وی ایمان آورند و بنی اسرائیل را آزاد سازند .

لئن کشفت عنا الرجز لنؤمنن لک و لنرسلن معک بنی إسراءیل

219- سوگند کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 30 - 11

11 - کافران در قیامت برای اثبات گفته های خویش مکرر سوگند می خورند.

و اللّه ربنا ما کنا مشرکین . .. قالوا بلی و ربنا

220- سوگند کافران مدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 90 - 3

3 - اشراف کفرپیشه مدین با یاد کردن سوگند ، پذیرش رسالت شعیب و پیروی از دستورات او را ، امری زیان آور معرفی می کردند .

لئن اتبعتم شعیباً إنکم إذاً لخسرون

221- سوگند کافران مستکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 49 - 1

ص: 129

1 - کفرپیشگان مستکبر در دنیا سوگند یاد می کنند که خداوند مؤمنان را در آخرت مشمول هیچ رحمتی نخواهد کرد .

أهؤلاء الذین أقسمتم لاینالهم اللّه برحمه

کلمه <رحمه> نکره است و چون پس از نفی واقع شده، معنای عموم از آن استفاده می شود. قابل ذکر است که مراد کافران از <رحمت>، رحمتهای اخروی است. یعنی بر فرض اینکه آخرتی باشد، خداوند رحمتش را شامل حال مؤمنان نخواهد کرد. فعل مضارع <لا ینال> و نیز معقول نبودن نفی تمامی رحمتها در دنیا این معنا را تأیید می کند.

222- سوگند گروههای نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 49 - 1

1 - توطئه و هم قسمی گروه های نُه گانه فسادگر ، برای قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و کان فی المدینه تسعه رهط یفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبیّتنّه و أهله

<تقاسم> (مصدر <تقاسموا>) به مشارکت کردن در قسم و <تبییت> (مصدر <نبیّتنّ>) به سوء قصد شبانه گفته می شود.

223- سوگند گواهان وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 9،11،16

9 - شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستی و درستی شهادت وی تنها با سوگند پذیرفته می شود و از اعتبار قانونی برخوردار می گردد

او ءاخران من غیرکم . .. تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جمله <تحبسونهما . ..> می تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان <ذوا عدل منکم> و <ءاخران من غیرکم> باشد. و می تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنی <و ءاخران من غیرکم> گرفته شود. برداشت فوق مبتنی بر احتمال دوم است.

11 - اعتبار سوگند شاهدان بر وصیت ، در صورتی است که پس از نماز سوگند یاد کنند .

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

16 - شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در ادای شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه . .. إنّا اذاً لمن الاثمین

224- سوگند لغو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 224 - 4

4 - سوگند بر ترک کار های خیر ، تعهّدآور نیست .

و لا تجعلوا الله عُرضه لایمانکم

ص: 130

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 225 - 1،2،5،8

1 - خداوند کسی را به خاطر سوگند بیهوده اش مؤاخذه نمی کند .

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم و لکن

مراد از سوگند لغو، سوگندهایی است که معمولا به خاطر عادت بر زبان جاری می شود; بدون اینکه یادکننده سوگند، نسبت به آن قصد قلبی داشته باشد. این معنا از مقابله <باللغو> با <بما کسبت قلوبکم> به دست می آید.

2 - سوگند های لغو و بیهوده ، تعهّدآور نیست .

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم

5 - ناپسندی سوگند های بیهوده و لغو *

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم . .. و اللّه غفور حلیم

از آیه مزبور استفاده می شود که یادکننده سوگندهای بیهوده، استحقاق مؤاخذه را دارد; ولی خداوند تفضّلا او را مؤاخذه نمی کند. این برداشت، مخصوصاً با تکیه بر صفت <غفور> که در پایان آیه آمده است، استفاده می شود.

8 - عدم مؤاخذه بر سوگند های لغو ، جلوه ای از مغفرت و حِلم پروردگار

لا یؤاخذکم اللّه باللغو فی ایمانکم . .. و اللّه غفور حلیم

ظاهراً مغفرت و حلم خدا مربوط به <لا یؤاخذ> است; نه <یؤاخذکم>. چون مغفرت با عدم مؤاخذه مناسب است; نه با مؤاخذه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 1،2،27،28

1 - سوگندهایی که بی هدف و لغو بر زبان جاری می شوند مؤاخذه ای را از سوی خداوند به همراه ندارند .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

<اَیمان> جمع یمین (قسم) و <فی أیمنکم> متعلق به <للغو> می باشد و سوگند لغو به سوگندهایی گفته می شود که از روی عادت و بدون توجه به محتوای قسم بر زبان جاری می شود.

2 - تفضل الهی بر اهل ایمان با برداشتن مؤاخذه و بازخواست از سوگند های لغو و بی هدف .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

لحن امتنانی جمله <لایؤاخذکم> می رساند که عدم مؤاخذه نسبت به سوگندهای لغو و بی هدف، برخاسته از تفضل و لطف خدا به مؤمنان است.

27 - سوگند بی هدف و غیر جدی به نام خداوند ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

امام صادق(ع) در توضیح معنی <لغو> در آیه فوق فرمود: اللغو قول الرجل <لاواللّه> و <بلی واللّه> و لایعقد علی شییء.

_______________________________

کافی، ج 7، ص 443، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 323.

28 - سوگند بر تحریم طیبات و لذایذ بر خویشتن ، لغو است و شکستن آن ، مؤاخذه الهی را در پی ندارد .

لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم

از رسول خدا(ص) روایت شده که پس از حمد و ثنای الهی، خطاب به اصحابش فرمود: <فما بال اقوام یحرمون علی انفسهم الطیبات . .. فقاموا هولاء فقالوا یا رسول اللّه فقد حلفنا علی ذلک فانزل اللّه تعالی <لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمنکم ...>.

_______________________________

ص: 131

تفسیر قمی، ج 1، ص 180; نورالثقلین، ج 1، ص 665، ح 320.

225- سوگند متخلفان از غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 42 - 8،11،12

8 - إخبار خداوند از اقدام متخلفان جنگ تبوک به سوگند های دروغین برای استطاعت نداشتن خود و موجه بودن تخلفشان

و سیحلفون باللّه لو استطعنا لخرجنا معکم

11 - متخلفان از جنگ تبوک ( منافقان ) ، به تخلف خویش و سوگند های دروغینشان ، در جهت هلاکت خود گام برداشتند .

سیحلفون باللّه . .. یهلکون أنفسهم

12 - علم خداوند به دروغ بودن سوگند متخلفان جنگ تبوک و گواهی او بر موجه نبودن تخلفشان

سیحلفون باللّه . .. و اللّه یعلم إنهم لکذبون

226- سوگند متخلفان غزوه تبوک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 - سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوک ، به منظور گذشت کردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سیحلفون باللّه لکم إذا انقلبتم إلیهم لتعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 96 - 1

1 - سوگند توانمندان متخلف از جنگ تبوک ، به منظور جلب رضایت مؤمنان مجاهد

یحلفون لکم لترضوا عنهم

227- سوگند متهمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 74 - 6

6- سابقه نیک متهمان و سوگند آنان بر بی گناهی ، مانع جواز بازرسی و تحقیق درباره اتهام آنان نمی شود .

قالوا تالله لقد علمتم . .. فما جزؤه إن کنتم ک-ذبین

از آن جا که کارگزاران یوسف به حسن سابقه فرزندان یعقوب اعتنایی نکردند و به سوگند آنان بر بی گناهی خویش وقعی ننهادند ، می توان برداشت فوق را استفاده کرد.

ص: 132

228- سوگند محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 6

6 - سوگند پیامبر ( ص ) به پروردگار ، مبنی بر آمدن و تحقق قطعی روز قیامت

قل بلی و ربّی لتأتینّکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 1 - 11

11 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قوله تعالی : < یا أیّها النبیّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لک > قال : إطّلعَتْ عائشهُ و حفصه علی النبیّ و هو مع ماریه فقال النبیّ ( ص ) : و اللّه ما أقربُها ، فأمره اللّهُ أن یکفّرَ [ عن ] یمینه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند تعالی: <یا أیّها النبیّ لِمَ تحرّم ما أحلّ اللّه لک> روایت شده که فرمود: عایشه و حفصه بر رسول خدا(ص) ظاهر شدند در حالی که آن حضرت با ماریه بود. پس فرمود: به خدا سوگند با او نزدیک نمی شوم. پس خداوند او را امر کرد تا برای سوگند خود کفّاره دهد [و حلال خدا را با قسم بر خود حرام نکند]>.

229- سوگند مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 6،9

6 - تعهد مسلمانان سست ایمان بر یاری یهود و نصارا با سوگندهایی مؤکد

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

برداشت فوق بر این مبناست که <هولاء> اشاره به بیماردلان و خطاب در <معکم> متوجه یهود و نصارا باشد.

9 - تعهد دروغین مسلمانان ضعیف الایمان بر یاری مؤمنان با سوگندهایی مؤکد

و یقول الذین ءامنوا اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

برداشت فوق بر این مبناست که خطاب در <معکم> متوجه مؤمنان واقعی باشد ; یعنی برخی از مؤمنان - پس از فتح و پیروزی - به برخی دیگر چنین گفتند: <اهولاء . ..> در این صورت مشارالیه <هولاء>، بیماردلان خواهد بود.

230- سوگند مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 1

1 - سوگند مؤکد یهود و نصارا بر یاری مسلمانانی که با آنان روابط دوستی داشتند .

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است که <هولاء>، اشاره به یهود و نصارا بوده و مخاطب در <لمعکم> همان بیماردلانی باشند که پیوند ولایی با یهود و نصارا داشتند. کلمه <جهد> مفعول مطلق برای <اقسموا> می باشد ; یعنی سوگند یاد کردند

ص: 133

در بالاترین درجه سوگند.

231- سوگند مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 2،7

2 - مشرکان مکه معتقد به <الله> بودند و به آن قسم یاد می کردند.

و أقسموا بالله

7 - ترفندها و سوگند دروغین مشرکان مبنی بر ایمان آوردن در صورت نزول آیات، در برخی مؤمنان مؤثر بوده است.

و ما یشعرکم أنها إذا جاءت لایؤمنون

<کم> خطاب به مؤمنین است و از این خطاب چنین بر می آید که احتمالا برخی از مؤمنان تحت تأثیر خواسته مشرکان بودند و خواهان عملی شدن خواستهای آنان می شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 38 - 1

1- سوگند مشرکان به خدا ، برای مورد انکار قرار دادن حیات اخروی انسانها

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم لایبعث الله من یموت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 75 - 4

4 - < روی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه علیهما السلام أنّ مواقع النجوم رجومها للشیاطین فکان المشرکون یقسمون بها . . . ;

از امام باقر و صادق(علیهماالسلام) روایت شده که <مواقع نجوم> رجم شیاطین است که به وسیله ستارگان انجام می شود و مشرکان به آن قسم یاد می کردند>.

232- سوگند مشرکان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 12 - 2

2 - شرک پیشگان عصر بعثت ، بر پیمان صلح خود با مسلمانان ، سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

و إن نکثوا أیمنهم من بعد عهدهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 13 - 5

5 - شرک پیشگان صدر اسلام ، بر پیمان خود با مسلمانان سوگند وفاداری یاد کرده بودند .

قوماً نکثوا أیمنهم

ص: 134

233- سوگند مشرکان مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 109 - 1

1 - مشرکان مکه سوگند اکید یاد کردند که در صورت مشاهده معجزه مورد نظر خود ایمان می آورند.

و أقسموا بالله جهد أیمنهم لئن جاءتهم ءایه

234- سوگند مکذّبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 30 - 4

4 - منکران معاد در قیامت به حقانیت رستاخیز با سوگند اقرار می کنند.

و لو تری إذ وقفوا علی ربهم قال ألیس هذا بالحق قالوا بلی و ربنا

235- سوگند منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 62 - 6

6 - دروغ ، سوگند به خدا ، توجیه اعمال ناروا و عذرتراشی ، از شگرد های منافقان

یصدّون عنک صدودا . .. ثمّ یحلفون باللّه ان اردنا الّا احساناً و توفیقاً

به دلیل <یصدّون عنک> معلوم می شود که ادعای اراده احسان دروغ بوده است. بنابراین ادعای آنان تنها توجیه و عذرتراشی برای اعمال ناروایشان بوده است ; نه پی بردن به اشتباه و عذرخواهی واقعی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 96 - 2،5

2 - خداوند ، مؤمنان را از تأثیرپذیری در برابر ریاکاری و سوگند های دروغین منافقان هشدار داد .

فإن ترضوا عنهم فإن اللّه لا یرضی عن القوم الفسقین

5 - روی آوری به سوگند های دروغ ، از روش های منافقان برای دستیابی به هدف های خویش

سیحلفون باللّه . .. یحلفون لکم

236- سوگند منافقان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 56 - 1

ص: 135

1 - سوگند دروغ منافقان صدر اسلام به خداوند ، برای اثبات ایمان خویش و همراهی خود با مؤمنان

و یحلفون باللّه إنهم لمنکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 95 - 1

1 - سوگند دروغ منافقان متخلف از جنگ تبوک ، به منظور گذشت کردن مؤمنان از تخلف آنان و متعرض نشدن به آنها

سیحلفون باللّه لکم إذا انقلبتم إلیهم لتعرضوا عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 107 - 11

11 - تمسک منافقان به سوگند دروغ برای اثبات حسن نیت خویش در ساختن مسجد ( مسجد ضرار )

و لیحلفن إن أردنا إلا الحسنی

237- سوگند موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 17 - 4

4 - سوگند موسی به قدرت دشمن شکن و خدادادی خویش

قال ربّ بما أنعمت علیّ

درباره <با> در <بما أنعمت> دو دیدگاه از سوی مفسران ارائه شده است برخی آن را سببیه و برخی هم قسم دانسته اند. برداشت یاد شده بر پایه احتمال دوم است.

238- سوگند ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 87 - 4

4 - مؤمنان نبایستی مواهب پاکیزه و حلال الهی را با قسم و امثال آن بر خویش تحریم کنند .

یایها الذین ءامنوا لاتحرموا طیبت ما احل اللّه لکم

با توجه به ارتباط این بخش از آیات و بیان احکام قسم در آیه 89 می توان گفت مراد از <لاتحرموا . ..> نهی از تحریم طیبات به وسیله قسم و امثال آن است گفتنی است که بر این مبنا مراد از تحریم، تحریم حقیقی و واقعی (حرام کردن) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 13

13 - روی عن أبی جعفر و أبی عبدالله(ع): إن من خطوات الشیطان الحلف بالطلاق و النذور فی المعاصی و کل یمین بغیر الله تعالی.

از امام باقر و امام صادق(ع) روایت شده است: سوگند بر مطلقه شدن همسر و نذر در گناهان و هر سوگندی به غیر نام خدای

ص: 136

تعالی، پیروی از گامهای شیطان است.

239- سوگند یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 53 - 1

1 - سوگند مؤکد یهود و نصارا بر یاری مسلمانانی که با آنان روابط دوستی داشتند .

اهولاء الذین اقسموا باللّه جهد ایمنهم انهم لمعکم

برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است که <هولاء>، اشاره به یهود و نصارا بوده و مخاطب در <لمعکم> همان بیماردلانی باشند که پیوند ولایی با یهود و نصارا داشتند. کلمه <جهد> مفعول مطلق برای <اقسموا> می باشد ; یعنی سوگند یاد کردند در بالاترین درجه سوگند.

240- شرایط تنجز سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 5

5- توجه داشتن و جدّی بودن در سوگند ، شرط تحقق و تنجز آن

و لاتنقضوا الأیم-ن بعد توکیدها

241- شرایط وفای به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 9

9- استطاعت شرط لزوم وفا به عهد ، قسم و تکالیف الهی است .

إلاّ أن یحاط بکم

242- عجز در وفای به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 7،8

7- هنگام سوگند یاد$ کردن و پیمان بستن با خدا ، شایسته است صورت ناتوانی از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا شود .

لتأتنّنی به إلاّ أن یحاط بکم

کردن و پیمان بستن با خدا، شایسته است صورت ناتوانی از پایبند بودن به پیمان و سوگند استثنا شود.

ص: 137

8- وفا نکردن به عهد و قسم در صورت استثنای موارد عذر و ناتوانی ، پیامدی ( عقوبت ، کفاره و . . . ) نخواهد داشت .

لتأتنّنی به إلاّ أن یحاط بکم . .. قال الله علی ما نقول وکیل

243- عذاب اخروی حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 10

10- شکستن سوگند و پیمان ، دارای بازتاب های ناگوار دنیوی و عذاب بزرگ اخروی

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً . .. و تذوقوا السوء بما صددتّم عن سبیل الله و لکم عذاب

برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است که <تذوقوا. ..> اشاره به ناگواریهای دنیوی و <عذاب عظیم> اشاره به عذاب اخروی باشد.

244- فرعونیان و سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 134 - 6

6 - فرعونیان ، موسی ( ع ) را به منزلتش نزد خدا ( مستجاب الدعوه بودنش ) قسم دادند تا زوال عذاب را از خداوند درخواست کند .

ادع لنا ربک بما عهد عندک

<باء> در <بما عهد> در برداشت فوق، باء قسم گرفته شده است.

245- فلسفه حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 11

11 - حکم خداوند مبنی بر شکستن سوگند درباره محرومیت از مباحات و حلال ها ، عالمانه و حکیمانه بوده و در جهت مصالح و منافع انسان ها است .

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم . .. و هو العلیم الحکیم

246- فلسفه سوگند به انجیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان

ص: 138

داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

247- فلسفه سوگند به تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 3 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشید و تاریکی شب سوگند یاد کرده است .

و الضحی . و الّیل إذا سجی . ما ودّعک ربّک و ما قلی

این آیه، جواب قسم هایی است که در آغاز سوره آمده بود.

248- فلسفه سوگند به زیتون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

249- فلسفه سوگند به سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

250- فلسفه سوگند به کوه طور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

ص: 139

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

251- فلسفه سوگند به مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

252- فلسفه سوگند به نور خورشید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 3 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشید و تاریکی شب سوگند یاد کرده است .

و الضحی . و الّیل إذا سجی . ما ودّعک ربّک و ما قلی

این آیه، جواب قسم هایی است که در آغاز سوره آمده بود.

253- فلسفه سوگند محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 2

2 - سوگند پیامبر ( ص ) ، بر محروم کردن خود از عملی مباح و حلال ، به خاطر جلب رضایت برخی از همسران

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

254- فلسفه سوگند منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - مجادله - 58 - 16 - 1

1 - منافقان ، زیر سپر سوگند ، نفاقشان را پنهان می کردند .

اتّخذوا أیم-نهم جنّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 140

19 - منافقون - 63 - 2 - 1،7

1 - منافقان ، زیر سپر سوگند ، نفاقشان را پنهان می داشتند .

اتّخذوا أیم-نهم جنّه

7 - هدف منافقان از تمسک به سوگند های دروغ ، اغفال کردن مردم و بازداشتن آنان از راه خداوند

اتّخذوا أیم-نهم جنّه فصدّوا عن سبیل اللّه

255- کفاره حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - تحریم - 66 - 2 - 3

3 - مقرر شدن شکستن سوگند بر محرومیت از مباحات و حلال های شرعی ، با دادن کفّاره

قد فرض اللّه لکم تحلّه أیم-نکم

256- کیفر حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 3

3 - سوگندشکنان در صورتی که سوگندشان با توجه و از روی قصد باشد ، مورد مؤاخذه خداوند قرار خواهند گرفت

و لکن یؤاخذکم بما عقدتم الأیمن

امت اسلام بر این اتفاق نظر دارند که مؤاخذه بر سوگند و لزوم کفاره تنها در صورتی است که یاد کننده سوگند به آن وفادار نماند (مجمع البیان).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 15

15- یعقوب ( ع ) فرزندانش را به مجازات های الهی در صورت شکستن سوگند و پیمانشان ، هشدار داد .

قال الله علی ما نقول وکیل

سیاق آیه دلالت دارد که غرض یعقوب(ع) از وکیل قرار دادن خداوند و توجه دادن فرزندانش به وکالت او ، هشدار دادن آنان به مجازات الهی است.

257- کیفر سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 77 - 24

24 - کسانی که قسم دروغ می خورند ، در آخرت نصیبی نداشته و عذابی دردناک در انتظار آنان است .

انّ الّذین . .. و ایمانهم ثمناً قلیلاً

ص: 141

امام صادق (ع)، در ضمن شمارش گناهان کبیره فرمود: و الیمین الغموس ; لأنّ اللّه عز و جلّ یقول <انّ الذین یشترون بعهد اللّه و ایمانهم ثمنا قلیلا اولئک لا خلاق لهم فی الاخره . .. >.

_______________________________

عیون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 287، ح 33 ; نورالثقلین، ج 1، ص 355، ح 195.

258- کیفیت سوگند در لعان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 6 - 5

5 - < خدا را شاهد می گیرم که راست می گویم > ، متن سوگند شوهری است که مدعی مشاهده زنای همسرش باشد و از آوردن شاهدان نیز ناتوان باشد .

والذین یرمون أزوجهم . .. فشه-ده أحدهم أربع شه-دت باللّه إنّه لمن الص-دقین

259- کیفیت سوگند در وصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 106 - 11

11 - اعتبار سوگند شاهدان بر وصیت ، در صورتی است که پس از نماز سوگند یاد کنند .

تحبسونهما من بعد الصلوه فیقسمان باللّه ان ارتبتم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 9

9 - شاهدان جایگزین در امر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که در صورت خیانت در شهادت از ستمکاران محسوب می شوند .

فیقسمان باللّه إنّا اذاً لمن الظلمین

260- گناه حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 6

6 - شکستن سوگند گناه و پرداخت کفاره موجب بخشایش آن است .

و لکن یؤاخذکم بما عقدتم الأیمن فکفّرته . .. ذلک کفّره ایمنکم

مؤاخذه سوگندشکنان دلیل عصیانگری آنان است و کلمه کفاره که به معنای پوشاننده است اشاره به بخشودگی گناه - در پی پرداخت کفاره - دارد.

ص: 142

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 66 - 16

16- شکستن سوگند و وفا نکردن به پیمان های الهی ، گناه و موجب عقوبت از ناحیه خداوند است .

الله علی ما نقول وکیل

261- گناه سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 107 - 2

2 - شهادت به ناحق و قسم دروغ ، گناه است .

فان عثر علی انهما استحقا اثماً

مراد از <اثماً> - به قرینه <انا اذاً لمن الاثمین> - شهادتهای دروغین است.

262- مکر با سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 3

3- ممنوعیت استفاده از سوگند به عنوان وسیله ای برای فریب دیگران

و لاتکونوا . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً بینکم

263- ممنوعیت سوگند دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 8

8 - سوگند به دروغ ، ممنوع است .

قل لاتقسموا

تردیدی نیست که سوگند منافقان، سوگندی دروغین بود. بنابراین نهی خداوند از چنین سوگندی، دلیل بر ممنوعیت آن است.

264- موانع حنث سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 91 - 10

10- توجه انسان به احاطه علمی خداوند بر رفتارش ، مانع شکستن عهد و سوگند است .

ص: 143

و أوفوا . .. و لاتنقضوا ... إن الله یعلم ما تفعلون

265- نقش سوگند در سخن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 10

10 - سخن گفتن همراه با ادای سوگند ، دارای تأثیری قابل توجه حتی در دیدگاه کافران

قل بلی و ربّی

این که خداوند به پیامبر(ص) دستور می دهد که آن حضرت سخن خود را همراه با سوگند به کافران بگوید، به خاطر تأثیر زیاد آن است.

266- نهی از سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 6

6 - منافقان صدراسلام ، از هر گونه سوگند خوردن برای حسن نیت خود و آمادگی برای جهاد ، بر حذر شدند .

و أقسموا باللّه . .. لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا

267- نهی از سوگند به خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 53 - 7

7 - منافقان ، حق سوگند یاد کردن به خدا را ، برای اثبات حسن نیت خویش نداشته و از آنان پذیرفته نیست .

و أقسموا باللّه . .. لئن أمرتهم لیخرجنّ قل لاتقسموا

268- وفای به سوگند

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 49

49 - وفاکنندگان به سوگند ، راستگویان در گفتار و دارندگان استقامت قلب و عفت در شکم و شهوت ، از راسخان در علم هستند .

و الراسخون فی العلم

رسول اللّه (ص) در پاسخ سؤال از مفهوم راسخان در علم فرمود: من برّت یمینه و صدق لسانه و استقام قلبه و من عفّ بطنه و فرجه فذلک من الراسخین فی العلم

ص: 144

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 151.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 89 - 4،18،19

4 - لزوم وفای به سوگند های برخاسته از قصد و نیت

و لکن یؤاخذکم بما عقدتم الأیمن

18 - لزوم وفاداری و پایبندی به سوگند های خویش

و احفظوا ایمنکم

19 - تعیین کفاره برای قسم نبایستی دستاویزی برای شکستن سوگند قرار گیرد .

ذلک کفّره ایمنکم إذا حلفتم و احفظوا ایمنکم

فرمان وفاداری به سوگند (واحفظوا أیمنکم) پس از بیان کفارات قسم اشاره به این دارد که اگر چه پرداخت کفاره موجب بخشایش گناه آن می شود ولی مکلف نباید آن را مجوز شکستن سوگند خویش بپندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 93 - 5

5 - وفای ابراهیم ( ع ) ، به سوگند خویش در شکستن بت ها

فراغ علیهم ضربًا بالیمین

269- وفای به سوگند ایوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 44 - 2،3

2 - تنبیه همسر با دسته ای از گیاه خشک و تر - آن هم یک بار ، توصیه خداوند به ایوب ( ع ) برای ادای سوگندش

و خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

<ضغث> به یک دسته از گیاه خشک و تر گویند.

3 - چاره جویی خداوند برای ایوب ( ع ) در مشکل ادای سوگندش به تنبیه همسرش

خذ بیدک ضغثًا فاضرب به و لاتحنث

سوگندشکنان

270- {سوگندشکنان}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 94 - 8

8- نقض کنندگان سوگند ، بازدارندگان مردم از راه خدایند .

و لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً . ..بما صددتّم عن سبیل الله و لکم عذاب عظیم

ص: 145

271- انذار سوگندشکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 14

14- هشدار خداوند به نقض کنندگان عهد و سوگندشکنان ، مبنی بر مؤاخذه شدن آنان در قیامت

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً ... و لیبیّننّ لکم یوم القی-مه ما ک

272- دنیاطلبی سوگندشکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پیمان شکنان و نقض کنندگان سوگند و عهد الهی ، مردمی دنیاپرست ، کوتاه نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قلیلاً

از تعبیر <ثمناً قلیلاً> (بهای کم و ناچیز) کوتاه نظری و دون همتی استفاده می شود; زیرا هیچ عاقل و صاحب فکری، کالایش را به بهای کم و ناچیز و کمتر از ارزش واقعی آن نمی فروشد.

273- کوته بینی سوگندشکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 95 - 4

4- پیمان شکنان و نقض کنندگان سوگند و عهد الهی ، مردمی دنیاپرست ، کوتاه نگر و دون همتند .

لاتتخذوا أیم-نکم دخلاً بینکم . .. و لاتشتروا بعهد الله ثمنًا قلیلاً

از تعبیر <ثمناً قلیلاً> (بهای کم و ناچیز) کوتاه نظری و دون همتی استفاده می شود; زیرا هیچ عاقل و صاحب فکری، کالایش را به بهای کم و ناچیز و کمتر از ارزش واقعی آن نمی فروشد.

274- مؤاخذه اخروی سوگندشکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 92 - 14

14- هشدار خداوند به نقض کنندگان عهد و سوگندشکنان ، مبنی بر مؤاخذه شدن آنان در قیامت

و أوفوا بعهد الله . .. تتّخذون أیم-نکم دخلاً ... و لیبیّننّ لکم یوم القی-مه ما ک

ص: 146

سوگندهای قرآن

275- سوگندهای قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤکد خداوند به ربوبیت خویش بر بازپرسی تمامی کافران و تجزیه گران دین

فوربّک لنسئلنّهم أجمعین

ضمیر جمع غایب <لنسئلنّهم> هم می تواند به کافرانی برگردد که در چند آیه قبل از آن سخن به میان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم می تواند به <المقتسمین> اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 56 - 9

9- سوگند خداوند به ذات خود ، برای تهدید و مورد مؤاخذه قرار دادن مشرکان

تالله لتسئلنّ عمّا کنتم تفترون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 63 - 1

1- سوگند خداوند به خویش ، مبنی بر ارسال پیامبرانی به سوی امت های مختلف ، پیش از ظهور اسلام

تالله لقد أرسلنا إلی أُمم من قبلک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 68 - 1

1- خداوند با سوگند به ربوبیت خویش ، بر ختمی بودن احضار منکران معاد و شیاطین به گردآوری آنان در قیامت تأکید کرده است .

فوربّک لنحشرنّهم والشی-طین

ضمیر مفعولی در <لنحشرنّهم> به <انسان> در آیه قبل بازمی گردد و مراد منکران معاد است که زنده شدن دوباره را بعید شمرده بودند. <حشر>; یعنی، جمع کردن و برخی آن را جمع کردنی که افراد را به محل اجتماع سوق دهند، معنا نموده اند (مصباح).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 69 - 8

8- خداوند با سوگند به ربوبیت خود ، بر تحقق حتمی طبقه بندی عاصیان در قیامت ، تأکید کرده است .

فوربّک . .. ثمّ لننزعنّ من کلّ شیعه ... عتیّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 70 - 10

10- خداوند با سوگند به ربوبیت خویش ، بر آگاهی دقیق خود از میزان عذاب مجرمان تأکید کرده است .

ص: 147

فوربّک . .. ثمّ لنحن أعلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 13 - 6

6 - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّی و انسی

و ل-کن حقّ القول منّی لأملأنّ جهنّم من الجِنّه و الناس

لام در <لأملأنّ> برای قسم است و حکایت ازآن دارد که <القول> در فراز قبلی، سوگند است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند به قرآن

و القرءان

<واو> در <والقرآن> برای قسم است; یعنی، <أقسم بالقرآن الحکیم>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند بر حقانیت و درستی رسالت پیامبراسلام

إنّک لمن المرسلین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 1 - 1،3

1 - سوگند خداوند به قرآن

و القرءان

<واو> در <و القرآن> برای قسم است; یعنی، <اُقسم بالقرآن. ..>.

3 - سوگند خداوند به قرآن ، مبنی بر حقانیت و درستی رسالت پیامبراسلام ( ص )

و القرءان

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که جواب قسم (و القرءان) - به قرینه آیات مشابه مانند <و القرآن الحکیم * إنّک لمن المرسلین> در سوره <یس> و. .. - مربوط به رسالت پیامبراسلام(ص) است و تقدیر آن چنین می باشد: <و القرءان ذی الذکر إنّک لمن المرسلین یا إنّک صادق>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 84 - 1

1 - سوگند خداوند به حق

قال فالحقّ

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که <فالحقّ> مبتدا و خبر آن (قسمی) در تقدیر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 148

17 - زخرف - 43 - 2 - 4

4 - سوگند خداوند به قرآن

و الکت-ب المبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 1 - 1

1- سوگند خداوند ، به قرآن مجید

ق و القرءان المجید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 1 - 1

1 - سوگند الهی ، به باد های پراکننده خاک و مژده آور باران

و الذری-ت ذروًا

<ذَرْو> به معنای پاشیدن و پراکندن و <ذاریات> (جمع <ذاریه>) به معنای <پراکننده ها> است. مراد از <پراکننده ها> بادها است که به هنگام وزیدن، خاک و دیگر ذرّات را در هوا پراکنده و جا به جا می کنند. گفتنی است که وزیدن این بادها مژده آور باران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 2 - 1،3

1 - سوگند الهی به ابر های گرانبار

فالح-مل-ت وقرًا

<وِقْر> بر بار سنگین اطلاق می شود. مقصود از حمل کننده های بار سنگین، ابرها است که در پی بادها می آیند و با خود توده های عظیم ذرات آب را حمل می کنند.

3 - سوگند الهی ، به باد های حامل ابر های سنگین و آبستن باران

فالح-مل-ت وقرًا

کلمه <حاملات>، می تواند وصفی دیگر برای بادها باشد. در این صورت مراد از <وِقْر> (بار سنگین)، ابر سنگین و باران زا خواهد بود که به وسیله بادها حمل می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 3 - 1،4

1 - سوگند خداوند ، به کشتی های روان بر آب های دریا به آسانی و نرمی

فالج-ری-ت یسرًا

<یسر> نقطه مقابل <عسر> و به معنای سهولت و آسانی است. مراد از <جاریات> کشتی هایی است که در دریا، به آرامی و نرمی حرکت می کنند.

4 - سوگند الهی ، به باد ها که آرام در آسمان روان اند .

و الذری-ت ذروًا . .. فالج-ری-ت یسرًا

ص: 149

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 4 - 1

1 - سوگند الهی ، به فرشتگان تقسیم کننده امور

فالمقسّم-ت أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 7 - 1

1 - سوگند خداوند ، به آسمان تزیین یافته با ستارگان

و السّماء ذات الحبک

<حبیکه> و <حباک> (مفردهای <حُبُک>) در معانی استحکام، راه و زیبایی به کار می رود. برداشت یاد شده براساس معنای اخیر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 23 - 1

1 - سوگند خداوند ، بر حقانیت و تخلف ناپذیری وعده های خویش

و ما توعدن . فَوَربّ السّماء و الأرض إنّه لحقّ

در این که مرجع ضمیر در <إنّه> چیست، چند احتمال داده شده است. از جمله آنها این است که ضمیر به <ما توعدون> (در آیه قبل) بازمی گردد. برداشت بالا براساس این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 1 - 1،5

1 - سوگندِ خداوند ، به کوه طور

و الطّور

<طور> در لغت به مطلق کوه گفته می شود و در آیه شریفه ممکن است همین معنا مراد باشد. و نیز می تواند خصوص طور واقع در شبه جزیره سینا اراده شده باشد. برداشت بالا بر پایه احتمال دوم است.

5 - سوگند خداوند ، به کوه ها

و الطّور

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که مراد از <طور> مطلق کوه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 2 - 1،5

1 - سوگند خداوند ، به کتاب نگاشته شده ( تورات )

و کت-ب مسطور

مراد از <طور> در آیه قبل می تواند کوه طور باشد. این نکته قرینه است بر این که مراد از <کتاب مسطور>، تورات می باشد که به صورت الواح نوشته شده بر موسی در طور سینا نازل شده است.

5 - سوگند خداوند ، به نامه اعمال آدمیان

و کت-ب مسطور

ص: 150

برخی از مفسران مراد از <کتاب مسطور> را نامه اعمال دانسته اند. برداشت بالا بر پایه این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به کعبه

و البیت المعمور

<واو> در <و البیت. ..> برای قسم و مقصود از <بیت معمور> (خانه آباد) کعبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 5 - 1

1 - سوگند خداوند ، به سقف برافراشته ( آسمان )

و السقف المرفوع

<مرفوع>; یعنی، بلند و برافراشته شده. مراد از <سقف مرفوع> ظاهراً آسمان است که همچون سقفی بلند، بر فراز آدمیان بر افراشته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 6 - 1

1 - سوگند خداوند ، به دریای سرشار از آب

و البحر المسجور

<سجر> در معانی پرکردن و شعلهور کردن به کار می رود. بنابراین <مسجور> یا به معنای <مملو> (پر شده) و یا به معنای شعلهور شده است، برداشت یاد شده براساس معنای اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 1 - 1،4،5،7

1 - سوگند الهی ، به هر ستاره آن گاه که غروب می کند .

و النجم إذا هوی

<نجم> به معنای ستاره است و <الف و لام> آن جنس و مفید عموم است; یعنی، <اقسم بکلّ نجم إذا هوی>. <هُوِیّ> (مصدر <هوی>) به معنای فرو افتادن است و در آیه شریفه بر غروب کردن اطلاق شده است.

4 - سوگند خداوند به شهاب سنگ ها ، هنگامی که سقوط می کنند . *

و النجم إذا هوی

برخی از مفسران <نجم> را - به قرینه <إذا هوی> (آن گاه که سقوط کند) - به معنای شهاب گرفته اند.

5 - سوگند خداوند به قرآن ، به هنگام نزول آیات آن *

و النجم إذا هوی

برداشت یاد شده، بدان احتمال است که مراد از <نجم> - چنان که برخی از مفسران گفته اند - قرآن باشد; زیرا آیات قرآن <نجوماً> (جداجدا و به تدریج) نازل شده است.

7 - سوگند الهی به ستاره ثریا هنگامی که غروب کند .

و النجم إذا هوی

ص: 151

<نجم> بر ستاره ثریا نیز اطلاق می شود (قاموس المحیط). گفتنی است <ال> در <النجم> بنابراین اطلاق، برای عهد است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 75 - 3

3 - سوگند الهی ، به نظام ستارگان آسمان

فلاأُقسم بموقع النجوم

برداشت یاد شده بر این اساس است که <مواقع> به معنای مکان های استقرار ستارگان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به قلم و ابزار نوشتن

و القلم

2 - سوگند خداوند ، به قلم زدن و نویسندگی

و ما یسطرون

<ما> در <ما یسطرون> یا مصدریه (یعنی <و سطرهم>) و یا موصوله (یعنی <الذی یسطرونه>) است. برداشت یاد شده مبتنی بر احتمال نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 40 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، بر درستی و الهی بودن قرآن

إنّه لقول رسول کریم

2 - سوگند خداوند ، بر درست گویی و راست گویی پیامبراسلام ( ص )

إنّه لقول رسول کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - معارج - 70 - 40 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به ربوبیت خویش نسبت به مشرق ها ( خاور ها ) و مغرب ها ( باختر ها )

فلاأُقسم بربّ المش-رق و المغ-رب

درباره <لا> در <لا اُقسم> و امثال آن، مفسران توجیهات چندی ذکر کرده اند; از جمله این که <لا> زاید و برای تأکید <اُقسم> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 32 - 2

2 - سوگند خداوند به ماه

و القمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 152

19 - مدثر - 74 - 33 - 1

1 - سوگند خداوند به سحرگاهان

و الّیل إذ أدبر

<إدبار> (مصدر <أدبر>) به معنای پشت کردن است و مقصود در این آیه، پایان یافتن شب و آغازِ سحر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 34 - 1

1 - سوگند خداوند به سپیده صبح

و الصبح إذا أسفر

عبارت <سفر الصبح> و یا <أسفر الصبح>، به معنای <أضاء> (روشن شد) و <أشرق> (درخشید) است. (قاموس المحیط)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 1 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به روز قیامت

لاأُقسم بیوم القی-مه

مفسّران درباره <لا> در <لااُقسم> و امثال آن، توجیهات چندی ذکر کرده اند; از جمله این که <لا> زاید و برای تأکید <اُقسم> است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قیامه - 75 - 2 - 1

1 - سوگند أکید خداوند ، به نفس ملامت گر

و لاأُقسم بالنفس اللوّامه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 1،5

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

و المرسل-ت عرفًا

درباره سوگندهای پنجگانه در آغاز این سوره، سه تفسیر عمده وجود دارد: 1- تمام این سوگندهای پنجگانه، اشاره به <بادها و طوفان ها> است; 2- همه سوگندها، اشاره به <فرشتگان وحی> است; 3- سوگند اول و دوم ناظر به مسأله <بادها و طوفان ها> و سوگند سوم، چهارم و پنجم ناظر به القا و نشر وحی و آیات حق بهوسیله فرشتگان است. شاهد و دلیل بر تفسیر سوم، جداسازی این دو دسته از سوگندها در آیات به وسیله <واو> است; در حالی که بقیه به وسیله <فاء> به هم عطف شده اند که نشانه ارتباط و پیوند آنها است. گفتنی است تفسیر دوم و سوم، با سیاق آیات سازگارتر است; از این رو، مبنای برداشت ها قرار گرفته است.

5 - سوگند خداوند ، به باد های پیاپی

و المرسل-ت عرفًا

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که مراد از <مرسلات> بادها باشد.

ص: 153

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 2 - 1،3

1 - سوگند خداوند ، به تندباد ها و طوفان ها

فالع-صف-ت عصفًا

<عاصفه> (مفرد <عاصفات>) به معنای باد شدید و طوفان است.

3 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

فالع-صف-ت عصفًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

و الن-شرت نشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

فالف-رق-ت فرقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 5 - 1

1 - سوگند خداوند ، به فرشتگان وحی

فالملقی-ت ذکرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 1 - 3

3 - سوگند خداوند به فرشتگان قبض کننده ارواح

و الن-زع-ت غرقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 2 - 2

2 - سوگند خداوند به فرشتگان پر نشاط و شاداب

و الن-شط-ت نشطًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به فرشتگانی که در اجرای وظایف خویش شتابان اند .

و الس-بح-ت سبحًا

ص: 154

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 4 - 4

4 - سوگند خداوند ، به فرشتگان پیشتاز

فالس-بق-ت سبقًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 5 - 5

5 - سوگند خداوند به فرشتگان مدیر و مدبّر

فالمدبّرت أمرًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 9 - 3

3 - خداوند در تأکید بر وجود ترس و نگرانی در قیامت ، به فرشتگان سوگند یاد کرده است که سریع و بانشاط برای تدبیر امور و قبض ارواح از یکدیگر سبقت می گیرند .

و النازعات . .. قلوب یومئذ واجفه . أبص-رها خ-شعه

این آیه و آیه قبل، جواب قسم هایی است که در نخستین آیات سوره آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 15 - 1،2،3

1 - سوگند مؤکّد خداوند به ستارگانی که در مسیر حرکت خود ، بر اثر نور خورشید از نظر ها ناپدید می گردند .

فلاأُقسم بالخنّس

حرف <لا> در <لااُقسم> زاید است و سوگند را تأکید می کند. برخی گفته اند: <لااُقسم> با همین ترکیب، کلمه قسم است و برای سوگند مؤکد به کار می رود. <خنّس> جمع <خانس> است و مصدر آن <خنوس>; یعنی، منقبض شدن و پنهان گشتن و فعل <خَنَس>; یعنی، متواری و غائب شد (لسان العرب). به قرینه ذکر شب و صبح در آیات بعد، مراد از آن ستارگان است و توصیف آنها به این وصف، به اعتبار نامرئی بودن آنها در روز است.

2 - سوگند خداوند به ستارگانی که در طی مسیر ، به نقطه هایی که از آن گذشته اند ، بازمی گردند .

فلاأُقسم بالخنّس

برخی از اهل لغت و تفسیر <خُنّس> را به معنای رجوع کنندگان می دانند (لسان العرب و کشاف). بر این اساس مراد از آن، بازگشت ستارگان در حرکت انتقالی به مدار حرکت قبلی خود است.

3 - سوگند خداوند به سیاره های زحل ، مشتری ، مرّیخ ، زهره و عطارد

فلاأُقسم بالخنّس

بسیاری از اهل لغت و تفسیر، <خنّس> را عنوان ستارگان یاد شده می دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 16 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به ستارگانی که به مسیر قبلی خود بازگشته و در آن جریان می یابند .

ص: 155

بالخنّس . الجوار

<جواری> (جمع <جاریه>) به معنای چیزهایی است که سیلان داشته و روان باشند. توصیف سیّارات به این وصف، ممکن است از آن جهت باشد که آنها را نوری روان می بینیم. و یا مراد، اخترانی است که جرم سیال دارند.

2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرک که مسیر خود را طی کرده و مانند رفتن حیوانات غیر اهلی به مخفیگاه خود ، از نظر ها محو می گردند .

الجوار الکنّس

<کُنّس> جمع <کانِس> است و آن چیزی است که پنهان می شود. این کلمه از ریشه <کَنَسَ الظبی> گرفته شده است; یعنی، آهو خود را در <کِناس> (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار کرد. (نهایه ابن اثیر)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 1

1 - سوگند خداوند به شب ، زمان فرارسیدن و برچیده شدن تاریکی آن

و الّیل إذا عسعس

<الّیل> عطف بر <الخُنّس> است و قسم مؤکد در <لا اُقسم> به آن نیز تعلق دارد. فعل <عسعس> گاه بر آمدن تاریکی و گاه بر زوال آن دلالت دارد. تقابل این آیه با آیه بعد (و الصبح إذا تنفّس) معنای زوال را در این آیه مناسب تر می نمایاند; ولی هر دو معنا نیز می تواند مراد باشد. راغب گوید: <عسعسه>; یعنی، تاریکی خفیفی که در آغاز و پایان شب حاصل می شود. بر این اساس فعل <عسعس> هر دو زمان را شامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 18 - 1،2

1 - سوگند خداوند به بامداد ; زمانی که سپیده صبح در آسمان گسترده می شود .

و الصبح إذا تنفّس

<تنفّس روز> به معنای توسّع و گسترده شدن آن است. (مفردات راغب)

2 - سوگند خداوند به سپیده دم ; زمانی که نفس تازه کند .

و الصبح إذا تنفّس

از معانی <تنفّس> وارد ساختن نفس به درون و خارج ساختن آن است (مصباح). نفس تازه کردن صبح، کنایه از رفع موانع نور خورشید است; به گونه ای که گویا روز از حبس شب رها شده و در هوای آزاد نفس می کشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 19 - 5

5 - خداوند ، در تأکید بر مأموریت جبرئیل در ابلاغ قرآن به پیامبر ( ص ) ، به ستارگان و شب و سپیده دم سوگند یاد کرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّیل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 16 - 1

1 - سوگند مؤکد خداوند ، به سرخی افق هنگام غروب خورشید

ص: 156

فلا أُقسم بالشفق

مشهور بین اهل لغت، این است که <شفق> همان سرخی است که بعد از غروب خورشید، در طرف مغرب دیده می شود (مصباح). در سخن و شعر عرب، به طور فراوان اتفاق می افتد که برای تأکید قسم، فعل آن را با حرف <لا> می آورند. برخی آن را زاید و دسته ای آن را، برای نفیِ پندار قبل می دانند(کشاف).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 1،2

1 - سوگند خداوند به شب و تمامی موجودات پراکنده ای که تاریکی شب آنها را گرد هم جمع می کند .

و الّیل و ما وسق

واژه <وَسْق> به معنای جمع کردن چیزهایی است که متفرق باشند(مفردات). گویا مراد جمع شدن جاندارانی است که با فرارسیدن تاریکی شب، از همه طرف به محل استراحت خود می روند.

2 - سوگند خداوند ، به هر چه تاریکی شب آن را فراگیرد . *

و ما وسق

<ما> در <ما وسق>، موصول است و ضمیری که به آن برمی گردد، در کلام نیامده است. مصداق <ما وسق>، ممکن است تمام موجودات جاندار و بی جان باشد که تاریکی شب، آنها را زیر پرده سیاه خود جمع می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 18 - 1

1 - سوگند خداوند به ماه ، هنگام روشنایی کامل آن

و القمر إذا اتّسق

<اتساق قمر>، به معنای تکمیل شدن و به نقطه اعتدال رسیدن آن است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان ، به شفق ، شب ، موجودات زمینی و ماه ، سوگند یاد کرده است .

فلا أُقسم بالشفق . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 1 - 2،3

2 - سوگند خداوند ، به آسمان و برج های آن

و السماء ذات البروج

قسم به آسمان، با وصف خاص آن، قسم به موصوف و وصف، هر دو است.

3 - سوگند خداوند ، به ستارگان که مرتفع و نمایان اند .

و السماء ذات البروج

تطبیق <برج> بر ستاره، به لحاظ ارتفاع و ظهور آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 157

20 - بروج - 85 - 2 - 3

3 - سوگند خداوند ، به روز قیامت

و الیوم الموعود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بروج - 85 - 3 - 1،2،4،6،7،8،9،10

1 - سوگند خداوند ، به ناظران و امور مشهود در قیامت

و شاهد و مشهود

شهاده; یعنی، حاضر بودن همراه با مشاهده بصری یا بصیرتی و گاه به حضور بدون آن نیز گفته می شود (مفردات راغب). لفظ <شاهد و مشهود> - به قرینه سوگند بر آنها- نکره هایی اند که از آنها عموم اراده شده است تا سوگند به آن بیهوده نباشد و بعید نیست که عظمت آن دو نیز استفاده شود. در این صورت مراد عظمت شهادت مربوط به آنها است تا بر احتمالات گوناگونی که درباره مصداق آن دو گفته شده است، قابل تطبیق باشد.

2 - ناظران صحنه قیامت و حوادث آن روز ، دارای عظمتی در خور سوگند خداوند

و شاهد و مشهود

4 - سوگند خداوند ، به گواهان اعمال انسان ها در قیامت

و شاهد

6 - سوگند خداوند ، به مضمون گواهی شاهدان در قیامت

و مشهود

چنانچه شهادت به معنای گواهی دادن باشد; نه مشاهده و نظارت، کلمه <مشهود> نیاز به متعلق محذوفی خواهد داشت که می توان گفت: مراد <مشهود به> است.

7 - سوگند خداوند به مؤمنانی که در ملأ عام شکنجه شده و در برابر چشمان دشمن ، سوزانده می شوند .

و مشهود

داستان اصحاب <اخدود> - که پس از این آیه مطرح شده است - به ویژه آیه <و هم علی ما یفعلون بالمؤمنین شهود> قرینه بر احتمالی است که درباره مصداق <مشهود> گفته شده است. در این نظر تقدیر آن <مشهود علیهم> است.

8 - < عن محمّد بن هاشم عمن روی عن أبی جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الکلبی عن قول اللّه عزّوجلّ < و شاهد و مشهود > فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قیل لک ؟ فقال : قالوا : الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم عرفه ، فقال أبوجعفر ( ع ) : لیس کما قیل ، الشاهد یوم عرفه و المشهود یوم القیامه أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : < ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود ;

محمد بن هاشم از کسی که از امام باقر(ع) روایت کرده، نقل می کند: ابرش کلبی از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <و شاهد و مشهود> سؤال کرد، حضرت فرمود: [در این باره] برای تو چه گفته شده؟ عرض کرد: گفته اند: <شاهد> روز جمعه و <مشهود> روز عرفه است. حضرت فرمود: این چنین که برای تو گفته شده است نیست; بلکه <شاهد> روز عرفه و مشهود روز قیامت است. مگر قرآن نخوانده ای که خدای عزّوجلّ فرموده است: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

9 - < عن علیّ ( ع ) قال : . . . و الشاهد یوم الجمعه و المشهود یوم النحر ;

از امام علی(ع) روایت شده که فرمود: شاهد روز جمعه و مشهود روز قربانی (دهم ذی الحجه) است>.

10 - < روی عن الحسن بن علی ( ع ) و هو یُحِدِّثُ عن رسول اللّه ( ص ) فقیل له أخبرنی عن < شاهد و مشهود > فقال : أمّا الشاهد فمحمّد و أما المشهود فیوم القیامه . أما سمعته سبحانه یقول : < یا أیّها النبی إنّا أرسلناک شاهدًا و مبشّرًا و نذیرًا

ص: 158

> و قال : < ذلک یوم مجموع له الناس ذلک یوم مشهود ;

از امام حسن(ع) روایت شده که از رسول خدا نقل حدیث می کرد، به او عرض شد: مرا از [تفسیر] شاهد و مشهود خبر ده، حضرت فرمود: امّا شاهد محمّد(ص) است و امّا مشهود روز قیامت است. آیا کلام خدای سبحان را نشنیده ای که می فرماید: <یا أیّها النبی إنّا أرسلناک شاهداً و مبشّراً و نذیراً> و فرموده: ذلک یوم مجموع له الناس و ذلک یوم مشهود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند به آسمان

و السماء

2 - سوگند خداوند به ستاره پدیدار شده در شب ( زهره یا زحل یا ثریا و یا . . . )

و الطارق

<طارق>; یعنی، کسی که شب هنگام وارد شود. برخی ریشه اصلی آن را <طَرْق> (کوبیدن در) دانسته و گفته اند: کسی که شب وارد می شود، چون به کوبیدن در نیاز پیدا می کند، <طارق> نامیده می شود (نهایه ابن اثیر). آیات بعد صراحت دارد که مراد از آن ستاره است. صاحب <قاموس> آن را بر <ستاره صبح> (زهره) تطبیق داده است; گرچه به نقل <لسان العرب>، برخی از اهل لغت این نام را نامعروف خوانده و برخی دیگر آن را بر زحل (کیوان) و ثریا (پروین) منطبق دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 3 - 2

2 - سوگند خداوند ، به مرتفع ترین ستاره ها *

و الطارق . .. النجم الثاقب

<نجم ثاقب>; یعنی، ستاره ای که جایگاه آن رفیع تر از دیگر ستارگان است (قاموس).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به آسمان و ستارگان ، بر مراقبت از انسان و افکار و کردار او ، تأکید ورزیده است .

و السماء و الطارق . .. إن کلّ نفس لمّا علیها حافظ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 11 - 3

3 - سوگند خداوند به آسمان و به ارجاع های مکرری که پدید می آورد .

و السماء ذات الرجع

سوگند به چیزی که دارای وصف خاصی است، در حقیقت سوگند به وصف نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 12 - 3

3 - سوگند خداوند به زمین و شکاف پذیر بودن آن

و الأرض ذات الصدع

ص: 159

سوگند به موصوف، سوگند به وصف آن نیز می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 13 - 2

2 - خداوند ، با سوگند به آسمان و زمین ، بر فارق بودن قرآن بین حق و باطل ، تأکید ورزیده است .

و السماء . .. و الأرض ... إنّه لقول فصل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند به سپیده دم

و الفجر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب های ده گانه

و لیال عشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند ، به جفت و تاق

و الشفع و الوتر

حرف <ال> در <الشفع> و <الوتر>، برای جنس است. درباره مصداق شفع و وتر، نظرهای گوناگونی ابراز شده است; برخی گفته اند: <شفع> روز هشتم ذی الحجه (یوم الترویه) و <وتر> روز عرفه است و برخی آن دو را بر نماز شفع و وتر تطبیق داده اند. در نظری دیگر، شفع روز قربان و وتر روز عرفه است. این احتمال نیز وجود دارد که <شفع>، به تمام مخلوقات نظر داشته و مراد از <وتر>، ذات باری تعالی باشد; زیرا تنها او است که مرکب نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 4 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن

و الّیل إذا یسر

حرف <ال> در <الّیل>، برای جنس است. برخی آن را برای عهد گرفته و مراد از <الّیل> را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. <یسر>; یعنی، می گذرد. اصل این کلمه <یسری> بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، برای تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. (مصباح)

2 - سوگند خداوند ، به پاس هایی از شب که شبروان در آن سیر می کنند .

و الّیل إذا یسر

می توان گفت، <حرکت شب> تعبیری است مانند <شب خوابیده> که مراد از آن، حرکت دیگران در شب و خواب آنها در

ص: 160

آن است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 1 - 1

1 - سوگند مؤکّد خداوند به شهر مکه

لا أُقسم به-ذا البلد

حرف <لا> در <لا أُقسم>، زاید و تأکیدی بر سوگند است. برخی گفته اند: <لا أُقسم> با همین ترکیب، کلمه قسم است و در سوگند مؤکّد، به کار می رود، و برخی دیگر آن را برای نفی قسم دانسته و گفته اند: مراد این است که مدّعا بقدری واضح است که سوگند نمی خواهد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 3 - 1،6

1 - سوگند خداوند به ابراهیم و اسماعیل ( ع )

و والد و ما ولد

سخن گفتن از مکه در آغاز سوره، قرینه است بر این که <والد و ما ولد>، پدر و فرزندی اند که با مکه ارتباط تنگاتنگی داشتند. آشکارترین مصداق آن دو، حضرت ابراهیم(ع) و فرزندش اسماعیل است.

6 - سوگند خداوند به انسان تولیدمثل کننده و فرزندانش

و والد و ما ولد

واژه <والد> ممکن است به شخص خاصی نظر نداشته باشد; بلکه اسم جنس بوده و بر هر انسان مذکر و یا حتی مؤنثی که در تولید مثل نقش داشته باشند، اطلاق گردد (ر. ک: لسان العرب). در این صورت شگفتی تکثیر نسل و نقش اعجاب برانگیز پدر و مادر در آن و نیز عظمت فرزند به وجود آمده از آنها، راز سوگند خداوند به آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - بلد - 90 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به شهر مکه و حضرت ابراهیم و اسماعیل ( ع ) ، برآمیخته بودن زندگانی انسان با رنج و سختی ، تأکید کرده است .

لا أُقسم . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی کبد

این آیه، جواب قسم هایی است که در آیات پیشین آمده بود.

ص: 161

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند به خورشید

و الشّمس

2 - سوگند خداوند ، به نور گسترده خورشید به هنگام چاشت

و ضحیها

<ضحی> در معانی گسترش نور خورشید و <پهناور شدن روز> (مفردات راغب) و اندکی پس از بالا آمدن روز (قاموس) به کار می رود. اضافه شدن <ضحی> به ضمیری که به خورشید برمی گردد، بیانگر آن است که مراد از آن، گسترش نور خورشید است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 2 - 1،2،4

1 - سوگند خداوند ، به ماه هنگام طلوع آن پس از غروب خورشید

و القمر إذا تلیها

<إذا> در <إذا تلیها>، سوگند به ماه را به حالت خاصی از آن اختصاص می دهد. در این موارد <إذا> را ظرف برای <کائنًا> به شمار می آورند که محذوف است و حال مقدره برای <القمر> به حساب می آید; اختصاص قسم به این زمان خاصّ، نشان برجسته تر بودن ارزش آن است. این زمان، شامل شب هایی می شود که پس از غروب خورشید، ماه تابان در آسمان مشاهده می شود.

2 - سوگند خداوند ، به کره ماه در شب های وسط هر ماه

و القمر إذا تلیها

<تلوّ> (مصدر <تلی>)، به معنای از پی در آمدن است. در شب های چهاردهم و قبل و بعد آن، طلوع ماه در پی غروب خورشید است. بنابراین می توان گفت: مراد از <إذا تلاها>، فقط همان شب ها است.

4 - ماه و ظهورِ آن پس از غروب خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و القمر إذا تلیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 3 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز در لحظه فروغ افکندن آن بر زمین

و النهار إذا جلّیها

مفاد آیه شریفه، گواه آن است که ضمیر مفعولی <جلاّها> به <الشمس> برنمی گردد; زیرا جلا یافتن خورشید را، نمی توان ناشی از روز دانست. بنابراین باید گفت: از آن جا که جلوه گر شدن زمین به وسیله روز، بسیار واضح است، نیازی به ذکر <الأرض>، برای ارجاع ضمیر به آن نبود.

2 - پیدایش روز و درخشان شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و النهار إذا جلّیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 1،2،3

ص: 162

1 - سوگند خداوند به شب در لحظه ای که تاریکی آن ، سطح زمین را بپوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

طَبَق و[ سرپوش هایی]مانند آن که بر چیزی نهاده می شود، <غطاء> نام دارد; همان طور که به پوشاک و [رواندازهایی]مانند آن که روی چیزی قرار داده می شود، <غشاء> می گویند (مفردات راغب). بنابراین <یغشاها> - که مرجع ضمیر مفعولی آن در این برداشت <أرض> گرفته شده - به این معنا است که تاریکی شب، سطح زمین را می پوشاند.

2 - سوگند خداوند ، به هنگامی که شب ، خورشید را می پوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر مفعولی در <یغشاها>، <الشمس> دانسته شده است.

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 5 - 1،3،5،6

1 - سوگند خداوند به آسمان

و السماء

3 - سوگند خداوند ، به بنیان نهادن آسمان و آفرینش آن

و ما بنیها

حرف <ما> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به <بناکردن آسمان> است. برخی <ما> را موصول دانسته اند; ولی یک نواختی سوگندها - که تمامی آنها سوگند به مخلوقات است - مؤید مصدری بودن آن است.

5 - سوگند خداوند به سازنده آسمان

و ما بنیها

چنانچه <ما> در <مابناها> موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. آوردن <ما> در این موارد - با توجّه به این که این کلمه بیش از <من> موصول، ابهام دارد - بیانگر این است که حقیقت موضوع و عظمت آن، قابل تعریف نیست.

6 - سوگند خداوند به خود

و ما بنیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 6 - 1،3،5،6

1 - سوگند خداوند به زمین

و الأرض

3 - سوگند خداوند ، به گستراندن زمین

و ما طحیها

<ما> در <ماطحاها> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به گسترش دادن زمین است. برخی <ما> را موصول و کنایه از گستراننده زمین (خداوند) دانسته اند; ولی مصدری بودن آن، با سیاق آیات - که سوگند به مخلوقات است - سازگارتر است.

5 - سوگند خداوند ، به گستراننده زمین

و ما طحیها

چنانچه <ما> در <و ماطحاها> موصول باشد، مراد از آن خداوند خواهد بود. <طحو> (مصدر <طحاها>) مانند <دحو>

ص: 163

است; یعنی، گستراندن هر چیز. (مفردات)

6 - سوگند خداوند به خود

و ما طحیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 7 - 1،2،3،6،7

1 - سوگند خداوند به جان انسان ها

و نفس

<نفس>، به معنای روح و نیز جسد آمده است (صحاح اللغه). آیات بعد - که ویژگی های روح انسان را مطرح می کند - قرینه بر اراده معنای اول است. کلمه <نفس> گرچه نکره است; ولی بر ابهام دلالت ندارد. بلکه مراد جنس نفس است; زیرا آنچه بعد از آن، درباره نفس ذکر شده مربوط به تمام نفس ها است. نکره در این موارد، مفید تفخیم است.

2 - روح ، موجودی با عظمت و شایسته سوگند خداوند

و نفس

3 - سوگند خداوند ، به آفرینش متعادل و به دور از افراط و تفریط نفس انسان

و ما سوّیها

حرف <ما> در <ماسوّاها> مصدری بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به تسویه نفس است. برخی آن را موصول و تعبیر <و ما سوّاها> را سوگند به خداوند دانسته اند. سیاق آیات - که نمودار سوگند به مخلوقات است - با احتمال اول مناسب تر است.

6 - سوگند خداوند ، به تعدیل کننده و سامان دهنده قوای روحی انسان

و ما سوّیها

چنانچه مراد از <ما> در <ما سوّاها> خداوند باشد، جایگزین ساختن آن به جای <من>، به جهت ابهام عظمت آمیزی است که در <ما> وجود دارد.

7 - سوگند خداوند به خود

و ما سوّیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 1،2،4

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام فراگیر شدن آن

و الّیل إذا یغشی

2 - پدیده شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات ، دارای عظمتی درخور

ص: 164

و الّیل إذا یغشی

4 - < عن محمّد بن مسلم قال : قلت لأبی جعفر ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ < و الّیل إذا یغشی . . . > و ما أشبه ذلک فقال : إنّ للّه عزّوجلّ ان یُقْسِمَ من خلقه بما شاء و لیس لخلقه أن یُقْسِمُوا إلاّ به ;

از محمدبن مسلم روایت شده که گفت: به امام باقر(ع) عرض کردم: قول خدای عزّوجلّ <و الّیل إذا یغشی. ..> [که در آن به <شب> سوگند یاد شده]و مشابه این [سوگندها چه حکمی دارد؟]فرمود: برای خدای عزّوجلّ است که به مخلوقات خود، به هر چه که خواست سوگند یاد کند; ولی مخلوقاتش نمی توانند سوگند یاد کنند، مگر به او>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به روز ، هنگام درخشان شدن آن

و النهار إذا تجلّی

2 - پدیده روز و تابناکی آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و النهار إذا تجلّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 3 - 1،2،3

1 - سوگند خداوند ، به آفرینش جنس نر و ماده در مخلوقات

و ما خلق الذکر و الأُنثی

حرف <ما> مصدریه بوده و مفاد آیه شریفه، سوگند به خلقت <مذکر> و <مؤنث> است. این احتمال نیز وجود دارد که <ما> موصول باشد; ولی مصدریه بودن آن - که در نتیجه سوگند به مخلوقات خواهد بود; نه خالق - با سوگند به <لیل> و <نهار> تناسب بیشتری دارد.

2 - سوگند خداوند ، به آفریننده جنس نر و ماده

و ما خلق الذکر و الأُنثی

کلمه <ما> در <ما خلق>، می تواند موصول و به معنای <من> باشد. در این صورت مراد از آن، ذات باری تعالی خواهد بود. این کلمه به دلیل ابهام بیشتری که در مفاد آن هست، عظمت مصداق خود را بیشتر مجسم می کند; زیرا دلالت دارد که آن مصداق، غیر قابل تعریف است.

3 - سوگند خداوند به خویش

و ما خلق الذکر و الأُنثی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 4 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش های انسان ها و شیوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 10 - 8

ص: 165

8 - خداوند ، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز ، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی . فأمّا من أعطی ... للیسری . و أمّا من بخل ... فسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 21 - 4

4 - خداوند ، بر وعده خود درباره رساندن انفاق گرانِ باتقوا به فرجامی رضایت بخش ، سوگند یاد کرده است . *

و لسوف یرضی

<لام> در <لسوف>، لام قسم و یا لام ابتدا است; برداشت یاد شده، براساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به چاشت گاه و به گسترش نور خورشید در آن زمان

و الضحی

<ضحی> در معانی گسترش نور خورشید و <پهناور شدن روز> (مفردات راغب) و <اندکی پس از بالا آمدن روز> (قاموس) به کار می رود.

2 - وقت چاشت و زمان پرتو افشانی خورشید ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الضحی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 1،2،3

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام سیطره کامل تاریکی آن بر موجودات

و الّیل إذا سجی

<سجی الّیل>; یعنی، شب با تاریکی خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغه)

2 - شب و سیطره افکندن تاریکی آن بر موجودات ، از نعمت های بزرگ الهی و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

3 - آرامش موجودات در شب ، نعمتی بزرگ و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

<آرامش یافتن> (یکی از معانی ذکر شده برای <سَجْو>) در آیه شریفه به شب اسناد یافته است. این اسناد یا حقیقی است; یعنی، با سیطره کامل تاریکی، گویا شب از پیشروی باز ایستاده است و یا اسناد مجازی است و شب آرام به معنای بی تحرّک بودن موجودات در شب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 3 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشید و تاریکی شب سوگند یاد کرده است .

ص: 166

و الضحی . و الّیل إذا سجی . ما ودّعک ربّک و ما قلی

این آیه، جواب قسم هایی است که در آغاز سوره آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 1 - 1،2،3،5

1 - سوگند خداوند ، به انجیر و زیتون

و التین و الزیتون

2 - انجیر و زیتون ، دو نعمت شایسته برای انسان و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و التین و الزیتون

3 - سوگند خداوند ، به سرزمین انجیر و زیتون *

و التین و الزیتون

از احتمالاتی که درباره مفاد آیه گفته شده، این است که مراد از <انجیر> و <زیتون> - به قرینه دو آیه بعد - دو منطقه است که یکی مانند <کوفه> سرزمین انجیرخیز و دیگری مانند <بیت المقدس> سرزمین زیتون بوده است. در این صورت سوگندهای چهارگانه این سوره، سرزمین های نزول وحی را دربرگرفته است; زیرا <نوح>(ع) در کوفه، ابراهیم و عیسی(ع) در بیت المقدس، موسی(ع) در طور سینا و پیامبر اسلام(ص) در مکه به نشر آیین خویش پرداختند.

5 - < عن أبی الحسن الاوّل قال : قال رسول اللّه ( ص ) : إنّ اللّه تبارک و تعالی . . . اختار من البلدان أربعه فقال عزّوجلّ : < و التین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین > فالتین المدینه ، و الزیتون بیت المقدّس ، و طور سینین الکوفه و ه-ذا البلد الأمین مکّه ;

از امام موسی بن جعفر(ع) روایت شده است که فرمود: رسول خدا(ص) فرمود: خداوند تبارک و تعالی . .. از بین شهرها، چهار شهر را انتخاب کرد. او - که عزیز و جلیل است - فرمود: < والتین و الزیتون . و طور سینین . و ه-ذا البلد الأمین>. پس <تین> مدینه و <زیتون> بیت المقدس و <طور سینین> کوفه و <ه-ذا البلد الأمین> مکه است.>

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به کوه طور در سرزمین سینا

و طور سینین

<سینین>، در اصل نام نوعی درخت است که به آن <سَیْناء> نیز گفته می شود (صحاح). رویش فراوان آن درخت، در منطقه ای که بین مصر و فلسطین است، سبب شده که به آن منطقه، <سَیْناء> یا <سینین> گفته شود و کوه طور - که در آن سرزمین است - به <طور سینین> یا <طور سَیْناء> مشهور گردد.

2 - < طور > ، کوهی با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

و طور سینین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 3 - 1،2،4

1 - سوگند خداوند ، به شهر مکه

و ه-ذا البلد الأمین

2 - < مکه > ، شهری با عظمت و دارای ارزشی درخور سوگند خداوند

ص: 167

و ه-ذا البلد الأمین

عظمت مکه، از سوگند خداوند به آن و از اشاره با کلمه <ه-ذا> دانسته می شود; زیرا آوردن اشاره - به جای ذکر نام - یا برای تحقیر است و یا تعظیم. سیاق آیه شریفه، حاکی از تعظیم است.

4 - امنیت مکه ، مایه عظمت و شایستگی آن برای سوگند خداوند است .

و ه-ذا البلد الأمین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 15 - 6

6 - سوگند خداوند در تأکید بر مؤاخذه حتمی تکذیب گران دین و مخالفان نماز ، هدایت و تقوا

لئن لم ینته لنسفعًا بالناصیه

<لام> در <لئن. ..> لام قسم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 1 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبانی که در راه جهاد تاخته و نفس نفس زده اند .

و الع-دی-ت ضبحًا

<عادیات>، از ریشه <عَدْو> (دویدن) است و به قرینه آیات بعد - که از جرقه های سُم و برپا کردن غبار سخن گفته است - مراد، اسبان دونده است. <ضبح>; یعنی، صدای نفس های اسب که به <ضُباح> (صدای روباه) تشبیه شده است (مفردات). جمله <فأثرن...> در آیات بعد - که خبر از گذشته می دهد - بیانگر آن است که مراد، اسبانی است که در نبردی خاص حضور داشتند. در شأن نزول آیه شریفه آمده است که آن نبرد، غزوه <ذات السلاسل> بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به اسبانی که هنگام جهاد با دویدن و کوباندن سم بر سنگ ها ، جرقه برمی افروختند .

فالموری-ت قدحًا

<قدح>، به معنای استخراج آتش از سنگ چخماق است. این کلمه مصدر و با <ایراء> (مصدر <موریات>) به یک معنا است (تاج العروس). عطف <موریات> بر <عادیات> با حرف <فاء>، بیانگر ارتباط <پیدایش جرقه> با <دویدن اسب ها> است و قسم را نیز به این وصف سرایت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 3 - 1

ص: 168

1 - سوگند خداوند ، به اسبان مجاهدان که هنگام صبحدم بر دشمنان تاخته و آنان را غافلگیر کرده اند .

فالمغیرت صبحًا

<اغاره> (مصدر <مغیرات>)، به معنای تاختن سریع اسب برای غارت کردن یا غیر آن است (قاموس). <صبحاً> ظرف و تاختن در صبحگاه، کنایه از غافلگیر کردن دشمن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 4 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به اسبان جنگی که با حرکت سریع خود ، در هجوم غافلگیرانه بر دشمنان دین ، غبار شدیدی به فضا پراکنده ساختند .

فأثرن به نقعًا

فعل <أثرن>، عطف بر <مغیرات> و بیانگر آثار <اغاره> است; بنابراین قسم در آیه قبل به این وصف نیز مربوط است. ضمیر <به> به <عَدْو> (دویدن) - که از <عادیات> انتزاع شده است - برمی گردد. <اثاره> (مصدر <أثرن>) به معنای منتشر ساختن است. <نقع>; یعنی، غبار منتشر و نکره بودن آن، بر شدّت غبار دلالت دارد.

2 - حرکت مَرکب رزمندگان در راه جهاد ، حتی غبار برخاسته از آن ، ارزشمند و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

فأثرن به نقعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 5 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به اسبانی که هنگام جهاد ، خود را به قلب سپاه دشمن زده ، رزمندگان را برای نبرد همه جانبه یاری می دادند .

فوسطن به جمعًا

<جمع>، به معنای جماعت و گروه است. این کلمه مصدری است که به صورت اسم به کار می رود (مصباح). ضمیر <به> به <عَدْو> (دویدن) - که از <عادیات> انتزاع شده است - بازمی گردد.

2 - آسیب زدن به قلب سپاه دشمن و از کار انداختن مرکزیت آن ، رزمی در خور تمجید و سوگند خداوند

فوسطن به جمعًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 7 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر آگاهی دشمنان اسلام از خوی ناسپاسی خویش ، به اسبان تیزپای مجاهدان ، سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. و إنّه علی ذلک لشهید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 8 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر شدّت مال دوستی دشمنان دین ، به مَرکب مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. و إنّه لحبّ الخیر لشدید

ص: 169

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکاثر - 102 - 6 - 2

2 - سوگند خداوند برای تأکید بر حتمی بودن مشاهده جهنم در قیامت

لترونّ الجحیم

جمله <لترونّ. ..> یا جواب <لو> است و یا جواب قسم محذوف. برداشت یاد شده ناظر به احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکاثر - 102 - 7 - 2

2 - سوگند مکرّر خداوند ، بر حتمی بودن مشاهده جهنم در قیامت و پیدایش یقین برای ناظران آن

ثمّ لترونّها عین الیقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 1 - 1،2،3،4

1 - سوگند خداوند ، به عصر پیامبر ( ص )

و العصر

حرف <ال> در <العصر>، برای عهد حضوری است; یعنی، سوگند به این عصر!

2 - عصر پیامبر ( ص ) ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و العصر

3 - سوگند خداوند به روزگار

و العصر

یکی از معانی <عصر> دهر است; یعنی، زمانی طولانی و غیر محدود که انقضای آن، به انقراض اهل آن زمان بستگی دارد. (تاج العروس)

4 - سوگند خداوند ، به عصر هر روز و نماز فریضه آن *

و العصر

چنانچه <عصر> به معنای <عشیّ> (بعد از ظهر تا غروب) باشد، سوگند به آن یا ناظر به همان زمان خواهد بود و یا به قرینه ظرف و مظروف، مراد نماز عصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عصر - 103 - 2 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر خسارت بار بودن وضع انسان ها ، به عصر پیامبر ( ص ) سوگند یاد کرده است .

و العصر . إنّ الإنس-ن لفی خسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - همزه - 104 - 4 - 4

4 - سوگند خداوند ، در تأکید برافکنده شدن دوزخیان در آتشِ جهنم

لینبذنّ

حرف <لام> در <لینبذنّ>، نشانگر قسم محذوف است.

ص: 170

276- عاقلان و سوگندهای قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

277- فلسفه سوگندهای قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر ناسپاس بودن نوع انسان ها ، به اسبان تیزپای مجاهدان سوگند یاد کرده است .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

این آیه و دو آیه بعد که عطف بر آن است، جواب سوگندهایی است که در آغاز سوره آمده بود.

ص: 171

4- سیاحت

1- آثار سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 20 - 5

5 - سیاحت در زمین و تأمّل در پیدایش موجودات ، بر طرف کننده تردید انسان در امکان تحقّق معاد است .

سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأ الخلق ثمّ اللّه ینشئ النشأه الأخره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 82 - 1

1 - تشویق جهان گردی و سیر در زمین از سوی خدا ، به منظور تفکر و نظاره کردن در سرگذشت پیشینیان و آثار به جای مانده از تمدن و قدرت آنان

أفلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم

2- اهمیت سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 10 - 2

2- لزوم سیر در زمین و بررسی تاریخ ملت ها ، برای عبرت آموزی

أفلم یسیروا فی الأرض فینظروا

3- تشویق به سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 11 - 1

1 - پیامبر اکرم(ص) مأمور ترغیب مردم به سیر در زمین و تدبر در سرانجام تکذیب کنندگان پیامبران الهی

قل سیروا فی الأرض ثم انظروا کیف کان عقبه المکذبین

ص: 172

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 109 - 9

9- خداوند ، فراخوان مردم به گشت و گذار در مناطق زمین برای مشاهده عاقبت و فرجام تکذیب کنندگان پیامبران

أفلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 42 - 1

1 - پیامبر ( ص ) مأمور به تشویق مردم برای سیر و سفر در زمین ، جهت مطالعه در سرگذشت پیشینیان

قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 21 - 1

1 - جهان گردی و سیر در زمین ، به منظور تفکر و نظاره کردن در سرگذشت پیشینیان و آثار به جامانده از تمدن و قدرت آنان ، مورد تشویق خداوند

أَوَلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین کانوا من قبلهم

4- توصیه به سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 2

2 - سیاحت در زمین برای مشاهده شهر های ویران شده و مطالعه در سرنوشت و فرجام شوم ستمگران تاریخ ، توصیه خداوند به گردنکشان و حق ستیزان

أفلم یسیروا فی الأرض فتکون لهم قلوب یعقلون بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 44 - 1،2

1 - خداوند ، مشرکان را به سیر در زمین و مطالعه سرگذشت اقوام نیرومند گذشته فرامی خواند .

أوَلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم

2 - سیر در زمین و کاوش در سرگذشت پیشینیان ، مورد تشویق و ترغیب خداوند

أوَلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم

5- دعوت به سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 20 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور بود تا پیام خداوند را مبنی بر سیر در زمین و مطالعه در پدیده های آفرینش ، ابلاغ کند .

ص: 173

قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف بدأ الخلق

6- سیاحت ممنوع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 7،8

7 - دستور آزادی مشرکان ( آنانی که به خاطر تخلف از فرمان منع سیر و سیاحت در غیر ماه های حرام اسیر می شدند ) در صورت پذیرش توحید و گرایش آنان به اسلام

و خذوهم . .. فإن تابوا و أقاموا الصلوه ... فخلّوا سبیلهم

8 - فرمان رفع حصر از مشرکان محاصره شده ( آنان که به علت نقض فرمان منع رفت و آمد در غیر ماه های حرام محاصره می شدند ) در صورت قبول اسلام و ترک شرک

و احصروهم . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبیلهم

7- سیاحت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 112 - 5،6

5 - مؤمنان راستین ، دارای حرکت و جنب و جوش در راستای بندگی خدا و نه مردمی راکد و زمین گیر

السئحون

گاهی واژه <السائح> درباره آبی به کار می رود که همواره در گذرگاهی جاری باشد، توصیف اهل ایمان به این صفت می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.

6 - مؤمنان راستین ، سیرکنندگان در زمین برای شناخت نشانه های خدا و تعقل در آنها

السئحون

<سیح و سیاحت> (مصدر السائحون) به معنای سیر و سفر کردن است و توصیف مؤمنان به سائحون می تواند ناظر به مطلب فوق باشد.

8- فلسفه سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 109 - 9

9- خداوند ، فراخوان مردم به گشت و گذار در مناطق زمین برای مشاهده عاقبت و فرجام تکذیب کنندگان پیامبران

أفلم یسیروا فی الأرض فینظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 42 - 4

ص: 174

4 - سیر و سفر در زمین ، به منظور عبرت آموزی از سرگذشت پیشینیان ، کاری بایسته و لازم است .

قل سیروا فی الأرض فانظروا کیف کان ع-قبه الذین من قبل

9- ممانعت از سیاحت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 5 - 3

3 - جنگ ، سلب کردن امنیت دشمن و ممانعت از سیر و سیاحت آنان در ماه های حرام ، ممنوع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا

ص: 175

5- سیل

1- آثار سیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 16 - 9

9 - سیلاب بنیان کن ، عامل درهم کوبیده شدن امکانات رفاهی و آسایش

فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم جنّتین ذواتی أُکل خمط و أثل

2- آثار سیل عرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2،6

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شکرگزاری به درگاه خداوند ، سیل بنیان کنی با شکستن سد مأرب به راه افتاد و باغ های آنان را درهم کوبید .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم جنّتین ذواتی أکل خمط

<عرم> در لغت به معنای <مسناه> است (مفردات راغب) که اسم آلت بوده و به محلی گفته می شود که آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته می شود.

6 - دو باغ دل نواز قوم سبا ، در پی جاری شدن سیل به باغ هایی از درختانی با میوه های ناگوار و گز تبدیل شدند .

فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم جنّتین ذواتی أکل خمط و أثل

<خمط> در لغت به درختی گفته می شود که خار ندارد و نیز گفته شده که درخت گز است (مفردات راغب) هم چنین به معنای میوه ترش مزه یک درخت آمده است (عمده الحفاظ). <أثل> به درخت شوره گز گفته می شود.

3- سیل عرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 7،13

7 - مردم سبأ ، به دنبال کفران نعمت های خدا و جاری شدن سیل سد مأرب ، به طور کلی متلاشی و پراکنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم . .. و مزّقن-هم کلّ ممزّق

ص: 176

<مزق> در لغت به معنای پاره کردن و از بین بردن اثر آمده و در آیه پراکندن در اطراف و اکناف بلاد است (مجمع البحرین).

13 - ماجرای برخورداری اهل سبأ از نعمت های فراوان و امنیت و جاری شدن سیل در میان آنان و پراکندگی و متلاشی شدنشان ، آیات متعددی از خدا در خود دارد .

لقد کان لسبإ فی مسکنهم ءایه جنّتان . .. بلده طیبه و ربّ غفور ... فأرسلنا علیهم س

4- کیفر با سیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1

1 - راه افتادن سیل بنیان کن و درهم کوبیده شدن باغ های دل پذیر قوم سبا ، کیفر ناسپاسی و کفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا علیهم سیل العرم و بدلّن-هم بجنّتیهم . .. ذلک جزین-هم بما کفروا

به قرینه بحث شکر در دو آیه پیش، احتمال دارد مراد از <کفروا> کفران باشد.

5- نقش سیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 17 - 4

4 - کیفر های دنیوی خداوند ، ممکن است با ایجاد رخداد های طبیعی ( همانند سیلی بنیان کن ) تحقق پیدا کند .

فأرسلنا علیهم سیل العرم . .. ذلک جزین-هم

سیلاب

6- بخش مفید سیلاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 17 - 12

12- کف های سیلاب ها و فلزات گداخته شده دور ریخته و نیست می شوند و آب ها و فلزات سودمند باقی می مانند .

فأما الزبد فیذهب جفاءً و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض

<جَفاء> به معنای دور شدن از چیزی است و <جُفاء> به چیزی که دور ریخته می شود اطلاق می گردد، در لسان العرب آمده است <جفاء السیل یعنی کفها و چیزهای پلید و مانند اینها که سیلاب آنها را به کناری می اندازد>.

7- تشبیه به سیلاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 17 - 7

ص: 177

7- حق در تشبیه مانند باران و سیلاب است و باطل همسان کف های پف کرده بر روی آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودیه بقدرها فاحتمل السیل زبدًا رابیًا . .. کذلک یضرب ا

8- تشبیه به کف سیلاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 17 - 4،7،22

4- فلزات گداخته شده در کوره های آتش ، کفهایی همانند کف های سیلاب از خود ایجاد می کنند .

و مما یوقدون علیه فی النار . .. زبد مثله

<من> در <مما یوقدون> نشویه است. <ایقاد> (مصدر یوقدون) به معنای شعلهور ساختن آتش می باشد. مراد از <ما> به قرینه <حلیه> و <متاع> فلزاتی نظیر طلا، نقره، مس و ... است. <فی النار> حال مؤکّده می باشد. بنابراین <یوقدون ...> ; یعنی، و حاصل می شود از فلزاتی که آتش بر آن برافروزند (آن را ذوب کنند) کفی مانند کف سیلاب.

7- حق در تشبیه مانند باران و سیلاب است و باطل همسان کف های پف کرده بر روی آن

أنزل من السماء ماء فسالت أودیه بقدرها فاحتمل السیل زبدًا رابیًا . .. کذلک یضرب ا

22- همانندی حق با آب فرود آمده از آسمان و نیز با فلزات ذوب شده و همسانی باطل با کف سیلاب ها و کف فلزات ذوب شده ، از ضرب المثل های قرآن است .

کذلک یضرب الله الحق و الب-طل . .. کذلک یضرب الله الأمثال

9- کف سیلاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 17 - 3،12

3- سیل های جاری در رودها ، بر روی خویش کف های پف کرده را به همراه می برند .

فاحتمل السیل زبدًا رابیًا

<احتمال> (مصدر احتمل) به معنای حمل کردن است. <السَیل> بر آب فراوانی که جریان دارد گفته می شود. <زَبَد> به معنای کف می باشد و از معانی <رَبْو> (مصدر رابیاً) انتفاخ و باد کردن است.

12- کف های سیلاب ها و فلزات گداخته شده دور ریخته و نیست می شوند و آب ها و فلزات سودمند باقی می مانند .

فأما الزبد فیذهب جفاءً و أما ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض

<جَفاء> به معنای دور شدن از چیزی است و <جُفاء> به چیزی که دور ریخته می شود اطلاق می گردد، در لسان العرب آمده است <جفاء السیل یعنی کفها و چیزهای پلید و مانند اینها که سیلاب آنها را به کناری می اندازد>.

ص: 178

6- سینا

1- امیدواری راهیابی در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 10

10 - موسی ( ع ) ، امیدوار به یافتن کسی یا کسانی در کنار آتش و کسب اطلاع از آنان درباره راه

قال لأهله امکثوا . .. لعلّی ءاتیکم منها بخبر

2- اهمیت سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به کوه طور در سرزمین سینا

و طور سینین

<سینین>، در اصل نام نوعی درخت است که به آن <سَیْناء> نیز گفته می شود (صحاح). رویش فراوان آن درخت، در منطقه ای که بین مصر و فلسطین است، سبب شده که به آن منطقه، <سَیْناء> یا <سینین> گفته شود و کوه طور - که در آن سرزمین است - به <طور سینین> یا <طور سَیْناء> مشهور گردد.

3- بنی اسرائیل در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 10

10 - قوم موسی در صحرای سینا از غذا های روییدنی زمین بی بهره بودند .

فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض

4- خانواده موسی(ع) در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 179

13 - قصص - 28 - 29 - 9

9 - تحیر و سرگردانی موسی ( ع ) و خانواده اش ، در صحرای سینا به خاطر گم کردن راه

لعلّی ءاتیکم منها بخبر

تعبیر آیه ده سوره <طه> در این مورد (لعلّی آتیکم منها بقبس أو أجد علی النار هدًی) به روشنی، دلالت بر مطلب یاد شده دارد.

5- فلسفه سوگند به سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تین - 95 - 4 - 4

4 - برخورداری انسان از خلقت برتر ، حقیقتی است که خداوند آن را با سوگند به انجیر ، زیتون ، طور سینا و شهر مکه ، بیان داشته و بر آن تأکید کرده است .

و التین . .. لقد خلقنا الإنس-ن فی أحسن تقویم

6- مغرب صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 44 - 1

1 - بخش غربی وادی طور ، محل نزول تورات بر موسی ( ع )

و ما کنت بجانب الغربیّ إذ قضیناإلی موسی الأمر

مراد از <أمر مقضی> تورات است که خداوند در کوه طور به موسی(ع) عطا فرمود.

7- موسی(ع) در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 3،9

3 - ورود موسی ( ع ) به صحرای سینا در مهاجرت از مدین

ءانس من جانب الطور نارًا

<طور> معادل <جبل> (کوه) است و مراد از آن، طور واقع در سرزمین سینا می باشد.

9 - تحیر و سرگردانی موسی ( ع ) و خانواده اش ، در صحرای سینا به خاطر گم کردن راه

لعلّی ءاتیکم منها بخبر

تعبیر آیه ده سوره <طه> در این مورد (لعلّی آتیکم منها بقبس أو أجد علی النار هدًی) به روشنی، دلالت بر مطلب یاد شده دارد.

ص: 180

8- صحرای سینا

امیدواری راهیابی در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 10

10 - موسی ( ع ) ، امیدوار به یافتن کسی یا کسانی در کنار آتش و کسب اطلاع از آنان درباره راه

قال لأهله امکثوا . .. لعلّی ءاتیکم منها بخبر

9- بنی اسرائیل در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 61 - 10

10 - قوم موسی در صحرای سینا از غذا های روییدنی زمین بی بهره بودند .

فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الأرض

10- خانواده موسی(ع) در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 29 - 9

9 - تحیر و سرگردانی موسی ( ع ) و خانواده اش ، در صحرای سینا به خاطر گم کردن راه

لعلّی ءاتیکم منها بخبر

تعبیر آیه ده سوره <طه> در این مورد (لعلّی آتیکم منها بقبس أو أجد علی النار هدًی) به روشنی، دلالت بر مطلب یاد شده دارد.

11- مغرب صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 44 - 1

1 - بخش غربی وادی طور ، محل نزول تورات بر موسی ( ع )

و ما کنت بجانب الغربیّ إذ قضیناإلی موسی الأمر

مراد از <أمر مقضی> تورات است که خداوند در کوه طور به موسی(ع) عطا فرمود.

12- موسی(ع) در صحرای سینا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 181

13 - قصص - 28 - 29 - 3،9

3 - ورود موسی ( ع ) به صحرای سینا در مهاجرت از مدین

ءانس من جانب الطور نارًا

<طور> معادل <جبل> (کوه) است و مراد از آن، طور واقع در سرزمین سینا می باشد.

9 - تحیر و سرگردانی موسی ( ع ) و خانواده اش ، در صحرای سینا به خاطر گم کردن راه

لعلّی ءاتیکم منها بخبر

تعبیر آیه ده سوره <طه> در این مورد (لعلّی آتیکم منها بقبس أو أجد علی النار هدًی) به روشنی، دلالت بر مطلب یاد شده دارد.

ص: 182

7- سینه

1- سینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 20

20 - سینه آدمی کانون محبت ها و نفرتها

قل موتوا بغیظکم انّ اللّه علیم بذات الصدور

2- استخوانهای سینه زنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 7 - 2

2 - بین استخوان های قفسه سینه و تیره پشت مردان و زنان ، جایگاه خروج عنصر تشکیل دهنده جسم انسان است . *

یخرج من بین الصلب و الترائب

چنانچه مراد از <ماء دافق> در آیه قبل، نطفه مرد و تخمک زن باشد، مفاد این آیه نیز مشترک خواهد بود.

3- استخوانهای سینه مردان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 7 - 1،2

1 - محل پیدایش نطفه مرد ( منی ) ، بین تیره پشت و استخوان های قفسه سینه قرار دارد .

یخرج من بین الصلب و الترائب

<صلب>; استخوانی است که از قسمت بالای پشت، نزدیک گردن شروع شده و تا دنبالچه (که جای آن در انسان در جایگاه دم در حیوانات است) ادامه یافته است(قاموس). <تریبه> (مفرد <ترائب>); یعنی، بالاترین استخوان قفسه سینه که زیر چانه قرار گرفته است (نهایه ابن اثیر). تمام اهل لغت آن را جای گردن بند از قفسه سینه می دانند (لسان العرب). برخی آن را به تمام استخوان های قفسه سینه و گروهی به چهار استخوان از سمت راست و چهار استخوان از سمت چپ اطلاق می کنند (قاموس). خروج نطفه از آن محل، ممکن است به اعتبار تغذیه کیسه منی از آن جا باشد.

2 - بین استخوان های قفسه سینه و تیره پشت مردان و زنان ، جایگاه خروج عنصر تشکیل دهنده جسم انسان است . *

ص: 183

یخرج من بین الصلب و الترائب

چنانچه مراد از <ماء دافق> در آیه قبل، نطفه مرد و تخمک زن باشد، مفاد این آیه نیز مشترک خواهد بود.

4- اسرار سینه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 43 - 12

12 - خداوند آگاه به راز های نهفته در سینه ها

إنه علیم بذات الصدور

5- پوشش سینه در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سینه خود از نگاه نامحرمان

و لیضربن بخمرهنّ علی جیوبهنّ

<خمار> نام پوششی (روسری) است که زنان به وسیله آن، سر خود را می پوشانند (مفردات راغب) و <جیب> به آن قسمت از پیراهن گفته می شود که گلو و قفسه سینه را بپوشاند (مصباح المنیر).

6- خروج نطفه از استخوان سینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 7 - 4

4 - خروج نطفه از فاصله بین ستون فقرات و قفسه سینه ، امری شگفت آور و مایه رفع استبعاد از < معاد > است .

یخرج من بین الصلب و الترائب

ارتباط این آیه با آیه بعد، گویای برداشت یاد شده است.

7- راز سینه ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 19 - 3

3 - آگاهی خداوند به اسرار پنهان شده در سینه ها

یعلم . .. ما تخفی الصدور

ص: 184

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 10 - 1

1 - اسرار سینه ها ( ملکات و صفات نفسانی ، علاقه ها ، نیت ها و افکار ) ، در قیامت بیرون ریخته و آشکار خواهد شد .

و حصّل ما فی الصدور

<تحصیل>، به معنای استخراج مغز از پوسته و پوشش آن است; مانند استخراج طلا از سنگ معدنی آن و اخراج گندم از کاه (مفردات). برخی آن را با تمییز، مرادف می دانند و بر همین اساس آنچه را بیخته شود، <محصّل> می گویند (کشاف). در این صورت، مراد از آن، متمایز شدن اسرار نیک و بد خواهد بود.

8- سینه انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 20

20 - سینه آدمی ، کانون محبت ها و نفرتها

و ما تخفی صدورهم اکبر

9- نقش سینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 46 - 10

10 - سینه ، جایگاه قلب آدمیان

فتکون لهم قلوب . .. و ل-کن تعمی القلوب التی فی الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 69 - 3

3 - سینه ها ، مخزن اسرار آدمیان

ما تکنّ صدورهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 49 - 7

7 - سینه و قلب آدمی ، جایگاه علم و آگاهی است .

بل هو . .. فی صدور الذین أوتوا العلم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 6 - 4

4 - سینه مردمان ، صندوق اسرار آنان است .

و هو علیم بذات الصدور

ص: 185

10- نقش سینه علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 49 - 3

3 - جایگاه آیات روشن الهی ، سینه برخورداران از علم است .

بل هو ءای-ت بیّن-ت فی صدور الذین أوتوا العلم

ص: 186

8- سیئه

1- تبدیل سیئه به حسنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 70 - 4،6،10

4 - کسانی که مرتکب گناه شرک ، آدم کشی و زنا شده اند ، در صورتی که به توبه ، ایمان و عمل صالح روی آورند ، خداوند کردار بد آنان را از نامه عملشان محو کرده و به جای آنها کردار نیک قرار می دهد .

و من یفعل ذلک . .. یض-عف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُول-ئک یبدّل اللّه سیّئ

در این که مقصود از تبدیل <سیئات> به <حسنات> چیست؟ میان مفسران دو دیدگاه عمده وجود دارد: 1- تبدیل خود اعمال بد به اعمال نیک; به گونه ای که در پرونده اعمال مؤمنان به جای <سیئه>، <حسنه> نوشته شود. 2- تبدیل آثار و پیامدهای <سیئات> - که عقاب است - به آثار و پیامدهای <حسنات> - که ثواب است - . گفتنی است برداشت فوق مبتنی بر دیدگاه نخست است.

6 - توبه ، ایمان و عمل صالح ، موجب محو شدن گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جایگزین شدن نیکی ها و آثار آنها ( ثواب ) به جای آن گناهان

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًص-لحًا فأُول-ئک یبدّل اللّه سیّئاتهم حسن-ت

10 - تبدیل بدی های مردم توبه کار ، مؤمن و نیکوکار به خوبی ها و جایگزین کردن ثواب به جای عقاب آنان ، برخاسته از غفران و مهربانی خداوند

إلاّ من تاب . .. فأُول-ئک یبدّل اللّه سیّئاتهم حسن-ت و کان اللّه غفورًا رحیمًا

یادآوری دو صفت غفران و رحمت خداوند، پس از وعده تبدیل بدی های مؤمنان به خوبی ها، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

2- مراد از سیئه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 81 - 10

10 - ابن ابی عمیر می گوید ، از امام کاظم ( ع ) شنیدم که می فرمود : < لایخلّد اللّه فی النار إلا أهل الکفر و الجحود و أهل الضلال و الشرک ;

خداوند غیر از کافران، معاندان، گمراهان و مشرکان، هیچ کس را مخلّد در آتش نمی گرداند>.

ص: 187

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 160 - 9

9 - عن علی(ع) فی قوله تعالی . .. <من جاء بالحسنه فله عشر امثالها>، الحسنه حبنا أهل البیت و السیئه بغضنا ... .

از امیرالمؤمنین(ع) درباره آیه <من جاء بالحسنه . .. > روایت شده است: <حسنه> دوستی ما اهل بیت و <سیئه> دشمنی ماست ... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 8

8 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) . . . قال الحسنه التقیه و السیّئه الإذاعه . و قوله عزّوجلّ < ادفع بالتی هی أحسن السیئّه > قال : التی هی أحسن التقیه . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: <حسنه> تقیه است و <سیئه> شایع کردن [اسرار] است. [در باره ]قول خدای - عزّوجلّ - نیز <ادفع بالتی هی أحسن السیئّه> فرمود: آنکه احسن است، همان تقیه می باشد ...>.

3- موارد سیئه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 81 - 8

8 - بدعتگذاری و دین سازی از سیئاتی است که در صورت توبه نکردن از آن ، عذاب همیشگی دوزخ را در پی خواهد داشت .

فویل للذین یکتبون الکتب . .. من کسب سیئه ... هم فیها خلدون

از مصادیق مورد نظر برای <سیئه> به دلیل <فویل للذین . ..> بدعتگذاری است که اصرار بر آن موجب احاطه خطیئه بر بدعتگذار خواهد شد.

سیئات

4- موارد سیئات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 160 - 4

4 - پذیرش همه معارف و احکام دین، حسنه و پذیرش بخشی از آن و رهاسازی بخشهای دیگر، سیئه است.

إن الذین فرقوا دینهم . .. من جاء بالحسنه ... و من جاء بالسیئه

با توجه به آیه قبل می توان گفت مصداق مورد نظر برای <الحسنه> ایمان به همه معارف و احکام دین و مصداق <السیئه> تفرقه در دین است.

ص: 188

9- سیاست

1- آثار قدرت سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 6،9،14

6 - قدرت سیاسی و اقتصادی گروهی ، موجب پیروی و تأثیرپذیری قوم نوح از آنان شد .

و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

9 - قدرت سیاسی و اقتصادی ، زمینه ساز کفر و حق ناپذیری

و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

14 - قدرت اقتصادی ، دارای نقشی فزون تر از قدرت سیاسی در لغزیدن انسان به ورطه سقوط و بی دینی *

من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

تقدیم ذکری <ماله> بر <ولده>، ممکن است اشاره به برداشت یاد شده باشد.

2- دین و سیاست

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 59 - 22

22 - ارتباط عمیق میان فلسفه سیاسی و اعتقادی اسلام

یا ایّها الّذین امنوا اطیعوا اللّه و اطیعوا الرّسول . .. فان تنازعتم ... ان کنتم

چون اطاعت از رسول (ص) و اولواالامر، که یک مسأله سیاسی است، مترتب به ایمان، که یک مسأله اعتقادی است، شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 78 - 6

6 - رابطه دین با سیاست ، رابطه ای تنگاتنگ و جدایی ناپذیر است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا علیه ءاباءنا و تکون لکما الکبریاء فی الأرض

ص: 189

3- عوامل قدرت سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 10

10 - نقش اساسی قدرت اقتصادی ، در امنیت و اقتدار سیاسی ملت ها *

فعجّل لکم ه-ذه و کفّ أیدی الناس عنکم

در صورتی که <کفّ. ..> مترتّب بر فتح خیبر و غنایم آن (عجّل لکم ه-ذه) باشد و نتیجه آن شمرده شود; از آیه شریفه استفاده می شود که خداوند، برای امنیت بخشیدن به امت اسلامی در شرایط بحرانی، این مهم را از طریق تقویت بنیه اقتصادی ایشان، تأمین کرده است.

4- هماهنگی دین با سیاست

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 20 - 5

5 - دین از سیاست و اجتماع جدا نیست ; بلکه کاملاً با آن سازگار و هماهنگ است .

و شددنا ملکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 26 - 8

8 - جدا نبودن دین از سیاست ، معیشت و تدبیر امور جامعه

ی-داود إنّا جعلن-ک خلیفه فی الأرض فاحکم بین الناس بالحقّ

انتخاب داوود(ع) از سوی خداوند برای تدبیر کلیه امور جامعه بشری و مأموریت او برای داوری میان مردم در کلیه نزاع ها و اختلاف ها، بیانگر حقیقت یاد شده است.

سیاست خارجی

5- {سیاست خارجی}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 104 - 4

4 - ضرورت پرهیز از گفتار و اعمالی که سوء استفاده دشمنان را درپی داشته باشد .

لاتقولوا رعنا و قولوا انظرنا

سیاسی

6- آثار قدرت سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 190

19 - نوح - 71 - 21 - 6،9،14

6 - قدرت سیاسی و اقتصادی گروهی ، موجب پیروی و تأثیرپذیری قوم نوح از آنان شد .

و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

9 - قدرت سیاسی و اقتصادی ، زمینه ساز کفر و حق ناپذیری

و اتّبعوا من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

14 - قدرت اقتصادی ، دارای نقشی فزون تر از قدرت سیاسی در لغزیدن انسان به ورطه سقوط و بی دینی *

من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

تقدیم ذکری <ماله> بر <ولده>، ممکن است اشاره به برداشت یاد شده باشد.

7- آثار قدرت سیاسی قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادی و سیاسی صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتیجه ای جز خسارت و بدبختی برای آنان در برنداشت .

من لم یزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

8- ابعاد سیاسی دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 38 - 15

15 - فراگیری دستورات الهی ، نسبت به مسائل فردی و اجتماعی ، عبادی ، سیاسی و اقتصادی

و أقاموا الصلوه و أمرهم شوری بینهم و ممّا رزقن-هم ینفقون

9- اهمیت

تحولات سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 10

10 - خداوند ، برحذر دارنده مسلمانان از تحلیل و برخورد سطحی با رخداد های سیاسی و توطئه های دشمنان

إنّ الذین جاءو بالإفک. .. عصبه منکم لاتحسبوه شرًّا لکم

10- اهمیّت اطلاعات سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 191

3 - نساء - 4 - 94 - 4

4- ضرورت ایجاد تشکیلات اطلاعاتی ، برای تأمین اطلاعات سیاسی و نظامی مسلمانان در جنگ *

یا ایّها الّذین امنوا اذا ضربتم فی سبیل اللّه فتبیّنوا . .. فتبیّنوا

بنابر اینکه متعلّق <فتبیّنوا>، مطلق امور مربوط به جنگ باشد، برای تحقق چنین امری نیاز به تشکیلات اطلاعاتی خواهد بود.

11- اهمیت تحلیل سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 9 - 2

2 - ضرورت اندیشه در چگونگی و شیوه های مخالفت و مبارزه سران کفر و شرک با قرآن و پیامبراسلام ( ص ) و تحلیل عمیق آن برای رهبران جامعه اسلامی

انظر کیف ضربوا لک الأمث-ل

12- بعد سیاسی دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 17

17- دین الهی ، ناظر بر همه شؤون زندگی و دربردارنده پیام های اجتماعی ، سیاسی و معنوی

أشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم تریهم رکّعًا سجّدًا

تعبیر <أشدّاء. ..> ترسیمگر خط سیاسی، <رحماء بینهم> بیانگر اخلاق اجتماعی و <تراهم رکعّاً...> بیانگر روح معنوی جامعه اسلامی است.

13- حقوق سیاسی زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 5

5- زن ، برخوردار از حق مشارکت در مسائل سیاسی ، اجتماعی و دینی

ی-أیّها النبیّ إذا جاءک المؤمن-ت یبایعنک . .. فبایعهنّ

از آن جا که بیعت خود نوعی مشارکت است، مطلب بالا استفاده می شود.

14- رهبری سیاسی موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 142 - 12

ص: 192

12 - موسی ( ع ) ، علاوه بر مقام نبوت ، منصب امامت و رهبری سیاسی بنی اسرائیل را نیز عهده دار بود .

و قال موسی لأخیه هرون اخلفنی فی قومی

15- ساختار سیاسی قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 59 - 9

9- نظام حاکم بر قوم عاد ، نظامی ظالمانه و استبدادی

و اتبعوا أمر کل جبار عنید

16- عوامل قدرت سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 10

10 - نقش اساسی قدرت اقتصادی ، در امنیت و اقتدار سیاسی ملت ها *

فعجّل لکم ه-ذه و کفّ أیدی الناس عنکم

در صورتی که <کفّ. ..> مترتّب بر فتح خیبر و غنایم آن (عجّل لکم ه-ذه) باشد و نتیجه آن شمرده شود; از آیه شریفه استفاده می شود که خداوند، برای امنیت بخشیدن به امت اسلامی در شرایط بحرانی، این مهم را از طریق تقویت بنیه اقتصادی ایشان، تأمین کرده است.

17- فلسفه سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 246 - 8،27

8 - اِعمال رهبری بر جامعه ، در گروِ وجود تمایل اجتماعی و زمینه پذیرش آن

ابعث لنا ملکاً نقاتل

با توجّه به اینکه حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسی را به عنوان فرمانده ایشان معیّن نکرد; با اینکه ضرورت آن روشن بود.

27 - فقدان زمامدار الهی در یک جامعه ، موجب پراکندگی صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان *

من بعد موسی . .. و قد اُخرجنا من دیارنا

درخواست بنی اسرائیل از پیامبر خویش برای تعیین زمامداری الهی، حاکی است که چنین مقامی در میان آنها نبوده و در نتیجه، سلطه ستمگرانی را به دنبال داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 18

ص: 193

18 - دانایی گسترده خداوند نسبت به شایستگی افراد و سعه وجودی او ، منشأ اعطای حکومت به آنان طبق مشیّت خویش

ان اللّه اصطفیه علیکم . .. و اللّه واسع علیم

18- قدرت سیاسی فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 10 - 5

5 - فرعون ، دارای قدرت و ثبات در عرصه های سیاست و حکومت

و فرعون ذی الأوتاد

<أوتاد> (جمع <وتد>) به معنای میخ ها است. توصیف فرعون به این عبارت (دارای میخ های فراوان)، کنایه از استحکام قدرت او است; همان گونه که میخ های اطراف خیمه مایه استحکام آن است. این تعبیر ممکن است کنایه از فراوانی سپاه او باشد که برای نصب خیمه هایشان، زمین وسیعی میخ کاری می شد.

19- قدرت سیاسی قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - نوح - 71 - 21 - 12

12 - قدرت اقتصادی و سیاسی صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت کفر و شرک و علیه دعوت توحیدی آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونی و اتّبعوا من لم یزده ماله وولده إلاّ خسارًا

20- مشکلات سیاسی مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 73 - 9

9- کافران عصر بعثت ، مشکلات اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی مسلمانان را ، نشانه ناروابودن عقیده و تفکر آنان می دانستند .

أیّ الفریقین خیر مقامًا و أحسن ندیًّا

21- معاهدات سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 141 - 14

14 - انعقاد هرگونه پیمان ( سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و فرهنگی ) ، که موجب سلطه کافران گردد ، نامشروع و باطل است .

ص: 194

و لن یجعل اللّه للکفرین علی المؤمنین سبیلا

22- موجبات قدرت سیاسی مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 20 - 9

9 - فتح خیبر ، نقطه عطفی در اقتدار اقتصادی ، سیاسی مسلمانان و بازماندن دشمنان از توطئه علیه ایشان

فعجّل لکم ه-ذه و کفّ أیدی الناس عنکم

<ه-ذه> اشاره به فتح و غنایم خیبر دارد و <کفّ. ..> مترتب بر آن می باشد; به تعبیر دیگر تقدم و تأخر در لفظ، دال بر تقدم و تأخر در معنا باشد.

23- موضعگیری سیاسی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 51 - 5

5 - منافقان ، از نظر رفتار و مواضع سیاسی و اجتماعی در قطب مخالف مؤمنان قرار دارند .

و یقولون ءامنّا. .. و أطعنا ثمّ یتولّی ... فریق منهم معرضون ...إنّما کان قول الم

<داوری < از مهم ترین مسائل اجتماعی است و در آیات پیشین، منافقان به عنوان مخالفان داوری پیامبر(ص) و متمردان از حکم آن حضرت معرفی شدنده اند; ولی در آیه یاد شده، مؤمنان به عنوان انسان های مطیع و تن دهنده به حکم و داوری پیامبر(ص) شناسانده شدنده اند. بنابراین می توان استفاده کرد که مؤمنان و منافقان، در مواضع اجتماعی در جهت مخالف هم قرار دارند.

24- موضعگیری سیاسی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 51 - 5

5 - منافقان ، از نظر رفتار و مواضع سیاسی و اجتماعی در قطب مخالف مؤمنان قرار دارند .

و یقولون ءامنّا. .. و أطعنا ثمّ یتولّی ... فریق منهم معرضون ...إنّما کان قول الم

<داوری < از مهم ترین مسائل اجتماعی است و در آیات پیشین، منافقان به عنوان مخالفان داوری پیامبر(ص) و متمردان از حکم آن حضرت معرفی شدنده اند; ولی در آیه یاد شده، مؤمنان به عنوان انسان های مطیع و تن دهنده به حکم و داوری پیامبر(ص) شناسانده شدنده اند. بنابراین می توان استفاده کرد که مؤمنان و منافقان، در مواضع اجتماعی در جهت مخالف هم قرار دارند.

ص: 195

25- موقعیت سیاسی فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 22 - 3

3 - مدین ، سرزمین بیرون از قلمرو حکومت فرعون

و لمّا توجّه تلقاء مدین

انتخاب مدین به عنوان پناهگاه، نشانگر آن است که آن سرزمین از محدوده حکومت فرعون بیرون بوده است.

26- موقعیت سیاسی مدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 25 - 10

10 - مدین ، سرزمینی خارج از قلمرو حکومت فرعون

لاتخف نجوت من القوم الظ-لمین

27- نظام سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 246 - 8،12،18،27

8 - اِعمال رهبری بر جامعه ، در گروِ وجود تمایل اجتماعی و زمینه پذیرش آن

ابعث لنا ملکاً نقاتل

با توجّه به اینکه حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسی را به عنوان فرمانده ایشان معیّن نکرد; با اینکه ضرورت آن روشن بود.

12 - لزوم پیمان گرفتن رهبری جامعه از مردم ، برای پایبندی بر تبعیّت از وی در جنگ و غیر آن

قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال اَلاّ تقاتلوا

18 - پیکار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاکننده جامعه از قید تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فی سبیل اللّه و قد اُخرجنا من دیارنا و ابنائنا

27 - فقدان زمامدار الهی در یک جامعه ، موجب پراکندگی صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان *

من بعد موسی . .. و قد اُخرجنا من دیارنا

درخواست بنی اسرائیل از پیامبر خویش برای تعیین زمامداری الهی، حاکی است که چنین مقامی در میان آنها نبوده و در نتیجه، سلطه ستمگرانی را به دنبال داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 247 - 8

8 - تقدم برگزیدگان الهی بر دیگران ، در حکومت و زمامداری

نحن احقّ بالملک منه . .. قال ان اللّه اصطفیه علیکم

ص: 196

28- نظام سیاسی فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 110 - 6

6 - فرعون برای اداره امور مملکتی از مشورت با دیگران ابایی نداشت .

یرید أن یخرجکم من أرضکم فماذا تأمرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 112 - 1

1 - فرعون ، برخوردار از اقتدار و سلطنتی با نفوذ در سرزمین مصر بود .

یأتوک بکل سحر علیم

فعل <یأتوک> جواب فعل امر قرار گرفته و به حرف شرطِ مقدر مجزوم شده است. تقدیر کلام چنین است: ان ترسل الحاشرین یأتوک بکل ساحر علیم. انتخاب این ترکیب برای کلام حاوی این نکته است که فرستادن نیروها مستلزم آوردن ساحران است و این حکایت از نفوذ فراوان فرعون و مأموران وی بر سرزمین مصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 127 - 12

12 - نظام فرعونی ، نظامی استثمارگر

و نستحی نساءهم

چون مجرد زنده نگهداشتن زنان کیفر محسوب نمی شود و فرعون با جمله <سنقتّل . .. و نستحی نساءهم> در صدد بیان مجازات قوم موسی بوده است، می توان گفت هدف از بیان این معنا استثمار زنان بنی اسرائیل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 6 - 16

16- تحمیل بدترین شکنجه ها ، سر بریدن پسران و زنده نگه داشتن زنان از سوی فرعونیان ، آزمایشی بزرگ از جانب خداوند برای بنی اسرائیل

یسومونکم سوء العذاب . .. و فی ذلکم بلاء من ربّکم عظیم

برداشت فوق، مبتنی بر این است که مشارالیه <ذلکم> شکنجه های فرعونیان باشد.

29- نظام سیاسی مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 35 - 8

8- وحدت نظام سیاسی و قضایی حکومت استبدادی مصر *

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأیت لیسجننه

ص: 197

30- نفاق سیاسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 139 - 12

12 - نفاق سیاسی ، نشأت یافته از نفاق عقیدتی و نشانه آن است .

أیبتغون عندهم العزّه فإن العزّه للّه جمیعاً

ص: 198

10- شاعران

1- بی منطقی شاعران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 2

2 - توسن سرگشته کلام شاعران خیال پرداز ، ر ها شده در هر وادی بی حاصل

ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون

مقصود از برداشت یاد شده این است که شاعران گزافه گوی و بی ملاک، در هر زمینه ای بی تأمل شعر می ساریند; زیبا را زشت و زشت را زیبا می کنند; حق را باطل و باطل را حق جلوه می دهند و. .. .

2- تحیر شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 1

1 - شاعران ، ترسیم گر حیرت و سرگردانی خویش

ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون

<هیمان> (مصدر <یهیمون>) به معنای حیرت و سرگردانی است.

3- تزیین باطل شاعران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 2

2 - توسن سرگشته کلام شاعران خیال پرداز ، ر ها شده در هر وادی بی حاصل

ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون

مقصود از برداشت یاد شده این است که شاعران گزافه گوی و بی ملاک، در هر زمینه ای بی تأمل شعر می ساریند; زیبا را زشت و زشت را زیبا می کنند; حق را باطل و باطل را حق جلوه می دهند و. .. .

ص: 199

4- تشویق شاعران مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 12

12 - تشویق شاعران مسلمان از سوی خداوند به مقابله به مثل کردن با شاعران کفرپیشه هجوگو

و انتصروا من بعد ما ظلموا

5- تنزیه شاعران مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 3

3 - ساحت شاعران مؤمن ، مبرّا از خیال پردازی ، گزافه گویی و گفتار بدون عمل

و الشعراء. .. فی کلّ واد یهیمون... یقولون ما لایفعلون . إلاّ الذین ءامنوا

6- حامی شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 224 - 2

2 - ویژگی شاعران خیال پرداز ، هواداری گمراهان و فاسدان از آنان است .

و الشعراء یتّبعهم الغاون

7- خیال پردازی شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 2

2 - توسن سرگشته کلام شاعران خیال پرداز ، ر ها شده در هر وادی بی حاصل

ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون

مقصود از برداشت یاد شده این است که شاعران گزافه گوی و بی ملاک، در هر زمینه ای بی تأمل شعر می ساریند; زیبا را زشت و زشت را زیبا می کنند; حق را باطل و باطل را حق جلوه می دهند و. .. .

8- شاعران مؤمن و خیال پردازی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 3

3 - ساحت شاعران مؤمن ، مبرّا از خیال پردازی ، گزافه گویی و گفتار بدون عمل

ص: 200

و الشعراء. .. فی کلّ واد یهیمون... یقولون ما لایفعلون . إلاّ الذین ءامنوا

9- شاعران مؤمن و سخن بی عمل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 3

3 - ساحت شاعران مؤمن ، مبرّا از خیال پردازی ، گزافه گویی و گفتار بدون عمل

و الشعراء. .. فی کلّ واد یهیمون... یقولون ما لایفعلون . إلاّ الذین ءامنوا

10- علاقمندان به شاعران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 4

4 - گمراهان ، دوستدارِ مطالب سست ، بی بنیاد و خیال انگیز

و الشعراء یتّبعهم الغاون . ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون

از ارتباط دو آیه استفاده می شود که گمراهان، در پی شاعرانی بی اصالت و وهم گرا هستند.

11- عمل شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 226 - 1

1 - گفتار بدون عمل ، از ویژگی های شاعران گزافه گوی منحرف

و الشعراء . .. فی کلّ واد یهیمون . و أنّهم یقولون ما لایفعلون

12- فضایل شاعران ذاکر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 2

2 - ارجمندی شاعران مؤمن و نیک کردارِ پیوند خورده با یاد خدا ، در پیشگاه پروردگار

و الشعراء یتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذین ءامنوا... و ذکروا اللّه کثیرًا

ص: 201

13- فضایل شاعران صالح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 2

2 - ارجمندی شاعران مؤمن و نیک کردارِ پیوند خورده با یاد خدا ، در پیشگاه پروردگار

و الشعراء یتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذین ءامنوا... و ذکروا اللّه کثیرًا

14- فضایل شاعران مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 227 - 2

2 - ارجمندی شاعران مؤمن و نیک کردارِ پیوند خورده با یاد خدا ، در پیشگاه پروردگار

و الشعراء یتّبعهم الغاون . .. إلاّ الذین ءامنوا... و ذکروا اللّه کثیرًا

15- مراد از شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 224 - 5،6،7

5 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قول اللّه عزّوجلّ الشعرا یتّبعهم الغاوون > قال : . . .هم قوم تفقهوا لغیر الدین فضلّوا و أضلوا ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدای عزّوجلّ <الشعراء یتّبعهم الغاوون> روایت شده که فرمود: . ..آنان گروهی هستند که فقه را برای غیر دین آموخته اند; هم خود گمراه گشته اند و هم دیگران را گمراه کرده اند>.

6 - < و سئل الصادق ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < و الشعراء یتّبعهم الغاوون > قال : هم القصّاص ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <والشعراء. ..> سؤال شد، آن حضرت فرمود: آنان قصه سرایان هستند>.

7 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) [ فی قوله ] < و الشعراء یتّبعهم الغاوون > قال هم قوم تعلّموا و تفقّهوا بغیر علم فضلّوا و أضلوا ;

از امام صادق(ع) [درباره قول خدا] <و الشعراء یتّبعهم الغاوون> روایت شده که فرمود: آنان گروهی اند که علم و فقه را [به طور سطحی] آموخته اند، بدون این که دانش و بصیرت لازم را داشته باشند. پس خود گمراه شده و دیگران را هم گمراه کرده اند>.

16- نقش شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 1

1 - شاعران ، ترسیم گر حیرت و سرگردانی خویش

ألم تر أنّهم فی کلّ واد یهیمون

<هیمان> (مصدر <یهیمون>) به معنای حیرت و سرگردانی است.

ص: 202

17- نقش شاعران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 225 - 6

6 - شاعران منحرف ، هم داستان شیطان و سرایندگان القائات شیطانی

تنزّل علی کلّ أفّاک . .. و الشعراء یتّبعهم... فی کلّ واد یهیمون

آمدن نام شعرای منحرف، در پی آیاتی که بیانگر نزول شیاطین بر قلب دروغ پردازان گنه پیشه است; نوعی ارتباط میان شاعران منحرف و شیاطین را افاده می کند.

18- ویژگیهای شاعران گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 226 - 1

1 - گفتار بدون عمل ، از ویژگی های شاعران گزافه گوی منحرف

و الشعراء . .. فی کلّ واد یهیمون . و أنّهم یقولون ما لایفعلون

ص: 203

11- شاکران

1- شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 53 - 10،12

10 - خداوند، آگاهتر از هر کس به سپاسگزاران نعمتهای خویش است.

ألیس اللّه بأعلم بالشکرین

12 - مؤمنان با ایمان خویش به پیامبر(ص) و آیین الهی سپاسگزار نعمت هدایت هستند.

أهؤلاء منّ اللّه علیهم . .. ألیس اللّه بأعلم بالشکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 144 - 9

9 - خداوند از موسی ( ع ) خواست تا در برابر نعمت رسالت و شایستگی شنیدن سخن خدا ، وی را سپاس گوید و از شاکران شود .

اصطفیتک علی الناس برسلتی و بکلمی . .. و کن من الشکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 189 - 13

13 - آدم ( ع ) و حوا در پیشگاه خداوند ملتزم شدند که در صورت دارا شدن فرزندی سالم و شایسته همواره از سپاسگزاران وی باشند .

دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 11 - 2

2- صابرانِ دارای اعمال صالح ، همواره و در هر حال خداوند را فراموش نکرده و به درگاه او شاکرند .

ل-ئن أذقنا الإنس-ن منا رحمه . .. إنّه لیئوس کفور. إلاّ الذین صبروا

در برداشت فوق ، این احتمال منظور شده است که <کفور> از کفران (ناسپاسی) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 100 - 18

ص: 204

18- یوسف ( ع ) ، معتقد به توحید افعالی ، و انسانی قدرشناس و سپاسگزار در برابر نعمت های الهی

قد جعلها ربی حقًا و قد أحسن بی إذ أخرجنی من السجن و جاء بکم من البدو

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 2،14

2 - انسان ها در برابر هدایت الهی دو دسته اند : سپاس گزار و هدایت یافته و یا ناسپاس و هدایت ناپذیر .

إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

14 - < عن جابر بن عبداللّه قال رسول اللّه ( ص ) : کل مولود یولد علی الفطره حتّی یعبر عنه لسانه ، فإذا عبر عنه لسانه إمّا شاکراً و إمّا کفوراً . . . ;

از جابربن عبداللّه [انصاری] روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: هر نوزادی بر فطرت [توحید ]متولد می شود، تا زمانی که زبان او بتواند افکار و عقاید او را تعبیر و ابراز کند. در این هنگام یا شاکر است [و پذیرای توحید] یا ناسپاس است [و پذیرای کفر]>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 6 - 8

8 - رزمندگانِ مجاهد ، سپاسگزار خداوند و پذیرای ربوبیت او هستند .

و الع-دی-ت . .. إنّ الإنس-ن لربّه لکنود

تمجید مجاهدان از یک سو و نکوهش ناسپاسان از سویی دیگر، بیانگر آن است که مجاهدان ناسپاس نیستند.

2- اجابت دعای شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 4

4- دعای شکرگزاران تائب و تسلیم در برابر حق ، مورد استجابت خداوند *

قال ربّ أوزعنی أن أشکر . .. نتقبّل عنهم أحسن ما عملوا

از ارتباط این آیه با آیه پیشین، چنین استفاده می شود که <نتقبّل> پاسخی است برای دعا و التجای انسان به رشد رسیده ای که می گوید: <ربّ أوزعنی أن أشکر. ..>.

3- ازدیاد نعمت شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 7 - 21

ص: 205

4- اقلیت شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 60 - 8

8 - همواره سپاسگزاران و شاکرانِ رزق و فضل خداوند ، در اقلیتند .

إن اللّه لذو فضل علی الناس و لکن أکثرهم لایشکرون

5- برگزیدگی شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 16

16- صبرپیشگی و شکرگزاری ، دارای ارزشی والا و صبرپیشگان و شکرگزاران ، مردمانی برجسته و نخبه

إن فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

6- پاداش شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 18

18 - وعده خداوند به اعطای پاداش به سپاسگزاران نعمت های الهی

و سیجزی اللّه الشّاکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 147 - 12

12 - علم و آگاهی گسترده خداوند ، تضمین کننده پاداش دهی او به بندگان مؤمن و شاکر خویش

إن شکرتم و ءامنتم و کان اللّه شاکراً علیماً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهی بر اعطای پاداش عالی ، به شکرگزاران و نجات ایشان از عذاب های فراگیر

کذلک نجزی من شکر

7- تشخیص شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 49 - 16

16 - آسودگی ها و نعمت ها ، عرصه شناخت سپاس گزاران و ناسپاسان

ص: 206

فإذا مسّ الإنس-ن ضرّ . .. ثمّ إذا خوّلن-ه نعمه ... بل هی فتنه

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که هر نعمتی، اقتضای شکر وسپاس گزاری دارد. بنابراین آزمایش بودن نعمت های الهی، می تواند در ارتباط با همین مسأله باشد.

8- شاکران و آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 58 - 12

12 - تنها قدرشناسان و شکرگزاران بهره مند از بیان های گوناگون آیات الهی هستند .

کذلک نصرف الأیت لقوم یشکرون

بدیهی است تبیین آیات به صورتهای گوناگون برای همگان است. بنابراین تقیید آن به <لقوم یشکرون> حاکی از این است که تنها شاکران از آن بهره می گیرند.

9- شاکران و ایام اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 14

14- ایام الله و رویداد های آن ، دربردارنده نشانه ها و آیات الهی برای مردمان صبرپیشه و شکرگزار

إن فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

مشارالیه <ذلک>، <ذکر> و متعلق <ذکر>، <أیام الله> است و این حکایت از آن دارد که <أیام الله> حاوی آیات خداوندی است.

10- شاکران و قصه قوم سبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 19 - 12

12 - قصه مردم سبا و فروپاشی کامل آنان در پی کفران نعمت های الهی ، دربردارنده آیات خدا برای صبرپیشگان شکرگزار است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

11- شکرگزاری شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 7

ص: 207

7 - آفرینش شب و روز ، تنها برای انسان های برخوردار از روح سپاس گزاری ، سپاس برانگیز است .

و هو الذی جعل الّیل . .. لمن أراد أن یذّکّر أو أراد شکورًا

12- عفو شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 5

5- عفو و اغماض خداوند ، از خطا ها و لغزش های شکرگزاران تائب و تسلیم به درگاه پروردگار

و نتجاوز عن سیّئاتهم

13- فضایل شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 58 - 12

12 - تنها قدرشناسان و شکرگزاران بهره مند از بیان های گوناگون آیات الهی هستند .

کذلک نصرف الأیت لقوم یشکرون

بدیهی است تبیین آیات به صورتهای گوناگون برای همگان است. بنابراین تقیید آن به <لقوم یشکرون> حاکی از این است که تنها شاکران از آن بهره می گیرند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 5 - 16

16- صبرپیشگی و شکرگزاری ، دارای ارزشی والا و صبرپیشگان و شکرگزاران ، مردمانی برجسته و نخبه

إن فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 33 - 6

6 - انسان های صبور و شاکر ، بهره مند از فهم و درک نشانه های قدرت الهی در حرکت و سکون کشتی ها

و من ءای-ته . .. إنّ فی ذلک لأی-ت لکلّ صبّار شکور

با توجه به این که لام در <لکلّ صبّار شکور> لام انتفاع است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 8

8- انسان های خردمند و روی آورده به خدا ، با روحیه شکر و توبه و تسلیم ، دارای ارج و منزلت

و بلغ أربعین سنه قال ربّ أوزعنی أن أشکر . .. إنّی تبت إلیک و إنّی من المسلمین .

<بلغ أربعین> اشاره به رسیدن به سن خردمندی است و <اُول-ئک> بیانگر نوعی تعظیم و ارجمندی است که با تعابیر <نتقبّل> و <نتجاوز> و <فی أصحاب الجنّه> تأکید شده است.

ص: 208

14- قلت شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 10 - 11

11 - تنها اندکی از مردمان شکرگزار نعمتهای خداوند هستند.

قلیلا ما تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 9

9 - تنها گروهی از انسانها سپاسگزار خداوند بوده و از تزویر و فریب ابلیس رهایی می یابند.

و لاتجد أکثرهم شکرین

15- کمی شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 73 - 7

7 - جامعه بشری ، دارای اقلیتی شاکر و سپاسگزار خداوند

و ل-کنّ أکثرهم لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 13 - 11

11 - بسیاری از مردم ، کم شکرگزاری می کنند .

و قلیل من عبادی الشکور

<شکور> صیغه مبالغه است و دلالت بر کثرت می کند. بنابراین، معنای عبارت <و قلیل من...> چنین می شود: کم هستند از بندگان من که زیاد سپاس گزاری کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 12

12 - شاکران و سپاس گزاران نعمت ها و احسان های خداوند ، گروهی اندک و در اقلیت اند .

و ل-کنّ أکثر الناس لایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 3 - 11

11 - انسان های شاکر ، اندک اند و انسان های ناسپاس بسیار .

إمّا شاکرًا و إمّا کفورًا

ص: 209

طبق باور برخی از مفسران، آمدن <شاکر> به صورت اسم فاعل و <کفوراً> به صورت صیغه مبالغه، می تواند گویای این حقیقت باشد که انسان هایی که به صورت کامل سپاس گزار نعمت هدایت باشند، در اقلیت بوده و افراد ناسپاس بسیاراند.

16- مقام شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 19

19 - شاکران ، دارای مقامی والاتر از تقواپیشگان

فاتّقوا اللّه لعلّکم تشکرون

اگر <لعلّ>، بیان و غایت <فاتّقوا اللّه> باشد، شکر، هدف و غایت تقواپیشگی خواهد بود.

17- مقامات شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 52 - 9

9 - گناهان بزرگ ، مانع پدید آمدن زمینه های سپاسگزاری به درگاه خدا و رسیدن به منزلت شاکران

ثم عفونا عنکم من بعد ذلک لعلکم تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 56 - 4

4 - رسیدن به مرتبه و منزلت شاکران ، از وظایف اساسی انسان و هدف از خلقت اوست .

ثم بعثنکم من بعد موتکم لعلکم تشکرون

به نظر می رسد سپاسگزاری - که به عنوان هدف از <بعثناکم> بیان شده - در برابر خصوص حیات دوباره نباشد، بلکه به عنوان هدف برای اصل حیات و زندگی مطرح باشد; یعنی، خداوند صاعقه زدگان بنی اسرائیل را حیات بخشید و هدف آن بود که در حیات دنیوی سپاسگزار باشند و به منزلت شاکران نایل شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 17 - 11

11 - شکرگزاران، رهپویان صراط مستقیم الهی هستند.

لأقعدن لهم صرطک المستقیم . .. لاتجد أکثرهم شکرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 144 - 16

16 - شاکران نعمت های خدا ، دارای مقامی بس والا در پیشگاه او

و کن من الشکرین

فرمان خداوند به پیامبری بزرگ چون موسی مبنی بر اینکه از شاکران باشد، حکایت از مقام بلند شاکران دارد.

ص: 210

18- نجات شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 35 - 4

4 - سنت الهی بر اعطای پاداش عالی ، به شکرگزاران و نجات ایشان از عذاب های فراگیر

کذلک نجزی من شکر

19- وعده به شاکران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 16 - 11

11- قبولی اعمال نیک و ورود در زمره بهشتیان ، وعده همیشگی و تخلف ناپذیر الهی به اهل تسلیم ، صلاح و شکر

وعد الصدق الذی کانوا یوعدون

ص: 211

12- شامات

1- آبادانی شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 3

3 - سرزمین شامات در عصر سباییان ، آباد و بابرکت بود و مراکز گوناگونی برای زیست انسان ها داشت .

و بین القری التی ب-رکنا فیها

2- امنیت در شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 7

7 - منطقه بین یمن ( محل زندگی قوم سبا ) تا شامات در عصر سباییان ، در امنیت کامل بود .

سیروا فیها . .. ءامنین

3- امنیت شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 8

8 - مردم سبا ، می توانستند از یمن تا شام را در هر وقت که بخواهند ( شب یا روز ) با امنیت کامل سفر کنند .

و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها لیالی و أیّامًا ءامنین

4- برکت شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 3

3 - سرزمین شامات در عصر سباییان ، آباد و بابرکت بود و مراکز گوناگونی برای زیست انسان ها داشت .

و بین القری التی ب-رکنا فیها

ص: 212

5- بنی اسرائیل در سرزمین شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 104 - 1،4،9

1- دستور خداوند به بنی اسرائیل ، پس از هلاک فرعونیان مبنی بر انتخاب سرزمین مورد نظرشان ( شام یا مصر ) برای سکنی گزیدن

و قلنا من بعده لبنی إسرءیل اسکنوا الأرض

4- تسلط و حاکمیت بنی اسرائیل با اذن الهی بر سرزمین مصر ( یا شام ) پس از هلاکت فرعون *

اسکنوا الأرض

برداشت فوق بدان احتمال است که مراد از <اسکنوا> استقرار و حاکمیت یافتن باشد که تا آن روز بنی اسرائیل فاقد آن بودند و مراد از <الأرض> سرزمین شام [و یا مصر ]باشد.

9- وعده خداوند به بنی اسرائیل جهت گردآوری آنان در سرزمین فلسطین ، پس از فرا رسیدن دومین موعد فساد آنان در آن سرزمین

جئنا بکم لفیفًا

برداشت فوق بدان احتمال است که <وعد الأخره> اشاره ای باشد به آن دو موعدی که خداوند در آغاز این سوره (آیه 4) برای بنی اسرائیل پیش بینی کرده و به آنان هشدار داده است.

6- تاریخ شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 3،4،5

3 - سرزمین شامات در عصر سباییان ، آباد و بابرکت بود و مراکز گوناگونی برای زیست انسان ها داشت .

و بین القری التی ب-رکنا فیها

4 - بین منزل گاه های راه یمن تا شام در عصر قوم سبأ ، تناسب یکسانی وجود داشت .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها قرًی ظ-هره و قدّرنا فیها السیر

مراد از تقدیر سیر در آیه بالا، این است که در بین راه، منزل گاه هایی وجود داشت و یا قریه ها و شهرها به گونه ای قرار گرفته بود که فاصله هر کدام با دیگری در تمام راه یکسان بود.

5 - بین مردم شام و یمن در دوران قوم سبا ، ارتباط های گوناگونی وجود داشت .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها . .. و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها

7- راههای شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 2

ص: 213

2 - اتصال سرزمین سباییان به سرزمین شامات از طریق وجود شهر ها و روستا ها نعمتی برای آنان بود .

لقد کان لسبإ فی مسکنهم ءایه جنّتان . .. و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فی

آیه در ادامه قصه قوم سبأ و ذکر نعمت هایی است که خداوند به آنان اعطا کرده بود و از آنان خواسته بود که در قبال آنها شکرگزاری کنند.

8- راههای شامات در دوران قوم سبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 1،4

1 - در فاصله بین سرزمین سبا و سرزمین شام ، مراکز و اماکنی نزدیک به هم وجود داشت که از یکدیگر قابل مشاهده بودند .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها قرًی ظ-هره

مراد از <القری التی بارکنا فیها> طبق گفته نوع مفسران، سرزمین شام است. گفتنی است که مراد از <قرًی ظاهره> مراکزی نزدیک به هم است که امکان مشاهده محلی از محل دیگر وجود داشته است.

4 - بین منزل گاه های راه یمن تا شام در عصر قوم سبأ ، تناسب یکسانی وجود داشت .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها قرًی ظ-هره و قدّرنا فیها السیر

مراد از تقدیر سیر در آیه بالا، این است که در بین راه، منزل گاه هایی وجود داشت و یا قریه ها و شهرها به گونه ای قرار گرفته بود که فاصله هر کدام با دیگری در تمام راه یکسان بود.

9- روابط اهل شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 5

5 - بین مردم شام و یمن در دوران قوم سبا ، ارتباط های گوناگونی وجود داشت .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها . .. و قدّرنا فیها السیر سیروا فیها

10- شامات در دوران قوم سبا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 3،4،7

3 - سرزمین شامات در عصر سباییان ، آباد و بابرکت بود و مراکز گوناگونی برای زیست انسان ها داشت .

و بین القری التی ب-رکنا فیها

4 - بین منزل گاه های راه یمن تا شام در عصر قوم سبأ ، تناسب یکسانی وجود داشت .

و جعلنا بینهم و بین القری التی ب-رکنا فیها قرًی ظ-هره و قدّرنا فیها السیر

مراد از تقدیر سیر در آیه بالا، این است که در بین راه، منزل گاه هایی وجود داشت و یا قریه ها و شهرها به گونه ای قرار

ص: 214

گرفته بود که فاصله هر کدام با دیگری در تمام راه یکسان بود.

7 - منطقه بین یمن ( محل زندگی قوم سبا ) تا شامات در عصر سباییان ، در امنیت کامل بود .

سیروا فیها . .. ءامنین

11- منشأ آبادانی شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 6

6 - برکت و آبادانی سرزمین شامات ، از ناحیه خداوند بود .

القری التی ب-رکنا فیها

12- منشأ برکت شامات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 18 - 6

6 - برکت و آبادانی سرزمین شامات ، از ناحیه خداوند بود .

القری التی ب-رکنا فیها

ص: 215

13- پادشاه

1- آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 3

3- یوسف ( ع ) به هنگام آماده کردن محموله برادرانش ، آبخوری مخصوص را در محموله بنیامین قرار داد .

فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقایه فی رحل أخیه

<سقایه> به ظرفی گفته می شود که برای آب خوردن از آن استفاده می شود. <ال> تعریف در آن می رساند که ظرف ویژه ای بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 5

5- گذاشتن جام شاهی در اثاثیه بنیامین ، جویا$ شدن از مجازات سارق در آیین فرزندان یعقوب و تفتیش بار بنیامین پس از سایر برادران ، از الهامات خدا به یوسف ( ع ) برای نگه داشتن بنیامین نزد خود بود .

کذلک کدنا لیوسف

<کذلک> اشاره به مجموعه طرح و نقشه ای دارد که آیات 70 تا 75 بیانگر آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 77 - 1

1- برادران یوسف با مشاهده جام شاهی در اثاثیه بنیامین ، وی را سارق آن جام شناختند و به آن اعتراف کردند .

قالوا إن یسرق فقد سرق أخ له من قبل

2- آگاهی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 4

4- پادشاه مصر پیش از بازجویی از زنان اشراف ، به تقاضای آنان ( درخواست کام روایی ) از یوسف ( ع ) و بی گناهی او آگاه شده بود .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

ص: 216

<إذ> بدل اشتمال برای <خطبکنّ> است و بیانگر مقصود پادشاه از ماجرایی است که درباره آن بازجویی می کرد. بنابراین <ما خطبکنّ ...> ; یعنی، داستان شما چیست؟ منظورم آن داستانی است که تقاضای کام روایی از یوسف می کردید. تصریح شاه به اینکه شما زنان از یوسف(ع) تقاضا کردید، می رساندکه وی به مراوده آنان و بی گناهی یوسف(ع) آگاهی یافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 2

2- آگاه شدن عزیز مصر به پرهیز یوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وی ، از اهداف یوسف ( ع ) در تقاضای دادرسی و بازجویی از زنان اشراف

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

چنان چه <ذلک لیعلم . ..> کلام یوسف(ع) باشد، مشارالیه <ذلک> خارج نشدن از زندان و تقاضای دادرسی و محاکمه زنان اشراف است. ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> می تواند به <عزیز> باز گردد و می تواند مراد از آن <ملک> باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراین <ذلک لیعلم ...> ; یعنی، بیرون نرفتن من از زندان و تقاضای دادرسی بدان خاطر بود که عزیز مصر بداند من در نهان به او خیانتی نکردم.

3- ابلاغ تعبیر رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 6

6- رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم ، از انگیزه های مراجعه ساقی به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

أفتنا فی سبع بقرت . .. لعلّی أرجع إلی الناس

4- ارزش آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 8

8- جام پنهان شده در محموله بنیامین ، ظرفی قیمتی و با ارزش بود .

جعل السقایه . .. أذّن مؤذّن أیّتها العیر إنکم لس-رقون

از این که بر فرزندان یعقوب اطلاق شده که سارقید نه سرقت کردید و اینکه مؤذّن مسأله را علنی اعلام می نماید و آن را تکرار می کند، همچنین از اینکه یوسف(ع) می توانست سارق جام را برده خویش سازد، معلوم می شود که آن جام، ظرفی با ارزش و قیمتی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 6

6- پیمانه مفقود شده در بارگاه یوسف ، دارای ارزشی فراوان

نفقد صواع الملک و لمن جاء به حمل بعیر

از این که برای یابنده پیمانه دربار یک بار شتر غله تعیین شد که طبعاً در زمان قحطی و جیره بندی ارزش فراوانی داشت ،

ص: 217

معلوم می شود پیمانه مذکور ظرفی قیمتی و ارزشمند بوده است.

5- استیذان ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 1

1- ساقی دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با یوسف ( ع ) ملاقات کرد .

فأرسلون. یوسف أیّها الصدیق أفتنا

6- اطمینان پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 2

2- پادشاه مصر به راستی و درستی تعبیر و تفسیر یوسف ( ع ) ار رؤیای شگفتش ، اطمینان یافت .

و قال الملک ائتونی به

از اینکه پادشاه مصر پس از شنیدن تعبیر و تأویل خواب خویش ، یوسف(ع) را احضار می کند ، معلوم می شود وی دریافته بود که تعبیر یوسف(ع) عالمانه و شایسته اعتنا کردن است.

7- اطمینان ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 5

5- ساقی پادشاه ، به توانمندی یوسف ( ع ) در تعبیر رؤیای شگفت پادشاه ، اطمینان داشت .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

ترکیب <أنا أُنبّئکم> دلالت بر تأکید مضمون جمله دارد و این ، حاکی از اطمینان ساقی دربار به آگاهی ویژه یوسف(ع) از تعبیر رؤیاهاست.

8- اعتماد پادشاه مصر به یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 5

5- گفت و گوی یوسف ( ع ) با پادشاه در نخستین ملاقات ، موجب توجه بیشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

ظاهر این است که ضمیر فاعلی در <کلّمه> به یوسف(ع) و ضمیر مفعولی آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله <قال إنک...>

ص: 218

مؤید این نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوی یوسف(ع) با وی اظهار داشت: <إنک الیوم ...>، معلوم می شود سخنان یوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

9- اقرار معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 44 - 2،3

2- خواب گزاران دربار ، تعبیر رؤیای مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خویش دانستند .

و ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

<ال> در <الأحلام> عهد ذکری است و اشاره به <أضغاث أحلام> دارد. بنابراین <ما نحن ...> ; یعنی: تأویل آن گونه از رؤیاها را که همانند بافه های چند رشته است ، نمی دانیم.

3- معبّران دربار ، علی رغم اظهار ناتوانی خویش از تعبیر رؤیای پادشاه ، آن را دارای تعبیر و تأویل می دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

مفاد جمله <و ما نحن . ..> این است که این گونه رؤیاها ، تعبیر و تأویل دارد و لکن ما بدان واقف نیستیم.

10- اوامر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 4

4- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، به آزادی یوسف ( ع ) از زندان و بار یافتن او به دربار فرمان داد .

و قال الملک ائتونی به . .. قال ارجع

از اینکه یوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمی شود و به دربار نمی آید ، معلوم می شود فرمان پادشاه مبنی بر احضار او (ائتونی به) احضار اجباری نبوده است ; بلکه دستور به آزادی آن حضرت از زندان و بار یافتن به دربار بوده است.

11- اهداف ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 6،7

6- رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم ، از انگیزه های مراجعه ساقی به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

أفتنا فی سبع بقرت . .. لعلّی أرجع إلی الناس

7- شناساندن ارزش و مقام یوسف ( ع ) به مردم ، از انگیزه های ساقی برای مراجعه به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

لعلّی أرجع إلی الناس

ص: 219

12- بازجویی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 1،2،3

1- پادشاه مصر به منظور بازجویی از زنان اشراف درباره ماجرایشان با یوسف ( ع ) آنان را احضار کرد .

قال ما خطبکنّ

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

3- بازجویی پادشاه از زنان اشراف ، پاسخی به پیام و تقاضای یوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوه . .. قال ما خطبکنّ

13- بینش پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 2

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

14- بینش ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 8

8- ساقی ، احتمال می داد دربار مانع رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم شود .

لعلّی أرجع إلی الناس لعلّهم یعلمون

15- پادشاه ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 65 - 14

14 - روی عن أبی عبدالله(ع) إنه قال: معنی <عذابا من فوقکم> السلطان الجائر <و من تحت أرجلکم> السفله و من لاخیر فیه . .. <و یذیق بعضکم بأس بعض> قال: سوء الجوار.

امام صادق(ع) فرمود: معنای <عذابا من فوقکم>، سلطان ستمگر و معنای <و من تحت ارجلکم>، زیردستان و افراد بی خیرو معنای <و یذیق بعضکم بأس بعض>، بدرفتاری همسایگان است.

ص: 220

16- پادشاه مصر و اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 6

6- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیای شگفتش را تعبیر کنند .

و قال الملک إنی أری . .. ی-أیها الملأ أفتونی

<ملأ> به معنای بزرگان است ، که به مناسبت مورد می توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتی خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب می شدند.

17- پادشاه مصر و امینان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

18- پادشاه مصر و بردگی یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 12

12- الغای حکم بردگی یوسف ( ع ) به دست پادشاه مصر *

ائتونی به أستخلصه . .. قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

جمله <أستخلصه لنفسی> و نیز متروک شدن قصه بردگی یوسف(ع) در ادامه داستان او ، می تواند گویای برداشت فوق باشد.

19- پادشاه مصر و بی گناهی یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 14

14- پادشاه مصر در صورت آگاهی از وضعیت یوسف ( ع ) ، او را از زندان آزاد می کرد .

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه فلبث فی السجن بضع سنین

<لبث> به معنای اقامت کردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفریع جمله <لبث ...> بر جمله قبل معلوم می شود ; یعنی ، شیطان ساقی پادشاه را به فراموشی انداخت و در نتیجه ، یوسف(ع) چند سال دیگر در زندان ماندگار شد.

ص: 221

20- پادشاه مصر و خواسته های یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 56 - 1

1- پادشاه مصر ، پیشنهاد یوسف ( ع ) را پذیرفت و مدیریت کشت و برداشت محصولات و ذخیره سازی و توزیع آنها را به او سپرد .

اجعلنی علی خزائن الأرض . .. و کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض

21- پادشاه مصر و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 1،2،4

1- پادشاه مصر به منظور بازجویی از زنان اشراف درباره ماجرایشان با یوسف ( ع ) آنان را احضار کرد .

قال ما خطبکنّ

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

4- پادشاه مصر پیش از بازجویی از زنان اشراف ، به تقاضای آنان ( درخواست کام روایی ) از یوسف ( ع ) و بی گناهی او آگاه شده بود .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<إذ> بدل اشتمال برای <خطبکنّ> است و بیانگر مقصود پادشاه از ماجرایی است که درباره آن بازجویی می کرد. بنابراین <ما خطبکنّ ...> ; یعنی، داستان شما چیست؟ منظورم آن داستانی است که تقاضای کام روایی از یوسف می کردید. تصریح شاه به اینکه شما زنان از یوسف(ع) تقاضا کردید، می رساندکه وی به مراوده آنان و بی گناهی یوسف(ع) آگاهی یافته بود.

22- پادشاه مصر و عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

23- پادشاه مصر و علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

ص: 222

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

24- پادشاه مصر و قصه یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 2

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

25- پادشاه مصر و معبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 6،7

6- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیای شگفتش را تعبیر کنند .

و قال الملک إنی أری . .. ی-أیها الملأ أفتونی

<ملأ> به معنای بزرگان است ، که به مناسبت مورد می توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتی خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب می شدند.

7- پادشاه مصر درباره توان خواب گزاران دربار بر تعبیر رؤیایش ، تردید داشت .

أفتونی فی رءی-ی إن کنتم للرءیا تعبرون

برداشت فوق ، از <إن> شرطیه در جمله <إن کنتم . ..> استفاده می شود.

26- پادشاه مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 3

3- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، خواهان حضور یوسف ( ع ) در نزد خویش شد .

و قال الملک ائتونی به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 3،4

3- بازجویی پادشاه از زنان اشراف ، پاسخی به پیام و تقاضای یوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوه . .. قال ما خطبکنّ

4- پادشاه مصر پیش از بازجویی از زنان اشراف ، به تقاضای آنان ( درخواست کام روایی ) از یوسف ( ع ) و بی گناهی او آگاه شده بود .

ص: 223

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<إذ> بدل اشتمال برای <خطبکنّ> است و بیانگر مقصود پادشاه از ماجرایی است که درباره آن بازجویی می کرد. بنابراین <ما خطبکنّ ...> ; یعنی، داستان شما چیست؟ منظورم آن داستانی است که تقاضای کام روایی از یوسف می کردید. تصریح شاه به اینکه شما زنان از یوسف(ع) تقاضا کردید، می رساندکه وی به مراوده آنان و بی گناهی یوسف(ع) آگاهی یافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 1،2

1- پادشاه مصر پس از آشکار شدن بی گناهی و کمال عفت و پاکدامنی یوسف ( ع ) ، به دیدار او دل بست و با فرمانی مجدد او را به دربار خویش فراخواند .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه . .. و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

2- پادشاه مصر در فراخوانی یوسف ( ع ) به دربار ، یادآور شد که وی را مشاور ویژه خویش خواهد ساخت .

قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

آن گاه که آدمی کسی را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خویش وی را مداخله دهد، گفته می شود: <أستخلصه> (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراین <أستخلصه لنفسی> ; یعنی، تا یوسف(ع) را محرم اسرار خویش سازم و در اداره امور مملکتی او را مداخله دهم. از این معنا می توان به مشاور مخصوص تعبیر کرد.

27- تعبیر رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 47 - 1،4

1- هفت گاو چاق در رؤیای پادشاه ، نمودی از هفت سال آبادانی مصر و فراوانی محصول بود .

قال تزرعون سبع سنین دأبًا

<هفت سال با جدیت زراعت کنید> گویای هفت سال آبادانی است و ظاهر این است که یوسف(ع) این معنا را از <سبع بقرات سمان> استفاده کرده بود.

4- خوشه های سبز و خشک در رؤیای ملک ، پیامدار لزوم زراعت محصولات خوشه دار در طی هفت سال آبادانی

فما حصدتم فذروه فی سنبله

جمله <تزرعون . ..> هر چند جمله ای خبری است، ولی به قرینه <فذروه ...> در مقام انشا بوده و مراد از آن معنای دستوری است. بنابراین <تزرعون ...> ; یعنی، هفت سال با جدیت تمام به زراعت بپردازید. مراد یوسف(ع) از زراعت - به قرینه <فذروه فی سنبله> - کشت حبوبات خوشه دار است و یوسف(ع) کشت آن را از <سبع سنبلات خضر ...> استفاده کرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 48 - 1،6

1- وقوع هفت سال قحطی و سختی پس از هفت سال آبادانی ، تعبیر یوسف ( ع ) از هفت گاو لاغر در رؤیای پادشاه مصر

ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد

<شداد> (جمع شدید) از مصدر <شده> (سختی و دشواری) گرفته شده است و مراد از <سبع شداد> هفت سال قحطی و خشکسالی است و مشارالیه <ذلک> هفت سال آبادانی می باشد.

ص: 224

6- گاو های لاغر در رؤیا ، نشانه پیشامد سختی ها و دشواریهاست و تعداد آنها حاکی از تعداد سالهاست .

یأکلهنّ سبع عجاف . .. ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 49 - 1

1- یوسف ( ع ) فرا رسیدن سالی پر باران و سرشار از نعمت را در پی سپری شدن هفت سال قحطی ، به مردم و حکومت مصر بشارت داد .

ثم یأتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس

فعل <یغاث> ممکن است از غیث (باران) مشتق شده و محتمل است از غوث (یاری کردن) گرفته شده باشد. در صورت اول <یغاث الناس> ; یعنی، بر مردم باران نازل می شود و در صورت دوم ; یعنی، مردم یاری می شوند. بر هر مبنا بشارت به پایان قحطی و شروع آبادانی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 1

1- پادشاه مصر از طریق ساقی و فرستاده دربار به نزد یوسف ( ع ) از تعبیر رؤیای شگفت خویش آگاه شد .

و قال الملک ائتونی به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 58 - 1

1- پیشگویی یوسف ( ع ) بر مبنای رؤیای پادشاه ، به حقیقت پیوست و قحطی و خشکسالی ، مصر و اطراف آن ( کنعانو . . . ) را فرا گرفت .

و جاء إخوه یوسف فدخلوا علیه

آمدن برادران یوسف از کنعان به مصر برای دریافت آذوقه و نبود آذوقه در غیر آن دیار - که <منع منا الکیل> در آیه 63 حاکی از آن است- دلالت می کند که قحطی علاوه بر مصر ، اطراف و نواحی آن را نیز فرا گرفته بود.

28- جایزه یابنده آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 5،7

5- یک بار شتر غلّه ، جایزه تعیین شده از جانب یوسف ( ع ) برای آورنده جام شاهی

و لمن جاء به حمل بعیر

7- یوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جایزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

مقصود از <أنا> در <و أنا به زعیم> یوسف(ع) و یا رئیس و مسؤول کارگزاران او می باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

ص: 225

29- جنس آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 20

20- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قوله : < صواع الملک > قال : کان قدحاً من ذهب و قال : کان صواع یوسف إذ کیل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند <صواع الملک> فرمود: جامی از طلا بوده است و فرمود: جام یوسف چنین بود که هرگاه با آن پیمانه می شد، با صدای خوش می گفت: خدا لعنت کند خیانت کنندگان را، در پیمانه خیانت نکنید>.

30- حکمت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 9

9- پادشاه مصر در عصر یوسف ، فردی با فراست و از حکمت و تدبیر برخوردار بود .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

31- خواسته های پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 6

6- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیای شگفتش را تعبیر کنند .

و قال الملک إنی أری . .. ی-أیها الملأ أفتونی

<ملأ> به معنای بزرگان است ، که به مناسبت مورد می توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتی خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب می شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 3

3- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، خواهان حضور یوسف ( ع ) در نزد خویش شد .

و قال الملک ائتونی به

32- خواسته های ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 7

ص: 226

7- ساقی دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وی را به زندان نزد یوسف ( ع ) بفرستند تا تعبیر خواب را از او جویا شود .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

حرف <ن> در <فأرسلون> نون وقایه و کسره آن، حاکی از <یاء> متکلم محذوف است. متعلق آن (إلی یوسف فی السجن) نیز به خاطر وضوحش، در کلام آورده نشده است. بنابر این <فأرسلون> ; یعنی: پس مرا به سوی یوسف(ع) - که در زندان است - بفرستید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 5

5- ساقی دربار ، از یوسف ( ع ) خواست تا رؤیایی را که در آن هفت گاو لاغر دیده شده که هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک دیده شده ، تعبیر کند .

أفتنا فی سبع بقرت سمان یأکلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل-ت خضر و أُخر یابس-ت

33- درخواست تعبیر رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 5

5- ساقی دربار ، از یوسف ( ع ) خواست تا رؤیایی را که در آن هفت گاو لاغر دیده شده که هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک دیده شده ، تعبیر کند .

أفتنا فی سبع بقرت سمان یأکلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل-ت خضر و أُخر یابس-ت

34- رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 2،3،5،8

2- هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک ، رؤیای شگفت پادشاه مصر بود .

إنی أری سبع بقرت سمان . .. و أُخر یابس-ت

<سمین> و <سمینه> (مفرد سِمان) به معنای چاق است. <اعجف> و <عجفاء> (مفرد عجاف) به معنای بسیار نحیف و لاغر است. تمییز <سبع> به قرینه جمله قبل ، <بقرات> است ; یعنی: یأکلهنّ سبع بقرات عجاف.

3- ملک مصر ، رؤیای شگفت خویش را به طور مکرر دیده بود .

إنی أری سبع بقرت سمان

ظاهر آن بود که ملک در بیان رؤیای خویش، فعل ماضی <رأیت> (در خواب دیدم) به کار می برد. آوردن فعل مضارع <أری> (در خواب می بینم) می تواند اشاره به استمرار آن رؤیا باشد ; یعنی، چندین شب چنین دیده ام، به گونه ای که گمان دارم دوباره نیز خواهم دید.

5- گاو های چاق و لاغر و خوشه های سبز و خشک ، در یک رؤیای پادشاه بودند نه هر کدام در رؤیایی جداگانه .

إنی أری سبع بقرت . .. و سبع سنبل-ت خضر

ص: 227

برداشت فوق، از تکرار نشدن <أری> در بیان دیدن خوشه های سبز و خشک استفاده می شود ; زیرا اگر پادشاه خوشه ها را در غیر رؤیایی که در آن گاوها را مشاهده کرده بود می دید، ظاهر آن بود که فعل <أری> در <سبع سنبلات. ..> تکرار می شد. مفرد آوردن <رؤیای> در جمله <أفتونی فی رؤیای> نیز حکایت از این معنا دارد.

8- پادشاه مصر ، از رؤیای خویش دریافت که آن رؤیا - علاوه بر حکایت از حادثه ای غیر منتظره - گویای توصیه و دستورالعملی نیز هست .

أفتونی فی رءی-ی إن کنتم للرءیا تعبرون

<افتاء> (مصدر أفتونی) به معنای بیان کردن حکم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 4

4- ساقی دربار ، رؤیای پادشاه را به طور کامل و دقیق برای یوسف ( ع ) بازگو کرد .

إنی أری سبع بقرت . .. أفتنا فی سبع بقرت ... و أُخر یابس-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 47 - 2،3،5،6،7

2- رؤیای پادشاه مصر دربردارنده رمزهایی گویای پیشامدهایی شیرین و تلخ طی یک دوره پانزده ساله

قال تزرعون سبع سنین دأبًا

جمله <تزرعون سبع سنین دأباً> (هفت سال با جدیت زراعت کنید) گویای هفت سال آبادانی و جمله <ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد> در آیه بعد گویای هفت سال قحطی و خشکسالی است و جمله <ثم یأتی من بعد ذلک عام . ..> گویای سالی پر باران پس از هفت سال قحطی می باشد. بنابراین رؤیای پادشاه، بیانگر حوادثی از یک دوره پانزده ساله بود.

3- رؤیای پادشاه مصر گویای برنامه و دستورالعملی برای مصون ماندن از مشکلات و حوادث تلخ و دشوار آینده

قال تزرعون سبع سنین دأبًا فما حصدتم فذروه فی سنبله

ظاهر این است که یوسف(ع) حقایق و دستورالعملهایی را که در بیان رؤیای پادشاه یادآور شده بود ، از آن رؤیا استفاده کرده باشد. بنابراین آن رؤیا در ضمن حکایت از دوره پانزده ساله ، گویای دستورالعمل نیز بوده است.

5- لزوم جدیت و تلاش بسیار برای زراعت در هفت سال نخست ، پیامی نهفته در رؤیای پادشاه مصر

سبع بقرت سمان . .. قال تزرعون سبع سنین دأبًا

<دأب> مصدر و به معنای تلاش کردن است و <دأباً> در آیه شریفه در موضع اسم فاعل (دائبین) قرار گرفته و حال برای فاعل <تزرعون> می باشد ; از این رو دلالت بر تلاش فراوان دارد. به نظر می رسد یوسف(ع) از چاق بودن گاوها چنین استنباط کرد که: باید با تلاش فراوان و به دست آوردن محصولات، انبارها را از مواد غذایی و غلات پر کنند.

6- خوشه های خشک در رؤیای پادشاه ، پیامدار لزوم ذخیره سازی محصولات کشت و درو شده به همراه خوشه های آن

و أُخر یابس-ت . .. فما حصدتم فذروه فی سنبله

از آن جا که دستور فوق (فذروه فی سنبله) با این قسمت از رؤیای پادشاه که خوشه های خشک را دیده بود ، تناسب دارد ; زیرا خوشه های خشک آماده برای ذخیره شدن است ، می توان گفت: یوسف(ع) از عبارت <اُخر یابسات> دستور فوق را استنباط کرده بود.

7- لزوم صرفه جویی در مصرف محصولات هفت ساله ، پیامی نهفته در رؤیای ملک

فما حصدتم فذروه فی سنبله إلاّ قلیلاً مما تأکلون

<حصاد> (مصدر حصدتم) به معنای درو کردن است و <ذروا> فعل امر و به معنای <رها سازید> می باشد. <من> در

ص: 228

<مما> بیانیه و <إلاّ قلیلاً> استثنا از <ما> در <ما حصدتم ...> است، بنابراین مفاد جمله <فما حصدتم ...> چنین می شود: آنچه را درو می کنید در خوشه ها رها کنید (آنها را نکوبید و دانه ها را از خوشه ها جدا نسازید) مگر مقدار اندکی که به مصرف خوراکی می رسانید. تنها این مقدار از برداشت را بکوبید و از خوشه ها جدا سازید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 48 - 2،3،5

2- رؤیای پادشاه ، گویای تأخّر سال های قحطی از هفت سال آبادانی بود .

ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد

به نظر می رسد یوسف(ع) از اینکه در رؤیای پادشاه گاوهای لاغر به خوردن گاوهای چاق پرداخته اند، دریافت که سالهای قحطی پس از سالهای آبادانی رخ خواهد داد. تقدم ذکری گاوهای چاق بر گاوهای لاغر در بیان رؤیا نیز می تواند دلیل دیگری برای یوسف(ع) در این تعبیر باشد.

3- استفاده از ارزاق ذخیره شده در سال های آبادانی طی هفت سال خشکسالی ، از پیام های نهفته در رؤیای پادشاه مصر

ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد یأکلن ماقدمتم لهنّ

ضمیر در <یأکلن> و <لهنّ> به <سبع شداد> باز می گردد و مراد از <ما قدّمتم لهنّ> (آنچه برای آن سالها پیش فرستاده اید) ارزاق ذخیره شده در سالهای آبادانی است. بنابراین <یأکلن ...> ; یعنی، سالهای قحطی ذخایری را که در سالهای آبادانی تهیه دیده اید، می خورند.

5- لزوم مصرف نکردن همه ذخایر غذایی در سالیان قحطی ، پیامی نهفته در رؤیای پادشاه مصر

یأکلن ما قدمتم لهنّ إلاّ قلیلاً مما تحصنون

فعل مضارع <یأکلهنّ> در نقل رؤیای پادشاه (آیه 46) گویای این نکته بود که گاوهای لاغر به خوردن گاوهای چاق پرداختند، ولی آنها را به تمامی نخوردند و گرنه فعل ماضی <اَکَلهنّ> به کار می برد. به نظر می رسد یوسف(ع) از نکته یاد شده دریافته بود که باید مقداری از غلات باقی بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 49 - 2

2- خواب پادشاه ، گویای آمدن سالی پر برکت پس از سال های قحطی

أفتنا . .. ثم یأتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس

یوسف(ع) از آن جایی که گاوهای لاغر در رؤیای پادشاه هفت رأس بودند ، دریافت که پس از گذشت هفت سال ، قحطی پایان می پذیرد و پایان پذیرفتن قحطی به این است که باران فرو ریزد ، گیاهان رشد کند و میوه جات فراوان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 4

4- یوسف ( ع ) و پادشاه در نخستین ملاقاتشان با یکدیگر ، درباره رؤیای پادشاه ، تعبیر یوسف ( ع ) و گزینش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه

اگرچه در آیه شریفه تصریح نشده که پادشاه و یوسف(ع) درباره چه موضوعی گفت و گو کردند ; ولی قراین حالیه و مقالیه حاکی است که موضوع سخن درباره رؤیای پادشاه و تعبیر یوسف(ع) و نیز دعوت از یوسف(ع) به همکاری و مشاوره و. .. بوده است.

ص: 229

35- زلیخا و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 18

18- زلیخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگویی یوسف ( ع ) تأکید کرد .

و إنه لمن الص-دقین

36- ساقی پادشاه مصر و عجز معبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 3

3- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) با مشاهده درماندگی خواب گزاران از تعبیر رؤیای پادشاه ، یوسف ( ع ) و دانش او از تعبیر رؤیا را به یاد آورد .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

<ادّکر> (به یاد آورد) از ماده <ذکر> و در اصل <اذتکر> بوده که بر اساس قواعد صرفی ، <ادّکر> شده است. <اُمّه> در آیه شریفه ، به معنای مدت و زمان است.

37- ساقی پادشاه مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 2،3،4،6،7

2- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) ، مدتی مدید یوسف ( ع ) را از یاد برده و از گرفتاری او در زندان غافل شده بود .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

نکره آوردن <اُمّه> می تواند حاکی از طولانی بودن آن باشد. جمله <فلبث فی السجن بضع سنین> در آیه 42 ، مؤید این معناست.

3- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) با مشاهده درماندگی خواب گزاران از تعبیر رؤیای پادشاه ، یوسف ( ع ) و دانش او از تعبیر رؤیا را به یاد آورد .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

<ادّکر> (به یاد آورد) از ماده <ذکر> و در اصل <اذتکر> بوده که بر اساس قواعد صرفی ، <ادّکر> شده است. <اُمّه> در آیه شریفه ، به معنای مدت و زمان است.

4- ساقی دربار ، یوسف ( ع ) را برای تعبیر رؤیای پادشاه معرفی کرد .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

6- ساقی پادشاه مصر ، با بیان دانش یوسف ( ع ) ، خاطر نشان ساخت که او در زندان به سر می برد .

أنا أُنبئکم بتأویله فأرسلون

ص: 230

تفریع جمله <أرسلون> به وسیله حرف <فاء> بر جمله <أنا أُنبّئکم بتأویله> می رساند که: ساقی دربار ، ماجرای یوسف(ع) و زندانی بودن او را در حد ضرورت بیان کرده بود.

7- ساقی دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وی را به زندان نزد یوسف ( ع ) بفرستند تا تعبیر خواب را از او جویا شود .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

حرف <ن> در <فأرسلون> نون وقایه و کسره آن، حاکی از <یاء> متکلم محذوف است. متعلق آن (إلی یوسف فی السجن) نیز به خاطر وضوحش، در کلام آورده نشده است. بنابر این <فأرسلون> ; یعنی: پس مرا به سوی یوسف(ع) - که در زندان است - بفرستید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 1،2،3،4،5،6،7

1- ساقی دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با یوسف ( ع ) ملاقات کرد .

فأرسلون. یوسف أیّها الصدیق أفتنا

2- ساقی دربار ، یوسف ( ع ) را انسانی بسیار راستگو نامید و با لقب < صدّیق > او را مخاطب قرار داد .

یوسف أیّها الصدیق

3- ساقی پادشاه در ملاقاتش با یوسف ( ع ) ، راستی و درستی تعبیر او را از رؤیای خویش بازگو کرد .

یوسف أیّها الصدیق

4- ساقی دربار ، رؤیای پادشاه را به طور کامل و دقیق برای یوسف ( ع ) بازگو کرد .

إنی أری سبع بقرت . .. أفتنا فی سبع بقرت ... و أُخر یابس-ت

5- ساقی دربار ، از یوسف ( ع ) خواست تا رؤیایی را که در آن هفت گاو لاغر دیده شده که هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک دیده شده ، تعبیر کند .

أفتنا فی سبع بقرت سمان یأکلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل-ت خضر و أُخر یابس-ت

6- رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم ، از انگیزه های مراجعه ساقی به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

أفتنا فی سبع بقرت . .. لعلّی أرجع إلی الناس

7- شناساندن ارزش و مقام یوسف ( ع ) به مردم ، از انگیزه های ساقی برای مراجعه به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

لعلّی أرجع إلی الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 5

5- ساقی پادشاه از طرف دربار برای آزادسازی یوسف ( ع ) و حاضر کردن او نزد پادشاه ، به سوی زندان روانه شد .

فلما جاءه الرسول

<ال> در <الرسول> عهد ذکری است و به قرینه (فأرسلون) در آیه 45 معلوم می شود که این فرستاده ، همان ساقی پادشاه بود که برای دریافت تعبیر خواب به سوی یوسف(ع) فرستاده شده بود.

38- شگفتی رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 231

8 - یوسف - 12 - 43 - 1،2،4

1- پادشاه مصر ، پس از گذشت سالیانی از زندانی شدن یوسف ( ع ) ، رؤیایی شگفت دید .

و قال الملک إنی أری سبع بقرت سمان . .. إن کنتم للرءیا تعبرون

2- هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک ، رؤیای شگفت پادشاه مصر بود .

إنی أری سبع بقرت سمان . .. و أُخر یابس-ت

<سمین> و <سمینه> (مفرد سِمان) به معنای چاق است. <اعجف> و <عجفاء> (مفرد عجاف) به معنای بسیار نحیف و لاغر است. تمییز <سبع> به قرینه جمله قبل ، <بقرات> است ; یعنی: یأکلهنّ سبع بقرات عجاف.

4- پادشاه مصر ، رؤیای خویش ( گاو های چاق و لاغر و خوشه های سبز و خشک ) را رؤیایی شگفت ارزیابی کرد .

ی-أیها الملأ أفتونی فی رءی-ی إن کنتم للرءیا تعبرون

مطرح کردن رؤیا برای گروهی از معبّران و اظهار تردید در توانایی آنان برای تعبیر آن رؤیا ، گویای این مطلب است که ملک خواب خویش را امری شگفت تلقی کرده بود.

39- شیطان و ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 9

9- شیطان ، عامل فراموشی ساقی از یادآور شدن یوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه

40- ظلم پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 7،8

7- در زمان وقوع داستان موسی و خضر ( ع ) ، حکومتی ستم گر و غاصب وجود داشته است .

و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینه غصبًا

<وراء> به هر مکان مستور و پوشیده ای گر چه روبه رو باشد، اطلاق می گردد. (قاموس) بنابراین، سلطان غاصب، یا پشت سر مساکین و در تعقیب کشتی داران بوده است و یا در پیش روی آنان بوده آن ها در مسیر خود با او برخورد می کردند.

8- مقارن با وقوع داستان موسی و خضر ( ع ) ، پادشاهی ، کلّیه کشتی های سالم را در آن منطقه ، مصادره می کرد .

و کان وراءهم ملک یأخذ کلّ سفینه غصبًا

مراد از <کلّ سفینه> - به قرینه <أن أعیبها> <کلّ سفینه صالحه> بوده است.

41- عجز معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 232

8 - یوسف - 12 - 44 - 2،3

2- خواب گزاران دربار ، تعبیر رؤیای مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خویش دانستند .

و ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

<ال> در <الأحلام> عهد ذکری است و اشاره به <أضغاث أحلام> دارد. بنابراین <ما نحن ...> ; یعنی: تأویل آن گونه از رؤیاها را که همانند بافه های چند رشته است ، نمی دانیم.

3- معبّران دربار ، علی رغم اظهار ناتوانی خویش از تعبیر رؤیای پادشاه ، آن را دارای تعبیر و تأویل می دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

مفاد جمله <و ما نحن . ..> این است که این گونه رؤیاها ، تعبیر و تأویل دارد و لکن ما بدان واقف نیستیم.

42- عدالت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 2

2- پادشاه مصر در دیدگاه یوسف ( ع ) ، انسان ستمگری نبود که نتوان به عدل و انصاف او امید داشت .

اذکرنی عند ربک

از اینکه یوسف(ع) از ساقی پادشاه می خواهد که داستان مظلومیت او را نزد پادشاه بیان کند ، معلوم می شود یوسف(ع) به دادخواهی وی امید داشته است.

43- عقیده پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 9

9- پادشاه مصر و درباریان او در مصر باستان و عصر یوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح-ش لله

44- غارتگری پادشاه قصه خضر(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 79 - 1

1- هدف خضر ( ع ) از اقدام به معیوب ساختن کشتی ، نجات دادن آن از غارت و مصادره سلطان غاصب بود .

أمّا السفینه . .. فأردت أن أعیبها ... یأخذ کلّ سفینه غصبًا

ص: 233

45- فراموشی ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 8

8- ساقی پادشاه پس از رهایی از زندان ، درخواست یوسف ( ع ) ( یادآوری وضعیت او ) را فراموش کرد .

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه

<انساء> (مصدر أنساه) یعنی به فراموشی انداختن. ضمیر در <أنساه> و <ربه> به <الذی> - که مراد از آن ساقی پادشاه است - برمی گردد. بر این اساس، جمله <فأنساه ...> چنین معنا می شود: شیطان از خاطر ساقی زدود که داستان یوسف(ع) را نزد پادشاه یادآور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 2

2- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) ، مدتی مدید یوسف ( ع ) را از یاد برده و از گرفتاری او در زندان غافل شده بود .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

نکره آوردن <اُمّه> می تواند حاکی از طولانی بودن آن باشد. جمله <فلبث فی السجن بضع سنین> در آیه 42 ، مؤید این معناست.

46- فضایل پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 9،10

9- پادشاه مصر در عصر یوسف ، فردی با فراست و از حکمت و تدبیر برخوردار بود .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

47- فواید آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 3

3- جام شاهی ، وسیله پیمانه کردن غلات برای تعیین سهمیه افراد در دوران قحطی هفت ساله مصر

جعل السقایه فی رحل أخیه . .. نفقد صواع الملک

تعبیر کردن از جام گمشده به <سقایه> (جام) و <صواع> (پیمانه) گویای این است که پیمانه مورد استفاده برای تعیین سهمیه افراد، همان ظرفی بود که پیش از سپردن آن به یوسف(ع) برای نوشیدن آب و مانند آن مورد استفاده پادشاه قرار می گرفته بود.

ص: 234

48- کیفر دزد آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 74 - 1،2

1- کارگزاران یوسف به فرزندان یعقوب اعلام کردند که در صورت شناسایی سارق ، وی را مجازات خواهند کرد .

قالوا فما جزؤه إن کنتم ک-ذبین

2- کارگزاران یوسف از متهمان ( فرزندان یعقوب ) خواستند ، تا خودشان کیفر سارق جام پادشاه را تعیین کنند .

قالوا فما جزؤه إن کنتم ک-ذبین

ضمیر در <جزاؤه> به سارق جامی شاهی ، که از جمله های قبل استفاده می شود ، برمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 75 - 1،6

1- فرزندان یعقوب ، برده شدن را کیفر و مجازات سرقت کننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فی رحله فهو جزؤه

مفاد جمله <فهو جزؤه> این است که سارق ملک کسی می شود که از اموال او دزدی شده است. در <مجمع البیان> آمده است که: مدت این استرقاق و ملکیت یک سال بوده است.

6- < عن علی بن موسی الرضا ( ع ) : کانت الحکومه فی بنی اسرائیل إذا سرق أحد شیئاً استرق به ، . . . فقال لهم یوسف : ما جزاء من وجد فی رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: [قانون] در حکومت بنی اسرائیل چنین بود که اگر کسی چیزی را می دزدید، در مقابل آن به بردگی گرفته می شد . .. پس یوسف به کاروانیان گفت: جزای کسی که [آن جام] در بار او یافت شود چیست؟ گفتند: خود او جزای آن است ... [که باید به بردگی گرفته شود]>.

49- گفتگوی یوسف(ع) با پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 4،5

4- یوسف ( ع ) و پادشاه در نخستین ملاقاتشان با یکدیگر ، درباره رؤیای پادشاه ، تعبیر یوسف ( ع ) و گزینش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه

اگرچه در آیه شریفه تصریح نشده که پادشاه و یوسف(ع) درباره چه موضوعی گفت و گو کردند ; ولی قراین حالیه و مقالیه حاکی است که موضوع سخن درباره رؤیای پادشاه و تعبیر یوسف(ع) و نیز دعوت از یوسف(ع) به همکاری و مشاوره و. .. بوده است.

5- گفت و گوی یوسف ( ع ) با پادشاه در نخستین ملاقات ، موجب توجه بیشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

ظاهر این است که ضمیر فاعلی در <کلّمه> به یوسف(ع) و ضمیر مفعولی آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله <قال إنک...> مؤید این نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوی یوسف(ع) با وی اظهار داشت: <إنک الیوم ...>، معلوم می شود سخنان یوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

ص: 235

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 55 - 1،3،16،18

1- یوسف ( ع ) از پادشاه خواست وی را به وزارت کشاورزی مصر و تصدی انبار های غله ، منصوب کند .

قال اجعلنی علی خزائن الأرض

از آن جا که یوسف(ع) در تعبیر رؤیای پادشاه بیان داشت که باید هفت سال با جدیّت به امر کاشت و برداشت و ذخیره سازی ارزاق بپردازند، چنین برمی آید که مقصود وی از <مرا بر گنجینه های زمین بگمار> این است که امور یاد شده را به من بسپار ; یعنی، امر کشت و برداشت (وزارت کشاورزی) و نیز انبارهای غلّه در اختیار من باشد.

3- یوسف ( ع ) دلیل صلاحیت خویش برای تصدی امور غذایی مردم مصر را برای پادشاه بیان کرد .

اجعلنی علی خزائن الأرض إنی حفیظ علیم

جمله <إنی حفیظ علیم>تعلیل برای <اجعلنی. ..>است.

16- < عن علی بن موسی الرضا ( ع ) : . . . ان یوسف ( ع ) . . . لما دفعته الضروره إلی تولی خزائن العزیز قال : اجعلنی علی خزائن الأرض . . . ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. هنگامی که ضرورت ایجاب کرد ، یوسف سرپرستی خزاین عزیز مصر را بپذیرد گفت: <اجعلنی علی خزائن الأرض ...>.

18- < عن أبی عبدالله ( ع ) أنه قال لقوم ممّن یظهرون الزّهد و یدعون الناس أن یکونوا معهم علی مثل الذی هم علیه من التقشّف . . . أخبرونی أین أنتم عن . . .یوسف النبی ( ع ) حیث قال لملک مصر : < اجعلنی علی خزائن الأرض . . . > فکان من أمره الذی کان أن اختار مملکه الملک و ما حول ها إلی الیمن . . . فلم نجد أحداً عاب ذلک علیه . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده خطاب به گروهی که اظهار زهد می کردند و مردم را دعوت می نمودند که همانند آنان زندگی را بر خود سخت گیرند . .. فرمود: مرا خبر دهید شما درباره یوسف پیغمبر(ع) چگونه می اندیشید که او به پادشاه مصر گفت: <اجعلنی علی خزائن الأرض ...>؟ پس کار یوسف به آن جا رسید که همه کشور پادشاه و اطراف آن تا یمن را در اختیار گرفت ... در عین حال نیافتیم کسی را که این را بر او عیب گرفته باشد ...>.

50- گم شدن آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 9

9- < عن أبی عبدالله علیه السلام . . . قال : إنهم سرقوا یوسف من أبیه ألا تری أنه قال لهم حین قالوا : ماذا تفقدون ؟ قالوا : نفقد صواع الملک ، و لم یقولوا : سرقتم صواع الملک ، إنما عنی أنکم سرقتم یوسف من أبیه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است [که در پاسخ سؤال مردی که از <إنکم لسارقون> پرسیده بود ]فرمود: آنان یوسف را از پدرش سرقت کرده بودند. آیا توجه نمی کنی که هنگامی که برادران یوسف گفتند: چه چیزی گم کرده اید؟ او و کارگزارانش به آنان گفتند: <پیمانه پادشاه را گم کرده ایم> و نگفتند: پیمانه پادشاه را دزدیدید. جز این نیست که نظر یوسف بر این بود که شما یوسف را از پدرش سرقت کردید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 1

ص: 236

1- گم شدن جام آبخوری پادشاه ، دلیل ارائه شده به فرزندان یعقوب برای متوقف ساختن و بازجویی از آنان

ماذا تفقدون. قالوا نفقد صواع الملک

<صواع> به معنای پیمانه است.

51- محدوده اختیارات پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 12

12- وضع قوانین و مقررات حکومت مصر در زمان وزارت یوسف ( ع ) ، در اختیار پادشاه بود .

ما کان لیأخذ أخاه فی دین الملک

52- مدیریت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 9

9- پادشاه مصر در عصر یوسف ، فردی با فراست و از حکمت و تدبیر برخوردار بود .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

53- مشاور مخصوص پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 2،4

2- پادشاه مصر در فراخوانی یوسف ( ع ) به دربار ، یادآور شد که وی را مشاور ویژه خویش خواهد ساخت .

قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

آن گاه که آدمی کسی را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خویش وی را مداخله دهد، گفته می شود: <أستخلصه> (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراین <أستخلصه لنفسی> ; یعنی، تا یوسف(ع) را محرم اسرار خویش سازم و در اداره امور مملکتی او را مداخله دهم. از این معنا می توان به مشاور مخصوص تعبیر کرد.

4- یوسف ( ع ) و پادشاه در نخستین ملاقاتشان با یکدیگر ، درباره رؤیای پادشاه ، تعبیر یوسف ( ع ) و گزینش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه

اگرچه در آیه شریفه تصریح نشده که پادشاه و یوسف(ع) درباره چه موضوعی گفت و گو کردند ; ولی قراین حالیه و مقالیه حاکی است که موضوع سخن درباره رؤیای پادشاه و تعبیر یوسف(ع) و نیز دعوت از یوسف(ع) به همکاری و مشاوره و. .. بوده است.

ص: 237

54- معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 44 - 1

1- خواب گزاران دربار ، رؤیای شگفت پادشاه مصر را رؤیایی آشفته و دارای رشته های گوناگون و نامشخص ، قلمداد کردند .

قالوا أضغ-ث أحل-م

<ضغث> (مفرد أضغاث) به دسته و بافه ای از گیاه گفته می شود. خواب گزاران با تشبیه رؤیای پادشاه به دسته ها و بافه های متعدد، به این معنا اشاره دارند که: رؤیای وی دارای رشته ها و اجزایی چند است، به گونه ای که کشف ارتباط آنها با یکدیگر و تفسیر مجموعه آن، دشوار و یا ناممکن است.

55- مکان کشف آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 3

3- یوسف ( ع ) در بازرسی بار بنیامین ، جام شاهی را از بار وی بیرون آورد .

ثم استخرجها من وعاء أخیه

ضمیر مفعولی در <استخرجها> به <صواع> و یا <سقایه> باز می گردد. قابل ذکر است که آوردن فعل <استخرج> (بیرون آورد) به جای <وجد> (یافت) به خاطر این است که یوسف(ع) می دانست جام شاهی در اثاثیه بنیامین است.

56- ملاقات پادشاه مصر با یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 8

8- پادشاه مصر در پی ملاقاتش با یوسف ( ع ) و احراز شخصیت و دانش او ، به وی اعلام کرد که در دستگاه حکومتی ، رأیی نافذ و فرمانی مطاع خواهد داشت .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

به کسی که دارای منزلتی والا و شأنی رفیع باشد <مکین> گفته می شود. <أمین> نیز به کسی گفته می شود که از خیانت بپرهیزد و به صداقت گفتارش و درستی رفتارش اطمینان باشد. سخن پادشاه (تو نزد ما منزلتی والا داری) کنایه از این است که: دستوراتت نافذ است و آنچه در امر حکومت پیشنهاد کنی مورد قبول است.

57- منشأ فراموشی ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 9

9- شیطان ، عامل فراموشی ساقی از یادآور شدن یوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه

ص: 238

58- نجات ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 1

1- یکی از دو هم بند زندانی یوسف ( ع ) ، از مرگ و زندان نجات پیدا کرد و به دربار راه یافت و دیگری به اعدام محکوم شد .

و قال الذی نجا منهما

59- نقش ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 1

1- پادشاه مصر از طریق ساقی و فرستاده دربار به نزد یوسف ( ع ) از تعبیر رؤیای شگفت خویش آگاه شد .

و قال الملک ائتونی به

60- ویژگیهای آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 20

20- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قوله : < صواع الملک > قال : کان قدحاً من ذهب و قال : کان صواع یوسف إذ کیل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند <صواع الملک> فرمود: جامی از طلا بوده است و فرمود: جام یوسف چنین بود که هرگاه با آن پیمانه می شد، با صدای خوش می گفت: خدا لعنت کند خیانت کنندگان را، در پیمانه خیانت نکنید>.

61- همسر پادشاه مصر در مجلس زلیخا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 4

4- همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانی زلیخا و دلباخته یوسف ( ع ) بود .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

بر این مبنا که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد ، از جمله <ذلک لیعلم . ..> معلوم می شود که همسر ملک نیز در زمره زنانی بود که دستهای خویش را بریدند.

ص: 239

62- همسر پادشاه مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 4

4- همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانی زلیخا و دلباخته یوسف ( ع ) بود .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

بر این مبنا که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد ، از جمله <ذلک لیعلم . ..> معلوم می شود که همسر ملک نیز در زمره زنانی بود که دستهای خویش را بریدند.

63- یوسف(ع) و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 2

2- پادشاه مصر در دیدگاه یوسف ( ع ) ، انسان ستمگری نبود که نتوان به عدل و انصاف او امید داشت .

اذکرنی عند ربک

از اینکه یوسف(ع) از ساقی پادشاه می خواهد که داستان مظلومیت او را نزد پادشاه بیان کند ، معلوم می شود یوسف(ع) به دادخواهی وی امید داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 1،7،14،16،17،18

1- پادشاه مصر از طریق ساقی و فرستاده دربار به نزد یوسف ( ع ) از تعبیر رؤیای شگفت خویش آگاه شد .

و قال الملک ائتونی به

7- بازجویی از زنانی که در ماجرای میهمانی زلیخا دست های خویش را بریدند ، شرط یوسف ( ع ) برای بیرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلی ربک فسئله ما بال النسوه الّ-تی قطعن أیدیهنّ

14- یوسف ( ع ) با ابلاغ بی گناهی خویش به پادشاه ، بر این نکته تأکید کرد که زندانی شدنش نتیجه مکر و کید زنان اشراف بوده است .

إن ربی بکیدهنّ علیم

16- یوسف ( ع ) در پیامش به پادشاه ، خداوند را حقیقتی آگاه به امور انسان ها معرفی کرد .

إن ربی بکیدهنّ علیم

17- یوسف ( ع ) در پیامش به پادشاه مصر ، خداوند را رب و مدبر خویش معرفی کرد .

فسئله ما بال النسوه . .. إن ربی بکیدهنّ علیم

18- یوسف ( ع ) در پیامش به پادشاه ، به او گوشزد کرد که وی را رب و مالک خویش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربی بکیدهنّ علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 240

8 - یوسف - 12 - 52 - 3،12،13

3- یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی و درخواست بازجویی از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات کند که هرگز با همسر وی رابطه نامشروع نداشته و به او خیانت نکرده است .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

برداشت فوق ، بر این اساس است که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد.

12- یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی درصدد بود به پادشاه مصر ثابت کند که خیانتکاران هرگز به پیروزی نمی رسند و مکرشان فرجامی ندارد .

ذلک لیعلم . .. أن الله لایهدی کید الخائنین

چنان چه گذشت عبارت <أن الله لایهدی . ..> عطف بر <أنی ...> است ; یعنی: <ذلک لیعلم أن الله ...>. این بدان خاطر بود که عزیز و یا پادشاه بداند که خداوند مکر خیانتکاران را به ثمر نمی نشاند.

13- تلاش یوسف ( ع ) برای متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعیین کننده سنن و اراده الهی در شکل گیری حوادث و رخدادها

ذلک لیعلم . .. أن الله لایهدی کید الخائنین

64- یوسف(ع) و رد دعوت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 1

1- یوسف ( ع ) در زندان مصر ، علت های نپذیرفتن دعوت پادشاه و حاضر نشدن در نزد او و تقاضای دادرسی را بیان کرد .

قال ارجع إلی ربک . .. ذلک لیعلم

در اینکه جمله <ذلک لیعلم . ..> تا آخر آیه بعد کلام یوسف(ع) است یا سخن زلیخا، دو نظر ابراز شده است. دلایل متعددی مؤید نظر نخست است که به برخی از آنها اشاره می شود: 1- ظاهر این است که <أن الله ...> عطف بر <أنی لم أخنه ...> باشد ; یعنی: <ذلک لیعلم... أن الله لایهدی ...>. این معنا محتمل نیست که سخن زلیخا باشد. 2- آنچه در آیه بعد آمده، حقایق و معارفی بلند است که اعتقاد و باور به آنها از زنی چون زلیخا - که در سلک مشرکان است - برنمی آید.

65- یوسف(ع) و ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 1

1- یوسف ( ع ) از هم بند خویش ، ساقی پادشاه ، خواست تا پس از رهایی ، داستان او را برای پادشاه بیان کند .

وقال للذی ظنّ أنه ناج منهما اذکرنی عند ربک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 6

6- یوسف ( ع ) پیک دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجرای مهمانان زلیخا تحقیق کند .

قال ارجع إلی ربک فسئله ما بال النسوه

ص: 241

<بال> به معنای شأن و کار مهم است و مراد از آن در آیه شریفه ، ماجرا و داستان می باشد.

66- یوسف(ع) و همسر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 3

3- یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی و درخواست بازجویی از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات کند که هرگز با همسر وی رابطه نامشروع نداشته و به او خیانت نکرده است .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

برداشت فوق ، بر این اساس است که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد.

پادشاه مصر

67- {پادشاه مصر}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 13

13- یوسف ( ع ) در زمان قحطی مصر ، پادشاه آن دیار نبود .

ما کان لیأخذ أخاه فی دین الملک

68- آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 3

3- یوسف ( ع ) به هنگام آماده کردن محموله برادرانش ، آبخوری مخصوص را در محموله بنیامین قرار داد .

فلما جهّزهم بجهازهم جعل السقایه فی رحل أخیه

<سقایه> به ظرفی گفته می شود که برای آب خوردن از آن استفاده می شود. <ال> تعریف در آن می رساند که ظرف ویژه ای بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 5

5- گذاشتن جام شاهی در اثاثیه بنیامین ، جویا$ شدن از مجازات سارق در آیین فرزندان یعقوب و تفتیش بار بنیامین پس از سایر برادران ، از الهامات خدا به یوسف ( ع ) برای نگه داشتن بنیامین نزد خود بود .

کذلک کدنا لیوسف

<کذلک> اشاره به مجموعه طرح و نقشه ای دارد که آیات 70 تا 75 بیانگر آن بود.

ص: 242

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 77 - 1

1- برادران یوسف با مشاهده جام شاهی در اثاثیه بنیامین ، وی را سارق آن جام شناختند و به آن اعتراف کردند .

قالوا إن یسرق فقد سرق أخ له من قبل

69- آگاهی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 4

4- پادشاه مصر پیش از بازجویی از زنان اشراف ، به تقاضای آنان ( درخواست کام روایی ) از یوسف ( ع ) و بی گناهی او آگاه شده بود .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<إذ> بدل اشتمال برای <خطبکنّ> است و بیانگر مقصود پادشاه از ماجرایی است که درباره آن بازجویی می کرد. بنابراین <ما خطبکنّ ...> ; یعنی، داستان شما چیست؟ منظورم آن داستانی است که تقاضای کام روایی از یوسف می کردید. تصریح شاه به اینکه شما زنان از یوسف(ع) تقاضا کردید، می رساندکه وی به مراوده آنان و بی گناهی یوسف(ع) آگاهی یافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 2

2- آگاه شدن عزیز مصر به پرهیز یوسف ( ع ) از رابطه نامشروع با همسر وی ، از اهداف یوسف ( ع ) در تقاضای دادرسی و بازجویی از زنان اشراف

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

چنان چه <ذلک لیعلم . ..> کلام یوسف(ع) باشد، مشارالیه <ذلک> خارج نشدن از زندان و تقاضای دادرسی و محاکمه زنان اشراف است. ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> می تواند به <عزیز> باز گردد و می تواند مراد از آن <ملک> باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال نخست است. بنابراین <ذلک لیعلم ...> ; یعنی، بیرون نرفتن من از زندان و تقاضای دادرسی بدان خاطر بود که عزیز مصر بداند من در نهان به او خیانتی نکردم.

70- ابلاغ تعبیر رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 6

6- رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم ، از انگیزه های مراجعه ساقی به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

أفتنا فی سبع بقرت . .. لعلّی أرجع إلی الناس

ص: 243

71- ارزش آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 8

8- جام پنهان شده در محموله بنیامین ، ظرفی قیمتی و با ارزش بود .

جعل السقایه . .. أذّن مؤذّن أیّتها العیر إنکم لس-رقون

از این که بر فرزندان یعقوب اطلاق شده که سارقید نه سرقت کردید و اینکه مؤذّن مسأله را علنی اعلام می نماید و آن را تکرار می کند، همچنین از اینکه یوسف(ع) می توانست سارق جام را برده خویش سازد، معلوم می شود که آن جام، ظرفی با ارزش و قیمتی بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 6

6- پیمانه مفقود شده در بارگاه یوسف ، دارای ارزشی فراوان

نفقد صواع الملک و لمن جاء به حمل بعیر

از این که برای یابنده پیمانه دربار یک بار شتر غله تعیین شد که طبعاً در زمان قحطی و جیره بندی ارزش فراوانی داشت ، معلوم می شود پیمانه مذکور ظرفی قیمتی و ارزشمند بوده است.

72- استیذان ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 1

1- ساقی دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با یوسف ( ع ) ملاقات کرد .

فأرسلون. یوسف أیّها الصدیق أفتنا

73- اطمینان پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 2

2- پادشاه مصر به راستی و درستی تعبیر و تفسیر یوسف ( ع ) ار رؤیای شگفتش ، اطمینان یافت .

و قال الملک ائتونی به

از اینکه پادشاه مصر پس از شنیدن تعبیر و تأویل خواب خویش ، یوسف(ع) را احضار می کند ، معلوم می شود وی دریافته بود که تعبیر یوسف(ع) عالمانه و شایسته اعتنا کردن است.

74- اطمینان ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 244

8 - یوسف - 12 - 45 - 5

5- ساقی پادشاه ، به توانمندی یوسف ( ع ) در تعبیر رؤیای شگفت پادشاه ، اطمینان داشت .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

ترکیب <أنا أُنبّئکم> دلالت بر تأکید مضمون جمله دارد و این ، حاکی از اطمینان ساقی دربار به آگاهی ویژه یوسف(ع) از تعبیر رؤیاهاست.

75- اعتماد پادشاه مصر به یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 5

5- گفت و گوی یوسف ( ع ) با پادشاه در نخستین ملاقات ، موجب توجه بیشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

ظاهر این است که ضمیر فاعلی در <کلّمه> به یوسف(ع) و ضمیر مفعولی آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله <قال إنک...> مؤید این نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوی یوسف(ع) با وی اظهار داشت: <إنک الیوم ...>، معلوم می شود سخنان یوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

76- اقرار معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 44 - 2،3

2- خواب گزاران دربار ، تعبیر رؤیای مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خویش دانستند .

و ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

<ال> در <الأحلام> عهد ذکری است و اشاره به <أضغاث أحلام> دارد. بنابراین <ما نحن ...> ; یعنی: تأویل آن گونه از رؤیاها را که همانند بافه های چند رشته است ، نمی دانیم.

3- معبّران دربار ، علی رغم اظهار ناتوانی خویش از تعبیر رؤیای پادشاه ، آن را دارای تعبیر و تأویل می دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

مفاد جمله <و ما نحن . ..> این است که این گونه رؤیاها ، تعبیر و تأویل دارد و لکن ما بدان واقف نیستیم.

77- اوامر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 4

4- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، به آزادی یوسف ( ع ) از زندان و بار یافتن او به دربار فرمان داد .

و قال الملک ائتونی به . .. قال ارجع

از اینکه یوسف(ع) با فرستاده پادشاه از زندان خارج نمی شود و به دربار نمی آید ، معلوم می شود فرمان پادشاه مبنی بر

ص: 245

احضار او (ائتونی به) احضار اجباری نبوده است ; بلکه دستور به آزادی آن حضرت از زندان و بار یافتن به دربار بوده است.

78- اهداف ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 6،7

6- رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم ، از انگیزه های مراجعه ساقی به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

أفتنا فی سبع بقرت . .. لعلّی أرجع إلی الناس

7- شناساندن ارزش و مقام یوسف ( ع ) به مردم ، از انگیزه های ساقی برای مراجعه به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

لعلّی أرجع إلی الناس

79- بازجویی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 1،2،3

1- پادشاه مصر به منظور بازجویی از زنان اشراف درباره ماجرایشان با یوسف ( ع ) آنان را احضار کرد .

قال ما خطبکنّ

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

3- بازجویی پادشاه از زنان اشراف ، پاسخی به پیام و تقاضای یوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوه . .. قال ما خطبکنّ

80- بینش پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 2

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

81- بینش ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 246

8 - یوسف - 12 - 46 - 8

8- ساقی ، احتمال می داد دربار مانع رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم شود .

لعلّی أرجع إلی الناس لعلّهم یعلمون

82- پادشاه مصر و اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 6

6- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیای شگفتش را تعبیر کنند .

و قال الملک إنی أری . .. ی-أیها الملأ أفتونی

<ملأ> به معنای بزرگان است ، که به مناسبت مورد می توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتی خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب می شدند.

83- پادشاه مصر و امینان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

84- پادشاه مصر و بردگی یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 12

12- الغای حکم بردگی یوسف ( ع ) به دست پادشاه مصر *

ائتونی به أستخلصه . .. قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

جمله <أستخلصه لنفسی> و نیز متروک شدن قصه بردگی یوسف(ع) در ادامه داستان او ، می تواند گویای برداشت فوق باشد.

85- پادشاه مصر و بی گناهی یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 14

14- پادشاه مصر در صورت آگاهی از وضعیت یوسف ( ع ) ، او را از زندان آزاد می کرد .

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه فلبث فی السجن بضع سنین

ص: 247

<لبث> به معنای اقامت کردن (ماندگار شدن) است. برداشت فوق ، از تفریع جمله <لبث ...> بر جمله قبل معلوم می شود ; یعنی ، شیطان ساقی پادشاه را به فراموشی انداخت و در نتیجه ، یوسف(ع) چند سال دیگر در زندان ماندگار شد.

86- پادشاه مصر و خواسته های یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 56 - 1

1- پادشاه مصر ، پیشنهاد یوسف ( ع ) را پذیرفت و مدیریت کشت و برداشت محصولات و ذخیره سازی و توزیع آنها را به او سپرد .

اجعلنی علی خزائن الأرض . .. و کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض

87- پادشاه مصر و زنان اشراف مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 1،2،4

1- پادشاه مصر به منظور بازجویی از زنان اشراف درباره ماجرایشان با یوسف ( ع ) آنان را احضار کرد .

قال ما خطبکنّ

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

4- پادشاه مصر پیش از بازجویی از زنان اشراف ، به تقاضای آنان ( درخواست کام روایی ) از یوسف ( ع ) و بی گناهی او آگاه شده بود .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<إذ> بدل اشتمال برای <خطبکنّ> است و بیانگر مقصود پادشاه از ماجرایی است که درباره آن بازجویی می کرد. بنابراین <ما خطبکنّ ...> ; یعنی، داستان شما چیست؟ منظورم آن داستانی است که تقاضای کام روایی از یوسف می کردید. تصریح شاه به اینکه شما زنان از یوسف(ع) تقاضا کردید، می رساندکه وی به مراوده آنان و بی گناهی یوسف(ع) آگاهی یافته بود.

88- پادشاه مصر و عفیفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

ص: 248

89- پادشاه مصر و علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 10

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

90- پادشاه مصر و قصه یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 2

2- پادشاه مصر داستان یوسف و زنان اشراف را ، ماجرایی بزرگ ارزیابی کرد و خود عهده دار بازجویی از زنان اشراف شد .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<خطب> به معنای کار و امر بزرگ است. و مراد از آن در این جا داستان و ماجراست.

91- پادشاه مصر و معبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 6،7

6- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیای شگفتش را تعبیر کنند .

و قال الملک إنی أری . .. ی-أیها الملأ أفتونی

<ملأ> به معنای بزرگان است ، که به مناسبت مورد می توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتی خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب می شدند.

7- پادشاه مصر درباره توان خواب گزاران دربار بر تعبیر رؤیایش ، تردید داشت .

أفتونی فی رءی-ی إن کنتم للرءیا تعبرون

برداشت فوق ، از <إن> شرطیه در جمله <إن کنتم . ..> استفاده می شود.

92- پادشاه مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 3

3- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، خواهان حضور یوسف ( ع ) در نزد خویش شد .

و قال الملک ائتونی به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 3،4

ص: 249

3- بازجویی پادشاه از زنان اشراف ، پاسخی به پیام و تقاضای یوسف ( ع ) بود .

فسئله ما بال النسوه . .. قال ما خطبکنّ

4- پادشاه مصر پیش از بازجویی از زنان اشراف ، به تقاضای آنان ( درخواست کام روایی ) از یوسف ( ع ) و بی گناهی او آگاه شده بود .

قال ما خطبکنّ إذ رودتنّ یوسف عن نفسه

<إذ> بدل اشتمال برای <خطبکنّ> است و بیانگر مقصود پادشاه از ماجرایی است که درباره آن بازجویی می کرد. بنابراین <ما خطبکنّ ...> ; یعنی، داستان شما چیست؟ منظورم آن داستانی است که تقاضای کام روایی از یوسف می کردید. تصریح شاه به اینکه شما زنان از یوسف(ع) تقاضا کردید، می رساندکه وی به مراوده آنان و بی گناهی یوسف(ع) آگاهی یافته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 1،2

1- پادشاه مصر پس از آشکار شدن بی گناهی و کمال عفت و پاکدامنی یوسف ( ع ) ، به دیدار او دل بست و با فرمانی مجدد او را به دربار خویش فراخواند .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه . .. و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

2- پادشاه مصر در فراخوانی یوسف ( ع ) به دربار ، یادآور شد که وی را مشاور ویژه خویش خواهد ساخت .

قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

آن گاه که آدمی کسی را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خویش وی را مداخله دهد، گفته می شود: <أستخلصه> (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراین <أستخلصه لنفسی> ; یعنی، تا یوسف(ع) را محرم اسرار خویش سازم و در اداره امور مملکتی او را مداخله دهم. از این معنا می توان به مشاور مخصوص تعبیر کرد.

93- تعبیر رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 47 - 1،4

1- هفت گاو چاق در رؤیای پادشاه ، نمودی از هفت سال آبادانی مصر و فراوانی محصول بود .

قال تزرعون سبع سنین دأبًا

<هفت سال با جدیت زراعت کنید> گویای هفت سال آبادانی است و ظاهر این است که یوسف(ع) این معنا را از <سبع بقرات سمان> استفاده کرده بود.

4- خوشه های سبز و خشک در رؤیای ملک ، پیامدار لزوم زراعت محصولات خوشه دار در طی هفت سال آبادانی

فما حصدتم فذروه فی سنبله

جمله <تزرعون . ..> هر چند جمله ای خبری است، ولی به قرینه <فذروه ...> در مقام انشا بوده و مراد از آن معنای دستوری است. بنابراین <تزرعون ...> ; یعنی، هفت سال با جدیت تمام به زراعت بپردازید. مراد یوسف(ع) از زراعت - به قرینه <فذروه فی سنبله> - کشت حبوبات خوشه دار است و یوسف(ع) کشت آن را از <سبع سنبلات خضر ...> استفاده کرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 48 - 1،6

ص: 250

1- وقوع هفت سال قحطی و سختی پس از هفت سال آبادانی ، تعبیر یوسف ( ع ) از هفت گاو لاغر در رؤیای پادشاه مصر

ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد

<شداد> (جمع شدید) از مصدر <شده> (سختی و دشواری) گرفته شده است و مراد از <سبع شداد> هفت سال قحطی و خشکسالی است و مشارالیه <ذلک> هفت سال آبادانی می باشد.

6- گاو های لاغر در رؤیا ، نشانه پیشامد سختی ها و دشواریهاست و تعداد آنها حاکی از تعداد سالهاست .

یأکلهنّ سبع عجاف . .. ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 49 - 1

1- یوسف ( ع ) فرا رسیدن سالی پر باران و سرشار از نعمت را در پی سپری شدن هفت سال قحطی ، به مردم و حکومت مصر بشارت داد .

ثم یأتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس

فعل <یغاث> ممکن است از غیث (باران) مشتق شده و محتمل است از غوث (یاری کردن) گرفته شده باشد. در صورت اول <یغاث الناس> ; یعنی، بر مردم باران نازل می شود و در صورت دوم ; یعنی، مردم یاری می شوند. بر هر مبنا بشارت به پایان قحطی و شروع آبادانی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 1

1- پادشاه مصر از طریق ساقی و فرستاده دربار به نزد یوسف ( ع ) از تعبیر رؤیای شگفت خویش آگاه شد .

و قال الملک ائتونی به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 58 - 1

1- پیشگویی یوسف ( ع ) بر مبنای رؤیای پادشاه ، به حقیقت پیوست و قحطی و خشکسالی ، مصر و اطراف آن ( کنعانو . . . ) را فرا گرفت .

و جاء إخوه یوسف فدخلوا علیه

آمدن برادران یوسف از کنعان به مصر برای دریافت آذوقه و نبود آذوقه در غیر آن دیار - که <منع منا الکیل> در آیه 63 حاکی از آن است- دلالت می کند که قحطی علاوه بر مصر ، اطراف و نواحی آن را نیز فرا گرفته بود.

94- جایزه یابنده آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 5،7

5- یک بار شتر غلّه ، جایزه تعیین شده از جانب یوسف ( ع ) برای آورنده جام شاهی

و لمن جاء به حمل بعیر

7- یوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جایزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

ص: 251

و لمن جاء به حمل بعیر و أنا به زعیم

مقصود از <أنا> در <و أنا به زعیم> یوسف(ع) و یا رئیس و مسؤول کارگزاران او می باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

95- جنس آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 20

20- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قوله : < صواع الملک > قال : کان قدحاً من ذهب و قال : کان صواع یوسف إذ کیل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند <صواع الملک> فرمود: جامی از طلا بوده است و فرمود: جام یوسف چنین بود که هرگاه با آن پیمانه می شد، با صدای خوش می گفت: خدا لعنت کند خیانت کنندگان را، در پیمانه خیانت نکنید>.

96- حکمت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 9

9- پادشاه مصر در عصر یوسف ، فردی با فراست و از حکمت و تدبیر برخوردار بود .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

97- خواسته های پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 6

6- پادشاه مصر ، از معبّران و بزرگان دربار خواست تا رؤیای شگفتش را تعبیر کنند .

و قال الملک إنی أری . .. ی-أیها الملأ أفتونی

<ملأ> به معنای بزرگان است ، که به مناسبت مورد می توان گفت: مراد از آن در آیه شریفه ، خواب گزاران دربار است که از موقعیتی خاص برخوردار بودند و از بزرگان و دانشمندان محسوب می شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 3

3- پادشاه مصر پس از دریافت تعبیر رؤیایش ، خواهان حضور یوسف ( ع ) در نزد خویش شد .

و قال الملک ائتونی به

ص: 252

98- خواسته های ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 7

7- ساقی دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وی را به زندان نزد یوسف ( ع ) بفرستند تا تعبیر خواب را از او جویا شود .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

حرف <ن> در <فأرسلون> نون وقایه و کسره آن، حاکی از <یاء> متکلم محذوف است. متعلق آن (إلی یوسف فی السجن) نیز به خاطر وضوحش، در کلام آورده نشده است. بنابر این <فأرسلون> ; یعنی: پس مرا به سوی یوسف(ع) - که در زندان است - بفرستید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 5

5- ساقی دربار ، از یوسف ( ع ) خواست تا رؤیایی را که در آن هفت گاو لاغر دیده شده که هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک دیده شده ، تعبیر کند .

أفتنا فی سبع بقرت سمان یأکلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل-ت خضر و أُخر یابس-ت

99- درخواست تعبیر رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 5

5- ساقی دربار ، از یوسف ( ع ) خواست تا رؤیایی را که در آن هفت گاو لاغر دیده شده که هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک دیده شده ، تعبیر کند .

أفتنا فی سبع بقرت سمان یأکلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل-ت خضر و أُخر یابس-ت

100- رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 2،3،5،8

2- هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک ، رؤیای شگفت پادشاه مصر بود .

إنی أری سبع بقرت سمان . .. و أُخر یابس-ت

<سمین> و <سمینه> (مفرد سِمان) به معنای چاق است. <اعجف> و <عجفاء> (مفرد عجاف) به معنای بسیار نحیف و لاغر است. تمییز <سبع> به قرینه جمله قبل ، <بقرات> است ; یعنی: یأکلهنّ سبع بقرات عجاف.

3- ملک مصر ، رؤیای شگفت خویش را به طور مکرر دیده بود .

إنی أری سبع بقرت سمان

ظاهر آن بود که ملک در بیان رؤیای خویش، فعل ماضی <رأیت> (در خواب دیدم) به کار می برد. آوردن فعل مضارع <أری> (در خواب می بینم) می تواند اشاره به استمرار آن رؤیا باشد ; یعنی، چندین شب چنین دیده ام، به گونه ای که

ص: 253

گمان دارم دوباره نیز خواهم دید.

5- گاو های چاق و لاغر و خوشه های سبز و خشک ، در یک رؤیای پادشاه بودند نه هر کدام در رؤیایی جداگانه .

إنی أری سبع بقرت . .. و سبع سنبل-ت خضر

برداشت فوق، از تکرار نشدن <أری> در بیان دیدن خوشه های سبز و خشک استفاده می شود ; زیرا اگر پادشاه خوشه ها را در غیر رؤیایی که در آن گاوها را مشاهده کرده بود می دید، ظاهر آن بود که فعل <أری> در <سبع سنبلات. ..> تکرار می شد. مفرد آوردن <رؤیای> در جمله <أفتونی فی رؤیای> نیز حکایت از این معنا دارد.

8- پادشاه مصر ، از رؤیای خویش دریافت که آن رؤیا - علاوه بر حکایت از حادثه ای غیر منتظره - گویای توصیه و دستورالعملی نیز هست .

أفتونی فی رءی-ی إن کنتم للرءیا تعبرون

<افتاء> (مصدر أفتونی) به معنای بیان کردن حکم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 4

4- ساقی دربار ، رؤیای پادشاه را به طور کامل و دقیق برای یوسف ( ع ) بازگو کرد .

إنی أری سبع بقرت . .. أفتنا فی سبع بقرت ... و أُخر یابس-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 47 - 2،3،5،6،7

2- رؤیای پادشاه مصر دربردارنده رمزهایی گویای پیشامدهایی شیرین و تلخ طی یک دوره پانزده ساله

قال تزرعون سبع سنین دأبًا

جمله <تزرعون سبع سنین دأباً> (هفت سال با جدیت زراعت کنید) گویای هفت سال آبادانی و جمله <ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد> در آیه بعد گویای هفت سال قحطی و خشکسالی است و جمله <ثم یأتی من بعد ذلک عام . ..> گویای سالی پر باران پس از هفت سال قحطی می باشد. بنابراین رؤیای پادشاه، بیانگر حوادثی از یک دوره پانزده ساله بود.

3- رؤیای پادشاه مصر گویای برنامه و دستورالعملی برای مصون ماندن از مشکلات و حوادث تلخ و دشوار آینده

قال تزرعون سبع سنین دأبًا فما حصدتم فذروه فی سنبله

ظاهر این است که یوسف(ع) حقایق و دستورالعملهایی را که در بیان رؤیای پادشاه یادآور شده بود ، از آن رؤیا استفاده کرده باشد. بنابراین آن رؤیا در ضمن حکایت از دوره پانزده ساله ، گویای دستورالعمل نیز بوده است.

5- لزوم جدیت و تلاش بسیار برای زراعت در هفت سال نخست ، پیامی نهفته در رؤیای پادشاه مصر

سبع بقرت سمان . .. قال تزرعون سبع سنین دأبًا

<دأب> مصدر و به معنای تلاش کردن است و <دأباً> در آیه شریفه در موضع اسم فاعل (دائبین) قرار گرفته و حال برای فاعل <تزرعون> می باشد ; از این رو دلالت بر تلاش فراوان دارد. به نظر می رسد یوسف(ع) از چاق بودن گاوها چنین استنباط کرد که: باید با تلاش فراوان و به دست آوردن محصولات، انبارها را از مواد غذایی و غلات پر کنند.

6- خوشه های خشک در رؤیای پادشاه ، پیامدار لزوم ذخیره سازی محصولات کشت و درو شده به همراه خوشه های آن

و أُخر یابس-ت . .. فما حصدتم فذروه فی سنبله

از آن جا که دستور فوق (فذروه فی سنبله) با این قسمت از رؤیای پادشاه که خوشه های خشک را دیده بود ، تناسب دارد ; زیرا خوشه های خشک آماده برای ذخیره شدن است ، می توان گفت: یوسف(ع) از عبارت <اُخر یابسات> دستور فوق را استنباط کرده بود.

ص: 254

7- لزوم صرفه جویی در مصرف محصولات هفت ساله ، پیامی نهفته در رؤیای ملک

فما حصدتم فذروه فی سنبله إلاّ قلیلاً مما تأکلون

<حصاد> (مصدر حصدتم) به معنای درو کردن است و <ذروا> فعل امر و به معنای <رها سازید> می باشد. <من> در <مما> بیانیه و <إلاّ قلیلاً> استثنا از <ما> در <ما حصدتم ...> است، بنابراین مفاد جمله <فما حصدتم ...> چنین می شود: آنچه را درو می کنید در خوشه ها رها کنید (آنها را نکوبید و دانه ها را از خوشه ها جدا نسازید) مگر مقدار اندکی که به مصرف خوراکی می رسانید. تنها این مقدار از برداشت را بکوبید و از خوشه ها جدا سازید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 48 - 2،3،5

2- رؤیای پادشاه ، گویای تأخّر سال های قحطی از هفت سال آبادانی بود .

ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد

به نظر می رسد یوسف(ع) از اینکه در رؤیای پادشاه گاوهای لاغر به خوردن گاوهای چاق پرداخته اند، دریافت که سالهای قحطی پس از سالهای آبادانی رخ خواهد داد. تقدم ذکری گاوهای چاق بر گاوهای لاغر در بیان رؤیا نیز می تواند دلیل دیگری برای یوسف(ع) در این تعبیر باشد.

3- استفاده از ارزاق ذخیره شده در سال های آبادانی طی هفت سال خشکسالی ، از پیام های نهفته در رؤیای پادشاه مصر

ثم یأتی من بعد ذلک سبع شداد یأکلن ماقدمتم لهنّ

ضمیر در <یأکلن> و <لهنّ> به <سبع شداد> باز می گردد و مراد از <ما قدّمتم لهنّ> (آنچه برای آن سالها پیش فرستاده اید) ارزاق ذخیره شده در سالهای آبادانی است. بنابراین <یأکلن ...> ; یعنی، سالهای قحطی ذخایری را که در سالهای آبادانی تهیه دیده اید، می خورند.

5- لزوم مصرف نکردن همه ذخایر غذایی در سالیان قحطی ، پیامی نهفته در رؤیای پادشاه مصر

یأکلن ما قدمتم لهنّ إلاّ قلیلاً مما تحصنون

فعل مضارع <یأکلهنّ> در نقل رؤیای پادشاه (آیه 46) گویای این نکته بود که گاوهای لاغر به خوردن گاوهای چاق پرداختند، ولی آنها را به تمامی نخوردند و گرنه فعل ماضی <اَکَلهنّ> به کار می برد. به نظر می رسد یوسف(ع) از نکته یاد شده دریافته بود که باید مقداری از غلات باقی بماند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 49 - 2

2- خواب پادشاه ، گویای آمدن سالی پر برکت پس از سال های قحطی

أفتنا . .. ثم یأتی من بعد ذلک عام فیه یغاث الناس

یوسف(ع) از آن جایی که گاوهای لاغر در رؤیای پادشاه هفت رأس بودند ، دریافت که پس از گذشت هفت سال ، قحطی پایان می پذیرد و پایان پذیرفتن قحطی به این است که باران فرو ریزد ، گیاهان رشد کند و میوه جات فراوان گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 4

4- یوسف ( ع ) و پادشاه در نخستین ملاقاتشان با یکدیگر ، درباره رؤیای پادشاه ، تعبیر یوسف ( ع ) و گزینش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه

ص: 255

اگرچه در آیه شریفه تصریح نشده که پادشاه و یوسف(ع) درباره چه موضوعی گفت و گو کردند ; ولی قراین حالیه و مقالیه حاکی است که موضوع سخن درباره رؤیای پادشاه و تعبیر یوسف(ع) و نیز دعوت از یوسف(ع) به همکاری و مشاوره و. .. بوده است.

101- زلیخا و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 18

18- زلیخا در حضور پادشاه مصر ، بر صداقت و راستگویی یوسف ( ع ) تأکید کرد .

و إنه لمن الص-دقین

102- ساقی پادشاه مصر و عجز معبران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 3

3- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) با مشاهده درماندگی خواب گزاران از تعبیر رؤیای پادشاه ، یوسف ( ع ) و دانش او از تعبیر رؤیا را به یاد آورد .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

<ادّکر> (به یاد آورد) از ماده <ذکر> و در اصل <اذتکر> بوده که بر اساس قواعد صرفی ، <ادّکر> شده است. <اُمّه> در آیه شریفه ، به معنای مدت و زمان است.

103- ساقی پادشاه مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 2،3،4،6،7

2- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) ، مدتی مدید یوسف ( ع ) را از یاد برده و از گرفتاری او در زندان غافل شده بود .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

نکره آوردن <اُمّه> می تواند حاکی از طولانی بودن آن باشد. جمله <فلبث فی السجن بضع سنین> در آیه 42 ، مؤید این معناست.

3- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) با مشاهده درماندگی خواب گزاران از تعبیر رؤیای پادشاه ، یوسف ( ع ) و دانش او از تعبیر رؤیا را به یاد آورد .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

<ادّکر> (به یاد آورد) از ماده <ذکر> و در اصل <اذتکر> بوده که بر اساس قواعد صرفی ، <ادّکر> شده است. <اُمّه> در آیه شریفه ، به معنای مدت و زمان است.

4- ساقی دربار ، یوسف ( ع ) را برای تعبیر رؤیای پادشاه معرفی کرد .

ص: 256

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

6- ساقی پادشاه مصر ، با بیان دانش یوسف ( ع ) ، خاطر نشان ساخت که او در زندان به سر می برد .

أنا أُنبئکم بتأویله فأرسلون

تفریع جمله <أرسلون> به وسیله حرف <فاء> بر جمله <أنا أُنبّئکم بتأویله> می رساند که: ساقی دربار ، ماجرای یوسف(ع) و زندانی بودن او را در حد ضرورت بیان کرده بود.

7- ساقی دربار ، از پادشاه و بزرگان دربار خواست وی را به زندان نزد یوسف ( ع ) بفرستند تا تعبیر خواب را از او جویا شود .

أنا أُنبّئکم بتأویله فأرسلون

حرف <ن> در <فأرسلون> نون وقایه و کسره آن، حاکی از <یاء> متکلم محذوف است. متعلق آن (إلی یوسف فی السجن) نیز به خاطر وضوحش، در کلام آورده نشده است. بنابر این <فأرسلون> ; یعنی: پس مرا به سوی یوسف(ع) - که در زندان است - بفرستید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 46 - 1،2،3،4،5،6،7

1- ساقی دربار با اجازه پادشاه ، به طرف زندان شتافت و با یوسف ( ع ) ملاقات کرد .

فأرسلون. یوسف أیّها الصدیق أفتنا

2- ساقی دربار ، یوسف ( ع ) را انسانی بسیار راستگو نامید و با لقب < صدّیق > او را مخاطب قرار داد .

یوسف أیّها الصدیق

3- ساقی پادشاه در ملاقاتش با یوسف ( ع ) ، راستی و درستی تعبیر او را از رؤیای خویش بازگو کرد .

یوسف أیّها الصدیق

4- ساقی دربار ، رؤیای پادشاه را به طور کامل و دقیق برای یوسف ( ع ) بازگو کرد .

إنی أری سبع بقرت . .. أفتنا فی سبع بقرت ... و أُخر یابس-ت

5- ساقی دربار ، از یوسف ( ع ) خواست تا رؤیایی را که در آن هفت گاو لاغر دیده شده که هفت گاو چاق را می خورند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک دیده شده ، تعبیر کند .

أفتنا فی سبع بقرت سمان یأکلهنّ سبع عجاف و سبع سنبل-ت خضر و أُخر یابس-ت

6- رساندن تعبیر خواب پادشاه به مردم ، از انگیزه های مراجعه ساقی به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

أفتنا فی سبع بقرت . .. لعلّی أرجع إلی الناس

7- شناساندن ارزش و مقام یوسف ( ع ) به مردم ، از انگیزه های ساقی برای مراجعه به یوسف ( ع ) جهت تعبیر خواب

لعلّی أرجع إلی الناس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 5

5- ساقی پادشاه از طرف دربار برای آزادسازی یوسف ( ع ) و حاضر کردن او نزد پادشاه ، به سوی زندان روانه شد .

فلما جاءه الرسول

<ال> در <الرسول> عهد ذکری است و به قرینه (فأرسلون) در آیه 45 معلوم می شود که این فرستاده ، همان ساقی پادشاه بود که برای دریافت تعبیر خواب به سوی یوسف(ع) فرستاده شده بود.

ص: 257

104- شگفتی رؤیای پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 43 - 1،2،4

1- پادشاه مصر ، پس از گذشت سالیانی از زندانی شدن یوسف ( ع ) ، رؤیایی شگفت دید .

و قال الملک إنی أری سبع بقرت سمان . .. إن کنتم للرءیا تعبرون

2- هفت گاو چاق که هفت گاو لاغر به خوردن آنها پرداخته بودند و هفت خوشه سبز و خوشه هایی خشک ، رؤیای شگفت پادشاه مصر بود .

إنی أری سبع بقرت سمان . .. و أُخر یابس-ت

<سمین> و <سمینه> (مفرد سِمان) به معنای چاق است. <اعجف> و <عجفاء> (مفرد عجاف) به معنای بسیار نحیف و لاغر است. تمییز <سبع> به قرینه جمله قبل ، <بقرات> است ; یعنی: یأکلهنّ سبع بقرات عجاف.

4- پادشاه مصر ، رؤیای خویش ( گاو های چاق و لاغر و خوشه های سبز و خشک ) را رؤیایی شگفت ارزیابی کرد .

ی-أیها الملأ أفتونی فی رءی-ی إن کنتم للرءیا تعبرون

مطرح کردن رؤیا برای گروهی از معبّران و اظهار تردید در توانایی آنان برای تعبیر آن رؤیا ، گویای این مطلب است که ملک خواب خویش را امری شگفت تلقی کرده بود.

105- شیطان و ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 9

9- شیطان ، عامل فراموشی ساقی از یادآور شدن یوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه

106- عجز معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 44 - 2،3

2- خواب گزاران دربار ، تعبیر رؤیای مختلط و آشفته را خارج از قلمرو دانش خویش دانستند .

و ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

<ال> در <الأحلام> عهد ذکری است و اشاره به <أضغاث أحلام> دارد. بنابراین <ما نحن ...> ; یعنی: تأویل آن گونه از رؤیاها را که همانند بافه های چند رشته است ، نمی دانیم.

3- معبّران دربار ، علی رغم اظهار ناتوانی خویش از تعبیر رؤیای پادشاه ، آن را دارای تعبیر و تأویل می دانستند .

قالوا . .. ما نحن بتأویل الأحل-م بع-لمین

مفاد جمله <و ما نحن . ..> این است که این گونه رؤیاها ، تعبیر و تأویل دارد و لکن ما بدان واقف نیستیم.

ص: 258

107- عدالت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 2

2- پادشاه مصر در دیدگاه یوسف ( ع ) ، انسان ستمگری نبود که نتوان به عدل و انصاف او امید داشت .

اذکرنی عند ربک

از اینکه یوسف(ع) از ساقی پادشاه می خواهد که داستان مظلومیت او را نزد پادشاه بیان کند ، معلوم می شود یوسف(ع) به دادخواهی وی امید داشته است.

108- عقیده پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 51 - 9

9- پادشاه مصر و درباریان او در مصر باستان و عصر یوسف ( ع ) ، به وجود خداوند و منزّه بودنش اعتقاد داشتند .

قلن ح-ش لله

109- فراموشی ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 8

8- ساقی پادشاه پس از رهایی از زندان ، درخواست یوسف ( ع ) ( یادآوری وضعیت او ) را فراموش کرد .

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه

<انساء> (مصدر أنساه) یعنی به فراموشی انداختن. ضمیر در <أنساه> و <ربه> به <الذی> - که مراد از آن ساقی پادشاه است - برمی گردد. بر این اساس، جمله <فأنساه ...> چنین معنا می شود: شیطان از خاطر ساقی زدود که داستان یوسف(ع) را نزد پادشاه یادآور شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 2

2- ساقی پادشاه ( هم بند یوسف در زندان ) ، مدتی مدید یوسف ( ع ) را از یاد برده و از گرفتاری او در زندان غافل شده بود .

و قال الذی نجا منهما وادّکر بعد أُمّه

نکره آوردن <اُمّه> می تواند حاکی از طولانی بودن آن باشد. جمله <فلبث فی السجن بضع سنین> در آیه 42 ، مؤید این معناست.

110- فضایل پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 259

8 - یوسف - 12 - 54 - 9،10

9- پادشاه مصر در عصر یوسف ، فردی با فراست و از حکمت و تدبیر برخوردار بود .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

10- پادشاه مصر در عصر یوسف ، دوستدار پاکدامنان ، دانشمندان و درستکاران امین بود .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

111- فواید آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 3

3- جام شاهی ، وسیله پیمانه کردن غلات برای تعیین سهمیه افراد در دوران قحطی هفت ساله مصر

جعل السقایه فی رحل أخیه . .. نفقد صواع الملک

تعبیر کردن از جام گمشده به <سقایه> (جام) و <صواع> (پیمانه) گویای این است که پیمانه مورد استفاده برای تعیین سهمیه افراد، همان ظرفی بود که پیش از سپردن آن به یوسف(ع) برای نوشیدن آب و مانند آن مورد استفاده پادشاه قرار می گرفته بود.

112- کیفر دزد آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 74 - 1،2

1- کارگزاران یوسف به فرزندان یعقوب اعلام کردند که در صورت شناسایی سارق ، وی را مجازات خواهند کرد .

قالوا فما جزؤه إن کنتم ک-ذبین

2- کارگزاران یوسف از متهمان ( فرزندان یعقوب ) خواستند ، تا خودشان کیفر سارق جام پادشاه را تعیین کنند .

قالوا فما جزؤه إن کنتم ک-ذبین

ضمیر در <جزاؤه> به سارق جامی شاهی ، که از جمله های قبل استفاده می شود ، برمی گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 75 - 1،6

1- فرزندان یعقوب ، برده شدن را کیفر و مجازات سرقت کننده جام پادشاه دانستند .

قالوا فما جزؤه . .. قالوا جزؤه من وجد فی رحله فهو جزؤه

مفاد جمله <فهو جزؤه> این است که سارق ملک کسی می شود که از اموال او دزدی شده است. در <مجمع البیان> آمده است که: مدت این استرقاق و ملکیت یک سال بوده است.

6- < عن علی بن موسی الرضا ( ع ) : کانت الحکومه فی بنی اسرائیل إذا سرق أحد شیئاً استرق به ، . . . فقال لهم یوسف : ما جزاء من وجد فی رحله ؟ قالوا : هو جزاؤه . . . ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: [قانون] در حکومت بنی اسرائیل چنین بود که اگر کسی چیزی را می دزدید، در مقابل آن به بردگی گرفته می شد . .. پس یوسف به کاروانیان گفت: جزای کسی که [آن جام] در بار او یافت شود چیست؟ گفتند: خود او

ص: 260

جزای آن است ... [که باید به بردگی گرفته شود]>.

113- گفتگوی یوسف(ع) با پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 4،5

4- یوسف ( ع ) و پادشاه در نخستین ملاقاتشان با یکدیگر ، درباره رؤیای پادشاه ، تعبیر یوسف ( ع ) و گزینش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه

اگرچه در آیه شریفه تصریح نشده که پادشاه و یوسف(ع) درباره چه موضوعی گفت و گو کردند ; ولی قراین حالیه و مقالیه حاکی است که موضوع سخن درباره رؤیای پادشاه و تعبیر یوسف(ع) و نیز دعوت از یوسف(ع) به همکاری و مشاوره و. .. بوده است.

5- گفت و گوی یوسف ( ع ) با پادشاه در نخستین ملاقات ، موجب توجه بیشتر و اعتماد افزون تر پادشاه به او شد .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

ظاهر این است که ضمیر فاعلی در <کلّمه> به یوسف(ع) و ضمیر مفعولی آن به پادشاه برگردد. ترتب جمله <قال إنک...> مؤید این نظر است و چون پادشاه پس از گفت وگوی یوسف(ع) با وی اظهار داشت: <إنک الیوم ...>، معلوم می شود سخنان یوسف(ع) باعث توجه افزون تر پادشاه به او شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 55 - 1،3،16،18

1- یوسف ( ع ) از پادشاه خواست وی را به وزارت کشاورزی مصر و تصدی انبار های غله ، منصوب کند .

قال اجعلنی علی خزائن الأرض

از آن جا که یوسف(ع) در تعبیر رؤیای پادشاه بیان داشت که باید هفت سال با جدیّت به امر کاشت و برداشت و ذخیره سازی ارزاق بپردازند، چنین برمی آید که مقصود وی از <مرا بر گنجینه های زمین بگمار> این است که امور یاد شده را به من بسپار ; یعنی، امر کشت و برداشت (وزارت کشاورزی) و نیز انبارهای غلّه در اختیار من باشد.

3- یوسف ( ع ) دلیل صلاحیت خویش برای تصدی امور غذایی مردم مصر را برای پادشاه بیان کرد .

اجعلنی علی خزائن الأرض إنی حفیظ علیم

جمله <إنی حفیظ علیم>تعلیل برای <اجعلنی. ..>است.

16- < عن علی بن موسی الرضا ( ع ) : . . . ان یوسف ( ع ) . . . لما دفعته الضروره إلی تولی خزائن العزیز قال : اجعلنی علی خزائن الأرض . . . ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. هنگامی که ضرورت ایجاب کرد ، یوسف سرپرستی خزاین عزیز مصر را بپذیرد گفت: <اجعلنی علی خزائن الأرض ...>.

18- < عن أبی عبدالله ( ع ) أنه قال لقوم ممّن یظهرون الزّهد و یدعون الناس أن یکونوا معهم علی مثل الذی هم علیه من التقشّف . . . أخبرونی أین أنتم عن . . .یوسف النبی ( ع ) حیث قال لملک مصر : < اجعلنی علی خزائن الأرض . . . > فکان من أمره الذی کان أن اختار مملکه الملک و ما حول ها إلی الیمن . . . فلم نجد أحداً عاب ذلک علیه . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده خطاب به گروهی که اظهار زهد می کردند و مردم را دعوت می نمودند که همانند آنان زندگی را

ص: 261

بر خود سخت گیرند . .. فرمود: مرا خبر دهید شما درباره یوسف پیغمبر(ع) چگونه می اندیشید که او به پادشاه مصر گفت: <اجعلنی علی خزائن الأرض ...>؟ پس کار یوسف به آن جا رسید که همه کشور پادشاه و اطراف آن تا یمن را در اختیار گرفت ... در عین حال نیافتیم کسی را که این را بر او عیب گرفته باشد ...>.

114- گم شدن آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 70 - 9

9- < عن أبی عبدالله علیه السلام . . . قال : إنهم سرقوا یوسف من أبیه ألا تری أنه قال لهم حین قالوا : ماذا تفقدون ؟ قالوا : نفقد صواع الملک ، و لم یقولوا : سرقتم صواع الملک ، إنما عنی أنکم سرقتم یوسف من أبیه ;

از امام صادق(ع) روایت شده است [که در پاسخ سؤال مردی که از <إنکم لسارقون> پرسیده بود ]فرمود: آنان یوسف را از پدرش سرقت کرده بودند. آیا توجه نمی کنی که هنگامی که برادران یوسف گفتند: چه چیزی گم کرده اید؟ او و کارگزارانش به آنان گفتند: <پیمانه پادشاه را گم کرده ایم> و نگفتند: پیمانه پادشاه را دزدیدید. جز این نیست که نظر یوسف بر این بود که شما یوسف را از پدرش سرقت کردید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 1

1- گم شدن جام آبخوری پادشاه ، دلیل ارائه شده به فرزندان یعقوب برای متوقف ساختن و بازجویی از آنان

ماذا تفقدون. قالوا نفقد صواع الملک

<صواع> به معنای پیمانه است.

115- محدوده اختیارات پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 12

12- وضع قوانین و مقررات حکومت مصر در زمان وزارت یوسف ( ع ) ، در اختیار پادشاه بود .

ما کان لیأخذ أخاه فی دین الملک

116- مدیریت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 9

9- پادشاه مصر در عصر یوسف ، فردی با فراست و از حکمت و تدبیر برخوردار بود .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

ص: 262

117- مشاور مخصوص پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 2،4

2- پادشاه مصر در فراخوانی یوسف ( ع ) به دربار ، یادآور شد که وی را مشاور ویژه خویش خواهد ساخت .

قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی

آن گاه که آدمی کسی را محرم اسرار خود قرار دهد و در امور خویش وی را مداخله دهد، گفته می شود: <أستخلصه> (برگرفته شده از لسان العرب). بنابراین <أستخلصه لنفسی> ; یعنی، تا یوسف(ع) را محرم اسرار خویش سازم و در اداره امور مملکتی او را مداخله دهم. از این معنا می توان به مشاور مخصوص تعبیر کرد.

4- یوسف ( ع ) و پادشاه در نخستین ملاقاتشان با یکدیگر ، درباره رؤیای پادشاه ، تعبیر یوسف ( ع ) و گزینش او به سمت مشاور ، به گفت و گو پرداختند .

و قال الملک ائتونی به أستخلصه لنفسی فلما کلّمه

اگرچه در آیه شریفه تصریح نشده که پادشاه و یوسف(ع) درباره چه موضوعی گفت و گو کردند ; ولی قراین حالیه و مقالیه حاکی است که موضوع سخن درباره رؤیای پادشاه و تعبیر یوسف(ع) و نیز دعوت از یوسف(ع) به همکاری و مشاوره و. .. بوده است.

118- معبران پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 44 - 1

1- خواب گزاران دربار ، رؤیای شگفت پادشاه مصر را رؤیایی آشفته و دارای رشته های گوناگون و نامشخص ، قلمداد کردند .

قالوا أضغ-ث أحل-م

<ضغث> (مفرد أضغاث) به دسته و بافه ای از گیاه گفته می شود. خواب گزاران با تشبیه رؤیای پادشاه به دسته ها و بافه های متعدد، به این معنا اشاره دارند که: رؤیای وی دارای رشته ها و اجزایی چند است، به گونه ای که کشف ارتباط آنها با یکدیگر و تفسیر مجموعه آن، دشوار و یا ناممکن است.

119- مکان کشف آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 3

3- یوسف ( ع ) در بازرسی بار بنیامین ، جام شاهی را از بار وی بیرون آورد .

ثم استخرجها من وعاء أخیه

ضمیر مفعولی در <استخرجها> به <صواع> و یا <سقایه> باز می گردد. قابل ذکر است که آوردن فعل <استخرج> (بیرون آورد) به جای <وجد> (یافت) به خاطر این است که یوسف(ع) می دانست جام شاهی در اثاثیه بنیامین است.

ص: 263

120- ملاقات پادشاه مصر با یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 8

8- پادشاه مصر در پی ملاقاتش با یوسف ( ع ) و احراز شخصیت و دانش او ، به وی اعلام کرد که در دستگاه حکومتی ، رأیی نافذ و فرمانی مطاع خواهد داشت .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

به کسی که دارای منزلتی والا و شأنی رفیع باشد <مکین> گفته می شود. <أمین> نیز به کسی گفته می شود که از خیانت بپرهیزد و به صداقت گفتارش و درستی رفتارش اطمینان باشد. سخن پادشاه (تو نزد ما منزلتی والا داری) کنایه از این است که: دستوراتت نافذ است و آنچه در امر حکومت پیشنهاد کنی مورد قبول است.

121- منشأ فراموشی ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 9

9- شیطان ، عامل فراموشی ساقی از یادآور شدن یوسف ( ع ) نزد پادشاه

فأنسی-ه الشیط-ن ذکر ربه

122- نجات ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 45 - 1

1- یکی از دو هم بند زندانی یوسف ( ع ) ، از مرگ و زندان نجات پیدا کرد و به دربار راه یافت و دیگری به اعدام محکوم شد .

و قال الذی نجا منهما

123- نقش ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 1

1- پادشاه مصر از طریق ساقی و فرستاده دربار به نزد یوسف ( ع ) از تعبیر رؤیای شگفت خویش آگاه شد .

و قال الملک ائتونی به

ص: 264

124- ویژگیهای آبخوری پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 72 - 20

20- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قوله : < صواع الملک > قال : کان قدحاً من ذهب و قال : کان صواع یوسف إذ کیل به قال : لعن الله الخوّان لاتخونوا به بصوت حسن ;

امام صادق(ع) درباره سخن خداوند <صواع الملک> فرمود: جامی از طلا بوده است و فرمود: جام یوسف چنین بود که هرگاه با آن پیمانه می شد، با صدای خوش می گفت: خدا لعنت کند خیانت کنندگان را، در پیمانه خیانت نکنید>.

125- همسر پادشاه مصر در مجلس زلیخا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 4

4- همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانی زلیخا و دلباخته یوسف ( ع ) بود .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

بر این مبنا که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد ، از جمله <ذلک لیعلم . ..> معلوم می شود که همسر ملک نیز در زمره زنانی بود که دستهای خویش را بریدند.

126- همسر پادشاه مصر و یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 4

4- همسر پادشاه مصر از زنان حاضر در مجلس مهمانی زلیخا و دلباخته یوسف ( ع ) بود .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

بر این مبنا که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد ، از جمله <ذلک لیعلم . ..> معلوم می شود که همسر ملک نیز در زمره زنانی بود که دستهای خویش را بریدند.

127- یوسف(ع) و پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 2

2- پادشاه مصر در دیدگاه یوسف ( ع ) ، انسان ستمگری نبود که نتوان به عدل و انصاف او امید داشت .

اذکرنی عند ربک

از اینکه یوسف(ع) از ساقی پادشاه می خواهد که داستان مظلومیت او را نزد پادشاه بیان کند ، معلوم می شود یوسف(ع) به دادخواهی وی امید داشته است.

ص: 265

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 1،7،14،16،17،18

1- پادشاه مصر از طریق ساقی و فرستاده دربار به نزد یوسف ( ع ) از تعبیر رؤیای شگفت خویش آگاه شد .

و قال الملک ائتونی به

7- بازجویی از زنانی که در ماجرای میهمانی زلیخا دست های خویش را بریدند ، شرط یوسف ( ع ) برای بیرون آمدن از زندان و حاضر شدن در نزد پادشاه

قال ارجع إلی ربک فسئله ما بال النسوه الّ-تی قطعن أیدیهنّ

14- یوسف ( ع ) با ابلاغ بی گناهی خویش به پادشاه ، بر این نکته تأکید کرد که زندانی شدنش نتیجه مکر و کید زنان اشراف بوده است .

إن ربی بکیدهنّ علیم

16- یوسف ( ع ) در پیامش به پادشاه ، خداوند را حقیقتی آگاه به امور انسان ها معرفی کرد .

إن ربی بکیدهنّ علیم

17- یوسف ( ع ) در پیامش به پادشاه مصر ، خداوند را رب و مدبر خویش معرفی کرد .

فسئله ما بال النسوه . .. إن ربی بکیدهنّ علیم

18- یوسف ( ع ) در پیامش به پادشاه ، به او گوشزد کرد که وی را رب و مالک خویش نخواهد دانست و خود را بنده او نخواهد شمرد .

إن ربی بکیدهنّ علیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 3،12،13

3- یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی و درخواست بازجویی از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات کند که هرگز با همسر وی رابطه نامشروع نداشته و به او خیانت نکرده است .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

برداشت فوق ، بر این اساس است که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد.

12- یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی درصدد بود به پادشاه مصر ثابت کند که خیانتکاران هرگز به پیروزی نمی رسند و مکرشان فرجامی ندارد .

ذلک لیعلم . .. أن الله لایهدی کید الخائنین

چنان چه گذشت عبارت <أن الله لایهدی . ..> عطف بر <أنی ...> است ; یعنی: <ذلک لیعلم أن الله ...>. این بدان خاطر بود که عزیز و یا پادشاه بداند که خداوند مکر خیانتکاران را به ثمر نمی نشاند.

13- تلاش یوسف ( ع ) برای متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعیین کننده سنن و اراده الهی در شکل گیری حوادث و رخدادها

ذلک لیعلم . .. أن الله لایهدی کید الخائنین

128- یوسف(ع) و رد دعوت پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 266

8 - یوسف - 12 - 52 - 1

1- یوسف ( ع ) در زندان مصر ، علت های نپذیرفتن دعوت پادشاه و حاضر نشدن در نزد او و تقاضای دادرسی را بیان کرد .

قال ارجع إلی ربک . .. ذلک لیعلم

در اینکه جمله <ذلک لیعلم . ..> تا آخر آیه بعد کلام یوسف(ع) است یا سخن زلیخا، دو نظر ابراز شده است. دلایل متعددی مؤید نظر نخست است که به برخی از آنها اشاره می شود: 1- ظاهر این است که <أن الله ...> عطف بر <أنی لم أخنه ...> باشد ; یعنی: <ذلک لیعلم... أن الله لایهدی ...>. این معنا محتمل نیست که سخن زلیخا باشد. 2- آنچه در آیه بعد آمده، حقایق و معارفی بلند است که اعتقاد و باور به آنها از زنی چون زلیخا - که در سلک مشرکان است - برنمی آید.

129- یوسف(ع) و ساقی پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 42 - 1

1- یوسف ( ع ) از هم بند خویش ، ساقی پادشاه ، خواست تا پس از رهایی ، داستان او را برای پادشاه بیان کند .

وقال للذی ظنّ أنه ناج منهما اذکرنی عند ربک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 6

6- یوسف ( ع ) پیک دربار را باز گرداند تا از پادشاه بخواهد درباره ماجرای مهمانان زلیخا تحقیق کند .

قال ارجع إلی ربک فسئله ما بال النسوه

<بال> به معنای شأن و کار مهم است و مراد از آن در آیه شریفه ، ماجرا و داستان می باشد.

130- یوسف(ع) و همسر پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 52 - 3

3- یوسف ( ع ) با تقاضای دادرسی و درخواست بازجویی از زنان ، درصدد بود تا به پادشاه اثبات کند که هرگز با همسر وی رابطه نامشروع نداشته و به او خیانت نکرده است .

ذلک لیعلم أنی لم أخنه بالغیب

برداشت فوق ، بر این اساس است که ضمیر در <یعلم> و <لم أخنه> به <ملک> باز گردد.

پادشاهان

131- آثار سلطه پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 34 - 3،4

ص: 267

3 - ویرانی شهر ها ، تباهی جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتیجه همیشگی سلطه شاهان بر کشور بیگانه

إنّ الملوک إذا دخلوا قریه أفسدوها و جعلوا أعزّه أهلها أذلّه

4 - تأکید بلقیس بر استمرار شیوه شاهان در تباه ساختن ممالک تحت سلطه خویش

قالت إنّ الملوک . .. و کذلک یفعلون

132- افساد پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 34 - 3،4

3 - ویرانی شهر ها ، تباهی جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتیجه همیشگی سلطه شاهان بر کشور بیگانه

إنّ الملوک إذا دخلوا قریه أفسدوها و جعلوا أعزّه أهلها أذلّه

4 - تأکید بلقیس بر استمرار شیوه شاهان در تباه ساختن ممالک تحت سلطه خویش

قالت إنّ الملوک . .. و کذلک یفعلون

133- دنیاطلبی پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 36 - 11

11 - تنها پادشاهان و دنیامداران ، فریفته مال و مکنت دنیایند ، نه مردان الهی و خداجوی .

بل أنتم بهدیّتکم تفرحون

134- ملکه سبأ و پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 35 - 3

3 - اطلاع ملکه سبا از خصلت شاهان و فریفتگی آنان در برابر هدایا

و إنّی مرسله إلیهم بهدیّه فناظره بِمَ یرجع المرسلون

135- نقش پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 47 - 9

9 - سلاطین و اشراف ، تشکیل دهنده جبهه اصلی مخالفت با پیامبران الهی

إلی فرعون و ملإیه . .. إذا هم منها یضحکون

ص: 268

136- ویژگیهای پادشاهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 35 - 3

3 - اطلاع ملکه سبا از خصلت شاهان و فریفتگی آنان در برابر هدایا

و إنّی مرسله إلیهم بهدیّه فناظره بِمَ یرجع المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 36 - 11

11 - تنها پادشاهان و دنیامداران ، فریفته مال و مکنت دنیایند ، نه مردان الهی و خداجوی .

بل أنتم بهدیّتکم تفرحون

پادشاهی

137- پادشاهی بزرگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 20 - 3

3 - بهشت ، نعمت چشم گیر و سلطنت بزرگ و گسترده است .

نعمیًا و ملکًا کبیرًا

138- حکومت پادشاهی مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 76 - 11

11- مصر در زمان وزارت یوسف ( ع ) دارای حکومت پادشاهی بود .

ما کان لیأخذ أخاه فی دین الملک

139- ویژگیهای پادشاهی در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 20 - 5،6

5 - < عن الصادق ( ع ) : < و ملکاً کبیراً > لایزول و لایفنی ;

از امام صادق(ع) روایت شده است که [مراد از] <ملکاً کبیراً> ملکی است که از بین نمی رود و فانی نمی شود>.

ص: 269

6 - < عباس بن یزید قال : قلت لأبی عبداللّه ( ع ) . . . أخبرنی عن قول اللّه عزّوجلّ < و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً > ما ه-ذا الملک الذی کبّره اللّه حتّی سمّاه کبیراً ؟ قال : فقال لی : إذا أدخل اللّه أهل الجنّه ، الجنّه أرسل رسولاً إلی ولیّ من أولیائه فیجد الحجبه علی بابه ، فیقول له : قف حتّی نستأذن لک فما یصل إلیه رسول ربّه إلاّ بإذن ، فهو قوله عزّوجلّ < و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً > ;

عباس بن یزید گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: . .. مراد از سخن خداوند عزّوجلّ <و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً> آگاه کن که این کدام ملک است که خداوند آن را بزرگ قرار داده است تا جائی که خود آن را <ملک کبیر> (بزرگ) نامیده است؟ حضرت به من فرمود: زمانی که خداوند اهل بهشت را وارد بهشت می کند پیکی را به سوی دوستی از اولیاء خود می فرستد، آن پیک نگهبانانی را بر در خانه او (ولی خدا) مشاهده می کند; نگهبان به پیک خدا می گوید: بایست تا برای تو اذن ورود بخواهم. پیک پروردگار آن بهشتی به وی دسترسی پیدا نمی کند مگر با اجازه و اذن [او] و این سخن خدای عزّوجلّ است <و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعمیاً و ملکاً کبیراً>.

ص: 270

14- شایعه

1- شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10،11،15

10 - تأثیر شایعات مشرکان و منافقان بر برخی مسلمانان ، به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) برای شرکت در غزوه حمراءالاسد یا بدر صغرا

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

چون شیطان و مشرکان و منافقان در صدد ترسانیدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم)، ولی از <یخوّف اولیاءه> استفاده می شود که تنها دوستانش را می ترساند. بنابراین <یخوّف اولیاءه>، حاکی از فعلیّت و تحقق این ترس در عدّه ای از مؤمنان است.

11 - هشدار خداوند به مؤمنان در برابر خطر شایعات دشمنان دین ، جاسوسان آنان و منافقان

انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

15 - لزوم مقابله با تبلیغات دشمن و جلوگیری از تأثیر آن

الّذین قال لهم النّاس . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون

قرآن با بیان تبلیغات سوء دشمنان با جمله <فلا تخافوهم و خافون>، در صدد خنثی سازی توطئه های دشمن برآمد تا به مؤمنان نیز بیاموزد که باید همواره به مقابله با تبلیغات سوء دشمن برخیزند.

2- آثار اجتماعی شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 12 - 4،5

4 - جامعه اسلامی صدراسلام ، در برابر شایعات آسیب پذیر بود .

إنّ الذین جاءو بالإفک . .. لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن-ت بأنفسهم خیرًا

5 - شایعات و پخش خبر های دروغ ، از میان برنده اعتماد متقابل و حسن ظن افراد جامعه نسبت به یکدیگر

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن-ت بأنفسهم خیرًا و قالوا ه-ذا إفک مبین

ص: 271

3- آثار شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 4

4 - تزلزل روحیه برخی از پیکارگران احد ، بر اثر شایعه قتل پیامبر ( ص )

و ما محمّد الّا رسول . .. افاین مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 176 - 5

5 - شایعه پراکنانی که در صدد تضعیف روحیه مجاهدان اسلام هستند ، شتابگران در کفرند . *

و لا یحزنک الّذین یسارعون فی الکفر

به مقتضای ارتباط بین آیه مورد بحث و آیات قبل، جمله <الّذین یسارعون فی الکفر> می تواند اشاره به کسانی باشد که با تبلیغات سوء و شایعات ترس آفرین، در صدد بازداشتن مؤمنان از جهاد بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 83 - 14،16

14 - شایعات و اخبار گمراه کننده ، تأثیرگذار در اقشار وسیعی از جامعه و زمینه ساز گمراهی آنان

اذاعوا به . .. لو لا فضل اللّه علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطان الّا قلیلا

16 - تنها عده قلیلی از مردم تحت تأثیر شایعات و اخبار گمراه کننده قرار نمی گیرند .

اذاغوا به . .. لو لا فضل اللّه علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطان الّا قلیلا

4- آثار شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 3

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

5- آثار شایعه علیه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 9

9 - شایعه و وارونه جلوه دادن حقایق در جامعه اسلامی ، هر چند در آغاز موجب نگرانی و احساس خطر می شود ; ولی در نهایت با افشا شدن انگیزه شایعه سازان ، به نفع مسلمانان تمام خواهد شد .

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم لاتحسبوه شرًّا لکم بل هو خیر لکم

ص: 272

6- آواره سازی شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 3

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

7- آواره سازی شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 19

19 - در صورتی که منافقان و بیماردلان و شایعه پراکنان ، در مدینه ، به کار های خلاف خود ادامه می دادند ، چنان مورد قهر پیامبر ( ص ) قرار می گرفتند که مجبور به ترک مدینه می شدند .

لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً

<لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً> کنایه از آوارگی و در به دری است. لازم به ذکر است که <قلیلاً> صفت مفعول مطلق محذوف (جوار) است.

8- اجتناب از شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 17 - 1

1 - پرهیز از تأثیرپذیری در برابر شایعه ها و دامن زدن به آنها و نیز اجتناب از تهمت زدن به دیگران و بازی با حیثیت آنان ، اندرزی الهی به مؤمنان

یعظکم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن کنتم مؤمنین

9- استقامت در برابر شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 17 - 1

1 - پرهیز از تأثیرپذیری در برابر شایعه ها و دامن زدن به آنها و نیز اجتناب از تهمت زدن به دیگران و بازی با حیثیت آنان ، اندرزی الهی به مؤمنان

یعظکم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن کنتم مؤمنین

ص: 273

10- اظهار تعجب از شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 16 - 8

8 - مسلمانان ، موظف اند در برابر شایعه ها و تهمت های بی دلیل جنسی علیه دیگر مسلمانان ، اظهار شگفتی کرده و آنها را بهتانی بزرگ بشمارند .

و لولا إذ سمعتموه قلتم . .. سبح-نک ه-ذا بهت-ن عظیم

جمله <سبحانک> و یا <سبحان اللّه> در دو مورد به کار می رود: 1- آن گاه که سخن شگفت آوری شنیده شود. 2- آن گاه که سخنی بسیار زشت و ناروا شنیده شود و شنونده بخواهد از آن اظهار تنفر و انزجار کند و واکنشی منفی از خود نشان دهد. برداشت یاد شده براساس کاربرداول است.

11- افساد شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 19

19 - در صورتی که منافقان و بیماردلان و شایعه پراکنان ، در مدینه ، به کار های خلاف خود ادامه می دادند ، چنان مورد قهر پیامبر ( ص ) قرار می گرفتند که مجبور به ترک مدینه می شدند .

لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً

<لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً> کنایه از آوارگی و در به دری است. لازم به ذکر است که <قلیلاً> صفت مفعول مطلق محذوف (جوار) است.

12- افشای انگیزه شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 9

9 - شایعه و وارونه جلوه دادن حقایق در جامعه اسلامی ، هر چند در آغاز موجب نگرانی و احساس خطر می شود ; ولی در نهایت با افشا شدن انگیزه شایعه سازان ، به نفع مسلمانان تمام خواهد شد .

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم لاتحسبوه شرًّا لکم بل هو خیر لکم

13- تکذیب شایعه علیه خانواده محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 12 - 2

2 - مؤمنان صدراسلام ، وظیفه دار تکذیب شایعه های بی اساس بدخواهان علیه پیامبر ( ص ) و خانواده آن حضرت

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن-ت بأنفسهم خیرًا و قالوا ه-ذا إفک مبین

ص: 274

14- تکذیب شایعه علیه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 12 - 2

2 - مؤمنان صدراسلام ، وظیفه دار تکذیب شایعه های بی اساس بدخواهان علیه پیامبر ( ص ) و خانواده آن حضرت

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمن-ت بأنفسهم خیرًا و قالوا ه-ذا إفک مبین

15- تکذیب شایعه علیه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 12 - 3

3 - مؤمنان ، وظیفه دار تکذیب صریح شایعه ها و تهمت های جنسی بی اساس علیه دیگر مؤمنان

لولا إذ سمعتموه . .. و قالوا ه-ذا إفک مبین

16- تهدید شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 21 - 22

22 - تهدید شدن شایعه سازان و افترا زنندگان ، به این که خداوند بر سخنان پنهانی و راز های درونی آنان آگاه است .

إنّ الذین جاءو بالإفک . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا أن نتکلّم به-ذا ..

برداشت یاد شده از ارتباط این آیه با آیات قبل - که درباره شایعه و ماجرای <افک> بود - به دست آمده است.

17- سرزنش استماع شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 42 - 8

8 - رغبت به شنیدن دروغ ها و شایعات ، پذیرش احکام تحریف شده ، حرامخواری و رشوه گیری ، بسی زشت و نارواست .

سمعون للکذب اکلون للسحت

18- شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 5

ص: 275

5 - در مدینه ، در عصر پیامبر ، افرادی شایعه پراکن وجود داشت .

لئن لم ینته . .. المرجفون

<رَجْف> (مصدر ثلاثی مجرد <مرجفون>) به معنای <اضطراب شدید> است (مفردات راغب). در آیه، به تناسب معنای لغوی، منظور از آن کسانی اند که با پخش سخنان بیهوده، آرامش مردم را سلب می کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 5

5 - شایعه پراکنان در مدینه ، در صورت ادامه شایعه پراکنی ، محکوم به قتل بودند .

لئن لم ینته . .. و المرجفون فی المدینه ... أینما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتیلاً

19- شایعه پراکنی فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

20- شایعه پراکنی گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

21- شایعه در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 2

2 - شایعه پراکنانی که مردم را از جهاد می ترسانند ، شیطانند .

ص: 276

قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

بنابر اینکه <ذلکم>، اشاره به همان مردمی باشد که مؤمنان را از جنگ می ترساندند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 174 - 8

8 - کارآمد نبودن تبلیغات سوء و جنگ روانی ، در بازداشتن مؤمنان از شرکت در غزوه حمراءالاسد یا بدر صغرا

الّذین قال لهم النّاس . .. فانقلبوا بنعمه من اللّه و فضل

زیرا در عین تبلیغات سوء دشمن، مؤمنان برای شرکتِ در نبرد حرکت کردند.

22- شایعه در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 15 - 4

4 - تأثیرپذیری مسلمانان عصر بعثت در برابر شایعه ها

إذ تلقّونه بألسنتکم و تقولون بأفواهکم ما لیس لکم به علم

23- شایعه دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 41 - 12

12 - اعتنا و رغبت فراوان منافقان و یهود به شنیدن گفته ها و شایعه های دروغین ، علی رغم آگاهی به دروغ بودن آن

سمعون للکذب

چون شنیدن سخنانی که دروغ بودن آن برای شنونده معلوم نباشد، صفت مذمومی نیست، لذا مراد این است که آنان با توجه و آگاهی به دروغ بودن سخنان به شنیدن آنها رغبت داشتند.

24- شایعه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 173 - 2،4،8

2 - نفوذ عوامل دشمن در بین مسلمانان و ایجاد جنگ روانی برای تضعیف روحیه آنان ، پس از جنگ احد

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم

برخی برآنند که مراد از <النّاس> در <قال لهم النّاس>، منافقانی هستند که برای دشمنان دین جاسوسی می کردند. برخی دیگر گفته اند منظور افرادی از دشمن هستند که در بین مسلمانان ایجاد رعب می کردند.

4 - وجود افرادی در میان مسلمانان که در صدد شایعه پراکنی و ترساندن آنها از مشرکان بودند .

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم

ص: 277

8 - اظهار توکّل و اعتماد به خداوند ، عکس العمل مؤمنان در برابر شایعه حمله دشمن ، پس از نبرد احد

الّذین قال لهم النّاس . .. و قالوا حسبنا اللّه و نعم الوکیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 11،15

11 - هشدار خداوند به مؤمنان در برابر خطر شایعات دشمنان دین ، جاسوسان آنان و منافقان

انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

15 - لزوم مقابله با تبلیغات دشمن و جلوگیری از تأثیر آن

الّذین قال لهم النّاس . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون

قرآن با بیان تبلیغات سوء دشمنان با جمله <فلا تخافوهم و خافون>، در صدد خنثی سازی توطئه های دشمن برآمد تا به مؤمنان نیز بیاموزد که باید همواره به مقابله با تبلیغات سوء دشمن برخیزند.

25- شایعه سازی منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 41 - 17

17 - شایعه سازی برخی از منافقان و یهودیان و جاسوسی آنان برای تحریفگران یهود ، فلسفه بازداشتن پیامبر ( ص ) از اندوه بر کفرورزی آنان

لایحزنک الذین یسرعون . .. سمعون للکذب سمعون لقوم ءاخرین

26- شایعه سازی منافقان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستی و تشکل تنی چند از منافقان عصر بعثت ، برای تهمت زنی و شایعه سازی علیه خانواده پیامبر ( ص )

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم

بیشتر مفسران بر این باورند که گروه بهتان زننده (عصبه منکم) از منافقان بودند.

27- شایعه سازی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 41 - 17

17 - شایعه سازی برخی از منافقان و یهودیان و جاسوسی آنان برای تحریفگران یهود ، فلسفه بازداشتن پیامبر ( ص ) از اندوه بر کفرورزی آنان

لایحزنک الذین یسرعون . .. سمعون للکذب سمعون لقوم ءاخرین

ص: 278

28- شایعه علیه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 1

1 - هم دستی و تشکل تنی چند از مردمان عصر بعثت ، برای تهمت زنی و شایعه سازی علیه پیامبر ( ص ) و برخی از مؤمنان

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم

<عصبه> در لغت به معنای گروهی متشکل و پشتیبان هم است که از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل <مجیء> به صورت جمع نیز، مؤید این است که تهمت زنندگان به شکل دسته جمعی، به کار تهمت و شایعه سازی می پرداختند. گفتنی است آیه شریفه - براساس تاریخ و شأن نزول آن - در باره خانواده پیامبر(ص) نازل شده است که مورد اتهام تنی چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 15 - 1

1 - مسلمانان عصر بعثت ، پذیرای شایعه های ناروای بدخواهان علیه خاندان پیامبر ( ص ) و منتشر کننده آنها ، بدون توجه به پیامد های ناروا و درستی و نادرستی آنها

إذ تلقّونه بألسنتکم و تقولون بأفواهکم ما لیس لکم به علم

29- شایعه علیه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 1

1 - هم دستی و تشکل تنی چند از مردمان عصر بعثت ، برای تهمت زنی و شایعه سازی علیه پیامبر ( ص ) و برخی از مؤمنان

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم

<عصبه> در لغت به معنای گروهی متشکل و پشتیبان هم است که از ده نفر تا چهل نفر باشند. آمدن فعل <مجیء> به صورت جمع نیز، مؤید این است که تهمت زنندگان به شکل دسته جمعی، به کار تهمت و شایعه سازی می پرداختند. گفتنی است آیه شریفه - براساس تاریخ و شأن نزول آن - در باره خانواده پیامبر(ص) نازل شده است که مورد اتهام تنی چند از بدخواهان قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 15 - 8

8 - پذیرش و انتشار شایعه های ناروا علیه مؤمنان و جامعه اسلامی ، بدون توجه به درستی و نادرستی و پیامد های آنها ، امری خطیر و گناهی بزرگ در پیشگاه خداوند

إذ تلقّونه بألسنتکم و تقولون . .. تحسبونه هیّنًا و هو عند اللّه عظیم

ص: 279

30- شایعه علیه همسر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 2

2 - هم دستی و تشکل تنی چند از منافقان عصر بعثت ، برای تهمت زنی و شایعه سازی علیه خانواده پیامبر ( ص )

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم

بیشتر مفسران بر این باورند که گروه بهتان زننده (عصبه منکم) از منافقان بودند.

31- شایعه مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 15 - 1

1 - مسلمانان عصر بعثت ، پذیرای شایعه های ناروای بدخواهان علیه خاندان پیامبر ( ص ) و منتشر کننده آنها ، بدون توجه به پیامد های ناروا و درستی و نادرستی آنها

إذ تلقّونه بألسنتکم و تقولون بأفواهکم ما لیس لکم به علم

32- شایعه مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10

10 - تأثیر شایعات مشرکان و منافقان بر برخی مسلمانان ، به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) برای شرکت در غزوه حمراءالاسد یا بدر صغرا

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

چون شیطان و مشرکان و منافقان در صدد ترسانیدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم)، ولی از <یخوّف اولیاءه> استفاده می شود که تنها دوستانش را می ترساند. بنابراین <یخوّف اولیاءه>، حاکی از فعلیّت و تحقق این ترس در عدّه ای از مؤمنان است.

33- شایعه منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 10،11

10 - تأثیر شایعات مشرکان و منافقان بر برخی مسلمانان ، به هنگام دعوت رسول خدا ( ص ) برای شرکت در غزوه حمراءالاسد یا بدر صغرا

ص: 280

الّذین قال لهم النّاس انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

چون شیطان و مشرکان و منافقان در صدد ترسانیدن و بازداشتن همه مؤمنان بوده اند (انّ النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم)، ولی از <یخوّف اولیاءه> استفاده می شود که تنها دوستانش را می ترساند. بنابراین <یخوّف اولیاءه>، حاکی از فعلیّت و تحقق این ترس در عدّه ای از مؤمنان است.

11 - هشدار خداوند به مؤمنان در برابر خطر شایعات دشمنان دین ، جاسوسان آنان و منافقان

انّ النّاس قد جمعوا لکم . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه

34- عذاب شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 14 - 6

6 - ترویج کنندگان شایعات و تهمت پردازی های ناروا - جدا از فضل و رحمت خداوند - مستحق عذاب الهی اند .

و لولا فضل اللّه علیکم و رحمته . .. لمسّکم فی ما أفضتم فیه عذاب عظیم

35- علاقمندان شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 41 - 12،13

12 - اعتنا و رغبت فراوان منافقان و یهود به شنیدن گفته ها و شایعه های دروغین ، علی رغم آگاهی به دروغ بودن آن

سمعون للکذب

چون شنیدن سخنانی که دروغ بودن آن برای شنونده معلوم نباشد، صفت مذمومی نیست، لذا مراد این است که آنان با توجه و آگاهی به دروغ بودن سخنان به شنیدن آنها رغبت داشتند.

13 - رغبت منافقان و یهودیان به شنیدن شایعات و دروغ های بافته شده علیه رسول خدا ( ص )

سمعون للکذب

مخاطب قرار دادن پیامبر (لایحزنک) و توصیف شتابگران در کفر به گوش سپاران دروغ، می رساند که مراد از <کذب> دروغها و شایعاتی بوده است که علیه پیامبر(ص) ساخته شده بود.

36- فرجام شایعه علیه مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 9

9 - شایعه و وارونه جلوه دادن حقایق در جامعه اسلامی ، هر چند در آغاز موجب نگرانی و احساس خطر می شود ; ولی در نهایت با افشا شدن انگیزه شایعه سازان ، به نفع مسلمانان تمام خواهد شد .

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم لاتحسبوه شرًّا لکم بل هو خیر لکم

ص: 281

37- قتل شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 5

5 - شایعه پراکنان در مدینه ، در صورت ادامه شایعه پراکنی ، محکوم به قتل بودند .

لئن لم ینته . .. و المرجفون فی المدینه ... أینما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتیلاً

38- قتل شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 62 - 4

4 - فرمان مهدورالدم بودن منافقان و بیماردلان و شایعه پراکنان در مدینه ، ادامه اجرای سنّت تغییر ناپذیر الهی بوده است .

أینما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا . .. سنّه اللّه ... ولن تجد لسنّه اللّه تبدیلاً

39- کیفر شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 20

20 - شایعه پراکنی و برهم زدن آرامش روانی مردم ، کیفری سخت دارد .

و المرجفون فی المدینه لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً

40- گناه شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 15 - 8

8 - پذیرش و انتشار شایعه های ناروا علیه مؤمنان و جامعه اسلامی ، بدون توجه به درستی و نادرستی و پیامد های آنها ، امری خطیر و گناهی بزرگ در پیشگاه خداوند

إذ تلقّونه بألسنتکم و تقولون . .. تحسبونه هیّنًا و هو عند اللّه عظیم

41- مبارزه با شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 16 - 9

ص: 282

9 - اظهار تنفر و نشان دادن واکنش منفی ، وظیفه مسلمانان در برابر شایعه ها و تهمت های بی دلیل جنسی علیه دیگر مسلمانان

و لولا إذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا أن نتکلّم به-ذا سبح-نک ه-ذا بهت-ن عظیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 175 - 15

15 - لزوم مقابله با تبلیغات دشمن و جلوگیری از تأثیر آن

الّذین قال لهم النّاس . .. انّما ذلکم الشّیطان یخوّف اولیاءه فلا تخافوهم و خافون

قرآن با بیان تبلیغات سوء دشمنان با جمله <فلا تخافوهم و خافون>، در صدد خنثی سازی توطئه های دشمن برآمد تا به مؤمنان نیز بیاموزد که باید همواره به مقابله با تبلیغات سوء دشمن برخیزند.

42- مبارزه محمد(ص) با شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 3

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

43- محرومیت شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 14 - 6

6 - ترویج کنندگان شایعات و تهمت پردازی های ناروا - جدا از فضل و رحمت خداوند - مستحق عذاب الهی اند .

و لولا فضل اللّه علیکم و رحمته . .. لمسّکم فی ما أفضتم فیه عذاب عظیم

44- موانع تأثیر شایعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 83 - 15

15 - فضل و رحمت الهی ، مانع از تأثیر اخبار و شایعات گمراه کننده در میان مسلمانان

لو لا فضل اللّه علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطان الّا قلیلا

ص: 283

45- موانع شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 17 - 2

2 - ایمان ، بازدارنده انسان از دامن زدن به شایعه ها و تهمت های ناروا علیه یکدیگر

یعظکم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن کنتم مؤمنین

پیام و مفهوم جمله <إن کنتم مؤمنین; اگر مؤمن هستید> در آیه شریفه - که مربوط به ماجرای <افک> است - این می باشد که: اگر ایمان راستین در فردی وجود داشته باشد او هرگز دست به شایعه ها و تهمت های ناروا علیه کسی نخواهد زد.

46- نقش شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 12

12 - شایعه پراکنان ، برهمزنان آرامش جامعه و آسیب رسان به آن اند .

لئن لم ینته المن-فقون و . .. المرجفون فی المدینه لنغرینّک بهم

47- هشدار به شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 6

6 - هشدار شدید خداوند ، به شایعه پراکنان مدینه ، برای پایان دادن به کار شایعه پراکنی .

لئن لم ینته . .. المرجفون فی المدینه لنغرینّک بهم

شایعه پراکنان

48- آواره سازی شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 3

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

49- آواره سازی شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 19

ص: 284

19 - در صورتی که منافقان و بیماردلان و شایعه پراکنان ، در مدینه ، به کار های خلاف خود ادامه می دادند ، چنان مورد قهر پیامبر ( ص ) قرار می گرفتند که مجبور به ترک مدینه می شدند .

لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً

<لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً> کنایه از آوارگی و در به دری است. لازم به ذکر است که <قلیلاً> صفت مفعول مطلق محذوف (جوار) است.

50- افساد شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 19

19 - در صورتی که منافقان و بیماردلان و شایعه پراکنان ، در مدینه ، به کار های خلاف خود ادامه می دادند ، چنان مورد قهر پیامبر ( ص ) قرار می گرفتند که مجبور به ترک مدینه می شدند .

لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً

<لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً> کنایه از آوارگی و در به دری است. لازم به ذکر است که <قلیلاً> صفت مفعول مطلق محذوف (جوار) است.

51- شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 5

5 - در مدینه ، در عصر پیامبر ، افرادی شایعه پراکن وجود داشت .

لئن لم ینته . .. المرجفون

<رَجْف> (مصدر ثلاثی مجرد <مرجفون>) به معنای <اضطراب شدید> است (مفردات راغب). در آیه، به تناسب معنای لغوی، منظور از آن کسانی اند که با پخش سخنان بیهوده، آرامش مردم را سلب می کردند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 5

5 - شایعه پراکنان در مدینه ، در صورت ادامه شایعه پراکنی ، محکوم به قتل بودند .

لئن لم ینته . .. و المرجفون فی المدینه ... أینما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتیلاً

52- قتل شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 5

5 - شایعه پراکنان در مدینه ، در صورت ادامه شایعه پراکنی ، محکوم به قتل بودند .

ص: 285

لئن لم ینته . .. و المرجفون فی المدینه ... أینما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا تقتیلاً

53- قتل شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 62 - 4

4 - فرمان مهدورالدم بودن منافقان و بیماردلان و شایعه پراکنان در مدینه ، ادامه اجرای سنّت تغییر ناپذیر الهی بوده است .

أینما ثقفوا أُخذوا و قتّلوا . .. سنّه اللّه ... ولن تجد لسنّه اللّه تبدیلاً

54- مبارزه محمد(ص) با شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 61 - 3

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

55- نقش شایعه پراکنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 12

12 - شایعه پراکنان ، برهمزنان آرامش جامعه و آسیب رسان به آن اند .

لئن لم ینته المن-فقون و . .. المرجفون فی المدینه لنغرینّک بهم

هشدار به شایعه پراکنان مدینه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 6

6 - هشدار شدید خداوند ، به شایعه پراکنان مدینه ، برای پایان دادن به کار شایعه پراکنی .

لئن لم ینته . .. المرجفون فی المدینه لنغرینّک بهم

شایعه پراکنی

56- آثار شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 286

14 - احزاب - 33 - 61 - 3

3 - ادامه شایعه پراکنی ، در پی دارنده سخت گیری پیامبر ( ص ) و در نتیجه ، آواره شدن همراه با لعن بود .

لئن لم ینته . .. و المرجفون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً . م

57- اجتناب از شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 17 - 1

1 - پرهیز از تأثیرپذیری در برابر شایعه ها و دامن زدن به آنها و نیز اجتناب از تهمت زدن به دیگران و بازی با حیثیت آنان ، اندرزی الهی به مؤمنان

یعظکم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن کنتم مؤمنین

58- شایعه پراکنی فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

59- شایعه پراکنی گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

ص: 287

60- کیفر شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 60 - 20

20 - شایعه پراکنی و برهم زدن آرامش روانی مردم ، کیفری سخت دارد .

و المرجفون فی المدینه لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً

61- گناه شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 15 - 8

8 - پذیرش و انتشار شایعه های ناروا علیه مؤمنان و جامعه اسلامی ، بدون توجه به درستی و نادرستی و پیامد های آنها ، امری خطیر و گناهی بزرگ در پیشگاه خداوند

إذ تلقّونه بألسنتکم و تقولون . .. تحسبونه هیّنًا و هو عند اللّه عظیم

62- موانع شایعه پراکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 17 - 2

2 - ایمان ، بازدارنده انسان از دامن زدن به شایعه ها و تهمت های ناروا علیه یکدیگر

یعظکم اللّه أن تعودوا لمثله أبدًا إن کنتم مؤمنین

پیام و مفهوم جمله <إن کنتم مؤمنین; اگر مؤمن هستید> در آیه شریفه - که مربوط به ماجرای <افک> است - این می باشد که: اگر ایمان راستین در فردی وجود داشته باشد او هرگز دست به شایعه ها و تهمت های ناروا علیه کسی نخواهد زد.

شایعه سازان

63- افشای انگیزه شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 11 - 9

9 - شایعه و وارونه جلوه دادن حقایق در جامعه اسلامی ، هر چند در آغاز موجب نگرانی و احساس خطر می شود ; ولی در نهایت با افشا شدن انگیزه شایعه سازان ، به نفع مسلمانان تمام خواهد شد .

إنّ الذین جاءو بالإفک عصبه منکم لاتحسبوه شرًّا لکم بل هو خیر لکم

ص: 288

64- تهدید شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 21 - 22

22 - تهدید شدن شایعه سازان و افترا زنندگان ، به این که خداوند بر سخنان پنهانی و راز های درونی آنان آگاه است .

إنّ الذین جاءو بالإفک . .. و لولا إذ سمعتموه قلتم ما یکون لنا أن نتکلّم به-ذا ..

برداشت یاد شده از ارتباط این آیه با آیات قبل - که درباره شایعه و ماجرای <افک> بود - به دست آمده است.

65- عذاب شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 14 - 6

6 - ترویج کنندگان شایعات و تهمت پردازی های ناروا - جدا از فضل و رحمت خداوند - مستحق عذاب الهی اند .

و لولا فضل اللّه علیکم و رحمته . .. لمسّکم فی ما أفضتم فیه عذاب عظیم

66- محرومیت شایعه سازان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 14 - 6

6 - ترویج کنندگان شایعات و تهمت پردازی های ناروا - جدا از فضل و رحمت خداوند - مستحق عذاب الهی اند .

و لولا فضل اللّه علیکم و رحمته . .. لمسّکم فی ما أفضتم فیه عذاب عظیم

ص: 289

15- شایستگی

1- آثار شایستگی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 144 - 7

7 - لیاقت و شایستگی برخی انسان ها ، موجب گزینش آنان به رسالت و پیامبری از سوی خدا

قال یموسی إنی اصطفیتک علی الناس برسلتی

2- شایستگی انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 181 - 4

4 - رسولان الهی ، شایسته سلام و تحیت

و سل-م علی المرسلین

3- شایستگی محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 56 - 7،8

7 - نیکوکاران مستعد دریافت رحمت الهی هستند .

إن رحمت اللّه قریب من المحسنین

8 - دعا و نیایش محسنان به درگاه خدا مایه به فعلیت رسیدن استعداد آنان برای دستیابی به رحمت خاص الهی است .

و ادعوه . .. إن رحمت اللّه قریب من المحسنین

4- شایستگی موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 144 - 9

ص: 290

9 - خداوند از موسی ( ع ) خواست تا در برابر نعمت رسالت و شایستگی شنیدن سخن خدا ، وی را سپاس گوید و از شاکران شود .

اصطفیتک علی الناس برسلتی و بکلمی . .. و کن من الشکرین

ص: 291

16- شب قدر

1- شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 20

20 - بیست و یکم رمضان ، شب عروج عیسی ( ع ) به سوی خداوند

اذ قال اللّه یا عیسی انّی متوفّیک و رافعک الیّ

امام باقر (ع): . .. و لیله احدی و عشرین (من شهر رمضان) ... و فیها رفع عیسی بن مریم ... .

_______________________________

خصال صدوق، ص 508، ح 1، باب السبعه عشر ; نورالثقلین، ج 1، ص 346، ح 155.

2- آثار نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

3- آثار نزول قرآن در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 7

7 - نزول قرآن در شب قدر ، نشان سلامتی معارف آن از هر عیب و نقص است .

إنّا أنزلن-ه فی لیله القدر . .. سل-م هی

4- آثار نزول ملائکه در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 292

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

5- اهمیت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 3،6،8

3- برنامه ها و تقدیر های الهی در شب قدر ، متوجه امور مهم و زیربنایی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

برداشت بالا بدان احتمال که مراد از <حکیم>، امور مهم و زیربنایی باشد; بویژه با توجه به ماده حکمت که به معنای استحکام و استواری آمده است.

6- شب قدر ، شب سرنوشت

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

با این که در معنای آیه شریفه، احتمال های مختلفی رخ می نماید; اما پیام مشترک همه آنها مطلب یاد شده است. به علاوه که ارتباط این آیه با وصف <مبارکه> در آیه قبل، مؤید آن است.

8- نزول قرآن در شب قدر ، خود نمودی از تقدیر امور مهم در آن شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

تطبیق کلی <فیها یفرق کلّ أمر حکیم> بر <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه>، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 5 - 3،6

3- تقدیر و تدبیر تمامی زوایا و ابعاد هستی در شب قدر ، امری مهم و تنها از سوی خدا امکان پذیر است .

فیها یفرق کلّ أمر حکیم . أمرًا من عندنا

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته زیر است: الف) <أمراً> حال برای تفریق مستفاد از آیه قبل فرض شده است; ب) تنوین <أمراً> دال بر عظمت و تفخیم است; ج) <من عندنا> در سیاق آیه، نوعی حصر را افاده می کند.

6- شب قدر ، شب نزول کتاب های آسمانی پیشین بر پیامبران *

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. إنّا کنّا مرسلین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که عبارت <إنّا کنّا. ..> به مجموع <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه> نظر داشته باشد; یعنی، ما قرآن را در شب قدر، نازل کردیم و این امر در مورد کتاب های آسمانی پیشین نیز تحقق یافته است.

6- برکت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،2

1- نزول قرآن از سوی خداوند ، در شبی مبارک و ارجمند ( شب قدر )

ص: 293

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

2- < شب قدر > ، شبی مبارک و دارای خیر پایدار

لیله مب-رکه

با توجه به این که مفسران <لیله مبارکه> را شب قدر دانسته اند برداشت یاد شده به دست می آید.

7- تداوم شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

8- تداوم فضیلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 4

4 - شب قدر ، تا سپیده دم به فضیلت خود باقی است .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

9- تداوم نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

10- تداوم نزول ملائکه در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

ص: 294

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 6

6 - در نزول فرشتگان و روح تا سپیده دم شب قدر ، وقفه ای پدید نمی آید .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها . .. حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی>، می تواند بیانگر غایت تمام اموری باشد که درباره شب قدر، مطرح شده است.

11- تشخیص شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 1

1 - ابزار شناخت ویژگی های شب قدر ، در اختیار همگان نیست .

و ما أدریک ما لیله القدر

مخاطب در <ما أدراک>، هر شخصی است که آیه شریفه را بخواند و یا بشنود.

12- تقدیر در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 1،3،4،5،8

1- شب قدر ، شب تقدیر ، تدبّر و تثبیت امور هستی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

واژه <یفرق> ممکن است ناظر به معنای حل و تثبیت امور باشد.

3- برنامه ها و تقدیر های الهی در شب قدر ، متوجه امور مهم و زیربنایی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

برداشت بالا بدان احتمال که مراد از <حکیم>، امور مهم و زیربنایی باشد; بویژه با توجه به ماده حکمت که به معنای استحکام و استواری آمده است.

4- پایداری و خلل ناپذیری امور ، پس از تقدیر در شب قدر *

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

مراد از <أمر حکیم>، ممکن است امور مستحکمی باشد که در نتیجه تفریق و تقدیر، تحقق آن حتمی شده و بی چون و چرا صورت خواهد گرفت.

5- تقدیر امور هستی در شب قدر ، نمودی از برکات سرشار الهی در این شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

8- نزول قرآن در شب قدر ، خود نمودی از تقدیر امور مهم در آن شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

تطبیق کلی <فیها یفرق کلّ أمر حکیم> بر <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه>، بیانگر مطلب یاد شده است.

ص: 295

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 5 - 3

3- تقدیر و تدبیر تمامی زوایا و ابعاد هستی در شب قدر ، امری مهم و تنها از سوی خدا امکان پذیر است .

فیها یفرق کلّ أمر حکیم . أمرًا من عندنا

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته زیر است: الف) <أمراً> حال برای تفریق مستفاد از آیه قبل فرض شده است; ب) تنوین <أمراً> دال بر عظمت و تفخیم است; ج) <من عندنا> در سیاق آیه، نوعی حصر را افاده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 5،9

5 - مشخصات امور جهان در شب قدر ، تعیین می شود .

لیله القدر

<قدر> در معانی گوناگونی به کار رفته است; از جمله <تقدیر> (مصباح); <تدبیرامور> (قاموس); <تقسیم ارزاق>، <شرف> و <عظمت> (تاج العروس) و . .. . برداشت یاد شده ناظر به معنای اول و دوم است. مطلق بودن کلمه <قدر>، آن را شایسته تطبیق بر تمام مقدّرات ساخته و <من کلّ أمر> (در ذیل سوره) گواه تعمیم است.

9 - < عن الرضا ( ع ) لیله القدر یقدّر اللّه عزّوجلّ فیها ما یکون من السنه إلی السنه من حیاه أو موت أو خیر أو شرّ أو رزق فما قدّره فی تلک اللیله فهو من المحتوم ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر می فرماید; از زندگی یا مرگ; از خوب یا بد، یا روزی. پس آنچه را خداوند در این شب مقدر فرمود، آن حتمی خواهد بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 9،12

9 - تقدیر امور جهان در شب قدر ، وابسته به نزول ملائکه و روح به زمین است .

تنزّل . .. من کلّ أمر

<أمر>، ممکن است مفرد <اُمور> باشد. در این صورت مراد اموری خواهد بود که در شب قدر، تقدیر می شود و ملائکه و روح برای تدبیر آن امور، به زمین نازل می شوند. حرف <من> در این احتمال، برای بیان علّت غائی است; یعنی، <لأجل کلّ أمر أراد اللّه قضائه>.

12 - < عن محمّد بن علیّ ( ع ) أنّه قال فی قول اللّه تعالی < تنزّل الملائکه و الروح فیها > قال : تنزّل فی ها الملائکه و الکتبه إلی السّماء الدّنیا فیکتبون ما یکون فی السنه من امور ما یصیب العباد . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدای تعالی <تنزّل الملائکه و الروح فیها> فرمود: فرشتگان و نویسندگان [اعمال] به نزدیک ترین آسمان نازل می شوند و آنچه را در طول سال [آینده]به وجود خواهد آمد، از اموری که به بندگان می رسد، می نویسند>.

13- خیریت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 296

17 - دخان - 44 - 3 - 2

2- < شب قدر > ، شبی مبارک و دارای خیر پایدار

لیله مب-رکه

با توجه به این که مفسران <لیله مبارکه> را شب قدر دانسته اند برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 1

1 - شب قدر ، سراسر خیر و سلامتی است .

سل-م هی

<سلام>; یعنی، سلامتی و پاک بودن از هر عیب (صحاح). خبر بودن آن برای <هی> - با آن که مصدر است - مبالغه در بیان سلامتی است. علاوه بر این، <سلام>، نکره است و بر ناشناخته بودن مقدار عظمت آن دلالت دارد. تقدیم خبر بر مبتدا - که بر حصر دلالت دارد - بر مبالغه افزوده است. بیان سلامتی شب قدر از امور ناپسند، گویای آن است که در مقدرات الهی، <شرّ> اصالت ندارد.

14- زمان شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 4

4 - شب قدر ، تا سپیده دم به فضیلت خود باقی است .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

15- سلامتی شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 1،2،5

1 - شب قدر ، سراسر خیر و سلامتی است .

سل-م هی

<سلام>; یعنی، سلامتی و پاک بودن از هر عیب (صحاح). خبر بودن آن برای <هی> - با آن که مصدر است - مبالغه در بیان سلامتی است. علاوه بر این، <سلام>، نکره است و بر ناشناخته بودن مقدار عظمت آن دلالت دارد. تقدیم خبر بر مبتدا - که بر حصر دلالت دارد - بر مبالغه افزوده است. بیان سلامتی شب قدر از امور ناپسند، گویای آن است که در مقدرات الهی، <شرّ> اصالت ندارد.

2 - سلامتی کامل شب قدر از هر امر ناپسند ، نشان شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . .. سل-م هی

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتی ، تا پایان سپیده دم ادامه دارد .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی> - که برای بیان انتهای غایت است - دلالت دارد که نکته قبل، شامل زمان طلوع فجر نیز می شود.

ص: 297

16- عظمت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 2،3

2 - عظمت شب قدر ، فراتر از حد بیان است .

و ما أدریک ما لیله القدر

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت شب قدر و ویژگی های آن ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما لیله القدر

خطاب در آیه شریفه، گرچه مخصوص پیامبر(ص) نیست; ولی بر آن حضرت نیز تعمیم می یابد.

17- عمل صالح در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 3 - 5

5 - < عن حُمران أنّه سأل أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < . . .لیله القدر خیر من ألف شهر > أیّ شیء عنی بذلک ، فقال العمل الصالح فیها من الصلاه و الزکاه و أنواع الخیر خیر من العمل فی ألف شهر لیس فیها لیله القدر ;

از حمران روایت شده که از امام باقر(ع) درباره سخن خدای عزّوجلّ <. ..لیله القدر خیر من ألف شهر> سؤال کرد که مقصود از این [بهتری بر هزار ماه] چیست؟ حضرت فرمود: عمل صالح در شب قدر، از قبیل نماز و زکات و انواع کارهای خوب، بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد>.

18- فضیلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،11

1- نزول قرآن از سوی خداوند ، در شبی مبارک و ارجمند ( شب قدر )

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

11- < عن حُمران انّه سأل أبا جعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه > قال : نعم هی لیله القدر و هی فی کلّ سنه فی شهر رمضان فی العشر الأواخر فلم ینزل القرآن إلاّ فی لیله القدر . . . ;

از حمران روایت شده است که از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه> سؤال کرد; حضرت فرمود: آری آن شب مبارک، همان شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان، در ده روز آخر آن است، و قرآن نازل نگشته مگر در شب قدر. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 6

ص: 298

6 - شب قدر ، شبی با عظمت در پیشگاه خداوند

إنّا أنزلن-ه فی لیله القدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 3 - 1،4

1 - فضیلت شب قدر ، از هزار ماه خالی از آن ، افزون تر است .

لیله القدر خیر من ألف شهر

4 - < عن ابن عباس قال : ذُکِر لرسول اللّه ( ص ) رجل من بنی اسرائیل أنّه حمل السلاح علی عاتقه فی سبیل اللّه تعالی ألف شهر فعَجِب من ذلک رسول اللّه ( ص ) عجباً شدیداً و تمنی أن یکون ذلک فی أمّته . . . فأعطاه اللّه لیله القدر و قال : لیله القدر خیر من ألف شهر الذی حمل الإسرائیلی السلاح فی سبیل اللّه لک و لاُمّتک من بعدک إلی یوم القیامه فی کلّ رمضان ;

از ابن عباس روایت شده که برای رسول خدا(ص) ذکر مردی از بنی اسرائیل به میان آمد که او در راه خدا هزار ماه شمشیر خود را بر شانه اش حمل نموده [و آماده جهاد در راه خدا بود]. رسول خدا(ص) از این جریان سخت تعجب نمود و آرزو کرد که این فضیلت در امتش باشد ... پس خداوند[ در مقابل] به آن حضرت شب قدر را عطا کرد و فرمود: شب قدر، بهتر از هزار ماهی است که آن مرد بنی اسرائیلی در راه خدا سلاح حمل کرد [این شب قدر] برای تو و امّتت بعد از تو، تا روز قیامت در هر ماه رمضان خواهد بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 5

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتی ، تا پایان سپیده دم ادامه دارد .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی> - که برای بیان انتهای غایت است - دلالت دارد که نکته قبل، شامل زمان طلوع فجر نیز می شود.

19- محمد(ص) و شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت شب قدر و ویژگی های آن ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما لیله القدر

خطاب در آیه شریفه، گرچه مخصوص پیامبر(ص) نیست; ولی بر آن حضرت نیز تعمیم می یابد.

20- ملاک تقدیر در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 6 - 6

6- تقدیر و تثبیت امور در شب قدر ، براساس رحمت پروردگار به خلق

فیها یفرق کلّ أمر حکیم . .. رحمه من ربّک

ص: 299

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که <رحمه. ..> در مقام بیان دلیل <یفرق...> باشد; یعنی، تقدیر و تثبیت امور مهم، برای رحمت رسانی است.

21- نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 2،3،4،5،8،10

2 - روح نازل شونده در شب قدر ، هم ردیف فرشتگان نبوده و موجودی برتر از آنان است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

<عطف> نشانه تغایر است و می تواند از قبیل ذکر خاص، بعد از عام و نشانه عظمت باشد. برداشت یاد شده به هر دو احتمال نظر دارد.

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

5 - فرود آمدن فرشتگان و روح در شب قدر ، با اذن خداوند و رخصت او است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها بإذن ربّهم

8 - فرود فرشتگان و روح به زمین در شب قدر ، تدبیری الهی برخاسته از ربوبیت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه <ربّ>، بیانگر برداشت یاد شده است.

10 - فرمان های خداوند ، برانگیزاننده ملائکه و روح برای نزول به زمین در شب قدر

تنزّل . .. من کلّ أمر

حرف <من> - که در برداشت یاد شده برای ابتدای غایت دانسته شده است - بیانگر آن است که سبب را بیان می کند و دلالت دارد نزول ملائکه، برخاسته از فرمان های خداوند است; به گونه ای که هر یک از آن فرمان ها، انگیزه ای مستقل برای نزول آنها است. مراد از <أمر> - که در این برداشت، مفرد <أوامر> گرفته شده است - فرمانی است که آیه <إنّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون> (یس، آیه 82)، ناظر به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 6

6 - در نزول فرشتگان و روح تا سپیده دم شب قدر ، وقفه ای پدید نمی آید .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها . .. حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی>، می تواند بیانگر غایت تمام اموری باشد که درباره شب قدر، مطرح شده است.

ص: 300

22- نزول قرآن در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،4

1- نزول قرآن از سوی خداوند ، در شبی مبارک و ارجمند ( شب قدر )

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

4- نزول قرآن در شبی مبارک ، بیانگر اهمیت قرآن نزد خداوند

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

این که شبی برکت زا برای نزول قرآن برگزیده شده است، خود نشانی از عظمت قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 8

8- نزول قرآن در شب قدر ، خود نمودی از تقدیر امور مهم در آن شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

تطبیق کلی <فیها یفرق کلّ أمر حکیم> بر <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه>، بیانگر مطلب یاد شده است.

23- نزول کتب آسمانی در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 5 - 6

6- شب قدر ، شب نزول کتاب های آسمانی پیشین بر پیامبران *

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. إنّا کنّا مرسلین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که عبارت <إنّا کنّا. ..> به مجموع <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه> نظر داشته باشد; یعنی، ما قرآن را در شب قدر، نازل کردیم و این امر در مورد کتاب های آسمانی پیشین نیز تحقق یافته است.

24- نزول ملائکه در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 5،8،10،12،13

5 - فرود آمدن فرشتگان و روح در شب قدر ، با اذن خداوند و رخصت او است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها بإذن ربّهم

8 - فرود فرشتگان و روح به زمین در شب قدر ، تدبیری الهی برخاسته از ربوبیت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه <ربّ>، بیانگر برداشت یاد شده است.

10 - فرمان های خداوند ، برانگیزاننده ملائکه و روح برای نزول به زمین در شب قدر

تنزّل . .. من کلّ أمر

حرف <من> - که در برداشت یاد شده برای ابتدای غایت دانسته شده است - بیانگر آن است که سبب را بیان می کند و

ص: 301

دلالت دارد نزول ملائکه، برخاسته از فرمان های خداوند است; به گونه ای که هر یک از آن فرمان ها، انگیزه ای مستقل برای نزول آنها است. مراد از <أمر> - که در این برداشت، مفرد <أوامر> گرفته شده است - فرمانی است که آیه <إنّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون> (یس، آیه 82)، ناظر به آن است.

12 - < عن محمّد بن علیّ ( ع ) أنّه قال فی قول اللّه تعالی < تنزّل الملائکه و الروح فیها > قال : تنزّل فی ها الملائکه و الکتبه إلی السّماء الدّنیا فیکتبون ما یکون فی السنه من امور ما یصیب العباد . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدای تعالی <تنزّل الملائکه و الروح فیها> فرمود: فرشتگان و نویسندگان [اعمال] به نزدیک ترین آسمان نازل می شوند و آنچه را در طول سال [آینده]به وجود خواهد آمد، از اموری که به بندگان می رسد، می نویسند>.

13 - < عن النبیّ ( ص ) أنّه قال : إذا کان لیله القدر تنزّل الملائکه الذین هم سکان سدره المنتهی و منهم جبرئیل فَیَنْزِل جبرئیل ( ع ) و معه اَلْوِیَهٌ ینصب لواء منها علی قبری و لواء علی بیت المقدّس و لواء فی المسجدالحرام و لواء علی طور سیناء و لایدع فیها مؤمناً و لا مؤمنه إلاّ سلم علیه ;

از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: زمانی که شب قدر فرا رسد، فرشتگان ساکن <سدره المنتهی> - که از جمله آنان جبرئیل است - نازل می شوند. پس جبرئیل [بر زمین ]فرود می آید در حالی که پرچم هایی همراه او است. پرچمی را بر سر قبر من و پرچمی را در بیت المقدس و پرچمی را در مسجدالحرام و پرچمی را بر طور سینا برپا می کند و در آن شب، هیچ مرد و زن مؤمنی را فروگذار نمی کند; مگر این که بر او سلام می کند>.

25- نشانه های برکت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 5

5- تقدیر امور هستی در شب قدر ، نمودی از برکات سرشار الهی در این شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

26- نشانه های فضیلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 2

2 - سلامتی کامل شب قدر از هر امر ناپسند ، نشان شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . .. سل-م هی

ص: 302

27- نعمتهای خدا در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 3 - 3

3 - نعمت های نازل شده از سوی خداوند در شب های قدر ، ارجمندتر از نعمت های عطا شده در ماه هایی بی شمار است .

لیله القدر خیر من ألف شهر

فضیلت زمان ها، به ارزشمندی مظروف آن بستگی دارد که در آغاز سوره نمونه ای از آن (نزول قرآن) مطرح شد و جمله <سلام هی> (در آیات بعد) بیانگر ارزشمندی سایر اموری است که در شب قدر تحقق می یابد. عدد <ألف> (هزار)، در برخی آیات دیگر; نظیر <لو یعمّر ألف سنه> (بقره، آیه 96) در معنای کثرت به کار رفته است و احتمال اراده آن معنا، در این آیه نیز وجود دارد.

28- نقش شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 3

3 - قرآن ، در شب قدر نازل شده است .

إنّا أنزلن-ه فی لیله القدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 1

1 - شب قدر ، زمان فرود آمدن فرشتگان و روح به زمین است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

به قرینه سیاق آیات مراد از فعل <تنزّل> - که در اصل تتنزّل بوده و به جهت تخفیف یکی از <تاء>های آن حذف شده است - فرود آمدن به زمین است.

29- وقت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 37

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روایت کرده : < فان قال : فلم جعل الصوم فی شهر رمضان خاصه دون سایر الشهور ؟ قیل لأن شهر رمضان هو الشهر الذی أنزل اللّه فیه القرآن و فیه فرّق بین الحق و الباطل کما قال اللّه عز و جل < شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان > و فیه نبّیء محمد ( ص ) و فیه لیله القدر التی هی خیر من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههای دیگر واجب نشده است؟ در جواب گفته می شود: چون ماه رمضان ماهی است که خداوند قرآن را در آن نازل کرده و در این ماه، حق و باطل را جدا کرده است. همان طور که خداوند فرموده <شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان>. در این ماه حضرت محمد(ص) پیامبر شد و شب قدر در این ماه است، شبی که از هزار ماه بهتر است ... >.

ص: 303

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . إذا کانت لیله ثلاث و عشرین ( من رمضان ) < فیها یفرق کلّ أمر حکیم > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: . ..هرگاه شب بیست سوم رمضان فرا رسد، هر کار با حکمتی فیصله می یابد>... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10،11،12

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

12 - < عن ابن عمر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : التمسوا لیله القدر لیله سبع و عشرین ;

از ابن عمر روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بیست و هفتم بخواهید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 5

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتی ، تا پایان سپیده دم ادامه دارد .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی> - که برای بیان انتهای غایت است - دلالت دارد که نکته قبل، شامل زمان طلوع فجر نیز می شود.

30- ویژگیهای شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 1،2

1- شب قدر ، شب تقدیر ، تدبّر و تثبیت امور هستی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

واژه <یفرق> ممکن است ناظر به معنای حل و تثبیت امور باشد.

ص: 304

2- شب قدر ، شب ترسیم تفصیلی امور مجمل و حقایق بسیط

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

برداشت یاد شده بنابراین که نکته است که از واژه <یفرق>، معنای تجزیه و تفصیل اراده شده باشد; زیرا امور این جهان دارای دو مرحله است: مرحله اجمال و ابهام که از آن تعبیر به <حکیم> شده و مرحله تفصیل و بسط که از آن تعبیر به <یفرق> شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 1

1 - ابزار شناخت ویژگی های شب قدر ، در اختیار همگان نیست .

و ما أدریک ما لیله القدر

مخاطب در <ما أدراک>، هر شخصی است که آیه شریفه را بخواند و یا بشنود.

ص: 305

17- شب

1- شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 3،4

3 - نظمِ شب و روز ، از آیات الهی

انّ فی . .. و اختلاف الّیل و النّهار لایات

4 - آفرینش آسمان ها و زمین و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه های فراوان بر یکتایی خدا در مالکیّت و فرمانروایی بر هستی

و للّه ملک السّموات . .. انّ فی خلق السّموات ... لایات

جمله <انّ فی . .. >، می تواند بیانگر دلیلی برای یکتایی خداوند در فرمانروایی و مالکیّت باشد که در آیه قبل (و للّه ملک السّموات ... ) مطرح شد.

2- آثار تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 3

3 - ماهیت شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات و نقش آن در گرد هم آمدن جانداران ، شگفت و با عظمت است .

و الّیل و ما وسق

3- آثار تعقل در باره شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 4

4 - اندیشیدن درباره ماهیت شب و ویژگی های آن ، زمینه ساز پی بردن به قدرت خداوند و پذیرش معاد است .

عمّ یتساءلون . .. و جعلنا الّیل لباسًا

ص: 306

4- آثار جایگزینی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3

2 - آفرینش شب و روز و پدید آمدن روشنایی و تاریکی ، بر اثر جانشین شدن آن دو به جای یکدیگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه

برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: 1- معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذی جعل) بیانگر قصر می باشد. 2- آیه شریفه در مقام بیان قدرت خدا است.

3 - آفرینش شب و روز و پدید آمدن روشنایی و تاریکی بر اثر جانشین شدن آن دو به جای یکدیگر ، از نشانه های قدرت خدا است .

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه

5- آثار خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 6

6 - آفرینش شب و روز و پدید آمدن روشنایی و تاریکی برای انسان ، سپاس برانگیز است .

و هو الذی جعل الّیل . .. لمن أراد أن یذّکّر أو أراد شکورًا

<شکور> مصدر و مرادف واژه <شکر> است.

6- آثار گردش شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7

7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل های مختلف ، عامل پیدایش موجودات زنده و جریان مستمر مرگ و حیات در زمین

یحی و یمیت و له اختل-ف الّیل و النهار

ذکر <اختلاف شب و روز> پس از بیان مرگ و حیات می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 86 - 14

14 - آمدن روز از پی شب ، گواه امکان آمدن رستاخیز از پی مرگ *

إنّ فی ذلک لأی-ت

یکی از آیاتی که از تعاقب شب و روز می توان استفاده کرد، روشنی پس از تاریکی، حیات پس از مرگ و حرکت پس از سکون است و این نشان می دهد که خدای توانا بر آوردن روز از پی شب، قادر است که حیات را دوباره از پی مرگ پدید آورد.

ص: 307

7- آثار نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

8- آثار نزول قرآن در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 7

7 - نزول قرآن در شب قدر ، نشان سلامتی معارف آن از هر عیب و نقص است .

إنّا أنزلن-ه فی لیله القدر . .. سل-م هی

9- آثار نزول ملائکه در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

10- آثار نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 125 - 15

15 - اطعام مردم و نماز شب ، موجب برگزیده شدن ابراهیم ( ع ) به عنوان خلیل ، از سوی خداوند

و اتخذ اللّه إبرهیم خلیلا

رسول خدا(ص): ما اتخذ اللّه ابراهیم خلیلا الا لاطعامه الطعام و صلوته باللیل و الناس نیام.

_______________________________

علل الشرایع، ص 35، ح 4، ب 32; نورالثقلین، ج 1، ص 555، ح 586.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 114 - 15

15- < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول الله عزوجل : < إن الحسنات یذهبن السیئات > قال : صلاه المؤمن باللیل تذهب بما

ص: 308

عمل من ذنب بالنهار ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خدا که فرموده: <إن الحسنات یذهبن السیئات> روایت شده است که فرمود: نماز مؤمن در شب هر گناهی را که در روز انجام داده از بین می برد>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 79 - 13

13- مقام ارجمند حاصل آمده از نماز شب ، جایگاهی مورد ستایش و تمجید همگان

عسی أن یبعثک ربّک مقامًا محمودًا

به صورت مطلق آورده شدن <مقاماً محموداً> می تواند مشعر به این باشد که: مقام محمود، جایگاهی است مورد تمجید همه خلایق.

11- آداب نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 80 - 9

9- لزوم درخواست توفیق و خلوص و صداقت کامل از خداوند در نوافل شب

و من الّیل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق

از اینکه خداوند، در پی توصیه پیامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است که برای اخلاص در هر کاری به درگاه او دعا کند، می تواند مشعر به معنای فوق باشد.

12- آرامش در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 9

9 - قرار دادن شب برای آرامش انسان ها و روشنایی روز برای تلاش آنان ، از نشانه های توحید ربوبی است .

هو الذی جعل لکم الّیل . .. إن فی ذلک لأیت لقوم یسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 5،6

5 - گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش روزانه ، در راستای تأمین نیاز ها و منافع انسان ها و هماهنگ با آنها است .

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت فوق، از لام <لکم> - که برای انتفاع است - به دست می آید.

6 - گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبیت خداوند

ألم تر إلی ربّک . .. و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 309

13 - نمل - 27 - 86 - 5

5 - آرامش بخشی شب به تن خسته آدمیان ، از حکمت های الهی در پدید آوردن آن

جعلنا الّیل لیسکنوا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 1،2

1 - خداوند ، شب را به منظور آرامش و آرمیدن انسان ها آفریده است .

اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه

2 - شب ، زمانی مناسب برای آرمیدن و آرامش یافتن

اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 3

3 - آرامش موجودات در شب ، نعمتی بزرگ و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

<آرامش یافتن> (یکی از معانی ذکر شده برای <سَجْو>) در آیه شریفه به شب اسناد یافته است. این اسناد یا حقیقی است; یعنی، با سیطره کامل تاریکی، گویا شب از پیشروی باز ایستاده است و یا اسناد مجازی است و شب آرام به معنای بی تحرّک بودن موجودات در شب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 60 - 9

9 - خداوند شب را زمان مناسب برای خواب و آرامش و روز را برای تلاش و کار قرار داده است.

هو الذی یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه

اگر چه خواب و بیداری اختصاصی به شب و روز ندارد، ولی اینکه ظرف <توفی> شب است و ظرف <جرحتم> روز است، برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 96 - 2،5

2 - خداوند شب را هنگام آرامش و روز را زمان تلاش و کار قرار داده است.

فالق الإصباح و جعل الّیل سکنا

ذکر صبح قبل از بیان سکون بودن شب، اشاره ای لطیف به تفاوت روز و شب دارد، که در حقیقت روز نقطه مقابل شب و برای کار و تلاش قرار داده شده است.

5 - شکافته شدن صبح، آرامش شب و نظم و حساب خورشید و ماه، بر اساس برنامه ریزی خداوند عزیز و داناست.

فالق الإصباح . .. ذلک تقدیر العزیز العلیم

ص: 310

13- آسایش در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 10،15

10 - خداوند ، شب را برای آسایش و استراحت قرار داده است .

من إل-ه غیر اللّه یأتیکم بلیل تسکنون فیه

15 - روشنایی روز و آسایش یافتن در تاریکی شب ، از نعمت های بزرگ و درخور شکر و سپاس الهی

قل أرءیتم إن جعل اللّه علیکم الّیل سرمدًا. .. إن جعل اللّه علیکم النهار سرمدًا .

توحید ربوبی و برشمرنده نعمت های الهی و شکرگزاری از آنها است. ذیل آیه بعد (لعلّکم تشکرون) مؤید این مطلب است.

14- آغاز خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 30 - 4

4 - فراهم شدن شرایط زندگانی در زمین ، با آغاز آفرینش آن و پیدایش آسمان و شب و روز هم زمان نبوده است .

و الأرض بعد ذلک دحیها

فعل <دحاها> دلالت بر وجود زمین قبل از بسط آن دارد و قید <بعد ذلک>، نشانگر آن است که گسترش زمین و آمادگی آن برای زندگانی انسان، از دوران ایجاد آسمان و شب و روز مؤخر بوده است.

15- احکام نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 79 - 2

2- نماز شب ، تکلیفی واجب بر پیامبر ( ص ) علاوه بر سایر واجبات

و من الّیل فتهجّد به نافله لک

با توجه به معنای لغوی <نافله> که به معنای زیادت بر واجب است; (مفردات راغب) و نیز لام اختصاص <لک> نکته یاد شده قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 6

6 - برگزاری نماز شب ، اختصاص به ساعتی مشخص ندارد .

إنّ ناشئه الّیل

<ناشئه اللیل>، به معنای هر ساعتی از شب نیز آمده است (قاموس المحیط).

ص: 311

16- اخلاص در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ایستادن در پیشگاه خدا با گامی استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانی راست تر و ریشه دارتر ، دو امتیاز برجسته نماز و عبادت شبانه

هی أشدّ وط-ًا و أقوم قیلاً

ضمیر <هی> به <ناشئه> بازمی گردد. <أشدّ> معادل <أثبت> (با ثبات تر، استوارتر) و <وطیء> مرادف <قیام> (ایستادن) است (لسان العرب). <أقوم> نیز به معنای <أسدّ> (محکم تر) و <قیلاً> همتای <مقال> (سخن گفتن) است; یعنی، آن (پدیده شب) از حیث ایستادن (ایستادن در پیشگاه خدا) استوارتر و از حیث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محکم تر است.

17- ارزش نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 64 - 7

7 - نماز ، بهترین عبادت در سحرگاهان و ارزشمندترین عمل در شب زنده داری

و الذین یبیتون لربّهم سجّدًا و قی-مًا

برداشت فوق، از اختصاص به ذکر یافتن نماز از میان دیگر اعمال عبادی به دست می آید.

18- استراحت در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 5

5 - شب ، بهترین زمان استراحت و خواب

و جعلنا نومکم سباتًا . و جعلنا الّیل لباسًا

19- استفاده از شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 12 - 2،6

2- رام و مسخر بودن خورشید ، ماه ، شب و روز از نعمت های الهی و در جهت بهره برداری انسان است .

و سخ-ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر

6- بهره بردن آدمی از شب ، روز ، ماه و خورشید متفاوت با بهره بردن او از ستارگان است .

سخ-ّر لکم . .. الشمس ... و النجوم مسخّرت بأمره

با توجه به اینکه خداوند در رابطه با تسخیر شب، روز، ماه و خورشید لفظ <سخّر لکم> را به کار برد، ولی برای تسخیر

ص: 312

ستارگان لفظ <مسخّرات بأمره> را بدون لفظ <لکم> آورد، مطلب فوق به دست می آید.

20- انشقاق تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فلق - 113 - 3 - 3

3 - قدرت خداوند بر شکافتن تاریکی شب به وسیله سپیده صبح ، دلیل توانمندی او بر خنثی ساختن تهدید های پوشیده و توطئه های سرّی و شبانه دشمن

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ غاسق إذا وقب

آیات بعد، قرینه بر این است که مراد از خطرهای شبانه، برنامه ریزی های کاملاً محرمانه دشمن در شب است.

21- اهمیت تلاوت قرآن در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 12،13

12 - نماز و خواندن قرآن ، از بهترین اعمال مراسم در شب زنده داری و عبادت شبانه

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

13 - شب هنگام ، زمان مناسب برای نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

22- اهمیت حرکت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذکر به اهمیت و نقش گردش شب و روز در حیات انسان ، نمودی از بیان تفصیلی آیات توسط خداوند

و جعلنا الّیل و النهار ءایتین . .. و کلّ شیء فصّلن-ه تفصیلاً

یکی از مصادیق <کلّ شیء. ..> به قرینه جمله <و جعلنا اللیل و النهار آیتین> می تواند گردش شب و روز باشد.

23- اهمیت دعا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 16 - 8

8 - دعا و نیایش در تاریکی شب ، امری بایسته و پسندیده است .

تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

ص: 313

24- اهمیت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 18 - 4

4 - تحوّل روز به شب و شب به روز ، تحوّلی بزرگ در نظام جهان

و الّیل إذا عسعس . و الصبح إذا تنفّس

25- اهمیت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 3،6،8

3- برنامه ها و تقدیر های الهی در شب قدر ، متوجه امور مهم و زیربنایی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

برداشت بالا بدان احتمال که مراد از <حکیم>، امور مهم و زیربنایی باشد; بویژه با توجه به ماده حکمت که به معنای استحکام و استواری آمده است.

6- شب قدر ، شب سرنوشت

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

با این که در معنای آیه شریفه، احتمال های مختلفی رخ می نماید; اما پیام مشترک همه آنها مطلب یاد شده است. به علاوه که ارتباط این آیه با وصف <مبارکه> در آیه قبل، مؤید آن است.

8- نزول قرآن در شب قدر ، خود نمودی از تقدیر امور مهم در آن شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

تطبیق کلی <فیها یفرق کلّ أمر حکیم> بر <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه>، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 5 - 3،6

3- تقدیر و تدبیر تمامی زوایا و ابعاد هستی در شب قدر ، امری مهم و تنها از سوی خدا امکان پذیر است .

فیها یفرق کلّ أمر حکیم . أمرًا من عندنا

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته زیر است: الف) <أمراً> حال برای تفریق مستفاد از آیه قبل فرض شده است; ب) تنوین <أمراً> دال بر عظمت و تفخیم است; ج) <من عندنا> در سیاق آیه، نوعی حصر را افاده می کند.

6- شب قدر ، شب نزول کتاب های آسمانی پیشین بر پیامبران *

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. إنّا کنّا مرسلین

برداشت یاد شده بدان احتمال است که عبارت <إنّا کنّا. ..> به مجموع <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه> نظر داشته باشد; یعنی، ما قرآن را در شب قدر، نازل کردیم و این امر در مورد کتاب های آسمانی پیشین نیز تحقق یافته است.

ص: 314

26- اهمیت گردش شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 5

5 - گردش شب و روز و آرامش در شب و تلاش روزانه ، در راستای تأمین نیاز ها و منافع انسان ها و هماهنگ با آنها است .

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت فوق، از لام <لکم> - که برای انتفاع است - به دست می آید.

27- اهمیت مناجات در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 16 - 8

8 - دعا و نیایش در تاریکی شب ، امری بایسته و پسندیده است .

تتجافی جنوبهم عن المضاجع یدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

28- اهمیت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 22

22 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : قلت له : < آناء اللیل ساجداً و قائماً . . . > قال : یعنی صلاه اللیل . . . ;

زراره می گوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: مراد از <آناء اللیل ساجداً و قائماً> چیست؟ فرمود: مراد نماز شب است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 27 - 22

22 - < عن أبی الحسن ( ع ) فی قوله عزّوجلّ : < و رهبانیّه ابتدعوها ما کتبناها علیهم إلاّ ابتغاء رضوان اللّه > قال : صلاه اللیل ;

از امام رضا(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ که فرموده: <. ..إلاّ ابتغاء رضوان اللّه> روایت شده که مراد نماز شب است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 10

10 - < عن أبی جعفر و أبی عبداللّه ( علیهماالسلام ) إنّهما قالا : هی القیامُ فی آخر اللیل إلی صلاه اللیل ;

از امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) روایت شده که فرموده اند: [مراد از] آن [<ناشئه اللیل>] برخاستن در آخر شب برای نماز شب است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 12،13

12 - نماز و خواندن قرآن ، از بهترین اعمال مراسم در شب زنده داری و عبادت شبانه

ص: 315

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

13 - شب هنگام ، زمان مناسب برای نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 25 - 6

6 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) ، مبنی بر اقامه نماز در سپیده دم و پسین گاه

و اذکر اسم ربّک بکره و أصیلاً

مقصود از ذکر در این آیه - بنابر نظر مفسران - ممکن است نماز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 26 - 2،7،12،13

2 - اقامه نماز در پاره ای از شب ، توصیه خداوند به پیامبر ( ص )

و من الّیل فاسجد له

مقصود از <سجده> - چنان که مفسران گفته اند - ممکن است نماز باشد.

7 - فرمان خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر گزاردن نماز شب

و سبّحه لیلاً طویلاً

یکی از معانی <تسبیح>، نماز است (قاموس المحیط و لسان العرب). بر این اساس مقصود از آن در این آیه، ممکن است نماز شب باشد.

12 - < روی عن الرضا ( ع ) أنّه سأله احمد بن محمد عن ه-ذه الآیه و قال : ما ذلک التسبیح ، قال : صلاه اللیل ;

از ایشان روایت شده است که احمد بن محمد [بزنطی ]درباره آیه <و من اللیل فاسجد له و سبّحه لیلاً طویلاً> سؤال کرد و گفت: این تسبیح چیست؟ آن حضرت فرمود: نماز شب است>.

13 - < و عنه ( ع ) أنّه قال فی قوله عزّوجلّ < و من اللیل فاسجد له و سبّحه لیلاً طویلاً > قال : أمره أن یصلی فی ساعات من اللیل ففعل ( ص ) . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده که آن حضرت درباره سخن خدای عزّوجلّ <و من اللیل فاسجد له و سبّحه لیلاً طویلاً> فرمود: خداوند به [رسولش] دستور داده که در ساعاتی از شب، نماز گزارد. سپس آن حضرت این مأموریت را انجام داد...>.

29- اهمیت وضوح ستارگان در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 3

3 - آشکار شدن ستارگان در آسمان به هنگام شب ، امری مهم و اعجاب آور است .

و السماء و الطارق

سوگند خداوند; بیانگر اهمیت اموری است که بر آن سوگند یاد شده است. ارتباط دو سوگند با هم، به ارتباط ستاره و آسمان نظر دارد.

ص: 316

30- برکت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،2

1- نزول قرآن از سوی خداوند ، در شبی مبارک و ارجمند ( شب قدر )

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

2- < شب قدر > ، شبی مبارک و دارای خیر پایدار

لیله مب-رکه

با توجه به این که مفسران <لیله مبارکه> را شب قدر دانسته اند برداشت یاد شده به دست می آید.

31- پوشش روز با شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 4

4 - خداوند ، شب را چون پرده ای بر روز و روز را بر شب می نهد .

یکوّر الّیل علی النهار و یکوّر النهار علی الّیل

<تکویر> (مصدر <یکوّر>) در اصل به معنای پیچیدن دائرهوار است (مصباح المنیر); ولی به کارگیری <علی> نشان می دهد که <تکویر> در این آیه، به معنای <وضع الشیء علی الشیء> است.

32- پوشش شب با روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 4

4 - خداوند ، شب را چون پرده ای بر روز و روز را بر شب می نهد .

یکوّر الّیل علی النهار و یکوّر النهار علی الّیل

<تکویر> (مصدر <یکوّر>) در اصل به معنای پیچیدن دائرهوار است (مصباح المنیر); ولی به کارگیری <علی> نشان می دهد که <تکویر> در این آیه، به معنای <وضع الشیء علی الشیء> است.

33- پیدایش تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 4

4 - پیدایش مراحل گوناگون در طبیعت ( شفق ، تاریکی شب و نور ماه ) ، نشانی از امکان تغییر و تحول در نظام حیات بشر در دنیا و آخرت

ص: 317

فلا أقسم . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

در قسم های قرآن، تناسب بین محتوای قسم و غرض از آن رعایت شده است و در این مجموعه آیات نیز برای تأکید بر تغییر حالات انسان، به تغییرات تکوینی سوگند یاد شده است.

34- تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 96 - 1

1 - خداوند شکافنده صبح از دل تیره شب است.

فالق الإصباح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 2

2 - خداوند شب را تاریک و روز را ، روشن قرار داده است .

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 5

5- خداوند ، پیوسته تاریکی شب را بر چهره روز می پوشاند .

یغشی الّیل النهار

<اغشاء> (مصدر یغشی) به معنای پوشانیدن و ساتر قرار دادن است. آوردن فعل <یغشی> به صیغه مضارع در مقابل آوردن <مدّ> و <جعل> به صیغه ماضی، برای رساندن استمرار پوشانیدن شب بر چهره روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 10 - 4

4- خداوند به همگان - آنان که در تاریکی های شب کاملاً پنهانند و یا در روز روشن آشکارند - آگاه است .

و من هو مستخف بالّیل و سارب بالنهار

<استخفاء> (مصدر مستخف) و <خفاء> هر دو به معنای پنهان بودن است، با این تفاوت که <استخفاء> حاکی از تأکید می باشد. <سَرَب> به معنای راه است و <سارب> به کسی که راه را می پیماید گفته می شود و از آن جا که راه و طی کننده آن معمولاً بر انسانها مخفی نیست - خصوصاً که در روز باشد - می توان گفت: <سارب> در آیه شریفه به قرینه مقابله آن با <مستخف> کنایه از <آشکار> می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 5،15

5- انسان ، در پرتو روشنی روز - در پی تاریکی شب - از روزی و فضل خداوند بهره مند می شود .

فمحونا ءایه الّیل و جعلنا ءایه النهار مبصره لتبتغوا فضلاً من ربّکم

ص: 318

15- < یزیدبن سلام . . . سأل رسول الله ( ص ) فقال له : . . . فما بال الشمس و القمر لایستویان فی الضوء و النور ، قال : . . . أمر الله تعالی جبرئیل : أن یمحو ضوء القمر فمحاه . . . و ذلک قول الله عزّوجلّ : < و جعلنا اللیل و النهار آیتین فمحونا آیه اللیل و جعلنا آیه النهار مبصره . . . > . . . ;

یزیدبن سلام از رسول خدا(ص) سؤال کرد، پس به حضرت گفت:. .. چگونه است که خورشید و ماه در نور و روشنایی با هم مساوی نیستند؟ حضرت جواب فرمود:... خداوند تعالی به جبرئیل فرمان داد تا نور ماه را محو کند، پس او نور ماه را محو کرد ... و آن همان سخن خدا است که فرمود: <و جعلنا اللیل و النهار آیتین فمحونا آیه اللیل و جعلنا آیه النهار مبصره...>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 71 - 5

5 - توانایی خدا بر تاریک قرار دادن زمین و محروم ساختن مردم از روشنایی روز تا برپایی قیامت

أرءیتم إن جعل اللّه علیکم الّیل سرمدًا إلی یوم القی-مه

35- تتابع شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 10

10 - < عن عنبسه العابد ، قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) : عن قول اللّه عزّوجلّ : < و هو الذی جعل اللیل و النهار خلفه لمن أراد أن یذّکّر أو أراد شکوراً > قال : قضاء صلاه اللیل بالنهار و قضاء صلاه النهار باللیل ;

امام صادق در باره آیه یاد شده فرمود: مراد قضای نمازهای شب در روز و قضای نمازهای روز در شب است>. توضیح: با توجه به روایات قبل از حدیث یاد شده، در تهذیب و روایت صفحه 116 از تفسیر قمی به نظر می رسد، قضای نماز نافله مقصود است.

36- تتابع شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 37 - 3

3 - نظام حاکم بر شب و روز و توالی نور و ظلمت بر زندگی اهل زمین ، به تقدیر و تدبیر خدا است .

و ءایه لهم الّیل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 5،6

5 - توالی شب و روز و پدیدار شدن نور و تاریکی در زندگی ، از نعمت های الهی برای بشر است .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر . .. و کلّ فی فلک یسبحون

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت های الهی برای بشر است.

6 - توالی شب و روز و نور و تاریکی در زندگی انسان ، جلوه قدرت و تدبیر خداوند است .

و ءایه لهم الّیل . .. لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الّیل سابق النهار ..

ص: 319

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد بیان نشانه های قدرت و تدبیر خداوند است; چنان که در آیه 37 نیز به آن تصریح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پی درپی شب و روز و تفاوت تدریجی ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل اندیشه و تفکّر

و اختل-ف الّیل و النهار و . .. ءای-ت لقوم یعقلون

<اختلاف. ..> ممکن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغییر ساعات روز و شب در طی فصول سال را نیز افاده می کند. در برداشت بالا هر دو نکته مورد نظر است.

37- تداوم تتابع شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 2

2 - توالی شب و روز و نظام حاکم بر آنها ، تا قیامت باقی خواهد بود .

و لا الّیل سابق النهار

مقصود از پیشی نگرفتن شب از روز (و لا اللیل سابق النهار)، پیشی گرفتن از نظر سیر و حرکت نیست; بلکه مراد مسخر خدا بودن ماه و خورشید و بقای نظم موجود بر روز و شب و نیز تغییرناپذیری حرکت ماه و خورشید است.

38- تداوم شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - رعد - 13 - 3 - 6

6- زمین و گسترش آن ، کوه های ثابت و استوار ، رودخانه ها ، گیاهان مزدوج و تداوم شب و روز ، از نشانه های خدا و از دلایل یکتایی او در تدبیر هستی است .

إن فی ذلک لأی-ت لقوم یتفکرون

39- تداوم شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

ص: 320

40- تداوم فضیلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 4

4 - شب قدر ، تا سپیده دم به فضیلت خود باقی است .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

41- تداوم نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

42- تداوم نزول ملائکه در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 3

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 6

6 - در نزول فرشتگان و روح تا سپیده دم شب قدر ، وقفه ای پدید نمی آید .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها . .. حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی>، می تواند بیانگر غایت تمام اموری باشد که درباره شب قدر، مطرح شده است.

43- تسبیح خدا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 11 - 12،15

12- زکریا ( ع ) با اشاره از قوم خویش خواست ، سپیده دم و پسین گاه به تسبیح خداوند بپردازند .

ص: 321

فأوحی إلیهم أن سبّحوا بکره و عشیًّا

<بکره> به فاصله بین نماز صبح و طلوع خورشید گفته می شود (لسان العرب). <عشیّاً> یا به معنای <ظهر تا غروب> است و یا <آخر روز> و از برخی اهل لغت معانی دیگری نیز نقل شده است (لسان العرب).

15- سپیده دم و پسین گاه ، زمان های مناسب برای تسبیح خداوند

أن سبّحوا بکره و عشیًّا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبیح و حمد پروردگار در برخی از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظایف پیامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار

<آناء> به معنای <ساعات و اوقات> است و <من> معنای تبعیض دارد. بنابراین <من آناء اللیل>; یعنی، پاره هایی از شب را به تسبیح و تحمید بگذران. <بحمد ربّک> در صدر آیه، قرینه براین است که این تسبیح نیز باید با حمد همراه باشد.

12 - تسبیح و ستایش پروردگار ، در پاره هایی از شب و نزدیک صبح و پس از غروب ، دارای آثار و ارزشی ویژه است .

و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار

مراد از <اطراف روز> آغاز و پایان آن است و جمع آمدن آن، یا به خاطر توافق لفظی با <آناء اللیل> است و یا برای شمول لحظات متعددی از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; یعنی، ذکر و دعا در لحظه های اول و آخر روز، مخصوص اولین لحظه روز و آخرین لحظه آن نیست.

44- تسبیح در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 20 - 1

1- تسبیح مداوم و شبانه روزی مقربان درگاه الهی

و من عنده . .. یسبّحون الّیل والنهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 36 - 10،13

10 - منزل های عظمت یافته به اذن خداوند ، محل تسبیح شبانه روزی مردمان شایسته است .

فی بیوت أذن اللّه أن ترفع . .. یسبّح له فیها بالغدوّ و الأصال

13 - صبح و شب ، موقعیت های بسیار مناسب برای تسبیح و تقدیس خداوند

یسبّح له فیها بالغدوّ و الأصال

قید <بالغدوّ و الأصال> برای این نیست که تسبیح را به دو وقت صبح و شب مقید سازد. بنابراین اختصاص به ذکر یافتن این دو وقت از میان دیگر وقت ها بیانگر مناسب تر بودن آن دو، برای تسبیح و عبادت است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 17 - 3،4

ص: 322

3 - تسبیح و تنزیه خداوند ، در هر صبح و شام ، لازم است .

فسبح-ن اللّه حین تمسون و حین تصبحون

برداشت بالا، بنابراین است که <سبحان> بدل از فعل امر باشد.

4 - صبح گاهان و شام گاهان ، لحظه هایی ویژه و مناسب برای تسبیح و عبادت خدا است .

فسبح-ن اللّه حین تمسون و حین تصبحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 18 - 2

2 - تسبیح خداوند به هنگام شام گاه و نیم روز ، لازم است .

فسبح-ن اللّه . .. و عشیًّا و حین تظهرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 42 - 1،3

1 - مؤمنان ، موظف به تسبیح خداوند در هر صبح و شام اند .

ی-أیّها الذین ءامنوا . .. و سبّحوه بکره و أصیلاً

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هایی مناسب برای ذکر و تسبیح خداوندند .

اذکروا اللّه . .. و سبّحوه بکره و أصیلاً

بنابراین که <بکره> و <أصیلاً> به همان معنای حقیقی خود به کار رفته باشند، نه معنای کنایه ای، معنای یاد شده فهمیده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 18 - 2،6

2 - کوه ها ، در هر صبح و شام با داوود ( ع ) به تسبیح خدا می پرداختند .

إنّا سخّرنا الجبال معه یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

6 - شبانگاه و بامداد ، بهترین وقت برای تسبیح پروردگار جهان

یسبّحن بالعشیّ و الإشراق

برداشت یاد شده مبتنی بر این دیدگاه است که تصریح به شبانگاه و بامداد به خاطر خصوصیت ویژه ای باشد که در آن دو زمان وجود دارد و قهراً این خصوصیت می تواند حاکی از برتری و امتیاز آن دو وقت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر تسبیح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک-ر

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شایسته برای ذکر خدا و تسبیح و حمد او

و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک-ر

برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن دو وقت یادشده برای تسبیح و حمد به دست می آید.

ص: 323

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 38 - 4

4 - فرشتگان و بندگان مخلص حق ، در شب و روز همواره تسبیح گوی خداوند هستند .

فالذین عند ربّک یسبّحون له بالّیل و النهار

تعبیر <بالّیل و النهار> کنایه از استمرار و تداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 9 - 8،9

8 - مؤمنان ، موظّف به تسبیح خداوند در هر صبح و شام

و تسبّحوه بکره و أصیلاً

9 - آغاز و پایان هر روز ، مناسب ترین لحظات برای یاد خدا و تسبیح او

و تسبّحوه بکره و أصیلاً

اختصاص یافتن <بکره> و <أصیلاً> به ذکر، ممکن است کنایه از همه لحظات نباشد، بلکه تأکیدی بر این دو مجال به حساب آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 40 - 1

1 - پیامبر ( ص ) موظّف به عبادت و تسبیح پروردگار در بخشی از شب

و من الّیل فسبّحه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 26 - 4،10

4 - فرمان الهی به پیامبر ( ص ) ، مبنی بر شب زنده داری و تسبیح خداوند در بیشتر اوقات شب

و سبّحه لیلاً طویلاً

10 - شب هنگام ، وقت مناسب برای عبادت ، تسبیح و ستایش خداوند

و من الّیل فاسجد له و سبّحه لیلاً طویلاً

45- تسخیر شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 3،4،5

3- خداوند ، رام سازنده شب و روز برای بهرهوری انسان

و سخ-ّر لکم الّیل و النهار

4- رام کردن خورشید ، ماه و شب و روز برای انسان ، دلیل توحید خداوند

الله الذی خلق . .. و سخ-ّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخ-ّر لکم الّیل و النهار

5- رام بودن خورشید ، ماه و شب و روز برای انسان ، نمودی از نعمت و لطف خداوند بر بندگان و شایسته شکر و سپاس

ص: 324

الله الذی خلق . .. و سخ-ّر لکم الشمس و القمر دائبین و سخ-ّر لکم الّیل و النهار

آیه در مقام امتنان و برشماری نعمتهای الهی است و آهنگ آن مشوّق بندگان به شکر و سپاس در برابر نعمتهای پروردگار است. گفتنی است جمله <إن الإنسان لظلوم کفّار> در آیه بعد مؤید برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 12 - 1،2،7

1- خداوند شب ، روز ، خورشید و ماه را برای آدمیان رام و مسخر ساخته است .

هو الذی . .. و سخ-ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر

2- رام و مسخر بودن خورشید ، ماه ، شب و روز از نعمت های الهی و در جهت بهره برداری انسان است .

و سخ-ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر

7- رام و مسخر بودن شب ، روز ، خورشید ، ماه و ستارگان نشانه هایی از خدا و نمونه هایی از قدرت اوست .

و سخ-ّر لکم الّیل و النهار و الشمس و القمر . .. إن فی ذلک لأی-ت لقوم یعقلون

46- تشبیه به شب تاریک

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 27 - 8

8 - چهره مردمان زشت کار در قیامت ، مانند پاره ای از شب دیجور ، سیاه خواهد بود .

و الذین کسبوا السیئات . .. کأنما أغشیت وجوههم قطعاً من الّیل مظلماً

47- تشبیه شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 - آفرینش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا

جمله <و هو الذی جعل لکم اللیل لباساً> برای حصر است و از نوع حصر إفرادی است; یعنی، تنها خدا شب را همچون پوشش برای انسان قرار داد; نه قدرتی دیگر. گفتنی است در این جمله، شب به لباس و پوشش تشبیه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 1

1 - تاریکی شب - بسان لباسی پوشیده بر موجودات - با مستور ساختن آنها از دید انسان ، مانع تلاش و فعالیت بیش از حد او است .

و جعلنا الّیل لباسًا

تقابل این آیه و آیه بعد - که روز را زمان تلاش برای زندگی دانسته است - بیانگر برداشت یاد شده است.

ص: 325

48- تشخیص شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 1

1 - ابزار شناخت ویژگی های شب قدر ، در اختیار همگان نیست .

و ما أدریک ما لیله القدر

مخاطب در <ما أدراک>، هر شخصی است که آیه شریفه را بخواند و یا بشنود.

49- تعقل در خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 - تفکر در آفرینش شب و روز و جانشین شدن آن دو به جای یکدیگر ، آموزنده درس خداشناسی

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه لمن أراد أن یذّکّر

<تذکر>( مصدر <یذّکّر>) از نظر لغت به معنای یادآوردن چیزی است که فراموش شده است (لسان العرب); ولی این واژه در آیه شریفه - به گفته بیشتر مفسران - به معنای تفکر و تأمل برای درس آموختن و نتیجه گرفتن از آفرینش شب و روز است.

50- تعقل در گردش شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جریان مستمر حیات و مرگ و گردش نظام طبیعت ، شایان تفکر و درس آموزی

و هو الذی یحی و یمیت . .. أفلاتعقلون

51- تفاوت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 1،2،3

1 - نوسان مدام شب و روز در طول سال ، نشانه ای از قدرت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل فی النهار

<ولج> ریشه <یولج> به معنای <دخول> است (مفردات راغب) و داخل شدن شب در روز، به معنای کاسته شدن از مدت روز است و داخل شدن روز در شب نیز، کم شدن از مدت شب است. لازم به ذکر است که فعل مضارع <یولج> دلالت بر استمرار دارد.

2 - بی توجّهی به آیه خداوند بودن نوسان شب و روز و قانون مند بودن خورشید و ماه ، مورد سرزنش خداوند است .

ص: 326

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<ألم تر> در آیه، استفهام انکاری بوده و نکته یاد شده را می رساند.

3 - تبدیل شدن تدریجی قسمتی از روز و شب به هم ، به قدرت خدا است .

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<یولج. ..> به معنای افزوده شدن بخشی از شب به روز و برعکس آمده است (مفردات راغب).

52- تفاوت شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 164 - 5

5 - اختلاف شب و روز ( تفاوت آنها در کوتاهی و بلندی و . . . ) از نشانه های توحید و بیانگر رحمانیت و رحیمیت خداست .

لا إله إلا هو الرحمن الرحیم. إن فی ... اختلف اللیل و النهار ... لأیت

برداشت فوق مبتنی بر این اساس است که کلمه <اختلاف> در آیه شریفه به معنای عدم تساوی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 6 - 2

2 - اختلاف شب و روز ( کوتاه و بلند شدن هر یک از آن دو در طول سال ) و تغییر فصل ها ، حاوی دلیلهایی روشن بر تدبیر و ربوبیت خدا نسبت به اهل زمین است .

إن فی اختلف الّیل و النهار . .. لأیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 130 - 13

13 - لحظه ها و اوقات شبانه روز ، در شایستگی برای ذکر و دعا با هم برابر نیستند .

و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع . .. ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 2

2 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( کوتاهی و بلندی آنها ) در طول سال ، نشانه قدرت بی نهایت خداوند و یکتایی او است .

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که مراد از وارد کردن شب در روز، کاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز و مقصود از ایلاج روز در شب، کاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پی درپی شب و روز و تفاوت تدریجی ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل اندیشه و تفکّر

ص: 327

و اختل-ف الّیل و النهار و . .. ءای-ت لقوم یعقلون

<اختلاف. ..> ممکن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغییر ساعات روز و شب در طی فصول سال را نیز افاده می کند. در برداشت بالا هر دو نکته مورد نظر است.

53- تفاوت فضیلت شب ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 2 - 2

2 - تفاوت شب ها در فضیلت

و لیال عشر

نکره آمدن <لیال> و سوگند به آن ده شب خاص، بیانگر عظمت آنها در بین شب های سال است.

54- تقدیر در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 1،3،4،5،8

1- شب قدر ، شب تقدیر ، تدبّر و تثبیت امور هستی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

واژه <یفرق> ممکن است ناظر به معنای حل و تثبیت امور باشد.

3- برنامه ها و تقدیر های الهی در شب قدر ، متوجه امور مهم و زیربنایی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

برداشت بالا بدان احتمال که مراد از <حکیم>، امور مهم و زیربنایی باشد; بویژه با توجه به ماده حکمت که به معنای استحکام و استواری آمده است.

4- پایداری و خلل ناپذیری امور ، پس از تقدیر در شب قدر *

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

مراد از <أمر حکیم>، ممکن است امور مستحکمی باشد که در نتیجه تفریق و تقدیر، تحقق آن حتمی شده و بی چون و چرا صورت خواهد گرفت.

5- تقدیر امور هستی در شب قدر ، نمودی از برکات سرشار الهی در این شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

8- نزول قرآن در شب قدر ، خود نمودی از تقدیر امور مهم در آن شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

تطبیق کلی <فیها یفرق کلّ أمر حکیم> بر <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه>، بیانگر مطلب یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 5 - 3

3- تقدیر و تدبیر تمامی زوایا و ابعاد هستی در شب قدر ، امری مهم و تنها از سوی خدا امکان پذیر است .

ص: 328

فیها یفرق کلّ أمر حکیم . أمرًا من عندنا

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته زیر است: الف) <أمراً> حال برای تفریق مستفاد از آیه قبل فرض شده است; ب) تنوین <أمراً> دال بر عظمت و تفخیم است; ج) <من عندنا> در سیاق آیه، نوعی حصر را افاده می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 5،9

5 - مشخصات امور جهان در شب قدر ، تعیین می شود .

لیله القدر

<قدر> در معانی گوناگونی به کار رفته است; از جمله <تقدیر> (مصباح); <تدبیرامور> (قاموس); <تقسیم ارزاق>، <شرف> و <عظمت> (تاج العروس) و . .. . برداشت یاد شده ناظر به معنای اول و دوم است. مطلق بودن کلمه <قدر>، آن را شایسته تطبیق بر تمام مقدّرات ساخته و <من کلّ أمر> (در ذیل سوره) گواه تعمیم است.

9 - < عن الرضا ( ع ) لیله القدر یقدّر اللّه عزّوجلّ فیها ما یکون من السنه إلی السنه من حیاه أو موت أو خیر أو شرّ أو رزق فما قدّره فی تلک اللیله فهو من المحتوم ;

از امام رضا(ع) روایت شده است: خداوند در شب قدر، آنچه را که از این سال تا سال بعد پیش خواهد آمد مقدر می فرماید; از زندگی یا مرگ; از خوب یا بد، یا روزی. پس آنچه را خداوند در این شب مقدر فرمود، آن حتمی خواهد بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 9،12

9 - تقدیر امور جهان در شب قدر ، وابسته به نزول ملائکه و روح به زمین است .

تنزّل . .. من کلّ أمر

<أمر>، ممکن است مفرد <اُمور> باشد. در این صورت مراد اموری خواهد بود که در شب قدر، تقدیر می شود و ملائکه و روح برای تدبیر آن امور، به زمین نازل می شوند. حرف <من> در این احتمال، برای بیان علّت غائی است; یعنی، <لأجل کلّ أمر أراد اللّه قضائه>.

12 - < عن محمّد بن علیّ ( ع ) أنّه قال فی قول اللّه تعالی < تنزّل الملائکه و الروح فیها > قال : تنزّل فی ها الملائکه و الکتبه إلی السّماء الدّنیا فیکتبون ما یکون فی السنه من امور ما یصیب العباد . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدای تعالی <تنزّل الملائکه و الروح فیها> فرمود: فرشتگان و نویسندگان [اعمال] به نزدیک ترین آسمان نازل می شوند و آنچه را در طول سال [آینده]به وجود خواهد آمد، از اموری که به بندگان می رسد، می نویسند>.

55- تلاوت قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 4 - 5

5 - فرمان خداوند به پیامبر ( ص ) ، مبنی بر قرائت قرآن با تأنّی و شمرده شمرده در نماز های نیمه شب

قم الّیل . .. و رتّل القرءان ترتیلاً

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که چون آیه به دنبال توصیه به نماز شب آمده است، اشاره دارد به قرائت قرآن

ص: 329

در حین نماز; زیرا قرائت قرآن از ارکان نماز است.

56- توصیه به نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 64 - 5

5 - تهجد ( شب زنده داری همراه با اقامه نماز ) ، مورد تشویق و توصیه خدا است .

و الذین یبیتون لربّهم سجّدًا و قی-مًا

57- جایگزینی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 4

4 - تفکر در آفرینش شب و روز و جانشین شدن آن دو به جای یکدیگر ، آموزنده درس خداشناسی

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه لمن أراد أن یذّکّر

<تذکر>( مصدر <یذّکّر>) از نظر لغت به معنای یادآوردن چیزی است که فراموش شده است (لسان العرب); ولی این واژه در آیه شریفه - به گفته بیشتر مفسران - به معنای تفکر و تأمل برای درس آموختن و نتیجه گرفتن از آفرینش شب و روز است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 13 - 1

1 - در پی هم آمدن شب و روز و جایگزینی مستمر یکی جای دیگری ، جلوه ای از توانایی مطلق خدا و یکتایی او

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<إیلاج> (مصدر <یولج>) به معنای وارد کردن است. وارد کردن شب در روز و روز در شب، می تواند کنایه از جابه جا کردن شب و روز باشد; یعنی، خدا شب را تدریجاً به جای روز و روز را به تدریج در جای شب قرار می دهد.

58- چرای چهارپایان در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پایان روز ، دارای منظره ای زیبا و بهجت انگیز

و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون

3- زیبایی و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بیشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لکم فیها جمال حین تریحون و حین تسرحون

روشن است که حیوانات، صبحگاهان خارج می شوند و شامگاهان برمی گردند و ترتیب ذکری معمولاً مناسب با ترتیب

ص: 330

خارجی است; ولی در این جا ترتیب ذکری برخلاف ترتیب خارجی است و شاید نکته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً که کلمه <حین> تکرار شده و آهنگ لفظ <تریحون> و <تسرحون> با آیات قبل و بعد سازگار است.

59- حرکت سریع سپاه در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عادیات - 100 - 3 - 2

2 - هجوم غافلگیرانه بر دشمن در صبحگاه ، پس از حرکت سریع سپاهیان در شب ، شیوه ای کارساز در جهاد

فالمغیرت صبحًا

60- حمد خدا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 130 - 7،12

7 - تسبیح و حمد پروردگار در برخی از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظایف پیامبر ( ص ) و مؤمنان

و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار

<آناء> به معنای <ساعات و اوقات> است و <من> معنای تبعیض دارد. بنابراین <من آناء اللیل>; یعنی، پاره هایی از شب را به تسبیح و تحمید بگذران. <بحمد ربّک> در صدر آیه، قرینه براین است که این تسبیح نیز باید با حمد همراه باشد.

12 - تسبیح و ستایش پروردگار ، در پاره هایی از شب و نزدیک صبح و پس از غروب ، دارای آثار و ارزشی ویژه است .

و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار

مراد از <اطراف روز> آغاز و پایان آن است و جمع آمدن آن، یا به خاطر توافق لفظی با <آناء اللیل> است و یا برای شمول لحظات متعددی از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; یعنی، ذکر و دعا در لحظه های اول و آخر روز، مخصوص اولین لحظه روز و آخرین لحظه آن نیست.

61- حمد در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 55 - 12،16

12 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر تسبیح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام

و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک-ر

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شایسته برای ذکر خدا و تسبیح و حمد او

و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک-ر

برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن دو وقت یادشده برای تسبیح و حمد به دست می آید.

ص: 331

62- خالق شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 1

1- تنها خداوند ، آفریننده شب و روز و خورشید و ماه است .

و هو الذی خلق الّیل والنهار والشمس والقمر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 1

1 - آفرینش شب ، همچون لباس و پوشش ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا

جمله <و هو الذی جعل لکم اللیل لباساً> برای حصر است و از نوع حصر إفرادی است; یعنی، تنها خدا شب را همچون پوشش برای انسان قرار داد; نه قدرتی دیگر. گفتنی است در این جمله، شب به لباس و پوشش تشبیه شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 86 - 4

4 - نادیده گرفتن خدا در پدید آوردن نظام شب و روز ، امری شگفت و دور از انتظار

ألم یروا أنّا جعلنا الّیل لیسکنوا فیه و النهار مبصرًا

تعبیر <ألم یروا. ..> لحنی است آمیخته با شگفتی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 8

8 - عبادت و حاجت خواهی ، تنها در پیشگاه کسی روا است که آفریننده شب و روز و تأمین کننده روزی و نیاز های انسان ها است .

و قال ربّکم ادعونی أستجب لکم . .. اللّه الذی جعل لکم... النهار مبصرًا

از ارتباط میان این آیه با آیه قبل - که درباره ربوبیت خداوند و عبادت او و حاجت خواهی از او بود - برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 9

9 - خداوند ، آفریدگار شب و روز و خورشید و ماه

و من ءای-ته . .. الذی خلقهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 2

2 - خداوند ، شب و تاریکی آن را پدید آورده است .

و جعلنا الّیل لباسًا

ص: 332

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 30 - 1

1 - خداوند ، پس از آفرینش آسمان و ایجاد شب و روز ، زمین را گسترده ساخت .

و الأرض بعد ذلک دحیها

<دحو> به معنای بسط دادن و گستراندن است. <بعد ذلک> دلالت دارد که این مرحله از تغییرات زمین، پس از تعدیل آسمان و آفرینش تاریکی و روشنی بوده است. مراد از بسط زمین - به قرینه آیات بعد - آماده سازی و سامان دادن آن برای زندگانی جانداران است.

63- خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 33 - 4

4- آفرینش شب و روز و خورشید و ماه ، نشانی از توحید ربوبی است .

و هو الذی خلق الّیل . .. کلّ فی فلک یسبحون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 2،3،7

2 - آفرینش شب و روز و پدید آمدن روشنایی و تاریکی ، بر اثر جانشین شدن آن دو به جای یکدیگر ، تنها به قدرت خدا است .

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه

برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: 1- معرفه بودن مبتدا و خبر (هو الذی جعل) بیانگر قصر می باشد. 2- آیه شریفه در مقام بیان قدرت خدا است.

3 - آفرینش شب و روز و پدید آمدن روشنایی و تاریکی بر اثر جانشین شدن آن دو به جای یکدیگر ، از نشانه های قدرت خدا است .

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه

7 - آفرینش شب و روز ، تنها برای انسان های برخوردار از روح سپاس گزاری ، سپاس برانگیز است .

و هو الذی جعل الّیل . .. لمن أراد أن یذّکّر أو أراد شکورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 8

8 - ناتوانی غیرخدا ، بر ایجاد شب ، در صورت اراده خدا بر ثابت قرار دادن روز

قل أرءیتم إن جعل اللّه علیکم النهار سرمدًا . .. من إل-ه غیر اللّه یأتیکم بلیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 5 - 5،10

5 - پیدایش مستمر روز و شب و نور و ظلمت ، از نشانه های قدرت مطلق و ربوبیت یگانه خداوند است .

ص: 333

یکوّر الّیل علی النهار و یکوّر النهار علی الّیل

10 - آفرینش و تدبیر آسمان ها و زمین و پیدایش شب و روز و تسخیر خورشید و ماه ، جلوه های عزت و قدرتمندی خداوند است .

خلق السم-وت و الأرض . .. کلّ یجری لأجل مسمًّی ألا هو العزیز

یادآوری عزت و قدرتمندی خداوند در پایان آیه شریفه و پس از یادآوری آفرینش آسمان، زمین و. ..، گویای برداشت یاد شده است.

خواب در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 3،5

3 - خداوند ، شب را به منظور آرمیدن و روز را با هدف تلاش و تأمین معاش انسان ، برقرار کرده است .

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

به قرینه <مبصراً> لفظ <مظلماً>، بعد از <الّیل> ; و به قرینه <لتسکنوا فیه> جمله <لتعملوا فیه>، بعد از لفظ <مبصراً> مقدر است ; یعنی: هو الذی جعل لکم الّیل مظلماً، لتسکنوا فیه و النهار مبصراً لتعملوا فیه.

5 - شب ، ظرفی مناسب برای آرمیدن و روز فرصتی شایسته برای تلاش است .

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 23 - 2،3،11

2 - فراهم بودن امکان خواب در شب و روز برای انسان ها از آیات الهی است .

و من ءای-ته منامکم بالیل و النهار

بنابر این که <و النهار> عطف به <اللیل> باشد، استفاده می شود که شب و روز، هر دو ظرفی مناسب برای خواب هستند.

3 - شب ، وقتی مناسب و طبیعی برای خواب است .

و من ءای-ته منامکم بالیل و النهار

بنابراین که تقدیم و تأخیری در آیه باشد و <النهار> مجرور به حرف جر محذوف و متعلق به <إبتغاء> و <بالّیل> متعلق به <منامکم> باشد، نکته فوق استفاده می شود.

11 - آیه بودن خواب در شب و تلاش در روز برای کسب روزی ، برای دارندگان گوش شنوا ، قابل درک است .

إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یسمعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 60 - 1،9

1 - تنها خداوند است که با قبض روح آدمی وی را در شب به خواب می برد.

هو الذی یتوفکم بالّیل

<توفی> در آیه به معنای قبض روح است و چون در خواب نیز روح آدمی گرفته می شود، از آن به <توفی> تعبیر شده است.

9 - خداوند شب را زمان مناسب برای خواب و آرامش و روز را برای تلاش و کار قرار داده است.

هو الذی یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه

ص: 334

اگر چه خواب و بیداری اختصاصی به شب و روز ندارد، ولی اینکه ظرف <توفی> شب است و ظرف <جرحتم> روز است، برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 5

5 - شب ، بهترین زمان استراحت و خواب

و جعلنا نومکم سباتًا . و جعلنا الّیل لباسًا

64- خیریت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 2

2- < شب قدر > ، شبی مبارک و دارای خیر پایدار

لیله مب-رکه

با توجه به این که مفسران <لیله مبارکه> را شب قدر دانسته اند برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 1

1 - شب قدر ، سراسر خیر و سلامتی است .

سل-م هی

<سلام>; یعنی، سلامتی و پاک بودن از هر عیب (صحاح). خبر بودن آن برای <هی> - با آن که مصدر است - مبالغه در بیان سلامتی است. علاوه بر این، <سلام>، نکره است و بر ناشناخته بودن مقدار عظمت آن دلالت دارد. تقدیم خبر بر مبتدا - که بر حصر دلالت دارد - بر مبالغه افزوده است. بیان سلامتی شب قدر از امور ناپسند، گویای آن است که در مقدرات الهی، <شرّ> اصالت ندارد.

65- دعا در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 16 - 1،3

1 - برکندن تَن از بستر آسایش در دل شب ، برای نیایش خدا ، نشان مؤمنان راستین است .

إنّما یؤمن بأی-تنا الذین . .. تتجافی جنوبهم عن المضاجع

<تتجافی> از ریشه <جفی> به معنای <ملازم نبودن با مکان و جا> است (المنجد) لازم به ذکر است که <تتجافی> حال برای <الذین> در آیه پیش است.

3 - نیایش مؤمنان راستین به درگاه خدا در دل شب ، همراه با بیم و امید است .

یدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

ص: 335

66- دعا در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 80 - 7،9

7- درخواست توفیق از خداوند در نوافل و نماز شب ، برای ورود در کار ها به صدق و راستی و خروج از آن به راستی و درستی ، امری مطلوب و پسندیده است .

و من الّیل فتهجّد به نافله لک . .. و قل ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق

9- لزوم درخواست توفیق و خلوص و صداقت کامل از خداوند در نوافل شب

و من الّیل فتهجّد به . .. و قل ربّ أدخلنی مدخل صدق و أخرجنی مخرج صدق

از اینکه خداوند، در پی توصیه پیامبر(ص) به تهجّد، از او خواسته است که برای اخلاص در هر کاری به درگاه او دعا کند، می تواند مشعر به معنای فوق باشد.

67- ذکر در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 42 - 3

3 - صبح گاهان و شام گاهان ، وقت هایی مناسب برای ذکر و تسبیح خداوندند .

اذکروا اللّه . .. و سبّحوه بکره و أصیلاً

بنابراین که <بکره> و <أصیلاً> به همان معنای حقیقی خود به کار رفته باشند، نه معنای کنایه ای، معنای یاد شده فهمیده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 55 - 16

16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شایسته برای ذکر خدا و تسبیح و حمد او

و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک-ر

برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن دو وقت یادشده برای تسبیح و حمد به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 25 - 1،5

1 - ذکر نام پروردگار و یاد او در سپیده دم و پسین گاه ، توصیه خداوند به پیامبر ( ص )

و اذکر اسم ربّک بکره و أصیلاً

<بکره>، هم به فاصله میان نماز صبح و طلوع خورشید گفته می شود (لسان العرب) و هم به آغاز روز (مفردات راغب). <اصیلاً> به فاصله میان عصر و مغرب گفته می شود (صحاح اللغه) و نیز به معنای آخر روز آمده است (العین). <ذکر> هم دو نوع است: ذکر با قلب و ذکر با زبان. (مفردات راغب)

5 - سپیده دم و پسین گاه ، از اوقات مناسب برای ذکر و یاد خداوند

و اذکر اسم ربّک بکره و$ أصیلاً

ص: 336

أصیلاً

68- زمان شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 4

4 - شب قدر ، تا سپیده دم به فضیلت خود باقی است .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

69- زمینه نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 64 - 6

6 - اعتقاد به ربوبیت خداوند ، مقتضی شب زنده داری و عبادت و نماز برای او است .

و الذین یبیتون لربّهم سجّدًا و قی-مًا

آمدن قید <لربّهم> و یاد ربوبیت خدا، به جای دیگر اوصاف او همچون رحمان، می تواند گویای برداشت فوق باشد.

70- زنبورعسل در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 68 - 5

5- زنبور های عسل در شب هنگام در دامنه کوه ها ، بالای درختان و بنا ها و سایبان ها ، به استراحت پرداخته و مأوای می گیرند . *

و أوحی ربّک إلی النحل أن اتخذی من الجبال بیوتًا و من الشجر و ممّا یعرشون

واژه <بیت> در اصل به معنای مأوای انسان در شب است (مفردات راغب). نام گذاری خانه زنبور عسل به <بیت>، می تواند مفید مطلب یاد شده باشد.

71- زوال تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 2

2- از میان رفتن تاریکی شب با آمدن روشنایی روز ، نشانه ای از تدبیر خداوند است .

فمحونا ءایه الّیل و جعلنا ءایه النهار مبصره

ص: 337

72- سختی اندازه گیری شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 6

6 - اندازه گیری کامل شب و روز و مقدار دقیق شب زنده داری برای مؤمنان و یاران پیامبر ( ص ) میسّر و آسان نبود .

علم أن لن تحصوه

73- سلامتی شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 1،2،5

1 - شب قدر ، سراسر خیر و سلامتی است .

سل-م هی

<سلام>; یعنی، سلامتی و پاک بودن از هر عیب (صحاح). خبر بودن آن برای <هی> - با آن که مصدر است - مبالغه در بیان سلامتی است. علاوه بر این، <سلام>، نکره است و بر ناشناخته بودن مقدار عظمت آن دلالت دارد. تقدیم خبر بر مبتدا - که بر حصر دلالت دارد - بر مبالغه افزوده است. بیان سلامتی شب قدر از امور ناپسند، گویای آن است که در مقدرات الهی، <شرّ> اصالت ندارد.

2 - سلامتی کامل شب قدر از هر امر ناپسند ، نشان شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . .. سل-م هی

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتی ، تا پایان سپیده دم ادامه دارد .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی> - که برای بیان انتهای غایت است - دلالت دارد که نکته قبل، شامل زمان طلوع فجر نیز می شود.

74- سوگند به آغاز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 1

1 - سوگند خداوند به شب ، زمان فرارسیدن و برچیده شدن تاریکی آن

و الّیل إذا عسعس

<الّیل> عطف بر <الخُنّس> است و قسم مؤکد در <لا اُقسم> به آن نیز تعلق دارد. فعل <عسعس> گاه بر آمدن تاریکی و گاه بر زوال آن دلالت دارد. تقابل این آیه با آیه بعد (و الصبح إذا تنفّس) معنای زوال را در این آیه مناسب تر می نمایاند; ولی هر دو معنا نیز می تواند مراد باشد. راغب گوید: <عسعسه>; یعنی، تاریکی خفیفی که در آغاز و پایان شب حاصل می شود. بر این اساس فعل <عسعس> هر دو زمان را شامل است.

ص: 338

75- سوگند به پایان شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 1،3

1 - سوگند خداوند به شب ، زمان فرارسیدن و برچیده شدن تاریکی آن

و الّیل إذا عسعس

<الّیل> عطف بر <الخُنّس> است و قسم مؤکد در <لا اُقسم> به آن نیز تعلق دارد. فعل <عسعس> گاه بر آمدن تاریکی و گاه بر زوال آن دلالت دارد. تقابل این آیه با آیه بعد (و الصبح إذا تنفّس) معنای زوال را در این آیه مناسب تر می نمایاند; ولی هر دو معنا نیز می تواند مراد باشد. راغب گوید: <عسعسه>; یعنی، تاریکی خفیفی که در آغاز و پایان شب حاصل می شود. بر این اساس فعل <عسعس> هر دو زمان را شامل است.

3 - < [ فی المجمع ] < و اللیل إذا عسعس > أی أدبر بظلامه ، عن علیّ ( ع ) ;

از علی(ع) درباره <و اللیل إذا عسعس> روایت شده که: یعنی [سوگند به شب آن هنگام که] با سیاهی خود پشت کرده [و رو به صبح می رود]>.

76- سوگند به تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 2،3

2 - سوگند خداوند ، به هنگامی که شب ، خورشید را می پوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

در برداشت یاد شده، مرجع ضمیر مفعولی در <یغشاها>، <الشمس> دانسته شده است.

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 1،2،3

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام سیطره کامل تاریکی آن بر موجودات

و الّیل إذا سجی

<سجی الّیل>; یعنی، شب با تاریکی خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغه)

2 - شب و سیطره افکندن تاریکی آن بر موجودات ، از نعمت های بزرگ الهی و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

3 - آرامش موجودات در شب ، نعمتی بزرگ و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

<آرامش یافتن> (یکی از معانی ذکر شده برای <سَجْو>) در آیه شریفه به شب اسناد یافته است. این اسناد یا حقیقی است; یعنی، با سیطره کامل تاریکی، گویا شب از پیشروی باز ایستاده است و یا اسناد مجازی است و شب آرام به معنای بی تحرّک بودن موجودات در شب است.

ص: 339

77- سوگند به حرکت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن

و الّیل إذا یسر

حرف <ال> در <الّیل>، برای جنس است. برخی آن را برای عهد گرفته و مراد از <الّیل> را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. <یسر>; یعنی، می گذرد. اصل این کلمه <یسری> بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، برای تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

78- سوگند به شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 19 - 5

ص: 340

5 - خداوند ، در تأکید بر مأموریت جبرئیل در ابلاغ قرآن به پیامبر ( ص ) ، به ستارگان و شب و سپیده دم سوگند یاد کرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّیل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول کریم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 1

1 - سوگند خداوند به شب و تمامی موجودات پراکنده ای که تاریکی شب آنها را گرد هم جمع می کند .

و الّیل و ما وسق

واژه <وَسْق> به معنای جمع کردن چیزهایی است که متفرق باشند(مفردات). گویا مراد جمع شدن جاندارانی است که با فرارسیدن تاریکی شب، از همه طرف به محل استراحت خود می روند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 19 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر تعدد و تنوّع مراحل آینده انسان ، به شفق ، شب ، موجودات زمینی و ماه ، سوگند یاد کرده است .

فلا أُقسم بالشفق . .. لترکبنّ طبقًا عن طبق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 4 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به شب هنگام گذر کردن و پایان یافتن آن

و الّیل إذا یسر

حرف <ال> در <الّیل>، برای جنس است. برخی آن را برای عهد گرفته و مراد از <الّیل> را شب عید قربان دانسته اند. در برداشت یاد شده، احتمال اول ترجیح داده شده است. <یسر>; یعنی، می گذرد. اصل این کلمه <یسری> بوده و چون در آخر آیه قرار گرفته، برای تناسب با آخر آیات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حرکت و گذر کردن به شب، مجاز و از باب تشبیه به اجسام است. (مصباح)

2 - سوگند خداوند ، به پاس هایی از شب که شبروان در آن سیر می کنند .

و الّیل إذا یسر

می توان گفت، <حرکت شب> تعبیری است مانند <شب خوابیده> که مراد از آن، حرکت دیگران در شب و خواب آنها در آن است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

ص: 341

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 1،3

1 - سوگند خداوند به شب در لحظه ای که تاریکی آن ، سطح زمین را بپوشاند .

و الّیل إذا یغشیها

طَبَق و[ سرپوش هایی]مانند آن که بر چیزی نهاده می شود، <غطاء> نام دارد; همان طور که به پوشاک و [رواندازهایی]مانند آن که روی چیزی قرار داده می شود، <غشاء> می گویند (مفردات راغب). بنابراین <یغشاها> - که مرجع ضمیر مفعولی آن در این برداشت <أرض> گرفته شده - به این معنا است که تاریکی شب، سطح زمین را می پوشاند.

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 9 - 3

3 - خداوند ، در تأکید بر رستگاری اهل تزکیه ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > ، < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < روح > و < ذات خویش > ، سوگند یاد کرده است .

و الشمس . .. قد أفلح من زکّیها

جمله <قد أفلح . ..> جواب قسم هایی است که از آغاز سوره مطرح شده بود. برخی آن را جمله معترضه دانسته، جواب قسم را جمله <کذّبت ثمود...> و یا محذوف دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 10 - 4

4 - خداوند ، در تأکید بر زیان کاری و تباهی گناه کاران ، به < خورشید و نور آن > ، < ماه > < روز و شب > ، < آسمان و زمین > ، < نفس انسان > و < ذات خویش > سوگند یاد کرده است .

و الشّمس . .. و قد خاب من دسّیها

تکرار <قد>، نشانگر آن است که جمله <قد خاب. ..>، جوابی مستقل برای قسم های پیشین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 1،2

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام فراگیر شدن آن

و الّیل إذا یغشی

2 - پدیده شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات ، دارای عظمتی درخور

و الّیل إذا یغشی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 4 - 2

2 - خداوند ، در تأکید بر گوناگون بودن تلاش های انسان ها و شیوه ها و آثار آن ، به شب و روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی

ص: 342

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 10 - 8

8 - خداوند ، در تأکید بر تفاوت فرجام انفاق گران با تقوا و بخیلان زراندوز ، به سیطره شب و جلوه روز و به ذات خویش ، سوگند یاد کرده است .

و الّیل . .. إنّ سعیکم لشتّی . فأمّا من أعطی ... للیسری . و أمّا من بخل ... فسنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب ، هنگام سیطره کامل تاریکی آن بر موجودات

و الّیل إذا سجی

<سجی الّیل>; یعنی، شب با تاریکی خود ساتر شد و پوشاند(مصباح). اصل این کلمه، بر آرامش یافتن و انطباق کامل دلالت دارد. (مقاییس اللغه)

79- سوگند به شب های دهگانه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 2 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب های ده گانه

و لیال عشر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند های خداوند به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمینان یافته و آن را تصدیق می کنند .

هل فی ذلک قسم لذی حجر

2 - سوگند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندی شایسته و بجا در دیدگاه هر شخص عاقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

استفهام در <هل فی ذلک. ..>، تقریری است و مراد تثبیت این نکته است که قسم های یاد شده، فرد عاقل را اقناع می کند; به گونه ای که او نیز در تأکید کلام خود، چنین سوگندهایی به کار می برد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، برای تأکید بر دارا بودن توان اجرای تهدیدات خویش و نابود ساختن کافران

ص: 343

و الفجر . .. ألم تر کیف فعل ربّک بعاد

ممکن است مراد از سوگندها، تأکید بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پیامبر(ص) باشد; در این صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنی است که جواب قسم در احتمال دیگر، آیه چهاردهم این سوره است که مراقبت شدید خداوند را مطرح کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 14 - 8

8 - خداوند ، برای تأکید مراقبت خویش بر کردار بندگان ، به فجر ، شب های ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، سوگند یاد کرده است .

و الفجر . .. إنّ ربّک لبالمرصاد

در برداشت یاد شده جمله <إنّ ربّک> می تواند جواب سوگندهایی باشد که در آغاز سوره آمده بود. بر این اساس بیان سرنوشت عاد، ثمود و فرعون، جمله هایی معترضه و نوعی استدلال بر مقصود است.

80- شب از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 1

1- خداوند ، شب و روز را دو نشانه از نشانه ها و آیات خویش قرار داده است .

و جعلنا الّیل و النهار ءایتین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 37 - 1

1 - شب ، آن گاه که روشنایی روز از آن رفته باشد ، از آیات بزرگ خداوند و از نشانه های قدرت او است .

و ءایه لهم الّیل نسلخ منه النهار

<سلخ> (مصدر <نسلخ>) در اصل به معنای ازاله پوست حیوان است و در آیه شریفه، کنایه از اخراج و ازاله روشنایی روز از شب است. جمله <نسلخ منه...> یا استئناف بیانی است و یا حال برای <اللیل> می باشد. گفتنی است تنکیر <آیه> بر تعظیم دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 37 - 1

1 - < شب و روز > و < خورشید و ماه > ، از آیات و نشانه های خداوند است .

و من ءای-ته الّیل و النهار والشمس والقمر

81- شب بیست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 344

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

82- شب بیست و هفتم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 12

12 - < عن ابن عمر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : التمسوا لیله القدر لیله سبع و عشرین ;

از ابن عمر روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بیست و هفتم بخواهید>.

83- شب بیست و یکم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 11

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

84- شب بیستوسوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . إذا کانت لیله ثلاث و عشرین ( من رمضان ) < فیها یفرق کلّ أمر حکیم > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: . ..هرگاه شب بیست سوم رمضان فرا رسد، هر کار با حکمتی فیصله می یابد>... .

85- شب در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 62 - 7

7- در زندگی بهشتیان ، تنوع زمان ( بامداد و پسین ) وجود دارد .

لهم رزقهم فیها بکره و عشیًّا

ص: 345

86- شب عید قربان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 3 - 6

6 - < عن النبیّ ( ص ) انّه سُئل عن الشفع و الوتر فقال : یومان و لیله یوم عرفه و یوم النحر ، و الوتر لیله النحر لیله جُمَع ;

از پیامبر(ص) از شفع و وتر سؤال شد; آن حضرت فرمود: دو روز و یک شب است روز عرفه و روز قربانی و وتر شب قربانی است که شب مشعر است>.

87- شب نشینیهای مرفهان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 3

3 - بدگویی و یاوه سرایی کافران مرفه ، علیه قرآن و پیامبر ( ص ) در محفل های شبانه شان

س-مرًا تهجرون

سمر> (مصدر <سامر>); یعنی، گفت وگو و تشکیل محفل شبانه. <سامر> اسم جمع است مانند: <حاج>، <حاضر> و <حامل>. <سامراً> حال دیگر برای ضمیر فاعل <تنکصون> است. <تهجرون> - به تقدیر تهجرون به - مشتق از <هُجر> (بدگویی) و یا <هَجر> (هزیان و یاوه گویی) است. جمله <تهجرون> (فعل و فاعل) در محل نصب و نعت برای <سامراً> می باشد; یعنی، <در حالی که در محافل شبانه، درباره آن بدگویی می کردید>.

88- شب نشینیهای مرفهان کافر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 67 - 4

4 - یاوه سرایی در شب نشین ها ، خصلت رفاه زدگان کافر

س-مرًا تهجرون

89- شب و توحید ربوبی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 8

8 - شب و روز ، دارای نشانه های فراوان توحید ربوبی برای شنوایان حق پذیر

هو الذی جعل لکم الّیل . .. و النهار ... إن فی ذلک لأیت لقوم یسمعون

ص: 346

90- شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 13 - 1

1 - مالکیت و حاکمیت مطلقه الهی بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سکن فی الّیل و النهار

<سکن>، از ماده <سکنی> (به معنی مسکن گزید): و <ما سکن . .. >، شامل هر موجودی است که در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 6،7

6 - روز ، پیوسته با پوششی از شب نهان می شود .

یغشی الیل النهار

7 - نهان گشتن روز با پوشش شب ، از تدابیر خداوند در جهان هستی

ثم استوی علی العرش یغشی الیل النهار

<یغشی الیل . .. > بیان مصداقی است از جمله <استوی علی العرش>.

91- شروع شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 38

38 - < عن ابی عبداللّه ( ع ) فی قوله تعالی < أتموا الصیام إلی اللیل > قال : سقوط الشفق ;

از امام صادق(ع) در معنای <لیل> در آیه <أتموا الصیام إلی اللیل> روایت شده که شب با زائل شدن شفق شروع می شود>.

92- شگفتی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 3

3 - ماهیت شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات و نقش آن در گرد هم آمدن جانداران ، شگفت و با عظمت است .

و الّیل و ما وسق

93- شگفتی وضوح ستارگان در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - طارق - 86 - 1 - 3

3 - آشکار شدن ستارگان در آسمان به هنگام شب ، امری مهم و اعجاب آور است .

ص: 347

و السماء و الطارق

سوگند خداوند; بیانگر اهمیت اموری است که بر آن سوگند یاد شده است. ارتباط دو سوگند با هم، به ارتباط ستاره و آسمان نظر دارد.

94- صداقت در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ایستادن در پیشگاه خدا با گامی استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانی راست تر و ریشه دارتر ، دو امتیاز برجسته نماز و عبادت شبانه

هی أشدّ وط-ًا و أقوم قیلاً

ضمیر <هی> به <ناشئه> بازمی گردد. <أشدّ> معادل <أثبت> (با ثبات تر، استوارتر) و <وطیء> مرادف <قیام> (ایستادن) است (لسان العرب). <أقوم> نیز به معنای <أسدّ> (محکم تر) و <قیلاً> همتای <مقال> (سخن گفتن) است; یعنی، آن (پدیده شب) از حیث ایستادن (ایستادن در پیشگاه خدا) استوارتر و از حیث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محکم تر است.

95- عبادت در اول شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب برای عبادت و نماز

إنّ ناشئه الّیل هی أشدّ وط-ًا

یکی از معانی <ناشئه اللیل>، ساعات اول شب است (قاموس المحیط).

96- عبادت در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 18 - 5

5 - ظهر و عشا ، لحظه هایی مناسب و ممتاز برای عبادت خداوند است .

فسبح-ن اللّه . .. و له الحمد ... و عشیًّا و حین تظهرون

در صورتی که مراد از <حین تظهرون> همان لحظه های خاص عصرگاه و نیم روز باشد، این برداشت قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 3

3 - شب هنگام ، فرصتی مناسب و شایسته برای عبادت پروردگار

ص: 348

أمّن هو ق-نت ءاناء الّیل

یاد شدن وقت شب برای عبادت، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتی مناسب برای عبادت و راز و نیاز به درگاه الهی و روز ، زمانی شایسته برای تلاش و رسیدگی به امور زندگی

إنّ لک فی النهار سبحًا طویلاً

<سبح> در معانی متعددی به کار می رود; از جمله سعی و تلاش برای معاش (قاموس المحیط). جمله <إنّ لک فی النهار>، تعلیل دیگری برای <قم اللیل>است; یعنی، چون در روز به خاطر تلاش طولانی برای معاش، فرصت و فراغت برای مناجات و عبادت نیست، شب را برای این کار اختصاص بده.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 26 - 10

10 - شب هنگام ، وقت مناسب برای عبادت ، تسبیح و ستایش خداوند

و من الّیل فاسجد له و سبّحه لیلاً طویلاً

97- عبرت از خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 5

5 - درس آموز بودن آفرینش شب و روز و نظم حاکم بر آن ، به تصمیم و اراده انسان برای درس آموختن بستگی دارد .

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه لمن أراد أن یذّکّر

آمدن فعل <أراد> در جمله <لمن أراد أن یذّکّر> - که در این جمله به منزله قید است - می رساند که اراده و تصمیم انسان نقش اساسی در درس آموزی و عبرت گیری او دارد.

98- عبرت از گردش شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 44 - 2،4

2 - گردش و جابه جایی شب و روز و تحولات ناشی از آن ، درس عبرتی است برای صاحبان بصیرت و روشن دلی .

یقلّب اللّه الّیل و النهار إنّ فی ذلک لعبره لأُوْلی الأبص-ر

4 - طبیعت ( گردش و جابه جایی شب و روز و تحولات ناشی از آن و . . . ) بستر مناسب برای عبرت آموزی و پندگیری

یقلّب اللّه الّیل و النهار إنّ فی ذلک لعبره لأُوْلی الأبص-ر

ص: 349

99- عذاب در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 99 - 2

2 - فراگیری عذاب بر کفرپیشگان بی تقوا به هنگام غفلت های شبانه و سرگرمی های روزانه ، از مکر ها و برنامه های پنهانی خداوند با آنان

أن یأتیهم بأسنا بیتا . .. ضحی و هم یلعبون. أفأمنوا مکر اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9- کفرپیشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاکت رسیدند . *

فأصبحوا فی دی-رهم ج-ثمین

چنان چه <أصبحوا> به معنای <دخلوا فی الصباح> باشد دلالت می کند که هلاکت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتیجه صیحه و غرش - به قرینه فاء در <فأصبحوا> - پیش از صبح; یعنی در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 94 - 13

13- کفرپیشگان قوم شعیب ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاکت رسیدند .

فأصبحوا فی دی-رهم ج-ثمین

<أصبحوا> می تواند به معنای <دخلوا فی الصباح> (به صبح وارد شدند) باشد و نیز می تواند به معنای <صاروا> (شدند و گشتند) باشد. بر اساس معنای نخست، جمله <فأصبحوا> دلالت می کند که هلاکت قوم شعیب در آغاز صبحدم بوده است و صیحه و غرش - به قرینه <فاء> در <فأصبحوا> - پیش از صبح; یعنی، در شب تحقق یافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - عنکبوت - 29 - 37 - 4

4 - زلزله مدین ، در شب رخ داد .

فأخذتهم الرجفه فأصبحوا فی دارهم ج-ثمین

احتمال دارد که <أصبحوا> به معنای <دخلوا فی الصبح> باشد. بنابراین، زلزله، در شب اتفاق افتاده است.

100- عظمت تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 3

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 350

20 - لیل - 92 - 1 - 2

2 - پدیده شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات ، دارای عظمتی درخور

و الّیل إذا یغشی

101- عظمت حرکت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 4 - 3

3 - گذشت شب ، پدیده ای با عظمت در جهان طبیعت

و الّیل إذا یسر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 3

3 - عظمت سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، قابل درک برای بهره مندان از اندکی عقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

تقلیل، از نکره بودن <حجر> استفاده شده است.

102- عظمت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - انشقاق - 84 - 17 - 3

3 - ماهیت شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات و نقش آن در گرد هم آمدن جانداران ، شگفت و با عظمت است .

و الّیل و ما وسق

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 3

3 - پیدایش شب و تاریک شدن زمین به وسیله آن ، دارای عظمتی درخور سوگند خداوند است .

و الّیل إذا یغشیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 2

2 - پدیده شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات ، دارای عظمتی درخور

و الّیل إذا یغشی

ص: 351

103- عظمت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 2،3

2 - عظمت شب قدر ، فراتر از حد بیان است .

و ما أدریک ما لیله القدر

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت شب قدر و ویژگی های آن ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما لیله القدر

خطاب در آیه شریفه، گرچه مخصوص پیامبر(ص) نیست; ولی بر آن حضرت نیز تعمیم می یابد.

104- عظمت شب های دهگانه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 5 - 3

3 - عظمت سپیده دم ، شب های ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، قابل درک برای بهره مندان از اندکی عقل

هل فی ذلک قسم لذی حجر

تقلیل، از نکره بودن <حجر> استفاده شده است.

105- عمل صالح در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 3 - 5

5 - < عن حُمران أنّه سأل أباجعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < . . .لیله القدر خیر من ألف شهر > أیّ شیء عنی بذلک ، فقال العمل الصالح فیها من الصلاه و الزکاه و أنواع الخیر خیر من العمل فی ألف شهر لیس فیها لیله القدر ;

از حمران روایت شده که از امام باقر(ع) درباره سخن خدای عزّوجلّ <. ..لیله القدر خیر من ألف شهر> سؤال کرد که مقصود از این [بهتری بر هزار ماه] چیست؟ حضرت فرمود: عمل صالح در شب قدر، از قبیل نماز و زکات و انواع کارهای خوب، بهتر است از عمل در هزار ماهی که در آن شب قدر نباشد>.

106- فضیلت شب جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 18

18- < عن أبی عبدالله ( ع ) : فی قول یعقوب لبنیه < سوف أستغفر لکم ربی > قال : أخّرها إلی السحر لیله الجمعه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا از قول یعقوب که گفت: <سوف أستغفر لکم ربی> روایت شده است که فرمود: یعقوب استغفار را تا سحر شب جمعه به تأخیر انداخت>.

ص: 352

107- فضیلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،11

1- نزول قرآن از سوی خداوند ، در شبی مبارک و ارجمند ( شب قدر )

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

11- < عن حُمران انّه سأل أبا جعفر ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ < إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه > قال : نعم هی لیله القدر و هی فی کلّ سنه فی شهر رمضان فی العشر الأواخر فلم ینزل القرآن إلاّ فی لیله القدر . . . ;

از حمران روایت شده است که از امام باقر(ع) در باره سخن خداوند عزّوجلّ <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه> سؤال کرد; حضرت فرمود: آری آن شب مبارک، همان شب قدر است و آن در هر سال در ماه رمضان، در ده روز آخر آن است، و قرآن نازل نگشته مگر در شب قدر. ..>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 6

6 - شب قدر ، شبی با عظمت در پیشگاه خداوند

إنّا أنزلن-ه فی لیله القدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 3 - 1،4

1 - فضیلت شب قدر ، از هزار ماه خالی از آن ، افزون تر است .

لیله القدر خیر من ألف شهر

4 - < عن ابن عباس قال : ذُکِر لرسول اللّه ( ص ) رجل من بنی اسرائیل أنّه حمل السلاح علی عاتقه فی سبیل اللّه تعالی ألف شهر فعَجِب من ذلک رسول اللّه ( ص ) عجباً شدیداً و تمنی أن یکون ذلک فی أمّته . . . فأعطاه اللّه لیله القدر و قال : لیله القدر خیر من ألف شهر الذی حمل الإسرائیلی السلاح فی سبیل اللّه لک و لاُمّتک من بعدک إلی یوم القیامه فی کلّ رمضان ;

از ابن عباس روایت شده که برای رسول خدا(ص) ذکر مردی از بنی اسرائیل به میان آمد که او در راه خدا هزار ماه شمشیر خود را بر شانه اش حمل نموده [و آماده جهاد در راه خدا بود]. رسول خدا(ص) از این جریان سخت تعجب نمود و آرزو کرد که این فضیلت در امتش باشد ... پس خداوند[ در مقابل] به آن حضرت شب قدر را عطا کرد و فرمود: شب قدر، بهتر از هزار ماهی است که آن مرد بنی اسرائیلی در راه خدا سلاح حمل کرد [این شب قدر] برای تو و امّتت بعد از تو، تا روز قیامت در هر ماه رمضان خواهد بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 5

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتی ، تا پایان سپیده دم ادامه دارد .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی> - که برای بیان انتهای غایت است - دلالت دارد که نکته قبل، شامل زمان طلوع فجر نیز می شود.

ص: 353

108- فضیلت شب معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 6

6- شب سیر پیامبر ( ص ) از مسجدالحرام به مسجدالاقصی ، شبی با عظمت و بزرگ بود .

أسری بعبده لیلاً

برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که تنکیر <لیلاً> برای تفخیم و تعظیم باشد.

109- فضیلت شب های دهگانه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 2 - 3

3 - وجود ده شب با فضیلت ، به صورت پیاپی در بین شب های هر سال

و لیال عشر

درباره مراد از شب های ده گانه، اقوال و روایات گوناگونی وجود دارد. مشهورترین آنها این است که مراد، شب های دهه اول ذی الحجه است. برخی آن را بر دهه آخر ماه رمضان و یا دهه اول ماه محرم تطبیق داده اند.

110- فضیلت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2،3

2 - ایستادن در پیشگاه خدا با گامی استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانی راست تر و ریشه دارتر ، دو امتیاز برجسته نماز و عبادت شبانه

هی أشدّ وط-ًا و أقوم قیلاً

ضمیر <هی> به <ناشئه> بازمی گردد. <أشدّ> معادل <أثبت> (با ثبات تر، استوارتر) و <وطیء> مرادف <قیام> (ایستادن) است (لسان العرب). <أقوم> نیز به معنای <أسدّ> (محکم تر) و <قیلاً> همتای <مقال> (سخن گفتن) است; یعنی، آن (پدیده شب) از حیث ایستادن (ایستادن در پیشگاه خدا) استوارتر و از حیث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محکم تر است.

3 - نماز شب ، پدیده ای بس ارزشمند و والا در پیشگاه خداوند

إنّ ناشئه الّیل هی أشدّ

در صورتی که اضافه <ناشئه اللیل> ظرفیه باشد; مقصود از پدیده، عبادت شبانه بوده و معنای <إنّ ناشئه اللیل> چنین خواهد بود: <به راستی پدیده ای (عبادتی) که در شب واقع می شود. ..>. گفتنی است که آیه شریفه در مقام تمجید و ستایش از عبادت شبانه است.

ص: 354

111- فلسفه خلقت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 1،3

1 - خداوند ، شب و روز را به خاطر انسان برقرار کرد .

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

3 - خداوند ، شب را به منظور آرمیدن و روز را با هدف تلاش و تأمین معاش انسان ، برقرار کرده است .

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

به قرینه <مبصراً> لفظ <مظلماً>، بعد از <الّیل> ; و به قرینه <لتسکنوا فیه> جمله <لتعملوا فیه>، بعد از لفظ <مبصراً> مقدر است ; یعنی: هو الذی جعل لکم الّیل مظلماً، لتسکنوا فیه و النهار مبصراً لتعملوا فیه.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 73 - 3

3 - تأمین نیاز انسان ( نیاز وی به آسایش ، پس از تلاش های روزانه ) هدف الهی از برقرار ساختن شب

جعل لکم الّیل . .. لتسکنوا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 1،7،10

1 - خداوند ، شب را به منظور آرامش و آرمیدن انسان ها آفریده است .

اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه

7 - آفرینش شب و روز برای تأمین نیاز های بشر ، جلوه ای از ربوبیت خداوند و نشانه توانایی او بر برپا کردن قیامت

إنّ الساعه لأتیه . .. اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصرًا

آیه شریفه، درصدد اثبات و ارائه نشانه های درستی و راستی برپایی قیامت است که در دو آیه قبل، با صراحت به آن تأکید شده است.

10 - آفرینش شب و روز در راستای تأمین نیاز ها و منافع بشر ، جلوه ای از فضل و احسان خداوند به او است .

اللّه الذی جعل لکم الّیل . .. إنّ اللّه لذو فضل علی الناس

112- فلسفه سوگند به تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 3 - 7

7 - خداوند ، در تأکید بر قطع نشدن ارتباط او با پیامبر ( ص ) و ناخرسند نبودن از آن حضرت ، به نور خورشید و تاریکی شب سوگند یاد کرده است .

و الضحی . و الّیل إذا سجی . ما ودّعک ربّک و ما قلی

این آیه، جواب قسم هایی است که در آغاز سوره آمده بود.

ص: 355

113- فواید اول شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب برای عبادت و نماز

إنّ ناشئه الّیل هی أشدّ وط-ًا

یکی از معانی <ناشئه اللیل>، ساعات اول شب است (قاموس المحیط).

114- فواید تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 3

3 - نقش سازنده تاریکی شب ، در آرامش یافتن انسان ها

اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه

در جمله <اللّه الذی جعل لکم اللیل . ..> - به قرینه آمدن <مبصراً> در <والنهار مبصراً> - کلمه <مظلماً> محذوف است; یعنی، <جعل اللیل مظلماً لتسکنوا>. براین اساس گفتن این نکته که شب را تاریک قرار دادیم - با آن که این نکته ای روشن است - می تواند گویای برداشت یاد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 10 - 3

3 - فراهم شدن زمینه استراحت برای انسان ، در اثر ناپیدا بودن موجودات در تاریکی شب ، از نعمت های خداوند به او است .

و جعلنا الّیل لباسًا

115- فواید حرکت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فواید گردش شب و روز ، محاسبه زمان و سال شماری و آشنایی انسان با تاریخ است .

جعلنا ءایه النهار . .. لتعلموا عدد السنین و الحساب

116- فواید شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 79 - 10

10- لحظات آرام و تیره شب ، لحظاتی مناسب برای ارتباط با خدا و اوج گرفتن در مقامات معنوی

و من الّیل فتهجّد به . .. عسی أن یبعثک ربّک مقامًا محمودًا

ص: 356

هر چند عبادت در همه حالات مناسب است، اما اختصاص به ذکر شب از میان سایر اوقات بخصوص با لفظ <تهجّد> - که بیدار شدن از خواب را دربردارد - می تواند بر نکته فوق دلالت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 2

2 - شب ، وسیله ای است برای پوشش هر آنچه بشر به مخفی بودنش نیاز دارد .

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا

در تشبیه شب به لباس، همان گونه که لباس بدن انسان را می پوشاند، شب نیز بسیاری از چیزهایی که بشر به مخفی بودنش نیاز و علاقه دارد، می پوشاند و چون آیه شریفه در مقام بر شمردن نعمت های الهی و امتنان بر بندگان است، می تواند مؤید همین مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 86 - 5

5 - آرامش بخشی شب به تن خسته آدمیان ، از حکمت های الهی در پدید آوردن آن

جعلنا الّیل لیسکنوا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 73 - 2

2 - شب ، بستری مناسب برای سکون و آرامش انسان

جعل لکم الّیل . .. لتسکنوا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 2

2 - شب ، زمانی مناسب برای آرمیدن و آرامش یافتن

اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 17 - 6

6 - شب هنگام ، وقت مناسب و شایسته برای عبادت و راز و نیاز به درگاه الهی$

کانوا قلیلاً من الّیل ما یهجعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 1

1 - شب ، بهترین زمان برای برگزاری نماز و انجام دادن عبادت

قم الّیل . .. إنّ ناشئه الّیل ... و أقوم قیلاً

<ناشئه> مشتق از <نَشْأ> (حادث شدن، پدید آمدن) و به معنای حادثه و پدیده است (مصباح المنیر). اضافه <ناشئه> به <اللیل>، می تواند اضافه بیانیه و یا اضافه ظرفیه باشد. گفتنی است که آیه یاد شده تعلیل برای <قم اللیل...> می باشد;

ص: 357

یعنی، شب را به پاخیز چون شب... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 7 - 1

1 - شب ، فرصتی مناسب برای عبادت و راز و نیاز به درگاه الهی و روز ، زمانی شایسته برای تلاش و رسیدگی به امور زندگی

إنّ لک فی النهار سبحًا طویلاً

<سبح> در معانی متعددی به کار می رود; از جمله سعی و تلاش برای معاش (قاموس المحیط). جمله <إنّ لک فی النهار>، تعلیل دیگری برای <قم اللیل>است; یعنی، چون در روز به خاطر تلاش طولانی برای معاش، فرصت و فراغت برای مناجات و عبادت نیست، شب را برای این کار اختصاص بده.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 13

13 - شب هنگام ، زمان مناسب برای نماز و قرائت قرآن

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 33 - 1

1 - سودمندی آسمان ، شب ، روز ، زمین ، آب ، گیاه و کوه ها برای انسان و دام ، هدف خداوند از آفرینش و سامان بخشی آنها است .

مت-عًا لکم و لأنع-مکم

<متاعاً> مفعول له است. این کلمه گرچه اسم است برای هر چیزی که سودمند باشد (لسان العرب); ولی در این آیه جایگزین مصدر شده است; یعنی، <تمتیعاً لکم>.

117- قرآن در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 79 - 4

4- اهمیت قراءت قرآن ، در نماز شب

و قرءان الفجر . .. و من الّیل فتهجّد به نافله لک

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مراد از <قرآن>، نماز مشتمل بر قراءت قرآن باشد.

118- قیام در نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 2

2 - ایستادن در پیشگاه خدا با گامی استوارتر و گفتوگو در محضر او با سخنانی راست تر و ریشه دارتر ، دو امتیاز برجسته

ص: 358

نماز و عبادت شبانه

هی أشدّ وط-ًا و أقوم قیلاً

ضمیر <هی> به <ناشئه> بازمی گردد. <أشدّ> معادل <أثبت> (با ثبات تر، استوارتر) و <وطیء> مرادف <قیام> (ایستادن) است (لسان العرب). <أقوم> نیز به معنای <أسدّ> (محکم تر) و <قیلاً> همتای <مقال> (سخن گفتن) است; یعنی، آن (پدیده شب) از حیث ایستادن (ایستادن در پیشگاه خدا) استوارتر و از حیث سخن (سخن گفتن در محضر خدا) محکم تر است.

119- گردش سریع شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 8

8 - شب با پویش و شتابی سریع ، برای پوشاندن روز ، به دنبال آن در حرکت است .

یطلبه حثیثاً

ضمیر فاعلی در <یطلبه> می تواند به <الیل> بازگردانده و طبعاً ضمیر مفعولی به <النهار> برمی گردد. عکس این معنا نیز محتمل است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

120- گردش شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 1

1 - خلقت آسمان ها و زمین و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه های فراوان بر قدرت مطلق خداوند

و اللّه علی کلّ شیء قدیر. انّ فی خلق السّموات و الارض و اختلاف الّیل و النّهار ل

جمله <انّ فی . .. > می تواند بیانگر دلیلی برای قدرت مطلق الهی (و اللّه علی کل شیء قدیر) باشد که در آیه قبل مطرح شد. بنابراین مراد از <لایات>، نشانه های قدرت مطلق الهی خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 9

9 - روز ، پیوسته با حرکتی سریع در تکاپوی شب است .

و یطلبه حثیثاً

برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر فاعلی در <یطلبه> به <النهار> برگردانده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 6 - 1

1 - آمد و رفت شب و روز ، از آیات و نشانه های روشن ربوبیت خداست .

إن ربکم اللّه . .. إن فی اختلف الّیل و النهار ... لأیت

ص: 359

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 8

8 - گردش شب و روز و پیدایش فصل های مختلف ، یکی دیگر از جلوه های تدبیر و ربوبیت بی شریک خداوند

و له اختل-ف الّیل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 47 - 6

6 - گردش شب و روز و آرامش در شب و روز پر تلاش ، نشانه ربوبیت خداوند

ألم تر إلی ربّک . .. و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 71 - 9

9 - نظام توالی شب و روز ویژه عالم دنیا است .

إن جعل اللّه علیکم الّیل سرمدًا إلی یوم القی-مه

برداشت یاد شده با توجه به تقیید <سرمداً> به قید <إلی یوم القیامه> استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 12

12 - نظام توالی شب و روز ، مخصوص عالم دنیا است .

إن جعل اللّه علیکم النهار سرمدًا إلی یوم القی-مه

با توجه به مقید شدن <سرمداً> به قید <إلی یوم القیامه>، برداشت یاد شده به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 73 - 1

1 - نظام توالی شب و روز ، جلوه ای از رحمت خدا بر خلق است .

و من رحمته جعل لکم الّیل و النهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 29 - 4،10،20

4 - گردش شب و روز به قدرت خداوند ، دلیل توان مندی او بر آسان زنده کردن مجدد انسان ها پس از مرگ است .

ما خلقکم و لابعثکم إلاّ کنفس وحده . .. ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل فی النهار

10 - نظام روز و شب و جریان خورشید و ماه ، دارای طرحی مشخص - و نه پدیده ای تصادفی - است .

یولج الّیل . .. و سخّر الشمس و القمر کلّ یجری إلی أجل مسمًّی

20 - توجه ژرف به گردش شب و روز و رام بودن و در مدار مشخص بودن خورشید و ماه ، انسان را به قابل فهم بودن آگاهی خداوند از اَعمال انسان ها ، رهنمون می کند .

ألم تر . .. و أنّ اللّه بما تعملون خبیر

<أنّ اللّه بما. ..> عطف بر <أنّ اللّه یولج...> است. بنابراین، ارتباط <أنّ اللّه...> با فراز قبلی هم روشن می شود و آن این است

ص: 360

که هر کس چنان ساخت و سازی را ببیند، خواهد فهمید که خداوند، به کردار انسان ها آگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 30 - 1،2

1 - اداره نظام عالَم با گردش همواره شب و روز و جریان دائمی خورشید و ماه ، برخاسته از حق محض بودن خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل . .. ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ

2 - نوسان های مداوم شب و روز ، حرکت منظم و قانون مند خورشید و ماه ، آگاهی خداوند به اَعمال انسان ها ، بر حق محض بودن او دلالت دارد .

ألم تر أنّ اللّه یولج الّیل . .. و یولج النهار ... و سخّر الشمس و ... و أنّ اللّ

<ذلک بأنّ اللّه. ..> می تواند در جایگاه نتیجه برای دلیل های یاد شده باشد.

121- گردش شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 164 - 4

4 - آمد و شد شب و روز ، حاوی نشانه های توحید و دلیلی بر رحمانیت و رحیمیت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحیم. إن فی ... اختلف اللیل و النهار ... لأیت

<اختلاف> به معنای تردد (رفت و شد) و نیز به معنای جایگزین شدن چیزی یا کسی به جای دیگری است. همچنین به معنای عدم تساوی آمده است. برداشت فوق مبتنی بر معنای اول و دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 6 - 2

2 - آمد و شد شب و روز و جای گزینی مستمر هریک به جای دیگر ، نمودی از حاکمیت اراده الهی بر نظام طبیعت

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

مراد از <یولج اللیل فی النهار. ..> می تواند این باشد که خداوند، روز را می برد و شب را جایگزین آن می کند و نیز شب را می برد و روز را به جای آن قرار می دهد. برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 61 - 1،2،3

1 - توانایی خداوند بر جا به جا کردن شب و روز ، دلیلی است گویا برای توانایی او بر یاری رساندن به ستمدیدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلک بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. و أنّ اللّه سمیع بصیر

در آیه پیش، خداوند به آن مسلمانی که مورد ستم و تجاوز مشرکان قرار گرفته بود، وعده قطعی داد که او را یاری خواهد کرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در این آیه، برای این که کسی در توانایی خدا بر تحقق بخشیدن به وعدهایش و در حمایت و پشتیبانی از ستم دیدگان تردیدی نکند، گوشه ای از قدرت نهایت خود را بیان کرده است.

2 - درپی هم آوردن شب و روز و جای گزینی مستمر یکی به جای دیگری ، جلوه ای از توانایی مطلق خدا

ص: 361

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<إیلاج> (مصدر <یولج>) به معنای وارد کردن است. وارد کردن شب در روز و روز در شب، می تواند کنایه از جابه جا کردن شب و روز باشد; یعنی، خدا شب را به تدریجاً جای روز و روز را تدریجاً به جای شب قرار می دهد. هم چنین می تواند به معنای کم کردن از روز و افزودن بر شب و بالعکس باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

3 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( کوتاهی و بلندی آنها ) در طول سال ، نشان از قدرت بی نهایت خداوند دارد .

ذلک بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

برداشت فوق، بر این اساس است که مراد از وارد کردن شب در روز، کاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز باشد. و نیز مراد از ایلاج روز در شب، کاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 62 - 1،4

1 - جابه جایی مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا ، نشانه ای گویا از تدبیر و ربوبیت او است .

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ

آیه پیش در بیان یکی از جلوه های قدرت و توانایی مطلق خدا بود; یعنی، جابه جا کردن شب و روز که با آن نظام زندگی انسان ها سامان می یابد. در این آیه می فرماید: این که خداوند خود تدبیر نظام جهان را در اختیار گرفت، بدان سبب است که در تمام هستی، تنها او است که ال-ه و معبود به حق است و هرچه غیر او - که معبود پنداشته می شوند - پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگی و بزرگی، تنها برازنده او است و نه غیر او.

4 - گردش شب و روز در سایه تدبیر خدا ، آیتی روشن بر بطلان مرام شرک و پوچی خدایان دیگر

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. و أنّ ما یدعون من دونه هو الب-طل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پی درپی شب و روز و تفاوت تدریجی ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل اندیشه و تفکّر

و اختل-ف الّیل و النهار و . .. ءای-ت لقوم یعقلون

<اختلاف. ..> ممکن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغییر ساعات روز و شب در طی فصول سال را نیز افاده می کند. در برداشت بالا هر دو نکته مورد نظر است.

122- گسترش تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 2

2 - پدیده شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات ، دارای عظمتی درخور

و الّیل إذا یغشی

ص: 362

123- محرومیت از شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 5

5 - توانایی خدا بر ثابت نگه داشتن روشنایی روز و محروم ساختن اهل آن از نعمت شب تا روز قیامت

قل أرءیتم إن جعل اللّه علیکم النهار سرمدًا إلی یوم القی-مه

124- محمد(ص) و شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، در شناخت شب قدر و ویژگی های آن ، نیازمند تعلیم الهی است .

و ما أدریک ما لیله القدر

خطاب در آیه شریفه، گرچه مخصوص پیامبر(ص) نیست; ولی بر آن حضرت نیز تعمیم می یابد.

125- مرز شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 23

23 - طلوع فجر حد فاصل شب و روز

أحل لکم لیله الصیام . .. کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض

<أیاماً معدودات> در آیه 184، روزه را مخصوص روز می داند و <حتی یتبین . ..> شروع روزه را از طلوع فجر قرار داده است. بنابراین، روز در دیدگاه شرع از طلوع فجر آغاز می شود.

126- ملاک تقدیر در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 6 - 6

6- تقدیر و تثبیت امور در شب قدر ، براساس رحمت پروردگار به خلق

فیها یفرق کلّ أمر حکیم . .. رحمه من ربّک

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که <رحمه. ..> در مقام بیان دلیل <یفرق...> باشد; یعنی، تقدیر و تثبیت امور مهم، برای رحمت رسانی است.

ص: 363

127- مناجات در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 5،9

5 - حضور مؤمنانی در اطراف پیامبر(ص) که هر بامداد و شامگاه به درگاه خداوند نیایش خالصانه داشتند.

و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه و العشیّ یریدون وجهه

9 - بامدادان و شامگاهان، فرصتهایی مناسب برای نیایش و دعاست.

یدعون ربهم بالغدوه و العشیّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 16 - 1،3

1 - برکندن تَن از بستر آسایش در دل شب ، برای نیایش خدا ، نشان مؤمنان راستین است .

إنّما یؤمن بأی-تنا الذین . .. تتجافی جنوبهم عن المضاجع

<تتجافی> از ریشه <جفی> به معنای <ملازم نبودن با مکان و جا> است (المنجد) لازم به ذکر است که <تتجافی> حال برای <الذین> در آیه پیش است.

3 - نیایش مؤمنان راستین به درگاه خدا در دل شب ، همراه با بیم و امید است .

یدعون ربّهم خوفًا و طمعًا

128- منشأ بلندی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 5

5 - بلندی و کوتاهی شب و روز ، به تقدیر و اندازه گیری خداوند است .

و اللّه یقدّر الّیل و النهار

129- منشأ تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 29 - 1

1 - تاریک ساختن شب در فضای آسمان ، کار خداوند و نشانه قدرت او است .

و أغطش لیلها

<أغطش>; یعنی، تاریک ساخت (مفردات راغب). ارجاع ضمیر <لیلها> به آسمان، به این جهت است که منشأ پیدایش شب، وضعیت اجرام آسمانی است.

ص: 364

130- منشأ تغییر مدت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 6 - 1

1 - نظام تغییر فصول و کم و زیاد شدن ساعات شب و روز در طول سال ، تحت حاکمیت اراده خداوند

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

<إیلاج> (مصدر <یولج>) به معنای داخل کردن است. برداشت یاد شده بدان احتمال است که مقصود از <یولج اللیل فی النهار> (شب را در روز داخل می کند)، این باشد که او از مقدار شب می کاهد و بر مقدار روز می افزاید و مقصود از <یولج النهار فی اللیل> (روز را در شب داخل می کند) این باشد که او از مقدار روز می کاهد و بر مقدار شب می افزاید.

131- منشأ جایگزینی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 1

1 - خداوند ، شب و روز را جانشین و از پی یکدیگر قرار داد .

و هو الذی جعل الّیل و النهار خلفه

<خلفه> در لغت، قرار گرفتن و جایگزینی دو چیز به جای یکدیگر است (مفردات راغب).

132- منشأ راهیابی در شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 63 - 1

1 - راهیابی انسان ، در ظلمات بیابان و دریا ، به هدایت و تدبیر خداوند

أمّن یهدیکم فی ظلم-ت البرّ و البحر

133- منشأ شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نازعات - 79 - 29 - 3

3 - توانمندی خداوند بر ایجاد شب و روز ، نشانه قدرت او بر احیای دوباره انسان است .

ءأنتم أشدّ . .. و أغطش لیلها و أخرج ضحیها

134- منشأ کوتاهی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 365

19 - مزمل - 73 - 20 - 5

5 - بلندی و کوتاهی شب و روز ، به تقدیر و اندازه گیری خداوند است .

و اللّه یقدّر الّیل و النهار

135- منشأ گردش شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 5

5 - گردش و آمد و شد شب و روز ، تنها به اراده خداوند

و له اختل-ف الّیل و النهار

حصر می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 44 - 1

1 - گردش و جابه جایی شب و روز و تحولات ناشی از آن به دست خدا است .

یقلّب اللّه الّیل و النهار

<تقلیب> به معنای تغییر شیء از حالی به حال دیگر و هیأتی به هیأتی ضد آن است. تقلیب شب و روز به معنای جابه جایی آن دو و یا ناظر به کوتاه و بلند شدن و تحولات ناشی از آن است.

136- نزول روح(اسم خاص) در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 2،3،4،5،8،10

2 - روح نازل شونده در شب قدر ، هم ردیف فرشتگان نبوده و موجودی برتر از آنان است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

<عطف> نشانه تغایر است و می تواند از قبیل ذکر خاص، بعد از عام و نشانه عظمت باشد. برداشت یاد شده به هر دو احتمال نظر دارد.

3 - شب قدر و نزول ملائکه و روح در آن ، امری پیوسته است و به سالی خاص محدود نیست .

تنزّل

فعل <تنزّل>، مضارع است و هر مضارعی که مفاد آن در گذشته نیز انجام گرفته باشد بر استمرار دلالت دارد.

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

5 - فرود آمدن فرشتگان و روح در شب قدر ، با اذن خداوند و رخصت او است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها بإذن ربّهم

8 - فرود فرشتگان و روح به زمین در شب قدر ، تدبیری الهی برخاسته از ربوبیت خداوند است .

بإذن ربّهم

ص: 366

واژه <ربّ>، بیانگر برداشت یاد شده است.

10 - فرمان های خداوند ، برانگیزاننده ملائکه و روح برای نزول به زمین در شب قدر

تنزّل . .. من کلّ أمر

حرف <من> - که در برداشت یاد شده برای ابتدای غایت دانسته شده است - بیانگر آن است که سبب را بیان می کند و دلالت دارد نزول ملائکه، برخاسته از فرمان های خداوند است; به گونه ای که هر یک از آن فرمان ها، انگیزه ای مستقل برای نزول آنها است. مراد از <أمر> - که در این برداشت، مفرد <أوامر> گرفته شده است - فرمانی است که آیه <إنّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون> (یس، آیه 82)، ناظر به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 6

6 - در نزول فرشتگان و روح تا سپیده دم شب قدر ، وقفه ای پدید نمی آید .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها . .. حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی>، می تواند بیانگر غایت تمام اموری باشد که درباره شب قدر، مطرح شده است.

137- نزول قرآن در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 3 - 1،4

1- نزول قرآن از سوی خداوند ، در شبی مبارک و ارجمند ( شب قدر )

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

4- نزول قرآن در شبی مبارک ، بیانگر اهمیت قرآن نزد خداوند

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه

این که شبی برکت زا برای نزول قرآن برگزیده شده است، خود نشانی از عظمت قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 8

8- نزول قرآن در شب قدر ، خود نمودی از تقدیر امور مهم در آن شب

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

تطبیق کلی <فیها یفرق کلّ أمر حکیم> بر <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه>، بیانگر مطلب یاد شده است.

138- نزول کتب آسمانی در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 5 - 6

6- شب قدر ، شب نزول کتاب های آسمانی پیشین بر پیامبران *

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. إنّا کنّا مرسلین

ص: 367

برداشت یاد شده بدان احتمال است که عبارت <إنّا کنّا. ..> به مجموع <إنّا أنزلناه فی لیله مبارکه> نظر داشته باشد; یعنی، ما قرآن را در شب قدر، نازل کردیم و این امر در مورد کتاب های آسمانی پیشین نیز تحقق یافته است.

139- نزول ملائکه در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 5،8،10،12،13

5 - فرود آمدن فرشتگان و روح در شب قدر ، با اذن خداوند و رخصت او است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها بإذن ربّهم

8 - فرود فرشتگان و روح به زمین در شب قدر ، تدبیری الهی برخاسته از ربوبیت خداوند است .

بإذن ربّهم

واژه <ربّ>، بیانگر برداشت یاد شده است.

10 - فرمان های خداوند ، برانگیزاننده ملائکه و روح برای نزول به زمین در شب قدر

تنزّل . .. من کلّ أمر

حرف <من> - که در برداشت یاد شده برای ابتدای غایت دانسته شده است - بیانگر آن است که سبب را بیان می کند و دلالت دارد نزول ملائکه، برخاسته از فرمان های خداوند است; به گونه ای که هر یک از آن فرمان ها، انگیزه ای مستقل برای نزول آنها است. مراد از <أمر> - که در این برداشت، مفرد <أوامر> گرفته شده است - فرمانی است که آیه <إنّما أمره إذا أراد شیئاً أن یقول له کن فیکون> (یس، آیه 82)، ناظر به آن است.

12 - < عن محمّد بن علیّ ( ع ) أنّه قال فی قول اللّه تعالی < تنزّل الملائکه و الروح فیها > قال : تنزّل فی ها الملائکه و الکتبه إلی السّماء الدّنیا فیکتبون ما یکون فی السنه من امور ما یصیب العباد . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که درباره سخن خدای تعالی <تنزّل الملائکه و الروح فیها> فرمود: فرشتگان و نویسندگان [اعمال] به نزدیک ترین آسمان نازل می شوند و آنچه را در طول سال [آینده]به وجود خواهد آمد، از اموری که به بندگان می رسد، می نویسند>.

13 - < عن النبیّ ( ص ) أنّه قال : إذا کان لیله القدر تنزّل الملائکه الذین هم سکان سدره المنتهی و منهم جبرئیل فَیَنْزِل جبرئیل ( ع ) و معه اَلْوِیَهٌ ینصب لواء منها علی قبری و لواء علی بیت المقدّس و لواء فی المسجدالحرام و لواء علی طور سیناء و لایدع فیها مؤمناً و لا مؤمنه إلاّ سلم علیه ;

از پیامبر(ص) روایت شده که فرمود: زمانی که شب قدر فرا رسد، فرشتگان ساکن <سدره المنتهی> - که از جمله آنان جبرئیل است - نازل می شوند. پس جبرئیل [بر زمین ]فرود می آید در حالی که پرچم هایی همراه او است. پرچمی را بر سر قبر من و پرچمی را در بیت المقدس و پرچمی را در مسجدالحرام و پرچمی را بر طور سینا برپا می کند و در آن شب، هیچ مرد و زن مؤمنی را فروگذار نمی کند; مگر این که بر او سلام می کند>.

140- نشانه های برکت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 5

5- تقدیر امور هستی در شب قدر ، نمودی از برکات سرشار الهی در این شب

ص: 368

إنّا أنزلن-ه فی لیله مب-رکه . .. فیها یفرق کلّ أمر حکیم

141- نشانه های فضیلت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 4

4 - نزول ملائکه و روح در شب قدر ، نشانه شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 2

2 - سلامتی کامل شب قدر از هر امر ناپسند ، نشان شرافت آن بر هزار ماه

خیر من ألف شهر . .. سل-م هی

142- نعمت تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 4 - 4

4 - تاریک شدن زمین در شب ، از نعمت های خداوند برای انسان ها

و الّیل إذا یغشیها

تأثیر سوگند، زمانی است که مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بیابد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - ضحی - 93 - 2 - 2

2 - شب و سیطره افکندن تاریکی آن بر موجودات ، از نعمت های بزرگ الهی و دارای عظمتی درخور سوگند خداوند

و الّیل إذا سجی

143- نعمت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 67 - 4

4 - شب و روز ، دو نعمت بزرگ الهی و مؤثر در استمرار حیات انسانی

هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 369

12 - فرقان - 25 - 47 - 7

7 - آفرینش شب همچون لباس برای انسان ، خواب آرامش بخش و روز پرتلاش ، از نعمت های الهی

و هو الذی جعل لکم الّیل لباسًا و النوم سباتًا و جعل النهار نشورًا

برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که آیه شریفه در مقام امتنان و برشمردن نعمت های الهی برای انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 62 - 8

8 - شب و روز و پدید آمدن روشنایی و تاریکی ، از نعمت های الهی و شایسته سپاس و تشکر

و هو الذی جعل الّیل . .. لمن أراد أن یذّکّر أو أراد شکورًا

یادآوری سپاس گزاری انسان پس از بیان آفرینش شب و روز برای آدمی، گویای برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 15

15 - روشنایی روز و آسایش یافتن در تاریکی شب ، از نعمت های بزرگ و درخور شکر و سپاس الهی

قل أرءیتم إن جعل اللّه علیکم الّیل سرمدًا. .. إن جعل اللّه علیکم النهار سرمدًا .

توحید ربوبی و برشمرنده نعمت های الهی و شکرگزاری از آنها است. ذیل آیه بعد (لعلّکم تشکرون) مؤید این مطلب است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 73 - 7،8

7 - برقرار شدن نظام شب و روز در جهت تأمین نیاز ها و منافع انسان ها ، نعمتی بزرگ و سزاوار شکر و سپاس الهی

و لتبتغوا من فضله و لعلّکم تشکرون

8 - لزوم ادای شکر به درگاه خداوند ، به پاس برقرار کردن نظام شب و روز برای منافع انسان ها

جعل لکم الّیل و النهار . .. و لعلّکم تشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 61 - 14

14 - شبِ آرامش دهنده و روزِ روشنایی بخش ، دو نعمت بزرگ و درخور شکر و سپاس الهی

اللّه الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصرًا . .. و ل-کنّ أکثر الناس لای

144- نعمت گسترش تاریکی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - لیل - 92 - 1 - 3

3 - گستردگی تاریکی شب ، از نعمت های خداوند برای انسان ها است .

و الّیل إذا یغشی

تأثیر سوگند، زمانی است که مخاطب، مورد سوگند را محبوب خود بیابد.

ص: 370

145- نعمتهای خدا در شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 3 - 3

3 - نعمت های نازل شده از سوی خداوند در شب های قدر ، ارجمندتر از نعمت های عطا شده در ماه هایی بی شمار است .

لیله القدر خیر من ألف شهر

فضیلت زمان ها، به ارزشمندی مظروف آن بستگی دارد که در آغاز سوره نمونه ای از آن (نزول قرآن) مطرح شد و جمله <سلام هی> (در آیات بعد) بیانگر ارزشمندی سایر اموری است که در شب قدر تحقق می یابد. عدد <ألف> (هزار)، در برخی آیات دیگر; نظیر <لو یعمّر ألف سنه> (بقره، آیه 96) در معنای کثرت به کار رفته است و احتمال اراده آن معنا، در این آیه نیز وجود دارد.

146- نقش حرکت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذکر به اهمیت و نقش گردش شب و روز در حیات انسان ، نمودی از بیان تفصیلی آیات توسط خداوند

و جعلنا الّیل و النهار ءایتین . .. و کلّ شیء فصّلن-ه تفصیلاً

یکی از مصادیق <کلّ شیء. ..> به قرینه جمله <و جعلنا اللیل و النهار آیتین> می تواند گردش شب و روز باشد.

147- نقش شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 60 - 9

9 - خداوند شب را زمان مناسب برای خواب و آرامش و روز را برای تلاش و کار قرار داده است.

هو الذی یتوفکم بالّیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه

اگر چه خواب و بیداری اختصاصی به شب و روز ندارد، ولی اینکه ظرف <توفی> شب است و ظرف <جرحتم> روز است، برداشت فوق به دست می آید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 33 - 10

10- دریا ها ، رودخانه ها ، خورشید ، ماه و شب و روز ، هر کدام آیتی مستقل برای خداشناسی و برطرف کننده نیازی از نیاز های انسان

و سخ-ّر لکم الفلک . .. و سخ-ّر لکم الأنه-ر . و سخ-ّر لکم الشمس و القمر دائبین و

ص: 371

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 86 - 2،8

2 - نادیده گرفتن اهمیت نقش شب و روز در زندگی انسان ، نمونه ای از تکذیب جاهلانه آیات الهی

أکذّبتم ب-ای-تی و لم تحیطوابها علمًا . .. ألم یروا أنّا جعلنا الّیل ... و النهار

<ألم یروا. ..> به اصطلاح ذکر خاص بعد از عام و یادآوری نمونه ای از آیات الهی است که از سوی کافران مورد تکذیب قرار گرفته است.

8 - وجود نشانه های روشن و غیرقابل انکار الهی ، در نظام شب و روز برای جویندگان حقیقت

إنّ فی ذلک لأی-ت لقوم یؤمنون

عبارت <قوم یؤمنون>; یعنی، کسانی که دارای زمینه گرایش به حق اند و اگر حق را بیابند به آن ایمان می آورند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 72 - 9

9 - شب ، بهترین و مناسب ترین زمان برای استراحت و آسایش

یأتیکم بلیل تسکنون فیه

تصریح خداوند به این که شب را برای آسایش و استراحت بشر قرار داده است، می تواند حاکی از برداشت یاد شده باشد.

148- نقش شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 3

3 - قرآن ، در شب قدر نازل شده است .

إنّا أنزلن-ه فی لیله القدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 4 - 1

1 - شب قدر ، زمان فرود آمدن فرشتگان و روح به زمین است .

تنزّل المل-ئکه و الروح فیها

به قرینه سیاق آیات مراد از فعل <تنزّل> - که در اصل تتنزّل بوده و به جهت تخفیف یکی از <تاء>های آن حذف شده است - فرود آمدن به زمین است.

149- نماز در اول شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 7

7 - بخش نخست شب ، زمان مناسب برای عبادت و نماز

إنّ ناشئه الّیل هی أشدّ وط-ًا

ص: 372

یکی از معانی <ناشئه اللیل>، ساعات اول شب است (قاموس المحیط).

150- نماز شب در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 7

7 - مؤمنان و یاران پیامبر ( ص ) ، در آغاز بعثت مدتی چند به شب زنده داری به میزان دوسوم یا نصف و یا یک سوم از شب موظف شده بودند .

و طائفه من الذین معک . .. علم أن لن تحصوه

151- نماز شب صحابه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و یاران پیامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسی از شب به میزان میسور و ممکن

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زیرا خواندن قرآن از اجزای مهم نماز است. گفتنی است چون جمله های پیش درباره نماز شب بود، می تواند قرینه بر مطلب یاد شده باشد.

152- نماز شب محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 79 - 1،2،18

1- فرمان الهی به پیامبر ( ص ) در مورد بیدار شدن در بخشی از شب ، برای اقامه نافله شب

و من الّیل فتهجّد به نافله لک

2- نماز شب ، تکلیفی واجب بر پیامبر ( ص ) علاوه بر سایر واجبات

و من الّیل فتهجّد به نافله لک

با توجه به معنای لغوی <نافله> که به معنای زیادت بر واجب است; (مفردات راغب) و نیز لام اختصاص <لک> نکته یاد شده قابل استفاده است.

18- < عن عمارالساباطی قال : کنّا جلوساً عند أبی عبدالله ( ع ) بمنی فقال له رجل : ما تقول فی النوافل ؟ فقال : فریضه قال : ففزعنا و فزع الرجل ، فقال : أبوعبدالله ( ع ) : إنما أعنی صلاه اللیل علی رسول الله ( ص ) ان الله یقول : < و من اللیل فتهجّد نافله لک > ;

عمار ساباطی گوید: در منی نزد امام صادق(ع) نشسته بودیم، شخصی به حضرت گفت: در باره نافله ها چه می گویید؟ حضرت فرمود: واجب هستند. راوی گوید: ما و آن مرد سؤال کننده برآشفتیم، پس حضرت فرمود: منظور من نماز شب است که بر رسول خدا واجب بود. همانا خداوند می فرماید: و من اللیل فتهجد به نافله لک>.

ص: 373

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 2 - 6

6 - < عن محمد بن مسلم عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألتُه عن قول اللّه : < قم اللیل إلاّ قلیلاً > قال : أمره اللّه أن یصلّی کلَّ لیله إلاّ أن یأتی علیه لیلهٌ فی اللیالی لایصلی فیها شیئاً ;

محمدبن مسلم گوید: از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: <قم اللیل إلاّ قلیلاً> سؤال کردم، فرمود: خداوند به او (رسول اللّه) دستور داده که هر شب نماز [شب ]بخواند; مگر این که شبی از شب ها بیاید که در آن نتواند نمازی بخواند>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - انسان - 76 - 26 - 7

7 - فرمان خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر گزاردن نماز شب

و سبّحه لیلاً طویلاً

یکی از معانی <تسبیح>، نماز است (قاموس المحیط و لسان العرب). بر این اساس مقصود از آن در این آیه، ممکن است نماز شب باشد.

153- نماز شب مسلمانان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 20 - 11

11 - مؤمنان و یاران پیامبر ( ص ) ، موظّف به نماز در پاسی از شب به میزان میسور و ممکن

تقوم أدنی من ثلثی الّیل . .. فاقرءوا ما تیسّر من القرءان

برداشت یاد شده، مبتنی بر این احتمال است که مقصود از قرائت قرآن، نماز باشد; زیرا خواندن قرآن از اجزای مهم نماز است. گفتنی است چون جمله های پیش درباره نماز شب بود، می تواند قرینه بر مطلب یاد شده باشد.

154- نماز شب مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 29 - 50

50- < سأله [ الصادق ( ع ) ] عبداللّه بن سُنان ، عن قول اللّه عزّوجلّ < سیماهم فی وجوههم من أثر السجود > قال : هو السَّهَر فی الصلاه ;

عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ <سیماهم فی وجوههم من أثر السجود> پرسید، آن حضرت فرمود: منظور [اثر ]شب زنده داری با نماز است>.

ص: 374

155- نماز محمد(ص) در شب معراج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 1 - 24

24- < عن ابی عبدالله جعفربن محمدالصادق ( ع ) قال : لما أسری برسول الله ( ص ) إلی بیت المقدس حمله جبرائیل علی البراق فاتیا بیت المقدس و عرض إلیه محاریب الأنبیاء و صلی بها و رده . . . ;

جبرئیل، آن حضرت را بر بُراق سوار کرد و هر دو به بیت المقدس آمدند و جبرئیل محرابهای انبیا را به او نشان داد و پیامبر(ص) در آن جا نماز خواند و سپس آن حضرت را باز گرداند. ..>.

156- وقت شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 185 - 37

37 - فضل بن شاذان از امام رضا ( ع ) روایت کرده : < فان قال : فلم جعل الصوم فی شهر رمضان خاصه دون سایر الشهور ؟ قیل لأن شهر رمضان هو الشهر الذی أنزل اللّه فیه القرآن و فیه فرّق بین الحق و الباطل کما قال اللّه عز و جل < شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان > و فیه نبّیء محمد ( ص ) و فیه لیله القدر التی هی خیر من ألف شهر . . . ;

اگر سؤال شود چرا روزه تنها در ماه رمضان واجب شده و در ماههای دیگر واجب نشده است؟ در جواب گفته می شود: چون ماه رمضان ماهی است که خداوند قرآن را در آن نازل کرده و در این ماه، حق و باطل را جدا کرده است. همان طور که خداوند فرموده <شهر رمضان الذی أنزل فیه القرآن هدًی للناس و بینات من الهدی و الفرقان>. در این ماه حضرت محمد(ص) پیامبر شد و شب قدر در این ماه است، شبی که از هزار ماه بهتر است ... >.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 9

9- < عن أبی عبداللّه ( ع ) : . . . إذا کانت لیله ثلاث و عشرین ( من رمضان ) < فیها یفرق کلّ أمر حکیم > . . . ;

از امام صادق(ع) روایت شده است: . ..هرگاه شب بیست سوم رمضان فرا رسد، هر کار با حکمتی فیصله می یابد>... .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10،11،12

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه

ص: 375

خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

11 - < عن زراره عن أبی جعفر ( ع ) قال : سألته عن لیله القدر قال : هی احدی و عشرین أو ثلاث و عشرین ;

زراره گوید: از امام باقر(ع) از شب قدر سؤال کردم، حضرت فرمود: شب قدر شب بیست و یکم یا شب بیست و سوم است>.

12 - < عن ابن عمر قال : قال رسول اللّه ( ص ) : التمسوا لیله القدر لیله سبع و عشرین ;

از ابن عمر روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: شب قدر را در شب بیست و هفتم بخواهید>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 5 - 5

5 - سرشار بودن شب قدر از سلامتی ، تا پایان سپیده دم ادامه دارد .

سل-م هی حتّی مطلع الفجر

حرف <حتّی> - که برای بیان انتهای غایت است - دلالت دارد که نکته قبل، شامل زمان طلوع فجر نیز می شود.

157- وقت نماز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مزمل - 73 - 6 - 6

6 - برگزاری نماز شب ، اختصاص به ساعتی مشخص ندارد .

إنّ ناشئه الّیل

<ناشئه اللیل>، به معنای هر ساعتی از شب نیز آمده است (قاموس المحیط).

158- ویژگی شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 96 - 2

2 - خداوند شب را هنگام آرامش و روز را زمان تلاش و کار قرار داده است.

فالق الإصباح و جعل الّیل سکنا

ذکر صبح قبل از بیان سکون بودن شب، اشاره ای لطیف به تفاوت روز و شب دارد، که در حقیقت روز نقطه مقابل شب و برای کار و تلاش قرار داده شده است.

159- ویژگیهای آغاز شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 2

2 - لحظه آغاز و پایان شب ، لحظاتی برجسته در ساعات و مواقع شب

ص: 376

و الّیل إذا عسعس

<إذا> در <إذا عسعس>، قسم به شب را به حالت خاصی از شب اختصاص می دهد. در این موارد <إذا> را ظرف برای <کائناً> به شمار می آورند که محذوف است و حال مقدّره برای <اللیل> به حساب می آید; اختصاص قسم به این حالت از شب، نشان برجسته تر بودن ارزش آن است.

160- ویژگیهای پایان شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 17 - 2

2 - لحظه آغاز و پایان شب ، لحظاتی برجسته در ساعات و مواقع شب

و الّیل إذا عسعس

<إذا> در <إذا عسعس>، قسم به شب را به حالت خاصی از شب اختصاص می دهد. در این موارد <إذا> را ظرف برای <کائناً> به شمار می آورند که محذوف است و حال مقدّره برای <اللیل> به حساب می آید; اختصاص قسم به این حالت از شب، نشان برجسته تر بودن ارزش آن است.

161- ویژگیهای شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 3

3 - شب هنگام ، فرصتی مناسب و شایسته برای عبادت پروردگار

أمّن هو ق-نت ءاناء الّیل

یاد شدن وقت شب برای عبادت، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.

162- ویژگیهای شب بیست و سوم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه

ص: 377

خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

163- ویژگیهای شب بیست و یکم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

164- ویژگیهای شب قدر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - دخان - 44 - 4 - 1،2

1- شب قدر ، شب تقدیر ، تدبّر و تثبیت امور هستی

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

واژه <یفرق> ممکن است ناظر به معنای حل و تثبیت امور باشد.

2- شب قدر ، شب ترسیم تفصیلی امور مجمل و حقایق بسیط

فیها یفرق کلّ أمر حکیم

برداشت یاد شده بنابراین که نکته است که از واژه <یفرق>، معنای تجزیه و تفصیل اراده شده باشد; زیرا امور این جهان دارای دو مرحله است: مرحله اجمال و ابهام که از آن تعبیر به <حکیم> شده و مرحله تفصیل و بسط که از آن تعبیر به <یفرق> شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 2 - 1

1 - ابزار شناخت ویژگی های شب قدر ، در اختیار همگان نیست .

و ما أدریک ما لیله القدر

مخاطب در <ما أدراک>، هر شخصی است که آیه شریفه را بخواند و یا بشنود.

ص: 378

165- ویژگیهای شب نوزدهم ماه رمضان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - قدر - 97 - 1 - 10

10 - < عن اسحاق بن عمار عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : سمعته یقول و ناس یسألونه و یقولون إنّ الأرزاق تقسم لیله النصف من شعبان فقال : لا و اللّه ما ذلک إلاّ فی لیله تسع عشره من شهر رمضان و احدی و عشرین و ثلاث و عشرین فإنّ فی لیله تسع عشره یلتقی الجمعان و فی لیله احدی و عشرین یفرق کلّ أمر حکیم و فی لیله ثلاث و عشرین یمضی ما أراد اللّه جلّ جلاله ذلک و هی لیله القدر التی قال اللّه : < خیر من ألف شهر > ;

اسحاق بن عمار گوید: شنیدم که امام صادق(ع)، در جواب مردمی که از او سؤال می نمودند و می گفتند: ارزاق در شب نیمه شعبان تقسیم می شود، فرمود: سوگند به خداوند، چنین نیست، آن تقسیم انجام نمی گیرد مگر در شب نوزدهم ماه رمضان، شب بیست ویکم و شب بیست و سوم; زیرا در شب نوزدهم دو مجموعه [از چیزهایی که باید مقدم افتد یا مؤخر افتد ]فراهم می گردد و در شب بیست و یکم، هر امری که محکم و به هم پیوسته باشد، جدا و تنظیم می شود و شب بیست و سوم آنچه خداوند جلّ جلاله اراده فرموده، تنفیذ و اجرا می گردد و آن شب قدر است که خداوند [درباره آن ]فرموده: خیر من ألف شهر>.

166- هفت شب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1

1 - خداوند ، بادی سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پی درپی ، بر قوم عاد مسلّط کرد .

بریح صرصر عاتیه . سخّرها علیهم سبع لیال و ثم-نیه أیّام حسومًا

<حسوم> به معنای شوم و یا تداوم در عمل است (قاموس المحیط). در این آیه هر دو معنا، می تواند مراد باشد; زیرا در سوره های دیگر (فصلت و قمر) به این دو معنا اشاره شده است.

شب و روز

167- {شب و روز}

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 27 - 1،2،3

1 - نوسان در مدّت شب و روز ( تنظیم گردش ایّام ) ، از مظاهر قدرت الهی

انّک علی کل شیء قدیر. تولج الّیل فی النهار و تولج النهار فی الّیل

<تولج النهار . .. >، به معنای داخل کردن شب در روز و به عکس می باشد که بیانگر کاسته شدن از یکی و افزوده شدن به دیگری است. <تولج>، فعل مضارع است و دلالت بر استمرار این معنا دارد.

2 - نوسان در مدت شب و روز ، دربردارنده خیر و مصالح انسان

ص: 379

بیدک الخیر . .. تولج الّیل فی النهار

3 - تبدیل تدریجی شب و روز ، به یکدیگر ( فاصله بین الطلوعین و غروب ) به قدرت و حکمت الهی

انّک علی کل شیء قدیر. تولج الّیل فی النهار

بنابراینکه <ولوج> به معنای تبدیل تدریجی باشد.

168- تتابع شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پی درپی شب و روز و تفاوت تدریجی ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل اندیشه و تفکّر

و اختل-ف الّیل و النهار و . .. ءای-ت لقوم یعقلون

<اختلاف. ..> ممکن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغییر ساعات روز و شب در طی فصول سال را نیز افاده می کند. در برداشت بالا هر دو نکته مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 37 - 3

3 - نظام حاکم بر شب و روز و توالی نور و ظلمت بر زندگی اهل زمین ، به تقدیر و تدبیر خدا است .

و ءایه لهم الّیل نسلخ منه النهار فإذا هم مظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 5،6

5 - توالی شب و روز و پدیدار شدن نور و تاریکی در زندگی ، از نعمت های الهی برای بشر است .

لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر . .. و کلّ فی فلک یسبحون

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، در مقام امتنان و برشمردن نعمت های الهی برای بشر است.

6 - توالی شب و روز و نور و تاریکی در زندگی انسان ، جلوه قدرت و تدبیر خداوند است .

و ءایه لهم الّیل . .. لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا الّیل سابق النهار ..

برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه در سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد بیان نشانه های قدرت و تدبیر خداوند است; چنان که در آیه 37 نیز به آن تصریح شده است.

تداوم تتابع شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 40 - 2

2 - توالی شب و روز و نظام حاکم بر آنها ، تا قیامت باقی خواهد بود .

و لا الّیل سابق النهار

مقصود از پیشی نگرفتن شب از روز (و لا اللیل سابق النهار)، پیشی گرفتن از نظر سیر و حرکت نیست; بلکه مراد مسخر خدا

ص: 380

بودن ماه و خورشید و بقای نظم موجود بر روز و شب و نیز تغییرناپذیری حرکت ماه و خورشید است.

169- تعقل در گردش شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10

10 - جریان مستمر حیات و مرگ و گردش نظام طبیعت ، شایان تفکر و درس آموزی

و هو الذی یحی و یمیت . .. أفلاتعقلون

170- تفاوت شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پی درپی شب و روز و تفاوت تدریجی ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل اندیشه و تفکّر

و اختل-ف الّیل و النهار و . .. ءای-ت لقوم یعقلون

<اختلاف. ..> ممکن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغییر ساعات روز و شب در طی فصول سال را نیز افاده می کند. در برداشت بالا هر دو نکته مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 164 - 5

5 - اختلاف شب و روز ( تفاوت آنها در کوتاهی و بلندی و . . . ) از نشانه های توحید و بیانگر رحمانیت و رحیمیت خداست .

لا إله إلا هو الرحمن الرحیم. إن فی ... اختلف اللیل و النهار ... لأیت

برداشت فوق مبتنی بر این اساس است که کلمه <اختلاف> در آیه شریفه به معنای عدم تساوی باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 6 - 2

2 - اختلاف شب و روز ( کوتاه و بلند شدن هر یک از آن دو در طول سال ) و تغییر فصل ها ، حاوی دلیلهایی روشن بر تدبیر و ربوبیت خدا نسبت به اهل زمین است .

إن فی اختلف الّیل و النهار . .. لأیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 130 - 13

13 - لحظه ها و اوقات شبانه روز ، در شایستگی برای ذکر و دعا با هم برابر نیستند .

و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع . .. ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 381

15 - فاطر - 35 - 13 - 2

2 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( کوتاهی و بلندی آنها ) در طول سال ، نشانه قدرت بی نهایت خداوند و یکتایی او است .

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که مراد از وارد کردن شب در روز، کاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز و مقصود از ایلاج روز در شب، کاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

171- شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 13 - 1

1 - مالکیت و حاکمیت مطلقه الهی بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سکن فی الّیل و النهار

<سکن>، از ماده <سکنی> (به معنی مسکن گزید): و <ما سکن . .. >، شامل هر موجودی است که در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 54 - 6،7

6 - روز ، پیوسته با پوششی از شب نهان می شود .

یغشی الیل النهار

7 - نهان گشتن روز با پوشش شب ، از تدابیر خداوند در جهان هستی

ثم استوی علی العرش یغشی الیل النهار

<یغشی الیل . .. > بیان مصداقی است از جمله <استوی علی العرش>.

172- گردش شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 61 - 1،2،3

1 - توانایی خداوند بر جا به جا کردن شب و روز ، دلیلی است گویا برای توانایی او بر یاری رساندن به ستمدیدگان در انتقام گرفتن آنان از ستمگران .

ذلک بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. و أنّ اللّه سمیع بصیر

در آیه پیش، خداوند به آن مسلمانی که مورد ستم و تجاوز مشرکان قرار گرفته بود، وعده قطعی داد که او را یاری خواهد کرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در این آیه، برای این که کسی در توانایی خدا بر تحقق بخشیدن به وعدهایش و در حمایت و پشتیبانی از ستم دیدگان تردیدی نکند، گوشه ای از قدرت نهایت خود را بیان کرده است.

2 - درپی هم آوردن شب و روز و جای گزینی مستمر یکی به جای دیگری ، جلوه ای از توانایی مطلق خدا

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

ص: 382

<إیلاج> (مصدر <یولج>) به معنای وارد کردن است. وارد کردن شب در روز و روز در شب، می تواند کنایه از جابه جا کردن شب و روز باشد; یعنی، خدا شب را به تدریجاً جای روز و روز را تدریجاً به جای شب قرار می دهد. هم چنین می تواند به معنای کم کردن از روز و افزودن بر شب و بالعکس باشد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال اول است.

3 - نوسانات مستمر ساعات شب و روز ( کوتاهی و بلندی آنها ) در طول سال ، نشان از قدرت بی نهایت خداوند دارد .

ذلک بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

برداشت فوق، بر این اساس است که مراد از وارد کردن شب در روز، کاستن از مقدار شب و افزودن بر مقدار روز باشد. و نیز مراد از ایلاج روز در شب، کاستن از ساعات روز و افزودن بر ساعات شب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 62 - 1،4

1 - جابه جایی مستمر شب و روز در پرتو قدرت خدا ، نشانه ای گویا از تدبیر و ربوبیت او است .

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. ذلک بأنّ اللّه هو الحقّ

آیه پیش در بیان یکی از جلوه های قدرت و توانایی مطلق خدا بود; یعنی، جابه جا کردن شب و روز که با آن نظام زندگی انسان ها سامان می یابد. در این آیه می فرماید: این که خداوند خود تدبیر نظام جهان را در اختیار گرفت، بدان سبب است که در تمام هستی، تنها او است که ال-ه و معبود به حق است و هرچه غیر او - که معبود پنداشته می شوند - پوچ، باطل و موهوم اند و بلند مرتبگی و بزرگی، تنها برازنده او است و نه غیر او.

4 - گردش شب و روز در سایه تدبیر خدا ، آیتی روشن بر بطلان مرام شرک و پوچی خدایان دیگر

بأنّ اللّه یولج الّیل فی النهار . .. و أنّ ما یدعون من دونه هو الب-طل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - جاثیه - 45 - 5 - 1

1 - رفت و آمد پی درپی شب و روز و تفاوت تدریجی ساعات آن دو ، نشانه وجود خداوند نزد اهل اندیشه و تفکّر

و اختل-ف الّیل و النهار و . .. ءای-ت لقوم یعقلون

<اختلاف. ..> ممکن است ناظر به آمد و شد روز و شب باشد. علاوه بر آن تغییر ساعات روز و شب در طی فصول سال را نیز افاده می کند. در برداشت بالا هر دو نکته مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 164 - 4

4 - آمد و شد شب و روز ، حاوی نشانه های توحید و دلیلی بر رحمانیت و رحیمیت خداوند است .

لا إله إلا هو الرحمن الرحیم. إن فی ... اختلف اللیل و النهار ... لأیت

<اختلاف> به معنای تردد (رفت و شد) و نیز به معنای جایگزین شدن چیزی یا کسی به جای دیگری است. همچنین به معنای عدم تساوی آمده است. برداشت فوق مبتنی بر معنای اول و دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - حدید - 57 - 6 - 2

2 - آمد و شد شب و روز و جای گزینی مستمر هریک به جای دیگر ، نمودی از حاکمیت اراده الهی بر نظام طبیعت

یولج الّیل فی النهار و یولج النهار فی الّیل

ص: 383

مراد از <یولج اللیل فی النهار. ..> می تواند این باشد که خداوند، روز را می برد و شب را جایگزین آن می کند و نیز شب را می برد و روز را به جای آن قرار می دهد. برداشت یاد شده بر پایه این احتمال است.

173- مرز شب و روز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 187 - 23

23 - طلوع فجر حد فاصل شب و روز

أحل لکم لیله الصیام . .. کلوا و اشربوا حتی یتبیّن لکم الخیط الأبیض

<أیاماً معدودات> در آیه 184، روزه را مخصوص روز می داند و <حتی یتبین . ..> شروع روزه را از طلوع فجر قرار داده است. بنابراین، روز در دیدگاه شرع از طلوع فجر آغاز می شود.

ص: 384

18- شبهه

1- آثار شبهه افکنی در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ایجاد تردید در باور های دینی مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهی است .

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. علیهم غضب و لهم عذاب شدید

2- آثار شبهه افکنی در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ایجاد تردید در باور های دینی مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهی است .

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. علیهم غضب و لهم عذاب شدید

3- آثار شبهه افکنی کافران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 9 - 3

3 - تأثیرپذیری مردمان کم عقل و ضعیف الرأی ، از سخنان انکارآمیز کافران مکه علیه موضوع رستاخیز و روز جزا

إنّکم لفی قول مختلف . یؤفک عنه من أُفک

ضمیر در <عنه> می تواند به <قول مختلف> بازگردد. در این صورت <عن> تعلیلیه بوده و جمله <یؤفک...> صفت برای <قول> می باشد; یعنی، <یؤفک بسببه...>.

4- القای شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 75 - 6،11

ص: 385

6 - اشراف کفرپیشه قوم ثمود برای ایجاد تردید در مؤمنان ، از باور و اطمینان آنان به رسالت صالح پرسش کردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

11 - تلاش تبلیغاتی کفرپیشگان قوم ثمود برای ایجاد شک در رسالت صالح ، تلاشی بی ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

5- القای شبهه در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

6- القای شبهه در احکام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 121 - 8

8 - القای شبهات واهی علیه احکام الهی از فعالیتهای شیاطین است.

إن الشیطین لیوحون إلی أولیائهم

7- القای شبهه در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،11

1 - فرزند کشی و قربانی برای شریکان پنداری خداوند، از سنتهای زشت مشرکان عصر جاهلیت بوده است.

ساء ما یحکمون. و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم

در آیه شریفه تزیین کشتن فرزندان به <شرکاء> نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانی کردن فرزندان برای بتها باشد، گر چه اعراب جاهلی به انگیزه های دیگری نیز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را می کشتند.

11 - شریکان موهوم خداوند با تزیین اعمال ناروا موجبات هلاکت و سردرگمی و اشتباه در دین را برای مشرکان فراهم می سازند.

و کذلک زین . .. لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم

<ردی> به معنای هلاکت و <لبس> به معنای اشتباه است.

ص: 386

8- القای شبهه در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

9- اهمیت شبهه زدایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 3

3 - لزوم زدودن شبهات و مبارزه با خرافات، از طریق تبیین و توضیح کامل

ثمنیه ازوج من الضأن اثنین

ذکر تفصیلی مصادیق هشتگانه چهارپایان با ترسیم صورتهای گوناگون آن شاید به منظور قلع شبهه و تخریب کامل بنیان آن باشد.

10- اهمیت شبهه زدایی از دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 78 - 12

12 - زدودن خیالات و توهمات واهی درباره مسائل دینی ، شرط اساسی برای ایجاد زمینه های ایمان واقعی در مردم

أفتطمعون أن یؤمنوا لکم . .. و منهم أمیون لایعلمون الکتب إلا أمانی

جمله های فوق (أفتطمعون . ..) حاوی این معناست که تا مردم به خیالات واهی، به عنوان مسائل دینی دل خوش کرده اند، انتظار ایمان از آنان نا به جاست. بنابراین آیات یاد شده اشاره به این نکته دارد که: داعیان اسلام و قرآن باید تلاش کنند خیالات واهی را از مردم بزدایند تا زمینه ایمان در آنان فراهم شود.

11- اهمیت شبهه شناسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 8

8 - مبلغان دین باید از شبهات و اشکالات مخالفان مطلع بوده و پاسخ آنها را به شایستگی بدانند .

ص: 387

سیقول . .. ما ولیهم عن قبلتهم ... قل للّه المشرق و المغرب

از اینکه خداوند پیامبر را از شبهات مخالفان - پیش از القای آنها - آگاه می سازد و پاسخ آنان را به وی می آموزد، می توان به برداشت فوق دست یافت.

12- بی تأثیری شبهه افکنی شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 54 - 1

1 - زدوده شدن شبهات شیطانی از چهره آیات وحی به اراده خداوند ، به این دلیل بود تا کسانی که از نعمت معرفت و دانش برخوردار بودند ، به حقانیت آن پی ببرند و با آرامش خاطر ، به آن ایمان بیاورند .

فینسخ اللّه ما یلقی الشیط-ن . .. و لیعلم الذین أُوتوا العلم ... فتخبت له قلوبهم

ضمیر در <أنّه الحق> به قرآن باز می گردد که در آیه 52 از آن ذکر ضمنی به میان آمده است. <إخبات> (مصدر <تخبت>) مشتق از <خَبْت> است. <خَبْت> به زمین وسیع و همواری گفته می شود که بی فراز و نشیب است. <قلب مخبت>; یعنی، قلبی که مطمئن آرام و بی اضطراب و تردید است. آیه یاد شده تعلیل برای جمله <فینسخ اللّه ما یلقی الشیطان...> است; یعنی، خداوند شبهه های شیطان را از آیات وحی می زداید، تا کسانی که از نعمت دانش برخورداراند، بدانند که قرآن حق بوده و از جانب پروردگار نازل شده است و دل هایشان به آن مطمئن شود و آرام گیرد.

13- پاسخ به شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 217 - 34

34 - لزوم پاسخگویی به تبلیغات و شُبهات دشمن و مقابله مناسب در برابر آنان

یسئلونک عن الشهر الحرام قتال فیه قل قتال فیه کبیر

وقوع قتل از سوی مسلمانان در ماه حرام، موجب اعتراض و تبلیغات دشمنان دین گردید. قرآن در عین تحریم قتل در ماه حرام، با بیان اعمال خلاف مشرکان، تبلیغات دشمن را خنثی کرد.

14- تأثیر شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 119 - 2

2 - برخی از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه های ایجاد شده مشرکان از خوردن ذبیحه با نام خدا خودداری می کردند.

فکلوا مما ذکر اسم الله . .. و ما لکم ألا تأکلوا

لحن عتاب گونه آیه چنین می نمایاند که بر اثر تبلیغات کافران و سخنان فریبنده آنان برخی از مسلمانان از خوردن ذبیحه حلال خودداری می کردند.

ص: 388

15- ترک شبهه افکنی در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 5 - 2

2 - لزوم پرهیز از انکار معاد و تشکیک و شبهه افکنی درباره آن

ثمّ کلاّ

16- تهدید شبهه افکنان در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 17 - 6

6 - صحنه داوری در قیامت ، تهدیدی گریزناپذیر برای منکران معاد و شبهه افکنان در حقانیّت آن

عمّ یتساءلون . .. إنّ یوم الفصل کان میق-تًا

17- رفع شبهه از حقانیت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 17 - 15،17

15- لزوم زدودن شک و شبهه از خویشتن در باره راستی و درستی قرآن

فلاتک فی مریه منه

مراد از ضمیر در <منه> قرآن است و مخاطب جمله <فلاتک . ..> تک تک انسانهاست.

17- درخواست بصیرت از خداوند ، توجه به قرآن و حقایق مطرح شده در آن و مطالعه تورات ، راه های زدودن شک و شبهه درباره حقانیت قرآن است .

أفمن کان علی بیّنه . .. فلاتک فی مریه منه

روشن است که شک و شبهه، همانند علم و یقین که از امور قلبی است، با امر و نهی قابل ایجاد و رفع نیست. بنابراین جمله <فلاتک فی مریه منه> (در حقانیت قرآن شک نداشته باش) ارشاد به فراهم آوردن زمینه هایی است که مایه برطرف شدن شک می شود و آنها همان حقایقی است که در صدر آیه، بیان شده است.

18- رفع شبهه از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 52 - 6،8

6 - زدوده شدن شبهات شیطانی از آیات تلاوت شده توسط پیامبران و استوار گشتن آن به اراده خداوند

فینسخ اللّه ما یلقی الشیط-ن ثمّ یحکم اللّه ءای-ته

ص: 389

<نسخ> (مصدر <ینسخ>) به معنای ازاله، ابطال و زدودن است. <ما> (مفعول <ینسخ>) کنایه از شبهاتی است که شیطان به هنگام تلاوت آیات الهی توسط پیامبران، در آنها می نهاد. <احکام> نیز به معنای استوار کردن است. بنابراین معنای جمله فوق چنین می شود: آن گاه خداوند شبهات شیطانی را می زدود و آیات خود را پس از سست و لرزان شده با آن شبهات، محکم و استوار می ساخت.

8 - آزاد گذاشتن شیطان برای ایجاد شبهه پیرامون آیات وحی از یک سو و زدودن شبهه و تثبیت آیات از سوی دیگر ، جلوه ای از علم و حکمت خداوند

ألقی الشیط-ن . .. و اللّه علیم حکیم

19- رفع شبهه در تبلیغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 33 - 6

6 - ارائه راه حق و تفسیر حقیقت ، در برابر سخنان باطل و شبهه انگیز ، شیوه پسندیده در تبلیغ و ارائه تعالیم دین

و لایأتونک بمثل إلاّ جئن-ک بالحقّ و أحسن تفسیرًا

20- روش رفع شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 66 - 3

3 - بیان شبهه و القای آن ، جهت آمادگی برای ابطال و رفع شبهه ، مجاز است .

قال بل ألقوا فإذا

موسی(ع) می توانست با انتخاب شروع، بساط کار ساحران را برچیده و اساساً اجازه کار را به آنان ندهد; ولی رخصت او در اِعمال سحر ساحران، بدان جهت بود تا شبهه ای را که فرعون القا کرده بود (فلنأتینّک. ..) ابطال کند و حقانیت خود را نشان دهد. این اجازه، نشانگر این نکته است که اجازه بیان شبهات برای پاسخ گویی به آن اشکالی ندارد; بلکه مطلوب است.

21- زمینه شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 60 - 6

6 - کیفیّت خلقت عیسی و دروغ پردازی های نصارا در مورد آن ، زمینه ایجاد شبهه

فلا تکن من الممترین

آنچه می تواند برای مخاطبین قرآن در مورد حضرت مسیح، تردید ایجاد کند، همان خلقت استثنایی آن حضرت است که با توجّه به <انّ مثل . .. >، این شبهه از بین می رود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 390

4 - مائده - 5 - 17 - 28

28 - خلقت ویژه حضرت مسیح ( ع ) ، نباید موجب پیدایش شبهه الوهیت در مورد وی گردد .

لقد کفر الذین . .. یخلق ما یشاء

گویا جمله <یخلق ما یشاء>، در رد پندار کسانی است که به خاطر نحوه خاص آفرینش حضرت مسیح(ع)، قائل به الوهیت وی شدند.

22- سرزنش شبهه افکنی در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 2 - 4

4 - < سؤال برانگیز > جلوه دادن حوادث جهان آخرت ، کاری ناشایست است .

عمّ یتساءلون . عن النبأ العظیم

23- سرزنش شبهه افکنی درباره محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 2

2- شبهه اندازی درباره معاد و پیامبری رسول اکرم ( ص ) ، عملی زشت و نکوهیده است .

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم لایبعث الله من یموت . .. و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجا

<سیّئات> (جمع سیّئه) به معنای هر عمل زشت است و مراد از <السیّئات> در آیه - به قرینه <فأصابهم سیّئات ما عملوا> - می تواند شبهاتی باشد که در آیات قبل از سوی مشرکان مطرح شده بود.

24- سرزنش شبهه افکنی معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 2

2- شبهه اندازی درباره معاد و پیامبری رسول اکرم ( ص ) ، عملی زشت و نکوهیده است .

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم لایبعث الله من یموت . .. و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجا

<سیّئات> (جمع سیّئه) به معنای هر عمل زشت است و مراد از <السیّئات> در آیه - به قرینه <فأصابهم سیّئات ما عملوا> - می تواند شبهاتی باشد که در آیات قبل از سوی مشرکان مطرح شده بود.

25- شبهه افکنان معاد در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 391

20 - نبأ - 78 - 5 - 5

5 - شبهه افکنان در مورد معاد ، پاسخ خود را تنها با مشاهده قیامت خواهند یافت .

یتساءلون . .. ثمّ کلاّ سیعلمون

26- شبهه افکنی اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 10 - 28

28- اقوام کافر پیشین ، ضمن طرح شبهاتی در مقابل دعوت روشن انبیا ، از آنان خواستار دلیلی قاطع و روشن ( معجزه ) بودند .

إن أنتم إلاّ بشر مثلنا . .. فأتونا بسلط-ن مبین

27- شبهه افکنی امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشکیک در حقایق الهی ، دارای پیشینه در تاریخ امت های حق ستیز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

28- شبهه افکنی حق ستیزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشکیک در حقایق الهی ، دارای پیشینه در تاریخ امت های حق ستیز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

29- شبهه افکنی در انذارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روی آوردن قوم لوط ، به جدال و تشکیک نسبت به انذار ها ; بجای حق پذیری

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

ص: 392

30- شبهه افکنی در درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

31- شبهه افکنی در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشکیک در حقایق الهی ، دارای پیشینه در تاریخ امت های حق ستیز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

32- شبهه افکنی در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 52 - 8

8 - آزاد گذاشتن شیطان برای ایجاد شبهه پیرامون آیات وحی از یک سو و زدودن شبهه و تثبیت آیات از سوی دیگر ، جلوه ای از علم و حکمت خداوند

ألقی الشیط-ن . .. و اللّه علیم حکیم

33- شبهه افکنی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 18 - 8

8 - تشکیک در برپایی قیامت ، نشانگر گمراهی عمیق انسان

ألا إنّ الذین یمارون فی الساعه لفی ضل-ل بعید

34- شبهه افکنی در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 393

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 1 - 2

2 - کافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقایق آن پرسش ها و شبهه هایی بر سر زبان ها می انداختند .

عمّ یتساءلون

تهدید پرسشگران با جمله <سیعلمون> - در آیات بعد - این احتمال را تقویت می کند که هدف آنان از پرسش ها، کشف حقیقت نبود; بلکه آنان در پی ایجاد سؤال و شبهه در ذهن دیگران و طعنه و کنایه زدن به وعده معاد بودند.

35- شبهه افکنی در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 71 - 5

5 - تلاش کافران برای ایجاد شبهه و تردید در مؤمنان نسبت به باورهایشان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> به صیغه جمع، نشان می دهد که روی سخن کافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پیامبر(ص). بنابراین بیان این سؤالات، می تواند به منظور به بن بست کشاندن اهل ایمان طرح شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 25 - 5

5 - تلاش کافران ، برای ایجاد شبهه و تردید در باور های مؤمنان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> - به صیغه جمع - نشان می دهد که روی سخن کافران، با مؤمنان بوده است; نه صرفاً پیامبراسلام(ص). بنابراین طرح این پرسش ها، می تواند برای به بن بست کشاندن اهل ایمان و ایجاد تهدید در باورهای آنان صورت گرفته باشد.

36- شبهه افکنی درباره محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

ص: 394

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

37- شبهه افکنی رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 - القای شبهات و بهانه جویی در برابر آیات الهی و رسالت رسولان او، از مکرهای سردمداران مجرم بوده است.

أکبر مجرمیها لیمکروا . .. لن نؤمن حتی نؤتی ... بما کانوا یمکرون

یادآور شدن اشکال تراشیهای سردمداران کفر، پس از ذکر مکر و فریبکاری آنان، می تواند بیان مصداقی بارز برای مکر و فریب آنان باشد.

38- شبهه افکنی شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 52 - 4،7،8

4 - شبهه آفرینی شیطان به هنگام تلاوت آیات الهی توسط پیامبران برای مردم

و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لانبیّ إلاّ إذا تمنّی ألقی الشیط-ن فی أُمنیّته

7 - شبهه آفرینی شیطان به هنگام تلاوت آیات قرآن توسط پیامبر اسلام ( ص ) برای مردم

و ما أرسلنا . .. ألقی الشیط-ن فی أُمنیّته

8 - آزاد گذاشتن شیطان برای ایجاد شبهه پیرامون آیات وحی از یک سو و زدودن شبهه و تثبیت آیات از سوی دیگر ، جلوه ای از علم و حکمت خداوند

ألقی الشیط-ن . .. و اللّه علیم حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 62 - 2

2 - تلاش شیطان ، برای ایجاد شک و تردید در اعتقاد به قیامت

فلاتمترنّ بها . .. و لایصدّنّکم الشیط-ن

39- شبهه افکنی علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 395

1 - بقره - 2 - 79 - 16

16 - < و قیل کتابتهم بأیدیهم انهم عمدوا إلی التوراه و حرفوا صفه النبی ( ص ) لیوقعوا الشک بذلک للمستضعفین من الیهود و هو المروی عن ابی جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که: <علمای یهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمد(ص) را در آن تغییر دادند تا به این وسیله در دل مستضعفان فکری یهود، شک ایجاد کنند>.

40- شبهه افکنی علیه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - کافران ، در اندیشه ایجاد وقفه در روند گسترش دین ، با طرح مسائل بی اساس علیه پیامبر ( ص )

أم یریدون کیدًا

در آیات پیشین، سخن از اتهام های مشرکان علیه پیامبر(ص) و بررسی علل آن اتهام ها بود. در ادامه این بررسی، خداوند به اندیشه ناسالم و مکرآلود کافران اشاره می کند که آنچه آنان می گویند، ناشی از ابهام شخصیت پیامبر(ص) نیست; بلکه دقیقاً ترفندی خائنانه است.

41- شبهه افکنی فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

42- شبهه افکنی فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 49 - 4

4 - فرعون با اظهار بی اطلاعی از پروردگار موسی و هارون ، رکن اصلی پیام های آنان را زیر سؤال برد .

إنّا رسولا ربّک . .. أُوحی إلینا ... فمن ربّکما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 51 - 2

ص: 396

2 - فرعون با مطرح ساختن شرک ربوبی اقوام گذشته ، برای موسی ( ع ) به استبعاد و القای شبهه در مورد توحید ربوبی پرداخت .

قال فما بال القرون الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 38 - 2

2 - فرعون ، درباره خدای مورد ادعای موسی اظهار تردید کرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لکم من إل-ه غیری

43- شبهه افکنی قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روی آوردن قوم لوط ، به جدال و تشکیک نسبت به انذار ها ; بجای حق پذیری

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

44- شبهه افکنی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 16 - 3

3 - لزوم حراست از دین و آیین الهی در برابر شبهه افکنی ها و فشار های کافران

فلایصدّنک عنها من لایؤمن بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 71 - 5

5 - تلاش کافران برای ایجاد شبهه و تردید در مؤمنان نسبت به باورهایشان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> به صیغه جمع، نشان می دهد که روی سخن کافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پیامبر(ص). بنابراین بیان این سؤالات، می تواند به منظور به بن بست کشاندن اهل ایمان طرح شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 9 - 1

1- حمایت خداوند از پیامبر ( ص ) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشکیک کافران

أم یقولون افتریه . .. قل ما کنت بدعًا من الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 397

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - کافران ، در اندیشه ایجاد وقفه در روند گسترش دین ، با طرح مسائل بی اساس علیه پیامبر ( ص )

أم یریدون کیدًا

در آیات پیشین، سخن از اتهام های مشرکان علیه پیامبر(ص) و بررسی علل آن اتهام ها بود. در ادامه این بررسی، خداوند به اندیشه ناسالم و مکرآلود کافران اشاره می کند که آنچه آنان می گویند، ناشی از ابهام شخصیت پیامبر(ص) نیست; بلکه دقیقاً ترفندی خائنانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 49 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور بیان حقایق مربوط به قیامت و پاسخ گویی به شبهات القا شده از سوی منکران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلین و الأخرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 25 - 5

5 - تلاش کافران ، برای ایجاد شبهه و تردید در باور های مؤمنان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> - به صیغه جمع - نشان می دهد که روی سخن کافران، با مؤمنان بوده است; نه صرفاً پیامبراسلام(ص). بنابراین طرح این پرسش ها، می تواند برای به بن بست کشاندن اهل ایمان و ایجاد تهدید در باورهای آنان صورت گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 1 - 2

2 - کافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقایق آن پرسش ها و شبهه هایی بر سر زبان ها می انداختند .

عمّ یتساءلون

تهدید پرسشگران با جمله <سیعلمون> - در آیات بعد - این احتمال را تقویت می کند که هدف آنان از پرسش ها، کشف حقیقت نبود; بلکه آنان در پی ایجاد سؤال و شبهه در ذهن دیگران و طعنه و کنایه زدن به وعده معاد بودند.

45- شبهه افکنی گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده

ص: 398

های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

46- شبهه افکنی مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - یهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ ادیان و نسخ برخی از آیات قرآن ، در صدد ایجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءایه . .. أم تریدون أن تسئلوا رسولکم ... ودّ کثیر من أهل الکتب

بیان تلاش اهل کتاب برای مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهای نابه جا درباره نسخ و بیان اثر سوء آن در خواستها (تبدیل شدن ایمان به کفر)، گویای این است که: اهل کتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ایمانشان به پیامبر(ص) دچار تردید کنند.

47- شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 18 - 7

7 - مجادله و تشکیک مستمر مشرکان ، نسبت به برپایی قیامت

إنّ الذین یمارون فی الساعه لفی ضل-ل بعید

<ممارات> (مصدر <یمارون>) به معنای اصرار بر جدال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 13 - 4

4- موحدان راستین ، همواره مواجه با تردید ها و تشکیک های عوامل شرک

إنّ الذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق-موا

از ملاحظه نسبت میان <قالوا ربّنا اللّه> و <ثمّ استقاموا>، استفاده می شود که اقرار و اعتراف به توحید، همواره مواجه با ضدیت هایی است که شخص یکتاپرست باید با آنها مبارزه کرده و استقامت ورزد. آن عوامل ضد توحیدی، یا اعتقادی است که منتهی به <شرک> می شود و یا عملی است که منتهی به گناه می گردد.

ص: 399

48- شبهه افکنی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - یهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ ادیان و نسخ برخی از آیات قرآن ، در صدد ایجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءایه . .. أم تریدون أن تسئلوا رسولکم ... ودّ کثیر من أهل الکتب

بیان تلاش اهل کتاب برای مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهای نابه جا درباره نسخ و بیان اثر سوء آن در خواستها (تبدیل شدن ایمان به کفر)، گویای این است که: اهل کتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ایمانشان به پیامبر(ص) دچار تردید کنند.

49- عوامل رفع شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 87 - 11

11 - توجه به راستگویی مطلق خداوند ، برطرف کننده هر گونه تردید در تحقق قیامت

لیجمعنّکم الی یوم القیمه لا ریب فیه و من اصدق من اللّه حدیثا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 4 - 6

6- توجه و باور به قدرت مطلق خدا ، زداینده هرگونه شبهه درباره معاد و برپایی قیامت

إلی الله مرجعکم و هو علی کل شیء قدیر

هدف از بیان قدرت خداوند ، پس از طرح مسأله معاد و روز قیامت ، این است که انسانها را متوجه قدرت همه جانبه خدا کند تا مبادا در تحقق یافتن قیامت - که پذیرش آن برای نوع انسانها مشکل است - تردید کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 9 - 12

12- تفکر در چگونگی آفرینش انسان زداینده هرگونه تردید در حاکمیت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبیعت

هو علیَّ هیّن و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا

50- عوامل رفع شبهه از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 3

3 - تأمل در آیات قرآن ، زداینده هر گونه تردید در الهی و آسمانی بودن آن

أفلم یدّبّروا القول

ص: 400

51- عوامل زوال شبهه در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 29 - 13

13 - باور به علم مطلق خدا و قدرت گسترده و همه جانبه او ، زایل کننده هر گونه شبهه در راستی و درستی تحقق معاد و زنده شدن مردگان

ثم یحییکم ثم إلیه ترجعون. هو الذی خلق ... و هو بکل شیء علیم

جمله <هو الذی . .. سبع سماوات> اشاره به قدرت بی انتهای خداوند دارد و جمله <و هو بکل شیء علیم> حاکی از علم مطلق الهی است. از هدفهای بیان قدرت و علم همه جانبه خداوند - پس از بیان معاد و زنده کردن مردگان (ثم یحییکم ثم إلیه ترجعون) - بر طرف کردن هرگونه شبهه در راستی و درستی آن می باشد.

52- عوامل شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 42 - 1

1 - خداوند از بنی اسرائیل خواست تا حق و باطل را به هم نیامیخته و با ارائه باطل ها ، حق را بر مردم مشتبه نکنند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل

<لبس> (مصدر لاتلبسوا) به معنای: آمیختن و نیز مشتبه کردن است. بر اساس معنای اول <باء> در <بالباطل> برای تعدیه و بر اساس معنای دوم <با>ی استعانت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 114 - 11

11 - ایمان نیاوردن اهل کتاب به پیامبر(ص) و مخالفت آنان با حضرت، امری شبهه افکن در دلهای مردم بوده است.

و الذین ءاتینهم الکتب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق فلا تکونن من الممترین

ظاهراً آیه شریفه در مقام رفع تردیدی است که از ناحیه ایمان نیاوردن اهل کتاب در دلهای برخی ایجاد می گشت. با این بیان که آنان حقانیت قرآن را می دانند، ولی به جهت دیگری آن را انکار می کنند، پس مسلمانان نباید به سبب ایمان نیاوردن آنان به خود شک راه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 - تردید افکنی درباره حلیت حیوانی که با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهای تبلیغاتی علیه اسلام و پیامبر(ص) در مکه بوده است.

و إن تطع أکثر من فی الأرض . .. فکلوا مما ذکر اسم الله علیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 401

5 - انعام - 6 - 119 - 2،15

2 - برخی از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه های ایجاد شده مشرکان از خوردن ذبیحه با نام خدا خودداری می کردند.

فکلوا مما ذکر اسم الله . .. و ما لکم ألا تأکلوا

لحن عتاب گونه آیه چنین می نمایاند که بر اثر تبلیغات کافران و سخنان فریبنده آنان برخی از مسلمانان از خوردن ذبیحه حلال خودداری می کردند.

15 - هوای نفس موجب خدشه و تشکیک در احکام حلال و حرام خداوند می شود.

و ما لکم ألا تأکلوا . .. و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 121 - 8

8 - القای شبهات واهی علیه احکام الهی از فعالیتهای شیاطین است.

إن الشیطین لیوحون إلی أولیائهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 10

10 - تزیین اعمال زشت، از ترفندهای گمراهگران برای به هلاکت افکندن مردم و به اشتباه انداختن آنها در دین

و کذلک زین . .. لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم

53- عوامل شبهه افکنی در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 18 - 9

9 - تردیدافکندن درباور های دینی ، نتیجه گمراهی عمیق انسان

ألا إنّ الذین یمارون

با توجه به معنای <یمارون> (مجادله ای که در آن شک و تردید باشد) برداشت بالا به دست می آید. (مفردات راغب).

54- فلسفه رفع شبهه از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 54 - 1

1 - زدوده شدن شبهات شیطانی از چهره آیات وحی به اراده خداوند ، به این دلیل بود تا کسانی که از نعمت معرفت و دانش برخوردار بودند ، به حقانیت آن پی ببرند و با آرامش خاطر ، به آن ایمان بیاورند .

فینسخ اللّه ما یلقی الشیط-ن . .. و لیعلم الذین أُوتوا العلم ... فتخبت له قلوبهم

ضمیر در <أنّه الحق> به قرآن باز می گردد که در آیه 52 از آن ذکر ضمنی به میان آمده است. <إخبات> (مصدر <تخبت>) مشتق از <خَبْت> است. <خَبْت> به زمین وسیع و همواری گفته می شود که بی فراز و نشیب است. <قلب مخبت>; یعنی، قلبی که مطمئن آرام و بی اضطراب و تردید است. آیه یاد شده تعلیل برای جمله <فینسخ اللّه ما یلقی الشیطان...> است;

ص: 402

یعنی، خداوند شبهه های شیطان را از آیات وحی می زداید، تا کسانی که از نعمت دانش برخورداراند، بدانند که قرآن حق بوده و از جانب پروردگار نازل شده است و دل هایشان به آن مطمئن شود و آرام گیرد.

55- فلسفه شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

56- گناه شبهه افکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 3

3 - مجادله در آیات الهی و ایجاد شبهات اعتقادی ، از گناهان بزرگ است .

و یعلم الذین یج-دلون فی ءای-تنا . .. و الذین یجتنبون کب-ئر الإثم

57- منشأ شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 29 - 7

7 - زیر سؤال بردن وقوع قیامت از سوی مشرکان ، ناشی از جهل آنان بوده است .

و ل-کنّ أکثر الناس لایعلمون . و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

برداشت یاد شده بنابر عطف <یقولون> بر عبارت قبل، از باب عطف مسبب بر سبب است; یعنی، بیشتر مردم نمی دانند و [به خاطر همین ندانستن]، معاد را زیر سؤال می برند.

58- نافرجامی شبهه افکنی در توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 11

11 - کوشش تردیدافکنان در باور های توحیدی مردمان ، کوششی نافرجام

ص: 403

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. حجّتهم داحضه عند ربّهم

59- نهی از شبهه افکنی در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 4 - 2

2 - خداوند ، منکران معاد را از شبهه افکنی و استهزا بر حذر ساخته است .

یتساءلون . .. مختلفون . کلاّ سیعلمون

60- هماهنگی شبهه افکنی با حق ستیزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2- کفر ، حق ستیزی ، سد کردن راه خیر و خوبی ، تجاوز و شکّ آفرینی ، حلقه هایی به هم پیوسته

فی جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب

61- هماهنگی کفر با شبهه افکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2- کفر ، حق ستیزی ، سد کردن راه خیر و خوبی ، تجاوز و شکّ آفرینی ، حلقه هایی به هم پیوسته

فی جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب

62- هماهنگی ممانعت از خیر با شبهه افکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2- کفر ، حق ستیزی ، سد کردن راه خیر و خوبی ، تجاوز و شکّ آفرینی ، حلقه هایی به هم پیوسته

فی جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب

شبهه افکنی

ص: 404

63- آثار شبهه افکنی در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ایجاد تردید در باور های دینی مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهی است .

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. علیهم غضب و لهم عذاب شدید

64- آثار شبهه افکنی در مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 13

13 - تلاش در جهت ایجاد تردید در باور های دینی مسلمانان ، موجب خشم و عذاب الهی است .

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. علیهم غضب و لهم عذاب شدید

65- آثار شبهه افکنی کافران مکه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 9 - 3

3 - تأثیرپذیری مردمان کم عقل و ضعیف الرأی ، از سخنان انکارآمیز کافران مکه علیه موضوع رستاخیز و روز جزا

إنّکم لفی قول مختلف . یؤفک عنه من أُفک

ضمیر در <عنه> می تواند به <قول مختلف> بازگردد. در این صورت <عن> تعلیلیه بوده و جمله <یؤفک...> صفت برای <قول> می باشد; یعنی، <یؤفک بسببه...>.

66- بی تأثیری شبهه افکنی شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 54 - 1

1 - زدوده شدن شبهات شیطانی از چهره آیات وحی به اراده خداوند ، به این دلیل بود تا کسانی که از نعمت معرفت و دانش برخوردار بودند ، به حقانیت آن پی ببرند و با آرامش خاطر ، به آن ایمان بیاورند .

فینسخ اللّه ما یلقی الشیط-ن . .. و لیعلم الذین أُوتوا العلم ... فتخبت له قلوبهم

ضمیر در <أنّه الحق> به قرآن باز می گردد که در آیه 52 از آن ذکر ضمنی به میان آمده است. <إخبات> (مصدر <تخبت>) مشتق از <خَبْت> است. <خَبْت> به زمین وسیع و همواری گفته می شود که بی فراز و نشیب است. <قلب مخبت>; یعنی، قلبی که مطمئن آرام و بی اضطراب و تردید است. آیه یاد شده تعلیل برای جمله <فینسخ اللّه ما یلقی الشیطان...> است; یعنی، خداوند شبهه های شیطان را از آیات وحی می زداید، تا کسانی که از نعمت دانش برخورداراند، بدانند که قرآن حق بوده و از جانب پروردگار نازل شده است و دل هایشان به آن مطمئن شود و آرام گیرد.

ص: 405

67- تأثیر شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 119 - 2

2 - برخی از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه های ایجاد شده مشرکان از خوردن ذبیحه با نام خدا خودداری می کردند.

فکلوا مما ذکر اسم الله . .. و ما لکم ألا تأکلوا

لحن عتاب گونه آیه چنین می نمایاند که بر اثر تبلیغات کافران و سخنان فریبنده آنان برخی از مسلمانان از خوردن ذبیحه حلال خودداری می کردند.

68- ترک شبهه افکنی در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 5 - 2

2 - لزوم پرهیز از انکار معاد و تشکیک و شبهه افکنی درباره آن

ثمّ کلاّ

69- سرزنش شبهه افکنی در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 2 - 4

4 - < سؤال برانگیز > جلوه دادن حوادث جهان آخرت ، کاری ناشایست است .

عمّ یتساءلون . عن النبأ العظیم

70- سرزنش شبهه افکنی درباره محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 2

2- شبهه اندازی درباره معاد و پیامبری رسول اکرم ( ص ) ، عملی زشت و نکوهیده است .

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم لایبعث الله من یموت . .. و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجا

<سیّئات> (جمع سیّئه) به معنای هر عمل زشت است و مراد از <السیّئات> در آیه - به قرینه <فأصابهم سیّئات ما عملوا> - می تواند شبهاتی باشد که در آیات قبل از سوی مشرکان مطرح شده بود.

ص: 406

71- سرزنش شبهه افکنی معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 2

2- شبهه اندازی درباره معاد و پیامبری رسول اکرم ( ص ) ، عملی زشت و نکوهیده است .

و أقسموا بالله جهد أیم-نهم لایبعث الله من یموت . .. و ما أرسلنا من قبلک إلاّ رجا

<سیّئات> (جمع سیّئه) به معنای هر عمل زشت است و مراد از <السیّئات> در آیه - به قرینه <فأصابهم سیّئات ما عملوا> - می تواند شبهاتی باشد که در آیات قبل از سوی مشرکان مطرح شده بود.

72- شبهه افکنی اقوام پیشین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 10 - 28

28- اقوام کافر پیشین ، ضمن طرح شبهاتی در مقابل دعوت روشن انبیا ، از آنان خواستار دلیلی قاطع و روشن ( معجزه ) بودند .

إن أنتم إلاّ بشر مثلنا . .. فأتونا بسلط-ن مبین

73- شبهه افکنی امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشکیک در حقایق الهی ، دارای پیشینه در تاریخ امت های حق ستیز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

74- شبهه افکنی حق ستیزان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشکیک در حقایق الهی ، دارای پیشینه در تاریخ امت های حق ستیز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

75- شبهه افکنی در انذارهای لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

ص: 407

2 - روی آوردن قوم لوط ، به جدال و تشکیک نسبت به انذار ها ; بجای حق پذیری

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

76- شبهه افکنی در درباره خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

77- شبهه افکنی در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 4

4 - تشکیک در حقایق الهی ، دارای پیشینه در تاریخ امت های حق ستیز

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

78- شبهه افکنی در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 52 - 8

8 - آزاد گذاشتن شیطان برای ایجاد شبهه پیرامون آیات وحی از یک سو و زدودن شبهه و تثبیت آیات از سوی دیگر ، جلوه ای از علم و حکمت خداوند

ألقی الشیط-ن . .. و اللّه علیم حکیم

79- شبهه افکنی در قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 18 - 8

8 - تشکیک در برپایی قیامت ، نشانگر گمراهی عمیق انسان

ألا إنّ الذین یمارون فی الساعه لفی ضل-ل بعید

ص: 408

80- شبهه افکنی در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 1 - 2

2 - کافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقایق آن پرسش ها و شبهه هایی بر سر زبان ها می انداختند .

عمّ یتساءلون

تهدید پرسشگران با جمله <سیعلمون> - در آیات بعد - این احتمال را تقویت می کند که هدف آنان از پرسش ها، کشف حقیقت نبود; بلکه آنان در پی ایجاد سؤال و شبهه در ذهن دیگران و طعنه و کنایه زدن به وعده معاد بودند.

81- شبهه افکنی در مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 71 - 5

5 - تلاش کافران برای ایجاد شبهه و تردید در مؤمنان نسبت به باورهایشان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> به صیغه جمع، نشان می دهد که روی سخن کافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پیامبر(ص). بنابراین بیان این سؤالات، می تواند به منظور به بن بست کشاندن اهل ایمان طرح شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 25 - 5

5 - تلاش کافران ، برای ایجاد شبهه و تردید در باور های مؤمنان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> - به صیغه جمع - نشان می دهد که روی سخن کافران، با مؤمنان بوده است; نه صرفاً پیامبراسلام(ص). بنابراین طرح این پرسش ها، می تواند برای به بن بست کشاندن اهل ایمان و ایجاد تهدید در باورهای آنان صورت گرفته باشد.

ص: 409

82- شبهه افکنی درباره محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

83- شبهه افکنی رهبران ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 124 - 12

12 - القای شبهات و بهانه جویی در برابر آیات الهی و رسالت رسولان او، از مکرهای سردمداران مجرم بوده است.

أکبر مجرمیها لیمکروا . .. لن نؤمن حتی نؤتی ... بما کانوا یمکرون

یادآور شدن اشکال تراشیهای سردمداران کفر، پس از ذکر مکر و فریبکاری آنان، می تواند بیان مصداقی بارز برای مکر و فریب آنان باشد.

84- شبهه افکنی شیطان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 52 - 4،7،8

4 - شبهه آفرینی شیطان به هنگام تلاوت آیات الهی توسط پیامبران برای مردم

و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لانبیّ إلاّ إذا تمنّی ألقی الشیط-ن فی أُمنیّته

7 - شبهه آفرینی شیطان به هنگام تلاوت آیات قرآن توسط پیامبر اسلام ( ص ) برای مردم

و ما أرسلنا . .. ألقی الشیط-ن فی أُمنیّته

8 - آزاد گذاشتن شیطان برای ایجاد شبهه پیرامون آیات وحی از یک سو و زدودن شبهه و تثبیت آیات از سوی دیگر ، جلوه ای از علم و حکمت خداوند

ألقی الشیط-ن . .. و اللّه علیم حکیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 62 - 2

2 - تلاش شیطان ، برای ایجاد شک و تردید در اعتقاد به قیامت

فلاتمترنّ بها . .. و لایصدّنّکم الشیط-ن

ص: 410

85- شبهه افکنی علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 79 - 16

16 - < و قیل کتابتهم بأیدیهم انهم عمدوا إلی التوراه و حرفوا صفه النبی ( ص ) لیوقعوا الشک بذلک للمستضعفین من الیهود و هو المروی عن ابی جعفر ( ع ) . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده که: <علمای یهود به سراغ تورات رفتند و اوصاف حضرت محمد(ص) را در آن تغییر دادند تا به این وسیله در دل مستضعفان فکری یهود، شک ایجاد کنند>.

86- شبهه افکنی علیه محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - کافران ، در اندیشه ایجاد وقفه در روند گسترش دین ، با طرح مسائل بی اساس علیه پیامبر ( ص )

أم یریدون کیدًا

در آیات پیشین، سخن از اتهام های مشرکان علیه پیامبر(ص) و بررسی علل آن اتهام ها بود. در ادامه این بررسی، خداوند به اندیشه ناسالم و مکرآلود کافران اشاره می کند که آنچه آنان می گویند، ناشی از ابهام شخصیت پیامبر(ص) نیست; بلکه دقیقاً ترفندی خائنانه است.

87- شبهه افکنی فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

88- شبهه افکنی فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 49 - 4

ص: 411

4 - فرعون با اظهار بی اطلاعی از پروردگار موسی و هارون ، رکن اصلی پیام های آنان را زیر سؤال برد .

إنّا رسولا ربّک . .. أُوحی إلینا ... فمن ربّکما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 51 - 2

2 - فرعون با مطرح ساختن شرک ربوبی اقوام گذشته ، برای موسی ( ع ) به استبعاد و القای شبهه در مورد توحید ربوبی پرداخت .

قال فما بال القرون الأُولی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 38 - 2

2 - فرعون ، درباره خدای مورد ادعای موسی اظهار تردید کرد .

و قال فرعون . .. ما علمت لکم من إل-ه غیری

89- شبهه افکنی قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روی آوردن قوم لوط ، به جدال و تشکیک نسبت به انذار ها ; بجای حق پذیری

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

90- شبهه افکنی کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 16 - 3

3 - لزوم حراست از دین و آیین الهی در برابر شبهه افکنی ها و فشار های کافران

فلایصدّنک عنها من لایؤمن بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 71 - 5

5 - تلاش کافران برای ایجاد شبهه و تردید در مؤمنان نسبت به باورهایشان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> به صیغه جمع، نشان می دهد که روی سخن کافران با مؤمنان بوده است نه صرفاً پیامبر(ص). بنابراین بیان این سؤالات، می تواند به منظور به بن بست کشاندن اهل ایمان طرح شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 412

17 - احقاف - 46 - 9 - 1

1- حمایت خداوند از پیامبر ( ص ) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشکیک کافران

أم یقولون افتریه . .. قل ما کنت بدعًا من الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - طور - 52 - 42 - 2

2 - کافران ، در اندیشه ایجاد وقفه در روند گسترش دین ، با طرح مسائل بی اساس علیه پیامبر ( ص )

أم یریدون کیدًا

در آیات پیشین، سخن از اتهام های مشرکان علیه پیامبر(ص) و بررسی علل آن اتهام ها بود. در ادامه این بررسی، خداوند به اندیشه ناسالم و مکرآلود کافران اشاره می کند که آنچه آنان می گویند، ناشی از ابهام شخصیت پیامبر(ص) نیست; بلکه دقیقاً ترفندی خائنانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 49 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور بیان حقایق مربوط به قیامت و پاسخ گویی به شبهات القا شده از سوی منکران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلین و الأخرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 25 - 5

5 - تلاش کافران ، برای ایجاد شبهه و تردید در باور های مؤمنان

و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

تعبیر <إن کنتم صادقین> - به صیغه جمع - نشان می دهد که روی سخن کافران، با مؤمنان بوده است; نه صرفاً پیامبراسلام(ص). بنابراین طرح این پرسش ها، می تواند برای به بن بست کشاندن اهل ایمان و ایجاد تهدید در باورهای آنان صورت گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 1 - 2

2 - کافران عصر بعثت ، وعده معاد را ، به تمسخر گرفته و درباره حقایق آن پرسش ها و شبهه هایی بر سر زبان ها می انداختند .

عمّ یتساءلون

تهدید پرسشگران با جمله <سیعلمون> - در آیات بعد - این احتمال را تقویت می کند که هدف آنان از پرسش ها، کشف حقیقت نبود; بلکه آنان در پی ایجاد سؤال و شبهه در ذهن دیگران و طعنه و کنایه زدن به وعده معاد بودند.

91- شبهه افکنی گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 413

13 - شعراء - 26 - 223 - 3

3 - تلاش خطاکاران فاسد ، برای شایعه پراکنی و القای باور های دروغین خود به مردم

کلّ أفّاک أثیم . یلقون السمع و أکثرهم ک-ذبون

ضمایر جمع در آیه یاد شده، همگی می تواند به <کلّ أفّاک> باز گردد و <السمع> نیز مصدر به معنای مفعول باشد; یعنی، <یلقی ه-ؤلاء المنحرفون مسموعاتهم علی الناس و الحال أنّ أکثرهم کاذبون فیما یلقونه; این دسته از کژاندیشان، شنیده های خود را در میان مردم می پراکنند، در حالی که بیشتر آنان جز دروغ به خورد مردم نمی دهند>.

92- شبهه افکنی مسیحیان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - یهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ ادیان و نسخ برخی از آیات قرآن ، در صدد ایجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءایه . .. أم تریدون أن تسئلوا رسولکم ... ودّ کثیر من أهل الکتب

بیان تلاش اهل کتاب برای مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهای نابه جا درباره نسخ و بیان اثر سوء آن در خواستها (تبدیل شدن ایمان به کفر)، گویای این است که: اهل کتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ایمانشان به پیامبر(ص) دچار تردید کنند.

93- شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 18 - 7

7 - مجادله و تشکیک مستمر مشرکان ، نسبت به برپایی قیامت

إنّ الذین یمارون فی الساعه لفی ضل-ل بعید

<ممارات> (مصدر <یمارون>) به معنای اصرار بر جدال است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 13 - 4

4- موحدان راستین ، همواره مواجه با تردید ها و تشکیک های عوامل شرک

ص: 414

إنّ الذین قالوا ربّنا اللّه ثمّ استق-موا

از ملاحظه نسبت میان <قالوا ربّنا اللّه> و <ثمّ استقاموا>، استفاده می شود که اقرار و اعتراف به توحید، همواره مواجه با ضدیت هایی است که شخص یکتاپرست باید با آنها مبارزه کرده و استقامت ورزد. آن عوامل ضد توحیدی، یا اعتقادی است که منتهی به <شرک> می شود و یا عملی است که منتهی به گناه می گردد.

94- شبهه افکنی یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - یهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ ادیان و نسخ برخی از آیات قرآن ، در صدد ایجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءایه . .. أم تریدون أن تسئلوا رسولکم ... ودّ کثیر من أهل الکتب

بیان تلاش اهل کتاب برای مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهای نابه جا درباره نسخ و بیان اثر سوء آن در خواستها (تبدیل شدن ایمان به کفر)، گویای این است که: اهل کتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ایمانشان به پیامبر(ص) دچار تردید کنند.

95- عوامل شبهه افکنی در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 18 - 9

9 - تردیدافکندن درباور های دینی ، نتیجه گمراهی عمیق انسان

ألا إنّ الذین یمارون

با توجه به معنای <یمارون> (مجادله ای که در آن شک و تردید باشد) برداشت بالا به دست می آید. (مفردات راغب).

96- فلسفه شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 45 - 9

9- ایجاد شبهه در ذهن مردم درباره خدا ، معاد و پیامبر ( ص ) ، از راه کار های بسیار زشت مشرکان جهت بازداشتن پیامبر ( ص ) از هدف خویش

قالوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شیء . .. و أقسموا بالله ... لایبعث الله من

این برداشت بنابر صفت بودن <سیئات> برای مصدر محذوفی که مفعول مطلق فعل <مکروا> بوده، می باشد. بنابراین مراد از مکرهای بد و سوء همین نکته هایی است که از سوی مشرکان در باره خدا، معاد و پیامبر(ص) گفته می شد.

ص: 415

97- گناه شبهه افکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 37 - 3

3 - مجادله در آیات الهی و ایجاد شبهات اعتقادی ، از گناهان بزرگ است .

و یعلم الذین یج-دلون فی ءای-تنا . .. و الذین یجتنبون کب-ئر الإثم

98- منشأ شبهه افکنی مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 29 - 7

7 - زیر سؤال بردن وقوع قیامت از سوی مشرکان ، ناشی از جهل آنان بوده است .

و ل-کنّ أکثر الناس لایعلمون . و یقولون متی ه-ذا الوعد إن کنتم ص-دقین

برداشت یاد شده بنابر عطف <یقولون> بر عبارت قبل، از باب عطف مسبب بر سبب است; یعنی، بیشتر مردم نمی دانند و [به خاطر همین ندانستن]، معاد را زیر سؤال می برند.

99- نافرجامی شبهه افکنی در توحید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - شوری - 42 - 16 - 11

11 - کوشش تردیدافکنان در باور های توحیدی مردمان ، کوششی نافرجام

و الذین یحاجّون فی اللّه . .. حجّتهم داحضه عند ربّهم

100- نهی از شبهه افکنی در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - نبأ - 78 - 4 - 2

2 - خداوند ، منکران معاد را از شبهه افکنی و استهزا بر حذر ساخته است .

یتساءلون . .. مختلفون . کلاّ سیعلمون

101- هماهنگی شبهه افکنی با حق ستیزی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2- کفر ، حق ستیزی ، سد کردن راه خیر و خوبی ، تجاوز و شکّ آفرینی ، حلقه هایی به هم پیوسته

ص: 416

فی جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب

102- هماهنگی کفر با شبهه افکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2- کفر ، حق ستیزی ، سد کردن راه خیر و خوبی ، تجاوز و شکّ آفرینی ، حلقه هایی به هم پیوسته

فی جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب

103- هماهنگی ممانعت از خیر با شبهه افکنی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 25 - 2

2- کفر ، حق ستیزی ، سد کردن راه خیر و خوبی ، تجاوز و شکّ آفرینی ، حلقه هایی به هم پیوسته

فی جهنّم کلّ کفّار عنید . منّاع للخیر معتد مریب

شبهات

104- القای شبهات در احکام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 119 - 15

15 - هوای نفس موجب خدشه و تشکیک در احکام حلال و حرام خداوند می شود.

و ما لکم ألا تأکلوا . .. و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم

105- القای شبهه در آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

ص: 417

106- القای شبهه در احکام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 121 - 8

8 - القای شبهات واهی علیه احکام الهی از فعالیتهای شیاطین است.

إن الشیطین لیوحون إلی أولیائهم

107- القای شبهه در دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،11

1 - فرزند کشی و قربانی برای شریکان پنداری خداوند، از سنتهای زشت مشرکان عصر جاهلیت بوده است.

ساء ما یحکمون. و کذلک زین لکثیر من المشرکین قتل أولدهم

در آیه شریفه تزیین کشتن فرزندان به <شرکاء> نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانی کردن فرزندان برای بتها باشد، گر چه اعراب جاهلی به انگیزه های دیگری نیز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را می کشتند.

11 - شریکان موهوم خداوند با تزیین اعمال ناروا موجبات هلاکت و سردرگمی و اشتباه در دین را برای مشرکان فراهم می سازند.

و کذلک زین . .. لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم

<ردی> به معنای هلاکت و <لبس> به معنای اشتباه است.

108- القای شبهه در قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 1

1 - برخی مشرکان و مخالفان پیامبر(ص) با یاوه گویی در صدد مغالطه و ایجاد شبهه در مورد آیات قرآن و دیگر آیات الهی بودند.

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا

طبرسی (ره) درباره معنی خوض می گوید: <الخوض التخلیط فی المفاوضه علی سبیل اللعب و العبث و ترک التفهم و التبیین>. یعنی خوض خلط کردن در گفتگو برای بازی و بیهوده گویی است، نه برای فهم و روشن شدن حقیقت.

109- انبیا و شبهات کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 11 - 16

ص: 418

16- عنایت انبیا به دادن پاسخ منطقی و بی ابهام به شبهات و اشکالات کافران و مخالفان خویش

قالوا إنا کفرنا . .. إنا لفی شکّ ممّا تدعوننا ... قالت رسلهم أفی الله شکّ ... قا

110- اهمیت پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 139 - 9

9 - لزوم پاسخگویی به شبهات القا شده از سوی مخالفان دین

قل أتحاجوننا فی اللّه و هو ربنا و ربکم

111- اهمیت پاسخ به شبهات دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 11 - 17

17- لزوم پاسخ گویی منطقی به شبهات دینی

قالت لهم رسلهم . .. و علی الله فلیتوکّل المؤمنون

از اینکه خداوند سیر برخورد منطقی انبیا را با مخالفان در این آیات بیان می کند، می تواند به خاطر ارائه الگویی باشد برای برخورد با شبهات دینی.

112- اهمیت پاسخ شبهات دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 50 - 3

3- پاسخ گویی به شبهات منکران تعالیم دینی ، امری لازم و ضروری است .

قالوا أءذا کنّا عظ-مًا و رف-تًا . .. قل کونوا حجاره أو حدیدًا

دستور خداوند به پیامبر(ص) برای پاسخ گویی به شبهات منکران معاد به عنوان یکی از ارکان عقیده دینی و نیز آموزش شیوه پاسخ گویی به آن حضرت، دلالت می کند بر اهمیت جواب گویی به شبهات یاد شده.

113- اهمیت پاسخ شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 50 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گویی به استبعاد منکران معاد

قالوا أءذا کنّا عظ-مًا . .. قل کونوا حجاره أو حدیدًا

ص: 419

114- اهمیت شبهه زدایی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 3

3 - لزوم زدودن شبهات و مبارزه با خرافات، از طریق تبیین و توضیح کامل

ثمنیه ازوج من الضأن اثنین

ذکر تفصیلی مصادیق هشتگانه چهارپایان با ترسیم صورتهای گوناگون آن شاید به منظور قلع شبهه و تخریب کامل بنیان آن باشد.

115- اهمیت شبهه شناسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 8

8 - مبلغان دین باید از شبهات و اشکالات مخالفان مطلع بوده و پاسخ آنها را به شایستگی بدانند .

سیقول . .. ما ولیهم عن قبلتهم ... قل للّه المشرق و المغرب

از اینکه خداوند پیامبر را از شبهات مخالفان - پیش از القای آنها - آگاه می سازد و پاسخ آنان را به وی می آموزد، می توان به برداشت فوق دست یافت.

116- پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 142 - 7،8

7 - خداوند ، پاسخ معترضان تغییر قبله را - پیش از عنوان کردن آن - به پیامبر ( ص ) تعلیم داد .

سیقول . .. قل للّه المشرق و المغرب

8 - مبلغان دین باید از شبهات و اشکالات مخالفان مطلع بوده و پاسخ آنها را به شایستگی بدانند .

سیقول . .. ما ولیهم عن قبلتهم ... قل للّه المشرق و المغرب

از اینکه خداوند پیامبر را از شبهات مخالفان - پیش از القای آنها - آگاه می سازد و پاسخ آنان را به وی می آموزد، می توان به برداشت فوق دست یافت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 91 - 28

28 - لزوم پاسخگویی به شبهات الغا شده علیه دین، در عین پرهیز از بحث و مجادله بی ثمر

إذ قالوا ما أنزل الله . .. قل الله ثم ذرهم فی خوضهم یلعبون

ص: 420

117- پاسخ به شبهات دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - سجده - 32 - 11 - 3

3 - پیامبر ( ص ) ، موظف به ابلاغ پیام الهی به مردم و پاسخگویی به شبهه های مطرح شده است .

قل یتوفّیکم ملک الموت

118- پاسخ به شبهات کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 49 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور بیان حقایق مربوط به قیامت و پاسخ گویی به شبهات القا شده از سوی منکران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلین و الأخرین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 26 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به پرسش ها و شبهه انگیزی های کافران و منکران معاد ، در باور های دینی مردم و آگاهی دادن به آنان

و یقولون متی ه-ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

119- پاسخ به شبهات مردم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 85 - 7

7- پیامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گویی سؤالات مردم بر اساس آنچه بر او وحی شده بود .

یسئلونک عن الروح قل الروح من أمر ربّی

120- پاسخ به شبهات مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 51 - 7،20

7- پیامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گویی به مشرکان ، درباره پدید آورنده رستاخیز است .

فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أوّل مرّه

20- پیامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ دادن سؤال مشرکان درباره زمان وقوع قیامت به اینکه امید است به زودی تحقق یابد .

ص: 421

متی هو قل عسی أن یکون قریبًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پیام الهی در دفع شبهات مطرح شده از سوی مشرکان درباره اسما و صفات حضرت باری

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم-ن

121- پاسخ به شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 28 - 7

7 - پاسخگویی خداوند به شبهه ایجاد شده در ذهن افراد درباره معاد و تجدید حیات انسان ها پس از مرگ ، بر اساس آگاهی او است .

ما خلقکم و لابعثکم إلاّ کنفس وحده إنّ اللّه سمیع بصیر

ذکر <إنّ اللّه سمیع. ..> در پایان آیه، به جای اعلام قدرت مندی خداوند، می تواند این نکته را برساند که چون خداوند، از شبهه ایجاد شده در ذهن ها خبر داشته، اقدام به پاسخگویی کرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 49 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور بیان حقایق مربوط به قیامت و پاسخ گویی به شبهات القا شده از سوی منکران آن

أءنّا لمبعوثون . .. قل إنّ الأوّلین و الأخرین

122- پاسخ به شبهات مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - ملک - 67 - 26 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به پرسش ها و شبهه انگیزی های کافران و منکران معاد ، در باور های دینی مردم و آگاهی دادن به آنان

و یقولون متی ه-ذا الوعد . .. قل إنّما العلم عند اللّه

123- پاسخ شبهات اسما و صفات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 110 - 2

2- پیامبر ( ص ) ، مأمور ابلاغ پیام الهی در دفع شبهات مطرح شده از سوی مشرکان درباره اسما و صفات حضرت باری

ص: 422

قل ادعوا الله أو ادعوا الرحم-ن

124- پاسخ شبهات قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 30 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به پرسش مشرکان درباره زمان وقوع قیامت

و یقولون متی ه-ذا الوعد . .. قل لکم میعاد یوم لاتستأخرون عنه ساعه

125- پاسخ شبهات کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به کافران درباره وقوع حتمی قیامت

و قال الذین کفروا لاتأتینا الساعه قل بلی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 79 - 2

2 - پیامبراسلام ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به شبهات کافران و منکران معاد با استدلال و برهان

قال من یحیِ العظ-م و هی رمیم . قل یحییها الذی أنشأها أوّل مرّه

126- پاسخ شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 50 - 1،2

1- خداوند ، شیوه پاسخ گویی به شبهات منکران معاد را ، به پیامبر ( ص ) آموخت .

قل کونوا حجاره أو حدیدًا

2- پیامبر ( ص ) ، موظف به پاسخ گویی به استبعاد منکران معاد

قالوا أءذا کنّا عظ-مًا . .. قل کونوا حجاره أو حدیدًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 51 - 13

13- پاسخ قرآن به پرسش های انسان در زمینه معاد ، متکی بر استدلال است .

فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أوّل مرّه

از اینکه خداوند در پاسخ شبهات منکران معاد، به جای بسنده کردن به تعبد، توجه آنان را به مبدأ آفرینش معطوف می کند و

ص: 423

آن را دلیل امکان تحقق معاد برمی شمارد، نکته یاد شده به دست می آید.

127- پاسخ شبهات مکذبان قیامت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 3 - 5

5 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به کافران درباره وقوع حتمی قیامت

و قال الذین کفروا لاتأتینا الساعه قل بلی

128- پاسخ شبهات مکذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 51 - 5،15،18

5- خداوند ، پیشاپیش به پیامبر ( ص ) اعلام کرد که منکران معاد ، پس از دریافت جواب شبهه استبعاد معاد ، از پدیدآورنده آن سؤال خواهند کرد .

فسیقولون من یعیدنا

15- منکران معاد ، پس از دریافت جواب شبهات خود درباره معاد ، با شگفتی از زمان وقوع آن می پرسیدند .

فسینغضون إلیک رءوسهم و یقولون متی هو

بنابر اینکه حرکت دادن سر، همانگونه که در استعمال لغوی آن آمده است، برای اظهار تعجب و شگفتی باشد (لسان العرب)، برداشت فوق به دست می آید.

18- منکران معاد پس از دریافت دلیل های قاطع و غیر قابل انکار قرآن بر حقانیت معاد به طرح مسائلی بی ثمر و بی تأثیر در اصل مسأله معاد ، روی آوردند .

و یقولون متی هو

منکران معاد علی رغم پرسشهای به ظاهر استدلالی نخستین، به پرسشهایی روی آوردند که نه ثمری برای آنان داشت و نه حقانیت معاد بر دانستن آنها متکی بود چه اینکه قیامت واقعیتی است حتمی الوقوع و دانستن و ندانستن زمان آن، در آن واقعیت تأثیری ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 79 - 2

2 - پیامبراسلام ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به شبهات کافران و منکران معاد با استدلال و برهان

قال من یحیِ العظ-م و هی رمیم . قل یحییها الذی أنشأها أوّل مرّه

129- رد شبهات نسخ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 424

1 - بقره - 2 - 107 - 7

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاکمیت او بر هستی زایل کننده هر شبهه ای درباره نسخ ادیان و احکام دین است .

ما ننسخ من ءایه أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه علی کل شیء قدیر. ألم تعلم أن الل

استفهام تقریری در دو جمله <ألم تعلم أن اللّه علی . ..> و <ألم تعلم أن اللّه له ...> بیانگر این است که: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دین و جایگزینی آن شبهه هایی داشته یا برای آنان رخ خواهد داد. خداوند، برای یافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاکمیت مطلق خویش، سفارش کرده است.

130- رفع شبهات مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 194 - 7

7 - لزوم توجیه فکری و روانی مجاهدان و برطرف ساختن شبهات آنان درباره مسائل شرعی و قانونی جنگ

الشهر الحرام بالشهر الحرام و الحرمت قصاص فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه

تفریع جمله <فمن اعتدی . ..> به وسیله <فاء> بر دو جمله سابق، می نمایاند که که مضمون آن دو جمله، مطرح شده تا با بیان یک قانون کلی و شامل، شبهه و توهمی که از لزوم جهاد در نواحی مسجد الحرام (فإن قاتلوکم) در ذهن مسلمانان پدید آمده و یا خواهد آمد، رفع گردد.

131- رفع شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 16 - 5

5 - توجه به چگونگی خلقت نخستین انسان ، زداینده هر گونه تردید در امکان معاد و توانایی خدا بر احیای مجدد مردگان

و لقد خلقنا الإنس-ن . .. ثمّ إنّکم یوم القی-مه تبعثون

132- روش برخورد با شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 68 - 2

2 - پیامبر(ص) موظف به اجتناب از بحث و جدال و درگیر شدن با مغالطه گران و شبهه افکنان در آیات قرآن و دیگر آیات الهی

و إذا رأیت الذین یخوضون فی ءایتنا فأعرض عنهم

ص: 425

133- روش پاسخ به شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 80 - 11

11 - خداوند ، تعلیم دهنده پیامبر ( ص ) در چگونه استدلال کردن و پاسخ گفتن به ادعا های واهی

قل أتخذتم عند اللّه عهداً . .. أم تقولون علی اللّه ما لاتعلمون

برداشت فوق از کلمه <قل> استفاده شده است.

134- زمینه پاسخ به شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 51 - 11

11- شناخت معاد و حل شبهات آن ، متکی بر شناخت صحیح مبدأ آفرینش است .

فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أوّل مرّه

خداوند، برای پاسخ گویی به شبهات انسان در زمینه معاد، مسأله مبدأ آفرینش انسان را مطرح کرد و این بیانگر آن است که شناخت مبدأ آفرینش، موجب شناخت معاد و حل شبهات آن می شود.

135- زمینه رفع شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 9،18

9- سرگذشت اصحاب کهف ، دلیل حقانیّت معاد و از میان برنده زمینه های تردید در آن

و کذلک أعثرنا علیهم لیعلموا . .. أنّ الساعه لاریب فیها

<ساعه> یعنی <پاره ای از وقت> و این که از قیامت به <ساعه> تعبیر می شود، به خاطر شباهت آن به پاره ای از وقت است; زیرا، حساب رسی در آن، به سرعت انجام می پذیرد (مفردات راغب).

18- خداوند ، در روزگار اختلاف و نزاع مردم درباره معاد ، اصحاب کهف را از خواب بیدار کرد .

أعثرنا علیهم . .. إذ یتن-زعون بینهم أمرهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 4 - 4

4- توجّه به علم گسترده الهی ، زداینده شبهات انسان در امکان معاد

ذلک رجع بعید . قد علمنا ما تنقص الأرض منهم

از این که خداوند، در قبال شبهه کافران نسبت به معاد، علم ازلی خود را یاد آور شده است، مطلب بالا استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 11 - 11

11- توجّه به علم و قدرت الهی و نمود های رستاخیز در طبیعت ، زداینده هر شک در امکان معاد

ص: 426

قد علمنا ما تنقص الأرض منهم . .. أفلم ینظروا إلی السماء فوقهم کیف بنین-ها ... و

خداوند در پاسخ به شبهات منکران معاد، در این آیات به سه نکته اشاره کرده است: 1- علم، 2- قدرت، 3-نمودهای رستاخیز در طبیعت.

136- زمینه نجات از شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - طلاق - 65 - 2 - 17

17 - < عن ابن عباس قال : قال رسول اللّه ( ص ) فی قوله < و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً > قال : من شبهات الدنیا و من غمرات الموت و من شدائد یوم القیامه ;

از ابن عباس نقل شده که رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند <و من یتّق اللّه یجعل له مخرجاً> فرمود:[خدا برای کسی که تقوای الهی داشته باشد] راه نجاتی از شبهات دنیا، دشواری های مرگ و سختی های قیامت قرار می دهد>.

137- شبهات مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 30 - 1

1 - پیامبر ( ص ) ، مأمور پاسخ گویی به پرسش مشرکان درباره زمان وقوع قیامت

و یقولون متی ه-ذا الوعد . .. قل لکم میعاد یوم لاتستأخرون عنه ساعه

138- شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 259 - 1

1 - خداوند ، هدایت کننده مؤمنان ، از ظلمت شبهاتِ معاد به نورِ علم و یقین

اللّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور . .. او کالذی مرّ ... فلمّ

داستان مورد بحث در آیه، مثال و ارائه نمونه ای برای ولایت الهی و نتیجه آن است ; یعنی هدایت مؤمنان به نور پس از خارج ساختن آنان از ظلمت و تاریکی.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 17 - 4

4- انبوهی مردگان نسل های پیشین و زنده نشدن آنان با گذشت عصر ها ، دلیل کافران بر انکار معاد و واقعیت نداشتن حیات دوباره انسان

أتعداننی أن أُخرج و قد خلت القرون من قبلی

مفاد <و قد خلت القرون. ..> این است که: نسل های فراوانی پیش از من مرده اند و برای آنان معادی صورت نگرفته است;

ص: 427

حال چگونه می توان باور کرد که برای من معادی باشد؟!.

139- شبهات معاد در دوران اصحاب کهف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 21 - 17،18

17- کاشفان جایگاه اصحاب کهف ، به جدال و کشمکش درباره رستاخیز گرفتار بودند .

أعثرنا علیهم . .. إذ یتن-زعون بینهم أمرهم

<إذ> ظرف است برای <أعثرنا> لذا مفاد آیه این است که مردم، هنگامی بر اصحاب کهف دست یافتند که درباره امری از امور مربوط به خویش، اختلاف داشتند. مراد از آن امر، به قرینه <أن الساعه لاریب فیها> برپایی قیامت است و مراد از ضمیر در <أمرهم> همان مردمی هستند که بر اصحاب کهف آگاهی یافتند.

18- خداوند ، در روزگار اختلاف و نزاع مردم درباره معاد ، اصحاب کهف را از خواب بیدار کرد .

أعثرنا علیهم . .. إذ یتن-زعون بینهم أمرهم

140- عوامل رفع شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5

5 - توجه به آفرینش انسان و استمرار مرگ و حیات در زمین ، زداینده هر گونه تردید و دو دلی نسبت به معاد و حیات مجدد انسان

و هو الذی أنشأ لکم السمع . .. و هو الذی یحی و یمیت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا

141- عوامل رفع شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 9 - 12

12- تفکر در چگونگی آفرینش انسان زداینده هرگونه تردید در حاکمیت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبیعت

هو علیَّ هیّن و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 87 - 11

11 - توجه به راستگویی مطلق خداوند ، برطرف کننده هر گونه تردید در تحقق قیامت

لیجمعنّکم الی یوم القیمه لا ریب فیه و من اصدق من اللّه حدیثا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 428

8 - هود - 11 - 4 - 6

6- توجه و باور به قدرت مطلق خدا ، زداینده هرگونه شبهه درباره معاد و برپایی قیامت

إلی الله مرجعکم و هو علی کل شیء قدیر

هدف از بیان قدرت خداوند ، پس از طرح مسأله معاد و روز قیامت ، این است که انسانها را متوجه قدرت همه جانبه خدا کند تا مبادا در تحقق یافتن قیامت - که پذیرش آن برای نوع انسانها مشکل است - تردید کنند.

142- عوامل زوال شبهه در معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 29 - 13

13 - باور به علم مطلق خدا و قدرت گسترده و همه جانبه او ، زایل کننده هر گونه شبهه در راستی و درستی تحقق معاد و زنده شدن مردگان

ثم یحییکم ثم إلیه ترجعون. هو الذی خلق ... و هو بکل شیء علیم

جمله <هو الذی . .. سبع سماوات> اشاره به قدرت بی انتهای خداوند دارد و جمله <و هو بکل شیء علیم> حاکی از علم مطلق الهی است. از هدفهای بیان قدرت و علم همه جانبه خداوند - پس از بیان معاد و زنده کردن مردگان (ثم یحییکم ثم إلیه ترجعون) - بر طرف کردن هرگونه شبهه در راستی و درستی آن می باشد.

143- عوامل شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 109 - 12

12 - یهود و نصارا با بهانه قرار دادن نسخ ادیان و نسخ برخی از آیات قرآن ، در صدد ایجاد شبهه در اذهان مسلمانان بودند .

ما ننسخ من ءایه . .. أم تریدون أن تسئلوا رسولکم ... ودّ کثیر من أهل الکتب

بیان تلاش اهل کتاب برای مرتد ساختن مسلمانان پس از مطرح ساختن پرسشها و درخواستهای نابه جا درباره نسخ و بیان اثر سوء آن در خواستها (تبدیل شدن ایمان به کفر)، گویای این است که: اهل کتاب در صدد بودند مسلمانان را درباره نسخ به شبهه اندازند و آنان رادر ایمانشان به پیامبر(ص) دچار تردید کنند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 147 - 6

6 - تلاش های تبلیغی اهل کتاب ( یهود و نصارا ) بر ضد احکام اسلام ، ایجاد کننده زمینه های شک و تردید در اذهان مسلمانان صدر اسلام

الحق من ربک فلاتکونن من الممترین

بر حذر داشتن مسلمانان از شک و تردید، با فعل <فلاتکونن> - که مقرون به نون تأکید است - گویای این معناست که: زمینه های شک و تردید در مسلمانان به وجود آمده بود. از آیات قبل می توان فهمید که مخالفتهای اهل کتاب منشأ این تردیدها بوده است.

ص: 429

144- عوامل شبهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 42 - 1

1 - خداوند از بنی اسرائیل خواست تا حق و باطل را به هم نیامیخته و با ارائه باطل ها ، حق را بر مردم مشتبه نکنند .

و لاتلبسوا الحق بالبطل

<لبس> (مصدر لاتلبسوا) به معنای: آمیختن و نیز مشتبه کردن است. بر اساس معنای اول <باء> در <بالباطل> برای تعدیه و بر اساس معنای دوم <با>ی استعانت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 114 - 11

11 - ایمان نیاوردن اهل کتاب به پیامبر(ص) و مخالفت آنان با حضرت، امری شبهه افکن در دلهای مردم بوده است.

و الذین ءاتینهم الکتب یعلمون أنه منزل من ربک بالحق فلا تکونن من الممترین

ظاهراً آیه شریفه در مقام رفع تردیدی است که از ناحیه ایمان نیاوردن اهل کتاب در دلهای برخی ایجاد می گشت. با این بیان که آنان حقانیت قرآن را می دانند، ولی به جهت دیگری آن را انکار می کنند، پس مسلمانان نباید به سبب ایمان نیاوردن آنان به خود شک راه دهند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 118 - 7

7 - تردید افکنی درباره حلیت حیوانی که با نام خدا ذبح شده باشد، از محورهای تبلیغاتی علیه اسلام و پیامبر(ص) در مکه بوده است.

و إن تطع أکثر من فی الأرض . .. فکلوا مما ذکر اسم الله علیه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 119 - 2،15

2 - برخی از مسلمانان صدر اسلام به جهت شبهه های ایجاد شده مشرکان از خوردن ذبیحه با نام خدا خودداری می کردند.

فکلوا مما ذکر اسم الله . .. و ما لکم ألا تأکلوا

لحن عتاب گونه آیه چنین می نمایاند که بر اثر تبلیغات کافران و سخنان فریبنده آنان برخی از مسلمانان از خوردن ذبیحه حلال خودداری می کردند.

15 - هوای نفس موجب خدشه و تشکیک در احکام حلال و حرام خداوند می شود.

و ما لکم ألا تأکلوا . .. و إن کثیرا لیضلون بأهوائهم بغیر علم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 121 - 8

8 - القای شبهات واهی علیه احکام الهی از فعالیتهای شیاطین است.

إن الشیطین لیوحون إلی أولیائهم

ص: 430

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 137 - 10

10 - تزیین اعمال زشت، از ترفندهای گمراهگران برای به هلاکت افکندن مردم و به اشتباه انداختن آنها در دین

و کذلک زین . .. لیردوهم و لیلبسوا علیهم دینهم

145- محمد(ص) و شبهات مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 95 - 1

1- پیامبر ( ص ) ، در پاسخ گویی به شبهه های مشرکان ، متکی به رهنمود های خدا بود .

قل لو کان فی الأرض

146- منشأ پاسخ به شبهات مشرکان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 95 - 1

1- پیامبر ( ص ) ، در پاسخ گویی به شبهه های مشرکان ، متکی به رهنمود های خدا بود .

قل لو کان فی الأرض

147- منشأ شبهات

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 20 - 7

7 - شیطان ایجاد کننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحریم شجره نهی شده بر آنان

ما نهیکما ربکما . .. أو تکونا من الخلدین

برخی جمله <ما نهاکما ربکما . .. > را چنین معنا کرده اند: این حرمت شامل شما نیست، مگر در صورتی که شما فرشته باشید و یا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته اید و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتی بر شما نیست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 99 - 13

13- برخی شبهه های عقیدتی انسان ، ناشی از عدم شناخت عمیق صفات الهی است .

أو لم یروا أن الله الذی . .. قادر علی أن یخلق مثلهم

از اینکه خداوند، برای رفع شبهه منکران معاد، آنان را به قدرت عظیم خویش توجه داده، نکته فوق قابل استفاده است.

ص: 431

148- منشأ شبهات کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - ق - 50 - 5 - 1

1- شبهات کافران درباره معاد ، ناشی از روحیه حق ستیزی آنان است ; نه نامعقول بودن آن .

بل کذّبوا بالحقّ لمّا جاءهم

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که مراد از <الحقّ>، حقانیت قرآن و رسالت پیامبر(ص) باشد; یعنی، اینان در همان آغاز نشانه های حق را دیدند و به تکذیب آن پرداختند. این حق ستیزی، بسیاری از حقایق معقول را برای آنان، ناممکن جلوه داده است.

149- منشأ شبهات معاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 16 - 7

7 - هوا های نفسانی ، ریشه اشکال تراشی در عقیده به معاد و مجازات های الهی در آخرت است .

فلایصدّنک عنها من . .. اتبع هویه

ص: 432

19- شتر

1- آب آشامیدنی شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 4

4 - آب آشامیدنی منطقه ثمود ، یک روز به ناقه صالح اختصاص داشت و یک روز به خود ثمودیان .

لها شرب و لکم شرب یوم معلوم

<شرب> به یک نوبت از آب گفته می شود تقدیر آیه چنین است: <لها شرب یوم معلوم و لکم شرب یوم معلوم; نوبتی از آب در روزی معین از آن او و نوبتی از آن در روزی معین از آن شما است>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 156 - 3

3 - اختصاص یافتن نوبتی از آب به ناقه ، موجب ناخرسندی ثمودیان *

لها شرب و لکم شرب یوم معلوم . و لاتمسّوها بسوء

با توجه به ارتباط آیه بالا با آیه پیش، احتمال می رود که تقسیم آب، زمینه بداندیشی و نارضایتی را در میان ثمودیان، نسبت به ناقه پدید آورده باشد و <لاتمسّوها> هشداری به این موضع گیری است.

2- آب دهی شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 5

5 - بهره مند ساختن ناقه صالح از آب آشامیدنی ، دارای برنامه ای خاص بود .

و سقی-ها

<سَقْی> و <سُقْیا>، به معنای در اختیار نهادن نوشیدنی است (مفردات) و <سُقْیا> اسم مصدر برای <سَقْی> می باشد (العین). اضافه این کلمه به ضمیر <ناقه> و نیز برحذر داشتن قوم ثمود از بی توجّهی به آن، نشانه آن است که مردم درباره آب آشامیدنی ناقه، وظیفه خاصی داشتند.

ص: 433

3- آثار اذیت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 6

6- صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانی به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابی زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فیأخذکم عذاب قریب

4- آثار عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 31 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، پس از پی کردن ناقه صالح

فتعاطی فعقر . .. إنّا أرسلنا علیهم صیحه وحده

5- آثار قتل شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 65 - 2،3

2- قوم ثمود ، با پی کردن ناقه صالح و از میان بردن آیت رسالت او ، عذاب الهی را برای خویش قطعی ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فی دارکم ثل-ثه أیام

3- قوم ثمود ، پس از کشتن ناقه صالح ، بیش از سه روز مهلت ماندن در دنیا و بهره بردن از متاع آن را نداشتند .

فقال تمتعوا فی دارکم ثل-ثه أیام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشیمانی ثمودیان ، به دنبال پی کردن ناقه صالح و مشاهده نشانه های عذاب

فعقروها فأصبحوا ن-دمین

<فاء> در <فأصبحوا> فصیحه و بیانگر حذف جمله ای است که به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدیر آن چنین است: <فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمین; ناقه را پی کردند پس نشانه های عذاب را دیدند، پس پشیمان شدند>.

6- آداب نحر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 36 - 8،9

8 - لزوم به صف کردن شتران قربانی و نحر هم زمان آنها ، همراه ذکر نام خدا

فاذکروا اسم اللّه علیها صوافّ

ص: 434

<صوافّ> جمع <صافه> حال از ضمیر <علیها> و از مصدر <صفّ> (گروهی را در کنار هم و در یک امتداد مستقیم به نظم در آوردن) مشتق شده است; یعنی، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر کردن آنها) در حالی که در امتداد مستقیم به نظم درآمدند ببرید.

9 - لزوم بستن دست ها و پا های شتران قربانی ، به هنگام نحر کردن آنها

فاذکروا اسم اللّه علیها صوافّ

با توجه به این که هنگام نحر کردن شتر برای این که بر اثر وارد شدن فشار کارد فرار نکند، ابتدا دستها و پاهایش را کنار هم قرار می دهند و دور آنها را طناب می پیچند و سپس آن را نحر می کنند <صوافّ> را می توان چنین معنا کرد: در حالی که دستها و پاهایشان را کنار هم قرار دادید و با طناب بستید آنها را نحر کنید.

7- آزادی شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 9

9- آزادی ناقه صالح برای چریدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأکل فی أرض الله و لاتمسوها بسوء

تهدید شدن قوم ثمود به عذاب در صورت بازداری ناقه از چریدن، نشان می دهد که سلامتی ناقه ازسوی آنان، درخطر بود وآنها آزادی ناقه را برای چرا، به سودخویش نمی دیدند.

8- احکام شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 103 - 1،2،4،5،7،12،13

1 - خداوند هیچ حکم ویژه ای برای بحیره ، سائبه ، وصیله و حامی قرار نداده است .

ما جعل اللّه من بحیره و لاسائبه و لاوصیله و لاحام

مراد از عدم جعل بحیره و . .. به قرینه <قالوا حسبنا ما وجدنا ...> در آیه بعد، نفی تشریع احکامی خاص درباره حیوانات ذکر شده است زیرا آنچه در بین کافران عصر بعثت و پدرانشان معروف بود، احکامی ویژه درباره بحیره و ... بوده است.

2 - کافران عصر جاهلی جعل احکامی را درباره بحیره ، سائبه ، وصیله و حامی به خداوند نسبت می دادند .

ما جعل اللّه . .. و لکن الذین کفروا یفترون علی اللّه الکذب

4 - احکام ویژه بحیره ( ماده شتری که پنجمین حمل مادر خویش باشد ) از بدعت ها و افترا های کافران عصر جاهلی بر خداوند .

ما جعل اللّه من بحیره . .. و لکن الذین کفروا یفترون

لسان العرب معنای مذکور برای بحیره را از برخی لغویین نقل کرده است. در جاهلیت گوش چنین شتری را می شکافتند تا علامت آن باشد که نبایستی بر آن سوار شوند و از آب و چراگاهها او را منع کنند و نیز هرگز نباید به کشتن آن اقدام کنند.

5 - لزوم آزاد سازی سائبه ( شتری که ده ماده شتر زاییده باشد ) از اندیشه های خرافی و افترا های کافران عصر جاهلی بر خداوند

ما جعل اللّه من بحیره و لاسائبه . .. و لکن الذین کفروا یفترون

ص: 435

معنای ذکر شده برای سائبه در قاموس المحیط آمده و حکم آن از نظر مردم جاهلی همانند احکام بحیره بوده است. امام صادق(ع) در توضیح معنای <سائبه> در آیه فوق فرمود: ان اهل الجاهلیه کانوا ... اذا ولدت (الناقه) عشراً جعلوها سائبه و لایستحلون ظهرها و لااکلها ... .

_______________________________

معانی الاخبار، ص 148، ح 1; نورالثقلین، ج 1، ص 683، ح 410.

7 - احکام ویژه حامی ( شتر نری که از صلبش ده شتر به وجود آید ) از بدعت ها و افترا های مردم جاهلی بر خداوند

ما جعل اللّه . .. و لاحام و لکن الذین کفروا یفترون

اعراب جاهلی از سوار شدن بر شتر مذکور امتناع میورزیدند و آن را از هیچ آب و چراگاهی منع نمی کردند.

12 - بیشتر کفرپیشگان عصر بعثت احکام رایج درباره بحیره ، سائبه ، وصیله و حام ، را احکامی الهی می پنداشتند .

ما جعل اللّه من بحیره . .. یفترون علی اللّه الکذب و اکثرهم لایعقلون

13 - تنها اندکی از کفرپیشگان عصر بعثت - علی رغم طرفداری از احکام رایج درباره بحیره ، سائبه ، وصیله و حامی - آگاه به بدعت بودن آن احکام و نبود آنها در ادیان الهی

و لکن الذین کفروا یفترون علی اللّه الکذب و اکثرهم لایعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 6

6 - جواز استفاده از شتر ، برای سوارشدن انسان ها

جعل لکم الأنع-م لترکبوا منها

9- اخلاص در نحر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 8

8 - قربانی کردن شتر و قصد انجام دادن فرمان الهی ، توصیه خداوند به پیامبر ( ص )

وانحر

قید <لربّک> درباره <صلّ>، قرینه بر وجود چنین قیدی برای <انحر> نیز می باشد. <نحر>; یعنی، مقداری از سینه که جای گلوبند است و از جمله معانی که برای فعل <انحر>، بیان کرده اند، فرمان به کشتن شتر قربانی است. (مفردات)

10- استفاده از شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 11

11- به کارگیری شتر برای باربری و اسب ، استر و الاغ برای سواری ، استفاده کردن مناسب از آنهاست .

و الأنع-م . .. و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه ... و الخیل و البغال و ال

با توجه به اینکه در ضمن منافع شتر، باربری را ذکر کرد و از سواری یاد نکرد و در رابطه با اسب، استر و الاغ، سواری را ذکر کرد و از باربری یاد نکرد، مطلب فوق برداشت شد.

ص: 436

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 7

7 - امکان بهرهوری گسترده بشر از دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، نشانی دیگر از لطف و عنایت خدا و نظارت دقیق او بر احوال آفریده هایش

و ما کنّا عن الخلق غ-فلین . .. و إنّ لکم فی الأنع-م لعبره ... و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندی انسان ها ، فلسفه و حکمت آفرینش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

گفتنی است از <لام> <لهم> (به کار رفته در معنای تعلیل) و نیز از این که آیه شریفه در مقام امتنان است، برداشت یاد شده به دست می آید.

11- اضرار به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 21

21 - صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زیان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

12- اعجاز خلقت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 4

4 - آفرینش ناقه صالح ، به طور غیرعادی و خارج از اسباب و علل طبیعی بود .

ناقه اللّه

از آن جا که همه موجودات، مملوک خدایند، اضافه <ناقه> به نام جلاله <اللّه>، بیانگر ویژگی آن است و از دخالت مستقیم خداوند، در پیدایش آن حکایت دارد.

13- اعجاز شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 6

6 - پیدایش ناقه صالح ، معجزه و باقی ماندن آن ، براساس علل و عوامل طبیعی بود .

ص: 437

ناقه اللّه و سقی-ها . .. فعقروها

14- امتحان با شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 1

1 - فرستادن ناقه صالح به سوی قوم ثمود ، وعده الهی برای آزمایش ایشان

إنّا مرسلوا الناقه فتنه لهم

15- انقیاد شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 3

3 - رام بودن شتر برای بشر و مکانیسم طبیعی قرار گرفتن و حرکت کشتی بر سطح آب تدبیری الهی است .

و علیها و علی الفلک تحملون

16- اهمیت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 4 - 2

2 - شتری که ده ماه از آبستنی آن گذشته ، مرغوب ترین سرمایه عرب در عصر بعثت

و إذا العشار عطّلت

<عشار>، جمع <عُشَراء> است و <ناقه عُشراء> شتری است که ده ماه از آبستنی آن گذشته باشد. از دیدگاه شترداران، شتر در این دوران زیباترین حالت و مرغوب ترین وضعیت را دارد. (لسان العرب)

17- اهمیت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 17

17 - ناقه صالح آیه و معجزه ای بزرگ و دارای اهمیتی خاص بود .

هذه ناقه اللّه لکم ءایه

اضافه <ناقه> به <اللّه> بیانگر برداشت فوق است.

ص: 438

18- اهمیت شیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 3

3 - اهمیت و نقش بسیار شیر شتر ، گاو و گوسفند و فراورده های آن ، در تغذیه انسان ها

و مشارب

برداشت یاد شده از آن جا است که شیر - با آن که از منافع أنعام به شمار می رود - اختصاص به ذکر یافته است.

19- باربری با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 7 - 1،3

1- حمل بار های سنگین و طاقت فرسای انسان به شهر ها و مناطق بسیار دوردست ، از فواید خلقت شتر است

و الأنع-م خلقها لکم . .. و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلاّ بشقّ الأنف

مراد از <بلد لم تکونوا بالغیه> جاهای بسیار دوردست و سختی است که انسان بدون مشقت و سختی نمی تواند به آن جا برسد و <أنعام> اگرچه به معنای <گاو، شتر و گوسفند> است; ولی چون در بین دامها تنها شتر اوصاف مذکور در آیه (باربری به نقاط دوردست) را دارد، ضمیر <تحمل> به صورت <استخدام> به <شتر> - که از جمله انعام مذکور در آیه قبل است - باز می گردد.

3- قدرت فوق العاده شتر در پیمودن راه های طولانی و دشوار و حمل بار های سنگین

و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلاّ بشقّ الأنفس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 11

11- به کارگیری شتر برای باربری و اسب ، استر و الاغ برای سواری ، استفاده کردن مناسب از آنهاست .

و الأنع-م . .. و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه ... و الخیل و البغال و ال

با توجه به اینکه در ضمن منافع شتر، باربری را ذکر کرد و از سواری یاد نکرد و در رابطه با اسب، استر و الاغ، سواری را ذکر کرد و از باربری یاد نکرد، مطلب فوق برداشت شد.

20- بارکشی با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 4

4 - جواز استفاده از شتر و گاو برای سوار شدن و حمل و نقل

فمنها رکوبهم

ص: 439

21- بسمله در نحر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 36 - 6،7

6 - وجوب ذکر نام خدا ، به هنگام نحر کردن شترانی قربانی

فاذکروا اسم اللّه علیها

7 - جواز ذکر هر یک از اسمای خداوند ( اللّه ، رحمان و . . . ) به هنگام نحر شتر

فاذکروا اسم اللّه علیها

اضافه در <اسم اللّه> می تواند بیانیه و یا لامیه باشد. ازاین رو <اسم اللّه> بنابر احتمال اول، به معنای <اسمی که عبارت از اللّه است> و بنابر احتمال دوم <هر اسمی که برای خدا هست> می باشد. برپایه احتمال اول، ذکر نامی غیر از <اللّه> به هنگام ذبح یا نحر حیوان، کافی نیست; به خلاف احتمال دوم. برداشت یاد شده بر اساس احتمال دوم است.

22- تحریم جنین شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 8

8 - تحریم استفاده از گوشت شتر، گاو و جنین آنها، افترا به خداوند است.

قل ءالذکرین حرم . .. ومن أظلم ممن افتری علی الله کذبا

23- تحریم گوشت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 8

8 - تحریم استفاده از گوشت شتر، گاو و جنین آنها، افترا به خداوند است.

قل ءالذکرین حرم . .. ومن أظلم ممن افتری علی الله کذبا

24- تداوم نسل شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 4 - 5

5 - منقرض نشدن نسل شتر ، تا زمان حوادث آغازین قیامت

و إذا العشار عطّلت

ص: 440

25- تسخیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 2

2 - رام و مسخرّ کردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلن-ها لهم

26- تشبیه به شتر تشنه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - واقعه - 56 - 55 - 1

1 - دوزخیان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شتری تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشید .

فش-ربون شرب الهیم

<هیم> جمع <هیماء> است و <هیماء> به شتر تشنه گفته می شود. تشبیه حالت دوزخیان به هنگام نوشیدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بیانگر مطلب یاد شده است.

27- تشبیه به شتر زرد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مرسلات - 77 - 33 - 1

1 - شراره های برخاسته از آتش دوزخ ، همانند شتران زرد رنگ است .

کأنّه جم-لت صفر

<جملات> جمع <جِماله> است. <جماله> یا جمع <جمل> (شتر) و یا اسم جمع است.

28- تشبیه به عبور شتر از سوزن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 40 - 9

9 - آسمان حاوی بهشت، دارای درهایی متعدد و راههایی گوناگون برای ورود به آن جایگاه برین

لاتفتح لهم أبوب السماء و لایدخلون الجنه

29- تعقل در خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 2

ص: 441

2 - تشویق خداوند به تأمل و اندیشه در جلوه های قدرت الهی در طبیعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 4،5

4 - شیوه آفرینش شتر ، شگفت آور و دارای زوایای درخور دقّت و تحقیق است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

تکیه بر شناخت ویژگی های شتر، یا به جهت فایده های فراوان این حیوان برای مردم جزیره العرب است و یا این که شتر در بین حیوانات، کمالاتی بی نظیر دارد و می توان آیه شریفه را ناظر به هر دو نکته دانست.

5 - کشف و شناسایی ویژگی های شتر ، راهنمای فکری انسان برای اعتقاد به قدرت خداوند

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

30- توصیه نحر شتر به محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 8

8 - قربانی کردن شتر و قصد انجام دادن فرمان الهی ، توصیه خداوند به پیامبر ( ص )

وانحر

قید <لربّک> درباره <صلّ>، قرینه بر وجود چنین قیدی برای <انحر> نیز می باشد. <نحر>; یعنی، مقداری از سینه که جای گلوبند است و از جمله معانی که برای فعل <انحر>، بیان کرده اند، فرمان به کشتن شتر قربانی است. (مفردات)

31- جهاد با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 4

4 - دست یابی به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، کسب دانش و . . . ) از حکمت های آفرینش شتران *

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

تنوین <حاجه> برای تفخیم است و مقید شدن حاجت به <فی صدورکم> (حاجتی که در دل دارید) نشانگر این نکته است که شتران افزون بر تأمین نیازهای مادی و خوراکی بشر، وسیله ای مناسب برای دست یابی بشر (به ویژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، کسب دانش و . ..) می باشند.

32- چرای شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 442

6 - اعراف - 7 - 73 - 20،22،23،25

20 - صالح از قوم خویش خواست تا ناقه را برای چریدن آزاد بگذراند .

فذروها تأکل فی أرض اللّه

22 - صالح ( ع ) قوم خویش را به گرفتار آمدن به عذابی دردناک ، در صورت زیان رساندن به ناقه و یا بازداری آن از چریدن ، هشدار داد .

فذروها تأکل فی أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فیأخذکم عذاب ألیم

23 - آزادی ناقه صالح برای چریدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأکل فی أرض اللّه و لاتمسوها بسوء

نهی از آزار رساندن به ناقه پس از فرمان به رها ساختن آن در علفزارها، گویای این است که تحمل ناقه آزاد برای قوم ثمود آسان نبوده و با منافع آنان در تضاد بوده است.

25 - مالکیت خدا بر زمین ، دلیل صالح ( ع ) بر لزوم آزادگذاری ناقه برای چریدن در هر کجای زمین

هذه ناقه اللّه . .. فذروها تأکل فی أرض اللّه

انتساب زمین به خداوند (أرض اللّه) پس از انتساب ناقه به او (ناقه اللّه) استدلالی است از سوی صالح بر لزوم آزادگذاری آن برای چریدن. یعنی چون ناقه از آن خداست و زمین نیز از آن اوست، روا نیست از چریدن بازداشته شود. تفریع جم---له <ذروها ... > به وسیله فاء بر جمله <هذه ناقه اللّه> نیز دلالت بر این معنا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 4،8

4- صالح ( ع ) از قوم خویش خواست تا ناقه را برای چریدن آزاد بگذارند .

فذروها تأکل فی أرض الله

8- مالکیت خداوند بر چراگاهها ، دلیل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه برای چریدن در هر کجای زمین

ه-ذه ناقه الله . .. فذروها تأکل فی أرض الله

تعبیرهای <ناقه خدا> و <زمین خدا> در حقیقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذاری ناقه برای چریدن بود; یعنی ، چون ناقه از آنِ خداست و زمین نیز از آنِ اوست ، روا نیست ناقه را از چریدن باز دارید.

33- حلیت جنین شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنین آنها حلال است.

و من الإبل اثنین . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

34- حلیت گوشت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 1 - 14

ص: 443

14 - حلیت خوردن گوشت برخی از چهارپایان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخی دیگر و حرمت صید و شکار در حال احرام ، از عهد ها و پیمان های الهی با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لکم بهیمه الانعم الا ما یتلی علیکم غیر محلی الصید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 2

2 - جواز خوردن گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

<أنعام> جمع <نعم> به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق می شود. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 2

2 - استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنین آنها حلال است.

و من الإبل اثنین . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپایانی حلال گوشت

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م فکلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 30 - 8،9

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پایانی حلال گوشت

و أُحلّت لکم الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتر است. بنابراین <أنعام>; یعنی، شتران لکن گاهی <أنعام>; گفته می شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده می شود. مقصود از <أنعام>در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنی است که جمله <أحلت لکم الأنعام> به تقدیر <أحلت لکم أکل لحوم الأنعام> می باشد; یعنی، برای شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

9 - استفاده از گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، به جز در مواردی که از سوی خدا تحریم شده ، حلال و جایز است .

و أُحلّت لکم الأنع-م إلاّ ما یتلی علیکم

35- حیات شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 6

6 - پیدایش ناقه صالح ، معجزه و باقی ماندن آن ، براساس علل و عوامل طبیعی بود .

ص: 444

ناقه اللّه و سقی-ها . .. فعقروها

36- خالق شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفریننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنع-م خلقها لکم

<نعم> در لغت تنها به شتر گفته می شود; زیرا که بزرگ ترین نعمتها در نزد عرب است، ولی جمع آن <أنعام> به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 3

3 - شتر ، مخلوق خداوند و آفریده ای هدف دار است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

در آیه شریفه، گرچه سخن از آفریننده شتر به میان نیامده است; ولی سیاق آیات - که در مقام برشمردن نعمت های خداوند، توجّه دادن انسان به قدرت مندی او و ضرورت معاد می باشد - بیانگر این است که خداوند، آن را خلق کرده و آفریدن آن لغو نبوده است.

37- خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرینش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه های ربوبیت بی همتای خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنع-م

<أنعام> جمع <نَعَم> (شتر) می باشد; ولی این واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نیز به کار می رود; چنان که در آیه شریفه به همین معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند ، مخلوق خدا و جلوه هایی از قدرت او

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

<أنعام> به معنای شتر، گاو و گوسفند است و جمله <ممّا علمت أیدینا> کنایه از قدرت خدا می باشد. گفتنی است که آیه شریفه در مقام بیان جلوه های آن در طبیعت است.

ص: 445

38- خوردن گوشت شتر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در میان مردم عصر بعثت ، امری رایج و متداول بوده است .

و الأنع-م خلقها لکم . .. و منها تأکلون ... و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و

با توجه به اینکه در ردیف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ه نها ذکر شده ، ولی برای اسب، استر و الاغ چنین استفاده ای بیان نگردیده و از طرفی این آیات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانی که استفاده از چیزی متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمی کند، معلوم می شود که خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولی خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

39- دشمنی با شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 156 - 2

2 - ناقه صالح ، در معرض کینه و دشمنی ثمودیان

و لاتمسّوها بسوء

40- دلایل آزادی شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 8

8- مالکیت خداوند بر چراگاهها ، دلیل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه برای چریدن در هر کجای زمین

ه-ذه ناقه الله . .. فذروها تأکل فی أرض الله

تعبیرهای <ناقه خدا> و <زمین خدا> در حقیقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذاری ناقه برای چریدن بود; یعنی ، چون ناقه از آنِ خداست و زمین نیز از آنِ اوست ، روا نیست ناقه را از چریدن باز دارید.

41- زوجیت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 - خداوند، آفریننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو برای بهره برداری آدمیان

ثمنیه ازوج من الضأن اثنین

<ثمانیه أزواج> می تواند بدل برای <حموله و فرشا> باشد که خود مفعول <أنشأ> می باشند. در این صورت معنای آیه چنین می شود: <أنشأ من الأنعام ثمانیه أزواج>.

ص: 446

42- زیان به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - ذاریات - 51 - 43 - 4

4 - قطعی شدن عذاب بر ثمودیان ، پس از آسیب رساندن به ناقه صالح

و فی ثمود إذ قیل لهم تمتّعوا حتّی حین

43- سختی عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 29 - 5

5 - عملی ساختن قتل ناقه صالح ، امری دشوار برای قوم ثمود

فنادوا صاحبهم فتعاطی فعقر

از این که قوم ثمود، برای عملی ساختن توطئه خویش، به فرد خاصی مراجعه کردند; استفاده می شود که آنان یا بیم داشتند که شخصاً وارد عمل شوند و یا توان جسمی آن کار را نداشتند.

44- سواری از شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 4،6

4 - خداوند ، برخی از دام ها ( چون شتر ) را برای سوار شدن و برخی دیگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفریده است .

الأنع-م لترکبوا منها و منها تأکلون

6 - جواز استفاده از شتر ، برای سوارشدن انسان ها

جعل لکم الأنع-م لترکبوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 4

4 - دست یابی به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، کسب دانش و . . . ) از حکمت های آفرینش شتران *

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

تنوین <حاجه> برای تفخیم است و مقید شدن حاجت به <فی صدورکم> (حاجتی که در دل دارید) نشانگر این نکته است که شتران افزون بر تأمین نیازهای مادی و خوراکی بشر، وسیله ای مناسب برای دست یابی بشر (به ویژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، کسب دانش و . ..) می باشند.

ص: 447

45- سهم آب شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 28 - 1،3،4،6،7

1 - تقسیم آب در سرزمین قوم ثمود ، میان ایشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمه بینهم

3 - اختصاص یافتن سهمی از آب سرزمین ثمود به ناقه صالح ، برای ایشان دشوار بود و مایه امتحان برای آنان

إنّا مرسلوا الناقه فتنه لهم . .. أنّ الماء قسمه بینهم

برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه درصدد تدارک زمینه امتحانی است که در آیه قبل با تعبیر <فتنه> آمده است.

4 - اختصاص یافتن نیمی از آب سرزمین ثمود ، به ناقه صالح ( ع ) *

أنّ الماء قسمه بینهم

ظاهر این است که عبارت <قسمه بینهم> نظر به قسمت مساوی داشته باشد; زیرا در غیر آن صورت باید سهم، مشخص می شد.

6 - قوم ثمود ، موظف به رعایت قانون و تجاوز نکردن به سهم ناقه از آب

کلّ شرب محتضر

7 - مجاز نبودن قوم ثمود ، برای حضور در کناره های آب در زمان اختصاص یافته به ناقه صالح

قسمه بینهم کلّ شرب محتضر

ظاهراً واژه <محتضر> علاوه بر دخالت نکردن هر یک در سهم دیگری، این معنا را نیز افاده می کند که حتی حضور یافتن هر کدام در کنار نهر یا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.

46- شتر باردار ده ماهه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 4 - 2

2 - شتری که ده ماه از آبستنی آن گذشته ، مرغوب ترین سرمایه عرب در عصر بعثت

و إذا العشار عطّلت

<عشار>، جمع <عُشَراء> است و <ناقه عُشراء> شتری است که ده ماه از آبستنی آن گذشته باشد. از دیدگاه شترداران، شتر در این دوران زیباترین حالت و مرغوب ترین وضعیت را دارد. (لسان العرب)

47- شتر در جاهلیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - تکویر - 81 - 4 - 2

2 - شتری که ده ماه از آبستنی آن گذشته ، مرغوب ترین سرمایه عرب در عصر بعثت

ص: 448

و إذا العشار عطّلت

<عشار>، جمع <عُشَراء> است و <ناقه عُشراء> شتری است که ده ماه از آبستنی آن گذشته باشد. از دیدگاه شترداران، شتر در این دوران زیباترین حالت و مرغوب ترین وضعیت را دارد. (لسان العرب)

48- شتر در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 7 - 2

2- شتر وسیله حمل و نقل و تبادل کالا های تجارتی در عصر بعثت بوده است .

و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلی بشقّ الأنفس

49- شتر در کفّاره

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 4،8،26

4 - جریمه و سزای کشتن شکار ، قربانی کردن دام اهلی ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شکار است .

و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم

<نعم> مفرد کلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته می شود. <جزاء> مبتدائی است که خبر آن حذف شده است یعنی علیه جزاء و کلمه <مثل> صفت <جزاء> می باشد و مراد از آن می تواند همگونی در جنس و وزن و یا همانندی در قیمت باشد. <من النعم> صفت و یا حال برای <جزاء> است. امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.

8 - جریمه و سزای شکار در حال احرام و یا در حرم مکه ( شتر ، گاو و یا گوسفند ) باید به آستان کعبه تقدیم شود .

فجزاء مثل ما قتل . .. هدیاً بلغ الکعبه

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

50- شتر در مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 449

8 - یوسف - 12 - 65 - 16

16- شتر وسیله متعارف حمل کالا ، در مصر و کنعان باستان

و نزداد کیل بعیر

51- شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 15،16

15 - خداوند بدون جریان اسباب و علل عادی ، شتری آفرید تا معجزه ای باشد بر اثبات رسالت صالح ( ع )

هذه ناقه اللّه لکم ءایه

چون ناقه نشانه ای بر رسالت صالح(ع) بود، معلوم می شود به گونه ای خارق العاده به وجود آمده بود.

16 - ناقه صالح ، شاهد و دلیلی آشکار بر حقانیت رسالت آن حضرت

قد جاءتکم بینه من ربکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 10

10- < عن أبی جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) سأل جبرئیل ( ع ) : . . . فقال : یا محمد ( ص ) ان صالحاً بعث إلی قومه . . . قالوا : یا صالح ادع لنا ربک یخرج لنا من ه-ذا الجبل الساعه ناقه حمراء شقراء وبراء عشراء بین جنبیها میل . . . فسأل الله تعالی صالح ذلک فانصدع الجبل صدعاً . . . ثم اضطرب ذلک الجبل . . . ثم لم یفجأهم إلاّ رأسها . . . ثم خرج سائر جسد ها ثم استوت قائمه علی الأرض . . . ;

از امام باقر(ع) روایت شده است که رسول خدا از جبرئیل [درباره قوم صالح] سؤال فرمود ، . .. جبرئیل گفت: ای محمد! صالح به سوی قومش مبعوث شد ... به او گفتند: ای صالح! برای ما از پروردگارت بخواه که همین لحظه از این کوه شتری بیرون آورد قرمز پررنگ و پرکرک که ده ماه از حملش گذشته و بین دو پهلویش یک میل فاصله باشد ... آن گاه صالح این را از خدا خواست و کوه شکاف بزرگی برداشت ... سپس به لرزه درآمد ... ناگهان سر شتر از کوه بیرون آمد ... سپس باقی جسدش خارج شد و روی زمین ایستاد ...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 11،13

11- تقاضای قوم ثمود در اعطای معجزه مورد نظرشان ( ناقه = شتر ماده ) از سوی خداوند اجابت شد .

و ءاتینا ثمود الناقه

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهی ( ناقه ) عکس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد کردند .

و ءاتینا ثمود الناقه مبصره فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 3

3 - ناقه ( شتر ماده ) ، معجزه صالح پیامبر

ص: 450

قال ه-ذه ناقه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه ای ( ناقه ) از صالح پیامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقه

جمله <إنّا مرسلوا الناقه> در مقام وعده و اخبار از آینده است. <الف و لام> در <الناقه> برای عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 2

2 - ناقه صالح ، معجزه الهی و نشانه رسالت آن حضرت بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقه اللّه

اضافه <ناقه> به <اللّه> - پس از بیان رسالت صالح(ع) - بیانگر معجزه بودن آن برای اثبات رسالت او است.

52- شتر قربانی حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانی کردن به هر یک از شتر ، گاو و گوسفند

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتران است. لکن گاهی برای مجموع شتر، گاو و گوسفند به کار می رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از <أنعام> در این جا، معنای دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنی است که <بهیمه> به معنای چهارپا و اضافه آن به <أنعام> بیانیه است; یعنی، چهارپایی که عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 36 - 1،2،4،5

1 - شتران قربانی از شعائر دینی و الهی مراسم حج

و البدن جعلن-ها لکم من شع-ئر اللّه

<بدن> جمع <بدنه> است. <بدنه> نیز در لغت، به گاو و شتر درشت و چاق گفته می شود. در گذشته، کسانی که قصد داشتند در مراسم حج شرکت کنند، از قبل به دام هایی قربانی خوب می رسیدند تا چاق و فربه شوند. بدین جهت به گاو و شتر قربانی <بدنه> گفته می شد. گفتنی است که مراد از <بدن> در آیه یاد شده - به قرینه <فإذا وجبت جنوبه> - تنها شتران می باشد; یعنی، شترانی را که به رسم قربانی به همراه می برید، برای شما از شعائر دینی و الهی قرار دادیم.

2 - لزوم برگزیدن شتران درشت و چاق برای قربانی در حج

و البدن جعلن-ها لکم من شع-ئر اللّه

به کارگیری <بدن> - که به معنای شتران فربه و چاق است - به جای <إبل> - که به مطلق شتر اطلاق می شود - می تواند

ص: 451

توصیه ای باشد به حج گزاران که شتران فربه و درشت را، برای قربانی برگزینند.

4 - استفاده از شتران قربانی ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذیه از شیر آنها ) ، برای حاجیان مجاز است .

و البدن . .. لکم فیها خیر

مقصود از <لکم فیها خیر> با توجه به آیه 33 (لکم فیها منافع إلی أجل مسمّی)، این است که حاجیان می توانند تا روز قربانی، از شترانی که به رسم قربانی به همراه خود می برند، بهره گیری کنند (آنها را سوار شوند، یا با آنها بار حمل کنند و یا از شیر آنها تغذیه نمایند).

5 - لزوم نشانه گذاری شترانی که حاجیان جهت قربانی به همراه خود می برند .

و البدن جعلن-ها لکم من شع-ئر اللّه

این سخن خدا که: <ما شتران قربانی را شعائر و نشانه های دینی قرار دادیم> می تواند دربردارنده این توصیه باشد که حاجیان نیز باید شتران را به منظور این که آنها از دیگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذاری کنند.

53- شگفتی خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 4

4 - شیوه آفرینش شتر ، شگفت آور و دارای زوایای درخور دقّت و تحقیق است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

تکیه بر شناخت ویژگی های شتر، یا به جهت فایده های فراوان این حیوان برای مردم جزیره العرب است و یا این که شتر در بین حیوانات، کمالاتی بی نظیر دارد و می توان آیه شریفه را ناظر به هر دو نکته دانست.

54- شیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 5

5 - حلیّت برخی از خوردنی ها ( شتر و شیر آن ) بر مسلمانان ، مورد اعتراض یهود

کل الطّعام کان حلا لبنی اسرائیل . .. ان کنتم صادقین

در شأن نزول آیه آمده است که یهودیان برای ردّ سخن پیامبر (ص) که خود را بر آیین ابراهیم (ع) می دانست گفتند: با آن که گوشت شتر در آیین ابراهیم (ع) حرام بوده چرا در آیین اسلام تحریم نشده است؟

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 2

2 - شیر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از منابع مهم تغذیه انسان

نسقیکم ممّا فی بطونها

ص: 452

55- شیر شتر از آیات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 3

3- بیرون آوردن شیر خالص و آماده نوشیدن ، از بین خون و سرگین داخل شکنبه شتر ، گاو و گوسفند ، از آیات خداوند

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

56- صفات جسمانی شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 28 - 5

5 - ناقه صالح ، حیوانی خارق العاده در هیکل و مصرف آب *

أنّ الماء قسمه بینهم

برداشت یاد شده در صورتی است که نیمی از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف کرده باشد.

57- عاقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 29 - 4،6،8،9

4 - انتخاب فردی خاص و استمداد از او از سوی قوم ثمود ، برای کشتن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم

6 - کشنده ناقه صالح ، پذیرای پیشنهاد قوم ثمود ، در کشتن ناقه بدون هیچ تأمل *

فتعاطی فعقر

کاربرد عبارت های <فتعاطی> و <فعقر> با <فاء>، بیانگر عدم تراخی در قبول و سرعت در عملی ساختن قتل ناقه می باشد.

8 - تحقق توطئه کشتن ناقه صالح ، به وسیله فردی واحد

فعقر

واژه <عقر> (به صورت مفرد) می رساند که هر چند جمع کثیری در توطئه قتل ناقه شرکت داشتند، اما اجرای آن به وسیله فردی واحد صورت گرفت.

9 - < عن أصبغ بن نباته ، قال : سمعت أمیرالمؤمنین ( ع ) . . . یقول : إنّما یجمع الناس الرضا و الغضب ، أیّها الناس إنّما عقر ناقه ثمود واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آیه ذلک قوله جلّوعزّ < فنادوا صاحبهم فتعاطی فعقر > . . . ;

اصبغ بن نباته گوید: از امیرالمؤمنین(ع) شنیدم. .. که می فرمود: رضایت و غضب مردم [به امری که انجام می گیرد] سبب می شود [که ثواب و عقاب آن] همه را فراگیرد. ای مردم! ناقه ثمود را یک نفر پی کرد; ولی خداوند همه آن قوم را گرفتار عذاب کرد; زیرا همه راضی بودند و نشانه این مطلب قول خدای جلّوعزّ است که می فرماید: فنادوا صاحبهم فتعاطی فعقر>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 31 - 5

5 - همدستان کشنده ناقه صالح ، شریک جرم او و مبتلا به عذابی همسان

ص: 453

فتعاطی فعقر . .. فکانوا کهشیم المحتظر

مفرد بودن <فقعر> می رساند که کشنده ناقه یک نفر بود; ولی تعبیر <أرسلنا علهیم> افاده می کند که عذاب الهی - علاوه بر کشنده ناقه - شامل همه کسانی بود که به صورت غیر مستقیم، نوعی هم فکری و هماهنگی با وی داشته اند.

58- عبرت از خروج شیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 4

4- در خارج کردن شیر خالص از میان خون و فضولات غذایی شتر ، گاو و گوسفند ، درس عبرتی است برای انسانها

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

59- عبرت از شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 1

1- در شتر ، گاو و گوسفند درس عبرتی برای انسانهاست .

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم

<أنعام> نامی است برای شتر، گاو و گوسفند.

60- عظمت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 5

5 - ناقه صالح ، دارای جثه ای خارق العاده و بس عظیم *

قال ه-ذه ناقه لها شرب و لکم شرب یوم معلوم

از این که آب آشامیدنی منطقه ثمود، سهمیه بندی می شود (یک روز سهم ناقه صالح و روز دیگر سهم همه مردم ثمود) می توان دریافت که آن ناقه از جثه ای چنان بزرگ برخوردار بود که به تنهایی به اندازه همه ثمودیان و چهارپایانشان، آب می نوشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 3

3 - ناقه صالح ، حیوانی با عظمت و دارای حرمتی ویژه در پیشگاه خداوند

ناقه اللّه

استناد <ناقه> به <اللّه> و عنایت ویژه به آزار ندیدن آن و توصیه به دستبرد نزدن مردم به سهمیه آب آن، بیانگر احترام و ارج مندی خاص آن حیوان، در نزد خداوند است.

ص: 454

61- عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 77 - 1،2،4

1 - کافران قوم ثمود ناقه صالح را پی کردند و آن را هلاک ساختند .

فعقروا الناقه و عتوا عن أمر ربهم

<عقر> به معنای مجروح ساختن است و آنگاه که گفته شود <عقر الفرس و البعیر>، یعنی پای آن را قطع کرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البیان آمده <عَقْر> به جراحتی گفته می شود که مایه هلاکت گردد.

2 - کافران قوم ثمود با پی کردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپیچی کردند و مردمی متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقه و عتوا عن أمر ربهم

مراد از <أمر ربهم> همان است که در آیه 73 مطرح شده بود یعنی: زیان نرساندن به ناقه و آزادگذاری آن برای چریدن.

4 - کفرپیشگان قوم ثمود پس از کشتن ناقه صالح ، از وی خواستند تا تهدیدش ( نزول عذاب دردناک ) را به اجرا گذارد .

قالوا یصلح ائتنا بما تعدنا إن کنت من المرسلین

مراد از <ما تعدنا> عذابی است که در آیه 73 (فیأخذکم عذاب ألیم) بیان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 78 - 5

5 - کافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر کفرورزی و از میان بردن ناقه صالح به هلاکت رسیدند .

قال الملأ الذین استکبروا . .. فأخذتهم الرجفه

کلمه <فاء> در <فأخذتهم> نزول عذاب را بر حقایق بیان شده در آیات قبل مرتبط می سازد که از آنهاست کفرورزی قوم صالح، پی کردن ناقه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1

1 - صالح ( ع ) پس از حتمی شدن نزول عذاب الهی بر اثر پی کردن ناقه ، از قوم خویش فاصله گرفت و به دیاری دیگر شتافت .

فتولی عنهم

جمله <تولی عنهم> عطف بر <فعقروا الناقه> در آیه 77 است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 29 - 1،3،4،6،8

1 - توطئه قوم ثمود ، برای از میان بردن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم فتعاطی فعقر

3 - تصمیم بدون اندیشه و به دور از تدبیر قوم ثمود ، در از میان بردن معجزه الهی ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

ص: 455

به کار رفتن <فاء> در <فنادوا> - به جای <ثمّ> یا حرف دیگر - احتمال دارد بیانگر بی تأملی قوم ثمود در کشتن ناقه باشد.

4 - انتخاب فردی خاص و استمداد از او از سوی قوم ثمود ، برای کشتن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم

6 - کشنده ناقه صالح ، پذیرای پیشنهاد قوم ثمود ، در کشتن ناقه بدون هیچ تأمل *

فتعاطی فعقر

کاربرد عبارت های <فتعاطی> و <فعقر> با <فاء>، بیانگر عدم تراخی در قبول و سرعت در عملی ساختن قتل ناقه می باشد.

8 - تحقق توطئه کشتن ناقه صالح ، به وسیله فردی واحد

فعقر

واژه <عقر> (به صورت مفرد) می رساند که هر چند جمع کثیری در توطئه قتل ناقه شرکت داشتند، اما اجرای آن به وسیله فردی واحد صورت گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 12 - 7

7 - < عن عبد اللّه بن زَمعَه قال : خطب رسول اللّه ( ص ) فذکر الناقه و ذکر الذی عقرها فقال : < إذ انبعث أشقاها > قال : انبعث لها رجل عارم عزیز منیع فی رهطه ;

عبداللّه بن زَمعه روایت کرده که رسول خدا(ص) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و کسی که آن را پی کرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] <إذ انبعث أشقاها> مردی برای پی کردن ناقه [صالح] تحریک شد که زشت خو و مردم آزار و در قبیله خود عزیز و مورد حمایت بود>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 2

2 - قوم ثمود ، ناقه صالح را پی کرده ، آن را به هلاکت رساندند .

فعقروها

زمانی که با شمشیر بر پاهای شتر یا اسب، ضربه وارد کنند، گفته می شود: <عَقَرْتُ> (صحاح اللغه). گاهی فعل <عقر> در موردی به کار می رود که آن را <نحر> کرده باشند. (مصباح)

62- فلسفه خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 - خداوند شتر و گاو نر و ماده را برای بهره برداری انسان آفریده است.

و هو الذی أنشأ . .. و من الإبل اثنین و من البقر اثنین قل ءالذکرین حرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرینش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گیری انسان از آنهاست .

ص: 456

و الأنع-م خلقها لکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، برای انسان و در خدمت او است .

کلوا وارعوا أنع-مکم

به شتر، گاو و گوسفند <أنعام> گفته می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 3،5

3 - خداوند برخی از دام ها ( چون شتر و گاو ) را برای سوار شدن و حمل و نقل آفریده است .

فمنها رکوبهم

<من> در <فمنها> برای تبعیض است; یعنی، برخی از انعام که مقصود از آن شتر و گاو است.

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را برای تغذیه انسان آفرید .

و منها یأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 1،3

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفریده است .

اللّه الذی جعل لکم الأنع-م

لام در <لکم> برای تعلیل است; یعنی، به خاطر شما، <أنعام> (جمع <نَعَمْ>) در اصل به معنای شتر است; ولی گاهی برای مجموع <شتر، گاو و گوسفند> به کار می رود. برداشت یاد شده بر اساس همین احتمال است.

3 - خداوند ، شتران را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفرید .

اللّه الذی جعل لکم الأنع-م

جمله <و علیها و علی الفلک تحملون> در آیه بعد، قرینه است براین که مقصود از <أنعام> می تواند تنها شتران (معنای اصلی این واژه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 2،3،4

2 - تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، از حکمت های آفرینش شتران

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

3 - سوار شدن و تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، حکمت اصلی آفرینش شتران

لترکبوا منها . .. و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لام تعلیل تنها بر سر <لترکبوا> و <لتبلغوا. ..> آمده است; نه برای منافع دیگر و حمل و نقل.

4 - دست یابی به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، کسب دانش و . . . ) از حکمت های آفرینش شتران *

ص: 457

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

تنوین <حاجه> برای تفخیم است و مقید شدن حاجت به <فی صدورکم> (حاجتی که در دل دارید) نشانگر این نکته است که شتران افزون بر تأمین نیازهای مادی و خوراکی بشر، وسیله ای مناسب برای دست یابی بشر (به ویژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، کسب دانش و . ..) می باشند.

63- فواید پشم شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، کرک و موی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، متناسب با زیست طبیعی انسان است .

جعل لکم من الأنع-م . .. تستخفّونها ... أث-ثًا و مت-عًا

از اینکه خداوند پشم، کرک و موی دامها را در جهت تهیه اثاثیه و لوازم زندگی آفریده است، گویای متناسب بودن آنها با زیست طبیعی انسان می باشد; چون خداوند حکیم و داناست.

64- فواید پوست شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرینش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه ای که از پوست آنها خانه و سرپناه سبک و قابل انتقال ( برای عشایر و صحرانشین ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لکم من جلود الأنع-م بیوتًا تستخفّونها یوم ظعنکم و یوم إقامتکم

6- بهرهوری انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن سرپناه سبک و قابل انتقال ، از نعمت های الهی است .

و جعل لکم من جلود الأنع-م بیوتًا

65- فواید شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 144 - 1

1 - خداوند شتر و گاو نر و ماده را برای بهره برداری انسان آفریده است.

و هو الذی أنشأ . .. و من الإبل اثنین و من البقر اثنین قل ءالذکرین حرم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 65 - 16

ص: 458

16- شتر وسیله متعارف حمل کالا ، در مصر و کنعان باستان

و نزداد کیل بعیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 5 - 4

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، دارای فواید و منافع گوناگون برای انسان

و الأنع-م خلقها لکم فیها دفءٌ و من-فع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 7 - 1،2

1- حمل بار های سنگین و طاقت فرسای انسان به شهر ها و مناطق بسیار دوردست ، از فواید خلقت شتر است

و الأنع-م خلقها لکم . .. و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلاّ بشقّ الأنف

مراد از <بلد لم تکونوا بالغیه> جاهای بسیار دوردست و سختی است که انسان بدون مشقت و سختی نمی تواند به آن جا برسد و <أنعام> اگرچه به معنای <گاو، شتر و گوسفند> است; ولی چون در بین دامها تنها شتر اوصاف مذکور در آیه (باربری به نقاط دوردست) را دارد، ضمیر <تحمل> به صورت <استخدام> به <شتر> - که از جمله انعام مذکور در آیه قبل است - باز می گردد.

2- شتر وسیله حمل و نقل و تبادل کالا های تجارتی در عصر بعثت بوده است .

و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلی بشقّ الأنفس

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1،6

1 - وجود و کارایی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای انسان ، آکنده از درس ها و عبرت هایی از تقدیر و تدبیر الهی است .

و إنّ لکم فی الأنع-م لعبره

<أنعام>; یعنی، گله های شتر، گاو و گوسفند. <عبره> و <إعتبار> نیز به معنای پندگرفتن و اندرز یافتن است.

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از منابع درآمد و امرار معاش انسان

و منها تأکلون

جمله <و منها تأکلون> (از آنها می خورید) می تواند تعبیر کنایی از ارتزاق و کسب درآمد باشد; چنان که گفته می شود <فلانی از حرفه اش می خورد> که مقصود این است که فلانی از حرفه اش زندگی کرده کسب درآمد می نماید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 22 - 1

1 - امکان بهرهوری بشر از شتران و کشتی ها در جهت سواری و حمل و نقل ، نمونه ای دیگر از تدبیر الهی

و علیها و علی الفلک تحملون

ضمیر در <علیها> به أنعام بازمی گردد و مراد از آن - به قرینه <تحملون> - تنها شتران است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 6

ص: 459

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت های بزرگ الهی برای بشر و دارای نقش مفید و مؤثر در بهبود زندگی وی

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

از اختصاص به ذکر یافتن <أنعام> از میان دیگر نعمت های الهی برای بشر، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 3

3 - خداوند برخی از دام ها ( چون شتر و گاو ) را برای سوار شدن و حمل و نقل آفریده است .

فمنها رکوبهم

<من> در <فمنها> برای تبعیض است; یعنی، برخی از انعام که مقصود از آن شتر و گاو است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند - علاوه بر خوردن و سوار شدن - دارای منافع بسیار و انواع سود ها برای بشر است .

فمنها رکوبهم و منها یأکلون . و لهم فیها من-فع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 8،9

8 - بهره مندی انسان ها ، فلسفه آفرینش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لکم من الأنع-م

9 - دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) دارای اهمیت و نقش ویژه در تغذیه و بهرهوری انسان ها

و أنزل لکم من الأنع-م ثم-نیه أزوج

از اختصاص به ذکر یافتن دام ها از میان دیگر حیوانات و نعمت های خدادادی، به وقت سخن گفتن از آفرینش انسان ها، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 4

4 - خداوند ، برخی از دام ها ( چون شتر ) را برای سوار شدن و برخی دیگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفریده است .

الأنع-م لترکبوا منها و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 2،3،4،5

2 - تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، از حکمت های آفرینش شتران

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

3 - سوار شدن و تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، حکمت اصلی آفرینش شتران

لترکبوا منها . .. و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لام تعلیل تنها بر سر <لترکبوا> و <لتبلغوا. ..> آمده است; نه برای منافع دیگر و

ص: 460

حمل و نقل.

4 - دست یابی به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، کسب دانش و . . . ) از حکمت های آفرینش شتران *

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

تنوین <حاجه> برای تفخیم است و مقید شدن حاجت به <فی صدورکم> (حاجتی که در دل دارید) نشانگر این نکته است که شتران افزون بر تأمین نیازهای مادی و خوراکی بشر، وسیله ای مناسب برای دست یابی بشر (به ویژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، کسب دانش و . ..) می باشند.

5 - شتران و کشتی ها ، از وسایل فراهم شده از سوی خداوند ، برای حمل و نقل انسان ها در دریا و خشکی

و علیها و علی الفلک تحملون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 6

6 - شتر ، حیوانی سودمند برای انسان و نعمتی الهی است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

یاد کردن از مخلوقی خاص، برای ترغیب انسان به تفکّر نشان تأثیر مثبت این مخلوق، در زندگانی انسان ها است.

66- فواید شیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 5

5- شیر شتر ، گاو و گوسفند نوشیدنی ، سالم و سهل التناول است .

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

<خالصاً> (پالوده از هر چیز) حکایت از سلامت آن و <سائغاً> (آسان جریان یابنده) حکایت از سهل التناول بودن آن می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، دارای نوشیدنی های بسیار برای انسان

و مشارب

67- فواید کرک شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، کرک و موی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، متناسب با زیست طبیعی انسان است .

ص: 461

جعل لکم من الأنع-م . .. تستخفّونها ... أث-ثًا و مت-عًا

از اینکه خداوند پشم، کرک و موی دامها را در جهت تهیه اثاثیه و لوازم زندگی آفریده است، گویای متناسب بودن آنها با زیست طبیعی انسان می باشد; چون خداوند حکیم و داناست.

68- فواید موی شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 9

9- پشم ، کرک و موی دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، متناسب با زیست طبیعی انسان است .

جعل لکم من الأنع-م . .. تستخفّونها ... أث-ثًا و مت-عًا

از اینکه خداوند پشم، کرک و موی دامها را در جهت تهیه اثاثیه و لوازم زندگی آفریده است، گویای متناسب بودن آنها با زیست طبیعی انسان می باشد; چون خداوند حکیم و داناست.

69- قتل شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 65 - 1،7

1- کافران قوم ثمود ، با نادیده گرفتن هشدار های صالح ( ع ) ، ناقه او را پی کردند و آن را هلاک ساختند .

فعقروها

<عقر> (مصدر عقروا) در اصل به معنای پی کردن شتر و قطع پاهای آن با شمشیر است; به نحر کردن و کشتن شتر نیز <عقر> گفته می شود.

7- < عن أبی عبدالله ( ع ) ( فی حدیث قوم صالح ) . . . قالوا : اعقروا ه-ذه الناقه . . . ثم قالوا : من الذی یلی قتلها و نجعل له جعلاً ما أحب ، فجائهم رجل . . . شقی من الأشقیاء . . . فجعلوا له جعلاً . . . فقعد لها فی طریقها فضربها بالسیف ضربه فلم تعمل شیئاً فضربها ضربه اُخری فقتلها . . . و أقبل قوم صالح فلم یبق أحد منهم إلاّ شرکه فی ضربته . . . فأوحی الله تبارک و تعالی إلی صالح ( ع ) . . . قل لهم : إنی مرسل علیکم عذابی إلی ثلاثه أیام فإنهم تابوا و رجعوا قبلت توبتهم و صددت عنهم . . . فأتاهم صالح ( ع ) فقال لهم : . . . یا قوم إنکم تصبحون غداً و وجوهکم مصفرّه والیوم الثانی وجوهکم محمرّه والیوم الثالث وجوهکم مسودّه . . . ;

از امام صادق(ع) [در داستان قوم صالح] روایت شده که [قوم او]گفتند: این شتر را از پای درآورید . .. سپس گفتند: چه کسی داوطلب کشتن آن می شود ما برای او دستمزدی که دلخواهش باشد قرار می دهیم. پس مردی که از اشقیا بود، نزد آنان آمد ... و دستمزدی برای او قرار دادند. پس آن مرد در راه شتر کمین کرد و ضربتی بر آن وارد کرد که کارساز نبود و با ضربتی دیگر او را کشت ... و قوم صالح آمدند و تمامی آنها [با پرداخت اجرت] در ضربه ای که آن مرد زده بود، خود را سهیم کردند ... پس خدا به صالح وحی کرد که به آنان بگو من تا سه روز عذاب خود را بر شما خواهم فرستاد. پس اگر [در این سه روز] آنان توبه کردند و برگشتند، توبه آنها را می پذیرم و از [عذاب ]آنان منصرف می شوم ... پس صالح نزد قومش آمد و گفت...ای قوم! فردا صبح صورتهای شما زرد می شود و روز دوم سرخ و روز سوم سیاه می گردد...>.

ص: 462

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1- قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از کشتن ناقه اظهار ندامت نکردند و بر شرکورزی و انکار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزیدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 67 - 4

4- کشتن ناقه صالح ، از ستمگری های قوم ثمود بود .

و أخذ الذین ظلموا الصیحه

از آن جا که کشتن ناقه صالح نیز در نزول عذاب دخیل بود ، معلوم می شود ظلم در <الذین ظلموا> اشاره به کشتن ناقه نیز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 157 - 1،3،8

1 - اقدام ثمودیان به پی کردن ناقه صالح ، علی رغم هشدار وی

و لاتمسّوها بسوء . .. فعقروها

<عَقْر> (مصدر <عقروا>) به معنای پی کردن و <اصبحوا> معادل <صاروا> است.

3 - هم دلی و هم گامی ثمودیان در کشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن-دمین

با توجه به این که ناقه صالح، تنها به وسیله یک تن از ثمودیان پی شد، جمع آمدن <عقروا> و نیز <أصبحوا نادمین>، می رساند که همه قوم ثمود در کشتن ناقه دست داشتند و یا بدان راضی بودند.

8 - < عن علی ( ع ) : . . . إنّما عقر ناقه ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لماعموه بالرضی فقال سبحانه < فعقروها فأصحبوا نادمین > . . . ;

از حضرت علی(ع) روایت شده است:. .. پی کننده ناقه قوم ثمود یک نفر بود; در حالی که خداوند عذاب را بر همه آنان فرستاد; چون آنان به عمل آن یک نفر راضی بودند. خداوند سبحان می فرماید: <فعقروها فأصبحوا نادمین>...>.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 158 - 2

2 - نتیجه بخش نبودن پشیمانی ثمودیان ، پس از کشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن-دمین . فأخذهم العذاب

70- قداست شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 3

ص: 463

3 - ناقه صالح ، حیوانی با عظمت و دارای حرمتی ویژه در پیشگاه خداوند

ناقه اللّه

استناد <ناقه> به <اللّه> و عنایت ویژه به آزار ندیدن آن و توصیه به دستبرد نزدن مردم به سهمیه آب آن، بیانگر احترام و ارج مندی خاص آن حیوان، در نزد خداوند است.

71- قدرت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 7 - 3

3- قدرت فوق العاده شتر در پیمودن راه های طولانی و دشوار و حمل بار های سنگین

و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلاّ بشقّ الأنفس

72- قوم ثمود و شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 21

21 - صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زیان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 65 - 1،2

1- کافران قوم ثمود ، با نادیده گرفتن هشدار های صالح ( ع ) ، ناقه او را پی کردند و آن را هلاک ساختند .

فعقروها

<عقر> (مصدر عقروا) در اصل به معنای پی کردن شتر و قطع پاهای آن با شمشیر است; به نحر کردن و کشتن شتر نیز <عقر> گفته می شود.

2- قوم ثمود ، با پی کردن ناقه صالح و از میان بردن آیت رسالت او ، عذاب الهی را برای خویش قطعی ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فی دارکم ثل-ثه أیام

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1- قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از کشتن ناقه اظهار ندامت نکردند و بر شرکورزی و انکار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزیدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 27 - 6،7،8

ص: 464

6 - صالح پیامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار برای مشاهده عکس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقه . .. فارتقبهم و اصطبر

7 - تذکر خداوند به صالح ( ع ) ، برای آماده بودن در قبال عکس العمل ناشایست قوم ثمود پس از مشاهده معجزه

فارتقبهم و اصطبر

امر <فارتقبهم و اصطبر> در حقیقت تذکر به صالح(ع) است که انتظار نداشته باشد قوم حق ستیز ثمود با دیدن معجزه او، دست از عناد و لجاج بردارند; بلکه [شایسته است] وی به نظارت بنشیند و آماده عکس العمل های ناروای آنان باشد و خویشتن داری کند.

8 - اخبار الهی از برخورد های توطئه آمیز و مخفیانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهی *

فارتقبهم

با توجه به این که در واژه <فارتقب> ریزنگری و نظارت دقیق نهفته است، احتمال می رود این فرمان، در مقام بیان حرکت های مرموز قوم ثمود در برابر معجزه ای باشد که برای آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 29 - 2

2 - نارضایتی قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهمیه بندی آب

أنّ الماء قسمه بینهم . .. فنادوا صاحبهم

<فاء> در <فنادوا> تصمیم قتل ناقه را متفرع بر <أنّ الماء قسمه> کرده است; یعنی، چون چنین قانونی وضع شد، آنان بر آشفتند و کمر به قتل ناقه بستند.

73- کفّاره صید شتر مرغ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 95 - 26

26 - شتر ، کفّاره شکار شتر مرغ ، گاو ، کفاره شکار الاغ وحشی گوسفند ، کفاره شکار آهو و گاو کفاره گاو وحشی در حال احرام

فجزاء مثل ما قتل من النعم

امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه بدنه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و فی البقره بقره.

_______________________________

تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص 341، ح 94، ب 25; نورالثقلین، ج 1، ص 673، ح 367.

74- کیفر اذیت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 156 - 4

4 - تهدید ثمودیان از سوی صالح ( ع ) ، به عذاب و کیفر سخت الهی در صورت رساندن هرگونه گزندی به ناقه

و لاتمسّوها بسوء فیأخذکم عذاب یوم عظیم

ص: 465

75- کیفر اضرار به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 - صالح ( ع ) قوم خویش را به گرفتار آمدن به عذابی دردناک ، در صورت زیان رساندن به ناقه و یا بازداری آن از چریدن ، هشدار داد .

فذروها تأکل فی أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فیأخذکم عذاب ألیم

76- کیفر عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 17

17 - < عن ابن نُباته قال : سمعت أمیرالمؤمنین ( ع ) علی منبر الکوفه یقول : . . .أیّها الناس إنّما عَقَر ناقهَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آیه ذلک قوله عزّوجلّ < . . .فعقروها فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم فسوّیها . . . > ;

اَصْبَغ بن نُباتَه گوید: شنیدم از امیرالمؤمنین(ع) که بر منبر کوفه می فرمود: <. ..ای مردم! همانا ناقه صالح را یک نفر [از قوم ثمود ]پی کرد; ولی خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار کرد; چون به کار آن شخص راضی بودند و دلیل این مطلب سخن خداوند - عزّوجلّ - است <...فعقروها فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...>».

77- کیفر قتل شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1

1 - نزول عذاب فراگیر الهی بر ثمودیان ، در پی کشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

78- کیفر هلاکت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت کشتن ناقه ، عذابی فراگیر نازل کرده ، اعضای بدن آنان را از هم متلاشی ساخت .

فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم

اطلاق <دمدمه> - که بر پوشاندن و فراگیری دلالت دارد - بر هلاکت ثمودیان، به جهت آن بود که خداوند، آنان را با عذاب و هلاکت پوشاند (مقاییس). جمله <دمدمت الشیء> - که گاهی با حرف <علی> و گاهی بدون آن استعمال می شود (قاموس)

ص: 466

- زمانی کار برد دارد که چیزی را به زمین کوبیده و آن را شکسته و قطعه های آن را پراکنده سازند. (صحاح اللغه)

79- کیفیت خروج شیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 66 - 2

2- خداوند ، بیرون آورنده شیر خالص از میان خون و سرگین های داخل شکنبه شتر ، گاو و گوسفند جهت استفاده انسانها

و إن لکم فی الأنع-م لعبره نسقیکم ممّا فی بطونه من بین فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

<فرث> سرگینی است که داخل شکنبه است و هنوز از آن خارج نشده است.

80- گناه عقر شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 9

9 - کشتن ناقه صالح ، گناهی بزرگ و دامنگیر تمام ثمودیان

فدمدم علیهم ربّهم بذنبهم

بزرگی گناه قوم ثمود، از کیفر سنگین آنان به دست می آید.

81- گوشت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 93 - 5،14

5 - حلیّت برخی از خوردنی ها ( شتر و شیر آن ) بر مسلمانان ، مورد اعتراض یهود

کل الطّعام کان حلا لبنی اسرائیل . .. ان کنتم صادقین

در شأن نزول آیه آمده است که یهودیان برای ردّ سخن پیامبر (ص) که خود را بر آیین ابراهیم (ع) می دانست گفتند: با آن که گوشت شتر در آیین ابراهیم (ع) حرام بوده چرا در آیین اسلام تحریم نشده است؟

14 - حلیت همه خوردنی ها بر بنی اسرائیل ، جز گوشت شتر که اسرائیل ( ع ) ( یعقوب ) قبل از نزول تورات بر خود حرام کرده بود .

کل الطعام کان حلا لبنی اسرائیل الا ما حرم اسرائیل علی نفسه

امام صادق (ع): . .. ان اسرائیل کان اذا اکل من لحم الابل هیّج علیه وجع الخاصره فحرّم علی نفسه لحم الابل و ذلک قبل ان تنزّل التوراه.

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9 ; بحارالانوار، ج 9، ص 191، ح 31.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 467

4 - نساء - 4 - 160 - 13

13 - گوشت شتر ، گاو و گوسفند ، طیبات حرام شده بر بنی اسرائیل از سوی خداوند بخاطر ظلم آنان

فبظلم من الذین هادوا حرّمنا علیهم طیبت أحلت لهم

امام صادق(ع) درباره <طیبت> در آیه فوق فرمود: . .. یعنی لحوم الابل و البقر و الغنم ... .

_______________________________

کافی، ج 5، ص 306، ح 9; نورالثقلین، ج 1، ص 572، ح 665.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 142 - 3

3 - خداوند گوشت چهارپایان (شتر، گاو، گوسفند) را روزی انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. کلوا مما رزقکم الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، یکی دیگر از منابع تغذیه انسان

و منها تأکلون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 79 - 5

5 - جواز خوردن گوشت شتر ، گاو و گوسفند

الأنع-م . .. و منها تأکلون

82- مالکیت بر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالکیت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره برداری از آنها ، از حقوق پذیرفته شده در اسلام

لأنع-مکم

<أنعام> جمع <نَعَم> است. این کلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به کار می رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر کاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن <أنعام> به ضمیر <کم>، حاکی از حق تصرف و مالکیت انسان بر دام ها است.

83- محافظت از شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 7

7 - لزوم حفاظت از ناقه صالح و رعایت برنامه شرب آن ، دستوری از جانب خداوند بود .

ص: 468

فقال لهم رسول اللّه ناقه اللّه و سقی-ها

وصف <رسول اللّه>، نشانگر الهی بودن دستور است.

84- مسافرت با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 2،3،5

2 - تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، از حکمت های آفرینش شتران

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

3 - سوار شدن و تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، حکمت اصلی آفرینش شتران

لترکبوا منها . .. و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لام تعلیل تنها بر سر <لترکبوا> و <لتبلغوا. ..> آمده است; نه برای منافع دیگر و حمل و نقل.

5 - شتران و کشتی ها ، از وسایل فراهم شده از سوی خداوند ، برای حمل و نقل انسان ها در دریا و خشکی

و علیها و علی الفلک تحملون

85- معجزه شتر صالح

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 1،2

1- پیدایش شتری به اراده خداوند و بدون جریان اسباب و علل عادی ، معجزه صالح ( ع ) برای اثبات رسالت خویش

و ی-قوم ه-ذه ناقه الله لکم ءایه

2- ناقه صالح ، آیه و معجزه ای بزرگ و دارای اهمیتی خاص بود .

ه-ذه ناقه الله لکم ءایه

اضافه <ناقه> به <الله> علاوه بر اینکه اشاره به پیدایش ناقه صالح بدون جریان علل عادی دارد ، گویای عظمت و بزرگی ناقه نیز می باشد.

86- منافع خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 20 - 3

3 - آفرینش شتر ، برافراشتن آسمان ، استوارسازی کوه ها و هموار ساختن زمین ، دارای منافعی درخور توجه برای انسان ها است .

أفلاینظرون إلی . .. و إلی الأرض کیف سطحت

آیه شریفه، گرچه توجّه دادن انسان ها به مظاهر قدرت خداوند در زمین و آسمان است; ولی تکیه بر اوصاف یاد شده، نشانه

ص: 469

سودمند بودن آنها به حال آنان است.

87- منشأ پیدایش شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 - خداوند، آفریننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو برای بهره برداری آدمیان

ثمنیه ازوج من الضأن اثنین

<ثمانیه أزواج> می تواند بدل برای <حموله و فرشا> باشد که خود مفعول <أنشأ> می باشند. در این صورت معنای آیه چنین می شود: <أنشأ من الأنعام ثمانیه أزواج>.

88- منشأ تسخیر شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 72 - 1

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است .

أنّا خلقنا لهم أنع-مًا . .. و ذلّلن-ها لهم

<تذلیل> (مصدر <ذلّلنا>) به معنای خوار کردن و به خضوع واداشتن چیزی است. و مقصود از آن در آیه شریفه، رام کردن و در اختیار قرار دادن انعام برای بشر است.

89- منشأ هلاکت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بی اعتمادی به هشدار های او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مایه اقدام بی پروای قوم ثمود به از میان بردن ناقه شد .

فکذّبوه فعقروها

90- نحر شتر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانی کردن به هر یک از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

ص: 470

<أنعام> (جمع <نعم>) در اصل به معنای شتران است. لکن گاهی به مجموع شتر، گاو و گوسفند نیز گفته می شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از <أنعام> در این جا معنای دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) می باشد. گفتنی است که <بهیمه> به معنای چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بیانیه است; یعنی، چهارپایی که عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

91- نحر شتر قربانی حج

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 36 - 8،9

8 - لزوم به صف کردن شتران قربانی و نحر هم زمان آنها ، همراه ذکر نام خدا

فاذکروا اسم اللّه علیها صوافّ

<صوافّ> جمع <صافه> حال از ضمیر <علیها> و از مصدر <صفّ> (گروهی را در کنار هم و در یک امتداد مستقیم به نظم در آوردن) مشتق شده است; یعنی، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر کردن آنها) در حالی که در امتداد مستقیم به نظم درآمدند ببرید.

9 - لزوم بستن دست ها و پا های شتران قربانی ، به هنگام نحر کردن آنها

فاذکروا اسم اللّه علیها صوافّ

با توجه به این که هنگام نحر کردن شتر برای این که بر اثر وارد شدن فشار کارد فرار نکند، ابتدا دستها و پاهایش را کنار هم قرار می دهند و دور آنها را طناب می پیچند و سپس آن را نحر می کنند <صوافّ> را می توان چنین معنا کرد: در حالی که دستها و پاهایشان را کنار هم قرار دادید و با طناب بستید آنها را نحر کنید.

92- نحر شتر محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - کوثر - 108 - 2 - 11

11 - برگزیدن گران بهاترین حیوان اهلی ( شتر ) برای قربانی ، واکنشی بایسته از سوی پیامبر ( ص ) ، در سپاس گزاری از کوثر عطا شده به آن حضرت

إنّا أعطین-ک الکوثر . .. وانحر

93- نعمت پوست شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 80 - 6

6- بهرهوری انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) برای ساختن سرپناه سبک و قابل انتقال ، از نعمت های الهی است .

و جعل لکم من جلود الأنع-م بیوتًا

ص: 471

94- نعمت رام بودن شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 36 - 14،16

14 - رام بودن شتر برای انسان ، از نعمت های خدا

کذلک سخّرن-ها لکم

16 - نعمت های خداوند شایسته شکر و سپاس گزاری

و البدن . .. سخّرن-ها لکم لعلّکم تشکرون

95- نعمت زوجیت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرینش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت های الهی

و أنزل لکم من الأنع-م ثم-نیه أزوج

<أنعام> در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته می شود و گاهی شامل بز هم می شود; چنان که در این آیه چنین است. <أزواج> به معنای انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حیوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر یک از آنها است.

96- نعمت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 28 - 13

13 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزی انسان ها و عطای خداوند به آنان

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 34 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، روزی انسان ها و عطای خداوند به آنان

علی ما رزقهم من بهیمه الأنع-م

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 133 - 4

4 - دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و فرزندان ، از نعمت ها و امداد های الهی به بشر

أمدّکم بأنع-م و بنین

ص: 472

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت های بزرگ الهی برای بشر و دارای نقش مفید و مؤثر در بهبود زندگی وی

أوَلم یروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أیدینا أنع-مًا

از اختصاص به ذکر یافتن <أنعام> از میان دیگر نعمت های الهی برای بشر، می توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 73 - 4

4 - شیر و منافع بسیار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتی الهی و شایسته سپاس و شکرگزاری است .

و لهم فیها من-فع و مشارب أفلایشکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 6

6 - شتر ، حیوانی سودمند برای انسان و نعمتی الهی است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

یاد کردن از مخلوقی خاص، برای ترغیب انسان به تفکّر نشان تأثیر مثبت این مخلوق، در زندگانی انسان ها است.

97- نقش شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 59 - 12،16

12- < ناقه > معجزه ای روشنگر و اثبات کننده حق برای قوم ثمود بود .

و ءاتینا ثمود الناقه مبصره

<مبصره> به صیغه اسم فاعل و متعدی است و معنای آن چنین است: ناقه ثمود برای ایجاد بینش و بصیرت در مردم بود.

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آیات الهی برای اخطار به آنان به خاطر حق ناپذیریشان

و ءاتینا ثمود الناقه . .. و ما نرسل بالأی-ت إلاّ تخویفًا

98- نهی از اذیت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 64 - 5

5- صالح ( ع ) ، برحذر دارنده قوم ثمود از ایجاد هرگونه مزاحمت و آزاررسانی به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 473

13 - شعراء - 26 - 156 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثمودیان ، نسبت به رساندن هرگونه گزندی به ناقه

و لاتمسّوها بسوء . .. یوم عظیم

<مس> (مصدر <لاتمسّوا>) با <باء> تعدیه به معنای رساندن و وارد کردن است. <سوء> نیز معادلِ آسیب، بدی و گزند است و قرار گرفتن آن در سیاق نهی، افاده عموم می کند; یعنی، مبادا به او گزندی برسانید.

99- نهی از بی اعتنایی به شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 13 - 6

6 - حضرت صالح ( ع ) ، قوم ثمود را از بی توجّهی به ناقه و برنامه آب خوردن آن ، برحذر داشت .

فقال لهم رسول اللّه ناقه اللّه و سقی-ها

عامل نصب <ناقه اللّه>، فعلی است که بر تحذیر دلالت دارد (نظیر <احذروا). کلمه <سقیاها> عطف بر آن است و مراد، برحذر داشتن مردم از آزاررسانی و منع آب است.

100- ویژگیهای خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 7

7 - آفرینش شتر ، با ویژگی های برجسته آن ، نشان قدرت خداوند بر اعاده انسان ها است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

با توجّه به این که آغاز سوره با یاد قیامت شروع شده، این آیات نیز ناظر به معاد و امکان آن خواهد بود.

101- ویژگیهای شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 7 - 3

3- قدرت فوق العاده شتر در پیمودن راه های طولانی و دشوار و حمل بار های سنگین

و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب-لغیه إلاّ بشقّ الأنفس

102- ویژگیهای شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 155 - 5

ص: 474

5 - ناقه صالح ، دارای جثه ای خارق العاده و بس عظیم *

قال ه-ذه ناقه لها شرب و لکم شرب یوم معلوم

از این که آب آشامیدنی منطقه ثمود، سهمیه بندی می شود (یک روز سهم ناقه صالح و روز دیگر سهم همه مردم ثمود) می توان دریافت که آن ناقه از جثه ای چنان بزرگ برخوردار بود که به تنهایی به اندازه همه ثمودیان و چهارپایانشان، آب می نوشید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 28 - 5

5 - ناقه صالح ، حیوانی خارق العاده در هیکل و مصرف آب *

أنّ الماء قسمه بینهم

برداشت یاد شده در صورتی است که نیمی از آب سهم ناقه باشد و ناقه آن سهم را تماماً مصرف کرده باشد.

103- هجرت با شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 80 - 4

4 - دست یابی به خواسته ها و مقاصد مهم بشر ( چون هجرت ، جهاد ، کسب دانش و . . . ) از حکمت های آفرینش شتران *

و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم

تنوین <حاجه> برای تفخیم است و مقید شدن حاجت به <فی صدورکم> (حاجتی که در دل دارید) نشانگر این نکته است که شتران افزون بر تأمین نیازهای مادی و خوراکی بشر، وسیله ای مناسب برای دست یابی بشر (به ویژه بشر آن روز) به مقاصد و منافع مهم (چون هجرت، جهاد، کسب دانش و . ..) می باشند.

104- هدفداری خلقت شتر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - غاشیه - 88 - 17 - 3

3 - شتر ، مخلوق خداوند و آفریده ای هدف دار است .

أفلاینظرون إلی الإبل کیف خلقت

در آیه شریفه، گرچه سخن از آفریننده شتر به میان نیامده است; ولی سیاق آیات - که در مقام برشمردن نعمت های خداوند، توجّه دادن انسان به قدرت مندی او و ضرورت معاد می باشد - بیانگر این است که خداوند، آن را خلق کرده و آفریدن آن لغو نبوده است.

ص: 475

105- هلاکت شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شمس - 91 - 14 - 2،4،7

2 - قوم ثمود ، ناقه صالح را پی کرده ، آن را به هلاکت رساندند .

فعقروها

زمانی که با شمشیر بر پاهای شتر یا اسب، ضربه وارد کنند، گفته می شود: <عَقَرْتُ> (صحاح اللغه). گاهی فعل <عقر> در موردی به کار می رود که آن را <نحر> کرده باشند. (مصباح)

4 - قوم ثمود ، برای دستیابی به آب اختصاصیِ ناقه صالح ، آن را هلاک کردند .

و سقی-ها . .. فعقروها

بیان هشدار به ثمودیان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تکذیب و عقر، نشانگر آن است که انگیزه قوم ثمود از پی کردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نیاز آن بوده است.

7 - کشتن ناقه صالح ، جلوه طغیان گری قوم ثمود

کذّبت ثمود بطغویها . .. فکذّبوه فعقروها

106- هماهنگی عاقر شتر صالح(ع) و قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - قمر - 54 - 29 - 7

7 - صورت گرفتن نوعی مبادله و تفاهم ، میان قوم ثمود و کشنده ناقه صالح ، قبل از اجرای توطئه *

فتعاطی فعقر

با توجه به این که واژه <فتعاطی> - در ساختار باب تفاعل - بیانگر نوعی داد و ستد متقابل است; احتمال می رود که قبل از کشتن ناقه میان قوم ثمود و کشنده ناقه، قرار دادی خاص صورت گرفته باشد.

ص: 476

20- شجاعت

1- اهمیت شجاعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 3 - 18

18 - لزوم ترس از خدا و نترسیدن از دشمنان دین

فلاتخشوهم و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 32

32 - ضرورت درس آموزی عالمان یهود از انبیا ، احبار و ربانیون ، در خداترسی و بی پروایی از مردم

یحکم بها النبیون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

تفریع جمله <فلاتخشوا الناس> بر <یحکم بها النبیون> با کلمه <فاء>، بیانگر برداشت فوق است.

2- اهمیت شجاعت حاکمان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخورداری حاکمان و متولیان جامعه ، از ایمان راسخ و شجاعت و ایثار

فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطّعوا أرحامکم

بنابر این که <تولّیتم> به معنای عهده داری امور و مخاطب آن بیماردلان ترسو و سست ایمان باشد، از مفهوم آیه به مطلب بالا می توان ره برد.

3- اهمیت شجاعت رهبری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخورداری حاکمان و متولیان جامعه ، از ایمان راسخ و شجاعت و ایثار

ص: 477

فهل عسیتم إن تولّیتم أن تفسدوا فی الأرض و تقطّعوا أرحامکم

بنابر این که <تولّیتم> به معنای عهده داری امور و مخاطب آن بیماردلان ترسو و سست ایمان باشد، از مفهوم آیه به مطلب بالا می توان ره برد.

4- زمینه شجاعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 23 - 9

9 - ترس از خداوند ، شجاعت آفرین و خنثی کننده هراس از دشمن

قال رجلان من الذین یخافون . .. ادخلوا علیهم الباب

بیان شجاعت یوشع و کالب - که از جمله <ادخلوا . ..> به دست می آید - پس از توصیف آنان به خداترس، می رساند که شجاعت و نهراسیدن آنان از دشمن به سبب خداترسیشان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 29،30

29 - توجه به نبود عظمت برای غیر خدا ، مایه پروانکردن از مردم در اجرای احکام الهی

فلاتخشوا الناس و اخشون

30 - خداترسان ، دلیر و بی باک در برابر خشم مردم از اجرای دستورات خداوند

فلاتخشوا الناس و اخشون

5- شجاعت ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 80 - 12

12 - ابراهیم(ع) با اعلام نهراسیدن از معبودهای مشرکان، بی پایگی منطق و تهدیدهای مشرکان را نشان داد.

و لا أخاف ما تشرکون به

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 57 - 4

4- حضرت ابراهیم ( ع ) در مبارزه علیه بت پرستی ، دارای عزمی راسخ و شجاعت بسیار بود .

تاللّه لأکیدنّ أصن-مکم

تأکید کلام حضرت ابراهیم(ع) به وسیله <تاء> و <لام> قسم (تاللّه لأکیدنّ . ..)، دلیل بر عزم راسخ آن حضرت است. اظهار چنین کلام مؤکدی در حضور بت پرستان - که حرف خطاب <کم> در <أصنامکم> و نیز مخاطب آمدن فعل <تولّوا> بر آن دلالت دارد - گویای شجاعت بسیار ایشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 478

17 - زخرف - 43 - 26 - 7

7 - ابراهیم ( ع ) ، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرک و بت پرستی

و إذ قال إبرهیم لأبیه و قومه

از یادآوری داستان ابراهیم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستی و از موضع گیری ایشان در برابر جامعه خویش - حتی نزدیک ترین خویشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده می شود.

6- شجاعت انبیا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 33

33 - پیامبران ، ربانیون و احبار ، الگو های خداترسی و بی پروایی از مردم برای قضاوت بر اساس احکام الهی

یحکم بها النبیون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - زخرف - 43 - 46 - 11

11 - شهامت و شجاعت در ابلاغ رسالت ، از صفات برجسته پیامبران الهی

و لقد أرسلنا . ..فقال إنّی رسول ربّ الع-لمین

از این که موسی(ع) در کانون قدرت ستمگر عصر خویش، یک تنه نوای توحید سر می دهد و نیز با الغای خصوصیت از مورد، مطلب بالا استفاده می شود.

7- شجاعت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 126 - 5

5 - ساحران گرویده به موسی ( ع ) مؤمنانی در کمال شجاعت و شهامت

قالوا إنا إلی ربنا منقلبون. و ما تنقم منا إلا أن ءامنا

8- شجاعت حبیب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - یس - 36 - 20 - 7

7 - حبیب نجار ، فردی شجاع و فداکار در راه دین و عقیده

لنرجمنّکم و لیمسّنّکم منّا عذاب ألیم . .. و جاء من أقصا المدینه رجل یسعی قال ی-ق

دفاع حبیب نجّار از پیامبران و توصیه به پیروی از ایشان، در شرایطی که آنان به سنگسار و شکنجه تهدید شده بودند، بیانگر برداشت یاد شده است.

ص: 479

9- شجاعت حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 56 - 9

9 - حزب خدا ، رهیده از بیم و نگرانی نسبت به سرنوشت خویش و مطمئن به آینده ای پیروز

فان حزب اللّه هم الغلبون

10- شجاعت خواهر موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - قصص - 28 - 12 - 10

10 - خواهر موسی ، شجاع ، زیرک و کاردان بود .

بصرت به عن جُنُب . .. قالت هل أدلّکم علی أهل بیت یکفلونه لکم و هم له ن-صحون

11- شجاعت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 10 - 12

12 - لزوم استواری در برابر جنگ روانی دشمنان و نهراسیدن از استهزای آنان

و لقد استهزیء برسل من قبلک فحاق بالذین سخروا منهم ما کانوا به یستهزءون

12- شجاعت در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 111 - 13

13 - لزوم حضور فعال در میدان های نبرد علیه دشمنان راه خدا و بیم نداشتن از کشته شدن

یقتلون فی سبیل اللّه فیقتلون و یقتلون

13- شجاعت علمای یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 44 - 33

ص: 480

33 - پیامبران ، ربانیون و احبار ، الگو های خداترسی و بی پروایی از مردم برای قضاوت بر اساس احکام الهی

یحکم بها النبیون . .. فلاتخشوا الناس و اخشون

14- شجاعت مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 146 - 14

14 - نقش سازنده یادآوری حماسه شجاعت و پایداری مجاهدان راه خدا و یاوران پیامبران در پیکار و مبارزه

و کایّن من نبیّ قاتل . .. و اللّه یحبّ الصّابرین

آیه شریفه با یادآوری حماسه <ربیّون>، در صدد سازندگی مسلمانان است تا دیگر بار همانند نبرد احد، سستی و زبونی به خود راه ندهند.

15- شجاعت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 39 - 10

10 - رفتار محبت آمیز و با شفقت ، در عین برخورد قاطع و دلیرانه ، شیوه مبارزاتی پیامبراسلام ( ص )

قل ی-قوم اعملوا . .. فسوف تعلمون

برداشت یاد شده از تعبیر <یاقوم> - که در موارد اظهار محبت به کارمی رود - به دست می آید.

16- شجاعت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 102 - 12

12- صراحت لهجه و شجاعت موسی ( ع ) در برابر فرعون

و إنی لأظنّک ی-فرعون مثبورًا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 95 - 4

4 - موسی ( ع ) ، فردی نترس و دارای اراده ای قوی و همتی والا

قال ی-قوم . .. قال ی-ه-رون ... قال فما خطبک ی-س-مریّ

موسی(ع)، پس از بازگشت از میقات، یک تنه و با استیضاح رئیس، مرئوس، فرد و گروه، با جوّ حاکم و غالب بر بنی اسرائیل درافتاد و با همه آنان از موضع قدرت سخن گفت. این برخورد، برخاسته از نیرویی وابسته به قدرت لایزال الهی بود.

ص: 481

17- شجاعت مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 38 - 10

10 - مؤمن آل فرعون ، برخوردار از شجاعت ، ایمان استوار و فهم درست از دین

اتّبعون أهدکم سبیل الرشاد

اظهار ایمان و موضع گیری علنی مؤمن آل فرعون، علیه مواضع فرعونیان و نیز محتوا و چگونگی استدلال های او برای درستی مواضع خود، نشانگر برداشت یاد شده است.

18- شجاعت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 54 - 19

19 - جهاد در راه خدا و نهراسیدن از سرزنش دشمنان ملامتگر ، ویژگی مؤمنان واقعی

یجهدون فی سبیل اللّه و لایخافون لومه لائم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 23 - 10

10 - برخی از مؤمنان ، بر خلاف منافقان ، از جهاد و کشته شدن ، ترسی ندارند .

و إن یأت الأحزاب یودّوا لو أنّهم بادون فی الأعراب . ..من المؤمنین رجال ... قضی ن

به قرینه مقابله، احتمال دارد که آیه، در صدد بیان روحیه مؤمنان در مقابل منافقان باشد. در آیات سابق، از منافقانی یاد شده است که از جهاد فرار می کردند و یا دوست داشتند که در صحنه جهاد، حضور نداشته باشند. در این آیه، از مؤمنانی یاد می کند که به عهد خود وفادار ماندند و تا پای جان ایستادند و این نشان می دهد که آنان، ترسی ندارند.

19- شجاعت هابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 28 - 8

8 - نهراسیدن هابیل از تهدید برادرش به قتل وی *

لئن بسطت إلی یدک لتقتلنی . .. انی اخاف اللّه رب العلمین

تأکید هابیل بر ترس خویش از خداوند (انی اخاف)، می تواند اشاره به این باشد که از تهدید برادر، ترسی به دل او راه نیافته است.

20- عوامل شجاعت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 482

3 - آل عمران - 3 - 175 - 17

17 - شجاعت و شهامت در برابر دشمنان دین ، از نشانه های ایمان و ویژگی مؤمنان

فلا تخافوهم و خافون ان کنتم مؤمنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 9 - 5

5 - یادآوری امداد های الهی به مجاهدان راه خدا مایه نهراسیدن از مقابله با دشمنان دین

إذ تستغیثون ربکم فاستجاب لکم

هدف از یادآوری امدادهای غیبی به مجاهدان، ترغیب مؤمنان به نهراسیدن از مبارزه با دشمنان دین است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 40 - 3

3 - باور اهل ایمان به سرپرستی خدا و یاری او ، مایه نهراسیدن آنان از دشمنان دین و اجرای فرمان جهاد

فإن تولوا فاعلموا أن اللّه مولیکم نعم المولی و نعم النصیر

جمله <فاعلموا . .. > علاوه بر رساندن مضمون خود به منظور تقویت روحیه مسلمانان برای جهاد با دشمنان فتنه انگیز ایراد شده است.

21- عوامل شجاعت جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - اعراف - 7 - 125 - 6،9

6 - باور به معاد و بازگشت به خدا پس از مرگ ، عامل نهراسیدن ساحران مؤمن از مجازات ها و شکنجه های فرعون

إنا إلی ربنا منقلبون

9 - نجات از شرک و پذیرش ربوبیت خداوند ، عامل بی پروایی ساحران مؤمن در برابر مجازات ها و شکنجه های فرعونی

إنا إلی ربنا منقلبون

در برداشت فوق جمله <إنا إلی ربنا منقلبون> توصیف تحولات عقیدتی ساحران و انقلاب درونی آنان گرفته شده است. در این صورت مراد از آن جمله، بازگشت به خدا با رها شدن از باورهای باطل و پذیرش ربوبیت وی خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 50 - 6

6 - عقیده به معاد و بازگشت انسان به سوی خدا پس از مرگ ، عامل نهراسیدن ساحران مؤمن از مجازات مرگ

قال . .. لأُقطّعنّ أیدیکم و أرجلکم من خل-ف ... قالوا لاضیر إنّا إلی ربّنا منقلبو

ص: 483

21- شجره ملعونه

1- تذکر شجره ملعونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 2

2- حقیقتی که پیامبر ( ص ) از جانب خداوند در خواب دید و نیز شجره ملعونه در قرآن ، شایسته یاد و یادآوری است .

و إذ قلنا لک . .. و الشجره الملعونه فی القرءان

پیش از حرف <إذ>، <اذکر> در تقدیر است و از این فرمان به دست می آید که آنچه خداوند به پیامبر(ص) یادآوری کرده، شایسته تذکر و یادآوری است.

2- شجره ملعونه در رؤیای محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 22

22- < عن علی ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) أخذته نعسه و هو علی منبره ، فرأی فی منامه رجالاً ینزون علی منبره نزوه القرده ، یردّون الناس علی أعقابهم القهقری فاستوی رسول الله ( ص ) جالساً و الحزن یعرف فی وجهه فأتاه جبرئیل به-ذه الأیه < و ما جعلنا الرؤیا التی أریناک إلاّ فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن . . . > یعنی بنی أمیه . . . ;

از حضرت علی(ع) روایت شده است که فرمود: همانا رسول خدا(ص) بر منبر بود که لحظه ای خواب چشم او را ربود، پس در خواب دید مردانی را که چون بوزینگان بر منبر آن حضرت می جهند و مردم را به روش گذشتگانشان (دوران جاهلیت) باز می گردانند. پس پیامبر(ص) در حالی که نشسته بود به خود آمد و آثار حزن و اندوه در چهره اش نمایان شد. پس جبرئیل این آیه را برای حضرت آورد: <و ما جعلنا الرؤیا التی أریناک إلاّ فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن ...>; یعنی، بنی امیه...>.

3- فلسفه شجره ملعونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 18

18- حقیقتی که در رؤیا به پیامبر ( ص ) ارائه شد و نیز طرح شجره ملعونه در قرآن ، به منظور انذار و ترساندن مردم است .

ص: 484

و ما جعلنا الرءیا التی أرین-ک إلاّ فتنه . .. و الشجره الملعونه فی القرءان و نخوّ

برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مفعول بیواسطه ای برای <نخوّفهم> در تقدیر باشد همانند <بذلک>. بنابراین معنا چنین می شود: ما به وسیله اینها، مردم را انذار می کنیم.

4- مراد از شجره ملعونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 22

22- < عن علی ( ع ) قال : إن رسول الله ( ص ) أخذته نعسه و هو علی منبره ، فرأی فی منامه رجالاً ینزون علی منبره نزوه القرده ، یردّون الناس علی أعقابهم القهقری فاستوی رسول الله ( ص ) جالساً و الحزن یعرف فی وجهه فأتاه جبرئیل به-ذه الأیه < و ما جعلنا الرؤیا التی أریناک إلاّ فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن . . . > یعنی بنی أمیه . . . ;

از حضرت علی(ع) روایت شده است که فرمود: همانا رسول خدا(ص) بر منبر بود که لحظه ای خواب چشم او را ربود، پس در خواب دید مردانی را که چون بوزینگان بر منبر آن حضرت می جهند و مردم را به روش گذشتگانشان (دوران جاهلیت) باز می گردانند. پس پیامبر(ص) در حالی که نشسته بود به خود آمد و آثار حزن و اندوه در چهره اش نمایان شد. پس جبرئیل این آیه را برای حضرت آورد: <و ما جعلنا الرؤیا التی أریناک إلاّ فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرآن ...>; یعنی، بنی امیه...>.

5- نقش شجره ملعونه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 60 - 15

15- شجره ملعونه در قرآن ، وسیله آزمایش مردم

إلاّ فتنه للناس و الشجره الملعونه فی القرءان

ص: 485

22- شخصیت

1- آثار شخصیت دنیوی انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 72 - 2

2- شخصیت و ماهیت اخروی انسان ، بازتاب و نمودی از شخصیت دنیوی اوست .

و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی

2- آسیب شناسی شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 76 - 13

13- انسان فاقد روحیه عدالت خواهی ، انسانی گنگ و بی ارزش در بینش الهی *

أحدهما أبکم . .. و من یأمر بالعدل

از تقابل <یأمر بالعدل> با <أبکم> مطلب فوق استفاده می شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 63 - 6

6- پیروی انسان از ابلیس ، عامل از دست دادن کرامت انسانی و هم سنخ شدن با او

فمن تبعک منهم فإن جهنّم جزاؤکم

التفات از خطاب مفرد به جمع، حکایت از آن دارد که پیروان شیطان، در ردیف او قرار گرفته و با او هم سنخ می شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 5 - 6

6- فقدان آگاهی و دانش ، زمینه ساز گرفتاری افراد و جوامع به تقلید های ناروا و کورکورانه

و قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

کلمه <لأبائهم> اشاره به این نکته دارد که پندارهای مشرکان، از سر تقلید بوده است و جمله <ما لهم به من علم و. ..> بر این نکته دلالت دارد که مشرکان و پدران شان، در گزینش این اعتقاد پایه های علمی نداشته اند. مجموع این دو قضیه، گویای آن است که <جهل> در کشاندن افراد و جوامع به تقلید کورکورانه، نقشی مهم دارد.

ص: 486

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 35 - 4،6

4- قرار گرفتن در متن نعمت های سرشار مادّی ، زمینه غرور و انحطاط روحی و بینشی و اخلاقی انسان است .

و دخل جنّته و هو ظالم لنفسه

6- تحقیر تهیدستان و افراد بی مال و منال ، و غرور و سرمستی به اموال و امکانات ، در حقیقت ، تباه ساختن و سقوط دادن خویش است .

فقال . .. أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا ... و هو ظالم لنفسه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 123 - 5

5 - تخلف و عصیان از فرمان های پروردگار ، موجب سقوط انسان و تنزل مقام او است .

و عصی ءادم . .. قال اهبطا منها

جمله <ثمّ اجتباه. ..> گرچه قبل از ماجرای هبوط ذکر شده است; ولی براساس آیاتی که در سوره بقره گذشت، توبه آدم پس از هبوط بوده است. بنابراین جمله <قال اهبطا...> بیان مجازات عصیان آدم است و <ثمّ اجتباه...> جمله معترضه می باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 65 - 4

4- روی گردانی از توحید و گرایش به شرک ، دگرگونی شخصیت و هویت انسانی و بازگشت به قهقرا است .

فقالوا إنّکم أنتم الظ-لمون . ثمّ نکسوا علی رءوسهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 21 - 15

15 - پیروی از شیطان و ارتکاب فحشا و منکرات ، مانع از رشد و بالندگی و مایه ناپاکی و انحطاط انسان است .

لاتتّبعوا خطوت الشیط-ن . .. فإنّه یأمر بالفحشاء و المنکر و لولا فضل اللّه علیکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 44 - 11

11 - هواپرستی و شرک ، موجب سقوط انسان از منزلت انسانی خویش

أرءیت من اتّخذ إل-هه هویه . .. إن هم إلاّ کالأنع-م بل هم أضلّ سبیلاً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 77 - 3

3 - انسان ، من های دعا و عبادت ، فاقد ارزش و منزلت در پیشگاه خداوند است .

قل مایعبؤا بکم ربّی لولا دعاؤکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 487

14 - روم - 30 - 60 - 8

8 - ناشکیبایی در برابر دشمن ، زمینه خفیف و خوار شدن است . *

فاصبر . .. و لایستخفّنّک الذین لایوقنون

احتمال دارد مراد از <إستخفاف> خفیف کردن و موهون کردن باشد، چنان چه در لسان العرب آمده است: <واستخفّه: طَلَبَ خِفَّتَه>. ذکر <و لایستخفّنّک> پس از دستور به صبر، می تواند اشاره به این حقیقت باشد که عدم صبر، خفت می آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 6 - 7

7 - جهل و نادانی ، عامل کشیده شدن انسان به ورطه لهو و بیهودگی است .

یشتری لهو الحدیث . .. بغیر علم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 56 - 4،5

4 - کفر و انکار معاد ، موجب نابودی و سقوط انسان

قال تاللّه إن کدتّ لتردین

5 - تأثیر سوء هم نشینی با کافران و بَدان ، تا آستانه هلاکت و سقوط کامل

قال تاللّه إن کدتّ لتردین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 77 - 7

7 - تکبر و خودبرتربینی و سرپیچی از فرمان الهی ، موجب سقوط انسان از منزلت والا و طرد از درگاه الهی است .

إلاّ إبلیس استکبر . .. قال فاخرج منها فإنّک رجیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 23 - 4

4 - بی اعتقادی به علم گسترده الهی ، موجب انحطاط ، سقوط و نابودی انسان

أنّ اللّه لایعلم . .. ظننتم بربّکم أردی-کم

<ارداء> (مصدر <اردی>) به معنای نابود کردن و هلاک ساختن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - احقاف - 46 - 17 - 15

15- انسان بد رفتار با پدر و مادر و ناباور به وعده های الهی ، فاقد رشد و کمال *

أُل-ئک الذین نتقبّل . .. و الذی قال لولدیه أُفّ ... ما ه-ذا إلاّ أس-طیر الأوّلین

با توجه به مقابله <والذی قال. ..> با <اُول-ئک الذین نتقبّل...>، به دست می آید که بد رفتاران با والدین و ناباوران به دین، در حقیقت از رشد و خرد بی بهره اند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 488

17 - محمد - 47 - 2 - 16

16- گناه ، مایه تیرگی قلب و رخت بستن صلاح از فکر و اندیشه انسان *

کفّر عنهم سیّئاتهم و أصلح بالهم

میان سیّئات و عدم صلاح قلب، می تواند رابطه علّی و سببی باشد. از تقدم سیّئات استفاده می شود که عامل فساد فکر و اندیشه، گناهان است و با زدایش گناهان، اندیشه صلاح می یابد. این احتمال مبتنی است بر این که <بال> به معنای قلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 8 - 4

4- کفر ، موجب سقوط انسان و از بین رفتن اعمال نیک وی *

و الذین کفروا فتعساً لهم و أضلّ أعم-لهم

برداشت بالا بدان احتمال است که <أضلّ أعمالهم> نظر به حبط عمل داشته باشد; یعنی، اگر کافران عمل نیکی هم داشته باشند، پس از مرگ به کار آنان نخواهد آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 23 - 10

10- انسان حق گریز ، فاقد ارزش های انسانی و خاصیت واقعی حیات

أول-ئک الذین . .. فأصمّهم و أعمی أبص-رهم

کسانی که در نتیجه بیماردلی مشارالیه <أول-ئک. ..> قرار گرفته اند به ظاهر گوش و چشم دارند اما خداوند در حقیقت این ابزار را برای آنان زاید و بی خاصیت قلمداد کرده است زیرا بهره نجستن از امکانات، چونان محرومیت از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 11،12

11 - جامعه بی فرهنگ بدوی ، زاینده انسان های بی ارج و مسؤولیت گریز *

و کنتم قومًا بورًا

برداشت بالا با توجّه به این نکته است که در این مجموعه آیات، به جای هر عنوان دیگری، تعبیر <الأعراب> مطرح شده و این تعبیر می تواند مشعر به علیت باشد. هم چنین واژه <کنتم> حکایت از دیرینه ای طولانی دارد و <قوماً> اشاره به حیثیت اجتماعی می تواند داشته باشد و واژه <بوراً> نیز به معنای بی خاصیتی و بیهودگی است.

12 - پندار ها و نگرش های غلط ، تباه کننده شخصیت و ارج انسانی

و ظننتم ظنّ السوء و کنتم قومًا بورًا

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که ظن سوء، زمینه جمله بعد باشد; یعنی، از آن زمان که بدگمان شدید به فساد و تباهی کشیده شدید.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 37 - 3

3 - < دین داری > ، موجب پیشرفت و تکامل و < بی دینی > ، موجب انحطاط و سقوط است .

لمن شاء منکم أن یتقدّم أو یتأخّر

ص: 489

مقصود از تقدم و تأخر در آیه شریفه - به قرینه نظیر آن در آیه 19 از سوره قبل (إنّ ه-ذه تذکره فمن شاء اتّخذ إلی ربّه سبیلاً) - ممکن است سبقت در اتخاذ راه خدا و عقب افتادن با تخلّف از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 31 - 6

6 - شرک ورزیدن به خدای یگانه ، فرو افتادن از اوج کمالات انسانی و تبدیل شدن به طعمه شیطان و گرفتار گشتن در دام او است .

و من یشرک باللّه فکأنّما خرّ من السماء فتخطفه الطیر

3- ابزار شناخت شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 16 - 12

12 - زندگی و سیر و سلوک فردی و اجتماعی پیشین افراد ، وسیله ای برای شناخت شخصیت آنان

فقد لبثت فیکم عمراً من قبله أفلا تعقلون

4- ابعاد شخصیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 215 - 3

3 - انذارگری و رحمت گستری ، دو بعد شخصیت الهی و پیامبری حضرت محمد ( ص )

و أنذر عشیرتک . .. و اخفض جناحک

5- ارزش شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 263 - 6،7

6 - برتری حفظ شخصیّت انسان ها در مقایسه با تأمین اقتصادیِ آنان

قول معروف و مغفره خیر من صدقه

7 - حفظ و پاسداریِ شخصیّت انسان ها ، از ارزش های اساسی اسلام

قول معروف و مغفره خیر من صدقه یتبعها اذیً

با توجّه به ضرورت برخورد نیکو و پرده پوشی اسرار نیازمندان.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 264 - 3

ص: 490

3 - توجّه اسلام به حفظ شخصیّت انسانها

لا تبطلوا صدقاتکم بالمنّ و الاذی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 271 - 5

5 - ارزش حفظ شخصیّت انسانها

و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیر لکم

به نظر می رسد از جمله حکمتهای برتری صدقه پنهانی، تأمین حفظ شخصیت و آبروی مستمندان باشد; چون هدف از صدقه، رفع نیاز مردم است و مردم به حفظ آبروی خویش نیازمندترند.

6- انسان های بی شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 11

11 - جامعه بی فرهنگ بدوی ، زاینده انسان های بی ارج و مسؤولیت گریز *

و کنتم قومًا بورًا

برداشت بالا با توجّه به این نکته است که در این مجموعه آیات، به جای هر عنوان دیگری، تعبیر <الأعراب> مطرح شده و این تعبیر می تواند مشعر به علیت باشد. هم چنین واژه <کنتم> حکایت از دیرینه ای طولانی دارد و <قوماً> اشاره به حیثیت اجتماعی می تواند داشته باشد و واژه <بوراً> نیز به معنای بی خاصیتی و بیهودگی است.

7- اهمیت حفظ شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 112 - 3

3 - ضرورت و اهمیت حفظ شخصیت افراد در جامعه

و من یکسب خطیئه أو اثماً ثم یرم به بریاً فقد احتمل بهتناً و اثماً مبیناً

بزرگ شمردن گناه تهمت، دلالت بر این دارد که خداوند به طور مؤکد خواهان این است که شخصیت افراد همواره محفوظ بماند.

8- اهمیت حفظ شخصیت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 3

3 - پیامبر(ص) نباید برای جلب نظر مشرکان، مؤمنان را از خود طرد کند.

و لا تطرد الذین یدعون ربهم

ص: 491

در سبب نزول این آیه آمده است که بزرگانی از مشرکان، حضور نزد پیامبر(ص) را مشروط به عدم حضور مؤمنان فقیر و ضعیف دانستند و این آیات در رد درخواست آنان نازل گردیده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 114 - 3

3 - جایز نبودن طرد محرومان جامعه در هیچ شرایطی ; حتی به قیمت ایمان و گرایش افراد با نفوذ و دانه درشت جامعه به دین .

قالوا أنؤمن لک و اتبعک الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنین

9- اهمیت شخصیت خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - عبس - 80 - 9 - 3

3 - افراد خداترس و نگران از ناکامی در تزکیه و درست کاری ، سزاوار ارج نهادن و دریغ نداشتن راهنمایی و ارشاد از آنان

جاءک . .. و هو یخشی

10- اهمیت شخصیت علمای دینی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 66 - 12

12- فروتنی و ادب در برابر عالمان الهی ، لازم است .

هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت رشدًا

11- اهمیت شخصیت متقین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 12 - 5

5 - کسی که فرمان به تقواپیشگی در گفتار او نمودار یا محتمل است ، هرگز نباید او را به سکوت وادار کرد .

أرءیت الذی ینهی . .. أرءیت إن ... أمر بالتّقوی

حرف <إن>، برای شرط و بیانگر کافی بودن احتمال در این موارد است.

12- اهمیت شخصیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

ص: 492

20 - کافرون - 109 - 4 - 1

1 - عبادت معبود های مشرکان ، در شأن پیامبر ( ص ) نبوده و آن حضرت هرگز به آن تن نمی داد .

و لا أنا عابد ما عبدتم

تعبیر <و لا أنا عابد> و نیز < و لا أنتم عابدون> (در آیه بعد) بیانگر اهلیت و شأنیت است. مفاد دو آیه این است که: نه من اهل آن عبادتم و نه شما اهل این عبادتید. وجود اسم فاعل در این آیه و فعل مضارع و <لا>ی نافیه در آیه دوم - که مفادی نظیر این آیه داشت - بیانگر تفاوت زمان مورد نظر از آنها است; یعنی، <لا أعبد> نظر به مستقبل و <لا أنا عابد> نظر به زمان حال دارد. در نتیجه مشرکان، باید از حال و آینده پیامبر(ص) قطع امید کنند.

13- اهمیت شخصیت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 29 - 10

10- گرایش دادن اشراف به توحید و معارف دین ، هرگز مجوز طرد مؤمنان محروم و تهی دست نیست .

و ما أنا بطارد الذین ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - هود - 11 - 30 - 2،3

2- طرد مؤمنان ( نپذیرفتن آنان به جرگه و مجمع اهل ایمان ) گناه و درپی دارنده عذاب الهی است .

من ینصرنی من الله إن طردتهم

<من الله> به معنای <من عذاب الله> است.

3- همگان ، حتی پیامبران الهی ، در صورت طرد مؤمنان و ارتکاب گناه ، مستحق کیفر و مجازات الهی اند .

من ینصرنی من الله إن طردتهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 25 - 17

17- پایمال شدن حرمت مردان و زنان مؤمن در صورت جنگ در حدیبیه ، مایه ننگ برای مسلمانان

و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمن-ت . .. فتصیبکم منهم معرّه

14- اهمیت شخصیت یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 17 - 4،6

4 - خداوند ، کسانی را که به شخصیت یتیمان بها ندهند ، گرامی نخواهد شمرد .

یقول ربّی أکرمن . .. کلاّ بل لاتکرمون الیتیم

6 - ارزشمندترین رابطه مردم با یتیمان ، بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و احترام به ایشان است .

کلاّ بل لاتکرمون الیتیم

ص: 493

آیه شریفه، عنایتی ویژه به احترام یتیمان دارد; به گونه ای که گویا اولین انتظار آنان از جامعه، درک شخصیت آنها و بها دادن به آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 19 - 3

3 - لزوم بها دادن به شخصیت یتیمان و ترک تجاوز به حق ارث آنان

لاتکرمون الیتیم . .. و تأکلون التراث أکلاً لمّا

آیه بعد، از حب مال سخن گفته و در این آیه خوردن میراث مطرح شده است. ارتباط این آیات با دو آیه قبل، بیانگر این است که هر کس برای یتیمان ارزشی قائل نباشد، میراث آنان را تصاحب می کند و هر کس به فکر تغذیه مساکین نباشد، گرفتار مال دوستی است.

15- ترور شخصیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 51 - 7

7 - ترور شخصیت ( همچون پیامبر ( ص ) ) ، از ترفند های کافران برای مبارزه با تعالیم اسلام و قرآن

لمّا سمعوا الذکر و یقولون إنّه لمجنون

این که کافران، به جای مبارزه با تعالیم قرآن، پیامبر(ص) را متهم به جنون کردند; بیانگر این نکته است که آنان درصدد بودند با این کار، به هدف خود (نابودی دین) نائل شوند.

16- تغییر شخصیت قوم ابراهیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 65 - 3

3- تغییر شخصیت قوم بت پرست ابراهیم ، با روی آوردن مجدد آنان به شرک و بت پرستی

فقالوا إنّکم أنتم الظ-لمون . ثمّ نکسوا علی رءوسهم

برداشت یاد شده براساس این نکته است که مقصود از زیر و رو شدن در جمله <ثمّ نکسوا علی رءوسهم> تغییر عقیده بت پرستان باشد. براین اساس تشبیه کردن چنین تغییری به واژگون شدن انسان، می تواند کنایه از تغییر و دگرگونی اساسی شخصیت بت پرستان باشد که براثر این تغییر، عقاید آنان نیز تغییر یافت .

17- حفظ شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 236 - 12

12 - لزوم رعایت شؤونات و ارزش افراد در جامعه اسلامی

ص: 494

متّعوهنّ . .. بالمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 241 - 2

2 - شؤون اجتماعی زن و مرد ، تعیین کننده مقدار و خصوصیّات متاعی که باید به زن مُطلّقه پرداخت شود . *

متاع بالمعروف

به نظر می رسد بدون در نظر داشتن شؤون اجتماعی زن و مرد، نمی توان مقدار و یا خصوصیّات کالای معروف و شایسته را تعیین کرد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 113 - 5

5 - احترام اسلام به افراد شایسته و ستایش از آنان ، ولو اینکه مسلمان نباشند .

ضربت علیهم الذّلّه . .. لیسوا سوآءً من اهل الکتب امّه قائمه

18- حفظ شخصیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - روم - 30 - 60 - 6

6 - خداوند ، خواهان شخصیتی عزیز و مقتدر برای پیامبر ( ص ) است .

و لایستخفّنّک الذین لایوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 40 - 3

3 - خداوند ، به حفظ شخصیت پیامبر ( ص ) در میان مردم و دفاع از عملکرد او ، توجهی ویژه داشت .

ما کان محمّد أبا أحد من رجالکم

چنین بیانی - که به حسب ظاهر، برای مردم هم روشن بوده است - حکایت از این واقعیت می کند که وقتی عملکرد درست پیامبر(ص) و یا شخصیت آن حضرت، زیر سؤال می رفت، خداوند، از او دفاع می کرد. از این برخورد، برداشت بالا قابل استفاده است.

19- حفظ شخصیت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 4

4 - رهبران و مبلغان دین نباید قشرهای ضعیف و تهیدست را از اطراف خود برانند.

و لا تطرد الذین یدعون ربهم بالغدوه و العشیّ یریدون وجهه

ص: 495

20- حفظ شخصیت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 52 - 20،22

20 - پیامبر اکرم(ص) نباید با طرد مؤمنان مستمند و فقیر از اطراف خویش، خود را در جرگه ظالمان قرار دهد.

فتطردهم فتکون من الظلمین

22 - طرد کردن مؤمنان به سبب نداشتن پایگاه اجتماعی، ستمگری است.

فتطردهم فتکون من الظلمین

21- حفظ شخصیت نوجوانان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 102 - 8

8 - لزوم مشورت و نظرخواهی با نوجوانان ، درباره مسائل مربوط به ایشان و نیز شخصیت دادن به آنان و احترام به نظرات آنها

أنّی أذبحک فانظر ماذا تری

22- زمینه بروز شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 8

8 - بروز شخصیت خوب و بد انسان ها ، در لابه لای گفتار و سخن آنان

الخبیث-ت للخبیثین و الطیّبون للطّیب-ت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 106 - 5

5 - آزمایش الهی ، عرصه ظهور و بروز شخصیت انسان و ارزش های نهفته در وجود او

إنّ ه-ذا لهو البل-ؤا المبین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 51 - 10

10 - رفاه مندی و تنگنا های زندگی ، دو میدان برای بروز و ظهور خصلت های آدمی و آفات روحی او

و إذا أنعمنا . .. و إذا مسّه الشرّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - محمد - 47 - 37 - 7

ص: 496

7- ظهور مکنونات انسان ، در جریان تکالیف شاق

إن یسئلکموها . .. و یخرج أضغ-نکم

23- زمینه شخصیت شناسی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 6

6- سخن آدمی می تواند نشان دهنده مرتبت و شخصیت او باشد .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

24- شخصیت آزر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - انعام - 6 - 74 - 4

4 - آزر، فردی برجسته در میان قوم خویش

و إذ قال إبرهیم لأبیه ءازر . .. إنی أریک و قومک

انتساب <قوم> به آزر بیانگر موقعیت برجسته وی در میان مردم است.

25- شخصیت ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 11

11 - ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق و یعقوب ( ع ) از پیامبران و شخصیت های مورد قبول یهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهیم . .. کانوا هوداً أو نصری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 84 - 2

2 - ابراهیم ( ع ) ، برخوردار از قلبی سالم و پاک از آفت ها و امراض روحی ، اخلاقی و شخصیتی

إذ جاء ربّه بقلب سلیم

<سلیم> صفت مشبهه و مشتق از <سلامت> (پاکی از امراض دردها و آفت ها) است. توصیف قلب به <سلیم> بودن، اشاره به انواع امراض و آفت های روحی، اخلاقی و شخصیتی دارد.

ص: 497

26- شخصیت اجتماعی ابراهیم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - حج - 22 - 27 - 6

6 - ایمان قوی مردم دور و نزدیک ، به حضرت ابراهیم ( ع ) و نفوذ و محبوبیت شدید آن حضرت در میان آنان

و أذّن فی الناس بالحجّ یأتوک رجالاً و علی کلّ ضامر

استقبال مردم دور و نزدیک از دعوت حضرت ابراهیم(ع) و هجوم آنان برای زیارت کعبه به صورت پیاده و سواره، نشان از آشنایی آنها با شخصیت والای آن حضرت و محبوبیت او در میان آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 89 - 6

6 - ابراهیم ( ع ) ، شخصیتی سرشناس و مورد توجه در میان قوم خویش

فنظر نظره فی النجوم . فقال إنّی سقیم

پیشنهاد مشرکان به ابراهیم(ع) برای بیرون رفتن از شهر، می تواند به این دلیل باشد که آن حضرت، شخصیتی ممتاز و برجسته در میان مردمش بود که شرکت و عدم شرکت او در چنین مراسم عمومی و ملی، بسیار چشم گیر و با اهمیت بود.

27- شخصیت اجتماعی محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 2

2 - پیامبراکرم ( ص ) ، شخصیتی کاملاً آشنا و شناخته شده برای مردم محیط خویش

أم لم یعرفوا رسولهم فهم له منکرون

28- شخصیت اجتماعی موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 13 - 2

2 - موسی ( ع ) برگزیده خداوند و بهترین فرد زمان خویش برای دریافت وحی و ابلاغ پیام الهی بود .

و أنا اخترتک

<اختیار> از ماده خیر و به معنای <اصطفاء> (برگرفتن خالص هرچیز) است (لسان العرب).

29- شخصیت اجتماعی مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 12 - 9

9 - در جامعه اسلامی ، مؤمنان به منزله یک پیکراند .

ص: 498

ظنّ المؤمنون و المؤمن-ت بأنفسهم خیرًا

برداشت یاد شده از تعبیر <بأنفسهم> (به خودشان) - که هر یک از مردان و زنان مؤمن را نفس دیگری قرار داده - استفاده شده است.

30- شخصیت اخروی انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 72 - 2

2- شخصیت و ماهیت اخروی انسان ، بازتاب و نمودی از شخصیت دنیوی اوست .

و من کان فی ه-ذه أعمی فهو فی الأخره أعمی

31- شخصیت اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 11

11 - ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق و یعقوب ( ع ) از پیامبران و شخصیت های مورد قبول یهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهیم . .. کانوا هوداً أو نصری

32- شخصیت اسماعیل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 11

11 - ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق و یعقوب ( ع ) از پیامبران و شخصیت های مورد قبول یهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهیم . .. کانوا هوداً أو نصری

33- شخصیت اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 29 - 5

5 - مشاوران دربار بلقیس ، عناصری برجسته و صاحب مقام

قالت یأیّها الملؤا

واژه <ملأ> به عناصر چشم پرکن و شخصیت های برجسته گفته می شود.

ص: 499

34- شخصیت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

35- شخصیت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 225 - 7

7 - تغییر شخصیّت معنوی انسان ، در اثر کار های لغو و بیهوده *

لا یؤاخذکم الله باللغو فی ایمانکم و لکن یؤاخذکم بما کسبت قلوبکم

آیه مزبور احتمالا در صدد تقسیم سوگند به لغو و جِدّ و کفّاره داشتن یکی و نداشتن دیگری نیست; بلکه در صدد بیان این است که اگر چه خداوند در سوگندهای لغو کیفری قرار نداده است; ولی این عمل حکایت از قلبی بیمار دارد و یا اینکه به تدریج به بیماری قلب و دل می انجامد و خداوند بر این بیماری مؤاخذه می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 10

10 - مأموریّت پیامبر ( ص ) بر دعوت اهل کتاب به آزاداندیشی و داشتن شخصیّت مستقل انسانی

تعالوا . .. و لا یتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 3

3 - میدان نبرد ، عرصه بروز شخصیّت و حقیقت درونی افراد

و لقد کنتم تمنّون الموت . .. فقد رایتموه و انتم تنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 93 - 14

14 - ایمان ، عمل صالح ، تقوا و انجام کار های نیک به وجه احسن معیار ارزشگذاری بر انسان ها و نقد منزلت و شخصیت آنان

لیس علی الذین ءامنوا . .. ثم اتقوا و احسنوا

ص: 500

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

5 - اعراف - 7 - 11 - 13

13 - انسانها دارای زمینه های دستیابی به منزلتی فراتر از فرشتگان و شایسته شدن برای سجده ملائکه بر ایشان.

لقد مکنکم فی الأرض . .. و لقد خلقنکم ... ثم قلنا للملئکه اسجدوا لأدم

آیه قبل دلالت می کند که مطالب عنوان شده در آیه مورد بحث - که از جمله آنها سجده فرشتگان بر آدم(ع) است - از نعمتهای الهی برای همه انسانهاست. در حالی که نه سجده بر آدم به منزله سجده بر همگان است و نه سجده بر او نعمت برای دیگران، بنابراین، می توان گفت جمله <قلنا للملائکه ...> پس از <خلقناکم> اشاره به این دارد که خداوند در همه انسانها این زمینه را ایجاد کرده است که بتوانند مسجود ملائکه بشوند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - ص - 38 - 72 - 9

9 - انسانیت ، هویت و شخصیت انسان به روح الهی او بستگی دارد ; نه به جسم و کالبدش .

فإذا سوّیته و نفخت فیه من روحی فقعوا له س-جدین

برداشت یاد شده از آن جا است که سجده فرشتگان بر آدم(ع) - که نشانه شخصیت و هویت ارزشمند انسانی او است - پس از دمیده شدن روح الهی در وی بود.

36- شخصیت اولیاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - یونس - 10 - 62 - 1،2

1 - اولیای خدا ، کسانی هستند که حوادث ناگوار روزگار در دیدگاه آنان ، مکروه و ناخوشایند جلوه نمی کند .

ألا إن أولیاء اللّه لا خوف علیهم

<خوف> ; یعنی، انتظار وقوع امر ناخوشایندی را داشتن (مفردات راغب). برداشت فوق بر این اساس است که: چون زندگی در دنیا بیوقوع حوادث ناگوار - خصوصاً برای بندگان مقرب خدا - ممکن نیست، پس نفی خوف از آنان، قهراً به این معناست که حوادث دنیوی در ذائقه آنان، مکروه و ناخوشایند جلوه نمی کند.

2 - اولیای خدا ، کسانی هستند که هر آنچه حوادث روزگار از کفشان برباید ، غمی به دل راه نداده و غبار اندوه بر چهره شان نمی نشیند .

ألا إن أولیاء اللّه . .. و لا هم یحزنون

37- شخصیت اهل بصیرت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و کوردل با انسان عالم و روشن بین ، از نظر شخصیت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

ص: 501

واژه <أعمی> و <بصیر> در آیه شریفه، کنایه از کوردلی و روشن بینی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 58 - 1

1 - انسان عالم و روشن بین با انسان جاهل و کوردل ، از نظر شخصیت و سرنوشت برابر و هم سان نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

38- شخصیت برده

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 25 - 10

10 - یکسانیِ مقامِ انسانیِ بردگان با سایر انسانها

من فتیاتکم المؤمنات . .. بعضکم من بعض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 14،15

14 - بردگان ، هم سنگ با مالکانشان در بستن قرارداد بازخرید خویش

الذین یبتغون الکت-ب ممّا ملکت أیم-نکم فکاتبوهم

برداشت یاد شده به خاطر صیغه مفاعله بودن <کاتبوا> است که لازمه آن، مشارکت بردگان با مالکان خویش در عقد قرارداد بازخریدشان است.

15 - بردگان ، دارای شخصیت حقیقی ( اصیل در قرارداد بازخرید خویش ) در دیدگاه قرآن

الذین یبتغون الکت-ب ممّا ملکت أیم-نکم فکاتبوهم

39- شخصیت بیمار

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 5

5 - شخصیت افراد نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، برابر شخصیت دیگر انسان ها است .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

از این که افراد ناقص العضو (مانند نابینایان و. ..) در استفاده از خوراکی های منازل خویشان خود همانند دیگر افراد جامعه شمرده شدند، حاکی از حقیقت یاد شده است. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده که برخی از مردم از هم غذا شدن با نابینایان، مریضان و... خودداری می کردند تأیید کننده همین برداشت است; زیرا اسلام خواسته است با چنین سنّتِ نادرستی مبارزه کند.

ص: 502

40- شخصیت پرستی بنی اسرائیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 91 - 4

4 - بنی اسرائیل ، مردمی شخصیت پرست بودند ; نه حقیقت طلب .

لن نبرح . .. حتّی یرجع إلینا موسی

گوساله پرستان بنی اسرائیل، به جای اندیشه در گفته های هارون(ع) و شناخت حقیقت، تنها پاسخی که به او دادند، آن بود که بازگشت موسی(ع) از میقات را، شرط تجدید نظر در عقاید خود دانستند. حال آن که معقول آن بود که در باره کار خویش و گفته های هارون(ع)، درست بیندیشند.

41- شخصیت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و کوردل با انسان عالم و روشن بین ، از نظر شخصیت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

واژه <أعمی> و <بصیر> در آیه شریفه، کنایه از کوردلی و روشن بینی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 12

12 - اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان ، از نظر شخصیت و سرنوشت یکسان نیستند .

قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون

42- شخصیت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل

تلک أمه قد خلت

ص: 503

43- شخصیت ذوالقرنین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 84 - 3

3- < ذوالقرنین > ، شخصیتی الهی بود . *

إنّا مکّنّا له فی الأرض

احتمال می رود که انتساب قدرت ذی القرنین به خدا، از آن جهت باشد که خدا، به خاطر شخصیت الهی وی، امکاناتی را به او عطا کرده باشد.

44- شخصیت زن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 14،16

14 - در پیشگاه خداوند ، بین زن و مرد در برخورداری از نتایج اعمال ، تفاوتی نیست .

انّی لا اضیع عمل عامل منکم من ذکر او انثی

16 - همه انسان ها ، چه زن و چه مرد ، دارای حقیقت و ماهیّتی واحد

من ذکر او انثی بعضکم من بعض

تذکّر این نکته که شما انسانها چه زن و چه مرد از یکدیگر هستید، بیان یکسانی و عدم برتری جنسی نسبت به جنس دیگر است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 59 - 13

13- دفاع اسلام از شخصیت و حقوق زنان و دختران

ألا ساء ما یحکمون

45- شخصیت زنان پلید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 1،2،4،15

1 - زنان خبیث ( بد سرشت و بد کردار ) ، شایسته زندگی با مردان خبیث و مردان خبیث ، شایسته زندگی با زنان خبیث اند .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده، بر مبنای سه نکته است: 1- <خبیث> (ضد <طیّب> و مفرد <خبیثات> و <خبیثون>) به معنای شیء پست و ناپسند است و انسان خبیث; یعنی، کسی که دارای اوصاف و رفتار پست و ناپسند است می باشد. <طیب> (مفرد <طیّبات> و <طیّبون>) به معنای شیء پسندیده و دل پذیر است و انسان طیّب; یعنی، کسی که به اوصاف و رفتار خوب و پسندیده آراسته و از هر زشتی و پلیدی منزه و پاک است. 2- کلمات <الخبیثات>، <الخبیثین> <الطیّبات> و <الطیّبون> اوصافی برای موصوف های محذوف مثل <النساء> و <الرجال> است; یعنی، <الخبیثات من النساء و الخبیثون من الرجال

ص: 504

و...>. 3- لام در <للخبیثین>، <للخبیثات> <للطیّبین> و <للطیّبات> برای اختصاص است. با توجه به نکات یاد شده می توان گفت که آیه شریفه در صدد بیان شایستگی ها و ملاک های لازم برای ازدواج می باشد.

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> - با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است - زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

4 - گفتار و سخن ناپسند و خباثت آلود ، تنها شایسته مردان و زنان خبیث ( بدسرشت و بدکردار ) است و از آنان سر می زند .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که <الخبیثات> و <الطیّبات> صفت برای موصوف محذوف <الکلم> باشد; یعنی، <الخبیثات من الکلم للخبیثین من الرجال و. ..>. گفتنی است سه آیه اخیر که در باره تهمت زنا و فحشا به زنان پاکدامن است (إنّ الذین یرمون المحصنات ...) و نیز ذیل آیه (أُول-ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم) مؤید همین برداشت است.

15 - < فی مجمع البیان قال : سبحانه < الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات > قیل فی معناه أقوال : . . . والثالث الخبیثات من النساء للخبیثین من الرجال و الخبیثون من الرجال للخبیثات من النساء والطیّبات من النساء للطیّبین من الرجال و الطیّبون من الرجال للطیّبات من النساء . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه . . . ;

در <مجمع البیان> از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا <الخبیثات للخبیثین . ..> روایت شده است که فرمود: زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن و مردان پاکدامن برای زنان پاکدامن اند...>.

46- شخصیت زنان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> - با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است - زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب-ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب-ت

6 - زنان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاکدامن حق

ص: 505

ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطیّب-ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب-ت

7 - گفتار و سخن پسندیده و نیک ، تنها شایسته مردان و زنان نیک است و از آنان سر می زند .

و الطیّب-ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب-ت

15 - < فی مجمع البیان قال : سبحانه < الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات > قیل فی معناه أقوال : . . . والثالث الخبیثات من النساء للخبیثین من الرجال و الخبیثون من الرجال للخبیثات من النساء والطیّبات من النساء للطیّبین من الرجال و الطیّبون من الرجال للطیّبات من النساء . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه . . . ;

در <مجمع البیان> از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا <الخبیثات للخبیثین . ..> روایت شده است که فرمود: زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن و مردان پاکدامن برای زنان پاکدامن اند...>.

47- شخصیت زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 59 - 16

16 - زنان مؤمن ، باید هویتی مستقل و شناخته داشته باشند .

ذلک أدنی أن یعرفن فلایؤذین

48- شخصیت سازی دروغین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - ابراهیم - 14 - 15 - 6

6- شخصیت آرایی با دروغ و نادرستی زیانکاری است .

خاب کلّ جبّار عنید

راغب می نویسد: کاربرد صفت <جبّار> در انسان، درباره کسی است که دارای نقیصه ای می باشد و می خواهد با ادعا، منزلت و جایگاهی را که شایسته آن نیست به دست آورد. این صفت درباره انسان فقط برای مذمت به کار می رود.

49- شخصیت سامری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 88 - 4

4 - سامری ، فردی ماهر در فن مجسمه سازی و آشنا به نقاط ضعف فکری بنی اسرائیل بود .

فأخرج لهم عجلاً جسدًا له خوار

تعبیر <گوساله ای درآورد> حاکی از شدت شباهت مجسمه گوساله، به شکل حقیقی آن است.

ص: 506

50- شخصیت سلیمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - نمل - 27 - 18 - 6

6 - سلیمان شخصیتی مشهور ، حتی نزد مورچگان

لایحطمنّکم سلیم-ن و جنوده

51- شخصیت علما

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و کوردل با انسان عالم و روشن بین ، از نظر شخصیت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

واژه <أعمی> و <بصیر> در آیه شریفه، کنایه از کوردلی و روشن بینی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 12

12 - اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان ، از نظر شخصیت و سرنوشت یکسان نیستند .

قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 58 - 1

1 - انسان عالم و روشن بین با انسان جاهل و کوردل ، از نظر شخصیت و سرنوشت برابر و هم سان نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

52- شخصیت عیسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 171 - 20

20 - شخصیت فوق العاده حضرت عیسی ( ع ) زمینه غلو و گزافه گویی مسیحیان در مورد ایشان

یاهل الکتب لاتغلوا فی دینکم . .. انما المسیح عیسی ابن مریم رسول اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - نساء - 4 - 172 - 5

5 - شخصیت والای مسیح ( ع ) و مقام بلند فرشتگان ، مانع آنها از بندگی خداوند نیست .

ص: 507

لن یستنکف المسیح ان یکون عبداً للّه و لاالملئکه المقربون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 116 - 10

10 - عیسی ( ع ) شخصیتی بدور از ادعای گزاف آمیز درباره خویش و مادرش مریم

ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق

53- شخصیت فقیر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 262 - 3

3 - توجّه اسلام به حفظ شخصیّت نیازمندان و دریافت کنندگان انفاق

الّذین ینفقون . .. لا یتبعون ما انفقوا منّاً و لا اذیً

54- شخصیت کافران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 55 - 2

2 - انسانهایی که بر اثر کفرورزی زمینه های ایمان را در خویش از میان برده اند ، در پیشگاه خداوند بدترین جنبدگان هستند .

إن شر الدواب عنداللّه الذین کفروا فهم لایؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 20 - 3

3 - برابر و یکسان نبودن مؤمنان و کافران ، از نظر شخصیت و سرنوشت

و لا الظلم-ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 21 - 2

2 - برابر و یکسان نبودن مؤمنان با کافران ، از نظر شخصیت و سرنوشت .

و لا الظلّ و لا الحرور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 1

1 - وجود اختلاف اساسی میان دو انسان کافر و مؤمن ، از نظر شخصیت و سرنوشت

أمّن هو ق-نت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا

ص: 508

<من> در آیه شریفه اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن جمله ای محذوف است. تقدیر کلام چنین می شود: <أم-ّن هو قانت ءاناء الّیل... کمن هو عاص أو کافر; آیاکسی که شب زنده دار (مؤمن) است، مانند کسی است که عاصی و یا کافر است>. بر این اساس می توان گفت: آیه شریفه، درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر و سرنوشت آنان در آینده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 22 - 10

10 - وجود اختلاف اساسی انسان مؤمن حق پذیر و نرم دل با کافر حق ناپذیر و سنگدل ، از نظر شخصیت و سرنوشت

أفمن شرح اللّه صدره للإسل-م فهو علی نور من ربّه فویل للق-سیه قلوبهم

<من> در آیه شریفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن - به قرینه جمله بعدی (فویل للقاسیه قلوبهم. ..) - جمله ای محذوف می باشد. تقدیر کلام چنین است: <أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... کمن قسا قلبه>. بنابراین می توان گفت: آیه شریفه درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر و سرنوشت آنان در آینده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 24 - 3

3 - وجود اختلاف اساسی میان دو انسان مؤمن خداترس و کافر خداگریز ، از نظر شخصیت و سرنوشت

فویل للق-سیه قلوبهم من ذکر اللّه . .. أفمن یتّقی بوجهه سوء العذاب یوم القی-مه

<من> در آیه شریفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله ای محذوف است و تقدیر کلام چنین می باشد: <أفمن یت-ّقی بوجهه سوء العذاب. .. کمن آمن منه>. بنابراین می توان گفت آیه شریفه درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر وسرنوشت آنان در آینده است.

55- شخصیت کنیز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 33 - 26

26 - شخصیت و کرامت انسانی کنیزان ، به منزله شخصیت و کرامت دختران آزاد است .

و لاتکرهوا فتی-تکم علی البغاء . .. إن أردن تحصّنًا

<فتیات> (جمع <فتیه>) به معنای دختران جوان است (لسان العرب). برداشت یاد شده از تعبیر <فتیاتکم>(دختران جوانتان) به جای <إمائکم>(کنیزانتان) - با آن که مقصود از دختران جوان، همان کنیزان است - استفاده شده است.

56- شخصیت کور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 5

5 - شخصیت افراد نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، برابر شخصیت دیگر انسان ها است .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

از این که افراد ناقص العضو (مانند نابینایان و. ..) در استفاده از خوراکی های منازل خویشان خود همانند دیگر افراد جامعه

ص: 509

شمرده شدند، حاکی از حقیقت یاد شده است. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده که برخی از مردم از هم غذا شدن با نابینایان، مریضان و... خودداری می کردند تأیید کننده همین برداشت است; زیرا اسلام خواسته است با چنین سنّتِ نادرستی مبارزه کند.

57- شخصیت کوردلان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و کوردل با انسان عالم و روشن بین ، از نظر شخصیت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی الأعمی و البصیر

واژه <أعمی> و <بصیر> در آیه شریفه، کنایه از کوردلی و روشن بینی است.

58- شخصیت گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 20 - 1

1 - برابر نبودن انسان گمراه و فرورفته در تاریکی و سرگردانی ، با انسان راه یافته و حقیقت شناس

و لا الظلم-ت و لا النور

59- شخصیت گناهکاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 58 - 3

3 - مؤمنان نیکوکار باافرادبدکردار ، از نظر شخصیت و سرنوشت برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی . .. و الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت و لا المسیء

60- شخصیت لَنگ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 61 - 5

5 - شخصیت افراد نابینایان ، لنگ ها و مریضان ، برابر شخصیت دیگر انسان ها است .

لیس علی الأعمی حرج . .. أن تأکلوا من بیوتکم ... أو ما ملکتم مفاتحه أو صدیقکم

از این که افراد ناقص العضو (مانند نابینایان و. ..) در استفاده از خوراکی های منازل خویشان خود همانند دیگر افراد جامعه شمرده شدند، حاکی از حقیقت یاد شده است. گفتنی است آنچه در برخی از تواریخ آمده که برخی از مردم از هم غذا شدن با

ص: 510

نابینایان، مریضان و... خودداری می کردند تأیید کننده همین برداشت است; زیرا اسلام خواسته است با چنین سنّتِ نادرستی مبارزه کند.

61- شخصیت مبلغان تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تکذیب گران دین ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدایت پیشه و ترویج کننده تقوا را ندارند .

ینهی . عبدًا إذا صلّی ... کذّب و تولّی ... کلاّ لاتطعه

62- شخصیت محمد(ص)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 69 - 3،4

3 - شخصیت ارزشی و اخلاقی پیامبر ( ص ) ، خود گواه صداقت آن حضرت بود .

أم لم یعرفوا رسولهم فهم له منکرون

4 - سرزنش کافران از سوی خداوند ، به خاطر انکار رسالت پیامبر ( ص ) ، علی رغم آگاهی آنان از شخصیت ارزشی و اخلاقی ( صداقت ، امانت و . . . ) آن حضرت

أم لم یعرفوا رسولهم فهم له منکرون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - مؤمنون - 23 - 70 - 2

2 - شخصیت ، منش و گویش خردمندانه پیامبر ( ص ) گواهی روشن بر مبرا بودن آن حضرت از اتهام کافران ( جنون )

أم لم یعرفوا رسولهم . .. أم یقولون به جنّه

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - سبأ - 34 - 43 - 5

5 - مشرکان ، پیامبراکرم ( ص ) را شخصی معمولی می دانستند که هدفش بازداشتن مردم از دین و آیین پدرانشان بود .

قالوا ما ه-ذا إلاّ رجل یرید أن یصدّکم عمّا کان یعبد ءاباؤکم

تعبیر از پیامبر(ص) به <رجل> - آن هم به صورت نکره - حاکی از نکته یاد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - قلم - 68 - 4 - 2

2 - اخلاق و خلق و خوی پیامبر ( ص ) ، عجین با شخصیت و سرشت آن حضرت بود ; نه امری موقت و گاه به گاه .

إنّک لعلی خلق عظیم

مطلب یاد شده، از تعبیر <خلق> (سجیّه) استفاده می شود; زیرا <سجیّه> به معنای چیزی است که از طبع و سرشت آدمی

ص: 511

برخیزد (تاج العروس). بنابراین به امور موقتی و زودگذر، سجیّه گفته نمی شود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - شرح - 94 - 4 - 2،8

2 - پیامبر ( ص ) ، فردی آبرومند و دارای مقامی ارجمند ، در دیدگاه مردم عصر خویش

و رفعنا لک ذکرک

یاد رفیع، کنایه از احترام گذاشتن یادکنندگان است.

8 - شخصیت رسول اکرم ( ص ) ، زیبنده نیک نامی و آبرومندی بود .

و رفعنا لک ذکرک

در برداشت یاد شده، <لام> در <لک> برای تعلیل فرض شده و بیانگر آن است که پیامبر(ص)، خود علتی کافی برای آوازه بلند و شایسته رفعت ذکر است.

63- شخصیت مخالفان نماز

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تکذیب گران دین ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدایت پیشه و ترویج کننده تقوا را ندارند .

ینهی . عبدًا إذا صلّی ... کذّب و تولّی ... کلاّ لاتطعه

64- شخصیت مردان پلید

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 1،2،4،15

1 - زنان خبیث ( بد سرشت و بد کردار ) ، شایسته زندگی با مردان خبیث و مردان خبیث ، شایسته زندگی با زنان خبیث اند .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده، بر مبنای سه نکته است: 1- <خبیث> (ضد <طیّب> و مفرد <خبیثات> و <خبیثون>) به معنای شیء پست و ناپسند است و انسان خبیث; یعنی، کسی که دارای اوصاف و رفتار پست و ناپسند است می باشد. <طیب> (مفرد <طیّبات> و <طیّبون>) به معنای شیء پسندیده و دل پذیر است و انسان طیّب; یعنی، کسی که به اوصاف و رفتار خوب و پسندیده آراسته و از هر زشتی و پلیدی منزه و پاک است. 2- کلمات <الخبیثات>، <الخبیثین> <الطیّبات> و <الطیّبون> اوصافی برای موصوف های محذوف مثل <النساء> و <الرجال> است; یعنی، <الخبیثات من النساء و الخبیثون من الرجال و...>. 3- لام در <للخبیثین>، <للخبیثات> <للطیّبین> و <للطیّبات> برای اختصاص است. با توجه به نکات یاد شده می توان گفت که آیه شریفه در صدد بیان شایستگی ها و ملاک های لازم برای ازدواج می باشد.

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

ص: 512

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> - با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است - زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

4 - گفتار و سخن ناپسند و خباثت آلود ، تنها شایسته مردان و زنان خبیث ( بدسرشت و بدکردار ) است و از آنان سر می زند .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که <الخبیثات> و <الطیّبات> صفت برای موصوف محذوف <الکلم> باشد; یعنی، <الخبیثات من الکلم للخبیثین من الرجال و. ..>. گفتنی است سه آیه اخیر که در باره تهمت زنا و فحشا به زنان پاکدامن است (إنّ الذین یرمون المحصنات ...) و نیز ذیل آیه (أُول-ئک مبرّءون ممّا یقولون لهم) مؤید همین برداشت است.

15 - < فی مجمع البیان قال : سبحانه < الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات > قیل فی معناه أقوال : . . . والثالث الخبیثات من النساء للخبیثین من الرجال و الخبیثون من الرجال للخبیثات من النساء والطیّبات من النساء للطیّبین من الرجال و الطیّبون من الرجال للطیّبات من النساء . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه . . . ;

در <مجمع البیان> از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا <الخبیثات للخبیثین . ..> روایت شده است که فرمود: زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن و مردان پاکدامن برای زنان پاکدامن اند...>.

65- شخصیت مردان عفیف

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - نور - 24 - 26 - 2،5،6،7،15

2 - زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، تنها با مردان ناپاک و آلوده به فحشا و مردان ناپاک و آلوده ، تنها با زنان ناپاک و آلوده حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان پاک و عفیف ، ممنوع است .

الخبیث-ت للخبیثین و الخبیثون للخبیث-ت

برداشت یاد شده مبتنی بر دو نکته است: 1- مقصود از <الخبیثات> و <الخبیثین> - با توجه به این که این آیه به دنبال آیات مربوط به احکام زنا و فحشا آمده است - زنان و مردان زناکار و آلوده به فحشا باشد. 2- آیه شریفه همانند آیه <الزانی لاینکح إلاّ زانیه ...> در صدد بیان یک حکم شرعی در امر ازدواج باشد، چنان که روایت منسوب به امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این همانندی را تأیید می کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

5 - زنان نیک ( نیک سرشت و نیک کردار ) ، تنها شایسته مردان نیک ، و مردان نیک ، تنها شایسته زنان نیک اند .

و الطیّب-ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب-ت

6 - زنان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با مردان پاکدامن ، و مردان پاکدامن و منزه از فحشا ، تنها با زنان پاکدامن حق ازدواج دارند و ازدواج آنان با مردان و زنان ناپاک و آلوده به فحشا ، ممنوع است .

و الطیّب-ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب-ت

7 - گفتار و سخن پسندیده و نیک ، تنها شایسته مردان و زنان نیک است و از آنان سر می زند .

و الطیّب-ت للطیّبین و الطیّبون للطّیب-ت

15 - < فی مجمع البیان قال : سبحانه < الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات > قیل فی معناه أقوال : . . . والثالث

ص: 513

الخبیثات من النساء للخبیثین من الرجال و الخبیثون من الرجال للخبیثات من النساء والطیّبات من النساء للطیّبین من الرجال و الطیّبون من الرجال للطیّبات من النساء . . . و هو المروی عن أبی جعفر و أبی عبداللّه . . . ;

در <مجمع البیان> از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خدا <الخبیثات للخبیثین . ..> روایت شده است که فرمود: زنان خبیث برای مردان خبیث و مردان خبیث برای زنان خبیث هستند و زنان پاکدامن برای مردان پاکدامن و مردان پاکدامن برای زنان پاکدامن اند...>.

66- شخصیت مریم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 91 - 12

12- مریم ( س ) برخوردار از منزلتی والا و مقامی بلند در پیشگاه خداوند و شخصیتی جهانی

والتی أحصنت فرجها فنفخنا فیها من روحنا و جعلنها و ابنها ءایه للع-لمین

برداشت یاد شده با توجه به سه نکته است: 1- <التی> منصوب به عامل مقدری چون <أذکر> یا <أذکروا> است که دراین صورت فرمان به یادآوری داستان مریم(س) برای همه انسان ها است. 2- نام مریم(س) در ردیف پیامبران الهی قرار گرفت و به دنبال نام آنان آمد. 3-خداوند مریم(س) را آیت خود برای جهانیان معرفی کرد (و جعلناها و ابنها آیه للعالمین).

67- شخصیت مریم(س) در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 9

9- مریم ( س ) و خاندان او ، افرادی سرشناس در بین مردم عصر خویش

ی-أخت ه-رون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

68- شخصیت معنوی یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 7 - 7

7- شخصیت معنوی یحیی ، شخصیتی بی مانند بود و پیش از او ، کسی به آن مقام نرسیده بود .

لم نجعل له من قبل سمیًّا

از جمله معانی ذکر شده برای <سمیّ> نظیر و شبیه است (مفردات راغب). دراین صورت مراد این است که کسی درگذشته ویژگی های یحیی را نداشته است.

ص: 514

69- شخصیت مکذبان دین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تکذیب گران دین ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدایت پیشه و ترویج کننده تقوا را ندارند .

ینهی . عبدًا إذا صلّی ... کذّب و تولّی ... کلاّ لاتطعه

70- شخصیت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 11

11 - منافق ، بناکننده شخصیت خویش بر اساسی سست و ناپایدار

أم من أسس بنینه علی شفا جرف هار فانهار به

برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <بنیانه> هویت و شخصیت خود فرد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 110 - 2

2 - شک و تردید ، پرتگاهی که منافقان بنای شخصیت خویش را بر آن پی افکنده و از آن جا به دوزخ سقوط می کنند .

أسس بنینه علی شفا جرف هار . .. لا یزال بنینهم الذی بنوا ریبه فی قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 14 - 4

4 - منافقان ، بدون هیچ گونه فشار و تهدید و سختی ، تنها با پیش آمدن اندک موقعیتی ، درون خود را رو می کنند .

و لو دخلت علیهم من أقطارها ثمّ سئلوا الفتنه لأتوها

تعبیر <سئلوالفتنه> برای بیان وضعیت منافقان در اظهار عقیده شان، بدون بیان هیج تهدید و فشاری، آن هم با وجود موقعیت جنگی، حکایت از نکته یاد شده می کند.

71- شخصیت موسی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - طه - 20 - 41 - 2

2 - وجود موسی ( ع ) ، وقف راه خدا بود .

لنفسی

<تو را برای خود ساختم>، کنایه از خالص ساختن مخاطب برای خویش است.

ص: 515

72- شخصیت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

7 - توبه - 9 - 109 - 5

5 - مؤمنان راستین ، شخصیت خویش را بر اساس تقوا و تحصیل رضایت خدا بنا می کنند .

أفمن أسس بنینه علی تقوی من اللّه و رضون خیر

مراد از <بنیانه> می تواند اعمال و دستاوردهای فرد نباشد، بلکه منظور بنیان و هویت خود شخص باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 20 - 3

3 - برابر و یکسان نبودن مؤمنان و کافران ، از نظر شخصیت و سرنوشت

و لا الظلم-ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 21 - 2

2 - برابر و یکسان نبودن مؤمنان با کافران ، از نظر شخصیت و سرنوشت .

و لا الظلّ و لا الحرور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 9 - 1

1 - وجود اختلاف اساسی میان دو انسان کافر و مؤمن ، از نظر شخصیت و سرنوشت

أمّن هو ق-نت ءاناء الّیل ساجدًا و قائمًا

<من> در آیه شریفه اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن جمله ای محذوف است. تقدیر کلام چنین می شود: <أم-ّن هو قانت ءاناء الّیل... کمن هو عاص أو کافر; آیاکسی که شب زنده دار (مؤمن) است، مانند کسی است که عاصی و یا کافر است>. بر این اساس می توان گفت: آیه شریفه، درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر و سرنوشت آنان در آینده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 22 - 10

10 - وجود اختلاف اساسی انسان مؤمن حق پذیر و نرم دل با کافر حق ناپذیر و سنگدل ، از نظر شخصیت و سرنوشت

أفمن شرح اللّه صدره للإسل-م فهو علی نور من ربّه فویل للق-سیه قلوبهم

<من> در آیه شریفه، اسم موصول و مبتدا است و خبر آن - به قرینه جمله بعدی (فویل للقاسیه قلوبهم. ..) - جمله ای محذوف می باشد. تقدیر کلام چنین است: <أفمن شرح اللّه صدره للإسلام ... کمن قسا قلبه>. بنابراین می توان گفت: آیه شریفه درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر و سرنوشت آنان در آینده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 24 - 3

3 - وجود اختلاف اساسی میان دو انسان مؤمن خداترس و کافر خداگریز ، از نظر شخصیت و سرنوشت

فویل للق-سیه قلوبهم من ذکر اللّه . .. أفمن یتّقی بوجهه سوء العذاب یوم القی-مه

ص: 516

<من> در آیه شریفه، اسم موصول بوده و مبتدا و خبر آن، جمله ای محذوف است و تقدیر کلام چنین می باشد: <أفمن یت-ّقی بوجهه سوء العذاب. .. کمن آمن منه>. بنابراین می توان گفت آیه شریفه درصدد مقایسه میان شخصیت دو انسان مؤمن و کافر وسرنوشت آنان در آینده است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 58 - 3

3 - مؤمنان نیکوکار باافرادبدکردار ، از نظر شخصیت و سرنوشت برابر و هم سنگ نیستند .

و ما یستوی . .. و الذین ءامنوا و عملوا الص-لح-ت و لا المسیء

73- شخصیت مهتدین

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - فاطر - 35 - 20 - 1

1 - برابر نبودن انسان گمراه و فرورفته در تاریکی و سرگردانی ، با انسان راه یافته و حقیقت شناس

و لا الظلم-ت و لا النور

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تکذیب گران دین ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدایت پیشه و ترویج کننده تقوا را ندارند .

ینهی . عبدًا إذا صلّی ... کذّب و تولّی ... کلاّ لاتطعه

74- شخصیت نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - علق - 96 - 19 - 5

5 - مخالفان نماز و تکذیب گران دین ، حقّ دستور دادن به نمازگزاران هدایت پیشه و ترویج کننده تقوا را ندارند .

ینهی . عبدًا إذا صلّی ... کذّب و تولّی ... کلاّ لاتطعه

75- شخصیت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

15 - صافات - 37 - 83 - 5

5 - نوح ( ع ) ، دارای شخصیتی برجسته و ممتاز در میان پیامبران الهی

و إنّ من شیعته لإبرهیم

ص: 517

76- شخصیت نیاکان مریم(س) در یهود

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 28 - 9

9- مریم ( س ) و خاندان او ، افرادی سرشناس در بین مردم عصر خویش

ی-أخت ه-رون ما کان أبوک امرأ سوء و ما کانت أُمّک بغیًّا

77- شخصیت هابیل

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

4 - مائده - 5 - 28 - 5

5 - سرشت و شخصیت هابیل ، بر حذر از برادرکشی

ما إنّا بباسط یدی إلیک لاقتلک

هابیل از نکشتن برادر، به دست نگشودن برای کشتن تعبیر کرد و آن را با قسم و <باء> زایده تأکید کرد و نیز جمله اسمیه به کار برد تا بفهماند هرگز شخصیتش با چنین کاری سازگاری ندارد.

78- شخصیت همنشین باغدار متکبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - کهف - 18 - 39 - 11

11- خودباختگی و خودکم بینی ، به خاطر کمی مال و فرزند ، در مرد مؤمن راه نیافت .

إن ترن أنا أقلّ منک مالاً و ولدًا

جمله <فعسی ربّی. ..> - در آیه بعد - جواب شرط و حاکی از امیدواری مرد مؤمن به عنایت خداوند است.

79- شخصیت یتیم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 220 - 11

11 - لزوم حفظ شخصیّت ایتام ، با رفتار و برخورد برادرانه با آنان

و ان تخالطوهم فاخوانکم

از اینکه خداوند به جای هر معیار دیگری در برخورد با ایتام، از برادری سخن گفته است، احتمالا کنایه از پرهیز از رفتارهای ترحم و یا تحقیرآمیز باشد که موجب از بین رفتن شخصیّت آنان می شود.

ص: 518

80- شخصیت یحیی(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 7 - 9

9- حضرت یحیی ( ع ) ، شخصیتی الهی و مورد عنایت خاص خدا بود .

لم نجعل له من قبل سمیًّا

81- شخصیت یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

1 - بقره - 2 - 140 - 11

11 - ابراهیم ، اسماعیل ، اسحاق و یعقوب ( ع ) از پیامبران و شخصیت های مورد قبول یهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهیم . .. کانوا هوداً أو نصری

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 18 - 16

16- یعقوب ( ع ) شخصیتی صبور و موحد که تنها خداوند را بر یاری رسانی توانا می دانست .

والله المستعان علی ما تصفون

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 98 - 15

15- یعقوب ( ع ) ، شخصیتی بزرگوار ، کریم و با گذشت بود .

ی-أبانا استغفر لنا . ..قال سوف أستغفر لکم ربی إنه هو الغفور الرحیم

82- شخصیت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 47 - 12

12- یوسف ( ع ) ، شخصیتی با گذشت ، جوانمرد و بزرگوار

أفتنا . .. قال تزرعون

یوسف(ع) علی رغم ستم دیدن از دستگاه حکومتی و زندانی شدن بدون هیچ جرم و خطایی، دانش انحصاری خویش را بدون هیچ پیش شرطی در اختیار آن دستگاه قرار داد. این عملکرد در شرایط مذکور بیانگر شخصیت والای یوسف(ع) و بهره مندی او از بزرگواری و جوانمردی است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 50 - 13

13- یوسف ( ع ) شخصیتی با عظمت ، بزرگوار و در اوج کرامت و آزادگی

ص: 519

قال الملک ائتونی به . .. فسئله ما بال النسوه الّ-تی قطعن أیدیهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 54 - 8

8- پادشاه مصر در پی ملاقاتش با یوسف ( ع ) و احراز شخصیت و دانش او ، به وی اعلام کرد که در دستگاه حکومتی ، رأیی نافذ و فرمانی مطاع خواهد داشت .

فلما کلّمه قال إنک الیوم لدینا مکین أمین

به کسی که دارای منزلتی والا و شأنی رفیع باشد <مکین> گفته می شود. <أمین> نیز به کسی گفته می شود که از خیانت بپرهیزد و به صداقت گفتارش و درستی رفتارش اطمینان باشد. سخن پادشاه (تو نزد ما منزلتی والا داری) کنایه از این است که: دستوراتت نافذ است و آنچه در امر حکومت پیشنهاد کنی مورد قبول است.

83- شخصیت یوسف(ع) در مصر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 32 - 6

6- یوسف ( ع ) در دربار عزیز مصر ، شخصیتی بزرگ و مورد احترام بود .

و لیکونًا من الص-غرین

84- عوامل بروز شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - زمر - 39 - 8 - 19

19 - حالت < رفاه و خوشی > و < سختی و محرومیت > ، عرصه بروز و ظهور شخصیت و باطن انسان ها

و إذا مسّ الإنس-ن ضرّ دعا ربّه . .. ثمّ إذا خوّله نعمه منه ... و جعل للّه أندادً

85- عوامل تباهی شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

17 - فتح - 48 - 12 - 12

12 - پندار ها و نگرش های غلط ، تباه کننده شخصیت و ارج انسانی

و ظننتم ظنّ السوء و کنتم قومًا بورًا

برداشت یاد شده بنابراین نکته است که ظن سوء، زمینه جمله بعد باشد; یعنی، از آن زمان که بدگمان شدید به فساد و تباهی کشیده شدید.

ص: 520

86- عوامل تغییر شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

11 - انبیاء - 21 - 65 - 4

4- روی گردانی از توحید و گرایش به شرک ، دگرگونی شخصیت و هویت انسانی و بازگشت به قهقرا است .

فقالوا إنّکم أنتم الظ-لمون . ثمّ نکسوا علی رءوسهم

87- عوامل شکل گیری شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 214 - 17

17 - نقش سختی ها و مصائب ، در ساخته شدن و رُشد انسانها

ام حسبتم ان تدخلوا الجنّه و لما یأتکم

ورود به بهشت، کمال است و سختیها، در رسیدن به آن نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 223 - 7،8

7 - تأثیر نحوه روابط زناشویی ، در سرنوشت نیک یا بد انسان

فاتوا حرثکم انی شئتم و قدّموا لانفسکم

به نظر می رسد جمله <و قدّموا لانفسکم> به منزله تقییدی باشد برای اختیار و آزادی آدمی در آمیزش ; یعنی زندگی زناشویی در سرنوشت آدمی مؤثّر است; پس آن روشی را برگزینید که فرجامی نیک داشته باشد.

8 - لزوم دقّت در انتخاب همسر و مراعات آداب آمیزش ، برای به وجود آمدن فرزندان صالح

نساؤکم حرث لکم . .. و قدّموا لانفسکم

دقّت کشاورز در انتخاب زمین مورد کشت و نیز سعی تمام در به وجود آوردن شرایطی برای به ثمر نشاندن محصولی عالی، از وجود مشابهت بین همسر و کشتزار است که می تواند مورد نظرآیه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - بقره - 2 - 261 - 4

4 - رُشد و شکل گیری شخصیّت آدمی ، برخاسته از رفتار جهتدار وی *

مثل الّذین ینفقون اموالهم فی سبیل اللّه . .. مائه حبّه

از تشبیه شخص انفاق کننده به دانه ای که . .. این معنا به دست می آید که رشد شخصیّت آدمی، برخاسته از انفاق و رفتار او در راه خدا (جهت) است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 6 - 1،7

1 - خداوند بر طبق مشیّت خود ، انسان ها را در رَحِم ها شکل می دهد .

هو الذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء

ص: 521

7 - شکل گیری شخصیت انسان در رَحِم *

هو الّذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء

چون در آیات قبل سخن از هدایت و کفربوده است، به نظر می رسد که شکل گرفتن انسان در رحم شامل شکل گیری شخصیّت (هدایت یافتن، کافر شدن و . .. ) نیز بشود.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 34 - 2

2 - نقش وراثت در ساختار شخصیّت انسانها *

ذریّه بعضها من بعض

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 37 - 6

6 - رشد و شکوفایی استعداد های نهفته انسان ، در پرتو ربوبیّت خداوند

فتقبّلها ربّها . .. و انبتها نباتاً حسناً

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 48 - 2

2 - نقش معلّم در ساختار شخصیّت متعلّم

و یعلّمه الکتاب

آیه فوق که در صدد بیان ارزش و مقام عیسی (ع) است; می فرماید معلّم او، خداست.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 59 - 9،10

9 - شکل گیری بُعد مادی ، زمینه ایجاد بُعد انسانی انسان

خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون

جمله <خلقه من تراب>، حکایت از خلقت آدم در بُعد مادی دارد چون ضمیر مفعولی به آدم برمی گردد. بنابراین آنچه با امرِ <کن> به وجود می آید، همان بُعد انسانی آدم است.

10 - اصالت بُعد غیر مادی انسان ، در ساختار و هویّت وی

خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون

بعد از آنکه آدم از خاک آفریده شد، به او گفته شد: <کن> (باش)، که گویا قبل از آن نبوده است; چرا که هویّت انسانی نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

2 - آل عمران - 3 - 92 - 6

6 - جایگاه انفاق ، در ساختار شخصیّت اسلامی انسان

لن تنالوا البرّ حتی تنفقوا ممّا تحبّون

ص: 522

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 6

6 - قلب ، جایگاه شکل گیری حالات روحی و روانی آدمی

سنلقی فی قلوب الّذین کفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 38،39،40

38 - حوادث ایّام جنگ ، سختی ها و مصیبت های در راه خدا ، زمینه خالص شدن اندیشه مؤمنان از عقاید جاهلیّت و پالایش درون آنان از خواسته های دنیایی و مادّی

یظنّون باللّه غیر الحقّ . .. و لیبتلی اللّه ما فی صدورکم و لیمحّص ما فی قلوبکم

<لیمحّص> از مادّه تمحیص به معنای خالص سازی از عیبها و نقصهاست و این جمله بیانگر هدفی دیگر از اهداف شکست در نبرد احد است.

39 - پالایشِ درونی اهل ایمان و سازندگی آنان ، هدف خداوند از ابتلای آنان به مشکلات و سختیها

و لیمحّص ما فی قلوبکم

40 - خلوص و پاکیزگی درون ، در گرو حضور آدمی در هنگامه های دشوار

و لیمحّص ما فی قلوبکم

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - اسراء - 17 - 84 - 5

5- نقش انتخاب و اختیار خود انسان ، در شکل گیری روحیات و ملکات نفسانی وی

و ننزّل من القرءان . .. کلّ یعمل علی شاکلته

در آیه های قبل، مؤمنانْ مورد تمجید و ظالمانْ مورد نکوهش قرار گرفتند و در این آیه علت موضع گیری دوگانه مؤمنان و ظالمان، تفاوت ملکات نفسانی آنان بیان شده است. اکنون مدح و مذمت انسان بر اساس ملکات نفسانی او در صورتی صحیح است که در ساختن ملکات خویش، مؤثر و انتخابگر باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

10 - مریم - 19 - 7 - 5

5- اهمیت نام و نام گذارنده و نقش آن در شخصیت کودک

اسمه یحیی لم نجعل له من قبل سمیًّا

تعبیر <اسمه یحیی> از آن جهت مورد تصریح قرار گرفته است که تعیین آن از سوی خدا، خود شرافتی برجسته و قابل تأمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

12 - فرقان - 25 - 28 - 3

3 - نقش مؤثر جامعه در شکل گیری افکار و عقاید و رفتار و سلوک آدمی

ی-ویلتی لیتنی لم أتّخذ فلانًا خلیلاً

ص: 523

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - لقمان - 31 - 4 - 10

10 - اعمال و عقاید انسان ، در تشکیل ساختار روحی وی ، نقش اساسی دارد .

للمحسنین . .. یقیمون ... یوقنون

از این که خداوند، در وصف محسنان به دو صفت عمده - که یکی عملی (نماز و انفاق) و دیگری عقیدتی است - پرداخته، نشان می دهد که عمل و عقیده، در ایجاد روحیه ای خاص نقش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - غافر - 40 - 56 - 9

9 - انگیزه ها و خصلت های درونی انسان ها ، عامل تأثیرگذار در مجموعه رفتار ها و شکل دهنده چگونگی آنها

إنّ الذین یج-دلون فی ءای-ت اللّه بغیر سلط-ن أتی-هم إن فی صدورهم إلاّ کبر

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 32 - 17

17 - تأثیرات ناخواسته دوره جنینی در شخصیت انسان ، عامل خطاپوشی و مغفرت الهی ، نسبت به وی *

إنّ ربّک وسع المغفره هو أعلم بکم . .. و إذ أنتم أجنّه فی بطون أُمّه-تکم

عبارت <إذ أنتم أجنّه. ..> می تواند توضیح و تعلیل برای <إنّ ربّک واسع المغفره> باشد. بدین معنا که انسان در دوره جنین، خواه ناخواه تأثیراتی می پذیرد و آثار آن بر خداوند نمایان و آشکار است. ازاین رو خداوند با عفو و اغماض با او برخورد می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

19 - مدثر - 74 - 38 - 2

2 - رفتار و کردار انسان ، سازنده شخصیت او است .

کلّ نفس بما کسبت رهینه

88- عوامل ظهور شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

14 - احزاب - 33 - 19 - 6

6 - دشواری ها و سختی ها ، شخصیت نهفته انسان را بروز می دهد .

فإذا جاء الخوف رأیتهم ینظرون إلیک تدور أعینهم کالذی یغشی علیه من الموت

89- عوامل مؤثر در شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 7 - 7

ص: 524

7- سرگذشت انسانها ، شکل دهنده ماهیت و حقیقت آنهاست .

لقد کان فی یوسف و إخوته ءای-ت للسائلین

نیاوردن کلمه <قصه> در جمله <لقد کان فی یوسف . ..> - با اینکه مراد از آن <فی قصه یوسف ...> است - می تواند اشاره به این معنا باشد که سرگذشت انسانها ، شکل دهنده ماهیت آنان است ; یعنی ، انسان همان سرگذشت اوست.

90- مالکیت شخصیت حقوقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 8

8 - پذیرش مالکیت اشخاص حقوقی در اسلام

و لذی القربی و الیتمی و المسکین

91- محرومان از شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

20 - فجر - 89 - 19 - 4

4 - متجاوزان به حقوق دیگران ، گرچه از نعمت و کرم خداوند برخوردار شوند ، از عزّت و شرافت مندی در نزد او محروم خواهند بود .

نعّمه فیقول ربّی أکرمن . .. کلاّ ... و تأکلون التراث أکلاً لمّا

92- مسخ شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

3 - نساء - 4 - 47 - 12

12 - انحراف فکر و اندیشه و مسخ شخصیّت ، پیامد کفر به قرآن

امنوا . .. من قبل ان نطمس وجوهاً فنردّها علی ادبارها

<وجوه> به اعتبار اینکه مجمع تمامی حواس آدمی است، می تواند کنایه از درک و فهم باشد.

93- ملاکهای شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

13 - شعراء - 26 - 113 - 2

2 - میزان در سنجش شخصیت افراد ، حال فعلی آنان است .

و ما علمی بما کانوا یعملون . إن حسابهم إلاّ علی ربّی

ص: 525

94- نشانه های شخصیت یوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 36 - 13

13- سیمای یوسف ( ع ) و عملکرد او ، نشان دهنده شخصیت بلند مرتبه و بیانگر نیکوکاری او بود .

إنا نری-ک من المحسنین

<نری> در آیه شریفه، به معنای <یقین داریم> است. رساندن این معنا با کلمه <نری> (می بینیم) گویای این مطلب است که: علم و یقین آن دو نفر به شخصیت یوسف(ع) ، از طریق مشاهده رفتار و منش او حاصل شده بود.

95- نقش شخصیت

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

16 - فصلت - 41 - 25 - 4

4 - تناسب دوستان و هم نشینان انسان با شخصیت وی

و قیّضنا لهم قرناء فزیّنوا لهم

بنابر این که معنای <قیّضنا> تبدیل باشد، استفاده می شود که انسان به تناسب شخصیت خودش دوستان و هم نشینانی پیدا می کند.

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

18 - نجم - 53 - 23 - 11

11 - تأثیر منش و شخصیت آدمی ، در شکل گیری معارف و باور های وی

إن هی إلاّ أسماء سمّیتموها . .. إن یتّبعون إلاّ الظنّ و ما تهوی الأنفس

معرفی کردن روحیه هواپرستانه مشرکان به عنوان عامل اصلی گرایش آنان به شرک، می تواند نشانگر این باشد که صفات شخصیتی انسان، در باورها و معارف وی تأثیر به سزایی دارد.

96- نقش شخصیت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

9 - نحل - 16 - 121 - 7

7- شخصیت معنوی و فضایل شخصی انسان ها ، ملاک گزینش آنان از سوی خدا

إن إبرهیم کان أُمّه قانتًا لله حنیفًا و لم یک من المشرکین . شاکرًا لأنعمه اجتب-ه

ص: 526

97- هتک شخصیت یعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

8 - یوسف - 12 - 94 - 10

10- ترور شخصیت یعقوب ( ع ) از ناحیه بستگان و اطرافیانش

لولا أن تفنّدون

شخصیت حقوقی

98- مالکیت شخصیت حقوقی

جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش

6 - انفال - 8 - 41 - 8

8 - پذیرش مالکیت اشخاص حقوقی در اسلام

و لذی القربی و الیتمی و المسکین

ص: 527

درباره مركز

بسمه تعالی
هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ
آیا کسانى که مى‏دانند و کسانى که نمى‏دانند یکسانند ؟
سوره زمر/ 9
آدرس دفتر مرکزی:

اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109