نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 44
تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش
ناشر دیجیتالی: مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
ص: 1
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 22،24
22 - نیل پیامبر ( ص ) به مقام رضا ، درگرو صبر ، تسبیح و حمد مداوم پروردگار
فاصبر . .. و سبّح ... لعلّک ترضی
24 - رضایت خاطر و آرامش درون ، از ثمرات تسبیح و تحمید خداوند در فرصت های مختلف شبانه روز *
و سبّح بحمد ربّک . .. لعلّک ترضی
ممکن است رضایت مطرح شده در این آیه، مقابل دل گیری حضرت رسول(ص) از سخنان کافران باشد که در صدر آیه مطرح بود. در این صورت مقصود، رضایت خاطر و آرام یافتن درون خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 39 - 6،8
6 - تسبیح و ستایش ( عبادت ) پروردگار ، زمینه استواری روح و دستیابی به صبر در برابر ناگواری ها *
فاصبر علی ما یقولون و سب_ّح بحمد رب_ّک
از ارتباط <سبّح بحمد ربّک> با <فاصبر. ..>، می توان تأثیر عبادت در تکامل روح و استواری اراده را نتیجه گرفت.
8 - کمال عبادت ، تحقق پذیر در پرتو تنزیه حق از هر کاستی و ستایش او به جهت صفات کمال *
و سب_ّح بحمد رب_ّک
در صورتی که باء در <بحمد> برای مصاحبت باشد، استفاده می شود که کمال عبادت، متوقف بر دو پایه است: تنزیه حق از کاستی ها و ستایش او بر صفات وجودی و کمالی.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 49 - 3
ص: 1
3 - تسبیح و حمد پروردگار ، در تکاپوی روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شکیبایی آفرین برای مؤمنان *
و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّک حین تقوم . و من الّیل فسبّحه و إدب_ر النجوم
برداشت یاد شده با توجه به نکات زیر است: 1_ <حین تقوم> اشاره به تلاش های روزانه <و من الّیل. ..> نظر به لحظه های آرام شب داشته باشد. 2_ آیه شریفه را با <واصبر...> _ که در آیه قبل آمده _ ملاحظه کنیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 17،22
17 - توبه استغفارکنندگانی که خداوند را تسبیح و حمد کنند ، در پیشگاه خداوند پذیرفته است .
فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا
22 - تسبیح ، حمد و استغفار ، زمینه ساز جلب عنایت و توجّه خداوند
فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا
تواب بودن خداوند، ممکن است به معنای رجوع به بندگان باشد; به این معنا که به آنان تفضل کرده آنان را بپذیرد. (برگرفته از قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 7 - 11
11- قال أبوعبدالله ( ع ) : أیّما عبد أنعم الله علیه بنعمه فعرف ها بقلبه و حمدالله علی ها بلسانه لم تنفد حتی یأمر الله له بالزیاده و هو قوله : < لئن شکرتم لأزیدنّکم >
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: هر بنده ای که خدا به او نعمتی عطا کند، پس او با قلبش آن را بشناسد و خدا را با زبان بر آن نعمت حمد گوید، هنوز حمد او پایان نپذیرفته که خداوند امر می کند تا آن نعمت برای او، زیاد شود و این سخن خداوند است لئن شکرتم لأزیدنّکم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - بروج - 85 - 11 - 7
7 - ایمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگی ، حاکمیت ، مالکیت و گواه بودن او و انجام دادن تمامی اعمال صالح ، مایه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمین آب خیز بهشت است .
إلاّ أن یؤمنوا باللّه العزیز . .. إنّ الذین ءامنوا و عملوا الص_لح_ت لهم جنّ_ت تج
برداشت یاد شده، از ارتباط این آیه با آیه هشتم و نهم استفاده می شود. <الصالحات>، جمع محلی به <ال> و مفید عموم است. عموم در این موارد، عرفی است; یعنی، تمام آن چه میسّر است. <جنّه>; یعنی، بوستانی که با درختان خود زمین را پوشانده باشد. (مفردات راغب).
ص: 2
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 30 - 14
14 _ در ستایش خداوند ، باید سخنی به کار رود ، یا معنایی در نظر گرفته شود که مستلزم کمترین عیب و نقصی نباشد .
و نحن نسبح بحمدک
برداشت فوق مبتنی بر این وجه است که <با> برای استعانت باشد. بر این مبنا، معنای <نسبح بحمدک> چنین می شود: به وسیله حمد و ستایش، تو را تسبیح و تنزیه می کنیم. روشن است که حمد و ستایش، آن گاه در پی دارنده تسبیح و تنزیه است که الفاظ انتخاب شده، یا معانی در نظر گرفته شده برای ستایش خدا، مستلزم هیچ گونه نقص و عیبی برای او نباشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 39 - 6
6- برشمردن و به زبان آوردن نعمت ها به هنگام حمد و ستایش خداوند ، امری پسندیده و از آداب دعاست .
الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر إسم_عیل و إسح_ق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 6،11،12
6 - پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبیح و حمد پروردگار ، پیش از طلوع و غروب خورشید
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
<باء> در <بحمد ربّک> یا برای مصاحبت است و یا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبیح با هم است. خطاب <سبّح> گرچه مربوط به پیامبر(ص) می باشد، ولی آیات بعد، قرینه ای بر منحصر نبودن این تکالیف به آن حضرت است.
11 - تسبیح و ستایش پروردگار ، پیش از طلوع و غروب آفتاب ، دارای ارزش و آثاری ویژه است .
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
12 - تسبیح و ستایش پروردگار ، در پاره هایی از شب و نزدیک صبح و پس از غروب ، دارای آثار و ارزشی ویژه است .
و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار
مراد از <اطراف روز> آغاز و پایان آن است و جمع آمدن آن، یا به خاطر توافق لفظی با <آناء اللیل> است و یا برای شمول لحظات متعددی از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; یعنی، ذکر و دعا در لحظه های اول و آخر روز، مخصوص اولین لحظه روز و آخرین لحظه آن نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 6
6 - ستایشِ خداوند ، تنها با سخنی شایسته است که کمترین شائبه عیب شماری و تنقیص در آن نباشد .
فسبّح بحمد ربّک
حمد، زمانی می تواند وسیله تسبیح باشد که در الفاظ و عبارت های برگزیده آن، منزّه دانستن خداوند از عیب ها جلوه گر باشد.
ص: 3
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 55 - 14
14 - تداوم بخشیدن به تسبیح و حمد خداوند در تمامی اوقات شب و روز ، کاری ارزشمند و پسندیده
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
تسبیح و حمد خداوند در شب و روز می تواند کنایه از تداوم و استمرار بخشیدن به آنها در همه اوقات باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 87 - 1
1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )
و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی
نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 34 - 1
1 - هدف موسی ( ع ) از تقاضای نبوت و رسالت برای هارون ( ع ) ، به دست آوردن فرصت بسیار برای ذکر خداوند و حمد و ثنای مکرر او بود .
و أشرکه فی أمری . .. و نذکرک کثیرًا
فاعل <نذکرک> موسی و هارون(ع) است و مراد از کثرت ذکر خدا، افزایش تبلیغات توحیدی _ براثر همراهی آن دو _ است که متضمن مدح و ثنای خداوند می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 39 - 5،7
5- حمد و ستایش خداوند برای نعمت ها و بخشش های مهم و غیرمترقبه ، امری است شایسته و بایسته
ص: 4
الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر إسم_عیل و إسح_ق
7- وجود فرزند ، نعمت الهی و شایسته حمد و سپاس است .
الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر إسم_عیل و إسح_ق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 98 - 1
1- توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) به تسبیح همراه با حمد و ستایش خداوند .
فسبّح بحمد ربّک و کن من الس_جدین
<باء> در <بحمده> برای مصاحبت است; یعنی، تسبیح باید با حمد و ستایش پروردگار قرین و همراه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 5
5 - لزوم حمد و ستایش خدا و سپاس گزاری به درگاه او ، پس از رهایی از مشکلات
فإذا استویت . .. فقل الحمد للّه الذی نجّ_نا من القوم الظ_لمین
با توجه به این که ستایش خدا، پس از رهایی از مشکلات، به منظور سپاس گزاری به درگاه او انجام می گیرد، گفتن <الحمد للّه> (ستایش از آن خدا است) دربردارنده شکر و سپاس گزاری نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 46 - 2
2 - پیامبر ( ص ) ، موظف به ستایش پروردگار و نیایش به درگاه او
قل اللّهمّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 1
1 - لزوم تسبیح و حمد خداوند و طلب بخشش گناهان از پیشگاه او
فسبّح بحمد ربّک و استغفره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 17 - 5
5 - پاداش سجده و تسبیح همراه با حمد خداوند و عبادت های شبانه و انفاق های مؤمنان ، فوق حد شمارش است .
إنّما یؤمن . .. سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم ... تتجافی جنوبهم ... و ممّا رزقن_هم
<فاء> در <فلاتعلم نفس> تفریع بر آیات پیش است که در آنها صفات نیکوی مؤمنان شمرده شده است. بنابراین، معنا، چنین می
ص: 5
شود: <مؤمنانی که دارای صفات یاد شده اند، پاداشی مخفی دارند>. با توجه به تفریع احتمال دارد که اختفای پاداش، کنایه از فوق شمارش بودن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 55 - 15
15 - ربوبیت خداوند ، مقتضی تسبیح و حمد پیوسته او است .
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 5 - 5
5 - فرشتگان ، همواره در حال ستایش ، تسبیح و تنزیه پروردگار خویش
و المل_ئکه یسبّحون بحمد ربّهم
فعل مضارع <یسبّحون> افاده استمرار می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 46 - 1
1 - تعلیم نیایش و ستایش از جانب پروردگار به پیامبر ( ص )
قل اللّهمّ
کلمه <اللّهمّ> در زبان عرب، اختصاصاً برای ندای خداوند به وقت دعا به کارمی رود; یعنی، یا اللّه.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 26 - 1
1 _ تعلیم نیایش و ستایش از جانب پروردگار به پیامبر ( ص )
قل اللّهم مالک الملک
ص: 6
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 111 - 2
2- تعلیم شیوه ستایش به انسان ها از سوی خداوند
و قل الحمد لله الذی لم یتخذ ولدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 93 - 4
4 - پرداختن به حمد و ستایش خدا ، توصیه الهی به پیامبر ( ص )
و قل الحمدللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 2
2 - تسبیح و حمد خداوند و استغفار به درگاه او ، پس از مشاهده امداد های الهی و گرایش وسیع مردم ، به دین ، فرمان و توصیه خداوند به پیامبر ( ص )
إذا جاء نصر اللّه و الفتح . و رأیت الناس یدخلون فی دین اللّه أفواجًا . فسبّح بحم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 52 - 5
5- حضور انسان ها در صحنهء قیامت ، همراه با ستایش خداوند است .
یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده
<بحمده> حال برای ضمیر <تستجیبون> است و معنای آن چنین است: شما دعوت خدا را اجابت می کنید در حالی که خدا را حمد می کنید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 70 - 6
6 - حمد و ستایش در دنیا و آخرت ، تنها شایسته ذات پاک خداوند است .
له الحمد فی الاُولی و الأخره
ص: 7
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 1 - 5
5 - تمامی حمد ها و ستایش ها در آخرت ، از آنِ خداوند است .
و له الحمد فی الأخره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 52 - 7
7- کفر و ناسپاسی ، محدود به دنیاست و در آخرت حتی کافران ، ثناگوی خداوند خواهند بود .
یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده
بنابر اینکه مخاطب <یدعوکم> منکران قیامت باشد، استفاده می شود که آنان تنها در دنیا مجال کفر و کفران داشتند، ولی در آخرت حمد و ثنا خواهند گفت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 75 - 9،10
9 - همه خلایق در قیامت به حمد و ستایش خداوند خواهندپرداخت .
و قیل الحمد للّه ربّ العلمین
10 - همه خلایق در قیامت ، به خاطر قضاوت به حق و عادلانه خداوند ، به حمد و ستایش او خواهندپرداخت .
و قضی بینهم بالحقّ و قیل الحمد للّه ربّ الع_لمین
برخی از مفسران بر این عقیده اند که حمد و ستایش خلایق در قیامت، به خاطر داوری به حق خداوند در میان آنان می باشد. ازاین رو این ستایش و حمد پس از قضاوت خداوند انجام خواهد گرفت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 10 - 15
15 _ از امیر المؤمنین ( ع ) روایت شده است : < ان اطیب شیء فی الجنه و ألذّه حب اللّه و الحب فی اللّه و الحمد للّه قال اللّه عزوجل : < و آخر دعواهم ان الحمدللّه رب العالمین > . . . ;
دلپذیرترین و لذت بخش ترین چیز در بهشت، دوستی خدا و دوستی در راه خدا و <حمد> برای خداست. خدای عزوجل فرمود:
ص: 8
آخرین دعا [و گفتار ]مؤمنان در بهشت <الحمدللّه رب العالمین> است> ... .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 7 - 1
1 - فرشتگان حامل عرش و پیرامون آن ، به تسبیح و تنزیه خداوند همراه با ستایش او می پردازند .
الذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - حمد - 1 - 2 - 1،3،10
1 - همه ستایش ها از آن خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> به اصطلاح جنسیه است و مفید استغراق می باشد; یعنی، کل حمد للّه.
3 - تنها خداوند شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
10 _ < عن ابی عبداللّه ( ع ) فی قوله : < الحمد للّه > قال : الشکر للّه و فی قوله < رب العالمین > قال : خالق المخلوقین . . . ;
از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: <الحمد للّه> یعنی شکر مخصوص خداست و <رب العالمین> یعنی، آفریننده مخلوقات . ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - حمد - 1 - 6 - 3
3 - ستایش خدا و اظهار عبودیت به درگاه او از آداب دعاست .
الحمد للّه رب العلمین . .. إهدنا الصرط المستقیم
از اینکه دعا به درگاه خدا و درخواست از او (اهدنا الصراط المستقیم)، پس از حمد و ستایش الهی و اظهار عبودیت در پیشگاه وی ذکر شده، می توان به برداشت فوق دست یافت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 30 - 10،12،13
10 _ فرشتگان ، تسبیح کننده ، ستایشگر و تقدیس کننده خدا هستند .
و نحن نسبح بحمدک و نقدس لک
ص: 9
12 _ خلوص فرشتگان در تسبیح و ستایش خداوند
نحن نسبح بحمدک و نقدس لک
<لک> علاوه بر تعلقش به <نقدس>، متعلق به <نسبح> نیز می باشد. خلوص از لام <لک> استفاده شده است; یعنی: نقدسک لک لا لغیرک.
13 _ تسبیح خداوند همراه با ستایش ، روشی نیکو در تسبیح اوست .
و نحن نسبح بحمدک
<باء> در <بحمدک> به معنای مصاحبت بوده و نیز می تواند برای استعانت باشد. برداشت فوق بر اساس وجه اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 129 - 12،13
12 - ستایش خداوند در پایان دعا ، از آداب دعاست .
ربنا وابعث . .. إنک أنت العزیز الحکیم
13 - ستایش خداوند ، مؤثر در اجابت دعا به درگاه اوست .
ربنا وابعث فیهم . .. إنک أنت العزیز الحکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 185 - 31
31 - توجه به عظمت خدا و ستودن او به بزرگی ، از اهداف تشریع روزه است .
و لتکبّروا اللّه علی ما هدیکم
<تکبیر> (مصدر لتکبّروا) به معنای: بزرگ شمردن و با عظمت دانستن است. <لتکبّروا اللّه> علت غایی برای تشریع روزه است; یعنی، چون روزه انسانها را متوجه عظمت خدا می کند، حکم روزه برای اهل ایمان مقرر شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 131 - 18،20
18 _ خداوندِ بی نیاز ، سزاوار ستایش است .
و کان اللّه غنیاً حمیداً
20 _ خداوند ، حمید و در خور ستایش است ، چه مردم ایمان آورند و یا کافر شوند .
ان اتقوا اللّه و إن تکفروا . .. و کان اللّه غنیاً حمیداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 1 - 1،2،3،12
1 _ ستایش مخصوص خداوند آفریدگار آسمانها و زمین و پدیدآورنده تاریکیها و نور است.
الحمد للّه الذی خلق السموت و الأرض و جعل الظلمت و النور
2 _ آفرینش آسمانها و زمین و پدیدآوردن نور و ظلمت به دست خداوند، دلیل اختصاص ستایش به اوست.
الحمد للّه الذی خلق
ص: 10
<الذی خلق>، صفت <اللّه> و بیان وجه اختصاص حمد به اوست و این تعلیق، که به گفته اهل ادب تعلیق حکم <الحمدللّه> بر وصف <الذی خلق> است، بیانگر انحصار شایستگی ستایش به آفریننده هستی است.
3 _ تمامی ستایشها به خداوند باز می گردد.
الحمد للّه الذی
<ال> در <الحمدللّه> یا به معنی جنس است و یا برای استغراق (کل) و به هر حال بیانگر اختصاص حمد به خداست، و اگر دیگری نیز ستایش شود از روی تسامح است. چون همه زیباییها از اوست، ستایشها هم در حقیقت به او بازمی گردد.
12 _ کفرپیشگی، زمینه ساز سرباز زدن از ستایش انحصاری برای آفریدگار هستی است.
الحمد للّه الذی خلق . .. ثم الذین کفروا بربهم یعدلون
اگر جمله <الذین . .. > عطف بر <الحمدللّه> و <یعدلون> به معنای <عدول> باشد، نتیجه این می شود که حمد از آن خداست، ولی کافران از این حقیقت عدول می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 45 - 10،13،18
10 _ همه ستایشها مخصوص خداوند است.
و الحمد للّه رب العلمین
13 _ تنها خداوند سزاوار ستایش است.
و الحمد للّه رب العلمین
18 _ خداوند به سبب نابود ساختن امتهای ستمگر، سزاوار ستایش است.
فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه رب العلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 112 - 12
12 _ ستایش خداوند و حرکت در مسیر او و رکوع و سجود و امر به معروف و نهی از منکر ، از جلوه های بارز عبادت پروردگار *
التّئبون العبدون . .. و الناهون عن المنکر
برداشت فوق بدان احتمال است که <الحامدون السائحون . .. > از باب ذکر خاص بعد از عام (العابدون) و بیانگر اهمیت و ویژگی این صفات باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 10 - 10
10 _ تنها خداوند ، سزاوار هر گونه حمد و ستایش است .
أن الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 83 - 23
23_ ستایش خداوند پس از اظهار امید به یاری و کمک او ، از آداب پسندیده و نیکوست .
ص: 11
عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا إنه هو العلیم الحکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 101 - 1،26
1_ یوسف ( ع ) ، پس از برشمردن احسان ها و نعمت های خدادادیش برای یعقوب ( ع ) ، به ستایش خداوند و دعا به درگاه او پرداخت .
رب قد ءاتیتنی . .. فاطر السموت و الأرض ... توفنی مسلمًا و ألحقنی بالص_لحین
26_ یاد کردن از نعمت های خداوند و ستایش کردن او با صفاتی شایسته ، از آداب دعا به درگاه اوست .
رب قد ءاتیتنی من الملک . .. فاطر السموت و الأرض ... توفنی مسلمًا و ألحقنی بالص_ل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 13 - 1،2،6،7،8
1_ غرش آسمان تسبیح گوی خداوند و ستایش کننده اوست .
و یسبّح الرعد بحمده
<رعد> به صدایی که از ابرها شنیده می شود اطلاق می گردد که در فارسی به آن تندر و یا غرش آسمان می گویند.
2_ فرشتگان تسبیح گوی خداوند و ستایش کننده اویند .
و یسبّح . .. و المل_ئکه
<الملائکه> عطف بر <الرعد> است ; یعنی: <یسبح الملائکه بحمده من خیفته>.
6_ خداوند منزه از هر عیب و نقص و شایسته حمد و ستایش است .
و یسبّح الرعد بحمده و المل_ئکه من خیفته
<تسبیح> (مصدر یسبح) به معنای منزّه دانستن از هر عیب و نقص است.
7_ فرشتگان و رعد های آسمانی به وسیله حمد و ستایش خدا اورا تسبیح می کنند .
و یسبّح الرعد بحمده
<باء> در <بحمده> می تواند برای مصاحبت باشد و ممکن است برای استعانت باشد. برداشت یاد شده بر اساس احتمال دوم است.
8_ تسبیح خداوند همراه ستایش او ، روشی نیکو در تسبیح خدا
و یسبّح الرعد بحمده والمل_ئکه من خیفته
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 39 - 1،2،3
1- حضرت ابراهیم ( ع ) به سبب فرزنددار شدنش در سالخوردگی ، خدا را حمد و ستایش کرد .
الحمد لله الذی وهب لی علی الکبر إسم_عیل و إسح_ق
2- حمد و ستایش ، مخصوص خدا و شایسته مقام اوست .
الحمد لله
3- ستایش از هر موجودی ، ستایش خداوند است . *
الحمد لله
ص: 12
الف و لام <الحمد> برای جنس است. بنابراین، می توان گفت که مقصود از حمد این است که همه ستایشها بازگشتش به ستایش خداوند است; زیرا ستایش از هر چیزی به سبب کمالی است که در آن وجود دارد و هر کمالی از ناحیه خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 75 - 13،14
13- حمد و ستایش ، مخصوص خداوند است .
الحمد لله
14- همه ستایش ها ، از آنِ خداوند و شایسته اوست .
الحمد لله
<ال> در <الحمد لله> جنسیه بوده و مفید استغراق (فرا گرفتن) است; یعنی: <کل حمد لله>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 44 - 7،9،10،11،22
7- موجودات هستی ، بدون استثنا در حال تسبیح خداوند یکتا ، همراه با ستایش اویند .
و إن من شیء إلاّ یسبّح بحمده
بنابر اینکه بای <بحمده> برای مصاحبت باشد، استفاده می شود که موجودات، همراه با تسبیح، ثناگوی خداوندند.
9- تسبیح موجودات برای خداوند ، از طریق حمد و سپاس آنهاست .
یسبّح بحمده
بنابر حقیقی بودن اضافه <تسبیح> به موجودات و استعانت بودن <با> در <بحمده> نکته فوق به دست می آید.
10- همه موجودات ، علاوه بر تنزیه خداوند از هرگونه شریک و نقص ، بر اثبات تمامی شایستگی ها برای خداوند دلالت دارند .
یسبّح بحمده
بنابر اینکه <با> در <بحمده> مصاحبت باشد، استفاده می شود که علاوه بر <تنزیه> او را حمد می کنند و چون حمد، در برابر کمال و شایستگی صورت می گیرد، موجودات با حمدشان، به وجود شایستگی و کمال خداوند اعتراف می کنند.
11- با وجود تسبیح و ثناگویی تمامی موجودات آفرینش برای خداوند ، شرک به او و تنقیصش ، کاری ناروا و غیر منطقی است .
أفأصف_کم ربّکم بالبنین . .. تسبّح له السموت السبع و الأرض
ذکر <تسبح له السماوات و الأرض> پس از <أفأصفاکم ربّکم بالبنین و اتّخذ من الملائکه إناثاً> به این معناست که: وقتی تمامی موجودات تسبیح گوی خداوندند، شریک گرفتن برای او عملی ناشایست است.
22- < عن أبی الصباح عن أبی عبدالله ( ع ) قال : قلت له : قول الله < و إن من شیء إلاّ یسبّح بحمده > قال : کلّ شیء یسبح بحمده و أنّا لنری أن ینقض الجدر هو تسبیحها ;
ابی الصباح گوید: به امام صادق(ع) گفتم: مراد از سخن خداوند <و إن من شیء إلاّ یسبّح بحمده> چیست؟ حضرت جواب فرمود: تمام موجودات با سپاس و ستایش، تسبیح خدا می کنند و همانا ما شکستن دیوار را تسبیح او می بینیم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 52 - 2
2- خداوند ، به هنگام برپایی قیامت ، مشرکان را به حیات مجدد فرا می خواند و آنان بی هیچ درنگ و تأملی ، به او پاسخ گفته و با
ص: 13
ستودن او زنده خواهند شد .
یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده
برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مرجع ضمیر <کم> منکران معاد و مشرکان باشد که از زمان وقوع قیامت سؤال می کردند و نیز <یوم> بدل برای <قریباً> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 111 - 1،4،6
1- پیامبر ( ص ) ، موظف به ستایش خدا و منحصر دانستن همه ستایش ها به ذات یکتای او
و قل الحمد لله
الف و لام <الحمد> برای استغراق (شمول و فراگیری) و لام <لله> برای اختصاص است.
4- بازگشت همه ستایش ها برای هر موجود ، به حمد و ستایش خدای یکتا و بی همتاست .
و قل الحمد لله
مخصوص بودن همه ستایشها به ذات یکتای خداوند، در عین وجود ارزشهایی ستایش برانگیز در مظاهر هستی، اشاره به این معنا دارد که: چون مخلوق همه وجودش را از خالق گرفته، پس ارزشهای او از آنِ خداست و در حقیقت تنها خدا شایسته ستایش است و بس.
6- اختصاص همه ستایش ها به خداوند ، در پرتو بی نیازی او از داشتن فرزند ، شریک و حمایتگر است .
الحمد لله الذی لم یتخذ . .. و لم یکن له ولیّ
اگر خداوند نیاز به فرزند، شریک و حمایتگر می داشت هر کدام از اینها دلیل نقص و کاستی بود. در آن صورت همه ارزشهای ستایش برانگیز منحصر به خداوند نمی شد; پس انحصار ستایشها به خدا، در صورتی است که او را بی نیاز مطلق بشناسیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 1 - 1
1- تنها ، خداوند ، شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
<ال>، در <الحمد> برای استغراق است <الحمد للّه>; یعنی، تمام ستایش ها از آنِ خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 89 - 13
13- حسن ستایش خدا و یادکردن صفات و اسمای او به گونه ای مناسب با نیاز ، به هنگام نیایش و دعا
و أنت خیر الورثین
برداشت یاد شده به این دلیل است که زکریا(ع) متناسب با نیاز و خواسته اش (حفظ دستاوردهای خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به <بهترین وارث بودن> یاد کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 64 - 4،5
ص: 14
4 - خدا ، تنها وجود غنی ، بی نیاز ، حمید و ستوده در سراسر هستی
و إنّ اللّه لهو الغنیّ الحمید
<هو> ضمیر فصل و <الغنی> خبر اول <إنّ> و <الحمید> خبر دوم است و <ال> در آنها برای جنس و مفید حصر می باشد. گفتنی است که این قسمت، متضمن دلیل دیگری بر موهوم بودن اندیشه شرک است; زیرا با توجه به این که سراسر هستی، ستایشگر خدا و تنها نیازمند به او است، دیگر جایی برای موجود دیگری _ که بی نیاز باشد و نیاز دیگران را بر آورده کند و بدین جهت مورد ستایش آنان واقع شود _ وجود ندارد.
5 - سراسر هستی ، فقیر و نیازمند به خدای یگانه و ستایشگر او
له ما فی السم_وت . .. و إنّ اللّه لهو الغنیّ الحمید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 1،8
1 - روی آوردن به حمد و ستایش الهی ، پس از استقرار در کشتی ، رهنمود خداوند به نوح ( ع )
فإذا استویت . .. فقل الحمد للّه
<إستواء> (مصدر <استویت>) به معنای قرار گرفتن و استقرار یافتن است.
8 - همه ستایش ها ، از آنِ خداوند است .
فقل الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> جنسیه و مفید استغراق می باشد; یعنی: <کلّ حمد للّه>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 58 - 8،9
8 _ توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) به تسبیح و تنزیه همراه با حمد و ستایش خداوند
و سبّح بحمده
<باء> در <بحمده> برای مصاحبت است.
9 _ قرین و همراه کردن تسبیح و تنزیه خداوند به حمد و ستایش او ، امری نیکو و پسندیده
و سبّح بحمده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 15 - 2،4
2 - حمد و ستایش داوود و سلیمان به درگاه خدا به خاطر برخورداری از عنایت ویژه او
و لقد ءاتینا داود و سلیم_ن علمًا و قالا الحمد للّه
4 - همه ستایش ها ، مخصوص خداوند است .
و قالا الحمد للّه
<ال> در <الحمدللّه> جنسیه است و افاده استغراق می کند; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 15
13 - نمل - 27 - 59 - 1،3،5
1 - به جا آوردن سپاس و ستایش خدا ، به خاطر بقای خط رسالت و اضمحلال جبهه کفر و فرستادن سلام و درود بر رسولان او ، رهنمود الهی به پیامبراسلام ( ص )
قل الحمد للّه و سل_م علی عباده الذین اصطفی
با توجه به این که در آیات پیشین نام چند تن از پیامبران (موسی، داوود، سلیمان، صالح و لوط) و یاد تلاش ها و مبارزات آنان و پیروزی نهایی حق و اضمحلال کافران به میان آمده است، آیه یاد شده می تواند ختامی بر آن مجموعه یادها باشد.
3 - همه ستایش ها از آنِ خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> به اصطلاح جنسیه است و افاده استغراق می کند; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
5 - تنها خدا ، شایسته ستایش است .
الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 93 - 1،3،4،5
1 - ستایش ها ، همه از آنِ خداوند است .
و قل الحمدللّه
<ال> در <الحمد للّه> جنسیه و مفید استغراق است. بنابراین <الحمد للّه>; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
3 - تنها خداوند ، شایسته حمد و ستایش
و قل الحمدللّه
از آن جایی که خدا سرچشمه هر کمال و زیبایی است و دیگران هرچه دارند از او گرفته اند، پس تنها کسی که شایسته ستایش است، همان کمال مطلق می باشد.
4 - پرداختن به حمد و ستایش خدا ، توصیه الهی به پیامبر ( ص )
و قل الحمدللّه
5 - برخورداری پیامبر ( ص ) از هدایت های قرآن و مقام رسالت ، مقتضی سپاس گزاری او به درگاه الهی و ستایش ذات خدای یگانه در همه حال
و أن أتلوا القرءان . .. المنذرین . و قل الحمدللّه
آیات پیشین، در زمینه رسالت پیامبر(ص) بود و نیز آن حضرت مأموریت یافت که بر طریق تلاوت قرآن استوار بماند; بنابراین آمدن عبارت "قل الحمد للّه" در پی تلاوت آن، مطلب یاد شده را می رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 70 - 3
3 - همه ستایش ها تنها از آنِ خداوند است .
له الحمد
<ال> در <الحمد> جنسیه و مفید استغراق است. بنابراین <له الحمد>; یعنی، <له کلّ حمد>. گفتنی است که تقدیم <له> (مسند) بر <الحمد> (مسندالیه) مفید حصر می باشد.
ص: 16
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 63 - 9،10،12
9 - پیامبر ( ص ) ، موظف به حمد و ستایش خداوند بود .
قل الحمد للّه
10 - همه حمد و ستایش ها ، از آن خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد> برای جنس و مفید استغراق است.
12 - حمد خداوند ، با توجه به تمام بودن حجت برای اثبات وحدانیت خداوند ، امری لازم است .
و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحیا به الأرض من بعد موتها لیقولنّ اللّه قل
فرمان به پیامبر(ص) برای حمد و ستایش خداوند، پس از طرح این پرسش فرضی: <چه کسی نازل کننده باران از آسمان و حیات بخشیدن به زمین با آن است؟> و پاسخ گرفتن از مشرکان، دائر بر این که <منشأ همه، خدا است>، مفید حقیقت یاد شده است. به عبارت دیگر، می توان گفت، متعلق حمد، محذوف است و می تواند چیزی از قبیل <الحمدللّه علی تمام الحجّه علی التوحید> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 18 - 3
3 - اختصاص همه حمد ها به خداوند ، دلیل لزوم تسبیح او است .
فسبح_ن اللّه . .. و له الحمد ... عشیًّا
جمله <و له الحمد> معترضه و <عشیّاً> عطف به محل <حین تمسون> است. لذا این دو آیه درصدد توصیه به تسبیح گویی خداوند در وقت های چهارگانه یاد شده است. ذکر جمله معترضه در بین توصیه بالا، می تواند اشاره به این نکته داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - لقمان - 31 - 25 - 4،6،10
4 - شایسته است که پس از مجاب شدن افراد و اعتراف شان به توحید ، خداوند ، حمد و ستایش شود .
و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه قل الحمد للّه
6 - تنها ، آفریدگارِ یک تا ، شایسته همه حمد ها و ستایش ها است .
و لئن سألتهم . .. لیقولنّ اللّه قل الحمد للّه
<ال> در <الحمد> برای استغراق و مفید نکته یاد شده است.
10 - مشرکان ، از اختصاص داشتن همه حمد و سپاس ها به درگاه خداوند ، بی خبرند .
قل الحمد للّه بل أکثرهم لایعلمون
بنابراین احتمال که متعلق و مفعولٌ به <لایعلمون> همین فرمانی باشد که خداوند به پیامبر(ص) فرموده است (لایعلمون أنّ الحمد للّه)، نکته بالا قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 17
14 - لقمان - 31 - 26 - 8،11
8 - توصیه خداوند به ادای حمد به درگاه او ، به خاطر انجام دادن وظیفه انسان ها است و نه نیاز خدا به حمد .
قل الحمد للّه . .. إنّ اللّه هو الغنیّ الحمید
اعلام بی نیازی مطلق خداوند در پی توصیه به حمد او، می تواند به حقیقت یاد شده، دلالت داشته باشد.
11 - تنها خداوند ، شایسته و سزاوار حمد و سپاس است .
إنّ اللّه هو . .. الحمید
<الحمید> می تواند صفت مفعولی و به معنای <محمود> باشد; یعنی، کسی که مورد ستایش است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 15 - 10
10 - تسبیح مؤمنان به درگاه خدا ، همراه با حمد و سپاس به درگاه او است .
سبّحوا بحمد ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 1 - 1،6
1 - تمامی حمد ها و ستایش ها ، از آنِ خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد> برای جنس بوده و مفید استغراق است.
6 - تنها خداوند ، شایسته حمد و ستایش است .
و له الحمد فی الأخره
تقدیم خبر و معرفه بودن مبتدا و خبر، دلالت بر حصر دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 1 - 1،3
1 - همه ستایش ها ، از آنِ خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> جنسیه و مفید استغراق است; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
3 - تنها خداوند ، شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 34 - 5،7
5 - همه ستایش ها از آنِ خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> به اصطلاح جنسیه و مفید استغراق است; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
ص: 18
7 - تنها خداوند شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 182 - 1،3،9
1 - همه ستایش ها ، از آنِ خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> به اصطلاح، جنسیه بوده و مفید استغراق است; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
3 - تنها خداوند شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
9 - تدبیر همه عالم های هستی از سوی خداوند ، دلیل اختصاص همه ستایش ها به او است .
الحمد للّه ربّ الع_لمین
برداشت یاد شده از آن جا است که <ربّ العالمین> به منزله تعلیل برای <الحمد للّه> می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - ص - 38 - 35 - 14
14 - ستایش خداوند ، از آداب دعا و عرض حاجت به درگاه او است .
ربّ اغفر لی و هب لی ملکًا . ..إنّک أنت الوهّاب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 29 - 13،15،16
13 - همه ستایش ها از آن خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> به اصطلاح جنسیه و مفید استغراق است; یعنی، <کل حمد للّه>.
15 - تنها خداوند شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
16 - ناآگاهی بیشتر مردم ، از شایستگی انحصاری حمد و ستایش برای خداوند
الحمد للّه بل أکثرهم لایعلمون
برداشت یاد شده مبتنی بر این اساس است که متعلق جهل، مسأله حمد و اختصاص آن به خدا باشد; یعنی، <بل أکثرهم لایعلمون أنّ الحمد للّه>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 46 - 17
17 - ثنای خداوند و ذکر اوصاف او ، پیش از اظهار حاجت ، امری شایسته و از آداب دعا است .
قل اللّهمّ فاطر السم_وت . .. ع_لم ... أنت تحکم بین عبادک فی ما کانوا فیه یختلفون
ص: 19
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 74 - 1
1 - سپاس گزاری تقواپیشگان از خداوند ، به خاطر وفا کردن به وعده های خود درباره آنان
و قالوا الحمد للّه الذی صدقنا وعده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 75 - 2،9،12،14،20
2 - قرین و همراه کردن تسبیح و تنزیه خداوند با حمد و ستایش او ، امری نیکو و پسندیده است .
یسبّحون بحمد ربّهم
<با> در <بحمد> برای مصاحبت است.
9 - همه خلایق در قیامت به حمد و ستایش خداوند خواهندپرداخت .
و قیل الحمد للّه ربّ العلمین
12 - همه ستایش ها از آن خداوند است .
و قالوا الحمد للّه . .. و قیل الحمد للّه
<ال> در <الحمدللّه> به اصطلاح جنسیه و مفید استغراق است; یعنی،<کلّ حمد للّه>
14 - تنها خداوند ، شایسته و بایسته ستایش است .
و قالوا الحمد للّه . .. و قیل الحمد للّه
20 - تدبیر همه عالم های هستی از سوی خدا ، دلیل اختصاص همه ستایش ها به او است .
الحمد للّه ربّ العلمین
برداشت یاد شده از آن جا است که <ربّ العالمین> به منزله تعلیل برای <الحمد للّه> می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 7 - 1،2
1 - فرشتگان حامل عرش و پیرامون آن ، به تسبیح و تنزیه خداوند همراه با ستایش او می پردازند .
الذین یحملون العرش و من حوله یسبّحون بحمد ربّهم
2 - همراه ساختن تسبیح و تنزیه خداوند با حمد و ستایش او ، امری نیکو و پسندیده
یسبّحون بحمد ربّهم
<با> در <بحمد> برای مصاحبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 55 - 13
13 - همراه کردن تسبیح خداوند با حمد و ستایش او ، توصیه الهی
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
ص: 20
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 65 - 10،12،18،19
10 - همه ستایش ها ، از آنِ خداوند است .
الحمد للّه
<ال> در <الحمد للّه> به اصطلاح جنسیه بوده و مفید استغراق است; یعنی، <کلّ حمد للّه>.
12 - تنها خداوند ، شایسته و بایسته ستایش است .
الحمد للّه
18 - تدبیر همه عالم های هستی از سوی خداوند ، دلیل اختصاص همه ستایش ها به او است .
الحمد للّه ربّ الع_لمین
برداشت یاد شده از آن جا است که <ربّ العالمین> به منزله تعلیل برای <الحمد للّه> می باشد.
19 - ربوبیت خداوند ، مقتضی حمد و ستایش است .
الحمد للّه ربّ الع_لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 42 - 9
9 - قرآن ، نعمتی بزرگ و فرو فرستنده آن شایسته ستایش و قدردانی است .
تنزیل من حکیم حمید
به کارگیری وصف <حمید> برای خداوند _ پس از بیان نزول قرآن _ می تواند از یکسو عظمت قرآن و نعمت بودن آن را بفهماند و از سوی دیگر کرنش و فروتنی انسان در برابر خدا را افاده کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 5 - 5
5 - فرشتگان ، همواره در حال ستایش ، تسبیح و تنزیه پروردگار خویش
و المل_ئکه یسبّحون بحمد ربّهم
فعل مضارع <یسبّحون> افاده استمرار می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 28 - 10،11
10 - ولایت بی نقص و شایسته ستایش ، مخصوص خداوند است .
و هو الولیّ الحمید
برداشت یاد شده بدین احتمال که <حمید>، وصف <ولیّ> باشد; نه خبر بعد از خبر.
11 - تنظیم معیشت و نزول باران ، پس از یأس وناامیدی انسان ، جلوه ای از ولایت ستوده و بی نقص خداوند است .
و لو بسط اللّه الرزق . .. و ل_کن ینزّل بقدر ما یشاء ... و هو الذی ینزّل الغیث ..
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 21
17 - جاثیه - 45 - 36 - 1
1 - تنها خداوند ، شایسته حمد و ستایش بی پایان
فللّه الحمد
تقدم <للّه> بر <الحمد> مفید حصر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 40 - 3
3 - تنزیه و ستایش پروردگار ، روح نماز و عبادت است . *
و سب_ّح . .. قبل طلوع الشمس و قبل الغروب . و من الّیل فسبّحه
در صورتی که این آیه با آیه قبل، نظر به نمازهای پنجگانه داشته باشد; از به کار رفتن تعبیر تسبیح و تحمید به جای <صلاه>، می توان مطلب بالا را استفاده کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 48 - 9،11
9 - پیامبر ( ص ) ، مأمور تسبیح و حمد پروردگار ، هم زمان با آغاز هر تلاش
و سبّح بحمد ربّک حین تقوم
درباره <حین تقوم> چندین احتمال از سوی مفسران مطرح شده است. به نظر می رسد ارتباط <و سبح> با <و اصبر لحکم ربّک> می تواند قرینه باشد بر این که مراد، هنگام برخاستن پیامبر(ص) برای انجام تبلیغ و رسالت است.
11 - لزوم تنزیه خداوند از کاستی ها ، همراه با ستایش او بر جلوه های عالی پروردگاری اش
و سبّح بحمد ربّک
<باء> در <بحمد> برای مصاحبت است. از ارتباط <سبّح بحمد> با <ربّ> مطلب بالا استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - ممتحنه - 60 - 6 - 8
8 - اعمال نیک و بد خلق ، بی تأثیر در ذات بی نیاز و ستوده خداوند
و من یتولّ فإنّ اللّه هو الغنیّ الحمید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تغابن - 64 - 1 - 8،10
8 - همه ستایش ها ، از آنِ خداوند است .
له الحمد
<ال> در <الحمد> به اصطلاح جنسیه و مفید استغراق است; یعنی، <له کلّ حمد>.
10 - تنها خداوند ، سزاوار و باسته ستایش است .
له الحمد
ص: 22
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - تغابن - 64 - 6 - 14،15
14 - خداوند ، مستحق ستایش و ستودنی است .
واللّه . .. حمید
15 - خداوند بی نیاز ، ستودنی و قابل ستایش است .
و اللّه غنیّ حمید
برداشت یاد شده، مبتنی بر این نکته است که <حمید>، صفت برای <غنی> باشد; نه صفت مستقل برای <اللّه>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 3،4،5،14،21
3 - خداوند ، مبرّا و منزّه از هر عیب و نقص و شایسته ستودن و تمجید کردن
فسبّح بحمد ربّک
4 - شایسته ترین سخن برای نفی عیب از خداوند ، ستایش او است .
فسبّح بحمد ربّک
<باء> در <بحمد ربّک> برای استعانت است; برخی آن را <باء> مصاحبه می دانند. برداشت یاد شده، ناظر به معنای اول است.
5 - لزومِ همراه ساختن تسبیح با حمد خداوند
فسبّح بحمد ربّک
<باء> در <بحمد ربّک> ممکن است برای مصاحبه باشد.
14 - ذکر صفات جلال و جمال خداوند ، پیش از درخواست از او ، از آداب دعا و استغفار
فسبّح بحمد ربّک و استغفره
فرمان <تسبیح>، بر ذکر صفات جلالی (سلبی) و فرمان <حمد> بر ذکر صفات جمالی (ثبوتی) دلالت دارد و تقدیم آن دو بر فرمان استغفار، بیانگر برداشت یاد شده است.
21 - فرمان خداوند به تسبیح ، حمد و استغفار ، زمینه ساز توفیق یافتن انسان برای توبه به درگاه او است .
فسبّح بحمد ربّک و استغفره إنّه کان توّابًا
عبارت <تاب اللّه علیه>; یعنی، او را به توبه موفق ساخت (قاموس). جمله <إنّه کان توّاباً>، تعلیل است و بیان می کند که دستورهای سه گانه خداوند در این آیه، به دلیل <توّاب> بودن خداوند صادر شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 127 - 13
13 - ستایش خداوند ، از آداب دعاست .
ربنا تقبل منا إنک أنت السمیع العلیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 267 - 12
12 _ خداوند ، سزاوار ستایش
ص: 23
اَنّ اللّه غنیّ حمید
<حمید> در برداشت فوق به معنای محمود (ستایش شده) گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 26 - 2
2 _ پیامبر ( ص ) ، موظّف به ستایش پروردگار
قل اللّهم مالک الملک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 8 - 7
7- بی نیازی و ستودگی خداوند ، دلیل زیان ندیدن او از کفر مردم
إن تکفروا أنتم و من فی الأرض جمیعًا فإن الله لغنی حمید
<فإن الله لغنی حمید> در مقام تعلیل جزای شرط محذوف است . در این صورت، معنا چنین می شود: چون خداوند بی نیاز است، کفران شما به او ضرری نمی رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 18 - 1
1 - هر آنچه حمد و ستایش در آسمان ها و زمین ( عالم ) است ، از آن خداوند است .
و له الحمد فی السم_وت و الأرض و عشیًّا و حین تظهرون
بنابراین که جمله <و له الحمد. ..> خبری باشد و <فی السماوات> متعلق به <الحمد> باشد، نکته بالا قابل استفاده است. گفتنی است که تقدیم <له> بر <الحمد> مفید حصر است و <ال> در <الحمد> برای جنس است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 29 - 3
3 - ثنا و ستایش خدا در دعا ، با ذکر صفاتی مطابق و متناسب با درخواست و عرض نیاز ، امری پسندیده
و قل ربّ أنزلنی منزلاً مبارکًا و أنت خیر المنزلین
<منزل> در این جا، کنایه از سرزمینی است که حضرت نوح(ع) خواستار فرود آمدن در آن بود. ذکر جمله <و أنت خیر المنزلین> (و تو بهترین میزبانان هستی) در پایان دعا و متناسب با عرض نیاز، بیانگر مطلب بالا است.
ص: 24
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 18 - 1
1 - هر آنچه حمد و ستایش در آسمان ها و زمین ( عالم ) است ، از آن خداوند است .
و له الحمد فی السم_وت و الأرض و عشیًّا و حین تظهرون
بنابراین که جمله <و له الحمد. ..> خبری باشد و <فی السماوات> متعلق به <الحمد> باشد، نکته بالا قابل استفاده است. گفتنی است که تقدیم <له> بر <الحمد> مفید حصر است و <ال> در <الحمد> برای جنس است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 7،12
7 - تسبیح و حمد پروردگار در برخی از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظایف پیامبر ( ص ) و مؤمنان
و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار
<آناء> به معنای <ساعات و اوقات> است و <من> معنای تبعیض دارد. بنابراین <من آناء اللیل>; یعنی، پاره هایی از شب را به تسبیح و تحمید بگذران. <بحمد ربّک> در صدر آیه، قرینه براین است که این تسبیح نیز باید با حمد همراه باشد.
12 - تسبیح و ستایش پروردگار ، در پاره هایی از شب و نزدیک صبح و پس از غروب ، دارای آثار و ارزشی ویژه است .
و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار
مراد از <اطراف روز> آغاز و پایان آن است و جمع آمدن آن، یا به خاطر توافق لفظی با <آناء اللیل> است و یا برای شمول لحظات متعددی از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; یعنی، ذکر و دعا در لحظه های اول و آخر روز، مخصوص اولین لحظه روز و آخرین لحظه آن نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 10
10 - تسبیح و حمد مداوم پروردگار ، از راه های مقابله مؤمنان با تبلیغات کافران علیه خدا و دین
فاصبر علی ما یقولون و سبّح
ص: 25
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 18
18 - نماز های یومیه ، مشتمل بر تسبیح و تحمید پروردگار و تشریع شده در مکه ، پیش از هجرت
و سبّح . .. قبل طلوع ... ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار
این آیه، با اوقاتِ چهار نماز تناسب دارد: صبح (قبل طلوع الشمس)، عصر (قبل غروب ها)، صبح و مغرب (اطراف النهار) و عشا (من آناء اللیل). برخی با توجیه (أطراف النهار) به این که وسط روز نیز طرف آن است، نماز ظهر را نیز مشمول آیه دانسته اند; ولی چون سوره <طه> در مکه و پیش از سوره <اسرا> _ که حکم نماز ظهر در آن آمده _ نازل شده است، می توان گفت که نماز ظهر را مطرح نکرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 15 - 2
2 - حمد و ستایش داوود و سلیمان به درگاه خدا به خاطر برخورداری از عنایت ویژه او
و لقد ءاتینا داود و سلیم_ن علمًا و قالا الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 1 - 5
5 - تمامی حمد ها و ستایش ها در آخرت ، از آنِ خداوند است .
و له الحمد فی الأخره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 14،15،17
14 - تسبیح خداوند ( منزه دانستن او از هر نقص ) ، سزاوار است همواره با ستایش او و آراسته دانستن او به هر کمال همراه باشد .
و سبّح بحمد ربّک
چنانچه <بحمد ربّک> حال برای فاعل <سبح> باشد، مفاد جمله چنین می شود: خدا را تسبیح کن، در حالی که او را حمد و
ص: 26
ستایش می کنی.
15 - تسبیح خداوند به وسیله ستایش او بر صفات کمالی اش ، روشی نیکو در تسبیح است .
فسبّح بحمد ربّک
در برداشت یاد شده <باء> در <بحمد ربّک> برای استعانت گرفته شده است.
17 - تسبیح و تنزیه پروردگار ، باید با ستایش هایی باشد که او خود را با آنها ستوده است .
فسبّح بحمد ربّک
در باره اضافه <حمد> به <ربّ>، دو وجه ادبی احتمال می رود: 1_ حمد به فاعل خود اضافه شده باشد. 2_ حمد به مفعول خود اضافه شده باشد. برداشت یاد شده مبتنی بر وجه اول است و مفاد آن این است که خدای خویش را، با حمدی که او خود را به آن ستوده است تسبیح کن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 129 - 12،13
12 - ستایش خداوند در پایان دعا ، از آداب دعاست .
ربنا وابعث . .. إنک أنت العزیز الحکیم
13 - ستایش خداوند ، مؤثر در اجابت دعا به درگاه اوست .
ربنا وابعث فیهم . .. إنک أنت العزیز الحکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 89 - 13
13- حسن ستایش خدا و یادکردن صفات و اسمای او به گونه ای مناسب با نیاز ، به هنگام نیایش و دعا
و أنت خیر الورثین
برداشت یاد شده به این دلیل است که زکریا(ع) متناسب با نیاز و خواسته اش (حفظ دستاوردهای خود در پرتو فرزنددار شدن)، خدا را به <بهترین وارث بودن> یاد کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 49 - 3
3 - تسبیح و حمد پروردگار ، در تکاپوی روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شکیبایی آفرین برای مؤمنان *
و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّک حین تقوم . و من الّیل فسبّحه و إدب_ر النجوم
برداشت یاد شده با توجه به نکات زیر است: 1_ <حین تقوم> اشاره به تلاش های روزانه <و من الّیل. ..> نظر به لحظه های آرام
ص: 27
شب داشته باشد. 2_ آیه شریفه را با <واصبر...> _ که در آیه قبل آمده _ ملاحظه کنیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 49 - 3
3 - تسبیح و حمد پروردگار ، در تکاپوی روزانه و آرامش شب و سحرگاهان ، شکیبایی آفرین برای مؤمنان *
و اصبر . .. و سبّح بحمد ربّک حین تقوم . و من الّیل فسبّحه و إدب_ر النجوم
برداشت یاد شده با توجه به نکات زیر است: 1_ <حین تقوم> اشاره به تلاش های روزانه <و من الّیل. ..> نظر به لحظه های آرام شب داشته باشد. 2_ آیه شریفه را با <واصبر...> _ که در آیه قبل آمده _ ملاحظه کنیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 55 - 12،16
12 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر تسبیح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شایسته برای ذکر خدا و تسبیح و حمد او
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن دو وقت یادشده برای تسبیح و حمد به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 55 - 12،16
12 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر تسبیح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شایسته برای ذکر خدا و تسبیح و حمد او
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن دو وقت یادشده برای تسبیح و حمد به دست می آید.
ص: 28
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 70 - 6
6 - حمد و ستایش در دنیا و آخرت ، تنها شایسته ذات پاک خداوند است .
له الحمد فی الاُولی و الأخره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 15 - 2
2 - حمد و ستایش داوود و سلیمان به درگاه خدا به خاطر برخورداری از عنایت ویژه او
و لقد ءاتینا داود و سلیم_ن علمًا و قالا الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 1 - 3،13
3 _ تمامی ستایشها به خداوند باز می گردد.
الحمد للّه الذی
<ال> در <الحمدللّه> یا به معنی جنس است و یا برای استغراق (کل) و به هر حال بیانگر اختصاص حمد به خداست، و اگر دیگری نیز ستایش شود از روی تسامح است. چون همه زیباییها از اوست، ستایشها هم در حقیقت به او بازمی گردد.
13 _ ستایش غیر خداوند، کفرپیشگی است.
الحمد للّه الذی خلق . .. ثم الذین کفروا بربهم یعدلون
چون در صدر آیه اختصاص حمد به خداوند مطرح شده، ممکن است مراد از <الذین کفروا> کسانی باشند که با بستن چشم خود از حقیقت (کفرورزی) در ستایش برای خداوند، همسان قرار می دهند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 6،11
6 - پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبیح و حمد پروردگار ، پیش از طلوع و غروب خورشید
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
ص: 29
<باء> در <بحمد ربّک> یا برای مصاحبت است و یا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبیح با هم است. خطاب <سبّح> گرچه مربوط به پیامبر(ص) می باشد، ولی آیات بعد، قرینه ای بر منحصر نبودن این تکالیف به آن حضرت است.
11 - تسبیح و ستایش پروردگار ، پیش از طلوع و غروب آفتاب ، دارای ارزش و آثاری ویژه است .
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 6،11
6 - پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبیح و حمد پروردگار ، پیش از طلوع و غروب خورشید
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
<باء> در <بحمد ربّک> یا برای مصاحبت است و یا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبیح با هم است. خطاب <سبّح> گرچه مربوط به پیامبر(ص) می باشد، ولی آیات بعد، قرینه ای بر منحصر نبودن این تکالیف به آن حضرت است.
11 - تسبیح و ستایش پروردگار ، پیش از طلوع و غروب آفتاب ، دارای ارزش و آثاری ویژه است .
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 112 - 2
2 _ توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگی ، رکوع ، سجود ، امر به معروف و نهی از منکر و حفظ حدود الهی ، از صفات مجاهدان راه خدا
إن اللّه اشتری من المؤمنین . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 75 - 1
1 - فرشتگان به روز قیامت ، در اطراف عرش به تسبیح و تنزیه خداوند همراه با ستایش او خواهند پرداخت .
و تری المل_ئکه حافّین من حول العرش یسبّحون بحمد ربّهم
ص: 30
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 44 - 18
18- خداوند ، در برخورد با گناه نیندیشیدن درباره حقایق هستی _ چون تسبیح و حمد موجودات _ بردبارانه برخورد کرده و در صورت توبه ، از آن درمی گذرد .
لاتفقهون تسبیحهم إنه کان حلیمًا غفورًا
تعلیل <إنه کان حلیماً غفوراً> دلالت می کند بر اینکه <لاتفقهون تسبیحهم> (تفقّه نمی کنید در تسبیح آنان) گناه داشته و شایسته برخورد و مجازات است اما چون خداوند حلیم و غفور است، بردبارانه برخورد می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 111 - 4
4- بازگشت همه ستایش ها برای هر موجود ، به حمد و ستایش خدای یکتا و بی همتاست .
و قل الحمد لله
مخصوص بودن همه ستایشها به ذات یکتای خداوند، در عین وجود ارزشهایی ستایش برانگیز در مظاهر هستی، اشاره به این معنا دارد که: چون مخلوق همه وجودش را از خالق گرفته، پس ارزشهای او از آنِ خداست و در حقیقت تنها خدا شایسته ستایش است و بس.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 15 - 10،15
10 - تسبیح مؤمنان به درگاه خدا ، همراه با حمد و سپاس به درگاه او است .
سبّحوا بحمد ربّهم
15 - مؤمنان ، برای تسبیح و حمد خداوند ، استکباری از خود بروز نمی دهند .
و سبّحوا بحمد ربّهم و هم لایستکبرون
برداشت بالا، بنابراین احتمال است که متعلق <لایستکبرون> تسبیح و حمد باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 15 - 4
4 - بی نیازی خداوند ، از عبادت ، ستایش و حاجت خواهی بندگان
إن تدعوهم لایسمعوا دعاءکم . .. أنتم الفقراء إلی اللّه و اللّه هو الغنیّ
ص: 31
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - حمد - 1 - 2 - 9
9 _ تدبیر همه عالم های هستی از سوی خدا ، دلیل اختصاص همه ستایش ها به اوست .
الحمد للّه رب العلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - حمد - 1 - 3 - 5
5 - رحمانیت و رحیمیت خدا ، دلیل اختصاص ستایش ها به اوست .
الحمد للّه رب العلمین. الرحمن الرحیم
<الرحمان الرحیم> نیز مانند <رب العالمین> به منزله دلیل برای <الحمد للّه> است; یعنی، چون خداوند رحمان و رحیم است، شایسته ستایشها می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - حمد - 1 - 4 - 6
6 - مالکیت خدا بر روز جزا و فرمانروایی او در آن روز ، دلیل اختصاص ستایش ها به اوست .
الحمد للّه . .. ملک یوم الدین
<مالک یوم الدین> نیز مانند اوصاف گذشته به منزله دلیل برای <الحمد للّه> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 70 - 5
5 - انحصار خالقیت ، اختیار و آگاهی مطلق و یکتایی به خداوند ، دلیل انحصار شایستگی ستایش ها به او
ربّک یخلق ما یشاء و یختار . .. یعلم ... و هو اللّه لا إل_ه إلاّ هو له الحمد فی ا
از ارتباط میان آیات گذشته _ که بیانگر اوصاف خداوند بود _ و این آیه برداشت یاد شده به دست می آید; زیرا ذکر انحصار ستایش ها به خداوند، نتیجه اوصاف یاد شده برای او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 1 - 6
6 - اختراع و نوآفرینی جهان از سوی خداوند ، دلیل اختصاص همه ستایش ها به او است .
الحمد للّه فاطر السم_وت و الأرض
توصیف خداوند به <فاطر> _ پس از اختصاص دادن حمد به او _ در واقع توجیهی برای این اختصاص است.
ص: 32
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 36 - 2
2 - معاد و برپایی قیامت ، نمودی از تدبیر خداوند هستی و شایسته حمد و ستایش
إنّ وعد اللّه حقّ . .. و قیل الیوم ننسیکم ... فالیوم لایخرجون ... فللّه الحمد
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 2 - 4
4- مالکیت مطلق خداوند بر تمامی هستی ، دلیل شکست ناپذیری و ستودگی اوست .
العزیز الحمید. الله الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 112 - 1
1 _ مؤمنان راستین ، دارای روحیه توبه ، عبادت و ستایش خدا
التّئبون العبدون الحمدون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 13 - 9
9_ در ستایش خداوند باید سخنی گفته شود و معنایی در نظر گرفته شود که مستلزم کمترین عیب و نقصی برای او نباشد .
و یسبّح الرعد بحمده والمل_ئکه من خیفته
برداشت فوق، مبتنی بر این وجه است که <باء> در <بحمده> برای استعانت باشد. بر این مبنا <یسبّح الرعد بحمده والمل_ئکه> ; یعنی، رعد و فرشتگان به وسیله حمد و ستایش خدا وی را تسبیح می کنند. روشن است حمد و ستایش آن گاه درپی دارنده تسبیح و تنزیه است که الفاظ انتخاب شده و معانی قصد شده برای ستایش خدا، مستلزم هیچ گونه نقص و عیبی برای او نباشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 180 - 6
6 _ باور به خداوندِ دارنده تمام کمالات و منزه از هر نقص و عیب ، وادارکننده انسان به ستایش و پرستش اوست .
ص: 33
و للّه الأسماء الحسنی فادعوه بها
حرف <فاء> در <فادعوه> سببیه است و دلالت می کند که لزوم پرستش و خواندن خدا به این سبب است که او همه کمالات را دارد و از هر عیب منزه است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 14 - 9
9 - آفرینش انسان ، آفرینشی بس مهم و ستایش برانگیز
ثمّ أنشأن_ه خلقًا ءاخر فتبارک اللّه أحسن الخ_لقین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 15 - 12
12 - توجه به مقام ربوبی پروردگار ، مایه تواضع و ستایش به درگاه وی و تنزیه او از هر کاستی و نقص است .
خرّوا سجّدًا و سبّحوا بحمد ربّهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - حمد - 1 - 5 - 16
16 - حمد و ستایش خدا ، تنها با یاری او امکان پذیر است .
الحمد للّه . .. إیاک نستعین
از وظایفی که از سوره حمد استفاده می شود، لزوم ستایش خداوند است. بنابراین می توان گفت این معنا نیز متعلق <نستعین> است; یعنی: نستعینک علی ان نحمدک.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 13 - 10
10_ خوف فرشتگان از خداوند ، آنان را به تسبیح و ستایش خداوند سوق می دهد .
و یسبّح . .. والمل_ئکه من خیفته
<من> در <من خیفته> برای تعلیل است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 1 - 4،10
4- خداوند ، به جهت نازل کردن قرآن بر پیامبر ( ص ) سزاوار همه ستایش ها است .
الحمد للّه الذی أنزل . .. الکت_ب
توصیف خداوند به <الذی أنزل. ..>، گویای علّت و دلیلِ اختصاص حمدها و ستایش ها به او است.
ص: 34
10- کمال و عظمت قرآن و نبود کمترین کجی و انحراف در آن ، مقتضی حمد و ستایش در برابر پدیدآورنده آن است .
الحمد للّه الذی . .. لم یجعل له عوجًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 16
16 - توجه به تدبیر خداوند و قانون مند بودن عذاب ها و کیفر های او ، برانگیزنده انسان به تسبیح و ستایش او در همه حال
و لولا کلمه . .. بحمد ربّک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 15 - 3
3 - لزوم حمد و ستایش به درگاه خدا ، در مقابل برخورداری از نعمت علم و دانش
و لقد ءاتینا داود و سلیم_ن علمًا و قالا الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 59 - 2
2 - هلاک شرک پیشگان مفسد و نجات مؤمنان به اراده الهی و در سایه تلاش های پیامبران ، شایان سپاس گزاری به درگاه خدا و فرستادن درود و سلام بر فرستادگان او
قل الحمد للّه و سل_م علی عباده الذین اصطفی
رهنمود الهی به حمد و ستایش برای او و فرستادن درود و سلام بر بندگان برگزیده اش (پیامبران)، در پی یادآوری مکرر نجات مؤمنان و هلاکت کافران، مطلب یاد شده را افاده می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 93 - 6
6 - عظمت معنوی انسان ها ، مقتضی پرداختن به سپاس و ستایش خدا در همه حال
أُمرت أن أعبد . .. أن أکون من المسلمین . و أن أتلوا القرءان ... و قل الحمدللّه
آیه بالا نشان می دهد _ که حتی فردی مثل پیامبر(ص) که نزدیک ترین خلق به خدا است _ هیچ گاه نباید از یاد خدا و سپاس و ستایش او غافل شود; یعنی، این گونه نیست که انسان ها با رسیدن به مقامات معنوی، از عبودیت، تسلیم و ستایش خدا معاف شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 63 - 13
13 - توجه به خالقیت ، رازقیت و مدیریت خدا ، زمینه ساز حمد او است .
و لئن سألتهم من خلق . .. و سخّر ... اللّه یبسط الرزق ...و لئن سألتهم من نزّل ...
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 35
14 - لقمان - 31 - 25 - 5،11
5 - عقیده به یک تایی خدا در خالقیّت ، مستلزم منحصر دانستن تمامی ستایش ها به او است .
و لئن سألتهم من خلق . .. لیقولنّ اللّه قل الحمد للّه
11 - پیچیده نبودن فهم توحید و روشنی آن حتی در نظر مشرکان ، شایسته حمد به درگاه خدا است .
و لئن سألتهم من خلق السموت و الأرض لیقولنّ اللّه قل الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - لقمان - 31 - 26 - 6
6 - توجه به حاکمیت و مالکیت مطلق الهی برپدیده های عالم ، مستلزم اختصاص دادن حمد و ستایش به او است .
قل الحمد للّه . .. للّه ما فی السموت و الأرض
یادآوری مالکیت خدا بر پدیده های عالم، پس از فرمان به ادای حمد، می تواند برای توجه دادن به نکته یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 1 - 9
9 - مالکیت مطلق خداوند بر موجودات عالم ، مقتضی اختصاص همه حمد و ستایش ها به او است .
الحمد للّه الذی له ما فی السموت و ما فی الأرض
صله موصول <الذی> که ما فی السماوات و ما فی الأرض است می تواند علت انشای ثنا و حمد برای موصول باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 2 - 5
5 - احاطه علمی خداوند به همه جنبش ها و سکون های موجودات ، مقتضی اختصاص داشتن همه ستایش ها و حمد ها به او است .
الحمد للّه الذی له . .. یعلم ما یلج فی الأرض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء
عبارت <یعلم ما> می تواند حال برای ضمیر <له> باشد. بنابراین، معنا چنین می شود: حمد برای کسی است که مالک همه موجودات است; در حالی که از همه چیز خبر دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 15 - 8،9
8 - غنا و بی نیازی هیچ کس جز خداوند ، قابل ستایش و مدح نیست .
و اللّه هو الغنّی الحمید
برداشت یاد شده از آمدن صفت حمید، به دنبال صفت غنی به دست می آید.
9 - خداوند ، دارای جود و بخشش ستایش آفرین
و اللّه هو الغنّی الحمید
برداشت یاد شده، به خاطر این نکته است که فرد غنی آن گاه ستایش می شود که جود و بخشش داشته باشد; و گرنه شایسته ستایش نخواهد بود و خداوند این چنین است.
ص: 36
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 182 - 11
11 - ربوبیت خداوند ، مقتضی حمد و ستایش است .
الحمد للّه ربّ الع_لمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 75 - 10،21
10 - همه خلایق در قیامت ، به خاطر قضاوت به حق و عادلانه خداوند ، به حمد و ستایش او خواهندپرداخت .
و قضی بینهم بالحقّ و قیل الحمد للّه ربّ الع_لمین
برخی از مفسران بر این عقیده اند که حمد و ستایش خلایق در قیامت، به خاطر داوری به حق خداوند در میان آنان می باشد. ازاین رو این ستایش و حمد پس از قضاوت خداوند انجام خواهد گرفت.
21 - ربوبیت خداوند ، مقتضی حمد و ستایش است .
الحمد للّه ربّ العلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 28 - 9
9 - دریافت باران ، پس از نیاز و ناامیدی ، زمینه ساز توجه انسان به ولایت الهی بر هستی و روی آوری به ستایش او
و هو الذی ینزّل الغیث من بعد ما قنطوا . .. و هو الولیّ الحمید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 36 - 6،10
6 - رهیافت انسان به ستایش پروردگار ، در پرتو توجه به نظام عالی تدبیر او در هستی
حم . .. إنّ فی السم_وت و الأرض لأی_ت للمؤمنین... فللّه الحمد
با توجه به قرار گرفتن این آیه در بخش پایانی سوره، <فاء> در <فللّه> تفریع بر کل محتوای سوره است که درصدد نمایاندن مظاهر تدبیر والای الهی در هستی _ به ویژه در نظام زندگی انسان _ است.
10 - مدیریت یگانه خداوند بر جهان ، جلوه ای از جمال هستی و شایسته حمد و ستایش
فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ الع_لمین
ذکر وصف <ربّ السماوات و. ..> در پی تأکید بر ربوبیت عام، فراگیر و یگانه خداوند، می تواند بیانگر این نکته باشد که گردش نظام هستی با مدیریت واحد، خود جمال و زیبایی دیگری برای هستی است و در نتیجه خالق و مدیر هستی، شایسته حمد و سپاس است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 39 - 7
7 - پروردگاری خداوند ، مقتضی گرایش انسان ها ، به تنزیه و ستایش او
ص: 37
و سب_ّح بحمد رب_ّک
از ارتباط میان <و سبّح. ..> با وصف <ربّ>، مطلب بالا استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - مرسلات - 77 - 23 - 2
2 - آفرینش انسان و تقدیر و حسابگری های دقیق در اندام وی از سوی خداوند ، ستایش برانگیز است .
ألم نخلقکم من ماء مهین . .. فقدرنا فنعم الق_درون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 9
9 - توجّه به ربوبیت خداوند ، زمینه ساز تسبیح ، حمد و استغفار به درگاه او است .
فسبّح بحمد ربّک و استغفره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نصر - 110 - 3 - 11
11 - پیامبر ( ص ) ، مأمور مغفرت خواهی و درخواست عفو خداوند ، از کوتاهی در تسبیح و حمد او و تقاضای توجّه و عنایت مجدّد او به آن حضرت
و استغفره
استغفاری که در این سوره به آن امر شده است _ به قرینه تعلیق بر نصرت و فتح و عطف بر تسبیح و حمد _ استغفار ویژه ای است. این استغفار، در ارتباط با حمد و تسبیح، به معنای درخواست عفو از کاستی های آن و در ارتباط با <توّاباً>، به معنای درخواست رجوع مجدّد و مکرر خداوند و تقاضای عنایت های تازه به تازه او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 52 - 6
6- ظهور حقایق در رستاخیز ، وادارنده انسان به ستایش خدا و بازدارنده او از گستاخی
یوم یدعوکم فتستجیبون بحمده
جمله <تستجیبون بحمده> می رساند که این پاسخ گویی، همراه با زور و اکراه نیست; بلکه ممکن است به خاطر مشاهده حقایقی باشد که انسان را به ستایش خدا وامی دارد.
ص: 38
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 13 - 11
11_ توجه به جلال و هیبت خداوند ، وادار کننده موجودات به تسبیح و ستایش او
و یسبّح الرعد بحمده والمل_ئکه من خیفته
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 98 - 5،9
5- حمایت خداوند از بندگان ، شایسته تسبیح ، سپاسگزاری و عبادت اوست .
و لقد نعلم أنک یضیق صدرک . .. فسبّح بحمد ربّک
<فا> در <فسبّح> تفریع بر آیه قبل است (آیه قبل درصدد دلداری به پیامبر(ص) در برابر سخنان آزار دهنده مشرکان بود). تفریع این آیه بر آن می تواند به منظور نکته یاد شده باشد.
9- ربوبیت خداوند ، شایسته تسبیح ، حمد ، سجده و فروتنی انسان به پیشگاه او
فسبّح بحمد ربّک و کن من الس_جدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - لقمان - 31 - 25 - 14
14 - ستایش غیرخدا در عین عقیده به توحید ، ناشی از جهل و بی دانشی است .
قل الحمد للّه بل أکثرهم لایعلمون
متعلق <لایعلمون> حذف شده و به قرینه مقام می توان گفت، مراد این است که اکثر مشرکان، این حقیقت را نمی فهمند که <ستایش مخصوص خالق و آفریدگار جهان است. > و در اثر این نادانی، غیر خداوند خالق را ستایش می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 5 - 6
6 - عظمت وحی ، موجب تسبیح و ستایش فرشتگان
کذلک یوحی إلیک . .. و المل_ئکه یسبّحون بحمد ربّهم
جمله <و الملائکه . ..> عطف بر جمله <تکاد السماوات ...> است. بنابراین عظمت وحی به هنگام نزول به زمین، همان گونه که
ص: 39
آسمان ها را در آستانه فروپاشی قرار می دهد، فرشتگان را نیز به تسبیح و تقدیس خدا وا می دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 11،12
11 - تسبیح و ستایش پروردگار ، پیش از طلوع و غروب آفتاب ، دارای ارزش و آثاری ویژه است .
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
12 - تسبیح و ستایش پروردگار ، در پاره هایی از شب و نزدیک صبح و پس از غروب ، دارای آثار و ارزشی ویژه است .
و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار
مراد از <اطراف روز> آغاز و پایان آن است و جمع آمدن آن، یا به خاطر توافق لفظی با <آناء اللیل> است و یا برای شمول لحظات متعددی از اول و آخر روز است تا توسعه وقت را برساند; یعنی، ذکر و دعا در لحظه های اول و آخر روز، مخصوص اولین لحظه روز و آخرین لحظه آن نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 87 - 1،2،6
1- < سوره حمد > از عطایای خداوند بر پیامبر ( ص )
و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی
نوع مفسّران بر آنند که مراد از <سبعاً> سوره حمد است که هفت آیه دارد و <المثانی> (جمع مثنی) صفت برای قرآن کریم است; چنان که در سوره <زمر> (آیه 23) این کلمه به عنوان صفت قرآن ذکر شده است. گفتنی است: روایات نیز مؤید همین مطلب است.
2- سوره حمد ، دارای جایگاه ویژه و ارزشی والا در میان مجموعه سوره های قرآن
و لقد ءاتینک سبعًا من المثانی و القرءان العظیم
برداشت فوق از اختصاص به ذکر یافتن سوره حمد پیش از بیان قرآن به عنوان <کتاب عظیم> استفاده می شود.
6- < عن یونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) < و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم > قال : هی سوره الحمد و هی سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانی لأنها یثنی فی الرکعتین ;
یونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند <ولقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم> سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا مثانی نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده می شود>.
ص: 40
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 44 - 19
19- انسان ، موظف به تلاش برای فهم حقایق هستی چون تسبیح و حمد موجودات برای خدا
لاتفقهون تسبیحهم إنه کان حلیمًا غفورًا
برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که <إنه کان حلیماً غفوراً> تهدید مشرکان به خاطر نیندیشیدن درباره تسبیح موجودات باشد. بنابراین، عبارت، اِشعار دارد بر اینکه تلاش برای فهم حقایق عالم لازم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 36 - 3
3 - توانمندی معبود بر جزای بندگان ، نمایانگر شایستگی وی برای حمد و سپاس
و ما لکم من نصرین . .. فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض
حرف <فاء> در <فللّه الحمد> مفاد آن را بر مطالب قبل که در باره معاد بود، تفریع کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 64 - 7
7 - مالکیت و بی نیازی مطلق خدا ، سرچسمه شایستگی او برای حمد و ستایش
له ما فی السم_وت . .. و إنّ اللّه لهو الغنیّ الحمید
ذکر <حمید> در پی <مالکیت و غنای مطلق>، بیانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 5 - 16
16 - تسبیح و ستایش مداوم فرشتگان ، ره آورد درک و تلقی آنان از عظمت الهی است .
و هو العلیّ العظیم . .. و المل_ئکه یسبّحون بحمد ربّهم
برداشت بالا بر این اساس است که آیه درصدد بیان عظمت خدا باشد.
ص: 41
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 45 - 19
19 _ نابود ساختن ستمکاران از زمین، کاری در خود ستایش
فقطع دابر القوم الذین ظلموا و الحمد للّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 10 - 8
8 _ حمد و ستایش خدا ، پایان بخش نیایش مؤمنان در بهشت
و ءاخر دعویهم أن الحمد للّه رب العلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 87 - 6
6- < عن یونس بن عبدالرحمان . . . قال : سألت أباعبدالله ( ع ) < و لقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم > قال : هی سوره الحمد و هی سبع آیات منها بسم الله الرّحمن الرّحیم و إنما سمیت المثانی لأنها یثنی فی الرکعتین ;
یونس بن عبد الرحمان . .. گفت: از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند <ولقد آتیناک سبعاً من المثانی و القرآن العظیم> سؤال کردم، آن حضرت فرمود: آن سوره حمد است که هفت آیه دارد و از جمله آنها بسم الله الرّحمن الرّحیم است و همانا مثانی نامیده شده است; زیرا در دو رکعت نماز دو بار خوانده می شود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 130 - 6،7
6 - پیامبر ( ص ) و مؤمنان ، موظف به تسبیح و حمد پروردگار ، پیش از طلوع و غروب خورشید
و سبّح بحمد ربّک قبل طلوع الشمس و قبل غروبها
<باء> در <بحمد ربّک> یا برای مصاحبت است و یا استعانت. در هر صورت، فرمان به حمد و تسبیح با هم است. خطاب <سبّح> گرچه مربوط به پیامبر(ص) می باشد، ولی آیات بعد، قرینه ای بر منحصر نبودن این تکالیف به آن حضرت است.
ص: 42
7 - تسبیح و حمد پروردگار در برخی از اوقات شب و در دو طرف روز ، از وظایف پیامبر ( ص ) و مؤمنان
و من ءانآیِ الّیل فسبّح و أطراف النهار
<آناء> به معنای <ساعات و اوقات> است و <من> معنای تبعیض دارد. بنابراین <من آناء اللیل>; یعنی، پاره هایی از شب را به تسبیح و تحمید بگذران. <بحمد ربّک> در صدر آیه، قرینه براین است که این تسبیح نیز باید با حمد همراه باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 55 - 12،16
12 - توصیه خداوند به پیامبر ( ص ) مبنی بر تسبیح همراه با حمد خدا در هر صبح و شام
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
16 - شبان گاهان و بامدادان ، دو وقت مناسب و شایسته برای ذکر خدا و تسبیح و حمد او
و سبّح بحمد ربّک بالعشیّ و الإبک_ر
برداشت یاد شده، از اختصاص به ذکر یافتن دو وقت یادشده برای تسبیح و حمد به دست می آید.
ص: 43
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 41 - 4
4 - اهمیت و نقش سازنده صنعت کشتی سازی و حمل و نقل دریایی برای بشر
و ءایه لهم أنّا حملنا ذرّیّتهم فی الفلک المشحون
قرار گرفتن نعمت کشتی رانی در کنار نعمت بزرگ خورشید و ماه برای بشر، گویای اهمیت و نقش سازنده صنعت کشتی سازی و حمل و نقل دریایی برای انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 8 - 6
6- پیشگویی قرآن درباره اختراع وسایل پیشرفته و جدید برای حمل و نقل ، مسافرت و سایر وسایل آسایشی و رفاهی انسان
و الأنع_م خلقها لکم فیها دفءٌ و من_فع . .. و لکم فیها جمال ... لترکبوها و زینه و
متعلق <یخلق> نامعلوم و فواید آن محذوف است، ولی با توجه به فوایدی که برای اشیای خلق شده ذکر کرده، می توان حدس زد که فواید مخلوقهای جدید نیز در راستای بهرهوری انسان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 44
10 - کهف - 18 - 79 - 3
3- کشتی و حمل و نقل دریایی ، در زمان حضرت موسی ( ع ) از منابع درامد بود .
فکانت لمسکین یعملون فی البحر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 65 - 3
3 - سفر دریایی و استفاده از کشتی ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .
فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 32 - 3
3 - تأثیر حمل و نقل دریایی و کشتیرانی ، در زندگی اقتصادی جامعه عصر بعثت *
و من ءای_ته الجوار فی البحر کالأعل_م
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 32 - 3
3 - تأثیر حمل و نقل دریایی و کشتیرانی ، در زندگی اقتصادی جامعه عصر بعثت *
و من ءای_ته الجوار فی البحر کالأعل_م
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 7 - 1،2،3،4
1- حمل بار های سنگین و طاقت فرسای انسان به شهر ها و مناطق بسیار دوردست ، از فواید خلقت شتر است
و الأنع_م خلقها لکم . .. و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب_لغیه إلاّ بشقّ الأنف
مراد از <بلد لم تکونوا بالغیه> جاهای بسیار دوردست و سختی است که انسان بدون مشقت و سختی نمی تواند به آن جا برسد و <أنعام> اگرچه به معنای <گاو، شتر و گوسفند> است; ولی چون در بین دامها تنها شتر اوصاف مذکور در آیه (باربری به نقاط دوردست) را دارد، ضمیر <تحمل> به صورت <استخدام> به <شتر> _ که از جمله انعام مذکور در آیه قبل است _ باز می گردد.
ص: 45
2- شتر وسیله حمل و نقل و تبادل کالا های تجارتی در عصر بعثت بوده است .
و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب_لغیه إلی بشقّ الأنفس
3- قدرت فوق العاده شتر در پیمودن راه های طولانی و دشوار و حمل بار های سنگین
و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب_لغیه إلاّ بشقّ الأنفس
4- جواز استفاده از حیوانات و دام ها جهت حمل بار و کالا
و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب_لغیه إلاّ بشقّ الأنفس
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 22 - 1
1 - امکان بهرهوری بشر از شتران و کشتی ها در جهت سواری و حمل و نقل ، نمونه ای دیگر از تدبیر الهی
و علیها و علی الفلک تحملون
ضمیر در <علیها> به أنعام بازمی گردد و مراد از آن _ به قرینه <تحملون> _ تنها شتران است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - لقمان - 31 - 31 - 5
5 - کشتیرانی ، دارای اهمیتی اساسی در حمل و نقل نیازمندی های بشر و مواهب الهی به نقاط مختلف است .
ألم تر أنّ الفلک تجری فی البحر بنعمت اللّه لیریکم من ءای_ته
بنابراین که <با> در <بنعمت> برای تعدی و یا مصاحبه باشد، نکته بالا به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 41 - 3
3 - امکان بهره برداری انسان ها از دریا به وسیله کشتی در سیر و سفر و حمل و نقل ، از نعمت های الهی است .
و ءایه لهم أنّا حملنا ذرّیّتهم فی الفلک المشحون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 42 - 1،2
1 - خداوند ، مرکب هایی مانند کشتی ( چهارپایان و . . . ) در سیر و سفر و حمل و نقل برای بشر آفریده است .
و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون
2 - آفرینش مرکب هایی مانند کشتی ( چهارپایان و . . . ) در سیر و سفر و حمل و نقل برای بشر ، از آیات و نشانه های قدرت و تدبیر خداوند
و ءایه لهم أنّا حملنا ذرّیّتهم فی الفلک المشحون . و خلقنا لهم من مثله ما یرکبون
برداشت یاد شده از آن جا است که جمله <و خلقنا لهم. ..> عطف بر جمله <حملنا ذرّیّتهم> می باشد و درصدد بیان نشانه های تدبیر و قدرت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 46
15 - یس - 36 - 72 - 3،4
3 - خداوند برخی از دام ها ( چون شتر و گاو ) را برای سوار شدن و حمل و نقل آفریده است .
فمنها رکوبهم
<من> در <فمنها> برای تبعیض است; یعنی، برخی از انعام که مقصود از آن شتر و گاو است.
4 - جواز استفاده از شتر و گاو برای سوار شدن و حمل و نقل
فمنها رکوبهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 80 - 2،3
2 - تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، از حکمت های آفرینش شتران
و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم
3 - سوار شدن و تأمین خواسته ها و نیاز های بشر در سیر و سفر خویش ، حکمت اصلی آفرینش شتران
لترکبوا منها . .. و لتبلغوا علیها حاجه فی صدورکم
برداشت یاد شده به خاطر این نکته است که لام تعلیل تنها بر سر <لترکبوا> و <لتبلغوا. ..> آمده است; نه برای منافع دیگر و حمل و نقل.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 81 - 2
2 - آفرینش دام ها و کشتی ها ، از نشانه ها و دلایل قدرت و ربوبیت بی همتای خداوند
اللّه الذی جعل لکم الأنع_م . .. و علیها و علی الفلک تحملون . و یریکم ءای_ته
از مصادیق مورد نظر آیه شریفه برای آیات الهی، دام ها و کشتی ها (موضوع بحث آیه قبل) می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 79 - 3
3- کشتی و حمل و نقل دریایی ، در زمان حضرت موسی ( ع ) از منابع درامد بود .
فکانت لمسکین یعملون فی البحر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 65 - 16
ص: 47
16_ شتر وسیله متعارف حمل کالا ، در مصر و کنعان باستان
و نزداد کیل بعیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 70 - 5
5- خداوند ، فراهم آورنده زمینه ها و امکانات حرکت انسان در خشکی ها و دریاها
و حملن_هم فی البرّ و البحر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 65 - 3
3 - سفر دریایی و استفاده از کشتی ، در عصر ظهور اسلام ، رواج داشته است .
فإذا رکبوا فی الفلک دعوا اللّه مخلصین له الدّین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 80 - 5
5 - شتران و کشتی ها ، از وسایل فراهم شده از سوی خداوند ، برای حمل و نقل انسان ها در دریا و خشکی
و علیها و علی الفلک تحملون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 70 - 5
5- خداوند ، فراهم آورنده زمینه ها و امکانات حرکت انسان در خشکی ها و دریاها
و حملن_هم فی البرّ و البحر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 80 - 5
5 - شتران و کشتی ها ، از وسایل فراهم شده از سوی خداوند ، برای حمل و نقل انسان ها در دریا و خشکی
و علیها و علی الفلک تحملون
ص: 48
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 3
3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پی عمل به وسوسه شیطان و نادیده گرفتن هشدار های خداوند در بهشت ، از آن مکان عالی اخراج شدند و به زمین فرود آمدند .
فأکلا منها . .. و عصی ءادم ... قال اهبطا منها جمیعًا
<هبوط>; یعنی، نزول (مصباح). فرمان <اهبطا> فرمانی تکوینی بوده است; زیرا هبوط به زمین برای انسان، عادتاً مقدور نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 38 - 2
2 - نسل آدم ( ع ) و حوا نیز بر اثر تناول آن دو از شجره منهیه ، از بهشت نخستین محروم شدند .
قلنا اهبطوا منها جمیعاً
<اهبطوا> به صیغه جمع اقتضا می کند که: غیر از آدم (ع) و حوا فرد یا افراد دیگری نیز مورد خطاب باشند. در این باره چند نظر ابراز شده است. از جمله اینکه دیگر مخاطبان، نسل آدم(ع) و حوا می باشند. برداشت فوق مبتنی بر این احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 11
11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهی، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.
نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجره
ص: 49
واژه <ندا> معمولاً در مواردی به کار برده می شود که مخاطب فاصله نسبتاً زیادی با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند این واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به کار برد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 10
10 - نافرمانی آدم و حوا ، مایه محرومیت آنان از وعده خداوند به تأمین پوشاک آنان در بهشت شد .
إنّ لک . .. لاتعری ... فبدت لهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 1،2،5،7،10
1 _ ابلیس پس از سکونت آدم و همسرش در بهشت، در اندیشه فریبکاری و توطئه علیه ایشان برآمد.
فوسوس لهما الشیطن
هنگامی که پس از کلمه <وسوسه> حرف <لام> آورده شود، به معنای نقشه کشیدن و توطئه کردن است.
2 _ نمایان سازی شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شیطان در فریبکاری و توطئه علیه آنان
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
5 _ شیطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگی را دلیل تحریم خوردن از شجره نهی شده معرفی کرد.
إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخلدین
7 _ شیطان ایجاد کننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحریم شجره نهی شده بر آنان
ما نهیکما ربکما . .. أو تکونا من الخلدین
برخی جمله <ما نهاکما ربکما . .. > را چنین معنا کرده اند: این حرمت شامل شما نیست، مگر در صورتی که شما فرشته باشید و یا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته اید و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتی بر شما نیست.
10 _ شیطان، تکلیف الهی را در نظر آدم و حوا مانع تکامل و پیشرفت آنان جلوه داد.
ما نهیکما ربکما . .. إلا أن تکونا ملکین
<أن تکونا . .. > به تقدیر کراهیه، مفعول له برای <ما نهاکما> است. بنابراین معنای آیه چنین می شود: خداوند بدان جهت که فرشته نشوید و یا جاودانه نگردید، شما را از خوردن ثمره آن درخت بازداشت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 21 - 1
1 _ شیطان با سوگند دروغ و مؤکد خویشتن را از خیرخواهان آدم و حوا قلمداد کرد.
و قاسمهما إنی لکما لمن النصحین
به کارگیری فعل <قاسم> از باب مفاعله می تواند برای تأکید باشد. یعنی شیطان با سوگند مؤکد سخنش را به آنان القا کرد.
ص: 50
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 1
1 _ شیطان با فریبکاریها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پای درخت ممنوع کشاند تا از ثمره آن تناول کنند.
و قاسمهما . .. فدلیهما بغرور
<تدلیه>، مصدر <دلیّ>، به معنای فرستادن است، و مراد از آن نزدیک کردن آدم و حوا به شجره نهی شده برای خوردن از آن است. کلمه <غرور> می تواند مصدر و به معنای فریب دادن باشد و می تواند جمع غار (فریبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغین و باطلی باشد که شیطان با سوگند به آدم و حوا القا کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 9،10
9 _ نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شیطان در فریفتن و برهنه کردن ایشان
ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما
10 _ شیطان، حتی به هنگام خروج آدم و حوا از بهشت، در صدد برهنه ساختن آنان بود. *
أخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما
جمله <ینزع . .. > حال برای فاعل <أخرج> است. یعنی شیطان به هنگام خروج آدم و حوا نیز برای بیرون آوردن لباس آنان در تلاش بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 1
1 _ خداوند با پذیرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندی سالم و شایسته به آنان عطا کرد .
دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتیهما صلحاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 3،4،22
3 - شیطان و اغواگری های او سبب خروج آدم ( ع ) و حوا از بهشت شد .
فأخرجهما مما کانا فیه
4 - خداوند ، پس از سلب شایستگی آدم ( ع ) و حوا برای سکونت در بهشت ، آنان را به خروج از بهشت و فرود آمدن به زمین فرمان داد .
و قلنا اهبطوا
ص: 51
هبوط (مصدر اهبطوا) به معنای فرود آمدن است. مفعول <اهبطوا> به دلیل جمله بعد، <الأرض> می باشد.
22 _ از امام رضا ( ع ) روایت شده : < . . . فتسلط علیه ( آدم ( ع ) ) الشیطان . . . و تسلط علی حوا . . . فأخرجهما اللّه عز و جل عن جنته فاهبطهما عن جواره إلی الأرض . . . ;
. .. پس شیطان بر آدم (ع) ... و حوا مسلط گشت ... پس خدا آنان را از بهشت خود بیرون راند و از جوار خود به زمین فرو فرستاد ...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 38 - 1،4
1 - خداوند ، پس از نافرمانی آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .
قلنا اهبطوا منها
درباره دلیل تکرار جمله <قلنا اهبطوا> (آمدنش در این آیه و آیه 36) چند نظر ایراد شده است. نبودن واو و دیگر حروف عطف در آیه مورد بحث، این نظر را تقویت می کند که: <قلنا اهبطوا> در آیه فوق، تأکید جمله <قلنا اهبطوا> در آیه 36 است.
4 - خداوند ، به هنگام خروج آدم ( ع ) و حوا از بهشت ، آنان و نسلشان را به بهره مند ساختن از هدایت ها و رهنمودهایی از جانب خودش ، بشارت داد .
فإما یأتینکم منی هدًی
<إما> مرکب از <إن> شرطیه و <ما>ی زایده است. شرطیه بودن جمله از یکسو و تأکید آن با <ما>ی زایده و نون تأکید در <یأتینّ> از سوی دیگر، اقتضا می کند که جمله چنین معنا شود: اگر هدایتی از جانب من آمد که البته خواهد آمد ... .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 19 - 7
7 _ حضرت آدم دارای مقامی برتر در پیشگاه خداوند، نسبت به همسرش حوا
و یأدم أسکن أنت و زوجک الجنه
محور قرار گرفتن آدم در خطاب الهی، می تواند نشان برتری وی نسبت به همسرش باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 4
4 - ازدواج آدم ( ع ) و حوا پیش از سکونتشان در بهشت
یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه
ص: 52
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 8
8 _ تلاش آدم و همسرش در پوشاندن شرمگاهشان با برگ درختهای بهشت
و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه
کلمه <طفق> از افعال مقاربه، و به معنای <شروع کرد> است. قرار دادن قسمتی از دو یا چند چیز را بر یکدیگر و به هم دوختن آنها را خصف می گویند و چون <یخصفان> به <علی> متعدی شده، معنای نهادن نیز در آن تضمین شده است. یعنی آدم و حوا برگها را به یکدیگر متصل کردند و آنها را بر شرمگاه خویش نهادند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 11
11 _ نهایت تذلل و تضرع آدم و حوا در پیشگاه خدا، پس از توجه به خطای خویش
ربنا ظلمنا . .. لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 1،4،5
1 _ خداوند با پذیرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندی سالم و شایسته به آنان عطا کرد .
دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتیهما صلحاً
4 _ آدم ( ع ) و حوا با مؤثر پنداشتن غیر خدا در آفرینش و تأمین سلامت کودکانشان ، به شرک گراییدند .
فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء فیما ءاتیهما
برخی از مفسران به دلیل جمله <جعلا له شرکاء> (برای او شریک قرار دادند) بر این نظر هستند که مراد از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا نیستند ; زیرا آنان منزه از شرکورزی می باشند، بلکه مراد مطلق پدران و مادران می باشند. برخی دیگر بر این باورند که مراد از شرک در اینجا توجه به اسباب و علل طبیعی است، به گونه ای که با اخلاص کامل تنافی داشته ولی با اصل توحید ناسازگار نبوده و نسبت این معنا به آدم(ع) اشکالی ندارد.
5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خویش با خدا ( سپاسگزاری از او در صورت اعطای فرزند صالح ) وفا نکردند .
لنکونن من الشکرین. فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء
ص: 53
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 1،4
1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شیطان از درخت ممنوع شده تناول کردند .
فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها
4 - آدم و حوا ( ع ) ، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان ، تحت تأثیر سخنان او قرار گرفتند .
إنّ ه_ذا عدوّ لک و لزوجک . .. فأکلا منها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 4،8،9
4 _ سرگذشت آدم و حوا و فریب خوردنشان از شیطان، درس عبرتی برای همه انسانها
لا یفتننکم الشیطن کما أخرج أبویکم من الجنه
8 _ آدم و حوا دارای پوشش عورت، قبل از فریفته شدن به وسوسه های شیطان
ینزع عنهما لباسهما
9 _ نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شیطان در فریفتن و برهنه کردن ایشان
ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 1،4
1 _ آدم و حوا پس از توبیخ خداوند بر تناول از شجره نهی شده، به خطای خویش پی بردند و بدان اعتراف کردند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا
4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خویش از خداوند خواستند تا گناهشان را بیامرزد و بر آنان ترحم کند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 54
5 - اعراف - 7 - 23 - 5
5 _ آدم و حوا امیدوار به مغفرت و رحمت الهی
و إن لم تغفر لنا و ترحمنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 7،8،9
7 _ حوا در پی آمیزش آدم با وی به باری سبک حامله شد .
فلما تغشیها حملت حملا خفیفا
<تغشی> یعنی <پوشانید> و در آیه کنایه از آمیزش است. ضمیر در <تغشی> به <نفس واحده> _ که مراد از آن آدم(ع) است _ برمی گردد.
8 _ حوا در ابتدای حاملگی به خاطر ناچیز بودن حملش بدان بی توجه بوده و درباره آن اندیشه ای نداشت .
حملت حملا خفیفا فمرت به
ضمیر <به> به <حملا>، که مراد از آن جنین است، برمی گردد. <مرورا>، مصدر <مرت>، به معنای گذر کردن و در آیه کنایه از بی اعتنایی است.
9 _ آدم ( ع ) و حوا پس از سنگین شدن حوا بر اثر رشد جنینش ، به درگاه خدا به نیایش پرداختند .
فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 11
11 - آدم ( ع ) ، نزد خداوند ارجمندتر از حوا بود .
عدوّ لک و لزوجک
هر چند که حوا نیز در ماجرای بهشت، با آدم(ع) هم سرنوشت بود; ولی خداوند تنها حضرت آدم(ع) را مخاطب خود ساخته است. این ویژگی نشانه برتری آدم(ع) است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 19
ص: 55
19 _ عن أبی عبدالله(ع): . .. فلما أکلا (آدم و حوا) من الشجره طار الحلی و الحلل عن اجسادهما و بقیا عریانین ... .
از امام صادق(ع) روایت شده است: . .. چون آدم و حوا از آن درخت ممنوعه خوردند، زیور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند ... .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 10
10 _ شیطان، حتی به هنگام خروج آدم و حوا از بهشت، در صدد برهنه ساختن آنان بود. *
أخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما
جمله <ینزع . .. > حال برای فاعل <أخرج> است. یعنی شیطان به هنگام خروج آدم و حوا نیز برای بیرون آوردن لباس آنان در تلاش بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 24 - 5
5 _ بهشت نخستین آدم و حوا، مکانی غیر از زمین و بالاتر و برتر از آن بود.
و یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه . .. قال اهبطوا
جمله <و لکم فی الأرض مستقر> دلالت می کند که بهشتی که آدم و حوا در آن سکونت داشتند در زمین نبوده است و کلمه <اهبطوا> حکایت از آن دارد که آن مکان برتر و بالاتر از زمین بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 118 - 2
2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسکونی خود نیازمند خوراک و پوشاک بودند .
إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری
اختصاص یافتن فعل ها به آدم(ع) شاید به این جهت باشد که اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردی افعال تثنیه آمده که چاره ای جز آن نبوده است. بنابراین، حوا نیز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاک تأمین بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 56
11 - طه - 20 - 121 - 2
2 - حوا در ماجرای تناول از درخت ممنوع ، موافق تصمیمات شوهرش آدم ، عمل می کرد .
فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها
اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثیر وسوسه های شیطان بود، ولی حوا چنین نبود(فوسوس إلیه شیطان). ممکن است اقدام حوا، در برابر عملکرد آدم تأثیرپذیر بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 6 - 5
5 - آفرینش حوا ، پس از آدم بود .
خلقکم من نفس وحده ثمّ جعل منها زوجها
برداشت بالا بر اساس این دیدگاه است که <ثمّ> بر تراخی زمانی، دلالت کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 11
11 _ نهایت تذلل و تضرع آدم و حوا در پیشگاه خدا، پس از توجه به خطای خویش
ربنا ظلمنا . .. لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 11
11 _ تخلف آدم و همسرش از فرمان الهی، سبب دورگشتن آنان از مقام قرب خدا شد.
نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجره
واژه <ندا> معمولاً در مواردی به کار برده می شود که مخاطب فاصله نسبتاً زیادی با ندا دهنده داشته باشد. و خداوند این واژه را پس از تخلف آدم و همسرش به کار برد.
ص: 57
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 10
10 - حوا در بهشت مسکونی خویش ، همسر آدم ( ع ) و تحت سرپرستی وی بود .
عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما
خداوند، رهنمودهای مربوط به حوا را، با آدم(ع) در میان گذاشته و او را به پرهیز هر دو از زمینه های خروج از بهشت فرمان داده است. این گونه خطاب را می توان نشانِ سرپرستی آدم(ع) قلمداد کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 5،8،12
5 - استفاده از تمام خوراکی های بهشت ، برای آدم ( ع ) و همسرش مباح بود .
و کلا منها رغداً حیث شئتما
8 - خداوند تناول و خوردن از درختی مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحریم کرد .
و لاتقربا هذه الشجره
به قرینه <و کلا> (بخورید) می توان گفت: مراد از <لاتقربا> (نزدیک نشوید) استفاده خوراکی از شجره منهیه بوده است.
12 _ هر گونه بهره برداری از شجره منهیه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *
و لاتقربا هذه الشجره
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: جمله <و لاتقربا . ..> کنایه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذکور ابایی از این احتمال ندارد، بلکه توجیه پسندیده ای است برای این پرسش که چرا نفرمود: و لاتاکلا من هذه الشجره.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 9
9 - آدم ( ع ) و حوا ، در بهشت مسکونی خود نیز به انجام تکالیف ، ملزم بوده اند .
فلایخرجنّکما
گرچه نهی در <فلایخرجنّ> متوجه ابلیس است; ولی خطاب آن به آدم(ع) و حوا، به معنای نهی آن دو از تأثیرپذیری از القائات او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 2
ص: 58
2 _ نمایان سازی شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شیطان در فریبکاری و توطئه علیه آنان
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 4
4 _ همسر آدم ( حوا ) انسانی همانند او در جنس و نوع
جعل منها زوجها
برداشت فوق مبتنی بر این است که <من> در <منها> جنسیه باشد. بنابراین جمله <جعل ... > گویای این است که زوج آدم انسان و از جنس و نوع او بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 6 - 3
3 - حوا ، از جنس آدم ( ع ) و برابر با او ، در اصل خلقت و در حقیقت و ویژگی های انسانی
خلقکم من نفس وحده ثمّ جعل منها زوجها
بیشتر مفسران بر این عقیده اند که مضمون آیه شریفه مانند مضمون آیه <و اللّه جعل لکم من أنفسکم أزواجاً و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفده. ..>، (نحل (16) آیه 72) است. مقصود از آن بیان آفرینش نوع انسان و چگونگی پیدایش نسل آدمی و تکثیر نوع بشر است; نه این که حوا از یک تن به نام آدم پدید آمده باشد و در نتیجه همه انسان ها از یک تن به وجود آمده باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 19 - 1
1 _ خداوند به آدم(ع) و همسرش فرمان داد تا در بهشت سکونت گزینند.
و یأدم أسکن أنت و زوجک الجنه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 21 - 2
2 _ آدم و همسرش حوا، بی اعتماد به شیطان در نخستین مراحل رویارویی با وی
ص: 59
و قاسمهما إنی لکما لمن النصحین
معمولاً سوگند یاد کردن در مواردی است که طرف مقابل حالت انکار و ناباوری از خود ابراز کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 8،9،12،13
8 - خداوند تناول و خوردن از درختی مخصوص را بر آدم ( ع ) و حوا تحریم کرد .
و لاتقربا هذه الشجره
به قرینه <و کلا> (بخورید) می توان گفت: مراد از <لاتقربا> (نزدیک نشوید) استفاده خوراکی از شجره منهیه بوده است.
9 - آدم ( ع ) و حوا در صورت نزدیک شدن به شجره منهیه ، در معرض ارتکاب نهی الهی قرار می گرفتند .
و لاتقربا هذه الشجره
چنانچه مراد از <لاتقربا> (نزدیک نشوید) نهی ازخوردن باشد، به کارگیری <لاتقربا> به جای <لا تاکلا> (نخورید) اشاره به این معنا دارد که: آدم(ع) و حوا در صورت نزدیک شدن به شجره ممنوعه در خطر ارتکاب نهی الهی قرار می گرفتند.
12 _ هر گونه بهره برداری از شجره منهیه بر آدم ( ع ) و حوا ممنوع بود . *
و لاتقربا هذه الشجره
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: جمله <و لاتقربا . ..> کنایه از حرمت همه تصرفات باشد نه خصوص خوردن. جمله مذکور ابایی از این احتمال ندارد، بلکه توجیه پسندیده ای است برای این پرسش که چرا نفرمود: و لاتاکلا من هذه الشجره.
13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به این که در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمکاران خواهند شد .
و لاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 1
1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .
فأزلّهما الشیطن عنها
<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 19 - 3،4
3 _ خداوند، خوردن از درختی مخصوص را بر آدم و حوا تحریم کرد.
و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین
مراد از <لا تقربا . .. > به قرینه فراز قبل (فکلا ... ) و نیز (فلما ذاقا ... ) در آیه 22، نهی از خوردن بوده است نه مجرد نزدیک شدن.
ص: 60
4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهی شده را بر آدم و حوا ممنوع کرد. *
و لا تقربا هذه الشجره
نهی <لا تقربا> می تواند کنایه از حرمت هر گونه استفاده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4
3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از دید یکدیگر پیش از خوردن از شجره نهی شده
لیبدی لهما ما وُری عنهما
4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پیش از خوردن از شجره نهی شده
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
جمله <وری عنهما> می تواند دلالت کند بر این که شرمگاه آدم و حوا علاوه بر این که بر یکدیگر مستور بوده، برای خودشان نیز مخفی بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 2،3،10
2 _ آدم و حوا پس از نزدیک شدن به شجره نهی شده از آن درخت تناول کردند.
فلما ذاقا الشجره
3 _ آدم و حوا حتی پس از سوگند ابلیس، نگران عواقب بهره گیری از شجره نهی شده
فلما ذاقا الشجره
کلمه <ذوق> که به معنای چشیدن است، می تواند اشاره به این نکته باشد که آدم و حوا با چشیدن از شجره نهی شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببینند آیا اتفاق ناگواری رخ خواهد نمود.
10 _ آدم و حوا پس از چشیدن از شجره نهی شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند.
و نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجره
برداشت فوق با توجه به کلمه <تلک>، که برای اشاره به دور است، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 1
1 _ آدم و حوا پس از توبیخ خداوند بر تناول از شجره نهی شده، به خطای خویش پی بردند و بدان اعتراف کردند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 1،2،8،9
1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شیطان از درخت ممنوع شده تناول کردند .
فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها
2 - حوا در ماجرای تناول از درخت ممنوع ، موافق تصمیمات شوهرش آدم ، عمل می کرد .
ص: 61
فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها
اقدام آدم به خوردن از درخت ممنوع، تحت تأثیر وسوسه های شیطان بود، ولی حوا چنین نبود(فوسوس إلیه شیطان). ممکن است اقدام حوا، در برابر عملکرد آدم تأثیرپذیر بوده است.
8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پیش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشیده بود .
فأکلا منها فبدت لهما سوءتهما
<سوأه> به معنای عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و <بدت لهما> ممکن است به این معنا باشد که عورت هر یک برای دیگری آشکار شد و ممکن است مراد این باشد که عورت آنان برای خودشان آشکار شد. بر مبنای دومین احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن میوه ممنوع، بر خود آنان نیز پوشیده بود.
9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عریانی و آشکار شدن شرمگاه آدم و حوا گردید .
فأکلا منها فبدت لهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 1،3،12
1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پی تناول از درخت منع شده ، صلاحیت سکونت در بهشت را از دست دادند .
فأکلا منها . .. قال اهبطا منها
<إهبطا> ممکن است خطاب به آدم (ع) و حوا و یا خطاب به آدم(ع) و ابلیس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر این که در عصیان و پی آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت یاد شده، به دست می آید.
3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پی عمل به وسوسه شیطان و نادیده گرفتن هشدار های خداوند در بهشت ، از آن مکان عالی اخراج شدند و به زمین فرود آمدند .
فأکلا منها . .. و عصی ءادم ... قال اهبطا منها جمیعًا
<هبوط>; یعنی، نزول (مصباح). فرمان <اهبطا> فرمانی تکوینی بوده است; زیرا هبوط به زمین برای انسان، عادتاً مقدور نیست.
12 - تناول آدم و حوا از میوه ممنوع بهشت ، زمینه ساز پیدایش روحیه دشمنی در انسان ها شد .
فأکلا . .. بعضکم لبعض عدوّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 16
16 _ آدم و حوا، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان، سخنان وی را پذیرفتند.
فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجره
ص: 62
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 7
7 _ آدم و حوا خویشتن را به سبب خطا و لغزش از زیانکاران شمردند.
إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 3
3 - حوا ، قبل از سکونت آدم ( ع ) در بهشت ، آفریده شده بود .
اسکن أنت و زوجک الجنه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 1 - 6،7
6 _ خداوند ، آفریننده همسر اولین انسان ( حضرت آدم ) ، از او
خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها
برداشت فوق بر این مبناست که <من> نشویّه باشد ; یعنی: آفرینش حوّا از آدم نشأت گرفته است. صدر آیه که فرمود: <من نفس> و نفرمود: <من نفسین> این معنا را تأیید می کند. مؤیّد برداشت فوق، فرمایش امام صادق (ع) است که فرمود: اِنّ اللّه خلق آدم من الماء و الطین ... و خلق حوّا من آدم ... .
_______________________________
کافی، ج 5، ص 337، ح 4 ; نورالثقلین، ج 1، ص 434، ح 16.
7 _ خداوند ، آفریننده همسر اولین انسان ( حضرت آدم ) از جنس او
و خلق منها زوجها
مؤیّد برداشت فوق، فرمایش امام باقر (ع) به نقل از رسول اللّه (ص) است که درباره خلقت حوّا فرمود: اِنّ اللّه تبارک و تعالی قبض قبضهً من طین فخلطها بیمینه . .. فخلق منها آدم و فضلت فضله من الطین فخلق منها حوّا.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 216، ح 7 ; نورالثقلین، ج 1، ص 429، ح 6.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 3
3 _ خداوند ، همسر آدم ( حوا ) را از او آفرید .
جعل منها زوجها
برداشت فوق بر این اساس است که <من> در <منها> نشویه باشد. بر این مبنا <جعل منها زوجها> بیانگر این است که آدم(ع)،
ص: 63
منشأ خلقت حوا بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 10
10 _ آدم ( ع ) و حوا با نیایش به درگاه خدا از وی خواستند تا فرزندی سالم و شایسته بقا به آنان عنایت کند .
دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین
صالح در لغت به کسی یا چیزی گفته می شود که فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عیب و نقص است به گونه ای که استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنی است که جمله <فلما ءاتیهما صلحا ... > دلالت بر آن دارد که مراد از صالح، معنای متعارف در شرع (نیکوکار و پاکدامن) نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 1
1 _ خداوند با پذیرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندی سالم و شایسته به آنان عطا کرد .
دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتیهما صلحاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 2،3،7
2 - ابلیس ، برای بیرون راندن آدم و حوا ( ع ) از بهشت ، در کمین آنان بود .
إنّ ه_ذا عدوّ لک و لزوجک فلایخرجنّکما
3 - خداوند حضرت آدم ( ع ) را از دشمنی ابلیس با او و همسرش حوا آگاه ساخت .
اسجدوا . .. أبی فقلنا ی__َادم إنّ ه_ذا عدوّ لک و لزوجک
7 - هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا در مورد دشمنی شیطان با آنان ، بدان جهت بود که آنان گرفتار رنج و سختی نشوند .
فلایخرجنّکما من الجنّه فتشقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 4
ص: 64
4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خویش از خداوند خواستند تا گناهشان را بیامرزد و بر آنان ترحم کند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 9،10
9 _ آدم ( ع ) و حوا پس از سنگین شدن حوا بر اثر رشد جنینش ، به درگاه خدا به نیایش پرداختند .
فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما
10 _ آدم ( ع ) و حوا با نیایش به درگاه خدا از وی خواستند تا فرزندی سالم و شایسته بقا به آنان عنایت کند .
دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین
صالح در لغت به کسی یا چیزی گفته می شود که فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عیب و نقص است به گونه ای که استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنی است که جمله <فلما ءاتیهما صلحا ... > دلالت بر آن دارد که مراد از صالح، معنای متعارف در شرع (نیکوکار و پاکدامن) نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 3
3 - تمایل آدم ( ع ) و طمع وی در مورد خلود و جاودانگی و ملک بی زوال ، او و همسرش را به تناول از درخت ممنوع شده واداشت .
هل أدّلک علی شجره الخلد . .. فأکلا منها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 4
4 - شیطان با وسوسه و اغواگری خود ، زمینه ساز اخراج آدم و حوا از بهشت و هبوط آنان به زمین گردید .
فوسوس إلیه الشیط_ن . .. قال اهبطا منها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 7
ص: 65
7 _ آدم و حوا خویشتن را به سبب خطا و لغزش از زیانکاران شمردند.
إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 8
8 _ آدم و حوا دارای پوشش عورت، قبل از فریفته شدن به وسوسه های شیطان
ینزع عنهما لباسهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 8،13،23
8 - عورت و شرمگاه آدم و حوا ، پیش از تناول از درخت ممنوع بر آنان پوشیده بود .
فأکلا منها فبدت لهما سوءتهما
<سوأه> به معنای عورت و شرم گاه است (لسان العرب) و <بدت لهما> ممکن است به این معنا باشد که عورت هر یک برای دیگری آشکار شد و ممکن است مراد این باشد که عورت آنان برای خودشان آشکار شد. بر مبنای دومین احتمال، عورت آدم و حوا قبل از خوردن میوه ممنوع، بر خود آنان نیز پوشیده بود.
13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غریزی یا از روی عادت به پوشاندن عورت _ حتی از همسر خویش _ ملتزم بودند .
و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنّه
23 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) فی قوله : < بدت لهما سوأتهما > قال : کانت سوأتهما لاتبدو لهما ; یعنی ، کانت داخله ;
از امام صادق(ع) در باره سخن خدا <بدت لهما سوأتهما> روایت شده: عورت آن دو (آدم و همسرش) قبلاً برای آنان آشکار نبود، چون عورت آنان در داخل [پوست بدنشان ]بود>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 17
17 _ آدم و همسرش به سبب نادیده گرفتن نهی و هشدار خداوند، مورد توبیخ او قرار گرفتند.
و نادیهما ربهما ألم أنهکما . .. و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین
ص: 66
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 1،2
1 - خداوند ، به آدم ( ع ) و همسرش فرمان داد تا در بهشت سکونت کنند .
و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه
2 - سکونت آدم ( ع ) و همسرش در بهشت پس از سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) بوده است .
و إذ قلنا للملئکه اسجدوا لأدم . .. و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 5،19
5 - فاصله زمانی میان سکونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله ای نسبتاً کوتاه و اندک بود .
و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه . .. فأزلّهما الشیطن عنها
عطف جمله <أزلهما . ..> بر آیه قبل به وسیله حرف <فا> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
19 _ از رسول خدا ( ص ) روایت شده که فرمود : < انما کان لبث آدم و حوا فی الجنه حتی خرجا من ها سبع ساعات من أیام الدنیا . . . ;
توقف آدم و حوا تا زمان خروجشان از بهشت هفت ساعت از روزهای دنیا بود . ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 1
1 _ ابلیس پس از سکونت آدم و همسرش در بهشت، در اندیشه فریبکاری و توطئه علیه ایشان برآمد.
فوسوس لهما الشیطن
هنگامی که پس از کلمه <وسوسه> حرف <لام> آورده شود، به معنای نقشه کشیدن و توطئه کردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 1
1 - آدم ( ع ) و همسرش حوا ، در بهشت سکونت داشتند .
فقلنا . .. فلایخرجنّکما من الجنّه
<جنّه> به معنای باغ است و <الجنّه> در قرآن نوعاً به معنای بهشت به کار رفته است. گفتنی است که خروج آدم و حوا(ع) از بهشت خویش، نشانه آن است که آن بهشت، غیر از بهشت موعود بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 13
ص: 67
13 _ آدم ( ع ) و حوا در پیشگاه خداوند ملتزم شدند که در صورت دارا شدن فرزندی سالم و شایسته همواره از سپاسگزاران وی باشند .
دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 14
14 _ هشدار و تذکر پیشاپیش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنی آشکار شیطان با آنان
و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 118 - 2
2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسکونی خود نیازمند خوراک و پوشاک بودند .
إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری
اختصاص یافتن فعل ها به آدم(ع) شاید به این جهت باشد که اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردی افعال تثنیه آمده که چاره ای جز آن نبوده است. بنابراین، حوا نیز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاک تأمین بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 2
2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمی بود که آنان بر خویشتن روا داشتند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 4
4 _ سرگذشت آدم و حوا و فریب خوردنشان از شیطان، درس عبرتی برای همه انسانها
ص: 68
لا یفتننکم الشیطن کما أخرج أبویکم من الجنه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 2
2 - آدم ( ع ) و حوا با نافرمانی خداوند ، شایستگی خویش را برای سکونت در بهشت نخستین از دست دادند .
فأخرجهما مما کانا فیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 38 - 1
1 - خداوند ، پس از نافرمانی آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .
قلنا اهبطوا منها
درباره دلیل تکرار جمله <قلنا اهبطوا> (آمدنش در این آیه و آیه 36) چند نظر ایراد شده است. نبودن واو و دیگر حروف عطف در آیه مورد بحث، این نظر را تقویت می کند که: <قلنا اهبطوا> در آیه فوق، تأکید جمله <قلنا اهبطوا> در آیه 36 است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 16،17
16 _ آدم و حوا، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان، سخنان وی را پذیرفتند.
فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجره
17 _ آدم و همسرش به سبب نادیده گرفتن نهی و هشدار خداوند، مورد توبیخ او قرار گرفتند.
و نادیهما ربهما ألم أنهکما . .. و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 11
11 _ نهایت تذلل و تضرع آدم و حوا در پیشگاه خدا، پس از توجه به خطای خویش
ربنا ظلمنا . .. لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 24 - 10
10 _ عن أبی عبدالله(ع) (فی قصه آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتی إلی الأرض فإنه لا یجاورنی فی جنتی عاص و لا فی سماواتی ... .
از امام صادق(ع) (ضمن بیان داستان آدم و حوا) روایت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهای من به زمین پائین روید ; زیرا گنهکار نه در بهشت و نه در آسمانهایم در حریم من قرار نمی گیرد . .. .
ص: 69
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 1
1 - آدم و حوا ( ع ) ، با وسوسه شیطان از درخت ممنوع شده تناول کردند .
فوسوس إلیه الشیط_ن . .. فأکلا منها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 9
9 _ آدم و حوا آمرزش خدا و رحمت وی را تنها عامل نجات خویش از زیانکاری دانستند.
و إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 7
7 _ شیطان عامل برهنگی آدم و حوا و برملا سازنده زشتیهای آنان در بهشت
ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 1
1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .
فأزلّهما الشیطن عنها
<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.
ص: 70
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 9،10
9 - تناول از درخت منع شده ، موجب عریانی و آشکار شدن شرمگاه آدم و حوا گردید .
فأکلا منها فبدت لهما سوءتهما
10 - نافرمانی آدم و حوا ، مایه محرومیت آنان از وعده خداوند به تأمین پوشاک آنان در بهشت شد .
إنّ لک . .. لاتعری ... فبدت لهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 10
10 - نافرمانی آدم و حوا ، مایه محرومیت آنان از وعده خداوند به تأمین پوشاک آنان در بهشت شد .
إنّ لک . .. لاتعری ... فبدت لهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 1
1 - آدم ( ع ) و حوا ، در پی تناول از درخت منع شده ، صلاحیت سکونت در بهشت را از دست دادند .
فأکلا منها . .. قال اهبطا منها
<إهبطا> ممکن است خطاب به آدم (ع) و حوا و یا خطاب به آدم(ع) و ابلیس باشد در صورت دوم، حوا به خاطر این که در عصیان و پی آمد آن تابع آدم بوده، مورد خطاب قرار نگرفته است. در هر دو صورت برداشت یاد شده، به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 3،4
3 - شیطان و اغواگری های او سبب خروج آدم ( ع ) و حوا از بهشت شد .
فأخرجهما مما کانا فیه
4 - خداوند ، پس از سلب شایستگی آدم ( ع ) و حوا برای سکونت در بهشت ، آنان را به خروج از بهشت و فرود آمدن به زمین فرمان داد .
و قلنا اهبطوا
هبوط (مصدر اهبطوا) به معنای فرود آمدن است. مفعول <اهبطوا> به دلیل جمله بعد، <الأرض> می باشد.
ص: 71
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 3
3 _ فریبکاریهای شیطان، عامل خروج آدم و حوا از بهشت شد.
کما أخرج أبوبکم من الجنه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 3
3 - آدم و حوا ( ع ) ، در پی عمل به وسوسه شیطان و نادیده گرفتن هشدار های خداوند در بهشت ، از آن مکان عالی اخراج شدند و به زمین فرود آمدند .
فأکلا منها . .. و عصی ءادم ... قال اهبطا منها جمیعًا
<هبوط>; یعنی، نزول (مصباح). فرمان <اهبطا> فرمانی تکوینی بوده است; زیرا هبوط به زمین برای انسان، عادتاً مقدور نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 20
20 _ عن أبی عبدالله(ع) فی قوله: <بدت لهما سوءاتهما> قال: کانت سوءاتهما لا تبدو لهما یعنی کانت داخله.
از امام صادق(ع) درباره این جمله از آیه <بدت لهما سوءاتهما> روایت شده است: عورت آدم و حوا نمایان نبود، یعنی: داخل بدنشان قرار داشت (و بعد از خوردن از درخت ممنوعه پدیدار شد).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 13
13 _ آدم ( ع ) و حوا در پیشگاه خداوند ملتزم شدند که در صورت دارا شدن فرزندی سالم و شایسته همواره از سپاسگزاران وی باشند .
دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 5
5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خویش با خدا ( سپاسگزاری از او در صورت اعطای فرزند صالح ) وفا نکردند .
لنکونن من الشکرین. فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء
ص: 72
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 5
5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خویش با خدا ( سپاسگزاری از او در صورت اعطای فرزند صالح ) وفا نکردند .
لنکونن من الشکرین. فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 13
13 - آدم و حوا ( ع ) ، به طور غریزی یا از روی عادت به پوشاندن عورت _ حتی از همسر خویش _ ملتزم بودند .
و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 1،2،8
1 _ ابلیس پس از سکونت آدم و همسرش در بهشت، در اندیشه فریبکاری و توطئه علیه ایشان برآمد.
فوسوس لهما الشیطن
هنگامی که پس از کلمه <وسوسه> حرف <لام> آورده شود، به معنای نقشه کشیدن و توطئه کردن است.
2 _ نمایان سازی شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شیطان در فریبکاری و توطئه علیه آنان
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
8 _ دروغ، اساس کار شیطان در وسوسه گری و فریب دادن آدم و حوا
ما نهیکما ربکما . .. أو تکونا من الخلدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 24 - 6
6 _ سقوط ابلیس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تکبّر و تصمیم به گمراه سازی انسانها و فریب آدم و حوا بود.
قال فاهبط منها فما یکون لک أن تتکبّر فیها فاخرج . .. قال اهبطوا
بدان احتمامل که تکرار چهارگانه سقوط ابلیس هر یک به دلیل گناهی باشد که مرتکب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپیچی کرد و به آدم سجده نکرد، آنگاه این تمرد را به اظهار برتری خویش توجیه کرد، پس از آن تصمیم خویش را به اغواگری
ص: 73
تمامی آدمیان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پای شجره نهی شده کشاند و با دروغ و نیرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغیب کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 11،13
11 - آدم ( ع ) ، نزد خداوند ارجمندتر از حوا بود .
عدوّ لک و لزوجک
هر چند که حوا نیز در ماجرای بهشت، با آدم(ع) هم سرنوشت بود; ولی خداوند تنها حضرت آدم(ع) را مخاطب خود ساخته است. این ویژگی نشانه برتری آدم(ع) است.
13 - آدم ( ع ) و همسرش حوا ، نزد خداوند مقامی رفیع داشتند .
اسجدوا لأدم . .. إنّ ه_ذا عدوّ لک و لزوجک
فرمان سجده بر آدم(ع) _ که در آیه قبل ذکر شد _ و هشدارهای خداوند به آدم(ع) در مورد دشمنی های ابلیس با او و حوا، نشانگر ارجمندی آن دو نزد خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 7
7 - هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا در مورد دشمنی شیطان با آنان ، بدان جهت بود که آنان گرفتار رنج و سختی نشوند .
فلایخرجنّکما من الجنّه فتشقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 5
5 _ خداوند حوا را آفرید تا آدم ( ع ) در کنار او آرامش یابد .
لیسکن الیها
ضمیر در <الیها> به <زوج . .. > و ضمیر در <لیسکن> به <نفس واحده> برمی گردد، ارجاع ضمیر مذکر به <نفس واحده> به اعتبار معنا و مقصود از آن (آدم) است.
ص: 74
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 6
6 - هبوط آدم و حوا ( ع ) به زمین ، ملازم با ابقای تمامی نسل انسانی در آن است .
قال اهبطا . .. بعضکم لبعض عدوّ فإمّا یأتینّکم
ضمیر جمع در <بعضکم> و <یأتینّکم> گویای این نکته است که هنگام صدور فرمان هبوط، ادامه یافتن زندگی بشر در زمین، قطعی بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 1،2،3،4،9
1 - خداوند ، به آدم ( ع ) و همسرش فرمان داد تا در بهشت سکونت کنند .
و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه
2 - سکونت آدم ( ع ) و همسرش در بهشت پس از سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) بوده است .
و إذ قلنا للملئکه اسجدوا لأدم . .. و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه
3 - حوا ، قبل از سکونت آدم ( ع ) در بهشت ، آفریده شده بود .
اسکن أنت و زوجک الجنه
4 - ازدواج آدم ( ع ) و حوا پیش از سکونتشان در بهشت
یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه
9 - آدم ( ع ) و حوا در صورت نزدیک شدن به شجره منهیه ، در معرض ارتکاب نهی الهی قرار می گرفتند .
و لاتقربا هذه الشجره
چنانچه مراد از <لاتقربا> (نزدیک نشوید) نهی ازخوردن باشد، به کارگیری <لاتقربا> به جای <لا تاکلا> (نخورید) اشاره به این معنا دارد که: آدم(ع) و حوا در صورت نزدیک شدن به شجره ممنوعه در خطر ارتکاب نهی الهی قرار می گرفتند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 1،3،4،5،7،12،13،19
1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .
فأزلّهما الشیطن عنها
<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.
ص: 75
3 - شیطان و اغواگری های او سبب خروج آدم ( ع ) و حوا از بهشت شد .
فأخرجهما مما کانا فیه
4 - خداوند ، پس از سلب شایستگی آدم ( ع ) و حوا برای سکونت در بهشت ، آنان را به خروج از بهشت و فرود آمدن به زمین فرمان داد .
و قلنا اهبطوا
هبوط (مصدر اهبطوا) به معنای فرود آمدن است. مفعول <اهبطوا> به دلیل جمله بعد، <الأرض> می باشد.
5 - فاصله زمانی میان سکونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله ای نسبتاً کوتاه و اندک بود .
و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه . .. فأزلّهما الشیطن عنها
عطف جمله <أزلهما . ..> بر آیه قبل به وسیله حرف <فا> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
7 - شیطان در بهشتِ آدم ( ع ) و حوا ، حضور داشت .
فأزلهما الشیطن عنها
12 - خداوند در پی هبوط آدم ( ع ) و حوا ، دشمنی فرزندانشان را با یکدیگر ، به ایشان گوشزد کرد .
و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو
13 _ تناول آدم ( ع ) و حوا از شجره ممنوعه ، مایه سلب شایستگی نسل آنان برای سکونت در بهشت نخستین شد . *
قلنا اهبطوا
خداوند در بیان اخراج آدم(ع) و حوا از بهشت و استقرار آن دو در زمین، خطاب خویش را - بر خلاف مقتضای طبیعی کلام - متوجه نسل آنان نیز کرد; تا به این نکته اشاره کند که: تناول آدم(ع) و حوا از شجره منهیه در نسل ایشان نیز اثری به جای گذاشت که باعث شد آنان نیز، حیات خویش را در زمین سپری کنند.
19 _ از رسول خدا ( ص ) روایت شده که فرمود : < انما کان لبث آدم و حوا فی الجنه حتی خرجا من ها سبع ساعات من أیام الدنیا . . . ;
توقف آدم و حوا تا زمان خروجشان از بهشت هفت ساعت از روزهای دنیا بود . ..>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 38 - 4
4 - خداوند ، به هنگام خروج آدم ( ع ) و حوا از بهشت ، آنان و نسلشان را به بهره مند ساختن از هدایت ها و رهنمودهایی از جانب خودش ، بشارت داد .
فإما یأتینکم منی هدًی
<إما> مرکب از <إن> شرطیه و <ما>ی زایده است. شرطیه بودن جمله از یکسو و تأکید آن با <ما>ی زایده و نون تأکید در <یأتینّ> از سوی دیگر، اقتضا می کند که جمله چنین معنا شود: اگر هدایتی از جانب من آمد که البته خواهد آمد ... .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 19 - 1،3،4،5
1 _ خداوند به آدم(ع) و همسرش فرمان داد تا در بهشت سکونت گزینند.
و یأدم أسکن أنت و زوجک الجنه
3 _ خداوند، خوردن از درختی مخصوص را بر آدم و حوا تحریم کرد.
ص: 76
و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین
مراد از <لا تقربا . .. > به قرینه فراز قبل (فکلا ... ) و نیز (فلما ذاقا ... ) در آیه 22، نهی از خوردن بوده است نه مجرد نزدیک شدن.
4 _ خداوند هر گونه استفاده از شجره نهی شده را بر آدم و حوا ممنوع کرد. *
و لا تقربا هذه الشجره
نهی <لا تقربا> می تواند کنایه از حرمت هر گونه استفاده باشد.
5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا که در صورت خوردن از شجره نهی شده از ستمکاران خواهند بود.
و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4،5،7
3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از دید یکدیگر پیش از خوردن از شجره نهی شده
لیبدی لهما ما وُری عنهما
4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پیش از خوردن از شجره نهی شده
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
جمله <وری عنهما> می تواند دلالت کند بر این که شرمگاه آدم و حوا علاوه بر این که بر یکدیگر مستور بوده، برای خودشان نیز مخفی بوده است.
5 _ شیطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگی را دلیل تحریم خوردن از شجره نهی شده معرفی کرد.
إلا أن تکونا ملکین أو تکونا من الخلدین
7 _ شیطان ایجاد کننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحریم شجره نهی شده بر آنان
ما نهیکما ربکما . .. أو تکونا من الخلدین
برخی جمله <ما نهاکما ربکما . .. > را چنین معنا کرده اند: این حرمت شامل شما نیست، مگر در صورتی که شما فرشته باشید و یا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته اید و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتی بر شما نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 21 - 2
2 _ آدم و همسرش حوا، بی اعتماد به شیطان در نخستین مراحل رویارویی با وی
و قاسمهما إنی لکما لمن النصحین
معمولاً سوگند یاد کردن در مواردی است که طرف مقابل حالت انکار و ناباوری از خود ابراز کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 2،3،4،7،8،10،14،16،19،20
2 _ آدم و حوا پس از نزدیک شدن به شجره نهی شده از آن درخت تناول کردند.
فلما ذاقا الشجره
3 _ آدم و حوا حتی پس از سوگند ابلیس، نگران عواقب بهره گیری از شجره نهی شده
فلما ذاقا الشجره
ص: 77
کلمه <ذوق> که به معنای چشیدن است، می تواند اشاره به این نکته باشد که آدم و حوا با چشیدن از شجره نهی شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببینند آیا اتفاق ناگواری رخ خواهد نمود.
4 _ شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشیدن از شجره نهی شده برای آنان آشکار شد.
فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوءتهما
7 _ سوگند، امری اطمینان بخش و زداینده شک و تردید برای آدم و حوا
و قاسمهما . .. فدلیهما بغرور
8 _ تلاش آدم و همسرش در پوشاندن شرمگاهشان با برگ درختهای بهشت
و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنه
کلمه <طفق> از افعال مقاربه، و به معنای <شروع کرد> است. قرار دادن قسمتی از دو یا چند چیز را بر یکدیگر و به هم دوختن آنها را خصف می گویند و چون <یخصفان> به <علی> متعدی شده، معنای نهادن نیز در آن تضمین شده است. یعنی آدم و حوا برگها را به یکدیگر متصل کردند و آنها را بر شرمگاه خویش نهادند.
10 _ آدم و حوا پس از چشیدن از شجره نهی شده از آن دور شدند و با آن فاصله گرفتند.
و نادیهما ربهما ألم أنهکما عن تلکما الشجره
برداشت فوق با توجه به کلمه <تلک>، که برای اشاره به دور است، استفاده شده است.
14 _ هشدار و تذکر پیشاپیش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنی آشکار شیطان با آنان
و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین
16 _ آدم و حوا، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان، سخنان وی را پذیرفتند.
فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجره
19 _ عن أبی عبدالله(ع): . .. فلما أکلا (آدم و حوا) من الشجره طار الحلی و الحلل عن اجسادهما و بقیا عریانین ... .
از امام صادق(ع) روایت شده است: . .. چون آدم و حوا از آن درخت ممنوعه خوردند، زیور و پوشش آنها از بدنشان جدا شد و برهنه ماندند ... .
20 _ عن أبی عبدالله(ع) فی قوله: <بدت لهما سوءاتهما> قال: کانت سوءاتهما لا تبدو لهما یعنی کانت داخله.
از امام صادق(ع) درباره این جمله از آیه <بدت لهما سوءاتهما> روایت شده است: عورت آدم و حوا نمایان نبود، یعنی: داخل بدنشان قرار داشت (و بعد از خوردن از درخت ممنوعه پدیدار شد).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 1،4،7
1 _ آدم و حوا پس از توبیخ خداوند بر تناول از شجره نهی شده، به خطای خویش پی بردند و بدان اعتراف کردند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا
4 _ آدم و حوا پس از اعتراف به لغزش خویش از خداوند خواستند تا گناهشان را بیامرزد و بر آنان ترحم کند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا و إن لم تغفر لنا و ترحمنا
7 _ آدم و حوا خویشتن را به سبب خطا و لغزش از زیانکاران شمردند.
إن لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخسرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 78
5 - اعراف - 7 - 24 - 1،10
1 _ خداوند به آدم، حوا و شیطان فرمان داد تا از بهشت به زمین فروآیند.
قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو
مفعول <اهبطوا> به قرینه <و لکم فی الأرض مستقر> کلمه <الأرض> است.
10 _ عن أبی عبدالله(ع) (فی قصه آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتی إلی الأرض فإنه لا یجاورنی فی جنتی عاص و لا فی سماواتی ... .
از امام صادق(ع) (ضمن بیان داستان آدم و حوا) روایت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهای من به زمین پائین روید ; زیرا گنهکار نه در بهشت و نه در آسمانهایم در حریم من قرار نمی گیرد . .. .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 8،10
8 _ آدم و حوا دارای پوشش عورت، قبل از فریفته شدن به وسوسه های شیطان
ینزع عنهما لباسهما
10 _ شیطان، حتی به هنگام خروج آدم و حوا از بهشت، در صدد برهنه ساختن آنان بود. *
أخرج أبویکم من الجنه ینزع عنهما لباسهما
جمله <ینزع . .. > حال برای فاعل <أخرج> است. یعنی شیطان به هنگام خروج آدم و حوا نیز برای بیرون آوردن لباس آنان در تلاش بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 189 - 3،4،7،8،9،10
3 _ خداوند ، همسر آدم ( حوا ) را از او آفرید .
جعل منها زوجها
برداشت فوق بر این اساس است که <من> در <منها> نشویه باشد. بر این مبنا <جعل منها زوجها> بیانگر این است که آدم(ع)، منشأ خلقت حوا بوده است.
4 _ همسر آدم ( حوا ) انسانی همانند او در جنس و نوع
جعل منها زوجها
برداشت فوق مبتنی بر این است که <من> در <منها> جنسیه باشد. بنابراین جمله <جعل ... > گویای این است که زوج آدم انسان و از جنس و نوع او بوده است.
7 _ حوا در پی آمیزش آدم با وی به باری سبک حامله شد .
فلما تغشیها حملت حملا خفیفا
<تغشی> یعنی <پوشانید> و در آیه کنایه از آمیزش است. ضمیر در <تغشی> به <نفس واحده> _ که مراد از آن آدم(ع) است _ برمی گردد.
8 _ حوا در ابتدای حاملگی به خاطر ناچیز بودن حملش بدان بی توجه بوده و درباره آن اندیشه ای نداشت .
حملت حملا خفیفا فمرت به
ضمیر <به> به <حملا>، که مراد از آن جنین است، برمی گردد. <مرورا>، مصدر <مرت>، به معنای گذر کردن و در آیه کنایه از
ص: 79
بی اعتنایی است.
9 _ آدم ( ع ) و حوا پس از سنگین شدن حوا بر اثر رشد جنینش ، به درگاه خدا به نیایش پرداختند .
فلما أثقلت دعوا اللّه ربهما
10 _ آدم ( ع ) و حوا با نیایش به درگاه خدا از وی خواستند تا فرزندی سالم و شایسته بقا به آنان عنایت کند .
دعوا اللّه ربهما لئن ءاتیتنا صلحاً لنکونن من الشکرین
صالح در لغت به کسی یا چیزی گفته می شود که فساد در آن نباشد. و مراد از آن به مناسبت مورد، فرزند سالم و مبرا از عیب و نقص است به گونه ای که استعداد زنده ماندن را دارا باشد. گفتنی است که جمله <فلما ءاتیهما صلحا ... > دلالت بر آن دارد که مراد از صالح، معنای متعارف در شرع (نیکوکار و پاکدامن) نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 1،4
1 _ خداوند با پذیرش درخواست آدم ( ع ) و حوا ، فرزندی سالم و شایسته به آنان عطا کرد .
دعوا اللّه ربهما لئن . .. فلما ءاتیهما صلحاً
4 _ آدم ( ع ) و حوا با مؤثر پنداشتن غیر خدا در آفرینش و تأمین سلامت کودکانشان ، به شرک گراییدند .
فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء فیما ءاتیهما
برخی از مفسران به دلیل جمله <جعلا له شرکاء> (برای او شریک قرار دادند) بر این نظر هستند که مراد از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا نیستند ; زیرا آنان منزه از شرکورزی می باشند، بلکه مراد مطلق پدران و مادران می باشند. برخی دیگر بر این باورند که مراد از شرک در اینجا توجه به اسباب و علل طبیعی است، به گونه ای که با اخلاص کامل تنافی داشته ولی با اصل توحید ناسازگار نبوده و نسبت این معنا به آدم(ع) اشکالی ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 7
7 _ شیطان عامل برهنگی آدم و حوا و برملا سازنده زشتیهای آنان در بهشت
ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 2
2 _ نمایان سازی شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شیطان در فریبکاری و توطئه علیه آنان
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
ص: 80
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 4
4 _ شرمگاه آدم و حوا به مجرد چشیدن از شجره نهی شده برای آنان آشکار شد.
فلما ذاقا الشجره بدت لهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 9
9 _ نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شیطان در فریفتن و برهنه کردن ایشان
ینزع عنهما لباسهما لیریهما سوءتهما
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 12،24
12 - آدم و حوا درپی مکشوف شدن عورت هایشان ، سعی در پوشاندن آن با برگ درختان داشتند .
فبدت لهما سوءتهما و طفقا یخصفان علیهما من ورق الجنّه
<طفقا>; یعنی، آغاز کردند و <خصف> هرگاه با <علی> متعدی شود، به معنای به هم دوختن چیزهایی و نهادن آن بر جایی خواهد بود; یعنی، آدم و حوا، برگ ها را به یکدیگر متصل کرده و آن را بر خود گرفتند.
24 - < عن أبی عبداللّه ( ع ) ( فی حدیث ) : فلمّا أسکن اللّه عزّوجلّ آدم و زوجته الجنّه قال لهما : . . . و لاتقربا ه_ذه الشجره . . . فلمّا أکلا من الشجره طار الحلیّ و الحلل عن أجسادهما و بقیا عریانین ;
از امام صادق(ع) [ضمن حدیثی]روایت شده که فرمود: چون خداوند _ عزّوجلّ _ آدم و همسرش را در بهشت جای داد، به آنان گفت: . .. نزدیک این درخت نشوید ... و آنان چون از آن درخت خوردند، زیور و جامه ها از اندام آنان پرید و آنها عریان ماندند>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 5
5 _ آدم ( ع ) و حوا به عهد خویش با خدا ( سپاسگزاری از او در صورت اعطای فرزند صالح ) وفا نکردند .
لنکونن من الشکرین. فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 24 - 4
ص: 81
4_ هبوط آدم، حوا و شیطان به زمین، کیفر تخلف آنان از فرمان خدا
فدلیهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 190 - 4
4 _ آدم ( ع ) و حوا با مؤثر پنداشتن غیر خدا در آفرینش و تأمین سلامت کودکانشان ، به شرک گراییدند .
فلما ءاتیهما صلحاً جعلا له شرکاء فیما ءاتیهما
برخی از مفسران به دلیل جمله <جعلا له شرکاء> (برای او شریک قرار دادند) بر این نظر هستند که مراد از نفس واحده و همسرش، آدم(ع) و حوا نیستند ; زیرا آنان منزه از شرکورزی می باشند، بلکه مراد مطلق پدران و مادران می باشند. برخی دیگر بر این باورند که مراد از شرک در اینجا توجه به اسباب و علل طبیعی است، به گونه ای که با اخلاص کامل تنافی داشته ولی با اصل توحید ناسازگار نبوده و نسبت این معنا به آدم(ع) اشکالی ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 1،5
1 - شیطان با ترغیب آدم ( ع ) و حوا به بهره گیری از شجره منهیه ، آنان را به لغزش و نافرمانی خداوند کشانید .
فأزلّهما الشیطن عنها
<ازلال> (مصدر ازلّ) به معنای: لغزانیدن و به گناه واداشتن است. ضمیر در <عنها> می تواند به <الجنه> برگردد; یعنی، شیطان آدم(ع) و حوا را با واداشتن به لغزش و گناه از بهشت دور ساخت و نیز می تواند به <الشجره> برگردد; یعنی، شیطان، آدم(ع) و حوا را به گناه وادار کرد، گناهی که سرچشمه اش آن درخت ممنوعه بود. برداشت فوق بر اساس دومین احتمال است.
5 - فاصله زمانی میان سکونت آدم ( ع ) و حوا در بهشت با لغزش آنان ، فاصله ای نسبتاً کوتاه و اندک بود .
و قلنا یأدم اسکن أنت و زوجک الجنه . .. فأزلّهما الشیطن عنها
عطف جمله <أزلهما . ..> بر آیه قبل به وسیله حرف <فا> می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 23 - 2
2 _ خطا و لغزش آدم و حوا ستمی بود که آنان بر خویشتن روا داشتند.
قالا ربنا ظلنا أنفسنا
ص: 82
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 20 - 3،4
3 _ شرمگاه آدم و حوا مستور از دید یکدیگر پیش از خوردن از شجره نهی شده
لیبدی لهما ما وُری عنهما
4 _ شرمگاه آدم و حوا مستور بر خود آنان تا پیش از خوردن از شجره نهی شده
فوسوس لهما الشیطن لیبدی لهما ما وُری عنهما من سوءتهما
جمله <وری عنهما> می تواند دلالت کند بر این که شرمگاه آدم و حوا علاوه بر این که بر یکدیگر مستور بوده، برای خودشان نیز مخفی بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 117 - 7
7 - هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا در مورد دشمنی شیطان با آنان ، بدان جهت بود که آنان گرفتار رنج و سختی نشوند .
فلایخرجنّکما من الجنّه فتشقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 123 - 13
13 - خداوند دشمنی افراد بشر را با یکدیگر را به آدم و حوا ( ع ) گوشزد کرد و راه رهایی از پی آمد های آن را به آنان آموخت .
بعضکم لبعض عدوّ . .. فمن اتبع هدای فلایضلّ و لایشقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 23
23 _ از رسول خدا ( ص ) روایت شده که فرمود : < فأوحی اللّه تعالی إلی جبرئیل ان اهبطهما إلی البلده المبارکه مکه فهبط بهما جبرئیل فألقی آدم علی الصفا و ألقی حواء علی المروه . . . ;
خداوند به جبرئیل وحی کرد که آدم و حوا را به شهر مبارک مکه فرود آور. پس جبرئیل آدم(ع) را بر کوه صفا و حوا را بر کوه مروه فرود آورد ...>.
ص: 83
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 27 - 6
6 _ آدم و حوا پدر و مادر همه انسانها
کما أخرج أبویکم من الجنه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - حجرات - 49 - 13 - 1
1 - همه انسان ها و تمامی نژاد های بشر ، پدید آمده از یک زن و مرد ( آدم و حوا )
ی_أیّها الناس إنّا خلقن_کم من ذکر و أنثی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 3
3 _ آدم و حوا حتی پس از سوگند ابلیس، نگران عواقب بهره گیری از شجره نهی شده
فلما ذاقا الشجره
کلمه <ذوق> که به معنای چشیدن است، می تواند اشاره به این نکته باشد که آدم و حوا با چشیدن از شجره نهی شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببینند آیا اتفاق ناگواری رخ خواهد نمود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 118 - 2
2 - آدم ( ع ) و حوا در بهشت مسکونی خود نیازمند خوراک و پوشاک بودند .
إنّ لک ألاّتجوع فیها و لاتعری
اختصاص یافتن فعل ها به آدم(ع) شاید به این جهت باشد که اصل سخن خداوند متوجه آدم(ع) بوده است و تنها در مواردی افعال تثنیه آمده که چاره ای جز آن نبوده است. بنابراین، حوا نیز مانند آدم(ع) از نظر غذا و پوشاک تأمین بود.
ص: 84
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 6 - 3
3 - حوا ، از جنس آدم ( ع ) و برابر با او ، در اصل خلقت و در حقیقت و ویژگی های انسانی
خلقکم من نفس وحده ثمّ جعل منها زوجها
بیشتر مفسران بر این عقیده اند که مضمون آیه شریفه مانند مضمون آیه <و اللّه جعل لکم من أنفسکم أزواجاً و جعل لکم من أزواجکم بنین و حفده. ..>، (نحل (16) آیه 72) است. مقصود از آن بیان آفرینش نوع انسان و چگونگی پیدایش نسل آدمی و تکثیر نوع بشر است; نه این که حوا از یک تن به نام آدم پدید آمده باشد و در نتیجه همه انسان ها از یک تن به وجود آمده باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 12،22،24
12 - خداوند در پی هبوط آدم ( ع ) و حوا ، دشمنی فرزندانشان را با یکدیگر ، به ایشان گوشزد کرد .
و قلنا اهبطوا بعضکم لبعض عدو
22 _ از امام رضا ( ع ) روایت شده : < . . . فتسلط علیه ( آدم ( ع ) ) الشیطان . . . و تسلط علی حوا . . . فأخرجهما اللّه عز و جل عن جنته فاهبطهما عن جواره إلی الأرض . . . ;
. .. پس شیطان بر آدم (ع) ... و حوا مسلط گشت ... پس خدا آنان را از بهشت خود بیرون راند و از جوار خود به زمین فرو فرستاد ...>.
24 _ رسول خدا ( ص ) فرموده اند : < حین أمر آدم ( ع ) أن یهبط . . . هبط آدم و زوجته و هبط إبلیس و لازوجه له . . . ;
آن هنگام که خداوند امر نمود به آدم که فرود آی . .. آدم همراه با همسرش فرود آمد و ابلیس ]هم[ فرود آمد در حالی که همسری نداشت ...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 38 - 1
1 - خداوند ، پس از نافرمانی آدم ( ع ) و حوا ، از آنان خواست تا از بهشت خارج شوند .
قلنا اهبطوا منها
درباره دلیل تکرار جمله <قلنا اهبطوا> (آمدنش در این آیه و آیه 36) چند نظر ایراد شده است. نبودن واو و دیگر حروف عطف در آیه مورد بحث، این نظر را تقویت می کند که: <قلنا اهبطوا> در آیه فوق، تأکید جمله <قلنا اهبطوا> در آیه 36 است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 21 - 5
5 _ عن الرضا(ع): . .. و لم یکن آدم و حوا شاهدا قبل ذلک من یحلف بالله کاذبا <فدلیهما بغرور> فاکلا م___نها ثقه بیمینه بالله و کان ذلک من آدم ق___بل النبوه و لم یکن ذلک بذنب کب___یر اس_تحق به دخول الن__ار ... .
ص: 85
از امام رضا(ع) روایت شده است: . .. آدم و حوا قبل از سوگند ابلیس، قسم دروغ به خداوند را مشاهده نکرده بودند و <ابلیس آنها را با فریب، فرود آورد> و با اعتماد به سوگند ابلیس، از آن درخت خوردند و این کار قبل از نبوت آدم(ع) بود و گناه کبیره ای که بدان مستحق آتش شود نبود ... .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 24 - 1،4،10
1 _ خداوند به آدم، حوا و شیطان فرمان داد تا از بهشت به زمین فروآیند.
قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو
مفعول <اهبطوا> به قرینه <و لکم فی الأرض مستقر> کلمه <الأرض> است.
4_ هبوط آدم، حوا و شیطان به زمین، کیفر تخلف آنان از فرمان خدا
فدلیهما بغرور . .. قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو
10 _ عن أبی عبدالله(ع) (فی قصه آدم و حوا): . .. قال الله لهما: اهبطا من سماواتی إلی الأرض فإنه لا یجاورنی فی جنتی عاص و لا فی سماواتی ... .
از امام صادق(ع) (ضمن بیان داستان آدم و حوا) روایت شده است: خداوند به آدم و حوا فرمود: از آسمانهای من به زمین پائین روید ; زیرا گنهکار نه در بهشت و نه در آسمانهایم در حریم من قرار نمی گیرد . .. .
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 35 - 13
13 _ هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا به این که در صورت تناول از شجره ممنوعه ، از ستمکاران خواهند شد .
و لاتقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 19 - 5
5 _ هشدار خداوند به آدم و حوا که در صورت خوردن از شجره نهی شده از ستمکاران خواهند بود.
و لا تقربا هذه الشجره فتکونا من الظلمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 22 - 14،16
14 _ هشدار و تذکر پیشاپیش خداوند به آدم و حوا، در مورد دشمنی آشکار شیطان با آنان
و أقل لکما إن الشیطن لکما عدو مبین
16 _ آدم و حوا، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان، سخنان وی را پذیرفتند.
فدلیهما بغرور فلما ذاقا الشجره
ص: 86
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 121 - 4
4 - آدم و حوا ( ع ) ، علی رغم هشدار شدید خداوند به دشمنی شیطان با آنان ، تحت تأثیر سخنان او قرار گرفتند .
إنّ ه_ذا عدوّ لک و لزوجک . .. فأکلا منها
ص: 87
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 26 - 13
13 _ توجه به بحران های گذشته و برطرف شدن آن ، در پرتو امداد های الهی ، زمینه ساز گرایش به شکرگزاری خداوند در برابر نعمت های او
و اذکروا إذ أنتم قلیل . .. فاویکم ... لعلکم تشکرون
<لعل> متعلق به <اذکروا> است و بیانگر هدف از ضرورت به یاد داشتن مطالبی است که در آیه مطرح شد. از جمله مقایسه دو حالت قبل از هجرت و بعد از آن.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - غاشیه - 88 - 1 - 1
1 - خداوند ، هشداردهنده به انسان ها و تشویق کننده آنان به شنیدن حوادث قیامت
هل أتی_ک حدیث الغ_شیه
استفهام در <هل أتاک>، برای ترغیب به شنیدن پاسخ است و خطاب در آن، گرچه ممکن است به طور مستقیم متوجه پیامبر(ص) باشد; ولی به دلیل سیاق آیات، مراد عموم انسان ها است.
ص: 88
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - غاشیه - 88 - 1 - 1
1 - خداوند ، هشداردهنده به انسان ها و تشویق کننده آنان به شنیدن حوادث قیامت
هل أتی_ک حدیث الغ_شیه
استفهام در <هل أتاک>، برای ترغیب به شنیدن پاسخ است و خطاب در آن، گرچه ممکن است به طور مستقیم متوجه پیامبر(ص) باشد; ولی به دلیل سیاق آیات، مراد عموم انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - طور - 52 - 1 - 3
3 - لزوم زنده نگه داشتن یاد رویداد های خاطره انگیز دینی *
و الطّور
در صورتی که مراد از <الطور> کوه طور (محل وحی بر موسی(ع)) باشد، مورد سوگند قرار گرفتن آن در حقیقت وسیله ای برای زنده نگه داشتن این واقعیت تاریخی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 21 - 20
20_ دانش و تحلیل رخداد ها و خبر ها و تأویل رؤیاها ، دانشی گران قدر است .
و کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض و لنعلّمه من تأویل الأحادیث
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 101 - 11
11_ دانش تعبیر رؤیا ها و تحلیل حوادث ، دانشی گران قدر و از نعمت های خداوند است .
و علمتنی من تأویل الأحادیث
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 89
5 - انعام - 6 - 59 - 13
13 _ کتاب مبین، مرکز اطلاعات جامع درباره تمامی موجودات هستی و تحولات آنهاست.
و ما تسقط . .. و لا رطب و لا یابس إلا فی کتب مبین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 4 - 6
6- اطلاعات و خبر های مربوط به حادثه ها و تحولات جوامع بشری ، دارای بانک اطلاعات و کتابی معین
و ما أهلکنا من قریه إلاّ و لها کتاب معلوم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 75 - 3
3 - همه امور هستی ( آشکار و پنهان آن ) ، ثبت شده در کتابی روشن و خالی از ابهام در نزد خداوند
و ما من غائبه فی السماء و الأرض إلاّ فی کت_ب مبین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 6 - 7
7_ دستیابی به دانش تعبیر رؤیا و تحلیل صحیح رخدادها ، از بشارت های یعقوب ( ع ) به فرزندش یوسف
و کذلک . .. یعلمک من تأویل الأحادیث
<احادیث> جمع حدیث است. راغب در مفردات در معنای کلمه حدیث گفته است: هر کلامی که با شنیدن و یا از طریق وحی _ چه در بیداری و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حدیث گفته می شود. بنابراین مراد از <الأحادیث> هم می تواند رؤیاها باشد و هم اخبارِ حوادث و رویدادها. <تأویل رؤیا> ; یعنی، آن واقعیت خارجی که در خواب به نحوی جلوه گر می شود و خواب گویای آن است. <تأویل اخبار> ; یعنی، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 113 - 14
14 - تشریح حوادث قیامت و آینده مجرمان ، زمینه ساز پیدایش تقوا و رفع غفلت از انسان
و کذلک أنزلن_ه . .. لعلّهم یتّقون أو یحدث لهم ذکرًا
حرف <کاف> در <کذلک> برای تشبیه است و آیات گذشته را نمونه ای از نزول آیات الهی برای ایجاد تقوا و تذکر، معرفی می کند.
ص: 90
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 78 - 7
7- علمی که موسی ( ع ) در پی آموختن آن از خضر ( ع ) بود ، علم تأویل و تحلیل حوادث و شناخت حقایق پشت پرده رخداد ها بود .
هل أتّبعک علی أن تعلّمن ممّا علّمت . .. سأنبّئک بتأویل ما لم تستطع علیه صبرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 147 - 11
11 _ بینش خدامحوری دست پروردگان پیامبران الهی ، در تحلیل حوادث
و کایّن من نبیّ قاتل معه ربّیّون . .. و ثبّت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین
چون <ربّیّون>، در عین استقامت و پایداری، پیروزی را از جانب خدا می دانند. (و انصرنا علی القوم الکافرین).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 7 - 5
5 _ کفر و سرسختی در برابر حق، زمینه ساز انحراف در بینش و تفسیر غلط و نابجا از پدیده هاست.
و لو نزلنا . .. لقال الذین کفروا إن هذا إلا سحر مبین
عنوان ساختن کفر در <الذین کفروا . .. > بیان تأثیر کفر کافران در بینش غلط و منحرف آنان است. یعنی <کفر> موجب می گردد که پدیده ها بر خلاف حق و واقع تفسیر شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 44 - 3
3 _ تحقق جنگ بدر و پیروزی مسلمانان در آن نبرد ، امری از پیش رقم خورده و تقدیر شده
لیقضی اللّه أمرا کان مفعولا
ص: 91
<أمراً> به معنای کار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پیروزی مسلمانان در آن نبرد می باشد. فعل <کان> دلالت می کند که ثبوت خبر <مفعولا> برای اسمش (تحقق جنگ بدر) از دیرباز تحقق پیدا کرده بود. و تحقق جنگ بدر از دیرباز، به قرینه <لیقضی>، به معنای تقدیر آن است. بنابراین <لیقضی اللّه ... > یعنی تا انجام پذیرد کاری که از پیش تقدیر شده بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 38 - 10
10_ حوادث و وقایع را خداوند از پیش تقدیر و تعیین کرده است .
لکل أجل کتاب
<أجل> به معنای مدت و <کتاب> مصدر و به معنای اسم مفعول (مکتوب) است و در آیه شریفه به معنای امر تقدیر شده می باشد. بنابراین <لکل أجل کتاب> ; یعنی ، برای هر زمانی تقدیری ثابت شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 22 - 2
2 - هر رویداد ناگواری ، چه آنچه در زمین رخ می دهد ( مانند سیل ، زلزله ، قحطی ، خشکسالی و . . . ) و ( چه آنچه بر نفوس عارض می شود ( مانند بیماری ، نقص عضو ، جراحت و . . . ) ، قبلاً تعیین و در کتابی ثبت و درج شده است .
ما أصاب من مصیبه فی الأرض و لا فی أنفسکم إلاّفی کت_ب من قبل أن نبرأها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 137 - 4
4 _ ضرورت کند و کاو در تحوّلات و حوادث اجتماعی _ تاریخی برای شناسایی قوانین و سنت های حاکم بر جوامع
قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبه المکذّبین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 140 - 18
18 _ منزلت والای گواهان بر حوادث تاریخی ( شکست ها و پیروزی های مسلمانان ) و بیانگران علل آن حوادث
و یتّخذ منکم شهداء
چون در آیه شریفه متعلق شهادت ذکر نشده، می توان به قرینه آیات قبل _ که علل حوادث تاریخی را تحلیل کرده است _ چنین احتمال داد که مراد از شهیدان، گواهان شکستها و پیروزیهای مسلمانان باشند تا گواهی دهند آنجا که از خدا و رسولش پیروی شد و تقوا رعایت گردید، مسلمانان پیروز شدند و آنجا که بر خود اعتماد کردند و از خداوند غافل شدند و بی تقوایی و بی صبری پیشه
ص: 92
کردند، شکست خوردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 1 - 4
4- حسابرسی ، از رخداد های مهم قیامت است .
اقترب للناس حسابهم
آغاز شدن سوره با طرح مسأله حسابرسی و بیان آن از میان دیگر رخدادهای قیامت، بیانگر مطلب یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 15 - 5
5 - طرح جزئیات حوادث قیامت در قرآن ، نشانه وحی بودن آن
فلاأُقسم
جمله <إنّه لقول رسول> در آیات بعد _ که سوگندهای مکرر در این آیات، مربوط به آن است _ از انتساب قرآن به فرستاده الهی حکایت دارد. حرف <فاء> در آیه شریفه، مجموعه را بر آیات پیشین تفریع کرده است که درباره حوادث قیامت بود; یعنی، حال که رخدادهای قیامت و آینده جهان را بیان کردیم، جای آن دارد که قرآن را به مبدأ وحی مربوط بدانید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 68 - 7
7- انسان ها ، همواره در معرض خطرات ناشی از رخداد های طبیعی اند .
ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نج_ّکم إلی البرّ . .. یخسف بکم جانب البرّ أو یرسل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 83 - 4
4_ یعقوب ( ع ) برخوردار از نگرشی عمیق و بهره مند از فراستی خاص در تحلیل حوادث و به دور از زودباوری
قال بل سوّلت لکم أنفسکم أمرًا
ص: 93
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 6 - 7،8،22
7_ دستیابی به دانش تعبیر رؤیا و تحلیل صحیح رخدادها ، از بشارت های یعقوب ( ع ) به فرزندش یوسف
و کذلک . .. یعلمک من تأویل الأحادیث
<احادیث> جمع حدیث است. راغب در مفردات در معنای کلمه حدیث گفته است: هر کلامی که با شنیدن و یا از طریق وحی _ چه در بیداری و چه در خواب _ به انسان برسد، به آن حدیث گفته می شود. بنابراین مراد از <الأحادیث> هم می تواند رؤیاها باشد و هم اخبارِ حوادث و رویدادها. <تأویل رؤیا> ; یعنی، آن واقعیت خارجی که در خواب به نحوی جلوه گر می شود و خواب گویای آن است. <تأویل اخبار> ; یعنی، علل تحقق حوادث و فرجام آنها.
8_ رؤیای یوسف ، موجب آگاهی یعقوب ( ع ) به برگزیده شدن یوسف ( ع ) و دستیابی او به دانش تعبیر خواب و تحلیل صحیح حوادث شد .
إنی رأیت أحد عشر . .. کذلک یجتبیک ربک و یعلمک من تأویل الأحادیث
22_ حکیمانه بودن افعال خدا و آگاهی او به ویژگی های یوسف ( ع ) ، موجب شد تا او را برگزیند و تعبیر رؤیا و تحلیل حوادث را به آن حضرت بیاموزد .
یجتبیک ربک . .. إن ربک علیم حکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 7 - 5
5_ سرگذشت یوسف ( ع ) بیانگر دلیل و علت برگزیده شدنش از ناحیه خدا ، یاد دادن تعبیر رؤیا و تحلیل حوادث به او و اعطای نعمت کامل به وی است .
یجتبیک ربک و یعلمک . .. لقد کان فی یوسف و إخوته ءای_ت للسائلین
برداشت فوق ، ناظر به این مطلب است که متعلق کلمه <آیات>، <اجتبا و گزینش یوسف(ع) و. ..> باشد که از جمله های <کذلک یجتبیک ربک و ...> به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 21 - 15،16،19
15_ خداوند ، آموزگار یوسف در تفسیر و تحلیل حوادث و تعبیر رؤیاها
و لنعلّمه من تأویل الأحادیث
16_ آموزش تحلیل رخداد ها و تأویل رؤیاها ، هدف تقدیر الهی از کشاندن یوسف به خانه عزیز مصر
کذلک مکّنّا لیوسف فی الأرض و لنعلّمه من تأویل الأحادیث
<لام> در <لنعلّمه> لام غایت است و بیانگر غرض و هدف متعلق می باشد.
19_ دانش یوسف ( ع ) به تعبیر و تأویل رؤیا ها و تحلیل رخدادها ، دانشی مطلق و نامحدود نبود .
و لنعلّمه من تأویل الأحادیث
ص: 94
برداشت فوق، با توجه به <من> _ که برای تبعیض است _ استفاده می شود. بنابراین <ولنعلّمه ...> ; یعنی: تا تحلیل بخشی از حوادث و تأویل برخی و یا نوعی از رؤیاها را به او یاد دهیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 101 - 8،9،10،17
8_ یوسف ( ع ) برخوردار از علم به تأویل رؤیا ها و تحلیل حوادث
علمتنی من تأویل الأحادیث
<احادیث> جمع حدیث است. صاحب مفردات در معنای کلمه حدیث گفته است: <هر کلامی که با شنیدن و یا از طریق وحی - چه در بیداری و چه در خواب _ به انسان برسد به آن حدیث گفته می شود>. بنابراین مراد از احادیث هم می تواند رؤیاها باشد و هم می تواند حوادث و رویدادها باشد.
9_ دانش یوسف ( ع ) به تعبیر و تأویل رؤیا ها و تحلیل حوادث و رخدادها ، دانشی مطلق و نامحدود نبود .
علمتنی من تأویل الأحادیث
برداشت فوق با توجه به <من> که برای تبعیض است ، استفاده می شود.
10_ خداوند ، آموزگار یوسف ( ع ) در تأویل و تحلیل رؤیا ها و حوادث
رب قد . .. علمتنی من تأویل الأحادیث
17_ برخورداری یوسف ( ع ) از قدرت و مکنت و بهره مندی او از دانش تعبیر رؤیا ها و تحلیل حوادث ، پرتوی از ولایت خداوند بر او بود .
قد ءاتیتنی من الملک و علمتنی . .. أنت ولیّ فی الدنیا و الأخره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 1،2،8،12،17
1 _ فرار هزاران تن از اقوام گذشته از دیار خویش به خاطر ترس از مرگ ، و میرانده شدن و دوباره زنده شدن آنان پس از مدّتی از سوی خداوند
الم تر الی الّذین . .. ثمّ احیاهم
2 _ واقعه تاریخی آن قومی که از دیارشان خارج شدند و به امر خداوند مردند و سپس زنده شدند ، آیات الهی است .
یبین اللّه لکم ایاته . .. الم تر الی الّذین خرجوا
8 _ دعوت خداوند به تعقّل در واقعه قومی که مُردند و دوباره زنده شدند . ( حوادث تاریخی )
الم تر الی الّذین خرجوا من دیارهم و هم اُلوف حذر الموت
12 _ آگاهی ساختن انسان ها از تاریخ گذشتگان ، تفضّل خداوند بر آنان
الم تر الی الّذین . .. ان اللّه لذوفضل علی النّاس
<انّ اللّه> می تواند تعلیل برای نقل داستان و تاریخ باشد که در آیه بیان شده است.
17 _ مُردگانی که به فرمان الهی زنده شدند ، در بُرهه ای دیگر از زمان به زندگی خویش ادامه دادند .
ص: 95
ثمّ احیاهم انّ اللّه لذو فضل علی النّاس
آنگاه زنده شدن فضل الهی است که زنده شده برای مدّتی به حیات خویش ادامه دهد; بنابراین اگر بلافاصله پس از زنده شدن می مُردند، بعید به نظر می رسد که زنده شدن نشان تفضّلی بر آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 260 - 2
2 _ یادآوری ماجرای ابراهیم ( ع ) و زنده شدن مرغان ، باعث اطمینان به قدرت الهی ، بر احیای مردگان
و اذ قال ابرهیم ربّ ارنی کیف تحیی الموتی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 121 - 2
2 _ اهمیّت یادآوری روز های حساس و سرنوشت ساز
و اذ غدوت من اهلک تبوّیء المؤمنین
کلمه <اذ>، مفعول است برای کلمه ای محذوف; از قبیل <اذکر> (بیاد آور).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 122 - 3
3 _ لزوم یادآوری و تحلیل حوادث تاریخی ( نبرد احد ) و عبرت از آن
اذ همّت طائفتان منکم ان تفشلا
بنابر اینکه کلمه <اذ>، مفعول فعلی مقدر، همانند <اذکر> (به یاد آور) باشد; و یادآوری حوادث تاریخی، معمولا برای عبرت گرفتن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 140 - 8
8 _ یادآوری پیروزی های گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغییرات اجتماعی ، برطرف کننده ضعف و اندوه جامعه ایمانی
و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان یمسسکم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلک الایّام ن
بنابر اینکه <فقد مسّ القوم>، درباره شکست مشرکان در جنگ بدر باشد، خداوند برای از بین بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پیروزی آنان را در جنگ بدر یادآوری کرده و همه را (چه شکست و چه پیروزی) برخاسته از مشیّت خویش دانسته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 164 - 14،15
14 _ یادآوری گمراهی مؤمنان پیش از بعثت و هدایتشان در پرتو تعالیم پیامبر ( ص ) ، عامل تقویت اراده آنان در تحمّل دشواری های مولود جنگ
اذ تصعدون و لا تلون . .. و لئن قتلتم فی سبیل اللّه ... لقد منّ اللّه علی المؤمنی
با توجّه به ارتباط این آیه و آیات مربوط به جنگ احد.
ص: 96
15 _ یادآوری وضعیّت نابهنجار ( گمراهی آشکار ) مردم پیش از بعثت ، برانگیزنده توجّه و قدردانی از نعمت بزرگ رسالت پیامبر ( ص )
لقد منّ اللّه . .. و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین
جمله <ان کانوا . .. > به منزله دلیل است برای بزرگی نعمتِ رسالت. یعنی روشن است که پیش از بعثت پیامبر (ص) در چه منجلابی از گمراهی و ضلالت فرو رفته بودید و این پیامبر (ص) و تعالیم قرآنی بود که شما را هدایت کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 165 - 4
4 _ یادآوری خاطره پیروزی مسلمانان در پیکار بدر ، التیام بخش رنج و آثار روحی دردناک شکست نبرد احد
اولمّا اصابتکم مصیبه قد اصبتم مثلیها
جمله <قد اصبتم مثلیها>، که اشاره به پیروزی بزرگ مسلمانان در بدر است، بدان جهت ایراد شده که با یاد آن خاطره بزرگ، مسلمانان مصیبت احد را در مقایسه با پیروزی بدر کوچک شمرند و در نتیجه، رنج مصیبت احد را نادیده انگارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 174 - 15
15 _ لزوم تمجید و تقدیر از مؤمنان واقعی و یادآوری فعالیت های ایشان در شرایط سخت
المؤمنین. الّذین استجابوا ... و اتّبعوا رضوان اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 27 - 5،7
5 _ قرآن ، فراخوان مردم به درس آموزی و عبرتگیری از رخداد های تاریخی
و اتل علیهم نبأ ابنی ءادم بالحق
7 _ داستان قربانی فرزندان آدم ، به گونه ای که در قرآن بیان شده ، گزارشی واقعی و به دور از هرگونه باطل
و اتل علیهم نبأ ابنی ءادم بالحق
در برداشت فوق <بالحق> متعلق به <اتل> گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 34 - 16
16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابلیس از آن کار ، داستانی آموزنده و شایسته و بایسته همیشه به خاطر داشتن
و إذ قلنا للملئکه . .. و کان من الکفرین
<اذ> مفعول برای <اذکر> (فراگیر و همواره به خاطر داشته باش) است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 259 - 2
2 _ عبور فردی ( عزیر ) در ضمن سفر از قریه ویران شده ای که دیوار های آن روی سقفهایش فروریخته و مشاهده مردگان و
ص: 97
پرسش وی از خداوند درباره چگونگیِ زنده شدن آنان
او کالّذی مرّ علی قریه و هی خاویه علی عروشها
بسیاری از مفسّران برآنند که داستان ذکر شده درباره عزیر پیامبر است; گر چه برخی آن را به ارمیا نسبت داده اند. گفتنی است که جمله <خاویه علی عروشها> را برخی به معنای خالی از سکنه و برخی مخروبه و فروپاشیده دانسته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 80 - 2
2 _ سرگذشت لوط پیامبر در مبارزه علیه فحشا و فرجام شوم قوم زشتکار او ، سرگذشتی پندآموز و شایسته یادآوری
و لوطاً إذ قال
چنانچه <لوطاً> مفعول برای فعل مقدر <اذکر> باشد، کلمه <إذ> بدل اشتمال برای لوطاً است و اگر لوطاً مفعول برای <أرسلنا> گرفته شود، <إذ> مفعول برای فعل مقدر <اذکر> خواهد بود، که بر این مبنا تقدیر جمله چنین است: أرسلنا لوطاً اذکر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم یادآوری داستان لوط و قومش به دست می آید. گفتنی است هدف از یادآوری سرگذشت پیشینیان، عبرت آموزی و پندگیری است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 164 - 11
11 _ داستان مناظره دو گروه پرهیزکننده از صید ماهی در میان یهودیان ( موعظه گران و تارکان نهی از منکر ) داستانی آموزنده و شایان به یاد داشتن . *
إذ قالت أمه منهم لم تعظون . .. قالوا معذره إلی ربکم
برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذ قالت . .. > متعلق به فعل محذوف <اذکر> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 167 - 10
10 _ تقدیر الهی بر ذلت یهودیان متمرد ، امری عبرت آموز و شایان به یاد داشتن
و إذ تأذن ربک لیبعثن
برداشت فوق با توجه به فعل مقدّر <أذکر> استفاده شده است ; یعنی: <أذکر إذ تأذن ربک . .. .>
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 42 - 12
12 _ وقوع جنگ بدر و پیروزی مسلمانان در آن ، علی رغم موقعیت ضعیف آنان ، حادثه ای شایسته و بایسته به خاطر سپردن و همواره به یاد داشتن
إذ أنتم بالعدوه الدنیا . .. و لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعد
برداشت فوق بر این اساس است که <إذ> مفعول برای فعل مقدر، یعنی <اذکروا> باشد. مفسران برآنند که از اهداف شرح موقعیت جنگ بدر یادآوری ضعف مسلمانان و برتری کافران است که علی رغم آن با پیروزی مسلمانان پایان یافت.
ص: 98
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 44 - 8
8 _ کم نمایاندن هر یک از دو سپاه در جنگ بدر در نظر یکدیگر ، امری شایسته و بایسته به یاد داشتن
إذ یریکموهم إذالتقیتم فی أعینکم قلیلا و یقللکم فی أعینهم
برداشت فوق مبتنی بر این است که <إذا> مفعول برای فعل مقدر <اذکروا> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 153 - 5،6
5 _ یادآوری پیکار احد و علل شکست مسلمانان در آن ، وظیفه مؤمنان
اذ تصعدون و لا تلون علی احد
بنابر اینکه <اذ تصعدون> متعلق به <اذکروا> باشد.
6 _ یادآوری علل عدم موفقیت در صحنه های اجتماعی ، از شیوه های قرآن برای ارشاد مؤمنان به روش حضور پیروزمندانه در آن صحنه ها
اذ تصعدون و لا تلون علی احد
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 49 - 13
13 _ پیروزی مجاهدان بدر علی رغم ناتوانی آنان حادثه ای عبرت آموز و شایسته بیاد داشتن
و إذ یقول المنفقون . .. و من یتوکل علی اللّه فإن اللّه عزیز حکیم
برداشت فوق بر این اساس است که <إذ> مفعول برای <اذکروا> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 49 - 13
13 _ پیروزی مجاهدان بدر علی رغم ناتوانی آنان حادثه ای عبرت آموز و شایسته بیاد داشتن
و إذ یقول المنفقون . .. و من یتوکل علی اللّه فإن اللّه عزیز حکیم
برداشت فوق بر این اساس است که <إذ> مفعول برای <اذکروا> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 153 - 5،6
ص: 99
5 _ یادآوری پیکار احد و علل شکست مسلمانان در آن ، وظیفه مؤمنان
اذ تصعدون و لا تلون علی احد
بنابر اینکه <اذ تصعدون> متعلق به <اذکروا> باشد.
6 _ یادآوری علل عدم موفقیت در صحنه های اجتماعی ، از شیوه های قرآن برای ارشاد مؤمنان به روش حضور پیروزمندانه در آن صحنه ها
اذ تصعدون و لا تلون علی احد
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 78 - 8
8- روشِ آموختنِ علم تأویل حوادث و شناخت علل اصلی رخداد های هستی ، روشی تجربی و عملی است .
سأنبّئک بتأویل ما لم تستطع علیه صبرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 64 - 8
8_ ضرورت عبرت گیری از حوادث گذشته برای مصون ماندن از گرفتاری در حوادثی نظیر آن
هل ءامنکم علیه إلاّ کما أمنتکم علی أخیه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 43 - 1
1 _ پیامبر ( ص ) پیش از جنگ بدر سپاه دشمن را در رؤیاهایی متعدد ، اندک دید .
إذ یریکهم اللّه فی منامک قلیلا
فعل مضارع <یُری> دلالت بر تکرار رؤیای پیامبر(ص) در مورد اندک دیدن سپاه دشمن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 5 - 9
9_ رؤیا ها می تواند بیانگر خبر ها و وقوع حوادثی از آینده باشد .
ص: 100
إنی رأیت أحد عشر . .. لاتقصص رءیاک علی إخوتک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 41 - 8
8_ رؤیا ، می تواند صورت و نمودی از حوادث و دریچه ای برای آگاهی به آینده باشد .
فیسقی ربه خمرًا . .. فیصلب فتأکل الطیر من رأسه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 49 - 5،6
5_ رؤیاها ، می تواند نمایانگر و بازگو کننده رخداد های آینده باشد .
یوسف أیّها الصدیق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم یأتی من بعد ذلک عام
6_ رؤیا ها می تواند دربردارنده الهامات و رموزی راهگشا برای انسان ها باشد .
یوسف أیّها الصدیق أفتنا . .. قال تزرعون ... ثم یأتی من بعد ذلک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 100 - 10
10_ رؤیا ها می توانند گویای واقعیتهایی بوده و کاشف حقایقی از آینده باشند .
قال ی_أبت هذا تأویل رءی_ی من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 46 - 3
3 - صحنه قیامت ، آشکار و مکشوف در برابر دیدگان تمام انسان ها
کأنّهم یوم یرونها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 38 - 12
12_ حوادث و وقایع دارای نظامی خاص و معین و هر کدام در ظرف و زمان خاص خود تحقق می پذیرد .
لکل أجل کتاب
ص: 101
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - بروج - 85 - 3 - 1،2
1 - سوگند خداوند ، به ناظران و امور مشهود در قیامت
و شاهد و مشهود
شهاده; یعنی، حاضر بودن همراه با مشاهده بصری یا بصیرتی و گاه به حضور بدون آن نیز گفته می شود (مفردات راغب). لفظ <شاهد و مشهود> _ به قرینه سوگند بر آنها_ نکره هایی اند که از آنها عموم اراده شده است تا سوگند به آن بیهوده نباشد و بعید نیست که عظمت آن دو نیز استفاده شود. در این صورت مراد عظمت شهادت مربوط به آنها است تا بر احتمالات گوناگونی که درباره مصداق آن دو گفته شده است، قابل تطبیق باشد.
2 - ناظران صحنه قیامت و حوادث آن روز ، دارای عظمتی در خور سوگند خداوند
و شاهد و مشهود
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 67 - 1
1 _ هر حادثه ای در ظرف زمانی و شرایط ویژه خود حتماً اتفاق می افتد.
لکل نبإ مستقر
<نبأ> مصدر است و در این آیه ظاهراً به معنی اسم مفعول، یعنی <منبأبه>، به کار رفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 78 - 10
10- برخورداری از علم تأویل و تحلیل حوادث و مصاحبت با عالمانی مانند خضر ( ع ) ، نیازمند صبری برتر از صبر موسی ( ع ) و طاقتی افزون تر از طاقت او است .
سأنبّئک بتأویل ما لم تستطع علیه صبرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 102
20 - طارق - 86 - 11 - 4
4 - آسمان ، آفریده ای شگفت است و تجدید حوادث آن بر شگفتی اش افزوده است .
و السماء ذات الرجع
سوگند خداوند به هر چیز، حاکی از عظمت آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - غاشیه - 88 - 1 - 3
3 - قیامت ، روزی بزرگ و هنگامه حوادث و رخداد های شگفت است .
حدیث الغ_شیه
<غاشیه> به معنای داهیه (کار بزرگ) است (نهایه ابن اثیر) و همان گونه که در موارد بد و ناخوشایند به کار می رود، در موارد خوب نیز استعمال می شود و قیامت به همین مناسبت <غاشیه> نامیده شده است. استفهام از شنیدن خبر قیامت، نشانگر این است که در آن روز، حادثه هایی قابل توجّه و سزاوار بازگو کردن و شنیدن به وقوع خواهد پیوست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - غاشیه - 88 - 1 - 3
3 - قیامت ، روزی بزرگ و هنگامه حوادث و رخداد های شگفت است .
حدیث الغ_شیه
<غاشیه> به معنای داهیه (کار بزرگ) است (نهایه ابن اثیر) و همان گونه که در موارد بد و ناخوشایند به کار می رود، در موارد خوب نیز استعمال می شود و قیامت به همین مناسبت <غاشیه> نامیده شده است. استفهام از شنیدن خبر قیامت، نشانگر این است که در آن روز، حادثه هایی قابل توجّه و سزاوار بازگو کردن و شنیدن به وقوع خواهد پیوست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 52 - 13
13_ تلاش یوسف ( ع ) برای متوجه ساختن پادشاه مصر به نقش تعیین کننده سنن و اراده الهی در شکل گیری حوادث و رخدادها
ذلک لیعلم . .. أن الله لایهدی کید الخائنین
ص: 103
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 36 - 12
12 - اعمال انسان ها ، در برخی رخداد های تکوینی عالم ، دارای نقش و تأثیر است .
تصبهم سیّئه بما قدّمت أیدیهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 67 - 5
5 _ هیچ حادثه ای در جهان به طور صدفه و خارج از نظام علیت به وقوع نمی پیوندد.
لکل نبإ مستقر
جمله <لکل نبإ> بیان یک قضیه محصوره به صورت موجبه ای کلیه است. بنابراین هیچ <مخبر عنه> از کلیت آن خارج نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 38 - 12
12_ حوادث و وقایع دارای نظامی خاص و معین و هر کدام در ظرف و زمان خاص خود تحقق می پذیرد .
لکل أجل کتاب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - کافران و ناباوران به رستاخیز ، در زندگی فاقد تکیه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را می بازند و دچار یأس و احساس حرمان می شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفکّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روی سخن در این آیات، با کافران و کسانی است که در برابر مسأله معاد، موضع گیری ناباورانه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - فجر - 89 - 23 - 7
7 - رفاه زدگان و ذلّت پنداران فقر ، تنها به هنگام مواجه شدن با حوادث قیامت ، به خطای خویش پی برده ، حقیقت را در
ص: 104
خواهند یافت .
فأمّا الإنس_ن إذا ما ابتلیه . .. یومئذ یتذکّر الإنس_ن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - کافران و ناباوران به رستاخیز ، در زندگی فاقد تکیه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را می بازند و دچار یأس و احساس حرمان می شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفکّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روی سخن در این آیات، با کافران و کسانی است که در برابر مسأله معاد، موضع گیری ناباورانه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 20 - 6،7
6 - منافقان مدینه ، در عین ترس از حضور در مدینه ، به هنگام حمله دشمن ، دوست داشتند از اخبار مربوط به مسلمانان آگاه باشند .
و إن یأت الأحزاب یودّوا لو أنّهم بادون فی الأعراب یسئلون عن أنبائکم
7 - منافقان مدینه ، به پی گیری تحولات و رخداد های مدینه ، علاقه مند بودند .
یسئلون عن أنبائکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 102 - 27
27 - هیچ فعل و انفعالی در جهان ، خارج از خواست و اختیار خدا تحقق نمی یابد .
و ما هم بضارین به من أحد إلا بإذن اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 78 - 11
11 _ نکوهش و تحقیر کسانی که خداوند را محور همه حوادث عالم نمی دانند و آن را درک نمی کنند .
ص: 105
فمال هؤلاء القوم لا یکادون یفقهون حدیثا
از مصادیق مورد نظر برای <حدیثا>، خدامحوری حوادث عالم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 11 - 4
4_ حوادث خطرآفرین و مشکل زا ، از ناحیه خداوند است و به فرمان او جریان دارد .
یحفظونه من أمر الله
<من> در <من أمر الله> می تواند سببیه باشد. در این صورت <یحفظونه من أمر الله> ; یعنی، او را حفظ می کنند و این به خاطر فرمان خداوند به آن فرشتگان است. و می تواند به معنای <در برابر> باشد. بر این مبنا مراد از <أمر الله> حوادث و خطرهاست و چون اینها به فرمان خدا تحقق یافته اند، به آن <أمر الله> گفته شده است. بر این اساس <یحفظونه من أمر الله> ; یعنی، اورا از خطرها حفظ می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 82 - 25
25- مصائب و حوادث جهان ، دارای توجیه و تفسیر دقیق و ریشه دارند .
ذلک تأویل ما لم تسطع علیه صبرًا
مجموعِ داستان موسی وخضر(ع) این نکته را روشن می کند که حوادث غیر مترقبه و رخدادهای مثبت و یا منفی را نباید گتره ای پنداشت، بلکه دستی غیبی در کار است تا حوادث را به این شکل سامان بخشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 21 - 6
6- علل و اسباب حوادث عالم ، منحصر به علل طبیعی و عادی نیست .
قال ربّک هو علیَّ هیّن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - قصص - 28 - 13 - 6
6 - قدرت خداوند ، بر جهت دادن حوادث به سمت تحقق اراده خود
أوحینا إلی أُمّ موسی . .. و حرّمنا علیه المراضع... فرددن_ه إلی أُمّه
چنان که گفته شد فرعون به بهانه نابود کردن موسی(ع)، فرزندان بنی اسرائیل را سر می برید; ولی خداوند حوادث را به گونه ای تنظیم کرد که موسی(ع) تحت حمایت خود فرعون قرار گیرد و در کاخ او رشد کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 37 - 31
31 - رخداد مطلَّقه شدن زینب و ازدواج اش با پیامبر ( ص ) از جمله حوادثی است که براساس خواست خداوند ، تحقق پیدا کرده است .
ص: 106
فلمّا قضی زید منها وطرًا زوّجنکها . .. و کان أمر اللّه مفعولاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 22 - 1
1 - هیچ حادثه ناگواری در زندگی بشر ، اتفاقی و از روی تصادف نیست .
ما أصاب من مصیبه فی الأرض و لا فی أنفسکم إلاّ فی کت_ب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 131 - 5،9
5 _ تحلیل غلط و جاهلانه فرعونیان از ریشه یابی رخداد های خوشایند و ناخوشایند ، موجب بی تأثیری بلا ها و مصیبت ها در هدایت شدن و تذکر یافتن آنان شد .
و لقد أخذنا . .. یطیروا بموسی و من معه
جمله <فإذا جاءتهم . .. > با توجه به ترتب آن بر آیه قبل، در حقیقت پاسخ به این سؤال است که چرا ایجاد زمینه های هدایت (لقد أخذنا ... لعلهم یذّکّرون) در فرعونیان تأثیر نداشت. آیه مورد بحث _ در مقام پاسخ _ ، تحلیل غلط آنان را از موانع هدایت و تذکریابی، بیان می کند.
9 _ تحلیل فرعونیان در ریشه یابی رخداد های خوشایند و ناخوشایند ( میمنت خویش و نحوست موسویان ) ، تحلیلی جاهلانه و نادرست بود .
و لکن أکثرهم لایعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 131 - 5،9
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 67 - 7
7- نجات از خطراتی که مرگ قطعی برای انسان می آورد ، تنها به عنایت خداوند امکان پذیر است .
و إذا مسّکم الضرّ فی البحر ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه فلمّا نج_ّکم إلی البرّ
ص: 107
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 64 - 7
7_ جواز یادآوری سوء سابقه افراد به آنان و ترتیب اثر دادن به آن ، به منظور جلوگیری از تکرار وقایع ناخوشایند
هل ءامنکم علیه إلاّ کما أمنتکم علی أخیه من قبل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 78 - 9
9- موسی ( ع ) بر روش آموختن علم تأویل حوادث ، شکیبایی نداشت .
سأنبّئک بتأویل ما لم تستطع علیه صبرًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 21 - 17
17_ علم تعبیر خواب و دانش تحلیل حوادث ، از نعمت های خداوند است .
کذلک . .. و لنعلّمه من تأویل الأحادیث
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 101 - 11
11_ دانش تعبیر رؤیا ها و تحلیل حوادث ، دانشی گران قدر و از نعمت های خداوند است .
و علمتنی من تأویل الأحادیث
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 68 - 6
6- رخداد های طبیعی مرگ آفرین ، وسیله ای برای تنبه انسان ها و عاملی در جهت تربیت آنان
أفأمنتم أن یخسف بکم جانب البرّ أو یرسل علیکم حاصبًا
از اینکه خداوند به کسانی که پس از رهیدن از خطر، از خدا اعراض می کنند، هشدار می دهد که هیچ گاه نباید احساس ایمنی
ص: 108
کنند، استفاده می شود که توجه به آن رخدادها، می تواند عاملی باشد برای تنبه و تربیت انسانها.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 15 - 4
4 - حوادث طبیعی ، مجاری تحقق اراده الهی است . *
فأخذهم الطوفان . .. فأنجین_ه و أصح_ب السفینه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 63 - 8
8 - استفاده از رخداد های طبیعی قابل مشاهده و محسوس ، برای جلب توجه مردم به خداوند ، از روش های هدایتی قرآن است .
و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحیا به الأرض . .. لیقولنّ اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 24 - 7،8
7 - آیه بودن رخداد های طبیعی ، برای کسانی قابل درک است که قوه عقلانی خویش را به کار می گیرند .
و من ءای_ته یریکم البرق . .. و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض ... إنّ فی ذلک
8 - پدیده های طبیعی ، مانند برق و باران و رویش گیاهان ، از منابع خداشناسی است .
یریکم البرق . .. إنّ فی ذلک لأی_ت لقوم یعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 16 - 5
5 - رخداد های طبیعی ، از مجاری فعل خداوند است .
فأرسلنا علیهم سیل العرم
این که خداوند جاری شدن سیل را (سیلی که باغ ها را تبدیل به درختان گز کرد) به خود نسبت داده است، حکایت از نکته یاد شده دارد.
حوادث طبیعی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
ص: 109
2 - کافران و ناباوران به رستاخیز ، در زندگی فاقد تکیه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را می بازند و دچار یأس و احساس حرمان می شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفکّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روی سخن در این آیات، با کافران و کسانی است که در برابر مسأله معاد، موضع گیری ناباورانه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 67 - 2
2 - کافران و ناباوران به رستاخیز ، در زندگی فاقد تکیه گاه مطمئن بوده و در مواجهه با حوادث ، زود خود را می بازند و دچار یأس و احساس حرمان می شوند .
لو نشاء . .. فظلتم تفکّهون . إنّا لمغرمون . بل نحن محرومون
روی سخن در این آیات، با کافران و کسانی است که در برابر مسأله معاد، موضع گیری ناباورانه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 15 - 4
4 - حوادث طبیعی ، مجاری تحقق اراده الهی است . *
فأخذهم الطوفان . .. فأنجین_ه و أصح_ب السفینه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 63 - 8
8 - استفاده از رخداد های طبیعی قابل مشاهده و محسوس ، برای جلب توجه مردم به خداوند ، از روش های هدایتی قرآن است .
و لئن سألتهم من نزّل من السماء ماء فأحیا به الأرض . .. لیقولنّ اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 24 - 7،8
7 - آیه بودن رخداد های طبیعی ، برای کسانی قابل درک است که قوه عقلانی خویش را به کار می گیرند .
و من ءای_ته یریکم البرق . .. و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض ... إنّ فی ذلک
8 - پدیده های طبیعی ، مانند برق و باران و رویش گیاهان ، از منابع خداشناسی است .
یریکم البرق . .. إنّ فی ذلک لأی_ت لقوم یعقلون
ص: 110
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 16 - 5
5 - رخداد های طبیعی ، از مجاری فعل خداوند است .
فأرسلنا علیهم سیل العرم
این که خداوند جاری شدن سیل را (سیلی که باغ ها را تبدیل به درختان گز کرد) به خود نسبت داده است، حکایت از نکته یاد شده دارد.
ص: 111
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 9
9 - حواریون به دعوت عیسی ( ع ) ، پاسخ مثبت داده و برای یاری او اعلام آمادگی کردند .
قال الحواریّون نحن أنصار اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 6
6 _ ایمان خالصانه حواریون از جمله نعمت های ارزانی شده خداوند بر حضرت مسیح ( ع )
اذکر نعمتی . .. و اذ اوحیت إلی الحواریون ان ءامنوا بی و برسولی قالوا ءامنا
امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از سبب نامگذاری حواریون به این نام فرمود: . .. لانهم کانوا مخلصین فی انفسهم و مخلصین لغیرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التذکیر ... . >
_______________________________
عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 79، ح 10، ب 32; نورالثقلین، ج 1، ص 690، ح 435.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 112
19 - صف - 61 - 14 - 4،5
4 - خداوند ، از مؤمنان می خواهد در یاری او مانند حواریون عیسی ( ع ) باشند .
ی_أیّها الذین ءامنوا کونوا أنصار اللّه کما قال عیسی ابن مریم . .. قال الحواریّون
5 - حواریون عیسی ( ع ) ، نمونه و الگوی خوبی برای اهل ایمان در یاری خدا ، پیامبر ( ص ) و دین او
ی_أیّها الذین ءامنوا کونوا أنصار اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 1،2
1 _ خداوند در الهام به حواریون پس از قصه مائده ، آنان را به ایمان به خود و رسولش مسیح فراخواند .
و اذ اوحیت إلی الحواریون ان ءامنوا بی و برسولی
ظاهراً <اذ قال . ..> در آیه بعد که بیانگر داستان نزول مائده آسمانی است ظرف برای <اوحیت> می باشد بنابراین مفاد آیه چنین می شود: الهام خداوند به حواریون پس از جریان مائده بوده است.
2 _ حواریون ، بهره مند از وحی و الهام خداوند
و اذ اوحیت إلی الحواریون
تفسیر <اوحیت> در آیه فوق به الهام خداوند، با فرمایش منقول از امام باقر(ع) تأیید می شود که فرمود: الهموا.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 350، ح 221; نورالثقلین، ج 1، ص 689، ح 429.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 4
4 - خداوند ، از مؤمنان می خواهد در یاری او مانند حواریون عیسی ( ع ) باشند .
ی_أیّها الذین ءامنوا کونوا أنصار اللّه کما قال عیسی ابن مریم . .. قال الحواریّون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 4،7،8،9
4 _ دستیابی حواریون به مقام تسلیم و ایمانی راستین در پی پذیرش دعوت خاص خداوند .
قالوا ءامنا
ص: 113
7 _ تسلیم در برابر دستورات خداوند و رسولش مسیح ( ع ) از ویژگی های بارز حواریون مسیح
و اشهد باننا مسلمون
جمله <ءامنوا بی و برسولی> حکایت از آن دارد که متعلق <مسلمون> اوامر خدا و رسول او حضرت مسیح است.
8 _ حواریون پس از اظهار ایمان خالصانه ، از خداوند خواستند تا بر نیلشان به مقام تسلیم گواه باشد .
و اذ اوحیت . .. و اشهد باننا مسلمون
9 _ حواریون عیسی ( ع ) از وی خواستند تا به تسلیمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .
قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون
برداشت فوق بر این اساس است که مخاطب فعل <اشهد> حضرت عیسی(ع) باشد. نیاوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند می تواند مؤید این احتمال باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 6
6 _ حواریون عیسی ( ع ) تا قبل از نزول مائده ، در مراحل پایین ایمان و فاقد روحیه تسلیم در برابر خدا بودند .
اذ قال الحواریون یعیسی ابن مریم . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 1،2،3،4
1 _ تناول از غذای آسمانی و اطمینان به توانایی خداوند از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی
قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا
2 _ یقین به رسالت عیسی ( ع ) و تبلیغ آن با گواه بودن بر نزول مائده از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی
و نکون علیها من الشهدین
3 _ انگیزه های چهارگانه حواریون ( تغذیه ، اطمینان و . . . ) توجیه آنان برای درخواست نابجای نزول مائده آسمانی *
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین. قالوا نرید ان نأکل منها ... من الشهدین
4 _ اطمینان به واقعی بودن مائده آسمانی انگیزه حواریون از خوردن آن مائده
قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا
عطف <نطمئن> بدون <ان> بر <نأکل> می تواند بیانگر آن باشد که حواریون به این جهت خواهان خوردن از مائده بودند که به متمایز بودن آن از سحر و شعبده پی برده و واقعی بودن آن را لمس کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 114
2 - آل عمران - 3 - 52 - 18
18 _ حواریون ، پیشتازان ایمان به خدا و یاری کردن عیسی ( ع )
قال الحواریّون نحن انصار اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 4،6،8
4 _ دستیابی حواریون به مقام تسلیم و ایمانی راستین در پی پذیرش دعوت خاص خداوند .
قالوا ءامنا
6 _ ایمان خالصانه حواریون از جمله نعمت های ارزانی شده خداوند بر حضرت مسیح ( ع )
اذکر نعمتی . .. و اذ اوحیت إلی الحواریون ان ءامنوا بی و برسولی قالوا ءامنا
امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از سبب نامگذاری حواریون به این نام فرمود: . .. لانهم کانوا مخلصین فی انفسهم و مخلصین لغیرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التذکیر ... . >
_______________________________
عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 79، ح 10، ب 32; نورالثقلین، ج 1، ص 690، ح 435.
8 _ حواریون پس از اظهار ایمان خالصانه ، از خداوند خواستند تا بر نیلشان به مقام تسلیم گواه باشد .
و اذ اوحیت . .. و اشهد باننا مسلمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 5،6،7،9
5 _ حواریون عیسی پیش از داستان مائده نیز از زمره مدعیان ایمان به رسالت عیسی ( ع ) بودند .
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
چنانچه <اتقوا اللّه> فرمان به پرهیز از درخواست معجزه ویژه باشد، مراد از ایمان در <ان کنتم مؤمنین> ایمان به رسالت عیسی(ع) خواهد بود.
6 _ حواریون عیسی ( ع ) تا قبل از نزول مائده ، در مراحل پایین ایمان و فاقد روحیه تسلیم در برابر خدا بودند .
اذ قال الحواریون یعیسی ابن مریم . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
7 _ حواریون عیسی خواهان معجزه ای ویژه ( نزول مائده آسمانی ) علی رغم ادعای ایمان به رسالت مسیح ( ع )
هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
9 _ حضرت مسیح ( ع ) با بیان ناسازگاری درخواست حواریون با ایمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 52 - 25
ص: 115
25 _ حواریون ، یاوران مخلص و پاک عیسی ( ع ) و مبلّغ دین و موعظه کننده مردم
قال الحواریّون نحن انصار اللّه
از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّی الحواریون الحواریین؟ آن حضرت فرمود: . .. لانّهم کانوا مخلَصین فی انفسهم و مخلِصین لغیرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذکیر.
_______________________________
عیون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 79، ح 10 ; علل الشرایع، ج 1، ص 80، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 13
13 _ حواریون حضرت عیسی ( ع ) دوازده مرد بوده اند
و اذ اوحیت إلی الحواریون
از امام رضا(ع) در پاسخ سؤال از تعداد حواریون حضرت عیسی(ع) روایت شده: . .. اما الحواریون فکانوا اثنی عشر رجلا ... . >
_______________________________
توحید صدوق، ص 421، ح 1، ب 65; نورالثقلین، ج 1، ص 690، ح 434.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 3
3 _ حواریون عیسی ( ع ) _ در ابتدای ایمانشان _ بر اندیشه ای ناصواب نسبت به خداوند و توانمندی وی
اذ قال الحواریون . .. هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء
با توجه به اینکه <اذ قال الحواریون . ..> متعلق به <اوحیت> در آیه قبل است می توان نتیجه گرفت که سخن آنان (هل یستطیع ...) در همان ابتدای گرایش آنان به مسیح و قبل از الهام خداوند به آنان بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 9
9 _ حضرت مسیح ( ع ) با بیان ناسازگاری درخواست حواریون با ایمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
ص: 116
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 12
12 - تلاش حواریون به همراه عیسی ( ع ) ، برای هدایت بنی اسرائیل
ف_امنت طائفه من بنی اسرءیل و کفرت طائفه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 52 - 13،14،18،20،22،23،25
13 _ حواریون ، تنها اجابت کنندگان دعوت عیسی ( ع ) ، برای یاری وی در جهت حرکت به سوی خدا
من انصاری الی اللّه قال الحواریّون نحن انصار اللّه
14 _ حواریون در پی دعوت عیسی ( ع ) ، حمایت و ایمان خود را اظهار داشتند .
من انصاری الی اللّه . .. قال الحواریّون نحن انصار اللّه
18 _ حواریون ، پیشتازان ایمان به خدا و یاری کردن عیسی ( ع )
قال الحواریّون نحن انصار اللّه
20 _ درخواست حواریون از عیسی ( ع ) ، مبنی بر شهادت و گواهی او بر مقام تسلیم آنان
امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون
22 _ ایمان و اعتقاد حواریون به رستاخیز و حسابرسی در قیامت *
و اشهد بانّا مسلمون
چون شاهد گرفتن حواریون در دنیا ظاهراً ثمری برای آنان ندارد، لذا این استشهاد برای استفاده در آخرت خواهد بود.
23 _ اعتقاد حواریون به مفید بودن شهادت انبیای الهی در رستاخیز *
و اشهد بانّا مسلمون
25 _ حواریون ، یاوران مخلص و پاک عیسی ( ع ) و مبلّغ دین و موعظه کننده مردم
قال الحواریّون نحن انصار اللّه
از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّی الحواریون الحواریین؟ آن حضرت فرمود: . .. لانّهم کانوا مخلَصین فی انفسهم و مخلِصین لغیرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذکیر.
_______________________________
عیون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 79، ح 10 ; علل الشرایع، ج 1، ص 80، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 5
5 _ اصحاب عیسی ( ع ) ، در برهه ای از زمان دچار کمبود مواد غذایی *
ص: 117
قالوا نرید ان نأکل منها
درخواست نزول مائده به انگیزه تغذیه در صورتی می تواند توجیهی برای آن درخواست به حساب آید که دستیابی به خوراکیها از راههای معمول برای آنان بسیار مشکل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 7،9
7 _ تسلیم در برابر دستورات خداوند و رسولش مسیح ( ع ) از ویژگی های بارز حواریون مسیح
و اشهد باننا مسلمون
جمله <ءامنوا بی و برسولی> حکایت از آن دارد که متعلق <مسلمون> اوامر خدا و رسول او حضرت مسیح است.
9 _ حواریون عیسی ( ع ) از وی خواستند تا به تسلیمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .
قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون
برداشت فوق بر این اساس است که مخاطب فعل <اشهد> حضرت عیسی(ع) باشد. نیاوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند می تواند مؤید این احتمال باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 1،4
1 _ میهمانی بر سفره غذایی آسمانی و نازل شده از جانب خداوند ، درخواست حواریون از عیسی ( ع )
اذ قال الحواریون . .. هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء
کلمه <مائده> به معنای غذا و سفره ای است که بر آن غذا نهاده شده باشد.
4 _ حواریون ، خواستار معجزه ای اختصاصی برای خویش افزون بر سایر معجزات عیسی ( ع )
ان ینزل علینا مائده
کلمه <علینا> به قرینه <نأکل> و <قلوبنا> و <نعلم> و <نکون> در آیه بعد نشانگر این است که حواریون خواستار معجزه ای بودند که تنها خودشان از آن بهره مند گردند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 11
11 _ تبلیغ حقانیت رسالت عیسی ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانی ، تعهد و میثاق حواریون با وی
قالوا . .. و نکون علیها من الشهدین
ص: 118
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 8،9
8 _ حواریون پس از اظهار ایمان خالصانه ، از خداوند خواستند تا بر نیلشان به مقام تسلیم گواه باشد .
و اذ اوحیت . .. و اشهد باننا مسلمون
9 _ حواریون عیسی ( ع ) از وی خواستند تا به تسلیمشان در برابر خدا و رسولش گواه باشد .
قالوا ءامنا و اشهد باننا مسلمون
برداشت فوق بر این اساس است که مخاطب فعل <اشهد> حضرت عیسی(ع) باشد. نیاوردن ربنا و مانند آن در مقام درخواست از خداوند می تواند مؤید این احتمال باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 1،2،4،7،9،14
1 _ میهمانی بر سفره غذایی آسمانی و نازل شده از جانب خداوند ، درخواست حواریون از عیسی ( ع )
اذ قال الحواریون . .. هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء
کلمه <مائده> به معنای غذا و سفره ای است که بر آن غذا نهاده شده باشد.
2 _ حواریون ، در صدد پی بردن به قدرت الهی ، با درخواست مائده آسمانی
هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء
4 _ حواریون ، خواستار معجزه ای اختصاصی برای خویش افزون بر سایر معجزات عیسی ( ع )
ان ینزل علینا مائده
کلمه <علینا> به قرینه <نأکل> و <قلوبنا> و <نعلم> و <نکون> در آیه بعد نشانگر این است که حواریون خواستار معجزه ای بودند که تنها خودشان از آن بهره مند گردند.
7 _ حواریون عیسی خواهان معجزه ای ویژه ( نزول مائده آسمانی ) علی رغم ادعای ایمان به رسالت مسیح ( ع )
هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
9 _ حضرت مسیح ( ع ) با بیان ناسازگاری درخواست حواریون با ایمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
14 _ حواریون عیسی مورد سرزنش وی به خاطر پیشنهاد معجزه ویژه و نزول مائده آسمانی ، علی رغم مشاهده معجزات فراوان
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
آیات پیشین دلالت می کند که عیسی حتی در کودکی و قبل از دعوت مردمان به ایمان، معجزاتی را به مردمان ارائه می کرد. بنابراین می توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسیح(ع) بدین جهت بوده که چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وی درخواست معجزه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 1،2،3
1 _ تناول از غذای آسمانی و اطمینان به توانایی خداوند از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی
قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا
ص: 119
2 _ یقین به رسالت عیسی ( ع ) و تبلیغ آن با گواه بودن بر نزول مائده از انگیزه های حواریون برای درخواست مائده آسمانی
و نکون علیها من الشهدین
3 _ انگیزه های چهارگانه حواریون ( تغذیه ، اطمینان و . . . ) توجیه آنان برای درخواست نابجای نزول مائده آسمانی *
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین. قالوا نرید ان نأکل منها ... من الشهدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 114 - 1
1 _ حضرت مسیح ( ع ) با پذیرش تقاضای حواریون ، از خداوند خواست سفره غذایی از آسمان فرو فرستد .
قال عیسی ابن مریم اللّهم ربنا أنزل علینا مائده من السماء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 115 - 2
2 _ مائده درخواستی حواریون به صورت تدریجی بر آنان فرو فرستاده شد .
قال اللّه انی منزلها علیکم
به کارگیری <منزّل> از مصدر تنزیل می تواند حاکی از آن باشد که اجزاء مائده آسمانی یکجا نازل نشده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 53 - 7
7 _ حواریون از خداوند درخواست کردند که همواره _ در دنیا و آخرت _ ، همراه گواهان ( انبیا ) باشند .
فاکتبنا مع الشاهدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 7
7 - عیسی بن مریم ( ع ) ، از حواریون خواست او را در هدایت خلق به سوی خداوند یاری کنند .
کما قال عیسی ابن مریم للحواریّین من أنصاری إلی اللّه
ص: 120
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 10،13،14
10 _ حواریون عیسی مورد توبیخ وی به خاطر تردیدشان در توانمندی خداوند
هل یستطیع ربک . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
جمله <اتقوا اللّه . ..> حاکی از انتقاد و اعتراض عیسی(ع) به حواریون است ناظر به مطالبی است که از <هل یستطیع ربک ...> به دست می آید که از جمله آنها تردید در توانمندی خداوند است.
13 _ حواریون عیسی مورد سرزنش وی به خاطر رعایت نکردن ادب در یادکردن از نام خدا
هل یستطیع ربک . .. قال اتقوا اللّه
رعایت ادب در مورد آیه این بود که حواریون به جای <ربک> (پروردگارت) بگویند: ربنا
14 _ حواریون عیسی مورد سرزنش وی به خاطر پیشنهاد معجزه ویژه و نزول مائده آسمانی ، علی رغم مشاهده معجزات فراوان
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
آیات پیشین دلالت می کند که عیسی حتی در کودکی و قبل از دعوت مردمان به ایمان، معجزاتی را به مردمان ارائه می کرد. بنابراین می توان گفت انتقاد و اعتراض حضرت مسیح(ع) بدین جهت بوده که چرا با وجود معجزات فراوان باز هم از وی درخواست معجزه دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 4
4 _ اطمینان به واقعی بودن مائده آسمانی انگیزه حواریون از خوردن آن مائده
قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا
عطف <نطمئن> بدون <ان> بر <نأکل> می تواند بیانگر آن باشد که حواریون به این جهت خواهان خوردن از مائده بودند که به متمایز بودن آن از سحر و شعبده پی برده و واقعی بودن آن را لمس کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 8،10
8 _ حواریون عیسیی نامطمئن به توانایی خداوند بر فرستادن مائده ای از آسمان
هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائده من السماء
10 _ حواریون عیسی مورد توبیخ وی به خاطر تردیدشان در توانمندی خداوند
هل یستطیع ربک . .. قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
ص: 121
جمله <اتقوا اللّه . ..> حاکی از انتقاد و اعتراض عیسی(ع) به حواریون است ناظر به مطالبی است که از <هل یستطیع ربک ...> به دست می آید که از جمله آنها تردید در توانمندی خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 6،8
6 _ غلبه گرایش های مادی در حواریون عیسی ( ع ) بر جنبه های معنوی آنان *
قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا
برداشت فوق از تقدیم <نأکل> که اشاره به جنبه مادی دارد، بر <تطمئن> و <نعلم> که از امور معنوی است، استفاده شده است.
8 _ حواریون در آغاز رسالت مسیح ، محروم از ایمان راستین و گرفتار شک و تردید در حقانیت رسالت عیسی ( ع )
قالوا . .. و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 11
11 _ تبلیغ حقانیت رسالت عیسی ( ع ) ، پس از نزول مائده آسمانی ، تعهد و میثاق حواریون با وی
قالوا . .. و نکون علیها من الشهدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 112 - 9
9 _ حضرت مسیح ( ع ) با بیان ناسازگاری درخواست حواریون با ایمان و تقوا در صدد بازداشتن آنان از درخواست نزول مائده
قال اتقوا اللّه ان کنتم مؤمنین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 111 - 2،4،7
2 _ حواریون ، بهره مند از وحی و الهام خداوند
و اذ اوحیت إلی الحواریون
تفسیر <اوحیت> در آیه فوق به الهام خداوند، با فرمایش منقول از امام باقر(ع) تأیید می شود که فرمود: الهموا.
_______________________________
ص: 122
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 350، ح 221; نورالثقلین، ج 1، ص 689، ح 429.
4 _ دستیابی حواریون به مقام تسلیم و ایمانی راستین در پی پذیرش دعوت خاص خداوند .
قالوا ءامنا
7 _ تسلیم در برابر دستورات خداوند و رسولش مسیح ( ع ) از ویژگی های بارز حواریون مسیح
و اشهد باننا مسلمون
جمله <ءامنوا بی و برسولی> حکایت از آن دارد که متعلق <مسلمون> اوامر خدا و رسول او حضرت مسیح است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 115 - 3
3 _ تفضل خداوند بر حواریون با تکرار نزول مائده آسمانی بر ایشان *
قال اللّه انی منزلها علیکم
برداشت فوق بر این اساس است که استعمال <منزّل> از باب تفعیل برای اشاره به کثرت نزول مائده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 4،10
4 - خداوند ، از مؤمنان می خواهد در یاری او مانند حواریون عیسی ( ع ) باشند .
ی_أیّها الذین ءامنوا کونوا أنصار اللّه کما قال عیسی ابن مریم . .. قال الحواریّون
10 - توسعه و گسترش دین ، نیازمند یاران مؤمنی همچون حواریون عیسی ( ع )
قال الحواریّون نحن أنصار اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 6
6 _ غلبه گرایش های مادی در حواریون عیسی ( ع ) بر جنبه های معنوی آنان *
قالوا نرید ان نأکل منها و تطمئن قلوبنا
برداشت فوق از تقدیم <نأکل> که اشاره به جنبه مادی دارد، بر <تطمئن> و <نعلم> که از امور معنوی است، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 115 - 1
1 _ تأکید خداوند بر اجابت دعای حضرت مسیح ( ع ) با فرو فرستادن مائده آسمانی بر حواریون .
ص: 123
قال اللّه انی منزلها علیکم
اسم فاعل <منزّل> حکایت از تحقق نزول مائده دارد نه وعده به نزول آن در آینده یعنی همان گاه که خداوند اجابت دعوت مسیح(ع) را به وی اعلام کرد، مائده آسمانی نیز در حال نزول بسوی حواریون بود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 115 - 9
9 _ نزول نان و گوشت ( مائده آسمانی ) بر حواریین از سوی خداوند پس از درخواست حضرت عیسی ( ع )
قال اللّه انی منزلها علیکم
رسول خدا(ص) در توصیف مائده ای که بر حواریین نازل شد فرمود: نزلت المائده خبزاً و لحماً . .. .
_______________________________
مجمع البیان، ج 3، ص 410; نورالثقلین، ج 1، ص 691، ح 437.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - صف - 61 - 14 - 12
12 - تلاش حواریون به همراه عیسی ( ع ) ، برای هدایت بنی اسرائیل
ف_امنت طائفه من بنی اسرءیل و کفرت طائفه
{حواریون عیسی(ع)}
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 53 - 5
5 _ تصریح حواریون به ایمان به چیزهایی که خداوند فرءوف رستاده ( کتب آسمانی ) و پیروی از رسولش ( عیسی )
ربّنا امنا بما انزلت و اتّبعنا الرسول
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 124
2 - آل عمران - 3 - 52 - 13،14،18،20،22،23،25
13 _ حواریون ، تنها اجابت کنندگان دعوت عیسی ( ع ) ، برای یاری وی در جهت حرکت به سوی خدا
من انصاری الی اللّه قال الحواریّون نحن انصار اللّه
14 _ حواریون در پی دعوت عیسی ( ع ) ، حمایت و ایمان خود را اظهار داشتند .
من انصاری الی اللّه . .. قال الحواریّون نحن انصار اللّه
18 _ حواریون ، پیشتازان ایمان به خدا و یاری کردن عیسی ( ع )
قال الحواریّون نحن انصار اللّه
20 _ درخواست حواریون از عیسی ( ع ) ، مبنی بر شهادت و گواهی او بر مقام تسلیم آنان
امنا باللّه و اشهد بانّا مسلمون
22 _ ایمان و اعتقاد حواریون به رستاخیز و حسابرسی در قیامت *
و اشهد بانّا مسلمون
چون شاهد گرفتن حواریون در دنیا ظاهراً ثمری برای آنان ندارد، لذا این استشهاد برای استفاده در آخرت خواهد بود.
23 _ اعتقاد حواریون به مفید بودن شهادت انبیای الهی در رستاخیز *
و اشهد بانّا مسلمون
25 _ حواریون ، یاوران مخلص و پاک عیسی ( ع ) و مبلّغ دین و موعظه کننده مردم
قال الحواریّون نحن انصار اللّه
از امام رضا (ع) سؤال شد: لم سمّی الحواریون الحواریین؟ آن حضرت فرمود: . .. لانّهم کانوا مخلَصین فی انفسهم و مخلِصین لغیرهم من اوساخ الذنوب بالوعظ و التّذکیر.
_______________________________
عیون اخبارالرضا (ع)، ج 2، ص 79، ح 10 ; علل الشرایع، ج 1، ص 80، ح 1.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 113 - 5
5 _ اصحاب عیسی ( ع ) ، در برهه ای از زمان دچار کمبود مواد غذایی *
قالوا نرید ان نأکل منها
درخواست نزول مائده به انگیزه تغذیه در صورتی می تواند توجیهی برای آن درخواست به حساب آید که دستیابی به خوراکیها از راههای معمول برای آنان بسیار مشکل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 53 - 7
7 _ حواریون از خداوند درخواست کردند که همواره _ در دنیا و آخرت _ ، همراه گواهان ( انبیا ) باشند .
فاکتبنا مع الشاهدین
ص: 125
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 31 - 7
7 _ شنوایی و بینایی و دیگر حواس ، از جلوه های ربوبیت خدا بر انسانها
أمن یملک السمع و الأبصر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 171 - 5
5 - حواس آدمی ( شنوایی ، بینایی و . . . ) از ابزار درک و شناخت اوست .
صم بکم عمی فهم لایعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 9 - 9
9 - انسان ، واجد دو نوع قوه ادراکی ( حسی و باطنی ) است .
و جعل لکم السمع و الأبص_ر و الأفئده
ص: 126
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 88 - 3
3 - نارسایی حس از دریافت همه واقعیت های نظام طبیعت
تحسبها جامده و هی تمرّ
آیه بالا بیانگر این نکته است که حقایقی در جهان طبیعت وجود دارد که حس معمولی بشر از دریافت آن عاجز است; همانند حرکت کوه ها همراه حرکت زمین.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 10 - 6
6 - برخی حالت های روحی و روانی ، در حواس انسان تأثیر بسیار زیادی دارد .
إذ جاءوکم . .. و إذ زاغت الأبص_ر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 19 - 9
9 - حالت روانی مانند ترس ، برخی از حواس انسان را ، از سیستم عادی خارج می سازد و حرکت آن را غیر متعادل می سازد .
فإذا جاء الخوف . .. تدور أعینهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 31 - 5
5 _ شنوایی و بینایی و دیگر حواس انسان ، تحت مالکیت و فرمان خداست .
أمن یملک السمع و الأبصر
کلمه <یملک> می تواند از مصدر <مِلک> (مالک بودن) و نیز می تواند از <مُلک> (فرمانروایی) باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 153 - 12
ص: 127
12 _ مشاهده خداوند با حواس ظاهری ، امری ناممکن و انتظاری بی جاست .
فقالوا أرنا اللّه جهره فأخذتهم الصعقه بظلمهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 31 - 6
6 _ شنوایی و بینایی ، از مهمترین و کارآمدترین قوای موجود در انسان
أمن یملک السمع و الأبصر
گزینش دو قوه <شنوایی> و <بینایی>، از میان دیگر قوا، مفید برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 31 - 9
9 _ نقش حس و مشاهده عینی در فراگیری و شناخت
فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 78 - 7
7- حس و تجربه ( شنیدن و دیدن ) ، زمینه شکوفایی ادراک و دانش های بشر *
و جعل لکم السمع و الأبص_ر و الأفئده
این برداشت بدان احتمال است که تقدم <السمع و الأبصار> بر <الأفئده> اشاره به مطلب مذکور داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 78 - 3
3 - دریافت های حسی ، زمینه ساز شناخت ها و ادراکات عقلانی
و هو الذی أنشأ لکم السمع و الأبص_ر و الأفئده
آمدن <سمع> و <أبصار> پیش از <افئده> می تواند بیانگر مطلب فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 52 - 6
6 - حواس ظاهری ، همانند شنوایی ، از ابزار شناخت است .
ص: 128
لاتسمع الصمّ الدعاء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 21 - 4
4 - حس ، عقل و وحی ، ابزار اصلی دریافت معارف صحیح *
أشهدوا خلقهم . .. ما لهم بذلک من علم ... أم ءاتین_هم کت_بًا
برداشت یاد شده بدین احتمال است که آیات سه گانه، اشاره به این نکته داشته باشد که مشرکان در ادعای خویش، به هیچ یک از منابع اصلی معرفت (حس، عقل و وحی) متکی نیستند و در نتیجه می توان استفاده کرد که ابزار شناخت، وحی، حس و عقل می باشد.
ص: 129
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 3
3 - حوران بهشتی ، همواره و در هر لحظه آماده پذیرایی و کام دهی
حور مقصورت فی الخیام
پرده نشینی و ماندگاری در خیمه ها، ممکن است اشاره به این نکته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 74 - 1
1 - حوریان بهشتی ، مصون از لمس هر بیگانه
لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 36 - 1
1 - حوران در بهشت اصحاب الیمین ، همواره باکره بوده و تغییری در آنها پیدا به وجود نخواهد آمد .
فجعلن_هنّ أبکارًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 2
ص: 130
2 - در بهشت اصحاب الیمین ، حوران همه در سن و سال برابراند ( همگی دوشیزگانی جوان اند ) .
أترابًا
<تِرْب> (مفرد <أتراب>) به زنی اطلاق می شود که در مقایسه با دیگری از نظر سنی برابر باشد. گفتنی است که برداشت یاد شده بر این اساس است که حوران بهشتی با یکدیگر مقایسه شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 3
3 - حوران بهشتی ، همواره و در هر لحظه آماده پذیرایی و کام دهی
حور مقصورت فی الخیام
پرده نشینی و ماندگاری در خیمه ها، ممکن است اشاره به این نکته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 58 - 1
1 - حوریان بهشتی ، موجوداتی زیبا و جذاب همچون یاقوت و مرجان
کأنّهنّ الیاقوت و المرجان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 23 - 1
1 - حوران بهشتی ، در نهایت صفا و طراوت همچون مروارید نهفته در صدف
و حور عین . کأمث_ل اللؤلؤ المکنون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 54 - 4
4- همسران بهشتی تقواپیشگان ( حوریان ) ، دارای بدنی سفید و چشمانی جذاب و دلربا
و زوّجن_هم بحور عین
<حور> (جمع <حوراء>); یعنی، زنانی که سیاهی چشم او کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً نمایان بوده و بدنی سفید داشته
ص: 131
باشند. <عین> (جمع <عیناء>); یعنی، زنان فراخ چشم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 57 - 1
1 - حوریان زیبا ، جذاب و پاکدامن بهشت ، نعمتی غیرقابل انکار و تکذیب ناپذیر
فیهنّ ق_صرت الطرف . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 58 - 1
1 - حوریان بهشتی ، موجوداتی زیبا و جذاب همچون یاقوت و مرجان
کأنّهنّ الیاقوت و المرجان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 59 - 1
1 - زیبایی و جذابیت حوریان ، نعمتی انکارناپذیر و غیر قابل تکذیب
کأنّهنّ الیاقوت و المرجان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 1
1 - حوریان بهشتی ، دارای چشمانی سیاه و بسیار جذاب
حور مقصورت فی الخیام
<حوراء> (جمع <حور>) در وصف چشم آورده می شود; چشمی که سفیدی آن در نهایت سفیدی و سیاهی آن در نهایت سیاهی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 73 - 2
2 - حوریان جذاب و مستور در خیمه های بهشت ، نمودی از ربوبیت الهی نسبت به جن و انس
حور مقصورت فی الخیام . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 2
2 - در بهشت اصحاب الیمین ، حوران همه در سن و سال برابراند ( همگی دوشیزگانی جوان اند ) .
ص: 132
أترابًا
<تِرْب> (مفرد <أتراب>) به زنی اطلاق می شود که در مقایسه با دیگری از نظر سنی برابر باشد. گفتنی است که برداشت یاد شده بر این اساس است که حوران بهشتی با یکدیگر مقایسه شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 33 - 1،6
1 - تقواپیشگان در بهشت ، بهره مند از حوریانی نورس و نار پستان
کواعب
<کاعب> (مفرد <کواعب>) به زنی گفته می شود که پستان هایش برجسته شده باشد. (لسان العرب)
6 - < عن أبی جعفر ( ع ) فی قوله . . . < و کواعب أتراباً > أی الفتیات الناهدات ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند . .. <و کواعب أتراباً> روایت شده که فرمود: یعنی دختران نوجوانی که پستان های آنان برآمده است>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 54 - 4
4- همسران بهشتی تقواپیشگان ( حوریان ) ، دارای بدنی سفید و چشمانی جذاب و دلربا
و زوّجن_هم بحور عین
<حور> (جمع <حوراء>); یعنی، زنانی که سیاهی چشم او کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً نمایان بوده و بدنی سفید داشته باشند. <عین> (جمع <عیناء>); یعنی، زنان فراخ چشم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 56 - 3
3 - باغ های بهشت ، مزین به حوریان خمارچشم مصون مانده از دست هر بیگانه
فیهنّ ق_صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
برداشت بالا بدین احتمال است که <قاصرات الطرف> کنایه از چشم خمار باشد که در نتیجه خماری پلک ها بهم نزدیک شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 35 - 3
ص: 133
3- بهشت اصحاب الیمین و حوریان آن ، از پیش آفریده شده است .
إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً
به کارگیری فعل ماضی <أنشأناهنّ>، بیانگر مطلب یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 70 - 1،5
1 - حوریان بهشتی ، علاوه بر صورت زیبا ، برخوردار از اخلاق و سیرتی بس نیک
فیهنّ خیرت حسان
<خیرات> وصف حوریان بهشتی و بیانگر ارزش های اخلاقی و معنوی است. <حسان> نیز وصف دیگر و بیانگر ارزش های صوری و ظاهری است.
5 - < قال رسول اللّه ( ص ) : . . . < فیهنّ خیرات حسان > یعنی خیرات الأخلاق حسان الوجوه . . . ;
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: . ..<...خیرات حسان>; یعنی، نیک خویان و زیباصورتان...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 71 - 1،2
1 - حوریان نیک سیرت و زیباصورت بهشت ، از نعمت های انکارناپذیر و غیرقابل تکذیب
فیهنّ خیرت حسان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
2 - خلق حوریان نیک سیرت و زیباصورت بهشتی ، جلوه ای از ربوبیت پروردگار نسبت به جن و انس
فیهنّ خیرت حسان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 1
1 - حوران بهشت ، طنّاز ، بسیار خندان و عاشق و شیفته شوهرانشان
عربًا
<عُرُب> جمع <عَروب> است و <عروب> به زنی گفته می شود که: طنّاز، عشوه گر، عاشق شوهر، فروتن برای وی و بسیار خندان باشد (قاموس المحیط).
ص: 134
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 1
1 - حوریان بهشتی ، دارای چشمانی سیاه و بسیار جذاب
حور مقصورت فی الخیام
<حوراء> (جمع <حور>) در وصف چشم آورده می شود; چشمی که سفیدی آن در نهایت سفیدی و سیاهی آن در نهایت سیاهی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 5
5 - < عن جعفربن محمد عن أبیه ( رضی اللّه عنه ) قال رسول اللّه فی قوله < عرباً > قال : کلامهنّ عربیّ ;
از امام صادق(ع) از پدرش(ع) از رسول خدا(ص) روایت شده که درباره <عرباً> در کلام خدا فرمود: [یعنی ]سخن گفتن آنان عربی است>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 57 - 1
1 - حوریان زیبا ، جذاب و پاکدامن بهشت ، نعمتی غیرقابل انکار و تکذیب ناپذیر
فیهنّ ق_صرت الطرف . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 58 - 1
1 - حوریان بهشتی ، موجوداتی زیبا و جذاب همچون یاقوت و مرجان
کأنّهنّ الیاقوت و المرجان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 59 - 1
1 - زیبایی و جذابیت حوریان ، نعمتی انکارناپذیر و غیر قابل تکذیب
کأنّهنّ الیاقوت و المرجان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
ص: 135
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 70 - 1،5
1 - حوریان بهشتی ، علاوه بر صورت زیبا ، برخوردار از اخلاق و سیرتی بس نیک
فیهنّ خیرت حسان
<خیرات> وصف حوریان بهشتی و بیانگر ارزش های اخلاقی و معنوی است. <حسان> نیز وصف دیگر و بیانگر ارزش های صوری و ظاهری است.
5 - < قال رسول اللّه ( ص ) : . . . < فیهنّ خیرات حسان > یعنی خیرات الأخلاق حسان الوجوه . . . ;
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: . ..<...خیرات حسان>; یعنی، نیک خویان و زیباصورتان...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 71 - 1،2
1 - حوریان نیک سیرت و زیباصورت بهشت ، از نعمت های انکارناپذیر و غیرقابل تکذیب
فیهنّ خیرت حسان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
2 - خلق حوریان نیک سیرت و زیباصورت بهشتی ، جلوه ای از ربوبیت پروردگار نسبت به جن و انس
فیهنّ خیرت حسان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 1
1 - حوریان بهشتی ، دارای چشمانی سیاه و بسیار جذاب
حور مقصورت فی الخیام
<حوراء> (جمع <حور>) در وصف چشم آورده می شود; چشمی که سفیدی آن در نهایت سفیدی و سیاهی آن در نهایت سیاهی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 35 - 1
1 - حوران بهشتی ، در اوج زیبایی و کمال
إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً
نسبت دادن <إنشاء> به ضمیر متکلم مع الغیر _ که برای بیان عظمت است _ و نیز نکره آوردن <إنشاءً> _ که آن نیز دلالت بر عظمت دارد _ حاکی از آن است که خداوند، با قدرت بی مانند خود در زیبایی و کمال حوران بهشتی از چیزی فروگذاری نکرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 33 - 2
2 - حوریان بهشتی ، در زیبایی بر یکدیگر برتری ندارند .
أترابًا
ص: 136
<أتراب>، جمع <ترب> بر وزن <مصر> است. کسانی که تولد هم زمان داشته باشند، <ترب> یکدیگرند و چون حوریان بهشتی تولد ندارند، مراد از <ترب> در مورد آنان، همسانی در شمایل و صفات جذاب است. (اقتباس از لسان العرب)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 54 - 4
4- همسران بهشتی تقواپیشگان ( حوریان ) ، دارای بدنی سفید و چشمانی جذاب و دلربا
و زوّجن_هم بحور عین
<حور> (جمع <حوراء>); یعنی، زنانی که سیاهی چشم او کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً نمایان بوده و بدنی سفید داشته باشند. <عین> (جمع <عیناء>); یعنی، زنان فراخ چشم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 3
3 - حوران بهشت ، با شوهرانشان از نظر سنی برابراند .
أترابًا
برداشت بالا بر این اساس است که حوران با شوهرانشان مقایسه شده باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 54 - 4
4- همسران بهشتی تقواپیشگان ( حوریان ) ، دارای بدنی سفید و چشمانی جذاب و دلربا
و زوّجن_هم بحور عین
<حور> (جمع <حوراء>); یعنی، زنانی که سیاهی چشم او کاملاً مشکی و سفیدی آن کاملاً نمایان بوده و بدنی سفید داشته باشند. <عین> (جمع <عیناء>); یعنی، زنان فراخ چشم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 137
18 - رحمن - 55 - 56 - 3
3 - باغ های بهشت ، مزین به حوریان خمارچشم مصون مانده از دست هر بیگانه
فیهنّ ق_صرت الطرف لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
برداشت بالا بدین احتمال است که <قاصرات الطرف> کنایه از چشم خمار باشد که در نتیجه خماری پلک ها بهم نزدیک شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 57 - 1
1 - حوریان زیبا ، جذاب و پاکدامن بهشت ، نعمتی غیرقابل انکار و تکذیب ناپذیر
فیهنّ ق_صرت الطرف . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 2،5
2 - حوریان بهشتی ، مستور در خیمه ها و پنهان از دید مردان بیگانه
حور مقصورت فی الخیام
5 - < عن الحلبی قال : سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ < . . .حور مقصورات فی الخیام > قال الحور هنّ البیض المضمومات [ المضمرات ] [ المصونات ] المخدّرات فی خیام الدرّ و الیاقوت و المرجان . . . ;
حلبی می گوید از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ <. ..حور مقصورات فی الخیام> سؤال نمودم، فرمود: [آن ]حوریان همان سفیداندامانی هستند که پرده نشین در خیمه هایی از دُرّ، یاقوت و مرجان می باشند...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 73 - 2
2 - حوریان جذاب و مستور در خیمه های بهشت ، نمودی از ربوبیت الهی نسبت به جن و انس
حور مقصورت فی الخیام . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 75 - 1،2
1 - حوریان عفیف و پاکدامن بهشتی ، از نعمت های انکارناپذیر و غیرقابل تکذیب الهی
لم یطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
2 - حوریان باطراوت و پاکدامن بهشتی ، نمودی از ربوبیت الهی نسبت به جن و انس
لم یطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 23 - 2
2 - حوران بهشتی ، در نهایت پاکدامنی بوده و دست هیچ بیگانه ای آنان را لمس نکرده و چشم بیگانه ای آنها را ندیده است .
ص: 138
و حور عین . کأمث_ل اللؤلؤ المکنون
تشبیه حوران بهشتی به مرواریدهای نهفته در صدف، می تواند کنایه از مطلب بالا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 1
1 - حوران بهشت ، طنّاز ، بسیار خندان و عاشق و شیفته شوهرانشان
عربًا
<عُرُب> جمع <عَروب> است و <عروب> به زنی گفته می شود که: طنّاز، عشوه گر، عاشق شوهر، فروتن برای وی و بسیار خندان باشد (قاموس المحیط).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 70 - 1،5
1 - حوریان بهشتی ، علاوه بر صورت زیبا ، برخوردار از اخلاق و سیرتی بس نیک
فیهنّ خیرت حسان
<خیرات> وصف حوریان بهشتی و بیانگر ارزش های اخلاقی و معنوی است. <حسان> نیز وصف دیگر و بیانگر ارزش های صوری و ظاهری است.
5 - < قال رسول اللّه ( ص ) : . . . < فیهنّ خیرات حسان > یعنی خیرات الأخلاق حسان الوجوه . . . ;
از رسول خدا(ص) روایت شده که فرمود: . ..<...خیرات حسان>; یعنی، نیک خویان و زیباصورتان...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 71 - 2
2 - خلق حوریان نیک سیرت و زیباصورت بهشتی ، جلوه ای از ربوبیت پروردگار نسبت به جن و انس
فیهنّ خیرت حسان . فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 35 - 1
1 - حوران بهشتی ، در اوج زیبایی و کمال
إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً
نسبت دادن <إنشاء> به ضمیر متکلم مع الغیر _ که برای بیان عظمت است _ و نیز نکره آوردن <إنشاءً> _ که آن نیز دلالت بر
ص: 139
عظمت دارد _ حاکی از آن است که خداوند، با قدرت بی مانند خود در زیبایی و کمال حوران بهشتی از چیزی فروگذاری نکرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 3
3 - حوران بهشتی ، همواره و در هر لحظه آماده پذیرایی و کام دهی
حور مقصورت فی الخیام
پرده نشینی و ماندگاری در خیمه ها، ممکن است اشاره به این نکته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 35 - 1
1 - حوران بهشتی ، در اوج زیبایی و کمال
إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً
نسبت دادن <إنشاء> به ضمیر متکلم مع الغیر _ که برای بیان عظمت است _ و نیز نکره آوردن <إنشاءً> _ که آن نیز دلالت بر عظمت دارد _ حاکی از آن است که خداوند، با قدرت بی مانند خود در زیبایی و کمال حوران بهشتی از چیزی فروگذاری نکرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 2
2 - حوریان بهشتی ، مستور در خیمه ها و پنهان از دید مردان بیگانه
حور مقصورت فی الخیام
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 36 - 4
ص: 140
4 - باقی ماندن حوران بهشت بر دوشیزگی ، معلول اراده الهی درباره آنان
فجعلن_هنّ أبکارًا
از آن جایی که ممکن بود مسأله <همواره باکره ماندن> در ذهن مخاطبان صدراسلام غیر قابل باور جلوه کند، خداوند آن را به خواست خود نسبت داده و فرموده است: این را ما اراده کرده ایم و اراده ما تخلف ناپذیر است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 75 - 2
2 - حوریان باطراوت و پاکدامن بهشتی ، نمودی از ربوبیت الهی نسبت به جن و انس
لم یطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 54 - 1
1- ازدواج با حوریان بهشتی ، نعمتی الهی برای متقین
کذلک و زوّجن_هم بحور عین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 73 - 1
1 - حوریان مستور در خیمه های بهشت ، از نعمت های انکارناپذیر پروردگار و غیرقابل تکذیب
حور مقصورت . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 75 - 1
1 - حوریان عفیف و پاکدامن بهشتی ، از نعمت های انکارناپذیر و غیرقابل تکذیب الهی
لم یطمثهنّ إنس قبلهم . .. فبأیّ ءالآء ربّکما تکذّبان
ص: 141
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 35 - 2
2 - حوران بهشتی ، جلوه قدرت و عظمت خداوند
إنّا أنشأن_هنّ إنشاءً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 38 - 2
2 - حوریان بهشت ، پاداش الهی به اصحاب الیمین
إنّا أنشأن_هنّ . .. لأصح_ب الیمین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 56 - 6
6 - حوریان بهشتی ، زنانی غیر از همسران دنیوی بهشتیان
لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
تعبیر <لم یطمثهنّ إنس. ..> می رساند که اصولاً حوریه های بهشت، سابقه ارتباط هیچ موجودی را نداشته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 72 - 5
5 - < عن الحلبی قال : سألت أباعبداللّه عن قول اللّه عزّوجلّ < . . .حور مقصورات فی الخیام > قال الحور هنّ البیض المضمومات [ المضمرات ] [ المصونات ] المخدّرات فی خیام الدرّ و الیاقوت و المرجان . . . ;
حلبی می گوید از امام صادق(ع) از سخن خداوند عزّوجلّ <. ..حور مقصورات فی الخیام> سؤال نمودم، فرمود: [آن ]حوریان همان سفیداندامانی هستند که پرده نشین در خیمه هایی از دُرّ، یاقوت و مرجان می باشند...>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - رحمن - 55 - 74 - 1،3
1 - حوریان بهشتی ، مصون از لمس هر بیگانه
لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
3 - حوران بهشتی ، زنانی غیر از همسران دنیایی بهشتیان
لم یطمثهنّ إنس قبلهم و لاجانّ
تعبیر <لم یطمثهنّ إنس قبلهم. ..> می رساند که اصولاً حوریان بهشتی، سابقه ارتباط با هیچ موجودی را نداشته اند.
ص: 142
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 23 - 3
3 - حوران بهشتی ، غیر از همسران دنیوی بهشتیان اند .
کأمث_ل اللؤلؤ المکنون
در صورتی که تشبیه به <لؤلؤ مکنون> کنایه از این باشد که هیچ بیگانه ای، حوران بهشتی را قبلاً لمس نکرده; معلوم می شود که آنها زنانی غیر از زنان دنیوی اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 36 - 1
1 - حوران در بهشت اصحاب الیمین ، همواره باکره بوده و تغییری در آنها پیدا به وجود نخواهد آمد .
فجعلن_هنّ أبکارًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 1،3
1 - حوران بهشت ، طنّاز ، بسیار خندان و عاشق و شیفته شوهرانشان
عربًا
<عُرُب> جمع <عَروب> است و <عروب> به زنی گفته می شود که: طنّاز، عشوه گر، عاشق شوهر، فروتن برای وی و بسیار خندان باشد (قاموس المحیط).
3 - حوران بهشت ، با شوهرانشان از نظر سنی برابراند .
أترابًا
برداشت بالا بر این اساس است که حوران با شوهرانشان مقایسه شده باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 33 - 2
2 - حوریان بهشتی ، در زیبایی بر یکدیگر برتری ندارند .
أترابًا
<أتراب>، جمع <ترب> بر وزن <مصر> است. کسانی که تولد هم زمان داشته باشند، <ترب> یکدیگرند و چون حوریان بهشتی تولد ندارند، مراد از <ترب> در مورد آنان، همسانی در شمایل و صفات جذاب است. (اقتباس از لسان العرب)
ص: 143
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 1
1 - حوران بهشت ، طنّاز ، بسیار خندان و عاشق و شیفته شوهرانشان
عربًا
<عُرُب> جمع <عَروب> است و <عروب> به زنی گفته می شود که: طنّاز، عشوه گر، عاشق شوهر، فروتن برای وی و بسیار خندان باشد (قاموس المحیط).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - واقعه - 56 - 37 - 2
2 - در بهشت اصحاب الیمین ، حوران همه در سن و سال برابراند ( همگی دوشیزگانی جوان اند ) .
أترابًا
<تِرْب> (مفرد <أتراب>) به زنی اطلاق می شود که در مقایسه با دیگری از نظر سنی برابر باشد. گفتنی است که برداشت یاد شده بر این اساس است که حوران بهشتی با یکدیگر مقایسه شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 33 - 3
3 - تقواپیشگان ، برخوردار از هم نشینی صمیمانه حوریان جوان در بهشت
أترابًا
در <معجم مقاییس اللغه>، <تِرْب> با <خِدْن> (دوست و همراه) به یک معنا گرفته شده است.
ص: 144
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 53 - 21
21 - حیای آدمی ، مانع انجام برخی کار ها است .
إنّ ذلکم کان یؤذی النبیّ فیستحیی منکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 108 - 1،3،4
1 _ خیانت پیشگان گنهکار ، علی رغم شرم از مردم ، از خدا شرم و پروایی ندارند .
یستخفون من الناس و لایستخفون من اللّه
چون <استخفاء> (پنهان سازی) از خداوند مقدور نیست تا نهی و یا مذمتی به فعل و یا ترک آن تعلق گیرد; بنابراین <استخفاء> می تواند کنایه از <استحیاء> (شرم کردن) باشد.
3 _ خداوند ، سزاوارترین ناظری است که هنگام گناه باید از او شرم کرد .
یستخفون من الناس و لایستخفون من اللّه و هو معهم
4 _ کسانی که از مردم شرم می کنند ، ولی از خدا شرمی ندارند ، مورد سرزنش خداوند هستند .
یستخفون من الناس و لایستخفون من اللّه و هو معهم
ص: 145
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 108 - 1،4
1 _ خیانت پیشگان گنهکار ، علی رغم شرم از مردم ، از خدا شرم و پروایی ندارند .
یستخفون من الناس و لایستخفون من اللّه
چون <استخفاء> (پنهان سازی) از خداوند مقدور نیست تا نهی و یا مذمتی به فعل و یا ترک آن تعلق گیرد; بنابراین <استخفاء> می تواند کنایه از <استحیاء> (شرم کردن) باشد.
4 _ کسانی که از مردم شرم می کنند ، ولی از خدا شرمی ندارند ، مورد سرزنش خداوند هستند .
یستخفون من الناس و لایستخفون من اللّه و هو معهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انفطار - 82 - 11 - 6
6 - < قال رسول اللّه ( ص ) إنّ اللّه ینهاکم عن التعرّی فاستحیوا من ملائکه اللّه الذین معکم الکرام الکاتبین الذین لایفارقونکم إلاّ عند ثلاث حاجات الغائط و الجنابه و الغسل ;
رسول خدا(ص) فرمود: خداوند شما را از عریان بودن نهی فرموده است. پس حیا کنید از فرشتگان خدا که با شما هستند; همان <کرام الکاتبین> که ارجمند و نویسنده اعمال اند. آنان که از شما جدا نمی شوند; مگر در سه مورد که رفع نیاز می کنید: هنگام تخلّی، جنابت و غسل>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 26 - 4
4 - شرم و حیا نباید آدمی را از بیان حقایق دینی باز دارد .
إن اللّه لایستحی أن یضرب مثلا ما بعوضه
افعال خداوند از منبع لایزال علم و حکمت، صادر گردیده است و آنچه از افعال خداوند در قرآن بیان گردیده برای ماقابل تأسی است (جز مواردی که ممکن نیست مانند <خلق>). بر این اساس از جمله <لایستحیی> می توان این درس را گرفت که: در بیان حقایق نباید از چیزی شرم کرد.
ص: 146
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 53 - 25
25 - در بیان حق ، نباید شرم و حیا داشت .
و اللّه لایستحیی من الحقّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 26 - 3
3 - خداوند در تبیین حقیقت از تمثیل به حشره ای همانند پشه ، پروا و شرمی ندارد .
إن اللّه لایستحی أن یضرب مثلا ما بعوضه فما فوقها
<استحیاء> از <حیاء> به معنای خجالت کشیدن و شرم کردن است و <بعوضه> به معنای پشه می باشد.
ص: 147
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 145 - 4،6
4 _ نه جهاد و پایداری در راه خدا مرگ آور است و نه گریز و رویگردان از آن زندگی بخش
و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا
چون آیات قبل و بعد درباره جهاد و مبارزه است، این آیه اشاره دارد به نفی پندار کسانی که جنگ را عامل کشته شدن و ترک حضور در صحنه پیکار را باعث ادامه حیات می دانستند. بنابراین، جنگ، تعیین کننده مرگ و زندگی نخواهد بود.
6 _ قوانین حاکم بر حیات و مرگ موجودات ، برخاسته از اراده و حاکمیّت خداوند
و ما کان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه کتاباً مؤجّلا
چون عوامل و اسبابی برای مرگ و حیات در جریان است، و این آیه مرگ را به اذن الهی می داند، بنابراین به این نتیجه می رسیم که عوامل و اسبابِ مرگ و حیات، در تحت اراده الهی است و به اذن او عمل می کند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 8
8 _ اندیشه های جاهلانه درباره مرگ و حیات ( حاکمیّت عوامل مادّی بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت کفرپیشگان ، به هنگام قیامت
لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسره فی قلوبهم
برخی از مفسّران برآنند که زمان حسرت مطرح شده در آیه، قیامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 169 - 1،3،6،8،11،12
1 _ مرده پنداشتن کشته شدگان در راه خدا ( شهدا ) از سوی برخی ، و نهی خداوند از این پندار
و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتا
ص: 148
3 _ شهیدان راه خدا ، زنده و برخوردار از روزی در پیشگاه پروردگار خویش
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
در برداشت فوق <عند ربّهم>، متعلق به <یرزقون> گرفته شده است.
6 _ برخورداری شهیدان از حیاتی ویژه در عالم پس از مرگ ( برزخ )
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
نکره بودن کلمه <احیآء> اشاره به این معنا دارد که حیات شهیدان حیاتی است که برای انسانها در دنیا ناشناخته است. بنابراین حیاتی ویژه خواهد بود.
8 _ تفاوت زندگی و حیات شهدا با دیگر انسان ها ، در عالم پس از مرگ ( برزخ )
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
چون از نظر قرآن دیگر مردگان نیز از حیات برزخی برخوردارند، مطرح کردن حیات ویژه برای شهیدان، حکایت از تفاوت این دو حیات دارد.
11 _ وجود رابطه میان حیات و رزق ، حتّی در عالم برزخ
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
12 _ حیات شهیدان و چگونگی آن فراتر از درک مردمان عادی و تنها در خور فهم کسانی همچون پیامبر ( ص ) *
و لا تحسبنّ . .. عند ربّهم یرزقون
از اینکه خداوند در آیات قبل همه مؤمنان را مخاطب قرار می دهد ولی در این آیه تنها خطابش را متوجّه پیامبر (ص) (و لا تحسبن به صیغه مفرد) کرده، می تواند اشاره به این معنا باشد که مضمون این آیه یعنی حیات شهیدان پس از شهادت، تنها در خور فهم پیامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 16 - 4
4 - بعید شمردن حیات دوباره انسان ها پس از مرگ ، عامل انکار معاد از سوی مشرکان
أءذا متنا و کنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمبعوثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 31 - 10
10 _ محدود دانستن حیات در تنگنای زندگی مادی دنیا، موجب حسرت و اندوه عمیق در قیامت می شود.
و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا . .. حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا
ص: 149
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 55 - 2
2 - مطالعه جریان مرگ ، حیات ، نظام آفرینش و روند تحولات تاریخ ، راهگشای انسان به سوی جهان بینی الهی
فبأیّ ءالاء ربّک تتماری
از ارتباط این آیه با آیات پیشین _ به وسیله فای تفریع _ مطلب بالا استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 4 - 3
3 - اندیشه در چگونگی پیدایش حیات و نیروی حس و ادراک در موجودات زنده ، زمینه ره یابی به نشانه های متقن الهی
و فی خلقکم و ما . .. ءای_ت لقوم یوقنون
طرح خلقت انسان و جنبندگان، به عنوان زمینه ره یابی به یقین، می تواند نظر به جنبه زنده بودن و حس و شعور داشتن آنها داشته باشد; چه این که پیدایش این امور، در متن نظام مادی طبیعت، آیتی بزرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 3
3 - تفکر آدمی در آفرینش حیات و مرگ خویش ، وادار کننده وی به ایمان و باور به خدای یکتاست .
کیف تکفرون باللّه و کنتم أموتاً فأحیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 52 - 13
13 - تأثیرپذیری از آیات روشن الهی در جهان طبیعت ، مستلزم داشتن حیات و شعور انسانی است .
اللّه الذی یرسل الری_ح . .. فإنّک لاتسمع الموتی
ص: 150
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 49 - 7
7 _ زندگی بشر ، مرهون حیات زمین ( وجود گیاهان و نباتات ) و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) است .
و أنزلنا . .. لنحیی به بلده میتًا و نسقیه ممّا خلقنا أنع_مًا و أناسیّ
برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که تقدم <بلده میتاً> و <أنعاماً> بر <أناسیّ> از نوع تقدم علت بر معلول و سبب بر مسبب باشد. گفتنی است برخی از مفسران (مانند زمخشری در کتاب الکشاف) نکته یاد شده را یادآور شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - نوح - 71 - 27 - 3،4
3 - تداوم حیات قوم کافر و گمراه گر نوح ، موجب گمراهی بندگان خدا و مؤمنان می شد .
إنّک إن تذرهم یضلّوا عبادک
4 - در صورت تداوم حیات قوم کافر و گمراه گر نوح ، تمامی فرزندان و نسل بعدی آنان ، به کفر ، نافرمانی خدا و تبه کاری روی می آوردند .
و لایلدوا إلاّ فاجرًا کفّارًا
<فاجر> به افراد نافرمان، معصیت کار و زناکار گفته می شود. در این آیه دو معنای اول و دوم مراد است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - حاقه - 69 - 46 - 3
3 - زنده ماندن پیامبر ( ص ) پس از ادعای نبوت ، دلیل صدق رسالت و درستی ادعای آن حضرت است .
و لو تقوّل علینا . .. لقطعنا منه بالوتین
خداوند، مجازات مرگ را برای پیامبر(ص) در صورت دروغ بستن بر خدا مقرر فرمود. این مطلب می تواند گویای این حقیقت باشد که زندگانی آن حضرت پس از ادعای نبوت، گواه صدق ادعای ایشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 82 - 5
ص: 151
5 - توجه به آفرینش انسان و استمرار مرگ و حیات در زمین ، زداینده هر گونه تردید و دو دلی نسبت به معاد و حیات مجدد انسان
و هو الذی أنشأ لکم السمع . .. و هو الذی یحی و یمیت ... أفلاتعقلون ... قالوا أءذا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 54 - 6
6 - تردید جدی نسبت به قیامت و حیات اخروی ، زمینه ساز بی اعتنایی انسان به اصول عقلی و ملاک های عقلایی و فطری
قل أرءیتم إن کان من عند اللّه . .. فی شقاق بعید... ألا إنّهم فی مریه
ارتباط این آیه با آیات پیشین _ که در یک سیاق قرار دارند _ نشان می دهد که اگر آیات علمی و داوری های عقلی و فطری نتواند کسی را در برابر حقانیت خدا و وحی متقاعد کند، ریشه آن را باید در ناباوری او به استمرار حیات و مسؤولیت انسان جستوجو کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 100 - 5
5 _ وابستگی به خانه و سرزمین ، از موانع هجرت در راه خدا
و من یخرج من بیته مهاجراً الی اللّه و رسوله
تکیه بر خروج از خانه (یخرج من بیته)، اشاره به این دارد که وابستگی آدمیان به خانه و کاشانه، عامل ترک هجرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 94 - 7
7_ خانواده یعقوب ، اظهارات او را درباره زنده بودن یوسف ( ع ) ، انکار می کردند .
قال أبوهم . .. لولا أن تفنّدون
روشن است که جمله <إنی لأجد . ..> نمی تواند بیانگر جواب <لولا ...> باشد ; زیرا یعقوب(ع) را چه به سستی اندیشه متهم می کردند یا نمی کردند، بوی یوسف(ع) را شنیده بود. بنابراین جواب شرط محذوف است و قرینه های حالی و مقامی می تواند مؤید این احتمال باشد که جواب شرط جمله ای است نظیر <لما کذبتمونی و ...> (مرا تکذیب نمی کردید و نزدیک بودن وصال یوسف(ع) را باور می کردید).
ص: 152
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 95 - 1
1_ بستگان یعقوب باور به زنده بودن یوسف ( ع ) را خطای دیرینه یعقوب ( ع ) و اصرار بر آن را برخاسته از کژاندیشی می شمردند .
إنک لفی ضل_لک القدیم
مقصود فرزندان و بستگان یعقوب از خطای دیرینه وی (ضلالک القدیم) می تواند اعتقاد او به زنده بودن یوسف(ع) و یا برتر دانستن وی بر دیگر فرزندان باشد. هر چند بعید نیست که هر دو معنا نیز مراد باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 154 - 5
5 - اندیشه ها ، از درک زنده بودن شهیدان ناتوان است .
بل أحیاء و لکن لاتشعرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 74 - 7
7 _ برتری و اصالت حیات آخرت نسبت به دنیا
الّذین یشرون الحیوه الدّنیا بالاخره
چون برای به دست آوردن حیات اخروی _ در مواقع لزوم _ باید از حیات دنیوی چشم پوشید، معلوم می شود اصالت با حیات اخروی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 26 - 4،5
4_ حیات دنیا در قیاس با حیات اخروی جز توشه ای اندک نیست .
و ما الحیوه الدنیا فی الأخره إلاّ مت_ع
حرف <فی> در <فی الأخره> به معنای مقایسه است. <متاع> به معنای کالا و هر آنچه در زندگی از آن بهره می برند است. نکره آوردن آن برای رساندن قلّت می باشد.
5_ حیات اخروی ، حیاتی ارجمند و پربهاست .
و ما الحیوه الدنیا فی الأخره إلاّ مت_ع
ص: 153
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 19 - 6
6- حیات اخروی ، حیاتی برتر از دنیاست و دستیابی به آن ، باید هدف همه مؤمنان باشد .
من کان یرید العاجله . .. و من أراد الأخره ... کان سعیهم مشکورًا
تشکر و قدردانی خداوند از تلاش و کوشش آخرت خواهان در مقابل دنیاطلبان، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 179 - 7
7 - ارزش حیات و زندگی دنیوی انسان ها ، در گرو رسیدن آنان به تقواپیشگی است .
و لکم فی القصاص حیوه . .. لعلکم تتقون
برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که <لعلکم . ..> بیان غایت برای <حیاه> باشد; یعنی، قانون قصاص تشریع شد تا حیات جامعه را تضمین کند و حیات و زندگی به خودی خود ارزشی ندارد مگر اینکه زمینه ای برای تحصیل تقوا باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 74 - 7
7 _ برتری و اصالت حیات آخرت نسبت به دنیا
الّذین یشرون الحیوه الدّنیا بالاخره
چون برای به دست آوردن حیات اخروی _ در مواقع لزوم _ باید از حیات دنیوی چشم پوشید، معلوم می شود اصالت با حیات اخروی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 32 - 9
9 _ نیندیشیدن درباره حقیقت زندگی دنیا و آخرت و جایگاه و ارزش هر یک، مورد توبیخ خداوند
و ما الحیوه الدنیا . .. أفلا تعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 38 - 10
10 _ لزوم توجه به ارزش های حیات اخروی و ترجیح دادن آن بر زندگی دنیوی ، به هنگام ارزیابی اعمال و تصمیم گیری و انتخاب
أرضیتم بالحیوه الدنیا من الأخره فما متع الحیوه الدنیا فی الأخره إلا قلیل
ص: 154
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 19 - 6
6- حیات اخروی ، حیاتی برتر از دنیاست و دستیابی به آن ، باید هدف همه مؤمنان باشد .
من کان یرید العاجله . .. و من أراد الأخره ... کان سعیهم مشکورًا
تشکر و قدردانی خداوند از تلاش و کوشش آخرت خواهان در مقابل دنیاطلبان، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 93 - 4
4 _ ارزش ایمان و حیات مؤمن در پیشگاه خداوند
و من یقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 129 - 9
9 - سنت استمرار زندگی بشر بر روی زمین تا مدتی مشخص ، ناسازگار با نابود کردن فوری همه حق ستیزان
و لولا کلمه سبقت من ربّک لکان لزامًا و أجل مسمًّی
<أجل> به معنای تمام مدت و یا پایان آن است (لسان العرب) و <أجل مسمّی> عطف بر <کلمه> است; یعنی، لولا کلمه و أجل مسمّی. ... دراین که مراد از <کلمه> و <أجل> دو چیز مستقل است، یا دو تعبیر از یک حقیقت اند، صاحب نظران گفته هایی مطرح کرده اند: یکی از احتمالات این است که مراد از <کلمه>، سخن خداوند هنگام هبوط آدم است که فرمود: <لکم فی الأرض مستقر و متاع إلی حین> (بقره/ 36). مراد از <أجل> در این احتمال، پایان عمر دنیا است برداشت یاد شده بر اساس این احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 2،3
2 - حیات و مرگ ، جریانی مستمر در سراسر گیتی
و هو الذی یحی و یمیت
حذف مفعول کلمه های <یحیی> و <یمیت>، می تواند بیانگر این حقیقت باشد که: قضیه مرگ و حیات منحصر در پدیده های زمین نیست; بلکه حقیقتی است که در سراسر جهان آفرینش جریان دارد. گفتنی است که به کارگیری فعل مضارع (یحیی و یمیت) بیانگر استمرار این جریان عام می باشد.
ص: 155
3 - جریان مستمر مرگ و حیات از جلوه های توحید ، ربوبیت و تدبیر خداوند
و هو الذی یحی و یمیت
این بخش از آیات، در مقام بیان جلوه های ربوبیت و تدبیر خداوند نسبت به جهان و انسان است در برابر این اندیشه شرک آمیز مردم صدراسلام بود که معتقد به ربوبیت غیر خدا بودند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 1
1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 2 - 4
4 - تقدیر مرگ و حیات ، برای آزمودن انسان ها است .
الذی خلق الموت و الحیوه لیبلوکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 23 - 9
9_ انسان ، موجودی با استعدادِ همیشه ماندن و فنا نپذیرفتن
هم فیها خ_لدون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 23 - 9
9_ انسان ، موجودی با استعدادِ همیشه ماندن و فنا نپذیرفتن
هم فیها خ_لدون
ص: 156
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 29 - 1
1 _ مشرکان لجاجت پیشه مکه، منکر قیامت و هر گونه زندگی جز زندگانی دنیا بودند.
و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 18 - 3
3 - اهمیت تقدیر و حساب گری در تنظیم بهینه حیات
و أنزلنا من السماء ماء بقدر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 258 - 11
11 _ قانون حیات و مرگ ، نشانه و پرتوِ ربوبیّت الهی
ربّی الّذی یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 23 - 10
10- آبرو و شخصیت انسان مهم تر از حیات و زندگی مادی او است .
ی_لیتنی متّ قبل ه_ذا
این که مریم، مرگ را بر زندگی بدون آبرو ترجیح می دهد، گویای حقیقت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 55 - 3
3 - غم ، شادی ، مرگ ، حیات و نیازمندی و غنا ، هر یک ضرورت و نعمتی در نظام زندگی انسان *
فبأیّ ءالاء ربّک تتماری
ص: 157
در صورتی که تعبیر <آلاء> در مورد مطالب آیات پیشین به کار رفته باشد، مطلب یاد شده را می توان به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 17
17 _ دستیابی انسان به رضایت الهی و زندگی جاودان بهشتی ، رستگاری بزرگ و سعادت حقیقی است .
رضی اللّه عنهم . .. جنت ... خلدین فیها أبداً ذلک الفوز العظیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 19 - 8
8- تنها تلاش و کوششی دارای ارزش و شایسته ستایش است که در مسیر آخرت طلبی و کسب حیات برتر اخروی باشد .
من کان یرید العاجله . .. و من أراد الأخره ... کان سعیهم مشکورًا
از اینکه خداوند پس از ذکر دنیاطلبی و آخرت خواهی انسانها، از سعی وتلاش آخرت خواهان تشکر و ستایش کرده است، استفاده می شود که تنها سعی و تلاشی که در مسیر کسب حیات برتر اخروی باشد، مورد قدردانی و ستایش است و نه هر تلاش و کوششی.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 38 - 2
2- وجود معاد و حیات اخروی ، معنادهنده به آفرینش آسمان ها و زمین و سایر پدیده های جهان
إنّ ه_ؤلاء لیقولون . .. و ما خلقنا السم_وت ... ل_عبین
خداوند، پس از بیان عقیده باطل کافران در زمینه نفی معاد و در جهت تبیین ضرورت معاد، به هدف مند بودن آفرینش اشاره کرده است; یعنی، اگر زندگی در حیات دنیا خلاصه شود، آفرنیش معنایی عالمانه و حکیمانه پیدا نخواهد کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 122 - 7
7 _ توجه دادن مؤمنان به حیات معنوی خود و برخورداری از نور الهی، بازدارنده آنان از اطاعت مشرکان و گمراهان
و إن أطعتموهم إنکم لمشرکون. أو من کان میتا فأحیینه و جعلنا له نورا یمشی به فی ال
تمثیل مذکور برای بر حذر داشتن مسلمانان از اطاعت مشرکان است.
ص: 158
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 38 - 10
10 _ لزوم توجه به ارزش های حیات اخروی و ترجیح دادن آن بر زندگی دنیوی ، به هنگام ارزیابی اعمال و تصمیم گیری و انتخاب
أرضیتم بالحیوه الدنیا من الأخره فما متع الحیوه الدنیا فی الأخره إلا قلیل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 38 - 10
10 _ لزوم توجه به ارزش های حیات اخروی و ترجیح دادن آن بر زندگی دنیوی ، به هنگام ارزیابی اعمال و تصمیم گیری و انتخاب
أرضیتم بالحیوه الدنیا من الأخره فما متع الحیوه الدنیا فی الأخره إلا قلیل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 26 - 4،7
4_ حیات دنیا در قیاس با حیات اخروی جز توشه ای اندک نیست .
و ما الحیوه الدنیا فی الأخره إلاّ مت_ع
حرف <فی> در <فی الأخره> به معنای مقایسه است. <متاع> به معنای کالا و هر آنچه در زندگی از آن بهره می برند است. نکره آوردن آن برای رساندن قلّت می باشد.
7_ دل خوش کردن به حیات دنیا و نشناختن مقدار ارزش آن ، مایه کفرورزی است .
و فرحوا بالحیوه الدنیا و ما الحیوه الدنیا فی الأخره إلاّ مت_ع
چون مراد از ضمیر در <فرحوا> کفرپیشگان و مخالفان پیامبر(ص) است ، جمله <فرحوا بالحیوه الدنیا و . ..> در حقیقت بیانگر ریشه و عاملی از عوامل کفرورزی آنان است ; یعنی ، دل خوش بودنشان به زندگی دنیا ، آنان را به کفرورزی کشانده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 98 - 6
6 _ زندگانی دنیا بدون پایگذاری آن بر مبنای ایمان و تقوا ، بازیچه ای بیش نیست .
أن یأتیهم بأسنا ضحی و هم یلعبون
ص: 159
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 27 - 4،5،6
4 _ پدید آمدن زنده از مرده و مرده از زنده ، به دست خداوند
و تخرج الحیّ من المیّت و تخرج المیّت من الحیّ
5 _ پیدایش مستمر حیات و مرگ به دست خدا ، نشانه قدرت اوست .
تخرج الحیّ من المیّت
6 _ پیدایش جریان حیات در میان موجودات مرده و بی جان
و تخرج الحیّ من المیّت
از تقدیم <تخرج الحیّ . .. > بر <تخرج المیّت ... > استفاده می شود که ابتداءً موجودات بی جان آفریده شدند و از بستر آنها زنده ها به وجود آمدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 95 - 2،3،4
2 _ خداوند پدیدآورنده حیات از دل طبیعت بی جان و مرده است.
إن الله . .. یخرج الحی من المیت
3 _ رویش گیاهان و درختان از دانه ها و هسته ها، نمودی از بیرون آوردن موجود زنده از مرده است.
إن الله فالق الحب و النوی یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی
4 _ پدید آمدن موجود زنده از دل مردگان و مرده از دل زندگان، قانونی مستمر در طبیعت است.
یخرج الحی من المیت و مخرج المیت من الحی
جمله <یخرج الحی>، که جمله ای است فعلیه و با فعل مضارع آغاز شده، دال بر استمرار و تجدید است. همچنین جمله دوم (مخرج المیت ... )، که به صورت اسمیه آمده، دال بر دوام و ثبوت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 73 - 7
7 - خداوند ، همه مردگان را حیاتی دوباره خواهد بخشید .
ص: 160
کذلک یحی اللّه الموتی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 17 - 2
2 - مشرکان ، حیات مجدد نیاکان اولیه خود را در روز رستاخیز ، بعیدتر و غیرممکن تر از تجدید حیات خود می دانستند .
أءنّا لمبعوثون . أوَ ءاباؤنا الأوّلون
از عطف <أو ءاباؤنا. ..> بر <أءنا لمبعوثون> _ که برای ارتقای اظهارِ استحاله امرِ معاد است _ و نیز از اختصاص به ذکر یافتن <آباء>، برداشت یاد شده به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 81 - 5
5 - شفایابی انسان پس از بیماری و حیات مجدد وی پس از مرگ ، نمود های ربوبیت الهی
إلاّ ربّ الع_لمین . .. و إذا مرضت ... و الذی یمیتنی ثمّ یحیین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 64 - 3
3 - آفرینش ابتدایی انسان ، خود گواه امکان معاد و احیای مجدد وی
أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده
سخن گفتن خداوند درباره <بدء> و پدید آوردن خلق در کنار مسأله معاد، می تواند از آن جهت باشد که به انسان یادآوری کند که اعاده حیات برای پدیدآورنده آن، کاری دشوار و نشدنی نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 7 - 3،5،6
3 - بازآفرینی انسان ها پس از قطعه قطعه و پراکنده شدن اجزای بدنشان ، امری ناشدنی در دیدگاه کافران
و قال الذین کفروا . .. إذا مزّقتم کلّ ممزّق إنّکم لفی خلق جدید
<مزق> در لغت به معنای پاره پاره شدن و قطعه گردیدن است (العین).
5 - کافران ، به دلیل امکان نداشتن بازآفرینی انسان ها ، وقوع قیامت را منکر بودند .
و قال الذین کفروا لاتأتینا الساعه . .. و قال الذین کفروا ... إذا مزّقتم کلّ ممزّ
این آیه عطف به آیه <و قال الذین کفروا لاتأتینا الساعه. ..> است و به منزله اقامه دلیل برای آن می باشد.
ص: 161
6 - سخن گفتن پیامبر ( ص ) از بازآفرینی انسان ها در قیامت
رجل ینبّئکم إذا مزّقتم کلّ ممزّق إنّکم لفی خلق جدید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 16 - 1
1 - انسان ها پس از مردن و تبدیل شدن به خاک و استخوان ، دوباره زنده شده و آفرینشی جدید خواهند یافت .
أءذا متنا و کنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمبعوثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 5
5 - انکار قدرت خداوند بر حیات مجدد انسان ها و برپایی قیامت از سوی کافران
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین فاعترفنا بذنوبنا
اعتراف کافران در روز قیامت به دو بار مردن و زنده شدن و نیز گنه کار بودن شان، نشانگر آن است که آنان در دنیا منکر توانایی خداوند بر احیای مجدد انسان ها بودند. از این رو به خطاکار بودن شان اعتراف می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 47 - 1
1 - ضرورت برپایی قیامت و خلقت دوباره آدمیان ، در بینش الهی
و أنّ علیه النشأه الأُخری
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 16 - 5
5 - انسان ها ، در عالم آخرت ، حیات مجدد پیدا می کنند .
الذین کفروا و کذّبوا بأی_تنا و لقایِ الأخره
مراد از <لقاء الآخره> می تواند تحقق لقای انسان ها با خدا در عالم آخرت باشد که در این صورت، مستلزم حیات مجدد آنها است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 3 - 15
15 - احاطه علمی خداوند به ذرات پراکنده در زمین ، پشتوانه تحقق معاد و حیات مجدد انسان ها
یعلم ما یلج فی الأرض . .. و قال الذین کفروا لاتأتینا الساعه قل بلی و ربّی لتأتین
توجه دادن به این حقیقت که خداوند از اجزای پراکنده اطلاع دارد، اشعار به امکان تحقّق معاد است.
ص: 162
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - سبأ - 34 - 8 - 4
4 - کافران ، بازآفرینی انسان ها را _ پس از قطعه قطعه شدن _ از سوی خداوند ، امری ناشدنی می دانستند .
هل ندلّکم علی رجل ینبّئکم إذا مزّقتم کلّ ممزّق إنّکم . ..أفتری علی اللّه
کافران مدعی بودند که امر بازآفرینی انسان ها در قیامت _ که پیامبر(ص) مطرح می کند _ افترا به خداوند است. احتمال دارد از این جهت باشد که آنان این امر را حتی برای خدا ناشدنی می دانستند. ازاین رو می گفتند اسناد چنین امری به خدا، دروغ بستن به او است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 18 - 1
1 - تمامی انسان ها ، پس از مرگ و تبدیل شدن به خاک و استخوان ، دوباره زنده شده و آفرینشی جدید خواهند یافت .
أءذا متنا و کنّا ترابًا و عظ_مًا أءنّا لمبعوثون . .. قل نعم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 57 - 3،4،5
3 - آفرینش جهان پهناور ( آسمان ها و زمین ) ، دلیل توانایی خداوند بر آفرینش مجدد و رستاخیز انسان ها و جهان است .
لخلق السم_وت و الأرض أکبر من خلق الناس
برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که آیه شریفه در سلسله آیاتی قرار دارد که درباره اثبات معاد و رد دیدگاه مشرکان است; چنان که در دو آیه بعد از آن بحث به میان آمده است.
4 - آفرینش مجدد انسان ها در قیامت ، برای خداوند آسان تر از آفرینش آغازین جهان و انسان است .
لخلق السم_وت و الأرض أکبر من خلق الناس
5 - بیشتر مردم ، به عظمت آفرینش جهان و قدرت بی پایان خداوند و امکان حیات مجدد انسان ها در قیامت پی نبرده اند .
لخلق السم_وت و الأرض أکبر . .. و ل_کنّ أکثر الناس لایعلمون
برداشت بالا مبتنی بر این احتمال است که متعلق <لایعلمون> مطلبی باشد که در آغاز آیه آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 68 - 7
7 - آفرینش مجدد انسان ها برای خداوند ، بسیار سهل و آسان است .
إنّ الساعه لأتیه لاریب فیها . .. هو الذی یحیی و یمیت فإذا قضی أمرًا فإنّما یقول
برداشت یاد شده، از آن جا است که آیه شریفه در ردیف آیاتی قرار گرفته که درصدد اثبات معاد و حیات مجدد انسان ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - معارج - 70 - 41 - 5
5 - ربوبیت خداوند نسبت به مشرق و مغرب عالم ، دلیل توانایی او بر احیای مجدد انسان ها است .
بربّ المش_رق و المغ_رب إنّا لق_درون . علی أن نبدّل خیرًا منهم و ما نحن بمسبوقین
ص: 163
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نبأ - 78 - 11 - 1
1 - روز ، زمان زندگی و حیاتی مجدد برای انسان ، پس از فرو نشستن آثار حیات او در خواب
و جعلنا النهار معاشًا
<معاش> مصدر میمی و به معنای حیات و زندگی است (لسان العرب). اطلاق حیات بر روز، به این اعتبار است که انسان از خواب شب _ که به قرینه تقارن این آیه با دو آیه قبل به مرگ تشبیه شده است _ برمی خیزد و حیاتی دوباره آغاز می کند. کسانی که این کلمه را اسم زمان و به معنای زمان عیش (زمان زندگی) دانسته اند، همین مفاد را در نظر گرفته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 1
1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - حاقه - 69 - 27 - 1
1 - کافران دوزخی در قیامت ، از زنده شدن مجدد خود به شدت ناخرسند بوده و آرزوی مرگ می کنند .
ی_لیتها کانت القاضیه
مرجع ضمیر <یالیتها> امری مقدر است که از سیاق آیه شریفه به دست می آید(مانند <الموته>). <قاضیه> نیز به معنای <قاطعه> است. بر این اساس معنا و پیام آیه چنین می شود: ای کاش مرگ نخستین پایان بخش حیاتم می بود و دیگر بار زنده نمی شدم!
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 49 - 9،12
9 _ شکل گرفتن عناصر مادی و سپس تعلق روح به آن ، نظام کلی تحول حیات *
انّی اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فانفخ فیه
ص: 164
بیانِ آنچه حضرت مسیح به عنوان اعجاز انجام می داده، اشاره ای است به نظام کلّی تحول حیات. و اگر مقصود، صرفِ بیانِ اعجاز بود، نیاز به تذکر مراتب نداشت.
12 _ امکان آفرینش موجود زنده از عناصر مادی توسط انسان ، در پرتو اذن خداوند
انّی اخلق . .. باذن اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 23 - 2
2- مرگ و حیات ، امری دایمی و مستمر
و إنا لنحن نحی و نمیت
آمدن جمله اسمیه <إنا لنحن نحیی و نمیت> و نیز فعلهای مضارع <نحیی> و <نمیت>، بیانگر استمرار است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 25 - 7
7- حیات انسان ها با مرگ پایان نمی پذیرد و پس از آن نیز ادامه دارد .
و إنا لنحن نحی و نمیت . .. و إن ربّک هو یحشرهم
از اینکه خداوند، در آیه 23 فرمود: <ما انسانها را می میرانیم> و در این آیه می فرماید: <انسانها را گرد خواهیم آورد> حاکی از تداوم حیات انسان پس از مرگ است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 5 - 3
3 - شرایط حیات در کره زمین _ حتی برای جانداران بیابانی _ تا زمان پیدایش نشانه های قیامت ، همچنان باقی خواهد ماند .
و إذا الوحوش حشرت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 165
10 - اسراء - 17 - 63 - 4
4- شیطان ، تا برپایی قیامت زنده و همواره به اغوای نسل آدم ( ع ) مشغول است .
لئن أخّرتن إلی یوم القی_مه لأحتنکنّ ذریّته إلاّ قلیلاً . قال اذهب فمن تبعک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 7 - 11
11_ توجه دادن انسان ها به حیات پس از مرگ و برپایی قیامت ، از رسالت های پیامبر ( ص )
و ل_ئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 19 - 8
8 - ژرف نگری درباره چرخه حیات و مرگ موجودات ، برطرف کننده استبعاد معاد است .
أَوَلم یروا کیف یبدئ اللّه الخلق ثمّ یعیده
دعوت از کافران به تعمّق و مطالعه در کیفیت پیدایش موجودات و بازگشت آنها به حالت نخست شان، به منظور راه یافتن به قدرت خدااست و این که خداوندی که بر پدید آوردن و میراندن موجودات، قادر است، توانایی دارد که معاد را تحقق بخشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 95 - 7
7 _ تفکر در چگونگی شکافته شدن دانه ها و هسته ها و رویش گیاهان و پیدایش مرگ و حیات، زمینه راهیابی به توحید و پرهیز از شرک است.
إن الله فالق الحب و النوی . .. ذلکم الله
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 10
10 - جریان مستمر حیات و مرگ و گردش نظام طبیعت ، شایان تفکر و درس آموزی
و هو الذی یحی و یمیت . .. أفلاتعقلون
ص: 166
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 7
7 _ حسرت و افسوس فراریان از میدان نبرد ، پس از دانستن این که حیات و مرگ تقدیر الهی است .
لا تکونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسره فی قلوبهم
بنابر اینکه <لیجعل> متعلق به محذوف باشد; یعنی بیان این حقیقت که مرگ و حیات تقدیر الهی است، برای این بود که متخلفان از جنگ بر کرده خویش حسرت برند. زیرا معلوم می شد که اگر در جنگ شرکت می کردند، چون مقدّر نبود، کشته نمی شدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 49 - 6
6 _ خداوند ، برای حیات و انقراض هر جامعه و امتی ظرف زمانی مشخصی ، از پیش مقدر فرموده است .
لکل أمه أجل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 59 - 6
6 _ آفرینش آدم در دو مرحله ( مرحله خلق از خاک ، مرحله امر )
خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 100 - 2
2 _ رهایی از تنگنا ها و دستیابی به توسعه در ابعاد مختلف زندگی ، ثمره ای برای هجرت در راه خدا
و من یهاجر فی سبیل اللّه یجد فی الارض مراغماً کثیراً وسعه
ص: 167
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 22 - 2
2 _ مؤمنان هجرت کننده و مجاهد ، برخوردار از زندگی جاودان در باغ های سرشار از نعمت ، در سرای بهشت
الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت لهم فیها نعیم مقیم. خلدین فیها أبداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 63 - 8
8 _ جاودانگی حیات انسان حتی دوزخیان ، در جهان آخرت
نار جهنم خلداً فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 68 - 6
6 _ جاودانگی حیات انسان ، حتی دوزخیان در آخرت
نار جهنم خلدین فیها هی حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 72 - 1
1 _ حیات جاودان در باغ های بهشت با نهر های روان ، وعده الهی به زنان و مردان مؤمن
وعد اللّه المؤمنین . .. تحتها الأنهر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جن - 72 - 23 - 10
10 - حیات اخروی ، حیاتی است ابدی و جاودانه .
فإنّ له نار جهنّم خ_لدین فیها أبدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 15 - 1
1 - بازگشت دوباره انسان به حیات در آخرت حتمی است .
إنّه ظنّ أن لن یحور . بلی
ص: 168
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 61 - 5
5 _ حضور همواره فرشتگان محافظ در کنار آدمی برای حفظ حیات اوست.
و یرسل علیکم حفظه حتی إذا جاء أحدکم الموت
چون غایت گسیل ملائکه محافظ، مرگ آدمی است (حتی إذا جاء أحدکم الموت)، به قرینه تناسب حکم و موضوع باید حضور فرشتگان برای حفظ و بقای حیات آدمی باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 32 - 15
15 _ حفظ حیات یک انسان و جلوگیری از نابودی وی در پیشگاه خداوند به منزله حفظ حیات همه انسانهاست .
و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
مراد از <احیاء> نمی تواند زنده کردن مردگان باشد ; بلکه به معنای حفظ حیات انسانها و جلوگیری از هلاکت آنان است. برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق(ع) تأیید می کند که در پاسخ سؤال از معنای <من احیاها> در آیه فوق فرمود: نجاها من غرق او حرق او سبع او عدو ... .
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 313، ح 84; تفسیر برهان، ج 1، ص 464، ح 11.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 8 - 5
5 - هر انسانی ، دارای حق حیات است و سلب کننده آن در قیامت باید پاسخگو باشد .
و إذا الموءوده سئلت
ذکر <موءوده> (دختر زنده به گور شده) به جهت پیشگیری از ارتکاب این جنایت بوده است; و گرنه حرمتِ گرفتن جان دیگران، اختصاص به این نوع خاص ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 169
17 - جاثیه - 45 - 25 - 3
3 - اتمام حجت الهی بر مشرکان ، در زمینه حقانیت معاد و حیات اخروی
و قالوا ما هی إلاّ حیاتنا الدنیا . .. و إذا تتلی علیهم ءای_تنا بیّن_ت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 154 - 7
7 - وجود عالم برزخ و حیات برزخی ، از حقایق هستی است .
و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه أموت بل أحیاء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 32 - 9
9 _ نیندیشیدن درباره حقیقت زندگی دنیا و آخرت و جایگاه و ارزش هر یک، مورد توبیخ خداوند
و ما الحیوه الدنیا . .. أفلا تعقلون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 51 - 3
3 _ حیات دنیا ، حیاتی فریبنده و سرگرم کننده
غرتهم الحیوه الدنیا
غرور (مصدر غرّت) به معنای فریب دادن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 8
8 - بازگشت انسان ها به سوی خدا ، پس از زنده شدن به حیات اخروی است .
یحییکم ثم إلیه ترجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 170
19 - قیامه - 75 - 40 - 7
7 - ارتباط و پیوند وثیق میان حیات دنیوی و اخروی انسان
أیحسب الإنس_ن أن یترک سدًی . .. ألیس ذلک بق_در علی أن یحیی الموتی
از همراه هم آمدن دو موضوع هدفمندی زندگی بشر و احیای مجدد مردگان مطلب یاد شده به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 6
6 - انسان ها دارای دو حیاتند : حیات دنیوی و حیات اخروی
فأحیکم ثم یمیتکم ثم یحییکم
برخی از مفسران <ثم یحییکم> (سپس شما را ]پس از میراندن[ زنده می کند) را حاکی از حیات برزخی دانسته اند و گروهی آن را به زنده شدن مردگان برای برپایی قیامت کبری تفسیر کرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 72 - 5
5 _ حیات انسان در آخرت ، حیاتی مادی و جسمانی است نه صرفاً معنوی و روحانی .
وعد اللّه المؤمنین . .. جنت تجری ... مسکن طیبه
بهره گیری از لذایذ مادی، چون باغهای پوشیده از درخت و خانه های دلپذیر، در سرای آخرت، مستلزم وجود مادی و جسمانی انسان نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - احقاف - 46 - 6 - 7
7- وجود حیات و شعور در موجودات ، حتی جمادات در آخرت
کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم ک_فرین
از ضمائر <ذوی القعول> در آیه شریفه، مطلب یاد شده استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 171
10 - مریم - 19 - 33 - 11
11- حضرت عیسی ( ع ) دارای حیاتی ویژه در آخرت
و یوم أُبعث حیًّا
با این که فعل <أُبعث> بر زنده شدن دلالت دارد، تصریح به <حیّاً> ممکن است به خاطر ویژگی حیات اخروی عیسی(ع) در مقایسه با دیگران باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 77 - 29
29 _ آخرت برای پرهیزگاران بهتر از دنیاست .
و الاخره خیر لمن اتّقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 56 - 3
3- راه نداشتن مرگ در بهشت ، نمودی از امنیت عام و فراگیر حیات اخروی تقواپیشگان
فی مقام أمین . .. ف_کهه ءامنین . لایذوقون فیها الموت
ارتباط این آیه با <مقام أمین> در آیات پیشین و <آمنین> در آیه قبل، گویای برداشت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - ضحی - 93 - 5 - 1
1 - زندگانی پیامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطای مداوم پروردگار و سرشار از رضایت است .
و لسوف یعطیک ربّک فترضی
<سوف> برای استقبال است و مراد از آن _ به قرینه آیه قبل _ جهان آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - احقاف - 46 - 6 - 7
7- وجود حیات و شعور در موجودات ، حتی جمادات در آخرت
ص: 172
کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم ک_فرین
از ضمائر <ذوی القعول> در آیه شریفه، مطلب یاد شده استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 16
16 _ آسودگی مؤمنان از دغدغه زوال نعمت های بهشتی و زندگی در آن
خلدین فیها أبداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 23 - 7
7- مرگ و حیات ، از آیات خداوند است .
و إنا لنحن نحی و نمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 33 - 1
1 - پدیده حیات و احیای زمینِ مرده ، آیه و نشانه ای بزرگ از خداوند است .
و ءایه لهم الأرض المیته أحیین_ها . .. حبًّا
<حَبّ> به معنای انواع دانه ها (چون گندم، جو، برنج و. ..) است. گفتنی است که نکره آمدن <آیه> برای تفخیم می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 36 - 8
8 - نوع حیات و حاکمیت قانون زوجیت ( نر و ماده بودن ) ، از آیات خداوند و از نشانه های قدرت او است .
و ءایه لهم الأرض . .. سبح_ن الذی خلق الأزوج کلّها... و ممّا لایعلمون
برداشت یاد شده، از آن جا است که آیه شریفه، در ضمن سلسله آیاتی قرار دارد که درصدد بیان نشانه های قدرت خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 15
15 - < حیات و مرگ > و < خواب و بیداری > ، در بردارنده آیات متعدد خداوند و جلوه های گوناگون قدرت او
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک ... و یرسل الأُخری ... إنّ فی ذلک لأی_ت
ص: 173
جمع آمدن <آیات> می رساند که آیه و نشانه بودن <حیات و مرگ> و <خواب و بیداری>، از جهات مختلف و گوناگون است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - صافات - 37 - 105 - 5
5 - توفیق انجام مأموریت ذبح فرزند با زنده ماندن وی ، پاداش خداوند به ابراهیم ( ع )
قد صدّقت الرءیا إنّا کذلک نجزی المحسنین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 7
7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 7
7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 49 - 7
7 _ هر جامعه ای ، جدا از افرادش ، دارای حقیقتی مستقل و از مرگ و زندگی ویژه برخوردار است .
لکل أمه أجل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 13
13 _ حیات انسان ها ، تفضّل الهی بر آنان
ثمّ احیاهم انّ اللّه لذوفضل علی النّاس
ص: 174
<انّ اللّه> همان گونه که می تواند تعلیل نقل داستان باشد، می تواند تعلیل جمله <ثمّ احیاهم> نیز باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 129 - 4
4 _ انحصار مالکیت و حاکمیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل عجز غیر خدا در تدبیر شؤون زندگی انسانها
لیس لک من الامر شیء . .. و للّه ما فی السّموات و ما فی الارض
زیرا جمله <لیس لک . .. > با جمله <و للّه ما فی السّموات> تعلیل شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 9
9 _ حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند
قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 32 - 18
18 _ انسان ها ، دارای منزلتی برابر در برخورداری از حق حیات
من قتل نفساً . .. فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً
جزای یکسان برای کشتن هر فرد و پاداش مساوی برای احیای وی، حاکی از برابری تمامی انسانها در حق حیات است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 62 - 3
3 _ حکم نافذ و لازم الاجرا در آفرینش و حیات و مرگ انسان، تنها از آن خداوند است.
و یرسل علیکم . .. ثم ردوا إلی الله مولیهم الحق ألا له الحکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 94 - 3
3 _ حیات انسان، و امکانات دیگر زندگی او، جملگی از آن خداوند و داده اوست.
کما خلقنکم أول مره و ترکتم ما خولنکم وراء ظهورکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 98 - 5
5 _ استقرار و استیداع، دو حالتی که بنی آدم در یکی از آن دو قرار دارند.
أنشأکم من نفس وحده فمستقر و مستودع
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 175
10 - اسراء - 17 - 51 - 9
9- حیات نخستین انسان ، خود گویاترین دلیل بر امکان حیات دوباره اوست .
فسیقولون من یعیدنا قل الذی فطرکم أوّل مرّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 1 - 16
16_ < عن سفیان . . . الثوری ، قال : قلت لجعفربن محمد . . . یابن رسول الله ما معنی قول الله عزوجل : . . . < المر > . . . قال ( ع ) : . . . فمعناه : أنا الله المحیی الممیت الرازق . . . ;
از سفیان ثوری روایت شده است: به جعفربن محمد (امام صادق(ع)) گفتم: ای فرزند رسول الله معنای سخن خداوند عزوجل:. .. <المر> چیست؟...حضرت فرمود:... معنای آن این است که من خدای زنده کننده، میراننده و روزی دهنده ام ...>. مراد از روایت این است که: <الف> رمز <أنا>، <ل> رمز <الله>، <م> رمز <محیی و ممیت> و <ر> رمز <رازق> می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 82 - 5
5 - تنها آفریدگار هدایت گر ، و روزی دهنده ، شفابخش و حیات آفرین ، شایسته برای دل بستن انسان به غفران و بخشایش او
الذی خلقنی . .. و الذی أطمع أن یغفر ... یوم الدین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 19 - 3
3 - حیات بخشی خداوند به مرده و زمین ، از دلایل لزوم تسبیح خداوند است .
فسبح_ن اللّه . .. یخرج الحیّ من المیّت ... و یحیِ الأرض بعد موتها
<یخرج الحیّ> می تواند تعلیل برای <فسبحان اللّه> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 68 - 1
1 - تنها خداوند ، حیات بخش موجودات است .
هو الذی یحیی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 39 - 7
7 - آن کس که حیات دهنده زمین است ، حیات دهنده مردگان نیز خواهد بود .
إنّ الذی أحیاها لمحی الموتی
ص: 176
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 52 - 4
4 - قرآن ، حیات بخش جان انسان ها است .
کذلک أوحینا إلیک روحًا
به کارگیری واژه <روح> به جای <قرآن> یا <کتاب>، اشاره به جنبه حیات بخشی قرآن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 64 - 8
8 - پرستش ، مخصوص پدیدآورنده ، اعاده کننده و روزی دهنده انسان ها است و نه غیر او
أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده . .. أءل_ه مع اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 3
3 - وجود عالم برزخ ( عالم پس از دنیا و پیش از برپایی قیامت ) و زنده شدن و مردن انسان ها در آن عالم *
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
در این که مقصود از دو مردن و دو زنده شدن چیست؟ میان مفسران چند دیدگاه وجود دارد: مهم ترین آنها، دو نظریه است: 1_ زنده شدن در عالم برزخ و قیامت و مردن در دنیا و عالم برزخ; 2_ مرگ در آغاز تکوین انسان، پیش از دمیده شدن روح در وجود وی و مردن در پایان عمر و زنده شدن با دمیدن روح در انسان و زنده شدن در قیامت. این حقیقت در سوره <بقره> چنین یاد شده است: <و کنتم أمواتاً فأحیاکم ثمّ یمیتکم ثمّ یحییکم ثمّ إلیه ترجعون>. برداشت یاد شده مبتنی بر دیدگاه نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 46 - 4
4 - وجود حیات برزخی ( زندگی میان دنیا و قیامت ) برای انسان ها
النار یعرضون علیها غدوًّا و عشیًّا
ص: 177
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 170 - 5،7،8
5 _ زندگی برتر و بهتر شهدا در عالم برزخ ، نسبت به زندگی آنان در دنیا
فرحین بما اتیهم اللّه من فضله و یستبشرون
شادمانی شهیدان و نیز آرزوی رسیدن دیگر همرزمانشان به تفضل الهی، حاکی از برتری زندگی اخروی و برزخی آنان نسبت به زندگی دنیاست.
7 _ وجود حیات برزخی ، پس از مرگ تا قیامت *
بل احیآء عند ربهم یرزقون. فرحین بما اتیهم اللّه من فضله و یستبشرون
8 _ زندگی جمعی شهیدان در عالم برزخ *
و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم
جمله <لم یلحقوا بهم>، دلالت بر این دارد که همرزمان شهیدان پس از شهادت به آنان ملحق می شوند. بنابراین شهیدان به صورت متفرق زندگی نمی کنند، بلکه شهیدان سراسر تاریخ به یکدیگر می پیوندند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 29 - 12
12 _ معاد و حیات دوباره، امری حتمی برای تمامی انسانها
کما بدأکم تعودون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 30 - 14
14- حیات انسان ها با مرگ ، پایان نمی پذیرد .
للذین أحسنوا . .. و لدار الأخره خیر
با توجه با اینکه آیه درصدد پاداش نیکوکاران در سرای دیگر است معلوم می شود که مرگ پایان حیات آنان نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 32 - 5
5- انسان ، با مرگ نیست و نابود نمی شود .
الذین تتوفّ_هم المل_ئکه
<تتوفی> (از مصدر توفی) به معنای گرفتن چیزی به صورت کامل است و این معنا حکایت از آن دارد که حقیقت انسان گرفته می شود و منتقل می گردد. فراز بعدی آیه (سلام علیکم فادخلوا الجنّه) نیز مؤید برداشت فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 178
10 - اسراء - 17 - 98 - 6
6- حیات پس از مرگ ، خلقتی جدید و تازه برای انسان است .
أءنَّا لمبعوثون خلقًا جدیدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 36 - 5
5 _ جامعه ای از حیات واقعی برخوردار است که به دعوت پیامبران پاسخ مثبت دهد.
إنما یستجیب الذین یسمعون و الموتی یبعثهم اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 4 - 7
7- هر جامعه ، دارای هویت ، حیات و قوانین مشخصی جدا از افراد آن جامعه
و ما أهلکنا من قریه إلاّ و لها کتاب معلوم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 89 - 1
1 _ باغ ها و نهر های روان و زندگی جاودان ، مهیّا شده از جانب خدا برای پیامبر ( ص ) و مؤمنان مجاهد
أعد اللّه لهم جنت تجری من تحتها الأنهر خلدین فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 16 - 8
8 _ متقین ، مردمانی دور اندیش و در پی حیات جاودانه
أم جنّه الخلد التی وعد المتّقون . .. لهم فیها ما یشاءون خ_لدین کان علی ربّک وعدً
ص: 179
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 12
12 _ مؤمنان ، دارای حیات جاودان و آکنده از سعادت و رستگاری در آخرت
خلدین فیها أبداً ذلک الفوز العظیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 72 - 5
5 _ حیات انسان در آخرت ، حیاتی مادی و جسمانی است نه صرفاً معنوی و روحانی .
وعد اللّه المؤمنین . .. جنت تجری ... مسکن طیبه
بهره گیری از لذایذ مادی، چون باغهای پوشیده از درخت و خانه های دلپذیر، در سرای آخرت، مستلزم وجود مادی و جسمانی انسان نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - نساء - 4 - 159 - 5
5 _ حضرت عیسی ( ع ) ، هم اکنون زنده و دارای حیاتی جسمانی است .
و إن من أهل الکتب إلاّ لیؤمننّ به قبل موته
با توجه به مضارع بودن فعل <لیؤمننّ> که اِخبار از آینده است و در طول تاریخ گذشته چنین نبوده که تمامی اهل کتاب به حضرت عیسی(ع) ایمان آورده باشند، معلوم می شود آن حضرت هنوز زنده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 25 - 12
12 - جنیان نیز همانند انسان ها دارای زندگی ، مرگ و نابودی اند .
فی أمم قد خلت من قبلهم من الجنّ و الإنس
ص: 180
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 112 - 7
7 _ جن موجودی دارای حیات و شعور و اراده است.
عدوا شیطین الإنس و الجن
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 134 - 7
7 - هر جامعه و امتی ، دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 141 - 7
7 - هر جامعه و امتی دارای حیات ، مرگ و شخصیتی مستقل
تلک أمه قد خلت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 47 - 3
3 - دوزخیان ، در عین سوختن دائمی در آتش ، حیات داشته و بر تکلم کردن تواناهستند .
و إذ یتحاجّون فی النار فیقول الضعف_ؤا للذین استکبروا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 255 - 2،4
2 _ خداوند ، تنها زنده جاوید و همواره پاینده ای است که قائم به ذات خویش و همه کائنات قائم به اوست .
اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم
کلمه <قیّوم> به معنای پاینده ای است که حفظ و نگهداری همه چیز به اوست. (القائم الحافظ لکل شیء و المعطی له ما به
ص: 181
قوامه.)
4 _ حیات و قیومیّت مطلق ، ملاک معبودِ بر حق
اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم
آوردن دو صفت <حی> و <قیوم>، اشاره به علّت حصر عبودیّت در خداوند است; یعنی تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشیا، می تواند معبود باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 256 - 15
15 _ ایمان به خداوند ، اقرار زبانی و تصدیق قلبی به وحدانیّت ، قیومیّت ، حیات ، مالکیّت و علم مطلق اوست .
اللّه لا اله الاّ هو الحیّ القیّوم . .. یؤمن باللّه ... و اللّه سمیع علیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 65 - 4،7
4 - اختصاص حیات حقیقی به خداوند ، دلیل نبودن هیچ معبودی جز او در جهان است .
هو الحیّ لا إل_ه إلاّ هو
جمله <لاإل_ه إلاّ هو> به منزله نتیجه برای <هوالحیّ> است; یعنی، چون خداوند زنده جاوید است، پس جز او کسی مدبر عالم و نیز شایسته معبود بودن نیست.
7 - دعا و عبادت ، تنها شایسته خداوند یکتا و دارنده حیات حقیقی است .
هو الحیّ لا إل_ه إلاّ هو فادعوه
<فا> در <فادعوه> عاطفه بوده و برای ربط میان سبب و مسبب است; یعنی، به سبب آن که خدا دارنده حیات حقیقی و یکتا است، پس او را باید عبادت کرد و از او حاجت خواست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 83 - 8
8 _ وجود موجوداتی دارای شعور در آسمانها
و له اسلم من فی السموات و الارض
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 19 - 5
ص: 182
5 - نظام حیات و مرگ در جهان هستی ، دلیلی آشکار بر امکان معاد و احیای مجدد انسان ها است .
یخرج الحیّ من المیّت . .. و کذلک تخرجون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 89 - 9
9 _ لزوم هجرت در راه خدا و پیوستن به جامعه اسلامی
حتّی یهاجروا فی سبیل اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 74 - 7،11
7 - دوزخیان در دوزخ نخواهند مرد _ تا عذاب را درک نکنند _ و نه مانند زندگان خواهند بود .
فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی
مراد از <حیاه> در <لایحیی> به قرینه <لایموت فیها> حیاتی است که بر مرگ ترجیح داشته باشد و حیات اهل دوزخ، چون مایه افزایش عذاب است، از مرگ _ که پایان دهنده عذاب است _ ناگوارتر و منفورتر می باشد.
11 - < عن أبی سعید الخدری : إنّ رسول اللّه ( ص ) خطب فأتی علی ه_ذه آیه < إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی > فقال رسول اللّه ( ص ) : أمّا أهلها الذین هم أهلها ، فإنّهم لایموتون فیها و لایحیون ، و أمّا الذین لیسوا بأهلها فإنّ النار تمیتهم إماته ثمّ یقوم الشفعاء فیشفعون ;
از ابوسعید خدری روایت شده که رسول خدا(ص) خطبه خواند، تا به این آیه رسید <إنّه من یأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لایموت فیها و لایحیی>. پس آن حضرت فرمود: ساکنان جهنم _ که سزاوار آن هستند _ در آن جا نه می میرند و نه زندگی دارند. اما کسانی که سزاوار جهنم نیستند پس آتش، آنان را یک بار می میراند، آن گاه شفیعان به پاخاسته و آنان را شفاعت می کنند>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - معارج - 70 - 16 - 3
3 - دوزخیان ، در عین سوختن و جدا شدن اندامشان ، هرگز نمی میرند .
نزّاعه للشوی
تصریح به این که اندام ها و یا پوست سرها سوخته و جدا می شود; می تواند گویای مطلب یاد شده باشد.
ص: 183
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 49 - 9،12
9 _ شکل گرفتن عناصر مادی و سپس تعلق روح به آن ، نظام کلی تحول حیات *
انّی اخلق لکم من الطین کهیئه الطیر فانفخ فیه
بیانِ آنچه حضرت مسیح به عنوان اعجاز انجام می داده، اشاره ای است به نظام کلّی تحول حیات. و اگر مقصود، صرفِ بیانِ اعجاز بود، نیاز به تذکر مراتب نداشت.
12 _ امکان آفرینش موجود زنده از عناصر مادی توسط انسان ، در پرتو اذن خداوند
انّی اخلق . .. باذن اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 36 - 17
17 _ زمین در بردارنده وسیله زندگانی و معیشت انسان ها برای زمانی موقت و نامعلوم
و لکم فی الأرض مستقر و متع إلی حین
<متاع> به چیزی گفته می شود که مایه منفعت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 212 - 1،2،3
1 _ آراستگی زندگانی دنیا ، در دیدگاه کافران
زین للذین کفروا الحیوه الدنیا
2 _ زینت زندگانی دنیا در نظر کافران ، واقعیّت آن را پوشانده است .
زین للذین کفروا الحیوه الدنیا
3 _ کفر ، زمینه اصیل پنداشتن زندگی دنیا و ارزش های مادی
زین للذین کفروا الحیوه الدنیا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 97 - 2
2 _ چگونه سپری کردن زندگانی دنیا ، پرسش فرشتگان از گناهکاران مستضعف پس از مرگ ( سؤال قبر )
انّ الّذین توفّیهم الملئکه ظالمی انفسهم قالوا فیم کنتم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 40 - 7
ص: 184
7 - ارتباط و پیوند وثیق میان حیات دنیوی و اخروی انسان
أیحسب الإنس_ن أن یترک سدًی . .. ألیس ذلک بق_در علی أن یحیی الموتی
از همراه هم آمدن دو موضوع هدفمندی زندگی بشر و احیای مجدد مردگان مطلب یاد شده به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 204 - 6
6 _ ظاهرسازی و فریفتن دیگران ، فقط در تنگنای حیات دنیا ممکن است .
و من الناس من یعجبک قوله فی الحیوه الدنیا
بنابراینکه <فی الحیوه الدنیا>، متعلّق به <یعجبک> باشد ; یعنی شگفتی گفتارشان در دنیاست ; در آخرت که روز حقیقت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 6
6 - انسان ها دارای دو حیاتند : حیات دنیوی و حیات اخروی
فأحیکم ثم یمیتکم ثم یحییکم
برخی از مفسران <ثم یحییکم> (سپس شما را ]پس از میراندن[ زنده می کند) را حاکی از حیات برزخی دانسته اند و گروهی آن را به زنده شدن مردگان برای برپایی قیامت کبری تفسیر کرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 24 - 3،9
3 _ زندگی انسانها در دنیا همواره آمیخته به دشمنی و عداوت با یکدیگر است.
قال اهبطوا بعضکم لبعض عدو
برداشت فوق بر این اساس است که مخاطب کلمه <اهبطوا> تنها، آدمیان باشند. در این صورت مراد از <بعضکم لبعض عدو> دشمنی انسانها با یکدیگر خواهد بود.
9 _ زمین در بر دارنده وسیله زندگانی و معیشت انسانها برای زمانی موقت و نامعلوم
و لکم فی الأرض مستقر و متع إلی حین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 77 - 29
29 _ آخرت برای پرهیزگاران بهتر از دنیاست .
ص: 185
و الاخره خیر لمن اتّقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 24 - 3
3 - باران ، مایه حیات زمین و طبیعت است .
و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض بعد موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 33 - 4
4 - زمین ، دارای مرگ و حیات است .
و ءایه لهم الأرض المیته أحیین_ها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 39 - 17
17 - حیات زمین در دنیا و رستاخیز مردگان در قیامت ، نمادی از قدرت بی بدیل خداوند است .
إنّ الذی أحیاها لمحی الموتی إنّه علی کلّ شیء قدیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 5 - 6
6 - زمین ، دارای مرگ و حیات
فأحیا به الأرض بعد موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 64 - 5
5 - آخرت ، سراسر حیات و زندگی است و مرگ و نیستی ، در آن راه ندارد .
و إنّ الدار الأخره لهی الحیوان
تعبیر <الحیوان> (عین حیات) نشان می دهد که آخرت، حیات محض است.
ص: 186
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - شمس - 91 - 14 - 6
6 - پیدایش ناقه صالح ، معجزه و باقی ماندن آن ، براساس علل و عوامل طبیعی بود .
ناقه اللّه و سقی_ها . .. فعقروها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 154 - 1،2،9
1 - کشته شدگان راه خدا ، زنده و برخوردار از حیاتی ویژه اند .
و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه أموت بل أحیاء
از آن جا که غیر شهیدان نیز از زندگی برزخی برخوردارند، معلوم می شود: حیاتی که خداوند برای شهیدان بیان داشته، حیات و زندگانی ویژه ای است.
2 - نباید کشته شدگان راه خدا را مرده خواند و آنان را در شمار مردگان قلمداد کرد .
و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه أموت بل أحیاء
9 - اعطای حیات ویژه به شهیدان ، جلوه ای از همراهی و حمایت خداوند از صبرپیشگان راه ایمان است .
إن اللّه مع الصبرین. و لاتقولوا لمن یقتل فی سبیل اللّه أموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 169 - 1،3،6،8،12
1 _ مرده پنداشتن کشته شدگان در راه خدا ( شهدا ) از سوی برخی ، و نهی خداوند از این پندار
و لا تحسبنّ الّذین قتلوا فی سبیل اللّه امواتا
3 _ شهیدان راه خدا ، زنده و برخوردار از روزی در پیشگاه پروردگار خویش
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
در برداشت فوق <عند ربّهم>، متعلق به <یرزقون> گرفته شده است.
6 _ برخورداری شهیدان از حیاتی ویژه در عالم پس از مرگ ( برزخ )
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
نکره بودن کلمه <احیآء> اشاره به این معنا دارد که حیات شهیدان حیاتی است که برای انسانها در دنیا ناشناخته است. بنابراین حیاتی ویژه خواهد بود.
8 _ تفاوت زندگی و حیات شهدا با دیگر انسان ها ، در عالم پس از مرگ ( برزخ )
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
چون از نظر قرآن دیگر مردگان نیز از حیات برزخی برخوردارند، مطرح کردن حیات ویژه برای شهیدان، حکایت از تفاوت این دو حیات دارد.
ص: 187
12 _ حیات شهیدان و چگونگی آن فراتر از درک مردمان عادی و تنها در خور فهم کسانی همچون پیامبر ( ص ) *
و لا تحسبنّ . .. عند ربّهم یرزقون
از اینکه خداوند در آیات قبل همه مؤمنان را مخاطب قرار می دهد ولی در این آیه تنها خطابش را متوجّه پیامبر (ص) (و لا تحسبن به صیغه مفرد) کرده، می تواند اشاره به این معنا باشد که مضمون این آیه یعنی حیات شهیدان پس از شهادت، تنها در خور فهم پیامبر (ص) است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 170 - 3،5،8،14
3 _ حیات ویژه و مقام والای شهیدان و ارتزاق آنها نزد خداوند ، از تفضّلات الهی به آنان
فرحین بما اتیهم اللّه من فضله
بنابر اینکه مراد از <ما اتیهم اللّه>، همان باشد که در آیه قبل بیان شد ; یعنی حیات ویژه و . .. .
5 _ زندگی برتر و بهتر شهدا در عالم برزخ ، نسبت به زندگی آنان در دنیا
فرحین بما اتیهم اللّه من فضله و یستبشرون
شادمانی شهیدان و نیز آرزوی رسیدن دیگر همرزمانشان به تفضل الهی، حاکی از برتری زندگی اخروی و برزخی آنان نسبت به زندگی دنیاست.
8 _ زندگی جمعی شهیدان در عالم برزخ *
و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم
جمله <لم یلحقوا بهم>، دلالت بر این دارد که همرزمان شهیدان پس از شهادت به آنان ملحق می شوند. بنابراین شهیدان به صورت متفرق زندگی نمی کنند، بلکه شهیدان سراسر تاریخ به یکدیگر می پیوندند.
14 _ جاودانگی حیات ، تنعّم و امنیّت خاطر شهیدان *
الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون
نفی ترس و اندوه، مستلزم نفی فناپذیری است. چرا که از جمله اسباب ترس آفرین و غم انگیز، فناپذیری و نابودی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 259 - 16
16 _ عدم فساد مواد غذایی و نوشیدنی ، علی رغم وجود عوامل فسادآور طبیعی ، نشانه الهی بر امکان حیات طولانی موجودات
فانظر الی طعامک و شرابک لم یتسنّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 188
5 - اعراف - 7 - 15 - 2
2 _ ابلیس از موجودات دارای عمر طولانی و زنده تا روز رستاخیز آدمیان
أنظرنی إلی یوم یبعثون . .. قال إنک من المنظرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 169 - 6،8،11
6 _ برخورداری شهیدان از حیاتی ویژه در عالم پس از مرگ ( برزخ )
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
نکره بودن کلمه <احیآء> اشاره به این معنا دارد که حیات شهیدان حیاتی است که برای انسانها در دنیا ناشناخته است. بنابراین حیاتی ویژه خواهد بود.
8 _ تفاوت زندگی و حیات شهدا با دیگر انسان ها ، در عالم پس از مرگ ( برزخ )
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
چون از نظر قرآن دیگر مردگان نیز از حیات برزخی برخوردارند، مطرح کردن حیات ویژه برای شهیدان، حکایت از تفاوت این دو حیات دارد.
11 _ وجود رابطه میان حیات و رزق ، حتّی در عالم برزخ
بل احیآء عند ربّهم یرزقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 9،14
9 _ حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند
قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً
14 _ زنده بودن مسیح ( ع ) و مادرش مریم در عصر پیامبر ( ص ) *
فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه
مفهوم جمله <ان اراد . ..> این است که آن دو بزرگوار در زمان نزول آیه زنده بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 189
3 - آل عمران - 3 - 178 - 17
17 _ مرگ برای کافران بهتر از زندگی است .
و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نملی لهم خیر لانفسهم
امام باقر (ع): الموت خیر [ل_] . .. الکافر ... لانّ اللّه یقول ... <و لا یحسبنّ الّذین کفروا انّما نملی لهم خیر لانفسهم انّما نملی لهم لیزدادوا اثماً>.
_______________________________
تفسیر عیاشی، ج 1، ص 206، ح 155 ; نورالثقلین، ج 1، ص 413، ح 445.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 61 - 5،6
5- ماهیِ بی جانِ همراه موسی ( ع ) ، در مجمع البحرین زنده شده و در مسیری تونل مانند ، در آب دریا فرو رفت .
نسیا حوتهما فاتّخذ سبیله فی البحر سربًا
فاعل <اتخذ> ضمیری است که به <حوت> بازمی گردد. استناد فعل به ماهی ظهور در آن دارد که ماهی بی جان، جان دار شده است. <سرب> به معنای نفق و سوراخ (تونل) است و در آیه حال برای <سبیل> است; یعنی، راهی تونل مانند را در دریا در پیش گرفت.
6- < عن أبی عبداللّه ( ع ) قال : . . . أرسل ( أی موسی ) إلی یوشع إنّی قد ابتلیت فاصنع لنا زاداً وانطلق بنا ، و اشتری حوتاً . . .ثمّ شواه ثمّ حمله فی مکتل . . . فقطرت قطره من السماء فی المکتل فاضطرب الحوت ثمّ جعل یَثِبُ من المکتل إلی البحر قال : و هو قوله : < واتّخذ سبیله فی البحر سرباً > ;
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: . .. موسی به یوشع پیام فرستاد: <من، در معرض آزمایش قرار گرفتم. برای ما توشه راه فراهم ساز و به همراه ما بیا!>. یوشع، یک ماهی خرید ... و آن را بریان کرد و در زنبیل نهاد... سپس قطره آبی از آسمان در زنبیل چکید و ماهی به جنب وجوش آمد و از زنبیل به دریا پرید و این سخن خدا است که فرمود: واتّخذ سبیله فی البحر سرباً>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 25 - 3
3 _ انسانها پس از مرگ و مدفون شدن در زمین، دوباره زنده خواهند شد و از دل خاک به عرصه زمین بازخواهند گشت.
و فیها تموتون و منها تخرجون
اخراج از زمین (و منها تخرجون) می تواند به این معنا باشد که انسانها از درون زمین، که معمولاً در آن مدفون می شوند ; پس از زنده شدن به سطح زمین بازگردانده می شوند ; و می تواند به این معنا باشد که از کره زمین اخراج و به جایی دیگر منتقل خواهند شد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
ص: 190
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 45 - 3
3 _ کشتن و مصدوم کردن دیگران ، موجب سلب حق حیات و سلامتی از مجرم
و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس و العین بالعین . .. و الجروح قصاص
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 17 - 9،14
9 _ حیات و مرگ مسیح ( ع ) و مادرش مریم و تمامی اهل زمین ، در قبضه قدرت خداوند
قل فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک . .. و من فی الأرض جمیعاً
14 _ زنده بودن مسیح ( ع ) و مادرش مریم در عصر پیامبر ( ص ) *
فمن یملک من اللّه شیئاً ان اراد ان یهلک المسیح ابن مریم و امه
مفهوم جمله <ان اراد . ..> این است که آن دو بزرگوار در زمان نزول آیه زنده بوده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 22 - 2
2- علم ، قدرت ، خالقیت و حیات ، از ویژگی های معبود و خدای حقیقی
أفمن یخلق کمن لایخلق . .. و الله یعلم ... و الذین یدعون من دون الله لایخلقون شیئ
آوردن عبارت <إل_هکم إل_ه واحد> پس از بیان صفات برجسته خداوند و پس از یادآوری ضعف و فتور معبودهای باطل، به منزله ذکر نتیجه آن سخنان و مشعر به نکته یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 65 - 5
5 - داشتن حیات حقیقی ، مستقل و جاوید ، از اوصاف معبود حقیقی است .
هو الحیّ لا إل_ه إلاّ هو
ص: 191
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 72 - 5
5 _ حیات انسان در آخرت ، حیاتی مادی و جسمانی است نه صرفاً معنوی و روحانی .
وعد اللّه المؤمنین . .. جنت تجری ... مسکن طیبه
بهره گیری از لذایذ مادی، چون باغهای پوشیده از درخت و خانه های دلپذیر، در سرای آخرت، مستلزم وجود مادی و جسمانی انسان نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 122 - 7
7 _ توجه دادن مؤمنان به حیات معنوی خود و برخورداری از نور الهی، بازدارنده آنان از اطاعت مشرکان و گمراهان
و إن أطعتموهم إنکم لمشرکون. أو من کان میتا فأحیینه و جعلنا له نورا یمشی به فی ال
تمثیل مذکور برای بر حذر داشتن مسلمانان از اطاعت مشرکان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 32 - 3
3 _ واقعیت زندگی منکران معاد، جز بازی و سرگرمی چیز دیگری نیست.
قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه . .. و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو
گر چه وجهه غالب دنیا لهو و لعب است، در عین حال می دانیم که همین دنیا سبب ارتقای رتبه ها و کسب درجات است. لذا می توان گفت این آیه ناظر به آیات قبل است که درباره منکران معاد بود. یعنی زندگی دنیا برای آنان جز لعب و لهو معنای دیگری ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 44 - 2
2 - مرگ و حیات موجودات ، جلوه ای از ربوبیت یگانه خداوند بر هستی است .
و أنّ إلی ربّک المنتهی . .. و أنّه هو أمات و أحیا
ص: 192
از ارتباط این آیه با آیه <و أنّ إلی رب_ّک المنتهی>، مطلب بالا قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 98 - 6
6 _ آدمیان، در عین استقرار در زمین، ثبات نداشته و در آن به ودیعت هستند.
أنشأکم من نفس وحده فمستقر و مستودع
توصیف انسانها به <مستقر> و <مستودع> ظهور در آن دارد که هر کدام از آحاد انسان دارای این وصف هستند و بنابراین هر کدام هم <مستقر> و هم <مستودع> می باشند. برداشت فوق بر این مبناست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 53 - 10
10 - مؤمنان ، از حیات و شعور واقعی بهره مندند .
لاتسمع الموتی . .. و ما أنت به_د العمی عن ضل_لتهم إن تسمع إلاّ من یؤمن بأی_تنا
نفی توان شنواندن کلام حق به کافران، با تعبیر <لاتسمع الموتی> و اثبات توان آن به مؤمنان، با تعبیر <إن تسمع إلاّ من یؤمن> حکایت از آن دارد که کافران، فاقد درک و شعور لازم اند و برعکس مؤمنان از آن برخوردارند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 22 - 2
2 - مؤمنان ، مردمی زنده دل و برخوردار از حیات حقیقی و شایسته شأن آدمی
و ما یستوی الأحیاء و لا الأموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - ملک - 67 - 28 - 5
5 - حیات مؤمنان ، جلوه رحمت خداوند
أو رحمنا
مطلب یاد شده، از تعبیر حیات مؤمنان به رحمت استفاده می شود.
ص: 193
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 24 - 2
2 _ دین و تعلیمات و رهنمود های خدا و پیامبر ( ص ) ، مایه حیات واقعی انسان
یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم
مراد از <ما> در <لما یحییکم>، تمامی تعلیمات و معارف و رهنمودهای خدا و رسول اوست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 89 - 4
4 _ خیر و رستگاری واقعی ، دستیابی به بهشت و زندگی جاودان بهشتی است .
أولئک لهم الخیرت و أولئک هم المفلحون. أعد اللّه لهم جنت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 156 - 1
1 _ تقدیر زندگانی نیکو در دنیا و آخرت ، درخواست موسی ( ع ) از خداوند برای خود و همراهانش در میعادگاه مناجات
و اکتب لنا فی هذه الدنیا حسنه و فی الاخره
با توجه به آیه قبل معلوم می شود مراد از <نا> در <لنا>، موسی(ع) و همراهان او در میعادگاه مناجات است. کتابت در آیه شریفه به معنای مقدّر کردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 7
7 - آمد و شد شب و روز و به وجود آمدن فصل های مختلف ، عامل پیدایش موجودات زنده و جریان مستمر مرگ و حیات در زمین
یحی و یمیت و له اختل_ف الّیل و النهار
ذکر <اختلاف شب و روز> پس از بیان مرگ و حیات می تواند اشاره به مطلب یاد شده باشد.
ص: 194
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 156 - 5
5 _ بازگشت به خدا و توبه به درگاه او ، زمینه ساز نایل شدن به خیر و سعادت دنیا و برخوردار شدن از حیات نیکوی آخرت است .
و اکتب لنا فی هذه الدنیا حسنه و فی الاخره إنا هدنا إلیک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 7
7 _ هجرت در راه خدا و یاری دین ، سبب جلب رضایت الهی و دستیابی به حیات جاودان در بهشت
من المهجرین و الأنصار . .. رضی اللّه عنهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 2 - 4
4- < وحی > حیات بخش انسان و جامعه است .
ینزّل المل_ئکه بالروح من أمره علی من یشاء
چنان که مفسّران گفته اند، مراد از <الروح> می تواند وحی باشد. به کار بردن کلمه <الروح> به جای وحی، استعاره است. وجه شبه این استعاره حیات بخش بودن وحی است; همان گونه که روح حیات بخش موجودات می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 52 - 4
4 - قرآن ، حیات بخش جان انسان ها است .
کذلک أوحینا إلیک روحًا
به کارگیری واژه <روح> به جای <قرآن> یا <کتاب>، اشاره به جنبه حیات بخشی قرآن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 2 - 4
4- < وحی > حیات بخش انسان و جامعه است .
ص: 195
ینزّل المل_ئکه بالروح من أمره علی من یشاء
چنان که مفسّران گفته اند، مراد از <الروح> می تواند وحی باشد. به کار بردن کلمه <الروح> به جای وحی، استعاره است. وجه شبه این استعاره حیات بخش بودن وحی است; همان گونه که روح حیات بخش موجودات می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 45 - 10
10- تأمل در جهان طبیعت ، زمینه ای برای درک ویژگی های حیات موجودات است .
واضرب لهم مثل الحیوه الدنیا کماء أنزلن_ه من السماء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 17 - 11
11 _ شکرگزاران، رهپویان صراط مستقیم الهی هستند.
لأقعدن لهم صرطک المستقیم . .. لاتجد أکثرهم شکرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 40 - 17
17 - سلب حیات انسان ها ، بدون دلیل و حجت ، عمل ظالمانه ای است .
فکلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما کان اللّه لیظلمهم و ل_کن کانوا أنفسهم یظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 104 - 10
10 _ توحید در عبادت و اعتقاد به بقای انسان پس از مرگ ، دو پایه و اساس دین الهی است .
و لکن أعبد اللّه الذی یتوفیکم
ص: 196
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 5
5 _ زنده ماندن ، ولو با توجیه کوتاهی ها و تقصیر ها در دفاع از دین ، خواسته کفرپیشگانِ به ظاهر مسلمان
لا تکونوا کالّذین کفروا و قالوا لاخوانهم . .. ما ماتوا و ما قتلوا
2 _ در برداشت بالا <الّذین کفروا> به قرینه <لاخوانهم> به مسلمانان ضعیف الایمانی که اندیشه کفرآمیز دارند، تفسیر شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 67 - 5
5- انسان ها ، فطرتاً از مرگ و نیستی گریزان بوده و علاقه مند به بقا هستند .
و إذا مسّکم الضرّ ضلّ من تدعون إلاّ إیّاه
از اینکه خداوند فرموده است: <وقتی انسانها احساس خطر جدّی می کنند، تنها رو به سوی او می آورند تا آنها را از مرگ نجات دهد> حکایت از آن دارد که آنان علاقه مند به بقا و گریزان از مرگ هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 31 - 14
14 _ زندگی منهای دین و اعتقاد به قیامت زیانبار و تباهگر سرمایه عمر آدمی است.
قد خسر الذین کذبوا بلقاء اللّه . .. یحسرتنا علی ما فرطنا فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 45 - 1
1 - در صورت مؤاخذه شدن مردم در دنیا از سوی خداوند ، هیچ جنبنده ای در سطح زمین باقی نخواهد ماند .
و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک علی ظهرها من دابّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 197
5 - انعام - 6 - 32 - 1
1 _ واقعیت زندگی دنیا منهای اعتقاد به آخرت، جز پوچی و بیهودگی نیست.
و ما الحیوه الدنیا إلا لعب و لهو
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 67 - 4
4 _ شب و روز ، دو نعمت بزرگ الهی و مؤثر در استمرار حیات انسانی
هو الذی جعل لکم الّیل لتسکنوا فیه و النهار مبصراً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 19 - 1
1 - قرآن و اسلام ، مایه حیات و رشد انسانهایند .
أو کصیب
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - ابراهیم - 14 - 32 - 4
4- آب ، عامل حیات و رویش گیاهان ، میوه ها و نباتات است .
و أنزل من السّماء ماء فأخرج به من الثمرت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 63 - 2
2 - باران ، عامل سرسبزی زمین ، رویش حبوبات و مایه گردش چرخه حیات
أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 99 - 7
7 - پی بردن انسان در هنگام مرگ ، به دست اندرکاری عوامل و کارگزاران الهی ( ملائکه ) در مرگ و حیات او
حتّی إذا جاء أحدهم الموت قال ربّ ارجعون
کلمه <ارجعون> می تواند خطاب به خداوند بوده و جمع آمدن آن از باب تعظیم باشد. هم چنین می تواند بدان جهت باشد که
ص: 198
انسان، در آن لحظه حضور ملائکه و کارآیی آنان را مشاهده می کند و با التجا به خدا، از آنان می خواهد که او را به دنیا بازگردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 49 - 1
1 _ آب باران ، منشأ پیدایش حیات و رویش گیاهان و نباتات در بستر زمین
ماء طهورًا . لنحیی به بلده میتًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - سجده - 32 - 27 - 6
6 - آب ، دارای نقش اساسی ، در حیات و تغذیه انسان ها و حیوان ها است .
و نسوق الماء إلی الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأکل منه أنع_مهم و أنفسهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 9 - 4
4 - باران ، منشأ حیات در زمین
فسقن_ه إلی بلد میّت فأحیینا به الأرض بعد موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 22 - 3
3 - ایمان ، حیات آفرین و مایه برخورداری از زندگی حقیقی است و کفر ، مرگ آفرین و سبب نابودی حیات حقیقی آدمی .
و ما یستوی الأحیاء و لا الأموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 15 - 9
9 - وحی ، حیات بخش انسان و جامعه است .
یلقی الروح من أمره علی من یشاء من عباده
از نام گذاری وحی به روح، برداشت یاد شده استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 11 - 7
7_ پیدایشِ حیات به وسیله باران ، آیتی الهی و دلیلی بر امکان معاد
و أحیینا به بلده میتًا کذلک الخروج
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 44 - 4
ص: 199
4 - تأثیر غیر خدا در روند مرگ و حیات ، در طول اراده و قدرت خداوند است ; نه مستقل از او .
و أنّه هو أمات و أحیا
با توجه به این که اسباب و عوامل طبیعی _ و حتی خود انسان ها _ در شکل گیری مرگ و حیات به نوعی مؤثراند، انحصار یافتن میراندن و زنده کردن به خداوند، از آن جهت است که اراده الهی، حاکم بر نظام مرگ و حیات است و دیگران _ هر نقشی که دارند _ در پرتو اراده الهی و به افاضه و تدبیر او دارای آن نقش هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 49 - 7
7 _ زندگی بشر ، مرهون حیات زمین ( وجود گیاهان و نباتات ) و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) است .
و أنزلنا . .. لنحیی به بلده میتًا و نسقیه ممّا خلقنا أنع_مًا و أناسیّ
برداشت یاد شده، مبتنی بر این است که تقدم <بلده میتاً> و <أنعاماً> بر <أناسیّ> از نوع تقدم علت بر معلول و سبب بر مسبب باشد. گفتنی است برخی از مفسران (مانند زمخشری در کتاب الکشاف) نکته یاد شده را یادآور شده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 70 - 5،6
5 - عقل و ایمان ، مایه حیات انسان است .
و قرءان مبین . لینذر من کان حیًّا
بیشتر مفسران برآنند که در جمله <من کان حیّاً> یا استعاره به کار رفته و مقصود از آن انسان عاقل یا مؤمن است. و یا این که در این جمله، مجاز مرسل به کار رفته است; یعنی، چون تعالیم قرآن و پیامبر(ص) سبب حیات واقعی بشر است، از این رو تعبیر <حیّ> آمده است; مثل آیه شریفه: <استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم> (انفال (8) آیه 24). گفتنی است که برداشت یاد شده مبتنی بر فرض نخست است.
6 - تعالیم قرآن و رهنمود های پیامبر اسلام ( ص ) ، مایه حیات واقعی انسان ها است .
لینذر من کان حیًّا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 179 - 1،3
ص: 200
1 - قانون قصاص و اجرای آن موجب حیات جامعه اسلامی است .
و لکم فی القصاص حیوه
3 - بهره مندان از خرد ناب ، توانا بر درک فلسفه قانون قصاص ( حیات جامعه )
و لکم فی القصاص حیوه یأولی الألبب
زندگی در پرتو قانون قصاص و اجرای آن، برای همه جامعه اسلامی است نه خصوص خردمندان. بنابراین مخاطب قرار دادن اولی الألباب (دارندگان خرد ناب) در بیان حقیقت مذکور، اشاره به این دارد که: درک آن حقیقت در خور خردی ناب است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 164 - 12
12 - باران ، منشأ حیات در زمین و موجب پیدایش جنبندگان در آن است .
فأحیا به الأرض بعد موتها و بث فیها من کل دابه
<بث> به معنای پراکنده ساختن است و مراد از آن در آیه شریفه ایجاد انواع جنبندگان و ازدیاد آنها با توالد و تناسل و پراکنده ساختنشان در زمین است. <بث فیها> می تواند عطف بر <أحیا ...> باشد که در این صورت متفرع بر <أنزل من السماء من ماء> خواهد بود و گویای این است که: منشأ به وجود آمدن حیوانات آبهای فرود آمده از آسمان می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 49 - 2
2 _ زمین ، بدون نزول باران ، مرده و فاقد حیات نباتی خواهد بود .
لنحیی به بلده میتًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 63 - 6،7
6 - زمین ، بدون داشتن گیاه و نباتات ، مرده است .
نزّل . .. ماء فأحیا به الأرض من بعد موتها
7 - از جمله فوائد آب ، حیات بخشی به زمین است .
نزّل . .. ماء فأحیا به الأرض من بعد موتها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 9 - 5
5 - زمین ، بدون آب مرده است .
فسقن_ه إلی بلد میّت فأحیینا به الأرض بعد موتها
ص: 201
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 39 - 3
3 - حیات و سرسبزی پهنه زمین ، در گرو نزول باران به اراده الهی
فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 5 - 5،7،8
5 - باران ، مایه حیات زمین
و ما أنزل اللّه من السماء . .. فأحیا به الأرض
7 - نقش سازنده حرکت باد ها در شرایط زیستی زمین ، نشانه ای از خداوند برای اهل اندیشه
و تصریف الری_ح ءای_ت لقوم یعقلون
8 - اهمیت نور ، تاریکی ، آب و هوا در حیات زمین
و اختل_ف الّیل و النهار و ما أنزل اللّه . .. و تصریف الری_ح
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 122 - 2،3
2 _ راهیابی به توحید و ایمان موجب حیات انسان می شود.
و إن أطعتموهم إنکم لمشرکون. أو من کان میتا فأحیینه و جعلنا له نورا
چون در آیات پیشین سخن از شرک و توحید و ایمان و کفر به آیات الهی بود، قهراً مقایسه ای که در این آیه صورت گرفته بین این دو گروه است که یکی را مرده و دیگری را زنده دانسته است.
3 _ ایمان، حیات است و مولد نور و کفر، مرگ است و تاریکی.
أو من کان میتا فأحیینه . .. کمن مثله فی الظلمت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 17 - 1
1 - یاد خدا و تلاوت کلام او ( قرآن ) ، حیات و روشنی بخش دل ها است .
أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه . .. و اعلموا أنّ اللّه یحیِ الأرض
جمله <اعلموا أن اللّه. ..> تعلیل برای جمله <ألم یأن... لذکر اللّه> است. در این تعلیل، دل های غافل از یاد خدا و بیگانه با کلام او (قرآن)، به زمین مرده و یاد خدا و کلام او (قرآن)، به باران تشبیه شده است. همان طور که خداوند به وسیله باران، زمین مرده را زنده می کند; یاد خدا و تلاوت کلام او (قرآن) نیز، دل های غافل و مرده را حیات می بخشد و نورانی می کند.
ص: 202
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 99 - 3
3 _ آب مایه اصلی روییدن گیاهان و هر موجود رشدکننده است.
فأخرجنا به نبات کل شیء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 65 - 4
4- خداوند ، آب را مایه حیات موجودات زنده قرار داده است .
فأحیا به الأرض بعد موتها
برداشت فوق، مبتنی بر این نکته است که مقصود از <الأرض> اهل زمین; یعنی، موجودات دارای حیات باشد که شایسته مرگ و حیاتند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 24 - 5،7
5 _ برخی از دعوت ها و دستورات خدا و پیامبر ( ص ) ، دستوراتی زیربنایی و حیاتبخش برای جامعه ایمانی *
إذا دعاکم لما یحییکم
اگر جمله شرطیه <إذا دعاکم . .. > دارای مفهوم باشد، این جمله با منطوق و مفهومش بیانگر دو نوع دستور است. دستوراتی زیربنایی، اساسی و حیاتبخش برای کل جامعه ایمانی، همانند مسائل حکومت و ولایت، و دستوراتی که جنبه فردی دارد و حیات کل جامعه در گرو آن نیست.
7 _ جهاد و مبارزه با کافران حق ناپذیر ، مایه حیات واقعی جامعه ایمانی
یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول
از مصادیق مورد نظر برای <ما یحییکم>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در سیاق آیات جنگ و مبارزه، فراخوانی اهل ایمان به نبرد با دشمنان دین است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 10 - 10
10 - قلب ، نقش اساسی در حیات و مرگ آدمی دارد .
و بلغت القلوب الحناجر
ص: 203
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 70 - 8
8 - شعر در احیای حیات واقعی و معقول انسان ها ، کافی نیست .
و ما علّمن_ه الشعر و ما ینبغی له . .. لینذر من کان حیًّا
از این که خداوند با نفی شعر بودن قرآن، حیاتبخش بودن را منحصر به تعالیم آن و پیامبر(ص) دانسته است، می توان استفاده کرد که شعر، در حیات بخشیدن به انسان ها کافی نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - ق - 50 - 4 - 7
7_ نظام هستی و برنامه حیات و معاد ، دارای قوانینی دقیق و تخلف ناپذیر *
و عندنا کت_ب حفیظ
برداشت بالا بدان احتمال است که واژه <کتاب>، اشاره به قوانین تنظیم شده از سوی خداوند، داشته باشد. گفتنی است که نظام هستی براساس آن قوانین، به گونه ای دقیق راه خود را می پیماید; یعنی، با همان قانونی که نخستین بار آمده اند، دوباره گردآوری می شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 34 - 3
3 _ امتها و جوامع بشری، ناتوان از کمترین شتاب در سپری ساختن تاریخ حیات خویش
فإذا جاء أجلهم . .. لا یستقدمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - طه - 20 - 53 - 5
5 - پدیدار شدن شرایط حیات انسان بر روی زمین و امکانات مختلف برای او ، کاری هدف دار و برنامه ریزی شده
لکم الأرض . .. سلک لکم
از تکرار <لکم> در آیه شریفه و از مضمون آیات بعد، این نکته استفاده می شود که آماده شدن زمین برای حیات انسان امری
ص: 204
تصادفی نبوده، بلکه از قبل طراحی گردیده و برنامه ها، هدف دار اجرا شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 28 - 1
1 _ سبکبار نمودن انسان در زندگی ، خواست الهی است .
یرید اللّه ان یخفّف عنکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - ص - 38 - 81 - 2
2 - حیات ابلیس ، محدود است و پیش از اتمام عمر دنیا ، به پایان می رسد . *
من المنظرین . إلی یوم الوقت المعلوم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 25 - 4،5
4 _ انسانها پس از سپری کردن زمان حضورشان در زمین و مرگ همگان، به مکانی دیگر منتقل خواهند شد.
و لکم فی الأرض مستقر و متع إلی حین . .. و منها تخرجون
برداشت فوق بر این اساس است که مراد از <منها تخرجون> اخراج از کره زمین و انتقال به مکانی دیگر باشد. گفتنی است که چون مخاطبان آیه همه انسانها هستند، اخراج از زمین و انتقال به مکانی دیگر پس از مرگ همگان و سپری کردن مدت زمانی است که <إلی حین> بدان اشاره داشت.
5 _ حیات دنیا گذرگاهی موقت، نه پایان زندگی انسان
متع إلی حین . .. و منها تخرجون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 34 - 5
5 _ توجه به محدود بودن زندگی و مجالهای آن، مایه پرهیز از محرمات الهی است.
حرم ربی الفوحش . .. و لکل أمه أجل فإذا جاء أجلهم لا یستاخرون ساعه
ص: 205
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 122 - 1
1 _ مشرک، مرده و بی بهره از حیات معنوی و روحانی است.
و إن أطعتموهم إنکم لمشرکون. أو من کان میتا فأحیینه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 53 - 1
1 - کافران حق ناپذیر ، از حیات معنوی و امتیازات بشری ، محروم اند .
و ما أنت به_د العمی عن ضل_لتهم
در آیه، کسانی که پیامبر(ص) نیز توان خارج کردن آنها را، از گمراهی ندارد، به کوران تشبیه شده اند و مراد از آنها کافران اند. تشبیه کافران به کوران، استعاره مصرحه است و <هادی>، استعاره کنایی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 24 - 3
3 _ انسان های رویگردان از تعلیمات و رهنمود های خدا و رسول ، محروم از حیات واقعی انسانی
یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 2 - 2
2- استمرار زندگی انسان در زمین ، تا آخرین لحظات عمر جهان طبیعت
یوم ترونها
<یوم ترونها> متعلق به <تذهل کلّ مرضعه> می باشد. در مرجع ضمیر <ها> در <ترونها> دو احتمال است: 1_ اگر مراد از <الساعه> در آیه قبل لحظه حضور مردم در عرصه محشر باشد، مراد از <زلزله> اضطراب مردم خواهد بود. در این صورت آیه مورد بحث (یوم ترونها تذهل...)، برای بیان کیفیت و درجه هراس و اضطراب مردم در روز قیامت می باشد و ضمیر <ها> نیز به <الساعه> بازمی گردد. 2_ اگر مراد از <الساعه> لحظه فروپاشی نظام طبیعت باشد، مقصود از <زلزل> لرزش شدیدی خواهد بود
ص: 206
که پیکره عالم طبیعت (زمین) را فرا خواهد گرفت. در این صورت آیه مورد بحث، بیانگر حال مردم در لحظه وقوع آن زلزله می باشد و ضمیر <ها> در <ترونها> به <زلزله> بازمی گردد. برداشت یاد شده بر پایه احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 24 - 3،7
3 _ انسان های رویگردان از تعلیمات و رهنمود های خدا و رسول ، محروم از حیات واقعی انسانی
یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم
7 _ جهاد و مبارزه با کافران حق ناپذیر ، مایه حیات واقعی جامعه ایمانی
یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول
از مصادیق مورد نظر برای <ما یحییکم>، به دلیل وقوع آیه مورد بحث در سیاق آیات جنگ و مبارزه، فراخوانی اهل ایمان به نبرد با دشمنان دین است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 97 - 9
9- < عن النبی ( ص ) [ فی قوله تعالی < فلنحیینّه حیاه طیّبه > قال ] : إنها القناعه و الرضا بما قسم الله ;
از رسول خدا(ص) روایت شده است که [درباره سخن خدا> <فلنحیینّه حیاه طیبّه> فرمود]: همانا آن حیات طیبه قناعت و راضی بودن به آن چیزی است که خدا قسمت کرده است>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 22 - 2
2 _ مؤمنان هجرت کننده و مجاهد ، برخوردار از زندگی جاودان در باغ های سرشار از نعمت ، در سرای بهشت
الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت لهم فیها نعیم مقیم. خلدین فیها أبداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 207
9 - نحل - 16 - 38 - 1
1- سوگند مشرکان به خدا ، برای مورد انکار قرار دادن حیات اخروی انسانها
و أقسموا بالله جهد أیم_نهم لایبعث الله من یموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 29 - 1،3
1 _ مشرکان لجاجت پیشه مکه، منکر قیامت و هر گونه زندگی جز زندگانی دنیا بودند.
و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا
3 _ برخی کافران، حتی در صورت بازگشت به دنیا، زندگی را منحصر به دنیا دانسته و قیامت را انکار می کنند.
و لو ردوا لعادوا . .. و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا
جمله <و قالوا> می تواند عطف بر جمله <لعادوا> باشد. یعنی اگر به دنیا بازگردند، به همان روش باطل خودروی آورده و باز هم معاد را انکار می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 94 - 7
7_ خانواده یعقوب ، اظهارات او را درباره زنده بودن یوسف ( ع ) ، انکار می کردند .
قال أبوهم . .. لولا أن تفنّدون
روشن است که جمله <إنی لأجد . ..> نمی تواند بیانگر جواب <لولا ...> باشد ; زیرا یعقوب(ع) را چه به سستی اندیشه متهم می کردند یا نمی کردند، بوی یوسف(ع) را شنیده بود. بنابراین جواب شرط محذوف است و قرینه های حالی و مقامی می تواند مؤید این احتمال باشد که جواب شرط جمله ای است نظیر <لما کذبتمونی و ...> (مرا تکذیب نمی کردید و نزدیک بودن وصال یوسف(ع) را باور می کردید).
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 164 - 11
11 - زمین بی گیاه مرده است و حیات آن به رویش گیاهان است .
فأحیا به الأرض بعد موتها
مراد از <احیای ارض> (زنده کردن زمین) به وجود آوردن گیاهان و درختان در آن است.
ص: 208
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 64 - 2
2 - خدای یگانه ، آغازگر آفرینش انسان و بازگرداننده وی در روز رستاخیز
أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده
مفسران برآنند که مراد از <إعاده> بازگرداندن در روز قیامت است. بنابراین مراد از <الخلق> آفرینش انسان خواهد بود; یعنی، کیست آن که آفرینش انسان را آغاز می کند، آن گاه در آخرت او را برمی گرداند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 2
2 - تبدیل موجود فاقد حیات به موجودی دارای حیات ، دلیل بر وجود خداوند است .
کیف تکفرون باللّه و کنتم أموتاً فأحیکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 73 - 5،7
5 - حیات بخشی به مقتول بنی اسرائیل ، کار خداوند بود .
فقلنا اضربوه ببعضها کذلک یحی اللّه الموتی
از هدفهای بیان این حقیقت که <خداوند مردگان را زنده می کند> - پس از بیان زنده شدن مقتول بنی اسرائیل به وسیله زدن عضوی از گاو بر آن - رساندن این معناست که: حیات بخشی به آن مقتول فعل خداوند بود، نه اثری از عضو آن گاو ذبح شده.
7 - خداوند ، همه مردگان را حیاتی دوباره خواهد بخشید .
کذلک یحی اللّه الموتی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 243 - 5
5 _ مرگ و حیات ، در قدرت خداوند
فقال لهم اللّه موتوا ثمّ احیاهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 244 - 1
1 _ توجه به حاکمیّت خداوند در حیات و مرگ ، برطرف کننده ترس آدمی برای پیکار در راه او
الم تر الی الّذین . .. و قاتلوا فی سبیل اللّه
ص: 209
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 258 - 12،13
12 _ زندگی و مرگ ، تنها در دست پروردگار است .
ربّی الّذی یحیی و یمیت
13 _ ادّعای مغالطه آمیز نمرود ، بر اینکه مرگ و زندگی به دست اوست .
قال انا اُحیی و امیت
از اینکه ابراهیم (ع) در برابر پاسخ نمرود (انا احیی . .. )، استدلالی دیگر مطرح کرد (فان اللّه ... )، معلوم می شود احیاء و اماته ای را که نمرود مدعی بود ; با مغالطه به اطرافیان خویش که درکی از واقعیّت حیات و مرگ نداشتند، باوراند. (چنانچه در روایات آمده است که دستور به کشتن فردی و آزادی محکوم به مرگی را داد.)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 259 - 7،23
7 _ خداوند میراننده موجودات و زنده کننده آنان
انّی یحیی هذه اللّه بعد موتها فاماته اللّه مائه عام ثمّ بعثه
23 _ میراندن و زنده کردن موجودات ، تنها در قلمرو قدرت مطلق الهی
فاماته اللّه مائه عام ثم بعثه . .. قال اعلم انّ اللّه علی کلّ شیء قدیر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 260 - 24
24 _ حاکمیّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حیات ، دانایی او به کیفیّت ترکیب اجزایِ مردگان و زنده کردن آنان
و اعلم انّ اللّه عزیز حکیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 156 - 11،12
11 _ مرگ و حیات در هر حال به دست خداست و مسافرت و یا حضور در میدان نبرد ، تغییردهنده مسیر مقدّر آن نیست .
قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت
خداوند در جواب کسانی که جهاد و مسافرت را عامل تعیین کننده مرگ می پنداشتند، می فرماید <و اللّه یحیی و یمیت> یعنی عوامل مادّی، تعیین کننده نیستند ; هر چه هست به دست خداوند و به تقدیر اوست.
12 _ تضادّ و دوگانگی بینش اهل ایمان و کفرپیشگان ، در تفسیر عوامل حیات و مرگ
و قالوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - آل عمران - 3 - 168 - 14
14 _ شرکت در جنگ و یا خانه نشینی ، هیچکدام نقش تعیین کننده در مرگ و یا زندگی آدمی ندارد .
قل فادرؤا عن انفسکم الموت ان کنتم صادقین
ص: 210
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 61 - 11
11 _ اسباب و عوامل مرگ و حیات آدمی منحصراً تحت اراده قاهر خداوند و در اختیار اوست.
و هو القاهر فوق عباده . .. توفته رسلنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 95 - 2
2 _ خداوند پدیدآورنده حیات از دل طبیعت بی جان و مرده است.
إن الله . .. یخرج الحی من المیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 99 - 2،3،7،8
2 _ خداوند با آب باران گیاهان را از زمین می رویاند.
أنزل من السماء ماء فأخرجنا به نبات کل شیء
3 _ آب مایه اصلی روییدن گیاهان و هر موجود رشدکننده است.
فأخرجنا به نبات کل شیء
7 _ خداوند با باران از شکوفه های نخل، خوشه هایی سر فروهشته و در دسترس را می رویاند.
فأخرجنا . .. و من النخل من طلعها قنوان دانیه
<طلع> به معنای شکوفه خرما و <قنوان> نیز به معنای خوشه است و <قنوان دانیه> یعنی خوشه های نزدیک که در دسترش باشد.
8 _ خداوند با آب باران تاکستانهای انگور و باغهای زیتون و انار را پدیدار می سازد.
و جنت من أعناب و الزیتون و الرمان
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 155 - 19
19 _ مشیت خدا حاکم بر حیات و مرگ انسانها
رب لو شئت أهکتهم من قبل و إیّی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 158 - 13
13 _ حیات و مرگ همگان به دست خدا و در اختیار اوست .
یحی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 211
6 - انفال - 8 - 42 - 15
15 _ ایمان مبتنی بر دلایل روشن ، دارای ارزش و مایه حیات
و یحیی من حی عن بینه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 116 - 4،6
4 _ مرگ و حیات مستمر در جهان هستی ، متکی به اراده و مشیت خداوند است .
إن اللّه . .. یحیی و یمیت
استمرار حیات و مرگ از به کارگیری فعل مضارع (یحیی و یمیت) استفاده می شود.
6 _ حیات و مرگ مستمر در جهان ، جلوه ای از حاکمیت مطلق الهی بر هستی
إن اللّه له ملک السموت و الأرض یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 56 - 1
1 _ مرگ و حیات ، تنها در دست خداوند است .
هو یحی و یمیت
تقدیم ضمیر در فعل <یحی> می تواند برای حصر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 23 - 1
1- حیات و مرگ موجودات ، تنها به دست خداوند است .
و إنا لنحن نحی و نمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 25 - 8
8- به دست خداوند بودن مرگ و حیات انسان ها ، دلیل علم او بر احوال انسان ها در گذشته و آینده
و إنا لنحن نحی و نمیت . .. و لقد علمنا المستئخرین . و إن ربّک هو یحشرهم
برداشت فوق، بر این احتمال که ذکر <إنا لنحن نحیی و نمیت> قبل از <و لقد علمنا. ..> و ذکر <إن ربک هو یحشرهم> پس از آن، می تواند به منظور اقامه دلیل برای آن باشد. طبق این احتمال، معنای آیه چنین می شود: ما به احوال پیشینیان و آیندگان آگاهی داریم; چرا که خود ما میراننده و زنده کننده همه هستیم.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 36 - 3
3- ابلیس ، باورمند به اینکه مرگ و حیات در دست خداوند است .
قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون
ص: 212
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 38 - 5
5- مشرکان مکه ، حیات را به دست خداوند می دانستند .
و أقسموا بالله . .. لایبعث الله من یموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 30 - 4،8
4- پیدایش موجودات زنده ، پس از گذشت دوره انباشتگی و تراکم آسمان ها و زمین بوده است .
أنّ السموت والأرض کانتا رتقًا ففتقن_هما و جعلنا من الماء کلّ شیء حیّ
8- اندیشیدن در پدیده های جهان خلقت ، از راه های دستیابی انسان به توحید و یگانگی خداوند
أوَلم یر الذین کفروا أنّ السموت . .. أفلایؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 80 - 1،4
1 - حیات و مرگ ، تنها در اختیار خداوند است .
و هو الذی یحی و یمیت
<الذی> خبر مبتدا و <ال> در آن، برای جنس است. بنابراین جمله <هو الذی> مفید حصر است معنا چنین می شود: او حیات می بخشد و می میراند.
4 - حیات و مرگ انسان ها ، تنها به اراده و تدبیر خداوند
و هو الذی یحی و یمیت
برداشت فوق، بر این اساس است که مفعول محذوف، ضمیر خطاب به انسان ها باشد; یعنی، <یحییکم و یمیتکم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 3 - 6
6 _ مخلوق نبودن ، قدرت بر آفرینندگی ، جلب منفعت ، دفع ضرر ، میراندن ، حیات بخشیدن و احیای مردگان ، از نشانه های معبود واقعی و شایسته پرستش ( اللّه )
و اتّخذوا من دونه ءالهه لایخلقون شیئًا و هم یخلقون . .. و لانشورًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 81 - 1،2
1 - مرگ و حیات مجدد انسان به دست خدا و براساس تدبیر او است .
و الذی یمیتنی ثمّ یحیین
2 - تذکر ابراهیم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنی بر نبود کمترین نقش برای بت ها در مرگ و حیات آدمی
و الذی یمیتنی ثمّ یحیین
ص: 213
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - نمل - 27 - 64 - 1
1 - < رویش و خزان > و < حیات و مرگِ > مداوم در پهنه زمین ، از نمود های تدبیر خداوند
أمّن یبدؤا الخلق ثمّ یعیده
فعل های <یبدأ> و <یعید> مضارع و مفید استمرار است. آیه یاد شده به چرخه منظم حیات و مرگ و بهار و خزان در عرصه زمین اشاره دارد; یعنی، کیست که پدیده ها را به طور مداوم پدید می آورد و آن گاه آنها را به حال سابقشان برمی گرداند؟
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 19 - 5
5 - عرصه طبیعت ، مظهر قدرت نمایی خداوند در ایجاد حیات و مرگ پدیده هااست .
کیف یبدئ اللّه الخلق ثمّ یعیده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 19 - 4
4 - حیات ، از میان موجودات بی جان و مرده ، پدید آمده است .
یخرج الحیّ من المیّت و یخرج المیّت من الحیّ
تقدیم <یخرج الحیّ من المیّت> بر <و یخرج المیّت . ..> می تواند اشاره به این نکته داشته باشد که ابتدا، موجودات بی جان آفریده شدند و از میان آنها جان داران پدید آمدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 16 - 2
2 - انسان ها در چنبر قدرت مطلق خداونداند و مرگ و حیاتشان تحت مشیت او است .
إن یشاء یذهبکم و یأت بخلق جدید
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - ص - 38 - 79 - 3
3 - ابلیس ، معتقد به حاکمیت مشیت خداوند بر مرگ و حیات
قال ربّ فأنظرنی إلی یوم یبعثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 11 - 1،4
1 - اعتراف کافران در قیامت ، به دو بار مردن و دو بار زنده شدن خود با قدرت الهی
قالوا ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
4 - مرگ و حیات ، به قدرت خدا است .
ص: 214
ربّنا أمتّنا اثنتین و أحییتنا اثنتین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 68 - 1،2
1 - تنها خداوند ، حیات بخش موجودات است .
هو الذی یحیی
2 - حیات و مرگ موجودات تنها به دست خداوند است .
هو الذی یحیی و یمیت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 29 - 10
10 - تولد و مرگ موجودات ، وابسته به مشیت الهی است .
و من ءای_ته خلق السم_وت . .. و هو علی جمعهم إذا یشاء قدیر
ممکن است منظور از جمع _ به قرینه <بثّ> _ نابودی و انقراض تمامی موجودات باشد; همان گونه که آفرینش و پراکندگی آنها به دست خداوند است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 41 - 5
5 - مرگ و حیات تمامی انسان ها ، حتی پیامبران ، به اراده خداوند است .
فإمّا نذهبنّ بک فإنّا منهم منتقمون
برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که خداوند <إذهاب> را _ که در این جا به معنای میراندن است _ به خود نسبت داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 26 - 2
2 - زندگی و مرگ انسان به اراده خداوند است ; نه معلول طبیعت و روزگار .
و ما یهلکنا إلاّ الدهر . .. قل اللّه یحییکم ثمّ یمیتکم
آیه شریفه در حقیقت پاسخی به دعوی دهریین است که منکر مبدأ و معاد بودند و در آیات پیشین به گفته آنان اشارت رفت.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 19 - 2
2- توجه به حاکمیت بی مانند خداوند بر نظام کیفر و پاداش و جریان هدایت و حیات ، زمینه اتکای هر چه بیشتر بر او
فاعلم أنّه لا إل_ه إلاّ اللّه
فاء در <فاعلم> بیان نتیجه ای است که در آیات پیشین بیان گردید. محور اساسی آن، در پاداش الهی به مؤمنان و مجازات و هلاکت کافران و پدید آوردن قیامت و رستاخیز خلاصه می شود. این همه اگر مورد توجه قرار گیرد، بر علم و اطمینان فرد و اتکای
ص: 215
وی بر خداوند افزوده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 44 - 1،3
1 - مرگ و حیات ، تنها به اراده خداوند و در اختیار او است .
و أنّه هو أمات و أحیا
3 - یگانه قدرت حاکم بر نظام مرگ و حیات ، قادر به برپایی صحنه معاد
و أنّ إلی ربّک المنتهی . .. و أنّه هو أمات و أحیا
در صورتی که آیه <إلی ربّک المنتهی> نظر به فرجام زندگی و پایان حیات داشته باشد، ارتباط میان آن و آیه <و أنّه هو أمات و أحیا>، بیانگر مطلب بالا است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 14 - 4
4 _ ابلیس، معتقد به حاکمیت مشیت الهی بر مرگ و حیات خویش
أنظرنی إلی یوم یبعثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 22 - 3
3 - حیات اخروی انسان ، به دست خدا است .
أنشره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 1
1 - خداوند ، به انسان ها حیات می بخشد و آنان را می میراند .
و کنتم أموتاً فأحیکم ثم یمیتکم ثم یحییکم
ص: 216
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - حجر - 15 - 29 - 4
4- پدید آمدن روح و حیات در انسان ها ، به امر ویژه خداوند است .
و نفخت فیه من روحی
از اینکه خداوند، افاضه حیات به بشر را به خود اسناد داده است، می تواند گویای نکته فوق باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 66 - 1
1 - انسان ، آفریده خدا وزنده به اراده او است .
و هو الذی أحیاکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 164 - 13
13 - خداوند احیاء کننده زمین ، ایجاد کننده موجودات زنده در آن و منتشر سازنده آنها در سراسر گیتی است .
فأحیا به الأرض . .. و بث فیها من کل دابه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - عنکبوت - 29 - 63 - 3
3 - خداوند ، نازل کننده آب از آسمان ، و حیات بخش زمین مرده ، با باران است .
من نزّل من السماء ماء فأحیا به الأرض من بعد موتها لیقولنّ اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 39 - 1
1 - حیات و خرمی زمین پژمرده با نزول باران ، از آیات و نشانه های قدرت خداوند است .
و من ءای_ته أنّک تری الأرض خ_شعه فإذا أنزلنا علیها الماء اهتزّت و ربت
<خشوع> (مصدر <خاشعه>) در اصل به معنای تضرع و تواضع است و در مورد زمین کنایه از خشکی و فسردگی می باشد. <اهتزاز> (مصدر <اهتزّت>) به معنای تحرک و جنبش است که نشانه شادابی و خرمی می باشد. <ربو> (مصدر <ربت>) به معنای افزایش و نموّ است و در این جا مقصود رویش گیاهان می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 11 - 4
4 - خرّمی و حیات زمین ، وابسته به نزول باران است .
ص: 217
نزّل من السماء ماء بقدر فأنشرنا به بلده میتًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 5 - 2
2 - ریزش باران از سمت آسمان و تأمین روزی خلق و حیات زمین در پرتو آن ، آیتی خداوندی برای خردورزان
و ما أنزل اللّه من السماء . .. ءای_ت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 158 - 14
14 _ حاکمیت مطلق خداوند بر هستی ، دلیل اقتدار او بر زنده کردن موجودات و میراندن آنهاست .
الذی له ملک السموت و الأرض . .. یحی و یمیت
بیان حاکمیت انحصاری خدا بر هستی و سپس توصیف او به حیات بخشی و مرگ آفرینی می تواند اشاره به این معنا داشته باشد که چون امور هستی در اختیار اوست، مرگ و حیات موجودات نیز به دست او خواهد بود. بنابراین <له ملک ... > می تواند استدلال برای <یحی و یمیت> باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 42 - 16
16 _ توحید مایه حیات آدمی و شرک ، موجب هلاکت واقعی وی
لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه
برداشت فوق مبتنی بر این است که مراد از هلاکت در <لیهلک> و <هلک> کفر و ضلالت و مقصود از حیات در <یحیی> و <حی>، ایمان و هدایت باشد. کلمه <بینه> به دلیل تناسبش با ضلالت و هدایت این احتمال را تقویت می کند. یعنی تا گمراهی کفرپیشگان از سر دلیل باشد و بر آنان اتمام حجت شده باشد و تا هدایت مؤمنان از روی برهان بوده و ایمانشان بر دلیلی روشن استوار باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - روم - 30 - 24 - 3
3 - باران ، مایه حیات زمین و طبیعت است .
و ینزّل من السماء ماء فیحیی به الأرض بعد موتها
ص: 218
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 32 - 5
5 _ تقوا و در اندیشه معاد بودن، راه رسیدن به زندگی برتر و نیکو در آخرت
و للدار الأخره خیر للذین یتقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 89 - 2
2 _ بهشت و زندگی جاودان در آن ، پاداش جهاد با مال و جان
أعد اللّه لهم جنت تجری من تحتها الأنهر خلدین فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - یونس - 10 - 98 - 11
11 _ ایمان به موقع قوم یونس موجب شد که آنان تا پایان عمر ، همراه با برخورداری از مواهب دنیوی ، به زندگی خویش ادامه دهند .
إلا قوم یونس لما ءامنوا کشفنا عنهم عذاب الخزی . .. و متعنهم إلی حین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 65 - 2
2 - حیات تمامی موجودات زنده جهان ، حیاتی است رو به زوال و وابسته به خدای جان آفرین .
هو الحیّ
ص: 219
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 33 - 5
5 - رویش دانه ها ، جلوه روشن حیات در زمین است .
و ءایه لهم الأرض المیته أحیین_ها و أخرجنا منها حبًّا
برداشت یاد شده از آن جا است که رویش دانه ها، به عنوان نخستین نمونه حیات در زمین یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 39 - 11
11 - پیدایش و رویش گیاهان ، مظهری از حیات زمین است .
اهتزّت و ربت إنّ الذی أحیاها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 244 - 2
2 _ پیکار در راه خداوند ، شکر نعمت حیات
ثمّ احیاهم . .. و لکن اکثر النّاس لا یشکرون. و قاتلوا فی سبیل اللّه
فرمان جهاد، پس از بیان ناسپاسی مردمان در برابر نعمت حیات، در واقع نشان دادن روشی است برای سپاس و شکر خداوند در برابر نعمت حیات.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - نجم - 53 - 55 - 3
3 - غم ، شادی ، مرگ ، حیات و نیازمندی و غنا ، هر یک ضرورت و نعمتی در نظام زندگی انسان *
فبأیّ ءالاء ربّک تتماری
در صورتی که تعبیر <آلاء> در مورد مطالب آیات پیشین به کار رفته باشد، مطلب یاد شده را می توان به دست آورد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 13 - 1
1 - هنگام برپایی رستاخیز ، همه انسان ها تنها با یک نهیب به سوی صحنه قیامت رانده خواهند شد .
فإنّما هی زجره وحده
ص: 220
<زجر>; یعنی، دفع کردن و راندن با بانگ و فریاد (مفردات راغب) و مراد از <زجره> همان نفخه دوم صور است. ضمیر <هی> به <کرّه> بازمی گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 14 - 1
1 - تمام مردگان پس از نفخ صور ، زنده گشته و در دشت هموار قیامت حاضر خواهند شد .
فإذا هم بالساهره
<ساهره>; یعنی، فلات و سرزمین پهناور، مسطّح و بی آب. این کلمه از ریشه <سَهَر> است; یعنی، ممکن نبودن خواب در شب (لسان العرب). نامگذاری فلات به <ساهره>، به این اعتبار است که پیمایندگان آن در شب بیدار می مانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 21 - 4
4- داشتن حیات و مطلع بودن از زمان وقوع قیامت ، از شرایط الوهیت
أموت غیر أحیاء و ما یشعرون أیّان یبعثون
از اینکه خداوند در مقام رد الوهیت معبودهای مشرکان، از آنها به عنوان مردگانی فاقد هرگونه حیات و شعور نام می برد، می توان استفاده کرد که خدا باید دارای حیات و علم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - زمر - 39 - 42 - 15
15 - < حیات و مرگ > و < خواب و بیداری > ، در بردارنده آیات متعدد خداوند و جلوه های گوناگون قدرت او
اللّه یتوفّی الأنفس حین موتها . .. فیمسک ... و یرسل الأُخری ... إنّ فی ذلک لأی_ت
جمع آمدن <آیات> می رساند که آیه و نشانه بودن <حیات و مرگ> و <خواب و بیداری>، از جهات مختلف و گوناگون است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 26 - 3
3 - حیات نخستین آدمیان ، خود برترین دلیل بر حقانیت معاد
قل اللّه یحییکم ثمّ یمیتکم ثمّ یجمعکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 221
6 - اعراف - 7 - 53 - 8
8 _ حیات آخرت ، فاقد هر گونه زمینه و فرصت برای انجام اعمال نیک
او نرد فنعمل غیر الذین کنا نعمل
آرزوی برگشت به دنیا برای انجام اعمال نیک و تدارک گذشته ها، دلالت بر این دارد که در آخرت فرصت برای انجام عمل نیک و تدارک گذشته ها نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 31 - 8
8- معاد و حیات آدمی در سرای آخرت ، جسمانی و مادّی است .
یحلّون . .. و یلبسون ... متّکئین فیها علی الأرائک
سخن از لباس و انواع آن و ترسیم حجله ها و تخت ها و نیز نهرهای جاری از زیر درختان، جملگی، گویای جسمانی بودن معاد و وجود حیات مادّی در سرای آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - قمر - 54 - 54 - 4
4 - انسان در حیات اخروی ، دارای تمایلات و لذت های مادی
إنّ المتّقین فی جنّ_ت و نهر
از این که خداوند وعده به <جنّات> و <نهر> داده است، استفاده می شود که انسان در آخرت نیز از مظاهر طبیعی لذت خواهد برد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - ضحی - 93 - 5 - 1
1 - زندگانی پیامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطای مداوم پروردگار و سرشار از رضایت است .
و لسوف یعطیک ربّک فترضی
<سوف> برای استقبال است و مراد از آن _ به قرینه آیه قبل _ جهان آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 15 - 9
9- حضرت یحیی ( ع ) در آخرت ، دارای حیاتی ویژه است .
ص: 222
و یوم یبعث حیًّا
فعل <یبعث> بر زنده شدن نیز دلالت دارد. تصریح به <حیّاً> ممکن است به خاطر ویژگی حیات یحیی در مقایسه با دیگر انسان ها باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - غافر - 40 - 65 - 2
2 - حیات تمامی موجودات زنده جهان ، حیاتی است رو به زوال و وابسته به خدای جان آفرین .
هو الحیّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - انفال - 8 - 24 - 6
6 _ دعوت خدا و رسولش دارای هویتی واحد برای هدایت انسان ها به حیات واقعی
یأیها الذین ءامنوا استجیبوا للّه و للرسول إذا دعاکم لما یحییکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 83 - 11
11_ یعقوب ( ع ) به زنده بودن یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی ، اطمینان داشت .
عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا
مراد از ضمیر جمع در <بهم> یوسف(ع) ، بنیامین و لاوی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 87 - 1
1_ یعقوب ( ع ) بر این باور بود که یوسف ( ع ) و بنیامین زنده اند و با جست و جو کردن ، پیدا خواهند شد .
ی_بنیّ اذهبوا فتحسسوا من یوسف و أخیه
ص: 223
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 83 - 11
11_ یعقوب ( ع ) به زنده بودن یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی ، اطمینان داشت .
عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا
مراد از ضمیر جمع در <بهم> یوسف(ع) ، بنیامین و لاوی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 83 - 11
11_ یعقوب ( ع ) به زنده بودن یوسف ( ع ) ، بنیامین و لاوی ، اطمینان داشت .
عسی الله أن یأتینی بهم جمیعًا
مراد از ضمیر جمع در <بهم> یوسف(ع) ، بنیامین و لاوی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 86 - 9،11،13،16
9_ یعقوب ( ع ) برخلاف فرزندان و اطرافیانش به زنده بودن یوسف ( ع ) اطمینان داشت .
و أعلم من الله ما لاتعلمون
<من الله> می تواند به معنای <از ناحیه خدا> باشد و نیز می تواند به معنای <درباره خدا> باشد. بر اساس معنای اول مراد از <ما لاتعلمون> به مناسبت مورد، زنده بودن یوسف ، دیدار او و ... است.
11_ آگاهی یعقوب ( ع ) به حیات یوسف ( ع ) ، دانشی بود که از ناحیه خدا به او افاضه شده بود .
و أعلم من الله ما لاتعلمون
13_ جهل و ناآگاهی فرزندان یعقوب به حقایقی درباره خداوند
و أعلم من الله ما لاتعلمون
16_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : قدم أعرابیّ علی یوسف . . . قال له یوسف : . . . فإذا مررت بوادی کذا و کذا فقف فناد : یا یعقوب ! یا یعقوب ! فإنه سیخرج إلیک رجل . . . فقل له : لقیت رجلاً بمصر و هو یقرئک السلام و یقول لک : إن ودیعتک عند الله عزوجل لن تضیع ، قال : فمضی الأعرابیّ . . . فأبلغه ما قال له یوسف . . . فکان یعقوب ( ع ) یعلم أن یوسف ( ع ) حیّ لم یمت و أن الله تعالی ذکره سیظهره له بعد غیبته و کان یقول لبنیه : < إنی أعلم من الله ما لاتعلمون > . . . ;
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: بادیه نشینی بر یوسف وارد شد . .. یوسف به او گفت: ... آن گاه که بر فلان وادی گذر کردی بایست و صدا بزن: ای یعقوب، ای یعقوب! پس مردی به سوی تو بیرون خواهد آمد ... به او بگو مردی را در مصر ملاقات کردم که تو را سلام رساند و گفت: امانت تو نزد خدا هرگز از بین نمی رود. امام فرمود: آن بادیه نشین رفت ... و گفتار یوسف را به یعقوب ابلاغ کرد ... پس یعقوب می دانست یوسف زنده است و نمرده و خدای تعالی به زودی او را پس از غیبت، آشکارش خواهد کرد و همواره به پسران خویش می گفت: <إنی أعلم من الله ما لاتعلمون>...>.
ص: 224
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 87 - 1
1_ یعقوب ( ع ) بر این باور بود که یوسف ( ع ) و بنیامین زنده اند و با جست و جو کردن ، پیدا خواهند شد .
ی_بنیّ اذهبوا فتحسسوا من یوسف و أخیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 95 - 3
3_ یعقوب ( ع ) در طول فراق یوسف ( ع ) همواره به زنده بودن او اعتقاد داشت و آن را برای اطرافیانش اظهار می کرد .
قال أبوهم إنی لأجد ریح یوسف . .. قالوا تالله إنک لفی ضل_لک القدیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 96 - 9،10،11،12
9_ یعقوب ( ع ) پیش از دریافت بشارت به حیات یوسف ( ع ) ، به زنده بودن او اطمینان داشت .
ألم أقل لکم إنی أعلم من الله ما لاتعلمون
<من الله> می تواند به معنای <ازناحیه خدا> باشد و نیز می تواند به معنای <درباره خدا> باشد. براساس معنای اول، مراد از <ما لاتعلمون> _ به مناسبت مورد _ زنده بودن یوسف(ع) ، دیدار او و ... می باشد.
10_ یعقوب ( ع ) برخلاف فرزندانش ، به سپری شدن دوران فراقش از یوسف ( ع ) اطمینان داشت .
ألم أقل لکم إنی أعلم من الله ما لاتعلمون
11_ یعقوب ( ع ) باور خویش را مبنی بر زنده بودن یوسف ( ع ) و پایان یافتن فراقش به فرزندان و بستگان خویش بازگو می کرد .
ألم أقل لکم إنی أعلم من الله ما لاتعلمون
12_ آگاهی یعقوب ( ع ) به حیات یوسف ( ع ) و وصال او ، دانشی بود که از ناحیه خداوند به آن حضرت افاضه شده بود .
ألم أقل لکم إنی أعلم من الله ما لاتعلمون
حیات اخروی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 31 - 10
10 _ محدود دانستن حیات در تنگنای زندگی مادی دنیا، موجب حسرت و اندوه عمیق در قیامت می شود.
و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا . .. حتی إذا جاءتهم الساعه بغته قالوا یحسرتنا
ص: 225
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - فصلت - 41 - 54 - 6
6 - تردید جدی نسبت به قیامت و حیات اخروی ، زمینه ساز بی اعتنایی انسان به اصول عقلی و ملاک های عقلایی و فطری
قل أرءیتم إن کان من عند اللّه . .. فی شقاق بعید... ألا إنّهم فی مریه
ارتباط این آیه با آیات پیشین _ که در یک سیاق قرار دارند _ نشان می دهد که اگر آیات علمی و داوری های عقلی و فطری نتواند کسی را در برابر حقانیت خدا و وحی متقاعد کند، ریشه آن را باید در ناباوری او به استمرار حیات و مسؤولیت انسان جستوجو کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 74 - 7
7 _ برتری و اصالت حیات آخرت نسبت به دنیا
الّذین یشرون الحیوه الدّنیا بالاخره
چون برای به دست آوردن حیات اخروی _ در مواقع لزوم _ باید از حیات دنیوی چشم پوشید، معلوم می شود اصالت با حیات اخروی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - رعد - 13 - 26 - 4،5
4_ حیات دنیا در قیاس با حیات اخروی جز توشه ای اندک نیست .
و ما الحیوه الدنیا فی الأخره إلاّ مت_ع
حرف <فی> در <فی الأخره> به معنای مقایسه است. <متاع> به معنای کالا و هر آنچه در زندگی از آن بهره می برند است. نکره آوردن آن برای رساندن قلّت می باشد.
5_ حیات اخروی ، حیاتی ارجمند و پربهاست .
و ما الحیوه الدنیا فی الأخره إلاّ مت_ع
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 19 - 6
6- حیات اخروی ، حیاتی برتر از دنیاست و دستیابی به آن ، باید هدف همه مؤمنان باشد .
من کان یرید العاجله . .. و من أراد الأخره ... کان سعیهم مشکورًا
تشکر و قدردانی خداوند از تلاش و کوشش آخرت خواهان در مقابل دنیاطلبان، می تواند گویای حقیقت یاد شده باشد.
ص: 226
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 29 - 1
1 _ مشرکان لجاجت پیشه مکه، منکر قیامت و هر گونه زندگی جز زندگانی دنیا بودند.
و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 17
17 _ دستیابی انسان به رضایت الهی و زندگی جاودان بهشتی ، رستگاری بزرگ و سعادت حقیقی است .
رضی اللّه عنهم . .. جنت ... خلدین فیها أبداً ذلک الفوز العظیم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 19 - 8
8- تنها تلاش و کوششی دارای ارزش و شایسته ستایش است که در مسیر آخرت طلبی و کسب حیات برتر اخروی باشد .
من کان یرید العاجله . .. و من أراد الأخره ... کان سعیهم مشکورًا
از اینکه خداوند پس از ذکر دنیاطلبی و آخرت خواهی انسانها، از سعی وتلاش آخرت خواهان تشکر و ستایش کرده است، استفاده می شود که تنها سعی و تلاشی که در مسیر کسب حیات برتر اخروی باشد، مورد قدردانی و ستایش است و نه هر تلاش و کوششی.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 38 - 2
2- وجود معاد و حیات اخروی ، معنادهنده به آفرینش آسمان ها و زمین و سایر پدیده های جهان
إنّ ه_ؤلاء لیقولون . .. و ما خلقنا السم_وت ... ل_عبین
خداوند، پس از بیان عقیده باطل کافران در زمینه نفی معاد و در جهت تبیین ضرورت معاد، به هدف مند بودن آفرینش اشاره کرده است; یعنی، اگر زندگی در حیات دنیا خلاصه شود، آفرنیش معنایی عالمانه و حکیمانه پیدا نخواهد کرد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 38 - 10
10 _ لزوم توجه به ارزش های حیات اخروی و ترجیح دادن آن بر زندگی دنیوی ، به هنگام ارزیابی اعمال و تصمیم گیری و انتخاب
ص: 227
أرضیتم بالحیوه الدنیا من الأخره فما متع الحیوه الدنیا فی الأخره إلا قلیل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 38 - 10
10 _ لزوم توجه به ارزش های حیات اخروی و ترجیح دادن آن بر زندگی دنیوی ، به هنگام ارزیابی اعمال و تصمیم گیری و انتخاب
أرضیتم بالحیوه الدنیا من الأخره فما متع الحیوه الدنیا فی الأخره إلا قلیل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 7 - 11
11_ توجه دادن انسان ها به حیات پس از مرگ و برپایی قیامت ، از رسالت های پیامبر ( ص )
و ل_ئن قلت إنکم مبعوثون من بعد الموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 22 - 2
2 _ مؤمنان هجرت کننده و مجاهد ، برخوردار از زندگی جاودان در باغ های سرشار از نعمت ، در سرای بهشت
الذین ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت لهم فیها نعیم مقیم. خلدین فیها أبداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 63 - 8
8 _ جاودانگی حیات انسان حتی دوزخیان ، در جهان آخرت
نار جهنم خلداً فیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 68 - 6
6 _ جاودانگی حیات انسان ، حتی دوزخیان در آخرت
نار جهنم خلدین فیها هی حسبهم
ص: 228
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 72 - 1
1 _ حیات جاودان در باغ های بهشت با نهر های روان ، وعده الهی به زنان و مردان مؤمن
وعد اللّه المؤمنین . .. تحتها الأنهر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - جن - 72 - 23 - 10
10 - حیات اخروی ، حیاتی است ابدی و جاودانه .
فإنّ له نار جهنّم خ_لدین فیها أبدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 15 - 1
1 - بازگشت دوباره انسان به حیات در آخرت حتمی است .
إنّه ظنّ أن لن یحور . بلی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 25 - 3
3 - اتمام حجت الهی بر مشرکان ، در زمینه حقانیت معاد و حیات اخروی
و قالوا ما هی إلاّ حیاتنا الدنیا . .. و إذا تتلی علیهم ءای_تنا بیّن_ت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 8
8 - بازگشت انسان ها به سوی خدا ، پس از زنده شدن به حیات اخروی است .
یحییکم ثم إلیه ترجعون
ص: 229
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
19 - قیامه - 75 - 40 - 7
7 - ارتباط و پیوند وثیق میان حیات دنیوی و اخروی انسان
أیحسب الإنس_ن أن یترک سدًی . .. ألیس ذلک بق_در علی أن یحیی الموتی
از همراه هم آمدن دو موضوع هدفمندی زندگی بشر و احیای مجدد مردگان مطلب یاد شده به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 28 - 6
6 - انسان ها دارای دو حیاتند : حیات دنیوی و حیات اخروی
فأحیکم ثم یمیتکم ثم یحییکم
برخی از مفسران <ثم یحییکم> (سپس شما را ]پس از میراندن[ زنده می کند) را حاکی از حیات برزخی دانسته اند و گروهی آن را به زنده شدن مردگان برای برپایی قیامت کبری تفسیر کرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 72 - 5
5 _ حیات انسان در آخرت ، حیاتی مادی و جسمانی است نه صرفاً معنوی و روحانی .
وعد اللّه المؤمنین . .. جنت تجری ... مسکن طیبه
بهره گیری از لذایذ مادی، چون باغهای پوشیده از درخت و خانه های دلپذیر، در سرای آخرت، مستلزم وجود مادی و جسمانی انسان نیز می باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - احقاف - 46 - 6 - 7
7- وجود حیات و شعور در موجودات ، حتی جمادات در آخرت
کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم ک_فرین
از ضمائر <ذوی القعول> در آیه شریفه، مطلب یاد شده استفاده می شود.
ص: 230
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 33 - 11
11- حضرت عیسی ( ع ) دارای حیاتی ویژه در آخرت
و یوم أُبعث حیًّا
با این که فعل <أُبعث> بر زنده شدن دلالت دارد، تصریح به <حیّاً> ممکن است به خاطر ویژگی حیات اخروی عیسی(ع) در مقایسه با دیگران باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 77 - 29
29 _ آخرت برای پرهیزگاران بهتر از دنیاست .
و الاخره خیر لمن اتّقی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - دخان - 44 - 56 - 3
3- راه نداشتن مرگ در بهشت ، نمودی از امنیت عام و فراگیر حیات اخروی تقواپیشگان
فی مقام أمین . .. ف_کهه ءامنین . لایذوقون فیها الموت
ارتباط این آیه با <مقام أمین> در آیات پیشین و <آمنین> در آیه قبل، گویای برداشت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - ضحی - 93 - 5 - 1
1 - زندگانی پیامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطای مداوم پروردگار و سرشار از رضایت است .
و لسوف یعطیک ربّک فترضی
<سوف> برای استقبال است و مراد از آن _ به قرینه آیه قبل _ جهان آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 231
17 - احقاف - 46 - 6 - 7
7- وجود حیات و شعور در موجودات ، حتی جمادات در آخرت
کانوا لهم أعداء و کانوا بعبادتهم ک_فرین
از ضمائر <ذوی القعول> در آیه شریفه، مطلب یاد شده استفاده می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 16
16 _ آسودگی مؤمنان از دغدغه زوال نعمت های بهشتی و زندگی در آن
خلدین فیها أبداً
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 156 - 1
1 _ تقدیر زندگانی نیکو در دنیا و آخرت ، درخواست موسی ( ع ) از خداوند برای خود و همراهانش در میعادگاه مناجات
و اکتب لنا فی هذه الدنیا حسنه و فی الاخره
با توجه به آیه قبل معلوم می شود مراد از <نا> در <لنا>، موسی(ع) و همراهان او در میعادگاه مناجات است. کتابت در آیه شریفه به معنای مقدّر کردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 156 - 5
5 _ بازگشت به خدا و توبه به درگاه او ، زمینه ساز نایل شدن به خیر و سعادت دنیا و برخوردار شدن از حیات نیکوی آخرت است .
و اکتب لنا فی هذه الدنیا حسنه و فی الاخره إنا هدنا إلیک
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 100 - 7
7 _ هجرت در راه خدا و یاری دین ، سبب جلب رضایت الهی و دستیابی به حیات جاودان در بهشت
من المهجرین و الأنصار . .. رضی اللّه عنهم
ص: 232
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - اعراف - 7 - 17 - 11
11 _ شکرگزاران، رهپویان صراط مستقیم الهی هستند.
لأقعدن لهم صرطک المستقیم . .. لاتجد أکثرهم شکرین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 29 - 1،3
1 _ مشرکان لجاجت پیشه مکه، منکر قیامت و هر گونه زندگی جز زندگانی دنیا بودند.
و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا
3 _ برخی کافران، حتی در صورت بازگشت به دنیا، زندگی را منحصر به دنیا دانسته و قیامت را انکار می کنند.
و لو ردوا لعادوا . .. و قالوا إن هی إلا حیاتنا الدنیا
جمله <و قالوا> می تواند عطف بر جمله <لعادوا> باشد. یعنی اگر به دنیا بازگردند، به همان روش باطل خودروی آورده و باز هم معاد را انکار می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 38 - 1
1- سوگند مشرکان به خدا ، برای مورد انکار قرار دادن حیات اخروی انسانها
و أقسموا بالله جهد أیم_نهم لایبعث الله من یموت
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 22 - 3
3 - حیات اخروی انسان ، به دست خدا است .
أنشره
ص: 233
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 53 - 8
8 _ حیات آخرت ، فاقد هر گونه زمینه و فرصت برای انجام اعمال نیک
او نرد فنعمل غیر الذین کنا نعمل
آرزوی برگشت به دنیا برای انجام اعمال نیک و تدارک گذشته ها، دلالت بر این دارد که در آخرت فرصت برای انجام عمل نیک و تدارک گذشته ها نیست.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 31 - 8
8- معاد و حیات آدمی در سرای آخرت ، جسمانی و مادّی است .
یحلّون . .. و یلبسون ... متّکئین فیها علی الأرائک
سخن از لباس و انواع آن و ترسیم حجله ها و تخت ها و نیز نهرهای جاری از زیر درختان، جملگی، گویای جسمانی بودن معاد و وجود حیات مادّی در سرای آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - قمر - 54 - 54 - 4
4 - انسان در حیات اخروی ، دارای تمایلات و لذت های مادی
إنّ المتّقین فی جنّ_ت و نهر
از این که خداوند وعده به <جنّات> و <نهر> داده است، استفاده می شود که انسان در آخرت نیز از مظاهر طبیعی لذت خواهد برد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - ضحی - 93 - 5 - 1
1 - زندگانی پیامبر ( ص ) ، در جهان آخرت ، همراه با عطای مداوم پروردگار و سرشار از رضایت است .
و لسوف یعطیک ربّک فترضی
<سوف> برای استقبال است و مراد از آن _ به قرینه آیه قبل _ جهان آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 234
10 - مریم - 19 - 15 - 9
9- حضرت یحیی ( ع ) در آخرت ، دارای حیاتی ویژه است .
و یوم یبعث حیًّا
فعل <یبعث> بر زنده شدن نیز دلالت دارد. تصریح به <حیّاً> ممکن است به خاطر ویژگی حیات یحیی در مقایسه با دیگر انسان ها باشد.
ص: 235
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 222 - 20،21،22،23
20 _ آمیزش جنسی در ایّام حیض ، خلاف پاکیزگی است .
و یسئلونک عن المحیض . .. فاعتزلوا النساء فی المحیض ... ان اللّه یحب التوابین و ی
نهی از آمیزش در ایام حیض و سپس اظهار محبّت به پاکیزگان، می تواند اشاره به برداشت فوق باشد.
21 _ خداوند کسانی را که از گناه آمیزش در حال حیض توبه کنند ، دوست دارد
فاعتزلوا النساء فی المحیض . .. ان اللّه یحب التوابین
22 _ خداوند پرهیزکنندگان از آمیزش در حال حیض را دوست دارد .
فاعتزلوا النساء فی المحیض . .. ان اللّه ... و یحب المتطهرین
از مصادیق پاکیزگان، به مقتضای ارتباط صدر و ذیل آیه، پرهیزکنندگان از آمیزش در ایام حیض می باشد.
23 _ تعدیل روابط با زنان حائض در اسلام
و یسئلونک عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلوا
آن گونه که در شأن نزول آمده است، در جاهلیّت بکلّی از معاشرت با زنان حائض خودداری می کردند و متقابلا از سویی مسیحیان، آن را در حال جایز می دانستند; ولی اسلام راه میانه را نشان داده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 222 - 5،6،7،9،11،15
5 _ حرمت آمیزش با زنان حائض ، تا زمان پاک شدن آنان از حیض
ص: 236
فاعتزلوا النساء فی المحیض و لا تقربوهن حتی یطهرن
گر چه ظاهر جمله <فاعتزلوا النساء> مطلق معاشرت است ; ولی اباحه آمیزش پس از گذشت ایام حیض و غسل که جمله <حتی یطهرن فاذا تطهّرن فاتوهن من حیث> دلالت بر آن دارد، قرینه ای است که آنچه مباح نبوده و اعتزال از آن واجب شده، تنها آمیزش است، نه مطلق معاشرت; و گر نه می فرمود <فاذا تطهرن فعاشروهن>.
6 _ حرمت وَطی در قُبُل ، در ایام حیض
فاعتزلوا النساء فی المحیض
کلمه <محیض> در صدر آیه مصدر است; امّا در جمله <فاعتزلوا النساء من المحیض> اسم مکان می باشد به دلیل تکرار لفظ در حال که اگر هر دو به یک معنا بود، علی القاعده باید دوّمی به صورت ضمیر آورده می شد.
7 _ فلسفه حرمت آمیزش در زمان حیض ، مشقّتبار بودن آن برای زن است .
عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلوا النساء فی المحیض
9 _ زیانبار بودن آمیزش در ایام حیض
و یسئلونک عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلوا
بنابراینکه سؤال، از مقاربت در ایام حیض باشد; نه خود حیض و ماهیّت آن. بر این مبنا کلمه <هو> به آمیزش در ایام حیض برمی گردد; یعنی بگو ای پیامبر آمیزش در ایام حیض زیانبار است.
11 _ جواز آمیزش با زنان ، پس از پاکی آنان از حیض و تحصیل طهارت ( غسل )
و لا تقربوهنّ حتی یطهرن فاذا تطهّرن فأتوهنّ
گر چه مفهوم <حتی یطهرن> جواز آمیزش به مجرد پاکی و قطع خون است ; ولی با تصریح به مشروط بودن آمیزش به غُسل در جمله <فاذا تطهّرن> (آنگاه که غسل کردند)، مفهوم <حتی یطهرن> مورد عنایت نیست.
15 _ جواز استمتاع از زنان بدون آمیزش با آنان ، در ایام حیض
یسئلونک عن المحیض . .. فاعتزلوا النساء فی المحیض
بنابراینکه مراد از <فی المحیض>، مکان حیض باشد; تنها آمیزش، تحریم شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 71 - 6،16
6_ ساره همسر ابراهیم ( ع ) ، پس از آگاهی به ماهیت مهمانان ابراهیم ( ع ) و مأموریت ایشان ( نابودسازی قوم لوط ) حایض شد . *
وامرأته قائمه فضحکت
برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که <ضحکت> از مصدر <ضَحک> (حایض شدن) باشد. مفسرانی که این معنا را یادآور شده اند تفریع <فبشرناها> را بر <ضحکت> مؤید آن دانسته اند.
16_ < عن أبی عبدالله ( ع ) فی قول الله عزوجل : < فضحکت فبشّرناها باسحاق > قال : حاضت ;
از امام صادق(ع) درباره <فضحکت فبشّرناها بإسحاق> روایت شده است که فرمود: عادت زنانگی در ساره ظاهر شد>.
ص: 237
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 222 - 4،7
4 _ قاعدگی ، مشقّت و آزاری برای زنان
و یسئلونک عن المحیض قل هو اذیً
7 _ فلسفه حرمت آمیزش در زمان حیض ، مشقّتبار بودن آن برای زن است .
عن المحیض قل هو اذیً فاعتزلوا النساء فی المحیض
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - بقره - 2 - 228 - 4،7
4 _ زنان مطلّقه نباید به منظور کم و زیاد کردن مدّت عدّه خویش ، جنین و یا حیض خود را کتمان کنند .
و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فی ارحامهنّ
کلمه <ما خلق> دارای مفهومی وسیع است که می تواند شامل هر نوع خلقی شود که تأثیر در مدّت عدّه دارد; همانند جنین، حیض و طهر.
7 _ ادّعای زنان در مورد بارداری ، طهر و حیضِ خود ، پذیرفته است .
و لا یحل لهنّ ان یکتمن ما خلق اللّه فی ارحامهن
اگر گفته زنان درباره طهر، حیض، بارداری و هر آنچه دخیل در مدت حیض است، پذیرفته نباشد، حرمت کتمان، لغو می شود.
ص: 238
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 5 - 2
2 - شدت هول و هراس حیوانات از حوادث پایانی دنیا ، جایی برای فکر تهاجم به یکدیگر در خیال آنان باقی نمی گذارد .
و إذا الوحوش حشرت
مراد از <حشر حیوانات> محشور شدن آنها در قیامت و یا اجتماعشان هنگام ترس از حوادث آغازین قیامت است. ذکر این حادثه در میان حوادث پایانی دنیا و تقارن آن با <رها شدن شتران آبستن> (و إذا العشار عطلّت)، شواهدی بر دومین احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 4 - 22
22 _ حلیت شکار درندگان شکاری ، هر چند درندگان شکاری به هنگام شکار از آن تناول کنند . *
فکلوا مما امسکن علیکم
بنابراین احتمال که مراد از <مما امسکن علیکم>، مقداری باشد که حیوان شکاری برای صیاد نگه داشته در مقابل مقداری که خود تا رسیدن صیاد از آن تناول کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 7 - 4
4- جواز استفاده از حیوانات و دام ها جهت حمل بار و کالا
و تحمل أثقالکم إلی بلد لم تکونوا ب_لغیه إلاّ بشقّ الأنفس
ص: 239
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 8 - 3
3- استفاده از اسب ، استر و الاغ برای سواری و تجمل ، جایز است .
و الخیل و البغال و الحمیر لترکبوها و زینه و یخلق ما لاتعلمون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 16 - 2
2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرک که مسیر خود را طی کرده و مانند رفتن حیوانات غیر اهلی به مخفیگاه خود ، از نظر ها محو می گردند .
الجوار الکنّس
<کُنّس> جمع <کانِس> است و آن چیزی است که پنهان می شود. این کلمه از ریشه <کَنَسَ الظبی> گرفته شده است; یعنی، آهو خود را در <کِناس> (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار کرد. (نهایه ابن اثیر)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
ص: 240
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 4 - 10،16،32
10 _ سگ ، از حیوانات قابل تعلیم و فرمانبری
و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن
16 _ حیوانات درنده ، قابل تعلیم و فرمانبری
و ما علمتم من الجوارح مکلبین
32 _ آموزش سگ ، بهنگام فرستادن برای شکار ، کافی در صدق شکاری بودن و حلیت صیدش
و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه
از امام صادق(ع) در مورد سگ شکاری روایت شده: . .. و ان کان غیر معلم یعلمه فی ساعته حین یرسله فیأکل منه فانه معلم ... .
_______________________________
کافی، ج 6، ص 205، ح 14; نورالثقلین، ج 1، ص 590، ح 36.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 14
14- بهره مندی انسان از کرک ، پشم و موی حیوانات ، محدود به زمان خاصی است . *
و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلی حین
برای <إلی حین> چند احتمال وجود دارد. یکی از آنها این است که اشیای یاد شده، در مقاطع و دوره های خاصّی قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 13 - 1
1 - بهرهوری انسان از موهبت های طبیعی ( کشتی و حیوانات ) ، زمینه ساز توجه وی به نعمت دهنده بودن خداوند
جعل لکم من الفلک و الأنع_م . .. لتستوا علی ظهوره ثمّ تذکروا نعمه ربّکم إذا استوی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 241
9 - نحل - 16 - 80 - 14
14- بهره مندی انسان از کرک ، پشم و موی حیوانات ، محدود به زمان خاصی است . *
و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلی حین
برای <إلی حین> چند احتمال وجود دارد. یکی از آنها این است که اشیای یاد شده، در مقاطع و دوره های خاصّی قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 14
14- بهره مندی انسان از کرک ، پشم و موی حیوانات ، محدود به زمان خاصی است . *
و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا إلی حین
برای <إلی حین> چند احتمال وجود دارد. یکی از آنها این است که اشیای یاد شده، در مقاطع و دوره های خاصّی قابل استفاده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 97 - 18
18 _ امنیّت حیوانات در حَرَم ، و عدم جواز آزار آنان
و من دخله کان امناً
امام صادق (ع): من دخل الحرم . .. و من دخله من الوحش و الطیر کان آمناً من ان یهاج او یؤذی حتی یخرج من الحرم.
_______________________________
کافی، ج 4، ص 226، ح 1 ;نورالثقلین، ج 1، ص 370، ح 267.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - جاثیه - 45 - 4 - 2
2 - آفرینش انسان در مقایسه با سایر جانداران زمین ، دارای ویژگی ، امتیاز و اهمیت
و فی خلقکم و ما یبثّ من دابّه
از این که انسان به صورت مستقل و مقدم بر سایر جانداران یاد شده است، مطلب بالا استفاده می شود.
ص: 242
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 40 - 8
8_ لزوم حفظ حیوانات از خطر انقراض و نابودی
قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین
تصریح به این معنا که نوح(ع) می بایست از هر حیوان یک جفت (نر و ماده) با خود به همراه برد ، ظاهراً هدفی جز این ندارد که نسل آن حیوان باقی بماند و نابود نشود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 40 - 8
8_ لزوم حفظ حیوانات از خطر انقراض و نابودی
قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین
تصریح به این معنا که نوح(ع) می بایست از هر حیوان یک جفت (نر و ماده) با خود به همراه برد ، ظاهراً هدفی جز این ندارد که نسل آن حیوان باقی بماند و نابود نشود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 5 - 2
2 - شدت هول و هراس حیوانات از حوادث پایانی دنیا ، جایی برای فکر تهاجم به یکدیگر در خیال آنان باقی نمی گذارد .
و إذا الوحوش حشرت
مراد از <حشر حیوانات> محشور شدن آنها در قیامت و یا اجتماعشان هنگام ترس از حوادث آغازین قیامت است. ذکر این حادثه در میان حوادث پایانی دنیا و تقارن آن با <رها شدن شتران آبستن> (و إذا العشار عطلّت)، شواهدی بر دومین احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 44 - 7
7 _ تعقل و اندیشه ، حق شنوی و درس آموزی ، از ویژگی های انسان و فارق میان او و حیوان است .
ص: 243
أنّ أکثرهم یسمعون أو یعقلون إن هم إلاّ کالأنع_م
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 31 - 2
2 - خداوند ، رویاننده نباتات و تأمین کننده علوفه گیاه خواران
أخرج . .. مرعیها
<مرعی> مصدر میمی است و در این جا به معنای اسم مفعول به کار رفته است; یعنی، آنچه چریده می شود. این کلمه گرچه ناظر به تغذیه گیاه خواران است; ولی تأثیر گیاه در زندگانی انسان نیز _ به قرینه <متاعاً لکم و لأنعامکم> در آیات بعد _ مراد است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 5 - 1
1 - حیوانات غیر اهلی با مشاهده حوادث برپایی قیامت ، پناهگاه های خود را ترک کرده ، گرد هم جمع خواهند شد .
و إذا الوحوش حشرت
<وحوش> جمع <وَحْش> است. به حیواناتی که در خشکی زندگی می کنند و با یکدیگر الفت نمی گیرند، <وَحْش> و <وحشیّ> _ که گویا حرف یاء در آن برای تأکید است _ گفته می شود (مصباح). <حشر>; یعنی، <جمع> (لسان العرب). راغب می گوید: <حشر>; یعنی، بیرون آوردن گروهی از جایگاهشان و متوجّه ساختن آنان به جنگ و نظایر آن، بنابراین حشر حیوانات; یعنی، بیرون شدن آنها از پناهگاه خود و جمع گشتن آنها گرد یکدیگر.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 244
5 - انعام - 6 - 146 - 1
1 _ خداوند خوردن گوشت حیوانات دارای ناخن (چنگال) را بر یهود حرام کرده بود.
و علی الذین هادوا حرمنا کل ذی ظفر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 144 - 3،6
3 _ مشرکان عصر جاهلی بدون دلیل به حرمت استفاده از برخی چهارپایان معتقد بودند.
قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین
در آیه 136 و 137 به برخی از افترائات مشرکان اشاره شده و آیه با <فذرهم و ما یفترون> پایان یافته و آیات بعد در مقام توبیخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشرکان است که از آن جمله تحریم بی جاست.
6 _ تحریم برخی حیوانات از سوی مشرکان صدر اسلام، فاقد هر گونه دلیل و مستند قابل قبول
قل ءالذکرین حرم . .. نبئونی بعلم ... أم کنتم شهداء
استفهام در آیه برای انکار و یا توبیخ است و مفاد جملات <نبئونی> و <أم کنتم . .. > نیز نفی وجود دلیل بر مدعاهای مشرکان است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 146 - 5،12
5 _ تحریم کامل برخی از حیوانات و تحریم بخشهایی از گاو و گوسفند بر یهود، سزای تجاوزگری آنان بود.
و علی الذین هادوا حرمنا . .. ذلک جزینهم ببغیهم
<بغی> به معنای تجاوز و تعدی است. (لسان العرب).
12 _ حلیت نخستین برخی از حیوانات و تحریم آن به واسطه تجاوزگری بر یهودیان، خبری راست و مطابق واقع از جانب خداوند است.
علی الذین هادوا . .. ذلک جزینهم ببغیهم و إنا لصدقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 3 - 5
ص: 245
5 _ تذکیه حیوان ، موجب حلیت آن می گردد ، اگر چه به واسطه خفگی ، زدن ، پرت شدن ، شاخ خوردن و دریده شدن توسط درندگان در آستانه مردن باشد .
حرمت . .. الا ما ذکیتم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 64 - 6
6 - خوشگذرانان غفلت زده و بی خبر از روز جزا ، هم سنگ ددان و وحوش بیابان در بینش الهی
إذا هم یجئرون
چنان که گفته شد <جوار> به زوزه سگ، روباه و گرگ گفته می شود. تعبیر زوزه برای فریاد استغاثه کافران، بیانگر مطلب فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 12 - 7،13
7- لذّت جویی و شکمبارگی حیوان گونه کافران ، تنها بهره آنان از زندگی دنیایی
الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع_م و النار مثوًی لهم
از مقابله دو بخش آیه _ که برای مؤمنان پایان خوش بهشت را یادآور شده _ استفاده می شود که کافران، هرگز از آن نعمت های اخروی بهره نخواهند برد; بلکه تنها شهوت رانی و استفاده حیوان گونه از امکانات دنیا، نصیب آنان است.
13- بهره گیری از نعمت های دنیوی و نیندیشیدن به آفریننده آن ، شیوه ای حیوانی است . *
و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع_م
برداشت بالا بدان احتمال است که تشبیه کافر به حیوان، از آن جهت باشد که حیوان هنگام بهره گیری از موهبت های طبیعی، به پدیدآورنده آن نمی اندیشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 16 - 2
2 - سوگند خداوند ، به ستارگان متحرک که مسیر خود را طی کرده و مانند رفتن حیوانات غیر اهلی به مخفیگاه خود ، از نظر ها محو می گردند .
الجوار الکنّس
<کُنّس> جمع <کانِس> است و آن چیزی است که پنهان می شود. این کلمه از ریشه <کَنَسَ الظبی> گرفته شده است; یعنی، آهو خود را در <کِناس> (پناهگاه) خود پنهان ساخت و استتار کرد. (نهایه ابن اثیر)
ص: 246
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 4 - 19
19 _ لزوم آموختن برخی از دستورات تذکیه ، به سگان و درندگان مخصوص شکار
تعلمونهن مما علمکم اللّه
مراد از <علمکم اللّه> به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذکیه حیوانات است، و <من> در <مما علمکم> برای تبعیض است. یعنی برخی از دستورات تذکیه را به درندگان شکاری یاد دهید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 28 - 2
2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت های الهی
و من الناس و الدّوابّ و الأنع_م مختلف ألونه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
13 - شعراء - 26 - 119 - 8
8 - < عن أمیرالمؤمنین ( ع ) قال ( فی ) الفلک المشحون > : اتخذ نوح ( ع ) فیه تسعین بیتاً للبهائم ;
أمیرالمؤمنین(ع) درباره <الفلک المشحون> فرمود: نوح در آن کشتی نود جایگاه برای چهارپایان قرار داده بود>.
ص: 247
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 12
12 _ حرکت تمامی موجودات به سوی پروردگارشان، تکاملی است. *
ثم إلی ربهم یحشرون
با توجه به کلمه <رب>، که تربیت کنندگی را می رساند، و کلمه <إلی> که حرکت به سوی هدف و مقصدی را می رساند، برداشت فوق به دست آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 10
10 _ برانگیخته شدن تمامی حیوانات جلوه ای از ربوبیت الهی است.
ثم إلی ربهم یحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 5 - 4
4 - محشور شدن حیوانات در قیامت *
و إذا الوحوش حشرت
ممکن است مراد از <حشر>، زنده شدن دوباره و حضور در قیامت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 146 - 12
12 _ حلیت نخستین برخی از حیوانات و تحریم آن به واسطه تجاوزگری بر یهودیان، خبری راست و مطابق واقع از جانب خداوند است.
علی الذین هادوا . .. ذلک جزینهم ببغیهم و إنا لصدقون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 248
4 - مائده - 5 - 95 - 4
4 _ جریمه و سزای کشتن شکار ، قربانی کردن دام اهلی ( شتر ، گاو و گوسفند ) همانند آن شکار است .
و من قتله . . فجزاء مثل ما قتل من النعم
<نعم> مفرد کلمه انعام است و به شتر و گاو گوسفند گفته می شود. <جزاء> مبتدائی است که خبر آن حذف شده است یعنی علیه جزاء و کلمه <مثل> صفت <جزاء> می باشد و مراد از آن می تواند همگونی در جنس و وزن و یا همانندی در قیمت باشد. <من النعم> صفت و یا حال برای <جزاء> است. امام صادق(ع) در توضیح آیه فوق فرمود: فی النعامه و فی حمار وحش بقره و فی الظبی شاه و و فی البقره بقره.
_______________________________
تهذیب شیخ طوسی، ج 5، ص341، ح 94، ب 25.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 146 - 2
2 _ خوردن گوشت حیوانات ناخن دار و پیه گاو و گوسفند برای یهود از آغاز حرام نبوده است.
و علی الذین هادوا حرمنا . .. ذلک جزینهم ببغیهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 3 - 3
3 _ حرمت استفاده از حیوانی که در اثر خفگی ، زده شدن ، پرت شدن و شاخ خوردن بمیرد .
حرمت . .. و المنخنقه و الموقوذه و المتردیه و النطیحه
مراد از عناوین یاد شده این است که حیوان بر اثر آنها بمیرد، نه اینکه _ به مجرد پرت شدن از بلندی، استفاده از آن حرام باشد. دلیل این معنا جمله استثنائیه <الا ما ذکیتم> است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 138 - 1،2،7
1 _ ممنوعیت خوردن برخی از چهارپایان و محصولات زراعی به اعتقاد واهی مشرکان عصر جاهلیت
و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لایطعمها إلا من نشاء بزعمهم
<حجر> به معنای منع و ممنوعیت است و مراد از ممنوعیت <أنعام> و <حرث>، به قرینه <لایطعمها>، ممنوعیت خوردن از
ص: 249
آنهاست.
2 _ اعتقاد بی اساس مشرکان به ممنوعیت خوردن از چهارپایان و کشتی (محصول زراعی) که برای خدا و بتها قرار می دادند.
و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لایطعمها إلا من نشاء بزعمهم
<هذه> اشاره به سهامی است که مشرکان برای خدا و بتها قرار می دادند و در آیه 136 بیان گردیده است.
7 _ وعده الهی به کیفر مشرکان به سبب افتراهای آنان به خدا (ممنوعیت خوردن برخی از چهارپایان و محصولات، سوار نشدن بر برخی از چهارپایان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)
سیجزیهم بما کانوا یفترون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 4 - 14
14 _ وجود حیوانات حلال گوشت در میان حیوانات وحشی
و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه فکلوا مما امسکن
چون سگ و دیگر درندگان را برای شکار حیوانات وحشی به کار می گیرند، برداشت فوق به دست می آید.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 144 - 2
2 _ استفاده از گوشت شتر و گاو نر و ماده و جنین آنها حلال است.
و من الإبل اثنین . .. قل ءالذکرین حرم أم الأنثیین أما اشتملت علیه أرحام الأنثیین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
ص: 250
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 40 - 6،7،22
6_ بردن انواع حیوانات به کشتی و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظایف نوح ( ع ) پس از پیدایش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )
قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین
7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حیوان تنها یک جفت ( نر و ماده ) را به کشتی سوار کند .
قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین
مضاف الیه <کل> کلمه ای همانند <حیوان> است; یعنی: من کل حیوان . ... کلمه <اثنین> تأکید برای زوجین است و اشاره به این معنا دارد که از هر حیوان ، بیشتر از یک جفت نباید به کشتی برده شود.
22_ < عن أبی عبدالله ( ع ) قال : حمل نوح ( ع ) فی السفینه الأزواج الثمانیه التی قال الله عزوجل : < ثمانیه أزواج من الضأن اثنین و من المعز اثنین و من الإبل اثنین و من البقر اثنین > فکان من الضأن اثنین زوج داجنه یربّیها الناس و الزوج الأخر الضأن التی تکون فی الجبال الوحشیّه . . . و من المعز اثنین زوج داجنه . . . والزوج الأخر الظبی التی تکون فی المفاوز و من الإبل اثنین البخاتی والعراب و من البقر اثنین زوج داجنه للناس و الزوج الآخر البقر الوحشیه ;
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: نوح هشت زوجی را که خدا فرموده <ثمانیه أزواج من الضأن اثنین . ..> در کشتی قرار داد: از میش دو جفت یک جفت اهلی که مردم تربیت می کنند و جفت دیگر وحشی که در کوههاست ... و از بز دو جفت: یکی اهلی ... و دیگری آهو که در بیابانهاست و از شتر دو جفت: یکی بخاتی (شتر خراسانی که از شتر عربی و شتر فالج به وجود آید) و دیگری عربی و از گاو دو جفت: یکی اهلی و دیگری وحشی>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 8
8 - نوح ( ع ) ، مأمور جای دادن حیوانات و مؤمنان خاندانش در کشتی ، با ظهور اولین نشانه های طوفان
فإذا جاء أمرنا . .. فاسلک فیها من کلِّ زوجین اثنین و أهلک إلاّ من سبق علیه القول
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 2
2 - استقرار نوح ( ع ) و مؤمنان همراه او در کشتی ، پس از جای دادن حیوانات و خاندانش در آن
فاسلک فیها من کلِّ زوجین اثنین و أهلک . .. فإذا استویت أنت و من معک علی الفلک
از تفریع عبارت <فإذا استویت> بر آیه قبل، استفاده می شود که حضرت نوح(ع) نخست حیوانات و خاندانش را در کشتی جای داد و آن گاه خود و یارانش بر آن سوار شدند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
ص: 251
4 - مائده - 5 - 4 - 19،22
19 _ لزوم آموختن برخی از دستورات تذکیه ، به سگان و درندگان مخصوص شکار
تعلمونهن مما علمکم اللّه
مراد از <علمکم اللّه> به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذکیه حیوانات است، و <من> در <مما علمکم> برای تبعیض است. یعنی برخی از دستورات تذکیه را به درندگان شکاری یاد دهید.
22 _ حلیت شکار درندگان شکاری ، هر چند درندگان شکاری به هنگام شکار از آن تناول کنند . *
فکلوا مما امسکن علیکم
بنابراین احتمال که مراد از <مما امسکن علیکم>، مقداری باشد که حیوان شکاری برای صیاد نگه داشته در مقابل مقداری که خود تا رسیدن صیاد از آن تناول کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 138 - 3
3 _ مشرکان عصر جاهلی خوردن از حیوان و یا کشت وقف شده برای خدا و شریکان موهوم او را برای هر کس که می خواستند مجاز می شمردند.
و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لایطعمها إلا من نشاء
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - تکویر - 81 - 5 - 1،2
1 - حیوانات غیر اهلی با مشاهده حوادث برپایی قیامت ، پناهگاه های خود را ترک کرده ، گرد هم جمع خواهند شد .
و إذا الوحوش حشرت
<وحوش> جمع <وَحْش> است. به حیواناتی که در خشکی زندگی می کنند و با یکدیگر الفت نمی گیرند، <وَحْش> و <وحشیّ> _ که گویا حرف یاء در آن برای تأکید است _ گفته می شود (مصباح). <حشر>; یعنی، <جمع> (لسان العرب). راغب می گوید: <حشر>; یعنی، بیرون آوردن گروهی از جایگاهشان و متوجّه ساختن آنان به جنگ و نظایر آن، بنابراین حشر حیوانات; یعنی، بیرون شدن آنها از پناهگاه خود و جمع گشتن آنها گرد یکدیگر.
2 - شدت هول و هراس حیوانات از حوادث پایانی دنیا ، جایی برای فکر تهاجم به یکدیگر در خیال آنان باقی نمی گذارد .
و إذا الوحوش حشرت
مراد از <حشر حیوانات> محشور شدن آنها در قیامت و یا اجتماعشان هنگام ترس از حوادث آغازین قیامت است. ذکر این حادثه در میان حوادث پایانی دنیا و تقارن آن با <رها شدن شتران آبستن> (و إذا العشار عطلّت)، شواهدی بر دومین احتمال است.
ص: 252
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 138 - 5
5 _ تعمد مشرکان عصر جاهلی به نبردن نام خدا بر بعضی از چهارپایان به هنگام ذبح
و أنعم لایذکرون اسم الله علیها
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - نازعات - 79 - 33 - 1
1 - سودمندی آسمان ، شب ، روز ، زمین ، آب ، گیاه و کوه ها برای انسان و دام ، هدف خداوند از آفرینش و سامان بخشی آنها است .
مت_عًا لکم و لأنع_مکم
<متاعاً> مفعول له است. این کلمه گرچه اسم است برای هر چیزی که سودمند باشد (لسان العرب); ولی در این آیه جایگزین مصدر شده است; یعنی، <تمتیعاً لکم>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 40 - 7
7_ نوح ( ع ) ، موظف بود از هر نوع حیوان تنها یک جفت ( نر و ماده ) را به کشتی سوار کند .
قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین
مضاف الیه <کل> کلمه ای همانند <حیوان> است; یعنی: من کل حیوان . ... کلمه <اثنین> تأکید برای زوجین است و اشاره به این معنا دارد که از هر حیوان ، بیشتر از یک جفت نباید به کشتی برده شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - یس - 36 - 36 - 4
4 - حاکمیت قانونِ زوجیت ( نر و ماده بودن ) بر تمامی موجوداتِ دارای حیات ( گیاهان ، حیوانات و . . . )
سبح_ن الذی خلق الأزوج کلّها . .. و ممّا لایعلمون
ص: 253
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 27 - 9،11
9 - نوح ( ع ) ، طبق دستور الهی می بایست از هر حیوان ، تنها یک نر و یک ماده را وارد کشتی کند .
فاسلک فیها من کلِّ زوجین اثنین
11 - کشتی نوح ، ظرفیت بیش از یک جفت ( یک نر و یک ماده ) از هر حیوان مورد نیاز را نداشت .
فاسلک فیها من کلِّ زوجین اثنین
تأکید خداوند بر این که از هر حیوان تنها یک نر و یک ماده _ و نه بیشتر _ را در کشتی جای دهند (من کلِّ زوجین اثنین)، بیانگر مطلب فوق است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 3 - 52
52 _ وجود علایم حیات در حیوان ( حرکت چشم ، پا و دم ) قبل از ذبح ، شراط تحقق تذکیه شرعی
الا ما ذکیتم
امام باقر(ع) درباره <الا ما ذکیتم> در آیه فوق فرمود: . .. فان ادرکت شیئاً منها و عین تطرف او قائمه ترکض او ذنب یمصع فقد ادرکت ذکاته فکله ... .
_______________________________
تهذیب شیخ طوسی، ج 9، ص 58، ح 241، ب 1; نورالثقلین، ج 1، ص 587، ح 20.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - محمد - 47 - 12 - 9،13،14
ص: 254
9- هدف قرار دادن لذت جویی و شکمبارگی در زندگی ، منشی حیوانی و نه شایسته مقام انسانی
و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع_م
لحن شدید توبیخی آیه و به شمار آوردن لذّت جویی صرف و به دور از عقیده و ایمان در حد زندگی حیوانی، مطلب بالا را افاده می کند.
13- بهره گیری از نعمت های دنیوی و نیندیشیدن به آفریننده آن ، شیوه ای حیوانی است . *
و الذین کفروا یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع_م
برداشت بالا بدان احتمال است که تشبیه کافر به حیوان، از آن جهت باشد که حیوان هنگام بهره گیری از موهبت های طبیعی، به پدیدآورنده آن نمی اندیشد.
14- سود جستن از امکانات زندگی ، بدون هدفی متعالی و احساس مسؤولیت ، عملی حیوانی *
یتمتّعون و یأکلون کما تأکل الأنع_م
برداشت بالا بدان احتمال است که تشبیه کافر به حیوان، از آن جهت باشد که حیوان در خوردن و لذّت جویی، جز ارضای غریزه به هدفی دیگر نیندیشیده و خود را مسؤول نمی داند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 4 - 15،21،23
15 _ خوردن شکاری که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده ( از قبیل سگ ، شیر ، باز شکاری و . . . ) صید شود ، حلال است .
و ما علمتم من الجوارح مکلبین . .. فکلوا
کلمه <جوارح> جمع <جارحه> به هر حیوان درنده گفته می شود. گفتنی است که اگر <مکلبین> حالی باشد که تشبیه را افاده کند، نمی تواند <جوارح> را مقید به خصوص سگان شکاری کند. مضافاً اینکه تقیید کلی به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.
21 _ ضرورت کنار گذاشتن قسمتی از شکار درندگان شکاری برای خود آنها *
فکلوا مما امسکن علیکم
<من> در <مما امسکن> برای تبعیض است. یعنی قسمتی از آن شکار برای شما حلال است. بنابراین به نظر می رسد قسمت دیگر، به مناسبت مورد، باید از آن حیوان شکار کننده باشد.
23 _ صید سگ شکاری و دیگر درندگان تعلیم دیده در صورتی حلال است که از جانب صیاد روانه شکار شود ، نه سرخود و بدون فرمان .
فکلوا مما امسکن علیکم
کلمه <علیکم> جواز استفاده را مشروط به این می کند که درنده شکاری، شکار را برای صیاد گرفته باشد نه برای خود. و این در صورتی است که حیوان شکاری به اشاره و فرمان صیاد به سوی شکار رود، نه سرخود و بدون فرمان.
ص: 255
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 31 - 5،19
5 _ کلاغ گسیل داده شده برای تعلیم قابیل ، آگاه به تحیر و سرگردانی وی برای دفن هابیل
فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه
در برداشت فوق ضمیر فاعلی در <لیریه> به <غراب> برگردانده شده است. یعنی کلاغ به انگیزه نشان دادن چگونگی دفن به قابیل در زمین کاوش می کرد و چیزی را در آن نهان می ساخت.
19 _ آگاهی غریزی کلاغ بر شیوه پنهان سازی اشیا
فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - انشقاق - 84 - 17 - 3
3 - ماهیت شب و گسترش تاریکی آن بر موجودات و نقش آن در گرد هم آمدن جانداران ، شگفت و با عظمت است .
و الّیل و ما وسق
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 31 - 19
19 _ آگاهی غریزی کلاغ بر شیوه پنهان سازی اشیا
فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - حج - 22 - 65 - 1
1 - همه موجودات زمین ( جمادات ، نباتات و حیوانات ) در خدمت انسان و مسخر و رام شده برای بهره برداری او
ألم تر أنّ اللّه سخّر لکم ما فی الأرض
ص: 256
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
5 - انعام - 6 - 38 - 9
9 _ حیوانات دارای نوعی اراده، اختیار، شعور و تکلیف و جزا و پاداش در قیامت
أمم أمثالکم . .. ثم إلی ربهم یحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 14 - 3،8
3- تغذیه با گوشت های تازه ، استفاده از زیور های دریایی و کشتیرانی ، از فواید دریاست .
سخ_ّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها و تری الفلک
<طری> به معنای جدید و تازه و <حلیه> به معنای زیور است.
8- گوشت های تازه دریایی و اشیای تزیینی آن و سهولت کشتیرانی ، از نعمت های خداوند است .
و هو الذی سخ_ّر البحر لتأکلوا منه لحمًا طریًّا و تستخرجوا منه حلیه تلبسونها و تر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
15 - فاطر - 35 - 12 - 10،11
10 - تغذیه با گوشت های تازه و استفاده از زیور های دریایی و کشتیرانی ، از فواید دریا ها است .
و من کلٍّ تأکلون لحمًا طریًّا . .. و تری الفلک فیه مواخر
11 - گوشت های تازه دریایی و اشیای تزیینی آن و سهولت کشتیرانی ، از نعمت های الهی برای بشر
من کلٍّ تأکلون لحمًا طریًّا و تستخرجون حلیه تلبسونها و تری الفلک فیه مواخر
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 28 - 3
3 - داخل کشتی نوح ، محل استقرار حیوانات و خاندان وی و عرشه آن محل استقرار او و پیروانش بود .
فاسلک فیها . .. و أهلک فإذا استویت أنت ... علی الفلک
برداشت یاد شده، با توجه به عبارت های <اسلک فیها> (در کشتی وارد کن) و <إذا استویت. .. علی الفلک> (هرگاه تو... بر کشتی استقرار یافتی)، به دست آمده است.
ص: 257
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - عبس - 80 - 32 - 1
1 - آب ، زمین ، دانه ها ، انگور ، سبزیجات ، زیتون ، نخل ، بوستان ، میوه و چراگاه ، آفریده های خداوند و در خدمت منافع انسان و دام های آنان است .
مت_عًا لکم و لأنع_مکم
<متاعاً> اسم مصدر و جایگزین مصدر حقیقی <تمتیعاً>(بهره رساندن) است (لسان العرب). این کلمه، مفعول له و بیانگر علت پیدایش نعمت هایی است که در آیات پیشین ذکر شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
17 - زخرف - 43 - 12 - 5
5 - توان انسان در ساختن کشتی و دریانوردی و به خدمت گرفتن حیوانات ، پرتوی از علم و عزت آفریدگار هستی است .
خلقهنّ العزیز العلیم . .. و جعل لکم من الفلک و الأنع_م ما ترکبون
ارتباط دو آیه، نشانگر آن است که خداوند درصدد بیان جلوه های عزت و دانایی خود در نظام هستی است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 8
8- به کار آمدن پشم ، کرک و موی حیوانات در ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، از نعمت های الهی است .
و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 8
8- به کار آمدن پشم ، کرک و موی حیوانات در ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، از نعمت های الهی است .
و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا
ص: 258
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
9 - نحل - 16 - 80 - 8
8- به کار آمدن پشم ، کرک و موی حیوانات در ساختن اثاثیه و لوازم زندگی ، از نعمت های الهی است .
و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أث_ثًا و مت_عًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 31 - 8
8 _ حیوانات ، مشمول تدبیر خداوند و کارگزارانی برای تحقق اراده و خواست او
فبعث اللّه غراباً یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءه اخیه
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 21 - 3
3 - تبدیل آب و علوفه در درون حیوانات به شیر گوارا و قابل شرب ، پیام دار درس خداشناسی برای انسان
نسقیکم ممّا فی بطونها
<من> در <ممّا فی بطونها> می تواند نشویه باشد. در این صورت <ما>، کنایه از آب و علوفه ای می باشد که حیوان از آن تغذیه کرده است. بنابراین <ممّا فی بطونها> رساننده این مطلب است که شیر، مایعی نشأت یافته از همان علوفه و آبی است که حیوان از آن تغذیه کرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 40 - 6
6_ بردن انواع حیوانات به کشتی و نجات دادن آنها از غرق شدن ، از وظایف نوح ( ع ) پس از پیدایش نشانه طوفان ( فوران آب از تنور )
قلنا احمل فیها من کل زوجین اثنین
ص: 259
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - فرقان - 25 - 44 - 7
7 _ تعقل و اندیشه ، حق شنوی و درس آموزی ، از ویژگی های انسان و فارق میان او و حیوان است .
أنّ أکثرهم یسمعون أو یعقلون إن هم إلاّ کالأنع_م
ص: 260
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - نور - 24 - 58 - 8
8 - آگاه نشدن خدمت کاران از وضعیت متناسب با خواب و استراحت ( برهنگی و خلوت ) صاحبان خود در اتاق هایشان ، فلسفه و حکمت تشریع حکم اذن گرفتن آنان برای دیدار با صاحبان خویش
لیستئذنکم الذین ملکت أیم_نکم . .. من قبل صلوه الفجر ... و من بعد صلوه العشاء ثلث
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 62 - 8
8- همراه شدن با خدمت کاران در تناول غذا و مدِّ نظر داشتن تلاش و خستگی آنان ، لازم است .
قال لفتیه ءاتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا ه_ذا نصبًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - نور - 24 - 32 - 6
6 - مؤمنان ، وظیفه دار بر آوردن نیاز های اولیه و طبیعی بردگان و خدمت گذاران خویش
و أنکحوا . .. و الص_لحین من عبادکم و إمائکم
ص: 261
برداشت یاد شده بر این اساس استوار است که از مورد آیه، الغای خصوصیت شود; چرا که ازدواج از مصادیق نیازهای اساسی و طبیعی انسان است و به نظر می رسد که نیاز به ازدواج، خصوصیتی ندارد و شامل هر نوع نیازی می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 60 - 2
2- موسی ( ع ) در جُستار تحقیقیِ خویش برای یافتن خضر ، با خدمت کار خود ( یوشع ( ع ) ) همراه بود .
و إذ قال موسی لفتیه لاأبرح
<فتی> به معنای جوان است. در تعبیرات قرآن، از غلام و خدمت کار نیز با این تعبیر یاد شده است. لازم به ذکر است که بنابر برخی از روایات مأثور، همراه و همسفر موسی(ع)، <یوشع بن نون> وصی آن حضرت بوده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 62 - 7
7- موسی ( ع ) و جوان خدمت کارِ همراه او ، در کنار هم و از یک نوع غذا می خوردند .
ءاتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا ه_ذا نصبًا
ضمایر جمع در تمام آیه، گویای همراهی و همدلی دو همسفر، حتی در تناول غذا است; زیرا، در غیر این صورت، باید برخی ضمایر را به صورت مفرد ذکر می کرد و مثلاًمی گفت <آتنی غدائی>.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - نور - 24 - 58 - 7
7 - زنان و مردان مؤمن ، حق ندارند با وضعیت و پوشش متناسب با خواب و خلوت ، در انظار خدمت کاران خویش ظاهر شوند .
لیستئذنکم الذین ملکت أیم_نکم . .. من قبل صلوه الفجر ... و من بعد صلوه العشاء ثلث
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - کهف - 18 - 62 - 8
8- همراه شدن با خدمت کاران در تناول غذا و مدِّ نظر داشتن تلاش و خستگی آنان ، لازم است .
قال لفتیه ءاتنا غداءنا لقد لقینا من سفرنا ه_ذا نصبًا
ص: 262
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - نور - 24 - 58 - 15
15 - ضرورت معاشرت تنگاتنگ خدمت کاران با صاحبان خود و مشقت اجازه خواستن ، فلسفه و دلیل لازم نبودن اذن خواستن برای رفت و آمد نزدیک آنان در غیر از سه وقت مقرر
لیستئذنکم . .. ثلث عورت لکم لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهنّ طوّفون علیکم بعضکم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - نور - 24 - 31 - 24
24 - پوشاندن زینت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت کارانی که ساده لوح اند و از بصیرت و عقل کامل برخوردار نیستند ، بر زنان مؤمن واجب نیست .
و لایبدین زینتهنّ إلاّ. .. أو الت_بعین غیر أُوْلی الإربه
یکی از معانی و موارد کاربرد واژه <إربه> بصیرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحیط). بنابراین <غیر أُوْلی الإربه>; یعنی، کسانی که ساده لوح اند و از عقل و بصیرت کافی، از جمله در امور جنسی، برخوردار نیستند و از چنین اموری کاملاً بی خبراند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - نور - 24 - 58 - 10
10 - رفت و آمد خدمت کاران به اتاق صاحبان خود ، در غیر از سه وقت پیش از طلوع فجر ، استراحت نیمروزی و هنگام خواب شب ، بدون اذن جایز است .
لیستئذنکم الذین ملکت أیم_نکم . .. من قبل صلوه الفجر ... لیس علیکم و لا علیهم جنا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
4 - مائده - 5 - 20 - 15
ص: 263
15 _ داشتن همسر ، خادم و مسکن ، از نعمت های خداوند بر بنی اسرائیل
و جعلکم ملوکاً
از رسوا خدا(ص) در توضیح < جعلکم ملوکاَ> در آیه فوق روایت شده: زوجه و مسکن و خادم. حدیث فوق در صدد بیان معنای تنزیلی برای <ملک> می باشد، چنانکه در عرف عامه نیز مرسوم است که می گویند هر کس همسر، خادم و مسکن داشته باشد، پادشاه است.
_______________________________
الدر المنثور، ج 3، ص 47، سطر 5.
ص: 264
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - اعلی - 87 - 5 - 3
3 - سیر صعودی و نزولی گیاهان و روییدن و تبدیل شدن آنها به خاشاک ، نمونه ای از نظم تقدیر شده آفریده های خداوند است .
الذی قدّر . .. أخرج المرعی . فجعله غثاء أحوی
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - اعلی - 87 - 5 - 1
1 - تبدیل گیاهان سبز و خرّم ، در زمانی کوتاه به خس و خاشاک تیره و سیاه فام ، کار خداوند است .
فجعله غثاء أحوی
<غثاء> به گیاهان خشکی گفته می شود که روی سیلاب ها، قرار گرفته و جابه جا می شوند و <أحوی> به معنای سیاه پر رنگ است. (مفردات راغب)
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 41 - 5
5 - تبدیل شدن کافران حق ستیز به موجوداتی بی جان _ همچون خس و خاشاک _ در پی نزول عذاب
ص: 265
فجعلن_هم غثاءً
<جعل> (مصدر <جعلنا>) در جمله بالا، به معنای گردانیدن و تغییر دادن از صورتی یا حالتی، به صورت یا حالت دیگر است. <غثاء> نیز به خس و خاشاک روی آب گفته می شود.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
20 - فیل - 105 - 5 - 3
3 - بارش سنگ$ های پرندگان بر اصحاب فیل ، آنان را مانند کاه و خاشاک مرغزاری ساخت که حیوانات در آن چرانده شده و ساقه های نرم شده گیاهان آن ، بر زمین مانده باشد .
فجعلهم کعصف مأکول
<عصف>; یعنی، خاشاک گیاهی که خرد شده است (مفردات). توصیف آن به مأکول، به اعتبار خورده شدن مقداری از آن، در چرای حیوانات است.
ص: 266
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 46 - 3
3 - کسانی که < بازگشت به خدا > را قبول دارند ، مردمی فروتن و منزه از خود بزرگ بینی هستند .
إلا علی الخشعین. الذین یظنون ... أنّهم إلیه رجعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 17
17- زکریا ( ع ) و همسر و فرزند او ( یحیی ) ، از خاشعان درگاه الهی بودند .
و کانوا لنا خ_شعین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 45 - 9
9 - باور به آسان شدن مشکلات در پرتو نماز ، حقیقتی که تنها خاشعان بدان ایمان دارند .
و استعینوا بالصبر و الصلوه و إنها لکبیره إلا علی الخشعین
دشواری استعانت از نماز - که مقتضای برگشت ضمیر <إنها> به <استعانت> است - به معنای ناباوری به کارساز بودن نماز است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 46 - 6
ص: 267
6 - خاشعان ، خویشتن را در محضر خداوند و در حال بازگشت به او می بینند .
الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: زمان <ملاقوا ربهم> و نیز زمان <إلیه راجعون> را زمان حال بدانیم نه زمان مستقبل
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 45 - 6،8،9
6 - برپایی نماز کاری سنگین و دشوار مگر برای خاشعان و فروتنان
و إنها لکبیره إلا علی الخشعین
ضمیر در <إنها> می تواند به <الصلاه> برگردد و نیز می تواند به <استعانت> - که از <استعینوا> فهمیده می شود - ارجاع شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است. گفتنی است که دشوار بودن نماز به معنای دشوار بودن برپایی آن است.
8 - استعانت از صبر و نماز برای موفقیت و پیروزی ، امری دشوار جز برای خاشعان
و استعینوا بالصبر و الصلوه و إنها لکبیره إلا علی الخشعین
برداشت فوق مبتنی بر این است که ضمیر در <إنها> به <استعانت> بر گردد.
9 - باور به آسان شدن مشکلات در پرتو نماز ، حقیقتی که تنها خاشعان بدان ایمان دارند .
و استعینوا بالصبر و الصلوه و إنها لکبیره إلا علی الخشعین
دشواری استعانت از نماز - که مقتضای برگشت ضمیر <إنها> به <استعانت> است - به معنای ناباوری به کارساز بودن نماز است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 46 - 6
6 - خاشعان ، خویشتن را در محضر خداوند و در حال بازگشت به او می بینند .
الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون
برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: زمان <ملاقوا ربهم> و نیز زمان <إلیه راجعون> را زمان حال بدانیم نه زمان مستقبل
خشوع
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
2 - آل عمران - 3 - 43 - 7
7 _ رابطه اطاعت خاضعانه با پیراسته گشتن نفس از ناخالصی ها *
اصطفیک . .. یا مریم اقنتی
خداوند سه نعمت را به مریم ارزانی داشت: گزینش (اصطفیک )، تطهیر (طهّرک) و سرآمد بودن (اصطفیک علی نساء العالمین). و
ص: 268
در برابر این سه نعمت، سه مسؤولیت از وی خواست: قنوت، سجود، رکوع. به نظر می رسد هر یک از آن سه نعمت به ترتیب، مقتضی هر یک از این سه مسؤولیت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 19
19- نقش مؤثر پیشی گرفتن در کار های نیک و دعای همراه با رغبت و امید و خشوع به درگاه الهی ، در استجابت دعا
فاستجبنا له . .. إنّهم کانوا یس_رعون فی الخیرت ... و کانوا لنا خ_شعین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
14 - احزاب - 33 - 35 - 18
18 - شکیبایی و فروتنی ، زمینه آمرزش را فراهم می آورد .
و الص_برین . .. و الخ_شعین ... أعدّ اللّه لهم مغفره
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
7 - توبه - 9 - 114 - 16
16 _ تبرّی ابراهیم ( ع ) از < آزر > ، علی رغم داشتن خویشاوندی با وی ، تبلور خشوع عمیق او در برابر خدا
أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهیم لأوّه حلیم
یکی از معانی که اهل لغت برای <أوّاه> برشمرده اند، خضوع و خشوع شدید است. یعنی ابراهیم (ع)، در برابر خدا بسیار خاضع و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است که جمله <إن إبراهیم لأوّاه> برای بیان علت تبرّی حضرت ابراهیم (ع) از آزر باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 18
18- پیشی گرفتن در کار های نیک ، دعای همراه با رغبت و بیم و نیز خشوع پیامبران ( ع ) ، عامل بهره مندی آنان از موهبت های الهی بود .
و لقد ءایتنا موسی و ه_رون . .. إنّهم کانوا یس_رعون فی الخیرت ... و کانوا لنا خ_ش
برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: 1_ ضمیرهای جمع در جمله <إنّهم کانوا یسارعون. ..> به پیامبران بازگردد، چه این که آیات پیشین در مورد آنان بود. 2_ جمله <إنّهم کانوا یسارعون...> و جملات بعد، در مقام تعلیل باشد.
ص: 269
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 10 - 3
3 _ خشوع در نماز ، اجتناب از لغو ( گفتاربیهوده و کردار عبث ) ، پرداخت زکات ، عفت و پاک دامنی ، امانت داری ، پایبندی به عهد و پیمان و اهمیت دادن به نماز و انجام به موقع آن ، تضمین کننده رستگاری اخروی و دستیابی مؤمنان به بهشت
قد أفلح المؤمنون . الذین هم ... أُول_ئک هم الورثون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 16 - 1،2
1 - یاد خداوند و ذکر عظمت و کبریایی او ، تأثیرگذار در دل های نرم و خاشع
ألم یأن للذین ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه
<خشوع> در مقابل <قساوت> (سختی و صلابت)، به معنای نرمی [قلب] است.
2 - تلاوت قرآن و شنیدن آیات آن ، اثربخش دل های نرم و خاشع
ألم یأن للذین ءامنوا أن تخشع قلوبهم . .. و ما نزل من الحقّ
مقصود از <ما نزل من الحقّ> قرآن کریم است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 58 - 7
7 - اظهار خشوع و خضوع در برابر خدا - به هنگام تصرف بیت المقدس - از دستور های خداوند به بنی اسرائیل
و ادخلوا الباب سجداً
کلمه <سجداً> جمع ساجد و حال برای فاعل <ادخلوا> می باشد. از آن رو که سجده در حال ورود با معنای اصطلاحی آن (پیشانی بر خاک نهادن) سازگار نیست، می توان گفت: در اینجا معنای لغوی آن (خضوع و خشوع) اراده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
3 - نساء - 4 - 77 - 22
22 _ ترس و خشیت ، تنها سزاوار مقام بلند و رفیع خداوند است .
اذا فریق منهم یخشون النّاس کخشیه اللّه او اشدّ خشیه
ترسِ آمیخته با تعظیم را <خشیه> می گویند. یعنی اگر عظمت کسی یا چیزی باعث ترس از او شود، می گویند از او خشیت دارد. و نکوهش خداوند از ترسیدن از غیر او دلالت می کند که تنها باید از او خشیت داشت.
ص: 270
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 94 - 8
8 _ تضرع به درگاه خداوند و خشوع در برابر او امری لازم بر عهده بندگان
لعلهم یضرعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 16 - 7
7 - بی ارزش بودن نماز بی خشوع ، در پیشگاه خداوند .
ألم یأن . .. أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه
در صورتی که مراد از <ذکر اللّه> نماز باشد; نکوهش کسانی که نماز را بدون خشوع می خوانند، مفید برداشت یاد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 2 - 3
3 - رعایت خضوع و تذلل در نماز ، توصیه خدا به اهل ایمان
قد أفلح المؤمنون . الذین هم فی صلاتهم خ_شعون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
16 - شوری - 42 - 45 - 2،3
2 - گردن فرازان ستمگر ، خاشع و سرافکنده در صحنه قیامت
و تری_هم . .. خ_شعین من الذلّ
3 - خشوع و فروتنی ظالمان در قیامت ، خشوعی ذلیلانه و از سر ترس و هراس
و تری_هم . .. خ_شعین من الذلّ ینظرون من طرف خفیّ
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 20
ص: 271
20- شتاب و پیشگامی در کار های خیر ، دعای همراه با رغبت و امید و خشوع به درگاه الهی ، از ارزش های والا و صفات برجسته مردان الهی
إنّهم کانوا یس_رعون فی الخیرت و یدعوننا رغبًا و رهبًا و کانوا لنا خ_شعین
برداشت یاد شده به خاطر این است که آیه شریفه، در توصیف پیامبران الهی است و از میان ده ها صفات و ویژگی های ایشان، تنها به این سه صفت و ویژگی اشاره شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 100 - 11
11_ لزوم احترام به حاکمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان
و خرّوا له سجّدًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2،3
1- خضوع و خشوع همیشگی عالمان حق پذیر در برابر قرآن
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. یخرّون للأذقان یبکون
2- قرآن ، حاوی آن چنان معارف عظیم که خضوع و خشوع تمامی عالمان اندیشمند را برمی انگیزاند .
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. یخرّون للأذقان یبکون
3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانی در برابر قرآن ، همراه با سرشک دیدگان
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. و یخرّون للأذقان یبکون و یزیده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 18
18- پیشی گرفتن در کار های نیک ، دعای همراه با رغبت و بیم و نیز خشوع پیامبران ( ع ) ، عامل بهره مندی آنان از موهبت های الهی بود .
و لقد ءایتنا موسی و ه_رون . .. إنّهم کانوا یس_رعون فی الخیرت ... و کانوا لنا خ_ش
برداشت یاد شده با توجه به دو نکته است: 1_ ضمیرهای جمع در جمله <إنّهم کانوا یسارعون. ..> به پیامبران بازگردد، چه این که
ص: 272
آیات پیشین در مورد آنان بود. 2_ جمله <إنّهم کانوا یسارعون...> و جملات بعد، در مقام تعلیل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 205 - 2
2 _ خشوع در برابر خدا و هراس از مقام ربوبی او ، از آداب توجه به خدا و یاد کردن اوست .
و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه
<تضرع> به معنای خشوع و اظهار کوچکی است و <خیفه> به معنای ترسیدن و هراس داشتن است. <تضرعا> و <خیفه> مصدر و در آیه شریفه به معنای اسم فاعل (متضرعا) و (خائفا) می باشند. یعنی: یاد کن پروردگارت را با حالت خشوع و هراس.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 2 - 2،5
2 - نماز مطلوب و مقبول خداوند ، نماز همراه با خشوع و فروتنی است .
الذین هم فی صلاتهم خ_شعون
5 - داشتن خشوع و تذلل در نماز ، از ستوده ترین و ارجمندترین خصلت ها در پیشگاه خداوند
قد أفلح المؤمنون . الذین هم فی صلاتهم خ_شعون
در این آیات خداوند هفت صفت را برای مؤمنان برشمرده است که خشوع و فروتنی آنان در نماز یکی از آنها است و در این جا پیش از همه ذکر شده است. بنابراین، تقدیم آن بر سایر صفات، می تواند بیانگر پسندیده تر و ارجمندتر بودن آن در نزد خداوند باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 16 - 6،7
6 - نماز ، باید همراه با خشوع و تذلل باشد .
ألم یأن . ..أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه
برخی از مفسران، <ذکر اللّه> را در آیه شریفه، کنایه از نماز دانسته اند. برداشت یاد شده براساس این احتمال است.
7 - بی ارزش بودن نماز بی خشوع ، در پیشگاه خداوند .
ألم یأن . .. أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه
در صورتی که مراد از <ذکر اللّه> نماز باشد; نکوهش کسانی که نماز را بدون خشوع می خوانند، مفید برداشت یاد شده است.
ص: 273
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 17
17- زکریا ( ع ) و همسر و فرزند او ( یحیی ) ، از خاشعان درگاه الهی بودند .
و کانوا لنا خ_شعین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 109 - 1،2،3
1- خضوع و خشوع همیشگی عالمان حق پذیر در برابر قرآن
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. یخرّون للأذقان یبکون
2- قرآن ، حاوی آن چنان معارف عظیم که خضوع و خشوع تمامی عالمان اندیشمند را برمی انگیزاند .
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. یخرّون للأذقان یبکون
3- خضوع عالمان و آگاهان به معارف آسمانی در برابر قرآن ، همراه با سرشک دیدگان
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. و یخرّون للأذقان یبکون و یزیده
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 18
18- خضوع و خشوع و سجده و گریه به هنگام استماع آیات الهی ، نشانه برخورداری از نعمت ویژه خداوند است .
أُول_ئک الذین أنعم اللّه علیهم . .. إذا تتلی علیهم ءای_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب
<إذا تتلی> خبر اول و یا خبر بعد از خبر برای <أُولئک> است; یعنی آنان این چنین هستند که هنگام استماع آیات به سجده افتاده و گریه می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حدید - 57 - 16 - 3
3 - دل مؤمن ، باید چنان نرم باشد که با یاد خدا و تلاوت قرآن کریم ، تأثیرپذیر و خاشع گردد .
ألم یأن للذین ءامنوا أن تخشع قلوبهم لذکر اللّه و ما نزل من الحقّ
ص: 274
خداوند، در آیه شریفه، مؤمنان بی تفاوت را نکوهش کرده و به آنان هشدار می دهد تا فرصت باقی است و گرفتار قساوت قلب نشده اند; دل های خود را با یاد او و تلاوت آیاتش خاشع و نرم گردانند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 17
17- زکریا ( ع ) و همسر و فرزند او ( یحیی ) ، از خاشعان درگاه الهی بودند .
و کانوا لنا خ_شعین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - مریم - 19 - 58 - 18
18- خضوع و خشوع و سجده و گریه به هنگام استماع آیات الهی ، نشانه برخورداری از نعمت ویژه خداوند است .
أُول_ئک الذین أنعم اللّه علیهم . .. إذا تتلی علیهم ءای_ت الرحمن خرّوا سجّدًا و ب
<إذا تتلی> خبر اول و یا خبر بعد از خبر برای <أُولئک> است; یعنی آنان این چنین هستند که هنگام استماع آیات به سجده افتاده و گریه می کنند.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
11 - انبیاء - 21 - 90 - 17
17- زکریا ( ع ) و همسر و فرزند او ( یحیی ) ، از خاشعان درگاه الهی بودند .
و کانوا لنا خ_شعین
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
1 - بقره - 2 - 46 - 2،5
2 - کسانی که به لقای خدا باور دارند ، از خود بزرگ بینی رهیده و به خصلت نیکوی خشوع آراسته می شوند .
إلا علی الخشعین. الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم
ص: 275
5 - گمان به لقای خدا و بازگشت به او ، در ایجاد روحیه خشوع و فروتنی کافی است .
الذین یظنون أنهم ملقوا ربهم و أنهم إلیه رجعون
به کارگیری <یظنون> (گمان دارند) در مسأله رجوع به خداوند - که هر مسلمانی باید اعتقاد جزمی به آن داشته باشد - اشاره به این دارد که: حتی گمان به قیامت و رجوع به خداوند نیز در زایل ساختن خود بزرگ بینی تأثیر بسزایی داشته و مایه فروتنی خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 161 - 18
18 _ تأمین محل سکونت و اسباب معیشت پیش از امر به نیایش و استغفار ، روشی نیکو برای واداشتن مردم به خضوع و خشوع در برابر خداوند و طلب آمرزش از او
و إذ قیل لهم اسکنوا . .. ادخلوا الباب سجداً نغفر لکم خطیئتکم
بیان طبیعی داستان ورود بنی اسرائیل به بیت المقدس اقتضا می کرد که جمله <ادخلوا الباب سجداً> و جمله <قولوا حطه> پیش از جمله <اسکنوا . .. > و <کلوا ... > آورده شود. زیرا اول باید تصرف شود و سپس سکونت انجام گیرد. این تقدیم و تأخیر می تواند اشاره به برداشت فوق داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - هود - 11 - 23 - 3
3_ توجه به ربوبیت خدا ، گرایش دهنده آدمی به خضوع و خشوع در برابر او
و أخبتوا إلی ربهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حشر - 59 - 21 - 9
9 - تفکر در آیات وحی ، زمینه ساز خشیت و خشوع انسان در برابر خداوند
لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل لرأیته خ_شعًا متصدّعًا من خشیه اللّه . .. لعلّهم
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
8 - یوسف - 12 - 100 - 14
14_ خداوند ، اعطا کننده مقام و منزلت به یوسف ( ع ) و وادار کننده بستگانش به خضوع و خشوع در برابر او
قد جعلها ربی حقًا
ص: 276
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 109 - 6
6- تلاوت آیات قرآن ، فزاینده خشوع عالمان
إن الذین أُوتوا العلم من قبله إذا یتلی علیهم . .. و یزیدهم خشوعًا
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
18 - حشر - 59 - 21 - 1،2،7
1 - صخره های ستبر کوه ، خاشع و فروتن از بیم خدا ، در صورت نزول وحی و آیات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل لرأیته خ_شعًا متصدّعًا من خشیه اللّه
2 - از هم پاشیده شدن صخره های کوه از بیم خداوند ، در صورت نازل شدن وحی و آیات قرآن بر آن
لو أنزلنا ه_ذا القرءان . .. و تلک الأمث_ل نضربها
<تصدّع> (مصدر <متصدّعاً>) به معنای شکافته و از هم پاشیده شدن است.
7 - فروتنی و < فروپاشی کوه ها در صورت نزول قرآن بر آنها > ، تمثیلی به منظور گرایش یافتن انسان ها به اندیشه درباره آیات وحی
لو أنزلنا ه_ذا القرءان علی جبل . .. و تلک الأمث_ل نضربها للناس لعلّهم یتفکّرون
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
12 - مؤمنون - 23 - 2 - 6
6 - < عن جعفر بن محمد ( ص ) إنّه قال فی قول اللّه عزّوجلّ : < الذین هم فی صلاتهم خاشعون > قال : الخشوع غضّ البصر فی الصلاه . . . ;
از امام صادق(ع) رایت شده است که در باره سخن خدای __ عزّوجلّ _ <الذین هم فی صلاتهم خاشعون> فرمود: مراد از خشوع، فرو نهادن چشم در نماز است>
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
6 - اعراف - 7 - 96 - 9
ص: 277
9 _ ایمان به خدا و رسالت انبیا و رعایت تقوا ، اظهار تذلل به پیشگاه خداوند و خشوع در برابر اوست .
لعلهم یضرعون . .. و لو أن أهل القری ءامنوا و اتقوا
در آیه 94 بیان شد که خداوند به منظور خضوع و خشوع مردم در برابر او، آنان را به سختیها گرفتار می سازد و در این آیه بیان می دارد که اگر همان جوامع ایمان می آرودند و تقواپیشه بودند، نه تنها به سختیها گرفتار نمی شدند، بلکه برکتهای آسمان و زمین آنان را فرامی گرفت. با توجه به این دو معنا معلوم می شود ایمان و تقوا مصداق بارز تضرع و خشوع در برابر خداوند است.
ص: 278
جلد - نام سوره - سوره - آیه - فیش
10 - اسراء - 17 - 107 - 4