علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 41

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 41

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

ص: 1

1- چشم چراني

1- آثار اجتناب از چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 9

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

«زكاة» (مصدر «أزكى») هم به معناى «نمو و رشد» و هم به معناى «طهارت و پاكى» است.

2- آثار چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

ص: 1

قل للمؤمنت . .. يحفظن فروجهنّ

3- حرمت چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمنت يغضضن من أبصرهنّ

4- كيفر چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله «إنّ اللّه خبير بما يصنعون» - كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند - هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

ص: 2

2- چشم روشني

1- چشم روشنى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

«قرّة» احتمال دارد از «قَرّ» به معناى «قرار گرفتن» باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از «قرّ» به معناى «سردى» باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

2- چشم روشنى متهجدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

«قرّة» احتمال دارد از «قَرّ» به معناى «قرار گرفتن» باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از «قرّ» به معناى «سردى» باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

3- چشم روشنى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 3

14 - سجده - 32 - 19 - 5

5 - پيشكش باغ هاى بهشت به مؤمنان نيك كردار ، پاداشى فوق تصور و روشنى بخش ديده آنان است .

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين . .. فلهم جنّت المأوى نزلاً

جمله «فلهم جنّات المأوى. ..» مى تواند تأكيدى بر «ما أُخفى لهم...» و نيز نمادى از آنچه در خفا، براى مؤمنان در نظر گرفته شده، باشد.

4- درخواست چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 4،22

4 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي-ّتنا قرّة أعين

22 - جمله « و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً » متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي-ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع «يقولون» حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

5- زمينه چشم روشنى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فناديها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

«عيناً» تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و «قرّى» از ماده «قرار» (آرام گرفتن) و يا «قُرّ» (سرد شدن) است. در صورت اول جمله «قرّى عيناً»، يعنى «چشم آرميده باش» و در صورت دوم، يعنى «خنك چشم باش» (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله «قرّى عيناً» با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

6- عوامل چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 4

10 - مريم - 19 - 26 - 4

4- فرزنددار شدن ، مايه روشنايى چشم و قرار دل مادر است .

و قرّى عينًا

جمله «قرّى عيناً» مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در اين صورت - به قرينه سياق - با اصل پيدايش فرزند، مرتبط خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،2،3،5

1 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ-تنا قرّة أعين

درباره «من» در «من أزواجنا. ..» دو احتمال وجود دارد: 1- «من» ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: «به ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد». 2- «من» بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: «به ما روشنى چشمان - كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - همسران شايسته ، مايه سرور و روشنى چشمان يكديگر

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا . .. قرّة أعين

3 - فرزندان صالح ، مايه سرور و روشنى چشمان پدران و مادران

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من . .. ذرّي-ّتنا قرّة أعين

5 - همسر و فرزند ، مايه سرور و روشنى چشمان انسان است .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي-ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر

فرددنه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن

7- عوامل چشم روشنى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 5

5 - فرزند ، مايه روشنى چشم والدين و سرور و شادمانى آنان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

ص: 5

3- چشم

1- آثار اجتناب از چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 9

9 - پرهيز از نظر دوختن به نامحرمان و اجتناب از آلودگى به فحشا و فساد جنسى ، زمينه ساز طهارت ، پاكى ، رشد و بالندگى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم

«زكاة» (مصدر «أزكى») هم به معناى «نمو و رشد» و هم به معناى «طهارت و پاكى» است.

2- آثار چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم

در آيه شريفه حكم حرمت چشم چرانى و نگاه به نامحرمان، بر حكم عفت گزينى و اجتناب از فحشا، مقدم داشته شده است و اين تقدم ذكرى، مى تواند حكايت از تقدم رتبى و ارتباط ميان اين دو حكم داشته باشد; به اين معنا كه پرهيز از چشم چرانى، زمينه عفت گزينى و اجتناب از آلودگى جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 7

7 - خيره شدن به نامحرمان و چشم چرانى ، زمينه ساز آلودگى به فحشا و فساد جنسى است .

ص: 6

قل للمؤمنت . .. يحفظن فروجهنّ

3- آگاهى چشم از عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 4

4 - آگاهى گوش ، چشم و پوست آدمى ، از اعمال و رفتار او

شهد عليهم سمعهم و أبصرهم و جلودهم بما كانوا يعملون

گفتنى است كه گواهى دادن فرع بر آن است كه گواهى دهنده به آنچه گواهى مى دهد آگاه باشد.

4- استفاده از چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 7

7- بهره نگرفتن صحيح از نعمت شنوايى ، بينايى و قلب براى شناخت حق ، باعث مسؤوليت انسان نزد خداوند است .

و لاتقف . .. إن السمع ... كان عنه مسئولاً

خداوند، به منظور دور كردن انسانها از حركتهاى غير علمى، به آنان نعمت شنوايى، بينايى و قلب را يادآور شده است تا آنان، با بهره گيرى صحيح از آن، به يقين دست يافته و بر اساس آن، حكم كرده و عمل نمايند.

5- پرسش از چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 9،11

9- چشم ، گوش و قلب در قيامت ، مورد بازخواست و سؤال قرار خواهند گرفت .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُولئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه: اولاً، سؤال از موارد ياد شده حقيقى باشد و ثانياً، طبق همين مبنا - چون در دنيا از آنها سؤالى نخواهد شد - مراد از آن، بازخواست و سؤال در قيامت باشد.

11- « عن الحسن بن هارون قال : قال لى أبوعبدالله ( ع ) : « إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُولئك كان عنه مسئولاً » قال : يسأل السمع عمّا سمع و البصر عمّا نظر إليه و الفؤاد عمّا عقد عليه ;

حسن بن خارون گويد: امام صادق(ع) به من فرمود:[مراد از آيه]«إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُولئك كان عنه مسئولاً» [اين است كه] گوش از آنچه شنيده و چشم از آنچه ديده و قلب از آنچه كه اعتقاد پيدا كرده است، سؤال مى شود».

ص: 7

6- تاثير روان در چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 8

8 - ممكن است كه حركت چشم هاى انسان ، از حالت درونى او تأثير بپذيرد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

7- تنوع ادراك چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 13

13 - دريافت هاى ادراكى انسان ، از طريق گوش ، تنها به يك كيفيت است ، ولى از طريق چشم و قلب ، متنوع است .

و جعل لكم السمع و الأبصر و الأفئدة

مفرد آورده شدن «سمع» و جمع آورده شدن «أبصار» و «أفئدة» شايد به خاطر اين واقعيت خارجى باشد كه انسان از طريق گوش، تنها صدا را مى شنود در حالى كه از طريق چشم، رنگ ها، جسم ها، سكون و حركت و. .. و نيز از طريق قلب، دريافت هاى گوناگونى دارد.

8- جادوى چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 116 - 2

2 - ساحران پس از رخصت دهى موسى ( ع ) آنچه را براى جادوگرى تدارك ديده بودند ، در مقابل تماشاگران ر ها كردند و چشم هاى آنان را سحر كردند .

فلما ألقوا سحروا أعين الناس

9- جذابيت چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

ص: 8

10- چرخش چشم منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از «الخوف» به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

11- چشم پوشى از توطئه اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 16

16 - ضرورت ناديده انگاشتن توطئه هاى اهل كتاب و پرهيز از درگيرى با آنان ، حكمى موقت بود .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

12- چشم پوشى از توطئه دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 20

20 - ناديده گرفتن توطئه دشمنان و گذشت كردن از آزار هاى ايشان ، مرحله ى تاكتيكى در مبارزه با آنان است .

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره

13- چشم پوشى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 4

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تنها قسمتى از ماجراى افشا شدن رازش را ، به همسر افشاگر خود فهماند و از بخشى ديگر چشم پوشيد .

عرّف بعضه و أعرض عن بعض

ص: 9

14- چشم جنيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 5،8

5 - جنيان ، مانند انسان ها ، داراى ابزار ادراك ( قلب ، چشم و گوش ) هستند .

لهم قلوب لايفقهون بها و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

8 - بسيارى از انسان ها و جنيان ، على رغم برخوردارى از چشمهايى بينا و گوشهايى شنوا ، خويشتن را از ديدن و شنيدن آيات الهى محروم مى سازند .

و لهم أعين لايبصرون بها و لهم ءاذان لايسمعون بها

15- چشم روشنى انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

«قرّة» احتمال دارد از «قَرّ» به معناى «قرار گرفتن» باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از «قرّ» به معناى «سردى» باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

16- چشم روشنى متهجدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 17 - 2

2 - چشم شب زنده داران و انفاق كنندگان در راه خدا ، به پاداش هاى وصف ناپذير الهى ، روشن است .

تتجافى جنوبهم عن المضاجع . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين

«قرّة» احتمال دارد از «قَرّ» به معناى «قرار گرفتن» باشد كه كنايه از رضايت و چشم ندوختن به چيزى ديگر است و احتمال دارد از «قرّ» به معناى «سردى» باشد كه كنايه از خوشحالى و چشم روشنى است. برداشت بالا براساس احتمال دوم است.

17- چشم روشنى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 19 - 5

5 - پيشكش باغ هاى بهشت به مؤمنان نيك كردار ، پاداشى فوق تصور و روشنى بخش ديده آنان است .

ص: 10

فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم من قرّة أعين . .. فلهم جنّت المأوى نزلاً

جمله «فلهم جنّات المأوى. ..» مى تواند تأكيدى بر «ما أُخفى لهم...» و نيز نمادى از آنچه در خفا، براى مؤمنان در نظر گرفته شده، باشد.

18- چشم زخم به برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 9

9- يعقوب ( ع ) نگران از چشم زخم و حسادت بر فرزندان خويش در صورت ورود جملگى آنان به مصر از يك دروازه آن

لاتدخلوا من باب وحد . .. و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

آيه شريفه در اين باره كه يعقوب(ع) چه خطرى را براى فرزندان خويش و يا براى بنيامين احساس مى كرده، بيانى ندارد. بسيارى از مفسران گفته اند از اينكه يعقوب(ع) از آنان خواسته متفرق شوند و از دربهاى متعدد وارد گردند، مى توان حدس زد كه وى از خطر چشم زخم و مانند آن هراسان بوده است.

19- حجاب چشم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 1

1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.

20- حرمت چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 11

12 - نور - 24 - 31 - 2

2 - نظر دوختن به نامحرمان و چشم چرانى ، حرام است .

و قل للمؤمنت يغضضن من أبصرهنّ

21- خالق چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 10

10 - خداوند ، ايجاد كننده گوش و چشم و قلب در انسان است .

و جعل لكم السمع و الأبصر و الأفئدة

22- خيانت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 8

8 - « قال سألت أباعبداللّه ( ع ) ، عن قوله عزّوجلّ « يعلم خائنة الأعين » فقال : ألم تَرَ إلى الرجل ينظر إلى الشىء و كأنّه لاينظر إليه فذلك خائنة الأعين ;

[راوى] مى گويد: از امام صادق(ع) از آيه «يعلم خائنة الأعين» سؤال نمودم، حضرت فرمود: آيا نديده اى كه شخصى به چيزى به گونه اى [زير چشمى ]نگاه مى كند كه گويا به آن نگاه نمى كند و اين همان خيانت چشم ها است».

23- خيرگى چشم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 4

4- خيرگى و بهت زدگى كافران هنگام برپايى قيامت

و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى شخصة أبصر الذين كفروا

«شخوص» به معناى دوختن چشم به يك شىء، بدون تحرك است غالباً چنين حالتى براى افراد مبهوت پيش مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 42 - 6،10

6- خيره شدن چشمان ستمگران و مبهوت ماندن آنان از شدت ترس در روز قيامت

و لاتحسبنّ الله غفلاً عمّا يعمل الظلمون إنما يؤخّرهم ليوم تشخص فيه الأبصر

ص: 12

10- قيامت ، روز خيره شدن چشم ها از شدت ترس و هولناكى آن

ليوم تشخص فيه الأبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،2،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غفلاً عمّا يعمل الظلمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

«اهطاع» به معناى حركت سريع همراه با ترس است و «اقناع» به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظلمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظلمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 4

4 - مجرمان در لحظه حضور در قيامت ، با نگرانى به فرجام خويش چشم دوخته و مات و حيرت زده خواهند بود .

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

«زرقاً» حال براى «المجرمين» است و مفرد آن «أزرق» يا «زرقاء» به كسى گفته مى شود كه سفيدى چشم او سياهى آن را بپوشاند (لسان العرب). اين حالت نشانِ چشم دوختن و خيره شدن مجرمان است و از اضطراب شديد درونى آنان حكايت دارد. برخى گفته اند: سفيد شدن چشم، ملازم با كورى آن است (لسان العرب).

24- خيرگى چشم ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 43 - 1،2،3

1- ستمگران ، در قيامت ، شتابان و با ترس و ذلت سر برافراشته و چشم دوخته ، محشور خواهند شد .

و لاتحسبنّ الله غفلاً عمّا يعمل الظلمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم

«اهطاع» به معناى حركت سريع همراه با ترس است و «اقناع» به معناى سر برافراشتن و خيره شدن چشم به چيزى با حالت ذلت و خوارى است (لسان العرب).

2- ستمگران بر اثر وحشت روز قيامت ، از حركت پلك هاى چشم ناتوان و دلشان تهى از تدبير و چاره جويى خواهد بود .

يعمل الظلمون . .. لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

3- شدت وحشت و اضطراب و بهت زدگى غير قابل توصيف ستمگران در قيامت

يعمل الظلمون . .. مهطعين مقنعى رءوسهم لايرتدّ إليهم طرفهم و أفئدتهم هوآء

ص: 13

25- خيرگى چشم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 4

4- خيرگى و بهت زدگى كافران هنگام برپايى قيامت

و اقترب الوعد الحقّ فإذا هى شخصة أبصر الذين كفروا

«شخوص» به معناى دوختن چشم به يك شىء، بدون تحرك است غالباً چنين حالتى براى افراد مبهوت پيش مى آيد.

26- خيرگى چشم گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 102 - 4

4 - مجرمان در لحظه حضور در قيامت ، با نگرانى به فرجام خويش چشم دوخته و مات و حيرت زده خواهند بود .

و نحشر المجرمين يومئذ زرقًا

«زرقاً» حال براى «المجرمين» است و مفرد آن «أزرق» يا «زرقاء» به كسى گفته مى شود كه سفيدى چشم او سياهى آن را بپوشاند (لسان العرب). اين حالت نشانِ چشم دوختن و خيره شدن مجرمان است و از اضطراب شديد درونى آنان حكايت دارد. برخى گفته اند: سفيد شدن چشم، ملازم با كورى آن است (لسان العرب).

27- درخواست چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 4،22

4 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار سرور و روشنى چشمان در پرتو اعطاى همسر و فرزند به آنان هستند .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي-ّتنا قرّة أعين

22 - جمله « و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزواجنا و ذرّيّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إماماً » متن دعاى هميشگى بندگان خالص خدا

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي-ّتنا قرّة أعين و اجعلنا للمتّقين إم

آمدن آيه شريفه در قالب جمله اسميه و نيز فعل مضارع «يقولون» حاكى از استمرار و هميشگى بودن آن دعا است.

ص: 14

28- ذكر نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 4

4 - توجّه به خدادادى بودن نعمت بينايى ، مايه يقين به پنهان نبودن چيزى از خداوند است .

أيحسب أن لم يره أحد . ألم نجعل له عينين

مطرح كردن نعمت بينايى - در پى سرزنش كسانى كه به آگاهى خداوند توجه ندارند - نوعى استدلال بر علم خداوند است. به اين بيان كه انسان بايد خداوند را آگاه تر از خود بداند; زيرا او ابزار اين آگاهى را در اختيار وى قرار داده است.

29- زمينه چشم روشنى مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 3

3- سخن گفتن عيسى ( ع ) با مادر خود و تأمين آب و غذا به صورت خارق العاده ، زمينه هاى مسّرت و چشم روشنى مريم ( س ) و رفع نگرانى او از آينده بود .

فناديها . .. فكلى و اشربى و قرّى عينًا

«عيناً» تمييز و بيانگر مراد جدى از فاعل است و «قرّى» از ماده «قرار» (آرام گرفتن) و يا «قُرّ» (سرد شدن) است. در صورت اول جمله «قرّى عيناً»، يعنى «چشم آرميده باش» و در صورت دوم، يعنى «خنك چشم باش» (چشمت از اشك سوزان به دور باشد) و در هر صورت، كنايه از خوش دلى و شادمانى است كه چشم از نگرانى و اضطراب باز مى ايستد و از سوزش اشك اندوه، مصون مى ماند. ارتباط جمله «قرّى عيناً» با جملات قبل، گوياى برداشت فوق است.

30- زيبايى چشم زن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 48 - 6

6 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم قصرت الطرف عين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى و تشويق انسان ها به دستيابى به آنان در سايه كردار خداپسندانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 52 - 5

5 - علاقه به همسر و برگرفتن چشم از غير او و زيبايى چشم ، از كمالات و اوصاف پسنديده زنان

و عندهم قصرت الطرف

ص: 15

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن كمالات و اوصاف خوب زنان بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 72 - 4

4 - زيبايى و جذابيت چشم ، از كمالات زن

حور مقصورت فى الخيام

31- عوامل چرخش چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 3،8

3 - منافقان مدينه ، به هنگام خبردار شدن از وقوع جنگ احزاب ، به قدرى مى ترسيدند كه چشمان شان بى اختيار ، به چرخش مى افتاد .

فإذا جاء الخوف رأيتهم ينظرون إليك تدور أعينهم كالذى يغشى عليه من الموت

مراد از «الخوف» به قرينه بحث جهاد و هجوم دشمن، خبر جنگ و قتال است كه براى منافقان بسيار ترس آور بود.

8 - ممكن است كه حركت چشم هاى انسان ، از حالت درونى او تأثير بپذيرد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

32- عوامل چشم روشنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 26 - 4

4- فرزنددار شدن ، مايه روشنايى چشم و قرار دل مادر است .

و قرّى عينًا

جمله «قرّى عيناً» مى تواند مستقل از جملات قبل باشد; در اين صورت - به قرينه سياق - با اصل پيدايش فرزند، مرتبط خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 1،2،3،5

1 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار همسر و فرزندان شايسته اى اند كه رفتار و سير و سلوك آنان ، مايه چشم روشنى و سرفرازى آنان در زندگى باشد .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّيّ-تنا قرّة أعين

درباره «من» در «من أزواجنا. ..» دو احتمال وجود دارد: 1- «من» ابتدائيه باشد. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: «به

ص: 16

ما از ناحيه همسران و فرزندانمان، آن ده كه مايه روشنى چشمانمان باشد». 2- «من» بيانيه باشد. براساس اين احتمال، معناى آيه چنين مى شود: «به ما روشنى چشمان - كه عبارت از همسر و فرزندان اند ببخش. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.

2 - همسران شايسته ، مايه سرور و روشنى چشمان يكديگر

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا . .. قرّة أعين

3 - فرزندان صالح ، مايه سرور و روشنى چشمان پدران و مادران

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من . .. ذرّي-ّتنا قرّة أعين

5 - همسر و فرزند ، مايه سرور و روشنى چشمان انسان است .

و الذين يقولون ربّنا هب لنا من أزوجنا و ذرّي-ّتنا قرّة أعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 8

8 - حضور كودك در كنار مادر ، مايه سرور و روشنى ديدگان و فراق او ، موجب اندوه و نگرانى مادر

فرددنه إلى أُمّه كى تقرّ عينها و لاتحزن

33- عوامل چشم روشنى والدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 9 - 5

5 - فرزند ، مايه روشنى چشم والدين و سرور و شادمانى آنان

و قالت امرأت فرعون قرّت عين لى و لك

34- عوامل حجاب چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمى ، خود ايجاد كننده حجاب شنيدن و ديدن ، بر چشم و گوش خويش است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

ايجاد «غشاوة» بر چشم و گوش - به خلاف مسدود كردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از اين مقابله چنين بر مى آيد كه كافران، خود ايجاد كننده «غشاوة» بر گوش و چشم خويش هستند.

ص: 17

35- عوامل خيرگى چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 7

7 - ترس زياد ، باعث مى شود كه چشم ، از كاركرد عادى خارج شود و تيره شده و خيره گردد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبصر

36- غفلت از نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 2

2 - بى توجّهى به نعمت بينايى و غفلت از وابستگى آن به خداوند ، شگفت آور و ملامت بار است .

ألم نجعل له عينين

استفهام در «ألم نجعل . ..»، براى تعجب و گرفتن اقرار است.

37- فوايد چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 3

3 - قلب ( دل و انديشه ) ، گوش و چشم از ابزار شناخت

ختم اللّه على قلوبهم و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 6

6- قواى شنوايى و بينايى و قلب ، ابزار شناخت است .

و لاتقف . .. إن السمع و البصر و الفؤاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 53 - 7

7 - شنوايى و بينايى از جمله ابزار فهم و دريافت هدايت است .

و ما أنت بهد العمى . .. إن تسمع إلاّ من يؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 66 - 4

ص: 18

4 - بينايى ، از ابزار شناخت و هدايت است .

و لو نشاء لطمسنا على أعينهم . .. فأنّى يبصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 40 - 8

8 - گوش و چشم ، از ابزار شناخت حق

أفأنت تسمع الصمّ أو تهدى العمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 11

11- ابزار حسى چشم و گوش ، وسيله رهيافت حقايق به محدوده ادراك بشر *

جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبصرهم و لا أفئدتهم

تقدم لفظى «سمع» و «بصر» بر «أفئدة» ممكن است بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

38- قصاص چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 4

4 - جان در برابر جان ، چشم در برابر چشم ، بينى در برابر بينى ، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان ، قانون قصاص در تورات

و كتبنا عليهم . .. و العين بالعين و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن

39- كيفر چشم چرانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 15

15 - كسانى كه از نگاه كردن به نامحرمان و شرمگاه ديگران ابايى ندارند ، به مجازات الهى تهديد شده اند .

قل للمؤمنين يغضّوا . .. إنّ اللّه خبير بما يصنعون

جمله «إنّ اللّه خبير بما يصنعون» - كه آگاهى همه جانبه الهى به بشر را يادآورى مى كند - هشدارى است به كسانى كه احكام يادشده را رعايت نكنند.

ص: 19

40- گواهى اخروى چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 8

8- شهادت خواهى از چشم ، گوش و قلب در قيامت ، درباره انسان

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُولئك كان عنه مسئولاً

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه سؤال از گوش، چشم و قلب، حقيقى و در قيامت باشد. بنابراين، منظور از مورد سؤال قرار گرفتن اعضاى ياد شده ممكن است براى نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 20 - 3

3 - گوش ، چشم و پوست دشمنان خدا ، در قيامت عليه آنان شهادت خواهند داد .

و يوم يحشر أعداء اللّه . .. شهد عليهم سمعهم و أبصرهم و جلودهم

41- لذايذ چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 12

12 - لذت هاى چشم ، از برجسته ترين لذت هاى انسان است . *

و تلذّ الأعين

برداشت ياد شده بنابراين احتمال است كه «تلذّ الأعين» از باب ذكر خاص پس از عام بوده و براى بيان اهميت لذت هاى چشم آورده شده باشد.

42- محدوده ديد چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 103 - 1

1 - رؤيت خداوند با چشم ممكن نيست.

لا تدركه الأبصر

«ابصار» مى تواند جمع «بصر» به معنى «چشم» باشد. لذا «ادراك البصر» يعنى ديدن و به چشم آمدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 143 - 9

9 - انسان ها ، حتى پيامبران ناتوان از ديدن خداوند با چشمان خويش

ص: 20

قال لن ترنى

43- مسخ چشم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 1

1 - وارونه ساختن دل و ديده برخى مشركان عنود سنت خداوندى است.

و نقلب أفئدتهم و أبصرهم كما لم يؤمنوا به أول مرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 110 - 1

44- مسؤول چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 36 - 3

3- انسان ، در قبال فعاليت چشم ، گوش و قلب خويش ، در پيشگاه خداوند مسؤول است .

إن السمع و البصر و الفؤاد كلّ أُولئك كان عنه مسئولاً

45- نعمت چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 16

16 - قواى ادراكى انسان ( چشم و گوش و قلب ) مواهب الهى اند و شايسته است كه به خاطر آنها ، به درگاه وى شكرگزارى شود .

ثمّ سوّيه و نفخ فيه من روحه و جعل لكم السمع و الأبصر و الأفئدة قليلاً ما تشكرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 8 - 1

1 - دو چشم انسان ، عطاى خداوند و نعمتى بزرگ است .

ألم نجعل له عينين

ص: 21

46- نقش چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 108 - 5

5- قلب ، چشم و گوش ، از ابزار شناخت

طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبصرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 7

7- نمود حالت ترس و وحشت انسان در ديدگان وى در قيامت

فإذا هى شخصة أبصر الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 9 - 6

6 - قواى ادراكى ( چشم و گوش و قلب انسان ) از نشانه هاى خداوند است .

اللّه الذى أحسن . .. و بدأ خلق الإنسن ... و جعل لكم السمع و الأبصر و الأفئدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 15

15 - گوش ، چشم و قلب از مهم ترين ابزار شناخت و ادراك در انسان

و أضلّه اللّه على علم وختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشوة

ص: 22

4- چشمه

1- آثار روانى جوشش چشمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 3

3 - تأثير چشمه هاى جوشان ، در طراوت و شادابى انسان ها

فيهما عينان نضّاختان

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد برشمردن نعمت هاى روح بخش و طراوت آفرين بهشتى است.

2- برترى چشمه تسنيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 27 - 2

2 - چشمه « تسنيم » ، داراى شربتى برتر از باده هاى بهشتى است .

و مزاجه من تسنيم

آيه شريفه، در مقام مدح شراب بهشتى از امتزاج آن با نوشيدنى چشمه «تسنيم» سخن گفته و اين امتزاج را از مزيت هاى باده بهشتى قرار داده است. بنابراين شربت تسنيم، لذيذتر و ارجمندتر از شراب بهشتى است.

3- تنوع چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 23

9 - حجر - 15 - 45 - 3

3- بهشت متقين ، داراى باغ هاى مختلف و چشمه هاى گوناگون

إن المتقين فى جنّ-ت و عيون

4- جاودانگى چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

«عين» نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه «جارية» يا «تجرى»، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

5- جوشش چشمه كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 5

5 - چشمه كافور ، در اختيار ابرار قرار دارد و هر جا آنان بخواهند ، مى جوشد و روان مى شود .

يفجّرونها تفجيرًا

6- جوشش چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 1

1 - وجود چشمه هاى هميشه جوشان در باغ هاى بهشت

فيهما عينان نضّاختان

«نضّاختان» وصف براى «عينان» است; يعنى، دو چشمه اى كه داراى جوشش و فوران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 2

2 - وجود چشمه هاى جوشان در باغ هاى بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 24

7- چشمه آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 13

13- « عن أبى جعفر ( ع ) : ضرب عيسى ( ع ) برجله فظهرت عين ماء تجرى ;

از امام باقر(ع) روايت شده: عيسى(ع) (هنگام ولادت) پاى خود را بر زمين زد، پس چشمه آب روانى ظاهر شد».

8- چشمه بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 14 - 2

2 - نوشيدن از چشمه بهشت با پياله هاى آماده ، در حال آرميدن بر تختخواب خويش ، از نعمت هاى الهى براى بهشتيان

فيها عين جارية . فيها سرر مرفوعة . و أكواب موضوعة

ارتباط اين آيه با آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.

9- چشمه تسنيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 27 - 1،3

1 - باده هاى بهشتى نيكوكاران ، با شربتى از چشمه « تسنيم » آميخته است .

و مزاجه من تسنيم

به هر يك از عناصر مخلوط شده با چيز ديگر، «مزاج» گفته مى شود. «تسنيم» نام چشمه اى است كه مقرّبان در بهشت از آن مى نوشند. ممكن است اين نام، از ماده «سنم» - كه به معناى علوّ و ارتفاع است - مشتق باشد و بر ارزش والاى آن چشمه دلالت كند.

3 - « عن أبى جعفر ( ع ) . . . عن النبىّ (صلی الله علیه و آله) قال : قوله تعالى « و مزاجه من تسنيم » قال : هو أشرف شراب فى الجنّة يشربه محمّد (صلی الله علیه و آله) و آل محمّد (صلی الله علیه و آله) ، . . . تَسْنَمْ عليهم من اعالى دُورِهم ;

امام باقر(ع) از پيامبر(صلی الله علیه و آله) روايت كرده كه فرمود: [درباره] قول خداى تعالى «و مزاجه من تسنيم». تسنيم بهترين نوشابه اى است كه در بهشت هست و آن را محمد و آل محمد(صلی الله علیه و آله) مى نوشند ... و از[ منطقه ]بالاى منزل هايشان بر آنان جريان پيدا مى كند».

ص: 25

10- چشمه جوشان جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 5 - 1،4

1 - كسانى كه در قيامت حضورى ذلّت آميز دارند ، به نوشيدن از چشمه اى جوشان وادار خواهند شد .

تسقى من عين ءانية

فعل «تسقى» مجهول و بيانگر اين است كه آشاميدن از سوى فرد يا افرادى، بر دوزخيان تحميل خواهد شد «أنى» (ريشه «آنية») در چندين معنا از جمله «رسيدن به چيزى» استعمال شده است (مقاييس اللغة) و به قرينه سياق آيه - كه نوشيدنى اهل دوزخ را بيان مى كند - مراد رسيدن چشمه، به نقطه نهايى حرارت است.

4 - وجود چشمه جوشان در جهنم

تصلى نارًا حامية . تسقى من عين ءانية

11- چشمه سلسبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 18 - 1،2

1 - وجود چشمه سلسبيل در بهشت ابرار

زنجبيلاً . عينًا فيها تسمّى سلسبيلاً

2 - شراب ابرار در بهشت ، آميخته با آب چشمه سلسبيل

زنجبيلاً . عينًا فيها تسمّى سلسبيلاً

«عيناً» بدل براى «زنجبيلاً» در آيه پيش است.

12- چشمه سنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 6،8،10،15

6 - در پى فرود آمدن عصاى موسى بر سنگ ، دوازده چشمه آب از آن جوشش كرد .

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً

8 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از طوايف بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

«مشرب» به آب آشاميدنى و نيز به جايگاهى كه از آن آب بر مى دارند گفته مى شود و مقصود از آن در آيه، چشمه هاى جوشيده از سنگ است.

10 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، خود داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل

قد علم كل أناس مشربهم

ص: 26

چنانچه خود چشمه ها علامت نداشت و پس از جوشيدن علامت گذارى مى شد تا اختصاص هر چشمه به طايفه ها معلوم شود، شايسته آن بود كه به جاى «قد علم كل أناس مشربهم» (هر طايفه اى چشمه خود را مى شناخت) گفته شود: «علّم . ..» (تعليم داده شد ...).

15 - داستان استسقاى موسى ( ع ) و جوشيدن چشمه هاى آب از سنگ ، داستانى آموزنده و خاطره اى شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذاستسقى موسى لقومه . .. قد علم كل أناس مشربهم

عبارت «إذاستسقى» عطف بر «نعمتى» در آيه 47 است; يعنى: «أذكروا إذاستسقى موسى لقومه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 12،13،14

12 - جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن

أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا

«انبجاس» مصدر «انبجست» به معناى جوشيدن و فوران زدن است.

13 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

«أناس» جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. «مشرب» به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

14 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

13- چشمه كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 1،2

1 - وجود چشمه كافور در بهشت ابرار

كافورًا . عينًا يشرب بها عباد اللّه

«عيناً»، بدل براى «كافوراً» در آيه پيش است.

2 - آب چشمه كافور ، نوشيدنى ابرار

عينًا يشرب بها عباد اللّه

14- چشمه گِل آلود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 27

10 - كهف - 18 - 86 - 2،3

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

«حمئة» يعنى داراى «حمأة» به «گل سياه بدبو» گفته مى شود. (كتاب العين)

3- غروب خورشيد در نقطه پايانى سفر ذوالقرنين به جانب مغرب ، چونان فرو رفتن آن در چشمه اى تيره فام بود .

وجدها تغرب فى عين حمئة

از جمله معانى «عين» چشمه است و به قرينه «وجدها» (آن را چنان يافت كه) مراد آيه آن نيست كه خورشيد، در چشمه اى داراى گل سياه فرو مى رفت، بلكه منظره غروب خورشيد را ذوالقرنين آنگونه مشاهده كرد.

15- چشمه هاى آب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 28

28 - قوم موسى ناسپاس در برابر نعمت هاى عطا شده به آنان ( جوشيدن چشمه هاى آب براى آنان و . . . )

و ما ظلمونا و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله «و ما ظلمونا و لكن . .. » در ارتباط با تمامى قسمتهايى كه بيانگر نعمتهاى الهى است، ايراد شده باشد.

16- چشمه هاى اسباط بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 13،14،15

13 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

«أناس» جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. «مشرب» به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

14 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

15 - هر كدام از طوايف بنى اسرائيل به چشمه مخصوص خويش آگاه بودند .

قد علم كل أناس مشربهم

ص: 28

17- چشمه هاى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 6،8،9،10،13،15

6 - در پى فرود آمدن عصاى موسى بر سنگ ، دوازده چشمه آب از آن جوشش كرد .

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً

8 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از طوايف بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

«مشرب» به آب آشاميدنى و نيز به جايگاهى كه از آن آب بر مى دارند گفته مى شود و مقصود از آن در آيه، چشمه هاى جوشيده از سنگ است.

9 - هر كدام از طايفه هاى بنى اسرائيل آگاه به چشمه مخصوص خويش

قد علم كل أناس مشربهم

10 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، خود داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل

قد علم كل أناس مشربهم

چنانچه خود چشمه ها علامت نداشت و پس از جوشيدن علامت گذارى مى شد تا اختصاص هر چشمه به طايفه ها معلوم شود، شايسته آن بود كه به جاى «قد علم كل أناس مشربهم» (هر طايفه اى چشمه خود را مى شناخت) گفته شود: «علّم . ..» (تعليم داده شد ...).

13 - جوشش چشمه هاى متعدد از سنگ و ويژگى هاى مخصوص آنها ، از معجزات ارائه شده به قوم موسى

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً قد علم كل أناس مشربهم

15 - داستان استسقاى موسى ( ع ) و جوشيدن چشمه هاى آب از سنگ ، داستانى آموزنده و خاطره اى شايسته و بايسته به ياد داشتن

و إذاستسقى موسى لقومه . .. قد علم كل أناس مشربهم

عبارت «إذاستسقى» عطف بر «نعمتى» در آيه 47 است; يعنى: «أذكروا إذاستسقى موسى لقومه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 2

2 - بنى اسرائيل ، وارث سرزمينى آباد و برخوردار از باغ ها و چشمه سار ها ، پس از خارج شدن آنان از مصر

كذلك و أورثنها بنى إسرءيل

ضمير «ها» در «أورثناها» به مطلق «جنّات» بازمى گردد; نه جنات مربوط به فرعونيان. بنابراين، آيه ياد شده و آيه قبل، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، از سويى فرعونيان را از باغ ها و كاخ هاى شان بيرون كرد و همه آنان را به دريا ريخت و از سوى ديگر بنى اسرائيل را كه در مصر فاقد هر گونه امكانات بودند، به جاى ديگرى منتقل كرد و سرزمينى آباد و پر بركت كه عبارت است از ارض مقدس باشد در اختيارشان قرار داد و به آنان فرمود «ادخلوا الأرض المقدّسة التى كتب اللّه لكم»،(مائده(5) آيه 21).

ص: 29

18- چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 8

8 - بهشت ، داراى چشمه سار هاى روان در زير پاى بهشتيان

تجرى من تحتهم الأنهر فى جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 45 - 1

1- جايگاه تقواپيشگان ، باغ ها و چشمه سار هاى بهشت است .

إن المتقين فى جنّ-ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 14 - 4

4 - بوستان هاى بهشت ، داراى چشمه سار هاى روان از زير درختان

جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 5

5 - بوستان هاى بهشت ، داراى چشمه سارهايى روان از زير درختان

جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 52 - 1

1- بوستان ها و چشمه ساران بهشت ، جايگاه امن تقواپيشگان

إنّ المتّقين فى مقام أمين . فى جنّ-ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 15 - 2

2 - بهشت ، داراى باغ هاى پوشيده از درختان و چشمه ساران متعدد

فى جنّ-ت و عيون

«جنّت» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان گفته مى شود و «عيون» (جمع «عين») به معناى چشمه ساران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 50 - 1،3

1 - دو بوستان عطا شده به خداترسان ، داراى دو چشمه هميشه جارى

ص: 30

و لمن خاف . .. جنّتان ... فيهما عينان تجريان

3 - چشمه هاى هميشه جارى ، از نعمت هاى لذت آفرين و دلخواه بهشت

فيهما عينان تجريان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 51 - 1،4

1 - چشمه هاى جارى در بهشت خائفان ، نعمتى غير قابل انكار و تكذيب ناپذير

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

4 - وجود چشمه هاى هميشه جارى در بهشت ، نمودى از ربوبيت الهى به جن و انس

فيهما عينان تجريان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 67 - 1

1 - چشمه هاى جوشان و فوران كننده بهشت ، نعمتى انكارناپذير و غيرقابل تكذيب

فيهما عينان نضّاختان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 31 - 3

3 - اصحاب اليمين ، شاد و سرخوش در كنار چشمه هاى همواره ريزان بهشت

و ماء مسكوب

عبارت «و ماء مسكوب» به تقدير «هم فى ماء مسكوب» است; يعنى، ايشان در كنار آب هاى هميشه ريزان به سر مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 1

1 - وجود چشمه كافور در بهشت ابرار

كافورًا . عينًا يشرب بها عباد اللّه

«عيناً»، بدل براى «كافوراً» در آيه پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 18 - 1

1 - وجود چشمه سلسبيل در بهشت ابرار

زنجبيلاً . عينًا فيها تسمّى سلسبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 10

ص: 31

10 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : . . . إذا انتهى إلى باب الجنّة . . . فيدخل فإذا هو بشجرة ذات ظلّ ممدود . . . يخرج من ساقها عينان تجريان فينطلق إلى إحديها فيغتسل منها . . . ثمّ يشرب من الاُخرى فلايكن فى بطنه مغص و لامرض و لاداء أبداً و ذلك قوله تعالى « و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً » . . . ;

امام صادق(ع) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت كرده كه فرمود: هرگاه [بنده خدا] به در بهشت برسد. .. وارد آن مى شود، آن گاه با درختى روبه رو مى شود كه داراى سايه اى گسترده است ... از ساق آن دو چشمه جارى مى شود آن گاه به سوى يكى از آن دو مى رود و از آن غسل مى كند ... سپس از چشمه ديگر مى نوشد، پس از آن براى هميشه در شكم او هيچ درد، مرض و بيمارى نمى باشد و اين است سخن خداى تعالى: «و سقاهم ربّهم شراباً طهوراً»...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 41 - 1،2

1 - جايگاه تقواپيشگان ، در سايه ها و چشمه سار هاى بهشت است .

إنّ المتّقين فى ظلل و عيون

2 - بهشت ، دارى سايه هايى از درختان انبوه و چشمه سارها

فى ظلل و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 44 - 1

1 - محسنان ، بهره مند از سايه ها ، چشمه سار ها ، ميوه هاى دل خواه و انواع خوردنى ها و نوشيدنى هاى گوارا در بهشت

فى ظلل و عيون . .. كلوا و اشربوا هنيئًا ... إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 2،3

2 - نوشيدنى بهشتيان ، از چشمه اى هميشه جارى تأمين مى گردد .

تسقى من عين ءانية . .. فيها عين جارية

اين آيه، در مقابل آيه اى است كه از نوشاندن مايعات چشمه سوزان به جهنميان، سخن گفته بود. بنابراين در اين آيه نيز، ذكر چشمه جارى تنها به منظور بيان زيبايى آن نبوده; بلكه توصيف نوشيدنى بهشتيان نيز مراد است.

3 - چشمه هاى جارى در بهشت ، از نعمت هاى الهى براى بهشتيان

ناعمة . .. فيها عين جارية

كلمه «عين» اسم جنس نكره و قابل تطبيق بر يك يا چند چشمه مى باشد. آياتى كه بهشت را به داشتن چشمه هايى متعدد توصيف كرده است، مى تواند قرينه بر اراده تعدد در اين آيه نيز باشد. ارتباط اين آيه با «ناعمة» در آيات پيشين، بيانگر برداشت ياد شده است.

ص: 32

19- چشمه هاى داغ جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 44 - 1،2،3

1 - حركت مجرمان دوزخى ، در مدارى بسته ميان جهنم و چشمه هاى سوزان آن

يطوفون بينها و بين حميم ءان

2 - وجود چشمه هايى بسيار داغ و سوزان در دوزخ

يطوفون بينها و بين حميم ءان

«حميم» به آب داغ گفته مى شود و «آنى» چيزى است كه حرارت آن به نهايت رسيده باشد.

3 - امكان خروج دوزخيان از جهنم ، تا چشمه هاى جوشان ; و نه فراتر از آن

يطوفون بينها و بين حميم ءان

در صورتى كه چشمه هاى آب داغ در نقطه اى خارج از جهنم باشد، واژه «يطوفون» مى رساند كه آنان، قادر به انتخاب مسير و راه ديگرى نيستند. از اين رو حركتشان در مدارى بسته است.

20- چشمه هاى سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 57 - 4

4 - ديار فرعونيان ، سرزمين باغ ها و چشمه ساران

فأخرجنهم من جنّ-ت و عيون

21- چشمه هاى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 - 1

1- برجاى ماندن باغ ها و چشمه هاى فراوان ، از فرعونيان غرق شده در دريا

كم تركوا من جنّ-ت و عيون

22- چشمه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

ص: 33

فى جنّ-ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى باغ پوشيده از درختان و «عين» (مفرد «عيون») به معناى چشمه سار است.

23- چشمه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ-ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و «عيون» (جمع «عين»)به معناى چشمه ساران است.

24- چشمه هاى مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 25 - 2

2- سرزمين فرعونيان ( مصر ) ، حاصلخيز و داراى بوستان ها و چشمه ساران

كم تركوا من جنّ-ت و عيون

25- درخواست چشمه آب از محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 1،2

1- ايجاد چشمه اى پر آب و جوشان در مكه توسط پيامبر (صلی الله علیه و آله) براى مشركان ، پيش شرط آنان در ايمان به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

2- ايجاد چشمه اى جوشان براى مشركان مكه ، معجزه درخواستى ( اقتراحى ) آنان از پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ينبوعًا

26- دوازده چشمه بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 12،13،14

12 - جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن

ص: 34

أن اضرب بعصاك الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عينا

«انبجاس» مصدر «انبجست» به معناى جوشيدن و فوران زدن است.

13 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، مخصوص طايفه اى از دوازده طايفه بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

«أناس» جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوايف دوازده گانه بنى اسرائيل مى باشد. «مشرب» به آب آشاميدنى و يا جايگاهى كه از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هايى است كه از سنگ جوشيد.

14 - هر يك از دوازده چشمه جوشيده از سنگ ، داراى علامتى مشخص كننده اختصاص آن به طايفه اى از بنى اسرائيل بود .

قد علم كل أناس مشربهم

27- رنگ چشمه قصه ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 86 - 2

2- ذوالقرنين ، با رسيدن به انت هاى خشكى هاى غرب ، آبى گل آلود و تيره رنگ را فراروى خويش ديد .

حتّى إذا بلغ مغرب الشمس وجدها تغرب فى عين حمئة

«حمئة» يعنى داراى «حمأة» به «گل سياه بدبو» گفته مى شود. (كتاب العين)

28- زيبايى جوشش چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 66 - 2

2 - زيبايى فزاينده مناظر بهشت ، با فوران آب چشمه ها

فيهما عينان نضّاختان

29- عظمت چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

«عين» نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه «جارية» يا «تجرى»، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

ص: 35

30- فلسفه خلقت چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 2

2 - خداوند ، چشمه ساران را به منظور بهره بردن انسان ها از آثار و فوايد آنها آفريده است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در «ثمره» به «تفجير»; يعنى، مصدر «فجّرنا» بازگردد. گفتنى است براساس اين احتمال، معناى «ثمر» ميوه نيست; بلكه به معناى آثار و فوايد است; چنان كه به فايده و سود حاصل از تجارت، ثمره تجارت گفته مى شود.

31- فوايد چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 2،3

2 - خداوند ، چشمه ساران را به منظور بهره بردن انسان ها از آثار و فوايد آنها آفريده است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه ضمير در «ثمره» به «تفجير»; يعنى، مصدر «فجّرنا» بازگردد. گفتنى است براساس اين احتمال، معناى «ثمر» ميوه نيست; بلكه به معناى آثار و فوايد است; چنان كه به فايده و سود حاصل از تجارت، ثمره تجارت گفته مى شود.

3 - روان شدن چشمه ها ، از عوامل پيدايش باغ ها و به ثمر نشستن درختان نخل ، انگور و . . . است .

و جعلنا فيها جنّ-ت . .. و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره

جمله «ليأكلوا من ثمره» متعلق به «جعلنا» است و قرار گرفتن آن پس از جمله «فجّرنا فيها من العيون»، مى تواند حاكى از اين نكته باشد كه روان شدن چشمه ها، نقش اساسى در به ثمر نشستن باغ ها و درختان نخل و انگور دارد.

32- معجزه چشمه سنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 13

13 - جوشش چشمه هاى متعدد از سنگ و ويژگى هاى مخصوص آنها ، از معجزات ارائه شده به قوم موسى

فانفجرت منه اثنتا عشرة عيناً قد علم كل أناس مشربهم

ص: 36

33- منشأ پيدايش چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 35 - 6

6 - انسان ، در پيدايش و روان ساختن چشمه ها ، هيچ نقشى نداشته و اين كار تنها با قدرت خدا انجام گرفته است .

و فجّرنا فيها من العيون . ليأكلوا من ثمره و ما عملته أيديهم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله «و ما عملته أيديهم» در موضع حال باشد و «ما» در «ما عملته» نافيه و ضمير آن به تفجير بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 21 - 3،13

3 - باران ، منشأ پيدايش چشمه سار ها در زمين

أنزل من السماء ماء فسلكه ينبيع فى الأرض

«ينبوع» (مفرد «ينابيع») به معناى مكان جوشش آب (چشمه) است.

13 - طبيعت ( جريان نزول باران ، پيدايش چشمه سار ها ، رويش كشت هاى رنگارنگ و خشك و خرد شدن آنها ) ، از جلوه هاى قدرت و ربوبيت خداوند است .

ألم تر أنّ اللّه أنزل من السماء ماء . .. ثمّ يجعله حطمًا إنّ فى ذلك لذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 12 - 2

2 - آمادگى زمين ، براى رويش گياهان و پيدايش چشمه ساران

و الأرض ذات الصدع

چنانچه «ذات الرجع» در آيه قبل به باران نظر داشته باشد; «ذات الصدع» در اين آيه به نتايج باران در زمين اشاره خواهد داشت.

34- منشأ جوشش چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 1

1 - انفجار و جوشش چشمه هاى زمين به اراده الهى ، براى انتقام گرفتن از قوم نوح

و فجّرنا الأرض عيونًا

ص: 37

35- منشأ چشمه كافور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 6 - 8

8 - « عن الصادق ( ع ) جعفربن محمدعن أبيه ( ع ) فى قوله عزّوجلّ . . . « عيناً يشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيراً » قال : هى عين فى دار النبىّ (صلی الله علیه و آله) يفجر إلى دور الأنبياء و المؤمنين . . . ;

از امام صادق(ع) از پدرش (امام باقر(ع)) درباره سخن خداوند عزّوجلّ . .. «عيناً بشرب بها عباد اللّه يفجّرونها تفجيراً» روايت شده كه فرمود: اين چشمه اى است كه اصل آن در خانه پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و از آن جا بهوسيله نهرها به خانه هاى ساير پيامبران و مؤمنان جارى مى شود».

36- منشأ چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 4

4 - خداوند ، چشمه سارانى را در زمين روان ساخته است .

و فجّرنا فيها من العيون

37- نعمت چشمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 4

4 - باغستان هاى پوشيده از درخت و چشمه سار هاى روان در ميان آنها ، نمودى از نعمت بخشى و امداد الهى به بشر

أمدّكم . .. و جنّ-ت و عيون

38- نعمت چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 6

6 - چشمه ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر

و فجّرنا فيها من العيون

ص: 38

39- نقش چشمه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 34 - 5

5 - روان شدن چشمه ها ، از نشانه هاى قدرت خداوند است .

و فجّرنا فيها من العيون

40- ويژگى چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

«عين» نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه «جارية» يا «تجرى»، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

41- ويژگيهاى چشمه تسنيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 27 - 2

2 - چشمه « تسنيم » ، داراى شربتى برتر از باده هاى بهشتى است .

و مزاجه من تسنيم

آيه شريفه، در مقام مدح شراب بهشتى از امتزاج آن با نوشيدنى چشمه «تسنيم» سخن گفته و اين امتزاج را از مزيت هاى باده بهشتى قرار داده است. بنابراين شربت تسنيم، لذيذتر و ارجمندتر از شراب بهشتى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 28 - 1،3

1 - چشمه « تسنيم » سيراب كننده مقرّبان درگاه خداوند است .

عينًا يشرب بها المقرّبون

«عيناً» حال براى «تسنيم» است و «باء» در «بها» - كه براى استعانت مى باشد - قرينه است بر اين كه در فعل «يشرب» علاوه بر نوشيدن، معناى «سيراب شدن» نيز تضمين شده است. برخى آن را به معناى «من» گرفته و تضمين معناى سيراب شدن را ضرورى نمى دانند.

3 - آشاميدنى مقرّبان درگاه الهى ، تنها از چشمه تسنيم و خالص و ناب خواهد بود .

تسنيم . عينًا يشرب بها المقرّبون

ص: 39

در جمله «يشرب بها المقرّبون»، سخنى از امتزاج به ميان نيامده است; با آن كه درباره «رحيق» ابرار گفته شده: «مزاجه من تسنيم». بنابراين نوشيدنى مقربان، با چيزهاى ديگر آميخته نخواهد بود.

ص: 40

5- چله نشيني

1- آثار چله نشينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 6

6 - عبادت و مناجات چهل شبه و به دور از مردم ، داراى اثرى خاص

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

2- چله نشينى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 3،17

3 - مدت زمان عبادت و مناجات ويژه موسى ( ع ) ، چهل شب تعيين شد .

و إذ وعدنا موسى أربعين ليلة

17 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « و إذ واعدنا موسى أربعين ليلة » قال كان فى العلم و التقدير ثلثين ليلة ثم بداللّه فزاد عشراً فتمّ ميقات ربه للأول و الآخر أربعين ليلة ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند كه فرموده «و واعدنا موسى أربعين ليلة» روايت شده كه در علم و تقدير الهى اين بود كه سى شب باشد; سپس براى خدا بدا حاصل شد و ده روز اضافه گرديد پس ميقات موسى (ع) در وعده اول و آخر چهل شب شد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 3،4

3 - موسى ( ع ) علاوه بر گذراندن سى شب براى عبادت و مناجات ، موظف به ادامه آن تا ده شب ديگر شد .

و أتممنها بعشر فتم ميقت ربه أربعين ليلة

ص: 41

«ميقات» به معناى زمانى است كه براى انجام كارى تعيين گردد. «ميقات ربه» يعنى زمانى را كه خدا براى انجام عبادت و مناجات موسى تعيين كرد.

4 - مناجات خاص موسى با خداوند با گذشتن چهل شب ، در دو مرحله سى شبه و ده شبه ، كامل شد و به حد مطلوب رسيد .

فتم ميقت ربه أربعين ليلة

فعل «تمَّ» متضمن معناى «بلغ» مى باشد و بدين لحاظ «اربعين» مفعولٌ به براى آن است ; يعنى: «فتم ميقات ربه بالغاً أربعين ليلة».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 144 - 11

11 - تصفيه موسى ( ع ) با مناجات چهل شبه ، مقدمه اى براى دريافت تورات بود .

يموسى إنى اصطفيتك . .. فخذ ما ءاتيتك

چون خداوند در پايان داستان مواعده خويش با موسى(ع) و مناجات چهل شبه وى، اعطاى پيامهاى خويش را، كه همان تورات باشد، مطرح ساخته، معلوم مى شود آن مواعده و مناجات به سبب اعطاى تورات بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 150 - 1

1 - موسى ( ع ) پس از مناجات چهل شبه خويش با خدا ، به سوى قومش بازگشت .

و لما جاء موسى لميقتنا . .. و لما رجع موسى إلى قومه

3- مكان چله نشينى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 14

14 - خداوند از موسى ( ع ) خواست تا مناجات و عبادت ويژه او در مكانى به دور از بنى اسرائيل باشد .

و وعدنا موسى . .. اخلفنى فى قومى

از اينكه موسى براى آمدن به ميقات، هارون را به جانشينى خويش معرفى كرد، معلوم مى شود وى در مدت ميقات در ميان بنى اسرائيل نبوده و از آنان فاصله داشته است.

ص: 42

6- چوب

1- تشبيه به چوب خشك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 6

6 - منافقان ، به رغم ظاهر فريبنده و سخنان زيبايشان ، چونان چوب هاى تكيه شده بر ديوار ، خشك و بى روح اند .

كأنّهم خشب مسنّدة

2- تعقل در چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 3

3 - دعوت از كافران و منكران معاد به مطالعه در چوب آتش زنه ، براى پى بردن به قدرت خداوند و توانايى او بر احياى مردگان

أفرءيتم النار التى تورون

با توجه به اين كه روى سخن در اين آيات با منكران معاد است، توجه دادن به مسأله كيفيت افروختن آتش و روشن كردن آن با عمل ساييدن، گوياى برداشت ياد شده است.

3- چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 2

2 - بيرون آمدن آتش از چوب آتش زنه ، نشانه اى از قدرت الهى است .

ص: 43

أفرءيتم النار التى تورون

روى سخن در اين آيات، با منكران معاد است. دعوت شدن كافران به مطالعه در بهره گيرى از چوب آتش زنه براى روشن كردن آتش، ارائه يكى از نمودهاى قدرت الهى است تا آنان از اين راه پى ببرند كسى كه از چوب آتش را بيرون مى آورد، مى تواند مردگان را نيز زنده كرده و از قبرها بيرون آورد.

4- چوب آتش زا در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 71 - 1

1 - استفاده مردم صدراسلام ، از نوعى چوب با خاصيت سنگ چخماق ، براى روشن كردن آتش

أفرءيتم النار التى تورون

مردم در گذشته، براى روشن كردن آتش از سنگ چخماق و يا از چوب آتش زنه استفاده مى كردند استفاده از چوب آتش زنه، به اين ترتيب بود كه دو چوب را - كه يكى بالا و ديگرى پايين قرار مى گرفت - به هم مى ساييدند تا آتش از آن بيرون بيايد. چوب بالايى را «زند» و چوب پايينى را «زنده» مى گفتند. «ايراء» (مصدر «تورون») به همين عمل گفته مى شود.

5- چوب جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 44 - 1

1 - استفاده ساحران از ريسمان و چوب براى انجام سحر خود

فألقوا حبالهم و عصيّهم

«حبال» (جمع «حبل») به معناى ريسمان ها و «عِصّى» (جمع «عصا») به معناى چوبدستى ها است.

6- خلقت چوب آتش زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 72 - 3

3 - آفرينش چوب آتش زنه ، نشانه اى از توانايى خداوند بر آفرينش مجدد انسان ها و برپايى قيامت

ءأنتم أنشأتم شجرتها أم نحن المنشون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 74 - 2

ص: 44

2 - آفرينش انسان از منى ، بر آوردن دانه ها از دل خاك و رشد و نموّ دادن آن ، فرو فرستادن باران از آسمان و ايجاد درخت آتش زنه براى بيابان گردان ; بيانگر مبرّا بودن ساحت او از نقص و كاستى

أفرءيتم ما تمنون . .. فسبّح باسم ربّك العظيم

تفريع «فسبّح» بر مطالب آيات پيشين، نشانگر مطلب ياد شده است.

ص: 45

7- چوپاني

1- تاريخ چوپانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

2- چوپانى دختران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 23 - 6،7،14

6 - جلب توجه موسى ( ع ) به دو زن تنها كه به جاى آب دادن به گوسفندانشان ، آنها را از نزديك شدن به آب باز مى داشتند .

و وجد من دونهم امرأتين تذودان

«ذود» (مصدر «تذودان») به معناى دور كردن است; يعنى، آن دو زن گوسفندانشان را دور مى كردند و نمى گذاشتند كه به آب نزديك شوند. گفتنى است، كه دو زن - چنان كه از عبارت هاى بعد استفاده مى شود - دختران شعيب بودند.

7 - پرسش موسى ( ع ) از دختران شعيب درباره انگيزه آنان از منع كردن گوسفندانشان از آب

قال ما خطبكما

«خطب» معادل «شأن» است; يعنى، «ما الذى حملكما على الذود; چه چيزى شما را بر اين كار وا مى دارد؟»

14 - دختران شعيب ، براى آب دادن دام هاى خود ، در انتظار پايان يافتن آب دهى چوپانان و بازگشتن آنان بودند .

قالتا لانسقى حتّى يصدر الرعاء

«إصدار» (مصدر «يصدر») به معناى بازگرداندن و «رعاء» (جمع «راعى») به معناى چوپانان است. مفعول «يصدر» حذف شده است; يعنى، «حتّى يصدر الرعاء أنعامهم».

ص: 46

3- چوپانى در دوران داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 23 - 5

5 - وجود دامدارى و شغل چوپانى در عصر داوود ( ع )

له تسع و تسعون نعجة

4- چوپانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 5

5 - حضرت موسى ( ع ) در راه مدين به مصر ، داراى گوسفندانى بود كه خود ، آنها را شبانى مى كرد .

أهشّ بها على غنمى

«غنم» يعنى، گوسفندان. اين كلمه از لفظ خود، مفرد ندارد و به يك گوسفند «شاة» گفته مى شود (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 26 - 7

7 - موسى ( ع ) ، از ديدگاه دختر شعيب ، بهترين و شايسته ترين مرد براى نگه دارى دام هايشان

قالت إحديهما . .. إنّ خير من استئجرت القوىّ الأمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 4

4 - شعيب ( ع ) ، خواستار حداقل هشت سال و حداكثر ده سال كار ( شبانى گوسفندان ) ، از موسى در قبال ازدواج با يكى از دخترانش بود .

قال إنّى أُريد أن أُنكحك . .. على أن تأجرنى ثمنى حجج فإن أتممت عشرًا فمن عندك

«حجج» جمع «حجه» است و مراد از آن «سنين» مى باشد; يعنى، «على أن تأجرنى ثمانى سنين».

5- چوپانى يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 12 - 11

ص: 47

11- « عن أبى جعفر ( ع ) : . . .فقالوا كما حكى الله عزوجل « . . . أرسله معنا غداً يرتع و يلعب » أى يرعى الغنم و يلعب ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. برادران يوسف همان گونه كه خداوند حكايت فرموده، گفتند: «...أرسله معنا غداً يرتع و يلعب» ; يعنى، او را با ما بفرست تا گوسفندها را بچراند و بازى كند».

6- مكان چوپانى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 18 - 6

6 - سرزمينى كه موسى ( ع ) در آن دام دارى و شبانى مى كرد ، درختانى داشت كه برگ آن براى تغذيه دام مناسب بود .

و أهشّ بها على غنمى

ص: 48

8- چهارپايان

1- چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 7

7 - بعضى از جانداران ، بر روى چهار پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على أربع

2- اجتناب از گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 6

6 - امساك بى بديل از خوردن گوشت چهارپايان (زهد بيجا) پيروى از راه شيطان است.

و من الأنعم . .. كلوا ... و لا تتبعوا خطوت الشيطن

3- استفاده از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 5،6،12

5 - حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

«بهيمه» اسم است براى هر حيوان چهارپاى صحرايى و يا دريايى (مجمع البيان). و «انعام» به گاو و شتر و گوسفند گفته مى

ص: 49

شود. (مفردات راغب). و اضافه «بهيمه» به «انعام»، اضافه بيانيه است. قابل ذكر است كه چون حليت به خود بهيمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم مى شود علاوه بر استفاده خوراكى، ساير بهره برداريها نيز مورد نظر مى باشد.

6 - حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

12 - حليت بهره بردارى از چهارپايان ، مشروط به پرهيز از صيد و حرام شمردن آن در حال احرام است . *

أحلت . .. غير محلى الصيد

بنابر اينكه «غير محلى»، حال براى ضمير در «لكم» باشد و با توجه به اينكه حال، عامل خود را مقيد مى كند ; بنابراين، حليت چهارپايان حلال گوشت، در فرض پرهيز از صيد و حرام شمردن آن در حال احرام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 1

1 - خداوند، آفريننده هشت نر و ماده از گوسفند و بز و شتر و گاو براى بهره بردارى آدميان

ثمنية ازوج من الضأن اثنين

«ثمانية أزواج» مى تواند بدل براى «حمولة و فرشا» باشد كه خود مفعول «أنشأ» مى باشند. در اين صورت معناى آيه چنين مى شود: «أنشأ من الأنعام ثمانية أزواج».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2،5

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنعم خلقها لكم

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 4

4- جواز استفاده از حيوانات و دام ها جهت حمل بار و كالا

و تحمل أثقالكم إلى بلد لم تكونوا بلغيه إلاّ بشقّ الأنفس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 7

7 - امكان بهرهورى گسترده بشر از دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، نشانى ديگر از لطف و عنايت خدا و نظارت دقيق او بر احوال آفريده هايش

و ما كنّا عن الخلق غفلين . .. و إنّ لكم فى الأنعم لعبرة ... و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 50

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

گفتنى است از «لام» «لهم» (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 1،2،4،6

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است .

أنّا خلقنا لهم أنعمًا . .. و ذلّلنها لهم

«تذليل» (مصدر «ذلّلنا») به معناى خوار كردن و به خضوع واداشتن چيزى است. و مقصود از آن در آيه شريفه، رام كردن و در اختيار قرار دادن انعام براى بشر است.

2 - رام و مسخرّ كردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلنها لهم

4 - جواز استفاده از شتر و گاو براى سوار شدن و حمل و نقل

فمنها ركوبهم

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه «من» در «منها» براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند - علاوه بر خوردن و سوار شدن - داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها منفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره بردارى از آنها ، از حقوق پذيرفته شده در اسلام

لأنعمكم

«أنعام» جمع «نَعَم» است. اين كلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر كاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن «أنعام» به ضمير «كم»، حاكى از حق تصرف و مالكيت انسان بر دام ها است.

ص: 51

4- انسان و چهارپايان مفيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 1

1 - وجود مركب هاى راهوار و چهارپايان باربر در خدمت انسان - براى طى مسافت هاى طولانى بيابان ها - نشانه ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر

روى سخن در اين آيات با مشركان و آن دسته از مردمان است كه از ربوبيت خدا - كه در تار و پود جهان آفرينش جلوه گر است - غافل و بى توجه هستند.

5- باربرى با چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 4

4- جواز استفاده از حيوانات و دام ها جهت حمل بار و كالا

و تحمل أثقالكم إلى بلد لم تكونوا بلغيه إلاّ بشقّ الأنفس

6- باركشى از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 - خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

«فرشا» در قبال «حمولة» قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

7- باركشى با چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 4

4 - جواز استفاده از شتر و گاو براى سوار شدن و حمل و نقل

فمنها ركوبهم

ص: 52

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند - علاوه بر خوردن و سوار شدن - داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها منفع

8- برترى انسان بر چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 14

14 - فهم حقايق و معارف دينى و حق بينى و حق شنوى ، ملاك انسانيت و برترى انسان بر چهارپايان است .

أولئك كالأنعم

9- پشم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ

«دفىء» اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

10- تحريم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 119 - 7

7 - شيطان ، برانگيزنده مردم به قطع كردن و شكافتن گوش چهارپايان براى حرام پنداشتن استفاده از آنها

و لامرنهم فليبتكن ءاذن الأنعم

«يبتك» از مصدر «تبتيك» به معناى شكافتن و قطع كردن است. در ميان مشركان جاهلى رسم بوده كه گوش دام را قطع مى كردند و يا مى شكافتند تا نشانه حرمت گوشت او يا حرمت باركشى از آن باشد.

11- تحريم چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 53

5 - انعام - 6 - 143 - 4

4 - توبيخ خداوند نسبت به مشركان عصر جاهلى به سبب تحريم بى دليل بعضى از چهارپايان و جنين آنها

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

12- تشابه شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 7

7- سيستم توليد شير شتر ، گاو و گوسفند و نيز كيفيت مواد غذايى آن ، مشابه هم است .

و إن لكم فى الأنعم لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

ذكر حيوانات ياد شده با تعبير مشترك «أنعام»، گوياى نكته ياد شده است.

13- تشابه شيردهى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 66 - 7

7- سيستم توليد شير شتر ، گاو و گوسفند و نيز كيفيت مواد غذايى آن ، مشابه هم است .

و إن لكم فى الأنعم لعبرة نسقيكم ممّا فى بطونه من بين فرث و دم لبنًا خالصًا سائغ

ذكر حيوانات ياد شده با تعبير مشترك «أنعام»، گوياى نكته ياد شده است.

14- تشبيه به چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 44 - 6

6 - مردمان هواپرست را ، در حق نشنوى و بى خردى ، جز به چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) نمى توان تشبيه كرد .

إن هم إلاّ كالأنعم

«أنعام» نامى است كه شامل سه نوع حيوان مى شود: شتر و گاو و گوسفند.

15- تعقل در خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 2

ص: 54

2 - تشويق خداوند به تأمل و انديشه در جلوه هاى قدرت الهى در طبيعت ( مانند شتر ، گاو و گوسفند )

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

16- تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 6

6 - نظام زمين و تناسب آن براى حيات و تغذيه انسان ها و دام هاى آنان ، حاوى نشانه هاى فراوانى بر ربوبيت الهى است .

جعل لكم الأرض . .. كلوا ... فى ذلك لأيت

17- تنوع رنگ چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 2

2 - تنوع رنگ ها در انسان ها ، جنبندگان و دام ها ، از نعمت هاى الهى

و من الناس و الدّوابّ و الأنعم مختلف ألونه

18- چراى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 10 - 4

4- چراى دام ها از جمله فوايد مرتع ها و گياهان است .

و منه شجر فيه تسيمون

«تسيمون» (از اسامة) به معناى چرانيدن گوسفندان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 1

1 - تغذيه انسان و چريدن دام هاى او از گياهان و روييدنى هاى زمين ، از هدف هاى خلقت نباتات

أزوجًا من نبات . .. كلوا و ارعوا أنعمكم

«رعى» به معناى چرانيدن است. «ارعوا أنعامكم»; يعنى، دام هاى خود را به چرا ببريد تا از نباتات رويانيده شده تغذيه نمايند.

ص: 55

19- چراى چهارپايان در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه «حين» تكرار شده و آهنگ لفظ «تريحون» و «تسرحون» با آيات قبل و بعد سازگار است.

20- چراى چهارپايان در صبح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه «حين» تكرار شده و آهنگ لفظ «تريحون» و «تسرحون» با آيات قبل و بعد سازگار است.

21- چهارپايان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 2

2 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر ، از آيات و نشانه هاى قدرت و تدبير خداوند

و ءاية لهم أنّا حملنا ذرّيّتهم فى الفلك المشحون . و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «و خلقنا لهم. ..» عطف بر جمله «حملنا ذرّيّتهم» مى باشد و درصدد بيان نشانه هاى

ص: 56

تدبير و قدرت خداوند است.

22- چهارپايان حلال گوشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 2،3

2 - جواز خوردن گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند)

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

«أنعام» جمع «نعم» به شتر، گاو و گوسفند، اطلاق مى شود. (لسان العرب).

3 - خداوند گوشت چهارپايان (شتر، گاو، گوسفند) را روزى انسان قرار داده است.

و من الأنعم . .. كلوا مما رزقكم الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 2

2 - حليت خوردن از بز و گوسفند نر و ماده و جنين آنها

من الضأن . .. قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

23- حرمت گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 6،14

6 - حرمت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

14 - حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

24- حكمت خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

ص: 57

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

گفتنى است از «لام» «لهم» (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

25- حليت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 4

4 - حرام ها و حلال هاى الهى ( همانند حليت چهارپايان و حرمت صيد در حال احرام ) ، از شعاير الهى است . *

أحلت لكم بهيمة الانعم . .. لاتحلوا شعر اللّه

از مصاديق شعاير الهى، با توجه به آيه قبل، حلالها و حرامهاى الهى است.

26- حليت گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 5،14

5 - حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان و ساير بهره بردارى ها از آن

أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم

«بهيمه» اسم است براى هر حيوان چهارپاى صحرايى و يا دريايى (مجمع البيان). و «انعام» به گاو و شتر و گوسفند گفته مى شود. (مفردات راغب). و اضافه «بهيمه» به «انعام»، اضافه بيانيه است. قابل ذكر است كه چون حليت به خود بهيمه تعلق گرفته نه به خصوص خوردن از گوشت آنها، معلوم مى شود علاوه بر استفاده خوراكى، ساير بهره برداريها نيز مورد نظر مى باشد.

14 - حليت خوردن گوشت برخى از چهارپايان ( شتر ، گاو و گوسفند ) و حرمت برخى ديگر و حرمت صيد و شكار در حال احرام ، از عهد ها و پيمان هاى الهى با مؤمنان

اوفوا بالعقود أحلت لكم بهيمة الانعم الا ما يتلى عليكم غير محلى الصيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپايانى حلال گوشت

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم فكلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 8

8 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهار پايانى حلال گوشت

ص: 58

و أُحلّت لكم الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتر است. بنابراين «أنعام»; يعنى، شتران لكن گاهى «أنعام»; گفته مى شود و از آن مجموع شتر، گاو و گوسفند اراده مى شود. مقصود از «أنعام»در جمله فوق استعمال دوم است. گفتنى است كه جمله «أحلت لكم الأنعام» به تقدير «أحلت لكم أكل لحوم الأنعام» مى باشد; يعنى، براى شما خوردن گوشت شتر، گاو و گوسفند حلال شده است.

27- خالق چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 - خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

«فرشا» در قبال «حمولة» قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 1

1- خداوند ، خالق و آفريننده انعام ( گاو ، شتر و گوسفند ) است .

و الأنعم خلقها لكم

«نعم» در لغت تنها به شتر گفته مى شود; زيرا كه بزرگ ترين نعمتها در نزد عرب است، ولى جمع آن «أنعام» به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 1

1 - خداوند ، مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) در سير و سفر و حمل و نقل براى بشر آفريده است .

و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

28- خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 28 - 1

1 - آفرينش انسان ، جنبندگان و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از نشانه هاى ربوبيت بى همتاى خداوند

ألم تر أنّ اللّه . .. و من الناس و الدّوابّ و الأنعم

«أنعام» جمع «نَعَم» (شتر) مى باشد; ولى اين واژه در مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود; چنان كه در آيه شريفه به

ص: 59

همين معنا استعمال شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 1

1 - شتر ، گاو و گوسفند ، مخلوق خدا و جلوه هايى از قدرت او

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

«أنعام» به معناى شتر، گاو و گوسفند است و جمله «ممّا علمت أيدينا» كنايه از قدرت خدا مى باشد. گفتنى است كه آيه شريفه در مقام بيان جلوه هاى آن در طبيعت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 81 - 2

2 - آفرينش دام ها و كشتى ها ، از نشانه ها و دلايل قدرت و ربوبيت بى همتاى خداوند

اللّه الذى جعل لكم الأنعم . .. و عليها و على الفلك تحملون . و يريكم ءايته

از مصاديق مورد نظر آيه شريفه براى آيات الهى، دام ها و كشتى ها (موضوع بحث آيه قبل) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 9

9 - آفرينش چهارپايان و جفت قرار دادن آنها ، در خدمت منافع آدمى

جعل لكم . .. و من الأنعم أزوجًا

29- خوردن گوشت چهارپايان در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 9

9- خوردن گوشت دام ها ( گاو ، گوسفند و شتر ) در ميان مردم عصر بعثت ، امرى رايج و متداول بوده است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و منها تأكلون ... و الخيل و البغال و الحمير لتركبوها و

با توجه به اينكه در رديف منافع انعام (گاو، شتر و گوسفند) استفاده از گوشت ة نها ذكر شده ، ولى براى اسب، استر و الاغ چنين استفاده اى بيان نگرديده و از طرفى اين آيات در صدد برشمردن نعمتهاست و تا زمانى كه استفاده از چيزى متداول نباشد نعمت بر آن صدق نمى كند، معلوم مى شود كه خوردن گوشت گاو، گوسفند و شتر متداول بوده; ولى خوردن گوشت اسب، استر و الاغ متداول نبوده است.

ص: 60

30- زكات چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 - قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 - سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

«زعم» به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

31- زمينه تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 5

5 - تنوع نباتات ، فراهم آورنده زمينه مناسب براى تغذيه انسان و انواع دام ها

نبات شتّى . كلوا وارعوا أنعمكم

32- زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 11 - 9

9 - آفرينش چهارپايان و جفت قرار دادن آنها ، در خدمت منافع آدمى

جعل لكم . .. و من الأنعم أزوجًا

33- زيبايى بازگشت چهارپايان از چراگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

ص: 61

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه «حين» تكرار شده و آهنگ لفظ «تريحون» و «تسرحون» با آيات قبل و بعد سازگار است.

34- زيبايى رفتن چهارپايان به چراگاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 6 - 1،3

1- بردن دام ها در صبحگاهان به چرا و باز گرداندن آنان در پايان روز ، داراى منظره اى زيبا و بهجت انگيز

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

3- زيبايى و جمال دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) در شبانگاه به هنگام بازگشت از چراگاه ، بيشتر از صبحگاهان به هنگام رفتن به آن جاست .

و لكم فيها جمال حين تريحون و حين تسرحون

روشن است كه حيوانات، صبحگاهان خارج مى شوند و شامگاهان برمى گردند و ترتيب ذكرى معمولاً مناسب با ترتيب خارجى است; ولى در اين جا ترتيب ذكرى برخلاف ترتيب خارجى است و شايد نكته اش همان برداشت فوق باشد; خصوصاً كه كلمه «حين» تكرار شده و آهنگ لفظ «تريحون» و «تسرحون» با آيات قبل و بعد سازگار است.

35- عبرت از چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 1

1 - وجود و كارايى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى انسان ، آكنده از درس ها و عبرت هايى از تقدير و تدبير الهى است .

و إنّ لكم فى الأنعم لعبرة

«أنعام»; يعنى، گله هاى شتر، گاو و گوسفند. «عبرة» و «إعتبار» نيز به معناى پندگرفتن و اندرز يافتن است.

36- فلسفه تسخير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 2

ص: 62

2 - رام و مسخرّ كردن دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى بشر ، جلوه قدرت خدا و لطف او بر بندگان است .

و ذلّلنها لهم

37- فلسفه خلقت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 2

2- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) به منظور بهره گيرى انسان از آنهاست .

و الأنعم خلقها لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 7 - 7،8

7- آفرينش دام ها ، در جهت منافع و بهرهورى انسان ، نشانه اى از رأفت و رحمت خداست .

و الأنعم خلقها لكم . .. و لكم فيها جمال ... و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف ر

8- خداوند با آفرينش دام ها ، زمينه هاى آسايش و رفع مشقت هاى آدميان را فراهم ساخته است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و تحمل أثقالكم ... إن ربّكم لرءوف رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنعم بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 54 - 2

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، براى انسان و در خدمت او است .

كلوا وارعوا أنعمكم

به شتر، گاو و گوسفند «أنعام» گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 4

4 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه و حكمت آفرينش شتر ، گاو و گوسفندان

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

گفتنى است از «لام» «لهم» (به كار رفته در معناى تعليل) و نيز از اين كه آيه شريفه در مقام امتنان است، برداشت ياد شده به

ص: 63

دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،5

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

«من» در «فمنها» براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

5 - خداوند ، شتر ، گاو و گوسفند را براى تغذيه انسان آفريد .

و منها يأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 8

8 - بهره مندى انسان ها ، فلسفه آفرينش دام ها ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز )

و أنزل لكم من الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 1،4

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را به خاطر منافع و مصالح انسان ها آفريده است .

اللّه الذى جعل لكم الأنعم

لام در «لكم» براى تعليل است; يعنى، به خاطر شما، «أنعام» (جمع «نَعَمْ») در اصل به معناى شتر است; ولى گاهى براى مجموع «شتر، گاو و گوسفند» به كار مى رود. برداشت ياد شده بر اساس همين احتمال است.

4 - خداوند ، برخى از دام ها ( چون شتر ) را براى سوار شدن و برخى ديگر ( مانند گوسفند ) را به منظور خوردن انسان ها آفريده است .

الأنعم لتركبوا منها و منها تأكلون

38- فوايد پشم چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنعم . .. تستخفّونها ... أثثًا و متعًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

ص: 64

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أثثًا و متعًا إلى حين

براى «إلى حين» چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنعم لتركبوا . .. و لكم فيها منفع

39- فوايد پوست چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 5،6

5- آفرينش دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، به گونه اى كه از پوست آنها خانه و سرپناه سبك و قابل انتقال ( براى عشاير و صحرانشين ) ساخته شود ، به قدرت خداست .

و الله . .. جعل لكم من جلود الأنعم بيوتًا تستخفّونها يوم ظعنكم و يوم إقامتكم

6- بهرهورى انسان ، از پوست دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن سرپناه سبك و قابل انتقال ، از نعمت هاى الهى است .

و جعل لكم من جلود الأنعم بيوتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنعم لتركبوا . .. و لكم فيها منفع

40- فوايد چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 1

1 - خداوند، آفريننده برخى از چهارپايان براى باركشى و برخى براى خوراك و پوشاك است.

و هو الذى أنشأ . .. و من الأنعم حمولة و فرشا

«فرشا» در قبال «حمولة» قرار گرفته كه بيانگر گروه ديگرى از چهارپايان است. يعنى حيواناتى كه از پوست آنها مى توان به عنوان فرش استفاده كرد يا به جهت كوچكى جثه و نزديك بودن به زمين بدانها فرش اطلاق شده است.

ص: 65

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3،4،5

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ

«دفىء» اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

4- دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، داراى فوايد و منافع گوناگون براى انسان

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ و منفع

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 81 - 16

16- نياز به لباس ، نيازى دائمى براى انسان و تأمين آن از فراورده هاى حيوانى ، امرى موقت است .

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أثثًا و متعًا إلى حين . .. و جعل لكم سربيل تق

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه قيد «إلى حين» مربوط به محدوديت بهره مندى از پشم، كرك و مو باشد و از اينكه اشياى ياد شده مقيد به زمانى محدود شده است، ولى «سرابيل» - كه ذكر عام بعد از خاص است - چنين قيدى ندارد، مى توان نكته ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 2،4،5

2 - شير دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، از منابع مهم تغذيه انسان

نسقيكم ممّا فى بطونها

4 - دام ها ، تأمين كننده بخش عظيمى از نيازمندى هاى انسان

و لكم فيها منفع كثيرة

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، يكى ديگر از منابع تغذيه انسان

و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 49 - 7

7 - زندگى بشر ، مرهون حيات زمين ( وجود گياهان و نباتات ) و دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) است .

و أنزلنا . .. لنحيى به بلدة ميتًا و نسقيه ممّا خلقنا أنعمًا و أناسىّ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه تقدم «بلدة ميتاً» و «أنعاماً» بر «أناسىّ» از نوع تقدم علت بر معلول و سبب بر مسبب باشد. گفتنى است برخى از مفسران (مانند زمخشرى در كتاب الكشاف) نكته ياد شده را يادآور شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 66

15 - فاطر - 35 - 28 - 3

3 - نقش سازنده دام ها براى حيات بشر

و من الناس و الدّوابّ و الأنعم مختلف ألونه

از اختصاص به ذكر يافتن دام ها - با آن كه جزء جنبندگان هستند - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در «لهم» براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

از اختصاص به ذكر يافتن «أنعام» از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 3،6

3 - خداوند برخى از دام ها ( چون شتر و گاو ) را براى سوار شدن و حمل و نقل آفريده است .

فمنها ركوبهم

«من» در «فمنها» براى تبعيض است; يعنى، برخى از انعام كه مقصود از آن شتر و گاو است.

6 - بخش زيادى از اجزاى بدن شتر ، گاو و گوسفند قابل خوردن است ; نه همه آنها .

و منها يأكلون

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه «من» در «منها» براى تبعيض و ناظر به بعضيت در اجزاء باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 1،2،3،4

1 - شتر ، گاو و گوسفند - علاوه بر خوردن و سوار شدن - داراى منافع بسيار و انواع سود ها براى بشر است .

فمنها ركوبهم و منها يأكلون . و لهم فيها منفع

2 - شتر ، گاو و گوسفند ، داراى نوشيدنى هاى بسيار براى انسان

و مشارب

3 - اهميت و نقش بسيار شير شتر ، گاو و گوسفند و فراورده هاى آن ، در تغذيه انسان ها

و مشارب

برداشت ياد شده از آن جا است كه شير - با آن كه از منافع أنعام به شمار مى رود - اختصاص به ذكر يافته است.

ص: 67

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها منفع و مشارب أفلايشكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنعم لتركبوا . .. و لكم فيها منفع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنعم ما تركبون

41- فوايد شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 80 - 1

1 - دام ها ، غير از سوار شدن و خوردن ، داراى منافع و فوايد گوناگون ديگرى ( استفاده از شير ، پشم ، پوست و . . . ) مى باشند .

جعل لكم الأنعم لتركبوا . .. و لكم فيها منفع

42- فوايد كرك چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنعم . .. تستخفّونها ... أثثًا و متعًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أثثًا و متعًا إلى حين

براى «إلى حين» چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

ص: 68

43- فوايد موى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 80 - 9،14

9- پشم ، كرك و موى دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) براى ساختن اثاثيه و لوازم زندگى ، متناسب با زيست طبيعى انسان است .

جعل لكم من الأنعم . .. تستخفّونها ... أثثًا و متعًا

از اينكه خداوند پشم، كرك و موى دامها را در جهت تهيه اثاثيه و لوازم زندگى آفريده است، گوياى متناسب بودن آنها با زيست طبيعى انسان مى باشد; چون خداوند حكيم و داناست.

14- بهره مندى انسان از كرك ، پشم و موى حيوانات ، محدود به زمان خاصى است . *

و من أصوافها و أوبارها و أشعارها أثثًا و متعًا إلى حين

براى «إلى حين» چند احتمال وجود دارد. يكى از آنها اين است كه اشياى ياد شده، در مقاطع و دوره هاى خاصّى قابل استفاده است.

44- كرك چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ

«دفىء» اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

45- گوشت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 21 - 5

5 - گوشت دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، يكى ديگر از منابع تغذيه انسان

و منها تأكلون

ص: 69

46- لبنيات چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و منها تأكلون

47- مالكيت بر چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 7،8

7 - مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) ، جلوه لطف خدا به انسان ها است .

أوَلم يروا . .. أنعمًا فهم لها ملكون

از آمدن جمله «فهم لها مالكون» (با فاء تفريع) مى توان برداشت بالا را استفاده كرد; زيرا خداوند علاوه بر آن كه انعام را براى بهره مندى انسان ها آفريده، مالكيت را نيز به انسان ها بخشيده است.

8 - مشروعيت مالكيت انسان ها بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند )

أنعمًا فهم لها ملكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 33 - 3

3 - حق مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره بردارى از آنها ، از حقوق پذيرفته شده در اسلام

لأنعمكم

«أنعام» (جمع «نَعَم») به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود. كلمه «نَعَم» به شتر اختصاص دارد; زيرا بزرگ ترين نعمت نزد عرب است (مفردات راغب). اضافه شدن «أنعام» به ضمير «كم»، حاكى از حق تصرف و مالكيت انسان بر دام ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 32 - 3

3 - حق مالكيت انسان بر دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) و بهره بردارى از آنها ، از حقوق پذيرفته شده در اسلام

لأنعمكم

«أنعام» جمع «نَعَم» است. اين كلمه در مورد شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود; هر چند مفرد آن تنها در مورد شتر كاربرد دارد (لسان العرب). اضافه شدن «أنعام» به ضمير «كم»، حاكى از حق تصرف و مالكيت انسان بر دام ها است.

ص: 70

48- مكذبان آيات خدا و چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 12،13

12 - تكذيب كنندگان آيات الهى ، در محروم بودن از درك معارف الهى مانند چارپايانند .

أولئك كالأنعم

همسانى گمراهان تكذيب كننده آيات با چهارپايان و به اصطلاح «وجه شبه»، به دليل جمله «لايفقهون بها و . .. » (محروميت از درك معارف الهى) است.

13 - تكذيب كنندگان آيات الهى به دليل بهره نگرفتن از ابزار شناخت معارف الهى از چارپايان بدترند .

بل هم أضل

حرف «بل» براى اضراب است كه در اين مورد به معناى انتقال از غرضى به غرض مهمتر مى باشد. در نتيجه مفاد «بل» اين است كه اگر چه تكذيب كنندگان مانند چهارپايان از درك آيات الهى محرومند، ولى چون از ابزارى براى شناخت آيات الهى بهره مند بودند كه حيوانات فاقد آن هستند، بايد آنان را از چهارپايان نيز فرومايه تر خواند.

49- منابع تغذيه چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 27 - 2،6،8

2 - رويش گياهان مختلف ، با كاربرد هاى گوناگون ، از آميختن دو عنصر آب و خاك ، به منظور استفاده انسان ها و دام ها ، از آيات الهى است .

أوَلم يروا أنّا نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنعمهم و أنف

6 - آب ، داراى نقش اساسى ، در حيات و تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

و نسوق الماء إلى الأرض الجرز فنخرج به زرعًا تأكل منه أنعمهم و أنفسهم

8 - نباتات ، منبع اصلى تغذيه انسان ها و حيوان ها است .

فنخرج به زرعًا تأكل منه أنعمهم و أنفسهم

50- منابع غذايى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 24 - 7

7 - گياهان ، از منابع غذايى انسان ها و چهارپايان است .

فاختلط به نبات الأرض مما يأكل الناس و الأنعم

ص: 71

51- موى چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 3

3- گرم شدن آدمى به وسيله پشم ، كرك و موى دام ها از جمله فوايد آنهاست .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ

«دفىء» اسم براى وسيله و چيزى است كه آدمى به وسيله آن گرم شده و از سرما محفوظ مى ماند.

52- نعمت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 5 - 5

5- قابليت بهره بردارى از فرآورده هاى دامى ( گوشت ، لبنيات و . . . ) براى تغذيه آدمى ، از مواهب و نعمت هاى الهى است .

و الأنعم خلقها لكم . .. و منها تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 42 - 3

3 - آفرينش مركب هايى مانند كشتى ( چهارپايان و . . . ) از سوى خداوند ، به سود بشر و از نعمت هاى او است .

و ءاية لهم . .. و خلقنا لهم من مثله ما يركبون

گفتنى است كه لام در «لهم» براى انتفاع است; يعنى، مركب هاى مانند كشتى را به نفع انسان ها آفريديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 71 - 6

6 - شتر ، گاو و گوسفند ، از نعمت هاى بزرگ الهى براى بشر و داراى نقش مفيد و مؤثر در بهبود زندگى وى

أوَلم يروا أنّا خلقنا لهم ممّا عملت أيدينا أنعمًا

از اختصاص به ذكر يافتن «أنعام» از ميان ديگر نعمت هاى الهى براى بشر، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 79 - 2

2 - دام ها ، از نعمت هاى الهى براى بشر است .

اللّه الذى جعل لكم الأنعم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى بر بشر و امتنان بر آنها مى باشد.

ص: 72

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 12 - 4

4 - مركب قرار گرفتن كشتى ها و دام ها ، از نعمت هاى الهى براى انسان است .

و جعل لكم من الفلك و الأنعم ما تركبون

53- نعمت زوجيت چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 7

7 - آفرينش انعام ( شتر ، گاو ، گوسفند و بز ) به صورت نر و ماده ، جلوه قدرت خدا و از نعمت هاى الهى

و أنزل لكم من الأنعم ثمنية أزوج

«أنعام» در اصل به شتر، گاو و گوسفند گفته مى شود و گاهى شامل بز هم مى شود; چنان كه در اين آيه چنين است. «أزواج» به معناى انواع و صنف ها است و اطلاق هشت صنف بر چهار نوع از حيوان، به اعتبار نر و ماده بودن هر يك از آنها است.

54- نعمت شير چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 73 - 4

4 - شير و منافع بسيار شتر ، گاو و گوسفند ، نعمتى الهى و شايسته سپاس و شكرگزارى است .

و لهم فيها منفع و مشارب أفلايشكرون

55- نقش چهارپايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 4

4- چهارپايان برطرف كننده نياز هاى مادى و روحى مردم جزيرة العرب بوده اند .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ و منفع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال ... لتركبو

«دفءٌ»، «منافع»، «منها تأكلون» و «تركبوها» بيانگر نيازهاى مادى و «جمال» و «زينة» بيانگر نيازهاى روحى و روانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 72 - 1

ص: 73

1 - خداوند ، دام ها ( شتر ، گاو و گوسفند ) را رام انسان و در خدمت او قرار داده است .

أنّا خلقنا لهم أنعمًا . .. و ذلّلنها لهم

«تذليل» (مصدر «ذلّلنا») به معناى خوار كردن و به خضوع واداشتن چيزى است. و مقصود از آن در آيه شريفه، رام كردن و در اختيار قرار دادن انعام براى بشر است.

ص: 74

9- چهارشنبه

1- روزه در چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً » قال : هو صوم « يوم الأربعاء » و « يوم الخميس » و « يوم الجمعة » ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً» روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است». شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

2- فلسفه نحوست چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 5

5 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الأربعاء يوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل يوم و آخر يوم من الأيام التى قال اللّه تعالى : « سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً » ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهارشنبه روز شوم (تاريك) مستمرى است; چون اولين روز و آخرين روز از روزهايى است كه خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: «سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً». گفتنى است كه شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پايان آن نيز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

ص: 75

3- نحوست چهارشنبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 6

6 - « [ فى المجمع ] و قيل : إنّه كان فى يوم الأربعا فى آخر الشهر . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است: گفته شده كه عذاب قوم عاد، در روز چهارشنبه در آخر ماه بوده است. .. و اين مطلب از امام على(ع) روايت شده است».

ص: 76

10- چهل سالگي

1- اهميت چهل سالگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 16

16- غوطهورى در غفلت و هدايت نيافتن به ارزش ها ، با گذشت چهل سال از عمر انسان ، نكوهيده و توجيه ناپذير است .

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى

خداوند سن چهل سالگى را به عنوان مرحله كمال و توجه به نعمت ها و تلاش براى تزكيه معرفى كرده است. از اين مطلب استفاده مى شود كه انسان، تا قبل از رسيدن به چهل سالگى - به دليل جوانى و خامى - چه بسا گرفتار غفلت شود; ولى چون از چهل سالگى گذشت، ديگر مجالى براى توجيه نخواهد داشت.

2- نقش چهل سالگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 15،33

15- توجه به نعمت هاى الهى و ارج نهادن به زحمات والدين ، از نمود هاى رشد عقلى و كمال وجودى انسان در چهل سالگى

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة قال ربّ أوزعنى أن أشكر

خداوند، سن چهل سالگى را به عنوان زمينه و مقدمه توجه انسان به پروردگار و شكر نعمت ها و تقدير از والدين دانسته است. اين مطلب نشانگر آن است كه انسان به طور طبيعى، در اين سن به دليل كمال وجودى و يا رشد قواى عقلانى، به ارزش ها مى انديشد.

33- سن چهل سالگى ، مقتضى گرايش انسان به توبه و تسليم در برابر پروردگار

و بلغ أربعين سنة قال ربّ . .. إنّى تبت إليك و إنّى من المسلمين

از اين كه خداوند، در مرحله رسيدن انسان به چهل سالگى، مسأله توبه و تسليم را مطرح ساخته; استفاده مى شود كه در رسيدن به اين سن، خصوصيتى وجود دارد كه انسان صالح با انگيزه فزون ترى به سوى خداوند رو مى آورد.

ص: 77

3- ويژگيهاى چهل سالگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 15 - 14

14- چهل سالگى ، مرحله اى ويژه در كمال و رشد انسان

حتّى إذا بلغ أشدّه و بلغ أربعين سنة

از اين كه «چهل سالگى» اختصاص به ذكر يافته است، نقش ويژه آن در رشد و كمال انسان استفاده مى شود.

ص: 78

11- حاجيان

1- آگاهى از اعمال حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 7

7 - خداوند به اعمال زائران خانه خدا ( به جا آوردن حج و عمره و سعى ميان صفا و مروه ) آگاه است .

فمن حج البيت أو اعتمر . .. و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

2- آمرزش حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 13

13 - حج گزارى كه در ايام تشريق بميرد ، آمرزيده است .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه

امام صادق (ع) درباره آيه «فمن تعجّل . ..»، فرمود: يعنى من مات قبل ان يمضى، فلا اثم عليه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 201، ح 740.

3- استفاده حاجيان از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 16

ص: 79

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

4- امتحان حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 1،4،18

1 - هشدار خداوند بر آزمايش مؤمنان راهى حج و عمره

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه

با توجه به آيات بعد معلوم مى شود اين آزمايش از آن كسانى است كه براى انجام حج و يا عمره محرم مى شوند.

4 - انواع شكار ها - چه آنها كه بدون ابزار قابل دسترسى باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها كه بدون نيزه و مانند آن قابل دستيابى نباشند - ، وسيله اى براى آزمون راهيان حج و عمره خواهند بود .

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

18 - دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

5- امنيت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 4،6

4 - ضرورت ايجاد امنيت براى حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان در برابر هرگونه آسيب و گزند .

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

6 - تعيين خانه خدا براى حضور مردم و تأكيد بر حفظ امنيت حاضران در آن محيط ، از نعمت هاى الهى و شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً

«إذ» مفعول براى «اذكروا» (به ياد داشته باشيد) است و لام در «للناس» حكايت از آن دارد كه قرار دادن كعبه براى حضور پياپى مردم در جهت منافع آنان است، كه از آن در برداشت، به نعمت تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 7

ص: 80

7 - عدم جواز هتك حرمت راهيان خانه خدا و سلب امنيت از آنان

لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام

«آمين» جمع «آم» به معناى قصد كننده است و مراد از قصد كنندگان بيت الحرام، راهيان حج هستند.

6- تجاوز به حقوق حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 8

8 - ممانعت از ورود حاجيان به مكّه ، تجاوز به حقّى است كه خدا براى آنان قرار داده است .

و يصدّون . .. الذى جعلنه للناس

7- سقايت حاجيان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 - سرپرستى مسجدالحرام و آب دهى به زائران كعبه ، شغلى مهم و افتخارآميز در ميان عرب هاى جاهلى

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و جهد فى سبيل اللّ

8- فضايل حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 11

11 - راهيان خانه خدا ، از شعائر الهى

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام

بنابر اينكه امور ياد شده از باب ذكر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد و راهيان خانه خدا از جمله آنها هستند.

9- فضيلت سقايت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 10

10 - ابوبصير از امام باقر يا امام صادق - عليهما السلام - درباره قول خداى عز و جل « أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر » روايت كرده است : « نزلت فى حمزة و على و جعفر و العباس و شيبة . . . و كان على ( ع ) و حمزة

ص: 81

و جعفر الذين آمنوا باللّه و اليوم الآخر و جاهدوا فى سبيل اللّه لايستوون عند اللّه ;

اين آيه شريفه درباره حمزه، على، جعفر، عباس و شيبه نازل شده كه آنان (عباس و شيبه) به منصب آب رسانى به حاجيان و پرده دارى كعبه افتخار مى كردند، پس خداوند عز جل اين آيه را نازل فرمود: آيا منصب آب رسانى به حاجيان و آباد كردن مسجدالحرام را با [عمل ]كسى كه به خدا و روز قيامت ايمان آورد و در راه خدا جهاد كرد. همانند قرار داده ايد؟ آنان نزد خدا مساوى نيستند!».

10- قياس سقايت حاجيان با جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 1

1 - سرزنش خداوند نسبت به مسلمانانى كه شغل آب دهى به حاجيان و سرپرستى مسجدالحرام را با جهاد در راه خدا برابر انگاشته و خويشتن را همطراز با مؤمنان اهل پيكار در راه خدا مى پنداشتند .

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه و اليوم الأخر و جهد فى

11- ممانعت حاجيان از مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 8

8 - ممانعت از ورود حاجيان به مكّه ، تجاوز به حقّى است كه خدا براى آنان قرار داده است .

و يصدّون . .. الذى جعلنه للناس

12- نشانه هاى حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 12

12 - علامت هاى راهيان خانه خدا ، از شعاير الهى

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لاالقلئد

13- ورود حاجيان به خانه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 8

8 - ورود حاجيان به خانه ، از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، عملى نيكو در ديدگاه مردم عصر جاهليت

ص: 82

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

نفى نيكى از رسم ياد شده (ليس البر)، دلالت مى كند كه آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نيكو و ارجمند بوده است.

14- هتك حرمت حاجيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 7

7 - عدم جواز هتك حرمت راهيان خانه خدا و سلب امنيت از آنان

لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام

«آمين» جمع «آم» به معناى قصد كننده است و مراد از قصد كنندگان بيت الحرام، راهيان حج هستند.

ص: 83

12- حافظ

1- بهترين حافظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 11

11- خداوند ، بهترين حافظ و نگهبان است .

فالله خير حفظًا

2- حافظ انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 46 - 14

14- خداوند ، مراقب پيامبران و توجه دهنده آنان به خطا ها و لغزشهايشان

إن ابنى من أهلى . .. إنه ليس من أهلك ... فلاتسئلن ما ليس لك به علم

3- حافظ انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 33 - 21

21- « عن أبى الحسن الرضا ( ع ) قال : إعلم . . . ان الله تبارك و تعالى . . . قائم ليس على معنا انتصاب و قيام على ساق فى كبد كما قامت الأشياء و لكن « قائم » يخبر أنه حافظ والله هو القائم على كل نفس بما كسبت . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: بدان كه خداوند - تبارك و تعالى - . .. قائم است نه به معناى ايستادن و در ميان آسمان

ص: 84

بر روى پا قرار گرفتن آن گونه كه اشيا قيام دارند و ايستاده اند ; بلكه [خداوند ]قائم است، به اين معنا مى باشد كه او حافظ است و تنها خداوند است كه حافظ هر فردى مى باشد با آنچه كسب كرده است».

4- حافظ بودن خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 64 - 11

11- خداوند ، بهترين حافظ و نگهبان است .

فالله خير حفظًا

5- حافظ نظم آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السموت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

6- حافظ نظم آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السموت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

7- حافظ نظم زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 41 - 1

1 - تنها خداوند ، نگه دارنده نظم كنونى آسمان ها و زمين از زوال و پاشيدگى است و هيچ قدرت ديگرى در آن نقش ندارد .

إنّ اللّه يمسك السموت و الأرض أن تزولا و لئن زالتا إن أمسكهما من أحد من بعده

ص: 85

13- حاكمان

1- آثار اصلاح حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 5

5 - تصحيح مركزيت قدرت و حاكميت جامعه ، راهكار اصلاح و هدايت مردم

ثمّ أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

با توجه به اين كه حضرت موسى(ع) در امر رسالت، نخست به سوى فرعون - كه محور قدرت و حاكميت بود - فرستاده شد، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

2- اذيتهاى حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 11

11- يوسف ( ع ) على رغم آزار ديدن از حكومت مصر ، دانش خويش را از آنان دريغ نداشت .

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

3- اصلاح رفتار حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 14

14 - توجه حاكمان به نظارت خداوند بر اعمال ايشان ، زمينه ساز گرايش آنان به كردار نيك و پرهيزشان از اعمال نارواست .

ص: 86

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

هدف از تذكار نظارت خداوند بر اعمال آدمى اين است كه وى با توجه به اين حقيقت از اعمال ناروا بپرهيزد و به اعمال نيك رو آورد.

4- اهميت احترام حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11- لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

5- اهميت ايثار حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه «تولّيتم» به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

6- اهميت ايمان حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه «تولّيتم» به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

7- اهميت شجاعت حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 87

17 - محمد - 47 - 22 - 8

8- لزوم برخوردارى حاكمان و متوليان جامعه ، از ايمان راسخ و شجاعت و ايثار

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

بنابر اين كه «تولّيتم» به معناى عهده دارى امور و مخاطب آن بيماردلان ترسو و سست ايمان باشد، از مفهوم آيه به مطلب بالا مى توان ره برد.

8- بنى اسرائيل و حاكمان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 20

20 - غضب خدا و عذاب هميشگى ، پيامد دوستى بسيارى از بنى اسرائيل با پادشاهان ستمگر و زيبا جلوه دادن هوا هاى نفسانى آنان ، به اميد دستيابى به بهره هاى دنيايى آنان

ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا . .. و فى العذاب هم خلدون

از امام باقر(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يتولون الملوك الجبارين و يزيّنون لهم اهوائهم ليصيبوا من دنياهم.

_______________________________

تفسير تبيان، ج 3، ص 611; نورالثقلين، ج 1، ص 661، ح 315.

9- تكبر حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13- تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأيت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

10- تواضع براى حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11- لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

ص: 88

11- توصيه به حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 3 - 13

13 - احساس قصور در پيشگاه خداوند و عذرخواهى از او ، هنگام پيروزى و استقبال عمومى از دين و در اوج قدرت ، توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و شيوه اى مطلوب براى زمامداران و مبلّغان

إذا جاء نصر اللّه و الفتح . .. و استغفره

12- حاكمان سرزمين مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 5

5 - در عصر رسالت حضرت موسى ( ع ) ، قدرت و حاكميت سرزمين مصر ، در اختيار فرعون و اطرافيانش بود .

قالوا أجئتنا . .. و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله «كانوا قوماً عالين» مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 11 - 1

1 - سرزمين مصر ، تحت سلطه و حاكميت فرعون و خويشاوندان وى

أن ائت القوم الظلمين . قوم فرعون

«قوم شخص» به كسانى گفته مى شود كه از نزديكان وى بوده و در يك جد با او مشترك باشند. بنابراين، از تعبير «قوم فرعون» استفاده مى شود كه حاكميت سرزمين مصر در اختيار فرعون و خاندان ظالم وى قرار داشته است.

13- حاكمان مصرباستان و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 35 - 6،7

6- آگاهى كامل عزيز و حاكمان مصر بر پاكدامنى يوسف ( ع ) ، با مشاهده دلايل و نشانه هاى متعدد

ص: 89

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت

7- حاكمان مصر على رغم آگاهى به پاكدامنى يوسف ( ع ) ، او را به زندان افكندند .

ثم بدا لهم من بعد ما رأوا الأيت ليسجننه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 1

1- رجال مصر تصميم خويش را عملى ساختند و يوسف ( ع ) را به زندان افكندند .

بدا لهم . .. ليسجننه حتى حين. و دخل معه السجن فتيان

14- حاكمان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 4

4 - تسلّط قريش بر مكه پيش از اسلام *

لإيلف قريش

دفع مهاجمان به مكه، در صورتى امتنان بر قريش شمرده مى شود كه مكه در تصرف آنان باشد.

15- حاكمان و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 11

11- ضرورت پرهيز حاكمان از ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظلمون

16- حاكمان و قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 15

15- قدرتمندان و حاكمان نبايد از مشيّت قاهره خداوند غافل شده و جريان امور را به قدرت و مكنت خويش بدانند .

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

ص: 90

17- حاكمان هنگام خطر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه مى گويد «لئن اتّخذت إلهًا غيرى. ..»، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

18- حاكمان يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 167 - 1

1 - خداوند براى يهوديان متمرّد مقدّر ساخت تا در حيات دنيا در سلطه مردمى كه همواره آنان را شكنجه كنند ، قرار گيرند .

و إذ تأذن ربك ليبعثن عليهم إلى يوم القيمة من يسومهم سوء العذاب

«تأذن» يعنى قسم ياد كرد و اعلام كرد. (قاموس المحيط). «بعث» (مصدر «ليبعثن») به معناى فرستادن است و چون به «على» متعدى شده، معناى مسلط ساختن در آن تضمين شده است. «سَوْم» (مصدر «يسومون») به معناى تحميل كردن است.

19- خشوع براى حاكمان بر حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 11

11- لزوم احترام به حاكمان برحق و تواضع و خشوع در برابر آنان

و خرّوا له سجّدًا

20- دين حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 75 - 5

5- حكومت مصر در زمان يوسف از شريعت يعقوب پيروى نمى كرد .

قالوا فما جزؤه . .. من وجد فى رحله فهو جزؤه

ص: 91

21- سهولت ملاقات با حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 12

12- سران حكومت ها بايد برنامه اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى انجام گيرد .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه فعرفهم

22- شرب خمر حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 36 - 10

10- شراب خوارى در ميان حاكمان مصر باستان ، امرى رايج بوده است .

إنى أرينى أعصر خمرًا

23- عصيان حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13- تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأيت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

24- عوامل تواضع حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 35 - 7

7 - به تواضع نشستن حاكمان مستبد و زورمدار ، هنگام احساس خطر و اضطرار

فماذا تأمرون

مشورت خواهى از شخصى چون فرعون كه مى گويد «لئن اتّخذت إلهًا غيرى. ..»، نشانگر حالت اضطرار و ناگزيرى او است.

25- لعن بر حاكمان مفسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 92

17 - محمد - 47 - 23 - 4،5

4- واليان و حاكمان فسادگر و بى عاطفه ، مورد نفرين الهى

إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض . .. أولئك الذين لعنهم اللّه

برداشت بالا بنابراين نكته است كه «أولئك» اشاره باشد به همه متوليان امر كه فسادگر و قطع كننده رحم اند و گروهى از آنان در آيه قبل، مخاطب «إن تولّيتم أن تفسدوا. ..» قرار گرفته اند.

5- جواز لعن و نفرينِ حاكمان فسادگر و فاقد عاطفه انسانى

إن تولّيتم . .. أولئك الذين لعنهم اللّه

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مشاراليه «أولئك» - به قرينه آيه قبل «إن تولّيتم» - كسانى باشند كه در صورت رسيدن به حكومت، فسادگر و قاطع رحم اند در اين صورت از فعل الهى، جواز لعن آن گروه استفاده مى شود.

26- مبارزه با حاكمان ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 11

11 - لزوم مبارزه با حاكمان فاسق و تجاوزپيشه

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا فسقين

27- مبارزه با حاكمان ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 13

13 - لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن ، با فساد و حاكمان فاسد

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من يشرى نفسه

از اينكه پس از بيان خصلتهاى حاكمان مُفسد، بى درنگ ستايش از كسانى شده است كه جان خويش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود.

28- مبارزه با حاكمان فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 32 - 11

11 - لزوم مبارزه با حاكمان فاسق و تجاوزپيشه

إلى فرعون و ملإيْه إنّهم كانوا قومًا فسقين

ص: 93

29- مسؤوليت حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 20

20- لزوم اهتمام حاكمان جامعه به برنامه ريزى ، محاسبه و پيش بينى شرايط اقتصادى

تزرعون سبع سنين . .. مما تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 12

12- سران حكومت ها بايد برنامه اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى انجام گيرد .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه فعرفهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 79 - 4،11

4- لزوم پرهيز حاكمان از مجازات بى گناهان به جاى گنه كاران

قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده

11- ضرورت پرهيز حاكمان از ظلم و ستم

قال معاذ الله . .. إنا إذًا لظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 15

15- قدرتمندان و حاكمان نبايد از مشيّت قاهره خداوند غافل شده و جريان امور را به قدرت و مكنت خويش بدانند .

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 47 - 12

12 - فرمان روايان ، مسؤول كردار زيردستان خود هستند .

لاتعذّبهم

ترديدى نيست كه فرعون، در شكنجه كردن بنى اسرائيل مباشرت نداشته است; ولى در عين حال خداوند عذاب كردن بنى اسرائيل را به او نسبت داده است; زيرا فرعون سردمدار حكومت بوده و فرمان شكنجه را صادر مى كرده است.

ص: 94

30- مكر حاكمان مصرباستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 102 - 9

9- بيان قرآن درباره مكر ها و توطئه هاى برادران يوسف ، زليخا و هيأت حاكمه مصر عليه او ، دليلى بس روشن بر وحى بودن و الهى بودن آن

ما كنت لديهم إذ أجمعوا أمرهم و هم يمكرون

جمله «و ما كنت لديهم. ..» به منزله تعليل براى «ذلك من أنباء الغيب...» است.

31- ملاقات مردم با حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 58 - 12

12- سران حكومت ها بايد برنامه اى اتخاذ كنند كه ملاقات مردم با آنان به آسانى انجام گيرد .

و جاء إخوة يوسف فدخلوا عليه فعرفهم

32- نقش اجتماعى حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

33- نقش حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 8

8 - نقش مؤثر حاكمان و نظام حكومتى ، در تغيير و تحول باور ها و شيوه رفتار مردم

و لقد أرسلنا موسى بايتنا إلى فرعون و ملإيه

مبعوث شدن موسى(ع) براى هدايت فرعون و درباريان وى، ممكن است از آن جهت باشد كه تغيير اعتقادى و رفتارى آنان، مى توانست تحول گسترده اى در جامعه عصر موسى ايجاد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 95

17 - زخرف - 43 - 54 - 2

2 - تأثير حاكمان ، در هدايت و گمراهى مردمان

و نادى فرعون . .. فاستخفّ قومه

34- ويژگيهاى حاكمان صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 6

6- حاكمان صالح بر پدر و مادر خويش حكومت و فرمانروايى نمى كنند .

و رفع أبويه على العرش

يوسف(ع) با نشاندن پدر و مادرش بر تخت خويش ، علاوه بر احترام ويژه اش به آنان ، درصدد بيان اين نكته بود كه هرگز بر پدر و مادرش حكمرانى و فرمانروايى نخواهد كرد ; بلكه مطيع و فرمانبردار ايشان خواهد بود.

35- هدايت حاكمان گمراه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 103 - 7

7 - ابلاغ رسالت هاى الهى به سردمداران نظام هاى غير الهى ، وظيفه اى بر عهده مبلغان دين

إلى فرعون و ملإيه

36- هشدار به حاكمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 11

11 - خداوند ، ناظر بر چگونگى رفتار و كردار حكومت مداران

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

37- حاكمان ظلم

{حاكمان ظلم}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 19

ص: 96

19 - سُستى و آسيب پذيرى پيوند با كفر و رهبران طغيانگر آن

فمن يكفربالطّاغوت و يؤمن باللّه فقد استمسك بالعروة الوثقى لا انفصام لها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 2،3،25

2 - پادشاهى ، سلطنت و قدرت نمرود ، داده اى از جانب خداوند

ان اتيه اللّه الملك

3 - حاكميّت و سلطه طغيانگران ، داده اى از جانب خداوند

ان ءَاتيه اللّه الملك

25 - پادشاه عصر ابراهيم ( ع ) ( نمرود ) ، حاكمى كافر و ستمگر

فبهت الّذى كفر و اللّه لا يهدى القوم الظّالمين

38- مبارزه با حاكمان ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 207 - 13

13 - لزوم مبارزه تا سر حدّ جان دادن ، با فساد و حاكمان فاسد

و من الناس من يعجبك . .. و اذا تولى سعى فى الأرض ... و من الناس من يشرى نفسه

از اينكه پس از بيان خصلتهاى حاكمان مُفسد، بى درنگ ستايش از كسانى شده است كه جان خويش را در راه خدا مى دهند، برداشت فوق استفاده مى شود.

ص: 97

14- حاكميت

1- آثار اقرار به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 2

2 - اذعان به فرمان روايى خدا بر سراسر هستى و گرايش به شرك ، دو امر ناهمخوان و ناسازگار

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه قل فأنّى تسحرون

2- آثار حاكميت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 11

11 - بركت هاى حاكميت اسلام ، شامل همه مردم حتى ناباوران و غير متعهدان به اسلام

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

3- آثار حاكميت بر آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 3

3 - تنها كسى مى تواند شكست ناپذير و ستوده كردار باشد كه بر تمامى آسمان ها و زمين ، سيطره داشته و حكمرانى كند .

العزيز الحميد . الذى له ملك السموت و الأرض

وصف «الذى له . ..»، مى تواند توجيه گر دو وصف قبلى باشد. تغيير عبارت - كه موصول و صله جايگزين صفت مشبهه شده است

ص: 98

- مؤيد برداشت بالا است.

4- آثار حاكميت بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 3

3 - تنها كسى مى تواند شكست ناپذير و ستوده كردار باشد كه بر تمامى آسمان ها و زمين ، سيطره داشته و حكمرانى كند .

العزيز الحميد . الذى له ملك السموت و الأرض

وصف «الذى له . ..»، مى تواند توجيه گر دو وصف قبلى باشد. تغيير عبارت - كه موصول و صله جايگزين صفت مشبهه شده است - مؤيد برداشت بالا است.

5- آثار حاكميت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 5

5- هشدار خداوند به بنى اسرائيل ، در غافل نشدن از آخرت پس از دستيابى به آرامش و حاكميت

اسكنوا الأرض فإذا جاء وعد الأخرة جئنا بكم لفيفًا

6- آثار حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 16 - 29

29- يكتايى خدا و غلبه و تسلط او بر هستى ، دليل ربوبيت و ولايت اوست .

أفاتخذتم من دونه أولياء . .. و هو الوحد القهّ-ر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 103 - 3

3- خداوند به دليل حاكميّت بر رستاخيز و نظام كيفرى انسان ها ، تنها منبع آگاه از سود و زيان واقعى آنان است .

إنّا أعتدنا جهنّم . .. هل ننبّئكم بالأخسرين أعملاً

خداوند پس از اين كه موضع قيامت و كيفر كافران را در آيات قبل يادآور شده، در مقام اِخبار از سود و زيان واقعى انسان ها برآمده است. اين نكته نشانه آن است كه در شناخت سود و زيان، تنها، گفته هاى او ملاك است; چرا كه فرجام انسان ها را، او رقم مى زند.

ص: 99

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 3،4

3 - حاكميت خدا بر هستى ، مستلزم راه نداشتن كمترين نقص و بيهوده كارى در نظام آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقنكم عبثًا . .. فتعلى اللّه الملك الحقّ

4 - وجود معاد ، لازمه فرمان روايى مطلق و حاكميت به حق خدا

أفحسبتم . .. و أنّكم إلينا لاترجعون . فتعلى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 6

6 - حاكميت و مالكيت خداوند بر همه چيز و بازگشت همه انسان ها به سوى او ، دليل و نشانه توانايى او بر برپا كردن قيامت و احياى مجدد انسان ها

فسبحن الذى بيده ملكوت كلّ شىء و إليه ترجعون

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه درباره اثبات قيامت و ارائه جلوه هاى قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 5

5 - حاكميت مطلق خداوند در جهان هستى ، پشتوانه اجراى مشيت وى در آفرينش موجودات

للّه ملك السموت و الأرض يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 6

6 - حاكميت مطلق و بلامنازع خدا در صحنه هستى ، پشتوانه اجراى مشيت او در ميزان جمعيت و نوع جنسيت فرزندان خانواده

للّه ملك السموت . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 3

3 - حاكميت مطلقه خداوند بر دو گيتى ، پشتوانه نفوذ مشيت او در گستره حيات

أم للإنسن ما تمنّى . فللّه الأخرة و الأُولى

ذكر حاكميت خداوند بر دو گيتى، مى تواند نشانگر اين باشد كه در پرتو آن، اراده خداوند نافذ بر هستى است; چه با تمنيات انسان همساز باشد يا نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 1

ص: 100

1 - نظام تغيير فصول و كم و زياد شدن ساعات شب و روز در طول سال ، تحت حاكميت اراده خداوند

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

«إيلاج» (مصدر «يولج») به معناى داخل كردن است. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه مقصود از «يولج الليل فى النهار» (شب را در روز داخل مى كند)، اين باشد كه او از مقدار شب مى كاهد و بر مقدار روز مى افزايد و مقصود از «يولج النهار فى الليل» (روز را در شب داخل مى كند) اين باشد كه او از مقدار روز مى كاهد و بر مقدار شب مى افزايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 4

4 - افاضه خير ها و بركت ها از سوى خداوند ، برخاسته از فرمانروايى انحصارى او بر جهان است .

تبرك الذى بيده الملك

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «الذى بيده الملك» مى تواند در مقام توضيح و تبيين «تبارك» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 7

7 - حاكميت و مالكيت خداوند بر تمام هستى و علم مطلق او ، دليل حقانيت عقيده مؤمنان به او است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض و اللّه على كلّ شىء شهيد

«سماوات و أرض»، كنايه از تمام هستى است و «الذى . ..» وصف ديگرى براى خداوند است و به علت ايمان مؤمنان اشاره دارد. تصريح به كلمه «اللّه» و نياوردن ضمير (در آخرين جمله آيه)، هر چند كه نشانگر استقلال اين جمله از ماقبل و نظر داشتن آن به كار هر دو گروه است - نه خصوص مؤمنان - ولى علت ايمان مؤمنان را نيز كامل مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 4

4 - مؤاخذه سخت كافران و چشم پوشى از خطاى مؤمنان ، برخاسته از سلطه خداوند بر تمام هستى است .

إنّ بطش ربّك . .. و هو الغفور الودود . ذوالعرش

7- آثار حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 15

15 - ايمان و عمل صالح ، ( حاكميت دين ) موجب زدايش ترس و اضطراب و عامل امنيت و آرامش

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الصلحت . .. و ليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنً

ص: 101

8- آثار حاكميت سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 3

3 - حاكميت سنت هاى الهى بر كفرپيشگان ، مانع از نابودى سريع آنان با عذاب الهى است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

9- آثار حاكميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 8

8 - پذيرش توحيد ربوبى ، ناسازگار با بنيان حاكميت فرعون

أليس لى ملك مصر

فرعون، براى نفى پيام موسى(ع) - كه توحيد ربوبى است - تلاش مى كند تا با اقرار گرفتن از مردم، حاكميت خود را بر مصر تثبيت كند; زيرا با پذيرش توحيد، آن را در خطر مى ديد.

10- آثار حاكميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 11

11 - حاكميت طولانى خاندان فرعون و اشراف بر توده ها و عادت به دستور دادن ، مانع از پذيرش دعوت موسى و سرنهادن به دستور هاى او ، از سوى آنان بود .

فاستكبروا و كانوا قومًا عالين

11- آثار درك حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 1 - 12

12 - درك فرامانروايى ، قداست ، عزّت و حكمت خدا ، برانگيزاننده موجودات هستى به تسبيح گويى او

يسبّح للّه . .. الملك القدّوس العزيز الحكيم

ذكر اوصاف «ملك»، «قدّوس» و. .. پس از «يسبّح للّه ...»، مى تواند بيانگر علت تسبيح گويى موجودات باشد; يعنى، موجودات هستى از آن رو خدا را تنزيه مى كنند كه او را فرمانرواى مطلق هستى، در كمال طهارت، پاكى و... مى يابند.

ص: 102

12- آثار ذكر حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 8

8 - توجه مؤمنان به غلبه اراده خداوند بر قدرت كافران ، مايه اميد و تسلّى خاطر ايشان

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا فنقّبوا فى البلد هل من محيص

13- آثار ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 22

22 - توجه به خالقيت ، حاكميت ، ربوبيت و مدبر بودن خدا ، زمينه پيدايش روح بندگى و پرستش

اللّه الذى خلق . .. ثم استوى ... يدبر الأمر ... اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

از حرف «فاء» در «فاعبدوه» كه فاء تفريعيه است و دلالت مى كند بر اينكه ما بعد فاء، برگرفته از ما قبل مى باشد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 12

12- توجه به جريان امور بر وفق مشيّت و قدرت خداوند ، مانع از تفاخر به مال و فرزند و تحقير ديگران است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه إن ترن أنا أقلّ منك مال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 6

6 - توجه به حاكميت و مالكيت مطلق الهى برپديده هاى عالم ، مستلزم اختصاص دادن حمد و ستايش به او است .

قل الحمد للّه . .. للّه ما فى السموت و الأرض

يادآورى مالكيت خدا بر پديده هاى عالم، پس از فرمان به اداى حمد، مى تواند براى توجه دادن به نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 10

10 - توجه به الوهيت و فرمانروايى جاويدان خداوند و نيز تداوم زندگى انسان در آخرت ، زمينه ساز گرايش انسان به حق

و هو الذى فى السماء إله و . .. و عنده علم الساعة و إليه ترجعون

با توجه به اين كه آيات پيشين در رد منكران توحيد بود، استفاده مى شود كه طرح فرمانروايى خدا بر هستى در دنيا و آخرت، هشدارى به حق ستيزان است.

ص: 103

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 4

4 - شناخت حاكميت مطلق خداوند بر هستى و توجه به آن ، زداينده هرگونه شك و ترديد درباره امكان معاد

لاريب فيه و لكنّ أكثر الناس لايعلمون . و للّه ملك السموت و الأرض و يوم تقوم ال

تذكر به حاكميت مطلق خداوند - پس از بيان «أكثر الناس لايعلمون» - مى تواند در مقام آگاه ساختن انسان و ارائه طريق درك حقيقت به او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 19 - 2

2- توجه به حاكميت بى مانند خداوند بر نظام كيفر و پاداش و جريان هدايت و حيات ، زمينه اتكاى هر چه بيشتر بر او

فاعلم أنّه لا إله إلاّ اللّه

فاء در «فاعلم» بيان نتيجه اى است كه در آيات پيشين بيان گرديد. محور اساسى آن، در پاداش الهى به مؤمنان و مجازات و هلاكت كافران و پديد آوردن قيامت و رستاخيز خلاصه مى شود. اين همه اگر مورد توجه قرار گيرد، بر علم و اطمينان فرد و اتكاى وى بر خداوند افزوده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 5

5 - توجه به حاكميت مطلقه الهى بر حيات ، گرايش دهنده انسان به واقع نگرى در آرزوها *

أم للإنسن ما تمنّى . فللّه الأخرة و الأُولى

يادكرد حاكميت مطلقه خداوند بر هستى - در پى ذكر تمنيات و آروزهاى انسان - مى رساند كه ايمان به ولايت الهى بر دو گيتى، با آرزوپرورى و خيال پردازى انسان مخالفت كرده و او را به واقع نگرى سوق مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 7

7 - توجّه به حاكميت تدبير خداوند بر نظام زندگانى انسان ها ، وادار كننده انسان به قرار دادن خويش در راه قرب به خدا

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا

از واژه «ربّ» و جايگاه آن در مفاد آيه، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 1 - 11

11 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر نظام هستى ، برانگيزاننده انسان به پناه بردن به او و اطمينان بخش و دلگرم سازنده پناهندگان است .

قل أعوذ بربّ الفلق

ص: 104

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 1 - 8

8 - توجّه به ربوبيت خداوند و حاكميت تدبير او بر امور مردم ، وادارسازنده انسان هابه استعاذه و دلگرم كننده پناهندگان به او است .

قل أعوذ بربّ الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 6

6 - توجّه به حاكميت فرمان هاى الهى بر انسان ، برانگيزاننده او به پناه بردن به خداوند و اطمينان بخش و دلگرم كننده پناه آورندگان است .

قل أعوذ . .. ملك الناس

14- آثار عقيده به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 31 - 17

17 - اعتقاد به رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير مطلق خدا نسبت به امور جهان ، مقتضى تقواپيشگى است .

قل من يرزقكم . .. فسيقولون اللّه فقل أفلاتتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 13 - 9

9- توحيد ربوبى و اعتقاد به حاكميت يگانه خدا بر هستى ، آرامش بخش روح و انديشه مؤمنان راستين

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه ثمّ استقموا فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون

به كار رفتن واژه «ربّ» به جاى ديگر اوصاف الهى و نيز ارتباط «قالو ربّنا اللّه» با «فلا خوف. ..»، مى رساند كه اعتقاد به توحيد ربوبى و اين كه امور تنها در پرتو تدبير او صورت مى گيرد، نقش اساسى در آرامش خاطر مؤمنان مقاوم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 11 - 7

7 - ايمان به خداوند و اعتقاد به عزّت ، ستودگى ، حاكميت ، مالكيت و گواه بودن او و انجام دادن تمامى اعمال صالح ، مايه بهره بردن از مناظر سبز و پر درخت و زمين آب خيز بهشت است .

إلاّ أن يؤمنوا باللّه العزيز . .. إنّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم جنّ-ت تج

برداشت ياد شده، از ارتباط اين آيه با آيه هشتم و نهم استفاده مى شود. «الصالحات»، جمع محلى به «ال» و مفيد عموم است. عموم در اين موارد، عرفى است; يعنى، تمام آن چه ميسّر است. «جنّة»; يعنى، بوستانى كه با درختان خود زمين را پوشانده باشد. (مفردات راغب).

ص: 105

15- ابليس و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 62 - 10

10- ابليس ، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و كار خويش را منوط به اذن او مى دانست .

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته

16- اقرار به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و ربوبيت يگانه خدا بر جهان هستى ، امرى غير قابل گريز براى هر انسان دانشور و خردورز

إن كنتم تعلمون. .. قل من ربّ السموت السبع... سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 1

1 - اعتراف به حاكميت و فرمان روايى خداوند بر سراسر هستى ، امرى غير قابل گريز براى اهل دانش و خرد

قل من بيده . .. إن كنتم تعلمون . سيقولون للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 8

8 - اعتراف همه خلايق در قيامت به اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به خداوند

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

جمله «للّه الواحد القهّار» پاسخ سؤال در «لمن الملك اليوم» است; برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه گوينده اين پاسخ از سوى خلايق مى باشد; يعنى، همان مردمى كه در قيامت نمايان مى شوند (هم بارزون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 8

8 - اعتراف مستكبران در دوزخ ، به بندگى خود و حاكميت مطلق خداوند

إنّ اللّه قد حكم بين العباد

ص: 106

17- اهميت حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 14

14- تدارك اسباب نبايد موجب غفلت آدمى از حاكميت مطلق خدا شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

يعقوب(ع) پس از تدبيرش در جهت جلوگيرى از حادثه ناگوار براى فرزندانش، بيان مى دارد كه: با اين همه نمى توانم از مقدرات الهى جلوگيرى كنم ; زيرا حكم و فرمان تنها از آنِ خداوند است ; يعنى، بايد توجه داشت كه اسباب و علّتها در دايره حكومت و خواست الهى عمل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 8

8 - دارا بودن مقام ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت ، دليل توانايى خداوند بر حفاظت مردم از خطر وسوسه هاى جنيان و انسان ها است .

بربّ الناس . ملك الناس . إله الناس ... من الجنّة و الناس

18- اهميت حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 39 - 4

4 - نبرد با كافران تا حاكميت يافتن دين خدا در جهان ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى . .. يكون الدين كله للّه

19- اهميت ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 68 - 10

10- لزوم توجه دايمى به قدرت و حاكميت الهى در همه حال ( موقعيت خطر و امنيت )

نج-ّكم إلى البرّ . .. أفأمنتم أن يخسف بكم ... أو يرسل عليكم حاصبًا ثمّ لاتجدوا ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 2

2 - پناه بردن به خداوند و توجه به ربوبيت ، فرمان روايى و الوهيت او ، فرمانى الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى محفوظ ماندن آن حضرت از وسوسه هاى دشمن

ص: 107

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس . إله الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

20- ايمان به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 16

16 - ايمان به حاكميت خدا بر زمين ، صبر در برابر دشمنان دين و استعانت از خدا ، جلوه هايى از تقواپيشگى است .

و العقبة للمتقين

از بشارت ضمنى موسى(ع) به حاكميت يافتن بنى اسرائيل به شرط استعانت از خدا و پيشه كردن صبر و سپس بيان اين حقيقت كه «حاكميت سرانجام از آن تقواپيشگان است»، معلوم مى شود شرايط ذكر شده جلوه هايى بارز از تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 6

6 - اعتقاد به حاكميت خداوند بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ناباورى نسبت به بعثت پيامبران

إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 7

7- باور به حاكميت خداوند بر موجودات و توجه به ربوبيت او بر انسانها ، ايجاد كننده روحيه توكل در آنان است .

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 12

12- باور و توجه به قدرت و حاكميت مطلق خداوند ، موجب پذيرش ربوبيت او بر انسان و ساير هستى است .

إلاّ ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد

برداشت فوق ، با توجه به كلمه «رب» استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 17

17- باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، موجب توكل بر خدا و اتكا نكردن به غير اوست .

إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت و عليه فليتوكل المتوكلون

تفريع «عليه فليتوكل» به وسيله «فاء» بر «إن الحكم إلاّ لله» گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 108

20 - ناس - 114 - 2 - 5

5 - مردم ، بايد تنها به فرمان خداوند گردن نهاده ، فرمان روايى او را پذيرا باشند .

ملك الناس

توصيف خداوند به فرمان رواى مردم، بيانگر اين حقيقت است كه فرمان رواى حقيقى، او است و مردم نبايد مطيع كسى جز او باشند.

21- بشارت حاكميت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 4

4 - نويد خداوند به امت اسلامى در برخوردارى از حكومت ، اقتصاد شكوفا و شرافت ، در پرتو تعاليم قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) *

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل . .. ثمّ جعلنك على شريعة من الأمر

واژه «الأمر» در اين آيه همانند واژه «الأمر» در آيه قبل مى تواند نظر به كتاب، حكومت، نبوت، رزق پاكيزه و فضيلت اجتماعى داشته باشد. در اين صورت تعبير «جعلناك على شريعة من الأمر»، نويد به بهره مندى پيامبر(صلی الله علیه و آله) و امتش از آن مواهب خواهد بود.

22- بشارت حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 6

6- بشارت الهى ، نسبت به حاكميت صالحان بر زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الصلحون

23- بى نظيرى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 7،9

7 - خداوند ، در فرمان روايى خويش بر جهان هستى ، هيچ شريك و همتايى ندارد .

و لم يكن له شريك فى الملك

9 - فرمان روايى مطلق و بى همتاى خداوند ، حكايت گر حاكميت نظم و مديريت واحد بر جهان

الذى له ملك السموت و الأرض . .. و لم يكن له شريك فى الملك

ص: 109

24- تجلى اخروى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 3

3 - قدرت و حاكميت خداوند در قيامت تجلى مى يابد.

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة

مراد از «لقاء اللّه» نمى تواند ملاقات و برخورد، به معنى متعارف، باشد. لذا مراد از لقاء خداوند، ملموس شدن حاكميت و رضايت و غضب اوست، به گونه اى كه گويا آدميان با خود خداوند ملاقات كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 25 - 4

4 - آخرت ، روز ظهور و تجلى حاكميت مطلقه خداوند بر هستى *

فللّه الأخرة و الأُولى

تقديم آخرت بر دنيا، مى تواند ناظر به مطلب ياد شده باشد.

25- تذكر حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 19 - 6

6 - توجه دادن فرعون به سيطره ربوبيت خداوند بر او ، از رسالت هاى موسى ( ع )

و أهديك إلى ربّك فتخشى

تصريح به «ربّك» در برابر كسى كه مدعى ربوبيت بر انسان ها است - چنان چه در آيات بعد خواهد آمد - گوياى برداشت ياد شده است.

26- تضعيف حاكميت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 1،8

1- خداوند پى در پى از حاكميت كفرپيشگان بر زمين مى كاست و بر سرزمين هاى اسلامى و حاكميت آن مى افزود .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

مفسّران در تفسير آيه فوق چند نظر ابراز كرده اند. برخى گفته اند: مراد از «الأرض» مطلق زمين است و مقصود از كاستن از

ص: 110

نواحى آن، ميراندن و هلاك كردن اهل زمين در اطراف و نواحى گوناگون آن مى باشد. و برخى گفته اند: مراد از «الأرض» سرزمينهاى تحت نفوذ كفر است و منظور از كاستن نواحى آن، كوتاه كردن سيطره كفرپيشگان از آن است كه طبعاً به حاكميت اسلام بر آن جا مى انجامد.

8- از ميان رفتن كفرپيشگان و كوتاه شدن سيطره آنان از زمين ، از فرمان هاى خداوند است كه نقض نخواهد شد و تحقق خواهد يافت .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها والله يحكم لامعقّب لحكمه

27- جاودانگى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 13

13- خداوند ، داراى اقتدار و سلطه كامل و زوال ناپذير ، بر هر كار و هر چيز است .

و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

«مقتدر» و «قدير» در باره خداى تعالى به يك معنا است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 5

5 - مالكيت و فرمان روايى خداوند بر هستى ، حقيقتى ثابت و فنا ناپذير است .

الملك الحقّ

«حقّ»; يعنى، واجب و ثابت (مصباح) و «الحقّ» در آيه مى تواند صفت براى «الملك» باشد و نيز ممكن است صفتى ديگر براى «اللّه» گرفته شود كه با توجه به ذكر آن بعد از وصف «الملك»، نكته ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 6

6 - فرمان روايى و حاكميت خداوند بر جهان آفرينش ، ابدى بوده و هيچ كس وارث آن نيست .

له ملك السموت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا

جمله «لم يتّخذ ولداً» مى تواند كنايه از اين باشد كه خداوند، حاكم آسمان ها و زمين، فرزندى انتخاب نكرده است تا حاكميتش را به او منتقل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 2

2 - حاكميت خداى يگانه بر نظام هستى ، پاينده و زوال ناپذير

و تبارك الذى له ملك السموت و الأرض و ما بينهما

«تبارك» مى تواند اخبار از پايندگى و جاودانگى باشد.

ص: 111

28- حاكميت اخروى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 1

1 - خداوند ، مالك و فرمانرواى روز قيامت است .

ملك يوم الدين

«مِلْك» در «مالك يوم الدين» ملك حقيقى است ; يعنى، وابستگى وجودى كه لازمه آن تسلط كامل و همه جانبه مالك بر مملوك است. قابل ذكر است كه «يوم الدين» هم مى تواند مفعول براى «مالك» باشد و هم مى تواند ظرف براى آن گرفته شود و در صورت دوم مفعول، كلمه اى همانند «الامور» خواهد بود; يعنى: مالك الامور فى يوم الدين. به هر تقدير برداشت فوق از آن استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 14

14 - دانايى خداوند به غيب و شهود عالم، پشتوانه حشر تمامى انسانها و ظهور مالكيت و حاكميت انحصارى خداوند در قيامت است.

إليه تحشرون . .. يوم ينفخ فى الصور علم الغيب و الشهدة

با توجه به اينكه در آخرين جمله آيه قبل سخن از حشر آدميان بود و در اين آيه از نفخ صور و برپايى قيامت ياد شده و سپس جمله «عالم الغيب و الشهادة» آمده، گويا اين جمله پاسخى است به كسانى كه چگونگى حشر آدميان را، با وجود متلاشى شدن اجساد و از بين رفتن آثار، امرى ناممكن مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 105 - 2

2- روز قيامت ، روز بروز و ظهور حاكميت مطلق خداوند بر بندگان

يوم يأت لاتكلم نفس إلاّ بإذنه

از آن جا كه در دنيا هيچ فعل و انفعالى صادر نمى شود مگر اينكه اذن خدا را همراه دارد ، مى توان گفت مقصود از «لاتكلم نفس إلاّ بإذنه» اين است كه: در آخرت اين حقيقت براى همگان مكشوف مى شود و انسانها آن را لمس خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 95 - 5

5- فرمان روايى حاكميت مطلق در قيامت ، در انحصار خداوند است .

ءاتيه يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 112

11 - طه - 20 - 108 - 4

4 - ظهور حاكميت مطلق خداوند ، در قيامت

يومئذ يتّبعون الداعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 5

5 - خداوند ، حاكم مطلق و بى چون و چراى روز قيامت

إلاّمن أذن له الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 1

1 - فرمان روايى مطلق و بى همتا در روز قيامت ، مخصوص خداوند است .

الملك يومئذ للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 26 - 2

2 - قيامت ، عرصه ظهور حاكميت پايدار خداى رحمان

الملك يومئذ الحقّ للرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 70 - 8

8 - تنها خداوند فرمانرواى مطلق هستى در عرصه دنيا و آخرت است .

له الحمد فى الاُولى و الأخرة و له الحكم

با توجه به جمله پيش، مى توان گفت كه مراد «له الحمد فى الاولى و الأخرة» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 42 - 2

2 - تصميم گير و فرمان رواى قيامت ، خداوند است .

فاليوم لايملك بعضكم لبعض نفعًا و لا ضرًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 48 - 5

5 - قيامت ، روز داورى و حاكميت مطلق خداوند در ميان بندگان

إنّ اللّه قد حكم بين العباد

ص: 113

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 3

3 - ظهور حاكميت و قدرت يگانه خداوند براى آدميان در قيامت

و للّه ملك السموت و الأرض . .. و ترى كلّ أمّة جاثية ... اليوم تجزون

با توجه به آيه قبل - كه سخن از مالكيت و حاكميت مطلق خدا به ميان آورد - به زانو نشستن امت ها در قيامت - كه در اين آيه مطرح شده - مى تواند نشانگر ظهورِ قدرت و حاكميت خداوند در آن روز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 58 - 4

4 - قيامت ، روز ظهور حاكميت مطلقه خداوند و بروز ناتوانى غير او

ليس لها من دون اللّه كاشفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه «ربّ» به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد - بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

29- حاكميت اخروى قانون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 12 - 3

3 - قيامت ، روز حاكميت قانون و جزاى اعمال

أيّان يوم الدّين

«دين» به معناى جزا و «يوم الدّين» به معناى روز جزا است.

30- حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 8

8 - اراده و قضاى الهى حاكم بر پيدايش و مرگ آدمى

هو الذى خلقكم . .. ثم قضى أجلا و أجل مسمى عنده

ص: 114

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 64 - 12

12 - غلبه اراده خداوند ، بر خواست آدميان

يحذر المنفقون . .. إن اللّه مخرج ما تحذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 7

7- همه موجودات ، مقهور اراده و خواست خداوندند .

لا عاصم اليوم من أمر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 7

7- رفتار و كردار انسانها ، خارج از اراده و مشيت خداوند نيست .

إن ربى بما تعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 56 - 7،12

7- حاكميت اراده الهى بر جريان تاريخ و حوادث آن

و كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض

12- حاكميت مشيّت خدا و نفوذ اراده او

نصيب برحمتنا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 16،21

16- حاكميت اراده خداوند بر اسباب و علل ، از تعاليم خداوند به يعقوب ( ع )

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

21- بيشتر مردم به اسباب و علل چشم مى دوزند و از حاكميت اراده خدا و لزوم توكل بر او ، ناآگاهند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 3

3- عوامل طبيعت ، در كنترل اراده و مشيت الهى است .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها ما نشاء

دنياطلبان، خواسته هاى خود را از طريق عوامل طبيعى به دست مى آورند و خداوند تقدير امكانات دنيوى را براى آنان به خود

ص: 115

اسناد داده است. چنين اسنادى گوياى آن است كه عوامل طبيعت تحت كنترل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 69 - 12

12- غير خدا ، ناتوان از مقابله با قدرت و اراده او

ثمّ لاتجدوا لكم علينا به تبيعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 10

10- هيچ گونه قدرتى در مقابل اراده الهى ، وجود ندارد .

ثمّ لاتجد لك علينا نصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 11

11- اراده خداوند ، حاكم بر اراده فرعونيان و جبّاران تاريخ است .

فأراد أن يستفزّهم من الأرض فأغرقنه و من معه جميعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 6

6- اراده الهى ، حاكم بر روابط و عوامل طبيعى و مادّى حيات است .

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 16

16- هيچ قدرت و اراده اى در مقابل اراده الهى ، مؤثّر و كارساز نيست .

من يهد اللّه . .. و من يضلل فلن تجد له وليًّا مرشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 30

30- قلب آدمى و توجهات و غفلت هاى آن ، در اختيار خداوند و مقهور اراده او است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 41 - 2

2- مظاهر طبيعت ، مقهور اراده خداوند است .

ص: 116

فتصبح صعيدًا زلقًا . أو يصبح ماؤها غورًا

تبديل شدن باغ و كشت زار به زمينى بى حاصل و يا فرورفتن آب آن به واسطه نزول عذاب الهى، نشان دهنده اين حقيقت است كه اسباب و علل طبيعى، جملگى مقهور اراده حق اند و از خود، استقلالى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 5

5- عوامل و اسباب طبيعى ، تحت اراده خدا است .

كماء أنزلنه من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 59 - 11

11- تحوّلات تاريخ و زوال تمدّن ها و جوامع ، مقهور اراده الهى است .

القرى أهلكنهم . .. و جعلنا لمهلكهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 13

13- محكم ترين دژ هاى ساخته بشر ، در برابر اراده و قدرت الهى ، ناپايدارند .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 5 - 13

13- اراده الهى ، در بينش موحدان راستين ، بر عوامل طبيعى ، حاكم است .

و كانت امرأتى عاقرًا فهب لى من لدنك وليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 12

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 10 - 13

13- اراده الهى ، حاكم بر عوامل طبيعت است .

قال ربّ اجعل . .. ءايتك ألاّ تكلّم الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 117

10 - مريم - 19 - 21 - 5

5- علل و اسباب عادى و مجارى طبيعى امور ، محدودكننده اراده و قدرت خداوند نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

مشكلى كه براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحيه فقدان برخى اسباب طبيعى است، ولى خداوند حركت بر خلاف اين مسير مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پيام اين قضيه همان حاكميت خداوند بر علل و اسباب طبيعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 9

9 - طبيعت ، مقهور اراده خداوند و مجرى فرمان او است .

فاضرب لهم طريقًا فى البحر يبسًا

«ضرب» در «اضرب لهم» به معناى ساختن و قراردادن است. فرمان ايجاد راهى خشك در دريا، فرمان به اعجاز است و از مقهور بودن دريا در برابر اراده خداوند، حكايت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 7

7 - طبيعت ، مقهور اراده خداوند و مجرى فرمان هاى او است .

طريقًا فى البحر يبسًا . .. فغشيهم من اليمّ ما غشيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 13

13 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ و سرنوشت امت ها

و لو أنّا أهلكنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 39 - 8

8- عناصر و قدرت هاى غير الهى و مورد اتكاى كافران ، فاقد هر گونه كارآيى در برابر اراده خداوند

لو يعلم الذين كفروا . .. و لا هم ينصرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 42 - 2

2- عجز و ناتوانى همه موجودات ، در برابر اراده الهى

قل من يكلؤكم . .. من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 2

ص: 118

2- خاصيت و لوازم طبيعى اشيا و فعل و انفعالات آنها ، در قلمرو اراده خداوند و قابل تغيير به قدرت او است .

قلنا ينار كونى بردًا و سلمًا على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 18 - 8

8 - نظام جارى طبيعت ، مقهور اراده خدا و قابل تغيير به مشيت او

و أنزلنا من السماء ماء . .. و إنّا على ذهاب به لقدرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فجعلنهم غثاءً . .. ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 44 - 8

8 - حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

ثمّ أرسلنا رسلنا . .. فأتبعنا بعضهم بعضًا و جعلنهم أحاديث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 1

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

فأخرجنهم من . .. كذلك و أورثنها بنى إسرءيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 4

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ العلمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 2

ص: 119

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 4

4 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأهلكنهم إنّ فى ذلك لأية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

ثمّ دمّرنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 2

2 - جريان امور طبيعت ، در حيطه قدرت خدا و قابل تغيير و تحوّل به اراده او

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 7

7 - اراده الهى حاكم بر تحولات تاريخ

فكذّبوه فأخذهم عذاب يوم الظلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 9 - 5

5 - طبيعت و جلوه هاى هستى ، مقهور اراده خدا و هر پديده آن در راستاى مصلحت و هدفى حكيمانه

نودى أن بورك من فى النّار. .. يموسى إنّه أنا اللّه العزيز الحكيم

از ارتباط آيه مورد بحث با آيه قبل، مى توان استفاده كرد كه سخن گفتن خداى قاهر نشان دادن آيات خويش در آتشى چون آتش طور، براى او كارى است آسان و در راستاى مصلحت و هدفى حكيمانه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 8

8 - اراده خدا حاكم بر تحولات تاريخ

أنّا دمّرنهم و قومهم أجمعين

ص: 120

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 5 - 1

1 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

و نريد أن نمنّ على الذين استضعفوا فى الأرض. .. و نجعلهم الورثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 13 - 3،6

3 - غلبه اراده الهى بر خواست و تصميم فرعون در نابود كردن موسى ( ع )

يذبّح أبناءهم . .. فرددنه إلى أُمّه

موسى(ع) زمانى به دنيا آمد كه فرعون به بهانه از بين بردن او، هر كودك پسر بنى اسرائيلى را سر مى بريد; اما خداوند حوادث را طورى ترتيب داد كه شخص فرعون به حمايت از موسى(ع) برخيزد و او را تحت سرپرستى خود قرار دهد.

6 - قدرت خداوند ، بر جهت دادن حوادث به سمت تحقق اراده خود

أوحينا إلى أُمّ موسى . .. و حرّمنا عليه المراضع... فرددنه إلى أُمّه

چنان كه گفته شد فرعون به بهانه نابود كردن موسى(ع)، فرزندان بنى اسرائيل را سر مى بريد; ولى خداوند حوادث را به گونه اى تنظيم كرد كه موسى(ع) تحت حمايت خود فرعون قرار گيرد و در كاخ او رشد كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 40 - 4

4 - تحولات تاريخ ، تحت حاكميت اراده خداوند

فأخذنه و جنوده فنبذنهم فى اليمّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 2

2 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا من قرية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 71 - 4

4 - نظام آفرينش ، تحت اراده و تدبير خداى يگانه است .

قل أرءيتم . .. من إله غير اللّه يأتيكم بضياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 72 - 4

4 - نظام آفرينش ، تحت حاكميت اراده خداى يگانه است .

قل أرءيتم . .. من إله غير اللّه يأتيكم بليل

ص: 121

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 78 - 8

8 - حاكميت اراده خداوند بر تحولات تاريخ

أوَلم يعلم أنّ اللّه قد أهلك من قبله من القرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 8

8 - حاكميت اراده خدا در زندگى روزمره مردم

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 4 - 4

4 - پيروزى روميان شكست خورده ، پس از زمانى كوتاه ، جلوه اى از حاكميّت اراده خداوند بر تمامى رخداد هاى تاريخ است .

غلبت الروم . .. للّه الأمر

بيان اختصاص همه امور به خداوند، پس از ذكر پيشگويى پيروزى روميان، نوعى تعليل براى پيروزى غير مترقبه آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 3

3 - بالاترين اقتدار مادى ، در برابر اراده خداوند ، هيچ توانايى و كاربردى ندارد .

الذين من قبلهم كانوا أشدّ منهم قوّة و أثاروا الأرض . ..فما كان اللّه ليظلمهم و ل

جمله «فما كان اللّه ليظلمهم» دلالت مى كند كه نابودى اقوام گذشته، به دست خداوند بوده است. توصيف آن جوامع، به برترى نظامى و اقتصادى بر قريش، براى بيان اين حقيقت است كه تجهيزات مادى انسان ها، هر چند پيشرفته باشد، در برابر خواست خداوند، كارايى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 3

3 - اراده خدا ، حاكم بر تحولات تاريخ

فانظر كيف كان عقبة المنذرين . .. و لقد نادينا نوح ... ثمّ أغرقنا الأخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 5

5 - اراده خدا ، حاكم بر عوامل طبيعى

فأرادوا به كيدًا فجعلنهم الأسفلين

برداشت ياد شده از آن جا است كه مشركان از همه عوامل طبيعى، براى نابودى ابراهيم(ع) بهره گرفتند; ولى خداوند همه آن

ص: 122

عوامل، از جمله آتش را از تأثير انداخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 37 - 9

9 - شياطين ، مقهور اراده خداوند هستند .

فسخّرنا له . .. و الشيطين كلّ بنّاء و غوّاص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 65 - 9

9 - جهان هستى ، مغلوب اراده خداوند است .

القهّار

مقصود از «القهّار» قهاريت و چيره بودن خداوند بر جهان هستى است; چنان كه در آيه بعد از ربوبيت الهى بر جهان سخن به ميان آمده است (ربّ السماوات و الأرض و ما بينهما. ..).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 5،6

5 - معبود هاى مورد پرستش مشركان ، خود مقهور اراده خدا و ناتوان در برابر قدرت او هستند .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ ممسكت رحمته

6 - ناتوانى معبود هاى ادعايى مشركان ، از رساندن سود به انسان ها و يا دفع گزند از آنان و نيز مقهور بودنشان در برابر اراده و قدرت خداوند ، با اندك تأمل و دقت نظر روشن مى شود .

قل أفرءيتم ما تدعون من دون اللّه إن أرادنى اللّه . .. برحمة هل هنّ ممسكت رحمته

طرح مسأله ناتوانى معبودها در قالب استفهام و سؤال، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 10

10 - انسان ها ، مقهور اراده و قدرت خدا هستند .

و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 4،6

4 - آسمان و زمين فرمانبر اراده الهى ، از سر ميل و رغبت

قالتا أتينا طائعين

6 - خضوع و كرنش نظام تكوين و قوانين هستى ، در برابر اراده و فرمان خداوند

فقال لها . .. ائتيا ... قالتا أتينا طائعين

بنابر اين كه گفتوگوى ياد شده در اين آيه بيان حال و كنايه از تسليم محض شدن آسمان ها و زمين و قوانين حاكم بر عالم در

ص: 123

برابر اراده خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 36 - 5

5 - تمامى موجودات هستى ، حتى شياطين ، مسخر خدا و محكوم اراده اويند .

و من يعش عن ذكر الرحمن نقيّض له شيطنًا

از اين كه خداوند، تسلط شيطان را بر غافلان از ياد خودش، به خود نسبت داده (نقيّض)، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 3

3 - حاكميت اراده خداوند بر مرگ و حيات انسان ، نمودى از حاكميت مطلق او بر هستى

قل اللّه يحييكم ثمّ يميتكم ثمّ يجمعكم . .. و للّه ملك السموت و الأرض

با توجه به ارتباط دو آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 6

6- قدرت و اراده الهى ، مطلق و بدون معارض

فلا تملكون لى من اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 5

5- اراده ، قدرت و ولايت الهى ، يگانه و بدون معارض

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 4

4- اراده الهى ، حاكم بر تلاش ها و حركت هاى بشر

و صدّوا . .. أضلّ أعملهم

از نسبت يافتن «أضلّ» به خداوند، استفاده مى شود كه بشر چنانچه درصدد توطئه عليه برنامه هاى الهى برآيد، خداوند با اراده غالب خويش آن برنامه ها را بر هم زده و بى ثمر خواهد ساخت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 21

21- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و نصرت دهنده مؤمنان در برابر هجوم كفر

الذين كفروا . .. أضلّ أعملهم . و الذين ءامنوا ... و أصلح بالهم

ص: 124

با توجه به شأن نزول آيه - كه در كوران مشكلات مسلمانان نازل شده و بدانان نويد پيروزى داده است - مطلب بالا استفاده مى شود. در اين صورت «بال» به معناى شؤون مادى و معنوى زندگى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 7

7- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ بشر

دمّر اللّه عليهم

بى شك نابودى كامل يك نسل در نتيجه كفر و عصيان، تحولى عمده در تاريخ بشر به حساب مى آيد و خداوند اين دگرگونى عظيم را به خود نسبت داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 8

8- حاكميت اراده الهى بر تحولات تاريخ

و كأيّن من قرية . .. أهلكنهم فلاناصر لهم

از اين كه خداوند، هلاكت و فروپاشى جوامع كفرپيشه را به خود نسبت داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 11

11- اراده و تدبير الهى ، حاكم بر تأثير ها و تأثّر هاى طبيعى روح و انديشه بشر *

فأصمّهم و أعمى أبصرهم

انسانِ بيماردل، در نتيجه عملكرد نادرست خويش، مورد لعن الهى قرار مى گيرد و از دريافت حقايق معنوى و انسانى كر و كور مى شود. اين روند، به ظاهر طبيعى مى نمايد و در مقوله دانش روان شناسى قابل تحليل است; با اين حال خداوند كر و كورى آنان را به خود نسبت مى دهد و اين نيست مگر به خاطر اين كه تأثيرها و تأثرهاى طبيعى نيز، به جعل و اراده اويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 16

16- اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخى و اجتماعى بشر

و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

استناد فعل «يستبدل» به خداوند، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 6

6 - قدرت و اراده خداوند ، برتر از همه قدرت ها است .

يد اللّه فوق أيديهم

ص: 125

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 11

11 - اراده الهى ، حاكم بر سرنوشت و مقدرات انسان

قل فمن يملك . .. إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 11 - 6

6- اراده الهى ، حاكم بر نزول باران و رويش زندگى در سرزمين هاى مرده

و نزّلنا من السماء . .. و أحيينا به بلدة ميتًا

انتساب فعل «نزّلنا» و «أحيينا» به خداوند و عوامل تحت فرمان او، تأكيدى بر حاكميت اراده او بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 9

9 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و كم أهلكنا قبلهم من قرن . .. هل من محيص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 30 - 3

3 - قوانين مادى عالم طبيعت ، مقهور اراده خداوند

و بشّروه بغلم . .. و قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

تعبير «كذلك قال ربّك»، مى رساند كه عوامل طبيعى مانع اراده الهى نيست; بلكه اراده او نافذ بر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 4

4 - عوامل طبيعت ، مقهور اراده الهى است .

لنرسل عليهم حجارة من طين

با اين كه سنگ و خاك بر زمين نشسته و معمولاً آنچه از آسمان مى بارد باران است - و نه تكه هاى سنگ - اما خداوند با اين آيات فهمانده كه براى او ريختن سنگ از آسمان، همانند ريختن قطره هاى باران، آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

ص: 126

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 1

1 - اراده الهى ، حاكم بر حالات شادى و غم انسان

و أنّه هو أضحك و أبكى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 3

3 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ

و أنّه أهلك عادًا الأُولى . .. فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 4

4 - عوامل طبيعى ، مسخر فرمان و اراده الهى

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 6 - 3

3 - سراسر هستى ، از اوج ستارگان تا درختان روييده بر زمين ، مقهور اراده و قوانين الهى

و النجم و الشجر يسجدان

در صورتى كه مراد از «النجم» ستارگان باشد - نه گياهان بى ساقه - مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 36 - 3

3 - مقهور بودن انسان در برابر اراده خداوند ، مقتضى پرهيز از كفر و تكذيب

يرسل عليكما شواظ . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

خداوند متعال در آيه قبل، قاهريت خويش را به خلق يادآورى كرده تا از تكذيب دست بردارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 6

6 - اراده الهى ، حاكم بر همه تحولات فردى و اجتماعى در زندگى بشر

ما أصاب من مصيبة فى الأرض . .. من قبل أن نبرأها

ضمير «ها» در «نبرأها» به مصيبت بازمى گردد و «برء» (مصدر «نبرأ») به معناى آفريدن و پديد آوردن است. نسبت دادن همه پديده هاى فردى و اجتماعى به خداوند، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 127

18 - حشر - 59 - 2 - 15،22

15 - قلب ها ، در اختيار خداوند و مقهور اراده او است .

و قذف فى قلوبهم الرعب

22 - غلبه اراده خدا بر استحكامات بنى نضير ، درسى براى صاحبان فهم و بصيرت

مانعتهم حصونهم . .. فأتيهم اللّه من حيث لم يحتسبوا ... فاعتبروايأُولى الأبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 7

7 - هر گونه تدبير و تلاش در راستاى مبارزه با اسلام و قرآن ، مغلوب اراده خداوند و محكوم به شكست است .

يريدون ليطفؤا . .. و اللّه متمّ نوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 2

2 - دوزخيان در قيامت ، به حاكميت اراده خداوند بر آتش جهنم ، به روشنى پى خواهند برد .

نار اللّه

استناد «نار» به «اللّه»، بيانگر آن است كه، استناد آتش جهنم به خداوند، بر كسى پوشيده نخواهد ماند، گرچه درباره آتش هاى دنيا، اين حقيقت مخفى مانده و استناد آن به اسباب و علل مادى، انسان را از آن غافل ساخته باشد.

31- حاكميت اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 10

10 - شكست كافران عصر بعثت و حاكميت دين اسلام بر سرزمين آنان ، نويد خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و تمت كلمت ربك

هدف از مخاطب قرار دادن پيامبر (ربك) در بيان پيروزى مستضعفان بنى اسرائيل و نابودى مستكبران، مژده پيروزى اسلام و مسلمانان و نابودى كفر و كفرپيشگان مستكبر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 33 - 7

ص: 128

7 - تاريخ بشريت ، در آينده ، شاهد شكست تمامى اديان و پيروزى و حاكميت دين اسلام خواهد بود .

هو الذى أرسل رسوله . .. ليظهره على الدين كله

خداوند در آيه فوق از پيروزى قطعى اسلام بر تمام اديان جهان، خبر داده و پيشگويى كرد و چون چنين چيزى در دوران رسالت پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) اتفاق نيفتاد به دست مى آيد كه اين پيروزى مربوط به آينده تاريخ بشريت است.

32- حاكميت اشراف فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله «كانوا قوماً عالين» مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا عبدون

33- حاكميت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 1،3،4،10

1 - مالكيت آسمان ها و زمين ( هستى ) و حاكميت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

تقديم «لِلّه» بيانگر انحصار است.

3 - انحصار حاكميّت و مالكيّت مطلق خداوند بر هستى ، دليل انحصار عفو و يا مجازات بندگان به وى

او يتوب عليهم او يعذّبهم . .. و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض يغفر لمن يشآء

جمله «و للّه ما فى السّموات»، بيان علت جمله هاى سابق است.

4 - انحصار مالكيت و حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، دليل عجز غير خدا در تدبير شؤون زندگى انسانها

ليس لك من الامر شىء . .. و للّه ما فى السّموات و ما فى الارض

زيرا جمله «ليس لك . .. » با جمله «و للّه ما فى السّموات» تعليل شده است.

10 - مالكيّت و حاكميّت خداوند بر سرنوشت مؤمنان و كافران ( پيروزى يا شكست )

ص: 129

ليقطع طرفاً من الّذين كفروا . .. ليس لك من الامر شىء ... و للّه ما فى السّموات و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 145 - 6

6 - قوانين حاكم بر حيات و مرگ موجودات ، برخاسته از اراده و حاكميّت خداوند

و ما كان لنفس ان تموت الّا باذن اللّه كتاباً مؤجّلا

چون عوامل و اسبابى براى مرگ و حيات در جريان است، و اين آيه مرگ را به اذن الهى مى داند، بنابراين به اين نتيجه مى رسيم كه عوامل و اسبابِ مرگ و حيات، در تحت اراده الهى است و به اذن او عمل مى كند.

34- حاكميت اوامر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 7

7 - عوامل طبيعى ، تحت امر خدا و مجارى تحقق اراده او است .

ألم تر أنّ اللّه سخّر لكم ما فى الأرض . .. و يمسك السماء أن تقع على الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 11 - 6

6 - خضوع و كرنش نظام تكوين و قوانين هستى ، در برابر اراده و فرمان خداوند

فقال لها . .. ائتيا ... قالتا أتينا طائعين

بنابر اين كه گفتوگوى ياد شده در اين آيه بيان حال و كنايه از تسليم محض شدن آسمان ها و زمين و قوانين حاكم بر عالم در برابر اراده خدا باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 12 - 8

8 - زيبايى و آراستگى ، نمودى از حركت طبيعى آسمان ها در جهت فرمان خدا *

قالتا أتينا طائعين . .. و زيّنا السّماء الدّنيا بمصبيح

به كار بردن واژه «زيّنّا» به جاى واژه هاى ديگر، نشانگر مطلب ياد شده است. گفتنى است ارتباط «زيّنّا» با تعبير «أتينا طائعين» مى رساند كه زيبايى نتيجه حركت و شكل گيرى طبيعى همراه با رغبت و ميل است.

35- حاكميت بر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 130

8 - هود - 11 - 33 - 6

6- هيچ كس و هيچ چيز ، بر خداوند حاكميتى ندارد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

36- حاكميت بر زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 10

10 - حاكميت بر زمين ، سرانجام از آن تقواپيشگان است .

و العقبة للمتقين

«عاقبة» به معناى سرانجام است و «ال» در آن مى تواند جانشين مضاف إليه باشد كه به قرينه «إن الأرض للّه يورثها . .. » آن مضاف إليه «ارث الأرض» است. يعنى: عاقبة ارث الأرض للمتقين.

37- حاكميت بر ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 6

6 - حاكميت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه از سنتهاى خداوند در جوامع انسانى است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

38- حاكميت بر عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 12

12- مركز فرمانروايى جهان هستى را در اختيار داشتن ( صاحب عرش بودن ) ، لازمه غير قابل انفكاك خداوندى

إذًا لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

از اينكه خداوند مى فرمايد: «اگر خدايان ديگرى وجود داشت، بايد براى رسيدن به صاحب عرش، راه و وسيله اى پيدا كنند» نشان مى دهد كه خدايى، عرش لازم دارد و با آن تلازم تفكيك ناپذيرى دارد.

39- حاكميت بر قلب ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 131

6 - انفال - 8 - 63 - 14

14 - حاكميت الهى بر قلب ها و ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

40- حاكميت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 5،8،12،13

5 - موسى ( ع ) در عين اميدوارى به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن بنى اسرائيل ، نگران عدم ايجاد شرايط آن از سوى قوم خويش بوده است .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

كلمه «عسى» حكايت از آن دارد كه موسى(ع) يقين به هلاكت فرعون و حاكميت يافتن قومش نداشته است و شايد دغدغه خاطر او بدان جهت بود كه وى اطمينان نداشت مردمش ش---رايطى را كه براى پيروزى مطرح ساخته بود (استعينوا ب--اللّه . .. ) رعايت كنند.

8 - نابودى فرعونيان و به حاكميت رسيدن بنى اسرائيل ، پرتوى از ربوبيت خداوند نسبت به آنان

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

12 - آزمايش بنى اسرائيل ، از اهداف امداد هاى الهى براى حاكميت بخشيدن به آنان پس از پيروزى بر دشمنانشان

و يستخلفكم فى الأرض فينظر كيف تعملون

13 - آزمايش بنى اسرائيل از سوى خدا پس از دستيابى آنان به حكومت و قدرت ، هشدار موسى ( ع ) به آنان

فينظر كيف تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 5،6

5 - نويد هاى خداوند به قوم موسى با هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل به سرزمين آنان ، بى كم و كاست ، تحقق يافت .

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

«كلمه» به معناى سخن است و مراد از آن به قرينه صدر آيه و نيز آيات 128 و 129 نويد هلاك سازى فرعونيان و جانشينى بنى اسرائيل از آنان است. «تمت» يعنى به طور كامل و تمام تحقق يافت.

6 - وعده هلاكت فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل بر سرزمين آنان ، از وعده هاى نيكوى خداوند به قوم موسى

و تمت كلمت ربك الحسنى على بنى إسرءيل

كلمه «الحسنى» (زيباتر) صفت براى «كلمت» است.

ص: 132

41- حاكميت بنى اسرائيل بر مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 4

4 - موسى ( ع ) ، قوم خويش را به هلاكت فرعونيان و حاكميت بنى اسرائيل بر سرزمين مصر اميدوار ساخت .

عسى ربكم أن يهلك عدوكم و يستخلفكم فى الأرض

42- حاكميت تدبير خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 7

7 - تدبير هاى الهى و قوانين اجتماعى ، داراى حاكميت بى چون و چرا بر زندگى انسان

و لولا أن يكون الناس أمّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 4

4 - حاكميت تدبير الهى ، بر روند ثبت اعمال آدميان ، مانع راه يافتن كمترين باطل و كاستى در آن

كتبنا ينطق عليكم بالحقّ

اضافه شدن «كتاب» به ضمير «نا» بيانگر علت اتصاف آن به «ينطق عليكم بالحقّ» است; يعنى، چون ما مطالب آن را ثبت كرده ايم، هرچه گويد حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 23 - 11

11- اراده و تدبير الهى ، حاكم بر تأثير ها و تأثّر هاى طبيعى روح و انديشه بشر *

فأصمّهم و أعمى أبصرهم

انسانِ بيماردل، در نتيجه عملكرد نادرست خويش، مورد لعن الهى قرار مى گيرد و از دريافت حقايق معنوى و انسانى كر و كور مى شود. اين روند، به ظاهر طبيعى مى نمايد و در مقوله دانش روان شناسى قابل تحليل است; با اين حال خداوند كر و كورى آنان را به خود نسبت مى دهد و اين نيست مگر به خاطر اين كه تأثيرها و تأثرهاى طبيعى نيز، به جعل و اراده اويند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه «ربّ» به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد - بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

ص: 133

43- حاكميت توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 39 - 8

8- توحيد و پرهيز از شرك ، بايد حاكم بر مجموعه روابط فردى ، خانوادگى و اجتماعى باشد .

و لاتجعل مع الله إلهًا ءاخر

ذكر مجموعه تعاليم فردى، خانوادگى و اجتماعى در بين دو نهى از شرك، (آيه 22 و اين آيه) مى تواند مشعر به حقيقت ياد شده باشد.

44- حاكميت حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 5

5 - تلاش براى تسلط ناروا بر مردم، از محرمات الهى است.

إنما حرم ربى . .. و البغى بغير الحق

از معانى «بغى» سلطه جويى است ; در اين صورت «بغير الحق» احترازى خواهد بود.

45- حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 6

6 - مالكيت خدا بر روز جزا و فرمانروايى او در آن روز ، دليل اختصاص ستايش ها به اوست .

الحمد للّه . .. ملك يوم الدين

«مالك يوم الدين» نيز مانند اوصاف گذشته به منزله دليل براى «الحمد للّه» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 15

15 - حاكميت خداوند بر اسباب و علل طبيعى

أنزل من السماء ماء فأخرج به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 134

1 - بقره - 2 - 49 - 15

15 - خداوند حاكم بر تاريخ و رخداد هاى آن

و إذ نجينكم . .. و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 50 - 6

6 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

و إذ فرقنا بكم البحر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 12،13

12 - خداوند ، حاكم بر عوامل طبيعى است .

يخرج لنا مما تنبت الأرض

13 - قوم موسى معتقد به ربوبيت و حاكميت خداوند بر طبيعت

فادع لنا ربك يخرج لنا مما تنبت الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 65 - 8

8 - خداوند ، داراى حاكميتى مطلق و نافذ بر جهان آفرينش

فقلنا لهم كونوا قردة

در آيه شريفه نيامده است كه تجاوزگران بنى اسرائيل به بوزينه تبديل شدند. تصريح نكردن به عملى شدن فرمان (كونوا قردة) - على رغم منظور بودن آن - اشاره به اين حقيقت دارد كه: فرمانهاى الهى تخلف ناپذير است و چيزى جلوگير آن نيست; فرمان همان و شدن همان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 1،10

1 - سلطنت و حكومت بر آسمان ها و زمين ( جهان هستى ) تنها در اختيار خداوند است .

ألم تعلم أن اللّه له ملك السموت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك السماوات . ..) دلالت بر حصر دارد.

10 - مالكيت و حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، مقتضى نبود هيچ سرپرست و ياورى براى بندگان جز او

له ملك السموت و الأرض و ما لكم من دون اللّه من ولى و لانصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 116 - 15

15 - حاكميت و فرمانروايى خدا بر جهان آفرينش

ص: 135

له ما فى السموت و الأرض كل له قنتون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 17

17 - ابر ها در ميان آسمان و زمين مسخر خداوند و فرمانبردار او هستند .

و السحاب المسخر بين السماء و الأرض

«تسخير» (مصدر سخّر) به معناى واداشتن چيزى يا كسى به فرمانبردارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 1

1 - توجه به حاكميّت خداوند در حيات و مرگ ، برطرف كننده ترس آدمى براى پيكار در راه او

الم تر الى الّذين . .. و قاتلوا فى سبيل اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 245 - 10

10 - حاكميّت خداوند بر وُسعت ها و محدوديّت هاى امكانات مادى انسانها

و اللّه يقبض و يبصط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 247 - 15

15 - حكومت از آنِ خداوند است و به هر كس بخواهد اعطا مى كند .

و اللّه يؤتى ملكه من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 28

28 - حاكميّت اذن الهى ، بر تحوّلات اجتماعى

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن اللّه

پيروزى بر دشمنان و در نتيجه حاكميّت دين الهى، يك تحول اجتماعى است كه تحت اراده و حاكميّت الهى (باذن اللّه) انجام مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 19

19 - حاكميّت اراده الهى بر افعال اختيارى انسان و تحولات اجتماعى - تاريخى

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكنّ اللّه يفعل ما يريد

ص: 136

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 9

9 - حاكميّت و مالكيّت مطلق خداوند ، بر آنچه در آسمان ها و زمين است . ( عالم هستى )

له ما فى السّموات و ما فى الارض

لازمه ملكيّت بر هر چيز، حاكميّت نسبت به آن است; بلكه ملكيّت، مساوق با حاكميت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 16

16 - حاكميّت بر نظام هستى و تدبير جهان ، شأن الوهيّت خداوند

فانّ اللّه يأتى بالشمس من المشرق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 24

24 - حاكميّت و تسلط خداوند بر عالم مرگ و حيات ، دانايى او به كيفيّت تركيب اجزاىِ مردگان و زنده كردن آنان

و اعلم انّ اللّه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 13

13 - حاكميّت اراده الهى بر روند تاريخ

انّ الذين كفروا . .. فاخدهم اللّه بذنوبهم

حاكميّت خداوند از «فاخدهم اللّه9، و تاريخ از «ال فرعون و الذين من قبلهم» كه سير تاريخ را نشان مى دهد استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 20 - 16

16 - كافران نيز همچون مؤمنان ، تحت حاكميّت و نظارت خدا هستند .

و اللّه بصير بالعباد

از كاربرد كلمه عبد بر كافران، حاكميّت استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 4،7

4 - مقتضاى اُلوهيت حق ، مالكيّت و سيطره مطلق او بر هستى است .

قل اللّهم مالك الملك

7 - حاكميّت الهى بر تحولات سياسى و اجتماعى جوامع بشرى

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

ص: 137

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 47 - 13

13 - حاكميّت مشيّت خداوند بر علل و عوامل طبيعى

كذلك اللّه يخلق ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 49 - 11

11 - اذن خداوند ، حاكم بر نظام حيات

انّى اخلق . .. باذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 55 - 18

18 - خداوند ، مرجع و حاكم حلّ اختلافات يهود و نصارا در قيامت

ثمّ الىّ مرجعكم فاحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 1،2،3،13

1 - نفى پرستش غير خدا ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميت غير خداوند ، وجه اشتراك اديان الهى

يا اهل الكتاب تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الا نعبد الاّ اللّه و لا نشرك ب

2 - دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) از اهل كتاب به توحيد در عبادت ، نفى شرك و عدم پذيرش حاكميّت غير خداوند

يا اهل الكتاب تعالوا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

3 - توحيد عبادى ، نفى شرك و ردّ حاكميّت غير خداوند ، گفتارى عادلانه و منصفانه

تعالوا الى كلمة سواء بيننا . .. و لا يتّخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون اللّه

«سواء»، به معنى «عدل» است.

13 - بندگى خدا ، نفى شرك و طرد حاكميّت غير خداوند ، از ويژگى هاى مسلمانان

فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 83 - 10

10 - حاكميت قوانين الهى بر نظام هستى

و له اسلم من فى السّموات و الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 8

8 - حالات روحى و روانىِ آدمى ، قانونمند و برخاسته از حاكميّت اراده الهى است .

ص: 138

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب بما اشركوا

از آنجا كه رعب معلول شرك شمرده شده (بما اشركوا)، معلوم مى شود رعب كه يك حالت روحى است، تابع قانون و علّت خويش است و از سويى چون خداوند القاى رعب را به خود نسبت داده (سنلقى)، معلوم مى شود كه اين قانون و علت تحت اراده الهى عمل مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 6

6 - جريان و فرجام حوادث ، در قلمرو حاكميّت خداوند

اذ تحسّونهم باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 154 - 19

19 - پندار حاكميّت غير خداوند ( شرك افعالى ) در تدبير امور هستى ، پندارى جاهلانه و باطل

يظنّون باللّه غير الحقّ ظنّ الجاهليّة . .. قل انّ الامر كلّه للّه

«اِنّ الامر . .. » مى رساند كه گمان جاهلى، اعتقاد به تأثير مستقل غير خداوند در امور هستى است. و اين خود نوعى از شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 190 - 4

4 - آفرينش آسمان ها و زمين و گردش شب و روز ، دربردارنده نشانه هاى فراوان بر يكتايى خدا در مالكيّت و فرمانروايى بر هستى

و للّه ملك السّموات . .. انّ فى خلق السّموات ... لايات

جمله «انّ فى . .. »، مى تواند بيانگر دليلى براى يكتايى خداوند در فرمانروايى و مالكيّت باشد كه در آيه قبل (و للّه ملك السّموات ... ) مطرح شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 5

5 - خداوند يگانه ، تنها حاكم در عرصه قيامت

اللّه لا اله الّا هو ليجمعنّكم الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 17

17 - حاكميت مطلق الهى

إنّ اللّه يحكم ما يريد

چون «يحكم» متعدى استعمال شده، معناى «يفعل» در آن تضمين شده است. بنابراين مراد از «ما»، معنايى گسترده تر از حكم شرعى خواهد بود. يعنى خداوند هر كارى را كه اراده كند، انجام مى دهد كه از جمله آنها حكم به حليت و حرمت اشيا است.

ص: 139

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 17 - 16،19،25،27

16 - سلطنت و مالكيت مطلق خداوند بر آسمان ها ، زمين و آنچه ميان آن دو است . ( تمام هستى )

و للّه ملك السموت و الأرض و ما بينهما

تقديم «للّه» دلالت بر حصر دارد. يعنى تنها او مالك آسمانها و ... است. لذا از اين معنا به مالكيت مطلق تعبير شده است.

19 - مالكيت و سلطنت خداوند نسبت به مسيح ( ع ) و مادرش ، دليل بطلان ادعاى الوهيت براى مسيح ( ع )

قالوا إنّ اللّه هو المسيح ابن مريم . .. و للّه ملك السموت و الارض

25 - نفوذ و حاكميت مشيت الهى بر هستى

يخلق ما يشاء

27 - مالكيت و سلطنت مطلق خداوند بر هستى ، دليل توانايى او بر هر نوع آفرينش ( مانند آفرينش انسان بدون واسطه پدر )

للّه ملك السموت و الارض و ما بينهما يخلق ما يشاء

بنابر اينكه «يخلق ما يشاء»، نتيجه اى باشد براى «للّه ملك السموت والارض»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 19

19 - يهود و نصارا ، همچون ساير مردمان ، مملوك و تحت حاكميت خدا هستند ، نه فرزند وى و نه برخوردار از محبتى ويژه در پيشگاه او .

و قالت اليهود و النصرى نحن ابنؤا اللّه . .. و للّه ملك السموت و الارض

در برداشت فوق، جمله «للّه ملك السموت . ..» دليل رد پندار يهود و نصارا (نحن ابنؤا اللّه و احبؤه) گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 2،3،6،16

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، دانا به حاكميت مطلق و اراده بى چون و چراى خداوند

الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

3 - وضع قوانين و مقررات و جعل كيفر براى متخلفان ، از شؤون خداوند و برخاسته از حاكميت وى بر جهان هستى

فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا . .. الم تعلم إنّ اللّه له ملك السموت و الارض

آيه مورد بحث، ناظر به مطالبى است كه در آيه قبل بيان شد.

6 - حاكميت و سلطه خداوند بر جهان هستى ، دليل وابستگى آمرزش و عذاب انسان ها به خواست و اراده اوست . *

له ملك السموت و الارض يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

16 - قدرت خداوند ، پشتوانه اعمال حاكميت و جريان مشيت وى

الم تعلم إنّ اللّه له . .. و اللّه على كل شىء قدير

جمله «واللّه» تعليل است براى سلطنت و نفوذ مشيت خداوند در جهان هستى. يعنى چون خداوند قدرت مطلق دارد، مى تواند حاكميت و مشيت خويش را بر جهان اعمال كند.

ص: 140

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 41 - 31

31 - اراده همه موجودات ، حتى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، مقهور حاكميت اراده الهى

و من يرد اللّه فتنته فلن تملك له من اللّه شيئاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 55 - 1،6

1 - تنها خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان فروتن ، برپا دارنده نماز و پرداخت كننده زكات ، داراى حق ولايت و حكومت بر مؤمنان

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا الذين . .. و يؤتون الزكوة و هم ركعون

در برداشت فوق، ركوع به معناى لغوى آن (خضوع) گرفته شده است.

6 - ولايت و رهبرى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان واجد شرايط ، در طول ولايت خدا و پرتويى از حاكميت اوست .

انما وليكم اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

مفرد آوردن كلمه «ولىّ» - على رغم جمع بودن خبر آن -، رساى به اين حقيقت است كه ولايت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ديگر واجدان شرايط، در طول ولايت خدا و پرتويى از ولايت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 29

29 - اذن خداوند ، حاكم بر نظام هستى

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى . .. و اذ كففت بنى اسرءيل عنك

تكرار كمله «باذنى» و نيز اسناد نافرجامى توطئه هاى بنى اسرائيل به خداوند، بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 1،2

1 - تنها خداوند ، مالك و فرمانرواى آسمان ها ، زمين و هر آنچه در آنهاست .

للّه ملك السموت و الارض و ما فيهن

2 - باور به حاكميت انحصارى خداوند بر هستى از ميان برنده احتمال شايستگى غير خدا براى الوهيت

للّه ملك السموت و الارض و ما فيهن

جمله «للّه ملك . ..» مى تواند تعليلى براى يكتايى خداوند، شايستگى و بايستگى او براى پرستش و بى همتايى وى در الوهيت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 3 - 1،7،12

1 - تدبير و حاكميت مطلقه و يكسان خداوند بر آسمانها و زمين

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض

اهل ادب گفته اند كه در مانند آيه مورد بحث، «فى السماوات . .. » نمى تواند متعلق به «اللّه» باشد، مگر اينكه معنى فعلى در آن

ص: 141

منظور گردد و معنى مناسب در اين مورد، به قرينه آيات قبل و بعد، مسأله تدبير و نظارت خداوند بر تمامى موجودات است (مجمع البيان).

7 - آگاهى خداوند بر سرّ و آشكار آدمى، برخاسته از حاكميت كامل او بر سراسر هستى است.

و هو اللّه فى السموت و فى الأرض يعلم سركم و جهركم

12 - عن أبى جعفر (اظنه محمّد بن نعمان) قال: سألت ابا عبداللّه(ع) عن قول اللّه عز و جل «و هو اللّه فى السموات و فى الأرض» قال: كذلك هو فى كل مكان . .. محيط بما خلق عملا و قدرة و احاطة و سلطاناً و ملكاً ... .

ابوجعفر (احتمالا همان محمّد بن نعمان است) گويد: از امام صادق(ع) درباره اين جمله از آيه «و هو اللّه . .. » سؤال كردم، امام فرمود: يعنى او به تمامى مخلوقات خويش از نظر علم، قدرت، سلطه و حاكميت احاطه دارد ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 12 - 16

16 - حاكميت مطلقه الهى بر جهان هستى

قل لمن ما فى السموت و الأرض قل للّه . .. ليجمعنكم إلى يوم القيمة لا ريب فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 1

1 - مالكيت و حاكميت مطلقه الهى بر هر موجود مستقر در شب و روز

و له ما سكن فى الّيل و النهار

«سكن»، از ماده «سكنى» (به معنى مسكن گزيد): و «ما سكن . .. »، شامل هر موجودى است كه در ظرف شب و روز قرار گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 73 - 10،17

10 - روز دميده شدن در صور، مالكيت مطلق و حاكميت انحصارى خداوند، ظهور خواهد يافت.

و له الملك يوم ينفخ فى الصور

«له الملك» بيانگر انحصار ملك در روز نفخ صور براى خداوند است. و چون اين مالكيت اكنون نيز وجود دارد، بنابراين مفاد حصر، ظهور اين مالكيت در آن روز به گونه اى كه جاى هيچ انكار براى كسى نماند، است.

17 - خداوند حاكم و قضاوت كننده اى است كه از حوادث و اعمال آگاهى دقيق دارد.

علم الغيب و الشهدة و هو الحكيم الخبير

از معانى ذكر شده براى «حكيم»، حاكم و قاضى است. (لسان العرب به نقل از ابن اثير).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 96 - 4

4 - خورشيد و ماه تحت حاكميت همه جانبه و دقيق نظم و حساب و برنامه قرار دارند.

و الشمس و القمر حسبانا

ص: 142

برداشت فوق بر اين مبناست كه جمله «جعل . .. الشمس و القمر حسبانا» از باب مبالغه باشد، مانند «زيد عدل» يعنى خورشيد و ماه عين حساب و برنامه هستند. اين بيان گوياى آن است كه هيچ ذره اى از ذرات و حركتى از حركات و ... از حساب خارج نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 114 - 6

6 - خداوند سزاوارترين حاكم و داور در مورد ضرورت و يا عدم ضرورت نزول معجزات و ديگر شرايط و زمينه هاى آن است.

إنما الأيت عند الله و ما يشعركم أنها إذا جاءت لا يؤمنون . .. أفغير الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 5،12

5 - عرش ، مركز استيلاى الهى بر جهان آفرينش است .

إن ربكم اللّه . .. استوى على العرش

12 - تنها خداوند ، مالك همه آفريده ها و فرمانرواى آنهاست .

ألا له الخلق و الأمر

در برداشت فوق كلمه «الخلق» به معناى اسم مفعول (مخلوق)، و «أمر» به معناى فرمان دادن گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 130 - 6

6 - اراده خداوند حاكم بر طبيعت و عوامل آن

و لقد أخذنا ءال فرعون بالسنين و نقص من الثمرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 4،5،7،11،14

4 - فرمانروايى و حاكميت بر آسمان ها و زمين در انحصار خداوند است .

الذى له ملك السموت و الأرض

5 - تشريع دين و ارسال پيامبران در راستاى فرمانروايى خدا بر جهان هستى است .

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

7 - توجه به حاكميت مطلق خدا بر هستى ، از ميان برنده هر گونه ترديد نسبت به رسالت جهان شمول پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنى رسول اللّه إليكم جميعا الذى له ملك السموت و الأرض

بيان حاكميت خدا بر هستى، پس از طرح مسأله رسالت پيامبر و جهان شمول بودن آن، در حقيقت استدلالى بر امكان آن رسالت است.

11 - باور به حاكميت انحصارى خدا بر هستى ، زمينه ساز ايمان به نبود هيچ معبودى شايسته پرستش جز او

الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

14 - حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، دليل اقتدار او بر زنده كردن موجودات و ميراندن آنهاست .

الذى له ملك السموت و الأرض . .. يحى و يميت

ص: 143

بيان حاكميت انحصارى خدا بر هستى و سپس توصيف او به حيات بخشى و مرگ آفرينى مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه چون امور هستى در اختيار اوست، مرگ و حيات موجودات نيز به دست او خواهد بود. بنابراين «له ملك ... » مى تواند استدلال براى «يحى و يميت» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 166 - 5

5 - خداوند داراى حاكميتى مطلق بر جهان آفرينش

قلنا لهم كونوا قردة خسئين

در آيه شريفه نيامده كه متمردان بوزينه شدند، بلكه تنها فرمان به بوزينه شدن ذكر شده است. اين معنا (تصريح نكردن به عملى شدن فرمان) اشاره به اين حقيقت دارد كه فرمانهاى الهى تخلف ناپذير است و چيزى جلوگير آن نيست. فرمان همان و شدن همان، يعنى حاكميت على الاطلاق.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 4،7

4 - تأمل در وابستگى موجودات جهان به مالك هستى بخش ، راهنماى انسان به حاكميت مطلق خداى يگانه بر هستى است .

أو لم ينظروا فى ملكوت السموت و الأرض و ما خلق اللّه من شىء

چون روى سخن با مشركان است، معلوم مى شود هدف از فراخوانى آنان به دقت در ملكوت آسمانها و زمين رهنمون شدن آنان به حاكميت مطلق خداست.

7 - خداوند آفريدگار همه موجودات و داراى سلطه اى كامل بر آنهاست .

أو لم ينظروا فى ملكوت . .. ما خلق اللّه من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 188 - 6

6 - خداوند و مشيت او حاكم بر امور انسان ها و تمامى هستى

قل لاأملك لنفسى نفعا و لا ضرا إلا ما شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 14

14 - حاكميت الهى بر قلب ها و ايجاد الفت ميان مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت الهى

و لكن اللّه ألف بينهم إنه عزيز حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 8

8 - همه جهان تحت سيطره و حاكميت خداوند است .

فسيحوا فى الأرض . .. و اعلموا أنكم غير معجزى اللّه

ص: 144

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 1

1 - خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

إن اللّه له ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 11

11 - خداوند ، داراى قدرتى بى چون و چرا و حاكميتى بى بديل ، بر مجموعه هستى

هو رب العرش العظيم

لزوم اتكا داشتن بر خدا - به دليل ربوبيت او - نشانگر اين است كه حكم و اراده اش، همواره بر كل هستى نافذ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 8،10

8 - خدا ، فرمانرواى آسمان ها و زمين است .

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

10 - سراسر گيتى در سيطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند است .

الذى خلق السموت . .. ثم استوى على العرش

«استواء» (مصدر استوى) به معناى استيلاست و «عرش» ; يعنى، تحت فرمانروايى. «استيلاى خداوند بر تخت حكومت» كنايه از سيطره كامل و اقتدار مطلق او بر سراسر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 32 - 1

1 - رازقيت ، حاكميت ، حيات بخشى و تدبير خداوند نسبت به كار جهان ، جلوه هاى روشنى از ربوبيت خدا بوده و اعتقاد به آن ، مستلزم ايمان به پروردگارى بى شريك است .

قل من يرزقكم من السماء . .. فذلكم اللّه ربكم

تفريع جمله «ذلكم اللّه ربكم» با «فا»ى نتيجه، در آيه پيش (قل من يرزقكم . ..) بيانگر اين حقيقت است كه: با وجود اعتقاد به رازقيت خدا، حاكميت او بر قوا و حواس آدمى، خالقيت نسبت به جاندار و بى جان و تدبير او نسبت به امور جهان; ايمان به ربوبيت مطلق خدا ضرورى بوده و مجالى براى پندارپروردگارى غير او باقى نمى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 109 - 8،10

8 - خداوند ، حاكم و داور اختلافات و نزاع هاى ميان پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مردم كفرپيشه بود .

و اصبر حتى يحكم اللّه

10 - خداوند ، بهترين حاكم و داور است .

ص: 145

و هو خير الحكمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 6

6- خداوند حاكم و فرمانرواى هستى

و كان عرشه على الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 15 - 4

4- حاكميت خداوند بر جهان و علل و عوامل آن

نوفّ إليهم أعملهم فيها

بديهى است كه علل و عوامل طبيعى در رسيدن انسان به نتايج تلاشهايش دخيل و مؤثر است; ولى خداوند با جمله «نوف إليهم اعمالهم»(نتيجه تلاش آنها را به ايشان مى رسانيم) اعطاى نتايج را به خود نسبت داد تا به حاكميت خويش بر جهان اشاره كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 20 - 1،2،3،9

1- كفرپيشگان در هيچ كجاى زمين ، نمى توانند خود را از سيطره و حاكميت خداوند خارج سازند .

أُولئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

اعجاز (مصدر معجزين) به معناى از دسترس خارج بودن است. بنابراين و با توجه به اينكه مفعول «معجزين» الله است ، جمله «أُولئك لم يكونوا ...» چنين معنا مى شود: آنان هيچ گاه از دسترس خدا (حاكميتو سلطه او) خارج نبوده اند.

2- كفرورزى كافران و اعمال ايشان ( افترا بر خداوند ، بازدارى از راه خدا و . . . ) خارج از حاكميت خداوند نيست .

و من أظلم ممن افترى على الله كذبًا . .. أُولئك لم يكونوا معجزين

ماضى بودن معناى جمله «أُولئك لم يكونوا . ..» (آنان هيچ گاه ازحاكميت خدا خارج نبوده اند) مى رساند كه: گرايش كافران به كفر نيز تحت حاكميت خدا صورت گرفته است.

3- حاكميت مطلق خداوند بر سراسر هستى

أُولئك لم يكونوا معجزين فى الأرض

9- گرايش انسان ها به كفر و شرك ، نه دلالت بر خروج آنان از سيطره خدا دارد و نه بيانگر ولايت غير خدا بر آنان است .

أُولئك لم يكونوا معجزين فى الأرض . .. ما كانوا يستطيعون السمع و ما كانوا يبصرون

خداوند، با بيان ريشه كفرورزى كافران (ماكانوا . ..)، پس از اعلام ولايت خدا بر آنان، به اين حقيقت اشاره مى كند كه: مخالفت كافران با برنامه هاى الهى به خاطر خروج آنان از حاكميت خدا و سلطه غير او بر ايشان نيست; بلكه به دليل ناتوانى آنان از درك معارف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 6

6- هيچ كس و هيچ چيز ، بر خداوند حاكميتى ندارد .

ص: 146

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 5

5- زمين ، آسمان و همه عوامل هستى ، در اختيار خدا و گوش به فرمان او هستند .

يأرض ابلعى ماءك و يسماء أقلعى و غيض الماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 17،18

17- عوامل طبيعى و فعل و انفعالات در هستى ، به دست خدا و در اختيار اوست .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة

18- سلطه و حاكميت خداوند بر هستى ، از تعاليم هود ( ع ) به مردم خويش

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 8،9،10

8- همه موجودات زنده ، تحت فرمان و حاكميت خداوند هستند .

ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

«ناصية» به قسمت جلوى سر گفته مى شود و گاهى به موهاى جلوى سر نيز به اعتبار رستنگاهش ، اطلاق مى گردد. گرفتن جلوى سر و يا موهاى آن ، كنايه از تسلط و حاكميت مى باشد.

9- هيچ جنبنده اى - چه انسان و چه حيوان - بدون خواست خداوند ، توانا بر ضرررسانى به ديگرى نيست .

ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ... ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

مقصود از بيان سلطه خداوند بر همه جانداران ، به دليل وقوع آن پس از مبارزه طلبى هود(ع) و توكل بر خداوند ، اين معناست كه: همه چيز مقهور خواست خداوند است و بدون رخصت او ، هيچ جاندارى - چه رسد به بتهاى بى جان - توانا بر ضرر رسانى نيست.

10- ربوبيت فراگير خداوند ، سيطره او بر همه جنبندگان و ضرورت توكل بر او ، از تعاليم حضرت هود ( ع )

إنى توكلت على الله ربى و ربكم ما من دابّة إلاّ هو ءاخذ بناصيتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 3

3- فرمان خداوند در هستى ، بدون هيچ كم و كاستى تحقق مى يابد .

و لما جاء أمرنا

تعبير كردن از عذاب به «أمر» - كه به معناى فرمان است - مى تواند براى رساندن اين حقيقت باشد كه: آنچه خداوند به تحقق آن فرمان مى دهد ، عيناً و بدون كمترين تخلفى انجام مى پذيرد به گونه اى كه گويا مورد فرمان ، همان فرمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 147

8 - يوسف - 12 - 40 - 12

12- حاكميت و سيطره بر هستى ، در انحصار خداوند است .

ما أنزل الله بها من سلطن إن الحكم إلاّ لله

مقصود از «حكم» يا حكم تكوينى يا حكم تشريعى و يا اعم از هر دو نوع است. برداشت فوق ، ناظر به نوع تكوينى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 12،13

12- حاكميت خدا بر هستى ، لزوم اتكا به خداوند و تنافى نداشتن توكل با تدارك اسباب و علتها ، از تعاليم يعقوب ( ع ) به فرزندان خويش

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

13- حاكميت بر تمام هستى و علل و اسباب ، از آنِ خداوند است و جملگى مقهور حكم و تقدير اويند .

وادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء إن الحكم إلاّ لله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 100 - 28

28- خداوند هر آنچه را بخواهد با لطافت تحقق مى بخشد و بر هستى و عوامل و اسباب آن سيطره دارد .

إن ربى لطيف لما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 4

4- خداوند ، بر عرش ( تمام هستى ) تسلّط و فرمانروايى دارد .

ثم استوى على العرش

از معانى «استواء» تسلّط داشتن است و «ثم» براى تراخى رتبى مى باشد و اين مفهوم را در جمله ارائه مى كند كه مهمتر از برافراشته ساختن آسمانها ، اين است كه او بر عرش سلطه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 11

11- خداوند ، بر انسان و سرنوشت او و بر تمام هستى حاكميت دارد .

إن الله لايغير . .. و إذا أراد الله بقوم سوءًا فلامردّ له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 5

5- عوامل طبيعى در اختيار خداوند است و تنها او حاكم بر آنهاست .

هو الذى يريكم البرق . .. و ينشىء السحاب الثقال

ص: 148

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 39 - 5

5- مشيت خداوند بر هستى و قوانين آنها حاكم است و چيزى جلوگير اِعمال مشيت او نيست .

لكل أجل كتاب. يمحوا الله ما يشاء و يثبت و عنده أُمّ الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 5،6،7

5- حكومت و فرمانروايى بر هستى از آنِ خداوند است .

والله يحكم

6- حكم و فرمان خداوند در هستى نافذ و حتمى الوقوع است .

والله يحكم لامعقّب لحكمه

«تعقيب» (مصدر معقّب) يعنى به منظور انجام كارى در پى كسى يا چيزى رفتن. قرائن حاكى است كه مراد از تعقيب در آيه شريفه ، در پى حكم خدا رفتن به منظور باطل كردن آن است كه جمله «لامعقّب لحكمه» آن را نفى مى كند.

7- هيچ كس و هيچ چيز نمى تواند حكم و فرمان خدا در هستى را نقض كند و آن را بى اثر سازد .

لامعقّب لحكمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 41 - 3

3- تمامى تلاش و توان ابليس براى اغواى اكثريت مردمان ، تحت حاكميت و قدرت خداوند است .

هذا صرط علىّ مستقيم

جمله «هذا صراط علىّ مستقيم» احتمال دارد در پاسخ ابليس باشد كه با انانيت، اغواگرى مردمان را با تأكيد به خود نسبت داد و خداوند، جواب مى دهد: چنين نيست; بلكه اين امر تحت قدرت اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 52 - 1

1- مالكيت تمامى موجودات آسمان ها و زمين و حاكميت بر آنها ، در انحصار خداوند است .

و له ما فى السموت و الأرض

لازمه مالكيت، حاكميت است و «أفغير الله تتقون» (آيا از غير خدا مى ترسيد) مى تواند قرينه بر اين باشد كه: مراد از «له ما فى السماوات و. ..» حاكميت نيز هست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 42 - 5

5- خداوند ، تنها قدرت حاكم بر جهان آفرينش است .

قل . .. لاَبتغوا إلى ذى العرش سبيلاً

ص: 149

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 26 - 18،19

18- حاكميت و فرمان روايى بر آسمان ها و زمين ، در انحصار خداوند است .

و لايشرك فى حكمه أحدًا

19- خداوند در فرماندهى بر هستى ، احدى را شريك خود نمى سازد .

و لايشرك فى حكمه أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 1

1- آدمى ، به هنگام شدايد ، به ولايت و تسلّط مطلق خداوند بر همه امور ، پى مى برد .

و لم تكن له فئه ينصرونه . .. هنالك الولية للّه الحقّ

ترديدى نيست كه ولايت خداوند (چه به معناى حاكميت و تدبير و چه به معناى نصرت) همواره، حاكم و نافذ است، لذا اشاره به مكان و واقعه خاص با واژه «هنالك» از آن جهت است كه در چنين موقعيت هايى، آدمى، به آن نكته واقف مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 84 - 2،8

2- قدرت و امكانات عناصر نيرومند تاريخ ، در قلمرو اراده و حاكميت خداوند و نه مستقل از آن .

إنّا مكّنّا له فى الأرض

نسبت دادن قدرت و امكانات ذوالقرنين به خداوند، اين پيام را دارد كه نبايد پنداشت كه قدرت مندان، آنچه دارند، خود، به دست آورده اند، بلكه همه چيز از او است.

8- خداوند ، بر همه علل و اسباب طبيعى حاكم است .

و ءاتينه من كلّ شىء سببًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 83 - 4

4- شياطين ، تحت سيطره و حاكميت الهى قرار دارند .

ألم تر أنّا أرسلنا الشيطين

ضمير «نا» در «أنّا أرسلنا» بيانگر اين نكته است كه تصور نشود كار شياطين خارج از نظام تقدير و برنامه الهى است; بلكه همه برنامه هاى آنان، تحت نظارت و در قلمرو مشيت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 87 - 8

8- وجود حق شفاعت براى غير ، منافى با حاكميت مطلق خداوند نيست .

لايملكون الشفعة إلاّ من اتّخذ عند الرحمن عهدًا

ص: 150

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 5 - 4،9

4 - حاكميت و اصالت رحمت الهى در نظام آفرينش

الرحمن على العرش استوى

گزينش عنوان رحمن، هنگام توصيف خداوند به فرمان رواى جهان، گوياى اين نكته است كه تدبير امور جهان براساس رحمت الهى است.

9 - « عن أبى الحسن موسى ( ع ) و سئل عن معنى قول اللّه « الرحمن على العرش استوى » فقال : استولى على ما دقّ و جلّ ;

از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از معنى سخن خدا «الرحمن على العرش استوى» فرمود: خداوند بر همه موجودات كوچك و بزرگ تسلّط دارد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 6 - 5

5 - آنچه در زيرخاك هاى نمناك جهان قرار دارد از آن خداوند است .

له . .. و ما تحت الثرى

«ثرى» به معناى خاك نمناك است (مصباح). ال در «الثرى» ظاهراً معناى جنس دارد، لذا شامل هر خاك نمناكى مى شود، چه در زمين باشد و چه در كرات ديگر، بلكه چون در آيه «ما فى الأرض» ذكر شده است، احتمال مى رود كه «ما تحت الثرى» مربوط به غير زمين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 2

2 - خداوند ، مالك حقيقى هستى و فرمان رواى مطلق آن

فتعلى اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 127 - 5

5 - خداوند ، حاكم بر نظام كيفررسانى به مستحقان عذاب

نجزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 44 - 16

16- خداوند ، قادر بى مانند و حاكم مطلق در پهنه هستى است .

بل متّعنا هؤلاء . .. أنّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها أفهم الغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 87 - 2

ص: 151

2 - حاكميت يگانه خدا بر هستى ، جلوه اى از مالكيت مطلقه او

قل من ربّ السموت السبع . .. سيقولون للّه

در برابر سؤال از ربوبيت (من ربّ السماوات. ..)، پاسخى داده شده كه بيانگر مالكيت است (سيقولون للّه). و اين بدان جهت است كه ربوبيت، فرع بر مالكيت مطلقه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 1

1 - سراسر هستى ، در سيطره حاكميت و فرمان روايى يگانه خداوند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء

«ملكوت» مبالغه «مِلك» ( فرمان روايى) است; مانند «رَحَمُوت» مبالغه «رحمة» و «رَهَبوت» مبالغه «رهبة».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 2

2 - خدا ، فرمان رواى يگانه و به حق جهان هستى

فتعلى اللّه الملك الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 1

1 - فرمان روايى آسمان ها و زمين ، تنها از آنِ خداوند است .

و للّه ملك السموت و الأرض

تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (ملك السماوات. ..)، مفيد حصر و اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 1،2،3،8،10

1 - فرمان روايى جهان ( آسمان ها و زمين ) تنها از آن خدا است .

تبارك . .. الذى له ملك السموت و الأرض

2 - فرمان روايى خداوند بر جهان هستى ، نشانگر منشأ خيرات بودن او براى جهانيان است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السموت و الأرض

برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه جمله «الذى له. ..» بدل براى جمله «الذى نزّل...» باشد. بر اين اساس، ارتباط ميان مبارك بودن خداوند و پادشاهى او، حقيقت ياد شده را، مى رساند.

3 - فرمان روايى و حكومت خداوند بر آسمان ها و زمين ، خاستگاه نزول كتابى كه تبيين كننده حق از باطل براى انسان ها است .

تبارك الذى نزّل الفرقان على عبده . .. الذى له ملك السموت و الأرض

8 - پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، دليل بى نيازى او از گزينش فرزند و داشتن شريك و همتا

الذى له ملك السموت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا و لم يكن له شريك فى الملك

ذكر حاكميت و پادشاهى و حاكميت مطلق خداوند بر هستى در ابتداى آيه، مى تواند مقدمه و زمينه چينى براى ابطال عقيده

ص: 152

فرزندگزينى و شريك داشتن خدا باشد كه از اصول اعتقادات مشركان است.

10 - فرمان روايى و حاكميت مطلق خداوند بر جهان ، جلوه اى از عظمت و منزه بودن او هر گونه عيب و نقص است .

تبارك الذى نزّل الفرقان . .. الذى له ملك السموت ... و لم يكن له شريك فى الملك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله «الذى له ملك السماوات. ..» بدل براى «الذى نزّل الفرقان...» و «تبارك» به معناى «تنزه» و «تعاظم» باشد; كه يكى از معانى لغوى «تبارك» است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 5

5 - سراسر گيتى در سيطره و اقتدار بى چون و چراى خداوند

ثمّ استوى على العرش

«استواء» (مصدر «استوى») به معناى «استيلا» است. «عرش»; يعنى، تخت فرمانروايى. استيلا بر تخت حكومت، كنايه از سيطره كامل و اقتدار مطلق بر سراسر هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 4،7

4 - عرش الهى ( مركز حاكميت و تدبير خدا ) ، بسيار عظيم و گسترده

ربّ العرش العظيم

7 - پادشاهى و فرمانروايى انسان ها ، امرى اعتبارى بوده و اين مقام در حقيقت تنها از آنِ خدا است .

امرأة تملكهم . .. و لها عرش عظيم ...اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظيم

يادآورى الوهيت و ربوبيت مطلق خدا بر جهان و نيز عرش عظيم او (پس از ذكر عرش و فرمانروايى بزرگ ملكه سبا) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 9

9 - فرمان روايى جهان ، تنها در اختيار خداوند است .

له الحكم

«حكم» به معناى فرمان است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (الحكم) مفيد حصر مى باشد. بنابراين «له الحكم»; يعنى، فرمان در سراسر هستى، تنها در انحصار خدا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 26 - 2

2 - خداوند ، حاكمِ مطلقِ موجودات هستى است .

للّه ما فى السموت

لازمه مالكيت، حاكميت داشتن است.

ص: 153

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 9

9 - فرمانروايى مطلق جهان ، مخصوص خدا است .

اللّه ربّكم له الملك

تقديم خبر (له) بر مبتدا (الملك)، دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 83 - 2،4

2 - حاكميت و مالكيت همه چيز به دست خدا است .

فسبحن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

«ملكوت» يا صيغه مبالعه از مصدر «مِلك» به معناى مالكيت است (مانند «رحموت» و «رهبوت» كه مبالغه رحمت و رهبت است) و يا از مصدر «مُلك» به معناى سلطنت و حاكميت است.

4 - در دست داشتن حاكميت و مالكيت همه چيز در جهان هستى ، دليل و نشان كمال خدا و مبرا بودن او از هر نقص و كاستى

فسبحن الذى بيده ملكوت كلّ شىء

برداشت ياد شده از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى و توصيف او به «در دست داشتن ملكوت هر چيزى در جهان»، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 1

1 - فرمانروايى جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و موجودات ميان آن دو ) تنها در اختيار خداوند است .

أم لهم ملك السموت و الأرض و ما بينهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 1

1 - كوه ها ، تحت تسخير خدا و رام او هستند .

إنّا سخّرنا الجبال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 19 - 1

1 - پرندگان با زندگى دسته جمعى خود ، مسخر و رام خدا هستند .

إنّا سخّرنا الجبال . .. و الطير محشورة

«و الطير» عطف بر «الجبال» و عامل آن فعل «سخّرنا» است. «محشورة» نيز به معناى «مجتمعة» (دسته جمعى) و حال براى «طير» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 154

15 - ص - 38 - 42 - 7

7 - طبيعت ، تحت تسخير و فرمان خداوند

اركض برجلك هذا مغتسل بارد و شراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 44 - 4،6

4 - جهان آفرينش ( آسمان ها ، زمين و . . . ) تحت فرمانروايى خدا است .

له ملك السموت و الأرض

6 - فرمانروايى مطلق خداوند بر جهان هستى ، دليل در اختيار داشتن همه شفاعت ها در دست خدا و ناتوانى غير او از هرگونه شفاعت خودسرانه

قل للّه الشفعة جميعًا له ملك السموت و الأرض

جمله «له ملك السماوات. ..» در مقام تعليل براى جمله پيش (للّه الشفاعة جمياً) است; يعنى، چون فرمانروايى جهان به دست خداوند است، پس شفاعت هم - كه جزئى از فرمانروايى است - در اختيار او قرار خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 16 - 5،7

5 - فرمان روايى جهان ، تنها از آنِ خداوند است .

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

7 - وحدانيت و قهار بودن خداوند ، نشانه اختصاص داشتن فرمان روايى به ذات مقدس او

لمن الملك اليوم للّه الوحد القهّار

ذكر شدن دو صفت يكتايى و قهاريت براى خداوند - پس از يادآورى اختصاص داشتن فرمان روايى جهان به او - مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد; زيرا كسى كه چيره شونده مطلق است و در اين چيره گى، يكتا و يگانه مى باشد، در اوج قدرت و استيلا بر جهان قرار دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 44 - 11

11 - عالَم ، محضر خدا است .

إنّ اللّه بصير بالعباد

لازمه بصيرت و آگاهى داشتن خداوند بر احوال بندگان، حضور همه چيز در پيشگاه او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 12 - 4

4 - تسلط و سيطره كامل و فراگير خداوند بر جهان هستى

له مقاليد السموت و الأرض

تعبير «له مقاليد» گاهى كنايه از تسلط بر چيزى است.

ص: 155

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 49 - 1

1 - تمامى جهان هستى ، قلمرو مالكيت و حكومت خداوند است .

للّه ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 1

1 - خداوند ، يگانه فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 36 - 9

9 - حاكميت تدبير و مديريت خداوند يكتا ، بر كل نظام هستى

فللّه الحمد ربّ السموت و ربّ الأرض ربّ العلمين

تكرار واژه «ربّ» در آيه شريفه، مى تواند در راستاى شرك زدايى و تثبيت باور به حاكميت مطلق ربوبيت خداوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 3،8

3 - حاكميت خداوند بر قواى هستى ، نشانگر قدرت او بر پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان

ليدخل المؤمنين و المؤمنت جنّ-ت . .. و يعذّب المنفقين ... و المشركين ... و للّه

از ارتباط اين آيه با آيات پيشين - كه درباره پاداش مؤمنان و كيفر منافقان و مشركان بود - مطلب بالا استفاده مى شود.

8 - حاكميت مطلق خداوند بر قواى هستى ، نويدى به مؤمنان و هشدارى به منافقان و مشركان

و للّه جنود السموت و الأرض

يادآورى قدرت، پس از وعده و وعيد، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 1

1 - خداوند ، تنها مالك و فرمانرواى آسمان ها و زمين

و للّه ملك السموت و الأرض

«ملك» به معناى پادشاهى و فرمانروايى و ملازم با مالكيت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 44 - 3

3 - يگانه قدرت حاكم بر نظام مرگ و حيات ، قادر به برپايى صحنه معاد

ص: 156

و أنّ إلى ربّك المنتهى . .. و أنّه هو أمات و أحيا

در صورتى كه آيه «إلى ربّك المنتهى» نظر به فرجام زندگى و پايان حيات داشته باشد، ارتباط ميان آن و آيه «و أنّه هو أمات و أحيا»، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 49 - 1

1 - تمامى قلمرو هستى ، در انحصار ربوبيت خداوند ، از زمين خاكى تا ستاره « شِعرى »

و أنّه هو ربّ الشِعرى

تصريح به «شعرى»، مى تواند از آن جهت باشد كه اين ستاره، در نقطه اى بس دور در فضا قرار دارد و يادكرد آن در حقيقت، براى بيان يگانگى ربوبيت خداوند بر تمام قلمرو گسترده هستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 1

1 - ظهور حاكميت الهى بر جن و انس ، به هنگام برپايى قيامت

يمعشر الجنّ و . .. لاتنفذون

مفاد آيه - به قرينه سياق و ارتباط آيات قبل و بعد - درباره قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 1،2

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السموت و الأرض

تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك) افاده حصر مى كند و «ملك» به معناى سلطنت و فرمانروايى است.

2 - انحصار فرمانروايى براى خداوند ، نشانه منزّه بودن او از هر عيب و نقصى ( همچون داشتن شريك و . . . )

سبّح للّه ما فى السموت . .. له ملك السموت و الأرض

ذكر فرمانروايى انحصارى خداوند - پس از ياد كردن تسبيح موجودات عالم براى او - مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 1

1 - فرمانروايى آسمان ها و زمين ، تنها در اختيار خداوند است .

له ملك السموت و الأرض

«ملك» به معناى سلطنت و فرمانروايى است و تقديم خبر (له) بر مبتدا (ملك. ..) افاده حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 27 - 13

13 - دل هاى مردمان ، در اختيار خداوند است و او دل ها را رؤوف و مهربان مى گرداند .

ص: 157

و جعلنا فى قلوب الذين اتّبعوه رأفة و رحمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 6 - 3

3 - خداوند ، حاكم روز جزا است .

يوم يبعثهم اللّه جميعًا فينبّئهم بما عملوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 10

10 - خداوند ، فرمانروا و داور روز قيامت است .

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 18

18 - فرمانرواى مقتدر و شكست ناپذير هستى ، منزّه از هر گونه شريك

سبحن اللّه عمّا يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 27

27 - خداوند ، حاكم و داور ميان خلق

يحكم بينكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 6

6 - فرمان روايى عالم ، تنها در انحصار خداوند است .

له الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 12 - 7

7 - آسمان ها و زمين ، تحت تدبير و حكومت خداوند قرار دارند .

يتنزّل الأمر بينهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 3

3 - فرمانروايى جهان ، تنها در دست خداوند است .

ص: 158

الذى بيده الملك

تقديم مسند (بيده) بر مسنداليه (الملك)، افاده اختصاص مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 12 - 2

2 - خداوند ، تنها فرمانرواى روز قيامت

إلى ربّك يومئذ المستقرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 3

3 - لحظه مرگ ، لحظه بروز ناتوانى كامل انسان و حاكميت تام خداوند بر سرنوشت او

إلى ربّك يومئذ المساق

از آن جايى كه قيامت روز حساب و مجازات است، سوق دادن انسان به درگاه خداوند در آن روز، مى تواند نشانگر اين حقيقت باشد كه سرنوشت انسان ها (بهشتى يا جهنمى شدن آنان)، در آن تعيين خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 5

5 - سلطه خداوند بر عرش ، پشتوانه اقتدار جبرئيل

ذى قوّة عند ذى العرش مكين

وصف «ذى العرش»، مى تواند اين نكته را برجسته سازد كه منزلت والاى جبرئيل، نزد كسى كه عرش مقهور او است، اتصاف او را به «ذى قوّة» تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 10

10 - سيطره حاكميت خداوند بر تمام امور قيامت ، حقيقتى وصف ناپذير و تصوّر آن بيرون از طاقت علمى بشر است .

و ما أدريك . .. ثمّ ما أدريك ما يوم الدين ... و الأمر يومئذ للّه

بيان حاكميت مطلقه خداوند - پس از اشاره به فوق تصور بودن قيامت - نشانه آن است كه بشر، از درك حقيقت حاكميت اخروى خدا ناتوان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 1

1 - حاكميت و مالكيت بر آسمان ها و زمين ، مخصوص خداوند است .

له ملك السموت و الأرض

«مُلك» اسم مصدر و به معناى بر عهده داشتن سلطنت است (مصباح). هر جا كلمه «مُلك» به كار رود، مستلزم «مِلك» (مالكيت) نيز خواهد بود. (مفردات راغب)

ص: 159

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 15 - 1

1 - فرمانروايى بر جهان هستى و تدبير آن ، در اختيار خداوند است .

ذو العرش

عرش; يعنى، تخت فرمانروا (قاموس) و در آيه شريفه معناى مجازى آن (مقام سلطه بر همه جهان و تدبير آن) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 5 - 4

4 - حاكميت خداوند ، بر آغاز و فرجام انسان ها

لقد خلقنا الإنسن . .. ثمّ رددنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 2 - 2

2 - خداوند ، به دليل حاكميت و تسلّط بر مردم ، بر محافظت آنان از خطر ها و مهاركردن حوادث زيان بار ، توانا است .

قل أعوذ بربّ الناس . ملك الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 4 - 5

5 - ربوبيت و فرمان روايى خداوند بر مردم و شايستگى او براى الوهيت ، دليل توانايى او بر ناكام گذاشتن وسوسه گران

بربّ الناس . ملك الناس . إله الناس . من شرّ الوسواس الخنّاس

46- حاكميت خدا بر جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 5

5 - تاريخ ، دربردارنده نمونه هايى آشكار از سيطره خداوند بر سرنوشت جامعه ها است .

ألم تر كيف . .. فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

47- حاكميت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 56 - 1

ص: 160

1 - فرمان روايى مطلق و بى همتا در روز قيامت ، مخصوص خداوند است .

الملك يومئذ للّه

48- حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 3

3 - نبرد با كافران ، تا حاكميت يافتن دين خدا در پهنه گيتى ، فرمان خداوند به اهل ايمان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة و يكون الدين للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 3

3 - بهرهورى انسان از مصنوعات خويش ، تنها در قلمرو قوانين فائق الهى بر نظام طبيعت

و له الجوار المنشات فى البحر

خداوند با تعبير «له الجوار. ..» به انسان تذكر داده است كه اگر بشر مى تواند با ساخت وسايلى به بهرهورى بيشتر از دريا بپردازد، اين چيزى است كه در پرتو قوانين الهى حاكم بر ماده صورت مى گيرد.

49- حاكميت دين در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 - تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

50- حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 25

25 - كفر و ارتداد ، پس از ديدن حاكميت دين و دين داران و امنيت و آرامش زير سايه آن ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه

ص: 161

حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

در اين كه مقصود از «كفر» در آيه شريفه چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود ارتداد است; يعنى، چنانچه هر كس پس از ديدن حاكميت و امنيت زير سايه دين و نيز اتمام حجت الهى، مجدداً راه كفر را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. 2- مراد كفران نعمت است; يعنى، آن كس كه نعمت حاكميت و امنيت تحت لواى دين را مشاهده كند و در عين حال به جاى شكرگزارى، راه ناسپاسى را بپيمايد، او حقيقتاً فاسق و تبه كار است. برداشت ياد شده، بنابر ديدگاه نخست است.

51- حاكميت ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 83 - 8

8- « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : ملك الأرض كلّها أربعة : مؤمنان و كافران . فأمّا المؤمنان : فسليمان بن داوود و ذوالقرنين ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهار نفر بودند كه بر تمام زمين حكومت كردند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو نفر مؤمن: سليمان بن داوود و ذوالقرنين بودند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 3

3- ذوالقرنين ، بر قوم ساحل دريا ، سلطه كامل يافته بود .

قال أمّا من ظلم فسوف نعذّبه

52- حاكميت ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 127 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ العلمين

«العالمين» جمع همراه با «ال» و مفيد استغراق است; بنابراين «ربّ العلمين»; يعنى، پروردگار همه عالم ها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 145 - 8

8 - همه عوالم هستى ، تحت ربوبيت خداوند

ربّ العلمين

«العالمين» جمع همراه با «ال» و مفيد استغراق است. بنابراين «ربّ العالمين»; يعنى، پروردگار همه عوالم.

ص: 162

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، خود را به طور كامل ، مقهور ربوبيت و تدبير خداوند خواهند ديد .

و جاء ربّك

اضافه «ربّ» به ضمير خطاب - كه به مخاطب خاصى نظر ندارد - بيانگر آن است كه آنچه براى همگان مشهود خواهد شد، جلوه هاى ربوبيت خداوند در هر شخص است.

53- حاكميت سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 34 - 15

15 - حاكميت كامل و بدون رقيب سنتهاى تغييرناپذير الهى بر جريان تاريخ

و لقد كذبت رسل من قبلك . .. حتى أتهم نصرنا و لا مبدل لكلمت اللّه

جمله «لا مبدل . .. » بيان قاعده و قانونى كلى در نظام جهان است، ولى چون مورد آيه بحثهاى تاريخى و روند حوادث آن است، مصداق مورد نظر در آيه، اين بخش از سنتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 2 - 11

11 - سنت الهى حاكم بر جوامع بشرى ، در جهت غلبه يافتن دين خدا و عزّت مؤمنان ، و شكست كفر و خوارى كفرپيشگان است .

و أن اللّه مخزى الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 77 - 8

8- تحولات تاريخ ، بر اساس سنت هاى الهى حاكم بر آنهاست .

و إذًا لايلبثون خلفك إلاّ قليلاً. سنّة من قد أرسلنا قبلك من رسلنا و لاتجد لسنّت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

ص: 163

54- حاكميت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 17

17 - سلطه و حاكميت شياطين بر منكران آيات الهى، سنت خداوند و تحت اراده اوست.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 3

3 - جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله «إذا فعلوا . .. » عطف بر «لا يؤمنون» است و در حقيقت صله براى «الذين» مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

55- حاكميت شيعيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 27

27 - « عن على بن الحسين ( ع ) انه قرء الآية « و عداللّه الذين آمنوا منكم . . . » و قال : هم واللّه شيعتنا أهل البيت يفعل اللّه ذالك بهم على يدى رجل منّا و هو مهدى هذه الاُمّة . . . ;

از حضرت على بن الحسين(ع) روايت شده است كه آن حضرت در پى تلاوت آيه «وعد اللّه الذى آمنوا منكم. ..» فرمود: سوگند به خدا! آنان شيعيان ما اهل بيت هستند كه خداوند به سبب مردى از خاندان ما - كه مهدى(عج) اين امت باشد - آنان را خليفه روى زمين قرار خواهد داد...».

56- حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 2

2- پيش گويى پيروزى و حاكميت انسان هاى صالح در سطح زمين در كتاب زبور

و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه «من بعد الذكر» متعلق به «كائن» باشد در نتيجه شامل پيش گويى در تورات نمى شود.

ص: 164

57- حاكميت طاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 9،11،14،16

9 - كفر ، زمينه ساز سرپرستى و حاكميّت طاغوت و انحراف از نور به ظلمتها

و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

11 - حاكميّت طاغوت ، منحرف كننده جامعه ، به سوى ظلمت ها و تباهيها

اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

14 - اتحاد اهل ايمان به علّت ولايت واحد الهى و تشتت صفوف اهل كفر ، به لحاظ حاكميّت اولياى متعدد طاغوتى بر آنان

اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت

چون مؤمنان از يك «ولى» برخوردارند، پس به وحدت مى رسند، و در مقابل، كافران داراى اوليايى متعددند و در نتيجه متشتت خواهند شد.

16 - توجّه به عاقبت و عقوبت اهل كفر ، زمينه ساز پرهيز از انحراف به كفر و پذيرش حاكميّت طاغوت

اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 3

3 - حاكميّت و سلطه طغيانگران ، داده اى از جانب خداوند

ان ءَاتيه اللّه الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 60 - 20

20 - ارجاع داورى به حاكمان خودكامه و سلطه گر ، پذيرش حاكميت طاغوت است .

الم تر الى الّذين يزعمون انّهم امنوا . .. يريدون ان يتحاكموا الى الطّاغوت

امام صادق (ع) فرمود: . .. انّه لو كان لك على رجل حقّ فدعوته الى حكّام اهل العدل فأبى عليك اِلا انْ يرافعك الى حكام اهل الجور ليقضوا له لكان ممّن حاكم الى الطاغوت و هو قول اللّه عزّ و جل: الم تر الى الّذين يزعمون ... .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 411، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 508، ح 361 ; تفسير برهان، ج 1، ص 387، ح 2، 3 و 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 254، ح 180.

58- حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 6

6 - حاكميت يافتن ستمگران بر مردم ستم پيشه از سنتهاى خداوند در جوامع انسانى است.

ص: 165

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا

59- حاكميت عدالت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 7

7- عدل الهى ، بر نظام جزاى اعمال حاكم است .

و لاتزر وازرة وزر أخرى

60- حاكميت غيرخدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 7

7 - فرمان روايى خداوند ، حقيقى است و از غير او ، اعتبارى و مجازى و تحت اراده او است .

له الملك

تقديم مسند (له) بر مسنداليه (الملك) افاده قصر مى كند; يعنى، فرمان روايى تنها از آنِ خداوند است. وجود فرمان روايى هاى ديگر (مانند آنچه در زمين هست)، قرينه است بر اين كه مراد از «الملك» در آيه شريفه، ملك حقيقى است و آنچه وجود دارد همگى اعتبارى مى باشد.

61- حاكميت فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 10

10 - فرعون ، حاكمى مشرك و معتقد به وجود خدايان و معبودهايى متعدد

و يذرك و ءالهتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 47 - 5

5 - بنى اسرائيل ، دربند اسارت و بردگى فرعون و اشراف حكومت او

و قومهما لنا عبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 166

13 - شعراء - 26 - 49 - 3

3 - فرعون ، معتقد به حاكميت مطلق خويش حتى بر افكار و انديشه مردم

قال ءامنتم له قبل أن ءاذن لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 51 - 1

1 - نظرخواهى و اقرارطلبى فرعون از قوم خويش ، درباره حاكميت و مالكيت او بر سرزمين مصر

يقوم أليس لى ملك مصر

62- حاكميت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 141 - 1،3

1 - بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون به شكنجه هايى سخت گرفتار بودند .

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

«سَوْم» مصدر «يسومون» به معناى تحميل كردن است. اضافه «سوء» به «العذاب» اضافه صفت به موصوف است ; يعنى: العذاب السوء.

3 - نجات از سيطره فرعونيان و عذاب هاى ايشان ، خاطره اى براى بنى اسرائيل و شايسته همواره به ياد داشتن

و إذ أنجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب

«إذ» مفعولٌ به براى فعل مقدّر «اذكروا» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 46 - 10

10 - حاكميت ديرين خاندان فرعون و اشراف دربار او بر سرزمين مصر *

و كانوا قومًا عالين

جمله «كانوا قوماً عالين» مى تواند بدين معنا باشد كه: فرعون و اشراف حكومت او، بدان جهت كه از دير زمانى بر مصر فرمان مى راندند و به آن خو گرفته بودند و پذيرش دعوت موسى، آنان را ناچار به فرمان پذيرى ى كرد، از پذيرش آن خود دارى مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 3

3 - فرمان روايى و سلطه كامل فرعونيان و قبطيان بر سرزمين مصر در عصر حضرت موسى

لكم الملك اليوم ظهرين فى الأرض

ص: 167

63- حاكميت قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 107 - 2،3

2 - هيچ موجودى توانايى انجام كارى در جهت خنثى كردن كار خداوند را ندارد .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو و إن يردك بخير فلا راد لفضله

3 - تمام قدرت ها در جهان هستى ، مقهور و مغلوب قدرت خداوند است .

إن يمسسك اللّه بضرّ فلا كاشف له إلا هو . .. يصيب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 13

13- محكم ترين دژ هاى ساخته بشر ، در برابر اراده و قدرت الهى ، ناپايدارند .

فإذا جاء وعد ربّى جعله دكّاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 5

5- علل و اسباب عادى و مجارى طبيعى امور ، محدودكننده اراده و قدرت خداوند نيست .

قال ربّك هو علىَّ هيّن

مشكلى كه براى تولد فرزندى بدون پدر متصور است، از ناحيه فقدان برخى اسباب طبيعى است، ولى خداوند حركت بر خلاف اين مسير مأنوس را امرى ساده و آسان مى شمارد. پيام اين قضيه همان حاكميت خداوند بر علل و اسباب طبيعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 69 - 2

2- خاصيت و لوازم طبيعى اشيا و فعل و انفعالات آنها ، در قلمرو اراده خداوند و قابل تغيير به قدرت او است .

قلنا ينار كونى بردًا و سلمًا على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 42 - 2

2 - جهان هستى ، تنها تحت قدرت و تدبير خداوند است .

و للّه ملك السموت و الأرض

لازمه فرمان روايى انحصارى خداوند بر جهان، اين است كه جهان، تنها تحت قدرت و تدبير او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 16 - 2

2 - انسان ها در چنبر قدرت مطلق خداونداند و مرگ و حياتشان تحت مشيت او است .

إن يشاء يذهبكم و يأت بخلق جديد

ص: 168

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 51 - 10

10 - انسان ها ، مقهور اراده و قدرت خدا هستند .

و ما هم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 6

6- قدرت و اراده الهى ، مطلق و بدون معارض

فلا تملكون لى من اللّه شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 5

5- اراده ، قدرت و ولايت الهى ، يگانه و بدون معارض

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 5،6

5 - قدرت خداوند ، حاكم بر بيعت كنندگان با پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

بنابراين كه «يد» كنايه از قدرت باشد، جمله «يداللّه فوق أيديهم» پيام هشدارى است به اين كه: اى بيعت كنندگان! از شكستن بيعت ها بپرهيزيد كه با قدرت خداوند، مواجه خواهيد بود.

6 - قدرت و اراده خداوند ، برتر از همه قدرت ها است .

يد اللّه فوق أيديهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 8

8 - اراده و اقتدار خداوند ، حاكم بر اراده و اقتدار انسان ها

و كفّ أيدى الناس عنكم

تعبير «كفّ. ..»، مى رساند كه اراده الهى، فائق بر قدرت و اراده مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 3

3 - قدرت و مشيت خداوند ، حاكم بر تمام عوامل و وسايط مؤثّر در مرگ و حيات موجودات

إنّا نحن نحيى و نميت

ص: 169

خداوند از يك سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت مى دهد و از سوى ديگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبيعى در مرگ و حيات است. جمع ميان اين دو مستلزم نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 5

5 - شكوه و اقتدار حكومت فرعونى ، امرى ناچيز و مقهور قدرت خداوند بود .

فنبذنهم فى اليمّ

64- حاكميت قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 4

4 - تسلّط قريش بر مكه پيش از اسلام *

لإيلف قريش

دفع مهاجمان به مكه، در صورتى امتنان بر قريش شمرده مى شود كه مكه در تصرف آنان باشد.

65- حاكميت قضاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 2 - 8

8 - اراده و قضاى الهى حاكم بر پيدايش و مرگ آدمى

هو الذى خلقكم . .. ثم قضى أجلا و أجل مسمى عنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 39 - 8،9

8 - قارون و فرعون و هامان ، هيچ گاه ، نتوانستند بر اراده و قضاى خدا ، پيشى گيرند .

و قرون و فرعون و همن . .. و ما كانوا سبقين

به قرينه آيات پيش - كه درباره عذاب اقوام مكذِّب انبيا است - و نيز آيه بعد - كه درباره عقوبت قارون و فرعون و هامان است - سبقت نگرفتن آنان، سبقت نگرفتن بر امر و قضاى الهى در عذاب مكذبان است.

9 - پيشى گرفتن از قضاى الهى ، ممكن نيست .

و ما كانوا سبقين

ص: 170

66- حاكميت كيفرهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 2

2 - انسان ها در قيامت ، مقهور نظام كيفرى خداوند و ناتوان از هرگونه استتار و مقاومت

و ما هم عنها بغائبين

67- حاكميت گوساله پرستان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 17

17 - گوساله پرستان ، گروه حاكم بر جوّ عمومى بنى اسرائيل در غياب موسى ( ع )

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

نماى اتحاد و يك پارچگى بنى اسرائيل، در فاصله ارتداد آنان، گوياى حاكميت مرتدان و گوساله پرستان است.

68- حاكميت متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 10،13،15

10 - حاكميت بر زمين ، سرانجام از آن تقواپيشگان است .

و العقبة للمتقين

«عاقبة» به معناى سرانجام است و «ال» در آن مى تواند جانشين مضاف إليه باشد كه به قرينه «إن الأرض للّه يورثها . .. » آن مضاف إليه «ارث الأرض» است. يعنى: عاقبة ارث الأرض للمتقين.

13 - موسى ( ع ) خواهان حاكميت يافتن تقواپيشگان شد .

استعينوا . .. و العقبة للمتقين

15 - مالكيت خدا بر زمين ، نفوذ مشيت او بر حاكمان آن و سير تحولات جوامع بشرى به سوى حاكميت تقواپيشگان ، از تعاليم موسى ( ع ) به قوم خويش

قال موسى . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 15

15 - خداوند با رساندن تقواپيشگان به حكومت ، آنان را آزمايش خواهد كرد .

و العقبة للمتقين . .. فينظر كيف تعملون

ص: 171

69- حاكميت محمد(صلی الله علیه و آله) در مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 9

9 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) در مدينه ، حاكميت مقتدرانه داشت .

لئن لم ينته المنفقون . .. لنغرينّك بهم

70- حاكميت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 7،8

7 - نابودى ستمگران و حاكميت مستضعفان از سنت هاى خداوند است .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

خداوند به جاى كلمه كوتاهى مانند بنى اسرائيل پس از «أورثنا»، وصف آنان، يعنى «القوم الذين . .. »، را مى آورد تا به اين نكته اشاره كند كه حمايت خداوند مخصوص بنى اسرائيل نبوده، بلكه سنت خدا بر اين است كه مستضعفان را بر مستكبران پيروزى دهد.

8 - مژده هلاكت مستكبران و حاكميت يافتن مستضعفان ، از سخنان زيباى خداوند براى بشريت .

و أورثنا القوم . .. و تمت كلمت ربك الحسنى

71- حاكميت مشيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 7

7- همه موجودات ، مقهور اراده و خواست خداوندند .

لا عاصم اليوم من أمر الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 7

7- رفتار و كردار انسانها ، خارج از اراده و مشيت خداوند نيست .

إن ربى بما تعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 172

8 - يوسف - 12 - 56 - 11،12

11- به قدرت رسيدن يوسف ( ع ) پس از بردگى و اسارت در زندان ، دليلى متقن بر حاكميت مشيّت الهى بر تمامى اسباب و علّتهاست .

كذلك مكّنّا ليوسف فى الأرض يتبوّأ منها حيث يشاء نصيب برحمتنا من نشاء

جمله «رحمت خويش را بر هر كس كه خواهيم شامل مى گردانيم و به او قدرت مى بخشيم» - كه مفاد «نصيب برحمتنا. ..» است - به منزله ادعايى است كه با «كذلك مكّنّا ...» بر آن استدلال شده است ; يعنى، خداوند برده اى را كه اختياردار خودش نيز نبود به جايى رسانيد كه اختيار همگان را دارا شد، و اين دليلى روشن بر حاكميت مطلق الهى است.

12- حاكميت مشيّت خدا و نفوذ اراده او

نصيب برحمتنا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 7

7- تقدير ها و مشيت هاى الهى ، حاكم بر تدبير بندگان است .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم ما كان يغنى عنهم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 16

16- حاكميت و نفوذ مشيّت الهى در امور انسانها

ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 18 - 3

3- عوامل طبيعت ، در كنترل اراده و مشيت الهى است .

من كان يريد العاجلة عجّلنا له فيها ما نشاء

دنياطلبان، خواسته هاى خود را از طريق عوامل طبيعى به دست مى آورند و خداوند تقدير امكانات دنيوى را براى آنان به خود اسناد داده است. چنين اسنادى گوياى آن است كه عوامل طبيعت تحت كنترل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 86 - 8

8- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، فاقد ياور و مدافع براى خويش ، در مقابل مشيت و تصميم خدا

ثمّ لاتجد لك به علينا وكيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 4

4- كردار انسان ها ، مقهور خواست خداوند و مستند به خود ايشان است .

ص: 173

إنّى فاعل . .. إلاّ أن يشاء اللّه

چنان چه كسى بگويد: «به خواست خداوند، من، در آينده، چنين كارى را انجام خواهم داد» - براساس آيه شريف - گفتارى صحيح و مُجاز، به زبان آورده است. بنابراين، خواست خداوند، مانع استناد كار به خود انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 7

7- قدرت و نيروى مطلق خدا ، پشتوانه حاكميّت خواست او بر هستى است .

ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

بيان «لاقوّة. ..» به منزله تعليل است; يعنى، چون نيرويى در هستى وجود ندارد جز وابسته به خدا، پس جز مشيّت اش اراده اى حاكم بر هستى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 9 - 12

12- تفكر در چگونگى آفرينش انسان زداينده هرگونه ترديد در حاكميت اراده و قدرت خدا بر اسباب و علل طبيعت

هو علىَّ هيّن و قد خلقتك من قبل و لم تك شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 10

10- طبيعت ، در تسخير مشيت و خواست خداوند است .

قد جعل ربّك تحتك سريًّا

ممكن است اسناد فراهم آوردن نهر آب به خداوند، به اين لحاظ باشد كه اسباب طبيعى جز به اذن خداوند نمى توانند اثرى ايجاد كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 82 - 10

10 - فراخ و تنگى روزى مردم ، تحت اراده و خواست خداوند است .

اللّه يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 11

11 - خواست خداوند ، حاكم و مقدم بر تصميم ها و كاركرد عوامل طبيعى است .

قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنجيه اللّه من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 8 - 3

ص: 174

3 - مشيت الهى ، حاكم بر هستى است .

و لو شاء اللّه لجعلهم أُمّة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 19 - 8

8 - مشيت بى چون و چراى خداوند ، نشانى از قدرت شكست ناپذير او است .

يرزق من يشاء و هو القوىّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 7

7- مشيت الهى ، حاكم بر روند تاريخ و زندگى انسان ها

لتدخلنّ . .. إن شاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 43 - 3

3 - قدرت و مشيت خداوند ، حاكم بر تمام عوامل و وسايط مؤثّر در مرگ و حيات موجودات

إنّا نحن نحيى و نميت

خداوند از يك سو مرگ موجودات را تنها به خود نسبت مى دهد و از سوى ديگر انسان شاهد دخالت عوامل متعدد طبيعى در مرگ و حيات است. جمع ميان اين دو مستلزم نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 30 - 2

2 - انسان در برابر خداوند ، موجودى مستقل و كاملاً آزاد و مختار نيست ; بلكه در محدوده مشيّت و خواست او ، داراى آزادى و اختيار است .

و ما تشاءون إلاّ أن يشاء اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 6 - 10

10 - وابستگى رويش گياهان و خشكيدن آنها به خواست خداوند ، گواه توانمندى او بر آموزش قرائت قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و حاكميت مشيت او بر حفظ يا فراموش كردن آن

و الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى . سنقرئك فلاتنسى

برشمردن صفات خداوند - پيش از وعده به قرائت و حفظ - نشانگر ارتباط آن صفات با اين وعده است; به اين بيان كه چون زوال گياهان سر سبز، وابسته به خواست خداوند است، زوال قرآن از حافظه انسان نيز مقهور اراده او مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 175

20 - اعلى - 87 - 7 - 2

2 - حاكميت مشيت خداوند ، بر توانمندى هاى همه انسان ها حتى پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فلاتنسى . إلاّ ما شاء اللّه

مفاد استثنا در «إلاّ ماشاء اللّه» الزاماً اين نيست كه خداوند براى پيامبر(صلی الله علیه و آله) فراموشى آيات را اراده خواهد كرد; بلكه مى توان گفت: اين استثنا را فرموده است تا اين نكته را بفهماند كه مصونيت پيامبر(صلی الله علیه و آله) از فراموشى; همواره معلّق بر خواست خداوند است و آن حضرت از خود استقلالى ندارد.

72- حاكميت مطلق خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 10

10- حاكميت خداوند بر هستى ، حاكميتى مطلق و قدرت او بلامنازع است .

إن ربك فعال لما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 19

19 - فرمانروايى مطلق جهان ، مخصوص خداوند است .

اللّه ربّكم له الملك

تقدم خبر (له) بر مبتدا (ملك) دلالت بر حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 4

4 - شناخت حاكميت مطلق خداوند بر هستى و توجه به آن ، زداينده هرگونه شك و ترديد درباره امكان معاد

لاريب فيه و لكنّ أكثر الناس لايعلمون . و للّه ملك السموت و الأرض و يوم تقوم ال

تذكر به حاكميت مطلق خداوند - پس از بيان «أكثر الناس لايعلمون» - مى تواند در مقام آگاه ساختن انسان و ارائه طريق درك حقيقت به او باشد.

73- حاكميت معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 10

10 - فرمان روايى بر جهان ، شرط شايستگى براى معبود بودن است .

لا إله إلاّ هو . .. له الحكم

ص: 176

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 12

12 - مالكيت جهان و فرمانروايى بر آن ، از اوصاف و ويژگى هاى معبود حقيقى و شايسته عبادت

و اللّه خلقكم . .. الشمس و القمر ... ذلكم اللّه ربّكم له الملك و الذين تدعون من

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 1،2

1 - يگانه معبود هستى ، فرمانرواى مطلق نظام وجود است .

هو اللّه الذى . .. الملك القدّوس

2 - يگانه مدبّر و فرمانرواى جهان هستى ، شايسته مقام خداوندى و پرستش است .

هو اللّه الذى لا إله إلاّ هو الملك

وصف «الملك» براى جمله قبل، اشعار به عليت دارد.

74- حاكميت مقدرات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 7

7- تقدير ها و مشيت هاى الهى ، حاكم بر تدبير بندگان است .

و لما دخلوا من حيث أمرهم أبوهم ما كان يغنى عنهم من الله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 8

8 - تقدير الهى ، حاكم بر جوامع بشرى و فرد فردِ اعضاى آن

إلاّ امرأته قدّرنها من الغبرين

از عبارت «قدّرناها» استفاده مى شود كه نه تنها جريان هاى عمومى در قلمرو تقدير الهى قرار دارند; بلكه سرنوشت هر فرد نيز در آن مشخص شده است.

75- حاكميت مقررات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 7

7 - تدبير هاى الهى و قوانين اجتماعى ، داراى حاكميت بى چون و چرا بر زندگى انسان

ص: 177

و لولا أن يكون الناس أمّة

76- حاكميت ملكه سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 3

3 - ملكه سبا ، تصميم گيرنده نهايى درباره امور مملكت خويش

أفتونى فى أمرى

ملكه تصميم گيرى را «أمر» خود دانسته است، نه درباريان.

77- حاكميت نظام زوجيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 49 - 2

2 - زوجيت ، قانونى حاكم بر نظام جهان و همه مظاهر آن

و من كلّ شىء خلقنا زوجين

78- حاكميت ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 5

5- اراده ، قدرت و ولايت الهى ، يگانه و بدون معارض

و من لايجب داعى اللّه . .. و ليس له من دونه أولياء

79- حاكميت يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 15

15- سلطه داشتن يوسف ( ع ) بر برادرانش در ديدار مجدد ، بخشى از محتواى وحى الهى به يوسف ( ع ) در چاه كنعان

و أوحينا إليه لتنبئنّهم بأمرهم هذا و هم لايشعرون

در اينكه چرا هيچ يك از برادران يوسف در ملاقات مجدد وى را نخواهند شناخت وجه ديگرى غير از آنچه در برداشت قبل ذكر شد، به نظر مى رسد و آن اينكه خداوند با جمله «و هم لايشعرون» به يوسف القا مى كند كه در مقام و موقعيتى خواهى بود كه

ص: 178

برادرانت تصور آن را نمى كنند تا احتمال دهند كه تو برادر آنان هستى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 90 - 8

8- نيل يوسف ( ع ) به عزيزى و اقتدار و حاكميت وى در ديار مصر ، پاداشى بر تقواپيشگى ، صبر و نيكوكارى او بود .

قد منّ الله علينا إنه من يتّق و يصبر فإن الله لايضيع أجر المحسنين

80- حاكميت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 53 - 4

4 - خطر فقر و بيچارگى براى مردم ، در صورت حاكميت يهود بر آنان

ام لهم نصيب من الملك فاذاً لا يؤتون النّاس نقيراً

برداشت فوق را فرمايش امام باقر (ع) تأييد مى كند كه در معناى «الملك» در آيه فوق فرمود: يعنى الامامة و الخلافة . .. .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 205، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 490، ح 299.

81- حتميت حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 57 - 3

3 - كافران ، از جلوگيرى از تحقق وعده الهى مبنى بر حاكميت فراگيرى اهل ايمان و پيروزى و امنيت آنان در هر جاى دنيا ، ناتوانند .

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. ليستخلفنّهم فى الأرض ... لاتحسبنّ الذين كفروا معجزين

برداشت فوق، از ارتباط ميان اين آيه و دو آيه قبل، استفاده شده است.

82- حقانيت حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 7

7 - نزول قرآن ، جلوه اى از بلند مرتبگى و فرمان روايى مطلق خداوند وحقانيت او

و كذلك أنزلنه . .. فتعلى اللّه الملك الحقّ

«فا» در «فتعالى» براى تفريع است و مى رساند دارد كه پى بردن به مطالب بعد از آن، نتيجه توجه به ما قبل است.

ص: 179

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 26 - 1

1 - قيامت ، روز ظهور و بروز حقانيت حاكميت مطلق خداوند رحمان

الملك يومئذ الحقّ للرحمن

«الحق» صفت براى «الملك» است و اين كلمه، يا به معناى ثابت است; زيرا در روز قيامت، همه حاكميت ها از بين خواهد رفت و تنها حاكميت و پادشاهى خدا پايدار خواهد ماند و يا در برابر باطل قرار دارد و به معناى شىء حقيقت دار و مطابق واقع است; چرا كه در روز رستاخيز، روشن خواهد شد كه پادشاهى و حاكميت حقيقى از آنِ خدا است. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 1 - 7

7 - فرمان روايى خداوند ، حقيقى است و از غير او ، اعتبارى و مجازى و تحت اراده او است .

له الملك

تقديم مسند (له) بر مسنداليه (الملك) افاده قصر مى كند; يعنى، فرمان روايى تنها از آنِ خداوند است. وجود فرمان روايى هاى ديگر (مانند آنچه در زمين هست)، قرينه است بر اين كه مراد از «الملك» در آيه شريفه، ملك حقيقى است و آنچه وجود دارد همگى اعتبارى مى باشد.

83- درك حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 88 - 4

4 - درك حاكميت و سيطره همه جانبه خدا بر سراسر هستى ، در صلاحيت اشخاص دانشور و خردمند

قل من بيده ملكوت كلّ شىء . .. إن كنتم تعلمون

84- دلايل حاكميت حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 5

5 - حق مدار و هدفمند بودن آفرينش جهان ، مستلزم حاكميت حق بر جامعه بشرى است .

فاحكم بين الناس بالحقّ و لاتتّبع الهوى . .. و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهم

يادآورى هدفمند و حق مدار بودن آفرينش، پس از توصيه به رعايت حق در داورى به داوود(ع)، مى تواند حاكى از ارتباط ميان اين دو مطلب و گوياى برداشت ياد شده باشد.

ص: 180

85- دلايل حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 116 - 5

5 - وحدانيت خدا ، دليل بر نبودن كمترين مانع در برابر تدبير حكيمانه و هدفدار او در جهان آفرينش

أفحسبتم أنّما خلقنكم عبثًا . .. فتعلى اللّه الملك الحقّ لا إله إلاّ هو

بيان وحدانيت خدا با «لا إله إلاّ هو» در اين مجموعه از صفات - كه در مقام تنزيه ذات پروردگار از بيهوده كارى و عبث آفرينى است - مطلب ياد شده را افاده مى كند.

86- ذكر حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 30 - 3

3- لزوم توجه به حاكميت اراده الهى ، بر فرآيند تحولات شگرف تاريخ

و لقد نجّينا بنى إسرءيل

تأكيد خداوند در نسبت دادن نجات بنى اسرائيل و وارث قرار دادن ايشان به خود، بيانگر مطلب ياد شده است.

87- ذكر حاكميت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

88- ذكر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 107 - 7،8

7 - توجه به قدرت همه جانبه خداوند و انحصار حاكميت او بر هستى زايل كننده هر شبهه اى درباره نسخ اديان و احكام دين است .

ص: 181

ما ننسخ من ءاية أو ننسها . .. ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن الل

استفهام تقريرى در دو جمله «ألم تعلم أن اللّه على . ..» و «ألم تعلم أن اللّه له ...» بيانگر اين است كه: مخاطبان (انسانها) در ارتباط با نسخ دين و جايگزينى آن شبهه هايى داشته يا براى آنان رخ خواهد داد. خداوند، براى يافتن پاسخ شبهات، آنان رابه توجه در قدرت همه جانبه و حاكميت مطلق خويش، سفارش كرده است.

8 - توجه به قدرت مطلق خداوند و حاكميتش بر جهان آفرينش ، موجب باور به توان خداوند بر جايگزينى دينى بهتر يا همانند دين منسوخ

نأت بخير منها أو مثلها ألم تعلم أن اللّه على كل شىء قدير. ألم تعلم أن اللّه له م

89- زمينه جاودانگى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 3

3 - حكمت و علم گسترده خداوند ، پشتوانه فرمانروايى زوال ناپذير او بر نظام هستى

و هو الحكيم العليم . و تبارك الذى له ملك السموت و الأرض و ما بينهما

90- زمينه حاكميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 9

9- نقش عبوديت خداوند و صلاح و درست كارى در دستيابى به حاكميت زمين

يرثها عبادى الصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 5

5 - ايمان و انجام اعمال صالح ، موجب شايستگى انسان براى خلافت در زمين و اداره زندگى بشر

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الصلحت ليستخلفنّهم فى الأرض

91- زمينه حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 3

3 - علم گسترده خداوند ، لازمه فرمانروايى او بر سراسر هستى

ص: 182

إن اللّه بكل شىء عليم. إن اللّه له ملك السموت و الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله «إن اللّه له ملك . ..» در مقام تعليل براى «إن اللّه بكل شىء عليم» باشد.

92- زمينه حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 14

14- نپذيرفتن ربوبيت خداوند و مخالفت با پيامبران و برنامه هاى ايشان ، زمينه ساز نظام استبدادى و حاكميت ستمگران *

و تلك عاد جحدوا بأيت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه ترتيب ذكرى جمله «اتبعوا . ..» بر جمله هاى سابق ، حاكى از ترتب خارجى آن باشد.

93- زمينه حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 21

21 - عبادت خالصانه خداى يكتا ، زمينه ساز حاكميت ، پيروزى و امنيت مؤمنان

وعد اللّه الذين ءامنوا . .. يعبدوننى لايشركون بى شيئًا

94- شفاعت و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 109 - 6

6 - شفاعت ، منافاتى با حاكميت مطلق خداوند در صحنه قيامت ندارد .

يومئذ لاتنفع الشفعة إلاّمن أذن له الرحمن

95- ظهور حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 14 - 6

6 - « أيام اللّه » ، روز هاى ظهور عينى حاكميت و اقتدار خداوند و انتقام از كافران

لايرجون أيّام اللّه ليجزى قومًا

از اضافه «ايّام» به «اللّه»، استفاده مى شود كه روزهاى مورد نظر، ايّام ويژه اى است كه با ساير روزها تفاوت دارد و اراده الهى در

ص: 183

آن ظهور و بروز خاصى مى يابد. با توجه به جمله «ليجزى...» ممكن است چنين برداشت شود كه «أيّام اللّه» روزهايى است كه خداوند از كافران انتقام مى گيرد.

96- عقيده به حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 19

19 - عقيده به حاكميت اراده الهى بر مقدّرات انسان ، زمينه ساز حركت به سوى انجام وظايف الهى و نه ترك مسؤوليت

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

با توجه به اين كه خداوند، اراده نافذ خويش را به اعراب متخلف يادآور شده است; از آيه شريفه استفاده مى شود كه توجّه به تخلف ناپذيرى اراده خداوند، بايد زمينه اطاعت و تكليف پذيرى را در انسان زنده كند; نه روح سستى و مسؤوليت گريزى را.

97- عقيده به حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 15

15- توكل بر خدا و اعتقاد به حاكمت مطلق الهى نبايد موجب ناديده انگاشتن اسباب و علل طبيعى شود .

ادخلوا من أبوب متفرقة . .. إن الحكم إلاّ لله عليه توكلت

توكل كردن يعقوب(ع) بر خداوند (عليه توكلت) او را از چاره انديشى و جست و جوى اسباب (لاتدخلوا من باب واحد . ..) باز نداشت. و اين درسى براى همگان است كه نه تنها تدارك اسباب با توكل تنافى ندارد ; بلكه بايد اسباب و علّتها را فراهم آورد و بر خداوند نيز توكل داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 89 - 3

3 - شركورزى ، على رغم اعتقاد به حاكميت فراگير خدا بر سراسر هستى ، سزاوار نكوهش و سرزنش

قل فأنّى تسحرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 79 - 3

3 - ابليس ، معتقد به حاكميت مشيت خداوند بر مرگ و حيات

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

ص: 184

98- عقيده به حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 4

4- تأثير اعتقاد به حاكميت نهايى صالحان بر زمين ، در عبوديت و بندگى خدا

و لقد كتبنا فى الزبور . .. إنّ فى هذا لبلغًا لقوم عبدين

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه «هذا» اشاره به مسأله حاكميت صالحان داشته باشد.

99- عوامل حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 7

7 - حاكميت و ولايت يافتن ظالمان معلول كردار ظالمانه مردم جامعه است.

و كذلك نولى بعض الظلمين بعضا بما كانوا يكسبون

100- عوامل حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 8

8 - حاكميت مؤمنان بر زمين در گرو استعانت آنان از خدا و صبر ايشان در طريق ايمان است .

استعينوا باللّه و اصبروا إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده

چون موسى(ع) پيش از بشارت به نابودى فرعونيان و حاكميت يافتن بنى اسرائيل مردمش را به استعانت جستن از خدا و صبر فراخوانده است، معلوم مى شود اين دو فضيلت از شرايط تحقق آن وعده است.

101- قبول حاكميت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 61 - 1

1 - پذيرش قوانين الهى و حاكميت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اعتلابخش است .

و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل اللّه و الى الرّسول

1 - مراد از «تعالوا . .. » به قرينه آيه پيشين، مراجعه به آن حضرت براى قضاوت و داورى است. 2 - «اعتلابخش بودن» در برداشت فوق، از معناى «تعالوا» استفاده شده است.

ص: 185

102- قداست حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف «القدوس»، در پى «الملك»، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

103- گسترش حاكميت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 1

1- خداوند پى در پى از حاكميت كفرپيشگان بر زمين مى كاست و بر سرزمين هاى اسلامى و حاكميت آن مى افزود .

أولم يروا أنَّا نأتى الأرض ننقصها من أطرافها

مفسّران در تفسير آيه فوق چند نظر ابراز كرده اند. برخى گفته اند: مراد از «الأرض» مطلق زمين است و مقصود از كاستن از نواحى آن، ميراندن و هلاك كردن اهل زمين در اطراف و نواحى گوناگون آن مى باشد. و برخى گفته اند: مراد از «الأرض» سرزمينهاى تحت نفوذ كفر است و منظور از كاستن نواحى آن، كوتاه كردن سيطره كفرپيشگان از آن است كه طبعاً به حاكميت اسلام بر آن جا مى انجامد.

104- مانعان از حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 8

8 - تنها بايد با ظالمان ( كافران محارب و فتنه انگيزان و مانعان از گسترش و حاكميت دين ) مبارزه كرد .

فلا عدون إلا على الظلمين

105- مركز حاكميت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 75 - 6

6 - جهان ، داراى مركز اداره و فرمانروايى

ص: 186

العرش

«عرش» به معناى تخت فرمانروايى است و گاهى كنايه از مركز اداره و فرمانروايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 17 - 3

3 - « عرش » ، مركز تدبير و فرمان روايى جهان هستى

و يحمل عرش ربّك

«عرش» به معناى تخت فرمان روايى است و در اين آيه، كنايه از مركز تدبير و فرمان روايى جهان است كه فرشتگان، به فرمان خداوند به اين امر مى پردازند.

106- مظاهر حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 158 - 12

12 - رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و شمول آن نسبت به همگان ، پرتويى از فرمانروايى خدا بر هستى و نبود خدايى جز او

إنى رسول اللّه . .. الذى له ملك السموت و الأرض لا إله إلا هو

تصريح به اينكه پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرستاده خداست (رسول اللّه) و سپس توصيف خداوند به فرمانروايى بر هستى، بيانگر اين است كه رسالت پيامبر مقتضاى اوصافى است كه در آيه مورد بحث براى خداوند ذكر شده است.

107- ممانعت از حاكميت دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 7

7 - كافران محارب ، فتنه انگيزان و بازدارندگان از گسترش و حاكميت دين الهى ، ظالم هستند .

فلا عدون إلا على الظلمين

108- منشأ حاكميت بر طبيعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 10

10- لزوم توجه انسان به خدايى بودن ابزار و امكانات مورد استفاده اش در تسلط بر طبيعت و بهرهورى از آن

كرّمنا . .. و حملنهم ... و رزقنهم ... فضّلنهم

ص: 187

تكرار افعال متكلم مع الغير و اسناد كارهاى انسان، به خداوند، شايد به اين منظور باشد كه بخواهد انسانها را متوجه خدايى بودن آنها بكند.

109- منشأ حاكميت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 104 - 4

4- تسلط و حاكميت بنى اسرائيل با اذن الهى بر سرزمين مصر ( يا شام ) پس از هلاكت فرعون *

اسكنوا الأرض

برداشت فوق بدان احتمال است كه مراد از «اسكنوا» استقرار و حاكميت يافتن باشد كه تا آن روز بنى اسرائيل فاقد آن بودند و مراد از «الأرض» سرزمين شام [و يا مصر ]باشد.

110- منشأ حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 105 - 8

8- وراثت زمين براى صالحان ، در پرتو عنايت خداوند به آنان

و لقد كتبنا . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الصلحون

111- منشأ حاكميت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 71 - 7

7 - اراده خداوند منشأ اصلى تسلط پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر اسيران جنگ بدر

فأمكن منهم

ضمير فاعلى در «امكن» به «اللّه» برمى گردد. يعنى خداوند شما را بر آنان تسلط بخشيد.

112- منشأ حاكميت مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 59 - 3

3 - قدرت خدا بر حاكميت بخشيدن به مستضعفان زمين و به اضمحلال كشاندن مستكبران

ص: 188

فأخرجنهم من . .. و أورثنها بنى إسرءيل

113- موانع حاكميت شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 18

18 - ايمان به خداوند و آيات او مانع ولايت و حاكميت شياطين بر انسان

إنا جعلنا . .. للذين لا يؤمنون

114- موانع حاكميت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15- پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأيت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

115- موانع حاكميت عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 15

15- پذيرش ربوبيت خدا و پيروى از برنامه هاى پيامبران ، مانع از حاكميت و سلطه ستمگران و سركشان *

و تلك عاد جحدوا بأيت ربهم . .. واتبعوا أمر كل جبار عنيد

116- ناپايدارى حاكميت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 26 - 7

7 - پادشاهى و فرمانروايى انسان ها ، امرى اعتبارى بوده و اين مقام در حقيقت تنها از آنِ خدا است .

امرأة تملكهم . .. و لها عرش عظيم ...اللّه لا إله إلاّ هو ربّ العرش العظيم

يادآورى الوهيت و ربوبيت مطلق خدا بر جهان و نيز عرش عظيم او (پس از ذكر عرش و فرمانروايى بزرگ ملكه سبا) مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

ص: 189

117- نشانه هاى حاكميت اراده خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 35 - 14

14- ماجراى تولد و سخن گفتن عيسى ( ع ) ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر هستى است ; نه نشان فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند .

ما كان للّه أن يتّخذ من ولد . .. إذا قضى أمرًا فإنّما يقول له كن فيكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 5

5 - قيامت ، صحنه نمود حاكميت اراده خداوند

فأمّا الذين ءامنوا و عملوا الصلحت فيدخلهم ربّهم

تعبير به «يدخلهم» گوياى اين حقيقت است كه بهره مند ساختن مردم از رحمت اخروى، كار خدا و وابسته به او است. در غير اين صورت، مى فرمود: «يدخلون فى رحمته ...».

118- نشانه هاى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 116 - 6

6 - حيات و مرگ مستمر در جهان ، جلوه اى از حاكميت مطلق الهى بر هستى

إن اللّه له ملك السموت و الأرض يحيى و يميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 18

18- اعتقاد و باور جزمى انسان ها به معاد و لقاى خداوند ، از هدف هاى قرآن در بيان نشانه هاى قدرت و تدبير خدا و سلطه او بر هستى است .

يفصّل الأيت لعلكم بلقاء ربكم توقنون

برداشت فوق ، ناظر به اين معناست كه مراد از «الأيات» آيات قرآنى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 7 - 7

7 - آگاهى خداوند بر سر و آشكار آدمى ، جلوه اى از حاكميت و مالكيت مطلقه او بر سرتاسر هستى و اجزاى آن است .

على العرش استوى . له ما فى السموت ... فإنّه يعلم السرّ و أخفى

ص: 190

ارتباط اين آيه با آيات قبل، گوياى اين است كه چون خداوند بر همه هستى فرمان روايى مى كند و مالك حقيقى جهان است، پس بر همه چيز اطلاع و وقوف دارد، اگر چه سر و يا مخفى تر از آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 7،8

7 - نزول قرآن ، جلوه اى از بلند مرتبگى و فرمان روايى مطلق خداوند وحقانيت او

و كذلك أنزلنه . .. فتعلى اللّه الملك الحقّ

«فا» در «فتعالى» براى تفريع است و مى رساند دارد كه پى بردن به مطالب بعد از آن، نتيجه توجه به ما قبل است.

8 - رخداد عظيم قيامت و دگرگونى هاى عمده در جهان ، و نظام دقيق و عادلانه آن ، جلوه هايى از مرتبت والا و فرمان روايى مطلق خداوند و منزه بودن او از هرگونه باطل

فتعلى اللّه الملك الحقّ

ارتباط اين آيه با آيات پيشين - كه از حوادث نزديك به قيامت و رخدادهاى آن روز سخن گفته بود - گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 8

8 - تشكيل و تراكم ابر ها و نزول باران و تگرگ ، جلوه فرمان روايى و قدرت بى مانند خداوند بر جهان ( آسمان ها و زمين )

و للّه ملك السموت . .. أنّ اللّه يزجى سحابًا ... و ينزّل من السماء من جبال فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 13 - 10

10 - آفرينش انسان ، دريا ، خورشيد و ماه ، جلوه اى از فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

و اللّه خلقكم من تراب . .. و ما يستوى البحران ... و سخّر الشمس و القمر ... له ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 10 - 3

3 - انتخاب و فرستادن رسولان براى بشر ، جلوه اى از فرمانروايى خداوند بر جهان هستى

أم عندهم خزائن رحمة ربّك . .. أم لهم ملك السموت و الأرض و ما بينهما

يادآورى فرمانروايى مطلق خداوند بر جهان، پس از مسأله رسالت و نبوت پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 6 - 20

20 - آفرينش آسمان ها ، زمين ، خورشيد ، ماه و انسان ، جلوه فرمانروايى مطلق خدا بر جهان هستى است .

خلق السموت و الأرض . .. له الملك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 191

16 - شورى - 42 - 13 - 12

12 - تشريع دين از سوى خداوند ، مظهرى از سلطه وى بر جهان هستى است .

له مقاليد السموت و الأرض . .. شرع لكم من الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 82 - 2

2 - عظمت و هماهنگى تدبير آسمان ها و زمين و عرش ، نشان دهنده حاكميت خداى يگانه بر هستى است .

سبحن ربّ السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 27 - 3

3 - حاكميت اراده خداوند بر مرگ و حيات انسان ، نمودى از حاكميت مطلق او بر هستى

قل اللّه يحييكم ثمّ يميتكم ثمّ يجمعكم . .. و للّه ملك السموت و الأرض

با توجه به ارتباط دو آيه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 14،15

14 - نزول اطمينان و آرامش بر قلب مؤمنان در بحران ها ، نمودى از حاكميت خداوند بر قواى جهان

أنزل السكينة . .. و للّه جنود السموت و الأرض

بيان «للّه جنود. ..» - در پى «أنزل السكينة» - مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه با وجود حاكميت خداوند بر قواى جهان، اطمينان بخشيدن به قلب مؤمنان، امرى سهل و آسان است.

15 - فتح و پيروزى مؤمنان در پرتو امدادِ الهى ، جلوه اى از حاكميت خدا بر عوامل و امكانات جهان هستى

إنّا فتحنا لك فتحًا . .. و للّه جنود السموت و الأرض

«للّه جنود. ..» ممكن است در مقام تعليل براى «إنّا فتحنا لك...» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 26 - 8

8 - نيازمندى وساطت و شفاعت در پيشگاه خداوند به اذن او ، نمودى از حاكميت مطلقه الهى در دو گيتى

فللّه الأخرة و الأُولى . و كم من ملك ... إلاّ من بعد أن يأذن اللّه

ارتباط دو آيه، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 2 - 6

6 - در دست داشتن حيات و مرگ موجودات ، جلوه فرمانروايى انحصارى خداوند بر عالم است .

يحيى و يميت و هو على كلّ شىء قدير

ص: 192

«احياء» و «إماته»، از مظاهر فرمانروايى مطلق خداوند است. اختصاص به ذكر يافتن آن به خدا، مى تواند براى بيان دو مصداق و جلوه از فرمانروايى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 6 - 2

2 - آمد و شد شب و روز و جاى گزينى مستمر هريك به جاى ديگر ، نمودى از حاكميت اراده الهى بر نظام طبيعت

يولج الّيل فى النهار و يولج النهار فى الّيل

مراد از «يولج الليل فى النهار. ..» مى تواند اين باشد كه خداوند، روز را مى برد و شب را جايگزين آن مى كند و نيز شب را مى برد و روز را به جاى آن قرار مى دهد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 2 - 2

2 - تقدير مرگ و حيات براى بشر ، جلوه فرمانروايى و قدرت مطلق و بى پايان خداوند است .

بيده الملك و هو على كلّ شىء قدير . الذى خلق الموت و الحيوة

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «الذى خلق الموت. ..»، درصدد توضيح و تبيين آثار و جلوه هاى ملك و قدرت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 3 - 4

4 - آفرينش آسمان هفتگانه ، جلوه و نشانه فرمان روايى و قدرت مطلق و بى چون خداوند

بيده الملك . .. الذى خلق سبع سموت طباقًا

جمله «الذى خلق سبع سماوات طباقاً» توضيح و تبيين ديگرى براى آثار و جلوه هاى ملك و قدرت مطلق خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 8

8 - سرنوشت فرعون ، نشانگر حاكميت خداوند بر حوادث تاريخ

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

عبرت بودن فرجام فرعون براى آيندگان، مستلزم مقهور بودن همه امور در برابر اراده خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 19 - 11

11 - ناتوانى انسان ها از يارى رسانى به يكديگر در قيامت ، جلوه اى از حاكميّت مطلقه خداوند بر رخداد هاى آن است .

يوم لاتملك نفس لنفس شيئًا و الأمر يومئذ للّه

ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، گوياى برداشت ياد شده است.

ص: 193

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 5 - 2

2 - پژمرده ساختن گياهان و تبديل آن به هيزم و خرده كاه ، جلوه هاى حاكميت تدبير خداوند بر جهان هستى است .

ربّك . .. الذى أخرج المرعى . فجعله غثاء أحوى

در اين آيات، همان گونه كه روياندن گياهان از جلوه هاى ربوبيت خداوند معرفى شده; پژمرده ساختن آنها نيز براساس تدبير و ربوبيت او دانسته شده است. اين تدبير، ممكن است ناظر به منافعى نظير تهيه هيزم و كود، غذاى زمستانى حيوانات و غير آن باشد كه از گياهان خشك شده حاصل مى شود.

119- نظام عليت و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 68 - 20

20- دانش كشف ارتباط نظام اسباب و علل با حاكميت اراده الهى ، دانشى بس بلند مرتبه

ادخلوا من أبوب متفرقة و ما أُغنى عنكم من الله من شىء . .. و إنه لذو علم لما علّم

120- نعمت حاكميت ديندارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 26

26 - كفران و ناسپاسى نعمت حاكميت دين داران و امنيت در پناه دين ، نشان فسق و تبه كارى و خروج از راه حق و صواب است .

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم . .. ليستخلفنّهم ... و ليمكّننّ لهم دينهم ... يعبدون

«فسق» به معناى عصيان و ترك فرمان هاى الهى و خروج از راه حق است (لسان العرب).

121- وسعت حاكميت بندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 194

11 - انبياء - 21 - 106 - 3

3- وعده و پيام خداوند به همه بندگان حقيقى خود ، مبنى بر حاكميت و پيروزى آنان در جاجاى كره زمين

أنّ الأرض يرثها عبادى الصلحون . إنّ فى هذا لبلغًا لقوم عبدين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «هذا» اشاره به مضمون آيه قبل و مقصود از «بلاغ»، ابلاغ پيام و رساندن مقصود باشد (لسان العرب). گفتنى است كه لحن و آهنگ دو آيه، حاوى وعده و بشارت الهى است.

122- وسعت حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 7 - 7

7 - حاكميت خداوند بر هستى ، حاكميت مطلق و بدون معارض

و للّه جنود السموت و الأرض

تقديم خبر (للّه) بر مبتدا (جنود. ..) افاده حصر مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 2

2 - حاكميت مطلق خداوند بر هستى ، پشتوانه تحقق اراده او بر كيفر كافران

فإنّا أعتدنا للكفرين سعيرًا . و للّه ملك السموت و الأرض

تذكر به حاكميت مطلق خداوند بر هستى - در پى تهديد كافران به عذاب - بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 34 - 3

3 - امكان نداشتن فرار جن و انس از قلمرو حاكميت و قدرت خداوند ، نعمتى الهى و غير قابل تكذيب و انكار

إن استطعتم أن تنفذوا . .. لاتنفذون ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

اطلاق «ءالآء» بر محتواى آيه پيشين و نيز ذكر «ربّ»،بيانگر مطلب بالا است.

123- وعده حاكميت صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 2،4

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الصلحت ليستخلفنّهم فى الأرض

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در

ص: 195

زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الصلحت ليستخلفنّهم فى الأرض

124- وعده حاكميت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 55 - 2،4

2 - خلافت و سلطه در زمين و اداره آن ، وعده أكيد خداوند به مؤمنان داراى عمل صالح

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الصلحت ليستخلفنّهم فى الأرض

4 - شكست كافران و پايان داده شدن به سلطه آنان و پيروزى مؤمنان داراى عمل صالح ، با در دست گرفتن اداره سرنوشت بشر در زمين ، وعده أكيد خداوند

وعد اللّه الذين ءامنوا منكم و عملوا الصلحت ليستخلفنّهم فى الأرض

125- ويژگيهاى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 14 - 11

11 - حاكميت يگانه خداوند بر هستى ، آميخته با رحمت گسترده و ازلى او

و للّه ملك السموت و الأرض . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

از ارتباط صدر و ذيل آيه شريفه، مطلب بالا قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 23 - 4

4 - فرمانروايى خداوند بر هستى ، آكنده از پاكى و تقدس و به دور از كمترين ظلم و كاستى است .

الملك القدّوس

وصف «القدوس»، در پى «الملك»، مى تواند بيانگر اين حقيقت باشد كه فرمانروايى خداوند، از هر گونه آلودگى، ناپاكى، ظلم و كاستى مبرّا است.

ص: 196

15- حالات

1- آثار تذكر حالات محتضر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 26 - 2،3

2 - يادآورى آخرين لحظات زندگى انسان ( هنگام احتضار و حالات تكان دهنده محتضر ) ، از سوى خداوند به كافران و منكران معاد ، براى بيدار كردن آنان از غفلت و مستى

كلاّ إذا بلغت التراقى

3 - يادآورى حالات محتضر در هنگام احتضار ، تأثيرگذار در بيدارگرى و غفلت زدايى نسبت به دلبستگان دنيا

بل تحبّون العاجلة . .. كلاّ إذا بلغت التراقى

2- آثار حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 2

2- حالات روانى انسان ، بر جسم و چهره او تأثير مى گذارد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه

اگر چه در آيه تنها يك مورد ذكر شده است كه خبرى، باعث تغيير درونى و دگرگونى در چهره شده است، اما همين مورد هم براى ادعاى ياد شده كافى است و اين قضيه را ثابت مى كند.

ص: 197

3- تنوع حالات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 49 - 5

5 - انسان ها ، در هنگامه هاى مختلف زندگى ( برخوردارى و محروم بودن از نعمت هاى خداوند ) حالات گوناگون دارند .

فإذا أصاب به من يشاء . .. يستبشرون . و إن كانوا من قبل ... لمبلسين

4- حالات اخروى مكذبان قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 13 - 1،2

1 - تكذيب كنندگان قيامت در حالى كه به غل و زنجير بسته شده اند ، به جايگاهى تنگ در دوزخ افكنده خواهند شد .

و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين

«قرن» (ريشه «مقرنين») در اصل به معناى ريسمانى است كه چند شتر را به هم ببندند; ولى به قرينه آيه 49 سوره ابراهيم (ترى المجرمين يومئذ مقرّنين فى الأصفاد) مى توان گفت: مقصود غل و زنجيرى است كه به وسيله آن، منكران معاد را به هم مى بندند. غل و زنجير است.

2 - افكنده شدن منكران قيامت به جهنم ، همراه با تحقير و اجبار است .

و إذا أُلقوا منها

واژه «أُلقوا» (به صيغه مجهول) به جاى «ادخلوا»، حاكى از اجبارى و تحقيرآميز بودن ورود به جهنم است.

5- حالات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 15

15 - خداوند آگاه به گفته ها و انديشه هاى آدميان و تمامى حالات و صفات نفسانى ايشان

ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما فى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 11

11 - احساس نياز، تضرع، اخلاص و التزام به شكرگزارى، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتارى در سختيهاست.

تدعونه تضرعا و خفية لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 10 - 2،3،6

ص: 198

2- احساس مصونيت از ابتلا به سختى ها ومحنتها ، از حالت هاى انسان به هنگام رفاه و آسايش

و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته ليقولنّ ذهب السيئات عنّى

«لئن أذقناه . ..» دلالت بر برطرف شدن سختيها دارد. از اين رو جمله «ذهب السيئات عنّى» (رنجها از من دور شد) - كه انسان به خاطر گفتن و اعتقاد به آن مذمت شده است - مفهومى ديگر دارد و آن پندار عدم ابتلاى دوباره به رنجها و ناملايمات است.

3- انسان ، پس از گذر از محنت ها و دستيابى به موهبت هاى دنيوى ، به شادمانى بسيار ، تكبر و فخرفروشى مبتلا خواهد شد .

و لئن أذقنه نعماء بعد ضرّاء مسته . .. إنّه لفرح فخور

جمله «إنه لفرح فخور» جمله مستأنفه است و بيانگر بازتاب معنايى است كه از «ليقولنّ . ..» استفاده مى شود; يعنى ، انسان مى پندارد كه مشكلات بر او روى نخواهد آورد; در نتيجه بى اندازه شادمان مى شود و فخرفروشى مى كند.

6- حالات روحىو روانى انسان ( نااميدى ، شادمانى مفرط ، تكبر و . . . ) حتى باكمترين سختىو رفاه تغييرپذير است .

و لئن أذقنا الإنسن . .. إنّه ليئوس كفور. و لئن أذقنه نعماء ... إنّه لفرح فخور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 34 - 13

13- خداوند ، به احوال بندگان و نياز هاى آنان داناست .

فاستجاب له ربه . .. إنه هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 64 - 4

4 - خداوند ، به وضعيت انسان در همه حال ، دانا است .

قد يعلم ما أنتم عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 10

10 - خداوند ، بر احوال بندگان و به گناهان آنان ، آگاهى كامل دارد .

و كفى به بذنوب عباده خبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 16

16 - نظام كيفر و پاداش خداوند ، بر اساس علم همه جانبه او به احوال و كردار بندگان است .

الذين كفروا لهم عذاب شديد . .. إنّ اللّه عليم بما يصنعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 43 - 4

4 - خنده و گريه ، از بارزترين نمود ها و ويژگى هاى طبيعت انسان

و أنّه هو أضحك و أبكى

ص: 199

از اختصاص به ذكر يافتن خنده و گريه در ميان ساير افعال انسان، مطلب بالا استفاده مى شود.

6- حالات بلعم باعورا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 14

14 - حالت بلعم باعورا به سبب دنياگرايى مانند حالت سگى شد كه در هر حال ، چه بر او هجوم كنى و يا رهايش سازى ، زبان از كام بيرون آورَد و له له زند .

فمثله كمثل الكلب إن تحمل عليه يلهث او تتركه يلهث

«تحمل» از «حَمْلَة» گرفته شده و «حَمْلَة» به معناى هجوم كردن است. «مَثَل» در آيه شريفه به معناى حالت و صفت است.

7- حالات بنى اسرائيل در ميقات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 155 - 5

5 - برگزيدگان بنى اسرائيل براى همراهى موسى ( ع ) در ميعادگاه مناجات ، پس از حضور در آن مقام به لرزشى شديد و كشنده گرفتار شدند .

فلما أخذتهم الرجفة

8- حالات بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 2

2 - قيامت و احوال خوبان و بدان و بهشتيان و دوزخيان ، خبرى پرفايده و بزرگ

قل هو نبؤا عظيم

9- حالات جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 22 - 2

2 - دوزخيان هر وقت بر اثر التهاب و غليان آتش ، از قعر دوزخ بالا آورده شوند ، با گرز هاى آهنين دوباره به قعر آن بازگردانده خواهند شد .

ص: 200

و لهم مقمع من حديد . كلّما أرادوا أن يخرجوا منها من غمّ أُعيدوا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 67 - 2

2 - قيامت و احوال خوبان و بدان و بهشتيان و دوزخيان ، خبرى پرفايده و بزرگ

قل هو نبؤا عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 2،4

2 - براى اهل دوزخ ، مرگ مطلوب تر از وضع موجود آنان است .

ثمّ لايموت فيها

4 - باقى ماندن جهنميان ، در حالتى كه نه مرگ است و نه زندگى ناميده مى شود ، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر است .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

حرف «ثمّ»، براى تراخى رتبى است و بيان مى كند كه آنچه بعد از آن آمده، در مقايسه با قبل از آن قابل توجّه تر است.

10- حالات درونى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 25 - 2،4

2- ربوبيت خداوند ، مقتضى علم و آگاهى كامل او بر حالات درونى انسانها

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

4- خداوند ، از خود انسان به حالات و افكار درونى وى ، آگاه تر است .

ربّكم أعلم بما فى نفوسكم

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مفضل عليه «أعلم»، «منكم» باشد; يعنى، آگاهى خداوند به درون شما از خودتان بيشتر است.

11- حالات روانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 16

16 - انسان ، موجودى است كه حالت هاى درونى متضادى ، بر او عارض مى شود .

فإذا جاء الخوف . .. فإذا ذهب الخوف

ص: 201

12- حالات عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 116 - 17

17 - مسيح ( ع ) آگاه و معتقد به احاطه علمى خداوند بر وى و تمامى انديشه ها و صفات نفسانى او

تعلم ما فى نفسى

13- حالات مكذبان آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 2

2 - تكذيب كنندگان آخرت ، داراى حالات و رفتارى شگفت آور و غيرقابل انتظار

أرءيت الذى يكذّب بالدين

استفهام با جمله «أرءيت» - آن هم در زمانى كه تكذيب گران معاد، فراوان و در ديد همگان اند - پرسش حقيقى از ديدن يا دانستن نيست; بلكه مجازى است كه براى بيان غير منتظره بودن حال آن افراد است. ادامه سوره، بيانگر اين است كه علت اين شگفتى، پيدايش آثارى است كه تكذيب معاد آنها را در پى دارد. مخاطب آيه شريفه، هر كسى است كه اين سخن به او مى رسد و مى توان گفت: خطاب به رسول اكرم(صلی الله علیه و آله) است; امّا چون جنبه رسالت او مورد نظر نبوده، اختصاص به شخص آن حضرت ندارد و مفاد آيه، ديگران را نيز دربرمى گيرد.

14- حالات مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 176 - 15

15 - حالت درونى تكذيب كنندگان آيات الهى مانند حالت سگ تشنه اى است كه همواره له له مى زند .

ذلك مثل القوم الذين كذبوا بايتنا

«ذلك» اشاره به حالتى است كه جمله «فمثله . .. » آن را درباره سگ بيان داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 177 - 1،5

1 - حالت جوامع تكذيب كننده آيات الهى ، حالتى شوم است .

ساء مثلاً القوم الذين كذبوا بايتنا

5 - كسانى كه با تكذيب آيات الهى بر خود ستم مى كنند ، حالتى شوم و ناهنجار دارند .

ص: 202

ساء مثلا القوم الذين . .. أنفسهم كانوا يظلمون

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه جمله «أنفسهم كانوا يظلمون» عطف بر «كذبوا بأيتنا» باشد ; يعنى: «ساء مثلا القوم الذين أنفسهم كانوا يظلمون». قابل ذكر است كه در برداشتهاى گذش--ته جم---له «أنفسهم كانوا يظلمون» عطف بر جمله «ساء مثلا ... » گرفته شده بود.

15- حالات منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 4 - 8

8 - منافقان ، همواره در وحشت و اضطراب اند .

يحسبون كلّ صيحة عليهم

16- ذكر حالات اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 27 - 2

2 - وضعيت تأسف بار ظالمان در قيامت و واكنش آنان در آن روز ، شايان ياد و يادآورى

و يوم يعضّ الظالم على يديه

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه «يوم» متعلق به فعلى محذوف مانند «اذكر» باشد.

17- شگفتى حالات كافران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 31 - 14

14 - وضعيت كافران به قرآن در قيامت ، رقّت بار و شگفت آور است .

و قال الذين كفروا لن نؤمن بهذا القرءان . .. و لو ترى إذ الظلمون موقوفون عند ربّ

جواب «لو» محذوف است و عبارت مى تواند چيزى همانند و لو ترى . .. لرأيت أمراً عجباً باشد.

18- ملائكه و حالات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 10

ص: 203

10- فرشتگان ، توانا بر سخن گفتن با آدميان و درك سخنان و حالات ايشان

قالوا سلمًا . .. قالوا لاتخف

19- نقش حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 6،12

6 - برخى حالت هاى روحى و روانى ، در حواس انسان تأثير بسيار زيادى دارد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبصر

12 - بروز برخى از حالت هاى روانى و روحى براى انسان ، ممكن است كه فعاليت قلب را از سيستم عادى خارج كرده و او را غير متعادل سازد .

إذ جاءوكم . .. و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 9

9 - حالت روانى مانند ترس ، برخى از حواس انسان را ، از سيستم عادى خارج مى سازد و حركت آن را غير متعادل مى سازد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

حالات روانى

20- آثار حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 2

2- حالات روانى انسان ، بر جسم و چهره او تأثير مى گذارد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه

اگر چه در آيه تنها يك مورد ذكر شده است كه خبرى، باعث تغيير درونى و دگرگونى در چهره شده است، اما همين مورد هم براى ادعاى ياد شده كافى است و اين قضيه را ثابت مى كند.

21- حالات روانى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 16

ص: 204

16 - انسان ، موجودى است كه حالت هاى درونى متضادى ، بر او عارض مى شود .

فإذا جاء الخوف . .. فإذا ذهب الخوف

22- نقش حالات روانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 10 - 6،12

6 - برخى حالت هاى روحى و روانى ، در حواس انسان تأثير بسيار زيادى دارد .

إذ جاءوكم . .. و إذ زاغت الأبصر

12 - بروز برخى از حالت هاى روانى و روحى براى انسان ، ممكن است كه فعاليت قلب را از سيستم عادى خارج كرده و او را غير متعادل سازد .

إذ جاءوكم . .. و بلغت القلوب الحناجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 19 - 9

9 - حالت روانى مانند ترس ، برخى از حواس انسان را ، از سيستم عادى خارج مى سازد و حركت آن را غير متعادل مى سازد .

فإذا جاء الخوف . .. تدور أعينهم

ص: 205

16- حامي

1- احكام حامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 1،2،7،12،13

1 - خداوند هيچ حكم ويژه اى براى بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى قرار نداده است .

ما جعل اللّه من بحيرة و لاسائبة و لاوصيلة و لاحام

مراد از عدم جعل بحيرة و . .. به قرينه «قالوا حسبنا ما وجدنا ...» در آيه بعد، نفى تشريع احكامى خاص درباره حيوانات ذكر شده است زيرا آنچه در بين كافران عصر بعثت و پدرانشان معروف بود، احكامى ويژه درباره بحيره و ... بوده است.

2 - كافران عصر جاهلى جعل احكامى را درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى به خداوند نسبت مى دادند .

ما جعل اللّه . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

7 - احكام ويژه حامى ( شتر نرى كه از صلبش ده شتر به وجود آيد ) از بدعت ها و افترا هاى مردم جاهلى بر خداوند

ما جعل اللّه . .. و لاحام و لكن الذين كفروا يفترون

اعراب جاهلى از سوار شدن بر شتر مذكور امتناع مىورزيدند و آن را از هيچ آب و چراگاهى منع نمى كردند.

12 - بيشتر كفرپيشگان عصر بعثت احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حام ، را احكامى الهى مى پنداشتند .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

13 - تنها اندكى از كفرپيشگان عصر بعثت - على رغم طرفدارى از احكام رايج درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى - آگاه به بدعت بودن آن احكام و نبود آنها در اديان الهى

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 13

13 - احكام ويژه بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى بدعتهايى ديرينه و ميراثى به جا مانده از مردمانى نادان و گمراه .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

ص: 206

2- حامى اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

3- حامى اخروى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1،9

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

9 - « ( فى المجمع ) و قيل نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا أى نحرسكم فى الدينا و عند الموت و فى الآخرة عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان ذيل آيه «نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا و فى الآخرة» آمده است: گفته شده (كه فرشتگان مى گويند) ما اولياى شما در زندگى دنيا هستيم; يعنى، در دنيا و هنگام مرگ و در آخرت از شما پاسدارى مى كنيم و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است».

4- حامى اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 6

6 - خداوند ، حافظ و نگاهبان آيين توحيد در گستره تاريخ

و جعلها كلمة باقية

بنابراين كه فاعل «جعل» خداوند باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

5- حامى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 3

3 - حمايت هاى جدى و مكرر خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام ، در برابر سرسختى و حق ستيزى دشمنان

ص: 207

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

6- حامى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 21 - 12

12 - پيامبران الهى ، مستظهر و پشت گرم به حمايت و پشتيبانى خدا از آنان عليه توطئه گران و نيرنگ بازان

و إذا أذقنا الناس رحمة . .. إذا لهم مكر فى ءاياتنا قل اللّه أسرع مكراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 13 - 8

8- حمايت از انبيا ، با هلاكت مخالفان ستمگر آنان ، مقتضاى ربوبيت خداوند

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 11

11- انبيا به دليل ترس از مقام خداوند از حمايت هاى خداوند برخوردار شدند .

فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظلمين . و لنسكننّكم الأرض ... ذلك لمن خاف مقامى و خ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 6

6 - خدا ، حامى و پشتيبان پيامبران

اللّه يصطفى . .. إنّ اللّه سميع بصير

متعلق «سميع» و «بصير» حذف شده و تقدير آن چنين است: «إنّ اللّه سميع أقوالهم و بصير بأعمالهم; خدا سخن مردم را مى شنود و كردار آنان را مى بيند». جمله ياد شده متضمن اعلام حمايت و پشتيبانى خدا از پيامبر(صلی الله علیه و آله) و تهديد همه كسانى است كه با آن حضرت به مخالفت برمى خاستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 4

4 - تاريخ بشر ، شاهد حمايت ها و پشتيبانى هاى خداوند از جبهه توحيد و راه انبيا

و كذلك ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير . .. فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 21 - 3

ص: 208

3 - خداوند ، پيامبران خود را با تضمين پيروزى آنان و شكست جبهه دشمن فرستاد .

كتب اللّه لأغلبنّ أنا و رسلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 26 - 7

7 - خداوند ، حامى پيامبران و مدافعان دين در برابر مخالفان

فأخذه اللّه . .. إنّ فى ذلك لعبرة لمن يخشى

7- حامى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 2

2- تأمين نياز هاى مادى انسان در زمين ، دليل قدرت و كفايت خدا در حمايت همه جانبه از انسان است .

و كفى بربّك وكيلاً. ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

از اينكه خداوند، پس از تذكر كفايت و وكالت خود، اين نكته را كه كشتيها را به منظور برآوردن منافع انسانها به حركت درمى آورد، يادآورى كرده است مى تواند براى بيان نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 2

2 - خداوند ، شايسته ترين حامى بندگان و دفع كننده شر دشمنان از آنان است .

أليس اللّه بكاف عبده

مقصود از كفايت خداوند، با توجه به جملات بعدى آيه شريفه - كه درباره تهديدها و ارعاب هاى دشمنان سخن مى گويد - حمايت الهى از پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در برابر دشمنان است.

8- حامى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 52 - 4

4 - بنى اسرائيل گرفتار در نظام فرعونى ، مورد حمايت و لطف الهى

أن أسر بعبادى

اضافه «عباد» به ضمير متكلم، بيانگر برداشت ياد شده است.

ص: 209

9- حامى بيعت كنندگان با رهبران دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 7

7 - خداوند ، حامى و يارى دهنده بيعت كنندگان با پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبران الهى

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه تعبير «يد اللّه. ..» در مقام تأييد و تشويق و دلجويى باشد; يعنى، اى بيعت كنندگان با پيامبر! شما با خدا بيعت كرده ايد و از حمايت او برخوردار خواهيد بود.

10- حامى بيعت كنندگان با محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 7

7 - خداوند ، حامى و يارى دهنده بيعت كنندگان با پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبران الهى

إنّ الذين يبايعونك . .. يد اللّه فوق أيديهم

برداشت بالا بر اين اساس است كه تعبير «يد اللّه. ..» در مقام تأييد و تشويق و دلجويى باشد; يعنى، اى بيعت كنندگان با پيامبر! شما با خدا بيعت كرده ايد و از حمايت او برخوردار خواهيد بود.

11- حامى پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 1

1- خداوند ، حامى و پشتيبان موحدان و مؤمنان به رسالت پيامبران است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

12- حامى تائبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

ص: 210

13- حامى حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 6

6 - دخالت خداوند در تحولات و حوادث تاريخ به نفع جريان حق

إنّا لننصر رسلنا و الذين ءامنوا فى الحيوة الدنيا

14- حامى دنيوى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

15- حامى دنيوى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 1،9

1 - يكتاپرستان پايدار بر توحيد ، بهره مند از حمايت و يارى فرشتگان در دنيا و آخرت

نحن أولياؤكم فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة

9 - « ( فى المجمع ) و قيل نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا أى نحرسكم فى الدينا و عند الموت و فى الآخرة عن أبى جعفر ( ع ) ;

در مجمع البيان ذيل آيه «نحن أولياؤكم فى الحياة الدنيا و فى الآخرة» آمده است: گفته شده (كه فرشتگان مى گويند) ما اولياى شما در زندگى دنيا هستيم; يعنى، در دنيا و هنگام مرگ و در آخرت از شما پاسدارى مى كنيم و اين معنا از امام باقر(ع) روايت شده است».

16- حامى دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 56 - 5

5 - مكتب حق در رويارويى با مخالفان ، همواره مورد حمايت خداوند بوده است .

انتقمنا منهم . .. فجعلنهم سلفًا و مثلاً للأخرين

ص: 211

17- حامى شاعران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 224 - 2

2 - ويژگى شاعران خيال پرداز ، هوادارى گمراهان و فاسدان از آنان است .

و الشعراء يتّبعهم الغاون

18- حامى شهيدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 5 - 1

1- شهيدان در همه مراحل پس از شهادت ، برخوردار از هدايت و حمايت خداوند

سيهديهم و يصلح بالهم

ضمير «هم» به «الذين قتلوا فى سبيل اللّه» بازمى گردد. «بال» در «بالهم» يا به معناى شأن و أمر (مفرد اُمور) و يا قلب است. برداشت ياد شده ناظر به معناى نخست مى باشد.

19- حامى صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 4

4 - حمايت خدا از صالح پيامبر ( ع ) ، در سرنوشت سازترين مراحل و در اوج مكر كافران

لنبيّتنّه و أهله . .. و مكروا مكرًا و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

20- حامى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 - مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

ص: 212

21- حامى عابدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 62 - 6

6 - اهل عبادت براى خداوند ، برخوردار از حمايت هاى او در مراحل هولناك قيامت

ليس لها من دون اللّه كاشفة . .. فاسجدوا للّه و اعبدوا

چنانچه «كاشفة» در آيات پيشين، به معناى گشاينده سختى ها باشد، از ارتباط اين آيه با «ليس لها. ..» مى توان به مطلب بالا پى برد.

22- حامى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 16 - 4

4 - خداوند خود ، مدافع قرآن در برابر تبليغات مكّارانه كافران است .

إنّه لقول فصل . .. يكيدون كيدًا . و أكيد كيدًا

23- حامى لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

24- حامى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 8

8 - خداوند ، سرپرست و حامى تقواپيشگان

و اللّه ولىّ المتّقين

ص: 213

25- حامى متوكلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 13

13- خداوند ، حامى و پشتيبان مؤمنان و توكل كنندگان بر او

إنى توكلت على الله . .. إن ربى على صرط مستقيم

26- حامى مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 2 - 16

16 - ايجاد وحشت در قلب كافران ، از ابزار الهى در حمايت از جهادگران مسلمان

هو الذى أخرج . .. و قذف فى قلوبهم الرعب

از اين كه خداوند، پس از بيان شكست يهود - به رغم برخوردارى آنان از تجهيزات و استحكامات - موضوع ايجاد وحشت را مطرح كرده است; مطلب ياد شده استفاده مى شود.

27- حامى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 14

14- قدرت شكست ناپذير خداوند ، پشتوانه پيشبرد هدف هاى رسالت و تدبير امور نبوّت رسول خداست .

إن ربك هو القوىُّ العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 37 - 10

10- پيامبر (صلی الله علیه و آله) همواره از حمايت و يارى خداوند برخوردار بود .

و لئن اتبعت . .. مالك من الله من ولىّ و لا واق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 95 - 1،3

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) تحت حمايت ويژه خداوند در برابر استهزا ، آزار و اذيت مشركان و دشمنان

إنا كفينك المستهزءين

3- حمايت خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر دشمنان ، پشتوانه آن حضرت در آشكارا و علنى كردن دعوت خويش و بى اعتنايى به مشركان و دشمنان

ص: 214

فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين . إنا كفينك المستهزءين

جمله «إنا كفيناك . ..» به منزله تعليل براى جمله «فاصدع بماتؤمر ...» است; يعنى، چون ما از تو حمايت مى كنيم، پس به آنچه مأمور شدى عمل كن و از مشركان اعراض نما.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 75 - 6

6- حمايت خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، منوط به پايدارى او در طريق وحى

و لولا أن ثبّتنك لقد كدتّ تركن إليهم شيئًا قليلاً. إذًا لأذقنك ضعف الحيوة و ضعف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 75 - 7

7 - اعلام حمايت و پشتيبانى همه جانبه خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله)

اللّه يصطفى . .. إنّ اللّه سميع بصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 4 - 7

7 - خداوند ، مدافع حريم شخصيت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در مقابل برخورد هاى ظالمانه و مزوّرانه كافران

و قال الذين كفروا إن هذا إلاّ إفك . .. فقد جاءو ظلمًا و زورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 33 - 7

7 - خداوند ، همواره حامى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر بهانه تراشى ها و سخنان شبهه آلود و باطل كفار و دشمنان

و لايأتونك بمثل إلاّ جئنك بالحقّ و أحسن تفسيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 9 - 4

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تحت تربيت خاص و حمايت ويژه خداوند

و إنّ ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 68 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخوردار از حمايت ويژه پروردگار در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ذكر آيه «إنّ ربّك. ..» پس از بيان ماجراى موسى و فرعون، داراى اين پيام است كه: اى پيامبر! همان گونه كه خداوند، موسى(ع) را تحت حمايت گرفت و فرعونيان را از ميان برداشت، تو را نيز تحت حمايت ويژه خود قرار داده و دشمنانت را سركوب خواهد كرد.

ص: 215

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخوردار از حمايت ويژه پروردگار در برابر كافران حق ستيز

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل در باره حق ناپذير بودن بيشتر مشركان صدراسلام، آيه ياد شده پيامبر(صلی الله علیه و آله) را بدين گونه مورد خطاب قرار مى دهد كه: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا در حمايت ويژه ما هستى و ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود دشمنانت را سركوب خواهيم كرد; چنان كه دشمنان ابراهيم را ناكام كرديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) برخوردار از حمايت و لطف ويژه خدا در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به اين كه آيه پيش به حق ناپذيرى اكثريت مشركان صدر اسلام اشاره دارد، در اين آيه پيامبر مورد خطاب قرار گرفته كه: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا در حمايت ويژه ما هستى و ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخوردار از حمايت و لطف ويژه خدا در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل به حق ناپذير بودن اكثريت مشركان صدراسلام، اين آيه پيامبر(صلی الله علیه و آله) را مورد خطاب قرار داده و مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد. (چنان كه دشمنان هود(ع) را سركوب كرديم).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخوردار از حمايت ها و الطاف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به بيان سرگذشت صالح(ع) و ثموديان و فرجام هلاكت بار آنان در آيات پيشين و تعريض آيه قبل به حق ناپذيرى اكثريت مشركان صدر اسلام، در اين آيه خطاب را متوجه پيامبر(صلی الله علیه و آله) نموده و مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش; زيرا ما با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 2

ص: 216

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخوردار از حمايت ها و الطاف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مخالفان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

با توجه به تعريض آيه قبل به حق ناپذير بودن اكثريت شرك پيشگان صدراسلام، در اين آيه پيامبر را مخصوص به خطاب قرار داده; مى فرمايد: اى پيامبر! تو از اين بابت نگران نباش، زيرا ما همان گونه كه لوط(ع) را مورد حمايت قرار داديم و قوم فاسدش را از ميان برداشتيم، تو را نيز در حمايت خويش قرار خواهيم داد و با قدرت قاهر و شكست ناپذير خود، دشمنانت را سركوب خواهيم كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 191 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، برخوردار از حمايت و لطف ويژه خداوند در قبال عنادورزى هاى مشركان

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

ذكر آيه «إنّ ربّك. ..» پس از بيان ماجراى شعيب(ع) و مردم ايكه،اين پيام را دارد كه اى پيامبر! همان گونه كه خداوند، شعيب(ع) را تحت حمايت خود قرار داد و مردم ايكه را از ميان برداشت; تو را نيز در حمايت ويژه خود قرار خواهد داد و دشمنانت را سركوب خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 221 - 3

3 - دفاع خداوند از حريم پاكِ وحى و پيامبر (صلی الله علیه و آله)

هل أءنبّئكم على من تنزّل الشيطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 7

7 - حمايت خدا از پيامبر (صلی الله علیه و آله) در قبال توطئه اشرار قومش عليه او

فانظر كيف كان عقبة مكرهم أنّا دمّرنهم

مقصود از آيه ياد شده اين است كه: اى پيامبر! ناكامى مفسدان پيشين را مشاهده كن و اطمينان داشته باش كه دشمنان تو نيز فرجامى جز آن نخواهند داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 85 - 4

4 - اقدام خداوند به دلدارى دادن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اعلام حمايت از وى و تضمين بازگشت مجدد آن حضرت به مكه

إنّ الذى فرض عليك القرءان لرادّك إلى معاد

كلمه «معاد» اسم مكان و به معناى بازگشت گاه است و بر محل سكونت افراد (خانه، دِه و شهر) اطلاق مى شود; زيرا انسان هر كجا كه برود سرانجام به آن محل بازمى گردد. در آيه مراد از «معاد» شهر پيامبر (مكه) است. درباره شأن نزول اين آيه گفته اند: هنگامى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) به قصد هجرت از مكه خارج شد و به محلى به نام جحفه رسيد دلش هواى مكه كرد و از اين كه زادگاه خود و پدرانش و حرم جدش حضرت ابراهيم(ع) را به ناچار ترك مى كند، سخت ناراحت شد. در اين حال آيه بالا نازل گرديد و

ص: 217

خداوند او را دلدارى داد و حمايت قطعى خود را از آن حضرت اعلام كرد و وعده فرمود كه او را بار ديگر به مكه باز خواهد گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 10 - 12

12 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مورد توجه ويژه خداوند بوده است .

و لئن جاء نصر من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 11

11 - خداوند ، بهترين و شايسته ترين مدافع و حامى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در برابر تهديد و ارعاب دشمنان

و يخوّفونك بالذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 38 - 15،17

15 - خداوند ، كفايت كننده امور پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مواضع او در برابر دشمنان

قل حسبى اللّه

«حَسْبُ» به معناى «كفايت» است. مقصود از كفايت خداوند - كه به فرمان اعلام به مردم (قل) همراه شده - اعلام حمايت خداوند از پيامبر(صلی الله علیه و آله) و دفع شرّ و توطئه دشمنان از آن حضرت است.

17 - تضمين خداوند نسبت به حمايت از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر تهديد ها و ارعاب دشمنان

و يخوّفونك . .. قل حسبى اللّه

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، مى تواند ناظر به دو آيه پيش باشد كه در آنها مسأله تهديد و ارعاب مشركان به پيامبر(صلی الله علیه و آله) مطرح شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 79 - 3

3 - حمايت هاى جدى و مكرر خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام ، در برابر سرسختى و حق ستيزى دشمنان

أم أبرموا أمرًا فإنّا مبرمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 9 - 1

1- حمايت خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، با ارائه رهنمود به آن حضرت در قبال تشكيك كافران

أم يقولون افتريه . .. قل ما كنت بدعًا من الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 12

ص: 218

12- حمايت خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در قبال عداوتورزى كافران

إنّ الذين كفروا . .. و شاقّوا الرسول ... و سيحبط أعملهم

تعبير «و سيحبط أعمالهم»، مى تواند هم به معناى عقيم ساختن توطئه هاى كافران و هم به معناى پوچ ساختن اعمال به ظاهر نيك آنان باشد. در هر دو صورت، از اين موضع گيرى شديد، حمايت خداوند از پيامبر(صلی الله علیه و آله) استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 48 - 3

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در پرتو ربوبيت ويژه الهى و در منظر عنايت و حمايت او

و اصبر لحكم ربّك فإنّك بأعيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 13،14،15

13 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تحت حمايت و سرپرستى ويژه خداوند

فإنّ اللّه هو موليه

14 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مورد حمايت و پشتيبانى جبرائيل ، صالح ترين مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و جبريل و صلح المؤمنين و الملئكة بعد ذلك ظهير

مقصود از «صالح المؤمنين» - برابر نظر بسيارى از مفسران و روايات وارده از عامّه و خاصّه - اميرالمؤمنين على(ع) است (مجمع البيان، ذيل آيه).

15 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر ضديت و خيانت برخى از همسرانش ، مورد حمايت و پشتيبانى خداوند ، جبرائيل ، صالح مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و إن تظهرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و الملئكة بعد ذلك ظهير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 6 - 7

7 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) از خردسالى ، در پناه خداوند و برخوردار از مراقبت مخصوص او بود .

ألم يجدك يتيمًا فاوى

فعل «آوى» - كه مطلق است - ممكن است به معناى «آواك إلى نفسه» و بيانگر مراقبت مستقيم خداوند، از پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ضحى - 93 - 9 - 2

2 - خداوند ، با گوشزد كردن يتيمى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مراقبت هاى خويش از آن حضرت ، او را به پرهيز از سلطه بر يتيمان فراخواند .

ألم يجدك يتيمًا فاوى . .. فأمّا اليتيم فلاتقهر

حرف «فاء»، اين آيه را بر جمله مناسب آن در آيات پيشين، تفريع كرده است.

ص: 219

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - كوثر - 108 - 1 - 6

6 - خداوند ، حامى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در برابر زخم زبان دشمنان

إنّا أعطينك الكوثر

آن گونه كه از ذيل اين سوره استفاده مى شود، عطاى كوثر به پيامبر(صلی الله علیه و آله) كارى است كه خداوند در برابر طعنه ها و سخنان نيشدار دشمن انجام داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نصر - 110 - 2 - 7

7 - فتح مكه ، نشانه حقانيت اسلام و حمايت خداوند از پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در ديدگاه مردم عصر بعثت

إذا جاء نصر اللّه . .. يدخلون فى دين اللّه أفواجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ناس - 114 - 6 - 13

13 - خداوند ، پناهگاهى شايسته براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر تلاش جن و انس براى اغواى مردم و ايجاد تزلزل در دل هاى آنان

قل أعوذ . .. الذى يوسوس فى صدور الناس . من الجنّة و الناس

28- حامى مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 137 - 9

9 - خداوند ، حامى مستضعفان است .

و أورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 7

7 - اسلام ، حامى مستضعفان و ناتوانان است .

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه نابينايى، لنگى و مرض نوعاً موجب از كار افتادگى انسان مى شود. در نتيجه، چنين افرادى در شمار افراد مستضعف و ناتوان قرار مى گيرند.

ص: 220

29- حامى مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 13

13 - امت اسلام ، تحت حمايت و يارى خداوند است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفحشة فى الذين ءامنوا . .. و اللّه يعلم و أنتم لاتعلم

جمله «واللّه يعلم و أنتم لاتعلمون» در واقع نوعى اعلان حمايت و پشتيبانى از سوى خدا است كه گر چه مسلمانان، دشمنان داخلى خود را نمى شناسند; ولى خدا آنها را به دقت زير نظر دارد. گفتنى است آيه بعد (و لولا فضل اللّه...) مؤيد همين برداشت است.

30- حامى مظلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 2

2- خداوند از جبهه مظلومانِ حق طلب در برابر سركشى ظالمان حق ستيز ، دفاع و حمايت مى كند .

و قال الذين كفروا . .. لنخرجنّكم من أرضنا... فأوحى إليهم ربّهم لنهلكنّ الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 77 - 6

6 - بندگان مظلوم و تحت شكنجه حكومت هاى ظالم ، مورد عنايت و لطف خداوند

أسر بعبادى

يادكردن از بنى اسرائيل به عنوان «عبادى» در حالى كه تحت ستم و شكنجه هاى فرعون قرار داشتند; دلالت براين نكته دارد كه بندگان تحت شكنجه ظالمان (در صورتى كه خواستار رهايى باشند) مورد نظر و عنايت خداوند قرار دارند.

31- حامى مظلومان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 60 - 5

5 - خداوند ، حامى و پشتيبان ستمديدگان و دشمن ستمگران و متجاوزان است .

و من عاقب بمثل ما عوقب به ثمّ بغى عليه لينصرنّه اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 61 - 1

1 - توانايى خداوند بر جا به جا كردن شب و روز ، دليلى است گويا براى توانايى او بر يارى رساندن به ستمديدگان در انتقام گرفتن

ص: 221

آنان از ستمگران .

ذلك بأنّ اللّه يولج الّيل فى النهار . .. و أنّ اللّه سميع بصير

در آيه پيش، خداوند به آن مسلمانى كه مورد ستم و تجاوز مشركان قرار گرفته بود، وعده قطعى داد كه او را يارى خواهد كرد تا انتقامش را از متجاوزان بازستاند در اين آيه، براى اين كه كسى در توانايى خدا بر تحقق بخشيدن به وعدهايش و در حمايت و پشتيبانى از ستم ديدگان ترديدى نكند، گوشه اى از قدرت نهايت خود را بيان كرده است.

32- حامى مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 65 - 8

8- بندگان مقرب ، برخوردار از حمايت ( حفاظت و كارسازى ) خداوند در برابر وسوسه ها و بدخواهى هاى شيطان

و استفزز من استطعت . .. إن عبادى ليس لك عليهم سلطن و كفى بربّك وكيلاً

«و كفى بربّك وكيلاً» مى تواند تعليلى بر عبارت «إن عبادى . ..» باشد. بنابراين، مقصود عبارت اين مى شود: ابليس بر بندگان خدا سلطه اى ندارد. چون خداوند، حامى كفايت كننده اى براى آنان است.

33- حامى موحدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 1

1- خداوند ، حامى و پشتيبان موحدان و مؤمنان به رسالت پيامبران است .

من ينصرنى من الله إن طردتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 4

4 - تاريخ بشر ، شاهد حمايت ها و پشتيبانى هاى خداوند از جبهه توحيد و راه انبيا

و كذلك ما أرسلنا من قبلك فى قرية من نذير . .. فانتقمنا منهم

34- حامى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 2،4

2 - حمايت قاطع خداوند از موسى ( ع ) در قبال مشكلات راه رسالت .

ص: 222

قال كلاّ . .. إنّا معكم مستمعون

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا بايتنا إنّا معكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 7 - 12

12 - خداوند ، پناه و پشتيبان موسى ( ع ) از مرحله شيرخوارگى تا رسيدن به مقام رسالت

إنّ فرعون . .. يذبّح أبناءهم ... و أوحينا إلى أُمّ موسى أن أرضعيه ... إنّا رادّو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 5

5 - اطمينان موسى ( ع ) به حمايت خداوند از او ، در برابر تهديد به قتل از سوى فرعون

أقتل موسى . .. قال ... عذت بربّى و ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 20 - 2

2- موسى ( ع ) ، متكى به حمايت پروردگار در قبال هجوم و تهديد فرعونيان

و إنّى عذت بربّى و ربّكم أن ترجمون

35- حامى مؤمن آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 45 - 1

1 - خداوند مؤمن آل فرعون را از آثار ناپسند مكر فرعونيان محفوظ داشت .

فوقيه اللّه سيّئات ما مكروا

36- حامى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 11

11 - حمايت و دلجويى خداوند از مؤمنان انفاق كننده و ايثارگر ، در برابر تمسخر منافقان

سخر اللّه منهم و لهم عذاب أليم

ص: 223

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 4

4 - مؤمنان نيك كردار ، در كنف حمايت و هدايت مستمر و دايم الهى

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت يهديهم ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 13

13- خداوند ، حامى و پشتيبان مؤمنان و توكل كنندگان بر او

إنى توكلت على الله . .. إن ربى على صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 7

7- مؤمنان ، برخوردار از حمايت هاى غيبى الهى در دور ماندن از كفر و معصيت اند .

فكان أبواه مؤمنين فخشينا أن يرهقهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 81 - 7

7- خداوند ، حامى مؤمن و تقدير كننده خير و مصلحت براى او است .

فكان أبواه مؤمنين . .. فأردنا أن يبدلهما ربّهما خيرًا منه زكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 38 - 1

1 - مؤمنان ، برخوردار از حمايت و پشتيبانى پيوسته خداوند

إنّ اللّه يدفع عن الذين ءامنوا

«دفاع» (مصدر «يدافع») به معناى پشتيبانى و دفع كردن شرّ دشمن است; يعنى، خداوند بى ترديد مؤمنان را مورد حمايت و پشتيبانى قرار مى دهد و شرّ دشمنان دين را از آنان دفع مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 110 - 6

6 - حمايت خدا از ساحت مؤمنان در قبال كافران

فاتّخذتموهم سخريًّا . .. و كنتم منهم تضحكون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 36 - 11

11 - خداوند ، بهترين و شايسته ترين مدافع و حامى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در برابر تهديد و ارعاب دشمنان

ص: 224

و يخوّفونك بالذين من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 7 - 18

18 - مؤمنان تائب و پيرو راه الهى ، برخوردار از لطف و حمايت فرشتگان عرش الهى

الذين يحملون العرش . .. يستغفرون ... للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 11

11- ايمان به حمايت الهى از جبهه حق ، پشتوانه مؤمنان در مواجهه با خصومت هاى جبهه باطل

قل . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم

خداوند، با تذكر دادن (كفى به شهيدًا) به پيامبر(صلی الله علیه و آله)، از يك سو كافران را تهديد كرده و از سوى ديگر آن حضرت را دلدارى داده است; زيرا توجه به نظارت و داورى خداوند، خصومت دشمنان را براى مؤمنان قابل تحمل و سهل مى گرداند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 2

2- جامعه مؤمنان ، برخوردار از حمايت ويژه خداوند در برابر توطئه ها و ترفند هاى كافران

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعملهم

از اين كه خداوند، تلاش هاى كافران و توطئه هاى آنان را نسبت به مؤمنان خنثى مى كند; مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 2 - 17

17- دلجويى و حمايت خداوند از مؤمنان ، در برابر توطئه هاى كافران دين ستيز

الذين كفروا . .. أضلّ أعملهم . و الذين ءامنوا ... كفّر عنهم سيّئاتهم و أصلح بال

از مجموع آيه شريفه، استفاده مى شود كه خداوند، در كنار تهديد و توبيخ كافران دين ستيز، در اين آيه به دلجويى و حمايت از مؤمنان راستين پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 5

5 - خداوند ، خود متكفل حمايت از مؤمنان است .

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

با توجه به اين كه فرشتگان عذاب، مأموريت خود را در نزول عذاب با فعل مجهول بيان داشته اند (إنّا اُرسلنا); ولى خداوند در اين آيه نجات مؤمنان را به خود نسبت داده است. اين تفاوت مى تواند در جهت توجه دادن مؤمنان به حمايت ويژه الهى از ايشان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 225

18 - مجادله - 58 - 10 - 10

10 - خداوند ، حامى مؤمنان در برابر توطئه هاى شيطانى منافقان

و ليس بضارّهم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

37- حامى مؤمنان بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 14 - 14

14 - پيروان عيسى ( ع ) ، مورد تأييد و حمايت الهى در قبال دشمنانشان ( كافران بنى اسرائيل )

فأيّدنا الذين ءامنوا على عدوّهم

38- حامى مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

39- حامى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 1

1- خداوند ، حضرت نوح ( ع ) را از گزند تكذيب كنندگان آيات الهى نجات داد و از او كاملاً حمايت كرد .

و نصرنه من القوم الذين كذّبوا بايتنا

واژه «نصر» هرگاه با «من» متعدى شود، متضمن معناى نجات و خلاصى است (برگرفته از «قاموس المحيط»).

40- حامى وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 43 - 2

2 - خداوند ، حامى و نگاهبان پيام وحى ، و پيامبر (صلی الله علیه و آله) موظف به انجام وظيفه ابلاغ

فإنّا منهم منتقمون . .. فإنّا عليهم مقتدرون . فاستمسك بالذى أُوحى إليك

ص: 226

41- حامى هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 15 - 4

4 - موسى و هارون ( ع ) ، مأمور حركت به سوى فرعونيان با تكيه بر حمايت قاطع الهى

قال كلاّ فاذهبا بايتنا إنّا معكم

42- خدا و حامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 5،6،13

5- خداوند ، هيچ گونه فرزندى براى خود نگرفته و از هرگونه شريك و حمايتگر ، مبرّا و بى نياز است .

لم يتخذ ولدًا و لم يكن له شريك . .. و لم يكن له ولىّ

6- اختصاص همه ستايش ها به خداوند ، در پرتو بى نيازى او از داشتن فرزند ، شريك و حمايتگر است .

الحمد لله الذى لم يتخذ . .. و لم يكن له ولىّ

اگر خداوند نياز به فرزند، شريك و حمايتگر مى داشت هر كدام از اينها دليل نقص و كاستى بود. در آن صورت همه ارزشهاى ستايش برانگيز منحصر به خداوند نمى شد; پس انحصار ستايشها به خدا، در صورتى است كه او را بى نياز مطلق بشناسيم.

13- مقام خداوند ، برتر از داشتن فرزند ، شريك و حمايتگر

لم يتخذ ولدًا. .. و كبّره تكبيرًا

43- عقيده به حامى براى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 111 - 7

7- اعتقاد به وجود فرزند ، شريك و حمايتگر براى خدا ، اعتقادى شرك آلود و موجب تنقيص او

لم يتخذ ولدًا. .. و لم يكن له ولىّ

ص: 227

17- حبس

1- توطئه حبس محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 30 - 3

3 - محبوس ساختن يا كشتن و يا تبعيد پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از جمله توطئه هاى كافران مكه عليه آن حضرت

ليثبتوك او يقتلوك او يخرجوك و يمكرون

جمله «و يمكرون» بيانگر اين است كه كافران علاوه بر تصميم داشتن به قتل پيامبر(صلی الله علیه و آله) و . .. برنامه هاى ديگرى نيز عليه پيامبر(صلی الله علیه و آله) در نظر داشته اند. لذا در برداشت فوق از آن به «از جمله» تعبير شده است.

2- حبس جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 8

8 - جواز توقيف شاهدان بر وصيت تا اداى شهادت قانونى و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

جمله «تحبسونهما» تا آخر آيه مى تواند مى تواند ناظر به اداى شهادت باشد يعنى شرايط ذكر شده در اين بخش از آيه دخيل در اثبات وصيت است و مى تواند ناظر به تحمل شهادت باشد يعنى خداوند وصيت كننده را ارشاد كرده كه اگر ترديد دارد كه شاهدان، وصيت او را به درستى ادا كنند، بايد از آنان بخواهد كه بعد از نماز سوگند ياد كنند كه به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

ص: 228

3- حبس در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 4

4 - « عن أبى هريرة قال : قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) . . . يقال لأهل الجنّة و من دخلها من الجهنّميين إطلعوا إلى أهل النار فيطّلعون إليهم فيرى الرجل أباه و يرى أخاه و يرى جاره و يرى صديقه و يرى العبد مولاه ثمّ إنّ اللّه عزّوجلّ يبعث إليهم ملائكة بأطْباق من نار و مسامير من نار و عمد من نار فيطبق عليهم بتلك الاطباق و تُسَمَّر بتلك المسامير و تُمَّدُ بتلك العمد . . .فذلك قوله « إنّ ها عليهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة » يقول : مُطْبَقَة ;

ابوهريره گويد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: به اهل بهشت و هر كس از جهنميان كه [نجات يافته] و وارد بهشت شده است، گفته مى شود: به اهل جهنم نگاه كنيد; آنان به اهل جهنم نگاه مى كنند. پس هر مردى پدر و برادر خود و همسايه و دوست خود را در جهنم مى بيند و برده، مولاى خود را [در آتش ]مى نگرد، سپس خداى عزّوجلّ فرشتگانى را با سرپوش هايى از آتش و ميخ ها و ستون هايى از آتش، به سوى آنان مى فرستد. با آن سرپوش ها، جهنم بر آنان در بسته خواهد شد سرپوش ها و با آن ميخ ها، ميخكوب شده و با آن ستون ها، كشيده [و افراشته ]مى گردد ... و اين است قول خدا «إنّها عليهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة» مى فرمايد: [جهنم] در بسته خواهد بود».

4- حبس زناكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 1،2،7،11،17،18

1 - كيفر زن در صورت ارتكاب زنا ، حبس ابد است .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

«الفاحشة» به معناى كار زشت است و الف و لام آن اشاره به عمل خاصى است كه به مناسبت مورد، مراد از آن زناست و مى تواند مساحقه را نيز شامل شود.

2 - كيفر زن در صورت مساحقه ( همجنس بازى ) حبس ابد است . *

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

7 - حبس ابد ، كيفر فحشاى زنان شوهردارى كه شوهرشان مسلمان باشد .

و الّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنَّ فى البيوت حتّى يتوفيهنّ الموت

چنانچه مراد از «كُم»، مردان مسلمان باشند ; ظاهراً مقصود از «نساء» همسران آنان خواهد بود. بنابراين، حكم مذكور، شامل زنان بى شوهر نخواهد شد.

11 - كيفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان ، مشروط به شهادت چهار مرد مسلمان است .

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فاستشهدوا عليهنّ اربعة منكم فان شهدوا

چون مخاطبان «منكم» مسلمان هستند، معلوم مى شود كه شاهد در مورد فحشا، بايد مسلمان باشد و چون ضمير مذكّر به كار رفته، معلوم مى شود كه گواهان بر زنا و همجنس بازى بايد مرد باشند.

17 - حكم خدا ( شلاق ) در مورد فحشاى زنان ، ناسخ حكم حبس ابد در مورد آنان

والّتى يأتين الفاحشة من نسائكم . .. فامسكوهنّ فى البيوت حتى يتوفيهنّ الموت او يج

ص: 229

امام صادق (ع) درباره «سبيل» در آيه فوق فرمود: منسوخة و السبيل هو الحدود.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 60 ; تفسير برهان، ج 1، ص 353، ح 2.

18 - حبس ابد و محروميت از گفتگو و همنشينى ، كيفر منسوخ شده فحشاى زنان

فامسكوهنّ فى البيوت

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: هذه منسوخة . .. كانت المرأة ... ادخلت بيتاً و لم تحدث و لم تكلّم و لم تجالس و اوتيت فيه بطعامها و شرابها حتى تموت ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 14

14 - حبس ، كيفر فحشاى دوشيزگان

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى البكر اذا اتت الفاحشة التى اتتها هذه الثيّب، و درباره «اذوهما» فرمود: تحبس.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 227، ح 61 ; نورالثقلين، ج 1، ص 456، ح 124.

5- حبس گواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 106 - 8

8 - جواز توقيف شاهدان بر وصيت تا اداى شهادت قانونى و معتبر

تحبسونهما من بعد الصلوة فيقسمان باللّه

جمله «تحبسونهما» تا آخر آيه مى تواند مى تواند ناظر به اداى شهادت باشد يعنى شرايط ذكر شده در اين بخش از آيه دخيل در اثبات وصيت است و مى تواند ناظر به تحمل شهادت باشد يعنى خداوند وصيت كننده را ارشاد كرده كه اگر ترديد دارد كه شاهدان، وصيت او را به درستى ادا كنند، بايد از آنان بخواهد كه بعد از نماز سوگند ياد كنند كه به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

6- حبس مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 15 - 8

8 - زندانى كردن ، از راه هاى مجازات بزهكاران

ص: 230

و الّتى يأتين الفاحشة . .. فامسكوهنَّ فى البيوت

7- حبس محارب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 26

26 - زندانى كردن ، كيفر ايجاد ناامنى در راه ها ، بدون قتل و غارت

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. او ينفوا من الارض

از امام جواد(ع) روايت شده كه در پاسخ سؤال از حكم فسادگرانى كه راه بر مرم بسته اند فرمود: . .. فان كانوا اخافوا السبيل فقط و لم يقتلوا احداً و لم يأخذوا مالا امر بايداعهم الحبس فان ذلك معنى نفيهم من الارض ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 315، ح 91; تفسير برهان، ج 1، ص 467، ح 16.

ص: 231

18- حبوبات

1- دانه هاى حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 1

1 - دانه هاى حبوبات نهفته در پوسته ها ، نمونه اى مهم از منافع زمين براى آدميان

و الأرض وضعها للأنام فيها . .. و الحبّ ذوالعصف

«ال» در «الحبّ»، براى جنس است و افاده عموم مى كند. بنابراين «الحبّ» مساوى با مطلق حبوبات است و «عصف» بر پوسته حبوبات - كه دانه ها در آن رشد مى كند - اطلاق مى شود.

2- زمينه رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 1

1 - نزول باران بر زمين ، مايه توليد حبوبات و رويش گياهان است .

و أنزلنا . .. لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

«باء» در «به»، براى استعانت است و بيانگر نقش باران در رويش دانه ها و گياهان و نيز ميوه هايى است كه در بوستان هاى پوشيده از درخت، حاصل مى شود.

3- عوامل رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 232

11 - حج - 22 - 63 - 2

2 - باران ، عامل سرسبزى زمين ، رويش حبوبات و مايه گردش چرخه حيات

أنزل من السماء ماء فتصبح الأرض مخضرّة

4- فوايد حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 33 - 6،8

6 - خداوند ، حبوبات ( گندم ، جو ، برنج و . . . ) را به منظور تغذيه انسان ها آفريده است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

8 - تنها بعضى از دانه هاى روييده از زمين ، قابل تغذيه براى انسان ها است .

و أخرجنا منها حبًّا فمنه يأكلون

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه «من» در «فمنه» تبعيضيه باشد.

5- منشأ رويش حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 2

2 - خداوند ، پديد آورنده بذر ها و دانه هاى خوراكى و روييدنى هاى زمين و تأمين كننده غذا هاى گياهى انسان است .

لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 27 - 1

1 - روياندن دانه هاى خوراكى در زمين ، براى تأمين غذاى انسان ، كار خداوند و جلوه قدرت او است .

فأنبتنا فيها حبًّا

«حبّ» اسم جنس است و به گندم، جو و ديگر دانه هايى گفته مى شود كه از زمين مى رويد; گرچه برخى از اهل لغت استعمال آن را تنها در گندم و جو دانسته اند. (لسان العرب)

6- نعمت حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 15 - 3

ص: 233

3 - حبوبات و گياهان ، از نعمت هاى الهى

لنخرج به حبّ-ًا و نباتًا

سياق آيات مورد بحث، نشان مى دهد كه خداوند در مقام برشمردن آن دسته از آفريده هاى خويش است كه در زندگانى انسان ها مؤثر مى باشد. تقديم «حبّ» بر «نبات»، به دليل اهميت بيشتر دانه جات (از قبيل گندم، جو و...) در زندگى آنها است، به گونه اى كه در اكثر موارد، گياه را براى دانه اش مى خواهند.

7- نقش پوسته حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 3

3 - همه مظاهر طبيعت ، از رياحين تا پوسته حبوبات ، نشانى از طراح حسابگر هستى ( خداوند ) است .

الرحمن . .. و الحبّ ذوالعصف و الريحان

با توجه به اين كه در آيات پيشين سخن از حاكميت سنجش بر نظام هستى بود، ممكن است بيان اين دقايق در اين آيات، به منظور نماياند آن حساب گرى باشد.

8- نياز به تنوع حبوبات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 12 - 5

5 - وجود آدمى ، نيازمند خواص متنوع نهفته در انواع ميوه ها ، حبوبات و سبزى ها *

و الأرض وضعها للأنام . فيها فكهة و النخل ... و الحبّ ... الريحان

از اين كه خداوند، پس از يادآورى آمادگى زمين براى زندگى انسان، ميوه هاى مختلف، حبوبات و سبزى ها را مورد اشاره قرار داده است; مى توان استفاده كرد كه انسان در زندگى خويش، به همه اين نعمت ها و خواص نهفته در آنها نيازمند است و كمبود هر يك، مى تواند انسان را با مشكل مواجه سازد.

ص: 234

19- حج

1- آثار اقتصادى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 9

9 - آمدن مشركان به مكه در مراسم سالانه حج ، داراى ثمرات اقتصادى براى مكيان ( از جمله مسلمانان ) بود .

و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه من فضله

2- آثار حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 18

18 - حج ، وسيله اى براى جلب رضايت خداوند

يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

توصيف راهيان حج به جلب كنندگان رضوان الهى به اين معناست كه حج و حركت بسوى آن، از عوامل دستيابى به رضايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 8،9،12

8 - تأثير حج در قوام و برپايى جوامع *

جعل اللّه الكعبة . .. قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

ماه حرام به قرينه ذكر كعبه و هدى و قلائد بدان جهت مايه قوام جامعه شمرده شده است كه مناسك حج در آن واقع مى شود بنابراين «قيماً للناس» در حقيقت ثمره مناسك حج است.

ص: 235

9 - حجى كه عامل قوام و برپايى جوامع نباشد حج واقعى نيست . *

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

12 - دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه «ذلك» اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 10

10 - به جاى آورى حج با ويژگى هاى سزاوار آن ، موجب بهره مندى از مغفرت و رحمت الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 2

2 - دستيابى به بركت هاى حج ، در گرو حضور در مراسم و انجام مناسك آن است .

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا منفع لهم

«شهادة» (مصدر «يشهدون») به معناى حاضر شدن است. بنابراين «ليشهدوا منافع لهم» به اين معنا است كه: حج براى همه مردم سرشار از خير و بركت است و هر كس بخواهد به آن دست يابد و از آن بهره مند شود، بايد رنج سفر را تحمل كند و در مراسم آن حاضر شود و مناسك آن را به جا آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 16

16 - انجام اعمال و مناسك حج با حفظ همه حدود و مقررات آن ، از نشانه هاى ايمان راستين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا. .. فإلهكم إله وحد فله أسلموا و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 8

8 - حج و مناسك آن ، جلوه آشكار هدايت و راهنمايى خدا

كذلك سخّر لكم لتكبّروا اللّه على ما هديكم

3- آداب حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 236

11 - حج - 22 - 27 - 9

9 - لزوم انجام مراسم حج با محوريت رهبر جامعه اسلامى

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

اين كه خداوند مى فرمايد: «مردم از پياده و سواره بر تو (ابراهيم) وارد خواهند شد» مى تواند متضمن دستورى باشد به مردم كه بايد ابتدا به زيارت رهبر الهى بشتابند و با محوريت او مراسم حج را انجام دهند.

4- آدم (ع) و حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 14

14 - برپايى مراسم حج در خانه خدا ، از زمان حضرت آدم ( ع )

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از برقرارى حج قبل از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: نعم . .. ان ادم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت ... كما قال اللّه تعالى «ان اول بيت وضع للناس ... ».

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 186، ح 92 ; تفسير برهان، ج 1، ص 300، ح 19.

5- آميزش در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،25

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به « لا و اللّه و بلى و اللّه » در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و «الرَفث» الجماع و «الفُسوق» الكذب و السباب و «الجدال» قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

25 - دعوت كنايه آميز از زن ، به جماع و هر گونه معصيتى در حج حرام است .

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحجّ

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) درباره جمله «فلا رفث» فرمود: الرفث الاعرابة و التعريض للنّساء بالجماع و «الفسوق» المعاصى كلّها

_______________________________

الدّر المنثور، ج 1، ص 528.

ص: 237

6- ابراهيم(ع) در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 11

11 - لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه «ثم افيضوا . ..» فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

7- اجتماع در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 10

10 - اجتماع حج گزاران ، يادآور جمع شدن انسان ها در قيامت

و اعلموا انكم اليه تحشرون

8- اجتناب از باطل در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

9- اجتناب از عبث در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

ص: 238

10- احرام در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 6،38

6 - تراشيدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه ، راه خروج از احرام

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى و تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

ظاهر اين است كه فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشيدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه يك تكليف تعبّدى براى محصور.

38 - از شرايط تماميّت حج ، محرم شدن از خانه مسكونى خويش است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) درباره آيه فوق فرمود: انّ من تمام الحجّ ان تحرم من دويرة اهلك

_______________________________

الدر المنثور، ج 1، ص 502.

11- احكام حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 7،30،31

7 - زيارت كنندگان خانه خدا ، بايد در مقام ابراهيم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

گويا مقصود از نمازى كه بايد در مقام ابراهيم خوانده شود، نماز طواف است، نه ساير نمازها.

30 - « عن ابى الصباح الكنانى ، قال سألت اباعبداللّه ( ع ) عن رجل نسى ان يصلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فى طواف الحج و العمرة ، فقال : ان كان فى البلد صلى ركعتين عند مقام ابراهيم ( ع ) فان اللّه عز و جل يقول : « و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلًّى » و ان كان قد ارتحل فلا آمره ان يرجع ;

ابى الصباح كنانى از امام صادق(ع) سؤال كرد درباره كسى كه دو ركعت نماز طواف حج و عمره را در مقام ابراهيم(ع) فراموش كرده است، حضرت فرمود: اگر هنوز در شهر مكه است، بايد نماز را در مقام ابراهيم (ع) به جا آورد; زيرا خداوند عز و جل فرموده: مقام ابراهيم را براى نماز خود قرار دهيد و اگر از شهر مكه كوچ كرده است من به او نمى گويم برگرد».

31 - ابن مسكان گويد : « حدثنى من سأله عن رجل نسى ركعتى طواف الفريضة حتى يخرج فقال : . . . ان كان جاوز ميقات أهل أرضه فليرجع و ليصلهما فإن اللّه يقول : « و اتخذوا من مقام إبراهيم مصلًّى . . . ;

به من خبر داد كسى كه از او ]امام (ع) [سؤال كرد درباره شخصى كه دو ركعت نماز فريضه طواف را از روى فراموشى نخوانده و از محل ]مكه[ خارج شده بود، امام (ع) فرمودند: . .. اگر از ميقات حجاج شهرش گذشته بايد برگردد و دو ركعت نماز را بخواند; زيرا خداوند مى فرمايد: «و اتخذوا من مقام ابراهيم مصلى ... ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 2،5،10،13،17

ص: 239

2 - طواف صفا و مروه ( سعى ميان آن دو ) عبادت و از مناسك حج و عمره است .

إن الصفا و المروة . .. فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

«اعتمار» (مصدر اعتمر) به معناى: زيارت كردن و نيز انجام دادن عمره است. تفريع «من حج البيت ...» بر معرفى صفا و مروه به عنوان علامتى بر جايگاه عبادت، گوياى اين است كه: اولا، طواف صفا و مروه - كه از آن به سعى ميان صفا و مروه تعبير مى كنند - عبادت خداست و ثانياً، اين عبادت از اعمال و مناسك حج و عمره مى باشد.

5 - سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى «خيراً»، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

10 - امام باقر ( ع ) فرمود : « . . . قال اللّه عز و جل : « ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه ان يطوف بهما » الا ترون ان الطواف بهما واجب مفروض لان اللّه عز و جل ذكره فى كتابه و صنعه نبيه ( ع ) . . . ;

. .. خداوند عز و جل فرمود: «ان الصفا و المروة من شعائراللّه فمن حج البيت او اعتمر فلاجناح عليه ان يطوف بهما» آيا نمى بينيد كه طواف (سعى) در صفا و مروه واجب است; چون خداى عز و جل آن را در كتابش ]تشريع[ فرموده و اين سعى را رسول خدا نيز انجام داده است ... ».

13 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمودند : « ان الصفا و المروة من شعائر اللّه » فأبده بما بدء اللّه تعالى به و ان المسلمين كانوا يظنون ان السعى بين الصفا و المروة شىء صنعه المشركون فأنزل اللّه عز و جل « ان الصفا و المروة من شعائر اللّه . . . » .

صفا و مروه از شعائر الهى است پس ]سعى[ را شروع نما از جايى كه خداوند ]در آيه شريفه[ در بيانش شروع نموده و مسلمانان گمان مى كردند كه سعى بين صفا و مروه چيزى است كه مشركان آن را بنا نهاده اند; پس خداوند عز و جل آيه فوق را نازل كرد: «ان الصفا و المروة من شعائر اللّه . ..».

17 - « عن الحلبى قال : سألت اباعبداللّه ( ع ) عن المرأة تطوف بين الصفا و المروة و هى حائض قال : لا لان اللّه تعالى يقول « ان الصفا و المروة من شعائراللّه » ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال كردم: آيا زن حائض مى تواند سعى بين صفا و مروه را انجام دهد؟ امام فرمود: نه، خداوند فرموده: صفا و مروه از شعائر خداست».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 5

5 - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص

قل هى موقيت للناس و الحج

«الحج» عطف به «الناس» مى باشد; يعنى، هى مواقيت الحج.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 -

1،2،3،4،5،6،7،8،9،10،11،12،13،14،15،27،28،29،30،31،32،33،34،

1 - وجوب اِتمام اعمال حج و عمره ، به طور كامل

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

2 - اَداى حج و عمره ، بايد براى خداوند باشد .

و اتمّوا الحج و العمرة للّه

ص: 240

3 - محصورِ از حج و عمره ، بايد براى خروج از احرام ، چهارپايى ( گاو ، شتر يا گوسفند ) را كه براى او ميسور و آسان باشد ، قربانى كند .

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

محصور، مُحرِمى است كه به خاطر مرض و يا منع دشمن، نتواند اعمال حج و يا عمره را به پايان رساند.

4 - اتمام حج و عمره بر محصورِ اِحرام بسته ، واجب نيست .

و اتمّوا الحج . .. فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

5 - حرمت تراشيدن سر براى محصور ، قبل از رسيدن قربانى به قربانگاه

و لا تحلقوا رءوسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

6 - تراشيدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه ، راه خروج از احرام

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى و تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

ظاهر اين است كه فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشيدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه يك تكليف تعبّدى براى محصور.

7 - ذبح و يا نحر قربانى ، بايد در مكان مخصوصِ خود باشد .

حتى يبلغ الهدى مَحلّه

8 - مُحرمى كه بيمار باشد و يا از ناحيه سَر در اذيّت است ، مى تواند قبل از قربانى كردن ، سرش را بتراشد .

و لا تحلقوا رءوسكم . .. فمن كان منكم مريضاً

مراد از «مريض» به قرينه قسيمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است كه مداواى آن در گرو تراشيدن سر است. و مراد از «به اذىً»، آزارى است كه از غير ناحيه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.

9 - مرض ، موجب تخفيف در تكليف

فمن كان منكم مريضاً او به اذىً من رأسه ففدية

10 - روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

11 - حليت محرمات احرام ، پس از اتمام عمره تا شروع مناسك حجّ

فاذا امنتم فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

12 - تقدّم اعمال عمره بر حجّ ، در حجّ تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

13 - وجوب قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع . .. فما استيسر من الهدى

14 - وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت ( ده روز كامل ) ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام فى الحج و سبعة . .. تلك عشرة كاملة

15 - حج تمتّع ، مخصوص غير اهل مكّه است .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

27 - مريض ، مصداق محصور در حج

فان احصرتم

امام صادق (ع): . .. المحصور المريض.

ص: 241

_______________________________

كافى، ج 4، ص 369، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 183، ح 654.

28 - اقلّ قربانى ، يك گوسفند است .

فما استيسر من الهدى

امام رضا (ع): «فما استيسر من الهدى» يعنى شاة.

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 120، ح 1، نورالثقلين، ج 1، ص 185، ح 660.

29 - كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

30 - ملاك مكّى بودن ، سكونت در شعاع هجده ميلى ، از هر سوى مسجد الحرام

لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه مزبور، فرمود: من كان منزله على ثمانية عشر ميلا من بين يديها و ثمانية عشر ميلا من خلفها و ثمانية عشر ميلا عن يمينها و ثمانية عشر ميلا عن يسارها فلا متعة له . ..

_______________________________

كافى، ج 4، ص 300، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 192، ح 692.

31 - حد وجوب قربانى در حج ، سهل و ميسور بودن آن است .

فمن تمتع . .. فما استيسر من الهدى

32 - مُحرم شدن در غير ميقات و قربانى كردن حيوان اَخته شده ، جايز نيست .

و اتموا الحج و العمرة

امام رضا (ع): لا يجوز الإحرام دون الميقات قال اللّه عز و جل «و اتمّوا الحج و العمرة للّه» و لا يجوز ان يضحى بالخصى لانه ناقص . ..

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

33 - عدم جواز حج قِران و اِفراد ، مگر براى اهل مكّه و حاضران در آن

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام رضا (ع): لا يجوز القران و الافراد الّذى يستعمله العامة الاّ لاهل مكّة و حاضريها . .. قال اللّه تعالى «و اتمّوا الحج و العمرة للّه ...»

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

34 - تماميّت حج و عمره به پرهيز از كلام ناشايست و نافرمانى و نزاع در حج است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام باقر و امام صادق (ع): . .. فانّ تمام الحجّ و العمرة ان لا يرفث و لا يفسق و لا يجادل

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 88، ح 225 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 642.

ص: 242

35 - تماميّت حج و عمره ، به انجام آن توأم با پرهيز از محرمات احرام است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام صادق (ع): . .. يعنى بتمامهما، اداؤهما و اتقاء ما يتقى المحرم فيهما

_______________________________

كافى، ج 4، ص 264، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 193، ح 2.

36 - عمره ، همانند حج واجب است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام صادق (ع): العمرة واجبة على الخلق بمنزلة الحجّ . .. لانّ اللّه عزّ و جل يقول «و اتمّوا الحج و العمرة للّه»

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 408، ح 1 ; كافى، ج 4، ص 265، ح 4.

37 - شتر ، گاو و گوسفند ، نوع قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحجّ فما استيسر من الهدى

امام صادق (ع); . .. فما استيسر من الهدى امّا جزور و امّا بقرة و امّا شاة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 90، ح 233 ; تفسير برهان، ج 1، ص 197، ح 17.

38 - از شرايط تماميّت حج ، محرم شدن از خانه مسكونى خويش است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) درباره آيه فوق فرمود: انّ من تمام الحجّ ان تحرم من دويرة اهلك

_______________________________

الدر المنثور، ج 1، ص 502.

39 - كسى كه با خود قربانى آورده ، نبايد قبل از قربانى كردن سر خود را بتراشد و محلّ گردد .

و لا تحلقوا رءوسكم حتّى يبلغ الهدى محلّه

امام صادق (ع): قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): . .. و لم يكن يستطيع ان يحلّ من اجل الهدى الذى كان معه ان اللّه عزّ و جل يقول «و لا تحلقوا رءوسكم ...»

_______________________________

كافى، ج 4، ص 248، ح 6 ; علل الشرايع، ج 2، ص 412، ح 1، ب 153.

40 - در صورت مشكل بودن روزه ، كفاره تراشيدن اضطرارى سر در حج ، صدقه است .

ففدية من صيام او صدقة او نسك

امام رضا (ع) درباره آيه فوق فرمود: فاقام الصّدقة مقام الصيام اذا عسر عليه

_______________________________

عيون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 118، ح 1 ; علل الشرايع، ج 1، ص 271، ح 9، باب 182.

41 - وجوب بجا آوردن عمره تمتّع ، قبل از انجام اعمال حجّ

فمن تمتع بالعمرة الى الحجّ

امام صادق (ع): انّ الحجّ متّصل بالعمرة لان اللّه عزّ و جل يقول «فاذا امنتم فمن تمتّع . ..» فليس ينبغى لاحد الاّ ان يتمتّع

_______________________________

علل الشرايع، ج 2، ص 411، ح 1، ب 149 ; نورالثقلين، ج 1، ص 188، ح 669.

42 - ده روز روزه ، جانشين كامل براى قربانى در حج

ص: 243

فمن لم يجد . .. تلك عشرة كاملة

امام صادق (ع): . .. الكامل كمالها كمال الاضيحة سواء اتيت بها او اتيت بالاضحية تمامها كمال الاضيحة

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 40، ح 49، ب 4 ; كافى، ج 4، ص 510، ح 15، ب 318.

43 - وجوب سه روز روزه ، در روز ترويه و روز قبل و روز بعد از آن ( عرفه ) در حج بر كسى كه قادر به قربانى نيست .

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايّام فى الحجّ

از امام صادق (ع) درباره حج كننده اى كه قادر بر قربانى نيست سؤال شد، آن حضرت فرمود: يصوم ثلاثة ايّام فى الحجّ يوماً قبل التروية و يوم التروية و يوم عرفة

_______________________________

كافى، ج 4، ص 508، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 190، ح 677 و 679.

44 - وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت به سوى خانواده ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايّام فى الحجّ و سبعة اذا رجعتم

از امام صادق (ع) درباره حاجى متمتّعى كه قربانى ندارد، سؤال شد، آن حضرت فرمود: يصوم ثلاثة ايّام بمكّة و سبعة اذا رجع الى اهله

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 234، ح 128، ب 16; استبصار، ج 2، ص 282، ح 22، ب 194.

45 - حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در محدوده چهل و هشت ميلى مكّه ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى اهل مكّه ليس عليهم متعة كل من كان اهله دون ثمانية و اربعين ميلا ذات عرق و عسفان كما يدور حول مكّه فهو ممن دخل فى هذه الاية

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 27 ; استبصار، ج 2، ص 157، ح 3.

46 - حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در منطقه واقع بين ميقات ها و مسجدالحرام ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: مادون المواقيت الى مكة فهو حاضرى المسجد الحرام

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 158، ح 4 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 28 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 94، ح 248.

47 - زمان انجام عمره تمتّع ، ماه هاى حج مى باشد .

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

امام باقر (ع): انّ العمرة واجبة بمنزلة الحج . .. و العمرة فى اشهر الحج متعة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 87، ح 219 ; تفسير برهان، ج 1، ص 194، ح 14.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 1،2،3،4،13،21،22،23،25

1 - مراسم حج ، بايد در ماههايى مخصوص انجام گيرد .

ص: 244

الحج اشهر معلومات

2 - حرمت هر گونه سخن ناشايست ( رفث ) در حج

فمن فرض فيهن الحج فلا رفث . .. فى الحج

3 - حرمت هر گونه نافرمانى ( فسوق ) در حج

فمن فرض فيهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق . .. فى الحج

4 - حرمت هر گونه نزاع ( جدال ) در حج

فمن فرض فيهن الحج . .. و لا جدال فى الحج

13 - وجوب تهيّه توشه ( پوشاك و خوراك و . . . ) براى سفر حج

و تزوّدوا

با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البيان، ذيل آيه.

21 - ماه هاى حج ، شوال ، ذى القعده و ذى الحجه است و در غير آنها حج صحيح نيست .

الحج اشهر معلومات

امام صادق (ع): «الحج اشهر معلومات» شوال و ذوالقعده و ذوالحجة ليس لأحد ان يحج فى ما سواهن

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 193، ح 697.

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به « لا و اللّه و بلى و اللّه » در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و «الرَفث» الجماع و «الفُسوق» الكذب و السباب و «الجدال» قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

23 - آغاز اعمال حج با تلبيه ، اشعار و تقليد است .

فمن فرض فيهنّ الحجّ

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «الحجّ اشهر معلومات . ..» فرمود: و الفرض التلبية و الاشعار و التقليد فاى ذلك فعل فقد فرض الحجّ

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 199، ح 2.

25 - دعوت كنايه آميز از زن ، به جماع و هر گونه معصيتى در حج حرام است .

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحجّ

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) درباره جمله «فلا رفث» فرمود: الرفث الاعرابة و التعريض للنّساء بالجماع و «الفسوق» المعاصى كلّها

_______________________________

الدّر المنثور، ج 1، ص 528.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 1،6،7،8،10،17

1 - جواز كسب و كار ، در هنگام انجام مناسك حج

الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

ص: 245

جمله «ليس عليكم . ..»، ناظر به كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.

6 - وقوف به عرفات ، از مناسك حج

فاذا افضتم من عرفات

كوچ كردن (افاضه) از عرفات بر فرض وقوف به آن است ; بنابراين وقوف به عرفات مفروض و مسلّم گرفته شده است.

7 - وجوب رفتن و وقوف به مَشعرالحرام ، پس از وقوف در عرفات

فاذا افضتم من عرفات فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

لازمه وجوب ذكر خداوند در مشعرالحرام پس از وقوف به عرفات، وجوب رفتن و بودن (وقوف) در مشعرالحرام است.

8 - وجوب ذكر خداوند در مَشعرالحرام

فاذكروا اللّه عند المشعرالحرام

10 - كيفيّت ذكر خداوند در مشعرالحرام ، بايد طبق دستور وى باشد .

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه كما هديكم

«كما هديكم» اى كما علّمكم. (همان گونه كه به شما آموخت.)

17 - جواز خريد و فروش ، در ايّام حجّ ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسك

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّكم

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «ليس عليكم . ..» فرمود: يعنى الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضى نسكه فليشترو ليبع فى الموسم

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 96، ح 262 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 1،2،3،5،11

1 - براى رفتن به مَشعر ، بايد همانند مردم از عرفات حركت كرد .

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

برخى برآنند كه جمله «ثم افيضوا»، تأكيد همان افاضه از عرفات است ; به قرينه «من حيث . ..». چون قريش و هم پيمانان آنان بر خلاف مردم، اِفاضه اى از عرفات نداشتند.

2 - وقوف در عرفات ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه مراد، افاضه از عرفات باشد، لازمه آن لزوم وقوف در عرفات خواهد بود.

3 - لزوم كوچ كردن از مَشعرالحرام ، همراه با مردم

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

كلمه «ثم» دلالت مى كند كه مراد از افاضه، افاضه از مشعر است.

5 - وقوف در مشعرالحرام ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه «ثم افيضوا»، مربوط به مشعرالحرام باشد.

ص: 246

11 - لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه «ثم افيضوا . ..» فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،3،4

1 - وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

3 - ماندنِ در روز هاى معيّن ( ايام تشريق ) در منى ، از مناسك حج

و اذكروا اللّه فى ايام معدودات فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه و من تأخر فلا اثم

4 - مخير بودن حج گزار در كوچ كردن از منى در روز دوازدهم و يا روز سيزدهم مشروط به رعايت تقوا .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه و من تأخر فلا اثم عليه لمن اتّقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 -

10،20،21،20،22،26،27،28

10 - استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، شرط وجوب حجّ

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

20 - وجوب حجّ بر ثروتمندان در هر سال

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام كاظم(ع) : ان الله فرض الحج على اهل الجدة في كلّ عام.

اين خبر و اخبار مشابه بايد حمل بر اين معنا شود كه در هيچ سالى نبايد مكه در ايام حج خالى بماند بلكه بايد مراسم حج در هر سال، انجام شود و انجام آن وظيفه افراد مستطيع است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 372، ح 280.

21 - وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

20 - وجوب حجّ بر ثروتمندان در هر سال

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام كاظم(ع) : ان الله فرض الحج على اهل الجدة في كلّ عام.

اين خبر و اخبار مشابه بايد حمل بر اين معنا شود كه در هيچ سالى نبايد مكه در ايام حج خالى بماند بلكه بايد مراسم حج در هر

ص: 247

سال، انجام شود و انجام آن وظيفه افراد مستطيع است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 372، ح 280.

22 - استطاعت حجّ ، به صحّت بدن ، داشتن زاد و توشه ، مركب و باز بودن راه مى باشد .

من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّىً سربه له زاد و راحلة فهو من يستطيع الحج.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 373، ح 283.

26 - داشتن مركب در تحقق استطاعت ، شرط نيست .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يخرج و يمشى ان لم يكن عنده ما يركب.

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 140، ح 5، ب 81 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 10، ح 26.

27 - كسى كه هزينه حج به او اهدا شود ، مستطيع است .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) در پاسخ اين سؤال كه اگر به كسى مالى براى بجا آوردن حج عرضه شده و او از پذيرش آن شرم نمايد مستطيع است يا نه؟ فرمود: نعم ما شأنه اَن يستحيى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 266، ح 1 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 3، ح 3.

28 - استطاعت بر حج ، داشتن مخارج اهل و عيال علاوه بر هزينه حج است .

و للّه على الناس حجّ البيت

امام باقر (ع) در بيان استطاعت حج فرمود: . .. السّعة فى المال اذ كان يحجّ ببعض و يبقى بعضاً يقوت به عياله ... .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 3 ; استبصار، ج 2، ص 139، ح 1، ب 81.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 3،15

3 - مناسك حج ، از شعاير الهى است . *

لاتحلوا شعر اللّه

«شعائر» جمع «شعيرة» به معناى علامت است. و احتمالا مراد از آن، علايم و مناسك حج باشد.

15 - كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از «فضلا» رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 3،19،24

ص: 248

3 - كشتن عمدى شكار در حرم مكه و نيز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جريمه است .

و من قتله منكم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة

19 - تكرار شكار در حال احرام موجب تكرار كفّاره نخواهد شد .

و من عاد فينتقم اللّه منه

بيان انتقام الهى در جزاى تكرار صيد پس از بيان حكم كفّاره شكار حاكى از اين است كه هيچ جزائى جز خشم و انتقام خداوند در خور گناه تكرار صيد نيست.

24 - ارزش حيوانى كه در كفّاره شكار در حال احرام بايد ادا شود ، تعيين كننده تعداد روزه هاى معادل آن با احتساب هر يك چارك طعام مقابل يك روز روزه

كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

از امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق روايت شده: يثمن قيمة الهدى طعاماً ثم يصوم لكل مد يوماً . .. .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 386، ح 3; نورالثقلين، ج 1، ص 677، ح 381.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 1،2،7

1 - جواز صيد حيوان هاى دريائى ( آبزى ) در حال احرام

احل لكم صيد البحر

صيد آيه شريفه به معناى اسم مفعول (مصيد) است بنابراين صيد البحر به معناى حيوانات دريايى است و به ملاحظه اطلاق صيد بر آنها مراد شكار كردن آن حيوانات است گفتنى است كه مقصود از بحر خصوص دريا نيست بلكه شامل نهرها و مانند آن نيز مى شود.

2 - جواز خوردن حيوان هاى صيد شده دريايى ، براى محرم و غير محرم

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

در برداشت فوق ضيمر در «طعامه» به «صيد البحر» برگردانده شده است. بر اين مبنا مراد از «طعام» معناى مصدرى است.

7 - حرمت صيد شكار هاى خشكى براى محرم

و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً

برداشت فوق بر اين مبناست كه «صيد» به معناى مصدرى باشد در اين فرض مراد از «صيد البر»، «صيد حيوان البر» خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 2

2 - حج ، تكليفى است الهى برگردن تمام مردم دور و نزديك .

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق

«يأتوك» جزاى شرط محذوف است و تقدير آن چنين مى باشد: «إن تأذن فيهم به يأتوك». «رجال» جمع «راجل» است و «راجل»; يعنى، پياده. «ضامر» نيز به شتر لاغر گفته مى شود. «فجّ» در اصل به معناى شكاف كوه است و در اين جا به معناى راه است. «عميق» معادل بعيد است; يعنى، دور. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين است: «اگر مردم را به حج فرا بخوانى، آنان

ص: 249

به دعوت تو لبيك گفته و پياده و سواره و از راه هاى دور: به نزد تو خواهند شتافت».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 4،6،9،16،17

4 - وقوف در عرفات و مشعر ، نخستين تكليف حاجيان در مراسم حج ( پس از احرام )

ليشهدوا منفع لهم

جمله «و يذكروا اسم اللّه. ..» مربوط به مراسم قربانى است و آيه بعدى، در رابطه با مسأله حلق، تقصير و طواف مى باشد. پس با در نظر گرفتن اين مطلب كه مراسم حج - پس از پوشيدن احرام - به ترتيب عبارت است از: وقوف در عرفات و مشعر، قربانى كردن حلق و تقصير و طواف، بايد گفت كه حج در شريعت حضرت ابراهيم(ع)، با مراسم قربانى شروع و با طواف ختم مى شد و وقوفين جزو مراسم نبود و يا اين كه جمله «ليشهدوا منافع لهم» علاوه بر اين كه بيانگر فلسفه تشريع حج است، ناظر به مسأله حضور در عرفات و مشعر نيز مى باشد. برداشت فوق، بر پايه احتمال دوم استوار است.

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

9 - انجام تكليف قربانى ، موقوف به زمانى خاص و معين ( دهم تا سيزدهم ذى حجه )

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومت على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

براساس رواياتى كه از اهل بيت(ع) وارد شده است، مراد از «أيام معلومات»، ايام تشريق (دهم تاسيزدهم) ذى حجه است.

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 3،5

3 - لزوم اداى نذر ، پس از تقصير و خارج شدن از احرام

و ليوفوا نذورهم

5 - جواز تأخير در اجراى تقصير و طواف ، پس از انجام قربانى

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

به كارگيرى «ثمّ» - كه براى تراخى در زمان است - بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 1،2

1 - حج گزاران مى توانند تا روز قربانى ، از دام هايى كه براى قربانى كردن به همراه دارند ، استفاده كنند .

لكم فيها منفع إلى أجل مسمًّى

ضمير «فيها» به «شعائر» بازمى گردد. «منافع» جمع «منفعة» و به معناى بهره و سود است. «إلى أجل مسمَّى»;يعنى، تا زمانى مشخص. مقصود اين است كه شما مى توانيد تا روز قربانى از دام هايى كه به منظور قربانى كردن در حج، به همراه مى بريد،

ص: 250

استفاده كنيد (بارتان را به وسيله آنها حمل كنيد و آنها را سوار بشويد و از شير آنها تغذيه كنيد).

2 - مراسم قربانى ، داراى زمانى معين است .

لكم فيها منفع إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از «أنعام» در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به «أنعام» بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 2،4،5،8،10،12،13

2 - لزوم برگزيدن شتران درشت و چاق براى قربانى در حج

و البدن جعلنها لكم من شعئر اللّه

به كارگيرى «بدن» - كه به معناى شتران فربه و چاق است - به جاى «إبل» - كه به مطلق شتر اطلاق مى شود - مى تواند توصيه اى باشد به حج گزاران كه شتران فربه و درشت را، براى قربانى برگزينند.

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از «لكم فيها خير» با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

5 - لزوم نشانه گذارى شترانى كه حاجيان جهت قربانى به همراه خود مى برند .

و البدن جعلنها لكم من شعئر اللّه

اين سخن خدا كه: «ما شتران قربانى را شعائر و نشانه هاى دينى قرار داديم» مى تواند دربردارنده اين توصيه باشد كه حاجيان نيز بايد شتران را به منظور اين كه آنها از ديگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذارى كنند.

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

«صوافّ» جمع «صافة» حال از ضمير «عليها» و از مصدر «صفّ» (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

10 - خوردن گوشت قربانى براى حاجيان مجاز است .

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

«وجوب» (مصدر «وجبت») به معناى سقوط و افتادن است. «جنوب» نيز جمع «جنب» و به معناى پهلو است; يعنى، وقتى

ص: 251

شتران افتادند و به پهلو غلتيدند (جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد و به نيازمندان بخورانيد. گفتنى است كه عرب جاهلى، مى پنداشتند قربانى مال خدايان است و كسى حق ندارد از آن استفاده كند. خداوند در اين جا تذكر مى دهد كه اين پندار، گمانى است غلط و مسلمانان نبايد قربانى را به حال خود رها كنند به گمان اين كه اينها شعائر الهى اند و خوردن آنها هتك حرمت شعائر است; بلكه همين كه قربانى جان داد، بايد بخشى از آن را براى خود بردارند و بقيه را به نيازمندان بدهند.

12 - لزوم اطعام مستمندان از گوشت قربانى در حج ; چه خودشان درخواست كنند و چه روى درخواست كردن نداشته باشند .

فكلوا منها و أطعموا القانع و المعترّ

«قانع» به كسى گفته مى شود كه درخواست كمك مى كند (سائل و گدا) و «معتر»; يعنى، نيازمندى كه طالب كمك است; لكن روى سؤال كردن ندارد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بخشى از گوشت قربانى را خودتان بخوريد و بقيه آن را به نيازمندان بخورانيد; چه نيازشان را بر زبان جارى كنند و چه بر زبان نياورند.

13 - منع استفاده انحصارى حاجيان از گوشت قربانى و دريغ كردن از اطعام آن به نيازمندان

فكلوا منها

با توجه به كلمه «من» معناى جمله فوق چنين است: بخشى از آن را بخوريد; (نه همه اش را).

12- اخلاص در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 11

11 - حجّ بايد تنها براى خدا باشد .

و للّه على الناس حج البيت

13- ارزش حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 6

6 - حج عبادتى بسيار ارزشمند و از اركان عملى دين است .

قل هى موقيت للناس و الحج

شناخت زمان حج به عنوان فايده اى براى جلوه گر ساختن ماه به صورتهاى مختلف، گوياى عظمت اين دستور الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 5

5 - ارزش و اهميّت حج نزد خداوند

الحج اشهر معلومات . .. و لا جدال فى الحج

با توجه به تكرار كلمه «حج» و نهى از «جدال» و . .. برمى آيد كه حج، عمل با ارزشى نزد خداوند است.

ص: 252

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 13

13 - ارزش و اهميّت فوق العاده حج

و للّه على الناس حج البيت . .. و من كفر

زيرا ترك آن، كفر است.

14- استطاعت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 -

9،10،12،20،21،22،26،27،28

9 - حج گزاردن ، حق خداوند بر توانمندان

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

10 - استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، شرط وجوب حجّ

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

12 - ترك حج ، با وجود استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، كفر است .

و للّه على الناس . .. و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: و من ترك فقد كفر، و نيز فرمود: و لم لايكفر و قد ترك شريعة من شرايع الاسلام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 190، ح 108 ; تفسير برهان، ج 1، ص 303، ح 10.

20 - وجوب حجّ بر ثروتمندان در هر سال

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام كاظم(ع) : ان الله فرض الحج على اهل الجدة في كلّ عام.

اين خبر و اخبار مشابه بايد حمل بر اين معنا شود كه در هيچ سالى نبايد مكه در ايام حج خالى بماند بلكه بايد مراسم حج در هر سال، انجام شود و انجام آن وظيفه افراد مستطيع است.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; نورالثقلين، ج 1، ص 372، ح 280.

21 - وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

22 - استطاعت حجّ ، به صحّت بدن ، داشتن زاد و توشه ، مركب و باز بودن راه مى باشد .

من استطاع اليه سبيلا

ص: 253

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّىً سربه له زاد و راحلة فهو من يستطيع الحج.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 373، ح 283.

26 - داشتن مركب در تحقق استطاعت ، شرط نيست .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: يخرج و يمشى ان لم يكن عنده ما يركب.

_______________________________

استبصار، ج 2، ص 140، ح 5، ب 81 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 10، ح 26.

27 - كسى كه هزينه حج به او اهدا شود ، مستطيع است .

و للّه على الناس حج البيت من استطاع

امام صادق (ع) در پاسخ اين سؤال كه اگر به كسى مالى براى بجا آوردن حج عرضه شده و او از پذيرش آن شرم نمايد مستطيع است يا نه؟ فرمود: نعم ما شأنه اَن يستحيى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 266، ح 1 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 3، ح 3.

28 - استطاعت بر حج ، داشتن مخارج اهل و عيال علاوه بر هزينه حج است .

و للّه على الناس حجّ البيت

امام باقر (ع) در بيان استطاعت حج فرمود: . .. السّعة فى المال اذ كان يحجّ ببعض و يبقى بعضاً يقوت به عياله ... .

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 3 ; استبصار، ج 2، ص 139، ح 1، ب 81.

15- استفاده از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 1،3

1 - حج گزاران مى توانند تا روز قربانى ، از دام هايى كه براى قربانى كردن به همراه دارند ، استفاده كنند .

لكم فيها منفع إلى أجل مسمًّى

ضمير «فيها» به «شعائر» بازمى گردد. «منافع» جمع «منفعة» و به معناى بهره و سود است. «إلى أجل مسمَّى»;يعنى، تا زمانى مشخص. مقصود اين است كه شما مى توانيد تا روز قربانى از دام هايى كه به منظور قربانى كردن در حج، به همراه مى بريد، استفاده كنيد (بارتان را به وسيله آنها حمل كنيد و آنها را سوار بشويد و از شير آنها تغذيه كنيد).

3 - ممنوعيت استفاده از دام هاى قربانى ، در پندار مشركان عصر بعثت

لكم فيها منفع إلى أجل مسمًّى

تصريح به جواز بهره بردارى از دام هاى قربانى، نشان مى دهد كه اعتقاد عمومى پيش از نزول آيه، برخلاف آن بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

ص: 254

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از «لكم فيها خير» با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

16- استفاده از گوشت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 18

18 - استفاده از تمام گوشت قربانى ، جايز نيست .

فكلوا منها و أطعموا البائس الفقير

«من» در «منها» تبعيضيه است. بنابراين «كلوا منها»; يعنى، «بخوريد بخشى از آن را[نه همه آن را]».

17- استفاده حاجيان از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 16

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

18- اسحاق(ع) در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 11

11 - لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه «ثم افيضوا . ..» فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

ص: 255

19- اطعام از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 12،18

12 - لزوم اطعام مستمندان از گوشت قربانى در حج ; چه خودشان درخواست كنند و چه روى درخواست كردن نداشته باشند .

فكلوا منها و أطعموا القانع و المعترّ

«قانع» به كسى گفته مى شود كه درخواست كمك مى كند (سائل و گدا) و «معتر»; يعنى، نيازمندى كه طالب كمك است; لكن روى سؤال كردن ندارد. بنابراين معناى جمله فوق چنين مى شود: بخشى از گوشت قربانى را خودتان بخوريد و بقيه آن را به نيازمندان بخورانيد; چه نيازشان را بر زبان جارى كنند و چه بر زبان نياورند.

18 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ . . . « و أطعموا القانع و المعترّ » قال : القانع الذى يرضى بما أعطيته و لايسخط و لايكلح و لايلوى شدقه غضباً و المعترّ المارّ بك لتطعمه ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ. ..«وأطعموا القانع و المعترّ» فرمود: «قانع» كسى است كه راضى مى شود به آنچه كه به او مى دهى و نسبت به آن ناراحتى، ترش رويى و دهن كجى نمى كند و «معتر» رهگذرى است كه بر تو مى گذرد تا او را اطعام كنى».

20- اطعام فقرا از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 17

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

21- اعلام تبرى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 3

3 - دهم ذيحجه سال نهم هجرت ، روز ابلاغ پيام برائت خدا و پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عموم مردم حاضر در مراسم حج

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

بر اساس نظر مفسران، سال نهم هجرت، سال اعلام برائت است و بر پايه رواياتى كه از ائمه معصومين (ع) رسيده است، روز حج اكبر، دهم ذيحجه است.

ص: 256

22- امنيّت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 23

23 - لزوم برقرارى امنيت اقتصادى براى حجاج در ايام حج

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

از مصاديق مورد نظر براى حفظ حرمت راهيان حج، به قرينه «يبتغون فضلا من ربهم»، حفظ امنيت اقتصادى آنان است.

23- انكار حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 25

25 - منكر وجوب حج ، كافر است .

و من كفر

امام كاظم (ع) در پاسخ اين سؤال كه آيا اگر كسى حج بجا نيارد كافر است؟ فرمود: لا و لكن من قال ليس هذا هكذا فقد كفر.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 5 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 1.

24- اوقات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 1،21

1 - مراسم حج ، بايد در ماههايى مخصوص انجام گيرد .

الحج اشهر معلومات

21 - ماه هاى حج ، شوال ، ذى القعده و ذى الحجه است و در غير آنها حج صحيح نيست .

الحج اشهر معلومات

امام صادق (ع): «الحج اشهر معلومات» شوال و ذوالقعده و ذوالحجة ليس لأحد ان يحج فى ما سواهن

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 193، ح 697.

25- اهميت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 3

ص: 257

3 - مردم ، بايد پياپى براى زيارت خانه خدا ( حج و عمره ) به سوى آن جايگاه روانه شوند .

و إذ جعلنا البيت مثابة للناس و أمناً و اتخذوا

جمله «إتخذوا . ..» كه جمله اى انشايى و دستورى است مى تواند قرينه بر اين باشد كه مقصود از «جعلنا البيت ...» نيز معنايى انشايى و دستورى است; يعنى، مراد از «جعل»، تشريع قانون است. بنابراين مفاد جمله چنين مى شود: بايد مردم به سوى خانه خدا بيايند و امنيت آن را به شايستگى پاس بدارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 8

8 - حج ، ميدان انجام اعمال خير و كسب توشه براى آخرت

و ما تفعلوا من خير يعلمه اللّه و تزوّدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 6

6 - تقواى الهى ، زمينه ساز انجام فريضه حج

و اتقوا اللّه

با توجّه به اينكه در پايان بيان مناسك حج، مسأله تقوا مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 3،13

3 - مناسك حج ، از شعاير الهى است . *

لاتحلوا شعر اللّه

«شعائر» جمع «شعيرة» به معناى علامت است. و احتمالا مراد از آن، علايم و مناسك حج باشد.

13 - اهميت خاص مسجد الحرام ، حج و مناسك آن

يايها الذين ءامنوا لاتحلوا . .. و لا ءآمين البيت الحرام

26- اهميت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 8

8 - اهميت ويژه قربانى در مراسم حج *

و لاالهدى و لاالقلئد

ذكر قربانى با تفصيل آن (با نشان و بى نشان) از ميان ساير مناسك حج، بيانگر اهميت خاص آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 258

11 - حج - 22 - 37 - 5

5 - مراسم قربانى در حج ، عرصه ياد كرد عظمت و كبريايى خداوند

كذلك سخّر لكم لتكبّروا اللّه

ضمير «ها» در «سخرها» به «بُدن» (شتران قربانى) بازمى گردد. «تكبير» (مصدر «تكبرون») به معناى خدا را به بزرگى ياد كردن است. بنابراين معناى جمله ياد شده چنين مى شود: «ما آن شتران درشت و عظيم الجثه را براى شما رام كرديم»، (شما به راحتى مى توانيد كارد را در حلقوم آنها فرو كنيد، بدون اين كه كمترين آسيبى به شما برسد.) اين كار براى آن است كه شما به پاس اين نعمت بزرگ (توفيق انجام دادن عبادت قربانى)، خدا را به بزرگى ياد كنيد و يك صدا فرياد بزنيد: «اللّه أكبر على ما هدانا».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 6

6- اهميت قربانى ، در مناسك عبادى مسجدالحرام

و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

از اين كه خداوند، يكى از جرم هاى كافران را، جلوگيرى از رسيدن قربانى به قربانگاه شمرده است، اهميت آن در مناسك زيارت خانه خدا استفاده مى شود.

27- باربرى با قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از «لكم فيها خير» با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

28- بركات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 1

1 - حج ، سرشار از سود ، منفعت ، خير و بركت براى مردم

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا منفع لهم

«منافع» جمع «منفعة» است. منفعت; يعنى، سود، خير و بركت. به كارگيرى «منافع» به صورت جمع، بيانگر فراوانى بركت هاى

ص: 259

حج است و آمدن آن به صورت نكره، حاكى از عظمت و بزرگى هر يك از اين بركت ها مى باشد.

29- بزرگترين مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 5

5 - دهم ذيحجه ، روز برگزارى بزرگترين مناسك حج

يوم الحج الأكبر

30- پوست قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 23

23 - « عن صفوان بن يحيى الأرزق قال : قلت لأبى إبراهيم ( ع ) : الرجل يعطى الاضحية من يسلخها بجلد ها قال : لابأس به ، إنّما قال اللّه عزّوجلّ « فكلوا منها و أطعموا » و الجلد لايؤكل و لايطعم ;

صفوان بن يحيى مى گويد: به امام كاظم(ع) گفتم: شخص، قربانى را مى دهد به كسى كه آن را سلاّخى كند، در مقابل پوست آن - كه پوست را مزد خود بردارد - [حكمش چيست؟] فرمود: مانعى ندارد; زيرا خداى عزّوجلّ فرموده است: «فكلوا منها و أطعموا» و پوست نه خورده مى شود و نه (به وسيله آن) اطعام مى شود».

31- تأخير تقصير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 5

5 - جواز تأخير در اجراى تقصير و طواف ، پس از انجام قربانى

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

به كارگيرى «ثمّ» - كه براى تراخى در زمان است - بيانگر مطلب ياد شده است.

32- تأخير طواف در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 5

5 - جواز تأخير در اجراى تقصير و طواف ، پس از انجام قربانى

ص: 260

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

به كارگيرى «ثمّ» - كه براى تراخى در زمان است - بيانگر مطلب ياد شده است.

33- تأخير قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 11

11 - جواز تأخير انداختن قربانى ، از روز دهم به هر يك از روز هاى يازدهم ، دوازدهم و سيزدهم ذى حجه

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومت . .. من بهيمة الأنعم

34- تاركان حج در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 13

13 - « معاوية بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل لم يحجّ قطّ و له مال قال : هو ممّن قال اللّه : « و نحشره يوم القيامة أعمى » قلت : سبحان اللّه أعمى ؟ قال : أعماه اللّه عن طريق الجنّة ;

معاوية بن عمار گويد: از امام صادق(ع) در باره كسى كه مالى داشته و به حج نرفته است سؤال كردم؟ فرمود: او در زمره كسانى است كه خداوند فرموده: «و نحشره يوم القيامة أعمى». گفتم سبحان اللّه نابينا؟ فرمود: خداوند او را از [ديدن ]راه بهشت نابينا كرده است».

35- تاريخ حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 17

17 - « قال الحلبى : سئل ابوعبداللّه ( ع ) عن البيت أكان يحج قبل أن يبعث النبى (صلی الله علیه و آله) ؟ قال : نعم و تصديقه فى القرآن . . . و إذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل . . . ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا حج قبل از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نيز بوده است؟ حضرت فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن است كه خدا مى فرمايد: به ياد آوريد آن هنگام كه ابراهيم و اسماعيل(ع) پايه هاى خانه كعبه را بالا مى بردند . .. ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 96 - 14

14 - برپايى مراسم حج در خانه خدا ، از زمان حضرت آدم ( ع )

ص: 261

انّ اوّل بيت وضع للناس

امام باقر (ع) در پاسخ سؤال از برقرارى حج قبل از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: نعم . .. ان ادم و نوحاً و سليمان قد حجّوا البيت ... كما قال اللّه تعالى «ان اول بيت وضع للناس ... ».

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 186، ح 92 ; تفسير برهان، ج 1، ص 300، ح 19.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء العكف فيه و الباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 10،22

10 - اجراى مراسم حج در عصر حضرت شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

22 - « قال الحلبى : سئل أبوعبداللّه عن البيت أكان يحجّ قبل أن يبعث النبى (صلی الله علیه و آله) قال : نعم و تصديقه فى القرآن قول شعيب حين قال لموسى حيث تزوّج « على أن تأجرنى ثمانى حجج » و لم يقل ثمانى سنين . . . ;

حلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال شد كه آيا قبل از بعثت پيامبراسلام حج بيت اللّه الحرام وجود داشت؟ امام صادق(ع) فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن، كلام شعيب(ع) است كه به هنگام تزويج موسى(ع) به وى گفت: [يكى از دختران را به تو تزويج مى كنم] كه هشت حج اجير من باشى و نگفت هشت سال. ..».

36- تجارت در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 15،23

15 - كسب مال و تجارت به هنگام سفر بسوى خانه خدا ، امرى مشروع و مجاز بر حاجيان و معتمران

ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

چنانچه مراد از «فضلا» رزق و روزى و درآمدهاى مادى باشد، ابتغاء فضل به معناى كسب درآمد به وسيله تجارت و مانند آن است.

23 - لزوم برقرارى امنيت اقتصادى براى حجاج در ايام حج

لاتحلوا شعر اللّه . .. و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم

از مصاديق مورد نظر براى حفظ حرمت راهيان حج، به قرينه «يبتغون فضلا من ربهم»، حفظ امنيت اقتصادى آنان است.

ص: 262

37- تخيير در قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از «أنعام» در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به «أنعام» بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

38- تداوم حج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 8

8 - حضور هر ساله حضرت ابراهيم ( ع ) در مراسم حج زمان خويش

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

فعل مضارع «يأتوك» مى تواند مفيد استمرار باشد. بنابراين ورود هر ساله مردم بر حضرت ابراهيم(ع) در مراسم حج بيانگر حضور هر ساله آن حضرت در آن مراسم مى باشد.

39- ترك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 12،14

12 - ترك حج ، با وجود استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، كفر است .

و للّه على الناس . .. و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

برداشت فوق را روايت امام صادق (ع) تأييد مى كند كه فرمود: و من ترك فقد كفر، و نيز فرمود: و لم لايكفر و قد ترك شريعة من شرايع الاسلام.

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 190، ح 108 ; تفسير برهان، ج 1، ص 303، ح 10.

14 - زيان ترك حجّ ، متوجّه خود انسان

و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

ص: 263

40- تعاليم حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 19

19 - يارى مردمان و دستگيرى از تنگدستان و نيازمندان ، از حكمت هاى تشريع حج و از آموزه هاى آن

و أطعموا البائس الفقير

41- تعاون در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 37

37 - لزوم همكارى و تعاون در مراسم حج ، بر اساس نيكى و تقوا

لايجرمنكم . .. عن المسجدالحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى

از مصاديق مورد نظر براى «برّ» و «تقوى»، به قرينه فرازهاى پيشين، مناسك حج و مسايل پيرامون آن است.

42- تعظيم قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 3

3 - بزرگداشت و رعايت حرمت دام هاى قربانى ( كوشش در حفظ و نگه دارى آنها و پرهيز از سهل انگارى در حق آنها ) ، توصيه خدا به اهل ايمان

و من يعظّم شعئر اللّه

43- تعليم مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 8،15

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : « لما فرغ ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;

ص: 264

چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت، عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ ».

44- تفاخر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2،11

2 - تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

11 - پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

45- تقصير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1،3،4،7

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

«قضاء» (مصدر «يقضون») به معناى بريدن و جدا كردن است. «تفث»; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين «ثمّ ليقضوا تفثهم»;يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن - كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند - خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

3 - لزوم اداى نذر ، پس از تقصير و خارج شدن از احرام

و ليوفوا نذورهم

4 - وجوب طواف ، پس از تقصير و خروج از احرام

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

7 - « قال : عبد اللّه بن سنان فأتيت أباعبد اللّه ( ع ) فقلت : جعلت فداك قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم . . . » ؟ قال : أخذ الشارب و قص الأظفار و ما أشبه ذلك . . . ;

عبداللّه بن سنان گفت: نزد امام صادق(ع) آمدم و گفتم: فدايت شوم: [مقصود از] قول خداى عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم» [چيست؟] فرمود: [مقصود] زدن شارب و گرفتن ناخن و مانند آن است. ..».

ص: 265

46- تقوا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 14

14 - عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

47- تكبير در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - « و روى عن الصادق ( ع ) أنّ الذكر فى قوله : « و يذكروا اسم اللّه » هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند «و يذكروا اسم اللّه»، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز - كه اول آنها ظهر عيد است - گفته مى شود».

48- تلبيه در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 23

23 - آغاز اعمال حج با تلبيه ، اشعار و تقليد است .

فمن فرض فيهنّ الحجّ

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «الحجّ اشهر معلومات . ..» فرمود: و الفرض التلبية و الاشعار و التقليد فاى ذلك فعل فقد فرض الحجّ

_______________________________

كافى، ج 4، ص 289، ح 2 ; تفسير برهان، ج 1، ص 199، ح 2.

49- توشه حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 13

13 - وجوب تهيّه توشه ( پوشاك و خوراك و . . . ) براى سفر حج

و تزوّدوا

ص: 266

با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البيان، ذيل آيه.

50- جدال در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 34

34 - تماميّت حج و عمره به پرهيز از كلام ناشايست و نافرمانى و نزاع در حج است .

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام باقر و امام صادق (ع): . .. فانّ تمام الحجّ و العمرة ان لا يرفث و لا يفسق و لا يجادل

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 88، ح 225 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 642.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 4،22،24

4 - حرمت هر گونه نزاع ( جدال ) در حج

فمن فرض فيهن الحج . .. و لا جدال فى الحج

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به « لا و اللّه و بلى و اللّه » در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و «الرَفث» الجماع و «الفُسوق» الكذب و السباب و «الجدال» قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 - سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

51- حج افراد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 33

33 - عدم جواز حج قِران و اِفراد ، مگر براى اهل مكّه و حاضران در آن

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام رضا (ع): لا يجوز القران و الافراد الّذى يستعمله العامة الاّ لاهل مكّة و حاضريها . .. قال اللّه تعالى «و اتمّوا الحج و العمرة للّه

ص: 267

...»

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

52- حج برده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 75 - 20

20- « حسن العطار قال : سألت أباعبدالله ( ع ) عن رجل أمر مملوكه أن يتمتع بالعمرة إلى الحج أعليه أن يذبح عنه ؟ قال : لا إن الله تعالى يقول : « عبداً مملوكاً لايقدر على شىء » ;

حسن عطار گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: مردى برده مملوك خود را امر كرده تا حج تمتع به جا آورد، آيا بر آن مملوك واجب است از طرف مولا قربانى كند؟ حضرت فرمود: نه خداى تعالى مى فرمايد: عبداً مملوكاً لايقدر على شىء».

53- حج تمتّع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 12،37،45،46

12 - تقدّم اعمال عمره بر حجّ ، در حجّ تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحج

37 - شتر ، گاو و گوسفند ، نوع قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع بالعمرة الى الحجّ فما استيسر من الهدى

امام صادق (ع); . .. فما استيسر من الهدى امّا جزور و امّا بقرة و امّا شاة

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 90، ح 233 ; تفسير برهان، ج 1، ص 197، ح 17.

45 - حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در محدوده چهل و هشت ميلى مكّه ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: يعنى اهل مكّه ليس عليهم متعة كل من كان اهله دون ثمانية و اربعين ميلا ذات عرق و عسفان كما يدور حول مكّه فهو ممن دخل فى هذه الاية

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 27 ; استبصار، ج 2، ص 157، ح 3.

46 - حج تمتّع مخصوص كسى است كه خانواده اش در منطقه واقع بين ميقات ها و مسجدالحرام ساكن نباشد .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: مادون المواقيت الى مكة فهو حاضرى المسجد الحرام

_______________________________

ص: 268

استبصار، ج 2، ص 158، ح 4 ; تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 33، ح 28 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 94، ح 248.

54- حج در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 7،24

7 - ورود از پشت خانه ها و نه از درب هاى ورودى ، از آداب حج در سنت هاى مردم عصر جاهلى

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

بيان رسم جاهليت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از درب ورودى - پس از ذكر حج - دلالت بر اين دارد كه سنت ياد شده از آداب حج در زمان جاهليت بوده است.

24 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه « ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهور ها » روايت شده است : انه كان المحرمون لايدخلون بيوتهم من أبواب ها و لكنهم كانوا ينقبون فى ظهر بيوتهم أى فى مؤخر ها نقباً يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بذلك ;

] در جاهليت[ كسانى كه براى مناسك حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هايشان وارد آن نمى شدند; بلكه از حفره اى كه در پشت خانه و در انتهاى آن باز مى كردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پايبندى به اين عمل نهى فرمود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12،17

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنعم إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثن

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

«زور» به معناى باطل و اضافه در «قول الزور» اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از «سخن ياوه» در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان - كه در منا نصب كرده بودند - سرمى دادند.

55- حج در دوران شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 10

10 - اجراى مراسم حج در عصر حضرت شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

ص: 269

56- حج در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 4

4 - حج ، يادگارى از شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و أذّن فى الناس بالحجّ

57- حج در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 11

11 - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند .

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

58- حج قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 17

17 - « قال الحلبى : سئل ابوعبداللّه ( ع ) عن البيت أكان يحج قبل أن يبعث النبى (صلی الله علیه و آله) ؟ قال : نعم و تصديقه فى القرآن . . . و إذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل . . . ;

حلبى گويد از امام صادق(ع) سؤال شد: آيا حج قبل از بعثت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نيز بوده است؟ حضرت فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن است كه خدا مى فرمايد: به ياد آوريد آن هنگام كه ابراهيم و اسماعيل(ع) پايه هاى خانه كعبه را بالا مى بردند . .. ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 22

22 - « قال الحلبى : سئل أبوعبداللّه عن البيت أكان يحجّ قبل أن يبعث النبى (صلی الله علیه و آله) قال : نعم و تصديقه فى القرآن قول شعيب حين قال لموسى حيث تزوّج « على أن تأجرنى ثمانى حجج » و لم يقل ثمانى سنين . . . ;

حلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال شد كه آيا قبل از بعثت پيامبراسلام حج بيت اللّه الحرام وجود داشت؟ امام صادق(ع) فرمود: آرى و شاهد آن در قرآن، كلام شعيب(ع) است كه به هنگام تزويج موسى(ع) به وى گفت: [يكى از دختران را به تو تزويج مى كنم] كه هشت حج اجير من باشى و نگفت هشت سال. ..».

ص: 270

59- حج قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 15،30،33

15 - حج تمتّع ، مخصوص غير اهل مكّه است .

ذلك لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

30 - ملاك مكّى بودن ، سكونت در شعاع هجده ميلى ، از هر سوى مسجد الحرام

لمن لم يكن اهله حاضرى المسجد الحرام

امام صادق (ع) درباره آيه مزبور، فرمود: من كان منزله على ثمانية عشر ميلا من بين يديها و ثمانية عشر ميلا من خلفها و ثمانية عشر ميلا عن يمينها و ثمانية عشر ميلا عن يسارها فلا متعة له . ..

_______________________________

كافى، ج 4، ص 300، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 192، ح 692.

33 - عدم جواز حج قِران و اِفراد ، مگر براى اهل مكّه و حاضران در آن

و اتمّوا الحجّ و العمرة للّه

امام رضا (ع): لا يجوز القران و الافراد الّذى يستعمله العامة الاّ لاهل مكّة و حاضريها . .. قال اللّه تعالى «و اتمّوا الحج و العمرة للّه ...»

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 124، ح 1، ب 35 ; نورالثقلين، ج 1، ص 181، ح 641.

60- حج محصور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 4،5

4 - اتمام حج و عمره بر محصورِ اِحرام بسته ، واجب نيست .

و اتمّوا الحج . .. فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

5 - حرمت تراشيدن سر براى محصور ، قبل از رسيدن قربانى به قربانگاه

و لا تحلقوا رءوسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

61- حج محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 15

15 - « عن أبى عبد اللّه ( ع ) ان رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) أقام بالمدينة عشر سنين لم يحجّ ثمّ أنزل اللّه عزّوجلّ عليه « و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق » فأمر المؤذّنين أن يؤذّنوا بأعلى أصواتهم بأنّ رسول اللّه يحج فى عامه هذا . . . ;

ص: 271

امام صادق(ع) فرمود: كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ده سال در مدينه اقامت كرد و به حج نرفت. سپس خداوند عزّوجلّ بر آن حضرت[چنين] نازل كرد: «و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر يأتين من كلّ فجّ عميق» پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) مناديان را فرمان داد كه با صداى بلند اعلام كنند كه رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) امسال به حج خواهد رفت...».

62- حلالها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 15

15 - شتر ، گاو و گوسفند ، چهارپايانى حلال گوشت

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم فكلوا منها

63- حلق در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 6،8،10،29،39

6 - تراشيدن سر پس از بردن قربانى به قربانگاه ، راه خروج از احرام

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى و تحلقوا رؤسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

ظاهر اين است كه فرستادن قربانى به محل مخصوص و سپس تراشيدن سر، به جهت خارج شدن از احرام است ; نه يك تكليف تعبّدى براى محصور.

8 - مُحرمى كه بيمار باشد و يا از ناحيه سَر در اذيّت است ، مى تواند قبل از قربانى كردن ، سرش را بتراشد .

و لا تحلقوا رءوسكم . .. فمن كان منكم مريضاً

مراد از «مريض» به قرينه قسيمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است كه مداواى آن در گرو تراشيدن سر است. و مراد از «به اذىً»، آزارى است كه از غير ناحيه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.

10 - روزه يا صدقه و يا قربانى ، فديه ( كفاره ) تراشيدن سر قبل از قربانى ، براى مُحرِم معذور

فمن كان منكم . .. ففدية من صيام او صدقة او نُسُك

29 - كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

39 - كسى كه با خود قربانى آورده ، نبايد قبل از قربانى كردن سر خود را بتراشد و محلّ گردد .

و لا تحلقوا رءوسكم حتّى يبلغ الهدى محلّه

امام صادق (ع): قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): . .. و لم يكن يستطيع ان يحلّ من اجل الهدى الذى كان معه ان اللّه عزّ و جل يقول «و لا تحلقوا رءوسكم ...»

ص: 272

_______________________________

كافى، ج 4، ص 248، ح 6 ; علل الشرايع، ج 2، ص 412، ح 1، ب 153.

64- خوردن قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 10،13

10 - خوردن گوشت قربانى براى حاجيان مجاز است .

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

«وجوب» (مصدر «وجبت») به معناى سقوط و افتادن است. «جنوب» نيز جمع «جنب» و به معناى پهلو است; يعنى، وقتى شتران افتادند و به پهلو غلتيدند (جان دادند)، از گوشت آنها بخوريد و به نيازمندان بخورانيد. گفتنى است كه عرب جاهلى، مى پنداشتند قربانى مال خدايان است و كسى حق ندارد از آن استفاده كند. خداوند در اين جا تذكر مى دهد كه اين پندار، گمانى است غلط و مسلمانان نبايد قربانى را به حال خود رها كنند به گمان اين كه اينها شعائر الهى اند و خوردن آنها هتك حرمت شعائر است; بلكه همين كه قربانى جان داد، بايد بخشى از آن را براى خود بردارند و بقيه را به نيازمندان بدهند.

13 - منع استفاده انحصارى حاجيان از گوشت قربانى و دريغ كردن از اطعام آن به نيازمندان

فكلوا منها

با توجه به كلمه «من» معناى جمله فوق چنين است: بخشى از آن را بخوريد; (نه همه اش را).

65- خيريت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 1

1 - حج ، سرشار از سود ، منفعت ، خير و بركت براى مردم

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا منفع لهم

«منافع» جمع «منفعة» است. منفعت; يعنى، سود، خير و بركت. به كارگيرى «منافع» به صورت جمع، بيانگر فراوانى بركت هاى حج است و آمدن آن به صورت نكره، حاكى از عظمت و بزرگى هر يك از اين بركت ها مى باشد.

66- دروغ در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به « لا و اللّه و بلى و اللّه » در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

ص: 273

امام صادق (ع): . .. و «الرَفث» الجماع و «الفُسوق» الكذب و السباب و «الجدال» قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 - سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

67- دعا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 10

10 - اجابت دعا ها و درخواست هاى دنيوى حج گزارانِ دنياطلب

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا و ماله فى الاخرة من خلاق

واو عاطفه در جمله «و ماله . ..»، بيانگر جمله اى محذوف است. مثل «نؤتيه» (به او عطا مى كنيم) و از آخرت نصيبى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 1

1 - تمجيد آن دسته از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، خواهان نيكو هاى دنيا و آخرت و نجات از آتش هستند .

و منهم من يقول ربنا اتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة و قنا عذاب النّار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 5

5 - تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از «ممّا كسبوا» انجام فريضه حج باشد.

68- دعوت به حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 1،3،14

1 - فراخوانى مردم به حج از سوى حضرت ابراهيم ( ع ) به فرمان خداوند

ص: 274

و أذّن فى الناس بالحجّ

«تأذين» (مصدر «أذّن») به معناى اعلان و ندا در دادن است; يعنى، «اى ابراهيم! به ميان مردم برو و آنان را به حج و زيارت بيت اللّه، فرا بخوان».

3 - تبليغ و فراخوانى مردم به حج و زيارت بيت اللّه ، از وظايف رهبران الهى

و أذّن فى الناس بالحجّ

14 - « عن عبيد اللّه بن على الحلبى ، عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : سألته لم جعلت التلبيه ؟ فقال : إنّ اللّه عزّوجلّ أوحى إلى ابراهيم ( ع ) « و أذّن فى الناس بالحج يأتوك رجالاً » فنادى فأجيب من كلّ فجّ يلبّون ;

عبيداللّه بن على الحلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: چرا[ در حج] تلبيه مقرر شده است؟ فرمود: همانا خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وحى كرد: «و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً» پس ابراهيم ندا در داد و از هر راه دورى با لبيك گفتن به ابراهيم(ع)، پاسخ داده شد».

69- دنياطلبى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 4،7

4 - مذمّت آن گروه از مردم كه پس از انجام مناسك حج ، تنها خواهان بهره هاى دنيوى از پروردگار خويشند .

فمن الناس من يقول ربّنا اتنا فى الدنيا

7 - حج گزارانِ دنياطلب ، محروم از بهره هاى اخروى

فاذا قضيتم مناسككم . .. فمن الناس من يقول ربنا ... و ماله فى الاخرة من خلاق

70- ذبح گاو در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از «أنعام» در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

ص: 275

71- ذبح گوسفند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از «أنعام» در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

72- ذكر خدا در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 21

21 - « و روى عن الصادق ( ع ) أنّ الذكر فى قوله : « و يذكروا اسم اللّه » هو التكبير عقيب خمس عشرة صلاة أوّلها ظهر العيد ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه مراد از ذكر در سخن خداوند «و يذكروا اسم اللّه»، تكبيرهايى است كه در تعقيب پانزده نماز - كه اول آنها ظهر عيد است - گفته مى شود».

73- ذكر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 11

11 - پس از اتمام حج ، بايد به جاى تفاخر به نياكان ، ذكر خداوند كرد .

فاذا قضيتم مناسككم فاذكروا اللّه

امام باقر (ع): . .. و يعدّون مفاخر آياتهم ... فامرهم اللّه سبحانه، ان يذكروه مكان ذكرهم آبائهم فى هذا الموضع

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 529 ; نورالثقلين، ج 1، ص 198، ح 722.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 1،2

1 - وجوب ذكر خداوند در روز هاى مشخص ( ايام تشريق ) بر حج گزار

و اذكروا اللّه فى ايّام معدودات

مراد از روزهاى مشخّص، ايّام تشريق (يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ذى الحجه) است.

2 - اهميّت فوق العاده ذكر خداوند در حج

ص: 276

فاذكروا اللّه . .. و اذكروه ... فاذكروا اللّه ... و اذكروا اللّه

74- رمى جمرات در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8

8 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق » قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق» فرمود: مراد از «تفث» رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از «نذور» كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..». 1- محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

75- زمينه بركات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 2

2 - دستيابى به بركت هاى حج ، در گرو حضور در مراسم و انجام مناسك آن است .

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا منفع لهم

«شهادة» (مصدر «يشهدون») به معناى حاضر شدن است. بنابراين «ليشهدوا منافع لهم» به اين معنا است كه: حج براى همه مردم سرشار از خير و بركت است و هر كس بخواهد به آن دست يابد و از آن بهره مند شود، بايد رنج سفر را تحمل كند و در مراسم آن حاضر شود و مناسك آن را به جا آورد.

76- سرتراشى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8

8 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق » قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق» فرمود: مراد از «تفث» رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از «نذور» كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..». 1- محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين

ص: 277

كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

77- سوارى با قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از «لكم فيها خير» با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

78- سوگند در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 22،24

22 - حرمت جماع ، دروغ ، ناسزاگويى و سوگند به « لا و اللّه و بلى و اللّه » در حج

فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج

امام صادق (ع): . .. و «الرَفث» الجماع و «الفُسوق» الكذب و السباب و «الجدال» قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 337، ح 3 ; نورالثقلين، ج 1، ص 194، ح 704.

24 - سه قسم صادق پى در پى و يك قسم دروغ ، از مصاديق جدال در حج است .

و لا جدال فى الحجّ

امام باقر (ع) يا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ايمان متتابعات صادقاً فقد جادل . .. و اذا حلف بيمين واحدة كاذباً فقد جادل

_______________________________

كافى، ج 4، ص 338، ح 4 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 95، ج 258.

79- شتر قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

ص: 278

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از «أنعام» در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به «أنعام» بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 1،2،4،5

1 - شتران قربانى از شعائر دينى و الهى مراسم حج

و البدن جعلنها لكم من شعئر اللّه

«بدن» جمع «بدنة» است. «بدنة» نيز در لغت، به گاو و شتر درشت و چاق گفته مى شود. در گذشته، كسانى كه قصد داشتند در مراسم حج شركت كنند، از قبل به دام هايى قربانى خوب مى رسيدند تا چاق و فربه شوند. بدين جهت به گاو و شتر قربانى «بدنه» گفته مى شد. گفتنى است كه مراد از «بدن» در آيه ياد شده - به قرينه «فإذا وجبت جنوبه» - تنها شتران مى باشد; يعنى، شترانى را كه به رسم قربانى به همراه مى بريد، براى شما از شعائر دينى و الهى قرار داديم.

2 - لزوم برگزيدن شتران درشت و چاق براى قربانى در حج

و البدن جعلنها لكم من شعئر اللّه

به كارگيرى «بدن» - كه به معناى شتران فربه و چاق است - به جاى «إبل» - كه به مطلق شتر اطلاق مى شود - مى تواند توصيه اى باشد به حج گزاران كه شتران فربه و درشت را، براى قربانى برگزينند.

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از «لكم فيها خير» با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

5 - لزوم نشانه گذارى شترانى كه حاجيان جهت قربانى به همراه خود مى برند .

و البدن جعلنها لكم من شعئر اللّه

اين سخن خدا كه: «ما شتران قربانى را شعائر و نشانه هاى دينى قرار داديم» مى تواند دربردارنده اين توصيه باشد كه حاجيان نيز بايد شتران را به منظور اين كه آنها از ديگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذارى كنند.

80- شرايط حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 5

5 - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص

قل هى موقيت للناس و الحج

«الحج» عطف به «الناس» مى باشد; يعنى، هى مواقيت الحج.

ص: 279

81- شرايط وجوب حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 10،21،22

10 - استطاعت ( توان رفتن به خانه خدا ) ، شرط وجوب حجّ

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

21 - وجوب حج و عمره ، بر افراد مستطيع

و للّه على الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يعنى به الحج و العمرة جميعاً لانّهما مفروضان.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 265، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 302، ح 2.

22 - استطاعت حجّ ، به صحّت بدن ، داشتن زاد و توشه ، مركب و باز بودن راه مى باشد .

من استطاع اليه سبيلا

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: من كان صحيحاً فى بدنه مخلّىً سربه له زاد و راحلة فهو من يستطيع الحج.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 267، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 373، ح 283.

82- شير قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 4

4 - استفاده از شتران قربانى ( به جهت حمل بار ، سوارشدن و تغذيه از شير آنها ) ، براى حاجيان مجاز است .

و البدن . .. لكم فيها خير

مقصود از «لكم فيها خير» با توجه به آيه 33 (لكم فيها منافع إلى أجل مسمّى)، اين است كه حاجيان مى توانند تا روز قربانى، از شترانى كه به رسم قربانى به همراه خود مى برند، بهره گيرى كنند (آنها را سوار شوند، يا با آنها بار حمل كنند و يا از شير آنها تغذيه نمايند).

83- صيد در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 4،18

4 - انواع شكار ها - چه آنها كه بدون ابزار قابل دسترسى باشند ( مانند جوجه پرندگان و . . . ) و چه آنها كه بدون نيزه و مانند آن قابل دستيابى نباشند - ، وسيله اى براى آزمون راهيان حج و عمره خواهند بود .

ص: 280

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

18 - دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

84- صيد وحوش در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 18

18 - دسترسى حج گزار به تخم و بچه حيوانات و در تيررس قرار گرفتن شكار هاى وحشى ، وسيله آزمايش خداوند از وى .

يأيها الذين ءامنوا ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

برداشت فوق از حديثى استفاده شده كه در توضيح آيه فوق مى فرمايد: ما تناله الا يدى البيض و الفراخ و ما تناله الرماح فهو ما لاتصل اليه الا يدى.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 397، ح 4; تفسير برهان، ج 1، ص 502، ح 3.

85- طواف در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8،9

8 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق » قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق» فرمود: مراد از «تفث» رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از «نذور» كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..». 1- محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

9 - « عن أبى عبد اللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « و ليطّوّفوا بالبيت العتيق » قال : طواف النساء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و ليطّوّفوا بالبيت العتيق» فرمود: [مراد ]طواف نسا است».

ص: 281

86- فسق در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 197 - 2،3

2 - حرمت هر گونه سخن ناشايست ( رفث ) در حج

فمن فرض فيهن الحج فلا رفث . .. فى الحج

3 - حرمت هر گونه نافرمانى ( فسوق ) در حج

فمن فرض فيهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق . .. فى الحج

87- فضيلت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 1

1 - حج و مناسك آن ، داراى ارج و منزلتى و الا در نزد خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. و ليطّوّفوا بالبيت العتيق ذلك

«ذلك» اشاره به مجموع مطالبى است كه تا اين جا درباره حج و مناسك آن بيان شده است. مقصود از استعمال «ذلك» در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام پيشين و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى، كلمه «هذا» را به كار مى برند مانند: «هذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب». بنابراين به كارگيرى «ذلك» - كه براى اشاره به دور است - مى تواند براى بيان بُعد منزلت حج و مناسك آن و ارج و ارزش والاى آن در پيشگاه خداوند باشد.

88- فضيلت حج پياده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 11

11 - فضيلت و ارزش والاى حج پياده در پيشگاه خداوند

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

تقديم پيادگان (رجال) بر سواركاران (و على كلّ ضامر) مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

89- فلسفه حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 24

24 - توجه يافتن به مرگ و قبر و قيامت و آمادگى براى آنها ، فلسفه وجود حج و اختصاص آن به خداوند

ص: 282

و للّه على الناس حج البيت

امام صادق (ع): . .. و اعلم بانّ اللّه تعالى لم يفترض الحجّ و لم يخصّه من جميع الطاعات بالاضافة الى نفسه بقوله عزّ و جلّ «و للّه على النّاس حج البيت ... » ... الاّ للاستعداد و الاشارة الى الموت و القبر و البعث و القيامة ... .

_______________________________

مصباح الشريعه، ص 49 ; بحارالانوار، ج 99، ص 125، ح 1.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 - دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از «فضلا» مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است «آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا» شامل حاجيان و معتمران مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 4

4 - بى هدف پنداشتن مناسك حج و احكام و قوانين الهى ، موجب عقاب شديد الهى

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 8،19

8 - آموزش كيفيت ذبح كردن ( بردن نام خدا به هنگام سربريدن يا نحر كردن حيوان ) به مردم ، يكى از فلسفه هاى حج

ليشهدوا منفع لهم و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومت

«يذكروا» عطف بر «يشهدوا» است و با توجه به اين كه لام «ليشهدوا» براى تعليل است و بيانگر فلسفه تشريع حج مى باشد، عطف «يذكروا» بر «يشهدوا» بيان يكى ديگر از حكمت هاى تشريع حج خواهد بود.

19 - يارى مردمان و دستگيرى از تنگدستان و نيازمندان ، از حكمت هاى تشريع حج و از آموزه هاى آن

و أطعموا البائس الفقير

90- فوايد حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 15

15 - حجّ ، داراى منافعى براى حج گزار

و من كفر فانّ اللّه غنىّ عن العالمين

اشاره به غنىّ بودن خدا، نشانگر اين است كه حج گزار، خود از منافع آن بهره مند مى شود.

ص: 283

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 27 - 5

5 - موسم حج ، مبدأ سال در خانواده شعيب

على أن تأجرنى ثمنى حجج

91- فوايد قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 7،10،11

7 - ماه هاى حرام و قربانى هاى بى نشان و بانشان حج ، داراى نقشى خاص در قوام و برپايى جوامع

جعل اللّه الكعبة . ... قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر «الكعبة» و در حقيقت آنها نيز مفعول اول براى «جعل» مى باشند و مفعول دوم آن يعنى «قيماً للناس» به قرينه ماقبل حذف شده است.

10 - نقش اساسى تر كعبه در قوام جامعه نسبت به ماه هاى حرام و قربانى حج

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

تقديم ذكرى كعبه و نيز حذف «قيماً للناس» نسبت به «الشهر الحرام . ..» اشاره به اين دارد كه نقش ماههاى حرام و قربانى حج و ... در قوام جوامع بواسطه كعبه مى باشد.

11 - آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

«ذلك» مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

92- فوايد مادى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 - دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از «فضلا» مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است «آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا» شامل حاجيان و معتمران مى شود.

ص: 284

93- فوايد معنوى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 14

14 - دستيابى حاجيان به پاداشهايى از جانب خدا و جلب رضايت او از اهداف تشريع حج و عمره است .

و لا ءآمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوناً

مراد از «فضلا» مى تواند ثواب و پاداش باشد و مى تواند مقصود از آن درآمدهاى مالى باشد. در برداشت فوق معناى اول لحاظ شده است. گفتنى است «آمين البيت الحرام = راهيان خانه خدا» شامل حاجيان و معتمران مى شود.

94- قداست قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 2

2 - دام هاى قربانى ( دام هايى كه حاجيان براى قربانى كردن به همراه مى برند ) ، از شعائر الهى و داراى حرمت و قداست در پيشگاه خداوند

و من يعظّم شعئر اللّه

«تعظيم» (مصدر «يعظّم») به معناى بزرگ شمردن است «شعائر» جمع «شعيرة» و «شعيرة» به معناى علامت و نشانه است. مراد از «شعائر اللّه» به قرينه آيه بعد (لكم فيها منافع إلى أجل مسمَّى ثمّ محلها إلى البيت العتيق) دام هايى براى قربانى است كه حج گزاران به همراه خود مى بردند;يعنى، «هر كس دام هاى قربانى را - كه شعائر و نشانه هاى خدايند - حرمت گذارد و بزرگ بشمارد...». بنابراين، آيه ياد شده توصيه اى است از سوى خداوند به همه اهل ايمان - چه مالك دام هاى قربانى باشند و چه نباشند - كه در حفظ و نگه دارى آن دام ها بكوشند و از هرگونه سهل انگارى درباره آنها، اجتناب بورزند.

95- قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 10

10 - ماه هاى حرام ، قربانى هاى بى نشان و بانشان حج و نيز نشانه هاى قربانى ، از شعاير الهى

لاتحلوا شعر اللّه و لاالشهر الحرام و لاالهدى و لاالقلئد

بنابر اينكه امور ياد شده از باب ذكر خاص بعد از عام (شعر اللّه) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 98 - 3،12

3 - مخالفت با قربانى حج و احكام آن موجب عقاب شديد از سوى خداوند

و الشهر الحرام و الهدى و القلئد . .. اعلموا إنّ اللّه شديد العقاب

ص: 285

12 - شكنندگان حرمت كعبه و ماه هاى حرام و اعراض كنندگان از حكم قربانى نبايد از رحمت و مغفرت الهى مأيوس باشند .

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام . .. إنّ اللّه شديد العقاب و إنّ اللّه غفور رحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 6،12

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از «أنعام» در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 3

3- مسلمانان در جريان سفر حديبيه ، مصمّم به زيارت خانه خدا و قربانى كردن هدى

و صدّوكم عن المسجد الحرام و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

96- قربانى حج در اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 3

3 - مراسم قربانى ، داراى زمان مشخص در هريك از اديان آسمانى پيشين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا

97- قربانى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 196 - 3،5،7،8،9،13،14،28،29،31

3 - محصورِ از حج و عمره ، بايد براى خروج از احرام ، چهارپايى ( گاو ، شتر يا گوسفند ) را كه براى او ميسور و آسان باشد ، قربانى كند .

فان أحصرتم فما استيسر من الهدى

محصور، مُحرِمى است كه به خاطر مرض و يا منع دشمن، نتواند اعمال حج و يا عمره را به پايان رساند.

ص: 286

5 - حرمت تراشيدن سر براى محصور ، قبل از رسيدن قربانى به قربانگاه

و لا تحلقوا رءوسكم حتى يبلغ الهدى مَحِلَّه

7 - ذبح و يا نحر قربانى ، بايد در مكان مخصوصِ خود باشد .

حتى يبلغ الهدى مَحلّه

8 - مُحرمى كه بيمار باشد و يا از ناحيه سَر در اذيّت است ، مى تواند قبل از قربانى كردن ، سرش را بتراشد .

و لا تحلقوا رءوسكم . .. فمن كان منكم مريضاً

مراد از «مريض» به قرينه قسيمش (او به اذىً من رأسه)، مرضى است كه مداواى آن در گرو تراشيدن سر است. و مراد از «به اذىً»، آزارى است كه از غير ناحيه مرض، همانند وجود حشرات، در موهاى مُحرم باشد.

9 - مرض ، موجب تخفيف در تكليف

فمن كان منكم مريضاً او به اذىً من رأسه ففدية

13 - وجوب قربانى در حج تمتّع

فمن تمتّع . .. فما استيسر من الهدى

14 - وجوب روزه به مدّت سه روز در حج و هفت روز پس از بازگشت ( ده روز كامل ) ، براى فاقد قربانى

فمن لم يجد فصيام ثلثة ايام فى الحج و سبعة . .. تلك عشرة كاملة

28 - اقلّ قربانى ، يك گوسفند است .

فما استيسر من الهدى

امام رضا (ع): «فما استيسر من الهدى» يعنى شاة.

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 120، ح 1، نورالثقلين، ج 1، ص 185، ح 660.

29 - كفاره تراشيدن سر قبل از قربانى ، سه روز روزه و يا صدقه به شش مسكين و يا قربانى كردن يك گوسفند است .

فمن كان منكم مريضاً . .. او صدقة او نسك

امام صادق (ع): . .. و جعل الصيام ثلاثة ايام و الصدقة على ستّة مساكين لكل مسكين مدّين و النّسك شاة ...

_______________________________

كافى، ج 4، ص 358، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 187، ح 664 و 666.

31 - حد وجوب قربانى در حج ، سهل و ميسور بودن آن است .

فمن تمتع . .. فما استيسر من الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

«قضاء» (مصدر «يقضون») به معناى بريدن و جدا كردن است. «تفث»; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين «ثمّ ليقضوا تفثهم»;يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن - كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند - خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

ص: 287

98- كار در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 1

1 - جواز كسب و كار ، در هنگام انجام مناسك حج

الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

جمله «ليس عليكم . ..»، ناظر به كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.

99- كورى اخروى تاركان حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 124 - 13

13 - « معاوية بن عمار عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن رجل لم يحجّ قطّ و له مال قال : هو ممّن قال اللّه : « و نحشره يوم القيامة أعمى » قلت : سبحان اللّه أعمى ؟ قال : أعماه اللّه عن طريق الجنّة ;

معاوية بن عمار گويد: از امام صادق(ع) در باره كسى كه مالى داشته و به حج نرفته است سؤال كردم؟ فرمود: او در زمره كسانى است كه خداوند فرموده: «و نحشره يوم القيامة أعمى». گفتم سبحان اللّه نابينا؟ فرمود: خداوند او را از [ديدن ]راه بهشت نابينا كرده است».

100- گاو قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از «أنعام» در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به «أنعام» بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

101- گوسفند قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 6

ص: 288

6 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند به كار مى رود. به اعتقاد همه مفسران، مقصود از «أنعام» در اين جا، معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) است . گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به «أنعام» بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

102- گوشت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 16،17

16 - جواز استفاده حج گزاران از گوشت قربانى

فكلوا منها

17 - لزوم اطعام مستمندان تنگدست از گوشت قربانى در حج

و أطعموا البائس الفقير

103- محل قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 9

9 - اطراف كعبه ، تنها مكان مجاز براى قربانى كردن كفاره صيد

هدياً بلغ الكعبة

برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: من وجب عليه هدى فى احرامه فله ان ينحره حيث شاء الا فداء الصيد فان اللّه يقول «هدياً بالغ الكعبة».

_______________________________

كافى، ج 4، ص 384، ح 2; تفسير برهان، ج 1، ص 504، ح 14.

104- مراد از حج اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 16

16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است كه فرمود : الحج الأكبر الوقوف بعرفة و بجمع و برمى الجمار بمنى و الحج الأصغر العمرة ;

حج اكبر، وقوف به عرفه و وقوف به مشعر و رمى جمرات در منى است و حج اصغر، عمره است».

ص: 289

105- مراد از روز حج اكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 15

15 - معاوية بن عمار گويد : « سألت أباعبداللّه ( ع ) عن يوم الحج الأكبر فقال : هو يوم النحر . . . ;

از امام صادق (ع) پرسيدم: روز حج اكبر چه روزى است؟ فرمود: روز عيد قربان است . .. ».

106- مردم جزيرة العرب و حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء العكف فيه و الباد

107- مرگ در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 203 - 13

13 - حج گزارى كه در ايام تشريق بميرد ، آمرزيده است .

فمن تعجّل فى يومين فلا اثم عليه

امام صادق (ع) درباره آيه «فمن تعجّل . ..»، فرمود: يعنى من مات قبل ان يمضى، فلا اثم عليه

_______________________________

كافى، ج 4، ص 521، ح 10 ; نورالثقلين، ج 1، ص 201، ح 740.

108- معامله در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 1،2،17

1 - جواز كسب و كار ، در هنگام انجام مناسك حج

الحج اشهر معلومات . .. ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

جمله «ليس عليكم . ..»، ناظر به كسب و كار در حج و هنگام انجام مناسك است ; به دليل وقوع آن در بين احكام حج. علاوه بر اينكه كسب و كار در زمانهاى ديگر، محل شبهه نيست تا نفى و يا اثبات شود.

ص: 290

2 - ممنوعيّت فعاليت هاى اقتصادى در حج ، پندار غلط برخى از مسلمانان صدر اسلام

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

برخى از مسلمانان، خريد و فروش را در حج گناه مى شمردند كه با اين آيه، اين تصوّر دفع شد. (مجمع البيان.)

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 527 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

17 - جواز خريد و فروش ، در ايّام حجّ ، بعد از خروج از احرام و اتمام مناسك

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا من ربّكم

امام صادق (ع) درباره قول خداوند «ليس عليكم . ..» فرمود: يعنى الرّزق اذا احلّ الرّجل من احرامه و قضى نسكه فليشترو ليبع فى الموسم

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 96، ح 262 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 1.

109- ملاقات با رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 10

10 - ديدار با رهبر جامعه اسلامى در مناسك حج

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

110- ممانعت از حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 40

40 - جلوگيرى از انجام حج ، گناه و تجاوز است .

و لا ءآمين البيت الحرام . .. و لاتعاونوا على الاثم و العدون

111- ممانعت از قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 1

1- مذمّت خداوند از كفر مشركان ، و جلوگيرى آنان از ورود مؤمنان به مسجدالحرام و قربانى كردن

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

ص: 291

112- مناسك حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 7

7 - زيارت كنندگان خانه خدا ، بايد در مقام ابراهيم ، نماز بخوانند .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

گويا مقصود از نمازى كه بايد در مقام ابراهيم خوانده شود، نماز طواف است، نه ساير نمازها.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 158 - 2،5،6،7

2 - طواف صفا و مروه ( سعى ميان آن دو ) عبادت و از مناسك حج و عمره است .

إن الصفا و المروة . .. فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

«اعتمار» (مصدر اعتمر) به معناى: زيارت كردن و نيز انجام دادن عمره است. تفريع «من حج البيت ...» بر معرفى صفا و مروه به عنوان علامتى بر جايگاه عبادت، گوياى اين است كه: اولا، طواف صفا و مروه - كه از آن به سعى ميان صفا و مروه تعبير مى كنند - عبادت خداست و ثانياً، اين عبادت از اعمال و مناسك حج و عمره مى باشد.

5 - سعى ميان صفا و مروه ، از اعمال نيك حج و عمره است .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما و من تطوع خيراً

مصداق مورد نظر براى «خيراً»، به قرينه جمله قبل، سعى ميان صفا و مروه است.

6 - برخى از مسلمانان صدر اسلام ، از انجام سعى ميان صفا و مروه ، اكراه داشته و آن را از مناسك حج نمى پنداشتند .

فمن حج البيت أو اعتمر فلاجناح عليه أن يطوف بهما

نفى اشكال از سعى ميان صفا و مروه با جمله «فلا جناح . ..» گوياى اين است كه: مسلمانان از انجام آن عمل اكراه داشته و منشأ آن - چنانچه در شأن نزول آمده - وجود بتهايى بود كه مشركان در صفا و مروه بين آن دو نصب كرده بودند.

7 - خداوند به اعمال زائران خانه خدا ( به جا آوردن حج و عمره و سعى ميان صفا و مروه ) آگاه است .

فمن حج البيت أو اعتمر . .. و من تطوع خيراً فإن اللّه شاكر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 4،5،8

4 - لغو هر گونه امتياز طايفه اى و گروهى در حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

با توجه به آنچه در ذيل آيه نقل شده كه عدّه اى از قريش خود را جداى از مردم فرض مى كردند و در عرفات وقوف نداشتند.

5 - وقوف در مشعرالحرام ، از مناسك حج

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

بنابراينكه «ثم افيضوا»، مربوط به مشعرالحرام باشد.

8 - لزوم استغفار ، به هنگام كوچ كردن از عرفات و مَشعرالحرام

ص: 292

ثم افيضوا . .. و استغفروا اللّه

در اين برداشت، هر دو نظ ر درباره جمله «ثم افيضوا» (افاضه از مشعر و يا عرفات)، ملحوظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 4،6،9،11،12

4 - وقوف در عرفات و مشعر ، نخستين تكليف حاجيان در مراسم حج ( پس از احرام )

ليشهدوا منفع لهم

جمله «و يذكروا اسم اللّه. ..» مربوط به مراسم قربانى است و آيه بعدى، در رابطه با مسأله حلق، تقصير و طواف مى باشد. پس با در نظر گرفتن اين مطلب كه مراسم حج - پس از پوشيدن احرام - به ترتيب عبارت است از: وقوف در عرفات و مشعر، قربانى كردن حلق و تقصير و طواف، بايد گفت كه حج در شريعت حضرت ابراهيم(ع)، با مراسم قربانى شروع و با طواف ختم مى شد و وقوفين جزو مراسم نبود و يا اين كه جمله «ليشهدوا منافع لهم» علاوه بر اين كه بيانگر فلسفه تشريع حج است، ناظر به مسأله حضور در عرفات و مشعر نيز مى باشد. برداشت فوق، بر پايه احتمال دوم استوار است.

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

9 - انجام تكليف قربانى ، موقوف به زمانى خاص و معين ( دهم تا سيزدهم ذى حجه )

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومت على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

براساس رواياتى كه از اهل بيت(ع) وارد شده است، مراد از «أيام معلومات»، ايام تشريق (دهم تاسيزدهم) ذى حجه است.

11 - جواز تأخير انداختن قربانى ، از روز دهم به هر يك از روز هاى يازدهم ، دوازدهم و سيزدهم ذى حجه

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومت . .. من بهيمة الأنعم

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از «أنعام» در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1،4،7،8،9

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

«قضاء» (مصدر «يقضون») به معناى بريدن و جدا كردن است. «تفث»; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين «ثمّ ليقضوا تفثهم»;يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن - كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند - خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

4 - وجوب طواف ، پس از تقصير و خروج از احرام

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

7 - « قال : عبد اللّه بن سنان فأتيت أباعبد اللّه ( ع ) فقلت : جعلت فداك قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم . . . » ؟ قال :

ص: 293

أخذ الشارب و قص الأظفار و ما أشبه ذلك . . . ;

عبداللّه بن سنان گفت: نزد امام صادق(ع) آمدم و گفتم: فدايت شوم: [مقصود از] قول خداى عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم» [چيست؟] فرمود: [مقصود] زدن شارب و گرفتن ناخن و مانند آن است. ..».

8 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق » قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق» فرمود: مراد از «تفث» رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از «نذور» كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..». 1- محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

9 - « عن أبى عبد اللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « و ليطّوّفوا بالبيت العتيق » قال : طواف النساء ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و ليطّوّفوا بالبيت العتيق» فرمود: [مراد ]طواف نسا است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 19

19 - اجتناب از هر گونه بيهوده گويى و باطل سرايى در مراسم حج ، توصيه خدا به اهل ايمان

و اجتنبوا قول الزور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 6

6- اهميت قربانى ، در مناسك عبادى مسجدالحرام

و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

از اين كه خداوند، يكى از جرم هاى كافران را، جلوگيرى از رسيدن قربانى به قربانگاه شمرده است، اهميت آن در مناسك زيارت خانه خدا استفاده مى شود.

113- منافع اخروى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 20

20 - « عن الربيع بن خُثيم قال : شهدت أباعبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّى سمعت اللّه عزّوجلّ يقول : « ليشهدوا منافع لهم » فقلت منافع الدنيا أو منافع الآخرة فقال : الكلّ ;

ربيع بن خُثيم مى گويد: امام صادق(ع) را ديدم كه فرمود: شنيدم كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: «ليشهدوا منافع لهم» پس به امام(ع) عرض كردم: منظور از منافع، منافع دنيايى است يا اخروى؟ فرمود: تمام منافع».

ص: 294

114- منافع حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 1

1 - حج ، سرشار از سود ، منفعت ، خير و بركت براى مردم

و أذّن فى الناس بالحجّ. .. ليشهدوا منفع لهم

«منافع» جمع «منفعة» است. منفعت; يعنى، سود، خير و بركت. به كارگيرى «منافع» به صورت جمع، بيانگر فراوانى بركت هاى حج است و آمدن آن به صورت نكره، حاكى از عظمت و بزرگى هر يك از اين بركت ها مى باشد.

115- منافع دنيوى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 20

20 - « عن الربيع بن خُثيم قال : شهدت أباعبداللّه ( ع ) . . . قال : إنّى سمعت اللّه عزّوجلّ يقول : « ليشهدوا منافع لهم » فقلت منافع الدنيا أو منافع الآخرة فقال : الكلّ ;

ربيع بن خُثيم مى گويد: امام صادق(ع) را ديدم كه فرمود: شنيدم كه خداى عزّوجلّ مى فرمايد: «ليشهدوا منافع لهم» پس به امام(ع) عرض كردم: منظور از منافع، منافع دنيايى است يا اخروى؟ فرمود: تمام منافع».

116- نحر شتر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 12

12 - جواز قربانى كردن به هر يك از شتر ، گاو و گوسفند در مراسم حج

على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل به معناى شتران است. لكن گاهى به مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز گفته مى شود. به اعتقاد همه مفسران مراد از «أنعام» در اين جا معناى دوم (مجموع شتر، گاو و گوسفند) مى باشد. گفتنى است كه «بهيمة» به معناى چهارپا و اضافه آن به انعام اضافه بيانيه است; يعنى، چهارپايى كه عبارت است از شتر، گاو و گوسفند.

117- نحر شتر قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 8،9

8 - لزوم به صف كردن شتران قربانى و نحر هم زمان آنها ، همراه ذكر نام خدا

ص: 295

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

«صوافّ» جمع «صافة» حال از ضمير «عليها» و از مصدر «صفّ» (گروهى را در كنار هم و در يك امتداد مستقيم به نظم در آوردن) مشتق شده است; يعنى، پس نام خدا را بر شتران (به هنگام نحر كردن آنها) در حالى كه در امتداد مستقيم به نظم درآمدند ببريد.

9 - لزوم بستن دست ها و پا هاى شتران قربانى ، به هنگام نحر كردن آنها

فاذكروا اسم اللّه عليها صوافّ

با توجه به اين كه هنگام نحر كردن شتر براى اين كه بر اثر وارد شدن فشار كارد فرار نكند، ابتدا دستها و پاهايش را كنار هم قرار مى دهند و دور آنها را طناب مى پيچند و سپس آن را نحر مى كنند «صوافّ» را مى توان چنين معنا كرد: در حالى كه دستها و پاهايشان را كنار هم قرار داديد و با طناب بستيد آنها را نحر كنيد.

118- نذر در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 8

8 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) أنّه قال فى قول اللّه عزّوجلّ : « ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق » قال : التفث الرمى و الحلق و النذور من نذر أن يمشى و الطواف هو طواف الزيارة . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه در باره سخن خداوند عزّوجلّ «ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوحوا نذورهم و ليطوفوا بالبيت العتيق» فرمود: مراد از «تفث» رمى جمرات و تراشيدن سر است و مراد از «نذور» كسى است كه نذر كرده كه پياده برود(1) و مراد از طواف، طواف زيارت است. ..». 1- محتمل است مقصود اين باشد كه شخص نذر كرده كه پياده از منا به مكّه برود; نه اين كه نذر كرده است از وطنش پياده به حج برود; چون در اين صورت با ظاهر آيه سازگار نيست.

119- نشانه گذارى قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 4

4 - لزوم نشانه گذارى روى دام هايى كه به منظور قربانى در مراسم حج ، برده مى شود .

و من يعظّم شعئر اللّه

تسميه دام هاى قربانى به «شعائر» مى تواند دربردارنده توصيه اى باشد به صاحبان آنها كه بايد دام ها را نشانه گذارى كنند تا همگان بدانند كه آنها مربوط به خدا هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 5

5 - لزوم نشانه گذارى شترانى كه حاجيان جهت قربانى به همراه خود مى برند .

ص: 296

و البدن جعلنها لكم من شعئر اللّه

اين سخن خدا كه: «ما شتران قربانى را شعائر و نشانه هاى دينى قرار داديم» مى تواند دربردارنده اين توصيه باشد كه حاجيان نيز بايد شتران را به منظور اين كه آنها از ديگر شتران ممتاز باشند، نشانه گذارى كنند.

120- نقش رهبران دينى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 9

9 - لزوم انجام مراسم حج با محوريت رهبر جامعه اسلامى

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

اين كه خداوند مى فرمايد: «مردم از پياده و سواره بر تو (ابراهيم) وارد خواهند شد» مى تواند متضمن دستورى باشد به مردم كه بايد ابتدا به زيارت رهبر الهى بشتابند و با محوريت او مراسم حج را انجام دهند.

121- نيكى در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 14

14 - عمل نيك در حج ، رعايت تقوا و پرهيز از گناهان است .

و لكن البر من اتقى

122- واجبات حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 6

6 - قربانى كردن پس از حضور در عرفات و مشعر ، از مناسك واجب حج

و يذكروا اسم اللّه . .. على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 29 - 1،4

1 - وجوب تقصير و بيرون آمدن از احرام ، پس از انجام مراسم قربانى

و يذكروا اسم اللّه . .. ثمّ ليقضوا تفثهم

«قضاء» (مصدر «يقضون») به معناى بريدن و جدا كردن است. «تفث»; يعنى، غبار و چركى كه بر بدن مى نشيند. بنابراين «ثمّ

ص: 297

ليقضوا تفثهم»;يعنى، حاجيان پس از انجام مراسم قربانى، با تراشيدن سر و گرفتن ناخن - كه به خاطر محرم بودن، نمى توانستند انجام دهند - خود را تميز كنند و اين كنايه از بيرون شدن از احرام است.

4 - وجوب طواف ، پس از تقصير و خروج از احرام

ثمّ ليقضوا تفثهم . .. و ليطّوّفوا

123- وقت حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 4،5

4 - از فايده هاى ظهور ماه به شكل هاى مختلف ، شناخت موسم و زمان حج است .

قل هى موقيت للناس و الحج

5 - حج عبادتى است مشروط به وقت و ماهى خاص

قل هى موقيت للناس و الحج

«الحج» عطف به «الناس» مى باشد; يعنى، هى مواقيت الحج.

124- وقت ذبح قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 2

2 - مراسم قربانى ، داراى زمانى معين است .

لكم فيها منفع إلى أجل مسمًّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 3

3 - مراسم قربانى ، داراى زمان مشخص در هريك از اديان آسمانى پيشين

و لكلّ أُمّة جعلنا منسكًا

125- وقت قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 9

9 - انجام تكليف قربانى ، موقوف به زمانى خاص و معين ( دهم تا سيزدهم ذى حجه )

ص: 298

و يذكروا اسم اللّه فى أيّام معلومت على ما رزقهم من بهيمة الأنعم

براساس رواياتى كه از اهل بيت(ع) وارد شده است، مراد از «أيام معلومات»، ايام تشريق (دهم تاسيزدهم) ذى حجه است.

126- ويژگيهاى ايام حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 3 - 4

4 - ايام حج ، فرصتى مناسب براى اعلان مواضع اسلام در برابر كفر

و أذن من اللّه و رسوله إلى الناس يوم الحج الأكبر

127- هتك قربانى حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 5،6

5 - هتك حرمت ماه هاى حرام ، هَدْى ( قربانى بى نشان حج ) و قلائد ( قربانى با نشان حج ) ، حرام و گناه است .

لاتحلوا . .. و لاالشهر الحرام و لاالهدى و لاالقلئد

«قلائد» جمع قلادة به معناى گردنبند است و مراد از آن گوسفند، شتر و گاوى است كه به منظور قربانى كردن در حج، علامتى را بر گردن آن مى آويزند. و لفظ «الشهر الحرام» اگر چه مفرد است ولى مراد از آن جنس است. بنابراين شامل تمامى ماههاى حرام مى شود.

6 - هتك حرمت علامت هاى ويژه قربانى حج ، حرام و گناه است .

و لاتحلوا . .. و لاالقلئد

بنابر اينكه مراد از «قلائد»، خود علامت باشد، نه حيوان داراى علامت.

128- حجر الاسود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 23

23 - مقام ابراهيم ( ع ) كه نقش دو پاى وى بر آن است و حجرالاسود و خانه اسماعيل نشانه هايى روشن در مسجدالحرام

فيه ايات بيّنات مقام ابراهيم

امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از «ايات بيّنات» در آيه فوق فرمود: مقام ابراهيم حيث قام على الحجر فاثّرت فيه قدماه و الحجرالاسود و منزل اسماعيل.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 223، ح 1 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 187، ح 99.

ص: 299

20- حجاب

1- آثار بى حجابى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 15

15 - بى حجابى ، از جمله عوامل ناهنجارى در محيط دينى است .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

2- آثار حجاب قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 7

7 - يهوديان كافر ، على رغم ناتوانى از ايمان آوردن بر اثر محجوب بودن قلبهايشان ، معذور نيستند .

قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 16

16- هدايت پذيرى كسانى كه بر دل هايشان پرده افكنده شده و بر گوش هايشان سنگينى نشسته ( محرومان از درك و فهم آيات الهى ) ، ناممكن است .

و إن تدعهم إلى الهدى فلن يهتدوا إذًا أبدًا

«لن» براى نفى هميشگى است كه در آيه مورد بحث، با كلمه «أبداً» نيز بر آن تأكيد مجدد شده است; يعنى، چنين افرادى، هرگز و هيچ گاه، هدايت نخواهند شد و بايد از آنان مأيوس بود.

ص: 300

3- احكام حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 -

9،10،11،12،15،17،18،19،20،21،22،23،24،25،28،29،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمنت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از «زينتهنّ» (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در «إلاّ ماظهر منها»، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

10 - حرمت آشكار ساختن زينت ها و محل هاى آنها ( بدن ) بر زنان ، جز آنچه كه ثخود به خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

11 - پوشاندن آن قسمت از بدن كه به طور متعارف و خود به خود آشكار است ، ( مانند قرص صورت ، دست و پا تا مچ ) بر زنان ، لازم نيست .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

«خمار» نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و «جيب» به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

17 - آشكار كردن موى سر ، گلو و سينه در انظار نامحرمان ، بر زنان مؤمن حرام است .

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

20 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) ، بر ديگر زنان مؤمن و بردگان خود لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ أو ما ملكت أيمنهنّ

ص: 301

21 - زنان مؤمن ، از آشكار كردن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر زنان غير مسلمان منع شده اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو نسائهنّ

اضافه «نساء» به ضمير جمع «هنّ» - كه به «مؤمنات» بازمى گردد - دلالت مى كند كه مراد از آن، عموم زنان نيست; بلكه مقصود زنان مؤمن مى باشد. بنابراين استثناى «إلاّ... نسائهنّ» شامل زنان غير مسلمان نمى شود.

22 - پوشاندن زينت ها و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كاران بى نياز به زن و بى رغبت به زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، بر زنان مؤمن لازم نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو التبعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

واژه «الإربة» به معناى حاجت است و در آيه شريفه - به مناسبت اين كه در بيان مسائل محرم و نامحرم است - مقصود، نياز به زن و تمايل جنسى به زنان است.

23 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و مواضع آنها از خدمت كاران نيازمند به زن و راغب به زناشويى و نيز از كودكان آگاه و با خبر از مسائل جنسى

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو التبعين غير أُوْلى الإربة من الرجال أو الطفل الذي

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو التبعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه «إربة» بصيرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين «غير أُوْلى الإربة»; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

25 - پدر شوهر ، پسرهمسر ، پسر برادر ، پسر خواهر ، زنان مؤمن ، بردگان ، خدمت كاران بى ميل به زن و زناشويى و كودكان بى خبر از مسائل جنسى ، از محارم زنان اند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ . .. أو الطفل الذين لم يظهروا على عورت النساء

28 - زنان مؤمن ، وظيفه دار پرهيز از هر گونه رفتار تحريك آميز و جلب كننده توجه نامحرمان به سوى خويش

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

لام در «ليعلم» براى تعليل و بيان علت حرمت پاى كوبيدن بر زمين است و در چنين مواردى، تعليل موجب تعميم حكم مى شود. از اين رو مى توان استفاده كرد كه هر آنچه موجب آشكار شدن زينت زنان شود، همين حكم را دارد و حرام خواهد بود.

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

39 - « عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى « و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ » قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: «و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ»؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 1،13

ص: 302

1 - حجاب و پوشش براى زنان ساخورده و نااميد از زناشويى و بى ميل به امور جنسى واجب نيست .

و القوعد من النساء الّ-تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ

«ثوب» (مفرد «ثياب») به معناى پيراهن است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه - به قرينه آيه قبل كه درباره درآوردن پيراهن در وقت خواب و استراحت است - روپوش و پوشش هاى مخصوص زنان مسلمان است; نه اين كه به معناى عريان شدن باشد.

13 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) انه قرأ « أن يضعن ثيابهنّ » قال الخمار والجلباب . . . ;

امام صادق(ع) در پى تلاوت آيه «أن يضعن ثيابهنّ» فرمود: مراد روسرى و روپوش است. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3،4،12

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

تعبير «عليهنّ» شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

4 - كنيزان ، در پوشش و حجاب ، حكم زنان آزاده را ندارند .

قل لأزوجك . .. نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

«نساء المؤمنين» انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره اين آيه و اين كه زنان آزاده و كنيزان، داراى پوشش يك نواختى بودند و از اين رو، مورد تعرض مزاحمان قرار مى گرفتند، گوياى اين است كه حكم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق «يعرفن» مى تواند «من الإماء» باشد و مى تواند چيزى شبيه «إنّهنّ حرائر» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

4- اهميت حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 8،9

8 - حجاب و پوشش براى زنان سالخورده و بى رغبت به زناشويى ، بهتر و سودمندتر از بى حجاب و بى پوشش بودن آنان است .

و القوعد من النساء . .. ليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير لهن

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از «عفت» خويشتن دارى زنان سالخورده از فرو نهادن حجاب و پوشش خود باشد كه در جمله پيش از آن سخن به ميان آمده است.

9 - حجاب و پوشش زنان ، نشان عفت آنان و حافظ پاكدامنى ايشان

و القوعد من النساء . .. فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير له

آيه شريفه به زنان سالخورده، يادآور مى شود كه رعايت حجاب براى آنان بهتر از بى حجابى است - هر چند آنان مجاز به ترك حجاب اند - و خداوند از اين مسأله به «عفت گزينند و خويشتن دارى كنند» تعبير فرموده است. اين تعبير مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه حجاب، نشان عفت و حافظ پاكدامنى زنان است.

ص: 303

5- پوشش پا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 29

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

6- پوشش سر در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

«خمار» نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و «جيب» به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

7- پوشش سينه در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

«خمار» نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و «جيب» به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

8- پوشش گلو در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 15

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

«خمار» نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و «جيب» به آن قسمت از

ص: 304

پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

9- تاريخ حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 5

5 - نوعى حجاب و پوشش ، پيش از فرمان به رعايت كامل حجاب ، براى زنان وجود داشته است .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

شناخته بودن «جلباب» و اضافه آن به ضمير «هنّ» اشعار به وجود آن مى كند.

10- تقوا در حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 15

15 - كشف حجاب در نزد افرادِ مُجاز ، بايد با رعايت ضوابط و تقواپيشگى باشد .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و لا ما ملكت أيمنهنّ و اتّقين اللّه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه امر به تقوا پس از ذكر استثناهاى لزوم رعايت حجاب، مربوط به استثناها باشد; يعنى، در اهميت موارد ياد شده نيز آزادى مطلق وجود ندارد و بايد با رعايت ضوابط صورت بگيرد.

11- حجاب بهشتيان و جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 46 - 1،2

1 - وجود حجاب و فاصله ميان بهشتيان و دوزخيان

و بينهما حجاب

2 - مردانى بلند مرتبه ( أصحاب اعراف ) ، بر بلنداى حجاب حايل بين دوزخيان و بهشتيان حضور خواهند داشت .

ص: 305

و بينهما حجاب و على الاعراف رجال

«عرف» به قسمتهاى بالا و رويين هر چيز بلند و مرتفع گفته مى شود و جمع آن «اعراف» است. (لسان العرب). ال در «الاعراف» جانشين مضاف إليه است، يعنى: و على اعراف الحجاب رجال.

12- حجاب بين محمد(صلی الله علیه و آله) و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 45 - 1،11

1- خداوند ، به هنگام قراءت قرآن توسط پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، ميان آن حضرت و كافران ، حجابى نامرئى قرار داد .

و إذا قرأت القرءان . .. حجابًا مستورًا

برداشت فوق، مبتنى بر معناى مستور - به همان صيغه مفعولى يعنى پوشيده شده - است و در آيه به تناسب موضوع، مراد پوشيده شدن از حواس بينندگان (كافران) است.

11- « دخل . . . هشام بن السائب . . . على أبى عبدالله ( ع ) فقال : . . . أخبرنى عن قول الله « و إذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً » . . . قال : آية فى الكهف و آية فى النحل و آية فى الجاثية و هى : « أفرأيت من اتّخذ إلهه هواه و أضلّه الله على علم و ختم على سمعه و قلبه . . . » و فى النحل : « أُولئك الذين طبع الله على قلوبهم و سمعهم و أبصارهم و أُولئك هم الغافلون » و فى الكهف : « و من أظلم ممّن ذكّر بآيات ربّه فأعرض عن ها و نسى ما قدّمت يداه . . . » ;

هشام بن سائب بر امام صادق(ع) وارد شد، پس به امام گفت: مرا از سخن خدا «و أذا قرأت القرآن جعلنا بينك و بين الذين لايؤمنون بالأخرة حجاباً مستوراً» خبر ده؟ حضرت فرمود: - مقصود از قرآنى كه پيامبر با خواندن آن از چشم كافران مستور و ناپديد مى شود، آيه اى در سوره جاثيه «أفرأيت . ..» و در سوره نحل «أُولئك الذين ...» و در سوره كهف «و من أظلم ممّن...» است».

13- حجاب پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 1،2،4،8

1 - حجاب و پوشش براى زنان ساخورده و نااميد از زناشويى و بى ميل به امور جنسى واجب نيست .

و القوعد من النساء الّ-تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ

«ثوب» (مفرد «ثياب») به معناى پيراهن است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه - به قرينه آيه قبل كه درباره درآوردن پيراهن در وقت خواب و استراحت است - روپوش و پوشش هاى مخصوص زنان مسلمان است; نه اين كه به معناى عريان شدن باشد.

2 - اجتناب از آرايش و خودآرايى ، شرط جواز حجاب نداشتن زنان سالخورده و نا اميد از زناشويى است .

و القوعد من النساء الّ-تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ غير مت

4 - نااميدى از زناشويى و بى ميلى نسبت به امور جنسى ، نشان سالخوردگى زنان و مجوز فرونهادن حجاب و پوشش براى آنان است .

ص: 306

و القوعد من النساء الّ-تى لايرجون نكاحًا . .. غير متبرّجت بزينة

جمله «الّ-تى لايرجون نكاحاً» صفت و قيد توضيحى براى «و القواعد من النساء» و بيان كننده مقصود از آن است.

8 - حجاب و پوشش براى زنان سالخورده و بى رغبت به زناشويى ، بهتر و سودمندتر از بى حجاب و بى پوشش بودن آنان است .

و القوعد من النساء . .. ليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ ... و أن يستعففن خير لهن

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه مقصود از «عفت» خويشتن دارى زنان سالخورده از فرو نهادن حجاب و پوشش خود باشد كه در جمله پيش از آن سخن به ميان آمده است.

14- حجاب چشم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 1

1- بارزترين ويژگى كافران ، محجوب بودن آنان از ديدن و درك آيات الهى است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

مراد از ديدن ذكر خدا، مشاهده و درك آيات و نشانه هايى است كه مايه ياد خداوند هستند (گفتن مسبّب و اراده سبب) و مفاد آيه، اين است كه مشاهده آيات خداوند، كافران را به ياد او نمى افكند، گويا پوششى بر چشم هاى آنان است كه ديدن آن آيات، بر ايشان مقدور نيست.

15- حجاب حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 12

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق «يعرفن» مى تواند «من الإماء» باشد و مى تواند چيزى شبيه «إنّهنّ حرائر» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

16- حجاب دختران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 1،7

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف است به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان ، آموزش دهد كه خود را بپوشانند .

يأيّها النبىّ قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

«يدنين» از ريشه «دنا» به معناى «قرب و نزديكى» است. «جلاييب» جمع «جلباب» به معناى پيراهن و يا روسرى است

ص: 307

(مفردات راغب). متعدى شدن «يدنين» به «على» چه بسا، متضمن معناى فروانداختن و به گونه اى از بالا به سمت پايين انداختن و پوشاندن باشد.

7 - همسران و دختران رسول خدا ، در حفظ حجاب و پوشش خود ، بر ديگران برتر و مقدم بودند .

قل لأزوجك و بناتك و . .. يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

ذكر «أزواجك و بناتك» در بيان حكم حجاب و نيز مقدم آوردن آنها بر «نساء المؤمنين» مى تواند اشعار به تقدم آنها در رعايت حكم حجاب داشته باشد.

17- حجاب در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

18- حجاب زنان مقارن بعثت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

19- حجاب زنان مؤمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3،12

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

تعبير «عليهنّ» شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

ص: 308

متعلق «يعرفن» مى تواند «من الإماء» باشد و مى تواند چيزى شبيه «إنّهنّ حرائر» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

20- حجاب قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 5

5 - نوعى حجاب و پوشش ، پيش از فرمان به رعايت كامل حجاب ، براى زنان وجود داشته است .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

شناخته بودن «جلباب» و اضافه آن به ضمير «هنّ» اشعار به وجود آن مى كند.

21- حجاب قلب دشمنان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 10

10- خداوند ، به جهت محروم ساختن مخالفان قرآن از فهميدن نكته هاى آن و گوش سپارى به آيات الهى ، بر دل هايشان ، حجاب هايى متعدد و در گوش هايشان ، سنگينى ، مى افكند .

إنّا جعلنا على قلوبهم أكنّة أن يفقهوه و فى ءاذانّهم وقرًا

«أكنّه» جمع «كِنان» به معناى «پرده و پوشش» است. «وَقر» به معناى «سنگينى» است. سنگينى در گوش، كنايه از دل ندادن به آيات الهى، و نشان دادن رفتارى شبيه كران، در آن است. ضمير «يفقهوه» به «آيات» بازمى گردد كه چون مراد از «آيات»، واژه «قرآن» است، ضمير مذكر آمده است. و مراد از «أن يفقهوه»، «لئلايفقهوه» و يا «كراهة أن يفقهوه» است.

22- حجاب قلب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 101 - 2

2- محجوب بودن دل از ياد خدا ، از بارزترين خصلت هاى كافران است .

الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 3

3 - قلب هاى كافران ، پوشيده در حجاب غفلت و ناآگاهى

بل قلوبهم فى غمرة من هذا

ص: 309

23- حجاب كنيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 4،12

4 - كنيزان ، در پوشش و حجاب ، حكم زنان آزاده را ندارند .

قل لأزوجك . .. نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

«نساء المؤمنين» انصراف به زنان آزاده مؤمن دارد. شأن نزول نقل شده درباره اين آيه و اين كه زنان آزاده و كنيزان، داراى پوشش يك نواختى بودند و از اين رو، مورد تعرض مزاحمان قرار مى گرفتند، گوياى اين است كه حكم مزبور، مربوط به زنان آزاده است.

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق «يعرفن» مى تواند «من الإماء» باشد و مى تواند چيزى شبيه «إنّهنّ حرائر» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

24- حجاب همسران محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 53 - 27،37

27 - همسران پيامبر ، موظف به حفظ حجاب و پوشش مناسب و نگهدارى خود از نگاه نامحرمان بودند .

و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب

37 - لزوم حفظ حجاب بر همسران پيامبر

و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 9،12

9 - همسران پيامبر ، موظف به رعايت پوشش و حجاب مناسب بودند .

و إذا سألتموهنّ متعًا فسئلوهنّ من وراء حجاب. .. لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ ... و

12 - دستور هاى صادر شده درباره حجاب همسران پيامبر ، تقواپيشگى است .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و اتّقين اللّه

احتمال دارد كه «اتّقين اللّه» دستور عام بعد از ذكر خاص باشد. در اين صورت، استفاده مى شود كه فرمان به رعايت حجاب، از مصداق هاى تقوا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 1،7

ص: 310

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف است به همسران و دختران خود و همسران مؤمنان ، آموزش دهد كه خود را بپوشانند .

يأيّها النبىّ قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

«يدنين» از ريشه «دنا» به معناى «قرب و نزديكى» است. «جلاييب» جمع «جلباب» به معناى پيراهن و يا روسرى است (مفردات راغب). متعدى شدن «يدنين» به «على» چه بسا، متضمن معناى فروانداختن و به گونه اى از بالا به سمت پايين انداختن و پوشاندن باشد.

7 - همسران و دختران رسول خدا ، در حفظ حجاب و پوشش خود ، بر ديگران برتر و مقدم بودند .

قل لأزوجك و بناتك و . .. يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

ذكر «أزواجك و بناتك» در بيان حكم حجاب و نيز مقدم آوردن آنها بر «نساء المؤمنين» مى تواند اشعار به تقدم آنها در رعايت حكم حجاب داشته باشد.

25- حرمت كشف حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 17

17 - آشكار كردن موى سر ، گلو و سينه در انظار نامحرمان ، بر زنان مؤمن حرام است .

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

26- شرايط ترك حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 2

2 - اجتناب از آرايش و خودآرايى ، شرط جواز حجاب نداشتن زنان سالخورده و نا اميد از زناشويى است .

و القوعد من النساء الّ-تى لايرجون نكاحًا فليس عليهنّ جناح أن يضعن ثيابهنّ غير مت

27- عوامل حجاب چشم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمى ، خود ايجاد كننده حجاب شنيدن و ديدن ، بر چشم و گوش خويش است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

ايجاد «غشاوة» بر چشم و گوش - به خلاف مسدود كردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از اين مقابله چنين بر مى آيد كه كافران، خود ايجاد كننده «غشاوة» بر گوش و چشم خويش هستند.

ص: 311

28- عوامل حجاب قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 88 - 6

6 - قرار گرفتن حجاب بر قلب و انديشه يهوديان ريشه در فطرت و خلقت آنان ندارد بلكه كفرورزى و دور شدنشان از رحمت الهى موجب آن شده است .

قالوا قلوبنا غلف بل لعنهم اللّه بكفر هم فقليلا

چنانچه گذشت «بل» نفى معنايى است كه از «قلوبنا غلف» استفاده مى شود و آن معذور بودن يهود به خاطر نفهميدن است. كلمه «بل» معذور بودن يهود را نفى مى كند و جمله «لعنهم اللّه ...» بيان مى دارد حجابِ قلب يهود از كفرورزى آنان به وجود آمده نه اينكه فطرتاً اين گونه باشند و اين چنين نفهميدنى - كه خود آدمى زمينه ساز آن باشد - نمى تواند عذرى قابل قبول تلقى شود.

29- عوامل حجاب گوش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 7 - 5

5 - آدمى ، خود ايجاد كننده حجاب شنيدن و ديدن ، بر چشم و گوش خويش است .

و على سمعهم و على ابصرهم غشوة

ايجاد «غشاوة» بر چشم و گوش - به خلاف مسدود كردن قلبها - به خداوند نسبت داده نشده است. از اين مقابله چنين بر مى آيد كه كافران، خود ايجاد كننده «غشاوة» بر گوش و چشم خويش هستند.

30- فلسفه حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 8،9

8 - فلسفه فرمان به زنان مؤمن براى حفظ حجاب خود ، مصون ماندن شان از آزار و اذيت است .

قل . .. و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

9 - حجاب و پوشش مناسب ، دژ مستحكمى براى حفظ زنان مؤمن است .

قل . .. يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

ص: 312

31- كشف حجاب جايز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 55 - 15

15 - كشف حجاب در نزد افرادِ مُجاز ، بايد با رعايت ضوابط و تقواپيشگى باشد .

لاجناح عليهنّ فى ءابائهنّ . .. و لا ما ملكت أيمنهنّ و اتّقين اللّه

برداشت بالا، بنابراين احتمال است كه امر به تقوا پس از ذكر استثناهاى لزوم رعايت حجاب، مربوط به استثناها باشد; يعنى، در اهميت موارد ياد شده نيز آزادى مطلق وجود ندارد و بايد با رعايت ضوابط صورت بگيرد.

32- محدوده حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 9،10،11،12،15،17،24،29،39

9 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن زينت هاى خويش و محل آنها ( بدن ) از ديد نامحرمان اند ; جز آنچه كه خود به خود آشكاراست ( مثل سرمه ، انگشتر ، حنا و . . . ) .

و قل للمؤمنت . .. و لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

درباره مقصود از «زينتهنّ» (زينت زنان) دو ديدگاه وجود دارد: 1- مقصود محل زينت آلات است; زيرا آشكار كردن خود زينت آلات به تنهايى معنى ندارد. 2- مراد خود زينت آلات است، در حالى كه بر روى بدن قرار دارد. در اين صورت به طريق اولى آشكار كردن محل زيورآلات (بدن)، حرام خواهد بود. گفتنى است مقصود از استثنا در «إلاّ ماظهر منها»، زيورآلاتى است كه، به طور متعارف آشكارا استفاده مى شود; مثل: انگشتر، سرمه، حنا و... .

10 - حرمت آشكار ساختن زينت ها و محل هاى آنها ( بدن ) بر زنان ، جز آنچه كه ثخود به خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

11 - پوشاندن آن قسمت از بدن كه به طور متعارف و خود به خود آشكار است ، ( مانند قرص صورت ، دست و پا تا مچ ) بر زنان ، لازم نيست .

لايبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

12 - پوشاندن زينت هايى كه به طور متعارف و خودبه خود آشكار است ( مانند انگشتر ، سرمه ، حنا و . . . ) بر زنان ، واجب نيست .

و لا يبدين زينتهنّ إلاّ ما ظهر منها

15 - زنان مؤمن ، موظف به پوشاندن سر ، گلو ، و سينه خود از نگاه نامحرمان

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

«خمار» نام پوششى (روسرى) است كه زنان به وسيله آن، سر خود را مى پوشانند (مفردات راغب) و «جيب» به آن قسمت از پيراهن گفته مى شود كه گلو و قفسه سينه را بپوشاند (مصباح المنير).

17 - آشكار كردن موى سر ، گلو و سينه در انظار نامحرمان ، بر زنان مؤمن حرام است .

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

ص: 313

24 - پوشاندن زينت و مواضع آنها ( بدن ) از خدمت كارانى كه ساده لوح اند و از بصيرت و عقل كامل برخوردار نيستند ، بر زنان مؤمن واجب نيست .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. أو التبعين غير أُوْلى الإربة

يكى از معانى و موارد كاربرد واژه «إربة» بصيرت در امور و عقل است (لسان العرب و قاموس المحيط). بنابراين «غير أُوْلى الإربة»; يعنى، كسانى كه ساده لوح اند و از عقل و بصيرت كافى، از جمله در امور جنسى، برخوردار نيستند و از چنين امورى كاملاً بى خبراند.

29 - بر زنان مؤمن ، پوشاندن پا تا مچ و زينت هاى آن ( مانند خلخال ) واجب است .

و لايضربن بأرجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ

39 - « عن فضيل بن يسار قال : سألت أبا عبداللّه ( ع ) عن الذراعين من المرأة أهما من الزنية التى قال اللّه تبارك و تعالى « و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ » قال : نعم و مادون الخمار من الزينة و ما دون السوارين ;

فضيل بن يسار گويد: از امام صادق(ع) پرسيدم: آيا زراعين زن از (آرنج تا مچ دستهاى او) جزء زينتى است كه خداوند فرموده است: «و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ»؟ فرمود: آرى و نيز آنچه [از سرو گردن ]زير پوشش مقنعه و [از مچ دست ]زير دست بند قرار دارد، از همان زينت است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

تعبير «عليهنّ» شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

33- محدوده حجاب پيرزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 60 - 13

13 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) انه قرأ « أن يضعن ثيابهنّ » قال الخمار والجلباب . . . ;

امام صادق(ع) در پى تلاوت آيه «أن يضعن ثيابهنّ» فرمود: مراد روسرى و روپوش است. ..».

34- محدوده حجاب خاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

ص: 314

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

35- محدوده حجاب خواهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

36- محدوده حجاب عروس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

37- محدوده حجاب عمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

38- محدوده حجاب مادر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 18

18 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش ( گوشواره ، النگو گردنبند و . . . ) و مواضع آنها ( بدن ) بر شوهر ، پدر ، پدر شوهر و پسران خود هستند .

ص: 315

و لايبدين زينتهنّ إلاّ لبعولتهنّ أو ءابائهنّ أو ءاباءِ بعولتهنّ أو أبنائهنّ

39- محدوده حجاب نامادرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 19

19 - زنان مؤمن ، مجاز به آشكار ساختن زينت هاى خويش و مواضع آنها ( بدن ) بر پسران شوهر ، برادران ، پسران برادر و پسران خواهر خود هستند .

و لايبدين زينتهنّ إلاّ. .. ؤو أبناء بعولتهنّ أو أخونهنّ أو بنى إخونهنّ أو بنى أخ

40- وجوب حجاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 3

3 - بر زنان آزاده مؤمن ، لازم است كه تمام اندام خود را ، از سر تا پا ، از نامحرمان بپوشانند .

قل لأزوجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ

تعبير «عليهنّ» شامل تمامى اندام مى شود و نكته ياد شده را مى رساند.

ص: 316

21- حجت

1- آثار اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 2

2 - خداوند ، بدون فرستادن رسولان و اتمام حجت بر مردم ، آنان را عذاب نمى كند .

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

«لو» در «لو أنّا. ..» براى امتناع است; يعنى، اگر پيش از فرستادن رسول و اتمام حجت عذاب مى كرديم - كه البته نمى كنيم - جا براى اعتراض بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 4

4 - سركشى و عصيان پس از انذار و اتمام حجت ، داراى فرجامى شوم

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

ص: 317

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 2

2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان

ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

«كانوا يوعدون» ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 1

1 - هلاكت و كيفر جوامع تبه كار ، همواره پس از اتمام حجت الهى بر آنان بوده است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 7

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظلمين

مفاد مطلب ياد شده، همان «قبح عقاب بلابيان» است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با «عذاب استيصال»، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 10

10 - عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ابلاغ پيام است .

ص: 318

أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 9

9 - مجازات هاى الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه دليل و برهان است .

فجاءوهم بالبيّنت فانتقمنا من الذين أجرموا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 8

8 - عذاب شدن فاسقان در قيامت ، پس از اتمام حجت با آنان ، در دنيا است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

بلاهاى هشداردهنده دنيا، نوعى اتمام حجت براى فاسقان است. «لعلّهم يرجعون» نيز نكته بالا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 10

10 - انتقام الهى از مجرمان در قيامت ، پس از اتمام حجت با ايشان در دنيا است .

ذكّر بأيت ربّه . .. إنّا من المجرمين منتقمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 6

6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميثقهم . .. ليسئل ... و أعدّ للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 20

20 - كيفر شدن در قيامت ، پس از اتمام حجت و ارائه راه درست و حق به بندگان در دنيا است .

و نقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت ... و ق

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند پس از نقل عذاب شدن ظالمان، مسأله ارائه حق و تلاوت آيات الهى بر آنان را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّنت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

ص: 319

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 7

7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 4

4 - آمدن عذاب الهى ، پس از انذار و اخطار و اتمام حجت است .

فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 22

22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم . .. قالوا بلى و لكن حقّت كلمة العذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 4

4 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ما يجدل فى ءايت اللّه إلاّ الذين كفروا . .. كذّبت قبلهم قوم نوح ... و كذلك حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 8

8 - خداوند ، قبل از اتمام حجت و بيان حقيقت براى مردم ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار نخواهد ساخت .

مثل صعقة عاد و ثمود . إذ جاءتهم الرسل ... ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

ص: 320

«إذ» ظرف زمان و متعلق به «نزول صاعقه» است كه از «مثل صاعقة عاد و ثمود» استفاده مى شود; يعنى، آن گاه صاعقه بر آنان نازل شد كه پيامبران آمدند توحيد و آيين الهى را ابلاغ كردند و آنان نپذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا . .. قل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 5

5 - كيفر دنيوى خداوند درباره مشركان ، پس از اتمام حجت بر آنان است .

أو نرينّك الذى وعدنهم

از اين كه خداوند تحقق كيفر خويش را پس از ابلاغ وعده عذاب به مشركان (وعدناهم) مطرح مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذنهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 1

1 - ابتلاى مجرمان به عذاب دوزخ ، پس از ابلاغ حق و اتمام حجت الهى بر ايشان در دنيا است .

إنّكم مكثون . لقد جئنكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 2

2 - جواز وانهادن گمراهان به خود ، پس از اتمام حجت بر آنان و حق ناپذيرى ايشان

فذرهم

«فاء» در «فذرهم»، مى رساند كه پس از اتمام حجت ادامه تبليغ ضرورى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 6

6- به كارگيرى تهديد از سوى خداوند ، پس از ارائه منطق و برهان و تأثيرناپذيرى كافران از آن

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

«فاء» تفريع، تهديد را متفرع بر حق ستيزى كافران و عدم تأثير منطق و برهان بر آنان كرده است.

ص: 321

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 3،7

3- بى ثمرى اظهار ايمان ، پس از مشاهده عذاب ، منوط به اتمام حجت قبل از آن

أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين

7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن

يغشى الناس هذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

هذا هدًى و الذين كفروا بايت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 4

4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان

و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأيت لعلّهم يرجعون

تذكر به «صرّفنا آيات»، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

ص: 322

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .

بلغ فهل يهلك إلاّ القوم الفسقون

با توجه به فاى «فهل» - كه مى تواند بيانگر تفريع باشد - استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 16

16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعملهم

در صورتى كه «سيحبط. ..» عنوان كيفر داشته باشد; تعبير «من بعد ما تبيّن...» بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 5

5- كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

تعبير «فحقّ وعيد» مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 6

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ-م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر «قد قدّمت. ..» باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 5

5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

در صورتى كه تعبير «و كلّ أمر مستقرّ» كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن «و لقد جائهم. ..»، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

ص: 323

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 3

3 - نزول عذاب الهى بر حق ستيزان ، از پى اتمام حجت بر ايشان

إنّا أرسلنا عليهم . .. و لقد أنذرهم بطشتنا فتماروا بالنّذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 2

2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .

تأتيهم رسلهم بالبيّنت

2- آثار اتمام حجت با حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 2

ص: 324

2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

3- آثار اتمام حجت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 2

2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 3

3 - كافران ، پس از ابلاغ برهان آشكار و رسيدن پيام اسلام به آنان ، به حال خود ر ها خواهند شد .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

قيد «حتّى تأتيهم البيّنة» مفهومى دارد كه برداشت ياد شده، ناظر به آن است.

4- آثار اتمام حجت بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 13

13- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به ترك مناظره و محاجه با كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان *

قل إن افتريته فلا تملكون . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه تعبير «كفى به شهيدًا» به معناى ترك محاجه باشد; يعنى، پس از اتمام حجت، كار داورى درباره كافران را به خدا واگذار.

5- آثار اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءايت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقنه و من معه

ص: 325

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 - 7

7- تحقق لحظه هاى سخت قيامت ، در پى هشدار ها و اتمام حجت

ذلك يوم الوعيد

تعبير «وعيد» مى رساند كه قبلاً رخداد روز قيامت و دشوارى هاى آن از سوى خداوند به انسان ها تذكر داده شده است و پس از آن تذكرها است كه قيامت برپا مى شود.

6- ابزار اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 2

2 - تفهيم معارف و حقايق در قرآن ، با شيوه ها و مثال هاى گوناگون ، اتمام حجّتى بر انسان ها است . *

لاينفع الذين ظلموا معذرتهم . .. و لقد ضربنا للناس فى هذا القرءان من كلّ مثل

احتمال دارد ذكرِ «و لقد ضربنا. ..» به دنبال اِعلام سودمند نبودن معذرت خواهى كافران در قيامت، به جهت يادآورى تمام شدن حجّت بر آنان،بعد از تفهيم حقايق، به وسيله قرآن باشد.

7- اتمام حجت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 9

9 - وقوع عذاب استيصال ، پس از اتمام حجت رسولان الهى

و لقد أهلكنا القرون . .. و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 7

7 - پيامبران ، حجت را بر مردم خويش تمام كرده بودند .

و ما علينا إلاّ البلغ المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابلاغ روشن و بى ابهامِ پيامِ الهى به مردم، حاكى از آن است كه پيامبران، حجت را بر آنان تمام كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ص: 326

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّنت فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 7

7 - پيامبران و رسولان ، در ابلاغ دعوت خويش و اتمام حجت كوتاهى نداشته اند .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 2

2 - مسؤوليت پيامبران الهى ، تا سر حد اتمام حجت بر حق گريزان است ; نه فزون تر از آن .

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

تفريع «تولّ عنهم» بر «ما تغن النذر» بيانگر مطلب بالا است.

8- اتمام حجت با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 4

4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان

أفلم تكن ءايتى تتلى عليكم

9- اتمام حجت با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 1

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در «من قبله» - به قرينه «لولا أرسلت» - رسول است و ممكن است مربوط به كلمه «بيّنة» (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه «بيّنة» مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 3،4

3 - پيامبران الهى ، تمام كنندگان حجت خدا بر مردم

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

ص: 327

4 - ساحت ربوبى خداوند ، مبرا از نازل كردن عذاب استيصال بر مردم ، پيش از فرستادن پيامبر به سوى آنان

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 11

11- نزول عذاب دنيوى بر امت هاى گنهكار ، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبرى براى ايشان است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جمله «ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً» اطلاق دارد و عذاب دنيوى را هم دربرمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 7

7 - اتمام حجت خداوند ، بر تمامى انسان ها به وسيله پيامبران

و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهى ، خود بهترين گواه وصول هدايت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلنك شهدًا

«شاهداً» ممكن است نظر به شهادت بر اصل پيام رسانى به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قيد محذوف از فعل «أرسلناك» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 1،5

1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

5 - اتمام حجت بر تمام مردم ، با ارسال پيامبرى همراه با كتاب آسمانى ، سنّت تخلّف ناپذير خداوند است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

10- اتمام حجت با انذار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

ص: 328

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 7

7 - خداوند ، با انذار به آتش جهنم ، بر همه انسان ها اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

مفاد آيه شريفه با توجّه به آيات پيشين، اين است كه آنچه بر عهده ما است، هدايت است كه آن را با انذار انجام داديم. بنابراين كوتاهى از جانب خود شما است.

11- اتمام حجت با انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 1

1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

12- اتمام حجت با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 1

1 - كافران ، چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .

لم يكن الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

«منفكّ»، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون فراگير «اتمام حجت» و «آمدن بيّنه» است.

13- اتمام حجت با بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 3

3 - خداوند ، با آگاه ساختن ثروتمندان بخيل از آينده دشوارشان ، بر آنان اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى

مفاد آيه شريفه اين است كه نشان دادن راه، وظيفه ما است و پيامد بى اعتنايى بخيلان به هدايت ها، بر عهده خود آنان است.

ص: 329

14- اتمام حجت با بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 47 - 10

10- تهديد كردن بدكاران ، پس از استدلال منطقى ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم فسئلوا أهل الذكر . .. و أنزلنا إليك ا

15- اتمام حجت با حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

«خوض» (مصدر «يخوضوا») در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر زبان مى آوردند.

16- اتمام حجت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 4

4 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض قابل قبول را، در «محروميت از آيات الهى» منحصر كرده است; يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

17- اتمام حجت با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

ص: 330

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مسكن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

18- اتمام حجت با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 11

11 - بهره گيرى از تمام شيوه هاى ممكن ( كشتن ، اسير كردن ، محاصره نمودن و كمين زدن ) به منظور وادار كردن جوامع غير مسلمان به پذيرش آيين اسلام ، در پى اتمام حجت و دادن فرصت كافى به آنان ، بلامانع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

19- اتمام حجت با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 5

5 - آيات قرآن ، اتمام حجت خداوند بر منكران رسالت

أوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءايتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 10

10 - قرآن ، وسيله اتمام حجت بر كافران و تحقق بخش وعده الهى درباره آنان است .

و قرءان مبين . لينذر ... و يحقّ القول على الكفرين

از عطف جمله «و يحقّ الحقّ . ..» بر جمله «لينذر» - كه لام در اين جمله براى تعليل است - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 15

15- قرآن و انذار هاى بيدارگرانه آن ، اتمام حجت الهى بر خلق

بلغ

«بلاغ» خبر براى «هذا»ى مقدر است. و آن اشاره به آيات هشدارگر قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 3

ص: 331

3 - پيام هاى حكيمانه و رساى قرآن ، اتمام حجت الهى بر خلق

و لقد جاءهم . .. حكمة بلغة

برداشت فوق با توجه به اين است كه آيه قبل از «و لقد جاءهم. ..» در مقام بيان علت مجازات كافران و اتمام حجت بر ايشان بود بر اين اساس مى توان از «حكمة بالغة...» - كه بدل از «ما فيه...» است - مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 7

7 - با ارائه قرآن به انسان ها ، حجّت الهى بر آنان تمام است .

إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

خداوند، با ارائه آيات قرآن - كه مايه بيدارى و تذكار است (هذه تذكرة) - حجتش را بر آدميان تمام كرده و اين انسان است كه بايد راه دين را، طريق زندگى خويش قرار دهد (اتّخذ إلى ربّه سبيلاً).

20- اتمام حجت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 2

2 - خداوند در پى ارسال هر يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .

و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء

با توجه به دو آيه بعد (و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله «أخذنا أهلها ... » مقيد مى شود به «إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 19

19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4

4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان

ثمّ أرسلنا . .. بأيتنا و سلطن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 332

12 - مؤمنون - 23 - 105 - 5

5 - عذاب ابدى دوزخ دامنگير كافران ، پس از اتمام حجت هاى الهى بر آنان

ألم تكن ءايتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون

آيه ياد شده، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، كافران را بى دليل محكوم به عذاب ابدى دوزخ نكرده; بلكه ابتدا با بيان آيات خود، حجت را بر آنان تمام نموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 16

16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعملهم

در صورتى كه «سيحبط. ..» عنوان كيفر داشته باشد; تعبير «من بعد ما تبيّن...» بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

«خوض» (مصدر «يخوضوا») در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر زبان مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 1،2

1 - كافران ، چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .

لم يكن الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

«منفكّ»، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون فراگير «اتمام حجت» و «آمدن بيّنه» است.

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 9

9 - جدايى كافران اهل كتاب و مشركان از حركت اسلام گرايانه ديگر هم كيشان خود ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

در برداشت ياد شده «الذين اُوتوا الكتاب» همان «الذين كفروا» در آيه اول، دانسته شده است; با اين فرض كه مراد از آنان، كسانى اند كه پس از ظهور اسلام، به آن كافر شدند.

ص: 333

21- اتمام حجت با كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 3

3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *

و كتب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع

در آيات پيشين سخن از «كتاب مسطور» (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط «إنّ عذاب...» با «كتاب مسطور»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

22- اتمام حجت با گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 12

12- اغواى گمراهان پس از اتمام حجت بر آنان و عنادورزى ايشان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 6

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ-م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر «قد قدّمت. ..» باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

23- اتمام حجت با گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 28 - 4

4- جدال مجرمان در قيامت ، بى تأثير براى تبرئه ايشان ، با وجود اتمام حجت الهى بر آنان در دنيا

قال لاتختصموا لدىّ و قد قدّمت إليكم بالوعيد

ص: 334

24- اتمام حجت با مجوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 2

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

25- اتمام حجت با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 2

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

26- اتمام حجت با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 5

5- خداوند با مشركان اتمام حجت كرده و گفتنى ها را به آنان گفته است .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تعبير «كفى بالله شهيداً. ..»، پس از پاسخ گويى به شبهات مشركان، به منزله قول فصل و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 1،2

1 - كافران ، چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .

لم يكن الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

«منفكّ»، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون فراگير «اتمام حجت» و «آمدن بيّنه» است.

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

27- اتمام حجت با معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 335

11 - طه - 20 - 134 - 1

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در «من قبله» - به قرينه «لولا أرسلت» - رسول است و ممكن است مربوط به كلمه «بيّنة» (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه «بيّنة» مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 3

3 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

كذّبوا بايتنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان آمده است.

28- اتمام حجت با مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4

4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان

ثمّ أرسلنا . .. بأيتنا و سلطن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

29- اتمام حجت با وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 1

1 - ابلاغ وحى از سوى فرشتگان ، به منظور اتمام حجت بر خلق و انذار و اخطار به آنان است .

فالملقيت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

«عذر» و «نذر» مصدر و به معناى «اعذار و انذار» است و نصب اين دو، به جهت مفعول له بودن آنها براى «ملقيات» است و يا به سبب بدل بودن آنها، براى «ذكراً» است. برداشت ياد شده، مبتنى بر تركيب نخست است.

30- اتمام حجت با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 336

20 - بينه - 98 - 1 - 2

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

31- اتمام حجت بر اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 2

2 - اتمام حجت كامل خدا بر مردم عرب ، با فراهم آوردن هموارترين زمينه هاى هدايت براى آنان

و لو نزّلنه على بعض الأعجمين

32- اتمام حجت بر اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّنت فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 5

5- كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

تعبير «فحقّ وعيد» مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.

ص: 337

33- اتمام حجت بر اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 3

3- ايمان نياوردن اكثر مردم ، ريشه در حق ناپذيرى آنان دارد ، نه قصورى از جانب پيامبر (صلی الله علیه و آله) در تبليغ و نه ناتمام بودن برهان بر حقانيّت قرآن

ذلك من أنباء الغيب . .. و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

آيه قبل بيان داشت كه حقانيّت قرآن و الهى بودن آن امرى روشن است و جمله «و لو حرصت» مى رساند كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) در ابلاغ دين تلاشى پى گير داشت. اين دو حقيقت بيانگر آن است كه حجت بر مردم تمام است و ايمان نياوردن آنان، نشانه حق ناپذيرى ايشان است.

34- اتمام حجت بر امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

35- اتمام حجت بر امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 3

3 - اتمام حجت خداوند به امت هاى پيشين ، به وسيله رسولان انذارگر

و لقد أرسلنا فيهم منذرين

يادآورى فرستاده شدن پيامبران به سوى امت ها - پس از ذكر گمراهى اكثريت امت ها - مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه گمراهىِ اكثريت مردم، على رغم آمدن رسولان الهى براى هدايت آنان و اتمام حجت بر ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 1

1 - خداوند ، بر همه امت هاى پيشين ، اتمام حجت كرده ، آنان را از برهانى آشكار ، برخوردار ساخته بود .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

ص: 338

36- اتمام حجت بر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 4

4 - اتمام حجت خداوند بر انسان ها ، از راه ارائه آيات و نشانه هايش بر حقانيت خود

هو الذى يريكم ءايته

يادآورى آيات و نشانه هاى ارائه شده از سوى خداوند به بشر - پس از ذكر عذاب شدن كافران و منكران - مى تواند به منظور اتمام حجت باشد.

37- اتمام حجت بر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 5

5 - خداوند و پيامبران ، خواستار هدايت تمامى انسان ها و اتمام حجت بر آنان

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند، آيات و معجزات متعددى را به دست پيامبران ارائه مى كند و در اثبات حقانيت پيامبران و هدايت مردم به يك معجزه اكتفا نمى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 15،16

15- قرآن و انذار هاى بيدارگرانه آن ، اتمام حجت الهى بر خلق

بلغ

«بلاغ» خبر براى «هذا»ى مقدر است. و آن اشاره به آيات هشدارگر قرآن مى باشد.

16- رسالت اصلى رهبران الهى ، ابلاغ پيام وحى و اتمام حجت بر خلق

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم ... بلغ

«بلاغ» سخنى در توجيه و تعليل «فاصبر» و «لاتستعجل» است; يعنى، تو مأمور بلاغى و نگران فرجام كافران مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 6

6 - انذار هاى روشن پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر خلق و سدّ كننده راه هر گونه عذر و بهانه

ص: 339

إنّى لكم منه نذير مبين . و لاتجعلوا مع اللّه ... إنّى لكم منه نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 5

5 - خداوند ، حجّت را بر انسان ها تمام كرده و هيچ عذرى براى آنان باقى نگذاشته است .

إنّا هدينه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 1

1 - ابلاغ وحى از سوى فرشتگان ، به منظور اتمام حجت بر خلق و انذار و اخطار به آنان است .

فالملقيت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

«عذر» و «نذر» مصدر و به معناى «اعذار و انذار» است و نصب اين دو، به جهت مفعول له بودن آنها براى «ملقيات» است و يا به سبب بدل بودن آنها، براى «ذكراً» است. برداشت ياد شده، مبتنى بر تركيب نخست است.

38- اتمام حجت بر انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 1

1 - نزول قرآن اتمام حجتى است براى مشركان مكه و ساير انسانها

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

«أن تقولوا» به تقدير «لام» و «لا» نافيه متعلق به «أنزلناه» در آيه قبل است ; يعنى: «أنزلنا القرآن لئلا تقولوا . .. » مخاطبان آيه همه انسانها، بجز يهود و نصارا، هستند و مشركان مكه نيز به دليل آيات گذشته و نيز مكى بودن سوره، مصداق مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

39- اتمام حجت بر اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 7

ص: 340

7- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر امت ها ، پس از اتمام حجت با آنان خواهد بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از «منذرين» (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 1

1 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

«بلى » حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

40- اتمام حجت بر اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 4

4 - خداوند حجت را بر اهل كتاب در مورد رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به وسيله كتب آسمانى آنان تمام كرده است.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون

با توجه به اينكه منبع و منشأ شناخت اهل كتاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) تورات و انجيل بوده و آنها منكر رسالت آن حضرتند، پس تورات و انجيل وسيله اتمام حجت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 9

9 - بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت خداوند بر اهل كتاب

ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لانذير فقد جاءكم بشير و نذير

«ان تقولوا» به تقدير «لام» تعليل و «لا» نافيه است ; يعنى لئلا تقولوا.

ص: 341

41- اتمام حجت بر اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 3،4

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر مردم مدين با ارسال شعيب و ابلاغ پيام هاى خويش بر آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

4 - شعيب ( ع ) هنگام خروجش از ميان مردم مدين ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 6

6- شعيب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پيشگى آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .

وارتقبوا إنى معكم رقيب

«رقيب» در آيه شريفه به معناى منتظر است.

42- اتمام حجت بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 3

3 - پديد آمدن اختلاف در ميان بنى اسرائيل ، در پى اتمام نعمت و حجت الهى بر آنان

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكتب و الحكم . .. و ءاتينهم بيّنت من الأمر فما اختلف

43- اتمام حجت بر جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 63 - 4

4 - خداوند ، حجتش را بر دوزخيان در دنيا تمام كرده است .

هذه جهنّم الّتى كنتم توعدون

44- اتمام حجت بر حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 342

13 - قصص - 28 - 47 - 1

1 - بستن راه بهانه جويى كافران و حق ستيزان ( به اين كه چرا براى مارسولى نفرستادى ) به هنگام گرفتار شدن به عذاب ، از اهداف رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جواب «لولا» در «لولا أن تصيبهم مصيبة. ..» حذف شده و تقدير آن چنين است: «لولا أن تصيبهم مصيبة ... لمّا أرسلناك إليهم». گفتنى است كه آيه پيش، هدف از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را تنبّه و بيدارى مردم بيان كرده است. بنابراين آيه ياد شده بيانگر يكى ديگراز هدف هاى رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 2

2 - مسؤوليت پيامبران الهى ، تا سر حد اتمام حجت بر حق گريزان است ; نه فزون تر از آن .

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

تفريع «تولّ عنهم» بر «ما تغن النذر» بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 3

3 - نزول عذاب الهى بر حق ستيزان ، از پى اتمام حجت بر ايشان

إنّا أرسلنا عليهم . .. و لقد أنذرهم بطشتنا فتماروا بالنّذر

45- اتمام حجت بر عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 1

1 - عربى بودن قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است .

و لو جعلنه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءايته

46- اتمام حجت بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءايت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقنه و من معه

ص: 343

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلنه إلى فرعون بسلطن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذنه و جنوده

47- اتمام حجت بر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 136 - 1

1 - خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

«اليم» در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و «ال» در «اليم» براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءايت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقنه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلنه إلى فرعون بسلطن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذنه و جنوده

ص: 344

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 3،5

3 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

كذّبوا بايتنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان آمده است.

5 - مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان

كذّبوا بايتنا كلّها فأخذنهم أخذ عزيز مقتدر

عطف «فأخذناهم» بر «كذّبوا»، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.

48- اتمام حجت بر قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 4

4 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيلف قريش . إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

«لام» در «لايلاف» چه متعلق به سوره «فيل» باشد و چه به «فليعبدوا» (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

49- اتمام حجت بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 5

5 - كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فاء» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

ص: 345

5 - صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم ثمود ، با انذار هاى مكرر

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»استفاده مى شود.

50- اتمام حجت بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3- هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله «فقد أبلغتكم . ..» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود - چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند - بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن

ص: 346

حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

51- اتمام حجت بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 8

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

52- اتمام حجت بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

ص: 347

1 - حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 7

7 - خداوند ، قوم نوح را ، پيش از وقوع عذاب استيصال ، انذار كرده و به آنان هشدار داده بود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 2

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان عقبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

53- اتمام حجت بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 4

4 - برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.

و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين

آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

ص: 348

6 - خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8- وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف «فاء» در «أفأمنوا» استحقاق عذاب را بر آيه «ذلك من أنباء الغيب . ..» - كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و آيه «و كأيّن من آية ...» - كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد - مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 13

13- خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .

فإنما عليك البلغ و علينا الحساب

وقوع جمله «و علينا الحساب» - كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است - پس از «إنما عليك البلاغ» - كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است - مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 4

4 - نگرانى براى كافران ، پس از ابلاغ آيات روشن الهى به آنان موردى ندارد .

تلك ءايت الكتب المبين . لعلّك بخع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 2

2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان

ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

«كانوا يوعدون» ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 2

2 - كيفر جوامع كفرپيشه ، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى

ص: 349

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با «عذاب استيصال»، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 1،2

1 - بستن راه بهانه جويى كافران و حق ستيزان ( به اين كه چرا براى مارسولى نفرستادى ) به هنگام گرفتار شدن به عذاب ، از اهداف رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جواب «لولا» در «لولا أن تصيبهم مصيبة. ..» حذف شده و تقدير آن چنين است: «لولا أن تصيبهم مصيبة ... لمّا أرسلناك إليهم». گفتنى است كه آيه پيش، هدف از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را تنبّه و بيدارى مردم بيان كرده است. بنابراين آيه ياد شده بيانگر يكى ديگراز هدف هاى رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى باشد.

2 - فرستادن رسولان ، اتمام حجت الهى بر كافران

و لولا أن تصيبهم مصيبة . .. و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّنت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 7

7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 10

10 - قرآن ، وسيله اتمام حجت بر كافران و تحقق بخش وعده الهى درباره آنان است .

و قرءان مبين . لينذر ... و يحقّ القول على الكفرين

از عطف جمله «و يحقّ الحقّ . ..» بر جمله «لينذر» - كه لام در اين جمله براى تعليل است - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ص: 350

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از «منذرين» (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 2

2 - با شناخت آيات و نشانه هاى خداوند ، هيچ عذرى از كافران و منكران خداوند پذيرفته نيست .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

آيه شريفه، پاسخى است به ادعاى كافران كه مى گفتند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد، ما با تقوا مى شديم و قهراً گرفتار عذاب نمى گشتيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 22

22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم . .. قالوا بلى و لكن حقّت كلمة العذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 4

4 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ما يجدل فى ءايت اللّه إلاّ الذين كفروا . .. كذّبت قبلهم قوم نوح ... و كذلك حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 6

6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .

لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيمن فتكفرون

آمدن فعل هاى مضارع «تدعون» و «تكفرون» بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ص: 351

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا . .. قل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 5

5 - مهلت الهى به كافران و مشركان ، براى اتمام حجت بر آنان

بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذنهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 7

7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن

يغشى الناس هذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 2

2- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به برگزيدن شيوه صبر و انتظار در برابر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان *

فإنّما يسّرنه . .. فارتقب

با توجه به شرايط دشوار پيامبر(صلی الله علیه و آله) در مكه، چه بسا تعبير «فارتقب» بيانگر لزوم صبر و انتظار تا لحظه تغيير شرايط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

ص: 352

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

هذا هدًى و الذين كفروا بايت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 4

4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان

أفلم تكن ءايتى تتلى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .

بلغ فهل يهلك إلاّ القوم الفسقون

با توجه به فاى «فهل» - كه مى تواند بيانگر تفريع باشد - استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 2

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين

فتولّ عنهم

«فاء» مى رساند كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 60 - 6

6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان با هشدار هاى مكرر

فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون

تعبير «يوعدون» (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 353

18 - طور - 52 - 7 - 3

3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *

و كتب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع

در آيات پيشين سخن از «كتاب مسطور» (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط «إنّ عذاب...» با «كتاب مسطور»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 3

3 - وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر كافران لجوج و حق ناپذير است ; و نه پافشارى بر هدايت آنان .

فذكّر . .. فذرهم

در آيات پيشين، پيامبر(صلی الله علیه و آله) موظف به تذكر و تبليغ شد; ولى پس از بيان حقايق، فرمان «فذرهم» پايان وظيفه تبليغ را به آن حضرت اعلام مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 1،5

1 - اتمام حجت خداوند بر كافران ، با ابلاغ اخبار هشداردهنده و عبرت آميز به آنان

و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

«مزدجر» مصدر ميمى و به معناى اتعاظ و پندپذيرى است. «مافيه مزدجر»; يعنى، اخبارى كه براى بيدار شدن و پندآموزى كافى است.

5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

در صورتى كه تعبير «و كلّ أمر مستقرّ» كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن «و لقد جائهم. ..»، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 2

2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .

تأتيهم رسلهم بالبيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 2

2 - كافران دوزخى ، از كسانى اند كه پس از اتمام حجت و از روى عمد ، راه كفر و انكار را در پيش گرفته و به تكذيب دين پرداختند .

قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا

ص: 354

54- اتمام حجت بر كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 135 - 1

1- كافران مكه با انكار آيات الهى - پس از اتمام حجت بر ايشان - مستحق نابودى و عذاب بودند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. فستعلمون من أصحب الصرط السوىّ و من اهتدى

55- اتمام حجت بر گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 3

3 - لزوم اتكاى مبلغان الهى بر خداوند و نگران نبودن بر حق ناپذيرى گمراهان ، پس از اتمام حجت بر آنان

فإن تولوا فقل حسبى اللّه . .. عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 30 - 2

2 - لزوم ارشاد و هدايت گمراهان ، تا مرحله اتمام حجت و احتمال اثر است .

فأعرض عنهم

«فاء» در «فأعرض» ممكن است فصيحه باشد; يعنى، حال كه روشن شد كه آنان تا آخرين لحظات، ايمان نخواهند آورد و در لحظه آخر هم ايمانشان سودى ندارد، به حال خود رهايشان كن و ديگر ادامه نده!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 2

2 - جواز وانهادن گمراهان به خود ، پس از اتمام حجت بر آنان و حق ناپذيرى ايشان

فذرهم

«فاء» در «فذرهم»، مى رساند كه پس از اتمام حجت ادامه تبليغ ضرورى نيست.

56- اتمام حجت بر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

6 - خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

ص: 355

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

57- اتمام حجت بر مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 1

1 - ابتلاى مجرمان به عذاب دوزخ ، پس از ابلاغ حق و اتمام حجت الهى بر ايشان در دنيا است .

إنّكم مكثون . لقد جئنكم بالحقّ

58- اتمام حجت بر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8- وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف «فاء» در «أفأمنوا» استحقاق عذاب را بر آيه «ذلك من أنباء الغيب . ..» - كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و آيه «و كأيّن من آية ...» - كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد - مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 4

4 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض قابل قبول را، در «محروميت از آيات الهى» منحصر كرده است;

ص: 356

يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 10

10 - بعثت پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت خدا با مشركان

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از «منذرين» (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 5

5 - مهلت الهى به كافران و مشركان ، براى اتمام حجت بر آنان

بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 5

5 - كيفر دنيوى خداوند درباره مشركان ، پس از اتمام حجت بر آنان است .

أو نرينّك الذى وعدنهم

از اين كه خداوند تحقق كيفر خويش را پس از ابلاغ وعده عذاب به مشركان (وعدناهم) مطرح مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 3

3 - اتمام حجت الهى بر مشركان ، در زمينه حقانيت معاد و حيات اخروى

و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت

ص: 357

59- اتمام حجت بر مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 1

1 - نزول قرآن اتمام حجتى است براى مشركان مكه و ساير انسانها

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

«أن تقولوا» به تقدير «لام» و «لا» نافيه متعلق به «أنزلناه» در آيه قبل است ; يعنى: «أنزلنا القرآن لئلا تقولوا . .. » مخاطبان آيه همه انسانها، بجز يهود و نصارا، هستند و مشركان مكه نيز به دليل آيات گذشته و نيز مكى بودن سوره، مصداق مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

60- اتمام حجت بر مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّنت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

61- اتمام حجت بر مكذبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 2

2 - با شناخت آيات و نشانه هاى خداوند ، هيچ عذرى از كافران و منكران خداوند پذيرفته نيست .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

آيه شريفه، پاسخى است به ادعاى كافران كه مى گفتند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد، ما با تقوا مى شديم و قهراً گرفتار عذاب نمى گشتيم.

ص: 358

62- اتمام حجت بر مكذبان نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 5

5 - آيات قرآن ، اتمام حجت خداوند بر منكران رسالت

أوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءايتك

63- اتمام حجت بر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 4

4 - خداوند با اعطاى تورات به موسى(ع) نعمت خويش را بر وى تمام و كامل كرد.

تماما على الذى أحسن

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول «تمام» كلمه اى مانند «نعمة» باشد ; يعنى: «تماما النعمة على الذى أحسن».

64- اتمام حجت به اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 19

19 - خداوند ، امت هاى تكذيب كننده پيشين را ، پس از اتمام حجت با آنان ، كيفر و عقوبت كرد .

و جاءتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم

65- اتمام حجت به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 7

7 - احياى مردگان و بازگرداندن آنان به دنيا ، آيتى ديگر براى اتمام حجت با كافران زمين است .

أخرجنا لهم دابّة من الأرض. .. و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 6

6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .

ص: 359

و إذا أخذنا من النبيّن ميثقهم . .. ليسئل ... و أعدّ للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود

66- اتمام حجت به گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 9

9 - نزول عذاب بر جوامع ضلالت پيشه ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

فهدينهم فاستحبّوا العمى . .. فأخذتهم صعقة العذاب

67- اتمام حجت به مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنيايى جوامع مستكبر ، پس از اتمام حجت و در پى آشكار شدن حق ناپذيرى و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و كانوا بأيتنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

68- اتمام حجت به مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود

69- اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 4

ص: 360

4 - اتمام حجت خداوند بر حقانيت اسلام و رسالت پيامبر

قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون. إنا أرسلنك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 4

4 - خداوند حجت را بر اهل كتاب در مورد رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به وسيله كتب آسمانى آنان تمام كرده است.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون

با توجه به اينكه منبع و منشأ شناخت اهل كتاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) تورات و انجيل بوده و آنها منكر رسالت آن حضرتند، پس تورات و انجيل وسيله اتمام حجت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 10

10 - جريان يافتن سنت استدراج پس از اتمام حجت الهى

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

«ما ذكروا» شامل همه مواردى مى شود كه مى بايست موجب تنبه و بيدارى مى شد و تعبير ديگر آن «اتمام حجت» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 5

5 - قرآن و اسلام پاسخگوى همه نيازهاى هدايتى بشر و حجت تامه پروردگار است.

و تمت كلمت ربك

لازمه تمام بودن قرآن و در نتيجه اسلام، توان پاسخگويى به همه نيازهاست ; به گونه اى كه به بيرون از خود نيازى نداشته باشد ; همان گونه كه راغب مى گويد: «تمام . .. انتهائه إلى حد لا يحتاج إلى شىء خارج عنه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 11

11 - عن أبى الحسن موسى بن جعفر(ع) فى حديث طويل: . .. جميع امور الاديان اربعة ... و أمر يحتمل الشك و الانكار فسبيله استيضاح اهله لمنتحليه بحجة من كتاب الله مجمع على تاويلها و سنة مجمع عليها لا اختلاف فيها، او قياس تعرف العقول عدله و لا يسع خاصة الأمة و عامتها الشك فيه و الانكار له ... فمن اورد واحدة من هذه الثلاث فهى الحجة البالغة التى بينها الله فى قوله لنبيه: ... «قل فلله الحجة البالغة ... .

از امام كاظم(ع) در ضمن حديثى طولانى روايت شده است: . .. امور اديان چهار گونه است: ... يكى امرى است كه احتمال شك و انكار در آن است و راه آن، اين است كه از معتقدين به آن توضيح خواسته شود (تا دليل آورند) به وسيله حجتى از كتاب خدا - كه معناى آن مورد اجماع باشد - يا با سنتى كه اختلاف در آن نباشد و يا با قياسى كه عقل صحت آن را تأييد و قابل انكار و شك هيچكس نباشد ... هر كس يكى از اين سه حجت را بياورد اين همان حجت بالغه است كه خداوند در قرآن براى پيامبر خود فرموده است: «قل فلله الحجة البالغة ... ».

ص: 361

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 18

18 - خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبيخ نخواهد كرد.

ألم أنهكما عن تلكما الشجرة و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

5 - صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 2

2 - كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فا» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 3

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر مردم مدين با ارسال شعيب و ابلاغ پيام هاى خويش بر آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

6 - خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

ص: 362

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 8،9

8 - بعثت پيامبران ، اتمام حجت خداوند بر مردم است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

9 - نزول عذاب استيصال ، همواره پس از تمام شدن حجت خدا بر مردم است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 12

12- اغواى گمراهان پس از اتمام حجت بر آنان و عنادورزى ايشان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 13

13- خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .

فإنما عليك البلغ و علينا الحساب

وقوع جمله «و علينا الحساب» - كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است - پس از «إنما عليك البلاغ» - كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است - مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مسكن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 8

8- اهتمام خداوند به هدايت انسان ها در طول تاريخ و اتمام حجت بر آنان

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين . .. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه هاى خداوندى است .

و ءاتينهم ءايتنا فكانوا عنها معرضين . .. فأخذتهم الصيحة

ص: 363

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 89 - 7،16

7- وجود انسان هاى شايسته و متعالى در هر عصر و در ميان هر گروه ، مايه اتمام حجت خداوند بر ديگران است .

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا عليهم من أنفسهم

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه منظور از شهادت و گواهى، شهادت و گواهى قولى نباشد; بلكه شهادت عملى باشد; يعنى، وجود صالحان خود وسيله اى قرار گيرد براى اتمام حجت بر ديگران و اينكه آنان نيز مى توانستند صالح باشند.

16- ارائه بهترين برنامه به انسان ( قرآن ) ، اتمام حجت خداوند بر آدميان

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا . .. و نزّلنا عليك الكتب تبينًا لكلّ شىء و هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 5

5- خداوند با مشركان اتمام حجت كرده و گفتنى ها را به آنان گفته است .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تعبير «كفى بالله شهيداً. ..»، پس از پاسخ گويى به شبهات مشركان، به منزله قول فصل و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 5

5 - خداوند ، حجت خويش را بر همه - حتى بر امثال فرعون - تمام مى كند .

و لقد أرينه ءايتنا كلّها فكذّب و أبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 1،4،5

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در «من قبله» - به قرينه «لولا أرسلت» - رسول است و ممكن است مربوط به كلمه «بيّنة» (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه «بيّنة» مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

4 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

ص: 364

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض قابل قبول را، در «محروميت از آيات الهى» منحصر كرده است; يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

5 - آيات قرآن ، اتمام حجت خداوند بر منكران رسالت

أوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءايتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 3

3 - خداوند ، به هر جامعه بى دادگرى ، پيش از نزول عذاب ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت و مبارزه با پيامبرشان بردارند .

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،4

1 - خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

4 - هلاكت و نابودى اقوام و ملت ها از سوى خداوند ، همواره پس از اتمام حجت و ارائه طريق است .

و كلاًّ ضربنا له الأمثل و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 2

2 - اتمام حجت كامل خدا بر مردم عرب ، با فراهم آوردن هموارترين زمينه هاى هدايت براى آنان

و لو نزّلنه على بعض الأعجمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 1

1 - هلاكت و كيفر جوامع تبه كار ، همواره پس از اتمام حجت الهى بر آنان بوده است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 5

5 - اتمام حجت الهى بر جوامع كافر پيش از نابودى آنان ، جلوه اى از عدالت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظلمين

ص: 365

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 1

1 - اقدام خداوند به برانگيختن پيامبر در ميان اقوام پيشين ، قبل از نابود ساختن آنان

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 7

7 - اتمام حجت خداوند ، بر تمامى انسان ها به وسيله پيامبران

و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 63 - 4

4 - خداوند ، حجتش را بر دوزخيان در دنيا تمام كرده است .

هذه جهنّم الّتى كنتم توعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 3

3 - اتمام حجت خداوند به امت هاى پيشين ، به وسيله رسولان انذارگر

و لقد أرسلنا فيهم منذرين

يادآورى فرستاده شدن پيامبران به سوى امت ها - پس از ذكر گمراهى اكثريت امت ها - مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه گمراهىِ اكثريت مردم، على رغم آمدن رسولان الهى براى هدايت آنان و اتمام حجت بر ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 2

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان عقبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 1

1 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

«بلى » حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا

ص: 366

را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 6

6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .

لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيمن فتكفرون

آمدن فعل هاى مضارع «تدعون» و «تكفرون» بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 4

4 - اتمام حجت خداوند بر انسان ها ، از راه ارائه آيات و نشانه هايش بر حقانيت خود

هو الذى يريكم ءايته

يادآورى آيات و نشانه هاى ارائه شده از سوى خداوند به بشر - پس از ذكر عذاب شدن كافران و منكران - مى تواند به منظور اتمام حجت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 8

8 - خداوند ، قبل از اتمام حجت و بيان حقيقت براى مردم ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار نخواهد ساخت .

مثل صعقة عاد و ثمود . إذ جاءتهم الرسل ... ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

«إذ» ظرف زمان و متعلق به «نزول صاعقه» است كه از «مثل صاعقة عاد و ثمود» استفاده مى شود; يعنى، آن گاه صاعقه بر آنان نازل شد كه پيامبران آمدند توحيد و آيين الهى را ابلاغ كردند و آنان نپذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنيايى جوامع مستكبر ، پس از اتمام حجت و در پى آشكار شدن حق ناپذيرى و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و كانوا بأيتنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 367

16 - فصلت - 41 - 17 - 9

9 - نزول عذاب بر جوامع ضلالت پيشه ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

فهدينهم فاستحبّوا العمى . .. فأخذتهم صعقة العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 1

1 - عربى بودن قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است .

و لو جعلنه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءايته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا . .. قل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذنهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 6

6- به كارگيرى تهديد از سوى خداوند ، پس از ارائه منطق و برهان و تأثيرناپذيرى كافران از آن

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

«فاء» تفريع، تهديد را متفرع بر حق ستيزى كافران و عدم تأثير منطق و برهان بر آنان كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

هذا هدًى و الذين كفروا بايت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

ص: 368

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 3

3 - اتمام حجت الهى بر مشركان ، در زمينه حقانيت معاد و حيات اخروى

و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 4

4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان

أفلم تكن ءايتى تتلى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 16

16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعملهم

در صورتى كه «سيحبط. ..» عنوان كيفر داشته باشد; تعبير «من بعد ما تبيّن...» بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهى ، خود بهترين گواه وصول هدايت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلنك شهدًا

«شاهداً» ممكن است نظر به شهادت بر اصل پيام رسانى به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قيد محذوف از فعل «أرسلناك» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 5

5- كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

تعبير «فحقّ وعيد» مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 28 - 3،4

3- هشدار هاى الهى به انسان ها در دنيا ، اتمام حجت او بر آنهااست .

كان فى ضلل بعيد . .. و قد قدّمت إليكم بالوعيد

ص: 369

4- جدال مجرمان در قيامت ، بى تأثير براى تبرئه ايشان ، با وجود اتمام حجت الهى بر آنان در دنيا

قال لاتختصموا لدىّ و قد قدّمت إليكم بالوعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 3

3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *

و كتب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع

در آيات پيشين سخن از «كتاب مسطور» (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط «إنّ عذاب...» با «كتاب مسطور»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 16

16 - انسان ها ، فاقد هر عذر و بهانه ، در پيشگاه پروردگار خويش پس از آمدن وحى

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها. .. و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 1،5

1 - اتمام حجت خداوند بر كافران ، با ابلاغ اخبار هشداردهنده و عبرت آميز به آنان

و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

«مزدجر» مصدر ميمى و به معناى اتعاظ و پندپذيرى است. «مافيه مزدجر»; يعنى، اخبارى كه براى بيدار شدن و پندآموزى كافى است.

5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

در صورتى كه تعبير «و كلّ أمر مستقرّ» كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن «و لقد جائهم. ..»، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 3

3 - پيام هاى حكيمانه و رساى قرآن ، اتمام حجت الهى بر خلق

و لقد جاءهم . .. حكمة بلغة

ص: 370

برداشت فوق با توجه به اين است كه آيه قبل از «و لقد جاءهم. ..» در مقام بيان علت مجازات كافران و اتمام حجت بر ايشان بود بر اين اساس مى توان از «حكمة بالغة...» - كه بدل از «ما فيه...» است - مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 3،5

3 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

ص: 371

كذّبوا بايتنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان آمده است.

5 - مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان

كذّبوا بايتنا كلّها فأخذنهم أخذ عزيز مقتدر

عطف «فأخذناهم» بر «كذّبوا»، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 3

3 - كيفر و عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه راه حق است .

قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 5

5 - خداوند ، حجّت را بر انسان ها تمام كرده و هيچ عذرى براى آنان باقى نگذاشته است .

إنّا هدينه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 7

7 - با ارائه قرآن به انسان ها ، حجّت الهى بر آنان تمام است .

إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

خداوند، با ارائه آيات قرآن - كه مايه بيدارى و تذكار است (هذه تذكرة) - حجتش را بر آدميان تمام كرده و اين انسان است كه بايد راه دين را، طريق زندگى خويش قرار دهد (اتّخذ إلى ربّه سبيلاً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40 - 2

2 - اخطار هاى الهى درباره عذاب ، از ميان برنده هرگونه عذر در ترك راه خدا

إنّا أنذرنكم عذابًا قريبًا

جملاتى نظير «إنّا أنذرناكم» - كه پس از هشدار به عذاب گفته شود - خبر از تحقق انذار نيست; زيرا مخاطب به آن آگاه است; بلكه در مقام اظهار برائت و قطع عذر مخاطب است. ذكر اين جمله پس از «من شاء اتّخذ...» - در آيه قبل - گوياى معذور نبودن كسى است كه سير زندگانى خود را، به سوى خدا قرار نمى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 3

ص: 372

3 - خداوند ، با آگاه ساختن ثروتمندان بخيل از آينده دشوارشان ، بر آنان اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى

مفاد آيه شريفه اين است كه نشان دادن راه، وظيفه ما است و پيامد بى اعتنايى بخيلان به هدايت ها، بر عهده خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 7

7 - خداوند ، با انذار به آتش جهنم ، بر همه انسان ها اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

مفاد آيه شريفه با توجّه به آيات پيشين، اين است كه آنچه بر عهده ما است، هدايت است كه آن را با انذار انجام داديم. بنابراين كوتاهى از جانب خود شما است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 1،5

1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

5 - اتمام حجت بر تمام مردم ، با ارسال پيامبرى همراه با كتاب آسمانى ، سنّت تخلّف ناپذير خداوند است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 1

1 - خداوند ، بر همه امت هاى پيشين ، اتمام حجت كرده ، آنان را از برهانى آشكار ، برخوردار ساخته بود .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 4

4 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيلف قريش . إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

«لام» در «لايلاف» چه متعلق به سوره «فيل» باشد و چه به «فليعبدوا» (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

70- اتمام حجت خدا بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 5

ص: 373

5 - خداوند ، حجت خويش را بر همه - حتى بر امثال فرعون - تمام مى كند .

و لقد أرينه ءايتنا كلّها فكذّب و أبى

71- اتمام حجت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلنك إلاّ رحمة للعلمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

72- اتمام حجت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت قالوا بلى

73- اتمام حجت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 21

21- « عن عبدالأعلى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : . . . السامع المطيع لا حجّة عليه ، و إمام المسلمين تمّت حجّته و إحتجاجه يوم يلقى الله لقول الله « يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم » ;

عبدالاعلى گويد: شنيدم امام صادق(ع) مى فرمود:. .. روز ملاقات با خداوند عليه انسان شنوا و مطيع ادعايى نيست; [چون] امام مسلمين حجّت و احتجاج او را تكميل كرده است; زيرا خداوند مى فرمايد: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم».

74- اتمام حجت شعيب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 6

6- شعيب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پيشگى آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .

وارتقبوا إنى معكم رقيب

ص: 374

«رقيب» در آيه شريفه به معناى منتظر است.

75- اتمام حجت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 5

5 - صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

76- اتمام حجت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 - انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفى شده، وجود ندارد.

77- اتمام حجت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 3،8

3- حضرت لوط ( ع ) پيش از فرا رسيدن عذاب الهى بر قومش ، آنان را به چنين سرنوشتى هشدار داده بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

مقصود از «ما» در جمله «بما كانوا فيه يمترون» عذاب است. بنابراين ترديد كردن قوم لوط درباره عذاب الهى، بيانگر اين نكته است كه: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهديد شدند و به اندازه كافى با آنان اتمام حجت شد.

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

ص: 375

78- اتمام حجت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 3

3- هشدار و انذار ، وظيفه مبلغان الهى ، پس از اتمام حجت و بيان حقايق الهى و روى گردانى مخالفان

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

79- اتمام حجت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 2

2- پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، پيام الهى را به همه مردم رساند و حجت را بر يكايك آنان تمام كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 6

6 - انذار هاى روشن پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر خلق و سدّ كننده راه هر گونه عذر و بهانه

إنّى لكم منه نذير مبين . و لاتجعلوا مع اللّه ... إنّى لكم منه نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 2

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين

فتولّ عنهم

«فاء» مى رساند كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 3

3 - وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر كافران لجوج و حق ناپذير است ; و نه پافشارى بر هدايت آنان .

فذكّر . .. فذرهم

در آيات پيشين، پيامبر(صلی الله علیه و آله) موظف به تذكر و تبليغ شد; ولى پس از بيان حقايق، فرمان «فذرهم» پايان وظيفه تبليغ را به آن حضرت اعلام مى دارد.

ص: 376

80- اتمام حجت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 1

1 - ابلاغ وحى از سوى فرشتگان ، به منظور اتمام حجت بر خلق و انذار و اخطار به آنان است .

فالملقيت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

«عذر» و «نذر» مصدر و به معناى «اعذار و انذار» است و نصب اين دو، به جهت مفعول له بودن آنها براى «ملقيات» است و يا به سبب بدل بودن آنها، براى «ذكراً» است. برداشت ياد شده، مبتنى بر تركيب نخست است.

81- اتمام حجت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

82- اتمام حجت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 6

6 - هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر « عذاب استيصال » در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

ص: 377

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

83- اتمام حجت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

84- اتمام حجت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3- هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله «فقد أبلغتكم . ..» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود - چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند - بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

85- اهميت اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 3

3 - اتمام حجت بر جوامع بشرى از اهداف بعثت رسولان الهى است.

ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 4

4 - مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .

و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

ص: 378

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 9

9- اتمام حجت بر آدميان ، از جمله اهداف بعثت انبياست .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

86- تداوم اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم ثمود ، با انذار هاى مكرر

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»استفاده مى شود.

87- حجت امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 7

7 - اعتدال امت اسلام و برترى آنان بر ساير امت ها ، دليل حجت بودن آنان بر ساير ملتهاست .

جعلنكم أمة وسطاً لتكونوا شهداء على الناس

88- حجت بر امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 19

19 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) حجت خدا بر مسلمانان و امت اسلامى حجت خدا بر ديگر مردمان

ليكون الرسول شهيدًا عليكم و تكونوا شهداء على الناس

از جمله تفسيرهايى كه براى كلمه «شهيد» و «شهداء» ابراز شده، «حجت» است. برداشت بالا، بر پايه همين تفسير مى باشد.

89- حجت بر مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 78 - 19

ص: 379

19 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) حجت خدا بر مسلمانان و امت اسلامى حجت خدا بر ديگر مردمان

ليكون الرسول شهيدًا عليكم و تكونوا شهداء على الناس

از جمله تفسيرهايى كه براى كلمه «شهيد» و «شهداء» ابراز شده، «حجت» است. برداشت بالا، بر پايه همين تفسير مى باشد.

90- حجت بودن محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 6

6 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) حجت خدا بر مسلمانان و امت اسلامى حجت خداوند بر ديگر مردم

لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً

از جمله تفسيرى كه براى كلمه «شهداء» و «شهيد» در آيه مورد بحث ابراز شده است، حجت است.

91- حجت بودن مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 143 - 6،7

6 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) حجت خدا بر مسلمانان و امت اسلامى حجت خداوند بر ديگر مردم

لتكونوا شهداء على الناس و يكون الرسول عليكم شهيداً

از جمله تفسيرى كه براى كلمه «شهداء» و «شهيد» در آيه مورد بحث ابراز شده است، حجت است.

7 - اعتدال امت اسلام و برترى آنان بر ساير امت ها ، دليل حجت بودن آنان بر ساير ملتهاست .

جعلنكم أمة وسطاً لتكونوا شهداء على الناس

92- حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 5

5- قرآن ، حجتِ رسا و پيام بليغ خدا براى بندگان است .

إنّ فى هذا لبلغًا لقوم عبدين

93- حجت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 380

11 - انبياء - 21 - 48 - 5

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و هرون الفرقان

يكى از معانى لغوى «فرقان» حجت و برهان است (لسان العرب).

94- حجت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 48 - 5

5- حضرت موسى و هارون ( ع ) ، دو پيامبر برخوردار از حجت و برهان الهى

و لقد ءاتينا موسى و هرون الفرقان

يكى از معانى لغوى «فرقان» حجت و برهان است (لسان العرب).

95- زمينه اتمام حجت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 3

3 - وجود معارف استوار و قوام بخش در قرآن ، نشانِ تمام بودن حجت بر كافران با ابلاغ آن از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) است .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه ... فيها كتب قيّمة

96- سنت اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 2

2 - اتمام حجت با مردمان ، سنّت الهى در طول تاريخ بشر

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

97- عذاب بعد از اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه هاى خداوندى است .

ص: 381

و ءاتينهم ءايتنا فكانوا عنها معرضين . .. فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

98- عوامل اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 16

16- كاربرد روش هاى مختلف تبليغى ، مايه اتمام حجت است نه عامل هدايت حتمى همگان .

ادع . .. إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جمله «إن ربّك . .. بالمهتدين» مى رساند كه انسانها دو گروهند: گمراهان و هدايت شدگان. بنابراين فرمان «ادع ...» براى اتمام حجت است نه براى هدايت همه مردم.

99- كيفر و اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 3

3 - كيفر هاى الهى ، همواره پس از اتمام حجت است .

ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون

100- كيفيت اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 7

7 - وجود تورات و انجيل به سبب غفلت و ناآگاهى مشركان از محتواى آنها نمى توانست اتمام حجت براى آنان باشد.

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

ص: 382

101- منشأ اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 9

9 - اتمام حجت و فرستادن پيامبران براى ابلاغ آيات الهى ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

102- موسى(ع) و اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 20

20 - حضرت موسى ( ع ) ، داراى قدرت و توانى بالا در ايفاى رسالت و اتمام حجت بر مردم

و ءاتينا موسى سلطناً مبيناً

103- مؤاخذه قبل از اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 4

4 - مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .

و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

104- نقش اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 6

6 - منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

جواب شرط «فان لم تفعلوا» محذوف است و جمله «فاتقوا . ..» جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 19

19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .

ص: 383

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّنت فكفروا فأخذهم اللّه

105- نقش اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 8،11

8- مجازات نكردن انسان ها ، قبل از برانگيختن رسولان و اتمام حجت با آنها ، از سنت هاى الهى است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

11- نزول عذاب دنيوى بر امت هاى گنهكار ، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبرى براى ايشان است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جمله «ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً» اطلاق دارد و عذاب دنيوى را هم دربرمى گيرد.

106- واسطه اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 2

2 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، وسيله اتمام حجت خداوند بر خلق و انذار و اخطار بدان ها است .

ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

ص: 384

22- حجر

1- احكام حجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 14

14- صغير بودن و رشد و درك اقتصادى نداشتن ، دو عامل حجر و مانع حق تصرف فرد در مال خويش است .

حتى يبلغ أشدّه

بيان غايت زمان ممنوعيت حق تصرف يتيم، در واقع بيان كننده ملاك حق تصرف در مال است و آن، بلوغ و رشد اقتصادى است. بنابراين يتيم بودن، خصوصيت و موضوعيت ندارد.

2- عظمت آيات سوره حجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 3

3- آيه هاى سوره حجر ، داراى ارزش ، قداست و عظمت

تلك ءايت الكتب

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مشاراليه «تلك» همين سوره حجر باشد و چون «تلك» براى اشاره به دور است، مى تواند بيانگر عظمت و مرتبه والاى اين سوره باشد.

3- عوامل حجر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 385

10 - اسراء - 17 - 34 - 14

14- صغير بودن و رشد و درك اقتصادى نداشتن ، دو عامل حجر و مانع حق تصرف فرد در مال خويش است .

حتى يبلغ أشدّه

بيان غايت زمان ممنوعيت حق تصرف يتيم، در واقع بيان كننده ملاك حق تصرف در مال است و آن، بلوغ و رشد اقتصادى است. بنابراين يتيم بودن، خصوصيت و موضوعيت ندارد.

ص: 386

23- حدود

1- آثار التزام به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 36

36 - عمل به احكام دين و پايبندى به حدود الهى ، زمينه ساز نايل شدن به تقواپيشگى است .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها كذلك يبين اللّه ءايته للناس لعلهم يتقون

2- آثار تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 25،29

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

29 - تجاوز از احكام و قوانين الهى ، مانع بهره مندى از رحمت خداوند است .

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 12

12- سركشى و تجاوز از حدود الهى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر است . *

يرهقهما طغينًا و كفرًا

محتمل است تقديم طغيان بر كفر، گوياى اين باشد كه كشانده شدن به كفر، پى آمد ابتلا به طغيان است.

ص: 387

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 17

17 - ضرر و زيان عمل نكردن به احكام الهى و شكستن مرز هاى دينى ، به خود متجاوزان بازمى گردد .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 - 2

2 - آلودگى به گناه و شكستن حريم قوانين و وظايف الهى ، زمينه ساز انكار روز جزا است .

و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

3- آثار تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 5

5 - كوچك شمردن قوانين و مقررات الهى و تجاوز به حريم آنها ، شقاوت و بدبختى انسان ها را در پى دارد .

و من يعظّم حرمت اللّه فهو خير له عند ربّه

«تعظيم» عكس «تحقير» است. بنابراين مفهوم جمله ياد شده چنين مى شود: «و من يحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه».

4- آثار تحقير حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 5

5 - كوچك شمردن قوانين و مقررات الهى و تجاوز به حريم آنها ، شقاوت و بدبختى انسان ها را در پى دارد .

و من يعظّم حرمت اللّه فهو خير له عند ربّه

«تعظيم» عكس «تحقير» است. بنابراين مفهوم جمله ياد شده چنين مى شود: «و من يحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه».

5- آثار تعظيم حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 3

3 - تعظيم و بزرگداشت حدود و مقرارت الهى و رعايت حريم آنها ، مايه خير و سعادت و خوشبختى براى اهل ايمان

و من يعظّم حرمت اللّه فهو خير له عند ربّه

ص: 388

ضمير «هو»در «فهو خير له» به «تعظيم» (مصدر «يعظّم») بازمى گردد; يعنى، «فالتعظيم خير له عند ربّه».

6- اجتناب از تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 2

2 - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى ، كوچك نشمردن آنها و پرهيز از تجاوز به حريم آنها

و من يعظّم حرمت اللّه

«تعظيم» (مصدر «يعظّم») به معناى بزرگ داشتن است. «حرمات» جمع «حرمة» است و حرمت به چيزى گفته مى شود كه هتك و دريدن آن ممنوع و رعايت و نگهدارى آن واجب است. «حرمات اللّه»;يعنى، حدود و مقرراتى كه از سوى خدا تعيين شده و مردم موظف اند آنها را رعايت كنند. بنابراين جمله ياد شده توصيه اى است از سوى خدا به اهل ايمان كه بايد حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حريم آنها، سخت خوددارى كنند.

7- اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 7

7 - تعيين موارد اجراى حد و يا سقوط آن و گذشت از مجرمان ، به اراده و مشيت الهى است . *

والسارق و السارقة فاقطعوا . .. يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

مراد از جمله «يعذب . ..» مى تواند حكمى باشد كه از جمله «فاقطعوا ...» به دست مى آيد و مقصود از جمله «يغفر ...» برداشتن آن حكم است كه جمله «فان اللّه يتوب ...» بدان اشاره كرد. گفتنى است كه تقديم عذاب بر مغفرت، اين احتمال را تقويت مى كند.

8- احكام حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 23،24

23 - حدّ زناى كنيزان مسلمان ، نيمى از حدّ زنانى آزاده است .

فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات من العذاب

چون فعل «احصنّ» مجهول است، مراد از آن شوهردار بودن است، و چون ضمير آن به «مؤمنات» برمى گردد، هر دو قيد، يعنى مسلمان و شوهردار بودن، از آن استفاده مى شود. مؤيّد معناى مذكور براى «احصنّ» در برداشت فوق، فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آن فرمود: يعنى نكاحهنّ ... .

_______________________________

ص: 389

تفسير عياشى، ج 1، ص 235، ح 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 470، ح 190.

24 - كنيز شوهردار ، در صورت ارتكاب هر نوع فحشا ، مستحق نيمى از كيفر زن آزاد *

فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات

در برداشت فوق، «فاحشة» به معناى مطلق كار زشت گرفته شده، نه به معناى «زنا».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 22

22 - اعدام ، مجازات محارب فسادگر در زمين در صورت ارتكاب قتل

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه . .. ان يقتلوا

از امام رضا(ع) درباره آيه فوق روايت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً فقتل قتل به . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 247، ح 8; نورالثقلين، ج 1، ص 623، ح 165.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 1،2،15

1 - وجوب بريدن دست دزد

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

2 - برابرى زنان و مردان در حد سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

15 - قطع انگشتان دست از انت ها ، بجز انگشت شست ، مجازات سرقت

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

از امام صادق(ع) در پاسخ سؤال از اينكه دست دزد از كجا بايد قطع شود روايت شده: تقطع الاربع اصابع و تترك الابهام . .. .

_______________________________

كافى، ج 7، ص 225، ح 17; نورالثقلين، ج1، ص 628، ح 188.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 7

7 - اعدام ، كيفر طعن و توهين به اسلام

و طعنوا فى دينكم فقتلوا

9- ارزش حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 16،17

16 - خداوند ، فراخوان مردم به مقايسه قوانين الهى با ساير قوانين براى باور به برترى احكام الهى

ص: 390

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

17 - ناباورى به منزلت برتر احكام الهى بر ساير قوانين ، برخاسته از كوتاه فكرى و ناتوانى انديشه

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

ايقان، به معناى فهميدن از روى تدبر و تحقيق است.

10- اسقاط حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 34 - 1

1 - سقوط حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد ) از محاربان و فسادانگيزانى كه پيش از دستگيرى توبه كنند .

انما جزؤا الذين يحاربون . .. الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 39 - 6،11

6 - مردم ، فاقد تصميمگيرى در اجرا و يا اسقاط حد سرقت

فإنّ اللّه يتوب عليه

خداوند موضوع حد سرقت را چيزى جز سرقت قرار نداده است و سقوط آن را تنها به توبه سارق و اصلاح وى مشروط ساخته است ; بدون آنكه در اجرا و يا سقوط حد، رضايت يا درخواست صاحبان مال را شرط كرده باشد.

11 - توبه و اصلاح ( خودسازى ) سارقان براى آمرزش و سقوط حد از ايشان ، مورد ترغيب خداوند

و السارق و السارقة . .. فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فإنّ اللّه يتوب عليه

يادآورى توبه پس از بيان حد سرقت و وعده به عفو سارق، گشودن راهى است براى او تا به اين وسيله راه اصلاح در پيش گيرد و از حد رهايى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 40 - 7

7 - تعيين موارد اجراى حد و يا سقوط آن و گذشت از مجرمان ، به اراده و مشيت الهى است . *

والسارق و السارقة فاقطعوا . .. يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء

مراد از جمله «يعذب . ..» مى تواند حكمى باشد كه از جمله «فاقطعوا ...» به دست مى آيد و مقصود از جمله «يغفر ...» برداشتن آن حكم است كه جمله «فان اللّه يتوب ...» بدان اشاره كرد. گفتنى است كه تقديم عذاب بر مغفرت، اين احتمال را تقويت مى كند.

ص: 391

11- اعراض از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 2

2 - تهديد أكيد الهى ، به كسانى كه به حدود و احكام ظهار تن در ندهند و بر سنت جاهلى پايبند بمانند .

و الذين يظهرون من نسائهم . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

چنان كه قبلاً گفته شد، «ظهار» سنّتى باقى مانده از عرب جاهلى بود. خداوند در آيات پيشين اين سنّت را لغو كرد و براى مرتكبان آن مجازات كفّاره تعيين فرمود. با توجه به ارتباط آيه بالا با آيات قبل، آيه شريفه ناظر به كسانى خواهد بود كه ممكن است همچنان بر آن سنّت غلط پايبند بمانند و حدود الهى را زير پا بگذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 3،18

3 - گريز از احكام الهى و گرايش به احكام جاهلى ، شيوه و منشى ناپسند

افحكم الجهلية يبغون

18 - رويگردانى از احكام الهى ، نشانه محروميت آدمى از تفكر صحيح و انديشه توانا

فان تولوا . .. و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

12- اقامه حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 32

32 - اقامه حدود و احكام ، جلوگيرى از نابودى دين و يا تغيير سنت ها و احكام الهى ، هدف گزينش « اولى الامر » و لزوم اطاعت از آنان

اطيعوا اللّه . .. و اولى الامر منكم

امام رضا (ع) درباره فلسفه قرار دادن اولواالامر و وجوب اطاعت از آنان فرمود: . .. فجعل عليهم قيّماً يمنعهم من الفساد و يقيم فيهم الحدود و الاحكام ... انّه لو لم يجعل لهم اماماً قيّماً ... لدرست الملّة و ذهب الدين و غيّرت السنن و الاحكام ... .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 101، ح 1، ب 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 497، ح 329.

13- اهميت اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 4،9

4 - ضرورت تلاش تمامى اهل ايمان براى اجراى حدود الهى

ص: 392

فاقطعوا

چون خطاب متوجه عموم مؤمنان است، با آنكه اجرا كننده حد سرقت تنها برخى از آنان مى باشند، معلوم مى شود همه اهل ايمان بايد براى اجراى حد سرقت تلاش كنند.

9 - ضرورت اجراى حد سرقت به شيوه اى عبرت انگيز

فاقطعوا ايديهما . .. نكلا من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 5

5- مسؤوليت برپايى نظام قضايى به منظور اجراى حدود الهى ، بر عهده فرد فرد مسلمانان است .

الزانية و الزانى فاجلدوا كلّ وحد منهما ماْئة جلدة

با آن كه اجراى حدود و مقررات، از طريق دستگاه قضايى انجام مى پذيرد; ولى خداوند همه مردم را مخاطب قرار داده و تازيانه زدن را از آنان خواستار شده است. اين حكايت مى كند كه يكايك افراد جامعه، در برابر اجراى حدود الهى مسؤول اند و بايد در اين مورد همكارى كنند.

14- اهميت تعظيم به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 2

2 - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى ، كوچك نشمردن آنها و پرهيز از تجاوز به حريم آنها

و من يعظّم حرمت اللّه

«تعظيم» (مصدر «يعظّم») به معناى بزرگ داشتن است. «حرمات» جمع «حرمة» است و حرمت به چيزى گفته مى شود كه هتك و دريدن آن ممنوع و رعايت و نگهدارى آن واجب است. «حرمات اللّه»;يعنى، حدود و مقرراتى كه از سوى خدا تعيين شده و مردم موظف اند آنها را رعايت كنند. بنابراين جمله ياد شده توصيه اى است از سوى خدا به اهل ايمان كه بايد حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حريم آنها، سخت خوددارى كنند.

15- اهميت حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 1

1 - حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى ، داراى اهميتى بسيار و منزلتى والا در نزد خداوند

و من يعظّم حرمت اللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق . ذلك

«ذلك» اشاره است به موضوع بزرگداشت حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى كه در آيه پيش مطرح شده است. مقصود از آوردن «ذلك» در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام قبل و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر

ص: 393

است. در چنين مواردى كلمه «هذا» را به كار مى برند; مانند: «هذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب». بنابراين به كارگيرى «ذلك» - كه براى اشاره به بعيد است - مى تواند براى بيان بُعد منزلت توحيد و يكتاپرستى و اهميت حدود و مقررات الهى باشد.

16- اهميت ذكر حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 11

11 - لزوم رعايت تقوا و توجه به حدود الهى ، حتى در مبارزه با كافران

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

17- پاسداران حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 15

15 - مؤمنان راستين ، پاسداران هميشگى قوانين ، حدود و ارزش هاى الهى

و الحفظون لحدود اللّه

18- پاسدارى از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 29،30،31

29 - لزوم حفظ و مراقبت از حدود الهى و پاس داشتن آنها

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

30 - روزه و اعتكاف و احكام آن دو ، حدود الهى است كه هرگز نبايد نقض شود .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

31 - احكام قصاص و وصيت ، حدود الهى است كه هرگز نبايد شكسته شود .

كتب عليكم القصاص . .. كتب عليكم ... الوصية ... تلك حدود اللّه فلاتقربوها

مشاراليه «تلك» علاوه بر روزه و احكام آن، مى تواند قصاص و وصيت و احكام آنها نيز باشد.

19- تبديل حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 394

4 - مائده - 5 - 50 - 2

2 - بسيارى از مسيحيان و يهوديان ، در صدد جايگزينى گرايش ها و قوانين جاهلى به جاى احكام و قوانين الهى

افحكم الجهلية يبغون

«بغى»، به معناى طلب كردن است.

20- تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 5،8

5 - نبرد با كسانى كه با مسلمانان سر جنگ ندارند ، تجاوزگرى و خروج از حدود الهى است .

و قتلوا . .. الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

از مصداقهاى مورد نظر براى اعتدا و تجاوز - به قرينه «الذين يقاتلونكم» - نبرد با كافرانى است كه در پى جنگ با اهل ايمان نيستند.

8 - مجاهدان ، در صورتى كه از حدود الهى در جنگ تجاوز كنند و يا حقوق دشمنان را رعايت ننمايند ، از محبت خداوند محروم خواهند شد .

إن اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 16،18

16 - تجاوز از حدود الهى و مرز هاى دينى ، ظلم به نفس است .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

18 - رعايت نكردن احكام و حدود الهى درباره طلاق از سوى همسران ، ظلم به نفس و زيان رساندن به خويشتن است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 31 - 2

2 - اعتراف باغداران يمنى ، به طغيان و تجاوز از حدود الهى بر اثر نپرداختن سهم بينوايان

إنّا كنّا طغين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .

فمن ابتغى وراء ذلك فأُولئك هم العادون

«عدوان» (مصدر «عادون»)، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

ص: 395

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 3،6،9

3 - تجاوز از حدود الهى ، نافرمانى خدا و رسول است .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف جمله «يتعدّ حدوده» بر جمله «يعص اللّه و رسوله»، عطف تفسيرى باشد.

6 - نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش

و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

9 - عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

21- تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 10

10 - انكار حكم ظهار و تجاوز به حدود آن ، در حكم كفر است .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 21،22،23

21 - احكام طلاق ، از حدود الهى ; و تعدى از آن حرام است .

المطلقات يتربصن . .. الطلاق مرّتان ... تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

22 - تجاوز از حدود و احكام الهى ، ظلم است .

و من يتعدّ حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

23 - ستمكاران ، فقط كسانى هستند كه از حدود الهى تعدّى كنند .

و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

ضَمير فَصل «هُم» گوياى حَصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 5،7

5 - رجوع مرد به زن به قصد آزار و اذيّت ، تعدّى به حدود الهى و ظلم است .

تلك حدود اللّه فلا تعتدوها و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون . .. و لا تمس

7 - تعدّى از حدود الهى ، ظلم به خويشتن است .

لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

ص: 396

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 11

11 - خداوند ، قادر بر كيفر تخلف كنندگان از احكام الهى

و اللّه عزيز حكيم

آوردن صفت «عزيز» (به معناى قادرى پيروز و شكست ناپذير) پس از بيان احكام، تهديدى است نسبت به متخلّفان از احكام الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 4،5،10

4 - تلاش شهوترانان براى انحراف جوامع دينى از حدود و مقررات الهى در روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

5 - تلاش هواپرستان براى انحراف جوامع دينى از محدوده احكام و قوانين الهى

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

10 - تجاوز از حدود و مقررت الهى در ازدواج و روابط جنسى ، انحرافى بزرگ

حرّمت . .. و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 3

3 - شكستن حريم قوانين الهى در روابط جنسى ، رنج آفرين و موجب مشقت براى جوامع انسانى است .

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم

چنانچه رعايت احكام الهى در ازدواج موجب سبكبارى باشد، زير پا گذاردن آن قوانين، رنج آور و مشقتبار خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 31

31 - بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مردمى شكننده حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 - نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق «ذلك» علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 9،11

ص: 397

9 - بسيارى از بنى اسرائيل در زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) فاسق و شكننده حدود و حريم دين خويش بودند .

و لكن كثيراً منهم فسقون

11 - پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .

ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 13،16

13 - تحريم حلال ها و تغيير احكام الهى تجاوز به حدود و قوانين خداوند است .

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «و لاتعتدوا» تأكيد و تفسيرى براى جمله - «لاتحرموا . ..» - باشد.

16 - ناسازگارى ايمان به تغيير احكام دين و تجاوز از حدود و قوانين الهى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 14

14 - عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 13،14

13 - تجاوز از حدود الهى - پس از هشدار خداوند به رعايت آن - ، موجب عذابى دردناك

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

14 - ناسازگارى خوف از خداوند با تجاوز از حدود و احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب فمن اعتدى بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 7 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، قانون شكنى و تجاوز به حدود الهى است .

إلاّ على أزوجهم أو . .. فمن ابتغى ... فأُولئك هم العادون

«إبتغاء» (مصدر «ابتغى») به معناى طلب كردن است. «وراء» معادل «سوى» است; يعنى، به غير از و يا فراتر از. «ذلك» اشاره است به حدى كه خداوند براى ارضاى غريزه جنسى تعيين كرده است (آميزش با همسر يا كنيز مورد تملك). «عدوان» (مصدر «العادون») به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

ص: 398

22- تشريع حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 13

13 - تشريع حد سرقت ، جلوه اى از عزت و حكمت خداوند

فاقطعوا ايديهما . .. و اللّه عزيز حكيم

توصيف خداوند به «عزيز» و «حكيم» پس از بيان حد سرقت، نقش اين دو صفت را در تشريع آن حد نشان مى دهد.

23- تغيير حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 16

16 - ناسازگارى ايمان به تغيير احكام دين و تجاوز از حدود و قوانين الهى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

24- جهل به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 7

7 - جاهلان به حدود و احكام الهى همانند بيابان گردان دور از تمدنند ، هر چند كه شهر نشين باشند .

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

از آيه تلازم ميان بدوى بودن و ندانستن احكام الهى استفاده مى شود.

25- حد زناى كنيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 23،24

23 - حدّ زناى كنيزان مسلمان ، نيمى از حدّ زنانى آزاده است .

فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات من العذاب

چون فعل «احصنّ» مجهول است، مراد از آن شوهردار بودن است، و چون ضمير آن به «مؤمنات» برمى گردد، هر دو قيد، يعنى مسلمان و شوهردار بودن، از آن استفاده مى شود. مؤيّد معناى مذكور براى «احصنّ» در برداشت فوق، فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آن فرمود: يعنى نكاحهنّ ... .

_______________________________

ص: 399

تفسير عياشى، ج 1، ص 235، ح 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 470، ح 190.

24 - كنيز شوهردار ، در صورت ارتكاب هر نوع فحشا ، مستحق نيمى از كيفر زن آزاد *

فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات

در برداشت فوق، «فاحشة» به معناى مطلق كار زشت گرفته شده، نه به معناى «زنا».

26- حدّ زناى محصنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 23

23 - حدّ زناى كنيزان مسلمان ، نيمى از حدّ زنانى آزاده است .

فاذا احصنّ فان اتين بفاحشة فعليهن نصف ما على المحصنات من العذاب

چون فعل «احصنّ» مجهول است، مراد از آن شوهردار بودن است، و چون ضمير آن به «مؤمنات» برمى گردد، هر دو قيد، يعنى مسلمان و شوهردار بودن، از آن استفاده مى شود. مؤيّد معناى مذكور براى «احصنّ» در برداشت فوق، فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آن فرمود: يعنى نكاحهنّ ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 235، ح 96 ; نورالثقلين، ج 1، ص 470، ح 190.

27- حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 14،21

14 - داورى پيامبران در محدوده قوانين الهى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

بنابراينكه ضمير «ليحكم» به «الكتاب» برگردد.

21 - ميسّر بودن داورى به حق ميان مردم ، با قوانين الهى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 14

14 - لزوم رعايت احكام و مقررات الهى ، در آميزش با زنان

فاذا تطهرن فأتوهنّ من حيث امركم اللّه

برخى برآنند كه «من حيث» در صدد بيان محلّ آميزش (فرج) نيست; و گر نه كلمه «فى» به كار مى رفت. بنابراين تذكر است به مراعات احكام شرعى و پرهيز از موارد ممنوع. مانند ايام روزه و ... .

ص: 400

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 13،15،16

13 - هشدار الهى به مردان ، نسبت به رعايت احكام الهى در محيط خانواده

نساؤكم حرث لكم . .. و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

امر به تقوا و توجه دادن انسانها به ملاقات خدا (روز پاداش و كيفر) پس از بيان احكامى درباره زندگى خانوادگى، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه احكام الهى را مراعات نمى كنند.

15 - توجه به حضور در دادگاه الهى و ملاقات وى ، زمينه ساز رعايت تقوا و حفظ حدود الهى

و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

16 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور بشارت به مؤمنانى كه تقوا و حدود الهى را در زندگى زناشويى و محيط خانواده مراعات مى كنند و با يكديگر رفتارى پسنديده دارند .

نساؤكم حرث لكم . .. و اعلموا انّكم ملاقوه و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 13،14،15،16،17،18

13 - در صورت ترس از عدم اقامه حدود الهى در زندگى ، مرد مى تواند مالى را كه به زن داده است ، بازپس بگيرد و او را طلاق دهد .

و لا يحل لكم ان تأخذوا . .. الا ان يخافا الا يقيما حدود اللّه

چنانچه حرمت بازپس گيرى مَهريّه مانع طلاق ميان زن و شوهر شود و در عين حال زندگى آن دو به نحوى است كه حدود و احكام الهى بواسطه آن پايمال شود، پرداخت و گرفتن مَهريّه تجويز مى شود تا طلاق صورت گيرد.

14 - چشمپوشى زن از مال خود ( مَهريّه ) و گرفتن طلاق ، بهتر از زندگى زناشويى بدون رعايت حدود الهى است .

و لا يحل لكم ان تأخذوا مما اتيتموهنّ شيئاً الاّ ان يخافا الاّ يقيما حدود اللّه

15 - ترس از عدم رعايت حدود الهى در خانواده ، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق ، با بخشيدن مالى از سوى زن

فان خفتم الا يقيما حدود اللّه فلا جناح عليهما فيما افتدت به

16 - احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نكردن حدود الهى در خانواده ، مُجوّز طلاق خُلع *

فان خفتم اَلاّ يقيما حدود اللّه

با توجّه به اينكه «ان خفتم»، خطاب به عموم مردم است، معلوم مى شود نگرانى زن و شوهر بايد به نحوى باشد كه عموم مردم نيز در صورت آگاهى، اين نگرانى را داشته باشند.

17 - ارزش حفظ خانواده ، تا آنجاست كه حدود الهى به واسطه آن به مخاطره نيفتد .

الاّ ان يخافا اَلاّ يقيما حدود اللّه

18 - لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فان خفتم اَلا يقيما حدود اللّه فلا جناح . .. تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 230 - 9،10،11،12،13

9 - احكام طلاق ، از حدود الهى است .

ص: 401

و تلك حدود اللّه

10 - لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

11 - حفظ حدود الهى ، شرط اساسى تشكيل كانون خانواده

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

12 - خداوند ، بيانگر حدود و احكام خويش ، براى مردم آگاه و داناست .

و تلك حدود اللّه يبيّنها لقوم يعلمون

13 - بهره بردارى از حدود و احكام الهى ، مخصوص عالمان است .

و تلك حدود اللّه يبيّنها لقوم يعلمون

ظاهر اين است كه تبيين احكام، براى همه مردم است. (دانايان و غير آنان) بنابراين اختصاص تبيين آيات به دانايان، به معناى اختصاص بهره گيرى عالمان از تبيين احكام و حدود الهى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 14

14 - خداوند بر كردار زنان در زمان عدّه وفات و پس از آن ، و عمل مسلمين در نظارت بر حفظ حدود الهى آگاه است .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 13

13 - بروز تضاد هاى فكرى و اجتماعى و دينى ، معلول تجاوز از قوانين عادلانه اديان الهى

و ما اختلف الذين . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 18

18 - صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 1،9

1 - لزوم عمل به وصيّت ميّت ، اداى دين او ، احكام و قوانين ارث ، حدود الهى است .

تلك حدود اللّه

«تلك»، اشاره به تمامى احكامى است كه در آيات ارث بيان شده است.

9 - رعايت حدود الهى ( احكام و قوانين ارث و . . . ) و اطاعت از خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) ، رستگارى بزرگ

تلك حدود اللّه و من يطع اللّه و رسوله . .. و ذلك الفوز العظيم

ص: 402

«ذلك» مى تواند اشاره باشد به اطاعت خدا و رسول كه از موارد آن رعايت احكام و قوانين ارث و حدود الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 1

1 - نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود الهى ، عامل دخول و جاودانگى در آتش جهنّم

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 10

10 - لزوم عفت و پاكدامنى براى مردان و حفظ حدود الهى در مسائل جنسى

محصنين غير مسافحين

«محصنين»، حال است براى فاعل «ابتغاء». يعنى انتخاب همسر براى ازدواج و زناشويى بايد به صورت حلال باشد، نه به صورت زنا و بى عفتى. گفتنى است كه «سفاح» به معناى زنا و بى عفتى است و «غير مسافحين»، تأكيد براى محصنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 38

38 - برقرارى مقررات الهى - اجتماعى در جامعه ، مرهون تعاون و همكارى است .

اوفوا بالعقود . .. تعاونوا على البر و التقوى

فرمان خداوند به تعاون در انجام كارهاى نيك پس از بيان مقررات اجتماعى - الهى (اوفوا بالعقود . .. لاتحلوا ...)، رهنمودى براى پياده كردن آن مقررات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 12

12 - ضرورت حركت در چارچوب قوانين و مقررات تبيين شده از سوى خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 22

22 - احكام الهى و تبيين آن ، از جمله نعمت هاى خداوند ، و مردمان وظيفه دار سپاس گزاردن آن

لاتحرموا . .. و احفظوا ايمنكم كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

امر به شكرگزارى پس از بيان احكام، مى رساند كه احكام خداوند و بيان آنها از زمره نعمتهاى الهى هستند زيرا شكر همواره در برابر نعمت است.

ص: 403

28- حدود در تورات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 43 - 12

12 - سنگسار كردن ، مجازات زناى محصنه در تورات

و عندهم التورية فيها حكم اللّه

در شأن نزول اين آيات آمده است كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) در زناى محصنه زن و مردى يهودى به سنگسار كردن آنان حكم فرمود و از «ابن صوريا»، كه داناترين مردم به تورات بود، بر وجود اين حكم در تورات اعتراف گرفت. (مجمع البيان)

29- ذلت متجاوزان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 1

1 - كسانى كه حدود الهى را محترم نمى شمرند ، فرجامى شوم و ذلت بار خواهند داشت .

و تلك حدود اللّه . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

در صورتى كه آيه بالا، ادامه آيه قبل و در ارتباط با آن باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

30- رعايت حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 15

15 - رعايت احكام و موعظه هاى الهى ، نشانه تقواپيشگى است .

ذلكم يوعظ به . .. و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 4،12،14

4 - ضرورت بهره گيرى از امكانات و روزى هاى الهى به شيوه حلال و پاكيزه ( در چارچوب احكام و قوانين الهى )

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه «حللا طيباً» صفت براى مفعول مطلق محذوف «اكلا» باشد. بر اين مبنا بهره جستن و استفاده از امكانات خدادادى به دو گونه تقسيم مى شود يكى استفاده به گونه حلال و ديگر بهره ورى به شيوه حرام. هر چند خود امكانات حلال و طيب باشند.

12 - تقوا و تعهد نسبت به حلال و حرام الهى ، لازمه ايمان به خداوند

و كلوا . .. حللا طيباً و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

14 - عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

ص: 404

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

31- روش اجراى احكام حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 10

10- استفاده از احساسات مذهبى و عقايد دينى مردم ، از روش هاى قرآن براى اجراى كامل قوانين و حدود در جامعه

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه

جمله «إن كنتم تؤمنون . ..; اگر ايمان داريد...» ممكن است به منظور بهره گيرى از عقايد دينى مردم ادا شده باشد; چنان كه براى برانگيختن حميت و غيرت گروهى، گفته مى شود: «اگر غيرت داريد...».

32- زمينه اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 5

5 - اهل ايمان ، موظف به زمينه سازى اجراى حدود توسط حاكمان *

و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما

با اينكه اجراى حد در محدوده وظايف حاكم شرعى است، خداوند همه مؤمنان را مخاطب قرار داد تا به اين نكته اشاره كند كه مؤمنان بايد زمينه اجراى حكم را فراهم سازند.

33- زمينه تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 31 - 3

3 - بخلورزى و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، طغيان و تجاوز از حدود الهى است .

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. إنّا كنّا طغين

34- زمينه جهل به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 8

8 - باديه نشينى و دورى از فرهنگ اجتماعى ، زمينه ناآگاهى نسبت به حدود و احكام الهى

ص: 405

الأعراب . .. و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

35- زمينه حفظ حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 5

5 - مراقبت شديد بر ارزش ها و حدود الهى ، در گرو خشيت از خداوند ، حتى در نهان

أوّاب حفيظ . من خشى الرحمن بالغيب

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه تعبير «من خشى. ..» در مقام توصيف «أوّاب» و «حفيظ» باشد و عليت را برساند; يعنى، اين خشيت عامل «أوّاب» و «حفيظ» بودن آنان است.

36- زمينه سازى قبول حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 10

10 - زمينه سازى روحى و فكرى در گنهكاران براى پذيرش حدود ، امرى شايسته و نيكوست .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم . .. فتوبوا إلى بارئكم

37- شرايط اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 16 - 4

4 - كيفر فحشا ( لواط و زنا ) ، مشروط به انجام آن از روى اختيار است .

و الّذان يأتيانها منكم فاذوهما

38- عصيان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 31

31 - تسليم نبودن در برابر احكام الهى و هراس از رويارويى با دشمن ، نشانه بى تقوايى

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لولا اخّرتنا الى اجل قريب و الاخرة خير لمن ات

مفعول «اتقى» مى تواند مسائلى باشد كه در آيه به متخلفان از جهاد نسبت داده شد ; همانند اعتراض به حكم خدا و ترس از

ص: 406

جنگ.

39- فرجام شوم متجاوزان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 1

1 - كسانى كه حدود الهى را محترم نمى شمرند ، فرجامى شوم و ذلت بار خواهند داشت .

و تلك حدود اللّه . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

در صورتى كه آيه بالا، ادامه آيه قبل و در ارتباط با آن باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

40- فلسفه اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 10

10 - اجراى حدود الهى ، روشى براى مبارزه با فساد اجتماعى و پاسدارى از امنيت جامعه

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

41- فلسفه حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 8،10

8 - بريدن دست دزد ، عقوبتى بازدارنده و عبرت آموز

نكلا من اللّه

«نكال» به عقوبتى گفته مى شود كه براى بازداشتن مجرم از تكرار گناه و عبرت ديگران انجام گيرد.

10 - ايجاد امنيت در جامعه و بازداشتن مجرمان از ارتكاب جرم ، فلسفه تشريع حدود

نكلا من اللّه

«نكلا» همچون «جزاء» مفعول له براى «فاقطعوا» است.

42- قاطعيت در اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 9،16

ص: 407

9- ايمان راستين به خدا و قيامت ، ضامن پياده شدن كامل و قاطع حدود و كيفر هاى الهى در جامعه و مانع تأثير پذيرى از احساسات و عواطف به هنگام اجراى آنها

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه إن كنتم تؤمنون با

پيام و مفهوم جمله «فاجلدوا. .. إن كنتم تؤمنون باللّه و اليوم الآخر; تازيانه بزنيد... اگر به خدا و روز واپسين ايمان داريد» اين است كه: اگر ايمان راستين وجود داشته باشد، حدود الهى اجرا خواهد شد و هرگز احساسات و عواطف و تعلقات شخصى، جلوگير آنها نخواهد شد. گفتنى است جواب جمله شرطيه «إن كنتم...» جمله اى مقدر مانند: (فلاتأخذكم بهما رأفة) مى باشد.

16- « عن أميرالمؤمنين ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه » قال فى إقامة الحدود و فى قوله تعالى : « وليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين قال الطائفة واحد . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه درباره سخن خداوند - عزّوجل - «و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه» فرمود: در مورد اجراى حدود[رأفت نشان ندهيد ]و درباره سخن خداى - تعالى - «وليشهد عذابهما طائفة من المؤمنين» فرمود: طايفه يك نفر است (يعنى، يك نفر را هم شامل مى شود)».

43- كيفر تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 12،13

12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 11

11 - انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهى در روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلا عظيماً . .. خلق الانسان ضعيفاً

جمله «خلق الانسان ضعيفاً» مى تواند بيانگر علت لزوم پيروى از احكام الهى در ازدواج و اجتناب از پيروى هواپرستان باشد. يعنى قوانين الهى، جوامع را سبكبار خواهد كرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.

44- مجاهدان و پاسدارى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 - توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات

ص: 408

مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

45- مكذبان حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 9

9 - منكران حدود الهى در حكم كافران اند .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

46- موارد حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 30،31

30 - روزه و اعتكاف و احكام آن دو ، حدود الهى است كه هرگز نبايد نقض شود .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

31 - احكام قصاص و وصيت ، حدود الهى است كه هرگز نبايد شكسته شود .

كتب عليكم القصاص . .. كتب عليكم ... الوصية ... تلك حدود اللّه فلاتقربوها

مشاراليه «تلك» علاوه بر روزه و احكام آن، مى تواند قصاص و وصيت و احكام آنها نيز باشد.

47- مؤمنان و پاسدارى از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 17

17 - پايدارى مؤمنان بر اجرا و حفظ حدود الهى ، شرط خداوند در وفا نمودن به عهد خويش

و من أوفى بعهده من اللّه . .. التّئبون العبدون ... و بشّر المؤمنين

تأكيد بر اعمال فردى و اجتماعى و حفظ حدود الهى پس از بيان وفاى خداوند به عهد خويش، مى تواند مشعر به اين حقيقت باشد كه پاسدارى انسان از حدود الهى، شرط بهرهورى از وعده هاى خداوندى است.

48- نظارت بر اجراى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 409

19 - طلاق - 65 - 1 - 1

1 - نظارت بر حسن اجراى حدود الهى ، از وظايف پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبر جامعه اسلامى

يأيّها النبىّ إذا طلّقتم النساء . .. تلك حدود اللّه

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله) در آغازِ سوره و آيات مربوط به احكام طلاق و حدود الهى - با آن كه اين احكام و حدود مربوط به همه مسلمانان است - مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

49- نهى از سستى در اجراى حدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 2 - 7

7- تأثير پذيرى از احساسات و عواطف در حدود و كيفر هاى الهى و تساهل در اجراى دقيق آن ، مورد نهى صريح خداوند

الزانية و الزانى فاجلدوا. .. و لاتأخذكم بهما رأفة فى دين اللّه

50- ويژگى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 12

12 - هر آنچه از جانب خدا باشد ، دور از اختلاف و تضاد است .

و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

51- ويژگيهاى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 13

13 - حدود و احكام نازل شده از سوى خداوند بر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) بر اساس علم و حكمت است .

حدود ما أنزل اللّه على رسوله و اللّه عليم حكيم

52- حدود خدا

{حدود خدا}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 8

ص: 410

8 - كفّاره هاى تعيين شده براى ظهار ، حدود الهى بوده و رعايت آنها بر همگان لازم است .

و تلك حدود اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 15

15 - احكام مربوط به زنان مطلّقه ، از حدود الهى است .

تلك حدود اللّه

53- آثار التزام به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 36

36 - عمل به احكام دين و پايبندى به حدود الهى ، زمينه ساز نايل شدن به تقواپيشگى است .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها كذلك يبين اللّه ءايته للناس لعلهم يتقون

54- آثار تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 25،29

25 - كسانى كه از احكام خدا تعدى كنند ، به عذابى دردناك گرفتار خواهند شد .

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

29 - تجاوز از احكام و قوانين الهى ، مانع بهره مندى از رحمت خداوند است .

ذلك تخفيف من ربكم و رحمة فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 80 - 12

12- سركشى و تجاوز از حدود الهى ، زمينه ساز گرايش انسان به كفر است . *

يرهقهما طغينًا و كفرًا

محتمل است تقديم طغيان بر كفر، گوياى اين باشد كه كشانده شدن به كفر، پى آمد ابتلا به طغيان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 17

17 - ضرر و زيان عمل نكردن به احكام الهى و شكستن مرز هاى دينى ، به خود متجاوزان بازمى گردد .

ص: 411

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 12 - 2

2 - آلودگى به گناه و شكستن حريم قوانين و وظايف الهى ، زمينه ساز انكار روز جزا است .

و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم

55- آثار تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 5

5 - كوچك شمردن قوانين و مقررات الهى و تجاوز به حريم آنها ، شقاوت و بدبختى انسان ها را در پى دارد .

و من يعظّم حرمت اللّه فهو خير له عند ربّه

«تعظيم» عكس «تحقير» است. بنابراين مفهوم جمله ياد شده چنين مى شود: «و من يحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه».

56- آثار تحقير حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 5

5 - كوچك شمردن قوانين و مقررات الهى و تجاوز به حريم آنها ، شقاوت و بدبختى انسان ها را در پى دارد .

و من يعظّم حرمت اللّه فهو خير له عند ربّه

«تعظيم» عكس «تحقير» است. بنابراين مفهوم جمله ياد شده چنين مى شود: «و من يحقر حرمات اللّه فهو شرّ له عند ربّه».

57- آثار تعظيم حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 3

3 - تعظيم و بزرگداشت حدود و مقرارت الهى و رعايت حريم آنها ، مايه خير و سعادت و خوشبختى براى اهل ايمان

و من يعظّم حرمت اللّه فهو خير له عند ربّه

ضمير «هو»در «فهو خير له» به «تعظيم» (مصدر «يعظّم») بازمى گردد; يعنى، «فالتعظيم خير له عند ربّه».

ص: 412

58- اجتناب از تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 2

2 - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى ، كوچك نشمردن آنها و پرهيز از تجاوز به حريم آنها

و من يعظّم حرمت اللّه

«تعظيم» (مصدر «يعظّم») به معناى بزرگ داشتن است. «حرمات» جمع «حرمة» است و حرمت به چيزى گفته مى شود كه هتك و دريدن آن ممنوع و رعايت و نگهدارى آن واجب است. «حرمات اللّه»;يعنى، حدود و مقرراتى كه از سوى خدا تعيين شده و مردم موظف اند آنها را رعايت كنند. بنابراين جمله ياد شده توصيه اى است از سوى خدا به اهل ايمان كه بايد حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حريم آنها، سخت خوددارى كنند.

59- ارزش حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 16،17

16 - خداوند ، فراخوان مردم به مقايسه قوانين الهى با ساير قوانين براى باور به برترى احكام الهى

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

17 - ناباورى به منزلت برتر احكام الهى بر ساير قوانين ، برخاسته از كوتاه فكرى و ناتوانى انديشه

و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

ايقان، به معناى فهميدن از روى تدبر و تحقيق است.

60- اعراض از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 2

2 - تهديد أكيد الهى ، به كسانى كه به حدود و احكام ظهار تن در ندهند و بر سنت جاهلى پايبند بمانند .

و الذين يظهرون من نسائهم . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

چنان كه قبلاً گفته شد، «ظهار» سنّتى باقى مانده از عرب جاهلى بود. خداوند در آيات پيشين اين سنّت را لغو كرد و براى مرتكبان آن مجازات كفّاره تعيين فرمود. با توجه به ارتباط آيه بالا با آيات قبل، آيه شريفه ناظر به كسانى خواهد بود كه ممكن است همچنان بر آن سنّت غلط پايبند بمانند و حدود الهى را زير پا بگذارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 3،18

3 - گريز از احكام الهى و گرايش به احكام جاهلى ، شيوه و منشى ناپسند

ص: 413

افحكم الجهلية يبغون

18 - رويگردانى از احكام الهى ، نشانه محروميت آدمى از تفكر صحيح و انديشه توانا

فان تولوا . .. و من احسن من اللّه حكماً لقوم يوقنون

61- اقامه حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 32

32 - اقامه حدود و احكام ، جلوگيرى از نابودى دين و يا تغيير سنت ها و احكام الهى ، هدف گزينش « اولى الامر » و لزوم اطاعت از آنان

اطيعوا اللّه . .. و اولى الامر منكم

امام رضا (ع) درباره فلسفه قرار دادن اولواالامر و وجوب اطاعت از آنان فرمود: . .. فجعل عليهم قيّماً يمنعهم من الفساد و يقيم فيهم الحدود و الاحكام ... انّه لو لم يجعل لهم اماماً قيّماً ... لدرست الملّة و ذهب الدين و غيّرت السنن و الاحكام ... .

_______________________________

عيون اخبار الرضا (ع)، ج 2، ص 101، ح 1، ب 34 ; نورالثقلين، ج 1، ص 497، ح 329.

62- اهميت تعظيم به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 2

2 - لزوم بزرگداشت حدود و مقررات الهى ، كوچك نشمردن آنها و پرهيز از تجاوز به حريم آنها

و من يعظّم حرمت اللّه

«تعظيم» (مصدر «يعظّم») به معناى بزرگ داشتن است. «حرمات» جمع «حرمة» است و حرمت به چيزى گفته مى شود كه هتك و دريدن آن ممنوع و رعايت و نگهدارى آن واجب است. «حرمات اللّه»;يعنى، حدود و مقرراتى كه از سوى خدا تعيين شده و مردم موظف اند آنها را رعايت كنند. بنابراين جمله ياد شده توصيه اى است از سوى خدا به اهل ايمان كه بايد حدود و مقررات الهى را بزرگ بشمارند و از تجاوز به حريم آنها، سخت خوددارى كنند.

63- اهميت حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 1

1 - حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى ، داراى اهميتى بسيار و منزلتى والا در نزد خداوند

و من يعظّم حرمت اللّه . .. أو تهوى به الريح فى مكان سحيق . ذلك

ص: 414

«ذلك» اشاره است به موضوع بزرگداشت حدود و مقررات الهى و نيز مسأله توحيد و يكتاپرستى كه در آيه پيش مطرح شده است. مقصود از آوردن «ذلك» در اين جا، ايجاد فاصله ميان كلام قبل و كلام بعد و انتقال از يك مطلب مهم به مطلب مهمى ديگر است. در چنين مواردى كلمه «هذا» را به كار مى برند; مانند: «هذا و أنّ للطاغين لشرّ مآب». بنابراين به كارگيرى «ذلك» - كه براى اشاره به بعيد است - مى تواند براى بيان بُعد منزلت توحيد و يكتاپرستى و اهميت حدود و مقررات الهى باشد.

64- اهميت ذكر حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 11

11 - لزوم رعايت تقوا و توجه به حدود الهى ، حتى در مبارزه با كافران

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة و اعلموا أن اللّه مع المتقين

65- پاسداران حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 15

15 - مؤمنان راستين ، پاسداران هميشگى قوانين ، حدود و ارزش هاى الهى

و الحفظون لحدود اللّه

66- پاسدارى از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 29،30،31

29 - لزوم حفظ و مراقبت از حدود الهى و پاس داشتن آنها

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

30 - روزه و اعتكاف و احكام آن دو ، حدود الهى است كه هرگز نبايد نقض شود .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

31 - احكام قصاص و وصيت ، حدود الهى است كه هرگز نبايد شكسته شود .

كتب عليكم القصاص . .. كتب عليكم ... الوصية ... تلك حدود اللّه فلاتقربوها

مشاراليه «تلك» علاوه بر روزه و احكام آن، مى تواند قصاص و وصيت و احكام آنها نيز باشد.

ص: 415

67- تبديل حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 2

2 - بسيارى از مسيحيان و يهوديان ، در صدد جايگزينى گرايش ها و قوانين جاهلى به جاى احكام و قوانين الهى

افحكم الجهلية يبغون

«بغى»، به معناى طلب كردن است.

68- تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 190 - 5،8

5 - نبرد با كسانى كه با مسلمانان سر جنگ ندارند ، تجاوزگرى و خروج از حدود الهى است .

و قتلوا . .. الذين يقتلونكم و لاتعتدوا

از مصداقهاى مورد نظر براى اعتدا و تجاوز - به قرينه «الذين يقاتلونكم» - نبرد با كافرانى است كه در پى جنگ با اهل ايمان نيستند.

8 - مجاهدان ، در صورتى كه از حدود الهى در جنگ تجاوز كنند و يا حقوق دشمنان را رعايت ننمايند ، از محبت خداوند محروم خواهند شد .

إن اللّه لايحب المعتدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 16،18

16 - تجاوز از حدود الهى و مرز هاى دينى ، ظلم به نفس است .

و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

18 - رعايت نكردن احكام و حدود الهى درباره طلاق از سوى همسران ، ظلم به نفس و زيان رساندن به خويشتن است .

فطلّقوهنّ لعدّتهنّ . .. و من يتعدّ حدود اللّه فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 31 - 2

2 - اعتراف باغداران يمنى ، به طغيان و تجاوز از حدود الهى بر اثر نپرداختن سهم بينوايان

إنّا كنّا طغين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 31 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى ، جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، تجاوز به حدود الهى و به دور از حق و اعتدال است .

ص: 416

فمن ابتغى وراء ذلك فأُولئك هم العادون

«عدوان» (مصدر «عادون»)، به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 3،6،9

3 - تجاوز از حدود الهى ، نافرمانى خدا و رسول است .

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده

برداشت فوق بر اين اساس است كه عطف جمله «يتعدّ حدوده» بر جمله «يعص اللّه و رسوله»، عطف تفسيرى باشد.

6 - نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش

و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

9 - عذاب هميشگى و خواركننده ، كيفر سركشى از فرامين خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود الهى

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

69- تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 10

10 - انكار حكم ظهار و تجاوز به حدود آن ، در حكم كفر است .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 21،22،23

21 - احكام طلاق ، از حدود الهى ; و تعدى از آن حرام است .

المطلقات يتربصن . .. الطلاق مرّتان ... تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

22 - تجاوز از حدود و احكام الهى ، ظلم است .

و من يتعدّ حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

23 - ستمكاران ، فقط كسانى هستند كه از حدود الهى تعدّى كنند .

و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون

ضَمير فَصل «هُم» گوياى حَصر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 231 - 5،7

5 - رجوع مرد به زن به قصد آزار و اذيّت ، تعدّى به حدود الهى و ظلم است .

تلك حدود اللّه فلا تعتدوها و من يتعد حدود اللّه فاولئك هم الظالمون . .. و لا تمس

ص: 417

7 - تعدّى از حدود الهى ، ظلم به خويشتن است .

لتعتدوا و من يفعل ذلك فقد ظلم نفسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 11

11 - خداوند ، قادر بر كيفر تخلف كنندگان از احكام الهى

و اللّه عزيز حكيم

آوردن صفت «عزيز» (به معناى قادرى پيروز و شكست ناپذير) پس از بيان احكام، تهديدى است نسبت به متخلّفان از احكام الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 27 - 4،5،10

4 - تلاش شهوترانان براى انحراف جوامع دينى از حدود و مقررات الهى در روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

5 - تلاش هواپرستان براى انحراف جوامع دينى از محدوده احكام و قوانين الهى

و لا تنكحوا . .. حرّمت ... و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

10 - تجاوز از حدود و مقررت الهى در ازدواج و روابط جنسى ، انحرافى بزرگ

حرّمت . .. و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلاً عظيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 3

3 - شكستن حريم قوانين الهى در روابط جنسى ، رنج آفرين و موجب مشقت براى جوامع انسانى است .

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم

چنانچه رعايت احكام الهى در ازدواج موجب سبكبارى باشد، زير پا گذاردن آن قوانين، رنج آور و مشقتبار خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 49 - 31

31 - بسيارى از اهل كتاب در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مردمى شكننده حدود الهى و از زمره فاسقان

و إن كثيراً من الناس لفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 78 - 12

12 - نافرمانى خدا و پيامبران و استمرار تجاوز به حدود الهى و حقوق مردمان ، موجب كفر و گرفتارى به لعنت الهى

لعن الذين كفروا . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

در برداشت فوق «ذلك» علاوه بر اشاره به لعنت اشاره به كيفر نيز گرفته شده است.

ص: 418

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 9،11

9 - بسيارى از بنى اسرائيل در زمان پيامبر (صلی الله علیه و آله) فاسق و شكننده حدود و حريم دين خويش بودند .

و لكن كثيراً منهم فسقون

11 - پذيرش ولايت و دوستى با كافران نشانه فسق و خروج از حدود الهى است .

ما اتخذوهم أولياء و لكن كثيراً منهم فسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 13،16

13 - تحريم حلال ها و تغيير احكام الهى تجاوز به حدود و قوانين خداوند است .

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «و لاتعتدوا» تأكيد و تفسيرى براى جمله - «لاتحرموا . ..» - باشد.

16 - ناسازگارى ايمان به تغيير احكام دين و تجاوز از حدود و قوانين الهى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 14

14 - عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 13،14

13 - تجاوز از حدود الهى - پس از هشدار خداوند به رعايت آن - ، موجب عذابى دردناك

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

14 - ناسازگارى خوف از خداوند با تجاوز از حدود و احكام او

ليعلم اللّه يخافه بالغيب فمن اعتدى بعد ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 7 - 1

1 - ارضاى غرايز جنسى جز از طريق همسر يا كنيز مملوك ، قانون شكنى و تجاوز به حدود الهى است .

إلاّ على أزوجهم أو . .. فمن ابتغى ... فأُولئك هم العادون

«إبتغاء» (مصدر «ابتغى») به معناى طلب كردن است. «وراء» معادل «سوى» است; يعنى، به غير از و يا فراتر از. «ذلك» اشاره است به حدى كه خداوند براى ارضاى غريزه جنسى تعيين كرده است (آميزش با همسر يا كنيز مورد تملك). «عدوان» (مصدر «العادون») به معناى تجاوز كردن و از حد گذشتن است.

ص: 419

70- تغيير حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 16

16 - ناسازگارى ايمان به تغيير احكام دين و تجاوز از حدود و قوانين الهى

يايها الذين ءامنوا لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

71- جهل به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 7

7 - جاهلان به حدود و احكام الهى همانند بيابان گردان دور از تمدنند ، هر چند كه شهر نشين باشند .

الأعراب . .. أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

از آيه تلازم ميان بدوى بودن و ندانستن احكام الهى استفاده مى شود.

72- حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 14،21

14 - داورى پيامبران در محدوده قوانين الهى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

بنابراينكه ضمير «ليحكم» به «الكتاب» برگردد.

21 - ميسّر بودن داورى به حق ميان مردم ، با قوانين الهى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 222 - 14

14 - لزوم رعايت احكام و مقررات الهى ، در آميزش با زنان

فاذا تطهرن فأتوهنّ من حيث امركم اللّه

برخى برآنند كه «من حيث» در صدد بيان محلّ آميزش (فرج) نيست; و گر نه كلمه «فى» به كار مى رفت. بنابراين تذكر است به مراعات احكام شرعى و پرهيز از موارد ممنوع. مانند ايام روزه و ... .

ص: 420

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 13،15،16

13 - هشدار الهى به مردان ، نسبت به رعايت احكام الهى در محيط خانواده

نساؤكم حرث لكم . .. و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

امر به تقوا و توجه دادن انسانها به ملاقات خدا (روز پاداش و كيفر) پس از بيان احكامى درباره زندگى خانوادگى، مى تواند هشدارى باشد به آنان كه احكام الهى را مراعات نمى كنند.

15 - توجه به حضور در دادگاه الهى و ملاقات وى ، زمينه ساز رعايت تقوا و حفظ حدود الهى

و اتّقوا اللّه و اعلموا انكم ملاقوه

16 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور بشارت به مؤمنانى كه تقوا و حدود الهى را در زندگى زناشويى و محيط خانواده مراعات مى كنند و با يكديگر رفتارى پسنديده دارند .

نساؤكم حرث لكم . .. و اعلموا انّكم ملاقوه و بشّر المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 13،14،15،16،17،18

13 - در صورت ترس از عدم اقامه حدود الهى در زندگى ، مرد مى تواند مالى را كه به زن داده است ، بازپس بگيرد و او را طلاق دهد .

و لا يحل لكم ان تأخذوا . .. الا ان يخافا الا يقيما حدود اللّه

چنانچه حرمت بازپس گيرى مَهريّه مانع طلاق ميان زن و شوهر شود و در عين حال زندگى آن دو به نحوى است كه حدود و احكام الهى بواسطه آن پايمال شود، پرداخت و گرفتن مَهريّه تجويز مى شود تا طلاق صورت گيرد.

14 - چشمپوشى زن از مال خود ( مَهريّه ) و گرفتن طلاق ، بهتر از زندگى زناشويى بدون رعايت حدود الهى است .

و لا يحل لكم ان تأخذوا مما اتيتموهنّ شيئاً الاّ ان يخافا الاّ يقيما حدود اللّه

15 - ترس از عدم رعايت حدود الهى در خانواده ، مجوّز توافق زن و شوهر بر طلاق ، با بخشيدن مالى از سوى زن

فان خفتم الا يقيما حدود اللّه فلا جناح عليهما فيما افتدت به

16 - احتمال و ترس معقول و متعارف از مراعات نكردن حدود الهى در خانواده ، مُجوّز طلاق خُلع *

فان خفتم اَلاّ يقيما حدود اللّه

با توجّه به اينكه «ان خفتم»، خطاب به عموم مردم است، معلوم مى شود نگرانى زن و شوهر بايد به نحوى باشد كه عموم مردم نيز در صورت آگاهى، اين نگرانى را داشته باشند.

17 - ارزش حفظ خانواده ، تا آنجاست كه حدود الهى به واسطه آن به مخاطره نيفتد .

الاّ ان يخافا اَلاّ يقيما حدود اللّه

18 - لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فان خفتم اَلا يقيما حدود اللّه فلا جناح . .. تلك حدود اللّه فلا تعتدوها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 230 - 9،10،11،12،13

9 - احكام طلاق ، از حدود الهى است .

ص: 421

و تلك حدود اللّه

10 - لزوم و اهميّت حفظ حدود الهى در روابط زناشويى

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

11 - حفظ حدود الهى ، شرط اساسى تشكيل كانون خانواده

فلا جناح عليهما ان يتراجعا ان ظنّا ان يقيما حدود اللّه

12 - خداوند ، بيانگر حدود و احكام خويش ، براى مردم آگاه و داناست .

و تلك حدود اللّه يبيّنها لقوم يعلمون

13 - بهره بردارى از حدود و احكام الهى ، مخصوص عالمان است .

و تلك حدود اللّه يبيّنها لقوم يعلمون

ظاهر اين است كه تبيين احكام، براى همه مردم است. (دانايان و غير آنان) بنابراين اختصاص تبيين آيات به دانايان، به معناى اختصاص بهره گيرى عالمان از تبيين احكام و حدود الهى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 14

14 - خداوند بر كردار زنان در زمان عدّه وفات و پس از آن ، و عمل مسلمين در نظارت بر حفظ حدود الهى آگاه است .

و الذين يتوفّون . .. و اللّه بما تعملون خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 13

13 - بروز تضاد هاى فكرى و اجتماعى و دينى ، معلول تجاوز از قوانين عادلانه اديان الهى

و ما اختلف الذين . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 18

18 - صبر و مقاومت ، حتّى در برابر دشمن ، بايد آميخته با تقوا و رعايت حدود الهى باشد .

و لتسمعنّ . .. اذًى كثيراً و ان تصبروا و تتّقوا

از ذكر تقوا پس از صبر، معلوم مى شود كه در برابر اذيّتهاى دشمن نبايد دستورات الهى را ناديده گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 1،9

1 - لزوم عمل به وصيّت ميّت ، اداى دين او ، احكام و قوانين ارث ، حدود الهى است .

تلك حدود اللّه

«تلك»، اشاره به تمامى احكامى است كه در آيات ارث بيان شده است.

9 - رعايت حدود الهى ( احكام و قوانين ارث و . . . ) و اطاعت از خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) ، رستگارى بزرگ

تلك حدود اللّه و من يطع اللّه و رسوله . .. و ذلك الفوز العظيم

ص: 422

«ذلك» مى تواند اشاره باشد به اطاعت خدا و رسول كه از موارد آن رعايت احكام و قوانين ارث و حدود الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 1

1 - نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود الهى ، عامل دخول و جاودانگى در آتش جهنّم

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 24 - 10

10 - لزوم عفت و پاكدامنى براى مردان و حفظ حدود الهى در مسائل جنسى

محصنين غير مسافحين

«محصنين»، حال است براى فاعل «ابتغاء». يعنى انتخاب همسر براى ازدواج و زناشويى بايد به صورت حلال باشد، نه به صورت زنا و بى عفتى. گفتنى است كه «سفاح» به معناى زنا و بى عفتى است و «غير مسافحين»، تأكيد براى محصنين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 2 - 38

38 - برقرارى مقررات الهى - اجتماعى در جامعه ، مرهون تعاون و همكارى است .

اوفوا بالعقود . .. تعاونوا على البر و التقوى

فرمان خداوند به تعاون در انجام كارهاى نيك پس از بيان مقررات اجتماعى - الهى (اوفوا بالعقود . .. لاتحلوا ...)، رهنمودى براى پياده كردن آن مقررات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 87 - 12

12 - ضرورت حركت در چارچوب قوانين و مقررات تبيين شده از سوى خداوند

لاتحرموا . .. و لاتعتدوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 22

22 - احكام الهى و تبيين آن ، از جمله نعمت هاى خداوند ، و مردمان وظيفه دار سپاس گزاردن آن

لاتحرموا . .. و احفظوا ايمنكم كذلك يبين اللّه لكم ءايته لعلكم تشكرون

امر به شكرگزارى پس از بيان احكام، مى رساند كه احكام خداوند و بيان آنها از زمره نعمتهاى الهى هستند زيرا شكر همواره در برابر نعمت است.

ص: 423

73- ذلت متجاوزان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 1

1 - كسانى كه حدود الهى را محترم نمى شمرند ، فرجامى شوم و ذلت بار خواهند داشت .

و تلك حدود اللّه . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

در صورتى كه آيه بالا، ادامه آيه قبل و در ارتباط با آن باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

74- رعايت حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 2 - 15

15 - رعايت احكام و موعظه هاى الهى ، نشانه تقواپيشگى است .

ذلكم يوعظ به . .. و من يتّق اللّه يجعل له مخرجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 88 - 4،12،14

4 - ضرورت بهره گيرى از امكانات و روزى هاى الهى به شيوه حلال و پاكيزه ( در چارچوب احكام و قوانين الهى )

و كلوا مما رزقكم اللّه حللا طيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه «حللا طيباً» صفت براى مفعول مطلق محذوف «اكلا» باشد. بر اين مبنا بهره جستن و استفاده از امكانات خدادادى به دو گونه تقسيم مى شود يكى استفاده به گونه حلال و ديگر بهره ورى به شيوه حرام. هر چند خود امكانات حلال و طيب باشند.

12 - تقوا و تعهد نسبت به حلال و حرام الهى ، لازمه ايمان به خداوند

و كلوا . .. حللا طيباً و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

14 - عمل به احكام الهى نشانگر تقواپيشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوايى است .

و لاتعتدوا . .. و اتقوا اللّه الذى انتم به مؤمنون

75- زمينه تجاوز از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 31 - 3

3 - بخلورزى و محروم ساختن بينوايان از اموال خويش ، طغيان و تجاوز از حدود الهى است .

أن لايدخلنّها اليوم عليكم مسكين . .. إنّا كنّا طغين

ص: 424

76- زمينه جهل به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 8

8 - باديه نشينى و دورى از فرهنگ اجتماعى ، زمينه ناآگاهى نسبت به حدود و احكام الهى

الأعراب . .. و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

77- زمينه حفظ حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 5

5 - مراقبت شديد بر ارزش ها و حدود الهى ، در گرو خشيت از خداوند ، حتى در نهان

أوّاب حفيظ . من خشى الرحمن بالغيب

برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه تعبير «من خشى. ..» در مقام توصيف «أوّاب» و «حفيظ» باشد و عليت را برساند; يعنى، اين خشيت عامل «أوّاب» و «حفيظ» بودن آنان است.

78- زمينه سازى قبول حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 54 - 10

10 - زمينه سازى روحى و فكرى در گنهكاران براى پذيرش حدود ، امرى شايسته و نيكوست .

يقوم إنكم ظلمتم أنفسكم . .. فتوبوا إلى بارئكم

79- عصيان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 77 - 31

31 - تسليم نبودن در برابر احكام الهى و هراس از رويارويى با دشمن ، نشانه بى تقوايى

و قالوا ربّنا لم كتبت علينا القتال لولا اخّرتنا الى اجل قريب و الاخرة خير لمن ات

مفعول «اتقى» مى تواند مسائلى باشد كه در آيه به متخلفان از جهاد نسبت داده شد ; همانند اعتراض به حكم خدا و ترس از جنگ.

ص: 425

80- فرجام شوم متجاوزان از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 1

1 - كسانى كه حدود الهى را محترم نمى شمرند ، فرجامى شوم و ذلت بار خواهند داشت .

و تلك حدود اللّه . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله كبتوا

در صورتى كه آيه بالا، ادامه آيه قبل و در ارتباط با آن باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

81- كيفر تجاوز به حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 12،13

12 - عذاب دردناك الهى ، گريبانگير كسانى خواهد شد كه حدود الهى را رعايت نكرده و به آن تعدى مى كنند .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

13 - رعايت نكردن حدود الهى در ظهار ، درپى دارنده عذاب دردناك الهى است .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 11

11 - انسان ، ناتوان از تحمل عواقب انحراف از حدود الهى در روابط جنسى

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات ان تميلوا ميلا عظيماً . .. خلق الانسان ضعيفاً

جمله «خلق الانسان ضعيفاً» مى تواند بيانگر علت لزوم پيروى از احكام الهى در ازدواج و اجتناب از پيروى هواپرستان باشد. يعنى قوانين الهى، جوامع را سبكبار خواهد كرد و انحراف از آن موجب مشقت خواهد شد و انسان توان تحمل آن مشقتها را ندارد.

82- مجاهدان و پاسدارى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 2

2 - توبه ، عبادت ، حمد ، تلاش در راه بندگى ، ركوع ، سجود ، امر به معروف و نهى از منكر و حفظ حدود الهى ، از صفات مجاهدان راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. التّئبون ... و الحفظون لحدود اللّه

ص: 426

83- مكذبان حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 4 - 9

9 - منكران حدود الهى در حكم كافران اند .

و تلك حدود اللّه و للكفرين عذاب أليم

84- موارد حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 187 - 30،31

30 - روزه و اعتكاف و احكام آن دو ، حدود الهى است كه هرگز نبايد نقض شود .

تلك حدود اللّه فلاتقربوها

31 - احكام قصاص و وصيت ، حدود الهى است كه هرگز نبايد شكسته شود .

كتب عليكم القصاص . .. كتب عليكم ... الوصية ... تلك حدود اللّه فلاتقربوها

مشاراليه «تلك» علاوه بر روزه و احكام آن، مى تواند قصاص و وصيت و احكام آنها نيز باشد.

85- مؤمنان و پاسدارى از حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 17

17 - پايدارى مؤمنان بر اجرا و حفظ حدود الهى ، شرط خداوند در وفا نمودن به عهد خويش

و من أوفى بعهده من اللّه . .. التّئبون العبدون ... و بشّر المؤمنين

تأكيد بر اعمال فردى و اجتماعى و حفظ حدود الهى پس از بيان وفاى خداوند به عهد خويش، مى تواند مشعر به اين حقيقت باشد كه پاسدارى انسان از حدود الهى، شرط بهرهورى از وعده هاى خداوندى است.

86- نظارت بر اجراى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 1 - 1

1 - نظارت بر حسن اجراى حدود الهى ، از وظايف پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رهبر جامعه اسلامى

يأيّها النبىّ إذا طلّقتم النساء . .. تلك حدود اللّه

ص: 427

مخاطب قرار گرفتن شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله) در آغازِ سوره و آيات مربوط به احكام طلاق و حدود الهى - با آن كه اين احكام و حدود مربوط به همه مسلمانان است - مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

87- ويژگى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 82 - 12

12 - هر آنچه از جانب خدا باشد ، دور از اختلاف و تضاد است .

و لو كان من عند غير اللّه لوجدوا فيه اختلافاً كثيراً

88- ويژگيهاى حدود خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 13

13 - حدود و احكام نازل شده از سوى خداوند بر رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) بر اساس علم و حكمت است .

حدود ما أنزل اللّه على رسوله و اللّه عليم حكيم

ص: 428

24- حديبيه

1- آثار صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 2،3،7

2- صلح حديبيه ، فتحى بزرگ و موهبتى الهى براى پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

بنابراين كه مراد از «فتحاً» صلح حديبيه باشد، برداشت بالا به دست مى آيد.

3- نقش مهم صلح حديبيه ، در پيروزى هاى شگرف بعدى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

با توجه به اين كه صلح حديبيه در ظاهر فتح به شمار نمى آمده، ممكن است اطلاق «فتح مبين» بر آن، از آن جهت باشد كه اين صلح، سرآغاز فتح مكه و يا ديگر پيروزى هاى مهم پس از آن بوده است.

7 - وعده قطعى خداوند به فتح بزرگ مكه در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

مراد از «فتح»، ممكن است فتح مكه باشد و فعل ماضى «فتحنا» در واقع تأكيدى باشد بر فتحى كه در آينده صورت خواهد گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 1،2،6،7

1 - صلح حديبيه ، مايه شوكت اسلام و فروخفتن كينه ها و خصومت هاى مشركان نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

با توجه به اين كه در اين آيات، غفران مترتب بر فتح شده است، مى توان پى برد كه مراد از «غفران» و «ذنب» معناى رايج آن نيست; زيرا ربطى ميان صلح حديبيه و بخشش گناهان ديده نمى شود. بر اين اساس معناى ديگرى اين جا مراد است و آن اين كه بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله)، آن حضرت را در نظر دشمنانش گنه كار و متهم مى نمود; ولى در پرتو صلح حديبيه، زمينه نشر دعوت

ص: 429

پيامبر(صلی الله علیه و آله) و بازشناخت شخصيت، اوصاف و خصال كريمانه آن حضرت فراهم آمد.

2 - صلح حديبيه ، كاهش دهنده كينه مشركان نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در زمينه هاى مورد اختلاف آنان ، قبل از هجرت و پس از آن *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك اللّه ما تقدّم من ذنبك و ما تأخّر

منظور از «ما تقدّم» و «ما تأخّر»، امور قبل از هجرت و پس از آن است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق «فتح مبين» بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

7 - نويد الهى ، به تحقق نعمت كامل فتح مكه ، در پى صلح حديبيه

إنّا فتحنا لك . .. و يتمّ نعمته عليك

«يتمّ نعمته» بيانگر نتيجه اى است كه خداوند نويد تحقق آن را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) داد; يعنى، صلح حديبيه راه را با مسالمت بر روى مسلمانان باز كرد و اين نعمت بزرگى بود; اما اتمام اين نعمت در آن روز صورت مى گرفت كه مسلمانان فاتح مكه و صاحب اختيار آن باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 3 - 1

1 - صلح حديبيه ، در پى آورنده نصرتى بزرگ از سوى خداوند براى پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و ينصرك اللّه نصرًا عزيزًا

«ينصر. ..» بيانگر نتيجه اى است كه مستقيماً بر «فتح مبين» مترتب گشته است; يعنى، «فتح مبين» همان نصرت شگرف الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 4 - 3،4،5

3 - مؤمنان ، قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى بحرانى و اضطراب روحى *

هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

نزول آرامش، زمانى صادق است كه قبل از آن، اضطراب و ناآرامى وجود داشته باشد.

4 - صلح حديبيه ، زمينه نزول آرامش بر قلب مؤمنان *

إنّا فتحنا لك فتحًا . .. هو الذى أنزل السكينة

در صورتى كه اضطراب مؤمنان، مربوط به قبل از صلح باشد; از ارتباط «أنزل السكينة» با «إنّا فتحنا. ..» احتمال مطلب بالا مى رود.

5 - مؤمنان ، پس از صلح حديبيه ، گرفتار بحران روحى و ترديد در ماهيت و نتايج اين معاهده *

إنّا فتحنا لك . .. هو الذى أنزل السكينة فى قلوب المؤمنين

بردشت بالا بدان احتمال است كه مؤمنان پس از صلح حديبيه، در تحليل و بررسى آن گرفتار ترديد شده باشند كه: آيا به راستى اين صلح، يك پيروزى بود يا مايه شكست؟ خداوند در چنين شرايطى، قلب ها را اطمينان بخشيد و صلح حديبيه را «فتح مبين»

ص: 430

نام نهاد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 6 - 6،9

6 - صلح حديبيه ، زمينه قرار گرفتن منافقان و مشركان ، در تنگنا و رنج *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر ... ليدخل المؤمنين و ...و يعذّب المنفقين و ا

در صورتى كه «يعذّب. ..» با صدر سوره (إنّا فتحنا...) در ارتباط باشد; احتمال مى رود كه مراد از عذاب، صرفاً عذاب اخروى نباشد; بلكه بيانگر تنگناهاى خط نفاق و شرك، پس از رخداد صلح حديبيه باشد.

9 - رخداد صلح حديبيه ، پاسخى قاطع به بدگمانى منافقان و مشركان درباره موفقيت هاى اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . ليغفر لك ... و يعذّب المنفقين و ... الظانّين باللّ

چنانچه «و يعذّب. ..» عطف بر «ليغفر لك...» باشد; آيه شريفه مى تواند بيانگراين مطلب باشد كه منافقان و مشركان، به سرنوشت اسلام بدگمان بودند و مى پنداشتند كه خداوند از مؤمنان حمايت نخواهد كرد; ولى صلح پيروزمند حديبيه، نادرستى پندار آنان را اثبات كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حديبيه ، براى مسلمانان همراه با پيروزى و خلاف انتظار اعراب متخلف

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آيات پيشين، سفر حديبيه به عنوان سفرى پر بار معرفى شده و خداوند پس از تمجيد آثار اين سفر، عذرخواهى هاى آينده اعراب متخلف را يادآور شده است. با توجه به اين نكته، از مجموع آيات استفاده مى شود كه اعراب متخلف، انتظار چنين فرجام فرخنده اى را براى اين سفر نداشته و با مشاهده نتايج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 3

3 - وعده الهى به مسلمانان ، در دستيابى به فتح خيبر و غنايم آن ، پس از صلح حديبيه

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها ذرونا نتّبعكم

آيه شريفه، در زمينه جنگ خيبر است و خداوند از حركت مسلمانان به اين جنگ به عنوان حركت به سوى غنايم ياد كرده است. از اين نكته استفاده مى شود كه خداوند به طور ضمنى، نويد فتح خيبر و غنايم آن را به جبران مشكلات سفر حديبيه، به مسلمانان داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 4،11،12،18

4 - غنايم خيبر ، نزديك ترين بخش از غنايم موعود الهى به مؤمنان ، پس از حديبيه

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم هذه

آيه شريفه پس از صلح حديبيه نازل شده و «هذه» اشاره به غنايم خيبر دارد.

ص: 431

11 - صلح حديبيه ، پيش درآمد پيروزى ها و غنايمى گسترده براى امت اسلامى

وعدكم اللّه . .. فعجّل لكم هذه

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «هذه» اشاره به صلح حديبيه داشته باشد; يعنى، خداوند غنايم زيادى را براى مؤمنان در نظر گرفته; اما قبل از آن صلح حديبيه را پيش درآمد آن غنايم قرار داده است.

12 - نقش بارز صلح حديبيه ، در كوتاه شدن دست دشمنان از ضربه زدن به مسلمانان

فعجّل لكم هذه و كفّ أيدى الناس عنكم

ممكن است «هذه» اشاره به صلح حديبيه داشته باشد و «كفّ. ..» مترتب بر آن بوده و نتيجه آن به شمار آيد.

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از «صراط مستقيم» شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 10،12

10- مؤمنان مكه قبل از صلح حديبيه ، داراى شرايطى دشوار و ناگزير از تقيه شديد

رجال مؤمنون و نساء مؤمنت لم تعلموهم

آگاهى نداشتن مؤمنان مدينه از مؤمنان مكه، از آن جهت بوده است كه مؤمنان مكه در آن محيط، قادر به ابراز ايمان نبوده و شديداً تقيه مى كردند.

12- پى بردن مسلمانان ، پس از حديبيه به وجود عناصرى مؤمن ; اما مخفى در قلب محيط شرك ( مكه )

و لولا رجال مؤمنون . .. لم تعلموهم

تعبير «لم تعلموهم»، بيانگر عدم اطلاع قبلى مسلمانان از وجود مؤمنانى در مكه است و نفس همين تعبير، تذكرى به مسلمانان نسبت به وجود مؤمنان ناشناخته در مكه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 15

15 - تثبيت روح تقوا در پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، در جريان حديبيه به اراده الهى

و ألزمهم كلمة التقوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 5،16،17

5- منتهى شدن سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) به صلح حديبيه و عدم ورود به مسجدالحرام ، زمينه ساز ترديد برخى در رؤياى آن حضرت *

لقد صدق اللّه

تأكيد خداوند بر راستى رؤياى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، حكايت از آن دارد كه برخى در درستى آن رؤيا ترديد كرده، يا زمينه اين ترديد را داشته اند.

ص: 432

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

«ذلك» اشاره به «لتدخلنّ» و «فتحاً قريباً» نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى، همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

17- صلح حديبيه و تن دادن مشركان لجوج به پيمان ، فتحى براى مؤمنان

فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 4

4 - اقدام برخى از زنان مؤمن ، به هجرت از مكه به سوى مدينه ، پس از پيمان حديبيه

يأيّها الذين ءامنوا

آيه شريفه - بر اساس شأن نزول - پس از هجرت برخى از زنان مكه به مدينه، نازل شده است.

2- آثار مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 18

18 - سفر حديبيه ، براى مسلمانان همراه با پيروزى و خلاف انتظار اعراب متخلف

سيقول لك المخلّفون . .. فاستغفر لنا

در آيات پيشين، سفر حديبيه به عنوان سفرى پر بار معرفى شده و خداوند پس از تمجيد آثار اين سفر، عذرخواهى هاى آينده اعراب متخلف را يادآور شده است. با توجه به اين نكته، از مجموع آيات استفاده مى شود كه اعراب متخلف، انتظار چنين فرجام فرخنده اى را براى اين سفر نداشته و با مشاهده نتايج مثبت آن، از تخلف خود اظهار ندامت خواهند كرد.

3- احساس خطر متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگيزه اصلى متخلفان از سفر حديبيه ، گريز از خطرات احتمالى و حفظ منافع دنيوى خود

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

ص: 433

4- اقرار متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

5- انگيزه متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگيزه اصلى متخلفان از سفر حديبيه ، گريز از خطرات احتمالى و حفظ منافع دنيوى خود

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه«قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل»، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

6- اهميت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 12

12 - صلح حديبيه و فتح مكه ، پاداش بزرگ الهى به ثابت قدمان بر پيمان با پيامبر (صلی الله علیه و آله) *

و من أوفى . .. فسيؤتيه أجرًا عظيمًا

با توجّه به اين كه پيمان ياد شده، قبل از انعقاد صلح حديبيه صورت گرفته است; احتمال مى رود كه نويد «فسيؤتيه. ..» بر صلح حديبيه و فتح مكه منطبق شود كه پس از اين پيمان رخ داده است; زيرا اگر آن بيعت و پايدارى نبود، نوبت به چنان پيروزى هايى نمى رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 13

ص: 434

13 - صلح حديبيه و پيروزى هاى پس از آن ، پاداش الهى به مؤمنان حاضر در بيعت رضوان

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك . .. و أثبهم فتحًا قريبًا

بنابراين كه مراد از «فتحاً قريباً» - به قرينه سياق آيات - صلح حديبيه باشد، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

7- بسمله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن « بسمله » و عنوان « رسول اللّه » در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الجهليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

8- بشارت به متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 10

10 - نويد الهى به اعطاى پاداشى نيك به اعراب متخلّف از حديبيه ، در صورت نبرد صادقانه با دشمنان نيرومند اسلام

فإن تطيعوا يؤتكم اللّه أجرًا حسنًا

9- بهانه جويى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6،13

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

13 - عذر باديه نشينان براى توجيه غيبت خويش از سفر حديبيه ، بهانه اى واهى و مخالف نيات درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه تعبير «يقولون. ..» در رابطه با «شغلتنا أموالنا و أهلونا» باشد; يعنى، اعراب در اين كه گرفتارى مالى و خانوادگى را عذر آورده اند; دروغ مى گويند و مشكل آنان چيز ديگرى است.

ص: 435

10- بى ايمانى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 2

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 14

14 - ناباورى عميق متخلّفان از حديبيه ، نسبت به سخنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

كذلكم قال اللّه من قبل فسيقولون بل تحسدوننا

پس از ابلاغ كلام خداوند بهوسيله پيامبر(صلی الله علیه و آله) به متخلفان، مبنى بر عدم شركت ايشان در فتح خيبر، آنان پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان را به حسادت متهم كردند و اين بيانگر مطلب بالا است.

11- بى شخصيتى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 10

10 - اعراب متخلف از دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مردمى بى خاصيت و بى ارج در نظر خداوند

و كنتم قومًا بورًا

«بوراً» در اصل به معناى شدت كساد است و در اين آيه، كنايه از بى خاصيت و بى ارزش بودن مى باشد.

12- بينش متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 1

1 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در جريان حديبيه ، سفرى پرخطر و بى بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

13- پاداش مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 4

ص: 436

4 - غنايم خيبر ، ارمغان الهى به مسلمانان ، در پى اقدام به سفر پر خطر حديبيه *

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها

سفر حديبيه، در آغاز چنين مى نمود كه فرجامى بس مبهم و آميخته با خطر دارد و مؤمنان واقعى با اين همه بدان اقدام كردند و در پى آن خداوند نويد غنايم خيبر را به ايشان داد. با توجه به اين مطالب، احتمال مى رود كه ميان تن دادن به آن مشكلات و دست يابى به اين غنايم ارتباطى باشد.

14- پشيمانى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 2،15

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

15 - طلب استغفار و اظهار ندامت اعراب متخلف از سفر حديبيه ، بى اساس و مخالف باور درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه تعبير «يقولون. ..» در رابطه با مفهوم «فاستغفر لنا» باشد; زيرا درخواست استغفار، مفهومش اين است كه اعراب متخلف، در باطن از تخلف خود پشيمان اند. اما خداوند مى فرمايد: اينان در اظهار ندامت دروغگويند; زيرا در باطن نادم نيستند.

15- تحريفگرى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 6

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

16- تحليل غلط متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 5،7

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

ص: 437

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

7 - متخلفان از سفر حديبيه ، شيفته تحليل غلط خود درباره آن سفر

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه «ذلك» اشاره به پندار و تحليلى باشد كه از تعبير «ظننتم أن لن ينقلب. ..» استفاده مى شود; يعنى، اين تحليل در نظرشان زيبا جلوه كرده و خود شيفته آن گرديدند.

17- ترس متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 3

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

18- تلاش متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 8

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه«قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل»، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

19- توبه متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 3

3 - خداوند ، باز گذارنده راه توبه و آزمون عملى ، براى اعراب متخلّف از سفر حديبيه

قل للمخلّفين من الأعراب ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

از جمله «فإن تطيعوا» - كه در ذيل آيه آمده است - استفاده مى شود كه دعوت متخلفان براى جنگ، در حقيقت ايجاد فرصتى براى بازگشت آنان به سوى خدا و اطاعت از رسول او است.

ص: 438

20- توجيه گرى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 7

7 - اعراب متخلّف از سفر حديبيه ، درصدد توجيه تخلف گذشته خود با شركت در جنگ خيبر *

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه

از آيات پيشين استفاده مى شود كه انگيزه اصلى متخلفان از حديبيه، بى ايمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شركت در جنگ خيبر، مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجيه كنند و سخن الهى را در مورد خود نفى نمايند.

21- تهديد متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 13

13 - تهديد متخلّفان از سفر حديبيه ، به عذاب دردناك ، در صورت تخلف و روى گردانى دوباره از جهاد

و إن تتولّوا كما تولّيتم من قبل يعذّبكم عذابًا أليمًا

22- تهمتهاى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 13

13 - منع شدگان از شركت در فتح خيبر ، متهم كننده مؤمنان به حسدورزى

فسيقولون بل تحسدوننا

23- خطر مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 14

14 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى «مخلّفون» و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

ص: 439

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 1

1 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در جريان حديبيه ، سفرى پرخطر و بى بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

24- خواسته هاى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 9

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 2

2 - تمايل متخلّفان از سفر حديبيه ، به شركت در جنگ خيبر براى دستيابى به غنايم و يا پوشاندن گذشته خود

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم . .. ذرونا نتّبعكم

هدف متخلّفان از شركت در جنگ خيبر، يا رسيدن به غنايم و يا توجيه گذشته تاريك خود بود. تعبير «إلى مغانم»، بيانگر نكته اول و «يريدون أن يبدلّوا...» حاكى از نكته دوم است.

25- دعوت از متخلفان مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 16 - 1

1 - دعوت خداوند از متخلّفان سفر حديبيه ، براى شركت در جنگى دشوار به منظور جبران گذشته خود

قل للمخلّفين . .. ستدعون إلى قوم أولى بأس شديد

26- دنياطلبى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 20

20 - انگيزه اصلى متخلفان از سفر حديبيه ، گريز از خطرات احتمالى و حفظ منافع دنيوى خود

ص: 440

قل فمن يملك لكم من اللّه شيئًا إن أراد بكم ضرًّا أو أراد بكم نفعًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 2،8

2 - تمايل متخلّفان از سفر حديبيه ، به شركت در جنگ خيبر براى دستيابى به غنايم و يا پوشاندن گذشته خود

سيقول المخلّفون إذا انطلقتم إلى مغانم . .. ذرونا نتّبعكم

هدف متخلّفان از شركت در جنگ خيبر، يا رسيدن به غنايم و يا توجيه گذشته تاريك خود بود. تعبير «إلى مغانم»، بيانگر نكته اول و «يريدون أن يبدلّوا...» حاكى از نكته دوم است.

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه«قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل»، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

27- رازهاى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 4

4 - اخبار خداوند از تصورات درونى اعراب متخلّف ، نشانه اى از علم عميق او به كردار بندگان

بل كان اللّه بماتعملون خبيرًا . بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول

از ارتباط اين آيه با ذيل آيه قبل، مطلب بالا برداشت مى شود.

28- رد پيشنهاد متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 9

9 - فرمان خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در رد پيشنهاد غايبان از حديبيه ، براى شركت در جنگ خبير

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

«لن تتّبعونا» مى تواند اخبار در مقام انشا باشد.

ص: 441

29- رسول الله در صلح نامه حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 10

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن « بسمله » و عنوان « رسول اللّه » در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الجهليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

30- زمان صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 10

10 - فاصله زمانى نزديك ميان صلح حديبيه و فتح خبير

سيقول المخلّفون

با توجه به «سين» در «سيقول» و پيوستگى آيات صلح حديبيه با جنگ خيبر، برداشت بالا قابل استفاده است.

31- زمينه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 19 - 7

7 - صلح حديبيه و فتح خيبر ، در پى وفادارى مؤمنان ، نمودى از عزت و حكمت خداوند

و أثبهم فتحًا قريبًا . و مغانم كثيرة ... و كان اللّه عزيزًا حكيمًا

از ارتباط «كان اللّه. ..» با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود.

32- زمينه مسافرت محمد(صلی الله علیه و آله) به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 3

3- نقش مهم رؤياى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در حركت آن حضرت به سوى مكه و حديبيه

الرءيا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد مسائل حديبيه بود; از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه حركت پيامبر(صلی الله علیه و آله) در سفر منتهى به حديبيه، مسبوق به رؤيايى بود كه خداوند به آن حضرت نمايانده بود.

ص: 442

33- سرگرمى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

34- سطحى نگرى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 15

15 - متخلّفان از سفر حديبيه ، مردمى سطحى نگر و ظاهربين بودند .

بل كانوا لايفقهون إلاّ قليلاً

35- سوءظن متخلفان از مسافرت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 9

9 - اعراب متخلف از دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، بدگمان به خداوند و فرجام مؤمنان

بل ظننتم أن لن ينقلب . .. و ظننتم ظنّ السوء

پندار بد اعراب، يا از آن جهت بوده كه گمان مى كردند خداوند، پيامبرش را يارى نخواهد كرد - و اين بدگمانى به خدا است - و يا از آن جهت بوده كه آينده اى تيره براى مؤمنان در ذهن خود ترسيم كرده بودند.

36- عبرت از صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 20 - 18

18 - رخداد جريان حديبيه و ثمرات آن ، الگويى براى مؤمنان در جهت پيشبرد اهداف اسلام *

و لتكون ءاية للمؤمنين و يهديكم صرطًا مستقيمًا

مراد از «صراط مستقيم» شيوه درست حركت جهادى و تبليغى دين است; يعنى، مسلمانان مى توانند از جريان حديبيه نتيجه بگيرند كه چگونه استوارى بر حمايت از رهبرى و تدبير صحيح در پذيرش صلح در شرايط نابرابرى قوا، مى تواند زمينه را براى پيروزى هاى آينده هموار سازد.

ص: 443

37- عذرخواهى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 2،13

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

13 - عذر باديه نشينان براى توجيه غيبت خويش از سفر حديبيه ، بهانه اى واهى و مخالف نيات درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه تعبير «يقولون. ..» در رابطه با «شغلتنا أموالنا و أهلونا» باشد; يعنى، اعراب در اين كه گرفتارى مالى و خانوادگى را عذر آورده اند; دروغ مى گويند و مشكل آنان چيز ديگرى است.

38- علايق خانوادگى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

39- علايق متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 7

7 - متخلفان از سفر حديبيه ، شيفته تحليل غلط خود درباره آن سفر

بل ظننتم . .. و زيّن ذلك فى قلوبكم

برداشت بالا بنابراين نكته است كه «ذلك» اشاره به پندار و تحليلى باشد كه از تعبير «ظننتم أن لن ينقلب. ..» استفاده مى شود; يعنى، اين تحليل در نظرشان زيبا جلوه كرده و خود شيفته آن گرديدند.

40- عمره حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 17

ص: 444

17 - نزديك شدن شكار هاى وحشى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در عمره حديبيه جهت آزمايش آنان

ليبلونكم اللّه بشىء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم

امام صادق(ع) در توضيح آيه فوق فرمود: حشرت لرسول(صلی الله علیه و آله) فى عمرة الحديبية الوحوش حتى نالتها ايديهم و رماحهم.

_______________________________

كافى، ج 4، ص 396، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 671، ح 357.

41- عوامل تخلف متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

42- غفلت متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 5

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

43- فرجام مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 1،5

1 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان در جريان حديبيه ، سفرى پرخطر و بى بازگشت در نظراعراب متخلف

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

5 - تحليل متخلفان درباره سفر حديبيه و بى فرجام بودن آن ، متّكى بر محاسبات بشرى و ناديده گرفتن اراده الهى

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

از قرائن و زمينه هاى تاريخى، دشوارى اين سفر قابل پيش بينى بود و متخلفان براساس همين معيارها، اين سفر را بى فرجام مى ديدند; غافل از اين كه دعوت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به بن بست نخواهد رسيد و حمايت الهى از آن حضرت دريغ نخواهد شد.

ص: 445

44- فلسفه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 15،20،22

15- تدبير صلح حديبيه از جانب خداوند ، به منظور حفظ جانِ مؤمنان ناشناخته مكه

و لولا رجال مؤمنون . .. أن تطوهم

20- مصونيت مؤمنان مكه و بهره مندى آنان از رحمت الهى ، از اهداف برقرارى صلح حديبيه

ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

از ارتباط جمله «ليدخل . ..» با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود; زيرا «ليدخل ...» غايت براى جواب محذوف است; يعنى، ما بدين سبب اجازه جنگ نداديم تا مؤمنان مكه آسيب نبينند و از رحمت الهى بهره مند گردند.

22- صلح حديبيه ، تدبير الهى براى گرايش يافتن نيرو هاى فزون ترى از مشركان به ايمان

و لولا رجال . .. ليدخل اللّه فى رحمته من يشاء

مراد از دخول در رحمت الهى، ممكن است ورود افراد جديدى از مردم به جرگه مؤمنان باشد; زيرا در پرتو فرصت جديد، نيروهاى مستعد ايمان، مجال گرايش به آن را مى يابند.

45- قصه صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 1 - 4

4- تسليم شدن مشركان در برابر مسلمانان و پذيرش صلح در حديبيه ، فتحى بزرگ براى جبهه اسلام *

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا

اهميت صلح حديبيه، از آن رو است كه مشركان تا آن روز، جز به نابودى مسلمانان نمى انديشيدند; اما باصلح حديبيه، آنان در حقيقت مجموعه مسلمانان را به عنوان گروهى قدرتمند، رسماً پذيرفتند و اين در صحنه سياسى، فتحى بزرگ براى مسلمانان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 10 - 3

3 - بيعت مجدد مسلمانان با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در شرايط بحرانى قبل از صلح حديبيه

إنّ الذين يبايعونك إنّما يبايعون اللّه

از قرينه هاى موجود در آيه شريفه، استفاده مى شود كه بيعت مورد نظر، بيعت خاصى بوده است و از تعبير «فمن نكث. ..» بحرانى بودن آن شرايط استفاده مى شود و شأن نزول نيز مؤيد اين ديدگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1،2،9،13،14

ص: 446

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره «فتح مبين» (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

2 - پيش بينى آيات وحى ، از عذرخواهى و اظهار پشيمانى باديه نشينانى كه از همراهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) تخلف كرده بودند .

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

9 - متخلفان از سفر حديبيه ، معترف به گناه خويش و متقاضى عفو و استغفار پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. فاستغفر لنا

13 - عذر باديه نشينان براى توجيه غيبت خويش از سفر حديبيه ، بهانه اى واهى و مخالف نيات درونى آنان

سيقول . .. فاستغفر لنا يقولون بألسنتهم ما ليس فى قلوبهم

برداشت بالا با توجه به اين نكته است كه تعبير «يقولون. ..» در رابطه با «شغلتنا أموالنا و أهلونا» باشد; يعنى، اعراب در اين كه گرفتارى مالى و خانوادگى را عذر آورده اند; دروغ مى گويند و مشكل آنان چيز ديگرى است.

14 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى «مخلّفون» و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 12 - 2،3

2 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به سوى مكه قبل از حديبيه ، بدون همراهى خانواده هايشان *

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم

تعبير «إلى أهليهم»، اين احتمال را تقويت مى كند كه خانواده سپاه اسلام در مدينه باقى مانده و در سفر همراهشان نبوده اند.

3 - ترس از مرگ ، عامل اصلى تخلّف اعراب از همراهى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در سفر حديبيه

بل ظننتم أن لن ينقلب الرسول و المؤمنون إلى أهليهم أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 1،2،3،4،9

1 - خشنودى و رضايت حتمى خداوند ، از مؤمنان بيعت كننده با پيامبر (صلی الله علیه و آله) در سفر حديبيه

ص: 447

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

2 - پديد آمدن شرايطى حساس و نيازمند اخذ بيعتى ويژه از مسلمانان ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

ايمان نخستين، خود بيعتى با پيامبر(صلی الله علیه و آله) است. حال از اين كه دوباره از مؤمنان بيعت گرفته شد، ويژه و حساس بودن شرايط استفاده مى شود.

3 - « بيعت رضوان » ، حركتى مؤثر و سرنوشت ساز ، در جريان حديبيه

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

تأكيد خداوند در اين آيات، بر مسأله بيعت مؤمنان و اعلام رضايت از آنان، حكايت از اهميت اين رخداد در روند حركت اسلام دارد.

4 - بيعت ويژه مؤمنان با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در جريان حديبيه ، باعث غفران لغزش هاى گذشته آنان نزد خداوند *

لقد رضى اللّه عن المؤمنين إذ يبايعونك تحت الشجرة

تعبير «رضى اللّه عن المؤمنين» - به جاى تعبير «رضى عن بيعتكم» - اين برداشت را افاده مى كند كه خود مؤمنان - علاوه بر عملشان - مورد رضايت الهى قرار گرفتند.

9 - نزول آرامش از سوى خداوند بر قلب مؤمنان ، در شرايط نگران كننده قبل از صلح حديبيه

فعلم ما فى قلوبهم فأنزل السكينة عليهم

از تعبير «فأنزل السكينة» وجود نوعى نگرانى در آن شرايط حساس استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 24 - 3،6،10

3 - مصون ماندن مؤمنان از گزند اهل مكّه در جريان حديبيه ، نمودى از سنت الهى در يارى اهل ايمان

سنّة اللّه . .. و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

6 - رخ دادن درگيرى هايى منتهى به پيروزى مؤمنان بر مكيان ، قبل از انعقاد صلح حديبيه *

من بعد أن أظفركم عليهم

در صورتى كه مراد از «بطن مكّة» سرزمين حديبيه باشد; احتمال مى رود كه تعبير «من بعد أن أظفر» بيانگر درگيرى هاى محدودى باشد كه قبل از انعقاد صلح حديبيه، ميان كافران و مؤمنان صورت گرفت و به پيروزى مؤمنان منتهى گرديد.

10 - امداد هاى الهى در حق مؤمنان ، پاداشى به عملكرد شايسته آنان در جريان حديبيه *

و كان اللّه بما تعملون بصيرًا

ارتباط «كان اللّه. ..» با صدر آيه، نتيجه مى دهد كه الطاف الهى در حق اهل ايمان، از آن جهت صورت گرفته است كه خداوند بر اعمال گذشته آنان، نظارت عميق داشته و ايشان را شايسته آن موهبت ها دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 25 - 3،5

3- مسلمانان در جريان سفر حديبيه ، مصمّم به زيارت خانه خدا و قربانى كردن هدى

و صدّوكم عن المسجد الحرام و الهدىَ معكوفًا أن يبلغ محلّه

5- امتنان الهى بر شركت كنندگان در « عمرة القضا » ، با يادآورى ممانعت مكيان از ايشان در سفر حديبيه *

هم الذين كفروا و صدّوكم عن المسجدالحرام و الهدىَ معكوفًا

ص: 448

برداشت بالا بدان احتمال است كه آيه شريفه خطاب به مؤمنانى باشد كه در سال هفتم هجرى (يك سال پس از صلح حديبيه) براى انجام عمره وارد مسجدالحرام شدند. در چنين شرايطى خداوند، موقعيت دشوار گذشته رابه ياد ايشان آورد تا نعمت ها را از ياد نبرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 26 - 7،9،10

7 - نزول آرامش بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان از سوى خدا ، در قبال تعصب ورزى جاهلانه مشركان در حديبيه

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

9 - تحمل تعصب هاى جاهلانه مشركان در حديبيه ، امرى دشوار براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

فأنزل اللّه سكينته على رسوله و على المؤمنين

از نزول «آرامش» استفاده مى شود كه دستكم زمينه نگرانى و دشوارى براى مؤمنان وجود داشته است.

10 - اصرار تعصب آميز مشركان مكه ، بر نيامدن « بسمله » و عنوان « رسول اللّه » در متن صلحنامه حديبيه *

إذ جعل الذين كفروا فى قلوبهم الحميّة حميّة الجهليّة

با توجّه به شأن نزول آيه شريفه، استفاده مى شود كه خشم و عصبيت مشركان در زمينه يادشده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 3،14

3- نقش مهم رؤياى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در حركت آن حضرت به سوى مكه و حديبيه

الرءيا بالحقّ لتدخلنّ المسجد الحرام

با توجه به اين كه آيات پيشين در مورد مسائل حديبيه بود; از اين آيه شريفه استفاده مى شود كه حركت پيامبر(صلی الله علیه و آله) در سفر منتهى به حديبيه، مسبوق به رؤيايى بود كه خداوند به آن حضرت نمايانده بود.

14- رخداد صلح حديبيه و تأخير عمره مسلمانان ، تدبير عالمانه خدا و داراى اسرارى نهفته بر مؤمنان

فعلم ما لم تعلموا

در آيات پيشين، سخن از منتهى شدن سفر مسلمانان به صلح حديبيه بود و اين كه رؤياى پيامبر(صلی الله علیه و آله) در آن سفر، تعبير نشد. خداوند در اين آيه، پس از اين كه رؤياى آن حضرت را صادق دانسته و ورود مؤمنان را به مسجدالحرام قطعى شمرده است; به آنان ياد آور مى شود: مؤمنان با توجه به اين جريان، در خواهند يافت كه رخداد صلح و تأخير عمره، منافعى داشته كه بر آنان مخفى بوده است.

46- مال دوستى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 6

6 - ادعاى سرگرمى به مال و خانواده ، بهانه تخلّف اعراب از همراهى باپيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب شغلتنا أمولنا و أهلونا

ص: 449

47- متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 1

1 - تخلّف برخى از اعراب باديه نشين در سفرِ منتهى به صلح حديبيه ، از همراهى و يارى پيامبر (صلی الله علیه و آله)

سيقول لك المخلّفون من الأعراب

با توجه به اين كه آيات پيشين درباره «فتح مبين» (صلح حديبيه) بود; استفاده مى شود كه تخلّف اين گروه از اعراب، در رابطه با همين سفر است كه به صلح حديبيه منتهى گشت.

48- متخلفان از مسافرت به حديبيه و جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 1

1 - اخبار خداوند ، از مواضع بعدى متخلّفان از سفر حديبيه ، در قبال مسؤوليت هاى جهادى

سيقول المخلّفون

49- متخلفان از مسافرت به حديبيه و غزوه خيبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 6،7،8،11

6 - متخلفان از سفر حديبيه ، در صدد تغيير كلام خدا با شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه

در برداشت هاى آتى، چگونگى و شيوه تصميم متخلفان و احتمال هايى كه در آيه وجود دارد، بيان شده است.

7 - اعراب متخلّف از سفر حديبيه ، درصدد توجيه تخلف گذشته خود با شركت در جنگ خيبر *

ذرونا نتّبعكم يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه

از آيات پيشين استفاده مى شود كه انگيزه اصلى متخلفان از حديبيه، بى ايمانى بوده است; ولى آنان با اعلام آمادگى براى شركت در جنگ خيبر، مى خواستند خود رامؤمن جلوه داده و گذشته خود را توجيه كنند و سخن الهى را در مورد خود نفى نمايند.

8 - تلاش متخلّفان حديبيه براى حضور در جنگ خيبر ، به منظور شكستن نهى الهى از شريك شدن آنان در غنايم خيبر *

يريدون أن يبدّلوا كلم اللّه قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه به قرينه«قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل»، خداوند از قبل، پربار بودن جنگ خيبر را يادآور شده و از حضور متخلفان، در آن جنگ نهى كرده است; تا آنان به غنايم دست نيابند. ولى متخلفان، به خاطر شكستن اين

ص: 450

نهى الهى، درصدد شركت در جنگ و سهيم شدن در غنايم بودند.

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

«لن تتّبعونا» ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

50- محروميت متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 11

11 - اخبار خداوند ، از محروميت حتمى غايبان در حديبيه از شركت در جنگ خيبر

ذرونا نتّبعكم . .. قل لن تتّبعونا كذلكم قال اللّه من قبل

«لن تتّبعونا» ممكن است در مقام انشا نباشد; بلكه اخبار باشد.

51- مسافرت محمد(صلی الله علیه و آله) به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 14

14 - سفر پيامبر (صلی الله علیه و آله) به سوى مكه ( قبل از صلح حديبيه ) ، سفرى مخاطره آميز و نگران كننده براى برخى مسلمانان

سيقول لك المخلّفون من الأعراب . .. يقولون بألسنتهم

عذرآورى «مخلّفون» و رد عذر آنان از سوى خداوند، مى رساند كه عامل اصلى آنان از ترك سفر، نگرانى از سرنوشت آن بوده است. قرينه هاى تاريخى و نيز آيه بعد، مؤيد اين نكته است.

52- منشأ صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 18 - 14

14 - آرامش درونى ، و پيروزى صلح حديبيه و فتح خيبر ، نتيجه بيعت مهم مؤمنان با پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إذ يبايعونك تحت الشجرة . .. فأنزل السكينة عليهم و أثبهم فتحًا قريبًا

عبارت «فتحاً قريباً» ممكن است اشاره به «فتحاً مبيناً» (صلح حديبيه) و يا فتح خيبر داشته باشد; چه اين كه هر دو فتح با فاصله اى نه چندان دور، صورت گرفته و اطلاق فتح قريب بر هر دو ممكن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 451

17 - فتح - 48 - 24 - 1

1 - رخداد صلح حديبيه و باز نشدن دست مكيان و مؤمنان عليه يكديگر ، تنها به تدبير و اراده الهى

و هو الذى كفّ أيديهم عنكم و أيديكم عنهم ببطن مكّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 27 - 16

16- صلح حديبيه ، تدبير الهى و زمينه ساز ورود مؤمنان به مسجدالحرام ، باامنيت و آرامش

فعلم ما لم تعلموا فجعل من دون ذلك فتحًا قريبًا

«ذلك» اشاره به «لتدخلنّ» و «فتحاً قريباً» نظر به صلح حديبيه دارد; يعنى، خداوند مى دانست كه جز در سايه صلحى، همانند صلح حديبيه، امنيت مسلمانان براى ورود به مسجد الحرام و انجام عمره، ميسر نمى شد.

53- نعمت صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 2 - 5،6،9

5 - صلح حديبيه ، اتمام نعمت خداوند بر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ليغفر لك اللّه . .. و يتمّ نعمته عليك

«يتمّ نعمته» بيانگر پيامد و نتيجه مستقيم صلح حديبيه است.

6 - صلح حديبيه ، پايانى بر خصومتورزى بى امان مشركان عليه اسلام و نعمتى والا براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

إنّا فتحنا لك فتحًا مبينًا . .. و يتمّ نعمته عليك

اهميت صلح حديبيه و اطلاق «فتح مبين» بر آن، از آن جهت است كه اين صلح، مقطع جديدى در روابط و نگرش مشركان نسبت به اسلام و مسلمانان به وجود آورد و چه بسا نعمت شمردن آن نيز بر اين پايه بوده است.

9 - صلح با مشركان ، در شرايط سخت و دشوار مكه ، نعمتى بزرگ و راه گشاى حركت هاى سرنوشت ساز بعدى پيامبر (صلی الله علیه و آله) *

فتحنا لك فتحًا . .. و يتمّ نعمته عليك و يهديك صرطًا مستقيمًا

با توجّه به اين كه صلح حديبيه، در شرايط دشوار صورت گرفته است; احتمال مى رودكه نعمت شمرده شدن آن، از اين جهت بوده كه فرصتى براى تجديد قوا پديد آورده و راه را به سوى حركت هاى مهم بعدى گشوده است (و يهديك صراطاً مستقيماً).

54- نقش صلح حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 22 - 2

2 - مسلمانان ، قادر به دفع هجوم كافران ، در صورت عدم انعقاد صلح حديبيه و ناگزيرى از جنگ *

و لو قتلكم الذين كفروا لولّوا الأدبر

ص: 452

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «لوقاتلكم» نظر به گذشته داشته باشد; يعنى، خداوند گرچه فتح مبين (صلح حديبيه) را براى شما رقم زد و در پرتو آن ثمرات زيادى را براى شما به بار آورد; اما اگر اين صلح هم صورت نمى گرفت و كافران به نبرد با شما برمى خاستند، شما با قدرت ايمانى و رهبرى پيامبر(صلی الله علیه و آله) آنان را منهزم مى ساختيد.

55- نگرانى متخلفان از مسافرت به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 17 - 3

3 - افراد مريض و ناتوان از شركت در سفر حديبيه ، نگران از عدم حضور خود و همراهى نكردن مسلمانان در آن سفر *

ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج

توبيخ شديد متخلّفان از سفر حديبيه در آيات گذشته و استثناى معذوران در اين آيه; بيانگر آن است كه مؤمنان معذور، نگران آن بوده اند كه مشمول توبيخ خداوندباشند. خداوند در اين آيه، به رفع اين نگرانى آنان پرداخته است.

56- وعده به مسافران به حديبيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 12

12 - اختصاص غنايم خيبر به شركت كنندگان سفر حديبيه ، براساس وعده قبلى خداوند *

إذا انطلقتم إلى مغانم لتأخذوها . .. قال اللّه من قبل

برداشت بالا بدان احتمال است كه آنچه از قبل گفته شده، اختصاص غنايم، به حاضران صلح حديبيه باشد; چه اين كه اين نكته از نظر تاريخى نيز تأييد شده است.

ص: 453

25- حر

1- حجاب حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 12

12 - بر زنان مؤمن آزاده ، لازم است با پوشش مناسب ، خود را از بردگان كنيز متمايز سازند .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

متعلق «يعرفن» مى تواند «من الإماء» باشد و مى تواند چيزى شبيه «إنّهنّ حرائر» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال نخست است.

2- حقوق حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 28 - 9

9 - مردم ، در صدر اسلام ، با نظام برده دارى آشنا بودند و همسان نبودن حقوق برده با مالك اش را قبول داشتند .

هل لكم من ما ملكت أيمنكم من شركاء فى ما رزقنكم فأنتم فيه سواء

3- قصاص حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 5،7

5 - انسان آزاد ( غير برده ) در مقابل كشتن انسان آزاد و برده در مقابل كشتن برده ، قصاص مى شوند .

الحر بالحر و العبد بالعبد

ص: 454

7 - عدم تساوى انسان آزاد با برده و زن با مرد در قانون قصاص

كتب عليكم القصاص فى القتلى الحر بالحر و العبد بالعبد و الأنثى بالأنثى

ص: 455

26- حرام خواران

1- حرام خواران در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 23 - 8

8 - مال دوستان و حرام خواران ، در آخرت به ارزش حقيقى ثروت و لزوم مصرف آن در اطعام گرسنگان و فوايد بزرگداشت يتيمان ، پى خواهند برد .

لاتكرمون . .. و لاتحضّون ... تأكلون ... تحبّون ... كلاّ ... يومئذ يتذكّر الإنس-

2- زمينه كيفر حرام خواران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 7

7 - ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات حرام خواران و كم فروشان

ويل للمطفّفين . .. يوم يقوم الناس لربّ العلمين

حرام خوارى

3- آثار حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 59 - 3

3 - حرام خوارى ، زمينه ساز سرپيچى از فرمان هاى خدا و ارتكاب گناهانى ديگر است .

ص: 456

فبدل الذين ظلموا قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 10،18

10 - رباخوارى و حرامخوارى يهوديان ، موجب محروميت آنان از برخى طيبات *

فبظلم من الذين هادوا و حرّمنا عليهم الطيبت . .. و أكلهم أمول الناس بالبطل

بدان احتمال كه مراد از تحريم، تحريم تكوينى باشد.

18 - ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، رباخوارى و به ناحق خوردن مال مردم ، موجب گرايش آدمى به كفر

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

مراد از «للكفرين منهم» همان يهوديانى هستند كه مرتكب گناهان ذكر شده در اين آيه و آيه قبل بودند، بنابراين صفات ياد شده كفر است و يا موجب كفر خواهد شد. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 10

10 - رشوه گيرى ، حرامخوارى و آزمندى به دنيا ، مايه خوارى و رسوايى در دنيا و عذابى بزرگ در آخرت

لهم فى الدنيا خزى و لهم فى الاخرة عذاب عظيم . .. اكلون للسحت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 5

5 - ارتكاب محرمات الهى، حتى به مقدارى اندك، زمينه ساز رسوايى انسان است.

فلما ذاقا الشجرة بدت لهما سوءتهما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 162 - 3

3 - حرامخوارى زمينه سرپيچى از فرمان هاى الهى و ارتكاب گناهانى ديگر

فبدل الذين ظلموا منهم قولا غير الذى قيل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 91 - 2

2- منفعت پرستى ، حرام خوارى ، تعصب و قوم گرايى عامل هاى بازدارنده مردم مدين از انديشه كردن در تعاليم شعيب ( ع ) و فهميدن آنها

قالوا يشعيب ما نفقه كثيرًا مما تقول

ص: 457

4- اجتناب از حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 8،11

8 - گروهى از اهل كتاب مردانى صالح ، پرهيز كننده از گناه ، و بدور از تجاوز و حرام خوارى

و ترى كثيراً منهم يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

11 - لزوم پرهيز از گناه ، تجاوز ، رشوه گيرى و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 65 - 10

10 - پرهيز از رشوه گيرى ، حرام خوارى ، تجاوزگرى و گفتار كفرآميز شرط آمرزش گناهان اهل كتاب و ورود آنان به بهشت

و لو ان أهل الكتب ءامنوا و اتقوا

متعلق «واتقوا» چنانچه گذشت، گناهان است، از مصاديق مورد نظر آن - با توجه به آيات گذشته -، گناهانى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 51 - 6

6 - خداوند ، خواهان بهرهورى انسان ها ، از روزى هاى حلال و اجتناب از حرام خوارى است .

يأيّها الرسل كلوا من الطّيّبت

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه «طيّب» در لغت به معناى حلال به كار رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 30 - 5

5 - انديشه صحيح نسبت به فقر و غنا ، برخورد شايسته با يتيمان و مسكينان ، قطع حرام خوارى و دل نبستن به ثروت ، زمينه ساز ورود به بهشت برين

فأمّا الإنسن إذا ما ابتليه . .. و ادخلى جنّتى

5- زشتى حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 9

9 - زشتى و ناروايى گناه ، تجاوز و حرام خوارى

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون

ص: 458

6- زمينه حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 6

6 - چشمداشت و آرزوى دستيابى به نعمت هاى خدادادى ديگران ، زمينه حرامخوارى و ناهنجارى هاى اقتصادى

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تتمنّوا ما فضّل اللّه به بعضكم على بعض

نهى از آرزوى دستيابى به نعمتهاى ديگران، پس از بيان حكم تصرفات ناروا در اموال مردم، مى تواند بيانگر اين باشد كه تملك اموال ديگران از راه باطل، ريشه در طمعورزى به نعمتهاى ديگران دارد.

7- سرزنش حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 42 - 8

8 - رغبت به شنيدن دروغ ها و شايعات ، پذيرش احكام تحريف شده ، حرامخوارى و رشوه گيرى ، بسى زشت و نارواست .

سمعون للكذب اكلون للسحت

8- عذاب دنيوى حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 - ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

9- كيفر حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 161 - 21

21 - ظلم ، جلوگيرى از راه خدا ، به ناحق خوردن مال مردم ، موجب عقوبت هاى دنيوى و عذاب اخروى

فبظلم من الذين هادوا حرمنا . .. و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً

ص: 459

10- گناه حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 62 - 5

5 - تجاوز به حقوق ديگران ، حرام خوارى و رشوه گيرى ، از گناهان بزرگ

يسرعون فى الاثم و العدون و اكلهم السحت

ذكر تجاوز و حرام خوارى پس از كلمه «اثم» كه شامل همه گناهان مى شود (ذكر خاص بعد از عام)، مى تواند اشاره به بزرگى آن دو گناه داشته باشد.

11- موارد حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 17

17 - صرف موجودى كمتر و يا مساوى بدهى در مخارج زندگى و نپراختن دين ، اكل مال به باطل است .

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل

امام صادق (ع) در مورد كسى كه مالى دارد و بايد آن را يا خرج زندگى كند يا قرض خود را بپردازد، فرمود: يقضى بما عنده دَينه و لا يأكل اموال النّاس الّا و عنده ما يؤدّى اليهم حقوقهم: انّ اللّه عزّ و جل يقول: «لا تأكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. ».

_______________________________

كافى، ج 5، ص 95، ح 2 ; نورالثقلين، ج 1، ص 471، ح 197 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 236، ح 101 ; من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 112، ح 12، ب 60.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 41

41 - منافع به دست آمده از دين فروشى ، مصداقى بارز براى سحت

اكلون للسحت . .. و لاتشتروا بايتى ثمناً قليلا

نهى خداوند از دين فروشى در قبال منافع دنيا، پس از توصيف عالمان يهود در آيات پيش به «اكلون للسحت»، بيانگر آن است كه از مصاديق مورد نظر براى «سحت» (حرامى ننگ آور)، منافعى است كه آنان از دين فروشى به چنگ مى آورند.

12- ناپسندى حرام خوارى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 169 - 11

11 - پرهيز از نعمت هاى حلال و طيب ، استفاده از پليدى ها و حرام خوارى ، از كار هاى بد و ناپسند است .

كلو مما فى الأرض حلالا طيباً . .. إنما يأمركم بالسوء و الفحشاء

ص: 460

27- حرص

1- آثار ترك حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 14

14 - پاك ساختن نفس از آلودگى به بخل و حرص ، موجب رستگارى بشر

و من يوق شحّ نفسه فأُولئك هم المفلحون

2- آثار حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 5

5 - تأثير نداشتن تلاش آميخته با حرص و ولع انسان ها ، در دستيابى آنان به بهرهورى بيشتر مادى

نحن قسمنا بينهم معيشتهم

ذكر ضمير «نحن» و تقدم آن بر «قسمنا» - كه نقش بى چون و چراى خداوند در تقسيم معيشت را بازگو مى كند - بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 14

14 - حرص و چشمداشت به مال و حقوق ديگران ، از موانع جدى رستگارى است .

و من يوق شحّ نفسه فأُولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 461

19 - تغابن - 64 - 16 - 17

17 - انفاق ، عامل مهم رستگارى و بخل و حرص ، مانع از آن است .

أنفقوا . .. و من يوق شحّ نفسه فأُولئك هم المفلحون

از ارتباط ميان موضوع انفاق و بخل و حرص و نيز مسأله رستگارى - كه همراه با قصر (فأُولئك هم) ادا شده است - مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 19 - 4

4 - زر اندوزى و انباشتن ثروت ، برخاسته از روح ناشكيبايى و آزمندى انسان

و جمع فأوعى . إنّ الإنسن خلق هلوعًا

جمله «إنّ االإنسان. ..»، مى تواند در مقام تعليل براى جمله قبلى (و جمع فأوعى) باشد. برداشت ياد شده، براساس اين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 21 - 3

3 - بخلورزى و دريغ داشتن از رسيدن خير به ديگران ، برخاسته از خصلت حرص و آزمندى است .

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. و إذا مسّه الخير منوعًا

3- تنزيه از حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 16

16 - انفاق ، مبارزه با بخل و حرص است و انفاق گران مبرّا از آن هستند .

و أنفقوا . .. و من يوق شحّ نفسه

اين مطلب از ارتباط ميان موضوع انفاق و مسأله بخل و حرص، به دست مى آيد.

4- حرص انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 15

15 - بخل و حرص ، عجين شده در جان بشر و برخاسته از طبيعت او است .

و من يوق شحّ نفسه

مطلب ياد شده، از اضافه «شحّ» به «نفسه» به دست مى آيد.

ص: 462

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 19 - 2،3

2 - انسان ، موجودى حريص و آزمند

إنّ الإنسن خلق هلوعًا

3 - ناشكيبايى و آزمندى ، نهفته در سرشت بشر

إنّ الإنسن خلق هلوعًا

مطلب ياد شده، از تعبير «خلق» درباره صفت «هلوع» استفاده مى شود.

5- حرص به زندگى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 10

10 - مشركان ، به زندگى دنيا حريص و دل بسته اند .

لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

6- حرص در رفاه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 6

6 - حرص و آز در شرائط رفاه و يأس و نااميدى به هنگام سختى ، امرى ناپسند وموردنكوهش

لايسئم الإنسن من دعاء الخير و إن مسّه الشرّ فيئوس قنوط

با توجه به لحن نكوهش آميز آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

7- حرص مشركان به زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 10

10 - مشركان ، به زندگى دنيا حريص و دل بسته اند .

لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

ص: 463

8- حرص مشركان به عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 11

11 - گروهى از مشركان ، خواهان عمرى طولانى هزار ساله هستند .

و من الذين أشركوا يود أحدهم لو يعمر الف سنة

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «و من الذين أشركوا» خبر براى مبتدايى محذوف باشد نه عطف بر «الناس»; يعنى: «و من الذين أشركوا طائفة يود أحدهم». بر اين مبنا، جمله «و من الذين...» جمله حاليه است و «يود أحدهم» توصيف همين دسته از مشركان خواهد بود. بر اين اساس مفاد آيه چنين است: يهوديان از همه مردم به دنيا دلبسته ترند و اين در حالى است كه گروهى از مشركان خواهان عمرى هزار ساله هستند.

9- حرص يهود به زندگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 1،2،3،4،5،13

1 - يهود ، حريص ترين مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمرى طولانى هستند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

2 - يهود ، به هر نوع زندگى دنيوى - هر چند پست باشد - حريص و دل بسته اند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

نكره آوردن «حياة» اشاره به اين نكته دارد كه: يهوديان بر صرف زنده ماندن با هر ويژگى - هر چند كه پست و حقير هم باشد - حريصند.

3 - روش و منش يهود ، نمايانگر حرص شديد آنان بر زندگانى دنيا و ترس از مرگ است .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

«لتجدن» مركب از فعل تجد (مى يابى)، لام قسم و نون تأكيد است; يعنى، البته و بدون هيچ ترديد مى يابى كه يهود حريص ترين مردمند. تأكيد بر اينكه مخاطب، دلبستگى يهود را بر زندگى دنيا مى يابد، گوياى اين معناست كه عملكرد يهود نمايانگر علاقه شديد آنان به حيات دنياست.

4 - نمايان بودن علاقه يهود به زندگى دنيا ، مانع آنان از اظهار اشتياق به حيات اخروى و تظاهر به نهراسيدن از مرگ

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جمله «لتجدنهم . ..» استشهادى است براى جمله «لن يتمنوه»; يعنى، اين حقيقت كه يهود تمناى مرگ و رسيدن به آخرت را ندارند، از زندگى آنان به خوبى معلوم مى شود; به گونه اى كه حتى خود آنان نيز نمى توانند آن را انكار كنند.

5 - اشتياق يهود به زندگى دنيا ، حتى از مشركان فزونتر است .

و لتجدنهم أحرص الناس . .. و من الذين أشركوا

«من الذين» عطف بر «الناس» مى باشد; يعنى: «و لتجدنهم أحرص من الذين اشركوا; مى يابى آنها را كه از مشركان به زندگى در دنيا دلبسته ترند».

13 - يأس يهود از سراى آخرت ، زمينه ساز حرصشان بر حيات دنيا و آرزوى عمر طولانى است . *

ص: 464

يود أحدهم لو يعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

10- حرص يهود به عمر طولانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 1،8،13

1 - يهود ، حريص ترين مردمان بر زنده ماندن و برخوردار شدن از عمرى طولانى هستند .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

8 - فرد فرد يهود ، خواهان عمر طولانىِ هزار ساله هستند .

يود أحدهم لو يعمر الف سنة

«يعمّر» از تعمير و به معناى عمر داده شود، است. آوردن «أحدهم» به عنوان فاعل «يود» و استفاده نكردن از ضمير جمع (يودون) تصريح به اين معنا دارد كه: عمر طولانى هزار ساله، خواسته فرد فرد آنان است.

13 - يأس يهود از سراى آخرت ، زمينه ساز حرصشان بر حيات دنيا و آرزوى عمر طولانى است . *

يود أحدهم لو يعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب أن يعمر

11- مبارزه با حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 16

16 - انفاق ، مبارزه با بخل و حرص است و انفاق گران مبرّا از آن هستند .

و أنفقوا . .. و من يوق شحّ نفسه

اين مطلب از ارتباط ميان موضوع انفاق و مسأله بخل و حرص، به دست مى آيد.

12- مصونيت از حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 1

1 - نمازگزاران ، مصون از خصلت حرص و آزمندى

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

ص: 465

13- معرضان از حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 12

12 - دورى گزيدگان از بخل و حرص ، رستگاران واقعى اند .

و من يوق شحّ نفسه فأُولئك هم المفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 16 - 13

13 - كسانى كه روح و جانشان از آلودگى به بخل و حرص پاك است ، قطعاً رستگاراند .

و من يوق شحّ نفسه فأُولئك هم المفلحون

«شحّ» به معناى بخل و حرص و يا بخل همراه حرص است (برگرفته از قاموس المحيط و مفردات راغب).

14- موانع حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 22 - 6

6 - تأثير نماز در جلوگيرى از خصلت حرص و آزمندى ، بيش از هر فريضه ديگر است .

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين

مطلب ياد شده، از ذكر نماز در آغاز و تقديم آن بر فريضه انفاق، پاك دامنى، امانت دارى و. .. به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 24 - 4

4 - انفاق و اختصاص دادن مقدار معيّنى از اموال خويش به نيازمندان جامعه ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در اخلاق بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين فى أمولهم حقّ معلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 2

2 - اعتقاد به روز جزا ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خُلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين يصدّقون بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 27 - 2

2 - هراس و نگرانى از عذاب الهى ، تعديل كننده غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( حرص ، بخل ، ناشكيبايى و . . . )

ص: 466

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. إلاّ المصلّين ... و الذين هم من عذاب ربّهم مشفقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 29 - 2

2 - تأثير پاكدامنى و دورى از آلودگى هاى جنسى ، در تعديل غرايز و تأثيرگذار در خلق و خوى بشر ( بخل ، آزمندى ، ناشكيبايى و . . . )

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . .. إلاّ ... و الذين هم لفروجهم حفظون

15- ناپسندى حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 49 - 6

6 - حرص و آز در شرائط رفاه و يأس و نااميدى به هنگام سختى ، امرى ناپسند وموردنكوهش

لايسئم الإنسن من دعاء الخير و إن مسّه الشرّ فيئوس قنوط

با توجه به لحن نكوهش آميز آيه، مطلب بالا استفاده مى شود.

16- نشانه هاى حرص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 20 - 3

3 - بى صبرى و ناشكيبايى در برابر شرور و بدى ها ، نشانه وجود خصلت حرص و آزمندى در انسان است .

إنّ الإنسن خلق هلوعًا . إذا مسّه الشرّ جزوعًا

برداشت ياد شده، از آن جا است كه عبارت «إذا مسّه الشرّ جزوعاً»، مى تواند توضيح صفت «هلوع» و نيز بيان نشانه هاى آن باشد; زيرا حريص، فزون طلب است و چون شرور، مانع نيل به اين خواسته است، قهراً در برابر آن ناشكيبا خواهد بود.

17- نشانه هاى حرص يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 96 - 3،4

3 - روش و منش يهود ، نمايانگر حرص شديد آنان بر زندگانى دنيا و ترس از مرگ است .

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

«لتجدن» مركب از فعل تجد (مى يابى)، لام قسم و نون تأكيد است; يعنى، البته و بدون هيچ ترديد مى يابى كه يهود حريص

ص: 467

ترين مردمند. تأكيد بر اينكه مخاطب، دلبستگى يهود را بر زندگى دنيا مى يابد، گوياى اين معناست كه عملكرد يهود نمايانگر علاقه شديد آنان به حيات دنياست.

4 - نمايان بودن علاقه يهود به زندگى دنيا ، مانع آنان از اظهار اشتياق به حيات اخروى و تظاهر به نهراسيدن از مرگ

و لتجدنهم أحرص الناس على حيوة

جمله «لتجدنهم . ..» استشهادى است براى جمله «لن يتمنوه»; يعنى، اين حقيقت كه يهود تمناى مرگ و رسيدن به آخرت را ندارند، از زندگى آنان به خوبى معلوم مى شود; به گونه اى كه حتى خود آنان نيز نمى توانند آن را انكار كنند.

ص: 468

28- حركت

1- آثار حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 66 - 1

1- حركت پيوسته كشتى ها و قوانين حاكم بر آن ، در جهت منافع انسان و جلوه اى از ربوبيت خداوند است .

ربّكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر لتبتغوا من فضله

2- ارزش حركت اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 4 - 2

2 - حركت مَركب رزمندگان در راه جهاد ، حتى غبار برخاسته از آن ، ارزشمند و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است .

فأثرن به نقعًا

3- اهداف حركت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 10

10 - خداوند ، هدف حركت همه موجودات

اللّه الصمد

«صَمَد»، با فعل «صَمَدَ اليه» (او را قصد كرد)، هم خانواده و «فَعَلَ» به معناى «مفعول» است; يعنى، مصمودٌ اليه و خداوند

ص: 469

«صمد» است; يعنى، مقصود و مقصد نهائى موجودات است. حذف متعلقات «صمد» نشانه عموم است و مقصود بودن خداوند را به تمام موجودات و مقاصد آنها تعميم مى دهد.

4- اهميت حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 3،4

3 - كيفيت رانش ابر ها به وسيله باد ها ، ريزش باران و برخوردارى قسمت هاى مختلف زمين از آن ، داراى اهميت و شايان مطالعه

فالمقسّمت أمرًا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه مراد از «مقسّمات» بادها باشند كه با راندن ابرها و ريزش تدريجى باران، ذخيره هاى حياتى آب را بر سرزمين هاى پست و بلند و دور و نزديك تقسيم مى كنند.

4 - وزش باد ها ، تشكيل توده هاى ابر و حركت آنها و ريزش باران ، از مظاهر حكمت و تدبير الهى در نظام طبيعت

و الذريت ذروًا . فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا . فالمقسّمت أمرًا

خداوند، با برشمردن بخشى از امور دقيق طبيعت و مهم دانستن آنها با سوگند خوردن، در حقيقت تدبير و حكمت خويش را به آدميان يادآور شده است.

5- اهميت حركت اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 4 - 2

2 - حركت مَركب رزمندگان در راه جهاد ، حتى غبار برخاسته از آن ، ارزشمند و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است .

فأثرن به نقعًا

6- اهميت حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذكر به اهميت و نقش گردش شب و روز در حيات انسان ، نمودى از بيان تفصيلى آيات توسط خداوند

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. و كلّ شىء فصّلنه تفصيلاً

يكى از مصاديق «كلّ شىء. ..» به قرينه جمله «و جعلنا الليل و النهار آيتين» مى تواند گردش شب و روز باشد.

ص: 470

7- اهميت حركت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذكر به اهميت و نقش گردش شب و روز در حيات انسان ، نمودى از بيان تفصيلى آيات توسط خداوند

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. و كلّ شىء فصّلنه تفصيلاً

يكى از مصاديق «كلّ شىء. ..» به قرينه جمله «و جعلنا الليل و النهار آيتين» مى تواند گردش شب و روز باشد.

8- اهميت ذكر حركت كشتيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنشات فى البحر كالأعلم . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

9- تداوم حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 2

2- خورشيد و ماه داراى حركتى با روال مشخص و وضعيتى هميشگى

و سخ-ّر لكم الشمس و القمر دائبين

«دائبين» تثنيه «دائب» و از ريشه «دأب» و به معناى عادت و روال هميشگى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 7

7 - حركت منظم و بى وقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع «يجرى»، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

10- تداوم حركت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 471

9 - ابراهيم - 14 - 33 - 2

2- خورشيد و ماه داراى حركتى با روال مشخص و وضعيتى هميشگى

و سخ-ّر لكم الشمس و القمر دائبين

«دائبين» تثنيه «دائب» و از ريشه «دأب» و به معناى عادت و روال هميشگى است (مفردات راغب).

11- تداوم حركت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 7

7 - حركت منظم و بى وقفه خورشيد و ماه

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى

فعل مضارع «يجرى»، دلالت بر استمرار جريان حركت خورشيد و ماه دارد.

12- حركت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 6،15

6- آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه تا سرآمدى معيّن در حركتند .

كل يجرى لأجل مسمًّى

مضاف اليه محذوف از كلمه «كل» ضميرى است كه به «السموت»، «عرش»، «شمس» و «قمر» باز مى گردد. «مسمّى» يعنى مشخص و معين. «اجل» در لغت به معناى مدت و نيز به معناى پايان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومين معناست. گفتنى است كه بر اين مبنا «لام» در «لأجل» به معناى «إلى» خواهد بود.

15- نظام هستى ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشيد و ماه به فرمان خدا و حركت آنها ) دليل و آيتى بر ربوبيت خداوند

الله الذى رفع السموت . .. لعلكم بلقاء ربكم توقنون

چون خداوند در ابتداى آيه با جمله «الله الذى . ..» توصيف و معرفى شد، ظاهر آن بود كه در جمله «لعلكم ...» نيز «لعلكم بلقاء الله» آورده شود. اين تعويض ; يعنى، آوردن «ربكم» به جاى «الله» مى رساند كه مقصود اصلى از توصيف «الله» به ويژگيهاى ياد شده، اثبات ربوبيّت اوست.

13- حركت آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 2 - 8

ص: 472

8 - جهان هستى به سوى كمال در حركت است .

رب العلمين

«رب» به معناى تربيت كردن است و تربيت ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). پس اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه «رب» مشترك لفظى ميان وصف و مصدر مى باشد و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 285 - 21

21 - حركت جهان آفرينش ، تنها به سوى خداوند است .

و اليك المصير

«ال» در «المصير» براى جنس است; يعنى هر تحوّل و حركتى تنها به سوى اوست و تمام جهان آفرينش داراى حركت و تحول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 109 - 7،8

7 - خداوند ، هدف حركت همه هستى

و الى اللّه ترجع الامور

8 - همه جهان هستى ، در حال سير و حركت

و الى اللّه ترجع الامور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 13

13 - هستى ، داراى جريانى رو به كمال در پرتو ربوبيت خداوند

رب العلمين

«رب» به معناى تربيت كننده است و تربيت يعنى ايجاد تدريجى چيزى تا آنگاه كه به كمال خويش برسد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 3 - 10

10 - جهان آفرينش ، در حال حركت است و خدا منت ها اليه اين حركت مى باشد .

و إليه المصير

«ال» در «المصير» براى جنس است; يعنى، هر تحوّل و حركتى در جهان هستى، تنها به سوى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 43 - 5

5 - جهان هستى ، به سوى كمال در حركت است .

ص: 473

ربّ العلمين

«ربّ»، به معناى تربيت كردن است و «تربيت» ايجاد حالتى در شىء پس از حالت قبل است تا آن گاه كه به حد تمام و كمال برسد (مفردات راغب). اين معنا حكايت از حركت تكاملى دارد. گفتنى است كه كلمه «ربّ» مشترك لفظى ميان وصف و مصدر است و در آيه مورد بحث معناى وصفى دارد.

14- حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 2

2 - خداوند باد هاى نويددهنده باران را به حركت مى آورد و ابر ها را به سرزمين هاى خشك گسيل مى دارد .

و هو الذى يرسل الريح بشراً بين يدى رحمته . .. سقنه لبلد ميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 1،2،5

1 - خداوند ابر ها را به آرامى روان مى سازد .

ألم تر انّ اللّه يزجى سحابًا

«ازجاء» (مصدر «يزجى») به معناى دفع و حركت دادن به آرامى و ضعيف است (برگرفته شده از لسان العرب).

2 - خداوند ، پاره هاى ابر را جمع كرده و ميان آنها پيوند مى دهد .

ثمّ يؤلّف بينه

«تأليف» به معناى جمع و پيوند است.

5 - حركت ابر ، جمع اجزاى آن و تراكم و فشردگى آنها ، موجب پيدايش و نزول باران مى شود .

أنّ اللّه يزجى سحابًا ثمّ يؤلّف بينه ثمّ يجعله ركامًا فترى الودق يخرج من خلله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 7

7 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : الرياح ثمان : أربع منها عذاب و أربع منها رحمة . . . و الرحمة منها . . . المرسلات . . . فيُرسل اللّه المرسلات فتُثِيرُ السَّحاب . . . ;

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: بادها هشت گونه اند; چهارگونه از آنها بادهاى عذاب و چهارگونه ديگر رحمت اند. .. و از جمله بادهاى رحمت... «مرسلات» است... پس خداوند «مرسلات» را مى فرستد تا ابرها را به حركت درآورد».

15- حركت اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 474

9 - نحل - 16 - 79 - 7

7- در پرواز پرندگان و حركت اجرام آسمانى ، آيات بسيارى بر عظمت و قدرت خداوند وجود دارد .

ألم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الله إن فى ذلك لأيت لقوم يؤمنون

16- حركت ارتجاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 11

11 - گرايش به شرك پس از توحيد (ارتداد)، حركتى ضد تكاملى و ارتجاعى است.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

معناى جمله «نرد على . .. » صرفاً به معناى بازگشت به گذشته تاريخى نيست بلكه حكايت از بازگشت به جهل و عقب ماندگى فكرى نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 3

3- روى گردانى از دين ، پس از گرايش و تمايل به آن ، عملى ارتجاعى و مورد نكوهش

إنّ الذين ارتدّوا على أدبرهم من بعد. .. الشيطن سوّل لهم

17- حركت ارتجاعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 25 - 3

3- روى گردانى از دين ، پس از گرايش و تمايل به آن ، عملى ارتجاعى و مورد نكوهش

إنّ الذين ارتدّوا على أدبرهم من بعد. .. الشيطن سوّل لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 71 - 11

11 - گرايش به شرك پس از توحيد (ارتداد)، حركتى ضد تكاملى و ارتجاعى است.

أندعوا من دون الله . .. و نرد على أعقابنا بعد إذ هدينا الله

معناى جمله «نرد على . .. » صرفاً به معناى بازگشت به گذشته تاريخى نيست بلكه حكايت از بازگشت به جهل و عقب ماندگى فكرى نيز دارد.

ص: 475

حركت باد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 2

2 - خداوند باد هاى نويددهنده باران را به حركت مى آورد و ابر ها را به سرزمين هاى خشك گسيل مى دارد .

و هو الذى يرسل الريح بشراً بين يدى رحمته . .. سقنه لبلد ميت

18- حركت بسوى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 29 - 1

1 - حركت تكذيب گران روز جزا به سوى دوزخ ، به فرمان الهى

انطلقوا إلى ما كنتم به تكذّبون

طبق گفته مفسران، مقصود از تكذيب در اين آيه، تكذيب دوزخ است. گفتنى است كه در روز قيامت، به كافران فرمان داده مى شود كه به سوى آن حركت كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 30 - 1

1 - فرمان حركت به تكذيب كنندگان روز جزا ، به سوى ستون هاى دود برخاسته از آتش دوزخ

انطلقوا إلى ظلّ

بنا به گفته مفسران، مقصود از «ظلّ»(سايه)، دود غليظ برخاسته از آتش دوزخ است كه به صورت سايه نمايان مى شود; مانند: «و ظلّ من يحموم; و سايه اى از دودى سخت سياه». (واقعه، آيه 43)

19- حركت به سوى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 6

6 - حركت به سوى خداوند و دستيابى به مقام قرب او ، براى تمام انسان ها امكان پذير است .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا

20- حركت به سوى مرگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 476

6 - انفال - 8 - 6 - 5

5 - شركت در جنگ بدر حركتى آشكار به سوى مرگ در پندار گروهى از مسلمانان صدر اسلام

كأنما يساقون إلى الموت و هم ينظرون

مفعول «ينظرون» به قرينه فراز قبل، «الموت» است. يعنى «و هم ينظرون الموت». بنابراين جمله حاليه «و هم ... » حكايت از آن دارد كه اطمينان برخى از مسلمانان به مرگ آفرينى جنگ بدر به گونه اى بوده كه گويا مرگ را با چشم خويش مشاهده مى كردند.

21- حركت تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 11 - 14

14 - تكرار و تشابه حوادث تاريخ

كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 26 - 7

7 - حاكميّت الهى بر تحولات سياسى و اجتماعى جوامع بشرى

تؤتى الملك من تشاء . .. و تعزّ من تشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 7،11

7 - حاكميّت اراده الهى بر حركت تاريخ ( شكست ها و پيروزى ها ، تلخى ها و شادى ها )

و تلك الايام نداولها بين النّاس

از اينكه خداوند تمامى شكستها و پيروزيها و تلخيها و شاديها و . .. را به خود نسبت داده است (نداولها)، حاكميّت اراده الهى بر حركت تاريخ به دست مى آيد.

11 - بينش توحيدىِ قرآن در تحليل حوادث تاريخى

و تلك الايّام نداولها بين النّاس

مستفاد از انتساب گردش حوادث تاريخى به خداوند (نداولها).

22- حركت تكاملى حيوانات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 38 - 12

ص: 477

12 - حركت تمامى موجودات به سوى پروردگارشان، تكاملى است. *

ثم إلى ربهم يحشرون

با توجه به كلمه «رب»، كه تربيت كنندگى را مى رساند، و كلمه «إلى» كه حركت به سوى هدف و مقصدى را مى رساند، برداشت فوق به دست آمده است.

23- حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 6،15

6- آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه تا سرآمدى معيّن در حركتند .

كل يجرى لأجل مسمًّى

مضاف اليه محذوف از كلمه «كل» ضميرى است كه به «السموت»، «عرش»، «شمس» و «قمر» باز مى گردد. «مسمّى» يعنى مشخص و معين. «اجل» در لغت به معناى مدت و نيز به معناى پايان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومين معناست. گفتنى است كه بر اين مبنا «لام» در «لأجل» به معناى «إلى» خواهد بود.

15- نظام هستى ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشيد و ماه به فرمان خدا و حركت آنها ) دليل و آيتى بر ربوبيت خداوند

الله الذى رفع السموت . .. لعلكم بلقاء ربكم توقنون

چون خداوند در ابتداى آيه با جمله «الله الذى . ..» توصيف و معرفى شد، ظاهر آن بود كه در جمله «لعلكم ...» نيز «لعلكم بلقاء الله» آورده شود. اين تعويض ; يعنى، آوردن «ربكم» به جاى «الله» مى رساند كه مقصود اصلى از توصيف «الله» به ويژگيهاى ياد شده، اثبات ربوبيّت اوست.

24- حركت در راه خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 157 - 2

2 - الهى بودن هدف و مسير حركت ، ملاك ارزش اعمال آدمى

و لئن قتلتم فى سبيل اللّه او متّم لمغفرة من اللّه و رحمة

مسلّماً انسانها يا مى ميرند و يا كشته مى شوند، بنابراين آنچه داراى ارزش است و سعادت آدمى را در پى دارد، معنايى است كه از «فى سبيل اللّه» به دست مى آيد كه از آن تعبير به الهى بودن هدف و مسير حركت شده است.

25- حركت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 478

19 - ملك - 67 - 15 - 6

6 - آفرينش زمين و بستر مناسب بودن آن براى حركت و روزى انسان ها ، جلوه علم و آگاهى خداوند بر احوال نهان و آشكار انسان ها

إنّه عليم بذات الصدور . .. هو الذى جعل لكم الأرض ذلولاً ... و كلوا من رزقه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، درصدد تبيين چگونگى علم خداوند بر احوال و ضمير انسان ها است كه در دو آيه قبل، از آن سخن به ميان آمده است.

26- حركت در سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 244 - 4

4 - در راه خدا بودنِ عمل ، ملاك ارزش آن

و قاتلوا فى سبيل اللّه

27- حركت زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 105 - 5

5- زمين در حركت است و انسان ها را بر آيات آسمانى عبور مى دهد .

كأيّن من ءاية فى السموت و الأرض يمرون عليها

چنان چه جمله «يمرون عليها» را به معناى حقيقى آن و نه معناى كنايى اش (مشاهده مى كنند) حمل كنيم، حاكى از حركت زمين خواهد بود ; زيرا مرور بر آيات آسمانى با اين معنا سازگار مى باشد كه زمين حركت كند و انسانها به واسطه حركت آن بر آيات آسمانى عبور نمايند (برگرفته شده از تفسيرالميزان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 53 - 4

4 - كره زمين ، داراى حركت و جنب و جوش است . *

الذى جعل لكم الأرض مهدًا

از وجوه تشبيه زمين به گهواره آن است كه همان گونه كه گهواره براى آرامش طفل حركت داده مى شود، زمين نيز داراى حركت است.

ص: 479

28- حركت سپاه سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 17 - 2

2 - فراخوانى سپاه سليمان از سوى او ، براى حركت به سوى مقصدى خاص

و حشر لسليمن جنوده

واژه «حشر» (مصدر «حشر») به معناى بيرون آوردن جماعت از قرارگاهشان و حركت دادن آنان به سوى مقصدى چون آوردگاه و. .. مى باشد.

29- حركت ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 16 - 2

2- ستارگان ، در مدار و قرارگاههايى معين در حال حركتند .

و لقد جعلنا فى السّماء بروجًا و زين-ّها للنظرين

«برج» به منزلگاه و قرارگاه معنا شده است و منزلگاه به جايى اطلاق مى شود كه وارد شونده اى بر آن وجود داشته باشد و مراد از آن در اين آيه، مى تواند ستارگان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 3

3- هر يك از سيارات و ستارگان ، در مسير و مدار معين در حال حركت اند .

أنّ السموت والأرض . .. والشمس والقمر كلّ فى فلك يسبحون

لفظ «كلّ» مضاف به مضاف اليه محذوف مانند («ها» و. ..) است. و مرجع ضمير، مجموعه آسمان ها و زمين مى باشد كه در سه آيه قبل از آن ياد شده است.

30- حركت سريع سپاه در شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 3 - 2

2 - هجوم غافلگيرانه بر دشمن در صبحگاه ، پس از حركت سريع سپاهيان در شب ، شيوه اى كارساز در جهاد

فالمغيرت صبحًا

ص: 480

31- حركت سيارات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 33 - 3

3- هر يك از سيارات و ستارگان ، در مسير و مدار معين در حال حركت اند .

أنّ السموت والأرض . .. والشمس والقمر كلّ فى فلك يسبحون

لفظ «كلّ» مضاف به مضاف اليه محذوف مانند («ها» و. ..) است. و مرجع ضمير، مجموعه آسمان ها و زمين مى باشد كه در سه آيه قبل از آن ياد شده است.

32- حركت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 6

6- آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه تا سرآمدى معيّن در حركتند .

كل يجرى لأجل مسمًّى

مضاف اليه محذوف از كلمه «كل» ضميرى است كه به «السموت»، «عرش»، «شمس» و «قمر» باز مى گردد. «مسمّى» يعنى مشخص و معين. «اجل» در لغت به معناى مدت و نيز به معناى پايان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومين معناست. گفتنى است كه بر اين مبنا «لام» در «لأجل» به معناى «إلى» خواهد بود.

33- حركت عصاى موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 32 - 4

4 - عصاى موسى پس از تبديل شدن به اژد ها ، حركت و پيشروى كرد .

فإذا هى ثعبان مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «ثعبان» از ريشه «ثعب» (آب جارى) بوده و اين اشاره اى به حركت و پيشروى اژدها داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 31 - 2

2 - تحرك شديد و تند و تيز عصاى موسى در پى افكندن آن بر زمين

فلمّا رءاها تهتزّ كأنّها جانّ

«إهتزاز» (مصدر «تهتزّ») به معناى به حركت در آمدن است. تشبيه حركت عصاى اژدها شده موسى به حركت مار كوچك (جان)، بيانگر آن است كه عصاى مار شده - على رغم اين كه مارى بزرگ بود - چنان چالاك بود كه گويا مارى كوچك است.

ص: 481

34- حركت كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 2

2 - حركت كشتى ها بر سطح دريا ، در سايه وزش باد هاى ملايم و موافق ، از جلوه هاى ربوبيت و پروردگارى خدا

هو الذى يسيركم فى البر و البحر حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 4،13

4 - توجه به تسخير طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد با كرات و سنگ هاى آسمانى ، زمينه روشنى براى ره يابى به توحيد ربوبى خداوند

ألم تر أنّ اللّه سخّر. .. أن تقع على الأرض

13 - رام بودن طبيعت براى انسان ، حركت كشتى در دريا و امنيت زمين از برخورد كرات آسمانى با آن ، جلوه هاى رأفت و رحمت گسترده خدا به انسان

ألم تر أنّ اللّه سخّر . .. إنّ اللّه بالناس لرءوف رحيم

35- حركت كشتى در دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 6

6 - حركت كشتى ها در دريا در جهت منافع انسان ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. الفلك تجرى فى البحر بما ينفع الناس ... لأيت

كلمه «ما» در «بما ينفع» مى تواند موصوله باشد كه در اين صورت «باء» به معناى مصاحبت است. بر اين مبنا «التى تجرى...»; يعنى، آن كشتيهايى كه در دريا حركت مى كنند و چيزهايى (از قبيل مال التجاره ها و ...) به همراه دارند كه براى مردم سودبخش است ... و نيز «ما» مى تواند مصدريه باشد كه در اين صورت «باء» به معناى سبب است; يعنى، كشتيهايى كه در دريا به خاطر نفع رسانى به مردم در حركت هستند.

36- حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 3

ص: 482

3- كشتى نوح ، او و همراهانش را در ميان موج هاى عظيمى بسان كوهها ، به پيش مى برد .

و هى تجرى بهم فى موج كالجبال

«موج» اسم جنس است و بر يك موج و نيز موجهاى متعدد و كثير اطلاق مى شود از آن جا كه در آيه شريفه ، كلمه «موج» به «جبال» (كوهها ) تشبيه شده ، معلوم مى شود مراد از آن ، امواج متعدد و كثير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 1

1 - حركت كشتى حضرت نوح بر امواج طوفان ، در پرتو حمايت و نظارت الهى

تجرى بأعيننا

37- حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 4،6

4 - آمادگى شرايط طبيعى و خصوصيات اجسام ، براى ساختن كشتى و حركت بر آب ، از نشانه هاى خدا است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءايته

6 - فلسفه فراهم آوردن امكانات حركت كشتى در آب ، ارائه برخى از آيات خدا به بندگان است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه ليريكم من ءايته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، آيه اى الهى و نشانى از تدبير ، علم و قدرت خداوند است .

و من ءايته الجوار فى البحر

«جوار» (جمع «جارية») وصف «سفن» (جمع «سفينة») است كه به دليل اختصار حذف گشته، و وصف جريان و حركت كشتى ها جايگزين آن شده است.

38- حركت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 47 - 2

2- در آستانه بروز قيامت ، كوه ها جابه جا شده و صفحه زمين مسطّح مى شود .

و يوم نسيّر الجبال و ترى الأرض بارزة

«نسيّر» (از ماده سير) يعنى «حركت مى دهيم» و «بارزة» به معناى «ظاهر و آشكار» است. چون در قيامت، كوه ها، از جا كنده

ص: 483

مى شوند و ناهموارى هاى زمين از بين مى رود، همه جاى آن ديده شده و هيچ مانعى در برابر ديد وجود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 1

1 - جمود و ايستايى كوه ها در پندار آدمى ، على رغم حركت ابرآساى آنها

و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 10 - 2

2 - به حركت در آمدن كوه ها ، در آستانه رستاخيز

و تسير الجبال سيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 5 - 1،3

1 - حركت و رانش كوه ها ، در آستانه قيامت بر اثر زلزله شديد

إذا رجّت الأرض رجًّا . و بسّت الجبال بسًّا

«بسّ» در دو معنا به كار مى رود: 1- به حركت واداشتن (القاموس المحيط); 2- خرد و ريز ريز كردن (المصباح المنير). برداشت بالا بر پايه معناى اول است.

3 - رانش و از هم پاشيدگى كوه ها در آستانه برپايى قيامت ، بسيار عظيم و غيرقابل توصيف

و بسّت الجبال بسًّا

ذكر «بسّاً» به صورت نكره، بيانگر عظمت و غيرقابل توصيف بودن مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 20 - 1،2

1 - كوه ها در آغاز برپايى قيامت ، از جا كنده و حركت داده خواهند شد .

و سيّرت الجبال

2 - حركت كوه ها در قيامت ، آنها را به توده غبارى شبيه كوه ، تبديل خواهد كرد .

و سيّرت الجبال فكانت سرابًا

تشبيه كوه به سراب، بيانگر آن است كه پس از حركت كوه ها در قيامت، آنچه ديده مى شود كوه نيست; ولى بيننده آن را كوه خواهد ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 3 - 1

1 - در آستانه قيامت ، كوه ها از جا كنده و حركت داده خواهند شد .

و إذا الجبال سيّرت

ص: 484

39- حركت كوه هاى يخى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 32 - 2

2 - حركت كوه هاى يخ ، با تمامى عظمت و بزرگى در اقيانوس ها ، نشانى از قدرت خداى يگانه *

و من ءايته الجوار فى البحر كالأعلم

40- حركت گناهكاران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 44 - 1

1 - حركت مجرمان دوزخى ، در مدارى بسته ميان جهنم و چشمه هاى سوزان آن

يطوفون بينها و بين حميم ءان

41- حركت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 6،15

6- آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه تا سرآمدى معيّن در حركتند .

كل يجرى لأجل مسمًّى

مضاف اليه محذوف از كلمه «كل» ضميرى است كه به «السموت»، «عرش»، «شمس» و «قمر» باز مى گردد. «مسمّى» يعنى مشخص و معين. «اجل» در لغت به معناى مدت و نيز به معناى پايان مدت آمده است. برداشت فوق بر اساس دومين معناست. گفتنى است كه بر اين مبنا «لام» در «لأجل» به معناى «إلى» خواهد بود.

15- نظام هستى ( برافراشته بودن آسمانها ، رام بودن خورشيد و ماه به فرمان خدا و حركت آنها ) دليل و آيتى بر ربوبيت خداوند

الله الذى رفع السموت . .. لعلكم بلقاء ربكم توقنون

چون خداوند در ابتداى آيه با جمله «الله الذى . ..» توصيف و معرفى شد، ظاهر آن بود كه در جمله «لعلكم ...» نيز «لعلكم بلقاء الله» آورده شود. اين تعويض ; يعنى، آوردن «ربكم» به جاى «الله» مى رساند كه مقصود اصلى از توصيف «الله» به ويژگيهاى ياد شده، اثبات ربوبيّت اوست.

ص: 485

42- حركت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 18 - 22

22 - تنها خداوند مُنت ها اليه حركت تمامى موجودات است .

و إليه المصير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 3

3 - خداوند به حركت ها و سكون هاى همه موجودات ، احاطه علمى كامل دارد .

يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء و ما يعرج فيها

علم خداوند به ورود چيزى در زمين و يا خروج اشيايى از آن و نيز علم او به آنچه از آسمان نازل مى شود و يا به سمت آن بالا مى رود، كنايه از احاطه علمى او به همه چيز است.

43- زمان حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 9

9- « عن أبى عبدالله ( ع ) : إن نوحاً ( ع ) ركب السفينة أوّل يوم من رجب . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: حضرت نوح اول ماه رجب بر كشتى سوار شد. ..».

44- سرعت حركت اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 9 - 1

1 - حركت سريع و بى سابقه اجرام آسمانى ، در آستانه رخداد قيامت

يوم تمور السّماء مورًا

«مور» (مصدر «تمور») در معانى «حركت سريع» و «اضطراب و ناآرامى» به كار مى رود. برداشت بالا با توجه به معناى نخست آن است.

45- سوگند به حركت اسب مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 486

20 - عاديات - 100 - 4 - 2

2 - حركت مَركب رزمندگان در راه جهاد ، حتى غبار برخاسته از آن ، ارزشمند و داراى عظمتى درخور سوگند خداوند است .

فأثرن به نقعًا

46- سوگند به حركت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 4 - 1

1 - سوگند خداوند ، به شب هنگام گذر كردن و پايان يافتن آن

و الّيل إذا يسر

حرف «ال» در «الّيل»، براى جنس است. برخى آن را براى عهد گرفته و مراد از «الّيل» را شب عيد قربان دانسته اند. در برداشت ياد شده، احتمال اول ترجيح داده شده است. «يسر»; يعنى، مى گذرد. اصل اين كلمه «يسرى» بوده و چون در آخر آيه قرار گرفته، براى تناسب با آخر آيات قبل و بعد، حرف آخر آن حذف شده است. اسناد حركت و گذر كردن به شب، مجاز و از باب تشبيه به اجسام است. (مصباح)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 1،2

1 - عاقلان با سوگند هاى خداوند به فجر ، شب هاى ده گانه ، شفع ، وتر و گذشت شب ، به صحت گفته او اطمينان يافته و آن را تصديق مى كنند .

هل فى ذلك قسم لذى حجر

2 - سوگند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، هر جفت و تاق و گذشت شب ، سوگندى شايسته و بجا در ديدگاه هر شخص عاقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

استفهام در «هل فى ذلك. ..»، تقريرى است و مراد تثبيت اين نكته است كه قسم هاى ياد شده، فرد عاقل را اقناع مى كند; به گونه اى كه او نيز در تأكيد كلام خود، چنين سوگندهايى به كار مى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 8

8 - سوگند خداوند به سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، براى تأكيد بر دارا بودن توان اجراى تهديدات خويش و نابود ساختن كافران

و الفجر . .. ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

ممكن است مراد از سوگندها، تأكيد بر قدرت خداوند بر نابود ساختن مخالفان پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد; در اين صورت جواب قسم محذوف خواهد بود. گفتنى است كه جواب قسم در احتمال ديگر، آيه چهاردهم اين سوره است كه مراقبت شديد خداوند را مطرح كرده است.

ص: 487

47- شرايط حركت در راه حق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 57 - 19

19 - شناخت دقيق مرزهاى حق و باطل، مقدمه ضرورى براى حركت در مسير حق

يقص الحق و هو خير الفصلين

48- شگفتى حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 14 - 7

7- حركت كشتى در دريا با شكافتن آب آن ، منظره اى ديدنى و شگفت آور

و ترى الفلك مواخر فيه

عبارت «و ترى الفلك مواخر فيه» معترضه است و بين چند جمله اى واقع شده كه به همديگر عطف شده اند. آوردن جمله معترضه - در صورتى كه امكان عطف وجود دارد - به خاطر مخالفت با اسلوب جمله و بيان تعجب آور بودن آن است. لازم به ذكر است كه «مواخر» جمع «مأخره» (از ماده مخر) بوده و به معناى شكافتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنشات فى البحر كالأعلم . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

49- شگفتى حركت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 10 - 3

3 - حركت كوه هاى زمين در آستانه رستاخيز ، حركتى عجيب و نامعهود

و تسير الجبال سيرًا

مفعول مطلق «سيراً»، مى تواند اشاره به مطلب بالا داشته باشد.

ص: 488

50- عبرت از حركت باد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 9

9 - تغيير و تحول در حركت باد ها ، امرى الهى و در راستاى درس آموزى بشر

و تصريف الريح

با توجه به واژه «تصريف» - كه به معناى تغيير و دگرگونى از حالتى به حالتى ديگر است - برداشت بالا به دست مى آيد.

51- عبرت از حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 1

1 - حركت كشتى ها بر پهنه دريا ، در پرتوِ مواهب الهى ، شايسته تأمل و درس آموزى است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 25 - 3

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به شگفتى حركت كشتى هاى عظيم بر دريا و درس آموزى از آن

و له الجوار المنشات فى البحر كالأعلم . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

52- عظمت حركت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 4 - 3

3 - گذشت شب ، پديده اى با عظمت در جهان طبيعت

و الّيل إذا يسر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 5 - 3

3 - عظمت سپيده دم ، شب هاى ده گانه ، جفت ، تاق و گذشت شب ، قابل درك براى بهره مندان از اندكى عقل

هل فى ذلك قسم لذى حجر

تقليل، از نكره بودن «حجر» استفاده شده است.

ص: 489

53- علم خدا به حركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 2 - 5

5 - احاطه علمى خداوند به همه جنبش ها و سكون هاى موجودات ، مقتضى اختصاص داشتن همه ستايش ها و حمد ها به او است .

الحمد للّه الذى له . .. يعلم ما يلج فى الأرض و ما يخرج منها و ما ينزل من السماء

عبارت «يعلم ما» مى تواند حال براى ضمير «له» باشد. بنابراين، معنا چنين مى شود: حمد براى كسى است كه مالك همه موجودات است; در حالى كه از همه چيز خبر دارد.

54- عوامل حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 4

4 - باد ، عامل جابه جايى توده هاى سنگين و پر آب ابرها

حتى إذا أقلت سحاباً ثقالا

«سحاب» جمع «سحابة» و «ثقال» جمع «ثقيل» (سنگين) است و سنگينى ابرها به بزرگى توده ها و پرآبى آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 7

7- « سأل أبوبصير أباعبدالله ( ع ) : . . . ما حال البرق فقال : تلك مخاريق الملائكة تضرب السحاب فتسوقه إلى الموضع الذى قضى الله عزوجل فيه المطر ;

ابوبصير از امام صادق(ع) از چگونگى برق سؤال كرد، حضرت فرمود: آن تازيانه هاى فرشتگان است كه بر ابرها مى زنند و آنها را به مكانى كه خداى عزوجل در آن باران مقدر فرموده است، مى رانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 2

2- باد ها ، وسيله جا به جا كردن گرده هاى نر ، براى بارور ساختن گياهان و درختان است .

و أرسلنا الريح لوقح

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از «الرياح لواقح» (بادهاى باروركننده) بادهايى است كه مواد بارداركننده را از گياهان نر، به گياهان ماده منتقل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 2

2 - باد ، عامل حركت و تشكيل ابرها

ص: 490

و اللّه الذى أرسل الريح فتثير سحابًا

55- عوامل حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 2

2- كشتى نوح ، با نام خدا حركت مى كرد و با نام خدا از حركت باز مى ايستاد .

بسم الله مجريها و مرسيها

«مجرى» و «مرسى» مصدرهاى ميمى هستند و در كلام مبتدا واقع شده اند و به ترتيب به معناى «جرى» (حركت كردن) و «إرساء» (از حركت بازداشتن) مى باشد. حرف «باء» براى استعانت و «بسم الله» خبر براى «مجريها ...» است. بنابراين جمله «بسم الله مجريها ...» چنين معنا مى شود: [نوح گفت: ]حركت اين كشتى و نيز بازداشتن آن از حركت، با نام خدا تحقق مى يابد.

56- عوامل حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 9

9 - از جمله فوايد باد ها ، به حركت در آوردن كشتى ها در دريا ها است .

أن يرسل الرياح . .. و لتجرى الفلك بأمره

«لام» در «لتجرى» تعليل براى فعل «يرسل» است.

57- فلسفه حركت آسمان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7- حركت آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه براى سپرى شدن مدت معين شده براى حيات دنياست .

كل يجرى لأجل مسمًّى

برداشت فوق بر اين اساس است كه «لأجل» به معناى مدت باشد. بر اين اساس «لام» در «لأجل» به معناى غايت و هدف است.

58- فلسفه حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

ص: 491

7- حركت آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه براى سپرى شدن مدت معين شده براى حيات دنياست .

كل يجرى لأجل مسمًّى

برداشت فوق بر اين اساس است كه «لأجل» به معناى مدت باشد. بر اين اساس «لام» در «لأجل» به معناى غايت و هدف است.

59- فلسفه حركت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7- حركت آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه براى سپرى شدن مدت معين شده براى حيات دنياست .

كل يجرى لأجل مسمًّى

برداشت فوق بر اين اساس است كه «لأجل» به معناى مدت باشد. بر اين اساس «لام» در «لأجل» به معناى غايت و هدف است.

60- فلسفه حركت ماه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 2 - 7

7- حركت آسمانها ، عرش ، خورشيد و ماه براى سپرى شدن مدت معين شده براى حيات دنياست .

كل يجرى لأجل مسمًّى

برداشت فوق بر اين اساس است كه «لأجل» به معناى مدت باشد. بر اين اساس «لام» در «لأجل» به معناى غايت و هدف است.

61- فوايد حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فوايد گردش شب و روز ، محاسبه زمان و سال شمارى و آشنايى انسان با تاريخ است .

جعلنا ءاية النهار . .. لتعلموا عدد السنين و الحساب

62- فوايد حركت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 9

9- از فوايد گردش شب و روز ، محاسبه زمان و سال شمارى و آشنايى انسان با تاريخ است .

ص: 492

جعلنا ءاية النهار . .. لتعلموا عدد السنين و الحساب

63- كيفيت حركت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 5،6،7

5 - بعضى از جانداران ، بر شكم خود راه مى روند .

فمنهم من يمشى على بطنه

6 - بعضى از جانداران ، بر روى دو پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على رجلين

7 - بعضى از جانداران ، بر روى چهار پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على أربع

64- مبدأ حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 41 - 10

10- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : جاء رجل إلى أميرالمؤمنين ( ع ) و هو فى مسجد الكوفة فقال ( ع ) : . . . صلّ فى هذا المسجد . . . منه سارت سفينة نوح . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: اميرالمؤمنين(ع) در مسجد كوفه بود. مردى نزد وى آمد،آن حضرت فرمود:...در اين مسجد نماز بخوان... از همين مسجد كشتى نوح سير خود را آغاز كرد ...».

65- محدوده حركت در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 44 - 4

4 - دوزخيان ، داراى توان و اختيارى محدود براى حركت و جابه جايى در دوزخ *

يطوفون بينها و بين حميم ءان

66- مدت حركت خورشيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 493

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

67- مدت حركت كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 10

10- « عن المفضل قال : قلت لأبى عبدالله ( ع ) . . . كم لبث نوح و من معه فى السفينة حتى نضب الماء و خرجوا منها ؟ فقال : لبثوا فيها سبعة أيام و لياليها و طافت بالبيت ثم استوت على الجودى . . . ;

مفضل گويد: به امام صادق(ع) گفتم: . .. چه مدتى نوح و همراهان در كشتى ماندند تا آب فرو نشست و از كشتى خارج شدند؟ فرمود: هفت شبانه روز در كشتى ماندند و كشتى بر خانه خدا طواف كرد، سپس بر كوه جودى استقرار يافت ...».

68- مدت حركت ماه (گردون)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 5 - 8

8 - حركت خورشيد و ماه ، تا وقت معينى بوده و زمانى به پايان مى رسد .

و سخّر الشمس و القمر كلّ يجرى لأجل مسمًّى

69- مسير حركت فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 78 - 5

5 - فرعونيان ، در تعقيب بنى اسرائيل ، به راه خشك شده دريا ، وارد شدند .

طريقًا فى البحر يبسًا . .. فأتبعهم فرعون بجنوده

70- مطالعه حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 3

3 - كيفيت رانش ابر ها به وسيله باد ها ، ريزش باران و برخوردارى قسمت هاى مختلف زمين از آن ، داراى اهميت و شايان

ص: 494

مطالعه

فالمقسّمت أمرًا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه مراد از «مقسّمات» بادها باشند كه با راندن ابرها و ريزش تدريجى باران، ذخيره هاى حياتى آب را بر سرزمين هاى پست و بلند و دور و نزديك تقسيم مى كنند.

71- مطالعه حركت ابر هاى باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 3 - 3

3 - حركت نرم توده هاى سنگين بار ابر در فضا با وزش باد ها ، امرى الهى و شايان تأمل

فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

در صورتى كه «جاريات» وصف ابرها باشد، از ملاحظه «وقراً» (سنگين بارى ابرها) و «يسراً» (حركت نرم ابرها على رغم سنگين بارى آنها)، مطلب بالا استفاده مى شود.

72- مطالعه حركت اجرام آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 79 - 3

3- تفكر در حركت منظم و رام شده اجرام آسمانى ، از راه هاى خداشناسى *

ألم يروا إلى الطير . .. ما يمسكهنّ إلاّ الله

ممكن است منظور از «طير» تنها پرندگان نباشد; بلكه شامل همه اجسام شناور در فضا نيز باشد.

73- مطالعه حركت منظومه شمسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 48 - 3

3- دعوت خداوند ، براى مطالعه و دقت در حركات و آثار منظومه شمسى

أو لم يروا إلى ما خلق الله من شىء يتفيّؤا ظلله عن اليمين و الشمائل

دعوت براى ژرف نگرى در سايه هاى پديده هاى مادى، مى تواند إشعار به مطالعه در منظومه شمسى باشد; چه اينكه گردش سايه اجسام، معلول خود آنها نيست; بلكه حاصل طلوع و غروب و گردش منظومه شمسى است.

ص: 495

74- معجزه حركت كوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 31 - 1

1- نزول قرآنى كه كوه ها را به حركت درآورد ، زمين را قطعه قطعه كند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مايه هدايت كسانى شود كه خدا هدايت آنان را نخواهد .

و لو أن قرءانًا سيّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو كلّم به الموتى

«تسيير» (مصدر سيّرت) به معناى حركت دادن است و «تقطيع» (مصدر قطّعت) به معناى شكافتن عميق يا قطعه قطعه كردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت «بل لله الأمر» و نيز «أن لو يشاء الله لهدى الناس» گوياى اين است كه جواب شرط «لو أنّ

...» جمله اى نظير «لم يهتدوا إن لم يشأ الله» است.

75- منشأ حركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 70 - 5

5- خداوند ، فراهم آورنده زمينه ها و امكانات حركت انسان در خشكى ها و درياها

و حملنهم فى البرّ و البحر

76- منشأ حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 7

7- خداوند ، گسيل دهنده ابر ها و نازل كننده باران

يرسل السماء عليكم مدرارًا

مراد از «سماء» به مناسبت مورد، ابر است و «مدراراً» صيغه مبالغه و به معناى بسيار بارنده مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 3 - 2

2 - نقش عظيم باد ها و حركت نرم آنها در آسمان ، در شگل گيرى توده هاى سنگين ابرها

و الذريت ذروًا . فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

«جاريات» مانند دو وصف قبل، مى تواند مربوط به بادها باشد; يعنى، «اقسم بالرياح الجارية فى السماء يسراً». برداشت بالا برپايه اين احتمال است.

ص: 496

77- منشأ حركت ابر هاى باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 3 - 3

3 - حركت نرم توده هاى سنگين بار ابر در فضا با وزش باد ها ، امرى الهى و شايان تأمل

فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

در صورتى كه «جاريات» وصف ابرها باشد، از ملاحظه «وقراً» (سنگين بارى ابرها) و «يسراً» (حركت نرم ابرها على رغم سنگين بارى آنها)، مطلب بالا استفاده مى شود.

78- منشأ حركت انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 35 - 6

6- خدا ، مبدأ آغازين حركت انسان ها است .

و إلينا ترجعون

برداشت ياد شده از واژه «رجوع» استفاده مى شود; زيرا براى هر رجوع و بازگشتى، نقطه آغازين خواهد بود.

79- منشأ حركت باد ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 5 - 9

9 - تغيير و تحول در حركت باد ها ، امرى الهى و در راستاى درس آموزى بشر

و تصريف الريح

با توجه به واژه «تصريف» - كه به معناى تغيير و دگرگونى از حالتى به حالتى ديگر است - برداشت بالا به دست مى آيد.

80- منشأ حركت زنبورعسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 69 - 4،7

4- خداوند ، به زنبور هاى عسل براى حركت منقادانه و خاشعانه در راههايى كه پروردگارشان تقدير فرموده ، الهام كرده است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

برداشت فوق بر اساس اين نظريه است كه «ذللاً» حال براى فاعل فعل «فاسلكى» - كه ضمير «أنت» است - باشد.

7- نشان دادن راه زندگى طبيعى ( حركات غريزى براى خانه سازى ، تغذيه از گياهان و توليد عسل ) به زنبور هاى عسل ، به

ص: 497

مقتضاى ربوبيت پروردگار است .

فاسلكى سبل ربّك ذللاً

81- منشأ حركت سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 4،5

4 - خداوند ، توانا بر متوقف كردن حركت سايه ها و بازايستاندن آنها از كم و زياد شدن

الظلّ و لو شاء لجعله ساكنًا

5 - حركت سايه ها و كم و زياد شدن آنها ، برخاسته از مشيت خداوند است .

و لو شاء لجعله ساكنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 46 - 1

1 - جريان مستمر كوتاه و بلند شدن سايه ها در طول روز ، برخاسته از قدرت و مشيت خداوند

مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضنه إلينا قبضًا يسيرًا

82- منشأ حركت كشتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 65 - 6

6 - حركت كشتى ها در دريا ، به اذن خدا و تحت فرمان او است .

و الفلك تجرى فى البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 33 - 6

6 - انسان هاى صبور و شاكر ، بهره مند از فهم و درك نشانه هاى قدرت الهى در حركت و سكون كشتى ها

و من ءايته . .. إنّ فى ذلك لأيت لكلّ صبّار شكور

با توجه به اين كه لام در «لكلّ صبّار شكور» لام انتفاع است، مطلب بالا استفاده مى شود.

ص: 498

83- منشأ حركت كشتى بادبانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 22 - 5

5 - سفر هاى دريايى با كشتى هاى بادبانى ، در گرو وزش باد هاى ملايم و موافق

حتى إذا كنتم فى الفلك و جرين بهم بريح طيبة

84- منشأ حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 32 - 12

12- حركت كشتى ها و رام بودن آنها براى انسان ها به فرمان خداوند است .

و سخ-ّر لكم الفلك لتجرى فى البحر بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 46 - 8

8 - حركت كشتى ها در دريا ها ، به امر خداوند است .

يرسل الرياح . .. و لتجرى الفلك بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 31 - 3

3 - خداوند ، فراهم آورنده اسباب و وسايل حركت كشتى ها در دريا است .

ألم تر أنّ الفلك تجرى فى البحر بنعمت اللّه

«با» در «بنعمت» مى تواند براى مصاحبه و يا براى تعديه و يا براى سبب باشد. برداشت بالا، بر اساس احتمال سوم است. لازم به ذكر است كه «بنعمت اللّه» براساس ياد شده، احسانِ خداوند در تهيه اسباب حركت كشتى ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 3

3 - حركت كشتى ها بر پهنه آب هاى دريا ، به امر و فرمان الهى

لتجرى الفلك فيه بأمره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 24 - 1

1 - حركت كشتى هاى كوه پيكر در دريا ها ، به تدبير و اراده الهى

و له الجوار المنشات فى البحر كالأعلم

ص: 499

«جوارى» (جمع «جارية»)به معناى كشتى ها و «أعلام» (جمع «علم») به معناى كوه ها است.

85- منشأ حركت كوه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 12

12 - متلاشى شدن و به حركت درآمدن كوه ها در فضا ، بر اثر نفخ صور

و يوم ينفخ فى الصور . .. و ترى الجبال تحسبها جامدة و هى تمرّ مرّ السحاب

ذكر «ترى الجبال. ..» در ادامه «يوم ينفخ فى الصور...» مى تواند به منظور بيان رخدادهايى باشد كه در پى دميده شدن در صور، در نظام طبيعت ظاهر مى گردد. بنابراين معناى آيه بالا چنين مى شود: تو اين كوه ها را مى بينى و مى پندارى كه ايستا و غيرقابل حركت اند; در حالى كه آنها روزى كه در صور دميده شود، چون ابر در آسمان به حركت در خواهند آمد.

86- منشأ حركت ماهى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 163 - 11،12

11 - خداوند براى امتحان يهوديان ايله ، ماهيان را در روز شنبه به طرف ساحل سوق مى داد و در روز هاى ديگر از ساحل دور مى ساخت .

إذ تأتيهم حيتانهم يوم سبتهم شرعاً و يوم لايسبتون لا تأتيهم كذلك نبلوهم

چون حكم تعطيلى روز شنبه براى همه يهود بود، نه مخصوص مردم ايله، معلوم مى شود آنچه خداوند براى مردم آن سامان پيش آورد تا آنان را بيازمايد، همان آمدن ماهيان در روز شنبه و كمياب شدنشان در روزهاى ديگر بود، نه اصل تحريم كار در روز شنبه. لذا مشاراليه «ذلك» وضعيت بيان شده براى ماهيان است.

12 - حركت ماهيان و تعيين مسير حركتشان در دريا ، به دست خدا و در اختيار اوست .

إذ تأتيهم . .. لا تأتيهم كذلك نبلوهم بما كانوا يفسقون

87- نشانه حركت سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 45 - 6

6 - خورشيد ، دليل و راهنماى انسان ها بر حركت سايه ها و مقدار امتداد و گسترده شدن آنها

كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ جعلنا الشمس عليه دليلاً

ص: 500

88- نعمت حركت در زمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 15 - 3

3 - حركت انسان ها ، بر روى زمين و اطراف و اكناف آن ، از نعمت هاى خداوند و جلوه لطف او است .

جعل لكم الأرض ذلولاً فامشوا فى مناكبها

مقصود از «مناكب» (شانه ها) در اين آيه، روى زمين و اطراف و اكناف آن است. گفتنى است برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى الهى به بشر است.

89- نعمت حركت سايه ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 46 - 4

4 - حركت سايه ها و بلند و كوتاه شدن آنها ، از نعمت هاى الهى براى انسان ها

ألم تر إلى ربّك كيف مدّ الظلّ . .. ثمّ قبضنه إلينا قبضًا يسيرًا

آيه شريفه، هر چند در صدد بيان قدرت و ربوبيت خداوند نسبت به پديده هاى جهان است; ولى در عين حال مى تواند بازگو كننده نعمتى از نعمت هاى خداوند براى بشر نيز باشد.

90- نعمت حركت كشتى ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 12 - 4

4 - حركت كشتى ها در دريا ، نعمتى مهم و اساسى براى انسان ها

سخّر لكم البحر لتجرى الفلك فيه بأمره

از اين كه در ميان منافع دريا، جريان كشتى ها (كشتى رانى) اختصاص به ذكر يافته است، اهميت استفاده مى شود.

91- نقش حركت روز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذكر به اهميت و نقش گردش شب و روز در حيات انسان ، نمودى از بيان تفصيلى آيات توسط خداوند

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. و كلّ شىء فصّلنه تفصيلاً

ص: 501

يكى از مصاديق «كلّ شىء. ..» به قرينه جمله «و جعلنا الليل و النهار آيتين» مى تواند گردش شب و روز باشد.

92- نقش حركت شب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 12 - 14

14- تذكر به اهميت و نقش گردش شب و روز در حيات انسان ، نمودى از بيان تفصيلى آيات توسط خداوند

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. و كلّ شىء فصّلنه تفصيلاً

يكى از مصاديق «كلّ شىء. ..» به قرينه جمله «و جعلنا الليل و النهار آيتين» مى تواند گردش شب و روز باشد.

ص: 502

29- حرم

1- احكام حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 2،3،12

2 - حرمت كشتن شكار در حرم (حرم مكه)

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم

برخى بر آنند كه "حرم" جمع حرام به كسانى گفته مى شود كه داخل در حرم مكه هستند. (لسان العرب)

3 - كشتن عمدى شكار در حرم مكه و نيز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جريمه است .

و من قتله منكم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة

12 - تعداد روزه در كفاره صيد ، بايستى به تعداد مساكين در آن كفاره باشد .

او كفرة طعام مسكين او عدل ذلك صياماً

در برداشت قبل روشن شد كه قيمت شكار، به صورت غذا به مساكين پرداخت مى شود بر اين اساس معناى «او عدل ذلك صياماً» اين است كه اگر مكلف روزه، را به عنوان كفاره برگزيد بايد حساب كند كه به طور معمول چند مسكين را مى توان با قيمت شكار اطعام كرد، به همان تعداد بايد روزه بگيرد. امام باقر(ع) درباره آيه فوق فرمود: ... فان لم يكن عنده فليصم بقدر ما بلغ لكل مسكين يوماً.

_______________________________

تهذيب شيخ طوسى، ج 5، ص 342، ح 97، ب 25; تفسير برهان، ج 1، ص 503، ح 3.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 21

21 - ممنوعيت ورود مشركان به خانه خدا ، سبب نامگذارى آن به بيت اللّه الحرام

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام

از امام صادق(ع) نقل شده كه در پاسخ سؤال از سبب نامگذارى خانه خدا به بيت اللّه الحرام فرمود: لانه حرم على المشركين ان

ص: 503

يدخلوه.

_______________________________

علل الشرايع، ص 398، ح 1، ب 139; نورالثقلين، ج 1، ص 680، ح 401.

2- احكام حرم مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 10،11

10 - حرمت صيد در حرم مكه

غير محلى الصيد و انتم حرم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «حُرُم» «داخلون فى الحرم» باشد گفتنى است مراد از حَرَم بر اساس اين احتمال حرم مكه است.

11 - حرمت گوشت و ساير بهره بردارى ها ، از حيوانى كه در حرم مكه صيد شود .

غير محلى الصيد و انتم حرم

3- امنيت حرم مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 67 - 1،2،4

1 - مكه ، به خواست خداوند ، حرمى امن است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا

2 - امنيت مكه حتى پيش از ظهور اسلام ، برخاسته از خواست خدا بوده است .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا

4 - مردم جزيرة العرب ، به حفظ حرمت و امنيت مكه ، پابند بوده اند .

أَوَلم يروا أنّا جعلنا حرمًا ءامنًا و يتخطّف الناس من حولهم

4- صيد در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 2،3،17

2 - حرمت كشتن شكار در حرم (حرم مكه)

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم

برخى بر آنند كه "حرم" جمع حرام به كسانى گفته مى شود كه داخل در حرم مكه هستند. (لسان العرب)

ص: 504

3 - كشتن عمدى شكار در حرم مكه و نيز در حال احرام موجب سزا و در پى دارنده جريمه است .

و من قتله منكم متعمداً فجزاء مثل ما قتل من النعم . .. او كفرة

17 - صيد هاى انجام شده پيش از تشريع كفاره شكار ، جريمه اى ندارد .

فجزاء مثل ما قتل . .. عفا اللّه عما سلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 3

3 - مسافران غير محرم مجاز به صيد حيوان هاى دريايى و خوردن آن

احل لكم صيد البحر و طعامه متعاً لكم و للسيارة

كلمه «السيارة» به معناى جماعتى است كه در حال سير هستند كه از آنان به مسافر تعبير مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 5

5 - بى اعتنايى به احكام صيد و كفاره آن در نهان و شكستن حرمت كعبه و ماه هاى حرام به دور از چشم مردم ، پديدار و آشكار در محضر خداوند

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

از مصاديق مورد نظر براى «ماتكتمون» - با توجه به آيات قبل - افعال و رفتارى است كه در برداشت به آنها اشاره شد.

5- صيد در حرم مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 1 - 10،11

10 - حرمت صيد در حرم مكه

غير محلى الصيد و انتم حرم

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «حُرُم» «داخلون فى الحرم» باشد گفتنى است مراد از حَرَم بر اساس اين احتمال حرم مكه است.

11 - حرمت گوشت و ساير بهره بردارى ها ، از حيوانى كه در حرم مكه صيد شود .

غير محلى الصيد و انتم حرم

6- قبله اهل حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 150 - 19

ص: 505

19 - از ابن عباس روايت شده كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : « البيت قبلة لأهل المسجد و المسجد قبلة لأهل الحرم و الحرم قبلة لأهل الأرض فى مشارق ها و مغارب ها من أمتى ;

كعبه، قبله اهل مسجد الحرام و مسجدالحرام قبله اهل حرم (مكه و حوالى آن) و حرم قبله تمامى اهل زمين از امت من در مشرقها و مغربهاى آن است».

7- كفاره صيد در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 32 - 10

10 - « عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال إنّما يكون الجزاء مضاعفاً فيما دون البدنة حتى يبلغ البدنة فإذا بلغ البدنة فلاتضاعف لأنه أعظم ما يكون ، قال اللّه عزّوجلّ : و من يعظّم شعائر اللّه فإنّهامن تقوى القلوب ;

از امام صادق(ع) روايت شده است[كه در باره كفّاره صيد در حرم] فرمود: همانا جزاى صيد اضافه مى شود تا آن جايى كه كمتر از شتر باشد. پس آن گاه كه به حد شتر رسيد، ديگر اضافه نمى شود; زيرا شتر بزرگ ترين چيزى است كه مى توان قربانى كرد. خداوند عزّوجلّ مى فرمايد:«و من يعظم شعائر اللّه...»».

8- گناه صيد در حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 95 - 16

16 - گناه شكار هاى صورت گرفته تا قبل از حكم به تحريم آن مورد عفو و بخشايش خداوند

لاتقتلوا الصيد و انتم حرم . .. عفا اللّه عما سلف

در آيه مورد بحث براى شكار در حال احرام دو حكم بيان شده است يكى حرمت آن كه بر گناهكارى شكار كننده دلالت دارد و ديگر لزوم كفّاره جمله «عفا اللّه عما سلف» مى تواند ناظر به هر دو جهت باشد. برداشت فوق به جهت اشاره اول اشاره دارد.

9- محرمات حرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 2 - 1،2

1 - شهر مكه ، داراى محرّماتى ويژه و احكامى خاص است .

لا أُقسم . .. و أنت حلّ بهذا البلد

جمله «و أنت حلّ . ..»، يكى از خصايص پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) را بيان كرده است و آن اباحه برخى از امورى است كه بر ديگران مباح نبود. بنابراين شهر مكه براى غير پيامبر(صلی الله علیه و آله)، احكامى ويژه و محرّماتى خاص دارد.

ص: 506

2 - تكليف پيامبر (صلی الله علیه و آله) درباره محرّمات شهر مكه ، با ديگر مردم يكسان نبود .

و أنت حلّ بهذا البلد

«حِلٌّ» و «حَلالٌ»، به يك معنا است و به مردى كه از احرام بيرون آمده و يا از حرم خارج شده باشد، «حَلال» و «مُحِلّ» گفته مى شود(مفردات راغب). بر اين مبنا «حِلّ» بودن پيامبر(صلی الله علیه و آله); يعنى، آنچه درباره مكه بر ديگران تحريم شده، براى آن حضرت مباح است. در اين معنا جمله «و أنت حلّ»، مستأنفه خواهد بود. مشهور گفته اند: محرمات مكه براى حضرت رسول(صلی الله علیه و آله)، تنها در «لحظه اى از روز فتح مكه» مباح شد و در غير آن زمان با ديگران يكسان بوده است.

ص: 507

30- حروف مقطعه

1- حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 1 - 1

1 - « عن على بن الحسين ( ع ) فى دعاء له : الهى و سيدى . . . قلت : . . . « الم ذلك الكتاب لاريب فيه . . . » ثنيت بالكتاب مع القسم الذى هو اسم من اختصصته لوحيك و استودعته سرّ غيبك . . . ;

از امام سجاد (ع) روايت شده كه در ضمن دعايى به درگاه خدا عرض كرد: اى معبود من! و اى سيد من! . .. فرمودى: ... «الم ذلك الكتاب ...» ]و بدين طريق[ سخن از كتاب خود را توأم با قسمى آوردى كه نام كسى است كه او را به وحى خود اختصاص دادى و راز غيب خويش را به وديعت به او سپردى ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 1 - 1

1 - « الم » در سوره آل عمران ، يعنى منم خداوند مجيد .

الم

امام صادق(ع): «الم» فى اول آل عمران، فمعناه انا اللّه المجيد.

_______________________________

معانى الاخبار، ص 22، ح 1 ; تفسير برهان، ج 1، ص 269، ح 1 ; نور الثقلين، ج 1، ص 309، ح 2 .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 1 - 1

1 - عن الصادق(ع): . .. و «المص» فمعناه: أنا الله المقتدر الصادق ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. «المص» يعنى، من خداى توانمند راستگو هستم ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 1 - 1،8

ص: 508

1- ا . ل . ر . از رمز هاى قرآن

الر

8- حروف مقطعه قرآن ( الر ) بخشى از آيات با عظمت قرآن

الر تلك ءايت الكتب المبين

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه «تلك» اشاره به «الر» باشد ; يعنى: تلك الحروف آيات . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 1

1- ا . ل . م . ر ، از رمز هاى قرآن

المر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 1 - 1

1- الر از حروف مقطعه قرآن

الر كتب أنزلنه إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 1

1- « الر » از حروف مقطعه قرآن است .

الر تلك ءايت الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 1 - 1،2،3

1- « كهيعص » از رمز هاى قرآن است .

كهيعص

2- « عن جعفربن محمد ( ع ) قال : . . . و ( كهيعص ) معناه أنا الكافى ، الهادى ، الولىّ ، العالم ، الصادق الوعد . . . ;

از امام جعفرصادق(ع) روايت شده كه فرمود: . .. معناى «كهيعص» اين است: من «كافى»، «هادى»، «ولىّ» «عالم» و «صادق الوعد» هستم».

3- « عن [ امام ] على ( ع ) أنّه دعا فقال : اللّهم سألتك يا كهيعص ;

از حضرت على(ع) روايت شده كه آن حضرت دعا كرد و فرمود: خدايا! از تو مى خواهم اى كهيعص!».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 2 - 7

7- « كهيعص » ، رمزهايى از سرگذشت لطف الهى در حق زكريا است .

كهيعص . ذكر رحمت ربّك عبده زكريّا

ص: 509

گفته اند: «كهيعص» مى تواند مبتدا باشد و «ذكر»، خبر آن. در اين صورت خود «كهيعص»، يادى رمزگونه از رحمت خداوند به زكريا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 1 - 1،2،3

1- « عن جعفربن محمد ( ع ) قال : . . . و أمّا « طه » فاسم من أسماء النبى (صلی الله علیه و آله) و معناه : ياطالب الحقّ الهادى إليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود:. .. و اما «طه» نامى از نام هاى پيغمبر(صلی الله علیه و آله) است و معنايش اين است: اى طالب حق كه هدايت كننده به سوى حق هستى».

2- « عن جعفربن محمدالصادق ( ع ) : قوله عزّوجلّ : « طه » أى طهارة أهل بيت محمد ( صلوات اللّه عليهم ) من الرجس ;

از امام صادق(ع) روايت شده «طه» در سخن خداوند اشاره به طهارت اهل بيت محمد(صلی الله علیه و آله) از رجس و پليدى است».

3- عن جعفربن محمد ( ع ) ( انّه قال لمحمدبن مسلم ) إذا أتيت مشهد أميرالمؤمن ين ( ع ) . . . قل . . . السلام عليك يا طه . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه (به محمدبن مسلم) فرمود:. .. هرگاه به زيارت مرقد اميرالمؤمنين(ع) رفتى... بگو... السلام عليك يا طه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 1 - 1

1 - « سفيان بن السعيد الثورى قال : قلت لجعفر بن محمد ( ع ) . . . يابن رسول اللّه ما معنى قول اللّه عزّوجلّ . . . طسم . . . ؟ قال ( ع ) : فمعناه أنا الطالب السميع المبدئ المعيد . . . ;

سفيان بن سعيد ثورى گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: . .. اى فرزند رسول خدا! معناى سخن خداى عزّوجلّ «طسم» چيست؟ فرمود: معنايش اين است: أنا «الطالب»، «السميع»، «المبدئ المعيد...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 1 - 1

1 - از ائمه - عليهم السلام - روايت شده : « إنّ الحروف المفتّحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 1 - 1

1 - از ائمه - عليهم السلام - روايت شده : « إنّ الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

ص: 510

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 1 - 1

1 - از ائمه - عليهم السلام - روايت شده : « إنّ الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 1 - 1

1 - از ائمه - عليهم السلام - روايت شده : « إنّ الحروف المفتّحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 1 - 1

1 - « عن سفيان بن سعيدالثورى قال : قلت لجعفربن محمد . . . يابن رسول اللّه ، ما معنى قول اللّه - عزّوجلّ - . . . يس . . . قال ( ع ) . . . و أما « يس » فإسم من أسماء النبى (صلی الله علیه و آله) . . . ;

سفيان بن سعيد ثورى مى گويد: از امام صادق(ع) از معناى «يس» سؤال كردم. .. فرمود:... «يس» نامى از نام هاى رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 1 - 6

6 - از ائمه - عليهم السلام - روايت شده : « إنّ الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 1 - 1

1 - از ائمّه - عليهم السلام - روايت شده : « انّ الحروف المفتّحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

ص: 511

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 1 - 1

1 - از ائمّه - عليهم السلام - روايت شده : « انّ الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 2 - 1

1 - از ائمّه - عليهم السلام - روايت شده : « انّ الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستاثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلاّ هو ;

حروف [مقطعه] - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 1 - 1

1 - « المروى عن أئمتنا - عليهم السلام - انّها من المتشابهات الّتى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 1 - 1

1- « المروى عن أئمتنا - عليهم السلام - انّها من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 1 - 1

1 - « المروى عن أئمتنا - عليهم السلام - انّها من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 1 - 1

1- « المروى عن أئمتنا - عليهم السلام - انّها من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

ص: 512

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 1 - 6

6- « المروىّ عن أئمّتنا - عليهم السلام - انّها من المتشابهات الّتى استأثر اللّه تعالى بعلمها و لايعلم تأويلها إلاّ هو ;

از امامان ما(ع) روايت شده است: اين ها (حروف مقطعه كه سوره ها با آنها آغاز مى شود) از متشابهاتى است كه خداوند علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را غير از او كسى نمى داند».

2- اهميت حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 1 - 6

6 - از امام باقر ( ع ) روايت شده كه درباره فواتح سور فرمود : « ان هذه الأيات أنزلت فيهم « منهم آيات محكمات هنّ أم الكتاب و أخر متشابهات » » ;

آيه «منه آيات محكمات هن أم الكتاب و أخر متشابهات» درباره همين حروف مقطعه نازل شده است».

3- عظمت حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 2

2- « الف ، لام ، را » از زمره آيات قرآن كريم بوده و داراى عظمت است .

الر تلك ءايت الكتب

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه «الر» مبتدا و جمله «تلك آيات الكتاب» خبر آن باشد.

4- علم به حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 1 - 5

5 - از ائمه - عليهم السلام - روايت شده : « ان الحروف المفتحة بها السور من المتشابهات التى إستأثر اللّه تعالى بعلم ها و لايعلم تأويل ها إلا هو ;

حروف ]مقطعه[ - كه سوره ها با آنها آغاز مى شود - از متشابهاتى است كه خدا علم آنها را به خود اختصاص داده و تأويل آنها را

ص: 513

غير از او كسى نمى داند».

5- فلسفه حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 1 - 1،2،4

1 - « عن على بن الحسين ( ع ) فى دعاء له : الهى و سيدى . . . قلت : . . . « الم ذلك الكتاب لاريب فيه . . . » ثنيت بالكتاب مع القسم الذى هو اسم من اختصصته لوحيك و استودعته سرّ غيبك . . . ;

از امام سجاد (ع) روايت شده كه در ضمن دعايى به درگاه خدا عرض كرد: اى معبود من! و اى سيد من! . .. فرمودى: ... «الم ذلك الكتاب ...» ]و بدين طريق[ سخن از كتاب خود را توأم با قسمى آوردى كه نام كسى است كه او را به وحى خود اختصاص دادى و راز غيب خويش را به وديعت به او سپردى ...».

2 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « الم » رمز و اشارة بينه و بين حبيبه محمد (صلی الله علیه و آله) أراد أن لا يطلع عليه سواهما . . . ;

«الم» رمز و اشاره است بين خدا و حبيب خود، محمد (صلی الله علیه و آله) كه خواسته است هيچ كس غير از خود و رسولش، از آن آگاه نشود . ..».

4 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « الم » هو حرف من حروف اسم اللّه الأعظم المقطع فى القرآن ، الذى يؤلفه النبى و الإمام فإذا دعا به أجيب . . . ;

«الم» حرفى از حروف اسم اعظم خداست كه در قرآن تقطيع شده است و پيامبر و امام آن را تركيب مى كنند. پس هرگاه خدا را با آن بخوانند دعايشان مستجاب مى شود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 1 - 10

10- « عن جابربن عبدالله الأنصارى قال : . . . وجدت . . . سيدى على بن الحسين ( ع ) . . . يدعو . . . و قال : إلهى و سيدى . . . و قلت : . . . « ألر تلك آيات الكتاب » . . . ثنيت بالكتاب مع القسم الذى هو اسم من اختصصته لوحيك و استودعته سرّ غيبك ;

از جابربن عبدالله أنصارى روايت شده است كه گفت: آقا و سرورم على بن الحسين(ع) رايافتم در حالى كه . .. دعا مى كرد ... و مى گفت: اى معبود من و اى سيد من!...تو فرمودى:... «ألر تلك آيات الكتاب» [و بدين طريق ]سخن از كتاب خود را توأم با قسمى آوردى كه نام كسى است كه او را به وحى خود اختصاص دادى و راز غيب خويش را به وديعت به او سپردى ...».

6- مراد از حروف مقطعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 1 - 5

5 - سفيان بن سعيد ثورى گويد : « قلت لجعفر بن محمد . . . يا ابن رسول اللّه ما معى قول اللّه عز و جل : « . . . الر . . . » قال : .

ص: 514

. . و الر ، فمعناه انا اللّه الرؤوف ;

به امام صادق (ع) گفتم: . .. معنانى قول خداى عز و جل: « ... الر ... » چيست؟ فرمود: معناى «الر» انا اللّه الرؤوف است («الف» رمز أنا و «لام» رمز اللّه و «راء» رمز رؤوف) ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 1 - 11،12

11- ( ( عن سفيان بن سعيد الثورى قال : قلت لجعفر بن محمد ( ع ) . . . يا بن رسول الله ما معنى قول الله عزوجل : ( ( . . . الر . . . ) ) قال : . . . الر فمعناه أنا الله الرؤوف ; 1

سفيان بن سعيد ثورى گويد: به جعفر بن محمد(ع ) گفتم : . . . اى فرزند رسول خدا! معناى قول خداى عزوجل : ((. . . الر . . . )) چيست ؟ فرمود: . . . معناى الر، أنا الله الرؤوف است (يعنى الف رمز أنا و لام رمز الله و راء رمز رؤوف مى باشد))).

12- ( ( عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن حُيى بن أخطب و أخاه أباياسر بن أخطب و نفراً من اليهود من أهل نجران أتوا رسول الله (صلی الله علیه و آله) فقالوا له : أليس فيما

از امام باقر(ع ) روايت شده است كه حُيى بن اخطب و برادرش ابوياسر و چند تن از يهود نجران نزد رسول خدا(ص ) آمدند و گفتند: آيا در ميان آنچه مى گويى بر تو نازل شده ((الم )) نيست ؟ فرمود: چرا . . . آن گاه حُيى به آن حضرت گفت : آيا غير از ((الم )) نيز هست ؟ فرمود: آرى گفت : بياور، فرمود: ((الر))، گفت : . . . الف يك ، لام سى و راء دويست . . . ، امام باقر(ع ) فرمود: آيات قرآن نازل شده درحالى كه بخشى از آنها محكماتند كه آنها اساس كتابند و بخشى ديگر متشابهات و اين متشابهات راههاى تأويلى دارند غير از آنچه حُيى و ابوياسر و ياران او تأويل كرده اند)).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 1 - 16

16- « عن سفيان . . . الثورى ، قال : قلت لجعفربن محمد . . . يابن رسول الله ما معنى قول الله عزوجل : . . . « المر » . . . قال ( ع ) : . . . فمعناه : أنا الله المحيى المميت الرازق . . . ;

از سفيان ثورى روايت شده است: به جعفربن محمد (امام صادق(ع)) گفتم: اى فرزند رسول الله معناى سخن خداوند عزوجل:. .. «المر» چيست؟...حضرت فرمود:... معناى آن اين است كه من خداى زنده كننده، ميراننده و روزى دهنده ام ...». مراد از روايت اين است كه: «الف» رمز «أنا»، «ل» رمز «الله»، «م» رمز «محيى و مميت» و «ر» رمز «رازق» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 1 - 1

1 - « سفيان بن السعيد الثورى قال : قلت لجعفربن محمد ( ع ) . . . يابن رسول اللّه ما معنى قول اللّه عزّوجلّ : . . . طسم . . . قال ( ع ) . . .معناه أنا الطالب السميع المبدئ المعيد . . . ;

سفيان بن سعيد ثورى مى گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! معناى سخن خداوند عزّوجلّ. ..«طسم» چيست؟ فرمود: معناى آن اين است: أنا «الطالب»، «السميع» و «المبدئ المعيد»...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 1 - 6

ص: 515

6 - « عن سفيان بن السعيد الثورى ، قال : قلت لجعفربن محمدبن على بن الحسين بن على بن أبى طالب . يابن رسول اللّه ما معنى قول اللّه عزّوجلّ . . . و طس . . . قال ( ع ) . . . و أمّا طس فمعناه أنا الطالب السميع . . . ;

سفيان ثورى گويد از امام باقر(ع) از معناى «طس» سؤال كردم، آن حضرت فرمود: معناى آن أنا «الطالب» و «السميع» مى باشد. ..».

ص: 516

31- حرير

1- حرير ضخيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- ديباى نازك و ضخيم ، پوشش تقواپيشگان در بهشت

يلبسون من سندس و إستبرق

«سندس» به پارچه ابريشمى نازك و لطيف گفته مى شود. «استبرق» نيز به معناى پارچه ابريشمى ضخيم است.

2- حرير نازك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- ديباى نازك و ضخيم ، پوشش تقواپيشگان در بهشت

يلبسون من سندس و إستبرق

«سندس» به پارچه ابريشمى نازك و لطيف گفته مى شود. «استبرق» نيز به معناى پارچه ابريشمى ضخيم است.

3- زيبايى لباس حرير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 4

4- پوشاك هايى به رنگ سبز ، فراهم آمده از حرير و در كمال ظرافت و لطافت ، لباس رسمى بهشتيان است .

ص: 517

يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس

«سندس» به «پارچه ديباى نازك» گفته مى شود نكره بودن واژهاى «ثياباً» و «خضراً» و «سندس» دال بر تفخيم است، از همين رو، در برداشت، قيد «كمال ظرافت و لطافت» آمده است. و نيز بدان جهت كه اهل بهشت، هرگونه لباس كه بخواهند، فراهم است، از اين لباس، به عنوان لباس ويژه و رسمى ياد گرديده است.

4- علاقه به لباس حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 8

8 - علاقه و تمايل طبيعى همه انسان ها ، به زيور آلات و پوشيدن لباس هاى ابريشمين

يحلّون فيها من اساور من ذهب و لؤلؤًا و لباسهم فيها حرير

5- لباس حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 53 - 1

1- ديباى نازك و ضخيم ، پوشش تقواپيشگان در بهشت

يلبسون من سندس و إستبرق

«سندس» به پارچه ابريشمى نازك و لطيف گفته مى شود. «استبرق» نيز به معناى پارچه ابريشمى ضخيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 12 - 1

1 - بوستانى بزرگ و پرنعمت و لباسى فاخر از حرير ، پاداش ابرار در قيامت

إنّ الأبرار . .. و جزيهم بما صبروا جنّة و حريرًا

«جنّة» به معناى بوستان است و تنكير آن بر تعظيم و تفخيم دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 21 - 1،2

1 - ابرار در بهشت ، برخوردار از بالاپوش هاى سبز رنگ از حرير نازك و ريزباف و حرير ستبر و درشت باف

عليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

«سندس»، در لغت به معناى پارچه ابريشمى نازك و «استبرق» به معناى پارچه ضخيم است. برخى نيز آن را معرب و برگرفته از كلمه فارسى «استبر» يا «ستبر» دانسته اند (تاج العروس). از تعبير «عاليهم» (بالاى ايشان) مى توان استفاده كرد كه مقصود، لباس رويى و بالاپوش است.

ص: 518

2 - جامه هاى سبز رنگ از حرير نازك و ستبر ، از لباس هاى فاخر و رسمى بهشتيان

عليهم ثياب سندس خضر و إستبرق

6- لباس حرير بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 31 - 5

5- تن پوش هايى فاخر و ضخيم ، فراهم آمده از حرير سبز ، از جمله لباس هاى ويژه اهل بهشت است .

و يلبسون ثيابًا خضرًا من سندس و إستبرق

كلمه «إستبرق» معرب «إستبر» فارسى است. و به معناى «ديباى ضخيم» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 23 - 7

7 - پرنيان ، جنس لباس مؤمنان در بهشت

و لباسهم فيها حرير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 33 - 6

6 - لباس بهشتيان از حرير است .

و لباسهم فيها حرير

ص: 519

32- حزب الله

1- حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 1،2،6

1 - پذيرندگان ولايت و سرپرستى خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان واجد شرايط ، از زمره حزب اللّه ( ياران و پيروان خدا )

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

«الذين ءامنوا» اشاره به مؤمنانى است كه در آيه قبل توصيف شدند.

2 - دوستداران خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، از زمره حزب خدا

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

بدان احتمال كه «تولى» به معناى دوست داشتن باشد.

6 - اطاعت از خدا و رسول و مؤمنان واجد شرايط ، محور تشكل حزب اللّه

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا فان حزب اللّه هم الغلبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 26،27

26 - انسان ها ، در بينش الهى دو دسته اند : حزب خدا و حزب شيطان .

أُولئك حزب الشيطن . .. أُولئك حزب اللّه

27 - مؤمنان راستين ، حزب خدا هستند .

أُولئك حزب اللّه

ص: 520

2- اطمينان حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 9

9 - حزب خدا ، رهيده از بيم و نگرانى نسبت به سرنوشت خويش و مطمئن به آينده اى پيروز

فان حزب اللّه هم الغلبون

3- پيروزى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 4

4 - پيروزى حتمى تنها از آن حزب اللّه ( ياران و پيروان خدا ) است .

فان حزب اللّه هم الغلبون

ضمير فصل «هم»، دلالت بر حصر دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

قرآن قبلاً درباره حزب شيطان فرمود: «ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون» و درباره حزب خدا مى فرمايد: «ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون» (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

4- حتميت پيروزى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

5- حتميت رستگارى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

ص: 521

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

6- رستگارى حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

قرآن قبلاً درباره حزب شيطان فرمود: «ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون» و درباره حزب خدا مى فرمايد: «ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون» (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

7- شجاعت حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 9

9 - حزب خدا ، رهيده از بيم و نگرانى نسبت به سرنوشت خويش و مطمئن به آينده اى پيروز

فان حزب اللّه هم الغلبون

8- فرجام حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 28

28 - رستگارى و ظفرمندى ، فرجام قطعى حزب خدا ( مؤمنان راستين )

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

9- فضايل حزب الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 29

29 - حزب خدا ( مؤمنان راستين ) ، تنها حزب ظفرمند و رستگار

ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون

ص: 522

قرآن قبلاً درباره حزب شيطان فرمود: «ألا إنّ حزب الشيطان هم الخاسرون» و درباره حزب خدا مى فرمايد: «ألا إنّ حزب اللّه هم المفلحون» (حزب خدا فرجامى جز پيروزى و رستگارى ندارند).

ص: 523

33- حزن

1- حزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 1

1 - نبايد اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار ( رويارويى با دشمنان ) ، سستى و اندوهى به خويش راه دهند .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا

2- ايمان و حزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 8

8 - ناسازگارى ايمان آدمى با تن دادن او به سستى و اندوه در هنگامه هاى دشوار و رويارويى با دشمن

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

در براشت فوق، جمله «و لا تهنوا و لا تحزنوا»، به منزله جواب شرط «ان كنتم . .. » گرفته شده است.

3- حزن در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 1

1 - نبايد اهل ايمان در هنگامه هاى دشوار ( رويارويى با دشمنان ) ، سستى و اندوهى به خويش راه دهند .

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا تهنوا و لا تحزنوا

ص: 524

4- حزن محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 128 - 17

17 - نگرانى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از هدايت نيافتن مشركان و اعلام خداوند ، به اينكه هدايت به دست اوست ، نه پيامبر (صلی الله علیه و آله) .

ليس لك من الامر شىء

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) در پى شكست دندان مباركش توسط مشركان در جنگ احد فرمود: كيف يفلح قومٌ فعلوا هذا بنبيّهم؟ در اين هنگام آيه فوق نازل شد.

_______________________________

الدر المنثور، ج 2، ص 312.

5- حزن همسر عمران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 3

3 - تأسف و اندوه همسر عمران ، به گمان عدم پذيرش نذرش

انّى نذرت . .. قالت ربّ انّى وضعتها اُنثى

6- عوامل حزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 3

3 - شكست در جنگ ، نبايد موجب سستى و اندوه اهل ايمان شود .

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 2

2 - سختى و جراحت هاى ناشى از رويارويى با دشمنان دين ، نبايد موجب حزن و يا سستى در پيكار با آنان گردد .

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح

ص: 525

7- عوامل رفع حزن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5

5 - توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله «و لا تهنوا . .. »، عطف بر جمله «فانظروا كيف ...» باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8

8 - يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه «فقد مسّ القوم»، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

ص: 526

34- حس

1- آثار حس گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 11

11 - نگرش مادى در مورد خداوند و بهانه جويى در مقابل پيامبران ، از مصاديق بارز ظلم و موجب گرفتارى به عذاب الهى است .

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 9

9 - وجود گرايش هاى شرك آلود در بنى اسرائيل و علاقه به معبودى محسوس ، زمينه ساز روى آورى آنان به گوساله پرستى

و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسداً

تأكيد قرآن بر اينكه قوم موسى پس از غياب وى شروع به ساختن معبود كردند (من بعده)، بيانگر اين است كه حقايق مطرح شده از سوى موسى در آيه 138 و 139، تأثيرى در متقاضيان خداى محسوس نداشت و آنان همچنان در انديشه خدايى محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پيش آمده (غياب موسى) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

2- ابداع حس بينايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 2

2 - دستگاه شنوايى ، بينايى و تعقل انسان ، دستگاهى بديع و بى مانند در نظام خلقت

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبصر و الأفئدة

«إنشاء» (مصدر «أنشأ») به ايجاد بدون طرح و الگوى قبلى، گفته مى شود.

ص: 527

3- ابداع حس شنوايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 78 - 2

2 - دستگاه شنوايى ، بينايى و تعقل انسان ، دستگاهى بديع و بى مانند در نظام خلقت

و هو الذى أنشأ لكم السمع و الأبصر و الأفئدة

«إنشاء» (مصدر «أنشأ») به ايجاد بدون طرح و الگوى قبلى، گفته مى شود.

4- اقرار حس گرايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 4 - 7

7 - اعتراف برخى از مردم به حوادث بعد از مرگ ، تنها با مشاهده آن امكان پذير است .

كلاّ سيعلمون

سؤال در «يتسائلون» چنانچه به معناى استفهام حقيقى باشد جمله «كلاّ سيعلمون» به منزله پاسخ خواهد بود; يعنى، پاسخ اين گونه پرسش ها مشكل اين گروه از مردم را حل نمى كند; بلكه بايد آن را مشاهده كنند تا به حقانيت آن اعتراف نمايند.

5- بينش حس گرايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 4 - 7

7 - اعتراف برخى از مردم به حوادث بعد از مرگ ، تنها با مشاهده آن امكان پذير است .

كلاّ سيعلمون

سؤال در «يتسائلون» چنانچه به معناى استفهام حقيقى باشد جمله «كلاّ سيعلمون» به منزله پاسخ خواهد بود; يعنى، پاسخ اين گونه پرسش ها مشكل اين گروه از مردم را حل نمى كند; بلكه بايد آن را مشاهده كنند تا به حقانيت آن اعتراف نمايند.

6- حس شنوايى و خواب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 11 - 5

5- حسِّ شنوايى ، رابطه نزديكى با خواب انسان دارد . *

ص: 528

فضربنا على ءاذانهم فى الكهف سنين عددًا

به خواب بردن را با «زدن حجاب و مانع بر گوش ها» بيان كردن - كه مفاد «ضربنا. ..» است - مى رساند كه ارتباط تنگاتنگى ميان خواب و حسِّ شنوايى وجود دارد.

7- حس گرايى اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 1

1 - شناخت و آگاهى اكثريت مردم ، محدود به مظاهر ناچيزى از زندگى دنيا است .

يعلمون ظهرًا من الحيوة الدنيا

نكره آوردن واژه «ظاهراً» به منظور تحقير و بيان بى ارزش بودن ظاهر زندگى دنيا است.

8- حس گرايى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 8

8 - اهل كتاب ، به ويژه يهود ، مردمى حسگرا و داراى بينشى مادى

يسئلك أهل الكتب ان تنزل عليهم كتباً من السماء . .. فقالوا أرنا اللّه

9- حس گرايى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 55 - 4

4 - بنى اسرائيل ، داراى روحيه حس گرايى بودند .

حتى نرى اللّه جهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 10

10 - بنى اسرائيل با مشاهده بت پرستان و كرنش آنان در برابر معبودهايى محسوس ، خواستار معبودى ملموس و محسوس شدند .

فأتوا على قوم يعكفون على أصنام لهم قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 529

6 - اعراف - 7 - 148 - 9

9 - وجود گرايش هاى شرك آلود در بنى اسرائيل و علاقه به معبودى محسوس ، زمينه ساز روى آورى آنان به گوساله پرستى

و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسداً

تأكيد قرآن بر اينكه قوم موسى پس از غياب وى شروع به ساختن معبود كردند (من بعده)، بيانگر اين است كه حقايق مطرح شده از سوى موسى در آيه 138 و 139، تأثيرى در متقاضيان خداى محسوس نداشت و آنان همچنان در انديشه خدايى محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پيش آمده (غياب موسى) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

10- حس گرايى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال فأت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 9

9 - ضرورت قابل رؤيت بودن خدا در پندار فرعون

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إله موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 4

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسبب السموت فأطّلع إلى إله موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت است.

11- حس گرايى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

ص: 530

12- حس گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 7

7- قوم عاد ، روى گردان از تفكّر در پيام هود ( ع ) و منتظر مشاهده دلايل حسى *

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

برداشت بالا بدان احتمال است كه درخواست عذاب، صرفاً به دليل استهزا نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه هود(ع) بدانان وعده عذاب مى داد و آنان مى گفتند: تا آنچه را تو وعده مى دهى به چشم خود نبينيم، باور نخواهيم داشت.

13- حس گرايى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 8 - 1،4

1 - مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران

و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر

4 - كفرپيشگان حتى با نزول كتابى ملموس بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، ايمان نمى آورند و خواهان نزول فرشتگان مى شوند.

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل عليه م

بر اساس اين احتمال كه «قالوا» بر جواب «لو» در آيه قبل عطف شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 5

5 - استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك

يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 3

3 - ارائه معجزه اى محسوس و قابل رؤيت ، توقع مشركان از پيامبر (صلی الله علیه و آله) جهت اثبات درستى ادعاى نبوت خويش *

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

درخواست و انتظار فرود آمدن گنجى براى پيامبر(صلی الله علیه و آله) و يا داشتن باغ هاى پرثمر - كه امرى محسوس و مملوس است - مى تواند به اين خاطر باشد كه كافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل رؤيت از پيامبر(صلی الله علیه و آله) بودند.

ص: 531

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 3

3 - در نظر كافران ، حقيقت انسان ، در جسم و اجزاى مادى ، خلاصه شده است .

و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض

14- حس گرايى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 7 - 4

4- كافران مكه ، بر اين باور بودند كه نزول هر نوع پيام آسمانى بر بشر ، بايد همراه با شاهد آسمانى محسوسى باشد . *

قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

درخواست كافران از پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى آوردن ملائكه جهت تصديق نبوتش، ممكن است از اين رو باشد كه: آنان ارتباط بشر با خداوند را غير ممكن مى دانستند و براى قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانى بودند و ذكر نام ملائكه شايد به عنوان نمونه و يا شناخته شده بودن آنان باشد.

15- حس گرايى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 6،7

6 - مشركان ، معتقد به جسمانيت خدا و قابل مشاهده بودن او

أو نرى ربّنا

7 - مشركان ، مردمانى حس گرا در عقيده و انديشه و منكر حقايق ماورا ، محسوسات

أو نرى ربّنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 5،8

5 - مشركان ، بى اعتقاد نسبت به دلايل عقلى و روشن معاد و خواهان مشاهده حسى امور

و ما يهلكنا إلاّ الدهر . .. ما كان حجّتهم إلاّ أن قالوا ائتوا بابائنا

درخواست زنده شدن پدران، در حقيقت ناشى از روحيه حسّ گرايى مشركان است. مفاد آيه قبل (مايهلكنا إلاّ الدهر) نيز تأييد و گواهى بر اين مدعا است.

8 - حقانيت معاد از نظر مشركان ، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر ديدگانشان

قالوا ائتوا بابائنا إن كنتم صدقين

ص: 532

16- حس گرايى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 4

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 10

10- اتكاى مشركان مكه در عقايد و جهان بينى خود ، تنها بر محسوسات و دريافت هاى حسى بود .

تأتى بالله و الملئكة قبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 4،8

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... يكون لك بيت من

8- اتكاى مشركان مكه به ملاك هاى مادى و حسى ، در شناخت معجزات و آيات الهى

حتى تفجر لنا . .. حتى تنزّل علينا كتبًا نقرؤه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 2

2 - مشركان مكه ، نزول وحى را ، به عنوان آيه اى از جانب خدا قبول نكرده و خواستار معجزه حسّى شدند .

و كذلك أنزلنا إليك الكتب . .. و ما يجحد بأيتنا ... و قالوا لولا أنزل عليه ءاي-

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 36 - 3

3- مشركان مكه ، خواهان شهود حسى براى ايمان به حقايق غيبى

فأتوا بابائنا إن كنتم صدقين

با اين كه معاد اخروى از امور غيبى به حساب مى آيد، مشركان با پيشنهاد زنده شدن پدرانشان، خواهان محسوس شدن آن بودند.

17- حس گرايى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 533

4 - نساء - 4 - 153 - 8

8 - اهل كتاب ، به ويژه يهود ، مردمى حسگرا و داراى بينشى مادى

يسئلك أهل الكتب ان تنزل عليهم كتباً من السماء . .. فقالوا أرنا اللّه

18- فوايد حس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 259 - 13

13 - حس ، از ابزار شناخت

فانظر الى طعامك . .. و انظر الى حمارك ... و انظر الى العظام

حس گرايان

19- اقرار حس گرايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 4 - 7

7 - اعتراف برخى از مردم به حوادث بعد از مرگ ، تنها با مشاهده آن امكان پذير است .

كلاّ سيعلمون

سؤال در «يتسائلون» چنانچه به معناى استفهام حقيقى باشد جمله «كلاّ سيعلمون» به منزله پاسخ خواهد بود; يعنى، پاسخ اين گونه پرسش ها مشكل اين گروه از مردم را حل نمى كند; بلكه بايد آن را مشاهده كنند تا به حقانيت آن اعتراف نمايند.

20- بينش حس گرايان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 4 - 7

7 - اعتراف برخى از مردم به حوادث بعد از مرگ ، تنها با مشاهده آن امكان پذير است .

كلاّ سيعلمون

سؤال در «يتسائلون» چنانچه به معناى استفهام حقيقى باشد جمله «كلاّ سيعلمون» به منزله پاسخ خواهد بود; يعنى، پاسخ اين گونه پرسش ها مشكل اين گروه از مردم را حل نمى كند; بلكه بايد آن را مشاهده كنند تا به حقانيت آن اعتراف نمايند.

حس گرايى

ص: 534

21- آثار حس گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 11

11 - نگرش مادى در مورد خداوند و بهانه جويى در مقابل پيامبران ، از مصاديق بارز ظلم و موجب گرفتارى به عذاب الهى است .

يسئلك أهل الكتب . .. فأخذتهم الصعقة بظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 9

9 - وجود گرايش هاى شرك آلود در بنى اسرائيل و علاقه به معبودى محسوس ، زمينه ساز روى آورى آنان به گوساله پرستى

و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسداً

تأكيد قرآن بر اينكه قوم موسى پس از غياب وى شروع به ساختن معبود كردند (من بعده)، بيانگر اين است كه حقايق مطرح شده از سوى موسى در آيه 138 و 139، تأثيرى در متقاضيان خداى محسوس نداشت و آنان همچنان در انديشه خدايى محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پيش آمده (غياب موسى) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

22- حس گرايى اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 7 - 1

1 - شناخت و آگاهى اكثريت مردم ، محدود به مظاهر ناچيزى از زندگى دنيا است .

يعلمون ظهرًا من الحيوة الدنيا

نكره آوردن واژه «ظاهراً» به منظور تحقير و بيان بى ارزش بودن ظاهر زندگى دنيا است.

23- حس گرايى اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 8

8 - اهل كتاب ، به ويژه يهود ، مردمى حسگرا و داراى بينشى مادى

يسئلك أهل الكتب ان تنزل عليهم كتباً من السماء . .. فقالوا أرنا اللّه

24- حس گرايى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 535

1 - بقره - 2 - 55 - 4

4 - بنى اسرائيل ، داراى روحيه حس گرايى بودند .

حتى نرى اللّه جهرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 10

10 - بنى اسرائيل با مشاهده بت پرستان و كرنش آنان در برابر معبودهايى محسوس ، خواستار معبودى ملموس و محسوس شدند .

فأتوا على قوم يعكفون على أصنام لهم قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 148 - 9

9 - وجود گرايش هاى شرك آلود در بنى اسرائيل و علاقه به معبودى محسوس ، زمينه ساز روى آورى آنان به گوساله پرستى

و اتخذ قوم موسى من بعده من حليهم عجلا جسداً

تأكيد قرآن بر اينكه قوم موسى پس از غياب وى شروع به ساختن معبود كردند (من بعده)، بيانگر اين است كه حقايق مطرح شده از سوى موسى در آيه 138 و 139، تأثيرى در متقاضيان خداى محسوس نداشت و آنان همچنان در انديشه خدايى محسوس و ملموس بودند و لذا در فرصت پيش آمده (غياب موسى) به آن خواسته جامه عمل پوشاندند.

25- حس گرايى فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 31 - 1

1 - موافقت فرعون با پيشنهاد موسى ( ع ) مبنى بر ارائه دليل محسوس و روشن بر صدق رسالت خويش

قال أوَلوجئتك بشىء مبين . قال فأت به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 38 - 9

9 - ضرورت قابل رؤيت بودن خدا در پندار فرعون

فاجعل لى صرحًا لعلّى أطّلع إلى إله موسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 37 - 4

4 - تصور نادرست فرعون ، از حقيقت خداوند و اعتقاد باطل وى به وجود او در آسمان ها و انحصار راه خدا شناسى در محسوسات

أسبب السموت فأطّلع إلى إله موسى

از اين كه فرعون براى كسب اطلاع از خداوند، به كاوش در آسمان ها پرداخت، اين مطلب به دست مى آيد كه او خدا را موجودى

ص: 536

مى دانست كه اولاً در آسمان ها جاى دارد نه در زمين، ثانياً از راه هاى محسوس آسمانى (أسباب السماوات) قابل شناخت است.

26- حس گرايى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

27- حس گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 7

7- قوم عاد ، روى گردان از تفكّر در پيام هود ( ع ) و منتظر مشاهده دلايل حسى *

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

برداشت بالا بدان احتمال است كه درخواست عذاب، صرفاً به دليل استهزا نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه هود(ع) بدانان وعده عذاب مى داد و آنان مى گفتند: تا آنچه را تو وعده مى دهى به چشم خود نبينيم، باور نخواهيم داشت.

28- حس گرايى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 8 - 1،4

1 - مشاهده نزول فرشتگان بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، درخواست نابجا و بهانه جويانه كافران

و قالوا لو لا أنزل عليه ملك و لو أنزلنا ملكا لقضى الأمر

4 - كفرپيشگان حتى با نزول كتابى ملموس بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، ايمان نمى آورند و خواهان نزول فرشتگان مى شوند.

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه بأيديهم لقال . .. و قالوا لو لا أنزل عليه م

بر اساس اين احتمال كه «قالوا» بر جواب «لو» در آيه قبل عطف شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 10 - 5

5 - استهزاى كفار نسبت به پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)، با درخواست نزول كتاب ملموس و مشاهده فرشتگان

و لو نزلنا عليك كتبا فى قرطاس فلمسوه . .. و لقد استهزىء برسل من قبلك

ص: 537

يادآورى استهزا شدن انبياى گذشته براى تسلى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، پس از بيان بهانه جوييها و توقّعات بيجاى كافران چنين مى نمايد كه همين بهانه جوييها، از مصاديق استهزاگرى كافران در مورد رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 8 - 3

3 - ارائه معجزه اى محسوس و قابل رؤيت ، توقع مشركان از پيامبر (صلی الله علیه و آله) جهت اثبات درستى ادعاى نبوت خويش *

أو يلقى إليه كنز أو تكون له جنّة يأكل منها

درخواست و انتظار فرود آمدن گنجى براى پيامبر(صلی الله علیه و آله) و يا داشتن باغ هاى پرثمر - كه امرى محسوس و مملوس است - مى تواند به اين خاطر باشد كه كافران، به دنبال معجزه اى محسوس و قابل رؤيت از پيامبر(صلی الله علیه و آله) بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 10 - 3

3 - در نظر كافران ، حقيقت انسان ، در جسم و اجزاى مادى ، خلاصه شده است .

و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض

29- حس گرايى كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 7 - 4

4- كافران مكه ، بر اين باور بودند كه نزول هر نوع پيام آسمانى بر بشر ، بايد همراه با شاهد آسمانى محسوسى باشد . *

قالوا . .. لو ما تأتينا بالملئكة إن كنت من الصدقين

درخواست كافران از پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى آوردن ملائكه جهت تصديق نبوتش، ممكن است از اين رو باشد كه: آنان ارتباط بشر با خداوند را غير ممكن مى دانستند و براى قبول نبوت بشر، خواستار آوردن شاهد آسمانى بودند و ذكر نام ملائكه شايد به عنوان نمونه و يا شناخته شده بودن آنان باشد.

30- حس گرايى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 6،7

6 - مشركان ، معتقد به جسمانيت خدا و قابل مشاهده بودن او

أو نرى ربّنا

7 - مشركان ، مردمانى حس گرا در عقيده و انديشه و منكر حقايق ماورا ، محسوسات

أو نرى ربّنا

ص: 538

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 5،8

5 - مشركان ، بى اعتقاد نسبت به دلايل عقلى و روشن معاد و خواهان مشاهده حسى امور

و ما يهلكنا إلاّ الدهر . .. ما كان حجّتهم إلاّ أن قالوا ائتوا بابائنا

درخواست زنده شدن پدران، در حقيقت ناشى از روحيه حسّ گرايى مشركان است. مفاد آيه قبل (مايهلكنا إلاّ الدهر) نيز تأييد و گواهى بر اين مدعا است.

8 - حقانيت معاد از نظر مشركان ، منوط به زنده شدن پدران آنان در برابر ديدگانشان

قالوا ائتوا بابائنا إن كنتم صدقين

31- حس گرايى مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 90 - 4

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى تفجر لنا من الأرض ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 92 - 10

10- اتكاى مشركان مكه در عقايد و جهان بينى خود ، تنها بر محسوسات و دريافت هاى حسى بود .

تأتى بالله و الملئكة قبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 93 - 4،8

4- مشركان مكه ، على رغم مشاهده آيات گوناگون الهى ، از پيامبر (صلی الله علیه و آله) درخواست معجزه حسى كردند .

و لقد صرّفنا . .. من كلّ مثل فأبى ... و قالوا لن نؤمن لك حتى ... يكون لك بيت من

8- اتكاى مشركان مكه به ملاك هاى مادى و حسى ، در شناخت معجزات و آيات الهى

حتى تفجر لنا . .. حتى تنزّل علينا كتبًا نقرؤه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 50 - 2

2 - مشركان مكه ، نزول وحى را ، به عنوان آيه اى از جانب خدا قبول نكرده و خواستار معجزه حسّى شدند .

و كذلك أنزلنا إليك الكتب . .. و ما يجحد بأيتنا ... و قالوا لولا أنزل عليه ءاي-

ص: 539

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 36 - 3

3- مشركان مكه ، خواهان شهود حسى براى ايمان به حقايق غيبى

فأتوا بابائنا إن كنتم صدقين

با اين كه معاد اخروى از امور غيبى به حساب مى آيد، مشركان با پيشنهاد زنده شدن پدرانشان، خواهان محسوس شدن آن بودند.

32- حس گرايى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 8

8 - اهل كتاب ، به ويژه يهود ، مردمى حسگرا و داراى بينشى مادى

يسئلك أهل الكتب ان تنزل عليهم كتباً من السماء . .. فقالوا أرنا اللّه

ص: 540

35- حسابرسي

1- آثار ترس از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18- آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُولئك لهم عقبى الدار

2- آثار تكذيب حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 7

7 - انكار معاد و روز حسابرسى ، مستلزم باطل و بى هدف دانستن آفرينش جهان است .

بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما بطلاً

يادآورى اين نكته كه ما جهان را بى هدف نيافريده ايم - پس از طرح مسأله فراموشى روز حساب - مى رساند كه نسيان و انكار معاد با هدف مندى و حق مدارى جهان، ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 5

5 - انكار معاد و حسابرسى قيامت ، عامل طغيان گرى و مايه گرفتارى به عذاب جهنم است .

للطّ-غين . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

ص: 541

3- آثار حسابرسى اخروى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 10

10 - احضار امت ها براى حسابرسى ، مايه هراس و به زانو درآمدن آنان در صحنه قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية كلّ أمّة تدعى إلى كتبها

برداشت بالا بدان احتمال است كه جمله «كلّ أمة تدعى إلى كتابها» درصدد بيان علت «كلّ اُمّة جاثية» باشد.

4- آثار حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 10

10 - محاسبه اعمال و مراقبت بر كردار ، هم ريشه در تقوا دارد و هم روحيه تقوا را رشد داده ، شكوفا مى سازد .

و لتنظر نفس . .. و اتّقوا اللّه

از قرار گرفتن عبارت «و لتنظر. ..» در ميان دو «اتّقوا اللّه»، استفاده مى شود كه محاسبه نفس از يك سو، متكى به تقوا است و از سوى ديگر عامل شكوفايى و تكامل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 10 - 4

4 - حسابرسى و سنجش نهان كارى ها و نيت هاى انسان ، مايه ناتوانى او از هرگونه دفاع و محروميت او از كمترين يار و ياور در قيامت

يوم تبلى السرائر . فما له من قوّة و لا ناصر

حرف «فاء» در «فما له من. ..»، نبود قوت و ناصر را بر «تبلى السرائر» تفريع كرده و آن را نتيجه حسابرسى قرار داده است; يعنى، روز قيامت با متمايز شدن سريره هاى نيك و بد، راهى جز پذيرفتن جزاى آن براى انسان باقى نمى ماند; زيرا نه او را ياراى انكار است و نه كسى به حمايت از او برخواهد خاست.

5- آثار ذكر حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 12

12 - توجّه به محاسبه دقيق اَعمال در آخرت ، در گرايش انسان به صلاح ، نقش سازنده اى دارد .

يبنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

ص: 542

6- آثار ذكر حسابرسى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 3

3 - توجّه به حسابرسى و مسؤوليت در برابر نعمت ها ، بازدارنده انسان از دل خوشى به فراوانى آن و زمينه ساز ترك افتخار بر ديگران است .

ألهيكم التكاثر. .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

7- آثار علم به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 16 - 3

3 - آشنايى با مرحله حسابرسى نامه هاى اعمال ، زمينه ساز باور انسان به تغييرپذير بودن حالات خويش است .

فلا أُقسم

جمله «طبقاً عن طبق» (در آيات بعد) - كه سوگندهاى مكرر اين آيات مربوط به آن است - از دگرگونى حالات انسان خبر مى دهد و حرف «فاء» در «فلا اُقسم» اين مجموعه را بر آيات پيشين - كه درباره محاسبه نامه هاى اعمال بود - تفريع كرده است; يعنى، حال كه از حساب و كتاب آگاه شديد، بدانيد كه دگرگونى حالات حتمى است.

8- آثار غفلت از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 63 - 5

5 - غفلت از نظام ثبت و حسابرسى دقيق اعمال و كيفر و پاداش اخروى ، عامل بيگانگى كافران با اعمال نيك و آلودگى آنان به كردار هاى بد و ناشايست

بل قلوبهم فى غمرة من هذا . .. هم لها عملون

9- ارزش ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

ص: 543

10- اهميت ايمان به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 7

7 - لزوم ايمان به ثبت كردار انسان در نامه اعمال و حسابرسى آن در قيامت

و أمّا من أُوتى . .. و أمّا من أُوتى ... فما لهم لايؤمنون

11- اهميت ترس از حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نازعات - 79 - 40 - 8

8 - ضرورت بيم داشتن از حسابرسى اعمال

و أمّا من خاف مقام ربّه

12- اهميت حسابرسى خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 6

6- توجه هميشگى انسان به اَعمال گذشته خويش و نقد و بررسى آنها ، لازم است .

و من أظلم ممّن . .. نسى ما قدّمت يداه

13- اهميت حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 5

5 - ضرورت و لزوم ياد قيامت و صحنه هاى حسابرسى آن براى اهل ايمان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

بدان احتمال كه «يوم» مفعول به براى فعل محذوف همانند «اذكروا» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 5

5 - حسابرسى از بندگان ، مهم ترين ويژگى قيامت است .

ص: 544

14- يوم الحساب

از نام گذارى روز قيامت به «روز حساب»، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

15- اهميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 57 - 6

6- توجه هميشگى انسان به اَعمال گذشته خويش و نقد و بررسى آنها ، لازم است .

و من أظلم ممّن . .. نسى ما قدّمت يداه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 3

3 - حساب رسى اعمال ، مهم ترين ويژگى قيامت و فلسفه برپايى آن

إنّى ظننت أنّى ملق حسابيه

از اين كه از ميان مجموعه مسائل قيامت، مسأله حساب رسى مورد توجه مؤمنان قرار گرفته است; مى توان به حقيقت ياد شده پى برد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 1

1 - توجه به هشدار هاى قرآن درباره بررسى نامه هاى عمل و پيامد هاى آن ، براى ايمان آوردن كافى است .

فما لهم لايؤمنون

حرف «فاء»، اين آيه را بر مفاد آيه هاى قبل تفريع كرده است; يعنى، پس از گوشزد شدن خطرها ايمان نياوردن توجيه ناپذير است.

16- اهميت عقيده به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 2

2 - اعتقاد به محاسبه اعمال در عالم آخرت ، مهم ترين اصل عقيدتى پس از عقيده به يك تايى خداوند است .

لاتشرك باللّه . .. يبنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت بها اللّه

ص: 545

17- ايمان به حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 19

19 - باور به قيامت و بازگشت به خدا و حسابرسى كردار ها زمينه ساز مراقبت بر ايمان و پرهيز از عوامل گمراهى

عليكم انفسكم . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

18- ايمان به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 1

1 - تصديق روز جزا و اعتقاد به حساب رسى بندگان ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين يصدّقون بيوم الدين

يكى از كاربردهاى واژه «دين»، جزا و حساب است.

19- ايمان به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 1،5

1 - نامه اعمال معتقدان به قيامت و حساب رسى ، به دست راست آنان داده خواهد شد .

فأمّا من أُوتى كتبه بيمينه . .. إنّى ظننت أنّى ملق حسابيه

5 - ايمان به قيامت و حساب رسى اعمال ، دليل شادمانى و رضايت مندى مؤمنان بهشتى ، هنگام مشاهده نامه اعمال خويش است .

فيقول هآؤُم اقرءوا كتبيه . إنّى ظننت أنّى ملق حسابيه

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «إنّى ظننت. ..» در مقام تعليل براى جمله «فيقول هآؤُم ...» باشد.

20- پاداش بى حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 8 - 1،2،4

1 - مؤمنان نيك كردار ، برخوردار از پاداش بى حساب و هميشگى خداوند

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم أجر غير ممنون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه «غير ممنون» به معناى غير منقطع و يا غير قابل محاسبه باشد.

ص: 546

2 - خداوند در پاداش دادن به مؤمنان نيك كردار ، هيچ گونه منّتى بر آنان نخواهد گذاشت .

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم أجر غير ممنون

برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه «ممنون» از ماده «منت» اشتقاق يافته باشد.

4 - همراه بودن ايمان و عمل صالح ، شرط بهرهورى از اجر بى حساب و بى منت الهى

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لهم أجر غير ممنون

21- تذكر حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 4

4- تبيين آيات الهى در طبيعت و تذكر به محاسبه اعمال در قيامت ، براى هدايت آدميان است .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. اقرأ كتبك ... من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

22- تذكر حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 9

9- شعيب ( ع ) مردم مدين را به حسابرسى خداوند و مجازات هاى او هشدار داد .

إن ربى بما تعملون محيط

چنان چه مقصود از احاطه خداوند بر اعمال بندگان ، آگاهى او بر اعمال باشد ، جمله «إن ربى . ..» كنايه از حسابرسى و كيفردهى مى باشد.

23- تذكر حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 17

17 - توجه دادن انسان به محاسبه اعمال اش در نزد خداوند ، زمينه ساز پابندى وى به توحيد و پيروى كردن از انسان هاى خداجو است .

و إن جهداك على أن تشرك بى . .. فلاتطعهما ... و اتّبع سبيل من أناب إلىّ ثمّ إلىّ

ص: 547

24- ترس از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 7،8

7- انسان ها بايد از مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت ، خائف و هراسان باشند .

و يخافون سوء الحساب

8- خشيت از خدا و هراس از حساب سخت و ناگوار قيامت ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألبب . .. الذين ... يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 3

3- هراس انسان در قيامت ، از حضور در دادگاه عدل الهى *

و جاءت كلّ نفس معها سائق

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير «سائق» و مأمور پيش برنده، از آن جهت ياد شده باشد كه بى رغبتى و هراس انسان را، از حضور اختيارى در محكمه عدل الهى بنماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 2

2 - پرهيز از طغيان گرى ، ترس از حسابرسى اعمال و پذيرش آيات الهى ، مصداق تقواپيشگى است .

للطّ-غين . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا ... إنّ للمتّقين مف

از تقابل بين متقين و طغيان گران، دانسته مى شود كه منزّه بودن از صفات طغيان گران، تقواپيشگى است.

25- ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 6

6- كسانى از امداد هاى ويژه خداوند برخوردار مى شوند كه از مقام الهى ( حسابرسى ) و وعيد او ترس داشته باشند .

و لنسكننّكم الأرض من بعدهم ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

«مقام» اسم مكان است و به قرينه ترس و وعيدى كه به دنبال آن آمده است مى تواند به معناى مكان قيام براى حسابرسى باشد.

26- تشويق به ترس از حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 14 - 7

ص: 548

7- ترس از حسابرسى خداوند و وعيد او ، امرى ارزشمند و مورد تشويق خداوند

ذلك لمن خاف مقامى و خاف وعيد

27- تعدد آيات حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 3

3 - بسيارى از آيات قرآن ، هشدار دهنده مردم درباره معاد و حسابرسى در قيامت است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا كذّابًا

جمع بودن «آيات» بر نكته ياد شده دلالت دارد. به قرينه كلمه «حساباً» - در آيه قبل - موضوع حسابرسى در مجموعه آن آيات مطرح شده است.

28- تعدد ابزار حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 3

3- ابزار سنجش اعمال ( ميزان ) در قيامت ، متعدد است .

و نضع الموزين القسط

«موازين» (جمع «ميزان») به معناى ترازوها است و جمع آمدن آن دليل بر تعدد است. هرچند ميان مفسران در باره چگونگى متعدد بودن ترازوهاى قسط و عدل اختلاف هست.

29- تعدد حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 6

6 - رسيدگى به كار هاى انسان ها در قيامت ، داراى قسمت هاى گوناگون و تفكيك شده است .

صفًّا صفًّا

30- تقسيم بندى حسابرسى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 6

ص: 549

6 - رسيدگى به كار هاى انسان ها در قيامت ، داراى قسمت هاى گوناگون و تفكيك شده است .

صفًّا صفًّا

31- حتميت حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 16 - 9

9- علم الهى ، به زواياى وجود آدمى ، پشتوانه برپايى قيامت و حساب رسى و مؤاخذه انسان *

و نحن أقرب إليه من حبل الوريد

در آيات پيشين براى اقامه برهان معاد به دو نكته اشاره شده است: نخست قدرت خداوند و سپس علم او. اكنون دراين آيات، تعبير «أفعيينا...» به قدرت و «نعلم ما توسوس...» به علم الهى نظر دارد.

32- حتميت حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 3

3 - بازگشت به سوى خدا و حضور در دادگاه قيامت ، براى محاسبه و مجازات ، امرى حتمى و غير قابل اجتناب است .

ثمّ تردّون إلى علم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 2

2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .

ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُولئك ... كلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 3

3 - روز مجازات و حسابرسى ، حقيقتى است انكارناپذير و دروغ پنداشتن آن ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .

أرءيت الذى يكذّب بالدين

33- حتميت حسابرسى اخروى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 550

20 - تكاثر - 102 - 8 - 2

2 - حسابرسى از نعمت ها در قيامت ، اجتناب ناپذير و بيرون از اختيار انسان ها است .

ثمّ لتسئلنّ

مجهول بودن «لتسئلنّ»، اشاره به نكته ياد شده دارد.

34- حتميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 2

2- حسابرسى اعمال مردم ، قريب الوقوع و تخلف ناپذير است .

اقترب للناس حسابهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 5

5 - بازگشت به خداوند جهت محاسبه اعمال ، امرى گريزناپذير است .

و إلى اللّه ترجع الأُمور

به كارگيرى فعل مجهول (ترجع) بيانگر آن است كه مسأله بازگشت به محضر خداوند، دل بخواهى نبوده و انسان ها - چه بخواهند و چه نخواهند - به حضور او بازگشت داده خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 18 - 2

2 - حضور مردم در پيشگاه خداوند در قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .

يوم يقوم الناس لربّ العلمين . كلاّإنّ كتب الفجّار ... كلاّإنّ كتب الأبرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 10 - 3

3 - قيامت روز بى ثمر ماندن نيرو هاى درونى و بيرونى انسان ، در برابر حسابرسى كار هاى پنهانى او است .

فما له من قوّة و لا ناصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 1

1 - خداوند ، حسابرسى اعمال مردم را بر خود لازم شمرده است .

ثمّ إنّ علينا حسابهم

ص: 551

35- حسابرسى اخروى از مكذبان الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 2

2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

36- حسابرسى اخروى از مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 3

3 - تكذيب كنندگان پيامبران و اديان الهى ، براى حسابرسى و كيفر در روز قيامت احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

37- حسابرسى اخروى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 3

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

38- حسابرسى اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2،3

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

3 - بسيج تمامى امكانات هستى در نشأه آخرت ، براى حسابرسى نهايى خلق

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

نسبت داده شدن «فراغ» به خداوند - با ضمير متكلم مع الغير - مى تواند كنايه از اين باشد كه او تمامى اسباب و عوامل را در جهت رسيدگى به حساب خلق، در قيامت قرار مى دهد.

ص: 552

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط «ربّكما» با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 2

2 - جنيان چونان آدميان ، مشمول محاسبه الهى و قوانين عام خداوند در سراى واپسين

يمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون

از ذكر «جنّ» و تقديم آن بر «إنس»، مى توان استفاده كرد كه نبايد گمان برد كه جنيان، به واسطه داشتن اجرام لطيف، قدرت بر فرار از محاكمه و عقاب الهى دارند.

39- حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 5،7

5- انسان ها در قيامت مورد حسابرسى قرار مى گيرند .

و يخافون سوء الحساب

7- انسان ها بايد از مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت ، خائف و هراسان باشند .

و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 9

9- اهميت و عظمت موقعيت حسابرسى انسان ها در قيامت *

ربّنا اغفرلى . .. يوم يقوم الحساب

اينكه حضرت ابراهيم(ع) در ميان موقعيتها و صحنه هاى گوناگون روز قيامت تنها از وقت حسابرسى ياد كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 7

7- انسان ها ، در قيامت در برابر اعمال خود بازپرسى مى شوند .

و لتسئلنّ عمّا كنتم تعملون

ص: 553

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 6

6- انسان در برابر رفتار و كردار خويش ، مسؤول بوده و در قيامت مورد مؤاخذه و بازخواست قرار خواهد گرفت .

اقترب للناس حسابهم

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حسابرسى آن گاه معقول و متصور است كه مسؤوليت و بازخواهى در كار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 51 - 5

5 - انسان ها پس از زنده شدن در قيامت ، بى هيچ فاصله و تأخيرى براى حسابرسى به پيشگاه خداوند احضار مى شوند .

فإذا هم من الأجداث إلى ربّهم ينسلون

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از حركت سريع انسان ها به سوى پروردگار، احضار آنان براى حسابرسى است. گفتنى است كه به كار رفتن «إذا»ى فجائيه، مى رساند كه اين حسابرسى بى هيچ فاصله اى پس از نفخ صور انجام خواهد پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 1

1 - قيامت ، روز حساب رسى از تمام رفتار و كردار هاى بندگان

فإذا هم جميع لدينا محضرون . فاليوم لاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 19،21

19 - حسابرسى اعمال بندگان از سوى خداوند در قيامت ، متكى به علم همه جانبه او است .

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

برداشت بالا از آن جا است كه جمله «إن-ّه عليم بذات الصدور» تعليل براى جمله «فينب-ّئكم بما كنتم تعملون» است; يعنى، چون خداوند به باطن افراد آگاه است، پس مى تواند آنان را به كردارشان آگاه سازد و به حسابرسى آنان بپردازد.

21 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال بندگان

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 3

3 - خروج انسان ها از گور ها و زنده شدن آنان ، براى محاكمه با سرعت انجام مى پذيرد .

ص: 554

يوم يخرجون من الأجداث سراعًا كأنّهم إلى نصب يوفضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 1

1 - انسان پس از مرگ به سوى دادگاه عدل الهى ، هدايت و سوق داده مى شود .

إلى ربّك يومئذ المساق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 1

1 - قيامت ، صحنه حسابرسى انسان ها است .

إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 9

9 - ايستادن در پيشگاه خداوند براى حسابرسى اعمال ، از صحنه هاى خوفناك و حوادث بزرگ روز قيامت است .

ليوم عظيم . يوم يقوم الناس لربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 3،5

3 - رسيدگى به حال انسان ها در قيامت ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

كلاّ إذا . .. و جاء ربّك

5 - فرشتگان ، مأمور رسيدگى به امور انسان ها در قيامت

و الملك صفًّا صفًّا

از جمله «يومئذ يتذكّر الإنسان» در آيه بعد، معلوم مى شود كه حضور فرشتگان در قيامت در رابطه با كار انسان ها است.

40- حسابرسى اخروى تجزيه كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 5

5- قيامت ، روز بازخواست از مجرمان و تجزيه كنندگان آيات قرآن

لنسئلنّهم أجمعين

آورده شدن فعل مضارع «نسئل» براى بازخواست، مى تواند اشاره به آينده و روز قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 555

9 - حجر - 15 - 93 - 2

2- تمامى رفتار و اعمال كافران و تجزيه كنندگان قرآن ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

المقتسمين . الذين جعلوا القرءان عضين . فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعمل

41- حسابرسى اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 5

5 - آگاهى جن به احضار شدن شان براى حسابرسى اعمالشان در روز رستاخيز

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط «ربّكما» با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 2

2 - جنيان چونان آدميان ، مشمول محاسبه الهى و قوانين عام خداوند در سراى واپسين

يمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون

از ذكر «جنّ» و تقديم آن بر «إنس»، مى توان استفاده كرد كه نبايد گمان برد كه جنيان، به واسطه داشتن اجرام لطيف، قدرت بر فرار از محاكمه و عقاب الهى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

ص: 556

42- حسابرسى اخروى سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كتبه بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

43- حسابرسى اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 22

22 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) إذا نشرت الدواوين و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء ميزان و لم ينشر لهم ديوان ثمّ تلا هذه الأية « إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب » ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هنگامى كه نامه هاى اعمال گشوده مى شود و ميزان ها [براى سنجش اعمال] برپا مى گردد، براى اهل مصيبت و بلا [كه صابر بوده اند] ميزانى برپا نشده و نامه عملى گشوده نخواهد شد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب».

44- حسابرسى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

45- حسابرسى اخروى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1

1 - خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف «باء» به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: «فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن «علم» دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به «دقيق بودن» تعبير شد.

ص: 557

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 6

6 - انسان ، مسؤول انديشه ها و گرايش هاى خويش و مورد بازخواست از سوى خداوند در قيامت

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى الذين كنتم تزعمون

46- حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 15

15 - خداوند در قيامت انسان ها را به تمامى اعمال دنيويشان آگاه ساخته و دستاوردشان را به آنان نشان خواهد داد .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 6

6 - ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه «يوم» مفعول براى «اذكروا» باشد، جمله «اذكروا يوم . ..» پس از «اتقوا اللّه» مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 7،8

7 - سريعترين نظام محاسبه و رسيدگى به اعمال در قيامت استقرار دارد.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

8 - قضاوت و صدور حكم در قيامت، بر اساس محاسبه و سنجش اعمال آدميان است.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1

1 - خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف «باء» به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: «فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن «علم» دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به «دقيق بودن» تعبير شد.

ص: 558

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 7

7 - سنجش اعمال در قيامت، حق و بر اساس عدل است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه «الوزن» به معناى مصدرى، يعنى سنجيدن باشد و «الحق» صفت براى خبر محذوف، كه تقدير آن چنين مى شود: «الوزن يومئذ الوزن الحق». يعنى: سنجيدن در آن روز، سنجشى حق و بر اساس عدل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 12

12- خداوند ، حسابرسى اعمال انسان را در قيامت با سرعت انجام مى دهد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 1

1- تمامى رفتار و اعمال آدميان ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 19

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكتب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 11

11- قيامت ، روز سنجش و محاسبه اَعمال است .

فلانقيم لهم يوم القيمة وزنًا

از تعبير موجود در آيه، چنين برمى آيد كه در قيامت، براى سنجش اَعمال آدميان، معيارها و ميزان هايى به كار گرفته مى شود، لكن براى برخى، به جهت فقدان هرگونه عمل ارزشمند، هيچ محاسبه و ميزانى برقرار نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 559

11 - حج - 22 - 70 - 6

6 - رسيدگى به همه گفته ها و كرده هاى آدميان در روز رستاخيز

اللّه أعلم بما تعملون . اللّه يحكم بينكم يوم القيمة... إنّ ذلك فى كتب إنّ ذلك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 3

3 - وجود معيار ها و ميزان هاى متعدد در قيامت ، براى سنجش اعمال انسان ها

فمن ثقلت موزينه

«موازين» جمع «ميزان» است. به كارگيرى جمع، بيانگر اين معنا است كه هر نوع عمل فرد، داراى ميزان مخصوصى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 15

15 - خداوند ، در قيامت اعمال بندگان را با سرعت حسابرسى خواهد كرد .

و اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 10،15

10 - حساب رسى خداوند از اَعمال انسان ها ، در قيامت ، نياز به شاهد ندارد .

إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

از اين كه به جاى «يعلمها اللّه» فرموده است «يأت بها اللّه» استفاده مى شود كه خداوند، خود ناظر بر اَعمال بوده و براساس آن، حكم خواهد كرد و نيازى به گواه ندارد. فعل مضارع «يأت» هم مى تواند به وقوع چنين عملى در آينده - كه همان قيامت است - دلالت داشته باشد.

15 - علم دقيق و آگاهى عميق خداوند به امور ، پشتوانه قدرت او برگردآورى اَعمال انسان و بروز دادن آن در روز حساب

إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 4

4 - هر كسى در قيامت پاسخگوى كردار و عمل خويش است .

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

ص: 560

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 7

7 - خداوند ، حسابرسى اعمال بندگان را در قيامت با سرعت انجام خواهد داد .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت . .. إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 10

10 - بازخواست و محاسبه شدن رفتار و كردار انسان ها در قيامت

يوم يقوم الأشهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 16

16 - قيامت ، صحنه سنجش و محاسبه اعمال و رفتار آدمى است .

اللّه الذى . .. الميزان و ما يدريك لعلّ الساعة قريب

از ارتباط دو قسمت از آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 7

7 - تمامى اعمال انسان ها در دادگاه الهى ، مورد رسيدگى قرار خواهد گرفت .

ثمّ تردّون إلى . .. فينبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 5

5 - تمامى رفتار ها و كرده هاى انسان ها در قيامت ، مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد گرفت .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

كلمه «ما» (آنچه) افاده عموم مى كند. با خبر كردن انسان ها از تمامى كرده هاى خويش در قيامت، اشاره به حسابرسى و كيفر و پاداش دادن به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 6

ص: 561

6 - احاطه علمى خداوند به همه موجودات ، پشتوانه دقيق بودن حسابرسى اعمال در قيامت

لايرجون حسابًا . .. و كلّ شىء أحصينه كتبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 5

5 - انسان در دنيا ، پيش فرستنده دستاورد خويش و ذخيره سازنده آن براى صحنه حسابرسى اعمال

علمت نفس ما قدّمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 10

10 - حركت ها و كردار هاى انسان ، نزد خداوند حسابرسى خواهد شد .

كادح إلى ربّك كدحًا فملقيه

ملاقات با خداوند، به معناى حضور در نزد او براى حسابرسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 3

3 - حاكميت نظمى خاص ، بر حسابرسى اعمال در قيامت

أُوتى كتبه بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 1،5

1 - در قيامت ، اعمال انسان ها حسابرسى خواهد شد .

فسوف يحاسب

5 - در قيامت ، انسان خود ، محاسبه و ارزشيابى خواهد شد .

فسوف يحاسب

فعل «يحاسب» به شخص استناد يافته است; نه به عمل; بنابراين حسابرسى قيامت در مورد خود اشخاص خواهد بود. مى توان گفت: اعمال و نيت هاى انسان براى او، رتبه وجودى خاصى مى بخشد; زيرا ملكه او شده و ابعاد وجودى او را شكل مى دهد و در نتيجه سنجش آن انسان، در حقيقت محاسبه اعمال او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 5

5 - مرحله سنجش اعمال ، پس از تخريب كوه ها و گذشت دوران سرگردانى مردم در قيامت است .

يوم يكون الناس كالفراش . .. و تكون الجبال كالعهن المنفوش . فأمّا من ثقلت موزينه

حرف «فاء» در «فأمّا» بيانگر نكته ياد شده است.

ص: 562

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 2

2 - وزنه هاى محاسبه اعمال در قيامت ، متناسب با آنها و سنگين يا سبك خواهد بود .

فأمّا من ثقلت موزينه . .. و أمّا من خفّت موزينه

چنانچه كلمه «موازين» جمع «ميزان» (وزنه اى كه با آن متاع را مى سنجند)، باشد، نكته ياد شده استفاده مى شود.

47- حسابرسى اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 3،6

3 - محاسبه اعمال ناروا در قيامت

و أمّا من خفّت موزينه

6 - كردار هاى ناروا ، هنگام حسابرسى در قيامت - با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش - گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است .

و أمّا من خفّت موزينه

جمع بودن «موازين»; بيانگر تعدد ميزان و موزون و تغاير آنها است.

48- حسابرسى اخروى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 9

9- قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

49- حسابرسى اخروى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

ص: 563

50- حسابرسى اخروى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 2

2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

51- حسابرسى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 2

2- تمامى رفتار و اعمال كافران و تجزيه كنندگان قرآن ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

المقتسمين . الذين جعلوا القرءان عضين . فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 11،14

11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .

و الذين كفروا أعملهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع

14 - اعمال كافران به روز رستاخيز ، مورد حسابرسى كامل خداوند قرار خواهد گرفت و كيفر آنان بى كم و كاست داده خواهد شد .

و الذين كفروا أعملهم كسراب . .. و وجد اللّه عنده فوفّيه حسابه

«توفية» (مصدر «وفّى») به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 2

2 - وجود نقطه اى مشخص ، براى محاكمه و حساب رسى كافران در قيامت

كأنّهم إلى نصب يوفضون

ص: 564

52- حسابرسى اخروى كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 2

2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .

ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُولئك ... كلاّ

53- حسابرسى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 6

6- گنه كاران در قيامت با حسابى سخت و ناگوار مواجه مى شوند .

و يخافون سوء الحساب

اضافه «سوء» به «الحساب» اضافه صفت به موصوف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 5

5- قيامت ، روز بازخواست از مجرمان و تجزيه كنندگان آيات قرآن

لنسئلنّهم أجمعين

آورده شدن فعل مضارع «نسئل» براى بازخواست، مى تواند اشاره به آينده و روز قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 - خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلنه هباء منثورًا

فعل «قدمنا» در آيه شريفه - طبق نظر مفسران - به معناى «قصدنا» «عمدنا» (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 5

5 - مجرمان پس از حسابرسى شدن در قيامت ، به تبه كارى خويش در دنيا ، پى مى برند .

و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

«عند ربّهم» مى تواند كنايه از حسابرسى شدن باشد. اعتراف با «أبصرنا و سمعنا» پس از آن، نشان دهنده اين است كه آنان، به جرم و تبه كارى خود پى مى برند.

ص: 565

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 49 - 3

3 - مجازات هاى سخت مجرمان در قيامت ، براساس محاسبه و سنجشى عادلانه و به دور از گزاف و ظلم است .

يوم يسحبون . .. إنّا كلّ شىء خلقنه بقدر

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل - كه در زمينه مجازات سخت مجرمان در قيامت است - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

54- حسابرسى اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 1

1 - تقواپيشگان ، پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به سوى بهشت هدايت خواهند شد .

و وضع الكتب . .. و قضى بينهم بالحقّ ... و سيق الذين اتّقوا ربّهم إلى الجنّة

55- حسابرسى اخروى معرضان از محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 5

5 - روى گردانان از دعوت به حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، ناگزير از اجابت دعوت الهى در قيامت براى حسابرسى و مجازات

فما تغن النذر . .. يوم يدع الداع إلى شىء نكر

56- حسابرسى اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 2

2 - بصير بودن خداوند به ويژگى هاى منكران معاد ، دليل لزوم محشور ساختن آنان و حسابرسى از آنها است .

ظنّ أن لن يحور . بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

ص: 566

57- حسابرسى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 6

6 - « قاسم بن محمد عن على قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه فيما بينه و بينه فيقول : عبدى ! فعلت كذا . . . قد غفرتها لك و ابدلتها حسنات . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ « فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً » ;

قاسم بن محمد از على [بن أبى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى - تبارك و تعالى - زمانى كه بخواهد مؤمنى را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست وى مى دهد و او را در آنچه بين خود و او است محاسبه كرده، مى فرمايد: بنده من فلان كار را كردى؟ . .. من آن را براى تو بخشيدم و آن را به حسنه هايى تبديل كردم ... و اين سخن خداى عزّوجلّ است «فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه . فسوف يحاسب حساباً يسيراً»».

58- حسابرسى اخروى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 2

2 - آگاهى تمام مردم ، از بى پايه بودن امتيازات مادى ، هنگام حسابرسى نعمت ها در قيامت

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

آخرين آيه سوره، بيانگر زمانى است كه مفاد «سوف تعلمون» تحقق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 1،4

1 - قيامت ، زمان حسابرسى از نعمت ها است .

ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

«نعيم»، به معناى نعمت فراوان است. (مفردات)

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر - پيش از بازخواست نعمت ها - بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

ص: 567

59- حسابرسى اخروى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در «سوف تعلمون» - به قرينه «ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم» - هنگام حسابرسى نعمت ها است.

60- حسابرسى از امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 1

1 - تمامى امتها و پيامبران مورد بازجويى خداوند در قيامت قرار مى گيرند.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

61- حسابرسى از انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 1،3

1 - تمامى امتها و پيامبران مورد بازجويى خداوند در قيامت قرار مى گيرند.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

3 - تبليغ تعاليم دينى و آسمانى، محور بازجويى از پيامبران خدا در قيامت

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

عنوان «مرسلين» در جمله «و لنسئلن المرسلين» بيانگر اين است كه سؤال از پيامبران درباره تبليغ رسالت است.

62- حسابرسى از تجزيه كنندگان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤكد خداوند به ربوبيت خويش بر بازپرسى تمامى كافران و تجزيه گران دين

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين

ضمير جمع غايب «لنسئلنّهم» هم مى تواند به كافرانى برگردد كه در چند آيه قبل از آن سخن به ميان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم مى تواند به «المقتسمين» اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.

ص: 568

63- حسابرسى از خود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 5

5 - در قيامت ، انسان خود ، محاسبه و ارزشيابى خواهد شد .

فسوف يحاسب

فعل «يحاسب» به شخص استناد يافته است; نه به عمل; بنابراين حسابرسى قيامت در مورد خود اشخاص خواهد بود. مى توان گفت: اعمال و نيت هاى انسان براى او، رتبه وجودى خاصى مى بخشد; زيرا ملكه او شده و ابعاد وجودى او را شكل مى دهد و در نتيجه سنجش آن انسان، در حقيقت محاسبه اعمال او است.

64- حسابرسى از سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 39 - 5

5 - سليمان ( ع ) در بخشش به هر كس و به هر مقدار آزاد بود و مورد محاسبه الهى قرار نداشت .

فامنن أو أمسك بغير حساب

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «بغير حساب» قيد براى «فامنن أو أمسك» باشد.

65- حسابرسى از شياطين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 9 - 3

3 - شياطين ، موجوداتى مكلف و مسؤول و مورد كيفر و بازخواست الهى

و لهم عذاب واصب

برداشت ياد شده از مبتلا شدن به عذاب و كيفر الهى به دست مى آيد; زيرا كيفر و عذاب بدون تكليف و مسؤوليت، معقول نيست.

66- حسابرسى از عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 64 - 12

12 - انسان ، نسبت به عقايد و باور هاى بنيادين خود ، مورد بازخواست خدا قرار خواهد گرفت .

ص: 569

قل هاتوا برهنكم

از اين كه خداوند، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را مأمور ساخت كه از مشركان، دليل بطلبد، استفاده مى شود كه اصولاً خداوند انسان را در برابر عقايدش بازخواست مى كند و در برابر هر عقيده اصولى از او دليل مى طلبد.

67- حسابرسى از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 13

13- خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .

فإنما عليك البلغ و علينا الحساب

وقوع جمله «و علينا الحساب» - كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است - پس از «إنما عليك البلاغ» - كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است - مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 1

1- سوگند مؤكد خداوند به ربوبيت خويش بر بازپرسى تمامى كافران و تجزيه گران دين

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين

ضمير جمع غايب «لنسئلنّهم» هم مى تواند به كافرانى برگردد كه در چند آيه قبل از آن سخن به ميان آمد (. ..أزواجاً منهم) و هم مى تواند به «المقتسمين» اشاره داشته باشد. برداشت فوق بنابر هر دو احتمال است.

68- حسابرسى از معبودان باطل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 23 - 5

5- خدايان پندارى مشركان ( مقربان و فرشتگان ) خود مورد محاسبه و بازخواست قرار خواهند گرفت .

لايسل عمّا يفعل و هم يسلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه ضمير «هم» به «من عنده» بازگردد; كه از آنان به مقربان درگاه الهى و مصداق بارز آن «فرشتگان» تعبير مى شود.

69- حسابرسى از مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 570

11 - انبياء - 21 - 23 - 5

5- خدايان پندارى مشركان ( مقربان و فرشتگان ) خود مورد محاسبه و بازخواست قرار خواهند گرفت .

لايسل عمّا يفعل و هم يسلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه ضمير «هم» به «من عنده» بازگردد; كه از آنان به مقربان درگاه الهى و مصداق بارز آن «فرشتگان» تعبير مى شود.

70- حسابرسى از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 23 - 5

5- خدايان پندارى مشركان ( مقربان و فرشتگان ) خود مورد محاسبه و بازخواست قرار خواهند گرفت .

لايسل عمّا يفعل و هم يسلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه ضمير «هم» به «من عنده» بازگردد; كه از آنان به مقربان درگاه الهى و مصداق بارز آن «فرشتگان» تعبير مى شود.

71- حسابرسى از منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 3

3 - عهد منافقان مدينه با خدا براى فرار نكردن از جهاد ، مورد حساب كشى خداوند است .

و لقد كانوا عهدوا اللّه من قبل . .. و كان عهد اللّه مسئولاً

72- حسابرسى از موجودات با شعور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 23 - 6

6- تمامى مخلوقات با شعور جهان ، موجوداتى مسؤول و مورد بازپرسى خداوند

و هم يسلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مرجع ضمير «هم» «مَن» در «من فى السماوات» باشد.

ص: 571

73- حسابرسى اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 5

5 - رفتار اصحاب اخدود با مؤمنان و كردار تمام مجرمان ، از خداوند مخفى نبوده و حسابرسى خواهد شد .

و اللّه على كلّ شىء شهيد

بيان گواه بودن و آگاهى خداوند، تهديد مجرمان به رسيدگى به كردارشان است.

74- حسابرسى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 3

3 - قيامت صحنه حسابرسى از امت ها و واكنش هاى آنان در برابر دعوت پيامبران

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

75- حسابرسى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 18

18 - حسابرسى انسان ها ، تنها در اختيار خدا است .

إليه ترجعون

تقديم «إليه» بر «ترجعون» مى تواند مفيد حصر باشد. گفتنى است: «إليه ترجعون» مى تواند كنايه از اين حقيقت باشد كه انسان ها، سرانجام، حسابرسى خواهند شد.

76- حسابرسى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 8

8- حسابرسى بندگان در شأن خداوند است نه وظيفه اى برعهده پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و علينا الحساب

تقديم «علينا» بر «الحساب» دلالت بر حصر دارد. بنابراين «علينا الحساب» ; يعنى، حساب بندگان تنها برعهده ماست نه برعهده تو و نه غير تو. قابل ذكر است كه جمله «علينا الحساب» عطف بر «إنما عليك البلاغ» است نه بر «عليك البلاغ»، زيرا در اين صورت «إنما» بر «عليك الحساب» داخل شده و معناى جمله چنين مى شود: «فقط حسابرسى بر ماست نه چيز ديگر» و اين

ص: 572

معنا قطعاً مراد نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 3

3 - انسان ها در قيامت ، مورد مجازات و پاداش الهى قرار خواهند گرفت .

أءنّا لمدينون

«دين» (مصدر «مدينون») به معناى جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به احوال ظاهر و باطن انسان ها ، دليل توانايى او بر حسابرسى سريع بندگان

إنّ اللّه سريع الحساب . .. يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جمله «يعلم خائنة الأعين. ..» تعليل براى جمله «إنّ اللّه سريع الحساب» باشد; يعنى، چون خداوند از تمامى حالات انسان ها آگاهى كامل دارد، اعمال بندگانش را با سرعت رسيدگى خواهد كرد و نيازى به ارائه دليل و شهود ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 3

3 - حساب رسى و كيفر و پاداش بندگان ، مهم ترين خصوصيت معاد و فلسفه برپايى قيامت

و الذين يصدّقون بيوم الدين

مطلب ياد شده، از تعبير «يوم الدين» درباره قيامت، به دست مى آيد.

77- حسابرسى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

«نكر» (مرادف «منكر») به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

ص: 573

78- حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 2

2 - حسابرسى در روز قيامت و كيفر و پاداش دهى در آن روز ، به دست خدا و در اختيار اوست .

ملك يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 11

11 - عدل الهى در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به آنان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 7

7 - محاسبه اعمال تمامى بندگان توسّط خداوند ، يكباره انجام مى گيرد .

واللّه سريع الحساب

اميرالمؤمنين (ع): . .. معناه انه يحاسب الخلق دفعةً كما يرزقهم دفعةً

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 531 ; نورالثقلين، ج 1، ص 200، ح 731.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 223 - 14

14 - خداوند ، محاسبه كننده و جزادهنده اعمال

و اعلموا انكم ملاقوه

با توجّه به هشدار در آيه، ملاقات خداوند، كنايه از محاسبه و جزا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 225 - 1،3

1 - خداوند كسى را به خاطر سوگند بيهوده اش مؤاخذه نمى كند .

لا يؤاخذكم اللّه باللغو فى ايمانكم و لكن

مراد از سوگند لغو، سوگندهايى است كه معمولا به خاطر عادت بر زبان جارى مى شود; بدون اينكه يادكننده سوگند، نسبت به آن قصد قلبى داشته باشد. اين معنا از مقابله «باللغو» با «بما كسبت قلوبكم» به دست مى آيد.

3 - سوگندهايى كه با قصد قلبى و اراده جدّى باشد ، موجب مؤاخذه الهى است .

و لكن يؤاخذكم بما كسبت قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 574

2 - بقره - 2 - 284 - 3،4،5،8،9،14

3 - خداوند ، حسابگر آنچه آدمى در دل دارد ; خواه آدمى آن را آشكار نمايد و يا پنهان سازد .

و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به اللّه

4 - هشدار خداوند به كتمان كنندگان شهادت و حسابرسى گناه آنان

و من يكتمها فانّه اثم قلبه . .. و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به اللّ

5 - منويات و ملكات نفسانيه انسان ، مورد محاسبه خداوند

و ان تبدوا ما فى انفسكم . .. يحاسبكم به اللّه

«ما فى النفس»، علاوه بر منويّات، مى تواند شامل ملكات نفسانيه (مانند شجاعت و بخل و . ..) نيز بشود. بنابراين احتمال كه «فى انفسكم»، متعلق به استقرار باشد; نه وجود تنها. و مستقر در نفس همان ملكات است.

8 - مالكيّت مطلق الهى ، علت و دليل سلطه وى به اعمال و نيّات انسان و محاسبه آنها

للّه ما فى السّموات و ما فى الارض و ان تبدوا ما فى انفسكم او تخفوه يحاسبكم به ال

جمله «للّه ما فى السّموات . .. » به منزله تمهيدى است براى «ان تبدوا ... » يعنى خداوند مالك حقيقى همه چيز است كه از جمله آنها، اعمال و نيّات انسان مى باشد. و چون مالك حقيقى است، قادر به محاسبه نيّات و اعمال آدمى است.

9 - خداوند پس از محاسبه اعمال و نيّات انسان ، وى را يا عفو خواهد كرد و يا عذاب .

و ان تبدوا . .. فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء

14 - خداوند ، قادر بر محاسبه اعمال و نيّات انسان و آمرزش و عذاب او

و ان تبدوا . .. يحاسبكم به اللّه فيغفر ... و يعذّب ... و اللّه على كلّ شىء قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 16

16 - خداوند ، سريع الحساب است .

فانّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 10

10 - ارزيابى دقيق اعمال از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 24

24 - خداوند ، حسابرسى سريع است .

انّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 16،17

ص: 575

16 - كفايت خداوند در حسابرسى اعمال

و كفى باللّه حسيبا

17 - اعتقاد به حسابرسى دقيق خداوند ( وجدان دينى ) ، پشتوانه رعايت حقوق ديگران

و كفى باللّه حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 41 - 10

10 - خداوند در قيامت - با وجود آگاهى بر اعمال - گواهانى را براى نشان دادن اتقان در حسابرسى ، فراخواهد خواند .

كان اللّه بهم عليماً . .. فكيف اذا جئنا ... و جئنا بك على هؤلاء شهيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 7،8،9،10

7 - قدرت و تسلط خداوند بر حسابرسى و سنجش هر چيز

انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

8 - هر عملى از انسان مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرد .

انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

9 - تحيّت ها و درود هاى اهل ايمان به يكديگر ، مورد محاسبه خداوند و در پى دارنده اجر و پاداش الهى

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

محاسبه اعمال نيك كنايه از پاداش دهى خداوند بر آن اعمال مى باشد.

10 - توجّه به حسابرسى دقيق و كامل خداوند در هر عمل ، زمينه انجام اعمال نيك و پرهيز از اعمال ناروا

و اذا حيّيتم . .. انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال از سوى خداوند

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا . .. ليجمعنّكم الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 4 - 30

30 - توجه به حسابرسى سريع خداوند ، زمينه حصول تقوا در انسان

و اتقوا اللّه إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 99 - 4

4 - اعمال و نيات پنهان و آشكار آدمى مورد محاسبه و جزاء و پاداش الهى

ص: 576

و اللّه يعلم ما تبدون و ما تكتمون

بيان آگاهى خداوند بر آشكار و نهان انسان هشدارى است به بندگان كه اعمال و رفتار و نيز نيات و حالات آنان محاسبه خواهد شد. و به مقتضاى آن به پاداش و يا سزاى لازم خواهند رسيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 13 - 6

6 - شنوايى و دانايى خداوند، تضمين كننده حسابرسى از بندگان در روز قيامت

ليجمعنكم إلى يوم القيمة . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 30 - 3

3 - خداوند در قيامت از منكران معاد بازخواست مى كند.

و قالوا إن هى إلا حياتنا الدنيا و ما نحن بمبعوثين. و لو ترى إذ ... أليس هذا بالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 6

6 - سريعترين محاسبه كننده امور خداوند است.

ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 2

2 - پذيرش و عدم پذيرش رسالتهاى انبيا و نيز عمل به احكام دين، محور بازجويى خداوند از امتهاست.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم

توصيف مردم با عنوان «أرسل إليهم» دلالت بر اين دارد كه بازجويى از امتها درباره چگونگى برخورد با رسالتهاى الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 14

14- تعيين راستى و درستى ايمان افراد و حسابرسى مدعيان ايمان ، از شؤون خداوند است .

بل نظنكم كذبين . .. ما أنا بطارد الذين ءامنوا إنهم ملقوا ربهم

كفرپيشگان، ايمان پيروان نوح را سطحى، بلكه آنان را در ادعاى ايمان دروغگو مى شمردند (بل نظنكم كاذبين). نوح(ع) در پاسخ ايشان با جمله «إنهم ملاقوا ربهم» بيان مى دارد كه براى انسانها روز آخرتى است و خداوند در آن روز، راستى و ناراستى ايمانها را تعيين خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 14

ص: 577

14- كردار كفر پيشگان قوم عاد و كيفر آنان ، تحت حسابرسى دقيق خداوند بود .

إن ربى على كل شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 13

13- خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .

فإنما عليك البلغ و علينا الحساب

وقوع جمله «و علينا الحساب» - كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است - پس از «إنما عليك البلاغ» - كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است - مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 9

9- خداوند ، اعمال و رفتار آدميان را محاسبه مى كند و بر اساس آن ، ايشان را سزا مى دهد .

و هو سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 62 - 6

6 - نظام حسابرسى خداوند ، مبرا از كمترين ظلم به آدميان

و لدينا كتب . .. و هم لايظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 5

5 - اعمال و باور هاى مشركان ، داراى كيفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار

و من يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 14

14 - اعمال كافران به روز رستاخيز ، مورد حسابرسى كامل خداوند قرار خواهد گرفت و كيفر آنان بى كم و كاست داده خواهد شد .

و الذين كفروا أعملهم كسراب . .. و وجد اللّه عنده فوفّيه حسابه

ص: 578

«توفية» (مصدر «وفّى») به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 17 - 3

3 - خداوند ، به روز رستاخيز ، خواهان توضيح و پاسخ گويى معبود هاى باطل در باره نقش خود مشركان در گمراهى خويش

فيقول ءأنتم أضللتم عبادى هولاء أم هم ضلّوا السبيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 - خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلنه هباء منثورًا

فعل «قدمنا» در آيه شريفه - طبق نظر مفسران - به معناى «قصدنا» «عمدنا» (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 1

1 - محاسبه اعمال گذشته و نهانى گروندگان به دين ، برعهده خدا است ، نه پيامبران .

و ما علمى بما كانوا يعملون . إن حسابهم إلاّ على ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 14

14 - اعمال دنيوى انسان ها ، مورد حساب رسى خداوند قرار خواهد گرفت .

إلىّ مرجعكم فأنبّئكم بما كنتم تعملون

آگاه كردن خداوند، انسان ها را، از اعمال دنيوى شان، كنايه از مؤاخذه و حساب رسى است و صرف اطلاع رسانى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 18

18 - حسابرسى انسان ها ، تنها در اختيار خدا است .

إليه ترجعون

تقديم «إليه» بر «ترجعون» مى تواند مفيد حصر باشد. گفتنى است: «إليه ترجعون» مى تواند كنايه از اين حقيقت باشد كه انسان ها، سرانجام، حسابرسى خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 10،15

10 - حساب رسى خداوند از اَعمال انسان ها ، در قيامت ، نياز به شاهد ندارد .

ص: 579

إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

از اين كه به جاى «يعلمها اللّه» فرموده است «يأت بها اللّه» استفاده مى شود كه خداوند، خود ناظر بر اَعمال بوده و براساس آن، حكم خواهد كرد و نيازى به گواه ندارد. فعل مضارع «يأت» هم مى تواند به وقوع چنين عملى در آينده - كه همان قيامت است - دلالت داشته باشد.

15 - علم دقيق و آگاهى عميق خداوند به امور ، پشتوانه قدرت او برگردآورى اَعمال انسان و بروز دادن آن در روز حساب

إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 15 - 3،6

3 - عهد منافقان مدينه با خدا براى فرار نكردن از جهاد ، مورد حساب كشى خداوند است .

و لقد كانوا عهدوا اللّه من قبل . .. و كان عهد اللّه مسئولاً

6 - همه عهد ها با خداوند ، قطعاً مورد حساب كشى خواهد بود .

و كان عهد اللّه مسئولاً

آوردن فعل ماضى براى بيان تحقق امرى كه در آينده خواهد بود، حكايت از وقوع قطعى آن مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 39 - 8،10

8 - حسابرسى خداوند ، مستلزم اختصاص دادن ترس به او است .

و يخشونه و لايخشون أحدًا إلاّ اللّه و كفى باللّه حسيبًا

10 - خداوند ، حسابرسى كفايت كننده است .

و كفى باللّه حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 17

17 - انسان ، در برابر اعمال خود مسؤول است و مورد بازخواست الهى قرار خواهد گرفت .

فينبّئكم بما كنتم تعملون

مقصود از آگاه ساختن مردم نسبت به اعمالشان، حسابرسى اعمال آنان و كيفر و پاداش به ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 1،2

1 - گنه كاران ، داراى حسابى مجزّا از مؤمنان نيك كردار ، در پيشگاه الهى

أم حسب الذين . .. كالذين ءامنوا

2 - بى توجهى به عدالت الهى در نظام حسابرسى ، از زمينه هاى گناه پيشگى است .

أم حسب الذين اجترحوا السيّئات

پرسش انكارآميز خداوند در زمينه پندار غلط گناه پيشگان، حكايت از اين مى كند كه چنين پندارى در اهل گناه، وجود داشته و يا

ص: 580

زمينه بروز دارد. لحن توبيخى و هدايت گرانه آيه شريفه، مى رساند كه اين پندار، خود موجب انحراف است و براى از ميان بردن انحراف، بايد پندار را نقد و ابطال كرد.

79- حسابرسى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 6

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حسابرسى و مؤاخذه خطاكاران است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

80- حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 4،8،9،13

4- اجابت كنندگان دعوت خدا ، از حسابرسى روز قيامت رنجى نمى برند و بر آنان سخت گرفته نمى شود .

للذين استجابوا لربهم الحسنى

مقصود از«الحسنى» به قرينه مقابله آن - در ذيل آيه - با فرجام روى گردانان از دعوت خدا ، معنايى مقابل «سوء الحساب» و نيز مقابل «جهنم» است. بنابراين مراد از «الحسنى» حساب آسان و نيز بهشت مى باشد.

8- روى گردانان از دعوت خدا ، در قيامت به حسابى سخت و ناگوار گرفتار خواهند بود .

و الذين لم يستجيبوا له . .. أُولئك لهم سوء الحساب

«سوء» به هر چيزى كه مايه ناراحتى و رنج باشد گفته مى شود. اضافه «سوء» به «الحساب» اضافه صفت به موصوف است. بنابراين «سوء الحساب» ; يعنى: «الحساب السوء».

9- قيامت صحنه حسابرسى از انسانهاست .

أُولئك لهم سوء الحساب

13- « فى مجمع البيان فى قوله : « أُولئك لهم سوء الحساب » . . . هو أن لايقبل لهم حسنة و لايغفر لهم سيئة . . . روى ذلك عن أبى عبدالله ( ع ) ;

در مجمع البيان درباره سخن خدا: «أُولئك لهم سوء الحساب». .. از امام صادق(ع) روايت شده: مراد از «سوء الحساب» اين است كه هيچ حسنه اى از آنان پذيرفته نمى شود و هيچ گناهى از آنان آمرزيده نمى گردد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 4 - 2،3

2 - حسابرسى در روز قيامت و كيفر و پاداش دهى در آن روز ، به دست خدا و در اختيار اوست .

ملك يوم الدين

ص: 581

3 - برپايى قيامت و قرار دادن روز جزا براى جهانيان ، جلوه اى از رحمت خداوند است .

الرحمن الرحيم. ملك يوم الدين

مطرح كردن مسأله قيامت پس از بيان رحمت الهى، اشاره به برداشت فوق دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 185 - 4

4 - محاسبه دقيق اعمال انسان و جزاى عادلانه آن در قيامت

و انّما توفّون اجوركم يوم القيمة

«توفّون» (اعطاى پاداش كامل و تمام در مقابل عمل)، حكايت از محاسبه دقيق اعمال دارد و نيز حاكى از عدالت در پرداخت پاداش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال از سوى خداوند

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا . .. ليجمعنّكم الى يوم القيمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 96 - 13

13 - صحراى محشر عرصه حسابرسى مردم براى تعيين ميزان پايبندى آنان به احكام الهى

احل لكم . .. حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرماً و اتقوا اللّه الذى إليه تحشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 3،6،7

3 - قيامت صحنه حسابرسى از امت ها و واكنش هاى آنان در برابر دعوت پيامبران

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

6 - ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه «يوم» مفعول براى «اذكروا» باشد، جمله «اذكروا يوم . ..» پس از «اتقوا اللّه» مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

7 - ضرورت ترس از قيامت و صحنه هاى حسابرسى در آن روز .

يوم يجمع اللّه الرسل

برداشت فوق بر اين است كه «يوم» بدل اشتمال براى «اللّه» در آيه قبل «اتقوا اللّه» گرفته شود و يا مفعول باشد. براى فعلى همانند: «اتقوا و يا احذروا و ... كه به قرينه «اتقوا اللّه» حذف شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 582

5 - انعام - 6 - 13 - 6

6 - شنوايى و دانايى خداوند، تضمين كننده حسابرسى از بندگان در روز قيامت

ليجمعنكم إلى يوم القيمة . .. و هو السميع العليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 10

10 - قيامت روز رسيدگى به كار حق پذيران و حق ناپذيران و پاداش و مجازات آنهاست.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه ثم إليه يرجعون

جمله «ثمّ إليه يرجعون» ظاهراً تذليلى براى تمامى آيه است. يعنى هم پاسخ دهندگان و هم مرده دلان جملگى در قيامت مبعوث شده و به نتايج اعمال خود مى رسند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 60 - 14

14 - خداوند در قيامت آدميان را به كردارهاى دنيويشان آگاه مى كند.

ثم إليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 7

7 - سريعترين نظام محاسبه و رسيدگى به اعمال در قيامت استقرار دارد.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 2،5

2 - گمراهان براى حسابرسى و جزاى عملكردشان در روز قيامت برانگيخته خواهند شد.

و من يرد أن يضله . .. و يوم يحشرهم جميعا يمعشر الجن

5 - جنيان و انسانها در قيامت مورد بازخواست مشترك قرار خواهند گرفت.

يمعشر الجن . .. و قال أولياؤهم من الإنس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 8

8 - عن اميرالمؤمنين(ع) . .. و اما قوله: « فمن ثقلت موزينه ...» فإنما يعنى الحساب ... و الحسنات ثقل الميزان ... .

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: . .. مراد از آيه «فمن ثقلت موازينه»، حسابرسى (در قيامت) است ... و حسنات، موجب سنگينى ميزان است ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 583

5 - اعراف - 7 - 9 - 6

6 - عن اميرالمؤمنين(ع): . .. و أما قوله: «... و من خفت موازينه» فإنما يعنى الحساب ... و السيئات خفة الميزان ... .

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: مراد از آيه «و من خفت موازينه»، حسابرسى (در قيامت) است . .. و گناهان، موجب سبكى ميزان هستند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 105 - 9

9 - قيامت ، عرصه احضار انسان ها براى حسابرسى اعمالشان

و ستردون . .. فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 3

3- پس از اتمام حسابرسى اعمال اهل جهنّم ، شيطان آنان را سرزنش مى كند و گمراهى آنان را معلول انديشه و عمل خود آنان معرفى خواهد كرد .

و قال الشيطن لمّا قضى الأمر إنّ الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم

مفسّران، از جمله احتمالاتى كه براى «قضى الأمر» برشمرده اند اين است كه وقتى به حسابهاى اهل قيامت رسيدگى شد، شيطان به اهل جهنّم چنين خطابى خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 8

8- قيامت روز حسابرسى است .

يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 1،2

1- تمامى رفتار و اعمال آدميان ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

2- تمامى رفتار و اعمال كافران و تجزيه كنندگان قرآن ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

المقتسمين . الذين جعلوا القرءان عضين . فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 13 - 9

9- « عن النبى قال : الكتب كلّها تحت العرش فإذا كان يوم القيامة بعث الله تبارك و تعالى ريحاً تطيرها بالأيمان و الشمائل أوّل حرفه : « إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً » ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: تمام نامه ها زير عرش قرار دارند و آن گاه كه روز قيامت فرا رسد، خداوند - تبارك و

ص: 584

تعالى - بادى را برمى انگيزد تا آنها را به پرواز درآورد و به دستهاى چپ و راست مردم برساند و اولين حرف آن كتاب اين است: إقرأ كتابك كفى بنفسك اليوم عليك حسيباً».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 2

2- هر انسانى در قيامت ، با خواندن پرونده اعمال خويش ، خود حسابگر آنها خواهد بود .

اقرأ كتبك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 19

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكتب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 11

11- قيامت ، روز سنجش و محاسبه اَعمال است .

فلانقيم لهم يوم القيمة وزنًا

از تعبير موجود در آيه، چنين برمى آيد كه در قيامت، براى سنجش اَعمال آدميان، معيارها و ميزان هايى به كار گرفته مى شود، لكن براى برخى، به جهت فقدان هرگونه عمل ارزشمند، هيچ محاسبه و ميزانى برقرار نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 4

4- حسابرسى ، از رخداد هاى مهم قيامت است .

اقترب للناس حسابهم

آغاز شدن سوره با طرح مسأله حسابرسى و بيان آن از ميان ديگر رخدادهاى قيامت، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 3،6

3 - وجود معيار ها و ميزان هاى متعدد در قيامت ، براى سنجش اعمال انسان ها

فمن ثقلت موزينه

«موازين» جمع «ميزان» است. به كارگيرى جمع، بيانگر اين معنا است كه هر نوع عمل فرد، داراى ميزان مخصوصى مى باشد.

6 - « عن أبى عبداللّه (صلی الله علیه و آله) ( فى قوله تعالى ) : « فمن ثقلت موازينه » قال : فمن رحج عمله . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه درمعناى قول خداى تعالى «فمن ثقلت موازينه» فرمود: كسى كه عمل او سنگين و با ارزش باشد. ..».

ص: 585

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 6

6 - وجود دادگاه و محاكمه براى انسان ها در قيامت

يوم تشهد عليهم ألسنتهم . .. بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه شهادت و گواهى، حاكى از وجود نوعى دادگاه و محاكمه است; زيرا بدون دادگاه و محاكمه، شهادت و گواهى بى معنا خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 - خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلنه هباء منثورًا

فعل «قدمنا» در آيه شريفه - طبق نظر مفسران - به معناى «قصدنا» «عمدنا» (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 10

10 - مشركان مكه ، به بازخواست انسان ها از سوى خداوند ، پس از مرگ ، معتقد بودند .

و يوم تقوم الساعة . .. و لم يكن لهم من شركائهم شفعؤا

نفى شفاعت از معبودان مشركان، حكايت از اعتقاد آنان به شفاعت مى كند و ذكر آن به عنوان يكى از رخدادهاى قيامت، اين احتمال را تقويت مى كند كه آنان شفاعت معبودان را براى پس از مرگ خود مى خواسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 2،10،12،15

2 - اعتقاد به محاسبه اعمال در عالم آخرت ، مهم ترين اصل عقيدتى پس از عقيده به يك تايى خداوند است .

لاتشرك باللّه . .. يبنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة ... يأت بها اللّه

10 - حساب رسى خداوند از اَعمال انسان ها ، در قيامت ، نياز به شاهد ندارد .

إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

از اين كه به جاى «يعلمها اللّه» فرموده است «يأت بها اللّه» استفاده مى شود كه خداوند، خود ناظر بر اَعمال بوده و براساس آن، حكم خواهد كرد و نيازى به گواه ندارد. فعل مضارع «يأت» هم مى تواند به وقوع چنين عملى در آينده - كه همان قيامت است - دلالت داشته باشد.

ص: 586

12 - توجّه به محاسبه دقيق اَعمال در آخرت ، در گرايش انسان به صلاح ، نقش سازنده اى دارد .

يبنىّ إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

15 - علم دقيق و آگاهى عميق خداوند به امور ، پشتوانه قدرت او برگردآورى اَعمال انسان و بروز دادن آن در روز حساب

إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 23 - 17

17 - كيفر و داورى خدا ، در روز قيامت ، متكّى به علم خويش به نيات و مقاصد محاكمه شوندگان است .

فننبّئهم بما عملوا إنّ اللّه عليم بذات الصدور

«إنّ اللّه عليم. ..» به منزله تعليل است براى مفاد «ننبّئهم...» كه مجازات است و حكايت از نكته ياد شده مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 53 - 3

3 - انسان ها در قيامت ، مورد مجازات و پاداش الهى قرار خواهند گرفت .

أءنّا لمدينون

«دين» (مصدر «مدينون») به معناى جزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 3

3 - قيامت ، روز حسابرسى از بندگان

يوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 26 - 24،25

24 - قيامت ، روز حسابرسى از بندگان

بما نسوا يوم الحساب

25 - حسابرسى از بندگان ، مهم ترين ويژگى قيامت است .

يوم الحساب

از نام گذارى قيامت به روز حساب، برداشت ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 6

6 - حق مدار و هدفمند بودن آفرينش جهان ، مستلزم برپايى قيامت و وجود حسابرسى براى بندگان است .

بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما بطلاً

ذكر حق مدار و هدفمند بودن جهان، پس از طرح مسأله حسابرسى قيامت، مى تواند بيانگر چنين ارتباطى ميان آن دو مسأله باشد.

ص: 587

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 28 - 1

1 - هدفمند بودن آفرينش جهان ، مقتضى برپايى قيامت به منظور كيفر بندگان و يا پاداش به آنان

و ما خلقنا السماء . .. بطلاً... أم نجعل الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

يادآورى برابر نبودن سرنوشت مؤمنان با مفسدان، پس از طرح مسأله بى هدف نبودن آفرينش جهان، مى رساند كه اگر مؤمنان و مفسدان يكسان باشند، لازم مى آيد كه جهان آفرينش بى هدف باشد و چون جهان آفرينش هدفمند است، پس بايد سرنوشت اين دو گروه يكسان نباشد. و از آن جايى كه در دنيا يكسان زندگى مى كنند، پس بايد جهان ديگرى (رستاخيز) باشد كه با آنان برخورد متفاوت و متناسب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 53 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال و پاداش و جزا

هذا ما توعدون ليوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 19

19 - حسابرسى اعمال بندگان از سوى خداوند در قيامت ، متكى به علم همه جانبه او است .

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

برداشت بالا از آن جا است كه جمله «إن-ّه عليم بذات الصدور» تعليل براى جمله «فينب-ّئكم بما كنتم تعملون» است; يعنى، چون خداوند به باطن افراد آگاه است، پس مى تواند آنان را به كردارشان آگاه سازد و به حسابرسى آنان بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 10

10 - تمامى موجودات آسمان ها و زمين ، پس از به پاخاستن با دومين نفخ صور ، در انتظار سرنوشت خود به سر خواهند برد .

ثمّ نفخ فيه أُخرى فإذا هم قيام ينظرون

«نظر» (مصدر «ينظرون») هم به معناى انتظار است و هم به معناى نظر متحيرانه و بهت آميز. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 7

7 - خداوند ، حسابرسى اعمال بندگان را در قيامت با سرعت انجام خواهد داد .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت . .. إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 588

16 - غافر - 40 - 27 - 7،8،10،11،12

7 - فرعون فردى متكبر و منكر قيامت و روز حساب بود .

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

8 - مخالفان رسالت موسى ( ع ) ( فرعونيان ) ، گروهى متكبر و منكر قيامت و روز حساب بودند .

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

10 - تكبر در برابر سخن حق و باور نداشتن به روز حساب ، از زمينه هاى فسادگرى و كشتار افراد بى گناه در جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

توصيف فرعون فاسد و سفاك به متكبر و منكر روز حساب، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

11 - اعتقاد به روز حساب ، از اصول دعوت موسى ( ع )

لايؤمن بيوم الحساب

12 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال بندگان

لايؤمن بيوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 44 - 9

9 - قيامت ، عرصه بازخواست و حسابرسى

و سوف تسئلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 40 - 2

2- قيامت ، روز داورى و حلّ و فصل نهايى امور و كشف حقيقت براى همگان

و لكنّ أكثرهم لايعلمون . إنّ يوم الفصل ميقتهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 3

3 - بسيج تمامى امكانات هستى در نشأه آخرت ، براى حسابرسى نهايى خلق

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

نسبت داده شدن «فراغ» به خداوند - با ضمير متكلم مع الغير - مى تواند كنايه از اين باشد كه او تمامى اسباب و عوامل را در جهت رسيدگى به حساب خلق، در قيامت قرار مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 9 - 8

8 - قيامت ، روز فراهم آمدن انسان ها براى محاكمه و كيفر و پاداش

و اتّقوا اللّه الذى إليه تحشرون

«حشر» (مصدر «تحشرون») به معناى جمع كردن و فراهم آوردن است. فراهم آمدن مردم در قيامت، براى محاكمه و تعيين

ص: 589

كيفر و پاداش براى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 5

5 - تمامى رفتار ها و كرده هاى انسان ها در قيامت ، مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد گرفت .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

كلمه «ما» (آنچه) افاده عموم مى كند. با خبر كردن انسان ها از تمامى كرده هاى خويش در قيامت، اشاره به حسابرسى و كيفر و پاداش دادن به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 1،2

1 - خداوند ، همه انسان ها را براى حسابرسى در روز قيامت گرد مى آورد .

يوم يجمعكم

2 - قيامت و گرد آمدن انسان ها در آن روز ، براى محاكمه و مجازات ، شايان ياد و يادآورى

يوم يجمعكم

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه «يوم» متعلّق به فعل مقدّر «اذكر» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مدثر - 74 - 46 - 2

2 - قيامت ، روز جزا و حسابرسى است .

بيوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 4،6

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال انسان ها و پرسش از رفتار آنان با يكديگر

و إذا الموءودة سئلت

6 - حسابرسى قاتل در قيامت ، بر دادخواهى مقتول توقف ندارد .

و إذا الموءودة سئلت

مجهول آوردن «سئلت»، حاكى از اين است كه فرد يا افرادى غير از مقتول، پى گير محاكمه قاتل خواهند شد.

ص: 590

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 3

3 - حاكميت نظمى خاص ، بر حسابرسى اعمال در قيامت

أُوتى كتبه بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 1

1 - تمام اسرار و اعمال كتمان شده ، در قيامت ارزيابى گشته ، و مورد سنجش و شناسايى قرار خواهد گرفت .

يوم تبلى السرائر

«سرائر» جمع «سريرة» (آنچه كتمان شود) است (قاموس) و چون با حرف «ال» همراه است، بر عموم دلالت دارد. «ابلاء» (مصدر «تبلى») به معناى امتحان كردن است (مصباح). مراد از آزمودن سرائر، سنجش و محاسبه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 3

3 - قيامت ، روز حسابرسى نيت ها ، خصلت ها و اسرار درونى است .

و حصّل ما فى الصدور

تهديد به ظهور اسرار درونى در قيامت، كنايه از تأثير آنها در فرجام اخروى است. بنابراين انسان ها، براساس رازهاى سينه خود نيز، محاسبه و كيفر خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 1

1 - قيامت ، زمان حسابرسى از نعمت ها است .

ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

«نعيم»، به معناى نعمت فراوان است. (مفردات)

81- حسابرسى دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 11

11- حسابرسى و مجازات كفرپيشگان و منكران رسالت در دنيا

و علينا الحساب

از آن جا كه مقصود از تهديدهاى اشاره شده در اين آيه عذابهاى دنيوى است ، معلوم مى شود مراد از حساب در جمله «علينا الحساب» نيز حسابرسى در دنياست.

ص: 591

82- حسابرسى دنيوى مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 11

11- حسابرسى و مجازات كفرپيشگان و منكران رسالت در دنيا

و علينا الحساب

از آن جا كه مقصود از تهديدهاى اشاره شده در اين آيه عذابهاى دنيوى است ، معلوم مى شود مراد از حساب در جمله «علينا الحساب» نيز حسابرسى در دنياست.

83- حسابرسى راز انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 3

3 - قيامت ، روز حسابرسى نيت ها ، خصلت ها و اسرار درونى است .

و حصّل ما فى الصدور

تهديد به ظهور اسرار درونى در قيامت، كنايه از تأثير آنها در فرجام اخروى است. بنابراين انسان ها، براساس رازهاى سينه خود نيز، محاسبه و كيفر خواهند شد.

84- حسابرسى سخت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

85- حسابرسى سخن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 18 - 2

2- سخنان آدمى ، همانند ساير اعمال او ، مسؤوليت آفرين و مورد محاسبه

ما يلفظ من قول إلاّ لديه رقيب عتيد

در آيه قبل، مسأله محاسبه و ضبط اعمال به صورت مطلق مطرح گرديده است و اكنون دراين آيه، ضبط و محاسبه گفتار، به انسان

ص: 592

يادآورى شده است.

86- حسابرسى شيعيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 6

6 - « عن قَبيصَة بن يزيدالجُعفىّ قال : دخلت على الصادق جعفربن محمد ( ع ) . . . قلت . . . أسألك عن قول اللّه تعالى « إنّ إلينا إيابهم . ثمّ إنّ علينا حسابهم » قال : نعم يا قَبيصة إذا كان يوم القيامة جعل اللّه حساب شيعتنا علينا فما كان بينهم و بين اللّه استوهبه محمد (صلی الله علیه و آله) من اللّه و ما كان فيما بينهم و بين الناس من المظالم أدّاه محمد (صلی الله علیه و آله) عنهم و ما كان فيما بيننا و بينهم وهبناه لهم حتّى يدخلون الجنّة بغير حساب ;

قَبيصة بن يزيد جعفى روايت كرده كه خدمت امام صادق(ع) رسيدم و گفتم: از شما درباره سخن خداى تعالى «إنّ إلينا إيابهم . ثمّ إنّ علينا حسابهم» سؤال دارم امام فرمود: آرى اى قبيصه! زمانى كه قيامت برپا شود، خداوند حساب شيعيان ما را به ما واگذار مى كند. پس هر چه [از خطا و گناه] كه بين آنان و خدا باشد، [حضرت ]محمد(صلی الله علیه و آله) از خداوند بخشش آن را طلب مى كند و آنچه از مظلمه و حقوق كه بين آنان و مردم باشد، آن را نيز [حضرت] محمد(صلی الله علیه و آله) پرداخت مى كند و آنچه [از حقوق ]بين ما و آنان باشد، ما به آنان مى بخشاييم; تا اين كه بدون حساب وارد بهشت شوند».

87- حسابرسى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 3

3 - شمول رحمت و حمايت خداوند ، نسبت به اهل ايمان و عمل صالح ، پس از حسابرسى آنان

كلّ أمّة تدعى إلى كتبها . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملواالصلحت فيدخلهم ربّهم ف

88- حسابرسى طراح قصه افك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 24 - 9

9 - تهديد شدن سازندگان « افك » به محاكمه اى سخت در قيامت و آشكار شدن توطئه هاى پنهانى آنان با شهادت غير قابل انكار اعضا و جوارح خود آنها

إنّ الذين يرمون المحصنت . .. يوم تشهد عليهم ألسنتهم ... بما كانوا يعملون

برداشت ياد شده، بر اين اساس است كه اين آيه از جمله آيات مربوط به ماجراى «افك» باشد.

ص: 593

89- حسابرسى عصيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 6

6 - سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در پى دارنده محاسبه سخت الهى و عذاب ناخوشايند و ناشناخته ( عذاب استيصال )

عتت عن أمر ربّها و رسله فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

90- حسابرسى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 5

5 - اعمال و باور هاى مشركان ، داراى كيفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار

و من يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه

91- حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 11

11 - عدل الهى ، در رسيدگى به اعمال انسان ها و پاداش دهى به ايشان

لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 7

7 - محاسبه اعمال تمامى بندگان توسّط خداوند ، يكباره انجام مى گيرد .

واللّه سريع الحساب

اميرالمؤمنين (ع): . .. معناه انه يحاسب الخلق دفعةً كما يرزقهم دفعةً

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 531 ; نورالثقلين، ج 1، ص 200، ح 731.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 195 - 10

10 - ارزيابى دقيق اعمال از سوى خداوند

انّى لا اضيع عمل عامل منكم

ص: 594

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 199 - 26

26 - نظام اجر و پاداش الهى ، قانونمند و داراى محاسبات دقيق و سريع

انّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 6 - 16

16 - كفايت خداوند در حسابرسى اعمال

و كفى باللّه حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 8

8 - هر عملى از انسان مورد حسابرسى خداوند قرار مى گيرد .

انّ اللّه كان على كل شىء حسيبا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 87 - 4،6

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال از سوى خداوند

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا . .. ليجمعنّكم الى يوم القيمة

6 - يگانگى خداوند ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال *

انّ اللّه كان على كلّ شىء حسيبا. اللّه لا اله الّا هو ليجمعنّكم الى يوم القيمة

توصيف خداوند به يگانگى و آنگاه بيان برپايى قيامت از سوى او، مى تواند اشاره به اين معنا باشد كه يگانگى خداوند دليل برپايى قيامت از سوى اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 172 - 10

10 - تهديد مستكبران و امتناع كنندگان از بندگى خداوند به احضار در پيشگاه خداوند براى حسابرسى و مجازات

و من يستنكف عن عبادته و يستكبر فسيحشرهم إليه جميعاً

جمله «فسيحشرهم» كنايه از حسابرسى و مجازات مستكبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 4

4 - قيامت ، عرصه پرسش از عملكرد آدميان

يوم يجمع اللّه الرسل فيقول ماذا اجبتم

ص: 595

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 14

14 - محاسبه اعمال و برآورد تأثير حضور و يا عدم حضور مؤمنان فقير و ضعيف در كنار پيامبر(صلی الله علیه و آله)، در محدوده وظايف آن حضرت نيست.

و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغدوة . .. ما عليك من حسابهم من شىء

مرجع ضمير در «من حسابهم» موصول در صدر آيه و مراد از آن همان مؤمنان فقيرند. و «من» بنابر گفته اهل ادب، زايد و مفيد استغراق است. يعنى حساب هيچ عمل و كارى از آنان با تو نيست، كه از جمله آنها برآورد نقش حضور و يا عدم حضور آنان در نزد پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 61 - 2

2 - خوابانيدن و بيدار كردن تا زمان اجل و سپس بازگشت به خداوند و محاسبه اعمال، نشانه تسلط خداوند بر امور بندگان است.

هو الذى يتوفكم بالّيل . .. و هو القاهر فوق عباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 13

13- « عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله : « و يخافون سوء الحساب » قال : الإستقصاء والمداقة و قال : يحسب عليهم السيئات و لايحسب لهم الحسنات ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا: «و يخافون سوء الحساب» روايت شده است كه فرمود: [سوءالحساب ]حسابرسى دقيق و دقت در بررسى اعمال است و [همچنين] فرمود: كارهاى بد آنان عليه ايشان محاسبه مى شود و كارهاى نيكشان به سود آنان به حساب نمى آيد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 41 - 9

9- خداوند ، اعمال و رفتار آدميان را محاسبه مى كند و بر اساس آن ، ايشان را سزا مى دهد .

و هو سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 13

13- رفتار آدمى به مجرد صدور آن در دنيا ، بدون تأخير مورد حسابرسى دقيق خداوند قرار مى گيرد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از «سريع الحساب» بودن خداوند حسابرسى اعمال در همين دنيا باشد و اين محاسبه تا روز قيامت به تأخير نمى افتد; بلكه همزمان با صدور اعمال از بندگان محاسبه و ثبت خواهد گرديد.

ص: 596

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 2

2- هر انسانى در قيامت ، با خواندن پرونده اعمال خويش ، خود حسابگر آنها خواهد بود .

اقرأ كتبك كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 5

5 - اعمال و باور هاى مشركان ، داراى كيفر و حسابى معلوم و قطعى در نزد پروردگار

و من يدع مع اللّه . .. فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 - خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلنه هباء منثورًا

فعل «قدمنا» در آيه شريفه - طبق نظر مفسران - به معناى «قصدنا» «عمدنا» (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 1،6

1 - محاسبه اعمال گذشته و نهانى گروندگان به دين ، برعهده خدا است ، نه پيامبران .

و ما علمى بما كانوا يعملون . إن حسابهم إلاّ على ربّى

6 - ربوبيت خداوند ، مقتضى حساب رسى از اعمال بندگان است .

إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 8 - 14

14 - اعمال دنيوى انسان ها ، مورد حساب رسى خداوند قرار خواهد گرفت .

إلىّ مرجعكم فأنبّئكم بما كنتم تعملون

آگاه كردن خداوند، انسان ها را، از اعمال دنيوى شان، كنايه از مؤاخذه و حساب رسى است و صرف اطلاع رسانى نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 15 - 16

16 - انسان ها ، پس از مرگ ، در پيشگاه خداوند درباره اعمال دنيوى شان ، مؤاخذه خواهند شد .

إلىّ مرجعكم فأُنبّئكم بما كنتم تعملون

ص: 597

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 8،16

8 - اَعمال انسان ها ، چه خوب و چه بد ، باقى مى ماند و روزى ، محاسبه مى شود .

فتكن فى صخرة . .. يأت بها اللّه

16 - خداوند ، حساب رسى اَعمال انسان ها را با دقّت انجام مى دهد .

يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 1،9

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور ابلاغ پيام خداوند به مشركان ، درباره بازخواست نشدن هركسى از عمل ديگرى

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

9 - انسان ها در قيامت ، درباره عملشان مورد مؤاخذه و پرسش قرار خواهند گرفت .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 5 - 4

4 - رسيدگى نهايى به كار مردمان و تعيين كيفر و پاداش براى آنان ، از شؤون خداوند

و إلى اللّه ترجع الأُمور

در صورتى كه مراد از«الأمور» كارهاى مربوط به انسان ها باشد; آيه شريفه به فلسفه قيامت و حضور مردم در پيشگاه خداوند، جهت محاسبه اعمال و مشخص شدن فرجام نهايى شان اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 6

6 - محاسبه اعمال و مراقبت بر آن ، لازمه تقوا است .

اتّقوا اللّه و لتنظر نفس ما قدّمت لغد و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 4

4 - قيامت ، روز حسابرسى اعمال انسان ها و پرسش از رفتار آنان با يكديگر

و إذا الموءودة سئلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 5

5 - حسابرسى نهان كارى هاى انسان و چشيدن كيفر آن ، از اهداف معاد است .

إنّه على رجعه لقادر . يوم تبلى السرائر

ص: 598

«يوم» ظرف براى «رجعه» و بيانگر آن است كه ارجاع دوباره انسان، روزى به وقوع خواهد پيوست كه از مشخصات آن، محاسبه اعمال پنهانى و نيت هاى انسان براى تشخيص ميزان كيفر او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 7 - 7

7 - كمك هاى مالى به مردم - هر چه باشد - از ديد خداوند مخفى نمانده و محاسبه خواهد شد .

يقول أهلكت مالاً لبداً . أيحسب أن لم يره أحد

در برداشت ياد شده، مفروض اين است كه گوينده «أهلكت . ..» اهل انفاق بوده; ولى بر تعبير «أهلكت» توبيخ شده است. به اين بيان كه انفاق گران، نبايد مال خود را تلف شده بدانند; زيرا انفاق ها از نظر خداوند مخفى نمى ماند. البته اين افراد نبايد به همين مقدار اكتفا كنند; بلكه براى قرار گرفتن در زمره «أصحاب الميمنة» بايد به عقبه هايى گام نهند كه آيات بعد گوياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 7

7 - مواجه شدن انسان ها با كردار خود و پاداش يا كيفر آن ، پس از بازگشت آنان از حسابرسى است .

يصدر الناس أشتاتًا ليروا أعملهم

92- حسابرسى عمل انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 4

4 - تمامى انسان ها در قيامت ، با حساب رسى اعمال خويش روبه رو خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 4 - 2

2 - افكار و كردار انسان ها ، محفوظ مانده و محاسبه خواهد شد .

إن كلّ نفس لمّا عليها حافظ

خبر از حفاظت و مراقبت بر انسان ها، هشدارى است به آنان كه نپندارند آنچه انجام مى دهند، فانى گشته و پيامدى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 1

1 - تمام اسرار و اعمال كتمان شده ، در قيامت ارزيابى گشته ، و مورد سنجش و شناسايى قرار خواهد گرفت .

يوم تبلى السرائر

ص: 599

«سرائر» جمع «سريرة» (آنچه كتمان شود) است (قاموس) و چون با حرف «ال» همراه است، بر عموم دلالت دارد. «ابلاء» (مصدر «تبلى») به معناى امتحان كردن است (مصباح). مراد از آزمودن سرائر، سنجش و محاسبه آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 4،5

4 - حسابرسى اعمال ، از اهداف احضار همگان در پيشگاه خداوند است .

إنّ إلينا إيابهم . ثمّ إنّ علينا حسابهم

5 - وجود كارگزارانى چند ، براى حسابرسى اعمال مردم در قيامت

ثمّ إنّ علينا حسابهم

برداشت ياد شده، از ضمير «نا» استفاده شده است.

93- حسابرسى عمل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 12 - 3

3 - وجود جهنم ، پيش از حسابرسى كردار ها در قيامت

و إذا الجحيم سعّرت

برافروختن جهنم در قيامت، حاكى از وجود اصل آن پيش از قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 13 - 2

2 - وجود بهشت ، پيش از حسابرسى كردار ها در قيامت

و إذا الجنّة أُزلفت

94- حسابرسى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 3

3 - حساب و نتيجه اعمال كافران دوزخى ، در نامه اعمالشان درج شده و روشن است .

و لم أدر ما حسابيه

ص: 600

95- حسابرسى عمل محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 52 - 16

16 - مؤمنان وظيفه دار محاسبه اعمال و برخوردهاى پيامبر با ديگران نيستند.

و ما من حسابك عليهم من شىء

96- حسابرسى قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 6

6 - حسابرسى قاتل در قيامت ، بر دادخواهى مقتول توقف ندارد .

و إذا الموءودة سئلت

مجهول آوردن «سئلت»، حاكى از اين است كه فرد يا افرادى غير از مقتول، پى گير محاكمه قاتل خواهند شد.

97- حسابرسى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 1

1 - كافران پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به دوزخ رانده خواهند شد .

و وضع الكتب . .. و وفّيت كلّ نفس ما عملت ... و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا

«زمرة» (مفرد «زمر») به معناى گروه و دسته است كه به دنبال گروه و دسته اى ديگر باشند. بنابراين پيام آيه شريفه اين مى شود كه كافران به چند دسته تقسيم شده; آن گاه دسته دسته به دنبال هم وارد دوزخ خواهند شد.

98- حسابرسى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 1

ص: 601

1 - گنه كاران ، داراى حسابى مجزّا از مؤمنان نيك كردار ، در پيشگاه الهى

أم حسب الذين . .. كالذين ءامنوا

99- حسابرسى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 9 - 5

5 - رفتار اصحاب اخدود با مؤمنان و كردار تمام مجرمان ، از خداوند مخفى نبوده و حسابرسى خواهد شد .

و اللّه على كلّ شىء شهيد

بيان گواه بودن و آگاهى خداوند، تهديد مجرمان به رسيدگى به كردارشان است.

100- حسابرسى محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 2،3

2 - مشركان ، هيچ گاه درباره كردار پيامبر و مؤمنان ، مورد مؤاخذه قرار نمى گيرند .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، از كردار مشركان بازخواست نمى شوند .

و لانسئل عمّا تعملون

101- حسابرسى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 84 - 8

8- خداوند ، پرونده كردار كافران و مشركان را مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد داد .

إنّما نعدّ لهم عدًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 2،3

2 - مشركان ، هيچ گاه درباره كردار پيامبر و مؤمنان ، مورد مؤاخذه قرار نمى گيرند .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، از كردار مشركان بازخواست نمى شوند .

ص: 602

و لانسئل عمّا تعملون

102- حسابرسى مكذبان محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 3

3 - روى گردانان از رهنمود هاى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و كافران به آن ، در قيامت مورد حسابرسى و مؤاخذه قرار خواهند گرفت .

إلاّ من تولّى و كفر . .. ثمّ إنّ علينا حسابهم

103- حسابرسى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 - خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلنه هباء منثورًا

فعل «قدمنا» در آيه شريفه - طبق نظر مفسران - به معناى «قصدنا» «عمدنا» (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

104- حسابرسى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 2،3

2 - مشركان ، هيچ گاه درباره كردار پيامبر و مؤمنان ، مورد مؤاخذه قرار نمى گيرند .

قل لاتسئلون عمّا أجرمنا

3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان ، از كردار مشركان بازخواست نمى شوند .

و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 21 - 1

1 - گنه كاران ، داراى حسابى مجزّا از مؤمنان نيك كردار ، در پيشگاه الهى

أم حسب الذين . .. كالذين ءامنوا

ص: 603

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 3

3 - شمول رحمت و حمايت خداوند ، نسبت به اهل ايمان و عمل صالح ، پس از حسابرسى آنان

كلّ أمّة تدعى إلى كتبها . .. فأمّا الذين ءامنوا و عملواالصلحت فيدخلهم ربّهم ف

105- حسابرسى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 7

7 - حسابرسى از نعمت ها ، مرحله اى پس از مشاهده دوزخ و يقين به آن است .

ثمّ لترونّها . .. ثمّ لتسئلنّ

106- حسابرسى نيات در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 10 - 3

3 - قيامت ، روز حسابرسى نيت ها ، خصلت ها و اسرار درونى است .

و حصّل ما فى الصدور

تهديد به ظهور اسرار درونى در قيامت، كنايه از تأثير آنها در فرجام اخروى است. بنابراين انسان ها، براساس رازهاى سينه خود نيز، محاسبه و كيفر خواهند شد.

107- حقانيت حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 7

7 - سنجش اعمال در قيامت، حق و بر اساس عدل است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه «الوزن» به معناى مصدرى، يعنى سنجيدن باشد و «الحق» صفت براى خبر محذوف، كه تقدير آن چنين مى شود: «الوزن يومئذ الوزن الحق». يعنى: سنجيدن در آن روز، سنجشى حق و بر اساس عدل است.

ص: 604

108- دقت حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 10

10- تمامى اعمال آدميان - حتى خردترين و سبك ترين آنها - مورد حسابرسى ، بازخواست و جزاى الهى قرار خواهد گرفت .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها و كفى بنا حسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 16

16 - خداوند ، حساب رسى اَعمال انسان ها را با دقّت انجام مى دهد .

يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

109- دقت در حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 7

7 - علم خداوند ، پشتوانه دقّت در حسابرسى و مجازات انسان ها در قيامت است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

110- دقت در حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 11

11 - اتقان و استوارى صنع خدا ، نشانگر برخورد دقيق و بى تسامح او در سنجش كردار آدميان

صنع اللّه الذى أتقن كلّ شىء إنّه خبير بما تفعلون

از ارتباط «صنع اللّه. ..» با «إنّه خبير...» مى توان استفاده كرد كه خداوند، هم چنان كه در امر تكوين هيچ ضرورتى را فروگذار نكرده است، در بررسى كردار آدميان نيز از هيچ نكته اى غافل و فروگذار نيست.

111- دقت در حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 7

7 - « عن أبى الجارود عن أبى جعفر ( ع ) قال : قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) كلّ محاسَب معذّب فقال له قائل : يا رسول اللّه فأين قول

ص: 605

اللّه عزّوجلّ « فسوف يحاسب حساباً يسيراً » قال : ذلك العَرْضُ يعنى التَصَفُّحَ ;

ابى جارود از امام باقر(ع) روايت نموده كه حضرت فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هر كس محاسبه شود، در عذاب خواهد بود. شخصى به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گفت: پس كلام خداى عزّوجلّ كه فرموده: «فسوف يحاسب حساباً يسيراً» چه مى شود؟ حضرت فرمود: آن محاسبه [كه گفتم] عرضه شدن [تمام اعمال] است [امام باقر(ع) فرمود: ]مقصود پيامبر(صلی الله علیه و آله) بررسى دقيق[اعمال ]است».

112- دلايل حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 6 - 2

2 - برنامه و حساب دقيق حاكم بر هستى ، خود دليل ضرورت قيامت و محاسبه نهايى كردار آدميان *

و الذريت . .. و إنّ الدين لوقع

از مناسبت ميان مقسم به و جواب قسم، استفاده مى شود: همان طور كه تمام مظاهر طبيعت به گونه اى حساب شده در ارتباط باهم قرار دارند و هدفى را دنبال مى كنند; به طريق اولى حيات انسان بى فرجام نيست و بدون حساب پايان نمى پذيرد.

113- ذكر حتميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 3

3 - توجه به حتمى بودن حسابرسى اعمال ، زمينه ساز شناخت پروردگار و بازدارنده خلق از كفر و تكذيب

سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، براى دور ساختن خلق از كفر و تكذيب حق، حتمى بودن حسابرسى اعمال را يادآور شده است.

114- روزى بى حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 38 - 15

15 - مردان الهى ، از روزى و فضل بدون حسابرسى خداوند برخورداراند .

رجال لاتلهيهم تجرة و لابيع عن ذكر اللّه . .. و اللّه يرزق من يشاء بغير حساب

معناى «بغير حساب» - به قرينه «و يزيدهم من فضله» - مى تواند بدون حسابرسى باشد; زيرا اعطاى مازاد بر استحقاق (من فضله) دليل بر اين است كه حسابرسى در كار نيست، وگرنه مى بايست تنها به مقدار استحقاق شخص، پاداش داده شود.

ص: 606

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 23

23 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) : . . . قال اللّه عزّوجلّ . . . إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب ، فما أعطاهم اللّه فى الدنيا لم يحاسبهم به فى الأخرة . . . ;

از امام على(ع) روايت شده: . ..خداى عزّوجلّ فرمود: «إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب» آنچه را خدا در دنيا به صابران داده است، در قيامت حساب آن را از آنان نمى خواهد».

115- زمان حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

«سوف»، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

116- زمينه حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 8

8 - رحمانيت خداوند ، مقتضى برپا كردن قيامت و حساب رسى از بندگان است .

هذا ما وعد الرحمن

برداشت ياد شده از ياد كردن خدا به صفت و نام «رحمان» - از ميان ديگر اوصاف و نام هاى الهى - به دست مى آيد.

117- زمينه حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 4

4- ربوبيت الهى ، مقتضى بازپرسى و كيفر و پاداش دادن در برابر اعمال و رفتار آدمى است .

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 117 - 7

ص: 607

7 - ربوبيت خدا ، مقتضى حسابرسى اعمال و كيفر كافران

فإنّما حسابه عند ربّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 88 - 16

16 - رخداد هاى جهان بر اثر نفخ صور ، زمينه ساز برپايى قيامت و حسابرسى آدميان ، براساس علم دقيق خداوند به اعمال آنان

و يوم ينفخ فى الصور. .. و ترى الجبال... إنّه خبير بما تفعلون

برداشت ياد شده بنابراين فرض است كه «ترى الجبال. ..» ادامه «يوم ينفخ فى الصور...» و بيانگر حوادث جهان در پى دميده شدن در صور باشد. بنابراين جمله پايانى آيه (إنّه خبير بما تفعلون) مى رساند كه قيامت، براى حسابرسى است و اين كار متكى به علم دقيق الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 18 - 10

10 - محاسبه اعمال و مراقبت بر كردار ، هم ريشه در تقوا دارد و هم روحيه تقوا را رشد داده ، شكوفا مى سازد .

و لتنظر نفس . .. و اتّقوا اللّه

از قرار گرفتن عبارت «و لتنظر. ..» در ميان دو «اتّقوا اللّه»، استفاده مى شود كه محاسبه نفس از يك سو، متكى به تقوا است و از سوى ديگر عامل شكوفايى و تكامل آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 10 - 5

5 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال

إنّا نخاف من ربّنا يومًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 6 - 2

2 - زلزله زمين ، از مقدّمات حشر مردم و حسابرسى اعمال آنان در قيامت است .

إذا زلزلت الأرض . .. يومئذ يصدر الناس

118- زيادى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 6

6 - « قال علىّ ( ع ) . . . و معنى قوله « فمن ثقلت موازينه » و « من خفّت موازينه » فهو قلة الحساب و كثرته ;

على(ع) فرمود: معناى سخن خداوند «فمن ثقلت موازينه» و «من خفّت موازينه»، پس آن [سنگينى و سبكى، به معناى ]كمى و

ص: 608

زيادى [مدت] حسابرسى است».

119- سختى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 14

14- يك عمر لذّت جويى و هوس رانى ، پوچ و بى ارزش در قبال لحظه پاسخ گويى و مجازات

كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار

«يوم يرون مايوعدون» همان قيامت و روز كيفر است كه با ديدنش روزگار دراز كامروايى كافران، لحظه اى از روز مى نمايد.

120- سختى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 11 - 4

4 - محاسبه و رسيدگى به اعمال كسانى كه نامه عمل خود را از پشت سر دريافت كرده اند ، سخت و اندوه بار خواهد بود .

حسابًا يسيرًا . .. مسرورًا ... فسوف يدعوا ثبورًا

برداشت ياد شده، از مقابله دو گروه استفاده شده است. از آنجا كه گروه اول حسابى آسان داشته و شادمان خواهند شد، دانسته مى شود كه براى گروه دوم، جز سختى حساب و غمگين شدن نخواهد بود.

121- سختى حسابرسى عمل كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 26 - 2

2 - حسابرسى اعمال در قيامت براى كافران ، از حضور در پيشگاه خداوند دشوارتر است .

ثمّ إنّ علينا حسابهم

حرف «ثمّ»، بر تراخى رتبى دلالت دارد و بيانگر آن است كه مرحله حسابرسى، سخت تر از مرحله رجوع به خداوند است; هر چند هر دو هم زمان باشند.

122- سختى حسابرسى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 10

ص: 609

10- شكستن پيمان ها و پايبند نبودن به عهدها ، در پى دارنده حساب سخت و ناگوار قيامت است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميثق . .. و يخافون سوء الحساب

123- سختى حسابرسى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 6

6- گنه كاران در قيامت با حسابى سخت و ناگوار مواجه مى شوند .

و يخافون سوء الحساب

اضافه «سوء» به «الحساب» اضافه صفت به موصوف است.

124- سختى حسابرسى معرضان از خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 8

8- روى گردانان از دعوت خدا ، در قيامت به حسابى سخت و ناگوار گرفتار خواهند بود .

و الذين لم يستجيبوا له . .. أُولئك لهم سوء الحساب

«سوء» به هر چيزى كه مايه ناراحتى و رنج باشد گفته مى شود. اضافه «سوء» به «الحساب» اضافه صفت به موصوف است. بنابراين «سوء الحساب» ; يعنى: «الحساب السوء».

125- سرعت حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 12،13

12- خداوند ، حسابرسى اعمال انسان را در قيامت با سرعت انجام مى دهد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

13- رفتار آدمى به مجرد صدور آن در دنيا ، بدون تأخير مورد حسابرسى دقيق خداوند قرار مى گيرد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از «سريع الحساب» بودن خداوند حسابرسى اعمال در همين دنيا باشد و اين محاسبه تا روز قيامت به تأخير نمى افتد; بلكه همزمان با صدور اعمال از بندگان محاسبه و ثبت خواهد گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 610

16 - غافر - 40 - 17 - 7

7 - خداوند ، حسابرسى اعمال بندگان را در قيامت با سرعت انجام خواهد داد .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت . .. إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 19 - 6

6 - علم همه جانبه خداوند به احوال ظاهر و باطن انسان ها ، دليل توانايى او بر حسابرسى سريع بندگان

إنّ اللّه سريع الحساب . .. يعلم خائنة الأعين و ما تخفى الصدور

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه جمله «يعلم خائنة الأعين. ..» تعليل براى جمله «إنّ اللّه سريع الحساب» باشد; يعنى، چون خداوند از تمامى حالات انسان ها آگاهى كامل دارد، اعمال بندگانش را با سرعت رسيدگى خواهد كرد و نيازى به ارائه دليل و شهود ندارد.

126- سرعت در حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 9

9 - سرعت در حسابرسى و قضاوت و حكم، معيارى مهم و اساسى در نظام قضائى شايسته

ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

بيان سرعت حسابرسى به عنوان يكى از ويژگيهاى مهم در حكم و قضاوت خداوند، گوياى رجحان و مزيت قضاوت و حكمى است كه سرعت هر چه بيشتر و بدون فوت وقت انجام پذيرد.

127- سرعت در حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 15

15 - خداوند ، در قيامت اعمال بندگان را با سرعت حسابرسى خواهد كرد .

و اللّه سريع الحساب

128- سهولت حسابرسى اجابت كنندگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 18 - 4

ص: 611

4- اجابت كنندگان دعوت خدا ، از حسابرسى روز قيامت رنجى نمى برند و بر آنان سخت گرفته نمى شود .

للذين استجابوا لربهم الحسنى

مقصود از«الحسنى» به قرينه مقابله آن - در ذيل آيه - با فرجام روى گردانان از دعوت خدا ، معنايى مقابل «سوء الحساب» و نيز مقابل «جهنم» است. بنابراين مراد از «الحسنى» حساب آسان و نيز بهشت مى باشد.

129- سهولت حسابرسى اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 7

7 - برانگيختن انسان ها و حسابرسى از آنان در قيامت ، كارى سهل و آسان براى خداوند

لتبعثنّ ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم و ذلك على اللّه يسير

130- سهولت حسابرسى اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 3،6

3 - كسانى كه نامه عمل آنان به دست راستشان داده شود ، حسابرسىِ آسانى خواهند داشت .

فأمّا من أُوتى كتبه بيمينه . فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

«يسير» دو معنا دارد: 1. آسان، 2. قليل (مفردات راغب). در آيه شريفه، اولين معنا مناسب است.

6 - « قاسم بن محمد عن على قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه فيما بينه و بينه فيقول : عبدى ! فعلت كذا . . . قد غفرتها لك و ابدلتها حسنات . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ « فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً » ;

قاسم بن محمد از على [بن أبى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى - تبارك و تعالى - زمانى كه بخواهد مؤمنى را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست وى مى دهد و او را در آنچه بين خود و او است محاسبه كرده، مى فرمايد: بنده من فلان كار را كردى؟ . .. من آن را براى تو بخشيدم و آن را به حسنه هايى تبديل كردم ... و اين سخن خداى عزّوجلّ است «فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه . فسوف يحاسب حساباً يسيراً»».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 1،3

1 - اعطاى نامه عمل به دست راست انسان در قيامت و حسابرسى آسان از او ، فرح بخش و شادى آفرين است .

و ينقلب إلى أهله مسرورًا

3 - دريافت كنندگان نامه عمل با دست راست ، با آسان گذراندن مرحله حسابرسى ، شادمان به نزد خويشاوندان خود بر خواهند گشت .

ص: 612

فأمّا من أُوتى كتبه بيمينه . .. و ينقلب إلى أهله مسرورًا

131- شرايط حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 111 - 8

8- رساندن انسان ها به سزايى كامل و مطابق با اعمال و رفتار آنان ، تنها درخور كسى است كه به تمام اعمال و جزئيات رفتار ايشان آگاه باشد .

ليوفينّهم ربك أعملهم إنه بما يعملون خبير

بيان آگاهى خداوند به تمامى اعمال و جزئيات آن ، پس از مطرح ساختن اداى كامل پاداش و كيفر اعمال ، گوياى برداشت فوق است.

132- شگفتى تكذيب حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 3

3 - روز مجازات و حسابرسى ، حقيقتى است انكارناپذير و دروغ پنداشتن آن ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .

أرءيت الذى يكذّب بالدين

133- عدالت در حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 7

7 - سنجش اعمال در قيامت، حق و بر اساس عدل است.

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه «الوزن» به معناى مصدرى، يعنى سنجيدن باشد و «الحق» صفت براى خبر محذوف، كه تقدير آن چنين مى شود: «الوزن يومئذ الوزن الحق». يعنى: سنجيدن در آن روز، سنجشى حق و بر اساس عدل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 1

1- حسابرسى مردم در قيامت بر ميزان قسط و عدالت است .

و نضع الموزين القسط ليوم القيمة

ص: 613

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه لام در «ليوم القيامة» براى ظرفيت و به معناى «فى»، يا «عند» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 11

11 - حسابرسى اعمال بندگان ، عادلانه خواهد بود .

و لاتزر وازرة وزر أُخرى

134- عدالت در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كتبه بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 2،4،5

2- حسابرسى اعمال بندگان بر مبناى قسط و عدل ، از فلسفه هاى برپايى قيامت

و نضع الموزين القسط ليوم القيمة

برداشت ياد شده بر مبناى اين است كه لام در «ليوم القيامة» براى تعليل باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين مى شود: ترازوهاى قسط و داد را به خاطر برپايى قيامت، بنا مى نهيم.

4- حسابرسى دقيق و عادلانه خداوند ، فراگير تمامى اعمال خُرد و كلان انسان

و نضع الموزين القسط ليوم القيمة . .. من خردل

«حبّة» به معناى يك دانه از گندم، جُو و مانند آن است و «خردل» به معناى بذرهاى بسيار ريز است. «مثقال حبّة من خردل» مثلى است براى بيان هر چيز دقيق و كوچك و مقصود از آن در اين آيه، تمامى اعمال خُرد و كلان انسان ها است.

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

135- عقيده به حسابرسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 13 - 10

10 - مشركان مكه ، به بازخواست انسان ها از سوى خداوند ، پس از مرگ ، معتقد بودند .

و يوم تقوم الساعة . .. و لم يكن لهم من شركائهم شفعؤا

ص: 614

نفى شفاعت از معبودان مشركان، حكايت از اعتقاد آنان به شفاعت مى كند و ذكر آن به عنوان يكى از رخدادهاى قيامت، اين احتمال را تقويت مى كند كه آنان شفاعت معبودان را براى پس از مرگ خود مى خواسته اند.

136- عقيده به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 10

10 - عقيده به برپايى قيامت و حساب رسى از بندگان ، از موضوعات دعوت رسولان الهى

من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون

137- عقيده به حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 3 - 6

6 - اعتقاد به قيامت و محاسبه اعمال ، داراى نقشى بنيادين در مجموعه باور هاى دينى

و هم بالأخرة هم يوقنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 2

2 - اطمينان و اعتقاد به حساب رسى اعمال در قيامت ، مهم ترين ركن اعتقادى مؤمنان

إنّى ظننت أنّى ملق حسابيه

برداشت ياد شده، از آن جا است كه مسأله حساب رسى اعمال - در اين آيات - در رديف نخستين اصل اعتقادى مؤمنان برشمرده شد.

138- عموميت حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 32 - 1

1 - تمامى انسان ها بدون استثنا ، در قيامت براى حساب رسى و كيفر و پاداش به پيشگاه خداوند احضار خواهند شد .

و إن كلّ لمّا جميع لدينا محضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 615

19 - حاقه - 69 - 26 - 4

4 - تمامى انسان ها در قيامت ، با حساب رسى اعمال خويش روبه رو خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

139- عموميت حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 1

1 - تمامى امتها و پيامبران مورد بازجويى خداوند در قيامت قرار مى گيرند.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 6

6- همه انسان ها بدون استثنا ، در قيامت مورد بازپرسى خداوند قرار خواهند گرفت .

فوربّك لنسئلنّهم أجمعين

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مرجع ضمير «هم» - به قرينه «إنى أنا النذير المبين» - همه انسانها باشد. به دليل اينكه «نذير» بودن پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى همه انسانهاست.

140- عموميت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 20 - 4

4 - تمامى انسان ها در قيامت ، با حساب رسى اعمال خويش روبه رو مى شوند .

إنّى ظننت أنّى ملق حسابيه

141- عوامل سختى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 9،10

9- قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

10- شكستن پيمان ها و پايبند نبودن به عهدها ، در پى دارنده حساب سخت و ناگوار قيامت است .

ص: 616

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميثق . .. و يخافون سوء الحساب

142- غافلان از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 3

3- مشركان صدراسلام ، از مسأله حسابرسى قيامت ، به طور كلى غافل مانده و از تأمل و انديشه در نشانه ها و دلايل روشن آن ، روى گردان بودند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين سوره، مكى است و مخاطب و مصداق اوّلى «الناس»، مردم مشرك اند.

143- غفلت از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 1

1- انسان ها از حسابرسى قيامت - در عين نزديك بودن آن - در غفلت شديد به سر مى برند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

كلمه «فى» در «فى غفلة» براى ظرفيت مجازى است و دلالت بر شدتِ وصف مى كند; يعنى، غفلت مردم از حسابرسى قيامت بسيار شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأىّ ءالآء» توبيخى است و تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

144- غفلت از حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 19 - 4

4 - غفلت از محاسبه اعمال ، زمينه ساز فراموشى از ياد خداوند *

ص: 617

يأيّها الذين ءامنوا . .. و لتنظر إنّ اللّه خبير بما تعملون. و لاتكونوا كالذين ن

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه تقدم «و لتنظر. ..» بر «و لاتكونوا كالذين...» نظر به تقدم رتبى داشته باشد.

145- فلسفه حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 6

6- گذر از موقف هاى قيامت ( حسابرسى ، كيفر ، پاداش و . . . ) غرض از گردآورى همگان در صحنه قيامت است .

ذلك يوم مجموع له الناس

برداشت فوق ، مبتنى براين نكته است كه «لام» در «له» براى بيان غايت و غرض باشد. بر اين اساس مفاد جمله «ذلك يوم ...» چنين مى شود: روز قيامت روزى است كه خداوند ، همگان را براى گذر از موقفهاى آن روز گردآورى مى كند.

146- قانونمندى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 3

3 - حاكميت نظمى خاص ، بر حسابرسى اعمال در قيامت

أُوتى كتبه بيمينه

147- كمى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 6

6 - « قال علىّ ( ع ) . . . و معنى قوله « فمن ثقلت موازينه » و « من خفّت موازينه » فهو قلة الحساب و كثرته ;

على(ع) فرمود: معناى سخن خداوند «فمن ثقلت موازينه» و «من خفّت موازينه»، پس آن [سنگينى و سبكى، به معناى ]كمى و زيادى [مدت] حسابرسى است».

148- گواهى در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

ص: 618

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

149- لجاجت مكذبان حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 3

3 - گروهى از مردم با وجود هشدار هاى قرآن ، همچنان بر بى ايمانى خود باقى اند و ربوبيت و بصيرت الهى را انكار كرده و معاد و حسابرسى اعمال را نمى پذيرند .

إنّ ربّه كان به بصيرًا . .. فما لهم لايؤمنون

متعلق «لايؤمنون»، ممكن است معارفى باشد كه در آيات پيشين بيان شد; از قبيل: ربوبيت و بصيرت الهى، نامه هاى اعمال، محاسبه و . .. .

150- محور حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 6 - 2،3،4

2 - پذيرش و عدم پذيرش رسالتهاى انبيا و نيز عمل به احكام دين، محور بازجويى خداوند از امتهاست.

فلنسئلن الذين أرسل إليهم

توصيف مردم با عنوان «أرسل إليهم» دلالت بر اين دارد كه بازجويى از امتها درباره چگونگى برخورد با رسالتهاى الهى است.

3 - تبليغ تعاليم دينى و آسمانى، محور بازجويى از پيامبران خدا در قيامت

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

عنوان «مرسلين» در جمله «و لنسئلن المرسلين» بيانگر اين است كه سؤال از پيامبران درباره تبليغ رسالت است.

4 - چگونگى رفتار امتها و برخورد آنان با رسالت انبيا، پرسش خداوند از رسولان خويش در قيامت *

فلنسئلن الذين أرسل إليهم و لنسئلن المرسلين

بدان احتمال كه مورد سؤال از پيامبران، رفتار امتهايشان باشد; چه اينكه محور آيات پيشين فرمان به پذيرش آيات الهى و تهديد مخالفان انبيا بوده است.

151- مدت حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 5،7

5 - عرصه محشر و حساب رسى خلايق در آن ، بسيار طولانى است .

ص: 619

فى يوم كان مقداره خمسين ألف سنة

برداشت ياد شده، بنابراين احتمال است كه عدد ياد شده در آيه شريفه، صرفاً براى بيان كثرت است.

7 - « روى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه قال : لو ولى الحسابَ غيرُ اللّه لمكثوا فيه خمسين ألف سنة من قبل أن يَفْرُغُوا و اللّه سبحانه يفرغ من ذلك فى ساعة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: اگر حساب رسى قيامت را كسى غير خدا به عهده گيرد، هر آينه [مردم ]در آن جا پنجاه هزار سال بايد توقف كنند; قبل از اين كه از حساب فارغ شوند; ولى خداى سبحان در كمتر از ساعتى از [حساب رسى] آنان فارغ مى شود».

152- مدت حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 4

4 - عرصه محشر و حساب رسى خلايق ، پنجاه هزار سال به طول مى انجامد .

فى يوم كان مقداره خمسين ألف سنة

153- مدت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 6

6 - « قال علىّ ( ع ) . . . و معنى قوله « فمن ثقلت موازينه » و « من خفّت موازينه » فهو قلة الحساب و كثرته ;

على(ع) فرمود: معناى سخن خداوند «فمن ثقلت موازينه» و «من خفّت موازينه»، پس آن [سنگينى و سبكى، به معناى ]كمى و زيادى [مدت] حسابرسى است».

154- مكان حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 2

2 - وجود نقطه اى مشخص ، براى محاكمه و حساب رسى كافران در قيامت

كأنّهم إلى نصب يوفضون

ص: 620

155- مكان حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 4 - 3

3 - زمين پس از تحوّلاتى در سه مرحله ( « لرزش ويرانگر در پايان عمر دنيا » ، « اخراج مردگان از درون خود در آغاز قيامت » و « اظهار اطلاعات بايگانى شده در خود » ) ، مكان حسابرسى اعمال انسان ها خواهد شد .

إذا زلزلت . .. و أخرجت ... تحدّث أخبارها

آيات اين سوره مى تواند بيانگر حوادث آخرت باشد كه از پايان نظام موجود، شروع مى شود. تعبير «يومئذ» - در اين احتمال - نشانگر وقوع تمام آن حوادث، در يك زمان گسترده است.

156- مكذبان حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 2

2 - طغيان گران دوزخى ، حسابرسى قيامت را انكار كرده و احتمال حقانيت آن را نيز مردود مى دانستند .

إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

نفى «اميد»، بيانگر اين است كه انكار قيامت از سوى دوزخيان، به حدى شديد بود كه آنان احتمال آن را نيز نمى دادند و حتى اندك اميدى به آن نداشتند.

157- ملاك حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 11

11- « عن هشام بن سالم قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : « ونضع الموازين القسط ليوم القيامة فلاتظلم نفس شيئاً » قال : هم الأنبياء و الأوصيا ( ع ) ;

از هشام بن سالم نقل شده كه گفت: از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ «ونضع الموازين القسط ليوم القيامة. ..» پرسيدم فرمود: موازين قسط، پيامبران و اوصيا هستند».

ص: 621

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 19

19 - حسابرسى اعمال بندگان از سوى خداوند در قيامت ، متكى به علم همه جانبه او است .

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

برداشت بالا از آن جا است كه جمله «إن-ّه عليم بذات الصدور» تعليل براى جمله «فينب-ّئكم بما كنتم تعملون» است; يعنى، چون خداوند به باطن افراد آگاه است، پس مى تواند آنان را به كردارشان آگاه سازد و به حسابرسى آنان بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 3

3 - انسان در قيامت ، بر باور ها و ملكات نفسانى خويش ، مؤاخذه خواهد شد .

يوم تبلى السرائر

مراد از آزمودن سريره ها، حسابرسى و سنجش ميزان كيفر آنها است.

158- ملاك حسابرسى در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 5

5- اعمال و رفتار انسان ، معيار بازپرسى و محاسبه و تعيين كننده سرنوشت او در قيامت

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

159- ملاك حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 4

4- محاسبه كردار بندگان و جزا دهى به آنان ، متّكى بر شهادت گواهان

كلّ نفس معها سائق و شهيد

160- منشأ حسابرسى در آفرينش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 7 - 3

3 - برقرارى قانون ، محاسبه و سنجش به اراده الهى ، در ساختار نظام جهان

ص: 622

و السّماء رفعها و وضع الميزان

با توجه به اين كه «ميزان» به ابزار سنجش گفته مى شود; وضع ميزان در آسمان، مى تواند اشاره به حاكميت قانون و محاسبه در نظام جهان داشته باشد.

161- منشأ حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط «ربّكما» با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

162- موانع ذكر حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 3

3 - ضرورت پرهيز از سرگرمى ها و ترك امور بازدارنده از توجّه به حسابرسى ها در قيامت

ألهيكم التكاثر

آيه «لتسئلنّ يومئذ عن النعيم» در آخر سوره - كه بر حسابرسى از نعمت ها دلالت دارد - نشانگر آن است كه سرگرم شدن به تكاثر، مايه غفلت از حسابرسى است و بايد انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمى دارد، پرهيز كند تا هنگام حسابرسى نعمت ها، پاسخى داشته باشد.

163- نزديكى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 1

1 - هشدار الهى ، به دور نبودن لحظه حسابرسى خلق و برپايى قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

164- نزديكى حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 623

11 - انبياء - 21 - 1 - 2

2- حسابرسى اعمال مردم ، قريب الوقوع و تخلف ناپذير است .

اقترب للناس حسابهم

165- نعمت حسابرسى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 2

2 - اصل حسابرسى اعمال خلق در نظام جهان ، نعمتى الهى ، انكارناپذير و غير قابل تكذيب

سنفرغ لكم . .. فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

تعبير «سنفرغ لكم. ..»، مى تواند نويدى باشد به از بين نرفتن اعمال خلق و به حساب آمدن نهايى آن و «ءالآء» نيز بر اين نعمت الهى اطلاق شده باشد.

166- وضوح حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 3

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: «خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى» نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

167- وعده حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 6

6 - برپايى قيامت و حسابرسى از بندگان ، وعده الهى به انسان ها

هذا ما وعد الرحمن

168- وكيل در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 624

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

169- ويژگيهاى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 3

3 - خروج انسان ها از گور ها و زنده شدن آنان ، براى محاكمه با سرعت انجام مى پذيرد .

يوم يخرجون من الأجداث سراعًا كأنّهم إلى نصب يوفضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 5

5 - انسان ها در قيامت ، تنها و دور از خويشاوندان ، مورد حسابرسى قرار خواهند گرفت .

فسوف يحاسب . .. و ينقلب إلى أهله

170- ويژگيهاى حسابرسى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 4،5،9،10

4- حسابرسى دقيق و عادلانه خداوند ، فراگير تمامى اعمال خُرد و كلان انسان

و نضع الموزين القسط ليوم القيمة . .. من خردل

«حبّة» به معناى يك دانه از گندم، جُو و مانند آن است و «خردل» به معناى بذرهاى بسيار ريز است. «مثقال حبّة من خردل» مثلى است براى بيان هر چيز دقيق و كوچك و مقصود از آن در اين آيه، تمامى اعمال خُرد و كلان انسان ها است.

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

9- خداوند در رسيدگى به اعمال بندگان ، حسابگرى با كفايت و بى نياز از كمك و يارى ديگران در روز قيامت است .

و كفى بنا حسبين

ص: 625

10- تمامى اعمال آدميان - حتى خردترين و سبك ترين آنها - مورد حسابرسى ، بازخواست و جزاى الهى قرار خواهد گرفت .

و إن كان مثقال حبّة من خردل أتينا بها و كفى بنا حسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 90 - 10

10 - محاسبه و جزاى اعمال انسان ، براساس علم دقيق و همه جانبه الهى

إنّه خبير بما تفعلون . .. فكبّت وجوههم فى النّار هل تجزون إلاّ ما كنتم تعملون

مطلب ياد شده با توجه به ارتباط اين آيه با ذيل آيه 88 (إنّه خبير بما تفعلون) استفاده مى شود.

171- هشدار به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 3

3 - بسيارى از آيات قرآن ، هشدار دهنده مردم درباره معاد و حسابرسى در قيامت است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا كذّابًا

جمع بودن «آيات» بر نكته ياد شده دلالت دارد. به قرينه كلمه «حساباً» - در آيه قبل - موضوع حسابرسى در مجموعه آن آيات مطرح شده است.

حسابرسى اخروى

172- آثار ترس از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18- آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُولئك لهم عقبى الدار

173- آثار تكذيب حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 27 - 7

7 - انكار معاد و روز حسابرسى ، مستلزم باطل و بى هدف دانستن آفرينش جهان است .

بما نسوا يوم الحساب . و ما خلقنا السماء و الأرض و ما بينهما بطلاً

ص: 626

يادآورى اين نكته كه ما جهان را بى هدف نيافريده ايم - پس از طرح مسأله فراموشى روز حساب - مى رساند كه نسيان و انكار معاد با هدف مندى و حق مدارى جهان، ناسازگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 5

5 - انكار معاد و حسابرسى قيامت ، عامل طغيان گرى و مايه گرفتارى به عذاب جهنم است .

للطّ-غين . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

174- آثار حسابرسى اخروى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 28 - 10

10 - احضار امت ها براى حسابرسى ، مايه هراس و به زانو درآمدن آنان در صحنه قيامت *

و ترى كلّ أمّة جاثية كلّ أمّة تدعى إلى كتبها

برداشت بالا بدان احتمال است كه جمله «كلّ أمة تدعى إلى كتابها» درصدد بيان علت «كلّ اُمّة جاثية» باشد.

175- اهميت ايمان به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 20 - 7

7 - لزوم ايمان به ثبت كردار انسان در نامه اعمال و حسابرسى آن در قيامت

و أمّا من أُوتى . .. و أمّا من أُوتى ... فما لهم لايؤمنون

176- ايمان به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 26 - 1

1 - تصديق روز جزا و اعتقاد به حساب رسى بندگان ، از ويژگى هاى مؤمنان و مسلمانان راستين

و الذين يصدّقون بيوم الدين

يكى از كاربردهاى واژه «دين»، جزا و حساب است.

ص: 627

177- تذكر حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 4

4- تبيين آيات الهى در طبيعت و تذكر به محاسبه اعمال در قيامت ، براى هدايت آدميان است .

و جعلنا الّيل و النهار ءايتين . .. اقرأ كتبك ... من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه

178- ترس از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 7،8

7- انسان ها بايد از مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت ، خائف و هراسان باشند .

و يخافون سوء الحساب

8- خشيت از خدا و هراس از حساب سخت و ناگوار قيامت ، از نشانه هاى خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألبب . .. الذين ... يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 21 - 3

3- هراس انسان در قيامت ، از حضور در دادگاه عدل الهى *

و جاءت كلّ نفس معها سائق

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير «سائق» و مأمور پيش برنده، از آن جهت ياد شده باشد كه بى رغبتى و هراس انسان را، از حضور اختيارى در محكمه عدل الهى بنماياند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 31 - 2

2 - پرهيز از طغيان گرى ، ترس از حسابرسى اعمال و پذيرش آيات الهى ، مصداق تقواپيشگى است .

للطّ-غين . .. إنّهم كانوا لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا ... إنّ للمتّقين مف

از تقابل بين متقين و طغيان گران، دانسته مى شود كه منزّه بودن از صفات طغيان گران، تقواپيشگى است.

179- تعدد آيات حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 3

3 - بسيارى از آيات قرآن ، هشدار دهنده مردم درباره معاد و حسابرسى در قيامت است .

ص: 628

لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا كذّابًا

جمع بودن «آيات» بر نكته ياد شده دلالت دارد. به قرينه كلمه «حساباً» - در آيه قبل - موضوع حسابرسى در مجموعه آن آيات مطرح شده است.

180- حتميت حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 3

3 - بازگشت به سوى خدا و حضور در دادگاه قيامت ، براى محاسبه و مجازات ، امرى حتمى و غير قابل اجتناب است .

ثمّ تردّون إلى علم الغيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 2

2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .

ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُولئك ... كلاّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ماعون - 107 - 1 - 3

3 - روز مجازات و حسابرسى ، حقيقتى است انكارناپذير و دروغ پنداشتن آن ، شگفت آور و توجيه ناپذير است .

أرءيت الذى يكذّب بالدين

181- حتميت حسابرسى اخروى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 2

2 - حسابرسى از نعمت ها در قيامت ، اجتناب ناپذير و بيرون از اختيار انسان ها است .

ثمّ لتسئلنّ

مجهول بودن «لتسئلنّ»، اشاره به نكته ياد شده دارد.

حسابرسى اخروى از مكذبان الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 2

ص: 629

2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

182- حسابرسى اخروى از مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 3

3 - تكذيب كنندگان پيامبران و اديان الهى ، براى حسابرسى و كيفر در روز قيامت احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

183- حسابرسى اخروى امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 29 - 3

3 - صحيفه اعمال امت ها در قيامت ، بيان كننده تمامى كردار ايشان ، به صورتى دقيق و بدون كمترين كاستى و فزونى

ينطق عليكم بالحقّ

184- حسابرسى اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2،3

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

3 - بسيج تمامى امكانات هستى در نشأه آخرت ، براى حسابرسى نهايى خلق

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

نسبت داده شدن «فراغ» به خداوند - با ضمير متكلم مع الغير - مى تواند كنايه از اين باشد كه او تمامى اسباب و عوامل را در جهت رسيدگى به حساب خلق، در قيامت قرار مى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ص: 630

ارتباط «ربّكما» با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 2

2 - جنيان چونان آدميان ، مشمول محاسبه الهى و قوانين عام خداوند در سراى واپسين

يمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون

از ذكر «جنّ» و تقديم آن بر «إنس»، مى توان استفاده كرد كه نبايد گمان برد كه جنيان، به واسطه داشتن اجرام لطيف، قدرت بر فرار از محاكمه و عقاب الهى دارند.

185- حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 5،7

5- انسان ها در قيامت مورد حسابرسى قرار مى گيرند .

و يخافون سوء الحساب

7- انسان ها بايد از مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت ، خائف و هراسان باشند .

و يخافون سوء الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 9

9- اهميت و عظمت موقعيت حسابرسى انسان ها در قيامت *

ربّنا اغفرلى . .. يوم يقوم الحساب

اينكه حضرت ابراهيم(ع) در ميان موقعيتها و صحنه هاى گوناگون روز قيامت تنها از وقت حسابرسى ياد كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 7

7- انسان ها ، در قيامت در برابر اعمال خود بازپرسى مى شوند .

و لتسئلنّ عمّا كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 6

6- انسان در برابر رفتار و كردار خويش ، مسؤول بوده و در قيامت مورد مؤاخذه و بازخواست قرار خواهد گرفت .

اقترب للناس حسابهم

ص: 631

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حسابرسى آن گاه معقول و متصور است كه مسؤوليت و بازخواهى در كار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 51 - 5

5 - انسان ها پس از زنده شدن در قيامت ، بى هيچ فاصله و تأخيرى براى حسابرسى به پيشگاه خداوند احضار مى شوند .

فإذا هم من الأجداث إلى ربّهم ينسلون

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از حركت سريع انسان ها به سوى پروردگار، احضار آنان براى حسابرسى است. گفتنى است كه به كار رفتن «إذا»ى فجائيه، مى رساند كه اين حسابرسى بى هيچ فاصله اى پس از نفخ صور انجام خواهد پذيرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 54 - 1

1 - قيامت ، روز حساب رسى از تمام رفتار و كردار هاى بندگان

فإذا هم جميع لدينا محضرون . فاليوم لاتظلم نفس شيئًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 7 - 19،21

19 - حسابرسى اعمال بندگان از سوى خداوند در قيامت ، متكى به علم همه جانبه او است .

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

برداشت بالا از آن جا است كه جمله «إن-ّه عليم بذات الصدور» تعليل براى جمله «فينب-ّئكم بما كنتم تعملون» است; يعنى، چون خداوند به باطن افراد آگاه است، پس مى تواند آنان را به كردارشان آگاه سازد و به حسابرسى آنان بپردازد.

21 - ربوبيت الهى ، مقتضى برپايى قيامت و حسابرسى اعمال بندگان

ثمّ إلى ربّكم مرجعكم فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 3

3 - خروج انسان ها از گور ها و زنده شدن آنان ، براى محاكمه با سرعت انجام مى پذيرد .

يوم يخرجون من الأجداث سراعًا كأنّهم إلى نصب يوفضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 30 - 1

ص: 632

1 - انسان پس از مرگ به سوى دادگاه عدل الهى ، هدايت و سوق داده مى شود .

إلى ربّك يومئذ المساق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 1

1 - قيامت ، صحنه حسابرسى انسان ها است .

إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 6 - 9

9 - ايستادن در پيشگاه خداوند براى حسابرسى اعمال ، از صحنه هاى خوفناك و حوادث بزرگ روز قيامت است .

ليوم عظيم . يوم يقوم الناس لربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 22 - 3،5

3 - رسيدگى به حال انسان ها در قيامت ، از شؤون ربوبيت خداوند است .

كلاّ إذا . .. و جاء ربّك

5 - فرشتگان ، مأمور رسيدگى به امور انسان ها در قيامت

و الملك صفًّا صفًّا

از جمله «يومئذ يتذكّر الإنسان» در آيه بعد، معلوم مى شود كه حضور فرشتگان در قيامت در رابطه با كار انسان ها است.

186- حسابرسى اخروى تجزيه كنندگان قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 5

5- قيامت ، روز بازخواست از مجرمان و تجزيه كنندگان آيات قرآن

لنسئلنّهم أجمعين

آورده شدن فعل مضارع «نسئل» براى بازخواست، مى تواند اشاره به آينده و روز قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 2

2- تمامى رفتار و اعمال كافران و تجزيه كنندگان قرآن ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

المقتسمين . الذين جعلوا القرءان عضين . فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعمل

ص: 633

187- حسابرسى اخروى جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 158 - 5

5 - آگاهى جن به احضار شدن شان براى حسابرسى اعمالشان در روز رستاخيز

و لقد علمت الجنّة إنّهم لمحضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 2

2 - جن و انس ، هر دو داراى مسؤوليت و حسابرسى در قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 5

5 - ربوبيت الهى در حق جن و انس ، مستلزم برپا داشتن نظام حسابرسى اعمال براى آنان

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

ارتباط «ربّكما» با محتواى آيه قبل، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 33 - 2

2 - جنيان چونان آدميان ، مشمول محاسبه الهى و قوانين عام خداوند در سراى واپسين

يمعشر الجنّ و الإنس إن استطعتم . .. لاتنفذون

از ذكر «جنّ» و تقديم آن بر «إنس»، مى توان استفاده كرد كه نبايد گمان برد كه جنيان، به واسطه داشتن اجرام لطيف، قدرت بر فرار از محاكمه و عقاب الهى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 39 - 3

3 - حضور جن همچون آدميان ، در صحنه قيامت براى حسابرسى و كيفر و پاداش

فيومئذ لايسل عن ذنبه إنس و لاجانّ

188- حسابرسى اخروى سعادتمندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 634

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كتبه بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

189- حسابرسى اخروى صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 10 - 22

22 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) إذا نشرت الدواوين و نصبت الموازين لم ينصب لأهل البلاء ميزان و لم ينشر لهم ديوان ثمّ تلا هذه الأية « إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغيرحساب » ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هنگامى كه نامه هاى اعمال گشوده مى شود و ميزان ها [براى سنجش اعمال] برپا مى گردد، براى اهل مصيبت و بلا [كه صابر بوده اند] ميزانى برپا نشده و نامه عملى گشوده نخواهد شد. آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود: إنّما يوفّى الصابرون أجرهم بغير حساب».

190- حسابرسى اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

191- حسابرسى اخروى عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1

1 - خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف «باء» به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: «فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن «علم» دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به «دقيق بودن» تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 62 - 6

ص: 635

6 - انسان ، مسؤول انديشه ها و گرايش هاى خويش و مورد بازخواست از سوى خداوند در قيامت

و يوم يناديهم فيقول أين شركاءى الذين كنتم تزعمون

192- حسابرسى اخروى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 15

15 - خداوند در قيامت انسان ها را به تمامى اعمال دنيويشان آگاه ساخته و دستاوردشان را به آنان نشان خواهد داد .

إلى اللّه مرجعكم جميعاً فينبئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 109 - 6

6 - ياد قيامت و صحنه هاى بررسى اعمال در آن ، زمينه ساز رعايت تقوا و ترس از خداوند

و اتقوا اللّه . .. يوم يجمع اللّه الرسل

چنانچه «يوم» مفعول براى «اذكروا» باشد، جمله «اذكروا يوم . ..» پس از «اتقوا اللّه» مى تواند اشاره به علتى از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 62 - 7،8

7 - سريعترين نظام محاسبه و رسيدگى به اعمال در قيامت استقرار دارد.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

8 - قضاوت و صدور حكم در قيامت، بر اساس محاسبه و سنجش اعمال آدميان است.

ثم ردوا . .. ألا له الحكم و هو أسرع الحسبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 7 - 1

1 - خداوند در قيامت رفتار و عقايد آدميان را به گونه اى دقيق و عالمانه براى آنان بيان خواهد كرد.

فلنقصن عليهم بعلم و ما كنا غائبين

حرف «باء» به معناى مصاحبت و ملابست است; يعنى: «فلنقصن عليهم مصاحبين و متلبسين بعلم. و نكره بودن «علم» دلالت بر عظمت آن علم دارد كه از آن به «دقيق بودن» تعبير شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 7

7 - سنجش اعمال در قيامت، حق و بر اساس عدل است.

ص: 636

و الوزن يومئذ الحق

برداشت فوق بر اين اساس است كه «الوزن» به معناى مصدرى، يعنى سنجيدن باشد و «الحق» صفت براى خبر محذوف، كه تقدير آن چنين مى شود: «الوزن يومئذ الوزن الحق». يعنى: سنجيدن در آن روز، سنجشى حق و بر اساس عدل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 51 - 12

12- خداوند ، حسابرسى اعمال انسان را در قيامت با سرعت انجام مى دهد .

ليجزى الله كلّ نفس ما كسبت إن الله سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 1

1- تمامى رفتار و اعمال آدميان ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

لنسئلنّهم . .. عمّا كانوا يعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 19

19- حساب رسى و سنجش عادلانه اَعمال آدميان در قيامت ، لازمه ربوبيّت خدا است .

و وضع الكتب . .. و لايظلم ربّك أحدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 105 - 11

11- قيامت ، روز سنجش و محاسبه اَعمال است .

فلانقيم لهم يوم القيمة وزنًا

از تعبير موجود در آيه، چنين برمى آيد كه در قيامت، براى سنجش اَعمال آدميان، معيارها و ميزان هايى به كار گرفته مى شود، لكن براى برخى، به جهت فقدان هرگونه عمل ارزشمند، هيچ محاسبه و ميزانى برقرار نمى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 70 - 6

6 - رسيدگى به همه گفته ها و كرده هاى آدميان در روز رستاخيز

اللّه أعلم بما تعملون . اللّه يحكم بينكم يوم القيمة... إنّ ذلك فى كتب إنّ ذلك

ص: 637

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 102 - 3

3 - وجود معيار ها و ميزان هاى متعدد در قيامت ، براى سنجش اعمال انسان ها

فمن ثقلت موزينه

«موازين» جمع «ميزان» است. به كارگيرى جمع، بيانگر اين معنا است كه هر نوع عمل فرد، داراى ميزان مخصوصى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 15

15 - خداوند ، در قيامت اعمال بندگان را با سرعت حسابرسى خواهد كرد .

و اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 16 - 10،15

10 - حساب رسى خداوند از اَعمال انسان ها ، در قيامت ، نياز به شاهد ندارد .

إنّها إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه

از اين كه به جاى «يعلمها اللّه» فرموده است «يأت بها اللّه» استفاده مى شود كه خداوند، خود ناظر بر اَعمال بوده و براساس آن، حكم خواهد كرد و نيازى به گواه ندارد. فعل مضارع «يأت» هم مى تواند به وقوع چنين عملى در آينده - كه همان قيامت است - دلالت داشته باشد.

15 - علم دقيق و آگاهى عميق خداوند به امور ، پشتوانه قدرت او برگردآورى اَعمال انسان و بروز دادن آن در روز حساب

إن تك مثقال حبّة . .. يأت بها اللّه إنّ اللّه لطيف خبير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 25 - 4

4 - هر كسى در قيامت پاسخگوى كردار و عمل خويش است .

لاتسئلون عمّا أجرمنا و لانسئل عمّا تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 7

7 - خداوند ، حسابرسى اعمال بندگان را در قيامت با سرعت انجام خواهد داد .

ص: 638

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت . .. إنّ اللّه سريع الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 51 - 10

10 - بازخواست و محاسبه شدن رفتار و كردار انسان ها در قيامت

يوم يقوم الأشهد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 17 - 16

16 - قيامت ، صحنه سنجش و محاسبه اعمال و رفتار آدمى است .

اللّه الذى . .. الميزان و ما يدريك لعلّ الساعة قريب

از ارتباط دو قسمت از آيه مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 8 - 7

7 - تمامى اعمال انسان ها در دادگاه الهى ، مورد رسيدگى قرار خواهد گرفت .

ثمّ تردّون إلى . .. فينبّئكم بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 5

5 - تمامى رفتار ها و كرده هاى انسان ها در قيامت ، مورد حسابرسى دقيق قرار خواهد گرفت .

ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم

كلمه «ما» (آنچه) افاده عموم مى كند. با خبر كردن انسان ها از تمامى كرده هاى خويش در قيامت، اشاره به حسابرسى و كيفر و پاداش دادن به آنها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 18 - 2

2 - قيامت ، روز حساب رسى و عرضه شدن نيات ، انگيزه ها ، افكار و رفتار انسان ها به محكمه عدل الهى

يومئذ تعرضون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 29 - 6

6 - احاطه علمى خداوند به همه موجودات ، پشتوانه دقيق بودن حسابرسى اعمال در قيامت

لايرجون حسابًا . .. و كلّ شىء أحصينه كتبًا

ص: 639

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 5

5 - انسان در دنيا ، پيش فرستنده دستاورد خويش و ذخيره سازنده آن براى صحنه حسابرسى اعمال

علمت نفس ما قدّمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 6 - 10

10 - حركت ها و كردار هاى انسان ، نزد خداوند حسابرسى خواهد شد .

كادح إلى ربّك كدحًا فملقيه

ملاقات با خداوند، به معناى حضور در نزد او براى حسابرسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 3

3 - حاكميت نظمى خاص ، بر حسابرسى اعمال در قيامت

أُوتى كتبه بيمينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 1،5

1 - در قيامت ، اعمال انسان ها حسابرسى خواهد شد .

فسوف يحاسب

5 - در قيامت ، انسان خود ، محاسبه و ارزشيابى خواهد شد .

فسوف يحاسب

فعل «يحاسب» به شخص استناد يافته است; نه به عمل; بنابراين حسابرسى قيامت در مورد خود اشخاص خواهد بود. مى توان گفت: اعمال و نيت هاى انسان براى او، رتبه وجودى خاصى مى بخشد; زيرا ملكه او شده و ابعاد وجودى او را شكل مى دهد و در نتيجه سنجش آن انسان، در حقيقت محاسبه اعمال او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 6 - 5

5 - مرحله سنجش اعمال ، پس از تخريب كوه ها و گذشت دوران سرگردانى مردم در قيامت است .

يوم يكون الناس كالفراش . .. و تكون الجبال كالعهن المنفوش . فأمّا من ثقلت موزينه

حرف «فاء» در «فأمّا» بيانگر نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 2

2 - وزنه هاى محاسبه اعمال در قيامت ، متناسب با آنها و سنگين يا سبك خواهد بود .

ص: 640

فأمّا من ثقلت موزينه . .. و أمّا من خفّت موزينه

چنانچه كلمه «موازين» جمع «ميزان» (وزنه اى كه با آن متاع را مى سنجند)، باشد، نكته ياد شده استفاده مى شود.

193- حسابرسى اخروى عمل ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قارعه - 101 - 8 - 3،6

3 - محاسبه اعمال ناروا در قيامت

و أمّا من خفّت موزينه

6 - كردار هاى ناروا ، هنگام حسابرسى در قيامت - با وجود تهى بودن همه آنها از وزن و ارزش - گوناگون بوده و ابزار سنجش آنها متفاوت است .

و أمّا من خفّت موزينه

جمع بودن «موازين»; بيانگر تعدد ميزان و موزون و تغاير آنها است.

194- حسابرسى اخروى عهدشكنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 9

9- قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

195- حسابرسى اخروى فاسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

196- حسابرسى اخروى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 2

ص: 641

2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

197- حسابرسى اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 93 - 2

2- تمامى رفتار و اعمال كافران و تجزيه كنندگان قرآن ، مورد بازپرسى خداوند در قيامت قرار خواهد گرفت .

المقتسمين . الذين جعلوا القرءان عضين . فوربّك لنسئلنّهم أجمعين . عمّا كانوا يعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 87 - 9

9- آخرت ، زمان بازگردانده شدن ستم گران و كافران و افراد ناصالح به پيش گاه خداوند و حساب رسى كردار آنها است .

ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 11،14

11 - كافران ، در روز رستاخيز به جاى نيل به ثمره اعمال نيك خويش ، با خدا و كيفر او مواجه خواهند شد .

و الذين كفروا أعملهم كسراب بقيعة . .. حتّى إذا جاءه لم يجده شيئًا و وجد اللّه ع

14 - اعمال كافران به روز رستاخيز ، مورد حسابرسى كامل خداوند قرار خواهد گرفت و كيفر آنان بى كم و كاست داده خواهد شد .

و الذين كفروا أعملهم كسراب . .. و وجد اللّه عنده فوفّيه حسابه

«توفية» (مصدر «وفّى») به معناى پرداخت و دريافت كامل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 2

2 - وجود نقطه اى مشخص ، براى محاكمه و حساب رسى كافران در قيامت

كأنّهم إلى نصب يوفضون

198- حسابرسى اخروى كم فروشان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 7 - 2

ص: 642

2 - احضار كم فروشان در صحنه قيامت و حسابرسى اعمال آنان ، قطعى و ترديدناپذير است .

ويل للمطفّفين . .. ألا يظنّ أُولئك ... كلاّ

199- حسابرسى اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 6

6- گنه كاران در قيامت با حسابى سخت و ناگوار مواجه مى شوند .

و يخافون سوء الحساب

اضافه «سوء» به «الحساب» اضافه صفت به موصوف است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 92 - 5

5- قيامت ، روز بازخواست از مجرمان و تجزيه كنندگان آيات قرآن

لنسئلنّهم أجمعين

آورده شدن فعل مضارع «نسئل» براى بازخواست، مى تواند اشاره به آينده و روز قيامت داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 23 - 1

1 - خداوند ، تمامى اعمال و رفتار مجرمان و منكران معاد را ، در روز رستاخيز محاسبه و رسيدگى خواهد كرد .

و قدمنا إلى ما عملوا من عمل فجعلنه هباء منثورًا

فعل «قدمنا» در آيه شريفه - طبق نظر مفسران - به معناى «قصدنا» «عمدنا» (قصد آهنگ [كارى ]كرديم) است و مقصود از آن، پرداختن به حساب اعمال مجرمان حساب اعمال مجرمان و بررسى آنها مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 12 - 5

5 - مجرمان پس از حسابرسى شدن در قيامت ، به تبه كارى خويش در دنيا ، پى مى برند .

و لو ترى إذ المجرمون ناكسوا رءوسهم عند ربّهم ربّنا أبصرنا

«عند ربّهم» مى تواند كنايه از حسابرسى شدن باشد. اعتراف با «أبصرنا و سمعنا» پس از آن، نشان دهنده اين است كه آنان، به جرم و تبه كارى خود پى مى برند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 30 - 2

2 - اعطاى پاداش به مؤمنان و نيك كرداران در قيامت ، قبل از حسابرسى بدكرداران *

ص: 643

فأمّاالذين ءامنوا . .. و أمّا الذين كفروا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تقدم در بيان، بيانگر تقدم خارجى نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 49 - 3

3 - مجازات هاى سخت مجرمان در قيامت ، براساس محاسبه و سنجشى عادلانه و به دور از گزاف و ظلم است .

يوم يسحبون . .. إنّا كلّ شىء خلقنه بقدر

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه قبل - كه در زمينه مجازات سخت مجرمان در قيامت است - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

200- حسابرسى اخروى متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 1

1 - تقواپيشگان ، پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به سوى بهشت هدايت خواهند شد .

و وضع الكتب . .. و قضى بينهم بالحقّ ... و سيق الذين اتّقوا ربّهم إلى الجنّة

201- حسابرسى اخروى معرضان از محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 5

5 - روى گردانان از دعوت به حق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، ناگزير از اجابت دعوت الهى در قيامت براى حسابرسى و مجازات

فما تغن النذر . .. يوم يدع الداع إلى شىء نكر

202- حسابرسى اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 15 - 2

2 - بصير بودن خداوند به ويژگى هاى منكران معاد ، دليل لزوم محشور ساختن آنان و حسابرسى از آنها است .

ظنّ أن لن يحور . بلى إنّ ربّه كان به بصيرًا

ص: 644

203- حسابرسى اخروى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 6

6 - « قاسم بن محمد عن على قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ اللّه تبارك و تعالى إذا أراد أن يحاسب المؤمن أعطاه كتابه بيمينه و حاسبه فيما بينه و بينه فيقول : عبدى ! فعلت كذا . . . قد غفرتها لك و ابدلتها حسنات . . . و هو قول اللّه عزّوجلّ « فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه فسوف يحاسب حساباً يسيراً » ;

قاسم بن محمد از على [بن أبى حمزه] روايت نموده كه گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: خداى - تبارك و تعالى - زمانى كه بخواهد مؤمنى را محاسبه كند، نامه عملش را به دست راست وى مى دهد و او را در آنچه بين خود و او است محاسبه كرده، مى فرمايد: بنده من فلان كار را كردى؟ . .. من آن را براى تو بخشيدم و آن را به حسنه هايى تبديل كردم ... و اين سخن خداى عزّوجلّ است «فأمّا من اُوتى كتابه بيمينه . فسوف يحاسب حساباً يسيراً»».

204- حسابرسى اخروى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 4 - 2

2 - آگاهى تمام مردم ، از بى پايه بودن امتيازات مادى ، هنگام حسابرسى نعمت ها در قيامت

ثمّ كلاّ سوف تعلمون

آخرين آيه سوره، بيانگر زمانى است كه مفاد «سوف تعلمون» تحقق مى يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 8 - 1،4

1 - قيامت ، زمان حسابرسى از نعمت ها است .

ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

«نعيم»، به معناى نعمت فراوان است. (مفردات)

4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ

لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم

نشان دادن جهنم به اهل تكاثر - پيش از بازخواست نعمت ها - بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.

205- حسابرسى اخروى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 3 - 2

ص: 645

2 - همه انسان ها ، در آينده هنگام حسابرسى نعمت ها ، به پوچى افتخارات مادى پى خواهند برد .

سوف تعلمون

زمان مورد نظر در «سوف تعلمون» - به قرينه «ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم» - هنگام حسابرسى نعمت ها است.

206- دقت در حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عاديات - 100 - 11 - 7

7 - علم خداوند ، پشتوانه دقّت در حسابرسى و مجازات انسان ها در قيامت است .

إنّ ربّهم بهم يومئذ لخبير

207- دلايل حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 6 - 2

2 - برنامه و حساب دقيق حاكم بر هستى ، خود دليل ضرورت قيامت و محاسبه نهايى كردار آدميان *

و الذريت . .. و إنّ الدين لوقع

از مناسبت ميان مقسم به و جواب قسم، استفاده مى شود: همان طور كه تمام مظاهر طبيعت به گونه اى حساب شده در ارتباط باهم قرار دارند و هدفى را دنبال مى كنند; به طريق اولى حيات انسان بى فرجام نيست و بدون حساب پايان نمى پذيرد.

208- زمان حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 8 - 2

2 - مرحله حسابرسى در قيامت ، مرحله اى پس از دريافت نامه هاى اعمال است .

فسوف يحاسب حسابًا يسيرًا

«سوف»، براى وعده دادن به كار مى رود (مصباح) و دلالت بر تأخير دارد. (مقاييس اللغة)

209- زمينه حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 8

ص: 646

8 - رحمانيت خداوند ، مقتضى برپا كردن قيامت و حساب رسى از بندگان است .

هذا ما وعد الرحمن

برداشت ياد شده از ياد كردن خدا به صفت و نام «رحمان» - از ميان ديگر اوصاف و نام هاى الهى - به دست مى آيد.

210- سختى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 14

14- يك عمر لذّت جويى و هوس رانى ، پوچ و بى ارزش در قبال لحظه پاسخ گويى و مجازات

كأنّهم يوم يرون ما يوعدون لم يلبثوا إلاّ ساعة من نهار

«يوم يرون مايوعدون» همان قيامت و روز كيفر است كه با ديدنش روزگار دراز كامروايى كافران، لحظه اى از روز مى نمايد.

211- سهولت حسابرسى اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 7 - 7

7 - برانگيختن انسان ها و حسابرسى از آنان در قيامت ، كارى سهل و آسان براى خداوند

لتبعثنّ ثمّ لتنبّؤنّ بما عملتم و ذلك على اللّه يسير

212- عدالت در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 14

14- كمترين ظلم و بى عدالتى در محاسبه اعمال و نيز در پاداش اخروى سعادتمندان وجود ندارد .

فمن أوتى كتبه بيمينه . .. و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 2،4،5

2- حسابرسى اعمال بندگان بر مبناى قسط و عدل ، از فلسفه هاى برپايى قيامت

و نضع الموزين القسط ليوم القيمة

برداشت ياد شده بر مبناى اين است كه لام در «ليوم القيامة» براى تعليل باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين مى شود: ترازوهاى قسط و داد را به خاطر برپايى قيامت، بنا مى نهيم.

ص: 647

4- حسابرسى دقيق و عادلانه خداوند ، فراگير تمامى اعمال خُرد و كلان انسان

و نضع الموزين القسط ليوم القيمة . .. من خردل

«حبّة» به معناى يك دانه از گندم، جُو و مانند آن است و «خردل» به معناى بذرهاى بسيار ريز است. «مثقال حبّة من خردل» مثلى است براى بيان هر چيز دقيق و كوچك و مقصود از آن در اين آيه، تمامى اعمال خُرد و كلان انسان ها است.

5- حسابرسى خداوند در قيامت به گونه اى است كه به هيچ كس اندكى ظلم نمى شود .

و نضع الموزين . .. فلاتظلم نفس شيئًا

213- عقيده به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 10

10 - عقيده به برپايى قيامت و حساب رسى از بندگان ، از موضوعات دعوت رسولان الهى

من بعثنا من مرقدنا هذا ما وعد الرحمن و صدق المرسلون

214- عموميت حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 32 - 1

1 - تمامى انسان ها بدون استثنا ، در قيامت براى حساب رسى و كيفر و پاداش به پيشگاه خداوند احضار خواهند شد .

و إن كلّ لمّا جميع لدينا محضرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 26 - 4

4 - تمامى انسان ها در قيامت ، با حساب رسى اعمال خويش روبه رو خواهند شد .

و لم أدر ما حسابيه

215- عوامل سختى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 21 - 9،10

9- قطع پيوندهايى كه خداوند به برقرار كردن آنها امر كرده ، موجب مواجه شدن با حساب سخت و ناگوار قيامت خواهد شد .

والذين يصلون . .. و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب

ص: 648

10- شكستن پيمان ها و پايبند نبودن به عهدها ، در پى دارنده حساب سخت و ناگوار قيامت است .

الذين يوفون بعهد الله و لاينقضون الميثق . .. و يخافون سوء الحساب

216- غافلان از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 3

3- مشركان صدراسلام ، از مسأله حسابرسى قيامت ، به طور كلى غافل مانده و از تأمل و انديشه در نشانه ها و دلايل روشن آن ، روى گردان بودند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه اين سوره، مكى است و مخاطب و مصداق اوّلى «الناس»، مردم مشرك اند.

217- غفلت از حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 1 - 1

1- انسان ها از حسابرسى قيامت - در عين نزديك بودن آن - در غفلت شديد به سر مى برند .

اقترب للناس حسابهم و هم فى غفلة معرضون

كلمه «فى» در «فى غفلة» براى ظرفيت مجازى است و دلالت بر شدتِ وصف مى كند; يعنى، غفلت مردم از حسابرسى قيامت بسيار شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 32 - 1

1 - سرزنش شدن تكذيب گران و كافران جن و انس از سوى خداوند ، به خاطر بى توجهى آنان به موضوع حسابرسى اعمال خلق در قيامت و كيفر و پاداش الهى در آن

سنفرغ لكم أيّه الثقلان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

استفهام در «فبأىّ ءالآء» توبيخى است و تثنيه آمدن «كما» و «تكذّبان» به خاطر توجه خطاب به جن و انس است.

218- فلسفه حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 6

ص: 649

6- گذر از موقف هاى قيامت ( حسابرسى ، كيفر ، پاداش و . . . ) غرض از گردآورى همگان در صحنه قيامت است .

ذلك يوم مجموع له الناس

برداشت فوق ، مبتنى براين نكته است كه «لام» در «له» براى بيان غايت و غرض باشد. بر اين اساس مفاد جمله «ذلك يوم ...» چنين مى شود: روز قيامت روزى است كه خداوند ، همگان را براى گذر از موقفهاى آن روز گردآورى مى كند.

219- قانونمندى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 7 - 3

3 - حاكميت نظمى خاص ، بر حسابرسى اعمال در قيامت

أُوتى كتبه بيمينه

220- گواهى در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

221- مدت حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 5،7

5 - عرصه محشر و حساب رسى خلايق در آن ، بسيار طولانى است .

فى يوم كان مقداره خمسين ألف سنة

برداشت ياد شده، بنابراين احتمال است كه عدد ياد شده در آيه شريفه، صرفاً براى بيان كثرت است.

7 - « روى عن أبى عبداللّه ( ع ) أنّه قال : لو ولى الحسابَ غيرُ اللّه لمكثوا فيه خمسين ألف سنة من قبل أن يَفْرُغُوا و اللّه سبحانه يفرغ من ذلك فى ساعة ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: اگر حساب رسى قيامت را كسى غير خدا به عهده گيرد، هر آينه [مردم ]در آن جا پنجاه هزار سال بايد توقف كنند; قبل از اين كه از حساب فارغ شوند; ولى خداى سبحان در كمتر از ساعتى از [حساب رسى] آنان فارغ مى شود».

ص: 650

222- مدت حسابرسى اخروى انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 4

4 - عرصه محشر و حساب رسى خلايق ، پنجاه هزار سال به طول مى انجامد .

فى يوم كان مقداره خمسين ألف سنة

223- مكذبان حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 16 - 2

2 - سران كفر و شرك ، در اوج غرور و ناباورى نسبت به معاد و حسابرسى الهى به سر مى بردند .

و قالوا ربّنا عجلّ لنا قطّنا قبل يوم الحساب

از استهزاى معاد به وسيله كافران و درخواست شتاب در نزول عذاب قيامت، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 27 - 2

2 - طغيان گران دوزخى ، حسابرسى قيامت را انكار كرده و احتمال حقانيت آن را نيز مردود مى دانستند .

إنّهم كانوا لايرجون حسابًا

نفى «اميد»، بيانگر اين است كه انكار قيامت از سوى دوزخيان، به حدى شديد بود كه آنان احتمال آن را نيز نمى دادند و حتى اندك اميدى به آن نداشتند.

224- ملاك حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 47 - 11

11- « عن هشام بن سالم قال : سألت أباعبداللّه ( ع ) عن قول اللّه عزّوجلّ : « ونضع الموازين القسط ليوم القيامة فلاتظلم نفس شيئاً » قال : هم الأنبياء و الأوصيا ( ع ) ;

از هشام بن سالم نقل شده كه گفت: از امام صادق(ع) در باره قول خداى عزّوجلّ «ونضع الموازين القسط ليوم القيامة. ..» پرسيدم فرمود: موازين قسط، پيامبران و اوصيا هستند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 651

16 - زمر - 39 - 7 - 19

19 - حسابرسى اعمال بندگان از سوى خداوند در قيامت ، متكى به علم همه جانبه او است .

فينبّئكم بما كنتم تعملون إنّه عليم بذات الصدور

برداشت بالا از آن جا است كه جمله «إن-ّه عليم بذات الصدور» تعليل براى جمله «فينب-ّئكم بما كنتم تعملون» است; يعنى، چون خداوند به باطن افراد آگاه است، پس مى تواند آنان را به كردارشان آگاه سازد و به حسابرسى آنان بپردازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 9 - 3

3 - انسان در قيامت ، بر باور ها و ملكات نفسانى خويش ، مؤاخذه خواهد شد .

يوم تبلى السرائر

مراد از آزمودن سريره ها، حسابرسى و سنجش ميزان كيفر آنها است.

225- موانع ذكر حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 3

3 - ضرورت پرهيز از سرگرمى ها و ترك امور بازدارنده از توجّه به حسابرسى ها در قيامت

ألهيكم التكاثر

آيه «لتسئلنّ يومئذ عن النعيم» در آخر سوره - كه بر حسابرسى از نعمت ها دلالت دارد - نشانگر آن است كه سرگرم شدن به تكاثر، مايه غفلت از حسابرسى است و بايد انسان از آنچه او را سرگرم ساخته و از اهداف نعمت ها بازمى دارد، پرهيز كند تا هنگام حسابرسى نعمت ها، پاسخى داشته باشد.

226- نزديكى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 31 - 1

1 - هشدار الهى ، به دور نبودن لحظه حسابرسى خلق و برپايى قيامت

سنفرغ لكم أيّه الثقلان

227- وضوح حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 652

10 - اسراء - 17 - 14 - 3

3- حساب انسان در پرونده عمل وى در قيامت ، روشن و آشكار است .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

از اينكه خداوند فرموده است: «خودت براى حسابرسى عمل خود كافى هستى» نشان مى دهد كه اعمال و حسابرسى آنها روشن و آشكار است و نياز به تبيين از سوى كسى ندارد.

228- وعده حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 6

6 - برپايى قيامت و حسابرسى از بندگان ، وعده الهى به انسان ها

هذا ما وعد الرحمن

229- وكيل در حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

230- ويژگيهاى حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 14 - 4

4- براى محاسبه عمل انسان در قيامت ، نيازى به وكيل ، دليل ، شاهد و . . . نيست .

كفى بنفسك اليوم عليك حسيبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 43 - 3

3 - خروج انسان ها از گور ها و زنده شدن آنان ، براى محاكمه با سرعت انجام مى پذيرد .

يوم يخرجون من الأجداث سراعًا كأنّهم إلى نصب يوفضون

ص: 653

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 9 - 5

5 - انسان ها در قيامت ، تنها و دور از خويشاوندان ، مورد حسابرسى قرار خواهند گرفت .

فسوف يحاسب . .. و ينقلب إلى أهله

231- هشدار به حسابرسى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 28 - 3

3 - بسيارى از آيات قرآن ، هشدار دهنده مردم درباره معاد و حسابرسى در قيامت است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا كذّابًا

جمع بودن «آيات» بر نكته ياد شده دلالت دارد. به قرينه كلمه «حساباً» - در آيه قبل - موضوع حسابرسى در مجموعه آن آيات مطرح شده است.

ص: 654

36- حسادت

1- حسادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 3،5

3 - حسد و عداوت برخى اهل كتاب ، نسبت به مؤمنان

ان تمسسكم . .. و ان تصبكم سيّئة يفرحوا بها

5 - بدخواهى و حسادت منافقان با اهل ايمان *

اذا لقوكم قالوا امنّا . .. ان تمسسكم حسنة تسؤهم و ان تصبكم سيّئة يفرحوا بها

برخى برآنند كه جمله «و اذا لقوكم قالوا آمنّا» درباره منافقان است. بنابر اين ضمير مفعولى «تسؤهم» نيز به آنان برمى گردد.

2- آثار حسادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 1،6

1 - حسادت به ديگران ، حالتى ناپسند و عملى ساختن آن ، شرّآفرين و ضربه زننده به آنان است .

و من شرّ حاسد إذا حسد

6 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در معرض ضربه خوردن از سوى فرد يا افرادى كه حسادت ، آنان را به تلاش هاى شرّآفرين وادار مى ساخت .

قل . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

نكره بودن «حاسد» - در مقابل معرفه بودن «النفاثات» - مى تواند بيانگر ناشناخته بودن حسودانى باشد كه درصدد ضربه زدن به پيامبر(صلی الله علیه و آله) بودند و ممكن است مراد از آن جنس باشد; در آن صورت بر همه حسودان تعميم خواهد يافت.

ص: 655

3- آثار حسادت رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 4

4 - رويارويى سران شرك با پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، برخاسته از حسادت و خوى جاه طلبى آنان بود .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از «بيننا» خود سران كفر و شرك باشد. بر اين اساس اعتراض آنان به انتخاب پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) از ميان آنها، مى تواند ناشى از جاه طلبى و حسادت آنان به آن حضرت باشد.

4- حسادت اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 9

9 - حسادت و تجاوز ، عامل مخالفت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) با دين مورد پذيرش خدا

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 3

3 - حسد و عداوت برخى اهل كتاب ، نسبت به مؤمنان

ان تمسسكم . .. و ان تصبكم سيّئة يفرحوا بها

5- حسادت اهل مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 6

6- حسادت مردم مكه بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ريشه هاى ايمان نياوردن ايشان به آن حضرت *

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

برداشت فوق با توجه به توضيحى كه در شماره قبل آورده شد معلوم مى شود.

6- حسادت برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 6،7،8

ص: 656

6- همه فرزندان يعقوب محبت افزون تر او به يوسف ( ع ) و بنيامين را احساس مى كردند و بر آن رشك مى بردند .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

ضمير در «قالوا» به «إخوته» در آيه قبل برمى گردد ; يعنى ، همه آنان چنين گفتند و بر اين نظر اتفاق داشتند.

7- محبت و علاقه افزون تر يعقوب ( ع ) به دو فرزندش يوسف ( ع ) و بنيامين ، برانگيزنده حسادت ديگر فرزندان وى نه اطلاعشان از رؤياى يوسف ( ع )

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

چنان چه يوسف(ع) رؤياى خويش را براى برادرانش نقل كرده بود و آن باعث حسادت و توطئه عليه او شده بود ، سخن از بنيامين به ميان نمى آوردند و تنها به ذكر يوسف(ع) اكتفا مى كردند.

8- حسادت برادران يوسف به وى ، آنان را به جلسه اى براى تصميم گيرى عليه او واداشت .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 2

2- حسادت برادران يوسف به وى ، منشأ تصميم آنان بر كشتن و يا تبعيد او

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف

7- حسادت بربرادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 67 - 9

9- يعقوب ( ع ) نگران از چشم زخم و حسادت بر فرزندان خويش در صورت ورود جملگى آنان به مصر از يك دروازه آن

لاتدخلوا من باب وحد . .. و ما أُغنى عنكم من الله من شىء

آيه شريفه در اين باره كه يعقوب(ع) چه خطرى را براى فرزندان خويش و يا براى بنيامين احساس مى كرده، بيانى ندارد. بسيارى از مفسران گفته اند از اينكه يعقوب(ع) از آنان خواسته متفرق شوند و از دربهاى متعدد وارد گردند، مى توان حدس زد كه وى از خطر چشم زخم و مانند آن هراسان بوده است.

8- حسادت لبيد بن اعصم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 7

7 - تلاش شديد فردى حسود ، براى رساندن شرّ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و من شرّ حاسد إذا حسد

چنانچه آمدن «حاسد»، براى بيان شدت حسدى باشد كه از فرد حسود سر زده بود، ناشناخته بودن او از آيه استفاده نمى شود;

ص: 657

مؤيد اين احتمال شأن نزول آيه شريفه است كه در آن آمده: آن فرد «لَبيد بن اَعْصَم» نام داشته است.

9- حسادت مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 9

9 - حسادت و تجاوز ، عامل مخالفت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) با دين مورد پذيرش خدا

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

10- حسادت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 120 - 5

5 - بدخواهى و حسادت منافقان با اهل ايمان *

اذا لقوكم قالوا امنّا . .. ان تمسسكم حسنة تسؤهم و ان تصبكم سيّئة يفرحوا بها

برخى برآنند كه جمله «و اذا لقوكم قالوا آمنّا» درباره منافقان است. بنابر اين ضمير مفعولى «تسؤهم» نيز به آنان برمى گردد.

11- حسادت يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 9

9 - حسادت و تجاوز ، عامل مخالفت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) با دين مورد پذيرش خدا

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

12- ناپسندى حسادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 1

1 - حسادت به ديگران ، حالتى ناپسند و عملى ساختن آن ، شرّآفرين و ضربه زننده به آنان است .

و من شرّ حاسد إذا حسد

ص: 658

حسد

13- آثار حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 14

14 - حسادت ، از رذايلى است كه آدمى را به گناهان بزرگ و حتى كفر مى كشاند .

أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 5،7

5 - حسادت يهود و نصارا ، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ايمان از اسلام بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

«حسداً» مفعولٌ له براى «ودّ كثيراً . ..» مى باشد; يعنى، علاقه و تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان، به علت حسادت ايشان بود.

7 - حسد از عوامل انكار حق و عاملى براى مبارزه با آن

لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 29،32،38

29 - نكوهش شديد خداوند از كسانى كه پس از روشن شدن حق ، از سر تجاوزگرى و حسادت ، در آن اختلاف مى كنند .

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

«بغى» در لغت به معناى تجاوز و نيز حسد آمده است.

32 - حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

38 - حَسَد و سركشى ( بَغى ) مانع پذيرش بيّنات و هدايت الهى

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه بغياً

«بغياً» (حَسَد و سركشى)، مفعول لأجله براى «ما اختلف» است ; يعنى حسد و سركشى، مانع پذيرش هدايت و حق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 19 - 7،8،9،10،11

7 - اختلافات دينى ، نشأت يافته از ناحيه عالمان متجاوز و حسود

و ما اختلف . .. الاّ من بعد ما جاءهم العلم بغياً

كلمه «بغياً»، به معناى تجاوز است و به معناى حسد نيز آمده است (مجمع البيان. )

8 - حسادت و نارسايى هاى اخلاقى ، از عوامل ستيز عالمان

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

ص: 659

9 - حسادت و تجاوز ، عامل مخالفت اهل كتاب ( يهود و نصارا ) با دين مورد پذيرش خدا

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

10 - حسد و تجاوز از حد ، تهديدكننده واقعنگرى و روشن بينى عالمان دينى

و ما اختلف الذين اوتوا الكتاب . .. بغياً بينهم

11 - ستيز عالمان حسود با يكديگر ، نشان بى دينى و تسليم نبودن آنان در برابر خداست .

انّ الدين عنداللّه الاسلام و ما اختلف الذين . .. بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 6،7،9

6 - حسادت يهوديان بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و منزلت وى ، مايه گرايش آنان به كفر و شرك

يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

7 - حسادت ، خطرى براى ايمان و اعتقاد و عاملى براى گرايش به شرك و كفر

يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

«ام يحسدون»، چنانچه گذشت، بيان علت مسائلى است كه در آيه 51 مطرح شد كه از جمله آنها، گرايش و ايمان برخى از يهوديان به كفر و شرك است. يعنى حسادت باعث شد تا به «جبت» و «طاغوت» ايمان بياورند.

9 - بى نتيجه بودن حسادت اهل كتاب ( يهود ) نسبت به تفضّلات الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

«فقد آتينا» به اين معناست كه همان گونه كه حسدورزان به آل ابراهيم طرفى نبستند و به آنان ضررى نرساندند، حسودان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز نتيجه اى نخواهند برد و ضررى را متوجّه آن حضرت نخواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 16،17،18

16 - حسد و خودخواهى ، ريشه و آغاز برادركشى در تاريخ

قال لاقتلنك

17 - حسد ، زمينه ساز سستى مناسبات و روابط عاطفى در ميان انسانها

نبأ ابنى ءادم . .. قال لاقتلنك

با توجه به اينكه حسادت قابيل، باعث ناديده گرفتن عاطفه برادرى خود نسبت به هابيل شد.

18 - حسد ، زمينه ساز قتل و جنايت

قال لاقتلنك

برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: . .. فقبل اللّه قربان هابيل فحسده قابيل فقتله ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 11

ص: 660

11 - حسد و هواى نفس آدمى ، جلوگير وى از پندپذيرى و عاقبت انديشى

انى اخاف اللّه رب العلمين انى اريد . .. فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 18

18- حسادت ، زمينه اى مناسب براى بروز دشمنى شيطان با انسان

فيكيدوا لك كيدًا إن الشيطن للإنسن عدو مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 8

8- حسادت برادران يوسف به وى ، آنان را به جلسه اى براى تصميم گيرى عليه او واداشت .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 2،3

2- حسادت برادران يوسف به وى ، منشأ تصميم آنان بر كشتن و يا تبعيد او

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف

3- حسد ، آدمى را به گناهانى همانند قتل و آواره ساختن برادر وادار مى سازد .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب . .. اقتلوا يوسف أو اطرحوه أرضًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 11 - 10

10- حسد ، آدمى را به گناهانى همانند دروغ گفتن و نيرنگ زدن حتى به محبوب ترين نزديكانش ، وادار مى سازد .

قالوا يأبانا ما لك لاتأمنّا على يوسف و إنا له لنصحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 6

6- حسادت مردم مكه بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ريشه هاى ايمان نياوردن ايشان به آن حضرت *

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

برداشت فوق با توجه به توضيحى كه در شماره قبل آورده شد معلوم مى شود.

14- آثار حسد مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 661

1 - بقره - 2 - 109 - 5

5 - حسادت يهود و نصارا ، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ايمان از اسلام بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

«حسداً» مفعولٌ له براى «ودّ كثيراً . ..» مى باشد; يعنى، علاقه و تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان، به علت حسادت ايشان بود.

15- آثار حسد يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 12

12 - حسادت يهود به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات

أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

«بغى» به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه «بغياً» مفعولٌ به براى «أن يكفروا» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 5

5 - حسادت يهود و نصارا ، منشأ علاقه و تلاش آنها بر بازگرداندن اهل ايمان از اسلام بود .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

«حسداً» مفعولٌ له براى «ودّ كثيراً . ..» مى باشد; يعنى، علاقه و تلاش اهل كتاب براى مرتد ساختن مسلمانان، به علت حسادت ايشان بود.

16- انصار و حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 9 - 7

7 - انصار ، به دور از كمترين حسد و چشمداشت نسبت به اموال عطا شده به مهاجران از « فىء »

و لايجدون فى صدورهم حاجة ممّا أُوتوا

با توجه به اين كه حسد مسبوق به چشمداشت است و انصار هيچ گونه چشمداشتى نسبت به اموال عطا شده به مهاجران نداشتند; از آيه شريفه نفى هرگونه حسادت استفاده مى شود.

ص: 662

17- اهميت اجتناب از حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 3 - 15

15- « عن جعفربن محمد ( ع ) انه قال : قال والدى . . . و ما أنزل الله سورة يوسف إلاّ أمثالاً لكى لايحسد بعضنا بعضاً كما حسد يوسف إخوته و بغوا عليه ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: پدرم (امام باقر) فرمود: خدا سوره يوسف را نازل نفرمود مگر به عنوان مثلها [ى بيداركننده] تا بعضى از ما به بعضى ديگر حسد نورزيم، آن گونه كه برادران يوسف به او حسد ورزيدند و به او ستم كردند».

18- اهميت رفع حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 3

3 - لزوم تلاش در جهت آرام نمودن خشم و حسادت بر افروخته ديگران در رويارويى با آنان

لئن بسطت . .. ما إنّا بباسط يدى إليك

بيان نحوه برخورد هابيل با برادرش، مى تواند درسى آموزنده براى همگان در موارد مشابه با آن باشد.

19- ترك زمينه حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 11

11- لزوم پرهيز از نقل و ارائه مسائل غيرضرورى كه سبب برانگيختن حسادت ديگران مى شود .

لاتقصص رءياك على إخوتك فيكيدوا لك كيدًا

20- تهمت حسد به مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 15 - 13

13 - منع شدگان از شركت در فتح خيبر ، متهم كننده مؤمنان به حسدورزى

فسيقولون بل تحسدوننا

ص: 663

21- حسد اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 6

6 - حسادت اهل كتاب بر مسلمانان ، ريشه در اعماق جان ايشان داشت .

حسداً من عند أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 1،2،9

1 - حسادت اهل كتاب ( يهود ) ، نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

اين آيه و آيات گذشته جوابى است بر گفتار غير منصفانه يهود درباره اهل ايمان (هؤلاء اهدى . .. ) بنابراين مراد از «النّاس» پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان خواهد بود.

2 - همسويى اهل كتاب ( يهود ) با كافران و تصديق عقايد آنان ، برخاسته از حسادتشان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا . .. يحسدون النّاس

جمله «ام يحسدون . .. » بيان علتى براى مسائل عنوان شده در آيه 51 است. و از جمله آنها، قضاوت ظالمانه و همسويى با كافران است. يعنى اين قضاوت و همسويى، ناشى از حسادت يهود مى باشد.

9 - بى نتيجه بودن حسادت اهل كتاب ( يهود ) نسبت به تفضّلات الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

«فقد آتينا» به اين معناست كه همان گونه كه حسدورزان به آل ابراهيم طرفى نبستند و به آنان ضررى نرساندند، حسودان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز نتيجه اى نخواهند برد و ضررى را متوجّه آن حضرت نخواهند كرد.

22- حسد به عقيده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 8

8 - ايمان و عقايد دينى ، در گستره حسدورزى انسان

ودّ كثير من أهل الكتب . .. حسداً من عند أنفسهم

23- حسد به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 11،12

11 - يهوديان ، به خاطر نزول وحى بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رسالت آن حضرت ، بر او حسادت مىورزيدند .

ص: 664

بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

عبارت «أن ينزل اللّه . ..» به تقدير «لام» بيانگر علت و منشأ حسادت است و حاصل معناى «أن يكفروا ... من عباده» چنين است: يهوديان به خاطر حسادتشان بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، به قرآن كافر شدند و منشأ حسادتشان اين بود كه خدا محمد(صلی الله علیه و آله) - كه از نژاد عرب بود - به پيامبرى برگزيد و به آن حضرت وحى فرستاد.

12 - حسادت يهود به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات

أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

«بغى» به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه «بغياً» مفعولٌ به براى «أن يكفروا» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 6

6- حسادت مردم مكه بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ريشه هاى ايمان نياوردن ايشان به آن حضرت *

و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

برداشت فوق با توجه به توضيحى كه در شماره قبل آورده شد معلوم مى شود.

24- حسد به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 13

13 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . و نوح ( ع ) حسده قومه فقالوا : « ما هذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون و يشرب ممّا تشربون ، و لئن أطعتم بشراً مثلكم إنّكم إذاً لخاسرون » . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. و قوم نوح نسبت به آن حضرت حسادت ورزيدند، پس گفتند: ما هذا إلاّ بشر مثلكم...».

25- حسد علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 29،32

29 - نكوهش شديد خداوند از كسانى كه پس از روشن شدن حق ، از سر تجاوزگرى و حسادت ، در آن اختلاف مى كنند .

و ما اختلف فيه الاّ الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

«بغى» در لغت به معناى تجاوز و نيز حسد آمده است.

32 - حَسَد و خودخواهى ( بَغىِ ) عالمان ناشايسته ، ريشه اختلافات دينى

و ما اختلف . .. بغياً بينهم

ص: 665

26- حسد قابيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 15،23

15 - رد قربانى قابيل و پذيرش قربانى برادرش هابيل ، برانگيزنده احساس حسادت در وى نسبت به هابيل *

قال لاقتلنك

به نظر مى رسد كه پس از پذيرفته شدن قربانى هابيل، انگيزه اى براى تصميم قابيل جز حسادت در كار نبوده و گويا روشنى اين مسأله، موجب آن شده كه در كلام به آن پرداخته نشود. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... فقبل اللّه قربان هابيل فحسده قابيل فقتله ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

23 - قابيل ، انسانى ناآشنا به معارف الهى ، بى تقوا و حسود

قال لاقتلنك . .. قال انما يتقبل اللّه من المتقين

27- حسد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 13

13 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . و نوح ( ع ) حسده قومه فقالوا : « ما هذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون و يشرب ممّا تشربون ، و لئن أطعتم بشراً مثلكم إنّكم إذاً لخاسرون » . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. و قوم نوح نسبت به آن حضرت حسادت ورزيدند، پس گفتند: ما هذا إلاّ بشر مثلكم...».

28- حسد مسيحيان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 4

4 - يهوديان و نصاراى عصر بعثت ، بر ايمان مسلمانان رشك برده به آنان حسادت مىورزيدند .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

مقصود از «اهل الكتاب» به دليل «و قالوا لن يدخل . ..» در آيه 111، يهود و نصاراست.

ص: 666

29- حسد منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 14

14 - رفاه و امكانات مادى مسلمانان ، غير قابل تحمل براى منافقان صدر اسلام و برانگيزنده آنان به ستيزه جويى و كينهورزى

و ما نقموا إلا أن أغنيهم اللّه و رسوله من فضله

30- حسد يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 11،12

11 - يهوديان ، به خاطر نزول وحى بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رسالت آن حضرت ، بر او حسادت مىورزيدند .

بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

عبارت «أن ينزل اللّه . ..» به تقدير «لام» بيانگر علت و منشأ حسادت است و حاصل معناى «أن يكفروا ... من عباده» چنين است: يهوديان به خاطر حسادتشان بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، به قرآن كافر شدند و منشأ حسادتشان اين بود كه خدا محمد(صلی الله علیه و آله) - كه از نژاد عرب بود - به پيامبرى برگزيد و به آن حضرت وحى فرستاد.

12 - حسادت يهود به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از ريشه هاى كفرورزى آنان به قرآن و تورات

أن يكفروا بما أنزل اللّه بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

«بغى» به معناى حسادت و نيز به معناى ظلم و سركشى است; برداشت فوق ناظر به احتمال اول است. كلمه «بغياً» مفعولٌ به براى «أن يكفروا» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 1،2،3،4،6،9

1 - حسادت اهل كتاب ( يهود ) ، نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

اين آيه و آيات گذشته جوابى است بر گفتار غير منصفانه يهود درباره اهل ايمان (هؤلاء اهدى . .. ) بنابراين مراد از «النّاس» پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان خواهد بود.

2 - همسويى اهل كتاب ( يهود ) با كافران و تصديق عقايد آنان ، برخاسته از حسادتشان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا . .. يحسدون النّاس

جمله «ام يحسدون . .. » بيان علتى براى مسائل عنوان شده در آيه 51 است. و از جمله آنها، قضاوت ظالمانه و همسويى با كافران است. يعنى اين قضاوت و همسويى، ناشى از حسادت يهود مى باشد.

3 - مقام پيامبرى و حكومت اعطا شده از جانب خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله) باعث حسادت يهوديان به آن حضرت و پيروانش

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

مراد از «فضله» به قرينه ذيل آيه (فقد آتانا . .. )، كتاب و حكمت و ملك عظيم است.

4 - اعطاى قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مايه حسادت يهود بر آن حضرت

ص: 667

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

از مصاديق «فضل» - به قرينه ذيل آيه - قرآن مى باشد.

6 - حسادت يهوديان بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و منزلت وى ، مايه گرايش آنان به كفر و شرك

يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

9 - بى نتيجه بودن حسادت اهل كتاب ( يهود ) نسبت به تفضّلات الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

«فقد آتينا» به اين معناست كه همان گونه كه حسدورزان به آل ابراهيم طرفى نبستند و به آنان ضررى نرساندند، حسودان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز نتيجه اى نخواهند برد و ضررى را متوجّه آن حضرت نخواهند كرد.

31- حسد يهود صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 4

4 - يهوديان و نصاراى عصر بعثت ، بر ايمان مسلمانان رشك برده به آنان حسادت مىورزيدند .

ودّ كثير من أهل الكتب لو يردونكم من بعد إيمنكم كفاراً حسداً

مقصود از «اهل الكتاب» به دليل «و قالوا لن يدخل . ..» در آيه 111، يهود و نصاراست.

32- شومى حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 31 - 26

26 - سرانجام شوم حسادت و برادركشى قابيل ، درسى براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم . .. فاصبح من الندمين

با توجه به اينكه ضمير در «عليهم» به اهل كتاب باز مى گردد، هدف اصلى از بر شمردن پيامدهاى قتل هابيل، پند گرفتن آنان خواهد بود.

33- عوامل حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 3،4،10

3 - مقام پيامبرى و حكومت اعطا شده از جانب خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله) باعث حسادت يهوديان به آن حضرت و پيروانش

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

ص: 668

مراد از «فضله» به قرينه ذيل آيه (فقد آتانا . .. )، كتاب و حكمت و ملك عظيم است.

4 - اعطاى قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مايه حسادت يهود بر آن حضرت

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

از مصاديق «فضل» - به قرينه ذيل آيه - قرآن مى باشد.

10 - خاندان رسالت به علت بهره مندى از داده ها و فضل خداوند ، مورد حسادت

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

امام صادق (ع) فرمود: . .. نحن النّاس المحسودون الّذين قال اللّه: ام يحسدون النّاس ... .

_______________________________

كافى، ج 1، ص 186، ح 6 ; و ص 205، ح 1، ص 206، ح 2، 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 491، ح 301 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 246، ح 153.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 27 - 15

15 - رد قربانى قابيل و پذيرش قربانى برادرش هابيل ، برانگيزنده احساس حسادت در وى نسبت به هابيل *

قال لاقتلنك

به نظر مى رسد كه پس از پذيرفته شدن قربانى هابيل، انگيزه اى براى تصميم قابيل جز حسادت در كار نبوده و گويا روشنى اين مسأله، موجب آن شده كه در كلام به آن پرداخته نشود. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه فرمود: ... فقبل اللّه قربان هابيل فحسده قابيل فقتله ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 312، ح 83; نورالثقلين، ج 1، ص 610، ح 125.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 8 - 6،7

6- همه فرزندان يعقوب محبت افزون تر او به يوسف ( ع ) و بنيامين را احساس مى كردند و بر آن رشك مى بردند .

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

ضمير در «قالوا» به «إخوته» در آيه قبل برمى گردد ; يعنى ، همه آنان چنين گفتند و بر اين نظر اتفاق داشتند.

7- محبت و علاقه افزون تر يعقوب ( ع ) به دو فرزندش يوسف ( ع ) و بنيامين ، برانگيزنده حسادت ديگر فرزندان وى نه اطلاعشان از رؤياى يوسف ( ع )

إذ قالوا ليوسف و أخوه أحب إلى أبينا منا

چنان چه يوسف(ع) رؤياى خويش را براى برادرانش نقل كرده بود و آن باعث حسادت و توطئه عليه او شده بود ، سخن از بنيامين به ميان نمى آوردند و تنها به ذكر يوسف(ع) اكتفا مى كردند.

34- فرجام حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 669

4 - مائده - 5 - 31 - 26

26 - سرانجام شوم حسادت و برادركشى قابيل ، درسى براى اهل كتاب

و اتل عليهم نبأ ابنى ءادم . .. فاصبح من الندمين

با توجه به اينكه ضمير در «عليهم» به اهل كتاب باز مى گردد، هدف اصلى از بر شمردن پيامدهاى قتل هابيل، پند گرفتن آنان خواهد بود.

35- فسق حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 99 - 10

10 - هواپرستى ، حسد ، نژادپرستى ، خود بزرگ بينى و خويشتن را بدون هيچ دليل اهل بهشت پنداشتن ، از مصاديق فسق است .

و ما يكفر بها إلا الفسقون

36- محدوده حسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 109 - 8

8 - ايمان و عقايد دينى ، در گستره حسدورزى انسان

ودّ كثير من أهل الكتب . .. حسداً من عند أنفسهم

37- حسودان

{حسودان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 90 - 11

11 - يهوديان ، به خاطر نزول وحى بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و رسالت آن حضرت ، بر او حسادت مىورزيدند .

بغياً أن ينزل اللّه من فضله على من يشاء من عباده

عبارت «أن ينزل اللّه . ..» به تقدير «لام» بيانگر علت و منشأ حسادت است و حاصل معناى «أن يكفروا ... من عباده» چنين است: يهوديان به خاطر حسادتشان بر پيامبر(صلی الله علیه و آله)، به قرآن كافر شدند و منشأ حسادتشان اين بود كه خدا محمد(صلی الله علیه و آله) - كه از نژاد عرب بود - به پيامبرى برگزيد و به آن حضرت وحى فرستاد.

ص: 670

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 54 - 1،2،3،4،6،9

1 - حسادت اهل كتاب ( يهود ) ، نسبت به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

اين آيه و آيات گذشته جوابى است بر گفتار غير منصفانه يهود درباره اهل ايمان (هؤلاء اهدى . .. ) بنابراين مراد از «النّاس» پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان خواهد بود.

2 - همسويى اهل كتاب ( يهود ) با كافران و تصديق عقايد آنان ، برخاسته از حسادتشان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان

يقولون هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا . .. يحسدون النّاس

جمله «ام يحسدون . .. » بيان علتى براى مسائل عنوان شده در آيه 51 است. و از جمله آنها، قضاوت ظالمانه و همسويى با كافران است. يعنى اين قضاوت و همسويى، ناشى از حسادت يهود مى باشد.

3 - مقام پيامبرى و حكومت اعطا شده از جانب خدا به پيامبر (صلی الله علیه و آله) باعث حسادت يهوديان به آن حضرت و پيروانش

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

مراد از «فضله» به قرينه ذيل آيه (فقد آتانا . .. )، كتاب و حكمت و ملك عظيم است.

4 - اعطاى قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مايه حسادت يهود بر آن حضرت

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

از مصاديق «فضل» - به قرينه ذيل آيه - قرآن مى باشد.

6 - حسادت يهوديان بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و منزلت وى ، مايه گرايش آنان به كفر و شرك

يؤمنون بالجبت و الطاغوت . .. ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله

9 - بى نتيجه بودن حسادت اهل كتاب ( يهود ) نسبت به تفضّلات الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ام يحسدون النّاس على ما اتيهم اللّه من فضله فقد اتينا ال ابرهيم

«فقد آتينا» به اين معناست كه همان گونه كه حسدورزان به آل ابراهيم طرفى نبستند و به آنان ضررى نرساندند، حسودان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) نيز نتيجه اى نخواهند برد و ضررى را متوجّه آن حضرت نخواهند كرد.

38- آسيب پذيرى از حسودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 6

6 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در معرض ضربه خوردن از سوى فرد يا افرادى كه حسادت ، آنان را به تلاش هاى شرّآفرين وادار مى ساخت .

قل . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

نكره بودن «حاسد» - در مقابل معرفه بودن «النفاثات» - مى تواند بيانگر ناشناخته بودن حسودانى باشد كه درصدد ضربه زدن به پيامبر(صلی الله علیه و آله) بودند و ممكن است مراد از آن جنس باشد; در آن صورت بر همه حسودان تعميم خواهد يافت.

ص: 671

39- استعاذه از حسودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 2،8

2 - لزوم پناه بردن به خداوند ، هنگام تلاش هاى حسادت آميز ديگران

و من شرّ حاسد إذا حسد

8 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را به پناه خواستن و امداد طلبيدن از او ، در برابر آثار حسادت مردم فرمان داد .

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

40- برخورد با حسودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 28 - 3

3 - لزوم تلاش در جهت آرام نمودن خشم و حسادت بر افروخته ديگران در رويارويى با آنان

لئن بسطت . .. ما إنّا بباسط يدى إليك

بيان نحوه برخورد هابيل با برادرش، مى تواند درسى آموزنده براى همگان در موارد مشابه با آن باشد.

41- زمينه مصونيت از حسودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 4

4 - پناه بردن به خداوند و به زبان جارى ساختن استعاذه به درگاه او ، زمينه ساز دور ماندن انسان از آسيب هاى حسودان

أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

42- منشأ مصونيت از حسودان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فلق - 113 - 5 - 3،5

3 - خداوند ، بر بى اثر كردن حسد ديگران و مصون ساختن انسان در برابر تلاش هاى عملى حسودان ، توانا است .

أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

5 - توانايى خداوند بر شكافتن تاريكى ها با سپيده صبح ، دليل قدرت او بر نجات انسان از خطر حسودان

قل أعوذ بربّ الفلق . .. و من شرّ حاسد إذا حسد

ص: 672

37- حسرت

1- حسرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 15،21

15 - اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از «غمّ» (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه «لكيلا . .. »، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

21 - هجوم پى در پى غم ها و حسرت ها به مسلمانان در كارزار احد ، نتيجه مخالفت آنان با پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله)

اذ تصعدون . .. فاثابكم غمّا بغمّ

برخى از مفسران برآنند كه «باء» در «بغمّ» الصاقيّه است و مراد، غمهاى فراوانى است كه يكى پس از ديگرى در آن نبرد به مسلمانان وارد مى شد و همه آنها پيامد فرار از جنگ و مخالفت با دستور پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود. در برداشت فوق «اثابكم» به معناى مجازات گرفته شده نه پاداش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 7

7 - حسرت و افسوس فراريان از ميدان نبرد ، پس از دانستن اين كه حيات و مرگ تقدير الهى است .

لا تكونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه «ليجعل» متعلق به محذوف باشد; يعنى بيان اين حقيقت كه مرگ و حيات تقدير الهى است، براى اين بود كه متخلفان از جنگ بر كرده خويش حسرت برند. زيرا معلوم مى شد كه اگر در جنگ شركت مى كردند، چون مقدّر نبود، كشته نمى شدند.

ص: 673

2- انذار از حسرت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 11

11- انذار غافلان و منكران قيامت و بيم دادن آنان از زمينه هاى حسرت در آن از وظايف پيامبر (صلی الله علیه و آله) است .

و أنذرهم يوم الحسرة . .. و هم فى غفلة و هم لايؤمنون

3- بى تأثيرى حسرت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 23 - 9

9 - بى اثر بودن اعتراف مشركان به وجود رستاخيز و اظهار تأسف و حسرت آنان به حال زار خويش در روز قيامت

قالوا يويلنا هذا يوم الدين . .. احشروا الذين ظلموا ...فاهدوهم إلى صرط الجحيم

4- حسرت اخروى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 11

11 - اعمال نارواى آدميان در قيامت ، به صورت حسرتى مجسم در پيش روى آنان قرار خواهد گرفت .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: «يرى» از رؤيت قلبى باشد. در اين صورت «حسرات» مفعول سوم براى «يرى» خواهد بود و معناى جمله چنين مى شود: خداوند اعمال مشركان را به صورت حسرتهايى، بر آنان جلوه گر خواهد ساخت.

5- حسرت اخروى بندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 17

17 - « فى الخبر النبوىّ (صلی الله علیه و آله) أنّه يُفتَح للعبد يوم القيامة على كلّ يوم من أيّام عمره أربعة و عشرون خزانةً . . . يُفتَح له خزانةٌ . . . فيراها فارغةً ليس فيها ما يسرّه و لا ما يسؤوه و هى الساعة التى نام فيها أو اشتغل فيها بشىء من مباحات الدنيا فيناله من الغبن و الأسف على فواتها . . . ما لايُوصَف و من هذا قوله تعالى : « ذلك يوم التغابن » ;

در روايتى از پيامبر(صلی الله علیه و آله) آمده كه براى بنده در قيامت، براى هر روز از ايام عمرش 24 خزانه باز مى شود . .. خزانه اى براى او بازمى گردد كه آن را خالى مى بيند و چيزى كه او را خوشحال يا ناراحت كند در آن نيست. اين همان ساعتى است كه در آن خوابيده و يا مشغول كارهاى مباح دنيا بوده است. پس غبن و تأسف بر از دست دادن آن ساعت، به او دست مى دهد ... به اندازه اى كه قابل

ص: 674

توصيف نيست و در همين باره است سخن خداى تعالى: و ذلك يوم التغابن».

6- حسرت اخروى خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 1

1 - خطاكاران در قيامت ، فرورفته در حسرت و پشيمان از ترك ذخيره سازى توشه آخرت

و جاْىء يومئذ بجهنّم . .. يقول يليتنى قدّمت لحياتى

7- حسرت اخروى ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 5

5- حسرت كافران و ستم گران در قيامت ، به خاطر از دست دادن فرصت ها در دنيا

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

«إذ» در «إذ قضى الأمر» بيانگر «يوم الحسرة» است و مراد اين است كه روز حسرت، هنگامى است كه موضوع خاتمه يافته باشد.

8- حسرت اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 27 - 8

8 - كافران با مشاهده مقام و جايگاه مؤمنان در قيامت به آن حسرت مى خورند.

يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 5

5- حسرت كافران و ستم گران در قيامت ، به خاطر از دست دادن فرصت ها در دنيا

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

«إذ» در «إذ قضى الأمر» بيانگر «يوم الحسرة» است و مراد اين است كه روز حسرت، هنگامى است كه موضوع خاتمه يافته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 8

ص: 675

8- اظهار حسرت كافران در قيامت ، به خاطر غفلت عميق و پيوسته خويش از روز قيامت

يويلنا قد كنّا فى غفلة من هذا

برداشت ياد شده از آمدن «فى» - كه براى ظرفيت است - استفاده مى شود. بدين صورت كه غفلت، ظرف و انسانِ غافل، مظروف قرار گرفته است و اين حكايت از غوطهور شدن و فرورفتن در عمق غفلت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 66 - 6،11

6 - كافران ، در جهنم بر نيندوختن توشه اى براى آخرت خود ، حسرت مى خورند .

الكفرين . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه و أطعنا الرسو

11 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، بر عملكرد گذشته خود در دنيا ، حسرت مى خورند .

يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 1

1 - كافران به وقت زنده شدن و حضور به پيشگاه پروردگار ، به شدت اظهار تأسف و حسرت مى كنند .

إلى ربّهم ينسلون . قالوا يويلنا

«ياويلنا» (اى واى بر ما) در جايى به كار مى رود كه حادثه اى مصيبت بار و تأسف آور، پديد آمده باشد و از آن اظهار تأسف شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 3

3 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران ، به حال تقواپيشگان در قيامت

أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 6

6 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران به حال محسنان در قيامت

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

9- حسرت اخروى گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 38 - 1

1 - انسان گمراه و غفلت زده ، در روز قيامت گرفتار حسرت و آرزومند عدم همنشينى با عناصر شيطانى گمراه كننده

حتّى إذا جاءنا قال يليت بينى و بينك بعد المشرقين

ص: 676

10- حسرت اخروى گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 3

3 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران ، به حال تقواپيشگان در قيامت

أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 58 - 6

6 - غبطه و حسرت كافران و گنه كاران به حال محسنان در قيامت

لو أنّ لى كرّة فأكون من المحسنين

11- حسرت اخروى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 7

7 - قيامت صحنه حسرت و اندوه مشركان پيرو ، از شركورزى و پيروى از سران شرك

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 100 - 2

2 - حسرت مشركان در قيامت ، بر نداشتن شفاعت كننده و مددكار

إذ نسوّيكم بربّ العلمين . .. فما لنا من شفعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 101 - 1

1 - حسرت مشركان ، بر نداشتن كمترين دوست دلسوز در قيامت

و لاصديق حميم

«حميم» به معناى نزديك است و «صديق حميم» (دوست نزديك) مى تواند كنايه از فرد مشفق، مهربان و دلسوز باشد.

ص: 677

12- حسرت اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 20 - 1

1 - اظهار تأسف و حسرت منكران معاد بر حال زار خود ، پس از برانگيخته شدن در قيامت

فإذا هم ينظرون . و قالوا يويلنا

«ويل» واژه اى است كه براى اظهار تأسف و حسرت به كار مى رود و ضمير متكلم مع الغير (نا) براى تأكيد و اهتمام به اين امر است.

13- حسرت باغدار متكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 42 - 4

4- مرد ثروت مند ، باديدن باغ فرو ريخته بر سقف ها و تباهى تمامى محصول و سرمايه هاى خويش به حسرت شديد فرو رفت .

و أُحيط بثمره فأصبح يقلّب كفّيه. .. و هى خاوية على عروشها

«كفّ» يعنى دست و «كفّيه» تثنيه آن و به معناى دو دست او است. جمله «يقلّب كفّيه» يعنى، دو دست اش را زير و رو مى كرد (گاهى كف يك دست را بر پشت دست ديگر و گاه عكس آن را انجام مى داد). اين حركت، بازتابى از اندوه و حسرت شديد آدمى است. «خاوية» يعنى، فرو ريخته و منهدم شده و «عروش» به معناى سقف ها و يا داربست هايى است كه براى برخى درختانِ ميوه برپا مى گردد. «خاوية على عروشها» يعنى: «درختان و يا بناهاى باغ، بر سقف هاى خود فرو ريخته بود.».

14- حسرت تاركان انفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 12

12 - تأسف عميق دريغ كنندگان از انفاق ، به هنگام فرارسيدن مرگ

فيقول ربّ لولا أخّرتنى . .. و أكن من الصلحين

15- حسرت جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 17

17 - عن النبى(صلی الله علیه و آله) فى قوله: «يا حسرتنا» قال: يرى أهل النار منازلهم من الجنة فيقولون: «يا حسرتنا».

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره قول خداوند «يا حسرتنا» فرمود: جهنميان جايگاه خودشان را در بهشت مى بينند آنگاه مى گويند: «اى

ص: 678

افسوس».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 97 - 1

1 - سوگند به خدا و اعتراف حسرت بار دوزخيان در ميان شراره هاى آتش ، به گمراهى آشكار خويش در دنيا

تاللّه إن كنّا لفى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 3

3 - پشيمانى دوزخيان از كرده هاى ناشايست خويش و حسرت شديد آنان براى انجام اعمال صالح

ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غير الذى كنّا نعمل

آهنگ سخن دوزخيان، به گونه اى است كه نشانگر ندامت شديد آنان بر گذشته هاى خود و حسرتشان براى انجام اعمال نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 2

2 - اظهار تعجب و حسرت طاغيان و دوزخيان ، از ناتوانى شان در ديدن مؤمنان و جايگاه آنان

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

استفهام در «ما لنا. ..» براى تعجب و تحسر است.

16- حسرت حبيب نجار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 26 - 9

9 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، پس از به شهادت رسيدنش ، از آگاه نبودن مردم از جايگاه بهشتى خود ، اظهار تأسف كرده و آرزو نمود كه اى كاش آنان آگاه مى شدند .

يليت قومى يعلمون

جمله «يا ليت قومى. ..» براى استئناف بيانى است; يعنى، بيانگر امرى است كه پس از ورود به بهشت [برزخى] اتفاق افتاده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 27 - 4

4 - مؤمن انطاكيه ( حبيب نجار ) ، پس از به شهادت رسيدن ، از آگاه نبودن مردم از مورد غفران قرار گرفتن و عزيز شدنش در پيشگاه الهى ، تأسف خورد .

قال يليت قومى يعلمون . بما غفر لى ربّى و جعلنى من المكرمين

ص: 679

17- حسرت خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 3

3 - خطاكاران ، زندگانى اخروى خويش را فاقد توشه هاى لازم ديده و در حسرت فرصت هاى برباد رفته بسر مى برند .

يليتنى قدّمت لحياتى

18- حسرت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 8

8 - انديشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حيات ( حاكميّت عوامل مادّى بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت كفرپيشگان ، به هنگام قيامت

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

برخى از مفسّران برآنند كه زمان حسرت مطرح شده در آيه، قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 7،11

7 - بدكاران در قيامت آرزو مى كنند كاش ميان آنان و عملشان ، زمان بى حدى فاصله بود .

و ما عملت من سوء تودّ لو اَنّ بينها و بينه امداً بعيدا

11 - قيامت ، روز اندوه و افسوس بدكاران

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 7،8

7 - منكران ملاقات پروردگار در قيامت بر تفريط و كوتاهيهاى خويش در دنيا تأسف و حسرت بسيار مى خورند.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت گوياى شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمير «فيها»، «حيات دنيا» گرفته شده كه مرجعى معنوى است.

8 - منكران معاد در قيامت بر سهل انگارى و بى توجهى خود در مورد قيامت بسيار حسرت و تأسف خواهند خورد.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

مرجع ضمير در «فرطنا فيها» مى تواند «الساعة» باشد. و مراد از «الساعة» ممكن است قيامت باشد، در اين صورت معنى جمله

ص: 680

چنين مى شود «يا حسرتنا على ما فرطنا فى امر القيامة».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 1،2

1- پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) مأمور انذار و هشدار دادن به مردم در مورد حوادث حسرت آفرين قيامت

و أنذرهم يوم الحسرة

ضمير «هم» در «أنذرهم» شامل همه مردم مى شود. از اضافه شدن «يوم» به «الحسرة» معلوم مى شود كه در آن روز همگان برگذشته خويش تأسف مى خورند، به طورى كه آن روز «روز حسرت» ناميده شده است.

2- قيامت ، روز حسرت و افسوس آدميان بر عملكرد خويش در دنيا است .

و أنذرهم يوم الحسرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 52 - 2

2 - وضعيت كافران در روز رستاخيز ، بسيار تأسف بار و حسرت آور خواهد بود .

قالوا يويلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 24 - 10

10 - تذكر و بيدارى انسان در قيامت ، حاصلى جز پشيمانى و حسرت ندارد .

و أنّى له الذكرى . يقول يليتنى قدّمت لحياتى

19- حسرت دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 79 - 8

8 - اظهار حسرت و دريغ از سوى دنياطلبان غافل ، به هنگام مشاهده قارون در تجمل ويژه خود

قال الذين يريدون الحيوة الدنيا يليت لنا مثل ما أُوتى قرون

20- حسرت دنيوى دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

ص: 681

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

21- حسرت دنيوى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 66 - 2

2 - واكنش كافران دنياگرا در برابر فشار هاى ناگهانى اقتصادى ، واكنشى ذليلانه و حسرت بار است .

لو نشاء . .. فظلتم تفكّهون . إنّا لمغرمون

22- حسرت طغيانگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 62 - 2

2 - اظهار تعجب و حسرت طاغيان و دوزخيان ، از ناتوانى شان در ديدن مؤمنان و جايگاه آنان

و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار

استفهام در «ما لنا. ..» براى تعجب و تحسر است.

23- حسرت ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 2

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا يويلنا إنّا كنّا ظلمين

24- حسرت عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 3

3 - پشيمانى دوزخيان از كرده هاى ناشايست خويش و حسرت شديد آنان براى انجام اعمال صالح

ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غير الذى كنّا نعمل

آهنگ سخن دوزخيان، به گونه اى است كه نشانگر ندامت شديد آنان بر گذشته هاى خود و حسرتشان براى انجام اعمال نيك است.

ص: 682

25- حسرت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 8

8 - انديشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حيات ( حاكميّت عوامل مادّى بر اراده خداوند ) ، موجب حسرت كفرپيشگان ، به هنگام قيامت

لو كانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

برخى از مفسّران برآنند كه زمان حسرت مطرح شده در آيه، قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 46 - 1

1- حسرت و ندامت كافران از ستم كارى خويش ، به هنگام احساس و لمس اندكى از عذاب الهى

ولئن مسّتهم نفحة من عذاب ربّك ليقولنّ يويلنا إنّا كنّا ظلمين

«نفحة» در لغت به معناى وزيدنى و يا يك وزيدن است كه نوعاً در امور خير به كار مى رود و گاهى هم در امور شرّ استعمال مى شود. از نظر مفسران اين كلمه در آيه شريفه، به سه دليل دلالت تقليل را مى رساند: 1- ماده «نفحة» دال بر تقليل است; 2- بر وزن و بناء «مرّة» مى باشد; 3- به صورت نكره آمده است. گفتنى است كسى واژه «ويل» را مى گويد كه دچار بدبختى و هلاكت شده و از روى تأسف و تحسّر اين لفظ را ادا كرده باشد.

26- حسرت كافران قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 5

5 - حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام

ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون

چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه جمله «ثم يغلبون» دلالت مى كند كه زمان ندامت آنان در دنياست.

27- حسرت گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 683

13 - شعراء - 26 - 203 - 3

3 - حسرت شديد مجرمان لجاجت پيشه ، بر فرصت هاى از دست رفته و نوميدى آنان به هنگام مشاهده عذاب الهى

فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون

با توجه به تعبير «هل نحن. ..» به دست مى آيد كه آنان به گونه اى قطعى چنين درخواستى نمى كنند; بلكه آرزوى خود را در قالب پرسش بيان مى دارند.

28- حسرت متخلفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 9،10

9 - متخلفان از جهاد ، بيگانه با جامعه ايمانى و پيوند هاى مودّت آميز آن

و انّ منكم لمن ليبطّئنّ . .. كان لم تكن بينكم وبينه مودّة

10 - حسرت و تأسف متخلفان از جهاد بر محروميتشان از غنايم جنگى

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً

29- حسرت متخلّفان از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 73 - 10

10 - حسرت و تأسف متخلفان از جهاد بر محروميتشان از غنايم جنگى

و لئن اصابكم فضل من اللّه ليقولنّ . .. يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاً عظيماً

30- حسرت مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 7

7 - حسرت و افسوس فراريان از ميدان نبرد ، پس از دانستن اين كه حيات و مرگ تقدير الهى است .

لا تكونوا . .. ما ماتوا و ما قتلوا ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه «ليجعل» متعلق به محذوف باشد; يعنى بيان اين حقيقت كه مرگ و حيات تقدير الهى است، براى اين بود كه متخلفان از جنگ بر كرده خويش حسرت برند. زيرا معلوم مى شد كه اگر در جنگ شركت مى كردند، چون مقدّر نبود، كشته نمى شدند.

ص: 684

31- حسرت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 8 - 13،14

13 - توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مبنى بر حسرت و اندوه نداشتن بر گمراهى كافران

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت

14 - حسرت و اندوه شديد و همه جانبه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، بر انحراف و گمراهى مردم كافر

فلاتذهب نفسك عليهم حسرت

آمدن «حسرات» به صورت جمع به جاى «حسرت»، بر كثرت و چند جانبه بودن آن دلالت مى كند.

32- حسرت مرفهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 2

2- مرفهان ستمگر ، با مشاهده عذاب الهى در حسرت و ندامت فرو مى روند .

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا يويلنا إنّا كنّا ظلمين

33- حسرت مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 15،21

15 - اندوه و حسرت مسلمانان به خاطر از دست دادن غنائم جنگى و جراحاتى كه در نبرد احد به آنان رسيد .

فاثابكم غمّا بغمّ لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

مراد از «غمّ» (غم دوّم) بايد غمى ناپسند باشد ; چرا كه خداوند آن را به غم پسنديده تبديل كرد و آن را پاداشى بر مسلمانان قرار داد و به قرينه «لكيلا . .. »، آن غم ناپسند همان از دست دادن غنائم و جراحات وارد شده بر مسلمانان بوده است.

21 - هجوم پى در پى غم ها و حسرت ها به مسلمانان در كارزار احد ، نتيجه مخالفت آنان با پيامبر خدا (صلی الله علیه و آله)

اذ تصعدون . .. فاثابكم غمّا بغمّ

برخى از مفسران برآنند كه «باء» در «بغمّ» الصاقيّه است و مراد، غمهاى فراوانى است كه يكى پس از ديگرى در آن نبرد به مسلمانان وارد مى شد و همه آنها پيامد فرار از جنگ و مخالفت با دستور پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود. در برداشت فوق «اثابكم» به معناى مجازات گرفته شده نه پاداش.

ص: 685

34- حسرت مشركان پيرو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 12

12 - شركورزى ، محبت به سران شرك و پيروى از آنان ، عمل هاى حسرت آفرين و اندوهبار در سراى آخرت براى مشركان پيرو

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

35- حسرت مكذّبان لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 7

7 - منكران ملاقات پروردگار در قيامت بر تفريط و كوتاهيهاى خويش در دنيا تأسف و حسرت بسيار مى خورند.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

منادا قرار گرفتن حسرت گوياى شدت و عمق ندامت است. ضمناً مرجع ضمير «فيها»، «حيات دنيا» گرفته شده كه مرجعى معنوى است.

36- حسرت مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 8

8 - منكران معاد در قيامت بر سهل انگارى و بى توجهى خود در مورد قيامت بسيار حسرت و تأسف خواهند خورد.

حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

مرجع ضمير در «فرطنا فيها» مى تواند «الساعة» باشد. و مراد از «الساعة» ممكن است قيامت باشد، در اين صورت معنى جمله چنين مى شود «يا حسرتنا على ما فرطنا فى امر القيامة».

37- حسرت منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 168 - 5

5 - اظهار حسرت و اندوه منافقان بر كشته شدن بستگان خويش در پيكار احد

الّذين قالوا لاخوانهم وقعدوا لو اطاعونا ما قتلوا

گفته شده مراد از «لاخوانهم»، خويشان نسبى است. و جمله «قالوا لاخوانهم» يعنى: «درباره آنها گفتند»; نه «به آنها گفتند».

ص: 686

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 55 - 13،16

13 - حسرت منافقان براى از دست دادن اموال و فرزندان خويش به هنگام مرگ

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم . .. ليعذبهم ... و تزهق أنفسهم

«زهوق نفس» به معناى خروج جان بر اثر تأسف و حسرت است. (مفردات راغب).

16 - جان كندن دشوار و حسرت بار منافقان و كفر نهايى آنان ، پيامد كثرت مال و اولاد و نمودى از عذاب الهى

فلا تعجبك أمولهم . .. يريد اللّه ليعذبهم بها ... و تزهق أنفسهم و هم كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 85 - 12،15

12 - حسرت منافقان براى از دست دادن اموال و فرزندان خويش به هنگام مرگ

أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم

«زهوق» به معناى مفارقت جستن از امرى كه همراه با تأسف و حسرت است (مفردات راغب).

15 - كثرت مال و اولاد منافقان نمودى از عذاب الهى و زمينه ساز جان كندن دشوار و حسرت بار آنان

أن يعذبهم . .. و تزهق أنفسهم و هم كفرون

با توجه به اينكه «تزهق أنفسهم» مى تواند عطف تفسيرى براى «أن يعذبهم» باشد، برداشت فوق استفاده مى شود.

38- حسرت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 9

9 - بى اعتنايى اهل ايمان به توطئه هاى تبليغاتى كفرپيشگان ، ايجادكننده حسرت در دل هاى ايشان

لا تكونوا كالّذين كفروا . .. ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه «ليجعل» متعلق به «لا تكونوا» باشد.

39- حسرت ناپسند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 153 - 23

23 - ناپسندى حسرت و اندوه بر زوال منفعت هاى مادى و نيز حسرت بر كشته هاى راه خدا

لكيلا تحزنوا على مافاتكم و لا ما اصابكم

چون خداوند با مرحمت خويش غمى را بر آنان وارد كرد تا اندوه از دست دادن غنايم و كشته هاى جنگ را ناديده انگارند، بنابراين اگر چنين اندوهى پسنديده بود از ياد بردن آن، پاداش و مرحمت محسوب نمى شود.

ص: 687

40- زمينه حسرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 8

8- انسان نبايد مرتكب عملى شود كه مورد سرزنش قرار گيرد و از كرده خود پشيمان گشته و بر آن حسرت بخورد .

و لاتجعل يدك . .. فتقعد ملومًا محسورًا

41- زمينه حسرت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 5 - 9

9 - بى توجّهى به فرصت هاى مناسب و از كف دادن آنها ، امرى ناپسند و مايه افسوس خوردن بر آن در آخرت

علمت نفس ما . .. أخّرت

بيان آگاهى به آنچه از دست رفته (ما أخّرت)، نظر به ندامتى دارد كه پس از آگاهى پيدا مى شود; زيرا آيه شريفه در مقام هشدار است و صرف «آگاه شدن از چيزى» هشدار نمى خواهد.

42- شدت حسرت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 29 - 4

4 - تأسف و حسرت شديد كافران دوزخى ، از بهره مناسب نبردن از قدرت و توانمندى خويش و ذخيره نكردن آن براى سعادت اخروى

هلك عنّى سلطنيه

43- عوامل حسرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 9،10

9 - بى اعتنايى اهل ايمان به توطئه هاى تبليغاتى كفرپيشگان ، ايجادكننده حسرت در دل هاى ايشان

لا تكونوا كالّذين كفروا . .. ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

بنابر اينكه «ليجعل» متعلق به «لا تكونوا» باشد.

ص: 688

10 - ضرورت هشيارى آدمى ، در پرهيز از گرايش هاى حسرت آفرين

لا تكونوا كالّذين كفروا . .. ليجعل اللّه ذلك حسرة فى قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 4،5

4 - از دست دادن دارايى ها و بر جاى ماندن حسرت و ندامت ، ثمره تلاش براى مبارزه با اسلام

ثم تكون عليهم حسرة

5 - حسرت و ندامت كافران قريش بر نابودى داراييهايشان ، تنها نتيجه پرداخت هزينه مبارزاتى آنان عليه اسلام

ثم تكون عليهم حسرة ثم يغلبون

چون هدف كافران از سرمايه گذارى اموال جلوگيرى از گسترش اسلام بوده، معلوم مى شود حسرت و ندامت آنان بدان جهت بوده است كه اموالشان از دست رفته و به نتيجه مطلوب نرسيده اند. قابل ذكر است كه جمله «ثم يغلبون» دلالت مى كند كه زمان ندامت آنان در دنياست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 6

6- بخل ، باعث سرزنش و زياده روى در انفاق ، عامل ناتوانى و حسرت انسان در زندگى است .

و لاتجعل يدك . .. و لاتبسطها كلّ البسط فتقعد ملومًا محسورًا

برداشت فوق بنابراين نكته است كه «ملوماً» به «لاتجعل يدك مغلولة» و «محسوراً» به «لاتبسطها» نظر داشته باشد و نيز بنابراين است كه «محسوراً» به معناى جدا شدن شخص از امكانات خويش باشد و مايه حسرت او گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 100 - 6

6 - ضييع عمر و از دست دادن فرصت هاى زندگى دنيوى ، مايه حسرت انسان به هنگام مرگ

قال ربّ ارجعون . لعلّى أعمل صلحًا فيما تركت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 203 - 3

3 - حسرت شديد مجرمان لجاجت پيشه ، بر فرصت هاى از دست رفته و نوميدى آنان به هنگام مشاهده عذاب الهى

فيأتيهم بغتة . .. فيقولوا هل نحن منظرون

با توجه به تعبير «هل نحن. ..» به دست مى آيد كه آنان به گونه اى قطعى چنين درخواستى نمى كنند; بلكه آرزوى خود را در قالب پرسش بيان مى دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 30 - 2،5

2 - برخورد استهزاگرانه مردم با پيامبران الهى ، بس حسرت آور و اندوه بار بود .

ص: 689

يحسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

5 - استهزاى رسولان الهى ، رفتارى بس حسرت آور و اندوه بار است .

يحسرة على العباد ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون

تنوين «حسرة» بر تكثير دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 1

1 - كوتاهى در حق خداوند ، موجب حسرت و پشيمانى شديد انسان

أن تقول نفس يحسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

«حسرت» به معناى پشيمانى شديد است و عبارت «ياحسرتى» در صورتى گفته مى شود كه انسان از انجام و ترك كارى به شدت پشيمان شده و بخواهد آن را اظهار كند. «تفريط» (مصدر «فرّطت») به معناى تقصير و كوتاهى و كلمه «جنب» به معناى جهت و ناحيه است كه در اين آيه كنايه از حق مى باشد. پس «ما فرّطت فى جنب اللّه»; يعنى، آنچه در حق خدا كوتاهى كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 57 - 5

5 - تقواپيشگان ، داراى مقام و جايگاهى حسرت برانگيز در قيامت

أو تقول لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين

از اين كه كافران مى گويند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد از تقواپيشگان بوديم، به دست مى آيد كه افراد با تقوا، از چنان مقامِ والايى برخورداراند كه كافران درباره آنان غبطه خورده و آرزو مى كنند كه اى كاش از زمره آنان بودند.

44- عوامل حسرت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 15

15 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن خداوند كه فرموده : « كذلك يريهم اللّه اعمالهم حسرات عليهم » روايت شده : « هو الرجل يدع المال لاينفقه فى طاعة اللّه بخلا ثم يموت فيدعه لمن هو يعمل فى طاعة اللّه او فى معصيته فان عمل به فى طاعة اللّه رأه فى ميزان غيره فزاده حسرة و قد كان المال له و ان كان عمل به فى معصية اللّه قواه بذلك المال حتى عمل به فى معصية اللّه ;

مراد شخصى است كه مال دنيا را به جا مى گذارد و از روى بخل آن را در طاعت خدا انفاق نمى كند و بعد از مرگش آن مال در طاعت و يا معصيت خدا خرج مى شود. پس اگر آن مال در طاعت خدا مصرف شود آن را در ميزان ديگرى مى بيند و حسرت او زيادتر مى شود; چون اين مال، ملك او بوده است و اگر در معصيت خدا صرف شده باشد، او آن گناهكار را به وسيله آن مال تقويت كرده تا بدين گونه نافرمانى خدا را نمايد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 9،10

ص: 690

9 - پشيمانى، اندوه و حسرت در آخرت، پيامد تباه كردن فرصت دنيا و كوتاهى در انجام تكاليف

قد خسر الذين كذبوا بلقاء اللّه . .. قالوا يحسرتنا على ما فرطنا فيها

ضمير «ها» در «على ما فرطنا فيها»، به «ما بر مى گردد و معنا چنين مى شود: «يا حسرتنا على تفريطنا». و چون متعلق تفريط محذوف است، بر اطلاق متعلق تفريط دلالت دارد.

10 - محدود دانستن حيات در تنگناى زندگى مادى دنيا، موجب حسرت و اندوه عميق در قيامت مى شود.

و قالوا إن هى إلا حياتنا الدنيا . .. حتى إذا جاءتهم الساعة بغتة قالوا يحسرتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 5،7،8

5- حسرت كافران و ستم گران در قيامت ، به خاطر از دست دادن فرصت ها در دنيا

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر

«إذ» در «إذ قضى الأمر» بيانگر «يوم الحسرة» است و مراد اين است كه روز حسرت، هنگامى است كه موضوع خاتمه يافته باشد.

7- اعتقاد به فرزندى عيسى ( ع ) براى خداوند ، مايه دريغ و حسرت در قيامت

فاختلف الأحزاب . .. و أنذرهم يوم الحسرة

8- مرگ همراه با غفلت و بى ايمانى ، موجب حسرت در قيامت است .

و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة و هم لايؤمنون

ضمير «هم» به «الظالمون» - در آيه قبل - بازمى گردد و جمله «هم فى. ..» حاليه است و مفاد آيه اين است كه در حالى فرصت دنيايى ظالمان پايان يافت كه آنان غافل بودند و به معاد ايمان نمى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 97 - 10

10- ظلم و غفلت در دنيا ، موجب حسرت و ندامت انسان در قيامت

يويلنا قد كنّا فى غفلة من هذا بل كنّا ظلمين

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه «بل» در «بل كنّا. ..» براى اضراب انتقالى باشد; يعنى، سخنان كافران در قيامت دو چيز است: 1- اعتراف به غافل بودن خود; 2- اعتراف به ستمگربودن خويش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 20 - 2

2 - انكار معاد ، موجب تأسف و اندوه انسان در قيامت

و قالوا يويلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 3،6

3 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، مايه حسرت و پشيمانى انسان در عرصه زندگى دنيايى و حيات اخروى

و اتّبعوا أحسن ما أنزل إليكم . .. أن تقول نفس يحسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

ص: 691

6 - تمسخر تعاليم الهى ( قرآن ) ، كوتاهى در حق خدا و موجب حسرت و پشيمانى انسان در دنيا و آخرت است .

أن تقول نفس يحسرتى . .. و إن كنت لمن السخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 28 - 5

5 - اندوختن مال و ثروت بدون ايمان و مصرف آنها در جهت سعادت اخروى ، مايه حسرت و تأسف در قيامت

ما أغنى عنّى ماليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 29 - 5

5 - قدرت و توانمندى بدون ايمان و مصرف آن در مسير سعادت اخروى ، مايه حسرت و تأسف در قيامت

هلك عنّى سلطنيه

45- عوامل حسرت اخروى مكذبان معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 20 - 4

4 - نظامِ كيفر و پاداش الهى در روز رستاخيز ، موجب تأسف و حسرت شديد منكران معاد خواهد شد .

و قالوا يويلنا هذا يوم الدين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «هذا يوم الدين» استئنافيه و در مقام تعليل براى مفاد جمله قبل است.

46- عوامل حسرت در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 7،9،11،12

7 - قيامت صحنه حسرت و اندوه مشركان پيرو ، از شركورزى و پيروى از سران شرك

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

9 - اعمال ناشايست آدمى در دنيا ، مايه حسرت و اندوه او در قيامت خواهد شد .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

11 - اعمال نارواى آدميان در قيامت ، به صورت حسرتى مجسم در پيش روى آنان قرار خواهد گرفت .

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه: «يرى» از رؤيت قلبى باشد. در اين صورت «حسرات» مفعول سوم براى «يرى» خواهد بود و معناى جمله چنين مى شود: خداوند اعمال مشركان را به صورت حسرتهايى، بر آنان جلوه گر خواهد ساخت.

ص: 692

12 - شركورزى ، محبت به سران شرك و پيروى از آنان ، عمل هاى حسرت آفرين و اندوهبار در سراى آخرت براى مشركان پيرو

كذلك يريهم اللّه أعملهم حسرت عليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - زلزله - 99 - 7 - 6

6 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « فمن يعمل مثقال ذرّة خيراً يره » يقول إن كان من أهل النار و كان قد عمل فى الدنيا مثقال ذرّة خيراً يره يوم القيامة حسرةً انه كان عمله لغيراللّه » ;

از امام باقر(ع)، درباره سخن خداوند «فمن يعمل مثقال ذرّة خيراً يره» روايت شده كه خداوند [مى فرمايد]: اگر[بنده اى]از اهل آتش بوده و در دنيا به اندازه وزن يك ذره، كار خوب انجام داده باشد، در قيامت آن را مى بيند تا حسرت بخورد كه چرا اين عمل را براى غير خدا انجام داده بود».

47- عوامل حسرت دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 56 - 3،6

3 - عمل نكردن به تعاليم قرآن ، مايه حسرت و پشيمانى انسان در عرصه زندگى دنيايى و حيات اخروى

و اتّبعوا أحسن ما أنزل إليكم . .. أن تقول نفس يحسرتى على ما فرّطت فى جنب اللّه

6 - تمسخر تعاليم الهى ( قرآن ) ، كوتاهى در حق خدا و موجب حسرت و پشيمانى انسان در دنيا و آخرت است .

أن تقول نفس يحسرتى . .. و إن كنت لمن السخرين

48- غفلت از حسرت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 9

9- باور نداشتن قيامت و غفلت از حسرت باربودن آن ستم گرى است .

لكن الظلمون . .. هم فى غفلة و هم لايؤمنون

49- موانع حسرت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 32 - 11

11 - انديشه و تعقل درباره دنيا و آخرت و ارزش و جايگاه هر يك، زمينه مصون ماندن از زيان و حسرت در قيامت

ص: 693

قد خسر الذين كذبوا . .. و ما الحيوة الدنيا إلا ... أفلا تعقلون

50- ناپسندى حسرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 29 - 9

9- مورد سرزنش قرار گرفتن و حسرت خوردن بر از دست داده ها ، امورى ناخوشايند بر انسان ها و ناسازگار با طبع آنها

فتقعد ملومًا محسورًا

از اينكه خداوند پيامد افراط و تفريط در انفاق را مورد سرزنش قرار گرفتن و حسرت خوردن ذكر كرده است تا به اين وسيله انسان براى دچار نشدن به آن از افراط و تفريط پرهيز كند، به دست مى آيد كه چنين حالاتى براى انسان ناخوشايند است.

ص: 694

38- حسن

1- آثار حسن پيشينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 7

7- حسن سابقه افراد از نشانه هاى بى گناهى آنان است .

لقد علمتم . .. و ما كنا سرقين

2- آثار حسن نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12،14

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

14 - معاف شدگان از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، بايد از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

3- ارزش حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 9

9- فرجام نيك و پايان خوش ، ملاكى مهم در ارزش گزارى امور است .

ص: 695

خير عقبًا

4- اميدوارى به حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 40 - 2

2- مؤمن ، به آينده و پايانى بهتر از امكانات مادّى دنياداران ، اميدوار است .

فعسى ربّى أن يؤتين خيرًا

منظور مرد مؤمن از «عسى ربّى. ..» ممكن است انتظار ثواب آخرت باشد. ترك آرزوى اولاد بيشتر و نيز جمله «هنالك الولاية للّه» و عبارت «خير عقباً» در آيه چهل و چهارم، اين معنا را محتمل مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 22

22 - ضرورتِ دل بستن به عاقبت نيك و دل خوش نبودن به لذت هاى زودگذر

والعقبة للتّقوى

5- اميدوارى به حسن فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 7

7- نگرش مثبت و اميدوارانه انديشه مذهبى ، نسبت به فرجام جامعه بشرى

و لقد كتبنا فى الزبور . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الصلحون . إنّ فى هذا لبلغًا

6- اميدوارى به حسن فرجام انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 106 - 7

7- نگرش مثبت و اميدوارانه انديشه مذهبى ، نسبت به فرجام جامعه بشرى

و لقد كتبنا فى الزبور . .. أنّ الأرض يرثها عبادى الصلحون . إنّ فى هذا لبلغًا

ص: 696

7- اهميت حسن ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 2

2 - لزوم حاكميت روح خوشبينى ، در زندگى اجتماعى مؤمنان و پرهيز از بدگمانى و شك

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ

8- اهميت حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 9،10

9 - فرجام نيك از آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

10 - فرجام نيك، رستگارى است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 101 - 20،24

20- تسليم خدا بودن تا پايان عمر ، از نعمت هاى بزرگ الهى است .

توفنى مسلمًا

جمله «مرا در حال تسليم بميران» (توفنى مسلماً) كنايه از اين است كه من همواره تسليم تو باشم به گونه اى كه در هر لحظه و شرايطى كه جان دادم ، با اين وصف قرين بوده باشم.

24- انسان بايد براى تسليم بودن در برابر خدا و عاقبت به خير شدن و زيستن با صالحان در سراى آخرت ، دعا كرده و به درگاه خدا نيايش كند .

توفنى مسلمًا و ألحقنى بالصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 6

6 - حسن عاقبت و نيك فرجامى ، امرى بس مهم در زندگى بشر

و حسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 40 - 3

3 - حسن عاقبت و نيك فرجامى ، امرى بس مهم در زندگى بشر

و حسن مئاب

ص: 697

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 33 - 8

8 - اهميت حسن عاقبت *

و جاء بقلب منيب

برداشت بالا بدان احتمال است كه «جاء بقلب» اشاره به پايان كار و حسن عاقبت داشته باشد.

9- بشارت به حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 6

6- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، وظيفه دار مژده دادن به موحدان و بشارت دادن آنان به عاقبتى خوش

ألاّ تعبدوا إلاّ الله إننى لكم منه . .. بشير

10- بشارت حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 3

3- خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان را به فرجامى نيكو بشارت داد .

و قل . .. إنا منتظرون

11- تشخيص حسن عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 14 - 8

8- بعضى از افعال ، داراى حسن و قبح ذاتى و كافران گرفتار انحراف در تشخيص آن *

زيّن له سوء عمله

در آيه شريفه ميان بينش فرد كافر و ارزش واقعى اعمال، تفكيك شده است; يعنى، در متن واقع عمل او حقيقتاً بد است; ولى كافر آن را زيبا مى بيند و اين مى نماياند كه واقعيت هر عمل، بدون داورى انسان ها، داراى ارزشى مستقل و اصيل است.

ص: 698

12- تضمين حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 2،3

2 - اخلاص و عمل نيك ، تضمين كننده فرجامى نيك است .

و من يسلم وجهه إلى اللّه و هو محسن فقد استمسك . ..و إلى اللّه عقبة الأُمور

3 - تسليم محض شدن در برابر خدا و اطاعت بى چون و چرا از او ، تضمين كننده فرجام نيك

و من يسلم وجهه إلى اللّه . .. و إلى اللّه عقبة الأُمور

13- حسن پيشينه برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 3،6

3- فرزندان يعقوب نزد كارگزاران يوسف به حسن سابقه و منزه بودن از فساد و سرقت شناخته شده بودند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا سرقين

6- فرزندان يعقوب با بيان حسن پيشينه خويش و منزه بودنشان از سابقه سرقت ، متهم شدنشان را به سرقت جام شاهى امرى نابجا شمردند .

لقد علمتم . .. ما كنا سرقين

14- حسن پيشينه متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 16 - 4

4 - پيشينه درخشان تقواپيشگان و پايبندى آنان بر نيكى و احسان ، مايه دستيابى آنان به بهشت و هداياى پروردگار

ءاخذين ما ءاتيهم . .. إنّهم كانوا قبل ذلك محسنين

15- حسن پيشينه متهمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 74 - 6

6- سابقه نيك متهمان و سوگند آنان بر بى گناهى ، مانع جواز بازرسى و تحقيق درباره اتهام آنان نمى شود .

قالوا تالله لقد علمتم . .. فما جزؤه إن كنتم كذبين

از آن جا كه كارگزاران يوسف به حسن سابقه فرزندان يعقوب اعتنايى نكردند و به سوگند آنان بر بى گناهى خويش وقعى ننهادند ،

ص: 699

مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

16- حسن خلقت موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 7 - 1،2،3،7

1 - خداوند ، همه آفريده هاى خود را ، به صورتى نيكو و شايسته پديد آورده است .

اللّه . .. الذى أحسن كلّ شىء خلقه

2 - آفرينش موجودات به صورتى نيكو و شايسته ، نشانه تدبير و علم الهى است .

يدبّر الأمر . .. علم ... الذى أحسن كلّ شىء خلقه

3 - زيبا و نيكو آفريده شدن پديده ها ، از جمله آيات الهى است .

اللّه الذى . .. الذى أحسن كلّ شىء خلقه

7 - خلقت موجودى شگفت مانند انسان از گِلى بى شكل و فاقد حيات ، نمود آفرينش نيكوى خدا است .

أحسن كلّ شىء خلقه و بدأ خلق الإنسن من طين

17- حسن سابقه مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 2 - 10،14

10 - اهل ايمان ، داراى پيشينه اى نيك و پرونده اى درخشان در نزد پروردگار

و بشّر الذين ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم

«قدم صدق» كنايه از حسن پيشينه است.

14 - برخوردارى از جايگاه بلند و حسن سابقه در پيشگاه پروردگار ، بشارت پيامبر (صلی الله علیه و آله) به مؤمنان

و بشّر الذين ءامنوا أن لهم قدم صدق عند ربهم

18- حسن عاقبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 - ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

ص: 700

19- حسن فرجام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

20- حسن فرجام اسحاق(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

21- حسن فرجام اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

ص: 701

22- حسن فرجام اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 12

12- در دست راست داشتن نامه عمل در قيامت ، نشانه سعادت و نيك فرجامى است .

فمن أوتى كتبه بيمينه فأُولئك يقرءون كتبهم و لايظلمون فتيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 1

1 - برپايى قيامت ، تقسيم شدن مردم به سه دسته ( مقربان ، اصحاب اليمين و اصحاب الشمال ) و فرجام نيك دو دسته اول و بدفرجامى دسته آخر ، امرى قطعى ، يقنى و غيرقابل ترديد است .

إنّ هذا لهو حقّ اليقين

«هذا» به آنچه در سوره واقعه مطرح شده اشاره دارد و محور آن مطالبى است كه در برداشت بالا آمده است. گفتنى است كه تعبير «حقّ اليقين» از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، «اليقين الحقّ» و حق به معناى ثابت و استوار است. بنابراين «اليقين الحقّ»; يعنى، يقينى كه ثابت است و هرگز ترديد در آن راه ندارد.

23- حسن فرجام اليسع(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

24- حسن فرجام انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 10،11

10- فرجام نيك از آنِ پيامبران الهى و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ-ر لمن عقبى الدار

11- كفرپيشگان - در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ-ر لمن عقبى الدار

ص: 702

25- حسن فرجام انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 50 - 3

3 - باغ هاى جاويدان بهشت ، فرجامى نيك براى انسان ها

لحسن مئاب . جنّ-ت عدن

26- حسن فرجام انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17- فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُولئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

27- حسن فرجام اولوا الالباب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 16

16- فرجام نيك حيات دنيا از آنِ خردمندان است .

إنما يتذكّر أُولُوا الألبب . .. أُولئك لهم عقبى الدار

28- حسن فرجام ايوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك

ص: 703

فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

29- حسن فرجام پيروان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 10،11

10- فرجام نيك از آنِ پيامبران الهى و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ-ر لمن عقبى الدار

11- كفرپيشگان - در قيامت و يا پس از مرگشان - درخواهند يافت كه فرجام نيك از آنِ پيامبران و پيروان ايشان است .

و سيعلم الكُفّ-ر لمن عقبى الدار

30- حسن فرجام پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15- نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن العقبة للمتقين

31- حسن فرجام خداترسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 18

18- آنان كه از خدا ترسانند و از حساب سخت و ناگوار قيامت هراس دارند ، به فرجامى نيك خواهند رسيد .

و يخشون ربهم و يخافون سوء الحساب . .. أُولئك لهم عقبى الدار

32- حسن فرجام داود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 25 - 5

ص: 704

5 - داوود ( ع ) ، برخوردار از حسن عاقبت و سرانجامى نيك

و حسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

33- حسن فرجام دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 42 - 9

9- دنيا ، داراى عاقبت و فرجامى نيك است .

لمن عقبى الدار

«ال» در «الدار» عهد حضورى و اشاره به حيات دنيا دارد. مراد از فرجام حيات دنيا بهشت و نعمتهاى آن است.

34- حسن فرجام دنياطلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 11

11 - دنيامداران ، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خويش را در آن جا نيك مى پندارند .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

35- حسن فرجام ذوالكفل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك

ص: 705

فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

36- حسن فرجام سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 40 - 2

2 - سليمان ( ع ) ، برخوردار از حسن عاقبت و سرانجامى نيك

و حسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

37- حسن فرجام صابران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17- فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُولئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 24 - 6

6- عاقبت و فرجام حيات دنيا ( بهشت ) براى صبرپيشگان بر طاعت خدا عاقبتى خوش و نيكوست .

فنعم عقبى الدار

ص: 706

38- حسن فرجام صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 2

2- فرجام نيكو ( سعادت اخروى ) از آنِ مؤمنانِ داراى عمل صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الصلحت طوبى لهم و حسن مئاب

«مئاب» مصدر ميمى و به معناى بازگشت است و مراد از آن سراى آخرت مى باشد. قابل ذكر است كه «طوبى» مبتدا و «حسن مئاب» عطف بر آن و «لهم» خبر براى آن دو مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 76 - 13

13- بهترين عاقبت ، در انتظار انجام دهندگان عمل صالح است .

و خير مردًّا

«مردّاً» مى تواند اسم مكان و به معناى «مرجع» باشد (البحر المحيط). در اين صورت مراد از «خير مردّاً» بهترين فرجام خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - منافقون - 63 - 10 - 18

18 - صالحان ، داراى فرجامى نيك در جهان آخرت

لولا أخّرتنى . .. و أكن من الصلحين

39- حسن فرجام قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 5

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

ف--َامنوا فمتّعنهم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

ص: 707

40- حسن فرجام متقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 16،17

16- فرجام نيك ، از آنِ تقواپيشگان است .

إن العقبة للمتقين

17- پيامبر (صلی الله علیه و آله) و پيروان او ، از تقوا پيشگانند و فرجام نيك از آنِ ايشان است .

فاصبر إن العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 132 - 19

19 - فرجام نيك ، از آنِ تقواپيشگان است .

والعقبة للتّقوى

گفتن «التقوى» و اراده «أهل التقوى»، براى مبالغه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 83 - 7

7 - عاقبت نيك ، ويژه تقواپيشگان است .

و العقبة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 8

8 - تقواپيشگان ، برخوردار از فرجامى نيك

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 19

19- فرجام نيك متقين بهشتى ، غيرقابل قياس با فرجام سخت دوزخيان

مثل الجنّة الّتى وعد المتّقون . .. كمن هو خلد فى النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 17 - 6

6 - مقايسه فرجام نيك تقواپيشگان با سرنوشت شوم كافران ، شيوه بهينه هدايت خلق

اصلوها . .. إنّ المتّقين فى جنّ-ت و نعيم

از اين كه خداوند در هدايت خلق، به ترسيم هر دو فرجام پرداخته است; مطلب بالا برداشت مى شود.

ص: 708

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 29 - 4

4 - ترسيم فرجام نيك متقين و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان دين ، از وظايف رهبران الهى

فذكّر

ظاهراً موضوع تذكر، مطالبى است كه در آيات پيشين در مورد فرجام نيك مؤمنان و سرنوشت شوم كافران آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

41- حسن فرجام محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17- فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُولئك لهم عقبى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 37 - 12

12 - محسنان ( نيكوكاران ) ، داراى آينده اى درخشان و سرشار از شادى و شادكامى

كذلك سخّر لكم . .. و بشّر المحسنين

42- حسن فرجام محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 9

9 - فرجام نيك از آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 17

17- پيامبر (صلی الله علیه و آله) و پيروان او ، از تقوا پيشگانند و فرجام نيك از آنِ ايشان است .

ص: 709

فاصبر إن العقبة للمتقين

43- حسن فرجام مخلصان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 1

1 - انفاق گران باتقوا و مخلص ، آينده اى سرشار از رضايت خاطر خواهند داشت .

و لسوف يرضى

44- حسن فرجام مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 17

17- پيامبر (صلی الله علیه و آله) و پيروان او ، از تقوا پيشگانند و فرجام نيك از آنِ ايشان است .

فاصبر إن العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 2 - 4

4- مسلمان و تسليم خدا بودن ، فرجامى نيك و پسنديده دارد .

ربما يودّ الذين كفروا لو كانوا مسلمين

45- حسن فرجام مقربان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 95 - 1

1 - برپايى قيامت ، تقسيم شدن مردم به سه دسته ( مقربان ، اصحاب اليمين و اصحاب الشمال ) و فرجام نيك دو دسته اول و بدفرجامى دسته آخر ، امرى قطعى ، يقنى و غيرقابل ترديد است .

إنّ هذا لهو حقّ اليقين

«هذا» به آنچه در سوره واقعه مطرح شده اشاره دارد و محور آن مطالبى است كه در برداشت بالا آمده است. گفتنى است كه تعبير «حقّ اليقين» از باب اضافه صفت به موصوف است; يعنى، «اليقين الحقّ» و حق به معناى ثابت و استوار است. بنابراين «اليقين الحقّ»; يعنى، يقينى كه ثابت است و هرگز ترديد در آن راه ندارد.

ص: 710

46- حسن فرجام مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 135 - 4،9

4 - كافران در روز قيامت در خواهند يافت كه فرجام نيك از آن مؤمنان است.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار

9 - فرجام نيك از آن پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است. و ظالمان محروم از آن مى باشند.

فسوف تعلمون من تكون له عقبة الدار إنه لايفلح الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 29 - 2

2- فرجام نيكو ( سعادت اخروى ) از آنِ مؤمنانِ داراى عمل صالح است .

الذين ءامنوا و عملوا الصلحت طوبى لهم و حسن مئاب

«مئاب» مصدر ميمى و به معناى بازگشت است و مراد از آن سراى آخرت مى باشد. قابل ذكر است كه «طوبى» مبتدا و «حسن مئاب» عطف بر آن و «لهم» خبر براى آن دو مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 12

12- بيان عاقبت نيك مؤمنان داراى عمل صالح و فرجام شوم پيروان شيطان ، روشى است براى ايجاد انگيزش آدميان به عاقبت انديشى .

و برزوا لله جميعًا فقال الضعفؤا للذين استكبروا . .. فهل أنتم مغنون عنّا من عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 34 - 14

14 - مؤمنان راستين و مبرا از پندار هاى شرك آميز ، داراى آينده اى سعادتمند و سرشار از خوشبختى و شادكامى

و بشّر المخبتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 18 - 2

2 - فرجام ناگوار كافران و عاقبت نيكوى مؤمنان ، علامت برابر نبودن آنان با يكديگر است .

فذوقوا بما نسيتم لقاء يومكم . .. فلاتعلم نفس ما أُخفى لهم ... أفمن كان مؤمنًا كم

«فاء» در «أفمن» تفريع بر آيات سابق است كه در آنها از كافران و مؤمنان و فرجام و عاقبتشان سخن گفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 711

15 - فاطر - 35 - 24 - 4

4 - مسؤوليت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تبيين سر انجام نيك مؤمنان و عاقبت شوم كفرپيشگان است .

إنّا أرسلنك بالحقّ بشيرًا و نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 2

2- نيك فرجامى و غفران لغزش هاى مؤمنان ، نتيجه پيروى از حق و پيام پروردگارشان

و الذين ءامنوا . .. ذلك بأنّ ... و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

47- حسن فرجام نمازگزاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 22 - 17

17- فرجام نيك از آنِ صبرپيشگان ، برپادارندگان نماز ، انفاق گران و جبران كنندگان اعمال بد با اعمال شايسته است .

والذين صبروا . .. و يدرءون بالحسنة السيئة أُولئك لهم عقبى الدار

48- حسن فرجام نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 15

15- نوح ( ع ) و پيروان او ، از تقواپيشگان و بهره مند از فرجامى نيك

تلك من أنباء الغيب . .. فاصبر إن العقبة للمتقين

49- حسن فرجام يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

ص: 712

50- حسن معاشرت با مساكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحيح با يتيمان ، مسكينان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونى و مايه اطمينان نفس انسان

فأمّا الإنسن إذا ما ابتليه . .. يأيّتها النّفس المطمئنّة

توصيف «نفس» به «مطمئن» - در قيامت - ممكن است به اعتبار اطمينانى باشد كه در دنيا، براى او حاصل شده بود.

51- حسن معاشرت با يتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 27 - 5

5 - آگاهى از فلسفه فقر و غنا و برخورد صحيح با يتيمان ، مسكينان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت ، فرونشاننده اضطراب درونى و مايه اطمينان نفس انسان

فأمّا الإنسن إذا ما ابتليه . .. يأيّتها النّفس المطمئنّة

توصيف «نفس» به «مطمئن» - در قيامت - ممكن است به اعتبار اطمينانى باشد كه در دنيا، براى او حاصل شده بود.

52- حسن نيت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

53- حسن نيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 14

14 - مؤمن ، به دور از نيت و انديشه سوء نسبت به ديگر مؤمنان

الذين جاءو من بعدهم يقولون . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذين ءامنوا

ص: 713

آيه شريفه، در حقيقت رهنمودى است به مؤمنان كه خويش را از هرگونه بدخواهى و كينه نسبت به اهل ايمان، دور نگه دارند.

54- زمينه حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 15 - 7

7- تقوا ، احسان به پدر و مادر ، پرهيز از سلطه جويى و عصيان ، زمينه ساز فرجامى سرشار از سلامت و امنيت كامل است .

برًّا بولديه و لم يكن جبّارًا عصيًّا . و سلم عليه يوم ولد و يوم يموت و يوم يبعث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 39 - 17

17 - فرجام نيك و بد انسان ها ، در گرو عقيده و عمل آنان است .

رجال لاتلهيهم تجرة و لابيع عن ذكر اللّه و إقام الصلوة . .. ليجزيهم اللّه أحسن م

تصريح خداوند بر اعمال مؤمنان (أحسن ما عملوا) و نيز اعمال كافران (أعمالهم كسراب)، حكايت از اين دارد كه علاوه بر عقيده انسان ها(ايمان و كفر)، اعمال آنان نيز در سرنوشت شان مؤثر خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 4

4 - فرجام نيك و بد ، در اختيار خداوند است و زمينه هر دو را او فراهم مى سازد .

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى

55- سرزنش اطمينان به حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 50 - 12

12 - غرور و اطمينان به سرنوشت نيك اخروى ، امرى نكوهيده است .

و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى

56- شرايط حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 49 - 12

ص: 714

12- صبر و تقوا ، دو شرط اساسى براى پيروزى نهايى بر كافران و نايل شدن به فرجامى نيكوست .

فاصبر إن العقبة للمتقين

57- عوامل حسن عاقبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 13

13 - استقامت در راه خدا و دستيابى به حسن عاقبت ، نيازمند امداد هاى خداوند است .

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

58- عوامل حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 2 - 4

4- پرستش خداى يكتا ، درپى دارنده فرجامى خوش و نيكوست .

إننى لكم منه . .. بشير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 122 - 4

4- اعمال و عقايد مؤمنان ، موجب دستيابى آنان به فرجامى نيك خواهد شد .

إنا عملون . .. إنا منتظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 35 - 4

4- رعايت عدل و انصاف اقتصادى ، در پى دارنده عاقبت و فرجامى نيك است .

ذلك خير و أحسن تأويلا

«تأويل» از مصدر «اَوْل» به معناى بازگشت به اصل است و مراد از آن، غايتى است كه منظور و مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 7

7- انسان ها ، براى وصول به فرجام نيك ، بايد با هوشيارى كامل در پى رهبرانى صالح و شايسته باشند .

يوم ندعوا كلّ أُناس بإممهم

از اينكه خداوند قيامت را با اين وصف ذكر مى كند: «همه انسانها به نام رهبرانشان فرا خوانده مى شوند» احتمالاً هشدارى است به

ص: 715

آنان كه متوجه باشند به دنبال چه كسى حركت مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 72 - 4

4- فرجام نيك و بد انسان ها در آخرت ، تابع عملكرد و بينش دنيوى آنان است .

و من كان فى هذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 7

7- ولايت خداوند و حقّانيّت او ، ضامن اعطاى بهترين پاداش ها و فرجام ها است .

هنالك الولية للّه الحقّ هو خير ثوابًا و خير عقبًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 6

6 - تقواپيشگى ، عامل دستيابى به بهشت جاودان و سرانجامى خوش و برتر

جنّة الخلد . .. و مصيرًا

از پاداش قرارگرفتن بهشت براى متقين، استفاده مى شود كه بهشت را به بهاى تلاش مى دهند نه به بهانه و اين تلاش - به قرينه وصف «متّقين» - تقواپيشگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 22 - 6

6 - چنگ زدن به ريسمان محكم الهى ، فرجامى خوش دارد .

فقد استمسك بالعروة الوثقى و إلى اللّه عقبة الأُمور

«و إلى اللّه عاقبة الأُمور» در مقام تعليل براى «فقد استمسك. ..» است و كنايه از فلاح و رستگارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 49 - 9،10

9 - تقوا ، عامل نيك فرجامى انسان

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

10 - نيك فرجامى ، تنها در سايه تقواپيشگى ميسر است .

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه لام در «للمتّقين» براى اختصاص است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 3 - 2

ص: 716

2- نيك فرجامى و غفران لغزش هاى مؤمنان ، نتيجه پيروى از حق و پيام پروردگارشان

و الذين ءامنوا . .. ذلك بأنّ ... و أنّ الذين ءامنوا اتّبعوا الحقّ من ربّهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 36 - 5

5- عنصر ايمان و تقوا ، تغيير دهنده ماهيت پوچ زندگى دنيايى به ماهيتى ارزشى و با فرجام

إنّما الحيوة الدنيالعب و لهو و إن تؤمنوا و تتّقوا يؤتكم أجوركم

از ارتباط «إنّما الحياة الدنيا. ..» با «إن تؤمنوا و...»، استفاده مى شود كه همين زندگى لعب و لهو، اگر به عنصر ايمان و تقوا آميخته شد; در نزد خدا ارزش مى يابد و داراى پاداش خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 2 - 5

5 - انسان هاى برخوردار از نفس لوّامه ، داراى فرجامى نيكو در قيامت *

لاأُقسم بيوم القيمه . و لاأُقسم بالنفس اللوّامة

بيان سوگند به نفس لوّامه، پس از سوگند به روز قيامت، ممكن است بيانگر حقيقت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 21 - 5

5 - برخوردارى از توجّهات و عنايت هاى خداوند ، مايه خشنودى انسان و دست يافتن او به فرجامى پسنديده و رضايت بخش

ابتغاء وجه ربّه . .. و لسوف يرضى

59- مشركان و حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 6،7،9

6- مشركان على رغم استناد امر ناخوشايند به خداوند ، مدعى عاقبتى نيكو براى خود بودند .

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

7- ادعاى خوش عاقبتى مشركان براى خويش ، ادعايى دروغ و دور از واقعيت

و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

«أن لهم الحسنى» بدل براى «الكذب» است.

9- مشركان ، تداوم نسل خويش را از طريق داشتن پسر ، براى خود فرجامى نيك تلقى مى كردند . *

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

احتمال دارد مراد از «الحسنى» به قرينه «و يجعلون لله البنات . .. و لهم ما يشتهون» و «يجعلون لله ما يكرهون» ادامه نسل مشركان از طريق پسرانى باشد كه آنان براى خويش مدعى بودند.

ص: 717

60- منشأ حسن فرجام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 44 - 6

6- خداوند ، عطاكننده بهترين پاداش ها و برترين فرجام ها است .

هو خير ثوابًا و خير عقبًا

«ثواب» به معناى «اجر و پاداش» است و «عقب» به معناى «عاقبت و فرجام».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 5

5 - انسان فرجام نيك يا بد را به خواست خود ، انتخاب مى كند و بر آن مجبور نيست .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 10 - 4

4 - فرجام نيك و بد ، در اختيار خداوند است و زمينه هر دو را او فراهم مى سازد .

فسنيسّره لليسرى . .. للعسرى

61- منشأ حسن فرجام انفاقگران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 2

2 - فراهم ساختنِ آسانى براى انفاق گران با تقوا و سختى براى ثروتمندان بخيل ، وعده تخلّف ناپذير خداوند و نمونه اى از هدايت گرى او است .

فسنيسّره لليسرى . .. فسنيسّره للعسرى ... إنّ علينا للهدى

جمله «إنّ علينا للهدى»، به منزله تعليل براى آيات پيشين است; يعنى، چون هدايت را بر خويش لازم شمرده ايم، براى هر يك از آن دو دسته فرجام مناسب برخوردشان با هدايت را فراهم مى سازيم.

حسن ظن

ص: 718

62- اهميت حسن ظن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 12 - 2

2 - لزوم حاكميت روح خوشبينى ، در زندگى اجتماعى مؤمنان و پرهيز از بدگمانى و شك

اجتنبوا كثيرًا من الظنّ

63- حسن عاقبت

{حسن عاقبت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 14 - 13

13 - جايگاه و فرجام نيك ، تنها نزد خداوند است .

و اللّه عنده حسن المئاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 12

12 - مؤمنان راستين نگران حسن عاقبت خويش و باقى ماندن بر طريق ايمان تا آخرين لحظات

و توفنا مسلمين

64- حسن عاقبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 193 - 19

19 - ترغيب مؤمنان از سوى خداوند به دعا و طلب آمرزش و همراهى با ابرار و حسن عاقبت

ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و كفّر عنّا سيّئاتنا و توفّنا مع الابرار

ستايش خردمندان به ويژگيهاى ياد شده، به اين منظور است كه مؤمنان هم، خواستار موارد ياد شده باشند.

65- عوامل حسن عاقبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 126 - 13

13 - استقامت در راه خدا و دستيابى به حسن عاقبت ، نيازمند امداد هاى خداوند است .

ص: 719

ربنا أفرغ علينا صبراً و توفنا مسلمين

66- حسن عقلى

{حسن عقلى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 9،10

9 - وجود كارهاى پسنديده و ناپسند، بدون امر و نهى خداوند

إن الله لا يأمر بالفحشاء

10 - عقل آدمى توانا بر درك كردارهايى پسنديده و ناپسند، مستقل از امر و نهى خداوند

قل إن الله لا يأمر بالفحشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 181 - 4

4 - عدالت پيشگان همواره حق را ميزان قضاوت هاى خويش قرار داده و بر اساس آن داورى مى كنند .

و به يعدلون

«به» متعلق به «يعدلون» و «باء» در آن براى استعانت است.

حسن نيت

67- آثار حسن نيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12،14

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

14 - معاف شدگان از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، بايد از هر گونه تعرض در جامعه مصون باشند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

68- حسن نيت معذوران از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 91 - 12

ص: 720

12 - اشخاص معذور و معاف شده از جهاد ، در صورت داشتن حسن نيت و خيرخواه بودن ، از محسنان به حساب مى آيند .

ليس على الضعفاء . .. إذا نصحوا للّه و رسوله ما على المحسنين من سبيل

69- حسن نيت مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 14

14 - مؤمن ، به دور از نيت و انديشه سوء نسبت به ديگر مؤمنان

الذين جاءو من بعدهم يقولون . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذين ءامنوا

آيه شريفه، در حقيقت رهنمودى است به مؤمنان كه خويش را از هرگونه بدخواهى و كينه نسبت به اهل ايمان، دور نگه دارند.

ص: 721

39- حسنات

1- آثار حسنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 8 - 8

8 - عن اميرالمؤمنين(ع) . .. و اما قوله: « فمن ثقلت موزينه ...» فإنما يعنى الحساب ... و الحسنات ثقل الميزان ... .

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: . .. مراد از آيه «فمن ثقلت موازينه»، حسابرسى (در قيامت) است ... و حسنات، موجب سنگينى ميزان است ... .

2- حسنات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 5

5- كسب فضايل معنوى و كوشش خود انسان ، مؤثر در برخوردارى او از مواهب و نيكى ها در دنيا و مقامات عالى در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

3- زمينه حسنات اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 8

8- دين ، دربردارنده سعادت و حسنات دنيوى و اخروى است .

و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

ص: 722

4- زمينه حسنات دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 8

8- دين ، دربردارنده سعادت و حسنات دنيوى و اخروى است .

و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 10

10- پيروى از مرام حنيف ( معتدل و بى انحراف ) ابراهيمى ، دربردارنده نيكى هاى دنيوى و صلاح اخروى

و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين . .. اتّبع ملّة إبرهيم حنيف

5- موارد حسنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 4

4 - پذيرش همه معارف و احكام دين، حسنه و پذيرش بخشى از آن و رهاسازى بخشهاى ديگر، سيئه است.

إن الذين فرقوا دينهم . .. من جاء بالحسنة ... و من جاء بالسيئة

با توجه به آيه قبل مى توان گفت مصداق مورد نظر براى «الحسنة» ايمان به همه معارف و احكام دين و مصداق «السيئة» تفرقه در دين است.

حسنه

6- تبديل سيئه به حسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 70 - 4،6،10

4 - كسانى كه مرتكب گناه شرك ، آدم كشى و زنا شده اند ، در صورتى كه به توبه ، ايمان و عمل صالح روى آورند ، خداوند كردار بد آنان را از نامه عملشان محو كرده و به جاى آنها كردار نيك قرار مى دهد .

و من يفعل ذلك . .. يضعف له العذاب ... إلاّ من تاب ... فأُولئك يبدّل اللّه سيّئ

در اين كه مقصود از تبديل «سيئات» به «حسنات» چيست؟ ميان مفسران دو ديدگاه عمده وجود دارد: 1- تبديل خود اعمال بد به اعمال نيك; به گونه اى كه در پرونده اعمال مؤمنان به جاى «سيئه»، «حسنه» نوشته شود. 2- تبديل آثار و پيامدهاى

ص: 723

«سيئات» - كه عقاب است - به آثار و پيامدهاى «حسنات» - كه ثواب است - . گفتنى است برداشت فوق مبتنى بر ديدگاه نخست است.

6 - توبه ، ايمان و عمل صالح ، موجب محو شدن گناهان و آثار آنها ( عقاب ) و جايگزين شدن نيكى ها و آثار آنها ( ثواب ) به جاى آن گناهان

إلاّ من تاب و ءامن و عمل عملاًصلحًا فأُولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنت

10 - تبديل بدى هاى مردم توبه كار ، مؤمن و نيكوكار به خوبى ها و جايگزين كردن ثواب به جاى عقاب آنان ، برخاسته از غفران و مهربانى خداوند

إلاّ من تاب . .. فأُولئك يبدّل اللّه سيّئاتهم حسنت و كان اللّه غفورًا رحيمًا

يادآورى دو صفت غفران و رحمت خداوند، پس از وعده تبديل بدى هاى مؤمنان به خوبى ها، مى تواند گوياى حقيقت ياد شده باشد.

7- حسنه اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 6

6 - حسنه در دنيا ، وسعت روزى و اخلاق نيك و در آخرت ، رضوان الهى و بهشت است .

ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة

امام صادق (ع) درباره آيه «ربّنا اتنا . ..»، فرمود: رضوان اللّه و الجنة فى الاخرة و السعة فى الرزق و المعاش و حسن الخلق فى الدنيا

_______________________________

معانى الاخبار، ص 175 ; نورالثقلين، ج 1، ص 199، ح 725 و 728.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 1،5

1 - آنان كه خواهان حَسَنه دنيوى و اُخرويند ، از آنچه انجام داده اند ، بهره خواهند برد .

و منهم من يقول ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

5 - تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از «ممّا كسبوا» انجام فريضه حج باشد.

8- حسنه دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 201 - 6

6 - حسنه در دنيا ، وسعت روزى و اخلاق نيك و در آخرت ، رضوان الهى و بهشت است .

ص: 724

ربّنا اتنا فى الدنيا حسنة

امام صادق (ع) درباره آيه «ربّنا اتنا . ..»، فرمود: رضوان اللّه و الجنة فى الاخرة و السعة فى الرزق و المعاش و حسن الخلق فى الدنيا

_______________________________

معانى الاخبار، ص 175 ; نورالثقلين، ج 1، ص 199، ح 725 و 728.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 202 - 1،5

1 - آنان كه خواهان حَسَنه دنيوى و اُخرويند ، از آنچه انجام داده اند ، بهره خواهند برد .

و منهم من يقول ربّنا اتنا . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

5 - تنها آنان كه پس از انجام حج ، خواهان حسنه دنيوى و اُخروى هستند ، از حج خود بهره خواهند برد .

فاذا قضيتم مناسككم . .. اولئك لهم نصيب مما كسبوا

بنابراينكه مراد از «ممّا كسبوا» انجام فريضه حج باشد.

9- سنت هاى حسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 84 - 7

7 - مشروعيت و پسنديده بودن حضور بر مزار مؤمنان و دعا و استغفار براى آنان

و لاتصل . .. و لاتقم على قبره

آنچه در آيه نهى شده در خصوص منافقان است و همين تخصيص مى رساند كه حضور يافتن بر مزار مؤمنان و دعا براى آنان امرى جايز، بلكه پسنديده است.

10- مراد از حسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 160 - 9

9 - عن على(ع) فى قوله تعالى . .. «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها»، الحسنة حبنا أهل البيت و السيئة بغضنا ... .

از اميرالمؤمنين(ع) درباره آيه «من جاء بالحسنة . .. » روايت شده است: «حسنه» دوستى ما اهل بيت و «سيئه» دشمنى ماست ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 50 - 8

8 - « عن ابى جعفر ( ع ) فى قوله : « إن تصبك حسنة تسؤهم و إن تصبك مصيبة » : اما الحسنة فالغنيمة و العافية و اما المصيبة فالبلاء و الشدة ;

ص: 725

از امام باقر (ع) درباره قول خدا «ان تصبك حسنة . ..» روايت شده است: «حسنة» غنيمت و سلامتى و «مصيبت» بلا و سختى است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 96 - 8

8 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) . . . قال الحسنة التقية و السيّئة الإذاعة . و قوله عزّوجلّ « ادفع بالتى هى أحسن السيئّة » قال : التى هى أحسن التقية . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: «حسنه» تقيه است و «سيئه» شايع كردن [اسرار] است. [در باره ]قول خداى - عزّوجلّ - نيز «ادفع بالتى هى أحسن السيئّة» فرمود: آنكه احسن است، همان تقيه مى باشد ...».

11- موارد حسنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 40 - 10

10 - ايمان و انفاق ، حسنه اى است كه ، هر چند اندك باشد ، پاداش عظيم الهى را در پى خواهد داشت .

ماذا عليهم لو امنوا باللّه و اليوم الاخر و انفقوا . .. و ان تك حسنة يضاعفها و يؤ

از مصاديق مورد نظر براى حسنه، به دليل آيه قبل، ايمان و انفاق است.

ص: 726

40- حضور قلب

1- آثار حضور قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 27

27- كسانى كه ياد خداوند در قلب آنان حضور ندارد ، شايسته رهبرى نيستند .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

نهى از اطاعت غافلان، نفى شايستگى آن ها براى فرمان دادن و ارائه پيشنهاد است.

2- اهميت حضور قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 29 - 4

4 - لزوم روى آورى خالصانه به خدا و انقطاع كامل از غير او به هنگام حضور در مساجد

و أقيموا وجوهكم عند كل مسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 28

28- زنده نگه داشتن ياد خدا در قلب و از ميان بردن زمينه هاى غفلت از آن ، لازم است .

و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

ص: 727

3- حضور قلب در عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - حمد - 1 - 5 - 8

8 - احساس حضور در پيشگاه خداوند از آداب عبادت است .

إياك نعبد

از جمله نكته هاى التفات از غيبت به خطاب در سوره حمد، بيان ادب عبادت و دعاست; يعنى، شايسته است انسان به هنگام پرستش و دعا احساس كند كه در پيشگاه خداوند حاضر است.

4- حضور قلب در نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 43 - 8،9

8 - بى توجهى به اذكار نماز و مفاهيم آن ، فلسفه بطلان آن در حال مستى

لا تقربوا الصلوة . .. حتى تعلموا ما تقولون

جمله «حتى تعلموا . .. » بيانگر علت تحريم بطلان نماز در حال مستى است.

9 - برپايى نماز با حالت حضور قلب امرى بايسته و سزاوار

حتى تعلموا ما تقولون

ملاك حرمت نماز در حال مستى توجه نداشتن و آگاه نبودن به اذكار نماز است. و اين معنا به هنگام غفلت و فقدان حضور قلب نيز وجود دارد.

5- نشانه هاى حضور قلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 29

29- دعاى خالصانه در سپيده دم و پسين ، نشانه حضور ياد خدا در قلب انسان است .

الذين يدعون ربّهم بالغدوة و العشىّ . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه عن ذكرنا

ص: 728

41- حفصه

1- افشاگرى حفصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 2،9

2 - يكى از همسران پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( حفصه ) ، سخن محرمانه و سرّى آن حضرت را [ براى عايشه ] فاش ساخت .

و إذ أسرّ النبىّ إلى بعض أزوجه حديثًا فلمّا نبّأت به

مفسران، براساس شأن نزول ها، ماجراى نقل شده در آيه شريفه را مربوط به حفصه و عايشه دانسته اند.

9 - هيچ كس ، جز خداوند ، از افشا شدن راز پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى همسرش ( حفصه ) آگاه نبود .

قالت من أنباك هذا قال نبّأنى العليم الخبير

از اين كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) آگاهى خود را از ناحيه خداوند دانسته است، مى توان به مطلب ياد شده پى برد.

2- پرسش حفصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 3 - 7

7 - پرسش همسر پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( حفصه ) ، از آن حضرت درباره منبع اطلاع ايشان از افشا شدن رازش

فلمّا نبّأها به قالت من أنباك هذا

3- توصيه توبه به حفصه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 729

19 - تحريم - 66 - 4 - 1

1 - توصيه خداوند به دو همسر خطاكار پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( حفصه و عايشه ) ، به توبه و دست برداشتن از خطاكارى

إن تتوبا إلى اللّه

جواب شرط «إن تتوبا إلى اللّه»، محذوف و تقدير آن چنين است: «فهو خير لكما». اين جمله در حقيقت، تشويق و توصيه به توبه و تكرار نكردن اشتباهات گذشته است.

ص: 730

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109