نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 40
تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش
ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان
ص: 1
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 12 - 8
8 - جهنّم ، جايگاهى شوم
و تحشرون الى جهنّم و بئس المهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 16 - 2
2 - تقوا پيشگان ، همواره خواستار بخشايش گناهان خويش از خدا و مصونيّت از عذاب دوزخند .
للّذين اتقوا . .. فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار
«الذين يقولون»، بيان ويژگيهاى «الذين اتقوا» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 162 - 12
12 - دوزخ ، جايگاه شوم ترك كنندگان جهاد ، خيانتكاران و آنانكه پيامبر (صلی الله علیه و آله) را متّهم به خيانتكارى مى كنند .
انّ الّذين تولّوا منكم . .. و ما كان لنبىّ ان يغلّ ... كمن بآء بسخط من اللّه و م
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 185 - 10
10 - دوزخ ، جزايى كامل براى اعمال ناپسند انسانها
و انّما توفّون . .. فمن زحزح عن النّار
ص: 1
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 192 - 7
7 - گرفتاران به آتش دوزخ ، داراى پيشينه ستمكارى در دنيا
ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 22
22 - نوشيدنى سوزان و عذاب دردناك قيامت در انتظار بازيچه قراردهندگان دين است.
أولئك الذين أبسلوا . .. لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 19 - 9
9 - فروريخته شدن آب داغ و جوشان بر فرق سر اهل شرك يكى ديگر از عذاب هاى آنان در دوزخ
يصبّ من فوق رءوسهم الحميم
«صَبّ» مصدر مجهول «يُصبّ» به معناى ريخته شدن و «حميم» به معناى آب داغ و جوشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 20 - 1،2
1 - گداخته شدن پوست و امعا و احشاى اهل دوزخ با آب داغ ، يكى ديگر از عذاب هاى مقرر براى آنان
يصهر به ما فى بطونهم و الجلود
«صَهَر» (مصدر مجهول «يُصهر») به معناى گداخته شدن است. ضمير «به» به «حميم» بازمى گردد و «ما» در عبارت «ما فى بطونهم» كنايه از امعا و احشا است; يعنى، با آن آب داغ - كه بر سرشان ريخته مى شود - پوست و آنچه در ميان شكم آنان است، گداخته خواهد شد.
2 - نوشيدنى اهل دوزخ ، آبى است داغ و جوشان .
يصهر به ما فى بطونهم و الجلود
گداخته شدن امعا و احشاى اهل دوزخ با آب داغ، نشانگر آن است كه نوشيدن آن آب جوشان، براى رفع تشنگى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 67 - 1
1 - آميزه اى از آب داغ ، نوشيدنى دوزخيان ستمگر پس از خوردن غذاى زقّوم
ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم
«شوب» مصدر سماعى از فعل «شابه» (آن را مخلوط كرد) است كه گاهى بر اسم مفعول (مشوب) اطلاق مى شود (مثل «خلق»
ص: 2
و «مخلوق»). در آيه شريفه نيز به همين معنا آمده است. «حميم» به معناى آب پرحرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 57 - 1،2
1 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى طاغيان در دوزخ
إنّ للطغين . .. هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
«حميم» به معناى آب داغ و جوشان است و «غسّاق» در نظر برخى از اهل لغت، به معناى چرك و خون اهل دوزخ است (لسان العرب). در نگاه برخى ديگر مقصود از آن مايعى است كه از پوست اهل دوزخ خارج مى شود (مفردات راغب).
2 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى دوزخيان
هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 1
1 - انواع نوشيدنى ها و غذا هاى ديگرى مشابه آب داغ و خونابه چركين ، به طغيان گران خورانده مى شود .
فليذوقوه حميم و غسّاق . و ءاخر من شكله أزوج
«شكل» به معناى مثل و مانند و «أزواج» به معناى انواع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 1
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .
يسحبون . فى الحميم
يكى از معانى «حميم»، آب داغ و پر حرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 48 - 2
2- ريخته شدن آب هاى جوشان ، بر سر گرفتاران در وسط دوزخ
ثمّ صبّوا فوق رأسه من عذاب الحميم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 21
21- آب جوشان و گدازنده درون ، نوشيدنى دوزخيان در آتش جاودان
كمن هو خلد فى النار و سقوا ماء حميمًا فقطّع أمعاءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 42 - 4
ص: 3
4 - اصحاب الشمال در دوزخ ، ناچار به استفاده از آب بسيار داغ براى رفع تشنگى
و حميم
«حميم»; يعنى، آب داغ و نكره بودن آن، دلالت بر شدت داغى آن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 54 - 2
2 - نوشيدنى دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آبى است بسيار داغ و جوشان .
فشربون عليه من الحميم
«حميم» در «مفردات راغب» به آب شديد الحرارة معنا شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 55 - 1
1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .
فشربون شرب الهيم
«هيم» جمع «هيماء» است و «هيماء» به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 93 - 1
1 - آب داغ و جوشان ، نوشيدنى تكذيب گران گمراه در جهان آخرت
و أمّا إن كان من المكذّبين الضالّين . فنزل من حميم
«حميم»، به معناى آبى است كه به شدت گرم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 25 - 1
1 - تنها نوشيدنى موجود براى دوزخيان طغيان گر ، آب جوشان و زردابه چركين و بد بوى زخم ها است .
إلاّ حميمًا و غسّاقًا
«حميم»; يعنى، آب داغ و «غسّاق»، آب زردى است كه از زخم جارى مى شود. به مايع بدبو نيز «غسّاق» گفته مى شود. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 28 - 7
7 - نوشيدن آب جوشان و خونابه چركين و بدبو در جهنم ، عقوبتى مناسب با گناه تكذيب آيات الهى
إلاّ حميمًا و غسّاقًا . .. و كذّبوا بايتنا كذّابًا
ترتيب پنج آيه مورد بحث، به گونه اى است كه آيه «جزاء وفاقاً»، دو عقوبت قبل از خود را كيفرى مناسب، براى دو گناه بعد از
ص: 4
خود قلمداد كرده است. عقوبت ها يكى منفى (لايذوقون) و ديگرى مثبت (إلاّ حميماً و غساقاً) بود و گناهان نيز يكى منفى (لايرجون) و ديگرى مثبت (كذّبوا) است. آيه «جزاء وفاقاً» در ميان آنها، گوياى تناسب عقوبت منفى با گناه منفى و تناسب عقوبت مثبت با گناه مثبت است. برداشت ياد شده بيانگر تناسب دو مثبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 5 - 1
1 - كسانى كه در قيامت حضورى ذلّت آميز دارند ، به نوشيدن از چشمه اى جوشان وادار خواهند شد .
تسقى من عين ءانية
فعل «تسقى» مجهول و بيانگر اين است كه آشاميدن از سوى فرد يا افرادى، بر دوزخيان تحميل خواهد شد «أنى» (ريشه «آنية») در چندين معنا از جمله «رسيدن به چيزى» استعمال شده است (مقاييس اللغة) و به قرينه سياق آيه - كه نوشيدنى اهل دوزخ را بيان مى كند - مراد رسيدن چشمه، به نقطه نهايى حرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 6،7،9
6 - منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .
فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار
جواب شرط «فان لم تفعلوا» محذوف است و جمله «فاتقوا . ..» جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...
7 - رهايى از آتش دوزخ ، در گرو ايمان به قرآن و تصديق رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) است .
فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار
برداشت فوق با توجه به توضيح برداشت قبل، به دست مى آيد.
9 - آتش دوزخ هم اكنون مهيّا و موجود است .
أعدّت للكفرين
برداشت فوق با توجه به ماضى بودن فعل «أعدت»، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 39 - 1
1 - آتش دوزخ ، كيفر و سزاى انكار كنندگان و تكذيب كنندگان آيات الهى است .
و الذين كفروا و كذبوا بأيتنا أولئك أصحب النار
«تكذيب» (مصدر كذبوا) به معناى: نسبت دروغ دادن است. «آياتنا» علاوه بر تعلقش به «كذبوا» متعلق به «كفروا» نيز مى باشد. جمله «الذين كفروا ...» عطف بر جمله «من تبع ...» است و بيانگر گروهى است كه هدايتها و رهنمودهاى الهى را پذيرا نيستند.
ص: 5
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 80 - 1،5،16
1 - گرفتار نشدن يهوديان گنهكار به آتش دوزخ - به جز چند روز محدود - از باور هاى دينى يهود
و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة
«معدودة» به معناى شمرده شده، كنايه از اندك و ناچيز بودن است. روشن است كه پندار مذكور درباره گنهكاران يهود است. آيه بعد (بلى من كسب ...) اين معنا را تأييد مى كند و لذا در برداشت كلمه گنهكار آورده شد.
5 - يهوديان ، معتقد به قيامت و گرفتار شدن گنهكاران به آتش دوزخ
و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة
16 - مجرد انتساب به آيين الهى ، موجب مصونيت از آتش دوزخ نخواهد شد .
و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة قل أتخذتم عند اللّه عهداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 1،3،6،7
1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى
«بلى» (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.
3 - خداوند ، نه تنها اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده ; بلكه در صورت احاطه داشتن گناه بر آنان ، ايشان را در آتش دوزخ ماندگار خواهد كرد .
أتخذتم عند اللّه عهداً . .. بلى من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
6 - كفر به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام ، موجب گرفتار شدن آدمى به آتش دوزخ و خلود در آن خواهد شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
آيه مورد بحث (من كسب . ..) قضيه كلى و كبراى آيات گذشته است و آيات پيشين تعيين كننده صغراى اين قضيه كلى است. بنابراين كفر به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام - كه از جمله «أفتطمعون أن يؤمنوا لكم» (آيه 75) به دست مى آيد - از مصداقهاى «سيئة» است و اصرار بر آن، مصداق «احاطه خطيئه» خواهد بود.
7 - يهوديان ، در صورت انكار رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى هميشه به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18،19
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس «ثم اضطره ...» چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
ص: 6
19 - آتش دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم است .
و بئس المصير
«مصير» جايگاهى است كه حركت بدان جا منتهى مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 167 - 13
13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .
و ما هم بخرجين من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 3،4،6
3 - آتش دوزخ طاقت فرسا و غير قابل تحمل است .
فما أصبر هم على النار
4 - پندار تحمل آتش دوزخ و بى باك بودن در برابر آن ، امرى شگفت و نامعقول است .
فما أصبر هم على النار
6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 6
6 - حق ستيزى موجب گمراهى ، محروميت از لطف و مغفرت خدا و گرفتار شدن به آتش دوزخ مى باشد .
لايكلمهم اللّه يوم القيمة . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
برداشت فوق بر اين اساس است كه «ذلك» اشاره به عقوبتهاى مطرح شده در آيات قبل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 221 - 14
14 - مشركان ، دعوت كنندگان به آتش جهنّم
اولئك يدعون الى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 10
10 - آتش دوزخ ، از درون كافران زبانه مى كشد .
اولئك هم وقود النار
با توجه به معناى لغوى «وقود»: هو الحطب المجعول للوُقود. يعنى وقود، هيزمى است براى روشن كردنِ آتش.
ص: 7
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 103 - 24
24 - آتش دوزخ ، سرانجام تفرقه و دشمنى انسان ها نسبت به يكديگر *
و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منها
محتمل است منظور از «النار»، آتش دوزخ باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 10،13
10 - كافران ، مُلازمان آتش دوزخ و جاودان در آن
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
13 - آتش جاودانه دوزخ ، فرجام كفر پيشگانِ اهل كتاب
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
با توجه به آيات قبل، مراد از «الذين»، كافران اهل كتاب هستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 1،2،3،5،6،7
1 - ضرورت پرهيز از عوامل گرفتارى به آتش دوزخ
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
2 - رباخوارى ، از موجبات گرفتار شدن به آتش دوزخ
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
3 - آتش دوزخ ، در انتظار كافران و رباخواران ، و آماده براى آنان
لا تاكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
5 - آتش دوزخ ، هم اكنون حاضر و آماده براى كافران
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
كلمه «اعدّت» (مهيّا شده)، به صيغه ماضى، دلالت بر وجود بالفعل چنين آتشى دارد.
6 - آتش دوزخ ، در اصل براى كافران مهيّا شده است .
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
بنابر اينكه «الّتى»، وصفِ توضيحى باشد نه احترازى.
7 - آتش دوزخ ، داراى انواع مختلف
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
بنابر اينكه «الّتى»، كه توصيفى براى كلمه «النّار» است، توصيف احترازى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 132 - 3
3 - پيروى از خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) ، موجب مصون ماندن از آتش دوزخ
ص: 8
و اتّقوا النّار . .. و اطيعوا اللّه و الرّسول لعلّكم ترحمون
جمله «اطيعوا اللّه . .. »، پس از بيان عاقبت كفر (گرفتار آمدن به آتش)، براى راهنمايى انسان به خلاصى از چنين عاقبتى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 151 - 19،20
19 - آتشِ دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم كفرپيشگان مشرك
سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرعب . .. و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
20 - آتش دوزخ ، جايگاه و فرجام شوم ستم پيشگان
و ماويهم النّار و بئس مثوى الظّالمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 161 - 15
15 - هر كس در چيزى خيانت كند ، در قيامت آنرا در جهنّم ديده و بايد در آتش جهنّم رفته و آن را بيرون آورد .
و من يغلل يأت بما غلّ يوم القيمة
امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. و من غلّ شيئا رآه يوم القيمة فى النّار ثمّ يكلّف ان يدخل اليه فيخرجه من النّار.
_______________________________
تفسير قمى، ج 1، ص 122 ; نورالثقلين، ج 1، ص 406، ح 417.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 191 - 31،32
31 - اعتقاد به معاد و درخواست رهايى از آتش دوزخ ، نشانه خردمندى
لايات لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار
32 - همه انسان ها در خطر گرفتارى به آتش دوزخ
لايات لاولى الالباب . .. فقنا عذاب النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 192 - 1،2،3،4،8
1 - خداوند هر كس را در آتش بيفكند ، او را به ذلّت و خوارى كشانده است .
ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته
2 - خذلان و خوارى گرفتاران به آتش دوزخ
ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
3 - خداوند ، گرفتاركننده ستمكاران به آتش دوزخ و خواركننده آنان
انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
4 - خردمندان ، رنج دورى از رحمت خداوند و خوارى از سوى او را سخت تر از آتش دوزخ مى دانند .
لاولى الالباب . .. ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته
ص: 9
جمله شرطيه «من تدخل النّار فقد اخزيته»، علّت براى جمله «فقنا عذاب النّار» است، و بيانگر اين معناست كه آنچه به نظر «اولى الالباب» دردآور است و قابل تحمّل نيست، خوارى و خذلان دوزخيان به دست خداوند است ; نه سوختن در آتش جهنّم.
8 - ستمكارى ، موجب ورود آدمى به آتش دوزخ و بى ياورى وى در قيامت
ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
مراد از كلمه «للظّالمين» همان دوزخيان هستند. بنابراين به كارگيرى اسم ظاهر به جاى ضميرِ «ما لهم» براى رساندن اين معناست كه ستمكارى علّت شده كه خداوند آنان را به آتش كشاند و از يارى ياوران محروم باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 10 - 8
8 - جهنّم ، داراى آتش برافروخته و شعلهور
و سيصلون سعيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 2،10
2 - تصرف به ناحق در اموال ديگران از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
بنابر اينكه «ذلك» اشاره به «لا تاكلوا» و يا مجموع «لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا» باشد.
10 - حضور جاودانه در آتش دوزخ ، پيامد و مجازات خودكشى
فسوف نُصليه ناراً
امام صادق (ع): من قتل نفسه متعمداً فهو فى نار جهنّم خالداً فيها قال اللّه تعالى: «و لا تقتلوا انفسكم . .. فسوف نصليه ناراً».
_______________________________
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 374، ح 23، ب 179 ; تفسير برهان، ج 1، ص 364، ح 12.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 55 - 6
6 - آتش سوزان جهنم ، كيفر آتش افروزان و اخلالگران عليه پيامبران
و كفى بجهنّم سعيراً
«سعير»، به معناى آتش برافروخته و سوزان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 1،12
1 - آتش سوزانِ جهنّم ، كيفر كافرانِ به آيات الهى
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نُصليهم ناراً
12 - وارد ساختن كافران به آتش و عذاب آنان در دوزخ ، بر اساس حكمت خداوند
انّ الذين كفروا باياتنا سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
ص: 10
تذكّر به حكمت خداوند پس از بيان عذاب كافران، اشاره به حكيمانه بودن چنين عملى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 29 - 11
11 - آتش همواره دوزخ ، جزاى ستمگران و كيفرى مناسب براى آنان
فتكون من اصحب النار و ذلك جزؤا الظلمين
«جزاء» در لغت به معنى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 20
20 - آتش دوزخ ، جايگاه مشركان
انه من يشرك باللّه . .. مأويه النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 1،2،3
1 - وضعيت هول انگيز و ذلتبار كافران به هنگام روبرو شدن با آتش جهنم و مشاهده آن
و لو ترى إذ وفقوا على النار
2 - كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
3 - وضعيت دهشتزا و غير قابل توصيف كافران به هنگام ورود به دوزخ و چشيدن آتش
و لو ترى إذ وفقوا على النار
«وقفوا على النار» مى تواند به معناى ورود به آتش و چشيدن عذاب آن باشد. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 36 - 2،3
2 - اعراض و امتناع از پذيرش آيات الهى بر اثر كبرورزى و خودبرتربينى، در پى دارنده آتش دوزخ است.
و الذين كذبوا بأيتنا و استكبروا عنها أولئك أصحب النار
استكبار به معناى كبرورزى و خودبرتربينى است، و چون اين كلمه با حرف «عن» متعدى شده، متضمن معناى اعراض و امتناع است. بنابراين «استكبروا عنها» يعنى اعرضوا عنها متكبّرين.
3 - آتش دوزخ ابدى است و تكذيب كنندگان آيات الهى در آن جاودان هستند.
أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 2،15
ص: 11
2 - آتش دوزخ جايگاه اجتماع و به هم پيوستن جنيان و آدميان كافر و مشرك است.
قال ادخلوا فى أمم قد خلت من قبلكم من الجن و الإنس فى النار
15 - كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ
قال لكل ضعف
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 1،2،4،9
1 - مجرمان در احاطه آتش دوزخ، از زير پا و فراز سر
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
«مهاد» به معناى بستر گسترده است و «غواش» (جمع غاشية) به معنى ساتر و روانداز، عطف بر «مهاد» است و «من فوقهم» حال براى آن. يعنى: لهم من جهنم غواش من فوقهم.
2 - تكذيب كنندگان و اعراض كنندگان از آيات الهى در بسترى از آتش جهنم و توده هايى آتشين بر فراز خويش، گرفتار خواهند شد.
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
4 - گرفتار شدن ستمكاران به آتش دوزخ، سنت خداوند در كيفر آنان
و كذلك نجزى الظلمين
9 - عن رسول الله(صلی الله علیه و آله): يكسى الكافر لوحين من نار و فى قبره فذلك قوله: «لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش».
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است: دو لوح (زير انداز و روانداز) از آتش بر كافر در قبرش پوشانده مى شود و اين است سخن خداوند: «براى كافران بسترى از آتش جهنم و روى آنان پوششهايى از آن است».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 14 - 2،3،4
2 - آتش دوزخ كيفر تمامى كافران
و أن للكفرين عذاب النار
«ال» در «الكافرين» براى استغراق و شمول است. گفتنى است در وجه تركيبى «أن للكفرين ... » نظرهاى مختلفى ايراد شده است. بهترين وجه آن تقدير گرفتن فعلى همانند «اعلموا» است. يعنى «و اعلموا أن للكفرين عذاب النار».
3 - مشركان حاضر در كارزار بدر ، مردمى كفرپيشه و مستحق عذاب با آتش دوزخ
و أن للكفرين عذاب النار
از مصاديق مورد نظر براى «للكفرين» مشركان حاضر در كارزار بدر مى باشد.
4 - آتش دوزخ كيفرى بس سهمگينتر از عقوبت هاى الهى در دنيا
ذلكم فذوقوه و أن للكفرين عذاب النار
استفاده از كلمه ذوق (چشيدن) درباره عذاب دنيا، در مقابل عذاب دوزخ، بيانگر اين است كه عقوبتهاى دنيوى تنها مضمضه اى از عقوبت و مقدمه اى براى عذاب اصلى و كامل كه همان عذاب دوزخ است، مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 12
8 - هود - 11 - 98 - 7،8
7- آتش دوزخ ، فرجام پيروى نكردن از رسولان الهى است .
و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه فاتبعوا أمر فرعون ... و بئس الورد المور
8- آتش دوزخ ، بهره و نصيبى ناميمون و جايگاهى شوم
و بئس الورد المورود
كلمه «الورد» (نصيب و بهره) فاعل براى «بئس» است و «ال» در آن براى جنس مى باشد و «المورد» (چيزى كه بر آن وارد مى شوند) مخصوص به ذم است و «ال» در آن عهد ذكرى بوده و اشاره به آتش دوزخ دارد. بنابراين «بئس الورد المورود»; يعنى، بد نصيب و بهره اى است آن آتشى كه بر آن وارد خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 35 - 9
9- آتش دوزخ فرجام كافران است .
و عقبى الكفرين النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 10
10- « عن النبى (صلی الله علیه و آله) فى قوله « لكلّ باب منهم جزء مقسوم » قال : إن من أهل النار من تأخذه النار إلى كعبيه ، و إن منهم من تأخذه النار إلى حجزته ، و منهم من تأخذه إلى تراقيه منازل بأعمالهم ، فذلك قوله : « . . .لكلّ باب منهم جزء مقسوم » . . . ;
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در باره سخن خدا «لكلّ باب منهم جزء مقسوم» روايت شده است كه فرمود: بعضى از اهل آتش كسانى اند كه آتش تا غوزكهاى آنان را فرا مى گيرد و بعضى را تا كمر (جاى كمربند) و بعضى را تا گلو. اينها منازل و مراتبى است كه به اختلاف اعمال اهل آتش بستگى دارد و اين است قول خدا: ... لكل باب منهم جزء مقسوم...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 98 - 2
2- آتش همواره شعلهور حهنّم ، كيفر كفر به آيات الهى و انكار روز رستاخيز
كلّما خبت زدنهم سعيرًا . ذلك جزاؤهم بأنهم كفروا بأيتنا و قالوا أءذا كنّا عظمً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 53 - 1
1- مجرمان ، در صحنه قيامت ، ناظر شعله هاى آتش دوزخ اند .
و رءا المجرمون النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 51 - 7
7 - دوزخ ، داراى آتشى برافروخته و شعلهور
ص: 13
أولئك أصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 8
8 - تهديد شدن مشركان كينه توز به آتش دوزخ ، از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به دستور خداوند
قل أفأنبّئكم بشرّ من ذلكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 41 - 6
6 - آتش دوزخ و نعمت هاى بهشت ، تجسم عينى اعمال آدميان است .
و جعلنهم أئمة يدعون إلى النار
آنچه مسلّم است اين كه پيشوايان كفر، مردم را به اعمال بد و ناشايست - كه اسباب ورود انسان به آتش است - فرا مى خوانند; نه به خود آتش. بنابراين تعبير «يدعون إلى النار» به جاى «يدعون إلى الضلال» مى تواند اشاره به اين باشد كه اعمال بد در واقع خود آتش دوزخ است كه در آخرت صورت حقيقت آن آشكار خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 21 - 18
18 - جهنم ، يك پارچه آتش است .
عذاب السعير
«سعر» مصدر «سعير» به معناى «شعلهور بودن آتش» است. نام گذارى جهنم به «سعير»، دلالت بر نكته بالا مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 1،2
1 - جايگاه فسق پيشگان ، آتش جهنم است .
و أمّا الذين فسقوا فمأويهم النار
2 - فسق ، عامل گرفتار شدن به آتش است .
و أمّا الذين فسقوا فمأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 64 - 2
2 - خداوند ، براى كافران ، آتشى شعلهور فراهم كرده است .
إنّ اللّه . .. و أعدّ لهم سعيرًا
«سعير» از «سعر» و به معناى «شعلهورى آتش» است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 14
14 - احزاب - 33 - 65 - 1
1 - كفرپيشگان ، همواره در آتش جهنم باقى خواهند ماند .
الكفرين و أعدّ لهم سعيرًا . خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 1،2،4
1 - در روز بى يار و ياورى كافران ، صورت هاى آنان ، در آتش از اين رو به آن رو ، چرخانده مى شود ، تا خوب بسوزد .
لايجدون وليًّا . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار
بنابراين كه «يوم» ظرف براى «لايجدون»باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.
2 - در روز قيامت ، صورت هاى كافران ، در آتش ، بر اثر شدت حرارت ، منقلب شده ، به رنگ هاى گوناگون در مى آيد .
يوم تقلّب وجوههم
احتمال دارد كه «تقلّب» به معناى «از اين رو به آن رو شدن» باشد و احتمال دارد كه به معناى « تحوّل و تغيير حالت كيفى» باشد كه گاهى سياه و گاهى زرد و . .. مى شود. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
4 - لازم است كه روزى را كه در آن ، كافران با آتش جهنم ، به سختى عذاب و سوزانده مى شوند ، به خاطر داشت .
يوم تقلّب وجوههم فى النار
برداشت بنابراين احتمال است كه نصب «يوم» به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. كه بايد فعل «اُذكر» در تقدير باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 64 - 4
4 - آتش ، مهم ترين خصوصيت دوزخ و اصلى ترين عذاب دوزخيان است .
جهنّم يصلونها . .. إنّهم صالوا النار ... فزده عذابًا ضعفًا فى النار ... تخاصم أه
از تعبيرهاى به كار رفته درباره دوزخ; مانند ورود به آتش (صالوا النار) و عذاب دوچندان آتش (عذاباً ضعفاً فى النار) و اهل آتش، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 22
22 - آتش ، از وسايل عذاب دوزخيان
إنّك من أصحب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 7،8
7 - بيم دادن خداوند به بندگانش ، درباره پيامد شوم كفر و شرك و گرفتار شدن به آتش دوزخ
لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده
8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار
ص: 15
لهم من فوقهم ظلل من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 7 - 23،24
23 - دوزخ ، داراى آتشى شعلهور و فروزان
عذاب الجحيم
«جحيم» اسم مكان از «جحمة» (شعله و افروزندگى شديد آتش) و به معناى محل آتش شعلهور و افروخته است.
24 - جحيم ، از نام هاى دوزخ
عذاب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 2،3
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .
ثمّ فى النار يسجرون
«سجر» در اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل «يُسجرون» به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن «ثمّ» كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 3
3 - آتش ، وسيله عذاب الهى در دوزخ
أُولئك أصحب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 5 - 13
13 - آتشِ فروزان ، كيفر شياطين در قيامت
و أعتدنا لهم عذاب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 6 - 1
1 - آتش جهنم ، كيفر منكران ربوبيت خداوند
و للذين كفروا بربّهم عذاب جهنّم
ص: 16
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 4
4 - آتش دوزخ ، عذابى سخت تر از غل و زنجير شدن
خذوه فغلّوه . ثمّ الجحيم صلّوه
«ثمّ» حرف عطف و مفيد تراخى رتبى است. اين كلمه در آيه شريفه، مى رساند كه معطوف (عذاب با آتش دوزخ)، شديدتر از معطوف عليه (عذاب با دستگيرى و غل و زنجير كردن) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 32 - 2
2 - به بند كشيده شدن با زنجير هاى بلند ، عذابى سخت تر از آتش دوزخ
ثمّ الجحيم صلّوه . ثمّ فى سلسلة ذرعها سبعون ذراعًا فاسلكوه
مطلب ياد شده از «ثمّ» در «ثمّ فى سلسلة» - كه براى تراخى رتبى است - استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 23 - 6
6 - نافرمانى از خدا و رسول او ، موجب ابتلا به آتش دوزخ
و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 26 - 2
2 - استكبار در برابر حقايق الهى و افترا بر دين ، موجب گرفتارى به آتش دوزخ است .
و استكبر . فقال إن هذا إلاّ سحر ... سأُصليه سقر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 11 - 1
1 - جهنم ، يك پارچه آتش و داراى حرارتى بس شديد است .
نار حامية
«هاوية»، اسم مكان است و آتش خواندن آن، مبالغه در بيان گستردگى آتش است; به گونه اى كه گويا آن مكان چيزى جز آتش نيست. «حَمِيَتِ النار»; يعنى، حرارت آن شدت يافت (قاموس).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 8 - 4
4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ
لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم
نشان دادن جهنم به اهل تكاثر - پيش از بازخواست نعمت ها - بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و
ص: 17
حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 6
6 - وجود مأمورانى الهى ، براى برافروختن آتش جهنم
الموقدة
«موقدة» اسم مفعول و حاكى از وجود فاعلى است كه آتش را شعلهور ساخته است.
آتش جهنم و مكذبان قيامت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 12 - 2
2 - آتش جهنم به هنگام ديدن تكذيب كنندگان قيامت از راه دور ، به جوش و خروش آمده و فرياد خشمگينانه سرخواهد داد .
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 10،12
10 - منكران قرآن و سنگ هاى دوزخ ، هيزم و آتشگيره هاى آتش جهنمند .
فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة
«وقود» به هيزم و نيز به چيزى كه با آن آتش روشن مى كنند، گفته مى شود.
12 - انس مى گويد : « تلا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) هذه الاية « وقود ها الناس و الحجارة » فقال : اوقد على ها ألف عام حتى إحمرت و ألف عام حتى إبيضت و ألف عام حتى اسودت فهى سوداء مظلمة لايطفأ لهب ها ;
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دنبال قرائت اين آيه «وقود الناس و الحجارة» فرمود: آتش ]جهنم[ را هزار سال شعلهور كردند تا سرخ گشت. و هزار سال شعلهور نمودند تا سفيد گشت و هزار سال شعلهور كردند تا سياه گشت پس آن آتش سياه و ظلمانى است و شعله آن خاموش نمى شود».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 10 - 9
9 - هشدار الهى به كافران در مورد عاقبت بد آنان
انّ الذين كفروا . .. و اولئك هم وقود النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 18
2 - آل عمران - 3 - 11 - 3
3 - فرعونيان و پيشينيانشان كه تكذيب كننده آيات خدا بودند ، آتشگيره هاى دوزخند .
اولئك هم وقود النار. كدأب ال فرعون و الذين من قبلهم كذبوا باياتنا
«كدأب ال»، يا تشبيه كافران عصر بعثت است به فرعونيان و پيشينيانشان و يا نمونه و مثالى است براى كافرانى كه خود را بى نياز از خدا پنداشتند و آتشگيره دوزخ شدند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 1،2
1- كافران و معبود هاى دروغينشان ، آتش گيره جهنم اند .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
«حصب»; يعنى، هر آنچه در آتش افكنند و معناى غالبى آن هيزم است (لسان العرب).
2- بدن دوزخيان ، ماده آتش زاى آتش جهنم است .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
از اين كه خود كافران و معبودهايشان هيزم و آتش گيره جهنم اند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 9
9 - دوزخيان و سنگ هاى دوزخ ، سوخت آتش جهنم است .
نارًا وقودها الناس و الحجارة
«وقود» به معناى چيزى است كه به آن آتش روشن مى كنند; يعنى، ماده سوختى و قابل اشتعال.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 22
22- متلاشى شدن درون دوزخيان ، با نوشيدن آب هاى گدازنده
و سقوا ماء حميمًا فقطّع أمعاءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 55 - 2
2 - نوشيدن آب داغ در دوزخ ، هر چند زياد باشد از دوزخيان ( اصحاب الشمال ) رفع تشنگى نمى كند .
فشربون شرب الهيم
برخى «هيم» (جمع «هيماء») را به معناى ريگ گرفته اند; زيرا در زمين ريگ زار هر چه آب ريخته شود، بلعيده مى شود و هرگز از آب پر نمى گردد. تشبيه دوزخيانِ تشنه به ريگ زار، حاكى از سيرى ناپذيرى از آن آب مى باشد.
ص: 19
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 104 - 2
2 - جمع شدن پوست لب ها و صورت دوزخيان ، با رسيدن حرارت آتش دوزخ
تلفح وجوههم النار و هم فيها كلحون
«كالح» (مفرد «كالحون») به كسى گفته مى شود كه لب هايش از هم فاصله داشته و دندان هايش آشكار باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 97 - 2
2 - آتش دوزخ ، تنها عامل تسليم گمراهان لجوج در برابر حق
قالوا و هم فيها يختصمون . تاللّه إن كنّا لفى ضلل مبين
برداشت ياد شده از آن جا است كه اعتراف حق ستيزان، تنها در جهان آخرت و آن هم در داخل دوزخ صورت مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 29 - 1
1 - آتش دوزخ ، پوست هاى بدن دوزخيان را به شدت دگرگون مى سازد .
لوّاحة للبشر
«لوّاحة» صيغه مبالغه و از ماده «لوح» (تغيير و دگرگونى) است و «بشر»، جمع «بشره» به معناى ظاهر پوست بدن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 3
3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .
و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه
«نار اللّه»، خبر است براى ضمير محذوف كه به «الحطمة» برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 3
3 - هراس از جهنم و عذاب طاقت فرساى آن ، مايه تحكيم ايمان در قلب ساحران فرعون
إنّا ءامنّا بربّنا . .. إنّه من يأت ربّه مجرمًا فإنّ له جهنّم
ص: 20
جمله «إنّه من يأت. ..» تعليل براى محتواى آيه قبل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 82 - 7
7 - توجه به شدت حرارت آتش دوزخ ، عامل خشنودى اندك انسان و گريه طولانى وى در دنيا و بيم او بر فرجام خويش
قل نار جهنم أشد حراً . .. فليضحكوا قليلا و ليبكوا كثيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 8
8 - يادآورى دوزخ و عذاب آتش آن ، بهترين و مؤثرترين وسيله اخطار دادن به بندگان و بازداشتن آنان از هرگونه عصيان و نافرمانى پروردگار
لهم من فوقهم ظلل من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 45 - 3
3 - توجه به سختى هاى دوزخ و حيرت و ناآرامى مداوم دوزخيان ، بازدارنده خلق از كفر و تكذيب
يطوفون بينها و بين حميم ءان . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان
برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند در آيه قبل، سختى هاى دوزخ را به خلق يادآور شده و در اين آيه، حيثيت ربوبيت و رشد دهى خويش را مطرح ساخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 22
22 - يادآورى دوزخ و مسائل آن ، مايه پند و بيدارى
و ما هى إلاّ ذكرى للبشر
مفسران، درباره مرجع ضمير «هى» چند احتمال مطرح كرده اند كه مهم ترين آنها، «سقر» است.
ص: 21
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 24 - 3
3 - عذرخواهى دشمنان خدا و درخواست عفو در قيامت ، پس از مشاهده دوزخ ، مورد پذيرش نخواهدبود .
حتّى إذا ما جاءوها . .. و إن يستعتبوا فما هم من المعتبين
«إعتاب» (مصدر «معتبين») به معناى رضايت دادن است. بنابراين واژه «المعتبين» (اسم مفعول «اعتاب») به كسانى گفته مى شود كه مورد رضايت قرار گرفته و بخشوده مى شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 7 - 4
4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين
ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 7 - 4
4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين
ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 66 - 2
2 - بد و ناگوار بودن جهنم براى انسان ، موجب هراسناكى و دست به دعا برداشتن بندگان خالص خدا به درگاه الهى براى رهايى از آن
ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه جمله «إنّها ساءت. ..» تعليل براى جمله «و الذين يقولون ربّنا اصرف...» است; يعنى، چون جهنم جايگاه بدى است، بندگان خدا براى نجات خود از آن، دست به دعا برمى دارند.
ص: 22
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 13
13 - اعتقاد به قيامت و عذاب دوزخ ، سبب ترس از خدا و تقواپيشگى
لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده يعباد فاتّقون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 57 - 4
4- سعادت واقعى ، تنها در پرتو رهايى از دوزخ و ره يابى به بهشت ميسّر است .
و وقهم عذاب الجحيم . .. ذلك هو الفوز العظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 1
1 - منكران قيامت ، تنها با ورود به جهنم ، آن را باور خواهند كرد .
ثمّ يقال هذا الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 5
5- اعتقاد به قيامت و آگاهى از آتش دوزخ ، بازدارنده آدمى از گناه و حق ستيزى
متى هذا الوعد . .. لو يعلم الذين
از اين كه خداوند فرمود: اگر كافران مى دانستند كه آتش دوزخ و. .. با آنان چه مى كند، در نزول عذاب و برپايى قيامت عجله نمى كردند، به دست مى آيد كه ايمان به قيامت و آگاهى از احوال آن، آدمى را از كفر و حق ستيزى و هرگونه گناه بازمى دارد.
ص: 23
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 107 - 3
3 - دوزخيان ، آرزومند رهايى از دوزخ و متعهد به صلاح و ايمان ، در صورت بازگشت به دنيا
ربّنا أخرجنا منها فإن عدنا فإنّا ظلمون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 5
5 - محروميت كافران از هرگونه راحتى و آسودگى در دوزخ
لهم نار جهنّم لايقضى عليهم فيموتوا و لايخفف عنهم من عذابها
از اين كه كافران دوزخى، هرگز نمى ميرند تا درد و رنج عذاب را درك نكنند و نيز از عذاب آنان كاسته نمى شود، مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 70 - 22
22 - نوشيدنى سوزان و عذاب دردناك قيامت در انتظار بازيچه قراردهندگان دين است.
أولئك الذين أبسلوا . .. لهم شراب من حميم و عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 16 - 2،3،4
2- به جبّاران منحرف ، در جهنّم ، آبى چركين و متعفن نوشانده مى شود .
من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد
«صديد» به معناى چركى است كه بين گوشت و پوست به وجود مى آيد. اين واژه در نوشيدنيهاى جهنّميان استعمال مى گردد.
3- « عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى : « و يسقى من ماء صديد » ] و يسقى ممّا يسيل من الدم و القيح من فروج الزوانى فى النار ;
از امام صادق(ع)[درباره سخن خدا: «و يسقى من ماء صديد»] روايت شده است كه فرمود: به آنان در جهنّم، چرك و خون جارى از زنان زناكار نوشانده مى شود.
4- « قال أميرالمؤمنين ( ع ) : إن أهل النار لمّا غلى الزقوم و الضريع فى بطونهم كغلى الحميم سألوا الشراب فأتوا بشراب . . . صديد . . . ;
ص: 24
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه زقوم و ضريع در شكم جهنّميان، همانند آب جوشان به جوش مى آيد، درخواست نوشيدنى مى كنند; به آنان نوشيدنى اى از . .. چرك و خون داده مى شود...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 1،2،7،10
1- جبّاران منحرف ، آب چركين جهنّم را جرعه جرعه با كراهت تمام خواهند نوشيد .
يسقى من ماء صديد. يتجرّعه و لايكاد يسيغه
«إساغة» به معناى ريختن شراب در حلق است. بنابراين مراد از «لايكاد يسيغه» اين است كه آنان نمى خواهند به چنين نوشيدنى نزديك شوند.
2- تشنگى شديد جبّاران منحرف در جهنّم به حدى است كه على رغم كراهت و بى ميلى شديد ، از آب چركين خواهند نوشيد .
يسقى من ماء صديد . يتجرّعه و لايكاد يسيغه
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب غليظ
مرجع ضمير «ورائه» احتمال دارد «عذاب» باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، «عذاب غليظ» بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
10- « عن النبى ( ع ) فى قوله : « و يسقى من ماء صديد » قال : يقرّب إليه فيكرهه فإذا أدنى منه شوى وجهه و وقعت فروة رأسه فإذا شرب قطع أمعاؤه حتى يخرج من دبره ;
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در باره سخن خدا «و يسقى من ماء صديد» روايت شده است كه فرمود: [ماء صديد نوشيدنى اى است] كه جهنّمى وقتى به آن نزديك مى شود، سخت ناراحت مى گردد. پس وقتى نزديك تر مى شود، صورت او را برشته و پوست از سر او كنده مى شود و آن گاه كه آن را نوشيد، امعا و احشاى او متلاشى و از مقعد او خارج مى شود».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 17
17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل
«مهل» به معناى «درده روغن» و نيز «مس گداخته» است (مقاييس اللغة) و نيز به «خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد» گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت «يشوى الوجوه» با معناى «مس گداخته» سازگارتر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 20 - 2
2 - نوشيدنى اهل دوزخ ، آبى است داغ و جوشان .
يصهر به ما فى بطونهم و الجلود
گداخته شدن امعا و احشاى اهل دوزخ با آب داغ، نشانگر آن است كه نوشيدن آن آب جوشان، براى رفع تشنگى است.
ص: 25
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 67 - 1
1 - آميزه اى از آب داغ ، نوشيدنى دوزخيان ستمگر پس از خوردن غذاى زقّوم
ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم
«شوب» مصدر سماعى از فعل «شابه» (آن را مخلوط كرد) است كه گاهى بر اسم مفعول (مشوب) اطلاق مى شود (مثل «خلق» و «مخلوق»). در آيه شريفه نيز به همين معنا آمده است. «حميم» به معناى آب پرحرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 1
1 - دوزخيان ستمگر پس از هر بار خوردن « زقّوم » و نوشيدن آب داغ مجدداً به دوزخ بازمى گردند .
ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 57 - 1،2
1 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى طاغيان در دوزخ
إنّ للطغين . .. هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
«حميم» به معناى آب داغ و جوشان است و «غسّاق» در نظر برخى از اهل لغت، به معناى چرك و خون اهل دوزخ است (لسان العرب). در نگاه برخى ديگر مقصود از آن مايعى است كه از پوست اهل دوزخ خارج مى شود (مفردات راغب).
2 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى دوزخيان
هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 1
1 - انواع نوشيدنى ها و غذا هاى ديگرى مشابه آب داغ و خونابه چركين ، به طغيان گران خورانده مى شود .
فليذوقوه حميم و غسّاق . و ءاخر من شكله أزوج
«شكل» به معناى مثل و مانند و «أزواج» به معناى انواع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 21
21- آب جوشان و گدازنده درون ، نوشيدنى دوزخيان در آتش جاودان
كمن هو خلد فى النار و سقوا ماء حميمًا فقطّع أمعاءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 54 - 2
2 - نوشيدنى دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آبى است بسيار داغ و جوشان .
ص: 26
فشربون عليه من الحميم
«حميم» در «مفردات راغب» به آب شديد الحرارة معنا شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 55 - 1
1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .
فشربون شرب الهيم
«هيم» جمع «هيماء» است و «هيماء» به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 56 - 3
3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )
هذا نزلهم يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 25 - 1
1 - تنها نوشيدنى موجود براى دوزخيان طغيان گر ، آب جوشان و زردابه چركين و بد بوى زخم ها است .
إلاّ حميمًا و غسّاقًا
«حميم»; يعنى، آب داغ و «غسّاق»، آب زردى است كه از زخم جارى مى شود. به مايع بدبو نيز «غسّاق» گفته مى شود. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 46 - 6،7
6 - به دوزخ افتادن خاندان فرعون در قيامت با فرمان الهى
و يوم تقوم الساعة أدخلوا ءال فرعون أشدّ العذاب
7 - خاندان فرعون ، مبتلا به سخت ترين عذاب و كيفر الهى در دوزخ
أشدّ العذاب
با توجه به اين كه «أشدّ العذاب» مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه عذاب دوزخ، شدت و ضعف دارد و فرعونيان در درجه شديدتر آن قرار داده خواهند شد. هم چنين مى تواند بدين معنا باشد كه عذاب دوزخ در مقايسه با هر عذاب ديگرى، شديدترين عذاب ها است. در اين صورت «أشدّ العذاب» به جاى دوزخ آمده و حكايت از شدت بى حساب آتش آن دارد.
ص: 27
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 11 - 6
6 - آتش جهنم ، هم اكنون ( پيش از برپايى قيامت ) براى تكذيب كنندگان قيامت ، آماده و مهيّا است .
و أعتدنا لمن كذّب بالساعة سعيرًا
آمدن فعل «أعتدنا» (آماده كرديم) به صورت فعل ماضى، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 10
10- دوزخ ، از هم اكنون براى ظالمان آماده و مهيا است . *
إنّا أعتدنا للظلمين نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 8،10
8- دوزخ ، منزل گاهى مهيّا شده ، براى كافران است .
إنّا أعتدنا جهنّم للكفرين نزلاً
«أعتدنا» از ماده «عتد» با «أعددنا» از ماده «عدد» به يك معنا است و در اين كه «آيا يكى اصل ديگرى است يا هر كدام لغت مستقلى است؟»، اختلاف است. كلمه «نزل» در معانى «منزل»، «وسائل پذيرايى» و «مأوى دادن» استعمال شده است. در برداشت ياد شده معناى نخست لحاظ شده است.
10- جهنم ، هم اكنون موجود و مهيا است .
إنّا أعتدنا جهنّم للكفرين نزلاً
ظاهر فعل «أعتدنا» آن است كه جهنم، هم اكنون آماده است، نه اين كه بعد از اين فراهم خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 3
3- آتش جهنم ، مهياى پذيرش كافران در رستاخيز *
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
از واژه «يعرض»، نوعى تقاضا و آمادگى، از طرف مقابل استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 28
17 - فتح - 48 - 6 - 13
13 - جهنم ، مهيا شده از سوى خداوند براى منافقان و مشركان
و أعدّ لهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 1،5
1 - شعله هاى گدازنده آتش ، مهيا براى كافران به خدا و رسول او
و من لم يؤمن . .. فإنّا أعتدنا للكفرين سعيرًا
5 - نقش عوامل الهى ، در مهيّا شدن دوزخ براى كافران *
فإنّا أعتدنا للكفرين سعيرًا
ضمير متكلم مع الغير، در «إنّا» و «أعتدنا» را مى توان بيانگر نقش عوامل و كارگزاران الهى در تحقّق اراده او دانست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 15 - 3
3 - دوزخ و ابزار عذاب آن ، هم اكنون موجود و آماده است .
أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا
تعبير «أعدّ» (مهيا كرده است) به صورت ماضى، مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 21 - 3
3 - جهنم ، از ديرباز آفريده و مهيّا شده است .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا
فعل ماضى «كانت»، ممكن است بر حتمى بودن حوادث آينده دلالت كند. هم چنين مى تواند بر زمان گذشته و مهيّا بودن جهنم در آن دلالت داشته باشد. برداشت ياد شده بر مبناى دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 13 - 4
4 - آماده سازى بهشت و جهنم براى ورود اهل آن ، هم زمان با برپايى قيامت
و إذا الجحيم سعّرت . و إذا الجنّة أُزلفت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 3
ص: 29
3 - وجود آهن در دوزخ و كاربرد آن در عذاب دوزخيان
و لهم مقمع من حديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 10 - 1،3
1 - ابزار شناخت زواياى جهنم و اعماق هولناك آن ، در اختيار همگان نيست .
و ما أدريك ماهيه
كلمه «هيه» تركيبى از ضمير «هى» و هاء «سَكْت» است.
3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در شناخت « هاوية » ، نيازمند تعليم الهى است .
و ما أدريك ماهيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 2
2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مقمع من حديد
«مقمعة» (مفرد «مقامع») به معناى گرز است. پس «مقامع من حديد»; يعنى، گرزهاى آهنين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 6
6- امكانات پاكيزه و ارزشمند زندگى دنيا ، وسيله راه يابى به درجات عالى و رهايى از دوزخ
أذهبتم طيّبتكم فى حياتكم الدنيا
مفاد آيه اين است كه پس از عرضه كردن كافران به آتش، به آنان گفته مى شود كه امكانات ارزنده را نابود ساختيد; در حالى كه اگر از آن پاكى ها به درستى بهره مى جستيد، اكنون دوزخى نبوديد.
ص: 30
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 18 - 3،5
3 - تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ
ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين
5 - جهنم مملو از ابليس و همه پيروانى كه در زمره ابليسيان درآمده باشند.
لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين
خطاب در «منكم» مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه آدمى به مجرد پيروى از ابليس جايگاهى همانند او در جهنم نخواهد داشت، بلكه آن گونه پيروى چنين اقتضايى را دارد كه آدمى را همسنخ ابليس سازد ; به گونه اى كه بتوان ابليس و پيروى كننده وى را با يك ضمير مورد خطاب قرار داد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 85 - 5
5 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تصميم وى بر اغوا كردن انسان ها ، موجب گرفتار شدن او به آتش دوزخ
قال فبعزّتك لأُغوينّهم . .. قال فالحقّ ... لأملأنّ جهنّم منك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 1 - 5
5 - ابولهب ، با آتش جهنم ملازم خواهد بود .
أبى لهب
نام عموى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، «عبدالعزّى» بوده است. استفاده از كنيه او - كه يادآور كلمه لهيب (شعله آتش) است - مى تواند گرفتارى هميشگى او را به لهيب دوزخ مطرح سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 37 - 5
5 - احاطه آتش دوزخ بر تار و پود كافران ، دليل بى ثمر ماندن تلاش آنان براى رهايى از آن
يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين منها
جمله «و ما هم بخرجين منها» به اين معناست كه كافران با آتش عجين شده اند و هيچگاه از آتش خارج نيستند.
ص: 31
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 9
9 - احاطه همه جانبه آتش دوزخ بر كافران
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز در احاطه آتشى فراگير بوده و از دفع آن از چهره و قفاى خود ناتوان خواهند بود .
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 3
3- آتش جهنم ، فراگير تمامى وجود كافران دوزخى بوده و بدنشان يك جا به آتش تبديل خواهد شد .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
برداشت ياد شده از هيزم شدن كافران براى دوزخ استفاده مى شود; زيرا هر وقت آتش به هيزمى برسد، تمامى هيزم به آتش تبديل مى شود. بنابراين بدن كافران هم يك جا به آتش تبديل شده و تمامى وجودشان خواهد سوخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 55 - 4
4 - دوزخ ، مجازات منكران قيامت
أءنّا لمدينون . .. فاطّلع فرءاه فى سواء الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 1
1 - مشركان و كافران در دوزخ ، از هر سو در محاصره آتش قرار خواهند داشت .
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از سايبان هايى از آتش بر فراز كافران و زير آنان، آتش فراگير است كه از هر سو آنها را محاصره كرده است; چنان كه در سوره ديگرى از اين حقيقت به صراحت ياد شده است: «يوم يخشاهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم. ..»، (سوره عنكبوت (29) آيه 55).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 4
4 - آتش دوزخ ، دوزخيان را فراگرفته و از هر سو آنان را احاطه خواهد كرد .
لهم فيها دار الخلد
مطلب بالا از كلمه «فيها» كه ظرفيت را افاده كرده و نوعى احاطه را مى رساند و نيز از كلمه «دار» قابل برداشت است.
ص: 32
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 28 - 1،2
1 - آتش دوزخ ، آتشى است فراگير و اثرگذار بر تمامى وجود انسان .
لاتبقى و لاتذر
مقصود از «لاتبقى» (باقى نمى گذارد) مى تواند تمام اجزاى بدن و ابعاد وجود انسان و يا فراگير بودن آن نسبت به همه دوزخيان باشد. برداشت ياد شده، مبتنى بر احتمال نخست است.
2 - آتش دوزخ ، فراگير همه دوزخيان است و هيچ كس راه گريزى از آن ندارد .
لاتبقى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 1،4
1 - آتش جهنم ، بر قلب ها احاطه يافته ، آن را خواهد سوزاند .
الّتى تطّلع على الأفئدة
برخى از اهل لغت، اطّلاع را به معناى بلوغ دانسته اند (لسان العرب). براين اساس، مفاد آيه اين است كه آتش، به قلب ها رسيده، آن را خواهد سوزاند. حرف «على» بر احاطه كامل آتش دلالت دارد.
4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم
لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 3
3 - غيبت ، عيب جويى و انباشتن ثروت ، زمينه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگير در جهنم
إنّها عليهم مؤصدة
حرف «على» در «عليهم»، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 14
14- آتش قيامت ، همانند سراپرده اى فراگير ، راه گريز را بر كافران خواهد بست .
نارًا أحاط بهم سرادقها
«سرادق» معرب «سراطاق» و به معناى خيمه و پرده سرا است.
ص: 33
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 5
5 - جهنم ، بر كافران ، احاطه كامل دارد .
و إنّ جهنّم لمحيطة بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 1
1 - عذاب جهنم ، چنان بر كافران احاطه خواهد داشت كه از بالا و پايين پا ، آنهارا فرا خواهد گرفت .
يوم يغشيهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 30 - 3
3 - احاطه همه جانبه دود برخاسته از آتش ، بر تكذيب گران روز جزا و نبودن هيچ راه گريزى از آن
انطلقوا إلى ظلّ ذى ثلث شعب
تعبير «ثلاث شعب» به گفته مفسران - مى تواند اشاره به فراگير و همه جانبه بودن دود برخاسته از آتش و گريزناپذير بودن آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 4
4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .
و يحلّ عليه عذاب مقيم
«على» براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 48 - 4
ص: 34
4- گنه كاران دوزخى ، از درون و بيرون و از هر سو مبتلا به عذاب و شكنجه خواهند بود .
إنّ شجرت الزقّوم . .. كالمهل يغلى فى البطون ... خذوه ... ثمّ صبّوا فوق رأسه من ع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 47 - 1،2
1 - وجود اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و اقدام آنان به احتجاج و دليل آوردن
و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفؤا للذين استكبروا
2 - پديدآمدن اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و احتجاج و دليل آوردن هر يك از آنان ، حادثه اى شايسته ياد و يادآورى
و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفؤا للذين استكبروا
«إذ» متعلق به فعل محذوف (أذكر) مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 12 - 3
3 - آتش جهنم ، داراى نوعى ادراك و احساس
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 30 - 5
5 - جهنم ، داراى نوعى ادراك در عالم قيامت *
يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد
برداشت بالا بدان احتمال است كه گفتوگوى مطرح در آيه شريفه، گفتوگويى واقعى باشد و نه در مقام بيان نمادين حقيقت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 35
20 - تكوير - 81 - 12 - 4
4 - حرارت جهنم قابل افزايش و تحت تأثير وسيله اى برافروزنده در قيامت
و إذا الجحيم سعّرت
آوردن فعل متعدى مجهول «سُعّرت»، براى افروخته شدن جهنم، حكايت از آن دارد كه انجام كار مستند به خصوصيات ذاتى جهنم نيست و عوامل بيرونى در شعلهور شدن آن دخيلند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 1
1 - راه خروج از آتش جهنم ، بر دوزخيان بسته خواهد بود .
إنّها عليهم مؤصدة
«وصيدة» به اتاقى گفته مى شود كه براى نگه دارى اموال، در كوه ايجاد مى كنند. فعل «آصدته»; يعنى، درب آن را بستم و محكم ساختم (مفردات); بنابراين «مؤصدة»، به معناى مكان بسته و غير قابل خروج است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 21 - 2
2 - جهنميان در قيامت ، راه گريزى نخواهند داشت .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا
«مرصاد» بودن جهنم، بيانگر اين است كه گرفتارى جهنميان به دام آن حتمى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 22 - 2
2 - گريز از جهنم ، براى طغيان گران امكان پذير نيست .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ-غين
«للطاغين» ممكن است به «مآب» تعلق داشته باشد و نيز مى تواند متعلق به «مرصاداً» باشد. در صورت دوم مفاد آيه شريفه چنين مى شود: جهنم براى طغيان گران مثل كمين است كه رهايى از آن ممكن نيست. در اين صورت «مآباً» نيز متعلقى نظير «للطاغين» داشته كه به دليل وجود قرينه، ذكر آن ضرورت نداشت.
ص: 36
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 12
12 - « قال سيد بن طاوس ، اقول فى الحديث . إنّ أهل النار إذا دخلوها و رأوا أنكالها . . . فيومّلون . . . ليخفّ عنهم بعض العذاب . . . فإذا يئسوا من خزنة جهنم رجعوا إلى مالك مقدّم الخُزّان و أمّلوا أن يخلّصهم من ذلك الهوان كما قال جلّ جلاله « و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك » قال : فيحبس عنهم الجواب أربعين سنة ثمّ يجيبهم كما قال اللّه فى كتابه المكنون . « إنّكم ماكثون » . . . ;
سيدبن طاووس گويد: در حديث است كه دوزخيان زمانى كه داخل آتش شده و عذاب هاى آن جا را مى بينند . .. آرزو مى كنند ... تا مقدارى از عذاب از آنان برداشته شود و وقتى از مأموران جهنم مأيوس شدند، سراغ مالك دوزخ كه [رتبه] او بر همه مأموران مقدم است، رفته و آرزو مى كنند كه او آنها را از اين ذلت رهايى دهد; همان طور كه خداوند مى فرمايد: «و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك». جواب آنان چهل سال داده نمى شود; سپس همان گونه كه خدا در كتاب محفوظ خود فرموده چنين جواب مى دهد: إنّكم ماكثون»... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 12
12 - « قال سيد بن طاوس ، اقول فى الحديث . إنّ أهل النار إذا دخلوها و رأوا أنكالها . . . فيومّلون . . . ليخفّ عنهم بعض العذاب . . . فإذا يئسوا من خزنة جهنم رجعوا إلى مالك مقدّم الخُزّان و أمّلوا أن يخلّصهم من ذلك الهوان كما قال جلّ جلاله « و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك » قال : فيحبس عنهم الجواب أربعين سنة ثمّ يجيبهم كما قال اللّه فى كتابه المكنون . « إنّكم ماكثون » . . . ;
سيدبن طاووس گويد: در حديث است كه دوزخيان زمانى كه داخل آتش شده و عذاب هاى آن جا را مى بينند . .. آرزو مى كنند ... تا مقدارى از عذاب از آنان برداشته شود و وقتى از مأموران جهنم مأيوس شدند، سراغ مالك دوزخ كه [رتبه] او بر همه مأموران مقدم است، رفته و آرزو مى كنند كه او آنها را از اين ذلت رهايى دهد; همان طور كه خداوند مى فرمايد: «و نادوا يا مالك ليقض علينا ربّك». جواب آنان چهل سال داده نمى شود; سپس همان گونه كه خدا در كتاب محفوظ خود فرموده چنين جواب مى دهد: إنّكم ماكثون»... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 15
15- كافران در خيمه آتشين دوزخ ، با استغاثه و اظهار تشنگى ، از مأموران عذاب ، يارى مى طلبند .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء
«غوث» يعنى: «يارى كردن» و «غيث» يعنى: «باران». مراد از «استغاثه» مى تواند طلب يارى و يا طلب باران (آب) باشد. پاسخى كه به استغاثه دوزخيان داده مى شود، گوياى آن است كه يارى خواستن دوزخيان، همان آب خواهى آنان است.
ص: 37
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 7
7 - پاسخ منفى و يأس آور نگهبانان جهنم ، به استمداد دوزخيان مبنى بر درخواست تخفيف در عذاب آنان از خداوند
قال ادعوا ربّكم يخفّف عنّا . .. قالوا فادعوا و ما دعؤا الكفرين إلاّ فى ضلل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 3
3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .
لينبذنّ فى الحطمة
آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 2
2 - آتش جهنم ، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن ، هميشگى است .
إنّها عليهم مؤصدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 42 - 4
4 - اصحاب الشمال در دوزخ ، ناچار به استفاده از آب بسيار داغ براى رفع تشنگى
و حميم
«حميم»; يعنى، آب داغ و نكره بودن آن، دلالت بر شدت داغى آن دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 44 - 2
2 - پناه بردن اصحاب الشمال از گرماى دوزخ به سايه ، بى تأثير براى آنان
فى سموم . .. و ظلّ ... لابارد و لاكريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 38
18 - واقعه - 56 - 45 - 3
3 - سرمستى ، خوش گذرانى و فرو رفتن در ناز و نعمت ، از عوامل مهم دوزخى شدن « اصحاب شمال »
و أصحب الشمال . .. إنّهم كانوا قبل ذلك مترفين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 53 - 1
1 - دوزخيان از فرط گرسنگى به پر كردن شكم خود از ميوه « زقّوم » مى پردازند .
فمالون منها البطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 54 - 1،2
1 - عارض شدن تشنگى بسيار شديد بر دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، به محض فارغ شدن از خوردن ميوه « زقّوم »
لأكلون من شجر من زقّوم . .. فشربون عليه من الحميم
به كارگيرى «فا» در «فشاربون» و نيز قيد «عليه»، مى رساند كه نوشيدن آب بعد از خوردن از «زقّوم»، بى درنگ و بلافاصله انجام خواهد گرفت و اين حكايت از تشنگى شديد دوزخيان دارد كه با خوردن «زقّوم» بر ايشان عارض خواهد شد.
2 - نوشيدنى دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آبى است بسيار داغ و جوشان .
فشربون عليه من الحميم
«حميم» در «مفردات راغب» به آب شديد الحرارة معنا شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 55 - 1،2
1 - دوزخيان ( اصحاب شمال ) ، آب داغ و جوشان دوزخ را همچون شترى تشنه ، با حرص و ولع خواهند نوشيد .
فشربون شرب الهيم
«هيم» جمع «هيماء» است و «هيماء» به شتر تشنه گفته مى شود. تشبيه حالت دوزخيان به هنگام نوشيدن از آب داغ جهنم به شترِ تشنه، بيانگر مطلب ياد شده است.
2 - نوشيدن آب داغ در دوزخ ، هر چند زياد باشد از دوزخيان ( اصحاب الشمال ) رفع تشنگى نمى كند .
فشربون شرب الهيم
برخى «هيم» (جمع «هيماء») را به معناى ريگ گرفته اند; زيرا در زمين ريگ زار هر چه آب ريخته شود، بلعيده مى شود و هرگز از آب پر نمى گردد. تشبيه دوزخيانِ تشنه به ريگ زار، حاكى از سيرى ناپذيرى از آن آب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 30 - 8
ص: 39
8- دوزخ ، سرانجام تلاش براى ترويج آيين شرك و گمراه كردن مردم از مسير خدا و يگانه پرستى
و جعلوا لله أندادًا ليضلّوا عن سبيله . .. فإن مصيركم إلى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 63 - 2
2 - پيشوايان شرك و گمراه كنندگان خلق ، مصداق هاى بارز و قطعى دوزخيان
قال الذين حقّ عليهم القول
خداوند در آغاز آفرينش آدم، در پاسخ ابليس كه گفته بود: «ربّ بما أغويتنى لأُغوينهم أجمعين» فرمود: «لأملئنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين». كلمه «القول» اشاره به همين سخن خداوند دارد. بنابراين «الذين حقّ عليهم القول»; يعنى، آنان كه آن سخن خدا درباره ايشان مصداق و قطعيت يافته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 12،13
12 - فرشتگان نگهبان دوزخ ، تسليم محض خدا هستند و هرگز از فرمان او سرپيچى نمى كنند و از چارچوب آن خارج نمى شوند .
لايعصون اللّه ما أمرهم
13 - برخورد خشن و سختگيرانه نگهبانان دوزخ ، به فرمان الهى بوده و هرگز از آن نمى كاهند و يا متوقف نمى شوند .
عليها ملئكة غلاظ شداد لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون
يادآورى عصمت و فرمانبرى فرشتگان - پس از ذكر برخورد خشن و سختگيرانه آنان با دوزخيان - مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 4
4 - سوگند خداوند ، در تأكيد برافكنده شدن دوزخيان در آتشِ جهنم
لينبذنّ
حرف «لام» در «لينبذنّ»، نشانگر قسم محذوف است.
ص: 40
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 7
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب غليظ
مرجع ضمير «ورائه» احتمال دارد «عذاب» باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، «عذاب غليظ» بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 14 - 5
5 - جهنم ، داراى انواع عذاب هلاكت بار براى تكذيب كنندگان قيامت
لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 1
1 - التجاى دوزخيان به نگهبانان دوزخ ، براى وساطت ميان ايشان و پروردگار
و نادوا يملك ليقض علينا ربّك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - نمل - 27 - 90 - 1
1 - سرنگون شدن و به روى افتادن در آتش دوزخ ، كيفر و فرجام بدكاران
و من جاء بالسيّئة فكبّت وجوههم فى النّار
«كَبَّ» (مصدر مجهول «كُبَّت») به معناى سرنگون شدن است. بنابراين «فكبّت وجوههم فى النار»; يعنى، آنان با صورت [توسط مأموران الهى] در آتش سرنگون خواهند شد.
ص: 41
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 5،8
5 - هر امتى پس از ورود به جهنم، امت هم مسلك خويش را لعنت مى كند و بر او نفرين مى فرستد.
كلما دخلت أمة لعنت أختها
8 - ورود دوزخيان به جهنم، تدريجى و گروه گروه خواهد بود.
كلما دخلت أمة لعنت أختها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 5
5 - قابليت جهنم براى نقل و انتقال
و جاْىء يومئذ بجهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 14 - 2
2 - خداوند ، انسان ها را از آتش عظيم و شعلهور آخرت ، بيم داده و برحذر داشته است .
فأنذرتكم نارًا تلظّى
نكره بودن «ناراً»، بر عظمت آن دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 10 - 4
4- تهديد كافران به عذاب دوزخ ، بشارتى به مؤمنان است .
و يبشّر المؤمنين . .. و أن الذين لايؤمنون بالأخرة أعتدنا لهم عذابًا أليمًا
جمله «و أن الذين لايؤمنون بالأخرة» عطف بر جمله «أن لهم أجراً كبيراً» است; يعنى، خدا دو بشارت به مؤمنان مى دهد: 1- اجر بزرگ براى آنان، 2- آماده كردن عذاب براى كافران.
ص: 42
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 8
8 - تهديد شدن مشركان كينه توز به آتش دوزخ ، از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و به دستور خداوند
قل أفأنبّئكم بشرّ من ذلكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 36 - 1
1 - دوزخ ، از مهم ترين انذار ها و اخطار هاى الهى براى بشر
نذيرًا للبشر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 3
3 - خطر گرفتارى به جهنم ، به تمام دوزخيان گوشزد شده و به آنان هشدار كافى داده شده است .
ثمّ يقال هذا الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 12
12 - خداوند ، به منكران آتش دوزخ ، هشدار داده است .
ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 179 - 1
1 - جهنم ، فرجام بسيارى از انسان ها و جنيان
و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 7،8،10
7- خداوند ، دوزخ را از جنيان و انسان ها پر خواهد كرد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
ص: 43
8- پر كردن جهنم از انسان ها و جنيان ، حقيقتى كه خداوند از پيش بيان داشته بود .
تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم من الجنة والناس
«تمت»; يعنى، به طور كامل و بدون هيچ نقصى تحقق يافت. مفسران برآنند كه مقصود از «كلمة ربك» - كه با جمله «لأملأنّ ...» تفسير شده است - همان سخنى است كه خداوند در داستان آدم و ابليس فرمود: «فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منك و ممن تبعك منهم أجمعين»; حق اين است - و من جز حق نمى گويم - كه جهنم را از تو و از همه كسانى كه از تو پيروى مى كنند پر خواهم كرد. سوره ص، آيه 84 و 85».
10- دوزخى شدن جن و انس به سبب اختلاف در دين ، گواه راستى و درستى سخن خداوند ( جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد ) است .
و لايزالون مختلفين . .. و تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم
سخن از تحقق يافتن فرموده خداوند (تمت كلمة ربك . ..) پس از بيان اختلافهاى مردم و پوشيده شدن حق بر آنان، گوياى اين نكته است كه: همان اختلافها - كه مخفى ماندن حق را در پى داشت - موجب دوزخى شدن انسانها و جنيان شده و حقانيت كلمه خدا (لأملأنّ ...) را به طور كامل محقق ساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 13 - 6
6 - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّى و انسى
و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس
لام در «لأملأنّ» براى قسم است و حكايت ازآن دارد كه «القول» در فراز قبلى، سوگند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 7 - 1
1 - طالبان امتيازات مادى ، در قيامت دوزخ را در مرحله اى فراتر از « علم اليقين » مشاهده كرده ، به حقيقت يقين دست خواهند يافت .
ثمّ لترونّها عين اليقين
«عين اليقين» - كه در اصل «رؤيةً عينَ اليقين» (ديدنى كه نفس يقين است) بوده - مفعول مطلق است و حرف «ثمّ» - كه بر تراخى رتبى دلالت دارد - آن را مرحله اى فراتر از «علم اليقين» معرفى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 8 - 4
4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ
لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم
نشان دادن جهنم به اهل تكاثر - پيش از بازخواست نعمت ها - بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و
ص: 44
حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 6
6 - دوزخ و آتش سوزان آن در دنيا براى اهل يقين ، مشهود و غفلت ناپذير است .
لو تعلمون علم اليقين . .. لترونّ الجحيم
جمله «لترونّ الجحيم»، مى تواند جواب «لو» باشد; در اين صورت آيه شريفه درباره مشاهده دوزخ در دنيا خواهد بود. از آن جا كه حرف «لو» (در آيه قبل) براى امتناع بود; اين مشاهده بر مخاطبان «لو تعلمون» - كه اهل تكاثراند - محال و براى صاحبان يقين - به دليل نون تأكيد در «لترونّ» - قطعى است. فعل مضارع «لترونّ» - با دلالت بر استمرار - بيانگر آن است كه دوزخ، همواره مد نظر اهل يقين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 6
6 - دوزخ و آتش سوزان آن در دنيا براى اهل يقين ، مشهود و غفلت ناپذير است .
لو تعلمون علم اليقين . .. لترونّ الجحيم
جمله «لترونّ الجحيم»، مى تواند جواب «لو» باشد; در اين صورت آيه شريفه درباره مشاهده دوزخ در دنيا خواهد بود. از آن جا كه حرف «لو» (در آيه قبل) براى امتناع بود; اين مشاهده بر مخاطبان «لو تعلمون» - كه اهل تكاثراند - محال و براى صاحبان يقين - به دليل نون تأكيد در «لترونّ» - قطعى است. فعل مضارع «لترونّ» - با دلالت بر استمرار - بيانگر آن است كه دوزخ، همواره مد نظر اهل يقين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 98 - 6
6- برنامه ها و قوانينى رشيد و بالنده اند كه مايه سعادت اخروى آدميان و باعث نجات آنان از آتش دوزخ باشند .
و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القيمة فأوردهم النار
ص: 45
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 27 - 6،7،8
6 - وجود باد هاى داغ و سوزان در دوزخ
و وقينا عذاب السموم
«سموم» به باد داغ و سوزانى گفته مى شود كه همچون «سمّ» در اجزاى بدن تأثير مى گذارد. (مفردات راغب)
7 - سپاس گزارى متقين از خداوند ، به خاطر رهايى شان از عذاب باد هاى سوزان و كشنده دوزخ
فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم
8 - « عن النبى (صلی الله علیه و آله) قال : لو فتح اللّه من عذاب السموم على أهل الأرض مثل الأنملة أحرقت الأرض و من عليها ;
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: اگر خداوند از عذاب سموم [روزنه اى] به اندازه يك سرانگشت به روى اهل زمين باز كند، زمين و هر كس روى زمين است مى سوزد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 1
1 - دوزخيان ستمگر پس از هر بار خوردن « زقّوم » و نوشيدن آب داغ مجدداً به دوزخ بازمى گردند .
ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 109 - 15
15 - بناكنندگان مسجد ضرار ، از ظالمان و سقوط كنندگان در آتش دوزخند .
و الذين اتخذوا مسجداً ضراراً . .. فانهار به فى نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 6
6- « جاء فى الحديث إنّ قوماً أتوا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فقالوا له : . . . أخبرنا عن قوله : « إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم أنتم لها واردون » إذا كان معبودهم معهم فى النار فقد عبدوا المسيح ( ع ) أفتقول : إنّه فى النار ؟ فقال لهم رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : . . .
ص: 46
قال اللّه : « إنّكم و ما تعبدون » يريد الإصنام التى عبدوها و هى لاتعقل و المسيح ( ع ) لايدخل فى جملت ها لأنّه يعقل و لو قال : إنّكم و من تعبدون لدخل المسيح ( ع ) فى الجملة فقال القوم : صدقت يا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) ;
در حديث آمده كه گروهى نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده و به آن حضرت گفتند: . .. ما را از گفتار خدا «إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم...» با خبرساز چنانچه معبودشان در آتش باشد، پس [اين كه] گروهى مسيح را عبادت كردند; آيا تو مى گويى او در آتش است. رسول خدا به آنان فرمود:... خدا فرموده «إنّكم و ماتعبدون» و بت هايى را كه آنان مى پرستيدند اراده كرده و بت ها غير عاقل هستند و مسيح داخل در آنها نيست; زيرا او صاحب عقل است و اگر فرموده بود «إنّكم و من تعبدون» مسيح نيز داخل در آن جمله بود. آن گروه گفتند: راست گفتى اى رسول خدا».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 11
11 - فرشتگانِ نگهبان و گماشته بر دوزخ ، درشتخوى و سختگيراند .
عليها ملئكة غلاظ شداد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 28 - 7
7 - نوشيدن آب جوشان و خونابه چركين و بدبو در جهنم ، عقوبتى مناسب با گناه تكذيب آيات الهى
إلاّ حميمًا و غسّاقًا . .. و كذّبوا بايتنا كذّابًا
ترتيب پنج آيه مورد بحث، به گونه اى است كه آيه «جزاء وفاقاً»، دو عقوبت قبل از خود را كيفرى مناسب، براى دو گناه بعد از خود قلمداد كرده است. عقوبت ها يكى منفى (لايذوقون) و ديگرى مثبت (إلاّ حميماً و غساقاً) بود و گناهان نيز يكى منفى (لايرجون) و ديگرى مثبت (كذّبوا) است. آيه «جزاء وفاقاً» در ميان آنها، گوياى تناسب عقوبت منفى با گناه منفى و تناسب عقوبت مثبت با گناه مثبت است. برداشت ياد شده بيانگر تناسب دو مثبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 3
3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .
ص: 47
لينبذنّ فى الحطمة
آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 20 - 8
8 - مردم بى ايمان در قيامت ، نامه عمل خويش را از پشت سر دريافت كرده و به آتش جهنم گرفتار خواهند شد .
أمّا من أُوتى كتبه وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... فما لهم لايؤمنون
ارتباط مجموع آيات اين سوره، اقتضا مى كند كه مراد از ضمير «هم» و تعبير «الذين كفروا» (در آيات بعد) همان كسانى باشند كه در آيه دهم، با تعبير «من اُوتى كتابه وراء ظهره» از آنان ياد گرديد. همان طور كه مراد از «الذين آمنوا» (در آيات بعد)، همان «من اُوتى كتابه بيمينه» در آيات پيشين خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 44 - 2
2 - پناه بردن اصحاب الشمال از گرماى دوزخ به سايه ، بى تأثير براى آنان
فى سموم . .. و ظلّ ... لابارد و لاكريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 31 - 1
1 - دود سايه مانند دوزخ ، فاقد سايبان حقيقى ( خنك كنندگى ) است و مانع از شعله هاى سوزان آتش نيست .
لاظليل و لايغنى من اللّهب
«لاظليل» صفت براى «ظلّ» در آيه پيش است و «ظلّ ظليل» به معناى سايه دائم و مستمر است (صحاح اللغة). بر اين اساس «ظلّ... لاظليل» كنايه از نبودن سايه قابل استفاده و «لهب» به معناى شعله خالص و بدون دود است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 48
18 - طور - 52 - 16 - 2
2 - قرار و بى قرارى تكذيب گران در آتش دوزخ ، بى تأثير در تغيير كيفر آنان
فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 4
4 - آتش جهنم ، آتشى بى نظير و شديدتر از هر آتش ديگرى است .
نار اللّه
توصيف خداوند به خالق و مالك آتش جهنم، بيانگر تفاوت آن، با ديگر آتش ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 35 - 2
2 - دوزخ ، پديده اى بى نظير در ميان پديده هاى بزرگ جهان
إنّها لإحدى الكبر
برخى از مفسران، بر آنند كه مقصود از «لإحدى الكبر» اين است كه در ميان پديده هاى بزرگ، دوزخ در عظمت و شگفتى، يگانه و بى نظير است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 7،8،10
7- خداوند ، دوزخ را از جنيان و انسان ها پر خواهد كرد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
8- پر كردن جهنم از انسان ها و جنيان ، حقيقتى كه خداوند از پيش بيان داشته بود .
تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم من الجنة والناس
«تمت»; يعنى، به طور كامل و بدون هيچ نقصى تحقق يافت. مفسران برآنند كه مقصود از «كلمة ربك» - كه با جمله «لأملأنّ ...» تفسير شده است - همان سخنى است كه خداوند در داستان آدم و ابليس فرمود: «فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منك و ممن تبعك منهم أجمعين»; حق اين است - و من جز حق نمى گويم - كه جهنم را از تو و از همه كسانى كه از تو پيروى مى
ص: 49
كنند پر خواهم كرد. سوره ص، آيه 84 و 85».
10- دوزخى شدن جن و انس به سبب اختلاف در دين ، گواه راستى و درستى سخن خداوند ( جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد ) است .
و لايزالون مختلفين . .. و تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم
سخن از تحقق يافتن فرموده خداوند (تمت كلمة ربك . ..) پس از بيان اختلافهاى مردم و پوشيده شدن حق بر آنان، گوياى اين نكته است كه: همان اختلافها - كه مخفى ماندن حق را در پى داشت - موجب دوزخى شدن انسانها و جنيان شده و حقانيت كلمه خدا (لأملأنّ ...) را به طور كامل محقق ساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 85 - 2،3
2 - پر شدن دوزخ از شيطان ها و پيروان آنان ، سخنى حق و تحقق يافتنى است .
فالحقّ و الحقّ أقول . لأملأنّ جهنّم منك و ... منهم أجمعين
برداشت ياد شده بر اين ديدگاه است كه جمله «لأملأنّ جهنّم. ..» با تقدير «قسمى»، مقسم عليه براى فالحقّ باشد. هم چنين جمله «و الحقّ أقول» جمله معترضه باشد; يعنى، فالحقّ قسمى لأملأنّ جهنّم...».
3 - پر شدن جهنم از شيطان ها و پيروان آنان ، سوگند مؤكد خداوند
لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 11
11 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ در قرآن ، مورد پرسش انكارآميز كافران و گروه بيماردل و مغرض قرار گرفت .
و ليقول الذين فى قلوبهم مرض و الكفرون ماذا أراد اللّه بهذا مثلاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 50 - 1
1 - پرسش نگهبانان جهنم از دوزخيان ، درباره آمدن فرستادگان الهى همراه با دلايل و برهان هاى روشن براى ايشان
قالوا أَوَ لم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 3
ص: 50
3 - پرسش سرزنش آميز نگهبانان دوزخ از كافران دوزخى ، درباره آمدن پيامبر و اخطار دهنده الهى براى آنان
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در «ألم يأتكم. ..» توبيخى و تقريعى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 9
9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ، درباره آمدن پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 1
1 - كافران ، پس از توقّفى چند در آستانه در هاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان ، به ورود در آن فرمان خواهند يافت .
قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل . .. قالوا بلى ... قيل ادخلوا أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 6
6 - خداوند در پى جداسازى ناپاكان از پاكان ، آنان را در قيامت انباشته مى كند و يكجا در جهنم فرومى افكند .
و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنم
ركم (مصدر يركم) به معناى جمع كردن چيزى و انباشته ساختن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 95 - 14
14 - دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى آنان كه مظهر پليدى اند .
إنهم رجس و مأويهم جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 51
10 - كهف - 18 - 29 - 20،22
20- آبِ مشروب دوزخيان ، مايعى ناگوار و پليد است .
يغاثوا بماء . .. بئس الشراب
22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .
و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا
نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 18 - 5
5 - جهنم مملو از ابليس و همه پيروانى كه در زمره ابليسيان درآمده باشند.
لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين
خطاب در «منكم» مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه آدمى به مجرد پيروى از ابليس جايگاهى همانند او در جهنم نخواهد داشت، بلكه آن گونه پيروى چنين اقتضايى را دارد كه آدمى را همسنخ ابليس سازد ; به گونه اى كه بتوان ابليس و پيروى كننده وى را با يك ضمير مورد خطاب قرار داد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 43 - 1
1- جهنّم ، وعده گاه همه پيروان گمراه ابليس
و إن جهنّم لموعدهم أجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 95 - 1
1 - افكنده شدن همه سپاهيان ابليس در دوزخ ، به همراه گمراهان مشرك و معبود هاى باطلشان
فكبكبوا فيها . .. و جنود إبليس أجمعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 85 - 1،2
1 - جهنم ، مملو از شيطان ها و پيروان آنان خواهد شد .
لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين
ص: 52
بيشتر مفسران گفته اند: مقصود از «منك» «من جنسك» است; زيرا منطقى نيست كه جهنم با آن عظمت، تنها با داخل شدن يك فرد (ابليس) پر شود. پس مقصود، پر شدن دوزخ از مجموعه شياطين (ابليس و فرزندانش) و انسان ها خواهد بود.
2 - پر شدن دوزخ از شيطان ها و پيروان آنان ، سخنى حق و تحقق يافتنى است .
فالحقّ و الحقّ أقول . لأملأنّ جهنّم منك و ... منهم أجمعين
برداشت ياد شده بر اين ديدگاه است كه جمله «لأملأنّ جهنّم. ..» با تقدير «قسمى»، مقسم عليه براى فالحقّ باشد. هم چنين جمله «و الحقّ أقول» جمله معترضه باشد; يعنى، فالحقّ قسمى لأملأنّ جهنّم...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 59 - 3،4،5
3 - طغيان گران ، از ورود پيروانشان به دوزخ ناراحت شده و آنان را مورد نكوهش و بدگويى قرار مى دهند .
هذا فوج مقتحم معكم لامرحبًا بهم
«مرحباً» كلمه اى است كه به هنگام خوش آمد گفتن به ميهمان گفته مى شود و «لا مرحباً» ضد آن است; يعنى، اين كلمه در جاى نكوهش و بدگويى و از سر ناراحتى گفته مى شود.
4 - سوختن پيروان طاغيان در آتش دوزخ
إنّهم صالوا النار
5 - سوختن پيروان طاغيان در آتش دوزخ ، سبب نكوهش شدن آنان از سوى طغيان گران مى شود .
لامرحبًا بهم إنّهم صالوا النار
برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله «إنّهم صالوا النار» - كه تعليل براى «لا مرحباً بهم» است - سخن طاغيان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 60 - 3
3 - پيروان طاغيان ، آنان را عامل دوزخى شدن خود معرفى مى كنند .
أنتم قدّمتموه لنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 61 - 2،3
2 - اعتراف و توجه پيروان طاغيان در دوزخ ، به ربوبيت پروردگار در هنگام درخواست از او
قالوا ربّنا
3 - طغيان گران ، مورد نفرين پيروانشان در دوزخ
قالوا ربّنا من قدّم لنا هذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار
ص: 53
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 98 - 1
1- فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .
يقدم قومه يوم القيمة فأوردهم النار
قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 62 - 13
13- مشركان ، پيشگام در وارد شدن به آتش جهنّم
لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون
«مفرط» (از مصدر فرط) به معناى مقدم شدن، جلو افتادن، شتاب و سبقت گرفتن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 4 - 5
5 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « فالسابقات سبقاً » يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «فالسابقات سبقاً» روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 21 - 3
3 - جهنم ، از ديرباز آفريده و مهيّا شده است .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا
فعل ماضى «كانت»، ممكن است بر حتمى بودن حوادث آينده دلالت كند. هم چنين مى تواند بر زمان گذشته و مهيّا بودن جهنم در آن دلالت داشته باشد. برداشت ياد شده بر مبناى دوم است.
ص: 54
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 33 - 2
2 - شراره هاى آتش دوزخ ، بسيار انبوه ، به هم پيوسته و پرجنبش است .
كأنّه جملت صفر
برداشت ياد شده، از تشبيه شراره هاى آتش به انبوه شتران، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 10
10 - درهم شكسته شدن در آتش جهنم ، كيفرى مناسب براى درهم شكستن شخصيت مردم
همزة لمزة . .. لينبذنّ فى الحطمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 20 - 1
1 - محشور شدن و گردآمدن دشمنان خدا ، در كناره دوزخ
و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار . .. حتّى إذا ما جاءوها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 28 - 3
3 - آتش دوزخ ، پيوسته و بى انقطاع است .
و لاتذر
مقصود از «لاتذر» (رها نمى سازد)، دوام و استمرار آتش دوزخ است كه هرگز قطع نمى شود.
ص: 55
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 55 - 2
2 - نوشيدن آب داغ در دوزخ ، هر چند زياد باشد از دوزخيان ( اصحاب الشمال ) رفع تشنگى نمى كند .
فشربون شرب الهيم
برخى «هيم» (جمع «هيماء») را به معناى ريگ گرفته اند; زيرا در زمين ريگ زار هر چه آب ريخته شود، بلعيده مى شود و هرگز از آب پر نمى گردد. تشبيه دوزخيانِ تشنه به ريگ زار، حاكى از سيرى ناپذيرى از آن آب مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 4
4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) كافران و مشركان معاند را به عذاب فراگير و دائمى دوزخ تهديد كرد .
و يحلّ عليه عذاب مقيم
«على» براى استيلا و تمكن است و مى رساند كه عذاب الهى دشمنان رسول خدا، فراگير و گسترده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 5
5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .
يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 36 - 2
2 - جهنّم ، مكانى بس داغ و سوزان و داراى آتشى برافروخته و متراكم
و برّزت الجحيم لمن يرى
«جحيم» به مكانى گفته مى شود كه حرارت شديدى دارد. اين كلمه بر آتش متراكم و پرزبانه نيز اطلاق مى گردد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 56
20 - تكاثر - 102 - 6 - 3
3 - دوزخ ، مكانى سوزان و داراى آتشى شعلهور و متراكم
لترونّ الجحيم
«جحيم»، به معناى آتشى است كه سخت شعلهور بوده و زبانه كشد. هم چنين بر هر آتش متراكم و يا افروخته در گودال هاى عميق و هر مكان پرحرارت اطلاق مى گردد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 131 - 1
1 - ضرورت پرهيز از عوامل گرفتارى به آتش دوزخ
و اتّقوا النّار الّتى اعدّت للكافرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 65 - 4،5
4 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان
إنّ عذابهاكان غرامًا
درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.
5 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، مقتضى ترس ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى براى رهايى از آن
ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 66 - 3
3 - سرنوشت بد و اقامتگاه ناگوار انسان در جهنم ، مقتضى هراسان بودن ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى است .
ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 7
7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ
ينظرون من طرف خفىّ
نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .
ص: 57
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 102 - 2
2- آتش دوزخ ، داراى صداى وحشتناك است .
لايسمعون حسيسها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 9
9 - آتش جهنم ، آتشى سخت و هولناك و ترس آور است .
فمأويهم النار . .. ذوقوا عذاب النار
آوردن اسم ظاهر «النار» به جاى ضمير - با توجه به اين كه جاى استعمال ضمير است - مى تواند براى تهديد بيشتر و بيان عظمت و بزرگى آتش باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 32 - 2
2 - آتش دوزخ ، داراى منظره اى بس هولناك
إنّها ترمى بشرر كالقصر
برداشت بالا، از تشبيه شراره هاى آتش به قصر، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 27 - 1
1 - دوزخ ، حقيقتى بس سهمگين و عظيم
و ما أدريك ما سقر
از تعبير «و ما أدراك ما سقر» (و چه چيز مطلع ساخت تو را كه سقر چيست) استفاده مى شود كه دوزخ، حقيقتى بس بزرگ و سهمگين است كه كسى از آن به درستى و شايستگى، آگاهى ندارد و تنها در پرتو وحى الهى، قابل شناخت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 10 - 1،2
1 - ابزار شناخت زواياى جهنم و اعماق هولناك آن ، در اختيار همگان نيست .
و ما أدريك ماهيه
كلمه «هيه» تركيبى از ضمير «هى» و هاء «سَكْت» است.
2 - عظمت جهنم و توصيف اعماق هولناك آن ، فراتر از حد تصوّر و بيان است .
ص: 58
و ما أدريك ماهيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 17
17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل
«مهل» به معناى «درده روغن» و نيز «مس گداخته» است (مقاييس اللغة) و نيز به «خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد» گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت «يشوى الوجوه» با معناى «مس گداخته» سازگارتر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 6 - 4
4 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : الضريع شئ يكون فى النار يشبه الشَّوْكَ أمرّ من الصَّبِر و أنتن من الجيفة و أشدّ حرّاً من النار ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ضريع چيزى است در آتش [جهنم] كه به بوته خاردار شباهت دارد و تلخ تر از صَبِر (عصاره گياهى تلخ) و متعفّن تر از مردار و داغ تر از آتش است».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 33 - 1
1 - شراره هاى برخاسته از آتش دوزخ ، همانند شتران زرد رنگ است .
كأنّه جملت صفر
«جملات» جمع «جِمالة» است. «جمالة» يا جمع «جمل» (شتر) و يا اسم جمع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 30 - 4
4 - جهنم ، در شگفت از كثرت و انبوهى كافران و دوزخيان *
ص: 59
و تقول هل من مزيد
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه سؤال «هل من مزيد» از روى انكار و اعجاب باشد; يعنى، آن قدر كافران را در خود جاى داده كه به شگفتى آمده و مى پرسد: آيا به راستى هنوز هم كافرانى افزون تر وجود دارند؟!
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 1
1- جهنّم ، داراى هفت در است .
لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 7،8،10
7 - بيان تعداد نگهبانان دوزخ در قرآن ، موجب افزايش و تقويت ايمان اهل كتاب تا مرز يقين
ليستيقن الذين أُوتوا الكتب
8 - تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ ، از حقايق بازگو شده در كتاب هاى آسمانى پيشين
ليستيقن الذين أُوتوا الكتب
مفسّران درباره چگونگى يقين پيدا كردن اهل كتاب از تعداد ذكر شده در قرآن براى نگهبانان دوزخ، گفته اند: چون اين عدد در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب نيز ذكر شده است، آنان به حقانيت و درستى قرآن پى برده اند و بر ايمانشان افزوده شده است.
10 - ذكر تعداد نگهبانان دوزخ در قرآن ، زداينده هرگونه شك و ترديد ، از دل اهل كتاب و مؤمنان نسبت به حقانيت و درستى قرآن
و لايرتاب الذين أُوتوا الكتب و المؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 30 - 1
1 - دوزخ ، داراى نوزده نگهبان
عليها تسعة عشر
تميز «تسعة عشر» حذف شده است. برخى آن را به تقدير «تسعة عشر ملكاً» و برخى «تسعة عشر صنفاً» گرفته اند. برداشت ياد
ص: 60
شده بر پايه تقدير اول است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 7،8،9،10
7 - بيان تعداد نگهبانان دوزخ در قرآن ، موجب افزايش و تقويت ايمان اهل كتاب تا مرز يقين
ليستيقن الذين أُوتوا الكتب
8 - تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ ، از حقايق بازگو شده در كتاب هاى آسمانى پيشين
ليستيقن الذين أُوتوا الكتب
مفسّران درباره چگونگى يقين پيدا كردن اهل كتاب از تعداد ذكر شده در قرآن براى نگهبانان دوزخ، گفته اند: چون اين عدد در كتاب هاى آسمانى اهل كتاب نيز ذكر شده است، آنان به حقانيت و درستى قرآن پى برده اند و بر ايمانشان افزوده شده است.
9 - ذكر تعداد نگهبانان دوزخ در قرآن ، موجب افزايش و تقويت ايمان مؤمنان گرديد .
و يزداد الذين ءامنوا إيمنًا
مفسّران گفته اند: افزايش ايمان مؤمنان، بر اثر شنيدن تعداد نگهبانان دوزخ در قرآن، ممكن است به اين جهت باشد كه اهل كتاب، به حقيقت ياد شده اذعان داشته و به آن يقين كرده اند.
10 - ذكر تعداد نگهبانان دوزخ در قرآن ، زداينده هرگونه شك و ترديد ، از دل اهل كتاب و مؤمنان نسبت به حقانيت و درستى قرآن
و لايرتاب الذين أُوتوا الكتب و المؤمنون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 6
6 - دوزخ ، داراى درب هاى متعدد
فتحت أبوبها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 2،3
2 - ورود كافران به دوزخ ، از درب هاى گوناگون خواهد بود .
قيل ادخلوا أبوب جهنّم
3 - جهنم ، داراى درب هاى متعدد و گوناگون
أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 1
ص: 61
1 - كافران حق ناپذير و لجوج ، از درب هاى گوناگون وارد جهنم خواهند شد .
ادخلوا أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 3،4
3- كافران ، از در هاى مختلفى وارد جهنّم مى شوند .
الكفرين . .. فادخلوا أبوب جهنّم
4- جهنّم ، داراى در هاى گوناگون و متعدد
أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 7
7 - دوزخ ، داراى نگهبان و دربانان متعدد است .
و قال لهم خزنتها
«خازن» (مفرد «خزنة») در اصل به كسى گويند كه حافظ اشيايى باشد كه در مكانى قرار دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 49 - 5
5 - جهنم ، داراى نگهبانان و دربانان متعدد است .
لخزنة جهنّم
«خزنة» جمع «خازن» است و «خازن» به كسى گويند كه حافظ اشيايى باشد كه در مكانى قرار دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 5
5 - دوزخ ، داراى نگهبانان متعدد
خزنتها
ص: 62
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 6 - 2،4
2 - تنها خوراك موجود براى برخى از دوزخيان ، گياه خاردار و بى ارزش و بدبوى جهنم است .
ليس لهم طعام إلاّ من ضريع
«ضريع» (از ريشه «مضارعة» به معناى «مشابهة») خارى است كه شتر آن را، از خارهاى مشابه تشخيص نمى دهد و خوردن آن به او صدمه مى زند و سودى نمى رساند (مجمع البيان). برخى آن را خار ساقه و تنه درخت خرما و برخى ديگر، گياه بدبويى دانسته اند كه بر اثر موج دريا بيرون مى افتد. اين كلمه به معناى پوشش نازك روى استخوان نيز استعمال شده است. (قاموس)
4 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : الضريع شئ يكون فى النار يشبه الشَّوْكَ أمرّ من الصَّبِر و أنتن من الجيفة و أشدّ حرّاً من النار ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ضريع چيزى است در آتش [جهنم] كه به بوته خاردار شباهت دارد و تلخ تر از صَبِر (عصاره گياهى تلخ) و متعفّن تر از مردار و داغ تر از آتش است».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 8 - 4
4 - پرسش و حسابرسى از نعمت ها ، زمينه ساز گرفتارى برترى جويان و تفاخر كنندگان به آتش دوزخ
لترونّ الجحيم . .. ثمّ لتسئلنّ يومئذ عن النعيم
نشان دادن جهنم به اهل تكاثر - پيش از بازخواست نعمت ها - بيانگر آن است كه اهل تكاثر، بايد پس از طى مراحل بازخواست و حسابرسى، جهنم را جايگاه خويش بدانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 3
3 - جهنم ، داراى عذاب هاى متفاوت و دركات گوناگون ( طبقات زيرين ) ، براى گروه هاى مختلف دوزخيان
ادخلوا أبوب جهنّم
جمع آمدن «ابواب» مى تواند به اعتبار طبقات متعدد دوزخ باشد; بدين معنا كه هر طبقه اى از آن داراى دربى باشد. گفتنى است كه در اصطلاح به طبقات دوزخ، «دركات» گفته مى شود.
ص: 63
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 49 - 7
7 - مقرب بودن نگهبانان دوزخ و منزلت داشتن آنان به پيشگاه خداوند ، در نظر دوزخيان
و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 6 - 7
7 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمودند : « الكفر فى كتاب اللّه على خمسة أوجه . . . فمن ها كفر الجحود و الجحود على وجهين . . . فأما كفر الجحود فهو الجحود بالربوبية و هو قول من يقول لارب و لاجنة و لانار . . . قال اللّه عز و جل : . . . إن الذين كفروا سواء عليهم ءأنذرتهم أم لم تنذرهم لايؤمنون . . . ;
كفر در كتاب خدابه پنج معنا آمده است . .. يكى از آنها كفر جحود است كه دو وجه دارد: يك وجه آن، انكار ربوبيت است و آن قول كسى است كه مى گويد: نه خدايى هست نه بهشتى و نه جهنمى ... خداوند فرمود: إن الذين كفروا سواء عليهم ...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 5
5 - سخن گفتن در جهنم ، براى جهنميان ، امرى ممكن است .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 6 - 4
4 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : الضريع شئ يكون فى النار يشبه الشَّوْكَ أمرّ من الصَّبِر و أنتن من الجيفة و أشدّ حرّاً من النار ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: ضريع چيزى است در آتش [جهنم] كه به بوته خاردار شباهت دارد و تلخ تر از صَبِر (عصاره گياهى تلخ) و متعفّن تر از مردار و داغ تر از آتش است».
ص: 64
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 19 - 7
7 - وجود آتش هاى متنوع و متفاوت در دوزخ
قطّعت لهم ثياب من نار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 2
2 - غذا و نوشابه ناگوار و مشمئز كننده دوزخيان ، متنوع و گوناگون است .
فليذوقوه حميم و غسّاق . و ءاخر من شكله أزوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 2
2 - غذا و نوشابه ناگوار و مشمئز كننده دوزخيان ، متنوع و گوناگون است .
فليذوقوه حميم و غسّاق . و ءاخر من شكله أزوج
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 2
2 - جهنم ، داراى درب هاى متعدد و گوناگون
أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 8
ص: 65
8- عذاب هاى جهنّم داراى تنوع و مراتب است .
يسقى من ماء صديد . .. يأتيه الموت من كلّ مكان ... و من ورائه عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 5
5- جهنّم ، داراى دركات و عذاب هاى متفاوت و شديد و ضعيف
لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از «سبعة» در آيه، كنايه از كثرت و حاكى از شدت و ضعف و تفاوت عذابهاى جهنّم باشد نه بيان عدد مشخص.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 5
5- در جهنّم ، عذاب هاى مختلفى وجود دارد .
فادخلوا أبوب جهنّم
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «أبواب» طبقات عذاب باشد. «خالدين فيها» هم مى تواند قرينه بر اين احتمال باشد. توضيح اينكه مرجع ضمير «فيها» أبواب است و چون جاودانگى در أبواب معنا ندارد، أبواب مى تواند به معناى طبقات باشد. در اين صورت، طبقات، حاكى از وجود عذابهاى گوناگون مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 57 - 3
3 - عذاب دوزخ ، داراى انواع گوناگون است .
فأولئك لهم عذاب مهين
«إهانة» (مصدر «مهين») به معناى خوار و ذليل كردن است. توصيف عذاب كافران و تكذيب كنندكان آيات الهى به «خوار كننده»، بيانگر اين حقيقت است كه عذاب هاى دوزخ، داراى انواع مختلف و متفاوت است. گفتنى است، برداشت ياد شده بر اين اساس است كه «مهين» صفت تخصيصى باشد نه توضيحى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 4
4 - جهنم ، داراى عذاب هايى متفاوت است . *
فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق
چنانچه جمله «و لهم عذاب الحريق» تأكيد جمله قبل باشد، نظير ذكر خاص بعد از عام خواهد بود. در اين صورت از بين عذاب هاى موجود در جهنم، به شديدترين آن تصريح نشده است.
ص: 66
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 81 - 14
14 - منافقان متخلف از جنگ ، مورد تهديد خداوند به آتش سوزان دوزخ
قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 11
11 - تهديد كافران به آتش دوزخ از سوى خداوند
فويل للذين كفروا من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 7
7 - بيم دادن خداوند به بندگانش ، درباره پيامد شوم كفر و شرك و گرفتار شدن به آتش دوزخ
لهم من فوقهم ظلل من النار . .. ذلك يخوّف اللّه به عباده
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 26 - 1
1 - تهديد وليدبن مغيره ، به عذاب دوزخ از سوى خداوند
سأُصليه سقر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 1 - 4
4 - طعن زنندگان به مردم با سخن يا اشاره ، مورد نفرين خداوند و تهديد به عذاب جهنّم
ويل لكلّ همزة لمزة
برخى از مفسران، كلمه «ويل» را نفرين دانسته و گفته اند: نفرين در اين موارد، همان تهديد به عقاب است. برداشت ياد شده، علاوه بر بيان اين نظر، گوياى تفاوتى است كه برخى از اهل لغت، درباره «همزة» و «لمزة» بيان داشته و گفته اند: «همزة»; يعنى، كسى كه همنشين خود را با الفاظ بد، بيازارد و «لمزة»; يعنى، كسى كه با چشم يا سر، به همنشين خود اشاره كند. (مجمع البيان)
ص: 67
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 35 - 2،3،4،5
2 - گنجينه هاى ثروت اندوزان را ، جهت نقره داغ كردن آنان ، با آتش دوزخ خواهند گداخت .
يوم يحمى عليها فى نار جهنم فتكوى بها جباههم
«احماء» مصدر «يحمى» يعنى چيزى را به شدت حرارت دادن و ضمير مؤنث «عليها» به «الذهب» و «الفضة» برمى گردد البته به اعتبار دنانير و دراهم و «يكوى» از ماده «كىّ» و كىّ به معناى چسباندن چيزى داغ به عضو بدن است.
3 - پيشانى ، پهلو و پشت كنزاندوزان را در دوزخ با طلا ها و نقره هاى گداخته ، داغ خواهند كرد .
فى نار جهنم فتكوى بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم
4 - سرزنش خداوند از زراندوزان در دوزخ ، همراه با شكنجه كردن آنان به وسيله اندوخته هايشان
هذا ما كنزتم لأنفسكم فذوقوا ما كنتم تكنزون
5 - طلا ها و نقره هاى گداخته شده در آتش دوزخ ، تجسمى از گنجينه شدن آنها در دنيا توسط كنزاندوزان
الذين يكنزون الذهب و الفضة . .. يوم يحمى عليها ... هذا ما كنزتم لأنفسكم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 3
3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .
لينبذنّ فى الحطمة
آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 3
3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .
و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه
«نار اللّه»، خبر است براى ضمير محذوف كه به «الحطمة» برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 2
2 - آتش جهنم ، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن ، هميشگى است .
إنّها عليهم مؤصدة
ص: 68
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 18 - 3
3 - آتش دوزخ ، كيفر زراندوزان كافر
و جمع فأوعى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 10
10 - ابن ابى عمير مى گويد ، از امام كاظم ( ع ) شنيدم كه مى فرمود : « لايخلّد اللّه فى النار إلا أهل الكفر و الجحود و أهل الضلال و الشرك ;
خداوند غير از كافران، معاندان، گمراهان و مشركان، هيچ كس را مخلّد در آتش نمى گرداند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 167 - 164
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 17 - 10
10 - مشركان ، اهل دوزخ بوده و در آتش آن جاودانه خواهند ماند .
ما كان للمشركين . .. و فى النار هم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 63 - 5
5 - منافقان ، مخلد در آتش دوزخند .
من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم خلداً فيها
با توجه به اينكه آيات قبل و آيه بعد بيانگر خصلتهاى منافقان است، برداشت فوق استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 1
1 - خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 69
7 - يونس - 10 - 8 - 1
1 - دوزخ ، جايگاه ابدى مشركان و منكران رستاخيز
إن الذين لايرجون لقاءنا . .. و الذين هم عن ءايتنا غفلون. أولئك مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 9
9 - زشت كرداران ، اهل دوزخ هستند و در آن جاودانه خواهند ماند .
و الذين كسبوا السيئات . .. أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 5
5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .
يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 6
6- كافران ، همواره در جهنّم خواهند ماند .
فادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 8
8- خلود كافران در عذاب اخروى
و لا هم ينظرون
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از «لا هم ينظرون» نفى تعلق رحمت و عنايت خداوند به كافران باشد. لازمه چنين نفى مطلقى، رهايى نيافتن كافران از عذاب و جاودانگى آنان در آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 99 - 4
4- خلود مشركان و معبودهايشان در آتش دوزخ
و كلٌّ فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 2
2 - دوزخيان هر وقت بر اثر التهاب و غليان آتش ، از قعر دوزخ بالا آورده شوند ، با گرز هاى آهنين دوباره به قعر آن بازگردانده خواهند شد .
ص: 70
و لهم مقمع من حديد . كلّما أرادوا أن يخرجوا منها من غمّ أُعيدوا فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 51 - 5
5 - خلود در جهنم ، كيفر مقابله كنندگان با آيات الهى ( قرآن )
و الذين سعوا فى ءايتنا معجزين أولئك أصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 103 - 4
4 - جاودانگى در عذاب دوزخ ، فرجام زيان كاران فاقد عمل صالح و گران وزن
و من خفّت موزينه . .. فى جهنّم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 105 - 5
5 - عذاب ابدى دوزخ دامنگير كافران ، پس از اتمام حجت هاى الهى بر آنان
ألم تكن ءايتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون
آيه ياد شده، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، كافران را بى دليل محكوم به عذاب ابدى دوزخ نكرده; بلكه ابتدا با بيان آيات خود، حجت را بر آنان تمام نموده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 14 - 2
2 - درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى مرگ و هلاكت خويش ، بى نتيجه بوده و آنان براى هميشه در آتش خشمگين جهنم خواهند سوخت .
بل كذّبوا بالساعة . .. لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از «و ادعوا ثبوراً كثيراً» كنايه از اين باشد كه چون درخواست كافران براى مرگ و يا نجات، پذيرفته نمى شود و بايد تا ابد در آتش بسوزند. از اين رو از روى استهزا به آنان گفته مى شود: بسيار درخواست هلاكت[و يا نجات] كنيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 14 - 6
6 - مجرمان و منكران قيامت ، به عذاب ابدى و پايان ناپذير گرفتار خواهند شد .
و لو ترى إذ المجرمون . .. و ذوقوا عذاب الخلد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 3
ص: 71
3 - كافران دوزخى ، براى هميشه زنده مانده و نمى ميرند .
لهم نار جهنّم لايقضى عليهم فيموتوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 9،10،11
9 - جهنم ، جايگاه هميشگى كافران
أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
«مثوًى» اسم مكان از ماده «ثواء» - به معناى اقامت توأم با استمرار - است; يعنى، جايگاه هميشگى و دائمى.
10 - جهنم ، جايگاه هميشگى ستمكارترين انسان ها است .
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه . .. أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
«ال» در «الكافرين» براى جنس و مفيد استغراق است كه شامل همه افراد كافران مى شود; ولى مى توان گفت مصداق بارز و اصلى كفرپيشگان، همان افرادى است كه در صدر آيه از آنان به ستمكارترين انسان ها ياد شده است.
11 - جهنم ، جايگاه هميشگى و مجازات افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان قرآن و دين حق
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق . .. أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 60 - 5
5 - جهنم ، جايگاه هميشگى متكبران
أليس فى جهنّم مثوًى للمتكبّرين
«مثوًى» (اسم مكان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; يعنى، جايگاه هميشگى و دائمى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 4،8
4 - كافران ، در دوزخ جاودانه خواهند بود .
خلدين فيها
8 - جهنم ، جايگاه هميشگى متكبران
فبئس مثوًى المتكبّرين
«مثوًى» (اسم مكان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; يعنى، جايگاه هميشگى و دائمى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 4
4 - كافران حق ناپذير و لجوج ، براى هميشه در جهنم خواهند ماند .
ادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 72
16 - فصلت - 41 - 28 - 3
3 - آتش دوزخ هميشگى است و دشمنان خدا در آن جاودانه اند .
ذلك جزاء أعداء اللّه النار لهم فيها دار الخلد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 20
20 - ستم پيشگان ، در عذاب جاودان جهنم ، خواهند ماند .
ألا إنّ الظلمين فى عذاب مقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 46 - 2
2 - جاودانگى ظالمان و گمراهان ، در دوزخ ، نتيجه محروميت آنان از ولايت خدا و تكيه بر ولايت غير او است .
إنّ الظلمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 74 - 1
1 - گناهكاران ، در عذاب جهنم ماندگاراند .
إنّ المجرمين فى عذاب جهنّم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 75 - 1
1 - عذاب دوزخ ، عذابى هميشگى و تخفيف ناپذير ، براى مجرمان
لايفتّر عنهم و هم فيه مبلسون
«تفتير» (مصدر «يفتّر») به معناى تخفيف و تقليل است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 76 - 1
1 - جاودانگى مجرمان در دوزخ ، نتيجه ظلم آنان به خودشان
و ما ظلمنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 5
5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان
اتّخذتم ءايت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها
ص: 73
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 3
3 - آتش دوزخ ، اقامتگاه دائمى كافران و منافقان
مأويكم النار
«مأوى» به معناى مسكن مى باشد. جمله اسميه بيانگر دوام و ثبات است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 12
12 - دوزخ ، جايگاه ابدى كافران و تكذيب گران بوده و آنان هرگز از آن رهايى نخواهند يافت .
أُولئك أصحب الجحيم
«صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى يار و ملازم است. بنابراين «أصحاب الجحيم»; يعنى، كسانى كه با دوزخ يار و ملازم بوده و هرگز از آن جدا نخواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 17 - 6
6 - منافقان ، در آتش دوزخ جاودان خواهند ماند .
هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 1،3،5
1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها
3 - كافران و منافقان همراز ايشان ، داراى فرجامى همگون در آتش دوزخ
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها
از تشبيه كافران و منافقان به شيطان و پيراون او در آيه قبل، برداشت ياد شده از اين آيه استفاده مى شود.
5 - خلود در آتش ، جزاى ستمكاران و ظالمان
أنّهما فى النار خلدَين فيها و ذلك جزؤا الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 4
4 - كافران تكذيب گر آيات الهى ، به صورت دائمى و جاودانه در دوزخ جاى دارند .
و الذين كفروا . .. أصحب النار خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 23 - 7
ص: 74
7 - عذاب آتش براى عصيان گران خدا و رسول او ، دائمى و ابدى است .
و من يعص اللّه و رسوله فإنّ له نار جهنّم خلدين فيها أبدًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 22 - 2
2 - گريز از جهنم ، براى طغيان گران امكان پذير نيست .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ-غين
«للطاغين» ممكن است به «مآب» تعلق داشته باشد و نيز مى تواند متعلق به «مرصاداً» باشد. در صورت دوم مفاد آيه شريفه چنين مى شود: جهنم براى طغيان گران مثل كمين است كه رهايى از آن ممكن نيست. در اين صورت «مآباً» نيز متعلقى نظير «للطاغين» داشته كه به دليل وجود قرينه، ذكر آن ضرورت نداشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 14 - 5
5 - گرفتارى فاسقان كافر در آتش دوزخ ، هميشگى است .
و إنّ الفجّار لفى جحيم
جمله اسميه، بر ثبوت دلالت دارد و در اين آيه ممكن است به قرينه مقابله با «إنّ الأبرار لفى نعيم» - كه استقرار مجازى در آن حاكى از خلود بود - بر خلود نيز دلالت كند. مراد از «فجّار» - به قرينه «بل تكذّبون بالدين» - فاسقانى است كه منكر معاد و كافرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 13 - 4،5
4 - باقى ماندن جهنميان ، در حالتى كه نه مرگ است و نه زندگى ناميده مى شود ، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر است .
ثمّ لايموت فيها و لايحيى
حرف «ثمّ»، براى تراخى رتبى است و بيان مى كند كه آنچه بعد از آن آمده، در مقايسه با قبل از آن قابل توجّه تر است.
5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .
ثمّ لايموت فيها و لايحيى
مراد از «لايحيى»، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد «فيها»، اختصاص به «لايموت» خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 4 - 2
2 - خلود دوزخيان در آتش جهنم
تصلى نارًا
فعل «تصلى» از ريشه «صَلاة» به معناى ملازم و همراه بودن است. (لسان العرب به نقل از زجاج)
ص: 75
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 15 - 4
4 - امكان خلودِ همه شقاوتمندان در آتش جهنم *
لايصليها إلاّ الأشقى
تقابل «أشقى» و «أتقى» مى تواند، قرينه بر حصر اضافى باشد; يعنى، اگر گفته مى شود كه تنها «شقى ترين مردم» در آتش جاودان است، مراد نفى خلود از ديگر شقاوتمندان نيست; بلكه تنها از فرد «أتقى» نفى خلود شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 16 - 2
2 - تكذيب كنندگان هدايت ها و انذار هاى الهى و اعراض كنندگان از آن ، در آتش جهنم مخلداند .
فأنذرتكم نارًا تلظّى . لايصليها إلاّ ... الذى كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 6
6 - عذاب جهنم براى كافران ، جاودانه و پايان ناپذير است .
فى نار جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 2
2 - آتش جهنم ، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن ، هميشگى است .
إنّها عليهم مؤصدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 39 - 3
3 - دوزخ و آتش آن دائمى و هميشگى است .
هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 107 - 2
2- جهنم و آتش آن ، هميشگى و پايدار است .
خلدين فيها مادامت السموت و الأرض
ص: 76
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 5 - 13
13- سراى آخرت ، پايان ناپذير است و دوزخ و آتش آن جاويدان است .
هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 11
11- آتش دوزخ ، آتشى خاموش نشدنى و داراى نوسان و همواره فروزان است .
كلّما خبت زدنهم سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 3
3 - آتش دوزخ هميشگى است و دشمنان خدا در آن جاودانه اند .
ذلك جزاء أعداء اللّه النار لهم فيها دار الخلد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 16 - 3
3 - عذاب و آتش دوزخ ، جاودانه است .
و ما هم عنها بغائبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 13 - 5
5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .
ثمّ لايموت فيها و لايحيى
مراد از «لايحيى»، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد «فيها»، اختصاص به «لايموت» خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 14 - 1
1 - آتش جهنم ، همواره شعلهور است و زبانه مى كشد .
نارًا تلظّى
«تلظّى» (كه در اصل «تتلظّى» بوده است); يعنى، زبانه كشيده و برافروخته مى شود. مضارع در صورتى كه حال قرار گيرد، بر تكرار دلالت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 77
20 - همزه - 104 - 6 - 5
5 - آتش جهنم ، همواره برافروخته شده و شعله هاى تازه پيدا مى كند .
الموقدة
«ايقاد» (مصدر «موقدة») يا از «وَقَدْ» (آتش و بر افروخته شدن آن) و يا از «وَقود» (هيزم ويژه آتش)، گرفته شده است. توصيف آتش جهنم به «موقدة» - با آن كه آتش از افروخته شدن و افروزنده انفكاك ندارد - اشاره به حدوث پياپى اين وصف دارد; به گونه اى كه نه تنها هرگز خاموش نمى شود; بلكه همواره شعله هاى جديد دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 2
2 - آتش جهنم ، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن ، هميشگى است .
إنّها عليهم مؤصدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 3 - 1
1 - ابولهب در آخرت ، به آتش گرفتار شده و در آن باقى خواهد ماند .
سيصلى نارًا
«صلى النار»; يعنى، به سختى گرفتار حرارت آتش شد (قاموس). «صلاة» (ريشه «يصلى» در نظر زجّاج) در اصل بر ملازمت دلالت دارد (لسان العرب). بنابراين «يصلى النار»، بيانگر خلود است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 39 - 3
3 - دوزخ و آتش آن دائمى و هميشگى است .
هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 9
9 - دوزخ جايگاهى است ابدى و هميشگى .
هم فيها خلدون
ص: 78
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 8،9
8 - جهنم ، ابدى و هميشگى است .
الا طريق جهنم خلدين فيها ابداً
9 - جاودانه ساختن دوزخ و دوزخيان ، امرى سهل و آسان براى خداوند
الا طريق جهنم خلدين فيها ابداً و كان ذلك على اللّه يسيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 36 - 3
3 - آتش دوزخ ابدى است و تكذيب كنندگان آيات الهى در آن جاودان هستند.
أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 7،8
7 - عذاب جاودان جهنم ، مجازاتى بس سنگين و كافى براى منافقان و كافران
نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
8 - عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان
وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 107 - 2
2- جهنم و آتش آن ، هميشگى و پايدار است .
خلدين فيها مادامت السموت و الأرض
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 5 - 13
13- سراى آخرت ، پايان ناپذير است و دوزخ و آتش آن جاويدان است .
هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 7
7- جهنّم ، جايگاهى ابدى و جاودانه
جهنّم خلدين فيها
وقتى كه جهنّميان به عنوان مظروف همواره در جهنّم مى مانند، مستلزم آن است كه خود جهنّم به عنوان ظرف ابدى باشد.
ص: 79
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 65 - 3
3 - جهنم ، جاودانه است .
سعيرًا . خلدين فيها
چون «سعيراً» ظرف براى «الكافرين» خواهد بود و كافران، در آن مخلّد خواهند بود، به دست مى آيد كه خود «سعير» هم جاودانه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 23
23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصحب النار
جمله «إن-ّك من أصحاب النار» براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 10
10 - مرگ و فنا ، در دوزخ راه ندارد .
ليقض علينا ربّك . .. إنّكم مكثون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 39 - 2
2 - كفر پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، براى هميشه در دوزخ خواهند بود .
أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 167 - 13
13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .
و ما هم بخرجين من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 217 - 32،33
32 - كسى كه مُرتدّ بميرد ، هميشه در عذاب دوزخ است .
و من يرتدد منكم عن دينه فيمت . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
ص: 80
33 - كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنيا و آخرت
و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 258 - 8
8 - نمرود ، نمونه اى از منحرفان راه رشد ، محرومان از ولايت الهى ، روندگان از نور به ظلمت و جاودان در آتش
قد تبيّن الرّشد . .. اللّه ولىّ الّذين ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم
خداوند پس از بيان ايمان و كفر (ولايت «اللّه» و «طاغوت» در آيات پيشين) براى نشان دادن نمونه خارجى، داستان ابراهيم (ع) و نمرود را بيان كرده كه ابراهيم (ع) نمونه اى از ايمان و نمرود، نمونه اى از كفر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 275 - 16،17
16 - بازگشت به رباخوارى پس از آگاهى از حرمت آن ، موجب جاودانگى در آتش
فمن جاءه موعظة . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
جمله «فمن جاءه موعظة» به اين معناست كه حكم الهى به او ابلاغ شود; يعنى پس از بيان حكم، به آن آگاهى يابد. گفتنى است جمله «و من عاد» در برداشت فوق، بازگشت به رباخوارى تفسير شده است.
17 - اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش
قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون
در برداشت فوق متعلق «عاد»، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله «و من عاد . .. » به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت كافر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 24 - 3،9
3 - احساس مصونيّت از خلود در آتش دوزخ ، عامل فريب و گمراهى اهل كتاب
ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار ... و غرّهم
9 - اعتقاد به مصونيّت از خلود در عذاب ، دروغى كه اهل كتاب ، آن را ساخته و خود را فريب دادند .
و غرّهم فى دينهم ما كانوا يفترون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 10،11
10 - كافران ، مُلازمان آتش دوزخ و جاودان در آن
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
11 - كفر ، موجب جاودانگى در آتش دوزخ
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
ص: 81
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 14 - 1،4،6،10
1 - نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود الهى ، عامل دخول و جاودانگى در آتش جهنّم
و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً
4 - عمل نكردن به احكام ارث ، نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و موجب جاودانگى در آتش جهنّم است .
تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها
6 - نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش
و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها
10 - نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *
و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين
كلمه «مهين» به معناى خواركننده است و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 10
10 - حضور جاودانه در آتش دوزخ ، پيامد و مجازات خودكشى
فسوف نُصليه ناراً
امام صادق (ع): من قتل نفسه متعمداً فهو فى نار جهنّم خالداً فيها قال اللّه تعالى: «و لا تقتلوا انفسكم . .. فسوف نصليه ناراً».
_______________________________
من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 374، ح 23، ب 179 ; تفسير برهان، ج 1، ص 364، ح 12.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 93 - 1
1 - خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهى ، كيفر كشتن مؤمن از روى عمد
و من يقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها و غضب اللّه عليه و لعنه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 121 - 5
5 - هيچ راه نجات و گريزى از جهنم ، پس از ورود به آن نيست .
أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً
جمله «لايجدون . ..» مى تواند بيان و توصيف اهل جهنم پس از ورود به آن باشد. كلمه «محيص»، اسم مكان و به معناى گريزگاه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 82
4 - نساء - 4 - 169 - 5،6،7
5 - كفر و ظلم گروهى از اهل كتاب ، موجب خلود آنها در جهنم
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم خلدين فيها
با توجه به آيات قبل مصداق مورد نظر از آيه كافران اهل كتاب مى باشند.
6 - كفر به قرآن و انكار رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام ، مايه خلود در جهنم
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
7 - جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 128 - 20
20 - جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.
قال النار مثويكم خلدين فيها
«مثوى» اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 36 - 3
3 - آتش دوزخ ابدى است و تكذيب كنندگان آيات الهى در آن جاودان هستند.
أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 63 - 9
9 - رسوايى بزرگ و ذلت واقعى ، در مخلد شدن انسان در آتش دوزخ است .
فان له نار جهنم خلداً فيها ذلك الخزى العظيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 1،13
1 - خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها
13 - خلود در آتش جهنم ، موجب عادت كردن دوزخيان يا كاسته شدن از رنج و عذاب نيست . *
نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم . .. و لهم عذاب مقيم
تكرار «و لهم عذاب مقيم» پس از «نار جهنم» ممكن است در جهت دفع اين توهّم باشد كه دوزخيان در اثر خلود، بدان انس مى گيرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 83
8 - هود - 11 - 107 - 1،5،11
1- آتش دوزخ ، جايگاه ابدى تيره بختان صحنه قيامت است .
خلدين فيها مادامت السموت و الأرض
عبارت «مادامت السماوات و الأرض» (تا آن زمان كه آسمانها و زمين وجود دارد) كنايه از دوام و هميشگى است و تأكيد براى خلودى مى باشد كه از «خالدين» استفاده مى شود.
5- خلود و عدم خلود جهنميان در دوزخ ، بسته به مشيت الهى است .
خلدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك
11- اخبار خداوند به خلود جهنميان در دوزخ ، نمى تواند مانع او بر موقت قرار دادن آن باشد .
خلدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد
جمله «إن ربك . ..» تعليل براى حقايقى است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود; يعنى، چون حاكميت او مطلق است و چيزى نمى تواند مانع نفوذ اراده او شود; اگر خواست دوزخيان براى هميشه در آتش بمانند، چنين خواهد شد و اگر خواست همه و يا برخى از آنان را نجات دهد، چنين خواهد كرد و حتى اگر وعده و وعيدى را كه بر خلود داده، بخواهد عمل نكند، چيزى مانع و رادع او نخواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 113 - 17
17- « عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] « و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار » قال : أما انه لم يجعلها خلوداً و لكن تمسكم النار فلاتركنوا إليهم ;
از امام صادق(ع) [درباره سخن خداوند ]«ولاتركنوا. ..» روايت شده است كه فرمود: آگاه باشيد خداوند[سزاى تمايل و اطمينان به ستمگران ]را آتش دائمى قرار نداد، ولى آتش به شما مى رسد. بنابراين از تمايل و اطمينان به ظالمان پرهيز كنيد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 8
8- كفر ، عامل گرفتار شدن به عذاب ابدى جهنّم
الكفرين . .. فادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 39 - 14
14- « عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : يا أهل الجنّة خلود فلاموت و يا أهل النار خلود فلاموت ثمّ قرأ رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : « و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة » و أشار بيده و قال : أهل الدنيا فى غفلة ;
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده: آن گاه كه بهشتيان به بهشت و جهنميان به جهنم درآيند . .. گفته مى شود: اى اهل بهشت! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست و اى اهل آتش! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست، سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اين آيه را خواند «و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة» (آن گاه حضرت) با دست خود اشاره كرد و فرمود: اهل دنيا در غفلت اند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 84
11 - طه - 20 - 74 - 10
10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن ، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .
واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 99 - 5
5- شرك ، گناهى بزرگ و مستوجب خلود در آتش جهنم است .
إنّكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. و كلٌّ فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 1
1 - اهل دوزخ ، هرگز از آن خارج نخواهند شد .
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها من غمّ أُعيدوا فيها
«إرادة» (مصدر «أرادوا») در اين جا كنايه از نزديك شدن است. ضميرهاى «منها» و «فيها» به «نار» بازمى گردد. «غم» نيز مصدر و به معناى ستر و پوشيدن است كه مضاف اليه آن حذف شده و تقديرش «غمها» مى باشد. «من غمها» نيز در اين جا بدل اشتمال از ضمير «منها» است; يعنى، دوزخيان هر وقت كه بخواهند از پوشش آتش خارج شوند، به آن بازگردانده خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 6
6 - عذاب فاسقان ، پايان ناپذير و غيرقابل گريز است .
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
عبارت «كلّما أرادوا أن يخرجوا منها» مى تواند كنايه از پايان ناپذيرى و خلود در آتش باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 65 - 1
1 - كفرپيشگان ، همواره در آتش جهنم باقى خواهند ماند .
الكفرين و أعدّ لهم سعيرًا . خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 6،7
6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير
كذلك نجزى كلّ كفور
«كفور» صيغه مبالغه از ماده «كفر» و يا «كفران» مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.
ص: 85
7 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر ناسپاسان نعمت هاى الهى
كذلك نجزى كلّ كفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 64 - 2
2 - دوزخيان ، هرگز از آتش دوزخ جدا نشده و پيوسته در آن خواهند سوخت .
اصلوها اليوم
«صلا» در اصل به معناى لزوم است. ازاين رو «اصلوها» به معناى «الزموها» (بايد ملازم و هم راه عذاب دوزخ باشيد) خواهد بود (لسان العرب و مجمع البيان).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 59 - 4
4 - « عن أبى جعفر ( ع ) قال : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : خلود فلا موت أبداً . فيقول أهل الجنّة : « أفما نحن بميّتين . إلاّ موتتنا الأُولى . . . » ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند. .. گفته مى شود: اين جا جاودانگى است و هرگز مرگى نيست پس اهل بهشت مى گويند: «أفما نحن بميّتين...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 40 - 5
5 - كفر و حق ستيزى ، موجب عذاب ذلت بار دنيايى و عذاب فراگير و دائمى دوزخ
من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 47 - 3
3 - دوزخيان ، در عين سوختن دائمى در آتش ، حيات داشته و بر تكلم كردن تواناهستند .
و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفؤا للذين استكبروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 15 - 23
23- فانى نشدن كالبد دوزخيان و نمردن آنان ، با وجود شكنجه ها و قطعه قطعه شدن
خلد فى النار . .. فقطّع أمعاءهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 16 - 3
3 - دوزخيان ، در عين سوختن و جدا شدن اندامشان ، هرگز نمى ميرند .
ص: 86
نزّاعة للشوى
تصريح به اين كه اندام ها و يا پوست سرها سوخته و جدا مى شود; مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 16 - 5
5 - خلود دوزخيان در جهنّم
لصالوا الجحيم
«صَلى»; يعنى، ملازم و همراه شد. (لسان العرب به نقل از زجاج)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 2 - 4
4 - خلود دوزخيان در آتش جهنم
تصلى نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 15 - 3
3 - خلود در آتش جهنم ، ويژه كسانى است كه در بالاترين مرحله شقاوت اند .
لايصليها إلاّ الأشقى
«صَلى»; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب، از قول زجاج) و ملازمت با آتش به جاودانگى در آن است. حصر موجود در آيه مربوط به ملازمت است; يعنى، جاودانگى در آتش، مخصوص كسانى است كه در آيه بعد اهل تكذيب و اعراض معرفى شده اند و در بدترين نوع شقاوت به سر مى برند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 13 - 5
5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .
ثمّ لايموت فيها و لايحيى
مراد از «لايحيى»، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد «فيها»، اختصاص به «لايموت» خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.
ص: 87
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 8
8 - عذاب دوزخ جاودان است و كافران در آن مخلد خواهد بود .
لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 21
21 - عذاب دوزخ ، هميشگى و دائمى است .
عذاب مقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 16 - 3
3 - عذاب و آتش دوزخ ، جاودانه است .
و ما هم عنها بغائبين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 65 - 2،3،4،5
2 - عذاب جهنم ، پيوسته و گريزناپذير است .
إنّ عذابها كان غرامًا
«غرام» به معناى عذاب، شرّ دائم و بلاى گريزناپذير است (لسان العرب).
3 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، سبب دست به دعا برداشتن و تضرع بندگان خالص خدا براى رهايى از آن عذاب
و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرمًا
جمله «إنّ عذابها. ..» در مقام تعليل براى جمله قبل است; يعنى، به اين سبب بندگان خدا از پروردگار خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند كه چون آن عذاب دائمى و گريزناپذير است.
4 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان
إنّ عذابهاكان غرامًا
درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.
5 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، مقتضى ترس ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى براى رهايى از آن
ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا
ص: 88
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 8
8 - عذاب دوزخ جاودان است و كافران در آن مخلد خواهد بود .
لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 35 - 5
5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان
اتّخذتم ءايت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 3
3 - دوزخ ، مكانى سوزان و داراى آتشى شعلهور و متراكم
لترونّ الجحيم
«جحيم»، به معناى آتشى است كه سخت شعلهور بوده و زبانه كشد. هم چنين بر هر آتش متراكم و يا افروخته در گودال هاى عميق و هر مكان پرحرارت اطلاق مى گردد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 13
13- « على بن الحسين ( ع ) قال : إن فى حهنّم وادياً يقال له : سعير ، إذا خبت حهنّم فتح سعيرها و هو قوله : « كلّما خبت زدناهم سعيراً » ;
امام سجاد فرمود: همانا در حهنّم واديى وجود دارد كه به آن «سعير» گفته مى شود و آن گاه كه آتش حهنّم فروكش كند، سعير حهنّم گشوده گردد و آن سخن خداوند است كه مى فرمايد: كلّما خبت زدناهم سعيراً».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 89
17 - زخرف - 43 - 77 - 2
2 - جايگاه دوزخيان ، دور از محل استقرار نگهبانان دوزخ
و نادوا
كاربرد واژه «ندا» به جاى «قول»، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه دوزخيان با فاصله بسيار تقاضاى وساطت مالك دوزخ را دارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 91 - 3
3 - جحيم ، از نام هاى دوزخ
و برّزت الجحيم للغاوين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 23 - 7
7 - جحيم ، از نام هاى دوزخ
صرط الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 55 - 5
5 - عذاب دوزخ از هر سوى منكران قيامت را فرا خواهد گرفت .
فرءاه فى سواء الجحيم
برداشت ياد شده از قرار داشتن كافران در وسط دوزخ - و نه در حاشيه آن - به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 64 - 3
3 - « جحيم » ، از نام هاى جهنم
الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 5
5 - « جحيم » از نام هاى جهنم
الجحيم
ص: 90
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 24
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم، سعير و هاويه مى باشد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 18 - 8
8 - « جحيم » ، از نام هاى دوزخ
و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 94 - 4
4 - « جحيم » از نام هاى دوزخ
و تصلية جحيم
برخى از مفسران، «جحيم» را عَلَم براى دوزخ دانسته اند. برداشت بالا مبتنى بر اين احتمال است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 13
13 - « جحيم » ، از نام هاى دوزخ
أُولئك أصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 3
3 - « جحيم » ، از نام هاى دوزخ
ثمّ الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 4
4- جهنّم ، جسمانى است و جهات مختلف دارد .
ص: 91
و يأتيه الموت من كلّ مكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 2
2 - حضور جهنميان در جهنم ، جسمانى است .
يغشيهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 15 - 4
4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .
و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 13 - 5،6،14
5 - وعده خداوند به انباشتن دوزخ از مجرمان جِنّى و اِنْسى ، وعده اى حق و تخلف ناپذير است .
و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين
6 - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّى و انسى
و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس
لام در «لأملأنّ» براى قسم است و حكايت ازآن دارد كه «القول» در فراز قبلى، سوگند است.
14 - همه مجرمان جنّى و انسى ، در جهنم گرد مى آيند .
لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين
قيد «أجمعين» به قرينه اين كه كسانى وجود دارند كه به جهنم نخواهد رفت، عموم افرادى نيست، بلكه مفيد عموم در نوع است. لازم به ذكر است كه «ال» در «الجِنّة» و «الناس» عهد بوده و اشاره به افرادى خاص - كه همانا مجرمان اند - دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 179 - 1
ص: 92
1 - جهنم ، فرجام بسيارى از انسان ها و جنيان
و لقد ذرأنا لجهنم كثيراً من الجن و الإنس
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 7،8،10
7- خداوند ، دوزخ را از جنيان و انسان ها پر خواهد كرد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
8- پر كردن جهنم از انسان ها و جنيان ، حقيقتى كه خداوند از پيش بيان داشته بود .
تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم من الجنة والناس
«تمت»; يعنى، به طور كامل و بدون هيچ نقصى تحقق يافت. مفسران برآنند كه مقصود از «كلمة ربك» - كه با جمله «لأملأنّ ...» تفسير شده است - همان سخنى است كه خداوند در داستان آدم و ابليس فرمود: «فالحق والحق أقول. لأملأنّ جهنم منك و ممن تبعك منهم أجمعين»; حق اين است - و من جز حق نمى گويم - كه جهنم را از تو و از همه كسانى كه از تو پيروى مى كنند پر خواهم كرد. سوره ص، آيه 84 و 85».
10- دوزخى شدن جن و انس به سبب اختلاف در دين ، گواه راستى و درستى سخن خداوند ( جهنم را از جن و انس پر خواهم كرد ) است .
و لايزالون مختلفين . .. و تمت كلمة ربك لأملأنّ جهنم
سخن از تحقق يافتن فرموده خداوند (تمت كلمة ربك . ..) پس از بيان اختلافهاى مردم و پوشيده شدن حق بر آنان، گوياى اين نكته است كه: همان اختلافها - كه مخفى ماندن حق را در پى داشت - موجب دوزخى شدن انسانها و جنيان شده و حقانيت كلمه خدا (لأملأنّ ...) را به طور كامل محقق ساخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 15 - 4
4 - ظالمان و حق ناپذيران جن ، همچون انسان ها ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .
و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 6
6- انسانهايى كه به خدا و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
ص: 93
چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد - به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 - توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از «الجنة» و «الناس» كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه «أجمعين» تأكيد بر عمومى است كه از كلمه «الجنة» و «الناس» فهميده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 57 - 1،2
1 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى طاغيان در دوزخ
إنّ للطغين . .. هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
«حميم» به معناى آب داغ و جوشان است و «غسّاق» در نظر برخى از اهل لغت، به معناى چرك و خون اهل دوزخ است (لسان العرب). در نگاه برخى ديگر مقصود از آن مايعى است كه از پوست اهل دوزخ خارج مى شود (مفردات راغب).
2 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى دوزخيان
هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 1
1 - انواع نوشيدنى ها و غذا هاى ديگرى مشابه آب داغ و خونابه چركين ، به طغيان گران خورانده مى شود .
فليذوقوه حميم و غسّاق . و ءاخر من شكله أزوج
«شكل» به معناى مثل و مانند و «أزواج» به معناى انواع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 36 - 1،2،3
1 - « غسلين » ( خونابه و چرك ) ، تنها غذاى كافران صاحب زر و زور ( اصحاب الشمال ) در قيامت
و لا طعام إلاّ من غسلين
«غسلين» - به گفته اهل لغت و مفسران - به معناى آبى كه از بدن هاى دوزخيان خارج مى شود و ممكن است مقصود خونابه و چرك باشد.
2 - ايمان نياوردن به خدا و تغذيه نكردن بينوايان ، موجب عذاب شدن انسان به وسيله غذا هاى بسيار ناگوار و نفرت آور در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . .. و لا طعام إلاّ من غسلين
3 - تغذيه از « غسلين » ( خونابه و چرك ) ، از عذاب هاى الهى در قيامت
و لا طعام إلاّ من غسلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 37 - 1
ص: 94
1 - « غسلين » ( خونابه و چرك ) ، غذاى مخصوص خطاپيشگان در قيامت
غسلين . لايأكله إلاّ الخطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 25 - 1
1 - تنها نوشيدنى موجود براى دوزخيان طغيان گر ، آب جوشان و زردابه چركين و بد بوى زخم ها است .
إلاّ حميمًا و غسّاقًا
«حميم»; يعنى، آب داغ و «غسّاق»، آب زردى است كه از زخم جارى مى شود. به مايع بدبو نيز «غسّاق» گفته مى شود. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 28 - 7
7 - نوشيدن آب جوشان و خونابه چركين و بدبو در جهنم ، عقوبتى مناسب با گناه تكذيب آيات الهى
إلاّ حميمًا و غسّاقًا . .. و كذّبوا بايتنا كذّابًا
ترتيب پنج آيه مورد بحث، به گونه اى است كه آيه «جزاء وفاقاً»، دو عقوبت قبل از خود را كيفرى مناسب، براى دو گناه بعد از خود قلمداد كرده است. عقوبت ها يكى منفى (لايذوقون) و ديگرى مثبت (إلاّ حميماً و غساقاً) بود و گناهان نيز يكى منفى (لايرجون) و ديگرى مثبت (كذّبوا) است. آيه «جزاء وفاقاً» در ميان آنها، گوياى تناسب عقوبت منفى با گناه منفى و تناسب عقوبت مثبت با گناه مثبت است. برداشت ياد شده بيانگر تناسب دو مثبت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 5 - 1،4
1 - كسانى كه در قيامت حضورى ذلّت آميز دارند ، به نوشيدن از چشمه اى جوشان وادار خواهند شد .
تسقى من عين ءانية
فعل «تسقى» مجهول و بيانگر اين است كه آشاميدن از سوى فرد يا افرادى، بر دوزخيان تحميل خواهد شد «أنى» (ريشه «آنية») در چندين معنا از جمله «رسيدن به چيزى» استعمال شده است (مقاييس اللغة) و به قرينه سياق آيه - كه نوشيدنى اهل دوزخ را بيان مى كند - مراد رسيدن چشمه، به نقطه نهايى حرارت است.
4 - وجود چشمه جوشان در جهنم
تصلى نارًا حامية . تسقى من عين ءانية
ص: 95
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 44 - 1،2،3
1 - حركت مجرمان دوزخى ، در مدارى بسته ميان جهنم و چشمه هاى سوزان آن
يطوفون بينها و بين حميم ءان
2 - وجود چشمه هايى بسيار داغ و سوزان در دوزخ
يطوفون بينها و بين حميم ءان
«حميم» به آب داغ گفته مى شود و «آنى» چيزى است كه حرارت آن به نهايت رسيده باشد.
3 - امكان خروج دوزخيان از جهنم ، تا چشمه هاى جوشان ; و نه فراتر از آن
يطوفون بينها و بين حميم ءان
در صورتى كه چشمه هاى آب داغ در نقطه اى خارج از جهنم باشد، واژه «يطوفون» مى رساند كه آنان، قادر به انتخاب مسير و راه ديگرى نيستند. از اين رو حركتشان در مدارى بسته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 2
2 - دوزخيان در قيامت ، به حاكميت اراده خداوند بر آتش جهنم ، به روشنى پى خواهند برد .
نار اللّه
استناد «نار» به «اللّه»، بيانگر آن است كه، استناد آتش جهنم به خداوند، بر كسى پوشيده نخواهد ماند، گرچه درباره آتش هاى دنيا، اين حقيقت مخفى مانده و استناد آن به اسباب و علل مادى، انسان را از آن غافل ساخته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 4
4 - « عن أبى هريرة قال : قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) . . . يقال لأهل الجنّة و من دخلها من الجهنّميين إطلعوا إلى أهل النار فيطّلعون إليهم فيرى الرجل أباه و يرى أخاه و يرى جاره و يرى صديقه و يرى العبد مولاه ثمّ إنّ اللّه عزّوجلّ يبعث إليهم ملائكة بأطْباق من نار و مسامير من نار و عمد من نار فيطبق عليهم بتلك الاطباق و تُسَمَّر بتلك المسامير و تُمَّدُ بتلك العمد . . .فذلك قوله « إنّ ها عليهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة » يقول : مُطْبَقَة ;
ابوهريره گويد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: به اهل بهشت و هر كس از جهنميان كه [نجات يافته] و وارد بهشت شده است، گفته مى شود: به اهل جهنم نگاه كنيد; آنان به اهل جهنم نگاه مى كنند. پس هر مردى پدر و برادر خود و همسايه و دوست خود را در جهنم مى بيند و برده، مولاى خود را [در آتش ]مى نگرد، سپس خداى عزّوجلّ فرشتگانى را با سرپوش هايى از آتش و ميخ ها و
ص: 96
ستون هايى از آتش، به سوى آنان مى فرستد. با آن سرپوش ها، جهنم بر آنان در بسته خواهد شد سرپوش ها و با آن ميخ ها، ميخكوب شده و با آن ستون ها، كشيده [و افراشته ]مى گردد ... و اين است قول خدا «إنّها عليهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة» مى فرمايد: [جهنم] در بسته خواهد بود».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 3 - 3،4
3 - قيامت ، نزديك و گرفتارى ثروتمندان مخالف دين به آتش دوزخ ، حتمى است .
سيصلى
حرف «سين» در «سيصلى» در تهديد به كار رفته و بر حتمى بودن دلالت دارد (كشاف). در تفاوت «سين» و «سوف» گفته شده است: «سين» بر استقبال نزديك دلالت دارد.
4 - ثروت و مقام ، مانع گرفتارى به شعله هاى آتش جهنم نيست .
ما أغنى عنه ماله و ما كسب . سيصلى نارًا ذات لهب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 2
2 - سوگند خداوند براى تأكيد بر حتمى بودن مشاهده جهنم در قيامت
لترونّ الجحيم
جمله «لترونّ. ..» يا جواب «لو» است و يا جواب قسم محذوف. برداشت ياد شده ناظر به احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 7 - 2
2 - سوگند مكرّر خداوند ، بر حتمى بودن مشاهده جهنم در قيامت و پيدايش يقين براى ناظران آن
ثمّ لترونّها عين اليقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 65 - 3،4
ص: 97
3 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، سبب دست به دعا برداشتن و تضرع بندگان خالص خدا براى رهايى از آن عذاب
و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرمًا
جمله «إنّ عذابها. ..» در مقام تعليل براى جمله قبل است; يعنى، به اين سبب بندگان خدا از پروردگار خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند كه چون آن عذاب دائمى و گريزناپذير است.
4 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان
إنّ عذابهاكان غرامًا
درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 71 - 2،7
2- ورود همه افراد بشر به جهنم ، قضا و حكم قطعى خداوند است .
كان على ربّك حتمًا مقضيًّا
«ختم» بودن چيزى بر خداوند (على ربّك)، به معناى واجب بودن آن است و توصيف آن به «مقضيّاً»، گوياى اين نكته است كه چون قضا و حكم خداوند چنين بوده، بر او حتم و لازم شمرده شده است; زيرا خداوند در قضاى خويش تخلّفى ندارد.
7- « عن جابربن عبداللّه قال : . . . سمعت رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) يقول : لايبقى برّ و لافاجر إلاّ يدخلها فتكون على المؤمن برداً و سلاماً كما كانت على إبراهيم ( ع ) ;
از جابربن عبداللّه روايت شده كه گفت:. .. شنيدم كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) مى فرمود: هيچ انسان نيكوكار يا زشت كارى نيست مگر اين كه داخل جهنم مى شود; پس آتش براى مؤمن سرد و سلامت مى گردد; همان گونه كه براى ابراهيم(ع) شد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 8
8 - امتناع دوزخيان از ورود به جهنم ، امكان پذير نيست .
لينبذنّ
مجهول بودن «لينبذنّ»، بيانگر آن است كه ورود دوزخيان به جهنم، به اختيار آنان نبوده و آنها مقهور مأموران الهى اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 85 - 2
2 - پر شدن دوزخ از شيطان ها و پيروان آنان ، سخنى حق و تحقق يافتنى است .
فالحقّ و الحقّ أقول . لأملأنّ جهنّم منك و ... منهم أجمعين
ص: 98
برداشت ياد شده بر اين ديدگاه است كه جمله «لأملأنّ جهنّم. ..» با تقدير «قسمى»، مقسم عليه براى فالحقّ باشد. هم چنين جمله «و الحقّ أقول» جمله معترضه باشد; يعنى، فالحقّ قسمى لأملأنّ جهنّم...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 4
4- ورود همه مشركان و معبودهايشان به جهنم ، حتمى است .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم أنتم لها وردون
جمله «أنتم لها واردون» تأكيد براى جمله «إنّكم و ماتعبدون. ..» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 4
4- ورود همه مشركان و معبودهايشان به جهنم ، حتمى است .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم أنتم لها وردون
جمله «أنتم لها واردون» تأكيد براى جمله «إنّكم و ماتعبدون. ..» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 4 - 8
8 - همسر ابولهب ، در حالى كه خود هيمه آتش جهنم را بر دوش مى كشد ، به دوزخ خواهد افتاد .
حمّالة الحطب
چنانچه «حمّالة الحطب» حال و هم زمان با «سيصلى» باشد; ناظر به حالت ام جميل هنگام ورود به دوزخ خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 55 - 6
6 - « جحيم » از نام هاى جهنم
ص: 99
الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 64 - 4
4 - آتش دوزخ ، آتشى است پرحرارت و پرشعله .
الجحيم
«جحيم» (از ماده «جحم») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 6
6 - آتش دوزخ ، آتشى است پرحرارت و پرشعله .
الجحيم
«جحيم» (از ماده «جحم») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 42 - 3
3 - آتش دوزخ ، سخت گرم و سوزان
فى سموم
برخى از مفسران «سموم» را به معناى حرارت سوزان آتش معنا كرده اند. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است; زيرا در اين صورت مراد، حرارت آتش دوزخ خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 94 - 3
3 - آتش دوزخ ، به شدت برافرخته و ملتهب است .
و تصلية جحيم
«جحيم» مشتق از «جحمة» است. «جحمة» به شدتِ اشتعال و برافروختگى آتش گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 14
14 - آتش دوزخ ، به شدت برافروخته و ملتهب است .
أُولئك أصحب الجحيم
«جحمة» (مبدأ اشتقاق «جحيم») به شدت التهاب و برافروختگى آتش گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 1
ص: 100
1 - حرارت آتش دوزخ و صداى ناخوشايند برخاسته از آن ، در نهايت شدّت و حدّت است .
تكاد تميّز من الغيظ
تعبير«تكاد تميّز من الغيظ» (چيزى نمانده است كه از شدّت غيظ پاره پاره شود) درباره دوزخ، تعبيرى است تمثيلى و كنايى و بيانگر شدّت و حدّت آتش دوزخ و صداى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 44 - 2
2 - پناه بردن اصحاب الشمال از گرماى دوزخ به سايه ، بى تأثير براى آنان
فى سموم . .. و ظلّ ... لابارد و لاكريم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 36 - 2
2 - جهنّم ، مكانى بس داغ و سوزان و داراى آتشى برافروخته و متراكم
و برّزت الجحيم لمن يرى
«جحيم» به مكانى گفته مى شود كه حرارت شديدى دارد. اين كلمه بر آتش متراكم و پرزبانه نيز اطلاق مى گردد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 44 - 1
1 - سايه در دوزخ ، نه خنك است و نه گوارا
و ظل من يحموم. لابارد و لاكريم
«لابارد. ..» صفت براى «ظلّ» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 47 - 4
4- منطقه مركزى دوزخ ، داراى حرارتى فزون تر و شكنجه اى شديدتر
فاعتلوه إلى سواء الجحيم
ص: 101
امر به كشيدن گنه كاران به «سواء الجحيم»، در صورتى داراى تأثير است كه كناره هاى دوزخ، با نقطه مركزى آن از نظر شدّت حرارت و عذاب متفاوت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 29 - 1
1 - حركت تكذيب گران روز جزا به سوى دوزخ ، به فرمان الهى
انطلقوا إلى ما كنتم به تكذّبون
طبق گفته مفسران، مقصود از تكذيب در اين آيه، تكذيب دوزخ است. گفتنى است كه در روز قيامت، به كافران فرمان داده مى شود كه به سوى آن حركت كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 30 - 1
1 - فرمان حركت به تكذيب كنندگان روز جزا ، به سوى ستون هاى دود برخاسته از آتش دوزخ
انطلقوا إلى ظلّ
بنا به گفته مفسران، مقصود از «ظلّ»(سايه)، دود غليظ برخاسته از آتش دوزخ است كه به صورت سايه نمايان مى شود; مانند: «و ظلّ من يحموم; و سايه اى از دودى سخت سياه». (واقعه، آيه 43)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 44 - 1
1 - حركت مجرمان دوزخى ، در مدارى بسته ميان جهنم و چشمه هاى سوزان آن
يطوفون بينها و بين حميم ءان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 24
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
ص: 102
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم، سعير و هاويه مى باشد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 176 - 6
6 - حق ستيزى موجب گمراهى ، محروميت از لطف و مغفرت خدا و گرفتار شدن به آتش دوزخ مى باشد .
لايكلمهم اللّه يوم القيمة . .. ذلك بأن اللّه نزل الكتب بالحق
برداشت فوق بر اين اساس است كه «ذلك» اشاره به عقوبتهاى مطرح شده در آيات قبل باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 43 - 6
6 - اسراف گران و افراط كنندگان در گناه و حق ستيزى ، اهل دوزخ اند .
و أنّ المسرفين هم أصحب النار
«اسراف» به معناى افراط است و مقصود از «مسرفين» در آيه شريفه، كسانى اند كه در گناه و حق ستيزى افراط مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 1،2،3
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .
يسحبون . فى الحميم
يكى از معانى «حميم»، آب داغ و پر حرارت است.
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .
ثمّ فى النار يسجرون
«سجر» در اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل «يُسجرون» به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن «ثمّ» كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 24 - 3
3- دوزخ ، فرجام هر كفرپيشه معاند حق ستيز
ص: 103
ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 9
9- خداوند ، از كافران حق ناپذير ، به وسيله شراره هاى دوزخ ، پذيرايى مى كند .
إنّا أعتدنا جهنّم للكفرين نزلاً
كلمه «نُزُل» مى تواند اسم باشد براى چيزى كه به هنگام ورود ميهمان براى پذيرايى او مى آورند. اين نوع سخن، «تهّكم» بوده و براى استهزا به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 1،4
1 - كافران حق ناپذير و لجوج ، از درب هاى گوناگون وارد جهنم خواهند شد .
ادخلوا أبوب جهنّم
4 - كافران حق ناپذير و لجوج ، براى هميشه در جهنم خواهند ماند .
ادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 17 - 2
2 - آتش دوزخ ، كيفر حق گريزان
تدعوا من أدبر و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 58 - 10
10- ترسيم هاى قرآن از بهشت و دوزخ ، نمودى از حقايق سهولت يافته وحى براى بيدارى خلق
فإنّما يسّرنه بلسانك لعلّهم يتذكّرون
تعبير «فإنّما يسّرناه. ..» پس از مجموعه آياتى آمده است كه ترسيم كننده تفصيلى بهشت و دوزخ و فرجام بهشتيان و دوزخيان است، بنابراين آن آيات نمونه اى بارز براى اثبات آسان بودن قرآن است.
ص: 104
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 85 - 2
2 - پر شدن دوزخ از شيطان ها و پيروان آنان ، سخنى حق و تحقق يافتنى است .
فالحقّ و الحقّ أقول . لأملأنّ جهنّم منك و ... منهم أجمعين
برداشت ياد شده بر اين ديدگاه است كه جمله «لأملأنّ جهنّم. ..» با تقدير «قسمى»، مقسم عليه براى فالحقّ باشد. هم چنين جمله «و الحقّ أقول» جمله معترضه باشد; يعنى، فالحقّ قسمى لأملأنّ جهنّم...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 31 - 1
1 - دود سايه مانند دوزخ ، فاقد سايبان حقيقى ( خنك كنندگى ) است و مانع از شعله هاى سوزان آتش نيست .
لاظليل و لايغنى من اللّهب
«لاظليل» صفت براى «ظلّ» در آيه پيش است و «ظلّ ظليل» به معناى سايه دائم و مستمر است (صحاح اللغة). بر اين اساس «ظلّ... لاظليل» كنايه از نبودن سايه قابل استفاده و «لهب» به معناى شعله خالص و بدون دود است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 5 - 2
2 - ابزار شناخت حقيقت آتش جهنم ، در اختيار همگان نيست .
و ما أدريك ما الحطمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 4 - 7
7- دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
إلى عذاب السعير
«سعير» به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى بى حد آتش آن است.
ص: 105
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 58 - 11
11- حقيقت بهشت و دوزخ ، فراتر از سطح درك بشر
فإنّما يسّرنه بلسانك لعلّهم يتذكّرون
با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين - كه در ترسيم دوزخ و بهشت بود - استفاده مى شود كه آنچه در آن آيات آمده، شكل آسان شده و تنزل يافته مطلب است; نه ماهيت عالى آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 6 - 4
4 - « عن سعيدبن المسيب قال : قال على بن أبى طالب ( رضى اللّه عنه ) لرجل من اليهود أين جهنّم ؟ قال : هى البحر ، فقال على : ما أراه إلاّ صادقاً و قرأ و البحر المسجور . . . و إذا البحار سجّرت ;
سعيدبن مسيب مى گويد: حضرت على(ع) از مردى يهودى سؤال نمود: جهنم كجا است؟ او گفت: دريا است. حضرت فرمود: نمى يابم او را مگر راستگو و اين دو آيه را قرائت فرمود: «و البحر المسجور...» و «و إذا البحار سجّرت»».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 27 - 1،2،3
1 - دوزخ ، حقيقتى بس سهمگين و عظيم
و ما أدريك ما سقر
از تعبير «و ما أدراك ما سقر» (و چه چيز مطلع ساخت تو را كه سقر چيست) استفاده مى شود كه دوزخ، حقيقتى بس بزرگ و سهمگين است كه كسى از آن به درستى و شايستگى، آگاهى ندارد و تنها در پرتو وحى الهى، قابل شناخت است.
2 - شناخت حقيقت دوزخ ، بس دشوار و دست نيافتنى براى بشر
و ما أدريك ما سقر
3 - حقيقت دوزخ و ژرفاى عظمت آن ، تنها از راه وحى قابل شناخت و دست يابى است .
و ما أدريك ما سقر
از آيات 27 تا 31 - كه در جهت تبيين بخشى از حقايق دوزخ است - مى توان استفاده كرد كه حقايق عميق قيامت، از طريق خود وحى براى انسان قابل شناخت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 7،11
7 - دوزخيان در دوزخ نخواهند مرد - تا عذاب را درك نكنند - و نه مانند زندگان خواهند بود .
فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى
ص: 106
مراد از «حياة» در «لايحيى» به قرينه «لايموت فيها» حياتى است كه بر مرگ ترجيح داشته باشد و حيات اهل دوزخ، چون مايه افزايش عذاب است، از مرگ - كه پايان دهنده عذاب است - ناگوارتر و منفورتر مى باشد.
11 - « عن أبى سعيد الخدرى : إنّ رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) خطب فأتى على هذه آية « إنّه من يأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى » فقال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : أمّا أهلها الذين هم أهلها ، فإنّهم لايموتون فيها و لايحيون ، و أمّا الذين ليسوا بأهلها فإنّ النار تميتهم إماتة ثمّ يقوم الشفعاء فيشفعون ;
از ابوسعيد خدرى روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خطبه خواند، تا به اين آيه رسيد «إنّه من يأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى». پس آن حضرت فرمود: ساكنان جهنم - كه سزاوار آن هستند - در آن جا نه مى ميرند و نه زندگى دارند. اما كسانى كه سزاوار جهنم نيستند پس آتش، آنان را يك بار مى ميراند، آن گاه شفيعان به پاخاسته و آنان را شفاعت مى كنند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 16 - 3
3 - دوزخيان ، در عين سوختن و جدا شدن اندامشان ، هرگز نمى ميرند .
نزّاعة للشوى
تصريح به اين كه اندام ها و يا پوست سرها سوخته و جدا مى شود; مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 3،4،5
3 - تصميم به خروج از آتش جهنم و اقدام به آن ، امكان دارد .
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
4 - فاسقان ، براى خروج از آتش تلاش مى كنند .
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
در صورتى كه «كلّما أرادوا أن يخرجوا. ..» معناى حقيقى داشته باشد، دلالت مى كند بر اين كه فاسقان در صدد برمى آيند كه از آتش، بيرون بروند.
5 - بازگردانده شدن قهرى فاسقان به دوزخ ، در پى تلاش براى گريز و رهايى از آن
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 44 - 3
3 - امكان خروج دوزخيان از جهنم ، تا چشمه هاى جوشان ; و نه فراتر از آن
يطوفون بينها و بين حميم ءان
در صورتى كه چشمه هاى آب داغ در نقطه اى خارج از جهنم باشد، واژه «يطوفون» مى رساند كه آنان، قادر به انتخاب مسير و راه ديگرى نيستند. از اين رو حركتشان در مدارى بسته است.
ص: 107
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 9 - 2
2 - اعماق جهنم ، تنها پناهگاهى است كه خطاپيشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت .
فأُمّه هاوية
تعبير «اُمّ»، كنايه از احاطه جهنم بر خطاپيشگان است; بسان مادرى كه طفل خود را در آغوش گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 36 - 4
4 - جهنم ، پيش از ظهور در صحنه قيامت ، آفريده شده و موجود است .
و برّزت الجحيم
تعبير «ظاهر شدن» - و نه آفريده شدن - حاكى از وجود سابق جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 30 - 2
2 - جهنم ، تقاضامند دريافت مجرمان هر چه بيشتر
و تقول هل من مزيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 62 - 5
5 - درخت زقّوم ، وسيله پذيرايى و خوراك دوزخيان
أم شجرة الزقّوم
«زقّوم» نوعى از گياه زهردارى است كه در باديه ها مى رويد (قاموس المحيط)، ولى برخى از مفسران ويژگى هاى ديگرى براى اين درخت برشمرده و گفته اند: درختى با برگِ ريز و بدبو است و شيره اى از آن مى تراود كه بدن به محض تماس با آن آماس مى
ص: 108
كند. اين درخت در سرزمين هاى خشك مى رويد (روح المعانى (آلوسى)، ذيل آيه شريفه).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 66 - 1،2،4
1 - درخت زقّوم ، غذا و خوراك دوزخيان ستمگر است .
شجرة الزقّوم . .. للظلمين ... فإنّهم لأكلون منها
2 - دوزخيان ستمگر ، شكم هاى خود را از درخت زقّوم پرخواهند كرد .
فمالئون منها البطون
4 - خورد و خوراك دوزخيان ستمگر ، خود وسيله عذاب آنان است .
فإنّهم لأكلون منها فمالئون منها البطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 1
1 - دوزخيان ستمگر پس از هر بار خوردن « زقّوم » و نوشيدن آب داغ مجدداً به دوزخ بازمى گردند .
ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 1
1 - انواع نوشيدنى ها و غذا هاى ديگرى مشابه آب داغ و خونابه چركين ، به طغيان گران خورانده مى شود .
فليذوقوه حميم و غسّاق . و ءاخر من شكله أزوج
«شكل» به معناى مثل و مانند و «أزواج» به معناى انواع است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 56 - 3
3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )
هذا نزلهم يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 1 - 6
6 - « عن أبى مريم انّ النبى (صلی الله علیه و آله) قال : فى قوله « إذا الشمس كوّرت » قال : كوّرت فى جهنّم ;
از ابى مريم روايت شده كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) درباره سخن خداوند «إذا الشمس كوّرت» فرمود: خورشيد در جهنم در هم پيچيده خواهد شد».
ص: 109
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 11،12
11 - دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.
حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
«حتى إذا اداركوا . ..» يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. «اداركوا» در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.
12 - اغواگرى سران كفر و شرك و واداشتن ديگران به ضلالت، ادعاى دوزخيان پيرو عليه رهبران خويش در پيشگاه خداوند
قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 81 - 14،15
14 - منافقان متخلف از جنگ ، مورد تهديد خداوند به آتش سوزان دوزخ
قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون
15 - سوزنده تر بودن آتش دوزخ از گرمى هواى دنيا ، هشدارى شديد به تخلف كنندگان از جهاد به بهانه گرمى هوا
قل نار جهنم أشد حراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 5،24
5 - درب هاى دوزخ ، پيش از آمدن كافران بسته است .
حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم، سعير و هاويه مى باشد».
ص: 110
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 64 - 1
1 - « زقّوم » درختى است كه از قعر دوزخ مى رويد .
أم شجرة الزقّوم . .. إنّها شجرة تخرج فى أصل الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 43 - 1
1- وجود درختى به نام زقّوم در دوزخ
إن شجرت الزقّوم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 52 - 1
1 - وجود درختى به نام « زقّوم » در دوزخ
لأكلون من شجر من زقّوم
«من» در «من زقّوم» بيان جنس «شجر» است; يعنى، درختى كه از جنس زقوم مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 7 - 19
19 - درخواست مصونيت از عذاب دوزخ از سوى فرشتگان عرش ، براى مؤمنان تائب و پيرو راه خدا
و قهم عذاب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 14 - 1
1 - استغاثه و درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى رهايى از آتش جهنم نتيجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد يافت .
لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
ص: 111
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از درخواست هلاكت، در حقيقت كنايه از نجات از وضع بسيار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 65 - 1،3
1 - بندگان خالص خدا ، پيوسته از پروردگارشان خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند .
و عباد الرحمن . .. و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم
فعل مضارع «يقولون» مفيد استمرار است.
3 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، سبب دست به دعا برداشتن و تضرع بندگان خالص خدا براى رهايى از آن عذاب
و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرمًا
جمله «إنّ عذابها. ..» در مقام تعليل براى جمله قبل است; يعنى، به اين سبب بندگان خدا از پروردگار خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند كه چون آن عذاب دائمى و گريزناپذير است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 66 - 2،4
2 - بد و ناگوار بودن جهنم براى انسان ، موجب هراسناكى و دست به دعا برداشتن بندگان خالص خدا به درگاه الهى براى رهايى از آن
ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه جمله «إنّها ساءت. ..» تعليل براى جمله «و الذين يقولون ربّنا اصرف...» است; يعنى، چون جهنم جايگاه بدى است، بندگان خدا براى نجات خود از آن، دست به دعا برمى دارند.
4 - جمله « ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غراماً . إنّ ها ساءت مستقرّاً و مقاماً » ، متن دعا و تضرع بندگان خالص خدا به درگاه الهى
و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . ..إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه جمله «إنّ عذابها تا مستقراًو مقاماً» نيز مانند جمله «ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم» جزء دعا و تضرع عبادالرحمان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 1
1 - فرياد و استغاثه كافران ، براى خروج از دوزخ به منظور تصحيح رفتار خود و انجام اعمال نيك
و هم يصطرخون فيها ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غير الذى كنّا نعمل
«استراخ» (مصدر «يسترخون») به معناى فرياد شديد است كه غالباً در مورد كمك طلبى به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 38 - 7
7 - درخواست نجات از سوى دوزخيان ، به منظور انجام اعمال صالح ، صادقانه نبوده و آنان باز به رفتار زشت خود ادامه خواهند
ص: 112
داد .
فما للظلمين من نصير . إنّ اللّه علم غيب السموت و الأرض إنّه عليم بذات الصدور
يادآورى علم همه جانبه خداوند - پس از نفى وجود ياور براى كافران - مى تواند پاسخى به اين سؤال باشد كه چرا و كجا آنان بى ناصراند؟ پاسخ اين است كه: چون خداوند به راز دل ها آشنا است، مى داند كه آنان هرگز ايمان نمى آورند و در نتيجه از نصرت و يارى كسى بهره مند نخواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 13 - 4
4 - آتش دوزخ براى منكران قيامت ، بسيار زجرآور و طاقت فرسا خواهد بود .
دعوا هنالك ثبورًا
درخواست هلاكت و مرگ در آتش دوزخ، حاكى از شدت دردناكى و طاقت سوزى آن آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 38 - 3
3 - عذاب دوزخ ، عذابى است دردناك .
إنّكم لذائقوا العذاب الأليم
مقصود از «عذاب» در آيه شريفه، عذاب دوزخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 5 - 2،3
2 - ابزار شناخت حقيقت آتش جهنم ، در اختيار همگان نيست .
و ما أدريك ما الحطمة
3 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در شناخت ويژگى هاى آتش جهنم ، نيازمند تعليم الهى است .
و ما أدريك ما الحطمة
ص: 113
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 145 - 1،3
1 - جايگاه منافقان ، در پايين ترين و پست ترين طبقات آتش جهنم است .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار
3 - جهنم ، داراى طبقات ، و عذابش ، داراى شدت و ضعف است .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 10
10 - عن النبى(صلی الله علیه و آله) إنه تلا هذه الآية ثم قال: هى طبقات من فوقه و طبقات من تحته لايدرى ما فوقه اكثر او ما تحته، غير أنه ترفعه الطبقات السفلى و تضعه الطبقات العليا و يضيق فيما بينهما . .. .
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه پس از تلاوت آيه «لهم من جهنم . ..» فرمود: جهنم كافران، داراى طبقاتى از بالا و طبقاتى از پايين است كه معلوم نيست آيا طبقات بالا بيشتر است يا طبقات زيرين، ولى طبقات پايين، كافر را بالا مى برد و طبقات بالا او را پايين مى آورد و او بين طبقات بالا و پايين در فشار قرار دارد ... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 3،5،8
3- جهنّم ، داراى هفت دركه ( طبقات زيرين ) است و هر گروهى از گمراهان در دركه مخصوص و طبقه مشخصى جاى دارند .
لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از «أبواب» معناى كنايى آن باشد; زيرا هر درى، نوعاً به سوى مكانى خاص گشوده مى شود و به جايى مستقل منتهى خواهد شد و مؤيد اين معنا، عبارت بعدى است كه هر بابى، براى گروهى از گمراهان تعيين شده است.
5- جهنّم ، داراى دركات و عذاب هاى متفاوت و شديد و ضعيف
لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از «سبعة» در آيه، كنايه از كثرت و حاكى از شدت و ضعف و تفاوت عذابهاى جهنّم باشد نه بيان عدد مشخص.
8- « عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إن جهنّم لها سبعة أبواب أطباق بعضها فوق بعض [ و وضع إحدى يديه على الاُخرى ] فقال : هكذا و إن الله . . . وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم و فوقها لظّى و فوقها الحطمة و فوقها سقر و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ; 81
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنّم داراى هفت در و طبقه است كه هر كدام بالاى ديگرى قرار دارد. امام[ براى نشان دادن چگونگى طبقات] يكى از دستها را بالاى ديگرى قرار داد و فرمود: اين چنين و افزود همانا خدا ... آتشها را بعضى بالاى بعضى ديگر قرار داده است. طبقه زيرين آنها «جهنّم» و بالاى آن «لظّى» و بالاى آن «حطمة» و بالاى آن «سقر» و بالاى آن «جحيم» و بالاى آن «سعير» و بالاى آن «هاويه» است».
ص: 114
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 13
13- « على بن الحسين ( ع ) قال : إن فى حهنّم وادياً يقال له : سعير ، إذا خبت حهنّم فتح سعيرها و هو قوله : « كلّما خبت زدناهم سعيراً » ;
امام سجاد فرمود: همانا در حهنّم واديى وجود دارد كه به آن «سعير» گفته مى شود و آن گاه كه آتش حهنّم فروكش كند، سعير حهنّم گشوده گردد و آن سخن خداوند است كه مى فرمايد: كلّما خبت زدناهم سعيراً».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 59 - 15
15- « عن النبى (صلی الله علیه و آله) قال : الغىّ واد فى جهنم ;
از پيامبر(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: «غىّ» يك وادى در جهنم است».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 13 - 5
5 - تكذيب كنندگان قيامت ، در اعماق دوزخ و در دورترين مكان آتشين جاى دارند .
دعوا هنالك ثبورًا
برداشت ياد شده، از اسم اشاره «هنالك» - كه براى اشاره به مكان دور وضع شده است - استفاده گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 11
11 - جهنم ، بخش ها و جا هاى مختلفى دارد .
أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 2
2 - جهنم ، داراى جايگاه هاى گوناگون و دركات مختلف براى دوزخيان است .
ثمّ إنّ مرجعهم لإلى الجحيم
تعبير رجوع و بازگشت به دوزخ، پس از نوشيدن آب جوشان و تغذيه از غذاى «زقّوم» - كه در قعر جهنم قرار دارد - مى رساند كه جهنم داراى جايگاه هاى متعدد و دوزخيان داراى دركات گوناگونند; زيرا دوزخيان در هر صورت در دوزخ قرار دارند; ولى آنان براى تغذيه به جايى كه «زقّوم» و آب جوشان قرار دارد، برده مى شوند و مجدداً به جايگاه اصلى خود بازمى گردند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 2
2 - جهنم ، داراى طبقات و دركات گوناگون
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
ص: 115
برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از آيه شريفه، طبقات و دركاتى است كه همگى از آتش است و كافران در هر طبقه اى كه قرار گيرند، در بالا و پايين آنان طبقه اى آتشين وجود خواهد داشت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 60 - 9
9 - « عن الصادق ( ع ) قال : إنّ فى جهنّم لوادياً للمتكبّرين يقال له سقر ، شكى إلى اللّه شدّة حرّه [ و ] سأله أن يتنفّس فأذن له فتنفّس فأحرق جهنّم ;
از امام صادق(ع) روايت شده در جهنم وادى است براى متكبران به نام «سقر» كه از شدت حرارتش به خدا شكايت كرد و از او خواست تا نفسى بكشد، و خدا به او اجازه تنفس داده، پس نفس كشيد كه در پى آن جهنم سوزان گرديد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 2،3،24
2 - كفر ، داراى مراتب گوناگون است و كافران ، در دركات مختلف دوزخ جاى دارند .
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
تقسيم شدن كافران به چند دسته و گروه و نيز ورود آنان از درب هاى گوناگون جهنم ، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
3 - وجود فاصله ميان موقف كافران ، در محشر و دوزخ
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
«سوق» (مصدر «سيق») به معناى راندن و تحريك كردن به رفتن است. آمدن اين واژه با حرف «إلى»، نشانگر وجود مسيرى براى سوق دادن و راندن دوزخيان به سوى مقصدى است.
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم، سعير و هاويه مى باشد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 3
3 - جهنم ، داراى عذاب هاى متفاوت و دركات گوناگون ( طبقات زيرين ) ، براى گروه هاى مختلف دوزخيان
ادخلوا أبوب جهنّم
جمع آمدن «ابواب» مى تواند به اعتبار طبقات متعدد دوزخ باشد; بدين معنا كه هر طبقه اى از آن داراى دربى باشد. گفتنى است كه در اصطلاح به طبقات دوزخ، «دركات» گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 29 - 7
7 - وجود طبقات مختلف براى دوزخيان
ص: 116
ليكونا من الأسفلين
برداشت ياد شده بر اين پايه است كه مراد از «أسفلين» افراد دركات پايين تر دوزخ باشد; نه اين كه صرفاً به تحقير و ذليل شدن اغواگران اشاره داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 47 - 5
5- مكان هاى مختلف دوزخ ، داراى شرايط متفاوت از نظر شدّت و ضعف و حرارت و سختى
فاعتلوه إلى سواء الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 9 - 1،2
1 - صاحبان اعمال بىوزن و ارزش ، در قيامت گرفتار جهنم و سقوط كننده در پرتگاه عميق آن
فأُمّه هاوية
«هاوية» - كه در اين آيه بر «جهنم» تطبيق يافته است - به معناى هر درّه و يا حفره اى است كه عمق آن معلوم نباشد. (لسان العرب)
2 - اعماق جهنم ، تنها پناهگاهى است كه خطاپيشگان را پس از سنجش اعمال آنان در آغوش خواهد گرفت .
فأُمّه هاوية
تعبير «اُمّ»، كنايه از احاطه جهنم بر خطاپيشگان است; بسان مادرى كه طفل خود را در آغوش گرفته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 4
4 - دروغ گويان و گنه كاران ، در آخرت با برخورد شديد مأموران الهى مواجه شده و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
ناصية كذبة خاطئة . .. سندع الزبانية
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ماعون - 107 - 4 - 5
5 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) الصلاة عماد الدين . . . من ترك أوقاتها يدخل الويل و الويل واد فى جهنّم كما قال اللّه تعالى . . . « فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون . . . » ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: نماز ستون دين است . .. هر كس وقت هاى نماز را [اعتنا نكرده و نماز را در آنها] ترك كند، داخل ويل مى
ص: 117
گردد و «ويل» درّه اى است در جهنم. همان طورى كه خداوند تعالى فرموده: فويل للمصلّين . الذين هم عن صلاتهم ساهون».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 2،8،9
2- براى ورود هر دسته از گمراهان به جهنّم ، درى مخصوص وجود دارد .
من الغاوين . و إن جهنّم لموعدهم ... لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
8- « عن أميرالمؤمنين ( ع ) : إن جهنّم لها سبعة أبواب أطباق بعضها فوق بعض [ و وضع إحدى يديه على الاُخرى ] فقال : هكذا و إن الله . . . وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم و فوقها لظّى و فوقها الحطمة و فوقها سقر و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ; 81
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنّم داراى هفت در و طبقه است كه هر كدام بالاى ديگرى قرار دارد. امام[ براى نشان دادن چگونگى طبقات] يكى از دستها را بالاى ديگرى قرار داد و فرمود: اين چنين و افزود همانا خدا ... آتشها را بعضى بالاى بعضى ديگر قرار داده است. طبقه زيرين آنها «جهنّم» و بالاى آن «لظّى» و بالاى آن «حطمة» و بالاى آن «سقر» و بالاى آن «جحيم» و بالاى آن «سعير» و بالاى آن «هاويه» است».
9- « عن أبى عبدالله ( ع ) عن أبيه ، عن جدّه ( ع ) قال : للنار . . . باب يدخل منه فرعون و هامان و قارون و باب يدخل منه المشركون و الكفار . . . و باب يدخل منه بنواُميّه . . . و باب يدخل منه مبغضونا و محاربونا و خاذلونا و انه لأعظم الأبواب و أشدها حرّاً ;
از امام سجاد(ع) روايت شده است كه فرمود: براى آتش . .. درى است كه فرعون، هامان و قارون از آن داخل مى شوند و درى است كه مشركان و كافران از آن داخل مى شوند ... و درى است كه بنى اميّه از آن داخل مى شوند ... و درى است كه از آن داخل مى شوند كسانى كه بغض ما را در دل دارند و با ما در ستيزند و ما را يارى نمى كنند و اين بزرگ ترين و سوزنده ترين آن درهاست...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 19 - 1
1 - دشمنان خدا در روز قيامت ، گردآورى شده ، دسته جمعى به سوى دوزخ روانه خواهند شد .
و يوم يحشر أعداء اللّه إلى النّار
«حشر» (مصدر «يحشر») به معناى جمع آورى است و چون در آيه با «إلى» متعدى شده، معناى سوق دادن و روانه ساختن در آن اشراب شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 118
16 - فصلت - 41 - 24 - 1
1 - دوزخ ، جايگاه و محل استقرار دشمنان خدا است .
يوم يحشر أعداء اللّه إلى النار . .. فالنار مثوىً لهم
كلمه «مثوًى» اسم مكان و به معناى منزل و جايگاه اقامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 25 - 10
10 - دوزخ ، پايان و فرجام شوم دشمنان خدا
و حقّ عليهم القول
الف و لام در «القول» براى عهد ذهنى است و اشاره به سخنى دارد كه در آن، وعده عذاب دوزخ داده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 1،3
1 - آتش دوزخ ، كيفر و سزاى دشمنان خدا است .
ذلك جزاء أعداء اللّه النار
3 - آتش دوزخ هميشگى است و دشمنان خدا در آن جاودانه اند .
ذلك جزاء أعداء اللّه النار لهم فيها دار الخلد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 1
1 - كافران معاند با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در قيامت به روافتان به سوى جهنم برده شده و به آن افكنده خواهند شد .
الذين كفروا . .. الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 17 - 1
1 - آتش دوزخ ، مجرمان و حق گريزان را به سوى خود فرامى خواند .
تدعوا من أدبر و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 119
19 - معارج - 70 - 18 - 1
1 - آتش دوزخ ، مجرمان و ثروت اندوزان را به سوى خود فرامى خواند .
تدعوا من . .. و جمع فأوعى
«وعاء» (ماده «أوعى») به معناى ظرف است و مقصود از «جمع فأوعى» اندوختن و ذخيره كردن مال و ثروت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 41 - 4،9
4 - فرعون و دارودسته وى ، از نوع پيشوايان دعوت كننده به دوزخ
و جعلنهم أئمة يدعون إلى النار
9 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : . . . قال اللّه تبارك و تعالى . . . « و جعلناهم أئمة يدعون إلى النار » يقدمون أمرهم قبل أمر اللّه و حكمهم قبل حكم اللّه و يأخذون بأهوائهم خلاف ما فى كتاب اللّه عزّوجلّ ;
از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: . .. خداى تبارك و تعالى فرموده است: ... «و جعلناهم أئمة يدعون إلى النار» آنان فرمان خود را بر فرمان خدا مقدم مى دارند و حكم خود را نيز بر حكم خدا مقدم مى دارند و براساس هواهاى نفسانى، برخلاف آنچه در كتاب خدا است عمل مى كنند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 21 - 17
17 - شيطان ، فراخوان حق ناپذيران به دوزخ
كان الشيطن يدعوهم إلى عذاب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 41 - 2
2 - اظهار شگفتى مؤمن آل فرعون از فراخواندن قوم خود ، به نجات و رستگارى و دعوت آنان از او به سرنوشت هلاكت بار دوزخ
و يقوم مالى أدعوكم إلى النجوة و تدعوننى إلى النار
استفهام در «مالى» براى تعجب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 41 - 2
2 - پيشوايان و رهبران جوامع در بينش الهى دو دسته اند : دعوت كنندگان به آتش دوزخ و فراخوانان به نعمت هاى بهشت .
ص: 120
و جعلنهم أئمة يدعون إلى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - طلاق - 65 - 12 - 14
14 - آفرينش آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها ، نشانه تحقّق وعده هاى خداوند به برپايى قيامت و وجود بهشت و جهنّم است .
أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا . .. جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر ... اللّه الذى خلق
يادآورى خلقت آسمان ها و زمين و تدبير امور آنها - پس از ذكر دو گروه دوزخيان و بهشتيان در آيات گذشته - مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 30 - 1
1 - فرمان حركت به تكذيب كنندگان روز جزا ، به سوى ستون هاى دود برخاسته از آتش دوزخ
انطلقوا إلى ظلّ
بنا به گفته مفسران، مقصود از «ظلّ»(سايه)، دود غليظ برخاسته از آتش دوزخ است كه به صورت سايه نمايان مى شود; مانند: «و ظلّ من يحموم; و سايه اى از دودى سخت سياه». (واقعه، آيه 43)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 43 - 2
2 - فضاى دوزخ ، آكنده از دود سياه
و ظلّ من يحموم
آيات اين بخش، ترسيم كننده محل زندگى «اصحاب الشمال» در جهان آخرت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 102 - 1
ص: 121
1- بهشتيان ، در جايگاهى به دور از شنيدن صداى آهسته برخاسته از آتش دوزخ خواهند بود .
لايسمعون حسيسها
«حسيس» به معناى صداى آهسته است و مقصود از آن در آيه شريفه، صدايى است كه از حركت آتش دوزخ برمى خيزد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 101 - 4
4- مؤمنان راستين ، با فضيلت و مقرب الهى ، در قيامت در مكانى به دور از آتش دوزخ قرار خواهند گرفت .
إنّ الذين سبقت لهم منّا الحسنى أولئك عنها مبعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 12 - 2
2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .
و جحيمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 2
2 - دين فروشان و كتمان كنندگان حقايق كتاب هاى آسمانى ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 63 - 9
9 - رسوايى بزرگ و ذلت واقعى ، در مخلد شدن انسان در آتش دوزخ است .
فان له نار جهنم خلداً فيها ذلك الخزى العظيم
ص: 122
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 11،13
11 - فرشتگانِ نگهبان و گماشته بر دوزخ ، درشتخوى و سختگيراند .
عليها ملئكة غلاظ شداد
13 - برخورد خشن و سختگيرانه نگهبانان دوزخ ، به فرمان الهى بوده و هرگز از آن نمى كاهند و يا متوقف نمى شوند .
عليها ملئكة غلاظ شداد لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون
يادآورى عصمت و فرمانبرى فرشتگان - پس از ذكر برخورد خشن و سختگيرانه آنان با دوزخيان - مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 6
6 - ستمكاران در قيامت ، تاب مشاهده مستقيم آتش دوزخ را ندارند .
ينظرون من طرف خفىّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 15 - 2
2 - تكذيب كنندگان قيامت ، ناتوان از توجيه تكذيب گرى هاى خود به هنگام مشاهده آتش دوزخ
أفسحر هذا أم أنتم لاتبصرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 4
4 - كافران ، در قيامت ، با مشاهده آتش جهنم ، به ربوبيت خداوند اعتراف مى كنند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار . .. و قالوا ربّنا
ماضى آوردن عبارت «قالوا ربّنا» در مقابل «يقولون ياليتنا» احتمال دارد كه مربوط به زمانى باشد كه هنوز در عذاب واقع نشده اند و تنها، آن را مشاهده كرده اند.
ص: 123
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 7 - 1
1 - طالبان امتيازات مادى ، در قيامت دوزخ را در مرحله اى فراتر از « علم اليقين » مشاهده كرده ، به حقيقت يقين دست خواهند يافت .
ثمّ لترونّها عين اليقين
«عين اليقين» - كه در اصل «رؤيةً عينَ اليقين» (ديدنى كه نفس يقين است) بوده - مفعول مطلق است و حرف «ثمّ» - كه بر تراخى رتبى دلالت دارد - آن را مرحله اى فراتر از «علم اليقين» معرفى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 10
10 - كوبيده و نرم شدن زمين ، احساس حضور در پيشگاه خداوند و صفوف فرشتگان و مشاهده جهنم ، برطرف سازنده غفلت هاى انسان و احياگر حس پندپذيرى در او است .
إذا دكّت الأرض . .. يومئذ يتذكّر الإنسن
«يومئذ»، بدل براى «إذا» در «إذا دكّت الأرض. ..» و جمله «يتذكّر الإنسان» جزا براى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 8 - 7
7 - حسابرسى از نعمت ها ، مرحله اى پس از مشاهده دوزخ و يقين به آن است .
ثمّ لترونّها . .. ثمّ لتسئلنّ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - يس - 36 - 63 - 1
1 - جهنم ، در روز رستاخيز از نزديك به كافران و مجرمان نشان داده خواهد شد .
هذه جهنّم الّتى كنتم توعدون
«هذه» - كه به شىء نزديك اشاره دارد - مى رساند كه جهنم در نزديكى كافران و مجرمان قرار داشته و به آنان نشان داده خواهد شد.
ص: 124
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 2،3،6
2 - جهنم ، قابل مشاهده براى تمام اهل محشر
و جاْىء يومئذ بجهنّم
3 - حاضران در صحنه قيامت ، در آغاز برپايى آن جهنم را مشاهده نمى كنند . *
و جاْىء يومئذ بجهنّم
6 - خطاكاران در قيامت با مشاهده جهنم ، فرصت هاى از دست رفته را به ياد آورده و متوجّه آثار و پيامد هاى كردار خويش مى گردند .
يومئذ يتذكّر الإنسن
«ال» در الإنسان»، ممكن است عهد ذكرى و اشاره به انسانى باشد كه در آيات پيشين، فريفته نعمت ها و شِكوه گزار تنگدستى ها معرفى شده است. هم چنين مى تواند براى استغراق باشد و تذكر يافتن را به همه انسان ها تعميم دهد. آيات بعد، احتمال نخست را تقويت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 53 - 1
1- مجرمان ، در صحنه قيامت ، ناظر شعله هاى آتش دوزخ اند .
و رءا المجرمون النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 100 - 3
3- مشاهده دوزخ ، براى مردم حاضر در صحنه قيامت ، امكان پذير است .
و عرضنا جهنّم يومئذ للكفرين عرضًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 8
8- چشم هاى نابينا در برابر حق ، در قيامت ، شعله هاى آتش دوزخ را خواهد ديد .
و عرضنا جهنّم يومئذ للكفرين عرضًا . الذين كانت أعينهم فى غطاء عن ذكرى
عرضه شدن جهنم بر كافران در قيامت و رويت آن، عقوبتى متناسب با بهره نبردن آنان از بينايى براى شناخت خداوند است، همانگونه كه گوش ناشنواى آنان نيز صداى جهنم را درخواهد يافت، زيرا، عرضه جهنم، محدود به عرضه بصرى نيست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 36 - 1
1 - جهنّم در قيامت ، بر همگان آشكار بوده و در معرض ديد تمام بينندگان قرار داده خواهد شد .
و برّزت الجحيم لمن يرى
ص: 125
مراد از «من يرى» (شخصى كه مى بيند)، هر كسى است كه توان ديدن داشته باشد. مفاد چنين تعبيرى، شدّت ظهور است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 37 - 1
1 - طغيان گران با حضور در صحنه قيامت ، كردار خويش را به ياد آورده و جهنم را حاضر خواهند يافت .
يوم يتذكّر . .. و برّزت الجحيم لمن يرى . فأمّا من طغى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 38 - 1
1 - آنان كه زندگانى دنيا را برگزيده و آن را بر آخرت ترجيح دادند ، كردار خويش را در قيامت به ياد آورده ، جهنم را حاضر خواهند يافت .
يوم يتذكّر . ... و برّزت الجحيم ... و ءاثر الحيوة الدنيا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 13 - 5
5 - بهشت و جهنم ، براى مردم در قيامت قابل مشاهده است . *
و إذا الجحيم سعّرت . و إذا الجنّة أُزلفت
هدف از شعلهور كردن جهنم و نزديك نمودن بهشت ممكن است اين باشد كه همگان آنها را مشاهده كرده و به فرجام نيكان و بدان آگاه شوند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 1،5
1 - مشاهده دوزخ در قيامت و گرفتارى به عذاب آن ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير براى دلبستگان به امتيازات دروغين
لترونّ الجحيم
چنانچه «لترونّ الجحيم» جمله مستقلى باشد; بيانگر قطعى بودن رؤيت جهنم براى مخاطبان «ألهيكم التكاثر» خواهد بود سياق آيه كه بر تهديد اهل تكاثر دلالت دارد، نشانگر آن است كه مراد از ديدن جهنم، گرفتارى به آن است; بنابر اين حرف «ثمّ» در آيه آخر (ثمّ لتسئلنّ . ..)، بر تراخى رتبى دلالت دارد; زيرا حسابرسى، پيش از گرفتارى به عذاب جهنّم است.
5 - مشاهده جهنم در قيامت ، موجب آگاهى از نادرست بودن تفاخر و زياده نمايى و سود نبخشيدن امتيازات مادى است .
سوف تعلمون . .. لترونّ الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 6
ص: 126
6 - دوزخ و آتش سوزان آن در دنيا براى اهل يقين ، مشهود و غفلت ناپذير است .
لو تعلمون علم اليقين . .. لترونّ الجحيم
جمله «لترونّ الجحيم»، مى تواند جواب «لو» باشد; در اين صورت آيه شريفه درباره مشاهده دوزخ در دنيا خواهد بود. از آن جا كه حرف «لو» (در آيه قبل) براى امتناع بود; اين مشاهده بر مخاطبان «لو تعلمون» - كه اهل تكاثراند - محال و براى صاحبان يقين - به دليل نون تأكيد در «لترونّ» - قطعى است. فعل مضارع «لترونّ» - با دلالت بر استمرار - بيانگر آن است كه دوزخ، همواره مد نظر اهل يقين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 6
6 - دوزخ و آتش سوزان آن در دنيا براى اهل يقين ، مشهود و غفلت ناپذير است .
لو تعلمون علم اليقين . .. لترونّ الجحيم
جمله «لترونّ الجحيم»، مى تواند جواب «لو» باشد; در اين صورت آيه شريفه درباره مشاهده دوزخ در دنيا خواهد بود. از آن جا كه حرف «لو» (در آيه قبل) براى امتناع بود; اين مشاهده بر مخاطبان «لو تعلمون» - كه اهل تكاثراند - محال و براى صاحبان يقين - به دليل نون تأكيد در «لترونّ» - قطعى است. فعل مضارع «لترونّ» - با دلالت بر استمرار - بيانگر آن است كه دوزخ، همواره مد نظر اهل يقين است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 11
11 - عرضه گمراهان و ستمكاران بر دوزخ ، در برابر ديد اهل ايمان و قابل مشاهده براى آنان
و تريهم يعرضون عليها . .. و قال الذين ءامنوا إنّ الخسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 7
7 - جهنم و آتش سوزان آن ، هم اكنون وجود دارد و قابل مشاهده است .
لترونّ الجحيم
ص: 127
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 11
11 - عرضه گمراهان و ستمكاران بر دوزخ ، در برابر ديد اهل ايمان و قابل مشاهده براى آنان
و تريهم يعرضون عليها . .. و قال الذين ءامنوا إنّ الخسرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 9
9 - ورود رهبران اغواگر در دوزخ، قبل از پيروانشان
كلما دخلت أمة . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
مراد از «أمت أخرى» به دليل سخن آنان (ربنا هؤلاء أضلونا) گروه پيرو هستند. در نتيجه مراد از «اولى» سران شرك و كفر خواهد بود. و تعبير از آن دو طايفه به «اولى» و «أخرى» مى تواند به لحاظ تقديم و تأخير آنان در ورود به جهنم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1
1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 11
11 - دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.
حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
«حتى إذا اداركوا . ..» يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. «اداركوا» در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 1
ص: 128
1 - سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.
قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - قصص - 28 - 63 - 2
2 - پيشوايان شرك و گمراه كنندگان خلق ، مصداق هاى بارز و قطعى دوزخيان
قال الذين حقّ عليهم القول
خداوند در آغاز آفرينش آدم، در پاسخ ابليس كه گفته بود: «ربّ بما أغويتنى لأُغوينهم أجمعين» فرمود: «لأملئنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين». كلمه «القول» اشاره به همين سخن خداوند دارد. بنابراين «الذين حقّ عليهم القول»; يعنى، آنان كه آن سخن خدا درباره ايشان مصداق و قطعيت يافته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 31 - 6
6 - چشيدن عذاب دوزخ براى مشركان و سران آنان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند
فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون
برداشت ياد شده از آن جا است كه «حَقَّ» به معناى «ثَبَتَ» و «لَزَمَ» است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاكى از حتمى و تخلف ناپذير بودن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1
1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 11
11 - دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.
حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
«حتى إذا اداركوا . ..» يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. «اداركوا» در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.
ص: 129
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 1
1 - سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.
قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 167 - 13
13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .
و ما هم بخرجين من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 29 - 1
1- جهنّم ، جايگاه رهبران ناسپاس و سردمداران فاسد و اغواگر
ألم تر إلى الذين . .. أحلّوا قومهم دار البوار . جهنّم يصلونها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 1
1 - منكران قيامت ، تنها با ورود به جهنم ، آن را باور خواهند كرد .
ثمّ يقال هذا الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 8 - 3
3 - غيبت ، عيب جويى و انباشتن ثروت ، زمينه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگير در جهنم
ص: 130
إنّها عليهم مؤصدة
حرف «على» در «عليهم»، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 27 - 5
5 - انسان ها ، بدون لطف و رحمت خداوند ، در معرض ابتلا به عذاب دوزخ اند .
فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 14 - 3
3 - بخل و ثروت اندوزىِ حاصل از آن و تكذيب وعده هاى خداوند ، زمينه ساز گرفتارى به آتش برافروخته دوزخ
و أمّا من بخل و استغنى . و كذّب ... فأنذرتكم نارًا تلظّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 15 - 1
1 - شقاوت زمينه ساز گرفتارى به حرارت طاقت فرساى آتش جهنم است .
لايصليهاإلاّ الأشقى
«صلى النار»; يعنى، با رنج و مشقت حرارت آن را تحمل كرد و «شقاوة»; يعنى، شدّت و دشوارى (قاموس). اين واژه نقطه مقابل سعادت است. (مفردات راغب)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 73 - 4
4 - آتش دنيا ، وسيله اى براى يادآورى آتش جهنم و هشداردهنده اى براى انسان ها
نحن جعلنها تذكرة
در صورتى كه ضمير «جعلناها» به «نار» بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.
ص: 131
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 31 - 6
6- ايمان به خدا و اجابت دعوت او ، باعث غفران خطا ها و لغزش ها و رهايى از عذاب دوزخ
و ءامنوا به يغفر لكم من ذنوبكم و يجركم من عذاب أليم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 28 - 1
1 - دعا و نيايش به درگاه خداوند ، زمينه ساز راهيابى انسان به بهشت و رهايى از دوزخ
فمنّ اللّه علينا و وقينا عذاب السموم . إنّا كنّا من قبل ندعوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 1
1 - خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 10
10- جهنّم ، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .
و جعلنا جهنّم للكفرين حصيرًا
«الحصر» در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 30 - 1،2،3،6
1 - جهنم ، در برگيرنده انبوه مجرمان و داراى اشتهايى سيرى ناپذير
يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد
ص: 132
2 - جهنم ، تقاضامند دريافت مجرمان هر چه بيشتر
و تقول هل من مزيد
3 - گنجايش و سيرى ناپذيرى دوزخ ، تهديدى براى كافران با همه انبوهى و كثرت آنان
يوم نقول لجهنّم هل امتلأت و تقول هل من مزيد
از اين كه خداوند، اشتهاى سيرى ناپذير دوزخ را تذكر داده است; استفاده مى شود كه نبايد كافران، كثرت وانبوهى خويش را مانعى در راه اجراى احكام و كيفرهاى الهى بدانند; بلكه جهنم بيش از آنچه آنان تصور كنند، گنجايش و پذيرش دارد.
6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *
يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد
با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم «ناسوت» تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 24
24 - گرفتار شدن به آتش و عذاب ابدى ، خسران واقعى است .
إنّ الخسرين الذين . .. فى عذاب مقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 104 - 1
1 - صورت زيان كاران دوزخى ، مواجه با هجوم مداوم شعله هاى آتش دوزخ
تلفح وجوههم النار
«لَفْح» (مصدر «تلفح») به معناى سوزاندن است; يعنى، «آتش، چهره هاى آنها را مى سوزاند». گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (تلفح)، بيانگر هجوم پى در پى شعله هاى آتش دوزخ مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - لقمان - 31 - 21 - 18
18 - جهنم ، يك پارچه آتش است .
ص: 133
عذاب السعير
«سعر» مصدر «سعير» به معناى «شعلهور بودن آتش» است. نام گذارى جهنم به «سعير»، دلالت بر نكته بالا مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 43 - 1
1 - زندگى در سايه اى از دود سياه ، فرجام اخروى اصحاب الشمال
و ظلّ من يحموم
مفسران «يحموم» را به دود سياه معنا كرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 2 - 4
4 - « عن أبى مريم انّ النبى (صلی الله علیه و آله) قال : فى قوله « و إذا النجوم انكدرت » قال : انكدرت فى جهنم ;
از ابى مريم روايت شده كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) درباره سخن خداوند «و إذا النجوم انكدرت» فرمود: ستارگان در جهنم بى فروغ و تاريك خواهند شد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 9 - 1،2،3
1 - احاطه ستون هايى امتداد يافته و بسيار بر آتش جهنم ، راه فرار را بر جهنّميان مى بندد .
فى عمد ممدّدة
«عَمَد»، (جمع «عمود» (ستون) است. در صورتى كه «فى عمد» متعلق به «مؤصدة» باشد; مفاد آيه اين خواهد بود كه: آتش جهنم، در مجموعه اى از ستون هاى سر به فلك كشيده، قرار گرفته است و گريز از آن ستون ها، امكان پذير نيست.
2 - زبانه هاى آتش جهنم ، به شكل ستون هايى بلند ، دوزخيان را در خود جاى خواهد داد .
إنّها . .. فى عمد ممدّدة
تعبير «فى عمد»، ممكن است خبر دوم براى ضمير «إنّها» باشد. مفاد آيه در اين صورت، ترسيم آتش جهنم به شكل شعله هايى زبانه كشيده و بلند است.
3 - جهنميان ، در عمودهايى بلند به بند كشيده شده ، راه فرارى نخواهند داشت . *
ص: 134
فى عمد ممدّدة
مراد از «عمد»، ممكن است عمودهايى باشد كه نظير «غلّ»، براى بستن جهنميان به كار خواهد رفت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 11،13
11 - فرشتگانِ نگهبان و گماشته بر دوزخ ، درشتخوى و سختگيراند .
عليها ملئكة غلاظ شداد
13 - برخورد خشن و سختگيرانه نگهبانان دوزخ ، به فرمان الهى بوده و هرگز از آن نمى كاهند و يا متوقف نمى شوند .
عليها ملئكة غلاظ شداد لايعصون اللّه ما أمرهم و يفعلون ما يؤمرون
يادآورى عصمت و فرمانبرى فرشتگان - پس از ذكر برخورد خشن و سختگيرانه آنان با دوزخيان - مى تواند اشاره به مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 8
8 - سختى و سوزش آتش جهنم ، كافران را از عملكرد دنيوى شان پشيمان مى كند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 9
9 - عذاب جهنم ، عذابى سخت و غير قابل تحمل است .
فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 23
23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .
قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصحب النار
ص: 135
جمله «إن-ّك من أصحاب النار» براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 48 - 5
5- عذاب و مجازات دوزخ ، سخت ، سوزان و رنج آور
من عذاب الحميم
اضافه «عذاب» به «الحميم»، از قبيل اضافه بيانيه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 3
3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .
لينبذنّ فى الحطمة
آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 6
6 - سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.
ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
«ال» در كلمه «العذاب» عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از «لكل ضعف» استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 8،9
8 - كافران به هنگام رسيدن به درب هاى دوزخ ، مورد سرزنش نگهبانان و دربانان قرار خواهند گرفت .
ص: 136
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه همزه در «ألم يأتكم» براى استفهام توبيخى مى باشد.
9 - پرسش ملامت آميز نگهبانان و دربانان دوزخ از كافران ، درباره آمدن پيامبران تلاوت كننده آيات الهى و انذارگران
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومك
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 3،4
3 - پرسش سرزنش آميز نگهبانان دوزخ از كافران دوزخى ، درباره آمدن پيامبر و اخطار دهنده الهى براى آنان
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه استفهام در «ألم يأتكم. ..» توبيخى و تقريعى باشد.
4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 64 - 3
3 - « سعير » ، از نام هاى جهنم است .
و أعدّ لهم سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 6 - 11
11 - سعير ، از نام هاى دوزخ
أصحب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 24
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم، سعير و هاويه مى باشد».
ص: 137
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 7 - 26
26 - « سعير » از نام هاى دوزخ
و فريق فى السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 5 - 15
15 - « سعير » ، از نام هاى دوزخ
عذاب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 8
8 - « سعير » ، از نام هاى دوزخ
ما كنّا فى أصحب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 4
4 - « سعير » ، از نام هاى دوزخ
لأصحب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 12 - 2
2 - « سعير » ، از نام هاى جهنم است .
سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 24
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم،
ص: 138
سعير و هاويه مى باشد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 26 - 3
3 - « سقر » ، از نام هاى دوزخ
سأُصليه سقر
«سقر»، اسم عَلَم براى جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 27 - 4
4 - « سقر » ، از نام هاى دوزخ
و ما أدريك ما سقر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 42 - 4
4 - « سقر » ، از نام هاى دوزخ
سقر
«سقر»، اسم علم براى دوزخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 6
6 - خداوند در پى جداسازى ناپاكان از پاكان ، آنان را در قيامت انباشته مى كند و يكجا در جهنم فرومى افكند .
و يجعل الخبيث بعضه على بعض فيركمه جميعا فيجعله فى جهنم
ركم (مصدر يركم) به معناى جمع كردن چيزى و انباشته ساختن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 108 - 6
6 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) . . . لاتجالسوا مع شارب الخمر . . . فإنّهم كلاب أهل النار كما قال اللّه : « اخسئوا فيها و لاتكلّمون » ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:. .. با شراب خوار همنشينى نكنيد... زيرا آنان سگ هاى جهنم اند; همان طور كه خداوند فرموده است:
ص: 139
اخسئوا فيها و لاتكلّمون».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 2 - 7
7 - « عن معاذبن جبل قال : قال رسول اللّه ( صلى اللّه عليه و آله ) . . . قال اللّه « و الناشطات نشطاً » أتدرى ما هو ؟ قلت : يا نبى اللّه ما هو ؟ قال : كلاب فى النار تنشط العظم و اللحم . . . ;
از معاذبن جبل روايت شده كه گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: . .. خداوند فرموده: «و الناشطات نشطاً»، آيا مى دانى مقصود چيست؟ گفتم: اى پيامبر خدا! مقصود چيست؟ فرمود: مقصود سگ هايى اند كه در آتش جهنم مى باشند و استخوان و گوشت را [از بدن انسان ]مى كنند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 10
10 - منكران قرآن و سنگ هاى دوزخ ، هيزم و آتشگيره هاى آتش جهنمند .
فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة
«وقود» به هيزم و نيز به چيزى كه با آن آتش روشن مى كنند، گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 9،16
9 - دوزخيان و سنگ هاى دوزخ ، سوخت آتش جهنم است .
نارًا وقودها الناس و الحجارة
«وقود» به معناى چيزى است كه به آن آتش روشن مى كنند; يعنى، ماده سوختى و قابل اشتعال.
16 - « عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : . . .إنّما تلك الحجارة الكبريت ;
از رسول خدا [درباره «حجارة» در آيه «ناراً وقودها النّاس و الحجارة»] روايت شده: آن سنگ [كه آتش افروز جهنّم است ]همان گوگرد است».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 11
11 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، بر عملكرد گذشته خود در دنيا ، حسرت مى خورند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه
ص: 140
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 67 - 1
1 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، اعلام مى كنند كه مطيع بزرگان و رؤساى گمراه سازشان بودند .
إنّ اللّه لعن الكفرين . .. يوم تقلّب ... و قالوا ربّنا إنّا أطعنا سادتنا ... فأ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 12 - 2
2 - آتش آخرت ، بسى دامنه دارتر و سوزاننده تر از آتش دنيا است .
النار الكبرى
مراد از «النار الكبرى» ممكن است تمام آتش هاى آخرت باشد. در اين صورت سنجش آن با آتش دنيا، مورد نظر خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 9
9 - چهره هاى كفرپيشگان در دوزخ ، بسيار گرفته و درهم كشيده خواهد بود .
قل أفأنبّئكم بشرّ من ذلكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 30 - 2
2 - دود برخاسته از آتش دوزخ ، داراى سه شعبه و قرار گرفته در سه جهت
ظلّ ذى ثلث شعب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 4
ص: 141
4- كافران ، در دنيا هرگز به سختى و شدت آتش دوزخ و به بى ياورى خود در قيامت پى نخواهند برد .
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار . .. و لا هم ينصرون
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «حين» مفعولٌ به براى «يعلم» باشد. در اين صورت پيام آيه چنين مى شود: كاش آنان كه كافر شدند، مى دانستند - و نمى دانند - زمانى را كه نمى توانند آتش را از چهره ها و... باز بدارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 4 - 7
7- دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
إلى عذاب السعير
«سعير» به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى بى حد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 3
3 - شدت و فراوانى آتش جهنم ، در اطراف مشركان و كافران
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از آيه شريفه هر چه باشد، اين نكته را نيز مى رساند كه آتش دوزخ بسيار شديد و زياد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 46 - 8
8 - آتش دوزخ ، سخت ترين و شديدترين عذاب و كيفر الهى
أشدّ العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 16 - 2
2 - جهنم ، داراى آتشى كه به شدت برافروخته و شعلهور است .
لصالوا الجحيم
به آتشى كه شعله هاى آن، سخت زبانه كشد و نيز به آتش عظيمى كه در گودال برافروخته گردد و به مكانى كه داراى حرارت شديد باشد، «جهيم» گفته مى شود. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 5 - 1
1 - ويژگى هاى آتش جهنم و شدّت آن ، فراتر از حد تصور و بيان است .
و ما أدريك ما الحطمة
ص: 142
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 4
4 - آتش جهنم ، آتشى بى نظير و شديدتر از هر آتش ديگرى است .
نار اللّه
توصيف خداوند به خالق و مالك آتش جهنم، بيانگر تفاوت آن، با ديگر آتش ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 23 - 6
6 - دوزخ ، داراى آتشى پرحرارت
صرط الجحيم
«جحيم» (از ماده «جحمة») به معناى شعله و حرارت آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 7 - 24
24 - جهنم ، داراى آتشى ملتهب و پر شراره
و فريق فى السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 4 - 3
3 - آتش دوزخ ، بسيار سوزان و داراى حرارتى شديد است .
نارًا حامية
«حامية»; يعنى، داراى حرارت و چون آتش همواره داراى حرارت است، تصريح به اين وصف، بيانگر غير متعارف بودن آن حرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 1،2
1 - كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .
ثمّ الجحيم صلّوه
«جحيم» (از ماده «جحمه») به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.
ص: 143
2 - دوزخ ، محل آتش پرحرارت و شعلهور
ثمّ الجحيم صلّوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 11 - 1،2
1 - جهنم ، يك پارچه آتش و داراى حرارتى بس شديد است .
نار حامية
«هاوية»، اسم مكان است و آتش خواندن آن، مبالغه در بيان گستردگى آتش است; به گونه اى كه گويا آن مكان چيزى جز آتش نيست. «حَمِيَتِ النار»; يعنى، حرارت آن شدت يافت (قاموس).
2 - حرارت آتش جهنم ، غيرقابل قياس با حرارت ديگر آتش ها است .
نار حامية
وصف «حامية» با هر آتشى همراه است; بنابراين تأكيد بر آن در توصيف آتشِ جهنم، بيانگر اين است كه گويا در مقابل حرارت آن، آتش هاى ديگر حرارتى ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 4 - 3
3 - آتش دوزخ ، بسيار سوزان و داراى حرارتى شديد است .
نارًا حامية
«حامية»; يعنى، داراى حرارت و چون آتش همواره داراى حرارت است، تصريح به اين وصف، بيانگر غير متعارف بودن آن حرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 87 - 13
13- عذاب جهنم ، عذابى بسيار سخت و ناگوار است .
ثمّ يردّ إلى ربّه فيعذّبه عذابًا نكرًا
«عذاباً» مفعول مطلقِ تأكيدى براى «يعذبه» است كه دالِ بر شدّت عذاب الهى است «نكراً» نيز كه صفت براى «عذاباً» است، تأكيدى فزون تر بر ناگوارى عذاب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 144
19 - ملك - 67 - 8 - 1
1 - حرارت آتش دوزخ و صداى ناخوشايند برخاسته از آن ، در نهايت شدّت و حدّت است .
تكاد تميّز من الغيظ
تعبير«تكاد تميّز من الغيظ» (چيزى نمانده است كه از شدّت غيظ پاره پاره شود) درباره دوزخ، تعبيرى است تمثيلى و كنايى و بيانگر شدّت و حدّت آتش دوزخ و صداى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 7
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب غليظ
مرجع ضمير «ورائه» احتمال دارد «عذاب» باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، «عذاب غليظ» بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 49 - 5
5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *
طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم
از مبالغه نهفته در «الأثيم» و نيز وصف «العزيز الكريم»، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 14
14 - دوزخ ، داراى آتشى است در اوج حرارت و سوزانندگى .
عذاب الحريق
برداشت فوق، بر اين اساس است كه «ال» در «الحريق» «ال» كماليه باشد. بنابراين «الحريق»; يعنى، در اوج سوزانندگى.
ص: 145
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 4 - 7
7- دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
إلى عذاب السعير
«سعير» به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى بى حد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 6
6 - آتش دوزخ ، عنصرى است بسيار گرم و سوزاننده .
ذوقوا عذاب الحريق
«حريق» به معناى سوزاننده است. به كارگيرى آتش در وزن «فعيل» - كه براى مبالغه است - بيانگر گرماى بسيار زياد آتش دوزخ و سوزانندگى شديد آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 5 - 16
16 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
عذاب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 9
9 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
أصحب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 5
5 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى برافروخته و شعلهور است .
لأصحب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
ص: 146
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 108 - 6
6 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) . . . لاتجالسوا مع شارب الخمر . . . فإنّهم كلاب أهل النار كما قال اللّه : « اخسئوا فيها و لاتكلّمون » ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:. .. با شراب خوار همنشينى نكنيد... زيرا آنان سگ هاى جهنم اند; همان طور كه خداوند فرموده است: اخسئوا فيها و لاتكلّمون».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 17،18
17 - اصحاب اخدود ، چنانچه از گناه سوزاندن مؤمنان توبه مى كردند ، از عذاب جهنم رهايى مى يافتند .
ثمّ لم يتوبوا فلهم عذاب جهنّم
18 - رهايى اصحاب اخدود از آتش جهنم ، تنها در صورتى امكان پذير است كه از كفر خويش توبه كرده باشند .
ثمّ لم يتوبوا
سياق آيه شريفه، گرچه قرينه است بر اين كه متعلق «لم يتوبوا» فتنه گرى و سوزاندن مؤمنان است; ولى آيه بعد، مى تواند قرينه باشد كه مراد از توبه، روى آوردن به ايمان و عمل صالح است و نيز توبه از شكنجه مؤمنان، زمانى توبه به درگاه خداوند است كه شخص منكر او نباشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 12
12 - انس مى گويد : « تلا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) هذه الاية « وقود ها الناس و الحجارة » فقال : اوقد على ها ألف عام حتى إحمرت و ألف عام حتى إبيضت و ألف عام حتى اسودت فهى سوداء مظلمة لايطفأ لهب ها ;
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به دنبال قرائت اين آيه «وقود الناس و الحجارة» فرمود: آتش ]جهنم[ را هزار سال شعلهور كردند تا سرخ گشت. و هزار سال شعلهور نمودند تا سفيد گشت و هزار سال شعلهور كردند تا سياه گشت پس آن آتش سياه و ظلمانى است و شعله آن خاموش نمى شود».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 147
15 - صافات - 37 - 55 - 6
6 - « جحيم » از نام هاى جهنم
الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 64 - 4
4 - آتش دوزخ ، آتشى است پرحرارت و پرشعله .
الجحيم
«جحيم» (از ماده «جحم») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 68 - 6
6 - آتش دوزخ ، آتشى است پرحرارت و پرشعله .
الجحيم
«جحيم» (از ماده «جحم») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 18 - 9
9 - آتش دوزخ ، سخت برافروخته و ملتهب
عذاب الجحيم
«جحمه» (مبدأ اشتقاق «جحيم») به شدت افروختگى و التهاب آتش اطلاق مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 94 - 3
3 - آتش دوزخ ، به شدت برافرخته و ملتهب است .
و تصلية جحيم
«جحيم» مشتق از «جحمة» است. «جحمة» به شدتِ اشتعال و برافروختگى آتش گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 14
14 - آتش دوزخ ، به شدت برافروخته و ملتهب است .
أُولئك أصحب الجحيم
«جحمة» (مبدأ اشتقاق «جحيم») به شدت التهاب و برافروختگى آتش گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 148
19 - ملك - 67 - 5 - 16
16 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
عذاب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 9
9 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
أصحب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 5
5 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى برافروخته و شعلهور است .
لأصحب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 1،2
1 - كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .
ثمّ الجحيم صلّوه
«جحيم» (از ماده «جحمه») به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.
2 - دوزخ ، محل آتش پرحرارت و شعلهور
ثمّ الجحيم صلّوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 31 - 1
1 - دود سايه مانند دوزخ ، فاقد سايبان حقيقى ( خنك كنندگى ) است و مانع از شعله هاى سوزان آتش نيست .
لاظليل و لايغنى من اللّهب
«لاظليل» صفت براى «ظلّ» در آيه پيش است و «ظلّ ظليل» به معناى سايه دائم و مستمر است (صحاح اللغة). بر اين اساس «ظلّ... لاظليل» كنايه از نبودن سايه قابل استفاده و «لهب» به معناى شعله خالص و بدون دود است.
ص: 149
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 32 - 1
1 - شراره افكنى آتش دوزخ ، به بلندى كاخ ها
إنّها ترمى بشرر كالقصر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 33 - 2
2 - شراره هاى آتش دوزخ ، بسيار انبوه ، به هم پيوسته و پرجنبش است .
كأنّه جملت صفر
برداشت ياد شده، از تشبيه شراره هاى آتش به انبوه شتران، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 12 - 1
1 - قيامت ، روز شعلهور شدن شديد جهنم
و إذا الجحيم سعّرت
«جحيم» (كه بر اثر استعمال مكرر درباره جهنم، نام ديگرى براى آن شده است، در اصل) آتشى است كه به شدت افروخته شده باشد و به آتش عظيمى كه در حفره اى عميق افروخته شود «جحيم» گفته مى شود. سعرالنار و سعّرها[ به يك معنا است]; يعنى، آتش را شعلهور ساخت و تشديد[ در باب تفعيل] براى مبالغه است (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 14 - 2
2 - جهنّم ، داراى آتشى كه به شدّت برافروخته و شعلهور است .
لفى جحيم
به آتشى كه شعله هاى آن، سخت زبانه كشد و نيز به آتش عظيمى كه در گودال برافروخته گردد و به مكانى كه داراى حرارت شديد باشد، «جحيم» گفته مى شود (قاموس). مراد از «جحيم» - به قرينه آيه بعد - جهنم يا آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 16 - 2
2 - جهنم ، داراى آتشى كه به شدت برافروخته و شعلهور است .
لصالوا الجحيم
به آتشى كه شعله هاى آن، سخت زبانه كشد و نيز به آتش عظيمى كه در گودال برافروخته گردد و به مكانى كه داراى حرارت شديد باشد، «جهيم» گفته مى شود. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 12 - 4
ص: 150
4 - جهنم ، داراى آتشى برافروخته و شعلهور
سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 14 - 1
1 - آتش جهنم ، همواره شعلهور است و زبانه مى كشد .
نارًا تلظّى
«تلظّى» (كه در اصل «تتلظّى» بوده است); يعنى، زبانه كشيده و برافروخته مى شود. مضارع در صورتى كه حال قرار گيرد، بر تكرار دلالت مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 3
3 - دوزخ ، مكانى سوزان و داراى آتشى شعلهور و متراكم
لترونّ الجحيم
«جحيم»، به معناى آتشى است كه سخت شعلهور بوده و زبانه كشد. هم چنين بر هر آتش متراكم و يا افروخته در گودال هاى عميق و هر مكان پرحرارت اطلاق مى گردد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 1،5
1 - پيدايش آتش جهنم و برافروخته شدن آن ، وابسته به خداوند و خواست مستقيم او است .
نار اللّه
استناد آتش جهنم به خداوند - با آن كه هر آتش ديگرى نيز مخلوق او است - نشانگر ظهور وابستگى آن به خداوند است; به گونه اى كه تنها، به فرمان او برمى افروزد و مى سوزاند.
5 - آتش جهنم ، همواره برافروخته شده و شعله هاى تازه پيدا مى كند .
الموقدة
«ايقاد» (مصدر «موقدة») يا از «وَقَدْ» (آتش و بر افروخته شدن آن) و يا از «وَقود» (هيزم ويژه آتش)، گرفته شده است. توصيف آتش جهنم به «موقدة» - با آن كه آتش از افروخته شدن و افروزنده انفكاك ندارد - اشاره به حدوث پياپى اين وصف دارد; به گونه اى كه نه تنها هرگز خاموش نمى شود; بلكه همواره شعله هاى جديد دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 1
1 - شعله هاى گدازنده آتش ، مهيا براى كافران به خدا و رسول او
ص: 151
و من لم يؤمن . .. فإنّا أعتدنا للكفرين سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 9 - 2
2 - زبانه هاى آتش جهنم ، به شكل ستون هايى بلند ، دوزخيان را در خود جاى خواهد داد .
إنّها . .. فى عمد ممدّدة
تعبير «فى عمد»، ممكن است خبر دوم براى ضمير «إنّها» باشد. مفاد آيه در اين صورت، ترسيم آتش جهنم به شكل شعله هايى زبانه كشيده و بلند است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 12 - 3
3 - آتش جهنم ، داراى نوعى ادراك و احساس
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 49 - 1،2
1 - درخواست دوزخيان از نگهبانان جهنم ، مبنى بر شفاعت كردن نزد خداوند جهت تخفيف اندكى از عذابشان حتّى به مقدار يك روز
و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب
2 - اميد و انتظار دوزخيان ، به شفاعت نگهبانان جهنم به درگاه خداوند براى تخفيف اندكى از عذاب آنان
و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 106 - 1
1- تيره بختان صحنه قيامت ( مشركان و كافران به رسالت انبيا ) روانه آتش دوزخ خواهند شد .
فأما الذين شقوا ففى النار
ص: 152
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 107 - 1
1- آتش دوزخ ، جايگاه ابدى تيره بختان صحنه قيامت است .
خلدين فيها مادامت السموت و الأرض
عبارت «مادامت السماوات و الأرض» (تا آن زمان كه آسمانها و زمين وجود دارد) كنايه از دوام و هميشگى است و تأكيد براى خلودى مى باشد كه از «خالدين» استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 12 - 3
3 - فرجام شقاوتمندان ، گرفتارى به آتش دوزخ است .
و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 15 - 3،4
3 - خلود در آتش جهنم ، ويژه كسانى است كه در بالاترين مرحله شقاوت اند .
لايصليها إلاّ الأشقى
«صَلى»; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب، از قول زجاج) و ملازمت با آتش به جاودانگى در آن است. حصر موجود در آيه مربوط به ملازمت است; يعنى، جاودانگى در آتش، مخصوص كسانى است كه در آيه بعد اهل تكذيب و اعراض معرفى شده اند و در بدترين نوع شقاوت به سر مى برند.
4 - امكان خلودِ همه شقاوتمندان در آتش جهنم *
لايصليها إلاّ الأشقى
تقابل «أشقى» و «أتقى» مى تواند، قرينه بر حصر اضافى باشد; يعنى، اگر گفته مى شود كه تنها «شقى ترين مردم» در آتش جاودان است، مراد نفى خلود از ديگر شقاوتمندان نيست; بلكه تنها از فرد «أتقى» نفى خلود شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 50 - 1
1- غوطهوران در گناه ، گرفتار ترديد در وقوع قيامت و وجود دوزخ
إنّ هذا ما كنتم به تمترون
ص: 153
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 1
1- سدكنندگان راه ارزش ها و تجاوزگران و شكّاكان در حق ، محكوم به آتش دوزخ
ألقيا فى جهنّم كلّ . .. منّاع للخير معتد مريب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 21
21- آتش دوزخ ، تكيگاهى ناپسند و شوم براى دوزخيان است .
يغاثوا بماء كالمهل . .. و ساءت مرتفقًا
«مرتفق» به مكانى گفته مى شود كه آدمى، در آن، مرفق و آرنج خود را بر زمين نهد و با ساق دست خود اهرمى بسازد و سر بر آن گذارده، استراحت كند. ياد كردن از جايگاه دوزخيان با اين تعبير، به منظور ريش خند كردن آن ها است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 8
8 - آتش دوزخ ، جايگاهى بس شوم و نامبارك
و بئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 19
19 - آتش دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم است .
و بئس المصير
«مصير» جايگاهى است كه حركت بدان جا منتهى مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 5
5 - جهنّم ، بستر و خوابگاه شوم و ناپسند
و بئس المهاد
«مهاد»، به معناى فراش (بستر خواب و استراحت) است. (لسان العرب).
ص: 154
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 17
17 - جهنّم ، جايگاهى بد و سرانجامى شوم است .
مأويهم جهنّم و ساءت مصيرا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 115 - 17
17 - جهنم ، فرجامى بد و جايگاهى ناميمون است .
و نصله جهنم و ساءت مصيراً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 16 - 3
3 - جهنم ، جايگاهى بد و فرجامى شوم
و بئس المصير
مخصوص به ذم، كلمه جهنم است كه به قرينه فراز قبل حذف شده است، يعنى «و بئس المصير جهنم»
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 98 - 8
8- آتش دوزخ ، بهره و نصيبى ناميمون و جايگاهى شوم
و بئس الورد المورود
كلمه «الورد» (نصيب و بهره) فاعل براى «بئس» است و «ال» در آن براى جنس مى باشد و «المورد» (چيزى كه بر آن وارد مى شوند) مخصوص به ذم است و «ال» در آن عهد ذكرى بوده و اشاره به آتش دوزخ دارد. بنابراين «بئس الورد المورود»; يعنى، بد نصيب و بهره اى است آن آتشى كه بر آن وارد خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 18 - 11
11- دوزخ بسترى بد و ناگوار است .
مأويهم جهنم و بئس المهاد
«مهاد» به معناى بستر گسترده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 25 - 10
10- دوزخ ، سرايى شوم و فرجامى ناگوار براى دوزخيان
و لهم سوء الدار
ص: 155
مقصود از سراى شوم دنيا (سوء الدار) - به قرينه مقابله آن با «عقبى الدار. جنات عدن» در آيه 22 و 23 - دوزخ، است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 29 - 2،5
2- جهنّم ، سراى هلاكت و نابودى
دار البوار . جهنّم يصلونها
«بوار» به معناى هلاكت است.
5- جهنّم ، قرارگاهى بد و شوم
جهنّم يصلونها و بئس القرار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 12
12 - دوزخ ، جايگاهى بد براى دوزخيان
و بئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 4
4 - كسانى كه در قيامت به روافتان به سوى جهنم سوق داده مى شوند ، داراى شوم ترين جايگاه و بى راهه ترين مسيراند .
الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم أُولئك شرّ مكانًا و أضلّ سبيلاً
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه «الذين» مبتدا و «أُولئك» خبر آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 66 - 1،3
1 - جهنم ، قرارگاه و اقامتگاهى بس بد و آزاردهنده
عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
«مستقراً» تميز براى ضمير مستتر در «ساءت» و به معناى محل استقرار است. «مقام» نيز اسم مكان و به معناى اقامتگاه مى باشد.
3 - سرنوشت بد و اقامتگاه ناگوار انسان در جهنم ، مقتضى هراسان بودن ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى است .
ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 56 - 1،3
1 - جهنم ، فرجامى بد و ناگوار
إنّ للطغين لشرّ مئاب . جهنّم
برداشت ياد شده از آن جا است كه «جهنّم» عطف بيان براى «لشرّ مئاب» است; يعنى، فرجامى بد و ناگوار كه عبارت است از
ص: 156
جهنم.
3 - دوزخ ، بستر و جايگاهى بد و ناگوار
جهنّم يصلونها فبئس المهاد
«مهاد» به معناى بستر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 60 - 8
8 - دوزخ ، قرارگاهى بد و ناگوار
فبئس القرار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 9
9 - جهنم ، جايگاهى بد و ناگوار
فبئس مثوًى المتكبّرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 8
8 - ستمگران ، داراى سرايى بد ( دوزخ ) در قيامت
و لهم سوء الدار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 5
5 - جهنم ، جايگاه بد و ناگوار
جهنّم فبئس مثوَى
«مثوى» (اسم مكان از ماده «ثواء») به معناى اقامت توأم با استمرار است; يعنى، جايگاه هميشگى و دائمى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 6 - 14
14 - دوزخ ، فرجامى بس شوم و ناگوار
و ساءت مصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 8 - 14
14 - عذاب جهنم ، فرجامى بس بد و ناگوار است .
فبئس المصير
ص: 157
«مصير»، به عاقبت و فرجام امر گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 10
10 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم
و مأويهم جهنّم و بئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 6 - 3
3 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و سرانجامى شوم براى كافران
و بئس المصير
«مصير»، جايگاهى است كه حركت بدان جا منتهى مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 7،8،9
7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
«جثيّا» (جمع «جاثى») حال است و «جاثى» به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى «جثىّ» را جمع «جثوة» دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.
8- كافران و شياطين ، در اطراف جهنم و در گروه هايى فشرده و متراكم ، احضار خواهند شد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
«جثىّ» ممكن است از «جثوة» به معناى سنگ و خاك متراكم و مجتمع باشد.
9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .
لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 158
15 - ص - 38 - 85 - 1،3
1 - جهنم ، مملو از شيطان ها و پيروان آنان خواهد شد .
لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين
بيشتر مفسران گفته اند: مقصود از «منك» «من جنسك» است; زيرا منطقى نيست كه جهنم با آن عظمت، تنها با داخل شدن يك فرد (ابليس) پر شود. پس مقصود، پر شدن دوزخ از مجموعه شياطين (ابليس و فرزندانش) و انسان ها خواهد بود.
3 - پر شدن جهنم از شيطان ها و پيروان آنان ، سوگند مؤكد خداوند
لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 1
1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 2،3
2 - قرار و بى قرارى تكذيب گران در آتش دوزخ ، بى تأثير در تغيير كيفر آنان
فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم
3 - صبر در طريق تقوا و آزمون هاى زندگى دنيوى ، داراى اثر است و نه صبر در آتش دوزخ . *
فاصبروا أو لاتصبروا سواء عليكم
احتمال دارد كه يادآورى صبر در چنين آيه اى، اشاره داشته باشد به اين كه به جاى صبر بر آتش دوزخ - كه تأثيرى ندارد - شايسته است كه آدميان، صبر را در همين دنيا و در طريق تقوا، به كار گيرند كه منشأ آثار فراوان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 102 - 1،2
1- بهشتيان ، در جايگاهى به دور از شنيدن صداى آهسته برخاسته از آتش دوزخ خواهند بود .
لايسمعون حسيسها
ص: 159
«حسيس» به معناى صداى آهسته است و مقصود از آن در آيه شريفه، صدايى است كه از حركت آتش دوزخ برمى خيزد.
2- آتش دوزخ ، داراى صداى وحشتناك است .
لايسمعون حسيسها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 12 - 1،2،6
1 - تكذيب كنندگان قيامت ، آواى خشمگين و جوش و خروش آتش جهنم را از دور در قيامت خواهند شنيد .
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
«تغيظ»، به معناى شدت غضب و خشم و «زفير» به معناى گرفتن سينه از شدت غم و به جوش و خروش افتادن است (برگرفته از لسان العرب و مفردات راغب).
2 - آتش جهنم به هنگام ديدن تكذيب كنندگان قيامت از راه دور ، به جوش و خروش آمده و فرياد خشمگينانه سرخواهد داد .
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
6 - « فى مجمع البيان « إذا رأتهم من مكان بعيد » . . . قال أبوعبداللّه ( ع ) من مسيرة سنة ;
در مجمع البيان [پس از ذكر آيه] «إذا رأتهم من مكان بعيد» آمده است كه امام صادق(ع) فرمود: مكان بعيد يعنى، از فاصله يك سال راه».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 7 - 1،2
1 - كافران ، از هنگام افكنده شدنشان در دوزخ ، با ناخوشايندترين صدا ها روبه رو خواهد شد .
إذا أُلقوا فيها سمعوا لها شهيقًا
«شهيق»، به معناى زشت ترين و ناخوشايندترين صداها است(لسان العرب).
2 - آتش دوزخ ، داراى ناخوشايندترين صدا هاى مخصوص به خود
لها شهيقًا
مطلب ياد شده، از «لام» اختصاص در «لها» استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 1
1 - حرارت آتش دوزخ و صداى ناخوشايند برخاسته از آن ، در نهايت شدّت و حدّت است .
تكاد تميّز من الغيظ
تعبير«تكاد تميّز من الغيظ» (چيزى نمانده است كه از شدّت غيظ پاره پاره شود) درباره دوزخ، تعبيرى است تمثيلى و كنايى و بيانگر شدّت و حدّت آتش دوزخ و صداى آن است.
ص: 160
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 102 - 2
2- آتش دوزخ ، داراى صداى وحشتناك است .
لايسمعون حسيسها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 7 - 2،4
2 - آتش دوزخ ، داراى ناخوشايندترين صدا هاى مخصوص به خود
لها شهيقًا
مطلب ياد شده، از «لام» اختصاص در «لها» استفاده شده است.
4 - آتش دوزخ ، داراى فوران و جوشش
و هى تفور
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 206 - 13
13 - جهنّم ، بَد جايگاهى است .
فحسبه جهنّم و لبئس المهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 3
3 - دوزخ، محيطى بسته و خفقان زا براى مجرمان
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
جمع آوردن كلمه «غواش» و مقيد كردن آن به «من فوقهم» حكايت از برداشت فوق دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 47 - 2
2 - جهنم ، داراى منظره اى بس هول انگيز
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 4
ص: 161
4- جهنّم ، جسمانى است و جهات مختلف دارد .
و يأتيه الموت من كلّ مكان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 29 - 4
4- دوزخ ، چاهى است عميق .
جهنّم يصلونها
«جهنّم» معرب «جهنام» و به معناى چاهى عميق است (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 10
10- جهنّم ، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .
و جعلنا جهنّم للكفرين حصيرًا
«الحصر» در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 7 - 23
23 - دوزخ ، داراى آتشى شعلهور و فروزان
عذاب الجحيم
«جحيم» اسم مكان از «جحمة» (شعله و افروزندگى شديد آتش) و به معناى محل آتش شعلهور و افروخته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 7 - 24
24 - جهنم ، داراى آتشى ملتهب و پر شراره
و فريق فى السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 47 - 4،5
4- منطقه مركزى دوزخ ، داراى حرارتى فزون تر و شكنجه اى شديدتر
فاعتلوه إلى سواء الجحيم
امر به كشيدن گنه كاران به «سواء الجحيم»، در صورتى داراى تأثير است كه كناره هاى دوزخ، با نقطه مركزى آن از نظر شدّت حرارت و عذاب متفاوت باشد.
5- مكان هاى مختلف دوزخ ، داراى شرايط متفاوت از نظر شدّت و ضعف و حرارت و سختى
فاعتلوه إلى سواء الجحيم
ص: 162
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 30 - 6
6 - طبع دوزخ ، همچون طبع دنياطلبان ، فزون طلب و زياده خواه *
يوم نقول . .. و تقول هل من مزيد
با توجه به اين كه دوزخ و بهشت، مقام ظهور و تجلّى حقايقى است كه آدمى در عالم «ناسوت» تدارك ديده است، آيه مى تواند كنايه از فزون طلبى دنياداران دوزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 5 - 16
16 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
عذاب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 9
9 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى به شدت برافروخته و شعلهور است .
أصحب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 5
5 - دوزخ ، جايگاهى به غايت گرم و داراى آتشى برافروخته و شعلهور است .
لأصحب السعير
«سعير»، به معناى گرم و نيز آتش افروخته و ملتهب است. دخول «ال» كماليه بر «سعير»، بيانگر گرماى بى اندازه دوزخ و التهاب و برافروختگى شديد آتش آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 5
5 - « حريق » از اوصاف جهنم *
و لهم عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 10 - 2
ص: 163
2 - عظمت جهنم و توصيف اعماق هولناك آن ، فراتر از حد تصوّر و بيان است .
و ما أدريك ماهيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 11 - 1
1 - جهنم ، يك پارچه آتش و داراى حرارتى بس شديد است .
نار حامية
«هاوية»، اسم مكان است و آتش خواندن آن، مبالغه در بيان گستردگى آتش است; به گونه اى كه گويا آن مكان چيزى جز آتش نيست. «حَمِيَتِ النار»; يعنى، حرارت آن شدت يافت (قاموس).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 3
3 - دوزخ ، مكانى سوزان و داراى آتشى شعلهور و متراكم
لترونّ الجحيم
«جحيم»، به معناى آتشى است كه سخت شعلهور بوده و زبانه كشد. هم چنين بر هر آتش متراكم و يا افروخته در گودال هاى عميق و هر مكان پرحرارت اطلاق مى گردد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 31 - 1
1 - دود سايه مانند دوزخ ، فاقد سايبان حقيقى ( خنك كنندگى ) است و مانع از شعله هاى سوزان آتش نيست .
لاظليل و لايغنى من اللّهب
«لاظليل» صفت براى «ظلّ» در آيه پيش است و «ظلّ ظليل» به معناى سايه دائم و مستمر است (صحاح اللغة). بر اين اساس «ظلّ... لاظليل» كنايه از نبودن سايه قابل استفاده و «لهب» به معناى شعله خالص و بدون دود است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 56 - 2،4
2 - طغيان گران ، از دوزخيان هستند .
إنّ للطغين . .. جهنّم يصلونها
«يصلون» به معناى «يدخلون» (داخل مى شوند) است.
ص: 164
4 - آتش دوزخ ، بستر و آرامگاه طغيان گران
إنّ للطغين . .. جهنّم يصلونها فبئس المهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 57 - 1
1 - آب داغ و خونابه چركين ، نوشابه و غذاى طاغيان در دوزخ
إنّ للطغين . .. هذا فليذوقوه حميم و غسّاق
«حميم» به معناى آب داغ و جوشان است و «غسّاق» در نظر برخى از اهل لغت، به معناى چرك و خون اهل دوزخ است (لسان العرب). در نگاه برخى ديگر مقصود از آن مايعى است كه از پوست اهل دوزخ خارج مى شود (مفردات راغب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 60 - 4،7
4 - بحث و جدل طاغيان با پيروانشان در جهنم ، درباره چرايى و سبب دوزخى شدن آنان
لامرحبًا بهم . .. قالوا بل أنتم لامرحبًا بكم أنتم قدّمتموه لنا فبئس القرار
7 - دوزخ ، قرارگاه طغيان گران
للطغين لشرّ مئاب . .. فبئس القرار
«قرار» اسم مكان به معناى قرارگاه است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 61 - 3
3 - طغيان گران ، مورد نفرين پيروانشان در دوزخ
قالوا ربّنا من قدّم لنا هذا فزده عذابًا ضعفًا فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 62 - 6
6 - پى بردن طغيان گران در دوزخ ، به نادرستى پندار خود نسبت به مؤمنان در دنيا
و قالوا ما لنا لانرى رجالاً كنّا نعدّهم من الأشرار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 22 - 2،3
2 - گريز از جهنم ، براى طغيان گران امكان پذير نيست .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ-غين
«للطاغين» ممكن است به «مآب» تعلق داشته باشد و نيز مى تواند متعلق به «مرصاداً» باشد. در صورت دوم مفاد آيه شريفه چنين مى شود: جهنم براى طغيان گران مثل كمين است كه رهايى از آن ممكن نيست. در اين صورت «مآباً» نيز متعلقى نظير «للطاغين» داشته كه به دليل وجود قرينه، ذكر آن ضرورت نداشت.
ص: 165
3 - پرهيزكنندگان از طغيان ، گرچه بر جهنم و كمين كنندگان در آن عبور خواهند كرد ; ولى گرفتار آن نخواهند شد . *
إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ-غين مابًا
چنانچه «للطاغين» متعلق به «مآباً» باشد، «مرصاداً» مطلق خواهد بود; در اين صورت مفاد دو آيه اين است كه جهنم براى همگان «مرصاد» است; ولى «مآب» و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغيان گران گرفتار آن خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 24 - 1،2،3
1 - طغيان گران در دوزخ ، از هر گونه احساس خنكى و تخفيف حرارت سوزان جهنم ، محروم خواهند بود .
لايذوقون فيها بردًا
«ذوق»; يعنى، درك مزه (مصباح)، اين واژه در رابطه با اجسام به طور حقيقت و در مورد معنويات، به طور مجاز استعمال مى شود. در آيه شريفه بين معناى حقيقى و مجازى آن جمع شده است; زيرا تعبير چشيدن براى احساس سردى مجاز است. مراد از «بَرْد» - به قرينه تقابل آن با نوشيدنى - هر گونه احساس سردى است; هر چند با سايه و امثال آن باشد.
2 - دوزخيان طغيان گر ، از تسكين عطش خود و حتى از چشيدن طعم آب ، محروم خواهند بود .
لايذوقون فيها . .. و لا شرابًا
3 - محروميت طغيان گران از مايعات و كاهش و حرارت در جهنم ، ساليانى فراوان ادامه خواهد يافت .
لبثين فيها أحقابًا . لايذوقون فيها بردًا و لا شرابًا
چنانچه جمله «لايذوقون. ..» حال براى ضمير «لابثين» باشد، مى توان به دست آورد كه درنگ دوزخيان، همراه با حالت محروميت از سرما و آب، دائمى نيست; زيرا ممكن است كلمه «أحقاباً» در آيه قبل، به سال هاى محروميت آنان نظر داشته باشد; گرچه پس از گذشت آن دوران، بقاى آنان در دوزخ به شكل ديگرى ادامه خواهد يافت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 25 - 2
2 - طغيان گران در دوزخ ، گرفتار عطش شديد و طاقت فرسا خواهند بود .
إلاّ حميمًا و غسّاقًا
«إلاّ» براى استثناى «حميم» و «غساق» از «شراباً» است; بنابراين دوزخيان اين دو مايع را خواهند آشاميد. تن دادن به اين نوشيدنى ها، نشانه شدّت تشنگى آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 30 - 1
1 - خداوند با فرمانى تحقيرآميز ، طغيان گران را به تحمل عذاب جهنم ملزم مى سازد .
للطّ-غين . .. فذوقوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 39 - 1
1 - طغيان گران دنياطلب ، در قيامت ، جز آتش سوزان دوزخ ، جايگاهى نخواهند داشت .
ص: 166
فأمّا من طغى . .. فإنّ الجحيم هى المأوى
«مأوى»; يعنى، منزل و مكان (لسان العرب). جمله «فإنّ الجحيم هى المأوى» به دليل وجود «ال» جنس در خبر، مفيد حصر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 12 - 4
4 - طغيان گران و گناه كاران ، در قيامت به جهنم و عذاب الهى گرفتار خواهند شد .
ويل يومئذ للمكذّبين . .. و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 192 - 3،7
3 - خداوند ، گرفتاركننده ستمكاران به آتش دوزخ و خواركننده آنان
انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
7 - گرفتاران به آتش دوزخ ، داراى پيشينه ستمكارى در دنيا
ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 8
8 - وارد نمودن تجاوزكاران و ستمگران به دوزخ و بريان كردن آنان ، كارى آسان براى خداوند
و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً . .. و كان ذلك على اللّه يسيراً
«صلى» از مصدر «صَلْى»، و به معناى بريان كردن است. (القاموس المحيط).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 22
22 - ستمكاران هيچ ياورى براى نجات از آتش دوزخ ندارند .
و ما للظلمين من انصار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 113 - 3
3- ستم پيشگان ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .
فتمسكم النار
جمله «فتمسكم النار» بيان مى كند كه اتكاى بر ستمگران، درپى دارنده آتش است. اين معنا مى رساند كه خود ستمگران نيز به
ص: 167
آتش درخواهند افتاد. تعبير «فتمسكم» مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه: ستمگران آتش هستند و با اعتماد و تكيه به آنان، آتش با شما تماس پيدا خواهد كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 16 - 1،2
1- جبّاران منحرف ، علاوه بر هلاكت دنيوى ، در آخرت نيز گرفتار جهنّم مى شوند .
و خاب كلّ جبّار عنيد . من ورائه جهنّم
2- به جبّاران منحرف ، در جهنّم ، آبى چركين و متعفن نوشانده مى شود .
من ورائه جهنّم و يسقى من ماء صديد
«صديد» به معناى چركى است كه بين گوشت و پوست به وجود مى آيد. اين واژه در نوشيدنيهاى جهنّميان استعمال مى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 1،2،5،7
1- جبّاران منحرف ، آب چركين جهنّم را جرعه جرعه با كراهت تمام خواهند نوشيد .
يسقى من ماء صديد. يتجرّعه و لايكاد يسيغه
«إساغة» به معناى ريختن شراب در حلق است. بنابراين مراد از «لايكاد يسيغه» اين است كه آنان نمى خواهند به چنين نوشيدنى نزديك شوند.
2- تشنگى شديد جبّاران منحرف در جهنّم به حدى است كه على رغم كراهت و بى ميلى شديد ، از آب چركين خواهند نوشيد .
يسقى من ماء صديد . يتجرّعه و لايكاد يسيغه
5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .
يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب غليظ
مرجع ضمير «ورائه» احتمال دارد «عذاب» باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، «عذاب غليظ» بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 10
10- دوزخ ، از هم اكنون براى ظالمان آماده و مهيا است . *
إنّا أعتدنا للظلمين نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 72 - 4
4- ستم كاران در حضيض ذلت و زبونى ، گرفتار دوزخ خواهند شد .
ص: 168
و نذر الظلمين فيها جثيًّا
كاربرد فعل «نذر» در مواردى است كه چيزى را به جهت بى اهميتى و فرومايگى آن رها كنند. اين مفهوم و نيز حالت نيم خيزبودن ظالمان، جملگى حكايت از ذلت، زبونى و سرگردانى آنان در دوزخ دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 29 - 7
7- جهنم ، كيفر تمامى ستمگران است .
نجزيه جهنّم كذلك نجزى الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - سبأ - 34 - 42 - 4
4 - عذاب شدن ظالمان با آتش در روز قيامت ، به فرمان خداوند
نقول . .. ذوقوا عذاب النار الّتى كنتم بها تكذبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 66 - 1،2،3،4
1 - درخت زقّوم ، غذا و خوراك دوزخيان ستمگر است .
شجرة الزقّوم . .. للظلمين ... فإنّهم لأكلون منها
2 - دوزخيان ستمگر ، شكم هاى خود را از درخت زقّوم پرخواهند كرد .
فمالئون منها البطون
3 - دوزخيان ستمگر ، در حال گرسنگى شديد به سر خواهند برد .
فمالئون منها البطون
پر كردن شكم از خوراكى هاى بسيار ناگوار، نشانه شدت گرسنگى است.
4 - خورد و خوراك دوزخيان ستمگر ، خود وسيله عذاب آنان است .
فإنّهم لأكلون منها فمالئون منها البطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 67 - 1،2
1 - آميزه اى از آب داغ ، نوشيدنى دوزخيان ستمگر پس از خوردن غذاى زقّوم
ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم
«شوب» مصدر سماعى از فعل «شابه» (آن را مخلوط كرد) است كه گاهى بر اسم مفعول (مشوب) اطلاق مى شود (مثل «خلق» و «مخلوق»). در آيه شريفه نيز به همين معنا آمده است. «حميم» به معناى آب پرحرارت است.
2 - دوزخيان ستمگر ، بر اثر خوردن غذاى « زقّوم » به تشنگى شديد دچار خواهند گشت .
شجرة الزقّوم . .. فمالئون منها البطون . ثمّ إنّ لهم عليها لشوبًا من حميم
برداشت ياد شده از تعبير «عليها» (به معناى «بعدها»)، استفاده مى شود.
ص: 169
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 10
10 - جهنم ، جايگاه هميشگى ستمكارترين انسان ها است .
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه . .. أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
«ال» در «الكافرين» براى جنس و مفيد استغراق است كه شامل همه افراد كافران مى شود; ولى مى توان گفت مصداق بارز و اصلى كفرپيشگان، همان افرادى است كه در صدر آيه از آنان به ستمكارترين انسان ها ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 52 - 8
8 - ستمگران ، داراى سرايى بد ( دوزخ ) در قيامت
و لهم سوء الدار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 8 - 12
12 - دوزخ ، سرنوشت نهايى ستم پيشگان
فريق فى السعير . .. و الظلمون ما لهم من ولىّ و لانصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 45 - 6،7،20
6 - ستمكاران در قيامت ، تاب مشاهده مستقيم آتش دوزخ را ندارند .
ينظرون من طرف خفىّ
7 - نگاه ترس آلود و مضطرب ستمكاران به جهنم ، در كناره آتش دوزخ
ينظرون من طرف خفىّ
نگاه زير چشمى به جهنم ، كنايه از ترس و وحشت است .
20 - ستم پيشگان ، در عذاب جاودان جهنم ، خواهند ماند .
ألا إنّ الظلمين فى عذاب مقيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 46 - 2
2 - جاودانگى ظالمان و گمراهان ، در دوزخ ، نتيجه محروميت آنان از ولايت خدا و تكيه بر ولايت غير او است .
إنّ الظلمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 5
ص: 170
5 - خلود در آتش ، جزاى ستمكاران و ظالمان
أنّهما فى النار خلدَين فيها و ذلك جزؤا الظلمين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 22 - 3
3 - پرهيزكنندگان از طغيان ، گرچه بر جهنم و كمين كنندگان در آن عبور خواهند كرد ; ولى گرفتار آن نخواهند شد . *
إنّ جهنّم كانت مرصادًا . للطّ-غين مابًا
چنانچه «للطاغين» متعلق به «مآباً» باشد، «مرصاداً» مطلق خواهد بود; در اين صورت مفاد دو آيه اين است كه جهنم براى همگان «مرصاد» است; ولى «مآب» و بازگشتگاه همه نبوده و تنها طغيان گران گرفتار آن خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 72 - 9
9- دوزخ ، گذرگاهى براى تقواپيشگان و اقامت گاهى براى ستم كاران است .
ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظلمين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 56 - 3
3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )
هذا نزلهم يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 4
4 - ستيزه جويى و تكذيب لجوجانه كتاب هاى آسمانى و فرستادگان الهى ، موجب انواع گوناگون عذاب ( در غل و زنجير شدن ، سوخته شدن به آب داغ و آتش دوزخ )
ص: 171
الذين يجدلون . .. الذين كذّبوا بالكتب ... إذ الأغلل فى أعنقهم ... ثمّ فى الن
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 1
1 - كافران صاحب زر و زور در قيامت ، به وسيله آتش پرحرارت و شعلهور سوازنده خواهند شد .
ثمّ الجحيم صلّوه
«جحيم» (از ماده «جحمه») به معناى آتش شعلهور و پرحرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - اعلى - 87 - 13 - 5
5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .
ثمّ لايموت فيها و لايحيى
مراد از «لايحيى»، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد «فيها»، اختصاص به «لايموت» خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 5
5 - باطن و روح انسان نيز در قيامت ، از آتش جهنم در عذاب خواهد بود .
الّتى تطّلع على الأفئدة
ممكن است در دنيا بدن كسى بسوزد; ولى روح او رنج نبيند و از شكنجه در راه عقيده شادمان باشد; اما اين آيه، آتش جهنم را براى جان انسان - كه قلب كنايه از آن است - نيز سوزاننده معرفى كرده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 5 - 4
4 - جهنم ، داراى عذاب جسمى و شكنجه روحى
سيصلى نارًا . .. و امرأته ... فى جيدها حبل من مسد
آتش، عذاب جسمى و تحقير با بستن ريسمان به گردن، عذاب روحى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 172
2 - بقره - 2 - 206 - 10،11،12
10 - نفاق ، فساد در زمين و نصيحت ناپذيرى در برابر دعوت به تقوا ، گناه و موجب عذاب جهنّم
و من الناس من يعجبك . .. فحسبه جهنّم
11 - هيچ كيفرى جز عذاب جهنّم ، نمى تواند حاكمان مفسد ، سرسخت ، متكبّر و مغرور را رام كند .
و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنم
12 - جهنّم ، كيفر حاكمان مفسد ، سرسخت و حق ناپذير
و اذا تولى سعى . .. فحسبه جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 182 - 8،9
8 - عذاب دوزخيان ، هرگز ستمى از سوى خداوند بر آنها نيست .
ذوقوا عذاب الحريق . .. و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
بنابر اينكه «انّ اللّه . .. »، خبر براى مبتدايى محذوف باشد (الأمر و الشّأن انّ اللّه ليس ... )، بر اين مبنا، مراد از ستم نكردن خداوند - به قرينه «ذلك بما قدّمت ايديكم» - اين است كه خداوند در كيفر دادن ستم نمى كند.
9 - عذاب دوزخيان ، هرگز فزونتر از اقتضاى عملكرد آنان نخواهد بود .
ذوقوا عذاب الحريق. ذلك بما قدّمت ايديكم و انّ اللّه ليس بظلاّم للعبيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 191 - 34
34 - دعا براى نجات يافتن از عذاب دوزخ ، وسيله اى براى رهايى يافتن از آن
فقنا عذاب النّار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 192 - 9
9 - هيچكس دوزخيان را از عذاب الهى نجات نخواهد داد .
ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار
مراد از «انصار» به قرينه «من تدخل النّار»، يارى در جهت رهاسازى از عذاب دوزخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 1،6
1 - قتل و آدمكشى از سر ظلم و تجاوز ، موجب گرفتارى به عذاب دوزخ
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً فسوف نُصليه ناراً
در برداشت فوق «ذلك» اشاره به «قتل نفس» گرفته شده است.
6 - خودكشى ، تجاوز و ستمگرى است و موجب گرفتارى به عذاب دوزخ . *
و لا تقتلوا انفسكم . .. و من يفعل ذلك ... فسوف نُصليه ناراً
ص: 173
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 31 - 4
4 - گناهى كه وعده عذاب دوزخ در پى داشته باشد ، كبيره است . *
سوف نصليه ناراً . .. ان تجتنبوا كبائر
مؤيّد برداشت فوق فرمايش امام صادق (ع) است كه درباره آيه فوق فرمود: الكبائر، التى اوجب اللّه عزّ و جل عليها النار.
_______________________________
كافى، ج 2، ص 276، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 473، ح 207.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 4،5،9
4 - رويش پوست جديد بر بدن ، پس از بريان شدن و سوختن آن در آتش جهنّم
كلّما نضجت جلودهم بدّلنا هم جلوداً غيرها
5 - پوست ، واسطه عذاب آدمى در جهنّم
كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب
با توجه به اينكه «ليذوقوا» متعلق به «بدلناهم» است، برداشت فوق استفاده شده است.
9 - رويش مجدد پوست ، وسيله تداوم چشاندن عذاب به دوزخيان
كلّما نضجت جلودهم بدّلناهم جلوداً غيرها ليذقوا العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 98 - 1
1 - مستضعفانى كه توان هجرت و راهى براى خلاصى از استضعاف ندارند ، گرفتار عذاب جهنّم نخواهند شد .
فاولئك مأويهم جهنّم . .. الا المستضعفين ... لا يستطيعون حيلة و لا يهتدون سبيلا
در برداشت فوق «الّا المستعضفين»، استثناى متصل و «فاولئك» مستثنى منه گرفته شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 115 - 1،16،20
1 - دشمنى و مخالفت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ، موجب عذاب جهنم
و من يشاقق الرسول . .. نوله ما تولى و نصله جهنم و ساءت مصيراً
«يشاقق» از ماده «شقق»، به معناى مخالفت كردن و دشمنى نمودن است. (مجمع البيان).
16 - تفرقه افكنى در صفوف جامعه ايمانى ، موجب عذاب جهنم
و من . .. يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى و نصله جهنم
20 - مخالفت با رهبرى كسى كه با انتخاب مشروع برگزيده شده باشد ، موجب عذاب جهنم است .
و من يشاقق الرسول . .. و يتبع غير سبيل المؤمنين نوله ما تولى
اميرالمومنين(ع) فرمود: . .. فان اجتمعوا على رجل و سموه اماماً كان ذلك لله رضى فان خرج عن امرهم خارج بطعن او بدعة ردوه
ص: 174
الى ما خرج منه فان ابى قاتلوه على اتباعه غير سبيل المؤمنين و ولاه اللّه ما تولى ...
_______________________________
نهج البلاغه، نامه 6; نورالثقلين، ج 1، ص 551، ح 566.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 116 - 8
8 - مشركان و گناهكارانى كه آمرزيده نشوند ، به عذاب دوزخ گرفتار خواهند شد .
نصله جهنم . .. إنّ اللّه لا يغفر ان يشرك به
بنابر اينكه جمله «ان اللّه . ..» بيانگر علت «نصله جهنم»باشد، معلوم مى شود كه نجات از جهنم يا سقوط در آن، در گرو آمرزش و عدم آمرزش گناهان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 145 - 3
3 - جهنم ، داراى طبقات ، و عذابش ، داراى شدت و ضعف است .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 32 - 30،31
30 - شديدترين عذاب جهنم ، كيفر قتل به ناحق انسان
انه من قتل نفساً بغير نفس . .. فكانما قتل الناس جميعاً
امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم اليه ينتهى شدة عذاب اهلها . .. .
_______________________________
كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.
31 - جايگاه قاتل يك انسان در جهنم ، همان جايگاه قاتل همه انسانهاست ، اگر چه عذابشان متفاوت است .
من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعاً
امام باقر(ع) در پاسخ سؤال از معناى آيه فوق فرمود: يوضع فى موضع من جهنم . .. لو قتل الناس جميعا انما كان يدخل ذلك المكان قلت: فانه قتل آخر؟ قال: يضاعف عليه.
_______________________________
كافى، ج 7، ص 271، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 619، ح 150.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 36 - 2
2 - كفرپيشگان ، راهى براى نجات از عذاب دوزخ ندارند .
إنّ الذين كفروا . .. و لهم عذاب اليم
جمله «لو ان . ..» كنايه از نبود راه نجات از عذاب دوزخ است.
ص: 175
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 37 - 3
3 - عذاب دوزخ ، همواره دردناك و ناخوشايند براى دوزخيان
يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين منها
تصميم مستمر براى خروج، كه از فعل مضارع «يريدون ان يخرجوا» به دست مى آيد، نشانه رنج ديدن دايمى دوزخيان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 6
6 - سران شرك و كفر با دعوت پيروانشان به چشيدن از عذاب مضاعف دوزخ، آنان را سرزنش و ملامت مى كنند.
ربنا هؤلاء أضلونا . .. فذوقوا العذاب بما كنتم تكسبون
«ال» در كلمه «العذاب» عهد ذكرى است و اشاره به همان عذاب مضاعف دارد كه از «لكل ضعف» استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 35 - 7
7 - شكنجه دوزخيان با طلا و نقره گداخته ، از عذاب هاى دردناك جهنم است .
و الذين يكنزون الذهب . .. فبشرهم بعذاب أليم. يوم يحمى عليها فى نار جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 96 - 3
3 - وجود عذاب روحى علاوه بر شكنجه جسمى براى دوزخيان
و هم فيها يختصمون
فعل مضارع (يختصمون) دلالت بر استمرار منازعه دوزخيان دارد كه مى تواند نوعى عذاب روحى براى آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 1،4،5،6
1 - عذاب جهنم ، چنان بر كافران احاطه خواهد داشت كه از بالا و پايين پا ، آنهارا فرا خواهد گرفت .
يوم يغشيهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم
4 - عذاب فراگير دوزخ ، سزاى اعمال نارواى خود كافران است .
ذوقوا ما كنتم تعملون
برداشت بالا، بنابر تقدير «جزا» به عنوان معناى «ما»ى موصول است.
5 - عذاب جهنم ، تجسم كردار هاى خود بدكاران است .
ذوقوا ما كنتم تعملون
6 - تداوم بر اَعمال ناروا ، در پى دارنده عذاب فراگير جهنم است .
ذوقوا ما كنتم تعملون
ص: 176
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بروج - 85 - 10 - 3
3 - وجود عذابِ سوزانى شديدتر از عذاب جهنم در قيامت
فلهم عذاب جهنّم و لهم عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 1
1 - مشاهده دوزخ در قيامت و گرفتارى به عذاب آن ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير براى دلبستگان به امتيازات دروغين
لترونّ الجحيم
چنانچه «لترونّ الجحيم» جمله مستقلى باشد; بيانگر قطعى بودن رؤيت جهنم براى مخاطبان «ألهيكم التكاثر» خواهد بود سياق آيه كه بر تهديد اهل تكاثر دلالت دارد، نشانگر آن است كه مراد از ديدن جهنم، گرفتارى به آن است; بنابر اين حرف «ثمّ» در آيه آخر (ثمّ لتسئلنّ . ..)، بر تراخى رتبى دلالت دارد; زيرا حسابرسى، پيش از گرفتارى به عذاب جهنّم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - آل عمران - 3 - 16 - 2
2 - تقوا پيشگان ، همواره خواستار بخشايش گناهان خويش از خدا و مصونيّت از عذاب دوزخند .
للّذين اتقوا . .. فاغفرلنا ذنوبنا و قنا عذاب النار
«الذين يقولون»، بيان ويژگيهاى «الذين اتقوا» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 5 - 4
4 - جهنم ، داراى عذاب جسمى و شكنجه روحى
سيصلى نارًا . .. و امرأته ... فى جيدها حبل من مسد
آتش، عذاب جسمى و تحقير با بستن ريسمان به گردن، عذاب روحى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 2 - 6
6- عذاب جهنّم ، داراى مراتب و شدت و ضعف است .
عذاب شديد
ص: 177
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 8
8- كفر ، عامل گرفتار شدن به عذاب ابدى جهنّم
الكفرين . .. فادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 39 - 13
13- مشركان در حهنّم ، به عذاب جسمى و روحى مبتلا خواهند بود .
فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا
«القا در حهنّم» دلالت بر جسمانى بودن عذاب مى كند و «ملوماً» و «مدحوراً» - كه به معناى طرد و سرزنش است - دلالت بر عذاب روحى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 19 - 8،9
8 - جامه هاى آتشين در دوزخ ، جامه هايى است بسيار آزار دهنده و سخت سوزاننده .
قطّعت لهم ثياب من نار
تنكير «نار» علاوه بر اين كه بيانگر نوعى خاص از آتش است نشاندهنده شدت سوزانندگى و آسيب رسانى آن نيز مى تواند باشد.
9 - فروريخته شدن آب داغ و جوشان بر فرق سر اهل شرك يكى ديگر از عذاب هاى آنان در دوزخ
يصبّ من فوق رءوسهم الحميم
«صَبّ» مصدر مجهول «يُصبّ» به معناى ريخته شدن و «حميم» به معناى آب داغ و جوشان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 20 - 1
1 - گداخته شدن پوست و امعا و احشاى اهل دوزخ با آب داغ ، يكى ديگر از عذاب هاى مقرر براى آنان
يصهر به ما فى بطونهم و الجلود
«صَهَر» (مصدر مجهول «يُصهر») به معناى گداخته شدن است. ضمير «به» به «حميم» بازمى گردد و «ما» در عبارت «ما فى بطونهم» كنايه از امعا و احشا است; يعنى، با آن آب داغ - كه بر سرشان ريخته مى شود - پوست و آنچه در ميان شكم آنان است، گداخته خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 1،3
1 - گرز هاى آهنين ، يكى ديگر از ابزار شكنجه اهل دوزخ
و لهم مقمع من حديد
3 - وجود آهن در دوزخ و كاربرد آن در عذاب دوزخيان
ص: 178
و لهم مقمع من حديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 77 - 3
3 - عذاب دوزخ ، عذابى است بسيار سخت و دردناك .
حتّى إذا فتحنا عليهم بابًا ذا عذاب شديد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 104 - 1
1 - صورت زيان كاران دوزخى ، مواجه با هجوم مداوم شعله هاى آتش دوزخ
تلفح وجوههم النار
«لَفْح» (مصدر «تلفح») به معناى سوزاندن است; يعنى، «آتش، چهره هاى آنها را مى سوزاند». گفتنى است كه به كارگيرى فعل مضارع (تلفح)، بيانگر هجوم پى در پى شعله هاى آتش دوزخ مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 13 - 1،3
1 - تكذيب كنندگان قيامت در حالى كه به غل و زنجير بسته شده اند ، به جايگاهى تنگ در دوزخ افكنده خواهند شد .
و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين
«قرن» (ريشه «مقرنين») در اصل به معناى ريسمانى است كه چند شتر را به هم ببندند; ولى به قرينه آيه 49 سوره ابراهيم (ترى المجرمين يومئذ مقرّنين فى الأصفاد) مى توان گفت: مقصود غل و زنجيرى است كه به وسيله آن، منكران معاد را به هم مى بندند. غل و زنجير است.
3 - تكذيب كنندگان قيامت ، به هنگام گرفتارى در تنگناى آتشين دوزخ ، مرگ و نابودى خويش را خواهند خواست .
و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين دعوا هنالك ثبورًا
«ثبوراً» به معناى هلاكت است و «دعا» (ريشه «دعوا») به معناى خواندن با صداى بلند است و مقصود از «دعوا» اين است كه تكذيب كنندگان قيامت، فرياد مى كشند و مرگ را آرزو و طلب مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 66 - 1
1 - جهنم ، قرارگاه و اقامتگاهى بس بد و آزاردهنده
عذاب جهنّم . .. إنّها ساءت مستقرًّا و مقامًا
«مستقراً» تميز براى ضمير مستتر در «ساءت» و به معناى محل استقرار است. «مقام» نيز اسم مكان و به معناى اقامتگاه مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 66 - 4
ص: 179
4 - خورد و خوراك دوزخيان ستمگر ، خود وسيله عذاب آنان است .
فإنّهم لأكلون منها فمالئون منها البطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 8 - 22
22 - آتش ، از وسايل عذاب دوزخيان
إنّك من أصحب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 48 - 2
2- ريخته شدن آب هاى جوشان ، بر سر گرفتاران در وسط دوزخ
ثمّ صبّوا فوق رأسه من عذاب الحميم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 13 - 4
4 - آتش ، وسيله عذاب در دوزخ
يوم يدعّون إلى نار جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 1
1 - فرمان ملامت بار خداوند به تكذيب كنندگان قيامت ، براى چشيدن حرارت دوزخ و تحمّل رنج آن
اصلوها
«صَلْىُ النار»; يعنى، چشيدن حرارت آتش و تحمل رنج آن. عبارت «اصلوها» (نظير آيه قبل) مى تواند كلام خداوند و يا سخن مأموران الهى باشد. در برداشت بالا، احتمال اول مورد نظر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 27 - 6
6 - وجود باد هاى داغ و سوزان در دوزخ
و وقينا عذاب السموم
«سموم» به باد داغ و سوزانى گفته مى شود كه همچون «سمّ» در اجزاى بدن تأثير مى گذارد. (مفردات راغب)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 45 - 2
2 - گذراندن زندگى دنيا همراه با بى پروايى ، سرمست شدن به ثروت و مكنت و بى رحمى و آدم كشى ، درپى دارنده قطعى عذاب هولناك دوزخ
ص: 180
فى سموم و حميم . .. إنّهم كانوا قبل ذلك مترفين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 56 - 3
3 - عذاب دوزخ ، خوردنى و آشاميدنى آن ( ميوه زقّوم و آب داغ ) جزاى دوزخيان ( اصحاب شمال )
هذا نزلهم يوم الدين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 31 - 4
4 - آتش دوزخ ، عذابى سخت تر از غل و زنجير شدن
خذوه فغلّوه . ثمّ الجحيم صلّوه
«ثمّ» حرف عطف و مفيد تراخى رتبى است. اين كلمه در آيه شريفه، مى رساند كه معطوف (عذاب با آتش دوزخ)، شديدتر از معطوف عليه (عذاب با دستگيرى و غل و زنجير كردن) است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 32 - 4
4 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : لو أنّ حلقة واحدة من السلسلة التى طولها سبعون ذراعاً وضعت على الدنيا لذابت الدنيا من حرّها . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: اگر يك حلقه از آن زنجيرى كه در ازاى آن به هفتاد ذراع مى رسد بر دنيا نهاده شود، دنيا از شدت حرارت آن ذوب مى گردد. ..».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - حاقه - 69 - 36 - 2
2 - ايمان نياوردن به خدا و تغذيه نكردن بينوايان ، موجب عذاب شدن انسان به وسيله غذا هاى بسيار ناگوار و نفرت آور در قيامت
إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . .. و لا طعام إلاّ من غسلين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 1،4،13
1 - روز قيامت ، زمان عرضه جهنم بر حاضران
و جاْىء يومئذ بجهنّم
مراد از «آوردن جهنم به صحنه قيامت»، ممكن است انتقال آن به محشر و يا اظهار آن براى اهل محشر باشد. گفتنى است كه در سوره هاى ديگر از نوع دوم سخن به ميان آمده است.
ص: 181
4 - جهنم ، مقهور كارگزاران صحنه قيامت و عرضه آن بر اهل محشر بر عهده آنان است .
و جاْىء
مجهول آوردن فعل «جىء»، بر وجود مأمور براى آوردن جهنم دلالت دارد.
13 - « [ عن رسول اللّه فى قوله تعالى « و جىء يومئذ بجهنم » انّه ] قال : يجىء بها سبعون ألف ملك يقودونها بسبعين ألف زمام ;
[از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره قول خداى تعالى «و جىء يومئذ بجهنم» روايت شده كه ]فرمود: هفتاد هزار فرشته، جهنم را با هفتاد هزار بند مى كشند و مى آورند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 1
1- گردن فرازان و عصيان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .
حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صليًّا
«صليّاً» (از صَلِىَ يَصلى) تميز براى «أولى» و به معناى سوختن و چشيدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراين مفاد عبارت «أعلم... صليّاً» اين است كه: ما بهتر مى دانيم چه كسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشيدن آتش و بريان شدن در آن. «أولويت» براى برخى نشانه آن است كه بقيه نيز استحقاق دارند; گرچه ممكن است اولويت نداشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 16 - 5
5- « عن أميرالمؤمنين ( ع ) انه قرأ « . . .أُولئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ النار . . . » ثم قال : كيف أستطيع الصبر على نار لو قذفت بشررة إلى الأرض لأحرقت نبتها ؟ . . . ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه اين آيه را قراءت كرد: «. .. أُولئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ النار ...»، سپس فرمود: من چگونه مى توانم صبر كنم بر آتشى كه اگر جرقّه اى بر زمين افكند، روييدنيهاى آن را مى سوزاند؟ ...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 35 - 11
11- « قال أبوعبدالله ( ع ) : إن ناركم هذه جزؤ من سبعين جزءاً من نار جهنم وقد أطفئت سبعين مرّة بالماء ثم التهبت . . . ;
از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا اين آتش شما [در دنيا] جزئى از هفتاد جزء آتش جهنم است كه هفتاد مرتبه با آب خاموش شده ، سپس شعلهور گرديده است».
ص: 182
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 11 - 2
2 - حرارت آتش جهنم ، غيرقابل قياس با حرارت ديگر آتش ها است .
نار حامية
وصف «حامية» با هر آتشى همراه است; بنابراين تأكيد بر آن در توصيف آتشِ جهنم، بيانگر اين است كه گويا در مقابل حرارت آن، آتش هاى ديگر حرارتى ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 58 - 11
11- حقيقت بهشت و دوزخ ، فراتر از سطح درك بشر
فإنّما يسّرنه بلسانك لعلّهم يتذكّرون
با توجه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين - كه در ترسيم دوزخ و بهشت بود - استفاده مى شود كه آنچه در آن آيات آمده، شكل آسان شده و تنزل يافته مطلب است; نه ماهيت عالى آن.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 27 - 1،3
1 - دوزخ ، حقيقتى بس سهمگين و عظيم
و ما أدريك ما سقر
از تعبير «و ما أدراك ما سقر» (و چه چيز مطلع ساخت تو را كه سقر چيست) استفاده مى شود كه دوزخ، حقيقتى بس بزرگ و سهمگين است كه كسى از آن به درستى و شايستگى، آگاهى ندارد و تنها در پرتو وحى الهى، قابل شناخت است.
3 - حقيقت دوزخ و ژرفاى عظمت آن ، تنها از راه وحى قابل شناخت و دست يابى است .
و ما أدريك ما سقر
از آيات 27 تا 31 - كه در جهت تبيين بخشى از حقايق دوزخ است - مى توان استفاده كرد كه حقايق عميق قيامت، از طريق خود وحى براى انسان قابل شناخت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 35 - 1
1 - دوزخ ، يكى از بزرگ ترين پديده هاى جهان هستى است .
إنّها لإحدى الكبر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - قارعه - 101 - 10 - 2
ص: 183
2 - عظمت جهنم و توصيف اعماق هولناك آن ، فراتر از حد تصوّر و بيان است .
و ما أدريك ماهيه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 3 - 2
2 - آتش دوزخ ، داراى شعله اى عظيم و زبانه اى هولناك است .
نارًا ذات لهب
«لهب»; يعنى، زبانه آتش و يا شعله ور شدن آن هر گاه از دود خالى باشد (قاموس). نكره بودن «لهب»، بر عظمت و هولناكى آن دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 80 - 5
5 - يهوديان ، معتقد به قيامت و گرفتار شدن گنهكاران به آتش دوزخ
و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 7 - 4
4 - مشاهده جهنم و آتش سوزان آن و پيدايش علم حضورى براى گرفتاران به آن در قيامت ، تهديدى الهى و هشدارى ترديدناپذير ، براى دل بستگان به امتيازات دروغين
ألهيكم التكاثر . .. ثمّ لترونّها عين اليقين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 175 - 6
6 - عالمان بى تعهد و وظيفه نشناس ، از مغفرت الهى محروم و به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
ص: 184
أولئك الذين اشتروا . .. العذاب بالمغفرة فما أصبر هم على النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 81 - 3،4،6،7،8
3 - خداوند ، نه تنها اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده ; بلكه در صورت احاطه داشتن گناه بر آنان ، ايشان را در آتش دوزخ ماندگار خواهد كرد .
أتخذتم عند اللّه عهداً . .. بلى من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
4 - گنهكارانى كه گناهانشان سراسر وجود آنان را فرا گيرد ، در آتش دوزخ براى هميشه گرفتار خواهند شد .
من كسب سيئة و أحطت به خطيئته فأولئك أصحب النار هم فيها خلدون
«سيئة» و «خطيئة» هر دو به معناى بدى و گناه است.
6 - كفر به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام ، موجب گرفتار شدن آدمى به آتش دوزخ و خلود در آن خواهد شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
آيه مورد بحث (من كسب . ..) قضيه كلى و كبراى آيات گذشته است و آيات پيشين تعيين كننده صغراى اين قضيه كلى است. بنابراين كفر به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام - كه از جمله «أفتطمعون أن يؤمنوا لكم» (آيه 75) به دست مى آيد - از مصداقهاى «سيئة» است و اصرار بر آن، مصداق «احاطه خطيئه» خواهد بود.
7 - يهوديان ، در صورت انكار رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى هميشه به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
8 - بدعتگذارى و دين سازى از سيئاتى است كه در صورت توبه نكردن از آن ، عذاب هميشگى دوزخ را در پى خواهد داشت .
فويل للذين يكتبون الكتب . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون
از مصاديق مورد نظر براى «سيئة» به دليل «فويل للذين . ..» بدعتگذارى است كه اصرار بر آن موجب احاطه خطيئه بر بدعتگذار خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 105 - 4
4 - اصرار بر كفر و تكذيب آيات الهى ، در پى دارنده عذاب ابدى دوزخ
فى جهنّم خلدون . .. ألم تكن ءايتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون
جمله «كنتم بها تكذّبون» ماضى استمرارى و بيانگر پافشارى كافران بر كفر و تكذيب است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 69 - 7
7 - گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت
و يخلد فيه مهانًا
ص: 185
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 2
2 - عذاب دائمى دوزخ ، كيفر رفتار ناشايست انسان ها است .
نعمل صلحًا غير الذى كنّا نعمل
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 7
7 - كفر و انكار مغرورانه آيات الهى ، عامل جاودانگى در دوزخ
قيل ادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها فبئس مثوًى المتكبّرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 7
7 - تكبر ، غرور و سرمستى ، عامل جاى گرفتن دائمى در دوزخ
جهنّم خلدين فيها فبئس مثوَى المتكبّرين
توصيف كافران دوزخى به «متكبران»، بيانگر اين حقيقت است كه آنچه موجب دوزخى شدن آنان مى شود، وجود صفت تكبر، غرور و سر مستى آنان در زندگى دنيايى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 28 - 5
5 - انكار آيات الهى ، از سر عناد و حق ستيزى ، در پى دارنده آتش هميشگى دوزخ
لهم فيها دار الخلد بما كانوا بأيتنا يجحدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 74 - 2
2 - گناه پيشگى ، عامل ورود به جهنم و جاودانگى در عذاب
إنّ المجرمين فى عذاب جهنّم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 11
11 - خلود و جاودانگى در جهنم ، نتيجه ظلم و ستم پيشگى است .
كانوا هم الظلمين . .. إنّكم مكثون
با توجه به واژه «ماكثون» و ارتباط اين آيه با آيات قبل، استفاده مى شود كه خلود، نتيجه ظلم مجرمان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 186
17 - جاثيه - 45 - 35 - 5
5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان
اتّخذتم ءايت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 17 - 7
7 - نفاق ، عامل خلود در آتش دوزخ
هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 4
4 - كفرورزى و نيز دعوت به آن ، موجب خلود در آتش
قال للإنسن اكفر فلمّا كفر . .. فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 51 - 9
9 - فريفته شدن به زندگانى دنيا و سرگرم شدن به آن ، عامل فراموشى روز قيامت و آتش دوزخ است .
و غرتهم الحيوة الدنيا فاليوم ننسيهم كما نسوا لقاء يومهم هذا
«كما نسوا . .. » مى رساند كه از علل بى اعتنايى خداوند به دوزخيان اين است كه آنان روز قيامت را فراموش كردند و چون جمله «اليوم ننسيهم ... » به وسيله فاء بر «غرتهم الحيوة الدنيا» تفريع شده، معلوم مى شود كه از ريشه هاى فراموشى قيامت، فريفته شدن به زندگانى دنياست.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 7 - 20،22
20 - توبه و پيمودن راه خدا ( عمل به تعاليم الهى ) ، دو عنصر لازم براى نجات انسان از دوزخ است .
فاغفر للذين تابوا و اتّبعوا سبيلك و قهم عذاب الجحيم
22 - نقش مؤثر دعا و مناجات ، در پذيرش توبه و آمرزش گناهان و مصونيت از عذاب دوزخ
فاغفر للذين تابوا . .. و قهم عذاب الجحيم
ص: 187
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 72 - 2،11
2- تقوا ، مايه نجات يافتن آدمى ، از دوزخ
ثمّ ننجّى الذين اتقوا
11- تقوا ، موجب نجات از جهنم و پايدارى بر ظلم ، موجب بقاى در آن
ثمّ ننجّى الذين اتقوا و نذر الظلمين فيها
«اتقوا» فعل و نشان دهنده حدوث است; ولى «ظالمين» اسم و دال كننده بر ثبوت است بنابرگفته برخى از مفسران، اين تفاوت به جهت بيان رحمت گسترده الهى است كه اگر كسى فعل تقوا به او منتسب گردد، نجات مى يابد; ولى تا كسى به وصف ظلم متصف نگردد و عنوان «ظالم» بر او صدق نكند، در دوزخ ماندگار نخواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 6
6 - انجام اعمال صالح ، شرط نجات از دوزخ و آسودگى در آخرت است .
ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا غير الذى كنّا نعمل أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 24 - 2
2 - تحمل صبورانه عذاب و يا پشيمانى و عذرخواهى دشمنان خدا در قيامت ، بى تأثير در رهايى آنان از دوزخ
فإن يصبروا فالنار مثوًى لهم و إن يستعتبوا فما هم من المعتبين
«إستعتاب» (مصدر «يستعتبوا») به معناى درخواست رضايت است كه لازمه عذرخواهى مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 78 - 6
6 - پذيرش پيام حق رسولان الهى ، مايه سعادت انسان و رهايى از عذاب دوزخ است ; نه التجا به فرشتگان در قيامت .
و نادوا يملك ليقض علينا ربّك قال إنّكم مكثون . لقد جئنكم بالحقّ
اين آيه شريفه در حقيقت مكمل آيه قبل و بيانگر فلسفه عدم پذيرش التجاى مجرمان به فرشتگان خازن دوزخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 18 - 10
10 - تقواپيشگان ، مورد حفاظت خداوند از گرفتارى به جهنم ، در قبال تلاش آنان براى حفظ ارزش هاى الهى در دنيا
إنّ المتّقين . .. و وقيهم ربّهم عذاب الجحيم
با توجه به اين كه ريشه «متقين» و «وقاهم» از يك ماده مى باشد، ممكن است تعبير «وقاهم» اشاره به مطلب بالا داشته باشد.
ص: 188
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 17 - 1
1 - كسانى كه از همه باتقواتر و داراى مراقبت بيشتراند ، از آتش دوزخ دور گردانده خواهند شد .
و سيجنّبها الأتقى
«جَنَبْتُ»; يعنى، دور ساختم (مفردات) و باب تفعيل آن، براى مبالغه است. بنابراين «يُجنّب»; يعنى، به طور كامل دور نگه داشته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 25 - 11
11- سراى شوم ( دوزخ ) از آنِ كسانى است كه پيمان هاى الهى را نقض كنند و پيوندهايى كه خداوند به برقرارى آنها فرمان داده ، ناديده انگارند .
والذين ينقضون عهد الله . .. و يقطعون ما أمرالله ... لهم سوء الدار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 1 - 2
2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .
ويل لكلّ . .. لمزة
«لَمْز» (مصدر «لمزة»)، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). «ويل» كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 3
3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .
لينبذنّ فى الحطمة
آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 189
20 - همزه - 104 - 6 - 3
3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .
و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه
«نار اللّه»، خبر است براى ضمير محذوف كه به «الحطمة» برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 4
4 - احاطه آتش دوزخ بر قلب عيب جويان ، كيفرى مناسب براى گناه افكار نارواى آنان درباره مردم
لمزة . .. الّتى تطّلع على الأفئدة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 12 - 1،2
1 - تكذيب كنندگان قيامت ، آواى خشمگين و جوش و خروش آتش جهنم را از دور در قيامت خواهند شنيد .
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
«تغيظ»، به معناى شدت غضب و خشم و «زفير» به معناى گرفتن سينه از شدت غم و به جوش و خروش افتادن است (برگرفته از لسان العرب و مفردات راغب).
2 - آتش جهنم به هنگام ديدن تكذيب كنندگان قيامت از راه دور ، به جوش و خروش آمده و فرياد خشمگينانه سرخواهد داد .
إذا رأتهم من مكان بعيد سمعوا لها تغيّظًا و زفيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 4
4 - مأموران دورخ ، آكنده از خشم و نفرت نسبت به دوزخيان
كلّما أرادوا . .. و ذوقوا عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 1 - 2
ص: 190
2 - جهنم ، جايگاه عيب جويان و غيبت كنندگان است .
ويل لكلّ . .. لمزة
«لَمْز» (مصدر «لمزة»)، به معناى غيبت كردن و تلاش براى كشف عيوب ديگران است (مفردات). «ويل» كلمه اى است كه براى تهديد به عذاب به كار مى رود. و نيز نام وادى يا چاه خاصى در جهنم و يا نام يكى از درهاى آن مى باشد. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 4 - 3
3 - عيب جويان ، غيبت كنندگان ، سخن چينان ، بدگويان ، تمسخركنندگان مردم و زراندوزان ، در آتش جهنم افكنده خواهند شد .
لينبذنّ فى الحطمة
آيات بعد، بيانگر آن است كه مراد از «حطمة»، آتش جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 3
3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .
و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه
«نار اللّه»، خبر است براى ضمير محذوف كه به «الحطمة» برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 1،4،5
1 - جايگاه فسق پيشگان ، آتش جهنم است .
و أمّا الذين فسقوا فمأويهم النار
4 - فاسقان ، براى خروج از آتش تلاش مى كنند .
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
در صورتى كه «كلّما أرادوا أن يخرجوا. ..» معناى حقيقى داشته باشد، دلالت مى كند بر اين كه فاسقان در صدد برمى آيند كه از آتش، بيرون بروند.
5 - بازگردانده شدن قهرى فاسقان به دوزخ ، در پى تلاش براى گريز و رهايى از آن
كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 14 - 1،5
1 - آتش دوزخ ، جايگاه فاسقان و گنه پيشگان و كيفر كردار آنان است .
ص: 191
و إنّ الفجّار لفى جحيم
«فجور»; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب). از معانى ديگر «فجور»، فسق و عصيان است. (قاموس)
5 - گرفتارى فاسقان كافر در آتش دوزخ ، هميشگى است .
و إنّ الفجّار لفى جحيم
جمله اسميه، بر ثبوت دلالت دارد و در اين آيه ممكن است به قرينه مقابله با «إنّ الأبرار لفى نعيم» - كه استقرار مجازى در آن حاكى از خلود بود - بر خلود نيز دلالت كند. مراد از «فجّار» - به قرينه «بل تكذّبون بالدين» - فاسقانى است كه منكر معاد و كافرند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 15 - 1،4
1 - قيامت ، روز گرفتارى طاقت فرساى فاسقان در آتش جهنم
يصلونها يوم الدين
«يصلونها»; يعنى، با رنج و مشقّت، حرارت آن را مى چشند. (برگرفته از قاموس)
4 - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم ، كيفر فسق آنان است .
يصلونها يوم الدين
تصريح به «روز جزا» بودن قيامت، در بيان عذاب فاسقان، بيانگر آن است كه عذاب قيامت جزاى فسق آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 16 - 1
1 - پنهان داشتن خويش از آتش جهنم ، براى فاسقان امكان پذير نيست .
و ما هم عنها بغائبين
«غاب عنه»; يعنى، از او مخفى شد. (لسان العرب)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 19 - 9
9 - گرفتارى فاسقان به آتش جهنم ، فرمان خداوند در قيامت
و إنّ الفجّار لفى جحيم . .. و الأمر يومئذ للّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 8
8 - فاسقان ، عذابى را كه همواره تكذيب مى كردند ، مى چشند .
ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون
ص: 192
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 50 - 2
2 - بهشت در مكانى بالاتر از دوزخ و با فاصله اى زياد از آن
و نادى اصحب النار اصحب الجنة أن أفيضوا علينا
كلمه «افاضه» كه به معناى ريزش است، حكايت از اين دارد كه بهشت در مكانى بالاتر از دوزخ قرار گرفته است. به كارگيرى ندا (خواندن با صداى بلند)، اشاره به دورى بهشت و دوزخ از يكديگر دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 13 - 3
3 - آتش دوزخ ، فرجام تكذيب كنندگان آن
فويل . .. للمكذّبين ... يوم يدعّون إلى نار جهنّم دعًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 121 - 2
2 - دوزخ ، فرجام پذيرندگان ولايت شيطان
و من يتخذ الشيطن ولياً . .. أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تغابن - 64 - 10 - 5
5 - دوزخ ، جايگاهى ناميمون و عاقبتى شوم
أصحب النار . .. و بئس المصير
ص: 193
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 98 - 1
1- فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .
يقدم قومه يوم القيمة فأوردهم النار
قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 98 - 1،2،3
1- فرعون در روز قيامت ، پيشاپيش پيروانش به سوى دوزخ روانه خواهد شد .
يقدم قومه يوم القيمة فأوردهم النار
قدوم (مصدر يقدم) به معناى سبقت گرفتن و در پيشاپيش حركت كردن است.
2- فرعون ، در روز قيامت پيروانش را به آتش دوزخ خواهد برد .
فأوردهم النار
ماضى آوردن فعل «أورد» - با اينكه گزارشى از آينده است - اشاره به حتمى بودن ورود آنان به آتش جهنم دارد.
3- حركت فرعونيان به سوى دوزخ به رهبرى و پيشاهنگى فرعون ، نمود برنامه هاى ناصواب او در دنياست .
و ما أمر فرعون برشيد. يقدم قومه يوم القيمة فأوردهم النار
جمله «يقدم قومه . ..» بيانگر فرجام پيروى از فرعون است و به منزله تفسيرى براى «و ما أمر فرعون برشيد» مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 43 - 8
8 - فرعونيان ، محكوم به دوزخ
و أنّ المسرفين هم أصحب النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 13 - 6
6 - « إن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) سئل عن قول اللّه « و إذا أُلقوا منها مكاناً ضيّقاً مقرّنين » قال : و الذى نفسى بيده انّهم ليستكرهون فى النار كما يستكره الوتد فى الحائط .
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در باره قول خدا «إذا أُلقوا منها مكاناً ضيّقاً. ..» سؤال شد؟ فرمود: قسم به كسى كه جانم در دست او است آنان
ص: 194
با اكراه و فشار در جهنم جاى داده مى شوند; همان گونه كه ميخ با فشار در ديوار كوبيده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 49 - 7
7 - مقرب بودن نگهبانان دوزخ و منزلت داشتن آنان به پيشگاه خداوند ، در نظر دوزخيان
و قال الذين فى النار لخزنة جهنّم ادعوا ربّكم يخفّف عنّا يومًا من العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 7
7 - دوزخيان ، آگاه به مقام ويژه موكّل دوزخ در پيشگاه خداوند
و نادوا يملك ليقض علينا ربّك
از درخواست وساطت جهنميان از فرشته موكّل دوزخ و نيز به كار بردن عبارت «ربّك»، مطلب بالا استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 7
7 - جهنم و آتش سوزان آن ، هم اكنون وجود دارد و قابل مشاهده است .
لترونّ الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 9
9 - آتش دوزخ هم اكنون مهيّا و موجود است .
أعدّت للكفرين
برداشت فوق با توجه به ماضى بودن فعل «أعدت»، استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 151 - 4
ص: 195
4 - جهنم و عذاب الهى ، هم اكنون براى كافران آماده و مهياست .
و أعتدنا للكفرين عذاباً مهيناً
چنانچه مراد از «عذاباً مهيناً» عذاب دوزخ باشد، فعل «اعتدنا»، به صيغه ماضى حكايت از وجود هم اكنون دوزخ دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 161 - 20
20 - مهيا بودن جهنم در حال حاضر
و أعتدنا للكفرين منهم عذاباً أليماً
فعل ماضى «اعتدنا» دلالت بر وجود هم اكنون دوزخ دارد. گفتنى است كه برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «عذاباً اليماً» عذاب قيامت باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 10،11
10 - كافران در همين دنيا ، به گونه اى در احاطه آتش دوزخند .
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «احاطه» در «محيطة»، احاطه فعلى باشد.
11 - دوزخ ، هم اكنون موجود است .
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از احاطه جهنم، احاطه فعلى باشد; بنابراين لازمه آن وجود فعلى جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 10
10- دوزخ ، از هم اكنون براى ظالمان آماده و مهيا است . *
إنّا أعتدنا للظلمين نارًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 10
10- جهنم ، هم اكنون موجود و مهيا است .
إنّا أعتدنا جهنّم للكفرين نزلاً
ظاهر فعل «أعتدنا» آن است كه جهنم، هم اكنون آماده است، نه اين كه بعد از اين فراهم خواهد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 4
4 - آتش دوزخ ، هم اكنون موجود و مهيا براى كافران *
فإنّا أعتدنا للكفرين سعيرًا
ص: 196
ماضى آمدن فعل «أعتدنا»، ممكن است ناظر به معناى حقيقى آن (زمان گذشته) باشد; نه اين كه مضارع محقق الوقوع را بيان كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - مجادله - 58 - 15 - 3
3 - دوزخ و ابزار عذاب آن ، هم اكنون موجود و آماده است .
أعدّ اللّه لهم عذابًا شديدًا
تعبير «أعدّ» (مهيا كرده است) به صورت ماضى، مى تواند حاكى از مطلب ياد شده باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 21 - 3
3 - جهنم ، از ديرباز آفريده و مهيّا شده است .
إنّ جهنّم كانت مرصادًا
فعل ماضى «كانت»، ممكن است بر حتمى بودن حوادث آينده دلالت كند. هم چنين مى تواند بر زمان گذشته و مهيّا بودن جهنم در آن دلالت داشته باشد. برداشت ياد شده بر مبناى دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 36 - 4
4 - جهنم ، پيش از ظهور در صحنه قيامت ، آفريده شده و موجود است .
و برّزت الجحيم
تعبير «ظاهر شدن» - و نه آفريده شدن - حاكى از وجود سابق جهنم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكوير - 81 - 12 - 3
3 - وجود جهنم ، پيش از حسابرسى كردار ها در قيامت
و إذا الجحيم سعّرت
برافروختن جهنم در قيامت، حاكى از وجود اصل آن پيش از قيامت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - تكاثر - 102 - 6 - 7
7 - جهنم و آتش سوزان آن ، هم اكنون وجود دارد و قابل مشاهده است .
لترونّ الجحيم
ص: 197
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 31 - 11
11 - عذاب دردناك دوزخ ، هم اكنون مهيا و آماده است .
أعدّ لهم عذابًا أليمًا
با توجه به ماضى بودن فعل «أعدّ»، برداشت ياد شده استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 4
4 - ذكر تعداد فرشتگان نگهبان دوزخ ( 19 عدد ) ، به منظور آزمايش كافران است .
عليها تسعة عشر . .. و ما جعلنا عدّتهم إلاّ فتنة للذين كفروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فلق - 113 - 1 - 12
12 - « عُقْبة بن عامر قال : قال لى رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) اقرء « قل أعوذ بربّ الفلق » هل تدرى ما الفلق ؟ باب فى النار إذا فتح سعّرت جهنم ;
عُقْبة بن عامر گويد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به من فرمود: [سوره] «قل أعوذ بربّ الفلق» را بخوان، مى دانى فلق چيست؟ [آن ]درى است در آتش جهنم، هرگاه باز شود جهنم شعلهور مى گردد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 7 - 4
4 - آتش دوزخ ، داراى فوران و جوشش
و هى تفور
ص: 198
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 47 - 1
1- مأموران دوزخ ، موظف به برخوردى قاطع ، سخت و قهرآميز با گناه پيشگان
خذوه فاعتلوه
«العتل» (مصدر «فاعتلوه») به معناى كشاندن با زور و خشونت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 7
7- عذاب دوزخ ، داراى نظامى حساب شده و دقيق
لنحن أعلم بالذين هم أولى بها صليًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 25 - 16
16 - جايگاه قوم مشرك ابراهيم ، آتش جهنم است .
و مأويكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 62 - 1
1 - زندگى انسان هاى بهشتى با انواع نعمت ها ( همچون نهر ها ، تخت ها ، شراب و همسران زيبا ) قابل مقايسه با زندگى پردرد و رنج دوزخيان نيست .
أذلك خير نزلاً أم شجرة الزقّوم
خوب بودن زندگى بهشتيان و بدى زندگى دوزخيان امرى روشن و آشكار است. بر اين اساس سؤال از بهتر بودن زندگى بهشتيان نسبت به دوزخيان مى تواند براى بيان شدت تفاوت اين دو زندگى و قابل قياس نبودن آنها مى باشد.
ص: 199
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 3
3 - وجود مأمورانى با گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مقمع من حديد . كلّما أرادوا... أُعيدوا فيها
«اعيدوا» فعل مجهول و فاعل آن محذوف است و تقدير آن با توجه به آيه پيش (لهم مقامع من حديد) چنين مى شود: «كلّما أرادوا أن يرجوا. .. اعادتهم الخزنة بالمقامع فيها; اهل دوزخ هر وقت خواستند از دوزخ بيرون آيند مأموران دوزخ با گرزهاى آهنين، آنان را به داخل دوزخ بازمى گردانند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 7،8،9
7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
«جثيّا» (جمع «جاثى») حال است و «جاثى» به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى «جثىّ» را جمع «جثوة» دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.
8- كافران و شياطين ، در اطراف جهنم و در گروه هايى فشرده و متراكم ، احضار خواهند شد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
«جثىّ» ممكن است از «جثوة» به معناى سنگ و خاك متراكم و مجتمع باشد.
9- گردآوردن خفّت بار كافران و شياطين در اطراف جهنم ، مرحله اى پس از حشر است .
لنحشرنّهم . .. ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 15
15 - كافران و مشركان پيرو، همانند رهبرانشان، داراى عذابى مضاعف از آتش دوزخ
قال لكل ضعف
ص: 200
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 116 - 10
10 - كافران ، مُلازمان آتش دوزخ و جاودان در آن
انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 8
8 - آتش دوزخ ، مهيّا شده براى كفرپيشگان
أعدّت للكفرين
اعداد (مصدر اعدت) به معناى حاضر كردن و مهيّا ساختن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 119 - 9
9 - دوزخ ، فرجام كافران به رسالت پيامبر و سرپيچى كنندگان از احكام اسلام
إنا أرسلنك بالحق . .. و لاتسئل عن أصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 126 - 18
18 - آنان كه به خدا و روز قيامت كافر شوند ، راهى جز ورود به آتش دوزخ نخواهند داشت .
و من كفر . .. ثم أضطره إلى عذاب النار
اضطرار; يعنى، مجبور ساختن كسى به انجام كارى. پس «ثم اضطره ...» چنين معنا مى شود: آن گاه كه كافران حيات دنيا را سپرى كردند، آنان را براى ورود به آتش دوزخ مجبور مى كنم.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - آل عمران - 3 - 197 - 4
4 - جهنّم ، جايگاه كافران قدرتمند و بهره مند از مواهب مادّى
ثمّ ماويهم جهنّم
«مأوى» به معناى منزل است. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 56 - 13
13 - هيچ نيرويى قادر به جلوگيرى از عذاب كافران در دوزخ نخواهد بود .
ص: 201
سوف نصليهم ناراً . .. انّ اللّه كان عزيزاً حكيماً
تذكر به شكست ناپذيرى خداوند پس از بيان اينكه كافران را به دوزخ خواهد برد، اشاره به اين معنا دارد كه مبادا توهّم شود آنان مى توانند على رغم خواست خداوند بر او غلبه كنند و خود را از آتش برهانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 14،15
14 - خداوند ، گردآورنده همه منافقان و كافران ، در جهنم
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
15 - جهنم ، جايگاه و مجمع تمامى منافقان و كافران
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 169 - 1،7
1 - خداوند در قيامت كافران ظالم را جز به راه جهنم هدايت نخواهد كرد .
و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم
در برداشت فوق ظرف و زمان هدايت در جمله «و لاليهديهم . ..» روز قيامت گرفته شده است ; يعنى خداوند در آن روز كافران را تنها به سوى جهنم رهنمون خواهد ساخت.
7 - جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر
إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 37 - 4،5
4 - نافرجامى تلاش كافران براى رهانيدن خويش از آتش دوزخ
و ما هم بخرجين منها
5 - احاطه آتش دوزخ بر تار و پود كافران ، دليل بى ثمر ماندن تلاش آنان براى رهايى از آن
يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخرجين منها
جمله «و ما هم بخرجين منها» به اين معناست كه كافران با آتش عجين شده اند و هيچگاه از آتش خارج نيستند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 1
1 - دوزخ جايگاه كفرپيشگان و تكذيب كنندگان آيات خداوند
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - انعام - 6 - 27 - 1،2،3
ص: 202
1 - وضعيت هول انگيز و ذلتبار كافران به هنگام روبرو شدن با آتش جهنم و مشاهده آن
و لو ترى إذ وفقوا على النار
2 - كافران به هنگام روبرو شدن با آتش دوزخ در آرزوى بازگشت به دنيا، تكذيب نكردن آيات پروردگار و قرار گرفتن در زمره مؤمنان هستند.
فقالوا يليتنا نرد و لا نكذب بأيت ربنا و نكون من المؤمنين
3 - وضعيت دهشتزا و غير قابل توصيف كافران به هنگام ورود به دوزخ و چشيدن آتش
و لو ترى إذ وفقوا على النار
«وقفوا على النار» مى تواند به معناى ورود به آتش و چشيدن عذاب آن باشد. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 10
10 - عن النبى(صلی الله علیه و آله) إنه تلا هذه الآية ثم قال: هى طبقات من فوقه و طبقات من تحته لايدرى ما فوقه اكثر او ما تحته، غير أنه ترفعه الطبقات السفلى و تضعه الطبقات العليا و يضيق فيما بينهما . .. .
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه پس از تلاوت آيه «لهم من جهنم . ..» فرمود: جهنم كافران، داراى طبقاتى از بالا و طبقاتى از پايين است كه معلوم نيست آيا طبقات بالا بيشتر است يا طبقات زيرين، ولى طبقات پايين، كافر را بالا مى برد و طبقات بالا او را پايين مى آورد و او بين طبقات بالا و پايين در فشار قرار دارد ... .
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 36 - 9،12
9 - جهنم ، سزاى كافران حق ستيز
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
12 - كفرپيشگان مكه در قيامت گردآورى و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
و الذين كفروا إلى جهنم يحشرون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - انفال - 8 - 37 - 1
1 - خداوند در پرتو گسيل كافران به سوى دوزخ ، ناپاكان را از پاكان جدا خواهد كرد .
إلى جهنم يحشرون. ليميز اللّه الخبيث من الطيب
برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «ليميز اللّه» متعلق به «يحشرون» باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 9،10
9 - احاطه همه جانبه آتش دوزخ بر كافران
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
10 - كافران در همين دنيا ، به گونه اى در احاطه آتش دوزخند .
ص: 203
و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «احاطه» در «محيطة»، احاطه فعلى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 68 - 1
1 - خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان
وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 73 - 5
5 - جهنم ، جايگاه كافران و منافقان و فرجامى سخت و دردناك براى آنان
و مأويهم جهنم و بئس المصير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 88 - 20
20 - عذاب دردناك جهنم ، كيفر كافران است .
فلايؤمنوا حتى يروا العذاب الأليم
ممكن است الف و لام «العذاب» - كه براى عهد ذهنى است - اشاره به عذاب دنيوى (استيصال) باشد و ممكن است اشاره به عذاب برزخى و يا عذاب اخروى باشد. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 16 - 1
1- كافران دنياطلب و دلبسته به جلوه هاى آن ، در آخرت بهره اى جز آتش دوزخ نخواهند داشت .
من كان يريد الحيوة الدنيا و زينتها . .. أُولئك الذين ليس لهم فى الأخرة إلاّ ال
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13
13- كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
«ال» در «الأحزاب» مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند «ال» در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 119 - 6
6- انسانهايى كه به خدا و پيامبرانش كافر شوند و نيز جنيان كفرپيشه ، به آتش دوزخ درخواهند افتاد .
ص: 204
لأملأنّ جهنم من الجنة والناس أجمعين
چون بحث در آيات گذشته درباره فساد و صلاح امتها بود و مصداق بارز و مورد نظر براى صلاح و فساد - به قرينه آيات پيشين و نيز آيه 121 - توحيد، شرك، ايمان و كفر است، مقصود از «الجنة» و «الناس» كافران و مشركان جنى و انسى است. بر اين اساس كلمه «أجمعين» تأكيد بر عمومى است كه از كلمه «الجنة» و «الناس» فهميده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 5،7
5- كافران جبّار گرفتار در جهنّم ، با وجود ابتلا به انواع عذاب هاى مرگبار ، هيچ گاه نمى ميرند و از عذاب رهايى نمى يابند .
يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت
7- براى كافران جبّار ، در جهنّم ، فراتر از نوشيدن اجبارى آب چركين و عذاب هاى مختلف مرگبار ، عذابى خشن و غيرقابل تصور نيز وجود دارد .
و من ورائه عذاب غليظ
مرجع ضمير «ورائه» احتمال دارد «عذاب» باشد كه از عبارت قبلى به دست مى آيد. در اين صورت، با توجه به مفهوم بودن و سخت بودن عذابهاى ياد شده، «عذاب غليظ» بايد عذابى بسيار سخت و غير قابل تصور باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 29 - 6
6- كافران ، همواره در جهنّم خواهند ماند .
فادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 8 - 10
10- جهنّم ، زندانى براى كافران است و هيچ راه گريزى از آن وجود ندارد .
و جعلنا جهنّم للكفرين حصيرًا
«الحصر» در اصل به معناى تنگ گرفتن و حبس كردن آمده و در اين آيه كنايه از زندانى كردن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 12،14،15،17،18
12- كافرانِ به حقايق نازل شده از سوى خداوند ، ظالم ، و سزاوار آتش اند .
الحقّ من ربّكم . .. و من شاء فليكفر إنّا أعتدنا للظلمين نارًا
14- آتش قيامت ، همانند سراپرده اى فراگير ، راه گريز را بر كافران خواهد بست .
نارًا أحاط بهم سرادقها
«سرادق» معرب «سراطاق» و به معناى خيمه و پرده سرا است.
15- كافران در خيمه آتشين دوزخ ، با استغاثه و اظهار تشنگى ، از مأموران عذاب ، يارى مى طلبند .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء
ص: 205
«غوث» يعنى: «يارى كردن» و «غيث» يعنى: «باران». مراد از «استغاثه» مى تواند طلب يارى و يا طلب باران (آب) باشد. پاسخى كه به استغاثه دوزخيان داده مى شود، گوياى آن است كه يارى خواستن دوزخيان، همان آب خواهى آنان است.
17- آب هاى غليظ و گداخته ، بسان گدازه مس ، پاسخى براى استغاثه و آب طلبى كافران در دوزخ است .
و إن يستغيثوا يغاثوا بماء كالمهل
«مهل» به معناى «درده روغن» و نيز «مس گداخته» است (مقاييس اللغة) و نيز به «خونابه اى كه از لاشه مردار بيرون آيد» گفته مى شود. (قاموس) وصف آنان با عبارت «يشوى الوجوه» با معناى «مس گداخته» سازگارتر است.
18- آب هاى دوزخى ، چهره كافران را سوزانده و بريان مى سازد .
يغاثوا بماء كالمهل يشوى الوجوه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 101 - 3
3- دوزخ ، فرجام كافرانى است كه طاقت شنيدن آيات الهى را ندارند .
و عرضنا جهنّم يومئذ للكفرين . .. و كانوا لايستطيعون سمعًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 102 - 8،9
8- دوزخ ، منزل گاهى مهيّا شده ، براى كافران است .
إنّا أعتدنا جهنّم للكفرين نزلاً
«أعتدنا» از ماده «عتد» با «أعددنا» از ماده «عدد» به يك معنا است و در اين كه «آيا يكى اصل ديگرى است يا هر كدام لغت مستقلى است؟»، اختلاف است. كلمه «نزل» در معانى «منزل»، «وسائل پذيرايى» و «مأوى دادن» استعمال شده است. در برداشت ياد شده معناى نخست لحاظ شده است.
9- خداوند ، از كافران حق ناپذير ، به وسيله شراره هاى دوزخ ، پذيرايى مى كند .
إنّا أعتدنا جهنّم للكفرين نزلاً
كلمه «نُزُل» مى تواند اسم باشد براى چيزى كه به هنگام ورود ميهمان براى پذيرايى او مى آورند. اين نوع سخن، «تهّكم» بوده و براى استهزا به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 10
10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن ، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .
واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 39 - 1
1- كافران ، در روز رستاخيز در احاطه آتشى فراگير بوده و از دفع آن از چهره و قفاى خود ناتوان خواهند بود .
ص: 206
لو يعلم الذين كفروا حين لايكفّون عن وجوههم النار و لا عن ظهورهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 40 - 3
3- كافران دوزخى ، از دفع و برگردانيدن عذاب الهى ، كاملاً ناتوان اند .
فلايستطيعون ردّها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 1،3
1- كافران و معبود هاى دروغينشان ، آتش گيره جهنم اند .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
«حصب»; يعنى، هر آنچه در آتش افكنند و معناى غالبى آن هيزم است (لسان العرب).
3- آتش جهنم ، فراگير تمامى وجود كافران دوزخى بوده و بدنشان يك جا به آتش تبديل خواهد شد .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
برداشت ياد شده از هيزم شدن كافران براى دوزخ استفاده مى شود; زيرا هر وقت آتش به هيزمى برسد، تمامى هيزم به آتش تبديل مى شود. بنابراين بدن كافران هم يك جا به آتش تبديل شده و تمامى وجودشان خواهد سوخت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 9 - 13
13 - آتش سوزان ، كيفر كفرپيشگان و تمام كسانى كه در راستاى منحرف ساختن مردم از راه خدا و دين او تلاش مى كنند .
و من الناس من يجدل . .. و نذيقه يوم القيمة عذاب الحريق
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 72 - 10،11
10 - آتش دوزخ ، وعده الهى به كافران و سرانجام شوم آنان
النار وعدها اللّه الذين كفروا
11 - دوزخ ، بازگشتگاه و سرانجام كافران
و بئس المصير
«مصير» به معناى عاقبت كار و نيز به معناى مرجع و محل بازگشت مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 105 - 5
5 - عذاب ابدى دوزخ دامنگير كافران ، پس از اتمام حجت هاى الهى بر آنان
ألم تكن ءايتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون
آيه ياد شده، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، كافران را بى دليل محكوم به عذاب ابدى دوزخ نكرده; بلكه ابتدا با بيان آيات
ص: 207
خود، حجت را بر آنان تمام نموده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 106 - 6
6 - خودشناسى و خداشناسى كافران در تنگناى عذاب جهنم
فى جهنّم خلدون . .. قالوا ربّنا غلبت علينا شقوتنا... ضالّين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 108 - 2
2 - حقارت و ذلت شديد كافران در دوزخ
قال اخسئوا فيها
«إخسأ» كلمه اى است كه براى دور كردن سگ به كار مى رود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - نور - 24 - 57 - 5
5 - جايگاه كافران ، آتش است .
الذين كفروا . .. مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 34 - 1
1 - كافران معاند با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در قيامت به روافتان به سوى جهنم برده شده و به آن افكنده خواهند شد .
الذين كفروا . .. الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 6
6 - عذابِ كافران منكر آيات خدا ، در جهنم قطعى است .
يستعجلونك بالعذاب و إنّ جهنّم لمحيطة بالكفرين
جمله اسميه "إنّ جهنّم" و تأكيد "إنّ" بر حتميت عذاب، دلالت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 8
8 - كافران ، جايگاه خاصى در جهنم دارند .
أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 208
14 - روم - 30 - 16 - 2
2 - ورود و ماندگارى كافران و تكذيب گران آيات خدا و لقاء اللّه ، به عذاب ، به صورت جبرى است .
و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون
به صورت مفعولى آورده شدن احضار افراد ياد شده به جهنم و يا حاضر بودن شان در آن، مى تواند اشاره به نكته فوق داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 65 - 1،2
1 - كفرپيشگان ، همواره در آتش جهنم باقى خواهند ماند .
الكفرين و أعدّ لهم سعيرًا . خلدين فيها
2 - كافران ، در آتش جهنم ، هيچ يار و ياورى نخواهند داشت .
الكفرين . .. خلدين فيها أبدًا لايجدون وليًّا و لانصيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - احزاب - 33 - 66 - 1،2،4،6،8،11
1 - در روز بى يار و ياورى كافران ، صورت هاى آنان ، در آتش از اين رو به آن رو ، چرخانده مى شود ، تا خوب بسوزد .
لايجدون وليًّا . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار
بنابراين كه «يوم» ظرف براى «لايجدون»باشد، نكته ياد شده به دست مى آيد.
2 - در روز قيامت ، صورت هاى كافران ، در آتش ، بر اثر شدت حرارت ، منقلب شده ، به رنگ هاى گوناگون در مى آيد .
يوم تقلّب وجوههم
احتمال دارد كه «تقلّب» به معناى «از اين رو به آن رو شدن» باشد و احتمال دارد كه به معناى « تحوّل و تغيير حالت كيفى» باشد كه گاهى سياه و گاهى زرد و . .. مى شود. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.
4 - لازم است كه روزى را كه در آن ، كافران با آتش جهنم ، به سختى عذاب و سوزانده مى شوند ، به خاطر داشت .
يوم تقلّب وجوههم فى النار
برداشت بنابراين احتمال است كه نصب «يوم» به جهت مفعولٌ به بودن اش باشد. كه بايد فعل «اُذكر» در تقدير باشد.
6 - كافران ، در جهنم بر نيندوختن توشه اى براى آخرت خود ، حسرت مى خورند .
الكفرين . .. يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه و أطعنا الرسو
8 - سختى و سوزش آتش جهنم ، كافران را از عملكرد دنيوى شان پشيمان مى كند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه
11 - كافران ، در حال سوختن در آتش جهنم ، بر عملكرد گذشته خود در دنيا ، حسرت مى خورند .
يوم تقلّب وجوههم فى النار يقولون يليتنا أطعنا اللّه
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 36 - 3،4،5
3 - كافران دوزخى ، براى هميشه زنده مانده و نمى ميرند .
لهم نار جهنّم لايقضى عليهم فيموتوا
ص: 209
4 - از عذاب كافران دوزخى ، هرگز كاسته نشده و به آنان تخفيف داده نمى شود .
لهم نار جهنّم . .. لايخفف عنهم من عذابها
5 - محروميت كافران از هرگونه راحتى و آسودگى در دوزخ
لهم نار جهنّم لايقضى عليهم فيموتوا و لايخفف عنهم من عذابها
از اين كه كافران دوزخى، هرگز نمى ميرند تا درد و رنج عذاب را درك نكنند و نيز از عذاب آنان كاسته نمى شود، مى توان مطلب ياد شده را استفاده كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - فاطر - 35 - 37 - 8،9
8 - سرزنش شديد كافران از سوى خداوند در دوزخ ، به خاطر استفاده نكردن از فرصت مناسب عمر براى ايمان و دين دارى
أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر
9 - استغاثه و فريادخواهى كافران ، در دوزخ بى نتيجه است .
ربّنا أخرجنا نعمل صلحًا . .. أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 27 - 10
10 - كافران ، در ناگوارترين وضعيت و محكوم به آتش دوزخ در روز رستاخيز
فويل للذين كفروا من النار
كلمه «ويل» دلالت بر شدت بدى احوال مى كند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 1،3
1 - مشركان و كافران در دوزخ ، از هر سو در محاصره آتش قرار خواهند داشت .
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از سايبان هايى از آتش بر فراز كافران و زير آنان، آتش فراگير است كه از هر سو آنها را محاصره كرده است; چنان كه در سوره ديگرى از اين حقيقت به صراحت ياد شده است: «يوم يخشاهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم. ..»، (سوره عنكبوت (29) آيه 55).
3 - شدت و فراوانى آتش جهنم ، در اطراف مشركان و كافران
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از آيه شريفه هر چه باشد، اين نكته را نيز مى رساند كه آتش دوزخ بسيار شديد و زياد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 9
9 - جهنم ، جايگاه هميشگى كافران
أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
ص: 210
«مثوًى» اسم مكان از ماده «ثواء» - به معناى اقامت توأم با استمرار - است; يعنى، جايگاه هميشگى و دائمى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 1،2،3
1 - كافران پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به دوزخ رانده خواهند شد .
و وضع الكتب . .. و وفّيت كلّ نفس ما عملت ... و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
«زمرة» (مفرد «زمر») به معناى گروه و دسته است كه به دنبال گروه و دسته اى ديگر باشند. بنابراين پيام آيه شريفه اين مى شود كه كافران به چند دسته تقسيم شده; آن گاه دسته دسته به دنبال هم وارد دوزخ خواهند شد.
2 - كفر ، داراى مراتب گوناگون است و كافران ، در دركات مختلف دوزخ جاى دارند .
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
تقسيم شدن كافران به چند دسته و گروه و نيز ورود آنان از درب هاى گوناگون جهنم ، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد.
3 - وجود فاصله ميان موقف كافران ، در محشر و دوزخ
و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
«سوق» (مصدر «سيق») به معناى راندن و تحريك كردن به رفتن است. آمدن اين واژه با حرف «إلى»، نشانگر وجود مسيرى براى سوق دادن و راندن دوزخيان به سوى مقصدى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 4
4 - كافران ، در دوزخ جاودانه خواهند بود .
خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 72 - 1،2،3
1 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در قيامت به آب داغ و پر حرارت افكنده خواهند شد .
يسحبون . فى الحميم
يكى از معانى «حميم»، آب داغ و پر حرارت است.
2 - كافران حق ستيز و ستيزه جو ، در انبوهى از آتش دوزخ سوزانده خواهند شد .
ثمّ فى النار يسجرون
«سجر» در اصل به معناى پر كردن تنور از آتش گيره براى بر افروختن و تقويت آتش آن است. اسناد فعل «يُسجرون» به اشخاص، اسناد مجازى است. مقصود از آن فراگرفتن آتش زياد بر تمامى وجود دوزخيان مى باشد.
3 - عذاب شدن كافران حق ستيز و ستيزه جو به آتش دوزخ ، پس از كيفر شدنشان با آب داغ و پر حرارت خواهد بود .
فى الحميم ثمّ فى النار يسجرون
برداشت ياد شده از آمدن «ثمّ» كه نوعاً براى تراخى زمانى است، استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 211
16 - غافر - 40 - 76 - 1،4
1 - كافران حق ناپذير و لجوج ، از درب هاى گوناگون وارد جهنم خواهند شد .
ادخلوا أبوب جهنّم
4 - كافران حق ناپذير و لجوج ، براى هميشه در جهنم خواهند ماند .
ادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 34 - 6
6 - آتش ، تنها پناهگاه و گريزگاه كافران در قيامت
و مأويكم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 1
1- قرار گرفتن كافران ، در معرض آتش دوزخ در قيامت
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 2،3
2- روز قيامت ، روز عرضه شدن كافران بر آتش دوزخ
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
3- آتش جهنم ، مهياى پذيرش كافران در رستاخيز *
و يوم يعرض الذين كفروا على النار
از واژه «يعرض»، نوعى تقاضا و آمادگى، از طرف مقابل استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - محمد - 47 - 12 - 8
8- آتش دوزخ ، جايگاه كافران لذّت طلب و شكمباره
يتمتّعون و يأكلون . .. و النار مثوًى لهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 13 - 5
5 - نقش عوامل الهى ، در مهيّا شدن دوزخ براى كافران *
فإنّا أعتدنا للكفرين سعيرًا
ضمير متكلم مع الغير، در «إنّا» و «أعتدنا» را مى توان بيانگر نقش عوامل و كارگزاران الهى در تحقّق اراده او دانست.
ص: 212
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 24 - 3
3- دوزخ ، فرجام هر كفرپيشه معاند حق ستيز
ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 32 - 1
1 - وعده بهشت به متقين ، همپاى تهديد كافران به جهنم
يوم نقول لجهنّم . .. و أُزلفت الجنّة للمتّقين ... هذا ما توعدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - ذاريات - 51 - 13 - 1
1 - قيامت ، روز گداخته شدن كافران در آتش دوزخ
يوم هم على النار يفتنون
«فتنة» در اصل به عمل گداختن طلا و نقره در آتش براى خالص شدن خوب از بد گفته مى شود. در اين جا مقصود بيان شدت عذاب كافران است و اين كه آنان چونان طلا و نقره در آتش دوزخ گداخته خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 3
3 - شكنجه روحى كافران در دوزخ ، علاوه بر شكنجه جسمى آنان
يسحبون . .. ذوقوا مسّ سقر
امر در «ذوقوا» براى تهكم و استهزا است. به استهزا گرفته شدن دوزخيان از سوى مأموران الهى - در مقايسه با عذاب جسمى آنان - شكنجه روحى خواهد بود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 15 - 3،6،7
3 - آتش دوزخ ، اقامتگاه دائمى كافران و منافقان
مأويكم النار
«مأوى» به معناى مسكن مى باشد. جمله اسميه بيانگر دوام و ثبات است.
6 - آتش دوزخ ، تنها ياور كافران و منافقان
هى موليكم
7 - دوزخ ، جايگاه نهايى كافران و منافقان
فاليوم لايؤخذ منكم فدية و لا من الذين كفروا. .. و بئس المصير
«مصير» (معادل «مرجع») و به جايگاهى گفته مى شود كه حركت به آن جا منتهى مى شود.
ص: 213
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 11،12
11 - كافران و تكذيب گران آيات الهى ، اهل دوزخ اند .
و الذين كفروا و كذّبوا بايتنا أُولئك أصحب الجحيم
12 - دوزخ ، جايگاه ابدى كافران و تكذيب گران بوده و آنان هرگز از آن رهايى نخواهند يافت .
أُولئك أصحب الجحيم
«صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى يار و ملازم است. بنابراين «أصحاب الجحيم»; يعنى، كسانى كه با دوزخ يار و ملازم بوده و هرگز از آن جدا نخواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حشر - 59 - 17 - 1،3
1 - شيطان و پيروان كافر او ، داراى فرجامى همگون و هر دو مخلد در آتش
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها
3 - كافران و منافقان همراز ايشان ، داراى فرجامى همگون در آتش دوزخ
فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها
از تشبيه كافران و منافقان به شيطان و پيراون او در آيه قبل، برداشت ياد شده از اين آيه استفاده مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 7 - 1،4
1 - اعلام پذيرفته نشدن هيچ عذرى از كافران دوزخى در قيامت
يأيّها الذين كفروا لاتعتذروا اليوم
4 - دوزخى شدن كافران ، جزاى كردار خود آنان است .
إنّما تجزون ما كنتم تعملون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 9 - 8،9
8 - دوزخ ، جايگاه و مأواى كافران و منافقان است .
و مأويهم جهنّم
9 - جايگاه و سرنوشت منافقان و كافران ، در قيامت يكسان است .
و مأويهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 10 - 10
10 - همسران نوح و لوط ، همانند كافران از دوزخيان اند .
و قيل ادخلا النار مع الدخلين
ص: 214
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 7 - 1
1 - كافران ، از هنگام افكنده شدنشان در دوزخ ، با ناخوشايندترين صدا ها روبه رو خواهد شد .
إذا أُلقوا فيها سمعوا لها شهيقًا
«شهيق»، به معناى زشت ترين و ناخوشايندترين صداها است(لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 4
4 - سرزنشِ نگهبانان دوزخ ، شكنجه و عذاب روحى براى كافران دوزخى است .
سألهم خزنتها ألم يأتكم نذير
سرزنش نگهبانان دوزخ از كسانى كه خود در آتش دوزخ مى سوزند و شكنجه مى شوند، مى تواند شكنجه ديگرى براى آنان از جهت روحى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 9 - 1،4،6
1 - اعتراف كافران در دوزخ ، به آمدن پيامبران انذار كننده براى آنان
ألم يأتكم نذير . قالوا بلى قد جاءنا نذير
4 - اعتراف كافران در دوزخ ، به تكذيب عمدى و آگاهانه خويش ، نسبت به پيامبران و اديان الهى
قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا و قلنا ما نزّل اللّه من شىء
6 - پيامبران ، متهم به گمراهى شديد از سوى كافران محكوم به دوزخ
إن أنتم إلاّ فى ضلل كبير
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه جمله «إن أنتم. ..» دنباله اعتراف هاى كافران باشد. گفتنى است كه صفت «كبير» (براى «ضلال») اشاره به شدّت و نهايت گمراهى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 10 - 2
2 - گوش دل نسپردن به سخنان پيامبران و تعقّل نكردن درباره آنها ، عامل دوزخى شدن كافران
و قالوا لو كنّا نسمع أو نعقل ما كنّا فى أصحب السعير
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 11 - 1
1 - اعتراف كافران در دوزخ به گناه و تقصير خويش درباره دين
فاعترفوا بذنبهم
ص: 215
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - جن - 72 - 15 - 1
1 - ظالمان و منحرفان از حق ، هيزم جهنم اند .
و أمّا القسطون فكانوا لجهنّم حطبًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 43 - 4
4 - « عن عقيل الخُزاعىّ ، أنّ أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : تعاهَدوا الصّلاةَ و حافظوا عليها و استكثروا منها و تقرَّبوا بها فإنّها كانت على المؤمنين كتاباً موقوتاً و قد علم ذلك الكفّارُ حين سُئِلوا ما سلككم فى سقر ؟ قالوا : لم نك من المصلّين ;
از عقيل خزاعى روايت شده كه اميرالمؤمنين(ع) فرمود: . ..مواظب نماز باشيد و بر آن محافظت نماييد و انجام آن را افزون كنيد و با نماز به [خدا] تقرّب جوييد. چون نماز، وظيفه ثابت و معينى براى مؤمنان است; اين را كافران نيز مى دانند; آن زمان كه از آنان سؤال شود: «چه چيز شما را به دوزخ وارد ساخت»؟ گويند: ما از نمازگزاران نبوديم...».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - انسان - 76 - 4 - 4
4 - كافران ، از هر گونه راحتى و آسايش در دوزخ محروم اند .
إنّا أعتدنا للكفرين سلسلاَْ و أغللاً و سعيرًا
از كيفيت عذاب شدن كافران ناسپاس (غل و زنجير شدن آنان در دوزخ)، مطلب ياد شده به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نازعات - 79 - 4 - 5
5 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « فالسابقات سبقاً » يعنى أرواح المؤمنين تسبق أرواحهم إلى الجنّة . . . و أرواح الكافرين إلى النار ;
از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «فالسابقات سبقاً» روايت شده است، مراد ارواح مؤمنان است كه به سوى بهشت [بر يكديگر ]سبقت مى گيرند. .. و [نيز ]ارواح كافران كه به سوى آتش [سبقت مى گيرند]».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انشقاق - 84 - 22 - 5
5 - نامه عمل كافر ، از پشت سر به او داده شده و آتش دوزخ فرجام او خواهد بود .
و أمّا من أوتى كتبه وراء ظهره . .. و يصلى سعيرًا ... بل الذين كفروا
ارتباط مجموع آيات سوره با يكديگر، اقتضا مى كند كه دو دسته آخر سوره (الذين كفروا) و (الذين آمنوا)، همان دو دسته قبل باشند كه با عنوان «من اُوتى كتابه بيمينه» و «من اُوتى كتابه وراء ظهره» از آنان ياد شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 1،6
ص: 216
1 - كافران به اسلام - چه اهل كتاب باشند و چه مشرك - به آتش جهنم ، گرفتار خواهند شد .
إنّ الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين فى نار جهنّم
6 - عذاب جهنم براى كافران ، جاودانه و پايان ناپذير است .
فى نار جهنّم خلدين فيها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 4،5،8،23
4 - باز شدن درب هاى دوزخ ، هنگام نزديك شدن كافران به آن
حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
5 - درب هاى دوزخ ، پيش از آمدن كافران بسته است .
حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
8 - كافران به هنگام رسيدن به درب هاى دوزخ ، مورد سرزنش نگهبانان و دربانان قرار خواهند گرفت .
و قال لهم خزنتها ألم يأتكم
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه همزه در «ألم يأتكم» براى استفهام توبيخى مى باشد.
23 - اعتراف كافران به كفر خويش و سزاوار عذاب بودن خود ، در آستانه ورود به دوزخ
قالوا بلى و لكن حقّت كلمة العذاب على الكفرين
برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله «لكن حق-ّت كلمة العذاب على الكافرين» ادامه كلام كافران دوزخى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 72 - 1،2
1 - كافران ، پس از توقّفى چند در آستانه در هاى دوزخ براى پاسخ به پرسش هاى دربانان ، به ورود در آن فرمان خواهند يافت .
قال لهم خزنتها ألم يأتكم رسل . .. قالوا بلى ... قيل ادخلوا أبوب جهنّم
2 - ورود كافران به دوزخ ، از درب هاى گوناگون خواهد بود .
قيل ادخلوا أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 34 - 4
4- اقرار گرفتن خداوند از كافران ، هنگام مواجهه آنان با آتش دوزخ ، درباره حقانيت تهديد هاى وحى
و يوم يعرض . .. أليس هذا بالحقّ
ص: 217
به قرينه صدر آيه «هذا» اشاره به آتشى است كه كافران در معرض آن قرار گرفته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 1 - 2
2 - جهنم ، جايگاه كم فروشان است .
ويل للمطفّفين
«ويل» را برخى به معناى دره اى خاص در جهنم، يا يكى از درهاى آن دانسته اند. (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 59 - 13
13- « عن أبى الحسن موسى بن جعفر ( ع ) : . . . قال عزّوجلّ : « . . .فسوف يلقون غيّاً » و هو جبل من صفر يدور فى وسط جهنم ;
از امام موسى بن جعفر(ع) روايت شده كه. .. خداوند عزّوجلّ فرمود: " ... فسوف يلقون غيّاً" و آن [غىّ ]كوهى است از مس زرد كه در وسط جهنم مى چرخد".
1 . تأويل الأيات الظاهرة، ص 298;
تفسيربرهان، ج 3، ص 18، ح 2.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 17 - 3
3 - « عن النبىّ (صلی الله علیه و آله) قال : الصَّعود جبلٌ فى النّار يَصْعَدُ فيه الكافرُ سبعين خَريفاً ثمّ يَهْوى و هو كذلك فيه أبداً ;
از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: «صعود»، كوهى است در آتش جهنم كه كافر به مدت هفتاد پاييز (در زمانى به مدت هفتاد سال) بر آن بالا مى رود. سپس از آن بالا سقوط مى كند و او در جهنم هميشه و تا ابد كارش همين است».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 20 - 11
11 - تكذيب همواره قيامت و جهنم ، موجب عذابى سخت است .
ص: 218
ذوقوا عذاب النار الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 17 - 4
4 - عذاب جهنم ، كيفر تكذيب كنندگان آن
ثمّ يقال هذا الذى كنتم به تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 24 - 1
1- دو فرشته موكّل بر كافران معاند ، مأمور افكندن آنان به دوزخ
ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد
دو فرشته اى كه مخاطب «ألقيا» قرار مى گيرند; يا «رقيب» و «عتيد»ند كه در دنيا همراه انسان بودند و يا «سائق» و «شهيد»اند كه در صحنه قيامت آدمى را همراهى خواهند كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 7،8،9
7 - جهنميان به صورت امتهايى مجزا از يكديگر وارد دوزخ مى شوند.
كلما دخلت أمة لعنت أختها
8 - ورود دوزخيان به جهنم، تدريجى و گروه گروه خواهد بود.
كلما دخلت أمة لعنت أختها
9 - ورود رهبران اغواگر در دوزخ، قبل از پيروانشان
كلما دخلت أمة . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
مراد از «أمت أخرى» به دليل سخن آنان (ربنا هؤلاء أضلونا) گروه پيرو هستند. در نتيجه مراد از «اولى» سران شرك و كفر خواهد بود. و تعبير از آن دو طايفه به «اولى» و «أخرى» مى تواند به لحاظ تقديم و تأخير آنان در ورود به جهنم باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 219
12 - فرقان - 25 - 34 - 1
1 - كافران معاند با پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در قيامت به روافتان به سوى جهنم برده شده و به آن افكنده خواهند شد .
الذين كفروا . .. الذين يحشرون على وجوههم إلى جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 1
1 - كافران پس از حسابرسى اعمالشان ، دسته دسته و گروه گروه به دوزخ رانده خواهند شد .
و وضع الكتب . .. و وفّيت كلّ نفس ما عملت ... و سيق الذين كفروا إلى جهنّم زمرًا
«زمرة» (مفرد «زمر») به معناى گروه و دسته است كه به دنبال گروه و دسته اى ديگر باشند. بنابراين پيام آيه شريفه اين مى شود كه كافران به چند دسته تقسيم شده; آن گاه دسته دسته به دنبال هم وارد دوزخ خواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 76 - 1
1 - كافران حق ناپذير و لجوج ، از درب هاى گوناگون وارد جهنم خواهند شد .
ادخلوا أبوب جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 72 - 3
3- خداوند ، ستم پيشگان را در جهنم ، به صورت زانو بر زمين زده ، ر ها خواهد ساخت .
و نذر الظلمين فيها جثيًّا
«جثىّ»; يعنى، بر زانونشستگان، اين گونه نشستن، نمودى از دلهره و حقارت و ناتوانى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 2
2 - كافران ، فوج فوج و دسته دسته به دوزخ افكنده خواهند شد .
كلّما أُلقى فيها فوج سألهم خزنتها
ص: 220
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - احقاف - 46 - 20 - 2،11
2- سوق داده شدن كافران به سوى دوزخ ، به تدريج و همراه با سرزنش و توبيخ
و يوم يعرض الذين كفروا على النار أذهبتم طيّبتكم
از اين كه كافران نخست بر آتش عرضه مى شوند و همراه با آن زشت كارى گذشته شان به رخ آنان كشيده مى شود، مطلب بالا استفاده مى شود.
11- عرضه كافران بر آتش ، همراه با سرزنش و توبيخ ، گوشه اى از عذاب ذلّت بار آنان *
يوم يعرض . .. أذهبتم طيّبتكم فى الحياتكم الدنيا و استمتعتم بها فاليوم تجزون عذا
برداشت بالا بدان احتمال است كه نفس عرضه كافران بر آتش و توبيخ آنان، خود جزئى از عذاب خفّت بار آنان باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 86 - 2
2- زبونى و خوارى مجرمان در قيامت ، به هنگام رانده شدن به طرف دوزخ
و نسوق المجرمين إلى جهنّم وردًا
«نسوق» و « ورداً» در اين آيه، در مقابل «نحشر» و «وفداً» در آيه پيشين است. تعبيرات ياد شده در آن آيه حكايت از احترام و تجليل داشت و در اين آيه (به قرينه مقابله و بيان حالت تشنگى مجرمان و نيز تعبير «نسوق») حكايت از ذلت و زبونى آنها در صحنه قيامت دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 48 - 1،2
1 - قيامت ، روز كشانده شدن مجرمان بر صورت هاشان در آتش دوزخ
يوم يسحبون فى النار على وجوههم
«سحب» (مصدر مجهول «يسحبون») به معناى كشانده شدن است.
2 - كشيده شدن مجرمان ، با صورت در آتش به منظور چشيدن هرچه بيشتر طعم عذاب
يوم يسحبون فى النار على وجوههم ذوقوا مسّ سقر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 41 - 4
ص: 221
4 - پا ها و مو هاى جلوى سر مجرمان ، در چنگ مأموران قيامت ( براى افكندن در دوزخ )
فيوخذ بالنوصى و الأقدام
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 86 - 1،3
1- مجرمان شرك پيشه ، در قيامت لب تشنه و عطشان به سوى جهنم رانده خواهند شد .
و نسوق المجرمين إلى جهنّم وردًا
از جمله معانى بيان شده براى «وِرد» عطش است (لسان العرب). « ورداً» در اين آيه با تأويل به مشتق حال براى «المجرمين» است; يعنى، مجرمان را در حالى كه تشنه اند، به جهنم مى رانيم. برخى از اهل لغت و تفسير «وِرد» را به معناى گروهى كه بر لب آب مى روند، گرفته و آن را كنايه از تشنه كامى آنان دانسته اند.
3- رانده شدن ذليلانه مشركان به سوى دوزخ ، نمودى از بى ثمر بودن شرك و ضديت معبودهايشان با آنهااست .
و يكونون عليهم ضدًّا . .. يوم نحشر ... و نسوق المجرمين
در آيات پيشين، سخن از بى ثمر بودن پرستش هاى شرك آلود مشركان و تأثير منفى آن بر فرجام اخروى آنان بود; در اين آيه نيز مى تواند بيان مصداقى از همان معنا باشد; خصوصاً اگر «يوم» در «يوم نحشر» متعلق به «يكونون» باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 1،2
1 - گرز هاى آهنين ، يكى ديگر از ابزار شكنجه اهل دوزخ
و لهم مقمع من حديد
2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مقمع من حديد
«مقمعة» (مفرد «مقامع») به معناى گرز است. پس «مقامع من حديد»; يعنى، گرزهاى آهنين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 2،3
2 - دوزخيان هر وقت بر اثر التهاب و غليان آتش ، از قعر دوزخ بالا آورده شوند ، با گرز هاى آهنين دوباره به قعر آن بازگردانده خواهند شد .
و لهم مقمع من حديد . كلّما أرادوا أن يخرجوا منها من غمّ أُعيدوا فيها
3 - وجود مأمورانى با گرز هاى آهنين در دوزخ
ص: 222
و لهم مقمع من حديد . كلّما أرادوا... أُعيدوا فيها
«اعيدوا» فعل مجهول و فاعل آن محذوف است و تقدير آن با توجه به آيه پيش (لهم مقامع من حديد) چنين مى شود: «كلّما أرادوا أن يرجوا. .. اعادتهم الخزنة بالمقامع فيها; اهل دوزخ هر وقت خواستند از دوزخ بيرون آيند مأموران دوزخ با گرزهاى آهنين، آنان را به داخل دوزخ بازمى گردانند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 52 - 3
3 - اهل دوزخ ( اصحاب شمال ) ، براى رفع گرسنگى ناچار به تغذيه از درخت زقوم خواهند بود .
لأكلون من شجر من زقّوم
آوردن «لام» تأكيد، بيانگر آن است كه تغديه اهل دوزخ از «زقّوم» ترديدناپذير است; زيرا آنان براى رفع گرسنگى چاره اى جز آن ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 53 - 1
1 - دوزخيان از فرط گرسنگى به پر كردن شكم خود از ميوه « زقّوم » مى پردازند .
فمالون منها البطون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 4
4 - باز شدن درب هاى دوزخ ، هنگام نزديك شدن كافران به آن
حتّى إذا جاءوها فتحت أبوبها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 121 - 1،6
1 - دوزخ ، جايگاه و فرجام گمراهان و فريب خوردگان از شيطان
أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً
ص: 223
6 - ورود گمراهان و فريب خوردگانِ از شيطان به جهنم ، حتمى است .
و ما يعدهم الشيطن الا غروراً. أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً
بنابر اينكه جمله «لايجدون . ..» بيان و تأكيد حقيقتى باشد كه جمله «ماويهم جهنم» آن را افاده مى كند. يعنى آنان كه داراى صفات ذكر شده هستند، راهى جز ورود به جهنم ندارند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 3
3- جهنّم ، داراى هفت دركه ( طبقات زيرين ) است و هر گروهى از گمراهان در دركه مخصوص و طبقه مشخصى جاى دارند .
لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از «أبواب» معناى كنايى آن باشد; زيرا هر درى، نوعاً به سوى مكانى خاص گشوده مى شود و به جايى مستقل منتهى خواهد شد و مؤيد اين معنا، عبارت بعدى است كه هر بابى، براى گروهى از گمراهان تعيين شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 10
10- مأوا و جايگاه گمراهان حق ناپذير ، دوزخ است .
مأوهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 91 - 1،5
1 - قيامت روز نمودار شدن دوزخ براى گمراهان
و برّزت الجحيم للغاوين
5 - دوزخ ، جايگاه گمراهان
و برّزت الجحيم للغاوين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 95 - 1
1 - افكنده شدن همه سپاهيان ابليس در دوزخ ، به همراه گمراهان مشرك و معبود هاى باطلشان
فكبكبوا فيها . .. و جنود إبليس أجمعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 96 - 1
1 - مشاجره و دشمنى ، گمراهان ( مشركان ) با يكديگر در دوزخ
قالوا و هم فيها يختصمون
ضمير فاعلى در «قالوا» و نيز ضمير «هم»، به «غاوون» بازمى گردد. جمله «و هم فيها يختصمون» حال از ضمير در «قالوا» و
ص: 224
«اختصام» (مصدر «يختصمون») به معناى جدال و ستيزه كردن است; يعنى، شرك پيشگان گمراه، در حالى كه در دوزخ باهم ستيزه مى كنند، به معبودهايشان خواهند گفت.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 97 - 2
2 - آتش دوزخ ، تنها عامل تسليم گمراهان لجوج در برابر حق
قالوا و هم فيها يختصمون . تاللّه إن كنّا لفى ضلل مبين
برداشت ياد شده از آن جا است كه اعتراف حق ستيزان، تنها در جهان آخرت و آن هم در داخل دوزخ صورت مى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - شورى - 42 - 46 - 2
2 - جاودانگى ظالمان و گمراهان ، در دوزخ ، نتيجه محروميت آنان از ولايت خدا و تكيه بر ولايت غير او است .
إنّ الظلمين فى عذاب مقيم . و ما كان لهم من أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 94 - 1
1 - چشيدن عذاب آتش دوزخ ، فرجام نهايى تكذيب گران گمراه
و أمّا إن كان من المكذّبين الضالّين . .. و تصلية جحيم
«صَلْى» (مبدأ اشتقاق «تصلية») در معانى چشيدن، بريان شدن و افتادن به كار مى رود. بنابراين «تصلية جحيم» مى تواند به معناى چشيدن آتش دوزخ، بريان شدن به وسيله آن و يا افتادن در آن باشد. برداشت بالا ناظر به معناى اول «تصلية» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 15 - 2
2 - آتش شعلهور و خالص ، عذاب و كيفر مجرمان در آخرت
إنّها لظى
واژه «لظى» هم در معناى آتش شعلهور و خالص به كار مى رود و هم مى تواند عَلَم و اسم براى دوزخ باشد. برداشت ياد شده، براساس كاربرد نخست است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 225
1 - بقره - 2 - 174 - 15
15 - گنهكاران در قيامت ، علاوه بر آتش دوزخ به عذاب هاى روحى نيز گرفتار خواهند شد .
و لايكلمهم اللّه يوم القيمة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 27 - 9
9 - زشت كرداران ، اهل دوزخ هستند و در آن جاودانه خواهند ماند .
و الذين كسبوا السيئات . .. أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - سجده - 32 - 13 - 5،6،14
5 - وعده خداوند به انباشتن دوزخ از مجرمان جِنّى و اِنْسى ، وعده اى حق و تخلف ناپذير است .
و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين
6 - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّى و انسى
و لكن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس
لام در «لأملأنّ» براى قسم است و حكايت ازآن دارد كه «القول» در فراز قبلى، سوگند است.
14 - همه مجرمان جنّى و انسى ، در جهنم گرد مى آيند .
لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعين
قيد «أجمعين» به قرينه اين كه كسانى وجود دارند كه به جهنم نخواهد رفت، عموم افرادى نيست، بلكه مفيد عموم در نوع است. لازم به ذكر است كه «ال» در «الجِنّة» و «الناس» عهد بوده و اشاره به افرادى خاص - كه همانا مجرمان اند - دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 43 - 6
6 - اسراف گران و افراط كنندگان در گناه و حق ستيزى ، اهل دوزخ اند .
و أنّ المسرفين هم أصحب النار
«اسراف» به معناى افراط است و مقصود از «مسرفين» در آيه شريفه، كسانى اند كه در گناه و حق ستيزى افراط مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 74 - 1
1 - گناهكاران ، در عذاب جهنم ماندگاراند .
إنّ المجرمين فى عذاب جهنّم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 47 - 3
3- كشانده شدن اجبارى گنه كاران با خفّت و خوارى به سوى مركز دوزخ
ص: 226
خذوه فاعتلوه إلى سواء الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 48 - 1،4
1- مأموران دوزخ ، موظف به شكنجه گناه پيشگان در وسط دوزخ
ثمّ صبّوا
4- گنه كاران دوزخى ، از درون و بيرون و از هر سو مبتلا به عذاب و شكنجه خواهند بود .
إنّ شجرت الزقّوم . .. كالمهل يغلى فى البطون ... خذوه ... ثمّ صبّوا فوق رأسه من ع
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - قمر - 54 - 47 - 1،5
1 - مجرمان ، در روز قيامت دچار سردرگمى و حيرت و گرفتار عذاب آتش برافروخته دوزخ
إنّ المجرمين فى ضلل و سعر
آيه شريفه به دليل ارتباط با قبل و بعد - كه در زمينه قيامت است - نظر به وخامت حال مجرمان در آن روز دارد. گفتنى است كه در برداشت بالا «سعر»، جمع «سعير» (آتش ملتهب) گرفته شده است.
5 - مجرمان ، گمراهان از راه حق در دنيا و مبتلا به شعله هاى آتش در قيامت *
إنّ المجرمين فى ضلل و سعر
برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «فى ضلال»، نظر به گمراهى دنيوى و «سعر» نظر به عذاب اخروى داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 42 - 1،2
1 - پرسوجوى اصحاب اليمين ، از عوامل دوزخى شدن مجرمان
يتساءلون . عن المجرمين . ما سلككم فى سقر
2 - دوزخ ، جايگاه جرم پيشگان
عن المجرمين . ما سلككم فى سقر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - انفطار - 82 - 14 - 1
1 - آتش دوزخ ، جايگاه فاسقان و گنه پيشگان و كيفر كردار آنان است .
و إنّ الفجّار لفى جحيم
«فجور»; يعنى، دريدن پرده ديانت (مفردات راغب). از معانى ديگر «فجور»، فسق و عصيان است. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 12 - 4
4 - طغيان گران و گناه كاران ، در قيامت به جهنم و عذاب الهى گرفتار خواهند شد .
ص: 227
ويل يومئذ للمكذّبين . .. و ما يكذّب به إلاّكلّ معتد أثيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 16 - 1
1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .
ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم
«صالوا» - كه قبل از اضافه به «جهيم»، «صالون» (جمع «صال) بوده است -; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 4
4 - دروغ گويان و گنه كاران ، در آخرت با برخورد شديد مأموران الهى مواجه شده و به سوى جهنم رانده خواهند شد .
ناصية كذبة خاطئة . .. سندع الزبانية
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 43 - 1
1 - معرفى دوزخ به مجرمان دوزخى ، از روى استهزا و تمسخر
يعرف المجرمون بسيمهم . .. هذه جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 10
10 - اعتراف كافران در حضور نگهبانان و دربانان دوزخ ، به آمدن پيامبران تلاوت گر آيات خداوند و انذارگران الهى براى هدايت آنان
ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم و ينذرونكم لقاء يومكم هذا
ص: 228
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 6 - 2
2 - تنها خوراك موجود براى برخى از دوزخيان ، گياه خاردار و بى ارزش و بدبوى جهنم است .
ليس لهم طعام إلاّ من ضريع
«ضريع» (از ريشه «مضارعة» به معناى «مشابهة») خارى است كه شتر آن را، از خارهاى مشابه تشخيص نمى دهد و خوردن آن به او صدمه مى زند و سودى نمى رساند (مجمع البيان). برخى آن را خار ساقه و تنه درخت خرما و برخى ديگر، گياه بدبويى دانسته اند كه بر اثر موج دريا بيرون مى افتد. اين كلمه به معناى پوشش نازك روى استخوان نيز استعمال شده است. (قاموس)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 2
2 - پافشارى مستمر تكذيب گران در دنيا ، بر انكار قيامت و عذاب دوزخ
هذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله «كنتم بها تكذّبون» ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه كافران تكذيب گر; هرگز حاضر نشده اند حقايق مربوط به جهان آخرت را بپذيرند; بلكه مصرانه آن را انكار مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 71 - 24
24 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) إنّ جهنم لها سبعة أبواب ، أطباق بعضها فوق بعض . . . و وضع النيران بعضها فوق بعض فأسفلها جهنّم ، و فوقها لظى و فوقها الحطمة فوقها سقر ، و فوقها الجحيم و فوقها السعير و فوقها الهاوية ;
از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است: جهنم هفت در ورودى دارد كه آنها به صورت طبقاتى بر يكديگر قرار گرفته اند. .. و آتش ها بعضى بر بالاى بعضى ديگر قرار دارد كه طبقه زيرين آن جهنم است و طبقات بالاتر آن [به ترتيب] لظى، حطمه، سقر، جحيم، سعير و هاويه مى باشد».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - معارج - 70 - 15 - 3
3 - « لظى » ( آتش شعلهور و خالص ) ، از نام هاى دوزخ
إنّها لظى
ص: 229
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 5
5 - هر امتى پس از ورود به جهنم، امت هم مسلك خويش را لعنت مى كند و بر او نفرين مى فرستد.
كلما دخلت أمة لعنت أختها
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 6 - 3
3 - خداوند ، مالك و صاحب اختيار آتشى است كه در قيامت ، زراندوزان غيبت كننده و عيب جو را درهم مى شكند .
و ما أدريك ما الحطمة . نار اللّه
«نار اللّه»، خبر است براى ضمير محذوف كه به «الحطمة» برمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 1
1- سدكنندگان راه ارزش ها و تجاوزگران و شكّاكان در حق ، محكوم به آتش دوزخ
ألقيا فى جهنّم كلّ . .. منّاع للخير معتد مريب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 6
6 - سوختن انسان در آتش جهنم ، از درون او آغاز خواهد شد .
الّتى تطّلع على الأفئدة
ريشه «اطلاع» (طاء و لام و عين)، بر ظهور و بروز دلالت دارد (مقاييس اللغة). ظاهر شدن آتش جهنم بر قلب، حاكى از نقطه شروع آن است.
ص: 230
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 30 - 8
8 - وارد نمودن تجاوزكاران و ستمگران به دوزخ و بريان كردن آنان ، كارى آسان براى خداوند
و من يفعل ذلك عدواناً و ظلماً . .. و كان ذلك على اللّه يسيراً
«صلى» از مصدر «صَلْى»، و به معناى بريان كردن است. (القاموس المحيط).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 25 - 1
1- سدكنندگان راه ارزش ها و تجاوزگران و شكّاكان در حق ، محكوم به آتش دوزخ
ألقيا فى جهنّم كلّ . .. منّاع للخير معتد مريب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 95 - 12
12 - دوزخ ، جايگاه و فرجام نهايى منافقان متخلف از جهاد
مأويهم جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 206 - 14
14 - جهنّم ، اقامتگاه شومى براى متكبّران و مفسدان
اخذته العزّة بالاثم فحسبه جهنّم و لبئس المهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 1،3
1 - مجرمان در احاطه آتش دوزخ، از زير پا و فراز سر
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
ص: 231
«مهاد» به معناى بستر گسترده است و «غواش» (جمع غاشية) به معنى ساتر و روانداز، عطف بر «مهاد» است و «من فوقهم» حال براى آن. يعنى: لهم من جهنم غواش من فوقهم.
3 - دوزخ، محيطى بسته و خفقان زا براى مجرمان
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
جمع آوردن كلمه «غواش» و مقيد كردن آن به «من فوقهم» حكايت از برداشت فوق دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 75 - 2
2 - اندوه سنگين و يأس آلود مجرمان در جهنم
لايفتّر عنهم و هم فيه مبلسون
«إبلاس» (مصدر «مبلسون») به معناى اندوه ناشى از يأس است. (مفردات راغب)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 76 - 1
1 - جاودانگى مجرمان در دوزخ ، نتيجه ظلم آنان به خودشان
و ما ظلمنهم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - رحمن - 55 - 44 - 4
4 - دوزخيان ، داراى توان و اختيارى محدود براى حركت و جابه جايى در دوزخ *
يطوفون بينها و بين حميم ءان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 24 - 1
1 - طغيان گران در دوزخ ، از هر گونه احساس خنكى و تخفيف حرارت سوزان جهنم ، محروم خواهند بود .
لايذوقون فيها بردًا
«ذوق»; يعنى، درك مزه (مصباح)، اين واژه در رابطه با اجسام به طور حقيقت و در مورد معنويات، به طور مجاز استعمال مى شود. در آيه شريفه بين معناى حقيقى و مجازى آن جمع شده است; زيرا تعبير چشيدن براى احساس سردى مجاز است. مراد از «بَرْد» - به قرينه تقابل آن با نوشيدنى - هر گونه احساس سردى است; هر چند با سايه و امثال آن باشد.
ص: 232
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 41 - 3
3 - دوزخ، محيطى بسته و خفقان زا براى مجرمان
لهم من جهنم مهاد و من فوقهم غواش
جمع آوردن كلمه «غواش» و مقيد كردن آن به «من فوقهم» حكايت از برداشت فوق دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - علق - 96 - 18 - 1
1 - خداوند ، داراى مأمورانى سرسخت براى خنثى ساختن تلاش مخالفان دين و راندن آنها به سوى جهنم
سندع الزبانية
«زِبْنِيَة» (مفرد «زبانية» از ريشه «زَبْن» به معناى «دفع»); به معناى «شديد» و «پليس» (ياور سلطان) است (قاموس). اطلاق «زبانية» بر مأموران الهى، به اين جهت است كه آنها اهل آتش را به سوى آن سوق مى دهند. (مصباح)
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 23 - 4،5
4 - « قال رسول اللّه : لايخرج من النار من دخل ها حتّى يَمْكُثَ فيها أحقاباً و الحقب بضع و ستون سنة و السنة ثلاثمائه و ستون يوماً كل يوم كألف سنة ممّا تعدون فلايتكّلنّ أحد أن يخرج من النار ;
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: كسى كه داخل آتش جهنم شود از آن خارج نمى گردد; مگر اين كه چند «حُقب» در آن توقف كند. مراد از «حُقب» شصت و اندى سال مى باشد. و سال 360 روز است. هر روزى مثل هزار سالى است كه شما آن را مى شماريد. بنابراين كسى دل خوش نكند كه [در نهايت] از آتش خارج خواهد شد».
5 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ « لابثين فيها أحقاباً » قال : الأحقاب ثمانية أحقاب و الحُقبُ ثمانون سنة و السنة ثلاثمائة و ستون يوماً و اليوم كألف سنة ممّا تعدّون ;
از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «لابثين فيها أحقاباً» روايت شده است: احقاب هشت حُقب است و يك «حُقب» 80 سال و سال 360 روز و روز [آخرت]، مثل هزار سالى است كه شما مى شماريد».
ص: 233
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - نبأ - 78 - 23 - 1
1 - درنگ طغيان گران در جهنم ، داراى دوره هايى پياپى و زمانى طولانى است .
لبثين فيها أحقابًا
«أحقاب»، جمع «حقب» بر وزن «فعل» است. براى «حقب» چندين معنا ذكر شده است; از قبيل: «دهر» و «يك سال» و «دو سال» و «هشتاد سال» (لسان العرب). مراد از «أحقاب» لزوماً زمان محدود نيست; بلكه با آمدن هر «حُقب» در پى ديگرى تا بى نهايت نيز سازگار است كه در آن صورت با خلود در آتش تنافى ندارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 97 - 11
11- آتش دوزخ ، آتشى خاموش نشدنى و داراى نوسان و همواره فروزان است .
كلّما خبت زدنهم سعيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 9
9- آتش سهم گين و فراگير ، عذاب حاضر و آماده براى كافران ، از جانب خداوند است .
إنّا أعتدنا للظلمين نارًا
نكره آوردن «ناراً» براى دلالت بر شدّت و عظمت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 4 - 3
3 - آتش دوزخ ، بسيار سوزان و داراى حرارتى شديد است .
نارًا حامية
«حامية»; يعنى، داراى حرارت و چون آتش همواره داراى حرارت است، تصريح به اين وصف، بيانگر غير متعارف بودن آن حرارت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 15 - 6
6 - تفاوتِ درجات آتش در جهنم
ص: 234
نارًا تلظّى . لايصليها إلاّ الأشقى
حصر در اين آيه، ممكن است ناظر به نوع آتشى باشد كه در آيه قبل مطرح شد. بر اين اساس، نكره بودن «ناراً» براى تنويع است; يعنى، نوع خاصى از آتش است كه به شقى ترين افراد، اختصاص مى يابد و باقى اشقيا در انواع ديگر آن معذب اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - همزه - 104 - 7 - 3
3 - درجات آتش جهنم در قيامت ، براساس باور ها و نيت هاى انسان شكل مى يابد .
الّتى تطّلع على الأفئدة
«إطّلع على الشىء»; يعنى، آن را دانست (لسان العرب). مفاد آيه شريفه - براساس اين معنا - آگاهى آتش جهنم از محتواى قلب ها است. اين آگاهى، ممكن است كنايه از تفاوت وضع دوزخيان با يكديگر باشد كه آتش جهنم با هر كس، متناسب با محتواى قلب او رفتار خواهد كرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 14 - 5
5 - جهنم ، داراى انواع عذاب هلاكت بار براى تكذيب كنندگان قيامت
لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 46 - 9
9 - عذاب دوزخ ، داراى مراتب گوناگون و شدت و ضعف است .
أشدّ العذاب
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - ابراهيم - 14 - 17 - 8
8- عذاب هاى جهنّم داراى تنوع و مراتب است .
يسقى من ماء صديد . .. يأتيه الموت من كلّ مكان ... و من ورائه عذاب غليظ
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - حجر - 15 - 44 - 5
ص: 235
5- جهنّم ، داراى دركات و عذاب هاى متفاوت و شديد و ضعيف
لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم
برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مقصود از «سبعة» در آيه، كنايه از كثرت و حاكى از شدت و ضعف و تفاوت عذابهاى جهنّم باشد نه بيان عدد مشخص.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - ص - 38 - 58 - 3
3 - عذاب طغيان گران در دوزخ ، بسيار شديد است .
و ءاخر من شكله أزوج
برداشت ياد شده از تنوع نوشابه و غذاهاى ناگوار در دوزخ به دست مى آيد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 49 - 5
5- مراتب شديد و هلاكت بار عذاب دوزخ ، متوجه گناه پيشگان مغرور و پيشوايان كفر و نه همه گنه كاران *
طعام الأثيم كالمهل . .. ثمّ صبّوا فوق رأسه ... ذق إنّك أنت العزيزالكريم
از مبالغه نهفته در «الأثيم» و نيز وصف «العزيز الكريم»، اين احتمال شكل مى گيرد كه عذاب هاى شديد مطرح شده در اين آيات، براى هر گنه كارى نيست; بلكه مخصوص دارندگان اوصاف ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - ملك - 67 - 8 - 1
1 - حرارت آتش دوزخ و صداى ناخوشايند برخاسته از آن ، در نهايت شدّت و حدّت است .
تكاد تميّز من الغيظ
تعبير«تكاد تميّز من الغيظ» (چيزى نمانده است كه از شدّت غيظ پاره پاره شود) درباره دوزخ، تعبيرى است تمثيلى و كنايى و بيانگر شدّت و حدّت آتش دوزخ و صداى آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مسد - 111 - 5 - 4
4 - جهنم ، داراى عذاب جسمى و شكنجه روحى
سيصلى نارًا . .. و امرأته ... فى جيدها حبل من مسد
آتش، عذاب جسمى و تحقير با بستن ريسمان به گردن، عذاب روحى است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 236
4 - نساء - 4 - 115 - 18
18 - جهنم ، جايگاه مرتدان
و من يشاقق الرسول من بعد ما تبيّن له الهدى . .. نصله جهنم
جمله «من بعد ما تبين له الهدى»، با توجه به شأن نزول آيه كه درباره برخى از مسلمانان است، مى تواند ناظر به ارتداد باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - كهف - 18 - 29 - 22
22- رفاه مندانِ هواپرست ، در قيامت ، گرفتار آتشى فراگير و آشاميدنى هايى ناگوارند .
و لاتطع من أغفلنا قلبه . .. بئس الشراب و ساءت مرتفقًا
نكته ياد شده از ارتباط دو آيه استفاده شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - طه - 20 - 74 - 7،11
7 - دوزخيان در دوزخ نخواهند مرد - تا عذاب را درك نكنند - و نه مانند زندگان خواهند بود .
فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى
مراد از «حياة» در «لايحيى» به قرينه «لايموت فيها» حياتى است كه بر مرگ ترجيح داشته باشد و حيات اهل دوزخ، چون مايه افزايش عذاب است، از مرگ - كه پايان دهنده عذاب است - ناگوارتر و منفورتر مى باشد.
11 - « عن أبى سعيد الخدرى : إنّ رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) خطب فأتى على هذه آية « إنّه من يأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى » فقال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : أمّا أهلها الذين هم أهلها ، فإنّهم لايموتون فيها و لايحيون ، و أمّا الذين ليسوا بأهلها فإنّ النار تميتهم إماتة ثمّ يقوم الشفعاء فيشفعون ;
از ابوسعيد خدرى روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خطبه خواند، تا به اين آيه رسيد «إنّه من يأت ربّه مجرماً فإنّ له جهنّم لايموت فيها و لايحيى». پس آن حضرت فرمود: ساكنان جهنم - كه سزاوار آن هستند - در آن جا نه مى ميرند و نه زندگى دارند. اما كسانى كه سزاوار جهنم نيستند پس آتش، آنان را يك بار مى ميراند، آن گاه شفيعان به پاخاسته و آنان را شفاعت مى كنند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - زخرف - 43 - 77 - 10
10 - مرگ و فنا ، در دوزخ راه ندارد .
ليقض علينا ربّك . .. إنّكم مكثون
ص: 237
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
3 - نساء - 4 - 97 - 18
18 - جهنّم ، جايگاه مستضعفانى كه با داشتن توانايى هجرت در محيط كفر بمانند .
فاولئك مأويهم جهنّم
بنابر اينكه سرزنش به جهت ترك هجرت باشد كه خود از واجبات است، نه خصوص عمل نكردن به احكام دين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 47 - 1
1 - وجود اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و اقدام آنان به احتجاج و دليل آوردن
و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفؤا للذين استكبروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 70 - 1
1- گردن فرازان و عصيان گران در برابر خداوند رحمان ، سزاوار سوختن در آتش دوزخ اند .
حول جهنّم . .. ثمّ لنحن أعلم ... بها صليًّا
«صليّاً» (از صَلِىَ يَصلى) تميز براى «أولى» و به معناى سوختن و چشيدن حرارت آتش است (لسان العرب). بنابراين مفاد عبارت «أعلم... صليّاً» اين است كه: ما بهتر مى دانيم چه كسى براى جهنم سزاوارتر است، از نظر چشيدن آتش و بريان شدن در آن. «أولويت» براى برخى نشانه آن است كه بقيه نيز استحقاق دارند; گرچه ممكن است اولويت نداشته باشند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 47 - 1
1 - وجود اختلاف ميان مستضعفان و مستكبران ، در آتش دوزخ و اقدام آنان به احتجاج و دليل آوردن
و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفؤا للذين استكبروا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 48 - 2
2 - اظهار ناتوانى كردن مستكبران در دوزخ ، از برآوردن درخواست مستضعفان پيرو خود ، مبنى بر كاستن از عذاب آنان
فهل أنتم مغنون عنّا نصيبًا من النار . قال الذين استكبروا إنّا كلّ فيها
اين كه مستكبران مى گويند: «ما و شما گرفتار عذابيم»، در واقع پاسخ منفى آنان به درخواست مستضعفان و اظهار ناتوانى كردن
ص: 238
است; زيرا كسى كه خود در آتش مى سوزد، نمى تواند نجات دهنده ديگران از آن باشد و گرنه خود را نجات مى داد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - غافر - 40 - 43 - 6
6 - اسراف گران و افراط كنندگان در گناه و حق ستيزى ، اهل دوزخ اند .
و أنّ المسرفين هم أصحب النار
«اسراف» به معناى افراط است و مقصود از «مسرفين» در آيه شريفه، كسانى اند كه در گناه و حق ستيزى افراط مى كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 47 - 1
1- مأموران دوزخ ، موظف به برخوردى قاطع ، سخت و قهرآميز با گناه پيشگان
خذوه فاعتلوه
«العتل» (مصدر «فاعتلوه») به معناى كشاندن با زور و خشونت است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 48 - 1
1- مأموران دوزخ ، موظف به شكنجه گناه پيشگان در وسط دوزخ
ثمّ صبّوا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 5
5 - عذاب كردن دوزخيان ، تنها وظيفه فرشتگان گماشته شده بر دوزخ
عليها تسعة عشر . .. و ما جعلنا عدّتهم إلاّ فتنة للذين كفروا
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «عدّة» به معناى جماعت (قاموس المحيط) و «فتنة» به معناى عذاب باشد; يعنى، «و ما جلعنا جماعتهم إلاّ عذاباً للذين كفروا».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - غاشيه - 88 - 5 - 5
5 - مأموران الهى در جهنّم ، عهده دار عذاب دوزخيان *
ص: 239
مجهول بودن «تسقى»، بيانگر وجود يك يا چند مأمور عذاب در دوزخ است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13
13- كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
«ال» در «الأحزاب» مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند «ال» در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 167 - 13
13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .
و ما هم بخرجين من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 221 - 15،24
15 - ازدواج با مشرك ، زمينه ساز انحراف و دخول در جهنّم است .
و لا تنكحوا . .. اولئك يدعون الى النار
24 - لزوم پرهيز از معاشرتهايى كه خطر كفر و انحراف دارد و مايه درآمدن به جهنّم است .
و لا تنكحوا . .. و لا تنكحوا ... اولئك يدعون الى النار
با توجّه به عموميّت تعليل: اولئك يدعون الى النار، و شمول آن نسبت به موارد غير ازدواج.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 72 - 20
20 - آتش دوزخ ، جايگاه مشركان
ص: 240
انه من يشرك باللّه . .. مأويه النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 3
3 - دوزخ جايگاه مشركان و يهوديان مستكبر و حق ناپذير
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 17 - 10
10 - مشركان ، اهل دوزخ بوده و در آتش آن جاودانه خواهند ماند .
ما كان للمشركين . .. و فى النار هم خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 113 - 5
5 - دوزخى بودن مشركان ، امرى قطعى و غير قابل تغيير
للمشركين . .. من بعد ما تبين لهم أنهم أصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 8 - 1
1 - دوزخ ، جايگاه ابدى مشركان و منكران رستاخيز
إن الذين لايرجون لقاءنا . .. و الذين هم عن ءايتنا غفلون. أولئك مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 17 - 13
13- كافران به قرآن از هرگروه و طايفه ( مشركان ، يهوديان ، نصارا و . . . ) به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
و من يكفر به من الأحزاب فالنار موعده
«ال» در «الأحزاب» مى تواند عهديه باشد كه در اين صورت اشاره به مشركان ، يهود و نصاراست و مى تواند «ال» در آن براى استغراق باشد كه در اين صورت ، مصداقهاى بارز و موردنظر آن ، گروههاى نامبرده اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 106 - 1
1- تيره بختان صحنه قيامت ( مشركان و كافران به رسالت انبيا ) روانه آتش دوزخ خواهند شد .
فأما الذين شقوا ففى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 241
9 - نحل - 16 - 62 - 13،14
13- مشركان ، پيشگام در وارد شدن به آتش جهنّم
لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون
«مفرط» (از مصدر فرط) به معناى مقدم شدن، جلو افتادن، شتاب و سبقت گرفتن است.
14- مشركان مفترى ، در جهنّم به حال خود ر ها شده و مورد فراموشى قرار مى گيرند .
لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون
«فرط» در لغت به معناى ترك آمده و برداشت فوق بر اساس معناى ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - اسراء - 17 - 39 - 11،12،13
11- آتش دوزخ ، فرجام حتمى مشركان است .
و لاتجعل مع الله إلهًا ءاخر فتلقى فى جهنّم
12- افكنده شدن مشركان در دوزخ ، همراه با ملامت ، طرد و اهانت است .
فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا
«مدحوراً» به معناى «مطرود» است كه در آن معناى اهانت و استخفاف اشراب شده است.
13- مشركان در حهنّم ، به عذاب جسمى و روحى مبتلا خواهند بود .
فتلقى فى جهنّم ملومًا مدحورًا
«القا در حهنّم» دلالت بر جسمانى بودن عذاب مى كند و «ملوماً» و «مدحوراً» - كه به معناى طرد و سرزنش است - دلالت بر عذاب روحى دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 99 - 4
4- خلود مشركان و معبودهايشان در آتش دوزخ
و كلٌّ فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 100 - 1،2،3
1- فرياد دردناك و زجرآلود مشركان در جهنم
لهم فيها زفير
«زفير» به معناى پر شدن سينه از غم و اندوه است و نيز به معناى صداى نخست خران است (لسان العرب). در اين جا به معناى فرياد دردناك و اندوهگين مى باشد.
2- عذاب و شكنجه مشركان و معبودهايشان در جهنم شديد خواهد بود .
لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه ضمير «لهم»
3- محروميت مشركان از شنوايى در جهنم
و هم فيها لايسمعون
ص: 242
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 19 - 6
6 - براى شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، در دوزخ جامه هايى از آتشى ويژه مى برند و بر آنان مى پوشانند .
فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار
تنكير «نار» نشانگر اين نكته است كه جامه هايى كه براى اهل شرك خواهند بريد از جنس آتشى به خصوص خواهد بود نه از هر آتشى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 2
2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مقمع من حديد
«مقمعة» (مفرد «مقامع») به معناى گرز است. پس «مقامع من حديد»; يعنى، گرزهاى آهنين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - مؤمنون - 23 - 106 - 2
2 - اقرار ذليلانه مشركان در تنگناى دوزخ ، به ربوبيت و پروردگارى خداوند
قالوا ربّنا غلبت . .. قومًا ضالّين
«غلبة» (مصدر «غلبت») به معناى چيره شدن است. «شقوة» معادل «شقاوة» و در مقابل سعادت است. در اين جا مراد از شقاوت، عوامل و اسباب آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 92 - 3
3 - ناتوانى معبود هاى مشركان از نجات گمراهان ، از دوزخ و دفاع از آنان در برابر عذاب
و برّزت الجحيم للغاوين . و قيل لهم أين ما كنتم تعبدون
پرسش از مكان معبودها - به قرينه آيه قبل كه سخن از رخ نمودن دوزخ براى گمراهان است - پرسش از موقعيت آنها براى نجات گمراهان از دوزخ و هرگونه دفاع از آنان است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 94 - 1،3
1 - نگون سار گشتن شرك پيشگان و معبودهايشان در دوزخ ، در پى اثبات پوچى هر معبودى جز خدا
هل ينصرونكم أو ينتصرون . فكبكبوا فيها هم و الغاون
«كبكبة» (مصدر مجهول «كبكبوا») به معناى نگون سار گشتن و نيز افكنده شدن است. ضمير «هم» نيز به معبودها بازمى گردد. بنابراين «فكبكبوا فيها هم...»; يعنى، گمراهان و معبودهايشان به صورت سرنگون در دوزخ افكنده خواهند شد.
3 - معبود هاى دروغين ، جلودار مشركان در سقوط به ورطه دوزخ
ص: 243
فكبكبوا فيها هم و الغاون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ضمير «هم» - كه به معبودهاى باطل بازمى گردد - مقدم بر «الغاوون» آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 95 - 1
1 - افكنده شدن همه سپاهيان ابليس در دوزخ ، به همراه گمراهان مشرك و معبود هاى باطلشان
فكبكبوا فيها . .. و جنود إبليس أجمعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 96 - 1،2
1 - مشاجره و دشمنى ، گمراهان ( مشركان ) با يكديگر در دوزخ
قالوا و هم فيها يختصمون
ضمير فاعلى در «قالوا» و نيز ضمير «هم»، به «غاوون» بازمى گردد. جمله «و هم فيها يختصمون» حال از ضمير در «قالوا» و «اختصام» (مصدر «يختصمون») به معناى جدال و ستيزه كردن است; يعنى، شرك پيشگان گمراه، در حالى كه در دوزخ باهم ستيزه مى كنند، به معبودهايشان خواهند گفت.
2 - امكان سخن گفتن دوزخيان با معبودهايشان در دوزخ
قالوا و هم فيها يختصمون
مخاطب «قالوا» به قرينه آيه «إذ نسوّيكم بربّ العالمين»، معبودهاى مشركان است و ضمير «فيها» به «جحيم» بازمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 31 - 6
6 - چشيدن عذاب دوزخ براى مشركان و سران آنان ، وعده حتمى و تخلف ناپذير خداوند
فحقّ علينا قول ربّنا إنّا لذائقون
برداشت ياد شده از آن جا است كه «حَقَّ» به معناى «ثَبَتَ» و «لَزَمَ» است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاكى از حتمى و تخلف ناپذير بودن آن است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 163 - 4
4 - مشركان و معبودهايشان و پيروان گمراه آنان ، دوزخى اند .
إلاّ من هو صال الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 16 - 1،3
1 - مشركان و كافران در دوزخ ، از هر سو در محاصره آتش قرار خواهند داشت .
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
ص: 244
مقصود از سايبان هايى از آتش بر فراز كافران و زير آنان، آتش فراگير است كه از هر سو آنها را محاصره كرده است; چنان كه در سوره ديگرى از اين حقيقت به صراحت ياد شده است: «يوم يخشاهم العذاب من فوقهم و من تحت أرجلهم. ..»، (سوره عنكبوت (29) آيه 55).
3 - شدت و فراوانى آتش جهنم ، در اطراف مشركان و كافران
لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل
مقصود از آيه شريفه هر چه باشد، اين نكته را نيز مى رساند كه آتش دوزخ بسيار شديد و زياد است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 40 - 4
4 - منحرفان از راه توحيد ، گرفتار آتش دوزخ خواهند بود .
إنّ الذين يلحدون . .. أفمن يلقى فى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - جاثيه - 45 - 10 - 5
5 - معبود هاى دروغين مشركان ، فاقد كارايى و تأثير در نجات آنان از دوزخ
من ورائهم جهنّم و لايغنى . .. و لا ما اتّخذوا من دون اللّه أولياء
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - فتح - 48 - 6 - 13
13 - جهنم ، مهيا شده از سوى خداوند براى منافقان و مشركان
و أعدّ لهم جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - ق - 50 - 26 - 1
1- مشركان و عبادت كنندگان غير خدا ، محكوم به آتش دوزخ
ألقيا فى جهنّم . .. الذى جعل مع اللّه إلهًا ءاخر
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 80 - 16
16 - مجرد انتساب به آيين الهى ، موجب مصونيت از آتش دوزخ نخواهد شد .
و قالوا لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة قل أتخذتم عند اللّه عهداً
ص: 245
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 56 - 5
5- دور ماندن بهشتيان از ناگوارى هاى جهنم ، در پرتو لطف و حمايت خداوند
و وقهم عذاب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 98 - 1،6،7
1- كافران و معبود هاى دروغينشان ، آتش گيره جهنم اند .
إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم
«حصب»; يعنى، هر آنچه در آتش افكنند و معناى غالبى آن هيزم است (لسان العرب).
6- « جاء فى الحديث إنّ قوماً أتوا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فقالوا له : . . . أخبرنا عن قوله : « إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم أنتم لها واردون » إذا كان معبودهم معهم فى النار فقد عبدوا المسيح ( ع ) أفتقول : إنّه فى النار ؟ فقال لهم رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : . . . قال اللّه : « إنّكم و ما تعبدون » يريد الإصنام التى عبدوها و هى لاتعقل و المسيح ( ع ) لايدخل فى جملت ها لأنّه يعقل و لو قال : إنّكم و من تعبدون لدخل المسيح ( ع ) فى الجملة فقال القوم : صدقت يا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) ;
در حديث آمده كه گروهى نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده و به آن حضرت گفتند: . .. ما را از گفتار خدا «إنّكم و ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنم...» با خبرساز چنانچه معبودشان در آتش باشد، پس [اين كه] گروهى مسيح را عبادت كردند; آيا تو مى گويى او در آتش است. رسول خدا به آنان فرمود:... خدا فرموده «إنّكم و ماتعبدون» و بت هايى را كه آنان مى پرستيدند اراده كرده و بت ها غير عاقل هستند و مسيح داخل در آنها نيست; زيرا او صاحب عقل است و اگر فرموده بود «إنّكم و من تعبدون» مسيح نيز داخل در آن جمله بود. آن گروه گفتند: راست گفتى اى رسول خدا».
7- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : لمّا نزلت هذه آية . . . قال ابن الزبعرى : . . . يامحمد أرأيت آية التى قرأت آنفاً أفينا و فى آلهتنا أم فى الأمم الماضية و آلهتهم ؟ قال (صلی الله علیه و آله) : بل فيكم و فى آلهتكم و فى الأمم الماضية إلاّ من استثنى اللّه فقال ابن الزبعرى : . . . ألست تثنى على عيسى خيراً و قد عرفت أنّ النصارى يعبدون عيسى و أمّه و أنّ طائفة من الناس يعبدون الملائكة أفليس هؤلاء مع آلهة فى النار ؟ فقال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : « لا . . . أما قلت : إلاّ من استثنى اللّه و هو قوله » إنّ الذين سبقت لهم منّا الحسنى أُولئك عن ها مبعدون » ;
از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: آن گاه كه اين آيه نازل شد . .. ابن زبعرى گفت: ... اى محمد! بگو بدانم آيه اى كه به تازگى قرائت كردى در باره ما و معبودها ما است يا در مورد امت هاى گذشته و معبودهاى آنها است فرمود: هم در باره شما و معبودهاى شما و هم در باره امت هاى گذشته است; مگر كسى كه خدا استثنا فرموده است. ابن زبعرى گفت: آيا تو عيسى را به خوبى نمى ستايى و حال آن كه مى دانى نصارا عيسى و مادرش را عبادت مى كنند و گروهى از مردم نيز فرشتگان را عبادت مى كنند آيا آنان و معبودهاى خود در آتش نيستند؟ پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: نه ... آيا نگفتم مگر آنان كه خدا استثنا فرموده است؟ و آن استثنا همان سخن خدا است كه: «إنّ الذين سبقت لهم منّا الحسنى أُولئك عنها مبعدون»».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 246
11 - انبياء - 21 - 99 - 1،4
1- عجز و ناتوانى معبود هاى مشركان در گريز از جهنم ، دليل عدم الوهيت آنان است .
ماتعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. لو كان هؤلاء ءالهة ما وردوها
4- خلود مشركان و معبودهايشان در آتش دوزخ
و كلٌّ فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - انبياء - 21 - 100 - 2
2- عذاب و شكنجه مشركان و معبودهايشان در جهنم شديد خواهد بود .
لهم فيها زفير و هم فيها لايسمعون برداشت ياد شده بنابر اين نكته است كه ضمير «لهم»
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 94 - 1،3
1 - نگون سار گشتن شرك پيشگان و معبودهايشان در دوزخ ، در پى اثبات پوچى هر معبودى جز خدا
هل ينصرونكم أو ينتصرون . فكبكبوا فيها هم و الغاون
«كبكبة» (مصدر مجهول «كبكبوا») به معناى نگون سار گشتن و نيز افكنده شدن است. ضمير «هم» نيز به معبودها بازمى گردد. بنابراين «فكبكبوا فيها هم...»; يعنى، گمراهان و معبودهايشان به صورت سرنگون در دوزخ افكنده خواهند شد.
3 - معبود هاى دروغين ، جلودار مشركان در سقوط به ورطه دوزخ
فكبكبوا فيها هم و الغاون
برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ضمير «هم» - كه به معبودهاى باطل بازمى گردد - مقدم بر «الغاوون» آمده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 95 - 1
1 - افكنده شدن همه سپاهيان ابليس در دوزخ ، به همراه گمراهان مشرك و معبود هاى باطلشان
فكبكبوا فيها . .. و جنود إبليس أجمعون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
13 - شعراء - 26 - 96 - 2
2 - امكان سخن گفتن دوزخيان با معبودهايشان در دوزخ
قالوا و هم فيها يختصمون
مخاطب «قالوا» به قرينه آيه «إذ نسوّيكم بربّ العالمين»، معبودهاى مشركان است و ضمير «فيها» به «جحيم» بازمى گردد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 163 - 4
4 - مشركان و معبودهايشان و پيروان گمراه آنان ، دوزخى اند .
ص: 247
إلاّ من هو صال الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 16 - 2
2 - تكذيب كنندگان هدايت ها و انذار هاى الهى و اعراض كنندگان از آن ، در آتش جهنم مخلداند .
فأنذرتكم نارًا تلظّى . لايصليها إلاّ ... الذى كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 18 - 10
10- دوزخ جايگاه روى گردانان از دعوت خداوند است .
أُولئك . .. مأويهم جهنم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 16 - 2
2 - تكذيب كنندگان هدايت ها و انذار هاى الهى و اعراض كنندگان از آن ، در آتش جهنم مخلداند .
فأنذرتكم نارًا تلظّى . لايصليها إلاّ ... الذى كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 22 - 4
4 - مأموران دورخ ، آكنده از خشم و نفرت نسبت به دوزخيان
كلّما أرادوا . .. و ذوقوا عذاب الحريق
ص: 248
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
9 - نحل - 16 - 62 - 14
14- مشركان مفترى ، در جهنّم به حال خود ر ها شده و مورد فراموشى قرار مى گيرند .
لاجرم أن لهم النار و أنهم مفرطون
«فرط» در لغت به معناى ترك آمده و برداشت فوق بر اساس معناى ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 9
9 - افترازنندگان به خدا و تكذيب كنندگان حق ، كافرند و جايشان در جهنم است .
و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. أو كذّب بالحقّ... أليس فى جهنّم مثوًى للكفر
«ال» در «الكافرين» براى عهد بوده و اشاره به همين افرادى دارد كه در آيه، مورد بحث قرار گرفته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 11
11 - جهنم ، جايگاه هميشگى و مجازات افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان قرآن و دين حق
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق . .. أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
2 - بقره - 2 - 206 - 14
14 - جهنّم ، اقامتگاه شومى براى متكبّران و مفسدان
اخذته العزّة بالاثم فحسبه جهنّم و لبئس المهاد
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 25 - 12
12- آنان كه در زمين فساد مى كنند ، به سرايى شوم ( دوزخ ) گرفتار خواهند شد .
و الذين . .. يفسدون فى الأرض ... لهم سوء الدار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
ص: 249
17 - دخان - 44 - 48 - 3
3- قسمت هاى درونى تر و مركزى دوزخ ، مكان جوشش و جريان آب هاى داغ
فاعتلوه إلى سواء الجحيم . ثمّ صبّوا فوق رأسه من عذاب الحميم
از ارتباط با آيه قبل - كه پس از كشانده شدن دوزخيان به قسمت هاى داخلى تر، فرمان ريختن آب هاى جوشان مطرح شده است - استفاده مى شود كه رسيدن آنان به وسط جهنم ريختن آب جوشان را ميسر مى سازد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
6 - اعراف - 7 - 50 - 2
2 - بهشت در مكانى بالاتر از دوزخ و با فاصله اى زياد از آن
و نادى اصحب النار اصحب الجنة أن أفيضوا علينا
كلمه «افاضه» كه به معناى ريزش است، حكايت از اين دارد كه بهشت در مكانى بالاتر از دوزخ قرار گرفته است. به كارگيرى ندا (خواندن با صداى بلند)، اشاره به دورى بهشت و دوزخ از يكديگر دارد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 23 - 2
2 - دوزخ ، در جايگاهى به دور از صحنه قيامت
فاهدوهم إلى صرط الجحيم
فرمان خدا مبنى بر راندن مشركان به راهى كه به دوزخ مى انجامد (پس از محاكمه آنان) گوياى مطلب ياد شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 39 - 2
2 - كفر پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، براى هميشه در دوزخ خواهند بود .
أولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 54 - 6
6 - عذابِ كافران منكر آيات خدا ، در جهنم قطعى است .
يستعجلونك بالعذاب و إنّ جهنّم لمحيطة بالكفرين
جمله اسميه "إنّ جهنّم" و تأكيد "إنّ" بر حتميت عذاب، دلالت دارد.
ص: 250
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - روم - 30 - 16 - 2
2 - ورود و ماندگارى كافران و تكذيب گران آيات خدا و لقاء اللّه ، به عذاب ، به صورت جبرى است .
و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون
به صورت مفعولى آورده شدن احضار افراد ياد شده به جهنم و يا حاضر بودن شان در آن، مى تواند اشاره به نكته فوق داشته باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - حديد - 57 - 19 - 11،12
11 - كافران و تكذيب گران آيات الهى ، اهل دوزخ اند .
و الذين كفروا و كذّبوا بايتنا أُولئك أصحب الجحيم
12 - دوزخ ، جايگاه ابدى كافران و تكذيب گران بوده و آنان هرگز از آن رهايى نخواهند يافت .
أُولئك أصحب الجحيم
«صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى يار و ملازم است. بنابراين «أصحاب الجحيم»; يعنى، كسانى كه با دوزخ يار و ملازم بوده و هرگز از آن جدا نخواهند شد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 2
2 - گرفتارى به جهنم و عذاب الهى ، سرنوشت تكذيب كنندگان آيات الهى است .
ويل يومئذ للمكذّبين
به قرينه «إذا تتلى عليه آياتنا. ..» در آيات بعد، عنوان «مكذّبين»، تكذيب كنندگان آيات خداوند را در برمى گيرد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - بينه - 98 - 6 - 1
1 - كافران به اسلام - چه اهل كتاب باشند و چه مشرك - به آتش جهنم ، گرفتار خواهند شد .
إنّ الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين فى نار جهنّم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - هود - 11 - 106 - 1
ص: 251
1- تيره بختان صحنه قيامت ( مشركان و كافران به رسالت انبيا ) روانه آتش دوزخ خواهند شد .
فأما الذين شقوا ففى النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 16 - 2
2 - تكذيب كنندگان هدايت ها و انذار هاى الهى و اعراض كنندگان از آن ، در آتش جهنم مخلداند .
فأنذرتكم نارًا تلظّى . لايصليها إلاّ ... الذى كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
17 - دخان - 44 - 43 - 2
2- ترديد و ناباورى مشركان صدراسلام نسبت به دوزخ و وجود درختى به نام زقّوم در آن
إنّ شجرت الزقّوم
تأكيد با «إنّ» و جمله اسميه از ترديد يا نكار مخاطبان نسبت به مضمون آن مى كند آيه 50 «إن هذا ما كنتم به تمترون» مؤيد برداشت مى باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 68 - 9
9 - افترازنندگان به خدا و تكذيب كنندگان حق ، كافرند و جايشان در جهنم است .
و من أظلم ممّن افترى على اللّه . .. أو كذّب بالحقّ... أليس فى جهنّم مثوًى للكفر
«ال» در «الكافرين» براى عهد بوده و اشاره به همين افرادى دارد كه در آيه، مورد بحث قرار گرفته اند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - مائده - 5 - 86 - 1
1 - دوزخ جايگاه كفرپيشگان و تكذيب كنندگان آيات خداوند
ص: 252
و الذين كفروا و كذبوا بايتنا أولئك اصحب الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 13 - 1،3
1 - قيامت روز رانده شدن تكذيب گران ، با شدت و خشونت به سوى آتش دوزخ
يوم يدعّون إلى نار جهنّم دعًّا
«دعّ» (مصدر مجهول «يدعّون») به معناى رانده شدن همراه با تندى و خشونت است و ضمير «يدعّون» به «مكذّبين» بازمى گردد.
3 - آتش دوزخ ، فرجام تكذيب كنندگان آن
فويل . .. للمكذّبين ... يوم يدعّون إلى نار جهنّم دعًّا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 3
3 - سخن ملامت بار و استهزاآميز مأموران الهى نسبت به تكذيب گران ، به هنگام روبه رو شدن آنان با آتش دوزخ
هذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جمله «هذه النار. ..»، مى تواند گفتار الهى و يا سخن مأموران خداوند (همانان كه تكذيب گران را به عنف و قهر به سوى دوزخ رانده اند) باشد. برداشت بالا بر پايه احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - واقعه - 56 - 94 - 1
1 - چشيدن عذاب آتش دوزخ ، فرجام نهايى تكذيب گران گمراه
و أمّا إن كان من المكذّبين الضالّين . .. و تصلية جحيم
«صَلْى» (مبدأ اشتقاق «تصلية») در معانى چشيدن، بريان شدن و افتادن به كار مى رود. بنابراين «تصلية جحيم» مى تواند به معناى چشيدن آتش دوزخ، بريان شدن به وسيله آن و يا افتادن در آن باشد. برداشت بالا ناظر به معناى اول «تصلية» است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مزمل - 73 - 12 - 2
2 - تكذيب گران دين ستيز ، به آتش برافروخته در قيامت گرفتار خواهند بود .
و جحيمًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 11
ص: 253
11 - جهنم ، جايگاه هميشگى و مجازات افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان قرآن و دين حق
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق . .. أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 15 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 19 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 24 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 28 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 34 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 37 - 2
ص: 254
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 40 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 45 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 47 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 49 - 2
2 - دوزخ ، جايگاه تكذيب گران دين
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل»، به وادى خاصى در جهنم و يا يكى از درهاى آن گفته مى شود (لسان العرب).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 19 - 6
6 - براى شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، در دوزخ جامه هايى از آتشى ويژه مى برند و بر آنان مى پوشانند .
فالذين كفروا قطّعت لهم ثياب من نار
ص: 255
تنكير «نار» نشانگر اين نكته است كه جامه هايى كه براى اهل شرك خواهند بريد از جنس آتشى به خصوص خواهد بود نه از هر آتشى.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
11 - حج - 22 - 21 - 2
2 - شرك پيشگان منكر ربوبيت خدا ، سزاوار گرز هاى آهنين در دوزخ
و لهم مقمع من حديد
«مقمعة» (مفرد «مقامع») به معناى گرز است. پس «مقامع من حديد»; يعنى، گرزهاى آهنين.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 5
5 - كسانى كه عذاب كم فروشان را تكذيب كنند ، در قيامت به عذاب جهنم گرفتار خواهند شد .
ويل للمطفّفين . .. ويل يومئذ للمكذّبين
مراد از «مكذّبين» - به قرينه آيه بعد - تكذيب گران روز قيامت و رخدادهاى آن اند و از مصاديق بارز رخدادهاى قيامت، عذابى است كه آيه «ويل للمطفّفين» بيان داشته است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
1 - بقره - 2 - 24 - 10
10 - منكران قرآن و سنگ هاى دوزخ ، هيزم و آتشگيره هاى آتش جهنمند .
فاتقوا النار وقودها الناس و الحجارة
«وقود» به هيزم و نيز به چيزى كه با آن آتش روشن مى كنند، گفته مى شود.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - زمر - 39 - 32 - 11
11 - جهنم ، جايگاه هميشگى و مجازات افترازنندگان بر خدا و تكذيب كنندگان قرآن و دين حق
فمن أظلم ممّن كذب على اللّه و كذّب بالصدق . .. أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
16 - فصلت - 41 - 41 - 2
ص: 256
2 - منكران حقانيت قرآن ، گرفتار آتش دوزخ در قيامت
إنّ الذين كفروا بالذّكر
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه خبر «إنّ» در «إنّ الذين كفروا» - به قرينه آيه قبل - جمله «يلقى فى النار» باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 16 - 1
1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .
ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم
«صالوا» - كه قبل از اضافه به «جهيم»، «صالون» (جمع «صال) بوده است -; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - يونس - 10 - 8 - 1
1 - دوزخ ، جايگاه ابدى مشركان و منكران رستاخيز
إن الذين لايرجون لقاءنا . .. و الذين هم عن ءايتنا غفلون. أولئك مأويهم النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 13 - 1،2،4،5
1 - تكذيب كنندگان قيامت در حالى كه به غل و زنجير بسته شده اند ، به جايگاهى تنگ در دوزخ افكنده خواهند شد .
و إذا أُلقوا منها مكانًا ضيّقًا مقرّنين
«قرن» (ريشه «مقرنين») در اصل به معناى ريسمانى است كه چند شتر را به هم ببندند; ولى به قرينه آيه 49 سوره ابراهيم (ترى المجرمين يومئذ مقرّنين فى الأصفاد) مى توان گفت: مقصود غل و زنجيرى است كه به وسيله آن، منكران معاد را به هم مى بندند. غل و زنجير است.
2 - افكنده شدن منكران قيامت به جهنم ، همراه با تحقير و اجبار است .
و إذا أُلقوا منها
واژه «أُلقوا» (به صيغه مجهول) به جاى «ادخلوا»، حاكى از اجبارى و تحقيرآميز بودن ورود به جهنم است.
4 - آتش دوزخ براى منكران قيامت ، بسيار زجرآور و طاقت فرسا خواهد بود .
دعوا هنالك ثبورًا
درخواست هلاكت و مرگ در آتش دوزخ، حاكى از شدت دردناكى و طاقت سوزى آن آتش است.
5 - تكذيب كنندگان قيامت ، در اعماق دوزخ و در دورترين مكان آتشين جاى دارند .
دعوا هنالك ثبورًا
ص: 257
برداشت ياد شده، از اسم اشاره «هنالك» - كه براى اشاره به مكان دور وضع شده است - استفاده گرديد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
12 - فرقان - 25 - 14 - 1،4،5
1 - استغاثه و درخواست تكذيب كنندگان قيامت براى رهايى از آتش جهنم نتيجه بخش نبوده و عذابشان ادامه خواهد يافت .
لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از درخواست هلاكت، در حقيقت كنايه از نجات از وضع بسيار سخت دوزخ است; نه مرگ و نابودى واقعى.
4 - تكذيب كنند قيامت ، در آتش دوزخ همواره در حال مرگ و زندگى بوده و به دفعات بى شمار مى ميرند و زنده مى شوند .
لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
از ديدگاه مفسران، اين كه به كافران گفته مى شود: «درخواست هلاكت بار خود را بسيار تكرار كنند» يا به خاطر اين است كه آنان به دفعات زنده مى شوند، و باز مى ميرند. پس بايد براى هر بار زنده شدن و عذاب شدن، درخواست مرگ كنند و يا به اين سبب است كه عذاب الهى كافران متعدد و گوناگون است. پس بايد آنان براى هر يك از آنها، درخواست مرگ كنند. برداشت ياد شده مبتنى بر ديدگاه اول است.
5 - جهنم ، داراى انواع عذاب هلاكت بار براى تكذيب كنندگان قيامت
لاتدعوا اليوم ثبورًا وحدًا و ادعوا ثبورًا كثيرًا
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
15 - صافات - 37 - 55 - 2،4
2 - بهشتيان ، هم نشينان كافر دنيايى خود را ، در وسط دوزخ مشاهده خواهند كرد .
فرءاه فى سواء الجحيم
«سواء» به معناى وسط است.
4 - دوزخ ، مجازات منكران قيامت
أءنّا لمدينون . .. فاطّلع فرءاه فى سواء الجحيم
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 14 - 5
5 - يادآورى مواضع انكارآميز تكذيب كنندگان قيامت از سوى مأموران الهى ، به هنگام مواجهه آنان با آتش دوزخ
هذه النار الّتى كنتم بها تكذّبون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 15 - 2
2 - تكذيب كنندگان قيامت ، ناتوان از توجيه تكذيب گرى هاى خود به هنگام مشاهده آتش دوزخ
أفسحر هذا أم أنتم لاتبصرون
ص: 258
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
18 - طور - 52 - 16 - 1
1 - فرمان ملامت بار خداوند به تكذيب كنندگان قيامت ، براى چشيدن حرارت دوزخ و تحمّل رنج آن
اصلوها
«صَلْىُ النار»; يعنى، چشيدن حرارت آتش و تحمل رنج آن. عبارت «اصلوها» (نظير آيه قبل) مى تواند كلام خداوند و يا سخن مأموران الهى باشد. در برداشت بالا، احتمال اول مورد نظر است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 29 - 1
1 - حركت تكذيب گران روز جزا به سوى دوزخ ، به فرمان الهى
انطلقوا إلى ما كنتم به تكذّبون
طبق گفته مفسران، مقصود از تكذيب در اين آيه، تكذيب دوزخ است. گفتنى است كه در روز قيامت، به كافران فرمان داده مى شود كه به سوى آن حركت كنند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مرسلات - 77 - 30 - 3
3 - احاطه همه جانبه دود برخاسته از آتش ، بر تكذيب گران روز جزا و نبودن هيچ راه گريزى از آن
انطلقوا إلى ظلّ ذى ثلث شعب
تعبير «ثلاث شعب» به گفته مفسران - مى تواند اشاره به فراگير و همه جانبه بودن دود برخاسته از آتش و گريزناپذير بودن آن باشد.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 10 - 1
1 - تكذيب كنندگان قيامت در آن روز ، گرفتار جهنم و عذاب الهى خواهند بود .
ويل يومئذ للمكذّبين
«ويل» به معناى عذاب و هلاكت است (لسان العرب). برخى آن را نام يكى از درب ها، يا درّه اى از جهنم مى دانند.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - مطففين - 83 - 16 - 1
1 - تكذيب كنندگان قرآن و قيامت و گناه كارانِ متجاوز ، به حرارت شديد جهنّم گرفتار شده و در آن خواهند سوخت .
ثمّ إنّهم لصالوا الجحيم
«صالوا» - كه قبل از اضافه به «جهيم»، «صالون» (جمع «صال) بوده است -; يعنى، كسانى كه با رنج و مشقت حرارت آتش را مى چشند و در آن مى سوزند. در لسان العرب آمده است: صَلِى بالنار و صَلِيَها صَلْياً قاسى حرّها (حرارت آتش را با رنج و مشقت چشيد) و صَلِىَ فلانٌ بالنار يَصْلى صُلِيّاً احترق (سوخت).
ص: 259
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
10 - مريم - 19 - 68 - 7
7- خداوند ، شياطين و منكران معاد را در قيامت ، خوار و ذليل ، بر زانونشسته و به صورت نيم خيز در اطراف جهنم احضار خواهد كرد .
ثمّ لنحضرنّهم حول جهنّم جثيًّا
«جثيّا» (جمع «جاثى») حال است و «جاثى» به كسى گفته مى شود كه براى مخاصمه و محاكمه بر زانو نشسته است (لسان العرب). احضار منكران معاد و شياطين، در حالى كه بر زانوان خود راه مى روند و يا بر زانو گرداگرد جهنم نشسته اند، براى اهانت و تحقير آنان است. برخى «جثىّ» را جمع «جثوة» دانسته اند كه به معناى انبوه خاك و سنگ است. بر حسب اين معنا مراد احضار هر فرقه و گروه به صورت متراكم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
8 - رعد - 13 - 5 - 12
12- منكران قيامت ، به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .
أُولئك أصحب النار هم فيها خلدون
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - ليل - 92 - 16 - 2
2 - تكذيب كنندگان هدايت ها و انذار هاى الهى و اعراض كنندگان از آن ، در آتش جهنم مخلداند .
فأنذرتكم نارًا تلظّى . لايصليها إلاّ ... الذى كذّب و تولّى
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
14 - عنكبوت - 29 - 55 - 3
3 - ملائكه موكّل ، با تهكّم تحقيرآميز ، به كافران ، براى ورود به جهنم ، فرمان مى دهند .
يغشيهم العذاب . .. و يقول ذوقوا ما كنتم تعملون
ص: 260
ضمير فاعلى «يقول» احتمال دارد به خداوند برگردد و احتمال دارد، منظور ملائكه باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - تحريم - 66 - 6 - 10
10 - دوزخ ، داراى نگهبانان و گماشتگانى از فرشتگان است .
عليها ملئكة
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
19 - مدثر - 74 - 31 - 1،5
1 - نگهبانان دوزخ ، از فرشتگان اند .
عليها تسعة عشر . و ما جعلنا أصحب النار إلاّ ملئكة
5 - عذاب كردن دوزخيان ، تنها وظيفه فرشتگان گماشته شده بر دوزخ
عليها تسعة عشر . .. و ما جعلنا عدّتهم إلاّ فتنة للذين كفروا
برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «عدّة» به معناى جماعت (قاموس المحيط) و «فتنة» به معناى عذاب باشد; يعنى، «و ما جلعنا جماعتهم إلاّ عذاباً للذين كفروا».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
20 - فجر - 89 - 23 - 13
13 - « [ عن رسول اللّه فى قوله تعالى « و جىء يومئذ بجهنم » انّه ] قال : يجىء بها سبعون ألف ملك يقودونها بسبعين ألف زمام ;
[از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) درباره قول خداى تعالى «و جىء يومئذ بجهنم» روايت شده كه ]فرمود: هفتاد هزار فرشته، جهنم را با هفتاد هزار بند مى كشند و مى آورند».
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 38 - 10،11
10 - جهنم، جايگاهى آكنده از جدال و ستيز دوزخيان با يكديگر
كلما دخلت . .. قالت أخريهم لأوليهم ربنا
11 - دوزخيان پيرو پس از اجتماعشان در جهنم با سران كفر و شرك، عليه آنان اقامه دعوا خواهند كرد.
حتى إذا اداركوا فيها جميعا قالت أخريهم لأوليهم ربنا هؤلاء أضلونا
ص: 261
«حتى إذا اداركوا . ..» يعنى تا آنگاه كه امتها بر يكديگر ملحق و مجتمع گردند. «اداركوا» در اصل تداركوا بوده و پس از ساكن كردن تاء و ادغام آن در دال، همزه وصل به آن اضافه شده است.
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
5 - اعراف - 7 - 39 - 1
1 - سران كفر و شرك و پيروانشان پس از ورود به جهنم به مجادله و كشمكش خواهند پرداخت.
قالت أخريهم لأوليهم . .. و قالت أليهم لأخريهم فما كان
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 140 - 14،15
14 - خداوند ، گردآورنده همه منافقان و كافران ، در جهنم
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
15 - جهنم ، جايگاه و مجمع تمامى منافقان و كافران
إنّ اللّه جامع المنفقين و الكفرين فى جهنم جميعاً
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
4 - نساء - 4 - 145 - 1
1 - جايگاه منافقان ، در پايين ترين و پست ترين طبقات آتش جهنم است .
إنّ المنفقين فى الدرك الاسفل من النار
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 - توبه - 9 - 49 - 13
13 - منافقان ، اهل دوزخند .
ألا فى الفتنة سقطوا و إن جهنم لمحيطة بالكفرين
جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش
7 -