علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 38

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 38

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

ص: 1

1- جامعه

1- جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 36 - 5

5 - تفاوت صلاحيت زن و مرد در عصر تولد مريم ، براى احراز مشاغل و مسؤوليت هاى اجتماعى

ربّ انّى وضعتها اُنثى . .. و ليس الذكر كالاُنثى

بنابراينكه «ليس الذّكر كالاُنثى»، كلام مادر مريم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 15

15 - جواز حضور زنان همراه مردان ، در مسائل مهم اجتماعى

و نساءنا و نساءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 7

7 - وظيفه رسولان الهى ، راهنمايى و پيام آورى است و وظيفه مردم ، پيمودن آن راه بر اساس پيام هاى آن رسولان

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاين مات

جمله «و ما محمّد . .. »، تعيين كننده وظيفه رسولان الهى (پيام آورى) است و جمله «افائن مات ... »، تعيين كننده وظيفه مردم است كه بايد همواره (چه رسولان در ميانشان باشند و يا نباشند) پايبند به آن پيامها باشند.

2- آثار اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 1

13 - نمل - 27 - 57 - 3

3 - طهارت و پاكدامنى و تلاش در راه اصلاح جامعه ، مايه نجات از امواج بلا و كيفر الهى

أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس يتطهّرون . فأنجينه و أهله إلاّامرأته

قوم لوط، وى و خاندانش را به جرم پاكى و پارسايى محكوم به تبعيد و اخراج كردند; اما خداوند ايشان را به همين دليل از كيفر دامنگير آن قوم نجات داد.

3- آثار اقتدار جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 40

40- جامعه مقتدر و اصيل اسلامى ، برانگيزاننده خشم كافران و نه دوستى ايشان

كزرع أخرج شطه . .. ليغيظ بهم الكفّار

از تعبير «ليغيظ» استفاده مى شود كه كافران، ناگزير در قبال رشد امت اسلامى موضع خصمانه مى گيرند و انتظار دوستى از آنان بى جا و بى مورد است.

4- آثار بصيرت رهبران جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 7

7- بصيرت امت ها در گرو بصيرت رهبران ايشان است .

على بصيرة أنا و من اتبعنى

نياوردن «على بصيرة» در «من اتبعنى» على رغم مقصود بودن آن ، اشاره به اين دارد كه بصيرت پيروان پيامبر (رهبر) در گرو بصيرت اوست.

5- آثار تشكيل جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 3

3 - تبليغ دين و تشكيل جامعه اسلامى ، درپى دارنده سخنان ناروا و تبليغات سوء دشمنان و مخالفان دين

و اصبر على ما يقولون

ص: 2

6- آثار جامعه شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 12

12 - جامعه شناسى ، باستان شناسى و تاريخ ، زمينه ساز شناخت سنت هاى الهى و ره يابى به واقعيت پيام وحى

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

7- آثار جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 4

4 - انسان ها در جامعه فاسد و محيط منحرف ، بدون ايمان به خدا و لطف او ، در معرض انحراف و هلاكت اند .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

8- آثار جامعه گريزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 11 - 5

5 - جامعه گريزى و سطح پايين فرهنگ اجتماعى ، عامل سستى در تعهدات اجتماعى و پايبندى به قوانين *

المخلّفون من الأعراب

وصف «الأعراب» ممكن است مشعر به عليت باشد; يعنى، باديه نشينى در تخلف آنان نقش داشته است.

9- آثار رشد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 16

16 - نبود مفاسد اقتصادى و اجتماعى در يك جامعه ، نشانه برخوردارى آن جامعه از رحمت خداوند *

لا تاكلوا اموالكم . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

10- آثار روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 3

3 - آل عمران - 3 - 200 - 19

19 - پيروزى و سعادت جامعه ايمانى ، در گرو ايجاد پيوند و ارتباط با يكديگر

و رابطوا . .. لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 24 - 12

12 - زندگى مختلط و شراكت در امور اقتصادى ، زمينه ساز تضييع حقوق و لغزشگاه بسيارى از مردم

و إنّ كثيرًا من الخلطاء ليبغى . .. إلاّ الذين ءامنوا ... و قليل ما هم

11- آثار زندگى در جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 7

7- زندگى در جامعه آلوده و فاسد ، مايه رنج و محنت مؤمنان و غير قابل تحمل براى آنان است .

و نجّينه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

12- آثار فساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرنها تدميراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 10

10 - دگرگونى ارزش ها ، در جامعه فساد زده و منحرف

قالوا أخرجوا ءال لوط . .. إنّهم أُناس يتطهّرون

در جامعه فسادزده قوم لوط، پاكى و پارسايى مورد ريشخند واقع شده و پاكدامنان آن جامعه (لوط و خاندانش) به جرم طهارت، محاكمه و محكوم شدند.

ص: 4

13- آثار كفر جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 5

5 - كفرورزى جوامع و ستيزه جويى با پيامبران ، از عوامل از ميان رفتن شايستگى آنان براى دستيابى به نعمت هاى الهى

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

14- آثار گرايشهاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 9

9- گرايش ها و رفتار هاى جوامع بشرى ، زمينه ساز دستيابى آنان به نعمت و يا گرفتار شدن به سختيها

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

15- آثار يأس از اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 4

4 - لزوم دورى جستن از محيط فساد ، در صورت يأس از اصلاح آن

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

16- آرزوى رهبرى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 17

17 - آرزوى در دست گرفتن مديريت جامعه و رهبرى امت اسلامى ، امرى پسنديده و روا است .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

17- آرمان جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 4

ص: 5

4 - جامعه اى كه داراى يك ايده و آرمان باشد ، به منزله يك پيكر است .

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

چون خداوند جراحتهاى وارد شده به گروهى از مسلمانان و يا كافران را به تمام آنها نسبت داده است، با اينكه قطعاً يكايك افراد مجروح نشدند، معلوم مى شود كه از نظر قرآن هر جامعه اى كه داراى آرمانى واحد باشد، به منزله يك پيكر است.

18- آرمان جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 12

12 - اصلاح جوامع بشرى ، هدف مشترك جامعه آرمانى اسلام

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

با توجه به واژه «امّة» كه در لغت به معناى گروه داراى هدف و مقصد مشترك است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 12

12 - پيروزى بر دشمنان دين ، خواسته و آرمان جامعه ايمانى

من بعد ما اريكم ما تحبّون

مراد از «ما تحبّون» (آنچه آرزوى شما بود)، پيروزى بر دشمن است.

19- آسيب شناسى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5،8

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه «الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم» سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 0

ص: 6

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن هؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 6

6- جلوگيرى از نفوذ اديان الهى و رواج بى دينى ، زمينه ساز رواج فساد و تبه كارى در جامعه است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله . .. بما كانوا يفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 5،6،12،15

5- قرار گرفتن جامعه در معرض كفران نعمت هاى الهى پس از آسايش و رفاه مادى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة يأتيها رزقها رغدًا . .. فكفرت بأنعم الله

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

12- گناهان و ناسپاسى هاى اجتماعى ، داراى آثار شوم براى كل جامعه

قرية كانت ءامنة . .. فكفرت ... فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

15- فقر و گرسنگى مردم ، زمينه ساز ناامنى اجتماعى است . *

فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

از اينكه خداوند در كيفر كفران نعمت، ابتدا فقر و گرسنگى و سپس ترس و ناامنى را مطرح ساخته است، مى توان به دست آورد كه فقر و گرسنگى زمينه ناامنى اجتماعى، همچون دزدى و . .. را فراهم مى آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 1،6،7،10

1- فسق و گناهِ برخورداران از مكنت و ثروتمندان هر جامعه ، عامل هلاكت و نابودى آن جامعه است .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

«مترف» از واژه «ترفه» گرفته شده و «ترفه» هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).

6- افزايش تعداد مترفان و ثروتمندان فاسق و تبهكار در جامعه ، از عوامل هلاكت و نابودى آن جامعه براساس سنت هاى خداوند

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

برخى برآنند «أمرنا» به معناى «كثرنا» (فزونى داديم) است (مفردات راغب) كه بر اساس آن، مراد از «أمرنا مترفيها» افزايش مترفان در جامعه است.

7- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرايش ديگر طبقات به فساد و تباهى ، تأثير و نقش مهمى دارد .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

اختصاص به ذكر يافتن مترفان از ميان ديگر طبقات، بيانگر اين است كه فسق و فساد اين طبقه تأثير بيشتر و نقش مهم ترى در

ص: 7

مقايسه با ديگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

10- گسترش و فراگيرى فساد در سطح جامعه ، مايه نزول حتمى عذاب الهى است .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 5،10

5- بسيارى از جوامع و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. و كم أهلكنا من القرون من

10- گناه ، عامل اصلى هلاكت جوامع بشرى است .

كم أهلكنا من القرون . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 7

7- عمل ناشايست زنا ، داراى فرجامى بد و ناگوار براى فرد و جامعه

و ساء سبيلاً

از جمله «راههاى بد» راهى است كه منتهى اليه و فرجام آن، ناشايست باشد. بنابراين «ساء سبيلاً» مى تواند مشعر به اين معنا باشد كه: زنا نه تنها خود فاحشه است; بلكه راهى است بد كه فرجام و پيامد آن براى فرد و جامعه نيز، بد و ناپسند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 10

10- نقش مهم رهبران و زمامداران فاسد ، در تباهى و هلاكت امتها

فقال له فرعون . .. فأراد ... فأغرقنه و من معه جميعًا

در داستان هلاكت فرعون، همواره شخص فرعون به عنوان عنصر اصلى جريان كفر، به صورت ضمير مفرد و جدا از مجموعه يارانش ذكر شده است و اين بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 6

6- فقدان آگاهى و دانش ، زمينه ساز گرفتارى افراد و جوامع به تقليد هاى ناروا و كوركورانه

و قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

كلمه «لأبائهم» اشاره به اين نكته دارد كه پندارهاى مشركان، از سر تقليد بوده است و جمله «ما لهم به من علم و. ..» بر اين نكته دلالت دارد كه مشركان و پدران شان، در گزينش اين اعتقاد پايه هاى علمى نداشته اند. مجموع اين دو قضيه، گوياى آن است كه «جهل» در كشاندن افراد و جوامع به تقليد كوركورانه، نقشى مهم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 8

10 - كهف - 18 - 59 - 5

5- اِعراض از آيات الهى و نشنيده انگاشتن آن و غفلت از گناهان گذشته خويش ، ستم ، و موجب سقوط و نابودى امّت ها است .

و من أظلم . .. و تلك القرى أهلكنهم لمّا ظلموا

مراد از ظلم در «لم ا ظلموا» - به دليل ارتباط اين آيه با آيات قبل - همان امورى است كه در آيه پنجاه و هفت بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 8

8- فريفته شدن به دنيا و امكانات فناپذير آن و اصيل پنداشتن آنها ، از زمينه هاى سقوط تمدن ها و نابودى دنياگرايان است .

أىّ الفريقين خير مقامًا . .. و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 12

12 - بهره گيرى از شخصيت هاى محبوب جامعه و وابسته نشان دادن افكار و رفتار خويش به آنان ، از ترفند هاى رهبران ضلالت است .

فقالوا هذا . .. إله موسى فنسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 9،10

9 - تسويلات و وسوسه هاى نفس ، زمينه ساز به كارگيرى دين و دانش براى ايجاد انحراف و گمراه ساختن مردم

بصرت . .. فنبذتها و كذلك سوّلت لى نفسى

آنچه كه سامرى در اختيار داشت و موجب گمراهى او و مردم بسيارى شد، علوم و معارفى بود كه وى آن را در راه گمراه كردن مردم به كار گرفت.

10 - تسويلات نفس ( زيبانمايى كار هاى زشت و ناروا ) ، خطرى در كمين افراد و جوامع

و كذلك سوّلت لى نفسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 11 - 2

2- ظلم و ستم ، عامل انحطاط و انهدام كامل جوامع و تمدن ها است .

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة

توصيف «قرية» (مردم شهرها) به «ظالمة» (ستمكار) بيانگر نقش ظلم در نابودى و انهدام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 13 - 6

6- مترفان و ستمگران جامعه ، عامل نابودى تمدن ها و هلاكت افراد جامعه

و كم قصمنا من قرية كانت ظالمة . .. ارجعوا إلى ما أُترفتم فيه

ص: 9

مخاطبان اين آيات، گروه خاصى از مردم اند; زيرا خداوند در توصيف آنان دو صفت ستمگرى و تنعّم را مطرح ساخته است و اين دو صفت نوعاً در قشر خاصى از جامعه وجود دارد و بيشتر مردم نه ظالم اند و نه مترف.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 8

8- هلاكت و بدبختى جوامع بشرى ، بازتاب زشت كارى و رفتار نامناسب خود آنها است .

الذين كذّبوا بايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقنهم أجمعين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند دو عامل (تكذيب آيات الهى و سوء پيشينه) را موجب هلاكت برشمرد و هر دو عامل را به خود انسان نسبت داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 71 - 4

4 - سلامت جامعه بشرى و مصون ماندن آن از فساد و تباهى ، در گرو اجراى قوانين الهى و ايستادگى در برابر تمايلات حق ستيزان

و لو اتبع الحقّ أهواءهم لفسدت السموت و الأرض و من فيهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 7

7 - جامعه هاى گرفتار بى بند و بارى جنسى ( بى عفتى و زناكارى ) ، در معرض زوال و نابودى است .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله «و لولا فضل اللّه عليكم. ..» به تقدير «و لولا فضل اللّه عليكم... لاختل نظام حياتكم و لهلكتم» باشد; يعنى، «اگر فضل و رحمت خدا نبود ... نظام زندگى شما - با وجود همه فساد و بى بند و بارى - از هم مى پاشيد و شما نابود مى شديد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 5

5 - شايعات و پخش خبر هاى دروغ ، از ميان برنده اعتماد متقابل و حسن ظن افراد جامعه نسبت به يكديگر

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنت بأنفسهم خيرًا و قالوا هذا إفك مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 27

27 - دل بستگى به ماديات و دنيامدارى ، زمينه رواج فحشا و فساد جنسى در يك جامعه است .

و لاتكرهوا فتيتكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 10

12 - فرقان - 25 - 18 - 12

12 - جامعه بى خبر از تعاليم دينى و از يادبرنده خدا ، در معرض هلاكت و محكوم به نابودى است .

حتّى نسوا الذكر و كانوا قومًا بورًا

برداشت فوق، از تقدم جمله «حتّى نسوا الذكر» بر «كانوا قوماً بوراً» و ارتباط ميان آن دو، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 7

7 - تكذيب آيات خداوند و نپذيرفتن دعوت انبيا ، در پى دارنده سقوط و نابودى جوامع بشرى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 5

5 - پايبندى مطلق و بى دليل به سنت هاى ملّى و قومى ، مايه تخدير جامعه و سدّ راه خردورزى و مانع شناخت

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 5

5 - نادرستى روابط اقتصادى ، سبب فراگيرى فساد و تباهى در جامعه

أوفوا الكيل . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله «و لاتعثوا. ..» عطف تفسيرى بر جمله پيشين باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 9

9 - فسادگرى ، ريشه بلا ها و تباهى هاى جامعه فرعونى

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 3

3 - ويرانى شهر ها ، تباهى جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتيجه هميشگى سلطه شاهان بر كشور بيگانه

إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 5

5 - نقش سردمداران كفر و فساد در هلاكت و بدبختى تمامى جامعه

أنّا دمّرنهم و قومهم

ص: 11

ضمير «هم» به گروه هاى نُه گانه بازمى گردد كه طرح ترور شبانه صالح و خانواده اش را ريخته بودند. و از اين كه نام آنان به صورت مجزا و مقدم بر نام قومشان ياد شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 3

3 - ظلم و گناه ، بنيان برافكن جوامع بشرى

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة. .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

ثموديان، به صورت جامعه اى متشكل بودند كه در نتيجه ظلم و گناه خود به گونه دسته جمعى و فراگير هلاك شدند و اين نشان مى دهد كه هر جامعه اى كه معصيت و ستم در آن رواج پيدا كند، در معرض خطر نابودى قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 12،13

12 - افزايش نامتعادل تعداد زنان بر مردان در يك جامعه ، درپى دارنده ضعف و زبونى آن

يستضعف طائفة منهم . .. و يستحيى نساءهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، زنده گذاشته شدن دختران بنى اسرائيل را، يكى ديگر از نمودهاى زبون سازى فرعون به شمار آورده است.

13 - تفرقه ميان مردم و افزايش بسيار و نامتعادل زنان بر مردان در يك جامعه ، از عوامل فساد و تباهى آن جامعه و مردم

جعل أهلها شيعًا يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم إنّه كان من المف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 3،6

3 - سرمستى و غرور ، عامل هلاكت جوامع پيشين

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

«بطر» (مصدر «بطرت») به غرور و طغيان - كه آدمى بر اثر فراوانى نعمت دچار آن شود - گفته مى شود. بنابراين «بطرت معيشتها»; يعنى، «طغت فى معيشتها» (در زندگى اش طغيان كرد). گفتنى است كه عبارت «بطرت معيشتها» وصف و مفيد تعليل است; يعنى، جوامع گذشته بدان جهت به هلاكت رسيدند كه گرفتار سرمستى و غرور بودند.

6 - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان ، از عوامل هلاكت جوامع بشرى است .

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 13

13 - ظلم و بيدادگرى ، عامل نابودى جوامع پيشين با عذاب استيصال

و ما كنّا مهلكى القرى إلاّ و أهلها ظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 12

13 - قصص - 28 - 77 - 21

21 - زراندوزى و انباشتگى ثروت در دست افراد ، از زمينه هاى پيدايش فساد و تباهى در جامعه

و لاتبغ الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 6

6 - قوم نوح ، به دنبال قبول نكردن رسالت نوح ( ع ) دچار سيلى عظيم و بنيان كن شدند و به هلاكت رسيدند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

«طوفان» هر حادثه اى را مى گويند كه انسان را احاطه كند. اين واژه در «آب فراوان (سيل)» متعارف شده است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 5

5 - اختلاف دينى ، از عوامل دسته بندى و گروه بندى هاى اجتماعى است .

فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

احتمال دارد ذكر «و كانوا شيعاً» پس از «فرّقوا» به خاطر توجه به اين واقعيت است كه: اختلاف دينى، گروه بندى اجتماعى را به دنبال دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 59 - 15

15 - بى حجابى ، از جمله عوامل ناهنجارى در محيط دينى است .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 10،11،12

10 - منافقان ، از جمله عوامل پيدايش ناهنجار هاى اجتماعى اند .

لئن لم ينته المنفقون . .. لنغرينّك بهم

11 - بيماردلان ، آسيب رسانان به هنجار هاى اجتماعى اند .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم

12 - شايعه پراكنان ، برهمزنان آرامش جامعه و آسيب رسان به آن اند .

لئن لم ينته المنفقون و . .. المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 8

8 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده گسيختگى زمام جامعه و از هم فروپاشى آن

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقنهم كلّ ممزّق

ص: 13

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 39 - 9

9 - كفر ، موجب خسارت جامعه بشرى بوده و حاصلى جز آن ندارد .

و لايزيد الكفرين كفرهم إلاّ خسارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 3

3 - مردم گمراه و فاسد ، در پيدايش نظام اجتماعى فاسد و ظاهر شدن رهبران گمراه گر و انحراف ساز در جامعه ، مؤثر بوده و داراى نقش اند .

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

مشترك بودن عذاب مردم اغوا شده با رهبران اغواگر خود، مى رساند كه اغوا شدن مردم، هرچند به وسيله رهبران آنان است; ولى آنان نيز در اين گمراهى نقش داشته و مؤثر بوده اند. گفتنى است كه نقش آنان مى تواند در رابطه با پيدايش نظام فاسد و ظهور رهبران گمراه كننده در جامعه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 21 - 10

10 - گناهان ، زمينه ساز عذاب الهى و نابودشدن تمدن ها ، قدرت ها و آثار ملى

فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 4

4 - كفر و انكار رسالت پيامبران ، زمينه ساز فروپاشى تمدن ها و نابودى قدرت ها و آثار ملى

كانوا هم أشدّ منهم قوّة و ءاثارًا فى الأرض . .. فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 27 - 9،10

9 - خطرساز بودن رهبران متكبر و منكر قيامت و روز حساب براى جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

پناه بردن موسى(ع) از شر متكبران منكر قيامت (چون فرعونيان)، گوياى مطلب ياد شده است.

10 - تكبر در برابر سخن حق و باور نداشتن به روز حساب ، از زمينه هاى فسادگرى و كشتار افراد بى گناه در جامعه

كلّ متكبّر لايؤمن بيوم الحساب

توصيف فرعون فاسد و سفاك به متكبر و منكر روز حساب، مى تواند بيانگر مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 14

16 - غافر - 40 - 82 - 9

9 - نابودى بسيارى از اقوام نيرومند و داراى تمدن و آثار ملى ، در گذشته تاريخ به خاطر كفر و شركشان

فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جمله «فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون» (ولى آنچه به دست مى آورند، به حالشان سودى نبخشيد)، به نزول عذاب گريز ناپذير و سود نبخشيدن تلاش هاى كافران محكوم به عذاب اشاره دارد. گفتنى است چون اين آيه درباره كافران و مشركان مى باشد، مى توان استفاده كرد كه سبب محكوميت آنان به عذاب، همان كفر و شرك آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 27 - 7

7 - جامعه متكاثر و رفاه زده ، گرفتار طغيان و سركشى

و لو بسط اللّه الرزق لعباده لبغوا فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 8 - 5

5 - بى توجهى به پيام وحى و استهزاى آن ، از جمله عوامل نابودى جوامع در طول تاريخ

كانوا به يستهزءون . فأهلكنا أشدّ منهم بطشًا و مضى مثل الأوّلين

از ارتباط دو آيه، استفاده مى شود كه استهزاى پيام وحى از سوى جوامع شرك پيشه، موجب نابودى آنان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 10 - 10

10- كفرپيشگى ، از عوامل عمده نابودى ملت ها

دمّر اللّه عليهم و للكفرين أمثلها

وصف كفر در «للكافرين»، بيانگر اين نكته است كه كفر، عامل اصلى نابودى ملت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 1،5

1- ترك جهاد ، زمينه محو ارزش ها و به فساد كشيده شدن جامعه

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته به دست مى آيد: 1- «تولّيتم» به معناى روى گرداندن از جهاد باشد كه در آيه قبل مطرح شده است. 2- تعبير «عسيتم ...أن تفسدوا فى الأرض» در معنا، جواب «إن تولّيتم» به شمار آيد.

5- گناه ترك واجبات از سوى فرد ، داراى پيامد هاى ناگوار اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض

واژه «فى الأرض»، مى رساند كه فسادِ روى گردانان از دين و تكاليف الهى، محدود و منحصر در قلمرو وجود خودشان نيست; بلكه همچون بيمارى مسرى در بستر جامعه شيوع مى يابد.

ص: 15

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 15

15- نقش ثروت اندوزى و عدم انفاق ، در زوال جامعه و پيدايش تحولات ويرانگر اجتماعى *

تدعون لتنفقوا . .. و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير «يستبدل قوماً غيركم» اشاره به يكى از سنت هاى اجتماعى خداوند داشته باشد; زيرا امت هاى گرفتار در انحرافات اقتصادى، از درون پوسيده و يا به وسيله ملتى ديگر مقهور مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 6 - 8

8 - نقش ويرانگر منابع خبرى فاسد ، در مناسبات و امنيت جوامع

إن جاءكم فاسق بنبإ . .. أن تصيبوا قومًا بجهلة

از تعليل «أن تصيبوا قوماً بجهالة» و متفرع شدن آن بر فسق مخبر، مطلب بالا نتيجه گيرى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 4

4 - نقش مهم رهبرى كفر ، در گمراهى و انحراف اركان جامعه

فتولّى بركنه

در صورتى كه مراد از «ركن»، اركان جامعه بوده و «باء» براى تعديه باشد، از منتسب شدن انحراف اركان جامعه، به شخص فرعون، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 11

11 - جوامعى كه خود را در پناه تعاليم وحى قرار ندهند ، خطر گرفتار شدن در ورطه انواع گمراهى ها ، آنان را تهديد مى كند .

هو الذى ينزّل على عبده ءايت بيّنت ليخرجكم من الظلمت إلى النور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 9

9 - استثمار و بى عدالتى اقتصادى ، از مشكلات عمده و اساسى جوامع در طول تاريخ

لقد أرسلنا رسلنا . .. و أنزلنا معهم الكتب و الميزان

با توجه به اين كه «ميزان» (ترازو) ابزارى است كه در مبادلات اقتصادى به كار مى رود و با آن كالاها را توزين مى كنند; مى توان گفت كه: اين واژه در آيه شريفه استعاره از خصوص عدالت اقتصادى است. بنابراين، پيام عدالت اقتصادى - كه در اين آيه به عنوان رسالت همه پيامبران برشمرده است - نشان مى دهد كه موضوع استثمار توده ها و ظلم و اجحاف اقتصادى به آنان، در تاريخ بشر ريشه داشته است و همه جوامع با آن مشكل دست به گريبان بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 16

19 - قلم - 68 - 44 - 7

7 - تكذيب قرآن و معاد ، از عوامل و زمينه هاى سقوط تدريجى جوامع بشرى

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 81 - 16

16 - طغيان گرى در مورد نعمت هاى خداوند ، خطرى در كمين جوامع ر ها شده از حاكميت ستم گران

أنجينكم من عدوّكم . .. كلوا ... لاتطغوا فيه

نهى شدن بنى اسرائيل از طغيان گرى، پس از عبور آنان از دريا و نجات از ستم و حاكميت فرعونيان مطرح شده است. طرح اين مسأله در آن موقعيت، گوياى وجود زمينه هايى براى طغيان گرى در آن شرايط است.

20- آسيب شناسى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 166 - 7

7 - سران و بزرگان گمراه ، داراى نقشى بسزا در گمراهى مردم

إذ تبرأ الذين اتبعوا من الذين اتبعوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 8

8- شركورزى و مخالفت با تعاليم و توصيه هاى پيامبران ، از عوامل مهم نابودى جامعه ها و تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن است .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 11

11- وفادارى جوامع به آرا و انديشه هاى باطل قومى و قبيله اى ، بازدارنده بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان

أتنهنا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 85 - 10

10- جوامع مرفّه ، در خطر انحرافات اقتصادى و گسترش دادن ظلم و ستم در پهنه گيتى

إنى أريكم بخير . .. أوفوا المكيال ... و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ص: 17

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 87 - 8

8- پايبندى جوامع به آرا و آداب باطل پيشينيان ، مانع بروز انديشه هاى نو و برحق در ميان آنان است .

أن نترك ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 97 - 5

5- فرمان هاى فرعون ، هرگز هدايتگر مردم به راه صواب و صحيح نبود .

و ما أمر فرعون برشيد

مرشد (راهنماى به درستى و راستى)نيز مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 5

5- فساد ها و تباهيها ، آن گاه كه رواج يابد و فراگير شود ، امت ها را در خطر عذاب هاى الهى قرار مى دهد .

ينهون عن الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 9

9- گرايش ها و رفتار هاى جوامع بشرى ، زمينه ساز دستيابى آنان به نعمت و يا گرفتار شدن به سختيها

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 4

4- جرم پيشگى و تبه كارى ، زمينه ساز هلاكت و نابودى جوامع بشرى

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

21- آسيب شناسى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 11

11 - دنياطلبى ، از ريشه هاى بروز جنگ ها و درگيرى هاى خونين ميان گروه هاى معتقد به آيين الهى است .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

ص: 18

22- آسيب شناسى دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 2 - 10

10- سرگرمى انسان به دنيا ، عامل بى توجهى به وحى و دين الهى

ما يأتيهم من ذكر . .. و هم يلعبون

جمله «و هم يلعبون» حال براى ضمير فاعلى «استمعوه» و بيانگر وضعيت مشركان و مردم حق گريز است. اين وضعيت مى تواند در حق گريزى و بى اعتنايى به پيام هاى الهى مؤثر باشد. گفتنى است جمله «لاهية قلوبهم» در صدر آيه بعد - كه حال براى مبتدا در جمله «و هم يلعبون» است - همين برداشت را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 2،3،9

2- كافران ، همواره درصدد جلوگيرى از راه خدا و در پى ممانعت از گسترش تعاليم الهى هستند .

للكفرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله

3- كافران ، همواره در پى كج جلوه دادن راه و تعاليم الهى هستند .

للكفرين . .. الذين ... و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجًا

9- دلبستگى به دنيا و ترجيح دادن آن بر آخرت ، زمينه ساز دين ستيزى و كفر است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة و يصدّون عن سبيل الله

تقديم «يستحبّون الحياة الدنيا» بر جمله «و يصدّون عن سبيل الله و يبغونها عوجاً» احتمالاً بيانگر معناى ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 15 - 3

3- لجاجت و هدايت ناپذيرى ، عامل عدم تسليم و مقاومت در برابر تعاليم آسمانى

و لو فتحنا عليهم بابًا من السّماء فظلّوا فيه يعرجون . لقالوا إنما سكّرت أبصرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 90 - 4

4- التقاط در دين ( پذيرش قسمتى از دين و انكار برخى ديگر ) گناهى بزرگ و زمينه ساز نزول عذاب الهى است .

كما أنزلنا على المقتسمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 105 - 3

3- كفر و حق ناپذيرى ، منشأ دروغ پردازى و افترا بستن به حقايق دين است .

إنما يفترى الكذب الذين لايؤمنون بأيت الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 19

9 - نحل - 16 - 116 - 1

1- نسبت دادن برداشت هاى شخصى ، بى اساس و دروغين خود به دين ، حرام و ممنوع است .

و لاتقولوا لما تصف ألسنتكم الكذب هذا حلل و هذا حرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 94 - 5

5- پيش داورى هاى مبتنى بر ملاك هاى غلط ، مانع برخورد صحيح با تعاليم انبياست .

و ما منع الناس . .. إذ جاءهم الهدى إلاّ أن قالوا أبعث الله بشرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 36 - 3

3- غفلت از معاد و ترديد در آن ، معلول دل بستگى شديد به دنيا است .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا . و ما أظنّ الساعة قائمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 48 - 16

16- انكار معاد ، نكوهيده تر از دل بستگى به زندگانى دنيا و داراى نقشى مؤثرتر در آن در پيدايش شرك

لقد جئتمونا كما خلقناكم أوّل مرّة بل زعمتم ألّن نجعل لكم موعدًا

حرف «بل» براى اضراب و نشان نابرابر بودن مابعد و ماقبل آن است. در اين برداشت، تشبيه در «كما خلقناكم»، ناظر به مال و فرزند نداشتن انسان در آغاز خلقت و هنگام اعاده آن، دانسته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 5

5- رفاه طلبى و قدرت خواهى ، از عوامل ارتداد

كفر بأيتنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

ظاهر عبارت «كفر بأياتنا» به قرينه «لأُوتينّ» - كه براى استقبال است - حدوث كفر است نه استمرار آن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 16 - 5،6

5 - كافران به آيين و برنامه هاى الهى ، درصدد بازداشتن مردم از گرايش به دين و عمل به آن هستند . *

فاعبدنى . .. فلايصدّنك عنها من لايؤمن بها

مرجع ضمير «عنها» و «بها» ممكن است تمامى تعاليم و رهنمودهاى آموخته شده به موسى(ع) در وادى طوى (توحيد، لزوم عبادت و نماز، معاد و كيفر و پاداش الهى) باشد.

6 - پيروى از هوا ها و اميال نفسانى ، در پى دارنده كفر و بى ايمانى به قيامت است .

من لايؤمن بها واتبع هويه

ص: 20

«اتبع» ماضى است و عطف بر «لايؤمن» كه مضارع است; بنابراين پيروى از هوس ها كه در زمان قبل انجام گرفته است، سبب بى ايمان در زمان بعد خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 21 - 13

13 - روحيه خود برتربينى و خوى تجاوزگرى ، از موانع پذيرفتن حق و ايمان آوردن

لقد استكبروا فى أنفسهم و عتو عتوًّا كبيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 5

5 - اشرافيت و بينش غلط طبقاتى ، مانع از ايمان آوردن به پيامبران

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنعم و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 185 - 3

3 - دنياطلبى و فسادانگيزى مردم اَيكه ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند وآسمانى پيام شعيب ( ع )

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

بيان تقلب مردم «ايكه» در معاملات و روحيه فسادانگيزى آنان (پيش از ذكر موضع گيرى آنها در مقابل شعيب(ع) مى تواند نشانگراين باشد كه آنچه سبب شد تا مردم ايكه مفاهيم مهم معرفتى آن حضرت را جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آورده و او را فردى افسون شده بخوانند، اين بود كه آنان گرفتار دنياطلبى و فسادانگيزى شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 21

13 - نمل - 27 - 43 - 1

1 - محيط و عادت هاى شرك آلود ، مانع هدايت بلقيس به راه راست و يكتاپرستى در گذشته عمر وى

و صدّها ما كانت . .. إنّها كانت من قوم كفرين

«صَدّ» (مصدر «صَدَّ») به معناى منع و بازداشتن است. متعلق «صَدَّ» محذوف و به تقدير «صدّها عن السبيل» مى باشد. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه ياد شده ناظر به پاسخ اين پرسش باشد كه بلقيس چرا پيش از اين ماجرا (ماجراى ميان او و سليمان(ع)) با فراستى كه داشت، از راه راست منحرف شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 2 - 3

3 - ايمان ، در عين فضيلت آفرينى ، ممكن است كه انسان را دچار خودفريبى كند .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 12 - 1،10

1 - اغواگران كافر ، براى مرتد ساختن مسلمانان ، در تلاش بودند .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خطيكم

برعهده گرفتن بار خطاى مسلمانان، از سوى كافران، با بيان فعل امر (لنحمل خطاياكم) هنگام دعوت از آنان براى تبعيت از خط و راه كافران، حكايت از نوعى برخورد اغواگرانه دارد.

10 - فريب دادن با تمسك به دروغ و پذيرش مسؤوليت خطا ، از راه هاى ايجاد انحراف دينى است .

و قال الذين كفروا للذين ءامنوا اتّبعوا سبيلنا و لنحمل خطيكم . .. إنّهم لكذبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 11

11 - گروهى از مردم ، به هنگام برخوردارى از رفاه و آسايش و رهيدن از خطرات و سختى ها ، ناسپاسى مى كنند و شرك مىورزند .

و إذا مسّ الناس ضرّ . .. ثمّ إذا أذاقهم ... إذا فريق منهم بربّهم يشركون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 6 - 2،3،4،5،8،12

2 - برخى از كافران عصر پيامبر ، به منظور دور ساختن مردم از هدايت قرآنى ، داستان هاى بيهوده را فرامى گرفتند و ترويج مى دادند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

درباره اين كه «مراد از «من الناس» در اين آيه و نيز «خريد حديث لهو» چيست؟»، مفسران گفته اند، بعضى از كافرانِ مكه، به كشورهايى مانند ايران مسافرت مى كردند و كتاب هاى افسانه مى خريدند و يا مى آموختند و آنها را به مكه منتقل مى كردند و به منظور مبارزه با قرآن، رواج مى دادند. لازم به ذكر است كه مراد از «سبيل اللّه» در اين آيه، به قرينه آيات آغاز سوره، مى تواند

ص: 22

قرآن باشد.

3 - كافران ، به منظور منحرف ساختن جامعه از راه خدا و ترويج باطل ، سرمايه گذارى مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

آورده شدن فعل مضارع «يشترى» و «يضلّ» دلالت بر تلاش هاى مستمر مى كند.

4 - داستان هاى خرافى و سرگرمى هاى واهى ، ابزار كافران براى مبارزه با دين بود .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

5 - كافران مكه براى بازداشتن مردم از گوش فرا دادن به آيات قرآن و سخنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) كنيزان آوازه خوان را مى خريدند و مردم را به آواز مشغول مى كردند .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

منظور از «لهوالحديث» طبق برخى از شأن نزول ها، غنا است كه به وسيله كنيزانى خوانده مى شد. لازم به گفتن است كه طبق اين معنا «اشتراء» حقيقى است.

8 - غنا و نغمه هاى مفسده انگيز ، ابزار كافران براى گمراه كردن مردم از راه خدا است .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه

12 - از اهداف رواج دهندگان افسانه هاى باطل و خرافى در ميان مردم ، به تمسخر گرفتن راه خدا است .

يشترى لهو الحديث ليضلّ . .. و يتّخذها هزوًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 7 - 7

7 - برخورد منفى با آيات الهى ، مانع از پذيرش آنها است .

و من الناس من يشترى لهو الحديث ليضلّ عن سبيل اللّه . .. و إذا تتلى عليه ءايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 21 - 2،9،14

2 - تعصّب و تقليد كور از نياكان ، مانع گرايش كافران به پيروى از قرآن و تعاليم آسمانى است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

9 - آداب و رسوم اقوام ، در هدايت و يا گمراهى نسل ها آنان ، تأثيرى قابل توجّه دارد .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا

14 - شيطان ، بازدارنده انسان ها از تبعيت از دين است .

اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع . .. أوَ لو كان الشيطن يدعوهم إلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 25 - 15

15 - جهل و بى خبرى مشركان ، باعث قبول نكردن دين الهى و روى آوردن آنان به آيين و سنت هاى بى پايه پدران خود است .

و إذا قيل لهم اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا عليه ءاباءنا . .. و

برداشت بالا، براساس اين احتمال است كه «لايعلمون» مفعولٌ به و متعلق نداشته باشد و درصدد نفى علم از مشركان باشد.

ص: 23

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 33 - 19

19 - رحمانيت خدا ، مورد سوء استفاده اغواكنندگان ، در غافل ساختن انسان از قيامت و كيفر اَعمال است .

و لايغرّنّكم باللّه الغرور

«باء» در «باللّه» سببى است و مراد از آن، اين است كه شيطان و يا هر موجود فريبنده اى، به وسيله ذكر خدا و برخى از اوصاف او، همانند رحمانيت و يا غفاريت، چه بسا انسان را مغرور كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 67 - 3

3 - پيروى بى چون و چرا ( و بى منطق ) از بزرگان ، راهزن خِرد دينى است .

ربّنا إنّا أطعنا سادتنا و كبراءنا فأضلّونا السبيلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 21 - 9

9 - ترديد - هرچند اندك - درباره اصول عقيده ، درپى دارنده فاجعه اى عقيدتى و رفتارى

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلطن إلاّ لنعلم ... ممّن هو منها فى شكّ

تنوين «شكّ» براى تقليل است و دلالت بر ناچيزى و اندكى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 8

8 - تأثير تبليغات منحرفانه در آسيب زدن به آيين درست و جاى گزين كردن اعتقاد باطل به جاى آن

و قال الذين استضعفوا للذين استكبروا . .. تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أنداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 43 - 7

7 - پافشارى بر تقليد از آيين نياكان و گذشتگان ، از جمله موانع پذيرش دين حق

و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت قالوا ما هذا إلاّ رجل يريد أن يصدّكم عمّا كان ي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 45 - 4

4 - برخوردارى ملت هاى كفرپيشه از مال و امكانات فراوان ، سبب ايستادگى آنها در مقابل پيامبران و تكذيب آنان شد .

و ما بلغوا معشار ما ءاتينهم فكذّبوا رسلى

جمله «و ما بلغوا. ..» معترضه است و «فا» در «فكذّبوا» عاطفه مى باشد. ذكر جمله معترضه بين معطوف و معطوف عليه، مى رساند كه تكذيب پيامبران از سوى ملت هاى داراى امكانات، متأثر از برخوردارى آنان بوده است.

ص: 24

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 5 - 8

8 - دين و معارف الهى ، در معرض كج فهمى و تحريف معنوى با توطئه فريبكاران

و لايغرنّكم باللّه الغرور

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه فريب خوردن انسان به وسيله فريبكاران درباره خداوند و دين او، مى تواند با تحريف معارف الهى و معرفى نادرست آن صورت پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 43 - 1

1 - استكبار و حيله گرى مشركان ، دو عامل تنفر و دورى آنان از گرايش به اسلام و دين الهى

فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا . استكبارًا فى الأرض و مكر السّيّىِ

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «استكباراً» مفعول لأجله بوده و «مكر السّيّىِ» نيز بر آن عطف شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 12

12 - بى تقوايى ، زمينه ساز انحراف از مسير حق و افتادن در دام آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لقومه ألاتتّقون . أتدعون بعلاً و تذرون أحسن الخلقين

برداشت ياد شده به دليل اين نكته است كه الياس(ع)، پيش از سرزنش قوم خود به جهت گرويدن آنان به آيين شرك، آنان را به دليل بى تقوايى سرزنش كرده است و اين مطلب مى رساند كه بى تقوايى، زمينه ساز گرايش به آيين هاى باطل (همچون بت پرستى) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 63 - 3

3 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل انكار آيات الهى و نپذيرفتن حق

كذلك يؤفك الذين كانوا بأيت اللّه يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 70 - 2

2 - روح لجاجت و ستيزه جويى ، از عوامل دين ستيزى و حق ناپذيرى

الذين يجدلون فى ءايت اللّه . .. الذين كذّبوا بالكتب و بما أرسلنا به رسلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 75 - 3

3 - افراط در شادمانى و زندگى سرمستانه ، زمينه ساز غفلت از حقايق و معارف الهى و انكار و تكذيب آنها

ص: 25

الذين كذّبوا بالكتب . .. ذلكم بما كنتم تفرحون فى الأرض بغير الحقّ و بما كنتم تم

برداشت ياد شده بر اين اساس استوار است كه مشار اليه «ذلكم» تكذيب كافران باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 19،20

19 - اختلافات پيروان شريعت ، مانع حيات و قوام دين در جامعه .

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه

برداشت بالا بر اين اساس است كه عطف جمله «لاتتفرّقوا فيه» بر «أقيموا الدين»، عطف تفسيرى و از نوع يكى از متلازمين بر ديگرى باشد.

20 - اكتفا به انجام برخى از تعاليم شريعت ، خطرى براى كليت دين

أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه

برداشت ياد شده باتوجّه به دو مطلب زير است: الف) مراد از «لاتتفرّقوا» عمل به برخى از دستورات و ترك بعضى ديگر باشد. ب) فعل «لاتتفرّقوا» تفسير و تأكيد براى «أقيموا الدين» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 5

5 - دلبستگى به زندگى دنيايى ، منشأ اصلى مجادله در آيات الهى و انكار آن است .

و يعلم الذين يجدلون . .. فما أُوتيتم من شىء فمتع الحيوة الدنيا

با توجه به فاى تفريع در «فما أُوتيتم»، مى توان استفاده كرد كه مجادله در آيات الهى و انكار آن، از دنيامحورى برخاسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 48 - 17

17 - دلخوشى به مظاهر دنيا و كفران و ناسپاسى انسان ، موجب روى گردانى وى از پيام وحى است .

فإن أعرضوا . .. فإنّ الإنسن كفور

جمله «و إنّا إذا . .. كفور» مى تواند اشاره به وجه اعراض و روى گردانى كافران از پيام وحى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 10

10 - عنصر رفاه و استكبار ، مايه انكار تمامى پيامبران و مقابله با همه اديان الهى

قالوا إنّا بما أرسلتم به كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 80 - 1

1 - تصور ناقص انسان از خداوند و گستره علم وى ، زمينه ساز فروغلتيدن وى در دام حق ستيزى و مبارزه با پيامبران

أم أبرموا أمرًا . .. أم يحسبون أنّا لانسمع سرّهم و نجويهم

ص: 26

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 9 - 4

4- سرگرمى در ميدان ترديد و توقف در وادى شك و مصمم نبودن براى رسيدن به يقين ، مايه محروميت انسان از درك پيام مستدل وحى

إن كنتم موقنين . .. بل هم فى شكّ يلعبون

تعبير «فى شكّ» استقرار در شك را مى رساند; به علاوه آن كه «يلعبون» آن را تأكيد مى كند. از مقابله اين آيه با «إن كنتم موقنين»، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 22 - 5

5- فراگيرى فساد و غوطهورى مردم در جرم و گناه ، مانع نفوذ منطق مستدل وحى در ايشان

فدعا ربّه أنّ هؤلاء قوم مجرمون

دعاى موسى(ع)، شكوه اى از روى يأس و نااميدى از ايمان فرعونيان به درگاه خداوند بود. تعبير «أنّ هؤلاء...» بيانگر علت نااميدى موسى(ع) از تأثير سخنانش در فرعونيان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 11

11 - تأثيرپذيرى از خواسته ها و اميال ناآگاهان ، ناسازگار با اجراى صحيح و بايسته شريعت

ثمّ جعلنك على شريعة من الأمر فاتّبعها . و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 7

7- بينش طبقاتى ، عامل كفر و حق ناپذيرى

و قال الذين كفروا . .. لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

از آيه شريفه استفاده مى شود كه كافران، به نوعى روحيه استكبارى ناشى از اشرافيت گرفتار بودند و مؤمنان را از طبقه حقير و پايين به شمار مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 16 - 8،11

8- عدم درك كافران نسبت به وحى و سخنان پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، ناشى از هواپرستى و تيرگى قلب آنان

قالوا . .. ماذا قال ... أولئك الذين طبع اللّه على قلوبهم و اتّبعوا أهواءهم

بنابر اين كه تعبير «طبع اللّه على قلوبهم» به عنوان علت «يستمع إليك . .. قالوا ... ماذا قال آنفاً» ياد شده باشد - و نه معلول آن - برداشت بالا استفاده مى شود.

11- هواپرستى ، مانع درك حقايق وحى و عامل مهر شدن قلب انسان به اراده خداوند *

ص: 27

أولئك الذين طبع اللّه على قلوبهم واتّبعوا أهواءهم

جمله «واتّبعوا أهوائهم» مى تواند بيانگر علت «طبع اللّه . ..» باشد; چه اين كه «طبع اللّه» مى تواند بيانگر علت ناتوانى كافران و منافقان از درك پيام وحى به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 14 - 4

4 - باديه نشينى ، از عوامل كندى نفوذ فرهنگ و معارف عميق دين در ميان اعراب *

قالت الأعراب ءامنّا قل لم تؤمنوا

از اين كه خداوند وصف بدويت [اعراب] را مورد اشاره و موضوع سخن قرار داده است، احتمال معناى ياد شده مى رود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 21 - 3

3 - روحيه ناباورى و سطحى نگرى ، مانع رهجويى انسان به شناخت آيات الهى

ءايت للموقنين . ..أفلاتبصرون

تصريح به «موقنين» و توبيخ كافران با عبارت «أفلاتبصرون»، مى رساند كه مشكل اصلى آنان - كه آيات الهى را در زمين و وجود انسان، نمى بينند و يا پيام آن را درك نمى كنند - سست انديشى، ناباورى و سطحى نگرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 44 - 3

3 - كفر و لجاجت ، مانع درك حقيقت نشانه هاى الهى

و إن يروا. .. يقولوا سحاب

آنچه حقيقتاً پاره هاى عذاب را در چشم كافران تكه هاى متراكم ابر جلوه مى دهد، لجاجت و حق ستيزى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 27 - 4

4 - ناباورى به معاد ، زمينه ساز پيدايش و رشد عقايد خرافى و انحرافى در دين

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة ليسمّون الملئكة تسمية الأُنثى

از اين كه عدم ايمان به آخرت، موضوع براى عقايد انحرافى و خرافى مشركان قرار داده شده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 29 - 2

2 - دنيامدارى و پندارگرايى ، مانع اصلى نفوذ تبليغ پيامبر (صلی الله علیه و آله) در مشركان

إنّ الذين لايؤمنون بالأخرة . .. إن يتّبعون إلاّ الظنّ ... فأعرض عن من تولّى

از فاى تفريع در «فأعرض»، استفاده مى شود كه بى اعتقادى مشركان به آخرت و نيز اتكاى آنان بر حدس و گمان، موجب شده بود كه آنان قابليت خود را براى تأثيرپذيرى از رهنمودهاى پيامبر(صلی الله علیه و آله)، از دست بدهند.

ص: 28

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 31

31 - ترديد در عالمانه و حكيمانه بودن احكام دين و انطباق آن با مصالح واقعى بشر ، از عوامل عدم پايبندى به آن *

ذلكم حكم اللّه . .. و اللّه عليم حكيم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه پس از بيان حكم الهى، براى تأكيد بيشتر بر اهميت اين حكم و پايبندى مؤمنان به آن، موضوع علم و حكمت صادركننده آن حكم تذكر داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 9

9 - قدرت سياسى و اقتصادى ، زمينه ساز كفر و حق ناپذيرى

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 11 - 5

5 - رفاه و قدرت اقتصادى ، از زمينه هاى حق ناپذيرى و دين گريزى

و المكذّبين أُولى النعمة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 5 - 4

4 - هوا هاى نفسانى ، مانع پذيرش حقايق دينى و ايمان و اذعان به آن

بل يريد الإنسن ليفجر أمامه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قيامه - 75 - 20 - 1،2

1 - علاقه و دلبستگى به دنيا ، از علت هاى كفر به قيامت و پرسش هاى انكارآميز كافران درباره معاد

بل يريد الإنسن ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القيمة ... كلاّ بل تحبّون العاجلة

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه مرتبط با آيه 5 و 6 همين سوره (بل يريد الإنسان ليفجر أمامه . يسئل أيّان يوم القيامة) باشد.

2 - نقدطلبى و نداشتن دورانديشى ، ريشه دلبستگى به دنيا و ر ها كردن آخرت

كلاّ بل تحبّون العاجلة

كاربرد واژه «عاجلة» (از ماده «عجله») به جاى «الدنيا» مى رساند كه نقد بودن متاع دنيا و امكان دستيابى سريع تر به آن، نقش عمده اى در دنياخواهى و آخرت گريزى كافران دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 29

20 - نبأ - 78 - 28 - 5

5 - باور نداشتن معاد ، زمينه ساز انكار تعاليم الهى و آموزه هاى دينى است .

لايرجون حسابًا . و كذّبوا بايتنا كذّابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 5 - 3

3 - ثروت و امكانات مادى ، زمينه ساز بازماندن از تلاش براى درك معارف الهى و غافل سازنده انسان از عاقبت خويش *

أمّا من استغنى

مراد از «استغناء» ممكن است داشتن مال و ثروت باشد. در اين صورت - به قرينه «جاءك يسعى و هو يخشى» در توصيف جبهه مقابل - مى توان گفت ثروتمندان در معرض ترك حضور در مجالس دينى و خوددارى از تلاش براى آموختن دين و دچار محروميت از خشيت هستند.

23- ابتلاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 - تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

24- ابتلائات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 14

14 - گرفتارى هاى جوامع انسانى ، كيفر اعمال ناشايست خود آنان است .

فأخذنهم بما كانوا يكسبون

25- ابتلائات جامعه بى تقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 6

6 - گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه و بى تقوا به سختى ها و محنت ها براى روى آوردن آنان به خداوند از سنت هاى الهى است .

ص: 30

و ما أرسلنا . .. أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

26- اتحاد جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 4

4 - حراست از وحدت جامعه ايمانى و دور نگاهداشتن آن از كينه و دشمنى فلسفه تحريم شراب خوارى و قماربازى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

27- اجرت كارگزاران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 10

10 - كارگزاران حكومت و ارائه كنندگان خدمات به جامعه اسلامى ، داراى استحقاق دريافت اجرت در قبال عمل خويش

إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها

برداشت فوق بدين احتمال است كه استحقاق اجرت در برابر كار، اختصاص به كار جمع آورى صدقات نداشته باشد ; بلكه تمامى كارگزاران حكومت، مستحق دريافت اجرت باشند.

28- اجل جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 1

1- هلاكت و نابودى هر جامعه انسانى ، داراى قانون و اجلى مكتوب و معين

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

29- احتجاج رهبران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8- لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل هذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

ص: 31

30- احسان به جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 21

21 - همه حركت هاى دينى ، حتى مبارزه و جهاد ، در راه سازندگى و احسان به جامعه بشرى است .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

31- اختلاف جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 9

9 - اختلاف و نزاع در جامعه ايمانى بر سر دنيا و غنايم آن ، به دور از شأن مؤمنان واقعى

يسئلونك عن الأنفال . .. إنما المؤمنون ... وجلت قلوبهم ... و على ربهم

بيان ويژگيهاى ياد شده پس از اشاره به اختلاف و نزاع مسلمانان بر سر غنايم جنگى، اشاره به اين دارد كه رسيدن به مقام بلند ايمان، آدمى را از شيفتگى به مال دنيا و متأثر شدن از آن و در نتيجه نزاع كردن بر سر آن، باز خواهد داشت.

32- اديان و جامعه قدرتمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 14

14- به وجود آوردن جامعه هاى نيرومند و توانا ، از هدف هاى پيامبران واديان الهى است .

و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

33- ارزش خدمت به جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 3

3 - ارزش والاى خدمت به جامعه

من امر بصدقة او معروف او اصلح بين الناس

ص: 32

34- استفاده از جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 3

3 - بهره بردن از مزاياى جامعه اسلامى و به كنار نشستن به هنگام دشوارى ها و سختى ها ، از ويژگى هاى منافقان است .

و إذا أظلم عليهم قاموا

35- استقلال جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

36- استهزاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 6

6 - استهزاى مسلمانان و به تمسخر گرفتن جامعه ايمانى ، هدف منافقان در تظاهر به اسلام

قالوا ءامنا . .. إنما نحن مستهزءون

37- اسرار جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 5

5 - افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

ص: 33

38- اسلام شناس در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 8

8 - هر جامعه و قومى نياز به اسلام شناس و فقيه و مبلغى برخاسته از ميان خودشان دارد .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

39- اسلام و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 89 - 13

13 - مناسبات تنگاتنگ ميان احكام و قوانين فردى اسلام با مصالح جامعه

فكفّرته اطعام عشرة مسكين . .. او تحرير رقبة

40- اصالت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 11

11 - تأثير عقايد و اعمال امت ها در تحولات اجتماعى آنان

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 7

7 - هر جامعه اى ، جدا از افرادش ، داراى حقيقتى مستقل و از مرگ و زندگى ويژه برخوردار است .

لكل أمة أجل

41- اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 20

20 - قوانين الهى ، براى اصلاح و پاكسازى خانواده و جامعه

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

ص: 34

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 7،9

7 - اصلاح جوامع بشرى ، مسؤوليت جامعه اسلامى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

9 - نظارت همگانى و اصلاح جوامع ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، نگهدار ايمان به خداوند *

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

تقدم «امر به معروف و نهى از منكر» در آيه شريفه بر «ايمان»، على رغم تقدم ذاتى ايمان بر آنها، مى تواند گوياى برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 15

15 - اصلاح امور جامعه بنى اسرائيل از دستورالعمل هاى موسى به برادر و خليفه خود هارون

و أصلح

چون فرمان به اصلاح پس از انتخاب هارون به سرپرستى بنى اسرائيل آمده است، معلوم مى شود مراد، اصلاح امور اجتماعى، فرهنگى و . .. بنى اسرائيل است، نه درستكارى هارون در امور شخصى خودش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 13

13 - تلاش براى اصلاح جامعه و نهى از منكر ، امرى لازم بر عهده همگان

قالوا معذرة إلى ربكم و لعلهم يتقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 21،24

21- شعيب ( ع ) تا حد توان و استطاعتش در اصلاح جامعه كوشيد و با فساد مبارزه كرد .

إن أُريد إلاّ الإصلح ما استطعت

حرف «ما» در «ما استطعت» ظرفيه مصدريه است; يعنى، به معناى مدت و زمان مى باشد و فعل پس از خود را به تأويل مصدر مى برد. بنابراين «إن اُريد ...»; يعنى: «مدة استطاعتى الإصلاح ما اُريد إلاّ الإصلاح»; من در مدت و زمانى كه توان اصلاح امور را دارم به جز اصلاح امور را نخواهم خواست».

24- شعيب ( ع ) ، موفقيت خويش در اصلاح جامعه را ، در گرو امداد الهى مى دانست .

إن أُريد إلاّ الإصلح ما استطعت و ما توفيقى إلاّ بالله عليه توكلت

«توفيق» در آيه شريفه ، مصدر مجهولى است كه به نايب فاعلش (ياى متكلم) اضافه شده است و «باء» براى استعانت است. بنابراين «و ما توفيقى ...»; يعنى ، تنها به كمك خداوند بر انجام كارهاى خير ، موفق خواهم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 6،7

ص: 35

6 - اصلاح جامعه و از ميان بردن فساد ، از اهداف صالح ( ع )

و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

7 - اصلاح جوامع بشرى و از ميان بردن فساد ، از اهداف مهم پيامبران است .

و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض

42- اصلاح در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 129 - 15

15 - تلاش براى اصلاح بين مسلمانان و رعايت تقوا ، زمينه برخوردارى از غفران و رحمت الهى

و إن تصلحوا و تتقوا فإنّ اللّه كان غفوراً رحيماً

43- اصول رابطه اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 7

7 - حرمت ايجاد روابط دوستى با كسانى كه حتى برخى از احكام و شعاير دين را به بازى گرفته و مورد تمسخر قرار مى دهند . *

لاتتخذوا الذين . .. و إذا ناديتم إلى الصّلوة اتخذوها هزواً و لعباً

تحريم دوستى با استهزا كنندگان نماز پس از تحريم دوستى با استهزاكنندگان دين، مى تواند گوياى اين نكته باشد كه تمسخر هر يك از احكام اسلام، مصداق استهزاى دين است و همان حكم (حرمت ايجاد روابط) را در پى خواهد داشت.

44- اضرار به جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 7

7 - آسيب رساندن به جامعه اسلامى ، در رأس آرمان ها و اهداف منافقان و كافران

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً

برداشت فوق با توجه به اين است كه در رأس همه اهداف «ضراراً» مطرح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 13

13 - منافقان ، زيان زننده به جامعه اسلامى ، مروج كفر ، تفرقه افكن ميان مؤمنان ، ظالم و دوزخى اند .

ص: 36

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و إرصاداً ... فانهار به فى نار جهنم

45- اعراض از جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 2

2 - مسلمانان بريده از جامعه اسلامى و رويگردان از هجرت ، منافق و كافرند .

فما لكم فى المنافقين . .. كما كفروا

46- اعراض از جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 6،10

6 - بريدن از جامعه ايمانى و سر باز زدن از هجرت ، نشانه نفاق و بى ايمانى است .

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

10 - لزوم تعقيب و كشتن منافقان ، در صورت سر باز زدن آنان از هجرت در راه خدا و پيوستن به جامعه ايمانى

فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم حيث وجدتموهم

47- افساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 31 - 7

7 - كشاندن جامعه به فساد و تباهى ، از گناهان كبيره

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تقتلوا انفسكم ... ان تجتنبوا كبائر ما

48- افساد در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 2،8

2 - محاربين در صورت فسادانگيزى در جامعه ايمانى ، محكوم به يكى از حدود چهارگانه ( قتل ، به دار آويختن ، قطع دست و پا و تبعيد )

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله . .. او ينفوا فى الارض

ص: 37

برداشت فوق بر اين مبناست كه واو عاطفه در «و يسعون» واو جمع باشد. يعنى حد ذكر شده از آن محاربى است كه فسادگر باشد. تكرار نشدن «الذين» در «يسعون» مؤيد اين معناست.

8 - تلاش براى فساد و تباهى جامعه ايمانى ، ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

برداشت فوق بر اين مبناست كه «واو» در «و يسعون» تفسيريه باشد. يعنى فسادگرى در جامعه ايمانى، مصداقى از محاربه با خدا و رسول است.

49- اقدامات امنيتى در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 5

5- رهبران جامعه بايد احراز كنند كه بيگانگان وارد شده به قلمرو حكومتى آنان ، خرابكار و فسادگر نيستند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا سرقين

50- امتحان جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 5

5 - كشته شدن راه خدا ، وسيله اى براى آزمون جامعه ايمانى هستند .

و لنبلونكم بشىء . .. و نقص من الأمول و الأنفس و الثمرت

مصداق مورد نظر براى «نقص الأنفس» - به قرينه آيات قبل - كشته شدگان راه خداست.

51- امتحان رهبران جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 13

13 - لزوم آزمون و احراز شايستگى افراد ، قبل از انتخاب آنان براى مديريت و رهبرى جامعه

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

52- امنيت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 38

3 - نساء - 4 - 84 - 8،9

8 - وعده خداوند به مصونيت جامعه ايمانى از آسيب مشركان مكّه در صورت شركت مسلمانان در جنگ بدر ( بدر صغرا )

فقاتل . .. و حرّض المؤمنين عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

9 - جهاد ، مايه مصونيّت جوامع ايمانى از گزند كافران و مشركان

حرّض المؤمنين عسى اللّه ان يكفّ بأس الّذين كفروا

53- امنيت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 82 - 5

5 - جامعه ايمانى به دور از هر گونه شرك و ظلم، از خشم و عذاب خداوند در امان است.

فأى الفريقين أحق بالأمن . .. الذين ءامنوا ... أولئك لهم الأمن

چون در آيه قبل از موحدان و مشركان به عنوان دو گروه ياد شده و در اين آيه نيز از موحدان با صيغه ها و ضماير جمع ياد شده، چنين برمى آيد كه امنيت از آن جامعه با هويت جمعى آن است، گر چه آحاد نيز مشمول آن باشند.

54- انبيا و اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 11،13،18،25،28

11 - جامعه بشرى ، نيازمند بعثت پيامبران براى حل اختلافات ( هدايت جامعه )

فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم بين الناس فيما اخلتفوا فيه

13 - حكومت ، داورى و حل اختلافات مردم ، از اهداف بعثت پيامبران و نزول كتاب هاى آسمانى

و اَنزل مَعهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

18 - اتّحاد و تشكّل جوامع بشرى ، از اهداف پيامبران و اديان الهى

فبعث اللّه . .. و انزل ... ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه

25 - ارتباط نزديك ميان محتواى تعاليم انبيا و مشكلات مردم

و انزل معهم الكتاب ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه

28 - سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 7

7 - وظيفه رسولان الهى ، راهنمايى و پيام آورى است و وظيفه مردم ، پيمودن آن راه بر اساس پيام هاى آن رسولان

ص: 39

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله الرّسل افاين مات

جمله «و ما محمّد . .. »، تعيين كننده وظيفه رسولان الهى (پيام آورى) است و جمله «افائن مات ... »، تعيين كننده وظيفه مردم است كه بايد همواره (چه رسولان در ميانشان باشند و يا نباشند) پايبند به آن پيامها باشند.

55- انبيا و جامعه قدرتمند

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 14

14- به وجود آوردن جامعه هاى نيرومند و توانا ، از هدف هاى پيامبران واديان الهى است .

و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

56- انحطاط جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 11

11 - يادآورى وضعيّت نابهنجار يك جامعه در هنگام ركود و انحطاط ، از روش هاى تربيتى قرآن در تصحيح حركت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

57- انحطاط معنوى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 - تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه «فاء» در «فجاءها» بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

58- انذار جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 13

13 - انذار جامعه ، از هدف هاى اصلى و محور تفقه در دين است .

ص: 40

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

اولياء الله و جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 3

3 - محيط آلوده به انحراف و فساد ، غيرقابل تحمل براى مردان خدا

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

59- اهتمام به رفع گرسنگى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 34 - 6

6 - اهتمام شديد اسلام ، به رفع گرسنگى در جامعه و تغذيه بينوايان

إنّه كان لايؤمن باللّه العظيم . و لايحضّ على طعام المسكين

از اين كه تكليف تغذيه بينوايان و گرسنگان، در رديف ايمان به خدا و به عنوان عامل عذاب الهى قرار گرفته است; مى توان به حقيقت ياد شده پى برد.

60- اهداف جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 13

13 - نقش مؤثّر حضور دسته جمعى ، در پيشبرد اهداف

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير . .. و اولئك هم المفلحون

«اولئك هم المفلحون»، يعنى: هم المفلحون فيما قصدوا، كه قصد آنها، همان دعوت به خير است. گفتنى است كه حضور دسته جمعى، از واژه «امّة» استفاده شده است.

61- اهل كتاب در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 4 - 8

8 - حق سكونت و زندگى اهل كتاب در جامعه اسلامى ، مشروط به عدم ستيزه جويى و معارضه با حاكميت اسلام است .

ص: 41

هو الذى أخرج الذين كفروا من أهل الكتب . .. ذلك بأنّهم شاقّوااللّه و رسوله

از تعليل «ذلك بأنّهم. ..» استفاده مى شود كه اگر يهود بنى نضير، به معارضه با خدا و حكومت پيامبر(صلی الله علیه و آله) نمى پرداختند، محكوم به تبعيد نمى شدند و همچون گذشته در كنار مسلمانان زندگى مى كردند.

62- اهميت اتحاد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 10،16

10 - ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عين برخوردارى از رفاه و آسايش ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى خداوند است .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم

16 - ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه از روى عمد ، داراى كيفر اخروى است .

إن ربك يقضى بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون

63- اهميت اصلاح اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 11

11- لزوم اصلاح جامعه بشرى ، بر مبناى عدالت و اكتفا نكردن به خودسازى

و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، براى اين است كه خداوند در عين اهميت دادن به خودسازى با بيان «و هو على صرط مستقيم»، موضوع دعوت به عدل و اصلاح جامعه را مطرح فرمود و حتى آن را مقدم آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 7 - 8

8 - نخستين وظيفه مبلغان دينى ، پرداختن به هدايت و اصلاح جامعه خويش

لتنذر أُمّ القرى و من حولها

از اين كه انذار «أُمّ القرى» به عنوان اولين وظيفه پيامبر در آيه مطرح شده، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

64- اهميت اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 42

2 - بقره - 2 - 205 - 6

6 - اصلاح جامعه و حفظ كشاورزى و نسل ، از ويژگى هاى حكومت صالح

و اذا تولى . .. ليفسد فيها و يهلك الحرث و النسل

از اينكه خداوند، فساد و . .. را از كارهاى حكومتى منافقان مى داند; معلوم مى شود كه در حكومت صالحان، چنين اعمالى نبايد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 5،12،13

5 - ايمان به خدا و اصلاح جامعه ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، دو عامل رُشد جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

رشد و تكامل جوامع از مصاديق خير است و آيه فوق، خير بودن امت را منوط به ايمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى ازمنكر) كرده است.

12 - اصلاح جوامع بشرى ، هدف مشترك جامعه آرمانى اسلام

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

با توجه به واژه «امّة» كه در لغت به معناى گروه داراى هدف و مقصد مشترك است، مطلب فوق استفاده مى شود.

13 - اصلاح جوامع بشرى ، فلسفه اى براى ظهور اديان

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

حرف «لام» در «للناس»، بيانگر رعايت و فلسفه ظهور دين است و جمله «خير امة . .. »، دلالت دارد كه همه اديان عهده دار رسالت اصلاح بشر بوده اند كه از ميان آنها، امّت اسلامى بهترين امت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 114 - 13

13 - ايجاد خوشبينى و اصلاح بين مردم حتى با سخن دروغ ، عملى پسنديده

لا خير فى كثير من نجويهم الا . .. اصلح بين الناس

امام صادق(ع) درباره «اصلاح بين الناس» فرمود: تسمع من الرجل كلاماً يبلغه فتخبث نفسه فتلقاه فتقول سمعت من فلان قال فيك من الخير كذا و كذا خلاف ما سمعت منه.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 341، ح 16; نورالثقلين، ج 1، ص 550، ح 562.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 20

20 - اصلاح امور اجتماعى مردم و پرهيز از پيروى از افكار مفسدان ، از وظايف مهم انبيا و رهبران الهى است .

و أصلح و لا تتبع سبيل المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 43

7 - توبه - 9 - 71 - 13

13 - لزوم اهتمام مؤمنان به اصلاح جامعه و تأمين نياز هاى معيشتى آنان ، همپاى اهتمام به تكاليف عبادى و فردى

و المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

امر به معروف و نهى از منكر، در راستاى اصلاح جامعه و پرداخت زكات در جهت تأمين نيازهاى مالى مؤمنان و اقامه نماز از عبادات فردى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 113 - 5

5 - وظيفه پيامبران در مراحل نخست ، اصلاح جامعه است ; نه محاكمه مردم بر اعمال جاهلانه گذشته شان .

إن حسابهم إلاّ على ربّى لو تشعرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 214 - 2

2 - لزوم پرداختن به اصلاح نزديكان خود ، قبل از اقدام به اصلاح جامعه و تود هاى مردم

فلاتدع مع اللّه . .. و أنذر عشيرتك الأقربين

با توجه به اين كه رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) جهانى است ولى در اين آيات خداوند نخست انذار بستگان را فرمان داده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 17 - 7

7 - انسان متعهد ، علاوه بر پرداختن به خود ، بايد به اصلاح ديگران نيز همت بگمارد .

يبنىّ أقم الصلوة و أمر بالمعروف و انه عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عصر - 103 - 3 - 9

9 - اصلاح جامعه در كنار اصلاح خويشتن ، ضرورتى اجتناب ناپذير در ثمربخشى وجود انسان

لفى خسر. إلاّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصبر

65- اهميت اعراض از جامعه

فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 4

4 - لزوم دورى جستن از محيط فساد ، در صورت يأس از اصلاح آن

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

ص: 44

66- اهميت امنيت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 10

10 - اجراى حدود الهى ، روشى براى مبارزه با فساد اجتماعى و پاسدارى از امنيت جامعه

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 99 - 13

13- برخوردارى جوامع از امنيت و نبود هراس براى تأمين معيشت ، امرى مطلوب از ديدگاه قرآن و پيامبران

قال ادخلوا مصر إن شاء الله ءامنين

67- اهميت امور اقتصادى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 55 - 13

13- دانش و امانت دارى ، شرط تصدّى امور مالى جامعه

اجعلنى . .. إنى حفيظ عليم

68- اهميت پاكى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 10

10 - تطهير و تكامل روحى و معنوى جامعه ، هدف اصلى برنامه هاى اجتماعى و اقتصادى اسلام است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 4

4 - سلامت و پاكى مردم در جامعه از فحشا و انحرافات جنسى ، مورد اهتمام دين اسلام است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفحشة . .. لهم عذاب أليم

تعيين كيفر سخت دنيوى و اخروى براى اشاعه دهندگان فحشا در جامعه حاكى از آن است كه اسلام براى سلامت و پاكى جامعه

ص: 45

اسلامى، بسيار اهميت قائل است.

69- اهميت تأمين نيازهاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 13

13 - لزوم اهتمام مؤمنان به اصلاح جامعه و تأمين نياز هاى معيشتى آنان ، همپاى اهتمام به تكاليف عبادى و فردى

و المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

امر به معروف و نهى از منكر، در راستاى اصلاح جامعه و پرداخت زكات در جهت تأمين نيازهاى مالى مؤمنان و اقامه نماز از عبادات فردى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 4

4 - اهميت حفظ نظم اجتماعى و عدم اخلال در مسايل و نياز هاى ضرورى جامعه

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند از روى آوردن همه مردم به يك وظيفه (جهاد) و معطل گذاردن ساير امور و وظيفه ها - چون كسب دانش دين - منع كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 13

13- كتمان دانش به ويژه در هنگام نياز جامعه به آن ، امرى به دور از شأن انسان هاى پاك و نيكوكار

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

70- اهميت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 10 - 2

2- فرستادن انبيا از جانب خداوند ، براى جوامع و امتهاست نه افراد . *

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين

ذكر «شيع» در جمله، در حالى كه بدون آن هم معنا تمام بود، مشعر به نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 10،14

ص: 46

10- اهتمام اسلام به سالم سازى روابط اجتماعى انسان ها و تحكيم بخشيدن به آن و پاك سازى جامعه از فحشا ، بزهكارى ، ستم و سركشى

إن الله يأمر بالعدل و الإحسن و . .. و ينهى عن الفحشاء و المنكر و البغى

14- مردم ، در قبال مسائل جامعه خويش چون : بى عدالتى ، فحشا ، بزهكارى ، ستم ، فقر و نيازمندى هاى اقتصادى مردم ، مسؤولند .

إن الله يأمر بالعدل و الإحسن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

71- اهميت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 7

7 - اهميّت خاص ايجاد جامعه واحد اسلامى در لواى رهبرى الهى *

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 6

6 - جامعه اسلامى و مصالح ملى آن ، داراى حرمتى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه و الرسول

72- اهميت جامعه شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 7

7 - اهميّت و ارزش جامعه شناسى و دقّت در تحولات و حوادث تاريخى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

73- اهميت حفظ نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 28 - 15

15 - لزوم توجه به پيامد هاى يك حكم و پيش بينى و تدارك تنش هاى اقتصادى - اجتماعى آن *

إنما المشركون نجس فلا يقربوا المسجدالحرام . .. و إن خفتم عيلة فسوف يغنيكم اللّه

ص: 47

خداوند در اين آيه، پس از بيان حكم ممنوعيت ورود مشركان به مسجدالحرام، بلافاصله به پيامد اقتصادى آن براى مسلمين اشاره فرموده و با وعده به تدارك خسارت، اين مشكل را حل كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 4

4 - اهميت حفظ نظم اجتماعى و عدم اخلال در مسايل و نياز هاى ضرورى جامعه

و ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند از روى آوردن همه مردم به يك وظيفه (جهاد) و معطل گذاردن ساير امور و وظيفه ها - چون كسب دانش دين - منع كرده است.

74- اهميت رفع مشكلات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 90 - 14

14- مردم ، در قبال مسائل جامعه خويش چون : بى عدالتى ، فحشا ، بزهكارى ، ستم ، فقر و نيازمندى هاى اقتصادى مردم ، مسؤولند .

إن الله يأمر بالعدل و الإحسن و إيتاىءِ ذى القربى و ينهى عن الفحشاء و المنكر و ا

75- اهميت رفع مشكلات اقتصادى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 19 - 4

4 - اهتمام دين به مسائل اجتماعى و رفع خلأ هاى اقتصادى جامعه ، همپاى تعالى بخشيدن به معنويات و پرداختن به مسائل فردى

و بالأسحار هم يستغفرون . و فى أمولهم حقّ للسّائل و المحروم

76- اهميت رهبرى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 13

13 - لزوم آزمون و احراز شايستگى افراد ، قبل از انتخاب آنان براى مديريت و رهبرى جامعه

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

ص: 48

77- اهميت سلامت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 19 - 4

4 - سلامت و پاكى مردم در جامعه از فحشا و انحرافات جنسى ، مورد اهتمام دين اسلام است .

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفحشة . .. لهم عذاب أليم

تعيين كيفر سخت دنيوى و اخروى براى اشاعه دهندگان فحشا در جامعه حاكى از آن است كه اسلام براى سلامت و پاكى جامعه اسلامى، بسيار اهميت قائل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 10

10 - هدف الهى از بعثت پيامبران ، ايجاد جوامع سالم ، رشيد و بالنده است .

لقد أرسلنا رسلنا . .. ليقوم الناس

«قيام» (مصدر «يقوم») به معناى ايستادن است. در اين جا در معناى سلامت و صلاح به كار رفته است.

78- اهميت فرهنگ جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 9،11

9 - اهتمام اسلام به تقويت مبانى فرهنگى - دينى جامعه همپاى جنگ و جهاد

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

برداشت فوق به اين دليل است كه خداوند پس از ترغيب مكرر مؤمنان به شركت در جهاد و تحذير آنان از تخلف، در اين آيه طلب فقاهت را ضرورى شمرده و طالبان فقاهت را از شركت در جنگ معاف كرده است.

11 - تحصيل كنندگان دانش دين ، معاف از شركت در جنگ در صورت نياز جامعه به دانش آنان و عدم نياز جدى به حضورشان در جنگ

ما كان المؤمنون لينفروا كافة فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليفقهوا فى الدين

79- اهميت قدرت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

ص: 49

5 - سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

80- اهميت مصالح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 7

7 - حرمت ماه هاى چهارگانه ، در راستاى مصالح جامعه و مايه قوام و استوارى آن

منها أربعة حرم ذلك الدين القيم فلا تظلموا فيهن أنفسكم

81- اهميت مصونيت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 20 - 2

2 - وضع كيفر سخت ( عذاب دردناك ) ، به منظور جلوگيرى از آلوده شدن جامعه ايمانى به مفاسد اخلاقى و فحشا ، جلوه اى از فضل و رحمت خداوند به امت اسلامى

إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفحشة . .. لهم عذاب أليم ... و لولا فضل اللّه عليكم و

82- اهميت هجرت از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 9

9 - هجرت از محيط اجتماعى ناسالم و نامساعد براى هدايت و ابلاغ دين به جامعه اى مستعد ، امرى لازم براى مبلغان دين و دين دارانِ مجاهد

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

83- اهميّت هوشيارى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 - لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

و ممن حولكم من الأعراب

ص: 50

84- ايمان جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 6

6 - جامعه اسلامى صدر اسلام پس از نايل شدن به مراحل عالى ايمان ، به تنزّل در درجات ايمانى گراييد .

علم أن فيكم ضعفا

85- برهنگى در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 27 - 12

12 - برهنگى و بى حيايى جوامع بشرى نشانه نفوذ شيطان و سلطه وى بر آنان است.

لا يفتننكم الشيطن . .. ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

86- بصيرت رهبران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8- لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل هذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

87- بى تفاوتى در مشكلات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 10

10 - فروهشتن مسؤوليت هاى دينى و بى تفاوتى در برابر مشكلات جامعه ، بى تقوايى است .

فأصلحوا . .. و اتّقوا اللّه

از مفهوم آيه شريفه، استفاده مى شود كه اگر به وظايف ياد شده در صدر آيه عمل نشود و مؤمنان خود را در قبال ديگر برادران ايمانى مسؤول ندانند، تقوا را رعايت نكرده اند.

ص: 51

88- بينش جامعه دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 5،6

5- جامعه اصحاب كهف ، فاقد هرگونه دليل و برهان بر عقايد شرك آلود خويش بودند .

هؤلاء قومنا . .. لولا يأتون عليهم بسلطن بيّن

6- بى منطقى در عقيده و سستى انديشه ، بزرگ ترين مشكل جامعه اصحاب كهف از ديدگاه خود آنان

اتخذوا من دونه ءالهة لولا يأتون عليهم بسلطن بيّن

89- پاسدارى از ايمان جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 9

9 - مؤمنان وظيفه دار پاسدارى از حريم ايمان جامعه خويش

يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم

«انفس» مى تواند ناظر به هر فرد نسبت به خودش باشد و مى تواند به هر فرد نسبت به فرد و يا افراد ديگر باشد. همانند (فسلموا على انفسكم، نور 61) بر اين مبنا «عليكم انفسكم) يعنى مراقب ايمان يكديگر باشيد.

90- تأثيرپذيرى از جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 4

4- جوّ اجتماعى و جبر محيطى ، عذرى پذيرفته شده براى توجيه رنگ پذيرى از جامعه نيست .

هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة

بيان گرايش اصحاب كهف به توحيد و ايمان آنان در محيطى سراسر كفر، اشاره به اين نكته دارد كه انسان ها مى توانند از محيط، رنگ نپذيرفته، بلكه در مسير حق، برخلاف جريان عمومى جامعه، حركت كنند.

91- تأمين مصالح جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 5

5- اديان الهى ، در جهت تأمين خير و صلاح جامعه بشرى است .

الذين كفروا . .. بما كانوا يفسدون

ص: 52

بازگشت معناى «افساد» به اين است كه: انسان خيرى را از ميان ببرد و يا از تحقق خيرى مانع شود. بنابراين مبارزه اديان الهى با مفسدان، در حقيقت دفاع از خير و صلاح در جامعه است.

92- تأمين منافع جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 12

12- منافع همه طبقات جامعه ، حتى ثروتمندان ، در گرو انفاق و نوعى تعديل ثروت *

تدعون لتنفقوا . .. و اللّه الغنىّ و أنتم الفقراء

تعبير «و أنتم الفقراء» ممكن است هم شامل نياز انسان به پاداش الهى و هم شامل نوعى نياز طبيعى و اجتماعى انسان ها باشد; يعنى، اصولاً جامعه بدون انفاق، دوام نمى يابد و تشريع انفاق از سوى خداوند، در واقع تضمينى بر ثبات و پايدارى جوامع بشرى است.

93- تأمين نيازهاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 110 - 5

5 - ارتباط اهل ايمان با خدا و تأمين نياز هاى جامعه ، فراهم كننده شرايط و زمينه هاى وعده خداوند ( فرمان به مبارزه با توطئه گران )

فاعفوا و اصفحوا حتى يأتى اللّه بأمره . .. و أقيموا الصلوة و ءاتوا الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 114 - 5

5 - نيايش به درگاه الهى ، براى تأمين نياز هاى جامعه امرى پسنديده و ارزشمند

قال عيسى ابن مريم اللّهم ربنا أنزل علينا مائدة من السماء . .. و ارزقنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 3 - 4

4 - مؤمنان راستين همواره احياگر ارزش هاى معنوى و برطرف كننده نياز هاى مادى جامعه

الذين يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون

اقامه نماز مى تواند به عنوان نمونه اى بارز از احياى امور معنوى ياد شده باشد. فعل مضارع «يقيمون» و «ينفقون» حاكى از استمرار اقامه نماز و انفاق است.

ص: 53

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 26 - 8

8- مسلمانان در قبال مسائل و نياز هاى جامعه خويش ، مسؤولند .

و ءات . .. و المسكين و ابن السبيل

94- تأمين نيازهاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 1

1 - انفاق و رفع نياز هاى جامعه اسلامى وظيفه اى بر عهده اهل ايمان

و أنفقوا

95- تأمين نيازهاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 19

19 - رفع نياز هاى جامعه ايمانى از سوى خود مسلمانان ، منشأ تشريع خمس ، نه ناتوانى خداوند بر تأمين آن نيازها

و اعلموا أنما غنمتم من شىء . .. و اللّه على كل شىء قدير

96- تجاوزگرى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 5

5 - فزون طلبى و تجاوزگرى ، آفت شايع و رايج در ميان جوامع انسانى

و ما تفرّقواإلاّ . .. بغيًا بينهم

از اين كه تمامى پيروان اديان پيشين به واسطه تجاوزگرى دچار اختلاف شده اند، شيوع و رواج آن استفاده مى شود.

97- تحولات جامعه هنگام خواب اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 21 - 20

20- جوامع پديد آمده در طول خواب چندين ساله اصحاب كهف ، در عقايد خويش ، دستخوش تحوّلات مهمّى شده بودند .

ص: 54

إذ يتنزعون بينهم أمرهم

در جامعه اى كه اصحاب كهف از آن كناره گيرى كردند، طبقه حاكم مشركانى بودند كه در صدد نابود ساختن موحدان برآمده بودند; ولى در عصر بيدارى آنها اعتقاد به معاد و بحث و مناظره درباره آن، در ميان مردم رواج كامل داشت و جوّ حاكم به سود مؤمنان بود.

98- تحولات در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 249 - 28

28 - حاكميّت اذن الهى ، بر تحوّلات اجتماعى

كم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن اللّه

پيروزى بر دشمنان و در نتيجه حاكميّت دين الهى، يك تحول اجتماعى است كه تحت اراده و حاكميّت الهى (باذن اللّه) انجام مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 251 - 19

19 - دفع تجاوز ها ، تنها راه جلوگيرى از فساد هاى فراگير در زمين

و لو لا دفع اللّه النّاس بعضهم ببعض لفسدت الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 19

19 - حاكميّت اراده الهى بر افعال اختيارى انسان و تحولات اجتماعى - تاريخى

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكنّ اللّه يفعل ما يريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 126 - 11

11 - خداوند ، تنها محور جريان همه هستى و تمامى تغييرات و تحولات اجتماعى

يمددكم ربّكم بخسمة الاف . .. و ما جعله اللّه الّا بشرى ... و ما النّصر الّا من ع

چنانچه ملائكه نقش تعيين كننده اى نداشته باشند، بلكه نقش بشارتى آنان نيز به جعل خداوند باشد (و ما جعله اللّه . .. ) و تنها بايد پيروزى از جانب خداوند اعطا شود، معلوم مى شود كه سررشته تمام امور به دست و خواست خداوند است و هيچ چيز نمى تواند آدمى و جهان را از خدا بى نياز كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 129 - 11

ص: 55

11 - نگرش توحيدى و خدا محورى به تاريخ و تحليل حوادث بر اساس آن ، ديدگاه اسلام در فلسفه تاريخ

و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة . .. يمددكم ربّكم ... ليقطع طرفاً ... يغفر ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 2،3،4،7،10

2 - تحولات و تغييرات اجتماعى و تاريخى ، بر اساس قوانين و سنت هاى الهى *

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

3 - پيش بينى تحولات اجتماعى و واكنش هاى تاريخى ، بر اساس شناسايى قوانين و سنت هاى الهىِ حاكم بر آنها

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض

از آنجا كه تحولات اجتماعى و تاريخى جوامع انسانى داراى قوانين ثابت هستند، با شناخت آن قوانين مى توان تحولات اجتماعى آينده را پيش بينى كرد.

4 - ضرورت كند و كاو در تحوّلات و حوادث اجتماعى - تاريخى براى شناسايى قوانين و سنت هاى حاكم بر جوامع

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

7 - اهميّت و ارزش جامعه شناسى و دقّت در تحولات و حوادث تاريخى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

10 - جهانگردى و كاوش در حوادث و تحولات اجتماعى - تاريخى ، راهى براى شناخت سنت هاى الهى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8،10

8 - يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه «فقد مسّ القوم»، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

10 - شكست ها و پيروزى ها ( تغييرات اجتماعى ) ، داراى گردشى قانونمند و هدفدار

و تلك الايّام نداولها بين النّاس و ليعلم اللّه الّذين امنوا و يتخذ منكم شهداء

جمله «و ليعلم اللّه . .. » و آنچه بر آن عطف شده، يعنى «يتّخذ» و «ليمحَص» و «يمحق»، اهدافى است كه خداوند براى «نداولها» (گردش ايام و تغييرات اجتماعى) بيان داشته و فعلِ هدفدار، حكايت از قانونمندى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 11

11 - شكست ها و سختى ها ، زمينه ساز پراكندگى جامعه از پيرامون رهبران خود ، و مداراى ايشان با آنان از ميان برنده آن زمينه هاست . *

فبما رحمة من اللّه لنت لهم و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

با توجّه به ارتباط اين آيه با آيات پيشين، كه شكست نبرد احد و مشكلات ناشى از آن را مطرح ساخت، مى توان نتيجه گرفت كه

ص: 56

شكست و مشكلات آن نبرد، زمينه پراكندگى مسلمانان را از پيرامون رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فراهم ساخت و آنچه در اين ميان مانع از گسيختن مردم از پيرامون پيامبر (صلی الله علیه و آله) شد، خُلق خوش و مداراى آن حضرت با مردم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 3

3 - جريان حوادث و امور عالم ( شكست ها ، سختى ها و دشوارى هاى مردمان ) در حيطه اذن الهى

و ما اصابكم . .. فباذن اللّه

99- تداوم جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 8

8 - سلامت و دوام جامعه ايمانى ، در گرو پاسدارى از حريم ارزش هاى دينى در برابر فرهنگ كفر

عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

مراد از «ضرر» در «لايضركم» ممكن است ضرر معنوى بوده و اشاره به خطرهايى باشد كه ايمان مؤمنان را تهديد مى كند و ممكن است مراد آسيبهايى باشد كه بنيه و توان جوامع مؤمن را تضعيف و يا نابود مى سازد. برداشت فوق ناظر به دومين معناست.

100- تدبير جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 21

21 - تخفيف قانون قصاص ( جواز تبديل آن به ديه ) در جهت تدبير امور جامعه اسلامى است .

ذلك تخفيف من ربكم

برداشت فوق از كلمه «رب» كه به معناى مدبر و مربى است، استفاده شده است.

101- تشويق به فقرزدايى از جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 18 - 11

11 - كسانى كه در تنگناى اقتصادى به سر مى برند ، در صورت احترام به يتيمان و ترغيب ديگران به فقرزدايى از جامعه ، نزد خداوند گرامى بوده و از حقارت و خوارى مبرّا خواهند بود .

فيقول ربّى أهنن . كلاّ بل لاتكرمون اليتيم . و لاتحضّون على طعام المسكين

ص: 57

102- تعاون در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 270 - 8

8 - انفاق و وفاى به نذر ، از عوامل ايجاد و بسط تعاون اجتماعى *

و ما انفقتم من نفقة او نذرتم من نذر . .. و ما للظّالمين من انصار

به نظر مى رسد از مصاديق ياوران (انصار) همان مردمى باشند كه از اموال انفاق كنندگان بهره مند مى شوند; يعنى انفاق كنندگان و وفاكنندگان به نذر، برخوردار از يارى مردم هستند و نيز آنان، مددكار مردم و اجتماعند; بنابراين انفاق از عوامل بسط تعاون اجتماعى خواهد شد.

103- تقدم مصالح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 4

4 - تقدم مصالح جامعه بر مصلحت فرد

و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

از اينكه قرآن قانون قصاص را - كه مرگ و نابودى فرد در آن است - براى حيات جامعه مقرر كرده است، مى توان به اين نكته رسيد كه: از نظر قرآن مصالح جامعه بر مصلحت فرد مقدم است.

104- توطئه عليه جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 2

2 - ضربه زدن به اهل ايمان و توطئه عليه آنان ، از اهداف منافقان در اظهار ايمان

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

«خدع» به معناى پنهان كردن امرى و اظهار كردن امرى ديگر است به منظور ضربه زدن و ايجاد ناگوارى.

105- جامعه ابتدايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 1،4،6،7

ص: 58

1 - وحدت و يگانگى انسان ها در جامعه ابتدايى

كان الناس امة واحدة

4 - عدم تضاد منافع جوامع ابتدايى *

كان الناس امة واحدة

با توجّه به اينكه اختلافات انسانها غالباً از برخورد منافع آنان با يكديگر برمى خيزد، از وحدت جوامع نخستين استفاده مى گردد كه آنان تضادى از نظر منافع نداشته اند.

6 - عدم بعثت پيامبر به سوى جوامع نخستين تا زمان پيدايش اختلاف بين آنها

كان الناس امّة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا

جمله «ليحكم بين الناس فيما اختلفوا»، بيانگر اين معناست كه قبل از بروز اختلاف در بين جوامع نخستين، پيامبرى مبعوث نشده بود.

7 - بعثت پيامبران از سوى خداوند ، به دنبال بروز اختلاف در جامعه نخستين

كان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم ... فيما اختلفوا فيه

جمله «ليحكم . .. » بيان مى كند كه انبيا به هنگام بروز اختلاف در جوامع ابتدايى مبعوث شدند; نه قبل از آن. بنابراين جمله «فاختلفوا» پس از «كان الناس ... » مقدّر است.

106- جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 16

16 - مسؤوليّت جامعه ايمانى در مراقبت از قانون عدّه وفات

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم

مفهوم «فاذا بلغن . .. » با توجّه به خطاب در كلمه «عليكم» حاكى از مسؤوليّت جامعه ايمانى در مورد جلوگيرى از ازدواج زنان شوهر مُرده در زمان عِدّه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 12

12 - لزوم رعايت شؤونات و ارزش افراد در جامعه اسلامى

متّعوهنّ . .. بالمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 10

10 - حُسن رعايت حال غير مسلمانان در جامعه اسلامى

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير

ص: 59

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 7

7 - اعتقاد به ولايت تكوينى خداوند ، مستلزم پذيرش ولايت مؤمنان در نظام اجتماعى اسلام

قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

گويا آيه مورد بحث، نتيجه مترتب بر اعتقاد به مضمون آيه «قل اللّهم . .. » است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 7

7 - اصلاح جوامع بشرى ، مسؤوليت جامعه اسلامى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 7،8

7 - ايمان جامعه اسلامى ، زير بنا و اساس پذيرش قوانين الهى در اقتصاد

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ

مخاطب قرار دادن جامعه اسلامى با عنوان «يا ايّها الّذين آمنوا» و سپس نهى از رباخوارى، اشاره به اين حقيقت دارد كه پذيرش حكم ربا، منوط به ايمان است.

8 - پرهيز از رباخوارى در جامعه ايمانى ، نشانه تقواپيشگى آن جامعه است .

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5،11

5 - توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله «و لا تهنوا . .. »، عطف بر جمله «فانظروا كيف ...» باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

11 - ايمان جامعه دينى ، موجب مسؤول گرديدن در جهت كوششى مستمر براى حاكميت بر همه جوامع بشرى

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

خداوند از مسلمانان خواسته كه بر ديگران برتر باشند; و انتم الاعلون. و از مصاديق بارز برترى، حاكميّت آنان و دينشان بر تمامى جهان است; و اين، در گرو ايمان واقعى است: ان كنتم مؤمنين. بنابراين ايمان واقعى، تحريك كننده آدمى به توانى مستمر (و لا تهنوا) براى حاكميّت بخشيدن به دين الهى بر تمام جوامع بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8

ص: 60

8 - يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه «فقد مسّ القوم»، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 9

9 - پذيرش ولايت خداوند و اعتقاد به يارى حتمى او ، مانع واپسگرايى و زيانكارى جامعه ايمانى و باعث رشد و سعادت

يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

پيامد پذيرش ولايت كافران، واپسگرايى و خسارت است. بنابراين پذيرش ولايت خداوند - به قرينه مقابله آن با پذيرش ولايت كافران - باعث رشد و سعادت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 - خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 1،2،5

1 - خداوند ، جامعه ايمانى را به حالتِ مشخص نبودن خوبان از بدان ر ها نمى كند .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه

مراد از جمله «على ما انتم عليه» به قرينه «حتّى يميز . .. »، مشخص نبودن خوبان از بدان است.

2 - جداسازى صفوف ناپاكان از پاكان در جامعه ايمانى ، سنّت تغييرناپذير الهى

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

5 - آزمايش الهى ، مشخص كننده صفوف ناپاكان جامعه ايمانى از پاكان آن

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

مشخص كردن پاكان از ناپاكان و خالصها از ناخالصها دو وجه متعارف دارد: آزمايش و ابتلاء ; و خبر دادن خداوند از واقعيت افراد. چون راه دوّم سنّت الهى نيست، بنابراين تنها راه متعارف آزمايش است. پس در جمله «حتّى يميز ... »، كلمه «بابتلاءهم و امتحانهم»، مقدّر است.

107- جامعه اسلامى و دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 9

ص: 61

9 - لزوم آمادگى نظامى جامعه اسلامى در برابر دشمنان شناخته شده و ناشناخته

ترهبون . .. و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

108- جامعه اسلامى و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 2

2 - تلاش كفرپيشگان براى واداشتن جامعه ايمانى به پيروى از خويش

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

109- جامعه اسلامى و منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 - لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

و ممن حولكم من الأعراب

110- جامعه بى طبقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 10

10 - جامعه بى طبقه ، امرى خيالى و موجب اختلال و به هم ريختن نظام اجتماعى است .

و رفعنا بعضهم . .. ليتّخذ بعضهم بعضًا سخريًّا

اين كه خداوند اصل تفاوت را به خويشتن نسبت مى دهد و سپس فايده آن را در گردش نظام اجتماعى بيان مى دارد، سستى و بى پايگى انديشه جامعه بى طبقه را مى رساند.

111- جامعه پس از نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 10

10 - قوم عاد نخستين جامعه سامان يافته در پى هلاكت قوم نوح

اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

ص: 62

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 1

1 - شكل گيرى جامعه اى جديد پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

«إنشاء» (مصدر «أنشأنا») به معناى پديد آوردن است. ضمير «هم» در «من بعدهم» به قوم نوح بازمى گردد. «قرن» به مجموعه اى از انسان ها - كه كنار هم زندگى كنند - گفته مى شود.

112- جامعه پسنديده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 18

18 - جامعه قوام يافته در پرتو تعاليم دين ، جامعه اى آماده براى شناخت خداوند و صفات او

قيماً للناس . .. يعلم ما فى السموت و ما فى الارض و إنّ اللّه بكل شىء عليم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «ذلك» اشاره به «قيماً للناس» باشد. يعنى هدف از اينكه خداوند مى خواهد جامعه انسانى داراى ثبات باشد اين است كه زمينه خداشناسى و علم انسانها به اسماء و صفات الهى فراهم آيد.

113- جامعه جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 14،15

14 - جهالت و نارسائى عقل و انديشه ، عامل رواج بدعت ها و افترا ها در جامعه كفرپيشه عصر جاهلى

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

15 - وجود اقليت انديشمند در جامعه بدعتگزار جاهليت

و اكثرهم لايعقلون

114- جامعه دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 2

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى بركنا فيها

ص: 63

115- جامعه دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 1

1- اصحاب كهف ، گروهى بودند كه از خطر جامعه ناسالمِ كفر ، به سوى پناهگاهى در كوه گريختند .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

«أوى إلى كذا» يعنى: «به آن جا پيوست و آن را مأوا و مسكن خود قرار داد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 14 - 8

8- محيط اجتماعىِ اصحاب كهف ، محيطى شرك آلود و نامساعد براى ابراز توحيد بود .

و ربطنا على قلوبهم إذ قاموا فقالوا

چنان چه محيط براى اظهار نظر اصحاب كهف مساعد بود، نيازى به قيام نبود و امدادهاى ويژه الهى (ربطنا . ..) ضرورتى نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 1،14

1- جامعه اصحاب كهف ، جامعه اى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدّد بود .

هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة

14- جامعه اصحاب كهف ، موجوداتى داراى شعور و خرد را ، معبود خود پنداشته و به پرستش آنها پرداخته بودند .

لولا يأتون عليهم بسلطن بيّن

كاربرد ضمير «هم» نوعاً در مواردى است كه مرجع آن، جمعى از موجودات با شعور باشند. بنابراين مراد از «ءالهة» كه مرجع ضمير «هم» است، معبودانى از جنس بشر يا فرشتگان و مانند اين ها خواهد بود.

116- جامعه دوران لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 2

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى بركنا فيها

ص: 64

117- جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 15

15 - ايجاد پيوند هاى اجتماعى در جامعه ايمانى ، نشانه پرهيزكارى مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا و اتّقوا اللّه

بنابر اينكه معناى «رابطوا»، ايجاد پيوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 8،11

8 - تلاش براى فساد و تباهى جامعه ايمانى ، ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

برداشت فوق بر اين مبناست كه «واو» در «و يسعون» تفسيريه باشد. يعنى فسادگرى در جامعه ايمانى، مصداقى از محاربه با خدا و رسول است.

11 - ضرورت پاسدارى از امنيت و سلامت جامعه ايمانى با سركوب آشوبگران و فسادانگيزان

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 7

7 - جهاد و مبارزه با كافران حق ناپذير ، مايه حيات واقعى جامعه ايمانى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

از مصاديق مورد نظر براى «ما يحييكم»، به دليل وقوع آيه مورد بحث در سياق آيات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ايمان به نبرد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 2،3،4

2 - برخى از گناهان و ستمكارى ها در جامعه ايمانى مايه گرفتار شدن همگان ( مرتكبان گناه و غير آنها ، يعنى ظالم و غير ظالم ) به عذاب هاى الهى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

«لا» در «لاتصيبن» نافيه و «خاصة» حال براى «الذين» است. جمله «لاتصيبن الذين ... » تبيين و توضيحى است براى «فتنة». و مراد از اتقاء فتنة، پرهيز از عامل آن مى باشد كه به قرينه «ظلموا»، ستمكارى است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اى اهل ايمان از گناهانى كه موجب فتنه اى عظيم مى شود بپرهيزيد ; آن گونه فتنه اى كه نه تنها دامنگير گناهكار مى شود، بلكه همگان را در شعله هاى خود خواهد سوزانيد.

3 - اهل ايمان موظف به مبارزه با فتنه هايى كه شعله هاى آن دامنگير كل جامعه است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين

عامل فتنه در مورد بحث - چنانچه گذشت - گناه و ستمكارى است و مرتكب اين گناه به دليل «ظلموا منكم» تنها برخى از افراد

ص: 65

جامعه هستند. بنابراين امر به اتقا (اتقوا فتنة) نسبت به مخاطبان متفاوت خواهد بود. يعنى نسبت به گنهكاران و ستم پيشگان، پرهيز از خود گناه است و نسبت به آنان كه مرتكب نمى شوند، جلوگيرى از ارتكاب آن است.

4 - مؤمنان وظيفه دار اهتمام بيشتر در پرهيز از گناهانى كه آثار شوم آن فراگير جامعه ايمانى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

بديهى است هيچ گناه و ستمى را نبايد مرتكب شد. بنابراين نهى از ارتكاب گناهى كه فتنه اى فراگير دارد، حاكى از تأكيد بيشتر نسبت به پرهيز از چنين گناهى است.

118- جامعه زنده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 36 - 5

5 - جامعه اى از حيات واقعى برخوردار است كه به دعوت پيامبران پاسخ مثبت دهد.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

119- جامعه كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 36 - 1

1 - جوامع كفرپيشه همواره مهياى صرف دارايى هاى خويش براى جلوگيرى از گسترش اسلام

إن الذين كفروا ينفقون امولهم ليصدوا

انفاق مال به معناى مصرف كردن دارايى و هزينه كردن آن است و مراد از «ينفقون»، به قرينه «سينفقونها»، كه اخبار از تحقق سرمايه گذارى است، بيان حالت كافران مى باشد. يعنى كافران براى جلوگيرى از انتشار اسلام آماده سرمايه گذارى هستند و از انفاق مال دريغى ندارند.

120- جامعه مبغوض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 3

3 - جامعه آلوده به دشمنى و كينه توزى ، جامعه اى شيطان زده و مطرود در پيشگاه خداوند

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

ص: 66

121- جامعه مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 - جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعى مجرم و در معرض نابودى با عذاب هاى سخت الهى

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

122- جامعه منحط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 71 - 16

16 - امكان شمول رحمت و مغفرت الهى حتى بر جوامع منحط و آلوده به خون انبيا

فريقاً يقتلون . .. فعموا و صموا ثم تاب اللّه عليهم

123- جامعه نخستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 19 - 1

1 - انسان ها در جامعه نخستين به صورت امت واحد مى زيستند .

و ما كان الناس إلا أمة وحدة

124- جبر محيط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 8

8- تأثير جامعه بر فرد ، جبرى و غير قابل اجتناب نيست و حفظ سلامت اخلاقى در محيط كاملا فاسد و آلوده ، ممكن است .

و نجّينه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه حضرت لوط(ع) توانسته بود در محيط آلوده و فاسد قومش، پاك و بى گناه بماند و سرانجام نجات يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 3

3 - محيط اجتماعى ، در عين تأثير گذاشتن بر خصلت هاى روحى و گرايش هاى عقيدتى انسان ، از وى سلب اختيار و انتخاب

ص: 67

نمى كند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من الأعراب من يؤمن باللّه

تصريح به وجود مؤمنان راستين در ميان اعراب باديه نشين به دنبال بيان خصلت كفر ورزى و نفاق شديد آنان، مى تواند إشعار به مطلب فوق داشته باشد.

125- جوامع تحت امر شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 3

3 - جوامعى كه به پندار اجراى فرمان خدا به رسوم نارواى نياكان خويش پايبندند، جوامعى تحت نفوذ شياطين مى باشند.

إنا جعلنا الشيطين أولياء للذين لا يؤمنون . .. الله أمرنا بها

جمله «إذا فعلوا . .. » عطف بر «لا يؤمنون» است و در حقيقت صله براى «الذين» مى باشد. يعنى: إنا جعلنا الشياطين أولياء للذين إذا فعلوا فاحشة ... .

126- جوامع كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به كفرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده - با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است - مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

127- جوامع مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 1

1- جامعه اصحاب كهف ، جامعه اى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدّد بود .

هؤلاء قومنا اتخذوا من دونه ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 9

ص: 68

9 - عناصر قدرتمند و مرفّه ، سردمداران انحراف و كفر در جوامع كافر و شرك پيشه

قال مترفوها . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به كفرون

از اين كه در جوامع شرك پيشه، تنها سخن مرفهان ذكر گرديده - با آن كه انديشه شرك مختص آنان نبوده است - مى توان استفاده كرد كه آنان، نقش اصلى را در تعيين گرايش هاى جامعه داشته اند.

128- جوامع منحرف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 34 - 6

6 - هشدار و تهديد الهى نسبت به جوامع منحرف و زشتكردار

قل إنما حرم ربى الفوحش . .. و لكل أمة أجل

129- حسابرسى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

«نكر» (مرادف «منكر») به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

130- حقوق جوامع جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 84 - 4

4 - داشتن وطن و سرپناه از حقوق ملت ها و جوامع بشرى است . *

من ديركم

قرآن با اضافه كردن كلمه «ديار» به «كم» و نسبت دادن خانه و وطن به انسانها (دياركم = خانه هايتان و وطنتان) اين حقيقت را امضا و تثبيت مى كند كه: هر ملت و طايفه اى اين حق را دارد كه در سرزمينى سكنا گزيند و محلى را براى زندگى انتخاب كند.

ص: 69

131- حقيقت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 107 - 4

4 - مجموعه افراد جامعه به منزله پيكرى واحدند .

الذين يختانون انفسهم

چون قرآن خيانت به ديگران را خيانت به خويش مى داند، معلوم مى شود تمامى افراد جامعه در ديدگاه قرآن به منزله يك پيكر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 7

7- هر جامعه ، داراى هويت ، حيات و قوانين مشخصى جدا از افراد آن جامعه

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

132- حمايت از جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 3

3 - خداوند با حمايت خويش از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و جامعه ايمانى ، نيرنگ كافران را بى اثر خواهد كرد .

و إن يريدوا أن يخدوعوك فإن حسبك اللّه

جواب شرط «إن يريدوا . .. » محذوف است و جمله «فان حسبك اللّه» جانشين آن شده است ; يعنى: إن يريدوا أن يخدعوك فاللّه يكفيك شرهم.

133- حمايت از جوامع دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 40 - 11

11 - خدا ، حامى و مدافع مراكز دينى و جوامع الهى

و لولا دفع اللّه . .. لهدّمت صومع ... و مسجد

134- حيات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 70

5 - انعام - 6 - 36 - 5

5 - جامعه اى از حيات واقعى برخوردار است كه به دعوت پيامبران پاسخ مثبت دهد.

إنما يستجيب الذين يسمعون و الموتى يبعثهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 7

7- هر جامعه ، داراى هويت ، حيات و قوانين مشخصى جدا از افراد آن جامعه

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

135- حيات جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتى ، داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتى داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

136- حيات در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 9

9 - لزوم هجرت در راه خدا و پيوستن به جامعه اسلامى

حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

137- خطر انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 12

ص: 71

12 - خطر انقراض و نابودى نسل يك جامعه، هشدار خداوند به جوامع كافر ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

138- خلاقيت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

139- خيانت به امانت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 7

7 - پيامد هاى شوم خيانت به خدا و رسول و زشتى خيانت آدمى به امانت هاى جامعه ، امرى روشن و بى نياز از برهان

لاتخونوا اللّه . .. و أنتم تعلمون

در اينكه مفعول «تعلمون» چيست، نظرهاى مختلفى ايراد شده كه از جمله آنهاست، زشتى خيانت، پيامدهاى شوم آن و حرمت آن از ديدگاه عقل و شرع.

140- درخواست مديريت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 16

16 - بندگان خالص خدا ، از خداوند خواستار در دست داشتن اداره جامعه متقين و مردم تقوا پيشه اند .

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه مقصود از «امام» امامت و پيشوايى سياسى و اجتماعى باشد.

141- دشمنان جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 72

4 - مائده - 5 - 82 - 17

17 - ضرورت تحليل و دستيابى به علل و عوامل جهت گيرى هاى گوناگون جوامع و پيروان اديان در برابر جامعه اسلامى

لتجدن اشد الناس . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

142- دشمنان جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 8،11

8 - جامعه ايمانى در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) مواجه به دو گروه از دشمن : دشمنانى شناخته شده و دشمنانى ناشناخته

عدو اللّه و عدوكم و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

11 - تنها خداوند آگاه به دشمنانى است كه براى جامعه ايمانى ناشناخته اند .

لاتعلمونهم اللّه يعلمهم

143- دين و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 11

11 - لزوم تلاش براى محور قرار دادن كتب آسمانى در كليه شؤون جامعه

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم

اقامه كتب آسمانى به معناى اداى كامل حق آنها و كنايه از حضور تعاليم آنها در تمامى شؤون زندگى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 7

7 - احكام خداوند و قوانين دين ، فراگير امور مادى و مسائل اجتماعى انسانها

قل الأنفال للّه و الرسول

144- رفاه جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 8

8 - رفاه ، آسايش و امنيّت جامعه ايمانى ، مايه غم و اندوه بيگانگان

ودّوا ما عنتّم

ص: 73

از مفهوم جمله «ودّوا ما عنتم»، استفاده شده است.

145- روابط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 3،14

3 - حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

14 - جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 8

8 - ترغيب به خوش خُلقى و مدارا و نكوهش از سنگدلى و خشونت ، در برخورد هاى اجتماعى

و لو كنت فظّا غليظ القلب لانفضّوا من حولك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 36 - 23

23 - لزوم حسن معاشرت در روابط اجتماعى

و بالوالدين احساناً . .. و ما ملكت ايمانكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 8

8 - اديان الهى در بردارنده حد و مرز روابط و مناسبات اجتماعى با ديگر ملتها

و لو كانوا يؤمنون . .. ما اتخذوهم أولياء

146- روابط اجتماعى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 10،15

10 - صبر و شكيبايى ، زمينه اى براى استحكام پيوند هاى اجتماعى

اصبروا و صابروا و رابطوا

ص: 74

بيان لزوم ارتباط و هماهنگى افراد با يكديگر، پس از طرح ضرورت صبر و شكيبايى، مى تواند اشاره به نفس صبر در ايجاد ارتباط و پيوند بين افراد جامعه ايمانى داشته باشد.

15 - ايجاد پيوند هاى اجتماعى در جامعه ايمانى ، نشانه پرهيزكارى مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا و اتّقوا اللّه

بنابر اينكه معناى «رابطوا»، ايجاد پيوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 4

4 - اهميّت روابط عاطفى و اخلاقى و برخورد هاى نيكو در جامعه اسلامى

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

توصيه خداوند به پاسخگويى بهتر در برابر درود و تحيت ديگران، براى ايجاد روابط عاطفى و اخلاقى در جامعه اسلامى است.

147- روابط بين الملل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 2،3،14

2 - حرمت و ممنوعيت پذيرش ولايت و سرپرستى كافران ، براى مؤمنان

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

3 - حرمت برگزيدن كافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان ، در دوستى و ارتباط و ولايت

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

14 - جواز برقرارى ارتباط دوستانه با كافران ، در صورت تقيّه ، اضطرار و هراس

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء . .. الاّ ان تتقوا منهم تقية

بنابراينكه ولايت به معناى دوستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 5

5 - جامعه ايمانى وظيفه دار برقرارى روابط مسالمت آميز با جوامعى كه خواهان اين نوع مناسبات هستند .

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

با توجّه به معناى لغوى «تحيّت» (درخواست سلامتى)، جمله «اذا . .. » به اين معناست كه اگر فردى يا گروهى خواهان سلامت و امنيّت شما باشند، شما نيز خواهان سلامت و امنيت آنان باشيد.

ص: 75

148- روش برخورد با مفاسداجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 44 - 10

10 - هماهنگى مبلغان دينى در شيوه برخورد با مفاسد جامعه ، كارسازتر و به موفقيت نزديك تر است .

اذهبا . .. فقولا له قولاً ليّنًا لعلّه يتذكّر

موسى و هارون(ع)، هر دو به يك شيوه برخورد با فرعون مأمور شدند.

149- رهبران دينى و اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22- رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصلح ما استطعت

150- رهبران ظالم و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 123 - 6

6 - تمامى جوامع بشرى در معرض تهديد حيله و مكر سردمداران مجرم خويش

و كذلك جعلنا فى كل قرية أكبر مجرميها ليمكروا فيها

151- زمينه اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 23

23- اصلاح جوامع بشرى ، در گرو گرايش آنان به توحيد و يكتاپرستى و رعايت عدل و انصاف در مبادلات و امور اقتصادى است .

قال يقوم اعبدوا الله . .. أوفوا المكيال و الميزان بالقسط ... إن أُريد إلاّ الإص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 46 - 4

4 - در تبليغ دين ، نخست بايد به رفع موانع و اصلاح پايگاه ها و عناصر اصلى جامعه پرداخت .

و لقد أرسلنا موسى . .. إلى فرعون و ملإيه

ص: 76

152- زمينه اعتماد جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 6

6 - ايمان ، زمينه ساز اعتماد افراد جامعه اسلامى نسبت به يكديگر

لولا إذ سمعتموه ظنّ المؤمنون و المؤمنت بأنفسهم خيرًا و قالوا هذا إفك مبين

توصيف مردان و زنان صدراسلام به «ايمان»، حكايت از اين حقيقت دارد كه ايمان و دين دارى با بى اعتمادى و بدگمانى سازگارى ندارد و هر جا ايمان حقيقى وجود داشته باشد، اعتماد و حسن ظن هم وجود خواهد داشت. آيه «يعظكم اللّه أن تعودوا لمثله أبداً إن كنتم مؤمنين» نيز، تأييد كننده همين برداشت است.

153- زمينه انحراف جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 78 - 10

10 - نقش تحريف كتب آسمانى و عالمان تحريفگر در انحراف جوامع

و انّ منهم لفريقاً . .. و يقولون على اللّه الكذب و هم يعلمون

از ذكر تحريف و بيان كيفيّت آن و لحن تند آيه نسبت به علماى اهل كتاب برمى آيد كه اين عمل در گمراه كردن مردم سهم بسزايى داشته است.

154- زمينه انحطاط جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 5

5 - ترك انفاق و خوددارى از تأمين هزينه هاى جهاد ، زمينه ساز هلاكت ترك كنندگان انفاق و از عوامل سقوط جامعه است .

و أنفقوا فى سبيل اللّه و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

جمله «لاتلقوا . ..» را مى توان با مسأله تأمين هزينه هاى جهاد (أنفقوا فى سبيل اللّه) معنا كرد و مى توان آن را در ارتباط با خود جهاد و مبارزه (قاتلوا فى سبيل اللّه) دانست و نيز مى توان آن را بيانى براى آداب انفاق شمرد. برداشت فوق ناظر به وجه اول است; يعنى، هزينه هاى جهاد را تأمين كنيد و با ترك آن خويشتن را به هلاكت نيفكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 268 - 5

ص: 77

5 - خوددارى از انفاق ، زمينه گرايش جامعه به زشتيها

الشيطان يعدكم الفقر و يأمركم بالفحشاء

گويا جمله «يأمركم بالفحشاء»، توضيح و تفسير جمله «يعدكم الفقر» است. يعنى شما را از انفاق بازمى دارد و در نتيجه، شما را به فحشا مى كشاند. (از يك سو صفت بخل را در انسان رشد مى دهد و از سوى ديگر عده اى در فقر و فلاكت خواهند ماند كه نتيجه اى جز خيانت و جنايت در جامعه نخواهد داشت.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 11

11 - ترك نهى از منكر از سوى عالمان دينى ، مايه شكل گيرى جامعه با چهره اى زشت و ناپسند

لبئس ما كانوا يصنعون

برداشت فوق بر اين مبناست كه مراد از «ما»ى موصوله، جامعه اهل كتاب باشد ; يعنى عالمان يهود و نصارا - با ترك نهى از منكر - جامعه بدى را مى سازند.

155- زمينه انذار جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 12

12 - كسب معارف دينى ، مقدمه اى براى انذار و هدايت جامعه است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

156- زمينه انقراض جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 5

5 - ترك جهاد و سستى در امر پيكار با دشمن ، زمينه ساز نابودى جامعه و جايگزين شدن جامعه ديگرى به جاى آن

إلا تنفروا يعذبكم عذاباً أليماً و يستبدل قوماً غيركم

157- زمينه پاكى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 103 - 11

11 - پرداخت صدقه ( زكات ) ، تضمين كننده پاكى جامعه و شكوفايى اقتصاد آن *

ص: 78

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه تطهير و رشد، صرفاً فردى نباشد و نظر به حيثيت اجتماعى آن نيز داشته باشد. به تعبير ديگر، صدقه و زكات، از آن جهت كه تعديل ثروت را به دنبال دارد، عدالت اجتماعى را تضمين مى كند.

158- زمينه حفظ مصالح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 22 - 2

2- جهاد در راه خداوند ، تضمين كننده صلاح جامعه و حافظ روابط عاطفى - اجتماعى

فهل عسيتم إن تولّيتم أن تفسدوا فى الأرض و تقطّعوا أرحامكم

«تولّيتم» به معناى روى گرداندن از جهاد است و مفهوم آيه بر مطلب بالا دلالت دارد.

159- زمينه حيات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 4

4- « وحى » حيات بخش انسان و جامعه است .

ينزّل الملئكة بالروح من أمره على من يشاء

چنان كه مفسّران گفته اند، مراد از «الروح» مى تواند وحى باشد. به كار بردن كلمه «الروح» به جاى وحى، استعاره است. وجه شبه اين استعاره حيات بخش بودن وحى است; همان گونه كه روح حيات بخش موجودات مى باشد.

160- زمينه خدمات متقابل در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 32 - 8

8 - طبقات مختلف اجتماعى و تفاوت سطح زندگى آنان ، در جهت گردش نظام اجتماعى و بهرهورى انسان ها از نيروى خدماتى يكديگر است .

و رفعنا بعضهم . .. بعضًا سخريًّا

161- زمينه رفع گرسنگى از جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 79

20 - فجر - 89 - 18 - 3

3 - ريشه كن ساختن گرسنگى در جامعه ، نيازمند همكارى مردمى و تلاش همگانى است .

و لاتحضّون على طعام المسكين

162- زمينه سلامت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 12

12 - نقش بنيادين عدالت اقتصادى در قوام ، سلامت و بالندگى جامعه

و أنزلنا معهم . .. و الميزان ليقوم الناس بالقسط

«قسط» به معناى عدل است و مراد از آن - به قرينه «الميزان»- عدالت در روابط و مناسبات اقتصادى است.

163- زمينه عذاب جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن هؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

164- زمينه فساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 7

7- فسق و فساد طبقه ثروتمند در گرايش ديگر طبقات به فساد و تباهى ، تأثير و نقش مهمى دارد .

أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

اختصاص به ذكر يافتن مترفان از ميان ديگر طبقات، بيانگر اين است كه فسق و فساد اين طبقه تأثير بيشتر و نقش مهم ترى در مقايسه با ديگر طبقات در فاسد شدن جامعه و نابودى آن دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 183 - 5

5 - نادرستى روابط اقتصادى ، سبب فراگيرى فساد و تباهى در جامعه

أوفوا الكيل . .. و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

ص: 80

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمله «و لاتعثوا. ..» عطف تفسيرى بر جمله پيشين باشد.

165- زمينه قدرت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 16

16- آبادانى و رونق اقتصادى ، زمينه ساز قدرت و نيرومندى جوامع است .

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

166- زمينه قوام جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 12

12 - دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه «ذلك» اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.

167- زمينه كيفر جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 3

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان عقبة أمرها خسرًا

ص: 81

168- زمينه كيفر جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 12

12- ربوبيت خداوند ، مقتضى مجازات جوامع فاسد و عصيانگر بر اساس علم و آگاهى است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

169- زمينه هدايت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 12

12 - كسب معارف دينى ، مقدمه اى براى انذار و هدايت جامعه است .

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

170- زمينه هلاكت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 4

4- جرم پيشگى و تبه كارى ، زمينه ساز هلاكت و نابودى جوامع بشرى

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

171- زمينه هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 5

5- جوامع مبتلا به انحرافات جنسى و همجنس بازى ، در معرض نابودى و عذاب الهى

و جاء أهل المدينة . .. قال إن هؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلن

172- زن در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 82

2 - آل عمران - 3 - 36 - 5

5 - تفاوت صلاحيت زن و مرد در عصر تولد مريم ، براى احراز مشاغل و مسؤوليت هاى اجتماعى

ربّ انّى وضعتها اُنثى . .. و ليس الذكر كالاُنثى

بنابراينكه «ليس الذّكر كالاُنثى»، كلام مادر مريم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 61 - 15

15 - جواز حضور زنان همراه مردان ، در مسائل مهم اجتماعى

و نساءنا و نساءكم

173- زيانكارى جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 2،3

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان عقبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان عقبة أمرها خسرًا

174- ساختار جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 5

5 - ارزش و اهميّت كشاورزى و نيروى انسانى و نقش آن در قوام جامعه

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل

از اينكه نابود ساختن اين دو، فساد در زمين معرّفى شده، اهميّت و ارزش آن به دست مى آيد.

175- سازندگى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 120 - 21

ص: 83

21 - همه حركت هاى دينى ، حتى مبارزه و جهاد ، در راه سازندگى و احسان به جامعه بشرى است .

لا يصيبهم ظمأ و لا نصب و لا مخمصة فى سبيل اللّه . .. إن اللّه لا يضيع أجر المحسن

176- سعادت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 19

19 - پيروزى و سعادت جامعه ايمانى ، در گرو ايجاد پيوند و ارتباط با يكديگر

و رابطوا . .. لعلّكم تفلحون

177- سلامت اقتصاد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 12

12 - نقش بسزاى قاضيان در سلامت اقتصاد جامعه و حفظ حقوق مردم

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل و تدلوا بها إلى الحكام . .. و أنتم تعلمون

178- سنتهاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 8

8- جامعه و تحولات آن ، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است .

و إذا أردنا أن نهلك . .. ففسقوا فيها ... فدمّرنها

«قرية» در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اينكه خداوند مى فرمايد: «وقتى ثروتمندان و مرفهين جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود» (فحقّ عليها القول); حكايت از آن دارد كه تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

179- سنتهاى حاكم بر جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 4

4 - ضرورت كند و كاو در تحوّلات و حوادث اجتماعى - تاريخى براى شناسايى قوانين و سنت هاى حاكم بر جوامع

ص: 84

قد خلت من قبلكم سنن فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 138 - 3،5

3 - توجّه به سنّت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، روشنگر مردم است .

قد خلت من قبلكم سنن . .. هذا بيان للنّاس

بنابر اينكه «هذا»، اشاره به معارفى باشد كه در آيه قبل (قد خلت . .. ) بيان شده است.

5 - توجّه به سنت هاى الهى در جوامع بشرى و سرنوشت شوم تكذيب كنندگان ، هدايتگر تقواپيشگان و پندى براى آنان

قد خلت من قبلكم سنن . .. هدىً و موعظة للمتّقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 2

2 - سنت الهى ، بر استمرار هدايت و ادامه فيض و نعمت هاى خويش بر جوامع انسانى قرار گرفته است .

ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم

واژه «قوماً» ممكن است اشاره به اين مطلب باشد كه سنت ياد شده، مربوط به جامعه بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 129 - 1،2

1 - خداوند ، در تدبير امور جوامع و امت ها ، سنت ها و قوانين محكم و ثابتى قرار داده است .

و لولا كلمة سبقت من ربّك

مقصود از «كلمة» در اين آيه - به مناسبت بحث در باره جوامع و مهلت به آنها - سنت هاى الهى و قوانين حاكم بر تاريخ و جوامع است.

2 - سرنوشت امت هاى كفرپيشه و هلاكت و بقاى آنان ، داراى سنت ها و قوانين معين و زمان هاى مشخص

كم أهلكنا قبلهم . .. و لولا كلمة سبقت من ربّك لكان لزامًا

به قرينه آيه قبل كه در باره هلاكت جوامع كفرپيشه است، مفاد «لولا كلمة. ..» اين است كه خداوند، زمان عذاب كافران و نيز ديگر معيارهاى آن را مشخص ساخته و آنها را از پيش تعيين كرده است.

180- سوءاستفاده از محبوبان جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 88 - 12

12 - بهره گيرى از شخصيت هاى محبوب جامعه و وابسته نشان دادن افكار و رفتار خويش به آنان ، از ترفند هاى رهبران ضلالت است .

فقالوا هذا . .. إله موسى فنسى

ص: 85

181- شخصيت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتى ، داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتى داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

182- شرايط اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 5

5 - اصلاح جوامع بشرى ، تنها در پرتو رهبرى دين و پيامبران ميسر است .

فاتّقوا اللّه و أطيعون . و لاتطيعوا أمر المسرفين . الذين يفسدون فى الأرض

183- شرايط رهبرى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 13

13 - لزوم آزمون و احراز شايستگى افراد ، قبل از انتخاب آنان براى مديريت و رهبرى جامعه

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

184- شناخت عوامل انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 - شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

ص: 86

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

185- شناخت عوامل رشد جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 - شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

186- ضعف جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 4

4 - بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

187- طبقات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 4

4 - خطر پيدايش طبقه مسرف و متجاوز ، در شرايط رفاه و توانمندى اقتصادى جامعه و تسليم شدن توده هاى ناآگاه در برابر آنان

فى جنّ-ت و عيون . و زروع و نخل ... و لاتطيعوا أمر المسرفين

از ارتباط عبارت «فى جنّات و عيون» با «و لاتطيعوا أمر المسرفين» مى توان استفاده كرد كه در محيط رفاه و ثروت، رهبران اسراف گر ظهور مى كنند و توده هاى ناآگاه نيز به اطاعت از آنان، گردن مى نهند.

188- طبقات اجتماعى صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 28 - 1،10

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) در ابلاغ پيام الهى به مردم ، با مؤمنانى تهيدست و دنياگرايانى رفاه مند ، مواجه بود .

و اصبر نفسك مع الذين يدعون ربّهم . .. و لاتطع من أغفلنا قلبه

از تعبير «تريد زينة الحياة الدنيا» استفاده مى شود كه در آيه، دو گروه، با دو مشخصه، ياد شده اند: نخست، مؤمنان خالصى كه از

ص: 87

زينت دنيا بى بهره بودند و گروه دوم، كسانى كه زينت دنيايى داشتند.

10- توجه به ربوبيّت خداوند ، سوق دهنده آدمى به استغاثه و دعا به درگاه او است .

يدعون ربّهم

189- طبقات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 17

17 - ايمان و كفر ، محورِ طبقه بندىِ افرادِ جامعه

فمنهم من امن و منهم من كفر

190- ظلم به جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 9

9 - شكستن حرمت ماه هاى حرام ( پرداختن به جنگ در آن ) ، ظلم به خويش و جامعه بشرى است .

فلا تظلموا فيهن أنفسكم

191- ظلم به جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 2

2 - تلاش دشمنان اسلام براى تجاوز به حريم جامعه اسلامى در صدر اسلام

اذ همّ قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم

192- عبوديت در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

يأيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

ص: 88

193- عدالت در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 21

21 - حاكمان ، عهده دار اجراى عدالت در جامعه

و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا بالعدل

امام باقر (ع) درباره آيه فوق فرمود: . .. انّهم هم الحكّام او لا ترى انّه خاطب بها الحكام.

_______________________________

غيبت نعمانى، ص 25، باب ما جاء فى الامامة و الوصية ; تفسير برهان، ج 1، ص 380، ح 5 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 247، ح 154، 167 ; الدر المنثور، ج 2، ص 571.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 8 - 7

7 - لزوم نظارت مؤمنان بر اجراى قسط در جامعه *

كونوا قومين للّه شهداء بالقسط

«شاهد» در لغت به معناى حاضر آمده است. بنابراين حضور مؤمنان به قسط، به معناى نظارت آنان بر اجراى قسط است.

194- عذاب جامعه فاسق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 165 - 12

12 - نهى از منكر مايه رهايى يافتن از عذاب هاى تعيين شده براى جوامع گنهكار است .

أنجينا الذين ينهون عن السوء و أخذنا الذين ظلموا بعذاب بئيس

195- عذاب جامعه گناهكار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 2

2 - عذاب سهمگين خداوند در انتظار جوامع مختلف از قوانين دين و پذيرنده ولايتهاى غير خداوند

و لاتتبعوا من دونه . .. و كم من قرية أهلكنها

بيان هلاكت جوامع پيشين پس از فرمان به رعايت قوانين دين و سرپيچى از ولايت غير خدا «اتبعوا ما أنزل اليكم . ..»، بيانگر آن است كه عذاب امتهاى پيشين به سبب تخلف آنان از اين فرمان بوده است.

ص: 89

196- عذاب جامعه مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 12

12 - جامعه مجرم خود را از شمول رحمت خداوند محروم و سزاوار عذاب او مى گرداند.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

«بأس» در لغت به معناى شدت است و در اين آيه كنايه از عذاب است.

197- عذاب جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 8 - 5

5 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و رسولان او ، سرپيچى كردند ، مورد محاسبه سخت الهى و عذاب ناشناخته و ناخوشايند ( عذاب استيصال ) قرار گرفتند .

فحاسبنها حسابًا شديدًا و عذّبنها عذابًا نكرًا

«نكر» (مرادف «منكر») به معناى شىء ناخوشايند و ناشناخته است.

198- عذاب جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرنها تدميراً

199- عذر جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 164 - 14

14 - تنها مصلحان و نهى كنندگان از منكر در جوامع فسادپيشه ، داراى عذرى قابل قبول در پيشگاه خداوند هستند .

لم تعظون قوماً . .. قالوا معذرة إلى ربكم

ص: 90

200- عظمت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 7

7 - جامعه ايمانى در صدر اسلام پس از پيكار بدر برخوردار از ابهت و قوّتى چشمگير ، حتى در نظر دشمنان

و تذهب ريحكم

201- عفت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 5 - 28

28 - اهتمام اسلام به عفت و پاكدامنى جامعه

و المحصنت من المؤمنت و المحصنت . .. محصنين غير مسفحين و لا متخذى اخدان

202- عوامل اتحاد جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 6

6 - اطاعت از خدا و رسول در پى دارنده وحدت و عظمت جامعه اسلامى

و أطيعوا اللّه . .. و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

برحذر داشتن اهل ايمان از نزاع و اختلاف، پس از فراخوانى آنان به اطاعت از خدا و رسول مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه تنها راه براى دور ماندن از نزاعها و اختلافات، پيروى كردن از خدا و رسول اوست.

203- عوامل اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 187 - 7

7 - ضرورت وجود مبلغان و تبيين كنندگان كتب آسمانى در جامعه

و اذ اخذ اللّه ميثاق الّذين اوتوا الكتب لتبيّننّه للنّاس

گرفتن ميثاق از عالمان و تأكيد خداوند بر لزوم تبيين آن براى مردم، مبيّن مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 16

ص: 91

16 - نقش سازنده ايمان در اصلاح فرد و جامعه و زدودن فقر و فساد از سيماى جامعه بشرى

المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يؤتون الزكوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 17

17 - هدف از تبليغ و انذار جامعه ، دور داشتن آن از فساد و تباهى است .

و لينذروا . .. لعلهم يحذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 3

3 - نقش تعيين كننده انذار و هشدار ، در هدايت و اصلاح جامعه هاى بشرى

إن أنا إلاّ نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 23،24

23 - نقش تعيين كننده ثروت ، در صلاح و فساد جامعه

و لاتبغ الفساد فى الأرض

24 - لزوم به كارگيرى ثروت در راه اصلاح جامعه

و لاتبغ الفساد فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 6 - 7

7 - اصلاح و تربيت دينى اعضاى خانواده ، زير بنا و خشت اول اصلاحات در جامعه

قوا أنفسكم و أهليكم نارًا

از فرمان خداوند به مؤمنان، مبنى بر تربيت و اصلاح اعضاى خانواده خود - با آن كه آنان وظيفه جهاد با كافران و منافقان را نيز برعهده دارند (آيه 9 همين سوره) - مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

ص: 92

204- عوامل افساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 3

3 - ويرانى شهر ها ، تباهى جامعه و ذلّت عزّتمندان ، نتيجه هميشگى سلطه شاهان بر كشور بيگانه

إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها و جعلوا أعزّة أهلها أذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 77 - 23

23 - نقش تعيين كننده ثروت ، در صلاح و فساد جامعه

و لاتبغ الفساد فى الأرض

205- عوامل انحراف جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 11

11 - حاكميّت طاغوت ، منحرف كننده جامعه ، به سوى ظلمت ها و تباهيها

اولياؤهم الطّاغوت يخرجونهم من النّور الى الظّلمات

206- عوامل انحطاط جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 6

6 - ترك جهاد و دفاع ، موجب هلاكت و سقوط جامعه اسلامى است .

قتلوا فى سبيل اللّه . .. و لاتلقوا بأيديكم إلى التهلكة

در برداشت فوق جمله «لاتلقوا . ..» در ارتباط با جمله «قاتلوا فى سبيل اللّه» معنا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 28

28 - سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 27

ص: 93

27 - فقدان زمامدار الهى در يك جامعه ، موجب پراكندگى صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان *

من بعد موسى . .. و قد اُخرجنا من ديارنا

درخواست بنى اسرائيل از پيامبر خويش براى تعيين زمامدارى الهى، حاكى است كه چنين مقامى در ميان آنها نبوده و در نتيجه، سلطه ستمگرانى را به دنبال داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 3

3 - رباخوارى ، موجب انحراف و نابسامانى نظام اقتصادى جامعه مى گردد .

الّذين يأكلون الرّبوا لا يَقُومونَ الاّ كما يقوم الّذى يتخبّطه الشّيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 39

39 - مراعات نكردن عدالت در حقوق افراد جامعه و بى ثباتى در تعيين حدود روابط اقتصادى ، از عوامل مفسده انگيز در روابط اجتماعى

ذلكم اقسط عند اللّه و اقوم للشّهادة و ادنى الاّ ترتابوا

چون «ذلكم اقسط . .. » بيان علّت احكام ذكر شده است، نشانگر يك قاعده كلّى است. يعنى عدالت اجتماعى و ثبات حدود و روابط اقتصادى، يك اصل و قانون است كه با عدم رعايت آن، جامعه رو به فساد خواهد رفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 16

16 - كشتن انبياى الهى و عدالتخواهان ، موجب گرفتارى جامعه به مشكلات توانفرساست .

و يقتلون النّبيّن بغير حق . .. فبشّرهم بعذاب اليم

بنابراينكه «فبشّرهم بعذاب اليم»، نظر به مشكلات دنيوى و اخروى داشته باشد; به قرينه آيه بعد كه مى فرمايد: «حبطت اعمالهم فى الدنيا و الاخرة».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 22،23

22 - جامعه جزيرة العرب در عصر بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به خاطر تفرقه و نزاع ، در معرض نابودى و هلاكت

و كنتم على شفا حفرة من النار

بنابراينكه «النار»، استعاره از هلاكت و نابودى باشد.

23 - تفرقه و دشمنى افراد يك جامعه با يكديگر ، قراردهنده آن جامعه ، بر لبه پرتگاه نابودى و هلاكت

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم . .. و كنتم على شفا حفرة من النار

بنابراينكه «النار»، استعاره از هلاكت و نابودى به واسطه نزاعها و كشمكشها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 94

3 - آل عمران - 3 - 118 - 19

19 - مناسبات صميمانه جامعه اسلامى با بيگانگان ، همواركننده نفوذ ايشان در آن جامعه و اخلال در آن

لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا

جمله «لا يألونكم . .. »، بيان علت براى «لا تتخذوا ...» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 10

10 - خطر ارتداد و واپسگرايى براى جامعه ، پس از فقدانِ رهبر دينى آن جامعه

و ما محمّد الّا رسول قد خلت من قبله . .. افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 160 - 12

12 - تكيه بر غير خدا ، موجب خذلان و خوارى جوامع بشرى

و ان يخذلكم فمن ذا الّذى ينصركم . .. و على اللّه فليتوكّل المؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 3

3 - شكستن حريم قوانين الهى در روابط جنسى ، رنج آفرين و موجب مشقت براى جوامع انسانى است .

و يريد الّذين يتّبعون الشّهوات . .. يريد اللّه ان يخفّف عنكم

چنانچه رعايت احكام الهى در ازدواج موجب سبكبارى باشد، زير پا گذاردن آن قوانين، رنج آور و مشقتبار خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 11

11 - جابجايى نامشروع و باطل اموال در جامعه ، موجب تباهى و نابودى آن جامعه

لا تاكلوا . .. و لا تقتلوا انفسكم

جمله «و لا تقتلوا» مى تواند بيانگر علّت حكم در معطوف عليه، يعنى جمله «لا تاكلوا» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 26 - 11

11 - بى گناهان جامعه ، در خطر گرفتار آمدن به كيفر گناهكاران

قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 4 - 7

7 - تخلف جوامع از فرامين خدا، موجب سقوط معنوى آن جوامع و زمينه ساز گرفتارى آنان به عذاب دنيوى (عذاب استيصال).

ص: 95

و لاتتبعوا . .. و كم من قرية أهلكنها

برداشت فوق بر اين اساس است كه «فاء» در «فجاءها» بيانگر ترتيب باشد. بر اين مبنا مراد از هلاكت، هلاكت معنوى خواهد بود. يعنى جوامعى در گذشته منحرف شدند و پس از آن گرفتار عذاب الهى گشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 8

8 - جوامع بى اعتنا به پيام هاى الهى و بيزار از خيرخواهى نصيحت گران ، در خطر هلاكت و نابودى

فأخذتهم الرجفة . .. نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 5

5 - جوامع مبتلا به لواط و فحشا ، جوامعى مجرم و در معرض نابودى با عذاب هاى سخت الهى

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 8

8- رهبران و سردمداران كفر و شرك در مكه ، افرادى ناسپاس و عامل اصلى سقوط و بدبختى مردم بودند .

ألم تر إلى الذين بدّلوا نعمت الله كفرًا و أحلّوا قومهم دار البوار

با توجه به اينكه آيه فوق در مكه نازل شده است، مى توان استفاده كرد كه مصداق مورد نظر آيه «الذين بدّلوا . .. و أحلّوا قومهم» سران كفر و شرك، همچون ابوجهل و ابولهب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 5

5- فراگيرى جرم و جنايت در جامعه ، موجب انحطاط و زوال آن خواهد شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. أن دابر هؤلاء مقطوع مصبحين

از اينكه ملائكه عذاب قوم لوط به آن حضرت اعلام مى كنند كه: «أن دابرهؤلاء مقطوع» (نسل آن قوم قطع مى شود) و نمى گويند: نسل گنهكاران قطع مى شود و نيز در آيه بعد كار «آمدن» به همه اهل شهر نسبت داده شده (و جاء أهل المدينة)، حاكى است كه همه مردم شهر قوم لوط آلوده به گناه بوده اند. تعبير «مجرم» از آنان و نجات خانواده لوط(ع) از عذاب به جز همسر او نيز مؤيد برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 96 - 10

10 - تسويلات نفس ( زيبانمايى كار هاى زشت و ناروا ) ، خطرى در كمين افراد و جوامع

و كذلك سوّلت لى نفسى

ص: 96

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 18 - 12

12 - جامعه بى خبر از تعاليم دينى و از يادبرنده خدا ، در معرض هلاكت و محكوم به نابودى است .

حتّى نسوا الذكر و كانوا قومًا بورًا

برداشت فوق، از تقدم جمله «حتّى نسوا الذكر» بر «كانوا قوماً بوراً» و ارتباط ميان آن دو، استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 7

7 - تكذيب آيات خداوند و نپذيرفتن دعوت انبيا ، در پى دارنده سقوط و نابودى جوامع بشرى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 9

9 - فسادگرى ، ريشه بلا ها و تباهى هاى جامعه فرعونى

فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 3

3 - ظلم و گناه ، بنيان برافكن جوامع بشرى

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة. .. فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

ثموديان، به صورت جامعه اى متشكل بودند كه در نتيجه ظلم و گناه خود به گونه دسته جمعى و فراگير هلاك شدند و اين نشان مى دهد كه هر جامعه اى كه معصيت و ستم در آن رواج پيدا كند، در معرض خطر نابودى قرار مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 13

13 - تفرقه ميان مردم و افزايش بسيار و نامتعادل زنان بر مردان در يك جامعه ، از عوامل فساد و تباهى آن جامعه و مردم

جعل أهلها شيعًا يستضعف طائفة منهم يذبّح أبناءهم و يستحيى نساءهم إنّه كان من المف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 38 - 15

15- نقش ثروت اندوزى و عدم انفاق ، در زوال جامعه و پيدايش تحولات ويرانگر اجتماعى *

تدعون لتنفقوا . .. و إن تتولّوا يستبدل قومًا غيركم

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير «يستبدل قوماً غيركم» اشاره به يكى از سنت هاى اجتماعى خداوند داشته باشد; زيرا امت هاى گرفتار در انحرافات اقتصادى، از درون پوسيده و يا به وسيله ملتى ديگر مقهور مى شوند.

ص: 97

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 44 - 7

7 - تكذيب قرآن و معاد ، از عوامل و زمينه هاى سقوط تدريجى جوامع بشرى

سنستدرجهم من حيث لايعلمون

207- عوامل انحطاط جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 7،8

7 - ارتداد و واپسگرايى جامعه ايمانى و پيروى آنان از كفرپيشگان ، حركتى زيانبار و خسارت آفرين

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين

8 - از دست دادن ارزش هاى اصيل ايمانى ، از پيامد هاى تبعيّت از كفرپيشگان

ان تطيعوا . ... فتنقلبوا خاسرين

از مصاديق روشن خسارت جامعه ايمانى، از دست دادن ارزشهاى اسلامى و ايمانى است.

208- عوامل انحطاط جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 10 - 7

7 - جامعه هاى گرفتار بى بند و بارى جنسى ( بى عفتى و زناكارى ) ، در معرض زوال و نابودى است .

و لولا فضل اللّه عليكم و رحمته و أنّ اللّه توّاب حكيم

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله «و لولا فضل اللّه عليكم. ..» به تقدير «و لولا فضل اللّه عليكم... لاختل نظام حياتكم و لهلكتم» باشد; يعنى، «اگر فضل و رحمت خدا نبود ... نظام زندگى شما - با وجود همه فساد و بى بند و بارى - از هم مى پاشيد و شما نابود مى شديد».

ص: 98

209- عوامل انقراض جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 58 - 6

6 - سرمستى و غرور ناشى از نعمت و رفاه فراوان ، از عوامل هلاكت جوامع بشرى است .

و كم أهلكنا من قرية بطرت معيشتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 8

8 - كفران نعمت هاى الهى ، درپى دارنده گسيختگى زمام جامعه و از هم فروپاشى آن

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... و مزّقنهم كلّ ممزّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 2

2 - اراده الهى ، محرك اصلى عوامل طبيعى در انهدام جوامع حق ستيز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا

تأكيد بر انتساب يافتن عذاب و كيفر به مبدأ الهى (إنّا أرسلنا)، بيانگر مطلب ياد شده است.

210- عوامل انقراض جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 3

3 - تخلف از جنگ با دشمنان اسلام و جامعه اسلامى ، موجب نابودى جامعه اسلامى و سقوط آن *

إلا تنفروا يعذبكم . .. و يستبدل قوماً غيركم

«نفر» به معناى خروج براى امر مهيج و تحريك آميز است كه بيشتر درمورد خروج براى جنگ به كار مى رود و فعل مجزوم «يعذب» و «يستبدل» جواب شرط براى «لاتنفروا» است. بنابراين پيام آيه چنين مى شود: اگر مسلمانان به جنگ نروند عذاب مى شوند و نابود خواهند شد و مردم ديگرى به جاى آنان خواهند نشست.

211- عوامل انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 9

9 - كفر موجب هلاكت بسيارى از جوامع گذشته، در عين قدرتمندتر بودن آنها از كافران عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله)

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض ما لم نمكن لكم

ص: 99

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 47 - 5

5 - ظلم موجب نابودى و هلاكت اقوام است.

هل يهلك إلا القوم الظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 28 - 5

5- نقش مؤثر و محورى رهبران و سردمداران فاسد در سقوط و نابودى ملت ها و جامعه هاى بشرى

ألم تر إلى الذين . .. و أحلّوا قومهم دار البوار

212- عوامل ايمان جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

213- عوامل تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 6،8،10

6- خداوند در پى تحوّل و تغيير در گرايش ها و رفتار هاى جوامع بشرى ، وضعيّت و سرنوشت آنان را تغيير مى دهد .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

8- انسان داراى نقشى بسزا در وضعيت اجتماعى و معيشتى و سرنوشت خويش

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

10- جوامع بشرى در رقم زدن سرنوشت خويش نه مستقل از اراده خداوندند و نه مجبور از ناحيه او

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جمله «إن الله لايغير ما بقوم» تغيير دهنده و از ميان برنده را خدا مى داند و عبارت «حتى يغيروا ما بأنفسهم» انسانها را در رقم زدن سرنوشت خويش دخيل مى شمرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 11

ص: 100

11- خداوند ، خواست و اراده خويش را در تحولات اجتماعى ، از طريق اسباب طبيعى انجام مى دهد .

و أمددنكم بأمول و بنين و جعلنكم أكثر نفيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 51 - 8

8 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

ثم اتخذتم العجل من بعده

آوردن كلمه «من بعده» - كه مراد از آن غياب موسى است - به اين نكته اشاره دارد كه: تا موسى در ميان بنى اسرائيل حضور داشت، آنان به شرك گرايش پيدا نكردند و اين گوياى نقش شخصيتها در رويدادهاى مهم تاريخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 92 - 6

6 - نقش شخصيت ها در رويداد هاى تاريخى و اجتماعى

لقد جاء كم موسى . .. ثم أتخذتم العجل من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 11

11 - تأثير عقايد و اعمال امت ها در تحولات اجتماعى آنان

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

214- عوامل تشكيل جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 205 - 5

5 - ارزش و اهميّت كشاورزى و نيروى انسانى و نقش آن در قوام جامعه

و اذا تولى . .. و يهلك الحرث و النسل

از اينكه نابود ساختن اين دو، فساد در زمين معرّفى شده، اهميّت و ارزش آن به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 4

4 - جامعه اى كه داراى يك ايده و آرمان باشد ، به منزله يك پيكر است .

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله

چون خداوند جراحتهاى وارد شده به گروهى از مسلمانان و يا كافران را به تمام آنها نسبت داده است، با اينكه قطعاً يكايك افراد مجروح نشدند، معلوم مى شود كه از نظر قرآن هر جامعه اى كه داراى آرمانى واحد باشد، به منزله يك پيكر است.

ص: 101

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 5 - 9

9 - ثروت ها و اموال ، وسيله برپايى و قوام جامعه

اموالكم الّتى جعل اللّه لكم قياماً

كلمه «قياماً»، به معنى برپادارنده است. (لسان العرب).

215- عوامل تشكيل جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 12

12 - نقش اساسى عالمان و دانشمندان دينى در ساختار دينى و اخلاقى جامعه

لبئس ما كانوا يصنعون

216- عوامل حيات جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 1،3

1 - قانون قصاص و اجراى آن موجب حيات جامعه اسلامى است .

و لكم فى القصاص حيوة

3 - بهره مندان از خرد ناب ، توانا بر درك فلسفه قانون قصاص ( حيات جامعه )

و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

زندگى در پرتو قانون قصاص و اجراى آن، براى همه جامعه اسلامى است نه خصوص خردمندان. بنابراين مخاطب قرار دادن اولى الألباب (دارندگان خرد ناب) در بيان حقيقت مذكور، اشاره به اين دارد كه: درك آن حقيقت در خور خردى ناب است.

217- عوامل ذلت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 12

12 - افزايش نامتعادل تعداد زنان بر مردان در يك جامعه ، درپى دارنده ضعف و زبونى آن

يستضعف طائفة منهم . .. و يستحيى نساءهم

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند، زنده گذاشته شدن دختران بنى اسرائيل را، يكى ديگر از نمودهاى زبون سازى فرعون

ص: 102

به شمار آورده است.

218- عوامل رشد اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 16

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

219- عوامل رشد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 11،13

11 - جامعه بشرى ، نيازمند بعثت پيامبران براى حل اختلافات ( هدايت جامعه )

فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم بين الناس فيما اخلتفوا فيه

13 - حكومت ، داورى و حل اختلافات مردم ، از اهداف بعثت پيامبران و نزول كتاب هاى آسمانى

و اَنزل مَعهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 11،13،20

11 - جلوگيرى نكردن از ازدواج زنان مُطلّقه ، موجبِ رشد و طهارت فزونتر براى جامعه

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

13 - قوانين الهى براى رشد و طهارت جامعه ، مفيدتر از قوانين و رسوم مردم است .

و اذا طلّقتم النّساء . .. فلا تعضلوهنّ ... ذلكم ازكى لكم و اطهر

20 - قوانين الهى ، براى اصلاح و پاكسازى خانواده و جامعه

فلا تعضلوهنّ ان ينكحن . .. ذلكم ازكى لكم و اطهر و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 246 - 18

18 - پيكار در راه خداوند ، عزّت بخش و رهاكننده جامعه از قيد تجاوز و اسارت

و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبيل اللّه و قد اُخرجنا من ديارنا و ابنائنا

ص: 103

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 277 - 13

13 - ايمان و عمل صالح به ويژه نماز و زكات زمينه نفى ربا در جامعه

يمحق اللّه الرّبوا . .. امنوا و عملوا الصّالحات

ذكر اين آيه پس از آيات قبل (در مورد ربا) رهنمودى است براى از بين بردن ربا در جامعه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 7 - 14

14 - سلامت تفكر و حركت جامعه ، در گرو سلامت قلبها

فامّا الّذين فى قلوبهم زيغ فيتَّبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تأويله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 21 - 19

19 - تأمين سعادت جامعه در پرتو ايمان ، خدمات انبيا و تلاش عدالتخواهان است .

انّ الّذين يكفرون . .. فبشّرهم بعذاب اليم

نبود ايمان، انبيا و مصلحان در جوامع موجب رنج و بدبختى است، معلوم مى شود وجود آنها زمينه ساز سعادت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 25

25 - رهايى از آتش تفرقه و دشمنى ميان افراد يك جامعه ، نعمتى الهى

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذ

جمله «كنتم على»، عطف است بر «كنتم اعداءً». در نتيجه هر يك بيانى است از نعمت الهى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 11

11 - نقش بنيادين دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، در رستگارى جامعه

و لتكن منكم امّة . .. و اولئك هم المفلحون

بنابراينكه مشاراليه «اولئك» جامعه اسلامى باشد; يعنى تنها خودِ امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر رستگار نيستند، بلكه افراد جامعه بخاطر وجود چنين افرادى بهره مند از رستگارى هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 5،6،8

5 - ايمان به خدا و اصلاح جامعه ( امر به معروف و نهى از منكر ) ، دو عامل رُشد جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

رشد و تكامل جوامع از مصاديق خير است و آيه فوق، خير بودن امت را منوط به ايمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى

ص: 104

ازمنكر) كرده است.

6 - امر به معروف و نهى از منكر ، وظيفه عمومى جامعه اسلامى براى رُشد خويش

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

از مصاديق بارز «خير» براى جامعه، رُشد آن جامعه است.

8 - ايمان مصلحان ( امركنندگان به معروف و نهى كنندگان از منكر ) به خداوند ، شرط اعتلاى جامعه

كنتم خير امة . .. و تؤمنون باللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 11

11 - يادآورى وضعيّت نابهنجار يك جامعه در هنگام ركود و انحطاط ، از روش هاى تربيتى قرآن در تصحيح حركت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و اذ همّت طائفتان ... و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 13

13 - پرهيز از رباخوارى و رعايت تقواى الهى در امور اقتصادى ، زمينه فلاح و رستگارى جامعه

لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه لعلّكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 144 - 11

11 - اديان الهى ، راه و روش رشد و تعالى انسان و جامعه

افاين مات او قتل انقلبتم على اعقابكم

چون مراد از «انقلبتم على اعقابكم»، بازگشت از دين الهى است و از آن تعبير به واپسگرايى شده، معلوم مى شود كه دين الهى، رشد و تعالى مردم را تضمين مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 5 - 11

11 - ثروت بايد براى رشد اقتصادى جامعه به كار گرفته شود .

اموالكم الّتى جعل اللّه لكم قياماً

از اينكه خداوند مال را براى برپايى جامعه قرار داده و به همين جهت پرداخت آن را به سفيهان منع كرده، معلوم مى شود كه ثروتها بايد در جهت رشد اقتصادى، كه قوام جامعه به آن بستگى دارد، به كار گرفته شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 25 - 27

27 - فراهم آوردن ازدواج هاى سهل و آسان در جامعه ، راه جلوگيرى از مفاسد جنسى

و من لم يستطع . .. فمن ما ملكت ايمانكم ... ذلك لمن خشى الْعنت منكم

ص: 105

چون ازدواج با كنيزان سهل است و خداوند براى جلوگيرى از زنا و مفاسد جنسى آن را پيشنهاد و تجويز كرده، معلوم مى شود كه بهترين راه براى جلوگيرى از مفاسد جنسى، فراهم آوردن ازدواج سهل و آسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 28 - 2

2 - پايبندى به مقررات الهى در ازدواج و روابط جنسى ، زمينه سبكبارى و دور ماندن جوامع از مشقت ها و رنجهاست .

يريد اللّه ان يخفّف عنكم

بيان خواست الهى به سبكبارى انسانها پس از تبيين احكام و مقررات ازدواج، اشاره به اين است كه دورى جوامع بشرى از رنجها و مشقتها در گرو پيروى از آن احكام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 29 - 13

13 - سلامت جامعه از مفاسد اجتماعى ، از اهداف ارائه احكام اقتصادى از سوى خداوند

لا تاكلوا . .. لا تقتلوا ... انّ اللّه كان بكم رحيماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 11

11 - قضاوت و حكومت بر مبناى كتب آسمانى ، جارى ساختن نور و هدايت در جامعه است .

فيها هدى و نور يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار

يادآورى قضاوت پيامبران بر اساس تورات، پس از توصيف آنان به هدايتگرى و نورانيت، بيانگر آن است كه پياده كردن احكام آن در جامعه، موجب هدايت و نورانيت مردمان خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 81 - 6

6 - سلامت و سعادت جوامع در گرو پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دين

و لو كانوا يؤمنون باللّه و النبى و ما أنزل إليه ما اتخذوهم أولياء

با توجه به آيات گذشته كه در آن جامعه اى منحط از بنى اسرائيل ترسيم گرديده بود، معلوم مى شود آيه مورد بحث، رهنمودى است براى نجات جوامع از انحطاط، بنابراين «ما اتخذوهم أولياء» تنها، بيان يكى از نتايج ترك پيروى از رهبران الهى و عمل به قوانين دينى است و نتايج ديگر كه از آنها به سلامت و سعادت تعبير شد با توجه به آيات گذشته به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 6

6- حيات و پويايى جوامع ، در پرتو ارزش هاى معنوى علاوه بر نعمت هاى مادى است .

يأتيها رزقها رغدًا من كلّ مكان . .. و لقد جاءهم رسول منهم

جمله «يأتيها رزقها. ..» مى تواند اشاره به نعمتهاى مادى و «و لقد جاءهم رسول منهم» اشاره به ارزشهاى معنوى داشته باشد.

ص: 106

220- عوامل رشد جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 4

4 - اديان الهى ، راه رشد و تعالى انسان و جامعه

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

خداوند با تعبير واپسگرايى به جاى كفر و شرك، اشاره به اين معنا دارد كه دين الهى، راه رشد و تعالى واقعى انسان است.

221- عوامل زيان به جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 2 - 1

1 - برخورد دوگانه تاجران ، هنگام فروش كالا و خريد آن و به كار بردن سنجش دقيق با پيمانه كامل تنها به هنگام خريد ، مايه زيان جامعه و زمينه ساز عذاب الهى است .

ويل للمطفّفين . الذين إذا اكتالوا على الناس يستوفون

«اكتالوا»; يعنى، با پيمانه كالا را دريافت كردند. حرف «على» در آيه شريفه جايگزين حرف «من» شده است تا نشانگر متضرر شدن مردم از اين گونه تجارت باشد.

222- عوامل سلامت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 32 - 8

8 - لزوم مبارزه با ريشه ها و علل گناه ، براى تأمين سلامت جامعه

لا تاكلوا اموالكم بينكم بالباطل . .. و لا تقتلوا انفسكم ... و لا تتمنّوا ما فضّل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 13

13 - دين و عدالت ، مايه قوام و سلامت جامعه است .

و أنزلنا معهم الكتب و الميزان ليقوم الناس بالقسط

ص: 107

223- عوامل شقاوت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 8

8- هلاكت و بدبختى جوامع بشرى ، بازتاب زشت كارى و رفتار نامناسب خود آنها است .

الذين كذّبوا بايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقنهم أجمعين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند دو عامل (تكذيب آيات الهى و سوء پيشينه) را موجب هلاكت برشمرد و هر دو عامل را به خود انسان نسبت داد.

224- عوامل ضعف جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 - سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

225- عوامل عظمت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 6

6 - اطاعت از خدا و رسول در پى دارنده وحدت و عظمت جامعه اسلامى

و أطيعوا اللّه . .. و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

برحذر داشتن اهل ايمان از نزاع و اختلاف، پس از فراخوانى آنان به اطاعت از خدا و رسول مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه تنها راه براى دور ماندن از نزاعها و اختلافات، پيروى كردن از خدا و رسول اوست.

226- عوامل فساد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 1

1 - منافقان ، عناصرى فسادگر و تباه كننده جامعه

و إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

كلمه «فى الأرض» نشانگر اين است كه فسادگرى منافقان محدود به خود و اطرافيانشان نبوده، بلكه فسادى است فراگير و سرايت كننده به جامعه اى كه در آن به سر مى برند.

ص: 108

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

227- عوامل فساد جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 2

2 - منافقان ، سرچشمه و منشأ فساد ها و تبهكارى ها در جوامع دينى هستند .

ألا إنهم هم المفسدون

در آياتى از قرآن غير منافقان نيز فسادگر خوانده شده اند بنابراين حصر در جمله «ألا إنهم . ..»(تنها منافقان فسادگرند) حصر ادعايى است و اشاره به اين معنا دارد كه: فسادگرى غير منافقان در قياس با منافقان چيزى به حساب نمى آيد; و يا اينكه فساد ديگران نيز به گونه اى به نفاق و منافقان باز مى گردد.

228- عوامل قوام جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 7،8،9،10،11

7 - ماه هاى حرام و قربانى هاى بى نشان و بانشان حج ، داراى نقشى خاص در قوام و برپايى جوامع

جعل اللّه الكعبة . ... قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

الشهر الحرام و ما بعد آن عطف بر «الكعبة» و در حقيقت آنها نيز مفعول اول براى «جعل» مى باشند و مفعول دوم آن يعنى «قيماً للناس» به قرينه ماقبل حذف شده است.

8 - تأثير حج در قوام و برپايى جوامع *

جعل اللّه الكعبة . .. قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

ماه حرام به قرينه ذكر كعبه و هدى و قلائد بدان جهت مايه قوام جامعه شمرده شده است كه مناسك حج در آن واقع مى شود بنابراين «قيماً للناس» در حقيقت ثمره مناسك حج است.

9 - حجى كه عامل قوام و برپايى جوامع نباشد حج واقعى نيست . *

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

10 - نقش اساسى تر كعبه در قوام جامعه نسبت به ماه هاى حرام و قربانى حج

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس و الشهر الحرام و الهدى و القلئد

تقديم ذكرى كعبه و نيز حذف «قيماً للناس» نسبت به «الشهر الحرام . ..» اشاره به اين دارد كه نقش ماههاى حرام و قربانى حج

ص: 109

و ... در قوام جوامع بواسطه كعبه مى باشد.

11 - آگاهى انسان ها به علم گسترده خداوند ، از اهداف بيان نقش كعبه و ماه هاى حرام و قربانى در قوام جامعه

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

«ذلك» مى تواند اشاره به بيان مطالب ياد شده باشد، يعنى خداوند فلسفه ايجاد كعبه و نيز احكام مربوط به آن را بيان كرد تا انسانها بدانند افعال خداوند و احكام او عالمانه و داراى اهدافى والاست و اين را نشان و علامتى از علم گسترده خداوند بشمارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 2 - 1

1- قرآن و تعاليم آن ، قوامْ بخش و رهبرى كننده جامعه بشرى است .

أنزل على عبده الكتب و لم يجعل له عوجًا قيّمًا

«قيّم» به معناى «مقيم» يعنى «برپادارنده و سامان بخش» است. «قيّم القوم» به معناى «مدير و مدبّر امور قوم» است. (اقتباس از لسان العرب). لازم به ذكر است كه قيّماً يا مفعول براى فعل مقدر «جعل» است - يعنى: «جعله قيّماً» - و يا حال براى «الكتاب».

229- عوامل كفر جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 15 - 9

9 - تأثير كليدى رهبران سياسى و نظام اجتماعى ، در ايمان يا كفر و صلاح يا فساد جامعه

كما أرسلنا إلى فرعون رسولاً

230- عوامل گمراهى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 39 - 4

4 - نقش مهم رهبرى كفر ، در گمراهى و انحراف اركان جامعه

فتولّى بركنه

در صورتى كه مراد از «ركن»، اركان جامعه بوده و «باء» براى تعديه باشد، از منتسب شدن انحراف اركان جامعه، به شخص فرعون، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

ص: 110

231- عوامل محروميت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 53 - 7

7 - محروميت جوامع بشرى از نعمت هاى الهى ، پيامد گرفتار شدن آنان به كفر و گناه است .

ذلك بأن اللّه لم يك مغيرا نعمة أنعمها على قوم حتى يغيروا

232- عوامل مؤثر در اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 2 - 2

2 - دعوت و برخورد از سر مهربانى و شفقت ، مؤثّر در هدايت و اصلاح جامعه

قال يقوم

233- عوامل مؤثر در سلامت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 11 - 9

9 - زنان ، همچون مردان ، داراى نقش در سلامت معنوى يا بيمارى اخلاقى جامعه

و لا نساء من نساء

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، استفاده مى شود كه براى حفظ برادرى اجتماعى و حاكميت رحمت بر كل جامعه، زنان و مردان سهمى همسان دارند. پس همچنان كه مردان بايد از استهزا بپرهيزند، زنان نيز مكلف اند.

234- عوامل مؤثر در قوام جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 13 - 7

7 - تشخيص و تمييز انسان ها بهوسيله يكديگر ، امرى مهم در قوام جامعه و مناسبات اجتماعى

و جعلنكم شعوبًا و قبائل لتعارفوا

از اين كه شناخت اعضاى جامعه بشرى نسبت به يكديگر، غايت و هدف پيدايش تكوينى «شعوب و قبائل» معرفى شده; دانسته مى شود كه تعارف و شناسايى انسان ها نسبت به يكديگر داراى نقشى مهم در قوام و پايدارى زندگى اجتماعى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 111

18 - رحمن - 55 - 9 - 4

4 - اهميت عدالت اقتصادى ، در قوام جامعه و برخوردارى از رحمت الهى *

الرحمن . .. و أقيموا الوزن بالقسط و لاتخسروا الميزان

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه ارتباط اين آيه با آيات پيشين - كه در زمينه قانون مندى نظام جهان و نيز رحمانيت خداوند بود - بيانگر مطلب بالا باشد; يعنى، اگر قانون مندى شرط قوام هستى است و در پرتو اين قوانين، رحمت الهى شامل بشر شده، رعايت قوانين اقتصادى نيز شرط استوارى جامعه است و آنان در پرتو همين اصل از رحمت عام الهى (شكوفايى اقتصادى و رابطه صحيح اجتماعى) برخوردار خواهند شد.

235- عوامل ناامنى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 7

7- فقر ، ناامنى و عذاب دنيوى ، دستاورد تكذيب كنندگان انبيا و رسولان الهى

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف . .. رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 112 - 6،7،9،16

6- مبتلا شدن جامعه به فقر ، گرسنگى و ناامنى ، در نتيجه كفران نعمت هاى الهى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

7- كمترين كيفر الهى براى جامعه ناسپاس ، پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى فراگير است . *

فأذقها الله لباس الجوع و الخوف

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه «اذاق» اشاره به چشاندن و ظاهر ساختن گوشه اى از كيفر باشد و «لباس» اشاره به اثرات و فراگيرى آن كيفر داشته باشد.

9- ابداع روش هاى جديد براى گناه و استمرار آن و نيز ناسپاسى در برابر خدا ، عامل پيدايش فقر ، گرسنگى و ناامنى اجتماعى

فكفرت بأنعم الله . .. بما كانوا يصنعون

برداشت فوق، با توجه به واژه «يصنعون» كه دربردارنده معناى ابداع و ايجاد مسبوق به عدم است، استفاده گرديد.

16- دستيابى جامعه به امنيت ، رشد و رفاه اقتصادى و يا ابتلاى آن به فقر ، گرسنگى ، ناامنى و ترس ، در گرو اعمال افراد آن جامعه است .

و ضرب الله مثلاً قرية كانت ءامنة مطمئنّة . .. فكفرت بأنعم الله فأذقها الله لباس

236- عوامل نابودى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 112

8 - هود - 11 - 57 - 8

8- شركورزى و مخالفت با تعاليم و توصيه هاى پيامبران ، از عوامل مهم نابودى جامعه ها و تحولات تاريخ و دگرگونى هاى آن است .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم

237- عوامل ناهنجارى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 10،11،12

10 - منافقان ، از جمله عوامل پيدايش ناهنجار هاى اجتماعى اند .

لئن لم ينته المنفقون . .. لنغرينّك بهم

11 - بيماردلان ، آسيب رسانان به هنجار هاى اجتماعى اند .

لئن لم ينته . .. و الذين فى قلوبهم مرض ... لنغرينّك بهم

12 - شايعه پراكنان ، برهمزنان آرامش جامعه و آسيب رسان به آن اند .

لئن لم ينته المنفقون و . .. المرجفون فى المدينة لنغرينّك بهم

238- عوامل هدايت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 44 - 11

11 - قضاوت و حكومت بر مبناى كتب آسمانى ، جارى ساختن نور و هدايت در جامعه است .

فيها هدى و نور يحكم بها النبيون . .. و الربنيون و الاحبار

يادآورى قضاوت پيامبران بر اساس تورات، پس از توصيف آنان به هدايتگرى و نورانيت، بيانگر آن است كه پياده كردن احكام آن در جامعه، موجب هدايت و نورانيت مردمان خواهد شد.

239- عوامل هدايت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 10

10 - شناخت تاريخ و عوامل پيشرفت و انقراض جامعه ، در جهت دهىِ صحيح به حركت هاى اجتماعى ، نقش مؤثر دارد .

فنجّينه . .. و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذر

ص: 113

240- عوامل هلاكت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 8

8- هلاكت و بدبختى جوامع بشرى ، بازتاب زشت كارى و رفتار نامناسب خود آنها است .

الذين كذّبوا بايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقنهم أجمعين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند دو عامل (تكذيب آيات الهى و سوء پيشينه) را موجب هلاكت برشمرد و هر دو عامل را به خود انسان نسبت داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 7

7 - تكذيب آيات خداوند و نپذيرفتن دعوت انبيا ، در پى دارنده سقوط و نابودى جوامع بشرى

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 5

5 - نقش سردمداران كفر و فساد در هلاكت و بدبختى تمامى جامعه

أنّا دمّرنهم و قومهم

ضمير «هم» به گروه هاى نُه گانه بازمى گردد كه طرح ترور شبانه صالح و خانواده اش را ريخته بودند. و از اين كه نام آنان به صورت مجزا و مقدم بر نام قومشان ياد شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

241- عوامل هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 5

5 - ارتكاب ظلم و گناه در عين آگاهى، موجب هلاكت جامعه مى شود.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جمله «و أهلها غافلون»، يعنى خداوند جامعه ستمكارى را كه اهل آن از تعاليم انبيا غافل بوده اند و پيام آنان را دريافت نكرده باشند، هلاك نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 1،6

1- فسق و گناهِ برخورداران از مكنت و ثروتمندان هر جامعه ، عامل هلاكت و نابودى آن جامعه است .

ص: 114

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

«مترف» از واژه «ترفه» گرفته شده و «ترفه» هم به معناى روزى و نعمت فراوان است (مفردات راغب).

6- افزايش تعداد مترفان و ثروتمندان فاسق و تبهكار در جامعه ، از عوامل هلاكت و نابودى آن جامعه براساس سنت هاى خداوند

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها

برخى برآنند «أمرنا» به معناى «كثرنا» (فزونى داديم) است (مفردات راغب) كه بر اساس آن، مراد از «أمرنا مترفيها» افزايش مترفان در جامعه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 1،5،10

1- جوامع و ملت هاى بسيارى پس از دوران نوح ( ع ) در نتيجه فسق و گناه و به اراده خداوند نابود شدند .

ففسقوا . .. و كم أهلكنا من القرون

«قرن» (مفرد قرون) به معناى قومى است كه نزديك به يك زمان و در يك عصر زندگى مى كنند (مفردات راغب).

5- بسيارى از جوامع و ملل پس از حضرت نوح ( ع ) بر اثر وجود مترفان فاسق و تبهكار در ميان آنان ، به هلاكت و نابودى دچار شدند .

و إذا أردنا أن نهلك قرية أمرنا مترفيها ففسقوا فيها . .. و كم أهلكنا من القرون من

10- گناه ، عامل اصلى هلاكت جوامع بشرى است .

كم أهلكنا من القرون . .. و كفى بربّك بذنوب عباده خبيرًا بصيرًا

242- فرار منافقان از جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 7

7 - علاقه و تلاش شديد منافقان به يافتن پناهگاه و محل مناسب براى زندگى ( خارج از محيط اسلامى ) دليل بى ايمانى و همگام نبودنشان با مؤمنان

و ما هم منكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه و هم يجمحون

جمله «لو يجدون . .. » مى تواند به منزله دليل و ارائه شاهدى براى «و ما هم منكم» در آيه قبل باشد.

243- فرجام جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1،2،3

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

ص: 115

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

«وبال» به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

2 - جوامعى كه از فرمان هاى خدا و پيامبران سرباز زدند ، به فرجامى خسارت بار گرفتار شدند .

و كان عقبة أمرها خسرًا

3 - جوامع عصيانگر و متمرد از فرمان هاى خدا و پيامبران ، در معرض روبه رو شدن با پيامد هاى سنگين كردار خويش و دچار شدن به فرجامى خسارت بار

فذاقت وبال أمرها و كان عقبة أمرها خسرًا

244- فرد و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 49 - 7

7 - هر جامعه اى ، جدا از افرادش ، داراى حقيقتى مستقل و از مرگ و زندگى ويژه برخوردار است .

لكل أمة أجل

245- فساد اكثريت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 5

5- فساد ها و تباهيها ، آن گاه كه رواج يابد و فراگير شود ، امت ها را در خطر عذاب هاى الهى قرار مى دهد .

ينهون عن الفساد فى الأرض

246- فلسفه انذار جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 17

17 - هدف از تبليغ و انذار جامعه ، دور داشتن آن از فساد و تباهى است .

و لينذروا . .. لعلهم يحذرون

247- فلسفه سياستهاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 116

7 - توبه - 9 - 103 - 10

10 - تطهير و تكامل روحى و معنوى جامعه ، هدف اصلى برنامه هاى اجتماعى و اقتصادى اسلام است .

خذ من أمولهم صدقة تطهرهم و تزكيهم

248- فهم جامعه كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 65 - 9

9 - جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى

بأنهم قوم لايفقهون

با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از «لايفقهون» همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.

249- قانونمندى نابودى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 1

1- هلاكت و نابودى هر جامعه انسانى ، داراى قانون و اجلى مكتوب و معين

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

250- قانونمندى تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 8

8- جامعه و تحولات آن ، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است .

و إذا أردنا أن نهلك . .. ففسقوا فيها ... فدمّرنها

«قرية» در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اينكه خداوند مى فرمايد: «وقتى ثروتمندان و مرفهين جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود» (فحقّ عليها القول); حكايت از آن دارد كه تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

ص: 117

251- قانونمندى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 34 - 3

3 - امتها و جوامع بشرى، ناتوان از كمترين شتاب در سپرى ساختن تاريخ حيات خويش

فإذا جاء أجلهم . .. لا يستقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 7

7- هر جامعه ، داراى هويت ، حيات و قوانين مشخصى جدا از افراد آن جامعه

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

252- قانونمندى جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 8

8- جامعه و تحولات آن ، داراى سنت و قانونمندى مشخصى است .

و إذا أردنا أن نهلك . .. ففسقوا فيها ... فدمّرنها

«قرية» در لغت به معناى مجتمع انسانى است (مفردات راغب). اينكه خداوند مى فرمايد: «وقتى ثروتمندان و مرفهين جامعه فاسق شدند، سخن ما درباره آنان قطعى مى شود» (فحقّ عليها القول); حكايت از آن دارد كه تحولات جامعه، داراى قانون مشخصى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 60 - 6

6- اعلام يكسان بودن رفتار امت ها در برخورد با آيات الهى و تعميم عكس العمل پيشينيان به نسل هاى بعد ، برخواسته از اشراف و احاطه خداوند به همه انسانهاست .

و ما منعنا أن نرسل بالأيت إلاّ أن كذّب بها الأوّلون . .. إن ربّك أحاط بالناس

خداوند، رفتار معجزه طلبان پيشين با معجزه خواهان بعدى را يكسان تلقى كرده و برخورد خود را به همه آنها تعميم داده است و اين آيه، در مقام تعليل آن مى فرمايد: «پروردگار به مردم احاطه دارد».

253- قدرت نظامى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 15

ص: 118

15 - انفاق امكانات براى تقويت بنيه نظامى جامعه اسلامى ، از مصاديق انفاق « فى سبيل اللّه » است .

و أعدوا لهم ما استطعتم . .. و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه

254- قوام جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 15،17

15 - فرمان به انجام مناسك حج و محترم شمردن كعبه براى رسيدن به جامعه اى با قوام ، فرمانى برخاسته از علم گسترده خداوند

جعل اللّه الكعبة . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

چون توجه به نقش كعبه و ماههاى حرام و قربانى در قوام جامعه آدمى را به علم خداوند رهنمون مى سازد،الزاماً بايد جعل آنها براى تأمين اين هدف، عالمانه باشد.

17 - خداوند خواهان جامعه اى با قوام و استوار براى بندگان خويش

جعل اللّه الكعبة البيت الحرام قيماً للناس

255- كافران در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

256- كتمان علم هنگام نيازهاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 13

13- كتمان دانش به ويژه در هنگام نياز جامعه به آن ، امرى به دور از شأن انسان هاى پاك و نيكوكار

قال تزرعون . .. إلاّ قليلاً مما تأكلون

257- كفران نعمت در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 119

9 - نحل - 16 - 112 - 5

5- قرار گرفتن جامعه در معرض كفران نعمت هاى الهى پس از آسايش و رفاه مادى

قرية كانت ءامنة مطمئنّة يأتيها رزقها رغدًا . .. فكفرت بأنعم الله

258- كيفر استهزاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 2

2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ

آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.

259- كيفر جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 9 - 1

1 - بسيارى از جوامع انسانى ، به خاطر سرپيچى از فرمان هاى خدا و پيامبران ، به سزاى سنگين و پيامد زيان بار كردار خويش دچار شدند .

و كأيّن من قرية عتت عن أمر ربّها. .. فذاقت وبال أمرها

«وبال» به معناى شدت و سنگينى است و مقصود از آن در آيه شريفه شدت مجازات و سنگينى پيامدهاى كردارها است.

260- گروههاى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 162 - 1

1 - دسته اى از مردم جوينده رضا و خشنودى خدا و گروهى زمينه ساز خشم و غضب الهى بر خود

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط من اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 163 - 2

2 - جويندگان خشنودى و غضب الهى ، هر كدام داراى درجه و جايگاه متفاوت در پيشگاه خداوند هستند .

افمن اتّبع رضوان اللّه كمن بآء بسخط . .. هم درجات عند اللّه

ص: 120

در برداشت فوق ضمير «هم» به دو گروه مذكور در آيه قبل برگردانده شده و كاربرد درجه در مورد غضب شدگان از جهت تغليب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 2

2 - جداسازى صفوف ناپاكان از پاكان در جامعه ايمانى ، سنّت تغييرناپذير الهى

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

261- گروههاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 243 - 14

14 - ناسپاسى بيشتر مردم در برابر تفضّلات الهى

لذو فضل . .. و لكنّ اكثر النّاس لا يشكرون

262- مبارزه با ناهنجارى اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 60 - 13،18

13 - براى جلوگيرى از ناهنجارى اجتماعى ، تنها جنبه ديوار دفاعى ايجاد كردن ، كافى نيست و بايد با ريشه هاى آن نيز به مبارزه برخاست .

يدنين عليهنّ من جلبيبهنّ ذلك أدنى أن يعرفن فلايؤذين . .. لئن لم ينته المنفقون

18 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) در صورت نياز ، به ريشه كنى عوامل ناهنجارى هاى اجتماعى ، اقدام مى كرد .

لئن لم ينته المنفقون . .. لنغرينّك بهم ثمّ لايجاورونك فيها إلاّ قليلاً

263- مبلغان و اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 88 - 22

22- رهبران و مبلغان دين ، تا توان دارند بايد در اصلاح جامعه و ابلاغ معارف الهى تلاش كنند .

إن أُريد إلاّ الإصلح ما استطعت

ص: 121

264- محروميت جامعه مجرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 12

12 - جامعه مجرم خود را از شمول رحمت خداوند محروم و سزاوار عذاب او مى گرداند.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

«بأس» در لغت به معناى شدت است و در اين آيه كنايه از عذاب است.

265- محمد(صلی الله علیه و آله) و منافع جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 8

8 - گوش فرادادن پيامبر (صلی الله علیه و آله) به سخن همه مردم ، در جهت منافع آنان و به خطر و صلاح جامعه

و يقولون هو أذن قل أذن خير لكم

برداشت فوق بدين احتمال است كه اضافه «أذن» به «خير»، از باب اضافه موصوف به صفت باشد ; يعنى، پيامبر(صلی الله علیه و آله) شنواىِ خوبى است براى شما و اين صفت در جهت صلاح جامعه ايمانى است.

266- مديريت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 5

5 - ولايت و سرپرستى ، ضرورت نظام اجتماعى *

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

به نظر مى آيد تعيين ولى و سرپرست در آيه، مفروغ عنه گرفته شده و تنها نسبت به مصداق آن تذكر داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 121 - 6

6 - رهبرى قواى نظامى ، بخشى ضرورى از مديريّت جامعه اسلامى

و اذ غدوت من اهلك تبوّىء المؤمنين مقاعد للقتال

چون پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عنوان مدير جامعه اسلامى، امور مربوط به قواى نظامى را نيز رهبرى مى كرده، برداشت فوق به دست مى آيد.

ص: 122

267- مديريت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 4،6،10

4 - سرپرستى و مديريّت در جامعه اسلامى ، مخصوص مؤمنان است .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

6 - ايمان ، ملاكى مهم براى شايستگى مديريّت و سرپرستى در نظام اسلامى

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

10 - جايگاه مهم ولايت و سرپرستى در نظام اجتماعى اسلام

لا يتّخذ المؤمنون . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

268- مديريت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 3

3 - ناشايستگى كافران براى ولايت و سرپرستى و يارى جامعه ايمانى

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

269- مرگ جامعه كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 185 - 8

8 - خداوند جوامع كفرپيشه را به انديشه در امكان نزديك بودن مرگ و هلاكتشان فراخواند .

أو لم ينظروا فى . .. أن عسى أن يكون قد اقترب أجلهم

270- مرگ جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 134 - 7

7 - هر جامعه و امتى ، داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 123

1 - بقره - 2 - 141 - 7

7 - هر جامعه و امتى داراى حيات ، مرگ و شخصيتى مستقل

تلك أمة قد خلت

271- مسؤول هدايت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 10

10 - فقيهان و عالمان ، مسؤول ارشاد و هدايت جامعه خويش

ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم إذا رجعوا إليهم

272- مسؤوليت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 12،16

12 - مسؤوليّت جامعه در نظارت بر اجراى قوانين

فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهنّ بالمعروف

16 - مسؤوليّت جامعه ايمانى در مراقبت از قانون عدّه وفات

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم

مفهوم «فاذا بلغن . .. » با توجّه به خطاب در كلمه «عليكم» حاكى از مسؤوليّت جامعه ايمانى در مورد جلوگيرى از ازدواج زنان شوهر مُرده در زمان عِدّه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 238 - 4

4 - لزوم نظارت اجتماعى بر رعايت نماز و آداب دينى در جامعه اسلامى

حافظوا على الصّلوات

چون «حافظوا» به صورت جمع آورده شده، مى توان چنين فهميد كه خطاب به جامعه ايمانى است. بديهى است كه اين معنا منافاتى با فرمان محافظت بر نماز بر آحاد مردم ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 240 - 9

9 - جامعه اسلامى مسؤول نظارت بر رفتار زنان بيوه و بى سرپرست

فان خرجن فلا جناح عليكم . .. من معروف

ص: 124

اگر چه آيه درباره زنان شوهر مُرده است; ولى بنابراينكه خطاب به جامعه ايمانى باشد، نه خصوص اولياء، معلوم مى شود كه تنها زن شوهر مرده مراد نيست; چون از نظر اجتماعى تفاوتى بين زن شوهر مرده و غير او نخواهد بود; بلكه ملاك لزوم نظارت، بى سرپرست بودن زن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 273 - 2

2 - تأمين مخارج زندگى افرادى كه انجام وظايف الهى آنان مانع از تحصيل هزينه زندگيشان مى گردد ، بر عهده جامعه اسلامى است .

للفقراء الّذين احصروا فى سبيل اللّه لا يستطيعون ضرباً فى الارض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 61

61 - پيوند همگان و تعهّد متقابل مؤمنان در جامعه ، نسبت به يكديگر

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا يأب كاتب ... و لا يأب الشّهداء ... و اشهدوا ...

آيه شريفه براى طرفين قرارداد، كاتب و شاهد، وظايف و حقوقى را معين كرده است كه گوياى تعهّد و مسؤوليت متقابل آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 87 - 4

4 - ضرورت واكنش جامعه اسلامى ، در برابر انحرافات اعتقادى

اولئك جزاؤهم انّ عليهم . .. و النّاس اجمعين

بنابراينكه مراد از «الناس»، مسلمانان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 9

9 - دعوت به نيكى ها و امر به معروف و نهى از منكر ( نظارت همگانى ) ، وظيفه همه افراد جامعه اسلامى

و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

بنابراينكه من در «منكم» بيانيّه باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 6،7

6 - امر به معروف و نهى از منكر ، وظيفه عمومى جامعه اسلامى براى رُشد خويش

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

از مصاديق بارز «خير» براى جامعه، رُشد آن جامعه است.

7 - اصلاح جوامع بشرى ، مسؤوليت جامعه اسلامى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

ص: 125

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 23

23 - پاسدارى جامعه ايمانى از خطر نفوذ بيگانگان و دشمنان دين ، وظيفه و مسؤوليت همه اهل ايمان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

به نظر مى رسد هدف از دستور خداوند مبنى بر اينكه كافران را محرم اسرار قرار ندهيد، جلوگيرى از نفوذ آنان در جامعه اسلامى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 11

11 - ايمان جامعه دينى ، موجب مسؤول گرديدن در جهت كوششى مستمر براى حاكميت بر همه جوامع بشرى

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

خداوند از مسلمانان خواسته كه بر ديگران برتر باشند; و انتم الاعلون. و از مصاديق بارز برترى، حاكميّت آنان و دينشان بر تمامى جهان است; و اين، در گرو ايمان واقعى است: ان كنتم مؤمنين. بنابراين ايمان واقعى، تحريك كننده آدمى به توانى مستمر (و لا تهنوا) براى حاكميّت بخشيدن به دين الهى بر تمام جوامع بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 156 - 6

6 - ضرورت دفاع جامعه ايمانى از معارف و عقايد دين ، در برابر هجوم تبليغاتى دشمن

لاتكونوا كالّذين كفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض

دفاع خداوند از معارف و عقايد دينى اسلام (لا تكونوا . .. )، درسى است براى مسلمانان كه از آن معارف و عقايد دفاع كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 5 - 6،12

6 - جامعه داراى حقوقى نسبت به اموال شخصى افراد

و لا تؤتوا السّفهاء اموالكم

نسبت دادن اموال شخصى سفيهان به جامعه، مى رساند كه جامعه در اموال شخصى افراد، حقوقى دارد.

12 - تأمين خوراك و پوشاك ( مخارج زندگى ) سفيهان ، بر عهده جامعه است .

و ارزقوهم فيها و اكسوهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 35 - 3

3 - مسؤوليّت تمامى افراد جامعه در برابر اختلافات خانوادگى زن و شوهر

و ان خفتم شقاق . .. فابعثوا

ظاهراً مراد از مخاطبان جمله «فابعثوا»، عموم مسلمانان هستند.

ص: 126

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 20

20 - حفظ حقوق يتيمان و استيفاى كامل آن ، وظيفه اى همگانى

و إن تقوموا لليتمى بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 4

4 - كيفر حق ناپذيران ، در راستاى ربوبيت الهى بر جامعه انسانى است .

قد وقع عليكم من ربكم رجس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 3

3 - لزوم هجرتِ گروهى از هر جامعه ، به سوى مراكز علمى ، براى كسب شناخت اسلام و تفقه در دين

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين

273- مسؤوليت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 11

11 - مسؤوليت بين المللى جامعه اسلامى در برابر مستضعفان خداپرست تحت ستم

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 86 - 5

5 - جامعه ايمانى وظيفه دار برقرارى روابط مسالمت آميز با جوامعى كه خواهان اين نوع مناسبات هستند .

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

با توجّه به معناى لغوى «تحيّت» (درخواست سلامتى)، جمله «اذا . .. » به اين معناست كه اگر فردى يا گروهى خواهان سلامت و امنيّت شما باشند، شما نيز خواهان سلامت و امنيت آنان باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 3

3 - لزوم وفادارى جامعه اسلامى به همپيمان ها و معاهده هاى بين المللى خود

الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق

ص: 127

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 8

8 - لزوم نظارت عمومى جامعه ايمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذيرش ولايت كافران و پيوند هاى مودت آميز با آنان

كانوا لايتناهون عن منكر . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 3

3 - جامعه اسلامى وظيفه دار اجراى قانون قصاص است . *

يايها الذين ءامنوا كتب عليكم القصاص فى القتلى

بديهى است كه حق قصاص از آنِ اولياى مقتول مى باشد و اجراى آن تنها در مورد قاتل است. بنابراين مخاطب قرار دادن همه مسلمانان براى بيان حقيقت مذكور، مى تواند اشاره به اين باشد كه: همگان بايد پى گير استيفاى آن بوده و شرايط اجراى آن را فراهم سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 4،5،9

4 - جامعه اسلامى بايد به پيشرفته ترين ادوات رزمى زمان مجهز باشد .

و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل

5 - قواى نظامى جامعه اسلامى بايد به گونه اى باشد كه دشمنان دين را همواره به هراس افكند .

ترهبون به عدو اللّه و عدوكم

9 - لزوم آمادگى نظامى جامعه اسلامى در برابر دشمنان شناخته شده و ناشناخته

ترهبون . .. و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 - لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

و ممن حولكم من الأعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 5

5 - فرمان الهى به غفلت نورزيدن جامعه اسلامى از خطر نفوذ و كارشكنى دشمنان همجوار

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 128

12 - نور - 24 - 32 - 2

2 - جامعه اسلامى ، موظف به فراهم آوردن امكانات ازدواج مؤمنان غير متأهل

و أنكحوا الأيمى منكم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مخاطب در خطاب جمع «و أنكحوا الأيامى منكم» - به قرينه «أيّه المؤمنون» در آيه قبل كه خطاب به يكايك مؤمنان است - تمامى مردم و جامعه اسلامى باشد، نه فقط اولياى آنان.

274- مسؤوليت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 5،8

5 - جامعه ايمانى ، وظيفه دار پيكار در راه خدا و يا دست كم دفاع از وطن و كيان خويش

تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

8 - پيكار با دشمنا دين ( جهاد ابتدايى ) و دفاع در برابر هجوم آنان ( جهاد دفاعى ) ، دو تكليف الهى بر عهده جامعه ايمانى *

قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، بيان حكم جهاد باشد، نه دعوت براى حضور در نبردى خاص و مقطعى. بنابراين جمله «قاتلوا ... »، ناظر به جهاد ابتدايى و جمله «او ادفعوا» ناظر به جهاد دفاعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 12

12 - لزوم هشيارى جامعه ايمانى در مقابل تلاش براى گمراه ساختن مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

هدف از بيان تصميم عالمان يهود، هشيار ساختن مسلمانان نسبت به تلاش پيگير آن عالمان براى گمراه ساختن جامعه ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 6

6 - جامعه ايمانى ، موظف به پذيرش توبه كنندگان واقعى

الا الذين تابوا و أصلحوا . .. فأولئك مع المؤمنين

از جمله «فأولئك مع المؤمينن»، استفاده مى شود كه جامعه اسلامى بايد پذيراى منافقين تائب باشد و آنان را به عنوان عضوى از جامعه اسلامى بپذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 10

10 - جامعه ايمانى وظيفه دار هشيارى در برابر موضعگيرى هاى گمراه كننده كافران

ص: 129

يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

«لا» در لايضركم مى تواند نافيه باشد بر اين مبنا مراد از جمله «لايضركم . ..» اين است كه چنانچه از ايمان خود مراقبت كنيد از دام گمراهان مى رهيد و مى تواند «لا» ناهيه باشد، يعنى اى مؤمنان مبادا گمراهان شما را از راه بدر برده و ايمان شما را بربايند برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. گفتنى است كه مراد از «من ضل» به قرينه «ءامنوا» كفرپيشگان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،4

1 - جامعه ايمانى بايد در صورت اظهار تمايل كافران به صلح ، آن را بپذيرد و از آن استقبال كند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

4 - جامعه ايمانى نبايد به كافرانى كه در پى صلح نيستند طرح صلح دهد .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

ب---رداشت فوق از مفهوم جمله شرطيه «إن جنحوا . .. » استفاده مى شود.

275- مسؤوليت رهبران جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 8

8 - مربيان و مديران جامعه ، بايد مشكلات راه هاى پيشنهادى را براى سالكان آن راه ها ، بيان كنند و عوامل موفقيت را نيز يادآور شوند .

و لنبلونكم بشىء من الخوف . .. و بشر الصبرين

ارائه راه صحيح و بيان مشكلات آن و نيز طريق پيروزى بر آنها - كه از آيات قبل و آيه مورد بحث به دست مى آيد - درسى است به همه مربيان و مديران كه تنها به پيشنهاد راه صحيح اكتفا نكنند; بلكه مشكلات و روش پيروزى بر آنها را نيز بيان دارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 47 - 20

20- لزوم اهتمام حاكمان جامعه به برنامه ريزى ، محاسبه و پيش بينى شرايط اقتصادى

تزرعون سبع سنين . .. مما تأكلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 73 - 5

5- رهبران جامعه بايد احراز كنند كه بيگانگان وارد شده به قلمرو حكومتى آنان ، خرابكار و فسادگر نيستند .

تالله لقد علمتم ما جئنا لنفسد فى الأرض و ما كنا سرقين

ص: 130

276- مشكلات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 25 - 9

9 - استثمار و بى عدالتى اقتصادى ، از مشكلات عمده و اساسى جوامع در طول تاريخ

لقد أرسلنا رسلنا . .. و أنزلنا معهم الكتب و الميزان

با توجه به اين كه «ميزان» (ترازو) ابزارى است كه در مبادلات اقتصادى به كار مى رود و با آن كالاها را توزين مى كنند; مى توان گفت كه: اين واژه در آيه شريفه استعاره از خصوص عدالت اقتصادى است. بنابراين، پيام عدالت اقتصادى - كه در اين آيه به عنوان رسالت همه پيامبران برشمرده است - نشان مى دهد كه موضوع استثمار توده ها و ظلم و اجحاف اقتصادى به آنان، در تاريخ بشر ريشه داشته است و همه جوامع با آن مشكل دست به گريبان بوده اند.

277- مشكلات جامعه دوران اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 15 - 6

6- بى منطقى در عقيده و سستى انديشه ، بزرگ ترين مشكل جامعه اصحاب كهف از ديدگاه خود آنان

اتخذوا من دونه ءالهة لولا يأتون عليهم بسلطن بيّن

278- مصالح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 5 - 10

10 - افرادى كه اموال خويش را در غير مصالح جامعه به كار مى گيرند ، در تلقى دين ، سفيه هستند . *

اموالكم الّتى جعل اللّه لكم قياماً

جمله «لا تؤتوا السّفهاء اموالكم التى . .. قياماً»، مى رساند كه خداوند از آن جهت پرداخت اموال سفيهان را به آنان ممنوع كرده كه آن را در غير مصالح جامعه و قوام و برپايى آن مصرف مى كنند. بنابراين، مصرف مال در غير مصلحت جامعه، مصرفى سفيهانه و مصرف كننده آن، سفيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 32 - 10

10 - تمسّك به قرآن و پيروى از رهنمود هاى آن ، به خير و صلاح جامعه و ترك آن ظلم به خويشتن است .

ثمّ أورثنا الكتب . .. فمنهم ظالم لنفسه

ص: 131

279- ملاكهاى برترى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 4

4 - امر به معروف و نهى از منكر ، ( نظارت همگانى ) و ايمان به خدا ، معيار و ملاك بهتر بودن يك جامعه در ميان جوامع انسانى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون . .. و تؤمنون باللّه

280- منافقان در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

281- منافقان در جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 4

4 - منافقان ، در جامعه قرآنى و در برابر اسلام ، خود را در معرض زوال و نابودى مى بينند .

يجعلون أصبعهم فى ءاذانهم من الصوعق حذر الموت

282- منافقان و جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 5،6

5 - محيط جامعه اسلامى ، محيطى بسيار سخت و غير قابل تحمل و دشوار براى منافقان

لو يجدون ملجئاً . .. لولّوا إليه و هم يجمحون

«جُموح» (مصدر يجمحون) به معناى به سرعت دويدن و به پشت سر نگاه نكردن است. اينكه اگر منافقان پناهگاهى مى يافتند بى درنگ و بدون اينكه پشت سرشان را بنگرند به آن پناه مى بردند، نشان مى دهد كه زندگى براى آنان در جامعه اسلامى بسيار نگران كننده و دشوار بوده است.

6 - رنج و اضطراب منافقان در جامعه اسلامى ، با وجود داشتن مال و فرزند بسيار ، نمودى از عذاب دنيوى آنان *

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا . .. ل

برداشت فوق بدين احتمال است كه بيان زندگى دشوار منافقان، نمودى از عذاب دنيوى آنان باشد كه در آيات قبل ذكر شده است.

ص: 132

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 13

13 - منافقان ، زيان زننده به جامعه اسلامى ، مروج كفر ، تفرقه افكن ميان مؤمنان ، ظالم و دوزخى اند .

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و إرصاداً ... فانهار به فى نار جهنم

283- منشأ استقلال جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 12

12- دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل «من يأمر بالعدل. ..» و «أحدهما أبكم ... لايأت بخير» به دست آمد.

284- منشأ استقلال جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير «شطئه» و «آزره»به «زرع» بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(صلی الله علیه و آله) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

285- منشأ امنيت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 6

6- تأمين سلامت و امنيت جامعه هاى بشرى و ايجاد نعمت براى آنان ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسلم منا و بركت عليك و على أمم ممن معك و أمم سنمتعهم

برداشت فوق ، از «منا» استفاده مى شود. قابل ذكر است كه كلمه «منا» در مورد «بركات» مقدر است ، چنان چه كلمه «عليك» در مورد «بسلام» مقدر مى باشد; يعنى: بسلام منا عليك و بركات منا عليك.

ص: 133

286- منشأ انقراض جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر هؤلاء مقطوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 21

21 - پيدايش و انقراض تمدنها، تحت اراده و سيطره الهى

ألم يروا كم أهلكنا من قبلهم من قرن مكنهم فى الأرض . .. فأنشأنا من بعدهم قرنا ءاخ

287- منشأ پيدايش جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 6 - 18

18 - خداوند جايگزين كننده ملتهايى به جاى ملتهاى هلاك شده پيشين

فأهلكنهم بذنوبهم و أنشأنا من بعدهم قرنا ءاخرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

288- منشأ تحولات اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 48 - 10

10- تدبير امور انسان هاى مؤمن و كافر ، تحولات جوامع بشرى و سرنوشت آنها ، به دست خدا و در اختيار اوست .

اهبط بسلم منا . .. و أمم سنمتعهم ثم يمسّهم منا عذاب أليم

ص: 134

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 7

7- تحولات اجتماعى و معيشتى بشر در اختيار خداوند و به دست اوست .

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 8

8- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع و روند آن را دگرگون مى سازد .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . .. قال هؤلاء بناتى إن كنتم فعلين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 12

12 - تحولات تاريخى و اجتماعى نسل بشر ، تحت اراده و مشيت الهى است .

و اذكروا إذ جعلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 7

7 - تحولات تاريخى و اجتماعى بشر در اختيار خدا و به دست اوست .

جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 168 - 2

2 - تحولات تاريخى و اجتماعى بشر به دست خدا و در اختيار اوست .

و قطّعنهم فى الأرض أمماً . .. و بلونهم بالحسنت و السيئات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر هؤلاء مقطوع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 7

7 - دخالت خداوند در رخداد هاى تاريخ و تحولات اجتماعى به نفع جبهه حق

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلنهم الأسفلين

ص: 135

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 116 - 5

5 - نقش خداوند در سرنوشت اجتماعى و تحولات تاريخ

و لقد مننّا على موسى و هرون . و نجّينهما و قومها ...و نصرنهم فكانوا هم الغلب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 6

6 - قوانين الهى ، حاكم بر تحوّلات جامعه و تاريخ

سنّة اللّه الّتى قد خلت من قبل و لن تجد لسنّة اللّه تبديلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 8

8 - اراده الهى ، حاكم بر تحولات تاريخ و جوامع بشرى

و تركنا فيها ءاية

خداوند، به اراده و قدرت خويش جامعه مفسد لوط را آن چنان از صفحه زمين محو گردانيد كه تنها نشانه اى از آن برجاى ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 22 - 6

6 - اراده الهى ، حاكم بر همه تحولات فردى و اجتماعى در زندگى بشر

ما أصاب من مصيبة فى الأرض . .. من قبل أن نبرأها

ضمير «ها» در «نبرأها» به مصيبت بازمى گردد و «برء» (مصدر «نبرأ») به معناى آفريدن و پديد آوردن است. نسبت دادن همه پديده هاى فردى و اجتماعى به خداوند، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 7 - 6

6 - خداوند ، قادر به ايجاد تحوّل در روابط ملت ها و تبديل خصومت ها به مودّت

عسى اللّه . .. و اللّه قدير

289- منشأ تحولات جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 128 - 15

15 - مالكيت خدا بر زمين ، نفوذ مشيت او بر حاكمان آن و سير تحولات جوامع بشرى به سوى حاكميت تقواپيشگان ، از تعاليم موسى ( ع ) به قوم خويش

ص: 136

قال موسى . .. إن الأرض للّه يورثها من يشاء من عباده و العقبة للمتقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 2

2- مرگ و مير ها و تحولات طبيعى در جوامع ، به دست خداوند و به تقدير اوست .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

290- منشأ تكامل جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 8 - 3

3 - ره يابى انسان و جامعه به رشد و تعالى دينى ، فضل و نعمت خداوندى است .

أولئك هم الرشدون . فضلاً من اللّه و نعمة

291- منشأ خلاقيت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير «شطئه» و «آزره»به «زرع» بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(صلی الله علیه و آله) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

292- منشأ سرنوشت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 5

5 - تحولات تاريخ بشر و سرنوشت اقوام و جوامع ، به دست خداوند است .

فعل ربّك

ص: 137

293- منشأ قدرت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 76 - 12

12- دعوت به عدالت و بر صراط مستقيم بودن ، منشأ قدرت ، استقلال و خيرات براى جامعه است .

أحدهما أبكم لايقدر على شىء . .. هل يستوى هو و من يأمر بالعدل و هو على صرط مستقيم

برداشت فوق، از تقابل «من يأمر بالعدل. ..» و «أحدهما أبكم ... لايأت بخير» به دست آمد.

294- منشأ هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 74 - 5

5- تحولات تاريخ و نابود شدن جوامع و تمدن ها ، وابسته به اراده الهى است .

و كم أهلكنا قبلهم من قرن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 3

3 - حاكميت اراده خدا ، در شكل گيرى و نيز نابودى جوامع بشرى

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

295- موانع اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 23

23 - پيروى از راه و رسم مفسدان و انديشه هاى آنان ، مانع اصلاح جامعه است .

و أصلح و لا تتبع سبيل المفسدين

296- موانع رشد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 21

21 - فِسْق ، عامل بازدارنده جامعه از رشد و تكامل

و لو أمن . .. و اكثرهم الفسقون

ص: 138

«خير» نتيجه ايمان است و واژه «فسق» در آيه شريفه، مقابل ايمان قرار گرفته است. در نتيجه، اهل فسق، محروم از خير و تكامل هستند.

297- مؤمنان در جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 282 - 61

61 - پيوند همگان و تعهّد متقابل مؤمنان در جامعه ، نسبت به يكديگر

يا ايّها الّذين امنوا . .. و لا يأب كاتب ... و لا يأب الشّهداء ... و اشهدوا ...

آيه شريفه براى طرفين قرارداد، كاتب و شاهد، وظايف و حقوقى را معين كرده است كه گوياى تعهّد و مسؤوليت متقابل آنان است.

298- مؤمنان و اصلاح جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 13

13 - لزوم اهتمام مؤمنان به اصلاح جامعه و تأمين نياز هاى معيشتى آنان ، همپاى اهتمام به تكاليف عبادى و فردى

و المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

امر به معروف و نهى از منكر، در راستاى اصلاح جامعه و پرداخت زكات در جهت تأمين نيازهاى مالى مؤمنان و اقامه نماز از عبادات فردى انسانهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 112 - 13

13 - اهتمام مؤمنان واقعى به خودسازى ، قبل از پرداختن به اصلاح جامعه *

التّئبون العبدون الحمدون . .. الأمرون بالمعروف و الناهون عن المنكر

تقدم لفظى صفات فردى (توبه، عبادت و . .. ) بر صفات اجتماعى (امر به معروف و نهى از منكر) مى تواند اشاره به تقدم حقيقى و رتبى آن داشته باشد.

299- مؤمنان و تأمين نيازهاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 13

13 - لزوم اهتمام مؤمنان به اصلاح جامعه و تأمين نياز هاى معيشتى آنان ، همپاى اهتمام به تكاليف عبادى و فردى

ص: 139

و المؤمنون . .. يأمرون بالمعروف ... و يقيمون الصلوة و يؤتون الزكوة

امر به معروف و نهى از منكر، در راستاى اصلاح جامعه و پرداخت زكات در جهت تأمين نيازهاى مالى مؤمنان و اقامه نماز از عبادات فردى انسانهاست.

300- مؤمنان و جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 97 - 12

12 - دستيابى اهل ايمان به جامعه اى با قوام در پرتو حراست از حرمت كعبه و انجام مناسك حج ، موجب آگاهى آنان به علم گسترده و همه جانبه خداوند .

جعل اللّه . .. ذلك لتعلموا إنّ اللّه يعلم ما فى السموت و ما فى الارض

برداشت فوق بر اين مبناست كه «ذلك» اشاره به خود حقايق بيان شده باشد نه بيان آن حقايق، يعنى آنگاه كه انسانها در پرتو احترام به كعبه و ماههاى حرام و انجام مناسك آن به جامعه اى با قوام رسيدند، در مى يابند كه خداوند داراى علمى گسترده است.

301- نجات از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 75 - 6

6- نجات از جامعه فاسد و آلوده ، نشانگر رحمت خاص الهى است . *

و نجّينه . .. و أدخلنه فى رحمتنا

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه عطف جمله «أدخلناه. ..» بر جمله «آتيناه»، از نوع عطف تفسيرى باشد.

302- نشانه هاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 7

7 - امر به معروف و نهى از منكر ، مهمترين وظيفه مؤمنان و بارزترين مشخصه جامعه اسلامى

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

از اينكه در رأس همه كارها و ارزشها، از امر به معروف و نهى از منكر ياد شده است، اهميت برتر آن استفاده مى شود.

ص: 140

303- نظام اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 5،7،10

5 - ولايت و سرپرستى ، ضرورت نظام اجتماعى *

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

به نظر مى آيد تعيين ولى و سرپرست در آيه، مفروغ عنه گرفته شده و تنها نسبت به مصداق آن تذكر داده شده است.

7 - اعتقاد به ولايت تكوينى خداوند ، مستلزم پذيرش ولايت مؤمنان در نظام اجتماعى اسلام

قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

گويا آيه مورد بحث، نتيجه مترتب بر اعتقاد به مضمون آيه «قل اللّهم . .. » است.

10 - جايگاه مهم ولايت و سرپرستى در نظام اجتماعى اسلام

لا يتّخذ المؤمنون . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

304- نعمت نجات از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 12

12- نجات از جامعه فاسد و ناپاك ، نعمتى بزرگ و درخور شكر و سپاس است .

و نجّينه من القرية التى كانت تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء فسقين

آيه شريفه در مقام امتنان بر حضرت لوط(ع) است. بنابراين نجات از دست قوم فاسد، نعمتى است كه خداوند با آن كار بر حضرت لوط(ع) منت نهاد.

305- نقش جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 24

24- وضعيت اجتماعى فرهنگى ، تأثيرى چشمگير در بينش و عقيده نسل هاى آينده دارد .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

كفار، بى آنكه پذيرش آيين نياكان خويش را براساس عقل و منطق قلمداد كنند و يا از درستى آن دم بزنند، از آن متعصبانه سخن مى گفتند و اين حاكى از آن است كه فرهنگ و رسوم گذشتگان در نسلهاى آتى، تأثير زيادى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 5 - 4

4- پدران و نياكان و محيط خانوادگى و اجتماعى ، داراى نقشى مؤثّر در باور هاى هر نسل

ص: 141

قالوا اتخذ اللّه ولدًا . ما لهم به من علم و لا لأبائهم

ذكر «لأبائهم» اشاره به يكى از زمينه هاى اصلى گرايش ها و عقايد مردم عصر بعثت - كه همان روحيه تقليد و دنباله روى از نياكان است - دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 7

7- تأثيرپذيرى انسان ، از خانواده و جامعه خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها عبدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 28 - 3

3 - نقش مؤثر جامعه در شكل گيرى افكار و عقايد و رفتار و سلوك آدمى

يويلتى ليتنى لم أتّخذ فلانًا خليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 2

2 - تعلق بلقيس به جامعه شرك و كفر ، مانع پيوستن رسمى وى به آيين توحيدى سليمان ( ع ) با وجود اذعان قلبى

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين . و صدّها... إنّها كانت من قوم كفرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه مذكور در مقام توضيح اين نكته باشد كه چرا بلقيس على رغم علم و اذعان قلبى خود، پيش از اين رسماً تسليم سليمان(ع) نشده و به يكتاپرستى نگرويده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 49 - 4

4 - انسان از شرايط و محيط بيرونى خويش ، سريعاً تأثير مى پذيرد .

إذاهم يستبشرون . و إن كانوا من قبل ... لمبلسين

تكرار «من قبل» در آيه، مى تواند به منظور تأكيد بر اين نكته باشد كه انسان، در برخورد با حوادث خوش حال كننده و يا غم آور، به سرعت تغيير مى كند و حالى به حالى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 19

19 - نقش عملكرد جوامع ، در هدايت و گمراهى نسل آينده

و ما تفرقوا . .. إنّ الذين أورثوا الكتب من بعدهم لفى شك منه مريب

ص: 142

306- نقش جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 33 - 2

2 - محيط ناسالم و نظام اجتماعى فاسد ، موجب تبرئه انسان گمراه و مردم فاسد از مجازات الهى نمى شود .

فإنّهم يومئذ فى العذاب مشتركون

اشتراك مردم گمراه با رهبران گمراه كننده - كه معمولاً نظام اجتماعى مردم را نيز در دست دارند - در مجازات الهى، مى تواند گوياى حقيقت بالا باشد.

307- نيازهاى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 142 - 16

16 - امت ها و جوامع بشرى نيازمند رهبرى اصلاحگر

اخلفنى فى قومى و أصلح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 122 - 8

8 - هر جامعه و قومى نياز به اسلام شناس و فقيه و مبلغى برخاسته از ميان خودشان دارد .

فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و لينذروا قومهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 12

12- نياز همواره جوامع بشرى ، به وجود انذارگرانى الهى

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

بنابراين كه آيه شريفه نظر به استمرار خط نبوت و انذارگرى در قبل و بعد از هود(ع) داشته باشد، نياز همواره بشر به وجود انذارگران استفاده مى شود.

308- نيازهاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 9

9 - لزوم تشكيل حكومت و برقرارى نظام قضايى عادلانه در جامعه اسلامى *

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا ب

ص: 143

لازمه اداى امانت به اهلش و سپردن مسؤوليتها به افراد لايق و قضاوت عادلانه در ميان مردم، وجود تشكيلات حكومتى و قضايى ميان مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 8

8 - نياز هميشگى جامعه اسلامى ، به تبليغ روح برادرى و تحكيم مودت ميان اعضاى آن

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم

از اين كه خداوند، به گونه اى مؤكد، روح برادرى، دوستى و مسالمت را در ميان مؤمنان زنده ساخته و اين حقايق را به ايشان ياد آور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

309- نيازهاى مادى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 66 - 8

8 - كتب آسمانى ، مشتمل بر رهنمود هاى اقتصادى و راهگشاى تأمين نياز هاى جامعه *

و لو انهم اقاموا التورية و الانجيل و ما أنزل اليهم من ربهم لاكلوا

ترتب رفاه اقتصادى بر عمل به تورات و انجيل مى تواند به اين معنا باشد كه خداوند به عنوان پاداش، بركتهاى زمين و آسمان را به روى عمل كنندگان بگشايد و مى تواند به اين معنا باشد كه در خود تورات و انجيل رهنمودهايى است ه عمل به آنها رونق اقتصادى را براى جامعه در پى دارد. برداشت فوق بر اساس معناى دوم است.

310- نيازهاى معنوى جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 51 - 19

19 - جوامع انسانى ، نيازمند به هدايت الهى

إنّ اللّه لايهدى القوم الظلمين

محروميت از هدايت الهى زمانى مى تواند براى ستمگران تهديد بشمار آيد كه تمامى مردمان به آن نيازمند باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 3

3 - نياز جوامع بشرى به انذار و انذارگرانى از جانب خداوند

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

ص: 144

311- وجود جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 4 - 7

7- هر جامعه ، داراى هويت ، حيات و قوانين مشخصى جدا از افراد آن جامعه

و ما أهلكنا من قرية إلاّ و لها كتاب معلوم

312- وحدت جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 84 - 8

8 - هر ملت و جامعه اى به منزله پيكرى واحد است و افراد آن به منزله اجزاى آن هستند .

لاتسفكون دماءكم و لاتخرجون أنفسكم من ديركم

مقصود از جمله هاى فوق (لا تسفكون . ..) خودكشى و بيرون راندن خويش نيست; بلكه مقصود كشتن يكديگر و بيرون راندن طايفه اى است طايفه ديگر را. تعبير كردن از ديگران به خويشتن، حكايت از آن دارد كه: افراد يك ملت و معتقدان به يك آيين، به منزله يك امت واحد هستند.

313- ويژگى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 26

26 - حاكميّت رهبرى واحد ، همراه با پذيرش اصل شورا ، از ويژگى هاى نظام اسلامى

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 14

14 - خدامحورى در نظام اسلامى

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم . .. فردّوه الى اللّه و الرّسول

314- ويژگى جامعه كافر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 145

6 - انفال - 8 - 65 - 9

9 - جوامع كفرپيشه ، جوامعى به دور از درك حقايق دين و معارف الهى

بأنهم قوم لايفقهون

با توجه به اينكه ايمان و كفر تعيين كننده توانايى و ناتوانى دانسته شده، معلوم مى شود مفعول حذف شده از «لايفقهون» همان حقايق و معارف است كه اهل ايمان بدان باور دارند.

315- ويژگيهاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

يأيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 4

4 - جامعه اسلامى ، برخوردار از زندگى گوارا و شيرين و جامعه شرك و كفر ، گرفتار ناكامى ها و تلخى ها

و هو الذى مرج البحرين هذا عذب فرات و هذا ملح أُجاج

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه، متضمن تثميل باشد; به اين معنا كه ايمان به آب گوارا و شيرين و كفر و شرك به آب شور و تلخ تشبيه شده باشد و مؤمنان و جامعه ايمانى و كافران و جامعه كفر و الحاد به دريا تشبيه شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 8

8 - نظام اجتماعى مسلمانان ، متّكى بر اصل شور و مشورت

و أمرهم شورى بينهم

اضافه «أمر» به «هم»، نشانگر آن است كه امور اجتماعى و مربوط به همگان، مورد مشورت مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

ص: 146

316- ويژگيهاى جامعه زمان فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 7

7 - نظام اجتماعى حاكم بر جامعه فرعونى ، مبتنى بر فرهنگ و عقايد جاهلى و مورورثى بود .

أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا و تكون لكما الكبرياء فى الأرض

317- هجرت از جامعه ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 41 - 9

9- هجرت از جوامع ستم پيشه ، از راه هاى گريز از ستم و زمينه ساز پيروزى

و الذين هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا

318- هجرت از جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 10 - 5

5- هجرت و گريز از محيط فاسد ، به منظور حفظ ايمان و ارزش ها ، كارى جوانمردانه و مورد تمجيد خداوند است .

إذ أوى الفتية إلى الكهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 6

6- هجرت از محيط آلوده و بلاد كفر و شرك به سرزمين پاك و بركت خيز امرى است بايسته و سزاوار .

و نجّينه و لوطًا إلى الأرض التى بركنا فيها

319- هجرت از جامعه مشرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 16 - 5،8

5- لزوم هجرت از محيط كفر و شرك ، براى حفظ عقيده

و إذ اعتزلتموهم . .. فأوُواْ إلى الكهف

بيان اعتزال اصحاب كهف از جامعه شرك و مردم مشرك، در حقيقت، بيان الگو و رهنمودى براى موحّدان و مؤمنان است كه به

ص: 147

هنگام تعارض، حفظ ايمان را بر ماندن در جامعه، ترجيح داده و از محيط كفر هجرت كنند.

8- اطمينان اصحاب كهف به برخوردارى از رحمت الهى در صورت هجرت كردن از حاكميّت شرك و جامعه مشرك

فأوُواْ إلى الكهف ينشر لكم ربّكم من رحمته

فعل «ينشر» در جواب امر قرار گرفته و جزا براى شرط مقدر است; يعنى «إنْ تأووا إلى الكهف ينشر. ..» و مفاد آن، حتمى بودن نشرِ رحمت الهى در صورت هجرت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 5،6،8،9،16

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى «دعاء» عبادت است. دراين آيه نيز «أدعوا» به قرينه «لِمَ تعبد» در آيات قبل مى تواند به معناى «عبادت مى كنم» باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

6- هجرت از محيط شرك ، در صورت بى تأثير بودن تبليغ ، بر ماندن در آن جا ترجيح دارد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

حضرت ابراهيم پس از آن كه سرسختى و لجاجت آزر را مشاهده نمود، چند راه در پيش داشت 1- ماندن در محيط شرك و اختفاى عقيده و دست برداشتن از مبارزه 2- مبارزه با بت پرستى و گرفتار شدن به رجم 3- بيرون رفتن از محيط شرك. حضرت از اين سه راه، راه سوم را برگزيده است كه نشان ترجيح آن در شرايط خاص خود است.

8- لزوم هجرت از محيطى كه نتوان در آن ، خداى يگانه را عبادت كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون . .. و أدعوا ربّى

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

16- ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى دانست .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

320- هلاكت جامعه فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 6

ص: 148

6- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع بشرى و روند آن را دگرگون مى سازد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. و قضينا ... أن دابر هؤلاء مقطوع

321- هلاكت جوامع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 2،4

2 - هلاك جوامع بشرى، بدون فرستادن هدايت براى ايشان، كارى ظالمانه و به دور از ساحت قدس الهى است.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم

«بظلم» مى تواند حال براى «ربك» باشد. در اين صورت معناى جمله چنين مى شود: خداوند از روى ظلم جامعه ناآگاه را هلاك نمى كند. بنابراين هلاكت در صورت عدم ابلاغ كارى ظالمانه است.

4 - خداوند مردم جامعه اى را كه از روى غفلت و ناآگاهى ستم كنند، به عذاب دنيوى نابود نمى كند.

ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

براى جار و مجرور «بظلم» متعلقهاى مختلفى مى توان در نظر گرفت، از آن جمله اينكه متعلق به «مهلك» باشد. يعنى: «مهلك القرى بسبب ظلم». برداشت فوق بر اين اساس است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 133 - 8،9،14

8 - اگر خداوند بخواهد مردم ستمگر و كافر را نابود مى كند و نسلهاى ديگرى را جانشين آنان مى سازد.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

9 - اگر خداوند بخواهد نسلى از آدميان را قبل از موعد طبيعى خود نابود مى سازد و نسلهاى ديگرى را جايگزين آن مى كند.

إن يشأ يذهبكم و يستخلف من بعدكم ما يشاء

چون آمد و شد نسلها امرى عادى و طبيعى است، جمله «إن يشأ . ..» بايد بيان امرى خلاف عادت و سير طبيعى باشد. از موارد محتمل آن است كه نسلى قبل از درنگ عادى خود از صحنه تاريخ حذف و نابود گردد.

14 - پديد آوردن نسلها و جوامع موجود به جاى اقوام پيشين، نشان قدرت الهى بر نابود ساختن جوامع ستم پيشه

إن يشأ يذهبكم . .. كما أنشأكم من ذرية قوم ءاخرين

322- هلاكت جوامع قبل از قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 58 - 1

1- تمامى شهر ها و تمدن ها و جوامع بشرى ، قبل از قيامت ، توسط خداوند يا به كلى نابود و يا به وسيله عذابى ، به ويرانى كشيده خواهد شد .

ص: 149

و إن من قرية إلاّ نحن مهلكوها قبل يوم القيمة

«قرية» در لغت به معناى مجتمع و محل سكونت است و بر اعم از روستا و شهر اطلاق مى شود (برگرفته از لسان العرب).

323- هلاكت جوامع ظالم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 8

8 - سنت خداوند، نابود ساختن جوامع ظالم قبل از فرستادن پيامبران و اتمام حجت نيست.

ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

324- هلاكت جوامع عصيانگر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 17 - 11

11- نابودى جوامع عصيانگر ، توسط خداوند ، عالمانه و بر اساس بصيرت است .

و كم أهلكنا . .. و كفى بربّك ... خبيرًا بصيرًا

325- هلاكت جوامع فاسد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 8

8- خداوند با نابود ساختن جوامع غوطهور در فساد و تباهى ، صحنه جوامع و روند آن را دگرگون مى سازد .

و جاء أهل المدينة يستبشرون . .. قال هؤلاء بناتى إن كنتم فعلين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 16 - 11

11- عذاب جامعه فسادگر ، آن چنان شديد است كه مايه نابودى و هدم كامل آن مى شود .

ففسقوا فيها فحقّ عليها القول فدمّرنها تدميراً

326- هوشيارى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 150

3 - آل عمران - 3 - 118 - 12

12 - لزوم هوشيارى مستمر جامعه ايمانى ، در برابر توطئه ها و نفوذ هاى دشمنان دين

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا ... ودّوا ما عنتّم ... قد بدت البغضاء

بيان دشمنى و كينه بيگانگان، دلالت بر لزوم هوشيارى جامعه ايمانى در قبال آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 5

5 - فرمان الهى به غفلت نورزيدن جامعه اسلامى از خطر نفوذ و كارشكنى دشمنان همجوار

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

327- جامعه اسلامى

{جامعه اسلامى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 4

4 - جامعه متّحد ايمانى ، همچون ديگر جوامع ، همواره در معرض تفرقه و اختلاف

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 7،8،9،15

7 - تفرقه و اختلاف در ميان جامعه ايمانى پس از اتمام حجّت ، موجب كفر و ارتداد

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. اكفرتم بعد ايمانكم

گويا ارتداد (اكفرتم . .. )، نتيجه تفرقه و اختلاف است كه در آيه قبل از آن نهى شده است.

8 - تفرقه و اختلاف در ميان جامعه ايمانى پس از اتمام حجّت ، كفر و ارتداد است . *

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. اكفرتم بعد ايمانكم

ارتداد (اكفرتم . .. )، به قرينه آيه قبل، مى تواند همان تفرقه و اختلاف مسلمانان پس از اتحاد آنان باشد.

9 - اختلاف و تفرقه در جامعه ايمانى ، مستلزم روسياهى و عذاب در قيامت

و لا تكونوا كالذين تفرقوا . .. فاما الذين اسودّت وجوههم ... فذوقوا العذاب

15 - هواپرستان و بدعتگزاران در جامعه اسلامى ، روسياهان در قيامت

فامّا الّذين اسودّت وجوههم

اميرالمؤمنين (ع): «فامّا الّذين اسودّت وجوههم . .. »، انهم اهل البدع و الاهواء من هذه الامة.

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 809 ; نورالثقلين، ج 1، ص 382، ح 325.

ص: 151

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 4،6،7،9،15،19

4 - منزلت والاى جامعه ايمانى ، در برابر بيگانگان و جوامع غير ايمانى *

يا ايها الذين امنوا . .. من دونكم

استعمال كلمه «دون» به جاى «غير»، مى تواند اشاره به حقارت جوامع غير ايمانى باشد.

6 - توطئه و تلاش پيگير بيگانگان و غير مؤمنان ، براى ايجاد اخلال و فساد در ميان اهل ايمان و جامعه ايمانى

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا

7 - بيگانگان ، خواهان گرفتارى جامعه ايمانى به رنج ، مشقّت و ضرر

ودّوا ما عنتّم

«ما» در «ما عنتّم»، مصدريّه است و «عنت» به معناى شدت گرفتارى و رنج است.

9 - دشمنى بيگانگان با اسلام و جامعه ايمانى ، آشكار از لابلاى گفتار ايشان

قد بدت البغضاء من افواههم

15 - بدخواهى ، توطئه گرى و عداوت قلبى اهل كتاب نسبت به مؤمنان ، و خطر ايجاد روابط صميمانه جامعه ايمانى با آنان

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم . .. صدورهم اكبر

بنابر اينكه مراد از «من دونكم»، اهل كتاب باشند; به قرينه آيات قبل.

19 - مناسبات صميمانه جامعه اسلامى با بيگانگان ، همواركننده نفوذ ايشان در آن جامعه و اخلال در آن

لا تتخذوا بطانة من دونكم لا يألونكم خبالا

جمله «لا يألونكم . .. »، بيان علت براى «لا تتخذوا ...» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 119 - 15،17،19،22

15 - ايمان جامعه اسلامى ، مورد خشم و كينه دشمنان دين

و تؤمنون بالكتب كلّه . .. و اذا خلوا عضّوا عليكم الانامل من الغيظ

17 - عنايت خاص خداوند ، بر حفظ سلامت جامعه ايمانى از گزند دشمنان دين

ودّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء . .. و اذا خلوا عضّوا عليكم الانامل من الغيظ قل مو

افشاى كينه ها و دشمنيهاى كافران و ارائه راه حل براى مقابله با توطئه آنها، نشانه عنايت ويژه خداوند به مؤمنان است.

19 - علم و آگاهى همه جانبه خداوند ، به خشم و كينه اى كه دشمنان دين ، از اسلام و جامعه ايمانى به دل دارند .

عضوّا عليكم الانامل من الغيظ . .. انّ اللّه عليم بذات الصدور

22 - هشدار خداوند به دشمنان دين ، نسبت به عواقب توطئه هاى ايشان عليه جامعه اسلامى

و اذا خلوا عضّوا عليكم . .. انّ اللّه عليم بذات الصدور

جمله «ان اللّه . .. » پس از جمله «و اذا خلوا ... » در حقيقت هشدارى است به كافران كه نپندارند اگر در خفا عليه مسلمانان كينه توزى و توطئه مى كنند، خداوند آگاه به آن نيست; چرا كه خداوند نه تنها به جلسات مخفى آنان آگاه است، بلكه به درون سينه هاى آنان كه مخفيتر از جلسات سرى آنان است، نيز دانا مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 152

3 - آل عمران - 3 - 122 - 10

10 - لزوم تأثيرپذيرى و استوارى جامعه ايمانى در برابر جنگ روانى و دسيسه هاى دشمنان

اذ همّت طائفتان منكم ان تفشلا و اللّه وليّهما

جمله «و اللّه وليّهما»، در واقع تذكرى است به مؤمنان و معتقدان ولايت الهى كه در هنگامه هاى دشوار، ولايت و حمايت الهى را فراموش نكنند و به عناصرى همچون عبداللّه بن ابى، كه در صدد سستى آفرينى و ايجاد دلهره در بين آنان است، گوش فراندهند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 134 - 4

4 - تأمين نيازمندى هاى جامعه ايمانى و خويشتن دارى و گذشت در برخورد هاى اجتماعى ، از ويژگى هاى اهل تقوا

اعدّت للمتّقين. الّذين ينفقون ... و الكاظمين الغيظ و العافين عن النّاس

328- آثار اقتدار جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 40

40- جامعه مقتدر و اصيل اسلامى ، برانگيزاننده خشم كافران و نه دوستى ايشان

كزرع أخرج شطه . .. ليغيظ بهم الكفّار

از تعبير «ليغيظ» استفاده مى شود كه كافران، ناگزير در قبال رشد امت اسلامى موضع خصمانه مى گيرند و انتظار دوستى از آنان بى جا و بى مورد است.

329- آثار تشكيل جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مزمل - 73 - 10 - 3

3 - تبليغ دين و تشكيل جامعه اسلامى ، درپى دارنده سخنان ناروا و تبليغات سوء دشمنان و مخالفان دين

و اصبر على ما يقولون

330- آرزوى رهبرى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 74 - 17

17 - آرزوى در دست گرفتن مديريت جامعه و رهبرى امت اسلامى ، امرى پسنديده و روا است .

ص: 153

و اجعلنا للمتّقين إمامًا

331- آرمان جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 12

12 - اصلاح جوامع بشرى ، هدف مشترك جامعه آرمانى اسلام

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

با توجه به واژه «امّة» كه در لغت به معناى گروه داراى هدف و مقصد مشترك است، مطلب فوق استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 12

12 - پيروزى بر دشمنان دين ، خواسته و آرمان جامعه ايمانى

من بعد ما اريكم ما تحبّون

مراد از «ما تحبّون» (آنچه آرزوى شما بود)، پيروزى بر دشمن است.

332- اجرت كارگزاران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 60 - 10

10 - كارگزاران حكومت و ارائه كنندگان خدمات به جامعه اسلامى ، داراى استحقاق دريافت اجرت در قبال عمل خويش

إنما الصدقت للفقراء . .. و العملين عليها

برداشت فوق بدين احتمال است كه استحقاق اجرت در برابر كار، اختصاص به كار جمع آورى صدقات نداشته باشد ; بلكه تمامى كارگزاران حكومت، مستحق دريافت اجرت باشند.

333- احتجاج رهبران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8- لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل هذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

ص: 154

334- استفاده از جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 20 - 3

3 - بهره بردن از مزاياى جامعه اسلامى و به كنار نشستن به هنگام دشوارى ها و سختى ها ، از ويژگى هاى منافقان است .

و إذا أظلم عليهم قاموا

335- استقلال جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

336- اسرار جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 5

5 - افشاى اسرار جامعه اسلامى ، خيانت به خدا ، رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان است .

لاتخونوا اللّه و الرسول

شأن نزول آيه درباره فردى از مسلمانان صدر اسلام است كه برخى از اسرار نظامى جامعه را فاش كرد. بنابراين افشاى اسرار نظامى جامعه ايمانى، از مصاديق مورد نظر براى خيانت به خدا و رسول است.

337- اضرار به جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 7

7 - آسيب رساندن به جامعه اسلامى ، در رأس آرمان ها و اهداف منافقان و كافران

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً

برداشت فوق با توجه به اين است كه در رأس همه اهداف «ضراراً» مطرح شده است.

ص: 155

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 13

13 - منافقان ، زيان زننده به جامعه اسلامى ، مروج كفر ، تفرقه افكن ميان مؤمنان ، ظالم و دوزخى اند .

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و إرصاداً ... فانهار به فى نار جهنم

338- اعراض از جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 2

2 - مسلمانان بريده از جامعه اسلامى و رويگردان از هجرت ، منافق و كافرند .

فما لكم فى المنافقين . .. كما كفروا

339- امنيّت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 8

8 - رفاه ، آسايش و امنيّت جامعه ايمانى ، مايه غم و اندوه بيگانگان

ودّوا ما عنتّم

از مفهوم جمله «ودّوا ما عنتم»، استفاده شده است.

340- اهل كتاب در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 4 - 8

8 - حق سكونت و زندگى اهل كتاب در جامعه اسلامى ، مشروط به عدم ستيزه جويى و معارضه با حاكميت اسلام است .

هو الذى أخرج الذين كفروا من أهل الكتب . .. ذلك بأنّهم شاقّوااللّه و رسوله

از تعليل «ذلك بأنّهم. ..» استفاده مى شود كه اگر يهود بنى نضير، به معارضه با خدا و حكومت پيامبر(صلی الله علیه و آله) نمى پرداختند، محكوم به تبعيد نمى شدند و همچون گذشته در كنار مسلمانان زندگى مى كردند.

ص: 156

341- اهميت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 100 - 7

7 - اهميّت خاص ايجاد جامعه واحد اسلامى در لواى رهبرى الهى *

و من يخرج من بيته مهاجراً الى اللّه و رسوله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 27 - 6

6 - جامعه اسلامى و مصالح ملى آن ، داراى حرمتى عظيم نزد خداوند

لاتخونوا اللّه و الرسول

342- اهميت قدرت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 - سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

343- اهميّت هوشيارى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 - لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

و ممن حولكم من الأعراب

344- ايمان جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 6

6 - جامعه اسلامى صدر اسلام پس از نايل شدن به مراحل عالى ايمان ، به تنزّل در درجات ايمانى گراييد .

علم أن فيكم ضعفا

ص: 157

345- بصيرت رهبران جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 108 - 8

8- لزوم بهره مندى رهبران جامعه اسلامى و مبلغان دينى از بصيرت و بينايى و داشتن حجت روشن بر اتخاذ راه ها و روشها

قل هذه سبيلى أدعوا إلى الله على بصيرة أنا

346- تأمين نيازهاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 195 - 1

1 - انفاق و رفع نياز هاى جامعه اسلامى وظيفه اى بر عهده اهل ايمان

و أنفقوا

347- تدبير جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 21

21 - تخفيف قانون قصاص ( جواز تبديل آن به ديه ) در جهت تدبير امور جامعه اسلامى است .

ذلك تخفيف من ربكم

برداشت فوق از كلمه «رب» كه به معناى مدبر و مربى است، استفاده شده است.

348- توطئه عليه جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 9 - 2

2 - ضربه زدن به اهل ايمان و توطئه عليه آنان ، از اهداف منافقان در اظهار ايمان

يخدعون اللّه و الذين ءامنوا

«خدع» به معناى پنهان كردن امرى و اظهار كردن امرى ديگر است به منظور ضربه زدن و ايجاد ناگوارى.

ص: 158

349- جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 234 - 16

16 - مسؤوليّت جامعه ايمانى در مراقبت از قانون عدّه وفات

فاذا بلغن اجلهنّ فلا جناح عليكم

مفهوم «فاذا بلغن . .. » با توجّه به خطاب در كلمه «عليكم» حاكى از مسؤوليّت جامعه ايمانى در مورد جلوگيرى از ازدواج زنان شوهر مُرده در زمان عِدّه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 236 - 12

12 - لزوم رعايت شؤونات و ارزش افراد در جامعه اسلامى

متّعوهنّ . .. بالمعروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 272 - 10

10 - حُسن رعايت حال غير مسلمانان در جامعه اسلامى

ليس عليك هديهم . .. و ما تنفقوا من خير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 7

7 - اعتقاد به ولايت تكوينى خداوند ، مستلزم پذيرش ولايت مؤمنان در نظام اجتماعى اسلام

قل اللّهم مالك الملك . .. لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء

گويا آيه مورد بحث، نتيجه مترتب بر اعتقاد به مضمون آيه «قل اللّهم . .. » است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 110 - 7

7 - اصلاح جوامع بشرى ، مسؤوليت جامعه اسلامى

كنتم خير أمّة أخرجت للناس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 7،8

7 - ايمان جامعه اسلامى ، زير بنا و اساس پذيرش قوانين الهى در اقتصاد

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ

مخاطب قرار دادن جامعه اسلامى با عنوان «يا ايّها الّذين آمنوا» و سپس نهى از رباخوارى، اشاره به اين حقيقت دارد كه پذيرش حكم ربا، منوط به ايمان است.

ص: 159

8 - پرهيز از رباخوارى در جامعه ايمانى ، نشانه تقواپيشگى آن جامعه است .

يا ايّها الذين امنوا لا تأكلوا الرّبوآ . .. و اتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 139 - 5،11

5 - توجّه به سنّت هاى الهى در فرجام شوم تكذيب كنندگان دين خداوند ، از ميان برنده هر گونه حزن و اندوه و سستى از جامعه ايمانى

فسيروا . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين ... و لاتهنوا و لاتحزنوا

اگر جمله «و لا تهنوا . .. »، عطف بر جمله «فانظروا كيف ...» باشد، معناى اين دو آيه چنين مى شود: شما محزون نباشيد، عاقبت تكذيب كنندگانِ آيات الهى (دشمن شما مسلمانان)، نابودى است.

11 - ايمان جامعه دينى ، موجب مسؤول گرديدن در جهت كوششى مستمر براى حاكميت بر همه جوامع بشرى

و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين

خداوند از مسلمانان خواسته كه بر ديگران برتر باشند; و انتم الاعلون. و از مصاديق بارز برترى، حاكميّت آنان و دينشان بر تمامى جهان است; و اين، در گرو ايمان واقعى است: ان كنتم مؤمنين. بنابراين ايمان واقعى، تحريك كننده آدمى به توانى مستمر (و لا تهنوا) براى حاكميّت بخشيدن به دين الهى بر تمام جوامع بشرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 8

8 - يادآورى پيروزى هاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغييرات اجتماعى ، برطرف كننده ضعف و اندوه جامعه ايمانى

و لا تهنوا و لا تحزنوا . .. ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلك الايّام ن

بنابر اينكه «فقد مسّ القوم»، درباره شكست مشركان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بين بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پيروزى آنان را در جنگ بدر يادآورى كرده و همه را (چه شكست و چه پيروزى) برخاسته از مشيّت خويش دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 9

9 - پذيرش ولايت خداوند و اعتقاد به يارى حتمى او ، مانع واپسگرايى و زيانكارى جامعه ايمانى و باعث رشد و سعادت

يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

پيامد پذيرش ولايت كافران، واپسگرايى و خسارت است. بنابراين پذيرش ولايت خداوند - به قرينه مقابله آن با پذيرش ولايت كافران - باعث رشد و سعادت خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 151 - 4

4 - خداوند با القاى وحشت و دلهره در دل هاى كفرپيشگان تقويت كننده روحيه جامعه ايمانى در رويارويى با آنان

سنلقى فى قلوب الّذين كفروا الرّعب

ص: 160

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 179 - 1،2،5

1 - خداوند ، جامعه ايمانى را به حالتِ مشخص نبودن خوبان از بدان ر ها نمى كند .

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه

مراد از جمله «على ما انتم عليه» به قرينه «حتّى يميز . .. »، مشخص نبودن خوبان از بدان است.

2 - جداسازى صفوف ناپاكان از پاكان در جامعه ايمانى ، سنّت تغييرناپذير الهى

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

5 - آزمايش الهى ، مشخص كننده صفوف ناپاكان جامعه ايمانى از پاكان آن

ما كان اللّه ليذر المؤمنين على ما انتم عليه حتّى يميز الخبيث من الطّيّب

مشخص كردن پاكان از ناپاكان و خالصها از ناخالصها دو وجه متعارف دارد: آزمايش و ابتلاء ; و خبر دادن خداوند از واقعيت افراد. چون راه دوّم سنّت الهى نيست، بنابراين تنها راه متعارف آزمايش است. پس در جمله «حتّى يميز ... »، كلمه «بابتلاءهم و امتحانهم»، مقدّر است.

350- جامعه اسلامى و دشمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 9

9 - لزوم آمادگى نظامى جامعه اسلامى در برابر دشمنان شناخته شده و ناشناخته

ترهبون . .. و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

351- جامعه اسلامى و كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 2

2 - تلاش كفرپيشگان براى واداشتن جامعه ايمانى به پيروى از خويش

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

352- جامعه اسلامى و منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 - لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

ص: 161

و ممن حولكم من الأعراب

353- حيات در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 9

9 - لزوم هجرت در راه خدا و پيوستن به جامعه اسلامى

حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

354- خلاقيت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

355- دشمنان جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 82 - 17

17 - ضرورت تحليل و دستيابى به علل و عوامل جهت گيرى هاى گوناگون جوامع و پيروان اديان در برابر جامعه اسلامى

لتجدن اشد الناس . .. ذلك بان منهم قسيسين و رهباناً و انهم لايستكبرون

356- رفاه جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 8

8 - رفاه ، آسايش و امنيّت جامعه ايمانى ، مايه غم و اندوه بيگانگان

ودّوا ما عنتّم

از مفهوم جمله «ودّوا ما عنتم»، استفاده شده است.

ص: 162

357- ظلم به جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 11 - 2

2 - تلاش دشمنان اسلام براى تجاوز به حريم جامعه اسلامى در صدر اسلام

اذ همّ قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم

358- عبوديت در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

يأيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

359- عظمت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 7

7 - جامعه ايمانى در صدر اسلام پس از پيكار بدر برخوردار از ابهت و قوّتى چشمگير ، حتى در نظر دشمنان

و تذهب ريحكم

360- عوامل اتحاد جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 6

6 - اطاعت از خدا و رسول در پى دارنده وحدت و عظمت جامعه اسلامى

و أطيعوا اللّه . .. و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

برحذر داشتن اهل ايمان از نزاع و اختلاف، پس از فراخوانى آنان به اطاعت از خدا و رسول مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه تنها راه براى دور ماندن از نزاعها و اختلافات، پيروى كردن از خدا و رسول اوست.

ص: 163

361- عوامل انحطاط جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 7،8

7 - ارتداد و واپسگرايى جامعه ايمانى و پيروى آنان از كفرپيشگان ، حركتى زيانبار و خسارت آفرين

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين

8 - از دست دادن ارزش هاى اصيل ايمانى ، از پيامد هاى تبعيّت از كفرپيشگان

ان تطيعوا . ... فتنقلبوا خاسرين

از مصاديق روشن خسارت جامعه ايمانى، از دست دادن ارزشهاى اسلامى و ايمانى است.

362- عوامل انقراض جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 39 - 3

3 - تخلف از جنگ با دشمنان اسلام و جامعه اسلامى ، موجب نابودى جامعه اسلامى و سقوط آن *

إلا تنفروا يعذبكم . .. و يستبدل قوماً غيركم

«نفر» به معناى خروج براى امر مهيج و تحريك آميز است كه بيشتر درمورد خروج براى جنگ به كار مى رود و فعل مجزوم «يعذب» و «يستبدل» جواب شرط براى «لاتنفروا» است. بنابراين پيام آيه چنين مى شود: اگر مسلمانان به جنگ نروند عذاب مى شوند و نابود خواهند شد و مردم ديگرى به جاى آنان خواهند نشست.

363- عوامل حيات جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 1،3

1 - قانون قصاص و اجراى آن موجب حيات جامعه اسلامى است .

و لكم فى القصاص حيوة

3 - بهره مندان از خرد ناب ، توانا بر درك فلسفه قانون قصاص ( حيات جامعه )

و لكم فى القصاص حيوة يأولى الألبب

زندگى در پرتو قانون قصاص و اجراى آن، براى همه جامعه اسلامى است نه خصوص خردمندان. بنابراين مخاطب قرار دادن اولى الألباب (دارندگان خرد ناب) در بيان حقيقت مذكور، اشاره به اين دارد كه: درك آن حقيقت در خور خردى ناب است.

ص: 164

364- عوامل رشد جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 149 - 4

4 - اديان الهى ، راه رشد و تعالى انسان و جامعه

ان تطيعوا الّذين كفروا يردّوكم على اعقابكم

خداوند با تعبير واپسگرايى به جاى كفر و شرك، اشاره به اين معنا دارد كه دين الهى، راه رشد و تعالى واقعى انسان است.

365- عوامل ضعف جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 5

5 - سستى اهل ايمان در پيكار با دشمنان دين ، موجب از ميان رفتن ابهت و قوّت جامعه اسلامى

و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

366- عوامل عظمت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 6

6 - اطاعت از خدا و رسول در پى دارنده وحدت و عظمت جامعه اسلامى

و أطيعوا اللّه . .. و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

برحذر داشتن اهل ايمان از نزاع و اختلاف، پس از فراخوانى آنان به اطاعت از خدا و رسول مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه تنها راه براى دور ماندن از نزاعها و اختلافات، پيروى كردن از خدا و رسول اوست.

367- فرار منافقان از جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 7

7 - علاقه و تلاش شديد منافقان به يافتن پناهگاه و محل مناسب براى زندگى ( خارج از محيط اسلامى ) دليل بى ايمانى و همگام نبودنشان با مؤمنان

و ما هم منكم . .. لو يجدون ملجئاً ... لولّوا إليه و هم يجمحون

جمله «لو يجدون . .. » مى تواند به منزله دليل و ارائه شاهدى براى «و ما هم منكم» در آيه قبل باشد.

ص: 165

368- قدرت نظامى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 15

15 - انفاق امكانات براى تقويت بنيه نظامى جامعه اسلامى ، از مصاديق انفاق « فى سبيل اللّه » است .

و أعدوا لهم ما استطعتم . .. و ما تنفقوا من شىء فى سبيل اللّه

369- كافران در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

370- مديريت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 28 - 4،6،10

4 - سرپرستى و مديريّت در جامعه اسلامى ، مخصوص مؤمنان است .

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

6 - ايمان ، ملاكى مهم براى شايستگى مديريّت و سرپرستى در نظام اسلامى

لا يتّخذ المؤمنون الكافرين اولياء من دون المؤمنين

10 - جايگاه مهم ولايت و سرپرستى در نظام اجتماعى اسلام

لا يتّخذ المؤمنون . .. و من يفعل ذلك فليس من اللّه فى شىء

371- مسؤوليت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 3

3 - جامعه اسلامى وظيفه دار اجراى قانون قصاص است . *

يايها الذين ءامنوا كتب عليكم القصاص فى القتلى

بديهى است كه حق قصاص از آنِ اولياى مقتول مى باشد و اجراى آن تنها در مورد قاتل است. بنابراين مخاطب قرار دادن همه

ص: 166

مسلمانان براى بيان حقيقت مذكور، مى تواند اشاره به اين باشد كه: همگان بايد پى گير استيفاى آن بوده و شرايط اجراى آن را فراهم سازند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 4،5،9

4 - جامعه اسلامى بايد به پيشرفته ترين ادوات رزمى زمان مجهز باشد .

و أعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل

5 - قواى نظامى جامعه اسلامى بايد به گونه اى باشد كه دشمنان دين را همواره به هراس افكند .

ترهبون به عدو اللّه و عدوكم

9 - لزوم آمادگى نظامى جامعه اسلامى در برابر دشمنان شناخته شده و ناشناخته

ترهبون . .. و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 101 - 9

9 - لزوم هشيارى هميشگى جوامع اسلامى ، نسبت به وجود و عملكرد منافقان مرموز

و ممن حولكم من الأعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 5

5 - فرمان الهى به غفلت نورزيدن جامعه اسلامى از خطر نفوذ و كارشكنى دشمنان همجوار

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 32 - 2

2 - جامعه اسلامى ، موظف به فراهم آوردن امكانات ازدواج مؤمنان غير متأهل

و أنكحوا الأيمى منكم

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مخاطب در خطاب جمع «و أنكحوا الأيامى منكم» - به قرينه «أيّه المؤمنون» در آيه قبل كه خطاب به يكايك مؤمنان است - تمامى مردم و جامعه اسلامى باشد، نه فقط اولياى آنان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 75 - 11

11 - مسؤوليت بين المللى جامعه اسلامى در برابر مستضعفان خداپرست تحت ستم

و ما لكم لا تقاتلون فى سبيل اللّه و المستضعفين . .. الّذين يقولون ربّنا اخرجنا م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 167

3 - نساء - 4 - 86 - 5

5 - جامعه ايمانى وظيفه دار برقرارى روابط مسالمت آميز با جوامعى كه خواهان اين نوع مناسبات هستند .

و اذا حيّيتم بتحيّة فحيّوا باحسن منها او ردّوها

با توجّه به معناى لغوى «تحيّت» (درخواست سلامتى)، جمله «اذا . .. » به اين معناست كه اگر فردى يا گروهى خواهان سلامت و امنيّت شما باشند، شما نيز خواهان سلامت و امنيت آنان باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 90 - 3

3 - لزوم وفادارى جامعه اسلامى به همپيمان ها و معاهده هاى بين المللى خود

الّا الّذين يصلون الى قوم بينكم و بينهم ميثاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 8

8 - لزوم نظارت عمومى جامعه ايمانى بر صحنه روابط خارجى و بازداشتن مؤمنان از پذيرش ولايت كافران و پيوند هاى مودت آميز با آنان

كانوا لايتناهون عن منكر . .. ترى كثيراً منهم يتولون الذين كفروا

منافقان در جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 9 - 7

7 - خطر و زيان منافقان براى جامعه اسلامى ، همانند خطر و زيان كافران است .

جهد الكفّار و المنفقين و اغلظ عليهم

372- منافقان و جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 57 - 5،6

5 - محيط جامعه اسلامى ، محيطى بسيار سخت و غير قابل تحمل و دشوار براى منافقان

لو يجدون ملجئاً . .. لولّوا إليه و هم يجمحون

«جُموح» (مصدر يجمحون) به معناى به سرعت دويدن و به پشت سر نگاه نكردن است. اينكه اگر منافقان پناهگاهى مى يافتند بى درنگ و بدون اينكه پشت سرشان را بنگرند به آن پناه مى بردند، نشان مى دهد كه زندگى براى آنان در جامعه اسلامى بسيار نگران كننده و دشوار بوده است.

6 - رنج و اضطراب منافقان در جامعه اسلامى ، با وجود داشتن مال و فرزند بسيار ، نمودى از عذاب دنيوى آنان *

ص: 168

فلا تعجبك أمولهم و لا أولدهم إنما يريد اللّه ليعذبهم بها فى الحيوة الدنيا . .. ل

برداشت فوق بدين احتمال است كه بيان زندگى دشوار منافقان، نمودى از عذاب دنيوى آنان باشد كه در آيات قبل ذكر شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 109 - 13

13 - منافقان ، زيان زننده به جامعه اسلامى ، مروج كفر ، تفرقه افكن ميان مؤمنان ، ظالم و دوزخى اند .

اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً . .. و إرصاداً ... فانهار به فى نار جهنم

373- منشأ استقلال جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير «شطئه» و «آزره»به «زرع» بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(صلی الله علیه و آله) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

374- منشأ خلاقيت جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 37

37- نقش اساسى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، و رهبرى الهى در استحكام ، استقلال و خلاقيت امت اسلامى

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

با توجه به اين كه ضمير «شطئه» و «آزره»به «زرع» بازمى گردد; استفاده مى شود كه در اين روندِ بالندگى، اصلى وجود دارد و شاخه ها و فروع، در پرتو آن تغذيه شده و رشد مى يابند. بدون شك در فرايند بالندگى نظام اسلامى، وجود پيامبر(صلی الله علیه و آله) و رهبرى الهى همان اصل به شمار آمده و نقش اساسى دارد.

375- نشانه هاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 71 - 7

ص: 169

7 - امر به معروف و نهى از منكر ، مهمترين وظيفه مؤمنان و بارزترين مشخصه جامعه اسلامى

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر

از اينكه در رأس همه كارها و ارزشها، از امر به معروف و نهى از منكر ياد شده است، اهميت برتر آن استفاده مى شود.

376- نيازهاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 58 - 9

9 - لزوم تشكيل حكومت و برقرارى نظام قضايى عادلانه در جامعه اسلامى *

انّ اللّه يأمركم ان تؤدّوا الامانات الى اهلها و اذا حكمتم بين النّاس ان تحكموا ب

لازمه اداى امانت به اهلش و سپردن مسؤوليتها به افراد لايق و قضاوت عادلانه در ميان مردم، وجود تشكيلات حكومتى و قضايى ميان مردم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 10 - 8

8 - نياز هميشگى جامعه اسلامى ، به تبليغ روح برادرى و تحكيم مودت ميان اعضاى آن

إنّما المؤمنون إخوة فأصلحوا بين أخويكم

از اين كه خداوند، به گونه اى مؤكد، روح برادرى، دوستى و مسالمت را در ميان مؤمنان زنده ساخته و اين حقايق را به ايشان ياد آور شده است; مطلب بالا استفاده مى شود.

377- ويژگى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 159 - 26

26 - حاكميّت رهبرى واحد ، همراه با پذيرش اصل شورا ، از ويژگى هاى نظام اسلامى

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكّل على اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 14

14 - خدامحورى در نظام اسلامى

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول و اولى الامر منكم . .. فردّوه الى اللّه و الرّسول

ص: 170

378- ويژگيهاى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 77 - 8

8 - اقامه نماز ، عبوديت و بندگى خدا و انجام كار هاى نيك ، مشخصه هاى جامعه اسلامى

يأيّها الذين ءامنوا . .. و افعلوا الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 53 - 4

4 - جامعه اسلامى ، برخوردار از زندگى گوارا و شيرين و جامعه شرك و كفر ، گرفتار ناكامى ها و تلخى ها

و هو الذى مرج البحرين هذا عذب فرات و هذا ملح أُجاج

برداشت ياد شده، بر اين اساس استوار است كه آيه شريفه، متضمن تثميل باشد; به اين معنا كه ايمان به آب گوارا و شيرين و كفر و شرك به آب شور و تلخ تشبيه شده باشد و مؤمنان و جامعه ايمانى و كافران و جامعه كفر و الحاد به دريا تشبيه شده باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 38 - 8

8 - نظام اجتماعى مسلمانان ، متّكى بر اصل شور و مشورت

و أمرهم شورى بينهم

اضافه «أمر» به «هم»، نشانگر آن است كه امور اجتماعى و مربوط به همگان، مورد مشورت مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 29 - 36

36- جامعه اسلامى در عصر بعثت ، جامعه اى مستحكم ، مستقل و خلاّق

كزرع أخرج شطه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه

خداوند، در مقام توصيف پيامبر(صلی الله علیه و آله) و ياران آن حضرت، اوصافى را كه براى آنان ياد كرده است. اين اوصاف عبارت است از: «استغلظ» (استحكام)، «استوى على سوقه» (استقلال) و «يعجب الزرّاع» (زايندگى و خلاقيت).

379- هوشيارى جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 12

12 - لزوم هوشيارى مستمر جامعه ايمانى ، در برابر توطئه ها و نفوذ هاى دشمنان دين

يا ايها الذين امنوا . .. لا يألونكم خبالا ... ودّوا ما عنتّم ... قد بدت البغضاء

بيان دشمنى و كينه بيگانگان، دلالت بر لزوم هوشيارى جامعه ايمانى در قبال آنان دارد.

ص: 171

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 123 - 5

5 - فرمان الهى به غفلت نورزيدن جامعه اسلامى از خطر نفوذ و كارشكنى دشمنان همجوار

قتلوا الذين يلونكم من الكفار و ليجدوا فيكم غلظة

جامعه دينى

380- آسيب شناسى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 11

11 - دنياطلبى ، از ريشه هاى بروز جنگ ها و درگيرى هاى خونين ميان گروه هاى معتقد به آيين الهى است .

ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا

381- ابتلاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 5

5 - تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول ، مايه بروز فتنه هايى فراگير و نزول عذابى شديد بر تمامى جامعه ايمانى

إذا دعاكم لما يحييكم . .. و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

از مصاديق مورد نظر براى ستمكارى (ظلموا)، به قرينه آيه قبل، تخلف از دستورات حياتبخش و زيربنايى خدا و رسول است.

382- اتحاد جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 4

4 - حراست از وحدت جامعه ايمانى و دور نگاهداشتن آن از كينه و دشمنى فلسفه تحريم شراب خوارى و قماربازى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

383- اختلاف جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 2 - 9

ص: 172

9 - اختلاف و نزاع در جامعه ايمانى بر سر دنيا و غنايم آن ، به دور از شأن مؤمنان واقعى

يسئلونك عن الأنفال . .. إنما المؤمنون ... وجلت قلوبهم ... و على ربهم

بيان ويژگيهاى ياد شده پس از اشاره به اختلاف و نزاع مسلمانان بر سر غنايم جنگى، اشاره به اين دارد كه رسيدن به مقام بلند ايمان، آدمى را از شيفتگى به مال دنيا و متأثر شدن از آن و در نتيجه نزاع كردن بر سر آن، باز خواهد داشت.

384- استهزاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 14 - 6

6 - استهزاى مسلمانان و به تمسخر گرفتن جامعه ايمانى ، هدف منافقان در تظاهر به اسلام

قالوا ءامنا . .. إنما نحن مستهزءون

385- اعراض از جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 89 - 6،10

6 - بريدن از جامعه ايمانى و سر باز زدن از هجرت ، نشانه نفاق و بى ايمانى است .

فلا تتّخذوا منهم اولياء حتّى يهاجروا فى سبيل اللّه

10 - لزوم تعقيب و كشتن منافقان ، در صورت سر باز زدن آنان از هجرت در راه خدا و پيوستن به جامعه ايمانى

فان تولّوا فخذوهم و اقتلوهم حيث وجدتموهم

386- امتحان جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 5

5 - كشته شدن راه خدا ، وسيله اى براى آزمون جامعه ايمانى هستند .

و لنبلونكم بشىء . .. و نقص من الأمول و الأنفس و الثمرت

مصداق مورد نظر براى «نقص الأنفس» - به قرينه آيات قبل - كشته شدگان راه خداست.

387- امنيت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 173

5 - انعام - 6 - 82 - 5

5 - جامعه ايمانى به دور از هر گونه شرك و ظلم، از خشم و عذاب خداوند در امان است.

فأى الفريقين أحق بالأمن . .. الذين ءامنوا ... أولئك لهم الأمن

چون در آيه قبل از موحدان و مشركان به عنوان دو گروه ياد شده و در اين آيه نيز از موحدان با صيغه ها و ضماير جمع ياد شده، چنين برمى آيد كه امنيت از آن جامعه با هويت جمعى آن است، گر چه آحاد نيز مشمول آن باشند.

388- تأمين نيازهاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 41 - 19

19 - رفع نياز هاى جامعه ايمانى از سوى خود مسلمانان ، منشأ تشريع خمس ، نه ناتوانى خداوند بر تأمين آن نيازها

و اعلموا أنما غنمتم من شىء . .. و اللّه على كل شىء قدير

389- تداوم جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 8

8 - سلامت و دوام جامعه ايمانى ، در گرو پاسدارى از حريم ارزش هاى دينى در برابر فرهنگ كفر

عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

مراد از «ضرر» در «لايضركم» ممكن است ضرر معنوى بوده و اشاره به خطرهايى باشد كه ايمان مؤمنان را تهديد مى كند و ممكن است مراد آسيبهايى باشد كه بنيه و توان جوامع مؤمن را تضعيف و يا نابود مى سازد. برداشت فوق ناظر به دومين معناست.

390- جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 15

15 - ايجاد پيوند هاى اجتماعى در جامعه ايمانى ، نشانه پرهيزكارى مؤمنان

يا ايّها الّذين امنوا . .. و رابطوا و اتّقوا اللّه

بنابر اينكه معناى «رابطوا»، ايجاد پيوند باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 33 - 8،11

ص: 174

8 - تلاش براى فساد و تباهى جامعه ايمانى ، ستيزه جويى با خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) است .

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً

برداشت فوق بر اين مبناست كه «واو» در «و يسعون» تفسيريه باشد. يعنى فسادگرى در جامعه ايمانى، مصداقى از محاربه با خدا و رسول است.

11 - ضرورت پاسدارى از امنيت و سلامت جامعه ايمانى با سركوب آشوبگران و فسادانگيزان

انما جزؤا الذين يحاربون اللّه و رسوله و يسعون فى الارض فساداً ان يقتلوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 24 - 7

7 - جهاد و مبارزه با كافران حق ناپذير ، مايه حيات واقعى جامعه ايمانى

يأيها الذين ءامنوا استجيبوا للّه و للرسول

از مصاديق مورد نظر براى «ما يحييكم»، به دليل وقوع آيه مورد بحث در سياق آيات جنگ و مبارزه، فراخوانى اهل ايمان به نبرد با دشمنان دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 25 - 2،3،4

2 - برخى از گناهان و ستمكارى ها در جامعه ايمانى مايه گرفتار شدن همگان ( مرتكبان گناه و غير آنها ، يعنى ظالم و غير ظالم ) به عذاب هاى الهى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

«لا» در «لاتصيبن» نافيه و «خاصة» حال براى «الذين» است. جمله «لاتصيبن الذين ... » تبيين و توضيحى است براى «فتنة». و مراد از اتقاء فتنة، پرهيز از عامل آن مى باشد كه به قرينه «ظلموا»، ستمكارى است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: اى اهل ايمان از گناهانى كه موجب فتنه اى عظيم مى شود بپرهيزيد ; آن گونه فتنه اى كه نه تنها دامنگير گناهكار مى شود، بلكه همگان را در شعله هاى خود خواهد سوزانيد.

3 - اهل ايمان موظف به مبارزه با فتنه هايى كه شعله هاى آن دامنگير كل جامعه است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين

عامل فتنه در مورد بحث - چنانچه گذشت - گناه و ستمكارى است و مرتكب اين گناه به دليل «ظلموا منكم» تنها برخى از افراد جامعه هستند. بنابراين امر به اتقا (اتقوا فتنة) نسبت به مخاطبان متفاوت خواهد بود. يعنى نسبت به گنهكاران و ستم پيشگان، پرهيز از خود گناه است و نسبت به آنان كه مرتكب نمى شوند، جلوگيرى از ارتكاب آن است.

4 - مؤمنان وظيفه دار اهتمام بيشتر در پرهيز از گناهانى كه آثار شوم آن فراگير جامعه ايمانى است .

و اتقوا فتنة لاتصيبن الذين ظلموا منكم خاصة

بديهى است هيچ گناه و ستمى را نبايد مرتكب شد. بنابراين نهى از ارتكاب گناهى كه فتنه اى فراگير دارد، حاكى از تأكيد بيشتر نسبت به پرهيز از چنين گناهى است.

ص: 175

391- حمايت از جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 62 - 3

3 - خداوند با حمايت خويش از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و جامعه ايمانى ، نيرنگ كافران را بى اثر خواهد كرد .

و إن يريدوا أن يخدوعوك فإن حسبك اللّه

جواب شرط «إن يريدوا . .. » محذوف است و جمله «فان حسبك اللّه» جانشين آن شده است ; يعنى: إن يريدوا أن يخدعوك فاللّه يكفيك شرهم.

392- دشمنان جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 60 - 8،11

8 - جامعه ايمانى در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) مواجه به دو گروه از دشمن : دشمنانى شناخته شده و دشمنانى ناشناخته

عدو اللّه و عدوكم و ءاخرين من دونهم لاتعلمونهم

11 - تنها خداوند آگاه به دشمنانى است كه براى جامعه ايمانى ناشناخته اند .

لاتعلمونهم اللّه يعلمهم

393- سعادت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 200 - 19

19 - پيروزى و سعادت جامعه ايمانى ، در گرو ايجاد پيوند و ارتباط با يكديگر

و رابطوا . .. لعلّكم تفلحون

394- ضعف جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 66 - 4

4 - بروز ضعف در جامعه ايمانى صدر اسلام ، موجب تخفيف حكم پايدارى در برابر دشمنان شد .

الئن خفف اللّه عنكم و علم أن فيكم ضعفا

ص: 176

395- عوامل تشكيل جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 63 - 12

12 - نقش اساسى عالمان و دانشمندان دينى در ساختار دينى و اخلاقى جامعه

لبئس ما كانوا يصنعون

396- عوامل فساد جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 2

2 - منافقان ، سرچشمه و منشأ فساد ها و تبهكارى ها در جوامع دينى هستند .

ألا إنهم هم المفسدون

در آياتى از قرآن غير منافقان نيز فسادگر خوانده شده اند بنابراين حصر در جمله «ألا إنهم . ..»(تنها منافقان فسادگرند) حصر ادعايى است و اشاره به اين معنا دارد كه: فسادگرى غير منافقان در قياس با منافقان چيزى به حساب نمى آيد; و يا اينكه فساد ديگران نيز به گونه اى به نفاق و منافقان باز مى گردد.

397- كيفر استهزاى جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 15 - 2

2 - استهزاى منافقان از سوى خدا ، كيفر تمسخر آنان نسبت به اسلام و جامعه ايمانى است .

إنما نحن مستهزءون. اللّه يستهزئ

آيه مورد بحث، بيانگر سزا و كيفر منافقان استهزا كننده است.

398- مديريت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 150 - 3

3 - ناشايستگى كافران براى ولايت و سرپرستى و يارى جامعه ايمانى

ان تطيعوا الّذين كفروا . .. بل اللّه موليكم و هو خير النّاصرين

ص: 177

399- مسؤوليت جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 61 - 1،4

1 - جامعه ايمانى بايد در صورت اظهار تمايل كافران به صلح ، آن را بپذيرد و از آن استقبال كند .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

4 - جامعه ايمانى نبايد به كافرانى كه در پى صلح نيستند طرح صلح دهد .

و إن جنحوا للسلم فاجنح لها

ب---رداشت فوق از مفهوم جمله شرطيه «إن جنحوا . .. » استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 167 - 5،8

5 - جامعه ايمانى ، وظيفه دار پيكار در راه خدا و يا دست كم دفاع از وطن و كيان خويش

تعالوا قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

8 - پيكار با دشمنا دين ( جهاد ابتدايى ) و دفاع در برابر هجوم آنان ( جهاد دفاعى ) ، دو تكليف الهى بر عهده جامعه ايمانى *

قاتلوا فى سبيل اللّه او ادفعوا

بنابر اينكه دعوت مطرح شده در آيه، بيان حكم جهاد باشد، نه دعوت براى حضور در نبردى خاص و مقطعى. بنابراين جمله «قاتلوا ... »، ناظر به جهاد ابتدايى و جمله «او ادفعوا» ناظر به جهاد دفاعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 44 - 12

12 - لزوم هشيارى جامعه ايمانى در مقابل تلاش براى گمراه ساختن مسلمانان

الم تر الى الذين . .. ان تضلوا السبيل

هدف از بيان تصميم عالمان يهود، هشيار ساختن مسلمانان نسبت به تلاش پيگير آن عالمان براى گمراه ساختن جامعه ايمانى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 146 - 6

6 - جامعه ايمانى ، موظف به پذيرش توبه كنندگان واقعى

الا الذين تابوا و أصلحوا . .. فأولئك مع المؤمنين

از جمله «فأولئك مع المؤمينن»، استفاده مى شود كه جامعه اسلامى بايد پذيراى منافقين تائب باشد و آنان را به عنوان عضوى از جامعه اسلامى بپذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 105 - 10

10 - جامعه ايمانى وظيفه دار هشيارى در برابر موضعگيرى هاى گمراه كننده كافران

ص: 178

يايها الذين ءامنوا عليكم انفسكم لايضركم من ضل إذا اهتديتم

«لا» در لايضركم مى تواند نافيه باشد بر اين مبنا مراد از جمله «لايضركم . ..» اين است كه چنانچه از ايمان خود مراقبت كنيد از دام گمراهان مى رهيد و مى تواند «لا» ناهيه باشد، يعنى اى مؤمنان مبادا گمراهان شما را از راه بدر برده و ايمان شما را بربايند برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است. گفتنى است كه مراد از «من ضل» به قرينه «ءامنوا» كفرپيشگان مى باشد.

400- منافقان در جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 19 - 4

4 - منافقان ، در جامعه قرآنى و در برابر اسلام ، خود را در معرض زوال و نابودى مى بينند .

يجعلون أصبعهم فى ءاذانهم من الصوعق حذر الموت

401- جامعه شناسى

{جامعه شناسى}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 123 - 10

10 - مقايسه ميان رخداد هاى تاريخى و سرنوشت ساز در يك جامعه ، از روش هاى قرآن در شناسايى نقاط ضعف و قوّت آن جامعه

و اذ غدوت من اهلك . .. و لقد نصركم اللّه ببدر و انتم اذلّة

خداوند در اين آيه و آيات قبل، براى شناساندن نقاط قوّت و ضعف جامعه ايمانى، به دو رخداد تاريخى بدر و احد و مقايسه بين آنها اشاره مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 5

5 - كليّه جوامع ، همواره داراى روش ها و شيوه هاى خاص زندگى اجتماعى و جهتگيرى هاى خاص تاريخى هستند .

قد خلت من قبلكم سنن . .. فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 143 - 6

6 - ناهماهنگى و دوگانگى باور ها و عملكرد برخى از مسلمانان صدر اسلام

و لقد كنتم تمنّون الموت . .. فقد رايتموه و انتم تنظرون

ص: 179

402- آثار جامعه شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 36 - 12

12 - جامعه شناسى ، باستان شناسى و تاريخ ، زمينه ساز شناخت سنت هاى الهى و ره يابى به واقعيت پيام وحى

و كم أهلكنا قبلهم من قرن هم أشدّ منهم بطشًا . .. هل من محيص

403- اهميت جامعه شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 137 - 7

7 - اهميّت و ارزش جامعه شناسى و دقّت در تحولات و حوادث تاريخى

فسيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المكذّبين

ص: 180

2- جان

1- آثار ايثار با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 4

4 - ايمان ، شرط تأثير ايثار هاى مالى و جانى انسان در دستيابى به بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

قيد «من المؤمنين» اشعار دارد به اينكه تنها انسانهاى مؤمن در اين معامله شركت دارند.

2- ارزش جان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 9

9 - دين الهى و حمايت از آن ، داراى ارزش برتر از جان و مال انسانها

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم . .. يقتلون فى سبيل اللّه

3- ارزش جان قاتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 10

10 - خون و جان قاتلان نابحق و مفسدان در زمين ، فاقد ارزش و احترام

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض

ص: 181

«باء» در «بغير نفس» براى مقابله است. بنابراين مفهوم جمله شرطيه «من قتل نفساً ...» اين است كه قتل نفس آنگاه كه در مقابل كشتن كسى (قصاص) و يا در مقابل فسادانگيزى باشد، كيفر ندارد.

4- ارزش جان مفسدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 10

10 - خون و جان قاتلان نابحق و مفسدان در زمين ، فاقد ارزش و احترام

من قتل نفساً بغير نفس او فساد فى الارض

«باء» در «بغير نفس» براى مقابله است. بنابراين مفهوم جمله شرطيه «من قتل نفساً ...» اين است كه قتل نفس آنگاه كه در مقابل كشتن كسى (قصاص) و يا در مقابل فسادانگيزى باشد، كيفر ندارد.

5- ارزش جان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 5

5 - ارزش والاى جان و مال مؤمنان در پيشگاه خداوند

إن اللّه اشترى . .. بأن لهم الجنة

6- امتحان با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 186 - 2،3،23

2 - مال و تن و جان مؤمنان ، وسيله آزمايش آنان

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

3 - آزمايشِ به وسيله تن و جان ، مرحله اى پس از آزمايش به وسيله مال *

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

تقدّم ذكرى «اموال» بر «انفس»، مى تواند اشاره به دو مرحله ترتيبى از آزمايش باشد.

23 - پرداخت زكات ، مصداق آزمايش در اموال و واداشتن خويش به صبر ، آزمايش در انفس است .

لتبلونّ فى اموالكم و انفسكم

امام رضا (ع) پس از تلاوت آيه فوق فرمود: «لتبلونّ فى اموالكم» باخراج الزكاة و «فى انفسكم» بتوطين الانفس على الصبر.

_______________________________

عيون اخبار الرّضا (ع)، ج 2، ص 89، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 421، ح 474.

ص: 182

7- اهميت حفظ جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 13،14،16

13 - تضمين پاداش عظيم در برابر حفظ جان هر انسان ، نويدى از جانب خداوند بر بنى اسرائيل

كتبنا على بنى اسرءيل . .. من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

همسنگى حفظ حيات يك انسان با تمامى انسانها، مى تواند كنايه از پاداش عظيم باشد.

14 - اهميت و ارزش والاى حفظ حيات انسانها

و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

16 - جلوگيرى از تكرار رخدادى همچون كشته شدن هابيل ، فلسفه تعلق پاداش هاى عظيم خداوند بر پاسدارى از جان انسانها

من اجل ذلك كتبنا . .. و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

8- پاداش ايثار با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 24

24 - ايثار جان و مال در راه خدا و دريافت پاداش بهشت ، شايسته سرور و شادمانى ، در بينش الهى

إن اللّه اشترى من المؤمنين . .. فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به

9- پيدايش حيات از موجودات بى جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 2،3،4

2 - خداوند پديدآورنده حيات از دل طبيعت بى جان و مرده است.

إن الله . .. يخرج الحى من الميت

3 - رويش گياهان و درختان از دانه ها و هسته ها، نمودى از بيرون آوردن موجود زنده از مرده است.

إن الله فالق الحب و النوى يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى

4 - پديد آمدن موجود زنده از دل مردگان و مرده از دل زندگان، قانونى مستمر در طبيعت است.

يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى

جمله «يخرج الحى»، كه جمله اى است فعليه و با فعل مضارع آغاز شده، دال بر استمرار و تجديد است. همچنين جمله دوم (مخرج الميت ... )، كه به صورت اسميه آمده، دال بر دوام و ثبوت است.

ص: 183

10- پيدايش موجودات بى جان از جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 4،5

4 - پديد آمدن موجود زنده از دل مردگان و مرده از دل زندگان، قانونى مستمر در طبيعت است.

يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى

جمله «يخرج الحى»، كه جمله اى است فعليه و با فعل مضارع آغاز شده، دال بر استمرار و تجديد است. همچنين جمله دوم (مخرج الميت ... )، كه به صورت اسميه آمده، دال بر دوام و ثبوت است.

5 - خداوند از نهاد موجودات جاندار، موجوداتى بى جان و فاقد حيات پديد مى آورد.

إن الله . .. و مخرج الميت من الحى

11- جهاد با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 72 - 2

2 - شركت در جهاد با مال و جان از سوى مجاهدان و يارى مهاجران از سوى انصار ، شرط برخوردارى هر يك از ولايت مقرر شده از جانب خدا

إن الذين ءامنوا و هاجروا . .. أولياء بعض

مشاراليه «أولئك» و مرجع ضمير در «بعضهم»، «الذين» اول و دوم، با تمام صفاتى كه براى آنان ذكر شد، است. يعنى مؤمنان مهاجر - مثلا - اگر جهاد نكنند و يا مؤمنان ساكن در مدينه اگر مهاجران را يارى ندهند از حقوق ولايت برخوردار نيستند.

12- حفظ جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 32 - 15

15 - حفظ حيات يك انسان و جلوگيرى از نابودى وى در پيشگاه خداوند به منزله حفظ حيات همه انسانهاست .

و من احياها فكانما احيا الناس جميعاً

مراد از «احياء» نمى تواند زنده كردن مردگان باشد ; بلكه به معناى حفظ حيات انسانها و جلوگيرى از هلاكت آنان است. برداشت فوق را فرمايش منقول از امام صادق(ع) تأييد مى كند كه در پاسخ سؤال از معناى «من احياها» در آيه فوق فرمود: نجاها من غرق او حرق او سبع او عدو ... .

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 313، ح 84; تفسير برهان، ج 1، ص 464، ح 11.

ص: 184

13- سوگند به جان انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 7 - 1

1 - سوگند خداوند به جان انسان ها

و نفس

«نفس»، به معناى روح و نيز جسد آمده است (صحاح اللغة). آيات بعد - كه ويژگى هاى روح انسان را مطرح مى كند - قرينه بر اراده معناى اول است. كلمه «نفس» گرچه نكره است; ولى بر ابهام دلالت ندارد. بلكه مراد جنس نفس است; زيرا آنچه بعد از آن، درباره نفس ذكر شده مربوط به تمام نفس ها است. نكره در اين موارد، مفيد تفخيم است.

14- عوامل ايثار با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 6

6 - ايمان راستين ، مستلزم ايثار جان و مال در راه خدا

إن اللّه اشترى من المؤمنين

15- قصاص جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 45 - 4

4 - جان در برابر جان ، چشم در برابر چشم ، بينى در برابر بينى ، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان ، قانون قصاص در تورات

و كتبنا عليهم . .. و العين بالعين و الأنف بالأنف و الاذن بالاذن و السن بالسن

16- مشترى جان مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 1

1 - خداوند ، خريدار جان و مال مؤمنان به بهاى بهشت

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

ص: 185

17- ناخوشايندى ايثار با جان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 8

8 - كراهت و ناخرسندى از ايثار مال و جان در راه خدا ، نشانه نفاق

و كرهوا أن يجهدوا بأمولهم و أنفسهم فى سبيل اللّه

18- نقش جان مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 111 - 3

3 - جان و مال مؤمنان ، ابزارى براى آنان در دستيابى به ارزش هاى جاودان

إن اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم و أمولهم بأن لهم الجنة

ص: 186

3- جانداران

1- آثار زوجيت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 5

5 - حاكميت قانونِ زوجيت بر پديده هاى شناخته شده و ناشناخته جان دارِ جهان ، دليل كمال خدا و مبرّا بودن او از هر نقص و كاستى

سبحن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

از ارتباط ميان تنزيه خدا از هر نقصى به توصيف او به آفريدن پديده هاى جان دارِ جهان به صورت زوج (نر و ماده)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

2- اقسام جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 5،6،7

5 - بعضى از جانداران ، بر شكم خود راه مى روند .

فمنهم من يمشى على بطنه

6 - بعضى از جانداران ، بر روى دو پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على رجلين

7 - بعضى از جانداران ، بر روى چهار پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على أربع

ص: 187

پيدايش موجودات بى جان از جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 95 - 4،5

4 - پديد آمدن موجود زنده از دل مردگان و مرده از دل زندگان، قانونى مستمر در طبيعت است.

يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى

جمله «يخرج الحى»، كه جمله اى است فعليه و با فعل مضارع آغاز شده، دال بر استمرار و تجديد است. همچنين جمله دوم (مخرج الميت ... )، كه به صورت اسميه آمده، دال بر دوام و ثبوت است.

5 - خداوند از نهاد موجودات جاندار، موجوداتى بى جان و فاقد حيات پديد مى آورد.

إن الله . .. و مخرج الميت من الحى

3- جانداران دو پا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 6

6 - بعضى از جانداران ، بر روى دو پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على رجلين

4- زوجيت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 4،7

4 - حاكميت قانونِ زوجيت ( نر و ماده بودن ) بر تمامى موجوداتِ داراى حيات ( گياهان ، حيوانات و . . . )

سبحن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

7 - جهان ، داراى پديده هاى جان دارى است كه چگونگى حاكميت قانون زوجيت بر آنها ، براى بشر ناشناخته است .

سبحن الذى خلق الأزوج كلّها . .. و ممّا لايعلمون

متعلق علم در «لايعلمون» ذكر نشده است; ولى به تناسب اين كه آيه شريفه درصدد بيان حاكميتِ قانونِ زوجيت بر پديده هاى جان دار جهان است، مى تواند حاكميت همين قانون باشد.

5- عبرت از خلقت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 8

ص: 188

8 - طبيعت ( پيدايش انواع گوناگون جانداران از جسمى مايع و . . . ) ، بستر مناسب براى عبرت آموزى و پندگيرى

إنّ فى ذلك لعبرة لأُوْلى الأبصر . و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

جمله «و اللّه خلق. ..» عطف بر جمله «يقلّب اللّه الليل...» است. اين عطف مى تواند به اين مناسبت باشد كه همان گونه كه گردش و جابه جايى شب و روز مايه عبرت صاحبان بصيرت است آفرينش انواع جانداران نيز مى تواند چنين تأثيرى داشته باشد.

6- عنصر خلقت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 45 - 1،2،3،13

1 - خداوند ، [ در آغاز ] هر جاندارى را از آب آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

به حيوانات و جانداران روى زمين - چه بزرگ و قابل رؤيت باشند و چه كوچك و غير قابل ديدن - «دابّة» گويند (لسان العرب).

2 - آب ، از عناصر نخستين پيدايش حيات حيوانى است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

3 - خداوند ، موجودات جاندار را از انواع مايع هاى متناسب خود آفريد .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين نكته است كه تنكير «ماء» براى تنويع باشد. بر اين اساس معناى «ماء» انواع جسم مايع است و مقصود اين است كه عنصر اولى و منشأ پيدايش حيات جانداران، از جسم مايع است و حيات هر جاندارى از مايعى متناسب خود مى باشد.

13 - آفرينش انواع جانداران از جسمى مايع ، جلوه اى از قدرت مطلق خداوند است .

و اللّه خلق كلّ دابّة من ماء . .. يخلق اللّه ما يشاء إنّ اللّه على كلّ شىء قدير

7- عوامل نابودى جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 45 - 1

1 - در صورت مؤاخذه شدن مردم در دنيا از سوى خداوند ، هيچ جنبنده اى در سطح زمين باقى نخواهد ماند .

و لو يؤاخذ اللّه الناس بما كسبوا ما ترك على ظهرها من دابّة

8- كيفيت حركت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 189

12 - نور - 24 - 45 - 5،6،7

5 - بعضى از جانداران ، بر شكم خود راه مى روند .

فمنهم من يمشى على بطنه

6 - بعضى از جانداران ، بر روى دو پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على رجلين

7 - بعضى از جانداران ، بر روى چهار پا راه مى روند .

و منهم من يمشى على أربع

9- منشأ زوجيت جانداران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 36 - 2

2 - خداوند تمامى روييدنى هاى زمين ، انسان و پديده هاى ناشناخته در نزد بشر را به صورت زوج ( نر و ماده ) آفريده است .

سبحن الذى خلق الأزوج كلّها ممّا تنبت الأرض و من أنفسهم و ممّا لايعلمون

«زوج» (مفرد «أزواج») براى دو معنا به كار مى رود: 1- مقابل طاق و مرادف جفت; 2- به معناى نوع و صنف گفتنى است برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

ص: 190

4- جاودانگي

1- آثار جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 111 - 6

6 - ظهور حيات حقيقى و فنا ناپذير خداوند و قيوميت او بر هستى در قيامت ، مايه خضوع و ذلت عميق آدميان در برابر او خواهد شد .

و عنت الوجوه للحىّ القيّوم

2- آثار جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 59 - 2

2 - سرور و شادمانى بهشتيان ، از نمردن و جاودانه زيستنن و نيز رهايى از عذاب الهى در آخرت

إلاّ موتتنا الأُولى و ما نحن بمعذّبين

3- آثار جاودانگى نعمتهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 34 - 7

7 - آسايش خاطر بهشتيان ، در پرتو اطمينان از زوال ناپذيرى نعمت ها

ادخلوها بسلم ذلك يوم الخلود

ص: 191

برداشت بالا بنابراين نكته است كه «ذلك يوم. ..» در مقام تعليل براى «ادخلوها بسلام» باشد; يعنى، چون در بهشت جاودانه ايد، ديگر مجال هيچ اندوه نداريد و خاطرتان آسوده باد.

4- آثار ذكر جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 7

7- توجه يكتاپرستان استوار بر ايمان به جاودانگى در بهشت ، زداينده هر گونه بيم و اندوه از ايشان

فلاخوف عليهم و لا هم يحزنون . أُولئك أصحب الجنّة خلدين فيها

با توجه به ارتباط اين آيه با «فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون» در آيه قبل، توجه به وعده خداوند به بهشتى بودن موحدان نيك كردار، مى تواند زداينده ترس و اندوه آنان باشد.

5- آرزوى جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 59 - 3

3 - حيات جاودانه از خواسته ها و آرزو هاى انسان ها و دستيابى به آن ، مايه سرور و شادمانى آنان

أفما نحن بميّتين . إلاّ موتتنا الأُولى و ما نحن بمعذّبين

شگفتى از نمردن و جاودانه زيستن و اظهار سرور و خوشحالى كردن از دستيازى به حيات جاودانه، مى تواند حاكى از حقيقت ياد شده باشد. گفتنى است آيه بعد كه در آن بهشتيان دستيابى به حيات ابدى را فوز بزرگ مى شمرند (إنّ هذا لهو الفوز العظيم); مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 10

10 - حيات جاويدان و سراى پايدار ، خواسته طبيعى انسان ها است .

و إنّ الأخرة هى دار القرار

تذكر به ناپايدارى زندگى دنيوى و جاودانگى حيات اخروى، خود گوياى مطلب ياد شده است.

6- ارزش جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 75 - 17

ص: 192

17 - الوهيت و خدايى ، تنها از آن كسى است كه ازلى ، ابدى و منزه از هر گونه نيازمندى باشد .

ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل . .. كانا يأكلان الطعام

7- اهميت جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1،2

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ هذا لهو الفوز العظيم . لمثل هذا فليعمل العملون

«لام» در «لمثل» براى تعليل و «هذا» اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

2 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ( رستگارى بزرگ ) ، تنها هدف شايسته براى هرگونه سعى و تلاش در زندگى آدمى

لمثل هذا فليعمل العملون

از تقدم جار و مجرور (لمثل) بر عامل خود (فليعمل) - كه مفيد حصر است - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

8- ايصال به درخت جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 6

6 - راهنمايى آدم به درخت جاودانگى و ملك و سلطنت هميشگى ، پوشش شيطان براى فريب آدم و حوا و وادار ساختن آنان به خوردن از ميوه درخت ممنوع

هل أدّلك على شجرة الخلد و ملك لايبلى

مقصود از «شجرة الخلد» درختى است كه خوردن ميوه آن موجب جاودانگى گردد. «ملك» به معناى مال و نيز سلطنت آمده است (قاموس). مراد از «ملك لايبلى» مالكيت و حاكميتى است كه زوال نپذيرد و فرسوده نگردد.

9- پندار جاودانگى دنيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 14 - 3،4

3 - جاودانه پنداشتن دنيا و استبعاد معاد از سوى ناباوران ، بر پايه گمان است ; نه برهان و يقين .

إنّه ظنّ

ص: 193

4 - جاودانه پنداشتن دنيا و بعيد شمردن معاد ، ريشه دل خوشى هاى نابجا و دلبستگى به خانواده و خاندان است .

إنّه كان فى أهله مسرورًا . إنّه ظنّ أن لن يحور

حرف «إنّ» در «إنّه ظنّ»، براى بيان علت سُرورى است كه در «كان فى أهله مسروراً» بيان شده است.

10- پندار جاودانگى نعمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 35 - 7،9

7- ثروت مند مغرور ، باغ و بوستان و نعمت هاى خود را جاودانه و فناناپذير مى پنداشت .

قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

«تبيد» از «بيد» به معناى هلاك و نابود شدن است.

9- ثروت مندان و قدرت مندان ، در خطر پندار جاودانگى نعمت ها در دنيايند .

أنا أكثر منك مالاً . .. قال ما أظنّ أن تبيد هذه أبدًا

داستان مذكور در آيه، چه واقعى باشد و چه سمبليك، بيان خصلت هاى آدمى و واكنش هاى او در شرايط مختلف است. از جمله اين خصلت ها آن است كه وقتى در اوج رفاه قرار گيرد و اموال خود را در اطراف خود مشاهده كند، چنين مى پندارد كه نعمت هاى اطراف او جاودانه هستند.

11- تلاش براى جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 61 - 1

1 - نجات از عذاب الهى و دستيابى به زندگى جاودانه بهشتى و رستگارى بزرگ ، سزاوار هرگونه عمل و تلاش است .

و ما نحن بمعذّبين . إنّ هذا لهو الفوز العظيم . لمثل هذا فليعمل العملون

«لام» در «لمثل» براى تعليل و «هذا» اشاره به مضامين آيات گذشته است كه درباره رهايى از عذاب الهى و نيل به بهشت جاودان بود.

12- جاودانگى آتش جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 39 - 3

3 - دوزخ و آتش آن دائمى و هميشگى است .

هم فيها خلدون

ص: 194

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 2

2- جهنم و آتش آن ، هميشگى و پايدار است .

خلدين فيها مادامت السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 13

13- سراى آخرت ، پايان ناپذير است و دوزخ و آتش آن جاويدان است .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 11

11- آتش دوزخ ، آتشى خاموش نشدنى و داراى نوسان و همواره فروزان است .

كلّما خبت زدنهم سعيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 3

3 - آتش دوزخ هميشگى است و دشمنان خدا در آن جاودانه اند .

ذلك جزاء أعداء اللّه النار لهم فيها دار الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 3

3 - عذاب و آتش دوزخ ، جاودانه است .

و ما هم عنها بغائبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 5

5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

مراد از «لايحيى»، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد «فيها»، اختصاص به «لايموت» خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 1

ص: 195

1 - آتش جهنم ، همواره شعلهور است و زبانه مى كشد .

نارًا تلظّى

«تلظّى» (كه در اصل «تتلظّى» بوده است); يعنى، زبانه كشيده و برافروخته مى شود. مضارع در صورتى كه حال قرار گيرد، بر تكرار دلالت مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 6 - 5

5 - آتش جهنم ، همواره برافروخته شده و شعله هاى تازه پيدا مى كند .

الموقدة

«ايقاد» (مصدر «موقدة») يا از «وَقَدْ» (آتش و بر افروخته شدن آن) و يا از «وَقود» (هيزم ويژه آتش)، گرفته شده است. توصيف آتش جهنم به «موقدة» - با آن كه آتش از افروخته شدن و افروزنده انفكاك ندارد - اشاره به حدوث پياپى اين وصف دارد; به گونه اى كه نه تنها هرگز خاموش نمى شود; بلكه همواره شعله هاى جديد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 2

2 - آتش جهنم ، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن ، هميشگى است .

إنّها عليهم مؤصدة

13- جاودانگى آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 169 - 20

20 - جهان آخرت و نعمت هاى آن پايدار و زوال ناپذير است .

عرض هذا الأدنى . .. و الدار الأخرة خير

بيان برترى آخرت در مقابل توصيف متاع دنيا به زوال پذيرى، مى رساند كه از علل برترى آخرت بر دنيا هميشگى بودن نعمتهاى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 1

1 - جهان آخرت ، جهانى جاودان و فناناپذير

و جنت لهم فيها نعيم مقيم. خلدين فيها أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 26 - 8

ص: 196

8 - جهان آخرت ، سرايى است جاودان .

أولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 13

13- سراى آخرت ، پايان ناپذير است و دوزخ و آتش آن جاويدان است .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 11 - 4

4 - جهان آخرت ، جهانى ابدى و زوال ناپذير

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 2

2 - آخرت ، سراى پايدار و پاينده

و إنّ الأخرة هى دار القرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 17 - 2

2 - جهان آخرت طولانى تر و پاينده تر از دنيا است .

و الأخرة . .. أبقى

14- جاودانگى ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 4

4 - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت ، هميشگى است .

إنّ الأبرار لفى نعيم

حرف «فى» در آيه شريفه، براى ظرفيت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. اسميه بودن جمله «إنّ الأبرار...»، تأكيدى بر مداومت و ثبوت و حرف «لام» در «لفى نعيم»، تأكيد بر تمام محتوا است.

ص: 197

15- جاودانگى ابو لهب در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مسد - 111 - 3 - 1

1 - ابولهب در آخرت ، به آتش گرفتار شده و در آن باقى خواهد ماند .

سيصلى نارًا

«صلى النار»; يعنى، به سختى گرفتار حرارت آتش شد (قاموس). «صلاة» (ريشه «يصلى» در نظر زجّاج) در اصل بر ملازمت دلالت دارد (لسان العرب). بنابراين «يصلى النار»، بيانگر خلود است.

16- جاودانگى اديان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 46 - 7

7- شريعت ها و اديان توحيدى ، در برابر دين ستيزان ، استوارتر از كوه ، پايدار و جاودانه خواهند ماند .

فيقول الذين ظلموا ربّنا أخّرنا . .. نجب دعوتك و نتّبع الرسل ... و قد مكروا ... و

از اينكه خداوند فرمود: مكر و نقشه هاى ستمگران در برابر نيروى حق و رسولان الهى، هر چند در قدرت و توانمندى كوه شكن باشد، مؤثر نخواهد بود، به دست مى آيد كه اديان توحيدى و شرايع رسولان الهى استوارتر از كوه بوده و پايدار و ضربه ناپذيرند.

17- جاودانگى ارزش هاى معنوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 1،2

1- دستاورد هاى مادى انسان ، فناپذير و ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، باقى و جاودانه است .

ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

2- جاودانگى ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، راز برترى مطلق آنها بر دستاورد هاى مادى انسان

إنما عند الله هو خير لكم . .. ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

18- جاودانگى اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 54 - 18

18 - اراده خداوند بر حيات جاودانه و فروغ پيوسته اسلام ، در پرتو حضور مؤمنان با صلابت و سرافراز

فسوف يأتى اللّه يقوم. .. اعزة على الكفرين يجهدون فى سبيل اللّه

ص: 198

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 9

9 - قرآن و اسلام ، كتاب و آيينى جاودان و ماندگار

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 51 - 4

4 - رسالت پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، رسالتى جهانى و مكتب اسلام ، مكتبى جاودانه

و لو شئنا لبعثنا فى كلّ قرية نذيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 30 - 15

15 - اسلام ، دين پاينده و جاودان ، براى هميشه تاريخ است .

ذلك الدين القيّم

«قيّم» صيغه مبالغه، به معناى «ثابت و استوار» است. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 4،8

4 - تلاش براى خاموش كردن نور اسلام ، تلاشى مذبوحانه و بى فرجام است .

يريدون ليطفؤا نور اللّه . .. و اللّه متمّ نوره

8 - قرآن و اسلام ، كتاب و آيينى جاودان

و اللّه متمّ نوره

19- جاودانگى الگو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 4

4 - الگو ها و چهره هاى ارزشى و الهى ، همواره زنده و آسيب ناپذير با گذشت زمان

قد كانت لكم أسوة حسنة

فعل «كانت» به صورت ماضى، چهره اى را به عنوان الگوى شايسته به مسلمانان مى نماياند كه ابعاد ارزشى آن، در گذشته تاريخ تحقق يافته است.

ص: 199

20- جاودانگى امكانات مادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 39 - 9

9- توجه به مشيّت نافذ و نيروى قاهرِ خداوند ، بازدارنده آدمى از مغرور شدن به اموال دنيا و ابدى پنداشتن آن است .

و لولا إذ دخلت جنّتك قلت ما شاء اللّه لاقوّة إلاّ باللّه

21- جاودانگى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 8 - 4

4- بى نيازى پيامبران از تغذيه و جاودانگى آنان در دنيا ، پندار باطل مشركان

و ما جعلنهم جسدًا لايأكلون الطعام و ما كانوا خلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 34 - 2

2- مشركان ، مى پنداشتند پيامبران بايد در دنيا عمر جاويد داشته باشند .

و ما جعلنا لبشر من قبلك الخلد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 15

15 - « عن الرضا ( ع ) . . . وجه اللّه أنبياؤه و رسله و حججه ( صلوات اللّه عليهم ) هم الذين يتوجّه بهم إلى اللّه و إلى دينه و معرفته . . . و قال عزّوجلّ « كلّ شىء هالك إلاّ وجهه » . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده كه «وجه اللّه» پيامبران خدا و رسولان و حجت هاى او هستند كه به وسيله آنان به خدا و دين و معرفت او توجه مى شود. .. خداوند - عزّوجلّ - فرموده است: «كلّ شىء هالك إلاّ وجهه»...».

22- جاودانگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 14

14- انسان در آخرت فنا شدنى نيست و براى هميشه باقى مى ماند .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 200

12 - مؤمنون - 23 - 82 - 7

7 - انسان ، موجودى جاودان در بينش اديان الهى و پديده اى فناپذير در نگرش شرك پيشگان تاريخ

بل قالوا . .. قالوا أءذا متنا ... أءنّا لمبعوثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - طارق - 86 - 4 - 4

4 - انسان ، موجودى جاودانه است .

إن كلّ نفس لمّا عليها حافظ

«نفس» يا به معناى روح است و يا شخص (مصباح). حفاظت از روح انسان، بلكه حتى شخص او، بر پيشگيرى از نابودى او توقف دارد كه مستلزم جاودانگى انسان است، گرچه در قالبى غير از اين جسم به حيات خود ادامه دهد.

23- جاودانگى باغهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 50 - 1

1 - باغ هاى جاويدان بهشت ، فرجام تقواپيشگان

و إنّ للمتّقين لحسن مئاب . جنّ-ت عدن

«جنّات» (جمع «جنّة») به معناى باغ ها و «عدن» به معناى خلود و استقرار است و جمله «جنّات عدن» عطف بيان براى «لحسن مئاب» مى باشد.

24- جاودانگى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 14

14 - بهشت جايگاهى است زوال ناپذير و بهشتيان در آن جاودان خواهند بود .

و هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 3

3 - بهشت جايگاهى است ابدى و هميشگى .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 201

2 - آل عمران - 3 - 15 - 4،8

4 - بهشت جاودان و همسران پاكيزه و رضايت الهى ، پاداش تضمين شده از جانب خداوند ، براى تقواپيشگان

للّذين اتقوا . .. جنات ... خالدين فيها و ازواج مطهرة و رضوان من اللّه

8 - پرهيز از شيفتگى به تمايلات نفسانى ، عامل دستيابى به بهشت جاودان و رضوان الهى

للّذين اتقوا عند ربّهم

به قرينه آيه قبل مى توان مفعول «اتّقوا» را موارد ذكر شده در آن آيه دانست. موارد ياد شده عبارت است از حب و شيفتگى به شهوات و ... . گفتنى است معناى لغوى «اتقوا»، پرهيز و دورى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 136 - 1،2،7،8،9،10

1 - آمرزش الهى و جاودانگى در بهشت ، پاداش تقواپيشگان

اعدّت للمتّقين . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات ... خالدين فيها

«اولئك»، اشاره به تقواپيشگان است; يعنى آنان كه به ويژگيهاى ياد شده، ستوده شدند.

2 - آنان كه پشيمان از كرده هاى ناشايست و ستم بر خويش هستند و اصرارى بر گناهان ندارند ، بهره مند از آمرزش الهى و بهشت جاودانه خواهند بود .

و الّذين اذا فعلوا . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات ... خالدين فيها

7 - ورود بندگان به بهشتى جاودانه ، در گرو آمرزش گناه آنان

اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات تجرى . .. خالدين فيها

تقدّم ذكرى مغفرت و آمرزش بر بهشت (جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات)، حكايت از تقدّم واقعى و خارجى آن بر بهشت دارد; يعنى نخست بايد آمرزش صورت گيرد، آنگاه اجازه ورود به بهشت داده شود.

8 - آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش انفاق در توانگرى و تنگدستى و فرو خوردن خشم و گذشت از خطاى ديگران

الّذين ينفقون فى السّرّاء و الضّرّاء . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم و جنّات

9 - آمرزش الهى و بهشت جاودان ، پاداش احسان و نيكوكارى

و اللّه يحب المحسنين . .. اولئك جزآؤهم مغفرة من ربّهم

10 - بهشت ها ، جايگاهى جاودانه و داراى نهرهايى جارى

و جنّات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 1،7،11

1 - بى ارزشى بهره ها و قدرت محدود كافران در دنيا ، نسبت به نعمت جاودانه بهشت

متاع قليل ثمّ ماويهم جهنّم . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدين فيه

7 - توجّه به بهشت جاودانه ، موجب گرايش به تقوا و فريفته نشدن در برابر بهره هاى اندك دنيا

متاع قليل . .. لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدين فيها

11 - بهشت جاودان با نهر هاى روان ، مهيّا براى پذيرايى از پرهيزكاران

لهم جنّات تجرى من تحتها الانهار . .. نزلا من عند اللّه

ص: 202

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 6،8

6 - تعدّد و جاودانگى بهشت

يدخله جنّات . .. خالدين فيها

لازمه خلود بهشتيان در بهشت، جاودانگى خود بهشت است.

8 - دخول در بهشت جاودان ، رستگارى بزرگ است .

يدخله جنّات . .. و ذلك الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 15

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 1،2،5،8،9

1 - ايمان مسيحيان به خدا و اعترافشان به حقانيت قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) موجب برخوردارى آنان از بهشت جاودان

فاثبهم اللّه بما قالوا جنت

2 - ايمان به خدا ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن عامل ورود به بهشت جاويدان

فاثبهم اللّه بما قالوا جنت

5 - بهشت ، جاودانه و داراى درختانى انبوه و نهرهايى روان

جنت تجرى من تحتها الانهر خلدين فيها

8 - صالحان بهره مند از بهشت جاويدان

و نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصلحين. فاثبهم اللّه بما قالوا جنت

9 - بهشت جاودانه ، پاداش محسنان

جنت تجرى من تحتها الانهر خلدين فيها و ذلك جزاء المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 120 - 7

7 - مالكيت خداوند بر آسمان ها و زمين و توانايى مطلق وى ، ضامن اعطاى بهشت جاودانه به صادقان

ينفع الصدقين صدقهم لهم جنت . .. و ما فيهن و هو على كل شىء قدير

بيان مالكيت خداوند بر هستى و توانايى مطلق او پس از وعده بهشتى جاويدان به صدق پيشگان، مى تواند اشاره به اين باشد كه تحقق بخشيدن به اين وعده هرگز از توان خداوند خارج نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 1،6

1 - بهشت جاودان ، جايگاه كسانى كه به آيات الهى ايمان آورند و اعمال نيك انجام دهند .

ص: 203

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. اولئك اصحب الجنة هم فيها خلدون

متعلق «ءامنوا» به دليل آيه 40، آيات الهى است.

6 - بهشت جايگاه ابدى و بهشتيان در آن جاويدان هستند .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 43 - 10

10 - رهيابى به بهشت جاودان ، جز در پرتو هدايت الهى ميسر نيست .

و ما كنا لنهتدى لو لا أن هدينا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 15

15 - بهشت جاودان ، بوستان هاى پوشيده از درخت ، خانه هاى دلپذير و خشنودى خدا ، پاداش الهى به مؤمنان در برابر امر به معروف و نهى از منكر ، اقامه نماز ، پرداخت زكات و اطاعت از خدا و رسول (صلی الله علیه و آله)

و المؤمنون و المؤمنت . .. يأمرون بالمعروف ... و يطيعون اللّه و رسوله ... وعد الل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 7

7- بهشت ، جايگاهى هميشگى و زوال ناپذير

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 10

10- بهشت و موهبت هاى آن ، از ميان نخواهد رفت و از بهشتيان باز پس گرفته نخواهد شد .

عطاءً غير مجذوذ

«عطاء» حال براى «الجنة» است و «مجذوذ» به معناى مقطوع مى باشد. بنابراين «عطاءً غير مجذوذ»; يعنى ، [وارد بهشت مى شوند ]در حالى كه آن بهشت ، عطايى تمام نشدنى و مداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 102 - 4

4- بهشت ، سرايى جاودان و دل خواه و نعمت هاى آن ارضا كننده تمامى اميال و خواسته هاى آدمى است .

و هم فى مااشتهت أنفسهم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 15 - 3،4،5

ص: 204

3 - بهشت ، جاودانه است و متقين در آن جاويدان اند .

أم جنّة الخلد التى وعد المتّقون

جاودانگى تقواپيشگان، از وعده اى كه خداوند به آنان براى دخول در بهشت جاويد داده است، قابل استفاده مى باشد و در واقع اين سخن، كنايه از جاويد بودن خود متقين در بهشت است.

4 - زندگى در بهشت جاويدان ، وعده خداوند به تقواپيشگان

جنّة الخلد التى وعد المتّقون

5 - بهشت جاودان ، پاداش و سر انجام تقواپيشگان

جنّة الخلد التى وعد المتّقون كانت لهم جزاء و مصيرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 3

3 - بهشت ، سرايى جاودانه است و بهشتيان در آن جاويدان اند .

خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 58 - 7،10

7 - بهشت ، جاودانه و ابدى است .

من الجنّة . .. خلدين فيها

10 - بهشت جاودان ، براى مؤمنان داراى عمل صالح ، پاداشى نيكو است .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لنبوّئنّهم من الجنّة . .. خلدين فيها نعم أجر ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 2

2 - بهشت ، مكانى جاودان است .

جن-ّ-ت النعيم خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 35 - 2

2 - بهشت ، سراى هميشگى

دارالمقامة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 5

5 - بهشت و جريان نهر هاى آن ، جاودانه است .

جنّ-ت عدن تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها أبدًا

ص: 205

25- جاودانگى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 25 - 14

14 - بهشت جايگاهى است زوال ناپذير و بهشتيان در آن جاودان خواهند بود .

و هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 2

2 - پرهيزكاران ، جاودان در بهشت و برخوردار از نعمت هاى آن

لكن الّذين اتّقوا ربّهم لهم جنّات . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 85 - 7

7 - سكونت مؤمنان در بهشت هميشگى و دايمى است .

خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 119 - 7

7 - بهشتيان براى هميشه بهره مند از بهشت جاويدان و نعمت هاى آن

خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 42 - 4

4 - انسان ها در باورشان به معارف دين و انجام تكاليف الهى ، برخوردار از توانايى هاى متفاوت هستند .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت لانكلف نفساً إلا وسعها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 8

8- بهشتيان ، براى هميشه در بهشت ماندگار خواهند بود .

أُولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 206

8 - هود - 11 - 108 - 2،6

2- بهشتيان ، براى هميشه در بهشت ماندگار خواهند بود .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة خلدين فيها مادامت السموت و الأرض

6- خلود بهشتيان در بهشت ، بسته به مشيّت خداوند است .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة خلدين . .. إلاّ ما شاء ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 4

4 - بهشتيان در بهشت هاى عدن ، جاودانه و مخلداند .

جنّت عدن . .. خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 102 - 3

3- بهشتيان ، غرق و جاودان در نعمت هاى دل خواه خويش خواهند بود .

و هم فى مااشتهت أنفسهم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 11 - 5

5 - اهل بهشت در آن ، جاودان مى مانند .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 3

3 - بهشت ، سرايى جاودانه است و بهشتيان در آن جاويدان اند .

خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 58 - 1،2

1 - شگفتى بهشتيان ، از جاودانه زيستن و نمردن خود در حيات اخروى

أفما نحن بميّتين

استفهام در «أفما. ..» از نوع استفهام تقريرى و متضمن معناى تعجب است. گفتنى است كه اين تعجب از فرط سرور و خوشحالى مى باشد.

2 - بهشتيان ، در اوج سرور و شادمانى از نمردن و جاودانه بودن شان در حيات اخروى

أفما نحن بميّتين

ص: 207

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 50 - 4

4 - جاودانگى بهشتيان ، در ناز و نعمت بهشتى

جنّ-ت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 56 - 2

2- بهشتيان ، فارغ از دغدغه مرگ و از دست دادن نعمت ها

لايذوقون فيها الموت

26- جاودانگى پاداش مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 7

7 - پاداش مؤمنان نيك كردار ، هرگز كاهش نيافته و پايان نمى پزيرد .

فلهم أجر غير ممنون

«مَنّ» (مصدر «ممنون»)، به معناى «قطع كردن» است و معناى «كاهش دادن» نيز براى آن گفته شده است. (صحاح اللغة)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 7 - 5

5 - دستيابى مؤمنان داراى عمل صالح به پاداش بى منّت و پايان ناپذير ، حقيقتى انكارناپذير و غير قابل تكذيب است .

فما يكذّبك بعد بالدين

چنانچه «دين» به معناى جزا باشد (مفردات)، از مصاديق بارز آن اجرى خواهد بود كه در آيه قبل، به مؤمنان بشارت داده شد.

27- جاودانگى پاداشهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 96 - 1،2

1- دستاورد هاى مادى انسان ، فناپذير و ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، باقى و جاودانه است .

ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

2- جاودانگى ارزش هاى معنوى و پاداش هاى الهى ، راز برترى مطلق آنها بر دستاورد هاى مادى انسان

إنما عند الله هو خير لكم . .. ما عندكم ينفد و ما عند الله باق

ص: 208

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 2

2- نعمت ها و پاداش هاى الهى ، در آخرت زوال ناپذير است .

أنّ لهم أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

28- جاودانگى پاكان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 14 - 1

1 - انسان هاى پاك ، درست كار و تلاش كننده در مسير رشد و كمال ، اهل نجات اند و به هدف اصلى دست يافته ، همواره در خوبى خواهند ماند .

قد أفلح من تزكّى

«فلاح»; يعنى، ظفر يافتن و دستيابى به مقصود (مفردات راغب) و نيز به معناى «فوز»، «نجات» و «باقى ماندن در خيرات» است (قاموس). فعل «تزكّى» از باب تفعل است و بر تكلّف (تلاش براى تزكيه) دلالت دارد. اين فعل از مشتقات «زكاء» يا «زكاة» است. «زكاة»; يعنى، درستى و درستكارى (مصباح) و به دست آوردن چيزى كه مايه پاكى شود (مفردات) و «زكاة»; يعنى، پاكى، رشد و نموّ، بركت و ممدوح بودن. (نهايه ابن اثير)

29- جاودانگى تمايلات انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 10

10 - خواهش ها و كشش هاى درونى انسان ، همراه با او حتى در بهشت و جهان آخرت

و فيها ما تشتهيه الأنفس

از اين كه انسان حتى در بهشت داراى شهوات و خواهش ها است، مطلب بالا استفاده مى شود.

30- جاودانگى توحيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16- توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل - كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه

ص: 209

نافع و ماندگار است - توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

31- جاودانگى توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 1،4،5،7

1 - بقاى آيين توحيد در نسل ابراهيم ( ع ) ، ره آورد تلاش آن حضرت براى استمرار بخشيدن به آن

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

آيات قبل، مى تواند قرينه باشد كه فاعل «جعل» ابراهيم(ع) است.

4 - كلمه توحيد ، كلمه اى ماندگار در نسل ابراهيم ( ع ) ، به اراده و لطف الهى

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى ... و جعلها كلمة باقية فى عقبه

فاعل «جعل» - به قرينه آيه بعد - مى تواند خداوند باشد.

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «جعلها» در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

7 - استمرار كلمه « توحيد » در نسل ابراهيم ( ع ) و در پهنه قرن ها ، تدبيرى خداوندى و به منظور بازگشت مشركان هر نسل به توحيد

و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلّهم يرجعون

32- جاودانگى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 39 - 3

3 - دوزخ و آتش آن دائمى و هميشگى است .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 9

9 - دوزخ جايگاهى است ابدى و هميشگى .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 210

4 - نساء - 4 - 169 - 8،9

8 - جهنم ، ابدى و هميشگى است .

الا طريق جهنم خلدين فيها ابداً

9 - جاودانه ساختن دوزخ و دوزخيان ، امرى سهل و آسان براى خداوند

الا طريق جهنم خلدين فيها ابداً و كان ذلك على اللّه يسيراً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 36 - 3

3 - آتش دوزخ ابدى است و تكذيب كنندگان آيات الهى در آن جاودان هستند.

أولئك أصحب النار هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 7،8

7 - عذاب جاودان جهنم ، مجازاتى بس سنگين و كافى براى منافقان و كافران

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم

8 - عذاب جاودان جهنم تنها مجازات كافى براى منافقان و كافران و برابر با گناه كفر و نفاق آنان

وعد اللّه المنفقين . .. و الكفار نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 2

2- جهنم و آتش آن ، هميشگى و پايدار است .

خلدين فيها مادامت السموت و الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 13

13- سراى آخرت ، پايان ناپذير است و دوزخ و آتش آن جاويدان است .

هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 29 - 7

7- جهنّم ، جايگاهى ابدى و جاودانه

جهنّم خلدين فيها

وقتى كه جهنّميان به عنوان مظروف همواره در جهنّم مى مانند، مستلزم آن است كه خود جهنّم به عنوان ظرف ابدى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 211

14 - احزاب - 33 - 65 - 3

3 - جهنم ، جاودانه است .

سعيرًا . خلدين فيها

چون «سعيراً» ظرف براى «الكافرين» خواهد بود و كافران، در آن مخلّد خواهند بود، به دست مى آيد كه خود «سعير» هم جاودانه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 8 - 23

23 - بهره هاى دنيايى تحت لواى كفر و ناسپاسى خدا ، در مقايسه با عذاب دايمى دوزخ بسى اندك و ناپايدار است .

قل تمتّع بكفرك قليلاً إنّك من أصحب النار

جمله «إن-ّك من أصحاب النار» براى تعليل و بيان چرايى ناچيز بودن و ناپايدارى بهره دنيايى شرك و ناسپاسى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 10

10 - مرگ و فنا ، در دوزخ راه ندارد .

ليقض علينا ربّك . .. إنّكم مكثون

33- جاودانگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 15

15 - كافران ، اهل آتش و ماندگار در آن براى هميشه

اولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 192 - 9

9 - هيچكس دوزخيان را از عذاب الهى نجات نخواهد داد .

ربّنا انّك من تدخل النّار فقد اخزيته و ما للظّالمين من انصار

مراد از «انصار» به قرينه «من تدخل النّار»، يارى در جهت رهاسازى از عذاب دوزخ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 9

9 - جاودانه ساختن دوزخ و دوزخيان ، امرى سهل و آسان براى خداوند

الا طريق جهنم خلدين فيها ابداً و كان ذلك على اللّه يسيراً

ص: 212

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 29 - 11

11 - آتش همواره دوزخ ، جزاى ستمگران و كيفرى مناسب براى آنان

فتكون من اصحب النار و ذلك جزؤا الظلمين

«جزاء» در لغت به معنى كيفر و پاداشى است كه كافى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 21،22

21 - خلود و عدم خلود دوزخيان وابسته به مشيت خداوند است.

خلدين فيها إلا ما شاء الله

22 - سزاواران خلود در جهنم ممكن است با مشيت خداوند از آن رهايى يابند.

خلدين فيها إلا ما شاء الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 8

8 - جاودانگى حيات انسان حتى دوزخيان ، در جهان آخرت

نار جهنم خلداً فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 6

6 - جاودانگى حيات انسان ، حتى دوزخيان در آخرت

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 17 - 6

6- اهل جهنّم دچار مرگ و مير نمى شوند .

يأتيه الموت من كلّ مكان و ما هو بميت

اگرچه مورد آيه كافران جبّار است، اما با توجه به آيات ديگر، كه عذاب جهنّم و جهنّميان را جاودانى مى داند، مى توان حكم آيه را عام و شامل گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 15 - 5

5 - خلود دوزخيان در جهنم

يصلونها

ص: 213

فعل «يصلون» در نظر زجّاج از ريشه «صلاة» (ملازم شدن) است. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انشقاق - 84 - 12 - 3

3 - خلود دوزخيان در جهنم

و يصلى سعيرًا

«صلاة» (ريشه «يصلى» در نظر زجاج) در اصل بر ملازمت دلالت دارد (لسان العرب). بنابراين فعل «يصلى»، بر جاودانگى دلالت خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 1

1 - گرفتاران آتش دوزخ ، هرگز نخواهند مرد .

ثمّ لايموت فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 2 - 4

4 - خلود دوزخيان در آتش جهنم

تصلى نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 2

2 - خلود دوزخيان در آتش جهنم

تصلى نارًا

فعل «تصلى» از ريشه «صَلاة» به معناى ملازم و همراه بودن است. (لسان العرب به نقل از زجاج)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 1

1 - راه خروج از آتش جهنم ، بر دوزخيان بسته خواهد بود .

إنّها عليهم مؤصدة

«وصيدة» به اتاقى گفته مى شود كه براى نگه دارى اموال، در كوه ايجاد مى كنند. فعل «آصدته»; يعنى، درب آن را بستم و محكم ساختم (مفردات); بنابراين «مؤصدة»، به معناى مكان بسته و غير قابل خروج است.

ص: 214

34- جاودانگى چشمه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 12 - 1

1 - بهشت برين ، داراى چشمه اى با عظمت و هميشه جارى

فيها عين جارية

«عين» نكره است و دلالت بر آن دارد كه عظمت چشمه بهشت، فراتر از آن است كه بتوان شناخت. توصيف آن با كلمه «جارية» يا «تجرى»، دلالت دارد كه جريان آن، مداوم است.

35- جاودانگى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 13

13- خداوند ، داراى اقتدار و سلطه كامل و زوال ناپذير ، بر هر كار و هر چيز است .

و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

«مقتدر» و «قدير» در باره خداى تعالى به يك معنا است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 5

5 - مالكيت و فرمان روايى خداوند بر هستى ، حقيقتى ثابت و فنا ناپذير است .

الملك الحقّ

«حقّ»; يعنى، واجب و ثابت (مصباح) و «الحقّ» در آيه مى تواند صفت براى «الملك» باشد و نيز ممكن است صفتى ديگر براى «اللّه» گرفته شود كه با توجه به ذكر آن بعد از وصف «الملك»، نكته ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 2 - 6

6 - فرمان روايى و حاكميت خداوند بر جهان آفرينش ، ابدى بوده و هيچ كس وارث آن نيست .

له ملك السموت و الأرض و لم يتّخذ ولدًا

جمله «لم يتّخذ ولداً» مى تواند كنايه از اين باشد كه خداوند، حاكم آسمان ها و زمين، فرزندى انتخاب نكرده است تا حاكميتش را به او منتقل كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 2

2 - حاكميت خداى يگانه بر نظام هستى ، پاينده و زوال ناپذير

و تبارك الذى له ملك السموت و الأرض و ما بينهما

ص: 215

«تبارك» مى تواند اخبار از پايندگى و جاودانگى باشد.

36- جاودانگى حيات اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 2

2 - مؤمنان هجرت كننده و مجاهد ، برخوردار از زندگى جاودان در باغ هاى سرشار از نعمت ، در سراى بهشت

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. و جنت لهم فيها نعيم مقيم. خلدين فيها أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 8

8 - جاودانگى حيات انسان حتى دوزخيان ، در جهان آخرت

نار جهنم خلداً فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 6

6 - جاودانگى حيات انسان ، حتى دوزخيان در آخرت

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 1

1 - حيات جاودان در باغ هاى بهشت با نهر هاى روان ، وعده الهى به زنان و مردان مؤمن

وعد اللّه المؤمنين . .. تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جن - 72 - 23 - 10

10 - حيات اخروى ، حياتى است ابدى و جاودانه .

فإنّ له نار جهنّم خلدين فيها أبدًا

37- جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 255 - 2

ص: 216

2 - خداوند ، تنها زنده جاويد و همواره پاينده اى است كه قائم به ذات خويش و همه كائنات قائم به اوست .

اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القيّوم

كلمه «قيّوم» به معناى پاينده اى است كه حفظ و نگهدارى همه چيز به اوست. (القائم الحافظ لكل شىء و المعطى له ما به قوامه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 54 - 15

15 - خداوند ، ذاتى پاينده و هميشگى است .

تبارك اللّه رب العلمين

«تبارُك»، مصدر «تبارَك»، چنانچه از بَرَكَ (لزم و ثبت) گرفته شده باشد به معناى جاودانگى و هميشگى است و اگر از بركت گرفته شده باشد به معناى افاضه بركتها و خيرهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 73 - 10

10 - خداوند خير محض و پاينده ترين موجود است .

واللّه خير و أبقى

«خير» در دو معنا به كار مى رود: 1- معناى وصفى (خير مقابل شر) 2- معناى تفضيلى در اين آيه گر چه هر دو معنا قابل توجيه است، ولى در برداشت ياد شده معناى وصفى مورد نظر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 89 - 10

10- همه موجودات زنده ، مردنى و فنا شدنى اند و تنها خداوند زنده و جاويد است .

أنت خير الورثين

بهترين وارث بودن خداوند، ممكن است به اين خاطر باشد كه همه ارث برندگان، خود روزى خواهند مرد و آن چه را كه به ارث برده اند به ديگران واگذر خواهند كرد; ولى خداوند وارثى است جاويد و فناناپذير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 25 - 3،11

3 - كيفر هاى الهى در روز رستاخيز ، بر پايه حق و عدل و به دور از هر شايبه ظلم و بى دادگرى

يومئذ يوفّيهم اللّه دينهم الحقّ

«الحقّ» در جمله «دينهم الحقّ» صفت براى «دين» است; يعنى، جزاى عادلانه و به حق.

11 - خدا ، حقيقتى ثابت و جاودان

أنّ اللّه هو الحقّ المبين

برداشت فوق براساس يكى از كاربردهاى واژه «حقّ» است كه به معناى «موجود ثابت» است.

ص: 217

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 1 - 2

2 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

تبارك الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 10 - 2

2 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

تبارك الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 4

4 - خداوند ، زنده اى است جاويدان كه هرگز او را مرگ درنمى يابد .

الحىّ الذى لايموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 61 - 2

2 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

تبارك الذى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 7،8

7 - هر چه جز خدا ، در معرض هلاكت و نابودى است .

كلّ شىء هالك إلاّ وجهه

8 - تنها خدا ، چهره جاويد و فناناپذير جهان هستى است .

كلّ شىء هالك إلاّ وجهه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 30 - 7

7 - خداوند ، تنها حقيقت ثابت و زوال ناپذير است .

بأنّ اللّه هو الحقّ

«حقّ» به چيزى اطلاق مى شود كه ثبات داشته باشد و هيچ گونه بطلانى در آن راه پيدا نكند. لازم به ذكر است كه تأكيد جمله با «أنّ» و آوردن ضمير فصل «هو» و معرفه شدن خبر با «ال»، حصرِ مبتدا در خبر را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 218

16 - غافر - 40 - 64 - 16

16 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

فتبارك اللّه ربّ العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 1،4

1 - تنها خداوند ، ذات داراى حيات حقيقى ، مستقل و جاويد است .

هو الحىّ

جمله « هو الحىّ» مفيد حصر است. انحصار حيات براى خداوند - با آن كه موجودات بسيارى از حيات بر خورداراند - گوياى اين حقيقت است كه حيات خداوند، حياتى است ذاتى، حقيقى و جاويد و حيات ديگر موجودات، حياتى وابسته و رو به زوال است.

4 - اختصاص حيات حقيقى به خداوند ، دليل نبودن هيچ معبودى جز او در جهان است .

هو الحىّ لا إله إلاّ هو

جمله «لاإله إلاّ هو» به منزله نتيجه براى «هوالحىّ» است; يعنى، چون خداوند زنده جاويد است، پس جز او كسى مدبر عالم و نيز شايسته معبود بودن نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 27 - 1،2

1 - تنها حقيقت باقى در نظام هستى ، ذات يگانه پروردگار است .

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك

مفسران «وجه» را در آيه شريفه به معناى ذات گرفته اند.

2 - فناى زمينيان ، بى تأثير در ساحت اقتدار ، شكوه ، كرامت و بزرگوارى جاودان پروردگار

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ذو الجلل و الإكرام

گفتنى است كه قدرت، اقتدار و شكوه فرمانروايان، به وجود رعيت و فرمانبران ايشان وابسته است; اما اين آيه چنين وابستگى را از ذات پروردگار نفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 78 - 4

4 - خداوند ، ذاتى پاينده و جاودان

تبرك اسم ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 1

1 - خداوند ، ذاتى پاينده و حقيقتى جاودانه

تبرك

«تبارُك» (مصدر «تبارَكَ») چنانچه از «بَرَكَ» (لَزَمَ و ثَبَتَ) گرفته شده باشد، به معناى جاودانگى و هميشگى و اگر از «بركت»

ص: 219

گرفته شده باشد، به معناى افاضه بركت ها و خيرها خواهد بود (برگرفته از لسان العرب). برداشت ياد شده، براساس معناى نخست است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 2 - 5،13

5 - خداوند ، جاودانه ، ازلى و ابدى است .

اللّه الصمد

«صمد»; يعنى، دائم (قاموس) و كسى كه همواره بوده و خواهد بود. (مجمع البيان)

13 - « قال وَهْب بن وَهْب القرشى سمعت الصادق ( ع ) يقول : قدم وفد من أهل فلسطين على الباقر ( ع ) . . . ثمّ سألوه عن الصمد فقال : تفسيره فيه ; الصمد خمسة أحرف ، فالألف دليل على إنّيته ، . . . و اللام دليل على إلهيته بأنّه هو اللّه . . . و أمّا الصاد فدليل على أنّه عزّوجلّ صادق . . . و أمّا الميم دليل على ملكه و أنّه الملك الحقّ . . . و أمّا الدال فدليل على دوام ملكه و أنّه عزّوجلّ دائم تعالى عن الكون و الزوال ;

وهب بن وهب گفت: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: هيئتى از فلسطين خدمت امام باقر(ع) رسيدند و از او درباره معناى «صمد» سؤال كردند . .. امام فرمود: تفسير آن در خود آن است. «الصمد» پنج حرف است: «الف» دليل است بر اِنّيت (حقيقت داشتن ذات) او ... و «لام» دليل است بر الاهيت او; يعنى كه او اللّه است ... و «صاد» دليل است بر اين كه او - عزّوجلّ - صادق است ... و «ميم» دليل است بر مَلِك بودن او و اين كه او پادشاه حق است ... و «دال» دليل دوام سلطنت او است و اين كه خداوند - عزّوجلّ - ابدى و برتر از حدوث و زوال است».

38- جاودانگى خوردنيهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 6

6- ميوه ها و خوراكى هاى بهشت و هواى مطبوع آن ، دائمى و زوال ناپذير است .

أُكلها دائم و ظلّها

«ظلّها» مبتداست و خبر آن (دائم) در تقدير است.

39- جاودانگى در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 5 - 14

14- انسان در آخرت فنا شدنى نيست و براى هميشه باقى مى ماند .

هم فيها خلدون

ص: 220

40- جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 15 - 12

12 - حيات جاودانه متقين در بهشت

للّذين اتّقوا عند ربّهم جنّات . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 198 - 12

12 - بهشت و بشارت خلود در آن ، تنها بخشى از ضيافت الهى براى تقواپيشگان است .

نزلا من عند اللّه

كلمه «نزل»، به چيزهايى گفته مى شود كه در آغاز ورود ميهمان براى پذيرايى از وى فراهم مى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 13 - 2

2 - اطاعت از خدا و رسولش ، عامل دخول و جاودانگى در بهشت

و من يطع اللّه و رسوله يدخله جنّات . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 7

7 - جاودانگى مؤمنانِ داراى اعمال صالح در بهشت

و الذين امنوا . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 122 - 5

5 - مؤمنان داراى اعمال صالح ، در بهشت ، جاودان و پاينده اند .

و الذين ءامنوا . .. سندخلهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 1،2

1 - باغ ها و نهر هاى روان و زندگى جاودان ، مهيّا شده از جانب خدا براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان مجاهد

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

2 - بهشت و زندگى جاودان در آن ، پاداش جهاد با مال و جان

أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

ص: 221

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 16

16 - آسودگى مؤمنان از دغدغه زوال نعمت هاى بهشتى و زندگى در آن

خلدين فيها أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 23 - 8

8- بهشتيان ، براى هميشه در بهشت ماندگار خواهند بود .

أُولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 2،6،8

2- بهشتيان ، براى هميشه در بهشت ماندگار خواهند بود .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة خلدين فيها مادامت السموت و الأرض

6- خلود بهشتيان در بهشت ، بسته به مشيّت خداوند است .

و أما الذين سعدوا ففى الجنة خلدين . .. إلاّ ما شاء ربك

8- وعده خداوند بر مخلّد ساختن بهشتيان در بهشت ، مشيّت او را محدود نخواهد ساخت و مانع او در موقت قرار دادن آن نخواهد شد .

خلدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك عطاءً غير مجذوذ

«عطاءً غير مجذوذ» حاكى از دوام بهشت و نعمتهاى آن و تأكيدى بر «خالدين فيها» است. استثناى «ما شاء ربك» در ضمن بيان خلود و دوام نعمتهاى بهشت گوياى اين نكته است كه وعده هاى خداوند، موجب آن نمى شود كه مشيت او مقيّد شود و وى را از اين كه برخلاف آن عمل كند، ناتوان سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 108 - 3

3- خلود در بهشت ، هيچ ملالت و خستگى براى اهل بهشت فراهم نمى آورد .

خلدين فيها لايبغون عنها حولاً

جمله «لايبغون» مانند «خالدين» حال است براى «هم» در آيه قبل; يعنى، آنان، در عين خلود در بهشت، چيزى غير آن نمى طلبند، گرچه، نوعاً، ماندن در يك مكان، قدرى ملالت همراه دارد، ولى بهشت، به گونه اى است كه چنين ملالتى در پى ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 14

14- « عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : يا أهل الجنّة خلود فلاموت و يا أهل النار خلود فلاموت ثمّ قرأ رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : « و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة » و أشار بيده و قال : أهل الدنيا فى غفلة ;

ص: 222

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده: آن گاه كه بهشتيان به بهشت و جهنميان به جهنم درآيند . .. گفته مى شود: اى اهل بهشت! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست و اى اهل آتش! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست، سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اين آيه را خواند «و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة» (آن گاه حضرت) با دست خود اشاره كرد و فرمود: اهل دنيا در غفلت اند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 61 - 2

2- بهشت ، جايگاه ماندن و استقرار و سرشار از امنيت و آسايش

جنّت عدن

برخى «عدن» را مصدر و به معناى اقامت كردن مى دانند و برخى ديگر آن را علَم براى زمين بهشت دانسته و گفته اند: اين نام بدان جهت بر بهشت نهاده شده كه جايگاه اقامت و استقرار است (كشاف، ج 3). در هر صورت اين كلمه بر اين كه بهشت محل استقرار است، دلالت دارد. لازم به ذكر است محل استقرار - در مقام تمجيد - به جايى گفته مى شود كه همه شرايط اقامت را دارا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 16 - 2

2 - متقين ، در بهشت موعود خويش همواره جاودان خواهند بود .

لهم فيها ما يشاءون خلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 76 - 2

2 - فروتنى ، شب زنده دارى ، حلم ، ترس از قيامت ، توبه ، عفو كريمانه ، پذيرش حق ، دعا ، دورى از اسراف ، تنگ گيرى ، شرك ، زنا ، آدم كشى و سخن باطل ، موجب ورود به بهشت جاودان و برخوردارى از قرارگاه و اقامت نيكوى آن

الذين يمشون على الأرض هونًا. .. و الذين لايشهدون الزور ... أُولئك يجزون الغرفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 29 - 12

12 - بشارت به عالمان خداترس ، تلاوتگر قرآن ، برپادارنده نماز و انفاق كننده در نهان و آشكار ، مبنى بر تجارتى از بين نرفتنى ( بهشت برين ) از ناحيه خداوند

إنّما يخشى اللّه من عباده العلمؤا . .. إنّ الذين يتلون كتب اللّه و أقاموا الصل

«بوار» (ريشه «لن تبور») به معناى شدت كسادى است و از آن جا كه كسادى شديد موجب فساد و نابودى مى شود، اين واژه در معناى «هلاك» به كار مى رود (برگرفته از مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 35 - 1

1 - سپاس گزارى بهشتيان از خداوند ، به خاطر وارد كردن آنان به سراى هميشگى

ص: 223

الحمد للّه . .. الذى أحلّنا دار المقامة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 59 - 4

4 - « عن أبى جعفر ( ع ) قال : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : خلود فلا موت أبداً . فيقول أهل الجنّة : « أفما نحن بميّتين . إلاّ موتتنا الأُولى . . . » ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند. .. گفته مى شود: اين جا جاودانگى است و هرگز مرگى نيست پس اهل بهشت مى گويند: «أفما نحن بميّتين...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 60 - 1

1 - رهايى از عذاب الهى و دستيابى به حيات جاودانه بهشتى ، فوز عظيم و رستگارى بزرگ براى انسان ها است .

فى جنّ-ت النعيم . .. و ما نحن بمعذّبين . إنّ هذا لهو الفوز العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 74 - 2

2 - بهشت جاودانه ، وعده الهى به تقواپيشگان

صدقنا وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 14 - 4،5

4- بهشت جاودان ، پاداش اعمال نيك و مستمر موحدان

أُولئك أصحب الجنّة . .. جزاء بما كانوا يعملون

5- آميخته ساختن ايمان با عمل صالح ، شرط بهرهورى مؤمنان از بهشت جاودان

إنّ الذين قالوا ربّنا اللّه . .. أُولئك أصحب الجنّة ... جزاء بما كانوا يعملون

در آيه قبل، دو عنصر ايمان و استقامت، زمينه ورود به بهشت جاودان معرفى شده است و در اين آيه عمل، به عنوان اساس و ملاك ره يافتن به بهشت جاودان مطرح گشته است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه تجلى عقيده در عمل، براى يكتاپرستان كارساز است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 34 - 6

6 - جاودانگى در بهشت و لذت هاى آن ، مهم ترين نويد به بهشتيان ، در آغاز ورود

ادخلوها بسلم ذلك يوم الخلود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 224

18 - حديد - 57 - 12 - 12

12 - بهشت ، جايگاه ابدى مؤمنان

جنّ-ت . .. خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 1،6

1 - استقرار در باغ هاى بهشت و جاودانگى در آن ، پاداش تضمين شده خداوند براى مؤمنان نيكوكردار

الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ-ت عدن تجرى من تحتها الأن

6 - وجود تمامى امكانات ، براى اقامت دائمى انسان در بهشت

جنّ-ت عدن . .. خلدين فيها أبدًا

«عدن»، معرفه است; خواه علم براى مصدر «العدن» (اقامت گزيدن) باشد و خواه علم براى زمين بهشت. در صورت دوم نيز، تناسب معناى لغوى آن مورد نظر بوده است; يعنى، بهشت داراى تمام امكاناتى است كه لازمه اقامت دائمى انسان در آن است.

41- جاودانگى در بهشت آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 120 - 9

9 - آدم ( ع ) به سكونت جاودانه خويش در بهشت اطمينان نداشت .

إنّ لك ألاّتجوع . .. هل أدّلك على شجرة الخلد

خداوند، تأمين بودن آدم(ع) از نظر غذا، پوشاك، آب، و مسكن را به او خبر داد; ولى گويا آدم در عين تضمين اين نعمت ها، نسبت به جاويد بودن خود در آن بهشت اطمينان نداشت. از همين رو وسوسه شيطان در او اثر كرد.

42- جاودانگى در بهشت عدن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 76 - 4

4 - بهشتيان در بهشت هاى عدن ، جاودانه و مخلداند .

جنّت عدن . .. خلدين فيها

43- جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 225

1 - بقره - 2 - 39 - 2

2 - كفر پيشگان و تكذيب كنندگان آيات الهى ، براى هميشه در دوزخ خواهند بود .

أولئك أصحب النار هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 167 - 13

13 - مشركان ( سران آنان و پيروانشان ) در قيامت به آتش دوزخ گرفتار شده و در آن ماندگار خواهند بود .

و ما هم بخرجين من النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 32،33

32 - كسى كه مُرتدّ بميرد ، هميشه در عذاب دوزخ است .

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

33 - كفر و ارتداد ، موجب خُلود در جهنّم و حَبط عمل در دنيا و آخرت

و من يرتدد منكم عن دينه فيمت و هو كافر فاولئك حبطت اعمالهم . .. و اولئك اصحاب ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 8

8 - نمرود ، نمونه اى از منحرفان راه رشد ، محرومان از ولايت الهى ، روندگان از نور به ظلمت و جاودان در آتش

قد تبيّن الرّشد . .. اللّه ولىّ الّذين ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

خداوند پس از بيان ايمان و كفر (ولايت «اللّه» و «طاغوت» در آيات پيشين) براى نشان دادن نمونه خارجى، داستان ابراهيم (ع) و نمرود را بيان كرده كه ابراهيم (ع) نمونه اى از ايمان و نمرود، نمونه اى از كفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 275 - 16،17

16 - بازگشت به رباخوارى پس از آگاهى از حرمت آن ، موجب جاودانگى در آتش

فمن جاءه موعظة . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

جمله «فمن جاءه موعظة» به اين معناست كه حكم الهى به او ابلاغ شود; يعنى پس از بيان حكم، به آن آگاهى يابد. گفتنى است جمله «و من عاد» در برداشت فوق، بازگشت به رباخوارى تفسير شده است.

17 - اعتقاد به همگونى بيع و ربا پس از بيان ربا و حكم آن ، موجب جاودانگى در آتش

قالوا انّما البيع . .. و من عاد فاولئك اصحاب النّار هم فيها خالدون

در برداشت فوق متعلق «عاد»، پندار غلط همسانى بيع و ربا گرفته شده است، بنابراين جمله «و من عاد . .. » به اين معناست: اگر كسى پس از بيان حكم الهى درباره ربا، همچنان بر اين پندار باشد كه بيع همانند رباست در آتش مخلّد خواهد بود. چون وى در حقيقت كافر است.

ص: 226

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 24 - 3،9

3 - احساس مصونيّت از خلود در آتش دوزخ ، عامل فريب و گمراهى اهل كتاب

ثمّ يتولّى فريق . .. ذلك بانّهم قالوا لن تمسّنا النار ... و غرّهم

9 - اعتقاد به مصونيّت از خلود در عذاب ، دروغى كه اهل كتاب ، آن را ساخته و خود را فريب دادند .

و غرّهم فى دينهم ما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 116 - 10،11

10 - كافران ، مُلازمان آتش دوزخ و جاودان در آن

انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

11 - كفر ، موجب جاودانگى در آتش دوزخ

انّ الّذين كفروا . .. و اولئك اصحاب النار هم فيها خالدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 14 - 1،4،6،10

1 - نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود الهى ، عامل دخول و جاودانگى در آتش جهنّم

و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً

4 - عمل نكردن به احكام ارث ، نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و موجب جاودانگى در آتش جهنّم است .

تلك حدود اللّه . .. و من يعص اللّه و رسوله و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

6 - نافرمانى مستمر و تجاوز دايمى از حدود الهى ، موجب جاودانگى در آتش

و من يعص اللّه . .. و يتعدّ حدوده يدخله ناراً خالداً فيها

10 - نافرمانى خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و تجاوز از حدود ، آنگاه كه از روى سركشى باشد ، موجب خلود در آتش است . *

و من يعص اللّه و رسوله . .. و له عذاب مهين

كلمه «مهين» به معناى خواركننده است و چون عذابهاى الهى متناسب با گناه آدمى است، بنابراين مراد از عصيان، نافرمانى از سر طغيان و سركشى مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 30 - 10

10 - حضور جاودانه در آتش دوزخ ، پيامد و مجازات خودكشى

فسوف نُصليه ناراً

امام صادق (ع): من قتل نفسه متعمداً فهو فى نار جهنّم خالداً فيها قال اللّه تعالى: «و لا تقتلوا انفسكم . .. فسوف نصليه ناراً».

_______________________________

من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 374، ح 23، ب 179 ; تفسير برهان، ج 1، ص 364، ح 12.

ص: 227

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 93 - 1

1 - خلود در جهنّم ، غضب و لعنت الهى ، كيفر كشتن مؤمن از روى عمد

و من يقتل مؤمنا متعمّداً فجزاؤه جهنّم خالداً فيها و غضب اللّه عليه و لعنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 121 - 5

5 - هيچ راه نجات و گريزى از جهنم ، پس از ورود به آن نيست .

أولئك ماويهم جهنم و لايجدون عنها محيصاً

جمله «لايجدون . ..» مى تواند بيان و توصيف اهل جهنم پس از ورود به آن باشد. كلمه «محيص»، اسم مكان و به معناى گريزگاه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 169 - 5،6،7

5 - كفر و ظلم گروهى از اهل كتاب ، موجب خلود آنها در جهنم

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. و لاليهديهم طريقاً. الا طريق جهنم خلدين فيها

با توجه به آيات قبل مصداق مورد نظر از آيه كافران اهل كتاب مى باشند.

6 - كفر به قرآن و انكار رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بازدارى مردمان از پيوستن به اسلام ، مايه خلود در جهنم

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً

7 - جاودانگى در جهنم ، كيفر كافران ستمگر

إنّ الذين كفروا و ظلموا . .. خلدين فيها ابداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 128 - 20

20 - جايگاه ابدى جنيان اغواگر (شيطانها) و انسانهاى پيرو ايشان آتش دوزخ است.

قال النار مثويكم خلدين فيها

«مثوى» اسم مكان و به معنى جايگاه و محل استقرار است. (راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 36 - 3

3 - آتش دوزخ ابدى است و تكذيب كنندگان آيات الهى در آن جاودان هستند.

أولئك أصحب النار هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 9

ص: 228

9 - رسوايى بزرگ و ذلت واقعى ، در مخلد شدن انسان در آتش دوزخ است .

فان له نار جهنم خلداً فيها ذلك الخزى العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 1،13

1 - خلود در آتش دوزخ ، وعده خداوند به زنان و مردان منافق و عموم كفرپيشگان

وعد اللّه المنفقين و المنفقت و الكفار نار جهنم خلدين فيها

13 - خلود در آتش جهنم ، موجب عادت كردن دوزخيان يا كاسته شدن از رنج و عذاب نيست . *

نار جهنم خلدين فيها هى حسبهم . .. و لهم عذاب مقيم

تكرار «و لهم عذاب مقيم» پس از «نار جهنم» ممكن است در جهت دفع اين توهّم باشد كه دوزخيان در اثر خلود، بدان انس مى گيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 107 - 1،5،11

1- آتش دوزخ ، جايگاه ابدى تيره بختان صحنه قيامت است .

خلدين فيها مادامت السموت و الأرض

عبارت «مادامت السماوات و الأرض» (تا آن زمان كه آسمانها و زمين وجود دارد) كنايه از دوام و هميشگى است و تأكيد براى خلودى مى باشد كه از «خالدين» استفاده مى شود.

5- خلود و عدم خلود جهنميان در دوزخ ، بسته به مشيت الهى است .

خلدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك

11- اخبار خداوند به خلود جهنميان در دوزخ ، نمى تواند مانع او بر موقت قرار دادن آن باشد .

خلدين فيها . .. إلاّ ما شاء ربك إن ربك فعال لما يريد

جمله «إن ربك . ..» تعليل براى حقايقى است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود; يعنى، چون حاكميت او مطلق است و چيزى نمى تواند مانع نفوذ اراده او شود; اگر خواست دوزخيان براى هميشه در آتش بمانند، چنين خواهد شد و اگر خواست همه و يا برخى از آنان را نجات دهد، چنين خواهد كرد و حتى اگر وعده و وعيدى را كه بر خلود داده، بخواهد عمل نكند، چيزى مانع و رادع او نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 113 - 17

17- « عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى قوله تعالى ] « و لاتركنوا إلى الذين ظلموا فتمسكم النار » قال : أما انه لم يجعلها خلوداً و لكن تمسكم النار فلاتركنوا إليهم ;

از امام صادق(ع) [درباره سخن خداوند ]«ولاتركنوا. ..» روايت شده است كه فرمود: آگاه باشيد خداوند[سزاى تمايل و اطمينان به ستمگران ]را آتش دائمى قرار نداد، ولى آتش به شما مى رسد. بنابراين از تمايل و اطمينان به ظالمان پرهيز كنيد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 229

9 - نحل - 16 - 29 - 8

8- كفر ، عامل گرفتار شدن به عذاب ابدى جهنّم

الكفرين . .. فادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 39 - 14

14- « عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : يا أهل الجنّة خلود فلاموت و يا أهل النار خلود فلاموت ثمّ قرأ رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : « و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة » و أشار بيده و قال : أهل الدنيا فى غفلة ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده: آن گاه كه بهشتيان به بهشت و جهنميان به جهنم درآيند . .. گفته مى شود: اى اهل بهشت! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست و اى اهل آتش! (اين جا) جاودانگى است و مرگ نيست، سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اين آيه را خواند «و أنذرهم يوم الحسرة إذ قضى الأمر و هم فى غفلة» (آن گاه حضرت) با دست خود اشاره كرد و فرمود: اهل دنيا در غفلت اند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 10

10 - جاودانگى عذاب جهنم و نبود مرگ در آن ، دليل پاينده تر بودن عذاب كافران از شكنجه و آزارى است كه آنان بر مؤمنان روا مى داشتند .

واللّه خير و أبقى . إنّه من يأت ... لايموت فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 99 - 5

5- شرك ، گناهى بزرگ و مستوجب خلود در آتش جهنم است .

إنّكم و ما تعبدون من دون اللّه حصب جهنّم . .. و كلٌّ فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 22 - 1

1 - اهل دوزخ ، هرگز از آن خارج نخواهند شد .

كلّما أرادوا أن يخرجوا منها من غمّ أُعيدوا فيها

«إرادة» (مصدر «أرادوا») در اين جا كنايه از نزديك شدن است. ضميرهاى «منها» و «فيها» به «نار» بازمى گردد. «غم» نيز مصدر و به معناى ستر و پوشيدن است كه مضاف اليه آن حذف شده و تقديرش «غمها» مى باشد. «من غمها» نيز در اين جا بدل اشتمال از ضمير «منها» است; يعنى، دوزخيان هر وقت كه بخواهند از پوشش آتش خارج شوند، به آن بازگردانده خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 20 - 6

6 - عذاب فاسقان ، پايان ناپذير و غيرقابل گريز است .

ص: 230

كلّما أرادوا أن يخرجوا منها أُعيدوا فيها

عبارت «كلّما أرادوا أن يخرجوا منها» مى تواند كنايه از پايان ناپذيرى و خلود در آتش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 65 - 1

1 - كفرپيشگان ، همواره در آتش جهنم باقى خواهند ماند .

الكفرين و أعدّ لهم سعيرًا . خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 36 - 6،7

6 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر تمامى كافران حق ناپذير

كذلك نجزى كلّ كفور

«كفور» صيغه مبالغه از ماده «كفر» و يا «كفران» مى باشد. برداشت ياد شده مبتنى بر احتمال نخست است.

7 - عذاب دائمى و بى تخفيف ، كيفر ناسپاسان نعمت هاى الهى

كذلك نجزى كلّ كفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 64 - 2

2 - دوزخيان ، هرگز از آتش دوزخ جدا نشده و پيوسته در آن خواهند سوخت .

اصلوها اليوم

«صلا» در اصل به معناى لزوم است. ازاين رو «اصلوها» به معناى «الزموها» (بايد ملازم و هم راه عذاب دوزخ باشيد) خواهد بود (لسان العرب و مجمع البيان).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 59 - 4

4 - « عن أبى جعفر ( ع ) قال : إذا دخل أهل الجنّة الجنّة و أهل النار النار . . . يقال : خلود فلا موت أبداً . فيقول أهل الجنّة : « أفما نحن بميّتين . إلاّ موتتنا الأُولى . . . » ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: هنگامى كه بهشتيان به بهشت و دوزخيان به دوزخ وارد مى شوند. .. گفته مى شود: اين جا جاودانگى است و هرگز مرگى نيست پس اهل بهشت مى گويند: «أفما نحن بميّتين...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 40 - 5

5 - كفر و حق ستيزى ، موجب عذاب ذلت بار دنيايى و عذاب فراگير و دائمى دوزخ

من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

ص: 231

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 47 - 3

3 - دوزخيان ، در عين سوختن دائمى در آتش ، حيات داشته و بر تكلم كردن تواناهستند .

و إذ يتحاجّون فى النار فيقول الضعفؤا للذين استكبروا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 23

23- فانى نشدن كالبد دوزخيان و نمردن آنان ، با وجود شكنجه ها و قطعه قطعه شدن

خلد فى النار . .. فقطّع أمعاءهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 16 - 3

3 - دوزخيان ، در عين سوختن و جدا شدن اندامشان ، هرگز نمى ميرند .

نزّاعة للشوى

تصريح به اين كه اندام ها و يا پوست سرها سوخته و جدا مى شود; مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 16 - 5

5 - خلود دوزخيان در جهنّم

لصالوا الجحيم

«صَلى»; يعنى، ملازم و همراه شد. (لسان العرب به نقل از زجاج)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 2 - 4

4 - خلود دوزخيان در آتش جهنم

تصلى نارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 15 - 3

3 - خلود در آتش جهنم ، ويژه كسانى است كه در بالاترين مرحله شقاوت اند .

لايصليها إلاّ الأشقى

«صَلى»; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب، از قول زجاج) و ملازمت با آتش به جاودانگى در آن است. حصر موجود در آيه مربوط به ملازمت است; يعنى، جاودانگى در آتش، مخصوص كسانى است كه در آيه بعد اهل تكذيب و اعراض معرفى شده اند و در بدترين نوع شقاوت به سر مى برند.

ص: 232

44- جاودانگى در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 162 - 3،4

3 - كفرپيشگانى كه بدون توبه مى ميرند ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار مى شوند .

خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

4 - كتمان كنندگان احكام و معارف دين و حقايق كتب آسمانى ، براى هميشه به عذاب اخروى گرفتار خواهند بود .

إن الذين كفروا و ماتوا . .. خلدين فيها لايخفف عنهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 80 - 18

18 - خلود در عذاب مظهر خشم و غضب خداوند

ان سخط اللّه عليهم و فى العذاب هم خلدون

جمله «و فى العذاب . ..» بيان نمودى از خشم الهى (ان سخط اللّه) بر گنهكاران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 101 - 2

2 - عقوبت و پى آمد هاى اخروى روى گردانان از قرآن ، ابدى و جدايى ناپذير است .

وزرًا . خلدين فيه و ساء لهم

مرجع ضمير «فيه»، «وزراً» در آيه قبل است. خلودِ در «وزر»، به معناى جاودانگى در آثار و تبعات آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 42 - 1

1 - زندگى هميشگى در ميان باد بسيار گرم و شديد ، فرجام اخروى اصحاب الشمال

فى سموم

«فى سموم» خبر براى مبتداى محذوف و به تقدير «أُولئك فى سموم» است. «سموم» به باد گرم گفته مى شود (قاموس المحيط) و نكره آمدن آن بيانگر شدت وزش باد و نيز درجه بالاى گرماى آن است. جمله اسميه نيز بيانگر آن است كه اين دسته، براى هميشه گرفتار آن خواهند بود و هرگز از آن خلاص نخواهند شد.

45- جاودانگى در عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 3

ص: 233

3- عذاب هاى اخروى كفرپيشگان ، عذابى دايمى و هميشگى است .

و يحلّ عليه عذاب مقيم

حلول (مصدر يحلّ) به معناى فرود آمدن است و «مقيم» از «أقام بالمكان» (درنگ كرد و ماندگار شد) مى باشد. بنابراين «عذاب مقيم»; يعنى ، عذاب ماندگار و زوال ناپذير.

46- جاودانگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 2

2 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، استمراردهنده خط توحيد ابراهيمى در جامعه بشرى

و إذ قال إبرهيم . .. بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

47- جاودانگى ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16- توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل - كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است - توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

48- جاودانگى رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 2 - 3

3 - خداوند ، رحمان ( داراى رحمتى فراگير ) و رحيم ( داراى مهرى پايان ناپذير ) است .

تنزيل من الرحمن الرحيم

«رحمان» صيغه مبالغه و بيانگر گستردگى و فراگيرى رحمت خداوند است. «رحيم» كه بر وزن فعيل است (اين وزن غالباً حاكى از عدم انفكاك صفت از ذات مى باشد) بيانگر پايان ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 42 - 10

ص: 234

10- اقتدار و عزت خداوند ، آميخته با رحمت گسترده و جاودان او است .

هو العزيز الرحيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 10

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

«أسخط» (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى «رضوان» (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

49- جاودانگى رضايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 28 - 10

10- رضا و رحمت حق ، اصلى ازلى و جارى در نظام آفرينش ، و خشم الهى زاييده اعمال آدميان *

اتّبعوا ما أسخط اللّه و كرهوا رضونه

«أسخط» (از باب افعال) بيانگر ايجاد است; ولى «رضوان» (به صورت اسم) مى نماياند كه رضا و رحمت حق، همواره گسترده بوده و خواهد بود و تنها كافى است كه انسان بدان تمايل داشته و از آن بهره گيرد، برخلاف خشم و كيفر الهى كه با نفس عمل انسان، پديد آمده و ايجاد مى شود.

50- جاودانگى روح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 5 - 26

26 - جان آدمى ، حقيقتى است باقى و فناناپذير .

و منكم من يتوفّى

دريافت كامل روح انسان به هنگام مرگ (و منكم من يتوفّى) بيانگر بقاى روح پس از مرگ و فناناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 67 - 12

12 - روح و جان آدمى ، حقيقتى است باقى و فناناپذير .

و منكم من يتوفّى

ص: 235

دريافت كامل روح انسان به هنگام مرگ، بيانگر بقاى روح، پس از مرگ و فناناپذيرى آن است.

51- جاودانگى زندگى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 58 - 3

3 - حيات آخرت ، حياتى است جاودانه و به دور از مرگ و نيستى .

أفما نحن بميّتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 31 - 1

1 - برپا شدن قيامت پس از مرگ انسان و استمرار حيات بشر و جاودانگى او در عالم هستى

إنّهم ميّتون . ثمّ إنّكم يوم القيمة عند ربّكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 39 - 3،4

3 - پايدارى و پايندگى زندگى اخروى ، دليل برترى آن بر زندگى دنيايى است .

إنّما هذه الحيوة الدنيا متع و إنّ الأخرة هى دار القرار

برداشت ياد شده به اين خاطر است كه آيه شريفه با مقايسه كردن زندگى دنيايى و حيات اخروى; درصدد بيان برترى زندگى در آخرت مى باشد.

4 - دنيا ، گذرگاه و مقدمه براى حيات جاودانه آخرت است .

إنّما هذه الحيوة الدنيا متع و إنّ الأخرة هى دار القرار

واژه «متاع» در برخى از موارد به چيزى گفته مى شود كه بهره انسان از آن كم و ناپايدار باشد. بنابراين توصيف زندگى دنيايى به «متاع» و زندگى اخروى به «دار القرار» (سراى پايدار)، مى تواند گوياى مطلب ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 22 - 20

20 - زندگى در آخرت ، جاودان و بى انت ها است .

خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 18 - 1

1 - جاودانگى جهان آخرت و برترى آن بر زندگانى دنيا ، در تمام كتاب هاى آسمانى مطرح شده است .

و الأخرة خير و أبقى . إنّ هذا لفى الصحف الأُولى

ص: 236

«الصحف»، جمع محلى به «ال» و مفيد عموم است. تصريح به بعضى از صحف در آيه بعد، تنها بر اهميت آنها دلالت دارد و عموم را از بين نمى برد.

52- جاودانگى زيباطلبى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

نويد بودن «جنّات تجرى. ..»، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى است.

53- جاودانگى سايه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 30 - 1

1 - بهشت اصحاب اليمين ، داراى سايه اى پايدار و زايل نشدنى

و ظلّ ممدود

«ممدود»; يعنى، كشيده شده. مفسران عبارت «ظلّ ممدود» را به سايه دائم و هميشگى تفسير كرده اند.

54- جاودانگى سد ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 98 - 8

8- ذوالقرنين ، از بقا و جاودانگى سدش تا قيامت خبر داد . *

فإذاجاء وعد ربّى جعله دكّاء

اگر مراد از «وعد ربّى» قيامت باشد، در اين صورت، از آيه چنين برمى آيد كه تا قبل از قيامت، اين سد برپا است. «دكاء» به معناى «مستوى و مسطح»، صفت براى موصوف محذوف است (جعله أرضاً دكّاء). مفاد آيه، اين است كه هرگاه قيامت فرا رسد، خداوند آن سد را زمينى مسطح خواهد ساخت.

55- جاودانگى سرور بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 237

17 - ق - 50 - 34 - 5

5 - روزگار خوش بهشت ، روزگارى جاودان

ادخلوها بسلم ذلك يوم الخلود

56- جاودانگى سعادتمندى اصحاب يمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 8 - 2

2 - خوشبختى براى « اصحاب الميمنه » در آخرت ، پايدار و زوال ناپذير است .

فأصحب الميمنة ما أصحب الميمنة

«صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى يار، همراه و ملازم است. بنابراين «اصحاب الميمنة»; يعنى، كسانى كه با ميمنت و نيك بختى ملازم اند و هرگز از آن جدا نمى شوند.

57- جاودانگى شقاوت اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 9 - 2

2 - گرفتارى و بدبختى براى اصحاب المشئمه در آخرت ، جاودان و غيرقابل زوال

و أصحب المشمة ما أصحب المشمة

«صاحب» (مفرد «أصحاب») به معناى يار و ملازم است. بنابراين «أصحاب المشئمة»; يعنى، كسانى كه ملازم با نكبت و بدبختى بوده و هرگز از آن خلاصى نمى يابند.

58- جاودانگى شقاوتمندان در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 5

5 - آتش دوزخ ، عذابى جاودانه است و اهل شقاوت در آن مخلّداند .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

مراد از «لايحيى»، نفى حيات مطلوب است كه نجات از آتش، مصداق بارز آن مى باشد. در اين صورت قيد «فيها»، اختصاص به «لايموت» خواهد داشت. بنابراين دوزخيان، نه در آتش مى ميرند و نه از آن بيرون مى آيند.

ص: 238

59- جاودانگى صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 1

1 - جاودانگى در بهشت سراسر نعمت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. جن-ّ-ت النعيم خلدين فيها

60- جاودانگى عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 39 - 4

4 - ظلم آدمى بر خويشتن ، مايه ابتلاى او به عذاب اخروى و نبود راه رهايى براى وى

و لن ينفعكم اليوم إذ ظلمتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 75 - 3

3 - كفر و گناه پيشگى ، موجب عذاب پيوسته و اندوه پايان ناپذير در قيامت

إنّ المجرمين . .. و هم فيها مبلسون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 3

3 - انكار آيات الهى ، آزادنكردن بردگان و غذا ندادن به گرسنگان يتيم و مسكين و توصيه نكردن به صبر و ترحّم ، مايه گرفتارى به آتش فراگير و گريزناپذير

فكّ رقبة . .. و الذين كفروا ... عليهم نار مؤصدة

61- جاودانگى عذاب اخروى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 40 - 8

8- خلود كافران در عذاب اخروى

و لا هم ينظرون

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مراد از «لا هم ينظرون» نفى تعلق رحمت و عنايت خداوند به كافران باشد. لازمه چنين نفى مطلقى، رهايى نيافتن كافران از عذاب و جاودانگى آنان در آتش است.

ص: 239

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90 - 20 - 2

2 - عذاب كافران ، هميشگى و فناناپذير است .

عليهم نار مؤصدة

بسته بودنِ در، كنايه از استمرار عذاب است.

62- جاودانگى عذاب جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 8

8 - عذاب دوزخ جاودان است و كافران در آن مخلد خواهد بود .

لايموت فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 21

21 - عذاب دوزخ ، هميشگى و دائمى است .

عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 16 - 3

3 - عذاب و آتش دوزخ ، جاودانه است .

و ما هم عنها بغائبين

63- جاودانگى عذاب جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 30 - 5

5 - عذاب دوزخ جاودانه است و جهنميان ، آينده جز افزايش عذاب ندارند . *

فلن نزيدكم إلاّ عذابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 13 - 3،4

3 - اهل دوزخ ، هرگز لذت زندگى را نخواهند چشيد .

ص: 240

و لايحيى

مراد از نفى حيات - به قرينه «لايموت» - نفى حيات مطلوب است.

4 - باقى ماندن جهنميان ، در حالتى كه نه مرگ است و نه زندگى ناميده مى شود ، از سوختن در آتش براى آنان دشوارتر است .

ثمّ لايموت فيها و لايحيى

حرف «ثمّ»، براى تراخى رتبى است و بيان مى كند كه آنچه بعد از آن آمده، در مقايسه با قبل از آن قابل توجّه تر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 4 - 1

1 - چشيدن آتش سوزان و گرفتارى به رنج و مشقت آن ، فرجام كسانى است كه حضورشان در صحنه قيامت ، همراه با خفّت و خوارى است .

وجوه يومئذ خشعة . .. تصلى نارًا حامية

«صلى النار»; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد (قاموس).

64- جاودانگى عذاب عبرت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: «صلى»; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و «صلى النار»; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). «كبرى»; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

65- جاودانگى عذاب فاسقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 14 - 5

5 - گرفتارى فاسقان كافر در آتش دوزخ ، هميشگى است .

و إنّ الفجّار لفى جحيم

جمله اسميه، بر ثبوت دلالت دارد و در اين آيه ممكن است به قرينه مقابله با «إنّ الأبرار لفى نعيم» - كه استقرار مجازى در آن حاكى از خلود بود - بر خلود نيز دلالت كند. مراد از «فجّار» - به قرينه «بل تكذّبون بالدين» - فاسقانى است كه منكر معاد و كافرند.

ص: 241

66- جاودانگى عذاب كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 3

3 - كفرپيشه گان مكذّبان آيات الهى ، همواره در عذاب خواهند ماند .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون

«محضرون» - اسم مفعول «إحضار» - به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. چنين نكته اى، مستلزم اين است كه افراد ياد شده، هيچ گاه از عذاب غايب نباشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 10

10 - جاودانگى عذاب كافران ، متناسب با نوع عملكرد آنان است .

لهم فيها دار الخلد جزاء بما كانوا بأيتنا يجحدون

«باء» در «بما كانوا» براى مقابله است; يعنى، جاودانگى كافران در دوزخ، در برابر شيوه مستمر آنان در عناد و لجاجت با پيامبر(صلی الله علیه و آله) و آيات الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 10 - 4

4 - كافران تكذيب گر آيات الهى ، به صورت دائمى و جاودانه در دوزخ جاى دارند .

و الذين كفروا . .. أصحب النار خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 6 - 6

6 - عذاب جهنم براى كافران ، جاودانه و پايان ناپذير است .

فى نار جهنّم خلدين فيها

67- جاودانگى عذاب مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 75 - 1

1 - عذاب دوزخ ، عذابى هميشگى و تخفيف ناپذير ، براى مجرمان

لايفتّر عنهم و هم فيه مبلسون

«تفتير» (مصدر «يفتّر») به معناى تخفيف و تقليل است.

ص: 242

68- جاودانگى عذاب معرضان از قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 12 - 1

1 - كسانى كه از تذكرات قرآن ، فاصله گرفته ، آن را نپذيرند ، به بزرگ ترين و سوزان ترين آتش ها ، گرفتار شده و در آن باقى خواهند ماند .

و يتجنّبها الأشقى . الذى يصلى النار الكبرى

زجاج گفته است: «صلى»; يعنى، ملازم و همراه شد (لسان العرب) و «صلى النار»; يعنى، حرارت آتش را به سختى چشيد. (قاموس). «كبرى»; يعنى، بزرگ تر و بزرگى آتش به گستردگى و افروخته تر بودن آن است.

69- جاودانگى عذاب مكذبان آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 16 - 3

3 - كفرپيشه گان مكذّبان آيات الهى ، همواره در عذاب خواهند ماند .

و أمّا الذين كفروا . .. فى العذاب محضرون

«محضرون» - اسم مفعول «إحضار» - به چيزى گفته مى شود كه همواره حاضر باشد. چنين نكته اى، مستلزم اين است كه افراد ياد شده، هيچ گاه از عذاب غايب نباشند.

70- جاودانگى عذابهاى جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 65 - 2،3،4،5

2 - عذاب جهنم ، پيوسته و گريزناپذير است .

إنّ عذابها كان غرامًا

«غرام» به معناى عذاب، شرّ دائم و بلاى گريزناپذير است (لسان العرب).

3 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، سبب دست به دعا برداشتن و تضرع بندگان خالص خدا براى رهايى از آن عذاب

و الذين يقولون ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرمًا

جمله «إنّ عذابها. ..» در مقام تعليل براى جمله قبل است; يعنى، به اين سبب بندگان خدا از پروردگار خواستار رهايى از عذاب دوزخ اند كه چون آن عذاب دائمى و گريزناپذير است.

4 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، موجب هراسناكى و اضطراب شديد بندگان خالص خدا از سرنوشت اخروى شان

ص: 243

إنّ عذابهاكان غرامًا

درخواست رهايى از عذاب و تعليل آن به اين كه آن عذاب دائمى و گريزناپذير است، برداشت فوق را مى رساند.

5 - پيوستگى و گريزناپذيرى عذاب جهنم ، مقتضى ترس ، اضطراب ، تضرع و دعا كردن به درگاه الهى براى رهايى از آن

ربّنا اصرف عنّا عذاب جهنّم إنّ عذابهاكان غرامًا

71- جاودانگى علم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 12

12- علم و قدرت انسان ، ناپايدار و علم و قدرت خداوند ، هميشگى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا إن الله عليم قدير

72- جاودانگى عمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 67 - 8

8 - ضرورت توجه مجاهدان به ناپايدارى مظاهر دنيوى و جاودانگى مواهب اخروى

تريدون عرض الدنيا و اللّه يريد الأخرة

73- جاودانگى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 3

3- كار هاى شايسته ، داراى ثبات بوده و ماندگار هستند .

و البقيت الصلحت خير

طبيعى سخن آن بود كه «الباقيات» وصف براى «الصالحات» باشد; زيرا، اَعمال صالح هستند كه متَّصف به ماندگارى مى شوند، ولى اين جابه جايى در تعبير، به جهت مناسبت با مطالب آيات قبل و تكيه بر بقاى عمل صالح در برابر اضمحلال حيات دنيا و زينت هاى آن است.

74- جاودانگى فيض خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 244

10 - كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خلدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلمت ربّى لنفد البحر

75- جاودانگى قدرت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 70 - 12

12- علم و قدرت انسان ، ناپايدار و علم و قدرت خداوند ، هميشگى است .

و منكم من يردّ إلى أرذل العمر لكى لايعلم بعد علم شيئًا إن الله عليم قدير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 13،14

13- خداوند ، داراى اقتدار و سلطه كامل و زوال ناپذير ، بر هر كار و هر چيز است .

و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

«مقتدر» و «قدير» در باره خداى تعالى به يك معنا است (مفردات راغب).

14- پديدار شدن حيات بر روى زمين ، جلوه اى از قدرت لايزال خداوند است .

واضرب لهم مثل الحيوة الدنيا . .. و كان اللّه على كلّ شىء مقتدرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 62 - 4

4 - قدرت خداوند ، گسترده و بى پايان است .

اللّه خلق كلّ شىء و هو على كلّ شىء وكيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 1 - 6

6 - قدرت خداوند ، مطلق و بى پايان است .

و هو على كلّ شىء قدير

76- جاودانگى قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 9

ص: 245

9 - قرآن و اسلام ، كتاب و آيينى جاودان و ماندگار

و يأبى اللّه إلا أن يتم نوره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 1 - 4

4 - قرآن ، كتابى است پاينده و خلل ناپذير .

الكتب الحكيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «حكيم» به معناى «محكَم» باشد ; زيرا «إحكام» (مصدر محكم) به معناى بازداشتن و مصون ساختن چيزى از فساد و تباهى است. توصيف «كتاب» به «حكيم» بيانگر اتقان، پايندگى و خلل ناپذيرى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 88 - 5

5- قرآن ، معجزه جاودان الهى كه همواره كتابى بى مانند بوده و تا ابد نيز بى همانند خواهد ماند .

قل لئن اجتمعت الإنس و الجنّ . .. لايأتون بمثله و لو كان بعضهم لبعض ظهيرًا

از اينكه آيه تصريح مى كند هيچ انس و جنى توان آوردن مانند قرآن را ندارد، به دست مى آيد كه قرآن، همواره كتابى بى مانند خواهد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 105 - 4

4- قرآن ، كتابى است جاودانه و تعاليم آن تأثيرناپذير از گذشت زمان .

و بالحقّ أنزلنه و بالحقّ نزل

برداشت فوق، مبتنى بر يكى از معانى و موارد استعمال «حق» است كه عبارت است از: امر ثابت و زوال ناپذير.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 51 - 8

8 - خداوند ، از ماندگارى قرآن در ميان مردم و خوانده شدن اش بر آنان ، خبر داده است .

أنّا أنزلنا عليك الكتب يتلى عليهم

فعل مضارع «يتلى» دلالت بر استمرار مى كند و تعيين نشدن فاعل آن نيز، نكته ياد شده را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 2 - 4

4 - قرآن ، كتابى است پاينده ، استوار و خلل ناپذير .

و القرءان الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 246

16 - فصلت - 41 - 42 - 4

4 - تأثير نداشتن گذشت زمان ، در حقانيت معارف قرآن

لايأتيه البطل من بين يديه و لا من خلفه

بنابراين كه مراد از «باطل» زوال حقانيت باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 16 - 11

11 - قرآن ، كتابى جاودان و كهنه نشدنى

و ما نزل من الحقّ

يكى از معانى واژه «حقّ» ثابت و استوار است. در اين صورت توصيف قرآن به «حقّ»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 8 - 8

8 - قرآن و اسلام ، كتاب و آيينى جاودان

و اللّه متمّ نوره

77- جاودانگى كافران در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 74 - 8

8 - عذاب دوزخ جاودان است و كافران در آن مخلد خواهد بود .

لايموت فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 5

5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان

اتّخذتم ءايت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها

78- جاودانگى گرسنگى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 7 - 3

3 - خوردن گياه « ضريع » ، دوزخيان را از گرسنگى نجات نخواهد داد .

ص: 247

و لايغنى من جوع

79- جاودانگى لاغرى جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - غاشيه - 88 - 7 - 2

2 - گياه خوراكى دوزخيان ، فاقد انرژى است و از لاغرى آنان نمى كاهد .

لايسمن

«سِمَن»، نقطه مقابل لاغرى است. (مفردات راغب)

80- جاودانگى لذايذ انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 6

6 - لذّت جويى ها و زيبايى طلبى هاى انسان ، همراه با وى در جهان آخرت

ليدخل . .. جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

نويد بودن «جنّات تجرى. ..»، متوقف بر وجود حسّ زيبايى پسندى و لذّت جويى در انسان اخروى است.

81- جاودانگى لذايذ بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 34 - 6

6 - جاودانگى در بهشت و لذت هاى آن ، مهم ترين نويد به بهشتيان ، در آغاز ورود

ادخلوها بسلم ذلك يوم الخلود

82- جاودانگى مالكيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 114 - 5

5 - مالكيت و فرمان روايى خداوند بر هستى ، حقيقتى ثابت و فنا ناپذير است .

الملك الحقّ

«حقّ»; يعنى، واجب و ثابت (مصباح) و «الحقّ» در آيه مى تواند صفت براى «الملك» باشد و نيز ممكن است صفتى ديگر براى

ص: 248

«اللّه» گرفته شود كه با توجه به ذكر آن بعد از وصف «الملك»، نكته ياد شده استفاده مى شود.

83- جاودانگى متقين در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 7

7 - تجلى فرمانروايى و اقتدار يگانه خداوند براى متقين ، در جايگاه جاودانه بهشت

فى مقعد صدق عند مليك مقتدر

84- جاودانگى معبود راستين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 58 - 5

5 - برخوردارى از حيات جاويد ، مرز ميان معبود حقيقى و غير حقيقى

و توكّل على الحىّ الذى لايموت

برداشت فوق، از آن جا است كه آيه شريفه در رديف سلسله آياتى قرار دارد كه درصدد محكوم كردن شرك و بت پرستى و اثبات توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 6

6 - فناناپذيرى و بقا ، شرط شايستگى براى معبود بودن است .

لا إله إلاّ هو كلّ شىء هالك إلاّ وجهه

جمله «كلّ شىء. ..» تعليل براى عدم شايستگى غيرخدا براى معبود بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 65 - 5

5 - داشتن حيات حقيقى ، مستقل و جاويد ، از اوصاف معبود حقيقى است .

هو الحىّ لا إله إلاّ هو

85- جاودانگى معجزه محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 249

7 - يونس - 10 - 38 - 4

4 - قرآن ، معجزه جاودان حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و گواه صدق نبوت آن حضرت

أم يقولون افتريه قل فأتوا بسورة مثله

86- جاودانگى معنويات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 46 - 7

7- ارزش هاى معنوى ماندگار و در پى دارنده پاداش الهى ، شايسته دل بستگى و اميد انسان است .

خير عند ربّك ثوابًا و خير أملاً

87- جاودانگى مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 57 - 7

7 - جاودانگى مؤمنانِ داراى اعمال صالح در بهشت

و الذين امنوا . .. خالدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 9 - 1

1 - جاودانگى در بهشت سراسر نعمت ، پاداش مؤمنان داراى عمل صالح است .

إنّ الذين ءامنوا . .. جن-ّ-ت النعيم خلدين فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 11

11 - مؤمنانِ داراى عمل صالح ، در بهشت جاودانه اند .

و من يؤمن باللّه و يعمل صلحًا . .. يدخله جنّ-ت... خلدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 16

16 - مؤمنان داراى عمل صالح ، به صورت جاودانه در بهشت خواهند ماند .

خلدين فيها أبدًا

ص: 250

88- جاودانگى مؤمنان در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 1

1 - حيات جاودان در باغ هاى بهشت با نهر هاى روان ، وعده الهى به زنان و مردان مؤمن

وعد اللّه المؤمنين . .. تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 16

16 - آسودگى مؤمنان از دغدغه زوال نعمت هاى بهشتى و زندگى در آن

خلدين فيها أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 9 - 1

1 - بهشت ، جايگاه ابدى مؤمنان نيك كردار

إن الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. فى جنت النعيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 7

7 - زنان و مردان مؤمن ، برخوردار از حيات جاودان و پرنشاط در باغ هاى بهشت

ليدخل المؤمنين و المؤمنت جنّ-ت تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها

89- جاودانگى ميوه هاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 6

6- ميوه ها و خوراكى هاى بهشت و هواى مطبوع آن ، دائمى و زوال ناپذير است .

أُكلها دائم و ظلّها

«ظلّها» مبتداست و خبر آن (دائم) در تقدير است.

ص: 251

90- جاودانگى نعمت هاى اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 22 - 3

3 - نعمت هاى جاودان اخروى ، اجرت و مزدى است در برابر عملكرد مؤمنان مهاجر و مجاهد .

الذين ءامنوا و هاجروا و جهدوا . .. جنت لهم ... خلدين فيها أبداً إن اللّه عنده أج

«أجر» اجرت و مزد در برابر عمل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 0

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 36 - 3،8

3 - نعمت ها و بهرهورى هاى جهان آخرت ، جاويدان و زوال ناپذير است .

و ما عند اللّه خير و أبقى

8 - اهل ايمان و توكل كنندگان به خداوند ، برخوردار از نعمت هاى برتر و جاودان اخروى

خير و أبقى للذين ءامنوا و على ربّهم يتوكّلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - انفطار - 82 - 13 - 4

4 - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت ، هميشگى است .

إنّ الأبرار لفى نعيم

حرف «فى» در آيه شريفه، براى ظرفيت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. اسميه بودن جمله «إنّ الأبرار...»، تأكيدى بر مداومت و ثبوت و حرف «لام» در «لفى نعيم»، تأكيد بر تمام محتوا است.

91- جاودانگى نعمت هاى دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 38 - 6

6- زوال ناپذير شمردن نعمت هاى دنيا و ناديده گرفتن نقش خدا در پيدايش و زوال آنها ، مستلزم شرك در ربوبيّت است .

لكنّاْ هو اللّه ربّى ولاأشرك بربّى أحدًا

ص: 252

92- جاودانگى نعمتهاى اخروى ابرار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - مطففين - 83 - 22 - 2

2 - بهره مندى ابرار از نعمت هاى آخرت ، هميشگى است .

إنّ الأبرار لفى نعيم

حرف «فى» در اين آيه، براى ظرفيت مجازى است و بر استقرار ابرار در نعمت دلالت دارد. جمله اسميّه «إنّ الأبرار...»، تأكيدى بر مداومت و ثبوت است.

93- جاودانگى نعمتهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 21 - 8

8 - نعمتِ سرشارِ باغ ها و بوستان هاى بهشت ، جاودان و زوال ناپذير است .

جنت لهم فيها نعيم مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 16

16 - آسودگى مؤمنان از دغدغه زوال نعمت هاى بهشتى و زندگى در آن

خلدين فيها أبداً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 108 - 10

10- بهشت و موهبت هاى آن ، از ميان نخواهد رفت و از بهشتيان باز پس گرفته نخواهد شد .

عطاءً غير مجذوذ

«عطاء» حال براى «الجنة» است و «مجذوذ» به معناى مقطوع مى باشد. بنابراين «عطاءً غير مجذوذ»; يعنى ، [وارد بهشت مى شوند ]در حالى كه آن بهشت ، عطايى تمام نشدنى و مداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 6

6- ميوه ها و خوراكى هاى بهشت و هواى مطبوع آن ، دائمى و زوال ناپذير است .

أُكلها دائم و ظلّها

«ظلّها» مبتداست و خبر آن (دائم) در تقدير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 253

15 - ص - 38 - 54 - 2

2 - نعمت هاى بهشت ، جاويدان و پايان ناپذير است .

ما له من نفاد

«نفاد»، به معناى زوال و انقطاع است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 71 - 15

15 - نعمت هاى بهشتى ، تمام ناشدنى و پايان ناپذير

و فيها ما تشتهيه الأنفس و تلذّ الأعين و أنتم فيها خلدون

از جاودانگى تقواپيشگان در بهشت (أنتم فيها خالدون) و فراهم بودن تمامى خواسته ها و لذت هاى آنان (و فيها ما تشتهيه الأنفس)، استفاده مى شود كه نعمت هاى پايان ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 72 - 1

1 - بهشت با نعمت هاى فراوان و پايان ناپذير آن ، پاداش عملكرد پرهيزگاران

و تلك الجنّة الّتى أُورثتموها بما كنتم تعملون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 55 - 3

3 - لذت ها و نعمت هاى بهشتى ، پايدار و جاودان است ; نه چون نعمت هاى دنيا زوال پذير .

فى جنّ-ت و نهر . فى مقعد صدق عند مليك مقتدر

در صورتى كه عبارت «فى مقعد صدق»، در بيان اوصاف همان استقرار در باغ ها و نهرها باشد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 12 - 10

10 - دستيابى به غفران الهى و نعمت هاى جاودان بهشت ، رستگارى بزرگى است .

يغفر لكم ذنوبكم . .. ذلك الفوز العظيم

94- جاودانگى نور خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 32 - 2

2 - موضع گيرى ها و تبليغات سوء يهود و نصارا ، عليه اسلام به مثابه پفى ناچيز در مقابل نور فروزنده و جاودان الهى

يريدون أن يطفئوا نور اللّه بأفوههم

ص: 254

95- جاودانگى نهرهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 5

5 - بهشت و جريان نهر هاى آن ، جاودانه است .

جنّ-ت عدن تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها أبدًا

96- جاودانگى ولايت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 17 - 16

16- توحيد ، ولايت خدا و ربوبيت او ، حقايقى است ماندگار و شرك و پرستش غير خدا باطلهايى است رفتنى و ناپايدار

فأما الزبد فيذهب جفاءً و أما ما ينفع الناس

به قرينه آيات گذشته از مصاديق مورد نظر براى باطل - كه به كفها تشبيه شد شرك و پرستش غير خداست و از مصاديق حق كه نافع و ماندگار است - توحيد و اعتقاد به ربوبيت و ولايت خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 31 - 3

3 - تنها ولايت پايدار و ماندگار در دنيا و آخرت ، ولايت خداوند است .

و قيّضنا لهم قرناء . .. قال الذين كفروا ... نجعلهما تحت أقدامنا ... نحن أولياؤكم

از ارتباط آيات، مى توان استفاده كرد كه ولايت خدايى فرشتگان، تا قيامت پا برجا خواهد بود و ولايت هاى غير خدايى در قيامت تبديل به دشمنى خواهد شد.

97- جاودانگى هواى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 35 - 6

6- ميوه ها و خوراكى هاى بهشت و هواى مطبوع آن ، دائمى و زوال ناپذير است .

أُكلها دائم و ظلّها

«ظلّها» مبتداست و خبر آن (دائم) در تقدير است.

ص: 255

98- درخت ممنوعه و جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 20 - 5

5 - شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

99- ذكر جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2،3

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

و يبقى وجه ربّك ذو الجلل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

3 - خداوند ، خواهان توجه انسان به ناپايدارى زندگى دنيايى و اقتدار و كرامت جاودان پروردگار هستى

كلّ من عليها فان . و يبقى وجه ربّك ... فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

پرسش سرزنش آميز آيه شريفه، در مورد نعمت هاى انكارناپذير، درصدد توجه دادن انسان به نعمت هايى است كه در آيات پيشين مطرح شده است (از جمله ناپايدارى دنيا و بقاى اقتدار خداوند).

100- زمينه جاودانگى حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 85 - 3

3 - حكمت و علم گسترده خداوند ، پشتوانه فرمانروايى زوال ناپذير او بر نظام هستى

و هو الحكيم العليم . و تبارك الذى له ملك السموت و الأرض و ما بينهما

101- زمينه جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 100 - 7

7 - هجرت در راه خدا و يارى دين ، سبب جلب رضايت الهى و دستيابى به حيات جاودان در بهشت

ص: 256

من المهجرين و الأنصار . .. رضى اللّه عنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 2

2 - اطمينان و آرامش معنوى ، درپى دارنده كمال ايمان در دنيا و بهشت جاودان در آخرت

أنزل السكينة . .. ليزدادوا إيمنًا ... ليدخل المؤمنين و المؤمنت جنّ-ت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - طلاق - 65 - 11 - 17

17 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن سعادت اخروى و بهشت جاودانه

و من يؤمن باللّه و يعمل صلحًا يدخله جنّ-ت. .. خلدين فيها أبدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 9

9 - ايمان و عمل ، مكمل يكديگر در رساندن انسان به بهشت جاويدان

إنّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. جزاؤهم عند ربّهم جنّ-ت عدن ... خلدين فيه

102- زمينه جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 8 - 3

3 - غيبت ، عيب جويى و انباشتن ثروت ، زمينه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگير در جهنم

إنّها عليهم مؤصدة

حرف «على» در «عليهم»، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.

103- زيان جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 24

24 - گرفتار شدن به آتش و عذاب ابدى ، خسران واقعى است .

إنّ الخسرين الذين . .. فى عذاب مقيم

ص: 257

104- شرايط جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 6

6- ورود به بهشت و جاودان ماندن مؤمنان صالح در آن به اذن خداوند است .

و أُدخل الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جنّ-ت . .. بإذن ربّهم

105- عقيده به جاودانگى با ثروت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 1

1 - شيفتگان ثروت ، بقاى خود را در گرو انباشتن آن دانسته و آن را نشانه جاودانگى مى نمايانند .

يحسب أنّ ماله أخلده

جمله «يحسب. ..» استعاره است; يعنى، زراندوزان مانند كسى عمل مى كنند كه خود را جاودان مى دانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 4 - 1

1 - مؤثر دانستن ثروت ، در جاودانگى و رهايى از نابودى و مرگ ، پندارى نادرست و ناروا است .

أخلده . كلاّ

حرف «كلاّ»، مخاطب را از پذيرش گفتارهاى بيان شده در جملات پيش، بازمى دارد.

106- علاقه به جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 48 - 4

4- دور بودن از رنج و تعب ، زندگى توأم با سلامتى و امنيت و ماندگارى و جاودانگى ، از امورى كه مورد علاقه شديد انسان است .

لايمسّهم فيها نصب و ما هم منها بمخرجين

ذكر وضعيت متقين در بهشت، به منظور تشويق انسانها جهت پيوستن به صفوف تقواپيشگان است. طبيعى است ذكر اين وضعيت، بايد به گونه اى باشد كه مطلوب انسانها و مورد علاقه آنها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 5 - 8

8 - بشر ، شيفته جاودانگى و ارزش هاى جاودان

ليدخل . .. جنّ-ت ... خلدين فيها

ص: 258

نويد، همواره به چيزى صورت مى گيرد كه مورد اشتياق و تمايل است. از اين كه خداوند، بشارت به خلود در نعمت ها داده است، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 8

8 - انسان ، شيفته ابديت و دوستدار زندگى جاودانه است .

خلدين فيها أبدًا

نويد، آن گاه براى شخص سودمند است كه باب طبع و موافق خواسته هاى او باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - همزه - 104 - 3 - 2،4

2 - انسان ، خواهان بقا و پوياى عوامل آن است .

يحسب أنّ ماله أخلده

آيه شريفه كسانى را ملامت مى كند كه عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است.

4 - انباشتن ثروت ، نشانه احساس كاذب جاودانگى است .

الذى جمع مالاً و عدّده . يحسب أنّ ماله أخلده

107- عوامل جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 88 - 14

14 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ « كلّ شىء هالك إلاّ وجهه » قال من أتى اللّه بما أمر به من طاعة محمد (صلی الله علیه و آله) و الأئمة من بعده - صلوات عليهم - فهو الوجه الذى لايهلك . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ كه فرموده: «كلّ شىء هالك إلاّ وجهه» روايت شده كه فرمود: كسى كه به پيشگاه خدا بياورد آنچه را كه به آن امر شده است; از اطاعت محمد(صلی الله علیه و آله) و ائمه بعد از وى - درود خدا بر آنان باد - پس اين وجهى است [كه دارنده آن] هلاك نمى شود».

108- عوامل جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 82 - 1،2

1 - مؤمنان به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، كه داراى اعمال صالح باشند ، اهل بهشت بوده و در آن جاودان خواهند بود .

ص: 259

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت أولئك أصحب الجنة هم فيها خلدون

مراد از ايمان در آيه مورد بحث - به قرينه آيه 75 (أفتطمعون أن يؤمنوا لكم) - ايمان به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام است.

2 - ايمان بدون عمل صالح و عمل صالح بدون ايمان ، در پى دارنده پاداش ( خلود در بهشت ) نخواهد بود .

و الذين ءامنوا و عملوا الصلحت . .. هم فيها خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 23 - 7

7- مؤمنان داراى عمل صالح ، مورد عنايت پروردگار خويش بوده و ورود و جاودان ماندنشان در بهشت برخاسته از ربوبيت اوست .

أُدخل الذين ءامنوا . .. جنّ-ت ... خلدين فيها بإذن ربّهم

اضافه شدن «ربّ» به ضمير «هم»، كه مرجع آن «الذين آمنوا» است، مشعر به معناى ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 3

3- درنگِ جاودانه مؤمنان در بهشت ، نتيجه مداومت آنان بر اَعمال نيك است .

يعملون الصلحت . .. مكثين فيه أبدًا

ذكر «ماكثين فيه أبداً» پس از جمله «يعملون الصالحات» - كه بر استمرار دلالت دارد - مى تواند نشاندهنده اين مطلب باشد كه جاودانگى آنان در بهشت، نتيجه مداومت شان بر اَعمال نيك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 73 - 15

15 - تقوا ، عامل جاودانگى در بهشت

الذين اتّقوا ربّهم إلى الجنّة زمرًا . .. فادخلوها خلدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 9 - 14

14 - ضرورت توأم بودن ايمان و عمل صالح ، در به دست آوردن كاميابى اخروى و بهشت جاويدان

و من يؤمن باللّه و يعمل صلحًا يكفّر عنه سيّئاته . .. ذلك الفوز العظيم

109- عوامل جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 3،4،6،7،8

3 - خداوند ، نه تنها اندك بودن عذاب يهود را تضمين نكرده ; بلكه در صورت احاطه داشتن گناه بر آنان ، ايشان را در آتش دوزخ ماندگار خواهد كرد .

ص: 260

أتخذتم عند اللّه عهداً . .. بلى من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

4 - گنهكارانى كه گناهانشان سراسر وجود آنان را فرا گيرد ، در آتش دوزخ براى هميشه گرفتار خواهند شد .

من كسب سيئة و أحطت به خطيئته فأولئك أصحب النار هم فيها خلدون

«سيئة» و «خطيئة» هر دو به معناى بدى و گناه است.

6 - كفر به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام ، موجب گرفتار شدن آدمى به آتش دوزخ و خلود در آن خواهد شد .

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

آيه مورد بحث (من كسب . ..) قضيه كلى و كبراى آيات گذشته است و آيات پيشين تعيين كننده صغراى اين قضيه كلى است. بنابراين كفر به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و اسلام - كه از جمله «أفتطمعون أن يؤمنوا لكم» (آيه 75) به دست مى آيد - از مصداقهاى «سيئة» است و اصرار بر آن، مصداق «احاطه خطيئه» خواهد بود.

7 - يهوديان ، در صورت انكار رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، براى هميشه به آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

أفتطمعون أن يؤمنوا لكم . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

8 - بدعتگذارى و دين سازى از سيئاتى است كه در صورت توبه نكردن از آن ، عذاب هميشگى دوزخ را در پى خواهد داشت .

فويل للذين يكتبون الكتب . .. من كسب سيئة ... هم فيها خلدون

از مصاديق مورد نظر براى «سيئة» به دليل «فويل للذين . ..» بدعتگذارى است كه اصرار بر آن موجب احاطه خطيئه بر بدعتگذار خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 105 - 4

4 - اصرار بر كفر و تكذيب آيات الهى ، در پى دارنده عذاب ابدى دوزخ

فى جهنّم خلدون . .. ألم تكن ءايتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون

جمله «كنتم بها تكذّبون» ماضى استمرارى و بيانگر پافشارى كافران بر كفر و تكذيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 69 - 7

7 - گناه شرك ، آدم كشى و زنا ، در پى دارنده عذاب طولانى و خواركننده در قيامت

و يخلد فيه مهانًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 2

2 - عذاب دائمى دوزخ ، كيفر رفتار ناشايست انسان ها است .

نعمل صلحًا غير الذى كنّا نعمل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 72 - 7

7 - كفر و انكار مغرورانه آيات الهى ، عامل جاودانگى در دوزخ

ص: 261

قيل ادخلوا أبوب جهنّم خلدين فيها فبئس مثوًى المتكبّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 76 - 7

7 - تكبر ، غرور و سرمستى ، عامل جاى گرفتن دائمى در دوزخ

جهنّم خلدين فيها فبئس مثوَى المتكبّرين

توصيف كافران دوزخى به «متكبران»، بيانگر اين حقيقت است كه آنچه موجب دوزخى شدن آنان مى شود، وجود صفت تكبر، غرور و سر مستى آنان در زندگى دنيايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 28 - 5

5 - انكار آيات الهى ، از سر عناد و حق ستيزى ، در پى دارنده آتش هميشگى دوزخ

لهم فيها دار الخلد بما كانوا بأيتنا يجحدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 74 - 2

2 - گناه پيشگى ، عامل ورود به جهنم و جاودانگى در عذاب

إنّ المجرمين فى عذاب جهنّم خلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 77 - 11

11 - خلود و جاودانگى در جهنم ، نتيجه ظلم و ستم پيشگى است .

كانوا هم الظلمين . .. إنّكم مكثون

با توجه به واژه «ماكثون» و ارتباط اين آيه با آيات قبل، استفاده مى شود كه خلود، نتيجه ظلم مجرمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 35 - 5

5 - محكوميت ابدى كافران مستكبر به عذاب هميشگى دوزخ ، نتيجه حق ستيزى ودنيا محورى آنان

اتّخذتم ءايت اللّه هزوًا و غرّتكم الحيوة الدنيا فاليوم لايخرجون منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 17 - 7

7 - نفاق ، عامل خلود در آتش دوزخ

هم فيها خلدون

ص: 262

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 4

4 - كفرورزى و نيز دعوت به آن ، موجب خلود در آتش

قال للإنسن اكفر فلمّا كفر . .. فكان عقبتهما أنّهما فى النار خلدَين فيها

110- عوامل جاودانگى در عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 68 - 12

12 - محروميت منافقان و كافران از رحمت الهى ، مايه رنج و عذاب هميشگى آنان

و لعنهم اللّه و لهم عذاب مقيم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «عذاب مقيم» در نتيجه نفرين الهى به دورى آنان از رحمت باشد.

111- عوامل جاودانگى عمل صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 1 - 7

7- راه خدا ، راه بقا و جاودانگى اعمال نيك انسان

و صدّوا عن سبيل اللّه أضلّ أعملهم

چنانچه «أضلّ أعمالهم» بيان اين واقعيت باشد كه انحراف از مسير خدا، به طور طبيعى و ناگزير به حبط عمل و پوچى منتهى مى گردد. مفهوم آن اين خواهد بود كه پيمودن راه خدا سبب بقا و ثمربخشى اعمال ارزشمند آدمى، در گستره جهان آخرت است.

112- گرايش به جاودانگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 72 - 4

4 - تمايل طبيعى و غريزى انسان به بوستان ، آب ، خانه هاى دلپذير و جاودانگى ، وسيله اى در جهت گرايش دادن وى به ارزش هاى معنوى

وعد اللّه المؤمنين و المؤمنت جنت تجرى

با توجه به اينكه خداوند، همين گرايشهاى طبيعى را وسيله هدايت انسانها و سوق دادن آنان به كسب ارزشها قرار داده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

ص: 263

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 89 - 5

5 - بهره گيرى از گرايش انسان به زيبايى و جاودانگى ، در جهت هدايت وى به ايمان و جهاد ، امرى است شايسته و بايسته .

جهدوا بأمولهم . .. أعد اللّه لهم جنت تجرى من تحتها الأنهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 3 - 4

4- بهره گيرى قرآن از گرايش هاى انسان ( گرايش به ابديت ) در ترغيب به ارزش هاى معنوى ، بهره مى گيرد .

يبشّر المؤمنين الذين يعملون الصلحت أنّ لهم أجرًا حسنًا . مكثين فيه أبدًا

روشن است كه تمايل به جاودانگى، در نهاد انسان ها وجود دارد و قرآن مجيد، از همين علاقه ها، براى سوق دادن آدمى به سوى ارزش ها، بهره بردارى كرده است.

113- ملاك جاودانگى همسرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 70 - 2

2 - همسرى متكى بر ايمان و تقوا ، پايدار تا قيامت و ورود به بهشت

ادخلوا الجنّة أنتم و أزوجكم

با توجه به اين كه در آيه 67 بيان شده بود كه تمامى دوستان با يكديگر دشمن خواهند شد، جز تقواپيشگان، قيد «متقى» براى همسران استفاده مى شود; زيرا رابطه زن و شوهرى يكى از مصاديق دوستى ها است كه در صورتى كه طرفين متقى باشند، دوستى آنان تا قيامت پايدار خواهد ماند.

114- منشأ جاودانگى بكارت حورالعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 36 - 4

4 - باقى ماندن حوران بهشت بر دوشيزگى ، معلول اراده الهى درباره آنان

فجعلنهنّ أبكارًا

از آن جايى كه ممكن بود مسأله «همواره باكره ماندن» در ذهن مخاطبان صدراسلام غير قابل باور جلوه كند، خداوند آن را به خواست خود نسبت داده و فرموده است: اين را ما اراده كرده ايم و اراده ما تخلف ناپذير است.

ص: 264

115- منشأ جاودانگى بهشتيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خلدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلمت ربّى لنفد البحر

116- منشأ جاودانگى در بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 14

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ-ت عدن تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها أبدًا رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك

«خشيت»، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

117- منشأ جاودانگى در نعمتهاى بهشت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 8 - 14

14 - بهشت جاودان و نعمت هاى آن ، كسب رضايت خداوند و راضى شدن از او ، ويژه كسانى است كه به عظمت خداوند ، پى برده و از او هراس دارند .

جنّ-ت عدن تجرى من تحتها الأنهر خلدين فيها أبدًا رضى اللّه عنهم و رضوا عنه ذلك

«خشيت»، به معناى ترس آميخته با احساس عظمت است. (مفردات)

118- منشأ جاودانگى سنتهاى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 23 - 5

5 - اتكاى سنن الهى ، بر علم و قدرت ازلى و گسترده او ، راز جاودانگى و تبديل ناپذيرى آن *

قد أحاط اللّه بها و كان اللّه على كلّ شىء قديرًا . .. و لن تجد لسنّة اللّه تبديل

در آيات پيشين، خداوند دو وصف از اوصاف خويش را يادآور شده است: 1- علم ازلى و محيط; 2- قدرت ازلى و نامحدود و در اين آيه، سخن از جاودانگى قوانين خويش به ميان آورده است. از ارتباط اين دو بيان، مطلب بالا به دست مى آيد.

ص: 265

119- منشأ جاودانگى نعمت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 109 - 8

8- جاودانگى بهشتيان و برخوردارى ابدى آنان از نعمت ها ، متكى به مبدأ لايزال و پايان ناپذير فيض الهى است .

خلدين فيها . .. قل لو كان البحر مدادًا لكلمت ربّى لنفد البحر

120- موانع جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 7 - 3

3 - مؤمنان نيك كردار ، گرفتار عذاب ابدى جهنم نخواهند شد .

إنّ الذين كفروا . .. فى نار جهنّم ... إنّ الذين ءامنوا و عملوا الصلحت أُولئك

121- موجبات جاودانگى در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 63 - 1

1 - جبهه گيرى در برابر خدا و رسول (صلی الله علیه و آله) و خصومت با آنان ، مستلزم خلود در آتش دوزخ است .

من يحادد اللّه و رسوله فان له نار جهنم خلداً فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 45 - 22

22 - ظلم و ستمگرى ، موجب جاودانگى انسان در آتش دوزخ است .

ألا إنّ الظلمين فى عذاب مقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 3

3 - اعراض و روى گردانى از پيام حق ، موجب جاودانگى در آتش جهنم

إنّكم مكثون . .. أكثركم للحقّ كرهون

ص: 266

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 15 - 20

20- بى تقوايى و هواپرستى ، منتهى به خلود در آتش دوزخ

زيّن له سوء عمله و اتّبعوا أهواءهم . .. هو خلد فى النار

122- موجبات جاودانگى در عذاب اخروى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 11 - 8

8 - ارتداد از دين ، گناهى نابخشودنى و درپى دارنده عذاب جاودان اخروى است .

و من الناس من يعبد اللّه على حرف . .. خسر الدنيا و الأخرة

123- نشانه هاى جاودانگى انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تين - 95 - 6 - 3

3 - ايمان و عمل صالح ، هماهنگ با ساختار وجودى انسان و نشان باقى ماندن او ، در كامل ترين نظام خلقت است .

أحسن تقويم . .. الذين ءامنوا و عملوا الصلحت

124- نشانه هاى جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 59 - 8

8 - آفرينش جهان هستى ( آسمان ها ، زمين و . . . ) جلوه اى از حيات جاويدان خداوند

الحىّ الذى لايموت . .. الذى خلق السموت و الأرض

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه «الذى خلق» صفت براى »الحىّ» باشد.

125- نعمت جاودانگى خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 28 - 2

2 - اقتدار و كرامت زوال ناپذير خداوند ، نعمتى شايان توجه براى خلق

ص: 267

و يبقى وجه ربّك ذو الجلل و الإكرام . فبأىّ ءالآء ربّكما تكذّبان

با توجه به اين كه فناى زمينيان، فناى مطلق و ابدى نيست و آنان پس از مرگ همچنان نيازمند و وابسته به فيض خداوند مى باشند، اقتدار و كرامت جاودان خدا نويد و نعمتى براى آنان است.

ص: 268

5- جاه طلبان

1- افساد جاه طلبان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 8

8 - ظلم و جاه طلبى ، فسادگرى است .

ظلمًا و علوًّا . فانظر كيف كان عقبة المفسدين

جاه طلبى

2- آثار جاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 75 - 8

8- كفرورزى به آيات الهى ، فريفتگى به جاه و مقام و دل بستن به هم فكران در برابر مؤمنان ، از نمود هاى كامل گمراهى

قل من كان فى الضللة

جمله «من كان فى الضلالة . ..» پاسخى است به گفته كافران كه هنگام شنيدن آيات خدا، به مؤمنان مى گفتند: «أىّ الفريقين خير ...». در اين آيه كافرانِ به آيات الهى، اهل ضلالت معرفى شده اند و در آيه بعد مؤمنان به آيات الهى، اهل هدايت قلمداد شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 1

1 - تلاش براى برترى يافتن بر ديگران در ثروت و منزلت ، مردم را به خود مشغول ساخته ، از اهداف مهم تر باز داشته است .

ألهيكم التكاثر

ص: 269

«الهاه كذا»; يعنى، او را مشغول ساخته و از امر مهم تر باز داشت (مفردات). تكاثر، به معناى «مكاثرة» است; يعنى، افزون تر بودن را ابزار غلبه بر ديگران قرار دادن (تاج العروس) و يا رقابت با يكديگر در فراوانى مال و عزت. (مفردات)

3- آثار جاه طلبى بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 4

4 - اختلاف بنى اسرائيل در مسائل دينى و اجتماعى ، اختلافى آگاهانه و معلول جاه طلبى و تجاوزگرى آنان

فما اختلفوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

«فاء» در «فما اختلفوا» اختلاف بنى اسرائيل را بر «آتينا بنى اسرائيل الكتاب و الحكم. ..» تفريع كرده است; يعنى، ما به بنى اسرائيل هم شريعت داديم و هم اقتدار و حكومت اما آنان به اختلاف گراييدند. اين اختلاف در آيه شريفه مطلق است كه مى تواند شامل مسائل دينى و اجتماعى (كتاب و حكومت) باشد.

4- آثار جاه طلبى رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 8 - 4

4 - رويارويى سران شرك با پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، برخاسته از حسادت و خوى جاه طلبى آنان بود .

أءنزل عليه الذكر من بيننا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه مقصود از «بيننا» خود سران كفر و شرك باشد. بر اين اساس اعتراض آنان به انتخاب پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) از ميان آنها، مى تواند ناشى از جاه طلبى و حسادت آنان به آن حضرت باشد.

5- آثار جاه طلبى فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 3

3 - روحيه ستمگرى و جاه طلبى فرعونيان ، عامل موضع گيرى آنان در برابر آيات الهى

و جحدوا بها. .. ظلمًا و علوًّا

6- جاه طلبى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 270

17 - جاثيه - 45 - 17 - 12،13

12 - اختلاف يهود درباره رسالت پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، اختلافى مغرضانه و جاه طلبانه *

و ءاتينهم بيّنت من الأمر فما اختلفوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم . .. إنّ ربّك

برداشت بالا بدان احتمال است كه «الأمر» نظر به رسالت پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) داشته باشد. در اين صورت اختلاف بنى اسرائيل نيز مربوط به همين مسأله مى شود.

13 - تهديد يهود از سوى خداوند ، به خاطر اختلاف هاى مغرضانه و جاه طلبانه آنان در امر رسالت پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) *

بيّنت من الأمر . .. إنّ ربّك يقضى بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون

7- سرزنش جاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 2

2 - تفاخر بر ديگران و رقابت با يكديگر در مقام و ثروت ، نكوهيده و ناروا است .

ألهيكم التكاثر

8- موانع جاه طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 14 - 4

4 - پيام و رسالت پيامبران الهى ، ناسازگار با روحيه ظلم و جاه طلبى

و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلمًا و علوًّا

ص: 271

6- جاهل

1- اطاعت از جاهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 15،18

15 - جاهلان و گمراهان هرگز شايسته پيروى نمى باشند .

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

18 - ناپسندى تقليد و پيروى از جاهلان و گمراهان امرى وجدانى و روشن

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

استفهام در «او لو كان . ..» براى تقرير است و حكايت از آن دارد كه ناپسندى تقليد از جاهلان امرى است كه وجدان هر انسانى بدان اعتراف دارد.

2- بينش كافران جاهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 7

7 - در بينش كافران زشتكردار عصر جاهلى، روش پدرانشان مهمتر از امر خداوند بود.

قالوا وجدنا عليها ءاباءنا و الله أمرنا بها

از اينكه زشتكاران در توجيه كردار خويش قبل از استناد به امر خدا به روش پدرانشان تمسك جستند، برداشت فوق استفاده مى شود.

ص: 272

3- تقليد از جاهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 14

14 - تقليد از جاهلان گمراه كارى ناپسند و باطل

او لو كان ءاباؤهم لايعلمون شيئاً و لايهتدون

لحن مذمت بار آيه دلالت بر بطلان و زشتى تقليد از جاهلان دارد.

4- جاهل قاصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 12

12 - جاهل قاصر ، معذور است .

ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لانذير

از اينكه ارسال پيامبر(صلی الله علیه و آله) سد كننده راه عذر معرفى شده است، معلوم مى شود كه اگر انجام نمى گرفت عذر باقى بود.

5- جاهل معذور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 12

12 - جاهل قاصر ، معذور است .

ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لانذير

از اينكه ارسال پيامبر(صلی الله علیه و آله) سد كننده راه عذر معرفى شده است، معلوم مى شود كه اگر انجام نمى گرفت عذر باقى بود.

6- كافران جاهل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 28 - 6

6 - كافران زشتكردار عصر جاهلى از سر جهل، انجام كارهاى زشت و ناپسند را اجراى فرمان خدا مى پنداشتند.

و إذا فعلوا فحشة قالوا . .. الله أمرنا بها

ص: 273

7- جاهلان

{جاهلان}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 113 - 10،11

10 - مشركان ، مردمى جاهل هستند .

كذلك قال الذين لايعلمون

«لايعلمون» در جمله فوق، به منزله فعل لازم و بى نياز از مفعول است. بنابراين «الذين لايعلمون»; يعنى، جاهلان.

11 - امت ها ، بدون داشتن كتاب آسمانى و تدين به اديان الهى ، مردمى جاهلند .

كذلك قال الذين لايعلمون مثل قولهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 118 - 4

4 - شرك برخاسته از جهل و مشركان مردمى نادانند .

و قال الذين لايعلمون

مراد از «الذين لايعلمون»، مشركان است. توصيف مشركان به نادانان، اشاره به دو حقيقت دارد: اول اينكه ريشه شرك، جهل است و دوم اينكه، پيشنهاد آنان مبنى بر سخن گفتن با خدا با آنها و يا آمدن معجزه، نشانه نادانى ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 17 - 4،10

4 - گناهكار ، جاهل است .

يعملون السّوء بجهالة

با توجّه به توضيح فيش قبل.

10 - گناهكار ، جاهل و سبك مغر است ، اگر چه آگاه به گناه بودن عملش باشد .

انّما التّوبة على اللّه للّذين يعملون السوء بجهالة

امام صادق (ع) درباره آيه فوق فرمود: كلّ ذنب عمله العبد و ان كان به عالما فهو جاهل حين خاطر بنفسه فى معصية ربّه . .. .

_______________________________

تفسيرعياشى، ج 1، ص 228، ح 62 ; تفسير برهان، ج 1، ص 354، ح 6.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 58 - 10

10 - اهل كتاب و ديگر كافران به دليل استهزاى دين اسلام و احكام و شعاير آن ، @مردمى نادان و بى خرد

اتخذوا دينكم هزواً . .. ذلك بانهم قوم لايعقلون

برداشت فوق بر اين مبناست كه «لايعقلون» فعلى لازم باشد، يعنى اهل كتاب و كافران، فاقد عقل و انديشه كافى هستند. اسناد «لايعقلون» به «قوم» كه حاكى از بافت خاص اجتماعى آنهاست، اين معنى را تأييد مى كند.

ص: 274

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 13

13 - كسانى كه با انديشه هاى مبتنى بر تمايلاتِ خود ديگران را به گمراهى مى كشانند، مردمى نادان هستند.

و إن كثيرا ليضلون بأهوائهم بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 6

6 - مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

«باء» در «بغير علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 138 - 14

14 - قوم موسى مردمى جاهل و ناآگاه به ويژگى ها و صفات معبود راستين و شايسته پرستش

قالوا يموسى اجعل لنا إلهاً كما لهم ءالهة قال إنكم قوم تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 11

11 - مشركان صدر اسلام ، مردمانى نادان و گرفتار جهل بودند .

ذلك بأنهم قوم لايعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 100 - 3

3 - كسانى كه پيامبران الهى را تكذيب كنند و به آيات و نشانه هاى خدا ايمان نياورند ، مردمى بى خرد و نادان هستند .

و يجعل الرجس على الذين لايعقلون

مراد از «الذين لايعقلون» - به قرينه مقابله با «ما كان لنفس أن تؤمن . ..» - تكذيب كنندگان و كافران هستند. گفتنى است ذكر «لايعقلون» به جاى «لايؤمنون» برداشت فوق را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 33 - 21

21- اسيران دام هوس و تمايلات جنسى نامشروع ، از زمره سفيهان و بى خردانند .

أصب إليهنّ و أكن من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 19 - 5

ص: 275

5- آنان كه الهى بودن قرآن و حقانيّت آن را باور ندارند ، كوردل و جاهلند .

أفمن يعلم أنما أُنزل إليك من ربك الحق كمن هو أعمى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 6

6 - كافران مجرم ، مردمانى جاهل و نادان به حقايق اند .

المجرمون. .. الذين كفروا... الذين لايعلمون

«لايعلمون» مى تواند صفت ديگرى علاوه بر «المجرمون» براى «الذين كفروا» باشد كه درباره آنان و موضع گيرى هايشان در اين آيات، بحث شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 64 - 3

3 - مشركان ، مردمى نادان اند .

أفغير اللّه تأمرونّى أعبد أيّها الجهلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «جاهلون» لازم بوده و متعلقى نداشته باشد. در اين صورت اين واژه حاكى از سجيه و صفت دائمى مشركان خواهد بود.

8- اجتناب از پيروى جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 8

8 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به پيروى نكردن از هوس ها و خواسته هاى افراد بى دانش و ناآگاه

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

9- اجتناب از مقابله به مثل با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 2

2 - پرهيز ايمان آوردگان از اهل كتاب ، از مقابله به مثل كردن در برابر سخنان ياوه و بى ادبانه افراد نادان

و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

ص: 276

10- اجتناب از همنشينى با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 12

12 - لزوم پرهيز از هم نشينى با افراد نادان و ياوه گو

لانبتغى الجهلين

11- اعراض از جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 4 - 10

10 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : إنّ اللّه أدّب نبيَّه حتّى إذا أقامه على ما أراد قال له : « و أمر بالعُرْف و أعرض عن الجاهلين » فلمّا فعل ذلك له رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) زكّاه اللّه ، فقال : « إنّك لعلى خلق عظيم . . . » ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند پيامبر خود (محمّد(صلی الله علیه و آله)) را تربيت كرد تا آن گاه كه او را بر آنچه اراده كرده بود پابرجا داشت، به او فرمود: (و أمر بالعرف و أعرض عن الجاهلين) چون رسول خدا آن فرمان را براى او انجام داد، خداوند او را به پاكى ستود و فرمود: (إنّك لعلى خلق عظيم)».

12- اعراض از راه جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 15

15 - ضرورت اجتناب از راه و روشهاى جاهلان و تأثيرپذيرى از آنان

فلا تكونن من الجهلين

13- بى ادبى جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9

9 - بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه «سلاماً» صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، «قالوا قولاً سلاماً» در اين صورت معناى «سلاماً» - به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است - سخن عالمانه و شايسته و دور از

ص: 277

بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

14- بينش جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 77 - 1

1- برخى از ناآگاهان كفر به آيات الهى را ، موجب دستيابى خود به مال و فرزند فراوان مى پندارند .

كفر بأيتنا و قال لأُتينّ مالاً و ولدًا

جمله «قال لأُوتينّ. ..» بر «كفر بأياتنا» مترتب است; يعنى، گوينده اين سخن به گمان اين كه كفر او، موجب دستيابى به مال و فرزند مى گردد، كفر را برگزيده است.

15- تأثيرپذيرى از جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 11،12

11 - تأثيرپذيرى از خواسته ها و اميال ناآگاهان ، ناسازگار با اجراى صحيح و بايسته شريعت

ثمّ جعلنك على شريعة من الأمر فاتّبعها . و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

12 - تأثيرپذيرى از عناصر ناآگاه ، از آفات رهبرى است .

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

از اين كه شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله) - كه رهبر امت اسلامى است - مخاطب «لاتتّبع» قرار گرفته، مطلب بالا استفاده مى شود.

16- تربيت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 128 - 10

10- تربيت انسان هاى مبتلا به رسوم و اخلاق جاهلى و نجات دادن آنان از آنها ، نيازمند رعايت مراحل تربيتى ويژه است .

و إن عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به و لئن صبرتم لهو خير . .. و اصبر ... إن الل

فراز «إن عاقبتم . ..» براى ايجاد محدوديت در انتقام و مقابله به مثل است كه شروع كار تربيتى است و سپس به صبرپيشگى و دست كشيدن از انتقام توصيه مى كند و آن گاه به مرحله توصيه به تقوا و احسان مى رسد. ذكر اين نكته ها با اين ترتيب مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

ص: 278

17- تفاوت علما با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 58 - 1

1 - انسان عالم و روشن بين با انسان جاهل و كوردل ، از نظر شخصيت و سرنوشت برابر و هم سان نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

18- تواضع با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 13

13 - تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

19- جاهلان به امامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 122 - 14

14 - عن أبى جعفر(ع) فى قول الله تبارك و تعالى: «أو من كان ميتا فأحييناه و جعلنا له نورا يمشى به فى الناس» فقال: «ميتا» لا يعرف شيئا «و نورا يمشى به فى الناس» اماما يأتم به «كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها» قال: الذى لا يعرف الإمام.

امام باقر(ع) درباره آيه «أو من كان ميتا . .. » فرمود: منظور از «ميتا» كسى است كه هيچ شناختى ندارد و منظور از «نورا يمشى به فى الناس»، امامى است كه به او اقتدا كند و مراد از «كمن مثله فى الظلمات ليس بخارج منها»، كسى است كه امام را نمى شناسد.

20- جاهلان به تعاليم دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 15

15 - ناآگاهان به معارف الهى ، بى خبران واقعى و مردمى غفلت زده اند .

أولئك هم الغفلون

ص: 279

21- جاهلان به ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 1

1 - ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، امرى ناشناخته براى قوم مشرك ابراهيم ( ع )

فما ظنّكم بربّ العلمين

فعل «ظن» هرگاه با حرف «با» متعدى شود، غالباً به ظن غيرصادق و بد إشعار دارد; يعنى، گمان شما به خدا، گمانى غيرصادق و نادرست است. گفتنى است «عالم» (مفرد «عالمين») به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين «عالمين»; يعنى، تمامى پديده هاى موجود در جهان از هر دسته و مجموعه اى.

22- جاهلان به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 38 - 9،10،13

9- اكثريت انسان ها ، از قدرت خداوند در احياى مجدد انسان ها ناآگاهند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

ممكن است به قرينهء تناسب موضوع - كه انكار و اثبات معاد است - متعلق «لايعلمون» قدرت خداوند بر احياى مجدد انسانها باشد.

10- اكثر مشركان مكه ، از قدرت خداوند بر احياى مجدد انسان ها بى خبر بودند .

بلى وعدًا عليه حقًّا و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

برداشت فوق، بر اساس اين نكته است كه «ال» در «الناس» عهد ذكرى بوده و مراد از آن مشركانى باشند كه در آيات قبل از آنها سخن به ميان آمده است.

13- اكثريت انسان ها ، درباره حقيقت معاد چيزى نمى دانند .

و لكنّ أكثر الناس لايعلمون

احتمال دارد مفعول به «لايعلمون»، «شيئاً» محذوف باشد و بنابراين نكته ياد شده قابل استفاده است.

23- جاهلان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 3 - 10

10- جبهه ضد توحيدى در صدراسلام ، متشكل از گروهى جاهل ، بى منطق و پيرو بى چون و چراى شيطان بود .

ومن الناس من يجدل فى اللّه بغير علم و يتّبع كلّ شيطن مريد

ص: 280

24- جاهلان و تعاليم خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 19 - 3

3 - عناصر ناآگاه و جاهل به وحى ، فاقد طرح و برنامه اى ثمربخش در برابر فرمان و برنامه خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي-ًا

25- جاهلان و علما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 12

12- انسان هاى ناآگاه براى رفع جهل خويش در امور ، بايد به عالمان رجوع كنند .

فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون

26- جاهلان و محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 9

9 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، تحت فشار از سوى عناصر نابخرد براى پذيرش طرح ها و پيشنهاد هاى جاهلانه آنان

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

با توجه به تبعيت بى چون و چراى پيامبر(صلی الله علیه و آله) از وحى، نهى «لاتتّبع» تعبيرى كنايى براى بازداشتن ديگر مؤمنان خواهد بود و يا اين كه فشارهاى ناآگاهان جدى بوده و خداوند به پيامبر در اين باره هشدار داده است برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

27- ختم قلب جاهلان به معاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 59 - 4

4 - بر قلب بى خبران از روز معاد ، مهرخورده و غيرقابل نفوذ است .

فهذا يوم البعث و لكنّكم كنتم لاتعلمون. .. كذلك يطبع اللّه على قلوب الذين لايعل

احتمال دارد كه مراد از «الذين لايعلمون» به قرينه آيه پنجاه و ششم، بى خبران از معاد و قيامت باشد.

ص: 281

28- خواسته هاى جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 18 - 9

9 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، تحت فشار از سوى عناصر نابخرد براى پذيرش طرح ها و پيشنهاد هاى جاهلانه آنان

و لاتتّبع أهواء الذين لايعلمون

با توجه به تبعيت بى چون و چراى پيامبر(صلی الله علیه و آله) از وحى، نهى «لاتتّبع» تعبيرى كنايى براى بازداشتن ديگر مؤمنان خواهد بود و يا اين كه فشارهاى ناآگاهان جدى بوده و خداوند به پيامبر در اين باره هشدار داده است برداشت ياد شده ناظر به دومين احتمال است.

29- خوشرفتارى با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9،11،12،13

9 - بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه «سلاماً» صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، «قالوا قولاً سلاماً» در اين صورت معناى «سلاماً» - به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است - سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

11 - برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

عطف جمله «و إذا خاطبهم الجهلون. ..» بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

12 - برخورد كريمانه و شايسته با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق ، از آثار بندگى خداى رحمان و ايمان به او است .

و عباد الرحمن الذين . .. و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

آغاز شدن آيه شريفه با عنوان «عباد» (بندگان) و سپس طرح شدن مسأله برخورد كريمانه و شايسته با گفتار جاهلانه و. ..، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

13 - تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

ص: 282

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

30- دشمنى جاهلان صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 9 - 2

2 - جبهه ضد توحيدى در صدراسلام ، متشكل از گروهى نادان ، متكبر و استكبارپيشه

و من الناس من يجدل فى اللّه بغير علم . ..ثانى عطفه

31- راه جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 8

8 - سستى و ناپايدارى در مسير حق طلبى و خداخواهى ، عملى جاهلانه و پيمودن راه جاهلان است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

32- رسوم جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1،3

1 - برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

3 - برخى از مسلمانان صدر اسلام تحت تأثير سنتهاى جاهلى و اجتماعى عصر خود بودند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

33- روش برخورد با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 13

13- خوش گفتارى ، برخورد نيك و سعه صدر با جاهلان ، بدگويان و مخالفان ، شيوه اى نيكو و روشى ابراهيمى است .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

ص: 283

بيان عمل و گفتار حضرت ابراهيم(ع) و امر به يادآورى آن، دلالت بر نيكويى آن عمل و روش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9،11،13

9 - بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه «سلاماً» صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، «قالوا قولاً سلاماً» در اين صورت معناى «سلاماً» - به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است - سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

11 - برخورد كريمانه و بزرگوارانه بندگان خالص خدا در برابر گفتار جاهلانه افراد نادان ، برخاسته از روح فروتنى و نرم خويى آنان است .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

عطف جمله «و إذا خاطبهم الجهلون. ..» بر جمله قبل بدون تكرار شدن اسم موصول (الذين)، نشانگر وجود وحدت و ارتباط نزديك ميان اين دو صفت است. از سوى ديگر تقدم بيان صفت تواضع بر صفت برخورد كريمانه با افراد جاهل، حاكى از آن است كه اين صفت، سبب چنين برخورد پسنديده اى است.

13 - تشويق خداوند به فروتنى و مدارا با مردم و برخورد كريمانه و شايسته با افراد جاهل و ناسزاگو

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

از سياق و آهنگ آيه شريفه، چنين برمى آيد كه خداوند در صدد تشويق و تحريص انسان ها به آراسته شدن به چنين اوصاف و خصلت هايى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 55 - 1

1 - مواجه شدن ايمان آوردگان از اهل كتاب ، با ياوه گويى مخالفان نادان

الذين ءاتينهم الكتب من قبله . .. و إذا سمعوا اللّغو أعرضوا عنه

34- روش برخورد جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 9

9 - بندگان خالص خدا ، به هنگام روبه رو شدن با گفتار جاهلانه و به دور از ادب و منطق افراد جاهل ، با گفتار شايسته و عالمانه و به دور از بيهودگى و بى ادبى به آنان پاسخ مى گويند .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين مبنا است كه «سلاماً» صفت براى مفعولٌ به مقدر باشد; يعنى، «قالوا قولاً سلاماً» در اين صورت معناى

ص: 284

«سلاماً» - به قرينه جمله قبل كه سخن از گفتار جاهلانه و ناشايست افراد جاهل است - سخن عالمانه و شايسته و دور از بيهودگى و بى ادبى مى باشد.

35- رهبرى و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 11

11 - ثبات و استقامت و تأثيرناپذيرى از افراد نادان ، از وظايف رهبر جامعه اسلامى است .

فاستقيما و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

36- زندگى مسالمت آميز با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 63 - 10

10 - بندگان خالص خداوند ، به هنگام رو به رو شدن با گفتار جاهلانه و بدور از ادب و منطق جاهلان ، از آنان خواستار سلامت و امنيت و همزيستى مسالمت آميز مى شوند .

و إذا خاطبهم الجهلون قالوا سلمًا

برداشت فوق، بر اين اساس استوار است كه «سلاماً» مفعولٌ به براى فعل مقدر باشد; يعنى، «نتسلم منكم تسليماً». در اين صورت «سلام» به جاى «تسليم» نشسته است.

37- سرزنش جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 78 - 14

14 - جاهلان ، مورد سرزنش خداوند

فمال هؤلاء القوم لا يكادون يفقهون حديثا

38- سرزنش مجادله با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 22 - 19

19- مناظره با جاهلان ، جز بحثى سطحى و كوتاه ، نكوهيده و ناروا است .

ص: 285

مايعلمهم إلاّ قليل فلاتمار فيهم إلاّ مراءً ظهرًا

تفريع «لاتمار» بر جمله «مايعلمهم. ..» به وسيله حرف «فاء»، بيانگر نكته ياد شده است.

39- سرنوشت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و كوردل با انسان عالم و روشن بين ، از نظر شخصيت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

واژه «أعمى» و «بصير» در آيه شريفه، كنايه از كوردلى و روشن بينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 12

12 - اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان ، از نظر شخصيت و سرنوشت يكسان نيستند .

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

40- شخصيت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 19 - 1

1 - انسان جاهل و كوردل با انسان عالم و روشن بين ، از نظر شخصيت و سرنوشت ، برابر و هم سنگ نيستند .

و ما يستوى الأعمى و البصير

واژه «أعمى» و «بصير» در آيه شريفه، كنايه از كوردلى و روشن بينى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 12

12 - اهل دانش و معرفت با جاهلان و نادانان ، از نظر شخصيت و سرنوشت يكسان نيستند .

قل هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون

41- عجز جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 286

17 - جاثيه - 45 - 19 - 3

3 - عناصر ناآگاه و جاهل به وحى ، فاقد طرح و برنامه اى ثمربخش در برابر فرمان و برنامه خداوند

إنّهم لن يغنوا عنك من اللّه شي-ًا

42- عفو جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 3

3 - خداوند از پيامبرش خواست تا با جاهلان و سفيهان مدارا كند و كردار جاهلانه آنان را ناديده انگارد .

و أعرض عن الجهلين

«اعراض» به معناى روى گرداندن است و رويگردانى گاهى كنايه از مدارا كردن و ناديده گرفتن است و گاهى به معناى بى اعتنايى كردن و دورى گزيدن. با توجه به صدر آيه مى توان گفت مراد از اعراض، معناى اول است.

43- علما در ميان جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 94 - 11

11- زندگانى عالمان در ميان نادانان رنج آور و مشكل است .

إنى لأجد ريح يوسف لولا أن تفنّدون

44- علما و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 9 - 20

20 - پندپذير و حقيقت جو بودن عالمان ، دليل برترى آنان بر جاهلان است .

هل يستوى الذين يعلمون و الذين لايعلمون إنّما يتذكّر أُولوا الألبب

جمله «إنّما يتذكّر أُولوا الألباب»، در مقام تعليل براى جمله پيشين (هل يستوى الذين يعلمون. ..) است; يعنى، عالمان با نادانان برابر نيستند; زيرا صاحبان خردناب - كه همان عالمان اند - پندپذير و حقيقت جو هستند.

45- گناه جاهلان قاصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 287

7 - توبه - 9 - 115 - 6

6 - صدور خلاف از انسان ، قبل از دستيابى وى به شناخت رهنمود هاى الهى ، مايه محكوميت او به گمراهى نيست .

ما كان اللّه ليضل . .. حتى يبين لهم ما يتقون

46- مدارا با جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 199 - 3،4

3 - خداوند از پيامبرش خواست تا با جاهلان و سفيهان مدارا كند و كردار جاهلانه آنان را ناديده انگارد .

و أعرض عن الجهلين

«اعراض» به معناى روى گرداندن است و رويگردانى گاهى كنايه از مدارا كردن و ناديده گرفتن است و گاهى به معناى بى اعتنايى كردن و دورى گزيدن. با توجه به صدر آيه مى توان گفت مراد از اعراض، معناى اول است.

4 - گذشت از لغزش ها ، دعوت مردم به كار هاى نيك و مدارا كردن با جاهلان و سفيهان ، از وظايف اساسى مبلغان دين

خذ العفو و أمر بالعرف و أعرض عن الجهلين

47- مسؤوليت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 9

9- لزوم پيروى ناآگاهان از آگاهان

قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 7 - 16

16- « عن رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : لاينبغى للعالم أن يسكت على علمه و لاينبغى للجاهل أن يسكت على جهله و قد قال اللّه « فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون » ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است: براى عالم سزاوار نيست كه با داشتن علم سكوت كند [و آن را كتمان نمايد] و براى جاهل سزاوار نيست كه با وجود جهل، سكوت كند [و مجهول خود را نپرسد]; در حالى كه خدا فرموده است: «فسئلوا أهل الذكر إن كنتم لاتعلمون»».

ص: 288

48- معذوريت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 24 - 4

4- حق پوشان لجوج و معاند ، مستحق آتش دوزخ ; و نه ناآگاهان ره نيافته به حق *

ألقيا فى جهنّم كلّ كفّار عنيد

وصف «كفّار» و «عنيد» مشعر به عليت است; يعنى، آنچه آدمى را به سوى دوزخ مى كشاند، انكار لجوجانه و حق ستيزانه است و نه صرف انكار ناشى از جهل و نرسيدن به حق; گرچه ظاهراً به چنين فردى نيز «كافر» اطلاق مى شود.

49- معذوريّت جاهلان قاصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 19 - 18

18 - جاهل قاصر معذور است.

و أوحى إلىّ هذا القرءان لأنذركم به و من بلغ

50- موسى(ع) و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 67 - 10

10 - استعاذه موسى ( ع ) به خدا از اينكه در زمره جاهلان باشد .

أعوذ باللّه أن أكون من الجهلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 9

9 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از پيروى راه و روش افراد نادان برحذر داشت .

و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

51- نهى از تبعيت جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 9

9 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از پيروى راه و روش افراد نادان برحذر داشت .

ص: 289

و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

52- هارون(ع) و جاهلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 89 - 9

9 - خداوند ، موسى و هارون ( ع ) را از پيروى راه و روش افراد نادان برحذر داشت .

و لاتتبعان سبيل الذين لايعلمون

53- جاهليت

{جاهليت}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 12،13،15

12 - گمراهى آشكار مردم ، پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

13 - هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

15 - يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله «ان كانوا . .. » به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (صلی الله علیه و آله) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

54- آثار پيروى از رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 24 - 11

11 - پيروى از سنت هاى جاهلى ، عامل اصلى ايمان نياوردن كافران و موضع گيرى در برابر پيامبران

إنّا وجدنا ءاباءنا على أمّة . .. قالوا إنّا بما أرسلتم به كفرون

ص: 290

55- آثار تعصب بر رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 78 - 4

4 - تعصب بر آيين و سنت هاى جاهلى نياكان ، از موانع رشد است .

قالوا أجئتنا لتلفتنا عما وجدنا عليه ءاباءنا

56- اجتناب از رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 12

12 - ترك سنت جاهلى و ورود به خانه هاى از راه هاى متعارف آن ، فرمان و توصيه خدا به مسلمانان

ليس البر . .. و أتوا البيوت من أبوبها

57- ادعاى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 8

8- مشركان مدعى بودند بهشت ، از آنِ آنان است .

و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

احتمال دارد مراد از «أن لهم الحسنى»، به قرينه فراز بعدى (أن لهم النار) بهشت باشد.

58- ارث در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 7 - 5

5 - لغو سنّت جاهلى ، در محروم ساختن زنان از ارث

و للنّساء نصيب

مرحوم طبرسى نقل مى كند كه اعراب در زمان جاهليت زنان را از ارث محروم مى ساختند و آيه در ردّ چنين روشى نازل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 7

7 - به ارث بردن زنان ، از سنن جاهلى

ص: 291

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

با توجّه به شأن نزول در مجمع البيان، ذيل آيه.

59- ارث زن در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 29

29 - محروميت زنان يتيم ، از حق ارث خويش ، در عصر جاهليت

لا تؤتونهن ما كتب لهن

امام باقر(ع) در مورد «ما كتب لهن» در آيه فوق فرمود: اى من الميراث.

_______________________________

مجمع البيان، ج 1، ص 181; نورالثقلين، ج 1، ص 557، ح 595.

60- ازدواج در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 22 - 4

4 - ازدواج با همسر پدر ، از سنن جاهلى

و لا تنكحوا ما نكح اباءُوكم من النّساء الّا ما قد سلف

61- ازلام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 17

17 - حرمت تقسيم اشيا به وسيله تير هاى قمار ، كه نوعى قرعه كشى در عصر جاهليت بوده است .

و الازلم رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در پاسخ سؤال از معنى «ازلام» در آيه فوق روايت شده: قد احهم التى يستقسمون بها.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 123، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 668، ح 340.

ص: 292

62- استخاره در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 6

6 - لزوم اجتناب از تفأل ها و استخاره هاى مرسوم در جاهليت

و الازلم رجس . .. فاجتنبوه

«ازلام» به معناى چوبهاى تير كه در قرعه به كار مى رود نيز آمده است يعنى سه قطعه چوبى كه بر يكى «افعل» و بر ديگر «لاتفعل» و سومى بدون نوشته و به اصطلاح پوچ بوده است، در عصر جاهلى به هنگام مسافرت و يا انجام امرى مهم با قرار دادن آن چوبها در كيسه و بيرون آوردن يكى از آنها تكليف خويش رابراى انجام آن امر مشخص مى كردند.

63- استقامت بر رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 6

6 - تحمّل آداب و رسوم دوران جاهليت ، بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) سنگين و دشوار بود .

وزرك

«وزر»، مطلق است و قابليت دارد كه بر مصاديقى گوناگون - از جمله «سنت هاى سخت دوران جاهليت» - تطبيق يابد. هم چنين مى تواند ناظر به تمام مصاديقى باشد كه به ذهن خطور مى كند.

64- اشاعه فحشا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 24

24 - واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى جهت كسب در آمد و رفاه بيشتر ، امرى رايج در جاهليت

و لاتكرهوا فتيتكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

65- افترا به خدا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 6،7

6 - مشركان عصر جاهلى قوانين و سنتهاى ساختگى و پندارى خود را به خداوند نسبت مى دادند.

و قالوا هذه أنعم . .. افتراء عليه

7 - وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر

ص: 293

برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 - شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله «انما حرم . .. » مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است، باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

66- افتراهاى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 1

1- مشركان دوران جاهليت ، چيزهايى را به خداوند نسبت مى دادند كه براى خود ، خوش نداشتند .

و يجعلون لله ما يكرهون

مراد از «يجعلون» (قرار مى دهند) به قرينه آيات قبل (و يجعلون لله البنات) اسناد دادن و متصف كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 88 - 1

1- فرزندگزينى ، از نسبت هاى نارواى شرك پيشگان عصر بعثت ، به خداوند

و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا

فعل «اتّخذ» گوياى آن است كه گويندگان اين سخن، معتقد بودند: خداوند يكى از موجودات را به فرزندى برگزيده است; نه آن كه فرزندى از او متولد شده باشد.

67- اقرار مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 88 - 4

4- مشركان عصر بعثت ، به رحمانيت خدا اعتراف داشتند .

و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا

ص: 294

68- اقليّت علماى جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 15

15 - وجود اقليت انديشمند در جامعه بدعتگزار جاهليت

و اكثرهم لايعقلون

69- الحاق زنازاده به شوهر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى - اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أولدهنّ و لايأتين ببهتن

تصريح پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

70- الله در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 109 - 2

2 - مشركان مكه معتقد به «الله» بودند و به آن قسم ياد مى كردند.

و أقسموا بالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 6

6 - مشركان در كنار اعتقاد به بتها به «الله» نيز معتقد بودند.

فقالوا هذا لله بزعمهم و هذا لشركائنا

ص: 295

71- انحرافات اخلاقى زنان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى - اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أولدهنّ و لايأتين ببهتن

تصريح پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

72- انحرافات اعتقادى زنان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى - اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أولدهنّ و لايأتين ببهتن

تصريح پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

73- انذار مشركانجاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 12

12- هشدار خداوند به مشركان ، در مورد تصميم آنان درباره نوزادان دختر

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

74- اهل كتاب دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 7

7 - اهل كتاب و مشركان در عصر جاهليت ، خود را در انتظار پيام هاى مكتوب و پيراسته از باطل قلمداد مى كردند كه آن را از رسولى الهى دريافت كنند .

ص: 296

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

75- بت پرستى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 23

23 - اعراب جاهلى ، مرمادنى شرك پيشه و بت پرست

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 29 - 2

2 - عرب جاهلى ، مردمى بودند مشرك و بت پرست .

فكفى . .. إن كنا عن عبادتكم لغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 2

2 - عرب هاى جاهلى ، مردمانى بودند شرك پيشه و بت پرست .

قل هل من شركائكم من يبدؤا الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 2

2 - اعراب جاهلى ، مردمانى بودند شرك پيشه و بت پرست .

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنعم إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 71 - 1

1 - بت پرستى ، آيين رايج عرب هاى پيش از اسلام

و يعبدون من دون اللّه ما لم ينزّل به سلطنًا

ص: 297

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 3

3 - شرك و بت پرستى ، انديشه و مرام عرب جاهلى

يأيّها الناس . .. إنّ الذين تدعون من دون اللّه

76- بتهاى جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - « لات » و « عزى » در مرتبه بالاتر از « منات » ، در نزد عرب جاهلى *

أفرءيتم اللّ-ت و العزّى

از تقديم «لات و عزى» و توصيف منات به «الثالثة» (سومى)، مطلب بالا به استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 20 - 3

3 - « منات » ، در مرتبه اى پايين تر از « لات » و « عزى » در نزد عرب جاهلى

أفرءيتم اللّ-ت و العزّى . و منوة الثالثة الأُخرى

از تأخير «منات» و توصيف آن به «الثالثة» (سومى)، مطلب بالا استفاده مى شود.

77- بدعتگذاران در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 15

15 - وجود اقليت انديشمند در جامعه بدعتگزار جاهليت

و اكثرهم لايعقلون

78- برترى مرد در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 3

3 - اعتقاد عرب جاهلى ، به امتياز و برترى مردان بر زنان

أم له البنت و لكم البنون

ص: 298

از اين كه خداوند، مشركان را مدعى اختصاص پسران به خويش شمرده است; استفاده مى شود كه آنان، از داشتن دختر احساس ننگ مى كرده اند.

79- بى ارزشى دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 5

5- زنان و دختران در دوران جاهليت ، بى ارزش بوده و مايه ننگ و عار به شمار مى آمدند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

80- بى ارزشى زن در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 5

5- زنان و دختران در دوران جاهليت ، بى ارزش بوده و مايه ننگ و عار به شمار مى آمدند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

81- بى منطقى رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 10

10 - قوانين و مقررات ساختگى مشركان عصر جاهلى بى پايه و به دور از حكمت و جاهلانه بوده است.

و قالوا ما فى بطون . .. سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم

جمله «إنه حكيم عليم» به منزله تعريض به كسانى است كه بدون علم و حكمت به جعل احكام بر اساس تصورات خويش مى پردازند، چنانكه مشركان عصر جاهليت اين چنين بودند.

82- بى منطقى قوانين جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 10

10 - قوانين و مقررات ساختگى مشركان عصر جاهلى بى پايه و به دور از حكمت و جاهلانه بوده است.

و قالوا ما فى بطون . .. سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم

ص: 299

جمله «إنه حكيم عليم» به منزله تعريض به كسانى است كه بدون علم و حكمت به جعل احكام بر اساس تصورات خويش مى پردازند، چنانكه مشركان عصر جاهليت اين چنين بودند.

83- بينش اعراب جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 2

2 - دختر بودن فرزند - در ديدگاه برخى از اعراب جاهلى - موجب استحقاق قتل بود .

بأىّ ذنب قتلت

84- بينش غلط مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 5

5 - تصور جاهلانه و غلط مشركانِ عرب جاهلى از « مشيت الهى »

و قالوا لو شاء الرحمن . .. ما لهم بذلك من علم

85- بينش مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 8

8 - برخى از مردم پيش از اسلام ، فرزند داشتن و متولد شدن را مانع خدايى نمى دانستند .

لم يلد و لم يولد

ماضى آوردن فعل هاى «لم يلد» و «لم يولد» - با آن كه نفى ولادت هميشگى است - به چنين پندارى در بين مردم آن زمان، اشاره دارد.

86- بينش مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 6،8

6- مشركان صاحب دختر در دوران جاهليت ، نگهدارى دختران را براى خود عار و ذلت مى دانستند .

أيمسكه على هون

ص: 300

برداشت فوق بر اين اساس است كه «على هون» حال براى ضمير فاعلى «يمسك» باشد.

8- مشركان صاحب دختر ، حيثيت اجتماعى خود را با داشتن دختر در مخاطره مى ديدند .

يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 4

4- داشتن دختر در ديدگاه مشركان جاهلى ، صفتى زشت محسوب مى شد .

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

«مثل السوء»، مثلى است كه مشركان جاهلى براى صاحبان دختر به كار مى بردند و مرادشان از آن، ضرب المثل بد حالى و بدى بود. اينكه خداوند پس از ذكر ديدگاه آنها درباره نوزادان دختر و محكوميتشان، «مثل السوء» را به خود آنان نسبت مى دهد، مى تواند قرينه اى باشد بر مطلب ياد شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 9

9- مشركان ، تداوم نسل خويش را از طريق داشتن پسر ، براى خود فرجامى نيك تلقى مى كردند . *

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

احتمال دارد مراد از «الحسنى» به قرينه «و يجعلون لله البنات . .. و لهم ما يشتهون» و «يجعلون لله ما يكرهون» ادامه نسل مشركان از طريق پسرانى باشد كه آنان براى خويش مدعى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 2

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 4

4 - لطافت طبيعى زن و فرودستى او در ميدان جدال و درگيرى ، دو عامل آسيب پذيرى و دو نقيصه براى زن در فرهنگ خشن جاهلى

و هو فى الخصام غير مبين

در آيه قبل (و إذا بشّر أحدهم. ..) ناراحتى عرب جاهلى از داشتن دختر بيان شده است. اين آيه مى تواند اشاره به علت آن ناراحتى داشته باشد; يعنى، اين دو ويژگى از نظر عرب جاهلى، نقص زن به حساب مى آمد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 24 - 8

8 - طبيعت گرايى و انكار حيات اخروى ، داراى ريشه در جاهليت عرب

ص: 301

و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و ما يهلكنا إلاّ الدهر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 3

3 - اعتقاد عرب جاهلى ، به امتياز و برترى مردان بر زنان

أم له البنت و لكم البنون

از اين كه خداوند، مشركان را مدعى اختصاص پسران به خويش شمرده است; استفاده مى شود كه آنان، از داشتن دختر احساس ننگ مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 14

14 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار باطل عرب هاى جاهلى

فكلوا منها

تجويز استفاده از گوشت قربانى، ناظر به پندار باطل عرب هاى جاهلى است كه استفاده از آن را حرام مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 33 - 3

3 - ممنوعيت استفاده از دام هاى قربانى ، در پندار مشركان عصر بعثت

لكم فيها منفع إلى أجل مسمًّى

تصريح به جواز بهره بردارى از دام هاى قربانى، نشان مى دهد كه اعتقاد عمومى پيش از نزول آيه، برخلاف آن بوده است.

87- پسردوستى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 9

9- قرار دادن دختر براى خدا و پسر براى خود از سوى مشركان ، قضاوتى بس زشت و ناروا بود .

و يجعلون لله البنت سبحنه و لهم ما يشتهون . .. ألا ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 9

9- مشركان ، تداوم نسل خويش را از طريق داشتن پسر ، براى خود فرجامى نيك تلقى مى كردند . *

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

احتمال دارد مراد از «الحسنى» به قرينه «و يجعلون لله البنات . .. و لهم ما يشتهون» و «يجعلون لله ما يكرهون» ادامه نسل مشركان از طريق پسرانى باشد كه آنان براى خويش مدعى بودند.

ص: 302

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 2

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

88- پيروى از رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 5 - 2

2 - تهديد أكيد الهى ، به كسانى كه به حدود و احكام ظهار تن در ندهند و بر سنت جاهلى پايبند بمانند .

و الذين يظهرون من نسائهم . .. إنّ الذين يحادّون اللّه و رسوله

چنان كه قبلاً گفته شد، «ظهار» سنّتى باقى مانده از عرب جاهلى بود. خداوند در آيات پيشين اين سنّت را لغو كرد و براى مرتكبان آن مجازات كفّاره تعيين فرمود. با توجه به ارتباط آيه بالا با آيات قبل، آيه شريفه ناظر به كسانى خواهد بود كه ممكن است همچنان بر آن سنّت غلط پايبند بمانند و حدود الهى را زير پا بگذارند.

89- تاريخ جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 16

16 - گمراهى مردم ، پيش از اسلام

و ان كنتم من قبله لمن الضالين

90- تبعيض در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 10

10- تفاوت قائل شدن بين دختران و پسران از سوى مشركان عصر جاهلى ، قضاوتى زشت و ناروا بود .

و يجعلون لله البنت سبحنه و لهم ما يشتهون . .. ألا ساء ما يحكمون

ص: 303

91- تبعيض نژادى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب بودند .

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

92- تحريم چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 4

4 - توبيخ خداوند نسبت به مشركان عصر جاهلى به سبب تحريم بى دليل بعضى از چهارپايان و جنين آنها

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

93- تحريم حيوانات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 3،6

3 - مشركان عصر جاهلى بدون دليل به حرمت استفاده از برخى چهارپايان معتقد بودند.

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

در آيه 136 و 137 به برخى از افترائات مشركان اشاره شده و آيه با «فذرهم و ما يفترون» پايان يافته و آيات بعد در مقام توبيخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشركان است كه از آن جمله تحريم بى جاست.

6 - تحريم برخى حيوانات از سوى مشركان صدر اسلام، فاقد هر گونه دليل و مستند قابل قبول

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم ... أم كنتم شهداء

استفهام در آيه براى انكار و يا توبيخ است و مفاد جملات «نبئونى» و «أم كنتم . .. » نيز نفى وجود دليل بر مدعاهاى مشركان است.

94- تحريم گوشت قربانى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 14

ص: 304

14 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار باطل عرب هاى جاهلى

فكلوا منها

تجويز استفاده از گوشت قربانى، ناظر به پندار باطل عرب هاى جاهلى است كه استفاده از آن را حرام مى دانستند.

95- تحريم مباحات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 119 - 1

1 - برخى از مردم عصر جاهليت خوردن گوشت حيوانى را كه با نام خدا ذبح شده باشد حرام مى دانستند.

و ما لكم ألا تأكلوا مما ذكر اسم الله عليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1

1 - كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 7

7 - مشركان عصر جاهلى فاقد هر گونه دليل علم آور بر تحريمهاى بى جاى خود بودند.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 3،6

3 - مشركان عصر جاهلى بدون دليل به حرمت استفاده از برخى چهارپايان معتقد بودند.

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

در آيه 136 و 137 به برخى از افترائات مشركان اشاره شده و آيه با «فذرهم و ما يفترون» پايان يافته و آيات بعد در مقام توبيخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشركان است كه از آن جمله تحريم بى جاست.

6 - تحريم برخى حيوانات از سوى مشركان صدر اسلام، فاقد هر گونه دليل و مستند قابل قبول

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم ... أم كنتم شهداء

استفهام در آيه براى انكار و يا توبيخ است و مفاد جملات «نبئونى» و «أم كنتم . .. » نيز نفى وجود دليل بر مدعاهاى مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 5

ص: 305

5 - اگر مشركان بر تحريمهاى ادعايى خود گواه و دليلى نيز بياورند، ساختگى و بى اساس است.

قل هلم . .. فإن شهدوا فلا تشهد معهم

96- تحير مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 4

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در «يمسكه»، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و «على هون» حال براى ضمير مفعولى «يمسكه» است. «هون» به معناى خوارى و ذلت است و «يدسّ» (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

97- تعصب قومى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 3

3 - قوم گرايى ، پايه اصلى فرهنگ و اعتقاد عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاثرهم مهتدون

از اين كه عرب هاى جاهلى تنها به عقايد نياكان خويش تكيه مى كردند و آن را موجب هدايت مى دانستند، قوم گرايى آنان استفاده مى شود.

98- تعصب مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 5

5 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى نژادپرست و متعصب بودند .

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

برداشت ياد شده از تأكيد مشركان بر آمدن پيامبرى ويژه براى آنان استفاده مى شود; زيرا تأكيد آنان در حالى بود كه پيامبران بسيارى براى هدايت بشر آمده و عده اى از مردم ساكن در جزيرة العرب به آنان گرويده بودند.

ص: 306

99- تعليم ادب در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - حجرات - 49 - 5 - 4

4 - تعليم ادب از سوى خداوند ، به اعراب در معاشرت با پيامبر (صلی الله علیه و آله)

لاتقدّموا . .. لاترفعوا ... و لا تجهروا له ... إنّ الذين يغضّون ... و لو أنّهم ص

100- تعويض همسران در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 4

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) مجاز نبود بر اساس سنّت جاهلى ، زنان خود را با همسران ديگران تعويض كند .

لايحلّ لك النساء . .. و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج

احتمال دارد كه مراد از «تبديل همسران»، طلاق آنها و ازدواج با ديگران باشد و احتمال دارد كه اشاره به سنّت جاهلى باشد كه مردان، همسران خود را تعويض مى كرده اند. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

101- تغذيه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 9

9 - خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

102- تفأل در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 6

6 - لزوم اجتناب از تفأل ها و استخاره هاى مرسوم در جاهليت

و الازلم رجس . .. فاجتنبوه

«ازلام» به معناى چوبهاى تير كه در قرعه به كار مى رود نيز آمده است يعنى سه قطعه چوبى كه بر يكى «افعل» و بر ديگر «لاتفعل» و سومى بدون نوشته و به اصطلاح پوچ بوده است، در عصر جاهلى به هنگام مسافرت و يا انجام امرى مهم با قرار دادن آن چوبها در كيسه و بيرون آوردن يكى از آنها تكليف خويش رابراى انجام آن امر مشخص مى كردند.

ص: 307

103- تفكر طبقاتى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 5

5- پذيرش امور از سوى طبقه اشراف ، ملاك ارزشى بودن آن امور در جامعه جاهلى

لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

104- تناقض گويى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 2

2 - اعتقاد به دختر داشتن خدا ، در عين برتر دانستن پسر ، تناقضى آشكار در باور هاى جاهلى

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات و أصفيكم بالبنين

آيه شريفه، در مقام نكوهش از مشركان، به اين نكته اشاره مى كند كه به پندار شما دختر از مقام پايين تر و پست ترى برخوردار است; پس چگونه خود را بر خدا ترجيح داده و سهم او را دختر و سهم خود را پسر مى دانيد؟!

105- توجيه گرى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 2

2 - پيروى از نياكان ، امرى موجه و دليلى قانع كننده در فرهنگ عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا . .. ءاثرهم مهتدون

106- توقعات مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 7

7 - بر دوش داشتن مسؤوليت انذار و اخطار ، انتظار مردم پيش از نزول قرآن از پيامبران الهى

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ... فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

ص: 308

تولد فرزند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 4

4- رسم مژده دهى به هنگام تولد فرزند در ميان عرب هاى جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى

107- توليت مسجد الحرام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 - سرپرستى مسجدالحرام و آب دهى به زائران كعبه ، شغلى مهم و افتخارآميز در ميان عرب هاى جاهلى

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و جهد فى سبيل اللّ

108- جامعه جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 14،15

14 - جهالت و نارسائى عقل و انديشه ، عامل رواج بدعت ها و افترا ها در جامعه كفرپيشه عصر جاهلى

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

15 - وجود اقليت انديشمند در جامعه بدعتگزار جاهليت

و اكثرهم لايعقلون

109- جهل در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 13

13 - هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

110- جهل مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 309

5 - انعام - 6 - 140 - 6

6 - مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

«باء» در «بغير علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

111- حج در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 7،24

7 - ورود از پشت خانه ها و نه از درب هاى ورودى ، از آداب حج در سنت هاى مردم عصر جاهلى

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

بيان رسم جاهليت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از درب ورودى - پس از ذكر حج - دلالت بر اين دارد كه سنت ياد شده از آداب حج در زمان جاهليت بوده است.

24 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه « ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهور ها » روايت شده است : انه كان المحرمون لايدخلون بيوتهم من أبواب ها و لكنهم كانوا ينقبون فى ظهر بيوتهم أى فى مؤخر ها نقباً يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بذلك ;

] در جاهليت[ كسانى كه براى مناسك حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هايشان وارد آن نمى شدند; بلكه از حفره اى كه در پشت خانه و در انتهاى آن باز مى كردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پايبندى به اين عمل نهى فرمود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12،17

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنعم إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثن

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

«زور» به معناى باطل و اضافه در «قول الزور» اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از «سخن ياوه» در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان - كه در منا نصب كرده بودند - سرمى دادند.

112- حنث سوگند مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 6،8

6 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى سوگندشكن و غيرصادق در ادعاى ايمان به پيامبر الهى ويژه خود

ص: 310

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

8 - نفرت شديد مشركان از بعثت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، به رغم سوگند مؤكد قبلى خود مبنى بر ايمان به پيامبر برخاسته از ميان نژاد آنان

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

113- حيوانات حرام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 1،2،7

1 - ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشركان عصر جاهليت

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

«حجر» به معناى منع و ممنوعيت است و مراد از ممنوعيت «أنعام» و «حرث»، به قرينه «لايطعمها»، ممنوعيت خوردن از آنهاست.

2 - اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

«هذه» اشاره به سهامى است كه مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

7 - وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

114- حيوانات موقوفه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 3

3 - مشركان عصر جاهلى خوردن از حيوان و يا كشت وقف شده براى خدا و شريكان موهوم او را براى هر كس كه مى خواستند مجاز مى شمردند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء

115- خداشناسى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 4

ص: 311

4- مشركان دوران جاهليت ، باورمند به خداوند على رغم اسناد امور ناروا به او

و يجعلون لله ما يكرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 3

3 - مشركان عرب جاهلى ، معتقد به خداوند رحمان و مرتبت والاى او در مقايسه با ديگر خدايان

و قالوا لو شاء الرحمن ما عبدنهم

از اين كه مشركان، عبادت ديگر خدايان را در گرو مشيت خداى رحمان دانسته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

116- خرافات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 1

1 - اعراب جاهلى ، مردمانى بودند كوته نظر ، خرافاتى و پيرو موهومات .

فما لكم كيف تحكمون. و ما يتبع أكثرهم إلا ظناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 4

4 - مشركان ، گرفتار عقايدى خرافى و فاقد هرگونه برهان و دليل

فليأت مستمعهم بسلطن مبين . أم له البنت و لكم البنون

از ارتباط اين آيه با آيه قبل، مطلب بالا استفاده مى شود. بدين معنا كه اين آيه، ارائه دهنده نمودى از بى برهانى كافران در اعتقادات خويش است.

117- خودآرايى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الجهليّة الأُولى

ص: 312

118- خودنمايى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الجهليّة الأُولى

119- خوردن جنين در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،3،4

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

3 - مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

4 - خوردن جنين مرده دام در برخى موارد از نظر مشركان عصر جاهلى جايز بود.

و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

120- دامدارى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى از منابع درآمد مردم در عصر جاهليت بوده است.

مما ذراً من الحرث و الأنعم

121- دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 4

4- داشتن دختر در ديدگاه مشركان جاهلى ، صفتى زشت محسوب مى شد .

للذين لايؤمنون بالأخرة مثل السوء

ص: 313

«مثل السوء»، مثلى است كه مشركان جاهلى براى صاحبان دختر به كار مى بردند و مرادشان از آن، ضرب المثل بد حالى و بدى بود. اينكه خداوند پس از ذكر ديدگاه آنها درباره نوزادان دختر و محكوميتشان، «مثل السوء» را به خود آنان نسبت مى دهد، مى تواند قرينه اى باشد بر مطلب ياد شده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 2

2- مشركان دوران جاهلى ، از دختردار شدن نفرت داشتند .

و يجعلون لله البنت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم ..

مراد از «ما» در «ما يكرهون» - به قرينه آيه «و يجعلون لله البنات» (57) - مى تواند «بنات» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 1،2

1 - خشم و ناراحتى شديد عرب جاهلى ، به هنگام اطلاع يافتن از تولد فرزندى دختر براى او

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 5

5 - عرب جاهلى ، خود بيزار از داشتن دختر ; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند

أوَ من . .. و هو فى الخصام غير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 3

3 - بى رغبتى برخى از مردم عصر جاهليت ، به نگه دارى دختران

و إذا الموءودة سئلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 2

2 - دختر بودن فرزند - در ديدگاه برخى از اعراب جاهلى - موجب استحقاق قتل بود .

بأىّ ذنب قتلت

ص: 314

122- دختر در دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 1

1- چهره مشركان دوران جاهلى ، به هنگام دريافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتى ، دگرگون مى شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 2،4،8،11،12

2- خبر دختردار شدن براى مشركان ، خبرى ناگوار و بد بود .

يتورى من القوم من سوء ما بشّر به

4- دودلى و تحير مشركان در نگهدارى از نوزادان دختر به حالت ذلت و يا در گور كردن آنان

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

مرجع ضمير در «يمسكه»، مبشّربه است و منظور از آن نوزاد دختر مى باشد و «على هون» حال براى ضمير مفعولى «يمسكه» است. «هون» به معناى خوارى و ذلت است و «يدسّ» (از مصدر دسّ) به معناى پنهان كردن آمده است.

8- مشركان صاحب دختر ، حيثيت اجتماعى خود را با داشتن دختر در مخاطره مى ديدند .

يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

12- هشدار خداوند به مشركان ، در مورد تصميم آنان درباره نوزادان دختر

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

123- دروغگويى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 5

5- مشركان دوران جاهلى ، مردمانى دروغ پرداز و آرايش دهنده مطالب دروغ

و تصف ألسنتهم الكذب

«الكذب» مفعول «تصف» است. آوردن چنين وصفى براى مشركان به جاى فعل «يكذب» حاكى از اين است كه آنان، مطالب دروغ را توصيف كرده و آرايش مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 6

6 - مشركان جزيرة العرب ، مردمى سوگندشكن و غيرصادق در ادعاى ايمان به پيامبر الهى ويژه خود

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

ص: 315

124- دزدى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى - اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أولدهنّ و لايأتين ببهتن

تصريح پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

125- دفن ميت در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 8

8 - خاك سپارى مردگان ، شيوه اى سابقه دار در دوران جاهليت

فأقبره

يادآورى مراسم خاك سپارى در ضمن بر شمردن نعمت هاى خداوند براى مردم عصر بعثت، نشانه جارى بودن آن مراسم در آن روزگار است.

126- دين ستيزى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 17

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

«زور» به معناى باطل و اضافه در «قول الزور» اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از «سخن ياوه» در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان - كه در منا نصب كرده بودند - سرمى دادند.

ص: 316

127- ذبح حيوانات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 5

5 - تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

128- ذبح در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 9

9 - خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

129- ذلت دختر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 6

6- مشركان صاحب دختر در دوران جاهليت ، نگهدارى دختران را براى خود عار و ذلت مى دانستند .

أيمسكه على هون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «على هون» حال براى ضمير فاعلى «يمسك» باشد.

130- راههاى كسب در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 24

24 - واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى جهت كسب در آمد و رفاه بيشتر ، امرى رايج در جاهليت

و لاتكرهوا فتيتكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

ص: 317

131- ربا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 4

4 - رباخوارى از عادات و رسوم جاهليّت

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

132- رباخوارى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 130 - 4

4 - رواج رباخوارى در عصر بعثت و زمان جاهليت

لا تأكلوا الرّبوآ اضعافاً مضاعفة

برخى برآنند كه «اضعافاً مضاعفة» قيد حرمت است; يعنى در اين آيه، تنها از رباخوارى به چندين برابر نهى شده و در مرحله اى ديگر، اصل رباخوارى حرام شده است. و حرمت تدريجى، حكايت از رواج و شيوع فراگير رباخوارى دارد.

133- رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 7،8،11،24

7 - ورود از پشت خانه ها و نه از درب هاى ورودى ، از آداب حج در سنت هاى مردم عصر جاهلى

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

بيان رسم جاهليت، مبنى بر وارد شدن به خانه از پشت آنها و نه از درب ورودى - پس از ذكر حج - دلالت بر اين دارد كه سنت ياد شده از آداب حج در زمان جاهليت بوده است.

8 - ورود حاجيان به خانه ، از پشت آن و پرهيز از راه هاى متعارف ، عملى نيكو در ديدگاه مردم عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

نفى نيكى از رسم ياد شده (ليس البر)، دلالت مى كند كه آن رسم در نزد مردم جاهلى، رسمى نيكو و ارجمند بوده است.

11 - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند .

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

24 - از امام باقر ( ع ) درباره آيه « ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهور ها » روايت شده است : انه كان المحرمون لايدخلون بيوتهم من أبواب ها و لكنهم كانوا ينقبون فى ظهر بيوتهم أى فى مؤخر ها نقباً يدخلون و يخرجون منه فنهوا عن التدين بذلك ;

] در جاهليت[ كسانى كه براى مناسك حج مُحْرم مى شدند، از درب خانه هايشان وارد آن نمى شدند; بلكه از حفره اى كه در

ص: 318

پشت خانه و در انتهاى آن باز مى كردند، رفت و آمد مى نمودند و خداوند آنان را از پايبندى به اين عمل نهى فرمود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 3

3 - كافران عصر بعثت نيز به حرمت و قداست ماه هاى حرام و ممنوعيت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 200 - 2

2 - تفاخر به نياكان پس از مناسك حج ، از سُنن جاهلى

فاذكروا اللّه كذكركم اباءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 9

9 - سُنّت سوگند بر ترك كار هاى خير در عصر جاهليّت

و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم اَن تبرّوا و تتقوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 22

22 - جامعه جاهلى عصر بعثت ، هيچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد .

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

با توجّه به اينكه حقوق مردان بر زنان (عليهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 2

2 - نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهليّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: كان الرجل فى الجاهليّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّة ... فذكرت ذلك لرسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فنزلت: «الطلاق مرّتان ... ». (مجمع البيان، ذيل آيه.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 232 - 8

8 - جلوگيرى از ازدواج مجدّد زنان مُطلّقه ، از سُنّت هاى جاهليّت

و اذا طلّقتم النّساء فبلغن اجلهنّ فلا تعضلوهنّ

ص: 319

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 278 - 4

4 - رباخوارى از عادات و رسوم جاهليّت

يا ايّها الّذين امنوا اتّقوا اللّه و ذروا ما بقى من الرّبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 7 - 5

5 - لغو سنّت جاهلى ، در محروم ساختن زنان از ارث

و للنّساء نصيب

مرحوم طبرسى نقل مى كند كه اعراب در زمان جاهليت زنان را از ارث محروم مى ساختند و آيه در ردّ چنين روشى نازل شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 7

7 - به ارث بردن زنان ، از سنن جاهلى

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

با توجّه به شأن نزول در مجمع البيان، ذيل آيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 22 - 4،8

4 - ازدواج با همسر پدر ، از سنن جاهلى

و لا تنكحوا ما نكح اباءُوكم من النّساء الّا ما قد سلف

8 - تنفرآميز بودن ازدواج با همسر پدر ، حتى در نظر مردم جاهلى

انّه كان فاحشةً و مقتاً

چون آنان ازدواج با همسر پدر را «نكاح مقت» مى ناميدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 23 - 15

15 - ازدواج با محارم و جمع بين دو خواهر در ازدواج ، از سنن جاهلى

حرّمت . .. و ان تجمعوا بين الاختين الّا ما قد سلف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 20

20 - كشتار و تعرض نابجا به افراد به خاطر دستيابى به غنيمت ، از روش هاى ناپسند دوران جاهليت

و لا تقولوا . .. لست مؤمناً تبتغون عرض الحيوة الدّنيا ... كذلك كنتم من قبل

ظاهراً «كذلك» اشاره است به جمله «تبتغون عرض . .. » بر اين اساس، مقصود از «من قبل»، قبل از اسلام، يعنى دوران

ص: 320

جاهليت است كه به خاطر مال دنيا، بدون هيچ دليلى ديگران را مى كشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 127 - 13،29

13 - بيزارى از ازدواج با دختران يتيم ، از اخلاق و رسوم جاهلى

فى يتمى النساء التى لا تؤتونهن ما كتب لهن و ترغبون ان تنكحوهن

بنابر اينكه پس از «ترغبون» كلمه «عن» مقدر باشد كه در اين صورت، «رغبت» به معناى اعراض كردن خواهد بود.

29 - محروميت زنان يتيم ، از حق ارث خويش ، در عصر جاهليت

لا تؤتونهن ما كتب لهن

امام باقر(ع) در مورد «ما كتب لهن» در آيه فوق فرمود: اى من الميراث.

_______________________________

مجمع البيان، ج 1، ص 181; نورالثقلين، ج 1، ص 557، ح 595.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 9

9 - خوردن مردار ، خون و گوشت خوك ، بردن غير نام خدا در ذبح ، قربانى براى بت ها و تقسيم گوشت حيوانات با قمار ، از اعمال مردم در جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 1،2

1 - بسيارى از مردمان عصر بعثت ، خواستار داورى پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر اساس قوانين جاهلى

افحكم الجهلية يبغون

2 - بسيارى از مسيحيان و يهوديان ، در صدد جايگزينى گرايش ها و قوانين جاهلى به جاى احكام و قوانين الهى

افحكم الجهلية يبغون

«بغى»، به معناى طلب كردن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 2،6

2 - شراب خوارى ، قمار بازى ، گرايش به مظاهر شرك و تفأل هاى مرسوم در جاهليت ، كردارى شيطانى است

انما الخمر . .. من عمل الشيطن

6 - لزوم اجتناب از تفأل ها و استخاره هاى مرسوم در جاهليت

و الازلم رجس . .. فاجتنبوه

«ازلام» به معناى چوبهاى تير كه در قرعه به كار مى رود نيز آمده است يعنى سه قطعه چوبى كه بر يكى «افعل» و بر ديگر «لاتفعل» و سومى بدون نوشته و به اصطلاح پوچ بوده است، در عصر جاهلى به هنگام مسافرت و يا انجام امرى مهم با قرار دادن

ص: 321

آن چوبها در كيسه و بيرون آوردن يكى از آنها تكليف خويش رابراى انجام آن امر مشخص مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 104 - 5

5 - كفرپيشگان بدعت گذار ، گرفتار تقليد هاى كوركورانه از سنت هاى جاهلى نياكان خويش اند

قالوا حسبنا ما وجدناعليه ءاباءنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،7

1 - فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به «شركاء» نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

7 - فرزندكشى در نظر گروهى از مشركان عصر جاهليت، على رغم نظر بسيارى ديگر، كارى شايسته تلقى نمى شده است.

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 1،4،5

1 - ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشركان عصر جاهليت

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

«حجر» به معناى منع و ممنوعيت است و مراد از ممنوعيت «أنعام» و «حرث»، به قرينه «لايطعمها»، ممنوعيت خوردن از آنهاست.

4 - مشركان عصر جاهليت سوار شدن بر برخى از چهارپايان را حرام مى دانستند.

و أنعم حرمت ظهورها

5 - تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،2،3،4،5

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

2 - خوردن از دامهايى كه به گمان مشركان عصر جاهلى سهم خدا و يا سهم ديگر معبود بود، از نظر آنان غير مجاز شمرده مى شد.

و قالوا هذه الأنعم و حرث حجر لايطعمها . .. و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة

ص: 322

«هذه الأنعام» اشاره به چهارپايان خاصى است كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بود. از اين آيه نيز كه در مورد جواز خوردن جنين آن حيوانات است، تحريم اصل آن از ديدگاه مشركان استفاده مى شود.

3 - مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

4 - خوردن جنين مرده دام در برخى موارد از نظر مشركان عصر جاهلى جايز بود.

و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

5 - مشركان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. *

خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

حليت جنين زنده براى مردان و حليت جنين مرده براى زنان از ديدگاه مشركان عصر جاهليت، حكايت از نگرش آنان به زن دارد. زيرا تنها در صورت مرده به دنيا آمدن جنين خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1،6

1 - كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

6 - مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

«باء» در «بغير علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 9

9 - مشركان عصر جاهليت در اسارت گامها و راههاى شيطان بودند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر . .. كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 4،7

4 - توبيخ خداوند نسبت به مشركان عصر جاهلى به سبب تحريم بى دليل بعضى از چهارپايان و جنين آنها

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

7 - مشركان عصر جاهلى فاقد هر گونه دليل علم آور بر تحريمهاى بى جاى خود بودند.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 3،6

3 - مشركان عصر جاهلى بدون دليل به حرمت استفاده از برخى چهارپايان معتقد بودند.

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

ص: 323

در آيه 136 و 137 به برخى از افترائات مشركان اشاره شده و آيه با «فذرهم و ما يفترون» پايان يافته و آيات بعد در مقام توبيخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشركان است كه از آن جمله تحريم بى جاست.

6 - تحريم برخى حيوانات از سوى مشركان صدر اسلام، فاقد هر گونه دليل و مستند قابل قبول

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم ... أم كنتم شهداء

استفهام در آيه براى انكار و يا توبيخ است و مفاد جملات «نبئونى» و «أم كنتم . .. » نيز نفى وجود دليل بر مدعاهاى مشركان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 150 - 5

5 - اگر مشركان بر تحريمهاى ادعايى خود گواه و دليلى نيز بياورند، ساختگى و بى اساس است.

قل هلم . .. فإن شهدوا فلا تشهد معهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 - رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 1،7،8،11

1 - جا به جا كردن ماه حرام و ماه حلال ( انتقال دادن حرمت ماه محرم به ماه صفر و حليت ماه صفر به محرم ) از كار هاى نادرست عرب هاى جاهلى

إنما النسىء زيادة فى الكفر

براى عربهاى جاهلى كه با داشتن خوى جنگ طلبى و غارتگرى، تحمل ترك جنگ در سه ماه متوالى (ذيقعده، ذيحجه و محرم) بسيار شاق و دشوار بود، به زعم خود، ماههاى محرّم و صفر را پس و پيش مى كردند; يعنى، در ماه محرّم الحرام مى جنگيدند و در ماه صفر متاركه جنگ داشتند; سال بعد دوباره محرّم را به جاى خود بر مى گرداندند و به اين كار «نسىء» (تأخير انداختن) مى گفتند.

7 - پايبندى عرب هاى جاهلى به تعداد ماه هاى حرام ، على رغم جا به جا كردن آنها

لبواطئوا عدة ما حرّم اللّه

8 - نتيجه جا به جا شدن ماه هاى حرام از سوى عرب هاى جاهلى ، چيزى جز حلال شمردن حرام الهى نبود .

فيحلوا ما حرّم اللّه

11 - « نسىء » ، ( جا به جا كردن ماه هاى حلال و حرام ) ، از اعمال زشت عرب هاى جاهلى و كارى پسنديده و زيبا در ديدگاه آنان

إنما النسىء زيادة فى الكفر . .. زين لهم سوء أعملهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 324

9 - نحل - 16 - 58 - 4

4- رسم مژده دهى به هنگام تولد فرزند در ميان عرب هاى جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 1،3،11

1- متوارى و مخفى شدن مشركان دختردار شده در دوران جاهليت ، به خاطر شدت ناراحتى ناشى از خبر دختردار شدن

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به

3- مردسالارى ، در دوران جاهلى بر خانواده ها سايه افكنده بود .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه

11- تصميم مشركان به نگهدارى ذليلانه نوزادان دختر و يا در گور كردن آنان ، تصميمى بس ناروا و زشت

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب ألا ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 1

1- ايمان نداشتن به عالم آخرت ، زمينه ساز دختركشى مشركان عصر جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم ... أم يدسّه فى التراب ... للذين ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 2

2- مشركان دوران جاهلى ، از دختردار شدن نفرت داشتند .

و يجعلون لله البنت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم ..

مراد از «ما» در «ما يكرهون» - به قرينه آيه «و يجعلون لله البنات» (57) - مى تواند «بنات» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 2

2- ترس از فقر و نادارى ، عامل روى آوردن اعراب جاهلى به كشتن فرزندان خود

و لاتقتلوا أولدكم خشية إملق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 5

5- زنا ، عملى شايع و رايج در ميان اعراب جاهلى [ پيش از اسلام ]

و لاتقربوا الزنى إنه كان فحشة و ساء سبيلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 325

10 - اسراء - 17 - 34 - 9

9- تصرف بى جا در اموال يتيمان و حيف و ميل آنها ، امرى رايج و شايع در ميان اعراب جاهلى

و لاتقربوا مال اليتيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 28 - 14

14 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار باطل عرب هاى جاهلى

فكلوا منها

تجويز استفاده از گوشت قربانى، ناظر به پندار باطل عرب هاى جاهلى است كه استفاده از آن را حرام مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12،17

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنعم إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثن

17 - وجود شعار هاى شرك آميز و ضد توحيدى در مراسم حج عصر جاهليت

و اجتنبوا قول الزور

«زور» به معناى باطل و اضافه در «قول الزور» اضافه بيانيه است; يعنى، از سخنانى كه باطل و ياوه است، دورى كنيد. با توجه به اين كه آيه مورد بحث از جمله آيات مربوط به حج است. مى توان گفت كه مراد از «سخن ياوه» در اين جا شعارهاى شرك آميزى بود كه مشركان در مراسم حج و احتمالاً به هنگام ذبح قربانى بر پاى بت هايشان - كه در منا نصب كرده بودند - سرمى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 11

11 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار عرب عصر جاهليت

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 7

7 - ورود ناگهانى و بدون سلام كردن و اذن خواستن ، به محل سكونت و خانه يكديگر ، از رسوم و اخلاق جاهليت پيش از اسلام بود .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 33 - 24،39

24 - واداشتن كنيزان به فحشا و خودفروشى جهت كسب در آمد و رفاه بيشتر ، امرى رايج در جاهليت

و لاتكرهوا فتيتكم على البغاء . .. لتبتغوا عرض الحيوة الدنيا

ص: 326

39 - « عن على ابن أبى طالب ( ع ) فى قوله : « و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء » قال : كان أهل الجاهلية يبغين إمائهم فنهوا عن ذلك فى الإسلام ;

حضرت على بن ابى طالب(ع) درباره سخن خدا «و لاتكرهوا فتياتكم على البغاء» فرمود: اهل جاهليت كنيزان خود را به زنا وادار مى كردند. سپس در اسلام از اين كار نهى شدند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 38

38 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « ليس على الأعمى حرج و لا على الأعرج حرج و لا على المريض حرج » وذالك أن أهل المدينة قبل أن يسلّموا كانوا يعزلون الأعمى و الأعرج و المريض و كانوا لايأكلون معهم و كان الأعمى و المريض يقولون : لعلّنا نوذيهم إذا أكلنا معهم فاعتزلوا مواكلتهم فلمّا قدم النبى (صلی الله علیه و آله) سألوه عن ذالك فأنزل اللّه « ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعًا أو أشتاتاً ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند «ليس على الأعمى حرج. ..» فرمود: اهل مدينه قبل از آنكه مسلمان شوند، نابينايان، لنگان و بيماران را از خود جدا مى كردند و با آنان هم غذا نمى شدند... و كوران و بيماران مى گفتند: شايد اگر ما با ديگران هم غذا شويم، موجب اذيت آنان باشيم. از اين رو از هم غذا شدن با ديگران كناره مى گرفتند. پس هنگامى كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) وارد مدينه شد، از آن حضرت سؤال كردند. خداوند اين آيه را نازل فرمود: ليس عليكم جناح أن تأكلوا جميعاً أو أشتاتاً».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 7،11،12

7 - در جاهليت ، ظِهار همسر از سوى شوهر ، امرى رايج بوده است .

و ما جعل أزوجكم الّ--ى تظهرون منهنّ أمّهتكم

از كاربرد فعل مضارع «تظاهرون» - كه دلالت بر استمرار دارد - استفاده مى شود كه ظِهار، امر متداولى بوده است.

11 - در جاهليت ، فرزندخوانده شدگان ، فرزند حقيقى تلقى مى شدند .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم

آيه، ناظر به واقعيتى موجود در عصر ظهور اسلام و باقى مانده از دوران جاهلى است. چنان كه نوع مفسران، به آن تصريح كرده اند، آيه درباره زيدبن حارثه، پسرخوانده رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

12 - فرزند حقيقى تلقّى شدن فرزند خوانده شدگان ، در عصر جاهليت ، خودساخته بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الجهليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 26

ص: 327

26 - در صدراسلام ، ازدواج با مطلَّقه پسرخوانده ، امرى ناروا شمرده مى شد .

زوّجنكها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 52 - 4

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) مجاز نبود بر اساس سنّت جاهلى ، زنان خود را با همسران ديگران تعويض كند .

لايحلّ لك النساء . .. و لا أن تبدّل بهنّ من أزوج

احتمال دارد كه مراد از «تبديل همسران»، طلاق آنها و ازدواج با ديگران باشد و احتمال دارد كه اشاره به سنّت جاهلى باشد كه مردان، همسران خود را تعويض مى كرده اند. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 4

4 - در طلاق از نوع ظهار ، پندار مردم جزيرة العرب اين بود كه زن ظهار شده ، براى شوهرش حكم مادر را پيدا كرده و حرام مؤبّد مى شود .

الذين يظهرون منكم من نسائهم ما هنّ أُمّهتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 17

17 - قرار دادن مهريه براى زنان ، از آداب همسرى در ميان عرب قبل از اسلام

و ءاتوهم ما أنفقوا

بيشتر مفسران مسأله انفاق در آيه شريفه را، به «مهريه» تفسير كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - عبس - 80 - 21 - 8

8 - خاك سپارى مردگان ، شيوه اى سابقه دار در دوران جاهليت

فأقبره

يادآورى مراسم خاك سپارى در ضمن بر شمردن نعمت هاى خداوند براى مردم عصر بعثت، نشانه جارى بودن آن مراسم در آن روزگار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 8 - 2

2 - زنده به گور كردن دختران ، از رفتار هاى ناپسند برخى از اعراب جاهلى

و إذا الموءودة سئلت

ظاهر آيه شريفه اين است كه بين مردم دوران بعثت، نمونه هايى از دفن دختران زنده پديدار شده بود و اين آيه در صدد بازداشتن مردم از ارتكاب آن است.

ص: 328

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 9 - 1

1 - برخى از اعراب جاهلى ، دختران خود را بى هيچ گناه و جرمى زنده به گور مى كردند .

بأىّ ذنب قتلت

استفهام تقريرى در آيه شريفه، متوجّه مقتول شده است; با آن كه مراد از آن مؤاخذه قاتل است. اين گونه بيان، تأكيد بر نبود عذر و بهانه براى قاتل است.

134- رسوم جاهليت در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 7

7 - برخى از تحريمهاى ساختگى دوران جاهلى همچنان در افكار مسلمانان صدر اسلام به جا مانده بود و در ميان آنان رواج داشت.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 21

21 - برخى از سنت هاى جاهلى ، به قدرى در جامعه صدراسلام رخنه و نفوذ داشت كه شكستن آن ، نياز به اقدام عملى پيامبر (صلی الله علیه و آله) با پشتيبانى خداوند داشت .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجنكها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

135- روش برخورد مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 5

5- مشركان دوران جاهلى ، مردمانى دروغ پرداز و آرايش دهنده مطالب دروغ

و تصف ألسنتهم الكذب

«الكذب» مفعول «تصف» است. آوردن چنين وصفى براى مشركان به جاى فعل «يكذب» حاكى از اين است كه آنان، مطالب دروغ را توصيف كرده و آرايش مى دادند.

ص: 329

136- زراعت موقوفه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 3

3 - مشركان عصر جاهلى خوردن از حيوان و يا كشت وقف شده براى خدا و شريكان موهوم او را براى هر كس كه مى خواستند مجاز مى شمردند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء

137- زكات چهارپايان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 - قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 - سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

«زعم» به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

138- زكات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 3،9

3 - قرار دادن سهم براى خداوند، از آنچه خود آفريده، از پندارهاى پوچ مشركان

و جعلو الله مما ذراً من الحرث و الأنعم نصيبا فقالوا هذا لله بزعمهم

9 - مصرف سهم خداوند براى بتها و ديگر شريكان خيالى و مصرف نكردن سهم بتها براى خداوند، از داوريهاى ناپسند مشركان عصر جاهلى بوده است.

فما كان لشركائهم . .. ساء ما يحكمون

مراد از فعلهاى «يصل» و «لايصل»، آن گونه كه مفسران گفته اند، در مقام خبر از انشاى مشركان است. يعنى مشركان آنچه را سهم خداوند تلقى مى نمودند، مصرفش را براى بتها (مانند مخارج بتكده و ...) مجاز مى دانستند، ولى عكس آن را روا نمى شمردند.

ص: 330

139- زكات غلات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2

1 - قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 - سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

«زعم» به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

140- زمينه دختركشى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 1

1- ايمان نداشتن به عالم آخرت ، زمينه ساز دختركشى مشركان عصر جاهلى

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم ... أم يدسّه فى التراب ... للذين ل

141- زمينه علاقه به جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 7

7 - فسق ، سوق دهنده آدمى به فرهنگ و قوانين جاهلى

و إن كثيراً من الناس لفسقون. افحكم الجهلية يبغون

142- زن در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 228 - 22

22 - جامعه جاهلى عصر بعثت ، هيچ حقى را براى زنان معتبر نمى شمرد .

ص: 331

و لهنّ مثل الذى عليهنّ بالمعروف

با توجّه به اينكه حقوق مردان بر زنان (عليهنّ) را مُسلّم گرفته و در صدد اثبات حقوق زنان بر مردان (لهنّ) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 33 - 5

5 - زنان ، در دوران هايى پيش از اسلام ، خودآرايى نموده و در معرض نگاه نامحرمان قرار مى گرفتند .

و لاتبرّجن تبرّج الجهليّة الأُولى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 3

3 - زن ، موجودى بى مقدار در ديدگاه عرب جاهلى

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 1

1 - زن ، در فرهنگ جاهليت پرورش يافته در زينت و تجمل ، و فرودست در ميدان جدال و درگيرى هاى كلامى

أوَ من ينشّؤا فى الحلية و هو فى الخصام غير مبين

لحن آيه شريفه به گونه اى است كه به اعتقاد و باور عرب جاهلى يا موقعيت زن در محيط و فرهنگ خاص آنان اشاره دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 39 - 3

3 - اعتقاد عرب جاهلى ، به امتياز و برترى مردان بر زنان

أم له البنت و لكم البنون

از اين كه خداوند، مشركان را مدعى اختصاص پسران به خويش شمرده است; استفاده مى شود كه آنان، از داشتن دختر احساس ننگ مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 19 - 7

7 - به ارث بردن زنان ، از سنن جاهلى

لا يحلّ لكم ان ترثوا النّساء كرهاً

با توجّه به شأن نزول در مجمع البيان، ذيل آيه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،5

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان

ص: 332

حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

5 - مشركان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. *

خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

حليت جنين زنده براى مردان و حليت جنين مرده براى زنان از ديدگاه مشركان عصر جاهليت، حكايت از نگرش آنان به زن دارد. زيرا تنها در صورت مرده به دنيا آمدن جنين خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.

143- زنا در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 32 - 5

5- زنا ، عملى شايع و رايج در ميان اعراب جاهلى [ پيش از اسلام ]

و لاتقربوا الزنى إنه كان فحشة و ساء سبيلاً

144- سختى رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 2 - 7

7 - خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) را از گرفتارى به سنت هاى دوران جاهليت رهانيد .

و وضعنا عنك وزرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 5

5 - آداب و رسوم عصر جاهلى براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، كوبنده ، آزاردهنده و كمرشكن بود .

الذى أنقض ظهرك

در آيه قبل، براى «وزر»، مصاديقى احتمالى ذكر شد كه از جمله آنها، آداب و رسوم دوران جاهليت بود. اين احتمالات، گرچه شاهدى قوى ندارد; ولى ممكن است هدف از مطلق آوردن كلمه «وزر»، تعميم آن به تمام مصاديق احتمالى باشد.

145- سرزنش مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 333

17 - زخرف - 43 - 19 - 7

7 - نكوهش خداوند ، نسبت به باور هاى بى دليل مشركان جاهلى

و جعلوا الملئكة إنثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 28 - 11

11 - توبيخ عرب عصر بعثت ، از سوى خداوند بر ترك آيين نياكان يكتاپرست خويش و روى آوردن به شرك

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا . .. و إذ قال إبرهيم ... و جعلها كلمة باقية فى عقبه

146- سرزنش مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 4

4 - توبيخ خداوند نسبت به مشركان عصر جاهلى به سبب تحريم بى دليل بعضى از چهارپايان و جنين آنها

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

147- سفاهت مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 6

6 - مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

«باء» در «بغير علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

148- سقايت حاجيان در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 - سرپرستى مسجدالحرام و آب دهى به زائران كعبه ، شغلى مهم و افتخارآميز در ميان عرب هاى جاهلى

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و جهد فى سبيل اللّ

ص: 334

149- سنتهاى جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 217 - 7

7 - احترامِ ماه هاى حرام ( ممنوعيّت جنگ در آنها ) ، در عصر جاهليّت و تأييد آن در اسلام

يسئلونك عن الشهر الحرام قتال فيه قل قتال فيه كبير

ظاهر اين است كه در سؤال سائل نيز كلمه «الحرام» (به معناى داراى حرمت) آمده است; بنابراين آن ماهها، پيش از اعلام قرآن مبنى بر تحريم جنگ در آن، از احترام ويژه اى برخوردار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 100 - 8

8 - بازگشت به كينه ها ، عداوت ها و ديگر ويژگى هاى جاهليت پس از گرايش به اسلام ، نمودى از كفر

يردّوكم بعد ايمانكم كافرين

اوس و خزرج پس از تحريك يهود، كينه هاى گذشته را اظهار كردند و آماده جنگ شدند. اين كينهورزى را آيه شريفه، گرايش به كفر قلمداد كرده است. (الميزان ج 3).

150- سواركارى حرام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 4،7

4 - مشركان عصر جاهليت سوار شدن بر برخى از چهارپايان را حرام مى دانستند.

و أنعم حرمت ظهورها

7 - وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

151- سوگند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 224 - 9

9 - سُنّت سوگند بر ترك كار هاى خير در عصر جاهليّت

و لا تجعلوا اللّه عُرضة لايمانكم اَن تبرّوا و تتقوا

ص: 335

152- سوگندهاى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 1

1 - سوگند مؤكد مشركان ، پيش از بعثت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، بر ايمان و پذيرش دين الهى در صورت آمدن پيامبرى براى آنان

و أقسموا باللّه جهد أيمنهم لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

153- شتر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 4 - 2

2 - شترى كه ده ماه از آبستنى آن گذشته ، مرغوب ترين سرمايه عرب در عصر بعثت

و إذا العشار عطّلت

«عشار»، جمع «عُشَراء» است و «ناقه عُشراء» شترى است كه ده ماه از آبستنى آن گذشته باشد. از ديدگاه شترداران، شتر در اين دوران زيباترين حالت و مرغوب ترين وضعيت را دارد. (لسان العرب)

154- شرايط الوهيت در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اخلاص - 112 - 3 - 8

8 - برخى از مردم پيش از اسلام ، فرزند داشتن و متولد شدن را مانع خدايى نمى دانستند .

لم يلد و لم يولد

ماضى آوردن فعل هاى «لم يلد» و «لم يولد» - با آن كه نفى ولادت هميشگى است - به چنين پندارى در بين مردم آن زمان، اشاره دارد.

155- شرايط ايمان مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 1،3

1 - سوگند مؤكد مشركان ، پيش از بعثت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، بر ايمان و پذيرش دين الهى در صورت آمدن پيامبرى براى آنان

و أقسموا باللّه جهد أيمنهم لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

3 - مشركان جزيرة العرب پيش از اسلام ، شرط ايمان و پذيرش دين الهى را ، آمدن پيامبرى ويژه براى آنان از جانب خداوند مى دانستند .

ص: 336

و أقسموا باللّه جهد أيمنهم لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

بيشتر مفسران بر اين باورند كه اين گفتار از مشركان، در دوران پيش از اسلام بوده و آنان اين سخن را به اهل كتاب - كه گاهى آنان را به دين الهى دعوت مى كردند - مى گفتند.

156- شرك در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 3 - 23

23 - اعراب جاهلى ، مرمادنى شرك پيشه و بت پرست

ذلكم اللّه ربكم فاعبدوه أفلا تذكرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 18 - 1

1 - عرب جاهلى ، مردمانى شرك پيشه و منكر ربوبيت خداوند

و يعبدون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 29 - 2

2 - عرب جاهلى ، مردمى بودند مشرك و بت پرست .

فكفى . .. إن كنا عن عبادتكم لغفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 34 - 2

2 - عرب هاى جاهلى ، مردمانى بودند شرك پيشه و بت پرست .

قل هل من شركائكم من يبدؤا الخلق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 35 - 2

2 - اعراب جاهلى ، مردمانى بودند شرك پيشه و بت پرست .

قل هل من شركائكم من يهدى إلى الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى - اخلاقى زنان عرب پيش از

ص: 337

اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أولدهنّ و لايأتين ببهتن

تصريح پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 12

12 - جامعه جاهلى در عصر بعثت جامعه اى آلوده به شرك و بى اهتمام نسبت به پدران و مادران بود.

و بالولدين إحسنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنعم إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثن

157- طلاق در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 229 - 2

2 - نامحدود بودن دفعات طلاق رجعى در جاهليّت و محدود شدن آن در اسلام

الطّلاق مرّتان

با توجّه به شأن نزول: كان الرجل فى الجاهليّة اذا طلّق امرأته ثم راجعها قبل ان تنقضى عِدّتها . .. و إن طلقها الف مرّة ... فذكرت ذلك لرسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فنزلت: «الطلاق مرّتان ... ». (مجمع البيان، ذيل آيه.)

158- ظلم در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 - شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله «انما حرم . .. » مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است، باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و

ص: 338

روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

159- ظهار در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 7،8،9

7 - در جاهليت ، ظِهار همسر از سوى شوهر ، امرى رايج بوده است .

و ما جعل أزوجكم الّ--ى تظهرون منهنّ أمّهتكم

از كاربرد فعل مضارع «تظاهرون» - كه دلالت بر استمرار دارد - استفاده مى شود كه ظِهار، امر متداولى بوده است.

8 - ظِهار ، از بدعت هاى عصر جاهلى بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أزوجكم الّ--ى تظهرون منهنّ أمّهتكم. .. ذلكم قولكم بأفوهكم

اين كه خداوند ظِهار را از خود نفى كرده، حاكى است كه چنين امرى، از بدعت هاى دوران جاهليت بوده است.

9 - در عصر جاهليت ، مردان ، با ظِهار همسر خود ، او را در رديف مادر خود قرار داده و با او ، ترك مراوده مى كردند .

و ما جعل أزوجكم الّ--ى تظهرون منهنّ أمّهتكم

اين كه خداوند فرموده است، ظِهار، همسر را در منزلت مادر قرار نمى دهد، به دست مى آيد كه مردان، با ظِهارِ همسر، مى خواسته اند با آنان ترك مراوده كنند; چون، بر اين باور بودند كه خلوت با مادر قطعاً، امر نادرستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 3،4

3 - ابراز ناخرسندى از سوى يك زن ، سبب شد خداوند ، رسم جاهلى ظهار را - كه تا آن زمان در ميان مسلمانان رواج داشت - ملغا اعلام كند .

قد سمع اللّه قول الّتى . .. الذين يظهرون منكم ... ما هنّ أُمّهتهم

4 - در طلاق از نوع ظهار ، پندار مردم جزيرة العرب اين بود كه زن ظهار شده ، براى شوهرش حكم مادر را پيدا كرده و حرام مؤبّد مى شود .

الذين يظهرون منكم من نسائهم ما هنّ أُمّهتهم

160- عزى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - « لات » و « عزى » در مرتبه بالاتر از « منات » ، در نزد عرب جاهلى *

أفرءيتم اللّ-ت و العزّى

از تقديم «لات و عزى» و توصيف منات به «الثالثة» (سومى)، مطلب بالا به استفاده مى شود.

ص: 339

161- عقيده باطل مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 16 - 5

5 - مشركان جاهلى ، با وجود اعتقاد به مخلوق بودن فرشتگان ، آنان را دختر خدا مى پنداشتند .

أم اتّخذ ممّا يخلق بنات

لحن آيه شريفه نشان مى دهد كه مشركان مكه، مخلوق بودن فرشتگان را پذيرفته بودند و خداوند آنان را مورد سرزنش قرار مى دهد كه چگونه در ميان مخلوقات، آنچه راكه خود نمى پسندند، به او نسبت مى دهند.

162- عقيده جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 2

2 - ممنوعيّت فعاليت هاى اقتصادى در حج ، پندار غلط برخى از مسلمانان صدر اسلام

ليس عليكم جناح ان تبتغوا فضلا

برخى از مسلمانان، خريد و فروش را در حج گناه مى شمردند كه با اين آيه، اين تصوّر دفع شد. (مجمع البيان.)

_______________________________

مجمع البيان، ج 2، ص 527 ; تفسير برهان، ج 1، ص 201، ح 2.

163- عقيده مردم دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 4 - 1

1- اعتقاد به وجود فرزند براى خدا ، عقيده اى مطرح و شايع در عصر نزول قرآن بوده است .

لينذر بأسًا . .. و ينذر الذين قالوا اتخذ اللّه ولدًا

از ميان همه كسانى كه مورد انذار قرآن اند، معتقدان به فرزند داشتن خدا، ذكر شده است، مطلب فوق استفاده مى شود.

164- عقيده مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 1

ص: 340

1- مشركان دوران جاهليت ، معتقد به وجود دخترانى براى خداوند

و يجعلون لله البنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 60 - 3

3- مشركان عصر جاهلى ، منكر عالم آخرت بودند .

للذين لايؤمنون بالأخرة

اين آيه، در سياق آياتى است كه در مذمت مشركان بود و اين خود قرينه اى است بر اينكه مراد از «الذين»، مشركانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 4

4- مشركان دوران جاهليت ، باورمند به خداوند على رغم اسناد امور ناروا به او

و يجعلون لله ما يكرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در گذشته شامل آنان نيز مى شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 149 - 2

2 - عقيده مشركان به وجود دختران براى خداوند

ألربّك البنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 18 - 5

5 - عرب جاهلى ، خود بيزار از داشتن دختر ; ولى معتقد به وجود دختر براى خداوند

أوَ من . .. و هو فى الخصام غير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 19 - 1،7

1 - مشركان عصر جاهليت ، معتقد به مؤنث بودن فرشتگان

ص: 341

و جعلوا الملئكة . .. إنثًا

7 - نكوهش خداوند ، نسبت به باور هاى بى دليل مشركان جاهلى

و جعلوا الملئكة إنثًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 3،4

3 - مشركان عرب جاهلى ، معتقد به خداوند رحمان و مرتبت والاى او در مقايسه با ديگر خدايان

و قالوا لو شاء الرحمن ما عبدنهم

از اين كه مشركان، عبادت ديگر خدايان را در گرو مشيت خداى رحمان دانسته اند، مطلب بالا استفاده مى شود.

4 - مشيت الهى و نقش آن در عمل انسان ، مورد پذيرش مشركان عصر جاهلى

و قالوا لو شاء الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 21 - 2،3

2 - مزيت پسران بر دختران ، از عقايد عرب جاهلى

ألكم الذّكر و له الأُنثى

3 - اعراب جاهلى ، معتقد به دختر بودن فرشتگان

أفريتم اللّ-ت و العزّى . .. ألكم الذّكر و له الأُنثى

از ارتباط ميان آيات، مى توان استفاده كرد كه مشركان، فرشتگان را دختران خدا و بت ها را مظهرى براى آنها مى پنداشتند. بدين جهت اسامى مؤنث براى بت ها، (لات و...) برمى گزيدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 2

2 - شرك و بت پرستى ، داراى پيشينه تاريخى در ميان مردم عرب جاهلى

سمّيتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 73 - 3

3 - شرك و بت پرستى ، انديشه و مرام عرب جاهلى

يأيّها الناس . .. إنّ الذين تدعون من دون اللّه

165- علاقه به رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 342

4 - مائده - 5 - 50 - 3،6

3 - گريز از احكام الهى و گرايش به احكام جاهلى ، شيوه و منشى ناپسند

افحكم الجهلية يبغون

6 - خواسته هاى نفسانى ، ريشه گرايش به احكام جاهلى

و لاتتبع اهواءهم . .. افحكم الجهلية يبغون

166- علايق مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 1

1 - علاقه فراوان به مال ، از ويژگى هاى مردم در عصر جاهليت

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

«جمّاً»، به معناى زياد بودن و انباشته شدن است. (مقاييس)

167- عمل ناپسند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 - شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله «انما حرم . .. » مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است، باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

168- عوامل اندوه مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 1

1 - خشم و ناراحتى شديد عرب جاهلى ، به هنگام اطلاع يافتن از تولد فرزندى دختر براى او

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

ص: 343

169- عوامل بدعت در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 14

14 - جهالت و نارسائى عقل و انديشه ، عامل رواج بدعت ها و افترا ها در جامعه كفرپيشه عصر جاهلى

و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب و اكثرهم لايعقلون

170- عوامل ذلت مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 2

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

171- عوامل سرور مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 2

2 - پسر مايه سرور و مباهات و دختر موجب ننگ و عار ، در ميان عرب جاهلى

و أصفيكم بالبنين . و إذا بشّر أحدهم بما ضرب للرحمن مثلاً ظلّ وجهه مسودًّا و هو

172- عوامل غضب مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 17 - 1

1 - خشم و ناراحتى شديد عرب جاهلى ، به هنگام اطلاع يافتن از تولد فرزندى دختر براى او

و إذا بشّر أحدهم . .. و هو كظيم

173- غصب ارث در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 344

20 - فجر - 89 - 19 - 1

1 - مردم عصر جاهليت ، با تصرف حق ديگران در ميراث ، سهم آنان را ضميمه سهم خويش مى ساختند .

و تأكلون التراث أكلاً لمّا

«تراث»، «ارث» و «ميراث» به يك معنا است (لسان العرب). «لمّاً» مصدر و به معناى جمع كردن فراوان است (العين). «لَمَمْتُ»; يعنى، ضميمه ساختم (مصباح). «أكل» كنايه از تصرف كامل است; به گونه اى كه چيزى از ميراث باقى نماند. توصيف آن به مصدر (لمّاً)، براى مبالغه است; يعنى، تصرفى كه در كنار حق خود، به طور كامل فراگير حق ديگران نيز باشد.

174- غصب مال يتيم در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 34 - 9

9- تصرف بى جا در اموال يتيمان و حيف و ميل آنها ، امرى رايج و شايع در ميان اعراب جاهلى

و لاتقربوا مال اليتيم

175- غفلت مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 6 - 6

6 - مردم در آغاز بعثت و اجداد آنان در عصر جاهليت ، در غفلت و بى خبرى بسر مى بردند .

ما أُنذر ءاباؤهم فهم غفلون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه ضمير «هم» به مجموع «قوم» و «آباء» بازگردد.

176- غلات حرام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 1،2،7

1 - ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشركان عصر جاهليت

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

«حجر» به معناى منع و ممنوعيت است و مراد از ممنوعيت «أنعام» و «حرث»، به قرينه «لايطعمها»، ممنوعيت خوردن از آنهاست.

2 - اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

ص: 345

«هذه» اشاره به سهامى است كه مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

7 - وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

177- فرار مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 1

1- متوارى و مخفى شدن مشركان دختردار شده در دوران جاهليت ، به خاطر شدت ناراحتى ناشى از خبر دختردار شدن

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به

178- فرزند كشى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،2،7

1 - فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به «شركاء» نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

2 - كشتن فرزند در نظر بسيارى از مشركان عصر جاهليت كارى زيبا و شايسته بوده است.

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

7 - فرزندكشى در نظر گروهى از مشركان عصر جاهليت، على رغم نظر بسيارى ديگر، كارى شايسته تلقى نمى شده است.

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1،6

1 - كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

6 - مشركان عصر جاهلى به سفاهت خويش در فرزندكشى ناآگاه بودند.

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

«باء» در «بغير علم» به معناى ملابسه و وصف براى «سفها» است. لذا معنى آيه چنين مى شود: سفاهتى خالى از علم.

ص: 346

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 - رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

179- فرزندخواندگى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 4 - 11،12

11 - در جاهليت ، فرزندخوانده شدگان ، فرزند حقيقى تلقى مى شدند .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم

آيه، ناظر به واقعيتى موجود در عصر ظهور اسلام و باقى مانده از دوران جاهلى است. چنان كه نوع مفسران، به آن تصريح كرده اند، آيه درباره زيدبن حارثه، پسرخوانده رسول اللّه(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.

12 - فرزند حقيقى تلقّى شدن فرزند خوانده شدگان ، در عصر جاهليت ، خودساخته بود و منشأ الهى نداشت .

و ما جعل أدعياءكم أبناءكم ذلكم قولكم بأفوهكم

180- فرزندكشى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 2

2- ترس از فقر و نادارى ، عامل روى آوردن اعراب جاهلى به كشتن فرزندان خود

و لاتقتلوا أولدكم خشية إملق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 12 - 10

10 - شرك ، سرقت ، زنا ، فرزندكشى ، انتساب فرزند زنا به شوهران از جمله ناهنجارى هاى اعتقادى - اخلاقى زنان عرب پيش از اسلام

أن لايشركن . .. لايسرقن ... لايزنين ... و لايقتلن أولدهنّ و لايأتين ببهتن

تصريح پيامبر(صلی الله علیه و آله) و قرآن، به لزوم پرهيز زنان عرب از موارد ياد شده; بيانگر وجود چنين زمينه هايى در ميان زنان عرب جاهلى است.

ص: 347

181- فرهنگ جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 9

9 - لزوم مبارزه با فرهنگ جاهلى و ريشه كن ساختن آن

افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 33 - 8

8 - شيوع كردار زشت، رفتار نكوهيده، ستمگرى، شرك و افترا بر خدا در ميان مردم جاهلى

قل من حرم زينة الله . .. إنما حرم ربى الفوحش ... و أن تقولوا على الله ما لا تعلم

مراد از حصر در جمله «انما حرم . .. » مى تواند حصر حقيقى باشد. يعنى اساس محرمات الهى منحصر در آن پنج امر ذكر شده است و ديگر محرمات به اين امور بازمى گردند. و نيز مى تواند مراد از آن، حصر قلب، كه از اقسام حصر اضافى است، باشد. اين گونه حصر نظارت بر اعتقاد و روش مخاطب دارد و به هدف رد پندار و روش او و اثبات عكس آن ايراد مى شود. يعنى زينتها و روزيهايى كه شما تحريم كرده ايد و از آن پرهيز داريد، حلال است و فواحش و ... حرام است.

182- فقر در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 18

18 - رواج كشتار فرزندان به سبب فقر و تنگدستى در عصر جاهلى

و لاتقتلوا أولدكم من إملق

183- فلسفه زيارت قبور در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 3

3 - ديدار قبرستان ها براى شمارش مردگان قبيله ، پست ترين اقدام برخى قبايل عصر جاهلى ، در مقام اثبات برترى تعداد خويش بر قبايل ديگر

حتّى زرتم المقابر

قيد «حتّى زرتم المقابر»، ممكن است كنايه از مرگ باشد و شايد در معناى حقيقى ديدار گورستان به كار رفته باشد. در صورت دوم، ناظر به رفتارى است كه درباره برخى اقوام عرب نقل شده است كه كثرت افراد قبيله را، ملاك برترى دانسته و براى بالا بردن رقم آن، حتى مردگان خود را نيز شمردند.

ص: 348

184- قربانى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 30 - 12

12 - آميختگى مراسم حج و قربانى ، با مظاهر شرك و بت پرستى در عصر جاهليت

و أُحلّت لكم الأنعم إلاّ ما يتلى عليكم فاجتنبوا الرجس من الأوثن

185- قربانى فرزند در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1

1 - كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

186- قرعه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 90 - 17

17 - حرمت تقسيم اشيا به وسيله تير هاى قمار ، كه نوعى قرعه كشى در عصر جاهليت بوده است .

و الازلم رجس من عمل الشيطن فاجتنبوه

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در پاسخ سؤال از معنى «ازلام» در آيه فوق روايت شده: قد احهم التى يستقسمون بها.

_______________________________

كافى، ج 5، ص 123، ح 2; نورالثقلين، ج 1، ص 668، ح 340.

187- قضاوت ناپسند مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 9،10

9- قرار دادن دختر براى خدا و پسر براى خود از سوى مشركان ، قضاوتى بس زشت و ناروا بود .

و يجعلون لله البنت سبحنه و لهم ما يشتهون . .. ألا ساء ما يحكمون

10- تفاوت قائل شدن بين دختران و پسران از سوى مشركان عصر جاهلى ، قضاوتى زشت و ناروا بود .

و يجعلون لله البنت سبحنه و لهم ما يشتهون . .. ألا ساء ما يحكمون

ص: 349

188- قوانين جاهلانه دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 9

9 - وضع مقررات جاهلانه و انتساب به خدا، ويژگى مشركان عصر جاهلى

و جعلوالله . .. و حرموا ما رزقهم الله افتراء على الله

189- كافران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 103 - 2،4،6،7

2 - كافران عصر جاهلى جعل احكامى را درباره بحيره ، سائبه ، وصيله و حامى به خداوند نسبت مى دادند .

ما جعل اللّه . .. و لكن الذين كفروا يفترون على اللّه الكذب

4 - احكام ويژه بحيره ( ماده شترى كه پنجمين حمل مادر خويش باشد ) از بدعت ها و افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند .

ما جعل اللّه من بحيرة . .. و لكن الذين كفروا يفترون

لسان العرب معناى مذكور براى بحيره را از برخى لغويين نقل كرده است. در جاهليت گوش چنين شترى را مى شكافتند تا علامت آن باشد كه نبايستى بر آن سوار شوند و از آب و چراگاهها او را منع كنند و نيز هرگز نبايد به كشتن آن اقدام كنند.

6 - احكام ويژه وصيله ( گوسفند ماده اى كه همزاد با بره نر باشد ) بدعت و از افترا هاى كافران عصر جاهلى بر خداوند

ما جعل اللّه من . .. و لاوصيلة و لكن الذين كفروا يفترون

در دوره جاهليت اگر گوسفندى دو قلو مى زائيد كه يكى از آن دو نر بود، ذبح آن را تحريم مى كردند و همزاد آن را «وصيلة» مى ناميدند يعنى ماده گوسفندى كه سرنوشت همزادش را به سرنوشت خود گره زد و سبب شد كه بر آستان بتها ذبح نشود. امام صادق(ع) در توضيح معناى «وصيلة» در آيه فوق فرمود: «ان اهل الجاهلية كانوا اذا ولدت الناقة ولدين فى بطن قالوا: وصلت، فلايستحلون ذبحها و لااكلها ... .

_______________________________

معانى الاخبار، ص 148، ح 1; نورالثقلين، ج 1، ص 683، ح 410.

7 - احكام ويژه حامى ( شتر نرى كه از صلبش ده شتر به وجود آيد ) از بدعت ها و افترا هاى مردم جاهلى بر خداوند

ما جعل اللّه . .. و لاحام و لكن الذين كفروا يفترون

اعراب جاهلى از سوار شدن بر شتر مذكور امتناع مىورزيدند و آن را از هيچ آب و چراگاهى منع نمى كردند.

190- كشاورزى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 350

5 - انعام - 6 - 136 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى از منابع درآمد مردم در عصر جاهليت بوده است.

مما ذراً من الحرث و الأنعم

191- كعبه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فيل - 105 - 5 - 6

6 - كعبه ، حتى در عصر جاهليت و سلطه شرك ، داراى شرافت و عظمت در پيشگاه خداوند

ألم تر كيف فعل ربّك . .. فجعلهم كعصف مأكول

192- گمراهى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 12،13،15

12 - گمراهى آشكار مردم ، پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

13 - هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

15 - يادآورى وضعيّت نابهنجار ( گمراهى آشكار ) مردم پيش از بعثت ، برانگيزنده توجّه و قدردانى از نعمت بزرگ رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

لقد منّ اللّه . .. و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

جمله «ان كانوا . .. » به منزله دليل است براى بزرگى نعمتِ رسالت. يعنى روشن است كه پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) در چه منجلابى از گمراهى و ضلالت فرو رفته بوديد و اين پيامبر (صلی الله علیه و آله) و تعاليم قرآنى بود كه شما را هدايت كرد.

193- گمراهى مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 10،11

10 - مشركان عصر جاهلى مردمى گمراه و به دور از هدايت بودند.

قد ضلوا و ما كانوا مهتدين

11 - مشركان عصر جاهلى در گذشته نيز از آبشخور هدايت بهره مند نبودند.

ص: 351

قد ضلوا و ما كانوا مهتدين

194- گوشت قربانى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 11

11 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار عرب عصر جاهليت

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

195- لات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - « لات » و « عزى » در مرتبه بالاتر از « منات » ، در نزد عرب جاهلى *

أفرءيتم اللّ-ت و العزّى

از تقديم «لات و عزى» و توصيف منات به «الثالثة» (سومى)، مطلب بالا به استفاده مى شود.

196- مال دوستى مردم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 20 - 1

1 - علاقه فراوان به مال ، از ويژگى هاى مردم در عصر جاهليت

و تحبّون المال حبًّا جمًّا

«جمّاً»، به معناى زياد بودن و انباشته شدن است. (مقاييس)

197- ماه هاى حرام در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 194 - 3

3 - كافران عصر بعثت نيز به حرمت و قداست ماه هاى حرام و ممنوعيت جنگ در آنها معتقد بودند .

الشهر الحرام بالشهر الحرام

ص: 352

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 37 - 7

7 - پايبندى عرب هاى جاهلى به تعداد ماه هاى حرام ، على رغم جا به جا كردن آنها

لبواطئوا عدة ما حرّم اللّه

198- مبارزه با رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 10

10 - مبارزه اسلام با آداب و رسوم نادرست و خرافى عصر جاهليت

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 3 - 10

10 - مبارزه اسلام با مظاهر شرك و بت پرستى و فرهنگ جاهليت

حرمت عليكم . .. و ما ذبح على النصب و إن تستقسموا بالازلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 50 - 9،10

9 - لزوم مبارزه با فرهنگ جاهلى و ريشه كن ساختن آن

افحكم الجهلية يبغون

10 - از ميان بردن فرهنگ و مقررات جاهلى حاكم بر جوامع ، از اهداف احكام و قوانين الهى

و إن احكم بينهم بما أنزل اللّه . .. افحكم الجهلية يبغون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 37 - 21،27

21 - برخى از سنت هاى جاهلى ، به قدرى در جامعه صدراسلام رخنه و نفوذ داشت كه شكستن آن ، نياز به اقدام عملى پيامبر (صلی الله علیه و آله) با پشتيبانى خداوند داشت .

فلمّا قضى زيد منها وطرًا زوّجنكها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

27 - فلسفه ازدواج پيامبر (صلی الله علیه و آله) با مطلَّقه پسرخوانده خويش ، شكستن سنّتى جاهلى و هموار كردن راه براى ديگران بود .

زوّجنكها لكى لايكون على المؤمنين حرج فى أزوج أدعيائهم

ص: 353

199- مبانى رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 3

3 - قوم گرايى ، پايه اصلى فرهنگ و اعتقاد عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة و إنّا على ءاثرهم مهتدون

از اين كه عرب هاى جاهلى تنها به عقايد نياكان خويش تكيه مى كردند و آن را موجب هدايت مى دانستند، قوم گرايى آنان استفاده مى شود.

200- محرمات جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 32 - 7

7 - برخى از تحريمهاى ساختگى دوران جاهلى همچنان در افكار مسلمانان صدر اسلام به جا مانده بود و در ميان آنان رواج داشت.

قل من حرم زينة الله التى أخرج لعباده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 36 - 11

11 - حرمت استفاده از گوشت قربانى ، پندار عرب عصر جاهليت

فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها

201- محرمات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 1،2،3،4،7

1 - ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات زراعى به اعتقاد واهى مشركان عصر جاهليت

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

«حجر» به معناى منع و ممنوعيت است و مراد از ممنوعيت «أنعام» و «حرث»، به قرينه «لايطعمها»، ممنوعيت خوردن از آنهاست.

2 - اعتقاد بى اساس مشركان به ممنوعيت خوردن از چهارپايان و كشتى (محصول زراعى) كه براى خدا و بتها قرار مى دادند.

و جعلو الله . .. و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء بزعمهم

«هذه» اشاره به سهامى است كه مشركان براى خدا و بتها قرار مى دادند و در آيه 136 بيان گرديده است.

3 - مشركان عصر جاهلى خوردن از حيوان و يا كشت وقف شده براى خدا و شريكان موهوم او را براى هر كس كه مى خواستند مجاز مى شمردند.

ص: 354

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء

4 - مشركان عصر جاهليت سوار شدن بر برخى از چهارپايان را حرام مى دانستند.

و أنعم حرمت ظهورها

7 - وعده الهى به كيفر مشركان به سبب افتراهاى آنان به خدا (ممنوعيت خوردن برخى از چهارپايان و محصولات، سوار نشدن بر برخى از چهارپايان، نبردن نام خدا به هنگام ذبح)

سيجزيهم بما كانوا يفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،2

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

2 - خوردن از دامهايى كه به گمان مشركان عصر جاهلى سهم خدا و يا سهم ديگر معبود بود، از نظر آنان غير مجاز شمرده مى شد.

و قالوا هذه الأنعم و حرث حجر لايطعمها . .. و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة

«هذه الأنعام» اشاره به چهارپايان خاصى است كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بود. از اين آيه نيز كه در مورد جواز خوردن جنين آن حيوانات است، تحريم اصل آن از ديدگاه مشركان استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 3

3 - مشركان عصر جاهلى بدون دليل به حرمت استفاده از برخى چهارپايان معتقد بودند.

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

در آيه 136 و 137 به برخى از افترائات مشركان اشاره شده و آيه با «فذرهم و ما يفترون» پايان يافته و آيات بعد در مقام توبيخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشركان است كه از آن جمله تحريم بى جاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 8

8 - آنچه را مشركان عصر جاهلى حرام مى شمردند، حتى در اديان پيشين حرام نشده بود.

و على الذين هادوا حرمنا

چون پس از يادآور شدن تحريمهاى بى جاى مشركان عصر جاهلى به تاريخ تحريم برخى طيبات بر يهوديان اشاره شده است، مى توان به اين نكته پى برد كه فلسفه يادآورى اين جنبه تاريخى اثبات عدم مشابهت ميان آن چيزى است كه مشركان بر خود تحريم كرده بودند و آنچه در اديان الهى تحريم شده است.

ص: 355

202- محمد(صلی الله علیه و آله) و رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شرح - 94 - 3 - 5

5 - آداب و رسوم عصر جاهلى براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، كوبنده ، آزاردهنده و كمرشكن بود .

الذى أنقض ظهرك

در آيه قبل، براى «وزر»، مصاديقى احتمالى ذكر شد كه از جمله آنها، آداب و رسوم دوران جاهليت بود. اين احتمالات، گرچه شاهدى قوى ندارد; ولى ممكن است هدف از مطلق آوردن كلمه «وزر»، تعميم آن به تمام مصاديق احتمالى باشد.

203- مرد در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 5

5 - مشركان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. *

خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

حليت جنين زنده براى مردان و حليت جنين مرده براى زنان از ديدگاه مشركان عصر جاهليت، حكايت از نگرش آنان به زن دارد. زيرا تنها در صورت مرده به دنيا آمدن جنين خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.

204- مردسالارى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 3،7

3- مردسالارى ، در دوران جاهلى بر خانواده ها سايه افكنده بود .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه

7- مردان ، در دوران جاهليت بر فرزندان خود ولايت و اختيار تام داشتند .

أيمسكه على هون أم يدسّه فى التراب

اينكه خداوند از تصميم مشركان درباره زنده نگه داشتن نوزادان دختر خود و يا در گور كردنشان سخن مى گويد و كس ديگرى را دخيل و معترض نمى داند، مى تواند حاكى از نكته ياد شده باشد.

205- مسلمانان صدر اسلام و رسوم جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 189 - 11

ص: 356

11 - مسلمانان صدر اسلام بر اساس سنت عصر جاهلى ، به هنگام حج از راه هاى متعارف به خانه ها وارد نمى شدند .

و ليس البر بأن تأتوا البيوت من ظهورها

از اينكه مسلمانان مورد خطاب قرار گرفته اند، معلوم مى شود: گروهى از آنان تا پيش از نازل شدن آيه شريفه، به اين سنت پايبند بوده اند.

206- مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 7

7 - اهل كتاب و مشركان در عصر جاهليت ، خود را در انتظار پيام هاى مكتوب و پيراسته از باطل قلمداد مى كردند كه آن را از رسولى الهى دريافت كنند .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

207- مشركان جاهليت و قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 39 - 2،3

2 - شرك پيشگان عرب جاهلى ، مردمانى ناآشنا به جهان آخرت و حقايق روز بازپسين

بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه و لما يأتهم تأويله

مراد از «ما لم يحيطوا بعلمه» به قرينه جمله بعد (و لما يأتهم تأويله) مى تواند قيامت باشد. در اين صورت، جمله «لم يحيطوا ... » بيانگر اين است كه: موضوع قيامت براى مشركان عرب جاهلى موضوعى بى سابقه و نوى بود و آنان در گذشته نسبت به آن در بى خبرى محض به سر مى بردند.

3 - قيامت و روز بازپسين ، مورد انكار شرك پيشگان عصر بعثت

بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه

208- مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 57 - 6،9

6- انتساب دخترانى به خداوند از سوى مشركان ، افترا و دروغى ساختگى است .

و يجعلون لله البنت سبحنه

9- اظهار نظر مشركان درباره دختر داشتن خداوند و فرزند دلخواه ( پسر ) داشتن خود ، مبتنى بر خواهش نفسانى بوده است .

ص: 357

و يجعلون لله البنت . .. و لهم ما يشتهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 2

2- خبر دختردار شدن براى مشركان ، خبرى ناگوار و بد بود .

يتورى من القوم من سوء ما بشّر به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 62 - 1،6،7

1- مشركان دوران جاهليت ، چيزهايى را به خداوند نسبت مى دادند كه براى خود ، خوش نداشتند .

و يجعلون لله ما يكرهون

مراد از «يجعلون» (قرار مى دهند) به قرينه آيات قبل (و يجعلون لله البنات) اسناد دادن و متصف كردن است.

6- مشركان على رغم استناد امر ناخوشايند به خداوند ، مدعى عاقبتى نيكو براى خود بودند .

و يجعلون لله ما يكرهون و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

7- ادعاى خوش عاقبتى مشركان براى خويش ، ادعايى دروغ و دور از واقعيت

و تصف ألسنتهم الكذب أن لهم الحسنى

«أن لهم الحسنى» بدل براى «الكذب» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 1،2،9،10

1 - قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى از آن براى شريكان موهوم او (مانند بت، جن و . ..) از سنتهاى مشركان در عصر جاهليت

و جعلو الله مما ذراً . .. فقالوا هذا لله

به قرينه آيه 100 همين سوره (و جعلوالله شركاء الجن)، از جمله عقايد موهوم مشركان، شريك بودن جنيان با خداوند بوده است.

2 - سنت جاهلى مشركان در قرار دادن سهمى از زراعت و چهارپايان براى خدا و سهمى براى شريكان خيالى او، بى اساس و بر پايه گمان بوده است.

و جعلو الله مما ذراً . .. هذا لله بزعمهم

«زعم» به گمان و سخن بى اساس اطلاق مى شود. (مصباح اللغة).

9 - مصرف سهم خداوند براى بتها و ديگر شريكان خيالى و مصرف نكردن سهم بتها براى خداوند، از داوريهاى ناپسند مشركان عصر جاهلى بوده است.

فما كان لشركائهم . .. ساء ما يحكمون

مراد از فعلهاى «يصل» و «لايصل»، آن گونه كه مفسران گفته اند، در مقام خبر از انشاى مشركان است. يعنى مشركان آنچه را سهم خداوند تلقى مى نمودند، مصرفش را براى بتها (مانند مخارج بتكده و ...) مجاز مى دانستند، ولى عكس آن را روا نمى شمردند.

10 - داورى زشت و غلط مشركان جاهلى در مقايسه خدا با بتها و ترجيج بتها بر او

ص: 358

فما كان لشركائهم . .. ساء ما يحكمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 1،2،7،9

1 - فرزند كشى و قربانى براى شريكان پندارى خداوند، از سنتهاى زشت مشركان عصر جاهليت بوده است.

ساء ما يحكمون. و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

در آيه شريفه تزيين كشتن فرزندان به «شركاء» نسبت داده نشده، لذا محتمل است مراد قربانى كردن فرزندان براى بتها باشد، گر چه اعراب جاهلى به انگيزه هاى ديگرى نيز، مانند فقر، عار از دختر داشتن و . .. فرزندان خود را مى كشتند.

2 - كشتن فرزند در نظر بسيارى از مشركان عصر جاهليت كارى زيبا و شايسته بوده است.

و كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

7 - فرزندكشى در نظر گروهى از مشركان عصر جاهليت، على رغم نظر بسيارى ديگر، كارى شايسته تلقى نمى شده است.

كذلك زين لكثير من المشركين قتل أولدهم

9 - تعيين سهمى در اموال براى خداوند و سهمى براى شريكان موهوم او و تجويز مصرف سهم خداوند براى شريكان، كارهايى زيبا و شايسته از ديدگاه مشركان عصر جاهليت

و جعلوالله مما ذراً من الحرث . .. كذلك زين لكثير من المشركين

اسم اشاره «كذلك» به آيه قبل اشارت دارد و مفاد «كاف» تشبيه در آن، بيان شباهت تزيين در اين كار (قتل فرزند) با تزيين در آيه قبل (تعيين سهام و . ..) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 3،4،5

3 - مشركان عصر جاهلى خوردن از حيوان و يا كشت وقف شده براى خدا و شريكان موهوم او را براى هر كس كه مى خواستند مجاز مى شمردند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء

4 - مشركان عصر جاهليت سوار شدن بر برخى از چهارپايان را حرام مى دانستند.

و أنعم حرمت ظهورها

5 - تعمد مشركان عصر جاهلى به نبردن نام خدا بر بعضى از چهارپايان به هنگام ذبح

و أنعم لايذكرون اسم الله عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،2،3،4،5،10

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

2 - خوردن از دامهايى كه به گمان مشركان عصر جاهلى سهم خدا و يا سهم ديگر معبود بود، از نظر آنان غير مجاز شمرده مى شد.

ص: 359

و قالوا هذه الأنعم و حرث حجر لايطعمها . .. و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة

«هذه الأنعام» اشاره به چهارپايان خاصى است كه در آيات پيشين مورد بحث قرار گرفته بود. از اين آيه نيز كه در مورد جواز خوردن جنين آن حيوانات است، تحريم اصل آن از ديدگاه مشركان استفاده مى شود.

3 - مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

4 - خوردن جنين مرده دام در برخى موارد از نظر مشركان عصر جاهلى جايز بود.

و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

5 - مشركان عصر جاهلى زن را موجودى پست و مرد را داراى برترى و شرافت بر آنها مى دانستند. *

خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

حليت جنين زنده براى مردان و حليت جنين مرده براى زنان از ديدگاه مشركان عصر جاهليت، حكايت از نگرش آنان به زن دارد. زيرا تنها در صورت مرده به دنيا آمدن جنين خوردن آن را براى زنان مجاز مى شمردند.

10 - قوانين و مقررات ساختگى مشركان عصر جاهلى بى پايه و به دور از حكمت و جاهلانه بوده است.

و قالوا ما فى بطون . .. سيجزيهم وصفهم إنه حكيم عليم

جمله «إنه حكيم عليم» به منزله تعريض به كسانى است كه بدون علم و حكمت به جعل احكام بر اساس تصورات خويش مى پردازند، چنانكه مشركان عصر جاهليت اين چنين بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 1

1 - كشتن فرزندان (به عنوان قربانى) و تحريم روزيهاى خداوند از سنتهاى مشركان عصر جاهليت

قد خسر الذين قتلوا أولدهم سفها بغير علم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 142 - 9

9 - مشركان عصر جاهليت در اسارت گامها و راههاى شيطان بودند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر . .. كلوا مما رزقكم الله و لا تتبعوا خطوت الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 143 - 7

7 - مشركان عصر جاهلى فاقد هر گونه دليل علم آور بر تحريمهاى بى جاى خود بودند.

قل ءالذكرين حرم . .. نبئونى بعلم إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 144 - 3

3 - مشركان عصر جاهلى بدون دليل به حرمت استفاده از برخى چهارپايان معتقد بودند.

قل ءالذكرين حرم أم الأنثيين أما اشتملت عليه أرحام الأنثيين

ص: 360

در آيه 136 و 137 به برخى از افترائات مشركان اشاره شده و آيه با «فذرهم و ما يفترون» پايان يافته و آيات بعد در مقام توبيخ و شمارش موارد افترا در اعتقادات مشركان است كه از آن جمله تحريم بى جاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 146 - 8

8 - آنچه را مشركان عصر جاهلى حرام مى شمردند، حتى در اديان پيشين حرام نشده بود.

و على الذين هادوا حرمنا

چون پس از يادآور شدن تحريمهاى بى جاى مشركان عصر جاهلى به تاريخ تحريم برخى طيبات بر يهوديان اشاره شده است، مى توان به اين نكته پى برد كه فلسفه يادآورى اين جنبه تاريخى اثبات عدم مشابهت ميان آن چيزى است كه مشركان بر خود تحريم كرده بودند و آنچه در اديان الهى تحريم شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 58 - 1،5،6

1- چهره مشركان دوران جاهلى ، به هنگام دريافت خبر دختردار شدن ، از شدت غضب و ناراحتى ، دگرگون مى شد .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا

5- مشركان ، با دريافت خبر دختردار شدن ، آكنده از اندوه مى شدند و از شدت شرمندگى آن را بروز نمى دادند .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى . .. و هو كظيم

«كظم» در لغت، راه خروج نَفَس است و در حبس نفس و سكوت استعمال مى شود و در آيه، مراد از «كظيم» كسى است كه آكنده از اندوه است.

6- مشركان ، على رغم نفرت از دختردار شدن ، آن را به خداوند نسبت مى دادند .

و يجعلون لله البنت . .. و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه مسودًّا و هو كظيم

209- ملاك ارزشها در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 19 - 3

3 - سرپرستى مسجدالحرام و آب دهى به زائران كعبه ، شغلى مهم و افتخارآميز در ميان عرب هاى جاهلى

أجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجدالحرام كمن ءامن باللّه . .. و جهد فى سبيل اللّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 11 - 5

5- پذيرش امور از سوى طبقه اشراف ، ملاك ارزشى بودن آن امور در جامعه جاهلى

لو كان خيرًا ما سبقونا إليه

ص: 361

210- ملائكه پرستى مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 20 - 1

1 - فرشتگان ، مورد پرستش و احترام مشركان عرب جاهلى

و قالوا . .. ما عبدنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 22 - 4

4 - پرستش فرشتگان ، سنتى ديرينه و آيينى سابقه دار در تاريخ عرب جاهلى

بل قالوا إنّا وجدنا ءاباءنا على أُمّة

واژه «اُمّة»، بيانگر آيين و مذهب است.

211- منابع اقتصادى دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 136 - 4

4 - كشاورزى و دامدارى از منابع درآمد مردم در عصر جاهليت بوده است.

مما ذراً من الحرث و الأنعم

212- منات در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 19 - 4

4 - « لات » و « عزى » در مرتبه بالاتر از « منات » ، در نزد عرب جاهلى *

أفرءيتم اللّ-ت و العزّى

از تقديم «لات و عزى» و توصيف منات به «الثالثة» (سومى)، مطلب بالا به استفاده مى شود.

213- موقعيت والدين در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 151 - 12

ص: 362

12 - جامعه جاهلى در عصر بعثت جامعه اى آلوده به شرك و بى اهتمام نسبت به پدران و مادران بود.

و بالولدين إحسنا

214- مهريه در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 10 - 17

17 - قرار دادن مهريه براى زنان ، از آداب همسرى در ميان عرب قبل از اسلام

و ءاتوهم ما أنفقوا

بيشتر مفسران مسأله انفاق در آيه شريفه را، به «مهريه» تفسير كرده اند.

215- نجات از جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 94 - 21،22

21 - رهايى مردم از جاهليّت و گرايش آنان به اسلام ، از نعمت هاى بزرگ الهى

كذلك كنتم من قبل فمنّ اللّه عليكم

«منّت» به معناى نعمت بزرگ است.

22 - رهايى آدمى از گرايش هاى جاهلى در اختيار خدا و به مشيت اوست .

كذلك كنتم من قبل فمنّ اللّه عليكم

216- نشانه هاى برترى قبيله در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 4

4 - افزون تر بودن تعداد ، نشان برترى قبيله اى بر قبايل ديگر در فرهنگ جاهلى

ألهيكم التكاثر

آيه بعد، در يكى از احتمالات آن ناظر به ماجراى تفاخر دو قبيله از قريش، با يكديگر است تا آن جا كه به شمارش مردگان و اثبات فزونى افراد خود پرداختند. ارتباط آن با «تكاثر» در اين آيه، بيانگر برداشت ياد شده است.

ص: 363

217- نظام خانواده در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 59 - 3

3- مردسالارى ، در دوران جاهلى بر خانواده ها سايه افكنده بود .

و إذا بشّر أحدهم بالأُنثى ظلّ وجهه . .. يتورى من القوم من سوء ما بشّر به أيمسكه

218- نفرت مشركان جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 42 - 8

8 - نفرت شديد مشركان از بعثت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، به رغم سوگند مؤكد قبلى خود مبنى بر ايمان به پيامبر برخاسته از ميان نژاد آنان

و أقسموا باللّه . .. فلمّا جاءهم نذير ما زادهم إلاّ نفورًا

219- ورود به خانه ديگران در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 27 - 7

7 - ورود ناگهانى و بدون سلام كردن و اذن خواستن ، به محل سكونت و خانه يكديگر ، از رسوم و اخلاق جاهليت پيش از اسلام بود .

لاتدخلوا بيوتًا غير بيوتكم حتّى تستأنسوا و تسلّموا على أهلها

220- وقف در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 138 - 3

3 - مشركان عصر جاهلى خوردن از حيوان و يا كشت وقف شده براى خدا و شريكان موهوم او را براى هر كس كه مى خواستند مجاز مى شمردند.

و قالوا هذه أنعم و حرث حجر لايطعمها إلا من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 139 - 1،3

ص: 364

1 - مشركان عصر جاهلى خوردن جنين دامهاى وقف شده براى خدا و يا بتها را در صورت زنده بر آمدن بر مردان مجاز و بر زنان حرام مى شمردند.

و قالوا ما فى بطون هذه الأنعم خالصة لذكورنا و محرم على أزوجنا

مراد از «ازواج» به قرينه تقابل آن با «ذكور» مطلق «زن» است نه خصوص همسران

3 - مشركان عصر جاهلى استفاده از جنين مرده حيوانات وقف شده براى خدا و يا بتها را براى زنان و مردان مجاز مى شمردند.

و محرم على أزوجنا و إن يكن ميتة فهم فيه شركاء

221- ويژگيهاى جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 36 - 1

1 - اعراب جاهلى ، مردمانى بودند كوته نظر ، خرافاتى و پيرو موهومات .

فما لكم كيف تحكمون. و ما يتبع أكثرهم إلا ظناً

222- ويژگيهاى مشركان دوران جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 140 - 9

9 - وضع مقررات جاهلانه و انتساب به خدا، ويژگى مشركان عصر جاهلى

و جعلوالله . .. و حرموا ما رزقهم الله افتراء على الله

223- هواپرستى در جاهليت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 164 - 13

13 - هواپرستى و رواج ضدارزش ها ، جهل و محروميّت از تعاليم دين ، از جلوه هاى گمراهى مردم ، پيش از ظهور پيامبر (صلی الله علیه و آله)

يزكّيهم و يعلّمهم الكتب و الحكمة و ان كانوا من قبل لفى ضلال مبين

ص: 365

7- جايزه

1- احكام جايزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 9

9- جواز تعيين جايزه براى كشف جرم و شناسايى و دستگيرى مجرم

نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير

2- جايزه در دستگيرى مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 9

9- جواز تعيين جايزه براى كشف جرم و شناسايى و دستگيرى مجرم

نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير

3- جايزه در مسابقه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 8

8- مشروعيت ايجاد رقابت با تعيين جايزه

و لمن جاء به حمل بعير

ص: 366

جايزه يابنده آبخورى پادشاه مصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 5،7

5- يك بار شتر غلّه ، جايزه تعيين شده از جانب يوسف ( ع ) براى آورنده جام شاهى

و لمن جاء به حمل بعير

7- يوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جايزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

مقصود از «أنا» در «و أنا به زعيم» يوسف(ع) و يا رئيس و مسؤول كارگزاران او مى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

4- جواز جايزه براى كشف جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 9

9- جواز تعيين جايزه براى كشف جرم و شناسايى و دستگيرى مجرم

نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير

ص: 367

8- جبر

1- آثار جبر گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 8

8 - جبرگرايى بهانه اى براى فرار از مسؤوليت است.

سيقول الذين أشركوا لو شاء الله ما أشركنا

2- آثار عقيده به جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 17

17- مشركان مكه ، با اشاعه فكر جبرگرايى ، درصدد اثبات عبث بودن بعثت انبيا بودند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. فهل على الرسل إلاّ ا

عبارت «فهل على الرسل إلاّ البلاغ المبين» پس از بيان اعتقادات مشركان، مى تواند جوابى براى آنان باشد; با اين توضيح كه مشركان مى خواستند با استناد ايمان و كفر به خداوند، بيان كنند كه با چنين امرى، جايى براى آمدن انبيا نيست و خداوند با «فهل على الرسل. ..» جواب آنان را مى دهد كه آمدن پيامبران، بيهوده نيست و براى ابلاغ پيام الهى است.

3- بطلان جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 11

ص: 368

11 - انسان داراى اختيار در عقيده و عمل، و جبرگرايى انديشه اى باطل است.

كذلك كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا قل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 2

2- گرايش به ايمان و كفر ، متكى به اراده و تصميم خود انسان است .

ءامنوا به أو لاتؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 10

10- مجبور كردن مردم بر ايمان آورى ، ناسازگار با هدف هستى و آزمون آنان است .

فلعلّك بخع نفسك . .. إنّا جعلنا ما على الأرض ... لنبلوهم

مطرح ساختن ابتلا و آزمايش انسان ها به عنوان فلسفه و هدف براى آفرينش زمين و موهبت هاى آن، اشاره به اين نكته دارد كه براساس اين هدف و فلسفه، نمى توان مردم را بر ايمان مجبور كرد و نبايد انتظار داشت كه همه آنان در برابر دعوت پيامبران و مناديان هدايت، تسليم شوند.

4- بى منطقى جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 13،15

13 - تمسك به مشيت الهى براى اثبات جبر فاقد بنيان علمى است.

هل عندكم من علم فتخرجوه لنا

15 - عقايد مشركان در مورد مشيت الهى و استفاده جبر از آن، بنيادى جز گمان ندارد.

إن تتبعون إلا الظن و إن أنتم إلا تخرصون

5- بى منطقى جبر گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 2

2 - مشركان جبرگرا فاقد هر گونه دليل بر عقايد خويش هستند.

قل هم عندكم من علم . .. فلله الحجة البلغة

ص: 369

6- جبر تاريخ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 41 - 6

6- برخى از رخدادها ، از پيش تعيين شده و غير قابل تغيير و تحول است .

قضى الأمر الذى فيه تستفتيان

7- جبر در رجعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 4

4 - عدم وجود آزادى و اختيار براى كافران در صحنه « رجعت »

فهم يوزعون

8- جبر در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 38 - 11

11 - قيامت ، روز سلب اختيار از انسان

يوم . .. لايتكلّمون إلاّ من أذن له الرحمن

9- جبر محيط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 8

8- تأثير جامعه بر فرد ، جبرى و غير قابل اجتناب نيست و حفظ سلامت اخلاقى در محيط كاملا فاسد و آلوده ، ممكن است .

و نجّينه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

برداشت ياد شده به خاطر اين است كه حضرت لوط(ع) توانسته بود در محيط آلوده و فاسد قومش، پاك و بى گناه بماند و سرانجام نجات يابد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 99 - 3

3 - محيط اجتماعى ، در عين تأثير گذاشتن بر خصلت هاى روحى و گرايش هاى عقيدتى انسان ، از وى سلب اختيار و انتخاب

ص: 370

نمى كند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً . .. و من الأعراب من يؤمن باللّه

تصريح به وجود مؤمنان راستين در ميان اعراب باديه نشين به دنبال بيان خصلت كفر ورزى و نفاق شديد آنان، مى تواند إشعار به مطلب فوق داشته باشد.

10- جبر موجودات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 8 - 6

6 - همه موجودات ، ناگزير از اطاعت خداوند و تنها انسان داراى حق انتخاب آگاهانه

و النجم و الشجر يسجدان . .. و وضع الميزان . ألاّتطغوا فى الميزان

خداوند، در آيات پيشين «نجم» و «شجر» را تسليم بى چون و چراى فرمان حق شمرده و هستى را مسخر قوانين دانسته است; اما تنها از انسان مى خواهد كه خود با اختيار و انتخاب سر بر آستان معيارها بسايد.

11- جبر و اختيار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 18

18 - انسان موجودى مختار در اطاعت و معصيت خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 11،18

11 - انسان داراى اختيار در عقيده و عمل، و جبرگرايى انديشه اى باطل است.

كذلك كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا قل

18 - خداوند كسى را به پذيرش عقيده شرك مجبور نساخته است.

لو شاء الله ما أشركنا . .. إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 6،9

6 - اگر مشيت خداوند اجبار انسان بر هدايت بود، همگان را، بى استثنا، هدايت مى كرد.

فلو شاء لهديكم أجمعين

9 - سنت و مشيت خداوند بر هدايت و ضلالت جبرى آدميان قرار نگرفته است.

ص: 371

فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 9

9 - انسان به خاطر استعداد هاى گسترده و شايستگى هاى ذاتى اش ، برتر از فرشتگان است .

للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 15

15 - انسان ، داراى اختيار در انتخاب راه هدايت و يا گمراهى

فإمّا يأتينّكم منّى هدًى فمن اتبع هداى

12- دلايل بطلان جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 3

3 - خداوند داراى دلايل و حجتهاى رسا بر نفى پندار جبر و عقايد شرك است.

قل فلله الحجة البلغة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت «قد بعثنا. ..» پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 39 - 11

11- بعثت انبيا ، دليلى روشن بر دروغ بودن ادعاى مشركان بر اينكه هدايت و گمراهى جبرى است .

قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أُم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 8

ص: 372

8- مبعوث شدن انبيا از سوى خداوند ، دليل بطلان عقيده مشركان ، در جبرى انگاشتن اعتقاداتشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و ما أرسلنا من قبلك

احتمال دارد كه آيه در صدد جواب گويى به مشركان باشد كه مى پنداشتند مشيت خداوند آنان را به شرك عبادى وا داشته است (لو شاء الله ما عبدنامن دونه) كه خداوند به آنان پاسخ مى دهد: سنت خداوند در هدايت مردم برانگيختن انسانهايى جهت هدايتگرى است و جبرى در كار نيست.

13- رد جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 5

5 - انسان ، موجودى مختار و توانا بر آزاد شدن از هرگونه جبر اجتماعى - فرهنگى

و ما كان لنا عليكم من سلطن بل كنتم قومًا طغين

برداشت ياد شده از آن جا است كه پيشوايان كفر، اجبار كردن مشركان به گمراهى را از خود سلب كرده و خودِ آنان را مقصّر معرّفى خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 8

8 - تأثير نسب و پيوند خويشاوندى در سرنوشت فرزندان و در هدايت و گمراهى آنان ، امرى مطلق ، قطعى و جبرى نيست .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه مبين

دو گروه شدن نسل ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) گوياى اين حقيقت است كه تأثير نسب و خويشاوندى، در سرنوشت انسان و در هدايت و گمراهى فرزندان، مطلق و جبرى نيست; بلكه فرزندان از هر خانواده اى ممكن است خوب و يا بد باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 5

5 - انسان فرجام نيك يا بد را به خواست خود ، انتخاب مى كند و بر آن مجبور نيست .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 5

5 - نفى انديشه جبريگرى و نيز تفكّر تفويض صرف

اصابتكم مصيبة . .. هو من عند انفسكم ... و ما اصابكم ... فباذن اللّه

آيه مورد بحث و آيه قبل، شكست احد را هم وابسته به خود مسلمانان دانسته و هم اذن الهى را در آن شكست دخيل شمرده است ; يعنى افعال بندگان در عين اينكه مستند به خود آنان است، خارج از خواست و اذن الهى نخواهد بود.

ص: 373

14- زمينه جبر گرايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 5

5 - برداشت نادرست از مفهوم مشيت الهى دستاويزى براى ابراز عقيده جبر است.

لو شاء الله ما أشركنا و لا ءاباؤنا

15- ممانعت از جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 33 - 4

4 - پيشگيرى خداوند از گسترش فضاى كفر و بى اختيار شدن انسان ها و برهم خوردن زمينه هاى انتخاب

و لولا أن يكون الناس أمّة وحدة

مراد از «اُمّة واحدة» شدن مردم، ممكن است تمايل يافتن آنان به كفر باشد.

16- نجات از جبر محيط اجتماعى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 57 - 3

3 - رهايى انسان از جبر محيط اجتماعى و نيز از پيامد هاى سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه ، در سايه ايمان به خدا و لطف و عنايت او ، امرى ممكن است .

و لولا نعمة ربّى لكنت من المحضرين

17- نفى جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 32 - 2

2- ايمان و كفر جن ، به اختيار و انتخاب خود آنان و نه معلول جبر

و من لايجب داعى اللّه

از سياق اين آيات - كه در آن جنيان تشويق و تهديد شده اند و اجابت و عدم اجابت به خود آنان نسبت داده شده است - مطلب بالا استفاده مى شود.

ص: 374

18- جبر و اختيار

{جبر و اختيار}

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 12،13

12 - سُنّت خداوندى ، على رغم ارسال انبيا ، براى دعوت به ايمان و رفع اختلاف ، اجبار آدميان به ايمان و عدم اختلاف و كشتار نيست .

و لو شاء اللّه ما اقتتل الّذين . .. و لكن اختلفوا

13 - آزادى انسان ها در انتخاب كفر و ايمان به رسالت انبيا ، سُنّت الهى

و لو شاء اللّه ما اقتتل . .. و لكن اختلفوا فمنهم من امن و منهم من كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 30 - 9

9 - اختيارى بودن اعمال انسان ، مورد پذيرش او در قيامت

تودّ لو انّ بينها و بينه امداً بعيداً

از اينكه انسان دوست دارد ميان او و عملش فاصله باشد و نمى گويد مجبور بودم، معلوم مى شود كه انسان مى پذيرد اعمالش، اختيارى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 4

4 - جريان افعال ارادى بندگان به اذن خداوند

قل هو من عند انفسكم . .. و ما اصابكم ... فباذن اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 16 - 14

14 - انسان ها در اعمال خويش نه مجبورند و نه ر ها و آزاد . ( امر بين الامرين ) .

من اتبع رضونه . .. باذنه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 35 - 8،10،11

8 - مشيت خداوند بر هدايت جبرى مردم قرار نگرفته است.

و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

حرف «لو» براى امتناع است ; يعنى خدا اين چنين هدايتى را نمى خواهد، در صورتى كه مسلماً هدايت اختيارى و تشريعى را خداوند خواهان است، پس ناچار بايد اين هدايت، هدايت جبرى باشد.

ص: 375

10 - خواست خداوند، آزادى و اختيار انسان در انتخاب راه هدايت است.

و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

11 - انسان در انتخاب راه هدايت و ظلالت آزاد است.

فإن استطعت أن تبتغى . .. و لو شاء اللّه لجمعهم على الهدى

از اينكه خداوند مى فرمايد اگر هر گونه معجزه بيايد ايمان نمى آورند و اگر خداوند مى خواست مى توانست هدايت كند، معلوم مى شود كه انسان در انتخاب راه آزاد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 125 - 8

8 - هدايت و گمراهى انسان تحت اراده خداوند است.

فمن يرد الله أن يهديه . .. و من يرد أن يضله يجعل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 129 - 10

10 - انسانها خود رقم زننده سرنوشت خويش هستند.

و كذلك نولى . .. بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 137 - 15

15 - اختيار تكوينى انسان در انتخاب مسير شرك و توحيد

و لو شاء الله ما فعلوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 179 - 7

7 - انسان ها و جنيان داراى نقشى مؤثر در تعيين فرجام و سرنوشت خويش ( دوزخى شدن و يا رهايى از آن )

لهم قلوب لايفقهون بها . .. و لهم ءاذان لايسمعون بها

جمله «لايفقهون بها» و نظاير آن مى رساند كه گمراهان به دليل بهره نجستن از ابزار شناخت، به وادى گمراهى گرفتار شده اند و بنابراين خود مقصر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 186 - 1،2

1 - هدايت و ضلالت مردم در اختيار خدا و به دست اوست .

من يضلل اللّه فلا هادى له

2 - كسانى را كه خداوند به ضلالت كشاند ، هيچكس و هيچ چيز قادر بر هدايت آنان نيست .

من يضلل اللّه فلا هادى له

ص: 376

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 17 - 4

4 - انسان در افعال خويش نه مستقل از اراده خداوند است و نه از سوى او مجبور به انجام افعال خويش

و ما رميت إذ رميت و لكن اللّه رمى

چون از يكسو فعل پيامبر(صلی الله علیه و آله) به خود او استناد داده شده و از سوى ديگر همان فعل به خداوند نسبت داده شده است، معلوم مى شود انسان در انجام افعال، نه از استقلال كامل برخوردار است و نه مجبور به انجام افعال خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 47 - 11

11 - كردار آدميان ، خارج از مشيت خداوند تحقق نخواهد پذيرفت .

و اللّه بمايعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 92 - 7

7- رفتار و كردار انسانها ، خارج از اراده و مشيت خداوند نيست .

إن ربى بما تعملون محيط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 118 - 1،2

1- مشيت خداوند بر آن نيست كه انسان ها را در پذيرش دين حق مضطر و مجبور كند .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة

مراد از «مشيت» در آيه فوق، مشيت تكوينى است كه ملازم جبر و اكراه مى باشد و مقصود از اتفاق همگان و تشكيل امت واحده - به قرينه «إلاّ من رحم» در آيه بعد - اتفاق به كلمه حق و دين الهى است. بنابراين «لو شاء ...»; يعنى، اگر خداوند اراده مى كرد كه همه انسانها به اتفاق دين حق را بپذيرند، چنين مى شد، ولى خداوند چنين نخواسته; بلكه خواسته است تا مردم از روى اختيار به حق گرايش پيدا كنند.

2- مشيت خداوند بر آن نيست كه با جبر و اكراه ، مردمان را بر محور حق گرد آورد و از آنان امتى واحد بسازد .

و لو شاء ربك لجعل الناس أُمة وحدة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 11 - 10

10- جوامع بشرى در رقم زدن سرنوشت خويش نه مستقل از اراده خداوندند و نه مجبور از ناحيه او

إن الله لايغير ما بقوم حتى يغيروا ما بأنفسهم

جمله «إن الله لايغير ما بقوم» تغيير دهنده و از ميان برنده را خدا مى داند و عبارت «حتى يغيروا ما بأنفسهم» انسانها را در رقم زدن سرنوشت خويش دخيل مى شمرد.

ص: 377

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 15 - 2

2- گروهى از موجودات از سر طاعت و به دلخواه بر خدا سجده مى كنند و گروهى ناخواسته و برخلاف تمايل خويش .

و لله يسجد من فى السموت و الأرض طوعًا و كرهًا

«طوع» و «كره» مصدرند و در آيه شريفه به معناى اسم فاعل (طائعين) و (كارهين) مى باشد. «طائع» به كسى يا چيزى گفته مى شود كه كارى را از روى تمايل انجام دهد و «كاره» به كسى و يا چيزى مى گويند كه عملى را بدون تمايل و از روى كراهت به ثمر رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 3 - 7

7- آدمى در كردار و عمل خويش ، مختار و آزاد است .

الذين يستحبّون الحيوة الدنيا على الأخرة . .. أُولئك فى ضلل بعيد

در تعريف «اختيار» گفته اند: اختيار، توان و قدرت بر تصميم گيرى است. اينكه در آيه آمده است: آنان كه تصميم بر ترجيح دنيا بر آخرت مى گيرند، در گمراهى هستند، حكايت از اختيار آدمى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 18

18- مستكبران ، در قيامت ، گمراهى خود را جبرى و معلول خواست خداوند معرفى مى كنند .

قالوا لو هدينا الله لهدينكم

«لو» حرف شرط امتناعى است و مقدم قضيه را ممتنع مى كند. بنابراين مفهوم عبارت چنين مى شود اگر خداوند ما را هدايت مى كرد و محال است كه چنين بكند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 22 - 9،10

9- دعوت و القاى شيطان از انسان سلب اختيار نمى كند و او مسؤول اعمال خويش خواهد بود .

و ما كان لى عليكم من سلطن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى فلاتلومونى و لوموا أنفسكم

10- تلاش شيطان براى گمراهى و اغواى انسان ها ، محدود به دعوت و القاست ، نه غلبه و اجبار

و ما كان لى عليكم من سلطن إلاّ أن دعوتكم فاستجبتم لى

«سلطان» اسم مصدر «سلط» و به معناى قهر و غلبه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 42 - 2

2- ابليس ، هيچ گونه سلطه اى بر بندگان خداوند ندارد و نمى تواند آنان را به اجبار به گمراهى بكشاند .

إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

ص: 378

«سلطان» دست يافتن به چيزى از طريق قهر و اجبار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 4

4- انسان ، در برابر محيط اجتماعى و عوامل تأثيرگذار ، مجبور نيست و در تعيين سرنوشت خويش مختار است .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغبرين

خداوند، همسر لوط(ع) را به خاطر اينكه همنشين قوم بدكار لوط بود، عذاب كرد. اين مى رساند كه همسر لوط(ع) در همنشينى و يا ترك آن آزاد بود و مى توانست خود را از آلوده شدن نجات دهد و گرنه عذاب وى غير معقول و به دور از اقتضاى حكمت خداوند حكيم بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 9 - 8

8- انسان در پذيرش مسير زندگى آزاد است و خواست خداوند بر هدايت جبرى او تعلق نگرفته است .

و لو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 33 - 13

13- انكار حقانيت كتاب هاى آسمانى ، چيزى بود كه خود منكران آن را برگزيدند و خداوند آنان را بر آن وادار نكرد .

كذلك فعل الذين من قبلهم و ما ظلمهم الله و لكن كانوا أنفسهم يظلمون

اين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از ظلم به نفس، انحراف از مسير حق باشد كه خداوند آن را به منحرفان اسناد مى دهد و نقش خود را نفى مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 35 - 13،15

13- انسان ها در پذيرش دين و يا رد آن ، مختارند .

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. فهل على الرسل إلاّ ا

آوردن عبارت «فهل على الرسل إلاّ البلاغ. ..» در پايان آيه، مى تواند جواب ادعاى مشركان درباره جبرى بودن عقيده شان باشد; به اين صورت كه خداوند در جواب آنان مى فرمايد: پيامبران فقط براى ابلاغ پيام خداوند فرستاده شده اند و جبرى در كار نيست.

15- وظيفه همه انبياى الهى ، تنها ابلاغ پيام خداوند به صورت روشن و صريح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن .

فهل على الرسل إلاّ البلغ المبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 9

9- بناى خداوند ، در هدايت مردم ، استفاده از قدرت قاهره و مجبور ساختن آنان نيست .

لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إل

ص: 379

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 82 - 2

2- وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تنها ابلاغ پيام الهى به انسان ها بود و نه اجبار مردمان به پذيرش آن پيام .

فإنما عليك البلغ المبين

حصر در آيه فوق (فإنما عليك . ..) حصر اضافى بوده و نسبت به اجبار و اكراه سنجيده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 93 - 8

8- هدايت و گمراهى انسان ها توسط خداوند ، تابع خواست و انتخاب خود آنان است .

يضلّ من يشاء و يهدى من يشاء

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه فاعل «يشاء»، ضميرى باشد كه به «من» برگردد و با فاعل «يضلّ» متحد نباشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 104 - 3

3- راهيابى به هدايت ، نيازمند خواست خود انسان و بسته به اختيار اوست .

إن الذين لايؤمنون بأيت الله لايهديهم الله

از «لايؤمنون» استفاده مى شود: آنان كه نمى خواهند ايمان بياورند از لطف و هدايت الهى محرومند; پس راهيابى به لطف و هدايت او مشروط به خواست خود انسان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 3

3- انسان در انتخاب راه هدايت يا گمراهى مختار است .

من اهتدى فإنما يهتدى لنفسه و من ضلّ فإنما يضلّ عليها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 38 - 4

4- انسان ها ، حتى در برابر اعمال ناپسند و مورد نفرت خداوند ، آزادى و اختيار عمل دارند .

كلّ ذلك كان سيّئه عند ربّك مكروهًا

از اينكه خداوند، پس از برشمردن كارهاى زشت، از آنها نهى كرده و سپس فرموده است: «سيئه عند ربك مكروهاً» به دست مى آيد كه منفور خداوند بودن باعث جلوگيرى تكوينى از وقوع آنها به دست بشر نمى كند. و اين، خود حكايت از اختيار عمل انسان مى نمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 97 - 3

ص: 380

3- هدايت و گمراهى انسان به دست خداوند است .

من يهد الله فهو المهتد و من يضلل فلن تجد لهم أولياء من دونه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 3

3- انتخاب راه كفر يا ايمان ، پس از ابلاغ و تبيين تعاليم دين ، با خود مردم است .

و قرءانًا فرقنه لتقرأه على الناس على مكث . .. قل ءامنوا به أو لاتؤمنوا

ذكر «قل ءامنوا به أو لاتؤمنوا» پس از بيان فلسفه نزول تدريجى قرآن و تبيين حق و باطل براى مردم، مى تواند بيانگر نكته ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 9

9- انتخاب راه ، براساس اختيار و آگاهى ، از هدف هاى ارائه قرآن به انسان و ايجاد شرايط مناسب براى زندگى وى در زمين است .

لم يؤمنوا بهذا الحديث . .. جعلنا ما على الأرض زينة لها لنبلوهم

در آيه قبل، خداوند، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را از پافشارى بى حد براى ايمان آورى مردم به قرآن، بازداشته است و در اين آيه، بيان مى دارد كه دنيا و جلوه هاى آن، براى آزمايش انسان ها برپا شده است، بنابراين، خداوند، گرچه قرآن را مايه آگاهى انسان قرار داده، ولى نمى خواهد او را بر پذيرش آن اجبار كند، بلكه مى خواهد كه او با آگاهى كامل و با اختيار خود، در اين آزمون شركت كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 17 - 15

15- هدايت يافتن و گمراه شدن آدمى ، به اراده خداوند است .

من يهد اللّه فهو المهتد و من يضلل فلن تجد له وليًّا مرشدًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 24 - 4

4- كردار انسان ها ، مقهور خواست خداوند و مستند به خود ايشان است .

إنّى فاعل . .. إلاّ أن يشاء اللّه

چنان چه كسى بگويد: «به خواست خداوند، من، در آينده، چنين كارى را انجام خواهم داد» - براساس آيه شريف - گفتارى صحيح و مُجاز، به زبان آورده است. بنابراين، خواست خداوند، مانع استناد كار به خود انسان نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 63 - 7

7 - تلاش اغواگرانه - به اعتقاد پيشوايان شرك - تنها دعوت و فراخوانى است ; نه اجبار و سلب كردن اختيار از ديگران

أغوينهم كما غوينا

ص: 381

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 33 - 6

6 - مستضعفان در قيامت ، انتخاب كفر و بى دينى را تحميلى از سوى مستكبران معرفى خواهند كرد .

إذ تأمروننا أن نكفر باللّه و نجعل له أندادًا

كاربرد فعل «تأمروننا» (از ماده «أمر» و به معناى فرمان و دستور) دلالت مى كند كه مستكبران به صورت دستور آمرانه، مستضعفان را وادار به پذيرش عقيده اى مى كرده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 17 - 4

4 - انسان ، موجودى مختار و در برابر تمامى تلاش ها و رفتارهايش ، مسؤول است .

اليوم تجزى كلّ نفس بما كسبت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 23 - 10

10 - انتخاب آزادانه راه انحراف ، منتهى به گمراهى و كج روىِ اجتناب ناپذير

أفرءيت من اتّخذ إلهه هويه و أضلّه اللّه على علم

19- بطلان جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 107 - 2

2- گرايش به ايمان و كفر ، متكى به اراده و تصميم خود انسان است .

ءامنوا به أو لاتؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 7 - 10

10- مجبور كردن مردم بر ايمان آورى ، ناسازگار با هدف هستى و آزمون آنان است .

فلعلّك بخع نفسك . .. إنّا جعلنا ما على الأرض ... لنبلوهم

مطرح ساختن ابتلا و آزمايش انسان ها به عنوان فلسفه و هدف براى آفرينش زمين و موهبت هاى آن، اشاره به اين نكته دارد كه براساس اين هدف و فلسفه، نمى توان مردم را بر ايمان مجبور كرد و نبايد انتظار داشت كه همه آنان در برابر دعوت پيامبران و مناديان هدايت، تسليم شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 11

ص: 382

11 - انسان داراى اختيار در عقيده و عمل، و جبرگرايى انديشه اى باطل است.

كذلك كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا قل

20- جبر و اختيار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 35 - 18

18 - انسان موجودى مختار در اطاعت و معصيت خداوند

و لاتقربا هذه الشجرة فتكونا من الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 148 - 11،18

11 - انسان داراى اختيار در عقيده و عمل، و جبرگرايى انديشه اى باطل است.

كذلك كذب الذين من قبلهم حتى ذاقوا بأسنا قل

18 - خداوند كسى را به پذيرش عقيده شرك مجبور نساخته است.

لو شاء الله ما أشركنا . .. إن أنتم إلا تخرصون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 6،9

6 - اگر مشيت خداوند اجبار انسان بر هدايت بود، همگان را، بى استثنا، هدايت مى كرد.

فلو شاء لهديكم أجمعين

9 - سنت و مشيت خداوند بر هدايت و ضلالت جبرى آدميان قرار نگرفته است.

فلو شاء لهديكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 116 - 9

9 - انسان به خاطر استعداد هاى گسترده و شايستگى هاى ذاتى اش ، برتر از فرشتگان است .

للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 123 - 15

15 - انسان ، داراى اختيار در انتخاب راه هدايت و يا گمراهى

فإمّا يأتينّكم منّى هدًى فمن اتبع هداى

ص: 383

21- دلايل بطلان جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 36 - 5

5- برانگيختن انبيا در ميان همه امت ها براى دعوت به توحيد عبادى ، دليل بطلان عقيده مشركان به جبرى بودن شركشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أ

آوردن عبارت «قد بعثنا. ..» پس از بيان كلام مشركان درباره جبرى بودن شركشان، به منزله جواب براى آن است; با اين بيان كه اگر شركْ خواست خداوند بود، نبايد انبيا را مبعوث مى كرد و حال آنكه آنان رابراى هدايت برانگيخته است و اين حكايت از بطلان عقيده آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 39 - 11

11- بعثت انبيا ، دليلى روشن بر دروغ بودن ادعاى مشركان بر اينكه هدايت و گمراهى جبرى است .

قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و لقد بعثنا فى كلّ أُم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 43 - 8

8- مبعوث شدن انبيا از سوى خداوند ، دليل بطلان عقيده مشركان ، در جبرى انگاشتن اعتقاداتشان

و قال الذين أشركوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء . .. و ما أرسلنا من قبلك

احتمال دارد كه آيه در صدد جواب گويى به مشركان باشد كه مى پنداشتند مشيت خداوند آنان را به شرك عبادى وا داشته است (لو شاء الله ما عبدنامن دونه) كه خداوند به آنان پاسخ مى دهد: سنت خداوند در هدايت مردم برانگيختن انسانهايى جهت هدايتگرى است و جبرى در كار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 3

3 - خداوند داراى دلايل و حجتهاى رسا بر نفى پندار جبر و عقايد شرك است.

قل فلله الحجة البلغة

22- رد جبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 166 - 5

5 - نفى انديشه جبريگرى و نيز تفكّر تفويض صرف

ص: 384

اصابتكم مصيبة . .. هو من عند انفسكم ... و ما اصابكم ... فباذن اللّه

آيه مورد بحث و آيه قبل، شكست احد را هم وابسته به خود مسلمانان دانسته و هم اذن الهى را در آن شكست دخيل شمرده است ; يعنى افعال بندگان در عين اينكه مستند به خود آنان است، خارج از خواست و اذن الهى نخواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 30 - 5

5 - انسان ، موجودى مختار و توانا بر آزاد شدن از هرگونه جبر اجتماعى - فرهنگى

و ما كان لنا عليكم من سلطن بل كنتم قومًا طغين

برداشت ياد شده از آن جا است كه پيشوايان كفر، اجبار كردن مشركان به گمراهى را از خود سلب كرده و خودِ آنان را مقصّر معرّفى خواهند كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 113 - 8

8 - تأثير نسب و پيوند خويشاوندى در سرنوشت فرزندان و در هدايت و گمراهى آنان ، امرى مطلق ، قطعى و جبرى نيست .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه مبين

دو گروه شدن نسل ابراهيم و اسحاق(عليهماالسلام) گوياى اين حقيقت است كه تأثير نسب و خويشاوندى، در سرنوشت انسان و در هدايت و گمراهى فرزندان، مطلق و جبرى نيست; بلكه فرزندان از هر خانواده اى ممكن است خوب و يا بد باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 39 - 5

5 - انسان فرجام نيك يا بد را به خواست خود ، انتخاب مى كند و بر آن مجبور نيست .

فمن شاء اتّخذ إلى ربّه مابًا

ص: 385

9- جبرئيل

1- جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 - خطاب جبرئيل به حضرت ابراهيم ، در عرفات : « اعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك » سبب نامگذارى عرفات به اين نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال «جبرئيل» هذه عرفات، فاعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك فسمّى عرفات

_______________________________

كافى، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرايع، ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 253 - 6

6 - اعطاى نشانه هاى روشن از جانب خداوند ، به عيسى بن مريم ( ع ) و تأييد او به روح القدس ( جبرئيل )

و اتينا عيسى ابن مريم البيّنات و ايّدناه بروح القدس

2- آثار دشمنى با جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 9

9 - يهوديان ، به دليل عداوتشان با جبرئيل كافرند و خداوند دشمن آنان است .

من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين

از مصداقهاى «الكافرين» - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.

ص: 386

3- آثار رؤيت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 23 - 3

3 - عقل سالم پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مشهود بودن جبرئيل براى آن حضرت در فضايى روشن ، تضمين كننده دريافت صحيح قرآن از فرشته وحى

و ما صاحبكم بمجنون . و لقد رءاه بالأُفق المبين

4- ابراهيم(ع) و جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 - خطاب جبرئيل به حضرت ابراهيم ، در عرفات : « اعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك » سبب نامگذارى عرفات به اين نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال «جبرئيل» هذه عرفات، فاعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك فسمّى عرفات

_______________________________

كافى، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرايع، ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

5- اطاعت از جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 1،3

1 - فرمان هاى جبرئيل ، تخلف ناپذير است و كسى از اطاعت او سرپيچى نمى كند .

مطاع

3 - هر آنچه در سيطره عرش خداوند است ( تمام هستى ) ، به فرمان جبرئيل گردن مى نهد .

عند ذى العرش مكين . مطاع

مقيد نشدن «مطاع» به طائفه اى خاص و نيز توصيف خداوند به «ذى العرش» در بيان جايگاه ويژه جبرئيل نزد او، گوياى آن است كه فرمان روايى جبرئيل بر تمام عرشيان و در نتيجه تمام هستى، فراگير است.

6- امانت دارى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 387

9 - نحل - 16 - 102 - 4

4- جبرئيل ، موجودى مقدس و منزه از دخل و تصرف در آيات الهى

قل نزّله روح القدس من ربّك

با توجه به اينكه «قدس» به معناى طهارت و پاكى است، ملقب شدن جبرئيل به «روح القدس» مى تواند براى اعلام پاك بودن او از دخل و تصرف در آيات الهى باشد.

7- امانتدارى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 11

11 - فرشته وحى ، پيكى امين در ابلاغ پيام خدا به پيامبران

فيوحى بإذنه ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 4،5

4 - جبرئيل در پيشگاه خداوند ، فرشته اى امين و به دور از خيانت در انجام دادن رسالت هاى خويش

ثَمّ أمين

«ثَمَّ» اسمى است كه براى اشاره به مكان دور يا با عظمت به كار مى رود. و در آيه شريفه، اشاره به مكانى است كه «عند ذى العرش» بر آن دلالت داشت.

5 - جبرئيل در ابلاغ قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، امانت دارى قابل اعتماد و به دور از هرگونه دخل و تصرف در آن بود .

إنّه لقول رسول . .. أمين

8- انقياد جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 3

3 - جبرئيل ، نه از سر خود بلكه به اذن خدا و فرمان او ، قرآن را بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرود آورد .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

9- برترى انبيا از جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 388

1 - بقره - 2 - 98 - 5

5 - برترى رسولان الهى بر فرشتگان حتى بر جبرئيل و ميكائيل *

من كان عدواً للّه و ملئكته و رسله و جبريل و ميكل

چنانچه گذشت ذكر بخصوص جبرئيل و ميكائيل از ميان ساير فرشتگان حكايت از برترى اين دو فرشته دارد و تقديم ذكرى «رسله» بر «جبريل و ميكال» اشاره به به برترى بر جبرئيل و ميكائيل دارد.

10- بشارتهاى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 2

2- مأمور ويژه الهى با بشارت فرزند به مريم ( س ) ، خود را مأمور بخشيدن پسرى پاك نهاد به وى معرفى كرد .

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غلمًا زكيًّا

اسناد «هبه فرزند» به جبرئيل به خاطر وساطت او در بخشش الهى است. «زكىّ» از ريشه «زكاء» به معناى صلاح گرفته شده است (مصباح). «تزكية» و «زكاة» در معانى «طهارت» و «نموّ» و «بركت» و «مدح» استعمال دارد و در هر مورد، معناى مناسب آن مورد نظر است. طهارت و صلاح كودك به شايستگى هاى ذاتى او است.

11- پرسش از جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 20 - 3

3- حضرت مريم ( س ) از جبرئيل خواست او را از چگونگى پيدايش فرزندى بدون پدر آگاه سازد .

قالت أنّى يكون لى غلم و لم يمسسنى بشر و لم أك بغيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 2

2- جبرئيل در پاسخ به سؤال و نگرانى مريم بر حتمى بودن وعده الهى و حامله شدن او به عيسى ( ع ) تأكيد كرد .

قال كذلك

چنان چه مشاراليه «ذلك» مضمون رسالت جبرئيل باشد، در اين صورت تأكيدى بر تحقق حتمى بشارت است; يعنى «موضوع همان گونه است كه گفتم».

ص: 389

12- تجسم جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 14

14- « قال الباقر ( ع ) : إنّها ( مريم ) بشرت بعيسى فبينا هى فى المحراب إذ تمثّل لها الروح الأمين بشراً سويّاً ;

امام باقر(ع) فرمود: همانا او (مريم) به ولادت عيسى(ع) بشارت داده شد، پس در حالى كه در محراب بود، ناگهان روح الامين به شكل انسانى كامل اندام بر او ظاهر گشت».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 3

3 - تجلى جبرئيل ، براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) در سيماى واقعى خويش به هنگام تعليم وحى

ذو مرّة فاستوى

برخى از مفسران درباره معناى «فاستوى» گفته اند: مراد، ظاهر شدن فرشته وحى به شكل اصلى آن، براى پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 7 - 5

5 - ظهور جبرئيل با سيماى اصلى خود ، بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) در افق بالاى آسمان *

فاستوى . و هو بالأُفق الأعلى

13- تدبير جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 1

1 - جبرئيل ، فرشته اى صاحب كمال عقل و درايت

ذو مرّة فاستوى

يكى از معانيى كه واژه «مرّة» بر آن اطلاق مى شود، «عقل» است. نكره آمدن «مرّة» نيز براى تفخيم و به تقدير «ذو مرّة كاملة» است.

14- تعاليم جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 2

2 - روى آوردن جبرئيل به سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جهت تعليم قرآن به آن حضرت

علّمه شديد القوى . .. فاستوى

ص: 390

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه متعلق «استوى» حذف شده و تقدير آن «فاستوى إليه» مى باشد (آهنگ پيامبر كرد).

15- تقدس جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 4

4- جبرئيل ، موجودى مقدس و منزه از دخل و تصرف در آيات الهى

قل نزّله روح القدس من ربّك

با توجه به اينكه «قدس» به معناى طهارت و پاكى است، ملقب شدن جبرئيل به «روح القدس» مى تواند براى اعلام پاك بودن او از دخل و تصرف در آيات الهى باشد.

16- تنزيه جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 4

4- جبرئيل ، موجودى مقدس و منزه از دخل و تصرف در آيات الهى

قل نزّله روح القدس من ربّك

با توجه به اينكه «قدس» به معناى طهارت و پاكى است، ملقب شدن جبرئيل به «روح القدس» مى تواند براى اعلام پاك بودن او از دخل و تصرف در آيات الهى باشد.

17- جايگاه جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 7 - 3

3 - جايگاه جبرئيل ، در برترين مرتبه و افق هستى قرار دارد .

و هو بالأُفق الأعلى

18- جبرئيل از عالم امر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 6

6 - جبرئيل ، موجودى از عالم امر *

ص: 391

أوحينا إليك روحًا من أمرنا

قيد «من أمرنا» مى تواند براى بيان اين نكته باشد كه «روح»، آفريده اى از عالم بالا و فرشته اى از عالم امر است.

19- جبرئيل در افق اعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 7 - 5

5 - ظهور جبرئيل با سيماى اصلى خود ، بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) در افق بالاى آسمان *

فاستوى . و هو بالأُفق الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 13 - 2

2 - جبرئيل ، براى نشان دادن خود به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از افق اعلى بر آن حضرت نازل شد .

و هو بالأُفق الأعلى . .. و لقد رءاه نزلة أُخرى

به كارگيرى «نزلة» - از ريشه «نزول» (فرود آمدن) - نشان مى دهد كه رؤيت جبرئيل، در صورتى بود كه او از مقام خود پايين بيايد و خود را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 23 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جبرئيل را در چشم انداز افق و كناره اى از جهان هستى ديده بود .

و لقد رءاه بالأُفق

«اُفق»، به معناى مقدار ظاهر و آشكار از ناحيه هاى فلك و كناره هاى زمين است (لسان العرب). فاعل «رأى» ضمير «صاحبكم» است و ضمير مفعولى «رءاه» به «رسول» در آيات پيشين برمى گردد.

20- جبرئيل در سدرة المنتهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 14 - 1،3

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جبرئيل را بار ديگر در كنار « سدرة المنتهى » مشاهده كرد .

و لقد رءاه نزلة أُخرى . عند سدرة المنتهى

3 - « سئل عبداللّه بن مسعود ، « و لقد رآه نزلة اُخرى قال : قال رسول اللّه رأيت جبرئيل عند سدرة المنتهى ;

از عبدالله بن مسعود درباره «و لقد رآه نزلة اُخرى» سؤال شد، او گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئيل را در نزد «سدرة المنتهى» ديدم».

ص: 392

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 16 - 2

2 - تأثير حضور جبرئيل بر « سدرة المنتهى » ، به هنگام نشان دادن خود به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إذ يغشى السدرة مايغشى

به كار رفتن واژه «إذ» نشان مى دهد كه «سدرة المنتهى»، هميشه غرق در آن پوشش نبوده; بلكه به هنگام حضور جبرئيل چنان ويژگى را مى يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 17 - 2

2 - ره نيافتن هيچ گونه خطا و انحراف در مشاهدات قلبى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در ديدن جبرئيل در « سدرة المنتهى »

ما زاغ البصر و ماطغى

مراد از «البصر» در آيه شريفه - به قرينه «ماكذب الفؤاد ما رأى» - ديده دل است; و نه چشم سر.

21- جبرئيل در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 2

2 - فرشتگان و جبرئيل ، كارگزاران الهى در عرصه قيامت

تعرج الملئكه و الروح إليه

22- جبرئيل و عجز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 2

2 - جبرئيل ، به دور از هرگونه نقص و ناتوانى در ابلاغ پيام خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ذى قوّة

مراد از «قوّة» ممكن است نيروى لازم براى انجام رسالت باشد. در اين صورت به معناى فراموش كار نبودن و توانمندى جبرئيل بر دريافت كامل قرآن و حفاظت از آن، تا مرحله رساندن به پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.

ص: 393

23- جبرئيل و عيسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 8

8 - جبرئيل ( ع ) ، پشتيبان عيسى ( ع ) ، از جانب خداوند

اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس فى المهد و كهلا

جمله «تكلم . ..» مى رساند كه سخنان و تعاليم عيسى(ع) در دوران حيات خويش برخاسته از كمكها و وساطت روح القدس بوده است و چون ابلاغ وحى به تمامى پيامبران توسط جبرئيل انجام گرفته مى توان گفت: روح القدس همان جبرئيل است.

24- جبرئيل و محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 2

2 - جبرئيل ، به دور از هرگونه نقص و ناتوانى در ابلاغ پيام خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ذى قوّة

مراد از «قوّة» ممكن است نيروى لازم براى انجام رسالت باشد. در اين صورت به معناى فراموش كار نبودن و توانمندى جبرئيل بر دريافت كامل قرآن و حفاظت از آن، تا مرحله رساندن به پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 2

2 - جبرئيل كسى جز پيامبر (صلی الله علیه و آله) را بر آيات قرآن آگاه نمى ساخت .

و ما هو على الغيب بضنين

كلمه «الغيب» - به قرينه «هو» - دلالت مى كند كه فرشته وحى آنچه را مى آورْد، به غير پيامبر(صلی الله علیه و آله) ابلاغ نمى كرد.

25- جبرئيل و مريم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 24 - 12

12- در پى زايمان مريم ( س ) ، فرشته الهى ( جبرئيل ) او را از جارى شدن آب در پايين پايش با خبر ساخت .

فناديها من تحتها ألاّتحزنى قد جعل ربّك تحتك سريًّا

محتمل است كه ضمير فاعلى در فناداها به فرشته الهى برگردد.

ص: 394

26- جبرئيل و نقص

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 2

2 - جبرئيل ، به دور از هرگونه نقص و ناتوانى در ابلاغ پيام خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ذى قوّة

مراد از «قوّة» ممكن است نيروى لازم براى انجام رسالت باشد. در اين صورت به معناى فراموش كار نبودن و توانمندى جبرئيل بر دريافت كامل قرآن و حفاظت از آن، تا مرحله رساندن به پيامبر(صلی الله علیه و آله) است.

27- جبرئيل و يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 86 - 17

17- "عن أبى عبدالله(ع): ... هبط عليه جبرئيل فقال له: يا يعقوب ربك يقرؤك السلام و يقول لك: شكوتنى إلى الناس ... فلاتعود تشكونى إلى خلقى... فقال: "إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله... ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: ... جبرئيل بر يعقوب فرود آمد و گفت: پروردگارت سلام مى رساند و مى گويد: از من به مردم شكوا كردى ... ديگر چنين كارى نكن ... پس گفت: "إنما أشكوا بثّى و حزنى إلى الله ..."...".

28- حتميت اوامر جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 1

1 - فرمان هاى جبرئيل ، تخلف ناپذير است و كسى از اطاعت او سرپيچى نمى كند .

مطاع

29- حقيقت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 7

7- جبرئيل ، موجودى غيرجسمانى ، شريف و عالى مرتبه *

فأرسلنا إليها روحنا

اضافه «روح» به «نا» اضافه تشريفيّه است. ارسال روح، گوياى اين است كه آن روح، موجودى مستقل و مطيع خداوند بوده و توان سير و اداى رسالت داشته است و محتواى رسالت خويش را درك مى كرده است و تمثيل او به صورت بشر، دليل قدرت او بر آن

ص: 395

كار و سازگار بودن وجود او با تمثّلات جسمانى است. قابل انطباق بودن اين ويژگى ها بر جبرئيل سبب شده است كه برخى مفسران، فرشته نازل شده بر مريم(س) را، جبرئيل دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 4،6

4 - جبرئيل ، حقيقتى از سنخ روح

نزل به الروح الأمين

«ال» در «الروح» براى عهد بوده و اشاره به جبرئيل (ع) دارد. بنابراين تعبير از «جبرئيل» به «روح» بيانگر مطلب ياد شده است.

6 - « عن الأصبغ بن نباته إنّ رجلاً سأل عليّاً ( ع ) عن الروح قال : ليس هو جبرئيل قال على ( ع ) : جبرئيل من الملائكة و الروح غير جبرئيل . . . يقول اللّه لنبيّه . . . « نزل به الروح الأمين » . . . » .

اصبغ بن نباته مى گويد: شخصى از حضرت على(ع) در باره روح سؤال كرد; حضرت فرمود: روح جبرئيل نيست، جبرئيل از ملائكه است; در حالى كه روح غير از جبرئيل است . .. خداوند خطاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى فرمايد:... «نزل به الروح الأمين»...».

30- حمايتهاى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 4 - 14،15

14 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مورد حمايت و پشتيبانى جبرائيل ، صالح ترين مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و جبريل و صلح المؤمنين و الملئكة بعد ذلك ظهير

مقصود از «صالح المؤمنين» - برابر نظر بسيارى از مفسران و روايات وارده از عامّه و خاصّه - اميرالمؤمنين على(ع) است (مجمع البيان، ذيل آيه).

15 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در برابر ضديت و خيانت برخى از همسرانش ، مورد حمايت و پشتيبانى خداوند ، جبرائيل ، صالح مؤمنان ( على ( ع ) ) و فرشتگان قرار داشت .

و إن تظهرا عليه فإنّ اللّه هو موليه . .. و الملئكة بعد ذلك ظهير

31- دشمنان جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 1

1 - عداوت و كينه توزى يهوديان با جبرئيل ( ع )

من كان عدواً لجبريل

مراد از «من كان» - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.

ص: 396

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 2

2 - خداوند ، دشمن كسانى است كه با جبرئيل و ميكائيل دشمنى دارند .

من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين

32- دشمنى يهود با جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 1،5،11،12،13،14،15

1 - عداوت و كينه توزى يهوديان با جبرئيل ( ع )

من كان عدواً لجبريل

مراد از «من كان» - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.

5 - نزول قرآن بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) توسط جبرئيل ، موجب دشمنى و كينه توزى يهود با او گرديد .

من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

جمله «فانه . ..» (جبرئيل به اذن خدا قرآن را بر قلب تو فرود آورد) بيانگر منشأ كينه توزى يهود با جبرئيل است.

11 - بازگشت دشمنى يهود با جبرئيل ، به دشمنى با خداوند است .

من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

هر يك از حقايق بيان شده در جمله «فإنه نزله» تا «بشرى للمؤمنين» پاسخى به يهود در ارتباط با كينه توزى آنان با جبرئيل است. قيد «بإذن اللّه» بيان مى دارد كه جبرئيل به فرمان خدا، قرآن را براى پيامبر(صلی الله علیه و آله) آورده است; پس اگر نزول قرآن مايه عداوت است بايد شما يهوديان با خدا دشمنى كنيد. بنابراين جواب جمله شرطيه «من كان ...» چنين مى شود: «فهو عدو اللّه».

12 - دشمنى يهود با جبرئيل ، در حقيقت دشمنى با تورات ، دشمنى با مايه هاى هدايت بشر و دشمنى با پيام آور بشارت است .

فإنه نزله . .. مصدقاً لما بين يديه و هدىً و بشرى للمؤمنين

هر يك از توصيفهاى «مصدقاً . ..» و «هدىً» و «بشرى للمؤمنين» همانند «بإذن اللّه» مى تواند پاسخى نقضى به يهوديان كينه توز با جبرئيل باشد; يعنى، دشمنى كردن با آورنده قرآن - كه دين و كتاب شما را تأييد مى كند، مايه هدايت بشر است و به سعادتها بشارت مى دهد - در واقع دشمنى كردن با تورات و ... است.

13 - نازل شدن قرآن به فرمان خدا ، دليلى بر ناروايى عداوت يهود با جبرئيل است .

من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه قيد «بإذن اللّه» پاسخى حلّى در ارتباط با عداوت يهود با جبرئيل باشد; يعنى، او به فرمان خدا قرآن را بر قلب پيامبر(صلی الله علیه و آله) نازل كرد و كسى كه فرمان خدا را اطاعت كند، نبايد در نزد معتقدان به خدا مبغوض باشد.

14 - تأييد تورات از سوى قرآن ، دليلى بر بيجا بودن دشمنى يهود با پيام آور وحى ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه مصدقاً لما بين يديه

«مصدقاً لما بين يديه» (قرآن درستى تورات را تأييد مى كند) در پاسخ به يهوديان دشمن جبرئيل، اين نكته را بيان مى كند كه جبرئيل حقيقتى را آورد كه دين و كتاب شما را تصديق مى كند و شاهد راستى و درستى آن است و لذا نا به جاست كه با نازل كننده آن (جبرئيل) دشمنى كنيد.

ص: 397

15 - هدايتگرى و بشارت دهندگى قرآن ، دليلى بر نابه جابودن عداوت يهود با نازل كننده آن ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك . .. هدىً و بشرى للمؤمنين

عبارت «هدىً و بشرى» نيز همانند «مصدقاً» حاوى اين نكته است كه جبرئيل معارفى را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) القا كرد كه بشارت دهنده و هدايتگر است و لذا دشمنى كردن با او، نمى تواند توجيه معقولى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 9

9 - يهوديان ، به دليل عداوتشان با جبرئيل كافرند و خداوند دشمن آنان است .

من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين

از مصداقهاى «الكافرين» - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.

33- ذكر امانتدارى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

34- ذكر حاكميت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

35- ذكر شرافت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت

ص: 398

قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

36- ذكر قدرت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 7

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

37- رؤيت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 13 - 1،2

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، فرشته وحى ( جبرئيل ) را يك بار ديگر نيز ديد .

و لقد رءاه نزلة أُخرى

«نزلة» مرادف «مرّة» است; يعنى، «مرّة اُخرى» (يك بار ديگر).

2 - جبرئيل ، براى نشان دادن خود به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از افق اعلى بر آن حضرت نازل شد .

و هو بالأُفق الأعلى . .. و لقد رءاه نزلة أُخرى

به كارگيرى «نزلة» - از ريشه «نزول» (فرود آمدن) - نشان مى دهد كه رؤيت جبرئيل، در صورتى بود كه او از مقام خود پايين بيايد و خود را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 14 - 1،3

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جبرئيل را بار ديگر در كنار « سدرة المنتهى » مشاهده كرد .

و لقد رءاه نزلة أُخرى . عند سدرة المنتهى

3 - « سئل عبداللّه بن مسعود ، « و لقد رآه نزلة اُخرى قال : قال رسول اللّه رأيت جبرئيل عند سدرة المنتهى ;

از عبدالله بن مسعود درباره «و لقد رآه نزلة اُخرى» سؤال شد، او گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: جبرئيل را در نزد «سدرة المنتهى» ديدم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 16 - 2

ص: 399

2 - تأثير حضور جبرئيل بر « سدرة المنتهى » ، به هنگام نشان دادن خود به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إذ يغشى السدرة مايغشى

به كار رفتن واژه «إذ» نشان مى دهد كه «سدرة المنتهى»، هميشه غرق در آن پوشش نبوده; بلكه به هنگام حضور جبرئيل چنان ويژگى را مى يافت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 23 - 1،2

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جبرئيل را در چشم انداز افق و كناره اى از جهان هستى ديده بود .

و لقد رءاه بالأُفق

«اُفق»، به معناى مقدار ظاهر و آشكار از ناحيه هاى فلك و كناره هاى زمين است (لسان العرب). فاعل «رأى» ضمير «صاحبكم» است و ضمير مفعولى «رءاه» به «رسول» در آيات پيشين برمى گردد.

2 - جايگاه ظهور جبرئيل براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جايگاهى روشن و بى ابهام بود كه ديدنى ها در آن مشتبه نمى شد .

و لقد رءاه بالأُفق المبين

38- رؤيت قلبى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 11 - 1

1 - شهود قلبى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جبرئيل را به هنگام وحى

ما كذب الفؤاد مارأى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 17 - 2

2 - ره نيافتن هيچ گونه خطا و انحراف در مشاهدات قلبى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، در ديدن جبرئيل در « سدرة المنتهى »

ما زاغ البصر و ماطغى

مراد از «البصر» در آيه شريفه - به قرينه «ماكذب الفؤاد ما رأى» - ديده دل است; و نه چشم سر.

39- سدرة المنتهى هنگام نزول جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 16 - 1

1 - « سدرة المنتهى » ، در پوششى خاص به هنگام نزول بار ديگر جبرئيل بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) در كنار آن

و لقد رءاه نزلة أُخرى . إذ يغشى السدرة مايغشى

ص: 400

40- صعود جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 8

8 - « عن على بن الحسين ( ع ) : . . .و إنّ للّه تبارك و تعالى بِقاعاً فى سماواته فمن عُرِجَ به إلى ها فقد عُرِجَ به إليه ألاتسمع اللّه عزّوجلّ يقول : « تعرج الملائكة و الروح إليه » . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده است: . ..براى خداى تبارك و تعالى در آسمان ها، بقعه هايى هست، پس هر كس به يكى از آنها عروج داده شود، به سوى خدا عروج داده شده است. آيا كلام خداى عزّوجلّ را نشنيده اى كه مى فرمايد: (تعرج الملائكة و الروح إليه)...».

41- عظمت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 3

3 - جبرئيل ، فرشته اى با عظمت و بلندمرتبه در سلسله فرشتگان و كارگزاران الهى در عالم

تعرج الملئكه و الروح إليه

مطلب ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن «روح» به دست مى آيد.

42- عقل جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 1

1 - جبرئيل ، فرشته اى صاحب كمال عقل و درايت

ذو مرّة فاستوى

يكى از معانيى كه واژه «مرّة» بر آن اطلاق مى شود، «عقل» است. نكره آمدن «مرّة» نيز براى تفخيم و به تقدير «ذو مرّة كاملة» است.

43- عمل پسنديده جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 4

4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن

ص: 401

رسول كريم

«كرم» واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)

44- فضايل جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 11

11 - فرشته وحى ، پيكى امين در ابلاغ پيام خدا به پيامبران

فيوحى بإذنه ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 6 - 1

1 - جبرئيل ، فرشته اى صاحب كمال عقل و درايت

ذو مرّة فاستوى

يكى از معانيى كه واژه «مرّة» بر آن اطلاق مى شود، «عقل» است. نكره آمدن «مرّة» نيز براى تفخيم و به تقدير «ذو مرّة كاملة» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 4

4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن

رسول كريم

«كرم» واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 4،5،7

4 - جبرئيل در پيشگاه خداوند ، فرشته اى امين و به دور از خيانت در انجام دادن رسالت هاى خويش

ثَمّ أمين

«ثَمَّ» اسمى است كه براى اشاره به مكان دور يا با عظمت به كار مى رود. و در آيه شريفه، اشاره به مكانى است كه «عند ذى العرش» بر آن دلالت داشت.

5 - جبرئيل در ابلاغ قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، امانت دارى قابل اعتماد و به دور از هرگونه دخل و تصرف در آن بود .

إنّه لقول رسول . .. أمين

7 - توجّه به شرافت جبرئيل و نيرومندى ، منزلت الهى ، فرمان روايى بى چون و چرا و امانت دارى او ، زمينه ساز باور به سلامت قرآن در مرحله نزول و ابلاغ به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

إنّه لقول رسول كريم . ذى قوّة عند ذى العرش مكين . مطاع ثَمّ أمين

ص: 402

45- فلسفه دشمنى با جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 5

5 - نزول قرآن بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) توسط جبرئيل ، موجب دشمنى و كينه توزى يهود با او گرديد .

من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

جمله «فانه . ..» (جبرئيل به اذن خدا قرآن را بر قلب تو فرود آورد) بيانگر منشأ كينه توزى يهود با جبرئيل است.

46- فلسفه صعود جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 1

1 - عروج و صعود ملائكه و جبرئيل به سوى خدا ( به صعودگاه ها و جايگاه هاى بلند مرتبه ) در قيامت براى دريافت فرامين الهى و اجراى آن

تعرج الملئكة و الروح إليه

مقصود از «روح» روح الامين و جبرئيل است. ضمير در «إليه» به «اللّه» بازمى گردد; به اين اعتبار كه خداوند كه صاحب معارج است. بر اين اساس مقصود آيه شريفه، اين حقيقت است كه فرشتگان براى دريافت فرمان هاى الهى، به صعودگاه و جايگاه دريافت آنها عروج مى كنند و چون خداوند صاحب اين جايگاه ها و صعودگاه ها است، فرشتگان در حقيقت به سوى او عروج خواهند كرد.

47- فلسفه نزول جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 7 - 1

1 - عزيمت جبرئيل از بالاترين افق هستى ، به سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) جهت ابلاغ قرآن به آن حضرت

فاستوى . و هو بالأُفق الأعلى

ضماير در اين آيات، به «شديدالقوى» (جبرئيل) بازمى گردد.

48- قدرت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 5 - 2،5

ص: 403

2 - جبرئيل ، فرشته اى بس مقتدر و نيرومند

علّمه شديد القوى

5 - جبرئيل ، داراى توانايى هاى بى شمار و در حد اعلا

علّمه شديدالقوى

«القوى» جمع همراه با «ال» است و افاده عموم مى كند. بنابراين «شديدالقوى»; يعنى، كسى كه در او همه توانايى ها، در حدى شديد وجود دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 1،6

1 - جبرئيل ، فرشته اى نيرومند و پرقدرت

ذى قوّة

نكره بودن «قوّة»، بر عظمت آن دلالت دارد.

6 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : « ذى قوّة عند ذى العرش مكين » قال : يعنى : جبرئيل . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «ذى قوّة عند ذى العرش مكين» روايت شده كه مراد جبرئيل است. ..».

49- كارگزاران جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 21 - 2

2 - جبرئيل در ابلاغ قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، تنها نبود و مأمورانى فرمان پذير در اختيار داشت .

لقول رسول . .. مطاع

50- كرامت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 4

4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن

رسول كريم

«كرم» واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)

ص: 404

51- كفر دشمنان جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 7،9

7 - دشمنان جبرئيل و ميكائيل كافرند .

من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين

9 - يهوديان ، به دليل عداوتشان با جبرئيل كافرند و خداوند دشمن آنان است .

من كان عدواً للّه . .. و جبريل و ميكل فإن اللّه عدو للكفرين

از مصداقهاى «الكافرين» - به دليل آيات گذشته - يهوديان هستند.

52- گفتگوى جبرئيل با يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 15 - 18

18- « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) لما اُلقى يوسف فى الجبّ أتاه جبرئيل عليه السلام فقال له : يا غلام ، من ألقاك فى هذا الجبّ ؟ قال : إخوتى . قال : و لِمَ ؟ قال : لمودّة أبى إيّاى حسدونى . . . ;

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: هنگامى كه يوسف(ع) در چاه افكنده شد، جبرئيل نزد او آمد و گفت: اى پسر! چه كسى تو را در اين چاه افكند؟ گفت: برادرانم. جبرئيل گفت: چرا؟ گفت : چون پدرم مرا دوست مى داشت، آنان بر من حسد ورزيدند...».

53- گواهى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 21 - 1

1- جبرئيل ، شگفت زدگى مريم ( س ) را امرى به جا دانست و بر عفت و پاكدامنى وى گواهى داد .

قال كذلك

«كذلك» خبر براى مبتداى محذوف و مركب از حرف تشبيه و اسم اشاره است. مشاراليه آن ممكن است گفتار مريم(س) باشد، در اين مفاد آيه اين است كه گرچه موضوع همان گونه است كه گفتى، ولى خداوند اين كار را بر خويش دشوار نمى بيند.

54- محمد(صلی الله علیه و آله) و جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 13 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، فرشته وحى ( جبرئيل ) را يك بار ديگر نيز ديد .

ص: 405

و لقد رءاه نزلة أُخرى

«نزلة» مرادف «مرّة» است; يعنى، «مرّة اُخرى» (يك بار ديگر).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 23 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جبرئيل را در چشم انداز افق و كناره اى از جهان هستى ديده بود .

و لقد رءاه بالأُفق

«اُفق»، به معناى مقدار ظاهر و آشكار از ناحيه هاى فلك و كناره هاى زمين است (لسان العرب). فاعل «رأى» ضمير «صاحبكم» است و ضمير مفعولى «رءاه» به «رسول» در آيات پيشين برمى گردد.

55- مراد از جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 13

13- « عن الأصبغ بن نباتة : . . . قال علىّ ( ع ) جبرئيل من الملائكة والروح غير جبرئيل . . . قال ( اللّه ) لمريم « فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويّاً » . . . ;

از اصبغ بن نباته روايت شده كه:. .. حضرت على(ع) فرمود: جبرئيل از فرشتگان است و روح غير از جبرئيل است... خداوند در باره مريم مى فرمايد: «فأرسلنا إليها روحنا فتمثّل لها بشرًا سويّاً» ...».

56- مسؤوليت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 2

2- مأمور ويژه الهى با بشارت فرزند به مريم ( س ) ، خود را مأمور بخشيدن پسرى پاك نهاد به وى معرفى كرد .

قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غلمًا زكيًّا

اسناد «هبه فرزند» به جبرئيل به خاطر وساطت او در بخشش الهى است. «زكىّ» از ريشه «زكاء» به معناى صلاح گرفته شده است (مصباح). «تزكية» و «زكاة» در معانى «طهارت» و «نموّ» و «بركت» و «مدح» استعمال دارد و در هر مورد، معناى مناسب آن مورد نظر است. طهارت و صلاح كودك به شايستگى هاى ذاتى او است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 5

5 - خداوند ، در تأكيد بر مأموريت جبرئيل در ابلاغ قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به ستارگان و شب و سپيده دم سوگند ياد كرده است .

فلاأُقسم بالخنّس . .. و الّيل ... و الصبح ... إنّه لقول رسول كريم

ص: 406

57- معارفه جبرئيل و مريم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 1

1- مأمور ويژه الهى در پاسخ به نگرانى مريم ( س ) خود را به او شناساند و فرستاده خدا بودن خود را به او ابلاغ كرد .

قالت إنّى أعوذ . .. قال إنّما أنا رسول ربّك

58- مقامات جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 98 - 4

4 - جبرئيل و ميكائيل داراى مقامى برتر از ساير فرشتگان در پيشگاه خدا

من كان عدواً للّه و ملئكته و رسله جبريل و ميكل

كلمه «ملائكته» شامل جبرئيل و ميكائيل مى شود. بنابراين ذكر بخصوص آنها از ميان ساير فرشتگان، مى تواند اشاره به برترى مقام آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 7

7- جبرئيل ، موجودى غيرجسمانى ، شريف و عالى مرتبه *

فأرسلنا إليها روحنا

اضافه «روح» به «نا» اضافه تشريفيّه است. ارسال روح، گوياى اين است كه آن روح، موجودى مستقل و مطيع خداوند بوده و توان سير و اداى رسالت داشته است و محتواى رسالت خويش را درك مى كرده است و تمثيل او به صورت بشر، دليل قدرت او بر آن كار و سازگار بودن وجود او با تمثّلات جسمانى است. قابل انطباق بودن اين ويژگى ها بر جبرئيل سبب شده است كه برخى مفسران، فرشته نازل شده بر مريم(س) را، جبرئيل دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 7 - 3

3 - جايگاه جبرئيل ، در برترين مرتبه و افق هستى قرار دارد .

و هو بالأُفق الأعلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 3

ص: 407

3 - جبرئيل ، فرشته اى با عظمت و بلندمرتبه در سلسله فرشتگان و كارگزاران الهى در عالم

تعرج الملئكه و الروح إليه

مطلب ياد شده، از اختصاص به ذكر يافتن «روح» به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 3،6

3 - جبرئيل ، نزد خداوند ، داراى قدر و منزلتى والا است .

عند ذى العرش مكين

«مكين»، به معناى جا افتاده و داراى قدر و منزلت است. (مفردات راغب)

6 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قوله : « ذى قوّة عند ذى العرش مكين » قال : يعنى : جبرئيل . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «ذى قوّة عند ذى العرش مكين» روايت شده كه مراد جبرئيل است. ..».

59- منشأ قدرت جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 5

5 - سلطه خداوند بر عرش ، پشتوانه اقتدار جبرئيل

ذى قوّة عند ذى العرش مكين

وصف «ذى العرش»، مى تواند اين نكته را برجسته سازد كه منزلت والاى جبرئيل، نزد كسى كه عرش مقهور او است، اتصاف او را به «ذى قوّة» تضمين مى كند.

60- ناپسندى دشمنى با جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 13،14،15

13 - نازل شدن قرآن به فرمان خدا ، دليلى بر ناروايى عداوت يهود با جبرئيل است .

من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

برداشت فوق بر اين اساس است كه قيد «بإذن اللّه» پاسخى حلّى در ارتباط با عداوت يهود با جبرئيل باشد; يعنى، او به فرمان خدا قرآن را بر قلب پيامبر(صلی الله علیه و آله) نازل كرد و كسى كه فرمان خدا را اطاعت كند، نبايد در نزد معتقدان به خدا مبغوض باشد.

14 - تأييد تورات از سوى قرآن ، دليلى بر بيجا بودن دشمنى يهود با پيام آور وحى ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه مصدقاً لما بين يديه

«مصدقاً لما بين يديه» (قرآن درستى تورات را تأييد مى كند) در پاسخ به يهوديان دشمن جبرئيل، اين نكته را بيان مى كند كه جبرئيل حقيقتى را آورد كه دين و كتاب شما را تصديق مى كند و شاهد راستى و درستى آن است و لذا نا به جاست كه با نازل

ص: 408

كننده آن (جبرئيل) دشمنى كنيد.

15 - هدايتگرى و بشارت دهندگى قرآن ، دليلى بر نابه جابودن عداوت يهود با نازل كننده آن ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك . .. هدىً و بشرى للمؤمنين

عبارت «هدىً و بشرى» نيز همانند «مصدقاً» حاوى اين نكته است كه جبرئيل معارفى را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) القا كرد كه بشارت دهنده و هدايتگر است و لذا دشمنى كردن با او، نمى تواند توجيه معقولى داشته باشد.

61- نجات جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 68 - 12

12 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : « و نفخ فى الصور فصعق من فى السماوات و من فى الأرض إلاّ من شاء اللّه » قالوا : يا رسول اللّه من هؤلاء الذين استثنى اللّه ، قال : جبرئيل و ميكائيل و ملك الموت و اسرائيل و حملة العرش . . . ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: «و نفخ فى الصور. .. إلاّ من شاء اللّه». [اصحاب] گفتند: اى رسول خدا! اين كسانى كه استثنا شده اند چه كسانى هستند؟ فرمود: جبرئيل، ميكائيل، ملك الموت، اسرائيل و حاملان عرش هستند...».

62- نزديكى جبرئيل به محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 8 - 1،2

1 - جبرئيل براى ابلاغ وحى ، به پيامبر (صلی الله علیه و آله) خود را به آن حضرت نزديك و نزديك تر كرد .

ثمّ دنا فتدلّى

«دنا»; يعنى، نزديك شد و «تدلّى»; يعنى، آويخت و اين كنايه از شدت نزديكى است. ضمير فاعل در «دنا» و «تدلّى»به جبرئيل بازمى گردد.

2 - نزديك و نزديك تر شدن پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به مبدأ وحى در افق اعلى براى دريافت قرآن

و هو بالأُفق الأعلى . ثمّ دنا فتدلّى

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير فاعلى به پيامبر(صلی الله علیه و آله) بازمى گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 9 - 1

1 - جبرئيل براى وحى كردن قرآن به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، خود را آن قدر به آن حضرت نزديك كرد كه فاصله ميان وى و حضرت به اندازه دو كمان يا كمتر از آن رسيد .

فكان قاب قوسين أو أدنى

«قاب» معادل «مقدار» و «قاب قوسين» به معناى اندازه دو كمان است.

ص: 409

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 10 - 1

1 - جبرئيل ، آن گاه كه خود را كاملاً به پيامبر (صلی الله علیه و آله) نزديك كرد ، حقايق عظيمى را به آن حضرت وحى نمود .

فأوحى إلى عبده ما أوحى

حرف «فاء» مى رساند كه اين وحى، پس از «دنا فتدلّى. ..» صورت گرفته است. عبارت «ما أوحى» نيز دلالت بر تفخيم دارد. برداشت بالا مبتنى بر اين نكته است كه ضمير فاعلى در «فأوحى» به جبرئيل بازگردد.

63- نزول جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 13 - 2

2 - جبرئيل ، براى نشان دادن خود به پيامبر (صلی الله علیه و آله) از افق اعلى بر آن حضرت نازل شد .

و هو بالأُفق الأعلى . .. و لقد رءاه نزلة أُخرى

به كارگيرى «نزلة» - از ريشه «نزول» (فرود آمدن) - نشان مى دهد كه رؤيت جبرئيل، در صورتى بود كه او از مقام خود پايين بيايد و خود را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) برساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قدر - 97 - 4 - 13

13 - « عن النبىّ (صلی الله علیه و آله) أنّه قال : إذا كان ليلة القدر تنزّل الملائكة الذين هم سكان سدرة المنتهى و منهم جبرئيل فَيَنْزِل جبرئيل ( ع ) و معه اَلْوِيَةٌ ينصب لواء منها على قبرى و لواء على بيت المقدّس و لواء فى المسجدالحرام و لواء على طور سيناء و لايدع فيها مؤمناً و لا مؤمنة إلاّ سلم عليه ;

از پيامبر(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: زمانى كه شب قدر فرا رسد، فرشتگان ساكن «سدرة المنتهى» - كه از جمله آنان جبرئيل است - نازل مى شوند. پس جبرئيل [بر زمين ]فرود مى آيد در حالى كه پرچم هايى همراه او است. پرچمى را بر سر قبر من و پرچمى را در بيت المقدس و پرچمى را در مسجدالحرام و پرچمى را بر طور سينا برپا مى كند و در آن شب، هيچ مرد و زن مؤمنى را فروگذار نمى كند; مگر اين كه بر او سلام مى كند».

64- نزول جبرئيل بر برگزيدگان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 2 - 6

6- خداوند ، ملائكه را به همراهى جبرئيل بر بندگان منتخب خود فرود مى آورد .

ينزّل الملئكة بالروح من أمره

ص: 410

به قرينه برخى از آيات قرآن - كه از جبرئيل امين به عنوان «روح القدس» و «روح الأمين» ياد شده - ممكن است مراد از «روح» در اين آيه حضرت جبرئيل باشد. لازم به ذكر است در اين صورت «باء» در «بالروح» به معناى «مع» مى باشد.

65- نزول جبرئيل بر محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 29

29 - از على ( ع ) روايت شده كه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم كه مى فرمود : « ان جبرئيل أتى إلىّ بسبع كلمات ، و هى التى قال اللّه تعالى : « و إذ ابتلى إبراهيم ربه بكلمات فأتمهن » . . . و هى . . . يا اللّه يا رحمان يا رب يا ذالجلال و الاكرام يا نور السماوات و الأرض يا قريب يا مجيب . . . ;

جبرئيل هفت كلمه نزد من آورد و اين همان كلماتى بود كه خداوند درباره ابراهيم(ع) فرموده (و إذ ابتلى إبراهيم ربه كلمات فأتمهن) . .. و آن كلمات ... عبارت بود از: يا اللّه، يا رحمان، يا رب، يا ذالجلال و الاكرام، يا نور السماوات و الأرض، يا قريب، يا مجيب ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 144 - 4

4 - هر ناحيه اى از آسمان مى توانست و احتمال داشت كه محل ظهور و پيدايش فرشته وحى بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) باشد .

قد نرى تقلب وجهك فى السماء

از اينكه پيامبر(صلی الله علیه و آله) براى مشاهده نزول فرشته وحى به نقطه اى خاص و معين چشم نمى دوخت و صورتش را به هر سويى مى چرخانيد، به برداشت فوق مى توان دست يافت.

66- نزول جبرئيل بر مريم(س)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 3،8

3- درپى استقرار مريم ( س ) در ناحيه شرقى و در مكانى مستور خداوند فرشته اى ارجمند را به سوى او فرستاد .

فاتّخذت من دونهم حجابًا فأرسلنا إليها روحنا

مراد از «روحنا»، به دليل صفاتى كه در ادامه آيات براى او ذكر شده است، يكى از فرشتگان است كه عظمت و ارجمندى او در پيشگاه پروردگار، مايه انتساب او به خداوند شده است. با توجه به آياتى كه جبرئيل را «روح الأمين» و «روح القدس» خوانده مى توان گفت: اين فرشته، همان جبرئيل بوده است.

8- مأمور ويژه الهى ، به صورت مردى معتدل و داراى همه خصوصيات جسمى يك انسان ، براى مريم ( س ) نمودار شد .

فتمثّل لها بشرًا سويًّا

«تمثيل»، يعنى صورت پذيرى و به شكل چيزى نمودار شدن. «بشراً» حال است براى فاعل «تَمَثّلَ» و مراد از آن به قرينه آيه

ص: 411

بعد، مرد است. «سوىّ» به معناى معتدل است و «بشراً سوّياً»، يعنى انسانى معتدل كه در خصوصيات جسمى خارج از حد افراط و تفريط باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 19 - 7

7- « عن الباقر ( ع ) [ فى قصّة مريم ] : . . . تمثّل لها الروح الأمين . . . » قال إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غلاماً زكيّاً » فتفل فى جيبها فحملت بعيسى ( ع ) ;

از امام باقر(ع) [در داستان مريم] روايت شده: روح الامين بر وى ظاهر شد . .. و گفت: «إنّما أنا رسول ربّك لأهب لك غلاماً زكيّاً» پس آب دهان در گريبان وى افكند و او به عيسى(ع) حامله شد».

67- نقش جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 87 - 22

22 - از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود : « روح القدس » جبرئيل ;

«روح القدس» جبرئيل است. »

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 2،3،5،14،15

2 - جبرئيل ، نازل كننده قرآن بر قلب پيامبر (صلی الله علیه و آله)

فإنه نزله على قلبك

3 - جبرئيل ، نه از سر خود بلكه به اذن خدا و فرمان او ، قرآن را بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) فرود آورد .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

5 - نزول قرآن بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) توسط جبرئيل ، موجب دشمنى و كينه توزى يهود با او گرديد .

من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

جمله «فانه . ..» (جبرئيل به اذن خدا قرآن را بر قلب تو فرود آورد) بيانگر منشأ كينه توزى يهود با جبرئيل است.

14 - تأييد تورات از سوى قرآن ، دليلى بر بيجا بودن دشمنى يهود با پيام آور وحى ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه مصدقاً لما بين يديه

«مصدقاً لما بين يديه» (قرآن درستى تورات را تأييد مى كند) در پاسخ به يهوديان دشمن جبرئيل، اين نكته را بيان مى كند كه جبرئيل حقيقتى را آورد كه دين و كتاب شما را تصديق مى كند و شاهد راستى و درستى آن است و لذا نا به جاست كه با نازل كننده آن (جبرئيل) دشمنى كنيد.

15 - هدايتگرى و بشارت دهندگى قرآن ، دليلى بر نابه جابودن عداوت يهود با نازل كننده آن ( جبرئيل ) است .

فإنه نزله على قلبك . .. هدىً و بشرى للمؤمنين

عبارت «هدىً و بشرى» نيز همانند «مصدقاً» حاوى اين نكته است كه جبرئيل معارفى را به پيامبر(صلی الله علیه و آله) القا كرد كه بشارت

ص: 412

دهنده و هدايتگر است و لذا دشمنى كردن با او، نمى تواند توجيه معقولى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 102 - 3

3- روح القدس ( جبرئيل ) ، واسطه ابلاغ وحى و نازل كننده قرآن از جانب پروردگار

قل نزّله روح القدس من ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 193 - 1

1 - نزول قرآن ، توسط روح الامين ( جبرئيل ) بر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

نزل به الروح الأمين

مراد از «الروح الأمين» با توجه به آيه 97 سوره «بقره» (من كان عدوّاً لجبريل فإنّه نزّله على قلبك بإذن اللّه) جبرئيل(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 51 - 10

10 - ارسال وحى از سوى فرشته وحى ، تنها منوط به اذن و مشيت الهى است .

فيوحى بإذنه ما يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 52 - 5

5 - روح القدس ( جبرئيل ) ، واسطه وحى الهى براى پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) بود .

كذلك أوحينا إليك روحًا من أمرنا

برداشت ياد شده بر اين پايه مبتنى است كه مراد از «روحاً» فرشته وحى (جبرئيل) باشد. دراين صورت نصب «روحاً» مبتنى به اعتبار نزع خافض و به تقدير «أوحينا إليك بروح من أمرنا» است و يا به لحاظ عامل محذوف و به تقدير «أوحينا إليك بإرسالنا روحاً من أمرنا» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 5 - 1

1 - قرآن ، تعليم داده شده به پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به وسيله جبرئيل

علّمه شديد القوى

به گفته عموم مفسران، مراد از «شديدالقوى» جبرئيل است; گرچه برخى نيز اين احتمال را مطرح كرده اند كه مراد از آن خداوند است. به نظر مى رسد تعبيرهاى «فاستوى، دنا، تدلّى و ...» با اين احتمال سازگار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 7 - 4

ص: 413

4 - دريافت پيام وحى به وسيله جبرئيل از مقام الوهيت و آوردن آن براى پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و هو بالأُفق الأعلى

مراد از «اُفق اعلى» مى تواند مقام الوهيت باشد كه جبرئيل از آن جا وحى را دريافت كرده، به زمين مى آورد و به پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 10 - 2

2 - جبرئيل ، واسطه وحى الهى به پيامبران

فأوحى إلى عبده ما أوحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 4 - 2

2 - فرشتگان و جبرئيل ، كارگزاران الهى در عرصه قيامت

تعرج الملئكه و الروح إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 22 - 6

6 - سلامت عقلانى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، ضامن دريافت صحيح قرآن از فرشته وحى و مصونيت مرحله دريافت از خطا و تحريف

و ما صاحبكم بمجنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 24 - 2

2 - جبرئيل كسى جز پيامبر (صلی الله علیه و آله) را بر آيات قرآن آگاه نمى ساخت .

و ما هو على الغيب بضنين

كلمه «الغيب» - به قرينه «هو» - دلالت مى كند كه فرشته وحى آنچه را مى آورْد، به غير پيامبر(صلی الله علیه و آله) ابلاغ نمى كرد.

68- وضوح جايگاه جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 23 - 2

2 - جايگاه ظهور جبرئيل براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، جايگاهى روشن و بى ابهام بود كه ديدنى ها در آن مشتبه نمى شد .

و لقد رءاه بالأُفق المبين

ص: 414

69- ويژگيهاى تجسم جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 17 - 8

8- مأمور ويژه الهى ، به صورت مردى معتدل و داراى همه خصوصيات جسمى يك انسان ، براى مريم ( س ) نمودار شد .

فتمثّل لها بشرًا سويًّا

«تمثيل»، يعنى صورت پذيرى و به شكل چيزى نمودار شدن. «بشراً» حال است براى فاعل «تَمَثّلَ» و مراد از آن به قرينه آيه بعد، مرد است. «سوىّ» به معناى معتدل است و «بشراً سوّياً»، يعنى انسانى معتدل كه در خصوصيات جسمى خارج از حد افراط و تفريط باشد.

70- ويژگيهاى جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 19 - 4

4 - جبرئيل ، داراى ويژگى ها و رفتارى پسنديده و فرستاده اى بزرگوار براى ابلاغ قرآن

رسول كريم

«كرم» واژه اى است كه در مورد زيبايى هاى والا و كارهاى پسنديده كاربرد دارد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكوير - 81 - 20 - 1

1 - جبرئيل ، فرشته اى نيرومند و پرقدرت

ذى قوّة

نكره بودن «قوّة»، بر عظمت آن دلالت دارد.

71- يهود و جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 97 - 6

6 - تصور جاهلانه يهود در مورد جبرئيل و نظام وحى

قل من كان عدواً لجبريل فإنه نزله على قلبك بإذن اللّه

ص: 415

10- جرايم

1- جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 12 - 7

7 - اعدام ، كيفر طعن و توهين به اسلام

و طعنوا فى دينكم فقتلوا

2- آثار تداوم جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 9،11

9 - غير قابل بخشش بودن كيفر برخى از منافقان ، به دليل مداومت و استمرار آنان بر انجام جرم و خطا

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

برداشت فوق با توجه به اين است كه «بأنهم . .. » تعليل «نعذب» مى باشد و «هم كانوا مجرمين» افاده استمرار مى كند.

11 - استمرار و مداومت بر جرم ، مانع پذيرفته شدن توبه و عذرخواهى انسان از درگاه الهى

لا تعتذروا . .. نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 75 - 11

11 - جرم مستمر و تبه كارى ، زمينه ساز پيدايش روح استكبار و سر باز زدن از پذيرش حق است .

فاستكبروا و كانوا قوماً مجرمين

ص: 416

3- آثار جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 29،30،35

29 - انكار آيات الهى و كشتن انبيا ، موجب خوار گشتن و درمانده شدن هميشگى بنى اسرائيل شد .

ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين

«ذلك» اشاره به «ذلة»، «مسكنة» و «غضب الهى» است و باء در «بأنهم» سببيه مى باشد.

30 - بنى اسرائيل ، به خاطر كفرشان به آيات الهى و كشتن پيامبران ، مورد غضب خداوند قرار گرفتند .

ذلك بأنهم كانوا يكفرون بأيت اللّه و يقتلون النبيين

35 - كشتن رهبران الهى ، موجب ذلت و فقر و در پى دارنده غضب خداوند است .

ضربت عليهم الذلة . .. ذلك بأنهم ... يقتلون النبيين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 13

13 - جرايم انسان ، منشأ اصلى كيفر و عذاب الهى

نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 82 - 6

6 - جرم و تبه كارى ، زمينه ساز حق ستيزى است .

و يحق اللّه الحق بكلمته و لو كره المجرمون

4- تناسب جرايم با مجازات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 81 - 1

1 - گنهكاران يهود همانند ديگر گنهكاران ، به اندازه استحقاقشان ، در آتش دوزخ گرفتار خواهند شد .

لن تمسنا النار إلاّ أياماً معدودة . .. بلى

«بلى» (چنين نيست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به كار مى رود. اين كلمه در آيه شريفه رد ادعاى يهود (لن تمسنا النار إلا أياماً معدودة) است.

5- جرايم آل فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 417

1 - بقره - 2 - 49 - 1

1 - بنى اسرائيل همواره تحت سيطره خاندان فرعون ، به شكنجه هاى سخت گرفتار بودند .

و إذ نجينكم من ءال فرعون يسومونكم سوءالعذاب

«سَوْم» (مصدر يسومون) به معناى تحميل كردن است. اضافه «سوء» به «العذاب» اضافه صفت به موصوف مى باشد; يعنى: العذاب السوء.

6- جرايم بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 27

27 - بنى اسرائيل ، پيامبران بسيارى را به قتل رساندند .

و يقتلون النبيين بغير الحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 1،2،3،4

1 - بنى اسرائيل عصر بعثت ، على رغم اعترافشان به پيمان الهى ( پرهيز از خونريزى ) ، همديگر را مى كشتند .

ثم اقررتم . .. ثم أنتم هؤلاء تقتلون أنفسكم

كلمه «هؤلاء» در جمله «ثم أنتم هؤلاء» (شما همانانى هستيد) اشاره به اين معنا دارد كه: آنچه را آيه مورد بحث مى خواهد بيان كند مربوط به بنى اسرائيل عصر بعثت است و خطابهاى آيه نظير خطابهاى گذشته نيست كه صفت گذشتگان را با عنايتى به موجودين نسبت مى داد.

2 - بنى اسرائيل با بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از خانه و ديارشان ، پيمان الهى را نقض كردند .

ثم أنتم هؤلاء . .. تخرجون فريقاً منكم من ديرهم

آيه مورد بحث اشاره به جنگها و خونريزيهايى دارد كه پيش از هجرت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به مدينه بين طوايف يهود واقع مى شد. يهوديان بنى النضير با بنى قريظه درگير مى شدند; هر كدام غالب مى شد ديگرى را از خانه و كاشانه اش اخراج مى كرد.

3 - بنى اسرائيل در كشتن و آواره كردن گروهى از همكيشان خود ، يكديگر را يارى و پشتيبانى كردند .

تظهرون عليهم

«تظاهر» (مصدر تظاهرون) به معناى يارى و پشتيبانى كردن يكديگر است. «تظاهرون عليكم»; يعنى، طايفه اى از شما طايفه ديگر را عليه گروهى از خودتان يارى مى داد.

4 - بنى اسرائيل ، مردمى گنهكار و متجاوز به خاطر يارى رسانى به يكديگر در بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از ديارشان

تظهرون عليهم بالأثم و العدون

باء در «بالاثم» باى ملابست است و «بالاثم و العدوان» حال براى فاعل «تظاهرون» مى باشد; يعنى، عليه آنان همديگر را يارى مى كرديد و در آن هنگام گنهكار و متجاوز بوديد.

ص: 418

7- جرايم در اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 8 - 7

7 - در ديدگاه اصحاب اخدود ، ايمان به خداوند جرمى سنگين و غير قابل گذشت بود .

و ما نقموا منهم إلاّ أن يؤمنوا باللّه

8- جرايم علماى مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 - بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

9- جرايم علماى يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 34 - 2

2 - بسيارى از عالمان دينى يهود و نصارا ، اموال مردم را به ناحق و بدون سبب موجه و مشروع ، تصاحب مى كردند .

إن كثيراً من الأحبار و الرهبان ليأكلون أمول الناس بالبطل

10- جرايم غير قابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 66 - 8

8 - سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم و تبهكارى در جامعه ، غير قابل بخشش و مستحق مجازات

إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفة بأنهم كانوا مجرمين

تعليل عذاب دسته اى از منافقان، به اينكه اينان گروه مجرم و تبهكارند - در برابر عفو گروهى ديگر - مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه: سردمداران جريان نفاق و عاملان اصلى جرم، شايسته بخشش نبوده و بايد مجازات شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 - امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

ص: 419

إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض

«بعضهم من بعض» تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.

11- جرايم فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 49 - 4،5،6،7،9،11،12

4 - فرعونيان ، پسران بنى اسرائيل را سر مى بريدند و زنانشان را زنده باقى مى گذاشتند .

يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

«ذبح» به معناى سربريدن است و «تذبيح» (مصدر يذبحون از باب تفعيل) از كثرت سربريدن حكايت دارد. «إستحياء» (مصدر يستحيون) به معناى باقى گذاردن بر حيات و زندگانى است.

5 - كشتار گسترده پسران و زنده نگه داشتن زنان ، سخت ترين شكنجه فرعونيان بر بنى اسرائيل

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

جمله «يذبحون . .. » مى تواند تفسير جمله قبل باشد; يعنى، منظور از «سوء العذاب» همان سربريدن پسران و باقى گذاشتن زنان است و نيز مى تواند بيان مصداق بارزى از آن باشد; يعنى، فرعونيان عذابهايى بر بنى اسرائيل تحميل مى كردند كه از آن جمله سربريدن فرزندان و ... مى باشد. بر اين مبنا ذكر به خصوص عذاب ياد شده، به خاطر شدت آن بوده است.

6 - زنان بنى اسرائيل در نهايت سختى و شكنجه و هم آغوش مرگ ، در سيطره فرعونيان

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

7 - زنان بنى اسرائيل به خاطر كشتار وسيع فرزندانشان به دست فرعونيان ، لذت حيات از آنان سلب شده بود و از زنده ماندن خود در عذاب بودند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

زنده گذاشتن زنان، به عنوان يك عذاب براى بنى اسرائيل مطرح شده است; در حالى كه مجرد نكشتن، عذاب و شكنجه تلقى نمى شود. بنابراين با توجه به اينكه جمله «يستحيون نساءكم» پس از «يذبحون ابناءكم» آمده، مى توان گفت: همان كشتن فرزندان موجب مى شده كه زنان از زنده ماندن خويش و ديدن قتل فجيع فرزندانشان، در رنج و عذاب باشند. آوردن زنان و نه دختران در مقابل پسران اين معنا را تأييد مى كند.

9 - در صورتى كه خداوند بنى اسرائيل را از سيطره فرعونيان نجات نمى داد ، آنان همچنان به شكنجه و كشتار فرزندانشان ادامه مى دادند .

يسومونكم سوءالعذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم

برداشت فوق از فعلهاى مضارع «يسومون» و «يذبحون» و «يستحيون» استفاده شده است.

11 - خداوند با رهاسازى بنى اسرائيل از شكنجه هاى سخت فرعونى ، آنان را مورد آزمون بزرگى قرار داد .

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: «بلاء» به معناى آزمون و «ذلكم» اشاره به رهايى از عذاب - كه از «نجيناكم» استفاده مى شود - باشد.

ص: 420

12 - نجات از شكنجه فرعونيان ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى بنى اسرائيل

و فى ذلكم بلاء من ربكم عظيم

در برداشت فوق «بلاء» به معناى نعمت و «ذلكم» اشاره به رهاسازى از عذاب، گرفته شده است.

12- جرايم قبل از اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 192 - 5

5 - در صورتى كه كافران محارب ايمان آورند ، نبايد بر خطا هاى پيشينشان ( كشتن مسلمانان ، فتنه انگيزى و . . . ) مورد مؤاخذه قرار گيرند .

فإن انتهوا فإن اللّه غفور رحيم

13- جرايم منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 11 - 1،9

1 - منافقان ، عناصرى فسادگر و تباه كننده جامعه

و إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

كلمه «فى الأرض» نشانگر اين است كه فسادگرى منافقان محدود به خود و اطرافيانشان نبوده، بلكه فسادى است فراگير و سرايت كننده به جامعه اى كه در آن به سر مى برند.

9 - فسادگرى و اصلاح ناپذيرى منافقان ، موجب گرفتار آمدن آنان به عذابى دردناك خواهد شد .

و لهم عذاب اليم بما كانوا . .. إذا قيل لهم لاتفسدوا فى الأرض

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه: «إذا قيل» عطف بر «يكذبون» در آيه قبل باشد. بر اين مبنا، مفاد جمله «إذا قيل ...» نيز همانند «يكذبون» بيانگر سبب گرفتارى منافقان به عذاب اليم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 12 - 1،2،7

1 - منافقان ، مردمى فسادپيشه و تبهكارند .

ألا إنهم هم المفسدون

2 - منافقان ، سرچشمه و منشأ فساد ها و تبهكارى ها در جوامع دينى هستند .

ألا إنهم هم المفسدون

در آياتى از قرآن غير منافقان نيز فسادگر خوانده شده اند بنابراين حصر در جمله «ألا إنهم . ..»(تنها منافقان فسادگرند) حصر ادعايى است و اشاره به اين معنا دارد كه: فسادگرى غير منافقان در قياس با منافقان چيزى به حساب نمى آيد; و يا اينكه فساد

ص: 421

ديگران نيز به گونه اى به نفاق و منافقان باز مى گردد.

7 - لزوم هوشيارى مؤمنان در برابر فسادگرى ها و تبهكارى هاى منافقان

ألا إنهم هم المفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 48 - 1،5

1 - فتنه انگيزى و كارشكنى هميشگى منافقان ، عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله) و اسلام در جبهه هاى نبرد

لقد ابتغوا الفتنة من قبل

5 - منافقان ، تلاش تخريب گرانه خود را تا مرحله غلبه حق و پيروزى قطعى جبهه اسلام ، ادامه مى دهند .

لقد ابتغوا الفتنة . .. حتى جاء الحق و ظهر أمر اللّه و هم كرهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 61 - 1،2،3

1 - پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) ، مورد آزار و اذيت مستمر برخى از منافقان

و منهم الذين يؤذون النبى

«من» در «منهم» براى تبعيض و فعل مضارع «يؤذون» مفيد استمرار است ; يعنى، برخى از منافقان پيوسته پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را مورد اذيت قرار داده و باعث رنجش خاطر آن حضرت مى شدند.

2 - جوسازى و تبليغات سوء منافقان ، عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و منهم الذين يؤذون النبى و يقولون هو أذن

3 - معرفى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به عنوان فردى ساده و خوش باور نمونه اى از اذيت هاى منافقان نسبت به آن حضرت

الذين يؤذون النبى و يقولون هو أذن

«اُذُن» به كسى گفته مى شود كه به هر سخنى گوش فرا دهد و زود باور كند ; يعنى، ساده و خوش باور باشد. گفتنى است كه برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «يقولون هو أذن» براى بيان مورد و نمونه اى باشد كه منافقان، پيامبر(صلی الله علیه و آله) را به آن متهم كرده و باعث رنجش خاطر آن حضرت مى شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 9

9 - شيوه منافقان ، ترويج امور زشت و منكر و پيشگيرى از تحقق معروف ( ارزش ها و نيكى ها )

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 1،9

1 - تخلف منافقان از شركت در جنگ تبوك

فرح المخلفون بمقعدهم خلف رسول اللّه

اين بخش از آيات مربوط به جنگ تبوك و تخلف منافقان از شركت در آن است.

ص: 422

9 - اخلالگرى منافقان صدر اسلام ، در بسيج براى جنگ تبوك

لاتنفروا فى الحر

14- جرايم موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 14 - 1،2

1 - موسى ( ع ) ، فردى مجرم ( قاتل ) از نظر نظام فرعونى

و لهم علىَّ ذنب

مقصود از «ذنب» قتل مرد قبطى است كه موسى در پى آن، از مصر فرار كرد و به مدين رفت.

2 - رفتار گذشته موسى ( ع ) ( قتل مرد قبطى ) ، از نظر دستگاه فرعونى جرم محسوب مى شد ، نه از ديدگاه خود وى

و لهم علىَّ ذنب

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير (لهم علىّ. ..) اشاره اى باشد به اين كه آنان مرا مجرم مى دانند; گرچه واقعًا گناهكار نيستم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 19 - 1

1 - يادآورى فرعون به موسى ( ع ) نسبت به جرم گذشته او در قتل مرد قبطى

و فعلت فعلتك التى فعلت

مقصود فرعون از «فعلتك التى فعلت» قتل مرد قبطى به دست موسى(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 21 - 4

4 - قتل مرد قبطى توسط موسى ( ع ) ، از نظر نظام فرعونى جرم و گناه بود ; ولى در پيشگاه پروردگار چنين نبود .

ففررت منكم . .. فوهب لى ربّى حكمًا و جعلنى من المرسلين

موسى(ع) در دستگاه فرعون مجرم شمرده مى شود و مى گريزد; اما در پيشگاه پروردگار مورد لطف قرار گرفته و به دريافت حكمت و رسالت مفتخر مى گردد.

15- جرايم يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 86 - 6

6 - يهوديان به انگيزه دستيابى به مزاياى دنيا ، همكيشان خود را كشته و آنان را از ديارشان آواره مى ساختند .

ص: 423

ثم أنتم هؤلاء تقتلون . .. أولئك الذين اشتروا الحيوة الدنيا بالأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 91 - 19،21

19 - يهود ، پيامبران بسيارى از نژاد اسرائيل را به قتل رساندند .

فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل

چون جمله «فلم تقتلون . ..» (پس چرا پيامبران خدا را مى كشتيد؟) در جواب ادعاى يهود، مبنى بر ايمان آنان به پيامبران بنى اسرائيل، آمده است، معلوم مى شود: مراد از «أنبياء اللّه» پيامبران بنى اسرائيل است.

21 - كشته شدن پيامبرانى از نژاد اسرائيل به دست يهوديان ، دليل ايمان نداشتن آنان حتى به پيامبران بنى اسرائيل

نؤمن بما أنزل علينا . .. قل فلم تقتلون أنبياء اللّه من قبل

16- جرم غيرقابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 6

6 - كيفر « قذف » ( هشتاد تازيانه ) ، غير قابل عفو و لازم الاجرا است .

والذين يرمون المحصنت . .. فاجلدوهم ثمنين جلدة

17- عفو معاونان جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 - امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض

«بعضهم من بعض» تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.

18- عوامل پيشگيرى از جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 81 - 17

17 - توجه به شدت عقاب هاى اخروى ، عاملى بازدارنده از گناه و مخالفت با پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ص: 424

قل نار جهنم أشد حراً لو كانوا يفقهون

19- عوامل پيشگيرى از جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 2

2 - قصاص ، عاملى مهم و اساسى در بازدارى مردم از ارتكاب قتل

و لكم فى القصاص حيوة . .. لعلكم تتقون

20- عوامل جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 32،36،37

32 - عصيان و تجاوز گرى بنى اسرائيل ، ريشه گرايش آنان به كفر و جرئتشان بر كشتن پيامبران بود .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

مشاراليه «ذلك» در «ذلك بما عصوا» كفر به آيات خدا و كشتن پيامبران است. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، ذلك در «ذلك بما عصوا» را اشاره به «ذلت و ...» دانسته اند و در نتيجه عصيان و تجاوز را نيز علت «ذلت و ...» شمرده اند.

36 - تجاوزگرى و ارتكاب گناهان ، آدمى رابه سوى كفر گرايش داده و بر كشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

37 - شهرنشينى بنى اسرائيل و رسيدن به رفاه و آسايش ، زمينه ساز عصيانگرى ، تجاوز ، كشتن پيامبران و كفرشان بود .

لن نصبر على طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت عليهم الذلة

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آيه; يعنى، «و ضربت عليهم الذلة . ..» با بخش اول آيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 9

9- بى اعتقادى به معاد ، از عوامل مهم و ريشه هاى عمده انجام دادن گناه است .

و عرضوا على ربّك . .. و وضع الكتب ... فترى المجرمين

«وضع الكتاب» عطف است بر «عرضوا» در آيه قبل و ارتباط دو آيه گوياى اين است كه مصداق مورد نظر از مجرمان در اين آيه، همان منكران معاد هستند كه در آيه قبل مطرح بودند.

ص: 425

21- كيفيت كشف جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 73 - 1،2،4

1 - خداوند ، به قوم موسى فرمان داد تا قطعه اى از گاو ذبح شده را بر پيكر مقتول بزنند .

فقلنا اضربوه ببعضها

ضمير مفعولى در «إضربوه» به «نفساً» بر مى گردد و ضمير در «ببعضها» به «بقرة» ارجاع مى شود.

2 - مقتول قوم موسى در پى زده شدن پاره اى از گاو ذبح شده بر وى ، زنده شد .

فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

عبارت «كذلك يحى اللّه الموتى; خداوند بدين سان مردگان را زنده مى كند» پس از جمله «فقلنا . ..» دلالت بر زنده شدن آن مقتول دارد.

4 - مقتول قوم موسى پس از زنده شدن ، قاتل خويش را معرفى كرد .

واللّه مخرج ما كنتم تكتمون. فقلنا اضربوه ببعضها كذلك يحى اللّه الموتى

بيان زنده شدن مقتول بنى اسرائيل، پس از بيان وعده الهى به افشاى هويت قاتل، دلالت بر جمله اى محذوف دارد; يعنى: فضربوه بها فصار حياً و قال إن فلاناً قتلنى.

22- مبارزه با جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 2

2 - لزوم مبارزه با فتنه و فتنه انگيزان

و قتلوهم حتى لاتكون فتنة

23- مبارزه با عوامل جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 8

8 - مبارزه اسلام با علل و زمينه هاى وقوع جرم ، بزهكارى و فحشا

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 8

8 - مبارزه اسلام با علل و زمينه هاى وقوع جرم ، بزهكارى و فساد جنسى

و قل للمؤمنت يغضضن من أبصرهنّ و يحفظن فروجهنّ

ص: 426

24- مراتب جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 - تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

25- معاونت در جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 85 - 3،4،6،7

3 - بنى اسرائيل در كشتن و آواره كردن گروهى از همكيشان خود ، يكديگر را يارى و پشتيبانى كردند .

تظهرون عليهم

«تظاهر» (مصدر تظاهرون) به معناى يارى و پشتيبانى كردن يكديگر است. «تظاهرون عليكم»; يعنى، طايفه اى از شما طايفه ديگر را عليه گروهى از خودتان يارى مى داد.

4 - بنى اسرائيل ، مردمى گنهكار و متجاوز به خاطر يارى رسانى به يكديگر در بيرون راندن گروهى از همكيشان خود از ديارشان

تظهرون عليهم بالأثم و العدون

باء در «بالاثم» باى ملابست است و «بالاثم و العدوان» حال براى فاعل «تظاهرون» مى باشد; يعنى، عليه آنان همديگر را يارى مى كرديد و در آن هنگام گنهكار و متجاوز بوديد.

6 - معتقدان به اديان الهى نبايد در كشتن و آواره كردن همكيشان خود ، به قاتلان و آواره كنندگان يارى رسانند .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

7 - يارى رساندن به قاتلان و آواره كنندگان اهل دين ، گناه و تجاوز است .

تظهرون عليهم بالاثم و العدون

26- موارد جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 12

12 - اداى شهادت واجب و كتمان آن ظلم است .

و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

ص: 427

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 22

22 - ترويج زشتى ها ، پيشگيرى از نيكى ها و امتناع از انفاق ، جرم و موجب عذاب حتمى

نعذب . .. مجرمين ... يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم

آيه شريفه، بيانگر خصوصيات مجرمانى است كه در آيه پيشين آمده است.

27- موارد جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 16

16- تكذيب پيامبران الهى ، جرم و گناه است و تكذيب كنندگان مجرم و گنهكارند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 10

10 - تحريم آنچه خداوند حرام نكرده و تكذيب وحى جرم است.

قل لا أجد فيما أوحى إلىّ محرما . .. فإن كذبوك ... و لا يرد بأسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 6

6- شركورزى و پرستش غير خدا ، جرم و گناه است .

و أنا برىءٌ مما تجرمون

چون مخاطبان «تجرمون» مشركان و پرستش كنندگان غير خدا هستند ، مى توان گفت: منظور از گناه در جمله «تجرمون» شرك ورزى و پرستش غير خداست. قابل ذكر است كه «ما» در «مما» مصدريه مى باشد; يعنى: أنا برىءٌ من إجرامكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 7

7- نپذيرفتن تعاليم انبيا و استهزا كردن آنان ، جرم و تبه كارى است .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 6

6- شرك و دنياپرستى و مغرور شدن به مال و فرزند ، گناه و مايه دلهره و وحشت در آخرت است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

ص: 428

آيات گذشته، در باره دنياپرستى و شرك بود، لذا مصداق مورد نظر از «مجرمين» همان مشركان سرمست به مواهب دنيوى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 53 - 4

4- شرك ، جرم و گناه است و آتش دوزخ را در پى دارد .

نادوا شركاءى . .. و رءا المجرمون النار فظنّوا أنّهم مواقعوها

مصداق بارز جرم، در اين آيه، به قرينه آيه قبل، شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 14

14 - نسبت دادن عمدى شخصى به فرزندى كسى ، گناه و جرم است .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به و لكن ما تعمّدت قلوبكم

خبر «لكن» محذوف است و مى تواند چيزى مانند «جناح» و «ذنب» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 4

4 - انكار دين الهى و مقابله با پيامبران ، بارزترين جرم

إنّ المجرمين فى ضلل و سعر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه وصف «المجرمين» - به صورت مطلق - بر كسانى اطلاق شده است كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و دين الهى كفر ورزيده اند.

28- موانع ارتكاب جرايم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 36 - 16

16 - تقوا ، زمينه ساز رعايت حرمت ماه هاى حرام و بازدارنده آدمى از گناه و قانون شكنى

منها أربعة حرم . .. فلا تظلموا فيهن أنفسكم ... و اعلموا ان اللّه مع المتقين

جرم

29- آثار ترك جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 4

ص: 429

4 - جرم هاى سابق بر منع قانونى قابل مؤاخذه و مجازات ، در صورت دست نكشيدن مجرمان از آن جرم ، پس از منع قانونى

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا إذا ما اتقوا

برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق «اذ ما اتقوا . ..» به قرينه آيه قبل شراب و قمار باشد بر اين مبنا مفهوم جمله شرطيه «لاجناح ... اذا ما اتقوا» چنين مى شود آنانكه از شراب و قمار پس از تحريم آن پرهيز نكنند بر شراب خوارى و قماربازى سابقشان نيز مؤاخذه مى شوند.

30- آثار جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 11

11 - جرم، زمينه ساز گرفتار شدن به عذاب الهى است.

و لا يرد بأسه عن القوم المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 200 - 4

4 - حق ناپذيرى دل هاى مجرمان ، كيفرى تعيين شده از جانب خداوند در قبال جرم هايشان

كذلك سلكنه فى قلوب المجرمين

ذكر مشركان با وصف «المجرمين»، اشعار به عليت حكم دارد; يعنى، «سلكنا القرآن و هو بلسان عربى مبين فى قلوب هؤلاء المشركين مثل ذلك السلوك جزاء لأجرامهم; ما قرآن را با اين كه به زبان عربى روشن است در دل هاى مشركان هم چون زبان عجمى غير قابل فهم راه داديم، تاكيفرى باشد در برابر جرم هايشان».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 69 - 8

8 - جرم و تبه كارى ، زمينه مخالفت ورزيدن با پيامبران الهى و انكار معاد

إن هذا إلاّأسطير الأوّلين . .. فانظروا كيف كان عقبة المجرمين

31- ادله اثبات جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 4

4- لزوم به كارگيرى روش هاى جرم شناسى ، براى تشخيص مجرم

إن كان . .. و هو من الصدقين

ص: 430

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 61 - 4

4- گواهى دادن ، وسيله اثبات جرم در ميان قوم ابراهيم

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

32- اراده در جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 13

13 - قصد و اراده ، در جرم بودن و يا نبودن عملى ، نقشى اساسى دارد .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به و لكن ما تعمّدت قلوبكم

33- اقسام جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 4

4- هفت جرم و راه خطا در دنيا وجود دارد كه به جهنّم منتهى مى شود .

إن جهنّم . .. لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

34- بزرگترين جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 35 - 4

4 - استكبار در برابر پذيرش كلمه توحيد ، بزرگ ترين و سنگين ترين جرم است .

كذلك نفعل بالمجرمين . إنّهم كانوا إذا قيل لهم لا إله إلاّ اللّه يستكبرون

دوزخى دانستن كسانى كه مرتكب جرم استكبار در برابر توحيد شده اند، حاكى از حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 5

5 - انكار رسالت پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ، بزرگ ترين جرم

كذلك نفعل بالمجرمين . .. و يقولون ... لشاعر مجنون

دوزخى شدن مشركان و كافران، به خاطر انكار رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مجرم شمرده شدن آنان، بيانگر مطلب ياد شده است.

ص: 431

35- تفاوت جرم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 11

11 - همه كافران در جرم و كيفر ، يكسان نيستند .

نحشر من كلّ أُمّة فوجًا ممّن يكذّب بايتنا

از اين كه از ميان تكذيب گران هر امت، تنهاگروهى در اين مرحله به منظور محاكمه و مجازات، جدا و محشور مى شوند; مى توان استفاده كرد كه اين گروه ها داراى گناهى سنگين تر و كيفرى متناسب با آن هستند.

36- تناسب مجازات با جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 79 - 15

15 - كيفر الهى براى گناهكاران ، متناسب با گناه آنان است .

فيسخرون منهم سخر اللّه

37- جرم اخلال در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 - تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

38- جرم ارتداد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 74 - 25

25 - روى گردانى از حق و اصرار بر كفر و ارتداد ، مستلزم كيفر شديد دنيوى و اخروى است .

و إن يتولوا يعذبهم اللّه عذاباً أليماً فى الدنيا و الأخرة

ص: 432

39- جرم استهزاى انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 7

7- نپذيرفتن تعاليم انبيا و استهزا كردن آنان ، جرم و تبه كارى است .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

40- جرم اشاعه فساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 22

22 - ترويج زشتى ها ، پيشگيرى از نيكى ها و امتناع از انفاق ، جرم و موجب عذاب حتمى

نعذب . .. مجرمين ... يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف و يقبضون أيديهم

آيه شريفه، بيانگر خصوصيات مجرمانى است كه در آيه پيشين آمده است.

41- جرم افساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 7

7 - فتنه انگيزى بدتر از جنگ و خونريزى است .

و الفتنة أشد من القتل

42- جرم امر به منكر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 9

9 - شيوه منافقان ، ترويج امور زشت و منكر و پيشگيرى از تحقق معروف ( ارزش ها و نيكى ها )

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف

43- جرم اهانت به دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 433

7 - توبه - 9 - 65 - 6

6 - بازيچه قرار دادن ارزش هاى دينى ، حرام است .

ليقولن إنما كنا نخوض و نلعب قل أباللّه و ءايته و رسوله كنتم تستهزءون

44- جرم ايمان در اصحاب اخدود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 8 - 7

7 - در ديدگاه اصحاب اخدود ، ايمان به خداوند جرمى سنگين و غير قابل گذشت بود .

و ما نقموا منهم إلاّ أن يؤمنوا باللّه

45- جرم بدعت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 1

1 - تحرير و نوشتن افكار و انديشه ها به عنوان كتاب الهى و قوانين دينى ، جرم و گناهى بزرگ ، و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين يكتبون . .. فويل لهم ممّا كتبت أيديهم

كلمه «ويل» كلمه اى است كه انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى كند. بنابراين مراد از «فويل للذين ...» گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

46- جرم پيروى از شيطان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 5

5 - پيروى از شيطان ، جرم است و پيروان او مجرم اند .

و امتزوا اليوم أيّها المجرمون . ألم أعهد إليكم يبنى ءادم أن لاتعبدوا الشيطن

از ارتباط ميان آيه شريفه و آيه پيش - كه خطاب به مجرمان بود - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

47- جرم تحريم مباحات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 10

ص: 434

10 - تحريم آنچه خداوند حرام نكرده و تكذيب وحى جرم است.

قل لا أجد فيما أوحى إلىّ محرما . .. فإن كذبوك ... و لا يرد بأسه

48- جرم تخلف از جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 - تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

49- جرم تخلّف از قوانين جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 193 - 9

9 - متجاوزان از مقررات جنگ ، بايد مجازات شوند . *

فلا عدون إلا على الظلمين

50- جرم تكذيب انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 7

7- نپذيرفتن تعاليم انبيا و استهزا كردن آنان ، جرم و تبه كارى است .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

51- جرم تكذيب دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 4

4 - انكار دين الهى و مقابله با پيامبران ، بارزترين جرم

إنّ المجرمين فى ضلل و سعر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه وصف «المجرمين» - به صورت مطلق - بر كسانى اطلاق شده است كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و دين الهى كفر ورزيده اند.

ص: 435

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 18 - 4

4 - تكذيب دين ، جرمى بزرگ و غير قابل بخشش

كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از «مجرمان»، همان «مكذّبان» است كه در اين سوره يازده بار ذكر شده است و چون تكذيب گران، محكوم به هلاكت اند; بنابراين جرم آنان (تكذيب دين)، بزرگ و غير قابل بخشش خواهد بود.

52- جرم تكذيب قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 46 - 6

6 - تكذيب روز جزا ، جرمى نابخشودنى است و تكذيب گران مجرم اند .

ويل يومئذ للمكذّبين . .. كلوا و تمتّعوا قليلاً إنّكم مجرمون

مطلب ياد شده، از به كار رفتن عنوان «مجرمان» درباره «مكذّبان»، استفاده شده است.

53- جرم تكذيب محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 36 - 5

5 - انكار رسالت پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ، بزرگ ترين جرم

كذلك نفعل بالمجرمين . .. و يقولون ... لشاعر مجنون

دوزخى شدن مشركان و كافران، به خاطر انكار رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مجرم شمرده شدن آنان، بيانگر مطلب ياد شده است.

54- جرم تكذيب وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 10

10 - تحريم آنچه خداوند حرام نكرده و تكذيب وحى جرم است.

قل لا أجد فيما أوحى إلىّ محرما . .. فإن كذبوك ... و لا يرد بأسه

ص: 436

55- جرم خانواده لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت «إنّهم أُناس» تعليل براى حكم اخراج است.

56- جرم خطايى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 17

17 - گناه و جرم به حساب نياوردن گناهِ خطايى ، برخاسته از آمرزندگى و مهربانى خداوند است .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به . .. و كان اللّه غفورًا رحيمًا

57- جرم دين سازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 79 - 1

1 - تحرير و نوشتن افكار و انديشه ها به عنوان كتاب الهى و قوانين دينى ، جرم و گناهى بزرگ ، و در پى دارنده عذاب الهى است .

فويل للذين يكتبون . .. فويل لهم ممّا كتبت أيديهم

كلمه «ويل» كلمه اى است كه انسان به هنگام گرفتار شدن به عذاب، آن رابر زبان جارى مى كند. بنابراين مراد از «فويل للذين ...» گرفتار شدن بدعتگذاران به عذاب است.

58- جرم رشوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 3،7

3 - پرداخت رشوه به قاضيان ، ناروا و حرام است .

و تدلوا بها إلى الحكام

«تدلوا» عطف بر «تأكلوا» است و لذا مجزوم به «لا»ى ناهيه مى باشد; يعنى: و لاتدلوا . .; ادلاء (مصدر تدلوا) به معناى فرستادن دلو در چاه است و در آيه كنايه از وسيله قرار دادن مى باشد. بنابراين «تدلوا بها ...»; يعنى، به قاضيان اموالى را نپردازيد تا بدين وسيله به اموال مردم چنگ اندازى كنيد. گفتنى است كه به دست آوردن مال خصوصيتى ندارد و لذا مى توان حرمت رشوه را در

ص: 437

همه مواردى كه حقى ضايع شود استفاده كرد. كلمه «بالأثم» مؤيد اين حقيقت است.

7 - ناروايى و حرمت پرداخت رشوه به منظور جلب نظر حاكمان و قضاوت ايشان به سود رشوه دهنده ، حكمى معلوم براى همگان

و تدلوا بها إلى الحكام لتأكلوا فريقاً من أمول الناس بالأثم و أنتم تعلمون

مفعول «تعلمون» مى تواند حرمت رشوه پرداختن به حاكمان باشد و نيز مى تواند حرمت تصرف در اموال ديگران باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

59- جرم رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از «مجرمين» دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

60- جرم رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از «مجرمين» دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

61- جرم شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 6

6 - كفر و شرك ، جرم است و كافران و مشركان از تبهكاران اند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

از مقابله مجرمان با مسلمانان به دست مى آيد كه مقصود از آن، كافران و مشركان است.

ص: 438

62- جرم عصيان از محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 82 - 6

6 - تخلف از جهاد و فرمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اخلال در بسيج و تجهيز سپاه اسلام ، جرمى است بزرگ .

خلف رسول اللّه . .. قالوا لاتنفروا ... قل نار جهنم ... جزاء بما كانوا يكسبون

63- جرم غصب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 188 - 8

8 - ناروايى و حرمت چنگ اندازى به اموال ديگران ، حكمى معلوم براى همگان

و لاتأكلوا أمولكم بينكم بالبطل . .. و أنتم تعلمون

برداشت فوق بر اين اساس است كه: مفعول «تعلمون» حرمت تصرف در اموال ديگران - كه از جمله «لاتأكلوا . ..» به دست مى آيد - باشد.

64- جرم غيرقابل عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 4 - 6

6 - كيفر « قذف » ( هشتاد تازيانه ) ، غير قابل عفو و لازم الاجرا است .

والذين يرمون المحصنت . .. فاجلدوهم ثمنين جلدة

65- جرم فرار از جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 27 - 2

2 - فرار از ميدان جنگ ، گناه بوده و نيازمند توبه و استغفار به درگاه خداست .

ثم وليتم مدبرين . .. ثم يتوب اللّه من بعد ذلك على من يشاء

ص: 439

66- جرم فرزند كشى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 31 - 12

12- فرزندكشى ، خطا و جنايتى بس بزرگ و عملى محكوم در طول اعصار و قرن هاى گذشته

إن قتلهم كان خطئًا كبيرًا

«خطئاً» در لغت به معناى عدول از جهت اصلى و حقيقى است و از جمله كاربردهاى اين واژه، جايى است كه شخص تصميم بر انجام كار نادرست مى گيرد و آن را به انجام مى رساند (مفردات راغب)

67- جرم قبل از تحريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 93 - 4

4 - جرم هاى سابق بر منع قانونى قابل مؤاخذه و مجازات ، در صورت دست نكشيدن مجرمان از آن جرم ، پس از منع قانونى

ليس على الذين ءامنوا و عملوا الصلحت جناح فيما طعموا إذا ما اتقوا

برداشت فوق بر اين مبناست كه متعلق «اذ ما اتقوا . ..» به قرينه آيه قبل شراب و قمار باشد بر اين مبنا مفهوم جمله شرطيه «لاجناح ... اذا ما اتقوا» چنين مى شود آنانكه از شراب و قمار پس از تحريم آن پرهيز نكنند بر شراب خوارى و قماربازى سابقشان نيز مؤاخذه مى شوند.

68- جرم قتل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 8،11

8 - اولياى مقتول مى توانند قاتل را از قصاص عفو كنند .

فمن عفى له من أخيه شىء

مراد از «من» قاتل و مقصود از «أخيه» ولى مقتول مى باشد. ضميرهاى «له» و «أخيه» به «من»، يعنى قاتل باز مى گردد و «شىء» عبارت است از حق قصاص. بنابراين جمله «فمن عفى ...» چنين معنا مى شود: پس آن قاتلى كه از طرف ولى مقتول چيزى از حق قصاص بر او بخشيده شود ... .

11 - ولىّ مقتول ، بهتر است قاتل را عفو كرده و از حق خويش ( قصاص ) درگذرد .

فمن عفى له من أخيه شىء

ترغيب ولىّ مقتول به گذشت از حق قصاص، از جمله اهدافى است كه مى توان از كاربرد كلمه «أخيه» به جاى ولىّ مقتول استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 440

1 - بقره - 2 - 191 - 7

7 - فتنه انگيزى بدتر از جنگ و خونريزى است .

و الفتنة أشد من القتل

69- جرم قتل بعد از عفو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 178 - 26

26 - ولىّ مقتول اگر پس از عفو يا گرفتن ديه ، قاتل را بكشد ، بايد كشته شود . *

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب أليم

جمله «فله عذاب أليم» را مى توان بيان واقعيتى دانست كه تجاوزگر در دنيا يا آخرت به آن گرفتار خواهد شد و مى توان آن را حكمى كيفرى و مجازاتى شمرد كه جامعه اسلامى بايد آن را اجرا كند. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال است.

70- جرم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 2

2 - قوم لوط مردمى مجرم و تبهكار

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 3

3 - قوم لوط ، مردمى مجرم و مستحق كيفر

قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مراد از «قوم مجرمين» - كه فرشتگان مأمور شدند تا كيفرشان دهند - قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 3

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير «مسرف» در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

ص: 441

71- جرم كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 5

5 - شرك و كفر ، جرم است و مشركان و كافران ، مجرم هستند .

و لو كره المجرمون

از مصاديق مورد نظر براى «المجرمون» مشركان مكه هستند مكه از آنان در آيه قبل به كافران تعبير كرد. بنابراين مجرم بر كافر و مشرك اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 84 - 5

5 - تكذيب آيات الهى ، جرم مشترك همه كافران در طول تاريخ

و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا. .. حتّى إذا جاءو قال أكذّبتم بايتى

با اين كه گروه هاى حاضر در دادگاه، هر كدام از امتى خاص و متفاوت است; ولى همه آنها به خاطر يك جرم (تكذيب آيات الهى) محاكمه مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از «مجرمين» دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

72- جرم كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 59 - 4

4 - كفر ، جرم است و كافران مجرم اند .

و امتزوا اليوم أيّها المجرمون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه خداوند كافران را - كه در آيات پيشين از آنان سخن گفته شده - با لفظ «مجرمان» خطاب كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 35 - 6

6 - كفر و شرك ، جرم است و كافران و مشركان از تبهكاران اند .

أفنجعل المسلمين كالمجرمين

ص: 442

از مقابله مجرمان با مسلمانان به دست مى آيد كه مقصود از آن، كافران و مشركان است.

73- جرم لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت «إنّهم أُناس» تعليل براى حكم اخراج است.

74- جرم مبارزه با اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 4

4 - مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .

و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

75- جرم محاربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 191 - 1،2،17

1 - مسلمانان بايد كافران محارب را هر كجا يافتند ، بكشند .

و اقتلوهم حيث ثقفتموهم

ضمير «هم» در جمله فوق به «الذين يقاتلوكم» بر مى گردد و لذا از آنان به كافران محارب تعبير شده است. «ثقف» (مصدر ثقفتم» به معناى يافتن و دسترسى پيدا كردن است.

2 - ضرورت كشتن كافران محارب ، محدود به ميدان جنگ نيست .

و اقتلوهم حيث ثقفتموهم

عبارت «حيث ثقفتموهم» (هر كجا آنان را يافتيد و بر آنان دسترسى داشتيد) گوياى برداشت فوق است.

17 - سزاى كفرپيشگان محارب و فتنه انگيز ، كشتن آنان است .

فاقتلوهم كذلك جزاء الكفرين

«ال» در «الكافرين» عهديه است و اشاره به كافرانى دارد كه سر جنگ با مسلمانان دارند و يا عليه ايشان فتنه انگيزى مى كنند.

ص: 443

76- جرم مخالفت با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 4

4 - انكار دين الهى و مقابله با پيامبران ، بارزترين جرم

إنّ المجرمين فى ضلل و سعر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه وصف «المجرمين» - به صورت مطلق - بر كسانى اطلاق شده است كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و دين الهى كفر ورزيده اند.

77- جرم مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 8 - 5

5 - شرك و كفر ، جرم است و مشركان و كافران ، مجرم هستند .

و لو كره المجرمون

از مصاديق مورد نظر براى «المجرمون» مشركان مكه هستند مكه از آنان در آيه قبل به كافران تعبير كرد. بنابراين مجرم بر كافر و مشرك اطلاق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 34 - 2

2 - سردمداران شرك و كفر و توده هاى كافر و مشرك ، در پيشگاه عدل الهى مجرم اند .

إنّا كذلك نفعل بالمجرمين

مقصود از «مجرمين» دو گروه پيشوايان شرك و توده هاى مشرك اند كه در آيات پيشين از آنان سخن به ميان آمد.

78- جرم معرضان از آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 3

3 - اعراض كنندگان از آيات الهى ، مردمى مجرم اند .

و من أظلم ممّن ذكّر بأيت ربّه ثمّ أعرض عنها إنّا من المجرمين منتقمون

ص: 444

79- جرم نفاق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 8

8 - امكان عفو عناصر غير اصلى و خط گيرنده نفاق و غير قابل بخشش بودن جرم عناصر اصلى و خط دهنده *

إن نعف عن طائفة . .. نعذب طائفة ... بعضهم من بعض

«بعضهم من بعض» تحت تأثير بودن برخى از منافقان از برخى ديگر را افاده مى كند و نيز اين آيه تفسير آيه قبل مى باشد و علت عفو گروهى و كيفر گروهى ديگر را بيان مى نمايد.

80- جرم نهى از معروف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 67 - 9

9 - شيوه منافقان ، ترويج امور زشت و منكر و پيشگيرى از تحقق معروف ( ارزش ها و نيكى ها )

المنفقون و المنفقت . .. يأمرون بالمنكر و ينهون عن المعروف

81- جواز جايزه براى كشف جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 9

9- جواز تعيين جايزه براى كشف جرم و شناسايى و دستگيرى مجرم

نفقد صواع الملك و لمن جاء به حمل بعير

82- روش جرم شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 4

4- لزوم به كارگيرى روش هاى جرم شناسى ، براى تشخيص مجرم

إن كان . .. و هو من الصدقين

ص: 445

83- زمينه جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 30 - 3

3 - وسوسه هاى نفسانى قابيل ، وادار كننده وى به كشتن هابيل

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 9 - 6

6- علاقه آدمى به محبوب شدن ، مى تواند وى را براى رسيدن به اين مقصود ، به قتل و جنايت وادار كند .

اقتلوا يوسف . .. يخل لكم وجه أبيكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 88 - 6

6- جلوگيرى از نفوذ اديان الهى و رواج بى دينى ، زمينه ساز رواج فساد و تبه كارى در جامعه است .

الذين كفروا و صدّوا عن سبيل الله . .. بما كانوا يفسدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - رحمن - 55 - 43 - 3

3 - پيوستگى تنگاتنگ ميان انكار قيامت با اقدام به جرم و گناه

هذه جهنّم الّتى يكذّب بها المجرمون

از اين كه هر مجرمى به صورت مطلق تكذيب گر جهنم معرفى شده، مطلب بالا استفاده مى شود.

84- عنصر معنوى جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 13

13 - قصد و اراده ، در جرم بودن و يا نبودن عملى ، نقشى اساسى دارد .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به و لكن ما تعمّدت قلوبكم

85- عوامل پيشگيرى از جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 179 - 2

ص: 446

2 - قصاص ، عاملى مهم و اساسى در بازدارى مردم از ارتكاب قتل

و لكم فى القصاص حيوة . .. لعلكم تتقون

86- عوامل جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 9

9- بى اعتقادى به معاد ، از عوامل مهم و ريشه هاى عمده انجام دادن گناه است .

و عرضوا على ربّك . .. و وضع الكتب ... فترى المجرمين

«وضع الكتاب» عطف است بر «عرضوا» در آيه قبل و ارتباط دو آيه گوياى اين است كه مصداق مورد نظر از مجرمان در اين آيه، همان منكران معاد هستند كه در آيه قبل مطرح بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 61 - 32،36،37

32 - عصيان و تجاوز گرى بنى اسرائيل ، ريشه گرايش آنان به كفر و جرئتشان بر كشتن پيامبران بود .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

مشاراليه «ذلك» در «ذلك بما عصوا» كفر به آيات خدا و كشتن پيامبران است. قابل ذكر است كه برخى از مفسران، ذلك در «ذلك بما عصوا» را اشاره به «ذلت و ...» دانسته اند و در نتيجه عصيان و تجاوز را نيز علت «ذلت و ...» شمرده اند.

36 - تجاوزگرى و ارتكاب گناهان ، آدمى رابه سوى كفر گرايش داده و بر كشتن رهبران الهى بى پروا مى سازد .

يكفرون بأيت اللّه . .. ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون

37 - شهرنشينى بنى اسرائيل و رسيدن به رفاه و آسايش ، زمينه ساز عصيانگرى ، تجاوز ، كشتن پيامبران و كفرشان بود .

لن نصبر على طعام وحد . .. اهبطوا مصراً ... و ضربت عليهم الذلة

برداشت فوق، مقتضاى ارتباط بخش دوم آيه; يعنى، «و ضربت عليهم الذلة . ..» با بخش اول آيه است.

87- عوامل جرم زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 16

16- رفاه و دلبستگى به لذّت هاى دنيا ، زمينه ساز ستمگرى و گرايش به جرم و گناه است .

واتبع الذين ظلموا ما أُترفوا فيه و كانوا مجرمين

ص: 447

88- فرجام جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 44 - 4

4- هفت جرم و راه خطا در دنيا وجود دارد كه به جهنّم منتهى مى شود .

إن جهنّم . .. لها سبعة أبوب لكلّ باب منهم جزء مقسوم

89- مبارزه با عوامل جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 30 - 8

8 - مبارزه اسلام با علل و زمينه هاى وقوع جرم ، بزهكارى و فحشا

قل للمؤمنين يغضّوا من أبصرهم و يحفظوا فروجهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 8

8 - مبارزه اسلام با علل و زمينه هاى وقوع جرم ، بزهكارى و فساد جنسى

و قل للمؤمنت يغضضن من أبصرهنّ و يحفظن فروجهنّ

90- منشأ جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 60 - 6

6 - نقش شيطان ، در پيدايش جرم و تبه كارى در ميان بنى آدم

أيّها المجرمون . ألم أعهد إليكم يبنى ءادم أن لاتعبدوا الشيطن

سرزنش كردن مجرمان به علت اطاعت از شيطان، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه شيطان، مشوق و تحريك كننده انسان به انجام جرم و تبه كارى است.

91- موارد جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 147 - 10

10 - تحريم آنچه خداوند حرام نكرده و تكذيب وحى جرم است.

ص: 448

قل لا أجد فيما أوحى إلىّ محرما . .. فإن كذبوك ... و لا يرد بأسه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 35 - 6

6- شركورزى و پرستش غير خدا ، جرم و گناه است .

و أنا برىءٌ مما تجرمون

چون مخاطبان «تجرمون» مشركان و پرستش كنندگان غير خدا هستند ، مى توان گفت: منظور از گناه در جمله «تجرمون» شرك ورزى و پرستش غير خداست. قابل ذكر است كه «ما» در «مما» مصدريه مى باشد; يعنى: أنا برىءٌ من إجرامكم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 7

7- نپذيرفتن تعاليم انبيا و استهزا كردن آنان ، جرم و تبه كارى است .

و ما يأتيهم من رسول إلاّ كانوا به يستهزءون. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 49 - 6

6- شرك و دنياپرستى و مغرور شدن به مال و فرزند ، گناه و مايه دلهره و وحشت در آخرت است .

فترى المجرمين مشفقين ممّا فيه

آيات گذشته، در باره دنياپرستى و شرك بود، لذا مصداق مورد نظر از «مجرمين» همان مشركان سرمست به مواهب دنيوى اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 53 - 4

4- شرك ، جرم و گناه است و آتش دوزخ را در پى دارد .

نادوا شركاءى . .. و رءا المجرمون النار فظنّوا أنّهم مواقعوها

مصداق بارز جرم، در اين آيه، به قرينه آيه قبل، شرك است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 5 - 14

14 - نسبت دادن عمدى شخصى به فرزندى كسى ، گناه و جرم است .

و ليس عليكم جناح فيما أخطأتم به و لكن ما تعمّدت قلوبكم

خبر «لكن» محذوف است و مى تواند چيزى مانند «جناح» و «ذنب» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 47 - 4

4 - انكار دين الهى و مقابله با پيامبران ، بارزترين جرم

ص: 449

إنّ المجرمين فى ضلل و سعر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه وصف «المجرمين» - به صورت مطلق - بر كسانى اطلاق شده است كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و دين الهى كفر ورزيده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 110 - 16

16- تكذيب پيامبران الهى ، جرم و گناه است و تكذيب كنندگان مجرم و گنهكارند .

و لايردّ بأسنا عن القوم المجرمين

92- موانع ارتكاب جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 38 - 10

10 - ايجاد امنيت در جامعه و بازداشتن مجرمان از ارتكاب جرم ، فلسفه تشريع حدود

نكلا من اللّه

«نكلا» همچون «جزاء» مفعول له براى «فاقطعوا» است.

93- موانع جرم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 29 - 12

12 - ايمان به خدا و مجازات او ، تأثيرگذار در دورى انسان از گناه و بزه كارى ( چون قتل به ناحق )

يقوم . .. فمن ينصرنا من بأس اللّه إن جاءنا

يادآورى خداوند و عذاب او، از سوى مؤمن آل فرعون در راستاى نجات جان موسى(ع)، مى تواند بيانگر برداشت ياد شده باشد.

جرم شناسى

94- روش جرم شناسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 27 - 4

4- لزوم به كارگيرى روش هاى جرم شناسى ، براى تشخيص مجرم

إن كان . .. و هو من الصدقين

ص: 450

11- جزع

1- بى ثمرى جزع جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 24

24- « النبى (صلی الله علیه و آله) . . . فى قوله : « سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص » قال : يقول أهل النار : هلّموا ، فلنصبر ، فيصبرون خمسمائة عام فلمّا رأوا ذلك لاينفعهم قالوا : هلّموا فلنجزع . . . فيبكون خمسمائة عام فلمّا رأوا ذلك لاينفعهم قالوا « سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص » ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در باره سخن خدا «سواء علينا أجزعنا. ..» روايت شده است كه فرمود: اهل آتش [به يكديگر] مى گويند: بياييد صبر كنيم; پس پانصد سال صبر مى كنند. آن گاه كه ديدند اين صبر سودى برايشان نداشت، گويند: بياييد بى تابى كنيم ... پس پانصد سال مى گريند. آن گاه كه ديدند اين گريه [هم] سودى نبخشيد، مى گويند: سواء علينا أجزعنا أم صبرنا ما لنا من محيص».

2- جزع اخروى رهبران مستكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 21 - 21

21- رهبران مستكبر ، در قيامت ، درمى يابند كه صبر و نيز جزع ، عذاب الهى را از آنان برطرف نخواهد كرد .

قالوا . .. سواء علينا أجزعنا أم صبرنا

3- سرزنش جزع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 451

16 - فصلت - 41 - 51 - 7

7 - كبر و غرور به هنگام نعمت و رفاه و جزع و ناآرامى به هنگام مصيبت و بلا ، امرى نكوهيده و ناپسند

و إذا أنعمنا . .. و إذا مسّه الشرّ

ص: 452

12- جزيره العرب

1- جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 22

22 - جامعه جزيرة العرب در عصر بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به خاطر تفرقه و نزاع ، در معرض نابودى و هلاكت

و كنتم على شفا حفرة من النار

بنابراينكه «النار»، استعاره از هلاكت و نابودى باشد.

2- باديه نشينان جزيرة العرب و احكام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 2

2 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، مردمى دور از فرهنگ دينى و جاهلتر از آن بودند كه مرز احكام الهى را به درستى بشناسند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

3- باديه نشينى در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 15

15 - مردم جزيرة العرب در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) دو گروه شهرنشين و باديه نشين بودند .

ص: 453

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

4- بت پرستى مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 20 - 1

1 - « لات » ، « عزى » و « منات » مهم ترين خدايان مورد پرستش مردم جزيرة العرب

و منوة الثالثة الأُخرى

از ياد كردن نام اين سه بت، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

5- بى فرهنگى باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 2

2 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، مردمى دور از فرهنگ دينى و جاهلتر از آن بودند كه مرز احكام الهى را به درستى بشناسند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

6- بينش اهالى جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 11

11 - مكه ، مكانى مقدس و محترم براى مردم جزيرة العرب

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا

مكه از آن جهت «حرم» نام گرفته كه مورد حرمت و احترام مردم آن ديار بوده است.

7- بينش اهالى جزيرة العرب و كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 13

13 - حرمت و قداست كعبه در نزد مردم جزيرة العرب مانع از تجاوز ديگران به مكه و برهم زدن امنيت و آرامش ساكنان آن

أوَلم نمكّن لهم حرمًا ءامنًا

ص: 454

8- بينش مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - مجادله - 58 - 2 - 4

4 - در طلاق از نوع ظهار ، پندار مردم جزيرة العرب اين بود كه زن ظهار شده ، براى شوهرش حكم مادر را پيدا كرده و حرام مؤبّد مى شود .

الذين يظهرون منكم من نسائهم ما هنّ أُمّهتهم

9- تأمين نيازهاى مادى جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 4

4- چهارپايان برطرف كننده نياز هاى مادى و روحى مردم جزيرة العرب بوده اند .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ و منفع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال ... لتركبو

«دفءٌ»، «منافع»، «منها تأكلون» و «تركبوها» بيانگر نيازهاى مادى و «جمال» و «زينة» بيانگر نيازهاى روحى و روانى است.

10- تأمين نيازهاى معنوى جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 8 - 4

4- چهارپايان برطرف كننده نياز هاى مادى و روحى مردم جزيرة العرب بوده اند .

و الأنعم خلقها لكم فيها دفءٌ و منفع و منها تأكلون . و لكم فيها جمال ... لتركبو

«دفءٌ»، «منافع»، «منها تأكلون» و «تركبوها» بيانگر نيازهاى مادى و «جمال» و «زينة» بيانگر نيازهاى روحى و روانى است.

11- تاريخ جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 - تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از

ص: 455

بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 15

15 - وجود امنيت در مكه ، عامل تبديل شدن آن شهر به مركز عمده اقتصاد و تجارت در جزيرة العرب

حرمًا ءامنًا يجبى إليه ثمرت كلّ شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 12

12 - مردم جزيرة العرب ، گرفتار انواع ضلالت ها پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و نزول قرآن

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ليظهره على الدين كلّه

12- جهل باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 2

2 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، مردمى دور از فرهنگ دينى و جاهلتر از آن بودند كه مرز احكام الهى را به درستى بشناسند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

13- حاكميت دين در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 94 - 14

14 - تحكيم بيشتر پايه هاى حاكميت دين در جزيرة العرب ، در پرتو جهاد و پيروزى مؤمنان در جنگ تبوك

يعتذرون إليكم إذا رجعتم إليهم

با توجه به اينكه اين آيات در زمينه جنگ تبوك است كه به پيروزى مسلمانان انجاميد و از اينكه خداوند مى فرمايد پس از

ص: 456

بازگشت از اين جنگ پيروز، متخلفان به عذرخواهى روى خواهند آورد مى توان گفت كه اين نبود مگر به خاطر ذلت و ضعفى كه در خود احساس مى كردند و قدرتى كه در مؤمنان مى ديدند.

14- حجاب در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 31 - 16

16 - استفاده از روسرى ، بدون پوشاندن گلو و سينه ، از پوشش هاى زنان جزيرة العرب پيش از تشريع حكم حجاب از جانب اسلام

و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ

15- حق ناپذيرى باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 1

1 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

16- حمله ايران به جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 22

22 - « عن زين العابدين ( ع ) إنّه اجتمعت قريش إلى أبى طالب و رسول اللّه عنده . . . و قالت و اللّه لو سمعت بهذا فارس و الروم لأختطفتنا من أرضنا و لقلعت الكعبة حجراً حجراً ، فنزل « و قالوا إن نتّبع الهدى معك » . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده: همانا قريش نزد ابى طالب جمع شدند، در حالى كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نزد وى بود. .. و گفتند به خدا سوگند اگر اين پيروى از محمد(صلی الله علیه و آله) را اهل فارس و روم بشنوند، ما را از سرزمينمان مى ربايند و كعبه را سنگ به سنگ از جا خواهند كند پس اين آيه نازل شد: «و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا»...».

17- حمله روم به جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 22

ص: 457

22 - « عن زين العابدين ( ع ) إنّه اجتمعت قريش إلى أبى طالب و رسول اللّه عنده . . . و قالت و اللّه لو سمعت بهذا فارس و الروم لأختطفتنا من أرضنا و لقلعت الكعبة حجراً حجراً ، فنزل « و قالوا إن نتّبع الهدى معك » . . . ;

از امام سجاد(ع) روايت شده: همانا قريش نزد ابى طالب جمع شدند، در حالى كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نزد وى بود. .. و گفتند به خدا سوگند اگر اين پيروى از محمد(صلی الله علیه و آله) را اهل فارس و روم بشنوند، ما را از سرزمينمان مى ربايند و كعبه را سنگ به سنگ از جا خواهند كند پس اين آيه نازل شد: «و قالوا إن نتّبع الهدى معك نتخطّف من أرضنا»...».

18- خوشنامى ابراهيم(ع) در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.

19- خوشنامى موسى(ع) در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى - 87 - 19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.

20- دين در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - صف - 61 - 9 - 11

11 - وجود مذاهب و اديان گوناگون در جزيرة العرب به هنگام بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ليظهره على الدين كلّه

ص: 458

21- شهرنشينى در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 15

15 - مردم جزيرة العرب در عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) دو گروه شهرنشين و باديه نشين بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

22- عذاب استيصال در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 1

1 - مردم جزيرة العرب ، جانشين امتهايى كه در آن سرزمين با عذاب استيصال الهى منقرض شده بودند .

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم . .. ثم جعلنكم خلئف فى الأرض

23- عوامل رشد اقتصادى جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 57 - 15

15 - وجود امنيت در مكه ، عامل تبديل شدن آن شهر به مركز عمده اقتصاد و تجارت در جزيرة العرب

حرمًا ءامنًا يجبى إليه ثمرت كلّ شىء

24- كفر باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 1

1 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

25- گمراهى مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد - 57 - 9 - 12

ص: 459

12 - مردم جزيرة العرب ، گرفتار انواع ضلالت ها پيش از بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و نزول قرآن

هو الذى ينزّل . .. ليخرجكم من الظلمت

26- مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 14 - 1

1 - مردم جزيرة العرب ، جانشين امتهايى كه در آن سرزمين با عذاب استيصال الهى منقرض شده بودند .

و لقد أهلكنا القرون من قبلكم . .. ثم جعلنكم خلئف فى الأرض

27- مردم جزيرة العرب و حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء العكف فيه و الباد

28- مردم جزيرة العرب و زيارت مسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 10

10 - حج و زيارت مسجدالحرام ، مراسمى رايج در ميان مردم جزيرة العرب

سواء العكف فيه و الباد

29- مردم جزيرة العرب و مسجدالحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 25 - 11

11 - « مسجدالحرام » نامى شناخته شده و متداول در ميان مردم جزيرة العرب

و المسجد الحرام الذى جعلنه للناس

ص: 460

30- مركز جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 92 - 11

11 - شهر مكه، مركز سرزمين حجاز در اوان ظهور اسلام

و لتنذر أم القرى و من حولها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 11

11 - مكه ، محور و مركز عمده شهر ها و قراى جزيرة العرب در صدراسلام

حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

31- نبوت در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 12

12 - وحى و رسالت ، داراى پيشينه در تاريخ جزيرة العرب

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

32- نژاد مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 5

5 - مردم جزيرة العرب ، از نظر نژادى از نسل قوم نوح بودند .

حملنكم فى الجارية

33- نفاق باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 1

1 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

ص: 461

34- نياكان مردم جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 4

4 - مردم جزيرة العرب ، از نسل مؤمنان عصر نوح بودند .

حملنكم فى الجارية

در اين آيه، «حمل شدن» به مخاطبان عصر نزول قرآن نسبت داده شده است و مقصود حمل اجداد آنان است و چون نجات آنان به سبب مؤمن بودن ايشان بوده است; مى توان نتيجه گرفت مردم جزيرة العرب (مخاطبان اين آيه)، از نسل همين مؤمنان نجات يافته بودند.

35- وحى در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 68 - 12

12 - وحى و رسالت ، داراى پيشينه در تاريخ جزيرة العرب

أم جاءهم ما لم يأت ءاباءهم الأوّلين

36- ويژگيهاى باديه نشينان جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 97 - 1،2

1 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، در كفر و نفاق پابرجاتر و در امتناع از پذيرش سخن حق ، سخت تر بودند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً

2 - باديه نشينان جزيرة العرب در عصر بعثت ، مردمى دور از فرهنگ دينى و جاهلتر از آن بودند كه مرز احكام الهى را به درستى بشناسند .

الأعراب أشد كفراً و نفاقاً و أجدر ألّا يعلموا حدود ما أنزل اللّه

ص: 462

13- جزيه

1- آثار جزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 4

4 - لزوم متاركه جنگ با اهل كتاب ، در صورت پرداخت جزيه و تسليم شدن ايشان در برابر حكومت اسلامى

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرو

2- احكام جزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 3،4،7،8،9

3 - اهل كتاب [ در حاكميت اسلام ] محكوم به پرداخت جزيه اند .

الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرون

4 - لزوم متاركه جنگ با اهل كتاب ، در صورت پرداخت جزيه و تسليم شدن ايشان در برابر حكومت اسلامى

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرو

7 - پرداخت جزيه اهل كتاب به حكومت اسلامى ، بايد به دست خود آنان و با انقياد و تسليم باشد ، نه اينكه حكومت براى دريافت آن ناچار به اعمال زور شود .

من الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرون

8 - زراره گويد : « قلت لأبى عبدالله ( ع ) : ما حد الجزية على اهل الكتاب . . . ؟ فقال : ذاك إلى الامام أن يأخذ من كل انسان منهم ما شاء . . . تؤخذ منهم على قدر ما يطيقون . . . فإن اللّه تبارك و تعالى قال : « حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صاغرون » و كيف يكون صاغرا و هو لا يكترث لِما يؤخذ منه . . . ;

به امام صادق (ع) گفتم: جزيه كه بر اهل كتاب بسته مى شود چه مقدار است؟ فرمود: اين در اختيار امام است تا هر چه بخواهد از

ص: 463

هر يك آنان بگيرد . .. جزيه تا مقدارى كه توان دارند از آنها گرفته مى شود ; ... زيرا خداى تبارك و تعالى فرمود: «تا اينكه جزيه را با دست خويش با خوارى بپردازند» و چگونه خوار مى شود كسى كه نسبت به آنچه از او گرفته مى شود بى تفاوت باشد ... ».

9 - از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره جزيه سؤال شد ، فرمود : « جزية الأرض و الرقبة . . . ;

جزيه را مى توان بر اراضى بست و مى توان سرانه گرفت . .. ».

3- جزيه از اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 3،8،10

3 - اهل كتاب [ در حاكميت اسلام ] محكوم به پرداخت جزيه اند .

الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرون

8 - زراره گويد : « قلت لأبى عبدالله ( ع ) : ما حد الجزية على اهل الكتاب . . . ؟ فقال : ذاك إلى الامام أن يأخذ من كل انسان منهم ما شاء . . . تؤخذ منهم على قدر ما يطيقون . . . فإن اللّه تبارك و تعالى قال : « حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صاغرون » و كيف يكون صاغرا و هو لا يكترث لِما يؤخذ منه . . . ;

به امام صادق (ع) گفتم: جزيه كه بر اهل كتاب بسته مى شود چه مقدار است؟ فرمود: اين در اختيار امام است تا هر چه بخواهد از هر يك آنان بگيرد . .. جزيه تا مقدارى كه توان دارند از آنها گرفته مى شود ; ... زيرا خداى تبارك و تعالى فرمود: «تا اينكه جزيه را با دست خويش با خوارى بپردازند» و چگونه خوار مى شود كسى كه نسبت به آنچه از او گرفته مى شود بى تفاوت باشد ... ».

10 - از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روايت شده است : « . . . إنى لست آخذ الجزية إلا من اهل الكتاب . . . إن المجوس كان لهم نبى فقتلوه و كتاب أحرقوه . . . ;

. .. من جزيه نمى گيرم مگر از اهل كتاب ... مجوس، داراى پيغمبر و كتاب بودند كه پيغمبر خود را كشتند و كتاب را آتش زدند ... ».

4- جزيه از مجوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 10

10 - از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روايت شده است : « . . . إنى لست آخذ الجزية إلا من اهل الكتاب . . . إن المجوس كان لهم نبى فقتلوه و كتاب أحرقوه . . . ;

. .. من جزيه نمى گيرم مگر از اهل كتاب ... مجوس، داراى پيغمبر و كتاب بودند كه پيغمبر خود را كشتند و كتاب را آتش زدند ... ».

ص: 464

5- شرايط پرداخت جزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 7

7 - پرداخت جزيه اهل كتاب به حكومت اسلامى ، بايد به دست خود آنان و با انقياد و تسليم باشد ، نه اينكه حكومت براى دريافت آن ناچار به اعمال زور شود .

من الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صغرون

6- فلسفه جزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 5

5 - جزيه اهل كتاب به حكومت اسلامى ، مالياتى است براى حفظ جان و رهايى از مرگ .

قتلوا الذين لا يؤمنون . .. من الذين أوتوا الكتب حتى يعطوا الجزية

7- مقدار جزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 8

8 - زراره گويد : « قلت لأبى عبدالله ( ع ) : ما حد الجزية على اهل الكتاب . . . ؟ فقال : ذاك إلى الامام أن يأخذ من كل انسان منهم ما شاء . . . تؤخذ منهم على قدر ما يطيقون . . . فإن اللّه تبارك و تعالى قال : « حتى يعطوا الجزية عن يد و هم صاغرون » و كيف يكون صاغرا و هو لا يكترث لِما يؤخذ منه . . . ;

به امام صادق (ع) گفتم: جزيه كه بر اهل كتاب بسته مى شود چه مقدار است؟ فرمود: اين در اختيار امام است تا هر چه بخواهد از هر يك آنان بگيرد . .. جزيه تا مقدارى كه توان دارند از آنها گرفته مى شود ; ... زيرا خداى تبارك و تعالى فرمود: «تا اينكه جزيه را با دست خويش با خوارى بپردازند» و چگونه خوار مى شود كسى كه نسبت به آنچه از او گرفته مى شود بى تفاوت باشد ... ».

8- موارد جزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 29 - 9

9 - از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درباره جزيه سؤال شد ، فرمود : « جزية الأرض و الرقبة . . . ;

جزيه را مى توان بر اراضى بست و مى توان سرانه گرفت . .. ».

ص: 465

14- جعاله

1- احكام جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 10،11،12،13

10- جعاله از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

«جعاله» در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام كار است. بر اين اساس جمله «لمن جاء ...» گوياى قرارداد جعاله مى باشد. در اين قرارداد متعهد را «جاعل» ، انجام دهنده را «عامل» و اجرت را «جُعل» مى نامند.

11- صحت جعاله منوط به مشخص بودن عامل نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

12- صحت جعاله منوط به تعيين محدوده زمانى براى انجام كار نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

چون كارگزاران يوسف در قرارداد جعاله تعيين نكردند كه كار مورد نظرشان (يافتن جام شاهى) در چه محدوده زمانى (فرصتى محدود و يا زمانى خاص) انجام گيرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

13- در صحت جعاله ، معين بودن مقدار عملياتى كه براى انجام كار مورد جعاله لازم است ، شرط نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

از آن جا كه مشخص نبود پيدا كردن جام مفقود شده چه مقدار كار خواهد برد ، مى توان گفت: در قرارداد «جعاله» جهل به مقدار كار به صحت آن ضرر نمى زند.

2- تاريخ جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 466

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19- جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

3- تعيين عامل جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 11

11- صحت جعاله منوط به مشخص بودن عامل نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

4- جعاله با ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 9

9- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، با اظهار آمادگى براى پرداخت دست مزد به ذوالقرنين در برابر ساختن سد ، او را دعوت به عقد قرارداد جعاله كردند .

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

5- جعاله در دوران يوسف (ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 19

19- جعاله ، ضمان و كفالت ، قراردادهايى مرسوم در عصر يوسف ( ع )

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

6- جعاله مردم شمال سرزمين ذوالقرنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 94 - 9

9- قوم درگير با يأجوج و مأجوج ، با اظهار آمادگى براى پرداخت دست مزد به ذوالقرنين در برابر ساختن سد ، او را دعوت به عقد قرارداد جعاله كردند .

ص: 467

فهل نجعل لك خرجًا على أن تجعل بيننا و بينهم سدًّا

7- جعاله يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 7

7- يوسف ( ع ) خود متعهد به پرداخت جايزه و اجرت به آورنده جام مفقودشده *

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

مقصود از «أنا» در «و أنا به زعيم» يوسف(ع) و يا رئيس و مسؤول كارگزاران او مى باشد. برداشت فوق ناظر به احتمال نخست است.

8- جواز ضمانت در جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 15

15- ضمانت براى جُعل ( اجرت در جعاله ) حتى پيش از انجام كار مورد جعاله ، جايز است و اعتبار قانونى دارد .

و أنا به زعيم

گوينده جمله «و أنا به زعيم» - كه براى پرداخت اجرت (حمل بعير) ضامن شده است - پيش از آن كه عامل ، پيمانه را بيابد اجرت را ضمانت كرده است.

9- زمان در جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 12

12- صحت جعاله منوط به تعيين محدوده زمانى براى انجام كار نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

چون كارگزاران يوسف در قرارداد جعاله تعيين نكردند كه كار مورد نظرشان (يافتن جام شاهى) در چه محدوده زمانى (فرصتى محدود و يا زمانى خاص) انجام گيرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

10- شرايط صحت جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 468

8 - يوسف - 12 - 72 - 11،12،13

11- صحت جعاله منوط به مشخص بودن عامل نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

12- صحت جعاله منوط به تعيين محدوده زمانى براى انجام كار نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

چون كارگزاران يوسف در قرارداد جعاله تعيين نكردند كه كار مورد نظرشان (يافتن جام شاهى) در چه محدوده زمانى (فرصتى محدود و يا زمانى خاص) انجام گيرد ، برداشت فوق استفاده مى شود.

13- در صحت جعاله ، معين بودن مقدار عملياتى كه براى انجام كار مورد جعاله لازم است ، شرط نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

از آن جا كه مشخص نبود پيدا كردن جام مفقود شده چه مقدار كار خواهد برد ، مى توان گفت: در قرارداد «جعاله» جهل به مقدار كار به صحت آن ضرر نمى زند.

11- عقد جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 10

10- جعاله از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

«جعاله» در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام كار است. بر اين اساس جمله «لمن جاء ...» گوياى قرارداد جعاله مى باشد. در اين قرارداد متعهد را «جاعل» ، انجام دهنده را «عامل» و اجرت را «جُعل» مى نامند.

12- مشروعيت جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 10

10- جعاله از قرارداد هاى مشروع و داراى اعتبار قانونى

و لمن جاء به حمل بعير و أنا به زعيم

«جعاله» در اصطلاح متعهد شدن به پرداخت عوض در مقابل انجام كار است. بر اين اساس جمله «لمن جاء ...» گوياى قرارداد جعاله مى باشد. در اين قرارداد متعهد را «جاعل» ، انجام دهنده را «عامل» و اجرت را «جُعل» مى نامند.

ص: 469

13- مقدار كار در جعاله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 72 - 13

13- در صحت جعاله ، معين بودن مقدار عملياتى كه براى انجام كار مورد جعاله لازم است ، شرط نيست .

و لمن جاء به حمل بعير

از آن جا كه مشخص نبود پيدا كردن جام مفقود شده چه مقدار كار خواهد برد ، مى توان گفت: در قرارداد «جعاله» جهل به مقدار كار به صحت آن ضرر نمى زند.

ص: 470

15- جمادات

1- احياى جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 21،27،31

21 - حيات بخشى به موجودات جامد از معجزات حضرت عيسى ( ع )

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى فتنفخ فيها فتكون طيراً باذنى

27 - عيسى ( ع ) ، ارائه كننده معجزات خويش ( حيات بخشى به اجسام بى جان ، درمان كورى و پيسى و زنده كردن مردگان ) ، در بسيارى از مواقع

اذ تخلق . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج

برداشت فوق از فعل مضارع «تخلق» و «تبرى» و «تخرج» كه حاكى از استمرار انجام كار مى باشد، استفاده شده است.

31 - توانايى عيسى ( ع ) بر ارائه معجزاتى همانند روح بخشى به مجسمه ها ، درمان كورى و پيسى و احياى مردگان ، از نعمت هاى ويژه خداوند به آن حضرت

اذكر نعمتى . .. و تبرى الاكمه و الابرص باذنى و اذ تخرج الموتى باذنى

2- امكان احياى جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 22

22 - جواز و امكان آفرينش موجود زنده از عناصر مادى بى جان

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى

ص: 471

3- جواز احياى جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 110 - 22

22 - جواز و امكان آفرينش موجود زنده از عناصر مادى بى جان

و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذنى

4- حشر جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 180 - 14

14 - حشر جمادات و اشيا در قيامت

سيطوّقون ما بخلوا به يوم القيمة

5- حيات اخروى جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 6 - 7

7- وجود حيات و شعور در موجودات ، حتى جمادات در آخرت

كانوا لهم أعداء و كانوا بعبادتهم كفرين

از ضمائر «ذوى القعول» در آيه شريفه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

6- شعور اخروى جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 6 - 7

7- وجود حيات و شعور در موجودات ، حتى جمادات در آخرت

كانوا لهم أعداء و كانوا بعبادتهم كفرين

از ضمائر «ذوى القعول» در آيه شريفه، مطلب ياد شده استفاده مى شود.

ص: 472

7- شعور جمادات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 18 - 7

7 - كوه ها ، داراى نوعى شعور و شناخت نسبت به خداوند

يسبّحن بالعشىّ و الإشراق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 5 - 9

9- وجود نوعى شعور ، در همه موجودات جهان حتى جمادات *

و هم عن دعائهم غفلون

جاى انكار نيست كه در ميان معبودهاى مشركان، بت ها و جمادات نيز وجود داشته اند و خداوند در مورد چنين موجوداتى، اولاً ضمير ذوى العقول (هم) آورده و ثانياً صفتى را درباره آنان به كار برده (غافلون) كه از نوع عدم و ملكه است; زيرا غفلت در جايى صدق مى كند كه زمينه توجه، وجود داشته باشد. از اين دو تعبير استفاده مى شود كه جمادات نيز داراى نوعى توجه و شعوراند.

ص: 473

16- جمعه

1- آداب نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 15،17

15 - « عن علىّ انّه سئل عن قول اللّه [ تعالى ] « يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه » قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى «يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه» سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از «سعى» شدت در راه رفتن (دويدن) نيست».

17 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . » قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، «فاسعوا إلى ذكراللّه. ..» روايت شده كه «اسعوا» به معناى «امضوا» است; يعنى، برويد و گفته مى شود «اسعوا اعملوا لها»; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن بهترين پيراهن ها و خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 11

11 - « روى عن أنس عن النبىّ (صلی الله علیه و آله) قال : فى قوله : « فإذا قضيت الصلاة فانتشروا . . . » ليس لطلب دنيا و لكن عيادة مريض و حضور جنازة و زيارة أخ فى اللّه . . . ;

اَنَس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت نموده كه آن حضرت درباره سخن خداوند «فإذا قضيت الصلاة فانتشروا. ..» فرموده: [اين انتشار و پراكنده شدن در زمين] براى به دست آوردن دنيا نيست; بلكه براى عيادت بيمارى يا حضور بر جنازه اى و يا زيارت برادرى براى خداوند است...».

ص: 474

2- احكام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4،5،6

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

5 - ايستادن در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، از آداب آن است .

و تركوك قائمًا

6 - لزوم استماع خطبه هاى نماز جمعه و پرهيز از پرداختن به كار هاى ديگر

و إذا رأوا . .. و تركوك قائمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 2،7،13

2 - اذان ، از آداب برپايى نماز جمعه

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة

ندا براى نماز، همان اذان است.

7 - تعطيل كردن خريد و فروش و هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود ، فرمان الهى به مؤمنان

يأيّها الذين ءامنوا . .. و ذروا البيع

مراد از «ذروا البيع» - با توجه به دعوت مردم به شركت در نماز جمعه - تنها رها كردن خريد و فروش نيست; بلكه ذكر خريد و فروش، از باب ذكر بارزترين مصداقى است كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود. بر اين اساس هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه شود، بايد ترك گردد.

13 - خريد و فروش و كسب و كار ، پيش از اعلام نماز جمعه جايز است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 1

1 - جواز خريد و فروش ، پس از تمام شدن نماز جمعه

فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه

3- اذان نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 2

2 - اذان ، از آداب برپايى نماز جمعه

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة

ص: 475

ندا براى نماز، همان اذان است.

4- ارزش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 8

8 - شركت در نماز جمعه و پرداختن به ذكر خدا ، بسى ارزشمندتر از كسب مال و ساير منافع دنيوى

فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ذلكم خير لكم

5- استماع خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 6

6 - لزوم استماع خطبه هاى نماز جمعه و پرهيز از پرداختن به كار هاى ديگر

و إذا رأوا . .. و تركوك قائمًا

6- امامت جمعه محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)

و إذا رأوا تجرة . .. و تركوك قائمًا

7- امامت نماز جمعه در صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)

و إذا رأوا تجرة . .. و تركوك قائمًا

ص: 476

8- اهميت استماع خطبه هاى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از «ذكر اللّه» در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

9- اهميت تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 6

6 - تلاش و جديت براى درك خطبه هاى نماز جمعه و اهميت دادن به آن ، توصيه خداوند به مؤمنان

فاسعوا إلى ذكر اللّه

در صورتى كه مراد از «ذكر اللّه» در آيه شريفه خطبه هاى نماز جمعه باشد; براشت بالا استفاده مى شود.

10- اهميت نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 7

7 - مأموريت پيامبر (صلی الله علیه و آله) از سوى خداوند ، براى بيان جايگاه بلند نماز در پيشگاه الهى

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التجرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 1،3،9

1 - شركت در نماز جمعه ، توصيه خداوند به مؤمنان

يأيّها الذين ءامنوا . .. فاسعوا إلى ذكر اللّه

3 - نماز جمعه ، « ذكر اللّه » است .

فاسعوا إلى ذكر اللّه

مفسران «ذكر اللّه» را به دو معنا تفسير كرده اند: الف) مراد از «ذكر اللّه» نماز جمعه است ب) مراد از آن خطبه هاى نماز جمعه است. برداشت ياد شده بر پايه تفسير اول است.

9 - فريضه نماز جمعه و ر ها كردن داد و ستد به هنگام اقامه آن ، در جهت تأمين مصالح و منافع خود مؤمنان است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه. .. ذلكم خير لكم

ص: 477

11- بيع بعد از نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 10 - 1

1 - جواز خريد و فروش ، پس از تمام شدن نماز جمعه

فإذا قضيت الصلوة فانتشروا فى الأرض و ابتغوا من فضل اللّه

12- بيع هنگام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 13،16

13 - خريد و فروش و كسب و كار ، پيش از اعلام نماز جمعه جايز است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع

16 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) حرمت التجارة يوم الجمعة ما بين الأذان الأوّل إلى الإقامة إلى انصراف الإمام لأنّ اللّه يقول : « يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: ما بين اذان اول تا اقامه و انصراف امام از آن، تجارت حرام است; زيرا خداى تعالى مى فرمايد: يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه و ذروا البيع».

13- پاداش نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 8

8 - ثواب نماز جمعه ، بسى برتر و بالاتر از درآمد هاى مادى و لذت هاى دنيوى است .

قل ما عند اللّه خير من اللهو و من التجرة

14- پاداش نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 9

9 - ثواب نماز جمعه ، براى برپادارندگان آن ، در نزد خداوند محفوظ است .

قل ما عند اللّه خير

ص: 478

15- ترك بيع هنگام نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 7،9

7 - تعطيل كردن خريد و فروش و هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود ، فرمان الهى به مؤمنان

يأيّها الذين ءامنوا . .. و ذروا البيع

مراد از «ذروا البيع» - با توجه به دعوت مردم به شركت در نماز جمعه - تنها رها كردن خريد و فروش نيست; بلكه ذكر خريد و فروش، از باب ذكر بارزترين مصداقى است كه مانع شركت در نماز جمعه مى شود. بر اين اساس هر عملى كه مانع شركت در نماز جمعه شود، بايد ترك گردد.

9 - فريضه نماز جمعه و ر ها كردن داد و ستد به هنگام اقامه آن ، در جهت تأمين مصالح و منافع خود مؤمنان است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه. .. ذلكم خير لكم

16- ترك نماز جمعه محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1،2

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر (صلی الله علیه و آله) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تجرة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر (صلی الله علیه و آله) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تجرة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

17- تلاش براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5،17

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

17 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « يا أيّها الذين آمنوا . . . فاسعوا إلى ذكر اللّه . . . » قال : اسعوا أى امضوا و يقال : اسعوا اعملوا لها و هو قصّ الشارب و نتف الإبط و تقليم الأظفار و الغسل و لبس أفضل ثيابك و تطيب للجمعة فهو السعى ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند، «فاسعوا إلى ذكراللّه. ..» روايت شده كه «اسعوا» به معناى «امضوا» است; يعنى، برويد و

ص: 479

گفته مى شود «اسعوا اعملوا لها»; يعنى، بكوشيد تا براى آنها اعمالى انجام دهيد و آن اعمال كوتاه كردن موى شارب و ازاله مو از زير بغل، گرفتن ناخن، غسل، پوشيدن بهترين پيراهن ها و خوشبو كردن براى نماز جمعه است. پس اين اعمال سعى است».

18- خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

19- خطبه هاى نماز جمعه محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 1

1 - مسلمانان صدراسلام ، با مشاهده بساط داد و ستد و يا لهو و سرگرمى ، جذب آن مى شدند و مصلاّ را ترك و پيامبر (صلی الله علیه و آله) را در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، ر ها مى كردند .

و إذا رأوا تجرة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

20- روزه در جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تحريم - 66 - 8 - 22

22 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) فى قول اللّه عزّوجلّ : « توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً » قال : هو صوم « يوم الأربعاء » و « يوم الخميس » و « يوم الجمعة » ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداى عزّوجلّ «توبوا إلى اللّه توبة نصوحاً» روايت شده كه توبه نصوح، روزه گرفتن در روزهاى چهارشنبه، پنج شنبه و جمعه است». شايد مراد اين باشد كه روزه در اين ايّام، مانند توبه نصوح موجب آمرزش گناهان است و شايد مقصود اين باشد كه از شرايط توبه نصوح، روزه گرفتن در اين ايّام است.

21- روزى نمازگزاران جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 11

ص: 480

11 - خداوند ، روزى برپاداران نماز جمعه را تضمين كرده است .

قل ما عند اللّه خير . .. و اللّه خير الرزقين

22- سرزنش ترك نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 2

2 - نكوهش مسلمانان صدراسلام از سوى خداوند ، به خاطر ترك مصلاّ براى داد و ستد و يا تماشاى لهو و ر ها كردن پيامبر (صلی الله علیه و آله) در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه

و إذا رأوا تجرة أو لهوًا انفضّوا إليها و تركوك قائمًا

23- سوگند به روز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 3 - 8،9

8 - « عن محمّد بن هاشم عمن روى عن أبى جعفر ( ع ) قال : سأله الأبرش الكلبى عن قول اللّه عزّوجلّ « و شاهد و مشهود » فقال أبوجعفر ( ع ) : ما قيل لك ؟ فقال : قالوا : الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم عرفة ، فقال أبوجعفر ( ع ) : ليس كما قيل ، الشاهد يوم عرفة و المشهود يوم القيامة أما تقرأ القرآن ؟ قال اللّه عزّوجلّ : « ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود ;

محمد بن هاشم از كسى كه از امام باقر(ع) روايت كرده، نقل مى كند: ابرش كلبى از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند عزّوجلّ «و شاهد و مشهود» سؤال كرد، حضرت فرمود: [در اين باره] براى تو چه گفته شده؟ عرض كرد: گفته اند: «شاهد» روز جمعه و «مشهود» روز عرفه است. حضرت فرمود: اين چنين كه براى تو گفته شده است نيست; بلكه «شاهد» روز عرفه و مشهود روز قيامت است. مگر قرآن نخوانده اى كه خداى عزّوجلّ فرموده است: ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود».

9 - « عن علىّ ( ع ) قال : . . . و الشاهد يوم الجمعة و المشهود يوم النحر ;

از امام على(ع) روايت شده كه فرمود: شاهد روز جمعه و مشهود روز قربانى (دهم ذى الحجه) است».

24- شرايط نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 4

4 - ايراد خطبه در نماز جمعه بهوسيله امام جمعه ، از شرايط آن است .

و تركوك قائمًا

ص: 481

25- شركت در نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 10

10 - شركت در نماز جمعه ، باعث از دست رفتن روزى مردمان نمى شود .

و إذا رأوا تجرة . .. و اللّه خير الرزقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 5

5 - مؤمنان ، وظيفه دار جديت و تلاش براى شركت در نماز جمعه

فاسعوا إلى ذكر اللّه

26- عجله براى نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 14،15

14 - « عن جابر بن يزيد عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت له قول اللّه عزّوجلّ : « فاسعوا إلى ذكر اللّه » قال : اعملوا و عجلّوا فإنّه يوم مضيق على المسلمين فيه ;

جابربن يزيد گويد: به امام باقر(ع) گفتم: مراد از (سخن) خداوند عزّوجلّ «فاسعوا إلى ذكراللّه» چيست؟ فرمود: اعمال جمعه را با عجله انجام دهيد [تا به نماز جمعه برسيد] زيرا روز جمعه، [وقت ]براى مسلمانان تنگ است [و اعمال مستحبّه زياد است]».

15 - « عن علىّ انّه سئل عن قول اللّه [ تعالى ] « يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه » قال : ليس السعى الإشتداد ;

از امام على(ع) درباره سخن خداوند تعالى «يا أيّها الذين آمنوا إذا نودى للصلاة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه» سؤال شد، آن حضرت فرمود: مراد از «سعى» شدت در راه رفتن (دويدن) نيست».

27- فضيلت جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 36 - 20

20 - از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود : « يوم الجمعة سيد الأيام . . . خلق اللّه فيه آدم واهبط فيه آدم إلى الأرض ;

روز جمعه شريف ترين روزهاست . .. در آن روز خداوند آدم را آفريد و در همين روز او را به زمين فرستاد».

ص: 482

28- فضيلت شب جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 98 - 18

18- « عن أبى عبدالله ( ع ) : فى قول يعقوب لبنيه « سوف أستغفر لكم ربى » قال : أخّرها إلى السحر ليلة الجمعة ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خدا از قول يعقوب كه گفت: «سوف أستغفر لكم ربى» روايت شده است كه فرمود: يعقوب استغفار را تا سحر شب جمعه به تأخير انداخت».

29- فلسفه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 9 - 4

4 - ياد خداوند ، فلسفه و روح نماز جمعه است .

إذا نودى للصلوة من يوم الجمعة فاسعوا إلى ذكر اللّه

آمدن تعبير «ذكر اللّه» درباره نماز جمعه، مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده باشد.

30- قيام هنگام خطبه نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 5

5 - ايستادن در حال ايراد خطبه هاى نماز جمعه ، از آداب آن است .

و تركوك قائمًا

31- قيامت در جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 103 - 8

8- « قال الصدوق روى : . . . و تقوم القيامة فى يوم الجمعة . . . قال الله عزوجل : « ذلك يوم مجموع له الناس و ذلك يوم مشهود » ;

صدوق گويد: روايت شده است كه . .. قيامت در روز جمعه برپا مى شود ... و خداى عزوجل فرمود: ذلك يوم مجموع ...».

ص: 483

32- موانع ترك نماز جمعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 12

12 - اعتقاد به رازق بودن خداوند ، ناسازگار با ترك كردن نماز جمعه به منظور كسب روزى

و إذا رأوا تجرة . .. و اللّه خير الرزقين

33- نماز جمعه محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - جمعه - 62 - 11 - 3

3 - اقامه نماز جمعه ، در صدراسلام و به امامت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله)

و إذا رأوا تجرة . .. و تركوك قائمًا

ص: 484

17- جمعيت

1- آثار رشد جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 7

7- رشد اقتصادى و نيروى انسانى و توازن و همپايى آن دو ، داراى نقش تعيين كننده در سرنوشت ملتها

و أمددنكم بأمول و بنين

در كنار هم ياد شدن «مال» و «فرزند» نشانگر آن است كه قرين بودن اين دو با يكديگر، در غلبه ملتها بر دشمنان خويش نقش آفرين است.

2- آثار كثرت جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 14 - 5

5 - ثروت انبوه و جمعيت بسيار ، از عوامل تكذيب دين و از موانع ايمان است .

أن كان ذا مال و بنين

3- اهميت رشد جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 6 - 10

10- رشد اقتصادى و ازدياد جمعيت به منظور برترى و فزونى يافتن بر نيروى انسانى و اقتصادى دشمن ، سياستى است شايسته و

ص: 485

بايسته

و أمددنكم بأمول و بنين و جعلنكم أكثر نفيرًا

جمله «و جعلناكم. ..» بمنزله نتيجه براى جمله «و امددناكم ...» است; چرا كه «نفير» در لغت به عده اى از مردان گفته مى شود كه امكانات لازم براى كوچ كردن و حركت دسته جمعى را داشته باشند (مفردات راغب)، و مقصود از آن به مناسبت مورد، اين است كه خداوند با كمك اموال و فرزندان به شما، اين توانايى را داد كه بر دشمن خود فزونى داشته و چيره شويد.

4- تعيين جمعيت خانواده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 50 - 6

6 - حاكميت مطلق و بلامنازع خدا در صحنه هستى ، پشتوانه اجراى مشيت او در ميزان جمعيت و نوع جنسيت فرزندان خانواده

للّه ملك السموت . .. و يجعل من يشاء عقيمًا

5- تفاخر به جمعيت مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 3

3 - ديدار قبرستان ها براى شمارش مردگان قبيله ، پست ترين اقدام برخى قبايل عصر جاهلى ، در مقام اثبات برترى تعداد خويش بر قبايل ديگر

حتّى زرتم المقابر

قيد «حتّى زرتم المقابر»، ممكن است كنايه از مرگ باشد و شايد در معناى حقيقى ديدار گورستان به كار رفته باشد. در صورت دوم، ناظر به رفتارى است كه درباره برخى اقوام عرب نقل شده است كه كثرت افراد قبيله را، ملاك برترى دانسته و براى بالا بردن رقم آن، حتى مردگان خود را نيز شمردند.

6- جمعيت قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 2

2 - جمعيت قوم يونس ، بيش از يك صدهزار نفر بود .

و أرسلنه إلى مائة ألف أو يزيدون

ص: 486

7- جمعيت مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 5

5 - تكذيب كنندگان انبياى پيشين بر اثر برخوردارى از رفاه و آسايش جمعيتشان افزايش يافت .

حتى عفوا

از معانى «عفو» زياد شدن است. در لسان العرب آمده: «عفا القوم: كثروا».

8- خطر ازدياد جمعيت بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 4 - 10

10 - خطرآفرينى افزايش جمعيت قوم بنى اسرائيل و جوانان آن ، براى حكومت فرعون

يذبّح أبناءهم

9- سرزنش تفاخر به جمعيت مردگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 8

8 - « قال علىّ ( ع ) بعد تلاوة « ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر » يا له مراماً ما أبعدَه و زَوْراً ما أغفلَه و خطراً ما افظعَه . . . أفبمصارع أباءهم يفخرون أم بعديد الهلكى يتكاثرون . . . و لاَن يكونوا عِبَراً أحقّ من أن يكونوا مفتخراً ;

على(ع) بعد از تلاوت آيه «ألهيكم التكاثر حتّى زرتم المقابر»، فرمود: شگفتا چه هدف بسيار دورى! و چه زيارت كنندگان غافلى و چه خراميدن بسيار زشتى! آيا به محل زمين خوردن پدران خويش مى نازند و يا به تعداد هلاك شدگان [اقوام خود ]مباهات مى كنند؟ . .. به راستى اينها مايه عبرت قرار گيرند، سزاوارتر است تا مايه مباهات و افتخار باشند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 2 - 6

10- كثرت جمعيت اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 - جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر

ص: 487

پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

11- كثرت جمعيت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 - جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

12- كثرت جمعيت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 - جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

13- كثرت جمعيت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 - جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

14- كثرت جمعيت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 - جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر

ص: 488

پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

15- كثرت جمعيت كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 44 - 1

1 - جبهه كفر ، متكى به جمعيت و اتحاد نيرو هاى خود براى مقابله با حق

أم يقولون نحن جميع منتصر

«جميع» خبر «نحن» است; يعنى، ما جماعتى هستيم كه با حيثيت جمعى خويش پيروزمنديم.

16- كثرت جمعيت مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 6،7

6 - خداوند با عنايت ويژه خويش به مردم مدين ، در مدتى كوتاه جمعيت اندكشان را فزونى بخشيد و از آنان امتى بزرگ ساخت .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

عطف «كثركم» به وسيله «فاء» بر جمله قبل مى رساند كه زياد كردن جمعيت مردم مدين در مدتى نسبتاً كوتاه انجام گرفته است و همين معنا بيانگر عنايت ويژه خداوند به آنان است.

7 - شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

17- نعمت كثرت جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 7،8

7 - شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

8 - انبوهى جمعيت هر ملت از نعمت هاى الهى بر آنان است .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

ص: 489

18- نقش جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 4

4- فراوانى پيروان و سابقه تاريخى يك انديشه ، دليل حقانيت آن نيست .

قالوا وجدنا ءاباءنا . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضلل مبين

برداشت ياد شده از آن جا به دست مى آيد كه مردم بت پرست در پاسخ به اعتراض حضرت ابراهيم(ع)، مسأله سابقه تاريخى انديشه بت پرستى و فزونى پيروان انديشه شرك را مطرح كردند; ولى حضرت ابراهيم(ع) با گمراه خواندن آنان و اجدادشان چنين استدلالى را مردود دانست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - تكاثر - 102 - 1 - 4

4 - افزون تر بودن تعداد ، نشان برترى قبيله اى بر قبايل ديگر در فرهنگ جاهلى

ألهيكم التكاثر

آيه بعد، در يكى از احتمالات آن ناظر به ماجراى تفاخر دو قبيله از قريش، با يكديگر است تا آن جا كه به شمارش مردگان و اثبات فزونى افراد خود پرداختند. ارتباط آن با «تكاثر» در اين آيه، بيانگر برداشت ياد شده است.

19- نقش جمعيت در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 25 - 6،8

6 - كثرت نفرات مسلمانان در جنگ حنين ، كارساز نبود .

و يوم حنين إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

8 - كثرت نيرو هاى رزمى ، بدون امداد هاى الهى ، تضمين كننده پيروزى نيست .

إذ أعجبتكم كثرتكم فلم تغن عنكم شيئاً

20- نقش كثرت جمعيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 43 - 2

2- اموال و نفرات ، هيچ قدرت و تأثيرى در جلوگيرى از عذاب و كيفر الهى ندارند .

و هى خاويه على عروشها . .. و لم تكن له فئه ينصرونه من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 490

18 - قمر - 54 - 44 - 1

1 - جبهه كفر ، متكى به جمعيت و اتحاد نيرو هاى خود براى مقابله با حق

أم يقولون نحن جميع منتصر

«جميع» خبر «نحن» است; يعنى، ما جماعتى هستيم كه با حيثيت جمعى خويش پيروزمنديم.

ص: 491

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109