علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 10

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 10

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

ص: 1

1- قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در ميان دو قوم جدا و با فاصله جغرافيايى از هم مى زيسته اند .

قال فما خطبكم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

2- آثار اذيتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 5

5 - مصون ماندن از اذيت و توطئه هاى سهمگين مشركان ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه اعلام هجرت از سوى ابراهيم(ع)، براى صرف نظر كردن مشركان از تعقيب و مجازات آن حضرت پس از نجات از آتش بوده است. بدين صورت كه آن حضرت مى خواست از اذيت ها و توطئه هاى مشركان رهايى يابد.

3- آثار بت پرستى اجداد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 1

1- بت پرستى اجداد و نياكان ، توجيه قوم ابراهيم در شرك و بت پرستى خويش

ص: 1

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

4- آثار بت پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 95 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) مشركان را به خاطر پرستش معبود هاى دست ساز خود سرزنش كرد .

قال أتعبدون ما تنحتون

«نحت» (ماده «تنحتون») به معناى تراشيدن شىء سخت (چون سنگ و چوب) است.

5- احتجاج قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 1

1 _ قوم ابراهيم به جاى تسليم در برابر توحيد مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشركين. و حاجه قومه

6- ادعاهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 15

15 _ قوم ابراهيم مدعى ابتناى عقايد موهوم خويش بر علم

فأى الفريقين أحق بالأمن إن كنتم تعلمون

جمله «إن كنتم تعلمون» _ كه از جانب ابراهيم(ع) در برابر مشركان ابراز شده _ بيانگر وجود چنين ادعايى در ميان آن قوم است.

7- اذيتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهيم ( ع ) در معرض آزار و اذيت مردم خود قرار داشت .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

كاربرد يكسان واژه نجات در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بيانگر برداشت بالا است; زيرا نجات در جايى به كار مى رود كه خطر و

ص: 2

ضررى پيش روى باشد.

8- ارتداد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 3

3- تغيير شخصيت قوم بت پرست ابراهيم ، با روى آوردن مجدد آنان به شرك و بت پرستى

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون . ثمّ نكسوا على رءوسهم

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه مقصود از زير و رو شدن در جمله «ثمّ نكسوا على رءوسهم» تغيير عقيده بت پرستان باشد. براين اساس تشبيه كردن چنين تغييرى به واژگون شدن انسان، مى تواند كنايه از تغيير و دگرگونى اساسى شخصيت بت پرستان باشد كه براثر اين تغيير، عقايد آنان نيز تغيير يافت .

9- افتراهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 1

1 - قوم ابراهيم ، مردمى بت پرست و افتراساز بودند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا و تخلقون إفكًا

10- اقرار قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 3

3- قوم ابراهيم ، پس از مشاهده در هم شكسته شدن بت ها ، به عجز و ناتوانى آنها پى بردند .

إلاّكبيرًا . .. إليه يرجعون . قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

از اين كه قوم ابراهيم، بت ها را مورد سؤال قرار ندادند و به دنبال عاملى غير از آنها بودند، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد. به ويژه اگر ضمير در «إليه» به «كبيراً» (بت بزرگ) بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 4

4- بت پرستان قوم ابراهيم ، به ظلم خويش و تبرئه ابراهيم ( ع ) از آن اعتراف كردند .

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

ص: 3

ضمير منفصل «أنتم» تأكيد براى «كم» است و جمله «إنّكم أنتم. ..» دلالت بر حصر دارد. اين حصر از نوع حصر اضافى است; يعنى، منحصراً شما ظالم هستيد نه حضرت ابراهيم(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 5

5- اعتراف قوم بت پرست ابراهيم ، به بى بهرگى بت ها از نطق ، كلام ، علم و عقل

لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 3

3 - اقرار ضمنى قوم ابراهيم به ناتوانى بت ها

قال هل يسمعونكم . .. قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

11- اقليت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 4

4 - وجود اقليتى مؤمن و موحد در ميان قوم ابراهيم

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير«هم» در آيه، به قوم ابراهيم بازمى گردد.

12- اكثريت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 3

3 - اكثريت قوم ابراهيم ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

13- امكانات مادى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

ص: 4

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

14- بازجويى از بت بزرگ قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 4

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

15- بازى با عقيده قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 5

5- مردم بت پرست ، حضرت ابراهيم ( ع ) را فردى بازيگر كه عقيده آنان رابه شوخى و بازى گرفته است ، مى پنداشتند .

أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

16- بت بزرگ قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 2

2- ابراهيم ( ع ) تمامى بت ها را در هم شكست و تنها بت بزرگ را سالم باقى گذاشت .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا

17- بت پرستى اجداد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 2

2- شرك و بت پرستى قوم ابراهيم ، برهان و دليل منطقى نداشت و صرفاً متكى بر تقليد كوركورانه از اجداد و نياكان بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

از اين كه مردم در پاسخ سؤال ابراهيم(ع) از علت پرستيدن بت ها، صرفاً پيروى از نياكان و اجداد خود را مطرح ساختند، برداشت

ص: 5

ياد شده به دست مى آيد.

18- بت پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 1

1 _ پدر ابراهيم، آزر و قوم او مردمى بت پرست و گمراه بودند.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 1،2،4،6،10،11

1- ابراهيم ( ع ) در حضور پدر و قومش ، بت پرستى را زير سؤال برد و آشكارا با آن به مخالفت برخاست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

استفهام در «ما ه_ذه التماثيل. ..» سؤال از حقيقت بت ها است، نه نام آنها. و از آن جايى كه ابراهيم(ع) از حقيقت آنها آگاه بود و نيازى به سؤال نداشت، استفهام ايشان به منظور زير سؤال بردن و محكوم كردن بت پرستى و نوعى اظهار مخالفت با آن بوده است.

2- حضرت ابراهيم ( ع ) بت و بت پرستى را به شدت تحقير كرد و پدر و قومش را به خاطر اين كار مورد سرزنش قرار داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

اشاره كردن به بت ها با اسم اشاره نزديك (ه_ذه) و نيز تعبير «تماثيل» (صورت ها و مجسمه هاى بى جان)، حاكى از تحقير بت و بت پرستى به وسيله ابراهيم(ع) است. گفتنى است استفهام در «ما ه_ذه...» _ به قرينه مقام _ توبيخى است.

4- بت پرستى ، كيش و آيين قوم ابراهيم بود .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

6- پدر حضرت ابراهيم مانند قومش ، بت و مجسمه هاى بى جان را مورد تقديس و عبادت قرار مى داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

10- تقديس و عبادت دائمى مجسمه ها و نقش ها ، آيين مردم در آغاز رسالت حضرت ابراهيم ( ع )

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

«عكوف» به معناى رويكرد دائمى به چيزى از سر تعظيم و احترام به آن است و مقصود از آن در آيه شريفه، تقديس و عبادت بت ها است. گفتنى است ذيل آيه بعد _ كه پاسخ سؤال ابراهيم است (... آبائنا لها عابدين) _ مؤيد همين معنا مى باشد.

11- شرك قوم ابراهيم ، در قالب پرستش مجسمه هاى بى جان و صورت ها نقش بسته بود .

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

«تمثال» (مفرد «تماثيل») به معناى شىء مصوّر و صورت هاى نقش بسته است (مفردات راغب). يكى از مصاديق بارز آن، مجسمه هاى بى جانى بود كه بت پرستان به شكل هاى گوناگون مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 5

ص: 6

5- شرك و بت پرستى در ميان قوم ابراهيم ، فراگير و داراى پيشينه طولانى بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 3

3- بت پرستى در جان و روان قوم ابراهيم ، رسوخ داشته است .

قالوا أجئتنا بالحقّ

از اين كه مردم بت پرست، دعوت ابراهيم(ع) را جدى ندانسته و از دعوت به توحيد تعجب كردند، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 4،5

4- قوم ابراهيم ، بت ها را معبود هاى خويش مى پنداشتند و آنها را مى پرستيدند .

لأكيدنّ أصن_مكم . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

«إل_ه» به معناى معبود و جمع آن «آلهه» به معناى معبودها است.

5- قوم ابراهيم ، معتقد به چند معبود و داراى بت هاى متعدد بودند .

ما ه_ذه التماثيل . .. لأكيدنّ أصن_مكم ... من فعل ه_ذا ب_الهتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 1

1 - تصريح قوم ابراهيم ، به پرستش مجسمه ها و بت هاى بى جان

قالوا نعبد أصنامًا

«صنم» (مفرد «أصنام») معادل «بت» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 75 - 1

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به سرزنش قوم خود ، به خاطر پرستش كوركورانه بت ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

استفهام در «أفرءيتم» توبيخى است و مفاد آن اين است كه: چرا در باره آنچه مى پرستيد، انديشه نمى كنيد و صرفاً متكى به تقليد كوركورانه از نياكان خود هستيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 1،2

1 - قوم ابراهيم ، مردمى بت پرست و افتراساز بودند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا و تخلقون إفكًا

2 - قوم ابراهيم ، براى پرستش ، بت هاى متعددى داشتند .

ص: 7

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 2،4

2 - قوم ابراهيم ، به جاى خداى واحد ، بت هاى متعدّدى براى پرستش داشتند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

4 - قوم ابراهيم ، بت ها را ، خودشان ، براى پرستش ساخته و پرداخته بودند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 2

2 - مردم در آغاز بعثت ابراهيم ( ع ) ، داراى آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 3

3 - مشركان عصر ابراهيم ، پرستشگر معبودهايى ناتوان از خوردن و گفتوگو كردن

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 3

3 - قوم ابراهيم ( ع ) و فردى كه آن حضرت وى را پدر خطاب مى كرد ، پيرو آيين شرك و بت پرستى بودند .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه «إلاّ» در استثناى متصل به كار رفته باشد.

بت پرستى نياكان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 4

4 - بت پرستى ، امرى سابقه دار در ميان نياكان قوم ابراهيم

ص: 8

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 3

3 - بت پرستى ، داراى سابقه ديرينه در نياكان قوم ابراهيم

أفرءيتم ما كنتم تعبدون . أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

19- بت تراشى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 95 - 1،3،5

1 - ابراهيم ( ع ) مشركان را به خاطر پرستش معبود هاى دست ساز خود سرزنش كرد .

قال أتعبدون ما تنحتون

«نحت» (ماده «تنحتون») به معناى تراشيدن شىء سخت (چون سنگ و چوب) است.

3 - معبود هاى قوم ابراهيم ( ع ) ، مصنوع و تراشيده دست خود آنان بود .

قال أتعبدون ما تنحتون

5 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) : أخذ ابراهيم القدوم فكسر الصنم الذى عمله ، ففزع أبوه من ذلك فزعاً شديداً ، فقال له : أىّ شىء عملت ؟ فقال له ابراهيم ( ع ) : و ما تصنعون به ؟ فقال آزر : نعبده ، فقال له ابراهيم : « أتعبدون ما تنحتون » . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. ابراهيم(ع) تبر را برداشت و بتى را كه آزر ساخته بود شكست و آزر فرياد شديدى از روى ترس برآورد و به ابراهيم(ع) گفت: چه كارى كردى؟ ابراهيم(ع) در جواب گفت: با بت چه مى كنيد؟ آزر گفت: آن را مى پرستيم. ابراهيم(ع) در جواب گفت: «أتعبدون ما تنحتون; آنچه را خود مى تراشيد، مى پرستيد؟»

20- بت شكنى در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 9

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

ص: 9

21- بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 2

2 - قوم ابراهيم ، براى پرستش ، بت هاى متعددى داشتند .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 2،4

2 - قوم ابراهيم ، به جاى خداى واحد ، بت هاى متعدّدى براى پرستش داشتند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

4 - قوم ابراهيم ، بت ها را ، خودشان ، براى پرستش ساخته و پرداخته بودند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

22- بى عقلى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 5

5- قوم بت پرست ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و كم خرد بودند .

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم . أُفّ لكم ... أفلاتعقلون

برداشت ياد شده از عبادت بى حاصل قوم ابراهيم و سرزنش شدن آنان از سوى آن حضرت بر تعقل نكردن و انديشه نورزيدن به دست مى آيد. گفتنى است به كسى كه عقل خود را به كار نيندازد و در حد قوّه نگه دارد، كم خرد اطلاق مى شود; به عبارت ديگر بى خردى يا كم خردى نسبت به خرد بالفعل است نه بالقوّه.

23- بى منطقى بت پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 2

2- شرك و بت پرستى قوم ابراهيم ، برهان و دليل منطقى نداشت و صرفاً متكى بر تقليد كوركورانه از اجداد و نياكان بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

از اين كه مردم در پاسخ سؤال ابراهيم(ع) از علت پرستيدن بت ها، صرفاً پيروى از نياكان و اجداد خود را مطرح ساختند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

ص: 10

24- بى منطقى شرك قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 2

2- شرك و بت پرستى قوم ابراهيم ، برهان و دليل منطقى نداشت و صرفاً متكى بر تقليد كوركورانه از اجداد و نياكان بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

از اين كه مردم در پاسخ سؤال ابراهيم(ع) از علت پرستيدن بت ها، صرفاً پيروى از نياكان و اجداد خود را مطرح ساختند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

25- بى منطقى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 3

3 - ناتوانى مشركان از مقابله با منطق و استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و بت پرستى

فى الجحيم

تصميم مشركان بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن آن حضرت _ پس از شنيدن سخن منطقى و خردبرانگيزش _ گوياى برداشت ياد شده است.

26- بى ياورى اخروى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 17

17 - مشركانِ قوم ابراهيم ، در قيامت هيچ يار و ياورى نخواهند داشت .

ثمّ يوم القي_مة . .. و ما لكم من ن_صرين

27- بينش قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 3

3 _ قوم ابراهيم ستارگان را «رب» و مؤثر در تدبير هستى مى پنداشتند.

رءا كوكبا قال هذا ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 11

5 - انعام - 6 - 81 - 2

2 _ قوم ابراهيم او را به آسيب ديدن از جانب معبودهاى خود تهديد مى كردند.

و لاأخاف ما تشركون به . .. و كيف أخاف ما أشركتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 1،5

1- قوم ابراهيم نسبت به حق بودن سخن ابراهيم ( ع ) و جدى بودن او در نفى شرك و بت پرستى ، ترديد داشته و آن را بعيد مى دانستند .

قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

5- مردم بت پرست ، حضرت ابراهيم ( ع ) را فردى بازيگر كه عقيده آنان رابه شوخى و بازى گرفته است ، مى پنداشتند .

أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 7،9

7- حضرت ابراهيم ( ع ) به خاطر شكستن بت ها ، در پندار قومش ظالم و ستمگر بود .

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 60 - 4

4- ابراهيم ( ع ) در ديدگاه قوم خود ، موقعيت اجتماعى ممتازى نداشت و مورد تحقير آنان قرار مى گرفت .

سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

توصيف ابراهيم(ع) به جوان بودن از سوى بت پرستان، ممكن است تعريضى به ناپختگى و كم تجربگى حضرت ابراهيم(ع) باشد; نه اين كه او واقعاً از نظر سنى جوان باشد. اين و تعبير «يقال له إبراهيم» را نوعى تحقير آن حضرت و ناشناخته بودن او به حساب آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 62 - 1

1- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را شكننده بت ها مى دانستند .

قالوا ءأنت فعلت ه_ذا ب_الهتنا ي_إبرهيم

ص: 12

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 6

6- بت پرستان ، استدلال هاى ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك را نادرست انگاشته و او را به خاطر شكستن بت ها مجرم دانستند .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

جمله «لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون» پاسخ مشركان به كلام ابراهيم(ع) (فسئلوهم إن كانوا ينطقون) است; يعنى، تو مى دانى كه بت ها از سخن گفتن عاجزاند، پس چرا ما را به سؤال كردن از بت ها حواله مى دهى. لابد سؤال تو براى فرار از اتهام بت شكنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 5،6

5- معبود ها ، نيازمند يارى و نصرت از ديد قوم بت پرست ابراهيم

و انصروا ءالهتكم

6- سوزاندن كامل ابراهيم ( ع ) ، تنها راه دفاع از عقيده بت پرستان و معبود هاى ادعايى در ديد قوم او بود .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم إن كنتم ف_علين

28- پرسش از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهيم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 1

1 - پرسش بيدارگر ابراهيم از قوم بت پرست خويش درباره شنوايى بت ها

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

ص: 13

29- پرسش قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 1

1- پس از در هم شكسته شدن بت ها به وسيله ابراهيم ( ع ) ، بت پرستان به پرسوجو از يكديگر در مورد شكننده آنها پرداختند .

فجعلهم جذذًا . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «مَن» اسم استفهام باشد.

30- تاريخ قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 4،6،10،11

4- بت پرستى ، كيش و آيين قوم ابراهيم بود .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

6- پدر حضرت ابراهيم مانند قومش ، بت و مجسمه هاى بى جان را مورد تقديس و عبادت قرار مى داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

10- تقديس و عبادت دائمى مجسمه ها و نقش ها ، آيين مردم در آغاز رسالت حضرت ابراهيم ( ع )

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

«عكوف» به معناى رويكرد دائمى به چيزى از سر تعظيم و احترام به آن است و مقصود از آن در آيه شريفه، تقديس و عبادت بت ها است. گفتنى است ذيل آيه بعد _ كه پاسخ سؤال ابراهيم است (... آبائنا لها عابدين) _ مؤيد همين معنا مى باشد.

11- شرك قوم ابراهيم ، در قالب پرستش مجسمه هاى بى جان و صورت ها نقش بسته بود .

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

«تمثال» (مفرد «تماثيل») به معناى شىء مصوّر و صورت هاى نقش بسته است (مفردات راغب). يكى از مصاديق بارز آن، مجسمه هاى بى جانى بود كه بت پرستان به شكل هاى گوناگون مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 1،5

1- بت پرستى اجداد و نياكان ، توجيه قوم ابراهيم در شرك و بت پرستى خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

5- شرك و بت پرستى در ميان قوم ابراهيم ، فراگير و داراى پيشينه طولانى بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 14

11 - انبياء - 21 - 54 - 1

1- قوم ابراهيم و نياكان آنان ، در گمراهى آشكار قرار داشتند .

قال لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 1،3،5

1- قوم ابراهيم نسبت به حق بودن سخن ابراهيم ( ع ) و جدى بودن او در نفى شرك و بت پرستى ، ترديد داشته و آن را بعيد مى دانستند .

قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

3- بت پرستى در جان و روان قوم ابراهيم ، رسوخ داشته است .

قالوا أجئتنا بالحقّ

از اين كه مردم بت پرست، دعوت ابراهيم(ع) را جدى ندانسته و از دعوت به توحيد تعجب كردند، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

5- مردم بت پرست ، حضرت ابراهيم ( ع ) را فردى بازيگر كه عقيده آنان رابه شوخى و بازى گرفته است ، مى پنداشتند .

أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 4

4- شرك قوم ابراهيم ، در ربوبيت و تدبير جهان بود ; نه در خالقيت آن .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 3

3- بت ها ، داراى درجات و منزلت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون در نزد بت پرستان قوم ابراهيم

إلاّكبيرًا لهم

بزرگى بت ها هم مى تواند به اعتبار درجات و منزلت هاى آنها نزد بت پرستان باشد و هم به لحاظ اندازه هاى آنها در قطعه هاى بزرگ و كوچك.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 4،5،8،9

4- قوم ابراهيم ، بت ها را معبود هاى خويش مى پنداشتند و آنها را مى پرستيدند .

لأكيدنّ أصن_مكم . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

«إل_ه» به معناى معبود و جمع آن «آلهه» به معناى معبودها است.

5- قوم ابراهيم ، معتقد به چند معبود و داراى بت هاى متعدد بودند .

ما ه_ذه التماثيل . .. لأكيدنّ أصن_مكم ... من فعل ه_ذا ب_الهتنا

8- قوم ابراهيم ، هنگام ديدن بت هاى شكسته خود برآشفته شدند .

ص: 15

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «فرجعوا إلى أنفسهم» به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 2،3

2- بت پرستان ، على رغم قانع شدن از استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، بار ديگر در صدد دفاع از عقيده شرك آميز خويش برآمدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

برداشت ياد شده براين مبنا استوار است كه مقصود از بالا و پايين شدن _ كه در جمله كنايى «ثمّ نكسوا على رءوسهم» موجود است _ زير و رو شدن عقايد و مواضع اعتقادى بت پرستان باشد; يعنى، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهيم(ع) به بطلان شرك دست يافتند; ولى باز به عقيده پيشين بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

3- تغيير شخصيت قوم بت پرست ابراهيم ، با روى آوردن مجدد آنان به شرك و بت پرستى

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون . ثمّ نكسوا على رءوسهم

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه مقصود از زير و رو شدن در جمله «ثمّ نكسوا على رءوسهم» تغيير عقيده بت پرستان باشد. براين اساس تشبيه كردن چنين تغييرى به واژگون شدن انسان، مى تواند كنايه از تغيير و دگرگونى اساسى شخصيت بت پرستان باشد كه براثر اين تغيير، عقايد آنان نيز تغيير يافت .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 5

5- قوم بت پرست ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و كم خرد بودند .

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم . أُفّ لكم ... أفلاتعقلون

برداشت ياد شده از عبادت بى حاصل قوم ابراهيم و سرزنش شدن آنان از سوى آن حضرت بر تعقل نكردن و انديشه نورزيدن به دست مى آيد. گفتنى است به كسى كه عقل خود را به كار نيندازد و در حد قوّه نگه دارد، كم خرد اطلاق مى شود; به عبارت ديگر

ص: 16

بى خردى يا كم خردى نسبت به خرد بالفعل است نه بالقوّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 6

6- سوزاندن كامل ابراهيم ( ع ) ، تنها راه دفاع از عقيده بت پرستان و معبود هاى ادعايى در ديد قوم او بود .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم إن كنتم ف_علين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 4

4- قوم بت پرست ابراهيم ، از زيان كارترين مردم جهان بودند .

فجعلن_هم الأخسرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت . .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 1،2،3

1 - تصريح قوم ابراهيم ، به پرستش مجسمه ها و بت هاى بى جان

قالوا نعبد أصنامًا

«صنم» (مفرد «أصنام») معادل «بت» است.

2 - توجه به درگاه بت ها و اعتكاف در آستان آنها ، از كار هاى مستمر قوم ابراهيم

فنظلّ لها ع_كفين

«ظلّ و ظلول» (مصدر «نظلّ») به معناى دوام و استمرار و «عكوف» (مصدر «عاكفين») به معناى ملازم بودن است.

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: «چه مى پرستيد»، بايد آنان مى گفتند: «بت». اما آنها در پاسخ گفتند: «بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم». اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 2،4

2 - قوم ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و تنها مقلِّد پدران خويش

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

ص: 17

قوم ابراهيم، در برابر پرسش منطقى آن حضرت، تنها به تقليد كوركورانه خود از نياكانشان اشاره كردند و اين بيانگر شدت عقب ماندگى فكرى و اوج سطحى نگرى آنان است.

4 - بت پرستى ، امرى سابقه دار در ميان نياكان قوم ابراهيم

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 76 - 3

3 - بت پرستى ، داراى سابقه ديرينه در نياكان قوم ابراهيم

أفرءيتم ما كنتم تعبدون . أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 6

6 - نياز هاى ضرورى و مداوم زندگى ، از عوامل گرايش قوم ابراهيم به بت پرستى *

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

تأكيد ابراهيم(ع) بر نقش خداوند در روزى دادن به انسان ها (يطعمنى) و فرو فرستادن باران (يسقين) و شفا بخشى به انسان (يشفين)، مى تواند از آن جهت باشد كه قوم او، به انگيزه همين امور به بت ها رو آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 3

3 - اكثريت قوم ابراهيم ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 1،2،4،10

1 - قوم ابراهيم ، مردمى بت پرست و افتراساز بودند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا و تخلقون إفكًا

2 - قوم ابراهيم ، براى پرستش ، بت هاى متعددى داشتند .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا

4 - معبودان قوم ابراهيم ، موجوداتى ساخته شده بودند و به افترا ، نام « معبود » گرفته بودند .

تعبدون . .. أوث_نًا و تخلقون إفكًا

10 - قوم ابراهيم ، نياز هاى مادى شان را از بت ها ، طلب مى كردند .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 4

ص: 18

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 2،6

2 - قوم ابراهيم ، به جاى خداى واحد ، بت هاى متعدّدى براى پرستش داشتند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

6 - عواطف قومى ، قوم ابراهيم را به بت پرستى و پايبندى به آن ، كشيده بود .

إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا مودّة بينكم

«مودّة» مفعولٌ له «اتّخذتم» است. بنابراين، مفاد آيه، چنين مى شود: تنها چيزى كه شما، به خاطر آن، بت پرستى را انتخاب كرديد، مودّت بين خودتان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 4

4 - قوم ابراهيم ، معتقد به معبود هاى متعدد

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

جمع آمدن «ءالهة»، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 3

3 - ناتوانى مشركان از مقابله با منطق و استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و بت پرستى

فى الجحيم

تصميم مشركان بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن آن حضرت _ پس از شنيدن سخن منطقى و خردبرانگيزش _ گوياى برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 2

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

31- تبرى از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 4 - 6

ص: 19

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم_ّا تعبدون

32- تبرى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 10،18

10 - در قيامت ، قوم ابراهيم _ به رغم دوستى در دنيا_ از هم برائت مى جويند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

«يكفر» در اين آيه، احتمال دارد به معناى رايج آن، يعنى «كفر ورزيدن» باشد، و احتمال هم دارد به معناى «بى زارى جستن» باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

18 - « عن أبى عمرو الزبيرى ، عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له : أخبرنى عن وجوه الكفر فى كتاب اللّه عزّوجلّ ! قال : الكفر فى كتاب اللّه ، على خمسة أوجه . . . والوجه الخامس من الكفر ، كفرُ البرائة . و ذلك قوله عزّوجلّ يحكى قول ابراهيم . . . : « إنّما اتخذتم من دون اللّه أوثاناً مودّة بينكم فى الحياة الدنيا ثمّ يوم القيامة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضاً » يعنى « يتبرّأُ بعضكم من بعض » ;

ابوعمرو زبيرى، از امام صادق(ع) از اقسام كفر، در قرآن سؤال كرد. امام فرمود: كفر، در كتاب خدا، پنج قسم است: ... و قسم پنجم آن، كفر برائت و بيزارى است. اين معنا، همان سخن خداوند است كه از جانب ابراهيم(ع) حكايت كرده: «إنّما اتخذتم من دون اللّه أوثاناً...و يكفر بعضكم ببعض» يعنى، برخى از شما، از برخى ديگر بيزارى مى جوييد».

33- تحريك قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 4

4- بت پرستان در جهت يارى به بت پرستى و جلوگيرى از نفوذ منطق ابراهيم ( ع ) ، از طرف گروهى براى كشتن آن حضرت تحريك شده بودند .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم

آهنگ جمله «إن كنتم فاعلين» (اگر بناست كارى بكنيد) نوعى تحريك است و ظاهر آيه اين است كه گويندگان (قالوا) و دستور دهندگان (حرّقوه و انصروا)، با شنوندگان و دستور گيرندگان دو گروه بودند و گروه اول دسته دوم را تحريك مى كردند. از اين رو برخى از مفسران، گروه اول را نمرود و عمال او دانسته اند.

ص: 20

34- تحقير بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى آگاهى قوم اش ، حقارت و ناتوانى بت ها را تبليغ مى كرد .

و قال إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

«أوثاناً» به صورت نكره آورده شده و تنوين آن، براى تحقير است.

35- تداوم بت پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 2

2 - توجه به درگاه بت ها و اعتكاف در آستان آنها ، از كار هاى مستمر قوم ابراهيم

فنظلّ لها ع_كفين

«ظلّ و ظلول» (مصدر «نظلّ») به معناى دوام و استمرار و «عكوف» (مصدر «عاكفين») به معناى ملازم بودن است.

36- تذكر به قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 2

2 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش مبنى بر ناتوانى بت ها حتى از شنيدن دعاى آنان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

استفهام در «هل يسمعونكم» انكارى است. بنابراين مفاد سؤال ابراهيم(ع) چنين مى شود: با اين كه بت ها درخواست هاى شما را نمى شنوند، چگونه به درگاه آنها نيايش مى كنيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 1

1 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر ناتوانى بت ها در رساندن سود يا زيان به انسان ها

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 79 - 4

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ الع_لمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

ص: 21

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 81 - 2،3

2 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنى بر نبود كمترين نقش براى بت ها در مرگ و حيات آدمى

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

3 - وجود معاد پس از مرگ و محدود نبودن زندگى به دنيا ، تذكر ديگر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خويش

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

37- تعدد بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 5

5- قوم ابراهيم ، معتقد به چند معبود و داراى بت هاى متعدد بودند .

ما ه_ذه التماثيل . .. لأكيدنّ أصن_مكم ... من فعل ه_ذا ب_الهتنا

38- تعدد معبودان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 2

2 - قوم ابراهيم ، به جاى خداى واحد ، بت هاى متعدّدى براى پرستش داشتند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 4

4 - قوم ابراهيم ، معتقد به معبود هاى متعدد

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

جمع آمدن «ءالهة»، گوياى مطلب ياد شده است.

39- تعصب قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2

ص: 22

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 2

2 - قوم ابراهيم ، در عقايد شرك آلود خود مردمى متعصب بودند .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

40- تعصب قومى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 6

6 - عواطف قومى ، قوم ابراهيم را به بت پرستى و پايبندى به آن ، كشيده بود .

إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا مودّة بينكم

«مودّة» مفعولٌ له «اتّخذتم» است. بنابراين، مفاد آيه، چنين مى شود: تنها چيزى كه شما، به خاطر آن، بت پرستى را انتخاب كرديد، مودّت بين خودتان بود.

41- تغيير شخصيت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 3

3- تغيير شخصيت قوم بت پرست ابراهيم ، با روى آوردن مجدد آنان به شرك و بت پرستى

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون . ثمّ نكسوا على رءوسهم

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه مقصود از زير و رو شدن در جمله «ثمّ نكسوا على رءوسهم» تغيير عقيده بت پرستان باشد. براين اساس تشبيه كردن چنين تغييرى به واژگون شدن انسان، مى تواند كنايه از تغيير و دگرگونى اساسى شخصيت بت پرستان باشد كه براثر اين تغيير، عقايد آنان نيز تغيير يافت .

42- تفاخر قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

ص: 23

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: «چه مى پرستيد»، بايد آنان مى گفتند: «بت». اما آنها در پاسخ گفتند: «بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم». اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

43- تقليد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 1،2

1- بت پرستى اجداد و نياكان ، توجيه قوم ابراهيم در شرك و بت پرستى خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

2- شرك و بت پرستى قوم ابراهيم ، برهان و دليل منطقى نداشت و صرفاً متكى بر تقليد كوركورانه از اجداد و نياكان بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

از اين كه مردم در پاسخ سؤال ابراهيم(ع) از علت پرستيدن بت ها، صرفاً پيروى از نياكان و اجداد خود را مطرح ساختند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 2

2- مخالفت قاطع و صريح ابراهيم ( ع ) با شرك و تقليد كوركورانه پدر و قوم خويش

إذ قال لأبيه و قومه . .. لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 1،2

1 - تقليد از نياكان ، تنها پاسخ قوم ابراهيم در توجيه بت پرستى خود

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

2 - قوم ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و تنها مقلِّد پدران خويش

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

قوم ابراهيم، در برابر پرسش منطقى آن حضرت، تنها به تقليد كوركورانه خود از نياكانشان اشاره كردند و اين بيانگر شدت عقب ماندگى فكرى و اوج سطحى نگرى آنان است.

44- تكذيبگرى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 24

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 3،6

3 - رسالت ابراهيم ( ع ) از سوى قوم اش تكذيب شد .

و إبرهيم إذ قال لقومه و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

بنابراين كه آيه، ناظر به سخنان ابراهيم(ع) به قوم خودش باشد، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

6 - هشدار ابراهيم ( ع ) به قوم خويش به جهت تكذيب رسالت اش

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

45- تنبه بت پرستان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الل

46- تنبه قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1،2،3

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «فرجعوا إلى أنفسهم» به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

2- قوم بت پرست ابراهيم پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به يك ديگر مراجعه كرده و به سرزنش هم پرداختند .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

برداشت، براساس اين احتمال است كه مقصود از «أنفسهم» رجوع هر يك از بت پرستان به يك ديگر باشد كه با مخاطب قرار دادن هم ديگر (فقالوا إنّكم أنتم. ..) به ملامت هم پرداختند.

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظ_لمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

ص: 25

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 1

1- بت پرستان ، در برابر استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، سر افكنده و شرمسار شدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم

«نكس» به معناى قلب و برگرداندن قسمت بالاى شىء به پايين و برعكس است. جمله «نكسوا على رءوسهم» تمثيل (از نوع تشبيه معقول به محسوس) و كنايه از افرادى است كه از شدت شرمسارى و سر افكندگى، سر آنان به طرف پايين بدنشان قرار مى گيرد.

47- توطئه قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 3

3- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر افكنده شدن در آتش ، با نيرنگ و توطئه ديگرى از سوى بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «كيداً» نيرنگ جديد و غير از افكندن در آتش باشد; زيرا در معناى «كيد» محرمانه بودن نهفته است، در حالى كه افكندن در آتش كارى علنى بود نه مخفى; به علاوه تعبير «أرادوا»; يعنى، اراده كردند و خواستند (نه عملى كردن) شاهد اين مدعا است. گفتنى است تنوين «كيداً» براى تفخيم و تعظيم باشد كه در اين صورت بيانگر بزرگى نيرنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 1

1 - نيرنگ و توطئه گسترده مشركان براى نابودى ابراهيم ( ع )

فأرادوا به كيدًا

48- تهديدهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 26

5 - انعام - 6 - 80 - 12

12 _ ابراهيم(ع) با اعلام نهراسيدن از معبودهاى مشركان، بى پايگى منطق و تهديدهاى مشركان را نشان داد.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 2

2 _ قوم ابراهيم او را به آسيب ديدن از جانب معبودهاى خود تهديد مى كردند.

و لاأخاف ما تشركون به . .. و كيف أخاف ما أشركتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

49- تهمتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت . .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

50- جنس بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 95 - 2

2 - معبود هاى مشركان عصر ابراهيم ( ع ) ، از اشياى قابل تراش ( چون سنگ و چوب ) بود .

قال أتعبدون ما تنحتون

51- حس گرايى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 73 - 2

ص: 27

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

52- حق ناپذيرى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 3

3 - اكثريت قوم ابراهيم ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

53- خجلت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 1

1- بت پرستان ، در برابر استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، سر افكنده و شرمسار شدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم

«نكس» به معناى قلب و برگرداندن قسمت بالاى شىء به پايين و برعكس است. جمله «نكسوا على رءوسهم» تمثيل (از نوع تشبيه معقول به محسوس) و كنايه از افرادى است كه از شدت شرمسارى و سر افكندگى، سر آنان به طرف پايين بدنشان قرار مى گيرد.

54- خداپرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه «إلاّ» در استثناى متصل به كار رفته باشد.

55- خرافات در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 10

ص: 28

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

56- خشونت طلبى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 3،5

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

5 - واكنش خشونت آميز قوم ابراهيم به دعوت توحيدى او ، فراگير و عمومى بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 5

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از «هجرت به سوى پرودگار» دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان اش، به انجام برساند.

57- خواسته هاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 61 - 1

1- بت پرستان ، خواهان احضار ابراهيم ( ع ) و بازجويى علنى از وى براى كشف شكننده بت ها

قالوا فأتوا به على أعين الناس

58- در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

4 _ مردم زمان ابراهيم ماه را «رب» و آن را مؤثر در امور خود مى پنداشتند.

ص: 29

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جمله «هذا ربى»، كه در مقام مجادله حضرت ابراهيم(ع) با قومش بيان شده، اشاره به يكى از اعتقادات باطل آنان دارد كه همان پندار ربوبيت براى ماه است.

59- دشمنى اخروى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 10

10 - در قيامت ، قوم ابراهيم _ به رغم دوستى در دنيا_ از هم برائت مى جويند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

«يكفر» در اين آيه، احتمال دارد به معناى رايج آن، يعنى «كفر ورزيدن» باشد، و احتمال هم دارد به معناى «بى زارى جستن» باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

60- دعوت از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 11،12

11 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از بت پرستى

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا ... و اعبدوه

12 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به سپاسگزارى به درگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. و اشكروا له

61- دعوتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 88 - 2،3

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

3 - دعوت مشركان از ابراهيم ( ع ) براى خروج از شهر ، در شب هنگام بود .

ص: 30

فنظر نظرة فى النجوم

نگاه ابراهيم(ع)، به ستارگان حاكى است كه اين نگاه در شب بود; زيرا ستارگان در شب مشاهده مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه عميق ، مريض بودن خود را به قومش اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

2 - مريض بودن ابراهيم ( ع ) ، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر

فقال إنّى سقيم

62- دلايل رد دعوتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 3

3 - مريض بودن ، عذر و دليل ابراهيم ( ع ) براى نپذيرفتن دعوت قوم خود براى خروج از شهر و شركت در مراسم سالانه مشركان

فقال إنّى سقيم

63- دوستى دنيوى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 10

10 - در قيامت ، قوم ابراهيم _ به رغم دوستى در دنيا_ از هم برائت مى جويند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

«يكفر» در اين آيه، احتمال دارد به معناى رايج آن، يعنى «كفر ورزيدن» باشد، و احتمال هم دارد به معناى «بى زارى جستن» باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

64- ربوبيت در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 3

3 _ قوم ابراهيم ستارگان را «رب» و مؤثر در تدبير هستى مى پنداشتند.

رءا كوكبا قال هذا ربى

ص: 31

65- رد دعوتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 5

5 - ابراهيم پيامبر ، از رفتن به بيرون شهر براى شركت در مراسم سالانه مشركان _ پيش از دريافت دعوت قومش _ پرهيز مى كرد .

فقال إنّى سقيم

پيشنهاد مردم مشرك به ابراهيم(ع) براى بيرون رفتن از شهر _ با آن كه همگان بر اين امر مبادرت ورزيدند _ مى تواند به دليل اين نكته باشد كه آن حضرت از اين كار امتناع داشت.

66- روابط عاطفى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 7

7 - قوم ابراهيم ، باهم ، رابطه اى عاطفى داشتند .

اتّخذتم . .. أوث_نًا مودّة بينكم

67- روش برخورد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 1،3،4،5،6

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

5 - واكنش خشونت آميز قوم ابراهيم به دعوت توحيدى او ، فراگير و عمومى بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

ص: 32

«أو» در «أو حرّقوه» مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 26 - 5

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از «هجرت به سوى پرودگار» دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان اش، به انجام برساند.

68- زمينه تنبه قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 2

2- نسبت شكستن بت ها به بت بزرگ از سوى ابراهيم ( ع ) ، زمينه تنبّه بت پرستان به بطلان عقيده بت پرستى بود ; نه نسبتى دروغ از جانب آن حضرت .

قال بل فعله كبيرهم

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ، نه تنها دروغ نگفت; بلكه با اشاره اى بليغ، حقيقت ماجرا را بيان كرد; زيرا ابراهيم(ع) با جمله «فسئلوهم. ..» خواست به بت پرستان بفهماند كه بت ها از سخن گفتن عاجزند، تا چه رسد به شكستن. پس بايد پذيرفت كه معبود عاجز، شايسته پرستش نيست. گفتنى است كه آيه بعد (اين كه بت پرستان با شنيدن پاسخ ابراهيم(ع) به خود آمدند و متنبه شدند) مؤيد برداشت ياد شده است.

69- زمينه شك قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 2

2- دعوت حضرت ابراهيم ( ع ) به توحيد و ردّ انديشه شرك و بت پرستى ، موجب ترديد مردم بت پرست در عقيده خود شد .

ما ه_ذه التماثيل . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين . قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت م

ص: 33

70- زيانكارى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 2،4

2- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ، عامل خسران و زيان كارى كامل آنان شد .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

4- قوم بت پرست ابراهيم ، از زيان كارترين مردم جهان بودند .

فجعلن_هم الأخسرين

71- ستاره پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 2،3

2 _ ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

3 _ قوم ابراهيم ستارگان را «رب» و مؤثر در تدبير هستى مى پنداشتند.

رءا كوكبا قال هذا ربى

72- سرزنش قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) بت و بت پرستى را به شدت تحقير كرد و پدر و قومش را به خاطر اين كار مورد سرزنش قرار داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما ه_ذه التماثيل

اشاره كردن به بت ها با اسم اشاره نزديك (ه_ذه) و نيز تعبير «تماثيل» (صورت ها و مجسمه هاى بى جان)، حاكى از تحقير بت و بت پرستى به وسيله ابراهيم(ع) است. گفتنى است استفهام در «ما ه_ذه...» _ به قرينه مقام _ توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 2

2- قوم بت پرست ابراهيم پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به يك ديگر مراجعه كرده و به سرزنش هم پرداختند .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون

ص: 34

برداشت، براساس اين احتمال است كه مقصود از «أنفسهم» رجوع هر يك از بت پرستان به يك ديگر باشد كه با مخاطب قرار دادن هم ديگر (فقالوا إنّكم أنتم. ..) به ملامت هم پرداختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 1

1- ابراهيم ( ع ) قومش را به خاطر عبادت غير خداى يكتا ، مورد سرزنش قرار داد .

قال أفتعبدون من دون اللّه

همزه در «أفتعبدون» از نوع استفهام انكارى توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 4

4- ابراهيم ( ع ) قوم بت پرست خويش را به خاطر تعقل نكردن در باور ها و انديشه هاى خود ، مورد سرزنش قرار داد .

أُفّ لكم . .. أفلاتعقلون

همزه در «أفلاتعقلون» براى استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 75 - 1

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به سرزنش قوم خود ، به خاطر پرستش كوركورانه بت ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

استفهام در «أفرءيتم» توبيخى است و مفاد آن اين است كه: چرا در باره آنچه مى پرستيد، انديشه نمى كنيد و صرفاً متكى به تقليد كوركورانه از نياكان خود هستيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، پدر و قومش را به سبب گرايش به معبودهايى جز اللّه ، مورد سرزنش قرار داد .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

استفهام در «أئفكا» متضمن معناى توبيخ است و «إل_ه» مفرد «ءالهة» به معناى معبود مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 95 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) مشركان را به خاطر پرستش معبود هاى دست ساز خود سرزنش كرد .

قال أتعبدون ما تنحتون

«نحت» (ماده «تنحتون») به معناى تراشيدن شىء سخت (چون سنگ و چوب) است.

ص: 35

73- سطحى نگرى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 67 - 5

5- قوم بت پرست ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و كم خرد بودند .

أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم . أُفّ لكم ... أفلاتعقلون

برداشت ياد شده از عبادت بى حاصل قوم ابراهيم و سرزنش شدن آنان از سوى آن حضرت بر تعقل نكردن و انديشه نورزيدن به دست مى آيد. گفتنى است به كسى كه عقل خود را به كار نيندازد و در حد قوّه نگه دارد، كم خرد اطلاق مى شود; به عبارت ديگر بى خردى يا كم خردى نسبت به خرد بالفعل است نه بالقوّه.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 2

2 - قوم ابراهيم ، مردمى سطحى نگر و تنها مقلِّد پدران خويش

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

قوم ابراهيم، در برابر پرسش منطقى آن حضرت، تنها به تقليد كوركورانه خود از نياكانشان اشاره كردند و اين بيانگر شدت عقب ماندگى فكرى و اوج سطحى نگرى آنان است.

74- سوزاندن در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 4

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

75- سوزاندن مجرم در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 7

7 - قتل يا سوزاندن مخالفان و يا مجرمان ، از مجازات هاى دوران حضرت ابراهيم ( ع )

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

ص: 36

76- شرك افعالى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 10

10 - قوم ابراهيم ، نياز هاى مادى شان را از بت ها ، طلب مى كردند .

إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا فابتغوا عند اللّه الرزق

77- شرك ربوبى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 4

4- شرك قوم ابراهيم ، در ربوبيت و تدبير جهان بود ; نه در خالقيت آن .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

78- شرك عبادى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه «إلاّ» در استثناى متصل به كار رفته باشد.

79- شرك قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 2

2 _ ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 1،8،9

ص: 37

1 _ پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

8 _ ابراهيم(ع) با افول خورشيد، بيزارى خويش نسبت به پندارهاى شرك قوم خويش پرده برداشت.

فلما أفلت قال يقوم إنى برىء مما تشركون

چنانچه «ما» در «ما تشركون» مصدريه باشد، مضمون جمله چنين مى شود: «برىء من اشراككم». برداشت فوق بر اين اساس است.

9 _ ابراهيم(ع) در پى ابطال مستدل عقايد شرك آميز قوم خويش، به صراحت از معبودهاى آنان بيزارى جست.

فلما رءا الشمس . .. إنى برىء مما تشركون

چنانچه «ما» در «مما تشركون» موصول باشد، مضمون جمله چنين است: «برىء من الذى تشركون به». يعنى از چيزهاييكه به آن شرك مىورزيد بيزارم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،3،10

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

3 _ اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 4

4 _ قوم ابراهيم علاوه بر عقيده و تأثير و نقش بتها و اجرام آسمانى در تدبير و ربوبيت جهان، به خداوند نيز معتقد بودند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در جمله «و لاتخافون . ..» در صورتى تام است كه آنها عقيده به «الله» داشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 52 - 11

11- شرك قوم ابراهيم ، در قالب پرستش مجسمه هاى بى جان و صورت ها نقش بسته بود .

ما ه_ذه التماثيل التى أنتم لها ع_كفون

«تمثال» (مفرد «تماثيل») به معناى شىء مصوّر و صورت هاى نقش بسته است (مفردات راغب). يكى از مصاديق بارز آن، مجسمه هاى بى جانى بود كه بت پرستان به شكل هاى گوناگون مى ساختند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 5

ص: 38

5- شرك و بت پرستى در ميان قوم ابراهيم ، فراگير و داراى پيشينه طولانى بود .

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 5

5- قوم ابراهيم ، معتقد به چند معبود و داراى بت هاى متعدد بودند .

ما ه_ذه التماثيل . .. لأكيدنّ أصن_مكم ... من فعل ه_ذا ب_الهتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 2،3

2- بت پرستان ، على رغم قانع شدن از استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، بار ديگر در صدد دفاع از عقيده شرك آميز خويش برآمدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

برداشت ياد شده براين مبنا استوار است كه مقصود از بالا و پايين شدن _ كه در جمله كنايى «ثمّ نكسوا على رءوسهم» موجود است _ زير و رو شدن عقايد و مواضع اعتقادى بت پرستان باشد; يعنى، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهيم(ع) به بطلان شرك دست يافتند; ولى باز به عقيده پيشين بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

3- تغيير شخصيت قوم بت پرست ابراهيم ، با روى آوردن مجدد آنان به شرك و بت پرستى

فقالوا إنّكم أنتم الظ_لمون . ثمّ نكسوا على رءوسهم

برداشت ياد شده براساس اين نكته است كه مقصود از زير و رو شدن در جمله «ثمّ نكسوا على رءوسهم» تغيير عقيده بت پرستان باشد. براين اساس تشبيه كردن چنين تغييرى به واژگون شدن انسان، مى تواند كنايه از تغيير و دگرگونى اساسى شخصيت بت پرستان باشد كه براثر اين تغيير، عقايد آنان نيز تغيير يافت .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 1

1- ابراهيم ( ع ) قومش را به خاطر عبادت غير خداى يكتا ، مورد سرزنش قرار داد .

قال أفتعبدون من دون اللّه

همزه در «أفتعبدون» از نوع استفهام انكارى توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: «چه مى پرستيد»، بايد آنان مى گفتند: «بت». اما آنها در پاسخ گفتند: «بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم». اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

ص: 39

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 2

2 - قوم ابراهيم ، در عقايد شرك آلود خود مردمى متعصب بودند .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوث_نًا . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 16

16 - جايگاه قوم مشرك ابراهيم ، آتش جهنم است .

و مأوي_كم النار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 85 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) ، آيين شرك و بت پرستى پدر و قومش را زير سؤال برد و آن را محكوم كرد .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

2 - مردم در آغاز بعثت ابراهيم ( ع ) ، داراى آيين شرك و بت پرستى

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 1،4

1 - ابراهيم ( ع ) ، پدر و قومش را به سبب گرايش به معبودهايى جز اللّه ، مورد سرزنش قرار داد .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

استفهام در «أئفكا» متضمن معناى توبيخ است و «إل_ه» مفرد «ءالهة» به معناى معبود مى باشد.

4 - قوم ابراهيم ، معتقد به معبود هاى متعدد

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

جمع آمدن «ءالهة»، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 3

3 - قوم ابراهيم ( ع ) و فردى كه آن حضرت وى را پدر خطاب مى كرد ، پيرو آيين شرك و بت پرستى بودند .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

ص: 40

80- شك قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 1

1- قوم ابراهيم نسبت به حق بودن سخن ابراهيم ( ع ) و جدى بودن او در نفى شرك و بت پرستى ، ترديد داشته و آن را بعيد مى دانستند .

قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ_عبين

81- ظلم در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 9

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

82- ظن قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 60 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در نظر قوم خود ، مظنون به شكستن بت ها بود .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

83- عبرت از قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 41

13 - شعراء - 26 - 103 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم و قوم او ، نشانه الهى و درس عبرتى بزرگ براى همه انسان ها

و اتل عليهم نبأ إبرهيم . .. إنّ فى ذلك لأية

به كارگيرى اسم اشاره بعيد (ذلك) و نكره آوردن «آية»، بيانگر آن است كه ماجراى ميان ابراهيم(ع) و قومش، از رخدادهاى بسيار مهم تاريخ و در بردارنده آموزه هاى گرانسنگى براى انسان ها است. گفتنى است كه واژه «آية» در اين جا معادل «عبرة» مى باشد.

84- عجز بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 4

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فس_لوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 66 - 2

2- قوم ابراهيم ، چيزهايى را مورد پرستش قرار مى دادند كه نه هيچ سودى به حال آنان داشت و نه زيانى .

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم شيئًا و لايضرّكم

85- عجز قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 3

3- درماندگى و ناتوانى قوم ابراهيم ، از مقابله با منطق ابراهيم ( ع )

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم . .. قالوا حرّقوه وانصروا ءالهتكم

بت پرستان در برابر سخنان منطقى و مواضع به حق حضرت ابراهيم(ع)، متوسل به زور و تهديد شدند. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 3

3 - ناتوانى مشركان از مقابله با منطق و استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و بت پرستى

فى الجحيم

تصميم مشركان بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن آن حضرت _ پس از شنيدن سخن منطقى و خردبرانگيزش _ گوياى برداشت ياد

ص: 42

شده است.

86- عجز معبودان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

87- عذاب استيصال قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

88- عذاب قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 16

16 - جايگاه قوم مشرك ابراهيم ، آتش جهنم است .

و مأوي_كم النار

89- عصيان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 1

1 _ قوم ابراهيم به جاى تسليم در برابر توحيد مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشركين. و حاجه قومه

ص: 43

90- عقيده قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

4 _ مردم زمان ابراهيم ماه را «رب» و آن را مؤثر در امور خود مى پنداشتند.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جمله «هذا ربى»، كه در مقام مجادله حضرت ابراهيم(ع) با قومش بيان شده، اشاره به يكى از اعتقادات باطل آنان دارد كه همان پندار ربوبيت براى ماه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،3،9،10

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

3 _ اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

9 _ قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله «لا أخاف» _ كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است _ قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 4،15

4 _ قوم ابراهيم علاوه بر عقيده و تأثير و نقش بتها و اجرام آسمانى در تدبير و ربوبيت جهان، به خداوند نيز معتقد بودند.

و لاتخافون أنكم أشركتم بالله

احتجاج ابراهيم(ع) با مشركان در جمله «و لاتخافون . ..» در صورتى تام است كه آنها عقيده به «الله» داشته باشند.

15 _ قوم ابراهيم مدعى ابتناى عقايد موهوم خويش بر علم

فأى الفريقين أحق بالأمن إن كنتم تعلمون

جمله «إن كنتم تعلمون» _ كه از جانب ابراهيم(ع) در برابر مشركان ابراز شده _ بيانگر وجود چنين ادعايى در ميان آن قوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 56 - 4

4- شرك قوم ابراهيم ، در ربوبيت و تدبير جهان بود ; نه در خالقيت آن .

قال بل ربّكم ربّ السموت والأرض الذى فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 44

11 - انبياء - 21 - 59 - 4

4- قوم ابراهيم ، بت ها را معبود هاى خويش مى پنداشتند و آنها را مى پرستيدند .

لأكيدنّ أصن_مكم . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

«إل_ه» به معناى معبود و جمع آن «آلهه» به معناى معبودها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: «چه مى پرستيد»، بايد آنان مى گفتند: «بت». اما آنها در پاسخ گفتند: «بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم». اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 4

4 - قوم ابراهيم ، معتقد به معبود هاى متعدد

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

جمع آمدن «ءالهة»، گوياى مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 27 - 4

4 - اعتقاد پدر و قوم ابراهيم ( ع ) به پرستش خداوند در كنار پرستش بت ها و عناصر بى جان

براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى

برداشت ياد شده، براين پايه استوار است كه «إلاّ» در استثناى متصل به كار رفته باشد.

91- علايق قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 71 - 3

3 - دلبستگى عميق و تفاخر قوم ابراهيم ، به مسلك شرك آلود خويش

إذ قال . .. ما تعبدون . قالوا نعبد أصنامًا فنظلّ لها ع_كفين

در جواب حضرت ابراهيم(ع) كه از قومش پرسيد: «چه مى پرستيد»، بايد آنان مى گفتند: «بت». اما آنها در پاسخ گفتند: «بت ها را مى پرستيم و همواره ملازم آنها هستيم». اين نشان مى دهد كه مى خواستند علاوه بر جواب او، فخر و دل بستگى شديد خود را به مسلك شرك، براى ابراهيم(ع) بيان كنند.

ص: 45

عوامل بت پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 53 - 1

1- بت پرستى اجداد و نياكان ، توجيه قوم ابراهيم در شرك و بت پرستى خويش

قالوا وجدنا ءاباءنا لها ع_بدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 6

6 - نياز هاى ضرورى و مداوم زندگى ، از عوامل گرايش قوم ابراهيم به بت پرستى *

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

تأكيد ابراهيم(ع) بر نقش خداوند در روزى دادن به انسان ها (يطعمنى) و فرو فرستادن باران (يسقين) و شفا بخشى به انسان (يشفين)، مى تواند از آن جهت باشد كه قوم او، به انگيزه همين امور به بت ها رو آورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 6

6 - عواطف قومى ، قوم ابراهيم را به بت پرستى و پايبندى به آن ، كشيده بود .

إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا مودّة بينكم

«مودّة» مفعولٌ له «اتّخذتم» است. بنابراين، مفاد آيه، چنين مى شود: تنها چيزى كه شما، به خاطر آن، بت پرستى را انتخاب كرديد، مودّت بين خودتان بود.

92- عوامل تفكر قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 1

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «فرجعوا إلى أنفسهم» به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

ص: 46

93- عوامل لجاجت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 10

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

94- غذا در معبد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 3

3 - وجود غذا در بتكده ، به هنگام رفتن مردم از شهر و آمدن ابراهيم ( ع ) به آن بتكده

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

پرسش استهزاآميز ابراهيم(ع) از بت ها براى غذا خوردن، مى رساند كه در محل معبودهاى مشركان، غذا وجود داشت. گفتنى است كه در تاريخ آمده است: مشركان غذاهايى را براى متبرك شدن نزد بت ها مى گذاشتند كه اين موضوع، مى تواند مؤيد برداشت بالا باشد.

95- غضب قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 8

8- قوم ابراهيم ، هنگام ديدن بت هاى شكسته خود برآشفته شدند .

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 94 - 2

2 - شدت خشم و نگرانى قوم ابراهيم ، از شكسته شدن بت هاى شان

فأقبلوا إليه يزفّون

حركت شتابان قوم ابراهيم به جانب آن حضرت پس از شكسته شدن بت ها، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

96- فرجام اخروى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 47

13 - شعراء - 26 - 104 - 4

4 - فرجام شوم اخروى قوم شرك پيشه ابراهيم نمود عزّت و قهر الهى

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

97- فرجام شوم قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 104 - 4

4 - فرجام شوم اخروى قوم شرك پيشه ابراهيم نمود عزّت و قهر الهى

و ما كان أكثرهم مؤمنين . و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

98- فرجام قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در «ألم يأتهم» براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

99- فلسفه ابقاى بت بزرگ قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 5،6

5- باقى ماندن بت بزرگ به وسيله ابراهيم ( ع ) ، براى مراجعه بت پرستان به آن و درك عجز بت ها بود .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

6 _ اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ ، تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

ص: 48

«فاء» در «فجعلهم» يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

100- فلسفه بت پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 74 - 1

1 - تقليد از نياكان ، تنها پاسخ قوم ابراهيم در توجيه بت پرستى خود

قالوا بل وجدنا ءاباءنا كذلك يفعلون

101- قتل در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 4

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

102- قتل مجرم در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 7

7 - قتل يا سوزاندن مخالفان و يا مجرمان ، از مجازات هاى دوران حضرت ابراهيم ( ع )

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

103- قوم ابراهيم در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 16

16 - جايگاه قوم مشرك ابراهيم ، آتش جهنم است .

و مأوي_كم النار

ص: 49

104- قوم ابراهيم در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 10،12،13،15

10 - در قيامت ، قوم ابراهيم _ به رغم دوستى در دنيا_ از هم برائت مى جويند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

«يكفر» در اين آيه، احتمال دارد به معناى رايج آن، يعنى «كفر ورزيدن» باشد، و احتمال هم دارد به معناى «بى زارى جستن» باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

12 - قوم ابراهيم ، در قيامت ، معبودان خود را مورد انكار و كفر قرار مى دهند .

ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض

برداشت بالا بنابراين اساس است كه «يكفر» به همان معناى رايج اش بوده و مفعول آن «ببعض» باشد كه مراد از آن معبودان مشركان است.

13 - قوم ابراهيم ، در قيامت همديگر را لعن مى كنند .

ثمّ يوم القي_مة . .. و يلعن بعضكم بعضًا

15 - حضرت ابراهيم ( ع ) وضعيت قوم اش را در قيامت ، براى آنان تشريح كرد .

و قال إنّما . .. ثمّ يوم القي_مة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضًاو مأوي_كم الن

105- قوم ابراهيم و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 1

1 _ قوم ابراهيم به جاى تسليم در برابر توحيد مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشركين. و حاجه قومه

106- قوم ابراهيم و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 87 - 1

1 - ربوبيت مطلق خداوند بر جهان هستى ، امرى ناشناخته براى قوم مشرك ابراهيم ( ع )

فما ظنّكم بربّ الع_لمين

فعل «ظن» هرگاه با حرف «با» متعدى شود، غالباً به ظن غيرصادق و بد إشعار دارد; يعنى، گمان شما به خدا، گمانى غيرصادق و نادرست است. گفتنى است «عالم» (مفرد «عالمين») به مجموعه و دسته اى از موجودات گفته مى شود. بنابراين «عالمين»; يعنى، تمامى پديده هاى موجود در جهان از هر دسته و مجموعه اى.

ص: 50

107- كثرت جمعيت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

108- كفر قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 3

3 - اكثريت قوم ابراهيم ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

109- كمى موحدان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 4

4 - وجود اقليتى مؤمن و موحد در ميان قوم ابراهيم

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير«هم» در آيه، به قوم ابراهيم بازمى گردد.

110- كمى مؤمنان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 103 - 4

4 - وجود اقليتى مؤمن و موحد در ميان قوم ابراهيم

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير«هم» در آيه، به قوم ابراهيم بازمى گردد.

ص: 51

111- گمراهى اجداد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 1

1- قوم ابراهيم و نياكان آنان ، در گمراهى آشكار قرار داشتند .

قال لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

112- گمراهى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 1

1 _ پدر ابراهيم، آزر و قوم او مردمى بت پرست و گمراه بودند.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 54 - 1

1- قوم ابراهيم و نياكان آنان ، در گمراهى آشكار قرار داشتند .

قال لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضل_ل مبين

113- گناه در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 9

9- تعرض به بت ها ، ظلمى بزرگ و گناهى نابخشودنى در پندار قوم بت پرست ابراهيم

قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا إنّه لمن الظ_لمين

ظالم و ستم پيشه به كسى گويند كه بارها به ستم دست بزند. بنابراين توصيف ابراهيم به ستمكار بودن از جانب بت پرستان _ در حالى كه او تنها يك بار به بت ها تعرض كرده بود _ گوياى اين نكته است كه تعرض به بت ها در نظر بت پرستان ظلمى بزرگ محسوب مى شد.

114- گواهى در قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 61 - 4

ص: 52

4- گواهى دادن ، وسيله اثبات جرم در ميان قوم ابراهيم

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

115- لجاجت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،3

2 _ تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

3 _ اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 2

2- بت پرستان ، على رغم قانع شدن از استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، بار ديگر در صدد دفاع از عقيده شرك آميز خويش برآمدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما ه_ؤلاء ينطقون

برداشت ياد شده براين مبنا استوار است كه مقصود از بالا و پايين شدن _ كه در جمله كنايى «ثمّ نكسوا على رءوسهم» موجود است _ زير و رو شدن عقايد و مواضع اعتقادى بت پرستان باشد; يعنى، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهيم(ع) به بطلان شرك دست يافتند; ولى باز به عقيده پيشين بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

116- لعن اخروى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 13

13 - قوم ابراهيم ، در قيامت همديگر را لعن مى كنند .

ثمّ يوم القي_مة . .. و يلعن بعضكم بعضًا

117- ماه پرستى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 4

ص: 53

4 _ مردم زمان ابراهيم ماه را «رب» و آن را مؤثر در امور خود مى پنداشتند.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جمله «هذا ربى»، كه در مقام مجادله حضرت ابراهيم(ع) با قومش بيان شده، اشاره به يكى از اعتقادات باطل آنان دارد كه همان پندار ربوبيت براى ماه است.

118- مراتب بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 58 - 3

3- بت ها ، داراى درجات و منزلت هاى مختلف و اندازه هاى گوناگون در نزد بت پرستان قوم ابراهيم

إلاّكبيرًا لهم

بزرگى بت ها هم مى تواند به اعتبار درجات و منزلت هاى آنها نزد بت پرستان باشد و هم به لحاظ اندازه هاى آنها در قطعه هاى بزرگ و كوچك.

119- مراسم قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 5

5 - ابراهيم پيامبر ، از رفتن به بيرون شهر براى شركت در مراسم سالانه مشركان _ پيش از دريافت دعوت قومش _ پرهيز مى كرد .

فقال إنّى سقيم

پيشنهاد مردم مشرك به ابراهيم(ع) براى بيرون رفتن از شهر _ با آن كه همگان بر اين امر مبادرت ورزيدند _ مى تواند به دليل اين نكته باشد كه آن حضرت از اين كار امتناع داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 90 - 1،3

1 - خروج مشركان از شهر و تنها گذاشتن ابراهيم ( ع ) در آن ، پس از اعتذار آن حضرت

فتولّوا عنه مدبرين

«مدبرين» حال مؤكد براى فعل «تولوا» است و بر اين نكته تأكيد دارد كه روى گردانى مشركان از ابراهيم(ع) همراه با پشت كردن به او و رو كردن به جانب قرارگاه خويش در بيرون از شهر بوده است.

3 - « عن حجر عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : خالف ابراهيم ( ع ) قومه و عاب آلهتهم . . . قال أبوجعفر ( ع ) : عاب آلهتهم « فنظر نظرة فى النجوم فقال إنّى سقيم » . . . و اللّه ما كان سقيماً و ما كذب فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم ، دخل ابراهيم إلى آلهتهم فكسر ها إلاّ كبيراً لهم . . . ;

ص: 54

از حجر نقل شده كه از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: ابراهيم با قومش مخالفت كرد و خدايان آنها را مورد عيب جويى خود قرار داد . .. امام باقر(ع) فرمود: از معبودهاى آنان خرده گرفت «فنظر نظرة فى النجوم فقال إنى سقيم» ...به خدا سوگند ابراهيم مريض نبود و دروغ هم نگفت. پس چون قومش براى عيدى كه داشتند از پيش ابراهيم(ع) رفتند، او [با تبر] به سوى معبودهاى آنان رفت و آنها را شكست مگر بزرگ ترين بت آنان را...».

120- معبد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 57 - 6

6- قوم ابراهيم ، معبد و جايگاهى خاص براى پرستش بت ها داشتند .

لأكيدنّ أصن_مكم بعد أن تولّوا مدبرين

مقصود از پشت كردن و رفتن قوم ابراهيم، ممكن است در رابطه با بتخانه ها و محل اجتماع بت ها باشد; يعنى، وقتى شما پشت به بتخانه ها كرديد و به خانه ها و هر جاى ديگر رفتيد، من به سراغ بت ها خواهم رفت و عليه آنها چاره انديشى خواهم كرد. از اين سخن استفاده مى شود كه قوم ابراهيم داراى معبد و جايگاه ويژه براى پرستش بت ها بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 62 - 3

3- بتكده قوم ابراهيم ، محل محاكمه و بازجويى ابراهيم ( ع ) *

قالوا ءأنت فعلت ه_ذا ب_الهتنا ي_إبرهيم

«ه_ذا» اشاره به شىء نزديك است و مشاراليه آن، عمل ابراهيم(ع) (شكستن بت ها) است. از اين رو مى توان استفاده كرد كه محل محاكمه آن حضرت در خود بتكده و يا نزديك به آن بوده است.

121- معبود قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهيم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

122- معبودان دروغين قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 55

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 4

4 - معبودان قوم ابراهيم ، موجوداتى ساخته شده بودند و به افترا ، نام « معبود » گرفته بودند .

تعبدون . .. أوث_نًا و تخلقون إفكًا

123- معبودان ساختگى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 4

4 - معبودان قوم ابراهيم ، موجوداتى ساخته شده بودند و به افترا ، نام « معبود » گرفته بودند .

تعبدون . .. أوث_نًا و تخلقون إفكًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 25 - 4

4 - قوم ابراهيم ، بت ها را ، خودشان ، براى پرستش ساخته و پرداخته بودند .

إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوث_نًا

124- معبودان قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 9،10،12

9 _ قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله «لا أخاف» _ كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است _ قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

10 _ ترس موهوم و خرافى قوم ابراهيم از معبودهاى پندارى خويش، از عوامل پافشارى آنان بر شرك خويش بود.

و لا أخاف ما تشركون به

12 _ ابراهيم(ع) با اعلام نهراسيدن از معبودهاى مشركان، بى پايگى منطق و تهديدهاى مشركان را نشان داد.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 81 - 2

2 _ قوم ابراهيم او را به آسيب ديدن از جانب معبودهاى خود تهديد مى كردند.

و لاأخاف ما تشركون به . .. و كيف أخاف ما أشركتم

ص: 56

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 86 - 2

2 - تأكيد ابراهيم ( ع ) ، بر دروغين بودن معبود هاى مورد پرستش پدر و قوم خود

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

«إفك» به معناى دروغ است و تقدم آن بر عامل خود (تريدون) مفيد تأكيد و بيانگر اهتمام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 26 - 10

10 - اشياى جامد و فاقد شعور ، مورد پرستش قوم ابراهيم ( ع )

إنّنى براء ممّا تعبدون

برداشت بالا، بر اين اساس است كه «ما» در غيرذوى العقول به كار مى رود.

125- معبودان قوم ابراهيم و روزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

126- مكر قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 1،2

1 - نيرنگ و توطئه گسترده مشركان براى نابودى ابراهيم ( ع )

فأرادوا به كيدًا

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

127- منشأ تحريك قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 75 - 2

ص: 57

2 - ابراهيم ( ع ) ، برانگيزاننده قوم خويش به نگرش مجدد نسبت به پرستش بت ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

«رأى و روية» (مصدر «رأيتم») هم در مورد نگاه كردن با چشم به كار مى رود و هم در نگريستن با عقل. در اين جا مورد اخير مراد است. ضمناً استفهام در«أفرأيتم» توبيخى و دربردارنده نوعى ترغيب به تأمل و انديشيدن در عبادت بت ها است.

128- منشأ شكست قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 98 - 4

4 - لطف و عنايت خدا ، موجب شكست توطئه مشركان عليه ابراهيم ( ع ) و پيروزى آن حضرت در برابر آنان

فأرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأسفلين

«أسفل» (مفرد «أسفلين») در اصل به معناى فروتر است; ولى در آيه شريفه كنايه از شكست و به معناى مغلوب مى باشد; زيرا انسانِ غالب، احساس برترى و انسان مغلوب، احساس فروترى مى كند.

129- ناكامى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 1

1- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ناكام ماند .

و أرادوا به كيدًا فجعلن_هم الأخسرين

130- نقش بت بزرگ قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 1،6

1- ابراهيم ( ع ) در پاسخ سؤال از شكننده بت ها ، ابتدا شكستن بت ها را به بت بزرگ نسبت داد .

قال بل فعله كبيرهم

6- « عن الصادق ( ع ) : واللّه ما فعله كبيرهم و ما كذب إبراهيم فقيل : و كيف ذلك ؟ قال : إنّما قال : فعله كبيرهم ه_ذا إن نطق و إن لم ينطق فلم يفعل كبيرهم ه_ذا شيئاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده: به خدا سوگند بت بزرگ آن كار را نكرده بود و ابراهيم نيز دروغ نگفت. به امام صادق(ع) گفته شد: چگونه اين ممكن است [در حالى كه ابراهيم گفت اين كار را بت بزرگ كرده است؟] امام فرمود: ابراهيم(ع) گفت: اگر بت بزرگ سخن بگويد، اين كار را كرده است و اگر سخن نگويد آن بت بزرگ كارى نكرده است».

ص: 58

131- نگرانى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 94 - 2

2 - شدت خشم و نگرانى قوم ابراهيم ، از شكسته شدن بت هاى شان

فأقبلوا إليه يزفّون

حركت شتابان قوم ابراهيم به جانب آن حضرت پس از شكسته شدن بت ها، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

132- نيازهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 6

6 - نياز هاى ضرورى و مداوم زندگى ، از عوامل گرايش قوم ابراهيم به بت پرستى *

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

تأكيد ابراهيم(ع) بر نقش خداوند در روزى دادن به انسان ها (يطعمنى) و فرو فرستادن باران (يسقين) و شفا بخشى به انسان (يشفين)، مى تواند از آن جهت باشد كه قوم او، به انگيزه همين امور به بت ها رو آورده بودند.

133- ويژگى بتهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 95 - 2،3

2 - معبود هاى مشركان عصر ابراهيم ( ع ) ، از اشياى قابل تراش ( چون سنگ و چوب ) بود .

قال أتعبدون ما تنحتون

3 - معبود هاى قوم ابراهيم ( ع ) ، مصنوع و تراشيده دست خود آنان بود .

قال أتعبدون ما تنحتون

134- ويژگيهاى معبد قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 6

6- معبد و بتكده قوم ابراهيم ، نگهبان نداشت .

ص: 59

فجعلهم جذذًا . .. قالوا من فعل ه_ذا ب_الهتنا

از اين كه در برابر حضرت ابراهيم(ع) مقاومتى صورت نگرفت و مشركان از عامل شكستن بت ها اطلاعى پيدا نكردند، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

135- هجوم قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 94 - 1

1 - حركت شتابان مشركان به سوى ابراهيم ( ع ) ، پس از آگاهى از شكسته شدن بت ها

فأقبلوا إليه يزفّون

«فا» براى تفريع «فأقبلوا. ..» بر جمله اى مقدر است و تقدير آن چنين است: «فبلّغ قومه من رأه فأقبلوا إليه; كسى كه شكسته شدن بت ها را ديد، به مردم اطلاع داد. سپس آنان شتابان به جانب ابراهيم(ع) روى آوردند». گفتنى است: «زف» (مصدر «يزفّون») به معناى حركت شتابان است.

136- هدايت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 57 - 3

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم . .. فى ضل_ل مبين ... ربّكم ربّ السموت ... و تاللّه لأكيدنّ أصن_مكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

137- هشدار به قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 17 - 15

15 - هشدار حضرت ابراهيم ( ع ) به قوم اش با اعلام بازگشت همگان به سوى خدا

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... إليه ترجعون

ص: 60

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 18 - 6

6 - هشدار ابراهيم ( ع ) به قوم خويش به جهت تكذيب رسالت اش

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

138- هشدارهاى قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 9

9 _ قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله «لا أخاف» _ كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است _ قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

139- هلاكت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

140- يأس از هدايت قوم ابراهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 99 - 11

11 - نااميد شدن ابراهيم ( ع ) ، از هدايت قومِ بت پرست خويش

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

از تصميم ابراهيم(ع) براى هجرت از شهر خود _ پس از نجات يافتن از آتش افروزى مشركان عليه ايشان _ برداشت ياد شده به دست مى آيد.

قوم الياس

ارتجاع قوم الياس

ص: 61

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 4

4 - عقايد و ديدگاه هاى نياكان ، امرى ارزشمند ، پذيرفته شده و غير قابل تجديد نظر در نزد قوم الياس

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

از تصريح ربوبيت خداوند نسبت به نياكان (آباء)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

141- بت پرستى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 1،2

1 - الياس پيامبر ، قوم خود را به خاطر پرستش معبود هاى ساختگى و بت ها سرزنش كرد .

أتدعون بعلاً

«بعل» در زبان عرب جاهلى به معناى معبود و ربّ است; ولى بيشترين كاربرد آن در معناى بت است.

2 - قوم الياس ، مردمى مشرك و بت پرست بودند .

أتدعون بعلاً

142- بتهاى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 3

3 - « بعل » نام بت قوم الياس

أتدعون بعلاً

برخى از مفسران و اهل لغت «بعل» را اسم و عَلَم براى بت قوم الياس دانسته اند (چون «مناة» و «هبل»).

143- بى تقوايى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 2

2 - قوم الياس پيامبر ، مردمى بى تقوا بودند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

ص: 62

144- بينش قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 4

4 - عقايد و ديدگاه هاى نياكان ، امرى ارزشمند ، پذيرفته شده و غير قابل تجديد نظر در نزد قوم الياس

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

از تصريح ربوبيت خداوند نسبت به نياكان (آباء)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

145- تاريخ قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 2

2 - قوم الياس پيامبر ، مردمى بى تقوا بودند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 2،3

2 - قوم الياس ، مردمى مشرك و بت پرست بودند .

أتدعون بعلاً

3 - « بعل » نام بت قوم الياس

أتدعون بعلاً

برخى از مفسران و اهل لغت «بعل» را اسم و عَلَم براى بت قوم الياس دانسته اند (چون «مناة» و «هبل»).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 2

2 - وجود گروهى از بندگان مخلَص خدا در ميان قوم الياس پيامبر

فكذّبوه . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه «إلاّ عباداللّه . ..» استثنا از ضمير جمع در «فكذّبوه» باشد; يعنى، همه قوم الياس _ جز گروهى از بندگان خالص خدا از ميان آنان _ به تكذيب رسالت روى آوردند.

146- تقليد قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 4

ص: 63

4 - عقايد و ديدگاه هاى نياكان ، امرى ارزشمند ، پذيرفته شده و غير قابل تجديد نظر در نزد قوم الياس

اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

از تصريح ربوبيت خداوند نسبت به نياكان (آباء)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

147- تكذيبگرى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 1

1 - الياس پيامبر ( ع ) از سوى قوم خود مورد تكذيب قرار گرفت .

و إنّ إلياس لمن المرسلين . إذ قال لقومه ألاتتّقون ... فكذّبوه

148- حسابرسى اخروى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 2

2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

149- دعوت از قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 1

1 - الياس ( ع ) ، قومش را به تقواپيشگى فراخواند .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

150- سرزنش قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 124 - 3

3 - الياس پيامبر ، قوم خود را به خاطر بى تقوايى شان سرزنش كرد .

إذ قال لقومه ألاتتّقون

همزه در «ألاتتّقون» براى استفهام انكارىِ توبيخى است.

ص: 64

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 1،4

1 - الياس پيامبر ، قوم خود را به خاطر پرستش معبود هاى ساختگى و بت ها سرزنش كرد .

أتدعون بعلاً

«بعل» در زبان عرب جاهلى به معناى معبود و ربّ است; ولى بيشترين كاربرد آن در معناى بت است.

4 - الياس ( ع ) ، قوم خود را به جهت رها كردن پرستش بهترين آفريننده ( خدا ) سرزنش كرد .

و تذرون أحسن الخ_لقين

151- شرك قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 125 - 2

2 - قوم الياس ، مردمى مشرك و بت پرست بودند .

أتدعون بعلاً

152- قوم الياس و الياس(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 1

1 - الياس پيامبر ( ع ) از سوى قوم خود مورد تكذيب قرار گرفت .

و إنّ إلياس لمن المرسلين . إذ قال لقومه ألاتتّقون ... فكذّبوه

153- كفر قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 126 - 1

1 - قوم الياس ، منكر ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها

أتدعون بعلاً . .. اللّه ربّكم و ربّ ءابائكم الأوّلين

يادآورى ربوبيت خداوند نسبت به انسان ها، گوياى اين مطلب است كه قوم الياس، منكر اين حقيقت بودند.

ص: 65

154- كيفر اخروى قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 127 - 2

2 - قوم تكذيب كننده الياس ، در روز قيامت براى حسابرسى و كيفر احضار خواهند شد .

فإنّهم لمحضرون

155- مخلصين قوم الياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 128 - 1،2

1 - از ميان قوم الياس ، تنها بندگان مخلَص خدا ( بندگان خالص و برگزيده خدا ) ، از احضار و كيفر الهى در روز رستاخيز درامان خواهند بود .

فإنّهم لمحضرون . إلاّ عباد اللّه المخلصين

طبق نظر مفسران، مقصود و معناى «مخلصين» (خالص شدگان) اين است: «الذين أخلصهم اللّه لنفسه و ولايته; كسانى كه خداوند آنان را برگزيده و در اختيار خود گرفته و مطيع فرمان خويش ساخته است».

2 - وجود گروهى از بندگان مخلَص خدا در ميان قوم الياس پيامبر

فكذّبوه . .. إلاّ عباد اللّه المخلصين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه «إلاّ عباداللّه . ..» استثنا از ضمير جمع در «فكذّبوه» باشد; يعنى، همه قوم الياس _ جز گروهى از بندگان خالص خدا از ميان آنان _ به تكذيب رسالت روى آوردند.

قوم تبع

156- تاريخ قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2،3

2- هلاكت قوم « تبّع » و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

3- ايمن ماندن « تبّع » ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه خداوند هلاكت را به قوم «تبّع» نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 1

ص: 66

1_ اصحاب « ايكه » و قوم « تُبّع » ، از اقوام تكذيب كننده پيامبران

كذّبت قبلهم . .. و أصح_ب الأيكة و قوم تبّع

157- تكذيبگرى قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 1

1_ اصحاب « ايكه » و قوم « تُبّع » ، از اقوام تكذيب كننده پيامبران

كذّبت قبلهم . .. و أصح_ب الأيكة و قوم تبّع

158- سرنوشت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1،4

1- سرنوشت قوم « تبّع » و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

4- آگاهى اهل مكه ، از سرگذشت هلاكت بار قوم تبّع

أهم خير أم قوم تبّع

از اين كه قرآن، قبلاً سخنى از قوم «تبّع» به ميان نياورده و در اين جا به ذكر نام آن براى عبرت آموزى مشركان مكه اكتفا كرده است، مطلب بالا قابل استفاده است.

159- عبرت از قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 1

1- سرنوشت قوم « تبّع » و اقوام قبل از آن ، پيامدار عبرت و هشدار براى مشركان مكه

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم

160- عذاب قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 3

ص: 67

3- ايمن ماندن « تبّع » ، از عذاب هلاكت بار نازل شده بر قومش *

أهم خير أم قوم تبّع . .. أهلكن_هم

از اين كه خداوند هلاكت را به قوم «تبّع» نسبت داده است _ و نه خود وى _ مطلب ياد شده قابل برداشت است.

161- عوامل هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 5

5- جرم پيشگى ، عامل هلاكت قوم « تبّع » و اقوام هلاك شده قبل از آن

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

162- گناه قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 5

5- جرم پيشگى ، عامل هلاكت قوم « تبّع » و اقوام هلاك شده قبل از آن

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم إنّهم كانوا مجرمين

163- منشأ هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 2

2- هلاكت قوم « تبّع » و اقوام پيش از آن ، به اراده و خواست خداوند

أهم خير أم قوم تبّع و الذين من قبلهم أهلكن_هم

164- هلاكت قوم تبع

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 37 - 4

4- آگاهى اهل مكه ، از سرگذشت هلاكت بار قوم تبّع

أهم خير أم قوم تبّع

از اين كه قرآن، قبلاً سخنى از قوم «تبّع» به ميان نياورده و در اين جا به ذكر نام آن براى عبرت آموزى مشركان مكه اكتفا كرده

ص: 68

است، مطلب بالا قابل استفاده است.

165- قوم ثمود

آب آشاميدنى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 4

4 - آب آشاميدنى منطقه ثمود ، يك روز به ناقه صالح اختصاص داشت و يك روز به خود ثموديان .

لها شرب و لكم شرب يوم معلوم

«شرب» به يك نوبت از آب گفته مى شود تقدير آيه چنين است: «لها شرب يوم معلوم و لكم شرب يوم معلوم; نوبتى از آب در روزى معين از آن او و نوبتى از آن در روزى معين از آن شما است».

166- آثار اصرار قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 17

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه «تخسير» به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل «تخسير» حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله «فما تزيدوننى ...» چنين خواهد شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

167- آثار اغواى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 10

10 - برخورد هاى خصمانه ثموديان با صالح پيامبر ( ع ) ، ناشى از فريب آنان توسط عوامل خدعه گر

بل أنتم قوم تفتنون

«تفتنون» مى تواند از «فتنة» به معناى خدعه و فريب باشد. بنابراين «تفتنون» معادل «تخدعون» است; يعنى، اين سخنان از خود شما نيست; بلكه عناصرى مرموز و خدعه گر آنها را به شما تلقين كرده و شما را فريب مى دهند. آيه بعد اين احتمال را تقويت مى كند.

ص: 69

168- آثار افساد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

169- آثار باستانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 6

6 - وجود بقاى شهر ثموديان تا عصر پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) و امكان مشاهده آن براى مردم

فتلك بيوتهم خاوية

با توجه به اين كه كلمه «تلك» كه براى اشاره به مشاراليه محسوس و مشهود وضع شده است، به كارگيرى آن در اين جا نشان مى دهد كه آثار شهر ثموديان تا زمان پيامبر(صلی الله علیه و آله) باقى مانده و قابل شهود بوده است.

170- آثار حق ستيزى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 2

2 - هلاكت قوم ثمود ، بازتاب ظلم و حق ستيزى خود آنان

فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

قيد «بما ظلموا» بيان علت هلاكت قوم ثمود است; يعنى، آنان بدان سبب كه ستم كردند. .. .

171- آثار حق ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

ص: 70

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

172- آثار رفاه طلبى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

173- آثار رفاه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 3

3 - رفاه و آسايش ثموديان ، زمينه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بى تقوايى و گناه

ألاتتّقون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

174- آثار سرمستى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 3

3 - سرمستى ، رفاه زدگى ، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان ، مانع درك آنان از مفاهيم بلند و آسمانى پيام صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

بيان رفاه مندى، اسراف گرى و فسادانگيزى ثموديان، پيش از ذكر موضع گيرى آنان در مقابل صالح(ع)، مى تواند نشان دهنده اين حقيقت باشد كه آنچه سبب شد، ثموديان مفاهيم مهم معرفتى صالح(ع) را، كلماتى جنون آميز، بيهوده و گزاف به شمار آوردند و او را فردى افسون شده بخوانند; اين بود كه آنان گرفتار غرور، سرمستى، اسراف و فسادگرى شده بودند.

ص: 71

175- آثار شرك قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير «نا» حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم ثمود *

و أنّه هو ربّ الشعرى . .. و ثموداْ فما أبقى

بيان هلاكت قوم ثمود _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم ثمود و هلاكت آنان بوده است.

176- آثار طغيانگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 8

8 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « كذّبت ثمود بطغواها » يقول الطغيان حملها على التكذيب ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا «كذّبت ثمود بطغواها» روايت شده كه [خداوند ]مى فرمايد: طغيان و سركشى، قوم ثمود را به تكذيب [صالح] كشاند».

177- آثار ظلم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 3

3_ ستمكارى قوم ثمود ، موجب گرفتارى آنان به عذاب الهى شد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

ص: 72

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 2

2 - هلاكت قوم ثمود ، بازتاب ظلم و حق ستيزى خود آنان

فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

قيد «بما ظلموا» بيان علت هلاكت قوم ثمود است; يعنى، آنان بدان سبب كه ستم كردند. .. .

178- آثار عبرت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

179- آثار عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

«غِنىً» (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در «فيها» به «ديار» در آيه قبل برمى گردد و جمله «كأن لم يغنوا فيها»; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

180- آثار عمل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 10

10 - عذاب و هلاكت قوم ثمود ، ره آورد عملكرد خود آنان

ص: 73

فأخذتهم ص_عقة العذاب . .. بما كانوا يكسبون

181- آثار گناهكارى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 6

6 - مصايب و مشكلات ثموديان ، كيفر الهى و معلول گناهان خود آنان

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. بل أنتم قوم تفتنون

برداشت فوق باتوجه به اين نكته است كه صالح پيامبر(ع) در رد پندار ثموديان كه بدبختى هاى خود را ناشى از بد يمنى وجود صالح و پيروان آن حضرت قلمدادمى كردند، فرمود: بدبختى هاى شما كيفرى است الهى و معلول گناهان خودتان. گفتنى است در فرض فوق واژه «تفتنون» از فتنه به معناى عذاب مشتق مى باشد; يعنى، «بل أنتم قوم تعذّبون; بلكه شما مردمى هستيد كه به كيفر گناه خود عذاب مى شويد».

182- آثار لجاجت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير «نا» حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

183- آثارباستانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 2،3

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

3 - آثار و بقاياى خانه هاى ويران شده و باقى مانده از زمان قوم عاد و ثمود ، تا زمانِ ظهور اسلام وجود داشت .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

ص: 74

184- آرزوهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 8

8_ قوم ثمود ، اميد هاى خويش درباره صالح ( ع ) را به خاطر مبارزه او عليه شرك ، بر باد رفته مى ديدند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

قيد «قبل ه_ذا» دلالت بر قطع اميد قوم ثمود از صالح(ع) دارد و جمله «أتنه_نا» بيانگر دليل و علت آن است.

185- اتحاد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

186- اتمام حجت بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 5

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فاء» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 _ خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

ص: 75

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم ثمود ، با انذار هاى مكرر

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»استفاده مى شود.

187- اثبات حق بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 12

12- « ناقة » معجزه اى روشنگر و اثبات كننده حق براى قوم ثمود بود .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة

«مبصرة» به صيغه اسم فاعل و متعدى است و معناى آن چنين است: ناقه ثمود براى ايجاد بينش و بصيرت در مردم بود.

188- احتجاج با قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 8

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى أرض الله

تعبيرهاى «ناقه خدا» و «زمين خدا» در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست ، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

189- احساس امنيت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 5،6،7

ص: 76

5- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) در خانه هاى سنگى و مستحكم خود از هرگونه خطر احساس امنيت كامل مى كردند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

6- اصحاب حجر با پناه گرفتن در خانه هاى سنگى مستحكم ، به گمان باطل خود را از عذاب الهى در امان مى پنداشتند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ساختن خانه هاى سنگى مستحكم، ممكن است در مقابل تهديد شدن به عذاب الهى باشد. دو آيه بعد (فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون) مؤيد اين برداشت است.

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

190- اختلاف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 7،8

7 - دو دستگى قوم ثمود در مواجهه با پيام توحيدى صالح ( ع )

فإذا هم فريقان

8 - دودستگى ثموديان در برابر دعوت صالح ( ع ) ، همراه با خصومت مستمر ميان آنان بود .

فإذا هم فريقان يختصمون

فعل مضارع «يختصمون» افاده استمرار مى كند.

191- اختلاف گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 4

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

192- اخلالگرى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 7

ص: 77

7 - تلاش اشراف جامعه پس از نوح ، براى مخدوش ساختن رسالت پيامبرشان در نظر توده مردم

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم . .. و يشرب ممّا تشربون

193- ارزشها در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 6

6 - مكانت و شوكت اجتماعى ، از بالاترين ملاك هاى ارزشى در نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

در صورتى كه تعبير «واحداً» بيانگر عدم برخوردارى صالح(ع) از قدرت، شوكت و اشرافيت باشد; مى توان استفاده كرد كه قوم ثمود، انتظار داشتند كه پيامبر از ميان اشراف جامعه، انتخاب شود.

194- استقامت مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 10

10 _ مستضعفان مؤمن از قوم ثمود ، مردمانى پايدار و راسخ در ايمان خويش

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

از اينكه مؤمنان قوم ثمود مقصود خويش را با جمله اسميه و به همراه «إنّ» بيان كردند و با كلمه «ما»ى موصوله ايمان خويش را به تمامى رسالتهاى صالح اعلان داشتند، معلوم مى شود آنان در ايمان خويش بسيار جدى و پايدار بودند.

195- استهزاهاى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 1

1 - حيات مجدد انسان ها و بيرون آوردن آنان از گورهايشان در روز رستاخيز ، مورد انكار و استهزاى اشراف كافر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. أنّكم مخرجون

استفهام در «أيعدكم» براى تهكم و استهزا است.

ص: 78

196- اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 3

3 _ مستضعفان و اشراف مستكبر ، دو طبقه متمايز از يكديگر در ميان قوم ثمود

قال الملأ الذين استكبروا من قومه للذين استضعفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 4

4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: «إنا به كفرون» و يا «إنا بما ارسل به كفرون»، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم «بالذى» بر «كفرون»، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 7

7 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود ، بيزار از خيرخواهان و نصيحت گران

نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

197- اشراف قوم ثمود و خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

198- اشراف قوم ثمود و صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2،5

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

ص: 79

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «الذين . .. » وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

199- اشراف قوم ثمود و مصلحت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

200- اشراف كافر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2،6

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «الذين . .. » وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

201- اشراف مؤمن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «الذين . .. » وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

ص: 80

202- اصرار بر شرك قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

203- اطاعت از اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 1

1 - اطاعت ثموديان ، از اشراف و رؤساى اسراف گر و متجاوز خويش

و لاتطيعوا أمر المسرفين

«اسراف» (مصدر «مسرفين») به معناى افراط كردن و از حد اعتدال خارج شدن است. بنابراين «مسرفين»; يعنى، افراط گران و متجاوزان.

204- اطاعت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 1،2

1 - اطاعت ثموديان ، از اشراف و رؤساى اسراف گر و متجاوز خويش

و لاتطيعوا أمر المسرفين

«اسراف» (مصدر «مسرفين») به معناى افراط كردن و از حد اعتدال خارج شدن است. بنابراين «مسرفين»; يعنى، افراط گران و متجاوزان.

2 - تلاش صالح ( ع ) براى بازداشتن قوم خويش از اطاعت اسراف گران و متجاوزان

و لاتطيعوا أمر المسرفين

205- اعراض قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 2

ص: 81

2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، از معجزات و آيات الهى روى برتافته و بر كفر خويش اصرار ورزيدند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

206- افساد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

207- افساد گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 1،2

1 - وجود نُه فرد و يا گروه فسادانگيز ، در جامعه ثمود ، هم زمان با رسالت صالح ( ع )

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون

«تسعة رهط»; يعنى، نُه گروه، اما احتمال دارد كه به معناى نُه فرد نيز باشد. در «المنجد» آمده است: هرگاه عددى به «رهط» نسبت داده شود، «رهط» به معناى شخص مى باشد.

2 - گروه هاى نُه گانه شهر ثموديان ، داراى فسادگرى هاى گسترده و به دور از كمترين اصلاح طلبى و خيرانديشى

و كان فى المدينة . .. يفسدون فى الأرض و لايصلحون

قيد «فى الأرض» نشانگر گستردگى دامنه فسادگرى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 2،4

2 - فسادانگيزى گروه هاى نُه گانه مخالف صالح ، على رغم اظهار اعتقادشان به خدا

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

سوگند خوردن به خدا، حكايت از نوعى باور به خدا دارد.

ص: 82

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

208- اقرار قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 2

2_ قوم ثمود ، معترف به ويژگى هاى مثبت و استعدادى خاص در صالح ( ع )

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

209- اقليت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 7

7 - وجود اقليتى مؤمن در ميان ثموديان

و ما كان أكثرهم مؤمنين

210- اكثريت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 6

6 - بيشتر ثموديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

211- امت هاى پس از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 2،3

2 - وجود فاصله زمانى ميان نابود شدن قوم ثمود و پيدايش جامعه ( يا جامعه هاى ) جديد

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

ص: 83

برداشت ياد شده با توجه به كلمه «ثمّ» _ كه براى تراخى در زمان است _ به دست مى آيد.

3 - آغاز شكل گيرى جوامع متعدد بشرى در عصرى واحد ، پس از قوم ثمود

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

به نظر مى رسد جمع آمدن واژه «قرون»، به پيدايش جوامع متعدد و در عرض هم اشاره داشته باشد. از اين رو مى توان گفت كه تا قبل از اين، همواره تنها يك جامعه متشكل وجود داشت و شايد به اين دليل است كه در آيه 31 واژه فوق، به صورت مفرد (قرن) آمده است.

212- امتحان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 4

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

عبارت «طائركم. ..»; يعنى، آنچه كه باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، «فتنة» در جمله «بل أنتم قوم تفتنون» به معناى آزمايش گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 1

1 - فرستادن ناقه صالح به سوى قوم ثمود ، وعده الهى براى آزمايش ايشان

إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 3

3 - اختصاص يافتن سهمى از آب سرزمين ثمود به ناقه صالح ، براى ايشان دشوار بود و مايه امتحان براى آنان

إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم . .. أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد تدارك زمينه امتحانى است كه در آيه قبل با تعبير «فتنة» آمده است.

213- امكانات مادى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 84

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

214- امنيت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 2

2 - ثموديان ، برخوردار از امنيت و رفاه كامل در سرزمين خويش

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

«ما» در «فى ما» اشاره به نعمت هائى دارد كه بيان تفصيلى آن در آيات بعد آمده است. و «ه_هنا» نيز اشاره به سرزمين ثموديان است.

215- انبياى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 1

1 - صالح ( ع ) ، رسول و فرستاده خدا به سوى قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. ص_لحًا

216- انتظارات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 18

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «قد» در «قد جاءتكم» براى توقع باشد.

217- انذار قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 85

8 - هود - 11 - 64 - 6

6_ صالح ( ع ) ، قوم خود را در صورت آزاررسانى به ناقه و بازداشتن آن از چرا ، به عذابى زودرس هشدار داد .

و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب قريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 16

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آيات الهى براى اخطار به آنان به خاطر حق ناپذيريشان

و ءاتينا ثمود الناقة . .. و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 10

10 - پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح ) ، قوم خود را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 2

2 - انذار پيوسته مردم به معاد ، از سوى پيامبر جامعه پس از نوح

هيهات هيهات لما توعدون

به كارگيرى فعل مضارع، بيانگر اين نكته است كه پيامبران جامعه پس از نوح، مردم را مستمراً نسبت به مسأله قيامت و معاد، بيم مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 1،4

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، نسبت به رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء . .. يوم عظيم

«مس» (مصدر «لاتمسّوا») با «باء» تعديه به معناى رساندن و وارد كردن است. «سوء» نيز معادلِ آسيب، بدى و گزند است و قرار گرفتن آن در سياق نهى، افاده عموم مى كند; يعنى، مبادا به او گزندى برسانيد.

4 - تهديد ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به عذاب و كيفر سخت الهى در صورت رساندن هرگونه گزندى به ناقه

و لاتمسّوها بسوء فيأخذكم عذاب يوم عظيم

ص: 86

218- انقراض قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 2

2 - از ميان رفتن قوم ثمود و باقى نماندن نسل كافر ايشان ، پس از عذاب و انتقام الهى

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

219- انقراض نسل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 2

2 - عذاب قوم ثمود ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير «لهم» به مجموع قوم ثمود و عاد بازگردد.

220- انگيزه مخالفت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 9

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع ) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از «ما» بتها و معبودهاى پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله «يعبد ءاباؤُنا» اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

221- اهانتهاى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 8

8 - تحقير پيامبر پس از نوح و توهين به او ، از سوى اشراف و سران قومش

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

به كارگيرى «ه_ذا» _ كه براى اشاره به نزديك است _ بيانگر نوعى توهين و تحقير نسبت به پيامبر و مقام رسالت او است.

ص: 87

222- اهداف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 7

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

223- اهل مكه و فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره «بروج» از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

224- اهميت تقسيم آب در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 2

2 - فرمان تقسيم آب ، فرمانى مهم و داراى تأثير جدى در زندگى قوم ثمود

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

در واژه «نبّئهم»، اهميت خبر نهفته است; زيرا «نبأ» به خبر مهم اطلاق مى شود.

225- ايمان مستضعفان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 4

4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: «إنا به كفرون» و يا «إنا بما ارسل به كفرون»، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى

ص: 88

استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم «بالذى» بر «كفرون»، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.

226- ايمان مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 10

10 _ مستضعفان مؤمن از قوم ثمود ، مردمانى پايدار و راسخ در ايمان خويش

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

از اينكه مؤمنان قوم ثمود مقصود خويش را با جمله اسميه و به همراه «إنّ» بيان كردند و با كلمه «ما»ى موصوله ايمان خويش را به تمامى رسالتهاى صالح اعلان داشتند، معلوم مى شود آنان در ايمان خويش بسيار جدى و پايدار بودند.

227- باغدارى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 3

3 - باغدارى ، از محور هاى فعاليت اقتصادى ثموديان

فى جنّ_ت و عيون

228- باغهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

فى جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى باغ پوشيده از درختان و «عين» (مفرد «عيون») به معناى چشمه سار است.

229- بت پرستى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 16

16_ « عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله (صلی الله علیه و آله) سأل جبرئيل : كيف كان مهلك قوم صالح ( ع ) ؟ فقال : يا محمد (صلی الله علیه و آله) ان

ص: 89

صالحاً بعث إلى قومه و هو إبن ستة عشرة سنة . . . و كان لهم سبعون صنماً يعبدونها من دون الله . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئيل پرسيد: هلاكت قوم صالح چگونه بود؟ گفت: اى محمد! همانا صالح به سوى قوم خود مبعوث شد در حالى كه شانزده سال داشت . .. و براى آن قوم هفتاد بت بود كه آنها را به غير از خدا مى پرستيدند ...».

230- بصيرت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 13

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

231- بنى اسرائيل و تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

232- بهانه جويى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 9

9 - برخوردارى پيامبر از اوصاف بشرى ، دستاويز اشراف جامعه پس از نوح در انكار رسالت وى

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

233- بهانه جويى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 5

5 - برخوردارى صالح ( ع ) از ويژگى هاى بشرى ، دستاويز ثموديان در رد رسالت وى

قالواإنّما أنت من المسحّرين

ص: 90

«مسحّر» مى تواند مشتق از «سحر» باشد. «سحر» نيز مرادف «رئه» (شُش) است. بنابراين واژه «مسحر» به معناى موجود داراى شُش است كه از خصوصيات بشرى مى باشد. گفتنى است برپايه اين معنا، آيه بعد، توضيح و تفسير همين تعبير خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 4

4 - برخوردار نبودن صالح ( ع ) از موقعيت برتر اجتماعى و طبقاتى ، مانع از پذيرش رسالت وى از سوى ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

تعبير «مثلنا» مى تواند به معناى مثليت در بشر بودن نباشد; بلكه مراد مثل بودن از جهت موقعيت اجتماعى و طبقاتى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 4

4 - معجزه خواهى ثموديان ، پيشنهادى بهانه جويانه بود ; نه درخواستى صادقانه .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . .. فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 1

1 - بشر بودن صالح پيامبر ( ع ) ، بهانه قوم ثمود ، براى تكذيب رسالت آن حضرت

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

234- بهانه جويى كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 4

4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: «إنا به كفرون» و يا «إنا بما ارسل به كفرون»، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم «بالذى» بر «كفرون»، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.

235- بى تأثيرى پشيمانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 91

13 - شعراء - 26 - 158 - 2

2 - نتيجه بخش نبودن پشيمانى ثموديان ، پس از كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين . فأخذهم العذاب

236- بى تقوايى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 4،6

4 - ثموديان ، مردمى بى تقوا و گنه پيشه

إذ قال لهم . .. ألاتتّقون

6 - ثموديان ، مورد سرزنش صالح ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 6

6 - بى تقوايى و گنه پيشگى ، بزرگ ترين مشكل ثموديان

فاتّقوا اللّه و أطيعون

در سفارش هاى حضرت صالح(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده ثموديان، مسأله بى تقوايى آنان بوده است.

237- بى ثمرى تلاش قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 1

1- هيچ يك از تلاش هاى اصحاب حجر براى رهايى خويش از عذاب الهى ، براى آنان چاره ساز واقع نشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

238- بى منطقى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20

ص: 92

20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 6

6 - مخالفان صالح ( ع ) ، ناتوان از مقابله منطقى با وى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

اقدام ثموديان به وارد كردن اتهام جنون به صالح(ع) در برابر اندرزهاى خيرخواهانه وى، بيانگر مطلب ياد شده است.

239- بى ياورى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

240- بينش اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 1

1 - در ديدگاه اشراف و عناصر مرفه جامعه پس از نوح ، زندگى انسان محدود به زندگى دنيايى بود .

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و ما نحن بمبعوثين

«بعث» (مصدر مجهول «مبعوثين») به معناى بر انگيخته شدن است.

241- بينش غلط قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 6

6- اصحاب حجر با پناه گرفتن در خانه هاى سنگى مستحكم ، به گمان باطل خود را از عذاب الهى در امان مى پنداشتند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ساختن خانه هاى سنگى مستحكم، ممكن است در مقابل تهديد شدن به عذاب الهى باشد. دو آيه بعد (فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون) مؤيد اين برداشت است.

ص: 93

242- بينش قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 3

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 3

3 - ويژگى هاى بشرى صالح ( ع ) ، مانع از رسالت وى در ديدگاه ثموديان

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 11

11 - فرشتگان _ در ديد قوم عاد و ثمود _ موجوداتى برتر از آدميان و شايسته تر براى رسالت از جانب خداوند

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

از اين كه قوم عاد و ثمود، پيامبران خويش را به واسطه بشر بودن انكار مى كردند و نبوت را فقط لايق فرشتگان مى دانستند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 2،5،6،7،8،9،10

2 - رسالت الهى ، مرتبتى غير قابل دستيابى براى بشر در ديدگاه قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت ياد شده در صورتى است كه گفتار قوم ثمود و انكار آنان، صرفاً جنبه بهانه جويى نداشته; بلكه ريشه در باورهاى آنان داشته باشد.

5 - صالح پيامبر ( ع ) ، فاقد پايگاه اجتماعى از نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعبير «واحداً»، نظر به عدم برخوردارى صالح(ع) از عِدّه و عُدّه و قدرت اجتماعى، داشته باشد.

6 - مكانت و شوكت اجتماعى ، از بالاترين ملاك هاى ارزشى در نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

در صورتى كه تعبير «واحداً» بيانگر عدم برخوردارى صالح(ع) از قدرت، شوكت و اشرافيت باشد; مى توان استفاده كرد كه قوم ثمود، انتظار داشتند كه پيامبر از ميان اشراف جامعه، انتخاب شود.

ص: 94

7 - پيروى از بشرى معمولى و فاقد موقعيت اجتماعى ، گمراهى و جنون در نظر قوم ثمود

إنّا إذًا لفى ضل_ل و سعر

واژه «إذًا» ضلالت و جنون را مترتب بر تبعيت از «بشراً منّا واحداً» ساخته است. گفتنى است در صورتى كه «واحداً» اشاره به تنهايى و بى ياورى صالح(ع) داشته باشد، مطلب بالا استفاده مى شود.

8 - پذيرش ادعاى نبوت از يك انسان ، گمراهى و جنون در نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه إنّا إذًا لفى ضل_ل و سعر

در صورتى كه «أبشراً منّا واحداً» در مقام نفى شايستگى بشر براى نبوت باشد، از ارتباط «إذًا لفى. ..» با جمله قبلى مطلب بالا استفاده مى شود.

9 - قبول پيامبرى صالح ( ع ) ، مايه تيره بختى در نگاه قوم ثمود

إنّا إذًا لفى . .. سعر

در صورتى كه «سعر» جمع «سعير» (آتش افروخته) باشد، مراد از آن در آيه شريفه، گرفتار شدن در آتش حسرت و تيره بختى خواهد بود.

10 - قوم ثمود ، مدعى ارزش خواهى و سعادت جويى ، در تكذيب پيامبرى صالح ( ع )

إنّا إذًا لفى ضل_ل و سعر

قوم ثمود با گفتن «إنّا إذًا. ..»، در حقيقت مدعى بودند كه ما اكنون در گمراهى و شقاوت نيستيم و چنانچه از صالح(ع) پيروى كنيم، گمراه و تيره بخت خواهيم شد و ما گمراهى و تيره بختى را براى خويش نمى پسنديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 3

3 - قوم ثمود ، براساس ملاك هاى مادى خود ، معتقد به وجود افرادى شايسته تر از صالح ( ع ) براى پيامبرى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

243- پشيمانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

«فاء» در «فأصبحوا» فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: «فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند».

ص: 95

244- پيامبر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 2

2_ رسالت صالح ( ع ) ، محدود به قوم ثمود بود .

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 12

12- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، پيامبرانى مخصوص به خود داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح . .. جاءتهم رسلهم

245- تاريخ تشكيل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

«ال» در «الأرض» عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

246- تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 2،9،18،23

2 _ رسالت صالح ( ع ) در محدوده قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

9 _ قوم ثمود ، مردمى مشرك

ما لكم من إله غيره

18 _ قوم ثمود در انتظار دليل و معجزه اى از جانب خداوند براى اثبات رسالت صالح ( ع )

قد جاءتكم بينة من ربكم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «قد» در «قد جاءتكم» براى توقع باشد.

23 _ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء

ص: 96

نهى از آزار رساندن به ناقه پس از فرمان به رها ساختن آن در علفزارها، گوياى اين است كه تحمل ناقه آزاد براى قوم ثمود آسان نبوده و با منافع آنان در تضاد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1،2،3،8،9،10

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

«ال» در «الأرض» عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

2 _ خلافت قوم ثمود در زمين و سكونت گزيدن آنان در سرزمين حجر ، نعمتى الهى بر آنان

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

8 _ منطقه جغرافيايى سرزمين و محل سكونت قوم ثمود ، داراى دو بخش : دشت و كوهستان

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

«سهول» جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. «الجبال» من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله «إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً»، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 4،6،9،11

4 _ گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصديق كرده و به وى ايمان آوردند .

للذين استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير «منهم» به «الذين» در «للذين استضعفوا» برگردد، نه به «قومه». در اين صورت «لمن ءامن» بدل بعض از كل براى «للذين استضعفوا» است و مفاد آن تقسيم مستضعفان به دو طايفه مؤمنان و غير مؤمنان خواهد بود.

6 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود براى ايجاد ترديد در مؤمنان ، از باور و اطمينان آنان به رسالت صالح پرسش كردند .

قال الملأ . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

9 _ مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

ص: 97

حصر اضافى كه از تقديم «بما ارسل» بر «مؤمنون» به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1،2،4

1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: «إنا به كفرون» و يا «إنا بما ارسل به كفرون»، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم «بالذى» بر «كفرون»، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 1،2،4

1 _ كافران قوم ثمود ناقه صالح را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

«عقر» به معناى مجروح ساختن است و آنگاه كه گفته شود «عقر الفرس و البعير»، يعنى پاى آن را قطع كرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البيان آمده «عَقْر» به جراحتى گفته مى شود كه مايه هلاكت گردد.

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از «أمر ربهم» همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از «ما تعدنا» عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،2،3،4،6

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

ص: 98

«رجفة» به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه «فأصبحوا . .. » معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه «فأخذتهم الرجفة» (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

2 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم ثمود توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«فى دارهم» مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه نزول عذاب هنگامى بوده كه همه و يا اكثر ثموديان در خانه هايشان استراحت مى كردند و مى تواند علاوه بر اين، اشاره داشته باشد كه با احساس لرزش زمين _ كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد _ كافران قوم صالح نيز خواستند از خانه ها بدر شوند ولى عذاب مهلت شان نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند با توجه به اينكه «فى دارهم» متعلق به «جثمين» است اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«جثوم» به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «اصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى «صاروا» بر اين مبنا «فأصبحوا . .. » مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )

ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة

از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند «أخذتهم الرجفة» بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله «ائتنا بما تعدنا» به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 _ خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

5 _ صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 3،5،7،9،14،15

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

5_ قوم صالح و پدرانشان ، مردمانى مشرك و پرستشگر غير خدا بودند .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

ص: 99

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در «أتنه_نا أن نعبد . ..» استفهام توبيخى است.

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع ) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از «ما» بتها و معبودهاى پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله «يعبد ءاباؤُنا» اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

«مريب» (ترديدافكن) صفت براى «شك» است و متعلق آن _ به قرينه جمله «قد كنت فينا مرجوّاً» _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله «إنّنا لفى ...»; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 3،5،6

3_ قوم ثمود ، پس از كشتن ناقه صالح ، بيش از سه روز مهلت ماندن در دنيا و بهره بردن از متاع آن را نداشتند .

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

5_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى راستين و تخلف ناپذير

ذلك وعد غير مكذوب

6_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى از ناحيه خداوند به حضرت صالح ( ع )

ذلك وعد غير مكذوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1،2،5،6

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير «نا» حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

6_ خداوند ، صالح ( ع ) و پيروانش را از عذاب نازل شده بر قوم ثمود رهانيد و آنان را از ننگ آن عقوبت دور ساخت .

ص: 100

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه . .. و من خزى يومئذ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1،3،7،8،9،10،11

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

3_ ستمكارى قوم ثمود ، موجب گرفتارى آنان به عذاب الهى شد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

7_ كفرپيشگان قوم ثمود بر اثر عذاب الهى ، به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

«جثوم» (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

8_ صيحه و غرشى كه قوم ثمود را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

«فى ديارهم» متعلق به «جاثمين» است و دلالت بر اين دارد كه قوم ثمود در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه: صيحه و غرش مهيب آن چنان بود كه قوم ثمود، نتوانستند از خانه هاى خويش _ كه طبعاً آدمى در اين گونه موارد از خانه خارج مى شود _ بيرون آيند.

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه «أصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در «فأصبحوا» _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

10_ « عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى إهلاك قوم صالح ) : . . . لما كان نصف الليل أتاهم جبرئيل ( ع ) فصرخ بهم صرخة خرقت تلك الصرخة أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أكبادهم . . . فأصبحوا فى ديارهم و مضاجعهم موتى أجمعين ثم أرسل الله عليهم مع الصيحة النار من السماء فأحرقتهم أجمعين . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاكت قوم صالح] روايت شده است: چون نيمه شب فرا رسيد، جبرئيل نزد آنان آمد. پس فريادى بلند بر سرشان زد كه گوشهاى آنان را پاره كرد و قلبهايشان را شكافت و جگرهايشان را دريد; در نتيجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهايشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فرياد آتشى از آسمان فرستاد كه همه را سوزاند ...».

11_ « عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال : . . . ه_ؤلاء قوم صالح ( ع ) . . . عتوا عن أمر ربهم . . . فأهلك الله من كان فى مشارق الأرض و مغاربها منهم إلاّ رجلاً كان فى حرم الله فمنعه حرم الله من عذاب الله تعالى . . . ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: . .. اينان قوم صالح بودند ... از فرمان پروردگار خود سرپيچى كردند ... پس خداوند از آن قوم همه آنان را كه در مشرقها و مغربهاى زمين بودند هلاك كرد مگر يك مرد را كه در حرم خدا بود و حرم خدا او را از عذاب الهى مصون داشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1،4

ص: 101

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

«غِنىً» (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در «فيها» به «ديار» در آيه قبل برمى گردد و جمله «كأن لم يغنوا فيها»; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه «بُعداً» در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

«أنباء» جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. «قرى» (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 1،2،3،4

1- اصحاب حجر با شكافتن كوه ها ، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است:1_ ساختن خانه هاى سنگى از بريده هاى كوهها در دامنه كوهها و يا در جاى ديگر. 2_ ساختن خانه از خود كوهها و در دل آنها. چنان كه در سوره «نحل» (آيه 68) همين تعبير به كار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بيوتاً).

2- اصحاب حجر با تراشيدن كوه ها ، از سنگ هاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

مقصود از تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه امن ممكن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحكام آن باشد.

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

4- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) مردمى نيرومند و سخت كوش بودند و در مناطق كوهستانى زندگى مى كردند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ص: 102

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 1،3

1- هيچ يك از تلاش هاى اصحاب حجر براى رهايى خويش از عذاب الهى ، براى آنان چاره ساز واقع نشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 13

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3،6

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

6 - عاد و ثمود ، پس از قوم نوح و پيش از قوم ابراهيم مى زيستند .

قوم نوح و عاد و ثمود . .. و قوم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 4

4 - ثمود ( يا عاد ) نخستين جامعه شكل گرفته پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

مفسران در اين كه كدام جامعه پس از طوفان نوح شكل گرفت، دو نظر دارند: برخى از آنان با تكيه بر سخن هود(ع) در سوره اعراف: «و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح» و ذكر سرگذشت قوم هود در پى قوم نوح (در سوره هاى اعراف، هود و شعرا) معتقدند كه نخستين جامعه تشكيل يافته در پى هلاكت قوم نوح، قوم هود (عاد) بود. برخى ديگر نيز بر آنند كه با توجه به اين كه

ص: 103

قوم صالح (ثمود) با صيحه آسمانى نابود شدند و در اين جا نيز ذكر صيحه به ميان آمده است، مى رساند كه اولين جامعه پس از طوفان، قوم صالح (ثمود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 3

3 - اشراف جامعه پس از نوح ، مردم را از گرويدن به فرستاده الهى برحذر مى داشتند .

و ما نحن له بمؤمنين

اعلام اشراف مبنى بر اين كه به اين مرد (فرستاده الهى) ايمان ندارند، مى تواند دستورى ضمنى به مردم باشد كه بايد از آنان پيروى كنند و به فرستاده الهى گرايش نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

«صيحة» مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

«تتبير» (مصدر «تبّرنا») به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). «تتبيراً» _ كه مفعول مطلق براى «تبّرنا» است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 2

2 - ثموديان ، برخوردار از امنيت و رفاه كامل در سرزمين خويش

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

ص: 104

«ما» در «فى ما» اشاره به نعمت هائى دارد كه بيان تفصيلى آن در آيات بعد آمده است. و «ه_هنا» نيز اشاره به سرزمين ثموديان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1،2،3

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

فى جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى باغ پوشيده از درختان و «عين» (مفرد «عيون») به معناى چشمه سار است.

2 - سرزمين ثموديان ، سرزمينى حاصلخيز با منابع آبى سرشار

فى جنّ_ت و عيون

نكره آمدن «جنّات» و «عيون»، نشان دهنده كثرت باغ ها و چشمه سارهااست و آن حكايت از حاصلخيزى و سرسبزى سرزمين ثموديان دارد.

3 - باغدارى ، از محور هاى فعاليت اقتصادى ثموديان

فى جنّ_ت و عيون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1،3

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«نَحْت» (مصدر «تنحتون») به معناى تراشيدن و«فراهة» (مصدر «فارهين») به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«فارهين» مى تواند از مصدر«فره» (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه «فارهين» بنابراين احتمال، صفت براى «بيوتاً» و به تقدير «فارهين فيها» است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 6

6 - بى تقوايى و گنه پيشگى ، بزرگ ترين مشكل ثموديان

فاتّقوا اللّه و أطيعون

در سفارش هاى حضرت صالح(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده ثموديان، مسأله بى تقوايى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 151 - 1

ص: 105

1 - اطاعت ثموديان ، از اشراف و رؤساى اسراف گر و متجاوز خويش

و لاتطيعوا أمر المسرفين

«اسراف» (مصدر «مسرفين») به معناى افراط كردن و از حد اعتدال خارج شدن است. بنابراين «مسرفين»; يعنى، افراط گران و متجاوزان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 4

4 - وجود افراد صد در صد فسادگر در جامعه ثموديان ، در عصر بعثت صالح ( ع )

الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 7

7 - اطلاع ثموديان ، از مسأله افسون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 3،4،6،8

3 - هم دلى و هم گامى ثموديان در كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

با توجه به اين كه ناقه صالح، تنها به وسيله يك تن از ثموديان پى شد، جمع آمدن «عقروا» و نيز «أصبحوا نادمين»، مى رساند كه همه قوم ثمود در كشتن ناقه دست داشتند و يا بدان راضى بودند.

4 - معجزه خواهى ثموديان ، پيشنهادى بهانه جويانه بود ; نه درخواستى صادقانه .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . .. فعقروها

6 - ثموديان ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . قال ه_ذه ناقة... و لاتمسّوها بسوء... فعقروها

8 - « عن على ( ع ) : . . . إنّما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لماعموه بالرضى فقال سبحانه « فعقروها فأصحبوا نادمين » . . . ;

از حضرت على(ع) روايت شده است:. .. پى كننده ناقه قوم ثمود يك نفر بود; در حالى كه خداوند عذاب را بر همه آنان فرستاد; چون آنان به عمل آن يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: «فعقروها فأصبحوا نادمين»...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1،2،6،7

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

2 - نتيجه بخش نبودن پشيمانى ثموديان ، پس از كشتن ناقه صالح

ص: 106

فعقروها فأصبحوا ن_دمين . فأخذهم العذاب

6 - بيشتر ثموديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

7 - وجود اقليتى مؤمن در ميان ثموديان

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 7،8

7 - دو دستگى قوم ثمود در مواجهه با پيام توحيدى صالح ( ع )

فإذا هم فريقان

8 - دودستگى ثموديان در برابر دعوت صالح ( ع ) ، همراه با خصومت مستمر ميان آنان بود .

فإذا هم فريقان يختصمون

فعل مضارع «يختصمون» افاده استمرار مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 2،4

2 - شتاب ثموديان در اتخاذ روش هاى نادرست و بدفرجام

لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

4 - قرار گرفتن ثموديان در مشكلات و گرفتارى ها به خاطر گناهان

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

از تعبير «لعلّكم ترحمون» استفاده مى شود كه ثموديان بر اثر گناهان، گرفتار بدبختى و مشكلات شده بودند و بيرون آمدن از آن و جلب رحمت خداوند، نيازمند استغفار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 2،3،4،6

2 - ابتلاى ثموديان به گرفتارى ها و مشكلات ، پس از رسالت صالح

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

شوم شمردن و بديمن خواندن، در صورتى است كه پس از مبعوث شدن صالح(ع)، مشكلات طبيعى، اجتماعى و . ..براى مردم رخ داده باشد و آنان از اين امر بهانه اى براى انكار صالح(ع) پيدا كرده باشند.

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

ص: 107

عبارت «طائركم. ..»; يعنى، آنچه كه باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، «فتنة» در جمله «بل أنتم قوم تفتنون» به معناى آزمايش گرفته شده است.

6 - مصايب و مشكلات ثموديان ، كيفر الهى و معلول گناهان خود آنان

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. بل أنتم قوم تفتنون

برداشت فوق باتوجه به اين نكته است كه صالح پيامبر(ع) در رد پندار ثموديان كه بدبختى هاى خود را ناشى از بد يمنى وجود صالح و پيروان آن حضرت قلمدادمى كردند، فرمود: بدبختى هاى شما كيفرى است الهى و معلول گناهان خودتان. گفتنى است در فرض فوق واژه «تفتنون» از فتنه به معناى عذاب مشتق مى باشد; يعنى، «بل أنتم قوم تعذّبون; بلكه شما مردمى هستيد كه به كيفر گناه خود عذاب مى شويد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 1،2،4

1 - وجود نُه فرد و يا گروه فسادانگيز ، در جامعه ثمود ، هم زمان با رسالت صالح ( ع )

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون

«تسعة رهط»; يعنى، نُه گروه، اما احتمال دارد كه به معناى نُه فرد نيز باشد. در «المنجد» آمده است: هرگاه عددى به «رهط» نسبت داده شود، «رهط» به معناى شخص مى باشد.

2 - گروه هاى نُه گانه شهر ثموديان ، داراى فسادگرى هاى گسترده و به دور از كمترين اصلاح طلبى و خيرانديشى

و كان فى المدينة . .. يفسدون فى الأرض و لايصلحون

قيد «فى الأرض» نشانگر گستردگى دامنه فسادگرى آنان است.

4 - ثموديان ، برخوردار از تمدن شهرى

و كان فى المدينة تسعة رهط

تعبير «المدينة» نشانگر وجود شهر و شهرنشينى در آن دوران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،2،4،5،6،7

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

«تقاسم» (مصدر «تقاسموا») به مشاركت كردن در قسم و «تبييت» (مصدر «نبيّتنّ») به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

2 - فسادانگيزى گروه هاى نُه گانه مخالف صالح ، على رغم اظهار اعتقادشان به خدا

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

سوگند خوردن به خدا، حكايت از نوعى باور به خدا دارد.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح

ص: 108

باهم متّحد شدند.

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 3،4،9

3 - گرفتار شدن ثموديان به عذاب ويرانگر و كيفر نابودكننده الهى ، پيش از تحقق توطئه آنان عليه صالح ( ع ) و خانواده اش

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») مرادف «إهلاك» است. حال اگر گروه هاى توطئه گر در برنامه ترور صالح(ع) موفق مى شدند، دعوت خداوند از انسان ها براى عبرت گيرى از سرنوشت آنان معنا نداشت. بنابراين عبارت «أنّا دمّرناهم»; يعنى، «أهلكناهم قبل أن يحققوا مكرهم; ما آنان را پيش از آن كه بتوانند طرحشان را پياده كنند، نابود ساختيم».

4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

9 - ثموديان ، متشكل از قبيله ها و عشيره هاى مختلف *

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه «قومهم» به تقدير «قوم كلّ واحد منهم» باشد; يعنى، ما قوم و قبيله هر يك از آن گروه هاى نُه گانه را به همراه آنها نابود ساختيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 1

1 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، نشانه اى گويا از فرود آمدن كيفر الهى بر آنان

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . فتلك بيوتهم خاوية

«خواء» (مصدر «خاوية») به معناى ويرانى و نيز خالى از سكنه شدن است. در برداشت فوق هر دو معنا لحاظ شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 4

4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا

ص: 109

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2،4،13

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

«عاداً و ثموداً» منصوب به فعل مقدر «أهلكنا» است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: «و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة»

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 7

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از «أصحاب الأيكة» قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى

ص: 110

جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،6،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 8

8 - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

«صاعقة» به معناى صداى شديد آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنين مى شود: «ثموديان با يك فرياد آسمانى از ميان رفتند». بنابر اين مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد _ كه چندين روز عذاب آنان به طول انجاميد _، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1،2

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

ص: 111

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2،4

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

4 - قطعى شدن عذاب بر ثموديان ، پس از آسيب رساندن به ناقه صالح

و فى ثمود إذ قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1،4،5،6

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

6 - نظاره گرى قوم ثمود ، بر مرگ دشوار و ناگزير خويش ، نوعى عذاب براى آنان بود . *

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

تصريح به «و هم ينظرون» _ در پى «أخذتهم. ..» _ ظاهراًبه منظور بيان شدت ابتلا و گرفتارى قوم ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 1،2،3

1 - نابودى قوم ثمود ، به اراده خداوند

و أنه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

2 - از ميان رفتن قوم ثمود و باقى نماندن نسل كافر ايشان ، پس از عذاب و انتقام الهى

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

3 - قوم ثمود ، مردمى ستم كار و طغيانگر

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيه بعد، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم ثمود ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،2،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

2 - قوم نوح ، مردمى ظالم تر و طغيانگرتر از قوم عاد و ثمود

ص: 112

عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... كانوا هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه ضمير «هم» به قوم نوح باز گردد و «أظلم» و «أطغى» بودن قوم نوح، در مقياس قوم عاد و ثمود سنجيده شده باشد.

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 1،3،4

1 - قوم ثمود ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر

«نذر» جمع «نذير» است. «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». در برداشت، معناى اول در نظر گرفته شده است.

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

4 - « عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له : « كذّبت ثمود بالنّذر . . . » قال ه_ذا كان بما كذّبوا صالحاً . . . ;

ابى بصير از امام صادق(ع) درباره آيه «كذّبت ثمود بالنّذر. ..» سؤال نمود... امام فرمود: اين زمانى بود كه صالح(ع) را تكذيب كردند...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 1

1 - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون « صالح ( ع ) » ، از ميان همه قوم ، براى دريافت وحى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 3

3 - مجازات الهى براى قوم ثمود ، از پى اعطاى فرصت به ايشان

سيعلمون غدًا

مراد از«غداً»، آينده و فرصتى است كه به ثموديان داده شده است; نه روزى كه از پس امروز مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 3

3 - اعطاى معجزه به صالح پيامبر ( ع ) ، زمينه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستيز ثمود

ص: 113

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

با توجه به ارتباط «إنّا مرسلوا الناقة» با آيه قبل، استفاده مى شود كه ظهور حقانيت صالح و كذب و غرور قوم ثمود، امرى محقق شدنى است; اما پس از اتمام آخرين حجت ها و اعطاى معجزه به ايشان.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 1،2،3،4،7

1 - تقسيم آب در سرزمين قوم ثمود ، ميان ايشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

2 - فرمان تقسيم آب ، فرمانى مهم و داراى تأثير جدى در زندگى قوم ثمود

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

در واژه «نبّئهم»، اهميت خبر نهفته است; زيرا «نبأ» به خبر مهم اطلاق مى شود.

3 - اختصاص يافتن سهمى از آب سرزمين ثمود به ناقه صالح ، براى ايشان دشوار بود و مايه امتحان براى آنان

إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم . .. أنّ الماء قسمة بينهم

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه درصدد تدارك زمينه امتحانى است كه در آيه قبل با تعبير «فتنة» آمده است.

4 - اختصاص يافتن نيمى از آب سرزمين ثمود ، به ناقه صالح ( ع ) *

أنّ الماء قسمة بينهم

ظاهر اين است كه عبارت «قسمة بينهم» نظر به قسمت مساوى داشته باشد; زيرا در غير آن صورت بايد سهم، مشخص مى شد.

7 - مجاز نبودن قوم ثمود ، براى حضور در كناره هاى آب در زمان اختصاص يافته به ناقه صالح

قسمة بينهم كلّ شرب محتضر

ظاهراً واژه «محتضر» علاوه بر دخالت نكردن هر يك در سهم ديگرى، اين معنا را نيز افاده مى كند كه حتى حضور يافتن هر كدام در كنار نهر يا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 1،2،3،4،5،6

1 - توطئه قوم ثمود ، براى از ميان بردن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

2 - نارضايتى قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهميه بندى آب

أنّ الماء قسمة بينهم . .. فنادوا صاحبهم

«فاء» در «فنادوا» تصميم قتل ناقه را متفرع بر «أنّ الماء قسمة» كرده است; يعنى، چون چنين قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و كمر به قتل ناقه بستند.

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن «فاء» در «فنادوا» _ به جاى «ثمّ» يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

4 - انتخاب فردى خاص و استمداد از او از سوى قوم ثمود ، براى كشتن ناقه صالح

ص: 114

فنادوا صاحبهم

5 - عملى ساختن قتل ناقه صالح ، امرى دشوار براى قوم ثمود

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

از اين كه قوم ثمود، براى عملى ساختن توطئه خويش، به فرد خاصى مراجعه كردند; استفاده مى شود كه آنان يا بيم داشتند كه شخصاً وارد عمل شوند و يا توان جسمى آن كار را نداشتند.

6 - كشنده ناقه صالح ، پذيراى پيشنهاد قوم ثمود ، در كشتن ناقه بدون هيچ تأمل *

فتعاطى فعقر

كاربرد عبارت هاى «فتعاطى» و «فعقر» با «فاء»، بيانگر عدم تراخى در قبول و سرعت در عملى ساختن قتل ناقه مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 2،3

2 - سرگذشت هلاكت بار قوم ثمود ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند كذّبت ثمود بالنّذر . . . فكيف كان عذابى و نذر

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

خداوند، پس از بيان موضع تكذيب گرانه ثموديان نسبت به هشدارهاى الهى; انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه «ببيند چگونه عذاب ها و انذارهاى الهى تحقق پذيرفت و عملى گرديد».

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 1،2،3،5

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، پس از پى كردن ناقه صالح

فتعاطى فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن «فقعر» مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير «أرسلنا علهيم» افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

ص: 115

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 1،2،4،5،7

1 - خداوند ، قوم ثمود را به سختى كيفر داد .

كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود

قوم ثمود، امت حضرت صالح(ع) بودند كه بر اثر مخالفت با تعاليم او عقوبت شدند.

2 - آگاهى دقيق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

«صخر» (جمع «صخرة») به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و «جَوْب» (مصدر «جابوا») به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. «وادى» _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

5 - خانه هاى سنگى و مستحكم قوم ثمود ، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

7 - قوم ثمود ، پس از دوران قوم عاد مى زيستند .

بعاد . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف «ال» در «البلاد»، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن «بلادهم» بوده و حرف «ال»، جانشين ضمير «هم» است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

ص: 116

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

«صبّ»، به معناى ريختن چيزى و «سوط» به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت «سوط» گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). «ريختن شلاق عذاب»، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 5،6،8

5 - قوم ثمود ، كيفر هاى طغيان را دروغ انگاشته ، تهديد هاى الهى را تكذيب كردند .

كذّبت ثمود بطغويها

كلمه «طغواها»، مى تواند قرينه بر مراد از «كذّبت» باشد; يعنى، ثموديان هشدارهاى رسول الهى درباره عواقب طغيان را تكذيب مى كردند.

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

8 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « كذّبت ثمود بطغواها » يقول الطغيان حملها على التكذيب ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا «كذّبت ثمود بطغواها» روايت شده كه [خداوند ]مى فرمايد: طغيان و سركشى، قوم ثمود را به تكذيب [صالح] كشاند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 1،3،6،7

1 - بدبخت ترين فرد قوم ثمود ، به طغيان در برابر رسول الهى تحريك شد .

بطغويها . إذ انبعث أشق_يها

«بعث»، به معناى برانگيختن چيزى و جهت دادن به آن است (مفردات). «انبعاث» مطاوعه آن و به معناى تحريك شدن و ارسال و روانه شدن است. «شقاوة» نقطه مقابل «سعادة» است و مانند آن به «اخروى و دنيوى» و «نفسانى و بدنى و خارجى» تقسيم مى شود. (مفردات)

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

«انبعاث»، تأثيرپذيرى از «بعث» و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد «اشقى»، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف بودن «إذ انبعث...» براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در «فعقروها» و «بذنبهم» (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

ص: 117

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

«إذ»، ظرف براى «كذّبت» و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

7 - « عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : « إذ انبعث أشقاها » قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] «إذ انبعث أشقاها» مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 1،2،4،5،8،14،15،16،17

1 - قوم صالح ، رسالت او را تكذيب كرده ، فرمان رعايت ناقه و شرب آن را دروغ انگاشتند .

فكذّبوه

2 - قوم ثمود ، ناقه صالح را پى كرده ، آن را به هلاكت رساندند .

فعقروها

زمانى كه با شمشير بر پاهاى شتر يا اسب، ضربه وارد كنند، گفته مى شود: «عَقَرْتُ» (صحاح اللغة). گاهى فعل «عقر» در موردى به كار مى رود كه آن را «نحر» كرده باشند. (مصباح)

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق «دمدمة» _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله «دمدمت الشىء» _ كه گاهى با حرف «على» و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

14 - خداوند ، عذاب ثموديان را براى همه آنان يكسان قرار داد .

فسوّيها

ضمير مفعولى در «فسوّاها» به «دمدمة» _ كه از «فدمدم عليهم» انتزاع مى شود _ برمى گردد. «تسويه هلاكت»; يعنى، نجات نيافتن هيچ كس از ثموديان و تفاوت نداشتن عذاب آنان با يكديگر. احتمال رجوع ضمير به «ثمود» نيز منتفى نيست و در مفاد آيه، تغييرى ايجاد نمى كند; زيرا برابرى ثموديان با يكديگر، در عذاب، همان برابرى عذاب آنان با هم است.

15 - خداوند ، سرزمين ثموديان را با خاك يكسان كرد .

ص: 118

فسوّيها

ضمير «فسوّاها» ممكن است به «زمين» برگردانده شود كه از سياق آيه به دست مى آيد. «تسويه سرزمين»; يعنى، ويران كردن بناها و هموار ساختن پستى و بلندى هاى آن. در احتمالى ديگر ضمير به «ثمود» برمى گردد; ولى مفاد آيه، برابرى ثموديان در عذاب نبوده; بلكه يعنى، «سوّاهم بالأرض» (آنها را با زمين مساوى ساخت).

16 - بدن هاى قوم ثمود در اثر عذاب فراگير الهى ، متلاشى گشت و جنازه هاى آنان ، مدفون و با خاك يكسان شد .

فدمدم عليهم . .. فسوّيها

حرف «فاء» در «فسوّاها»، ممكن است جمله بعد را مفسّر جمله قبل قرار داده باشد. هم چنين مى تواند بر ترتيب دلالت كند. در صورت دوم _ كه برداشت ياد شده ناظر به آن است _ قوم ثمود نخست با عذاب «دمدمة» قطعه قطعه شدند; آن گاه مدفون و با خاك يكسان شدند. جمله «فسوّاها» در اين برداشت، به معناى «فسوّاهم بالأرض» گرفته شده است.

17 - « عن ابن نُباتة قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) على منبر الكوفة يقول : . . .أيّها الناس إنّما عَقَر ناقةَ صالح واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله عزّوجلّ « . . .فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّيها . . . » ;

اَصْبَغ بن نُباتَة گويد: شنيدم از اميرالمؤمنين(ع) كه بر منبر كوفه مى فرمود: «. ..اى مردم! همانا ناقه صالح را يك نفر [از قوم ثمود ]پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را به عذاب خود دچار كرد; چون به كار آن شخص راضى بودند و دليل اين مطلب سخن خداوند _ عزّوجلّ _ است «...فعقروها فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم فسوّاها...»».

247- تبليغ اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 1

1 - تبليغ شديد اشراف جامعه پس از نوح ، عليه وعده رستاخيز

هيهات هيهات لما توعدون

«هيهات» اسم فعل است به معناى «بعُد» (دور است) و براى استبعاد به كار مى رود. تكرار «هيهات» براى مبالغه در استبعاد است.

248- تبليغ كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 11

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

ص: 119

249- تجاوز كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از «أمر ربهم» همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

250- تحريك شقى ترين فرد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 1،3،7

1 - بدبخت ترين فرد قوم ثمود ، به طغيان در برابر رسول الهى تحريك شد .

بطغويها . إذ انبعث أشق_يها

«بعث»، به معناى برانگيختن چيزى و جهت دادن به آن است (مفردات). «انبعاث» مطاوعه آن و به معناى تحريك شدن و ارسال و روانه شدن است. «شقاوة» نقطه مقابل «سعادة» است و مانند آن به «اخروى و دنيوى» و «نفسانى و بدنى و خارجى» تقسيم مى شود. (مفردات)

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

«انبعاث»، تأثيرپذيرى از «بعث» و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد «اشقى»، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف بودن «إذ انبعث...» براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در «فعقروها» و «بذنبهم» (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

7 - « عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : « إذ انبعث أشقاها » قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] «إذ انبعث أشقاها» مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود».

251- تذكر تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

ص: 120

برداشت فوق بر اين اساس است كه «ألم يأتكم» ادامه كلام پيامبر(صلی الله علیه و آله)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: «أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى».

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله «ألم يأتكم . ..» ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: «و قال موسى إن تكفروا ...».

252- تساوى عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 14

14 - خداوند ، عذاب ثموديان را براى همه آنان يكسان قرار داد .

فسوّيها

ضمير مفعولى در «فسوّاها» به «دمدمة» _ كه از «فدمدم عليهم» انتزاع مى شود _ برمى گردد. «تسويه هلاكت»; يعنى، نجات نيافتن هيچ كس از ثموديان و تفاوت نداشتن عذاب آنان با يكديگر. احتمال رجوع ضمير به «ثمود» نيز منتفى نيست و در مفاد آيه، تغييرى ايجاد نمى كند; زيرا برابرى ثموديان با يكديگر، در عذاب، همان برابرى عذاب آنان با هم است.

253- تشبيه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 4

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

«هشيم» به گياه خشك و «محتظر» به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين «هشيم المحتظر»; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

254- تشكل مفسدان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 3

3 - فسادگران مخالف صالح ، سازمان يافته در نُه گروه

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون فى الأرض

ص: 121

255- تشويق به مطالعه قصه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير «فهل ترى» استفاده مى شود.

256- تشويق قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 5

5 - تشويق قوم ثمود از سوى صالح ( ع ) به استغفار و آمرزش خواهى از خداوند ، به جاى شتابورزى در بدى ها

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. لولا تستغفرون اللّه

257- تطير قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

«تطيّر» (مصدر «اطيّرنا») مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين «اطيّرنا بك و بمن معك»; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

258- تعدد انبياى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 2

2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) داراى پيامبران متعدد بودند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

جمع آمدن «المرسلين» مى تواند بيانگر مطلب فوق باشد.

ص: 122

259- تعهد گروههاى نه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 4

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

260- تفكر در هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 1

1 - ترغيب مردم از سوى خداوند ; براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم ثمود

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

261- تفكر طبقاتى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 6

6 - مكانت و شوكت اجتماعى ، از بالاترين ملاك هاى ارزشى در نظر قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

در صورتى كه تعبير «واحداً» بيانگر عدم برخوردارى صالح(ع) از قدرت، شوكت و اشرافيت باشد; مى توان استفاده كرد كه قوم ثمود، انتظار داشتند كه پيامبر از ميان اشراف جامعه، انتخاب شود.

262- تقسيم آب در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 1،4

1 - تقسيم آب در سرزمين قوم ثمود ، ميان ايشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

ص: 123

4 - اختصاص يافتن نيمى از آب سرزمين ثمود ، به ناقه صالح ( ع ) *

أنّ الماء قسمة بينهم

ظاهر اين است كه عبارت «قسمة بينهم» نظر به قسمت مساوى داشته باشد; زيرا در غير آن صورت بايد سهم، مشخص مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 2

2 - نارضايتى قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهميه بندى آب

أنّ الماء قسمة بينهم . .. فنادوا صاحبهم

«فاء» در «فنادوا» تصميم قتل ناقه را متفرع بر «أنّ الماء قسمة» كرده است; يعنى، چون چنين قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و كمر به قتل ناقه بستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 5،6،7

5 - بهره مند ساختن ناقه صالح از آب آشاميدنى ، داراى برنامه اى خاص بود .

و سقي_ها

«سَقْى» و «سُقْيا»، به معناى در اختيار نهادن نوشيدنى است (مفردات) و «سُقْيا» اسم مصدر براى «سَقْى» مى باشد (العين). اضافه اين كلمه به ضمير «ناقة» و نيز برحذر داشتن قوم ثمود از بى توجّهى به آن، نشانه آن است كه مردم درباره آب آشاميدنى ناقه، وظيفه خاصى داشتند.

6 - حضرت صالح ( ع ) ، قوم ثمود را از بى توجّهى به ناقه و برنامه آب خوردن آن ، برحذر داشت .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقي_ها

عامل نصب «ناقة اللّه»، فعلى است كه بر تحذير دلالت دارد (نظير «احذروا). كلمه «سقياها» عطف بر آن است و مراد، برحذر داشتن مردم از آزاررسانى و منع آب است.

7 - لزوم حفاظت از ناقه صالح و رعايت برنامه شرب آن ، دستورى از جانب خداوند بود .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقي_ها

وصف «رسول اللّه»، نشانگر الهى بودن دستور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 1،4،5

1 - قوم صالح ، رسالت او را تكذيب كرده ، فرمان رعايت ناقه و شرب آن را دروغ انگاشتند .

فكذّبوه

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به

ص: 124

از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

263- تكذيبگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 141 - 1

1 - تكذيب رسالت صالح ( ع ) از سوى قوم ثمود

كذّبت ثمود المرسلين

عده اى مفسران برآنند كه «ثمود» نام جد اعلاى قوم صالح مى باشد. بنابراين تسميه آن قوم به ثمود از باب تسميه يك قبيله به نام نياى آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 4

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: «و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از «أصحاب الأيكة» قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

ص: 125

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 1،3،4

1 - قوم ثمود ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر

«نذر» جمع «نذير» است. «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». در برداشت، معناى اول در نظر گرفته شده است.

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

4 - « عن أبى بصير عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : قلت له : « كذّبت ثمود بالنّذر . . . » قال ه_ذا كان بما كذّبوا صالحاً . . . ;

ابى بصير از امام صادق(ع) درباره آيه «كذّبت ثمود بالنّذر. ..» سؤال نمود... امام فرمود: اين زمانى بود كه صالح(ع) را تكذيب كردند...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 1

1 - دلجويى خداوند از صالح پيامبر ( ع ) ، در قبال تكذيب ها و اتهام هاى قومش نسبت به ايشان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 3

3 - قوم لوط ، از جمله امت هاى تكذيب گر انذار هاى الهى ، پس از قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة . .. كذّبت قوم لوط بالنّذر

مؤخر آمدن ذكر قوم لوط پس از قوم ثمود، مى تواند به دليل تقدم تاريخى قوم ثمود بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 4 - 1

1 - تكذيب قيامت از سوى قوم ثمود و عاد

كذّبت ثمود و عاد بالقارعة

«القارعة» اسم فاعل از «قَرْع» (كوبيدن) و صفت براى موصوف مقدر (مانند الواقعة، الساعة و. ..) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

ص: 126

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير «فهل ترى» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 1،3،5

1 - قوم ثمود ، پيام هاى الهى را دروغ پنداشته ، پيامبر خدا را تكذيب كردند .

كذّبت ثمود

به قرينه «فقال لهم رسول اللّه» (در آيات بعد)، مراد از تكذيب در جمله «كذّبت ثمود»، تكذيب فرستاده الهى و رسالت هاى او است.

3 - طغيان گرى قوم ثمود ، آنان را به تكذيب پيام هاى الهى كشاند .

كذّبت ثمود بطغويها

حرف «باء» در بطغواها» سببيه است; يعنى، طغيان زمينه ساز تكذيب بود.

5 - قوم ثمود ، كيفر هاى طغيان را دروغ انگاشته ، تهديد هاى الهى را تكذيب كردند .

كذّبت ثمود بطغويها

كلمه «طغواها»، مى تواند قرينه بر مراد از «كذّبت» باشد; يعنى، ثموديان هشدارهاى رسول الهى درباره عواقب طغيان را تكذيب مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 1

1 - قوم صالح ، رسالت او را تكذيب كرده ، فرمان رعايت ناقه و شرب آن را دروغ انگاشتند .

فكذّبوه

264- تكليف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 6،7

6 - قوم ثمود ، موظف به رعايت قانون و تجاوز نكردن به سهم ناقه از آب

كلّ شرب محتضر

7 - مجاز نبودن قوم ثمود ، براى حضور در كناره هاى آب در زمان اختصاص يافته به ناقه صالح

قسمة بينهم كلّ شرب محتضر

ظاهراً واژه «محتضر» علاوه بر دخالت نكردن هر يك در سهم ديگرى، اين معنا را نيز افاده مى كند كه حتى حضور يافتن هر كدام در كنار نهر يا چشمه، محدود به زمان خاص خودشان بود.

ص: 127

265- تلاشى بدن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 16

16 - بدن هاى قوم ثمود در اثر عذاب فراگير الهى ، متلاشى گشت و جنازه هاى آنان ، مدفون و با خاك يكسان شد .

فدمدم عليهم . .. فسوّيها

حرف «فاء» در «فسوّاها»، ممكن است جمله بعد را مفسّر جمله قبل قرار داده باشد. هم چنين مى تواند بر ترتيب دلالت كند. در صورت دوم _ كه برداشت ياد شده ناظر به آن است _ قوم ثمود نخست با عذاب «دمدمة» قطعه قطعه شدند; آن گاه مدفون و با خاك يكسان شدند. جمله «فسوّاها» در اين برداشت، به معناى «فسوّاهم بالأرض» گرفته شده است.

266- تمدن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1،10

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

«ال» در «الأرض» عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 4

4 - ثموديان ، برخوردار از تمدن شهرى

و كان فى المدينة تسعة رهط

تعبير «المدينة» نشانگر وجود شهر و شهرنشينى در آن دوران است.

267- توطئه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 8

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در واژه «فارتقب» ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى

ص: 128

مرموز قوم ثمود در برابر معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 1،3

1 - توطئه قوم ثمود ، براى از ميان بردن ناقه صالح

فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن «فاء» در «فنادوا» _ به جاى «ثمّ» يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

268- توطئه گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1،4،7،8

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

«تقاسم» (مصدر «تقاسموا») به مشاركت كردن در قسم و «تبييت» (مصدر «نبيّتنّ») به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

4 - مبارزه با صالح پيامبر و از ميان بردن وى ، محور اتحاد و همكارى گروه هاى فسادگر على رغم داشتن اختلاف

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

نُه گانه بودن گروه هاى مزبور، خود دليل تمايزات و وجود نقطه هاى افتراق ميان آنان است; با اين حال براى از ميان بردن صالح باهم متّحد شدند.

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

8 - وجود قانون ولايت اولياى مقتول براى خونخواهى وى ، در عصر صالح پيامبر

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

269- تهديد به فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 3

3 - خداوند ، تهديد كننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

ص: 129

هل أتيك . .. فرعون و ثمود . بل الذين كفروا فى تكذيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 20 - 7

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران و تكذيب كنندگان قرآن ، به سرنوشتى همچون فرجام فرعونيان و قوم ثمود

هل أتيك حديث الجنود . .. و اللّه من ورائهم محيط

270- تهمتهاى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

271- تهمتهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 1

1 - اتهام جنون و سحرزدگى به صالح ( ع ) از سوى ثموديان

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

«مسحّر» (مفرد «مسحّرين») به كسى گفته مى شود كه به شدت افسون شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 1

1 - اتهام شومى و نامباركى به صالح پيامبر ( ع ) و پيروان او ، از سوى كافران ثمود

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

«تطيّر» (مصدر «اطيّرنا») مقابل تفأل و به معناى فال بد زدن است; يعنى، چيزى يا كسى را مايه شومى و بدبختى خود انگاشتن. بنابراين «اطيّرنا بك و بمن معك»; يعنى، ما تو و پيروانت را مايه بدبختى خود مى دانيم.

ص: 130

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 4

4 - تأكيد قوم ثمود بر دروغ گويى ، قدرت طلبى و خودخواهى صالح ( ع ) ، در ادعاى پيامبرى

بل هو كذّاب أشر

«أشر» به معناى متكبر و خودخواه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 1،4

1 - دلجويى خداوند از صالح پيامبر ( ع ) ، در قبال تكذيب ها و اتهام هاى قومش نسبت به ايشان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

4 - متهم كنندگان صالح ( ع ) به دروغ گويى و خودخواهى ، خود دروغ گويان و خودخواهان واقعى اند .

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

272- جوانان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 10

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع «يعبد» گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

273- چشمه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

فى جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى باغ پوشيده از درختان و «عين» (مفرد «عيون») به معناى چشمه سار است.

ص: 131

274- حاصلخيزى سرزمين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 2

2 - سرزمين ثموديان ، سرزمينى حاصلخيز با منابع آبى سرشار

فى جنّ_ت و عيون

نكره آمدن «جنّات» و «عيون»، نشان دهنده كثرت باغ ها و چشمه سارهااست و آن حكايت از حاصلخيزى و سرسبزى سرزمين ثموديان دارد.

275- حاصلخيزى نخلستانهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 4

4 - نخلستان هاى ثموديان ، انبوه و پرحاصل و داراى خرمايى بس مرغوب

و نخل طلعها هضيم

«طلع» به معناى خوشه خرما است. در معناى «هضيم» نيز انبوهى و پرحاصلى و نيز طراوت و مرغوبيت نهفته است.

276- حاميان شقى ترين فرد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 7

7 - « عن عبد اللّه بن زَمعَة قال : خطب رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) فذكر الناقة و ذكر الذى عقرها فقال : « إذ انبعث أشقاها » قال : انبعث لها رجل عارم عزيز منيع فى رهطه ;

عبداللّه بن زَمعة روايت كرده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خطبه خواند و از ناقه [ثمود]و كسى كه آن را پى كرد، سخن گفت و فرمود: [خداوند فرموده] «إذ انبعث أشقاها» مردى براى پى كردن ناقه [صالح] تحريك شد كه زشت خو و مردم آزار و در قبيله خود عزيز و مورد حمايت بود».

277- حتميت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 2،5

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

ص: 132

5_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى راستين و تخلف ناپذير

ذلك وعد غير مكذوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 1

1- هيچ يك از تلاش هاى اصحاب حجر براى رهايى خويش از عذاب الهى ، براى آنان چاره ساز واقع نشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 4

4 - قطعى شدن عذاب بر ثموديان ، پس از آسيب رساندن به ناقه صالح

و فى ثمود إذ قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 5

5 - خانه هاى سنگى و مستحكم قوم ثمود ، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

278- حفظ منافع قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 5

5 - تصريح صالح ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده، با توجه به قيد «لكم» (همراه با لام انتفاع) استفاده مى شود.

279- حق ستيزى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 2

2 - وعده خداوند ، به مجازات قوم حق ستيز ثمود و نزول عذاب استيصال بر آنان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

«غداً» ظاهراً اشاره به هنگام نزول عذاب دنيوى دارد; و نه قيامت.

ص: 133

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 3

3 - اعطاى معجزه به صالح پيامبر ( ع ) ، زمينه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستيز ثمود

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

با توجه به ارتباط «إنّا مرسلوا الناقة» با آيه قبل، استفاده مى شود كه ظهور حقانيت صالح و كذب و غرور قوم ثمود، امرى محقق شدنى است; اما پس از اتمام آخرين حجت ها و اعطاى معجزه به ايشان.

280- حق ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 3

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

اينكه اصحاب حجر، على رغم مشاهده معجزات و آيات فراوان الهى از آنها اعراض كردند، بيانگر لجاجت و حق ناپذيرى آنان بود; چنان كه آمدن جمله «فكانوا عنها معرضين» به جاى «فأعرضوا عنها» _ كه نشان دهنده اين است كه اعراض آنان از دير باز وجود داشته است _ مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 16

16- ناقه قوم ثمود ، از جمله آيات الهى براى اخطار به آنان به خاطر حق ناپذيريشان

و ءاتينا ثمود الناقة . .. و ما نرسل بالأي_ت إلاّ تخويفًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 6

6 - ثموديان ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . قال ه_ذه ناقة... و لاتمسّوها بسوء... فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 6

6 - بيشتر ثموديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ص: 134

281- حكومت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 2

2 _ خلافت قوم ثمود در زمين و سكونت گزيدن آنان در سرزمين حجر ، نعمتى الهى بر آنان

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

282- خانه سازى در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9،10

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

«سهول» جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. «الجبال» من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله «إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً»، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

10 _ قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شيوه هاى گوناگون در خانه سازى

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

283- خانه سازى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«نَحْت» (مصدر «تنحتون») به معناى تراشيدن و«فراهة» (مصدر «فارهين») به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 135

20 - فجر - 89 - 9 - 4،8

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

«صخر» (جمع «صخرة») به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و «جَوْب» (مصدر «جابوا») به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. «وادى» _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

8 - آگاهى قوم ثمود ، به نحوه بريدن سنگ هاى كوه و ايجاد خانه هاى سنگى

جابوا الصخر

284- خانه هاى سنگى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 7

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 4،5

4 - قوم ثمود با بريدن صخره ها ، ميان درّه و دشت ، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند .

و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

«صخر» (جمع «صخرة») به معناى سنگ هاى بزرگ و سخت و «جَوْب» (مصدر «جابوا») به معناى پاره كردن و نيز پيمودن است. گفتنى است كه اسناد آن به سنگ، با معناى پاره كردن سازگار است. «وادى» _ كه حرف آخر آن به دليل آخر آيه بودن حذف شده است _ به معناى فاصله بين كوه ها و تپه ها است. (قاموس)

5 - خانه هاى سنگى و مستحكم قوم ثمود ، بى ثمر در نجات آنان از عذاب الهى

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

285- خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 3

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و

ص: 136

در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

286- خداشناسى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 6

6_ قوم ثمود ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا الله

خداشناسى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 2،3

2 - فسادانگيزى گروه هاى نُه گانه مخالف صالح ، على رغم اظهار اعتقادشان به خدا

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

سوگند خوردن به خدا، حكايت از نوعى باور به خدا دارد.

3 - اعتقاد سطحى و تقليدى به خدا ، بى تأثير در صلاح و سازندگى انسان

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

گروه هاى مزبور از يك سو به خدا سوگند مى خورند و از سوى ديگر براى كشتن پيامبر خدا همدست مى شوند و اين نشانگر سطحى بودن ايمان آنان و بى ثمر بودن آن است.

287- خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 14

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

«فاء» در «فما تزيدوننى . ..» فاى فصيحه است و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه «أتنه_نا ...» در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 137

10 - اسراء - 17 - 59 - 11

11- تقاضاى قوم ثمود در اعطاى معجزه مورد نظرشان ( ناقه = شتر ماده ) از سوى خداوند اجابت شد .

و ءاتينا ثمود الناقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 5

5 - ثموديان ، خواستار نشانه و معجزه اى از صالح ( ع ) براى پى بردن به صدق ادعاى وى

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 2

2 - قوم ثمود ، تقاضامند معجزه اى ( ناقه ) از صالح پيامبر ( ع )

إنّا مرسلوا الناقة

جمله «إنّا مرسلوا الناقة» در مقام وعده و اخبار از آينده است. «الف و لام» در «الناقة» براى عهد بوده و اشاره به همان معجزه مورد درخواست قوم ثمود دارد.

288- خواسته هاى كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 4

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود پس از كشتن ناقه صالح ، از وى خواستند تا تهديدش ( نزول عذاب دردناك ) را به اجرا گذارد .

قالوا يصلح ائتنا بما تعدنا إن كنت من المرسلين

مراد از «ما تعدنا» عذابى است كه در آيه 73 (فيأخذكم عذاب أليم) بيان شده است.

289- خودخواهى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 4

4 - متهم كنندگان صالح ( ع ) به دروغ گويى و خودخواهى ، خود دروغ گويان و خودخواهان واقعى اند .

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

ص: 138

290- خوشگذرانى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 3،4

3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«فارهين» مى تواند از مصدر«فره» (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه «فارهين» بنابراين احتمال، صفت براى «بيوتاً» و به تقدير «فارهين فيها» است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.

4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در«أتتركون فى ما ه_هنا») جمله استفهامى بوده و به تقدير «أو تنحتون. ..» باشد.

291- خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 3

3 _ وجود رابطه خويشاوندى ميان صالح و قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 1

1 - صالح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد ثموديان و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم ص_لح

قيد «أخوهم» مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى صالح(ع) با قومش و نيز تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

292- خويشاوندى قوم ثمود با صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 3

3 - رابطه خويشاوندى صالح پيامبر با قوم ثمود

و لقد أرسلنا إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

قيد «أخاهم» هر چند كنايه از رحمت و عطوفت است; لكن با توجه به اين كه اين تعبير در مورد برخى از پيامبران به كار نرفته

ص: 139

است _ با اين كه همه پيامبران نسبت به قومشان رحمت و عطوفت داشته اند _ مى توان گفت واژه ياد شده اشاره به پيوند خويشاوندى نيز دارد.

293- دانش جادو در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 7

7 - اطلاع ثموديان ، از مسأله افسون و سحرزدگى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

294- درخواست توبه از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 7

7_ « عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى حديث قوم صالح ) . . . قالوا : اعقروا ه_ذه الناقة . . . ثم قالوا : من الذى يلى قتلها و نجعل له جعلاً ما أحب ، فجائهم رجل . . . شقى من الأشقياء . . . فجعلوا له جعلاً . . . فقعد لها فى طريقها فضربها بالسيف ضربة فلم تعمل شيئاً فضربها ضربة اُخرى فقتلها . . . و أقبل قوم صالح فلم يبق أحد منهم إلاّ شركه فى ضربته . . . فأوحى الله تبارك و تعالى إلى صالح ( ع ) . . . قل لهم : إنى مرسل عليكم عذابى إلى ثلاثة أيام فإنهم تابوا و رجعوا قبلت توبتهم و صددت عنهم . . . فأتاهم صالح ( ع ) فقال لهم : . . . يا قوم إنكم تصبحون غداً و وجوهكم مصفرّة واليوم الثانى وجوهكم محمرّة واليوم الثالث وجوهكم مسودّة . . . ;

از امام صادق(ع) [در داستان قوم صالح] روايت شده كه [قوم او]گفتند: اين شتر را از پاى درآوريد . .. سپس گفتند: چه كسى داوطلب كشتن آن مى شود ما براى او دستمزدى كه دلخواهش باشد قرار مى دهيم. پس مردى كه از اشقيا بود، نزد آنان آمد ... و دستمزدى براى او قرار دادند. پس آن مرد در راه شتر كمين كرد و ضربتى بر آن وارد كرد كه كارساز نبود و با ضربتى ديگر او را كشت ... و قوم صالح آمدند و تمامى آنها [با پرداخت اجرت] در ضربه اى كه آن مرد زده بود، خود را سهيم كردند ... پس خدا به صالح وحى كرد كه به آنان بگو من تا سه روز عذاب خود را بر شما خواهم فرستاد. پس اگر [در اين سه روز] آنان توبه كردند و برگشتند، توبه آنها را مى پذيرم و از [عذاب ]آنان منصرف مى شوم ... پس صالح نزد قومش آمد و گفت...اى قوم! فردا صبح صورتهاى شما زرد مى شود و روز دوم سرخ و روز سوم سياه مى گردد...».

295- دروغگويى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 4

4 - متهم كنندگان صالح ( ع ) به دروغ گويى و خودخواهى ، خود دروغ گويان و خودخواهان واقعى اند .

ص: 140

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

296- دشمنى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 2

2 - پيشگامى سران و اشراف جامعه پس از نوح ، در مخالفت با پيامبرشان

و قال الملأ من قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

297- دشمنى شقى ترين فرد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

«إذ»، ظرف براى «كذّبت» و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

298- دشمنى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 2

2 - موضع گيرى خصمانه ثموديان در برابر نصيحت هاى صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

چنان كه گفته شد، «مسحّر» به كسى گفته مى شود كه به شدت گرفتار سحر و افسون شده است. اين تهمت سخت، بيانگر عمق دشمنى ثموديان با صالح(ع)است.

ص: 141

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 2

2 - ناقه صالح ، در معرض كينه و دشمنى ثموديان

و لاتمسّوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 8

8 - دودستگى ثموديان در برابر دعوت صالح ( ع ) ، همراه با خصومت مستمر ميان آنان بود .

فإذا هم فريقان يختصمون

فعل مضارع «يختصمون» افاده استمرار مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 5

5 - خانواده صالح ، جملگى مؤمنان به وى و مورد خشم عميق كافران

لنبيّتنّه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 3

3 - قوم عاد و ثمود ، از دشمنان خدا بودند .

فأمّا عاد فاستكبروا . .. و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى ... و يوم يحشر أعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 1،2

1 - فرعونيان و قوم ثمود ، لشكريانى درگير با راه خدا و دشمن مؤمنان بودند .

فرعون و ثمود

به قرينه بدل بودن فرعون براى «الجنود»، قوم فرعون و آل او نيز مورد نظر است و اكتفا به نام او، به جهت رياستش بر آنان است. ثمود، نام قوم حضرت صالح است كه در برابر او، به دشمنى برخاسته و ناقه الهى را پى كردند.

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

ص: 142

299- دعوت از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 6

6 _ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال يقوم اعبدوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام صالح ( ع ) براى قوم ثمود

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در «أتنه_نا أن نعبد . ..» استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 2

2 - سخن دلسوزانه صالح ( ع ) با ثموديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير «ألا تتّقون» (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 143 - 2

2 - فراخوانى صالح ( ع ) قومش را ، به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه «أمين» مى تواند از ريشه «أمن» و به معناى «مأمون»; (يعنى، فرد مورد اعتماد) باشد. بنابراين آوردن اين قيد دعوتى است از جانب صالح(ع) كه به او اعتماد كنند و به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 144 - 1،2

1 - دعوت مجدد صالح ( ع ) از ثموديان براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

2 - صالح ( ع ) ، خواهان اطاعت ثموديان از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

ص: 143

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع «اتّقوا اللّه» بر«إنّى لكم رسول أمين» مى تواند مفيد اين مطلب باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 1

1 - فراخوانى مجدّد صالح ثموديان را براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 5

5 - دعوت به پرستش خداى يگانه ، مهم ترين و نخستين پيام صالح براى ثموديان

و لقد أرسلنا إلى ثمود . .. أن اعبدوا اللّه

اهميت پيام و نخستين بودن آن از اين جهت استفاده مى شود كه آيه شريفه دعوت به خداپرستى را در رأس همه پيام ها و قبل از هر پيام ديگر آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

300- دنياطلبى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 4

4_ قوم ثمود ، مردمى سخت دلبسته به دنيا و تمتعات آن

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

روشن است كه مقصود صالح(ع) از اين فرمان (تمتعوا . ..) اين نيست كه قوم ثمود را به بهره بردارى از تمتعات دنيا فرابخواند; بلكه به قرينه جمله بعد، اعلام سه روز مهلت است. بيان مهلت سه روزه به سه روز بهره گيرى از تمتعات دنيا، اشاره به رويه قوم ثمود دارد; يعنى، آنچه خواهان آن هستيد و بدان دل بسته ايد و به خاطر آن به آيين الهى نمى گراييد، تنها تا سه روز ديگر ادامه خواهد داشت.

دورانديشى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 144

13 - نمل - 27 - 49 - 7

7 - چاره انديشى توطئه گران عليه صالح ، براى انكار جنايت خويش و گريز از قصاص يا پرداخت خونبها

ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لص_دقون

طرح اظهار بى خبرى از قتل صالح(ع) و خانواده وى، نشان مى دهد كه گروه هاى مزبور مى انديشيده اند تا راهى پيدا كنند و در نتيجه آن از خونخواهى ولىّ دم يا پرداخت خونبها شانه خالى كنند.

301- ذلت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 7

7 - هلاكت قوم ثمود ، با صاعقه خواركننده و خفت آور

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

302- رفاه اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 3

3 - اشراف و سران جامعه پس از نوح ، عناصرى مرفه و برخوردار از همه امكانات دنيوى

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

303- رفاه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 2

2 - ثموديان ، برخوردار از امنيت و رفاه كامل در سرزمين خويش

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

«ما» در «فى ما» اشاره به نعمت هائى دارد كه بيان تفصيلى آن در آيات بعد آمده است. و «ه_هنا» نيز اشاره به سرزمين ثموديان است.

304- روش برخورد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 145

13 - شعراء - 26 - 153 - 2

2 - موضع گيرى خصمانه ثموديان در برابر نصيحت هاى صالح ( ع )

قالواإنّما أنت من المسحّرين

چنان كه گفته شد، «مسحّر» به كسى گفته مى شود كه به شدت گرفتار سحر و افسون شده است. اين تهمت سخت، بيانگر عمق دشمنى ثموديان با صالح(ع)است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 4

4 - قوم ثمود ، براى دستيابى به آب اختصاصىِ ناقه صالح ، آن را هلاك كردند .

و سقي_ها . .. فعقروها

بيان هشدار به ثموديان، در مورد آب شربِ ناقه و آن گاه سخن گفتن از تكذيب و عقر، نشانگر آن است كه انگيزه قوم ثمود از پى كردن ناقه، چشم داشت آنان به آب مورد نياز آن بوده است.

305- رؤيت هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 6

6 - نظاره گرى قوم ثمود ، بر مرگ دشوار و ناگزير خويش ، نوعى عذاب براى آنان بود . *

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

تصريح به «و هم ينظرون» _ در پى «أخذتهم. ..» _ ظاهراًبه منظور بيان شدت ابتلا و گرفتارى قوم ثمود است.

306- زمينه تهمتهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 3

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

ص: 146

307- زمينه رحمت بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 8

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

308- زمينه عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 3

3 - اعطاى معجزه به صالح پيامبر ( ع ) ، زمينه ساز نزول عذاب بر قوم حق ستيز ثمود

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر . إنّا مرسلوا الناقة فتنة لهم

با توجه به ارتباط «إنّا مرسلوا الناقة» با آيه قبل، استفاده مى شود كه ظهور حقانيت صالح و كذب و غرور قوم ثمود، امرى محقق شدنى است; اما پس از اتمام آخرين حجت ها و اعطاى معجزه به ايشان.

309- زمينه غفلت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 3

3 - رفاه و آسايش ثموديان ، زمينه غافل شدن آنان از مرگ و گرفتار شدنشان به بى تقوايى و گناه

ألاتتّقون . .. أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

310- زمينه نجات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 8

8 - تلاش دلسوزانه صالح ( ع ) براى رفع گرفتارى ها از قوم خويش و جلب رحمت الهى براى آنان

قال يقوم لم تستعجلون . .. لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

ص: 147

311- زمينه هدايت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 1

1 - خداوند ، راه هدايت را به قوم ثمود نشان داد .

و أمّا ثمود فهدين_هم

312- زيانكارى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 17

17_ افزايش اطمينان صالح ( ع ) به زيان كارى كافران ثمود ، تنها دستاورد اصرار آنان بر انصراف او از دعوت به توحيد

فما تزيدوننى غير تخسير

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه «تخسير» به معناى نسبت دادن خسارت و تباهى باشد، همانند تكفير و تفسيق كه به معناى نسبت دادن كفر و فسق مى باشد. بر اين مبنا، فاعل «تخسير» حضرت صالح(ع) است و مفاد جمله «فما تزيدوننى ...» چنين خواهد شد: آنچه اصرار شما بر ترك دعوت به توحيد، بر من مى افزايد اين است كه شما را در خسارت و تباهى ببينم.

313- ساختار اجتماعى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 9

9 - ثموديان ، متشكل از قبيله ها و عشيره هاى مختلف *

و كان فى المدينة تسعة رهط . .. أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه «قومهم» به تقدير «قوم كلّ واحد منهم» باشد; يعنى، ما قوم و قبيله هر يك از آن گروه هاى نُه گانه را به همراه آنها نابود ساختيم.

314- سختى كيفر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 1

1 - خداوند ، قوم ثمود را به سختى كيفر داد .

كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود

قوم ثمود، امت حضرت صالح(ع) بودند كه بر اثر مخالفت با تعاليم او عقوبت شدند.

ص: 148

315- سرزنش قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 6

6 - ثموديان ، مورد سرزنش صالح ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بى توجهى به ناپايدار بودن امكانات دنيايى

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 4

4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در«أتتركون فى ما ه_هنا») جمله استفهامى بوده و به تقدير «أو تنحتون. ..» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 1

1 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر بدكردارى آنان

قال يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

استفهام در «لم تستعجلون. ..» و «لولا تستغفرون» استفهام توبيخى است.

316- سرزنشهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 7

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

ص: 149

استفهام در «أتنه_نا أن نعبد . ..» استفهام توبيخى است.

317- سرمستى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 3

3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«فارهين» مى تواند از مصدر«فره» (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه «فارهين» بنابراين احتمال، صفت براى «بيوتاً» و به تقدير «فارهين فيها» است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.

318- سعادت طلبى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 10

10 - قوم ثمود ، مدعى ارزش خواهى و سعادت جويى ، در تكذيب پيامبرى صالح ( ع )

إنّا إذًا لفى ضل_ل و سعر

قوم ثمود با گفتن «إنّا إذًا. ..»، در حقيقت مدعى بودند كه ما اكنون در گمراهى و شقاوت نيستيم و چنانچه از صالح(ع) پيروى كنيم، گمراه و تيره بخت خواهيم شد و ما گمراهى و تيره بختى را براى خويش نمى پسنديم.

319- سلطه گرى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 4

4 - توده مردم جامعه پس از نوح ، اسير تبليغات و سلطه اشراف بودند .

و قال الملأ من قومه . .. و ما نحن بمبعوثين

320- سنگ تراشى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 3

3- وجود صنعت خانه سازى و سنگ تراشى در ميان مردم حجر ( قوم ثمود )

ص: 150

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«نَحْت» (مصدر «تنحتون») به معناى تراشيدن و«فراهة» (مصدر «فارهين») به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

321- سنگبرى در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 8

8 - آگاهى قوم ثمود ، به نحوه بريدن سنگ هاى كوه و ايجاد خانه هاى سنگى

جابوا الصخر

322- سوءظن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 18

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر «مريب» پس از «شكّ» اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در «ريب» شك توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

323- سوگند گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 1

1 - توطئه و هم قسمى گروه هاى نُه گانه فسادگر ، براى قتل شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون . .. قالوا تقاسموا باللّه لنبيّتنّه و أهله

«تقاسم» (مصدر «تقاسموا») به مشاركت كردن در قسم و «تبييت» (مصدر «نبيّتنّ») به سوء قصد شبانه گفته مى شود.

ص: 151

324- سهم آب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 1

1 - تقسيم آب در سرزمين قوم ثمود ، ميان ايشان و ناقه صالح ، به فرمان خداوند

و نبّئهم أنّ الماء قسمة بينهم

325- شدت تكذيبگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 2

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

326- شرايط ايمان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 6

6 - ثموديان ، ايمان به صالح را منوط به ارائه معجزه اى از سوى او مى دانستند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

327- شرك قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 9

9 _ قوم ثمود ، مردمى مشرك

ما لكم من إله غيره

ص: 152

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 8

8_ قوم ثمود ، مردمى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدد

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 5،6

5_ قوم صالح و پدرانشان ، مردمانى مشرك و پرستشگر غير خدا بودند .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

6_ صالح ( ع ) ، مردمان را از پرستش غير خدا برحذر مى داشت و عليه شركورزى قوم ثمود مبارزه مى كرد .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 21

21- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، خدايان نياكان خود را مى پرستيدند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

328- شقاوت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 2

2 - قوم ثمود ، گرفتار تيره بختى و شقاوت

إذ انبعث أشق_يها

«أشقى»، اسم تفضيل و نشانه وجود رگه هاى شقاوت در ديگر افراد قوم ثمود است.

329- شك قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 14،15

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

ص: 153

«مريب» (ترديدافكن) صفت براى «شك» است و متعلق آن _ به قرينه جمله «قد كنت فينا مرجوّاً» _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله «إنّنا لفى ...»; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 17،18

17- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، در جواب دعوت انبياى خويش اعلام كردند در باره تعاليم آنان بشدت در ترديدند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . ..جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ...و قالوا إنا

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر «مريب» پس از «شكّ» اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در «ريب» شك توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 7

7 - ثموديان در توانايى صالح ( ع ) براى ارائه معجزه بر اثبات درستى ادعايش ، ترديد داشتند .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين

برداشت ياد شده از به كار گرفتن «إن» _ كه در موارد ترديد به كار مى رود _ استفاده مى شود.

330- صاعقه زدگى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 4،5

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1،2

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

2 - سرعت و شدت صاعقه ، از بين برنده توان تصميم گيرى ثموديان

فأخذتهم الص_عقة . .. فما استط_عوا من قيام

ص: 154

331- صالح(ع) و خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 9،15

9_ صالح ( ع ) به مردم خويش اعلام كرد : در صورت پذيرش خواسته آنان ( ترك دعوت به توحيد ) گنه كار و مستحق عذاب الهى خواهد بود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته

15_ صالح ( ع ) ، توجه كردن به درخواست كافران قومش ( ترك ابلاغ توحيد ) را ، مايه خسارت و تباهى خويش دانست .

فما تزيدوننى غير تخسير

«تخسير» به معناى خسارت زدن مى باشد و فاعل آن قوم ثمود است.

332- صالح(ع) و قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 4،13

4 _ صالح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز و با محبت نسبت به مردم خويش ( قوم ثمود )

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

تصريح به اينكه صالح برادر قوم ثمود بوده است، مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و نسبت به آنان محبت داشته است.

13 _ صالح پيامبر ، دعوت كننده قوم ثمود به توحيد با تكيه بر دليل و معجزه اى آشكار از جانب خداوند

اعبدوا اللّه ما لكم من إله غيره قد جاءتكم بينة من ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 12،16

12 _ صالح ( ع ) از مردم خويش خواست تا همواره تمامى نعمت هاى الهى را به خاطر داشته باشند .

فاذكروا ءالاء اللّه

«الاء» جمع «إلى» و به معناى نعمتهاست.

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

«لا تعثوا» از «عثى يعثى عثوا» است، يعنى فساد نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 155

6 - اعراف - 7 - 79 - 2

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه «قوم» به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 3،4،20،25

3_ خويشاوندى صالح ( ع ) با قوم ثمود

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

تصريح به اينكه صالح(ع) ، برادر قوم ثمود بود (أخاهم صالحاً) مى تواند اشاره اى باشد به خويشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود.

4_ صالح ( ع ) ، دلسوز براى قوم خويش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى

و إلى ثمود أخاهم ص_لحًا

مراد از اخوّت صالح(ع) براى قوم ثمود ، مى تواند مهربانى و دلسوزى او نسبت به آنان باشد.

20_ طلب بخشايش گناهان از خدا ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، توصيه ها و پيام هاى صالح ( ع ) به قوم ثمود

قال ي_قوم . .. فاستغفروه ثم توبوا إليه

25_ « جاء رجل من أهل الشام إلى على بن الحسين ( ع ) فقال : أنت على بن الحسين ؟ قال : نعم ، قال : أبوك الذى قتل المؤمنين ؟ . . . فقال : ويلك كيف قطعت على أبى أنه قتل المؤمنين ؟ قال : قوله : إخواننا قد بغوا علينا فقاتلناهم على بغيهم . فقال : ويلك أما تقرأ القرآن ؟ قال : بلى . قال : فقد قال الله تعالى . . . « و إلى ثمود أخاهم صالحاً » أفكانوا إخوانهم فى دينهم أو فى عشيرتهم ؟ قال له الرجل : لا بل فى عشيرتهم . قال ( ع ) : فهؤلاء إخوانهم فى عشيرتهم و ليسوا إخوانهم فى دينهم . . . ;

مردى از اهل شام نزد على بن الحسين(ع) آمد و گفت: تو على بن الحسين هستى؟ فرمود: آرى. او گفت: پدرت كسى است كه مؤمنين را كشت ...، فرمود: واى بر تو چگونه حكم قطعى كردى كه پدرم مؤمنين را كشت؟ آن شخص گفت: سخن او (أميرالمؤمنين(ع)) كه گفت:برادران ما عليه ما سركشى كردند، پس ما هم به خاطر اين سركشى باآنان جنگ كرديم؟فرمود: واى بر تو! آيا قرآن نمى خوانى؟ گفت: چرا، فرمود: خداوند مى فرمايد: «... و إلى ثمود أخاهم صالحاً» آيا صالح برادر دينى قوم ثمود بود يا برادر فاميلى آنان؟ گفت: برادر فاميلى آنان بود. فرمود: اينان نيز برادران فاميلى بودند نه برادران دينى ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 5

5_ برخورد حضرت صالح ( ع ) با مشركان و كافران ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير «يا قوم» (اى مردم من) حكايت از شفقت و ترحم صالح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 3،4،5،8

3_ صالح ( ع ) با برخوردى عاطفى ، قوم خويش را با خصوصيات معجزه خويش آشنا ساخت .

و ي_قوم ه_ذه ناقة الله

ص: 156

تعبير «يا قوم» (اى مردم من) حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

4_ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا ناقه را براى چريدن آزاد بگذارند .

فذروها تأكل فى أرض الله

5_ صالح ( ع ) ، برحذر دارنده قوم ثمود از ايجاد هرگونه مزاحمت و آزاررسانى به ناقه

و لاتمسوها بسوء

8_ مالكيت خداوند بر چراگاهها ، دليل صالح ( ع ) بر لزوم آزاد گذاشتن ناقه براى چريدن در هر كجاى زمين

ه_ذه ناقة الله . .. فذروها تأكل فى أرض الله

تعبيرهاى «ناقه خدا» و «زمين خدا» در حقيقت استدلال صالح(ع) بر لزوم آزادگذارى ناقه براى چريدن بود; يعنى ، چون ناقه از آنِ خداست و زمين نيز از آنِ اوست ، روا نيست ناقه را از چريدن باز داريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 4

4 - صالح پيامبر ( ع ) ، برخاسته از ميان قوم ثمود و داراى پيوند نژادى با آنان

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا

احتمال دارد تعبير «منّا»، نظر به هم خونى و پيوند قومى و نژادى داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

333- صفات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 4

4_ قوم ثمود ، مردمى سخت دلبسته به دنيا و تمتعات آن

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

روشن است كه مقصود صالح(ع) از اين فرمان (تمتعوا . ..) اين نيست كه قوم ثمود را به بهره بردارى از تمتعات دنيا فرابخواند; بلكه به قرينه جمله بعد، اعلام سه روز مهلت است. بيان مهلت سه روزه به سه روز بهره گيرى از تمتعات دنيا، اشاره به رويه قوم ثمود دارد; يعنى، آنچه خواهان آن هستيد و بدان دل بسته ايد و به خاطر آن به آيين الهى نمى گراييد، تنها تا سه روز ديگر ادامه خواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 4

4_ كشتن ناقه صالح ، از ستمگرى هاى قوم ثمود بود .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

از آن جا كه كشتن ناقه صالح نيز در نزول عذاب دخيل بود ، معلوم مى شود ظلم در «الذين ظلموا» اشاره به كشتن ناقه نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 157

9 - حجر - 15 - 81 - 3

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

اينكه اصحاب حجر، على رغم مشاهده معجزات و آيات فراوان الهى از آنها اعراض كردند، بيانگر لجاجت و حق ناپذيرى آنان بود; چنان كه آمدن جمله «فكانوا عنها معرضين» به جاى «فأعرضوا عنها» _ كه نشان دهنده اين است كه اعراض آنان از دير باز وجود داشته است _ مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

334- طبقات اجتماعى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 3

3 _ مستضعفان و اشراف مستكبر ، دو طبقه متمايز از يكديگر در ميان قوم ثمود

قال الملأ الذين استكبروا من قومه للذين استضعفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 1

1 - جامعه نخستين پس از نوح ( ع ) ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

«ملا»به سران و اشراف گفته مى شود0 «اتراف» (مصدر «اترفنا») به معناى متنعم كردن و برخوردار ساختن است.

335- طغيانگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 3

3 - قوم ثمود ، مردمى ستم كار و طغيانگر

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيه بعد، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم ثمود ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ص: 158

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1،4

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف «ال» در «البلاد»، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن «بلادهم» بوده و حرف «ال»، جانشين ضمير «هم» است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 2،3

2 - قوم ثمود ، مردمى طغيانگر و آلوده به گناه بى حد بودند .

بطغويها

«طغوى»، اسم مصدر طغيان (گناه را از حد گذراندن) است. (مفردات)

3 - طغيان گرى قوم ثمود ، آنان را به تكذيب پيام هاى الهى كشاند .

كذّبت ثمود بطغويها

حرف «باء» در بطغواها» سببيه است; يعنى، طغيان زمينه ساز تكذيب بود.

336- ظلم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 2،4

2_ قوم ثمود ، مردمانى ستمكار بودند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

4_ كشتن ناقه صالح ، از ستمگرى هاى قوم ثمود بود .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

از آن جا كه كشتن ناقه صالح نيز در نزول عذاب دخيل بود ، معلوم مى شود ظلم در «الذين ظلموا» اشاره به كشتن ناقه نيز دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر

ص: 159

خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير «هم» و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 13

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 19

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 3

3 - قوم ثمود ، مردمى ستم كار و طغيانگر

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيه بعد، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم ثمود ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

ص: 160

337- عبرت از تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

«نبأ» در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه «نبأ» تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

338- عبرت از فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 3

3 - هلاكت ثموديان با عذاب استيصال ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

واژه «آية» در اين جا مرادف «عبرة» است و نكره آمدن براى تفخيم مى باشد; يعنى، «إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 2

2 - مطالعه و تأمل در سرنوشت شوم ثموديان ، دربردارنده درس و عبرت براى انسان ها

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 4

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه «آية» در آيه ياد شده معادل «عبرة» و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، «إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

ص: 161

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 1

1 - سرگذشت قوم ثمود و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى ثمود

«فى ثمود» عطف بر «تركنا فيها آية» است; يعنى، «و فى ثمود آية. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 5

5 - فرجام فرعون و قوم ثمود ، داستانى آشنا براى اهل مكّه و مايه عبرت براى همه مردمان

هل أتيك . .. فرعون و ثمود

سوره «بروج» از سوره هاى مكى است و نام بردن امت هايى مخصوص براى عبرت گرفتن مكّيان از فرجام آنها، بيانگر آگاهى آنان از تاريخ اجمالى آن امت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 3

3 - فرجام قوم ثمود ، درس عبرت براى همگان

ألم تر . .. و ثمود

339- عبرت از قصه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير «فهل ترى» استفاده مى شود.

340- عبرت از قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

ص: 162

عبرت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

341- عجز قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 8

8_ صيحه و غرشى كه قوم ثمود را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

«فى ديارهم» متعلق به «جاثمين» است و دلالت بر اين دارد كه قوم ثمود در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه: صيحه و غرش مهيب آن چنان بود كه قوم ثمود، نتوانستند از خانه هاى خويش _ كه طبعاً آدمى در اين گونه موارد از خانه خارج مى شود _ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 153 - 6

6 - مخالفان صالح ( ع ) ، ناتوان از مقابله منطقى با وى

قالوا إنّما أنت من المسحّرين

اقدام ثموديان به وارد كردن اتهام جنون به صالح(ع) در برابر اندرزهاى خيرخواهانه وى، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

ص: 163

342- عجله قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 2

2 - شتاب ثموديان در اتخاذ روش هاى نادرست و بدفرجام

لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

343- عدم تعقل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 3

3 - تصميم بدون انديشه و به دور از تدبير قوم ثمود ، در از ميان بردن معجزه الهى ( ناقه ) *

فنادوا صاحبهم

به كار رفتن «فاء» در «فنادوا» _ به جاى «ثمّ» يا حرف ديگر _ احتمال دارد بيانگر بى تأملى قوم ثمود در كشتن ناقه باشد.

344- عذاب استيصال قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 2

2 - وعده خداوند ، به مجازات قوم حق ستيز ثمود و نزول عذاب استيصال بر آنان

سيعلمون غدًا من الكذّاب الأشر

«غداً» ظاهراً اشاره به هنگام نزول عذاب دنيوى دارد; و نه قيامت.

345- عذاب دنيوى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،2،3،4،5،6

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

ص: 164

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

«رجفة» به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه «فأصبحوا . .. » معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه «فأخذتهم الرجفة» (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

2 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم ثمود توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«فى دارهم» مى تواند اشاره به اين نكته داشته باشد كه نزول عذاب هنگامى بوده كه همه و يا اكثر ثموديان در خانه هايشان استراحت مى كردند و مى تواند علاوه بر اين، اشاره داشته باشد كه با احساس لرزش زمين _ كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد _ كافران قوم صالح نيز خواستند از خانه ها بدر شوند ولى عذاب مهلت شان نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند با توجه به اينكه «فى دارهم» متعلق به «جثمين» است اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«جثوم» به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «اصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى «صاروا» بر اين مبنا «فأصبحوا . .. » مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فاء» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

6 _ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، پاسخى بود به ناباورى آنان نسبت به تحقق تهديد هاى صالح ( ع )

ائتنا بما تعدنا . .. فأخذتهم الرجفة

از حقايقى كه در آيه قبل مطرح شده و مى تواند «أخذتهم الرجفة» بر آن مترتب باشد، ناباورى قوم ثمود به تهديدهاى حضرت صالح(ع) است، كه از جمله «ائتنا بما تعدنا» به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 1

1 _ صالح ( ع ) پس از حتمى شدن نزول عذاب الهى بر اثر پى كردن ناقه ، از قوم خويش فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

جمله «تولى عنهم» عطف بر «فعقروا الناقة» در آيه 77 است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

ص: 165

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

346- عذاب ذلت بار قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 3

3_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، عذابى ذلت آور و خوار كننده بود .

نجّينا ص_لحًا . .. و من خزى يومئذ

347- عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3

3 _ خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 166

9 - حجر - 15 - 84 - 2،3

2- خانه هاى مستحكم و سنگى قوم ثمود _ كه به اميد برقرارى امنيت در برابر عذاب الهى ساخته شد _ نتوانست آنان را حتى در برابر صدايى سهمگين امنيت بخشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

3- عذاب الهى ( صيحه ) اصحاب حجر را در داخل خانه هاى سنگى و دژ هاى مستحكمشان درهم كوبيد .

ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين . فأخذتهم الصيحة ... فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبو

اصحاب حجر براى در امان ماندن از عذاب الهى، خانه هاى سنگى بنا كرده بودند; ولى اين خانه ها آنان را از عذاب مصون نداشت و در دفع آن كارساز نبود (فما أغنى عنهم . ..). حقيقت فوق بيانگر اين نكته است كه در وقت عذاب، آنان در همين خانه ها سُكنى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 2،3

2 - نزديك بودن زمان نزول عذاب ، نويد خداوند به نخستين پيامبرِ پس از نوح

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

«صيحة» مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1،4

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

4 - نزول عذاب مرگبار بر ثموديان ، نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن ماجراى هلاكت ثموديان، مستلزم استمرار داشتن مجازات اقوام ديگر، در صورت كفرورزى و اصرار بر حق ناپذيرى آنان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 167

13 - نمل - 27 - 51 - 3

3 - گرفتار شدن ثموديان به عذاب ويرانگر و كيفر نابودكننده الهى ، پيش از تحقق توطئه آنان عليه صالح ( ع ) و خانواده اش

فانظر كيف كان ع_قبة مكرهم أنّا دمّرن_هم

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») مرادف «إهلاك» است. حال اگر گروه هاى توطئه گر در برنامه ترور صالح(ع) موفق مى شدند، دعوت خداوند از انسان ها براى عبرت گيرى از سرنوشت آنان معنا نداشت. بنابراين عبارت «أنّا دمّرناهم»; يعنى، «أهلكناهم قبل أن يحققوا مكرهم; ما آنان را پيش از آن كه بتوانند طرحشان را پياده كنند، نابود ساختيم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

«عاداً و ثموداً» منصوب به فعل مقدر «أهلكنا» است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 2،3،7

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

7 - برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم ثمود ) با صيحه و صدايى مهيب و وحشت ناك ، عذاب و نابود شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. فكلاًّ أخذنا بذنبه ... و منهم من أخذته الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 168

18 - ذاريات - 51 - 44 - 6

6 - نظاره گرى قوم ثمود ، بر مرگ دشوار و ناگزير خويش ، نوعى عذاب براى آنان بود . *

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

تصريح به «و هم ينظرون» _ در پى «أخذتهم. ..» _ ظاهراًبه منظور بيان شدت ابتلا و گرفتارى قوم ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 45 - 1

1 - ناتوانى و بى پناهى كامل قوم ثمود ، در برابر صاعقه عذاب

فما استط_عوا من قيام و ما كانوا منتصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 9

9 - « عن أصبغ بن نباته ، قال : سمعت أميرالمؤمنين ( ع ) . . . يقول : إنّما يجمع الناس الرضا و الغضب ، أيّها الناس إنّما عقر ناقة ثمود واحد فأصابهم اللّه بعذابه بالرضا و آية ذلك قوله جلّوعزّ « فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر » . . . ;

اصبغ بن نباته گويد: از اميرالمؤمنين(ع) شنيدم. .. كه مى فرمود: رضايت و غضب مردم [به امرى كه انجام مى گيرد] سبب مى شود [كه ثواب و عقاب آن] همه را فراگيرد. اى مردم! ناقه ثمود را يك نفر پى كرد; ولى خداوند همه آن قوم را گرفتار عذاب كرد; زيرا همه راضى بودند و نشانه اين مطلب قول خداى جلّوعزّ است كه مى فرمايد: فنادوا صاحبهم فتعاطى فعقر».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 5

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن «فقعر» مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير «أرسلنا علهيم» افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

«صبّ»، به معناى ريختن چيزى و «سوط» به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت «سوط» گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). «ريختن شلاق عذاب»، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

ص: 169

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق «دمدمة» _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله «دمدمت الشىء» _ كه گاهى با حرف «على» و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

348- عذاب كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 3،4

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«جثوم» به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «اصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى «صاروا» بر اين مبنا «فأصبحوا . .. » مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

349- عصيان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2،3،4

2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون «ربهم» بدون واسطه حرف «باء» مفعول براى «كفروا» قرار گرفته است، مى توان گفت در «كفروا» معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

3_ سرپيچى قوم ثمود از فرمان هاى خداوند ، موجب گرفتارى آنان به عذاب استيصال شد .

كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمودا كفروا ربهم

ص: 170

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه «بُعداً» در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

350- عصيان كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از «أمر ربهم» همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

351- عقيده اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2

2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

352- عقيده باطل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 8

8_ قوم ثمود ، مردمى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدد

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ، مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

ص: 171

353- عقيده قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند «أو عجبتم أن جاءكم . .. » در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 6

6 _ قوم ثمود ، پيامبرى و بعثت انسانهايى را از جانب خدا ناممكن نمى شمردند .

إن كنت من المرسلين

جمع آوردن كلمه «المرسلين»، اشاره به آن دارد كه قوم ثمود پذيرفته بودند كه انسانهايى از جانب خدا به پيامبرى مبعوث مى شوند، ولى درباره رسالت حضرت صالح(ع) شك و ترديد مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 6

6_ قوم ثمود ، به وجود خداوند معتقد بودند .

ي_قوم اعبدوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 14

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 4

4 - وجود عقيده به تناسخ در ميان مردم پس از عصر نوح *

نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

معناى عبارت ياد شده را با توجه به آمدن «نحيا» بعد از «نموت» چنين است: ما مى ميريم و دوباره در همين دنيا در كالبدى ديگر، حضور پيدا مى كنيم; بدون اين كه رستاخيزى در كار باشد و بدون اين كه بدن پوسيده ما، دوباره زنده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 141 - 4

ص: 172

4 - ثموديان ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت ثمود المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نسبت دادن تكذيب همه فرستادگان الهى به ثمود، از آن جهت باشد كه آنان اصولاً حقيقتى به نام «رسالت» را قبول نداشتند و اين به منزله انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

354- عقيده گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 3

3 - اعتقاد سطحى و تقليدى به خدا ، بى تأثير در صلاح و سازندگى انسان

يفسدون فى الأرض . .. قالوا تقاسموا باللّه

گروه هاى مزبور از يك سو به خدا سوگند مى خورند و از سوى ديگر براى كشتن پيامبر خدا همدست مى شوند و اين نشانگر سطحى بودن ايمان آنان و بى ثمر بودن آن است.

355- علم به فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

356- علم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 8

8 - آگاهى قوم ثمود ، به نحوه بريدن سنگ هاى كوه و ايجاد خانه هاى سنگى

جابوا الصخر

ص: 173

357- عمل ناپسند قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 13

13- قوم ثمود ، نسبت به معجزه الهى ( ناقه ) عكس العمل ناروا داشته و با آن ظالمانه برخورد كردند .

و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 1

1 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر بدكردارى آنان

قال يقوم لم تستعجلون بالسيّئة قبل الحسنة

استفهام در «لم تستعجلون. ..» و «لولا تستغفرون» استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 8،14

8 - شيطان ، اعمال نادرست قوم عاد و ثمود ، را براى آنان به صورت خوب جلوه مى داد .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

قرينه حال، دلالت مى كند بر اين كه مراد از «أعمال» كارهاى ناروا و نادرست بوده است. چه اين كه كار خوب، نياز به تزيين ندارد.

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

358- عموميت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 1

1 - نزول عذاب فراگير الهى بر ثموديان ، در پى كشتن ناقه صالح

فعقروها . .. فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 2

2 - عذاب قوم ثمود ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

ص: 174

359- فهل ترى لهم من باقية

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير «لهم» به مجموع قوم ثمود و عاد بازگردد.

360- عوامل اختلاف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 3

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

361- عوامل تكامل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 3

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

362- عوامل تكذيبگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 8

8 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله « كذّبت ثمود بطغواها » يقول الطغيان حملها على التكذيب ;

از امام باقر(ع) درباره قول خدا «كذّبت ثمود بطغواها» روايت شده كه [خداوند ]مى فرمايد: طغيان و سركشى، قوم ثمود را به تكذيب [صالح] كشاند».

363- عوامل دشمنى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 3

ص: 175

3 - پديد آمدن دو دستگى و خصومت هاى اجتماعى در پى دعوت صالح ( ع ) ، زمينه بد يُمن خوانده شدن وى از سوى كافران

فإذا هم فريقان يختصمون . .. قالوا اطّيّرنا بك

احتمالاً آنچه كافران به عنوان شومى و نامباركى از آن ياد كرده اند، همان دو دستگى و اختلافات اجتماعى باشد كه درپى دعوت صالح(ع) و پيدايش مؤمن و كافر به وجود آمده بود.

364- عوامل مشكلات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 4

4 - قرار گرفتن ثموديان در مشكلات و گرفتارى ها به خاطر گناهان

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

از تعبير «لعلّكم ترحمون» استفاده مى شود كه ثموديان بر اثر گناهان، گرفتار بدبختى و مشكلات شده بودند و بيرون آمدن از آن و جلب رحمت خداوند، نيازمند استغفار بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 6

6 - مصايب و مشكلات ثموديان ، كيفر الهى و معلول گناهان خود آنان

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. بل أنتم قوم تفتنون

برداشت فوق باتوجه به اين نكته است كه صالح پيامبر(ع) در رد پندار ثموديان كه بدبختى هاى خود را ناشى از بد يمنى وجود صالح و پيروان آن حضرت قلمدادمى كردند، فرمود: بدبختى هاى شما كيفرى است الهى و معلول گناهان خودتان. گفتنى است در فرض فوق واژه «تفتنون» از فتنه به معناى عذاب مشتق مى باشد; يعنى، «بل أنتم قوم تعذّبون; بلكه شما مردمى هستيد كه به كيفر گناه خود عذاب مى شويد».

365- عوامل ناخشنودى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 156 - 3

3 - اختصاص يافتن نوبتى از آب به ناقه ، موجب ناخرسندى ثموديان *

لها شرب و لكم شرب يوم معلوم . و لاتمسّوها بسوء

با توجه به ارتباط آيه بالا با آيه پيش، احتمال مى رود كه تقسيم آب، زمينه بدانديشى و نارضايتى را در ميان ثموديان، نسبت به ناقه پديد آورده باشد و «لاتمسّوها» هشدارى به اين موضع گيرى است.

ص: 176

366- عوامل هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 4

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه «بُعداً» در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 2

2 - هلاكت قوم ثمود ، بازتاب ظلم و حق ستيزى خود آنان

فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا

قيد «بما ظلموا» بيان علت هلاكت قوم ثمود است; يعنى، آنان بدان سبب كه ستم كردند. .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 4

4 - صاعقه فراگير و نيرومند ، عامل نابودى قوم ثمود

فأخذتهم الص_عقة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم ثمود *

و أنّه هو ربّ الشعرى . .. و ثموداْ فما أبقى

بيان هلاكت قوم ثمود _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم ثمود و هلاكت آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 2

2 - تكذيب قيامت ، عامل هلاكت قوم ثمود

ص: 177

كذّبت ثمود . .. فأُهلكوا بالطاغية

367- غافلگيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 8

8 - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

«صاعقة» به معناى صداى شديد آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنين مى شود: «ثموديان با يك فرياد آسمانى از ميان رفتند». بنابر اين مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد _ كه چندين روز عذاب آنان به طول انجاميد _، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

368- غافلگيرى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 3

3 - تدبير غافل گيرانه خدا ، عليه گروه هاى مخالف صالح ( ع )

و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

369- غفلت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 5

5 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) به خاطر غفلت آنان از مرگ و بى توجهى به ناپايدار بودن امكانات دنيايى

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

370- فرجام شوم قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 8

8 - فرجام هلاكت بار ثموديان ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

فأخذهم العذاب إنّ فى ذلك لأية

ص: 178

با توجه به لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از ثموديان، اين بود كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند (و ما كان أكثرهم مؤمنين)، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 10

10 - آگاهى مشركان ، عصر بعثت ، از سرنوشت شوم قوم عاد و ثمود

فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

نظير و همانند آوردن براى مخاطبان، در صورتى منطقى و قابل قبول است كه مخاطب از آن نظير و همانند اطلاع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

371- فرجام قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در «ألم يأتهم» براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 5

5_ سرنوشت و فرجام مردم مدين ( قوم شعيب ) همانند سرنوشت ثموديان ( قوم صالح ) شد .

ألا بُعدًا لمدين كما بعدت ثمود

تشبيه در جمله «ألا بُعدًا . ..» _ علاوه بر بيان همسانى هلاكت مردم مدين با هلاكت قوم ثمود _ ناظر به سخن شعيب(ع) _ كه در آيه 89 مطرح شد _ نيز مى باشد. آن حضرت مردم خويش را به سرنوشتى همانند سرنوشت يكى از اقوام گذشته هشدار داد. آيه مورد بحث بيان مى دارد كه آن قوم، قوم صالح (ثموديان) بود.

ص: 179

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 4

4 - فرجام فرعونيان و قوم ثمود ، نشانگر حاكميت اراده خداوند و ناتوانى سپاه كفر از رويارويى با او است .

فعّال لما يريد . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 6

6 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت ، به فرجامى نظير هلاكت قوم ثمود

ألم تر كيف فعل ربّك . .. و ثمود الذين جابوا الصخر بالواد

372- فساد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

«قرن» (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

373- فلسفه خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 180

13 - شعراء - 26 - 157 - 4

4 - معجزه خواهى ثموديان ، پيشنهادى بهانه جويانه بود ; نه درخواستى صادقانه .

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . .. فعقروها

374- فلسفه عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

375- فلسفه مشكلات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 4

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

عبارت «طائركم. ..»; يعنى، آنچه كه باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، «فتنة» در جمله «بل أنتم قوم تفتنون» به معناى آزمايش گرفته شده است.

376- قبول خواسته هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 155 - 1

1 - پاسخ مثبت صالح ( ع ) ، به معجزه خواهى ثموديان

فأت ب_اية . .. قال ه_ذه ناقة ... شرب يوم معلوم

ص: 181

377- قدرت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 4

4- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) مردمى نيرومند و سخت كوش بودند و در مناطق كوهستانى زندگى مى كردند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، اقوامى قدرتمند و بى مانند در مخالفت با رسالت فرستادگان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود ...أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از تعريف مسند (أُول_ئك) و مسنداليه (أحزاب) كه بر حصر دلالت مى كند استفاده مى شود; يعنى، اين اقوام حقيقتاً گروه هاى متشكلى بودند كه اقوام ديگر در قوت و شدت مخالفت با پيامبران، مانند آنان نبودند.

378- قصرهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 9

9 _ قوم ثمود در دشت هاى متعدد ، قصر هاى بسيار بنا كردند و از كوه ها خانه هاى زيادى تراشيدند .

تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

«سهول» جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمينهاى هموار مى باشد كه از آن به دشتها و صحراها تعبير مى شود. «الجبال» من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراين جمله «إذ ... تنحتون الجبال بيوتاً»، يعنى آنگاه كه از كوهها خانه ها مى تراشيديد.

379- قصه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 3

3 _ قرآن حاوى فرازهايى از سرگذشت امت هاى نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع )

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

حرف «من» در «من أنبائها» براى تبعيض است و مى رساند كه خداوند بخشى از داستانهاى امتهاى پيشين را براى پيامبر گزارش كرده است. قابل ذكر است كه از مصاديق مورد نظر براى مشاراليه «تلك القرى»، به قرينه آيات گذشته، امت نوح و ... است.

ص: 182

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 7

7 - صورت گرفتن نوعى مبادله و تفاهم ، ميان قوم ثمود و كشنده ناقه صالح ، قبل از اجراى توطئه *

فتعاطى فعقر

با توجه به اين كه واژه «فتعاطى» _ در ساختار باب تفاعل _ بيانگر نوعى داد و ستد متقابل است; احتمال مى رود كه قبل از كشتن ناقه ميان قوم ثمود و كشنده ناقه، قرار دادى خاص صورت گرفته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 1

1 - قوم ثمود ، به وسيله صاعقه كوبنده و سركش به هلاكت رسيدند .

فأمّا ثمود فأُهلكوا بالطاغية

«طاغية» در اصل، به معناى سركش و متجاوز از حد و مرز است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ برابر نظر مفسران _ صاعقه است. البته در آيه 13 سوره «فصلت» بدان تصريح شده است.

380- قوم ثمود و تكذيب صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

381- قوم ثمود و تكذيب معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 59 - 15

15- قوم ثمود ، از مصداق هاى روشن و بارز تكذيب كنندگان معجزات الهى بودند .

كذّب بها الأوّلون و ءاتينا ثمود الناقة مبصرة فظلموا بها

382- قوم ثمود و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 183

8 - هود - 11 - 62 - 14

14_ قوم ثمود ، در يكتايى خدا و ضرورت يگانه پرستى ، در شك و ترديد بودند .

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

383- قوم ثمود و خيرخواهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 7

7 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود ، بيزار از خيرخواهان و نصيحت گران

نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

384- قوم ثمود و شتر صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 21

21 _ صالح ( ع ) برحذردارنده قوم ثمود از زيان رساندن به ناقه

و لاتمسوها بسوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 1،2

1_ كافران قوم ثمود ، با ناديده گرفتن هشدار هاى صالح ( ع ) ، ناقه او را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروها

«عقر» (مصدر عقروا) در اصل به معناى پى كردن شتر و قطع پاهاى آن با شمشير است; به نحر كردن و كشتن شتر نيز «عقر» گفته مى شود.

2_ قوم ثمود ، با پى كردن ناقه صالح و از ميان بردن آيت رسالت او ، عذاب الهى را براى خويش قطعى ساختند .

فعقروها فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

ص: 184

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 27 - 6،7،8

6 - صالح پيامبر ( ع ) ، موظف به صبر و انتظار براى مشاهده عكس العمل قومش در برابر معجزه ( ناقه )

إنّا مرسلوا الناقة . .. فارتقبهم و اصطبر

7 - تذكر خداوند به صالح ( ع ) ، براى آماده بودن در قبال عكس العمل ناشايست قوم ثمود پس از مشاهده معجزه

فارتقبهم و اصطبر

امر «فارتقبهم و اصطبر» در حقيقت تذكر به صالح(ع) است كه انتظار نداشته باشد قوم حق ستيز ثمود با ديدن معجزه او، دست از عناد و لجاج بردارند; بلكه [شايسته است] وى به نظارت بنشيند و آماده عكس العمل هاى نارواى آنان باشد و خويشتن دارى كند.

8 - اخبار الهى از برخورد هاى توطئه آميز و مخفيانه قوم ثمود ، در برابر معجزه الهى *

فارتقبهم

با توجه به اين كه در واژه «فارتقب» ريزنگرى و نظارت دقيق نهفته است، احتمال مى رود اين فرمان، در مقام بيان حركت هاى مرموز قوم ثمود در برابر معجزه اى باشد كه براى آنان عطا خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 2

2 - نارضايتى قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهميه بندى آب

أنّ الماء قسمة بينهم . .. فنادوا صاحبهم

«فاء» در «فنادوا» تصميم قتل ناقه را متفرع بر «أنّ الماء قسمة» كرده است; يعنى، چون چنين قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و كمر به قتل ناقه بستند.

385- قوم ثمود و صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 5

5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )

إن كنت من المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 1،2،3،7،8،9،15

1_ صالح ( ع ) ، حتى پيش از نبوتش ، انسانى فرزانه و داراى استعدادى ويژه در ميان قوم ثمود

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است: الف) جمله «قوم ثمود به تو اميدها داشتند» _ كه مضمون جمله «قدكنت . ..» است _ حكايت از نبوغ صالح(ع) و استعدادهاى خاص و سابقه نيك او دارد. ب) مشاراليه «ه_ذا» ادعاى نبوت صالح(ع)و اعلام توحيد ولزوم يكتاپرستى از سوى اوست.

ص: 185

2_ قوم ثمود ، معترف به ويژگى هاى مثبت و استعدادى خاص در صالح ( ع )

قالوا ي_ص_لح قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا

3_ قوم ثمود ، صالح ( ع ) را به خاطر ويژگى ها و استعدادهايش ، مايه ترقى و تعالى آن قوم مى دانستند .

قد كنت فينا مرجوًّا

7_ حضرت صالح ( ع ) ، مورد اعتراض و سرزنش قوم ثمود به خاطر فراخوانى آنان به يكتاپرستى و نفى خدايان دروغين

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

استفهام در «أتنه_نا أن نعبد . ..» استفهام توبيخى است.

8_ قوم ثمود ، اميد هاى خويش درباره صالح ( ع ) را به خاطر مبارزه او عليه شرك ، بر باد رفته مى ديدند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

قيد «قبل ه_ذا» دلالت بر قطع اميد قوم ثمود از صالح(ع) دارد و جمله «أتنه_نا» بيانگر دليل و علت آن است.

9_ پايبندى به آداب و رسوم پدران و نياكان ، از انگيزه هاى مخالفت قوم ثمود با صالح ( ع ) و تعاليم او

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

مراد از «ما» بتها و معبودهاى پندارى مشركان است. توصيف آنها با جمله «يعبد ءاباؤُنا» اشاره به علت حكم قبل (نعبد) دارد; يعنى ، ما بتها را مى پرستيم ، چون پدرانمان آنها را مى پرستند.

15_ دعوت به توحيد و بيان ضرورت يكتاپرستى از سوى حضرت صالح ( ع ) ، مايه ترديد قوم ثمود در خردمندى و هوشيارى او

و إنّنا لفى شك مما تدعونا إليه مريب

«مريب» (ترديدافكن) صفت براى «شك» است و متعلق آن _ به قرينه جمله «قد كنت فينا مرجوّاً» _ خردمندى و هوشيارى صالح(ع) مى باشد. بنابراين جمله «إنّنا لفى ...»; يعنى، ما در درستى تعاليم تو شك داريم، آن چنان شكى كه باعث شده درباره خردمندى و هوشيارى ات نيز ترديدكنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 63 - 14

14_ كفرپيشگان قوم ثمود از صالح ( ع ) مى خواستند كه از ادعاى خويش دست بردارد و از فراخوانى مردم به توحيد منصرف شود .

فمن ينصرنى من الله إن عصيته فما تزيدوننى غير تخسير

«فاء» در «فما تزيدوننى . ..» فاى فصيحه است و حاكى از جمله اى مقدر مى باشد و _ به قرينه «أتنه_نا ...» در آيه قبل _ مفاد آيه چنين است: بنابراين اگر به خواسته شما (ترك ابلاغ توحيد) گردن نهم، شما جز خسارت زدن چيزى بر من نخواهيد افزود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 154 - 1

1 - ثموديان ، منكر هرگونه امتياز و شايستگى صالح ( ع ) ، براى رسالت الهى

قالوا . .. ما أنت إلاّ بشر مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2

ص: 186

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 3

3 - قوم ثمود ، هرگونه امتياز صالح ( ع ) ، بر ايشان را منكر بودند .

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت بالا در صورتى است كه تعبير «منّا» نه براى بيان هم خونى و نژادى; بلكه در مقام تأكيد بشر بودن و معمولى بودن و امتياز نداشتن باشد، مضافاً بر اين كه قيد «واحداً» نيز مى تواند تأكيد دوباره اى بر عدم امتياز باشد.

386- قوم ثمود و نبوت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 24 - 2

2 - رسالت الهى ، مرتبتى غير قابل دستيابى براى بشر در ديدگاه قوم ثمود

فقالوا أبشرًا منّا وحدًا نتّبعه

برداشت ياد شده در صورتى است كه گفتار قوم ثمود و انكار آنان، صرفاً جنبه بهانه جويى نداشته; بلكه ريشه در باورهاى آنان داشته باشد.

387- قوم ثمود و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند «أو عجبتم أن جاءكم . .. » در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 6

6 _ قوم ثمود ، پيامبرى و بعثت انسانهايى را از جانب خدا ناممكن نمى شمردند .

إن كنت من المرسلين

ص: 187

جمع آوردن كلمه «المرسلين»، اشاره به آن دارد كه قوم ثمود پذيرفته بودند كه انسانهايى از جانب خدا به پيامبرى مبعوث مى شوند، ولى درباره رسالت حضرت صالح(ع) شك و ترديد مى كردند.

388- قوم ثمود و نبوت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 11

11 _ تلاش تبليغاتى كفرپيشگان قوم ثمود براى ايجاد شك در رسالت صالح ، تلاشى بى ثمر بود .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

389- قوم ثمود هنگام عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 2

2 - ندامت و پشيمانى ثموديان ، به دنبال پى كردن ناقه صالح و مشاهده نشانه هاى عذاب

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

«فاء» در «فأصبحوا» فصيحه و بيانگر حذف جمله اى است كه به خاطر معلوم بودنش حذف شده و تقدير آن چنين است: «فعقروها فرأوا اشراط العذاب فأصبحوا نادمين; ناقه را پى كردند پس نشانه هاى عذاب را ديدند، پس پشيمان شدند».

390- كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 9

9 _ مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافى كه از تقديم «بما ارسل» بر «مؤمنون» به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 1

1 _ كافران قوم ثمود ناقه صالح را پى كردند و آن را هلاك ساختند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

ص: 188

«عقر» به معناى مجروح ساختن است و آنگاه كه گفته شود «عقر الفرس و البعير»، يعنى پاى آن را قطع كرد. (برگرفته از لسان العرب) و در مجمع البيان آمده «عَقْر» به جراحتى گفته مى شود كه مايه هلاكت گردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 7

7 _ اشراف كفرپيشه قوم ثمود ، بيزار از خيرخواهان و نصيحت گران

نصحت لكم و لكن لاتحبون النصحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 45 - 9

9 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « . . .فإذا هم فريقان يختصمون » يقول : مصدّق و مكذّب . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «. ..فإذا هم فريقان يختصمون» روايت شده كه آن دو گروه يكى تصديق كننده رسالت صالح بود و ديگرى تكذيب كننده آن».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 4

4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا

391- كثرت جمعيت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

392- كشاورزى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 2

2 - كشاورزى ، يكى ديگر از محور هاى فعاليت اقتصادى ثموديان

و زروع

ص: 189

393- كشتزارهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 1

1 - قوم صالح ( ثموديان ) ، برخوردار از كشتزار ها و نخلستان هاى پرحاصل

و زروع و نخل طلعها هضيم

394- كفر اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 4

4 - كفر ورزى و انكار معاد ، دو مشخصه عمده اشراف جامعه پس از نوح

و قال الملأ من قومه الذين كفروا و كذّبوا بلقاء الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2

2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 2

2 - اعلام صريح ايمان نداشتن به فرستاده الهى براى مردم ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

و ما نحن له بمؤمنين

395- كفر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 5

5 _ قوم ثمود ، ناباور به رسالت حضرت صالح ( ع )

إن كنت من المرسلين

ص: 190

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 2

2_ قوم ثمود ، ربوبيت خداوند را انكار كردند و از فرمانش سرپيچى نمودند .

ألا إن ثمودا كفروا ربهم

چون «ربهم» بدون واسطه حرف «باء» مفعول براى «كفروا» قرار گرفته است، مى توان گفت در «كفروا» معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20

20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 1،3

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) رسالت رسولان الهى را تكذيب كردند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) رسالت حضرت صالح ( ع ) را مورد تكذيب قرار دادند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

برداشت فوق بنابراين احتمال است كه مراد از «المرسلين» حضرت صالح(ع) باشد كه پيامبر قوم ثمود بود و جمع آورده شدن «المرسلين» مى تواند به اين دليل باشد كه آن قوم با تكذيب صالح(ع) در حقيقت همه انبياى الهى را مورد تكذيب قرار مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 2

2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، از معجزات و آيات الهى روى برتافته و بر كفر خويش اصرار ورزيدند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 25 - 1

1 - ناباورى قوم ثمود نسبت به انتخاب فردى چون « صالح ( ع ) » ، از ميان همه قوم ، براى دريافت وحى

أءلقى الذكر عليه من بيننا

396- كفر مستكبران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 191

6 - اعراف - 7 - 76 - 2

2 _ مستكبران قوم ثمود ، در پاسخ مستضعفان ، مخالف صريح خويش را با رسالت صالح و كفرشان را به پيام هاى او ابراز داشتند .

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

397- كمى متقين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

398- كمى مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 7

7 - وجود اقليتى مؤمن در ميان ثموديان

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

399- كوه نشينى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 3،4

3 - سرخوشى و سرمستى ثموديان در خانه هاى كوهستانى خويش

ص: 192

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«فارهين» مى تواند از مصدر«فره» (نشاط و سرخوشى) مشتق شده باشد. گفتنى است كه «فارهين» بنابراين احتمال، صفت براى «بيوتاً» و به تقدير «فارهين فيها» است; يعنى، خانه هايى كه در آن مست و سرخوشيد.

4 - سرزنش ثموديان از سوى صالح ( ع ) ، به خاطر ساختن خانه ها در دل كوه ها و خوش گذرانى در آن

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

برداشت يادشده بدان احتمال است كه اين آيه به قرينه واقع شدن در حيز استفهام (استفهام در«أتتركون فى ما ه_هنا») جمله استفهامى بوده و به تقدير «أو تنحتون. ..» باشد.

400- كيفر عصيان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

401- كيفر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 6

6 - مصايب و مشكلات ثموديان ، كيفر الهى و معلول گناهان خود آنان

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. بل أنتم قوم تفتنون

برداشت فوق باتوجه به اين نكته است كه صالح پيامبر(ع) در رد پندار ثموديان كه بدبختى هاى خود را ناشى از بد يمنى وجود صالح و پيروان آن حضرت قلمدادمى كردند، فرمود: بدبختى هاى شما كيفرى است الهى و معلول گناهان خودتان. گفتنى است در فرض فوق واژه «تفتنون» از فتنه به معناى عذاب مشتق مى باشد; يعنى، «بل أنتم قوم تعذّبون; بلكه شما مردمى هستيد كه به كيفر گناه خود عذاب مى شويد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 51 - 4

ص: 193

4 - كيفر الهى براى توطئه گران عليه صالح ، دامنگير تمامى كافران ثمود

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

«دأب» به معناى عادت است و مقصود از «الذين من بعدهم» قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره «ص» آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران «اصحاب أيكه» همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 5

5 - صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش

أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 3

3 - مجازات الهى براى قوم ثمود ، از پى اعطاى فرصت به ايشان

سيعلمون غدًا

مراد از«غداً»، آينده و فرصتى است كه به ثموديان داده شده است; نه روزى كه از پس امروز مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )

ربّك

ص: 194

402- كيفيت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 7

7_ كفرپيشگان قوم ثمود بر اثر عذاب الهى ، به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

«جثوم» (مصدر جاثمين) به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى آن را به معناى فرو افتادن بر سينه دانسته اند (لسان العرب).

403- گرمسيرى سرزمين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 2

2 - سكونت ثموديان در منطقه اى كوهستانى و گرمسير

و نخل طلعها هضيم . و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

وجود نخلستان در سرزمين ثموديان، حاكى از گرمسير بودن آن و تعبير «و تنحتون من الجبال» بيانگر كوهستانى بودن آن است.

404- گروههاى اجتماعى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 5

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 7

7 - وجود اقليتى مؤمن در ميان ثموديان

و ما كان أكثرهم مؤمنين

405- گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 48 - 3

ص: 195

3 - فسادگران مخالف صالح ، سازمان يافته در نُه گروه

و كان فى المدينة تسعة رهط يفسدون فى الأرض

406- گمراهى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 13،14

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

407- گناه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 2،18،19

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

18 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، مردمانى گناه پيشه بودند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف «ال» در «البلاد»، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن «بلادهم» بوده و حرف «ال»، جانشين ضمير «هم» است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 196

20 - شمس - 91 - 11 - 2

2 - قوم ثمود ، مردمى طغيانگر و آلوده به گناه بى حد بودند .

بطغويها

«طغوى»، اسم مصدر طغيان (گناه را از حد گذراندن) است. (مفردات)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 9

9 - كشتن ناقه صالح ، گناهى بزرگ و دامنگير تمام ثموديان

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

بزرگى گناه قوم ثمود، از كيفر سنگين آنان به دست مى آيد.

408- گناهكارى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 142 - 4،6

4 - ثموديان ، مردمى بى تقوا و گنه پيشه

إذ قال لهم . .. ألاتتّقون

6 - ثموديان ، مورد سرزنش صالح ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم ص_لح ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 150 - 6

6 - بى تقوايى و گنه پيشگى ، بزرگ ترين مشكل ثموديان

فاتّقوا اللّه و أطيعون

در سفارش هاى حضرت صالح(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده ثموديان، مسأله بى تقوايى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 46 - 4

4 - قرار گرفتن ثموديان در مشكلات و گرفتارى ها به خاطر گناهان

لولا تستغفرون اللّه لعلّكم ترحمون

از تعبير «لعلّكم ترحمون» استفاده مى شود كه ثموديان بر اثر گناهان، گرفتار بدبختى و مشكلات شده بودند و بيرون آمدن از آن و جلب رحمت خداوند، نيازمند استغفار بوده است.

ص: 197

409- لجاجت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 2،3

2- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، از معجزات و آيات الهى روى برتافته و بر كفر خويش اصرار ورزيدند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

3- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ، مردمى لجوج و حق ناپذير بودند .

و ءاتين_هم ءاي_تنا فكانوا عنها معرضين

اينكه اصحاب حجر، على رغم مشاهده معجزات و آيات فراوان الهى از آنها اعراض كردند، بيانگر لجاجت و حق ناپذيرى آنان بود; چنان كه آمدن جمله «فكانوا عنها معرضين» به جاى «فأعرضوا عنها» _ كه نشان دهنده اين است كه اعراض آنان از دير باز وجود داشته است _ مى تواند مؤيد برداشت فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 6

6 - ثموديان ، مردمى لجوج و حق ناپذير

فأت بئاية إن كنت من الص_دقين . قال ه_ذه ناقة... و لاتمسّوها بسوء... فعقروها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 158 - 6

6 - بيشتر ثموديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر بودند .

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 12

12 - پافشارى و سرسختى قوم عاد و ثمود ، در مخالفت با دعوت توحيدى پيامبرانِ خويش

فإنّا بما أرسلتم به ك_فرون

ص: 198

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدايت براى آنان

و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

«استحباب» (مصدر «فاستحبّوا») به معناى دوست داشتن است و آن گاه كه با «على» متعدى شود به معناى انتخاب و برگزيدن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 2

2 - فرعونيان و قوم ثمود ، قدرت مندترين و سرسخت ترين مخالفان پيامبران ، در امت هاى پيشين بودند .

فرعون و ثمود

در قرآن، خبر از هلاكت بسيارى از امت هاى گذشته مطرح شده است; بنابراين ياد كردن فرعونيان و ثموديان از بين آنها، نشانه آن است كه اين دو دسته، از ديگران بارزتر بوده اند.

410- مبارزه اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 5

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

411- متجاوزان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 77 - 2

2 _ كافران قوم ثمود با پى كردن ناقه صالح ، فرمان خداوند را سرپيچى كردند و مردمى متجاوز شناخته شدند .

فعقروا الناقة و عتوا عن أمر ربهم

مراد از «أمر ربهم» همان است كه در آيه 73 مطرح شده بود يعنى: زيان نرساندن به ناقه و آزادگذارى آن براى چريدن.

412- متقين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 199

13 - نمل - 27 - 53 - 4

4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا

413- مجادله كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1

1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

414- محروميت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

415- مخالفت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

416- مراعات تقسيم آب در قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 28 - 6

6 - قوم ثمود ، موظف به رعايت قانون و تجاوز نكردن به سهم ناقه از آب

كلّ شرب محتضر

ص: 200

417- مردم صدر اسلام و تاريخ قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در «ألم يأتكم» استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

418- مستضعفان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 3

3 _ مستضعفان و اشراف مستكبر ، دو طبقه متمايز از يكديگر در ميان قوم ثمود

قال الملأ الذين استكبروا من قومه للذين استضعفوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1

1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

419- مستضعفان كافر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 4

4 _ گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصديق كرده و به وى ايمان آوردند .

للذين استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير «منهم» به «الذين» در «للذين استضعفوا» برگردد، نه به «قومه». در اين صورت «لمن ءامن» بدل بعض از كل براى «للذين استضعفوا» است و مفاد آن تقسيم مستضعفان به دو طايفه مؤمنان و غير مؤمنان خواهد بود.

ص: 201

420- مستضعفان مؤمن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 4،8،9،10

4 _ گروهى از مستضعفان قوم ثمود رسالت صالح ( ع ) را تصديق كرده و به وى ايمان آوردند .

للذين استضعفوا لمن ءامن منهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه ضمير «منهم» به «الذين» در «للذين استضعفوا» برگردد، نه به «قومه». در اين صورت «لمن ءامن» بدل بعض از كل براى «للذين استضعفوا» است و مفاد آن تقسيم مستضعفان به دو طايفه مؤمنان و غير مؤمنان خواهد بود.

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

9 _ مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافى كه از تقديم «بما ارسل» بر «مؤمنون» به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.

10 _ مستضعفان مؤمن از قوم ثمود ، مردمانى پايدار و راسخ در ايمان خويش

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

از اينكه مؤمنان قوم ثمود مقصود خويش را با جمله اسميه و به همراه «إنّ» بيان كردند و با كلمه «ما»ى موصوله ايمان خويش را به تمامى رسالتهاى صالح اعلان داشتند، معلوم مى شود آنان در ايمان خويش بسيار جدى و پايدار بودند.

421- مستكبران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 9

9 _ مستعضعفان مؤمن قوم ثمود ، در پاسخ مستكبران ، كفر خويش به معبودان دروغين را اعلان كردند .

قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

حصر اضافى كه از تقديم «بما ارسل» بر «مؤمنون» به دست مى آيد، بيانگر اين است كه مستضعفان، علاوه بر اعلان ايمان به صالح و رسالتهاى وى، بيزارى خويش را از معبودان دروغين نيز بيان داشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1،4

1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

4 _ ايمان مستضعفان قوم ثمود بهانه اى براى كفرورزى و استكبار اشراف كفرپيشه آن قوم

ص: 202

قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

مجادله كافران با مستضعفان اقتضا مى كرد كه كفرپيشگان در پاسخ مؤمنان بگويند: «إنا به كفرون» و يا «إنا بما ارسل به كفرون»، ولى در پاسخ گفتند ما به آنچه شماها بدان ايمان آورده ايد كافر هستيم. و اين تعبير نشان مى دهد كه از ريشه هاى استكبار آنان در برابر حق، ايمان مستضعفان بوده است. تقديم «بالذى» بر «كفرون»، كه افاده حصر مى كند، اين معنا را تأييد مى كند.

422- مشكلات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 2

2 - ابتلاى ثموديان به گرفتارى ها و مشكلات ، پس از رسالت صالح

قالوا اطّيّرنا بك و بمن معك

شوم شمردن و بديمن خواندن، در صورتى است كه پس از مبعوث شدن صالح(ع)، مشكلات طبيعى، اجتماعى و . ..براى مردم رخ داده باشد و آنان از اين امر بهانه اى براى انكار صالح(ع) پيدا كرده باشند.

423- معبودان باطل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 61 - 8

8_ قوم ثمود ، مردمى مشرك و معتقد به معبودهايى متعدد

ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

424- مفسدان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 152 - 4

4 - وجود افراد صد در صد فسادگر در جامعه ثموديان ، در عصر بعثت صالح ( ع )

الذين يفسدون فى الأرض و لايصلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 4

4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه

ص: 203

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا

425- ممانعت قوم ثمود از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 10

10 - شيطان ، قوم عاد و ثمود را ، از راه خدا بازداشت .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فصدّهم عن السبيل

426- منابع تغذيه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 3

3 - خرما ، بزرگ ترين منبع تغذيه و درآمد ثموديان

و نخل طلعها هضيم

ذكر جداگانه نخل، با اين كه واژه «جنّات» (در آيه قبل) شامل آن نيز مى شود، بيانگر مطلب ياد شده است.

427- منافع قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 23

23 _ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء

نهى از آزار رساندن به ناقه پس از فرمان به رها ساختن آن در علفزارها، گوياى اين است كه تحمل ناقه آزاد براى قوم ثمود آسان نبوده و با منافع آنان در تضاد بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 64 - 9

9_ آزادى ناقه صالح براى چريدن ، در تضاد با منافع قوم ثمود

فذروها تأكل فى أرض الله و لاتمسوها بسوء

تهديد شدن قوم ثمود به عذاب در صورت بازدارى ناقه از چريدن، نشان مى دهد كه سلامتى ناقه ازسوى آنان، درخطر بود وآنها آزادى ناقه را براى چرا، به سودخويش نمى ديدند.

ص: 204

428- منشأ دشمنى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 10

10 - برخورد هاى خصمانه ثموديان با صالح پيامبر ( ع ) ، ناشى از فريب آنان توسط عوامل خدعه گر

بل أنتم قوم تفتنون

«تفتنون» مى تواند از «فتنة» به معناى خدعه و فريب باشد. بنابراين «تفتنون» معادل «تخدعون» است; يعنى، اين سخنان از خود شما نيست; بلكه عناصرى مرموز و خدعه گر آنها را به شما تلقين كرده و شما را فريب مى دهند. آيه بعد اين احتمال را تقويت مى كند.

429- منشأ شكست توطئه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 5

5 - پيشگيرى خداوند از تحقق طرح ترور شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

لنبيّتنّه و أهله . .. و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

اصل برنامه مخالفان صالح، ترور شبانه وى و خانواده اش بود و مكر الهى به معناى خنثى ساختن آن برنامه است.

430- منشأ شكست شبيخون قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 50 - 5

5 - پيشگيرى خداوند از تحقق طرح ترور شبانه صالح ( ع ) و خانواده اش

لنبيّتنّه و أهله . .. و مكرنا مكرًا و هم لايشعرون

اصل برنامه مخالفان صالح، ترور شبانه وى و خانواده اش بود و مكر الهى به معناى خنثى ساختن آن برنامه است.

431- منشأ عصيان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 5

5 - باور نداشتن رسالت صالح ( ع ) و بى اعتمادى به هشدار هاى او در مورد ناقه و آب شرب آن ، مايه اقدام بى پرواى قوم ثمود به

ص: 205

از ميان بردن ناقه شد .

فكذّبوه فعقروها

432- منشأ گمراهى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدايت براى آنان

و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

«استحباب» (مصدر «فاستحبّوا») به معناى دوست داشتن است و آن گاه كه با «على» متعدى شود به معناى انتخاب و برگزيدن خواهد بود.

433- منشأ محروميت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

434- منشأ مشكلات قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 47 - 4

4 - مشكلات ثموديان ، بنا به تقدير الهى و در جهت آزمايش آنان بود ، نه معلول وجود صالح ( ع ) و پيروان او .

قال ط_ئركم عند اللّه بل أنتم قوم تفتنون

عبارت «طائركم. ..»; يعنى، آنچه كه باعث بروز مشكلات و گرفتارى براى شما شده، نزد خدا است. مقصود اين است كه وجود من تأثيرى در پيدايش مشكلات شما ندارد; بلكه مشكلات تان بر اساس برنامه و تقدير الهى است كه در راستاى آزمايش شما تدارك ديده شده است. گفتنى است كه در برداشت ياد شده، «فتنة» در جمله «بل أنتم قوم تفتنون» به معناى آزمايش گرفته شده است.

ص: 206

435- منشأ نجات متقين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

436- منشأ نجات مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

437- منشأ هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 10

10 - عذاب و هلاكت قوم ثمود ، ره آورد عملكرد خود آنان

فأخذتهم ص_عقة العذاب . .. بما كانوا يكسبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 1

1 - نابودى قوم ثمود ، به اراده خداوند

و أنه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

438- منطقه جغرافيايى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 8

8 _ منطقه جغرافيايى سرزمين و محل سكونت قوم ثمود ، داراى دو بخش : دشت و كوهستان

ص: 207

و بوأكم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بيوتاً

439- موانع تكامل قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

440- موجبات عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم ثمود بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) ، عذابى سخت بر آنان نازل كرد .

فلما جاء أمرنا

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم ثمود است. اضافه آن به ضمير «نا» حاكى از بزرگى آن عذاب مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 3

3_ ستمكارى قوم ثمود ، موجب گرفتارى آنان به عذاب الهى شد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 3

3_ سرپيچى قوم ثمود از فرمان هاى خداوند ، موجب گرفتارى آنان به عذاب استيصال شد .

كأن لم يغنوا فيها ألا إن ثمودا كفروا ربهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، در پى سركشى از فرمان پروردگار

فعتوا . .. فأخذتهم الص_عقة

ص: 208

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 30 - 3

3 - قوم ثمود ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق ثموديان، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم ثمود ، پس از پى كردن ناقه صالح

فتعاطى فعقر . .. إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

441- موجبات محروميت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 4

4_ قوم ثمود بر اثر نافرمانى خداوند ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لثمود

توضيحِ كلمه «بُعداً» در آيه 60 ذيل برداشت شماره 5 آورده شد.

442- موحدان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 5

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

موقعيت جغرافيايى سرزمين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 4

4- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) مردمى نيرومند و سخت كوش بودند و در مناطق كوهستانى زندگى مى كردند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ص: 209

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 2

2 - سكونت ثموديان در منطقه اى كوهستانى و گرمسير

و نخل طلعها هضيم . و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

وجود نخلستان در سرزمين ثموديان، حاكى از گرمسير بودن آن و تعبير «و تنحتون من الجبال» بيانگر كوهستانى بودن آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 5

5 - منطقه زيستى دو قوم عاد و ثمود ، به مكه ، نزديك بود و اهل مكه ، آن جا را مى شناختند .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

443- موقعيت جوّى سرزمين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 2

2 - سكونت ثموديان در منطقه اى كوهستانى و گرمسير

و نخل طلعها هضيم . و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

وجود نخلستان در سرزمين ثموديان، حاكى از گرمسير بودن آن و تعبير «و تنحتون من الجبال» بيانگر كوهستانى بودن آن است.

444- مؤمنان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 76 - 1

1 _ مجادله كفرپيشگان مستكبر قوم ثمود با مستضعفان مؤمن به صالح

استضعفوا لمن . .. مؤمنون. قال الذين استكبروا إنا بالذى ءامنتم به كفرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 5

5_ گروهى از قوم ثمود ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت صالح ( ع ) ايمان آوردند .

نجّينا ص_لحًا و الذين ءامنوا معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 210

13 - نمل - 27 - 45 - 9

9 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « . . .فإذا هم فريقان يختصمون » يقول : مصدّق و مكذّب . . . ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «. ..فإذا هم فريقان يختصمون» روايت شده كه آن دو گروه يكى تصديق كننده رسالت صالح بود و ديگرى تكذيب كننده آن».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 53 - 4

4 - وجود مؤمنانى با تقوا در ميان ثموديان ، على رغم وجود فساد و كفر فراگير در جامعه

يقوم لم تستعجلون بالسيّئة . .. دمّرن_هم و قومهم أجمعين ... و أنجينا الذين ءامنوا

445- مهارت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 1

1 - ثموديان ، استاد در ساختن خانه در دل كوه با تراشيدن ماهرانه سنگ ها

و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

«نَحْت» (مصدر «تنحتون») به معناى تراشيدن و«فراهة» (مصدر «فارهين») به معناى مهارت و استادى است; يعنى، و با مهارت براى خود خانه هايى از كوه ها مى تراشيد؟

446- مهلت به قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 3

3_ قوم ثمود ، پس از كشتن ناقه صالح ، بيش از سه روز مهلت ماندن در دنيا و بهره بردن از متاع آن را نداشتند .

فقال تمتعوا فى داركم ثل_ثة أيام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 66 - 1

1_ قوم ثمود ، بدون بهره گرفتن از مهلت سه روزه ، از كشتن ناقه اظهار ندامت نكردند و بر شركورزى و انكار رسالت صالح ( ع ) اصرار ورزيدند .

فلما جاء أمرنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 211

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2،3

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

3 - ثموديان ، مجاز به بهره بردارى از امكانات زندگى در مدت مهلت داده شده

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 26 - 3

3 - مجازات الهى براى قوم ثمود ، از پى اعطاى فرصت به ايشان

سيعلمون غدًا

مراد از«غداً»، آينده و فرصتى است كه به ثموديان داده شده است; نه روزى كه از پس امروز مى آيد.

447- ميانسالان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 10

10_ جوانان و ميانسالان قوم ثمود ، مخاطبان اصلى حضرت صالح ( ع ) در دعوت به توحيد ويكتاپرستى

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

فعل مضارع «يعبد» گوياى اين است كه مخاطبان صالح ، كسانى اند كه پدرانشان زنده بودند و به پرستش خدايان مشغول بودند.

448- نابودى سرزمين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

«غِنىً» (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در «فيها» به «ديار» در آيه قبل برمى گردد و جمله «كأن لم يغنوا فيها»; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 15

15 - خداوند ، سرزمين ثموديان را با خاك يكسان كرد .

فسوّيها

ص: 212

ضمير «فسوّاها» ممكن است به «زمين» برگردانده شود كه از سياق آيه به دست مى آيد. «تسويه سرزمين»; يعنى، ويران كردن بناها و هموار ساختن پستى و بلندى هاى آن. در احتمالى ديگر ضمير به «ثمود» برمى گردد; ولى مفاد آيه، برابرى ثموديان در عذاب نبوده; بلكه يعنى، «سوّاهم بالأرض» (آنها را با زمين مساوى ساخت).

449- نارضايتى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 2

2 - نارضايتى قوم ثمود ، از وجود ناقه و سهميه بندى آب

أنّ الماء قسمة بينهم . .. فنادوا صاحبهم

«فاء» در «فنادوا» تصميم قتل ناقه را متفرع بر «أنّ الماء قسمة» كرده است; يعنى، چون چنين قانونى وضع شد، آنان بر آشفتند و كمر به قتل ناقه بستند.

450- نخلستانهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 1

1 - قوم صالح ( ثموديان ) ، برخوردار از كشتزار ها و نخلستان هاى پرحاصل

و زروع و نخل طلعها هضيم

451- نزديكى سرزمين قوم ثمود به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 5

5 - منطقه زيستى دو قوم عاد و ثمود ، به مكه ، نزديك بود و اهل مكه ، آن جا را مى شناختند .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

452- نزول آيات خدابر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 1

1- خداوند معجزات ، آيات و نشانه هاى گوناگون خويش را به اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ارائه كرد .

ص: 213

و ءاتين_هم ءاي_تنا

453- نزول معجزه بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 81 - 1

1- خداوند معجزات ، آيات و نشانه هاى گوناگون خويش را به اصحاب حجر ( قوم ثمود ) ارائه كرد .

و ءاتين_هم ءاي_تنا

454- نشانه هاى تكذيبگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

«إذ»، ظرف براى «كذّبت» و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

455- نشانه هاى طغيانگرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 6

6 - آمادگى شقى ترين فرد قوم ثمود ، براى مقابله با رسول الهى ، نمودار طغيانگرى و مصداق بارز تكذيب گرى آنان بود .

كذّبت ثمود بطغويها . إذ انبعث أشقيها

«إذ»، ظرف براى «كذّبت» و بيانگر زمان تكذيب قوم ثمود است; يعنى، زمانى تكذيب گرى و طغيان گرى قوم ثمود عملى شد كه شقى ترين فرد آنان تحريك شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 7

7 - كشتن ناقه صالح ، جلوه طغيان گرى قوم ثمود

كذّبت ثمود بطغويها . .. فكذّبوه فعقروها

ص: 214

456- نشانه هاى كيفر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 1

1 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، نشانه اى گويا از فرود آمدن كيفر الهى بر آنان

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . فتلك بيوتهم خاوية

«خواء» (مصدر «خاوية») به معناى ويرانى و نيز خالى از سكنه شدن است. در برداشت فوق هر دو معنا لحاظ شده است.

457- نعمتهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 2،3

2 _ خلافت قوم ثمود در زمين و سكونت گزيدن آنان در سرزمين حجر ، نعمتى الهى بر آنان

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

3 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا نعمت خلافت و سكونت گزيدن در سرزمين حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 1

1 - ثموديان ، برخوردار از چشمه ساران و باغستان هاى پوشيده از درختان ميوه

فى جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به معناى باغ پوشيده از درختان و «عين» (مفرد «عيون») به معناى چشمه سار است.

458- نقش قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 5

5 - همدستان كشنده ناقه صالح ، شريك جرم او و مبتلا به عذابى همسان

فتعاطى فعقر . .. فكانوا كهشيم المحتظر

مفرد بودن «فقعر» مى رساند كه كشنده ناقه يك نفر بود; ولى تعبير «أرسلنا علهيم» افاده مى كند كه عذاب الهى _ علاوه بر كشنده ناقه _ شامل همه كسانى بود كه به صورت غير مستقيم، نوعى هم فكرى و هماهنگى با وى داشته اند.

ص: 215

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 12 - 3

3 - قوم ثمود ، وادار سازنده شقى ترين فرد خود ، به طغيان در برابر فرستاده الهى

انبعث أشق_يها

«انبعاث»، تأثيرپذيرى از «بعث» و ارسال ديگران است و نشان مى دهد كه فرد «اشقى»، از سوى ديگران تحريك شده بود. ظرف بودن «إذ انبعث...» براى آيه قبل و نيز ضميرهاى جمع در «فعقروها» و «بذنبهم» (در آيات بعد) بيانگر اين است كه قوم ثمود، محرك اصلى بوده اند.

459- نگرانى اشراف قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 4

4 - اشراف جامعه پس از نوح ، نگران گرايش توده مردم به پيامبرشان

هيهات هيهات لما توعدون

تأكيدهاى مكرر اشراف و اصرار شديد آنان بر دروغ بودن ادعاهاى پيامبر جامعه پس از نوح، حكايت از آن دارد كه وحشت آنان از اين بود كه مبادا توده هاى مردم، تحت تأثير سخنان آن پيامبر قرار گرفته و به او گرايش پيدا كنند.

460- نگرانى گروههاى نُه گانه قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 49 - 6

6 - توطئه گران عليه صالح ، نگران عكس العمل و مقاومت ياران وى در قبال هجوم علنى آنان

لنبيّتنّه و أهله ثمّ لنقولنّ لوليّه ما شهدنا مهلك أهله

طرح هجوم شبانه و انديشه كردن در چگونگى پاسخ به ولىّ دم، نشانگر نگرانى آنان است.

ص: 216

461- نهى به قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 13 - 6

6 - حضرت صالح ( ع ) ، قوم ثمود را از بى توجّهى به ناقه و برنامه آب خوردن آن ، برحذر داشت .

فقال لهم رسول اللّه ناقة اللّه و سقي_ها

عامل نصب «ناقة اللّه»، فعلى است كه بر تحذير دلالت دارد (نظير «احذروا). كلمه «سقياها» عطف بر آن است و مراد، برحذر داشتن مردم از آزاررسانى و منع آب است.

462- نياكان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 5

5_ قوم صالح و پدرانشان ، مردمانى مشرك و پرستشگر غير خدا بودند .

أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

463- وعيد به قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 65 - 5،6

5_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى راستين و تخلف ناپذير

ذلك وعد غير مكذوب

6_ نزول عذاب بر قوم ثمود ، وعده اى از ناحيه خداوند به حضرت صالح ( ع )

ذلك وعد غير مكذوب

464- وقت عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه «أصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در «فأصبحوا» _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

ص: 217

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 1

1- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) پس از تكذيب رسولان و اعراض از معجزات و آيات الهى ، صبحگاهان گرفتار صداى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين . و ءاتين_هم ءاي_تنا ... معرضين ... فأخذتهم الصي

465- وقت هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 9

9_ كفرپيشگان قوم ثمود ، شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاه به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

چنان چه «أصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» باشد دلالت مى كند كه هلاكت آنان ، در صبحدم بوده است. در نتيجه صيحه و غرش _ به قرينه فاء در «فأصبحوا» _ پيش از صبح; يعنى در شب بر قوم ثمود نازل شده بود.

466- ويرانى خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 52 - 1،4

1 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، نشانه اى گويا از فرود آمدن كيفر الهى بر آنان

أنّا دمّرن_هم و قومهم أجمعين . فتلك بيوتهم خاوية

«خواء» (مصدر «خاوية») به معناى ويرانى و نيز خالى از سكنه شدن است. در برداشت فوق هر دو معنا لحاظ شده است.

4 - خانه هاى ويران و خالى از سكنه ثموديان ، دربردارنده درس عبرتى بزرگ براى اهل فهم و دانش

فتلك بيوتهم خاوية . .. إنّ فى ذلك لأية لقوم يعلمون

واژه «آية» در آيه ياد شده معادل «عبرة» و تنكير آن بيانگر بزرگى است; يعنى، «إنّ فى ذلك لعبرة عظيمة لقوم يعلمون».

467- ويژگى خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 5،6

5- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) در خانه هاى سنگى و مستحكم خود از هرگونه خطر احساس امنيت كامل مى كردند .

ص: 218

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

6- اصحاب حجر با پناه گرفتن در خانه هاى سنگى مستحكم ، به گمان باطل خود را از عذاب الهى در امان مى پنداشتند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

ساختن خانه هاى سنگى مستحكم، ممكن است در مقابل تهديد شدن به عذاب الهى باشد. دو آيه بعد (فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون) مؤيد اين برداشت است.

468- ويژگيهاى خانه سازى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 82 - 1،2،7

1- اصحاب حجر با شكافتن كوه ها ، خانه هاى امنى براى خود در دل آن مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه به دو گونه قابل تصور است:1_ ساختن خانه هاى سنگى از بريده هاى كوهها در دامنه كوهها و يا در جاى ديگر. 2_ ساختن خانه از خود كوهها و در دل آنها. چنان كه در سوره «نحل» (آيه 68) همين تعبير به كار رفته است: (...أن اتخذى من الجبال بيوتاً).

2- اصحاب حجر با تراشيدن كوه ها ، از سنگ هاى آن براى خود خانه هاى امنى مى ساختند .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

مقصود از تراشيدن كوهها به منظور ساختن خانه امن ممكن است ساختن خانه هاى سنگى به خاطر استحكام آن باشد.

7- امنيت ، هدف و مقصود تعيين كننده در كيفيت و نوع خانه سازى مردم حجر ( قوم ثمود ) بود .

و كانوا ينحتون من الجبال بيوتًا ءامنين

469- ويژگيهاى خانه هاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 80 - 5

5- اصحاب حجر ( قوم ثمود ) داراى خانه هاى سنگى و مستحكم بودند .

و لقد كذّب أصح_ب الحجر المرسلين

نام گذارى قوم ثمود به «اصحاب حجر» مى تواند گوياى برداشت فوق باشد. جمله «و كانوا ينحتون من الجبال بيوتاً...» در دو آيه بعد مؤيد آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 84 - 2

2- خانه هاى مستحكم و سنگى قوم ثمود _ كه به اميد برقرارى امنيت در برابر عذاب الهى ساخته شد _ نتوانست آنان را حتى در

ص: 219

برابر صدايى سهمگين امنيت بخشد .

فأخذتهم الصيحة . .. فما أغنى عنهم ما كانوا يكسبون

470- ويژگيهاى سرزمين قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 147 - 2

2 - سرزمين ثموديان ، سرزمينى حاصلخيز با منابع آبى سرشار

فى جنّ_ت و عيون

نكره آمدن «جنّات» و «عيون»، نشان دهنده كثرت باغ ها و چشمه سارهااست و آن حكايت از حاصلخيزى و سرسبزى سرزمين ثموديان دارد.

471- ويژگيهاى عذاب قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 8

8_ صيحه و غرشى كه قوم ثمود را فرا گرفت ، توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از آنان سلب كرد .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة فأصبحوا فى دي_رهم ج_ثمين

«فى ديارهم» متعلق به «جاثمين» است و دلالت بر اين دارد كه قوم ثمود در خانه هايشان به هلاكت رسيدند. بيان اين معنا حكايت از آن دارد كه: صيحه و غرش مهيب آن چنان بود كه قوم ثمود، نتوانستند از خانه هاى خويش _ كه طبعاً آدمى در اين گونه موارد از خانه خارج مى شود _ بيرون آيند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 8

8 - گرفتار آمدن قوم ثمود به عذاب دفعى و ناگهانى

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

«صاعقة» به معناى صداى شديد آسمانى است و با توجه به مفرد بودن آن، معنا چنين مى شود: «ثموديان با يك فرياد آسمانى از ميان رفتند». بنابر اين مردم قوم ثمود بر خلاف قوم عاد _ كه چندين روز عذاب آنان به طول انجاميد _، به عذابى ناگهانى گرفتار شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 31 - 2،3،4

2 - صيحه ( صداى سهمگين ) آسمانى ، وسيله نابودى قوم ثمود

ص: 220

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة

3 - عذاب قوم ثمود ، همراه با صاعقه اى عظيم و كشنده *

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

با توجه به اين كه خشك شدن بدن قوم ثمود، بيش از آن كه متأثر از صداى مهيب باشد، معلول صاعقه است; احتمال مى رود صيحه در اين آيه، بدان جهت آمده باشد كه همواره پس از صاعقه صدايى شنيده مى شود.

4 - خشك شدن قوم ثمود ، همانند علف هاى خشك دامداران ، با يك صداى مهيب آسمانى

إنّا أرسلنا عليهم صيحة وحدة فكانوا كهشيم المحتظر

«هشيم» به گياه خشك و «محتظر» به كسى گفته مى شود كه براى دام آغل درست كند. بنابراين «هشيم المحتظر»; يعنى، علف خشكى كه دامدار براى دامش تهيه مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 2

2 - عذاب قوم ثمود ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين است كه ضمير «لهم» به مجموع قوم ثمود و عاد بازگردد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 16

16 - بدن هاى قوم ثمود در اثر عذاب فراگير الهى ، متلاشى گشت و جنازه هاى آنان ، مدفون و با خاك يكسان شد .

فدمدم عليهم . .. فسوّيها

حرف «فاء» در «فسوّاها»، ممكن است جمله بعد را مفسّر جمله قبل قرار داده باشد. هم چنين مى تواند بر ترتيب دلالت كند. در صورت دوم _ كه برداشت ياد شده ناظر به آن است _ قوم ثمود نخست با عذاب «دمدمة» قطعه قطعه شدند; آن گاه مدفون و با خاك يكسان شدند. جمله «فسوّاها» در اين برداشت، به معناى «فسوّاهم بالأرض» گرفته شده است.

472- ويژگيهاى مسكن قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 149 - 2

2 - سكونت ثموديان در منطقه اى كوهستانى و گرمسير

و نخل طلعها هضيم . و تنحتون من الجبال بيوتًا ف_رهين

وجود نخلستان در سرزمين ثموديان، حاكى از گرمسير بودن آن و تعبير «و تنحتون من الجبال» بيانگر كوهستانى بودن آن است.

ص: 221

473- ويژگيهاى نخلستانهاى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 148 - 4

4 - نخلستان هاى ثموديان ، انبوه و پرحاصل و داراى خرمايى بس مرغوب

و نخل طلعها هضيم

«طلع» به معناى خوشه خرما است. در معناى «هضيم» نيز انبوهى و پرحاصلى و نيز طراوت و مرغوبيت نهفته است.

474- هدايت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 1

1 - تلاش همه جانبه و مستمر پيامبران الهى ، براى هدايت قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

مراد از «من بين أيديهم و من خلفهم» جميع جهات است و اين كنايه از تلاش همه جانبه مى باشد; چنان كه استمرار را نيز مى فهماند.

475- هدايت ناپذيرى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 4

4 - انتخاب گمراهى از سوى قوم ثمود ، با وجود روشن شدن راه هدايت براى آنان

و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى على الهدى

«استحباب» (مصدر «فاستحبّوا») به معناى دوست داشتن است و آن گاه كه با «على» متعدى شود به معناى انتخاب و برگزيدن خواهد بود.

476- هشدار به قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 22

22 _ صالح ( ع ) قوم خويش را به گرفتار آمدن به عذابى دردناك ، در صورت زيان رساندن به ناقه و يا بازدارى آن از چريدن ، هشدار داد .

فذروها تأكل فى أرض اللّه و لاتمسوها بسوء فيأخذكم عذاب أليم

ص: 222

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 146 - 1

1 - هشدار صالح ( ع ) به ثموديان ، درباره پايدار نبودن زندگى دنيوى و نعمت ها و آسايش آن

أتتركون فى ما ه_هنا ءامنين

استفهام در آيه بالا، انكارى و مفاد آن نفى است; يعنى، «أتتركون فى ما ه_هنا آمنين; شما در نعمتهاى اين جا آسوده رها نخواهيد شد». مقصود اين است كه اين برخوردارى ها شما را نفريبد و از مرگ غافل نكند; زيرا روزى پنجه هاى مرگ گريبان تان را خواهد گرفت و شما را از آنها جدا خواهد كرد. همچنين بر فرض كه مرگ در نرسد، خود رفاه و امنيت اين جا، پايدار نيست و ممكن است ناگهان اوضاع دگرگون شود و همه آنچه كه از آن برخوردار هستيد، از دستتان برود.

477- هلاكت قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 2

2 _ صالح ( ع ) با دريغ و دلسوزى بر ثموديان مشرف به هلاكت از ميان آنان رفت .

فتولى عنهم و قال يقوم

لحن آيه و نيز اضافه كلمه «قوم» به ياء متكلم، بيانگر تحسر و دلسوزى صالح نسبت به مردم خويش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 16

16_ « عن أبى جعفر ( ع ) قال : إن رسول الله (صلی الله علیه و آله) سأل جبرئيل : كيف كان مهلك قوم صالح ( ع ) ؟ فقال : يا محمد (صلی الله علیه و آله) ان صالحاً بعث إلى قومه و هو إبن ستة عشرة سنة . . . و كان لهم سبعون صنماً يعبدونها من دون الله . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئيل پرسيد: هلاكت قوم صالح چگونه بود؟ گفت: اى محمد! همانا صالح به سوى قوم خود مبعوث شد در حالى كه شانزده سال داشت . .. و براى آن قوم هفتاد بت بود كه آنها را به غير از خدا مى پرستيدند ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 67 - 1،10،11

1_ كفرپيشگان قوم ثمود ، با غرشى مهيب به هلاكت رسيدند .

و أخذ الذين ظلموا الصيحة

10_ « عن أبى عبدالله ( ع ) ( فى إهلاك قوم صالح ) : . . . لما كان نصف الليل أتاهم جبرئيل ( ع ) فصرخ بهم صرخة خرقت تلك الصرخة أسماعهم و فلقت قلوبهم و صدّعت أكبادهم . . . فأصبحوا فى ديارهم و مضاجعهم موتى أجمعين ثم أرسل الله عليهم مع الصيحة النار من السماء فأحرقتهم أجمعين . . . ;

از امام صادق(ع) [درباره هلاكت قوم صالح] روايت شده است: چون نيمه شب فرا رسيد، جبرئيل نزد آنان آمد. پس فريادى بلند بر

ص: 223

سرشان زد كه گوشهاى آنان را پاره كرد و قلبهايشان را شكافت و جگرهايشان را دريد; در نتيجه صبحگاه آن شب، همه آنان در خانه ها و بسترهايشان مرده بودند. سپس خداوند همراه با آن فرياد آتشى از آسمان فرستاد كه همه را سوزاند ...».

11_ « عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال : . . . ه_ؤلاء قوم صالح ( ع ) . . . عتوا عن أمر ربهم . . . فأهلك الله من كان فى مشارق الأرض و مغاربها منهم إلاّ رجلاً كان فى حرم الله فمنعه حرم الله من عذاب الله تعالى . . . ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: . .. اينان قوم صالح بودند ... از فرمان پروردگار خود سرپيچى كردند ... پس خداوند از آن قوم همه آنان را كه در مشرقها و مغربهاى زمين بودند هلاك كرد مگر يك مرد را كه در حرم خدا بود و حرم خدا او را از عذاب الهى مصون داشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 68 - 1

1_ عذاب نازل شده بر قوم ثمود ، موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در ديار ايشان شد .

كأن لم يغنوا فيها

«غِنىً» (مصدر لم يغنوا) به معناى اقامت كردن و سكنى گزيدن است. ضمير در «فيها» به «ديار» در آيه قبل برمى گردد و جمله «كأن لم يغنوا فيها»; يعنى، گويا قوم ثمود در ديارشان اقامت نكرده بودند و اين كنايه از بين رفتن ديار آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 95 - 4

4_ قوم ثمود ، از رحمت خدا محروم شدند و با عذاب هاى الهى به هلاكت رسيدند .

كما بعدت ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 42 - 1

1 - اراده خداوند مبنى بر پيدايش جوامع جديد و استمرار يافتن حيات بشرى بر روى زمين ، پس از اضمحلال ثمود ( قوم صالح )

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرونًا ءاخرين

«إنشاء» (مصدر «أنشأنا») به معناى پديد آوردن است. ضمير «هم» در «من بعدهم» به جامعه پس از نوح (قوم ثمود كه با صحيه نابود شدند) باز مى گردد. «قرون» جمع «قرن» است و «قرن» به مجموعه اى از انسان ها كه در يك عصر و با هم زندگى مى كنند گفته مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 1

ص: 224

1 _ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .

و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا

نصب كلمه هاى «عاداً»، «ثمودا» و «أصحاب الرسّ» به وسيله فعلى محذوف «دمّرنا» و «أهلكنا» مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،3

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

«تتبير» (مصدر «تبّرنا») به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). «تتبيراً» _ كه مفعول مطلق براى «تبّرنا» است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 159 - 4

4 - هلاكت ثموديان ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند

فأخذهم العذاب . .. إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

«عاداً و ثموداً» منصوب به فعل مقدر «أهلكنا» است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

ص: 225

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 7

7 - هلاكت قوم ثمود ، با صاعقه خواركننده و خفت آور

فأخذتهم ص_عقة العذاب الهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 44 - 5

5 - فراگيرى صاعقه بر قوم ثمود ، در عين هشيارى و در مقابل چشمان آنان

فأخذتهم الص_عقة و هم ينظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 51 - 2

2 - از ميان رفتن قوم ثمود و باقى نماندن نسل كافر ايشان ، پس از عذاب و انتقام الهى

و أنّه أهلك . .. و ثموداْ فما أبقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 226

18 - قمر - 54 - 30 - 2

2 - سرگذشت هلاكت بار قوم ثمود ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند كذّبت ثمود بالنّذر . . . فكيف كان عذابى و نذر

كذّبت ثمود بالنّذر . .. فكيف كان عذابى و نذر

خداوند، پس از بيان موضع تكذيب گرانه ثموديان نسبت به هشدارهاى الهى; انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه «ببيند چگونه عذاب ها و انذارهاى الهى تحقق پذيرفت و عملى گرديد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 5 - 1

1 - قوم ثمود ، به وسيله صاعقه كوبنده و سركش به هلاكت رسيدند .

فأمّا ثمود فأُهلكوا بالطاغية

«طاغية» در اصل، به معناى سركش و متجاوز از حد و مرز است; ولى مقصود از آن در آيه شريفه _ برابر نظر مفسران _ صاعقه است. البته در آيه 13 سوره «فصلت» بدان تصريح شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 18 - 3

3 - سرنوشت هلاكت بار فرعونيان و قوم ثمود ، نمونه اى بارز از برخورد تند و قهرآميز خداوند با كافران است .

إنّ بطش ربّك . .. فرعون و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بروج - 85 - 19 - 6

6 - اصرار كافران مكّه بر تكذيب تهديد هاى الهى ، با وجود آگاهى آنان از هلاكت فرعونيان و ثموديان ، شگفت آورتر از كفرورزى پيشينيان است .

بل الذين كفروا فى تكذيب

اضراب كه از حرف «بل» استفاده مى شود ممكن است نظر به اين داشته باشد كه تكذيب گرى مردم مكّه در قياس با كفر پيشينيان اعجاب آورتر است; زيرا به رغم ديدن سرنوشت آنها، تهديد را دروغ شمردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به فرجام هلاكت بار قوم ثمود

ألم تر كيف . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ص: 227

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 11 - 6

6 - قوم ثمود ، محروم سازنده خود از كمالات نفسانى و گرفتار فساد و تباهى بودند .

و قد خاب من دسّيها . كذّبت ثمود بطغويها

اين آيه، بيانگر يكى از مصاديق آيه قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 14 - 8

8 - خداوند ، بر قوم ثمود به جهت كشتن ناقه ، عذابى فراگير نازل كرده ، اعضاى بدن آنان را از هم متلاشى ساخت .

فدمدم عليهم ربّهم بذنبهم

اطلاق «دمدمة» _ كه بر پوشاندن و فراگيرى دلالت دارد _ بر هلاكت ثموديان، به جهت آن بود كه خداوند، آنان را با عذاب و هلاكت پوشاند (مقاييس). جمله «دمدمت الشىء» _ كه گاهى با حرف «على» و گاهى بدون آن استعمال مى شود (قاموس) _ زمانى كار برد دارد كه چيزى را به زمين كوبيده و آن را شكسته و قطعه هاى آن را پراكنده سازند. (صحاح اللغة)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - شمس - 91 - 15 - 1،2

1 - برچيدن ثموديان از زمين ، حادثه اى ناچيز در برابر قدرت خداوند و خالى از هرگونه پيامد نامطلوب

و لايخاف عقبيها

ضمير «عقباها»، به «دَمْدَمة» و يا به «ثمود» برمى گردد. در صورت دوم مراد «عقبى هلاكتهم» خواهد بود.

2 - خداوند ، از آثار هلاكت ثموديان پروايى نداشته و ترسى از پيامد هاى آن ندارد .

و لايخاف عقبيها

478- هلاكت كافران قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 1،3،4،5

1 _ كفرپيشگان قوم ثمود با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

«رجفة» به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه «فأصبحوا . .. » معلوم مى شود آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل ذكر است كه «فأخذتهم الرجفة» (لرزش آنان را فراگرفت) مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد بر اندام آنان مستولى شد و نيز مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه و زلزله اى شديد آنان را فراگرفت.

3 _ كافران قوم ثمود بر اثر عذاب الهى به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

ص: 228

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«جثوم» به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فروافتادن شخص به سينه خود است.

4 _ كفرپيشگان قوم ثمود شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و در صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «اصبحوا» به معناى «دخلوا فى الصباح» (داخل در صبح شدند) باشد نه به معناى «صاروا» بر اين مبنا «فأصبحوا . .. » مى رساند كه هلاكت در اولين لحظه صبح اتفاق افتاده و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح يعنى در شب، بر كافران قوم ثمود عارض شده است.

5 _ كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فاء» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

479- هماهنگى عاقر شتر صالح(ع) و قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 29 - 7

7 - صورت گرفتن نوعى مبادله و تفاهم ، ميان قوم ثمود و كشنده ناقه صالح ، قبل از اجراى توطئه *

فتعاطى فعقر

با توجه به اين كه واژه «فتعاطى» _ در ساختار باب تفاعل _ بيانگر نوعى داد و ستد متقابل است; احتمال مى رود كه قبل از كشتن ناقه ميان قوم ثمود و كشنده ناقه، قرار دادى خاص صورت گرفته باشد.

480- هماهنگى قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 157 - 3،8

3 - هم دلى و هم گامى ثموديان در كشتن ناقه صالح

فعقروها فأصبحوا ن_دمين

با توجه به اين كه ناقه صالح، تنها به وسيله يك تن از ثموديان پى شد، جمع آمدن «عقروا» و نيز «أصبحوا نادمين»، مى رساند كه همه قوم ثمود در كشتن ناقه دست داشتند و يا بدان راضى بودند.

8 - « عن على ( ع ) : . . . إنّما عقر ناقة ثمود رجل واحد فعمّهم اللّه بالعذاب لماعموه بالرضى فقال سبحانه « فعقروها فأصحبوا نادمين » . . . ;

از حضرت على(ع) روايت شده است:. .. پى كننده ناقه قوم ثمود يك نفر بود; در حالى كه خداوند عذاب را بر همه آنان فرستاد; چون آنان به عمل آن يك نفر راضى بودند. خداوند سبحان مى فرمايد: «فعقروها فأصبحوا نادمين»...».

ص: 229

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مردمى متشكل و همسو در جهت مخالفت با پيامبران عصر خود

مثل يوم الأحزاب . مثل دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

از تعبير «احزاب» درباره اقوام ياد شده، برداشت بالا به دست مى آيد.

481- يأس از ايمان قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف «قال» محذوف است; يعنى، «قال بعد ما ايس من إيمانهم». «باء» در «بما كذّبون» سببيه و «ما» مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين «بما كذّبون» به تأويل «بتكذيبهم إيّاى» مى باشد.

482- يأس قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 62 - 8

8_ قوم ثمود ، اميد هاى خويش درباره صالح ( ع ) را به خاطر مبارزه او عليه شرك ، بر باد رفته مى ديدند .

قد كنت فينا مرجوًّا قبل ه_ذا أتنه_نا أن نعبد ما يعبد ءاباؤُنا

قيد «قبل ه_ذا» دلالت بر قطع اميد قوم ثمود از صالح(ع) دارد و جمله «أتنه_نا» بيانگر دليل و علت آن است.

483- قوم داود

بشارت به قوم داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 9

9 - بشارت خداوند به داوود ( ع ) و قومش ، مبنى بر اعطاى پاداش عمل صالح به آنان

اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

يادآورى آگاه بودن خدا از عمل داوود(ع) و قومش، پس از سفارش آنان به انجام عمل صالح، مى تواند به منظور اين حقيقت باشد

ص: 230

كه عمل صالح آنان ناديده گرفته نشده و پاداش خواهد داشت.

484- تكليف قوم داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

485- عمل صالح قوم داود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 11 - 7

7 - داوود ( ع ) و قومش ، به انجام اعمال صالح از سوى خداوند مأمور بودند .

و اعملوا ص_لحًا إنّى بما تعملون بصير

قوم زكريا

486- تسبيحات قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 12

12- زكريا ( ع ) با اشاره از قوم خويش خواست ، سپيده دم و پسين گاه به تسبيح خداوند بپردازند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيًّا

«بكرة» به فاصله بين نماز صبح و طلوع خورشيد گفته مى شود (لسان العرب). «عشيّاً» يا به معناى «ظهر تا غروب» است و يا «آخر روز» و از برخى اهل لغت معانى ديگرى نيز نقل شده است (لسان العرب).

487- خداپرستى قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 13

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

ص: 231

488- عبادات قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 11،13

11- قوم زكريا ، براى دريافت دستورالعمل هاى عبادى او ، بيرون عبادتگاه در انتظار وى مى ماندند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

«خرج عليه» و «دخل عليه»، هنگامى گفته مى شود كه شخص به هنگام خروج يا ورود، با ديگرى مواجه شده باشد. فرمان تسبيح گفتن _ كه از زكريا(ع) صادر شده است _ نشان مى دهد كه اجتماع قوم او بيرون عبادتگاه، به منظور شنيدن فرمان وى بوده است.

13- قوم زكريا ، مردمى خداپرست و اهل تسبيح و عبادت بودند .

فخرج على قومه . .. أن سبّحوا

489- كيفيت عبادت قوم زكريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 11 - 10

10- قوم زكريا براى عبادت ، به دستورالعمل هاى ارائه شده از سوى او عمل مى كردند .

فأوحى إليهم أن سبّحوا

قوم سبأ

490- آثار سنتهاى باطل قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 1

1 - محيط و عادت هاى شرك آلود ، مانع هدايت بلقيس به راه راست و يكتاپرستى در گذشته عمر وى

و صدّها ما كانت . .. إنّها كانت من قوم ك_فرين

«صَدّ» (مصدر «صَدَّ») به معناى منع و بازداشتن است. متعلق «صَدَّ» محذوف و به تقدير «صدّها عن السبيل» مى باشد. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه ياد شده ناظر به پاسخ اين پرسش باشد كه بلقيس چرا پيش از اين ماجرا (ماجراى ميان او و سليمان(ع)) با فراستى كه داشت، از راه راست منحرف شده بود.

ص: 232

491- آثار شرك قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 1،2،7

1 - محيط و عادت هاى شرك آلود ، مانع هدايت بلقيس به راه راست و يكتاپرستى در گذشته عمر وى

و صدّها ما كانت . .. إنّها كانت من قوم ك_فرين

«صَدّ» (مصدر «صَدَّ») به معناى منع و بازداشتن است. متعلق «صَدَّ» محذوف و به تقدير «صدّها عن السبيل» مى باشد. برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه ياد شده ناظر به پاسخ اين پرسش باشد كه بلقيس چرا پيش از اين ماجرا (ماجراى ميان او و سليمان(ع)) با فراستى كه داشت، از راه راست منحرف شده بود.

2 - تعلق بلقيس به جامعه شرك و كفر ، مانع پيوستن رسمى وى به آيين توحيدى سليمان ( ع ) با وجود اذعان قلبى

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين . و صدّها... إنّها كانت من قوم ك_فرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه مذكور در مقام توضيح اين نكته باشد كه چرا بلقيس على رغم علم و اذعان قلبى خود، پيش از اين رسماً تسليم سليمان(ع) نشده و به يكتاپرستى نگرويده بود.

7 - قوم سبا ، داراى پيشينه شرك و كفر

إنّها كانت من قوم ك_فرين

492- آثار ظلم قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 9

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

493- آثار عصيان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

«عرم» در لغت به معناى «مسناة» است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

ص: 233

494- آثار كفر قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 43 - 2،7

2 - تعلق بلقيس به جامعه شرك و كفر ، مانع پيوستن رسمى وى به آيين توحيدى سليمان ( ع ) با وجود اذعان قلبى

و أُوتينا العلم من قبلها و كنّا مسلمين . و صدّها... إنّها كانت من قوم ك_فرين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه آيه مذكور در مقام توضيح اين نكته باشد كه چرا بلقيس على رغم علم و اذعان قلبى خود، پيش از اين رسماً تسليم سليمان(ع) نشده و به يكتاپرستى نگرويده بود.

7 - قوم سبا ، داراى پيشينه شرك و كفر

إنّها كانت من قوم ك_فرين

495- آثار كفران قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 12

12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

496- آمادگى نظامى فرماندهان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 6

6 - نگرانى بلقيس از قدرت و غلبه سليمان ( ع ) ، على رغم اظهار آمادگى فرماندهان وى براى هر نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

طرح مسأله تباهى جامعه در صورت بروز جنگ، بيانگر مطلب ياد شده است.

497- آمادگى نظامى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 1،2،4

1 - اطمينان بخشى درباريان سبا به فرمانرواى خود ( بلقيس ) نسبت به آمادگى كامل نظامى براى دفاع از كشور

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

2 - مملكت سبا در عهد سليمان ، داراى نيروى دفاعى و امكانات جنگى قوى و نيز رزم آوران سلحشور و بى باك

ص: 234

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

«قوة» به معناى نيرو و نكره آمدنش بيانگر عظمت و گستردگى آن است. بنابراين «نحن أُولوا قوّة»; يعنى، ما از نيرويى بسيار گسترده و عظيم برخورداريم. «بأس» به معناى شجاعت و دلاورى است. بنابراين «بأس شديد» برابر با سلحشورى و بى باكى است.

4 - اظهار آمادگى درباريان سبا براى پذيرش هرگونه تصميم ملكه ، در عين آمادگى براى نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. و الأمر إليك

درباريان سبا با اين كه آمادگى خود را براى نبرد يادآور شدند، در عين حال كار تصميم گيرى را به خود ملكه واگذار كردند.

498- آمرزش قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 7،12

7 - خداوند ، پروردگارى بس آمرزنده و بخشايشگر براى مردم سبا

و ربّ غفور

خبر «ربّ» عبارتى محذوف است و آن _ به قرينه «هم» و «كم» در اين آيه _ «لكم» مى باشد.

12 - مردم سبا در مقطعى از تاريخ ، از سرزمينى آباد برخوردار بودند ، و خطاهايشان نيز از سوى خداوند بخشوده مى شد .

و لقد كان سبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان عن يمين و شمال . .. بلدة طيبة و ربّ غفور

499- آيات خدا در قصه قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 12،13

12 - قصه مردم سبا و فروپاشى كامل آنان در پى كفران نعمت هاى الهى ، دربردارنده آيات خدا براى صبرپيشگان شكرگزار است .

إنّ فى ذلك لأي_ت لكلّ صبّار شكور

13 - ماجراى برخوردارى اهل سبأ از نعمت هاى فراوان و امنيت و جارى شدن سيل در ميان آنان و پراكندگى و متلاشى شدنشان ، آيات متعددى از خدا در خود دارد .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة و ربّ غفور ... فأرسلنا عليهم س

500- اشتهار هلاكت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 5

ص: 235

5 - قوم سبا ، نابود و متلاشى شده و زبانزد و قصه مجالس گرديدند .

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... ذلك جزين_هم بما كفروا ...و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أح

«أحاديث» (جمع «اُحدوثة») به معناى خبرى است كه مردم براى سرگرمى به همديگر مى گويند. هم چنين به معناى خبرى است كه به عنوان مثل، به كار مى رود (مفردات راغب).

501- اشراف قوم سبأ و سليمان(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 30 - 2

2 - آشنايى بلقيس و درباريان وى با شخصيت و موقعيت ممتاز سليمان ( ع )

إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم . إنّه من سليم_ن

جمله «إنّه من سليمان» ظاهراً تعليل براى «كتاب كريم» است; يعنى، اين كه مى گويم «مكتوبى گران مايه» اين بدان سبب است كه آن را شخصيتى چون سليمان براى ما فرستاده است.

502- اطمينان اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 1

1 - اطمينان بخشى درباريان سبا به فرمانرواى خود ( بلقيس ) نسبت به آمادگى كامل نظامى براى دفاع از كشور

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

503- اعراض از اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 4

4 - هدهد ، موظف به روى برتافتن از درباريان سبا ( پس از افكندن نامه سليمان ) نزد ايشان

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

«تولّى» (مصدر «تولّ») به معناى روى برتافتن است; يعنى، از آنان روى برتاب و سپس بنگر چه پاسخ مى دهند.

504- اعراض قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 236

15 - سبأ - 34 - 16 - 1

1 - مردم سبا ، از مأموريت شكرگزارى به درگاه خداوند روى برگرداندند .

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له . .. فأعرضوا

505- اعلام آمادگى اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 3،4

3 - اعلام آمادگى اميران و درباريان سبا براى درگيرى نظامى با سليمان ( ع )

أفتونى فى أمرى . .. قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

تذكر قدرت و نيرومندى، اشاره به اين دارد كه آنان براى هر نبردى _ ولو با سليمان _ آمادگى دارند.

4 - اظهار آمادگى درباريان سبا براى پذيرش هرگونه تصميم ملكه ، در عين آمادگى براى نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. و الأمر إليك

درباريان سبا با اين كه آمادگى خود را براى نبرد يادآور شدند، در عين حال كار تصميم گيرى را به خود ملكه واگذار كردند.

506- اعلام آمادگى فرماندهان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 3

3 - اعلام آمادگى اميران و درباريان سبا براى درگيرى نظامى با سليمان ( ع )

أفتونى فى أمرى . .. قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

تذكر قدرت و نيرومندى، اشاره به اين دارد كه آنان براى هر نبردى _ ولو با سليمان _ آمادگى دارند.

507- اغواپذيرى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 1

1 - ابليس ، گمان خود را درباره گمراه كردن انسان ها ، درباره قوم سبأ محقق شده يافت .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

در اين كه مرجع ضمير «عليهم» آيا همه انسان ها هستند و يا قوم سبأ _ كه در آيات پيش از آنها سخن به ميان آمده است _ دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنا بر احتمال دوم است. لازم به ذكر است كه مراد از ظن ابليس _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ تصميمى است كه وى در اغواى مردم داشت و آن را اعلام كرده بود.

ص: 237

508- اغواناپذيرى مؤمنان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 5

5 - همه مردم سبأ ، جز گروهى از مؤمنان ، از ابليس تبعيت كردند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در صورتى كه ضمير فاعلى «اتّبعوا» مردم سبأ باشند، استثنا متصل خواهد بود و بر نكته ياد شده دلالت خواهد كرد.

509- امنيت در سرزمين قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 7

7 - منطقه بين يمن ( محل زندگى قوم سبا ) تا شامات در عصر سباييان ، در امنيت كامل بود .

سيروا فيها . .. ءامنين

510- امنيت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 8

8 - مردم سبا ، مى توانستند از يمن تا شام را در هر وقت كه بخواهند ( شب يا روز ) با امنيت كامل سفر كنند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 13

13 - ماجراى برخوردارى اهل سبأ از نعمت هاى فراوان و امنيت و جارى شدن سيل در ميان آنان و پراكندگى و متلاشى شدنشان ، آيات متعددى از خدا در خود دارد .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة و ربّ غفور ... فأرسلنا عليهم س

511- انقراض قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 238

15 - سبأ - 34 - 19 - 13

13 - ماجراى برخوردارى اهل سبأ از نعمت هاى فراوان و امنيت و جارى شدن سيل در ميان آنان و پراكندگى و متلاشى شدنشان ، آيات متعددى از خدا در خود دارد .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة و ربّ غفور ... فأرسلنا عليهم س

512- تاريخ قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 4،5

4 - مشورت با بزرگان دربار ، قبل از تصميم گيرى نهايى در امور كشور ، شيوه هميشگى ملكه سبا

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

«قطع» (مصدر «قاطعة») در اصل به معناى بريدن و در اين جا كنايه از عزم و تصميم است. «أمراً» نكره در سياق نفى و مفيد عموم مى باشد. «شهادة» (مصدر «تشهدون») معادل حضور است; يعنى، من تاكنون جز با حضور شما در هيچ كارى تصميم نگرفتم.

5 - احساس خطر جدى ملكه سبا از نامه سليمان و تلاش وى براى تحكيم روابط در درون دربار

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

در صورتى كه كار مشاوره براى بلقيس امرى معمولى بود، وى نيازى نداشته تا در خصوص اين موضوع، بر شيوه مشاوره خود تأكيد كند. احتمال مى رود اين تأكيد از آن جهت باشد كه موضوع را بسيار جدى و خطرناك تلقى كرده و با اين سخنان سعى داشته تا دل درباريان را به دست آورد و آنان را با خود همراه سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 1،2،3،4،5

1 - اطمينان بخشى درباريان سبا به فرمانرواى خود ( بلقيس ) نسبت به آمادگى كامل نظامى براى دفاع از كشور

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

2 - مملكت سبا در عهد سليمان ، داراى نيروى دفاعى و امكانات جنگى قوى و نيز رزم آوران سلحشور و بى باك

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

«قوة» به معناى نيرو و نكره آمدنش بيانگر عظمت و گستردگى آن است. بنابراين «نحن أُولوا قوّة»; يعنى، ما از نيرويى بسيار گسترده و عظيم برخورداريم. «بأس» به معناى شجاعت و دلاورى است. بنابراين «بأس شديد» برابر با سلحشورى و بى باكى است.

3 - اعلام آمادگى اميران و درباريان سبا براى درگيرى نظامى با سليمان ( ع )

أفتونى فى أمرى . .. قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

تذكر قدرت و نيرومندى، اشاره به اين دارد كه آنان براى هر نبردى _ ولو با سليمان _ آمادگى دارند.

4 - اظهار آمادگى درباريان سبا براى پذيرش هرگونه تصميم ملكه ، در عين آمادگى براى نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. و الأمر إليك

ص: 239

درباريان سبا با اين كه آمادگى خود را براى نبرد يادآور شدند، در عين حال كار تصميم گيرى را به خود ملكه واگذار كردند.

5 - نفوذ عميق ملكه سبا در درباريان و پذيرش تدبير و قدرت فكرى وى از سوى آنان

و الأمر إليك فانظرى ماذا تأمرين

از نحوه برخورد بلقيس با عناصر اصلى نظام خود و نيز تصميم هاى بعدى وى و وانهاده شدن رأى نهايى به او از سوى درباريان، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 34 - 6

6 - نگرانى بلقيس از قدرت و غلبه سليمان ( ع ) ، على رغم اظهار آمادگى فرماندهان وى براى هر نبرد

قالوا نحن أُولوا قوّة . .. قالت إنّ الملوك إذا دخلوا قرية أفسدوها

طرح مسأله تباهى جامعه در صورت بروز جنگ، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 12

12 - مردم سبا در مقطعى از تاريخ ، از سرزمينى آباد برخوردار بودند ، و خطاهايشان نيز از سوى خداوند بخشوده مى شد .

و لقد كان سبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان عن يمين و شمال . .. بلدة طيبة و ربّ غفور

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 1،2،4،6،7

1 - مردم سبا ، از مأموريت شكرگزارى به درگاه خداوند روى برگرداندند .

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له . .. فأعرضوا

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

«عرم» در لغت به معناى «مسناة» است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

4 - مردم سبا ، از صنعت سدسازى برخوردار بودند و با آن ، آب ذخيره مى كردند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم

6 - دو باغ دل نواز قوم سبا ، در پى جارى شدن سيل به باغ هايى از درختانى با ميوه هاى ناگوار و گز تبديل شدند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط و أثل

«خمط» در لغت به درختى گفته مى شود كه خار ندارد و نيز گفته شده كه درخت گز است (مفردات راغب) هم چنين به معناى ميوه ترش مزه يك درخت آمده است (عمدة الحفاظ). «أثل» به درخت شوره گز گفته مى شود.

7 - در پى از بين رفتن باغ هاى دل نواز قوم سبا با سيل بنيان كن ، مقدار ناچيزى درخت سدر در جاى آنها روييد .

و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أُكل خمط و أثل و شىء من سدر قليل

ص: 240

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1،2

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از «كفروا» كفران باشد.

2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه «كفروا» به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 1،2،5،7،8

1 - در فاصله بين سرزمين سبا و سرزمين شام ، مراكز و اماكنى نزديك به هم وجود داشت كه از يكديگر قابل مشاهده بودند .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة

مراد از «القرى التى باركنا فيها» طبق گفته نوع مفسران، سرزمين شام است. گفتنى است كه مراد از «قرًى ظاهرة» مراكزى نزديك به هم است كه امكان مشاهده محلى از محل ديگر وجود داشته است.

2 - اتصال سرزمين سباييان به سرزمين شامات از طريق وجود شهر ها و روستا ها نعمتى براى آنان بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا في

آيه در ادامه قصه قوم سبأ و ذكر نعمت هايى است كه خداوند به آنان اعطا كرده بود و از آنان خواسته بود كه در قبال آنها شكرگزارى كنند.

5 - بين مردم شام و يمن در دوران قوم سبا ، ارتباط هاى گوناگونى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها . .. و قدّرنا فيها السير سيروا فيها

7 - منطقه بين يمن ( محل زندگى قوم سبا ) تا شامات در عصر سباييان ، در امنيت كامل بود .

سيروا فيها . .. ءامنين

8 - مردم سبا ، مى توانستند از يمن تا شام را در هر وقت كه بخواهند ( شب يا روز ) با امنيت كامل سفر كنند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 1،5،7،9

1 - مردم سبا ، از خداوند خواستار طولانى شدن بين منزل گاه هاى سفرشان شدند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا . .. فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارن

5 - قوم سبا ، نابود و متلاشى شده و زبانزد و قصه مجالس گرديدند .

و اشكروا له . .. فأعرضوا ... ذلك جزين_هم بما كفروا ...و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أح

«أحاديث» (جمع «اُحدوثة») به معناى خبرى است كه مردم براى سرگرمى به همديگر مى گويند. هم چنين به معناى خبرى است كه به عنوان مثل، به كار مى رود (مفردات راغب).

7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .

ص: 241

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق

«مزق» در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 5،6

5 - همه مردم سبأ ، جز گروهى از مؤمنان ، از ابليس تبعيت كردند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در صورتى كه ضمير فاعلى «اتّبعوا» مردم سبأ باشند، استثنا متصل خواهد بود و بر نكته ياد شده دلالت خواهد كرد.

6 - گروهى از سباييان ، مردمانى مؤمن بودند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

513- تبديل باغهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 6،7،8

6 - دو باغ دل نواز قوم سبا ، در پى جارى شدن سيل به باغ هايى از درختانى با ميوه هاى ناگوار و گز تبديل شدند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط و أثل

«خمط» در لغت به درختى گفته مى شود كه خار ندارد و نيز گفته شده كه درخت گز است (مفردات راغب) هم چنين به معناى ميوه ترش مزه يك درخت آمده است (عمدة الحفاظ). «أثل» به درخت شوره گز گفته مى شود.

7 - در پى از بين رفتن باغ هاى دل نواز قوم سبا با سيل بنيان كن ، مقدار ناچيزى درخت سدر در جاى آنها روييد .

و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أُكل خمط و أثل و شىء من سدر قليل

8 - تبديل شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، به منطقه اى با درختان بى ثمر و يا كم ثمر از جانب خداوند بود .

و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أُكل خمط و أثل و شىء من سدر قليل

514- تجهيزات نظامى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 2

2 - مملكت سبا در عهد سليمان ، داراى نيروى دفاعى و امكانات جنگى قوى و نيز رزم آوران سلحشور و بى باك

قالوا نحن أُولوا قوّة و أُولوا بأس شديد

«قوة» به معناى نيرو و نكره آمدنش بيانگر عظمت و گستردگى آن است. بنابراين «نحن أُولوا قوّة»; يعنى، ما از نيرويى بسيار

ص: 242

گسترده و عظيم برخورداريم. «بأس» به معناى شجاعت و دلاورى است. بنابراين «بأس شديد» برابر با سلحشورى و بى باكى است.

515- تخريب باغهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

«عرم» در لغت به معناى «مسناة» است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

516- ترك تكليف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 1

1 - مردم سبا ، از مأموريت شكرگزارى به درگاه خداوند روى برگرداندند .

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له . .. فأعرضوا

517- تكليف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 3

3 - مردم سبا ، مجاز به استفاده از نعمت هاى خدادادى و موظف به شكر به درگاه او

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له

518- توصيه به اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 1

1 - راه ندادن انديشه سركشى به خود و آمدن و تسليم شدن ، فرمان سليمان ( ع ) به ملكه سبا و درباريان وى

ص: 243

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

«علو» (مصدر «تعلوا») به معناى استكبار و برترى جويى است. «اتيان» (مصدر «ائتونى») نيز به معناى حاضر شدن و «اسلام» (مصدر «مسلمين») معادل «تسليم» و «انقياد» است. آيه ياد شده حاوى سه فرمان است: الف) بر من برترى نجوييد. ب) نزد من بياييد. ج) تسليم دستورات من باشيد.

519- تهديد اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 37 - 2،3

2 - تهديد أكيد سليمان ( ع ) مبنى بر فرستادن سپاهى گران ، پرتوان و بى هماورد به سوى مشركان سبا

فلنأتينّهم بجنود لاقبل لهم بها

جمله «لا قبل لهم بها» صفت «جنود» است; يعنى، سپاهى چنان عظيم كه ايشان را توان رويارويى با آن نباشد.

3 - هشدار سليمان ( ع ) به دربار سبا درباره پى آمد هاى ناگوار جنگ ( تبعيد ، آوارگى ، ذلت و خوارى )

و لنخرجنّهم منها أذلّة و هم ص_غرون

«أذلة» جمع «ذليل» و حال براى ضمير «هم» است; يعنى، آنان را از آن سرزمين همراه با ذلت و خوارى اخراج خواهيم كرد. عبارت «هم صاغرون» به تقدير «هم صاغرون فيها» است; يعنى، و در آن سرزمين، بيگانه، حقير و آواره خواهند بود.

520- خورشيدپرستى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 1،2

1 - ملكه سبا و قوم وى ، مردمى مشرك و خورشيدپرست

وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون اللّه

2 - سجده در برابر خورشيد ، شيوه پرستش مردم سبا

يسجدون للشمس

521- دعاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 1

1 - مردم سبا ، از خداوند خواستار طولانى شدن بين منزل گاه هاى سفرشان شدند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا . .. فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارن

ص: 244

522- دعوت از اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 5

5 - فراخوانى دربار سبا از سوى سليمان براى تسليم شدن در برابر خداى يگانه

بسم اللّه الحم_ن الرحيم . .. و أتونى مسلمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از «مسلمين» (به قرينه «بسم اللّه. ..») و نيز آيه 44 (أسلمت مع سليمان للّه) تسليم شدن در برابر خدا باشد; يعنى، «و أتونى مسلمين للّه».

523- راههاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 2

2 - اتصال سرزمين سباييان به سرزمين شامات از طريق وجود شهر ها و روستا ها نعمتى براى آنان بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا في

آيه در ادامه قصه قوم سبأ و ذكر نعمت هايى است كه خداوند به آنان اعطا كرده بود و از آنان خواسته بود كه در قبال آنها شكرگزارى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

524- روابط قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 5

5 - بين مردم شام و يمن در دوران قوم سبا ، ارتباط هاى گوناگونى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها . .. و قدّرنا فيها السير سيروا فيها

ص: 245

525- روستاهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 2

2 - اتصال سرزمين سباييان به سرزمين شامات از طريق وجود شهر ها و روستا ها نعمتى براى آنان بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا في

آيه در ادامه قصه قوم سبأ و ذكر نعمت هايى است كه خداوند به آنان اعطا كرده بود و از آنان خواسته بود كه در قبال آنها شكرگزارى كنند.

526- روش برخورد اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 28 - 5

5 - مأموريت هدهد براى مشاهده بازتاب نامه سليمان در ميان درباريان سبا و شنود كردن سخنان ايشان .

ثمّ تولّ عنهم فانظر ماذا يرجعون

527- زن در قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 33 - 7

7 - جايگاه ارجمند و والاى زن در جامعه سبا ، على رغم حقارت وى در طول تاريخ

و الأمر إليك فانظرى ماذا تأمرين

528- سدسازى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 4

4 - مردم سبا ، از صنعت سدسازى برخوردار بودند و با آن ، آب ذخيره مى كردند .

فأرسلنا عليهم سيل العرم

ص: 246

529- سرزمين يمن در دوران قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 4،7

4 - بين منزل گاه هاى راه يمن تا شام در عصر قوم سبأ ، تناسب يكسانى وجود داشت .

و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا فيها قرًى ظ_هرة و قدّرنا فيها السير

مراد از تقدير سير در آيه بالا، اين است كه در بين راه، منزل گاه هايى وجود داشت و يا قريه ها و شهرها به گونه اى قرار گرفته بود كه فاصله هر كدام با ديگرى در تمام راه يكسان بود.

7 - منطقه بين يمن ( محل زندگى قوم سبا ) تا شامات در عصر سباييان ، در امنيت كامل بود .

سيروا فيها . .. ءامنين

530- سرزنش اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 36 - 6

6 - توبيخ دربار سبا توسط سليمان ( ع ) ، به خاطر تلقى مادى و نادرست آنان از نامه و دعوت وى

قال أتمدّونن بمال

استفهام در «أتمدّونن» براى توبيخ و سرزنش است.

531- سليمان(ع) و اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 31 - 2

2 - برخورد سليمان ( ع ) با ملكه و درباريان سبا ، قاطع ، آمرانه و از موضع قدرت بود .

ألاّ تعلوا علىّ و أتونى مسلمين

532- شخصيت اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 5

5 - مشاوران دربار بلقيس ، عناصرى برجسته و صاحب مقام

قالت يأيّها الملؤا

واژه «ملأ» به عناصر چشم پركن و شخصيت هاى برجسته گفته مى شود.

ص: 247

533- شرك قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 1

1 - ملكه سبا و قوم وى ، مردمى مشرك و خورشيدپرست

وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون اللّه

534- شكرگزارى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 3

3 - مردم سبا ، مجاز به استفاده از نعمت هاى خدادادى و موظف به شكر به درگاه او

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له

535- شهرهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 2

2 - اتصال سرزمين سباييان به سرزمين شامات از طريق وجود شهر ها و روستا ها نعمتى براى آنان بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا في

آيه در ادامه قصه قوم سبأ و ذكر نعمت هايى است كه خداوند به آنان اعطا كرده بود و از آنان خواسته بود كه در قبال آنها شكرگزارى كنند.

536- ظلم قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 248

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت «صدّق عليهم. .. ظنّه» ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.

537- عذاب قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 16 - 2

2 - به دنبال تمرد قوم سبا از شكرگزارى به درگاه خداوند ، سيل بنيان كنى با شكستن سد مأرب به راه افتاد و باغ هاى آنان را درهم كوبيد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم جنّتين ذواتى أكل خمط

«عرم» در لغت به معناى «مسناة» است (مفردات راغب) كه اسم آلت بوده و به محلى گفته مى شود كه آب در پشت آن جمع شده باشد. و در اصطلاح به آن سد گفته مى شود.

538- عقيده باطل قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 5

5 - مردم سبا ، دلبسته و مفتخر به آداب و عقايد نادرست خود و گرفتار در دسيسه هاى شيطان

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

539- عقيده قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 2

2 - مردم سبا ، به ربوبيت خداوند معتقد بودند .

فقالوا ربّنا

ص: 249

540- عوامل انقراض قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 7،9

7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق

«مزق» در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).

9 - سباييان با ظلم به خويش ، باعث از هم فروپاشى كامل خود شدند .

و ظلموا أنفسهم فجعلن_هم أحاديث و مزّقن_هم كلّ ممزّق

541- عوامل كيفر قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1،2

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از «كفروا» كفران باشد.

2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه «كفروا» به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.

542- عوامل مؤثر در گرايشهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 4

4 - نقش زيربنايى ملكه سبا ، در گرايش هاى عقيدتى مردم جامعه خويش

وجدتها و قومها يسجدون للشمس

جدا آمدن «وجدتها» از «قومها» و تقدّم نام ملكه بر قومش، اشاره به تأثير رهبرى آن سامان بر توده مردم دارد.

543- عوامل نابودى باغهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1

ص: 250

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از «كفروا» كفران باشد.

544- كفر قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 2

2 - خداوند ، مردم سبأ را به خاطر كفرشان با فرستادن سيلى بنيان كن مجازات كرد .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

برداشت ياد شده بنابراين اساس است كه «كفروا» به همان معناى مشهور (كفر ورزيدن) باشد.

545- كفران قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3،7،10

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

7 - مردم سبأ ، به دنبال كفران نعمت هاى خدا و جارى شدن سيل سد مأرب ، به طور كلى متلاشى و پراكنده شدند .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم . .. و مزّقن_هم كلّ ممزّق

«مزق» در لغت به معناى پاره كردن و از بين بردن اثر آمده و در آيه پراكندن در اطراف و اكناف بلاد است (مجمع البحرين).

10 - تارومار شدن كامل قوم سبأ در پى كفران آنان ، به دست خداوند بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة ... فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت «صدّق عليهم. .. ظنّه» ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن، فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده اند.

ص: 251

546- كفران نعمت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 17 - 1

1 - راه افتادن سيل بنيان كن و درهم كوبيده شدن باغ هاى دل پذير قوم سبا ، كيفر ناسپاسى و كفران آنان بود .

فأعرضوا فأرسلنا عليهم سيل العرم و بدلّن_هم بجنّتيهم . .. ذلك جزين_هم بما كفروا

به قرينه بحث شكر در دو آيه پيش، احتمال دارد مراد از «كفروا» كفران باشد.

547- مسافرت قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 8

8 - مردم سبا ، مى توانستند از يمن تا شام را در هر وقت كه بخواهند ( شب يا روز ) با امنيت كامل سفر كنند .

و قدّرنا فيها السير سيروا فيها ليالى و أيّامًا ءامنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 3

3 - سباييان ، نعمت امنيت راه ها و نزديكى منزل گاه هاى سفر را كفران نموده و به خويش ستم روا داشتند .

فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفارنا و ظلموا أنفسهم

548- مشاوره با اشراف قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 29 - 4

4 - اقدام بلقيس به در ميان گذاشتن خبر نامه سليمان با درباريان خود

قالت يأيّها الملؤا إنّى أُلقى إلىّ كت_ب كريم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 32 - 1،4

1 - نظرخواهى بلقيس از درباريان خود ، درباره چگونگى پاسخ به سليمان ( ع )

قالت يأيّها الملؤا أفتونى فى أمرى

«إفتاء» (مصدر «أفتونى») به معناى اظهار نظر است. «أفتونى فى أمرى»; يعنى، نظرتان را در اين كه بايد چه كار انجام دهم، بيان كنيد.

4 - مشورت با بزرگان دربار ، قبل از تصميم گيرى نهايى در امور كشور ، شيوه هميشگى ملكه سبا

ص: 252

أفتونى فى أمرى ما كنت قاطعة أمرًا حتّى تشهدون

«قطع» (مصدر «قاطعة») در اصل به معناى بريدن و در اين جا كنايه از عزم و تصميم است. «أمراً» نكره در سياق نفى و مفيد عموم مى باشد. «شهادة» (مصدر «تشهدون») معادل حضور است; يعنى، من تاكنون جز با حضور شما در هيچ كارى تصميم نگرفتم.

549- منشأ انقراض قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 10

10 - تارومار شدن كامل قوم سبأ در پى كفران آنان ، به دست خداوند بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة ... فقالوا ربّنا ب_عد بين أسفا

550- مؤمنان قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 20 - 6

6 - گروهى از سباييان ، مردمانى مؤمن بودند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

551- نعمتهاى قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 15 - 3

3 - مردم سبا ، مجاز به استفاده از نعمت هاى خدادادى و موظف به شكر به درگاه او

كلوا من رزق ربّكم و اشكروا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 18 - 2

2 - اتصال سرزمين سباييان به سرزمين شامات از طريق وجود شهر ها و روستا ها نعمتى براى آنان بود .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. و جعلنا بينهم و بين القرى التى ب_ركنا في

آيه در ادامه قصه قوم سبأ و ذكر نعمت هايى است كه خداوند به آنان اعطا كرده بود و از آنان خواسته بود كه در قبال آنها شكرگزارى كنند.

ص: 253

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ - 34 - 19 - 13

13 - ماجراى برخوردارى اهل سبأ از نعمت هاى فراوان و امنيت و جارى شدن سيل در ميان آنان و پراكندگى و متلاشى شدنشان ، آيات متعددى از خدا در خود دارد .

لقد كان لسبإ فى مسكنهم ءاية جنّتان . .. بلدة طيبة و ربّ غفور ... فأرسلنا عليهم س

552- وسوسه قوم سبأ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 24 - 5

5 - مردم سبا ، دلبسته و مفتخر به آداب و عقايد نادرست خود و گرفتار در دسيسه هاى شيطان

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

قوم شعيب

553- تاريخ قوم شعيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 85 - 10،19،20،21

10 _ مردم مدين مشرك بودند .

و إلى مدين . .. ما لكم من إله غيره

19 _ شعيب ( ع ) از مردم خويش خواست تا در فروش اجناس پيمانه ها را پر كنند و از وزنه هاى ترازو نكاهند .

فأوفوا الكيل و الميزان

كلمه «كَيل» مصدر است و در آيه مورد بحث به معناى چيزى است كه به وسيله آن كيل مى كنند ; يعنى پيمانه. «ايفاء» (مصدر اوفوا) به معناى اتمام مى باشد و «اتمام كيل» به اين است كه گنجايش پيمانه مورد استفاده كمتر از حد متعارف نباشد و تا حد معمول آن پر شود. و ايفاى ميزان به اين است كه مقدار وزنه هاى مورد استفاده كمتر از حد معمول نباشد و جنس پرداخت شده كمتر از مقدار وزنه ها نباشد.

20 _ شعيب از قوم خويش خواست تا به هنگام خريد ، اجناس مردم را كم تعدادتر و كم ارزشتر از آنچه هست جلوه ندهند .

و لا تبخسوا الناس أشياءهم

«بَخس» به اين معناست كه چيزى را كمتر از واقع و حقيقتش نشان دهند. در مفردات آمده است: «بخس» يعنى چيزى را ظالمانه ناقص شمردن.

21 _ ابتلاى قوم شعيب به كمفروشى و بى عدالتى در امور اقتصادى ، بارزترين انحراف اجتماعى _ اقتصادى آنان بود .

فأوفوا الكيل و الميزان و لا تبخسوا الناس أشياءهم

ص: 254

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 86 - 1،2،4،6،7،12

1 _ گروهى از قوم شعيب به توحيد گرويدند و سالكان راه خدا گشتند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

2 _ كافران قوم شعيب بر سر هر كوى و برزن مؤمنان به خدا را مورد تهديد قرار مى دادند و آنان را از سلوك راه خدا بازمى داشتند .

و لا تقعدوا بكل صرط توعدون و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به

«ايعاد» مصدر «توعدون» به معناى تهديد كردن و به شكنجه و أمثال آن ترساندن است. «من ءامن» مربوط به فعل «توعدون» و «تصدون» است و به اصطلاح اهل ادب مفعولى است «متنازع فيه». گفتنى است كه در برداشت فوق ضمير در «به» به «اللّه» برگردانده شده است.

4 _ كافران قوم شعيب در تلاش مستمر براى بد جلوه دادن راه خدا

و تصدون عن سبيل اللّه من ءامن به و تبغونها عوجاً

6 _ خداوند با عنايت ويژه خويش به مردم مدين ، در مدتى كوتاه جمعيت اندكشان را فزونى بخشيد و از آنان امتى بزرگ ساخت .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

عطف «كثركم» به وسيله «فاء» بر جمله قبل مى رساند كه زياد كردن جمعيت مردم مدين در مدتى نسبتاً كوتاه انجام گرفته است و همين معنا بيانگر عنايت ويژه خداوند به آنان است.

7 _ شعيب براى گرايش دادن مردم مدين به راه خدا ، عنايت خداوند در زياد كردن جمعيت اندك آنان را يادآور شد .

و اذكروا إذ كنتم قليلا فكثركم

12 _ شعيب ، مردم خويش را به مطالعه و بررسى فرجام شوم فسادگران تاريخ فراخواند .

و أنظروا كيف كان عقبة المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 87 - 8،9،10

8 _ شعيب ( ع ) ، كافران قوم خويش را به داورى خدا و گرفتارسازى آنان به عقوبت هاى الهى در دنيا تهديد كرد .

و طائفة لم يؤمنوا فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

با توجه به ذيل آيه 89 (ربنا افتح . .. ) معلوم مى شود مقصود شعيب از داورى خداوند، تحقق امرى است كه نابودى كافران در دنيا و در نتيجه پيروزى اهل ايمان را در پى خواهد داشت. چنانچه مخاطب در «فاصبروا» خصوص كافران باشد، اين معنا از وضوح بيشترى برخوردار خواهد بود.

9 _ شعيب ( ع ) ، مؤمنان به رسالت خويش را به داورى خداوند و پيروزى بر كافران نويد داد .

فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

10 _ شعيب ( ع ) از مؤمنان و كافران قوم خويش خواست با وانهادن داورى به خداوند از تعرض به يكديگر پرهيز كنند .

إن كان طائفة منكم ءامنوا . .. و طائفة لم يؤمنوا ... فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا

برداشت فوق بر اين اساس است كه خطاب در «فاصبروا» علاوه بر مؤمنان متوجه كافران نيز باشد. در اين صورت مراد از صبر در «فاصبروا» عدم تعرض به يكديگر است.

ص: 255

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 88 - 1،2،3،4،8،10،11

1 _ گروهى از اشراف قوم شعيب ( ع ) از سر تكبر و خودبرتربينى به وى و رسالتهايش كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا من قومه

برداشت فوق بر اين اساس است كه «الذين استكبروا» قيدى احترازى باشد. بر اين مبنا اشراف به دو طايفه مستكبران و غير مستكبران تقسيم مى شوند. قابل ذكر است كه مراد از استكبار، كفرورزى است كه براى تبيين علت كفر به جاى «كفروا»، «استكبروا» استعمال شده است.

2 _ اشراف كفرپيشه مدين ، شعيب و مؤمنان به رسالتش را به تبعيد دسته جمعى تهديد كردند .

لنجرجنك يشعيب و الذين ءامنوا معك من قريتنا

«معك» مى تواند متعلق به «لنخرجنك» باشد. بر اين مبنا «لنخرجنك» حاكى از تبعيد دسته جمعى است.

3 _ اشراف كفرپيشه قوم مدين ، سردمداران مبارزه با شعيب و رسالت هاى وى

قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك

4 _ كبرورزى و خودبرتربينى اشراف كفرپيشه مدين ، ريشه مبارزه آنان با شعيب و رسالت هاى او

قال الملأ الذين استكبروا من قومه لنخرجنك

8 _ اشراف كفرپيشه مدين بازگشت به آيين ملى آن سامان را شرط رهايى شعيب و همگامانش از خطر تبعيد اعلان كردند .

لنخرجنك . .. او لتعودن فى ملتنا

10 _ اهل مدين در زمان شعيب داراى آيينى غير الهى

أو لتعودن فى ملتنا

11 _ مؤمنان به شعيب ( ع ) پيش از ايمان به وى هم مسلك با مردم مدين در پيروى از آيين غير الهى

أو لتعودن فى ملتنا

عَوْد (مصدر لتعودن) به معناى بازگشتن است. بنابراين «لتعودن» دلالت مى كند كه مؤمنان به شعيب(ع) تا پيش از ايمان به وى با مردم مدين هم مسلك بودند. قابل ذكر است كه اطلاق اين معنا بر شعيب(ع) از باب تغليب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 89 - 6،12،25

6 _ شعيب ( ع ) در آخرين پاسخ خويش به خواسته كافران مدين ، بازگشت خود و همگامانش را به آيين شرك امرى ناممكن دانست .

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

جمله «ما يكون لنا . .. » كه حكايت از عدم امكان بازگشت به آيين شرك دارد، هم مى تواند به معناى عدم امكان تكوينى باشد و هم مى تواند مراد از آن عدم امكان تشريعى (ناشايست بودن و جايز نبودن) باشد. برداشت فوق براساس احتمال اول است. گفتنى است كه بر مبناى اول، مشيت الهى (إلا أن يشاء اللّه) مشيت تكوينى است و بر اساس احتمال دوم، مشيت الهى، مشيت تشريعى است.

12 _ شعيب ( ع ) و مؤمنان به رسالتش ، انسانهايى تسليم در برابر مشيت هاى خداوند

و ما يكون لنا أن نعود فيها إلا أن يشاء اللّه ربنا

ص: 256

25 _ شعيب ( ع ) پس از يأس از ايمان مردم كفرپيشه با دعا به درگاه خداوند از وى خواست تا بين او و كفرپيشگان قضاوت كند .

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق و أنت خير الفتحين

از معانى كلمه «فتح» داورى كردن و قضاوت نمودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 90 - 1،2،3،4،5،6،7

1 _ اشراف كفرپيشه مدين در تلاش براى بازداشتن مردم از ايمان به رسالت شعيب و پيروى از فرمان هاى او

و قال الملأ الذين كفروا من قومه لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

مراد از متابعت در «اتبعتم» مى تواند پيروى از آيين و دستورات شعيب باشد. در اين صورت مخاطبان اين كلمه (اتبعتم) عموم مردم هستند. همچنين مى تواند مراد از آن پيروى از شعيب در خروج از شهر مدين باشد. در اين صورت مؤمنانِ به شعيب مخاطبانِ «اتبعتم» خواهند بود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان مدين رسالت شعيب را انكار كردند و گروهى از آنان به وى ايمان آوردند .

و قال الملأ الذين كفروا من قومه

در برداشت فوق «الذين . .. » قيد احترازى گرفته شده است; يعنى «ملأ» دو گروه بودند: گروهى كافر و گروهى مؤمن.

3 _ اشراف كفرپيشه مدين با ياد كردن سوگند ، پذيرش رسالت شعيب و پيروى از دستورات او را ، امرى زيان آور معرفى مى كردند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

4 _ گرايش به توحيد و رعايت عدل در خريد و فروش و امور اقتصادى ، مايه خسارت در ديدگاه اشراف كفرپيشه قوم مدين

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

برداشت فوق با توجه به آيه 85، كه بيانگر پيامهاى شعيب است، به دست مى آيد.

5 _ شعيب ( ع ) پس از اعلان پايداريش بر توحيد و رد پيشنهاد اشراف كفرپيشه ( بازگشت به آيين شرك ) ، خروج از ديار مدين را برگزيد .

لئن اتبعتم شعيباً

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از «اتبعتم شعيباً»، پيروى از شعيب(ع) در خروج از شهر مدين باشد.

6 _ مؤمنانِ به رسالت شعيب ( ع ) مصمّم بر آيين توحيد و متابعت شعيب ( ع ) در خروج از شهر مدين

لئن اتبعتم شعيباً

7 _ اشراف كفرپيشه مدين با تأكيد بر خسارتبار بودن همراهى شعيب ( ع ) ، در تلاش براى بازداشتن مؤمنان از متابعت او و خارج شدن از شهر مدين

و قال الملأ . .. لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 1،2،3،4،5،6

1 _ كفرپيشگان قوم شعيب با گرفتار شدن به لرزشى شديد به هلاكت رسيدند .

فأخذتهم الرجفة فأصبحوا فى دارهم جثمين

«رجفة» به معناى اضطراب و لرزش است و به قرينه «فاصبحوا . .. » معلوم مى شود كه آن لرزش بسيار شديد بوده است. قابل

ص: 257

ذكر است كه «فأخذتهم الرجفة»، (لرزش آنان را فراگرفت) هم مى تواند به اين معنى باشد كه لرزشى شديد به اندام آنان مستولى شد و هم مى تواند به اين معنى باشد كه زمين لرزه شديد آنان را فراگرفت.

2 _ كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فا» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

3 _ كافران قوم شعيب شب هنگام به عذاب گرفتار شدند و صبحگاهش به هلاكت رسيدند . *

فأصبحوا فى دارهم جثمين

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «اصبحوا» به معناى «ادخلوا فى الصباح» (داخل در صبح شدند) باشد، نه به معناى «صاروا». بر اين مبنا «فاصبحوا ... » مى رساند كه هلاكت به هنگام صبح اتفاق افتاد و در نتيجه عذاب لرزش پيش از صبح، يعنى درشب، بر كافران قوم شعيب عارض شده است.

4 _ كفرپيشگان قوم شعيب بر اثر عذاب الهى ، همگان به رو بر زمين افتادند و هلاك شدند .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«جثوم» به معناى به زمين چسبيدن و حركت نكردن است و برخى گفته اند به معناى فرو افتادن شخص است بر سينه خود.

5 _ لرزش شديد و عذاب نازل شده بر قوم شعيب توان حركت و بيرون آمدن از خانه ها را از ايشان سلب كرد .

فأصبحوا فى دارهم جثمين

«فى دارهم» هم مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نزول عذاب هنگامى بود كه همه و يا اكثر آنان در خانه هايشان استراحت مى كردند و هم مى تواند علاوه بر اين، اشاره به اين داشته باشد كه با احساس لرزش زمين، كه طبعاً آدمى از خانه مى گريزد، قوم شعيب نيز خواستند از خانه ها بيرون شوند، ولى عذاب مهلت نداد و در همانجا به هلاكت رسيدند. با توجه به اينكه «فى دارهم» متعلق به «جثمين» است، اين معنا وضوح بيشترى پيدا مى كند.

6 _ هلاكت كافران قوم شعيب و نجات مؤمنان آن قوم ، داورى به حق خداوند در ميان آنان

ربنا افتح بيننا و بين قومنا بالحق . .. فأخذتهم الرجفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 92 - 1،3

1 _ عذاب فرود آمده بر تكذيب كنندگان شعيب و كفرپيشگان مدين موجب نابودى آنان و تخريب آثار زندگانى در آن ديار شد .

الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

ضمير در «فيها» به «دار» در آيه قبل برمى گردد و «غنى» مصدر «لم يغنوا» به معناى اقامت كردن و سكونت گزيدن است. بنابراين «كأن لم يغنوا» يعنى گويا قوم شعيب در ديارشان اقامت نكرده بودند. و اين كنايه از نابودى ديار آنان است.

3 _ تكذيب كنندگان شعيب ( ع ) ، خود به فرجام زيانبارى كه براى مؤمنان پيش بينى مى كردند ، گرفتار شدند .

لئن اتبعتم شعيباً إنكم إذاً لخسرين . .. الذين كذبوا شعيباً كأن لم يغنوا فيها

حصرى كه از ضمير فصل استفاده مى شود حصر قلب است. يعنى بيان مى كند كه پندار كفرپيشگان (زيانكارى مؤمنان) باطل است و خود آنان زيانكار هستند.

ص: 258

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 1

1 _ شعيب ( ع ) پس از حتميت نزول عذاب الهى بر تكذيب كنندگان رسالتش ، از آنان فاصله گرفت و به ديارى ديگر شتافت .

فتولى عنهم

554- قصه قوم شعيب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 3

3 _ قرآن حاوى فرازهايى از سرگذشت امت هاى نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع )

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

حرف «من» در «من أنبائها» براى تبعيض است و مى رساند كه خداوند بخشى از داستانهاى امتهاى پيشين را براى پيامبر گزارش كرده است. قابل ذكر است كه از مصاديق مورد نظر براى مشاراليه «تلك القرى»، به قرينه آيات گذشته، امت نوح و ... است.

قوم صالح

555- تاريخ قوم صالح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 16

16 _ صالح ( ع ) مردم خويش را از فسادگرى در زمين بر حذر داشت .

و لاتعثوا فى الأرض مفسدين

«لا تعثوا» از «عثى يعثى عثوا» است، يعنى فساد نكنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 75 - 2،5،8

2 _ گروهى از اشراف و بزرگان قوم صالح رسالت وى را پذيرفتند و به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر از آنان به وى كافر شدند .

قال الملأ الذين استكبروا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «الذين . .. » وصفى احترازى باشد. يعنى ملأ قوم ثمود در برابر رسالت صالح دو طايفه شدند: مستكبران و غير مستكبران.

5 _ مبارزه اشراف كفرپيشه ثمود با صالح ( ع ) ، على رغم مشاهده معجزه و دليل روشن بر رسالت آن حضرت

قال الملأ الذين استكبروا من قومه . .. أتعلمون أن صلحاً مرسل من ربه

8 _ مستضعفان مؤمن قوم ثمود با پاسخى قاطع به كفرپيشگان ، ايمان و باور خويش را به صالح و تمامى رسالت هاى وى اعلان كردند .

ص: 259

أتعلمون . .. قالوا إنا بما ارسل به مؤمنون

قوم عاد

556- آثار بى تقوايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 5

5 - ريشه تمام مفاسد اجتماعى و روحى قوم عاد ، در بى تقوايى و دورى آنان از ارزش هاى الهى بود .

أتبنون بكلّ ريع . .. بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

از اين كه هود(ع) پس از سرزنش عاديان به خاطر روحيه بيهوده كارى، كاخ نشينى و خشونت با ديگران، آنان را به تقواى الهى فرا خوانده است، نشان مى دهد كه آن مفاسد، همگى ريشه در بى تقوايى آنان دارد.

557- آثار جهل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 2

2 - استكبار و خودبرتربينى قوم عاد ، برخاسته از امور واهى و غير منطقى

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ

باء در «بغير الحق» سببيه است.

558- آثار رفاه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

559- آثار سنت گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 6

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

ص: 260

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

560- آثار ظلم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

561- آثار عبرت ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

562- آثار عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 5

5- خانه هاى خالى از سكنه ، تنها آثار برجاى مانده از سرزمين قوم عاد پس از فرو نشستن عذاب

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

«صريع» (مفرد «صرعى») به معناى چيز افكنده شده بر زمين و «أعجاز» به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. «خاوية»; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

ص: 261

563- آثار غفلت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 10

10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

564- آثار قدرت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 5

5 - قدرت و نيرومندى قوم عاد ، عامل غرور و استكبار آنان در مقابل حق

فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ و قالوا من أشدّ منّا قوّة

565- آثار كفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

566- آثار لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

ص: 262

567- آثارباستانى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 2،3

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

3 - آثار و بقاياى خانه هاى ويران شده و باقى مانده از زمان قوم عاد و ثمود ، تا زمانِ ظهور اسلام وجود داشت .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 5

5- خانه هاى خالى از سكنه ، تنها آثار برجاى مانده از سرزمين قوم عاد پس از فرو نشستن عذاب

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

568- ابتلاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

569- ابزار عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 2،4،7

2- توده هاى ابرْگونه ، حامل عذاب الهى براى قوم عاد

عارضًا مستقبل أوديتهم

ص: 263

«عارض» به معناى توده ابر است.

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه «عارض» به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

7- توده هاى ابرْگونه مرگ بار ، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب

فلمّا رأوه عارضًا . .. بل هو ما استعجلتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 1

1 - قوم عاد ، به وسيله بادى سركش ، بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

«صرصر»; يعنى، صداى شديد و يا [هواى] سرد شديد; به گونه اى كه بسوزاند. «عُتُوّ» (مصدر «عاتية») به معناى استكبار و تجاوز از حد است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1

1 - خداوند ، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى ، بر قوم عاد مسلّط كرد .

بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم سبع ليال و ثم_نية أيّام حسومًا

«حسوم» به معناى شوم و يا تداوم در عمل است (قاموس المحيط). در اين آيه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زيرا در سوره هاى ديگر (فصلت و قمر) به اين دو معنا اشاره شده است.

570- اتحاد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

571- اتمام حجت بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

ص: 264

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله «فقد أبلغتكم . ..» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

572- احساس مصونيت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 1،3

1 - خطر نزول عذاب ، غيرقابل باور براى عاديان

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم . .. قالوا ... و ما نحن بمعذّبين

3 - احساس امنيت قوم عاد ، از عذاب الهى

و ما نحن بمعذّبين

ص: 265

573- اخلالگرى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 7

7 - تلاش اشراف جامعه پس از نوح ، براى مخدوش ساختن رسالت پيامبرشان در نظر توده مردم

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم . .. و يشرب ممّا تشربون

574- اذيتهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 1

1_ قوم عاد ، درصدد آزار و اذيت هود ( ع ) و از ميان برداشتن او بودند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

575- ارزشگذارى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 5

5 - تقدس و ارزش مندى سنت هاى كهن در نظر قوم عاد

سواء علينا أَوَعظت . .. إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

576- ازدياد نسل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 3

3 - كثرت توالد و تناسل در ميان قوم عاد

أمدّكم . .. و بنين

ص: 266

577- استحكام بناهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

578- استحكام خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 6

6- خانه هاى مستحكم قوم عاد ، ناتوان از محافظت ايشان در برابر عذاب الهى *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه از برجاى ماندن خانه هاى قوم عاد، استحكام آن خانه ها استفاده شود.

579- استحكام سرزمين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

580- استحكام كاخهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 1

1 - احداث قصر هاى مستحكم و با شكوه ، به وسيله قوم عاد

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

«اتّخاذ» به معناى برگرفتن و احداث كردن و «مصانع» (جمع «مصنعه») به معناى كاخ هاى محكم و استوار است.

ص: 267

581- استخوان هاى پوسيده قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 2

2 - تبديل اجساد قوم عاد به استخوان هايى پوسيده ، با وزش باد عذاب

و ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

«رميم» به استخوانى گفته مى شود كه پوسيده شده باشد.

582- استكبار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 1

1 - عاد ، قومى گردنكش ، مستكبر و خودبرتربين در سرزمين خويش

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض

583- استهزاهاى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 35 - 1

1 - حيات مجدد انسان ها و بيرون آوردن آنان از گورهايشان در روز رستاخيز ، مورد انكار و استهزاى اشراف كافر جامعه پس از نوح

أيعدكم . .. أنّكم مخرجون

استفهام در «أيعدكم» براى تهكم و استهزا است.

584- استهزاهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 15

15- گرفتار آمدن قوم عاد ، به عذاب مورد تمسخر آنان

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

ص: 268

585- اسراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 2

2 - برج هاى برپا شده بر بلندى ها به وسيله قوم عاد ، كارى بيهوده و خارج از نياز آنان بود .

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

فعل «تبعثون» از ريشه «عبث» (بيهوده كارى)، حال از ضمير فاعل «تبنون» است; يعنى، شما در حالى به ساختن برج ها مى پردازيد كه به آن نياز نداريد و در نتيجه كارى عبث و بيهوده انجام مى دهيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 3

3 - اقدام قوم عاد به ساختن آبگير ها و منابع آبى بسيار مستحكم و خارج از نياز خويش

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

«مصانع» به معناى «مآخذالماء» نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اين معنا است.

586- اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

587- اشراف قوم عاد و خيرخواهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

588- اشراف قوم عاد و مصلحت طلبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

ص: 269

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

589- اصرار بر شرك قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 4

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه «ما نحن . ..» و آوردن «با» ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1،2

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم عاد است. «عذاب غليظ» در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

590- اصرار بر كفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1،2

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم عاد است. «عذاب غليظ» در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

ص: 270

591- اعراض قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 7

7- قوم عاد ، روى گردان از تفكّر در پيام هود ( ع ) و منتظر مشاهده دلايل حسى *

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

برداشت بالا بدان احتمال است كه درخواست عذاب، صرفاً به دليل استهزا نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه هود(ع) بدانان وعده عذاب مى داد و آنان مى گفتند: تا آنچه را تو وعده مى دهى به چشم خود نبينيم، باور نخواهيم داشت.

592- افساد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

593- اقليت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 9

9 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم عاد

و ما كان أكثرهم مؤمنين

594- اكثريت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 2،5

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل «جحد» به وسيله حرف «با» متعدى شده، معناى «كفر» در آن اشراب شده است.

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

ص: 271

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 8

8 - بيشتر عاديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

595- امكانات قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 1

1- قوم عاد ، برخوردار از قدرت و امكانات بس فزون تر از مشركان مكه

و لقد مكّنّ_هم فيما إن مكّنّ_كم فيه

حرف «إن» نافيه است.

596- امكانات مادى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و «عيون» (جمع «عين»)به معناى چشمه ساران است.

597- انبياى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 272

6 - اعراف - 7 - 66 - 5

5 _ قوم عاد برخوردار از وجود پيامبرانى قبل از هود

قال الملأ الذين كفروا . .. إنا لنظنك من الكذبين

«ال» در «الكذبين» مى تواند عهديه باشد. بر اين مبنا مقصود قوم عاد از كلمه «الكذبين» پيامبرانى است كه پيش از هود مبعوث شدند و مورد تكذيب قرار گرفتند و در بين آنان به دروغگويان معروف شدند. و نيز مى تواند «ال» براى جنس باشد. در اين صورت «الكذبين» اشاره به گروهى خاص نخواهد بود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

598- اندام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 13،14

13 _ قوم عاد برخوردار از اندامى بزرگتر و نيرومندتر نسبت به ديگر اقوام

و زادكم فى الخلق بصطة

14 _ برخوردارى قوم عاد از اندامى درشت و نيرومند ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى آنان

و اذكروا إذ . .. و زادكم فى الخلق بصطة

599- انذار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

«إستخلاف» به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 32 - 10

10 - پيامبر پس از نوح ( هود يا صالح ) ، قوم خود را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد .

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 2

2 - انذار پيوسته مردم به معاد ، از سوى پيامبر جامعه پس از نوح

هيهات هيهات لما توعدون

ص: 273

به كارگيرى فعل مضارع، بيانگر اين نكته است كه پيامبران جامعه پس از نوح، مردم را مستمراً نسبت به مسأله قيامت و معاد، بيم مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى پيامبرِ پس از نوح

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 2،5

2 - اقدام هود ( ع ) به انذار دادن قوم عاد به عذاب قيامت

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

5 - هشدار هود ( ع ) به امكان نزول عذاب سخت دنيوى بر قوم كفرپيشه عاد

إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

مراد از «يوم عظيم» مى تواند روز قيامت باشد(برداشت هاى پيش بر اين احتمال است). همچنين مى تواند روز استيصال در دنيا باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 1،7،9

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور يادكرد سرگذشت پيامبر قوم عاد و تلاش هاى وى در جهت انذار قومش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

7- اقدام هود ( ع ) به هدايت و انذار قوم عاد

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

9- سرگذشت هود و انذار هاى او به قوم خود ، نمونه اى از سرگذشت رسولان الهى و تلاش آنان براى هدايت مردم در طول تاريخ

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

مى توان گفت: تعبير «قد خلت . .. و من خلفه» در آيه شريفه، به صورت جمله معترضه آمده، تا بيانگر اين معنا باشد كه يادكرد سرگذشت هود به مثابه يادكرد ديگر پيامبران است; زيرا آنان در هدف مشترك بوده اند و سرگذشت هود به عنوان نمونه ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

ص: 274

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

600- انقراض قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 1

1 _ قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشكل يافته و در سرزمين حجر به تمدن رسيدند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد و بوأكم فى الأرض

«ال» در «الأرض» عهد ذهنى است و اشاره به سرزمينى است كه قوم ثمود در آن ساكن بودند كه بين حجاز و شام قرار گرفته است.

601- انقراض نسل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

«باقية» در برداشت ياد شده، صفت براى موصوف مقدر (مانند «نفس») دانسته شده است.

602- انگيزه شرك قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 7

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

ص: 275

603- اهانتهاى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 8

8 - تحقير پيامبر پس از نوح و توهين به او ، از سوى اشراف و سران قومش

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

به كارگيرى «ه_ذا» _ كه براى اشاره به نزديك است _ بيانگر نوعى توهين و تحقير نسبت به پيامبر و مقام رسالت او است.

604- باغدارى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 3

3 - باغ دارى ، از محور هاى فعاليت اقتصادى عاديان

و جنّ_ت و عيون

605- باغهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و «عيون» (جمع «عين»)به معناى چشمه ساران است.

606- بت پرستى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 8

8_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبود هاى خود ساخته

ما لكم من إل_ه غيره إن أنتم إلاّ مفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 276

8 - هود - 11 - 53 - 5،6

5_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودهايى چند

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

«آلهه» جمع «إلاه» و به معناى معبودهاست.

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

«عن» در «عن قولك» براى تعليل است. بنابراين معناى جمله «ما نحن ...» چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 1

1_ قوم عاد ، پرستشگر معبودهايى متعدد و معتقد به تأثيرگذارى آنها در امور جهان

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

تعدد معبودها از كلمه «آلهه» كه جمع «إلاه» (معبود) است ، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 3

3- دلبستگى عميق قوم عاد ، به خدايان دروغين خويش

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

تأكيد قوم عاد، بر انتساب آلهه به خويش (آلهتنا) و اين كه هدف اصلى هود(ع) را جدا ساختن ايشان از آلهه دانسته اند (لتأفكنا)، مطلب بالا را افاده مى كند.

607- بدنهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 2

2 - تبديل اجساد قوم عاد به استخوان هايى پوسيده ، با وزش باد عذاب

و ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

«رميم» به استخوانى گفته مى شود كه پوسيده شده باشد.

608- بشارت به قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 277

8 - هود - 11 - 52 - 8،13

8_ نزول باران هاى فراوان ، در صورت پرهيز از شرك و گرايش به توحيد و پرستش خدا ، از نويد هاى هود ( ع ) به قوم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

فعل مضارع «يرسل» به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه) قرار گرفته و با «إنْ» شرطيه مقدر مجزوم شده است; يعنى: «إنْ تستغفروا و تتوبوا يرسل . ..; اگر استغفار كنيد و به سوى خدا حركت كنيد، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد».

13_ هود ( ع ) مردم خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

«يزدكم» عطف بر «يرسل» و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: «إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد».

609- بصيرت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 13

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

610- بلندقامتى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 3

3 - قوم عاد ، مردمانى تناور و بلند قامت بودند . *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تشبيه قوم عاد به «نخل» مى تواند نظر به مطلب بالا داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 6

6 - قوم عاد ، مردمى بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه «ارم» نامِ قوم عاد باشد، توصيف آنان به «ستون دار»، كنايه از نيرومندى و قامت رشيد آنان خواهد بود. گفتنى است كه در اين برداشت، «عماد» به معناى عمود و ستونى گرفته شده است كه خانه را بر آن استوار مى كنند. (لسان العرب)

ص: 278

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 5

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، «ارم» نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه «الّتى. ..» توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

611- بنى اسرائيل و تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

612- بهانه جويى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 9

9 - برخوردارى پيامبر از اوصاف بشرى ، دستاويز اشراف جامعه پس از نوح در انكار رسالت وى

ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

613- بى ايمانى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 5

5- اظهار ناباورى قوم عاد ، نسبت به وعده ها و سخنان هود ( ع )

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

قوم عاد با پيشنهاد نزول عذاب، در واقع مى خواستند بنمايانند كه به نادرستى و كذب سخنان هود(ع) يقين دارند.

ص: 279

614- بى تأثيرى موعظه بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 1

1 - بى تأثير خوانده شدن موعظه ها و اندرز هاى هود از سوى قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

615- بى تقوايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 4،6

4 - قوم عاد ، مردمى بى تقوا و گنه پيشه

إذ قال لهم . .. ألاتتّقون

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 4

4 - بى تقوايى ، بزرگ ترين مشكل عاديان

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه... و اتّقوا الذى أمدّكم بماتعل

در سفارش هاى حضرت هود(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده عاديان، بى تقوايى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

616- بى منطقى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20

20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .

ص: 280

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا

617- بى ياورى اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 15

15 - قوم عاد ، محروم از هر گونه يار و ياور در آخرت

و هم لاينصرون

618- بينش اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 1

1 - در ديدگاه اشراف و عناصر مرفه جامعه پس از نوح ، زندگى انسان محدود به زندگى دنيايى بود .

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و ما نحن بمبعوثين

«بعث» (مصدر مجهول «مبعوثين») به معناى بر انگيخته شدن است.

619- بينش قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 3

3_ قوم عاد ، برخى از آلهه خويش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود ( ع ) مى پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«إعتراء» به معناى شامل شدن و اصابت كردن است (لسان العرب). و از آن جا كه «إعتراء» در آيه شريفه، به وسيله حرف «باء» به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانيدن و شامل كردن مى باشد. بنابراين جمله «إن نقول ...; يعنى، ما سخنى جز اين نمى گوييم كه يكى از خدايان ما، مرض و آفتى بر تو افكنده است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 1

1 - بى تأثير خوانده شدن موعظه ها و اندرز هاى هود از سوى قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

ص: 281

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 1،4،5

1 - عاديان ، نصيحت هاى هود ( ع ) را تكرار شيوه مدعيان پيامبرى در گذشته خوانده و آن را فاقد ارزش و اعتبار اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

واژه «خُلُق» به معناى شيوه و رفتار است. بنابراين «خلق الأوّلين»; يعنى، رفتار پيشينيان. گفتنى است كه برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه «ه_ذا» اشاره به رفتار ناصحانه هود(ع) داشته باشد. بر اين اساس مراد از«خلق الأوّلين» (شيوه پيشينيان)، شيوه پيامبران پيش از هود(ع) مى باشد.

4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه «ه_ذا» اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از «خلق الأوّلين»، شيوه نياكان خود آنان است.

5 - تقدس و ارزش مندى سنت هاى كهن در نظر قوم عاد

سواء علينا أَوَعظت . .. إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 138 - 2

2 - به دور بودن راه پيشينيان از هرگونه پيامد شوم ( عذاب و كيفر الهى ) ، در ديدگاه قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين . و ما نحن بمعذّبين

با توجه به اين كه «ه_ذا» در آيه پيش، اشاره به روش و رفتار قوم عاد داشته باشد، استدلال آنها به صورت زير خواهد بود: اين شيوه اى كه ما در پيش گرفته ايم، سلوك پيشينيان ما است. اين رفتار براى پيشينيان، پيامد ناگوارى نداشته است; پس براى ما نيز نتيجه بدى نخواهد داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 11

11 - فرشتگان _ در ديد قوم عاد و ثمود _ موجوداتى برتر از آدميان و شايسته تر براى رسالت از جانب خداوند

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

از اين كه قوم عاد و ثمود، پيامبران خويش را به واسطه بشر بودن انكار مى كردند و نبوت را فقط لايق فرشتگان مى دانستند، مطلب بالا استفاده مى شود.

620- بيهودگى كاخ سازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 2،3

2 - برج هاى برپا شده بر بلندى ها به وسيله قوم عاد ، كارى بيهوده و خارج از نياز آنان بود .

ص: 282

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

فعل «تبعثون» از ريشه «عبث» (بيهوده كارى)، حال از ضمير فاعل «تبنون» است; يعنى، شما در حالى به ساختن برج ها مى پردازيد كه به آن نياز نداريد و در نتيجه كارى عبث و بيهوده انجام مى دهيد.

3 - سرزنش عاديان توسط هود ( ع ) به خاطر ساختن بناهايى بى فايده و بازيگرانه

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

استفهام در «أتنبون» براى توبيخ و سرزنش است.

621- پايان عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 5

5 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الأربعاء يوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل يوم و آخر يوم من الأيام التى قال اللّه تعالى : « سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً » ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهارشنبه روز شوم (تاريك) مستمرى است; چون اولين روز و آخرين روز از روزهايى است كه خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: «سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً». گفتنى است كه شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پايان آن نيز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

622- پراكندگى بدنهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 7

7- اجساد قوم عاد ، مدفون در زير شن و يا پراكنده در سرزمين هاى دور ، باطوفان بلا *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

در صورتى كه «لايرى» به معناى حقيقى كلمه باشد; ديده نشدن اجساد و بقاياى قوم عاد از دو حال خارج نيست: يا در نتيجه مدفون شدن بهوسيله شن ها است _ كه واژه «الأحقاف» مى تواند مؤيد آن باشد _ و يا در نتيجه گردباد و طوفان عظيم، آنان به مناطقى بس دور افكنده شدند.

623- پليدى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1،2،6،7

1 _ خداوند ، قوم عاد را به سبب شركورزى و انكار رسالت هود به پليدى گرفتار ساخت و بر آنان غضب كرد .

ص: 283

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

6 _ پليدى و نكبت قوم عاد ، موجب غضب الهى بر آنان شد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

تقديم ذكرى «رجس» بر «غضب» مى تواند حاكى از تقدم رتبى آن باشد.

7 _ آلودگى قوم عاد به پليدى و گرفتارى ايشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصديق رسالت هود و گرايش به توحيد و يكتاپرستى

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

برداشت ف__وق بر اساس اين احتمال است كه جمله «قد وقع . .. » به منزله دليلى باشد بر كفرورزى قوم عاد، نه نتيجه اى براى انكار توحيد و رسالت. يعنى هود با اين جمله اشاره به ريشه عنادورزى آنان دارد.

624- پيامبر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 2

2_ رسالت هود ( ع ) ، محدود به قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 4

4_ خداوند ، در طول تاريخ قوم عاد ، پيامبران بسيارى را براى هدايت آنان فرستاد .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

برداشت فوق ، با توجه به كلمه «رسل» كه جمع «رسول» است ، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 12

12- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، پيامبرانى مخصوص به خود داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح . .. جاءتهم رسلهم

625- تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 284

6 - اعراف - 7 - 69 - 10،11

10 _ قوم عاد نخستين جامعه سامان يافته در پى هلاكت قوم نوح

اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

11 _ تشكيل قوم عاد پس از انقراض قوم نوح ( ع ) به جانشينى از آنان ، نعمتى الهى براى قوم عاد

إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 4،6،7،12

4 _ دودمان و پيشينيان قوم هود ، مردمى مشرك و پرستش كننده معبودانى دروغين

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 10،11

10 _ هود ، گرفتار جدال و كشمكش مدام قوم عاد درباره معبودان بى اساسشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1،2،3،6،7،8

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

2 _ گروهى از قوم هود رسالت وى را پذيرفتند و آيات الهى را تصديق كردند و به يگانگى خداوند ايمان آوردند .

و الذين معه

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. «قطع دابر» يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

ص: 285

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله «ما كانوا مؤمنين» يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .

قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2،4،7

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه «ما نحن . ..» و آوردن «با» ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 2،3

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را متهم به اغتشاش روانى كردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«سوء» به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اينهاست. و مراد از آن ، در آيه شريفه _ به مناسبت مورد _ مرض جنون و مانند آن مى باشد.

3_ قوم عاد ، برخى از آلهه خويش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود ( ع ) مى پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«إعتراء» به معناى شامل شدن و اصابت كردن است (لسان العرب). و از آن جا كه «إعتراء» در آيه شريفه، به وسيله حرف «باء»

ص: 286

به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانيدن و شامل كردن مى باشد. بنابراين جمله «إن نقول ...; يعنى، ما سخنى جز اين نمى گوييم كه يكى از خدايان ما، مرض و آفتى بر تو افكنده است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 5،6

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«فاء» در «فكيدونى» فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه «إن نقول إلاّ اعتريك ...» چنين است: «إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر بتها چنين نيرويى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد».

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 1

1_ قوم عاد ، درصدد آزار و اذيت هود ( ع ) و از ميان برداشتن او بودند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله ربى و ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

«إستخلاف» به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1،2

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم عاد است. «عذاب غليظ» در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 1،2،4،5،7،8،13

ص: 287

1_ قوم عاد ، برخوردار از آيات و نشانه هاى بسيار براى درك توحيد ربوبى

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل «جحد» به وسيله حرف «با» متعدى شده، معناى «كفر» در آن اشراب شده است.

4_ خداوند ، در طول تاريخ قوم عاد ، پيامبران بسيارى را براى هدايت آنان فرستاد .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

برداشت فوق ، با توجه به كلمه «رسل» كه جمع «رسول» است ، استفاده مى شود.

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

8_ توده هاى قوم عاد ، به پيروى از فرمان سران خويش ، آيات الهى را انكار و با پيامبران مخالفت مى كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 6

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند . *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«قوم هود» عطف بيان براى «عاد» است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح «عاد» به «قوم هود» بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

«أنباء» جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. «قرى» (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3،6

ص: 288

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

6 - عاد و ثمود ، پس از قوم نوح و پيش از قوم ابراهيم مى زيستند .

قوم نوح و عاد و ثمود . .. و قوم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 4

4 - ثمود ( يا عاد ) نخستين جامعه شكل گرفته پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

مفسران در اين كه كدام جامعه پس از طوفان نوح شكل گرفت، دو نظر دارند: برخى از آنان با تكيه بر سخن هود(ع) در سوره اعراف: «و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح» و ذكر سرگذشت قوم هود در پى قوم نوح (در سوره هاى اعراف، هود و شعرا) معتقدند كه نخستين جامعه تشكيل يافته در پى هلاكت قوم نوح، قوم هود (عاد) بود. برخى ديگر نيز بر آنند كه با توجه به اين كه قوم صالح (ثمود) با صيحه آسمانى نابود شدند و در اين جا نيز ذكر صيحه به ميان آمده است، مى رساند كه اولين جامعه پس از طوفان، قوم صالح (ثمود) بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 3

3 - اشراف جامعه پس از نوح ، مردم را از گرويدن به فرستاده الهى برحذر مى داشتند .

و ما نحن له بمؤمنين

اعلام اشراف مبنى بر اين كه به اين مرد (فرستاده الهى) ايمان ندارند، مى تواند دستورى ضمنى به مردم باشد كه بايد از آنان پيروى كنند و به فرستاده الهى گرايش نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 3

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

«صيحة» مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

ص: 289

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 3

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

«تتبير» (مصدر «تبّرنا») به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). «تتبيراً» _ كه مفعول مطلق براى «تبّرنا» است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 123 - 4

4 - قوم عاد ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت عاد المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه قوم عاد اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند. بديهى است كه اين امر، به منزله انكار همه پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 6

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 1

1 - قوم عاد ، برپا كننده برج هاى عظيم بر فراز بلندى ها و ارتفاعات

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

«بناء» (مصدر «تبنون») مقابل «هدم» (خراب كردن) است; يعنى، درست كردن و ساختن. «با» در «بكلّ ريع» مرادف «على» (بر روى) مى باشد. «ريع» به هر جاى بلند و مرتفع (تپه) گفته مى شود. «آية» در اصل به معناى نشانه است و نكره آمدنش براى بيان عظمت آن است و در اين جا مراد از آن به قرينه «أتبنون...»، برج هاى عظيم و بلند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 1،2،3،4

1 - احداث قصر هاى مستحكم و با شكوه ، به وسيله قوم عاد

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

«اتّخاذ» به معناى برگرفتن و احداث كردن و «مصانع» (جمع «مصنعه») به معناى كاخ هاى محكم و استوار است.

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

ص: 290

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

3 - اقدام قوم عاد به ساختن آبگير ها و منابع آبى بسيار مستحكم و خارج از نياز خويش

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

«مصانع» به معناى «مآخذالماء» نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اين معنا است.

4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 1،3

1 - قوم عاد ، داراى روشى جبارانه و خشونت بار

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

«بَطْش» (مصدر «بطشتم») به هجوم سخت و خشونت بار گفته مى شود. بنابراين «جبّارين» حال مؤكد از ضمير فاعل در «بطشتم» است.

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 5

5 - ريشه تمام مفاسد اجتماعى و روحى قوم عاد ، در بى تقوايى و دورى آنان از ارزش هاى الهى بود .

أتبنون بكلّ ريع . .. بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

از اين كه هود(ع) پس از سرزنش عاديان به خاطر روحيه بيهوده كارى، كاخ نشينى و خشونت با ديگران، آنان را به تقواى الهى فرا خوانده است، نشان مى دهد كه آن مفاسد، همگى ريشه در بى تقوايى آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 3،4

3 - قوم عاد ، برخوردار از نعمت هاى فراوان و چشمگير

و اتّقوا الذى أمدّكم بماتعلمون

به كارگيرى واژه «ما» به جاى بر شمردن نعمت ها، نشانگر مطلب ياد شده است.

4 - بى تقوايى ، بزرگ ترين مشكل عاديان

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه... و اتّقوا الذى أمدّكم بماتعل

در سفارش هاى حضرت هود(ع)، توصيه به تقوا بيش از همه توصيه ها تكرار شده است و اين نشان مى دهد كه مشكل عمده عاديان، بى تقوايى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 1،2،3

ص: 291

1 - قوم عاد ، برخوردار از امكانات دامى ( شتر ، گاو و گوسفند ) و نيروى انسانى

أمدّكم بأنع_م و بنين

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل بر شتران اطلاق مى شود و گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اطلاق دوم است.

2 - رشد قابل توجه دامدارى در قوم عاد

أمدّكم بأنع_م

نكره آمدن «أنعام» و نيز «بنين»، بيانگر فراوانى دام و كثرت توالد و تناسل در ميان آن قوم است.

3 - كثرت توالد و تناسل در ميان قوم عاد

أمدّكم . .. و بنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و «عيون» (جمع «عين»)به معناى چشمه ساران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 1،2،4

1 - بى تأثير خوانده شدن موعظه ها و اندرز هاى هود از سوى قوم عاد

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

2 - قوم عاد ، مردمى لجوج و مصمم بر حق ناپذيرى

قالوا سواء علينا . .. من الوعظين

4 - تلاش قوم عاد ، به ايجاد يأس و نااميدى در حضرت هود ( ع ) نسبت به دستيابى او به اهداف رسالتش

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

يادآورى قوم عاد به حضرت هود(ع) مبنى بر مؤثر نبودن موعظه هايش، مى تواند به منظور ايجاد يأس در آن حضرت و نيز بازداشتن ايشان از تلاش براى ادامه رسالت و تبليغ خود باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 5،6

5 - تقدس و ارزش مندى سنت هاى كهن در نظر قوم عاد

سواء علينا أَوَعظت . .. إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 292

13 - شعراء - 26 - 138 - 3

3 - احساس امنيت قوم عاد ، از عذاب الهى

و ما نحن بمعذّبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1،2،3،8،9

1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

2 - ناباورى قوم عاد نسبت به هشدار هاى هود ( ع ) ، ريشه تكذيب رسالت آن حضرت

و ما نحن بمعذّبين فكذّبوه

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

8 - بيشتر عاديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

9 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم عاد

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2،4،13

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

«عاداً و ثموداً» منصوب به فعل مقدر «أهلكنا» است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: «و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة»

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 6

ص: 293

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

«حاصب» به «باد شديدى كه حامل شن و ماسه است» گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،6،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 4

4 - قوم عاد ، داراى قدرت و توانمندى بى نظير در عصر خويش

و قالوا من أشدّ منّا قوّة

قوم عاد، ادعاى نيرومندى داشتند و خداوند اين ادعا را رد نكرد; بلكه به گونه اى ديگر پاسخ آنان را داد.

ص: 294

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 4،5،10

4 - طول كشيدن عذاب قوم عاد ، به مدت چندين روز

فأرسلنا عليهم . .. فى أيّام نحسات

5 - ايّام عذاب قوم عاد ، روزهايى نحس و ناميمون براى آنان

فى أيّام نحسات

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1،2

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 16،18

16- قوم عاد ، گرفتار شرك و انحراف در پرستش

و اذكر أخا عاد . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

از انذار هود(ع) و محتواى پيام او، دانسته مى شود كه مشكل اساسى قوم عاد، شرك و انحراف در پرستش بوده است.

18- روز نزول عذاب بر قوم عاد ، روزى بس سخت و دشوار

أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 1،2،4،5،6،7

1- نمودار شدن نشانه هاى عذاب و كيفر الهى بر قوم عاد ، پس از اصرار آنان بر كفر

فلمّا رأوه عارضًا

ضمير «رأوه» به عذاب بازمى گردد كه در آيات پيشين، از آن ياد شده است.

2- توده هاى ابرْگونه ، حامل عذاب الهى براى قوم عاد

عارضًا مستقبل أوديتهم

ص: 295

«عارض» به معناى توده ابر است.

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه «عارض» به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

5- قوم عاد ، گرفتار كم آبى و چشم انتظار نزول باران قبل از گرفتار شدن به عذاب *

قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

از تعبير «ه_ذا عارض ممطرنا»، استفاده مى شود كه آنان در انتظار باران بودند; چه اين كه اگر انتظار آن را نداشتند، بى تفاوت بدان مى نگريستند.

6- نزول عذاب بر قوم عاد ، به هنگام ناباورى و غفلت آنان

فلمّا رأوه . .. قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند كه هرگز احتمال نمى دادند توده هايى را كه مى بينند، طوفان بلا باشد.

7- توده هاى ابرْگونه مرگ بار ، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب

فلمّا رأوه عارضًا . .. بل هو ما استعجلتم به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 1،6،7

1- عذاب قوم عاد ، تندبادى ويرانگر و نابود كننده همه مظاهر حيات

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

تعبير «كلّ شىء» گر چه عام است و شامل همه مظاهر طبيعت مى شود; اما «لايرى إلاّ مساكنهم» نشان مى دهد كه اين ويرانگرى، بيشتر متوجه جانداران و موجودات زنده بوده است.

6- خانه هاى مستحكم قوم عاد ، ناتوان از محافظت ايشان در برابر عذاب الهى *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

برداشت ياد شده در صورتى است كه از برجاى ماندن خانه هاى قوم عاد، استحكام آن خانه ها استفاده شود.

7- اجساد قوم عاد ، مدفون در زير شن و يا پراكنده در سرزمين هاى دور ، باطوفان بلا *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

در صورتى كه «لايرى» به معناى حقيقى كلمه باشد; ديده نشدن اجساد و بقاياى قوم عاد از دو حال خارج نيست: يا در نتيجه مدفون شدن بهوسيله شن ها است _ كه واژه «الأحقاف» مى تواند مؤيد آن باشد _ و يا در نتيجه گردباد و طوفان عظيم، آنان به مناطقى بس دور افكنده شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 15

15- گرفتار آمدن قوم عاد ، به عذاب مورد تمسخر آنان

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 296

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 1،2،3

1 - باد وزيده بر قوم عاد ، از ميان برنده تمامى مظاهر حيات بود .

الريح العقيم . ماتذر من شىء

2 - تبديل اجساد قوم عاد به استخوان هايى پوسيده ، با وزش باد عذاب

و ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

«رميم» به استخوانى گفته مى شود كه پوسيده شده باشد.

3 - باد وزيده بر قوم عاد ، داراى خاصيتى سوزاننده و متلاشى كننده مظاهر حيات *

ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

تعبير «ما تذر من شىء» مى رساند كه اين باد بر هر جسمى كه مىوزيد، آن را مانند حرارت آتش پوسانده و اجزاى آن را در معرض متلاشى شدن، قرار مى داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 1،2،3،4

1 - هلاكت و نابودى نخستين نسل قوم عاد ، به اراده خداوند

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

تعبير «عاداً الأولى»، مى تواند بيانگر اين باشد كه قوم عاد، داراى نسل هاى متعدد در تاريخ بوده اند و نسل نخستين آنان نابود شده است.

2 - قوم عاد ، از جمله كهن ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «الأولى» بيانگر قدمت و پيشينه كهن قوم عاد باشد.

3 - قوم عاد ، مردمى ستم كار و طغيانگر

عادًا الأُولى . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيات بعد، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم عاد ثابت مى شود.

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم عاد *

و أنّه هو ربّ الشعرى . و أنّه أهلك عادًا الأُولى

ص: 297

بيان هلاكت قوم عاد _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم عاد و هلاكت آنان، بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،2،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

2 - قوم نوح ، مردمى ظالم تر و طغيانگرتر از قوم عاد و ثمود

عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... كانوا هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه ضمير «هم» به قوم نوح باز گردد و «أظلم» و «أطغى» بودن قوم نوح، در مقياس قوم عاد و ثمود سنجيده شده باشد.

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 1،2،6

1 - قوم عاد ، از جمله ملت هاى حق ستيز و تكذيب گر پيامبران

كذّبت عاد

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

ص: 298

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 1،2،7

1 - خداوند ، قوم عاد را به سختى كيفر داد .

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

قوم عاد، امت هود(ع) بودند كه بر اثر نافرمانى خداوند عقوبت شدند. عبارت «كيف فعل»، حاكى از شدت عقوبت آنان است.

2 - آگاهى دقيق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 1،2،3،4،5،6

1 - قوم عاد ، داراى سرزمينى به نام « ارم »

إرم ذات العماد

كلمه «إرم»، بدل اشتمال براى «عاد» است; زيرا تخريب آن با عذاب الهى، عقوبتى بود كه بر قوم عاد وارد شد. بنابراين مفاد آيه شريفه اين است كه: «آيا نديدى خداوند با عاد چه كرد؟ آيا نديدى با ارم چه كرد؟»

2 - « اِرم » ، سرزمينى داراى ساختمان هاى مرتفع

إرم ذات العماد

«عماد»، به معناى ساختمان هاى بلند است و به يك ساختمان «عمادة» گفته مى شود. (مصباح)

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

4 - قوم عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

5 - « ارم » ، نام ديگر قوم عاد *

إرم ذات العماد

درباره مراد از «ارم»، احتمالات گوناگونى داده شده است; از جمله اين كه «ارم»، نام مرد يا زنى بود كه قوم عاد از او پديد آمده بود. ديگر اين كه نام سرزمين عاد است كه دمشق يا اسكندريه است. (قاموس)

6 - قوم عاد ، مردمى بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه «ارم» نامِ قوم عاد باشد، توصيف آنان به «ستون دار»، كنايه از نيرومندى و قامت رشيد آنان خواهد بود. گفتنى است كه در اين برداشت، «عماد» به معناى عمود و ستونى گرفته شده است كه خانه را بر آن استوار مى كنند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 1،2،3،5

1 - ساختمان هاى مرتفع سرزمين ارم ، بى نظير در تمام سرزمين ها تا عصر بعثت

ص: 299

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، «ارم» نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه «الّتى. ..» توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 9 - 7

7 - قوم ثمود ، پس از دوران قوم عاد مى زيستند .

بعاد . .. و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف «ال» در «البلاد»، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن «بلادهم» بوده و حرف «ال»، جانشين ضمير «هم» است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 12 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و مناطق خود ، به فساد و ناهنجارى ها دامن زده ، و آن را گسترش مى دادند .

فأكثروا فيها الفساد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

«صبّ»، به معناى ريختن چيزى و «سوط» به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت «سوط» گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). «ريختن شلاق عذاب»، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

ص: 300

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

626- تبليغ اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 1

1 - تبليغ شديد اشراف جامعه پس از نوح ، عليه وعده رستاخيز

هيهات هيهات لما توعدون

«هيهات» اسم فعل است به معناى «بعُد» (دور است) و براى استبعاد به كار مى رود. تكرار «هيهات» براى مبالغه در استبعاد است.

627- تخريب خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

628- تداوم عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 4

4 - نابودى قوم عاد ، همراه با دشوارى ها و سختى هاى مستمر ; و نه مقطعى و زودگذر

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

برداشت ياد شده با توجه به توصيف «يوم نحس» با وصف «مستمرّ»، استفاده مى شود.

ص: 301

629- تذكر تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «ألم يأتكم» ادامه كلام پيامبر(صلی الله علیه و آله)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: «أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى».

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله «ألم يأتكم . ..» ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: «و قال موسى إن تكفروا ...».

630- تشبيه بدنهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 2

2 - قوم عاد بر اثر باد ، مانند تنه هاى پوك و افتاده درختان خرما از پاى درآمدند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

«صريع» (مفرد «صرعى») به معناى چيز افكنده شده بر زمين و «أعجاز» به معناى ساقه هاى ريشه دار در زمين (تنه ها) است. «خاوية»; يعنى، شىء خالى و نيز به معناى شىء افتاده بر زمين آمده است.

631- تشبيه جسد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 2

2 - اجساد قوم عاد ، پس از عذاب ، همانند نخل هاى ريشه كن شده از اعماق خاك

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

«عجز» (مفرد «أعجاز»)به معناى تنه و «منقعر» به معناى كنده شده از ريشه است (مختارالصحاح).

632- تشكيل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 302

6 - اعراف - 7 - 69 - 11

11 _ تشكيل قوم عاد پس از انقراض قوم نوح ( ع ) به جانشينى از آنان ، نعمتى الهى براى قوم عاد

إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

633- تشويق به مطالعه قصه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير «فهل ترى» استفاده مى شود.

634- تعدد معبودان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 4

4- قوم عاد ، داراى آلهه و معبود هاى متعدد

أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

جمع بودن «آلهه»، گوياى جمع بودن آنها است.

635- تعصب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 4

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه «ما نحن . ..» و آوردن «با» ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

ص: 303

636- تفكر در فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد . .. فكيف كان عذابى و نذر

637- تقليد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 4

4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه «ه_ذا» اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از «خلق الأوّلين»، شيوه نياكان خود آنان است.

638- تكبر حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

639- تكبر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 304

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

640- تكذيبگرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 123 - 1،4

1 - تكذيب رسالت هود ( ع ) ، از سوى قوم عاد

كذّبت عاد المرسلين

گفتنى است كه «عاد» اسم جد اعلاى قوم هود است. بنابراين تمسيه آن قوم به عاد، از باب تسميه يك قبيله به نام نياى آن است.

4 - قوم عاد ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت عاد المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه قوم عاد اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند. بديهى است كه اين امر، به منزله انكار همه پيامبران الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 4

4 - دو قوم عاد و ثمود ، پيامبرانى داشتند و آنان را تكذيب كردند .

و إلى مدين أخاهم شعيبًا . .. فكذّبوه فأخذتهم الرجفة...و عادًا و ثمودًا و قد تبيّ

به قرينه سياق، احتمال دارد كه جمله، حذف به ايجاز داشته باشد; يعنى، چنين باشد: «و لقد أرسلنا إلى عاد و ثمود رسلهم فكذّبوهم فأخذتهم الرجفة»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 305

18 - قمر - 54 - 18 - 1

1 - قوم عاد ، از جمله ملت هاى حق ستيز و تكذيب گر پيامبران

كذّبت عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 4 - 1

1 - تكذيب قيامت از سوى قوم ثمود و عاد

كذّبت ثمود و عاد بالقارعة

«القارعة» اسم فاعل از «قَرْع» (كوبيدن) و صفت براى موصوف مقدر (مانند الواقعة، الساعة و. ..) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

مطلب ياد شده، از تعبير «فهل ترى» استفاده مى شود.

641- تمدن قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 4

4 - قوم عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

ص: 306

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 2

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

642- توصيه به قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 2

2_ طلب بخشايش گناهان از خداوند ، حركت به سوى او و استغفار از شرك ، از توصيه هاو پيام هاى هود ( ع ) به مردم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه

643- توطئه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 3

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«انظار» به معناى مهلت دادن است و «لاتنظرون» (مرا مهلت ندهيد) كنايه از «نابودم سازيد» ، مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 56 - 2

2_ هود ( ع ) به خاطر توكلش بر خداوند ، مطمئن به محفوظ ماندن از دسيسه ها و توطئه هاى قوم عاد بود .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون. إنى توكلت على الله

جمله «إنى توكلت. ..» بيان علت براى معناى كنايى «فكيدونى جمياً...» است و آن معناى كنايى ، عجز و ناتوانى قوم عاد بر ضربه زدن به هود(ع) مى باشد.

644- تهديد به فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 7

ص: 307

7 - خداوند ، تهديدكننده كافران عصر بعثت به سرنوشتى نظير فرجام قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

645- تهمتهاى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 1

1 - فرستاده الهى پس از نوح ، متهم به دروغ گويى از سوى اشراف و عناصر مرفه قومش

و قال الملأ من قومه . .. إن هو إلاّ رجل افترى ... و ما نحن له بمؤمنين

646- تهمتهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را به نداشتن معجزه و دليلى روشن بر حقانيت نبوتش ، متهم مى كردند .

قالوا ي_هود ما جئتنا ببيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 2

2_ قوم عاد ، هود ( ع ) را متهم به اغتشاش روانى كردند و سخنان او را برخاسته از جنون پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«سوء» به معناى رنج ، سختى ، مرض و آفت و مانند اينهاست. و مراد از آن ، در آيه شريفه _ به مناسبت مورد _ مرض جنون و مانند آن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 6

6 - مردمِ جامعه پس از نوح ، هشدار عذاب را جدى نگرفتند و فرستاده الهى را به دروغ گويى متهم كردند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 3

3 - تهمت ارتجاع و واپس گرايى به هود ( ع ) از سوى قوم عاد

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

ص: 308

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 2

2- قوم عاد ، متهم كننده هود ( ع ) ، به دروغ پردازى براى جداسازى آنان از خدايانشان

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

647- تهمتهاى كافران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 2

2 _ اشراف كفرپيشه قوم هود ، وى را به سفاهت و دروغگويى متهم كردند .

قال الملأ الذين كفروا . .. انا لنريك فى سفاهة و إنا لنظنك من الكذبين

648- جانشينى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

«إستخلاف» به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

649- جدايى سرهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 5

5 - كوبندگى عذاب ، موجب جدا شدن سر هاى قوم عاد *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تعبير «أعجاز» (تنه ها) ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه اندام قوم عاد، بدون سر بر زمين افتاده بود; همچون تنه نخل هايى كه قسمت بالاى آن بريده شده و تنها پايين آن، مانده و از ريشه كنده شده باشد.

ص: 309

650- جهل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 6

6- قوم عاد ، مردمى جهالت پيشه و روى گردان از حقايق

و ل_كنّى أريكم قومًا تجهلون

651- چشمه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و «عيون» (جمع «عين»)به معناى چشمه ساران است.

652- حس گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 7

7- قوم عاد ، روى گردان از تفكّر در پيام هود ( ع ) و منتظر مشاهده دلايل حسى *

قالوا . .. فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

برداشت بالا بدان احتمال است كه درخواست عذاب، صرفاً به دليل استهزا نباشد; بلكه از آن جهت باشد كه هود(ع) بدانان وعده عذاب مى داد و آنان مى گفتند: تا آنچه را تو وعده مى دهى به چشم خود نبينيم، باور نخواهيم داشت.

653- حفظ منافع قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 5

5 - تصريح هود ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع عاديان در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد «لكم» _ با لام انتقاع _ استفاده مى شود.

ص: 310

654- حق ستيزى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 10

10- سرنوشت شوم حق ستيزى قوم عاد ، درسى براى مجرمان هميشه تاريخ

كذلك نجزى القوم المجرمين

تعبير «كذلك» و به رخ كشيدن سنت، در حقيقت اشاره به مطلب بالا دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 1

1 - قوم عاد ، از جمله ملت هاى حق ستيز و تكذيب گر پيامبران

كذّبت عاد

655- حق ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 2

2 - قوم عاد ، مردمى لجوج و مصمم بر حق ناپذيرى

قالوا سواء علينا . .. من الوعظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 8

8 - بيشتر عاديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 15

15 - لجاجت و عناد مستمر قوم عاد ، در برابر آيات روشن الهى

أَوَلم يروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

«جحد» (مصدر «يجحدون») به معناى انكار كردن چيزى است كه حقانيت آن براى منكر روشن است.

ص: 311

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 6

6- قوم عاد ، مردمى جهالت پيشه و روى گردان از حقايق

و ل_كنّى أريكم قومًا تجهلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 14

14- فراگيرى عذاب بر قوم عاد ، پس از حق ناپذيرى هاى مستمر آنان

إذ كانوا يجحدون ب_اي_ت اللّه و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

«كانوا يجحدون» مفيد استمرار است و ارتباط «حاق بهم» با آن، گوياى ترتيبى است كه در برداشت آمده است.

656- حكومت استبدادى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 9

9_ نظام حاكم بر قوم عاد ، نظامى ظالمانه و استبدادى

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

657- خانه سازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 4

4 - قوم عاد ، مردمى متمدن و آشنا با فن ساختمان سازى

إرم ذات العماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 2

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

ص: 312

658- خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 5

5- خانه هاى خالى از سكنه ، تنها آثار برجاى مانده از سرزمين قوم عاد پس از فرو نشستن عذاب

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

659- خانه هاى مرتفع قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

660- خداشناسى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

661- خشونتگرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 1،3

1 - قوم عاد ، داراى روشى جبارانه و خشونت بار

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

«بَطْش» (مصدر «بطشتم») به هجوم سخت و خشونت بار گفته مى شود. بنابراين «جبّارين» حال مؤكد از ضمير فاعل در «بطشتم» است.

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

ص: 313

662- خواسته هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 11

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 5

5- قوم عاد ، گرفتار كم آبى و چشم انتظار نزول باران قبل از گرفتار شدن به عذاب *

قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

از تعبير «ه_ذا عارض ممطرنا»، استفاده مى شود كه آنان در انتظار باران بودند; چه اين كه اگر انتظار آن را نداشتند، بى تفاوت بدان مى نگريستند.

663- خويشاوندى قوم عاد با هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 1

1 - هود ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم عاد و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم هود

قيد «أخوهم» مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى هود(ع) با قومش و يا تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آن قوم باشد.

664- خويشاوندى هود(ع) با قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 3

3 _ وجود رابطه خويشاندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هوداً

تصريح به اينكه هود برادر قوم عاد بود، مى تواند اشاره به اين باشد كه آن حضرت از خويشان قوم عاد بوده و نيز مى تواند اشاره به اين باشد كه وى براى آنان، حتى پيش از نبوتش، انسانى دلسوز بوده و به آنان محبت داشته است. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 314

17 - احقاف - 46 - 21 - 3

3- پيامبر قوم عاد ( هود ) ، از تبار ايشان و داراى رابطه خويشاوندى با آنان *

و اذكر أخا عاد . .. إذ أنذر

واژه «أخ» ممكن است اشاره به رابطه خويشاوندى داشته باشد.

665- دامدارى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 1،2

1 - قوم عاد ، برخوردار از امكانات دامى ( شتر ، گاو و گوسفند ) و نيروى انسانى

أمدّكم بأنع_م و بنين

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل بر شتران اطلاق مى شود و گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اطلاق دوم است.

2 - رشد قابل توجه دامدارى در قوم عاد

أمدّكم بأنع_م

نكره آمدن «أنعام» و نيز «بنين»، بيانگر فراوانى دام و كثرت توالد و تناسل در ميان آن قوم است.

666- دره هاى سرزمين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 3

3- سرزمين قوم عاد ، داراى دره ها و پستى و بلندى ها *

مستقبل أوديتهم

«أودية» (جمع «وادى») به معناى دره ها است.

667- دشمنى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 2

2 - پيشگامى سران و اشراف جامعه پس از نوح ، در مخالفت با پيامبرشان

و قال الملأ من قومه

ص: 315

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 34 - 1

1 - مبارزه اشراف جامعه پس از نوح با پيامبرشان ، در چهره خير انديشى و مصلحت طلبى براى مردم

و لئن أطعتم بشرًا . .. لخ_سرون

668- دشمنى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 19 - 3

3 - قوم عاد و ثمود ، از دشمنان خدا بودند .

فأمّا عاد فاستكبروا . .. و أمّا ثمود فهدين_هم فاستحبّوا العمى ... و يوم يحشر أعد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 1

1- موضع گيرى خصمانه قوم عاد ، در برابر انذار هاى برادرانه پيامبرشان ( هود ( ع ) )

و اذكر أخا عاد إذ أنذر . .. قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

669- دعوت از قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 5

5_ دعوت به پرستش خداى يكتا ، مهمترين و نخستين پيام هود ( ع ) براى قوم عاد

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 51 - 11

11_ هود ( ع ) ، قومش را به انديشه كردن و فهميدن حقايق و معارف دين فراخواند .

أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 20

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

ص: 316

و لاتتولوا مجرمين

«تولّى» (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 2

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از «جميعاً» تمامى مشركان و همه بتهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 2

2 - سخن دلسوزانه هود ( ع ) با عاديان ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

قيد «أخوهم» و وجود لحن مشفقانه در تعبير «ألا تتّقون» (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد)، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 125 - 2

2 - دعوت هود ( ع ) از قومش مبنى بر پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه «أمين» مى تواند از ريشه «أمْن» و به معناى «مأمون»; (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد «أمين» دعوتى است از جانب هود(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند (به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدى بگيرند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 126 - 1

1 - دعوت مجدد هود ( ع ) از عاديان ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 1

1 - دعوت مجدّد هود ( ع ) از قوم عاد ، براى اطاعت از وى ، رعايت تقواى الهى و پرهيز از بيهودگى ، غرور و خشونت

أتبنون . .. تعبثون ... بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 2

2 - فرستادگان الهى ( هود و صالح ) ، مبلغ توحيد در ميان قوم عاد و ثمود

ص: 317

إذ جاءتهم الرّسل . .. ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 15

15- هود ( ع ) ، پيامدار توحيد و خداپرستى براى قوم خويش

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه بالأحقاف . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

در برداشت ياد شده «ألاّتعبدوا. ..» ادامه انذارها و سخنان هود(ع) دانسته شده است. در اين صورت تنها جمله «و قد خلت النذر...» جمله معترضه مى باشد.

670- دفن بدنهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 7

7- اجساد قوم عاد ، مدفون در زير شن و يا پراكنده در سرزمين هاى دور ، باطوفان بلا *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

در صورتى كه «لايرى» به معناى حقيقى كلمه باشد; ديده نشدن اجساد و بقاياى قوم عاد از دو حال خارج نيست: يا در نتيجه مدفون شدن بهوسيله شن ها است _ كه واژه «الأحقاف» مى تواند مؤيد آن باشد _ و يا در نتيجه گردباد و طوفان عظيم، آنان به مناطقى بس دور افكنده شدند.

671- دلايل دروغگويى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 6

6_ ناتوانى بت ها براى از ميان بردن هود ( ع ) ، على رغم بيزارى جستن علنى او از آنها ، نشانه حقيقت نداشتن ادعاى قوم عاد ( ابتلاى هود به جنون از ناحيه بت ها )

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء . .. فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

672- دنياطلبى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

ص: 318

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير «لعلّكم تخلدون» بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

673- ذلت اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

674- رسوم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

675- رفاه اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 3

3 - اشراف و سران جامعه پس از نوح ، عناصرى مرفه و برخوردار از همه امكانات دنيوى

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

676- روز عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 6

6 - « [ فى المجمع ] و قيل : إنّه كان فى يوم الأربعا فى آخر الشهر . . . عن على ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است: گفته شده كه عذاب قوم عاد، در روز چهارشنبه در آخر ماه بوده است. .. و اين مطلب از امام على(ع) روايت شده است».

ص: 319

677- روزهاى نحس قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 5

5 - ايّام عذاب قوم عاد ، روزهايى نحس و ناميمون براى آنان

فى أيّام نحسات

678- روش برخورد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 4

4 - تلاش قوم عاد ، به ايجاد يأس و نااميدى در حضرت هود ( ع ) نسبت به دستيابى او به اهداف رسالتش

قالوا سواء علينا أَوَعظت أم لم تكن من الوعظين

يادآورى قوم عاد به حضرت هود(ع) مبنى بر مؤثر نبودن موعظه هايش، مى تواند به منظور ايجاد يأس در آن حضرت و نيز بازداشتن ايشان از تلاش براى ادامه رسالت و تبليغ خود باشد.

679- زمينه عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 4

4 - قوم عاد ، گرفتار عذاب الهى ، در پى درس نگرفتن از انذار هاى مكرر پيامبر خويش

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

680- زمينه كفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

ص: 320

681- زمينه لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 3

3 - رفاه و توانمندى قوم عاد ، زمينه ساز كفر و لجاجت آنان در برابر هود ( ع )

و اتّقوا الذى أمدّكم . .. أمدّكم بأنع_م و بنين ... قالوا سواء علينا أَوَعظت أم ل

682- زمينه هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 9

9- عدم استفاده قوم عاد از ابزار شناخت خود در طريق حق ، زمينه ساز سقوط و هلاكت آنان

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم . .. فما أغنى عنهم سمعهم و لا أبص_رهم و لا أفئدتهم من

683- ساختار سياسى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 9

9_ نظام حاكم بر قوم عاد ، نظامى ظالمانه و استبدادى

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

684- ساختار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 7

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

685- سختى عذاب اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

ص: 321

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

686- سختى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 18

18- روز نزول عذاب بر قوم عاد ، روزى بس سخت و دشوار

أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

687- سختى كيفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 1

1 - خداوند ، قوم عاد را به سختى كيفر داد .

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

قوم عاد، امت هود(ع) بودند كه بر اثر نافرمانى خداوند عقوبت شدند. عبارت «كيف فعل»، حاكى از شدت عقوبت آنان است.

688- سدسازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 3

3 - اقدام قوم عاد به ساختن آبگير ها و منابع آبى بسيار مستحكم و خارج از نياز خويش

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

«مصانع» به معناى «مآخذالماء» نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اين معنا است.

689- سرزمين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 6

6- قوم عاد ( ساكنان سرزمين احقاف ) ، گرفتار انحراف و گناه

إذ أنذر قومه بالأحقاف

ص: 322

انذار در جايى صورت مى گيرد كه انحرافى وجود داشته باشد; چنان كه از ادامه آيه، گرفتارى آنان به شرك استفاده مى شود. «أحقاف» سرزمينى در جنوب جزيرة العرب بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 1

1 - قوم عاد ، داراى سرزمينى به نام « ارم »

إرم ذات العماد

كلمه «إرم»، بدل اشتمال براى «عاد» است; زيرا تخريب آن با عذاب الهى، عقوبتى بود كه بر قوم عاد وارد شد. بنابراين مفاد آيه شريفه اين است كه: «آيا نديدى خداوند با عاد چه كرد؟ آيا نديدى با ارم چه كرد؟»

690- سرزنش قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 6

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 3

3 - سرزنش عاديان توسط هود ( ع ) به خاطر ساختن بناهايى بى فايده و بازيگرانه

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

استفهام در «أتنبون» براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 4

4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 3

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

ص: 323

691- سرسبزى سرزمين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 2

2 - سرزمين عاد ، سرزمينى حاصلخيز و سرسبز با منابع آبى سرشار

و جنّ_ت و عيون

نكره آمدن «جنّات» و نيز«عيون»، نشان دهنده كثرت باغ ها و چشمه سارها است و اين امر حكايت از حاصلخيزى و سرسبزى سرزمين عاديان دارد.

692- سستى خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

693- سلطه گرى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 4

4 - توده مردم جامعه پس از نوح ، اسير تبليغات و سلطه اشراف بودند .

و قال الملأ من قومه . .. و ما نحن بمبعوثين

694- سنت گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 7

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 4،5

ص: 324

4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه «ه_ذا» اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از «خلق الأوّلين»، شيوه نياكان خود آنان است.

5 - تقدس و ارزش مندى سنت هاى كهن در نظر قوم عاد

سواء علينا أَوَعظت . .. إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

695- سوءظن قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 18

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر «مريب» پس از «شكّ» اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در «ريب» شك توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

696- شدت تكذيبگرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 2

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

697- شدت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 6

6- خانه هاى مستحكم قوم عاد ، ناتوان از محافظت ايشان در برابر عذاب الهى *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

ص: 325

برداشت ياد شده در صورتى است كه از برجاى ماندن خانه هاى قوم عاد، استحكام آن خانه ها استفاده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 3

3 - روز هاى عذاب قوم عاد ، روزهايى شوم و بس دردناك براى ايشان

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

با توجه به اين كه مدت زمان وزش باد بر قوم عاد در سوره «حم سجده» چند روز و در سوره «حاقه» هفت شب و هشت روز ياد شده است; بايد گفت كه واژه «يوم» در اين جا، به معناى يك روز نيست; بلكه ترسيم گر مدتى از زمان است كه با چند روز سازگار مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 1،4،5

1 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بركنده شدن قوم عاد از زمين

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

4 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بيرون كشيده شدن قوم عاد از حفره ها و پناهگاه هايشان *

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه واژه «منقعر»، نظر به حفره ها و پناهگاه هايى داشته باشد كه قوم عاد براى زندگى يا فرار از شدت باد، حفر كرده و مانند ريشه هاى نخل، خود را در اعماق آن پنهان كرده بودند.

5 - كوبندگى عذاب ، موجب جدا شدن سر هاى قوم عاد *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تعبير «أعجاز» (تنه ها) ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه اندام قوم عاد، بدون سر بر زمين افتاده بود; همچون تنه نخل هايى كه قسمت بالاى آن بريده شده و تنها پايين آن، مانده و از ريشه كنده شده باشد.

698- شرك عبادى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 16

16- قوم عاد ، گرفتار شرك و انحراف در پرستش

و اذكر أخا عاد . .. ألاّتعبدوا إلاّ اللّه

از انذار هود(ع) و محتواى پيام او، دانسته مى شود كه مشكل اساسى قوم عاد، شرك و انحراف در پرستش بوده است.

ص: 326

699- شرك قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 10

10 _ قوم عاد ، مردمى مشرك بودند .

ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 6

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 18

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 8

8_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبود هاى خود ساخته

ما لكم من إل_ه غيره إن أنتم إلاّ مفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 5،6

5_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودهايى چند

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

«آلهه» جمع «إلاه» و به معناى معبودهاست.

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

ص: 327

«عن» در «عن قولك» براى تعليل است. بنابراين معناى جمله «ما نحن ...» چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 1

1_ قوم عاد ، پرستشگر معبودهايى متعدد و معتقد به تأثيرگذارى آنها در امور جهان

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

تعدد معبودها از كلمه «آلهه» كه جمع «إلاه» (معبود) است ، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 21

21- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، خدايان نياكان خود را مى پرستيدند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم عاد *

و أنّه هو ربّ الشعرى . و أنّه أهلك عادًا الأُولى

بيان هلاكت قوم عاد _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم عاد و هلاكت آنان، بوده است.

700- شرك نياكان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 4

4 _ دودمان و پيشينيان قوم هود ، مردمى مشرك و پرستش كننده معبودانى دروغين

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

701- شروع عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 5

5 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : الأربعاء يوم نحس مستمرّ لأنّه أوّل يوم و آخر يوم من الأيام التى قال اللّه تعالى : « سخّرها عليهم

ص: 328

سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً » ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: چهارشنبه روز شوم (تاريك) مستمرى است; چون اولين روز و آخرين روز از روزهايى است كه خداوند تعالى [در مورد قوم عاد] فرمود: «سخّرها عليهم سبع ليال و ثمانية أيّام حسوماً». گفتنى است كه شروع عذاب بر قوم عاد از صبح چهارشنبه و پايان آن نيز غروب چهارشنبه هفته بعد به مدت هفت شب و هشت روز بود.

702- شك قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 17،18

17- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، در جواب دعوت انبياى خويش اعلام كردند در باره تعاليم آنان بشدت در ترديدند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . ..جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ...و قالوا إنا

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر «مريب» پس از «شكّ» اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در «ريب» شك توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

703- صفات جسمانى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 13،14

13 _ قوم عاد برخوردار از اندامى بزرگتر و نيرومندتر نسبت به ديگر اقوام

و زادكم فى الخلق بصطة

14 _ برخوردارى قوم عاد از اندامى درشت و نيرومند ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى آنان

و اذكروا إذ . .. و زادكم فى الخلق بصطة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 3

3 - قوم عاد ، مردمانى تناور و بلند قامت بودند . *

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تشبيه قوم عاد به «نخل» مى تواند نظر به مطلب بالا داشته باشد.

ص: 329

704- صفات جسمى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 6

6 - قوم عاد ، مردمى بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه «ارم» نامِ قوم عاد باشد، توصيف آنان به «ستون دار»، كنايه از نيرومندى و قامت رشيد آنان خواهد بود. گفتنى است كه در اين برداشت، «عماد» به معناى عمود و ستونى گرفته شده است كه خانه را بر آن استوار مى كنند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 5

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، «ارم» نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه «الّتى. ..» توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

705- صفات قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 12

12_ قوم عاد ، مردمى قوى و نيرومند بودند .

و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

706- طبقات اجتماعى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 7،8

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

ص: 330

8_ توده هاى قوم عاد ، به پيروى از فرمان سران خويش ، آيات الهى را انكار و با پيامبران مخالفت مى كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 1

1 - جامعه نخستين پس از نوح ( ع ) ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

و قال الملأ من قومه . .. و أترفن_هم فى الحيوة الدنيا

«ملا»به سران و اشراف گفته مى شود0 «اتراف» (مصدر «اترفنا») به معناى متنعم كردن و برخوردار ساختن است.

707- طغيانگرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 3

3 - قوم عاد ، مردمى ستم كار و طغيانگر

عادًا الأُولى . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيات بعد، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم عاد ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1،4

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف «ال» در «البلاد»، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن «بلادهم» بوده و حرف «ال»، جانشين ضمير «هم» است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

ص: 331

708- ظلم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير «هم» و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 2

2 _ قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ ، مردمانى ظالم و ستمگر و گرفتار عذاب دردناك الهى در قيامت

و أعتدنا للظ_لمين عذابًا أليمًا . و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 2،3

2 - قوانين و مجازات هاى رايج در ميان قوم عاد ، ظالمانه و خارج از اعتدال بود .

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

3 - نكوهش قوم عاد از سوى هود ( ع ) ، به خاطر خشونت و زورگويى آنان

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 19

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 3

3 - قوم عاد ، مردمى ستم كار و طغيانگر

عادًا الأُولى . .. و قوم نوح ... هم أظلم و أطغى

از اين كه در آيات بعد، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى قوم عاد ثابت مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 332

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

709- ظن كافران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 4

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

710- عبادت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 6

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

711- عبرت از تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

«نبأ» در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه «نبأ» تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

ص: 333

712- عبرت از فرجام شوم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 10

10- سرنوشت شوم حق ستيزى قوم عاد ، درسى براى مجرمان هميشه تاريخ

كذلك نجزى القوم المجرمين

تعبير «كذلك» و به رخ كشيدن سنت، در حقيقت اشاره به مطلب بالا دارد.

713- عبرت از فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 1

1 - سرگذشت كفرآلود قوم عاد و سرنوشت شوم آنان ، عبرت آموز براى آدميان

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم

سياق آيات شريفه در بيان سرنوشت عبرت آموز ملت هاى حق ستيز و نمايانگر نشانه هاى قدرت و قهر الهى است. بنابراين عبارت «و فى عاد» مانند «و فى موسى» عطف بر جمله «تركنا فيها آية» و به تقدير «و فى عاد آية» مى باشد.

714- عبرت از قصه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 3

3 - ترغيب خداوند ، به مطالعه سرگذشت تكذيب گرانى همچون قوم عاد و ثمود و درس آموزى از آن

فهل ترى لهم من باقية

ص: 334

مطلب ياد شده، از تعبير «فهل ترى» استفاده مى شود.

715- عبرت از قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 6

6 - عبرت گرفتن از قوم عاد و دل خوش نبودن به نيروى جسمى در برابر تهديد هاى الهى ، نشان خردورزى است .

لذى حجر . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

716- عبرت از هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 5

5 - سرگذشت هود ( ع ) و قوم عاد ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

فكذّبوه فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

واژه «ذلك» اشاره دارد به: نصيحت هاى هود(ع) و هشدارهاى وى به عاديان، تأثير ناپذيرى آنان، تكذيب رسالت او و سرانجام هلاكت آنان به اراده خداوند. گفتنى است كه كلمه «آية» در اصل، به معناى نشانه است و در اين جا معنايى معادل «عبرة» دارد و نكره آمدن آن براى تفخيم و بيانگر وجود مايه هاى بزرگ عبرت در داستان هود و عاديان است.

717- عبرت ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

ص: 335

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 2

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

718- عجز قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 4،5

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«كيدوا» فعل امر از مصدر «كِيْد» (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«فاء» در «فكيدونى» فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه «إن نقول إلاّ اعتريك ...» چنين است: «إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر بتها چنين نيرويى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد».

719- عذاب اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد از «عذاب» در جمله «و نجّيناهم من عذاب»، عذاب اخروى باشد.

ص: 336

720- عذاب استيصال قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

721- عذاب دنيوى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد از «عذاب» در جمله «و نجّيناهم من عذاب»، عذاب اخروى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 11

11 - عذاب اخروى قوم عاد ، سخت تر و ذلت بارتر از عذاب دنيوى آنان

لنذيقهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا و لعذاب الأخرة أخزى

722- عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2،18

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

ص: 337

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 1،6،7

1 _ خداوند ، قوم عاد را پس از اصرارشان به شرك و انكار رسالت هود ، به عذابى فراگير گرفتار ساخت .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا و قطعنا دابر الذين كذبوا

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. «قطع دابر» يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله «ما كانوا مؤمنين» يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 2

2_ خداوند ، در پى اصرار قوم عاد بر كفر و شرك ، عذابى سخت و سهمگين بر آنان نازل كرد .

و لما جاء أمرنا . .. و نجّين_هم من عذاب غليظ

مراد از «أمر» عذاب نازل شده بر قوم عاد است. «عذاب غليظ» در ذيل آيه _ بنابر يك احتمال، يعنى دنيوى بودن عذاب _ دلالت بر سهمگينى عذاب نازل شده بر قوم عاد دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 6

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند . *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«قوم هود» عطف بيان براى «عاد» است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح «عاد» به «قوم هود» بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 338

12 - مؤمنون - 23 - 40 - 2،3

2 - نزديك بودن زمان نزول عذاب ، نويد خداوند به نخستين پيامبرِ پس از نوح

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

3 - پشيمانى سخت تكذيب گران پيامبر جامعه پس از نوح ، به هنگام مشاهده عذاب استيصال

قال عمّا قليل ليصبحنّ ن_دمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 1،2

1 - نزول عذابى فراگير بر نخستين جامعه پس از نوح ، در پى استمداد پيامبر آنان از خداوند

قال ربّ انصرنى . .. فأخذتهم الصيحة

2 - نابودى جامعه پس از نوح ، تنها با يك فرياد مرگ بار ( صيحه )

فأخذتهم الصيحة بالحقّ

«صيحة» مصدر عددى و به معناى يك فرياد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

«عاداً و ثموداً» منصوب به فعل مقدر «أهلكنا» است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 2،3،6

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

3 - درهم كوبيده شدن قارون و فرعون و هامان و اقوام عاد و ثمود ، به اراده و عذاب الهى بود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه

6 - عذاب برخى از اقوام مكذِّب انبيا ( قوم عاد ) با طوفان شن بود .

فمنهم من أرسلنا عليه حاصبًا

«حاصب» به «باد شديدى كه حامل شن و ماسه است» گفته مى شود. گفتنى است كه عذاب هاى ياد شده در آيه، براساس لفّ و نشر مرتب، مطابق با اقوام و اشخاص ياد شده در آيات پيش است.

ص: 339

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 2،5،10

2 - قوم عاد ، با تندبادى بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

«صرصر» به معناى بسيار سرد و سوزان است.

5 - ايّام عذاب قوم عاد ، روزهايى نحس و ناميمون براى آنان

فى أيّام نحسات

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17،23

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

23- « [ قال على بن ابراهيم ] حدثنى أبى قال : أمر المعتصم أن يحفر بالبطائية بئر فحفروا ثلاثمأة قامة فلم يظهر الماء فتركه و لم يحفره فلمّا ولى المتوكل أمر أن يحفر ذلك البئر ابدا حتى يبلغ الماء ، فحفروا . . . حتّى إنتهوا إلى الصخرة فضربوها بالمعول فانكسرت . فخرج منها ريح باردة فمات من كان بقربها ، فأخبروا المتوكل بذلك فلم يعلم بذلك ما ذاك فقالوا : سل ابن الرضا عن ذلك و هو أبوالحسن على بن محمد ( ع ) . . . فقال أبوالحسن ( ع ) تلك بلاد الأحقاف و هم قوم عاد الذين أهلكهم اللّه بالريح الصرصر ;

على بن ابراهيم از پدرش نقل مى كند: معتصم (خليفه عباسى) دستور كندن چاهى را در بطائيه (مكانى در عراق) داد تا سيصد قامتى آن كندند و به آب نرسيدند او آن را رها كرد و متوكّل در زمان حكومت خود به حفر آن تا رسيدن به آب فرمان داد. پس چاه را كندند تا به سنگى برخوردند. پس با پتكى آن را شكستند و از آن بادى سرد خارج شد در نتيجه هر كس كه نزديك آن بود جان داد. متوكل را از ماجرا آگاه كردند و او علت را ندانست، به او گفتند: از امام على النقى(ع) سؤال كند ... امام هادى(ع) فرمود: آن جا سرزمين احقاف است و آنان قوم عاد بودند كه با تندباد سرد هلاك شدند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 6

ص: 340

6- نزول عذاب بر قوم عاد ، به هنگام ناباورى و غفلت آنان

فلمّا رأوه . .. قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند كه هرگز احتمال نمى دادند توده هايى را كه مى بينند، طوفان بلا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 15

15- گرفتار آمدن قوم عاد ، به عذاب مورد تمسخر آنان

و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، به وسيله وزش بادى بسيار شديد و سرد

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

«صرصر» در وصف باد آورده مى شود و آن بادى است كه سخت زوزه بكشد يا بسيار سرد باشد (قاموس المحيط).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

ص: 341

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 4

4 - اجساد بى جان قوم عاد بر اثر نزول عذاب ، متلاشى و نابود نگرديد ; بلكه به گونه اى كه براى بينندگان قابل شناسايى باشد ، بر زمين به جاى ماند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

مطلب ياد شده، از تشبيه بدن هاى قوم عاد به تنه هاى افتاده درختان خرما، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 3

3 - ساختمان هاى مرتفع و مستحكم قوم عاد ، سست و بى مقاومت در برابر عذاب الهى

كيف فعل ربّك . .. الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 1

1 - خداوند ، با فرود آوردن عذابى سخت بر فرعون و قوم عاد و ثمود ، شلاق عقوبت خويش را پياپى بر آنان نواخت .

فصبّ عليهم ربّك سوط عذاب

«صبّ»، به معناى ريختن چيزى و «سوط» به معناى آميختن چيزى با چيز ديگر است و به شلاق از آن جهت «سوط» گفته مى شود كه با پوست مى آميزد (مقاييس اللغة). «ريختن شلاق عذاب»، كنايه از عذاب پياپى و شديد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 14 - 7

7 - نواختن شلاق عذاب بر عاد ، ثمود و فرعون ، نمونه اى از كمين گذارى خداوند براى مخالفان پيامبران است .

فصبّ عليهم ربّك . .. إنّ ربّك لبالمرصاد

723- عصيان حاكمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 13

13_ تكبر ، سركشى و لجاجت سران قوم عاد ، مايه انكار رسالت هود ( ع ) از سوى آنان و نپذيرفتن تعاليم او

ص: 342

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

724- عصيان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 5

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 2،5

2_ قوم عاد ، ربوبيت خدا را انكار كرده و از فرمانش سرپيچى كردند .

ألا إن عادًا كفروا ربهم

چون «ربهم» بدون واسطه حرف «باء» مفعول براى «كفروا» قرار گرفته است ، مى توان گفت: در «كفروا» معناى عصيان و نافرمانى اشراب شده است; يعنى: عصوا ربهم كافرين به.

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«بُعداً» (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است «ألا بُعدًا ...» _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

725- عصيانگران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 7

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

726- عظمت خانه هاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 343

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

727- عقيده اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2

2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

728- عقيده باطل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 9

9 - پندار باطل قوم عاد و ثمود ، مبنى بر لزوم فرشته بودن رسولان الهى

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

729- عقيده قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 1،2،3

1 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم هود

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 3،5،6،8،10،11

3 _ يكتاپرستى و گرايش توحيدى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

ص: 344

إنا لنريك فى سفاهة . .. أجئتنا لنعبد اللّه وحده

جمله «أجئتنا . .. » بيانگر ريشه سفيه پنداشتن هود از سوى قوم عاد است.

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

8 _ مخالفت با سنن قومى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

10 _ قوم عاد ناباور به صداقت و راستگويى حضرت هود ( ع )

فأتنا . .. إن كنت من الصدقين

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند «أو عجبتم أن جاءكم . .. » در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 6

6_ قوم عاد ، به وجود خداوند معتقد بودند .

قال ي_قوم اعبدوا الله ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 5

5_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبودهايى چند

ص: 345

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

«آلهه» جمع «إلاه» و به معناى معبودهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 1،4

1_ قوم عاد ، پرستشگر معبودهايى متعدد و معتقد به تأثيرگذارى آنها در امور جهان

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

تعدد معبودها از كلمه «آلهه» كه جمع «إلاه» (معبود) است ، استفاده مى شود.

4_ قوم عاد ، براين باور بودند كه هر بت و معبودى ، در بخشى از امور كارايى دارد . *

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

از اينكه قوم عاد ، ايجاد سوء را به برخى از خدايان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دريافت كه آنان ، هر بت و معبودى را عهده دار انجام كارى خاص مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 4

4 - وجود عقيده به تناسخ در ميان مردم پس از عصر نوح *

نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

معناى عبارت ياد شده را با توجه به آمدن «نحيا» بعد از «نموت» چنين است: ما مى ميريم و دوباره در همين دنيا در كالبدى ديگر، حضور پيدا مى كنيم; بدون اين كه رستاخيزى در كار باشد و بدون اين كه بدن پوسيده ما، دوباره زنده شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 10

10 - اعتقاد قوم عاد و ثمود ، به وجود پروردگار و فرشتگان

قالوا لو شاء ربّنا لأنزل مل_ئكة

730- عقيده كافران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 3

3 _ انديشه توحيدى و مبرا از شرك ، سفيهانه و نامعقول در نظر كافران قوم هود

قال الملأ الذين كفروا من قومه إنا لنريك فى سفاهة

ص: 346

731- علايق قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 22 - 3

3- دلبستگى عميق قوم عاد ، به خدايان دروغين خويش

قالوا أجئتنا لتأفكنا عن ءالهتنا

تأكيد قوم عاد، بر انتساب آلهه به خويش (آلهتنا) و اين كه هدف اصلى هود(ع) را جدا ساختن ايشان از آلهه دانسته اند (لتأفكنا)، مطلب بالا را افاده مى كند.

732- علم به هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

733- علم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 2

2 - اطلاع قوم عاد بر پيشينه اديان الهى در ميان اقوام پيش از خود

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

734- عمل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 14

14_ كردار كفر پيشگان قوم عاد و كيفر آنان ، تحت حسابرسى دقيق خداوند بود .

إن ربى على كل شىء حفيظ

ص: 347

735- عمل ناپسند قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 8،14

8 - شيطان ، اعمال نادرست قوم عاد و ثمود ، را براى آنان به صورت خوب جلوه مى داد .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم

قرينه حال، دلالت مى كند بر اين كه مراد از «أعمال» كارهاى ناروا و نادرست بوده است. چه اين كه كار خوب، نياز به تزيين ندارد.

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

736- عموميت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

«باقية» در برداشت ياد شده، صفت براى موصوف مقدر (مانند «نفس») دانسته شده است.

737- عوامل استكبار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 5،10

5 - قدرت و نيرومندى قوم عاد ، عامل غرور و استكبار آنان در مقابل حق

فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ و قالوا من أشدّ منّا قوّة

10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

738- عوامل بى تأثير موعظه بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 6

6 - تكيه و پافشارى قوم عاد بر سنت هاى نياكانشان ، عامل رويارويى آنان با هود ( ع ) و رد كردن نصايح وى

ص: 348

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

739- عوامل تجمل گرايى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير «لعلّكم تخلدون» بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

740- عوامل تكذيبگرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 2

2 - ناباورى قوم عاد نسبت به هشدار هاى هود ( ع ) ، ريشه تكذيب رسالت آن حضرت

و ما نحن بمعذّبين فكذّبوه

741- عوامل حق ناپذيرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 5

5 - قدرت و نيرومندى قوم عاد ، عامل غرور و استكبار آنان در مقابل حق

فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ و قالوا من أشدّ منّا قوّة

742- عوامل عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكن_هم

ص: 349

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 1

1 - قوم عاد ، بر اثر انكار آيات الهى ( دلايل توحيد ، رسالت پيامبران و . . . ) به عذاب دنيايى گرفتار شدند .

و كانوا بأي_تنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا

743- عوامل كاخ سازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير «لعلّكم تخلدون» بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

744- عوامل كفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 10

10 - كفر و استكبار قوم عاد ، نتيجه غفلت آنان از قدرت برتر الهى

أَوَلم يروا أنّ اللّه الذى خلقهم هو أشدّ منهم قوّة

745- عوامل محروميت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 5

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«بُعداً» (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است «ألا بُعدًا ...» _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

ص: 350

746- عوامل هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 5

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«بُعداً» (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز محتمل است «ألا بُعدًا ...» _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 41 - 8

8 - بيدادگرى جامعه پس از نوح ، عامل نابود شدن آنان با عذاب قهر الهى

فبعدًا للقوم الظ_لمين

به كارگيرى اسم ظاهر (القوم الظالمين) به جاى ضمير (لهم) بيانگر اين نكته است كه جامعه پس از نوح، به جهت آن كه مردمى ستم كار بودند، گرفتار عذاب الهى شده و از بين رفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 1

1 - هلاكت قوم عاد ، به اراده الهى و در پى تكذيب رسالت هود ( ع ) از سوى آنان بود .

فكذّبوه فأهلكن_هم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 4

4 - شرك در ربوبيت خداوند ، عامل نابودى قوم عاد *

و أنّه هو ربّ الشعرى . و أنّه أهلك عادًا الأُولى

بيان هلاكت قوم عاد _ در پى تأكيد بر ربوبيت يگانه خدا _ مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه شرك در ربوبيت، ريشه ظلم و طغيان قوم عاد و هلاكت آنان، بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 2

2 - تكذيب قيامت ، عامل هلاكت و نابودى عاديان

كذّبت ثمود و عاد . .. و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

ص: 351

747- غفلت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 5

5 - غفلت از مرگ و پندار جاودانگى در دنيا ، عامل روى آورى عاديان به كاخ سازى ، تجمل گرايى و بيهودگى

أتبنون . .. تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

تعبير «لعلّكم تخلدون» بيانگر اين معنا است كه: كار شما طورى است كه گويا از مرگ و ناپايدارى زندگى دنيوى، غافل شده ايد و مى پنداريد كه هميشه در اين دنيا خواهيد ماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 6

6- نزول عذاب بر قوم عاد ، به هنگام ناباورى و غفلت آنان

فلمّا رأوه . .. قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

آنان به قدرى از خدا و وعده هاى هود(ع) غافل بودند كه هرگز احتمال نمى دادند توده هايى را كه مى بينند، طوفان بلا باشد.

748- فرجام شوم قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 10

10 - سرنوشت شوم قوم عاد ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

إنّ فى ذلك لأية

لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از عاديان، اين مطلب بود كه بيشتر آنان از پذيرش ايمان سرباز زدند، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 10

10 - آگاهى مشركان ، عصر بعثت ، از سرنوشت شوم قوم عاد و ثمود

فقل أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

نظير و همانند آوردن براى مخاطبان، در صورتى منطقى و قابل قبول است كه مخاطب از آن نظير و همانند اطلاع داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 17

ص: 352

17- اظهار نگرانى و هشدار هود ( ع ) ، نسبت به فرجام شوم قوم خويش و نزول عذاب الهى بر آنان

و اذكر أخا عاد . .. إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

749- فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 74 - 4

4 _ صالح ( ع ) از قوم خويش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به ياد داشته باشند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در «ألم يأتهم» براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 6

6 - فرجام هلاكت بار عاديان ، نمودى از سنت مستمر الهى در يارى حق و سركوب باطل

فأهلكن_هم إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن ماجراى هلاكت قوم عاد، مستلزم استمرار داشتن مجازات اقوام در صورت كفرورزى و اصرار بر حق ناپذيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

ص: 353

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 6 - 2

2 - آگاهى دقيق پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، به فرجام هلاكت بار قوم عاد

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد

750- فساد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

«قرن» (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

751- فلسفه عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

ص: 354

752- قدرت جسمانى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 13،14،16

13 _ قوم عاد برخوردار از اندامى بزرگتر و نيرومندتر نسبت به ديگر اقوام

و زادكم فى الخلق بصطة

14 _ برخوردارى قوم عاد از اندامى درشت و نيرومند ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى آنان

و اذكروا إذ . .. و زادكم فى الخلق بصطة

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى ( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

753- قدرت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 12

12_ قوم عاد ، مردمى قوى و نيرومند بودند .

و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، اقوامى قدرتمند و بى مانند در مخالفت با رسالت فرستادگان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود ...أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از تعريف مسند (أُول_ئك) و مسنداليه (أحزاب) كه بر حصر دلالت مى كند استفاده مى شود; يعنى، اين اقوام حقيقتاً گروه هاى متشكلى بودند كه اقوام ديگر در قوت و شدت مخالفت با پيامبران، مانند آنان نبودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 4

4 - قوم عاد ، داراى قدرت و توانمندى بى نظير در عصر خويش

و قالوا من أشدّ منّا قوّة

قوم عاد، ادعاى نيرومندى داشتند و خداوند اين ادعا را رد نكرد; بلكه به گونه اى ديگر پاسخ آنان را داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 1،2

ص: 355

1- قوم عاد ، برخوردار از قدرت و امكانات بس فزون تر از مشركان مكه

و لقد مكّنّ_هم فيما إن مكّنّ_كم فيه

حرف «إن» نافيه است.

2- هلاكت قوم عاد ، به رغم داشتن توان و نيرويى قوى و گسترده ، هشدارى است به تمامى مشركان .

و لقد مكّنّ_هم فيما إن مكّنّ_كم فيه

گرچه مورد آيه، مشركان مكه است; ولى در هشدار الهى، ديگر مشركان نيز با آنها تفاوتى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 6

6 - قوم عاد ، مردمى بلندقامت و پرقدرت *

إرم ذات العماد

چنانچه «ارم» نامِ قوم عاد باشد، توصيف آنان به «ستون دار»، كنايه از نيرومندى و قامت رشيد آنان خواهد بود. گفتنى است كه در اين برداشت، «عماد» به معناى عمود و ستونى گرفته شده است كه خانه را بر آن استوار مى كنند. (لسان العرب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 5

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، «ارم» نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه «الّتى. ..» توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

754- قصه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 3

3 _ قرآن حاوى فرازهايى از سرگذشت امت هاى نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع )

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

حرف «من» در «من أنبائها» براى تبعيض است و مى رساند كه خداوند بخشى از داستانهاى امتهاى پيشين را براى پيامبر گزارش كرده است. قابل ذكر است كه از مصاديق مورد نظر براى مشاراليه «تلك القرى»، به قرينه آيات گذشته، امت نوح و ... است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 1

1 - سرگذشت قوم عاد ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى

ص: 356

خداوند، پس از بيان نابودى قوم عاد، با پرسشى انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه: «ببيند چگونه عذاب ها و انذارهاى الهى تحقق پذيرفت و عملى گرديد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 1

1 - قوم عاد ، به وسيله بادى سركش ، بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

«صرصر»; يعنى، صداى شديد و يا [هواى] سرد شديد; به گونه اى كه بسوزاند. «عُتُوّ» (مصدر «عاتية») به معناى استكبار و تجاوز از حد است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1،4

1 - خداوند ، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى ، بر قوم عاد مسلّط كرد .

بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم سبع ليال و ثم_نية أيّام حسومًا

«حسوم» به معناى شوم و يا تداوم در عمل است (قاموس المحيط). در اين آيه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زيرا در سوره هاى ديگر (فصلت و قمر) به اين دو معنا اشاره شده است.

4 - اجساد بى جان قوم عاد بر اثر نزول عذاب ، متلاشى و نابود نگرديد ; بلكه به گونه اى كه براى بينندگان قابل شناسايى باشد ، بر زمين به جاى ماند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

مطلب ياد شده، از تشبيه بدن هاى قوم عاد به تنه هاى افتاده درختان خرما، استفاده مى شود.

755- قوم عاد و آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 1،2،8

1_ قوم عاد ، برخوردار از آيات و نشانه هاى بسيار براى درك توحيد ربوبى

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل «جحد» به وسيله حرف «با» متعدى شده، معناى «كفر» در آن اشراب شده است.

8_ توده هاى قوم عاد ، به پيروى از فرمان سران خويش ، آيات الهى را انكار و با پيامبران مخالفت مى كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

ص: 357

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 15

15 - لجاجت و عناد مستمر قوم عاد ، در برابر آيات روشن الهى

أَوَلم يروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

«جحد» (مصدر «يجحدون») به معناى انكار كردن چيزى است كه حقانيت آن براى منكر روشن است.

756- قوم عاد و اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 2

2 - اطلاع قوم عاد بر پيشينه اديان الهى در ميان اقوام پيش از خود

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

757- قوم عاد و توحيد ربوبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 1

1_ قوم عاد ، برخوردار از آيات و نشانه هاى بسيار براى درك توحيد ربوبى

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

758- قوم عاد و توحيد عبادى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 3

3 _ يكتاپرستى و گرايش توحيدى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أجئتنا لنعبد اللّه وحده

جمله «أجئتنا . .. » بيانگر ريشه سفيه پنداشتن هود از سوى قوم عاد است.

759- قوم عاد و ربوبيت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 358

8 - هود - 11 - 59 - 2

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل «جحد» به وسيله حرف «با» متعدى شده، معناى «كفر» در آن اشراب شده است.

760- قوم عاد و سفاهت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 3

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 3،8

3 _ يكتاپرستى و گرايش توحيدى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أجئتنا لنعبد اللّه وحده

جمله «أجئتنا . .. » بيانگر ريشه سفيه پنداشتن هود از سوى قوم عاد است.

8 _ مخالفت با سنن قومى ، در پندار قوم عاد ، سفاهت و نابخردى بود .

إنا لنريك فى سفاهة . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

761- قوم عاد و كمبود باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

ص: 359

762- قوم عاد و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 1،2

1 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم هود

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند «أو عجبتم أن جاءكم . .. » در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

763- قوم عاد و نبوت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 3

3 _ ادعاى پيامبرى از سوى هود ( ع ) ، نشانه سفاهت وى در پندار قوم عاد

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 2

2 _ قوم عاد ، رسالت هود را از سوى خداوند ، براى دعوت به توحيد و مبارزه با شرك باور نداشتند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده

استفهام در جمله «أجئتنا . .. » استفهام انكارى ابطالى است. يعنى دلالت مى كند كه آنچه مورد استفهام واقع شده (مأموريت هود براى دعوت به يكتاپرستى)، بى اساس است و مدعى آن (حضرت هود) دروغگوست.

764- قوم عاد و نقش بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 360

8 - هود - 11 - 54 - 4

4_ قوم عاد ، براين باور بودند كه هر بت و معبودى ، در بخشى از امور كارايى دارد . *

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

از اينكه قوم عاد ، ايجاد سوء را به برخى از خدايان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دريافت كه آنان ، هر بت و معبودى را عهده دار انجام كارى خاص مى پنداشتند.

765- قوم عاد و هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 2

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

766- قوم عاد و هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 2

2 _ قوم عاد به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت هود را انكار كردند .

إنا لنريك فى سفاهة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 10،11

10 _ قوم عاد ناباور به صداقت و راستگويى حضرت هود ( ع )

فأتنا . .. إن كنت من الصدقين

11 _ قوم عاد با ناباورى به صداقت و راستگويى هود ، از وى خواستند تا تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 6،7

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

ص: 361

«عن» در «عن قولك» براى تعليل است. بنابراين معناى جمله «ما نحن ...» چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

767- كاخ سازى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 128 - 1

1 - قوم عاد ، برپا كننده برج هاى عظيم بر فراز بلندى ها و ارتفاعات

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون

«بناء» (مصدر «تبنون») مقابل «هدم» (خراب كردن) است; يعنى، درست كردن و ساختن. «با» در «بكلّ ريع» مرادف «على» (بر روى) مى باشد. «ريع» به هر جاى بلند و مرتفع (تپه) گفته مى شود. «آية» در اصل به معناى نشانه است و نكره آمدنش براى بيان عظمت آن است و در اين جا مراد از آن به قرينه «أتبنون...»، برج هاى عظيم و بلند است.

768- كاخ نشينى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 4

4 - سرزنش عاديان از سوى هود ( ع ) ، به خاطر احداث قصر ها و روحيه كاخ نشينى آنان

و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 137 - 4

4 - عاديان شيوه زندگى خويش ( برج سازى ، كاخ نشينى و . . . ) را ، سنتى برجاى مانده از پيشنيان خود اعلام كردند .

إن ه_ذا إلاّ خلق الأوّلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه كلمه «ه_ذا» اشاره به رفتار عاديان داشته باشد. بر اين اساس مراد از «خلق الأوّلين»، شيوه نياكان خود آنان است.

ص: 362

769- كافران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 1

1 _ گروهى از اشراف قوم هود به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر با انكار رسالت او در برابرش جبهه گيرى كردند .

قال الملأ الذين كفروا من قومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

«إستخلاف» به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 9

9_ كفر پيشگان قوم عاد ، علاوه بر عذاب دنيوى به عذاب آخرت نيز گرفتار خواهند شد .

و نجّين_هم من عذاب غليظ

برداشت فوق ، براساس اين احتمال است كه مراد از «عذاب» در جمله «و نجّيناهم من عذاب»، عذاب اخروى باشد.

770- كثرت جمعيت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

771- كفر اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 4

ص: 363

4 - كفر ورزى و انكار معاد ، دو مشخصه عمده اشراف جامعه پس از نوح

و قال الملأ من قومه الذين كفروا و كذّبوا بلقاء الأخرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 37 - 2

2 - انكار صريح معاد ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

إن هى إلاّ حياتنا الدنيا نموت و نحيا و ما نحن بمبعوثين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 38 - 2

2 - اعلام صريح ايمان نداشتن به فرستاده الهى براى مردم ، از سوى اشراف و سران جامعه پس از نوح

و ما نحن له بمؤمنين

772- كفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 7

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 2

2_ اكثريت قاطع قوم عاد ، آيات الهى و نشانه هاى ربوبيت خداوند را انكار كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم

با اينكه عده اى از مردم عاد ايمان آوردند، خداوند انكار آيات و مخالفت با پيامبران را به همه قوم نسبت مى دهد تا به اين نكته اشاره كند كه: اكثريت قريب به اتفاق آنان، به كفرورزى اصرار داشتند و مؤمنان در قياس با آنها، چيزى به شمار نمى آمدند. قابل ذكر است كه چون فعل «جحد» به وسيله حرف «با» متعدى شده، معناى «كفر» در آن اشراب شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 5

5_ قوم عاد ، بر اثر كفر و نافرمانى خدا و پيامبران ، سزاوار هلاكت و دورى از رحمت الهى شدند .

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«بُعداً» (هلاك گشتن يا دور شدن) مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) است: ألا ليبعد قوم عاد بعداً. و از آن جا كه قوم عاد به هلاكت رسيدند و از رحمت او محروم شدند مى توان گفت، مرادْ عذاب در آخرت و دورى از رحمت او در آن سراست و نيز

ص: 364

محتمل است «ألا بُعدًا ...» _ چنان چه زمخشرى گفته _ بيانگر استحقاق دورى و هلاكت باشد; يعنى، [قوم عاد هلاك گشتند و از رحمت او محروم شدند ]بدانيد آنان مستحق آن كيفر و سزاور چنين عقوبتى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20

20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 8

8 - بيشتر عاديان ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 41 - 2

2 - كفر و حق ستيزى قوم عاد ، منتهى به عذاب الهى با بادى ويرانگر

و فى عاد إذ أرسلنا عليهم الريح العقيم

773- كفران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

774- كم آبى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 5

5- قوم عاد ، گرفتار كم آبى و چشم انتظار نزول باران قبل از گرفتار شدن به عذاب *

قالوا ه_ذا عارض ممطرنا

از تعبير «ه_ذا عارض ممطرنا»، استفاده مى شود كه آنان در انتظار باران بودند; چه اين كه اگر انتظار آن را نداشتند، بى تفاوت بدان مى نگريستند.

ص: 365

775- كمى متقين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

776- كمى مؤمنان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 9

9 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم عاد

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 1

1 - تنها گروهى اندك از قوم عاد و ثمود ، ايمان آورده ، تقوا پيشه كردند .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

از اين كه خداوند، استكبار و كوردلى را به عموم مردم عاد و ثمود نسبت داده است، مى توان استفاده كرد كه بيشتر آنان كافر شدند و فقط تعدادى اندك از آنان مؤمن بودند.

777- كيفر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 7

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله «ما كانوا مؤمنين» يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا

ص: 366

اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 14

14_ كردار كفر پيشگان قوم عاد و كيفر آنان ، تحت حسابرسى دقيق خداوند بود .

إن ربى على كل شىء حفيظ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

«دأب» به معناى عادت است و مقصود از «الذين من بعدهم» قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره «ص» آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران «اصحاب أيكه» همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 5

5 - صاعقه آسمانى ، كيفر تخلّف قوم عاد و ثمود از دعوت پيامبران خويش

أنذرتكم ص_عقة مثل ص_عقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 13 - 4

4 - خداوند ، تهديدكننده مخالفان پيامبر (صلی الله علیه و آله) به عذابى نظير كيفر امت هاى پيشين ( عاد ، ثمود و فرعون )

ص: 367

ربّك

778- گروههاى اجتماعى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 4

4_ گروهى از قوم عاد ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت هود ( ع ) ايمان آوردند .

والذين ءامنوا معه

779- گمراهى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 13،14

13 - قوم عاد و ثمود ، قبل از گمراه شدن ، مردمى آگاه و بصير بودند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

14 - قوم عاد و ثمود ، پس از انحراف و از دست دادن بصيرت ، مرتكب اعمال زشت مى شدند . و آن را خوب مى دانستند .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم . .. و كانوا مستبصرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 6

6- قوم عاد ( ساكنان سرزمين احقاف ) ، گرفتار انحراف و گناه

إذ أنذر قومه بالأحقاف

انذار در جايى صورت مى گيرد كه انحرافى وجود داشته باشد; چنان كه از ادامه آيه، گرفتارى آنان به شرك استفاده مى شود. «أحقاف» سرزمينى در جنوب جزيرة العرب بوده است.

780- گناه قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9_ قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه

ص: 368

آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 2،18،19

2 - قوم عاد و ثمود ، مناسب گناهشان ، كيفر و عذاب شدند .

و عادًا و ثمودًا . .. و ق_رون ... فكلاًّ أخذنا بذنبه

18 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، مردمانى گناه پيشه بودند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم و ل_كن كانوا أنفسهم يظلمون

19 - اقوام عاد و ثمود و نيز قارون و فرعون و هامان ، با آلودگى مداومِ به گناه ، همواره به خود ، ستم روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 1

1 - فرعون و قوم عاد و ثمود ، در ممالك و سرزمين ها ، به طغيان گرى پرداخته ، در گناه فرورفتند .

الذين طغوا فى البل_د

طغيان، از حد گذراندن گناه است (مقاييس اللغة) و هر چيز كه از مقدار خود فراتر رود، طغيان كرده است (العين). حرف «ال» در «البلاد»، براى استغراق عرفى است و مراد تمام سرزمين هايى است كه براى اقوام ياد شده، دسترسى به آن امكان پذير بوده است و مى توان گفت: اصل آن «بلادهم» بوده و حرف «ال»، جانشين ضمير «هم» است و مراد سرزمين هايى است كه در قلمرو آنان بوده است.

781- گناهكارى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 124 - 4،6

4 - قوم عاد ، مردمى بى تقوا و گنه پيشه

إذ قال لهم . .. ألاتتّقون

6 - عاديان ، مورد سرزنش هود ( ع ) به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم هود ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 6

6- قوم عاد ( ساكنان سرزمين احقاف ) ، گرفتار انحراف و گناه

إذ أنذر قومه بالأحقاف

ص: 369

انذار در جايى صورت مى گيرد كه انحرافى وجود داشته باشد; چنان كه از ادامه آيه، گرفتارى آنان به شرك استفاده مى شود. «أحقاف» سرزمينى در جنوب جزيرة العرب بوده است.

782- لجاجت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 12

12 _ قوم عاد ، مردمى مغرور ، متعصب و لجوج در برابر دعوت توحيدى هود ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 53 - 4،6،7

4_ اصرار و پافشارى و تعصب قوم هود ، بر شركورزى و پرستش غير خدا

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

جمله اسميه «ما نحن . ..» و آوردن «با» ى زايده در خبر (تاركى ءالهتنا) حكايت از تأكيد و اصرار قوم عاد بر پرستش بتها دارد.

6_ دعوت هود ( ع ) و سخنان او ، بى تأثير در بازدارى قومش از شرك و پرستش خدايان دروغين

و ما نحن بتاركى ءالهتنا عن قولك

«عن» در «عن قولك» براى تعليل است. بنابراين معناى جمله «ما نحن ...» چنين مى شود: سخن و ادعاى تو ، باعث نخواهد شد كه ما خدايان خويش را رها كنيم.

7_ تأكيد قوم عاد ، بر ايمان نياوردن به هود ( ع ) و تصديق نكردن پيام ها و رسالت هاى او

و ما نحن لك بمؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 1

1_ قوم عاد ، رسالت هود ( ع ) را نپذيرفتند و به شرك و كفر اصرار ورزيدند .

فإن تولّوا . .. يستخلف ربى قومًا غيركم ... و لما جاء أمرنا نجّينا هودًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 136 - 2

2 - قوم عاد ، مردمى لجوج و مصمم بر حق ناپذيرى

قالوا سواء علينا . .. من الوعظين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 12

ص: 370

12 - پافشارى و سرسختى قوم عاد و ثمود ، در مخالفت با دعوت توحيدى پيامبرانِ خويش

فإنّا بما أرسلتم به ك_فرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 15

15 - لجاجت و عناد مستمر قوم عاد ، در برابر آيات روشن الهى

أَوَلم يروا . .. و كانوا بأي_تنا يجحدون

«جحد» (مصدر «يجحدون») به معناى انكار كردن چيزى است كه حقانيت آن براى منكر روشن است.

783- لعن بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 1

1_ قوم عاد ، در دنيا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نيز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

784- مبانى عقيده قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 4

4 _ تكذيب هود از سوى كافران قومش ، مبتنى بر حدس و گمان ، و نه علم و يقين *

إنا لنظنك من الكذبين

785- متكبران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 7

7_ قوم عاد ، متشكل از سرانى متكبر و سركش و توده هايى پيرو و مطيع

و اتبعوا أمر كل جبار عنيد

ص: 371

786- مجادله قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 11

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

787- محرومان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 6

6_ از قوم عاد ، تنها معاصران هود از رحمت الهى محروم شده و به عذاب گرفتار شدند . *

ألا بُعدًا لعاد قوم هود

«قوم هود» عطف بيان براى «عاد» است. با توجه به اينكه قوم عاد پيش از حضرت هود بوده اند و پس از او نيز وجود داشتند ، مى توان گفت: هدف از تبيين و توضيح «عاد» به «قوم هود» بيان معنايى است كه در برداشت فوق آمده است.

788- محروميت اخروى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 60 - 1

1_ قوم عاد ، در دنيا به لعنت خدا گرفتار شدند و در آخرت نيز از رحمت او محروم خواهند بود .

و أُتبعوا فى ه_ذه الدنيا لعنة و يوم القي_مة

789- مخالفت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 59 - 5،8

5_ اكثريت قاطع قوم عاد ، با رسولان الهى مخالفت كرده و از پذيرش رسالت و پيام هاى آنان سرپيچى كردند .

و تلك عاد . .. و عصوا رسله

8_ توده هاى قوم عاد ، به پيروى از فرمان سران خويش ، آيات الهى را انكار و با پيامبران مخالفت مى كردند .

و تلك عاد جحدوا بأي_ت ربهم و عصوا رسله واتبعوا أمر كل جبار عنيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 372

11 - حج - 22 - 42 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

790- مدت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 4

4 - طول كشيدن عذاب قوم عاد ، به مدت چندين روز

فأرسلنا عليهم . .. فى أيّام نحسات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 1

1 - خداوند ، بادى سرد و توفنده را هفت شب و هشت روز پى درپى ، بر قوم عاد مسلّط كرد .

بريح صرصر عاتية . سخّرها عليهم سبع ليال و ثم_نية أيّام حسومًا

«حسوم» به معناى شوم و يا تداوم در عمل است (قاموس المحيط). در اين آيه هر دو معنا، مى تواند مراد باشد; زيرا در سوره هاى ديگر (فصلت و قمر) به اين دو معنا اشاره شده است.

791- مردم صدر اسلام و تاريخ قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در «ألم يأتكم» استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

792- معبودان باطل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 8

8_ قوم عاد ، مردمى مشرك و پرستشگر معبود هاى خود ساخته

ص: 373

ما لكم من إل_ه غيره إن أنتم إلاّ مفترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 1،3،4

1_ قوم عاد ، پرستشگر معبودهايى متعدد و معتقد به تأثيرگذارى آنها در امور جهان

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

تعدد معبودها از كلمه «آلهه» كه جمع «إلاه» (معبود) است ، استفاده مى شود.

3_ قوم عاد ، برخى از آلهه خويش را عامل جنون و اغتشاش روانى هود ( ع ) مى پنداشتند .

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

«إعتراء» به معناى شامل شدن و اصابت كردن است (لسان العرب). و از آن جا كه «إعتراء» در آيه شريفه، به وسيله حرف «باء» به مفعول دوم (بسوء) متعدى شده، به معناى رسانيدن و شامل كردن مى باشد. بنابراين جمله «إن نقول ...; يعنى، ما سخنى جز اين نمى گوييم كه يكى از خدايان ما، مرض و آفتى بر تو افكنده است».

4_ قوم عاد ، براين باور بودند كه هر بت و معبودى ، در بخشى از امور كارايى دارد . *

إن نقول إلاّ اعتريك بعض ءالهتنا بسوء

از اينكه قوم عاد ، ايجاد سوء را به برخى از خدايان نسبت داده اند (بعض ءالهتنا) و نه به همه آنها ، مى توان دريافت كه آنان ، هر بت و معبودى را عهده دار انجام كارى خاص مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 5

5_ عجز و ناتوانى قوم عاد و خدايانشان ، براى از ميان بردن هود ( ع ) ، دليل و آيتى بر حقانيت رسالت او

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«فاء» در «فكيدونى» فصيحه و حاكى از جمله اى مقدر است. آن جمله به قرينه «إن نقول إلاّ اعتريك ...» چنين است: «إن كان كما تقولون فكيدونى ...; اگر بتها چنين نيرويى دارند پس شما و آنها با من به مبارزه برخيزيد و كار را يكسره كنيد».

793- معبودان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 4،5،6،7

4 _ دودمان و پيشينيان قوم هود ، مردمى مشرك و پرستش كننده معبودانى دروغين

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

6 _ قوم عاد در عين اعتقاد به معبودانى دروغين و ضرورت پرستش آنها ، معتقد به خداوند و پرستشگر او بودند .

أجئتنا لنعبد اللّه وحده و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

ص: 374

7 _ تقليد از نياكان و حفظ سنت هاى پيشينيان ، از انگيزه هاى قوم عاد براى پرستش معبودان دروغين و رويارويى با دعوت هود

قالوا . .. و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

794- معمارى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 129 - 2

2 - قوم عاد ، داراى تمدنى پيشرفته در امر معمارى و بناسازى

أتبنون بكلّ ريع ءاية تعبثون . و تتّخذون مصانع لعلّكم تخلدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 2

2 - قوم عاد ، پيشرفته در فنّ خانه سازى و معمارى

الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

795- مغضوبيت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 1،2،6،7

1 _ خداوند ، قوم عاد را به سبب شركورزى و انكار رسالت هود به پليدى گرفتار ساخت و بر آنان غضب كرد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

6 _ پليدى و نكبت قوم عاد ، موجب غضب الهى بر آنان شد .

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

تقديم ذكرى «رجس» بر «غضب» مى تواند حاكى از تقدم رتبى آن باشد.

7 _ آلودگى قوم عاد به پليدى و گرفتارى ايشان به خشم خدا ، مانع آنان از تصديق رسالت هود و گرايش به توحيد و يكتاپرستى

ص: 375

قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

برداشت ف__وق بر اساس اين احتمال است كه جمله «قد وقع . .. » به منزله دليلى باشد بر كفرورزى قوم عاد، نه نتيجه اى براى انكار توحيد و رسالت. يعنى هود با اين جمله اشاره به ريشه عنادورزى آنان دارد.

796- مكر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 3

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«انظار» به معناى مهلت دادن است و «لاتنظرون» (مرا مهلت ندهيد) كنايه از «نابودم سازيد» ، مى باشد.

797- ممانعت قوم عاد از سبيل الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 10

10 - شيطان ، قوم عاد و ثمود را ، از راه خدا بازداشت .

و زيّن لهم الشيط_ن أعم_لهم فصدّهم عن السبيل

798- منابع اقتصادى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 3

3 - باغ دارى ، از محور هاى فعاليت اقتصادى عاديان

و جنّ_ت و عيون

799- منذران قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 11

11- وجود انذارگرانى قبل و بعد از هود ( ع ) و همزمان با وى ، در ميان قوم عاد *

و قد خلت النذر من بين يديه و من خلفه

ص: 376

در صورتى كه واژه «النذر» شامل مطلق انذارگران شود _ چه نبى و چه غير نبى _ احتمال مى رود مراد آيه شريفه اين باشد كه تنها هود(ع) انذارگر قوم عاد نبود; بلكه قبل از او نيز انذارگرانى آمدند و حتى در زمان او هم موحدانى بودند كه مشركان را انذار مى كردند.

800- منشأ استكبار قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 2

2 - استكبار و خودبرتربينى قوم عاد ، برخاسته از امور واهى و غير منطقى

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ

باء در «بغير الحق» سببيه است.

801- منشأ عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 2

2- وزش طوفان بلا بر قوم عاد ، به فرمان خدا و براساس تدبير او و نه پديده اى اتفاقى

تدمّر كلّ شىء بأمر ربّها

كلمه «أمر» مى تواند به معناى فرمان باشد. در اين صورت تصريح به اين كه ويرانگرى هاى باد به دستور خدا صورت گرفته، در حقيقت رد ذهنيت مادى كسانى است كه همه پديده هاى هستى را، به عوامل صرفاً طبيعى نسبت مى دهند و اراده الهى را ناديده مى گيرند.

802- منشأ مفاسد اجتماعى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 131 - 5

5 - ريشه تمام مفاسد اجتماعى و روحى قوم عاد ، در بى تقوايى و دورى آنان از ارزش هاى الهى بود .

أتبنون بكلّ ريع . .. بطشتم جبّارين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

از اين كه هود(ع) پس از سرزنش عاديان به خاطر روحيه بيهوده كارى، كاخ نشينى و خشونت با ديگران، آنان را به تقواى الهى فرا خوانده است، نشان مى دهد كه آن مفاسد، همگى ريشه در بى تقوايى آنان دارد.

ص: 377

803- منشأ نجات متقين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

804- منشأ نجات مؤمنان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 18 - 2

2 - خداوند ، مؤمنان تقواپيشه قوم عاد و ثمود را از عذاب نازل شده نجات داد .

و نجّينا الذين ءامنوا و كانوا يتّقون

مراد از «الذين آمنوا» _ به قرينه سياق _ مؤمنان هر دو قوم عاد و ثمود است.

805- منشأ هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 50 - 1

1 - هلاكت و نابودى نخستين نسل قوم عاد ، به اراده خداوند

و أنّه أهلك عادًا الأُولى

تعبير «عاداً الأولى»، مى تواند بيانگر اين باشد كه قوم عاد، داراى نسل هاى متعدد در تاريخ بوده اند و نسل نخستين آنان نابود شده است.

806- موجبات عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 14

14- فراگيرى عذاب بر قوم عاد ، پس از حق ناپذيرى هاى مستمر آنان

إذ كانوا يجحدون ب_اي_ت اللّه و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

«كانوا يجحدون» مفيد استمرار است و ارتباط «حاق بهم» با آن، گوياى ترتيبى است كه در برداشت آمده است.

ص: 378

807- موحدان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 4

4_ گروهى از قوم عاد ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت هود ( ع ) ايمان آوردند .

والذين ءامنوا معه

808- موقعيت جغرافيايى سرزمين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 5

5 - منطقه زيستى دو قوم عاد و ثمود ، به مكه ، نزديك بود و اهل مكه ، آن جا را مى شناختند .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 3

3- سرزمين قوم عاد ، داراى دره ها و پستى و بلندى ها *

مستقبل أوديتهم

«أودية» (جمع «وادى») به معناى دره ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 2

2- سرزمين هلاك شده قوم عاد ، داراى فاصله جغرافيايى با شهر مكه *

و لقد أهلكنا ما حولكم من القرى

برداشت بالا بدان احتمال است كه تعبير «ماحولكم» در اين آيه، اين مفهوم را برساند كه سرزمين «عاد» نزديك به مكه نبود; در حالى كه سرزمين هاى هلاك شده ديگرى وجود داشته كه به مكه نزديك تر بوده است.

809- مؤمنان اشرافى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 66 - 1

1 _ گروهى از اشراف قوم هود به وى ايمان آوردند و گروهى ديگر با انكار رسالت او در برابرش جبهه گيرى كردند .

ص: 379

قال الملأ الذين كفروا من قومه

810- مؤمنان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 2

2 _ گروهى از قوم هود رسالت وى را پذيرفتند و آيات الهى را تصديق كردند و به يگانگى خداوند ايمان آوردند .

و الذين معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 58 - 4

4_ گروهى از قوم عاد ، توحيد را پذيرفتند و به رسالت هود ( ع ) ايمان آوردند .

والذين ءامنوا معه

811- نامهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 5

5 - « ارم » ، نام ديگر قوم عاد *

إرم ذات العماد

درباره مراد از «ارم»، احتمالات گوناگونى داده شده است; از جمله اين كه «ارم»، نام مرد يا زنى بود كه قوم عاد از او پديد آمده بود. ديگر اين كه نام سرزمين عاد است كه دمشق يا اسكندريه است. (قاموس)

812- نجات مؤمنان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 3،4

3 _ خداوند ، هود و مؤمنان به وى را از عذاب نازل شده بر قوم عاد ، نجات بخشيد .

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

4 _ نجات هود و همراهانش ، جلوه اى از رحمت خاص خداوند

فأنجينه و الذين معه برحمة منا

ص: 380

813- نحوست روزهاى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 3

3 - روز هاى عذاب قوم عاد ، روزهايى شوم و بس دردناك براى ايشان

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

با توجه به اين كه مدت زمان وزش باد بر قوم عاد در سوره «حم سجده» چند روز و در سوره «حاقه» هفت شب و هشت روز ياد شده است; بايد گفت كه واژه «يوم» در اين جا، به معناى يك روز نيست; بلكه ترسيم گر مدتى از زمان است كه با چند روز سازگار مى باشد.

814- نزديكى سرزمين قوم عاد به مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 5

5 - منطقه زيستى دو قوم عاد و ثمود ، به مكه ، نزديك بود و اهل مكه ، آن جا را مى شناختند .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

815- نشانه هاى جهل قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 7

7- درخواست عذاب به جاى انديشيدن در محتواى پيام وحى ، نشانه جهالت قوم عاد

فأتنا بما تعدنا . .. و ل_كنّى أريكم قومًا تجهلون

816- نشانه هاى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 1

1- نمودار شدن نشانه هاى عذاب و كيفر الهى بر قوم عاد ، پس از اصرار آنان بر كفر

فلمّا رأوه عارضًا

ضمير «رأوه» به عذاب بازمى گردد كه در آيات پيشين، از آن ياد شده است.

ص: 381

817- نعمتهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 11،14

11 _ تشكيل قوم عاد پس از انقراض قوم نوح ( ع ) به جانشينى از آنان ، نعمتى الهى براى قوم عاد

إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

14 _ برخوردارى قوم عاد از اندامى درشت و نيرومند ، از نعمت هاى بزرگ خداوند براى آنان

و اذكروا إذ . .. و زادكم فى الخلق بصطة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 132 - 3

3 - قوم عاد ، برخوردار از نعمت هاى فراوان و چشمگير

و اتّقوا الذى أمدّكم بماتعلمون

به كارگيرى واژه «ما» به جاى بر شمردن نعمت ها، نشانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 1

1 - عاديان ، برخوردار از چشمه ساران ، و باغ هاى پوشيده از درختان ميوه

و جنّ_ت و عيون

«جنّة» (مفرد «جنّات») به باغ پوشيده از درختان اطلاق مى شود و «عيون» (جمع «عين»)به معناى چشمه ساران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 4

4- قوم عاد ، برخوردار از ابزار شناخت و درك حقايق

و لقد مكّنّ_هم . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبص_رًا و أفئدة

818- نگرانى از فرجام قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 135 - 1

1 - تأكيد هود ( ع ) بر بيمناك بودن درباره سرنوشت قومش ، به خاطر بى تقوايى و ناسپاسى آنان

فاتّقوا اللّه . .. الذى أمدّكم ... إنّى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

ص: 382

819- نگرانى اشراف قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 36 - 4

4 - اشراف جامعه پس از نوح ، نگران گرايش توده مردم به پيامبرشان

هيهات هيهات لما توعدون

تأكيدهاى مكرر اشراف و اصرار شديد آنان بر دروغ بودن ادعاهاى پيامبر جامعه پس از نوح، حكايت از آن دارد كه وحشت آنان از اين بود كه مبادا توده هاى مردم، تحت تأثير سخنان آن پيامبر قرار گرفته و به او گرايش پيدا كنند.

820- نياكان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 5

5 _ قوم هود پذيراى معبودان نياكان و نسل هاى گذشته خويش

و نذر ما كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 8

8 _ قوم هود پرستشگر اسمهايى بى هويت و معبودانى ساخته و پرداخته اوهام خود و نياكانشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

821- نيروى انسانى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 133 - 1

1 - قوم عاد ، برخوردار از امكانات دامى ( شتر ، گاو و گوسفند ) و نيروى انسانى

أمدّكم بأنع_م و بنين

«أنعام» (جمع «نعم») در اصل بر شتران اطلاق مى شود و گاهى براى مجموع شتر، گاو و گوسفند نيز به كار مى رود. برداشت ياد شده بر پايه اطلاق دوم است.

ص: 383

822- وسعت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 4

4- طوفان بلا گسترده از كران تا كران افق ، براى قوم عاد

فلمّا رأوه عارضًا مستقبل أوديتهم . .. ريح فيها عذاب أليم

واژه «عارض» به معناى توده ابرى است كه در پهنه افق گسترده و عرض فضا را پر كرده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 14

14- فراگيرى عذاب بر قوم عاد ، پس از حق ناپذيرى هاى مستمر آنان

إذ كانوا يجحدون ب_اي_ت اللّه و حاق بهم ما كانوا به يستهزءون

«كانوا يجحدون» مفيد استمرار است و ارتباط «حاق بهم» با آن، گوياى ترتيبى است كه در برداشت آمده است.

823- وقت عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 23 - 1،4

1- اظهار بى اطلاعى هود ( ع ) ، از كيفيت و زمان نزول عذاب الهى بر كافران قومش

فأتنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه

4- هود ( ع ) ، تنها موظف به ابلاغ رسالت خويش و نه تعيين زمان عذاب و آوردن آن

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنّما العلم عند اللّه و أُبلّغكم ما أُرسلت به

824- ويژگى بدنهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 7 - 4

4 - اجساد بى جان قوم عاد بر اثر نزول عذاب ، متلاشى و نابود نگرديد ; بلكه به گونه اى كه براى بينندگان قابل شناسايى باشد ، بر زمين به جاى ماند .

فترى القوم فيها صرعى كأنّهم أعجاز نخل خاوية

مطلب ياد شده، از تشبيه بدن هاى قوم عاد به تنه هاى افتاده درختان خرما، استفاده مى شود.

ص: 384

825- ويژگيهاى سرزمين قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 134 - 2

2 - سرزمين عاد ، سرزمينى حاصلخيز و سرسبز با منابع آبى سرشار

و جنّ_ت و عيون

نكره آمدن «جنّات» و نيز«عيون»، نشان دهنده كثرت باغ ها و چشمه سارها است و اين امر حكايت از حاصلخيزى و سرسبزى سرزمين عاديان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 7 - 3

3 - استحكام سرزمين عاد و عظمت ساختمان هاى آن ، مانع تأثير عذاب الهى در تخريب و نابودى آن نبود .

كيف فعل ربّك . .. إرم ذات العماد

826- ويژگيهاى عذاب قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 10

10 - عذاب نازل شده بر قوم عاد ، عذابى بس خواركننده و ذلت بار

لنذيقهم عذاب الخزى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 24 - 8

8- عذاب الهى براى قوم عاد ، طوفانى توفنده ، دردآور و مرگ بار

ريح فيها عذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 1،7

1- عذاب قوم عاد ، تندبادى ويرانگر و نابود كننده همه مظاهر حيات

ريح . .. تدمّر كلّ شىء

تعبير «كلّ شىء» گر چه عام است و شامل همه مظاهر طبيعت مى شود; اما «لايرى إلاّ مساكنهم» نشان مى دهد كه اين ويرانگرى، بيشتر متوجه جانداران و موجودات زنده بوده است.

7- اجساد قوم عاد ، مدفون در زير شن و يا پراكنده در سرزمين هاى دور ، باطوفان بلا *

فأصبحوا لايرى إلاّ مس_كنهم

در صورتى كه «لايرى» به معناى حقيقى كلمه باشد; ديده نشدن اجساد و بقاياى قوم عاد از دو حال خارج نيست: يا در نتيجه

ص: 385

مدفون شدن بهوسيله شن ها است _ كه واژه «الأحقاف» مى تواند مؤيد آن باشد _ و يا در نتيجه گردباد و طوفان عظيم، آنان به مناطقى بس دور افكنده شدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 42 - 1،2،3،4

1 - باد وزيده بر قوم عاد ، از ميان برنده تمامى مظاهر حيات بود .

الريح العقيم . ماتذر من شىء

2 - تبديل اجساد قوم عاد به استخوان هايى پوسيده ، با وزش باد عذاب

و ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

«رميم» به استخوانى گفته مى شود كه پوسيده شده باشد.

3 - باد وزيده بر قوم عاد ، داراى خاصيتى سوزاننده و متلاشى كننده مظاهر حيات *

ما تذر من شىء أتت عليه إلاّ جعلته كالرّميم

تعبير «ما تذر من شىء» مى رساند كه اين باد بر هر جسمى كه مىوزيد، آن را مانند حرارت آتش پوسانده و اجزاى آن را در معرض متلاشى شدن، قرار مى داد.

4 - « عن أبى جعفر ( ع ) قال : الريح العقيم تخرج من تحت الأرضين السبع و ما خرج منها شىء قط إلاّ على قوم عاد حين غضب اللّه عليهم فأمر الخزّان أن يخرجوا منها بقدر مثل سعة الخاتم . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه «ريح عقيم» از زير زمين هاى هفتگانه خارج مى شود و تاكنون چيزى از آن خارج نشده; مگر براى قوم عاد. آن گاه كه خداوند بر آنان غضب كرد، پس خزانه داران آن باد را امر كرد كه از آن باد به اندازه اى كه از وسعت مثل انگشترى خارج مى شود، بر قوم عاد خارج كنند...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 19 - 4

4 - نابودى قوم عاد ، همراه با دشوارى ها و سختى هاى مستمر ; و نه مقطعى و زودگذر

إنّا أرسلنا عليهم ريحًا صرصرًا فى يوم نحس مستمرّ

برداشت ياد شده با توجه به توصيف «يوم نحس» با وصف «مستمرّ»، استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 20 - 1،4،5

1 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بركنده شدن قوم عاد از زمين

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

4 - شدت باد هاى عذاب ، موجب بيرون كشيده شدن قوم عاد از حفره ها و پناهگاه هايشان *

تنزع الناس كأنّهم أعجاز نخل منقعر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه واژه «منقعر»، نظر به حفره ها و پناهگاه هايى داشته باشد كه قوم عاد براى زندگى يا فرار از شدت باد، حفر كرده و مانند ريشه هاى نخل، خود را در اعماق آن پنهان كرده بودند.

5 - كوبندگى عذاب ، موجب جدا شدن سر هاى قوم عاد *

ص: 386

كأنّهم أعجاز نخل منقعر

تعبير «أعجاز» (تنه ها) ممكن است اشاره به اين داشته باشد كه اندام قوم عاد، بدون سر بر زمين افتاده بود; همچون تنه نخل هايى كه قسمت بالاى آن بريده شده و تنها پايين آن، مانده و از ريشه كنده شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 8 - 1

1 - عذاب قوم عاد ، فراگير بود و كسى از آنان زنده و نسلى از آنان باقى نماند .

فهل ترى لهم من باقية

«باقية» در برداشت ياد شده، صفت براى موصوف مقدر (مانند «نفس») دانسته شده است.

827- ويژگيهاى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 15 - 1،4،5

1 - عاد ، قومى گردنكش ، مستكبر و خودبرتربين در سرزمين خويش

فأمّا عاد فاستكبروا فى الأرض

4 - قوم عاد ، داراى قدرت و توانمندى بى نظير در عصر خويش

و قالوا من أشدّ منّا قوّة

قوم عاد، ادعاى نيرومندى داشتند و خداوند اين ادعا را رد نكرد; بلكه به گونه اى ديگر پاسخ آنان را داد.

5 - قدرت و نيرومندى قوم عاد ، عامل غرور و استكبار آنان در مقابل حق

فاستكبروا فى الأرض بغير الحقّ و قالوا من أشدّ منّا قوّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 8 - 5

5 - قوم عاد ، مردمى بى نظير در قدرت و قامت *

ذات العماد . الّتى لم يخلق مثلها فى البل_د

در برداشت ياد شده، «ارم» نام قوم عاد گرفته شده است; در نتيجه «الّتى. ..» توصيف گر آن قبيله، به نبود امثالِ آنها در شهرها خواهد بود.

828- ويژگيهاى نظام كيفرى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 130 - 2

ص: 387

2 - قوانين و مجازات هاى رايج در ميان قوم عاد ، ظالمانه و خارج از اعتدال بود .

و إذا بطشتم بطشتم جبّارين

829- هدايت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 1

1 - تلاش همه جانبه و مستمر پيامبران الهى ، براى هدايت قوم عاد و ثمود

إذ جاءتهم الرّسل من بين أيديهم و من خلفهم

مراد از «من بين أيديهم و من خلفهم» جميع جهات است و اين كنايه از تلاش همه جانبه مى باشد; چنان كه استمرار را نيز مى فهماند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 21 - 7

7- اقدام هود ( ع ) به هدايت و انذار قوم عاد

و اذكر أخا عاد إذ أنذر قومه

830- هشدار به قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 70 - 9

9 _ هود ( ع ) مردمش را در صورت مقامت بر شرك و پرستش نكردن خداى يگانه به عذاب الهى تهديد كرد .

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الصدقين

831- هلاكت قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 72 - 6،7،8

6 _ تمامى تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، با عذاب نازل شده از جانب خداوند به هلاكت رسيدند .

و قطعنا دابر الذين كذبوا

دابِر هر چيز به معناى آخر آن است. «قطع دابر» يعنى نابودسازى آخرين نفر ; و اين كنايه از نابودى همگان است.

7 _ اصرار قوم عاد بر كفر و اميد نرفتن به ايمانشان ، عامل نزول عذاب و هلاكت آنان

ص: 388

و قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

چون تكذيب آيات الهى ملازم با عدم ايمان، بلكه برخاسته از بى ايمانى است، مى توان گفت جمله «ما كانوا مؤمنين» يا اشاره به اين معنا دارد كه تكذيب كنندگانِ هلاك شده اهل ايمان نبودند و توفيق گرايش به توحيد به طور كلى از آنان سلب شده بود، و يا اشاره به طايفه اى ديگر غير از تكذيب كنندگان دارد. يعنى كسانى كه تكذيب نكردند، ايمان نيز نياوردند. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

8 _ خداوند علاوه بر تكذيب كنندگان آيات الهى از قوم عاد ، غير مؤمنان ايشان را نيز به هلاكت رساند .

قطعنا دابر الذين كذبوا بايتنا و ما كانوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 5

5_ نابودى كفرپيشگان قوم عاد و جايگزينى اقوامى ديگر به جاى آنها ، هشدار هود ( ع ) به آنان

فإن تولّوا . .. و يستخلف ربى قومًا غيركم

«إستخلاف» به معناى جانشين ساختن و جايگزين كردن است و اين معنا در آيه شريفه ، مستلزم نابود كردن قوم عاد مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 38 - 1

1 _ خداوند ، قوم عاد ، ثمود و اصحاب رسّ را به خاطر تكذيب آيات و رسولان الهى درهم شكست و نابود ساخت .

و عادًا و ثمودا و أصح_ب الرّسّ و قرونًا بين ذلك كثيرًا

نصب كلمه هاى «عاداً»، «ثمودا» و «أصحاب الرسّ» به وسيله فعلى محذوف «دمّرنا» و «أهلكنا» مى باشد. گفتنى است علت هلاكت اقوام ياد شده، همان تكذيب است كه در آيات قبل در باره فرعونيان و قوم نوح آمده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،3

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

3 _ همه مردمان عاد ، ثمود ، اصحاب رسّ و مردم دوران هاى بين اقوام ياد شده ، به خاطر تكذيب آيات خدا و رسولان او ، به شكل شگفت آورى درهم شكسته شده و نابود گرديدند .

و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

«تتبير» (مصدر «تبّرنا») به معناى درهم شكستن و هلاك كردن است (لسان العرب). «تتبيراً» _ كه مفعول مطلق براى «تبّرنا»

ص: 389

است _ نيز براى تأكيد معناى درهم شكستن و هلاك كردن و نوع شگفت آور آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 140 - 4

4 - هلاكت قوم عاد ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند .

فكذّبوه فأهلكن_هم . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 38 - 1،2

1 - عاد و ثمود ، دو قوم هلاك شده با عذاب الهى اند .

فأخذتهم الرجفة . .. و عادًا و ثمودًا

«عاداً و ثموداً» منصوب به فعل مقدر «أهلكنا» است.

2 - خانه هاى بازمانده از دو قوم عاد و ثمود ، نشانِ هلاكت و نابودى آنان به عذاب الهى است .

و عادًا و ثمودًا و قد تبيّن لكم من مس_كنهم

احتمال دارد «من مساكنهم» متعلق به «تبيّن» باشد و فاعل «تبيّن» مستتر و مرجع آن «إِهلاكنا» باشد و احتمال دارد «من» زايد و «مساكن» در محل رفع و فاعل «تبيّن» باشد. در هر دو صورت، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 40 - 11،14،15

11 - نابود كردن قوم عاد و ثمود با طوفان و صداى مهيب و نيز هلاكت قارون و فرعون و هامان با فرورفتن در كام زمين و امواج دريا ، نشانه پيشى داشتن قضاى الهى بر هر قدرتى است .

و ق_رون و فرعون و ه_م_ن . .. و ما كانوا س_بقين . فكلاًّ أخذنا بذنبه فمنهم

14 - هلاكت قوم عاد و ثمود و قارون و هامان و فرعون با عذاب هاى الهى ، نتيجه ظلمى بود كه خود ، در حق خود ، روا داشتند .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم ول_كن كانوا أنفسهم يظلمون

15 - آنچه خداوند با اقوام عاد و ثمود و نيز با قارون و فرعون و هامان كرد ، ظلم خدا به آنان نبود .

فكلاًّ أخذنا بذنبه . .. و ما كان اللّه ليظلمهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

ص: 390

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 25 - 8

8- هلاكت قوم عاد ، نمودى از سنت الهى در مجازات جوامع جرم پيشه

كذلك نجزى القوم المجرمين

از تعبير «كذلك نجزى» _ با توجه به فعل مضارع كه مفيد استمرار است _ سنت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 2

2- هلاكت قوم عاد ، به رغم داشتن توان و نيرويى قوى و گسترده ، هشدارى است به تمامى مشركان .

و لقد مكّنّ_هم فيما إن مكّنّ_كم فيه

گرچه مورد آيه، مشركان مكه است; ولى در هشدار الهى، ديگر مشركان نيز با آنها تفاوتى ندارند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 3

3 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى تأمل در سرنوشت هلاكت بار قوم عاد

كذّبت عاد فكيف كان عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 6 - 1

1 - قوم عاد ، به وسيله بادى سركش ، بسيار سرد و توفنده به هلاكت رسيدند .

و أمّا عاد فأُهلكوا بريح صرصر عاتية

«صرصر»; يعنى، صداى شديد و يا [هواى] سرد شديد; به گونه اى كه بسوزاند. «عُتُوّ» (مصدر «عاتية») به معناى استكبار و تجاوز از حد است. (قاموس المحيط)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - فجر - 89 - 11 - 4

4 - طغيان ، عامل هلاكت قوم عاد و ثمود و زمينه ساز نابودى فرعون

ألم تر كيف فعل ربّك بعاد . .. و ثمود ... وفرعون ... الذين طغوا فى البل_د

ص: 391

832- هماهنگى قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مردمى متشكل و همسو در جهت مخالفت با پيامبران عصر خود

مثل يوم الأحزاب . مثل دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

از تعبير «احزاب» درباره اقوام ياد شده، برداشت بالا به دست مى آيد.

833- هود(ع) و قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 65 - 2،4

2 _ رسالت هود ( ع ) در محدوده قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هوداً

4 _ هود ، پيامبرى دلسوز و با محبت به مردم خويش ( قوم عاد )

و إلى عاد أخاهم هوداً قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 68 - 1

1 _ هود ( ع ) در پاسخ قوم عاد ، خويشتن را مبلّغ پيام هاى خداوند ، خيرخواه مردم و فردى امين و سزاوار اطمينان خواند .

أبلغكم رسلت ربى و أنا لكم ناصح أمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 71 - 2،10،11،17،18

2 _ هود ( ع ) در پاسخ ناباورى قوم عاد به اخطار هاى عذاب ، فراهم آمدن زمينه هاى عذاب ( پليد گشتن و گرفتارى به غضب خدا ) را به آنان ابلاغ كرد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال قد وقع عليكم من ربكم رجس و غضب

10 _ هود ، گرفتار جدال و كشمكش مدام قوم عاد درباره معبودان بى اساسشان

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

11 _ هود با پرخاش به قوم خويش خواهان ترك بحث و جدال آنان با وى درباره معبودان دروغين شد .

اتجدلوننى فى أسماء سميتموها أنتم و ءاباؤكم

17 _ هود ( ع ) ، قوم مشرك خويش را به نزول عذابى از جانب خداوند آگاه ساخت .

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

متعلق «انتظروا» به دليل آيه بعد، عذاب الهى است.

18 _ هود در انتظار نزول عذاب الهى بر قوم عاد ، پس از ابلاغ رسالت هاى الهى و اصرار آنان بر انكار توحيد و رسالت وى

ص: 392

فانتظروا إنى معكم من المنتظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 50 - 2،3،4

2_ رسالت هود ( ع ) ، محدود به قوم عاد بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا

3_ وجود رابطه خويشاوندى و نسبى ميان هود ( ع ) و قوم عاد

و إلى عاد أخاهم هودًا

تصريح به اينكه هود(ع) برادر قوم عاد بود ، مى تواند به خويشاوندى آن حضرت با قوم عاد ، اشاره داشته باشد.

4_ هود ( ع ) ، حتى پيش از بعثتش به پيامبرى ، فردى دلسوز قوم خويش و با محبت نسبت به آنان بود .

و إلى عاد أخاهم هودًا قال ي_قوم

برخى برآنند كه «اُخوّت» در اين جا كنايه از محبت و دلسوزى است. بر اين اساس جمله و «إلى عاد أخاهم هودًا» حاكى از آن است كه: هود(ع) پيش از رسالتش نيز دلسوز قومش بوده است. تعبير «يا قوم» (اى مردم من!) نيز حكايت از مهربانى و عطوفت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 4،8،13،18،20

4_ حصر ربوبيت به خداوند و او را مدبر امور همگان دانستن ، از تعاليم هود ( ع ) به قوم خويش

استغفروا ربكم

8_ نزول باران هاى فراوان ، در صورت پرهيز از شرك و گرايش به توحيد و پرستش خدا ، از نويد هاى هود ( ع ) به قوم خويش

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

فعل مضارع «يرسل» به اصطلاح در جواب فعل امر (استغفروا ربكم ثم توبوا إليه) قرار گرفته و با «إنْ» شرطيه مقدر مجزوم شده است; يعنى: «إنْ تستغفروا و تتوبوا يرسل . ..; اگر استغفار كنيد و به سوى خدا حركت كنيد، او ابرهاى پر باران را براى شما خواهد فرستاد».

13_ هود ( ع ) مردم خويش را در صورت استغفار از گناهان ، گرايش به توحيد و پرستش خدا ، به افزايش نيرو و توانشان بشارت داد .

و ي_قوم استغفروا ربكم ثم توبوا إليه . .. يزدكم قوّة إلى قوّتكم

«يزدكم» عطف بر «يرسل» و جواب براى شرط مقدر مى باشد; يعنى: «إن تستغفروا . .. يزدكم; اگر استغفار كنيد و ... خداوند نيروى شما را افزايش مى دهد».

18_ سلطه و حاكميت خداوند بر هستى ، از تعاليم هود ( ع ) به مردم خويش

يرسل السماء عليكم مدرارًا و يزدكم قوّة إلى قوّتكم

20_ هود ( ع ) از قوم عاد خواست تا از دعوتش ( پذيرش توحيد ، يكتاپرستى و ترك شرك و استغفار از گناهان ) اعراض نكنند و بر گناه خويش اصرار نورزند .

و لاتتولوا مجرمين

«تولّى» (مصدر لاتتولوا) به معناى اعراض كردن و نپذيرفتن است.

ص: 393

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 54 - 5

5_ هود ( ع ) به مشركان اعلان كرد كه از معبودهايشان بيزار است و آنها را منشأ هيچ تأثيرى نمى داند و شايسته پرستش نمى شمارد .

قال . .. اشهدوا أنى برىءٌ مما تشركون

بيزارى و تنفر هود(ع) از بتها و معبودهاى اهل شرك، به معناى منشأ أثر ندانستن آنها و شايسته عبادت نشمردنشان است. از اينكه هود(ع) در خطاب به مردم نگفت: «اشهدكم»، ولى در گواه خواهى از خداوند گفت: «اُشهد الله» معلوم مى شود مراد از «واشهدوا»، مجرد اعلان است نه شاهد گرفتن مردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 55 - 1،2،3،4

1_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه تنها خداوند را مؤثر در جهان دانسته و تنها او را شايسته عبادت مى داند .

أنى برىءٌ مما تشركون. من دونه

ضمير در «دونه» به «الله» در آيه قبل برمى گردد.

2_ هود ( ع ) ، همه مشركان قوم عاد و خدايان آنان را ، به توطئه و مبارزه عليه خويش فرا خواند .

فكيدونى جميعًا

چون در آيه قبل ، سخن از مشركان و نيز بتهاى آنان بود ، مقصود از «جميعاً» تمامى مشركان و همه بتهاست.

3_ هود ( ع ) ، به مشركان قومش اعلام كرد كه در پى توطئه ها و مكرهايشان ، به او مهلت نداده و او را از ميان بردارند .

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«انظار» به معناى مهلت دادن است و «لاتنظرون» (مرا مهلت ندهيد) كنايه از «نابودم سازيد» ، مى باشد.

4_ آشكار شدن عجز بت ها و تأثير نداشتن آنها در امور آدميان و نيز روشن شدن ناتوانى قوم عاد در برابر خواست خداوند ، هدف هود ( ع ) از فراخوانى مردم ، به مبارزه و توطئه عليه خويش

فكيدونى جميعًا ثم لاتنظرون

«كيدوا» فعل امر از مصدر «كِيْد» (مكر كردن) است. امر در جمله فوق _ به تناسب مورد _ امر تعجيزى است; يعنى ، درخواستى است براى نشان دادن عجز و ناتوانى مخاطب از انجام كار.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 1،3

1_ هود ( ع ) ، موظف به ابلاغ پيامهايى از ناحيه خداوند به قوم عاد

فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

3_ هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله «فقد أبلغتكم . ..» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود _ چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند _ بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من

ص: 394

مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

834- يأس از ايمان قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 39 - 1

1 - التجاى پيامبرِ پس از نوح به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ظرف «قال» محذوف است; يعنى، «قال بعد ما ايس من إيمانهم». «باء» در «بما كذّبون» سببيه و «ما» مصدريه (موصول حرفى ) است. بنابراين «بما كذّبون» به تأويل «بتكذيبهم إيّاى» مى باشد.

قوم فرعون

835- اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 109 - 1،2،4،5

1 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون پس از مشاهده معجزات موسى ، براى چاره انديشى و مبارزه با موسى جلسه مشورتى تشكيل دادند .

قال الملأ من قوم فرعون

در آيات پيشين روى سخن موسى با فرعون بود و در اين آيه عكس العمل اشراف دربار او مطرح شده است. اين تغيير سياق با توجه به جمله «فماذا تأمرون» در آيه بعد (چه نظرى داريد و چه دستورى پيشنهاد مى كنيد)، حاكى از تبادل نظر آنان درباره برخورد با موسى است كه از آن در برداشت فوق به «جلسه مشورتى» تعبير شد.

2 _ اشراف و بزرگان دربار فرعون بر مبناى ساحر بودن موسى و سحر بودن معجزات وى ، جلسه مشورتى خويش را آغاز كردند .

قال الملأ من قوم فرعون إن هذا لسحر عليم

جمله «إن هذا . .. » مى تواند از نتايج بحث و گفتگوى اشراف باشد. يعنى در ابتدا اين مسأله مطرح شد كه امور خارق العاده موسى از چه سنخى است. همچنين مى تواند بيانگر اين باشد كه آنان ساحر بودن موسى را مفروض گرفته بودند و درباره روش مبارزه با وى تبادل نظر مى كردند. برداشت فوق بر اساس احتمال دوم است.

4 _ معجزات موسى ( ع ) در ديدگاه اشراف قوم فرعون ، امورى با عظمت ، خارق العاده و شگفت آور

إن هذا لسحر عليم

توصي___ف موسى به «عليم» (بسيار دانا) و بيان جمله «ان هذا . .. » با چندين تأكيد (اسميه آوردن جمله، مقرون ساختن آن به دو حرف تأكيد «إن» و «لام») حكايت از آن دارد كه همگان به عظمت كار موسى پى برده بودند و بدان اقرار داشتند.

5 _ اشراف و بزرگان قوم فرعون در تلاش براى حفظ نظام فرعونى

قال الملأ . .. إن هذا لسحر عليم

ص: 395

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 111 - 1،2،4

1 _ مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از پيشنهاد هاى ارائه شده در جلسه مشورتى اشراف و سران حكومت فرعونى

قالوا أرجه و أخاه

پيشنهاد تأخير در مجازات موسى و هارون حكايت از آن دارد كه فرعون و يا برخى از اشراف دربار مجازات موسى و هارون را مطرح كرده بودند.

2 _ تأخير در مجازات موسى ( ع ) و برادرش هارون از مصوبات جلسه مشورتى سران و بزرگان دربار فرعون

قالوا أرجه و أخاه

«ه» در «أرجه» ضميرى است كه به صورت ساكن قرائت شده و مفعول «ارجِ» مى باشد. «ارجِ» فعل امر از مصدر «ارجاء» (به تأخير انداختن) است. مشتقات كلمه «ارجاء» گاهى با همزه استعمال مى گردد و گاهى همزه آن تبديل به ياء مى شود. گفته مى شود: اَرْجأ يُرْجى يُرْجى. قابل ذكر است كه مراد از تأخير انداختن، تأخير در مجازات است.

4 _ خنثى سازى معجزه موسى ( ع ) با استمداد از ساحران زبردست ، از آراى تصويب شده از جلسه سران و بزرگان حكومت فرعونيان

و أرسل فى المدائن حشرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 112 - 3

3 _ احضار همه ساحران زبردست براى مبارزه با موسى ( ع ) ، درخواست اشرافيان دربار فرعون از فرعون

يأتوك بكل سحر عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 118 - 3

3 _ معجزه موسى ( ع ) در صحنه مبارزه با ساحران ، عامل تثبيت حقانيت وى و از ميان رفتن تمام دستاورد هاى ديرينه فرعون و اشراف دربارش شد .

فوقع الحق و بطل ما كانوا يعملون

برداشت فوق بر اين اساس است كه مراد از ضمير «كانوا» و «يعملون» فرعون و فرعونيان باشد. بر اين مبنا مقصود از «ما» در «ما كانوا» تلاشهاى فرعونيان براى تثبيت ربوبيت فرعون و مانند آن خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 122 - 2

2 _ ساحران مؤمن به موسى ( ع ) ، مردمى هوشيار و به ترفند ها و سياست بازى هاى فرعون و اشرافيان دربار وى آگاه بودند .

رب موسى و هرون

به نظر مى رسد از اهداف ساحران در تفسير «رب العلمين» به «رب موسى و هرون» اين باشد كه مبادا فرعونيان پس از خاتمه ماجرا چنين وانمود كنند كه ساحران به فرعون سجده كردند و او را «رب العلمين» خواندند. و اين معنا حكايت از هوشيارى

ص: 396

ساحران و آگاهى آنان به ترفندهاى فرعون دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 2

2 _ فرعون به سبب تعيين نكردن مجازات براى موسى ( ع ) و قوم او مورد انتقاد اشراف دربار قرار گرفت .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

گويا اشراف از اينكه ساحران تهديد به اعدام شدند، ولى سخنى از مجازات موسى و قوم او نرفت، چنين استنباط كردند كه فرعون تصميمى براى مجازات او مردمش ندارد و لذا زبان به انتقاد گشودند و گفتند آيا موسى و قومش را رها مى سازى و مجازات نمى كنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 129 - 9

9 _ فرعون و اشراف دربار او ، دشمنان قوم موسى

عسى ربكم أن يهلك عدوكم

كلمه «عدو» هم مى تواند به معناى دشمن باشد كه در اين صورت مراد از آن فرعون است و هم مى تواند به معناى دشمنان باشد كه در اين صورت مراد از آن فرعون و اشراف دربار او خواهد بود.

836- برخورد اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 9

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

837- بينش اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 6

6 _ موسى ( ع ) و قوم او در پندار اشرافيان و فرعونيان ، مردمى فسادگر بودند .

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

ص: 397

838- ترس اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 3

3 _ اشراف دربار فرعون بيمناك از برچيده شدن نظام فرعونى و به قدرت رسيدن موسى ( ع ) و قوم او

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض و يذرك و ءالهتك

839- توطئه اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 1،9

1 _ اشراف قوم فرعون براى تحريك وى به سركوبى موسى ( ع ) و قوم او تلاشى پيگير داشتند .

و قال الملأ من قوم فرعون أتذر موسى و قومه

9 _ تحريك احساسات مذهبى و استكبارى فرعون ، از روش هاى اشرافيان براى واداشتن وى به سركوب موسى ( ع )

و يذرك و ءالهتك

گويا درباريان با ياد كردن از الهه فرعون و مخاطب قرار دادن فرعون در صدد تحريك احساسات مذهبى وى بودند.

840- هشدار اشراف قوم فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 127 - 5،7

5 _ روآوردن موسى ( ع ) و قومش به فسادگرى عليه نظام فرعونى ، هشدار اشرافيان به فرعون

أتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الأرض

«لام» در «ليفسدوا» در اصطلاح اهل ادب لام عاقبت مى باشد. بنابراين مقصود اشراف از جمله «أتذر ... » اين است كه ترك مجازات موسى(ع) و قومش به فسادگرى آنان مى انجامد. قابل ذكر است كه مراد از فسادگرى، به قرينه «و يذرك و ءالهتك»، شورش كردن عليه نظام فرعونى است.

7 _ اشرافيان دربار ، سركوب نشدن موسى ( ع ) را مايه انزواى فرعون و ترك پرستش خدايان وى دانسته و آن را به فرعون گوشزد كردند .

أتذر موسى و قومه . .. و يذرك و ءالهتك

841- قوم لوط

{قوم لوط}

ص: 398

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 7

842- آثار افساد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 5

5_ پيشينه تبه كارى قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنيع لواط ، آنان را به سوى خانه لوط ( ع ) براى تعرض به مهمانانش ، گسيل داشت .

و جاءه قومه يهرعون إليه و من قبل كانوا يعملون السيئات

جمله «و من قبل كانوا . ..» _ كه حكايت از پيشينه تبه كارى و استمراربدكارى در ميان قوم دارد - بيانگر فاعل محذوف از «يهرعون» مى باشد; يعنى ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوى بدكارى آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

843- آثار انحراف جنسى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم « ايكه » ، موجب انتقام الهى از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

844- آثار باستانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 1،2

1- آثار شهر ويران شده قوم لوط ، تا عصر پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) به جا مانده بود .

و إنها لبسبيل مقيم

ص: 399

«مقيم» به معناى «ثابت» است و «سبيل مقيم» يعنى جاده داير و مرجع ضمير «إنها» شهر عذاب شده قوم لوط است. بنابراين معناى آيه شريفه چنين مى شود: بقايا و آثار شهر قوم لوط در مسير جاده براى عابران آن راه، قابل مشاهده است.

2- آثار شهر ويران شده قوم لوط در كنار جاده اى داير ، قرار داشته و براى هر رهگذر و بيننده اى در عصر پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) قابل مشاهده بود .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 1

1- آثار به جا مانده از شهر ويران شده قوم لوط ، نشانه اى بزرگ از خدا و عظمت او براى اهل ايمان است .

و إنها لبسبيل مقيم . إن فى ذلك لأية للمؤمنين

تنوين «لأيةً» براى تفخيم و تعظيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 7

7- شهر قوم لوط ، على رغم زير و رو شدن و زير باران كلوخ قرار گرفتن ، كاملاً منهدم نشد و ساليان درازى آثار آن باقى ماند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . .. و إنهما لبإمام مبين

845- آثار باستانى قوم لوط در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 5

5- آثار تاريخى قوم لوط و مردم « ايكه » ( قوم شعيب ) در دسترس مردم جزيرة العرب عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بر سر راه آنان به طور آشكار قرار داشت .

فانتقمنا منهم و إنهما لبإمام مبين

ضمير تثنيه «إنهما» به «قوم لوط» و «ايكه» باز مى گردد و يكى از معانى امام طريق است (لسان العرب) و «مبين» فاعل به معناى مفعول و به معناى واضح و روشن است. بنابراين معناى جمله «إنهما لبإمام مبين» چنين مى شود: آثار شهر قوم لوط و ايكه بر سر راهى آشكارا برجاست.

846- آثار سرگردانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

ص: 400

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

«سكرة» به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و «عمه» به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله «لفى سكرتهم يعمهون» سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

847- آثار سرمستى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

«سكرة» به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و «عمه» به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله «لفى سكرتهم يعمهون» سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 4

4- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن قوم لوط به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

848- آثار طغيانگرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 3

3 - ظلم و طغيان ، عامل نابودى شهر هاى قوم لوط

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى . و المؤتفكة أهوى

از اين كه در آيه قبل، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى اقوام ديگرى كه در اين بخش آمده اند، ثابت مى شود.

849- آثار ظلم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 3

3 - ظلم و طغيان ، عامل نابودى شهر هاى قوم لوط

ص: 401

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى . و المؤتفكة أهوى

از اين كه در آيه قبل، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى اقوام ديگرى كه در اين بخش آمده اند، ثابت مى شود.

850- آثار عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 11

11 - حضرت لوط ( ع ) نگران گرفتار شدن در عذاب فراگيرى بود كه براى قوم اش مقدر شده بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم . .. و قالوا لاتخف و لاتحزن إنّا منجّوك

دلدارى ملائكه به لوط(ع) و اطمينان بخشى به وى براى نجات حتمى از عذاب، مى تواند قرينه باشد بر اين كه نگرانى لوط(ع) به خاطر نكته بالا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 4

4 - برجاى ماندن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

واژه «مستقرّ» مى تواند نظر به استمرار يافتن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

851- آثار غفلت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 4

4- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن قوم لوط به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

852- آثار فسق قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط (

ص: 402

ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله «إنّهم كانوا. ..» به منزله تعليل براى جمله «تعمل الخبائث» مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

853- آثار كوردلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

«سكرة» به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و «عمه» به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله «لفى سكرتهم يعمهون» سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

854- آثار گناه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

855- آثار لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 5

5_ پيشينه تبه كارى قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنيع لواط ، آنان را به سوى خانه لوط ( ع ) براى تعرض به مهمانانش ، گسيل داشت .

و جاءه قومه يهرعون إليه و من قبل كانوا يعملون السيئات

جمله «و من قبل كانوا . ..» _ كه حكايت از پيشينه تبه كارى و استمراربدكارى در ميان قوم دارد - بيانگر فاعل محذوف از «يهرعون» مى باشد; يعنى ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوى بدكارى آنان بود.

ص: 403

856- آثار لواط قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم « ايكه » ، موجب انتقام الهى از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

857- آثار هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 5

5 - فرجام هلاكت بار قوم لوط ، هشدارى جدى است به همه حق ستيزان .

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. و ما كان أكثرهم مؤمنين

با توجه به لحن تهديدآميز آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از قوم لوط، اين بود كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند رساننده مطلب ياد شده است.

858- آثار همجنس بازى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 2

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم « ايكه » ، موجب انتقام الهى از

ص: 404

آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

859- آثارباستانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 4

4 _ آثار و بقايايى از شهر ويران شده قوم لوط ، تا عصر بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر جاى مانده بود .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 2،3،4

2 - آثارى از شهر ويران شده قوم لوط ، به عنوان نشانه روشن قدرت خدا باقى ماند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا . .. و لقد تركنا منها ءاية

3 - بقاياى شهر لوط ( ع ) ، تا زمان صدراسلام ، وجود داشت .

و لقد تركنا منها ءاية بيّنة

4 - بقاياى شهر ويران شده قوم لوط براى خردمندان ، آيه الهى است .

و لقد تركنا منها ءاية . .. لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 137 - 1،2

1 - ديار نابود شده قوم لوط در صدراسلام ، در مسير رفت و آمد كاروان ها به شام قرار داشت .

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين

مفسران بر اين ديدگاه متفق اند كه ديار مخروبه قوم لوط، در مسير رفت و آمد از حجاز به شام قرار داشت.

2 - وجود آثار مخروبه شهر قوم لوط ، در عصر پيامبراسلام

و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 1

1 - عبور مردم عصر بعثت بر ديار نابود شده شهر قوم لوط ، در مسير رفت و آمد شبانه روزى شان به شام

و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين . و بالّيل أفلاتعقلون

ص: 405

860- آيات خدا در تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 1

1- در سرگذشت قوم لوط براى هوشمندان ژرف نگر و پژوهندگان روشن بين ، نشانه هاى بسيارى از خدا و عظمت او وجود دارد .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين

«متوسم» در لغت به كسى گفته مى شود كه در علامتها و نشانه ها به دقت بنگرد و مقصود از آن كسى است كه در جست و جوى علل و عوامل بروز حوادث و نيز عواقب و پيامدهاى امور بوده و هوشمندانه در آنها نظر افكند.

861- ابراهيم(ع) و عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 7

7_ جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يج_دلنا فى قوم لوط . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط پيش از نزول آن ، توسط فرشتگان آگاه شده بود .

قال فما خطبكم . .. قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

862- ابراهيم(ع) و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 4

4_ بردبارى ابراهيم ( ع ) و تأسفش بر مشكلات مردم و اعتقاد راسخش به خداوند ، برانگيزنده او به شفاعت درباره قوم لوط

يج_دلنا ف_ى ق_وم ل_وط. إن إبره_يم لحليم أوّه منيب

جمله «إن إبراهيم . ..» بيانگر علّت مجادله ابراه_يم(ع) درباره ق_وم لوط و دفاع او از ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 2

2_ فرشتگان از ابراهيم ( ع ) خواستند تا از شفاعت درباره قوم لوط صرف نظر كند و بر آن اصرار نورزد .

ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا

«ه_ذا» اشاره به «جدالى» است كه از «يجادلنا» در آيه قبل استفاده مى شود.

ص: 406

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 4

4 - حضرت ابراهيم ( ع ) احتمالاً ، از وجود كسانى در ميان قوم لوط كه رفتار آنان را نداشتند ، خبر نداشت .

قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيها

از اين كه ابراهيم(ع) پس از شنيدن تصميم ملائكه براى عذاب قوم لوط، تنها، از سرنوشت حضرت لوط(ع) ابراز نگرانى كرد، و ملائكه، در جواب از كسان ديگرى هم خبر دادند، نشان دهنده اين حقيقت است كه آن حضرت، احتمالاً از آن افراد خبر نداشت.

863- ابراهيم(ع) و هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 3

3_ ابراهيم ( ع ) ، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يج_دلنا فى قوم لوط

جمله «قد جاء أمر ربك» در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از «يجادلنا»، «يجادل رسلنا» باشد.

864- ابراهيم(ع) هنگام عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 10

10_ زمان نزول عذاب قوم لوط در سن پيرى و كهنسالى ابراهيم ( ع ) بوده است .

و ه_ذا بعلى شيخًا . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

865- ابلاغ عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

ص: 407

866- اتحاد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

867- اتمام حجت بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 8

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

868- اذيتهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 13

13_ ملاطفت لوط ( ع ) با قوم خويش ، حتى به هنگامى كه از ناحيه آنان در فشار و آزار بود .

قال ه_ذا يوم عصيب . .. قال ي_قوم ه_ؤلاء بناتى

لوط با گفتن «يا قوم» (اى مردم من) و پيشنهاد ازدواج با دخترانش ، لطف و عنايت خويش را به مردمان ابراز مى دارد و اين در زمانى است كه حضرت لوط(ع) آن را روزى سخت و دشوار ارزيابى كرد.

ص: 408

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهيم ( ع ) در معرض آزار و اذيت مردم خود قرار داشت .

و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

كاربرد يكسان واژه نجات در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بيانگر برداشت بالا است; زيرا نجات در جايى به كار مى رود كه خطر و ضررى پيش روى باشد.

869- ازدواج در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2

2_ ترك ازدواج و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 3،9

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به جاى همجنس بازى به ازدواج با زنان فرا خواند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه مقصود از «بناتى» زنان قوم باشند; چون پيامبران به منزله پدر براى امت خويشند. بعلاوه بسيار بودن تعداد كسانى كه به منزل حضرت لوط(ع) هجوم آورده بودند و محدود بودن دختران آن حضرت، مى تواند مؤيد اين نظريه باشد.

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله «إن كنتم فاعلين» به منزله جمله «إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون» است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

870- استهزاهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 10

ص: 409

10 - قوم لوط ، از سرزنش حضرت لوط ( ع ) و وعده وى به عذاب ، پندنگرفتند و او را استهزا كردند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

871- اسراف قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 4

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 3

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير «مسرف» در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

872- اصرار بر كفر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 4

4 - بيشتر قوم لوط ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير «هم» در «أكثرهم» به قوم لوط بازمى گردد.

873- اعتراض قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 2

2- حضرت لوط ( ع ) به خاطر دفاع از مهمانانش ، مورد اعتراض قوم خود قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

ص: 410

874- افراط در گناه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 3

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير «مسرف» در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

875- افساد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 2

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى «السيئات» _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 3

3- قوم لوط ، مردمى جرم پيشه و تبهكار

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

مراد از «قوم مجرمين» _ به قرينه آيات بعد _ قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 7

7 - قوم لوط ، مردمى مفسد بودند .

على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

«مراوده» به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

ص: 411

876- اقليت مؤمنان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 3

3 _ از ميان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

877- انتقام از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 1،2

1- خداوند از قوم لوط و مردم « ايكه » انتقام گرفت .

فانتقمنا منهم

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه ضمير «منهم» به قوم لوط و «ايكه» برگردد.

2- آلودگى قوم لوط به فحشا و انحراف جنسى ( لواط و همجنس بازى ) و ظلم و بيدادگرى مردم « ايكه » ، موجب انتقام الهى از آنان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط ... و إن كان أصح_ب الأيكة لظ_لمين . فا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 7

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به ميهمانان لوط ، مورد انتقام الهى با كور شدن چشم هايشان

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

«طمس» (مصدر «طمسنا») به معناى محوكردن و از بين بردن است. بنابراين «طسمنا أعينهم»; يعنى، چشمانشان را از آنان گرفتيم و نابينايشان كرديم.

878- انحراف جنسى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3،4

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 «هود» و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

ص: 412

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن «اهل مدينه» كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

«صيحة» به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. «شرق» (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 2،3

2 - قوم لوط ، مورد اعتراض و توبيخ او ، به خاطر انحراف جنسى

أتأتون الذكران من الع_لمين

استفهام در «أتأتون الذكران» براى توبيخ و سرزنش است.

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد «من العالمين» مى تواند متعلق به «تأتون» باشد; يعنى، «أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟» مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى يابيد كه چنين رويه زشتى را برگزيده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر انحراف از مسير طبيعى در ارضاى غرايز جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

«وَذْر» (مصدر «تذرون») به معناى ترك كردن و واگذاشتن است. «من أزواجكم» بيانگر مراد از «ما» در «ما خلق لكم» «زوج» (مفرد «أزواج»)به معناى جفت و همسر است. «عدوان» (مصدر «عادون») نيز مرادف تعدى و تجاوز است; يعنى، «و آنچه را پروردگارتان براى شما آفريده است (همسرانتان) وامى گذاريد؟ نه بلكه شما گروهى تجاوزپيشه ايد».

انحراف جنسى مردان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار انحراف جنسى ( هم جنس بازى )

ص: 413

أتأتون الذكران من الع_لمين

«إتيان» (مصدر «تأتون») به معناى آمدن است و در اين جا كنايه از آميزش مى باشد. «ذُكران» (جمع «ذكر»); يعنى، مردان.

879- انذار قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 3،4

3- حضرت لوط ( ع ) پيش از فرا رسيدن عذاب الهى بر قومش ، آنان را به چنين سرنوشتى هشدار داده بود .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

مقصود از «ما» در جمله «بما كانوا فيه يمترون» عذاب است. بنابراين ترديد كردن قوم لوط درباره عذاب الهى، بيانگر اين نكته است كه: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهديد شدند و به اندازه كافى با آنان اتمام حجت شد.

4- قوم لوط ، نسبت به هشدار هاى حضرت لوط ( ع ) مبنى بر نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر آنان ، پيوسته در شك و ترديد بسر برده و ايمان نداشتند .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، از پى انذار هاى مكرر لوط ( ع ) به ايشان درباره انتقام سخت الهى

و لقد أنذرهم بطشتنا

ذيل آيه شريفه (فتماروا بالنّذر)، قرينه است بر اين كه انذار لوط(ع) نسبت به قومش، به صورت مكرر رخ داده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 414

18 - قمر - 54 - 39 - 2،3

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

3 - قوم لوط ، مورد هشدار هاى مكرر نسبت به عذاب الهى

فذوقوا عذابى و نذر

«نذير» (مفرد «نذر») مصدر و به معناى انذار است. بنابراين به كارگيرى «نذر» به صورت جمع، بيانگر آن است كه قوم لوط از پيش به صورت مكرر، نسبت به خطر نزول عذاب بر آنان، هشدار داده شده بودند.

880- اهانت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

881- اهانتهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 5

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردى اهانت آميز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

882- اهل مكه و آثار باستانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 5

5- آثار تاريخى قوم لوط و مردم « ايكه » ( قوم شعيب ) در دسترس مردم جزيرة العرب عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و بر سر راه آنان به طور آشكار قرار داشت .

فانتقمنا منهم و إنهما لبإمام مبين

ضمير تثنيه «إنهما» به «قوم لوط» و «ايكه» باز مى گردد و يكى از معانى امام طريق است (لسان العرب) و «مبين» فاعل به معناى مفعول و به معناى واضح و روشن است. بنابراين معناى جمله «إنهما لبإمام مبين» چنين مى شود: آثار شهر قوم لوط و ايكه بر سر راهى آشكارا برجاست.

ص: 415

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 1

1 _ مردم مكّه ، آثار به جا مانده از شهر هلاكت زده قوم لوط را مى ديدند و از آن شهر گذر مى كردند .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

فعل «أتوا» به خاطر متعدى شدنش به «على» متضمن معناى «مروا» است. مقصود از آن مردم مكه مى باشد. گفتنى است، طبق نظر مفسران، مقصود از «قريه» در آيه شريفه، ديار قوم لوط است.

883- اهل مكه و سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 2

2 _ شهر قوم لوط نه چندان دور از شهر مكه و قابل دسترسى براى مردم آن جا

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

884- بارش سجيل بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

«إمطار» (مصدر «أمطرنا») به معناى بارانيدن است. «مطرًا» مفعول «أمطرنا» و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، «بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم». در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: «فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 1

1 - مأموريت فرشتگان ، فرو ريختن سنگپاره ها بر سر قوم جرم پيشه لوط

لنرسل عليهم حجارة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 1

1 - سنگپاره هاى فروريخته بر قوم لوط ، سنگپاره هايى داراى علامت و نشانه هايى مخصوص

ص: 416

حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك

«مسوّمة»، مشتق از «سومة» (علامت) و به معناى نشاندار است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2

2 - فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ، پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير «تركنا فيها آية» اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

885- بارش سنگ بر سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 3

3 _ شهر قوم لوط ، به وسيله بارانى از سنگ گل ، به ويرانه اى تبديل شد .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

آنچه به صورت باران بر قوم لوط باريد _ به قرينه آيات ديگر از جمله آيه 82 سوره «هود» (و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود) _ سنگ گل و كلوخ بود.

886- بارش سنگ بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 6

6_ زير و زبر كردن ديار قوم لوط و بارش سنگ بر آنان ، عذابى برخاسته از امر خداوند

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليها حجارة

مراد از «أمرنا» عذاب الهى است. تعبير كردن از «عذاب» به «أمر» براى رساندن اين معناست كه: عذاب نازل شده ، برخاسته از امر و فرمان خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 2،4

2- قوم لوط ، هم زمان با زير و رو شدن شهرشان ، دچار بارش كلوخهايى از سنگ و گِل ( سجّيل ) شدند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

«سجيل» در لغت به معناى شيئى است كه از سنگ و گِل مخلوط باشد و برخى از اهل لغت آن را «لفظى فارسى» و معرب

ص: 417

«سنگ گِل» دانسته اند.

4- يكايك افراد قوم لوط ، هدف كلوخهايى از سنگ و گِل شدند .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

برداشت فوق از تعبير «أمطرنا» استفاده گرديده است; يعنى، همان گونه كه قطره هاى باران از آسمان به صورت پياپى و با فاصله كوتاه در نقاط مختلف فرو مى ريزد، فرود «سجّيل» هم به همين ترتيب فراگير تمامى نقاط شهر شده و همه افراد را دربرگرفت.

887- بخل قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 8

8_ « عن أبى جعفر ( ع ) عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال جبرئيل : ان قوم لوط كانوا اهل قرية لايتنظفون من الغائط و لايتطهرون من الجنابة بُخلاء أشحّاء على الطعام و ان لوطاً لبث فيهم ثلاثين سنة و إنما كان نازلاً عليهم و لم يكن منهم . . . ;

از امام باقر(ع) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه جبرئيل گفت: قوم لوط اهل قريه اى بودند كه خود را از غائط پاك نمى كردند و براى جنابت غسل نمى كردند. مردمى بخيل و بر خوردن حريص بودند. لوط در بين آنان سى سال درنگ كرد.او وارد بر آنان بود و از آنان نبود ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 24

24_ « عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به آنهااجرت مى پرداختند».

888- بدخواهى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 6

6 - حمايت خداوند از لوط ( ع ) و ميهمانان آن حضرت در برابر بدخواهى هاى قومش

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

ص: 418

889- بدعتگذارى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 8

8 - قوم لوط ، بدعتگذار عمل لواط بودند .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

890- بى اعتقادى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 13

13 - قوم لوط ، درباره صداقت لوط ( ع ) و وعده عذاب او ناباور بودند .

ائتنا بعذاب اللّه إن كنت من الص_دقين

891- بى اعتنايى به زن در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 4

4 - بى توجهى مردان قوم لوط به جنس مخالف ( زنان )

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد «من العالمين» مى تواند مربوط به «ذكران» باشد; يعنى، از ميان انسان ها_ كه اگر تعداد زنانشان از مردان بيشتر نباشد كمتر نيست _ شما تنها با جنس مذكر درمى آميزيد؟

892- بى تقوايى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 20

20_ قوم لوط ، فاقد حتى يك انسان فهميده ، غيور و خداترس

فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

«رشيد» به معناى راه يافته است و به مناسبت جمله «اتقواالله» و «لاتخزون فى ضيفى» مصداق راه يافتگى، خداترسى و غيرت و حميّت است.

ص: 419

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 4،6

4 - قوم لوط ، مردمى بى تقوا و گناه پيشه بودند .

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله«ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

893- بى عقلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 20

20_ قوم لوط ، فاقد حتى يك انسان فهميده ، غيور و خداترس

فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

«رشيد» به معناى راه يافته است و به مناسبت جمله «اتقواالله» و «لاتخزون فى ضيفى» مصداق راه يافتگى، خداترسى و غيرت و حميّت است.

894- بى غيرتى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 20

20_ قوم لوط ، فاقد حتى يك انسان فهميده ، غيور و خداترس

فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

«رشيد» به معناى راه يافته است و به مناسبت جمله «اتقواالله» و «لاتخزون فى ضيفى» مصداق راه يافتگى، خداترسى و غيرت و حميّت است.

895- بينش قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

ص: 420

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 «هود» و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 4

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 6

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت «إنّهم أُناس» تعليل براى حكم اخراج است.

896- پرتاب سنگريزه در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 16،17

16 - « عن النبى (صلی الله علیه و آله) أنّه قال . . . : الخذف فى النادى من أخلاق قوم لوط . ثم تلا : « و أتون فى ناديكم المنكر » قال هو الخذف ;

از نبى اكرم(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه فرمود: . ..پرتاب سنگ ريزه به وسيله انگشتان، از اخلاق قوم لوط بود. سپس اين آيه را تلاوت كرد: «و تأتون فى ناديكم المنكر» و فرمود: آن منكر، همان پرتاب سنگ ريزه است».

17 - « عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) « و تأتون فى ناديكم المنكر » يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى «و تأتون فى ناديكم المنكر» روايت شده كه فرمود : مقصود از «منكر» پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشيدن لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.»

ص: 421

897- پليدى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 4

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

«خبائث» (جمع «خبيثة») و از ماده «خبث» به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

898- پوشيدن لباس زرد در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 17

17 - « عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) « و تأتون فى ناديكم المنكر » يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى «و تأتون فى ناديكم المنكر» روايت شده كه فرمود : مقصود از «منكر» پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشيدن لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.»

899- تاريخ سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 4

4 _ آثار و بقايايى از شهر ويران شده قوم لوط ، تا عصر بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) بر جاى مانده بود .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

900- تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 3،6

3 _ لواط ، عملى شايع در ميان قوم لوط بود .

أتأتون الفحشة

ص: 422

با توجه به آيه بعد معلوم مى شود مراد از «الفحشة»، لواط است.

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

«فاحشة» به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله «أتأتون ... » انكار توبيخى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1،2،4،5

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع «تأتون» حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به «ابتلا» تعبير شد.

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

«شهوة»، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

5 _ شهوت پرستى بيش از حد قوم لوط ، موجب گرايش آنان به لواط شد .

إنكم لتأتون . .. بل أنتم قوم مسرفون

بدان احتمال كه جمله «بل أنتم قوم مسرفون» به منزله علتى براى گرايش قوم لوط به لواط باشد. يعنى چون اسرافگر بوديد به لواط مبتلا شديد. در اين صورت مراد از اسراف، به مناسبت مورد، اسراف در شهوت جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 2،3،5،8

2 _ مبارزه لوط با برنامه هاى ضد اخلاقى قوم خويش موجب طرح پيشنهاد اخراج وى و همراهانش از ديارشان

و لوطاً إذ قال لقومه . .. قالوا أخرجوهم

پيشنهاد اخراج لوط از يكسو به مبارزات وى مرتبط شده است ; زيرا جمله «إلا أن قالوا . .. » در پاسخ تبليغات و هدايتگريهاى لوط ايراد گرديده است ; و از سوى ديگر اين پيشنهاد با جمله «انهم ... » تعليل شده است. بنابراين تصميم قوم لوط به اخراج وى و همراهانش به دو علت بوده است: يكى مبارزه وى با فسادها و ديگرى پاك زيستن وى و همراهانش.

3 _ پاك زيستى لوط و همراهانش ، موجب رنجش قوم وى و عاملى براى پيشنهاد اخراج ايشان از ديارشان شد .

أخرجوهم من قريتكم إنهم اناس يتطهرون

5 _ ياران و همگامان لوط در مقايسه با مخالفان وى بسيار اندك بودند .

قالوا أخرجوهم من قريتكم

تصميم و پيشنهاد اخراج لوط و يارانش حكايت از آن دارد كه ياران وى در مقايسه با مخالفان او بسيار اندك بودند، ورنه چنين پيشنهادى طبيعى به نظر نمى رسيد.

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

ص: 423

به كارگيرى فعل مضارع «يتطهرون» بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1،2،3

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله «فانجينه» در مقابل جمله «كانت من الغبرين» (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين «فانجينه» يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

3 _ از ميان قوم لوط تنها خانواده و بستگانش به وى ايمان آوردند .

فانجينه و أهله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

«مَطَر» مفعول به براى «أمطرنا» است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 3

3_ عذاب تقدير شده بر قوم لوط ، قطعى و غير قابل تغيير و بازگشت بود .

إنه قد جاء أمر ربك و إنهم ءاتيهم عذاب غير مردود

«آتى» اسم فاعل از اتيان (آمدن) و «ردّ» به معناى بازگرداندن است. بنابراين «إنهم ءاتيهم ...»; يعنى، همانا عذابى بر آنان وارد خواهد شد كه بازگشت ناپذير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 1،2،3،5،24

1_ گروهى از قوم لوط به منظور تجاوز به مهمانان لوط ( فرشتگان ) شتابان به سوى خانه او هجوم بردند .

و جاءه قومه يهرعون إليه

هر چند هجوم آوردن به سوى لوط(ع) به همه قوم او نسبت داده شده است (و جاءه قومه); ولى مراد از آن به قرينه هايى چند، برخى افراد قوم مى باشد. جمله «هؤلاء بناتى...» از آن قرينه هاست; زيرا شرعاً و حقيقتاً امكان پذير نبود كه دختران لوط بتوانند

ص: 424

به ازدواج همه و يا اكثر قوم وى درآيند. قابل ذكر است كه نسبت دادن كردار برخى از افراد قوم به همه ايشان، اشاره به اين نكته دارد كه: اگر همه آنان از وجود مهمانان لوط مطلع مى شدند و برايشان مقدور بود، همانند مهاجمان عمل مى كردند.

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى «السيئات» _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

3_ قوم لوط علاوه بر لواط ، به گناهان فراوان ديگرى نيز آلوده بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه «ال» در «السيئات» براى جنس باشد. «ال» جنسيّه در صيغه جمع ، دلالت بر عموم و احياناً حكايت از كثرت دارد.

5_ پيشينه تبه كارى قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنيع لواط ، آنان را به سوى خانه لوط ( ع ) براى تعرض به مهمانانش ، گسيل داشت .

و جاءه قومه يهرعون إليه و من قبل كانوا يعملون السيئات

جمله «و من قبل كانوا . ..» _ كه حكايت از پيشينه تبه كارى و استمراربدكارى در ميان قوم دارد - بيانگر فاعل محذوف از «يهرعون» مى باشد; يعنى ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوى بدكارى آنان بود.

24_ « عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به آنهااجرت مى پرداختند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 1،2،7

1_ خداوند ، با زير و رو كردن ديار قوم لوط ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار ساخت .

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

مراد از ضمير در «ع_اليها»، «سافلها» و «عليها» قريه و يا قريه هايى است كه قوم لوط در آنها زندگى مى كردند. عالى و سافل هر چيز به معناى بالاترين و پايين ترين قسمت آن است (لسان العرب).

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

«سجيل» كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت «سجّيل» تلفّظ شده است (لسان العرب).

7_ عذاب نازل شده بر قوم لوط ، عذابى سخت و سهمگين

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

ص: 425

اضافه كلمه «أمر» به ضمير متكلم «نا» براى رساندن عظمت و بزرگى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 6

6_ قوم لوط پيش از قوم شعيب مى زيسته و ميان آنها فاصله زمانى زيادى نبوده است .

و ما قوم لوط منكم ببعيد

دور نبودن قوم لوط از قوم شعيب _ كه جمله «و ما قوم لوط . ..» حكايت از آن دارد _ مى تواند ناظر به قرب مكانى باشد و نيز مى تواند ناظر به قرب زمانى باشد. تصريح نكردن آيه شريفه به يكى از دو مورد ، نشانه آن است كه هر دو لحاظ، مورد نظر مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

«أنباء» جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. «قرى» (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 1،5

1- همسر لوط ( ع ) در زمره مجرمان قوم لوط و عذاب شدگان الهى بود .

إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم . .. إلاّ امرأته

5- سرزمين قوم لوط ، محل نزول عذاب الهى بر آنان

إلاّ امرأته إنها لمن الغ_برين

«غابر» (مفرد غابرين) در لغت به معناى باقى و بازمانده است و مقصود از بازماندگان، عموم مردم لوط _ به استثناى آل لوط _ است كه در شهر ماندند و عذاب الهى آنان را فرا گرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 7،8

7- عذاب قوم لوط ، فراگير تمامى ساكنان شهر بود .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

از اينكه حضرت لوط(ع) مأموريت يافت براى نجات خاندانش آنها را از شهر خارج كند، معلوم مى شود كه هر كس در شهر مى

ص: 426

ماند، عذاب الهى دامنگير او مى شد.

8- عذاب قوم لوط ، غافلگيرانه و بدون آگاهى قبلى آنان بود .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

از اينكه ملائكه از لوط(ع) خواستند تا خانواده خويش را شبانگاه از شهر بيرون ببرد و مراقبت به عمل آورد تا هيچ يك از آنان باز نگردند، احتمالاً از اين جهت بود كه كسى از قوم لوط متوجه قضيه نزول عذاب نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 3،4

3- نسل قوم لوط با عذاب الهى ، قطع و ريشه كن شد .

و قضينا . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

«دابر» به معناى «آخر» است (مفردات راغب)، و مقصود از جمله «دابر ه_ؤلاء مقطوع» نابودى آخرين فرد موجود از قوم لوط است كه طبيعتاً قطع نسل آنان را در پى داشت.

4- عذاب و هلاكت قوم لوط ، در صبحگاهان تحقق پذيرفت .

أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3،4

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 «هود» و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن «اهل مدينه» كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

«صيحة» به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش سهمگين تعبير شده است. «شرق» (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 427

9 - حجر - 15 - 74 - 1،2،4

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

2- قوم لوط ، هم زمان با زير و رو شدن شهرشان ، دچار بارش كلوخهايى از سنگ و گِل ( سجّيل ) شدند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

«سجيل» در لغت به معناى شيئى است كه از سنگ و گِل مخلوط باشد و برخى از اهل لغت آن را «لفظى فارسى» و معرب «سنگ گِل» دانسته اند.

4- يكايك افراد قوم لوط ، هدف كلوخهايى از سنگ و گِل شدند .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

برداشت فوق از تعبير «أمطرنا» استفاده گرديده است; يعنى، همان گونه كه قطره هاى باران از آسمان به صورت پياپى و با فاصله كوتاه در نقاط مختلف فرو مى ريزد، فرود «سجّيل» هم به همين ترتيب فراگير تمامى نقاط شهر شده و همه افراد را دربرگرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 4،9،10

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

«خبائث» (جمع «خبيثة») و از ماده «خبث» به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

9- جامعه فاسد و ناپاك قوم لوط ، از دعوت و تبليغ آن حضرت تأثير نپذيرفتند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله «إنّهم كانوا. ..» به منزله تعليل براى جمله «تعمل الخبائث» مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 3

3 _ شهر قوم لوط ، به وسيله بارانى از سنگ گل ، به ويرانه اى تبديل شد .

ص: 428

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

آنچه به صورت باران بر قوم لوط باريد _ به قرينه آيات ديگر از جمله آيه 82 سوره «هود» (و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود) _ سنگ گل و كلوخ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 1،3،5

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار انحراف جنسى ( هم جنس بازى )

أتأتون الذكران من الع_لمين

«إتيان» (مصدر «تأتون») به معناى آمدن است و در اين جا كنايه از آميزش مى باشد. «ذُكران» (جمع «ذكر»); يعنى، مردان.

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد «من العالمين» مى تواند متعلق به «تأتون» باشد; يعنى، «أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟» مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى يابيد كه چنين رويه زشتى را برگزيده باشد.

5 - هم جنس گرايى ، بارزترين نمود بى تقوايى قوم لوط

فاتّقوا اللّه . .. أتأتون الذكران من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1،6

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر انحراف از مسير طبيعى در ارضاى غرايز جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

«وَذْر» (مصدر «تذرون») به معناى ترك كردن و واگذاشتن است. «من أزواجكم» بيانگر مراد از «ما» در «ما خلق لكم» «زوج» (مفرد «أزواج»)به معناى جفت و همسر است. «عدوان» (مصدر «عادون») نيز مرادف تعدى و تجاوز است; يعنى، «و آنچه را پروردگارتان براى شما آفريده است (همسرانتان) وامى گذاريد؟ نه بلكه شما گروهى تجاوزپيشه ايد».

6 - قوم لوط ، مردمى تجاوزگر و شكننده حريم ارزش ها

بل أنتم قوم عادون

«عادون» از ريشه «عدوان» (تعدى و تجاوز) مشتق شده است. بنابراين «بل أنتم قوم عادون» يعنى، شما مردمى تجاوزپيشه ايد; كه به جاى آميزش با زنان با مردان درمى آميزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1،2،3،4

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در «قالوا» به قوم لوط باز مى گردد «إنتهاء» (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

2 - خيره سرى و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصيحت هاى وى

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين

ص: 429

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير «من المخرجين» به جاى «لنخرجنّك»، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

«قلا» (مصدر «قالين») به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») مرادف «إهلاك» و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، «سپس ديگران را هلاك گردانيديم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

«إمطار» (مصدر «أمطرنا») به معناى بارانيدن است. «مطرًا» مفعول «أمطرنا» و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، «بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم». در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: «فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 7

7 - روى آوردن قوم لوط به كردار زشت ، على رغم آگاهى آنان به ماهيت پليد آن

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

ص: 430

برخى از مفسران كلمه «تبصرون» را از «ابصارالقلب» (معادل دانش و آگاهى) مشتق دانسته اند. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: شما به زشتى ها روى آورده ايد با اين كه ماهيت پليد و قبيح اعمالتان را مى دانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار هم جنس گرايى

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،4،6

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت «إنّهم أُناس» تعليل براى حكم اخراج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 1،2،3،4

1 - بارش بارانى از عذاب مرگبار بر قوم فسادپيشه لوط

و أمطرنا عليهم مطرًا

تنكير «مطراً» تنكير تنويع است; يعنى، نوعى باران فرستاديم كه آنان را در كام مرگ فرو برد.

2_ عذاب قوم لوط ، عذابى آسمانى و فرو باريده بر سر آنان

و أمطرنا عليهم مطرًا

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

ص: 431

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 4،5،7

4 - لواط ( آميزش با مردان ) ، در ميان قوم لوط رواج داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة

«فاحشة» به هر «كردار زشت» اطلاق مى شود و به قرينه آيه بعد، منظور از آن، لواط است.

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

7 - عمل لواط ، پيش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 2،3،5،6،7،9،11،13

2 - عمل لواط ، در ميان قوم لوط ، رواج داشت .

أئنّكم لتأتون الرجال

3 - قوم لوط ، از آميزش با زنان اعراض كرده و به عمل لواط ، روى آورده بودند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

مراد از «سبيل»، در اين آيه، احتمال دارد كه به قرينه مقام، راه ايجاد نسل باشد و احتمال دارد كه راهزنى باشد. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است. گفتنى است، بنابراين احتمال، «تقطعون السبيل» كنايه از قطع نسل، به سبب ترك آميزش با زنان است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

احتمال دارد كه عطف «تقطعون. ..» بر «لتأتون» به منظور بيان يك واقعيت خارجى _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ باشد و آن، اين است كه قوم لوط، راه را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بيابند و با آنان آميزش كنند.

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و ديد ديگران انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

«ال» در «المنكر» براى عهد ذكرى است و مراد از «منكر»، آميزش با مردان است.

7 - قوم لوط ، در ملأ عام ، منكرات انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

ص: 432

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

13 - قوم لوط ، درباره صداقت لوط ( ع ) و وعده عذاب او ناباور بودند .

ائتنا بعذاب اللّه إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 7

7 - قوم لوط ، مردمى مفسد بودند .

على القوم المفسدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 7،9

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

«غابر» ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

9 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير همه ساكنان شهر بود .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

«لننجّينّه» در مقابل «كانت من الغابرين» است و نشان مى دهد كه نجات از عذاب، در گرو خروج از شهر بوده و عذاب، به گونه اى بوده است كه تمام ساكنان شهر را فرا مى گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 17

17 - عذاب مقدر شده براى قوم لوط ، عذابى فراگير بود .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين

«إنّا منجّوك» در مقابل «كانت من الغابرين» است و نشان مى دهد كه عذاب، به گونه اى بوده كه همه را فراگرفته و تنها خارج شدگان از شهر اهل نجات بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 1،2،3،4،6

1 - اعلام فرشتگان به لوط ( ع ) مبنى بر فرودآوردن عذابى از آسمان ، بر قوم لوط

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

2 - عذاب قوم لوط ، عذابى سخت و كوبنده بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

نكره آورده شدن «رجزاً» بيان كننده بزرگى عذاب نازل شده بر قوم لوط است.

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

ص: 433

«رجز» در لغت، به معناى «اضطراب» است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

4 - فرستادگان خدا بر لوط ( ع ) ، خود ، مأمور عذاب قوم لوط بودند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 1

1 - مأموران عذاب قوم لوط ، شهر آن قوم را ، با عذابى آسمانى ، درهم كوبيدند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء. .. و لقد تركنا منها ءاية

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1،2

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

2 - قوم لوط ، گرفتار عذاب هلاكت بار الهى شدند .

و إنّ لوطًا لمن المرسلين . إذ نجّين_ه و أهله

نجات حضرت لوط و خاندانش، نشانگر نابود شدن قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 1

1 - تمام افراد قوم لوط كه در شهر ماندند ، به عذاب هلاكت بار الهى گرفتار و كيفر شدند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») به معناى اهلاك و نابود كردن از روى كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از «أصحاب الأيكة» قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

ص: 434

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 33 - 1،2

1 - مأموريت فرشتگان ، فرو ريختن سنگپاره ها بر سر قوم جرم پيشه لوط

لنرسل عليهم حجارة

2 - عذاب قوم لوط ، به وسيله سنگ هايى از گِل

حجارة من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 1،3

1 - سنگپاره هاى فروريخته بر قوم لوط ، سنگپاره هايى داراى علامت و نشانه هايى مخصوص

حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك

«مسوّمة»، مشتق از «سومة» (علامت) و به معناى نشاندار است.

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير «مسرف» در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 1،4

1 - خارج گشتن مؤمنان به فرمان الهى از ميان قوم لوط ، قبل از نزول عذاب

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

4 - لوط ( ع ) ، داراى طرفدارانى مؤمن ، به رغم كفر فراگير جامعه وى

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 435

18 - ذاريات - 51 - 36 - 1،3،4

1 - وجود تنها يك خانواده مؤمن ، در ميان قوم لوط

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

4 - « عن أبى جعفر ( ع ) إنّ رسول اللّه سأل جبرئيل كيف كان مهلك قوم لوط ؟ فقال إنّ قوم لوط . . . فلمّا عتوا عن أمره بعث إليهم ملائكة ليخرجوا من كان فى قريتهم من المؤمنين فما وجدوا فيها غير بيت من المسلمين . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئيل درباره نحوه هلاكت قوم لوط سؤال نمود، حضرت فرمود: قوم لوط. .. چون از امر پروردگار سرپيچى نمودند، خداوند فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا هر كس را كه در قريه آنان از مؤمنان است خارج كنند. فرشتگان در آن قريه غير از يك خانواده را _ كه اهل ايمان و تسليم بودند _ نيافتند... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را برداشت و از شهر خارج گشت...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2،5

2 - فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ، پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير «تركنا فيها آية» اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

5 - عذاب فرود آمده بر قوم لوط ، عذابى سخت ويرانگر و دردناك بود .

لنرسل عليهم حجارة . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

از اين كه در پى نزول عذاب دردناك بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود كه تمامى مظاهر زندگى آنان از ميان رفته بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 2

2 - هلاكت قوم لوط ، به وسيله زيرورو شدن سرزمين آنان

و المؤتفكة أهوى

«ائتفاك» به معناى زيرورو شدن است. «قراى مؤتفكه»; يعنى، آبادى هايى كه با اهلش زيرورو شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 1،2

1 - مدفون گشتن قوم لوط در پوششى گران ، در پى سقوط و هلاكت

و المؤتفكة أهوى . فغشّيها ما غشّى

2 - فراگيرى عذاب الهى ، بر قوم لوط

ص: 436

فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 1

1 - قوم لوط ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى الهى

كذّبت قوم لوط بالنّذر

«نذر» جمع «نذير» است. «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، مراد از «نذر» در اين آيه «انذارها» است; نه انذارگران.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1،3

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامى *

و لقد رودوه عن ضيفه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعرض قوم لوط، نسبت به ميهمانان پيامبرشان، ناشى از اخلاق عمومى آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 1،2،3،4

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، در صبحگاهان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف «مستقرّ» مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

4 - برجاى ماندن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

واژه «مستقرّ» مى تواند نظر به استمرار يافتن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 1،2

1 - حقارت و زبونى قوم لوط در پيشگاه الهى

ص: 437

فذقوا

خطاب استهزاآميز الهى به قوم لوط، هنگام گرفتار شدن آنان به عذاب، بيانگر مطلب ياد شده است.

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 2،3،4،5

2 - قوم لوط ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء . .. و الموتفك_ت بالخاطئة

«مؤتفكات» (جمع «مؤتكفة») از ماده «ائتفاك» (انقلاب و زير و رو شدن) است. مقصود از آن، شهرهايى است كه با عذاب و قهر الهى، زير و رو شدند. به قرينه آيات ديگر و نيز به گفته مفسران، اين شهرها مربوط به قوم لوط بوده است.

3 - قوم لوط ، در شهر ها و سرزمين هاى گوناگون مى زيستند .

و المؤتفك_ت

مطلب ياد شده، از جمع آمدن «المؤتفكات» به دست مى آيد.

4 - شهر هاى قوم لوط ، براثر عذاب الهى واژگون شد .

و المؤتفك_ت

5 - واژگونى شهر هاى قوم لوط ، مهم ترين فراز تاريخ عبرت آموز قوم لوط است .

و جاء فرعون و من قبله و المؤتفك_ت بالخاطئة

تعبير «مؤتفكات» درباره قوم لوط، به جاى نام بردن از آنان همچون نام فرعون، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،2،3،5،6

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

«رابية» (اسم فاعل از «ربا يربو») به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «فعصوا رسول. ..» درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

6 - پرهيز از بدكردارى و خطاپيشگى ، از مهم ترين فرمان هاى پيامبران به فرعون و اقوام پس از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

ص: 438

مطرح كردن سرپيچى اقوام ياد شده از فرمان هاى پيامبران _ پس از توصيف آنان به خطاپيشگى _ مى تواند گوياى اين حقيقت باشد كه دستورات پيامبران بر محور پرهيز اين اقوام از خطاپيشگى بود.

901- تبعيد در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 3

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير «من المخرجين» به جاى «لنخرجنّك»، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

902- تجاوز قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 4

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 6

6 - حضرت لوط ( ع ) ، در دفاعِ از ميهمانان اش در صورت تعرض قوم اش به آنها ، ناتوان بود .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا

احساس ناتوانى لوط(ع) و تنگ ديدن عرصه بر خود، احتمال دارد به خاطر نكته ياد شده باشد.

903- تجاوزگرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 6

6 - قوم لوط ، مردمى تجاوزگر و شكننده حريم ارزش ها

بل أنتم قوم عادون

«عادون» از ريشه «عدوان» (تعدى و تجاوز) مشتق شده است. بنابراين «بل أنتم قوم عادون» يعنى، شما مردمى تجاوزپيشه ايد; كه به جاى آميزش با زنان با مردان درمى آميزيد.

ص: 439

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 3

3 - مردمان وارد بر قوم لوط ، در معرض تجاوز و بدنامى *

و لقد رودوه عن ضيفه

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه تعرض قوم لوط، نسبت به ميهمانان پيامبرشان، ناشى از اخلاق عمومى آنان نسبت به همه تازهواردان بوده است.

904- تعجيل در عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 25

25_ لوط ( ع ) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجيل كنند . *

إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

استفهام در «أليس . ..» تقريرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است كه پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اينكه هنگام فرا رسيدن عذاب قومش نزديك است، مى رساند كه وى خواهان تعجيل در عذاب آن قوم بوده است.

905- تعقل در فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 2

2 - نكوهش كافران ، بر تعقل نكردن در سرنوشت هلاكت بار قوم لوط

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

906- تقدير عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 1

1- خداوند ، پيشاپيش حضرت لوط ( ع ) را از مقدّر شدن عذاب بر قومش آگاه ساخت .

و قضينا إليه ذلك الأمر

متعدّى شدن «قضينا» به «إلى» متضمن معناى «أوحينا» است. بنابراين معناى جمله «و قضينا إليه ذلك الأمر» چنين مى

ص: 440

شود: ما اين امر (عذاب) را به او (لوط(ع)) وحى كرديم و آگاهش ساختيم.

907- تكذيبگرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 160 - 1

1 - تكذيب رسالت لوط ( ع ) از سوى قومش

كذّبت قوم لوط المرسلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 1

1 - قوم ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم . .. ثمود و قوم لوط وأصح_ب لئيكة

مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از «أصحاب الأيكة» قوم شعيب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 1

1_ قوم عاد و فرعون و قوم لوط ، از تكذيب كنندگان پيامبران ، در گذشته تاريخ

كذّبت قبلهم . .. و عاد و فرعون و إخون لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 1،3

1 - قوم لوط ، تكذيب گر انذار ها و هشدار هاى الهى

كذّبت قوم لوط بالنّذر

«نذر» جمع «نذير» است. «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، مراد از «نذر» در اين آيه «انذارها» است; نه انذارگران.

3 - قوم لوط ، از جمله امت هاى تكذيب گر انذار هاى الهى ، پس از قوم ثمود

إنّا أرسلنا عليهم صيحة . .. كذّبت قوم لوط بالنّذر

مؤخر آمدن ذكر قوم لوط پس از قوم ثمود، مى تواند به دليل تقدم تاريخى قوم ثمود بر آنان باشد.

ص: 441

908- تمايلات قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 «هود» و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

909- توطئه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 1

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّين_ه و لوطًا إلى الأرض التى ب_ركنا فيها

910- تهديد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 9،10،11

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

10 - قوم لوط ، از سرزنش حضرت لوط ( ع ) و وعده وى به عذاب ، پندنگرفتند و او را استهزا كردند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

911- تهديدهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 442

13 - شعراء - 26 - 167 - 1

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در «قالوا» به قوم لوط باز مى گردد «إنتهاء» (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 1،2

1 - تسليم نشدن لوط ( ع ) در برابر تهديد هاى قوم منحرف خويش

قال إنّى لعملكم من القالين

«قلا» (مصدر «قالين») به معناى بغض و دشمنى است. برداشت ياد شده با توجه به اقدام لوط(ع) به اظهار تنفر نسبت به كردار قومش _ على رغم تهديد اكيد آنان به اخراج و تبعيد وى _ به دست مى آيد.

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

912- تهمتهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 43 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم لوط با رسالت او و دروغگو خوانده شدن وى از سوى آنان

و قوم إبرهيم و قوم لوط

913- جايگاه سنگهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 2

2_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم لوط ، در جايگاهى بود كه غير از خداوند ، كسى بدان دسترسى نداشت .

حجارة من سجيل منضود. مسوّمة عند ربك

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه «عند ربك» همانند «مسوّمة» صفت براى «حجارة» باشد نه متعلق به «مسوّمة». بر اين اساس «عند ربك» گوياى اين است كه سنگهاى نازل شده در نزد خدا بود; يعنى، در جايگاهى بود كه تنها خداوند بدان دسترسى داشت.

ص: 443

914- جرم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 2

2 _ قوم لوط مردمى مجرم و تبهكار

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 3

3 - قوم لوط ، مردمى مجرم و مستحق كيفر

قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مراد از «قوم مجرمين» _ كه فرشتگان مأمور شدند تا كيفرشان دهند _ قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 3

3 - اسراف ( تجاوز از قانون الهى و زياده روى در گناه ) ، بارزترين جرم قوم لوط بود .

أُرسلنا إلى قوم مجرمين . .. للمسرفين

تعبير «مسرف» در اين آيه، به معناى تجاوز از قانون است كه بر قوم مجرم لوط، منطبق شده است.

915- جغرافياى سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 3

3_ محل سكونت قوم لوط ، داراى دو بخش مرتفع ( دامنه كوه ) و پست ( زمين هموار ) بود .

جعلنا ع_ليها سافلها

جمله «جعلنا عاليها سافلها» را مى توان دو گونه معنا كرد: 1. قسمت بالاى ديار قوم لوط را پايين آورديم; يعنى زير و رو كرديم; 2. خانه هايى كه در محل مرتفع قرار داشت، بر قسمتهايى كه پايين قرار داشت، فرو ريختيم. برداشت فوق، مبتنى بر احتمال دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 5

5_ ديار قوم لوط ، در فاصله اى نه چندان دور از سرزمين مكه قرار داشت .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه ضمير «هى» به قريه يا قريه هاى قوم لوط باز گردد و مقصود از «الظالمين» مشركان و كافران مكه باشد.

ص: 444

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 7

7_ شهر مدين ، در نزديكى ديار قوم لوط قرار داشت .

و ما قوم لوط منكم ببعيد

916- حتميت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 3،6،7،11

3_ عذاب تقدير شده بر قوم لوط ، قطعى و غير قابل تغيير و بازگشت بود .

إنه قد جاء أمر ربك و إنهم ءاتيهم عذاب غير مردود

«آتى» اسم فاعل از اتيان (آمدن) و «ردّ» به معناى بازگرداندن است. بنابراين «إنهم ءاتيهم ...»; يعنى، همانا عذابى بر آنان وارد خواهد شد كه بازگشت ناپذير است.

6_ قطعى و تغييرناپذير بودن نزول عذاب بر قوم لوط ، دليل پذيرفته نشدن شفاعت ابراهيم ( ع ) درباره آنان

ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

جمله «إنه قد جاء . ..» تعليل براى «أعرض عن ه_ذا» مى باشد.

7_ جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يج_دلنا فى قوم لوط . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

11_ « عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . فقال الله تعالى : يا ابراهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك و إنهم آتاهم عذابى بعد طلوع الشمس من يومك محتوماً غيرمردود ;

از امام صادق(ع) روايت شده است . .. خداوند فرمود: اى ابراهيم! از اين سخن درگذر، فرمان خدا رسيده [اى ابراهيم] و عذاب من براى آنان همين امروز بعد از طلوع خورشيد خواهد آمد، در حالى كه حتمى و غير قابل برگشت است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 1

1- قطعى شدن نزول عذاب الهى ( استيصال ) و فرا رسيدن موعد آن بر قوم لوط ، توسط فرشتگان به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ گرديد .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 1

1- تأكيد فرشتگان در محضر حضرت لوط ( ع ) مبنى بر تحقق قطعى نزول عذاب ( استيصال ) بر قوم لوط

و أتين_ك بالحقّ و إنا لص_دقون

ص: 445

مقصود از «بالحق» خبر حق و راست است و مراد از اين خبر حق، عذاب الهى بود.

917- حفظ منافع قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 5

5 - تصريح لوط ( ع ) بر خيرخواهى خود و تضمين منافع ثموديان در پرتو رسالت وى

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد «لكم» (براى شما) به دست مى آيد.

918- حق ستيزى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 1

1 - مجازات قوم حق ستيز لوط ، به وسيله طوفانى از شن و سنگريزه

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا

«حاصب» به باد شديدى كه با خود سنگريزه حمل كند، گفته مى شود (مختار الصحاح).

919- حق ناپذيرى اكثريت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 4

4 - بيشتر قوم لوط ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير «هم» در «أكثرهم» به قوم لوط بازمى گردد.

920- حق ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 9

9- جامعه فاسد و ناپاك قوم لوط ، از دعوت و تبليغ آن حضرت تأثير نپذيرفتند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

ص: 446

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 2

2 - خيره سرى و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصيحت هاى وى

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

921- حقانيت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 64 - 3

3- عذاب قوم لوط ، عذابى بر اساس حق بود .

و أتين_ك بالحقّ

برداشت فوق مبتنى بر اين احتمال است كه مراد از «بالحق» عذاب باشد و از عذاب به «به حق» تعبير آوردن، مى تواند مشعر به نكته ياد شده باشد.

922- خروس بازى در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 17

17 - « عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) « و تأتون فى ناديكم المنكر » يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى «و تأتون فى ناديكم المنكر» روايت شده كه فرمود : مقصود از «منكر» پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشيدن

ص: 447

لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.»

923- خست قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 8

8_ « عن أبى جعفر ( ع ) عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال جبرئيل : ان قوم لوط كانوا اهل قرية لايتنظفون من الغائط و لايتطهرون من الجنابة بُخلاء أشحّاء على الطعام و ان لوطاً لبث فيهم ثلاثين سنة و إنما كان نازلاً عليهم و لم يكن منهم . . . ;

از امام باقر(ع) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه جبرئيل گفت: قوم لوط اهل قريه اى بودند كه خود را از غائط پاك نمى كردند و براى جنابت غسل نمى كردند. مردمى بخيل و بر خوردن حريص بودند. لوط در بين آنان سى سال درنگ كرد.او وارد بر آنان بود و از آنان نبود ...».

924- خطاكارى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 2

2 - قوم لوط ، مردمى بدكردار و خطاپيشه بودند .

و جاء . .. و الموتفك_ت بالخاطئة

«مؤتفكات» (جمع «مؤتكفة») از ماده «ائتفاك» (انقلاب و زير و رو شدن) است. مقصود از آن، شهرهايى است كه با عذاب و قهر الهى، زير و رو شدند. به قرينه آيات ديگر و نيز به گفته مفسران، اين شهرها مربوط به قوم لوط بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 5

5 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، مصداق بارز خطاپيشگى فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

و جاء فرعون . .. بالخاطئة . فعصوا رسول ربّهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «فعصوا رسول. ..» درصدد تفصيل و تبيين مضمون آيه قبل (موضوع خطاپيشگى اقوام ياد شده) است.

925- خواسته هاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 11

ص: 448

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

926- خويشاوندى لوط(ع) با قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 1

1 - لوط ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خود و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم لوط

قيد «أخوهم» مى تواند براى بيان پيوند خويشاوندى نسبى لوط(ع) با قومش باشد. و نيز مى تواند تعبيرى كنايى از شفقت و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 13 - 3

3_ لوط پيامبر ، داراى خويشاوندى با قوم مورد دعوت خويش *

كذّبت قبلهم . .. و إخون لوط

واژه «إخوان» مى رساند كه ميان لوط و قومش، روابط خويشاوندى بوده است.

927- دعوت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در برابر تجاوز به مهمانانش ، به رعايت تقواى الهى فرا خواند .

و اتقوا الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 2

2 - سخن دلسوزانه لوط ( ع ) با قوم خود ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در تعبير «ألا تتّقون» (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) حكايت از مطلب ياد شده دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 162 - 2

ص: 449

2 - دعوت لوط ( ع ) از قوم خود به پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدى گرفتن هشدارهايش

ألاتتّقون . إنّى لكم رسول أمين

واژه «أمين» مى تواند از ريشه «أمن» و به معناى «مأمون» (فرد مورد اعتماد) باشد. اين تعبير، بيان دعوتى است از سوى لوط(ع) كه بايد قومش به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرادهند و هشدارهايش را جدى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 163 - 1،4

1 - دعوت مجدد لوط ( ع ) از قوم خود ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

4 - لوط ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به دليل آشكار بودن صداقت و امانت دارى وى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

تفريع «اتّقواللّه» بر «إنّى لكم رسول أمين» بيانگر مطلب ياد شده است.

928- دفع عذاب از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 4،10

4_ ابراهيم ( ع ) ، از پيشگاه خداوند درباره هلاكت قوم لوط شفاعت كرد و خواهان نازل نشدن عذاب بر آنان شد .

يج_دلنا فى قوم لوط

آيه 76 (قد جاء أمر ربك . ..) گوياى محتواى جدال و چون و چراى ابراهيم(ع); يعنى، برطرف شدن عذاب از قوم لوط است.

10_ « عن أبى بصير . . . قال أبوجعفر ( ع ) : فلما جاءت ابراهيم البشارة باسحاق و ذهب عنه الروع أقبل يناجى ربه فى قوم لوط و يسأله كشف البلاء عنهم . . . ;

از ابوبصير نقل شده . .. كه امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه به ابراهيم بشارت اسحاق رسيد و ترس او برطرف شد، درباره قوم لوط با پروردگار خود به نجوا سخن گفت و از خدا خواست تا بلا را از آن قوم برطرف سازد».

929- دفن قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 1

1 - مدفون گشتن قوم لوط در پوششى گران ، در پى سقوط و هلاكت

و المؤتفكة أهوى . فغشّيها ما غشّى

ص: 450

930- دلايل رد شفاعت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 6

6_ قطعى و تغييرناپذير بودن نزول عذاب بر قوم لوط ، دليل پذيرفته نشدن شفاعت ابراهيم ( ع ) درباره آنان

ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

جمله «إنه قد جاء . ..» تعليل براى «أعرض عن ه_ذا» مى باشد.

931- ذلت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 1

1 - حقارت و زبونى قوم لوط در پيشگاه الهى

فذقوا

خطاب استهزاآميز الهى به قوم لوط، هنگام گرفتار شدن آنان به عذاب، بيانگر مطلب ياد شده است.

932- راهزنى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 4،5،8،9

4 - قوم لوط ، راه ها را مى بستند و به غارت اموال مسافران مى پرداختند .

أئنّكم . .. و تقطعون السبيل

بنابراين احتمال كه «قطع سبيل» همان معناى حقيقى خود را داشته باشد، بستن راه ها از سوى قوم لوط، به منظور غصب و غارت انجام مى گرفته است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

احتمال دارد كه عطف «تقطعون. ..» بر «لتأتون» به منظور بيان يك واقعيت خارجى _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ باشد و آن، اين است كه قوم لوط، راه را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بيابند و با آنان آميزش كنند.

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

ص: 451

933- رد شفاعت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 1،2

1_ شفاعت ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ( نازل نشدن عذاب بر آنها ) به درگاه خداوند پذيرفته نشد .

يج_دلنا فى قوم لوط . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا

_______________________________

دعائم الإسلام، ج 1، ص 166; بحارالأنوار، ج82، ص325، ح20.

2_ فرشتگان از ابراهيم ( ع ) خواستند تا از شفاعت درباره قوم لوط صرف نظر كند و بر آن اصرار نورزد .

ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا

«ه_ذا» اشاره به «جدالى» است كه از «يجادلنا» در آيه قبل استفاده مى شود.

934- رذايل قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1،2،4،5

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع «تأتون» حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به «ابتلا» تعبير شد.

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

«شهوة»، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

4 _ قوم لوط به دليل ارتكاب لواط ، مردمى متجاوز و اسرافگر

بل أنتم قوم مسرفون

5 _ شهوت پرستى بيش از حد قوم لوط ، موجب گرايش آنان به لواط شد .

إنكم لتأتون . .. بل أنتم قوم مسرفون

بدان احتمال كه جمله «بل أنتم قوم مسرفون» به منزله علتى براى گرايش قوم لوط به لواط باشد. يعنى چون اسرافگر بوديد به لواط مبتلا شديد. در اين صورت مراد از اسراف، به مناسبت مورد، اسراف در شهوت جنسى خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 8

8_ « عن أبى جعفر ( ع ) عن رسول الله (صلی الله علیه و آله) قال جبرئيل : ان قوم لوط كانوا اهل قرية لايتنظفون من الغائط و لايتطهرون من الجنابة بُخلاء أشحّاء على الطعام و ان لوطاً لبث فيهم ثلاثين سنة و إنما كان نازلاً عليهم و لم يكن منهم . . . ;

از امام باقر(ع) از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده كه جبرئيل گفت: قوم لوط اهل قريه اى بودند كه خود را از غائط پاك نمى كردند و براى جنابت غسل نمى كردند. مردمى بخيل و بر خوردن حريص بودند. لوط در بين آنان سى سال درنگ كرد.او وارد بر آنان بود و

ص: 452

از آنان نبود ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 24

24_ « عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به آنهااجرت مى پرداختند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 4

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

«خبائث» (جمع «خبيثة») و از ماده «خبث» به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

935- رسوم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2،5

2_ ترك ازدواج و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

5_ لوط ( ع ) ، آگاه به رسوخ خوى همجنس گرايى در اخلاق و رفتار قوم خويش

و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 3

3- حفظ حرمت مهمان ، از آداب و سنت هاى پذيرفته شده در ميان قوم لوط

ص: 453

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) براى جلوگيرى از تجاوز مردم به مهمانانش، عنوان «مهمانان» را به آنان يادآورى كرد، حكايت از اين نكته مى كند كه: آنان به رسم حفظ حرمت مهمان آشنا بوده اند.

936- رفع مزاحمت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 6

6 - خروج مخفيانه خاندان لوط ، تدبيرى الهى ، براى دفع مزاحمت كافران نسبت به ايشان *

نجّين_هم بسحر

انتخاب لحظات تاريك سحر براى خروج خاندان لوط، احتمال دارد از آن جهت باشد كه خروج علنى، آنان را در معرض مزاحمت كافران قرار مى داد.

937- روش برخورد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 1،3

1 - تهديد شدن لوط ( ع ) از سوى قوم خود ، به اخراج و تبعيد در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته . .. من المخرجين

ضمير فاعل در «قالوا» به قوم لوط باز مى گردد «إنتهاء» (مصدر تنته) يعنى دست برداشتن و پايان دادن.

3 - تبعيد مخالفان ، شيوه اى رايج در ميان قوم لوط

لتكوننّ من المخرجين

تعبير «من المخرجين» به جاى «لنخرجنّك»، مى رساند كه قبل از لوط(ع) ديگرانى نيز تبعيد و از شهر اخراج شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 2،6

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

6 - گرايش به پاكى و ارزش ها ، تنها جرم لوط ( ع ) و خاندانش در نظر آن جامعه فسادزده

قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم إنّهم أُناس يتطهّرون

عبارت «إنّهم أُناس» تعليل براى حكم اخراج است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 454

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 11

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 1

1 - جسارت قوم لوط تا سرحد تلاش ، براى در اختيار گرفتن و آلوده ساختن ميهمانان پيامبر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

938- زلزله در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 3

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

«رجز» در لغت، به معناى «اضطراب» است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

939- زمان عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 10

10_ زمان نزول عذاب قوم لوط در سن پيرى و كهنسالى ابراهيم ( ع ) بوده است .

و ه_ذا بعلى شيخًا . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

940- زمينه حق ستيزى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 455

11 - انبياء - 21 - 74 - 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله «إنّهم كانوا. ..» به منزله تعليل براى جمله «تعمل الخبائث» مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

941- زمينه عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 8

8 - كور شدن چشم هاى متجاوزان قوم لوط ، پيش درآمد عذاب الهى براى آنان

فذوقوا عذابى و نذر

به كار رفتن واژه «ذوقوا»، ظاهراً كنايه از اين است كه اين عذاب را بچشيد تا عذاب اصلى بر سرتان فرود آيد.

942- زمينه عمل ناپسند قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله «إنّهم كانوا. ..» به منزله تعليل براى جمله «تعمل الخبائث» مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

943- زمينه هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

ص: 456

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

944- ساره و هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 4

4_ همسر ابراهيم ، در پى اطلاع از مأموريت فرشتگان ( هلاك سازى قوم لوط ) شادان و خندان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت

برداشت فوق از تفريع جمله «ضحكت» به وسيله حرف «فاء» بر «إنا أُرسلنا. ..» در آيه قبل استفاده شده است; يعنى، آنچه مايه شادمانى همسر ابراهيم شد، اين بود كه دريافت قوم بزهكار لوط بر عذاب الهى گرفتار خواهند شد.

945- سختى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 7

7_ عذاب نازل شده بر قوم لوط ، عذابى سخت و سهمگين

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

اضافه كلمه «أمر» به ضمير متكلم «نا» براى رساندن عظمت و بزرگى عذاب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 4

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 2

2 - عذاب قوم لوط ، عذابى سخت و كوبنده بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

نكره آورده شدن «رجزاً» بيان كننده بزرگى عذاب نازل شده بر قوم لوط است.

ص: 457

946- سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 7

7- شهر قوم لوط ، على رغم زير و رو شدن و زير باران كلوخ قرار گرفتن ، كاملاً منهدم نشد و ساليان درازى آثار آن باقى ماند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . .. و إنهما لبإمام مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 10

10 _ « عن أبى جعفر ( ع ) قال : و أمّا القرية « التى أمطرت مطر السوء » فهى سدوم قرية قوم لوط أمطراللّه عليهم حجارة من سجيل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: و اما قريه اى كه خداوند، باران «سوء» را بر آنان باراند، «سدوم»; يعنى، قريه قوم لوط بود كه خدا بارانى از سنگ «سجيل» بر آنان باريد (سجيل معرّب سنگ گل است)».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 3

3 - قوم لوط ، در شهر ها و سرزمين هاى گوناگون مى زيستند .

و المؤتفك_ت

مطلب ياد شده، از جمع آمدن «المؤتفكات» به دست مى آيد.

947- سرزمين قوم لوط در صدراسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 76 - 1،2

1- آثار شهر ويران شده قوم لوط ، تا عصر پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) به جا مانده بود .

و إنها لبسبيل مقيم

«مقيم» به معناى «ثابت» است و «سبيل مقيم» يعنى جاده داير و مرجع ضمير «إنها» شهر عذاب شده قوم لوط است. بنابراين معناى آيه شريفه چنين مى شود: بقايا و آثار شهر قوم لوط در مسير جاده براى عابران آن راه، قابل مشاهده است.

2- آثار شهر ويران شده قوم لوط در كنار جاده اى داير ، قرار داشته و براى هر رهگذر و بيننده اى در عصر پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) قابل مشاهده بود .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها ... إن فى ذلك لأي_ت ... و إنها لبسبيل م

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 137 - 1

1 - ديار نابود شده قوم لوط در صدراسلام ، در مسير رفت و آمد كاروان ها به شام قرار داشت .

ص: 458

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين

مفسران بر اين ديدگاه متفق اند كه ديار مخروبه قوم لوط، در مسير رفت و آمد از حجاز به شام قرار داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 1

1 - عبور مردم عصر بعثت بر ديار نابود شده شهر قوم لوط ، در مسير رفت و آمد شبانه روزى شان به شام

و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين . و بالّيل أفلاتعقلون

948- سرزمين قوم لوط و مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 5

5_ ديار قوم لوط ، در فاصله اى نه چندان دور از سرزمين مكه قرار داشت .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

برداشت فوق ، مبتنى بر اين است كه ضمير «هى» به قريه يا قريه هاى قوم لوط باز گردد و مقصود از «الظالمين» مشركان و كافران مكه باشد.

949- سرزنش قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 6،8

6 _ لوط با توصيف لواط به عنوان كردارى بسيار زشت ، قوم خويش را به سبب ارتكاب آن نكوهش كرد .

أتأتون الفحشة

«فاحشة» به عمل بسيار شنيع گفته مى شود. استفهام در جمله «أتأتون ... » انكار توبيخى است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 6

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله«ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

ص: 459

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 2

2 - قوم لوط ، مورد اعتراض و توبيخ او ، به خاطر انحراف جنسى

أتأتون الذكران من الع_لمين

استفهام در «أتأتون الذكران» براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 166 - 1

1 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر انحراف از مسير طبيعى در ارضاى غرايز جنسى

و تذرون ما خلق لكم ربّكم من أزوجكم

«وَذْر» (مصدر «تذرون») به معناى ترك كردن و واگذاشتن است. «من أزواجكم» بيانگر مراد از «ما» در «ما خلق لكم» «زوج» (مفرد «أزواج»)به معناى جفت و همسر است. «عدوان» (مصدر «عادون») نيز مرادف تعدى و تجاوز است; يعنى، «و آنچه را پروردگارتان براى شما آفريده است (همسرانتان) وامى گذاريد؟ نه بلكه شما گروهى تجاوزپيشه ايد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 3

3 - قوم لوط ، مورد نكوهش و سرزنش او به خاطر كردار زشتشان

إذ قال لقومه أتأتون الف_حشة

استفهام در «أتأتون الف_حشة» براى توبيخ و سرزنش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 5

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 8،10،11

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

10 - قوم لوط ، از سرزنش حضرت لوط ( ع ) و وعده وى به عذاب ، پندنگرفتند و او را استهزا كردند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

11 - تنها پاسخ قوم لوط به لوط ( ع ) در برابر سرزنش و وعده عذاب ، درخواست نزول عذاب بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

ص: 460

950- سرزنشهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذيرش مهمان بيگانه و حمايت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

951- سرگردانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 1،3

1- سوگند مؤكد خداوند به جان پيامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر اينكه قوم لوط مردمانى سرمست و متحير و به دور از هرگونه بصيرت و روشن بينى بودند .

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق بنابراين مبناست كه مخاطب جمله «لعمرك» _ به قرينه آيات 49 و51 پيش از شروع داستان ابراهيم(ع) و لوط(ع) (نبّىء عبادى . .. و نبّئهم ...) _ پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) باشد.

3- سوگند خداوند به جان لوط ( ع ) بر اينكه قوم او مردمى سرمست و متحيرند .

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله «لعمرك . ..» ادامه سخنان ملائكه خطاب به حضرت لوط(ع) باشد.

952- سرمستى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 1،3

1- سوگند مؤكد خداوند به جان پيامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر اينكه قوم لوط مردمانى سرمست و متحير و به دور از هرگونه بصيرت و روشن بينى بودند .

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق بنابراين مبناست كه مخاطب جمله «لعمرك» _ به قرينه آيات 49 و51 پيش از شروع داستان ابراهيم(ع) و لوط(ع) (نبّىء عبادى . .. و نبّئهم ...) _ پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) باشد.

3- سوگند خداوند به جان لوط ( ع ) بر اينكه قوم او مردمى سرمست و متحيرند .

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق بر اساس اين احتمال است كه جمله «لعمرك . ..» ادامه سخنان ملائكه خطاب به حضرت لوط(ع) باشد.

ص: 461

953- سرور قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادى كنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

954- سوء پيشينه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 10

10- پيشينه جامعه لوط در فسق و انحراف ، زمينه ساز روى آوردن آنان به كردار پليد و ناشايست و نپذيرفتن دعوت حضرت لوط ( ع )

تعمل الخبئث إنّهم كانوا قوم سوء ف_سقين

جمله «إنّهم كانوا. ..» به منزله تعليل براى جمله «تعمل الخبائث» مى باشد. بنابراين فسق (عصيان و انحراف از مسير حق) موجب رويكرد قوم لوط به خبائث و ناپاكى ها گرديد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر تداوم فساد در ميان قوم لوط در گذشته است.

955- سوء نيت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 7

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _ حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

956- شبهه افكنى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

ص: 462

957- شدت تكذيبگرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 2

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

958- شدت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 2

2- عذاب قوم لوط ، عذابى سهمگين و شديد بود .

و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

آمدن جمله «و قضينا إليه ذلك الأمر» به صورت مبهم و تفسير شدن آن با جمله «أن دابر. ..» و نيز كلمه «ذلك» _ كه اشاره به دور دارد _ بيانگر برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 5

5 - عذاب فرود آمده بر قوم لوط ، عذابى سخت ويرانگر و دردناك بود .

لنرسل عليهم حجارة . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

از اين كه در پى نزول عذاب دردناك بر قوم لوط، فقط نشانه اى از آنان برجاى مانده، استفاده مى شود كه تمامى مظاهر زندگى آنان از ميان رفته بود.

959- شفاعت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 4،6،10

4_ ابراهيم ( ع ) ، از پيشگاه خداوند درباره هلاكت قوم لوط شفاعت كرد و خواهان نازل نشدن عذاب بر آنان شد .

ص: 463

يج_دلنا فى قوم لوط

آيه 76 (قد جاء أمر ربك . ..) گوياى محتواى جدال و چون و چراى ابراهيم(ع); يعنى، برطرف شدن عذاب از قوم لوط است.

6_ بشارت يافتن ابراهيم ( ع ) به فرزنددار شدن در سن كهولت ، او را به پذيرش شفاعتش درباره قوم لوط ( برطرف شدن عذاب از آنان ) اميدوار ساخت .

فلما . .. جاءته البشرى يج_دلنا فى قوم لوط

برداشت فوق، مقتضاى ترتب «يجادلنا . ..» بر «جاءته البشرى» است.

10_ « عن أبى بصير . . . قال أبوجعفر ( ع ) : فلما جاءت ابراهيم البشارة باسحاق و ذهب عنه الروع أقبل يناجى ربه فى قوم لوط و يسأله كشف البلاء عنهم . . . ;

از ابوبصير نقل شده . .. كه امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه به ابراهيم بشارت اسحاق رسيد و ترس او برطرف شد، درباره قوم لوط با پروردگار خود به نجوا سخن گفت و از خدا خواست تا بلا را از آن قوم برطرف سازد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 4

4_ بردبارى ابراهيم ( ع ) و تأسفش بر مشكلات مردم و اعتقاد راسخش به خداوند ، برانگيزنده او به شفاعت درباره قوم لوط

يج_دلنا ف_ى ق_وم ل_وط. إن إبره_يم لحليم أوّه منيب

جمله «إن إبراهيم . ..» بيانگر علّت مجادله ابراه_يم(ع) درباره ق_وم لوط و دفاع او از ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 7

7_ جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يج_دلنا فى قوم لوط . .. ي_إبرهيم أعرض عن ه_ذا إنه قد جاء أمر ربك

960- شك قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 4،9

4- قوم لوط ، نسبت به هشدار هاى حضرت لوط ( ع ) مبنى بر نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر آنان ، پيوسته در شك و ترديد بسر برده و ايمان نداشتند .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

9- « قال أبوجعفر ( ع ) [ فى قوله : « قالوا بل جئناك بما كانوا فيه يمترون » ] : « قالوا بل جئناك بما كانوا فيه » قومك من عذاب الله « يمترون » . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: [فرستادگان خدا] گفتند: [ما قوم ناشناس نيستيم]; بلكه نزد تو آمديم تا عذاب الهى را _ كه قوم تو در آن ترديد مى كردند _ بياوريم . ..».

ص: 464

961- شهر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، در زمان عذاب شدن قوم لوط ، در نزديكى شهر آنان اقامت داشته است .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

اسم اشاره «ه_ذه» _ كه بر نزديك بودن مشارإليه اش دلالت دارد _ نكته بالا را مى رساند.

962- شهوترانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 5

5 _ شهوت پرستى بيش از حد قوم لوط ، موجب گرايش آنان به لواط شد .

إنكم لتأتون . .. بل أنتم قوم مسرفون

بدان احتمال كه جمله «بل أنتم قوم مسرفون» به منزله علتى براى گرايش قوم لوط به لواط باشد. يعنى چون اسرافگر بوديد به لواط مبتلا شديد. در اين صورت مراد از اسراف، به مناسبت مورد، اسراف در شهوت جنسى خواهد بود.

963- شيوع ضرطه در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 15

15 - « فى مجمع البيان : « و تأتون فى ناديكم المنكر » قيل فيه وجوه : أحدها ، هو أنّهم كانوا يتضارطون فى مجالسهم من غير حشمة و لاحيا . . . . روى ذلك عن الرضا ( ع ) ;

در مجمع البيان آمده است: «و تأتون فى ناديكم المنكر» در معناى آيه چند وجه گفته شده; يكى از آنها، اين است كه قوم لوط، در مجالس خود، بدون شرم و حيا، ضرطه رد و بدل مى كردند . .. اين مطلب، از حضرت رضا(ع) روايت شده است.».

964- شيوع لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 4

4 - لواط ( آميزش با مردان ) ، در ميان قوم لوط رواج داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة

ص: 465

«فاحشة» به هر «كردار زشت» اطلاق مى شود و به قرينه آيه بعد، منظور از آن، لواط است.

965- ضرطه در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 17

17 - « عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) « و تأتون فى ناديكم المنكر » يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى «و تأتون فى ناديكم المنكر» روايت شده كه فرمود : مقصود از «منكر» پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشيدن لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.»

966- ظلم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 4

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنيع لواط ، در پيشگاه خداوند مردمى ستمكار محسوب مى شدند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير «هم» و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 8،10

8 - قوم لوط ، مردمى ظالم و ستم پيشه بودند .

إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

ص: 466

967- عبرت از آثارباستانى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 1

1 - برجا ماندن نشانه اى از قوم هلاك شده لوط ، به اراده الهى ، براى عبرت ديگران

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون

968- عبرت از تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 77 - 4

4- فراز هاى ياد شده از ماجراى قوم لوط در قرآن ، همگى پند دهنده و آموزنده درس هاى خداشناسى است .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين ... إن فى ذلك لأية للمؤمن

969- عبرت از فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 8

8 _ ناباورى و نااميدى مشركان به حيات اخروى ، عامل عبرت نگرفتن آنان از سرگذشت شوم اقوام پيشين چون قوم لوط

أفلم يكونوا يرونها بل كانوا لايرجون نشورًا

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه «بل» براى اضراب انتقالى است; يعنى، اين طور نيست كه آنان به خاطر نديدن آثار به جا مانده از قوم هلاك شده قوم لوط، از آن عبرت نگرفته اند بلكه چون آنان اعتقاد و اميدى به روز رستاخيز ندارند از چنين حادثه اى عبرت نياموخته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خاندانش _ به جز همسر وى _ و هلاكت قوم زشت كردارش ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية

«ذلك» به جريان نجات لوط(ع) و كسان وى و نيز هلاكت قوم فساد پيشه اش اشاره دارد. «آية» در اين جا معادل «عبرة» است و نكره آمدن آن براى بيان عظمت واقعه و درسى مى باشد كه در آن نهفته است.

ص: 467

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 6

6 - سرگذشت قوم لوط ، عبرتى براى بيمناكان از عذاب دردناك كفر و گناه

و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

970- عبرت از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

971- عبرت از واژگونى سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 5

5 - واژگونى شهر هاى قوم لوط ، مهم ترين فراز تاريخ عبرت آموز قوم لوط است .

و جاء فرعون و من قبله و المؤتفك_ت بالخاطئة

تعبير «مؤتفكات» درباره قوم لوط، به جاى نام بردن از آنان همچون نام فرعون، مطلب ياد شده به دست مى آيد.

972- عبرت از هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 3

3 - سرگذشت قوم لوط ، مايه عبرت و درس آموز براى همگان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم ... أفلاتعقلون

973- عبرت ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

ص: 468

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

974- عذاب استيصال قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

975- عذاب بر سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 5

5- سرزمين قوم لوط ، محل نزول عذاب الهى بر آنان

إلاّ امرأته إنها لمن الغ_برين

«غابر» (مفرد غابرين) در لغت به معناى باقى و بازمانده است و مقصود از بازماندگان، عموم مردم لوط _ به استثناى آل لوط _ است كه در شهر ماندند و عذاب الهى آنان را فرا گرفت.

976- عذاب دنيوى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 2

2 _ خداوند با خارج ساختن لوط و بستگان قومش از ديارشان ، وى را از عذاب مقدر شده براى قوم لوط نجات بخشيد .

فانجينه و أهله

چون جمله «فانجينه» در مقابل جمله «كانت من الغبرين» (همسر لوط در زمره باقى ماندگان بود) قرار گرفته است، معلوم مى شود نجات از عذاب قوم لوط در گرو خارج شدن از شهر و ديار آنان بوده است. بنابراين «فانجينه» يعنى: فانجينه باخراجنا اياه من بينهم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

ص: 469

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

«مَطَر» مفعول به براى «أمطرنا» است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

977- عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 9

9_ « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث اربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط . . . فأتوا لوطاً وهو فى زراعة له قرب المدينة . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: خداوند متعال چهار فرشته براى هلاك كردن قوم لوط فرستاد . .. پس نزد لوط رفتند در حالى كه او در كشتزار خود در نزديكى شهر بود ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 24،27،28

24_ فرشتگان ، با بيان نزديك بودن زمان عذاب ، از لوط ( ع ) خواستند تا خروج خويش را به تأخير نيندازد .

فأسر بأهلك . .. إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب

جمله «إن موعدهم الصبح . ..» به منزله تعليل براى «فأسر بأهلك ...» مى باشد.

27_ « عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لما أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلما إنتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر روايت شده است: . .. هنگامى كه خداوند اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از اين آبادى برون ببر ... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را از آبادى بيرون برد ...».

28_ « عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : « إنا رسل ربك » قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : « إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب » . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: «موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟»... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن

ص: 470

را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 1،2،4،8

1_ خداوند ، با زير و رو كردن ديار قوم لوط ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار ساخت .

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

مراد از ضمير در «ع_اليها»، «سافلها» و «عليها» قريه و يا قريه هايى است كه قوم لوط در آنها زندگى مى كردند. عالى و سافل هر چيز به معناى بالاترين و پايين ترين قسمت آن است (لسان العرب).

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

«سجيل» كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت «سجّيل» تلفّظ شده است (لسان العرب).

4_ خداوند ، به دست فرشتگان مهمان لوط ، ديار قوم لوط را تخريب كرد و آنان را هلاك ساخت .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. إنا رسل ربك ... فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

از اينكه خداوند، فرشتگان را براى تخريب ديار قوم لوط مى فرستد (إنا اُرسلنا إلى قوم لوط) و در عين حال تخريب آن ديار و نزول عذاب را به خودش نسبت مى دهد (جعلنا عاليها سافلها) چنين استفاده مى شود كه: فرشتگان به منزله وسيله اى براى نزول عذاب بوده و كار آنها جلوه اى از فعل خداوند است.

8_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم تبه كار لوط ، سنگ گِلهايى لايه لايه و متراكم

و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود

«منضود» به معناى روى هم قرار گرفته است و از آن جا كه اين كلمه صفت براى «سجيل» مى باشد ، چنين برمى آيد كه سنگهاى فرو ريخته بر قوم لوط ، داراى لايه هاى متعدد به هم چسبيده بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 2

2- بشارت به فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) كار فرعى و عذاب قوم لوط مأموريت اصلى و مهم فرشتگان بود .

إنا نبشّرك بغل_م . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پس از شناخت فرشتگان و دريافت بشارت فرزنددار شدن از مأموريت اصلى و مهم آنان سؤال كرد (فما خطبكم . ..) و اين مأموريت طبق آيه بعد عذاب قوم لوط بود.

ص: 471

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 2

2- باقى ماندن همسر لوط ( ع ) در ميان عذاب شدگان قوم لوط ، به تقدير و دستور خدا بود .

إلاّ امرأته قدّرنا إنها لمن الغ_برين

ترديدى نيست كه همه مقدرات به دست خداوند است و انتساب تقدير (قدّرنا) به فرشتگان، مى تواند به خاطر اين باشد كه آنان مجرى اين تقدير بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 6

6- فرشتگان ، مجريان عذاب الهى بر قوم لوط بودند .

قالوا بل جئن_ك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 10،11

10- « قال أبوجعفر ( ع ) : . . . « فلما جاء آل لوط المرسلون » . . . قالوا . . . « فأسر بأهلك » يا لوط إذا مضى لك من يومك ه_ذا سبعة أيام و لياليها « بقطع من الليل » إذا مضى نصف الليل « . . . و امضوا » من تلك الليلة « حيث تؤمرون » . . . ;

امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند . .. گفتند:... اى لوط! پس از گذشت هفت شبانه روز از اين تاريخ، در نيمه هاى شب خانواده خود را از اين سرزمين بيرون ببر ... و در آن شب به هر جا كه فرمانتان داده اند برويد...».

11- « عن أبى جعفر ( ع ) : . . . إن الله تعالى لمّا أراد عذابهم ( قوم لوط ) . . . بعث إليهم ملائكة . . . و قالوا للوط : أسر بأهلك من ه_ذه القرية الليلة . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. هنگامى كه خداوند تعالى اراده كرد قوم لوط را عذاب كند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط(ع) گفتند: امشب خانواده خود را از اين قريه كوچ بده ... چون شب به نيمه رسيد آن حضرت به همراهى دخترانش كوچ كرد...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 1

1- قوم لوط ، در پى اصرار بر تداوم انحراف جنسى خود ، صبحگاهان گرفتار صدايى وحشتناك و غرش سهمگين شدند .

قال ه_ؤلاء بناتى . .. فأخذتهم الصيحة مشرقين

«صيحة» به معناى صدا بلند كردن و فرياد است و چون اين صدا همراه با فزع و ترس است، از اين رو به صداى وحشتناك و غرش

ص: 472

سهمگين تعبير شده است. «شرق» (مصدر مشرقين) به معناى طلوع خورشيد است. وزن فاعلى آن به معناى آنان داخل صبح شدند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 1،4

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

4- يكايك افراد قوم لوط ، هدف كلوخهايى از سنگ و گِل شدند .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

برداشت فوق از تعبير «أمطرنا» استفاده گرديده است; يعنى، همان گونه كه قطره هاى باران از آسمان به صورت پياپى و با فاصله كوتاه در نقاط مختلف فرو مى ريزد، فرود «سجّيل» هم به همين ترتيب فراگير تمامى نقاط شهر شده و همه افراد را دربرگرفت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

«إمطار» (مصدر «أمطرنا») به معناى بارانيدن است. «مطرًا» مفعول «أمطرنا» و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، «بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم». در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: «فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 57 - 1

1 - نجات لوط ( ع ) و خانواده اش _ به جز همسر وى _ از عذاب نازل شده بر قوم لوط

فأنجين_ه و أهله إلاّ امرأته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 3،6،7،10

3 - دعاى لوط ( ع ) براى يارى اش ، از سوى خدا اجابت شد و فرشتگانى از جانب خداوند ، براى در هم كوبيدن قوم لوط ، گسيل شدند .

ص: 473

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه

6 - ابراهيم ( ع ) ، در زمان عذاب شدن قوم لوط ، در نزديكى شهر آنان اقامت داشته است .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

اسم اشاره «ه_ذه» _ كه بر نزديك بودن مشارإليه اش دلالت دارد _ نكته بالا را مى رساند.

7 - فرستادگان خدا ، براى هلاكت قوم لوط خود ، مباشرِ در آن بودند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية

10 - ظلم قوم لوط با لواط و راهزنى و ارتكاب علنى گناه ، در پى دارنده هلاكت و عذاب براى آنان

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية إنّ أهلها كانوا ظ_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 1،7

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع ) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل ه_ذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

7 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پيشاپيش از عذاب شدن همسر لوط خبر داشتند و او رااز نجات يافتگان نمى دانستند .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

«غابر» ماندنِ پس از سپرى شدن چيزى است كه با او بوده است (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 12،14

12 - فرشتگان مأمور به عذاب قوم لوط ، مأموريت شان را به اطلاع لوط ( ع ) رساندند .

قالوا . .. إنّا منجّوك وأهلك إلاّ امرأتك

14 - فرشتگان مأمورِ عذابِ قوم لوط ، به لوط ( ع ) اعلام كردند كه او و خانواده اش ، به جز همسرش را ، از عذاب نجات خواهند داد .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 3،4

3 - عذاب نازل شده بر قوم لوط ، زلزله بود .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

«رجز» در لغت، به معناى «اضطراب» است. مراد از آن، در آيه، زلزله است (مفردات راغب).

4 - فرستادگان خدا بر لوط ( ع ) ، خود ، مأمور عذاب قوم لوط بودند .

و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا . .. إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 1،4

ص: 474

1 - مأموران عذاب قوم لوط ، شهر آن قوم را ، با عذابى آسمانى ، درهم كوبيدند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء. .. و لقد تركنا منها ءاية

4 - بقاياى شهر ويران شده قوم لوط براى خردمندان ، آيه الهى است .

و لقد تركنا منها ءاية . .. لقوم يعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 1،2

1 - لوط ( ع ) و خاندان او ، از عذاب نازل شده بر قوم شان نجات يافتند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين

2 - قوم لوط ، گرفتار عذاب هلاكت بار الهى شدند .

و إنّ لوطًا لمن المرسلين . إذ نجّين_ه و أهله

نجات حضرت لوط و خاندانش، نشانگر نابود شدن قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 2

2 - همسر لوط به هنگام نزول عذاب ، در سن پيرى و فرسودگى قرار داشت .

إلاّ عجوزًا

«عجوز» به كسى گفته مى شود كه در سن پيرى و فرسودگى باشد و نشاط براى كار و تلاش نداشته و از آن عاجز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 1

1 - تمام افراد قوم لوط كه در شهر ماندند ، به عذاب هلاكت بار الهى گرفتار و كيفر شدند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») به معناى اهلاك و نابود كردن از روى كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 1

1 - خارج گشتن مؤمنان به فرمان الهى از ميان قوم لوط ، قبل از نزول عذاب

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 4

4 - « عن أبى جعفر ( ع ) إنّ رسول اللّه سأل جبرئيل كيف كان مهلك قوم لوط ؟ فقال إنّ قوم لوط . . . فلمّا عتوا عن أمره بعث إليهم ملائكة ليخرجوا من كان فى قريتهم من المؤمنين فما وجدوا فيها غير بيت من المسلمين . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

ص: 475

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئيل درباره نحوه هلاكت قوم لوط سؤال نمود، حضرت فرمود: قوم لوط. .. چون از امر پروردگار سرپيچى نمودند، خداوند فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا هر كس را كه در قريه آنان از مؤمنان است خارج كنند. فرشتگان در آن قريه غير از يك خانواده را _ كه اهل ايمان و تسليم بودند _ نيافتند... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را برداشت و از شهر خارج گشت...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2

2 - فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ، پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير «تركنا فيها آية» اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 2

2 - فراگيرى عذاب الهى ، بر قوم لوط

فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 2

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 2

2 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از سوى خداوند به عقوبتى سخت در دنيا گرفتار شدند .

فأخذهم أخذة رابية

«رابية» (اسم فاعل از «ربا يربو») به معناى فزاينده و رو به رشد است و در اين آيه كنايه از شدّت است.

ص: 476

978- عصيان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 1،3

1 - فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط ، از فرمان هاى پيامبران خود سرپيچى كردند .

و جاء فرعون . .. فعصوا رسول ربّهم

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

979- عقيده قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 160 - 4

4 - قوم لوط ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم لوط المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه «المرسلين» از آن جهت باشد كه قوم لوط، اصولاً حقيقتى به نام رسالت را قبول نداشتند و اين به منزله انكار همه رسولان بود.

980- علم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 39 - 2

2 - آگاهى يافتن قوم لوط به اين حقيقت كه عذاب نازل شده بر آنان ، همان است كه به آن هشدار داده شده بودند .

فذوقوا عذابى و نذر

981- عمل ناپسند قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 477

11 - انبياء - 21 - 74 - 4،6

4- قوم لوط ، به انواع پليدى ها و ناپاكى هاى گسترده و اعمال و خصال پست و ناپسند مبتلا بودند .

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

«خبائث» (جمع «خبيثة») و از ماده «خبث» به معناى انواع پليدى ها، ناپاكى ها، اعمال و خصال پست و ناپسند است (لسان العرب).

6- اذيت و آزار شديد روحى لوط ( ع ) ، از اعمال ناپسند جامعه خويش

و لوطًا . .. و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

برداشت ياد شده با توجه به دو نكته است: الف) نجات در موردى به كار مى رود كه سابقه گرفتارى باشد. ب) وصف «تعمل الخبائث» براى قريه، نشان دهنده آن است كه كردار آنان، ناخوشايند لوط بود و موجب اذيت و آزار وى مى گشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 7،8،9

7 - قوم لوط ، در ملأ عام ، منكرات انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 30 - 4

4 - لوط ( ع ) ، براى بازداشتن قوم اش از كردار زشت ، با آنان به مبارزه برخاست .

أئنّكم لتأتون الرجال و . .. ربّ انصرنى على القوم المفسدين

طلب نصرت از خدا بر ضد قوم مفسد، براى بيان اين است كه لوط(ع) با آنان به مبارزه برخاست و در مبارزه اش، نياز به امداد الهى داشت.

982- عموميت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 9

9 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير همه ساكنان شهر بود .

لننجّينّه و أهله إلاّ امرأته كانت من الغ_برين

«لننجّينّه» در مقابل «كانت من الغابرين» است و نشان مى دهد كه نجات از عذاب، در گرو خروج از شهر بوده و عذاب، به گونه اى بوده است كه تمام ساكنان شهر را فرا مى گرفته است.

ص: 478

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 17

17 - عذاب مقدر شده براى قوم لوط ، عذابى فراگير بود .

إنّا منجّوك و أهلك إلاّ امرأتك كانت من الغ_برين

«إنّا منجّوك» در مقابل «كانت من الغابرين» است و نشان مى دهد كه عذاب، به گونه اى بوده كه همه را فراگرفته و تنها خارج شدگان از شهر اهل نجات بودند.

983- عوامل عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 73 - 4

4- سرمستى و غفلت ، از عوامل گرفتار شدن قوم لوط به عذاب الهى

إنهم لفى سكرتهم يعمهون . فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 6

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 10 - 3

3 - سرپيچى از فرمان هاى پيامبران ، عامل عقوبت شدن فرعونيان و اقوام پيش از آنان و قوم لوط

فعصوا رسول ربّهم فأخذهم أخذة رابية

984- عوامل ويرانى شهرهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 3،4

3 - ظلم و طغيان ، عامل نابودى شهر هاى قوم لوط

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى . و المؤتفكة أهوى

از اين كه در آيه قبل، قوم نوح «أظلم» و «أطغى» معرفى شده اند، اصل ظلم و طغيان براى اقوام ديگرى كه در اين بخش آمده اند، ثابت مى شود.

ص: 479

4 - عذاب الهى ، باعث پرتاب شدن شهر هاى قوم لوط ، به طرف بالا و سپس سقوط و هلاكت آنها

و المؤتفكة أهوى

«أهوى» معادل «أسقط» (فرو افكند) است.

985- عوامل هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 4

4 - عذاب الهى ، باعث پرتاب شدن شهر هاى قوم لوط ، به طرف بالا و سپس سقوط و هلاكت آنها

و المؤتفكة أهوى

«أهوى» معادل «أسقط» (فرو افكند) است.

986- غارتگرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 4

4 - قوم لوط ، راه ها را مى بستند و به غارت اموال مسافران مى پرداختند .

أئنّكم . .. و تقطعون السبيل

بنابراين احتمال كه «قطع سبيل» همان معناى حقيقى خود را داشته باشد، بستن راه ها از سوى قوم لوط، به منظور غصب و غارت انجام مى گرفته است.

987- غفلت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 8

8- عذاب قوم لوط ، غافلگيرانه و بدون آگاهى قبلى آنان بود .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

ص: 480

از اينكه ملائكه از لوط(ع) خواستند تا خانواده خويش را شبانگاه از شهر بيرون ببرد و مراقبت به عمل آورد تا هيچ يك از آنان باز نگردند، احتمالاً از اين جهت بود كه كسى از قوم لوط متوجه قضيه نزول عذاب نشود.

988- فحشا در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 5،7

5 - قوم لوط ، مرتكب فحشا ( لواط ) ، به گونه اى آشكار و در برابر ديدگان همه

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

«إبصار» (مصدر «تبصرون») به معناى ديدن است. بنابراين «و أنتم تبصرون» دلالت مى كند كه آن قوم، گناه لواط را در برابر چشم ديگران انجام مى دادند.

7 - روى آوردن قوم لوط به كردار زشت ، على رغم آگاهى آنان به ماهيت پليد آن

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

برخى از مفسران كلمه «تبصرون» را از «ابصارالقلب» (معادل دانش و آگاهى) مشتق دانسته اند. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: شما به زشتى ها روى آورده ايد با اين كه ماهيت پليد و قبيح اعمالتان را مى دانيد.

989- فرجام قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 2

2 _ سرگذشت لوط پيامبر در مبارزه عليه فحشا و فرجام شوم قوم زشتكار او ، سرگذشتى پندآموز و شايسته يادآورى

و لوطاً إذ قال

چنانچه «لوطاً» مفعول براى فعل مقدر «اذكر» باشد، كلمه «إذ» بدل اشتمال براى لوطاً است و اگر لوطاً مفعول براى «أرسلنا» گرفته شود، «إذ» مفعول براى فعل مقدر «اذكر» خواهد بود، كه بر اين مبنا تقدير جمله چنين است: أرسلنا لوطاً اذكر إذ قال . .. . بنابر هر دو احتمال، لزوم يادآورى داستان لوط و قومش به دست مى آيد. گفتنى است هدف از يادآورى سرگذشت پيشينيان، عبرت آموزى و پندگيرى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در «ألم يأتهم» براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين

ص: 481

حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

990- فرجام مفسدان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 3

3 _ سرنوشت شوم قوم تبهكار لوط ، سرنوشتى عبرت آموز و شايان بررسى دقيق

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

991- فساد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

«قرن» (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

992- فسق قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 5،6

5 - قوم لوط ، مردمى همواره فاسق و تبهكار بودند .

بما كانوا يفسقون

6 - فسق و تبهكارى قوم لوط ، موجب نزول عذاب آسمانى بر آنها شد .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية . .. بما كانوا يفسقون

993- فلسفه عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

ص: 482

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

994- قانونمندى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 1

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، از پى انذار هاى مكرر لوط ( ع ) به ايشان درباره انتقام سخت الهى

و لقد أنذرهم بطشتنا

ذيل آيه شريفه (فتماروا بالنّذر)، قرينه است بر اين كه انذار لوط(ع) نسبت به قومش، به صورت مكرر رخ داده بود.

995- قدرت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، اقوامى قدرتمند و بى مانند در مخالفت با رسالت فرستادگان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود ...أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از تعريف مسند (أُول_ئك) و مسنداليه (أحزاب) كه بر حصر دلالت مى كند استفاده مى شود; يعنى، اين اقوام حقيقتاً گروه هاى متشكلى بودند كه اقوام ديگر در قوت و شدت مخالفت با پيامبران، مانند آنان نبودند.

996- قصه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 3

3 _ قرآن حاوى فرازهايى از سرگذشت امت هاى نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع )

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

حرف «من» در «من أنبائها» براى تبعيض است و مى رساند كه خداوند بخشى از داستانهاى امتهاى پيشين را براى پيامبر گزارش كرده است. قابل ذكر است كه از مصاديق مورد نظر براى مشاراليه «تلك القرى»، به قرينه آيات گذشته، امت نوح و ... است.

997- قطع نسل قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 483

9 - حجر - 15 - 66 - 3

3- نسل قوم لوط با عذاب الهى ، قطع و ريشه كن شد .

و قضينا . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

«دابر» به معناى «آخر» است (مفردات راغب)، و مقصود از جمله «دابر ه_ؤلاء مقطوع» نابودى آخرين فرد موجود از قوم لوط است كه طبيعتاً قطع نسل آنان را در پى داشت.

998- قوم لوط و پيروان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 8

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع «يتطهرون» بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

999- قوم لوط و لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 7،8

7 _ لوط و همراهانش ، حتى در ديدگاه مخالفان ، انسانهايى پاك و منزه از اعمال ناروا و پليد

إنهم أناس يتطهرون

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع «يتطهرون» بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 1،4،5،8

1- حضرت لوط ( ع ) به خاطر پذيرش مهمان بيگانه و حمايت از آن ، مورد سرزنش قومش قرار گرفت .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

4- قوم لوط در پاسخ به درخواست حضرت لوط ( ع ) مبنى بر اجتناب از هتك آبروى وى ، خود او را مقصر اصلى آن معرفى كردند .

فلاتفضحون . .. و لاتخزون. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

ص: 484

اينكه قوم لوط در جواب درخواست او براى اجتناب از ايجاد فضاحت و آبروريزى گفتند: تو را از پيش از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه منع كرده بوديم، حكايت از اين نكته مى كند كه آنان با اين بيان، مى خواستند مقصر اصلى چنين عملى را خود او معرفى كنند.

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با ديگر اقوام ، منع كرده و برحذر مى داشتند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

8- « قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...».

1000- قوم لوط و ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادى كنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

1001- قوم لوط و مهمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 24

24_ « عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به آنهااجرت مى پرداختند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 485

9 - حجر - 15 - 68 - 3

3- حفظ حرمت مهمان ، از آداب و سنت هاى پذيرفته شده در ميان قوم لوط

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

از اينكه حضرت لوط(ع) براى جلوگيرى از تجاوز مردم به مهمانانش، عنوان «مهمانان» را به آنان يادآورى كرد، حكايت از اين نكته مى كند كه: آنان به رسم حفظ حرمت مهمان آشنا بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 3

3- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه و حمايت از آن ، منع كرده و برحذر داشتند .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

1002- قوم لوط و مهمانان لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 1،5

1_ گروهى از قوم لوط به منظور تجاوز به مهمانان لوط ( فرشتگان ) شتابان به سوى خانه او هجوم بردند .

و جاءه قومه يهرعون إليه

هر چند هجوم آوردن به سوى لوط(ع) به همه قوم او نسبت داده شده است (و جاءه قومه); ولى مراد از آن به قرينه هايى چند، برخى افراد قوم مى باشد. جمله «هؤلاء بناتى...» از آن قرينه هاست; زيرا شرعاً و حقيقتاً امكان پذير نبود كه دختران لوط بتوانند به ازدواج همه و يا اكثر قوم وى درآيند. قابل ذكر است كه نسبت دادن كردار برخى از افراد قوم به همه ايشان، اشاره به اين نكته دارد كه: اگر همه آنان از وجود مهمانان لوط مطلع مى شدند و برايشان مقدور بود، همانند مهاجمان عمل مى كردند.

5_ پيشينه تبه كارى قوم لوط و خو گرفتن با عمل شنيع لواط ، آنان را به سوى خانه لوط ( ع ) براى تعرض به مهمانانش ، گسيل داشت .

و جاءه قومه يهرعون إليه و من قبل كانوا يعملون السيئات

جمله «و من قبل كانوا . ..» _ كه حكايت از پيشينه تبه كارى و استمراربدكارى در ميان قوم دارد - بيانگر فاعل محذوف از «يهرعون» مى باشد; يعنى ، عامل و باعث هجوم قوم لوط به خانه لوط(ع) ، سابقه سوء و خوى بدكارى آنان بود.

1003- قوم لوط و مهمانان لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 1،3

1_ تبه كاران قوم لوط ، پيشنهاد او ( ازدواج با دخترانش و ترك تعرض به مهمانان ) را نپذيرفتند .

ه_ؤلاء بناتى هنّ أطهر لكم . .. قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق

ص: 486

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 1

1- قوم لوط ، پس از اطلاع از ورود مهمانان به خانه لوط ( ع ) شادى كنان به سراغ آنان شتافتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 1،5،7

1- حضرت لوط ( ع ) در پى هجوم قومش براى تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدينة يستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

5- برخورد قوم لوط با مهمانان حضرت لوط ( ع ) ، برخوردى اهانت آميز و آبرو برانداز بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

7- حضرت لوط ( ع ) از نيت سوء و تجاوزكارانه قومش نسبت به مهمانان خويش باخبر و از آن به شدت نگران و بيمناك بود .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

درخواست لوط(ع) از قومش براى اجتناب از عملى شرم آور، به دنبال روانه شدن آنان به در خانه آن حضرت _ بى آنكه توضيح ديگرى داده شده باشد _ حكايت از اين نكته مى كند كه لوط(ع) از قصد آنان باخبر بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 5

5 - تلاش لوط ( ع ) براى حمايت از ميهمانانش در برابر قوم آلوده و فسادگر خويش

و لقد رودوه عن ضيفه

«مراوده» به معناى تنازع ميان دو فرد است كه هر يك، خلاف خواست ديگرى را دنبال مى كند (مفردات راغب).

1004- كبوتربازى در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 17

17 - « عن الصادق ( ع ) ( فى قوله تعالى ) « و تأتون فى ناديكم المنكر » يعنى الخذف بالحصى و التصفيق بالحمام . . . و مناقرة الديوك . . . و الجنق فى المجالس و لبس المعصفرات . . . ;

از امام صادق(ع) درباره اين سخن خداى تعالى «و تأتون فى ناديكم المنكر» روايت شده كه فرمود : مقصود از «منكر» پرتاب سنگ ريزه در مجالس و كف زدن براى پرواز دادن كبوتر . .. و به جنگ وادار كردن خروس ها ... و ضرطه در مجالس و پوشيدن

ص: 487

لباس هاى معصفر (لباس هايى كه با عصفر، به رنگ زرد درآمده) است.»

1005- كفر اكثريت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 4

4 - بيشتر قوم لوط ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

ضمير «هم» در «أكثرهم» به قوم لوط بازمى گردد.

1006- كوردلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 1

1- سوگند مؤكد خداوند به جان پيامبر (صلی الله علیه و آله) مبنى بر اينكه قوم لوط مردمانى سرمست و متحير و به دور از هرگونه بصيرت و روشن بينى بودند .

لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

برداشت فوق بنابراين مبناست كه مخاطب جمله «لعمرك» _ به قرينه آيات 49 و51 پيش از شروع داستان ابراهيم(ع) و لوط(ع) (نبّىء عبادى . .. و نبّئهم ...) _ پيامبراكرم(صلی الله علیه و آله) باشد.

1007- كورى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 37 - 7،8

7 - مردان مصمم به تجاوز نسبت به ميهمانان لوط ، مورد انتقام الهى با كور شدن چشم هايشان

و لقد رودوه عن ضيفه فطمسنا أعينهم

«طمس» (مصدر «طمسنا») به معناى محوكردن و از بين بردن است. بنابراين «طسمنا أعينهم»; يعنى، چشمانشان را از آنان گرفتيم و نابينايشان كرديم.

8 - كور شدن چشم هاى متجاوزان قوم لوط ، پيش درآمد عذاب الهى براى آنان

فذوقوا عذابى و نذر

به كار رفتن واژه «ذوقوا»، ظاهراً كنايه از اين است كه اين عذاب را بچشيد تا عذاب اصلى بر سرتان فرود آيد.

ص: 488

1008- كيفر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

«دأب» به معناى عادت است و مقصود از «الذين من بعدهم» قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره «ص» آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران «اصحاب أيكه» همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 3

3 - قوم لوط ، مردمى مجرم و مستحق كيفر

قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مراد از «قوم مجرمين» _ كه فرشتگان مأمور شدند تا كيفرشان دهند _ قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 1

1 - مجازات قوم حق ستيز لوط ، به وسيله طوفانى از شن و سنگريزه

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا

«حاصب» به باد شديدى كه با خود سنگريزه حمل كند، گفته مى شود (مختار الصحاح).

ص: 489

1009- كيفيت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 9

9_ « عن أبى جعفر ( ع ) : . . . ان جبرئيل قال [ لرسول الله ] : إنى نوديت من تلقاء العرش . . . اهبط إلى قرية قوم لوط و ما حوت فاقلعها من تحت سبع أرضين . . . فهبطت على أهل القرية . . . فاقلعتها . . . ثم عرجت بها . . . فقلّبتها عليهم حتى صار أسفلها أعلاها . . . فقال له رسول الله (صلی الله علیه و آله) : يا جبرئيل و أين كانت قريتهم من البلاد ؟ فقال جبرئيل : كان موضع قريتهم فى موضع بحيرة طبرية اليوم و هى فى نواحى الشام قال له رسول الله (صلی الله علیه و آله) : أرأيتك حين قلّبتها عليهم فى أىّ موضع من الأرضين وقعت القرية و أهلها ؟ فقال : يا محمد وقعت فيما بين بحر الشام إلى مصر فصارت تلولاً فى البحر . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: . .. كه جبرئيل به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) گفت: از سوى عرش به من ندا رسيد ... به آبادى لوط و آنچه در ميان دارد فرود آى و آن جا را از زير هفت زمين بِكَن ... پس من بر اهل آن قريه فرود آمدم ... و آن را از جاى كندم ... و بالا بردم ... و بر روى آنان واژگون كردم تا اينكه زيرورو شد ... رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئيل پرسيد: قريه قوم لوط در كجاى بلاد بود؟ جبرئيل گفت: قريه آنان در محل درياچه طبريه امروز بود كه در نواحى شام واقع شده بود. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به جبرئيل فرمود: بگو بدانم هنگامى كه قريه را بر روى آنان واژگون كردى، آن قريه و اهلش در كجاى زمين افتاد. جبرئيل گفت: اى محمد! در ميان درياى شام تا مصر افتاد و به صورت تپه هايى در ميان دريا درآمد».

1010- گرايشهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 3

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

1011- گستاخى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 7

7- موقعيت حضرت لوط ( ع ) در ميان قومش ضعيف بود و آنان نسبت به او گستاخ بودند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

از اينكه قوم لوط آن حضرت را از تماس با ديگران نهى كردند و در موردى كه او از اين نهى تخلف ورزيد، مورد عتاب و اعتراض قرار گرفت، مى توان برداشت فوق را به دست آورد.

ص: 490

1012- گناه قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 2

2 _ قوم لوط مردمى مجرم و تبهكار

فانظر كيف كان عقبة المجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 3

3- قوم لوط ، مردمى جرم پيشه و تبهكار

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

مراد از «قوم مجرمين» _ به قرينه آيات بعد _ قوم لوط است.

1013- گناه مردان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار هم جنس گرايى

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

1014- گناهان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 3

3_ قوم لوط علاوه بر لواط ، به گناهان فراوان ديگرى نيز آلوده بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه «ال» در «السيئات» براى جنس باشد. «ال» جنسيّه در صيغه جمع ، دلالت بر عموم و احياناً حكايت از كثرت دارد.

1015- گناهكاران قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 19

ص: 491

19_ همسر لوط به او ايمان نياورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود .

فأسر بأهلك . .. إلاّ امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم

همانندى كيفر همسر لوط با كيفر قوم لوط _ كه جمله «إنه مصيبها ما أصابهم» دلالت بر آن دارد _ حاكى است كه گناه وى نيز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گويا وى به عملكرد آنان راضى بوده و يا به گونه اى - چنانچه در برخى روايات وارده شده_ ايشان را در گناهشان يارى مى داده است.

1016- گناهكارى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 161 - 4،6

4 - قوم لوط ، مردمى بى تقوا و گناه پيشه بودند .

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

6 - قوم لوط ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم لوط ألاتتّقون

استفهام در جمله«ألا تتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

1017- لجاجت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 9

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله «إن كنتم فاعلين» به منزله جمله «إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون» است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 2

2 - خيره سرى و مقاومت قوم لوط ، در برابر نصيحت هاى وى

قالوا . .. لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 7

7 - روى آوردن قوم لوط به كردار زشت ، على رغم آگاهى آنان به ماهيت پليد آن

ص: 492

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

برخى از مفسران كلمه «تبصرون» را از «ابصارالقلب» (معادل دانش و آگاهى) مشتق دانسته اند. بنابراين مفاد پيام لوط چنين مى شود: شما به زشتى ها روى آورده ايد با اين كه ماهيت پليد و قبيح اعمالتان را مى دانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

1018- لواط در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 80 - 3،8

3 _ لواط ، عملى شايع در ميان قوم لوط بود .

أتأتون الفحشة

با توجه به آيه بعد معلوم مى شود مراد از «الفحشة»، لواط است.

8 _ لوط ( ع ) با توصيف قومش به عنوان اولين مبتلايان به لواط ، آنان را توبيخ كرد .

أتأتون الفحشة ما سبقكم بها من أحد من العلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 81 - 1،2

1 _ قوم لوط ، مردمى مبتلا به عمل بسيار شنيع لواط

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

فعل مضارع «تأتون» حكايت از استمرار لواط دارد كه در برداشت از آن به «ابتلا» تعبير شد.

2 _ قوم لوط به سبب گرايش شديد به لواط ، همبسترى با زنان خويش را ترك كردند .

إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

«شهوة»، مفعول مطلق براى فعل محذوف (يشتهونها) است و دلالت بر گرايش و علاقه شديد مردان قوم لوط به لواط دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 1

1 _ قوم لوط فاقد هر گونه دليل براى توجيه ارتكاب عمل شنيع لواط

و ما كان جواب قومه إلا أن قالوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 493

8 - هود - 11 - 78 - 2،3،24

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى «السيئات» _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

3_ قوم لوط علاوه بر لواط ، به گناهان فراوان ديگرى نيز آلوده بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

برداشت فوق ، بر اين اساس است كه «ال» در «السيئات» براى جنس باشد. «ال» جنسيّه در صيغه جمع ، دلالت بر عموم و احياناً حكايت از كثرت دارد.

24_ « عن أبى جعفر ( ع ) : إن قرية قوم لوط كانت على طريق السيّارة إلى الشام و مصر فكانت السيّارة تنزل بهم فيضيّفونهم . . . فدعاهم البخل إلى أن كانوا إذا نزل بهم الضيف فضحوه . . . و إنما كانوا يفعلون ذلك بالضيف حتى ينكل النازل عنهم . . . فأورثهم البخل بلاء لايستطيعون دفعه عن أنفسهم . . . حتى صاروا يطلبونه من الرجال فى البلاد و يعطونهم عليه الجعل . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه آبادى لوط بر سر راه مسافرانى بود كه به شام و مصر مى رفتند. كاروانيان بر آن قوم وارد مى شدند و مهمانشان مى شدند. بخل آنان سبب شد كه هر گاه مهمان بر آنان وارد مى شد [با انجام عمل زشت ]رسوايشان مى كردند ... و اين كار را بدين جهت انجام مى دادندكه مهمان از آنان بهراسد وباز گردد. پس بخل سبب شد كه آنان مبتلا به بلايى شدند (مرض ابنه) نمى توانستند آن را از خود دور كنند ... تا آن جا كه از مردان شهرهادفع آن بلا را درخواست مى كردند و به آنهااجرت مى پرداختند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2،3

2_ ترك ازدواج و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 4

4_ قوم لوط ، به خاطر آلوده بودن به عمل شنيع لواط ، در پيشگاه خداوند مردمى ستمكار محسوب مى شدند .

و ما هى من الظ_لمين ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3،4

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

ص: 494

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 «هود» و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن «اهل مدينه» كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 1،9

1- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را به زناشويى با دخترانش به جاى همجنس بازى و تعرّض به مهمانان ، پيشنهاد كرد .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله «إن كنتم فاعلين» به منزله جمله «إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون» است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 3

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد «من العالمين» مى تواند متعلق به «تأتون» باشد; يعنى، «أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟» مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى يابيد كه چنين رويه زشتى را برگزيده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 54 - 5

5 - قوم لوط ، مرتكب فحشا ( لواط ) ، به گونه اى آشكار و در برابر ديدگان همه

أتأتون الف_حشة و أنتم تبصرون

«إبصار» (مصدر «تبصرون») به معناى ديدن است. بنابراين «و أنتم تبصرون» دلالت مى كند كه آن قوم، گناه لواط را در برابر چشم ديگران انجام مى دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 1

1 - مردان قوم لوط ، گرفتار هم جنس گرايى

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

ص: 495

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 5،7

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

7 - عمل لواط ، پيش از قوم لوط سابقه نداشته است .

إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 29 - 2،3،5،6،8،9

2 - عمل لواط ، در ميان قوم لوط ، رواج داشت .

أئنّكم لتأتون الرجال

3 - قوم لوط ، از آميزش با زنان اعراض كرده و به عمل لواط ، روى آورده بودند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

مراد از «سبيل»، در اين آيه، احتمال دارد كه به قرينه مقام، راه ايجاد نسل باشد و احتمال دارد كه راهزنى باشد. برداشت بالا بنابر احتمال نخست است. گفتنى است، بنابراين احتمال، «تقطعون السبيل» كنايه از قطع نسل، به سبب ترك آميزش با زنان است.

5 - قوم لوط ، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با آنان ، عمل لواط انجام دهند .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل

احتمال دارد كه عطف «تقطعون. ..» بر «لتأتون» به منظور بيان يك واقعيت خارجى _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ باشد و آن، اين است كه قوم لوط، راه را بر مسافران مى بسته اند تا بر آنان دست بيابند و با آنان آميزش كنند.

6 - قوم لوط ، عمل لواط ، را در منظر و ديد ديگران انجام مى دادند .

أئنّكم . .. و تأتون فى ناديكم المنكر

«ال» در «المنكر» براى عهد ذكرى است و مراد از «منكر»، آميزش با مردان است.

8 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به جهت ارتكاب عمل لواط و راهزنى و ارتكاب آشكار منكر ، سرزنش كرد .

أئنّكم لتأتون الرجال و تقطعون السبيل و تأتون فى ناديكم المنكر

9 - لوط ( ع ) ، قوم اش را به خاطر ارتكاب عمل لواط ، راهزنى و ارتكاب علنى منكر ، به عذاب الهى وعده داد .

أئنّكم لتأتون الرجال . .. فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ائتنا بعذاب اللّه

1019- مبارزه با قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 80 - 2

2_ آرزوى لوط ( ع ) به داشتن نيرويى براى مقابله با تبه كاران و دفاع از مهمانان خويش در برابر آنان

قال لو أن لى بكم قوّة

ص: 496

«لو» در جمله فوق ، حرف تمنّا و به معناى ليت (اى كاش) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 167 - 4

4 - تلاش پيگير و مجدّانه لوط ( ع ) ، در مبارزه با انحراف ( هم جنس گرايى ) قوم خويش

قالوا لئن لم تنته ي_لوط لتكوننّ من المخرجين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 168 - 2،3

2 - حضرت لوط ( ع ) _ به رغم تهديد شدن به تبعيد _ تنفر و دشمنى خود را با كردار زشت قوم خود اعلام كرد و بر آن تأكيد ورزيد .

قال إنّى لعملكم من القالين

3 - لوط پيامبر ، دوست مردم و تنها در ستيز با كردار ناشايست آنان

قال إنّى لعملكم من القالين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه لوط(ع) خود را از عمل قومش، بيزار معرفى كرد و نه از خود آنان.

1020- مجادله قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 2

2 - روى آوردن قوم لوط ، به جدال و تشكيك نسبت به انذار ها ; بجاى حق پذيرى

و لقد أنذرهم . .. فتماروا بالنّذر

1021- مكان عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 60 - 5

5- سرزمين قوم لوط ، محل نزول عذاب الهى بر آنان

إلاّ امرأته إنها لمن الغ_برين

«غابر» (مفرد غابرين) در لغت به معناى باقى و بازمانده است و مقصود از بازماندگان، عموم مردم لوط _ به استثناى آل لوط _ است كه در شهر ماندند و عذاب الهى آنان را فرا گرفت.

ص: 497

1022- ملائكه در سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 77 - 1

1_ فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا

1023- ملائكه عذاب در سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 33 - 1

1 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

1024- ملائكه و عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 3

3_ فرشتگان ، فرا رسيدن زمان عذاب و كيفر قوم لوط را به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر . .. أليس الصبح بقريب

1025- ملائكه و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 10

10_ فرشتگان ، از دست يافتن تبه كاران به خانه لوط ( ع ) جلوگيرى كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر بأهلك

1026- منشأ عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 6

ص: 498

6_ زير و زبر كردن ديار قوم لوط و بارش سنگ بر آنان ، عذابى برخاسته از امر خداوند

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليها حجارة

مراد از «أمرنا» عذاب الهى است. تعبير كردن از «عذاب» به «أمر» براى رساندن اين معناست كه: عذاب نازل شده ، برخاسته از امر و فرمان خداوند بوده است.

1027- منشأ ويرانى شهرهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 1

1 - شهر هاى قوم لوط ، از جمله سرزمين هاى نابودشده به اراده خداوند

و المؤتفكة أهوى

مفسران، «المؤتفكة» را شهرهاى قوم لوط دانسته اند; يعنى، «والقرى المؤتفكة».

1028- موانع هدايت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 72 - 6

6- سرمستى ، تحيّر و بصيرت نداشتن قوم لوط ، مانع هدايت پذيرى از رهنمود هاى حضرت لوط ( ع ) بود .

و اتقوا الله و لاتخزون . .. لعمرك إنهم لفى سكرتهم يعمهون

«سكرة» به معناى از بين رفتن و از كار افتادن عقل است و «عمه» به معناى تردد ناشى از تحير در امور است. بنابراين مقصود از جمله «لفى سكرتهم يعمهون» سرمستى و متحير بودن و از دست دادن بصيرت در امور است.

1029- موجبات عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 59 - 4

4- جرم و تبه كارى قوم لوط ، عامل هلاكت و عذاب آنان شد .

قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط إنا لمنجّوهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 3

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

ص: 499

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

1030- موقعيت جغرافيايى سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 2

2 _ شهر قوم لوط نه چندان دور از شهر مكه و قابل دسترسى براى مردم آن جا

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 137 - 1،3

1 - ديار نابود شده قوم لوط در صدراسلام ، در مسير رفت و آمد كاروان ها به شام قرار داشت .

ثمّ دمّرنا الأخرين . و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين

مفسران بر اين ديدگاه متفق اند كه ديار مخروبه قوم لوط، در مسير رفت و آمد از حجاز به شام قرار داشت.

3 - مسير گذر از ديار قوم لوط ، نقطه اى مشرف بر آن ناحيه بوده است .

و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين

از به كار رفتن «على» _ كه براى استعلا است _ به جاى «با»، مى توان برداشت بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 138 - 1

1 - عبور مردم عصر بعثت بر ديار نابود شده شهر قوم لوط ، در مسير رفت و آمد شبانه روزى شان به شام

و إنّكم لتمرّون عليهم مصبحين . و بالّيل أفلاتعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 4

4 - محل تبليغ و رسالت يونس پيامبر ( ع ) ، به دريا نزديك بود . *

إذ أبق إلى الفلك المشحون

1031- نجات از قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 74 - 5

5- خداوند ، حضرت لوط ( ع ) را از شرّ قوم پليد ، ناپاك و زشتكارش نجات داد .

ص: 500

و نجّين_ه من القرية التى كانت تعمل الخبئث

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 170 - 1

1 - استجابت دعاى لوط ( ع ) مبنى بر نجات خود و كسان خود ، از شر قوم زشتكارش از سوى پروردگار

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون . فنجّين_ه و أهله

1032- نجات مؤمنان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير «غابرين» (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 35 - 1

1 - خارج گشتن مؤمنان به فرمان الهى از ميان قوم لوط ، قبل از نزول عذاب

فأخرجنا من كان فيها من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 4

4 - « عن أبى جعفر ( ع ) إنّ رسول اللّه سأل جبرئيل كيف كان مهلك قوم لوط ؟ فقال إنّ قوم لوط . . . فلمّا عتوا عن أمره بعث إليهم ملائكة ليخرجوا من كان فى قريتهم من المؤمنين فما وجدوا فيها غير بيت من المسلمين . . . فلمّا انتصف الليل سار لوط ببناته . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از جبرئيل درباره نحوه هلاكت قوم لوط سؤال نمود، حضرت فرمود: قوم لوط. .. چون از امر پروردگار سرپيچى نمودند، خداوند فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد تا هر كس را كه در قريه آنان از مؤمنان است خارج كنند. فرشتگان در آن قريه غير از يك خانواده را _ كه اهل ايمان و تسليم بودند _ نيافتند... چون شب به نيمه رسيد، لوط دختران خود را برداشت و از شهر خارج گشت...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 37 - 2

2 - فروريختن سنگ هاى عذاب بر قوم لوط و هلاكت تمامى آنان ، پس از خروج مؤمنان از ميان ايشان

لنرسل عليهم حجارة من طين . .. و تركنا فيها ءاية للذين يخافون العذاب الأليم

ص: 501

در آيه شريفه اصل نزول سنگ ها بر قوم لوط و نابودى آنان، مفروغ عنه گرفته شده و تعبير «تركنا فيها آية» اشاره به سپرى شدن آن مرحله دارد.

1033- نزول عذاب بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 34 - 1

1 - اعلام فرشتگان به لوط ( ع ) مبنى بر فرودآوردن عذابى از آسمان ، بر قوم لوط

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء

1034- نشانه سنگهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 83 - 1

1_ سنگ هاى فرو ريخته شده برقوم تبه كار لوط ، سنگهايى داراى علامتى ويژه كه تنها خداوند به آن علامت آگاه بود .

مسوّمة عند ربك

«سيمة» و «سيماء» به معناى نشانه و علامت است و «تسويم» (مصدر مسوّمة) به معناى قرار دادن نشانه مى باشد. بنابراين «مسوّمة»; يعنى ، نشان دار و داراى علامت. در برداشت فوق «عند ربك» متعلق به «مسوّمة» گرفته شده است.

_______________________________

علل الشرايع، ص 551، ح 5، ب 340; نورالثقلين، ج2، ص384، ح166.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 34 - 1

1 - سنگپاره هاى فروريخته بر قوم لوط ، سنگپاره هايى داراى علامت و نشانه هايى مخصوص

حجارة من طين . مسوّمة عند ربّك

«مسوّمة»، مشتق از «سومة» (علامت) و به معناى نشاندار است.

1035- نشانه هاى بى تقوايى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 5

5 - هم جنس گرايى ، بارزترين نمود بى تقوايى قوم لوط

فاتّقوا اللّه . .. أتأتون الذكران من الع_لمين

ص: 502

1036- نگرانى از انحراف جنسى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 55 - 2

2 - اظهار شگفتى و نگرانى لوط ( ع ) ، از انحراف فضاحت بار قوم خويش

أئنّكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء

1037- نواهى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 70 - 3،5،8

3- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از پذيرش هرگونه مهمان بيگانه و حمايت از آن ، منع كرده و برحذر داشتند .

قال إن ه_ؤلاء ضيفى . .. قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

5- قوم لوط ، حضرت لوط ( ع ) را از ارتباط و تماس با ديگر اقوام ، منع كرده و برحذر مى داشتند .

قالوا أو لم ننهك عن الع_لمين

8- « قال أبوجعفر ( ع ) : . . . و كان لوط رجلاً سخياًكريماً يقرى الضيف إذا نزل به و يحذرهم قومه ، قال : فلمّا رأى قوم لوط ذلك منه قالوا له : إنا ننهاك عن العالمين لاتقرى ضيفاً ينزّل بك ، إن فعلت فضحنا ضيفك الذى ينزل بك و أخزيناك . . . ;

امام باقر(ع) فرمود:. .. لوط(ع) مردى سخاوتمند و بزرگوار بود از مهمانانى كه بر او وارد مى شدند، پذيرايى مى كرد و آنان را از قوم خود برحذر مى داشت.[امام باقر(ع)] فرمود: هنگامى كه قوم لوط اين ميهمان پذيرى را ديدند، به آن حضرت گفتند: ما تو را از پذيرش هر مهمانى برحذر داشتيم و گفتيم: هيچ يك از ميهمانانى را كه بر تو وارد مى شوند، نپذير كه اگر پذيرفتى، مهمانانت را مفتضح و تو را خوار خواهيم كرد...».

1038- نهى به قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 68 - 1

1- حضرت لوط ( ع ) در پى هجوم قومش براى تعرض به مهمانان او ، آنان رااز هرگونه تجاوز به آنها برحذر داشت .

و جاء أهل المدينة يستبشرون. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 69 - 3

ص: 503

3- حضرت لوط ( ع ) قوم خود را در پى قصد تجاوز آنان به مهمانانش ، از هرگونه عملى كه موجب ذلت و خوارى او گردد ، برحذر داشت .

و لاتخزون

1039- واژگونى سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 1،2،3،7

1- خداوند ، شهر قوم لوط را در پى صدايى وحشتناك ، زير و رو و واژگون كرد .

فأخذتهم الصيحة . .. فجعلنا ع_ليها سافلها

2- قوم لوط ، هم زمان با زير و رو شدن شهرشان ، دچار بارش كلوخهايى از سنگ و گِل ( سجّيل ) شدند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل

«سجيل» در لغت به معناى شيئى است كه از سنگ و گِل مخلوط باشد و برخى از اهل لغت آن را «لفظى فارسى» و معرب «سنگ گِل» دانسته اند.

3- عمل لواط و همجنس بازى قوم لوط ، زمينه ساز نزول عذاب بر آنها و نابودى شهر و ديار و هلاكت خودشان گرديد .

و جاء أهل المدينة . .. قال إن ه_ؤلاء ضيفى فلاتفضحون ... فأخذتهم الصيحة مشرقين .

7- زير و رو شدن شهر و ديار قوم لوط و هلاكت آنان ، مصداق و مظهر عذاب دردناك الهى

نبّىء عبادى . .. و أن عذابى هو العذاب الأليم ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلنا ع_ليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 1،6

1_ خداوند ، با زير و رو كردن ديار قوم لوط ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار ساخت .

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

مراد از ضمير در «ع_اليها»، «سافلها» و «عليها» قريه و يا قريه هايى است كه قوم لوط در آنها زندگى مى كردند. عالى و سافل هر چيز به معناى بالاترين و پايين ترين قسمت آن است (لسان العرب).

6_ زير و زبر كردن ديار قوم لوط و بارش سنگ بر آنان ، عذابى برخاسته از امر خداوند

فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليها حجارة

مراد از «أمرنا» عذاب الهى است. تعبير كردن از «عذاب» به «أمر» براى رساندن اين معناست كه: عذاب نازل شده ، برخاسته از امر و فرمان خداوند بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 9 - 4

4 - شهر هاى قوم لوط ، براثر عذاب الهى واژگون شد .

و المؤتفك_ت

ص: 504

1040- واژگونى شهر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 79 - 7

7- شهر قوم لوط ، على رغم زير و رو شدن و زير باران كلوخ قرار گرفتن ، كاملاً منهدم نشد و ساليان درازى آثار آن باقى ماند .

فجعلنا ع_ليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل . .. و إنهما لبإمام مبين

1041- وسعت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 7

7- عذاب قوم لوط ، فراگير تمامى ساكنان شهر بود .

فأسر بأهلك . .. وامضوا حيث تؤمرون

از اينكه حضرت لوط(ع) مأموريت يافت براى نجات خاندانش آنها را از شهر خارج كند، معلوم مى شود كه هر كس در شهر مى ماند، عذاب الهى دامنگير او مى شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 3

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف «مستقرّ» مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

1042- وقت عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 3،23،28

3_ فرشتگان ، فرا رسيدن زمان عذاب و كيفر قوم لوط را به حضرت لوط ( ع ) ابلاغ كردند .

إنا رسل ربك لن يصلوا إليك فأسر . .. أليس الصبح بقريب

23_ صبحگاهِ ورود فرشتگان به ديار قوم لوط ، زمان مقرر شده براى نزول عذاب بر آن قوم

إن موعدهم الصبح

«ال» در «الصبح» جانشين مضاف اليه است. بنابراين «إن موعدهم الصبح»; يعنى: پگاه امشب ، زمان عذاب موعود قوم لوط مى

ص: 505

باشد.

28_ « عن أبى بصير و غيره عن أحدهما عليهما السلام : . . . لما قال جبرئيل : « إنا رسل ربك » قال له لوط : يا جبرئيل عجّل ، قال : نعم ، قال : يا جبرئيل عجّل ، قال : « إن موعدهم الصبح أليس الصبح بقريب » . . . فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها عليهم و رمى جدران المدينة بحجار من سجّيل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلكت منها ;

ابوبصير و غير او از امام باقر يا امام صادق _عليهما السلام_ روايت كرده اند كه فرمود: هنگامى كه جبرئيل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستيم، لوط به او گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: باشد. لوط گفت: عجله كن، جبرئيل گفت: «موعد هلاكت آنها صبح است، آيا صبح نزديك نيست؟»... پس بال خود را به زير زمين آن ديار فرو برد، آن گاه كه آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون كرد و ديوارهاى شهر را با سجيل (سنگ گِل) سنگباران كرد. همسر لوط صداى شديد فرو ريختن ديوارها را شنيد و از آن صدا به هلاكت رسيد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 4

4- عذاب و هلاكت قوم لوط ، در صبحگاهان تحقق پذيرفت .

أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 1،2

1 - نزول عذاب بر قوم لوط ، در صبحگاهان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

2 - وزش طوفان شن بر قوم لوط ، در نخستين ساعات روز

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا . .. و لقد صبّحهم بكرة عذاب

1043- ويرانى سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 40 - 3

3 _ شهر قوم لوط ، به وسيله بارانى از سنگ گل ، به ويرانه اى تبديل شد .

و لقد أتوا على القرية التى أُمطرت مطر السوء

آنچه به صورت باران بر قوم لوط باريد _ به قرينه آيات ديگر از جمله آيه 82 سوره «هود» (و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود) _ سنگ گل و كلوخ بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ص: 506

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

«إمطار» (مصدر «أمطرنا») به معناى بارانيدن است. «مطرًا» مفعول «أمطرنا» و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، «بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم». در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: «فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم».

1044- ويرانى شهر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 35 - 1

1 - مأموران عذاب قوم لوط ، شهر آن قوم را ، با عذابى آسمانى ، درهم كوبيدند .

إنّا منزلون على أهل ه_ذه القرية رجزًا من السماء. .. و لقد تركنا منها ءاية

1045- ويرانى شهرهاى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 2

2 - هلاكت قوم لوط ، به وسيله زيرورو شدن سرزمين آنان

و المؤتفكة أهوى

«ائتفاك» به معناى زيرورو شدن است. «قراى مؤتفكه»; يعنى، آبادى هايى كه با اهلش زيرورو شده اند.

1046- ويژگى سنگهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 8

8_ سنگ هاى فرو ريخته بر قوم تبه كار لوط ، سنگ گِلهايى لايه لايه و متراكم

و أمطرنا عليها حجارة من سجيل منضود

«منضود» به معناى روى هم قرار گرفته است و از آن جا كه اين كلمه صفت براى «سجيل» مى باشد ، چنين برمى آيد كه سنگهاى فرو ريخته بر قوم لوط ، داراى لايه هاى متعدد به هم چسبيده بوده است.

1047- ويژگيهاى عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 507

9 - حجر - 15 - 65 - 8

8- عذاب قوم لوط ، غافلگيرانه و بدون آگاهى قبلى آنان بود .

فأسر بأهلك . .. و لايلتفت منكم أحد

از اينكه ملائكه از لوط(ع) خواستند تا خانواده خويش را شبانگاه از شهر بيرون ببرد و مراقبت به عمل آورد تا هيچ يك از آنان باز نگردند، احتمالاً از اين جهت بود كه كسى از قوم لوط متوجه قضيه نزول عذاب نشود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 66 - 2،3

2- عذاب قوم لوط ، عذابى سهمگين و شديد بود .

و قضينا إليه ذلك الأمر أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

آمدن جمله «و قضينا إليه ذلك الأمر» به صورت مبهم و تفسير شدن آن با جمله «أن دابر. ..» و نيز كلمه «ذلك» _ كه اشاره به دور دارد _ بيانگر برداشت فوق است.

3- نسل قوم لوط با عذاب الهى ، قطع و ريشه كن شد .

و قضينا . .. أن دابر ه_ؤلاء مقطوع مصبحين

«دابر» به معناى «آخر» است (مفردات راغب)، و مقصود از جمله «دابر ه_ؤلاء مقطوع» نابودى آخرين فرد موجود از قوم لوط است كه طبيعتاً قطع نسل آنان را در پى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 1،2،4

1 - بارش بارانى از عذاب مرگبار بر قوم فسادپيشه لوط

و أمطرنا عليهم مطرًا

تنكير «مطراً» تنكير تنويع است; يعنى، نوعى باران فرستاديم كه آنان را در كام مرگ فرو برد.

2_ عذاب قوم لوط ، عذابى آسمانى و فرو باريده بر سر آنان

و أمطرنا عليهم مطرًا

4 - عذاب فرو آمده بر قوم لوط ، بسى مرگبار و جانگزا بود .

فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 3

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف «مستقرّ» مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

ص: 508

1048- ويژگيهاىقوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 20

20_ قوم لوط ، فاقد حتى يك انسان فهميده ، غيور و خداترس

فاتقوا الله و لاتخزون فى ضيفى أليس منكم رجل رشيد

«رشيد» به معناى راه يافته است و به مناسبت جمله «اتقواالله» و «لاتخزون فى ضيفى» مصداق راه يافتگى، خداترسى و غيرت و حميّت است.

1049- هجرت از سرزمين قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 81 - 13،14،15

13_ نجات لوط ( ع ) و خانواده اش در گرو خروج آنان از ديار قوم لوط بود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

14_ لوط ( ع ) موظف بود پيش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از ديار آنان خارج شود .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

تأكيد فرشتگان بر اينكه لوط(ع) بايد شبانه كوچ كند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است كه اين احتمال، در صورتى موجه است كه سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلكه در روز قبل، آن سخن ايراد شده باشد.

15_ فرشتگان ، از لوط ( ع ) و خاندانش خواستند كه به هنگام خروج از ديارشان ، از حركت باز نايستند و به سوى خانه و كاشانه باز نگردند .

و لايلتفت منكم أحد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 65 - 1،3

1- فرشتگان ، از حضرت لوط ( ع ) خواستار خارج ساختن خاندانش از شهر در پاسى از شب ، جهت نجات از عذاب الهى شدند .

فأسر بأهلك بقطع من الّيل

3- لوط ( ع ) ، مأموريت يافت كه هم زمان با خارج ساختن خاندانش از شهر ، خود نيز در پى آنان حركت كند .

فأسر بأهلك . .. و اتّبع أدب_رهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 171 - 4

4 - نجات لوط ( ع ) و اهلش از عذاب الهى ، در گرو خروج آنان از شهر

فنجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

ص: 509

از واژه «الغابرين» استفاده مى شود كه بر جاى ماندگان در شهر، گرفتار عذاب شدند و بيرون روندگان از شهر نجات يافتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») مرادف «إهلاك» و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، «سپس ديگران را هلاك گردانيديم».

1050- هجرت مؤمنان قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 7

7 - نجات لوط ( ع ) و مؤمنان ، از عذاب الهى ، با خروج از شهر انجام پذيرفت .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

از آمدن تعبير «غابرين» (بازماندگان) درباره همسر كافر و هلاك شده همسر لوط، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

1051- هجوم قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 1

1_ گروهى از قوم لوط به منظور تجاوز به مهمانان لوط ( فرشتگان ) شتابان به سوى خانه او هجوم بردند .

و جاءه قومه يهرعون إليه

هر چند هجوم آوردن به سوى لوط(ع) به همه قوم او نسبت داده شده است (و جاءه قومه); ولى مراد از آن به قرينه هايى چند، برخى افراد قوم مى باشد. جمله «هؤلاء بناتى...» از آن قرينه هاست; زيرا شرعاً و حقيقتاً امكان پذير نبود كه دختران لوط بتوانند به ازدواج همه و يا اكثر قوم وى درآيند. قابل ذكر است كه نسبت دادن كردار برخى از افراد قوم به همه ايشان، اشاره به اين نكته دارد كه: اگر همه آنان از وجود مهمانان لوط مطلع مى شدند و برايشان مقدور بود، همانند مهاجمان عمل مى كردند.

1052- هدايت ناپذيرى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 169 - 1

ص: 510

1 - نااميدى لوط ( ع ) از هدايت پذيرى قوم خويش

ربّ نجّنى و أهلى ممّا يعملون

اقدام لوط(ع) به طرح درخواست نجات از پيشگاه خداوند، نشان مى دهد كه او از هدايت قومش كاملاً مأيوس شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 56 - 1،2،4

1 - تأثيرناپذيرى قوم لوط ، در برابر هشدار ها و هدايت گرى هاى او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط

2 - تصميم قوم لوط مبنى بر اخراج و تبعيد لوط ( ع ) و خانواده اش ، تنها پاسخ آنان به هشدار هاى خيرخواهانه او

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا أخرجوا ءال لوط من قريتكم

4 - ايمان نياوردن هيچ فردى از جامعه به لوط ( ع ) ، جز افراد خانواده وى

قالو أخرجوا ءال لوط من قريتكم

مخالفان لوط به جاى اين كه بگويند: پيروان لوط را اخراج كنيد، گفتند: خانواده وى را بيرون كنيد و اين نشان مى دهد كه جز خانواده اش كسى به وى ايمان نياورده بود.

1053- هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 83 - 1

1 _ خداوند قوم لوط را به سبب مخالفتشان با لوط و استمرارشان بر عمل شنيع لواط به هلاكت رساند .

فانجينه و أهله إلا امرأته كانت من الغبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 84 - 1

1 _ خداوند با فرو ريختن بارانى بى نظير ( بارشى از سنگ ) بر سر قوم لوط ، آنان را به هلاكت رساند .

و أمطرنا عليهم مطراً

«مَطَر» مفعول به براى «أمطرنا» است و نكره آمدنش حكايت از آن دارد كه بارشى عجيب و بى نظير بوده است و با توجه به آيه 82 از سوره هود (و أمطرنا عليها حجارة . .. ) معلوم مى شود كه عذاب قوم لوط سنگباران بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 11

11_ از ميان بردن قوم لوط ، مأموريت فرشتگان حاضر در پيشگاه ابراهيم ( ع )

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

از آيه 76 و نيز آيات مربوط به داستان لوط(ع) معلوم مى شود هدف از فرستادن فرشتگان به سوى قوم لوط، به هلاكت رساندن

ص: 511

آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 71 - 12

12_ زمان آگاهى ابراهيم ( ع ) به دارا شدن فرزند و نوه ( اسحاق و يعقوب ) اندكى پيش از به هلاكت رسيدن قوم لوط بود .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت فبشّرن_ها بإسح_ق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 82 - 2،4

2_ خداوند ، علاوه بر زير و رو كردن ديار قوم لوط ، با فرو فرستادن سجّيل ( سنگ گل ) آنان را به هلاكت رساند .

فلما جاء أمرنا . .. أمطرنا عليها حجارة من سجيل

«سجيل» كلمه اى است كه در اصل فارسى بوده (سنگ گل) و آن گاه كه در زمان عربى استعمال شده و به اصطلاح معرّب گشته ، به صورت «سجّيل» تلفّظ شده است (لسان العرب).

4_ خداوند ، به دست فرشتگان مهمان لوط ، ديار قوم لوط را تخريب كرد و آنان را هلاك ساخت .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط . .. إنا رسل ربك ... فلما جاء أمرنا جعلنا ع_ليها سافلها

از اينكه خداوند، فرشتگان را براى تخريب ديار قوم لوط مى فرستد (إنا اُرسلنا إلى قوم لوط) و در عين حال تخريب آن ديار و نزول عذاب را به خودش نسبت مى دهد (جعلنا عاليها سافلها) چنين استفاده مى شود كه: فرشتگان به منزله وسيله اى براى نزول عذاب بوده و كار آنها جلوه اى از فعل خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 74 - 7

7- زير و رو شدن شهر و ديار قوم لوط و هلاكت آنان ، مصداق و مظهر عذاب دردناك الهى

نبّىء عبادى . .. و أن عذابى هو العذاب الأليم ... فأخذتهم الصيحة ... فجعلنا ع_ليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 172 - 1

1 - هلاكت قوم لوط ، پس از خروج وى و خاندان مؤمنش از شهر

فنجّين_ه و أهله . .. ثمّ دمّرنا الأخرين

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») مرادف «إهلاك» و به معناى نابود كردن و از ميان برداشتن است; يعنى، «سپس ديگران را هلاك گردانيديم».

ص: 512

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 1

1 - بارش بارانى از سنگ گِل ( سجيل ) بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان و ويرانى كامل ديارشان

ثمّ دمّرنا الأخرين . و أمطرنا عليهم مطرًا

«إمطار» (مصدر «أمطرنا») به معناى بارانيدن است. «مطرًا» مفعول «أمطرنا» و تنكير آن تنكير تنويع است; يعنى، «بر روى آنان نوعى باران فرو ريختيم». در سوره حجر (آيه 74) نوع باران را بيان كرده است: «فجعلنا عاليها سافلها و أمطرنا عليهم حجارة من سجيل; شهرشان را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ هايى از سجيل (سنگ گِل) فرو ريختيم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 174 - 2

2 - هلاكت قوم فساد پيشه لوط و نجات وى و خاندانش _ به جز همسر وى _ نمودى از سنت مستمر الهى در يارى رسانى به حق و سركوب باطل

إنّ فى ذلك لأية

نشانه و مايه عبرت بودن سرگذشت قوم لوط، در صورتى است كه درباره ديگر امت ها قابل تكرار باشد و به تعبير ديگر، سنتى مستمر به شمار آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 175 - 5

5 - هلاكت قوم لوط ، نمود عزت و قدرت پيروزمند خداوند

ثمّ دمّرنا الأخرين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 134 - 2

2 - قوم لوط ، گرفتار عذاب هلاكت بار الهى شدند .

و إنّ لوطًا لمن المرسلين . إذ نجّين_ه و أهله

نجات حضرت لوط و خاندانش، نشانگر نابود شدن قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 135 - 1

1 - همسر حضرت لوط ، از هلاك شدگان عذاب الهى قوم لوط بود .

إلاّ عجوزًا فى الغ_برين

«غابر» (مفرد «غابرين») به معناى باقى و مانده است و مقصود از آن، كسانى اند كه از شهر بيرون نيامده و به عذاب الهى قوم لوط گرفتار شدند.

ص: 513

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 136 - 1

1 - تمام افراد قوم لوط كه در شهر ماندند ، به عذاب هلاكت بار الهى گرفتار و كيفر شدند .

إذ نجّين_ه و أهله أجمعين . إلاّ عجوزًا فى الغ_برين . ثمّ دمّرنا الأخرين

«تدمير» (مصدر «دمّرنا») به معناى اهلاك و نابود كردن از روى كيفر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 32 - 2

2 - حضور فرشتگان به محضر ابراهيم ( ع ) ، قبل از ايفاى مأموريت خود در نابودى قوم لوط

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مفسران اين مأموريت را _ به قرينه «لنرسل» _ بعد از حضور يافتن ملائكه در منزل ابراهيم(ع) دانسته اند. البته آيات مربوط به قوم لوط در سوره هود مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 53 - 2

2 - هلاكت قوم لوط ، به وسيله زيرورو شدن سرزمين آنان

و المؤتفكة أهوى

«ائتفاك» به معناى زيرورو شدن است. «قراى مؤتفكه»; يعنى، آبادى هايى كه با اهلش زيرورو شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 54 - 1

1 - مدفون گشتن قوم لوط در پوششى گران ، در پى سقوط و هلاكت

و المؤتفكة أهوى . فغشّيها ما غشّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 34 - 3

3 - هلاكت تمامى قوم لوط با عذاب الهى ; به جز شخص لوط ( ع ) و خاندان او

إنّا أرسلنا عليهم حاصبًا إلاّءال لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 38 - 3،4

3 - عذاب قوم لوط ، عذابى فراگير و مايه نابودى همه آنان

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

وصف «مستقرّ» مى رساند كه طوفان شن، آن قدر استمرار يافت تا تمامى قوم لوط به هلاكت رسيدند.

4 - برجاى ماندن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط ، پس از هلاكت آنان

ص: 514

و لقد صبّحهم بكرة عذاب مستقرّ

واژه «مستقرّ» مى تواند نظر به استمرار يافتن آثار عذاب نازل شده بر قوم لوط داشته باشد. برداشت ياد شده بر پايه اين احتمال است.

1054- همجنس بازى در قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 4

4- انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) عملى رايج و علنى در ميان قوم لوط

و جاء أهل المدينة يستبشرون

تصريح به آمدن «اهل مدينه» كه شامل همه يا عموم مردم مى شود، حاكى از نكته فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 71 - 9

9- قوم لوط على رغم وجود راه هاى مشروع و طبيعى ( ازدواج با زنان ) بر عمل شنيع لواط و همجنس بازى ، اصرار داشتند .

قال ه_ؤلاء بناتى إن كنتم ف_علين

جمله «إن كنتم فاعلين» به منزله جمله «إن فعلتم ما أقول لكم و ما أظنكم تفعلون» است; يعنى، اگر به نصيحت و پيشنهادم ترتيب اثر دهيد كه گمان نمى كنم چنين باشيد.

1055- همجنس بازى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 78 - 2

2_ قوم لوط ، مردمى تبه كار و مبتلا به عمل شنيع لواط ( همجنس بازى ) بودند .

و من قبل كانوا يعملون السيئات

از مصداقهاى بارز براى «السيئات» _ به مناسبت مورد _ لواط و همجنس بازى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 79 - 2،3،5

2_ ترك ازدواج و اطفاى غريزه جنسى از طريق لواط ، به صورت يك سنت و اخلاق اجتماعى در ميان قوم لوط بروز كرده بود .

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

از آن جا كه قوم لوط ، ازدواج با دختران او را امرى نابحق شمردند، معلوم مى شود: ازدواج با زنان را ممنوع مى دانستند و يا اخلاق جنسى آنان از سير 8طبيعى خود خارج شده بود به گونه اى كه تمايل به جنس مخالف نداشتند.

ص: 515

3_ گرايش به لواط و همجنس بازى و عدم اشتياق به زنان ، دليل هاى قوم تبهكار لوط براى نپذيرفتن پيشنهاد حضرت لوط ( ازدواج با دختران او و تعرض نكردن به مهمانان )

قالوا لقد علمت ما لنا فى بناتك من حق و إنك لتعلم ما نريد

5_ لوط ( ع ) ، آگاه به رسوخ خوى همجنس گرايى در اخلاق و رفتار قوم خويش

و إنك لتعلم ما نريد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 67 - 3

3- قوم لوط انحرافات جنسى ( لواط و همجنس بازى ) را ، كارى خوب مى پنداشتند و به آن علاقه و تمايل شديدى داشتند .

و جاء أهل المدينة يستبشرون

از اظهار شادمانى و شادباش گويى قوم لوط به هنگام باخبر شدن از مهمانان حضرت لوط(ع)، استفاده مى شود كه آنان از تجاوز جنسى خوشحال و آن را امرى پسنديده مى انگاشتند. گفتنى است كه طبق آيه 78 «هود» و نيز اشاراتى كه در آيات بعد (68، 69 و71) آمده است، آنان مردمانى آلوده به انحراف جنسى بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 165 - 3،5

3 - لواط و همجنس بازى ، انحرافى ابداع شده توسط قوم لوط

أتأتون الذكران من الع_لمين

قيد «من العالمين» مى تواند متعلق به «تأتون» باشد; يعنى، «أتأتون أنتم من بين العالمين الذكران; آيا از ميان مردم جهان، شما با مردان مى آميزيد؟» مقصود اين است كه در دنيا، هيچ قومى را نمى يابيد كه چنين رويه زشتى را برگزيده باشد.

5 - هم جنس گرايى ، بارزترين نمود بى تقوايى قوم لوط

فاتّقوا اللّه . .. أتأتون الذكران من الع_لمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 28 - 4،5

4 - لواط ( آميزش با مردان ) ، در ميان قوم لوط رواج داشت .

إنّكم لتأتون الف_حشة

«فاحشة» به هر «كردار زشت» اطلاق مى شود و به قرينه آيه بعد، منظور از آن، لواط است.

5 - لوط ( ع ) قوم خود را به خاطر همجنس بازى ( لواط ) ، مورد سرزنش قرار داد .

و لوطًا إذ قال . .. إنّكم لتأتون الف_حشة ما سبقكم بها من أحد

1056- هوشياران و تاريخ قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 516

9 - حجر - 15 - 75 - 1

1- در سرگذشت قوم لوط براى هوشمندان ژرف نگر و پژوهندگان روشن بين ، نشانه هاى بسيارى از خدا و عظمت او وجود دارد .

و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك لأي_ت للمتوسّمين

«متوسم» در لغت به كسى گفته مى شود كه در علامتها و نشانه ها به دقت بنگرد و مقصود از آن كسى است كه در جست و جوى علل و عوامل بروز حوادث و نيز عواقب و پيامدهاى امور بوده و هوشمندانه در آنها نظر افكند.

1057- يأس قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 82 - 8

8 _ قوم لوط نااميد از گرايش وى و همگامانش به منجلاب فساد ها و ارتكاب رفتار هاى پليد و ناروا

إنهم أناس يتطهرون

به كارگيرى فعل مضارع «يتطهرون» بيانگر آن است كه قوم لوط بر اين باور بودند كه پاك زيستى وى و همراهانش امرى مستمر و مداوم است.

1058- قوم نوح

آثار تكذيبگرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 7

7 - ناباورى قوم نوح ، نسبت به معاد و قيامت ، زمينه موضع گيرى خصمانه آنان در قبال نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح فكذّبوا عبدنا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از «كذّبت» _ به قرينه آيات پيشين _ تكذيب قيامت باشد. كه در اين صورت «فاى تفريع» در «فكذّبوا عبدنا» مى رساند كه تكذيب پيامبران، ريشه در تكذيب معاد دارد.

1059- آثار حيات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 3،4

3 - تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، موجب گمراهى بندگان خدا و مؤمنان مى شد .

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى

ص: 517

مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

«فاجر» به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

1060- آثار شرك قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 8

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر آن باشد.

1061- آثار فسق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

1062- آثار قدرت اقتصادى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1063- آثار قدرت سياسى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

ص: 518

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1064- آثار كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از «ما كانوا يفعلون» شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

1065- آثار گمراهگرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2

2 - حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

1066- آثار گناه قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

1067- آثار گناهكارى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 1

1 - قوم نوح به خاطر ارتكاب خطا ها و گناهان گوناگون غرق شدند .

ص: 519

ممّا خطي__تهم أُغرقوا

«من» در «ممّا» براى تعليل است و جمع آمدن «خطيئاتكم»، نشانه تعدد و گوناگونى خطاها و گناهان است.

1068- آثار هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 122 - 4

4 - هلاكت قوم نوح ، نمود عزت و قدرت قاهر خداوند

ثمّ أغرقنا بعد الباقين . .. و إنّ ربّك لهو العزيز الرحيم

1069- آغاز عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 7

7 - تنورى كه فوران آب از آن نشانه در رسيدن عذاب بر قوم نوح بود از پيش تعيين شده بود .

فإذا جاء أمرنا و فار التّنّور

«ال» در «التّنّور» براى عهد ذهنى است. بنابراين «التّنّور»; يعنى، آن تنور.

1070- آمرزش قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 3

3 - جلب غفران و آمرزش خداوند براى مردم ، از اهداف دعوت حضرت نوح ( ع )

و إنّى كلّما دعوتهم لتغفر لهم

1071- ابزار عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 3

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير «ناراً» يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

ص: 520

1072- اتحاد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

1073- اتمام حجت بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 7

7 _ خداوند ، قوم نوح را ، پيش از وقوع عذاب استيصال ، انذار كرده و به آنان هشدار داده بود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 2

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

ص: 521

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

1074- احساس خطر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 4

4 - احساس خطر اشراف ، از پيام توحيدى نوح ( ع )

ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 4

4 - احساس خطر اشراف و زمامداران قوم نوح از گسترش دعوت وى

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

تهديد سران قوم نوح به سخت ترين مجازات همچون رجم، نشانگر نگرانى شديد آنان است.

1075- ارتجاع اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 14

14 - اشراف مرتجع قوم نوح ، مدافع وضع موجود و مخالف دگرگونى و تحول

فقال الملؤا . .. ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

1076- ارزشگذارى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 9

9 - برخوردارى از امكانات مالى و اعتبار اجتماعى ، معيار ارزش افراد در نگاه اشراف جامعه نوح

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

ص: 522

1077- استضعاف پيروان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 1،2

1 - امتناع قوم نوح از ايمان آوردن به وى ، به بهانه وجود گروهى محروم ، بى اعتبار و فاقد پايگاه اجتماعى _ اقتصادى در كنار او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

«أرذلون» جمع «أرذل» است و آن تفضيل «رذل» (حقير، پست و فرومايه) مى باشد. بنابراين «أرذلون»; يعنى، پست ترين فرومايگان و فرومايه ترين مردمان. گفتنى است كه اشراف قوم نوح، اين نسبت ناروا را از آن جهت به پيروان آن حضرت مى دادند كه آنان از طبقات محروم جامعه بودند و از اعتبارات اجتماعى و اقتصادى بهره اى نداشتند.

2 - نخستين مؤمنان به نوح ( ع ) ، محرومان جامعه بودند .

و اتبعك الأرذلون

1078- استكبار قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 7،8،9

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه رو شد .

و استكبروا استكبارًا

8 - قوم نوح ، دچار خوى استكبار و خودبرتربينى

و استكبروا استكبارًا

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

1079- استهزاهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 3،4،15

3_ كفرپيشگان ، به هنگام مواجه شدن با نوح ( ع ) او را به خاطر كشتى سازى به استهزا و مسخره مى گرفتند .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه

4_ كفرپيشگان ، آن گاه كه دسته جمعى و گروه گروه با نوح ( ع ) مواجه مى شدند ، او را به خاطر كشتى سازى به تمسخر مى گرفتند .

كلما مرّ عليه ملأ من قومه

برداشت فوق ، از كلمه «ملأ» _ كه در اين جا به معناى گروه و جماعت است _ استفاده شده است.

15_ « عن أبى عبدالله ( ع ) [ فى حديث قال بعد ما قرأ قوله تعالى ] : « كلما مرّ عليه ملأ من قومه سخروا منه . . . » : . . . كانوا

ص: 523

يسخرون منه و يقولون : ينحت سفينة فى البرّ ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه [ضمن حديثى بعد از قراءت آيه مزبور] فرمود: . .. قوم نوح او را مسخره مى كردند و مى گفتند: او در خشكى كشتى مى سازد!».

1080- اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 61 - 5

5 _ مردمان عصر نوح ( ع ) پيرو اشراف و بزرگان قوم خويش و تحت تأثير موضعگيرى هاى آنان بودند .

قال الملأ . .. قال يقوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 1

1 - قوم نوح ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

«ملأ»، به رؤسا و اشراف گفته مى شود. «الذين كفروا» وصف توضيحى است نه احترازى; زيرا با توجه به آيه 27 سوره هود(و ما نراك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرأى)، معلوم مى شود كه هيچ يك از اشراف قوم نوح، به وى ايمان نياورده بودند.

1081- اشراف قوم نوح و پيروان نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 7،11،12،13،15

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

«بادى» از «بدوّ» و به معناى ظاهر است. «ظاهر الرأى»; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. «بادى الرأى» مى تواند ظرف براى «اتبعك» باشد. براين اساس معناى جمله «مانريك ...» چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

12_ حقارت و پستى مؤمنان به نوح ( ع ) ، امرى آشكار و روشن در نظر اشراف و سران قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه «بادى الرأى»ظرف براى مضمون جمله «هم أراذلنا» باشد; يعنى ، در يك نگاه ظاهرى مى توان دريافت كه پيروان تو، مردمى پست و حقيرند.

ص: 524

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

15_ اشراف و سران قوم نوح ، پيروان آن حضرت را در ادعاى ايمان ، به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 18

18_ اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت

و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

به قرينه «إنهم ملاقوا ربهم» مى توان گفت كه: مفعول «تجهلون» مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس «أراكم ...»; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.

1082- اشراف قوم نوح و تقرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 19

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى « لقاءالله » و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

1083- اشراف قوم نوح و دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به «على» متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين «فعميت عليكم»; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

1084- اشراف قوم نوح و فقرا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 525

8 - هود - 11 - 29 - 8

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 9،10

9_ تهى دستان و مستضعفان جامعه ، در نظر ظاهر بين اشراف قوم نوح ، مردمى پست و حقير

و لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

إزدراء (مصدر تزدرى) به معناى حقير شمردن و ناقص و معيوب دانستن است (لسان العرب). مفعول «تزدرى» ضمير محذوفى است كه به «الذين» برمى گردد و مراد از آن، پيروان حضرت نوح مى باشد. يعنى «الذين تزدريهم أعينكم» (آنان كه چشمان شما ايشان را حقير و ناقص و معيوب مى بيند.) اسناد «تزدرى» به «أعينكم» اشاره به ظاهربينى اشراف و سران دارد.

10_ سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

جمله «لن يؤتيهم الله خيراً» بيان انديشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. اين جمله با توجه به كلمه «لن» حكايت از آن دارد كه: اشراف دستيابى محرومان را به خير و نيكى ، نامحتمل مى دانستند.

1085- اشراف قوم نوح و قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 1

1_ اشراف و سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .

فقال الملأ الذين كفروا من قومه

متعلق «كفروا» به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.

1086- اشراف قوم نوح و لقاءالله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 19

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى « لقاءالله » و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

ص: 526

1087- اشراف قوم نوح و مردم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 6

6_ توده هاى غير مرّفه ، مردمى پست و حقير در ديدگاه اشراف قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

أرذل (مف_رد أراذل) به مع_ن_اى پ_ست و حق_ي_ر مى باش_د.

1088- اشراف قوم نوح و مستضعفان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 11

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

«بادى» از «بدوّ» و به معناى ظاهر است. «ظاهر الرأى»; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. «بادى الرأى» مى تواند ظرف براى «اتبعك» باشد. براين اساس معناى جمله «مانريك ...» چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

1089- اشراف قوم نوح و مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

1090- اشراف قوم نوح و نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به «على» متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين «فعميت عليكم»; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

ص: 527

1091- اشراف قوم نوح و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 2

2_ سران كفرپيشه قوم نوح ، بشر را شايسته رسالت نمى پنداشتند .

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

1092- اشراف قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 1،2

1 _ جبهه گيرى گروه سرشناس و اشراف قوم نوح در برابر دعوت وى

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

2 _ اشراف و سرشناسان قوم نوح وى را در احاطه گمراهى هاى آشكار مى پنداشتند .

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 13،14

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 2

2_ اشراف و سران قوم نوح ، او را به دليل ملك نبودن و دسترسى نداشتن به گنجينه هاى هستى و نداشتن علم غيب ، لايق مقام پيامبرى نمى دانستند .

و لا أقول لكم عندى خزائن الله . .. و لا أقول إنى ملك

به نظر مى رسد جمله هاى «لا أقول لكم . ..» ناظر به «ما نرى لكم علينا من فضل» باشد و لذا اشاره به انتظارات نابه جاى قوم

ص: 528

نوح ، از مدعيان نبوت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 7

7_ اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأيوس كردن او از پذيرش دعوت هاى توحيدى

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

1093- اصرار بر كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 4

4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 6

6 - اصرار و پافشارى قوم نوح ، بر مواضع كفرآميز خويش

و أصرّوا

1094- اعراض اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 3

3 - وا نهادن و بى اعتنايى به نوح ( ع ) ، آخرين چاره انديشى اشراف كافر در مبارزه با آن حضرت

فقال الملؤا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

1095- اعراض قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

ص: 529

1096- اقليت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 5

5 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم نوح

و ما كان أكثرهم مؤمنين

1097- اقوام پس از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله «أنّهم أصحاب النار» _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

1098- اكثريت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 1

1 _ اكثريت عمده قوم نوح ( ع ) وى را تكذيب كردند و يگانگى خداوند ، معاد و رسالت را باورهايى دروغين پنداشتند .

فكذبوه

از اينكه خداوند تكذيب نوح(ع) را به همگان نسبت داده (فكذبوه)، در حالى كه عده اى از آنان، يعنى همراهانش در كشتى، رسالت وى را تصديق كردند، معلوم مى شود نسبت مؤمنان به كافران بسيار اندك بوده است.

1099- امتحان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 7

7 - سرگذشت قوم نوح ، نمودى از آزمايش الهى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

ص: 530

ذكر سنت آزمون بعد از جمله «إنّ فى ذلك لآيات» نشان مى دهد كه سرگذشت قوم نوح، يكى از مصداق هاى آزمون الهى و نمودى از آن است.

1100- امكانات مادى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

1101- انتقام از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 1،3

1 - اجابت دعاى نوح ( ع ) به درگاه خداوند ، براى انتقام از قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه . .. ففتحنا

3 - انتقام الهى از قوم نوح ، با ريزش بارانى شديد و سيل آسا بر ايشان

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

1102- انذار اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 2

2 - انذار توده ها و نه جلب رضايت اشراف به قيمت طرد محرومان ، وظيفه اعلام شده از سوى نوح ( ع ) به اشراف قومش

و ما أنا بطارد المؤمنين . إن أنا إلاّ نذير

1103- انذار قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 7

7 _ خداوند ، قوم نوح را ، پيش از وقوع عذاب استيصال ، انذار كرده و به آنان هشدار داده بود .

ص: 531

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 9،10

9_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به كيفر هاى دردناك اخروى هشدار داد .

أن لاتعبدوا إلاّ الله إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

10_ نوح ( ع ) ، كافران قومش را به عذابى دردناك در دنيا هشدار داد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 3

3_ نوح ( ع ) ، همواره كفرپيشگان را به نزول عذاب الهى هشدار مى داد .

فأتنا بما تعدنا

آوردن فعل مضارع (تعد) به جاى فعل ماضى (وعدت) اشاره به تكرار وعيدها و هشدارهاى حضرت نوح(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 12

12 - نوح ( ع ) ، قومش را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد0

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 5

5 - هشدار قبلى مردم به عذاب استيصال ، از سوى نوح ( ع )

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 6

6 - هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر « عذاب استيصال » در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 2،3

ص: 532

2 - نوح ( ع ) ، مأمور به انذار و اخطار به قوم خود

أن أنذر قومك

3 - انذار و اخطار نوح ( ع ) به مردمش ، به منظور پيش گيرى از نزول عذاب دردناك بر آنان

أن أنذر قومك من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

1104- انذارهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

1105- انقراض قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 11

11 _ تشكيل قوم عاد پس از انقراض قوم نوح ( ع ) به جانشينى از آنان ، نعمتى الهى براى قوم عاد

إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

1106- انگشت به گوش كردن قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 2

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

1107- اهانتهاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 533

13 - شعراء - 26 - 111 - 8

8 - تحقير شديد پيروان نوح از سوى اشراف كافر

قالوا . .. و اتبعك الأرذلون

1108- اهميت هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 6

6 - فرجام هلاكت بار قوم نوح ، هشدارى جدى به همه حق ستيزان

إنّ فى ذلك لأية

با توجه به لحن تهديدآميز اين آيه و بيان اين كه علت انتقام گرفتن خداوند از قوم نوح، اين بوده كه بيشتر آنان پذيراى ايمان نبودند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

1109- ايمان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1110- باغهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 2

2 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آباد شدن باغ ها و نهرهايشان از سوى خداوند در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

1111- بت پرستى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 7

ص: 534

7 _ قوم نوح ، مردمانى مشرك و بت پرست بودند .

يقوم . . فأجمعوا أمركم و شركاءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى شرك پيشه و بت پرست بودند .

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح ، به خاطر بى توجهى آنان نسبت به عظمت خداوند و روى آوردن به شرك و بت پرستى

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 2

2 - مردم در عصر بعثت نوح ( ع ) ، مردمى مشرك و بت پرست و داراى چند معبود بودند .

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 2

2 - نااميدى كامل نوح ( ع ) از ايمان آوردن قومش و نجات آنان از گمراهى شرك و بت پرستى

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

1112- بنى اسرائيل و تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 5

5- بنى اسرائيل به سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود آشنايى داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

1113- بهانه جويى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 535

8 - هود - 11 - 27 - 7

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 6

6 - « از جنس بشر بودن نوح ( ع ) » دستاويز اشراف كافر در انكار رسالت آن حضرت

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

1114- بهانه جويى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 3

3_ بشر بودن نوح ( ع ) ، بهانه و دستاويز كفرپيشگان براى انكار پيامبرى و رسالت آن حضرت

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 1

1 - امتناع قوم نوح از ايمان آوردن به وى ، به بهانه وجود گروهى محروم ، بى اعتبار و فاقد پايگاه اجتماعى _ اقتصادى در كنار او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

«أرذلون» جمع «أرذل» است و آن تفضيل «رذل» (حقير، پست و فرومايه) مى باشد. بنابراين «أرذلون»; يعنى، پست ترين فرومايگان و فرومايه ترين مردمان. گفتنى است كه اشراف قوم نوح، اين نسبت ناروا را از آن جهت به پيروان آن حضرت مى دادند كه آنان از طبقات محروم جامعه بودند و از اعتبارات اجتماعى و اقتصادى بهره اى نداشتند.

1115- بى ادبى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 1

1 - قوم نوح ، مردمى بى پروا در برابر خداوند ولى بى اعتقاد به عظمت او

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

«رجاء» در مقابل «يأس» قرار دارد و هرگاه با حرف نفى استعمال شود _ مانند آيه شريفه _ به معناى «خوف» به كار مى رود (لسان العرب). برخى مراد از «رجاء» در اين آيه را، «اعتقاد» دانسته اند; زيرا كسى كه به چيزى اميدوار است، به آن چيز اعتقاد خواهد داشت. و «وقار» به معناى عظمت و بزرگى است.

ص: 536

1116- بى ايمانى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 12

12_ اشراف و سران قوم نوح ، به معارف الهى تمايلى نشان نمى دادند و از آن بيزار و متنفر بودند .

و أنتم لها ك_رهون

1117- بى تقوايى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 4،6

4 - قوم نوح ، مردمى بى تقوا و گنه پيشه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

دعوت نوح(ع) از قوم خويش به رعايت تقوا و خداترسى، بيانگر مطلب ياد شده است.

6 - قوم نوح ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألاتتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

1118- بى لياقتى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع «لاتبتئس» بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

1119- بى منطقى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20

ص: 537

20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، فاقد هرگونه دليل و برهان در گرايش به شرك و انكار توحيد ربوبى

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

«ما» در «ما لكم» اسم استفهام و براى انكار است و اين استفهام متوجه سبب قبول نداشتن «وقار» براى خدا است. بر اين اساس، مفاد آيه شريفه چنين مى شود: «أىّ سبب حصل لكم حال كونكم غير خائفين و غير معتقدين للّه عظمة».

1120- بى ياورى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 6

6 - قوم بت پرست نوح ، به هنگام غرق شدن و دچار گشتن به عذاب برزخى ، هيچ يار و ياورى نداشتند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

1121- بينش اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 60 - 2،3

2 _ اشراف و سرشناسان قوم نوح وى را در احاطه گمراهى هاى آشكار مى پنداشتند .

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

3 _ ايمان به يگانگى خداوند و لزوم پرستش او و باور به معاد ، پندارهايى باطل و واهى در ديدگاه اشراف قوم نوح

قال الملأ من قومه إنا لنريك فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 2،6،11،12،13

2_ سران كفرپيشه قوم نوح ، بشر را شايسته رسالت نمى پنداشتند .

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

6_ توده هاى غير مرّفه ، مردمى پست و حقير در ديدگاه اشراف قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

أرذل (مف_رد أراذل) به مع_ن_اى پ_ست و حق_ي_ر مى باش_د.

ص: 538

11_ اشراف قوم نوح ، ايمان توده هاى مستضعف را ايمانى سطحى و برخاسته از خوش باورى و عدم تفكر مى شمردند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

«بادى» از «بدوّ» و به معناى ظاهر است. «ظاهر الرأى»; يعنى، ديد سطحى و انديشه خالى از تفكر و تأمل. «بادى الرأى» مى تواند ظرف براى «اتبعك» باشد. براين اساس معناى جمله «مانريك ...» چنين است: مى بينيم كه أراذل از تو پيروى كرده اند و پيروى آنان سطحى و بدون تأمل در درستى و نادرستى ادعاى تو بوده است.

12_ حقارت و پستى مؤمنان به نوح ( ع ) ، امرى آشكار و روشن در نظر اشراف و سران قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه «بادى الرأى»ظرف براى مضمون جمله «هم أراذلنا» باشد; يعنى ، در يك نگاه ظاهرى مى توان دريافت كه پيروان تو، مردمى پست و حقيرند.

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 12

12_ اشراف و سران قوم نوح ، به معارف الهى تمايلى نشان نمى دادند و از آن بيزار و متنفر بودند .

و أنتم لها ك_رهون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 3

3_ دستيابى به مال و دارايى مردم به بهانه پيامبرى ، تحليل نابخردانه سران و اشراف قوم نوح از ادعاى نبوت و رسالت آن حضرت

و ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

از اينكه نوح(ع) در پاسخ به قوم خويش ، مطرح مى سازد كه كمترين مالى از آنان مطالبه نمى كند ، معلوم مى شود كه كفرپيشگان چنين اتهامى را متوجه او كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 2،9،10

2_ اشراف و سران قوم نوح ، او را به دليل ملك نبودن و دسترسى نداشتن به گنجينه هاى هستى و نداشتن علم غيب ، لايق مقام پيامبرى نمى دانستند .

و لا أقول لكم عندى خزائن الله . .. و لا أقول إنى ملك

به نظر مى رسد جمله هاى «لا أقول لكم . ..» ناظر به «ما نرى لكم علينا من فضل» باشد و لذا اشاره به انتظارات نابه جاى قوم نوح ، از مدعيان نبوت دارد.

9_ تهى دستان و مستضعفان جامعه ، در نظر ظاهر بين اشراف قوم نوح ، مردمى پست و حقير

و لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

إزدراء (مصدر تزدرى) به معناى حقير شمردن و ناقص و معيوب دانستن است (لسان العرب). مفعول «تزدرى» ضمير محذوفى

ص: 539

است كه به «الذين» برمى گردد و مراد از آن، پيروان حضرت نوح مى باشد. يعنى «الذين تزدريهم أعينكم» (آنان كه چشمان شما ايشان را حقير و ناقص و معيوب مى بيند.) اسناد «تزدرى» به «أعينكم» اشاره به ظاهربينى اشراف و سران دارد.

10_ سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

جمله «لن يؤتيهم الله خيراً» بيان انديشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. اين جمله با توجه به كلمه «لن» حكايت از آن دارد كه: اشراف دستيابى محرومان را به خير و نيكى ، نامحتمل مى دانستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 7،9،14

7 - اعتقاد اشراف قوم نوح ، به عدم صلاحيت بشر براى رسالت الهى

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

9 - تنها فرشتگان ، شايسته رسالت الهى در بينش اشراف كافر قوم نوح

و لوشاء اللّه لأنزل مل_ئكة

«مشيئة» (مصدر «شاء») به معناى خواستن و اراده كردن و «إنزال» (مصدر «أنزل») به معناى فرو فرستادن است. «ملائكة»، جمع «ملك» (فرشتگان) مى باشد; يعنى: «اگر خدا مى خواست، قطعاً فرشتگانى فرو مى فرستاد».

14 - اشراف مرتجع قوم نوح ، مدافع وضع موجود و مخالف دگرگونى و تحول

فقال الملؤا . .. ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 9

9 - برخوردارى از امكانات مالى و اعتبار اجتماعى ، معيار ارزش افراد در نگاه اشراف جامعه نوح

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

1122- بينش قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 8

8_ نوح ( ع ) ، در پندار نارواى كفرپيشگان قومش ، فردى دروغگو و ارائه كننده مطالب نادرست

إن كنت من الص_دقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 9

9_ كفرپيشگان قوم نوح ، او را خيرخواه نمى دانستند و تعاليمش را سودمند نمى پنداشتند .

ي_نوح قد ج_دلتنا . .. إن أردت أن أنصح لكم

ص: 540

اشراف قوم نوح ، تلاشهاى مستمر نوح(ع) را جدل (جرّ و بحث) ناميدند; ولى او در مقابل ، تعبير نصيحت را به كار برد تا پندار آنان را تخطئه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 4

4_ كفرپيشگان ، ساختن كشتى را آزار و عذابى بى جا و تحميل شده بر نوح ( ع ) و پيروانش قلمداد كرده و آن را مايه شرمسارى ايشان مى شمردند .

يصنع الفلك . .. فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 11

11 - بعثت رسولى از ميان نسل بشر ، پديده اى نو و بى سابقه در نظر قوم نوح

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

كلمه «ه_ذا» به قرينه «و لوشاء اللّه لأنزل ملائكة» اشاره دارد به موضوع بعثت رسولى از ميان نسل بشر.

1123- پندارهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 5

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله «أو عجبتم . .. » عطف بر «ليس بى ضللة» است.

1124- پيامبر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 12

12- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، پيامبرانى مخصوص به خود داشتند .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح . .. جاءتهم رسلهم

ص: 541

1125- پيروان نوح(ع) و استهزاهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 7

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

1126- تأثيرپذيرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 5

5 - قوم نوح ، از نظر فرهنگى و دينى ، تحت تأثير صاحبان زر و زور و پيرو آنان بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه «مال» مظهر زر و قدرت اقتصادى و «ولد» نماد زور و قدرت سياسى است كه از كثرت نفرات نشأت مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 9

9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر و زور جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

1127- تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله «إنى إذًا لمن الظالمين» تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 1

1_ گروهى از قوم نوح ، به او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .

أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

ص: 542

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 100 - 1

1_ داستان اقوامى چون فرعونيان ، قوم نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع ) ، از داستان هاى مهم تاريخ بشرى است .

ذلك من أنباء القرى

«أنباء» جمع نبأ است و نبأ _ چنان چه در مفردات راغب آمده _ به خبرى گفته مى شود كه داراى فايده بزرگ است. «قرى» (جمع قرية) به معناى آباديهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 2،3،4

2- قوم نوح ، آيات الهى را تكذيب كردند .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

3- قوم نوح ، مردمى زشت كار و ناشايست بودند .

إنّهم كانوا قوم سوء

4- سابقه زشت كارى قوم نوح ، زمينه ساز تكذيب آيات الهى از سوى آنان بود .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «إنّهم كانوا. ..» در مقام تعليل براى جمله پيشين باشد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دوام وصف سوء در ميان قوم نوح است و از آن جايى كه فعل ماضى است، از آن به سوء سابقه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3،5

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب كننده پيامبر خود

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوام تكذيب كننده، بيانگر مطلب فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى شرك پيشه و بت پرست بودند .

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 1،2،7،12

ص: 543

1 - قوم نوح ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

«ملأ»، به رؤسا و اشراف گفته مى شود. «الذين كفروا» وصف توضيحى است نه احترازى; زيرا با توجه به آيه 27 سوره هود(و ما نراك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرأى)، معلوم مى شود كه هيچ يك از اشراف قوم نوح، به وى ايمان نياورده بودند.

2 - پيشگامى اشراف ، در موضع گيرى خصمانه عليه نوح ( ع )

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

7 - اعتقاد اشراف قوم نوح ، به عدم صلاحيت بشر براى رسالت الهى

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 13

13 - شدت خشم الهى ، نسبت به قوم ستم پيشه نوح

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا . .. فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،4،7

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

«الآيات» جمع «آية» است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن «آيات»، استفاده مى شود.

4 - سرگذشت قوم نوح ، داراى نشانه هايى روشن بر قدرت الهى در كيفر كافران و نصرت مؤمنان

قال ربّ انصرنى . .. إنّ فى ذلك لأي_ت

با توجه به ظهور قدرت خدا در طوفان نوح و غرق شدن كافران و مشركان و نيز ظهور نصرت الهى نسبت به حضرت نوح(ع) و همراهان او، عبارت «إنّ فى ذلك لآيات»، مى تواند بيانگر برداشت فوق باشد.

7 - سرگذشت قوم نوح ، نمودى از آزمايش الهى

إنّ فى ذلك لأي_ت و إن كنّا لمبتلين

ذكر سنت آزمون بعد از جمله «إنّ فى ذلك لآيات» نشان مى دهد كه سرگذشت قوم نوح، يكى از مصداق هاى آزمون الهى و نمودى از آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 1،2

ص: 544

1 _ خداوند ، قوم نوح را به خاطر تكذيب رسولان الهى ، در ميان امواج آب و توفان ، غرق ساخت .

و قوم نوح لما كذّبوا الرسل أغرقن_هم

2 _ قوم نوح ، رسالت و پيامبرى نوح ( ع ) و ديگر پيامبران الهى پيش از او را تكذيب كردند .

كذّبوا الرسل

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمع آمدن «رسل» به لحاظ مجموعه پيامبران الهى پيش از نوح(ع) باشد; كه در اين صورت الف و لام «الرسل» براى عهد خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1،3،4

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

«إغراق» (مصدر «أغرقنا») به معناى غرق كردن است. مضاف اليه «بعد» حذف شده و تقدير آن چنين است: «بعد نجات نوح و من معه». «ألباقين» جمع همراه با«ال» جنس و مفيد استغراق مى باشد.

3 - غرق شدن قوم نوح ، با سيلى عظيم و بنيان برافكن

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

با توجه به اين كه در آيات، سخن از وجود دريا نيست، روشن مى شود كه غرق شدن كافران به وسيله سيل بوده است.

4 - تكذيب نوح ( ع ) از سوى قوم وى ، موجب هلاكت آنان شد .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 4،5

4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

5 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم نوح

و ما كان أكثرهم مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 5،7،8،12

5 - مردم دوران نوح ( ع ) ، عمرى طولانى داشته اند . *

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا

بنابراين كه «لبث فيهم» حقيقتاً، اشاره داشته باشد به درنگ نوح(ع) در ميان قومى كه از آغاز، رسالت اش را در ميان آنان شروع كرده، نكته يادشده، به دست مى آيد.

7 - قوم نوح ، پيام الهى نوح ( ع ) را نپذيرفتند و بر شرك خود پايبند ماندند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

«فاء» در «فأخذهم» براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و آن، به قرينه ارسال نوح(ع) مى تواند «عدم قبول»

ص: 545

و يا «تكذيب» و مانند آن باشد.

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر آن باشد.

12 - قوم نوح ، در شرك شان ، جزم انديش بودند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا . .. و هم ظ_لمون

طولانى بودن رسالت نوح(ع) در ميان قوم اش و تأثير ناپذيرى آنان در اين مدت، حكايت از جزميّت آنان دارد. گفتنى است كه «ظالمون» در آيه، به قرينه مقام، مشرك بودن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 1،2

1 - قوم كافر نوح ، همگى غرق شدند .

ثمّ أغرقنا الأخرين

مقصود از «الأخرين» (ديگران) _ به قرينه «و نجيناه و أهله. ..» _ قوم كافر نوح مى باشد.

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 12 - 1

1 - قوم نوح ، عاد و فرعون ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1،2

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

ص: 546

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1،5

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب گر پيامبر خود

كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوامِ تكذيب گر، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله «أنّهم أصحاب النار» _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،6،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

ص: 547

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1،2،4

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

2 - قوم نوح ، مردمى ظالم تر و طغيانگرتر از قوم عاد و ثمود

عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح ... كانوا هم أظلم و أطغى

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه ضمير «هم» به قوم نوح باز گردد و «أظلم» و «أطغى» بودن قوم نوح، در مقياس قوم عاد و ثمود سنجيده شده باشد.

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9،10

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت «و ازدجر» را به معناى «ازدجره الجنّ» (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

10 - اعتقاد قوم نوح ، به وجود جن يا عوامل مرموز و مؤثر بر روح بشر

و قالوا مجنون و ازدجر

در صورتى كه «و ازدجر» به معناى «تأثيرپذيرى از عوامل مرموز» باشد، به دست مى آيد كه قوم نوح، با همه پيشينه تاريخى خويش، به وجود جن معتقد بودند و يا ديوانگى را معلول سلطه عوامل مرموز بر روح انسان مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 3

3 - انتقام الهى از قوم نوح ، با ريزش بارانى شديد و سيل آسا بر ايشان

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 2،3

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

3 - هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين ، براى عذاب قوم نوح ، براساس برنامه دقيق الهى

فالتقى الماء على أمر قد قدر

ص: 548

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 1،4

1 - سرگذشت قوم نوح ، دليلى بر حقانيت عذاب ها و هشدار هاى خداوند

فكيف كان عذابى و نذر

خداوند، پس از بيان هلاكت قوم نوح، با پرسشى انسان ها را به اين حقيقت متوجه ساخته است كه: «آنان ببينند چگونه عذاب ها و انذارهاى ما تحقق پذيرفت و عملى گرديد».

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1،2،3

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

2 - نجات يافتن عده اى از قوم نوح بهوسيله كشتى از هلاكت و غرق شدن

حملن_كم فى الجارية

3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .

حملن_كم فى الجارية

نسبت داده شدن فعل «حملناكم» به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 4

4 - قوم نوح ، مستحق عذاب الهى پيش از رسالت آن حضرت

من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

ص: 549

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 2،12

2 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى خطاكار و گناه پيشه بودند .

يغفر لكم من ذنوبكم

12 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى بى بهره از معرفت و دانش و ناآگاه نسبت به معارف و حقايق الهى بودند .

لو كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 2

2 - قوم نوح ، مردمى حق ناپذير و لجوج بودند .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 5،6

5 - قوم نوح ، مردمى حرف ناشنوا و حق ناپذير

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استغشوا ثيابهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «و إنّى كلّما دعوتم. ..» تفسير و تبيين براى «فرار» است و تعبير «انگشت ها در گوش كردن و جامه بر سر نهادن»، مى تواند كنايه از حرف ناشنوى و حق ناپذيرى باشد.

6 - اصرار و پافشارى قوم نوح ، بر مواضع كفرآميز خويش

و أصرّوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 1،12،13

1 - قوم نوح ، از فرمان هاى آن حضرت سرپيچى مى كردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا

ص: 550

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 3

3 - سوء استفاده صاحبان زر و زور و تزوير ، از عقايد مذهبى مردم در عصر حضرت نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

توصيه مؤكد صاحبان زر و زور به مردمِ عادى، درباره حفظ عقايد مذهبى خود _ با آن كه خود آنان جز به مال و منال خويش نمى انديشند _ بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 1،3،6

1 - قوم نوح به خاطر ارتكاب خطا ها و گناهان گوناگون غرق شدند .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا

«من» در «ممّا» براى تعليل است و جمع آمدن «خطيئاتكم»، نشانه تعدد و گوناگونى خطاها و گناهان است.

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير «ناراً» يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

6 - قوم بت پرست نوح ، به هنگام غرق شدن و دچار گشتن به عذاب برزخى ، هيچ يار و ياورى نداشتند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 1

1 - تلاش مستمر قوم كافر و گمراه گر نوح ، براى گمراه كردن مؤمنان و بندگان خدا

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

ص: 551

1128- تبليغ اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 2

2 - تبليغ اشراف ، مبنى بر دست برداشتن نوح ( ع ) از دعوت خود با گذشت زمان و بهبود يافتنش

به جنّة فتربّصوا به حتّى حين

1129- تبيين تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 1

1 _ پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) از سوى خداوند دستور يافت تا سرگذشت نوح ( ع ) و قومش را ، به عنوان هشدار براى مشركان مكه ، بازگو كند .

و اتل عليهم نبأ نوح إذ قال لقومه

«نبأ» خبرى است كه براى شنونده داراى فائده عظيم باشد. (مفردات راغب).

1130- تحجر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 14

14 - اشراف مرتجع قوم نوح ، مدافع وضع موجود و مخالف دگرگونى و تحول

فقال الملؤا . .. ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

1131- تحجر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 12

12 - قوم نوح ، در شرك شان ، جزم انديش بودند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا . .. و هم ظ_لمون

طولانى بودن رسالت نوح(ع) در ميان قوم اش و تأثير ناپذيرى آنان در اين مدت، حكايت از جزميّت آنان دارد. گفتنى است كه «ظالمون» در آيه، به قرينه مقام، مشرك بودن آنان است.

ص: 552

1132- تحقير مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 6

6_ توده هاى غير مرّفه ، مردمى پست و حقير در ديدگاه اشراف قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

أرذل (مف_رد أراذل) به مع_ن_اى پ_ست و حق_ي_ر مى باش_د.

1133- تداوم فسق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 3

3 - قوم نوح ، داراى فسقى مستمر و فراگير

و قوم نوح . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

«كانوا» دلالت بر ديرينه داشتن فسق قوم نوح دارد و واژه «قوماً» مى رساند كه فسق آنان، مخصوص گروهى از ايشان نبوده; بلكه تمامى آنان را دربرگرفته بود.

1134- تذكر به قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 4

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «باء در «بآيات اللّه» براى استعانت باشد نه زايد.

1135- تذكر تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 1،4

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت فوق بر اين اساس است كه «ألم يأتكم» ادامه كلام پيامبر(صلی الله علیه و آله)است كه خداوند به آن حضرت فرمود: «أنزلناه إليك . .. و إذ قال موسى».

ص: 553

4- حضرت موسى ( ع ) سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان را به مردم خويش يادآورى كرد .

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

برداشت مزبور بر اساس اين احتمال است كه جمله «ألم يأتكم . ..» ادامه كلام موسى(ع) باشد كه فرمود: «و قال موسى إن تكفروا ...».

1136- تشويق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 13

13 - تشويق و ترغيب شدن مردم از سوى حضرت نوح ( ع ) ، به كسب دانش و شناخت حقايق و معارف الهى

لو كنتم تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 2

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 7

7 - نوح ( ع ) ، قوم خود را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى و مبدأ آفرينش جهان ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحرض مى كرد .

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

تعبير «ألم تروا كيف. ..»، مى تواند براى تشويق و تحريض ادا شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 6

6 - نوح ( ع ) ، قومش را به انديشه و مطالعه درباره چگونگى آفرينش ماه و خورشيد ، به منظور پى بردن به عظمت خداوند تشويق و تحريض مى كرد .

ألم تروا كيف . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

ص: 554

1137- تفكر در فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 2

2 - ترغيب مردم از سوى خداوند ، براى انديشه كردن در سرنوشت هلاكت بار قوم نوح

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فكيف كان عذابى و نذر

1138- تقرب مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 11

11_ مؤمنان قوم نوح ، مردمى مقرب درگاه خدا و برخوردار از مقام لقاى او

إنهم مل_قوا ربهم

جمله «إنهم ملاقوا ربهم» مى تواند بيانگر حال فعلى پيروان نوح باشد; يعنى ، هم اكنون به مقام لقاى پروردگار رسيدند و همچنين مى تواند خبر از فرجام اخروى آنان دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

1139- تكبر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 8،13

8_ سران و اشراف قوم نوح ، گرفتار خوى استكبارى و خود برتربينى بودند .

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

13_ اشراف و سران قوم نوح ، با اين پندار كه او و پيروانش هيچ مزيت و فضيلتى بر آنان ندارند ، ادعاهايشان را شايسته پذيرش نمى شمردند .

و ما نرى لكم علينا من فضل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

«عُمّيت» فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

ص: 555

1140- تكذيبگرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 2،4

2- قوم نوح ، آيات الهى را تكذيب كردند .

و نصرن_ه من القوم الذين كذّبوا ب_اي_تنا

4- سابقه زشت كارى قوم نوح ، زمينه ساز تكذيب آيات الهى از سوى آنان بود .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «إنّهم كانوا. ..» در مقام تعليل براى جمله پيشين باشد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دوام وصف سوء در ميان قوم نوح است و از آن جايى كه فعل ماضى است، از آن به سوء سابقه تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 1،4

1 - تكذيب رسالت نوح ( ع ) از سوى قومش

كذّبت قوم نوح المرسلين

4 - قوم نوح ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم نوح المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه «المرسلين» از آن جهت باشد كه قوم نوح، اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند و اين به معناى انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 1

1 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، پيامبران خود را تكذيب كردند .

قوم نوح . .. ثمود ... أصح_ب لئيكة ...إن كلّ إلاّكذّب الرسل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1،5،10

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

5 - قوم نوح ، نخستين جامعه تكذيب گر پيامبر خود

كذّبت قبلهم قوم نوح

ذكر قوم نوح پيش از ساير اقوامِ تكذيب گر، بيانگر مطلب ياد شده است.

10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار

ص: 556

گرفتند .

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله «أنّهم أصحاب النار» _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه «من أنباء ما فيه مزدجر»، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده قرآن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 5

5 - رسالت حضرت نوح ( ع ) ، مورد تكذيب و انكار مردم قرار گرفت .

جزاء لمن كان كفر

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «كفر» در اين آيه _ چنان كه مفسران نيز گفته اند _ به معناى انكار باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 3

3 - قوم ثمود ، از جمله ملت هاى تكذيب كننده انذار هاى الهى ، پس از قوم نوح و عاد

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده بنابراين نكته است كه مؤخر آمدن ذكر قوم ثمود پس از قوم نوح و عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح و عاد بر آنان باشد.

ص: 557

1141- تلاش اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 5

5 - تلاش اشراف ، براى مخدوش ساختن رسالت نوح ( ع ) در نظر توده مردم

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

1142- توطئه اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 7

7_ اشراف و سران قوم نوح ، درصدد مأيوس كردن او از پذيرش دعوت هاى توحيدى

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

1143- تهديدهاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 116 - 1

1 - تهديد جدى نوح ( ع ) از سوى اشراف و رفاه طلبان قومش ، مبنى بر سنگسار شدن در صورت دست برنداشتن از تبليغ

قالوا لئن لم تنته ي_نوح لتكوننّ من المرجومين

1144- تهديدهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 2

2 - نوح ( ع ) ، نگران تكذيب ارزش ها و تعاليم الهى از سوى مردم بود ; نه نگران تهديد خود او از سوى آنان .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه شكوه نوح(ع) به درگاه خدا در پى تهديدهاى سخت مخالفان، از تكذيب گرى آنان بود نه از تهديدهاى آنها.

ص: 558

1145- تهمتهاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 14،15

14_ اشراف قوم نوح ، آن حضرت را در ادعاى پيامبرى به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

متهم كردن نوح و پيروانش به دروغ گويى برحسب مدعاى آنان است; يعنى ، اتهام نوح به دروغ گويى در ارتباط با ادعاى نبوت است و نسبت به پيروانش در ادعاى ايمان مى باشد.

15_ اشراف و سران قوم نوح ، پيروان آن حضرت را در ادعاى ايمان ، به دروغ گويى متهم مى كردند .

بل نظنكم ك_ذبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 3

3_ دستيابى به مال و دارايى مردم به بهانه پيامبرى ، تحليل نابخردانه سران و اشراف قوم نوح از ادعاى نبوت و رسالت آن حضرت

و ي_قوم لاأسئلكم عليه مالاً

از اينكه نوح(ع) در پاسخ به قوم خويش ، مطرح مى سازد كه كمترين مالى از آنان مطالبه نمى كند ، معلوم مى شود كه كفرپيشگان چنين اتهامى را متوجه او كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 8

8 - اشراف كافر ، نوح ( ع ) را به سلطه جويى و برترى طلبى متهم كردند .

يريد أن يتفضّل عليكم

«إرادة» (مصدر «يريد») به معناى خواستن و «تفضّل» (مصدر «يتفضّل») به معناى برترى جستن است; يعنى: «مى خواهد بر شما برترى جويد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 25 - 1

1 - متهم شدن نوح ( ع ) ، از سوى اشراف قومش ، به نوعى ديوانگى و جنون

فقال الملؤا الذين كفروا . .. إن هو إلاّ رجل به جنّة

«إن» معادل ماى نافيه است; يعنى: «ما هو إلاّ رجل. ..». نكره آوردن «جنّة» نيز براى تنويع است. بنابراين عبارت «به جنّة»;يعنى، او گرفتار نوعى ديوانگى است. «تربّص» (مصدر «تربّصوا») به معناى حلول چيزى را براى كسى، انتظار كشيدن است.

1146- تهمتهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 559

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 6

6 - مردم ، هشدار عذاب را جدّى نگرفتند و نوح ( ع ) را به دروغ گويى متهم ساختند .

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 9،11

9 - قوم نوح ، آن حضرت را به جنون و آسيب ديدگى از سوى جن متهم مى كردند .

و قالوا مجنون و ازدجر

مفسران، عبارت «و ازدجر» را به معناى «ازدجره الجنّ» (جن ايشان را آزار رسانده است) گرفته اند.

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه «و ازدجر» به معناى «و ازدجره قومه» باشد.

1147- ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 7

7 - وجود قشرى ثروتمند و قدرت مند ( صاحبان مال و فرزند بسيار ) ، در ميان قوم نوح

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1148- جامه بر سر كشيدن قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 2

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

ص: 560

1149- جانشينان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 11،16

11 _ تشكيل قوم عاد پس از انقراض قوم نوح ( ع ) به جانشينى از آنان ، نعمتى الهى براى قوم عاد

إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

16 _ هود ( ع ) به منظور ايجاد زمينه رستگارى در قوم خويش آنان را به يادآورى دو نعمت بزرگ الهى ( جانشينى قوم نوح ، برخوردارى از نيرويى چشمگير ) فراخواند .

و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح . .. لعلكم تفلحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 4

4 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، جانشين غرق شدگان و وارث سرزمين آنان قرار داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 31 - 1،4

1 - شكل گيرى جامعه اى جديد پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

«إنشاء» (مصدر «أنشأنا») به معناى پديد آوردن است. ضمير «هم» در «من بعدهم» به قوم نوح بازمى گردد. «قرن» به مجموعه اى از انسان ها _ كه كنار هم زندگى كنند _ گفته مى شود.

4 - ثمود ( يا عاد ) نخستين جامعه شكل گرفته پس از طوفان نوح

ثمّ أنشأنا من بعدهم قرنًا ءاخرين

مفسران در اين كه كدام جامعه پس از طوفان نوح شكل گرفت، دو نظر دارند: برخى از آنان با تكيه بر سخن هود(ع) در سوره اعراف: «و اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح» و ذكر سرگذشت قوم هود در پى قوم نوح (در سوره هاى اعراف، هود و شعرا) معتقدند كه نخستين جامعه تشكيل يافته در پى هلاكت قوم نوح، قوم هود (عاد) بود. برخى ديگر نيز بر آنند كه با توجه به اين كه قوم صالح (ثمود) با صيحه آسمانى نابود شدند و در اين جا نيز ذكر صيحه به ميان آمده است، مى رساند كه اولين جامعه پس از طوفان، قوم صالح (ثمود) بود.

1150- جغرافياى سرزمين قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 3

3_ سرزمينى كه نوح و قومش در آن سكونت داشتند ، منطقه اى كوهستانى بود .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

ص: 561

نكره آوردن «جبل» نشانگر آن است كه پسر نوح ، كوه مخصوصى را در نظر نداشت; بلكه تصميمش بر آن بود كه كوه مناسبى را برگزيند. بنابراين در اطراف وى كوههاى متعددى وجود داشت و اين نشانه كوهستانى بودن آن منطقه است.

1151- جهل اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 18،19

18_ اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت

و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

به قرينه «إنهم ملاقوا ربهم» مى توان گفت كه: مفعول «تجهلون» مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس «أراكم ...»; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.

19_ اشراف قوم نوح ، ناآگاه به مرتبه والاى « لقاءالله » و تقرب به درگاه خدا

إنهم مل_قوا ربهم و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

1152- جهل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 12

12 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى بى بهره از معرفت و دانش و ناآگاه نسبت به معارف و حقايق الهى بودند .

لو كنتم تعلمون

1153- حتميت عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 3

3_ نوح ( ع ) در پاسخ به عذاب طلبى كفرپيشگان ، نزول عذاب را در گرو مشيت الهى دانست و گريز از عذاب هاى الهى را غيرممكن شمرد .

قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

1154- حتميت غرق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 562

8 - هود - 11 - 37 - 9

9_ غرق شدن و هلاكت كفرپيشگان قوم نوح ، سرنوشتى حتمى براى آنان

إنهم مغرقون

تأكيد جمله «إنهم مغرقون» با حرف إنّ، حكايت از قطعى بودن نزول عذاب و هلاكت كفرپيشگان قوم نوح دارد.

1155- حسد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 33 - 13

13 - « عن أميرالمؤمنين ( ع ) . . . و نوح ( ع ) حسده قومه فقالوا : « ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم يأكل ممّا تأكلون و يشرب ممّا تشربون ، و لئن أطعتم بشراً مثلكم إنّكم إذاً لخاسرون » . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه فرمود: . .. و قوم نوح نسبت به آن حضرت حسادت ورزيدند، پس گفتند: ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم...».

1156- حفظ منافع قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 5

5 - تلاش نوح ( ع ) براى نماياندن خيرخواهى خود و تضمين منافع قومش در پرتو رسالت خويش

إنّى لكم رسول أمين

برداشت ياد شده با توجه به قيد «لكم» به دست مى آيد.

1157- حق پذيرى مستضعفان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 3

3 - پيام نوح ( ع ) ، داراى جاذبه بيشتر براى طبقات محروم جامعه

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

1158- حق ستيزى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 563

17 - ق - 50 - 12 - 3

3_ قوم نوح ، اصحاب رسّ و ثمود ، از اقوام حق ستيز و تكذيب كننده رسولان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح و أصح_ب الرسّ و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 2

2 - يأس و نااميدى نوح ( ع ) از هدايت پذيرى قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

از تعبير «مغلوب»، استفاده مى شود كه نوح(ع) خود را در موضعى يافت كه ديگر تنها چاره را در انتقام الهى از قوم حق ستيزش مى ديد.

1159- حق ناپذيرى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 3

3 - كفرورزى و حق ناپذيرى ، بارزترين مشخصه اشراف قوم نوح

فقال الملؤا الذين كفروا

1160- حق ناپذيرى اكثريت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 4

4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

1161- حق ناپذيرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار براى استمداد از او در برابر قوم حق ناپذير خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

ص: 564

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 2

2 - قوم نوح ، مردمى حق ناپذير و لجوج بودند .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 5،9

5 - قوم نوح ، مردمى حرف ناشنوا و حق ناپذير

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استغشوا ثيابهم

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه جمله «و إنّى كلّما دعوتم. ..» تفسير و تبيين براى «فرار» است و تعبير «انگشت ها در گوش كردن و جامه بر سر نهادن»، مى تواند كنايه از حرف ناشنوى و حق ناپذيرى باشد.

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 3

3 - قوم نوح ، مردمى عصيانگر و حق ناپذير

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه شكوائيه نوح(ع) از عصيان قوم خود، پس از دعوت و موعظه طولانى آنان بوده است.

1162- خداشناسى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

1163- خواسته هاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8

ص: 565

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

1164- خواسته هاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 4

4_ كفرپيشگان قوم نوح ، از او خواستند كه به بحث و مناظره با آنان پايان دهد و تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جمله «فأكثرت جدالنا» (با ما بسيار مناظره كردى) _ به قرينه تفريع جمله «فأتنا بما تعدنا» بر آن _ كنايه از اين است كه دليل و برهان آوردن كافى است ، به اين امر پايان ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 3،9

3_ نوح ( ع ) در پاسخ به عذاب طلبى كفرپيشگان ، نزول عذاب را در گرو مشيت الهى دانست و گريز از عذاب هاى الهى را غيرممكن شمرد .

قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 1

1_ نوح ( ع ) ، در پى درخواست قومش ( تحقق بخشيدن به عذاب هاى موعود ) از ايمان آوردن آنان سخت به ترديد افتاد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال ... لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

1165- خويشاوندى نوح(ع) با قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 1

1 - نوح ( ع ) ، پيامبرى از نژاد قوم خويش و داراى پيوند خويشاوندى با آنان

إذ قال لهم أخوهم نوح

قيد «أخوهم» هم مى تواند بيانگر پيوند خويشاوندى نوح(ع) با قومش باشد و هم تعبير كنايى از اشفاق و دلسوزى آن حضرت نسبت به آنان.

ص: 566

1166- درخواست انتقام از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 6

6 - نوح ( ع ) ، خواهان انتقام الهى از قوم حق ستيز خويش

أنّى مغلوب فانتصر

مفسران «فانتصر» را به معناى «فانتقم» دانسته اند.

1167- درخواست عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 4

4 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، براى نزول عذاب بر تكذيب گران آن حضرت

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

«باء» در «بما كذّبون» مى تواند براى آليت باشد. در اين صورت «ما» به معناى «الذى» و عايد آن محذوف خواهد بود; يعنى، «ربّ انصرنى بالذى كذّبونى به; پروردگارا! مرا با همان چيزى كه [دروغش پنداشتند و ]تكذيبم كردند، يارى ده».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

1168- درخواست نجات از اذيتهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

ص: 567

1169- درخواست نجات از ظلم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 5

5 - نوح ( ع ) ، نجات خود و خاندانش را از دست ستم و اذيت و آزار قوم خود ، از خداوند خواستار شده بود .

و لقد نادينا نوح . .. و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

1170- درخواست نجات مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

1171- درخواست هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 28 - 13

13 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه الهى ، مبنى بر افزودن هلاكت و بدبختى ستمگران حق ناپذير

و لاتزد الظ_لمين إلاّ تبارًا

«تبار»، به معناى هلاكت و نابودى است.

1172- دشمنى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 2،5

2 - پيشگامى اشراف ، در موضع گيرى خصمانه عليه نوح ( ع )

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

5 - تلاش اشراف ، براى مخدوش ساختن رسالت نوح ( ع ) در نظر توده مردم

فقال الملؤا . .. ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

ص: 568

1173- دشمنى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 8

8 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر عناد و ستيزه جويى ها قومش ، تنها بر خداوند توكل داشت .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت

1174- دعوت از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 5

5 - دعوت به توحيد و پرستش خداى يگانه ، نخستين و مهم ترين سخن نوح ( ع ) با قوم خويش

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه . .. أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 2

2 - سخن گفتن دلسوزانه نوح ( ع ) با قوم خويش ، در دعوت آنان به تقوا و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

وجود لحن مشفقانه در «ألاتتّقون» (آيا نمى خواهيد تقوا پيشه كنيد) بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 107 - 2

2 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى پذيرفتن رسالت وى ، اعتماد كردن به او و جدّى گرفتن هشدارهايش

إنّى لكم رسول أمين

«أمين» مى تواند از ريشه «أمن» و به معناى «مأمون» (فرد مورد اعتماد) باشد. در اين صورت آوردن قيد «أمين» دعوتى است از جانب نوح(ع) به قومش كه به او اعتماد كنند، به سخنانش گوش فرا دهند و هشدارهايش را جدّى بگيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 108 - 1،5

1 - دعوت نوح ( ع ) از قومش ، براى رعايت تقواى الهى و پرهيز از گناه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون . .. فاتّقوا اللّه

5 - نوح ( ع ) ، خواهان اطاعت قومش از او به خاطر صداقت و امانت دارى وى

إنّى لكم رسول أمين . فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 569

13 - شعراء - 26 - 110 - 1

1 - نوح ( ع ) ، خواهان گرايش قومش به اطاعت از وى و رعايت تقواى الهى

فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) ، مردم را به عبادت خدا ، تقواى الهى و اطاعت از خود ، فرا مى خواند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 5 - 3

3 - دعوت شبانه روزى حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود براى ايمان به خدا

قال ربّ إنّى دعوت قومى ليلاً و نه_رًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 1

1 - تلاش مستمر نوح ( ع ) ، براى ايمان آوردن قومش ، حاصلى جز فرار و دورى آنان نداشت .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 8 - 1،2

1 - دعوت نوح ( ع ) از مردم ، براى ايمان آوردن با صدايى بلند و رسا

ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

«جهار» اسم مصدر «جهر» است و چنانچه در مورد كلام و سخن به كار رود، به معناى صدا و آواز بلند و در غير آن به معناى علنى و آشكار خواهد بود.

2 - دعوت نوح ( ع ) در ميان قومش ، در آغاز به صورت سرّى و بى سروصدا بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا . ثمّ إنّى دعوتهم جهارًا

دعوت نوح(ع) با صداى بلند و رسا، پس از دعوت ايشان و واكنش انكارآميز و مستكبرانه قومش ياد شده است. از اين نكته مى توان استفاده كرد كه دعوت قبلى، سرّى و بى سروصدا بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 9 - 2

2 - نوح ( ع ) ، برخى از مردم را به صورت مخفى و خصوصى و برخى را به شكل عمومى و علنى به ايمان فراخواند .

ثمّ إنّى أعلنت لهم و أسررت لهم إسرارًا

برداشت ياد شده، با توجه به اين احتمال است كه دعوت علنى و مخفى حضرت نوح(ع)، ممكن است در يك زمان و در شرايط

ص: 570

اجتماعى خاصّى انجام گرفته شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 10 - 1،2

1 - نوح ( ع ) ، قومش را به استغفار و آمرزش خواهى به پيشگاه خداوند فرامى خواند .

فقلت استغفروا ربّكم

2 - نوح پيامبر ، مردم را به رغم مخالفت طولانى آنان ، به سوى توبه و بازگشت از راه باطل و روى آورى به خداى غفار تشويق و ترغيب مى كرد .

فقلت استغفروا ربّكم إنّه كان غفّارًا

فراخواندن به استغفار، در حقيقت دعوت به توبه و بازگشت از راه باطل گذشته است.

1175- دعوت ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 1

1 - توصيه أكيد صاحبان زر و زور به مردم در عصر نوح ( ع ) ، به دست بر نداشتن از عبادت معبود هاى خويش

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم

«إل_ه» (مفرد «آلهه») به معناى معبود است. گفتنى است تأكيد در برداشت ياد شده از آمدن «ن» تأكيد ثقيله «لاتذرنّ» استفاده مى شود.

1176- دعوت قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 1

1 - توصيه أكيد صاحبان زر و زور به مردم در عصر نوح ( ع ) ، به دست بر نداشتن از عبادت معبود هاى خويش

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم

«إل_ه» (مفرد «آلهه») به معناى معبود است. گفتنى است تأكيد در برداشت ياد شده از آمدن «ن» تأكيد ثقيله «لاتذرنّ» استفاده مى شود.

1177- دنياطلبى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 571

13 - شعراء - 26 - 111 - 9

9 - برخوردارى از امكانات مالى و اعتبار اجتماعى ، معيار ارزش افراد در نگاه اشراف جامعه نوح

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

1178- دين ستيزى ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

1179- دين ستيزى قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 2

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

1180- دين گريزى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 9

9 - روح استكبار و خودبرتربينى ، سبب حرف ناشنوى ، حق ناپذيرى و دين گريزى قوم نوح بود .

و إنّى كلّما دعوتهم . .. و استكبروا استكبارًا

1181- رد خواسته هاى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 114 - 1

1 - پاسخ منفى نوح ( ع ) به درخواست اشراف مبنى بر طرد محرومان از پيرامون خويش

ص: 572

أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون . .. و ما أنا بطارد المؤمنين

1182- رذايل اخلاقى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 3

3 - قوم نوح ، داراى فسقى مستمر و فراگير

و قوم نوح . .. إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

«كانوا» دلالت بر ديرينه داشتن فسق قوم نوح دارد و واژه «قوماً» مى رساند كه فسق آنان، مخصوص گروهى از ايشان نبوده; بلكه تمامى آنان را دربرگرفته بود.

1183- رذايل اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، گرفتار خوى استكبارى و خود برتربينى بودند .

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

1184- رفاه طلبى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 9

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

«عُمّيت» فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

1185- روش برخورد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 5

ص: 573

5 - « عن أبى جعفر ( ع ) : فمكث نوح ( ع ) فى قومه ألف سنة إلاّ خمسين عاماً لم يشاركه فى نبوته أحد و ل_كنّه قدم على قوم مكذّبين للأنبياء ( ع ) الذين كانوا بينه و بين آدم ( ع ) و ذلك قول اللّه عزّوجلّ : « كذّبت قوم نوح المرسلين » . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده: . .. نوح(ع) 950 سال در ميان قومش درنگ كرد و احدى در نبوتش با او شريك نبود; لكن نوح(ع) بر قومى فرستاده شده بود كه آن قوم پيامبرانى را كه بين نوح(ع) تا آدم(ع) بودند، تكذيب مى كردند. اين سخن خداوند عزّوجلّ است كه: «كذّبت قوم نوح المرسلين»...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 11

11 - طرد شدن نوح پيامبر ( ع ) ، از سوى قومش ، با دشنام و اتهام

و قالوا مجنون و ازدجر

برداشت ياد شده بر اين احتمال است كه «و ازدجر» به معناى «و ازدجره قومه» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 2،7

2 - انگشت ها را در گوش ها نهادن و جامه ها را بر سر كشيدن ، واكنش معمول قوم نوح در برابر دعوت آن حضرت

و إنّى كلّما دعوتهم . .. جعلوا أص_بعهم فى ءاذانهم و استغشوا ثيابهم

7 - دعوت نوح ( ع ) ، با استكبار و گردن فرازى شديد قومش روبه رو شد .

و استكبروا استكبارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 1

1 - استفاده صاحبان زر و زور از مكر و نيرنگى بس بزرگ ، عليه دعوت نوح ( ع ) و در جهت گمراه كردن مردم

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . و مكروا مكرًا كبّارًا

1186- زمينه امداد به قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر يارى شدنشان با اموال و فرزندان از سوى خداوند ، در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يمددكم بأمول و بنين

ص: 574

1187- زمينه تأثيرپذيرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 6

6 - قدرت سياسى و اقتصادى گروهى ، موجب پيروى و تأثيرپذيرى قوم نوح از آنان شد .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1188- زمينه دشمنى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 7

7 - ناباورى قوم نوح ، نسبت به معاد و قيامت ، زمينه موضع گيرى خصمانه آنان در قبال نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح فكذّبوا عبدنا

برداشت ياد شده بدين احتمال است كه مراد از «كذّبت» _ به قرينه آيات پيشين _ تكذيب قيامت باشد. كه در اين صورت «فاى تفريع» در «فكذّبوا عبدنا» مى رساند كه تكذيب پيامبران، ريشه در تكذيب معاد دارد.

1189- زمينه زيانكارى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1190- زمينه عصيان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 4

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

«فاجر» به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

ص: 575

1191- زمينه كفر نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 4

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

«فاجر» به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

1192- زمينه گمراهى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 1،2

1 - استفاده صاحبان زر و زور از مكر و نيرنگى بس بزرگ ، عليه دعوت نوح ( ع ) و در جهت گمراه كردن مردم

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . و مكروا مكرًا كبّارًا

2 - قدرت صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت مكر و حيله گرى عليه دين الهى و در جهت گمراه كردن مردم قرار داشت .

و مكروا مكرًا كبّارًا

1193- زمينه گمراهى مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 3

3 - تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، موجب گمراهى بندگان خدا و مؤمنان مى شد .

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

1194- زيانكارى ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

ص: 576

1195- زيانكارى قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 13

13 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، نتيجه اى جز خسارت و بدبختى براى آنان در برنداشت .

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1196- سرزمين كوهستانى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 3

3_ سرزمينى كه نوح و قومش در آن سكونت داشتند ، منطقه اى كوهستانى بود .

قال سأوى إلى جبل يعصمنى من الماء

نكره آوردن «جبل» نشانگر آن است كه پسر نوح ، كوه مخصوصى را در نظر نداشت; بلكه تصميمش بر آن بود كه كوه مناسبى را برگزيند. بنابراين در اطراف وى كوههاى متعددى وجود داشت و اين نشانه كوهستانى بودن آن منطقه است.

1197- سرزنش اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 30 - 5

5_ نوح ( ع ) ، اشراف و سران قومش را ، به خاطر توجه نكردن به پيامد هاى طرد مؤمنان توبيخ كرد .

أفلاتذكّرون

استفهام در «أفلاتذكّرون» استفهام توبيخى است.

1198- سرزنش قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 6

6 - قوم نوح ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألاتتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

ص: 577

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح ، به خاطر بى توجهى آنان نسبت به عظمت خداوند و روى آوردن به شرك و بت پرستى

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 5

5 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به خاطر نينديشيدن درباره آفرينش جهان و جلوه هاى عظمت پروردگار

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

1199- سوء استفاده از عقيده قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 3

3 - سوء استفاده صاحبان زر و زور و تزوير ، از عقايد مذهبى مردم در عصر حضرت نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

توصيه مؤكد صاحبان زر و زور به مردمِ عادى، درباره حفظ عقايد مذهبى خود _ با آن كه خود آنان جز به مال و منال خويش نمى انديشند _ بيانگر حقيقت ياد شده است.

1200- سوء استفاده ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 3

3 - سوء استفاده صاحبان زر و زور و تزوير ، از عقايد مذهبى مردم در عصر حضرت نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

توصيه مؤكد صاحبان زر و زور به مردمِ عادى، درباره حفظ عقايد مذهبى خود _ با آن كه خود آنان جز به مال و منال خويش نمى انديشند _ بيانگر حقيقت ياد شده است.

ص: 578

1201- سوء استفاده قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 3

3 - سوء استفاده صاحبان زر و زور و تزوير ، از عقايد مذهبى مردم در عصر حضرت نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

توصيه مؤكد صاحبان زر و زور به مردمِ عادى، درباره حفظ عقايد مذهبى خود _ با آن كه خود آنان جز به مال و منال خويش نمى انديشند _ بيانگر حقيقت ياد شده است.

1202- سوء پيشينه قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 4،5

4- سابقه زشت كارى قوم نوح ، زمينه ساز تكذيب آيات الهى از سوى آنان بود .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «إنّهم كانوا. ..» در مقام تعليل براى جمله پيشين باشد. گفتنى است فعل «كانوا» _ كه مفيد استقرار وصف است _ بيانگر دوام وصف سوء در ميان قوم نوح است و از آن جايى كه فعل ماضى است، از آن به سوء سابقه تعبير شده است.

5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «إنّهم كانوا. ..» ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله «فأغرقناهم...» نيز باشد.

1203- سوء ظن قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 18

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر «مريب» پس از «شكّ» اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در «ريب» شك توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

ص: 579

1204- شدت تكذيبگرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 2

2 - تكذيب پيامبران از سوى قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، بسيار شديد بود .

إن كلّ إلاّكذّب الرسل

«إن» نافيه و «كلّ» از الفاظ عموم و تنوين آن عوض از محذوف است، يعنى، «كلّهم». عبارت «إلاّ كذّب الرسل» استثنا از نفى جنس و مفيد تأكيد حصر است; يعنى، اين اقوام آن قدر به تكذيب پيامبران خود پرداختند كه گويى به جز تكذيب هيچ كار و يا صفت ديگرى نداشتند.

1205- شرايط ايمان اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

1206- شرك اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 1

1_ اشراف و سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .

فقال الملأ الذين كفروا من قومه

متعلق «كفروا» به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.

1207- شرك ربوبى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، فاقد هرگونه دليل و برهان در گرايش به شرك و انكار توحيد ربوبى

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

«ما» در «ما لكم» اسم استفهام و براى انكار است و اين استفهام متوجه سبب قبول نداشتن «وقار» براى خدا است. بر اين

ص: 580

اساس، مفاد آيه شريفه چنين مى شود: «أىّ سبب حصل لكم حال كونكم غير خائفين و غير معتقدين للّه عظمة».

1208- شرك قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 9

9 _ قوم نوح ، مردمانى مشرك بودند .

ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 7

7 _ قوم نوح ، مردمانى مشرك و بت پرست بودند .

يقوم . . فأجمعوا أمركم و شركاءكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 4

4_ قوم نوح ، مردمانى مشرك بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

نهى از عبادت غير خدا و فرمان به پرستش او _ كه جمله «أن لاتعبدوا إلاّ الله» گوياى آن است _ مى رساند كه قوم نوح شريك و يا شريكهايى را براى خدا پذيرفته بودند و آنها را عبادت مى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 10 - 21

21- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، خدايان نياكان خود را مى پرستيدند .

تريدون أن تصدّونا عمّا كان يعبد ءاباؤنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 23 - 6،12

6 - قوم نوح ، مردمى شرك پيشه و بت پرست بودند .

فقال ي_قوم اعبدوا اللّه ما لكم من إل_ه غيره

12 - نوح ( ع ) ، قومش را به عواقب شوم شركورزى هشدار داد0

ما لكم من إل_ه غيره أفلاتتّقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 581

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 7،12

7 - قوم نوح ، پيام الهى نوح ( ع ) را نپذيرفتند و بر شرك خود پايبند ماندند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

«فاء» در «فأخذهم» براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و آن، به قرينه ارسال نوح(ع) مى تواند «عدم قبول» و يا «تكذيب» و مانند آن باشد.

12 - قوم نوح ، در شرك شان ، جزم انديش بودند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عامًا . .. و هم ظ_لمون

طولانى بودن رسالت نوح(ع) در ميان قوم اش و تأثير ناپذيرى آنان در اين مدت، حكايت از جزميّت آنان دارد. گفتنى است كه «ظالمون» در آيه، به قرينه مقام، مشرك بودن آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح ، به خاطر بى توجهى آنان نسبت به عظمت خداوند و روى آوردن به شرك و بت پرستى

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 2

2 - مردم در عصر بعثت نوح ( ع ) ، مردمى مشرك و بت پرست و داراى چند معبود بودند .

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 2

2 - نااميدى كامل نوح ( ع ) از ايمان آوردن قومش و نجات آنان از گمراهى شرك و بت پرستى

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

1209- شك قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 17،18

17- قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان ، در جواب دعوت انبياى خويش اعلام كردند در باره تعاليم آنان بشدت در ترديدند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . ..جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ...و قالوا إنا

18- ترديد قوم نوح ، عاد و ثمود به دعوت انبياى خويش ، توأم با بدبينى بود .

إنا لفى شكّ ممّا تدعوننا إليه مريب

ذكر «مريب» پس از «شكّ» اگر چه براى تأكيد آن است، اما بين آن دو تفاوتى وجود دارد و آن اين است كه: در «ريب» شك

ص: 582

توأم با بدبينى است (فروق اللغوية).

1210- صفات اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 3

3 - كفرورزى و حق ناپذيرى ، بارزترين مشخصه اشراف قوم نوح

فقال الملؤا الذين كفروا

1211- صفات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 8

8 - قوم نوح ، دچار خوى استكبار و خودبرتربينى

و استكبروا استكبارًا

1212- طبقات اجتماعى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 5،6،12

5_ مؤمنان قوم نوح و پيروان او ، از توده هاى مردم و از طبقات غير مرفه جامعه بودند .

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

مراد از «أراذل» _ از آن رو كه مقابل «ملأ» قرار گرفته _ توده هاى مردم و افراد مستضعف جامعه است.

6_ توده هاى غير مرّفه ، مردمى پست و حقير در ديدگاه اشراف قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

أرذل (مف_رد أراذل) به مع_ن_اى پ_ست و حق_ي_ر مى باش_د.

12_ حقارت و پستى مؤمنان به نوح ( ع ) ، امرى آشكار و روشن در نظر اشراف و سران قوم نوح

ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

برداشت فوق، براساس اين احتمال است كه «بادى الرأى»ظرف براى مضمون جمله «هم أراذلنا» باشد; يعنى ، در يك نگاه ظاهرى مى توان دريافت كه پيروان تو، مردمى پست و حقيرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 583

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به «على» متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين «فعميت عليكم»; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 8

8_ مطرود شدن مؤمنان تهى دست از پيرامون نوح ( ع ) ، از شرايط سران و اشراف قوم نوح براى ايمان آوردن به آن حضرت

و ما أنا بطارد الذين ءامنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 9،10،15

9_ تهى دستان و مستضعفان جامعه ، در نظر ظاهر بين اشراف قوم نوح ، مردمى پست و حقير

و لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

إزدراء (مصدر تزدرى) به معناى حقير شمردن و ناقص و معيوب دانستن است (لسان العرب). مفعول «تزدرى» ضمير محذوفى است كه به «الذين» برمى گردد و مراد از آن، پيروان حضرت نوح مى باشد. يعنى «الذين تزدريهم أعينكم» (آنان كه چشمان شما ايشان را حقير و ناقص و معيوب مى بيند.) اسناد «تزدرى» به «أعينكم» اشاره به ظاهربينى اشراف و سران دارد.

10_ سران و اشراف قوم نوح ، محرومان و مستضعفان را ، ناتوان از رسيدن به خير و نيكى مى پنداشتند .

لاأقول للذين تزدرى أعينكم لن يؤتيهم الله خيراً

جمله «لن يؤتيهم الله خيراً» بيان انديشه سران و اشراف قوم نوح درباره محرومان و تهى دستان جامعه است. اين جمله با توجه به كلمه «لن» حكايت از آن دارد كه: اشراف دستيابى محرومان را به خير و نيكى ، نامحتمل مى دانستند.

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله «إنى إذًا لمن الظالمين» تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 1

1 - قوم نوح ، متشكل از مردم عادى و گروه اشراف

فقال الملؤا الذين كفروا من قومه ما ه_ذا إلاّ بشر مثلكم

«ملأ»، به رؤسا و اشراف گفته مى شود. «الذين كفروا» وصف توضيحى است نه احترازى; زيرا با توجه به آيه 27 سوره هود(و ما نراك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرأى)، معلوم مى شود كه هيچ يك از اشراف قوم نوح، به وى ايمان نياورده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 584

13 - شعراء - 26 - 111 - 1

1 - امتناع قوم نوح از ايمان آوردن به وى ، به بهانه وجود گروهى محروم ، بى اعتبار و فاقد پايگاه اجتماعى _ اقتصادى در كنار او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

«أرذلون» جمع «أرذل» است و آن تفضيل «رذل» (حقير، پست و فرومايه) مى باشد. بنابراين «أرذلون»; يعنى، پست ترين فرومايگان و فرومايه ترين مردمان. گفتنى است كه اشراف قوم نوح، اين نسبت ناروا را از آن جهت به پيروان آن حضرت مى دادند كه آنان از طبقات محروم جامعه بودند و از اعتبارات اجتماعى و اقتصادى بهره اى نداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 7

7 - وجود قشرى ثروتمند و قدرت مند ( صاحبان مال و فرزند بسيار ) ، در ميان قوم نوح

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1213- طغيانگرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

1214- ظلم اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله «إنى إذًا لمن الظالمين» تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

1215- ظلم به فقراى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 585

8 - هود - 11 - 31 - 15

15_ ظلم و ستم سران و اشراف قوم نوح به محرومان و مستضعفان آن قوم

لاأقول للذين تزدرى أعينكم . .. إنى إذًا لمن الظ_لمين

جمله «إنى إذًا لمن الظالمين» تعريضى است به سران و اشراف قوم نوح كه شما با اين پندار _ كه محرومان شايسته خير نيستند _ در حق آنان ستم مى كنيد.

1216- ظلم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 5

5_ اقوام هلاك شده گذشته : قوم نوح ، عاديان ، ثموديان ، قوم شعيب و لوط و فرعونيان ، با شركورزى و انكارِ رسالت پيامبران ، بر خويش ستم كردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

مراد از ضمير «هم» و مانند آن در آيه مورد بحث ، اقوامى است كه سرگذشت آنان در سوره هود بيان شده است; يعنى: قوم نوح ، عادو . ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 10،11،13

10 - قوم نوح ، مردمى ظالم و ستم پيشه بودند .

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

11 - نوح ( ع ) و يارانش ، گرفتار ظلم و بيدادگرى قوم خويش

فقل الحمد للّه الذى نجّ_نا من القوم الظ_لمين

13 - شدت خشم الهى ، نسبت به قوم ستم پيشه نوح

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا . .. فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 4

4 - عاد و ثمود و قوم نوح ، داراى ظلم و طغيانى فزون تر از ديگر اقوام نابود شده تاريخ

إنّهم كانوا هم أظلم و أطغى

ص: 586

بنابراين كه ضمير «هم» به قوم عاد و ثمود و نوح بازگردد، برداشت بالا استفاده مى شود.

1217- عبرت از تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 3

3- خبر سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود ، خبرى بس مهم و درس آموز

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

«نبأ» در لغت به خبرى كه قابل اعتنا، مهم و مفيد باشد گفته مى شود. از اينكه از ميان اقوام گذشته، پس از ذكر عام (الذين من قبلكم)، اقوام ياد شده را اختصاص به ذكر داده و از آنها با كلمه «نبأ» تعبير كرده است، نكته ياد شده به دست مى آيد.

1218- عبرت از فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 8،9

8 - سرگذشت قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، حاوى درس هاى عبرت انگيز براى همه ملت ها

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

9 - تشويق و ترغيب شدن مردم عصر فرعون از سوى مؤمن آل فرعون ، به عبرت گيرى و درس آموزى از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 2

2 - عبرت نياموختن قوم لوط ، عاد ، ثمود و فرعونيان از سرنوشت شوم قوم نوح

و قوم نوح من قبل

خداوند سرگذشت قوم نوح را پس از قوم لوط و. .. ذكر كرده است; با اين كه سرگذشت اين قوم از نظر زمانى قبل از آنها واقع شده است. اين نكته مى تواند بيانگر معناى بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 1

1 - قوم نوح ، نمونه اى عبرت انگيز از اقوام تكذيب كننده وحى و رسالت در طول تاريخ

من الأنباء ما فيه مزدجر . .. كذّبت قبلهم قوم نوح

با توجه به ارتباط اين آيه با آيه «من أنباء ما فيه مزدجر»، استفاده مى شود كه بيان كفر قوم نوح، از جمله اخبار هشداردهنده

ص: 587

قرآن است.

1219- عبرت از قصه قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 12 - 1

1 - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان ، ماجرايى درس آموز و پنددهنده

لنجعلها لكم تذكرة

1220- عبرت از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 3

3 _ تاريخ و سرگذشت اقوام هلاك شده ، چون قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم ، اصحاب مدين و قوم لوط ، مايه عبرت آدميان

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 1

1 _ پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) از سوى خداوند دستور يافت تا سرگذشت نوح ( ع ) و قومش را ، به عنوان هشدار براى مشركان مكه ، بازگو كند .

و اتل عليهم نبأ نوح إذ قال لقومه

«نبأ» خبرى است كه براى شنونده داراى فائده عظيم باشد. (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 8

8 _ خداوند ، با بيان عاقبت نيك ياران حضرت نوح ( ع ) و فرجام شوم تكذيب كنندگانش ، پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان را دلدارى داده و مشركان را به عذاب استيصال تهديد نمود .

و اتل عليهم نبأ نوح . .. فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 30 - 1،2،3

1 - سرگذشت نوح ( ع ) و قوم او ، آينه عبرتى است براى ديگران .

إنّ فى ذلك لأي_ت

ص: 588

«الآيات» جمع «آية» است و مراد از آن، نشانه هاى عبرت آموز است.

2 - وجود درس هاى بسيار ، براى عبرت آموزى در سرگذشت نوح ( ع ) و قومش

إنّ فى ذلك لأي_ت

برداشت ياد شده از جمع آمدن «آيات»، استفاده مى شود.

3 - لزوم درس آموزى از سرگذشت قوم نوح

إنّ فى ذلك لأي_ت

مؤكد شدن عبارت «فى ذلك لآيات» با «إنّ»، ترغيبى از سوى خدا به مطالعه سرگذشت قوم نوح، براى درس آموزى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 15 - 6

6 - واقعه طوفان و هلاكت قوم نوح و نجات آن حضرت و مؤمنان به وى ، از آن حادثه ، درس عبرتى بزرگ براى انسان هااست .

فأخذهم الطوفان . .. فأنجين_ه و أصح_ب السفينة و جعلن_ها ءاية للع_لمين

مرجع ضمير «ها» مى تواند «سفينة» و يا «واقعه طوفان» باشد. برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است. گفتنى است، «آية» به معناى «عبرت» است و نكره آمدن اش، دلالت بر تفخيم مى كند.

1221- عجز اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به «على» متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين «فعميت عليكم»; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

1222- عجز قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 9

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله «فعلى اللّه توكلت» بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله «أجمعوا أمركم و شركاءكم» بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

ص: 589

1223- عدم تعقل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 15 - 5

5 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به خاطر نينديشيدن درباره آفرينش جهان و جلوه هاى عظمت پروردگار

ألم تروا كيف خلق اللّه سبع سم_وت طباقًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 16 - 4

4 - سرزنش شدن قوم نوح از سوى پيامبرشان ، به سبب نينديشيدن درباره چگونگى آفرينش ماه تابان و خورشيد فروزان

ألم تروا كيف خلق اللّه . .. و جعل القمر فيهنّ نورًا و جعل الشمس سراجًا

1224- عذاب اخروى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه «عذاب» و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از «عذاب يخزيه»، عذاب دنيوى و مقصود از «عذاب مقيم»، آتش دوزخ است.

1225- عذاب استيصال بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 2

2 _ خداوند ، عذاب استيصال را بر قوم نوح آن گاه نازل كرد كه آنان _ با وجود براهين و شواهد قطعى بر رسالت آن حضرت _ آن را انكار كرده و او را متهم به دروغ گويى كردند .

إذ قال لقومه يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا ... فإن ت

ص: 590

1226- عذاب استيصال قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

1227- عذاب برزخى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 6

6 - قوم بت پرست نوح ، به هنگام غرق شدن و دچار گشتن به عذاب برزخى ، هيچ يار و ياورى نداشتند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

1228- عذاب دنيوى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 1،2

1_ نوح ( ع ) ، به كفرپيشگان قومش اعلام كرد كه به عذاب دنيوى و اخروى ، گرفتار خواهند شد .

فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه و يحلّ عليه عذاب مقيم

با توجه به تكرار كلمه «عذاب» و توصيف عذاب دوم به هميشگى بودن، مى توان گفت: مراد از «عذاب يخزيه»، عذاب دنيوى و مقصود از «عذاب مقيم»، آتش دوزخ است.

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

«إخزاء» (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 89 - 3

3_ اقوام نوح ، هود ، صالح و لوط به خاطر مخالفت با پيامبران و ستيزه جويى با آنان ، به عذاب هاى دنيوى مبتلا شدند .

مثل ما أصاب قوم نوح . .. و ما قوم لوط منكم ببعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 5

5 - كافران تكذيب گر و ستيزه جوى قوم نوح و بعد از آنها ، به دليل دوزخى بودن ، به عذاب دنيوى نيز گرفتار شدند .

ص: 591

فأخذتهم فكيف كان عقاب . و كذلك حقّت كلمت ربّك على الذين كفروا أنّهم أصح_ب النار

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه جمله «أنّهم أصحاب النار» _ به تقدير لام تعليل _ در مقام تعليل باشد; يعنى، چون آنان از دوزخيان هستند، به عذاب الهى گرفتار آمدند.

1229- عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 4،19

4_ جوشش شديد آب از تنورى خاص ، پس از فرمان الهى به نزول عذاب بر قوم نوح

حتّى إذا جاء أمرنا و فار التّنّور

«تّنّور» _ كه در فارسى بدون تشديد تلفظ مى شود _ جايى است كه در آن نان پخته مى شود. فوران (مصدر فار) به معناى بيرون آمدن و جوشش كردن است. اسناد جوشش به تنور همانند «جرى الميزاب» حاكى از فوران شديد آب است. «ال» در «التّنّور» عهد ذهنى است و از آن تنورى خاص اراده شده است.

19_ « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : لما أراد الله عزوجل هلاك قوم نوح عقم أرحام النساء أربعين سنة فلم يولد فيهم مولود فلما فرغ نوح من اتخاذ السفينة أمره الله أن ينادى بالسريانية لايبقى بهيمة و لا حيوان إلاّ حضر [ إلى أن قال ] فصاحت إمرأته لما فار التّنّور فجاء نوح إلى التّنّور فوضع على ها طيناً و ختمه حتى أدخل جميع الحيوان السفينة ثم جاء إلى التّنّور ففضّ الخاتم و رفع الطين . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند عزوجل اراده كرد قوم نوح را هلاك كند، به مدت چهل سال زنان را عقيم كرد; در نتيجه فرزندى در ميان آنان به دنيا نيامد. پس هنگامى كه نوح از ساختن كشتى فارغ شد خداوند به وى امر كرد كه با زبان سريانى ندا كند كه: هيچ چهارپا و حيوانى باقى نماند مگر آنكه حاضر شوند... هنگامى كه تنور فوران كرد، زنِ نوح فريادى كشيد. پس نوح به طرف تنور آمد و بر تنور گِل زد و او را مهر كرد تا حيوانات را به داخل كشتى برد سپس به طرف تنور آمد و مهر را شكست و گِل را برداشت...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 6،12

6_ حادثه طوفان نوح ، عذابى برخاسته از فرمان خدا

لا عاصم اليوم من أمر الله

مراد از «أمر الله» همان حادثه طوفان و عذاب نازل شده بر قوم نوح است. تعبير كردن از عذاب به «أمر الله» بيانگر آن است كه آن عذاب به امر و فرمان الهى ، تحقق يافت.

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 101 - 6

ص: 592

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 119 - 1

1 - استجابت دعاى نوح ( ع ) از سوى خداوند ، درباره عذاب قوم كافر او و نجات همراهان مؤمنش

و نجّنى و من معى . .. فأنجين_ه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 4،11

4 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، بر اثر مخالفت با پيامبران خود ، به عذاب الهى دچار شدند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

11 - عذاب قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان از سوى خداوند كاملاً عادلانه و به دور از هر گونه ستم

مثل دأب قوم نوح . .. و مااللّه يريد ظلمًا للعباد

يادآورى اين مسأله كه خداوند به كسى ظلم نمى كند _ پس از بيان سرگذشت اقوام يادشده _ مى تواند گوياى مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 11 - 3

3 - انتقام الهى از قوم نوح ، با ريزش بارانى شديد و سيل آسا بر ايشان

ففتحنا أبوب السّماء بماء منهمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 12 - 1،2،3

1 - انفجار و جوشش چشمه هاى زمين به اراده الهى ، براى انتقام گرفتن از قوم نوح

و فجّرنا الأرض عيونًا

2 - پيوستن آب هاى آسمان و زمين به يكديگر ، براى محقق ساختن اراده الهى عليه قوم نوح

ففتحنا أبوب السّماء . .. و فجّرنا الأرض عيونًا فالتقى الماء على أمر قد قدر

3 - هماهنگى عوامل طبيعى در آسمان و زمين ، براى عذاب قوم نوح ، براساس برنامه دقيق الهى

فالتقى الماء على أمر قد قدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت

ص: 593

نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 1 - 4

4 - قوم نوح ، مستحق عذاب الهى پيش از رسالت آن حضرت

من قبل أن يأتيهم عذاب أليم

1230- عرق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 5

5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

1231- عصيان فرزندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 5

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1232- عصيان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 1

ص: 594

1 _ حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 1،3

1 - قوم نوح ، از فرمان هاى آن حضرت سرپيچى مى كردند .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

3 - قوم نوح ، مردمى عصيانگر و حق ناپذير

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

برداشت ياد شده، با توجه به اين نكته است كه شكوائيه نوح(ع) از عصيان قوم خود، پس از دعوت و موعظه طولانى آنان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى كافر و تبه كار بودند

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

تداوم حيات قوم نوح، موجب تولد فرزندان كافر و تبه كارى مى شد. از اين نكته استفاده مى شود كه خود آنان نيز چنين بودند.

1233- عصيان نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - « عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : « إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن » ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)».

1234- عقيده اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 4

4 _ اشراف قوم نوح به دليل نامعقول شمردن پيامبرى براى فردى از بشر ، رسالت وى را انكار كردند .

ص: 595

إنا لنريك فى ضلل مبين . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

1235- عقيده قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 3،5

3 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم نوح

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله «أو عجبتم . .. » عطف بر «ليس بى ضللة» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند «أو عجبتم أن جاءكم . .. » در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 5

5_ قوم نوح ، پيش از پيامبرى آن حضرت ، به وجود خداوند معتقد بودند .

أن لاتعبدوا إلاّ الله

چنان چه قوم نوح به وجود خداوند معتقد نبودند ، ضرورى آن بود كه آن حضرت نخستين سخنانش را به اثبات آفريدگار جهان اختصاص مى داد و آن گاه مردمان را به پرستش او فرا مى خواند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 10

10 - اعتقاد مردم عصر نوح به وجود فرشتگان

و لوشاء اللّه لأنزل مل_ئكة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 105 - 4

ص: 596

4 - قوم نوح ، منكر حقيقتى به نام رسالت

كذّبت قوم نوح المرسلين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه جمع آمدن واژه «المرسلين» از آن جهت باشد كه قوم نوح، اصولاً حقيقتى به عنوان رسالت را قبول نداشتند و اين به معناى انكار همه رسولان الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 9 - 10

10 - اعتقاد قوم نوح ، به وجود جن يا عوامل مرموز و مؤثر بر روح بشر

و قالوا مجنون و ازدجر

در صورتى كه «و ازدجر» به معناى «تأثيرپذيرى از عوامل مرموز» باشد، به دست مى آيد كه قوم نوح، با همه پيشينه تاريخى خويش، به وجود جن معتقد بودند و يا ديوانگى را معلول سلطه عوامل مرموز بر روح انسان مى پنداشتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 7

7 - قوم بت پرست نوح ، معتقد به شفاعت و يارى رسانى معبودهايشان در برابر گرفتارى ها و عذاب ها

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

1236- عقيده نياكان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 12

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

1237- عمل ناپسند قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 597

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از «ما كانوا يفعلون» شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 3،5

3- قوم نوح ، مردمى زشت كار و ناشايست بودند .

إنّهم كانوا قوم سوء

5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «إنّهم كانوا. ..» ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله «فأغرقناهم...» نيز باشد.

1238- عوامل غرق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 3

3 - غرق شدن قوم نوح ، با سيلى عظيم و بنيان برافكن

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

با توجه به اين كه در آيات، سخن از وجود دريا نيست، روشن مى شود كه غرق شدن كافران به وسيله سيل بوده است.

1239- عوامل كفر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 7

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

ص: 598

1240- عوامل كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 8

8 - صاحبان زر و زور ، عامل اصلى گمراهى و كفر قوم نوح بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1241- عوامل گمراهى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 8

8 - صاحبان زر و زور ، عامل اصلى گمراهى و كفر قوم نوح بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

1242- عوامل هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 4

4 - تكذيب نوح ( ع ) از سوى قوم وى ، موجب هلاكت آنان شد .

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. ثمّ أغرقنا بعد الباقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 6،8

6 - قوم نوح ، به دنبال قبول نكردن رسالت نوح ( ع ) دچار سيلى عظيم و بنيان كن شدند و به هلاكت رسيدند .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه . .. فأخذهم الطوفان

«طوفان» هر حادثه اى را مى گويند كه انسان را احاطه كند. اين واژه در «آب فراوان (سيل)» متعارف شده است (مفردات راغب).

8 - گرفتار شدن قوم نوح به سيلى عظيم و در نتيجه به هلاكت رسيدن ، پيامد مداومت آنان به شرك و قبول نكردن دعوت نوح بود .

و لقد أرسلنا نوحًا إلى قومه . .. فأخذهم الطوفان و هم ظ_لمون

به قرينه مقام، مراد از ظلمى كه به قوم نوح نسبت داده شده است، ممكن است ظلم اصطلاحى نباشد و بلكه شرك و مداومت بر آن باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 46 - 1

ص: 599

1 - قوم نوح ، از پيشين ترين اقوام هلاك شده بشر در نتيجه فسق و گناه

و قوم نوح من قبل إنّهم كانوا قومًا ف_سقين

1243- غرق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 5

5 _ خداوند ، آن دسته از قوم نوح را كه آيات الهى را تكذيب كردند ، در آب غرق نمود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 10

10_ خداوند ، فرجام كفرپيشگان قوم نوح ( غرق شدن در طوفان آب ) را براى او بيان كرد .

إنهم مغرقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 12

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 1،2

1_ خداوند ، درپى غرق شدن كافران قوم نوح ، به زمين فرمان داد تا آب هاى خود ( آب هاى زيرزمينى ) را فرو برد .

فكان من المغرقين. و قيل ي_أرض ابلعى ماءك

مراد از «ماءك» آبهايى است كه تا پيش از طوفان در منابع زيرزمينى وجود داشت و به امر خداوند بر سطح زمين ظاهر شده بود. اضافه كلمه «ماء» به ضمير «ك» گوياى اين معناست.

2_ پس از حادثه طوفان نوح و غرق شدن كفرپيشگان ، آسمان از ناحيه خداوند فرمان يافت تا از بارش باز ايستد .

فكان من المغرقين. و قيل ... ي_سماء أقلعى

اقلاع (مصدر أقلعى) به معناى خوددارى كردن است. مراد از خوددارى كردن آسمان _ به قرينه مقام _ قطع باران مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 77 - 5

5- خداوند ، تمامى افراد قوم نوح را به خاطر تكذيب آيات الهى ، زشت كارى و سوء پيشينه غرق كرد .

الذين كذّبوا ب_ايتنا إنّهم كانوا قوم سوء فأغرقن_هم أجمعين

ص: 600

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «إنّهم كانوا. ..» ضمن اين كه تعليل براى جمله پيشين است، مقدمه اى براى جمله «فأغرقناهم...» نيز باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 1،4

1 _ خداوند ، قوم نوح را به خاطر تكذيب رسولان الهى ، در ميان امواج آب و توفان ، غرق ساخت .

و قوم نوح لما كذّبوا الرسل أغرقن_هم

4 _ خداوند ، غرق كردن قوم نوح را در آب ، از نشانه هاى قدرت مندى خويش و درس عبرتى براى همه مردم قرار داد .

أغرقن_هم و جعلن_هم للناس ءاية

مقصود از «آية» در اين جا، ممكن است معناى لغوى آن (علامت و نشانه) و يا به معناى موعظه و عبرت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

«إغراق» (مصدر «أغرقنا») به معناى غرق كردن است. مضاف اليه «بعد» حذف شده و تقدير آن چنين است: «بعد نجات نوح و من معه». «ألباقين» جمع همراه با«ال» جنس و مفيد استغراق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 1،2

1 - قوم كافر نوح ، همگى غرق شدند .

ثمّ أغرقنا الأخرين

مقصود از «الأخرين» (ديگران) _ به قرينه «و نجيناه و أهله. ..» _ قوم كافر نوح مى باشد.

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان ع_قبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 601

19 - حاقه - 69 - 12 - 1

1 - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان ، ماجرايى درس آموز و پنددهنده

لنجعلها لكم تذكرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 1،6

1 - قوم نوح به خاطر ارتكاب خطا ها و گناهان گوناگون غرق شدند .

ممّا خطي__تهم أُغرقوا

«من» در «ممّا» براى تعليل است و جمع آمدن «خطيئاتكم»، نشانه تعدد و گوناگونى خطاها و گناهان است.

6 - قوم بت پرست نوح ، به هنگام غرق شدن و دچار گشتن به عذاب برزخى ، هيچ يار و ياورى نداشتند .

فلم يجدوا لهم من دون اللّه أنصارًا

1244- فرجام قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 2،6

2 _ اطلاع مردم عصر پيامبر از سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، اصحاب مدين و شهر هاى زير و رو شده پيشينيان ( قوم لوط و . . . )

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح . .. و المؤتفكت

استفهام در «ألم يأتهم» براى توبيخ است. سرزنش منافقان و كافران به خاطر عبرت نگرفتن از سرنوشت پيشينيان، رساى به اين حقيقت است كه آنان از سرگذشت پيشينيان آگاهى داشتند.

6 _ منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 9

9_ نوح ( ع ) در پاسخ استهزاگران ، آنان را از آينده اى درخور استهزا و در پى دارنده تمسخر خبر داد .

إن تسخروا منا فإنا نسخر منكم كما تسخرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 6

6 - آگاهى كامل مؤمن آل فرعون ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

ص: 602

1245- فساد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 116 - 1

1_ امت هاى به هلاكت رسيده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، لوط و . . . ) امتهايى فاسد و تبه كار بودند .

فلولا كان من القرون من قبلكم أُولُوا بقية ينهون عن الفساد

«قرن» (مفرد قرون) به امت و جامعه اى گفته مى شود كه در يك عصر زندگى مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 117 - 6

6_ امت هاى هلاك شده پيشين ( نظير امت نوح ، هود ، صالح ، شعيب و قوم فرعون ) امتهايى ناصالح و فاسد بودند .

فلولا كان من القرون . .. ما كان ربك ليهلك القرى بظلم

بيان اين حقيقت كه خداوند امتهاى صالح را عذاب نمى كند ، پس از مطرح ساختن هلاكت امتهاى پيشين (فلولا كان . ..) اشاره به اين دارد كه: امتهاى پيشين ، ناصالح و مستحق عذاب بودند و از ناحيه خدا بر آنان ستمى روا نشد.

1246- فسق قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

1247- فلسفه عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

ص: 603

1248- قدرت اقتصادى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 12

12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا

1249- قدرت سياسى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 12

12 - قدرت اقتصادى و سياسى صاحبان زر و زور در عصر نوح ( ع ) ، در خدمت كفر و شرك و عليه دعوت توحيدى آن حضرت بود .

قال نوح ربّ إنّهم عصونى و اتّبعوا من لم يزده ماله وولده إلاّ خسارًا

1250- قدرت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) ، اقوامى قدرتمند و بى مانند در مخالفت با رسالت فرستادگان الهى

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود ...أصح_ب لئيكة أُول_ئك الأحزاب

برداشت ياد شده از تعريف مسند (أُول_ئك) و مسنداليه (أحزاب) كه بر حصر دلالت مى كند استفاده مى شود; يعنى، اين اقوام حقيقتاً گروه هاى متشكلى بودند كه اقوام ديگر در قوت و شدت مخالفت با پيامبران، مانند آنان نبودند.

1251- قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 7

7 - وجود قشرى ثروتمند و قدرت مند ( صاحبان مال و فرزند بسيار ) ، در ميان قوم نوح

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

ص: 604

1252- قصه قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 9

9 _ قوم نوح ، مردمانى مشرك بودند .

ما لكم من إله غيره

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 101 - 3

3 _ قرآن حاوى فرازهايى از سرگذشت امت هاى نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعيب ( ع )

تلك القرى نقص عليك من أنبائها

حرف «من» در «من أنبائها» براى تبعيض است و مى رساند كه خداوند بخشى از داستانهاى امتهاى پيشين را براى پيامبر گزارش كرده است. قابل ذكر است كه از مصاديق مورد نظر براى مشاراليه «تلك القرى»، به قرينه آيات گذشته، امت نوح و ... است.

1253- قطع نسل كافران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه «ديّار»، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

1254- قوم عاد و هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 2

2 - عبرت نگرفتن قوم عاد ، از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ( ع )

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. فهل من مدّكر . كذّبت عاد

با توجه به اين كه مؤخّر آمدن ذكر قوم عاد، دليل تقدم تاريخى قوم نوح بر آنان مى باشد; تكذيب انبيا از سوى آنان، نشان مى دهد كه آن قوم از سرگذشت قوم نوح عبرت نگرفته بودند.

ص: 605

1255- قوم نوح و ادعاى نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 5

5 _ ادعاى پيامبرى ، نشانه گمراهى نوح در پندار ناصواب قوم وى

يقوم ليس بى ضللة . .. أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

جمله «أو عجبتم . .. » عطف بر «ليس بى ضللة» است.

1256- قوم نوح و امور غيرمنطقى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 3

3 _ بعثت فردى از بشر براى رسالت ، شگفت آور و نامعقول در ديدگاه قوم نوح

أو عجبتم أن جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم

1257- قوم نوح و رحمت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 63 - 13

13 _ دستيابى قوم نوح ( ع ) به رحمت هاى ويژه خداوند ، از اهداف بعثت آن حضرت بود .

جاءكم ذكر من ربكم على رجل منكم . .. لعلكم ترحمون

1258- قوم نوح و كشتى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 4

4_ كفرپيشگان ، ساختن كشتى را آزار و عذابى بى جا و تحميل شده بر نوح ( ع ) و پيروانش قلمداد كرده و آن را مايه شرمسارى ايشان مى شمردند .

يصنع الفلك . .. فسوف تعلمون من يأتيه عذاب يخزيه

ص: 606

1259- قوم نوح و نبوت بشر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 73 - 19

19 _ قوم ثمود ، بر خلاف قوم نوح و هود ، منكر وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر نبودند .

و إلى ثمود أخاهم صلحاً

نيامدن جمله اى همانند «أو عجبتم أن جاءكم . .. » در داستان صالح، به خلاف ذكر آن جمله در داستان نوح و هود (آيه 63 و 69) دلالت بر اين دارد كه قوم صالح، وحى و رسالت و پيامبرى فردى از بشر را امرى مستبعد نمى شمردند و آن را انكار نمى كردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 3

3_ بشر بودن نوح ( ع ) ، بهانه و دستاويز كفرپيشگان براى انكار پيامبرى و رسالت آن حضرت

فقال الملأ . .. ما نريك إلاّ بشرًا مثلنا

1260- قوم نوح و نبوت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 6

6 _ نبوّت حضرت نوح ( ع ) و نزول آيات الهى بر او براى قومش امرى دشوار و باور نكردنى بود .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جمله «فكذبوه» در دو آيه بعد (73) دلالت مى كند بر اينكه موضوع مورد بحث، نبوت و رسالت حضرت نوح (ع) است و حضرت در مقام تحدى و اثبات اين ادعاست.

1261- قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 4

4_ كفرپيشگان قوم نوح ، از او خواستند كه به بحث و مناظره با آنان پايان دهد و تهديد هاى خويش را تحقق بخشد .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

جمله «فأكثرت جدالنا» (با ما بسيار مناظره كردى) _ به قرينه تفريع جمله «فأتنا بما تعدنا» بر آن _ كنايه از اين است كه دليل و برهان آوردن كافى است ، به اين امر پايان ده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 607

8 - هود - 11 - 34 - 9

9_ كفرپيشگان قوم نوح ، او را خيرخواه نمى دانستند و تعاليمش را سودمند نمى پنداشتند .

ي_نوح قد ج_دلتنا . .. إن أردت أن أنصح لكم

اشراف قوم نوح ، تلاشهاى مستمر نوح(ع) را جدل (جرّ و بحث) ناميدند; ولى او در مقابل ، تعبير نصيحت را به كار برد تا پندار آنان را تخطئه كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 1

1 - قوم نوح ، دين الهى و پيامبر خويش را تكذيب كردند .

كذّبت قبلهم قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، پيوسته با دعوت پيامبران خود به مخالفت برمى خاستند .

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 5

5 - غلبه همه جانبه قوم نوح بر آن حضرت و بستن تمامى راه هاى اميد بر روى ايشان

أنّى مغلوب

1262- قوم نوح و وحى به نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 6

6 _ نبوّت حضرت نوح ( ع ) و نزول آيات الهى بر او براى قومش امرى دشوار و باور نكردنى بود .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

جمله «فكذبوه» در دو آيه بعد (73) دلالت مى كند بر اينكه موضوع مورد بحث، نبوت و رسالت حضرت نوح (ع) است و حضرت در مقام تحدى و اثبات اين ادعاست.

1263- قوم نوح و وعيدهاى نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 608

8 - هود - 11 - 32 - 5

5_ كفرپيشگان قوم نوح ، ناباور به آمدن عذاب و تحقق يافتن وعيد ها و تهديد هاى حضرت نوح ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

1264- كافران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 1

1_ اشراف و سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .

فقال الملأ الذين كفروا من قومه

متعلق «كفروا» به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 18

18_ اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت

و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

به قرينه «إنهم ملاقوا ربهم» مى توان گفت كه: مفعول «تجهلون» مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس «أراكم ...»; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 1

1_ گروهى از قوم نوح ، به او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .

أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

1265- كثرت جمعيت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 11

11 _ جمعيت بيشتر ، امكانات برتر و قدرت فزونتر قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين در مقايسه با منافقان عصر پيامبر (صلی الله علیه و آله)

كالذين من قبلكم كانوا أشد منكم قوة . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ...

ص: 609

1266- كفر اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 1

1_ اشراف و سران قوم نوح ، پيامبرى آن حضرت را انكار كرده و به توحيد و برپايى قيامت كافر شدند .

فقال الملأ الذين كفروا من قومه

متعلق «كفروا» به قرينه آيه قبل توحيد ، نبوت نوح و برپايى قيامت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 3

3 - كفرورزى و حق ناپذيرى ، بارزترين مشخصه اشراف قوم نوح

فقال الملؤا الذين كفروا

1267- كفر اكثريت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 4

4 - بيشتر افراد قوم نوح ، حق ناپذير و مصمم بر كفر

و ما كان أكثرهم مؤمنين

1268- كفر فرزندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 5

5 - به وجود آمدن فرزندان كافر و تبه كار در جامعه ، فلسفه نفرين نوح ( ع ) عليه قوم كافر و گمراه گر خويش

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1269- كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 5

5_ كفرپيشگان قوم نوح ، ناباور به آمدن عذاب و تحقق يافتن وعيد ها و تهديد هاى حضرت نوح ( ع )

فأتنا بما تعدنا إن كنت من الص_دقين

ص: 610

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 20

20- اقوام كفرپيشه نوح ، عاد و ثمود براى انكار تعاليم انبياى خويش در برابر دلايل روشن آنان ، دليل و برهان روشنى نداشتند .

قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم . .. جاءتهم رسلهم بالبيّن_ت ... قالوا إنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 8

8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 27 - 19

19 - « عن أبى جعفر ( ع ) قال : كانت شريعة نوح أن يعبد اللّه بالتوحيد . . . فلبث فيهم ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سراً و علانية . . . فأوحى اللّه عزّوجلّ إليه : أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتأس بماكانوا يفعلون » فلذلك قال نوح : « و لايلدوا إلاّفاجراً كفاراً » و أوحى اللّه إليه « أن اصنع الفلك » ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. شريعت نوح آن بود كه خدا به يكتايى پرستش مى شد... پس نوح(ع) در بين قوم خويش 950 سال توقف كرد و آنها را آشكار و پنهان به خدا دعوت نمود... سپس خداوند _ عزّوجلّ _ به او وحى فرستاد: «أنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن فلاتبتئس بما كانوا يفعلون» و به همين خاطر نوح گفت: «و لايلدوا إلاّ فاجراً كفاراً» و خداوند به نوح وحى كرد:«أن اصنع الفلك».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 37 - 2

2 _ قوم نوح ، رسالت و پيامبرى نوح ( ع ) و ديگر پيامبران الهى پيش از او را تكذيب كردند .

كذّبوا الرسل

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمع آمدن «رسل» به لحاظ مجموعه پيامبران الهى پيش از نوح(ع) باشد; كه در اين صورت الف و لام «الرسل» براى عهد خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 1

1 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تكذيب گرى قومش نسبت به او

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 3 - 4

ص: 611

4 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، به عبادت خدا و تقواى الهى اعتقاد نداشته و پايبند نبودند .

أن اعبدوا اللّه و اتّقوه و أطيعون

توصيه و انذار حضرت نوح(ع) به موارد ياد شده و مخالفت طولانى قومش با آنها، بيانگر حقيقت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 13 - 1،2

1 - قوم نوح ، مردمى بى پروا در برابر خداوند ولى بى اعتقاد به عظمت او

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

«رجاء» در مقابل «يأس» قرار دارد و هرگاه با حرف نفى استعمال شود _ مانند آيه شريفه _ به معناى «خوف» به كار مى رود (لسان العرب). برخى مراد از «رجاء» در اين آيه را، «اعتقاد» دانسته اند; زيرا كسى كه به چيزى اميدوار است، به آن چيز اعتقاد خواهد داشت. و «وقار» به معناى عظمت و بزرگى است.

2 - قوم نوح ، مردمى بى اعتقاد به شكوه و عظمت ربوبى خداوند

ما لكم لاترجون للّه وقارًا

مشركان، خداوند را به عنوان خالق جهان قبول داشتند; ولى ربوبيت او را انكار مى كردند. با توجه به اين نكته، مى توان استفاده كرد كه مقصود از «وقار» عظمت ربوبى خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 6

6 - قوم نوح ، مردمى كافر و تبه كار بودند

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

تداوم حيات قوم نوح، موجب تولد فرزندان كافر و تبه كارى مى شد. از اين نكته استفاده مى شود كه خود آنان نيز چنين بودند.

1270- كفر نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 13

13 - « عن صالح بن ميثم قال : قلت لأبى جعفر ( ع ) : ما كان علم نوح ( ع ) حين دعا قومه إنّهم لايلدوا إلاّ فاجرًا كفارًا فقال : أما سمعتَ قولَ اللّه لنوح : « إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن » ;

صالح بن ميثم گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: نوح(ع) هنگامى كه قوم خود را دعوت مى كرد از كجا آگاه بود كه اولاد آن قوم، غير از بدكار و كافر به دنيا نمى آيند; امام فرمود: آيا سخن خداوند را به نوح نشنيده اى كه فرمود: (إنّه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد آمن)».

ص: 612

1271- كفران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 3

3 - نجات نوح ( ع ) و حمايت خداوند از ايشان ، پاداش صبر آن حضرت در قبال ناسپاسى هاى قومش

تجرى بأعيننا جزاء لمن كان كفر

مراد از «لمن كان كفر» نوح است كه مورد كفران مستمر قومش قرار گرفته بود و الطاف الهى در حق ايشان پاداش شكيبايى هاى آن حضرت مى باشد.

1272- كمى موحدان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 18

18_ تنها تعداد بسيار اندكى از قوم نوح ، به يكتايى خداوند ايمان آوردند و رسالت نوح را پذيرفتند .

و ما ءامن معه إلاّ قليل

كلمه «قليل» دلالت بر اندك بودن تعداد مؤمنان دارد و قرآن آن را با قيدى همانند «منهم» نياورد تا به اين نكته اشاره كند كه: تعداد مؤمنان فى نفسه اندك بودند نه در قياس با كفرپيشگان و لذا در برداشت با كلمه بسيار، بر قلّت مؤمنان تأكيد شد(اقتباس از الميزان).

كمى مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 5

5 - وجود اقليتى مؤمن در ميان قوم نوح

و ما كان أكثرهم مؤمنين

1273- كوردلى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 8،9

8_ سران و اشراف قوم نوح ، كوردلانى ناتوان از درك دلايل نبوت و فهم و معارف الهى

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

تعمية (مصدر عمّيت) به معناى كور ساختن است و آن گاه كه به «على» متعدى شود ، به معناى مخفى كردن مى باشد. بنابراين «فعميت عليكم»; يعنى ، آن بيّنه و رحمتى كه خداوند به من عطا كرده است ، بر شما مخفى مانده و از دركش ناتوانيد.

ص: 613

9_ اشرافيت ، استكبار و خودبرتربينى سران قوم نوح ، مايه كوردلى و ناتوانى آنان از درك دلايل نبوت و فهم معارف الهى بود .

أرءيتم إن . .. ءات_نى رحمة من عنده فعمّيت عليكم

«عُمّيت» فعل مجهول است و فاعل آن; يعنى، چيزى كه موجب كوردلى و خفاى دليلهاى نبوت نوح به كافران باشد، ذكر نشده است. به قرينه صفاتى كه براى كافران قوم نوح بيان شده، مى توان گفت: همان صفات (از طبقه اشراف و مستكبران بودن و خود را برتر دانستن و ...) موجب كوردلى و ناتوانى آنان از درك معارف شده بود.

1274- كوردلى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 11،12

11 _ تكذيب كنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمى كوردل بودند .

إنهم كانوا قوماً عمين

كلمه «عمين» جمع «عمى» به معناى فاقدان بصيرت است.

12 _ كوردلى قوم نوح ( ع ) ، ريشه انكار و تكذيب آيات خداوند از سوى آنان

كذبوا بايتنا إنهم كانوا قوماً عمين

1275- كيفر دنيوى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 5 - 10

10 -تمامى اقوام تكذيب گر ( چون قوم نوح ) ، به خاطر مبارزه با حق ( تعاليم پيامبران ) ، در دنيا مورد عقوبت وكيفر الهى قرار گرفتند .

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ليدحضوا به الحقّ فأخذتهم

1276- كيفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 5

5 _ خداوند ، آن دسته از قوم نوح را كه آيات الهى را تكذيب كردند ، در آب غرق نمود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 614

8 - هود - 11 - 101 - 6

6_ عذاب هاى نازل شده بر اقوام گذشته ( فرعونيان ، عاديان و . . . ) كيفرهايى بود كه آنان خود براى خويشتن فراهم آوردند .

و ما ظلمن_هم و ل_كن ظلموا أنفسهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 14 - 3

3 - نزول كيفر و عذاب الهى بر قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) به جرم تكذيب پيامبران

إن كلّ إلاّكذّب الرسل فحقّ عقاب

«حقّ» به معناى «ثَبَتَ» (ثابت و محقق است) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 1

1 - هشدار مؤمن آل فرعون به قوم خود ، از دچار شدن به كيفر كردار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ( لوط و اصحاب ايكه ) در صورت اقدام به قتل موسى ( ع )

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

«دأب» به معناى عادت است و مقصود از «الذين من بعدهم» قوم لوط و اصحاب ايكه است; چنان كه در سوره «ص» آيه 13، به آن تصريح شده است. گفتنى است برابر نظر مفسران «اصحاب أيكه» همان مردم مدين است كه از قوم حضرت شعيب بودند.

1277- گروههاى اجتماعى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 4

4_ گروهى از قوم نوح ، به آن حضرت ايمان آورده و از او پيروى كردند .

و ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 1

1_ گروهى از قوم نوح ، به او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .

أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

1278- گلايه از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 615

19 - نوح - 71 - 5 - 1

1 - شكوه حضرت نوح ( ع ) ، از قوم خود به پيشگاه پروردگار

قال ربّ إنّى دعوت قومى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 2

2 - شكوه حضرت نوح ( ع ) ، به درگاه الهى از نافرمانى قومش

قال نوح ربّ إنّهم عصونى

1279- گمراهگرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 1،4

1 - تلاش مستمر قوم كافر و گمراه گر نوح ، براى گمراه كردن مؤمنان و بندگان خدا

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

4 - در صورت تداوم حيات قوم كافر و گمراه گر نوح ، تمامى فرزندان و نسل بعدى آنان ، به كفر ، نافرمانى خدا و تبه كارى روى مى آوردند .

و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

«فاجر» به افراد نافرمان، معصيت كار و زناكار گفته مى شود. در اين آيه دو معناى اول و دوم مراد است.

1280- گمراهى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 2

2_ نوح ( ع ) ، پس از تلاش هاى ناموفق خويش ، اين احتمال را موجه دانست كه خداوند خواسته تا اشراف و سران قومش ، به ورطه ضلالت و گمراهى سقوط كنند .

و لاينفعكم نصحى . .. إن كان الله يريد أن يغويكم

«إن» در «إن كان الله . ..» شرطيه است و جمله «لاينفعكم ...» به منزله جواب براى آن مى باشد. گرچه اين احتمال نيز كه مخففه از مثقّله باشد بعيد به نظر نمى رسد. بر اين اساس جمله «إن كان الله» بيانگر آن است كه نوح(ع) به ايمان نياوردن قومش اطمينان پيدا كرده بود. قابل ذكر است كه نيامدن «لام» در خبر «إن» مخففه، به خاطر مشتبه نشدن آن با «إن» نافيه است.

ص: 616

1281- گمراهى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 2

2 - نااميدى كامل نوح ( ع ) از ايمان آوردن قومش و نجات آنان از گمراهى شرك و بت پرستى

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

1282- گناهكارى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 106 - 4،6

4 - قوم نوح ، مردمى بى تقوا و گنه پيشه

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

دعوت نوح(ع) از قوم خويش به رعايت تقوا و خداترسى، بيانگر مطلب ياد شده است.

6 - قوم نوح ، مورد سرزنش وى به خاطر بى تقوايى و گنه پيشگى

إذ قال لهم أخوهم نوح ألاتتّقون

استفهام در جمله «ألاتتّقون» مى تواند براى توبيخ و سرزنش باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 2

2 - قوم نوح ، پيش از رسالت آن حضرت ، مردمى خطاكار و گناه پيشه بودند .

يغفر لكم من ذنوبكم

1283- لجاجت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 1

1 _ قوم نوح ، نبوت او را با وجود شواهد و براهين صدق ، نپذيرفته و آن حضرت را به دروغ گويى متهم كردند .

يقوم إن كان كبر عليكم مقامى . .. فإن توليتم فما سألتكم من أجر ... فكذبوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 117 - 1

1 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا ، از لجاجت و تكذيب گرى قومش نسبت به او

قال ربّ إنّ قومى كذّبون

ص: 617

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 6 - 2

2 - قوم نوح ، مردمى حق ناپذير و لجوج بودند .

فلم يزدهم دعاءى إلاّ فرارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 7 - 6

6 - اصرار و پافشارى قوم نوح ، بر مواضع كفرآميز خويش

و أصرّوا

1284- مبانى عقيده قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 24 - 12

12 - اتكاى قوم نوح ، تنها به آرا و انديشه هاى پدران و نياكان خويش

ما سمعنا به_ذا فى ءابائنا الأوّلين

1285- مجادله با قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 1

1_ ساخت كشتى نوح و درگيرى هاى لفظى او و كفرپيشگان تا فرا رسيدن طوفان ، همچنان ادامه داشت .

يصنع الفلك و كلما مرّ عليه . .. حتّى إذا جاء أمرنا

«حتى» بيانگر غايت گزارشها و حقايق مطرح شده در آيه قبل (ساختن كشتى و تمسخر كافران و پاسخ گويى حضرت نوح) مى باشد; يعنى ، اينها ادامه داشت تا زمانى كه . .. .

1286- محافظت از مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و

ص: 618

گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1287- محروميت اخروى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 6

6_ دورى از رحمت خدا در سراى آخرت ، امرى تقدير شده براى كفرپيشگان و ستمگران قوم نوح

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

«بُعداً» مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) مى باشد و جمله در اصل چنين بوده: و قيل ليبعد بُعداً القوم الظالمون; يعنى، و گفته شد كه ستمگران قوم نوح بايد از رحمت خدا دور باشند و از آن جا كه آنان در دنيا عذاب شدند، معلوم مى شود مراد از جمله «و قيل . ..» دورى از رحمت خدا در آخرت است.

1288- محروميت اخروى ظالمان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 44 - 6

6_ دورى از رحمت خدا در سراى آخرت ، امرى تقدير شده براى كفرپيشگان و ستمگران قوم نوح

فكان من المغرقين . .. و قيل بعدًا للقوم الظ_لمين

«بُعداً» مفعول مطلق براى فعل محذوف (ليبعد) مى باشد و جمله در اصل چنين بوده: و قيل ليبعد بُعداً القوم الظالمون; يعنى، و گفته شد كه ستمگران قوم نوح بايد از رحمت خدا دور باشند و از آن جا كه آنان در دنيا عذاب شدند، معلوم مى شود مراد از جمله «و قيل . ..» دورى از رحمت خدا در آخرت است.

1289- مخالفت اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 111 - 4

4 - اشراف قوم نوح ، در جبهه مخالف او

قالوا أنؤمن لك و اتبعك الأرذلون

ص: 619

1290- مخالفت ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 3

3 - ثروتمندان و زورمداران حيله گر ، مخالفان اصلى دعوت نوح ( ع )

و مكروا مكرًا كبّارًا

1291- مخالفت قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 3

3 - ثروتمندان و زورمداران حيله گر ، مخالفان اصلى دعوت نوح ( ع )

و مكروا مكرًا كبّارًا

1292- مخالفت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 42 - 3

3 - مخالفت همگانى قوم نوح ، عاد و ثمود با پيامبرانشان ( نوح ، هود و صالح )

و ان يكذّبوك فقد كذّبت قبلهم قوم نوح و عاد و ثمود

1293- مردم صدر اسلام و تاريخ قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 9 - 2

2- آشنايى مردم عصر بعثت با سرگذشت قوم نوح ، عاد و ثمود و اقوام پس از آنان

ألم يأتكم نبؤا الذين من قبلكم قوم نوح و عاد و ثمود و الذين من بعدهم

استفهام در «ألم يأتكم» استفهام تقريرى است; بنابراين معناى جمله آيا خبر آنان به شما نرسيده بود، چنين مى شود: قطعاً خبر آنان به شما رسيده بود.

ص: 620

1294- مستضعفان قوم نوح و نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 7

7_ انحصار پيروان نوح به قشر مستضعف و تهى دست ، بهانه و دستاويز اشراف براى ايمان نياوردن به او و انكار رسالت هاى وى

فقال الملأ . .. ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا بادى الرّأى

1295- معبودان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 6

6 - « ودّ » ، « سواع » ، « يغوث » ، « يعوق » ، « نسر » ، نام معبود هاى مردم عصر نوح ( ع )

و لاتذرنّ ودًّا و لا سواعًا و لايغوث و يعوق و نسرًا

1296- مغضوبيت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 13

13 - شدت خشم الهى ، نسبت به قوم ستم پيشه نوح

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا . .. فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

1297- مقامات مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 11،18

11_ مؤمنان قوم نوح ، مردمى مقرب درگاه خدا و برخوردار از مقام لقاى او

إنهم مل_قوا ربهم

جمله «إنهم ملاقوا ربهم» مى تواند بيانگر حال فعلى پيروان نوح باشد; يعنى ، هم اكنون به مقام لقاى پروردگار رسيدند و همچنين مى تواند خبر از فرجام اخروى آنان دهد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

18_ اشراف و سران كفرپيشه قوم نوح ، ناآگاه به مقام بلند مؤمنان و پيروان آن حضرت

و ل_كنى أريكم قومًا تجهلون

به قرينه «إنهم ملاقوا ربهم» مى توان گفت كه: مفعول «تجهلون» مقام والا و ارجمند مؤمنان به نوح(ع) است. براين اساس «أراكم ...»; يعنى ، مى دانم كه شما به مقام والاى مؤمنان (لقاى آنان با خدا) آگاهى نداريد.

ص: 621

1298- مكذبان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 11

11 _ تكذيب كنندگان قوم نوح ( ع ) ، مردمى كوردل بودند .

إنهم كانوا قوماً عمين

كلمه «عمين» جمع «عمى» به معناى فاقدان بصيرت است.

1299- مكر ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 1

1 - استفاده صاحبان زر و زور از مكر و نيرنگى بس بزرگ ، عليه دعوت نوح ( ع ) و در جهت گمراه كردن مردم

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . و مكروا مكرًا كبّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 4

4 - دفاع از عقايد مذهبى و شرك آميز مردم ، از حيله ها و نيرنگ هاى صاحبان زر و زور ، براى مبارزه با دعوت توحيدى نوح ( ع )

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

1300- مكر قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 22 - 1

1 - استفاده صاحبان زر و زور از مكر و نيرنگى بس بزرگ ، عليه دعوت نوح ( ع ) و در جهت گمراه كردن مردم

من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . و مكروا مكرًا كبّارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 23 - 4

4 - دفاع از عقايد مذهبى و شرك آميز مردم ، از حيله ها و نيرنگ هاى صاحبان زر و زور ، براى مبارزه با دعوت توحيدى نوح ( ع

ص: 622

)

و قالوا لاتذرنّ ءالهتكم و لاتذرنّ ودًّا . .. و نسرًا

1301- منشأ هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

1302- موقعيت اجتماعى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 7

7 - دورانديشى و آينده نگرى نوح ( ع ) و آگاهى كامل آن حضرت از وضعيت اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1303- موقعيت فرهنگى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 7

7 - دورانديشى و آينده نگرى نوح ( ع ) و آگاهى كامل آن حضرت از وضعيت اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1304- مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 2

2 _ گروهى از قوم نوح ( ع ) رسالت وى را تصديق كرده و پيامهايش را پذيرفتند .

فكذبوه فانجينه و الذين معه

جمله «أغرقنا الذين كذبوا . .. » دلالت مى كند بر اينكه مراد از «الذين معه» مؤمنان و تصديق كنندگان آيات الهى است.

ص: 623

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 27 - 4

4_ گروهى از قوم نوح ، به آن حضرت ايمان آورده و از او پيروى كردند .

و ما نريك اتبعك إلاّ الذين هم أراذلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 1

1_ گروهى از قوم نوح ، به او ايمان آوردند و گروهى همچنان بر كفر و انكار رسالتش اصرار مىورزيدند .

أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 28 - 7

7 - نقش بارز و محورى نوح ( ع ) ، در مديريت نظام مادى و معنوى مؤمنان قوم خويش

اصنع الفلك . .. فاسلك فيها... فإذا استويت ... فقل الحمد للّه

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه: در جريان ساختن كشتى و سوار شدن و استقرار در آن، تنها حضرت نوح(ع) مورد خطاب الهى است و قوم او طفيلى اويند.

1305- نجات از قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 4،5

4- حضرت نوح ( ع ) ، با صداى بلند و روشن از خداوند ، خواستار نجات از دست قومش گرديد .

و نوحًا إذ نادى من قبل

«ندا» به معناى صداى بلند و روشن است (مفردات راغب) و مقصود از آن در اين آيه _ به قرينه آيه 26 سوره «نوح» (و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الكافرين ديّاراً) و نيز ذيل آيه شريفه (فنجيناه و أهله . ..) _ نجات نوح از دست قومش مى باشد.

5- دعاى حضرت نوح ( ع ) براى نجات از دست قومش ، مستجاب شد .

و نوحًا إذ نادى من قبل فاستجبنا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 2

2 - دعاى نوح به درگاه خدا ، براى نجات خود و مؤمنان همراهش از شرّ قوم كفرپيشه خويش

ربّ إنّ قومى كذّبون . .. نجّنى و من معى من المؤمنين

متعلق «نجّنى» حذف شده است و تقدير آن «نجّنى و. .. من شرّهم» مى باشد.

ص: 624

1306- نجات مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 3

3 _ خداوند ، نوح ( ع ) و همراهانش را به وسيله كشتى از غرق شدن رهايى بخشيد .

فكذبوه فانجينه و الذين معه فى الفلك و أغرقنا الذين كذبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 17

17_ نوح ( ع ) موظف به سواركردن مؤمنان بر كشتى و نجات دادن آنان از طوفان

قلنا احمل فيها . .. من ءامن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 2،3

2 - نجات يافتن عده اى از قوم نوح بهوسيله كشتى از هلاكت و غرق شدن

حملن_كم فى الجارية

3 - ساختن كشتى و نجات يافتن عده اى از قوم نوح به وسيله آن ، با هدايت و تدبير الهى بود .

حملن_كم فى الجارية

نسبت داده شدن فعل «حملناكم» به خداوند، گوياى مطلب ياد شده است. تصريح به اين مطلب در آيات ديگر مؤيد آن است (فأوحينا إليه أن اصنع الفلك بأعيننا و وحينا...). (مؤمنون (23) آيه 27).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 12 - 1

1 - غرق شدن قوم نوح و نجات مؤمنان ، ماجرايى درس آموز و پنددهنده

لنجعلها لكم تذكرة

1307- نزاع نوح(ع) با قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 1

1 - نوح ( ع ) خواستار داورى و فيصله دادن به نزاع ميان خود و قوم تكذيب گرش از درگاه خداوند

قال ربّ إنّ قومى كذّبون . .. فافتح بينى و بينهم فتحًا

«فتح» (مصدر «افتح») معادل «فُتاحة» و به معناى حكم كردن و فيصله دادن است.

ص: 625

1308- نسل قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 5

5 - مردم جزيرة العرب ، از نظر نژادى از نسل قوم نوح بودند .

حملن_كم فى الجارية

1309- نسل مؤمنان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 4

4 - مردم جزيرة العرب ، از نسل مؤمنان عصر نوح بودند .

حملن_كم فى الجارية

در اين آيه، «حمل شدن» به مخاطبان عصر نزول قرآن نسبت داده شده است و مقصود حمل اجداد آنان است و چون نجات آنان به سبب مؤمن بودن ايشان بوده است; مى توان نتيجه گرفت مردم جزيرة العرب (مخاطبان اين آيه)، از نسل همين مؤمنان نجات يافته بودند.

1310- نشانه هاى ايمان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 10

10_ سوارشدن بر كشتى نوح ، نشانه ايمان و تخلف از آن ، نشانه و دليل كفر بود .

اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

1311- نشانه هاى كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 42 - 10

10_ سوارشدن بر كشتى نوح ، نشانه ايمان و تخلف از آن ، نشانه و دليل كفر بود .

اركب معنا و لاتكن مع الك_فرين

ص: 626

1312- نعمتهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 14 - 4

4 - بعثت نوح ( ع ) ، نعمت الهى براى قومش

لمن كان كفر

از اينكه تكذيب نوح(ع) از سوى قومش كفران خوانده شده برداشت بالا استفاده مى شود.

1313- نفرين بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 5

5 - نوح ( ع ) ، خواستار نزول عذاب بر كافران و نجات خود و مؤمنان از آن عذاب

فافتح بينى . .. و نجّنى و من معى من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 6،7

6 - نوح ( ع ) ، خواهان انتقام الهى از قوم حق ستيز خويش

أنّى مغلوب فانتصر

مفسران «فانتصر» را به معناى «فانتقم» دانسته اند.

7 - « عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال « ربّ أنّى مغلوب فانتصر » ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد] دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 2

2 - حفظ ديانت بندگان خدا و صيانت آنان از گمراهى ، فلسفه نفرين و درخواست نوح ( ع ) از خداوند ، براى نابودى كامل قوم گمراه گر خود

لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا . إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك

ص: 627

1314- نفرين قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 1

1 - درخواست نوح ( ع ) از درگاه پروردگار مبنى بر نابودى تمامى كافران و مشركان حق ناپذير عصر خود و قطع نسل آنان

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

واژه «ديّار»، همواره پس از نفى قرار مى گيرد و شامل همه انسان ها مى شود.

1315- نقش ثروتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 5،8

5 - قوم نوح ، از نظر فرهنگى و دينى ، تحت تأثير صاحبان زر و زور و پيرو آنان بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه «مال» مظهر زر و قدرت اقتصادى و «ولد» نماد زور و قدرت سياسى است كه از كثرت نفرات نشأت مى گيرد.

8 - صاحبان زر و زور ، عامل اصلى گمراهى و كفر قوم نوح بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 9

9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر و زور جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

1316- نقش قدرتمندان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 21 - 5،8

5 - قوم نوح ، از نظر فرهنگى و دينى ، تحت تأثير صاحبان زر و زور و پيرو آنان بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه «مال» مظهر زر و قدرت اقتصادى و «ولد» نماد زور و قدرت سياسى است كه از كثرت نفرات نشأت مى گيرد.

8 - صاحبان زر و زور ، عامل اصلى گمراهى و كفر قوم نوح بودند .

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا

ص: 628

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 9

9 - تأثيرپذيرى قوم نوح ، از سران كفر و شرك و صاحبان زر و زور جامعه

و اتّبعوا من لم يزده ماله و ولده إلاّ خسارًا . .. يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فا

1317- نقش قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 76 - 8

8- قوم بى ايمان نوح ، مايه غم شديد و اندوه بزرگ براى حضرت نوح و خاندانش بودند .

فنجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 76 - 3

3 - نوح ( ع ) و خاندانش به وسيله قوم خود ، گرفتار غم بزرگ و مشكلات اندوه بار شدند .

و نجّين_ه و أهله من الكرب العظيم

1318- نقش كافران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1319- نقش گمراهگران قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 27 - 8

8 - نگرانى و احساس خطر نوح ( ع ) ، درباره به خطر افتادن ايمان مؤمنان و نسل هاى آينده جامعه ، از سوى كافران حق ناپذير و گمراه گر قوم خود

ص: 629

إنّك إن تذرهم يضلّوا عبادك و لايلدوا إلاّ فاجرًا كفّارًا

1320- نوح(ع) و استهزاهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 38 - 7

7_ تمسخر و استهزاى كفرپيشگان ، هرگز نوح ( ع ) و پيروانش را از اجراى فرمان خدا باز نداشت .

و يصنع الفلك و كلما مرّ عليه ملأمن قومه سخروا منه

1321- نوح(ع) و خواسته هاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 33 - 9

9_ پاسخ نوح ( ع ) به عذاب طلبى كفرپيشگان ، پاسخى آميخته با درس توحيد و خداشناسى بود .

فأتنا بما تعدنا . .. قال إنما يأتيكم به الله إن شاء و ما أنتم بمعجزين

1322- نوح(ع) و قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 71 - 2،3،4،5،8،9،10،11

2 _ برخورد حضرت نوح ( ع ) با قومش برخوردى عاطفى ، ترحم آميز و مشفقانه بود .

إذ قال لقومه يقوم

از اينكه حضرت نوح به جاى الفاظى مانند «اى مشركان»، «اى مردم» و «اى . .. » فرمود: «اى قوم من» برداشت فوق استفاده مى شود

3 _ قيام حضرت نوح ( ع ) ، عليه شرك و بت پرستى و دعوت به توحيد و يكتاپرستى ، براى قومش سنگين و غير قابل تحمل بود .

إن كان كبر عليكم مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

كلمه «مقام» مشترك بين سه صيغه است: مصدر ميمى، اسم زمان و اسم مكان. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، اگر قيام من براى دعوت به توحيد و يادآورى آيات و نشان هاى خداوند، بر شما سنگين و دشوار است و ... .

4 _ حضرت نوح ( ع ) ، با آيات خدا به تذكر و يادآورى قومش مى پرداخت .

و تذكيرى بأيت اللّه

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «باء در «بآيات اللّه» براى استعانت باشد نه زايد.

5 _ حضرت نوح ( ع ) ، در دعوت به توحيد و يكتاپرستى و زدودن انديشه شرك ، آيات و نشانه هاى خدا را به قومش يادآورى مى

ص: 630

كرد .

مقامى و تذكيرى بأيت اللّه

8 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر عناد و ستيزه جويى ها قومش ، تنها بر خداوند توكل داشت .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فعلى اللّه توكلت

9 _ حضرت نوح ( ع ) ، قومش را بر قتل خود تحدى كرد و عدم توانايى آنان را بر انجام اين كار ، شاهد درستى ادعاى نبوت خود ، اعلام نمود .

إن كان كبر عليكم مقامى . .. فأجمعوا أمركم ... و لا تنظرون

جمله «فعلى اللّه توكلت» بيانگر شكست ناپذيرى حضرت نوح (ع) به علت متكى بودنش به قدرت لايزال الهى و جمله «أجمعوا أمركم و شركاءكم» بيان ناچيزى قدرت قومش مى باشد.

10 _ حضرت نوح ( ع ) همراه با اعلان تحدى ، خدا را تنها كانون قدرت و معبود هاى قومش را شركايى ساختگى و فاقد هر گونه توانايى اعلام كرد .

يقوم إن كان كبر . .. فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ... و لا تنظرون

11 _ حضرت نوح ( ع ) با توكل بر خداوند ، قومش را به مقابله همه جانبه با خود فراخواند .

فعلى اللّه توكلت فأجمعوا أمركم و شركاءكم ثم لا يكن أمركم عليكم غمة ثم اقضوا إلىّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 25 - 4

4_ نوح ( ع ) خويشتن را براى مردمش ، پيامبرى هشدار دهنده و انذاركننده خواند .

إنى لكم نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 26 - 12

12_ نوح ( ع ) ، پيامبرى دلسوز براى مردم و نگران آينده اى ناگوار براى مشركان و كافران قوم خويش بود .

إنى أخاف عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 28 - 7

7_ برخورد حضرت نوح ( ع ) با سران و اشراف كافر ، برخوردى ترحم آميز و مشفقانه بود .

ي_قوم أرءيتم

تعبير «يا قوم» (اى مردم من!) حكايت از شفقت و ترحم دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 29 - 4

4_ نوح ( ع ) به قوم خويش اعلام كرد كه پاداش رسالتش تنها بر عهده خداوند است .

إن أجرى إلاّ على الله

ص: 631

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 40 - 1

1_ ساخت كشتى نوح و درگيرى هاى لفظى او و كفرپيشگان تا فرا رسيدن طوفان ، همچنان ادامه داشت .

يصنع الفلك و كلما مرّ عليه . .. حتّى إذا جاء أمرنا

«حتى» بيانگر غايت گزارشها و حقايق مطرح شده در آيه قبل (ساختن كشتى و تمسخر كافران و پاسخ گويى حضرت نوح) مى باشد; يعنى ، اينها ادامه داشت تا زمانى كه . .. .

1323- نوح(ع) و كفر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 6

6_ نوح ( ع ) ، همواره رنجيده خاطر از رفتار ناپسند قوم خويش و اندوهناك از اصرار آنان بر كفر و انكار رسالت

فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

إبتئاس (مصدر تبتئس) به معناى محزون و ناراحت شدن است و مراد از «ما كانوا يفعلون» شرك ورزى و اصرار آنان بر انكار رسالت و ديگر كارهاى نارواست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 1

1_ خداوند ، در پى باخبر ساختن نوح از ايمان نياوردن قومش ، او را به ساختن كشتى فرمان داد .

أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك . .. واصنع الفلك

1324- نوح(ع) و ناخشنودى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 7

7 _ حضرت نوح ( ع ) در برابر نارضايتى قومش نسبت به دعوت او ، عزم راسخ خويش را اعلام كرد و بر ادامه سرسختانه راه خود اصرار و تأكيد ورزيد .

فأجمعوا أمركم و شركاءكم . .. و أمرت أن أكون من المسلمين

ص: 632

1325- نوح(ع) و نجات قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 11

11_ خداوند ، نوح ( ع ) را از شفاعت درباره كفرپيشگان و درخواست رهايى آنان از عذاب ، برحذر داشت .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

مراد از «لاتخاطبنى . ..» (درباره ستمگران با من سخن مگو) به دليل جمله بعد (زيرا غرق شدن براى آنان حتمى است) درخواست برطرف شدن عذاب و نجات از طوفان آب است.

1326- نهرهاى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 2

2 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آباد شدن باغ ها و نهرهايشان از سوى خداوند در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

1327- نهى از شفاعت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 37 - 11

11_ خداوند ، نوح ( ع ) را از شفاعت درباره كفرپيشگان و درخواست رهايى آنان از عذاب ، برحذر داشت .

و لاتخ_طبنى فى الذين ظلموا إنهم مغرقون

مراد از «لاتخاطبنى . ..» (درباره ستمگران با من سخن مگو) به دليل جمله بعد (زيرا غرق شدن براى آنان حتمى است) درخواست برطرف شدن عذاب و نجات از طوفان آب است.

1328- وارثان سرزمين قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 4

4 _ خداوند ، حضرت نوح ( ع ) و تمام كسانى را كه با او در كشتى بودند ، جانشين غرق شدگان و وارث سرزمين آنان قرار داد .

فنجّينه و من معه فى الفلك و جعلنهم خلئف و أغرقنا الذين كذبوا

ص: 633

1329- وعده به قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 4 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آمرزش گناهان ، مصونيت از عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن اجل مسمى ( مرگ مقدر ) ، در صورت ايمان آوردن آنان

يغفر لكم من ذنوبكم و يوخّركم إلى أجل مسمًّى

«أجل» به معناى پايان زندگى و نهايت زمان عمر آدمى و «مسمّى» به معناى معين و مشخص است. مقصود از تأخير اجل مسمى، نازل نشدن عذاب الهى و تداوم زندگى تا فرارسيدن مرگ مقدر الهى است كه هر انسانى، حتماً با آن روبه رو خواهد شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 11 - 1

1 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر ريزش باران فراوان و پى درپى بر آنان ، در صورت استغفار و ايمان آوردن آنان

فقلت استغفروا ربّكم . .. يرسل السماء عليكم مدرارًا

يكى از معانى «سماء»، باران است (صحاح) و در اين آيه شريفه در همين معنا به كار رفته است. «مدراراً» به معناى ريزش فراوان و پى درپى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 12 - 2

2 - وعده نوح ( ع ) به قوم خود ، مبنى بر آباد شدن باغ ها و نهرهايشان از سوى خداوند در صورت ايمان آوردن و استغفار آنان

استغفروا ربّكم . .. و يجعل لكم جنّ_ت و يجعل لكم أنه_رًا

1330- وقت هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 52 - 1

1 - قوم نوح ، قومى هلاك شده به اراده خداوند ، قبل از عاد و ثمود

و أنّه أهلك عادًا . .. و ثموداْ ... و قوم نوح من قبل

1331- ويژگيهاى عذاب قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

ص: 634

من يأتيه عذاب يخزيه

«إخزاء» (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 25 - 3

3 - قوم نوح با آتشى بزرگ و وصف ناپذير پس از مرگ عذاب شدند .

فأُدخلوا نارًا

تنكير «ناراً» يا براى افاده تعظيم است و يا براى بيان نوع خاصى از آتش كه وصف ناپذير است.

1332- هدايت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 1

1_ نوح ( ع ) براى هدايت قومش ، تلاشى مستمر و پى گير داشت .

قالوا ي_نوح قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا

إكثار (مصدر أكثرت) به معناى كارى را فراوان انجام دادن است. بنابراين «أكثرت جدالنا»; يعنى ، بسيار مناظره كردى و فراوان دليل و برهان آوردى و ... اين معنا ، حكايت از تلاش مستمر و پى گير حضرت نوح(ع) در تبليغ رسالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 14 - 1

1 - نوح ( ع ) ، فرستاده خداوند براى هدايت قوم خود بود .

و لقد أرسلنا نوحًاإلى قومه

1333- هدايت ناپذيرى اشراف قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 32 - 6

6_ تلاش هاى نوح ( ع ) ، برهان ها و دليل هاى او ، بى تأثير در اشراف كافر

قد ج_دلتنا فأكثرت جدلنا فأتنا بما تعدنا

ص: 635

1334- هدايت ناپذيرى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع «لاتبتئس» بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4 - شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 7

7 - « عن أبى جعفر ( ع ) . . . قال : . . . فلبث فيهم نوح ألف سنة إلاّ خمسين عاماً يدعوهم سرّاً و علانية فلمّا أبوا و عتوا قال « ربّ أنّى مغلوب فانتصر » ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه . .. فرمود: ...نوح(ع) در ميان قوم خود هزار سال _ پنجاه سال كم _ توقف نمود و قومش را در نهان و آشكار [به توحيد] دعوت كرد. پس چون آنان ابا كرده و سركشى نمودند، گفت: پروردگارا! من مغلوب هستم، انتقام مرا [از اين قوم طغيان گر] بگير».

1335- هشدار به قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 59 - 11

11 _ نوح ، مشركان قوم خويش را به كيفر هاى سخت اخروى تهديد كرد .

إنى أخاف عليكم عذاب يوم عظيم

1336- هلاكت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 64 - 5

5 _ خداوند ، قوم نوح ( ع ) را به خاطر تكذيب آياتش ، با غرق كردن در آب به هلاكت رساند .

ص: 636

و أغرقنا الذين كذبوا بايتنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 69 - 10

10 _ قوم عاد نخستين جامعه سامان يافته در پى هلاكت قوم نوح

اذكروا إذ جعلكم خلفاء من بعد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 39 - 2

2_ عذاب دنيوى كافران قوم نوح ، عذابى ذلت آور ، خواركننده و هلاك سازنده بود .

من يأتيه عذاب يخزيه

«إخزاء» (مصدر يخزيه) به معناى ذليل و خوار كردن و نيز به معناى هلاك ساختن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 43 - 12

12_ كفرپيشگان قوم نوح ، در طوفان آب غرق شدند و به هلاكت رسيدند .

فكان من المغرقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 44 - 10

10 - قوم نوح ، عاد ، ثمود ، ابراهيم ، لوط ، اصحاب مدين و فرعونيان ، اقوام هلاك شده با عذاب استيصال

فقد كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمّ أخذتهم فكيف كان نكير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1

1 _ خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأي_تنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 120 - 1

1 - غرق شدن و هلاكت قوم نوح ، پس از نجات وى و همراهانش

ثمّ أغرقنا بعد الباقين

«إغراق» (مصدر «أغرقنا») به معناى غرق كردن است. مضاف اليه «بعد» حذف شده و تقدير آن چنين است: «بعد نجات نوح و من معه». «ألباقين» جمع همراه با«ال» جنس و مفيد استغراق مى باشد.

ص: 637

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 121 - 1

1 - نجات نوح ( ع ) و پيروانش و هلاكت كفرپيشگان قوم وى ، آيتى بزرگ و عبرت آموز براى ديگران

إنّ فى ذلك لأية و ما كان أكثرهم مؤمنين

«ذلك» به جريان نجات نوح(ع) و پيروان وى و نيز هلاكت قوم كفرپيشه وى اشاره دارد. «آية» در اين جا مرادف «عبرة» مى باشد و نكره آمدن آن بيانگر عظمت آن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 5،7

5 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مهم ترين اقوام هلاك شده تاريخ *

مثل دأب قوم نوح . .. و الذين من بعدهم

7 - آشنايى مردم عصر فرعون از سرگذشت هلاكت بار قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان

إنّى أخاف عليكم مثل . .. دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

هشدار مؤمن آل فرعون به مردم و بازگوكردن سرگذشت عبرت آموز اقوام يادشده براى ايشان، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - حاقه - 69 - 11 - 1

1 - نابودى قوم نوح ، با طغيان آب و غرق شدن

إنّا لمّا طغا الماء

اين آيه درصدد بيان سرگذشت اولين قوم عقوبت شده است كه در آيه قبل، بدان اشاره شده و آن قوم نوح است.

1337- هماهنگى قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 31 - 3

3 - قوم نوح ، عاد ، ثمود و اقوام پس از آنان ، مردمى متشكل و همسو در جهت مخالفت با پيامبران عصر خود

مثل يوم الأحزاب . مثل دأب قوم نوح ... و الذين من بعدهم

از تعبير «احزاب» درباره اقوام ياد شده، برداشت بالا به دست مى آيد.

1338- يأس از ايمان قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 638

8 - هود - 11 - 34 - 1

1_ نوح ( ع ) ، در پى درخواست قومش ( تحقق بخشيدن به عذاب هاى موعود ) از ايمان آوردن آنان سخت به ترديد افتاد .

فأتنا بما تعدنا . .. قال ... لاينفعكم نصحى إن أردت أن أنصح لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 2

2_ خداوند ، درپى تلاش هاى حضرت نوح ( ع ) و مؤثر نبودن آن تلاشها ، او را از ايمان آوردن كفرپيشگان قومش مأيوس كرد .

و أُوحى إلى نوح أنه لن يؤمن من قومك إلاّ من قد ءامن

فاعل «لن يؤمن» كلمه اى همانند «أحد» مى باشد; يعنى: «لن يؤمن أحد من قومك. » «إلاّ» به معناى «غير» و صفت براى «أحد من قومك» است نه استثناى از جمله «لن يؤمن ...»; زيرا استثناى مؤمنان از جمله سابق، استثناى وجيه بلكه صحيحى نيست. بنابراين جمله «لن يؤمن ...» چنين معنا مى شود: احدى از افراد غير مؤمن قومت (كافران آنان) ايمان نخواهد آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 3

3 - نااميدى شديد نوح ( ع ) از گرايش كافران قومش به ايمان و رنج عميق وى از كفرورزى آنان

و نجّنى و من معى من المؤمنين

از اين كه نوح(ع) از پيشگاه خدا خواستار فيصله يافتن نزاع ميان او و قومش شده است، نشان مى دهد كه او ديگر هيچ گونه اميدى به گرويدن قومش به خود نداشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 26 - 2

2 - نااميدى كامل نوح ( ع ) از ايمان آوردن قومش و نجات آنان از گمراهى شرك و بت پرستى

و قال نوح ربّ لاتذر على الأرض من الك_فرين ديّارًا

1339- يأس از هدايت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

در اين آيه ظرف «قال» حذف شده و تقدير آن چنين است: «قال بعد ما آيس من إيمانهم». «باء» در «بما كذّبون» سببيه و «ما» مصدريه است. بنابراين «بما كذّبون»، به تأويل «بسبب تكذيبهم إيّاى» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 639

18 - قمر - 54 - 10 - 2

2 - يأس و نااميدى نوح ( ع ) از هدايت پذيرى قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

از تعبير «مغلوب»، استفاده مى شود كه نوح(ع) خود را در موضعى يافت كه ديگر تنها چاره را در انتقام الهى از قوم حق ستيزش مى ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 4

4 - نااميدى كامل نوح ( ع ) ، از نجات يافتن قومش از گمراهى و ستم پيشگى

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

نفرين نوح(ع) عليه قومش، نشانه آن است كه آن حضرت از هدايت يافتن آنان كاملاً مأيوس بود; زيرا اصولاً پيامبران الهى براى هدايت مردمان مبعوث شدند و نوح(ع) نيز ساليانى دراز; قومش را به هدايت دعوت كرد و چون آنان نپذيرفتند، عليه آنان نفرين فرمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع «لاتبتئس» بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

1340- يأس ازهدايت قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 36 - 7

7_ نوميدى نوح ( ع ) از هدايت يابى قومش و آگاهى او از ناشايستگى آنان براى ايمان ، زمينه ساز رفع اندوه از او

لن يؤمن من قومك . .. فلاتبتئس بما كانوا يفعلون

برداشت فوق ، از تفريع «لاتبتئس» بر اِخبار از ايمان نياوردن كافران استفاده شده است; يعنى ، حال كه از هدايت نيافتن كافران آگاه شدىو احساس مسؤوليت نمى كنى، زمينه اى براى اندوه وجود ندارد پس غمگين مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 26 - 1

1 - التجاى نوح ( ع ) به درگاه پروردگار ، پس از نااميدى از تأثير تبليغاتش در مردم

قال ربّ انصرنى بما كذّبون

ص: 640

در اين آيه ظرف «قال» حذف شده و تقدير آن چنين است: «قال بعد ما آيس من إيمانهم». «باء» در «بما كذّبون» سببيه و «ما» مصدريه است. بنابراين «بما كذّبون»، به تأويل «بسبب تكذيبهم إيّاى» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 10 - 2

2 - يأس و نااميدى نوح ( ع ) از هدايت پذيرى قوم حق ستيز خويش

فدعا ربّه أنّى مغلوب فانتصر

از تعبير «مغلوب»، استفاده مى شود كه نوح(ع) خود را در موضعى يافت كه ديگر تنها چاره را در انتقام الهى از قوم حق ستيزش مى ديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - نوح - 71 - 24 - 4

4 - نااميدى كامل نوح ( ع ) ، از نجات يافتن قومش از گمراهى و ستم پيشگى

و لاتزد الظ_لمين إلاّ ضل_لاً

نفرين نوح(ع) عليه قومش، نشانه آن است كه آن حضرت از هدايت يافتن آنان كاملاً مأيوس بود; زيرا اصولاً پيامبران الهى براى هدايت مردمان مبعوث شدند و نوح(ع) نيز ساليانى دراز; قومش را به هدايت دعوت كرد و چون آنان نپذيرفتند، عليه آنان نفرين فرمود.

1341- قوم يونس

آثار ايمان قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 3

3 - ايمان قوم يونس ، عامل بهره مند شدن آنان از موهبت هاى دنيوى

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

1342- آثار برخورد قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 3

3- رفتار قوم يونس ، خشم شديد آن حضرت را برانگيخت و موجب ناخرسندى او شد .

إذ ذهب مغ_ضبًا

ص: 641

1343- اذيتهاى قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 6

6 - يونس ( ع ) ، در معرض اذيت و آزار شديد و طاقت فرساى قوم خود قرار داشت .

إذ أبق إلى الفلك المشحون

گريختن يونس(ع) از ميان قومش، مى تواند به اين دليل باشد كه او به شدت تحت شكنجه و آزار آنان قرار داشت.

1344- ايمان قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 2،8،11

2 _ هيچ قومى از اقوام تكذيب كننده سابق _ به جز قوم يونس _ پيش از نزول عذاب استيصال ، به دست كشيدن از تكذيب پيامبر خود و اظهار ايمان به او موفق نشدند .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

8 _ از تمام اقوام تكذيب كننده پيشين ، تنها قوم يونس پيش از وقوع عذاب استيصال ، از تكذيب دست برداشته و ايمان آوردند .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخز

11 _ ايمان به موقع قوم يونس موجب شد كه آنان تا پايان عمر ، همراه با برخوردارى از مواهب دنيوى ، به زندگى خويش ادامه دهند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى . .. و متعنهم إلى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 99 - 10

10 _ ايمان قوم يونس ، ايمان اختيارى بود نه ايمانى از روى اجبار و استيصال .

فلولا كانت قرية ءامنت . .. إلا قوم يونس لما ءامنوا ... و لو شاء ربك لأمن من فى ا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 1،2،5،7

1 - تمامى قوم يونس ، پس از رسالت و مأموريت مجدد آن حضرت به سوى آنان ايمان آوردند .

و أرسلن_ه . .. ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

2 - خداوند ، پس از ايمان آوردن قوم يونس ، آنان را از مواهب دنيوى تا پايان عمرشان بهره مند ساخت .

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

طبق گفته مفسران، مقصود از «إلى حين» فرا رسيدن اجل و عمر طبيعى آنان است.

ص: 642

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

7 - « قال أبوعبيدة : قلت لأبى جعفر ( ع ) كم غاب يونس عن قومه حتّى رجع إليهم بالنبوّة و الرسالة فآمنوا و صدّقوه قال : أربعة أسابيع . . . إنّ العذاب أتاهم يوم الأربعاء فى النصف من شوّال و صرف عنهم من يومهم ذلك فانطلق يونس مغاضباً فمضى يوم الخميس سبعة أيّام فى مسيره إلى البحر و سبعة أيّام فى بطن الحوت و سبعة أيّام تحت الشجرة بالعراء و سبعة أيّام فى رجوعه إلى قومه . . . ثمّ أتاهم فآمنوا به و صدّقوه و اتبعوه . . . ;

ابوعبيده گويد: به امام باقر(ع) گفتم: چه مدتى يونس از قوم خود دور شد و سپس با نبوت و رسالت به سوى آنان بازگشت و آنها به او ايمان آوردند و تصديقش كردند؟ فرمود: چهار هفته . .. همانا در روز چهارشنبه، در نيمه شوال عذاب بر آنان نازل شد و در همان روز عذاب از آنان برداشته شد. پس يونس با حالت غضب در روز پنج شنبه از آنان جدا شد و هفت روز در مسيرش تا دريا و هفت روز در شكم ماهى بود و هفت روز را در زير درخت در سرزمين خشك و خالى و هفت روز را در راه بازگشت به سوى قومش گذراند... آن گاه به نزد آنان آمد و آنها به آن حضرت ايمان آورده و تصديقش نمودند و از او پيروى كردند...».

1345- تاريخ قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 2

2 - جمعيت قوم يونس ، بيش از يك صدهزار نفر بود .

و أرسلن_ه إلى مائة ألف أو يزيدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 2،3

2 - خداوند ، پس از ايمان آوردن قوم يونس ، آنان را از مواهب دنيوى تا پايان عمرشان بهره مند ساخت .

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

طبق گفته مفسران، مقصود از «إلى حين» فرا رسيدن اجل و عمر طبيعى آنان است.

3 - ايمان قوم يونس ، عامل بهره مند شدن آنان از موهبت هاى دنيوى

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

1346- جمعيت قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 147 - 2

ص: 643

2 - جمعيت قوم يونس ، بيش از يك صدهزار نفر بود .

و أرسلن_ه إلى مائة ألف أو يزيدون

1347- حسن فرجام قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 5

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

1348- زمينه نعمتهاى قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 3

3 - ايمان قوم يونس ، عامل بهره مند شدن آنان از موهبت هاى دنيوى

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

1349- عبرت از فرجام قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 14

14 _ سرگذشت قوم يونس ، درسى بزرگ براى جوامع بشرى است .

فلولا كانت قرية ءامنت فنفعها إيمنها إلا قوم يونس

با توجه به اينكه از سرگذشت قوم يونس در اين سوره تنها همين جمله آن هم به صورت بخشى از يك آيه آمده و بدين جهت قابل مقايسه با سرگذشت قوم موسى و نوح نيست ولى در عين حال بر اين سوره به جاى نام نوح يا موسى نام يونس نهاده شده، مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

1350- عبرت از قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 644

15 - صافات - 37 - 148 - 5

5 - ايمانِ ثمربخش قوم يونس و فرجام نيك آنان ، مايه عبرت و موجب دلدارى به پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه درصدد دلدارى به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و مؤمنانى است كه در شرايط سخت و طاقت فرساى مكه قرار داشتند. در واقع اين آيه، آنان را (همچون يونس(ع)) به ادامه رسالت الهى فرا مى خواند.

1351- غضب بر قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 87 - 22

22 - « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً » يقول : من أعمال قومه « فظنّ أن لن نقدر عليه » يقول : ظنّ أن لن يعاقب بما صنع ;

از امام باقر(ع) در باره قول خدا «و ذاالنون إذ ذهب مغاضباً» روايت شده كه: غضب يونس(ع) از اعمال قومش بود [و در معناى] «فظنّ أن لن نقدر عليه» فرمود: يونس(ع) گمان كرد كه او در برابر آن چه انجام داده مجازات نمى شود».

1352- قبول ايمان قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 10

10 _ خداوند ، توبه و ايمان قوم يونس را پذيرفت و عذاب استيصال را از آنان برداشت .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

1353- قبول توبه قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 10

10 _ خداوند ، توبه و ايمان قوم يونس را پذيرفت و عذاب استيصال را از آنان برداشت .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

1354- قصه قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 645

7 - يونس - 10 - 98 - 6،7،10

6 _ قوم يونس ، پيامبر خويش را در آغاز تكذيب كرده و از ايمان آوردن به دعوت هاى او سرباز زدند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب

7 _ قوم يونس بر اثر تكذيب پيامبر خود و سرباز زدن از ايمان به دعوت هاى او ، در معرض عذاب استيصال قرار گرفتند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

10 _ خداوند ، توبه و ايمان قوم يونس را پذيرفت و عذاب استيصال را از آنان برداشت .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوة الدنيا

1355- كفر قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 6

6 _ قوم يونس ، پيامبر خويش را در آغاز تكذيب كرده و از ايمان آوردن به دعوت هاى او سرباز زدند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب

1356- موجبات حيات قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 98 - 11

11 _ ايمان به موقع قوم يونس موجب شد كه آنان تا پايان عمر ، همراه با برخوردارى از مواهب دنيوى ، به زندگى خويش ادامه دهند .

إلا قوم يونس لما ءامنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى . .. و متعنهم إلى حين

1357- نعمتهاى قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 148 - 2

2 - خداوند ، پس از ايمان آوردن قوم يونس ، آنان را از مواهب دنيوى تا پايان عمرشان بهره مند ساخت .

ف__َامنوا فمتّعن_هم إلى حين

طبق گفته مفسران، مقصود از «إلى حين» فرا رسيدن اجل و عمر طبيعى آنان است.

ص: 646

1358- نفرين بر قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - قلم - 68 - 48 - 5

5 - يونس ( ع ) ، در غضب و نفرين كردن بر قوم خويش شتاب كرد .

و لاتكن كصاحب الحوت إذ نادى و هو مكظوم

1359- يأس از هدايت قوم يونس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 140 - 5

5 - يأس و نااميدى يونس پيامبر ، از هدايت قوم خويش

إذ أبق إلى الفلك المشحون

فرار يونس(ع) از ميان قوم خود، مى تواند به دليل يأس او از هدايت آنان باشد.

ص: 647

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109