علم مفاهیم شناسی در قرآن سری جدید جلد 1

مشخصات کتاب

نام کتاب: علم مفاهیم شناسی در قرآن جلد 1

تحقیق و تالیف : رسول ملکیان اصفهانی - 1400 ش

ناشر دیجیتالی: مركز تحقيقات رايانه اي قائميه اصفهان

ص: 1

1- ابتلا

1- آثار ابتلا به سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 1

1 - برخى از امت هاى گذشته حتى پس از پيدايش سختى هاى بيداركننده همچنان بر كفرپيشگى و بى تقوايى خويش اصرار ورزيدند .

لعلهم يضرعون. ثم بدلنا مكان السيئة الحسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

9 - نحل - 16 - 53 - 7

7- گرفتار شدن به مشكلات و ناگوارى ها ، بيدار كننده فطرت توحيدى انسانهاست .

ثمّ إذا مسّكم الضرّ فإليه تجئرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

10 - اسراء - 17 - 67 - 3،4

3- انسان ها در گرداب هاى خطرآفرين ، نه تنها متوجه خداوند مى شوند ; بلكه او را يگانه قدرتى مى دانند كه توان نجات آنان را از مرگ حتمى دارد .

و إذا مسّكم الضرّ فى البحر ضلّ من تدعون إلاّ إيّاه

4- در لحظه هاى دشوار ، كارآمد نبودن قدرت هاى غير الهى برملا مى شود و از اسباب ظاهرى قطع اميد مى گردد .

و إذا مسّكم . .. ضلّ من تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 8

8 - احساس خطر شديد و يأس از عوامل

ص: 1

نجات دهنده مادى ، زمينه توجه انسان به خدا و دعا به درگاه او است .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين له الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 40 - 5،7،8،9،11

5 - بيدارى فطرت توحيدى انسان در تنگناها و سختيها

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه . .. أغير اللّه تدعون

گر چه در آيه دو مورد عذاب و مرگ ذكر گرديده، ولى روشن است كه اينها نمونه هايى از شدايد و سختيهاست كه آدمى با آن روبرو مى شود.

7 - آشكار شدن بطلان هر گونه شرك و گرايش به غير خدا به هنگام عذاب و مرگ و ديگر سختيها

قل أرءيتكم إن أتيكم عذاب اللّه أو أتيكم الساعة أغير اللّه تدعون

8 - توجه نكردن به معبودى غير از خدا به هنگام مشكلات، دليل پوچى تمامى معبودهاى دروغين

قل أرءيتكم . .. إن كنتم صدقين

9 - اگر مشركان از صداقت بهره مند باشند، بر گرايش خويش به هنگام سختيها، به خداى يگانه اقرار مى كنند.

قل أرءيتكم . .. أغير اللّه تدعون إن كنتم صدقين

11 - اگر مشركان در ادعاهاى پوچ و شرك آميز خود صادق هستند، بايد به هنگام سختى متوجه معبودهاى خود شوند.

أغير اللّه تدعون إن كنتم صدقين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 41 - 1،2

1 - گرايش همه انسانها، حتى مشركان،

ص: 2

در سختيها و شدايد به خداى يگانه

بل إياه تدعون

2 - آدمى به هنگام روبرو شدن با شدايد، خداوند يگانه را خالصانه به يارى مى طلبد.

إن أتيكم عذاب اللّه . .. بل إياه تدعون

خلوص در دعا مستفاد از اضراب «بل» و ضمير مفعولى «اياه» است كه بر عامل خويش مقدم شده است و در نتيجه معناى حصر دارد. يعنى فقط او را مى خوانيد، كه تعبير مصطلح آن «خلوص» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 5،6،8

5 - نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

6 - مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

8 - سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها

بل إياه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 43 - 2،4

2 - تضرع نكردن مردم به درگاه خداوند، حتى در شدايد و سختيها، امرى شگفت و سزاوار سرزنش

فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرعوا

4 - سنگدلى، مانع تضرع به درگاه خداوند، حتى در شدايد و سختيها

فلولا . .. و لكن قست قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 63 - 3،8،9،11،12

ص: 3

3 - آدمى به هنگام گرفتارى و دشواريها و بن بستها، ناخودآگاه خداوند يگانه را به استمداد مى طلبد.

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

در آيه شريفه روى سخن با مشركان است و زمانى كه مشرك در آن شرايط ويژه فقط خداوند را مى خواند، روشن است كه معبودهاى خيالى از ذهن او دور شده و فطرت توحيدى بر همه پندارهاى موهوم غلبه يافته است.

8 - شدايد و سختيها زمينه اى براى بيدارى فطرت توحيدى انسان و توجه او به خداوند

قل من ينجيكم من ظلمت البر و البحر تدعونه تضرعا و خفية

9 - آدمى در شدايد با خداوند يگانه پيمان مى بندد كه در صورت نجات سپاسگزار او باشد.

لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

11 - احساس نياز، تضرع، اخلاص و التزام به شكرگزارى، حالات مختلف انسان به هنگام گرفتارى در سختيهاست.

تدعونه تضرعا و خفية لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

12 - آدمى به هنگام شدايد بر ناسپاسى خويش در برابر خداوند اعتراف مى كند.

لئن أنجنا من هذه لنكونن من الشكرين

2- آثار ابتلا به عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 14 - 3

3- توجه انسان به حقايق و پشيمانى از عملكرد خويش ، به هنگام گرفتارى مهلك و مشاهده عذاب الهى

فلمّا أحسّوا بأسنا . .. قالوا يويلنا إنّا كنّا ظلمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «قالوا

ص: 4

يا ويلنا. ..» استئنافيه و بيان براى جمله «فلمّا أحسّوا بأسنا...» باشد; يعنى، وقتى عذاب ما را احساس كنند، به گناه خويش اذعان و بر حقيقت امر اعتراف مى كنند. بنابراين احساس عذاب و مشاهده گرفتارى مهلك، موجب توجه آدمى به حقايق و اعتراف به آن است.

3- آثار ابتلا به كمبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 5،8

5 - نقش سختيها و كاستيها در سازندگى و تربيت انسان

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

8 - سختيها و كاستيها، زمينه شكوفايى فطرت توحيدى انسانها

بل إياه تدعون . .. فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

4- ابتلا به ترس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 2،4

2 - خداوند با مبتلا ساختن اهل ايمان به ترس و گرسنگى ، آنان را مى آزمايد .

و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم

ص: 5

پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

5- ابتلا به جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155- 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

6- ابتلا به زيان جانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى

ص: 6

آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

7- ابتلا به زيان مالى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

8- ابتلا به سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 95 - 6

6 - روى آوردن رفاه و آسايش بر كافران مبتلا به سختى ها و محنت ها ، در پى دارنده تحليلهايى نادرست درباره پيدايش شدايد و اسباب رفاه و آسايش

ثم بدلنا . .. حتى عفوا و قالوا قد مس ءاباءنا الضراء و السراء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 75 - 4

4 - ابتلاى كافران مكه به گرفتارى و سختى ، از رخداد هاى

ص: 7

دوران پيش از هجرت

و لو رحمنهم و كشفنا ما بهم من ضرّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 2 - 6،8

6 - پندار مبتلا نشدن به سختى ، به صرف ايمان آوردن ، پندارى باطل است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون

«فتن» به دو معناى «اختبار و آزمون» و «گرفتارى در شدت و سختى» آمده است (مفردات راغب). برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

8 - گرفتار شدن مؤمنان به سختى ها ، سنّتى الهى است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 3 - 2،4

2 - مؤمنان پيشين ( اديان ديگر ) نيز به رغم داشتن ايمان ، مبتلا به سختى ها و شدايد شدند .

و لقد فتنّا الذين من قبلهم

«فتن» به معناى «اختبار و آزمون» و نيز «شدت و سختى» آمده است (مفردات راغب) برداشت بالا، بنابر معناى دوم است.

4 - ابتلاى مؤمنان به سختى ها ، سنت الهى است .

أحسب الناس أن يتركوا أن يقولوا ءامنّا و هم لايفتنون. و لقد فتنّاالذين من قبلهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 33 - 12

12 - برخى از مشركان ، به رغم رويكرد به خدا ، به

ص: 8

هنگام ابتلا به ناملايمات و سختى ها ، به محض احساس رهايى از آن و دست يابى به اندك آسايش ، شرك ربوبى پيدا مى كنند .

و إذا مسّ الناس ضرّ دعوا ربّهم . .. ثمّ إذا أذاقهم منه رحمة إذا فريق منهم بربّهم

تعبير «أذاق» - كه به معناى «چشاند» است و معمولا، براى «خوردن كم» به كار مى رود - به جاى «برخوردار كردن» و «عطا كردن» و امثال آنها و نيز تنوين تنكير «رحمة» - كه دلالت بر قِلّت مى كند، حكايت از دست يابى به رفاه اندك دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 36 - 14

14 - صبر بر مشكلات و داشتن روحيه اى اميدوار ، به هنگام مبتلا شدن به دشوارى ها ، امرى ارزشمند و پسنديده است .

و إن تصبهم سيّئة . .. إذا هم يقنطون

از مذمت شدن كسانى كه با مبتلا شدن به ناگوارى ها، نااميد مى شوند، استفاده مى شود كه حفظ روحيه اميدوارى، در چنين حالتى مطلوب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 17 - 3،7

3 - هيچ قدرتى توان ندارد از تصميم خداوند درباره گرفتار كردن كسى به بدى و رنج ، جلوگيرى كند .

من يعصمكم من اللّه إن أراد بكم سوءًا

7 - در صورت گرفتار شدن انسان به بدى و رنج - كه سر منشأ آن خداوند است -

ص: 9

هيچ كمكى وجود ندارد تا او را از آن وضعيت نجات دهد .

من ذا الذى يعصمكم من اللّه إن أراد بكم سوءًا. .. و لايجدون لهم من دون اللّه وليّ

9- ابتلا به سختيهاى دريا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - لقمان - 31 - 32 - 1

1 - انسان ها ، هنگام ابتلا به امواج متلاطم و خروشان دريا ، خالصانه به خدا روى مى آورند .

و إذا غشيهم موج كالظّلل دعوا اللّه مخلصين

«غشى» به معناى «پوشاندن» است (مفردات راغب) و در آيه، معناى «فراگيرى» را مى دهد. «ظُلل» جمع «ظُلّة» است كه به معناى «ابرِ سايه انداز» است (مفردات راغب) «موج» اسم جنس است و نكره آورده شدن اش، به منظور كثرت و عظمت آن مى باشد.

10- ابتلا به صاعقه آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 13 - 13

13- گرفتار شدن به صاعقه ها برخاسته از مشيّت خداوند است .

يرسل الصوعق فيصيب بها من يشاء

«اصابة» (مصدر يصيب) به معانى رسيدن، فرو ريختن و نيز مصيبت وارد كردن آمده است. بنابر معناى اول و دوم حرف «باء» در «بها» براى تعديه است و بنابر معناى سوم حرف «باء» براى بيان آلت و وسيله است. و جمله «يصيب بها من يشاء» بر اساس معانى مذكور چنين معنا مى شود: «خداوند صاعقه ها را به هر كسى كه بخواهد مى رساند»، «خداوند صاعقه هارا بر هر كس كه بخواهد فرو مى ريزد» و «خداوند به وسيله صاعقه ها

ص: 10

به هر كس كه بخواهد مصيبت وارد مى سازد».

11- ابتلا به كمبود باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 9

9- قوم عاد ، بر اثر شركورزى و ارتكاب گناه ، به كمبود باران مبتلا شده بودند .

ثم توبوا إليه يرسل السماء عليكم مدرارًا

نويد به نزول باران و فراوانى آن ، آن گاه مى توانست مؤثر باشد و مردمان را به پذيرش تعاليم و دستورهاى هود(ع) گرايش دهد كه آنان از كمبود باران در زحمت باشند.

12- ابتلا به كمبود محصول

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 4

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

13- ابتلا به گرسنگى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 155 - 2،4

2 - خداوند با مبتلا ساختن اهل ايمان

ص: 11

به ترس و گرسنگى ، آنان را مى آزمايد .

و لنبلونكم بشىء من الخوف و الجوع

4 - مبتلا شدن به پيكار با دشمنان و پيامد هاى آن ( ترس ، گرسنگى ، زيان هاى مالى و جانى و كم محصولى ) از مشكلات راه ايمان است .

لاتقولوا لمن يقتل . .. و لنبلونكم بشىء من الخوف

بيان كردن آزمون با ترس، گرسنگى و . .. پس از مطرح كردن جهاد و كشته شدن در راه خدا، گوياى اين است كه: مقصود از «الخوف و ...» ترسها و گرسنگيهايى است كه از مبتلا شدن به دشمنان دين به وجود مى آيد; يعنى، ايمان به رسالت مستلزم پيكار با دشمنان دين است و پيامد پيكار ترس، گرسنگى و ... مى باشد.

14- ابتلا در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 31 - 13

13 - آدمى در قيامت گرفتار پيامدهاى اعمال خويش است.

و هم يحملون أوزارهم على ظهورهم

15- ابتلاى به عذاب دنيوى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 70 - 6

6 - منافقان ، در معرض نزول عذاب الهى و مبتلا شدن به سرنوشت قوم نوح ، عاد ، ثمود ، قوم ابراهيم و اصحاب مدين

وعد اللّه المنفقين . .. ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم قوم نوح ... و أصحب مدين

16- ابزار ابتلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7- 14

ص: 12

14- « عن الرضا ( ع ) قال : إن الله تبارك و تعالى . . . خلق السموات و الأرض فى ستة أيام . . . ليظهر للملائكة ما يخلقه منها شيئاً بعد شىء فيستدل بحدوث ما يحدث على الله تعالى مرّة بعد مرّة . . . و أما قوله عزوجل : « ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً » فإنه خلقهم ليبلوهم بتكليف طاعته و عبادته ، لا على سبيل الإمتحان والتجربة لأنه لم يزل عليماً بكلّ شىء . . . ;

از امام رضا(ع) روايت شده است كه فرمود: همانا خداى تبارك و تعالى . .. آسمانها و زمين را در شش روز آفريد ... تا آنچه را مى آفريند براى ملائكه يكى پس از ديگرى آشكار كند، كه به وسيله حدوث پديده ها تازه به تازه بر وجود خدا

استدلال شود ... و اما قول خداى عزوجل «ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً»; يعنى، خدا انسانها را آفريد تا آنان را به وسيله تكليف به طاعت و عبادت خود آزمايش كند. البته نه براى امتحان و كشف مجهول; زيرا از ازل به همه چيز آگاه بوده و هست ...».

17- عوامل ابتلا به سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 96 - 11

11 - جوامع تكذيب كننده پيامبران الهى در خطر گرفتار شدن به كمبود ها و مشكلات زندگى

و لو أن أهل القرى ءامنوا . .. و لكن كذبوا فأخذنهم بما كانوا يكسبون

از مصاديق مورد نظر براى «فأخذنهم . .. » به دليل آيه 94،

ص: 13

گرفتار شدن تكذيب كنندگان انبيا به كمبودها و مشكلات است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 3

3 - گرفتارى امتهاى گذشته به سختيها و كاستيها بر اثر مخالفت با انبياى الهى

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك فأخدنهم بالبأساء و الضراء

با توجه به آيات قبل، كه درباره تكذيب آيات الهى و انبيا بود، مى توان گفت جمله «فأخذناهم» نتيجه تكذيب آنان است ; يعنى: «فكذبوا فأخذناهم».

18- عوامل ابتلا به كمبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 3

3 - گرفتارى امتهاى گذشته به سختيها و كاستيها بر اثر مخالفت با انبياى الهى

و لقد أرسلنا إلى أمم من قبلك فأخدنهم بالبأساء و الضراء

با توجه به آيات قبل، كه درباره تكذيب آيات الهى و انبيا بود، مى توان گفت جمله «فأخذناهم» نتيجه تكذيب آنان است ; يعنى: «فكذبوا فأخذناهم».

19- فلسفه ابتلا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 7 - 20،23

20- « از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود : . . . قول الله تعالى « ليبلوكم أيّكم أحسن عملاً » يعنى أيّكم

أزهد فى الدنيا ;

سخن خداى تعالى «تا شما را بيازمايد كه كدام يك عملتان بهتر است»; يعنى، كدام يك از شما در دنيا زاهدتر است».

23- « از أميرالمؤمنين ( ع ) روايت شده

ص: 14

است كه فرمود : « . . .إن الله تعالى قد كشف الخلق كشفة لا انه جهل ما أخفوه من مصون أسرارهم و مكنون ضمائرهم و لكن ليبلوهم أيّهم أحسن عملاً فيكون الثواب جزاء و العقاب بواء ;

همانا خداوند به تمام تحولات مخلوقاتش علم پيدا كرد، نه بدين معنا كه جاهل باشد به آنچه كه مخلوقاتش مخفى مى كنند از اسرار نگه داشته شده و ضميرهاى پنهان; بلكه [به خاطر ]آنكه آنان را بيازمايد تا آنكه ثوابى كه به آنها داده مى شود، پاداش [عمل] و عذاب معادل [عمل ]آنان باشد».

20- فلسفه ابتلا به سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 4،6

4 - تضرع، هدف خداوند از گرفتار ساختن مردم به سختيها و كاستيها

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

«تضرع» به معناى تذلل و خضوع است. (لسان العرب).

6 - مشكلات و سختيها، زمينه توجه به خدا و تضرع و دعا به درگاه او

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

21- فلسفه ابتلا به كمبود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 42 - 4

4 - تضرع، هدف خداوند از گرفتار ساختن مردم به سختيها و كاستيها

فأخدنهم بالبأساء و الضراء لعلهم يتضرعون

«تضرع» به معناى تذلل و خضوع است. (لسان العرب).

22- فلسفه ابتلاى به سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 6

6 - گرفتار ساختن جوامع كفرپيشه و

ص: 15

بى تقوا به سختى ها و محنت ها براى روى آوردن آنان به خداوند از سنت هاى الهى است .

و ما أرسلنا . .. أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء لعلهم يضرعون

23- منشأ ابتلا به سختى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 131 - 7

7 - بيشتر فرعونيان ناآگاه به نقش اراده خداوند در ابتلاى آنان به سختى ها و ناخوشاينديها

ألا إنما طئرهم عند اللّه و لكن أكثرهم لايعلمون

2- ابر

1- ابر باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 16

16 - ابر هاى باران زا ، از نشانه هاى توحيد و رحمت گسترى خداوند است .

إن فى . .. السحاب المسخر بين السماء و الأرض لأيت

«سحاب» جمع سحابة و به معناى ابرهاى باران زا است. (لسان العرب)

2- ابر در روز عذاب اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 189 - 3

3 - مجازات مردم « ايكه » ، در روزى ابرى و تيره

فأخذهم عذاب يوم الظلّة

«ظلّة» (مى تواند به معناى) پاره ابرى باشد كه همچون سايه بان سايه مى افكند. بنابراين «فأخذهم عذاب يوم الظلّة»; يعنى، عذابى سخت آنان را در روزى كه ابرى بر فراز سرشان سايه افكنده بود،

فرو گرفت.

3- ابر عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 210 - 3

ص: 16

3 ابر ها ، از ابزار نزول عذاب الهى براى متمرّدان

ان يأتيهم اللّه فى ظلل من الغمام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف

- 46 - 24 - 2،7

2- توده هاى ابرْگونه ، حامل عذاب الهى براى قوم عاد

عارضًا مستقبل أوديتهم

«عارض» به معناى توده ابر است.

7- توده هاى ابرْگونه مرگ بار ، پاسخ الهى به اصرار قوم عاد براى مشاهده عذاب

فلمّا رأوه عارضًا . .. بل هو ما استعجلتم به

4- ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 2 - 3،4

3 - سوگند الهى ، به باد هاى حامل ابر هاى سنگين و آبستن باران

فالحملت وقرًا

كلمه «حاملات»، مى تواند وصفى ديگر براى بادها باشد. در اين صورت مراد از «وِقْر» (بار سنگين)، ابر سنگين و باران زا خواهد بود كه به وسيله بادها حمل مى شود.

4 - « عن جميل عن أبى عبداللّه ( ع ) : . . .فقال إنّ إبن الكوّاء سأل أميرالمؤمنين . . . عن « فالحاملات وِقْراً » فقال : هى السحاب . . . ;

جميل از امام صادق(ع) روايت نموده كه اميرمؤمنان(ع) در جواب ابن الكوّاء كه از سخن خداوند «فالحاملات وقراً» سؤال نموده بود، فرمود: مراد ابر است. »

5- ابر هاى بى باران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 51 - 9

ص: 17

9 - انسان ها ، با مشاهده خالى بودن ابر ها از باران ، ناسپاس مى شوند .

و لئن أرسلنا ريحًا فرأوه مصفرًّا لظلّوا من بعده يكفرون

طبق آنچه كه راغب، در مفردات اظهار داشته، ممكن است: «مصفرّاً» از ريشه «صفر» بر وزن سفر به معناى «خالى بودن» باشد.

6- الكتريسيته ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 10

10 - ابر هاى متراكم ، داراى بار الكتريكى مثبت و منفى

أنّ اللّه يزجى سحابًا . .. ركامًا ... يكاد سنا برقه يذهب بالأبصر

7- اهميت ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 2 - 2

2 - شكل گيرى ابر ها با توده هاى عظيم ذرات آب ، امرى مهم و شايان مطالعه

فالحملت وقرًا

سوگند الهى به نظام شكل گيرى ابرها و حمل توده هاى عظيم ذرات آب به وسيله آنها، نشان از اهميت آن دارد و انسان را به مطالعه و تأمل در آن فرا مى خواند.

8- اهميت حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 3،4

3 - كيفيت رانش ابر ها به وسيله باد ها ، ريزش باران و برخوردارى قسمت هاى مختلف زمين از آن ، داراى اهميت و شايان مطالعه

فالمقسّمت أمرًا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه مراد از «مقسّمات» بادها

ص: 18

باشند كه با راندن ابرها و ريزش تدريجى باران، ذخيره هاى حياتى آب را بر سرزمين هاى پست و بلند و دور و نزديك تقسيم مى كنند.

4 - وزش باد ها ، تشكيل توده هاى ابر و حركت آنها و ريزش باران ، از مظاهر حكمت و تدبير الهى در نظام طبيعت

و الذريت ذروًا . فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا . فالمقسّمت أمرًا

خداوند، با برشمردن بخشى از امور دقيق طبيعت و مهم دانستن آنها با سوگند خوردن، در حقيقت تدبير و حكمت خويش را به آدميان يادآور شده است.

9- پراكندگى ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 4

4 - قطعه قطعه شدن ابر ها پس از گستردگى آب ها در فضا ، زمينه ساز ريزش دانه هاى باران است .

و يجعله كسفًا فترى الودق يخرج من خلله

«كسفة» مفرد «كسف» به معناى «قطعه اى از ابر و پنبه و امثال آن» است كه حالت پوشانندگى داشته باشند (مفردات راغب). لازم به ذكر است كه «ودق» در آيه، به معناى باران است.

10- تراكم ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 3،5،8

3 - خداوند ، ابر را متراكم و انباشته مى سازد .

ثمّ يجعله ركامًا

«ركام» به معناى «متراكم» است.

5 - حركت ابر ، جمع اجزاى آن و تراكم و فشردگى آنها ، موجب پيدايش و نزول باران مى شود .

أنّ اللّه يزجى

ص: 19

سحابًا ثمّ يؤلّف بينه ثمّ يجعله ركامًا فترى الودق يخرج من خلله

8 - تشكيل و تراكم ابر ها و نزول باران و تگرگ ، جلوه فرمان روايى و قدرت بى مانند خداوند بر جهان ( آسمان ها و زمين )

و للّه ملك السموت . .. أنّ اللّه يزجى سحابًا ... و ينزّل من السماء من جبال فيها

11- تسخير ابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 164 - 17

17 - ابر ها در ميان آسمان و زمين مسخر خداوند و فرمانبردار او هستند .

و السحاب المسخر بين السماء و الأرض

«تسخير» (مصدر سخّر) به معناى واداشتن چيزى يا كسى به فرمانبردارى است.

12- تشكيل ابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 9 - 2

2 فرايند تشكيل توده هاى ابر و ريزش تدريجى باران ، تدبيرى الهى است .

و نزّلنا من السماء ماء مبركًا

13- تشكيل ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 7

7 - هوا ، در زمان تشكيل ابر ، ناپايدار است .

يرسل الرياح فتثير سحابًا

كاربرد كلمه «تثير» كه به معناى به حركت درآوردن و پراكندن است نشان مى دهد كه در حال تشكيل ابر، هوا پايدار نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 69 - 1

1 - تشكيل

ص: 20

دادن ابر و ريزاندن باران از آن ، خارج از قلمرو توانايى بشر

ءأنتم أنزلتموه من المزن

«مزن» به معناى ابر است. استفهام در «ءأنتم...» استفهام انكارى و معادل حرف نفى است; يعنى، شما نمى توانيد آبى را كه مى نوشيد، از ابر فرود آوريد.

14- تلقيح ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 2

2 - خداوند ، پاره هاى ابر را جمع كرده و ميان آنها پيوند مى دهد .

ثمّ يؤلّف بينه

«تأليف» به معناى جمع و پيوند است.

15- جمع آورى آب در ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 14

14- بشر ، هيچ گاه قادر به خزينه كردن آب در آسمان ( ابر ها ) نيست .

و ما أنتم له بخزنين

16- حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 2

2 خداوند باد هاى نويددهنده باران را به حركت مى آورد و ابر ها را به سرزمين هاى خشك گسيل مى دارد .

و هو الذى يرسل الريح بشراً بين يدى رحمته . .. سقنه لبلد ميت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 1،2،5

1 - خداوند ابر ها را به آرامى روان مى سازد .

ألم تر انّ اللّه يزجى سحابًا

«ازجاء» (مصدر «يزجى») به معناى دفع و حركت

ص: 21

دادن به آرامى و ضعيف است (برگرفته شده از لسان العرب).

2 - خداوند ، پاره هاى ابر را جمع كرده و ميان آنها پيوند مى دهد .

ثمّ يؤلّف بينه

«تأليف» به معناى جمع و پيوند است.

5 - حركت ابر ، جمع اجزاى آن و تراكم و فشردگى آنها ، موجب پيدايش و نزول باران مى شود .

أنّ اللّه يزجى سحابًا ثمّ يؤلّف بينه ثمّ يجعله ركامًا فترى الودق يخرج من خلله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 1 - 7

7 - « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : الرياح ثمان : أربع منها عذاب و أربع منها رحمة . . . و الرحمة منها . . . المرسلات . . . فيُرسل اللّه المرسلات فتُثِيرُ السَّحاب . . . ;

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: بادها هشت گونه اند; چهارگونه از آنها بادهاى عذاب و چهارگونه ديگر رحمت اند. .. و از جمله بادهاى رحمت... «مرسلات» است... پس خداوند «مرسلات» را مى فرستد تا ابرها را به حركت درآورد».

17- خالق ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 4

4 خداوند پديد آورنده ابر هاى سنگين پرباران

و ينشىء السحاب الثقال

«انشاء» (مصدر ينشىء) به معناى خلق كردن و پديد آوردن است. «سحاب» (جمع سحابة) به معناى ابرهاى باران زاست و «ثقال» نيز جمع ثقيل است.

18- سايه ابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 57 - 2

ص: 22

2 - خداوند ، با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظللنا عليكم الغمام

غمامة به معناى ابر و جمع آن غمام است (لسان العرب). برخى از اهل لغت بر آنند كه غمامة به معناى ابر سفيد مى باشد.

19- سايه ابر بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 17،20،26

17 خداوند با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظلّلنا عليهم الغمم

«غمامه» به معناى ابر و جمع آن غمام است. (لسان العرب). برخى از اهل لغت برآنند كه غمام به معناى ابر سفيد است. «تظليل» (مصدر ظلّلنا) به معناى سايه قرار دادن است.

20 پديدار شدن ابر بر فراز قوم موسى ، زمينه فرود آمدن منّ و سلوى براى آنان *

و ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

عطف شدن «أنزلنا . .. » بر جمله «ظلّلنا ... » مى تواند حاكى از ارتباط ميان آمدن ابر با نزول

منّ و سلوى باشد.

26 ظهور معجزاتى متعدد ( پديد آمدن آب ، سايه ، نزول منّ و سلوى ) براى قوم موسى در پى عبورشان از دريا

فانبجست . .. ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

20- عوامل بارورى ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 1،13،15

ص: 23

1- خداوند ، فرستنده باد ها براى بارورى ابرها

و أرسلنا الريح لوقح

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه بارورسازى بادها به قرينه جمله «فأنزلنا من السّماء ماء» بارور كردن ابرها براى نزول باران باشد.

13- به حركت درآوردن باد ها براى تلقيح ابر ها ، نزول باران و سيراب كردن انسان ها به وسيله آن ، از آيات الهى است .

و أرسلنا الريح لوقح فأنزلنا من السّماء ماء فأسقينكموه

15- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : لله رياح رحمة لواقح ينشرها بين يدى رحمته ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خدا بادهاى رحمتى دارد باردار كه پيشاپيش رحمت خود (باران) آنها را منتشر مى كند».

21- عوامل تشكيل ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 6،12

6 - باد هاى متعددى در پيدايش ابر هاى باران زا نقش دارند .

يرسل الرياح فتثير سحابًا

جمع آورده شدن «رياح» ممكن است به خاطر اشاره به واقعيّتى خارجى باشد و آن، اين است كه در تشكيل ابرها، بادهاى متعددى از جناح هاى گرم و سرد نقش دارند.

12 - با وجود تأثير باد ها در ايجاد ابر هاى باران زا ، انتخاب نقطه اى براى بارش باران ، به دست خداوند است .

يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. فترى الودق يخرج من خلله فإذا أصاب به من يشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 2

ص: 24

2 - باد ، عامل حركت و تشكيل ابرها

و اللّه الذى أرسل الريح فتثير سحابًا

22- عوامل تشكيل ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 3 - 2

2 - نقش عظيم باد ها و حركت نرم آنها در آسمان ، در شگل گيرى توده هاى سنگين ابرها

و الذريت ذروًا . فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

«جاريات» مانند دو وصف قبل، مى تواند مربوط به بادها باشد; يعنى، «اقسم بالرياح الجارية فى السماء يسراً». برداشت بالا برپايه اين احتمال است.

23- عوامل حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 4

4 باد ، عامل جابه جايى توده هاى سنگين و پر آب ابرها

حتى إذا أقلت سحاباً ثقالا

«سحاب» جمع «سحابة» و «ثقال» جمع «ثقيل» (سنگين) است و سنگينى ابرها به بزرگى توده ها و پرآبى آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 12 - 7

7 « سأل أبوبصير أباعبدالله ( ع ) : . . . ما حال البرق فقال : تلك مخاريق الملائكة تضرب السحاب فتسوقه إلى الموضع الذى قضى الله عزوجل فيه المطر ;

ابوبصير از امام صادق(ع) از چگونگى برق سؤال كرد، حضرت فرمود: آن تازيانه هاى فرشتگان است كه بر ابرها مى زنند و آنها را به مكانى كه خداى عزوجل در آن باران مقدر

ص: 25

فرموده است، مى رانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 2

2- باد ها ، وسيله جا به جا كردن گرده هاى نر ، براى بارور ساختن گياهان و درختان است .

و أرسلنا الريح لوقح

برداشت فوق، بنابراين احتمال است كه مراد از «الرياح لواقح» (بادهاى باروركننده) بادهايى است كه مواد بارداركننده را از گياهان نر، به گياهان ماده منتقل مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 2

2 - باد ، عامل حركت و تشكيل ابرها

و اللّه الذى أرسل الريح فتثير سحابًا

24- فوايد ابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 22 - 7،9

7 - خداوند ، نازل كننده باران از ابرها

و أنزل من السماء ماء

«سماء» به هر چيزى كه در جهت بالا قرار گرفته باشد گفته مى شود. تكرار كلمه «السماء» در آيه، حكايت از آن دارد كه مراد از آن در هر فراز، مصداقى خاص از معناى ذكر شده است; در جمله نخست چون در مقابل «الأرض» قرار گرفته به معناى آسمان است و در جمله دوم به قرينه «ماء» مى توان گفت كه مقصود از آن «ابر» مى باشد.

9 - آب هاى نازل شده از ابر ها ، سببى اساسى براى پيدايش روزى انسان ها

فأخرج به من الثمرت رزقاً لكم

25- فوايد ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 22 - 11

ص: 26

11- منبع اصلى آب ها ، آسمان ( ابر ها ) است .

فأنزلنا من السّماء ماء فأسقينكموه

از اينكه خداوند، در مقام امتنان به بندگان مى فرمايد: «ما از آسمان آب فرستاديم و با آن شما را سيراب كرديم» با اينكه در زمين هم آب براى سيراب كردن هست حكايت از آن دارد كه منابع زمينى آبها هم، از آسمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 43 - 4،10

4 - دانه هاى باران ، از لابه لاى اجزاى متراكم ابر ها بيرون مى آيد .

فترى الودق يخرج من خلله

«ودق» به معناى باران است; چه كم باشد و چه زياد; چه شديد باشد و چه ضعيف (لسان العرب).

10 - ابر هاى متراكم ، داراى بار الكتريكى مثبت و منفى

أنّ اللّه يزجى سحابًا . .. ركامًا ... يكاد سنا برقه يذهب بالأبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 9 - 3

3 - ابر ها ، عامل نزول باران

فتثير سحابًا فسقنه إلى بلد ميّت فأحيينا به الأرض

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 27 - 2،3

2 - خداوند ، نازل كننده باران از آسمان ( فضا و ابر ها )

أنّ اللّه

ص: 27

أنزل من السماء ماء

«سماء» به هر چيزى گفته مى شود كه در جهت بالا قرار گرفته باشد و مقصود از آن در آيه شريفه، فضا و ابرهاى موجود در بالاى سر موجودات زمينى مى باشد.

3 - آسمان ( فضا و ابر ها ) ، منشأ نزول باران و منبع آب ها

أنزل من السماء ماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - واقعه - 56 - 69 - 2

2 - ابر ، سرچشمه آب هاى شرب در زمين

الماء الذى تشربون . ءأنتم أنزلتموه من المزن

26- قانونمندى تشكيل ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 3

3 - پيدايش ابر هاى باران زا ، در نظام طبيعت ، براساس قوانين و مقررات خاصى است .

يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. و يجعله كسفًا فترى الودق يخرج من خلله

«فاء» در «تثير» و نيز «يبسط» تفريع بر فعل هاى سابق خود هستند و حكايت از تأثير و تأثّر عوامل طبيعى بر هم دارد تا اين كه پس از آن تحولات، باران ببارد و اين، نشان از نظام دار بودن آن دارد.

27- مراحل تشكيل ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 5

5 - مراحل مختلف تشكيل ابر و نزول باران ، نشانه قانون مندى جهان هستى است .

يرسل الرياح فتثير سحابًا فيبسطه . .. و يجعله كسفًا ... يخرج من خلله

ص: 28

كاربرد فعل هاى مضارع «يرسل»، «تثير»، «يبسط»، «يجعل» و «يخرج»، نشان دهنده روندى دائمى است و چنين امرى، حاكى از نظام دارى آن است.

28- مطالعه ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 2 - 2

2 - شكل گيرى ابر ها با توده هاى عظيم ذرات آب ، امرى مهم و شايان مطالعه

فالحملت وقرًا

سوگند الهى به نظام شكل گيرى ابرها و حمل توده هاى عظيم ذرات آب به وسيله آنها، نشان

از اهميت آن دارد و انسان را به مطالعه و تأمل در آن فرا مى خواند.

29- مطالعه حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 4 - 3

3 - كيفيت رانش ابر ها به وسيله باد ها ، ريزش باران و برخوردارى قسمت هاى مختلف زمين از آن ، داراى اهميت و شايان مطالعه

فالمقسّمت أمرًا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه مراد از «مقسّمات» بادها باشند كه با راندن ابرها و ريزش تدريجى باران، ذخيره هاى حياتى آب را بر سرزمين هاى پست و بلند و دور و نزديك تقسيم مى كنند.

30- مطالعه حركت ابر هاى باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 3 - 3

3 - حركت نرم توده هاى سنگين بار ابر در فضا با وزش باد ها ، امرى الهى و شايان تأمل

فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

در صورتى كه «جاريات» وصف ابرها باشد،

ص: 29

از ملاحظه «وقراً» (سنگين بارى ابرها) و «يسراً» (حركت نرم ابرها على رغم سنگين بارى آنها)، مطلب بالا استفاده مى شود.

31- منشأ انسجام ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 2

2 - خداوند ، تعيين كننده چگونگى و پراكندن و انسجام ابر ها است .

فتثير سحابًا فيبسطه فى السماء كيف يشاء و يجعله كسفًا

32- منشأ پراكندگى ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 48 - 1،2

1 - جريان باد ها و پراكنده شدن ابر ها در آسمان به وسيله آن ، تنها ، با مشيّت خداوند است .

اللّه الذى يرسل الرياح فتثير سحابًا . .. كيف يشاء

مصدر ثلاثى «تثير»، «ثور» و به معناى «به حركت درآوردن و پراكندن» است. فعل مضارع «يرسل» مى تواند اشاره به استمرار و هميشگى جريان باد داشته باشد.

2 - خداوند ، تعيين كننده چگونگى و پراكندن و انسجام ابر ها است .

فتثير سحابًا فيبسطه فى السماء كيف يشاء و يجعله كسفًا

33- منشأ حركت ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 52 - 7

7 خداوند ، گسيل دهنده ابر ها و نازل كننده باران

يرسل السماء عليكم مدرارًا

مراد از «سماء» به مناسبت مورد، ابر است و «مدراراً» صيغه مبالغه و به معناى بسيار بارنده مى باشد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات- 51 - 3 - 2

ص: 30

2 - نقش عظيم باد ها و حركت نرم آنها در آسمان ، در شگل گيرى توده هاى سنگين ابرها

و الذريت ذروًا . فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

«جاريات» مانند دو وصف قبل، مى تواند مربوط به بادها باشد; يعنى، «اقسم بالرياح الجارية فى السماء يسراً». برداشت بالا برپايه اين احتمال است.

34- منشأ حركت ابر هاى باردار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 3 - 3

3 - حركت نرم توده هاى سنگين بار ابر در فضا با وزش باد ها ، امرى الهى و شايان تأمل

فالحملت وقرًا . فالجريت يسرًا

در صورتى كه «جاريات» وصف ابرها باشد، از ملاحظه «وقراً» (سنگين بارى ابرها) و «يسراً» (حركت نرم ابرها على رغم سنگين بارى آنها)، مطلب بالا استفاده مى شود.

35- نقش ابر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 160 - 17،20

17 خداوند با سايه گستر ساختن ابر ها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشيد رهايى بخشيد .

و ظلّلنا عليهم الغمم

«غمامه» به معناى ابر و جمع آن غمام است. (لسان العرب). برخى از اهل لغت برآنند كه غمام به معناى ابر سفيد است. «تظليل» (مصدر ظلّلنا) به معناى سايه قرار دادن است.

20 پديدار شدن ابر بر فراز قوم موسى ، زمينه فرود آمدن منّ و سلوى براى آنان *

و ظلّلنا عليهم الغمم و أنزلنا عليهم المن و السلوى

عطف شدن «أنزلنا .

ص: 31

.. » بر جمله «ظلّلنا ... » مى تواند حاكى از ارتباط ميان آمدن ابر با نزول

منّ و سلوى باشد.

36- نقش ابر ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 57 - 6

6 خداوند با ابر هاى گسيل داده شده ، سرزمين هاى خشك و مرده را از آب باران سيراب مى كند .

سقنه لبلد ميت فانزلنا به الماء

ضمير در «به» به سحاب برمى گردد و حرف «باء» در آن سببيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 45 - 3

3- آسمان ( ابر ) ، منبع توليد آب براى زمين است .

كماء أنزلنه من السماء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 25 - 3

3 آسمان ، در آستانه برپايى قيامت ، به وسيله ابر ها شكافته خواهد شد .

و يوم تشقّق السماء بالغمم

برداشت فوق، بر اين اساس است كه «با» در «بالغمام» براى سببيت باشد.

37- نقش ابر هاى باران زا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 14 - 1،2،3،5

1 - فشرده شدن ابر هاى باران زا ، عامل نزول باران از آسمان

و أنزلنا من المعصرت ماء

«عصر» به معناى فشردن و باب افعال آن به معناى فرارسيدن زمان عصاره دادن است. برخى از اهل لغت گفته اند: «معصر»; يعنى، ابرى كه زمان

ص: 32

افشره ريزى آن فرارسيده باشد. (لسان العرب)

2 - باد هاى غبار افشان ، عامل نزول باران از ابر ها است . *

و أنزلنا من المعصرت ماء

برخى از اهل لغت «معصرات» را به معناى بادهايى كه داراى غبار است، مى دانند. اين معنا در صورتى مناسب با آيه شريفه است كه حرف «من» در «من المعصرات»، به معناى «باء» استعانت باشد. (لسان العرب)

3 - نزول باران هاى فراوان از ابر هاى باردار ، به تدبير خداوند و اراده او است .

و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا

«ثجاج» مبالغه «ثاجّ» است; يعنى، بسيار ريزنده (لسان العرب). اين كلمه در معناى لازم و متعدى هر دو استعمال شده است و در آيه شريفه، معناى لازم مناسب تر است.

5 - ابر هاى باران زا ، از منابع تأمين آب مورد نياز براى موجودات زمين

و أنزلنا من المعصرت ماء ثجّاجًا

3- حضرت ابراهیم (ع)

1- ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 5

5 - نزول تورات و انجيل پس از حضرت ابراهيم ( ع )

و ما انزلت التورية و الانجيل الاّ من بعده

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 3

3 - اسلام ، آيين ابراهيمى

فاتّبعوا ملّة ابراهيم

به

ص: 33

جاى پيروى از اسلام، پيروى از آيين ابراهيم را دستور داده است.

2- آثار احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 3

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظلمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 1،2

1- بت پرستان ، در برابر استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، سر افكنده و شرمسار شدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم

«نكس» به معناى قلب و برگرداندن قسمت بالاى شىء به پايين و برعكس است. جمله «نكسوا على رءوسهم» تمثيل (از نوع تشبيه معقول به محسوس) و كنايه از افرادى است كه از شدت شرمسارى و سر افكندگى، سر آنان به طرف پايين بدنشان قرار مى گيرد.

2- بت پرستان ، على رغم قانع شدن از استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان

شرك ، بار ديگر در صدد دفاع از عقيده شرك آميز خويش برآمدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما هؤلاء ينطقون

برداشت ياد شده براين مبنا استوار است كه مقصود از بالا و پايين شدن -

ص: 34

كه در جمله كنايى «ثمّ نكسوا على رءوسهم» موجود است - زير و رو شدن عقايد و مواضع اعتقادى بت پرستان باشد; يعنى، آنان در آغاز بر اثر استدلال ابراهيم(ع) به بطلان شرك دست يافتند; ولى باز به عقيده پيشين بازگشتند. و مجدداً به دفاع از آن برداختند.

3- آثار انقياد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 9

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

«إذ» در جمله «إذ قال . ..» حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 53

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 3

3- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

4- آثار ايمان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 3

ص: 35

3 - عبوديت و ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله «إنّه من عبادنا المؤمنين» تعليل براى جمله «كذلك نجزى المحسنين» است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم

(مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

5- آثار پاسخ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 2

2- نسبت شكستن بت ها به بت بزرگ از سوى ابراهيم ( ع ) ، زمينه تنبّه بت پرستان به بطلان عقيده بت پرستى بود ; نه نسبتى دروغ از جانب آن حضرت .

قال بل فعله كبيرهم

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ، نه تنها دروغ نگفت; بلكه با اشاره اى بليغ، حقيقت ماجرا را بيان كرد; زيرا ابراهيم(ع) با جمله «فسئلوهم. ..» خواست به بت پرستان بفهماند كه بت ها از سخن گفتن عاجزند، تا چه رسد به شكستن. پس بايد پذيرفت كه معبود عاجز، شايسته پرستش نيست. گفتنى است كه آيه بعد (اين كه بت پرستان با شنيدن پاسخ ابراهيم(ع) به خود آمدند و متنبه شدند) مؤيد برداشت ياد شده است.

6- آثار پيروى از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 10 -10

ص: 36

پيروى از مرام حنيف ( معتدل و بى انحراف ) ابراهيمى ، دربردارنده نيكى هاى دنيوى و صلاح اخروى

و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن الصلحين . .. اتّبع ملّة إبرهيم حنيف

7- آثار توطئه عليه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 70 - 2

2- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ، عامل خسران و زيان كارى كامل آنان شد .

و أرادوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

8- آثار حق گرايى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 53

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 3

3- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

9- آثار حلم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 4

4- بردبارى ابراهيم ( ع ) و تأسفش بر مشكلات مردم و اعتقاد راسخش به خداوند ، برانگيزنده او به شفاعت درباره قوم لوط

يجدلنا فى قوم لوط. إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جمله «إن إبراهيم . ..» بيانگر

ص: 37

علّت مجادله ابراهيم(ع) درباره قوم لوط و

دفاع او از ايشان است.

10- آثار خشوع ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 16

16 - تبرّى ابراهيم ( ع ) از « آزر » ، على رغم داشتن خويشاوندى با وى ، تبلور خشوع عميق او در برابر خدا

أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى از معانى كه اهل لغت براى «أوّاه» برشمرده اند، خضوع و خشوع شديد است. يعنى ابراهيم (ع)، در برابر خدا بسيار خاضع و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» براى بيان علت تبرّى حضرت ابراهيم (ع) از آزر باشد.

11- آثار دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 15

15 - « [ عن ] أبى عبداللّه ( ع ) قال : ما كان ولد آدم مؤمن إلاّ فقيراً و لا كافر إلاّ غنيّاً ، حتّى جاء إبراهيم ( ع ) فقال : « ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا » فصيّراللّه فى هؤلاء أموالاً و حاجة و فى هؤلاء أموالاً و حاجة ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: هيچ مؤمنى از فرزندان آدم نبود، مگر اين كه فقير بود، و هيچ كافر نبود مگر اين كه غنى بود; تا اين كه زمان ابراهيم(ع) فرا رسيد. آن حضرت به خداوند عرض كرد: «پروردگارا ما را مايه فتنه كافران قرار مده». پس خداوند در كافران هم مال و هم نياز و در مؤمنان نيز

ص: 38

هم مال و هم نياز قرار داد».

12- آثار دعوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 2

2- دعوت حضرت ابراهيم ( ع ) به توحيد و ردّ انديشه شرك و بت پرستى ، موجب ترديد مردم بت پرست در عقيده خود شد .

ما هذه التماثيل . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضلل مبين . قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت م

13- آثار شرك ستيزى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 3،5

3- نقش عمده روحيه گوش به فرمان خدا بودن ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در گزينش وى از سوى خدا

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك من المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتبه

خداوند، پس از بيان چهار صفت اكتسابى براى حضرت ابراهيم(ع)، مسأله انتخاب و برگزيده بودن او را مطرح ساخت. از ارتباط ميان اين دو كلام، استفاده مى شود كه كسب اوصاف معنوى و فضايل اخلاقى، در گزينش حضرت ابراهيم(ع) تأثير مهمى داشته است.

5- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) در هدايت شدنش به « صراط مستقيم »

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك من المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتبه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 6 - 122 - 3

ص: 39

3- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت

هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 2

2- دعوت حضرت ابراهيم ( ع ) به توحيد و ردّ انديشه شرك و بت پرستى ، موجب ترديد مردم بت پرست در عقيده خود شد .

ما هذه التماثيل . .. أنتم و ءاباؤكم فى ضلل مبين . قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت م

14- آثار شكرگزارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 121 - 53

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 3

3- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

15- آثار صداقت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 7

ص: 40

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله «إنّه كان صدّيقاً نبيّاً» به منزله تعليل براى «اذكر. ..» است.

16- آثار عبوديت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 3

3 - عبوديت و ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله «إنّه من عبادنا المؤمنين» تعليل براى جمله «كذلك نجزى المحسنين» است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم (مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

17- آثار علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 2

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ، مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

18- آثار موفقيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 6

6 - موفقيت ابراهيم ( ع ) در آزمون هاى الهى ، موجب شايستگى او براى

مقام امامت شد .

فاتمهن

ص: 41

قال إنى جاعلك للناس إماماً

19- آثار نبوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 41 - 7

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله «إنّه كان صدّيقاً نبيّاً» به منزله تعليل براى «اذكر. ..» است.

20- آخرت طلبى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 1

1 - آخرت انديشى و ياد مستمر قيامت ، از اوصاف ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام )

إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

«خالصة» موصوف براى صفت مقدر (چون خصلة) و يا صفت است. «باء» آن براى سببيت و عبارت «ذكرى الدار» نيز بيان براى «خالصة» مى باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد بود: ما با خصلت و صفت خالص و بى شائبه - كه عبارت است از آخرت انديشى - آنان را خالص ساختيم.

21- آرزوى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 83 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) آرزومند دريافت حكومت از جانب خدا ، براى هدايت و تدبيرامور مردم

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «حكم» در آيه معادل «حكومة» (سرپرستى و تدبير امور خلق) باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 84 - 1

ص: 42

1 - ابراهيم ( ع ) آرزومند باقى ماندن نام نيك او در ميان نسل هاى آينده و

تقاضاكننده آن از خداوند

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

مفسران، تعبير«لسان صدق» را كنايه از آوازه و نام نيك گرفته اند.

22- آزر و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 9

9- حضرت ابراهيم ( ع ) در خانه آزر و تحت سرپرستى او زندگى مى كرد .

واهجرنى مليًّا

23- آشپزى همسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 26 - 3

3 - مراجعه حضرت ابراهيم ( ع ) به همسر خود ، براى تهيه غذاى ميهمانان

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

24- آگاهى از قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 51 - 1

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از ماجراى مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان )

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

25- آيات خدا در قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 75 - 2

2- سرگذشت ابراهيم ( ع ) و لوط ( ع ) و قوم او ، سرشار از نشانه هاى خداوند

قالوا لاتوجل إنا نبشرك بغلم عليم . .. و أمطرنا عليهم حجارة من سجّيل. إن فى ذلك

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه «ذلك»

ص: 43

اشاره به مجموعه داستانهاى ابراهيم(ع) و لوط(ع) باشد.

26- ابتلاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 1،23

1 - خداوند ، پيامبرش ابراهيم ( ع ) را با تكاليفى سنگين و دشوار بيازمود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

«ابتلاء» به معناى آزمودن است. تعبير كردن از مواد آزمون به كلمات (سخنان) اشاره به اين دارد كه: آن مواد فرمانهايى بوده كه ابراهيم بايد آنها را امتثال مى كرد و لذا كلمات در برداشت، به تكاليف تفسير شد. نكره آوردن (كلمات) حكايت از عظمت آن دارد، كه به مناسبت آزمون، از آن به دشوارى و سنگينى تعبير شد.

23 - آزمون ابراهيم ( ع ) با تكاليفى دشوار ، و پيروزى او در اين آزمون ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

يبنى إسرءيل اذكروا . .. إذ ابتلى إبرهيم ربه ... قال لاينال عهدى الظلمين

27- ابراهيم(ع) از صالحان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 8،10

8 - ابراهيم ( ع ) از برگزيدگان خدا در دنيا و از صالحان و شايستگان سراى آخرت

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن

ص: 44

الصلحين

جمله هاى «لقد اصطفيناه» و «إنه فى الأخرة . ..» به منزله دليلى براى «و من يرغب ...» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 9

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

«إذ» در جمله «إذ قال . ..» حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 85 - 3

3 - ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى، هارون، زكريا، يحيى، عيسى و الياس(ع) از صالحان بودند.

و وهبنا له . .. كل من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 122 - 2

2- ابراهيم ( ع ) ، از جمله صالحان در آخرت است .

و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 6

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند .

و كلاًّ جعلنا صلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 8

ص: 45

8 - ابراهيم ( ع ) در آخرت ، در زمره صالحان و شايستگان است .

و إنّه فى الأخرة لمن الصلحين

28- ابراهيم(ع) از محسنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 84 - 8،10

8 - نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) از نيكوكاران هستند.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

مشاراليه «كذلك» هم مى تواند هدايت باشد، كه از «هدينا» استفاده مى شود، و هم مى تواند كثرت ذريه صالح باشد، كه از «وهبنا» و «من ذريته» به دست مى آيد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

10 - كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

29- ابراهيم(ع) حنيف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 5،6،10

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، انسانى متعادل و به دور از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

در برداشت فوق كلمه «حنيفاً»، توصيف براى «ابراهيم» گرفته شده است.

6 - آيين ابراهيم ( ع ) ، پيراسته از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

«حنيفاً» توصيف «ملة» (آيين) و به معناى مستقيم و خالى از هرگونه انحراف است.

10 - پرهيز ابراهيم (

ص: 46

ع ) از انحراف و گرايش به باطل ، دليل گزينش وى به دوستى خداوند

ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

بنابراين كه وصف «حنيفاً» زمينه چينى باشد براى «و اتخذ اللّه . ..» ; يعنى چون ابراهيم پيراسته از كجى و انحراف بود، خداوند او را به دوستى خويش برگزيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 8

8- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « إن إبراهيم كان أمة قانتاً لله حنيفاً » : و ذلك انه على دين لم يكن عليه أحد غيره فكان أمة واحدة و أما « قانتاً » فالمطيع و أما الحنيف فالمسلم . . . ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا «إن ابراهيم كان أُمّة قانتاً لله حنيفاً» روايت

شده است: امت بودن ابراهيم(ع) به خاطر آن است كه او بر دينى بود كه هيچ كس غير او بر آن دين نبود و اما «قانتاً» به معناى مطيع است و اما حنيف به معناى مسلم مى باشد. ..».

30- ابراهيم(ع) خليل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 28

28 - پرسش ابراهيم ( ع ) از خداوند درباره كيفيّت زنده شدن مردگان ، به انگيزه اطمينان قلب خود به خليل اللّه بودنش

قال إبرهيم ربّ ارنى . .. ليطمئنّ قلبى

امام رضا (ع) درباره «ليطمئنّ قلبى» در آيه فوق فرمود: . .. و لكن ليطمئن قلبى على

ص: 47

الخلّة

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 198، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 276، ح 1088.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 7،10،13،14،15

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برگزيده شده از سوى خداوند به عنوان دوست

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

10 - پرهيز ابراهيم ( ع ) از انحراف و گرايش به باطل ، دليل گزينش وى به

دوستى خداوند

ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

بنابراين كه وصف «حنيفاً» زمينه چينى باشد براى «و اتخذ اللّه . ..» ; يعنى چون ابراهيم پيراسته از كجى و انحراف بود، خداوند او را به دوستى خويش برگزيد.

13 - سجده هاى بسيار ابراهيم ( ع ) ، موجب برگزيده شدن وى ، از سوى خداوند ، به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) در مورد علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لكثرة سجوده على الارض.

_______________________________

علل الشرايع، ص 34، ح 1، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 554، ح 584.

14 - رد نكردن درخواست نيازمندان و نياز نبردن به درگاه غير خدا ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) درباره علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لانه لم يرد احداً و لم يسال احداً قط غير

ص: 48

اللّه عز و جل.

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 76، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 554، ح 583.

15 - اطعام مردم و نماز شب ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) به عنوان خليل ، از سوى خداوند

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

رسول خدا(صلی الله علیه و آله): ما اتخذ اللّه ابراهيم خليلا الا لاطعامه الطعام و صلوته بالليل و الناس نيام.

_______________________________

علل الشرايع، ص 35، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 555، ح 586.

31- ابراهيم(ع) در آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 24 - 9

9 - قوم ابراهيم ، براى عملى ساختن تصميم خود ، ابراهيم را در آتش پرتاب كردند .

فما كان جواب قومه . .. أو حرّقوه فأنجيه اللّه

«فاء» در «فأنجاه» براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و آن مى تواند چنين باشد: «ثم جعلوه فى النار»

32- ابراهيم(ع) در آخرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 8،10

8 - ابراهيم ( ع ) از برگزيدگان خدا در دنيا و از صالحان و شايستگان سراى آخرت

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب .

ص: 49

.. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى «لقد اصطفيناه» و «إنه فى الأخرة . ..» به منزله دليلى براى «و من يرغب ...» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 131 - 9

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

«إذ» در جمله «إذ قال . ..» حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 27 - 8،9

8 - ابراهيم ( ع ) در آخرت ، در زمره صالحان و شايستگان است .

و إنّه فى الأخرة لمن الصلحين

9 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در دنيا و آخرت مورد عنايت و توجه خاص خداوند بود .

و وهبنا له إسحق . .. و ءاتينه أجره فى الدنيا و إنّه فى الأخرة لمن الصلحين

33- ابراهيم(ع) در اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 65 - 1،2،3،4،8

1 - موقعيّت ممتاز حضرت ابراهيم ( ع ) ، حتى در ميان اهل كتاب

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم

سعى هر يك از يهود

ص: 50

و نصارا در انتساب ابراهيم به خويش، نشانه ارجمندى مقام آن حضرت نزد ايشان است.

2 - محاجه يهود و نصارا درباره آيين ابراهيم ( ع )

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم

از جمله «و ما انزلت . .. »، معلوم مى شود محاجّه و نزاع، درباره آيين

ابراهيم بوده است.

3 - نصارا ، ابراهيم ( ع ) را نصرانى و يهوديان ، او را يهودى مى پنداشتند .

لم تحاجّون فى ابرهيم و ما انزلت التورية و الانجيل

4 - احتجاج يهود و نصارا با يكديگر ، در مورد انتساب و پيوند دينى خود به ابراهيم ( ع ) و نفى آن از طرف مقابل

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم

«ان اولى الناس بابراهيم . .. » در آيه شصت و هشتم، مى رساند كه از جمله احتجاجهاى يهود و نصارا با يكديگر، ادّعاى تبعيت و پيوند دينى خود با ابراهيم (ع) و نفى آن از ديگرى بوده است.

8 - توبيخ اهل كتاب ( يهود و نصارا ) به خاطر عدم تعقل آنان در منسوب كردن حضرت ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

يا اهل الكتاب . .. افلا تعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 3،6

3 - سرزنش اهل كتاب ( علماى يهود و نصارا ) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم

ص: 51

آنچه يهوديان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى كردند،

انتساب ابراهيم به يهوديت و نصرانيت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.

6 - جهل اهل كتاب به آيينى كه حضرت ابراهيم ( ع ) بدان متديّن بود .

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 2،3

2 - يهود ، مدّعى يهوديت ابراهيم ( ع ) و نصارا ، مدّعى نصرانيّت او بودند .

يا اهل الكتاب . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانياً

3 - ادعاى يهوديّت ابراهيم ( ع ) ، حجت يهود بر حقانيّت خويش در مقابل نصارا *

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

34- ابراهيم(ع) در حج

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 199 - 11

11 - لزوم كوچ كردن از عرفات ، بسان كوچ كردن ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و ساير حج گزاران

ثم افيضوا من حيث افاض الناس

امام صادق (ع) درباره آيه «ثم افيضوا . ..» فرمود: يعنى ابراهيم و اسماعيل و اسحاق فى افاضتهم منها و من كان بعدهم

_______________________________

كافى، ج 4، ص 247، ح 4 ; نورالثقلين، ج 1، ص 196، ح 719.

35- ابراهيم(ع) در محضر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 1

ص: 52

1 - ابراهيم ( ع ) ، با قلبى سليم به پيشگاه پروردگار بار مى يافت .

لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

36- ابراهيم(ع) كنار مسجد الحرام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 27 - 5

5 - اقامتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) در جوار مسجدالحرام بود .

يأتوك رجالاً

از جمله «يأتوك رجالاً»(مردم پياده و سواره نزد تو خواهند آمد) برمى آيد

كه بنيان گذار كعبه، در كنار آن اقامت داشت; به طورى كه هر زائرى هنگام ورود به مسجدالحرام، بر آن حضرت نيز وارد مى شد.

37- ابراهيم(ع) و آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 6

6 - تلاش ابراهيم(ع) با استفاده از احتجاج و اعتراض براى بازداشتن آزر از بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 9،16

9 - بيزارى جستن ابراهيم ( ع ) از پدرش ، پس از يقين به هدايت ناپذيرى و عداوت او با خدا

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

16 - تبرّى ابراهيم ( ع ) از « آزر » ، على رغم داشتن خويشاوندى با وى ، تبلور خشوع عميق او در برابر خدا

أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى از معانى كه اهل

ص: 53

لغت براى «أوّاه» برشمرده اند، خضوع و خشوع شديد

است. يعنى ابراهيم (ع)، در برابر خدا بسيار خاضع و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» براى بيان علت تبرّى حضرت ابراهيم (ع) از آزر باشد.

38- ابراهيم(ع) و استغفار براى آزر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 1،3،4،6

1 - وعده ابراهيم ( ع ) به پدرش ، مبنى بر استغفار براى وى

و ما كان استغفار إبرهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها

3 - اقدام ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، تنها به دليل وعده اى بود كه به وى داده بود و نه به خاطر وجود پيوند پدر و فرزندى .

و لو كانوا أولى قربى . .. و ما كان استغفار إبرهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها أياه

4 - استغفار ابراهيم ( ع ) براى پدرش ، به دليل مشاهده نوعى گرايش به ايمان در او بود .

و ما كان استغفار . .. عن موعدة وعدها إياه

برداشت فوق، بر اين احتمال است كه ضمير فاعلى مستتر در «وعد» به «أب» و «إياه» به ابراهيم برگردد كه در اين صورت معنا چنين مى شود:

پدر ابراهيم به او وعده داده بود كه ايمان خواهد آورد و ابراهيم (ع) بر اين اساس برايش استغفار كرد.

6 - وعده ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، قبل از يقين به بقاى وى بر شرك و به اميد متمايل ساختن او به ايمان بود .

إلا

ص: 54

عن موعدة . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

39- ابراهيم(ع) و استغفار براى مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 13

13 - عدم تأثير استغفار ابراهيم ( ع ) براى پدرش به خاطر اصرار وى بر شرك

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

40- ابراهيم(ع) و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 10

10 - ابراهيم ( ع ) بر آيين محمّد (صلی الله علیه و آله)

و لكن كان حنيفاً مسلماً

اميرالمؤمنين (ع) درباره «و لكن كان حنيفاً مسلماً» مى فرمايد: كان على دين محمّد (صلی الله علیه و آله).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 177، ح 60 ; بحارالانوار، ج 12، ص 11، ح 29.

41- ابراهيم(ع) و اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 4،5

4 - ادعاى مسيحيّت ابراهيم ( ع ) ، حجت نصارا براى حقّانيت خويش در مقابل يهوديان *

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

5 - موقعيّت ممتاز حضرت ابراهيم ( ع ) ، حتى در ميان اهل كتاب

ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

هر يك از يهود و نصارا سعى داشتند ابراهيم (ع) را به خود منتسب نمايند و اين، حاكى از موقعيت ممتاز آن حضرت نزد ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 5

ص: 55

5 - يهود و نصارا هر يك مدعى انتساب و پيوند دينى با ابراهيم ( ع ) بودند .

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

42- ابراهيم(ع) و بازى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 55 - 5

5- مردم بت پرست ، حضرت ابراهيم ( ع ) را فردى بازيگر كه عقيده آنان رابه شوخى و بازى گرفته است ، مى پنداشتند .

أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ-عبين

43- ابراهيم(ع) و بت پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 12

12- برخورد ابراهيم ( ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سلم عليك سأستغفر لك ربّى

44- ابراهيم(ع) و بناى كعبه

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 1،3،16،18

1 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برپا كنندگان ديوار هاى كعبه و سازنده آنها

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

قواعد (جمع قاعدة) به معناى پايه هاست و در آيه به مناسبت «البيت» مراد از آن پايه هاى ديوار مى باشد. بالا بردن پايه هاى ديوار (يرفع ابراهيم القواعد) به معناى ساختن ديوار بر پايه هاست.

3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع

ص: 56

) ياور او بود .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.

16 - از امام صادق ( ع ) روايت شده است : « . . . فلما أمراللّه عز و جل ابراهيم ان يبنى البيت و لم يدر فى اىّ مكان يبنيه فبعث اللّه جبرئيل فخطّ له موضع البيت فانزل اللّه عليه القواعد من الجنة . . . فبنى ابراهيم البيت و نقل اسماعيل الحجر من ذى طوى فرفعه الى السماء تسعة اذرع . . . ;

. .. چون خداوند عز و جل ابراهيم(ع) را مأمور بناى كعبه كرد، او نمى دانست كه كعبه را در كجا بنا كند. خداوند جبرئيل را فرستاد و او در مكان كعبه، خطى روى زمين كشيد. سپس خداوند، پايه هاى كعبه را از بهشت فرو فرستاد ... و ابراهيم(ع) خانه را بنا كرد و اسماعيل(ع) از «ذى طوى» سنگ آورد و ابراهيم(ع) ]ديوارهاى[ خانه را تا نه ذراع بالا آورد ...».

18 - از امام صادق ( ع ) روايت شده كه : « . . . كان البيت درة بيضاء فرفعه اللّه إلى السماء و بقى أساسه . . . فأمر اللّه ابراهيم و اسماعيل أن يبنيا البيت على القواعد ;

ص: 57

. .. خانه كعبه چون درّ سفيدى بود، پس خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقى ماند ... پس خداوند ابراهيم و اسماعيل (ع) را مأمور كرد كه خانه كعبه را بر همان پايه هاى قبلى بنا كنند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 128 - 15

15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : « لما فرغ

ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;

چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت، عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ ».

45- ابراهيم(ع) و پرندگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 260 - 16،27،29

16 - بازگشت پرندگان ذبح شده به جانب ابراهيم ( ع ) ، پس از فراخوانى آنها

ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

27 - طاووس ، خروس ، كبوتر و كلاغ ، چهار پرنده اى كه ابراهيم ( ع ) برگزيد .

فخذ اربعة من الطير

امام صادق (ع): . .. فاخد ابراهيم الطاووس و الديك و الحمام و الغراب

ص: 58

...

_______________________________

تفسير قمى، ص 91 ; نورالثقلين، ج 1، ص 280، ح 1098.

29 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اجزاىِ مرغان را بر ده كوه قرار داد .

ثمّ اجعل على كلّ جبل منهنّ جزءاً

امام صادق (ع): . .. و كانت الجبال عشرة.

_______________________________

كافى، ج 8، ص 305، ح 473 ; نورالثقلين، ج 1، ص 280، ح 1097 و 1098.

46- ابراهيم(ع) و جبرئيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 198 - 18

18 - خطاب جبرئيل به حضرت ابراهيم ، در عرفات : « اعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك » سبب نامگذارى عرفات به اين نام

فاذا افضتم من عرفات

امام باقر (ع) و امام صادق (ع): . .. فقال «جبرئيل» هذه عرفات، فاعرف بها مناسكك و اعترف بذنبك فسمّى عرفات

_______________________________

كافى، ج 4، ص 207، ح 9 ; علل الشرايع، ج 2، ص 436، ح 1، ب 173.

47- ابراهيم(ع) و خطاكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، پيامبرى بردبار كه هرگز در مؤاخذه خطاكاران تعجيل نمى كرد .

إن إبرهيم لحليم

_______________________________

علل الشرايع، ص 550، ح 4، ب 340; نورالثقلين، ج 2، ص384، ح165.

48- ابراهيم(ع) و خورشيدپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 14

14 - عن أبى عبدالله(ع): . ..

ص: 59

كشف الله له (إبراهيم) عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السموات و الأرض فعند ذلك «قال يا قوم إنى برىء مما تشركون» ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. خداوند براى ابراهيم(ع) آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند، در اين هنگام گفت: «اى قوم من، از آنچه شريك خدا مى دانيد، بيزارم» ... .

49- ابراهيم(ع) و دروغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 63 - 6،7

6- « عن الصادق ( ع ) : واللّه ما فعله كبيرهم و ما كذب إبراهيم فقيل : و كيف ذلك ؟ قال : إنّما قال : فعله كبيرهم هذا إن نطق و إن لم ينطق فلم يفعل كبيرهم هذا شيئاً ;

از امام صادق(ع) روايت شده: به خدا سوگند بت بزرگ آن كار را نكرده بود و ابراهيم نيز دروغ نگفت. به امام صادق(ع) گفته شد: چگونه اين ممكن است [در حالى كه ابراهيم گفت اين كار را بت بزرگ كرده است؟] امام فرمود: ابراهيم(ع) گفت: اگر بت بزرگ سخن بگويد، اين كار را كرده است و اگر سخن نگويد آن بت بزرگ كارى نكرده است».

7- « عن أبى عبداللّه ( ع ) : إنّ اللّه . . . أحبّ الكذب فى الإصلاح . . . ان إبراهيم ( ع ) إنّما قال : « بل فعله كبيرهم هذا » إرادة الإصلاح و دلالة على أنّهم لايفعلون ;

ص: 60

ز امام صادق(ع) روايت شده: خداوند . .. دروغ گفتن براى اصلاح را دوست دارد ... ابراهيم(ع) هنگامى كه گفت: «بل فعله كبيرهم هذا» هدف او اصلاح

و راهنمايى [مردم] بود كه آنان [بدانند] بت ها كارى انجام نمى دهند».

50- ابراهيم(ع) و دوران يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 19

19- ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، به هنگام شروع داستان يوسف ( خواب ديدن ستارگان ، خورشيد و ماه ) در حال حيات نبودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل

برداشت فوق ، از قيد «من قبل» استفاده مى شود. البته اين در صورتى است كه «من قبل» قيد براى «أبويك» باشد ، نه متعلق به «أتمّها».

51- ابراهيم(ع) و ذكر خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، پيوسته به خداوند توجه داشت و خواسته هاى خود را از او تقاضا مى كرد .

إن إبرهيم . .. منيب

انابه به درگاه خداوند، به معناى رجوع كردن به اوست.

52- ابراهيم(ع) و رؤيت عرش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 - بزرگتر بودن خورشيد از ماه، بهانه ابراهيم(ع) براى عدول از ماه پرستى و تظاهر به پرستش خورشيد

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

53- ابراهيم(ع) و ستارگان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات 37 - 88 - 2

ص: 61

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به

ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

54- ابراهيم(ع) و ستاره پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 6

6 - ابراهيم(ع) در برابر ستاره پرستان، با توجه به پنهان شدن ستارگان، پذيرفتن ربوبيت براى آنها را نامعقول اعلام كرد.

قال هذا ربى فلما أفل قال لا أحب الأفلين

«افول» به معنى پنهان شدن است.

55- ابراهيم(ع) و سلام ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 4

4- ابراهيم ( ع ) ، سلام فرشتگان را پاسخ گفت و براى تدارك غذا از حضور آنان بيرون رفت .

قال سلم فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

56- ابراهيم(ع) و شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 8

8 - ابراهيم ( ع ) ، هرگز به شرك گرايش پيدا نكرد و از مشركان نبود .

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 7

7 - ابراهيم ( ع ) ،

ص: 62

هرگز مشرك نبود .

و ما كان من المشركين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 7

7- ابراهيم ( ع ) ، منزه از شرك و جدا از صف مشركان بود .

إن إبرهيم . .. و لم يك من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 6

6- ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى حق گرا و مبرّا از شرك و جدا از مرام مشركان

در همه عمر خويش

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

57- ابراهيم(ع) و ظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 124 - 19

19 - ابراهيم ( ع ) ، از هرگونه ستمكارى مبرا و منزه بود .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 59 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) به خاطر شكستن بت ها ، در پندار قومش ظالم و ستمگر بود .

قالوا من فعل هذا بالهتنا إنّه لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 64 - 4

4- بت پرستان قوم ابراهيم ، به ظلم خويش و تبرئه ابراهيم ( ع )

ص: 63

از آن اعتراف كردند .

فقالوا إنّكم أنتم الظلمون

ضمير منفصل «أنتم» تأكيد براى «كم» است و جمله «إنّكم أنتم. ..» دلالت بر حصر دارد. اين حصر از نوع حصر اضافى است; يعنى، منحصراً شما ظالم هستيد نه حضرت ابراهيم(ع).

58- ابراهيم(ع) و عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 7

7- جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يجدلنا فى قوم لوط . .. يإبرهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط پيش از نزول آن ، توسط فرشتگان آگاه شده بود .

قال فما خطبكم . .. قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

59- ابراهيم(ع) و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 75 - 4

4- بردبارى ابراهيم ( ع ) و تأسفش بر مشكلات مردم و اعتقاد راسخش به خداوند ، برانگيزنده او به شفاعت درباره قوم لوط

يجدلنا فى قوم لوط. إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جمله «إن إبراهيم . ..» بيانگر علّت مجادله ابراهيم(ع) درباره قوم لوط و دفاع او از ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 2

ص: 64

2- فرشتگان از ابراهيم ( ع ) خواستند تا از شفاعت درباره قوم لوط صرف نظر كند و بر آن اصرار نورزد .

يإبرهيم أعرض عن هذا

«هذا» اشاره به «جدالى» است كه از «يجادلنا» در آيه قبل استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 4

4 - حضرت ابراهيم ( ع ) احتمالاً ، از وجود كسانى در ميان قوم لوط كه رفتار آنان را نداشتند ، خبر نداشت .

قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيها

از اين كه ابراهيم(ع) پس از شنيدن تصميم ملائكه براى عذاب قوم لوط، تنها، از سرنوشت حضرت لوط(ع) ابراز نگرانى كرد، و ملائكه، در جواب از كسان ديگرى هم خبر دادند، نشان دهنده اين حقيقت است كه آن حضرت، احتمالاً از آن افراد خبر نداشت.

60- ابراهيم(ع) و كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 4،20

4 - ابراهيم ( ع ) ، كفرپيشگان مكه را شايسته بهره مند شدن از روزى هاى الهى نمى دانست .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

20 - دلجويى خداوند از ابراهيم ( ع ) به خاطر اجابت نكردن دعاى او عليه كافران مكه

و ارزق . .. من ءامن منهم ... قال و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب

النار

از هدفهاى بيان

ص: 65

اندك بودن متاع دنيا و زمان بهره گيرى از آن و نيز بيان فرجام شوم كفرپيشگان پس از رد كردن تقاضاى ابراهيم عليه آنان، دلجويى از ابراهيم است.

61- ابراهيم(ع) و كعبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 97 - 4،5

4 - كعبه ، عبادتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) *

فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم

بنابراينكه مراد از «مقام ابراهيم»، مقام عبادت آن حضرت باشد ; چنانچه علامه طباطبائى احتمال داده اند.

5 - اهميّت و ارزشمندى مقام ابراهيم ( ع ) در كعبه

فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم

62- ابراهيم(ع) و ماه پرستان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 13

13 - عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف . .. صنف يعبد القمر ... «فلما رأى القمر بازغا قال هذا ربى» على الانكار و الاستخبار ... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخورد كرد ... گروهى كه ماه را مى پرستيدند ... «پس آنگاه كه ماه را تابان ديد»، به عنوان استفهام انكارى گفت: «اين پروردگار من است» ... .

63- ابراهيم(ع) و ماه پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 3

3 - بزرگتر بودن خورشيد از ماه، بهانه ابراهيم(ع) براى عدول از ماه پرستى و تظاهر به پرستش خورشيد

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

64- ابراهيم(ع) و مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 4،5،6

ص: 66

4 - بيگانگى يهود و نصارا از آيين حضرت ابراهيم ( ع ) ( تسليم بودن در برابر خدا )

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

جمله «ان اولى . .. »، تعريضى است به يهود و نصارا كه چنين نيستند.

5 - يهود و نصارا هر يك مدعى انتساب و پيوند دينى با ابراهيم ( ع ) بودند .

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

6 - سزاوارترين مردم به انتساب و پيوند دينى به حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنانند ; نه يهود و نصارا .

ما كان ابرهيم يهودياً و لا نصرانياً . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

65- ابراهيم(ع) و مسيحيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 11

11 - ابراهيم ( ع ) ، نه بر آيين يهود و نه بر آيين نصارا .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

66- ابراهيم(ع) و مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 1،2

1 - ادله و براهين ارائه شده از سوى ابراهيم(ع) در برابر مشركان، آموخته هاى خداوند به آن حضرت بود.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم

2 - احتجاجهاى ابراهيم(ع)، با قوم مشرك خويش، در نهايت اتقان و

ص: 67

متانت و شايسته تأمل و دقت است.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم على قومه

اضافه شدن كلمه «حجت» به ضمير متكلم مع الغير «نا» بيانگر بزرگداشت و عظمت ادله اى است كه ابراهيم(ع) در احتجاجهاى خويش بدان تمسك جسته است.

67- ابراهيم(ع) و ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 4،8،16

4- ابراهيم ( ع ) ، سلام فرشتگان را پاسخ گفت و براى تدارك غذا از حضور آنان بيرون رفت .

قال سلم فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

8- ابراهيم ( ع ) ، در فاصله اى كوتاه پس از آمدن فرشتگانِ بشارت ، گوساله اى بريان شده براى آنان آورد .

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

ضمير در «لبث» به ابراهيم(ع) برمى گردد و «أن جاء» به تقدير «فى» متعلق به «لبث» است. «عجل» به گوساله نر كه بيش از يك ماه نداشته باشد، گفته مى شود و «حنيذ» به معناى بريان شده است. بنابراين «فما لبث ...»; يعنى، ابراهيم(ع) در آوردن گوساله اى بريان شده درنگى نكرد.

16- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كرّوبيل ( ع ) فمرّوا بابراهيم ( ع ) . . . و كان صاحب أضياف فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى براى هلاك كردن قوم لوط چهار فرشته فرستاد:

ص: 68

جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و كرّوبيل. پس بر

ابراهيم گذر كردند و ابراهيم مهمانپذير و مهمان دوست بود. از اين رو گوساله فربهى برايشان بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 70 - 2،8،12

2- خوددارى فرشتگان از خوردن غذاى ابراهيم ( ع ) ، موجب ناراحتى و ناخوشايندى او شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم

8- حضرت ابراهيم ( ع ) به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) تا پيش از معرفى خودشان ، پى نبرده بود .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

12- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك . . . فمرّوا بابراهيم ( ع ) و هم معتمّون فسلّموا عليه فلم يعرفهم . . . فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم فلما وضعه بين أيديهم رأى أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة فلما رأى ذلك جبرئيل حسر العمامة عن وجهه و عن رأسه فعرفه ابراهيم ( ع ) فقال أنت هو ؟ فقال : نعم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى چهار فرشته فرستاد آنان بر ابراهيم گذر كردند در حالى كه داراى عمامه بودند [سر و صورت خود را با عمامه پوشانده بودند] پس بر او سلام كردند، او آنان را

نشناخت. .. آن گاه برايشان گوساله فربهى بر آتش نهاد تا

ص: 69

آن را پخت و نزد آنان آورد و هنگامى كه ابراهيم(ع) ديد دست فرشتگان به آن گوساله بريان نمى رسد، آنان را نشناخت و در دل احساس ترس نمود، چون جبرئيل چنين ديد، عمامه را از سر و صورت خود كنار زد. پس ابراهيم او را شناخت و گفت: تو همانى گفت: آرى».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 3،5

3- ابراهيم ( ع ) ، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يجدلنا فى قوم لوط

جمله «قد جاء أمر ربك» در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از «يجادلنا»، «يجادل رسلنا» باشد.

5- جدال و چون و چراى ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ، پس از برطرف شدن ترس او و دريافت بشارت ( فرزنددار شدن ) بود .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع و جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 54 - 4

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار

توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «با» در «فبم» براى ملابست باشد و استفهام در جمله «فبم تبشّرون» سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار

ص: 70

شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 57 - 1

1- ابراهيم ( ع ) پس از شناخت مهمانانش ( فرشتگان ) از مأموريت اصلى و مهم آنان جويا شد .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به معناى امر مهم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 31 - 1

1 - فرستادگان خداوند براى يارى لوط ( ع ) ، ابتدا ، نزد ابراهيم ( ع ) رفتند و مأموريت خود را به او اعلام كردند .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى قالوا إنّا مهلكوا أهل هذه

68- ابراهيم(ع) و هدايت ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 114 - 17

17 - ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از

ص: 71

معانى كه اهل لغت براى «أوّاه» نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود. برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

69- ابراهيم(ع) و هلاكت قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 74 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يجدلنا فى قوم لوط

جمله «قد جاء أمر ربك» در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از «يجادلنا»، «يجادل رسلنا» باشد.

70- ابراهيم(ع) و يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17- ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 72 - 4

4- تولد يعقوب ( ع ) ، در زمان حيات ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسحق و يعقوب

يعقوب(ع) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) است; ولى از آن جا كه خداوند نام يعقوب را همراه با

ص: 72

اسحاق ذكر فرمود و هر دو را به عنوان موهبت خود به ابراهيم يادآور شد، مى رساند كه يعقوب(ع) در زمان حيات ابراهيم(ع) تولد يافته بود.

71- ابراهيم(ع) و يوسف(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 17

17- ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 1

1- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پدران و اجداد يوسف ( ع ) بودند .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

72- ابراهيم(ع) و يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 68 - 4،5،6

4 - بيگانگى يهود و نصارا از آيين حضرت ابراهيم ( ع ) ( تسليم بودن در برابر خدا )

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

جمله «ان اولى . .. »، تعريضى است به يهود و نصارا كه چنين نيستند.

5 - يهود و نصارا هر يك مدعى انتساب و پيوند دينى با ابراهيم ( ع ) بودند .

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

6 - سزاوارترين مردم به انتساب و پيوند دينى به حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنانند ; نه يهود و

ص: 73

نصارا .

ما كان ابرهيم يهودياً و لا نصرانياً . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

73- ابراهيم(ع) و يهوديت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 11

11 - ابراهيم ( ع ) ، نه بر آيين يهود و نه بر آيين نصارا .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

74- ابراهيم(ع) هنگام استماع آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُولئك . .. إذا تتلى عليهم ءايت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

75- ابراهيم(ع) هنگام بشارت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 72 - 1

1- ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و

يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت يويلتى ءألد و أنا عجوز و هذا بعلى شيخًا

76- ابراهيم(ع) هنگام عذاب قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 76 - 10

10- زمان نزول عذاب قوم لوط در سن پيرى و كهنسالى ابراهيم ( ع ) بوده است .

و هذا بعلى شيخًا .

ص: 74

.. يإبرهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك

77- ابراهيم(ع) هنگام ولادت يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 6

6- تولد يعقوب در زمان حيات حضرت ابراهيم ( ع ) بوده است .

وهبنا له إسحق و يعقوب

بر حسب ظاهر، صدق هبه زمانى است كه دريافت كننده در قيد حيات باشد.

با توجه به اين كه يعقوب نيز در اين آيه موهبت به ابراهيم(ع) دانسته شده، چنين برمى آيد كه او نيز در زمان حيات ابراهيم متولد شده باشد.

78- اتقان احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 83 - 2

2 - احتجاجهاى ابراهيم(ع)، با قوم مشرك خويش، در نهايت اتقان و متانت و شايسته تأمل و دقت است.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم على قومه

اضافه شدن كلمه «حجت» به ضمير متكلم مع الغير «نا» بيانگر بزرگداشت و عظمت ادله اى است كه ابراهيم(ع) در احتجاجهاى خويش بدان تمسك جسته است.

79- اتمام نعمت بر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 6 - 13،15

13- ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت كامل و تمام الهى برخوردار بودند .

كما أتمّها على أبويك من قبل إبرهيم و إسحق

15- يوسف ( ع ) آگاه به بهره مندى ابراهيم و اسحاق ( ع ) از نعمت هاى كامل الهى

كما أتمّها على أبويك من قبل

80- اجابت دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 126 - 12

ص: 75

12 - خداوند ، دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) ( شهر شدن سرزمين مكه و امنيت و رفاه مؤمنان آن ) را مستجاب كرد .

رب اجعل . .. قال و من كفر فأمتعه قليلا

ابراهيم، در دعاى خويش اشاره به اين داشت كه: خداوند، كافران مكه را از روزيهاى خويش محروم سازد. جمله «و من كفر فأمتعه» (ولى آن كس كه كافر شود او را بهره اى اندك خواهم داد) پاسخ منفى خداوند به اين تقاضاى ابراهيم است. رد بخشى از يك درخواست، حكايت از اجابت ديگر درخواستها دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 15

15- ابراهيم ( ع ) ، به مستجاب شدن دعاهايش به درگاه خداوند اميدوار بود .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

«شقاء» نقطه مقابل سعادت است و به معناى سختى و زحمت نيز مى آيد و «باء» در «بدعاء ربّى» سببيه است. ابراهيم با جمله «عسى ...» اظهار اميدوارى كرد كه دعاى او رد نشود بلكه اجابت شده و اسباب سعادت منديش را فراهم سازد و در حل مشكلات او را يارى دهد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 101 - 2

2 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى فرزنددار شدن ، مورد استجابت پروردگار قرار گرفت .

ربّ هب لى من

ص: 76

الصلحين . فبشّرنه بغلم حليم

81- احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 258 - 1،4،10،17،19

1 - محاجّه و ستيز نمرود ( شاه بابل ) با ابراهيم ( ع ) ، درباره ربوبيّت الهى

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم فى ربّه ان اتيه اللّه الملك

كلمه «حاجّ» از مصدر محاجّه به معناى ارائه برهان و دليل است در مقابل حجّت و دليل خصم و خالى از معناى مخاصمه و مجادله نيست. بنابرآنچه مورّخين نوشته اند و نيز روايات دلالت دارد، پادشاه معاصر حضرت ابراهيم (ع)، نمرود (از سلاطين بابل) بوده است.

4 - دعوت خداوند به دقّت در محاجّه نمرود با ابراهيم ( ع )

الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

10 - استدلال ابراهيم ( ع ) به اماته ( ميراندن ) و احياء ( زنده كردن ) پروردگار ، بر وحدانيّت و ربوبيّت وى

اذ قال ابرهيم ربّى الّذى يحيى و يميت

17 - ثابت شدن توحيد ربوبى خداوند بر نمرود ، پس از بيان دلايل روشن توسط ابراهيم ( ع )

اذ قال ابرهيم ربّى . .. فبهت الّذى كفر

19 - درخواست ابراهيم ( ع ) از نمرود بر تغيير در نظام عالم ( آوردن خورشيد از مغرب ) ، براى اثبات مدّعاى ربوبيّتش

فأت بها من المغرب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 66 - 3

3 - سرزنش اهل كتاب (

ص: 77

علماى يهود و نصارا ) به خاطر محاجّه و انتساب ناآگاهانه ابراهيم ( ع ) به يهوديّت و نصرانيّت

فلم تحاجّون فيما ليس لكم به علم

آنچه يهوديان و نصارا بدان علم نداشتند و درباره آن احتجاج مى كردند، انتساب ابراهيم به يهوديت و نصرانيت بوده و لذا به خاطر آن، سرزنش شدند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 6

6 - تلاش ابراهيم(ع) با استفاده از احتجاج و اعتراض براى بازداشتن آزر از بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما ءالهة

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 76 - 2،6

2 - ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد.

بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

6 - ابراهيم(ع) در برابر ستاره پرستان، با توجه به پنهان شدن ستارگان، پذيرفتن ربوبيت براى آنها را نامعقول اعلام كرد.

قال هذا ربى فلما أفل قال لا أحب الأفلين

«افول» به معنى پنهان شدن است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 77 - 2،3

ص: 78

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

3 - تظاهر ابراهيم(ع) به ماه پرستى و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگى آن بوده است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

«بزوغ» به معناى طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نيز در ماده «بزغ» و در شرح آيه مورد بحث گويد: «اى طالعا منتشر الضوء». بنابراين سخن ابراهيم(ع) با ماه پرستان در اوايل و يا اواخر ماه نبوده، بلكه به هنگام تابش آن بوده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 2

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 79 - 1

1 - ابراهيم(ع) در پى مجادله با مردم و ابطال باورهاى شرك آلود آنان، بر يگانه پرستى خويش تأكيد كرد.

فلما أفل . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 80 - 2،5،9

2 - تعصب و پافشارى قوم ابراهيم بر عقيده شرك خويش، على رغم استدلالهاى آن حضرت بر بطلان آن

و حاجه

ص: 79

قومه قال أتحجونى فى الله

5 - استدلالهاى ابراهيم(ع) بر ابطال شرك و پرستش بتها و اجرام آسمانى به هدايت خداوند بود.

أتتخذ أصناما . .. قال لاأحب الأفلين ... و قد هدين

9 - قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله «لا أخاف» - كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است - قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 42 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به خاطر بت پرستى آزر با او به بحث و گفت وگو پرداخت .

إذ قال لأبيه يأبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

چنانچه در سوره انعام آمده است، نام مخاطب ابراهيم(ع) «آزر» بوده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 43 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 65 - 6

6- بت پرستان ، استدلال هاى ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك را نادرست انگاشته

ص: 80

و او را به خاطر شكستن بت ها مجرم دانستند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما هؤلاء

ينطقون

جمله «لقد علمت ما هؤلاء ينطقون» پاسخ مشركان به كلام ابراهيم(ع) (فسئلوهم إن كانوا ينطقون) است; يعنى، تو مى دانى كه بت ها از سخن گفتن عاجزاند، پس چرا ما را به سؤال كردن از بت ها حواله مى دهى. لابد سؤال تو براى فرار از اتهام بت شكنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 68 - 3

3- درماندگى و ناتوانى قوم ابراهيم ، از مقابله با منطق ابراهيم ( ع )

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم . .. قالوا حرّقوه وانصروا ءالهتكم

بت پرستان در برابر سخنان منطقى و مواضع به حق حضرت ابراهيم(ع)، متوسل به زور و تهديد شدند. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 97 - 3

3 - ناتوانى مشركان از مقابله با منطق و استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و بت پرستى

فى الجحيم

تصميم مشركان بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن آن حضرت - پس از شنيدن سخن منطقى و خردبرانگيزش - گوياى برداشت ياد شده است.

82- احترام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 5

ص: 81

5- احترام و موقعيت حضرت ابراهيم ( ع ) ، نزد مشركان صدراسلام

أم لم ينبّأ. .. و إبرهيم الذى وفّى

توبيخ شدن مردم عصر نزول، به خاطر توجه نكردن به پيام آسمانى ابراهيم(ع)، نشانگر آن است كه آن حضرت در ميان آنان موقعيت ويژه اى داشت.

83- احترام به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 102 - 21

21 - اظهار علاقه و محبت ابراهيم ( ع ) نسبت به فرزندش ( اسماعيل ) و احترام و اظهار تعلق اسماعيل ( ع ) نسبت به پدر

يبنىّ إنّى أرى فى المنام . .. يأبت افعل ما تؤمر

برداشت ياد شده از تعبير «يابنىّ» (پسرك من) و «يا أبت» (پدر من) به دست مى آيد.

84- احترام مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 24 - 3

3 - اكرام و اجلال ابراهيم ( ع ) نسبت به ميهمانان خويش

ضيف إبرهيم المكرمين

واژه «مكرمين» (اسم مفعول) بيانگر اين معنا است كه ابراهيم(ع)، نسبت به آنان اكرام كرده بود; نه اين كه با صرف نظر از عمل ابراهيم(ع) آيه شريفه در مقام بيان مقام و جلالت ميهمانان وى باشد.

85- احسان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 105 - 7

7 - ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ، از محسنان اند .

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

86- اختلاف در دين ابراهيم(ع)

ص: 82

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 124 - 2

2- قانون تعطيلى روز شنبه حكمى عليه يهوديان ، به جرم اختلافشان درباره دين توحيدى ابراهيم ( ع ) بود .

إنما جعل السبت على الذين اختلفوا فيه

آيه شريفه، پاسخى است از اين سؤال كه: در دين ابراهيم(ع) و اديان پس از آن حضرت، روز جمعه به عنوان روز تعطيل تعيين شده بود، پس چرا در دين يهود روز شنبه اعلان شد؟ پاسخ اين است كه: اين حكم مختص به يهوديان بود كه به جرم اختلافشان در دين ابراهيم(ع) وضع گرديد. گفتنى است ضمير «فيه» به حضرت ابراهيم(ع) با تقدير مضاف; يعنى، ملته باز مى گردد.

87- اخراج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 46 - 4،6

4- آزر ، با سوگند بر سنگساركردن ابراهيم ( ع ) ، در صورت ادامه مبارزه با بت پرستى ، او را براى مدتى طولانى از خانه اش بيرون كرد .

واهجرنى مليًّا

«مليّاً» به معناى مدت طولانى است (لسان العرب).

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

88- اخلاص ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 127 - 8

8 - توجه و خلوص كامل ابراهيم

ص: 83

و اسماعيل ( ع ) به خداوند ، هنگام ساختن كعبه

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا

سياق جمله فوق مقتضى اين است كه «ربنا تقبل منا» با كلمه اى همانند «قالا» آورده شود. حذف اين كلمه اشاره به اين نكته دارد كه: توجه ابراهيم و

اسماعيل (ع) به خداوند هنگام بناى كعبه، چنان بود كه گويا از مرحله سخن گذشته و به يك حالت و صفت براى آنان تبديل شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 9،10

9 - ابراهيم ( ع ) از بندگان خالص خداوند

و لقد اصطفينه فى الدنيا

«اصطفاء» به معناى گزينش كردن صفوه (خالص و نيكوى) هر چيزى است.

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى «لقد اصطفيناه» و «إنه فى الأخرة . ..» به منزله دليلى براى «و من يرغب ...» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 67 - 9

9 - خلوص ابراهيم ( ع ) و پيراستگى وى از پرستش بتها

و لكن كان حنيفاً مسلماً

خالصاً مخلصاً ليس فيه شىء من عبادة

ص: 84

الاوثان.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 15، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 352، ح 179.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 4

4- عبادت هاى مستمر و خالصانه و دورى از افراط و تفريط و كج روى ، از ويژگى هاى مهم حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم . .. قانتًا لله حنيفًا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است:1- «قنوت» به معناى استمرار اطاعت خاضعانه است. 2- «الحنف» به معناى ميل از گمراهى به سوى هدايت و درستى است (مفردات راغب) و در آن معناى دورى از افراط و تفريط و گرايش به حد وسط و اعتدال نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا عبدين

فعل «كون» - كه مفيد استقرار وصف است - بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در جريان قربانى

إنّ هذا

ص: 85

لهو البلؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 46 - 2

2 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از هرگونه آلودگى هاى مادى و متضاد با آخرت انديشى پاك و منزه بود .

إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

89- اخلاق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 84 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از قلبى سالم و پاك از آفت ها و امراض روحى ، اخلاقى و شخصيتى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

«سليم» صفت مشبهه و مشتق از «سلامت» (پاكى از امراض دردها و آفت ها) است. توصيف قلب به «سليم» بودن، اشاره به انواع امراض و آفت هاى روحى، اخلاقى و شخصيتى دارد.

90- ادب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 14

14- ادب والا و عالمانه حضرت ابراهيم ( ع ) در سخن گفتن با خداوند متعال

و من عصانى فإنك غفور رحيم

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) تكليف مخالفان خود را به خدا واگذاشته است استفاده مى شود كه عصيان از فرمان آن حضرت در حقيقت عصيان از امر

ص: 86

خداست، پس حق تعيين تكليف بندگان هم با اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 80 - 4

4 - نسبت ندادن شرور ، به خداوند و انتساب رحمت ها و نعمت ها ، به او ادب حضرت ابراهيم نسبت به خداوند

و إذا مرضت فهو يشفين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ابراهيم(ع) مريضى را به خود و شفا را به خدا نسبت داده است.

91- اذكار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 37 - 8

8 - « عن أبى حمزه عن أبى جعفر ( ع ) قال قلت له : ما عنى بقوله « و إبراهيم الذى وفّى » قال كلمات بالغ فيهنّ ، قلت : و ما هنّ قال كان إذا أصبح قال : أصبحت و ربّى محموداً ، أصبحت لا اُشرك باللّه شيئاً و لا أدعوا إلهاً و لا اتّخذ من دونه وليّاً - ثلاثاً - و إذا أمسى قال ها ثلاثاً ، قال : فأنزل اللّه عزّوجلّ فى كتابه « و إبراهيم الذى وفّى » . . . ;

ابى حمزه گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: خداوند از اين سخن «و إبراهيم الذى وفّى» چه قصد كرده است؟ فرمود: كلماتى بود كه ابراهيم(ع) مكرر آنها

را مى خواند. عرض كردم: آن كلمات چه بود؟ فرمود: چون وارد صبح مى شد، مى گفت: «أصبحت و ربّى محموداً...» و اين كلمات را [صبحگاهان] سه بار تكرار مى كرد و چون

ص: 87

وارد شب مى شد، سه بار همان كلمات را مى گفت. امام فرمود: پس خداوند در كتاب خود نازل فرمود: «و إبراهيم الذى وفّى».

92- اذيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 71 - 3

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهيم ( ع ) در معرض آزار و اذيت مردم خود قرار داشت .

و نجّينه و لوطًا إلى الأرض التى بركنا فيها

كاربرد يكسان واژه نجات در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بيانگر برداشت بالا است; زيرا نجات در جايى به كار مى رود كه خطر و ضررى پيش روى باشد.

93- ارائه ملكوت به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 75 - 1،3،4،8،9

1 - خداوند سلطنت و مالكيت خويش (ملكوت) بر آسمانها و زمين را به ابراهيم(ع) نماياند.

و كذلك نرى إبرهيم ملكوت السموت و الأرض

«ملكوت» به معناى «ملك» است; اگر چه تأكيد بيشترى در معنا دارد. مراد از ملكوت در آيه شريفه وجود اشيا از جهت انتسابشان به خداوند و مشاهده ملكوت، رؤيت موجودات با اين كيفيت است. براى توضيح بيشتر به تفسير الميزان مراجعه شود.

3 - ابراهيم(ع) به دليل مشاهده ملكوت آسمانها و زمين بت پرستى را گمراهى آشكارى مى ديد.

إنى أريك و قومك فى ضلل مبين. و كذلك نرى إبرهيم

جمله «و كذلك نرى» احتمالا در صدد بيان سبب و زمينه گفته هاى ابراهيم(ع) در آيه قبل است.

4 - ورود ابراهيم(ع)

ص: 88

در زمره اهل يقين، برجسته ترين هدف نماياندن ملكوت (سلطنت و مالكيت خداوند) آسمانها و زمين به او بوده است.

و كذلك نرى إبرهيم ملكوت السموت و الأرض و ليكون من الموقنين

جمله «و ليكون . ..» عطف بر محذوف است. يعنى ارائه ملكوت به

ابراهيم(ع) براى مقاصدى بوده و از آن جمله اينكه وى از اهل يقين باشد. بيان اين هدف از ميان اهداف ديگر، نشانه برجسته بودن و اهميت آن است.

8 - عن أبى جعفر(ع): «و كذلك نرى أبراهيم ملكوت السماوات و الأرض» قال: اعطى بصره من القوة ما نفذ السموات فرأى ما فيها و رأى العرش و ما فوقه و رأى ما فى الأرض و ما تحتها.

امام باقر(ع) درباره «و كذلك نرى . ..» فرمود: خداوند چنان قوتى به بينايى و بصيرت ابراهيم(ع) داد كه آسمانها و آنچه در آنها بود، مشاهده كرد و عرش و مافوق آن و زمين و آنچه را زير آن بود ديد.

9 - عن أبى عبدالله(ع): . .. نظر (ابراهيم) إلى الزهرة فى السماء فقال: «هذا ربى» فلما افلت ... قال: «لا احب الآفلين» فلما نظر إلى المشرق رأى و قدر طلع القمر قال: «هذا ربى» ... فلما تحرك و زال قال: «لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين» فلما اصبح و طلعت الشمس ... قال: «هذا ربى» ... فلما تحركت و زالت كشف الله له عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السماوات و الأرض ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) به ستاره زهره در آسمان نظر

ص: 89

افكند و گفت: «اين پروردگار من است» و هنگامى كه غروب كرد ... گفت: «غروب كنندگان را دوست ندارم» و هنگامى كه به مشرق نگريست ماه را در حال بر آمدن ديد گفت: «اين پروردگار من است» ... چون به حركت درآمد و محو شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدايت نكند حتماً از

گمراهان خواهم بود.» چون صبح شد و خورشيد بر آمد ... گفت: «اين پروردگار من است» ... وقتى كه به حركت در آمد و محو شد، خداوند براى او آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 78 - 14

14 - عن أبى عبدالله(ع): . .. كشف الله له (إبراهيم) عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السموات و الأرض فعند ذلك «قال يا قوم إنى برىء مما تشركون» ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. خداوند براى ابراهيم(ع) آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند، در اين هنگام گفت: «اى قوم من، از آنچه شريك خدا مى دانيد، بيزارم» ... .

94- استجابت دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 39 - 12

12- اسحاق و اسماعيل ( ع ) ، ثمره استجابت دعاى حضرت ابراهيم ( ع

ص: 90

)

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 40 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند ملتمسانه خواستار استجابت دعايش براى اقامه نماز شد .

ربّنا و تقبّل دعاء

95- استعداد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 51 - 6،7

6- خداوند از پيش بر شايستگى ها و استعداد هاى ابراهيم ( ع ) آگاه بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل و كنّا به علمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «و كنّا به عالمين» حاليه باشد و ضمير «به» به ابراهيم برگردد. براين اساس پيام آيه شريفه مانند آيه (...اللّه أعلم حيث يجعل رسالته...) (انعام(6) 124) خواهد بود.

7- برخوردار شدن ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال ويژه در پرتو عنايت الهى ،

بر اساس لياقت ها وشايستگى هاى خود آن حضرت بوده است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

اضافه «رشد» به ضمير، اضافه مصدر به مفعول خود است و نيز از نوع اضافه لاميه و افاده كننده اختصاص مى باشد; يعنى، ما به ابراهيم(ع) رشد شايسته او و مخصوص شأن و منزلت والاى او داده ايم.

96- استغفار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع

ص: 91

) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 47 - 3

3- حضرت ابراهيم ( ع ) پس از پايان گفتوگو با آزر ، به او وعده داد كه آمرزش گناه شرك او را به زودى از خداوند خواهد خواست .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

ابراهيم(ع) به قرينه «أخاف» در آيات قبل، آزر را مشركى كه قابل بخشش نباشد و به تعبير برخى آيات «دشمن خدا» نمى دانست; بنابراين به بخشش گناه شرك او اميدوار بود، لذا نه عذاب او را قطعى دانست و نه به او وعده مغفرت حتمى داد، بلكه با اطمينان به مهرورزى خداوند به او، اظهار اميدوارى كرد كه استغفارش تأثير بخشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 86 - 1

1 - طلب آمرزش ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند ، براى پدرش

و اغفر لأبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 5

5 - آمرزش خواهى ابراهيم ( ع ) و همگامان آن حضرت براى خويش ، از پروردگارشان

و اغفرلنا ربّنا

استغفار پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه - 60 - 5 - 5

ص: 92

5 - آمرزش خواهى ابراهيم ( ع ) و همگامان آن حضرت براى خويش ، از پروردگارشان

و اغفرلنا ربّنا

استقامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 48 - 7

7- ثبات قدم و پايدارى حضرت ابراهيم ( ع ) در راه توحيد

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

تصميم ابراهيم(ع) بر هجرت، براى رفع موانع يكتاپرستى، حاكى از پايدارى او بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 111 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم . .. قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم ... إنّه من

بيان داستان ابراهيم(ع) براى پيامبراسلام وايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

97- استمداد مشركان دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 72 - 5

5 - روى آورى مشركان عصر ابراهيم ( ع ) به بت ها ، براى ابراز درخواست ها و حلّ مشكلات خويش

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

98- استهزاهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 91 - 2

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده

ص: 93

از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در «ألا تأكلون» براى استهزا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 92 - 1،2

1 - استهزاى معبود هاى مشركان از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنها از سخن و گفتوگو

ما لكم لاتنطقون

2 - گفتوگوى طعن آميز ابراهيم ( ع ) ، با معبود هاى مشركان در بتكده

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

99- اسحاق(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 38 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

100- اسكان نسل ابراهيم(ع) در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 37 - 1،2،18

1- حضرت ابراهيم ( ع ) برخى از ذريه ( نسل و فرزندان ) خود را در نزديكى خانه خدا اسكان داد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرّم

2- محل سكونت ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) در مكه در نزديكى خانه خدا ، غير قابل كشت و زرع بود .

ربّنا إنى أسكنت من ذريّتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم

18- « عن أبى عبدالله (

ص: 94

ع ) قال : إن إبراهيم ( ع ) كان نازلاً فى بادية الشام فلمّا ولد له من هاجر اسماعيل . . . فأوحى الله إليه . . . ثم أمره أن يخرج اسماعيل و أُمّه عنها فقال : يا ربِّ إلى أىّ مكان ؟ قال : إلى حرمى و أمنى . . . و هى مكة فأنزل الله عليه جبرائيل بالبراق فحمل هاجر و اسماعيل . . . فوضعه فى موضع البيت . . . فلمّا سرههم ابراهيم و وضعهم . . . ثمّ انصرف عنهم فلمّا بلغ كداء و هو جبل بذى طوى إلتفت إليهم ابراهيم فقال : « ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم . . . » . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه ابراهيم(ع) در صحراى شام مسكن گزيد و فرزندش اسماعيل از هاجر متولد شد . .. پس خداوند به او وحى كرد ... سپس به او امر كرد كه اسماعيل و مادرش را از آن

صحرا خارج كند. پس ابراهيم(ع) گفت: پروردگارا! به كدامين مكان ببرم؟ خداوند فرمود: به سوى حرم امن من ... و آن مكه است. پس خداوند، جبرئيل را با براق ( مركب آسمانى) بر او نازل كرد. پس هاجر و اسماعيل را سوار كرد ... پس او را در جايگاه بيت (كعبه) قرار داد ... پس آن گاه كه ابراهيم(ع) آنان را جايگزين كرد ... سپس از آنان جدا گشته و برگشت ... پس آن گاه كه به «كداء» - كه كوهى در منطقه ذى طوى است - رسيد،

ص: 95

به سوى آنان توجه كرد و گفت: «ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم ...» ...».

101- اسلام و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 95 - 3

3 - اسلام ، آيين ابراهيمى

فاتّبعوا ملّة ابراهيم

به جاى پيروى از اسلام، پيروى از آيين ابراهيم را دستور داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 4

4 - آيين ابراهيم ، پايه و اساس دين اسلام

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

از آن جا كه قرآن مردم رابه دين اسلام دعوت مى كند و اعراض از دين ابراهيم را نيز جايز نمى شمرد، معلوم مى شود: ماهيت هر دو آيين يكى است و آيين ابراهيم اساس و شالوده دين اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 4

4- اسلام ، آيينى ابراهيمى و مطابق و هماهنگ با معارف و تعاليم حضرت ابراهيم ( ع ) است .

اتّبع ملّة إبرهيم

102- اشتهار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 74 - 2

2 - ابراهيم(ع) شخصيتى شناخته شده نزد مردم مكه، و مورد احترام آنان بود.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

همان گونه كه مفسرانى مانند فخر رازى و آلوسى گفته

ص: 96

اند، چون حضرت

ابراهيم(ع) براى مشركان مكه مورد احترام و شناخته شده بود، خداوند از زبان آن حضرت براى ابطال پندارهاى مشركان مطالبى ذكر فرموده است.

103- اصول دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 130 - 5

5 - توحيد ربوبى و افعالى و تسليم بودن در برابر خدا و تصديق رسالت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و كتاب آن حضرت ( قرآن ) ، از اصول آيين ابراهيم است .

وابعث فيهم رسولا . .. و من يرغب عن ملة إبرهيم

آيه مورد بحث انسانها را به گزينش آيين ابراهيم دعوت مى كند و آيه هاى گذشته، اشاره به اصول اين آيين دارد. جمله «ربنا تقبل ...» بيانگر اين است كه: ابراهيم(ع) به توحيد ربوبى و افعالى و ... معتقد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 12

12 - توحيد ، اساس و پايه آيين ابراهيم

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

104- اضطراب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت

ص: 97

جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه «وجل» به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

105- اضطراب خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه «وجل» به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

106- اطاعت از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 2،11

2 - برترين آيين ، پيروى از دين ابراهيم است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

11 - پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) ( دين حنيف ) ، موجب برخوردار شدن از محبت خداوند

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

در صورتى كه آيين پيراسته از انحراف، باعث دستيابى ابراهيم به مقام دوستى خدا شده باشد، پيروى

ص: 98

از آن آيين، براى ديگران نيز مى تواند چنان تأثيرى داشته باشد و آنان را چون ابراهيم به مقام دوستى خداوند ارتقا دهد.

107- اطعام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 69 - 4

4- ابراهيم ( ع ) ، سلام فرشتگان را پاسخ گفت و براى تدارك غذا از حضور آنان بيرون رفت .

قال سلم فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

108- اطمينان به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 32 - 5

5 - ملائكه مأمور عذاب قوم لوط ، به ابراهيم ( ع ) اطمينان دادند كه لوط ( ع ) و اهل اش را ، حتماً از عذاب نجات خواهند داد .

قالوا نحن أعلم بمن فيها لننجّينّه و أهله

109- اعتدال ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 125 - 5

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، انسانى متعادل و به دور از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

در برداشت فوق كلمه «حنيفاً»، توصيف براى «ابراهيم» گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 120 - 4

4- عبادت هاى مستمر و خالصانه و دورى از افراط و تفريط و كج روى ، از ويژگى هاى مهم حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم . .. قانتًا

ص: 99

لله حنيفًا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است:1- «قنوت» به معناى استمرار اطاعت خاضعانه است. 2- «الحنف» به معناى ميل از گمراهى به سوى هدايت و درستى است (مفردات راغب) و در آن معناى دورى از افراط و تفريط و

گرايش به حد وسط و اعتدال نهفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 123 - 5

5- موحد بودن ابراهيم ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه كجى و افراط و تفريط ، فلسفه و حكمت پيروى پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) از آن حضرت

اتّبع ملّة إبرهيم

«حنيفاً» كه حال براى «إبراهيم» است، به منزله تعليل براى امر به متابعت است; يعنى، از آيين ابراهيم(ع) پيروى كن; چون او «حنيف» بوده است.

110- اعتذار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 89 - 3

3 - مريض بودن ، عذر و دليل ابراهيم ( ع ) براى نپذيرفتن دعوت قوم خود براى خروج از شهر و شركت در مراسم سالانه مشركان

فقال إنّى سقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 90 - 1

1 - خروج مشركان از شهر و تنها گذاشتن ابراهيم ( ع ) در آن ، پس از اعتذار آن حضرت

فتولّوا عنه مدبرين

«مدبرين» حال مؤكد براى فعل «تولوا» است و بر اين نكته تأكيد دارد كه روى گردانى مشركان از ابراهيم(ع) همراه با

ص: 100

پشت كردن به او و رو كردن به جانب قرارگاه خويش در بيرون از شهر بوده است.

111- اعتكاف در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 125 - 21

21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين

112- اعطاى اسحاق(ع) به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم - 19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

حرف «لمّا» بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

113- اعطاى يعقوب(ع) به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

حرف «لمّا» بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

114- اعلام هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع

ص: 101

) تصميم اش را براى هجرت ، به قوم خود اعلان كرد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

اگر چه براى «قال» مفعول به ذكر نشده است، اما به قرينه سياق - گفتوگوى حضرت ابراهيم(ع)با قوم اش - استفاده مى شود كه او، جريان هجرت اش، را با قوم اش در ميان گذاشته است.

115- اقامتگاه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 5

5 - اقامتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) در جوار مسجدالحرام بود .

يأتوك رجالاً

از جمله «يأتوك رجالاً»(مردم پياده و سواره نزد تو خواهند آمد) برمى آيد كه بنيان گذار كعبه، در كنار آن اقامت داشت; به طورى كه هر زائرى هنگام

ورود به مسجدالحرام، بر آن حضرت نيز وارد مى شد.

116- اقتدا به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 10

10 - اقتدا به ابراهيم ( ع ) و پيروى از راه و روش او ، وظيفه اى است بر عهده همه انسان ها .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

معرفى ابراهيم (ع) به عنوان امام و مقتداى مردم، مستلزم اين حكم تكليفى است كه: بايد مردم او را الگو قرار داده و به او اقتدا كنند و از راه و روشش پيروى كرده و از فرمانهاى او در هر زمينه اى اطاعت كنند.

117- اقرار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 38 -

ص: 102

1

1- اذعان حضرت ابراهيم ( ع ) در دعاى خويش به علم همه جانبه خداوند

به نهان و آشكار انسان

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 62 - 2

2- بت پرستان ، ابراهيم ( ع ) را براى اعتراف به شكستن بت ها مورد بازجويى قرار دادند .

قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

استفهام در «ءأنت» استفهام تقريرى و به منظور اعتراف گرفتن از مخاطب است; يعنى، بت پرستان مى دانستند كه ابراهيم(ع) شكننده بت ها است; ولى به خاطر اقرار و اعتراف گرفتن از آن حضرت گفتند: «ءأنت فعلت».

118- اقوام پس از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

119- التجاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 5 - 1،4

1 - التجاى ابراهيم ( ع ) و همراهانش به خدا ، براى قرار نگرفتن تحت سلطه و شكنجه كافران

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

«فتنة» در اصل به معناى آزمايش است. از آن جا كه تسلط كافران بر مؤمنان نوعى آزمايش آنان به شمار مى آيد، «فتنة»

ص: 103

در آيه بالا كنايه از تحت سلطه و شكنجه قرار گرفتن خواهد بود.

4 - التجاى ابراهيم ( ع ) و همراهانش به خداوند ، از اين كه وسيله اى براى سوءاستفاده كافران قرار گيرند . *

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

در صورتى كه «فتنة» به معناى «آزمون و بلا» باشد، مى تواند بيانگر اين معنا باشد كه ابراهيم(ع)، از خداوند خواست تا مورد سوء استفاده كافران و در راستاى منافع آنان قرار نگيرد.

120- التجاى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 29

29 - روى اميد و التجاى ابراهيميان ، تنها به سوى خداوند

ربّنا عليك توكّلنا و إليك أنبنا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 5 - 1،4

1 - التجاى ابراهيم ( ع ) و همراهانش به خدا ، براى قرار نگرفتن تحت سلطه و شكنجه كافران

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

«فتنة» در اصل به معناى آزمايش است. از آن جا كه تسلط كافران بر مؤمنان نوعى آزمايش آنان به شمار مى آيد، «فتنة» در آيه بالا كنايه از تحت سلطه و شكنجه قرار گرفتن خواهد بود.

4 - التجاى ابراهيم ( ع ) و همراهانش به خداوند ، از اين كه وسيله اى براى سوءاستفاده كافران قرار گيرند . *

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

در صورتى كه «فتنة» به معناى «آزمون و بلا» باشد، مى تواند بيانگر اين

معنا باشد كه

ص: 104

ابراهيم(ع)، از خداوند خواست تا مورد سوء استفاده كافران و در راستاى منافع آنان قرار نگيرد.

121- الگو بودن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 5،7

5 - ابراهيم ( ع ) ، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

ذكر داستان ابراهيم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقايد سنتى جامعه خويش - پس از يادكرد پيروى كوركورانه مشركان از نياكان خود - مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شكنى باشد.

7 - ابراهيم ( ع ) ، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرك و بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

از يادآورى داستان ابراهيم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستى و از موضع گيرى ايشان در برابر جامعه خويش - حتى نزديك ترين خويشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده مى شود.

122- الگوگيرى از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 10

10 - اقتدا به ابراهيم ( ع ) و پيروى از راه و روش او ، وظيفه اى است بر عهده همه انسان ها .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

معرفى ابراهيم (ع) به عنوان امام و مقتداى مردم، مستلزم اين حكم تكليفى است كه: بايد مردم او را الگو قرار داده و به او اقتدا كنند و از راه و روشش پيروى كرده و از فرمانهاى او در هر زمينه اى اطاعت

ص: 105

كنند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 258 - 9

9 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، نمونه اى از هدايت يافتگان به راه رشد ، بهره مندان از ولايت الهى و روندگان به سوى نور

قد تبيّن الرّشد . .. اللّه ولىّ الّذين امنوا ... الم تر الى الّذى حاجّ ابرهيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 13

13- حضرت ابراهيم ( ع ) الگو و مقتداى انسان ها و سير و سلوك او ، معيار

حق و درستى رفتار آنهاست .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) اطاعت و عصيان از فرمانهاى خود را ملاك ارزش و خوبى قرار داد و خداوند نيز اين نكته را در مقام تحسين از او بيان فرمود، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، مظهر يكتاپرستى و الگوى مقاومت در مبارزه با شرك و بت پرستى

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . .. و اللّه خلقكم و ما تعملون . قالوا ابنوا له بن

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 110 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع )

ص: 106

، نمونه و الگوى نيكوكاران و احسان كنندگان

سلم على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم . .. قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم ... إنّه من

بيان داستان ابراهيم(ع) براى پيامبراسلام وايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 47 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر عبدنا إبرهيم . .. إنّهم عندنا لمن المصطفين الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان، درس آموز و سازنده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 1،10

1 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، الگويى شايسته براى مسلمانان

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه

10 - هجرت پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مسلمانان و موضع گيرى آنان در برابر مشركان ، حركتى ابراهيمى

قد كانت لكم أسوة حسنة

ص: 107

فى إبرهيم و الذين معه

با توجه به آيات پيشين - كه درباره هجرت و موضع گيرى بايسته مسلمانان

در برابر مشركان است - طرح «اسوه» بودن ابراهيم(ع) پس از اين آيات و توصيه ها، مطلب بالا را مى فهماند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 5 - 14

14 - « عن أبى جعفر ( ع ) . . .انّ اللّه أمر نبيّه (صلی الله علیه و آله) و المؤمنين بالبرائة من قومهم ماداموا كفّاراً فقال : « قد كانت لكم اُسوة حسنة فى إبراهيم و الذين معه إذ قالوا لقومهم إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون . . . » ;

از امام باقر(ع) روايت شده است: خداوند به رسول خود و مؤمنان امر فرموده تا از قوم خود، مادامى كه در حال كفر هستند، برائت جويند [آن جا كه] مى فرمايد: «براى شما در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند الگوى خوبى است; زيرا آنان به قوم خود گفتند: إنّا برآؤا منكم و ممّا تعبدون».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 6 - 1،2

1 - شيوه ابراهيم ( ع ) و همگامان آن حضرت ، الگويى شايسته براى موحدان

لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

2 - دعا ها و نيايش هاى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، الگويى شايسته براى يكتا پرستان

ربّنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

تكرار الگو بودن

ص: 108

ابراهيم(ع) پس از دعاى «ربّنا. ..»، مى رساند كه آن حضرت نه تنها در ميدان برائت از مشركان; بلكه در شيوه دعا نيز شايان پيروى است.

123- الگوگيرى از پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، الگويى شايسته براى مسلمانان

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 6 - 1،2

1 - شيوه ابراهيم ( ع ) و همگامان آن حضرت ، الگويى شايسته براى موحدان

لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

2 - دعا ها و نيايش هاى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، الگويى شايسته براى يكتا پرستان

ربّنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

تكرار الگو بودن ابراهيم(ع) پس از دعاى «ربّنا. ..»، مى رساند كه آن حضرت نه تنها در ميدان برائت از مشركان; بلكه در شيوه دعا نيز شايان پيروى است.

124- الوهيت در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 10

10 - الوهيت بتها در كنار ربوبيت اجرام آسمانى، پندار رايج مردم زمان ابراهيم(ع)

أتتخذ أصناما . .. كوكبا ... القمر ... الشمس

سخن ابراهيم(ع) با بت پرستان آن بود كه «أتتخذ أصناما ءالهة»، ولى در مورد اجرام آسمانى سخن از ربوبيت آنهاست. تفاوت اين دو تعبير محتملا اشاره اى به

ص: 109

تفاوت بتها و اجرام آسمانى در پندار قوم ابراهيم است.

125- امامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 5،6،7،9،25

5 - خداوند ، ابراهيم ( ع ) را به مقام والاى امامت رسانيد .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

6 - موفقيت ابراهيم ( ع ) در آزمون هاى الهى ، موجب شايستگى او براى مقام امامت شد .

فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

7 - رسيدن ابراهيم ( ع ) به مقام امامت ، پس از احراز مقام نبوت بوده است .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

«من ذريتى» دلالت مى كند كه: ابراهيم(ع) آن هنگام كه به مقام امامت رسيد، داراى فرزند بوده است و قطعاً ابراهيم(ع) پيش از آن كه داراى فرزند شود، به مقام نبوت رسيده بود. بنابراين، نبوت او پيش از امامتش بوده است.

9 - ابراهيم ( ع ) ، پيشوا و امامى براى همه انسانها

قال إنى جاعلك للناس إماماً

25 - زيد شحام مى گويد : از امام صادق ( ع ) شنيدم كه مى فرمود : « ان اللّه تبارك و تعالى اتخذ ابراهيم عبداً قبل ان يتخذه نبياً و ان اللّه اتخذه نبياً قبل ان يتخذه رسولا و ان اللّه يتخذه رسولا قبل ان يتخذه خليلا و ان اللّه اتخذه خليلا قبل ان يجعله اماماً فلما جمع له الاشياء قال : « إنى جاعلك للناس إماماً » قال : فمن عظم ها فى عين ابراهيم « قال و من ذريتى قال لاينال عهدى

ص: 110

الظالمين » قال : لايكون السفيه امام التقى ;

خداوند تبارك و تعالى ابراهيم(ع) را عبد خود قرار داد قبل از اينكه او را نبى

قرار دهد، و او را نبى قرار داد قبل از اينكه او را رسول قرار دهد، و او را رسول قرار داد قبل از اينكه او را خليل قرار دهد، و خداوند او را خليل قرار داد قبل از اينكه او را امام قرار دهد. پس آن گاه كه اين مقامات (عبوديت، نبوت، رسالت و خلّت) در او جمع شد، فرمود: «من تو را امام و پيشواى مردم قرار مى دهم» امام صادق(ع) فرمودند: سپس اين مقام در نظر ابراهيم بزرگ جلوه كرد و گفت: آيا از دودمان من نيز امام خواهند شد؟ خداوند فرمود: عهد (امامت) من به ستمگران نمى رسد; يعنى، انسان سفيه و نادان پيشواى انسان پرهيزگار نمى شود».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 1

1- حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، برخوردار از منصب پيشوايى و رهبرى در جامعه

و جعلنهم أئمة

126- امامت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 14،20

14 - ابراهيم ( ع ) ، از خداوند خواست تا از دودمانش نيز كسانى را به مقام امامت نايل سازد .

و من ذرّيتى

20 - ذريه ابراهيم در صورتى كه از ظلم و ستم مبرا باشند ، به مقام امامت خواهند رسيد .

ص: 111

من ذريّتى قال لاينال عهدى الظلمين

127- امت بودن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، به تنهايى داراى ارج و منزلت يك امت و برخوردار از تمامى فضيلت ها و ارزش هاى انسانى

إن إبرهيم كان أُمّة

توصيف ابراهيم(ع) به «امت» ممكن است به اين خاطر باشد كه تمامى فضيلتها و ارزشهايى كه ممكن است در يك ملت - نه در يك فرد - جمع باشد، در آن حضرت جمع بود و از منزلت و مقام يك جامعه كامل - با همه گوناگونى فضيلتها و ارزشهاى موجود آن - برخوردار بود.

128- امت بودن نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

129- امتحان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 1،4،6

1 - خداوند ، پيامبرش ابراهيم ( ع ) را با تكاليفى سنگين و دشوار بيازمود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

«ابتلاء» به معناى آزمودن است. تعبير كردن از مواد آزمون به كلمات

(سخنان) اشاره به اين دارد كه: آن مواد فرمانهايى بوده كه

ص: 112

ابراهيم بايد آنها را امتثال مى كرد و لذا كلمات در برداشت، به تكاليف تفسير شد. نكره آوردن (كلمات) حكايت از عظمت آن دارد، كه به مناسبت آزمون، از آن به دشوارى و سنگينى تعبير شد.

4 - ابراهيم ( ع ) ، همه آزمون هاى الهى را با موفقيت كامل به پايان رسانيد .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن

«اتمام» (مصدر أتمَّ) به معناى انجام دادن كار به طور كامل است. بنابراين «أتمهن»; يعنى، ابراهيم(ع) آن تكاليف را به طور كامل به انجام رسانيد.

6 - موفقيت ابراهيم ( ع ) در آزمون هاى الهى ، موجب شايستگى او براى مقام امامت شد .

فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 1،4

1 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ( ع ) ، يك آزمايش الهى بود .

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

4 - برخوردارى ابراهيم ( ع ) از پاداش محسنان ، پس از سربلند بيرون آمدن آن حضرت از آزمايش قربانى فرزندش

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّ هذا لهو البلؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «إنّ هذا لهو البلاء المبين» در مقام تعليل براى جمله پيشين (إنّا كذلك نجزى المحسنين) است; يعنى، ابراهيم(ع) از پاداش محسنان برخوردار شد; زيرا به آزمايش الهى گرفتار شد و پيروز گرديد.

130- امداد به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 113

فيش

11 - انبياء

- 21 - 69 - 4

4- ابراهيم ( ع ) از امداد و لطف ويژه الهى در انجام رسالت خويش برخوردار بود .

قلنا ينار كونى بردًا و سلمًا على إبرهيم

131- امر به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 260 - 14،15

14 - امر خدا به ابراهيم ( ع ) ، براى نشان دادن كيفيّت احياى مردگان ، به گرفتن چهار مرغ و كشتن و در هم كوبيدن آنها و قرار دادن هر جزئى بر كوهى و فراخواندنشان تا زنده گردند و شتابان به سوى او روند .

قال فخذ . .. ثمّ ادعهنّ يأتينك سعياً

مفرد آوردن كلمه جزء (منهنّ جزءاً)، حكايت از اين معنا دارد كه مرغان را در هم كوبيد و مخلوط كرد و الاّ بايد گفته شود: «منهنّ اجزاء»، نه جزءاً.

15 - امر خداوند به ابراهيم ( ع ) ، درباره مأنوس ساختن پرندگانى كه مأمور ذبح آنها گرديده بود با خويش *

فصرهنّ اليك

متعدى شدن كلمه «فصرهنّ» به «الى» نشانگر اين است كه آن كلمه، متضمن معناى «املهن» است ; يعنى آنها را به خود متمايل ساز كه لازمه آن، انس گرفتن پرندگان با ابراهيم (ع) است. بر اين اساس، كُشتن پرندگان و مخلوط كردن آنها از جمله «ثمّ اجعل على كلّ جبل منهنّ جزءاً» معلوم مى شود.

132- اميدوارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 6

6 -

ص: 114

وعده ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، قبل از يقين به بقاى وى بر شرك و به اميد متمايل ساختن او به ايمان بود .

إلا عن موعدة . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 16

16- شدت اميدوارى حضرت ابراهيم ( ع ) به غفران و رحمت الهى ، حتى نسبت به مردم هدايت ناپذير و مخالفان خود

و من عصانى فإنك غفور رحيم

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) امر مخالفان خود را به خدا واگذاشته و صفت غفران و رحمت او را بر زبان جارى كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 56 - 4

4- ابراهيم ( ع ) اميدوار به فرزنددار شدن در كهنسالى ، در پرتو لطف و رحمت الهى

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من القنطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 4

4- ابراهيم ( ع ) به هدايت شدن آزر ، در عين اصرار و تعصب او بر بت پرستى اميدوار بود .

سأستغفر لك ربّى

ممكن است مراد ابراهيم(ع) از طلب مغفرت، طلب مقدمات مغفرت (ترك بت پرستى) باشد، زيرا آن حضرت از هدايت

ص: 115

يافتن آزر نااميد نشده بود و لذا سعى در رام كردن او از طريق برانگيختن احساسات وى داشت.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 15،16

15- ابراهيم ( ع ) ، به مستجاب شدن دعاهايش به درگاه خداوند اميدوار بود .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

«شقاء» نقطه مقابل سعادت است و به معناى سختى و زحمت نيز مى آيد و «باء» در «بدعاء ربّى» سببيه است. ابراهيم با جمله «عسى ...» اظهار اميدوارى كرد كه دعاى او رد نشود بلكه اجابت شده و اسباب سعادت منديش را فراهم سازد و در حل مشكلات او را يارى دهد.

16- ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى

ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى دانست .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

133- اميدوارى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 29

29 - روى اميد و التجاى ابراهيميان ، تنها به سوى خداوند

ربّنا عليك توكّلنا و إليك أنبنا

134- انبياى پس از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 51 - 3

3- موسى و هارون ( ع ) دو پيامبر رشد يافته و بهره مند از كمال ، بعد از ابراهيم ( ع ) بودند .

ءاتينا موسى

ص: 116

و هرون الفرقان . .. و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

برداشت ياد شده بر اين مبنا استوار است كه مراد از «من قبل» زمان پيش از موسى و هارون(ع) باشد. از اين مطلب به دست مى آيد كه آن دو پيامبر نيز از چنين رشدى بهره مند بودند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 4،6

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

6 - تمامى پيامبرانى كه پس از نوح و ابراهيم ( ع ) مبعوث شدند ، با مردم خود داراى خويشاوندى نَسبى بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

135- انبياى قبل از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 4

4 - حضرت نوح پيش از ابراهيم(ع) مى زيست.

و نوحا هدينا من قبل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 76 - 1

1- حضرت نوح ( ع ) ، پيامبرى كه پيش از حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) مى زيست .

و نوحًا إذ نادى من قبل

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه

ص: 117

مراد از «من قبل» به قرينه آيات پيشين - كه در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بود - زمان قبل از حضرت ابراهيم و لوط(ع) است.

136- انبياى معاصر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 59 - 6،7

6- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) معاصر يكديگر بودند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

7- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در ميان دو قوم جدا و با فاصله جغرافيايى از هم مى زيسته اند .

قال فما خطبكم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

137- انبياى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 4

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

138- اندوه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 2،4

2- ابراهيم ( ع ) ، از گرفتار شدن مردمان به مشكلات ، متأثر مى شد و بر آنان دل مى سوزاند .

إن إبرهيم . .. أوّه

«أوّاه» به كسى گفته مى شود كه بسيار آه مى

ص: 118

كشد و متأسف مى شود. توصيف ابراهيم(ع) به «أوّاه» پس از جمله «يجادلنا» مى رساند كه: تأسف

و تأثر ابراهيم(ع) به خاطر مشكلات و گرفتاريهاى مردمان بوده است.

4- بردبارى ابراهيم ( ع ) و تأسفش بر مشكلات مردم و اعتقاد راسخش به خداوند ، برانگيزنده او به شفاعت درباره قوم لوط

يجدلنا فى قوم لوط. إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جمله «إن إبراهيم . ..» بيانگر علّت مجادله ابراهيم(ع) درباره قوم لوط و دفاع او از ايشان است.

139- انذارهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در اندرز خود به آزر ، عذاب سخت الهى را در كمين پرستشگران بت ها خواند و وى را به آن هشدار داد .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

نكره آوردن «عذاب» بر عظمت آن دلالت دارد. و «مسّ» (مصدر «يمسك») - چنانچه در مفردات راغب آمده است - در باره هرگونه آزارى كه به انسان برسد، استعمال مى شود.

140- انقياد آتش قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 69 - 1

1- آتش به فرمان خداوند ، بر ابراهيم ( ع ) سرد و سلامت ( مطبوع و بى آسيب ) گرديد .

قلنا ينار كونى بردًا و سلمًا على إبرهيم

فرمان خداوند به سلامت شدن آتش بر ابراهيم(ع)، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نه تنها آتش بايد بر آن حضرت سرد باشد و او

ص: 119

را نسوزاند; بلكه سردى آن به گونه اى و به اندازه اى باشد كه كاملاً مطبوع، دلپذير و بى آسيب باشد.

141- انقياد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 2،4

2 - ابراهيم ( ع ) ، فرمان خدا را بدون هيچ تأخيرى پذيرفت و تسليم بودن خويش را در برابر خدا ، اعلام كرد .

قال أسلمت

4 - هدف از فرمان خداوند به ابراهيم ( لزوم تسليم بودن در برابر او ) رشد و تربيت وى بوده است .

إذ قال له ربه أسلم

برداشت فوق، با توجه به كلمه «رب» - كه به معناى مدبر و مربى - استفاده شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به

ص: 120

كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 67 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، حنيف ( گرويده به حق ) و تسليم در برابر خداوند بود .

و لكن كان حنيفاً مسلماً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 8

8- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « إن إبراهيم كان أمة قانتاً لله حنيفاً » : و ذلك انه على دين لم يكن عليه أحد غيره فكان أمة واحدة و أما « قانتاً » فالمطيع و أما الحنيف فالمسلم . . . ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا «إن ابراهيم كان أُمّة قانتاً لله حنيفاً» روايت شده است: امت بودن ابراهيم(ع) به خاطر آن است كه او بر دينى بود كه هيچ كس غير او بر آن دين نبود و اما «قانتاً» به معناى مطيع است و اما حنيف به معناى مسلم مى باشد. ..».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 12

12 - تسليم و انقياد كامل ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ( ع ) ، در برابر

فرمان خداوند

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى قال يأبت افعل ما تؤمر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه

ص: 121

- فيش

15 - صافات

- 37 - 103 - 1

1 - تسليم ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ( ع ) ، در برابر فرمان خداوند به ذبح

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر ... فلمّا أسلما

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 104 - 1

1 - نداى خداوند به ابراهيم ( ع ) ، پس از تسليم آن حضرت و فرزندش اسماعيل در برابر فرمان ذبح

فلمّا أسلما . .. و ندينه أن يإبرهيم

142- انقياد نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا

و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

143- اهتمام ابراهيم(ع) بر دعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 15

15 - ابراهيم ( ع ) ، اهل دعا و نيايش بسيار و شخصيتى حليم و بردبار بود .

إن إبرهيم لأوّه حليم

در روايتى از امام باقر(ع) نقل شده كه حضرت فرمودند: «لأوّاه الدعاء»: يعنى اوّاه كسى است كه بسيار دعا و نيايش كند.

144- اهتمام ابراهيم(ع) به آل ابراهيم

جلد - نام سوره -

ص: 122

سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 6

6- عنايت خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به سرنوشت دنيوى و اخروى فرزندان و خاندانش و ياد كردن از آنان در تمامى دعاهايش

و اجنبنى و بنىّ . .. من ذرّيتى ... ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليه

145- اهتمام ابراهيم(ع) به امنيت مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 8

8- عنايت و توجه خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به حرمت و امنيت مكه

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاى خويش ابتدا امنيت شهر مكه را مطرح ساخت و آن را از هدايت فرزندانش مقدم شمرد، اهميت امنيت مكه نزد ايشان و عنايت ويژه او نسبت به اين مسأله به دست مى آيد.

146- اهتمام ابراهيم(ع) به عبادت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار پيشگام بودنش در پيروى از آيين توحيدى و انجام فريضه هاى الهى شد .

و اجنبنى و بنىّ . .. اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى ... اغفرلى و لولدىّ و للمؤمن

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاهايش، نخست خود را مد نظر داشت و بعد براى ديگران دعا كرد، شايد به اين سبب بود كه خواسته باشد در تكاليف الهى پيشگام باشد.

147- اهتمام ابراهيم(ع) به فرزندان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9

ص: 123

- ابراهيم

- 14 - 36 - 3،4

3- گمراه شدن مردم بسيارى به وسيله بت ها و بت پرستان ، انگيزه حضرت ابراهيم ( ع ) براى درخواست از خداوند جهت مصونيت خود و خاندانش از گرايش به آن آيين

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جمله «ربّ إنّهنّ . ..» در مقام تعليل براى جمله «و اجنبنى و بنىّ ...» است;

يعنى، چون بت پرستان موجب گمراهى اغلب مردم شدند از تو درخواست مصونيت دارم.

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 6

6- عنايت خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به سرنوشت دنيوى و اخروى فرزندان و خاندانش و ياد كردن از آنان در تمامى دعاهايش

و اجنبنى و بنىّ . .. من ذرّيتى ... ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليه

148- اهتمام ابراهيم(ع) به محبت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 2

2- ابراهيم ( ع ) درصدد جلب محبت و لطف الهى براى استجابت دعايش

ربّ إنّهنّ أضللن

از اضافه كلمه «ربّ» به «ياء» متكلم و تكرار آن در دو آيه از

ص: 124

سوى ابراهيم(ع) مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

149- اهتمام ابراهيم(ع) به نماز

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 40 - 1،2،4،5،7

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن خود بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

4- دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) به درگاه پروردگار براى توفيق يافتن خود و فرزندانش براى احياى فريضه نماز در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) درخواست خواندن نماز نكرد; بلكه خواستار اقامه آن شد، برداشت فوق به دست مى آيد.

5- علاقه شديد حضرت ابراهيم ( ع ) به فريضه نماز و احياى آن در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

تعبير «اقامه نماز» به جاى «خواندن نماز» گوياى برداشت فوق است.

7- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند ملتمسانه خواستار استجابت دعايش براى اقامه نماز شد .

ربّنا و تقبّل دعاء

150- اهداف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 7

7 - امنيت و فراوانى نعمت در شهر مكه ، امورى كارساز در تحقّق اهداف ابراهيم ( ع )

إنى جاعلك للناس إماماً . .. إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله

مطرح شدن امامت ابراهيم(ع) و مسؤوليت

ص: 125

او براى تطهير كعبه و آماده سازى آن براى پرستش خدا، و سپس نقل دعاى آن حضرت (درخواست امنيت شهر مكه و رونق اقتصادى آن)، بيانگر برداشت فوق است.

151- اهميت احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 11

11- مناظرات ابراهيم ( ع ) با آزر در مورد نفى بت پرستى ، بسيار مهم و شايسته يادآورى و بزرگداشت است .

واذكر فى الكتب إبرهيم . .. إذ قال لأبيه ... ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئ

«إذ» در «إذ قال» بدل از ابراهيم و در حقيقت مفعول براى «اذكر» است. بيان نحوه استدلال ابراهيم(ع) و مواد به كار رفته در قياس هاى آن، گوياى آن است كه اين مجموعه داراى ارزش و سزاوار يادكرد است.

152- اهميت بيان قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 51 - 1

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از ماجراى مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان )

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

153- اهميت دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 6 - 2

2 - دعا ها و نيايش هاى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، الگويى شايسته براى يكتا پرستان

ربّنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

تكرار الگو بودن ابراهيم(ع) پس از دعاى «ربّنا. ..»، مى رساند كه آن حضرت نه تنها در ميدان برائت از مشركان; بلكه در

ص: 126

شيوه دعا نيز شايان پيروى است.

154- اهميت دعاى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 6 - 2

2 - دعا ها و نيايش هاى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، الگويى شايسته براى يكتا پرستان

ربّنا . .. لقد كان لكم فيهم أسوة حسنة

تكرار الگو بودن ابراهيم(ع) پس از دعاى «ربّنا. ..»، مى رساند كه آن حضرت

نه تنها در ميدان برائت از مشركان; بلكه در شيوه دعا نيز شايان پيروى است.

155- اهميت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 4

4 - آيين ابراهيم ( ع ) ، تار و پود تمامى اديان الهى است .

و من احسن ديناً ممن اسلم وجهه للّه و هو محسن و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 6

6- هماهنگى و عدم هماهنگى با دين ابراهيم ( ع ) ، معيار و ملاك درستى و نادرستى احكام شريعتهاست .

و لاتقولوا . .. هذا حلل و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب ... إن إبرهيم كان أ

برداشت فوق، از ارتباط اين آيه با آيات قبل و با توجه به سه نكته زير به دست آمده است:1- در آيات گذشته از بدعت و تحريم حلال و تحليل حرام الهى بود. 2- همه پيروان اديان آسمانى، مدعى پيروى از دين ابراهيم(ع) هستند. 3- تذكر به

ص: 127

اينكه ابراهيم(ع) در برابر خدا خاضع و حنيف بود، تعريض به همان كسانى است كه مدعى پيروى از ابراهيم(ع) هستند; ولى در

عين حال، بدون هيچ دليلى به تحليل و تحريم امور مى پرداختند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 1

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) گرديد .

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 37 - 7

7 - اهميت دين ابراهيم و موسى ( ع ) ، در ميان مشركان صدراسلام

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى و إبرهيم

از تخصيص به ذكر صحف موسى و ابراهيم(ع)، مطلب بالا استفاده مى شود.

156- اهميت قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 51 - 2

2- ماجراى مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) و اطلاع از آن ، امرى مهم و بسيار سودمند

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

«نبأ» به خبر مهم و بسيار سودمند گفته مى شود (مفردات راغب).

157- اهميت مقام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 8،9

8 - مقام ابراهيم ، بايد به جايگاهى براى نماز اختصاص يابد .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

«مصلًّى» اسم مكان از «صلاة» و به

ص: 128

معناى جايگاه نماز است.

9 - مقام ابراهيم ، جايگاهى ارجمند و با عظمت

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

تعيين «مقام ابراهيم» به عنوان جايگاه نماز و ضرورت برپايى نماز در آن مكان، بيانگر شرافت آن است.

158- اهميت مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 51 - 1

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) وظيفه دار باخبر ساختن بندگان از ماجراى مهمانان حضرت

ابراهيم ( فرشتگان )

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

159- ايمان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 14

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از ايمانى استوار و قاطعيت بسيار در مواضع عقيدتى خويش برخوردار بود .

ربّكم ربّ السموت . .. و أناْعلى ذلكم من الشهدين

اعلان حضرت ابراهيم(ع) به گواه بودنش بر صدق ادعاى خويش و آماده بودن براى ارائه دليل و حجت بر راستى عقيده توحيدى، حقيقت ياد شده را مى رساند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

160- ايمان به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 6

6 - ايمان قوى مردم دور و نزديك ، به حضرت ابراهيم ( ع ) و نفوذ و محبوبيت شديد آن حضرت در ميان

ص: 129

آنان

و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

استقبال مردم دور و نزديك از دعوت حضرت ابراهيم(ع) و هجوم آنان براى زيارت كعبه به صورت پياده و سواره، نشان از آشنايى آنها با شخصيت والاى آن حضرت و محبوبيت او در ميان آنان دارد.

161- ايمان به تعاليم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 136 - 1

1 - ضرورت ايمان داشتن به خدا ، قرآن و احكام و معارف نازل شده بر ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع )

قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا و ما أنزل إلى إبرهيم . .. و يعقوب

162- ايمان پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

163- ايمان مادر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

164- بازجويى آشكار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 61

ص: 130

- 1

1- بت پرستان ، خواهان احضار ابراهيم ( ع ) و بازجويى علنى از وى براى كشف شكننده بت ها

قالوا فأتوا به على أعين الناس

165- بت پرستان و بت شكنى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 60 - 3

3- ابراهيم ( ع ) تصميم خود بر حيله و چاره انديشى عليه بت ها را با برخى از بت پرستان در ميان گذاشته بود .

ما هذه التماثيل . .. قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

از اين كه بت پرستان گفتند: «شنيده ايم كه ابراهيم از بت ها بدگويى مى كند»، استفاده مى شود كه آنان اين سخنان را مستقيماً از وى نشنيده اند و از سويى ديگر گروهى بودند كه مستقيماً سخنان تهديدآميز ابراهيم(ع) را شنيده و براى گروه ديگر نقل كرده بودند. دو آيه پيش (تاللّه لأكيدنّ أصنامكم بعد أن تولّوا...) - كه خطاب «أصنامكم» براى مخاطب حاضر است - مؤيد همين

برداشت است.

166- بت پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 10

10 - الوهيت بتها در كنار ربوبيت اجرام آسمانى، پندار رايج مردم زمان ابراهيم(ع)

أتتخذ أصناما . .. كوكبا ... القمر ... الشمس

سخن ابراهيم(ع) با بت پرستان آن بود كه «أتتخذ أصناما ءالهة»، ولى در مورد اجرام آسمانى سخن از ربوبيت آنهاست. تفاوت اين دو تعبير محتملا اشاره اى به تفاوت بتها و اجرام آسمانى در پندار قوم ابراهيم است.

جلد

- نام سوره - سوره

ص: 131

- آيه - فيش

9

- ابراهيم - 14 - 35 - 14

14- مردم عصر ابراهيم ( ع ) ، مردمى بت پرست و پرستشگر چند بت بودند .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 48 - 4

4- مردم شهر و ديار آزر ، هم كيش او بوده و بت ها و اشيايى جز خداوند را مى پرستيدند و به درگاه آنها دعا مى كردند .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

- مريم - 19 - 49 - 2

2- آزر و مردم شهر و ديار او ، پرستشگر بت ها و اشيايى جز خداوند

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه

167- بت پرستى مردم دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 5

5- بسيارى از مردم در عصر حضرت ابراهيم ( ع ) ، گمراه و بت پرست بودند .

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

168- بت شكنى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 57 - 1،3،7

1- سوگند مؤكد ابراهيم ( ع ) بر حيله و تدبير كردن ، براى ضربه زدن به بت ها در غياب بت پرستان

ص: 132

و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد أن تولّوا مدبرين

«كيد» به معناى حيله و تدبيرى پنهانى براى ضربه زدن به غير است.

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم . .. فى ضلل مبين ... ربّكم ربّ السموت ... و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

7- « عن أبى جعفر ( ع ) : . . . فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم دخل إبراهيم ( ع ) إلى آلهتهم بقدوم فكسرها إلاّ كبيراً لهم ;

از امام باقر(ع) روايت شده: چون نمروديان از ابراهيم(ع) دور شدند و به طرف محل جشن ويژه خود رفتند، آن حضرت با تيشه داخل بتخانه شد و غير از بت بزرگ، همه بت ها را شكست. ..».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 58 - 1،2

1- حضرت ابراهيم ( ع ) در غياب مردم و دور شدن آنان از بت ها ، به شكستن بت ها

ص: 133

پرداخت .

بعد أن تولّوا مدبرين . فجعلهم جذذًا

«جذاذ» فعال به معناى مفعول و از ماده «جذّ» (قطع و شكستن) است. «فا» در «فجعلهم» - به اصطلاح اهل ادب - فصيحه و حاكى از تقدير جمله اى است و تقدير آن چنين است: «فولّوا فأتى إبراهيم الأصنام فجعلهم جذاذاً; مردم به بت ها پشت كردند، پس ابراهيم نزد بت ها آمد و آنها را شكست».

2- ابراهيم ( ع ) تمامى بت ها را در هم شكست و تنها بت بزرگ را سالم باقى گذاشت .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 59 - 2،8

2- ابراهيم ( ع ) ، در نبود مردم ، بت ها را در هم شكست و هيچ كس از آن با خبر نشد .

قالوا من فعل هذا بالهتنا

پرسوجوى بت پرستان از يكديگر در باره شكننده بت ها و نيز پاسخ برخى از از آنان به اين كه ابراهيم(ع) از بت ها بدگويى مى كرد، (فتى يذكرهم) - به

جاى اين كه بگويند: ما ديديم چه كسى شكسته است - گوياى برداشت ياد شده است.

8- قوم ابراهيم ، هنگام ديدن بت هاى شكسته خود برآشفته شدند .

قالوا من فعل هذا بالهتنا إنّه لمن الظلمين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 60 - 1،2

1- ابراهيم ( ع ) در نظر قوم خود ، مظنون به

ص: 134

شكستن بت ها بود .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

2- ابراهيم ( ع ) در دوران جوانى ، بت ها را در هم شكست و مبارزه با بت پرستى را آغاز كرد .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 62 - 1

1- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را شكننده بت ها مى دانستند .

قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

- انبياء - 21 - 65 - 6

6- بت پرستان ، استدلال هاى ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك را نادرست انگاشته و او را به خاطر شكستن بت ها مجرم دانستند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما هؤلاء ينطقون

جمله «لقد علمت ما هؤلاء ينطقون» پاسخ مشركان به كلام ابراهيم(ع) (فسئلوهم إن كانوا ينطقون) است; يعنى، تو مى دانى كه بت ها از سخن گفتن عاجزاند، پس چرا ما را به سؤال كردن از بت ها حواله مى دهى. لابد سؤال تو براى فرار از اتهام بت شكنى است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 76 - 1

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بتِ سنت گرايى و تقليد بى چون و چرا از نياكان

أفرءيتم . ..

ص: 135

أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 90 - 3

3 - « عن حجر عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : خالف ابراهيم ( ع ) قومه و عاب آلهتهم . . . قال أبوجعفر ( ع ) : عاب آلهتهم « فنظر نظرة فى النجوم فقال إنّى سقيم » . . . و اللّه ما كان سقيماً و ما كذب فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم ، دخل ابراهيم إلى آلهتهم فكسر ها إلاّ كبيراً لهم . . . ;

از حجر نقل شده كه از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: ابراهيم با قومش مخالفت كرد و خدايان آنها را مورد عيب جويى خود قرار داد . .. امام باقر(ع)

فرمود: از معبودهاى آنان خرده گرفت «فنظر نظرة فى النجوم فقال إنى سقيم» ...به خدا سوگند ابراهيم مريض نبود و دروغ هم نگفت. پس چون قومش براى عيدى كه داشتند از پيش ابراهيم(ع) رفتند، او [با تبر] به سوى معبودهاى آنان رفت و آنها را شكست مگر بزرگ ترين بت آنان را...».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 91 - 1

1 - رفتن مخفيانه ابراهيم ( ع ) ، به جانب معبود هاى مشركان پس از خروج آنان از شهر

فراغ إلى ءالهتهم

«روغ» (مصدر «راغ») در اصل به معناى تمايل به چيزى به صورت سرّى و پنهانى است.

جلد

- نام

ص: 136

سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 93 - 3،4،5

3 - شدت غضب و خشم ابراهيم ( ع ) ، به هنگام شكستن بت ها و معبودها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

گفتوگوى ابراهيم(ع) با بت ها - با آن كه آن حضرت مى دانست كه آنها از سخن گفتن ناتوان اند - مى تواند به منظور تقويت روح غضب و خشم خود نيست به آنها باشد تا عمل شكستن آنها خشمگينانه انجام گيرد.

4 - سوگند ابراهيم ( ع ) ، بر شكستن بت هاى مشركان

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه «يمين» به معناى قسم باشد. بر اين اساس «با» به معناى سببيت است; يعنى، ابراهيم(ع) به سبب سوگندى كه ياد كرده بود، ضربه اى محكم بر بت ها فرود آورد.

5 - وفاى ابراهيم ( ع ) ، به سوگند خويش در شكستن بت ها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 94 - 1،2

1 - حركت شتابان مشركان به سوى ابراهيم ( ع ) ، پس از آگاهى از شكسته شدن بت ها

فأقبلوا إليه يزفّون

«فا» براى تفريع «فأقبلوا. ..» بر جمله اى مقدر است و تقدير آن چنين است: «فبلّغ قومه من رأه فأقبلوا إليه; كسى كه شكسته شدن بت ها را ديد، به مردم اطلاع داد. سپس آنان شتابان به جانب ابراهيم(ع) روى آوردند». گفتنى است:

ص: 137

«زف» (مصدر «يزفّون») به معناى حركت شتابان است.

2 - شدت خشم و نگرانى قوم ابراهيم ، از شكسته شدن بت هاى شان

فأقبلوا إليه يزفّون

حركت شتابان قوم ابراهيم به جانب آن حضرت پس از شكسته شدن بت ها، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 95 - 5

5 - « عن أبى عبداللّه ( ع ) : أخذ ابراهيم القدوم فكسر الصنم الذى عمله ، ففزع أبوه من ذلك فزعاً شديداً ، فقال له : أىّ شىء عملت ؟ فقال له ابراهيم ( ع ) : و ما تصنعون به ؟ فقال آزر : نعبده ، فقال له ابراهيم : « أتعبدون ما تنحتون » . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. ابراهيم(ع) تبر را برداشت و بتى را كه آزر ساخته بود شكست و آزر فرياد شديدى از روى ترس برآورد و به ابراهيم(ع) گفت: چه كارى كردى؟ ابراهيم(ع) در جواب گفت: با بت چه مى كنيد؟ آزر گفت: آن را مى پرستيم. ابراهيم(ع) در جواب گفت: «أتعبدون ما تنحتون; آنچه را خود مى تراشيد، مى پرستيد؟»

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 26 - 2،7

2 - داستان مبارزه حضرت ابراهيم ( ع ) با شرك و بت پرستى ، داستانى زنده و درس آموز براى هميشه تاريخ

و إذ قال إبرهيم

كلمه «إذ» در محل نصب

ص: 138

و مفعول به براى فعل محذوف است; يعنى، «واذكر إذ قال. ..».

7 - ابراهيم ( ع ) ، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرك و بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

از يادآورى داستان ابراهيم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستى و از موضع گيرى ايشان در برابر جامعه خويش - حتى نزديك ترين خويشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده مى شود.

169- بت شكنى قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 59 - 1

1- پس از در هم شكسته شدن بت ها به وسيله ابراهيم ( ع ) ، بت پرستان به پرسوجو از يكديگر در مورد شكننده آنها پرداختند .

فجعلهم جذذًا . .. قالوا من فعل هذا بالهتنا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «مَن» اسم استفهام باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 63 - 3

3- ابراهيم ( ع ) در يك شگرد عالمانه ، از بت پرستان خواست تا از خود بت ها در باره شكننده آنها پرسوجو كنند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ و درخواست از بت

پرستان به پرس و جو كردن از بت ها براى شناسايى بت شكن، شگردى عالمانه را در مبارزه با بت پرستى برگزيد; زيرا بت پرستان از اين طريق به آسانى به بطلان راه خويش پى بردند; چنان كه آيه

ص: 139

بعد (فرجعوا إلى أنفسهم. ..) گوياى همين حقيقت است.

170- برگزيدگى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 130 - 8،10

8 - ابراهيم ( ع ) از برگزيدگان خدا در دنيا و از صالحان و شايستگان سراى آخرت

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى «لقد اصطفيناه» و «إنه فى الأخرة . ..» به منزله دليلى براى «و من يرغب ...» مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 7،10،14،15

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برگزيده شده از سوى خداوند به عنوان دوست

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

10 - پرهيز ابراهيم ( ع ) از انحراف و گرايش به باطل ، دليل گزينش وى به دوستى خداوند

ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

بنابراين كه وصف «حنيفاً» زمينه چينى باشد براى «و اتخذ اللّه . ..» ; يعنى چون ابراهيم پيراسته از كجى و انحراف بود، خداوند او را به دوستى خويش برگزيد.

14 - رد نكردن درخواست نيازمندان و نياز نبردن به درگاه غير خدا ، موجب برگزيده

ص: 140

شدن ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) درباره علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لانه لم يرد احداً و لم يسال احداً قط غير اللّه عز و جل.

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 76، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 554، ح 583.

15 - اطعام مردم و نماز شب ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) به عنوان

خليل ، از سوى خداوند

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

رسول خدا(صلی الله علیه و آله): ما اتخذ اللّه ابراهيم خليلا الا لاطعامه الطعام و صلوته بالليل و الناس نيام.

_______________________________

علل الشرايع، ص 35، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 555، ح 586.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) برگزيده خدا بود .

إن إبرهيم . .. اجتبه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 2،6

2- امامت و رهبرى حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به انتخاب و انتصاب خداوند بود .

و جعلنهم أئمة

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و راهنماى مردم برگزيده شدند .

و جعلنهم أئمة يهدون

جلد

- نام سوره - سوره -

ص: 141

آيه - فيش

15 - ص -

38 - 47 - 1

1 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از برگزيدگان خداوند از ميان انسان ها

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

«مصطفى» (مفرد «مصطفين») به معناى شخص برگزيده و انتخاب شده است.

171- برگزيدگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 6،7

6 - آيين ابراهيم ( تسليم خدا بودن ) ، آيين برگزيده خداوند

إن اللّه اصطفى لكم الدين

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله «لاتموتن . ..» بر «إن اللّه ...» به وسيله حرف «فاء» گوياى برداشت فوق است.

172- برهان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 13

13- ابراهيم ( ع ) از برهان روشن و حجت قاطع بر اثبات عقيده توحيدى خويش برخوردار بود .

و أناْعلى ذلكم من الشهدين

طبق گفته برخى از مفسران ممكن است مقصود از شهادت دادن حضرت ابراهيم(ع) اين باشد كه آن حضرت، از برهان و حجت كافى و روشن برخوردار بود. از اين رو به طور قاطع خود را به عنوان شاهد معرفى كرد.

173- برهان در مبارزه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

-

ص: 142

21 - 56 - 5

5- برخورد و مبارزه ابراهيم ( ع ) با بت پرستان و مشركان ، متكى بر استدلال و برهان بود .

قال ما هذه التماثيل . .. قال بل ربّكم ... فطرهنّ

174- بشارت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 2

2- ابراهيم ( ع ) آن گاه خبر فرزنددار شدنش را از فرشتگان دريافت كرد كه كاملاً پير و از فرزنددار شدن مأيوس بود .

قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

175- بشارت به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 1،17

1- خداوند ، فرشتگانى چند براى بشارت دادن به حضرت ابراهيم ( ع ) به سوى او گسيل داشت .

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

آيه 70 و نظاير آن، حاكى است كه فرستادگان الهى فرشته بودند و بشارت مورد نظر به قرينه آيه 71، بشارت ميلاد اسحاق و يعقوب بوده است.

17- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . قدم الله تعالى رسلاً إلى ابراهيم يبشرونه باسحاق . . . و ذلك قوله : « و لقد جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى » ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند به سوى ابراهيم مأمورانى فرستاد كه او را به [تولد ]اسحاق مژده دهند و اين است سخن خداوند كه فرمود: و لقد جاءت . ..».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه

ص: 143

- فيش

8 - هود -

11 - 71 - 11

11- نويد تولد اسحاق و يعقوب به ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، در جلسه پذيرايى ابراهيم از فرشتگان بيان شد .

فبشّرنها بإسحق و من ورآء إسحق يعقوب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 2،5،6

2- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، او را به دارا شدن فرزندى پسر ، بشارت دادند .

و جاءته البشرى

«ال» در «البشرى» عهد ذكرى است و اشاره به بشارتى دارد كه آيه 71 (فبشرناها) متضمن آن بود.

5- جدال و چون و چراى ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ، پس از برطرف شدن ترس او و دريافت بشارت ( فرزنددار شدن ) بود .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع و جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

6- بشارت يافتن ابراهيم ( ع ) به فرزنددار شدن در سن كهولت ، او را به پذيرش شفاعتش درباره قوم لوط ( برطرف شدن عذاب از آنان ) اميدوار ساخت .

فلما . .. جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

برداشت فوق، مقتضاى ترتب «يجادلنا . ..» بر «جاءته البشرى» است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 2،3،9

2- بشارت پسرى دانا و دانشمند به ابراهيم ( ع ) از سوى فرشتگان

إنا نبشّرك بغلم عليم

3-

ص: 144

پسر بشارت داده شده به ابراهيم ( ع ) داراى عظمت و مقامى والا

نبشّرك بغلم عليم

تنوين تنكير در «بغلام» براى تفخيم و تعظيم است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 55 - 1

1- تأكيد فرشتگان بر تحقق و عينيت يافتن بشارت پسردار شدن ابراهيم ( ع ) در دوران پيرى

قالوا بشرنك بالحقّ

مقصود از «بالحق» در آيه فوق يا خبر مطابق با واقع است و يا به معناى اين

است كه بشارت ما حقيقت دار است (مجمع البيان). در هر صورت گوياى اين نكته است كه: آنچه بشارت داده شد، تحقق يافتنى است و به وقوع خواهد پيوست.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 2

2- بشارت به فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) كار فرعى و عذاب قوم لوط مأموريت اصلى و مهم فرشتگان بود .

إنا نبشّرك بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پس از شناخت فرشتگان و دريافت بشارت فرزنددار شدن از مأموريت اصلى و مهم آنان سؤال كرد (فما خطبكم . ..) و اين مأموريت طبق آيه بعد عذاب قوم لوط بود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 31 - 4

4 - فرستادگان خداوند براى عذاب قوم لوط ، مژده و بشارتى را ( تولد اسحاق ( ع )

ص: 145

) ، نيز به ابراهيم ( ع ) دادند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين آيه، با آيات پنجاه و يك تا شصت و دو سوره حجر يك سياق دارند، كه در آن آيات به ابراهيم(ع) بشارت فرزنددار شدن داده شده است. آن آيات،

قرينه است كه «البشرى» در اين آيه نيز همان بشارت را همراه دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 101 - 4،5

4 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به پسر بودن فرزند مورد درخواست او

ربّ هب لى من الصلحين . فبشّرنه بغلم حليم

5 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به مشاهده دوران نوجوانى فرزندش ( اسماعيل )

فبشّرنه بغلم

بشارت خداوند به فرزندى در سنين نوجوانى، گوياى اين حقيقت است كه حضرت ابراهيم(ع) اين فرزند را در چنين سنى مشاهده خواهد كرد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 112 - 1

1 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به تولد فرزندى به نام اسحاق براى او

و بشّرنه بإسحق

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 28 - 7،10

7 - بشارت ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به آن حضرت در مورد اعطاى پسرى دانا به ايشان

و بشّروه بغلم عليم

10 - پسر بشارت داده

ص: 146

شده به ابراهيم ( ع ) ، داراى عظمت و مقامى والا

و بشّروه بغلم عليم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 29 - 2،4

2 - فرياد همسر ابراهيم ( ع ) و سيلى زدن وى به صورت خويش ، با شنيدن بشارت اعطاى فرزند به ايشان

فأقبلت امرأته فى صرّة

«صرّة» به معناى فرياد و «صكّ» به معناى ضربه شديد است. «صكّت وجهها»; يعنى، سيلى سختى به صورت خويش نواخت.

4 - همسر ابراهيم ، فردى كهنسال و نازا به هنگام بشارت فرزنددار شدنش

فأقبلت امرأته . .. و قالت عجوز عقيم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 31 - 2

2 - پى بردن حضرت ابراهيم ( ع ) به منحصر نبودن مأموريت فرشتگان در بشارت اعطاى فرزند به ايشان

و بشّروه بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه سخنى از وجود رسالتى افزون بر بشارت فرزند به ميان نيامده است و فرشتگان خود آن را

آشكار نكرده اند; اما ابراهيم(ع) به اين نكته پى برده و رسالت اصلى فرشتگان را جويا شده است.

176- بشارتهاى مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 28 - 7

7 - بشارت ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به آن حضرت در مورد اعطاى

ص: 147

پسرى دانا به ايشان

و بشّروه بغلم عليم

177- بشر بودن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 6

6- حضرت ابراهيم ( ع ) از جهت فرايند جسمى و حالات روحى و نيز در روابط موجود ميان انسان ها ، همانند ساير مردم بود .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. قال إنا منكم وجلون ... مسّنى الكبر ... قال فما خطبكم

178- بصيرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 75 - 8

8 - عن أبى جعفر(ع): «و كذلك نرى أبراهيم ملكوت السماوات و الأرض» قال: اعطى بصره من القوة ما نفذ السموات فرأى ما فيها و رأى العرش و ما فوقه و رأى ما فى الأرض و ما تحتها.

امام باقر(ع) درباره «و كذلك نرى . ..» فرمود: خداوند چنان قوتى به بينايى و بصيرت ابراهيم(ع) داد كه آسمانها و آنچه در آنها بود، مشاهده كرد و عرش و مافوق آن و زمين و آنچه را زير آن بود ديد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، انسان هاى برخوردار از « قدرت و توانايى » و « بصيرت و روشن بينى »

إبرهيم و إسحق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبصر

«أُولى الأيدى» (صاحبان دست ها) كنايه از قدرت و توانايى است.

179- بقاى نسل ابراهيم(ع)

جلد -

ص: 148

نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) برخوردار از عنايت ويژه خداوند و بقاى نسل او ، مورد توجه خاص الهى بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ذاريات - 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه الهى و بقاى نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغلم عليم

180- بهترين آرزوى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 87 - 8

8 - عزّت اخروى و بهشت پر نعمت ، والاترين آرزو و درخواست ابراهيم ( ع ) از خداوند

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم . .. و لاتخزنى يوم يبعثون

از اين كه دو مسأله ياد شده، به عنوان آخرين آرزو و درخواست ابراهيم(ع)

بوده است، مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

181- بيمارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 4

4 - « عن الكاظم ( ع ) . . .قد قال اللّه تعالى فى حق ابراهيم ( ع ) : . . . « فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم » فلو لم يكن عالماً بعلم النجوم ما نظر فيها و ما قال : « إنّى سقيم » . . . ;

ص: 149

از امام كاظم(ع) روايت شده . ..كه خداوند متعال در حق ابراهيم(ع) فرموده: ...«فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم» اگر ابراهيم عالم به علم نجوم نبود در ستارگان نظر نمى افكند و نمى گفت: «إنّى سقيم»...».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 1،2،3،4،7،8

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه عميق ، مريض بودن خود را به قومش اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

2 - مريض بودن ابراهيم ( ع ) ، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر

فقال إنّى سقيم

3 - مريض بودن ، عذر و دليل ابراهيم ( ع ) براى نپذيرفتن دعوت قوم خود براى خروج از شهر و شركت در مراسم سالانه مشركان

فقال إنّى سقيم

4 - ابراهيم ( ع ) ، به مرضى موسمى و فصلى مبتلا بود .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

اگر پذيرفته شود كه نگاه ابراهيم(ع) به ستارگان نگاه با چشم و حقيقى بود، مى توان گفت كه اظهار بيمارى پس از اين نگاه، حاكى است كه ايشان به مرضى موسمى و فصلى گرفتار بود كه با نگاه به ستارگان، توانسته بود وقت رو به رو شدن با مرض موسمى خود را پيش بينى كند (هم زمان با روز مراسم ويژه).

7 - « عن رجل من أصحابنا عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : سألته عن

ص: 150

قول اللّه -عزّوجل- . . . « إنّى سقيم » قال : ما كان ابراهيم ( ع ) سقيماً و ما كذب إنّما عنى سقيماً فى دينه مرتاداً . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «. ..إنى سقيم» روايت شده كه ابراهيم(ع) بيمار [جسمى] نبود و در عين حال دروغ هم نگفت; بلكه مقصود او اين بود كه به علت دينى كه دارم از كفر كافران دل آزرده ام و من در طلب حقيقت هستم».

8 - « قال أبوعبداللّه ( ع ) : التقية من دين اللّه . . . و لقد قال ابراهيم : « إنّى

سقيم » واللّه ما كان سقيماً ;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: تقيه جزئى از دين خدا است . .. و ابراهيم گفت: «إنى سقيم» در حالى كه به خداوند سوگند او مريض نبود».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 90 - 3

3 - « عن حجر عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : خالف ابراهيم ( ع ) قومه و عاب آلهتهم . . . قال أبوجعفر ( ع ) : عاب آلهتهم « فنظر نظرة فى النجوم فقال إنّى سقيم » . . . و اللّه ما كان سقيماً و ما كذب فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم ، دخل ابراهيم إلى آلهتهم فكسر ها إلاّ كبيراً لهم . . . ;

از حجر نقل شده كه از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: ابراهيم با قومش مخالفت

ص: 151

كرد و خدايان آنها را مورد عيب جويى خود قرار داد . .. امام باقر(ع) فرمود: از معبودهاى آنان خرده گرفت «فنظر نظرة فى النجوم فقال إنى سقيم» ...به خدا سوگند ابراهيم مريض نبود و دروغ هم نگفت. پس چون قومش براى عيدى كه داشتند از پيش ابراهيم(ع) رفتند، او [با تبر] به سوى معبودهاى آنان رفت و آنها را شكست مگر بزرگ ترين بت آنان را...».

182- بينش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 4

4 - ابراهيم ( ع ) ، كفرپيشگان مكه را شايسته بهره مند شدن از روزى هاى الهى نمى دانست .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 1

1- از ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع ) ، بت ها و بت پرستان عامل گمراهى بسيارى از مردم در عصر او بودند .

اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 20

20- حضرت ابراهيم ( ع ) ، لطف و عنايت ويژه خداوند به خود را ، پشتوانه پذيرش استغفار خود مى دانست .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

ص: 152

19 - 48 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 75 - 3

3 - لزوم استوار بودن باور هاى دينى بر دلايل عقلى و نه بر تقليد و سنّت ملّى ، در بينش ابراهيم ( ع )

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 77 - 1

1 - بت و بت پرستى ، دشمن انديشه ، سعادت و تكامل انسان در ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع )

فإنّهم عدوٌّ لى

ضمير «هم» در «فإنّهم» به «أصنام» بازمى گردد.

183- پاداش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 10

10 - كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار

بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 49 - 3

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

ص: 153

لمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

حرف «لمّا» بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 105 - 5

5 - توفيق انجام مأموريت ذبح فرزند با زنده ماندن وى ، پاداش خداوند به ابراهيم ( ع )

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 4

4 - برخوردارى ابراهيم ( ع ) از پاداش محسنان ، پس از سربلند بيرون آمدن آن حضرت از آزمايش قربانى فرزندش

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين . إنّ هذا لهو البلؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «إنّ هذا لهو البلاء المبين» در مقام تعليل براى جمله پيشين (إنّا كذلك نجزى المحسنين) است; يعنى، ابراهيم(ع) از پاداش محسنان برخوردار شد; زيرا به آزمايش الهى گرفتار شد و پيروز گرديد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 110 - 3

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرنه بغلم حليم . .. سلم على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

جلد

ص: 154

نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 1،5

1 - بقاى آيين توحيد در نسل ابراهيم ( ع ) ، ره آورد تلاش آن حضرت براى استمرار بخشيدن به آن

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

آيات قبل، مى تواند قرينه باشد كه فاعل «جعل» ابراهيم(ع) است.

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «جعلها» در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

184- پاداش اخروى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 134 - 3،4

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم «لها» بر «ما كسبت» گوياى حصر است. بنابراين «لها ما كسبت»; يعنى، دستاورد آنان تنها از آن ايشان و به سود خودشان است.

4 - بهره مند شدن يهود از پاداش فضيلت ها و اعمال شايسته پيامبرانى چون ابراهيم ، اسحاق و . . . از باور هاى ناصواب يهود

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم

از

ص: 155

اينكه خداوند در خطاب به يهوديان اين حقيقت را يادآور مى شود كه دستاوردهاى پيامبران نصيب ديگران نخواهد شد، مى توان به برداشت فوق دست يافت.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 141 - 3

3 - پاداش اخروى اعمال نيك ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) اختصاص به خود ايشان دارد و ديگران از آن بهره اى نخواهند برد .

تلك أمة قد خلت لها ما كسبت

تقديم «لها» بر «كسبت» گوياى حصر است. بنابراين «لها ما كسبت»; يعنى، دستاورد آنان تنها از آنِ ايشان و به سود خودشان است.

185- پاداش استقامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

186- پاداش توحيد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

187- پاداش دنيوى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 27 - 4،5،6

4 -

ص: 156

خداوند ، پاداش ابراهيم ( ع ) را در همين دنيا ، به او عطا كرد .

و ءاتينه أجره فى الدنيا

5 - ابراهيم ( ع ) ، مستحق و سزاوار دريافت پاداش دنيوى بوده است .

و ءاتينه أجره فى الدنيا

اضافه شدن «أجر» به ضميرى كه مرجع آن، ابراهيم(ع) است - گوياى اين نكته است كه او، پاداشى داشته و سزاوار آن بوده است. گفتنى است كه «فى الدنيا» احتمال دارد كه متعلق به «آتيناه» باشد و احتمال دارد كه متعلق به «أجره» باشد. برداشت بالا بنابر احتمال دوم است.

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسحق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتينه أجره فى الدنيا

188- پاسخ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 63 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در پاسخ سؤال از شكننده بت ها ، ابتدا شكستن بت ها را به بت بزرگ نسبت داد .

قال بل فعله كبيرهم

189- پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 74 - 1،3،13

1 - پدر ابراهيم، آزر و قوم او مردمى بت پرست و گمراه بودند.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما

3 - آزر، پدر صلبى ابراهيم(ع) نبوده

ص: 157

است.

إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

روش قرآن در آيات مختلف مشابه اين آيه ذكر نام و نشان افراد نيست. لذا

تصريح به اسم آزر به صورت عطف بيان بدان جهت مى تواند باشد كه مراد از «اب» را روشن نمايد كه پدر حقيقى ابراهيم(ع) نبوده، بلكه عمو و يا پدر خوانده وى بوده است.

13 - عن أبى عبدالله(ع): إن آزر أبا ابراهيم كان منجما لنمرود . .. و وقع آزر بأهله فعلقت بإبراهيم ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: «آزر» پدر ابراهيم منجم نمرود بود . .. و آزر با همسر خويش همبستر شد و نطفه ابراهيم منعقد گشت ... .

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 2

2- آزر ( پدر يا عموى حضرت ابراهيم ( ع ) ) ، مشرك و بت پرست بوده است .

إذ قال لأبيه يأبت لِمَ تعبد ما لايسمع

«آزر» يا پدر حضرت ابراهيم بوده است، چنانچه ظاهر برخى آيات چنين

اقتضا دارد و برخى روايات نيز مؤيد آن است و يا اين كه مطابق برخى روايات ديگر عموى او بوده است. واژه «أب» در

ص: 158

زبان عرب بر «عمو» نيز اطلاق مى گردد. در قرآن نيز در سوره بقره آيه صد و سى و سوم به همين معنا استعمال شده است (نعبد إلهك و إله آبائك إبراهيم و إسماعيل). دراين آيه لفظ «أب» در مورد «عمو» نيز به كار رفته، زيرا اسماعيل عموى يعقوب بوده است. گفتنى است كه برخى مفسران، آزر را جد مادرى ابراهيم دانسته اند.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 3

3 - قوم ابراهيم ( ع ) و فردى كه آن حضرت وى را پدر خطاب مى كرد ، پيرو آيين شرك و بت پرستى بودند .

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

190- پدرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 78 - 12

12 - ابراهيم ( ع ) ، پدر دينى امت اسلامى

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

191- پرسش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 260 - 3،28

3 - پرسش ابراهيم ( ع ) از خداوند ، درباره نشان دادن كيفيّت احياى مردگان براى آرامش خاطر خويش

و اذ قال ابرهيم ربّ ارنى كيف تحيى الموتى . .. لطمئنّ قلبى

28 - پرسش ابراهيم ( ع ) از خداوند درباره كيفيّت زنده شدن مردگان ، به انگيزه اطمينان قلب خود به خليل اللّه بودنش

قال إبرهيم ربّ

ص: 159

ارنى . .. ليطمئنّ قلبى

امام رضا (ع) درباره «ليطمئنّ قلبى» در آيه فوق فرمود: . .. و لكن ليطمئن قلبى على الخلّة

_______________________________

عيون اخبارالرضا (ع)، ج 1، ص 198، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 276، ح 1088.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 4

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «با» در «فبم» براى ملابست باشد و استفهام در جمله «فبم تبشّرون» سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 1

1- ابراهيم ( ع ) پس از شناخت مهمانانش ( فرشتگان ) از مأموريت اصلى و مهم آنان جويا شد .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به معناى امر مهم است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا

ص: 160

إلى قوم مجرمين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل التى أنتم لها عكفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 70 - 1

1 - پرسش ابراهيم ( ع ) از پدر خود و قومش ، درباره آنچه مورد پرستش قرار داده بودند .

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 72 - 1،4

1 - پرسش بيدارگر ابراهيم از قوم بت پرست خويش درباره شنوايى بت ها

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 -

ص: 161

31 - 1

1 - پرسش حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره رسالت و مأموريت ميهمانان خويش ( فرشتگان )

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به شأن و امرى گفته مى شود كه شخص در پى آن است. سؤال ابراهيم(ع) از مأموريتى بود كه فرشتگان، مى خواستند آن را به اجرا درآورند.

192- پرسش از مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 31 - 1

1 - پرسش حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره رسالت و مأموريت ميهمانان خويش ( فرشتگان )

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به شأن و امرى گفته مى شود كه شخص در پى آن است. سؤال ابراهيم(ع) از مأموريتى بود كه فرشتگان، مى خواستند آن را به اجرا درآورند.

193- پسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 71 - 8

8- خداوند ، فرزند ابراهيم و همسرش ساره را - پيش از تولدش - اسحاق ناميد . *

فبشّرنها بإسحق

ظاهر جمله «فبشرناها بإسحاق . .. يعقوب» اين است كه فرشتگان، نام اسحاق و يعقوب را نيز در بشارت آورده باشند.

194- پسران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 1،2

1 - ابراهيم و يعقوب ( ع ) هر يك داراى پسرانى چند بودند .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به

ص: 162

پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير «بها» مى تواند به «ملة إبراهيم» (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند

به جمله «أسلمت» در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

195- پيامبر درخواستى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 129 - 1،2،3

1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه

و من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

ضمير در «فيهم» و «منهم» محتمل است به «أمة مسلمة» در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است به «أهله» در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، «ربنا وابعث فى ذريتنا المسلمة رسولا منهم». دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار

بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة

ص: 163

و يزكّيهم

3 - محمد (صلی الله علیه و آله) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از «رسولا» پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) است.

196- پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 4

4 - يعقوب ، پيرو آيين ابراهيم و مبلغ آن

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 68 - 1،3،6

1 - پيروى از حضرت ابراهيم ( ع ) ، ملاك پيوند و انتساب به آن حضرت

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

3 - گرايش به حق ( حنيف بودن ) و تسليم خدا بودن ، حقيقت پيروى از حضرت ابراهيم ( ع ) و انبيا

و لكن كان حنيفاً مسلماً و ما كان من المشركين. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّ

6 - سزاوارترين مردم به انتساب و پيوند دينى به حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنانند ; نه يهود و نصارا .

ما كان ابرهيم يهودياً و لا نصرانياً . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص -

28 - 27 - 6

6 - شعيب (

ص: 164

ع ) ، تابع شريعت ابراهيم

على أن تأجرنى ثمنى حجج

«حج» سنتى است به جا مانده از شريعت حضرت ابراهيم(ع) و از اين كه حضرت شعيب(ع) حج را مبدأ سال در قرارداد بين خود و موسى(ع) تعيين كرد، حكايت از اين دارد كه او به اين سنت - كه يكى از عبادات در شريعت ابراهيم است - پايبند بود.

197- پيروان دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 161 - 12

12 - عن الحسين بن على(ع): ما احد على ملة إبراهيم إلا نحن و شيعتنا . .. .

از امام حسين(ع) روايت شده است: هيچ كس، جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم نيست . .. .

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 2،4،5

2- يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

4- يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش ، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

198- پيروى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

ص: 165

15 - صافات

- 37 - 83 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، از شيعيان و پيروان نوح پيامبر

و لقد نادينا نوح . .. و إنّ من شيعته لإبرهيم

«شيعه»، به معناى گروهى است كه تابع رئيس خود باشند.

199- پيروى از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را به رهاساختن شرك و پيروى از وى فرا خواند .

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

200- پيروى از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16

- 123 - 1،2

1- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور پيروى از آيين ابراهيم ( ع ) گرديد .

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم

2- لزوم پيروى از حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اجتناب از هرگونه انحراف و

شرك

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم

201- پيرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 72 - 1،2

1- ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت يويلتى ءألد و أنا عجوز و هذا بعلى شيخًا

2- ساره با توصيف خود و شويش به پيرى ، دارا شدن فرزند را امرى بس شگفت تلقى كرد .

قالت يويلتى ءألد

ص: 166

و أنا عجوز و هذا بعلى شيخًا إن هذا لشىء عجيب

«ياويلتى» (اىواى بر من) عبارتى است كه معمولاً به هنگام تعجب ايراد مى شود. همزه در «ءألد ...» نيز براى تعجب است و جمله «إن هذا ...» نيز تصريح به شگفتى است. اين همه حكايت از تعجب بيش از حد همسر ابراهيم دارد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 6

6- بشارت يافتن ابراهيم ( ع ) به فرزنددار شدن در سن كهولت ، او را به پذيرش شفاعتش درباره قوم لوط ( برطرف شدن عذاب از آنان ) اميدوار ساخت .

فلما . .. جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

برداشت فوق، مقتضاى ترتب «يجادلنا . ..» بر «جاءته البشرى» است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 55 - 1

1- تأكيد فرشتگان بر تحقق و عينيت يافتن بشارت پسردار شدن ابراهيم ( ع ) در دوران پيرى

قالوا بشرنك بالحقّ

مقصود از «بالحق» در آيه فوق يا خبر مطابق با واقع است و يا به معناى اين است كه بشارت ما حقيقت دار است (مجمع البيان). در هر صورت گوياى اين نكته است كه: آنچه بشارت داده شد، تحقق يافتنى است و به وقوع خواهد پيوست.

202- پيشگامى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 90 - 14

14- پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم

ص: 167

، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ، اسماعيل ، ادريس ، ذاالكفل ، يونس ، زكريا و يحيى ( عليهم السلام ) ، پيشگامان در كار هاى خير

و لقد ءاتينا موسى و هرون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يسرعون فى الخيرت

برداشت بالا مبتنى بر اين است كه ضميرهاى جمع در جمله «إنّهم كانوا يسارعون. ..» به پيامبرانى بازگردد كه در سلسله آيات پيشين (48 - 90) از آنان ياد شده است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 9

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

203- پيشگامى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 9

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

204- پيشگويى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

ص: 168

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 9

9 - « و قد روى : إنّه عنى بقوله « سقيم » أى سأسقم . . . ;

روايت شده كه مراد ابراهيم از سخنش «سقيم» اين بود كه به زودى مريض مى شوم. ..».

205- پيشنهاد سوزاندن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 1

1 - توصيه دسته جمعى مشركان به يكديگر ، مبنى بر ساختن بنايى براى

سوزاندن ابراهيم ( ع )

قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم

206- تاريخ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 59 - 6،7

6- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) معاصر يكديگر بودند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

7- حضرت ابراهيم ( ع ) و حضرت لوط ( ع ) در ميان دو قوم جدا و با فاصله جغرافيايى از هم مى زيسته اند .

قال فما خطبكم . .. إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين . إلاّ ءال لوط

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 7

7- مخالفت با عقايد انحرافى پدر ، آغاز مبارزه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه تقدم

ص: 169

لفظى «أبيه» بر «قومه» دلالت بر تقدم زمانى داشته باشد.

207- تاريخ دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 76 - 1

1 - ستاره پرستى از آيينهاى رايج در بين مردم زمان ابراهيم

رءا كوكبا قال هذا ربى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 77 - 1

1 - ماه پرستى، از آيينهاى رايج زمان حضرت ابراهيم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 1

1 - پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

208- تبرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 78 - 8،9،14

8 - ابراهيم(ع) با افول خورشيد، بيزارى خويش نسبت به پندارهاى شرك قوم خويش پرده برداشت.

فلما أفلت قال يقوم إنى برىء مما تشركون

چنانچه «ما» در «ما تشركون» مصدريه باشد، مضمون جمله چنين مى شود: «برىء من اشراككم». برداشت فوق بر اين اساس است.

9 - ابراهيم(ع) در پى ابطال مستدل عقايد شرك آميز قوم خويش، به صراحت از معبودهاى آنان بيزارى جست.

فلما رءا الشمس . .. إنى برىء مما تشركون

چنانچه «ما» در «مما تشركون» موصول باشد، مضمون جمله چنين است: «برىء من الذى تشركون به». يعنى از چيزهاييكه به

ص: 170

آن شرك مىورزيد بيزارم.

14 - عن أبى عبدالله(ع): . .. كشف الله له (إبراهيم) عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السموات و الأرض فعند ذلك «قال يا قوم إنى برىء مما تشركون» ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. خداوند براى ابراهيم(ع) آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند، در اين هنگام گفت: «اى قوم من، از آنچه شريك خدا مى دانيد، بيزارم» ... .

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 9،16

9 - بيزارى جستن ابراهيم ( ع ) از پدرش ، پس از يقين به هدايت ناپذيرى و عداوت او با خدا

فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

16 - تبرّى ابراهيم ( ع ) از « آزر » ، على رغم داشتن خويشاوندى با وى ، تبلور خشوع عميق او در برابر خدا

أنه عدو للّه تبرأ منه إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى از معانى كه اهل لغت براى «أوّاه» برشمرده اند، خضوع و خشوع شديد است. يعنى ابراهيم (ع)، در برابر خدا بسيار خاضع و خاشع بود. برداشت فوق بدان احتمال است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» براى بيان علت تبرّى حضرت ابراهيم (ع) از آزر باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 1

ص: 171

- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 49 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 67 - 1

1- اظهار تنفر و انزجار شديد ابراهيم ( ع ) از بت پرستان و معبود هاى آنان

أُفّ لكم و لما تعبدون

«أُفّ» كلمه اى است كه به هنگام تنفر و انزجار از چيزى و يا شخصى، به كار مى رود. تنوين «أُفٍّ» براى تعظيم است; يعنى، انزجار قوى و شديد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

17

- زخرف - 43 - 26 - 1،4،5

1 - اعلان برائت حضرت ابراهيم ( ع ) از شرك و بت پرستى قوم خود

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

4 - آيين شرك ، مورد نفرت و انزجار عميق ابراهيم ( ع )

إنّنى براء ممّا تعبدون

به كارگيرى

ص: 172

كلمه «براء» (مصدر «برء») به جاى «برىء» حاكى از شدت تنفر و انزجار است.

5 - ابراهيم ( ع ) ، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

ذكر داستان ابراهيم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقايد سنتى جامعه خويش - پس از يادكرد پيروى كوركورانه مشركان از نياكان خود - مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شكنى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ممتحنه - 60 - 4 - 6،9،24

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم-ّا تعبدون

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

209- تبرى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18

- ممتحنه - 60 - 4 - 6،9،24

6 - اظهار برائت و بيزارى ابراهيم ( ع ) و همگامانش ،

ص: 173

از مظاهر شرك و قوم مشرك خويش

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و مم-ّا تعبدون

9 - ابراهيم ( ع ) و همگامانش ، پيشتازان برائت از مشركان و كافران

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه . .. إذ قالوا

برداشت بالا، با توجه به اين نكته است كه خداوند، از ميان همه پيامبران و امت هاى پيشين، ابراهيم(ع) و همگامانش را الگوى برائت از مشركان معرفى كرده است.

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

210- تبرئه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 64 - 4

4- بت پرستان قوم ابراهيم ، به ظلم خويش و تبرئه ابراهيم ( ع ) از آن

اعتراف كردند .

فقالوا إنّكم أنتم الظلمون

ضمير منفصل «أنتم» تأكيد براى «كم» است و جمله «إنّكم أنتم. ..» دلالت بر حصر دارد. اين حصر از نوع حصر اضافى است; يعنى، منحصراً شما ظالم هستيد نه حضرت ابراهيم(ع).

211- تبعيت از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 130 - 1،10

1 - آيين ابراهيم ، آيينى خردمندانه و پيروى از آن خردمندى است .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفة نفسة

10 - اخلاص ابراهيم ( ع ) و گزينشش از سوى خداوند و نيز شايستگى

ص: 174

او براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت ، دليل هاى لزوم پيروى از آيين اوست .

و من يرغب . .. لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

جمله هاى «لقد اصطفيناه» و «إنه فى الأخرة . ..» به منزله دليلى براى «و من يرغب ...» مى باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 2،3

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير «بها» مى تواند به «ملة إبراهيم» (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله «أسلمت» در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

3 - يعقوب ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين ابراهيم ( تسليم شدن در برابر خدا ) سفارش كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

«يعقوب» عطف بر «إبراهيم» است; يعنى: «وصى بها يعقوب بنيه».

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 5

5 - ضرورت پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

كونوا هوداً . .. قل بل ملة إبرهيم

«ملة إبراهيم» مفعول براى «اتبعوا» (پيروى كنيد) و يا «تتبع» (پيروى مى كنيم) مى باشد.

212- تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

ص: 175

- سوره - آيه - فيش

13

- شعراء - 26 - 78 - 2

2 - اشاره ابراهيم ( ع ) به آفريدگارى و هدايت گرى خدا ، براى معرفى پروردگار جهان براى بت پرستان

إلاّ ربّ العلمين . الذى خلقنى فهو يهدين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- عنكبوت - 29 - 17 - 5،6

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم اش ، ناتوانى بت ها را تبيين مى كرده است .

إنّما تعبدون . .. أوثنًا ... إنّ الذين تعبدون...لايملكون

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- عنكبوت - 29 - 18 - 10

10 - حضرت ابراهيم ( ع ) ابلاغ كننده پيام الهى ، به گونه اى شفاف و بى ابهام ، به مردم بود .

و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

213- تبليغ رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14

- عنكبوت - 29 - 31 - 2

2 - لوط ( ع ) ، پيامبرى بود كه تعاليم ابراهيم ( ع ) را ترويج مى كرد .

قال ربّ انصرنى . .. و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين كه

ص: 176

فرستادگان خداوند براى درهم كوبيدن شهر قوم لوط(سدوم)، نزد ابراهيم(ع) رفتند و با او مأموريت خود را در ميان گذاشتند، نشان مى دهد كه ابراهيم(ع) پيامبرِ صاحب شريعت بوده و لوط(ع) تعاليم او را تبليغ مى كرده است.

214- تحقق رؤياى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15

- صافات - 37 - 105 - 1

1 - اعلام خداوند به ابراهيم ( ع ) مبنى بر تحقق يافتن رؤياى او و عمل كردن وى مطابق آنچه در خواب ديده و مأموريت يافته بود .

قد صدّقت الرءيا

تصديق رؤيا - برابر نظر بيشتر مفسران - به معناى تحقق بخشيدن رؤيا در عالم خارج است. به عبارت ديگر، ابراهيم(ع) مطابق آنچه در خواب ديده بود، عمل كرد.

215- تحقير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 60 - 4

4- ابراهيم ( ع ) در ديدگاه قوم خود ، موقعيت اجتماعى ممتازى نداشت و مورد تحقير آنان قرار مى گرفت .

سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

توصيف ابراهيم(ع) به جوان بودن از سوى بت پرستان، ممكن است تعريضى به ناپختگى و كم تجربگى حضرت ابراهيم(ع) باشد; نه اين كه او واقعاً از نظر سنى جوان باشد. اين و تعبير «يقال له إبراهيم» را نوعى تحقير آن حضرت و ناشناخته بودن او به حساب آورد.

216- تحميل عقيده به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 46 - 6

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار

ص: 177

كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

217- تداوم حج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 8

8 - حضور هر ساله حضرت ابراهيم ( ع ) در مراسم حج زمان خويش

يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

فعل مضارع «يأتوك» مى تواند مفيد استمرار باشد. بنابراين ورود هر ساله مردم بر حضرت ابراهيم(ع) در مراسم حج بيانگر حضور هر ساله آن حضرت در آن مراسم مى باشد.

218- تداوم دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 29 - 3

3 - بعثت پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، تحقق اراده الهى به استمرار آيين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع )

و جعلها كلمة باقية فى عقبه . .. حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

219- تداوم عبادات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 4

4- عبادت هاى مستمر و خالصانه و دورى از افراط و تفريط و كج روى ، از ويژگى هاى مهم حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم . .. قانتًا لله حنيفًا

برداشت فوق مبتنى بر دو نكته است:1- «قنوت» به معناى استمرار اطاعت خاضعانه است. 2- «الحنف» به معناى ميل از گمراهى به سوى هدايت و درستى است (مفردات راغب) و در

ص: 178

آن معناى دورى از افراط و تفريط و گرايش به حد وسط و اعتدال نهفته است.

220- تداوم عبوديت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا عبدين

فعل «كون» - كه مفيد استقرار وصف است - بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

221- تدبير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 1

1- سوگند مؤكد ابراهيم ( ع ) بر حيله و تدبير كردن ، براى ضربه زدن به بت ها در غياب بت پرستان

و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد أن تولّوا مدبرين

«كيد» به معناى حيله و تدبيرى پنهانى براى ضربه زدن به غير است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 60 - 3

3- ابراهيم ( ع ) تصميم خود بر حيله و چاره انديشى عليه بت ها را با برخى

از بت پرستان در ميان گذاشته بود .

ما هذه التماثيل . .. قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

از اين كه بت پرستان گفتند: «شنيده ايم كه ابراهيم از بت ها بدگويى مى كند»، استفاده مى شود كه آنان اين سخنان را مستقيماً

ص: 179

از وى نشنيده اند و از سويى ديگر گروهى بودند كه مستقيماً سخنان تهديدآميز ابراهيم(ع) را شنيده و براى گروه ديگر نقل كرده بودند. دو آيه پيش (تاللّه لأكيدنّ أصنامكم بعد أن تولّوا...) - كه خطاب «أصنامكم» براى مخاطب حاضر است - مؤيد همين برداشت است.

222- تذكر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 72 - 2

2 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش مبنى بر ناتوانى بت ها حتى از شنيدن دعاى آنان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

استفهام در «هل يسمعونكم» انكارى است. بنابراين مفاد سؤال ابراهيم(ع) چنين مى شود: با اين كه بت ها درخواست هاى شما را نمى شنوند، چگونه به درگاه آنها نيايش مى كنيد؟

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 73 - 1

1 - يادآورى ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر ناتوانى بت ها در رساندن سود يا زيان به انسان ها

أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 79 - 4

4 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم خويش ، مبنى بر حاكميت اراده خدا بر معاش و زندگى انسان و نفى هرگونه نقش براى بت ها

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ العلمين . .. و الذى هو يطعمنى و يسقين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه

ص: 180

- فيش

13 - شعراء

- 26 - 80 - 3

3 - تذكر ابراهيم ( ع ) به نقش نداشتن بت ها در بيمارى و شفايابى انسان

و إذا مرضت فهو يشفين

تعبير «فهو يشفين» تأكيد بر اين حقيقت است كه تنها خدا در بهبود و شفاى انسان مؤثر است. و چون مخاطب اين تأكيد بت پرستانند، در حقيقت تأكيد ابراهيم(ع) بر سلب هرگونه تأثير بت ها در سلامتى انسان است.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 81 - 2،3

2 - تذكر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خود ، مبنى بر نبود كمترين نقش براى بت ها در مرگ و حيات آدمى

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

3 - وجود معاد پس از مرگ و محدود نبودن زندگى به دنيا ، تذكر ديگر ابراهيم ( ع ) به قوم بت پرست خويش

و الذى يميتنى ثمّ يحيين

223- تذكر دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

«و إذ قال» متعلق به «اذكر» و يا «اذكروا» در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

224- تذكر قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 181

- ابراهيم

- 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

«و إذ قال» متعلق به «اذكر» و يا «اذكروا» در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

225- ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 3،11

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن

حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه «وجل» به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

11- « . . . قال أبوجعفر ( ع ) : . . . بعث الله رسلاً إلى إبراهيم . . . فدخلوا عليه ليلاً ففزع منهم و خاف أن يكونوا سُرّاقاً ، قال : فلمّا أن رأته الرسل فزعاً وجلاً « قالوا سلاماً » . . . « قال إنا منكم وجلون قالوا لاتوجل . . . » . . . ;

از امام باقر(ع) روايت

ص: 182

شده است كه فرمود:. .. خداوند فرستادگانى را به سوى ابراهيم(ع) گسيل داشت ... پس شبانه بر او وارد شدند و او از آنان وحشت كرد و ترسيد كه دزد باشند. امام فرمود: پس چون فرستادگان آن حضرت را وحشت زده و هراسان ديدند، به او سلام كردند ... او [گفت]: قال إنا منكم وجلون...».

226- ترس ابراهيم(ع) از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 3،4

3- ابراهيم ( ع ) ، از فرشتگان حاضر در خانه خويش ، احساس ترس و دلهره كرد .

و أوجس منهم خيفة

ايجاس (مصدر أوجس) به معناى احساس كردن است.

4- خوددارى فرشتگان از تناول غذا ، عامل ترس ابراهيم ( ع ) از آنان شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة

227- ترس خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 3

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه «وجل» به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

228- تزكيه نسل ابراهيم(ع)

ص: 183

لد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 129 - 2

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

229- تشويق هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، افراد مؤمن و موحد را ، به هجرت از سرزمين شرك تشويق مى كرد .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

اعلام ابراهيم(ع) به هجرت خود از سرزمين شرك، ممكن است به اين جهت باشد كه افراد اندكى كه ايمان آورده و موحد شده اند، همانند او هجرت كنند.

230- تضرع ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 8

8- حالت زارى و التماس حضرت ابراهيم ( ع ) در دعا و درخواست از خداوند

ربّ اجعل . .. ربّ إنّهنّ ... ربّنا إنى ... ربّنا ليقيموا ... ربّنا إنّك

برداشت فوق از تكرار كلمه «ربّ» و «ربّنا» استفاده گرديد.

231- تظاهر ابراهيم(ع) به خورشيدپرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

ص: 184

- 78 - 2،3

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

3 - بزرگتر بودن خورشيد از ماه، بهانه ابراهيم(ع) براى عدول از ماه پرستى و تظاهر به پرستش خورشيد

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

232- تظاهر ابراهيم(ع) به ستاره پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 76 - 2

2 - ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

233- تظاهر ابراهيم(ع) به ماه پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 77 - 2،3

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

3 - تظاهر ابراهيم(ع) به ماه پرستى و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگى آن بوده است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

«بزوغ» به معناى طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نيز در ماده «بزغ» و در شرح آيه مورد بحث گويد: «اى طالعا منتشر الضوء». بنابراين

ص: 185

سخن ابراهيم(ع) با ماه پرستان در اوايل و يا اواخر ماه نبوده، بلكه به هنگام تابش آن بوده است.

234- تعاليم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 12

12- حليت گوشت گوساله و گاو در شريعت ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 81 - 4

4 - توحيد و معاد ، دو اصل به هم پيوسته و انفكاك ناپذير در تعليمات ابراهيم

فإنّهم عدوٌّ لى إلاّ ربّ العلمين . .. و الذى يميتنى ثمّ يحيين

برداشت ياد شده از آن جا است كه حضرت ابراهيم(ع) در تعليمات خويش، ابتدا به نفى شرك و اثبات توحيد مى پرداخت; سپس به مسأله مرگ و حيات مجدد انسان اشاره مى كرد. و به اين دو مسأله بسنده مى نمود.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 82 - 2

2 - قيامت ، روز محاسبه كردار آدميان و مجازات و پاداش در تعليمات ابراهيم

و الذى أطمع أن يغفرلى خطيئتى يوم الدين

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 17 - 19

19 - نفى بت پرستى ، توحيد عبادى ، توحيد افعالى ، شكر پروردگار ، عقيده به معاد ، بازگشت نهايى انسان ها به سوى خدا

ص: 186

، از تعاليم حضرت ابراهيم ( ع )

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا ... فابتغوا عند الل

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 42 - 4

4 - منتهى شدن سررشته امور به خداوند ، پيام مشترك انبياى بزرگ الهى ; چون ابراهيم و موسى ( ع )

أم لم ينبّأ بما فى صحف موسى . .. و أنّ إلى ربّك المنتهى

235- تعاليم دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 21،22

21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 4

4 - حج ، يادگارى از شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و أذّن فى الناس بالحجّ

236- تعاليم شريعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

ص: 187

آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

237- تعاليم صحف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 19 - 1،3

1 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، داراى نوشته هايى متعدد و نسخه هايى مكتوب از تعاليم آسمانى

صحف إبرهيم و موسى

3 - برترى آخرت بر زندگانى دنيا و توقف رستگارى بر تزكيه ، ياد نام خدا و اداى نماز ، از معارف ياد شده در كتاب هاى آسمانى ابراهيم و موسى ( ع )

قد أفلح . .. بل تؤثرون ... صحف إبرهيم و موسى

238- تعاليم قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

«و إذ قال» متعلق به «اذكر» و يا «اذكروا» در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

239- تعجب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 3

3 - اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت

ص: 188

مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 1

1- ابراهيم ( ع ) از دريافت خبر فرزنددار شدنش در دوران پيرى به شدت شگفت زده شد .

قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 56 - 3

3- شگفتى ابراهيم ( ع ) از فرزنددار شدن ، به خاطر نااميدى از رحمت خداوند نبود ; بلكه به سبب بعيد دانستن بچه دار شدن در كهنسالى بود .

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من القنطين. قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

ابراهيم(ع) در پاسخ توصيه فرشتگان به او كه «از فرزنددار شدن مأيوس نباش» فرمود: تنها گروه گمراهان از رحمت خدا مأيوسند. از اين پاسخ به دست مى آيد كه شگفتى ابراهيم(ع) از فرزنددار شدنش، به خاطر يأس از رحمت خدا نبود; بلكه صرفاً آن را يك امر شگفت آور مى دانست.

240- تعجب از عقيده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 1

1- اظهار شگفتى و ناباورى نسبت به عقايد توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) ، پاسخ آزر به منطق توحيدى و بت ستيزى آن حضرت بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى يأبرهيم

همزه در «أراغب» براى استفهام

ص: 189

توبيخى است كه تعجب نيز از آن فهميده مى شود.

241- تعدد فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 13

13- حضرت ابراهيم ( ع ) در زمان دعا براى اهل مكه ، بيش از يك فرزند داشت .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا و اجنبنى و بنىّ

242- تعدد كتاب آسمانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 19 - 1

1 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، داراى نوشته هايى متعدد و نسخه هايى

مكتوب از تعاليم آسمانى

صحف إبرهيم و موسى

243- تعقل در احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 83 - 2

2 - احتجاجهاى ابراهيم(ع)، با قوم مشرك خويش، در نهايت اتقان و متانت و شايسته تأمل و دقت است.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم على قومه

اضافه شدن كلمه «حجت» به ضمير متكلم مع الغير «نا» بيانگر بزرگداشت و عظمت ادله اى است كه ابراهيم(ع) در احتجاجهاى خويش بدان تمسك جسته است.

244- تغذيه در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 13

13- مصرف گوشت به صورت بريان شده در عصر ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

245- تفضل به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 72 - 5

ص: 190

- اعطاى يعقوب به ابراهيم ( ع ) تفضل و موهبت ويژه و افزون بر استحقاق آن حضرت بود .

و وهبنا له إسحق و يعقوب نافلة

اين برداشت به خاطر دو نكته است: 1- «نافلة» حال براى يعقوب است. 2يكى از معانى «نافلة» عطيه افزون بر استحقاق و لزوم است. كاربرد اين واژه در مورد اعطاى يعقوب به ابراهيم(ع)، به خاطر اين نكته است كه ابراهيم(ع) از خداوند تنها درخواست فرزند كرده بود، نه نوه; ولى خداوند از روى تفضل و موهبت ويژه خود، به او نوه هم عطا كرد (لسان العرب).

246- تفكر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) - پس از دعوت شدن از سوى قومش براى خروج از شهر- به تفكر عميق در اين باره پرداخت .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1- «فاء» در «فنظر» عاطفه و جمله «فنظر. ..» عطف بر جمله مقدر است و تقدير آن چنين است: «قال قومه اُخرج معنا فنظر...». 2- جمله «فنظر نظرة فى النجوم»، ضرب المثلى است براى كسى كه مى خواهد به تفكر بپردازد. ازاين رو به آسمان مى نگرد تا اشيا و موجودات پيرامونش، او را از تفكر درست باز ندارد (لسان العرب).

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه عميق ، مريض بودن

ص: 191

خود را به قومش اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

247- تقرب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 127 - 5

5 - ساختن كعبه ، فرمانى از جانب خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و مايه

تقرب آنان به درگاه خدا

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا

تقاضاى ابراهيم و اسماعيل (ع) از خداوند مبنى بر پذيرفته شدن عملشان (ساختن كعبه)، مستلزم آن است كه خداوند فرمان به ساختن كعبه داده باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 109 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سلم على إبرهيم

برداشت ياد شده از سلامِ همراه با تكريم خدا به ابراهيم(ع) به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن ابراهيم(ع) از اضافه «عباد» به ضمير جلاله «نا» به دست مى آيد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 47 - 2

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم

ص: 192

السلام ) در

پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد «عندنا» (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 37 - 3

3 - امتياز ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، در بارگاه قرب الهى

و إبرهيم الذى وفّى

ذكر «الذى وفّى» نشانگر اين است كه وفاى به عهد از سوى ابراهيم(ع)، آن حضرت را به مرتبتى والا در پيشگاه خداوند رسانده و داراى امتيازى ويژه نمود.

248- تقواى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن

مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

249- تقيه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 7

7 - « عن رجل من أصحابنا عن أبى عبداللّه ( ع

ص: 193

) قال : سألته عن قول اللّه -عزّوجل- . . . « إنّى سقيم » قال : ما كان ابراهيم ( ع ) سقيماً و ما كذب إنّما عنى سقيماً فى دينه مرتاداً . . . ;

از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «. ..إنى سقيم» روايت شده كه ابراهيم(ع) بيمار [جسمى] نبود و در عين حال دروغ هم نگفت; بلكه مقصود او اين بود كه به علت دينى كه دارم از كفر كافران دل آزرده ام و من در طلب حقيقت هستم».

250- تكاليف شاق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 1

1 - خداوند ، پيامبرش ابراهيم ( ع ) را با تكاليفى سنگين و دشوار بيازمود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

«ابتلاء» به معناى آزمودن است. تعبير كردن از مواد آزمون به كلمات (سخنان) اشاره به اين دارد كه: آن مواد فرمانهايى بوده كه ابراهيم بايد آنها را امتثال مى كرد و لذا كلمات در برداشت، به تكاليف تفسير شد. نكره آوردن (كلمات) حكايت از عظمت آن دارد، كه به مناسبت آزمون، از آن به دشوارى و سنگينى تعبير شد.

251- تكثير نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 10

10 - كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

252- تكذيب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

-

ص: 194

29 - 18 - 3

3 - رسالت ابراهيم ( ع ) از سوى قوم اش تكذيب شد .

و إبرهيم إذ قال لقومه و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

بنابراين كه آيه، ناظر به سخنان ابراهيم(ع) به قوم خودش باشد، نكته ياد شده، به دست مى آيد.

253- تكفل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 9

9- حضرت ابراهيم ( ع ) در خانه آزر و تحت سرپرستى او زندگى مى كرد .

واهجرنى مليًّا

254- تكلّم ابراهيم(ع) با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 260 - 13

13 - گفتگوى حضرت ابراهيم ( ع ) و خداوند

و اذ قال ابراهيم . .. قال اَوَلم تُؤمن قال بلى ... قال فخذ اربعة من الطير

255- تكليف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

جلد

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 1

1 - فراخوانى مردم به حج از سوى حضرت ابراهيم ( ع ) به فرمان خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ

«تأذين» (مصدر «أذّن») به معناى اعلان و

ص: 195

ندا در دادن است; يعنى، «اى ابراهيم! به ميان مردم برو و آنان را به حج و زيارت بيت اللّه، فرا بخوان».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 10،11،15

10 - ذبح فرزند ( اسماعيل ) براى ابراهيم ( ع ) ، يك مأموريت الهى بود .

أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر

11 - مأموريت ابراهيم ( ع ) ، به ذبح فرزندش از راه خواب بود .

يبنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر

15 - اسماعيل ، مأموريت پدرش در رؤيا را مبنى بر ذبح كردن وى درك كرد .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) تنها خواب خود را براى اسماعيل نقل كرد و از مأمور بودن خود سخنى به ميان نياورد; ولى اسماعيل(ع) اين خواب را مأموريت الهى تلقى كرد و به پدر گفت: پدرجان مأموريت خود را انجام بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 105 - 1،2،5

1 - اعلام خداوند به ابراهيم ( ع ) مبنى بر تحقق يافتن رؤياى او و عمل كردن وى مطابق آنچه در خواب ديده و مأموريت يافته بود .

قد صدّقت الرءيا

تصديق رؤيا - برابر نظر بيشتر مفسران - به معناى تحقق بخشيدن رؤيا

ص: 196

در

عالم خارج است. به عبارت ديگر، ابراهيم(ع) مطابق آنچه در خواب ديده بود، عمل كرد.

2 - به خاك افكندن اسماعيل با يك طرف پيشانى او ، پايان مأموريت ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش بود .

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. و تلّه للجبين... قد صدّقت الرءيا

5 - توفيق انجام مأموريت ذبح فرزند با زنده ماندن وى ، پاداش خداوند به ابراهيم ( ع )

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 1،3

1 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ( ع ) ، يك آزمايش الهى بود .

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

3 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ، محنت و رنجى آشكار براى ايشان بود .

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

يكى از معانى و كاربرهاى «بلاء»، محنت و رنج است و برداشت ياد شده با توجه به همين معنا و كاربرد مى باشد.

256- تلاش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

257- تنزيه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 -

ص: 197

124 - 19

19 - ابراهيم ( ع ) ، از هرگونه ستمكارى مبرا و منزه بود .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 161 - 10،11

10 - ابراهيم(ع)، مبرا از هر گونه انحراف

ملة إبرهيم حنيفا

11 - ابراهيم(ع)، انسانى موحد و به دور از شرك و مشركان

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 9

9- يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 7

7- ابراهيم ( ع ) ، منزه از شرك و جدا از صف مشركان بود .

إن إبرهيم . .. و لم يك من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 5،6

5- موحد بودن ابراهيم ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه كجى و افراط و تفريط ، فلسفه و حكمت پيروى پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) از آن حضرت

اتّبع ملّة إبرهيم

«حنيفاً» كه حال براى «إبراهيم» است، به منزله تعليل براى امر به متابعت است; يعنى،

ص: 198

از آيين ابراهيم(ع) پيروى كن; چون او «حنيف» بوده است.

6- ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى حق گرا و مبرّا از شرك و جدا از مرام مشركان در همه عمر خويش

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 84 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از قلبى سالم و پاك از آفت ها و امراض روحى ، اخلاقى و شخصيتى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

«سليم» صفت مشبهه و مشتق از «سلامت» (پاكى از امراض دردها و آفت ها) است. توصيف قلب به «سليم» بودن، اشاره به انواع امراض و آفت هاى روحى، اخلاقى و شخصيتى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 46 - 2

2 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از هرگونه آلودگى هاى مادى

و متضاد با آخرت انديشى پاك و منزه بود .

إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

258- توحيد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 133 - 10

10 - يعقوب ، ابراهيم ، اسماعيل و اسحق ( ع ) موحدانى پرستشگر خداى يكتا

نعبد إلهك و إله ءابائك إبرهيم و إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 8

8

ص: 199

- ابراهيم ( ع ) ، هرگز به شرك گرايش پيدا نكرد و از مشركان نبود .

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 12،13

12 - عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف . .. صنف يعبد

الشمس ... «فلما» اصبح و «رأى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر» من الزهرة و القمر على الانكار و الاستخبار ... «فلما افلت» قال للاصناف الثلاثة من عبدة الزهرة و القمر و الشمس «يا قوم إنى برىء مما تشركون ... ».

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخورد كرد ... گروهى كه خورشيد را مى پرستيدند ... پس چون صبحگاهان خورشيد را تابان ديد از روى انكار و استخبار گفت: اين پروردگار من است اين، از ستاره زهره و ماه بزرگتر است ... . پس هنگامى كه غروب كرد به گروههاى سه گانه پرستنده زهره، ماه و خورشيد گفت: «اى قوم من، من از آنچه شما شريك خدا مى دانيد، بيزارم» ... .

13 - سئل أبو عبدالله(ع) عن قول إبراهيم «هذا ربى» أشرك فى قوله «هذا ربى»؟ فقال: لا . .. و لم يكن من إبراهيم شرك و انما كان فى طلب ربه ... .

از امام صادق(ع) سؤال شد آيا حضرت ابراهيم(ع) با گفتن «اين پروردگار من است»، (خطاب به خورشيد) مشرك شد؟ فرمود: نه . .. اين سخن از ابراهيم(ع) شرك نبود ; زيرا او در جستجوى پروردگارش بود ... .

جلد

ص: 200

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 1،7

1 - ابراهيم(ع) در پى مجادله با مردم و ابطال باورهاى شرك آلود آنان، بر يگانه پرستى خويش تأكيد كرد.

فلما أفل . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت

7 - حنيف بودن ابراهيم(ع) زمينه رو كردن همه جانبه او به سوى خداى يگانه بود.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

«حنف» به معناى گرايش از گمراهى به راه مستقيم و حق است. (راغب). چون «حنيفا» حال براى فاعل «وجهت» است، توصيفى براى بيان ريشه و اساس اين گرايش مى تواند محسوب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 4

4 - ابراهيم(ع)، ره يافته به توحيد و يگانه پرستى در پرتو هدايت خداوند بود.

أتحجونى فى الله و قد هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 2

2 - ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 161 - 11

11 - ابراهيم(ع)، انسانى موحد و به دور از شرك و

ص: 201

مشركان

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 9،16

9- يوسف ( ع ) و پدرانش ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) ، موحدانى مبرّا از كمترين شركورزى به خدا

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

16- اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار پيشگام بودنش در پيروى از آيين توحيدى و انجام فريضه هاى الهى شد .

و اجنبنى و بنىّ . .. اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى ... اغفرلى و لولدىّ و للمؤمن

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاهايش، نخست خود را مد نظر داشت و بعد براى ديگران دعا كرد، شايد به اين سبب بود كه خواسته باشد در تكاليف الهى پيشگام باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 5،8

5- موحد بودن ابراهيم ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه كجى و افراط و تفريط ، فلسفه و حكمت پيروى پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) از آن حضرت

ص: 202

اتّبع ملّة إبرهيم

«حنيفاً» كه حال براى «إبراهيم» است، به منزله تعليل براى امر به متابعت است; يعنى، از آيين ابراهيم(ع) پيروى كن; چون او «حنيف» بوده است.

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف «حنيف» را ملاك پيروى پيامبر(صلی الله علیه و آله) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 2

2- آزر ، پيش از دعوت شدن به توحيد از سوى ابراهيم ( ع ) ، از عقايد توحيد آن حضرت بى خبر بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى

اظهار شگفتى و ناباورى آزر از عقايد توحيدى ابراهيم(ع)، دال براين است كه تا پيش از آن آزر او را در عقايد، همراه خود مى ديده و به همين خاطر است كه پس از اظهارات حضرت ابراهيم(ع)، وى دچار شگفتى و ناباورى مى شود.

جلد - نام سوره -

ص: 203

سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 7

7- ثبات قدم و پايدارى حضرت ابراهيم ( ع ) در راه توحيد

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

تصميم ابراهيم(ع) بر هجرت، براى رفع موانع يكتاپرستى، حاكى از پايدارى او بر توحيد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، مظهر يكتاپرستى و الگوى مقاومت در مبارزه با شرك و بت پرستى

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . .. و اللّه خلقكم و ما تعملون . قالوا ابنوا له بن

259- توحيد پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

260- توحيد در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 14

14- توحيد ، روح و ركن اصيل آيين ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم . .. ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء

جمله «ما كان لنا . ..» توصيف «ملّة آباءى ...» مى باشد. تفسير و تبيين يك آيين به يكى از حقايق آن ،

ص: 204

مى رساند كه حقيقت ياد شده ركن و پايه اصلى آن آيين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 12

12 - توحيد ، اساس و پايه آيين ابراهيم

ملة إبرهيم حنيفاً و ما كان من المشركين

261- توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 28 - 9

9 - نسل ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

262- توحيد عبادى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 2

2- ابراهيم ( ع ) در آغاز پيامبريش ، تنها موحد و عبادتگر عصر خويش بود .

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله

برداشت فوق، بر اين اساس است كه اطلاق «أُمة» به ابراهيم(ع) از آن جهت باشد كه «امت موحد» در عصر او منحصر به شخص وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى «دعاء» عبادت است. دراين آيه نيز «أدعوا» به قرينه «لِمَ

تعبد» در آيات قبل مى تواند به معناى «عبادت

ص: 205

مى كنم» باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

263- توحيد فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 16

16- « عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال : . . . إن الله أمر إبراهيم ( ع ) أن ينزل إسماعيل بمكة ففعل فقال إبراهيم : « ربّ اجعل هذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام » فلم يعبد أحد من ولد إسماعيل صنماً قطُّ . . . ;

امام صادق(ع) . .. فرمود:... همانا خداوند به ابراهيم(ع) امر كرد كه اسماعيل را به مكه اسكان دهد. پس ابراهيم(ع) بعد از انجام آن گفت: «ربّ اجعل هذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام». پس هيچ يك از فرزندان اسماعيل هرگز بتى را نپرستيدند...».

264- توحيد مادر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 5

5- پدر و مادر حضرت ابراهيم ( ع ) مؤمن و موحد بودند .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) براى پدر و مادرش طلب آمرزش كرد، استفاده مى شود كه آنان مؤمن و موحد بودند.

265- توريه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 8

8 - « قال أبوعبداللّه ( ع ) : التقية من دين اللّه . . . و لقد قال ابراهيم : « إنّى سقيم » واللّه ما كان سقيماً

ص: 206

;

از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: تقيه جزئى از دين خدا است . .. و ابراهيم گفت: «إنى سقيم» در حالى كه به خداوند سوگند او مريض نبود».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 90 - 3

3 - « عن حجر عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : خالف ابراهيم ( ع ) قومه و عاب آلهتهم . . . قال أبوجعفر ( ع ) : عاب آلهتهم « فنظر نظرة فى النجوم فقال إنّى سقيم » . . . و اللّه ما كان سقيماً و ما كذب فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد

لهم ، دخل ابراهيم إلى آلهتهم فكسر ها إلاّ كبيراً لهم . . . ;

از حجر نقل شده كه از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: ابراهيم با قومش مخالفت كرد و خدايان آنها را مورد عيب جويى خود قرار داد . .. امام باقر(ع) فرمود: از معبودهاى آنان خرده گرفت «فنظر نظرة فى النجوم فقال إنى سقيم» ...به خدا سوگند ابراهيم مريض نبود و دروغ هم نگفت. پس چون قومش براى عيدى كه داشتند از پيش ابراهيم(ع) رفتند، او [با تبر] به سوى معبودهاى آنان رفت و آنها را شكست مگر بزرگ ترين بت آنان را...».

266- توصيه به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 55 - 2

2- توصيه فرشتگان به ابراهيم ( ع ) بر مأيوس نشدن از لطف و رحمت خداوند در زندگى

قالوا .

ص: 207

.. فلاتكن من القنطين

«قنوط» به معناى نااميد شدن از خير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 7

7 - اخلاص در عبادت و پرهيز از آلوده كردن آن از هر عمل غير الهى ، توصيه خداوند به حضرت ابراهيم ( ع )

أن لاتشرك بى شيئًا

267- توصيه هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 2،7

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير «بها» مى تواند به «ملة إبراهيم» (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله «أسلمت» در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله «لاتموتن . ..» بر «إن اللّه ...» به وسيله حرف «فاء» گوياى

برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 17 - 9

9 - توصيه ابراهيم ( ع ) قوم اش را براى درخواست روزى از پيشگاه خداوند

و

ص: 208

إبرهيم إذ قال لقومه . .. فابتغوا عند اللّه الرزق

268- توطئه سوزاندن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 98 - 2

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلنهم الأسفلين

269- توطئه عليه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 70 - 1،3

1- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ناكام ماند .

و أرادوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

3- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر افكنده شدن در آتش ، با نيرنگ و توطئه ديگرى از سوى بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «كيداً» نيرنگ جديد و غير از افكندن در آتش باشد; زيرا در معناى «كيد» محرمانه بودن نهفته است، در حالى كه افكندن در آتش كارى علنى بود نه مخفى; به علاوه تعبير «أرادوا»; يعنى، اراده كردند و خواستند (نه عملى كردن) شاهد اين مدعا است. گفتنى است تنوين «كيداً» براى تفخيم و تعظيم باشد كه در اين صورت بيانگر بزرگى نيرنگ است.

270- توطئه قتل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 98 - 1،2

1 - نيرنگ و توطئه گسترده مشركان براى نابودى ابراهيم ( ع )

فأرادوا به كيدًا

2

ص: 209

- سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان

در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلنهم الأسفلين

271- توكل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 9

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 11

11 - اتكاى حضرت ابراهيم ( ع ) به عزت و حكمت خداوند در هجرت خويش

إنّى مهاجر إلى ربّى إنّه هو العزيز الحكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 10

10 - توكل ابراهيم ( ع ) بر خداوند ، در برابر دشمنان رسالت

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 24

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

272- توكل پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 -

ص: 210

24

24 - توكل ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، بر خداى يگانه در برائت از مشركان و پيامد هاى آن

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. ربّنا عليك توكلنا

273- تهديد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 81 - 2

2 - قوم ابراهيم او را به آسيب ديدن از جانب معبودهاى خود تهديد مى كردند.

و لاأخاف ما تشركون به . .. و كيف أخاف ما أشركتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 3،6

3- آزر ، ابراهيم ( ع ) را - در صورت دست نكشيدن از بت ستيزى - به سنگساركردن تهديد كرد .

لئن لم تنته لأرجمنّك

«رجم» كه در اصل به معناى كشتن به وسيله سنگسار بوده است، به هريك از انواع كشتن نيز اطلاق مى گردد. اين لغت، به معناى ناسزا گفتن نيز آمده است (لسان العرب). در آيه، همه اين معانى محتمل است و برداشت يادشده براساس اصل معناى آن است.

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 1

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم

ص: 211

در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

274- تهمت دروغگويى به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم ( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت . .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

275- ثبات قدم پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، داراى همگامانى ثابت قدم ، در مسير حركت توحيدى خويش

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه

تعبير «معه» افاده معيت و همراهى پايدار مى كند; زيرا مقيد به زمان يا مكان خاصى نيست.

276- جامعه دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 71 - 2

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى بركنا فيها

277- جاودانگى توحيد در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 1،4،5،7

1 - بقاى آيين توحيد در نسل ابراهيم ( ع ) ، ره آورد تلاش آن حضرت براى

استمرار بخشيدن به

ص: 212

آن

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

آيات قبل، مى تواند قرينه باشد كه فاعل «جعل» ابراهيم(ع) است.

4 - كلمه توحيد ، كلمه اى ماندگار در نسل ابراهيم ( ع ) ، به اراده و لطف الهى

إنّنى براء ممّا تعبدون . إلاّ الذى فطرنى ... و جعلها كلمة باقية فى عقبه

فاعل «جعل» - به قرينه آيه بعد - مى تواند خداوند باشد.

5 - استمرار دين توحيدى در نسل ابراهيم ( ع ) ، پاداش الهى به آن حضرت در قبال تلاش هاى او در مسير اعتلاى كلمه توحيد

و إذ قال إبرهيم . .. و جعلها كلمة باقية فى عقبه

برداشت ياد شده، مبتنى بر اين احتمال است كه «جعلها» در مقام بيان لطف خداوند در برابر مجاهدت ها و تلاش هاى حضرت ابراهيم(ع) باشد.

7 - استمرار كلمه « توحيد » در نسل ابراهيم ( ع ) و در پهنه قرن ها ، تدبيرى خداوندى و به منظور بازگشت مشركان هر نسل به توحيد

و جعلها كلمة باقية فى عقبه لعلّهم يرجعون

278- جاودانگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف

- 43 - 29 - 2

2 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، استمراردهنده خط توحيد ابراهيمى در جامعه بشرى

و إذ قال إبرهيم . .. بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

279- جنسيت فرزند ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 101 - 4

4

ص: 213

- بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به پسر بودن فرزند مورد درخواست او

ربّ هب لى من الصلحين . فبشّرنه بغلم حليم

280- جواب سلام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 6

6 - پاسخ ابراهيم ( ع ) به سلام ميهمانان خويش ، قبل از هر سخن ديگر

فقالوا سلمًا قال سلم

281- جوانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 60 - 2

2- ابراهيم ( ع ) در دوران جوانى ، بت ها را در هم شكست و مبارزه با بت پرستى را آغاز كرد .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

282- حج در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 4

4 - حج ، يادگارى از شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و أذّن فى الناس بالحجّ

283- حجتهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام

- 6 - 84 - 2

2 - ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

284- حسن فرجام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 49 - 7

7 -

ص: 214

داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

285- حق گرايى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 7

7 - ابراهيم ( ع ) ، انسانى حق گرا و گريزان از باطل

ملة إبرهيم حنيفاً

«حنيف» به كسى گفته مى شود كه از ضلالت روى برتابد و به طريق مستقيم روى آورد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 6

6 - حقگرايى و گرايش به راه راست از ويژگيهاى حضرت ابراهيم(ع)

إنى وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 6

6- ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى حق گرا و مبرّا از شرك و جدا از مرام مشركان در همه عمر خويش

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

286- حقانيت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

ص: 215

آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 5،7

5 - آيين ابراهيم ، آيينى نيكو و منزه از هرگونه شائبه باطل و ناهنجار

إن اللّه اصطفى لكم الدين

«اصطفاء» به معناى گزينش صفوه (خالص و نيكوى) هر چيزى است. «ال» در «الدين» عهد ذكرى و اشاره به آيين ابراهيم دارد.

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله «لاتموتن . ..» بر «إن اللّه ...» به وسيله حرف «فاء» گوياى برداشت فوق است.

287- حكمت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 83 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، خواستار دانش و شايستگى از درگاه پروردگار

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

«حكم» مى تواند مرادف «حكومة» (سرپرستى و تدبير امور مردم) و يامعادل «حكمت» (دانش و معرفت) باشد. برداشت ياد شده، بر پايه معناى دوم است.

288- حكومت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 83 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) آرزومند دريافت حكومت از جانب خدا ، براى هدايت و تدبيرامور مردم

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «حكم» در آيه معادل «حكومة» (سرپرستى و تدبير امور خلق) باشد.

289- حلم ابراهيم(ع)

جلد - نام

ص: 216

سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 15،18

15 - ابراهيم ( ع ) ، اهل دعا و نيايش بسيار و شخصيتى حليم و بردبار بود .

إن إبرهيم لأوّه حليم

در روايتى از امام باقر(ع) نقل شده كه حضرت فرمودند: «لأوّاه الدعاء»: يعنى اوّاه كسى است كه بسيار دعا و نيايش كند.

18 - بردبارى و شكيبايى ابراهيم ( ع ) در راه هدايت مردم و انجام تكاليف الهى

إن إبرهيم لأوّه حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، پيامبرى بردبار كه هرگز در مؤاخذه خطاكاران تعجيل نمى كرد .

إن إبرهيم لحليم

_______________________________

علل الشرايع، ص 550، ح 4، ب 340; نورالثقلين، ج 2، ص384، ح165.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 15

15- شدت بردبارى حضرت ابراهيم ( ع ) در برخورد با مخالفان خويش

و من عصانى فإنك غفور رحيم

اينكه حضرت ابراهيم(ع) تكليف مخالفان خود را به خدا واگذاشته و او را با صفت غفران و رحمت ياد كرده است، بيانگر شدت بردبارى اوست.

290- حمدهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 39 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) به سبب فرزنددار شدنش در سالخوردگى ، خدا را حمد و ستايش

ص: 217

كرد .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق

291- حنيف بودن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 7

7 - ابراهيم ( ع ) ، انسانى حق گرا و گريزان از باطل

ملة إبرهيم حنيفاً

«حنيف» به كسى گفته مى شود كه از ضلالت روى برتابد و به طريق مستقيم روى آورد. (مفردات راغب)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 67 - 6،9

6 - ابراهيم ( ع ) ، حنيف ( گرويده به حق ) و تسليم در برابر خداوند بود .

و لكن كان حنيفاً مسلماً

9 - خلوص ابراهيم ( ع ) و پيراستگى وى از پرستش بتها

و لكن كان حنيفاً مسلماً

خالصاً مخلصاً ليس فيه شىء من عبادة الاوثان.

_______________________________

كافى، ج 2، ص 15، ح 1 ; نورالثقلين، ج 1، ص 352، ح 179.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 68 - 7

7 - پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به او ، همانند حضرت ابراهيم ، موحد و حنيف و تسليم محض خداوند

و لكن كان حنيفاً مسلماً . .. انّ اولى الناس ... و هذا النّبى و الّذين امنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 95

ص: 218

- 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، در مسير حق و به دور از هر كجى و انحراف

فاتّبعوا ملّة ابراهيم حنيفاً

حنيف يعنى: كسى كه از گمراهى فاصله گرفته و به هدايت و راه راست روى آورده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 6،7،12

6 - حقگرايى و گرايش به راه راست از ويژگيهاى حضرت ابراهيم(ع)

إنى وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

7 - حنيف بودن ابراهيم(ع) زمينه رو كردن همه جانبه او به سوى خداى يگانه بود.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

«حنف» به معناى گرايش از گمراهى به راه مستقيم و حق است. (راغب). چون «حنيفا» حال براى فاعل «وجهت» است، توصيفى براى بيان ريشه و اساس اين گرايش مى تواند محسوب شود.

12 - ابراهيم(ع) هيچگاه در زمره مشركان نبود.

و ما أنا من المشركين

تأكيد ابراهيم(ع) بر مشرك نبودن خويش مى تواند به جهت زدودن اين پندار باشد كه شايد ادعاهاى او در مورد «ربوبيت» اجرام آسمانى جنبه واقعى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 161 - 10،11

10 - ابراهيم(ع)، مبرا از هر گونه انحراف

ملة إبرهيم حنيفا

11 - ابراهيم(ع)، انسانى موحد و به دور از شرك و مشركان

و ما كان من المشركين

292- خدمتگزارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

ص: 219

- 125 - 17

17 - ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) ، از خدمتگزاران خانه خدا ( كعبه ) بودند .

عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

293- خواسته هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 15

15 - علاقه ابراهيم ( ع ) به ذريه خود و تمناى او براى رسيدن آنان به مقامات معنوى

و من ذرّيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 1،3،5

1 - تبديل زمين هاى اطراف كعبه به شهرى داراى امنيت ، درخواست ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً

ظاهر آن است كه مشاراليه «هذا» زمينهاى اطراف كعبه باشد. بر اين مبنا جمله «اجعل ...» حاكى از دو درخواست است: 1- شهر شدن زمينهاى اطراف كعبه; 2- برقرار بودن امنيت در آن شهر. قابل ذكر است كه كلمه «بلد» به معناى سرزمينِ داراى حدود و مشخصات و نيز به معناى شهر است. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال مى باشد.

3 - رونق اقتصادى شهر مكه و بهره مند شدن شهروندان مؤمن آن از انواع

ثمرات و ميوه ها ، دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خداوند

و ارزق أهله من الثمرت من ءامن منهم

5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش بهره مند نسازد .

ص: 220

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

«من ءامن» به عنوان بدل براى «أهله» بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه «أهله» است. آن حضرت با آوردن «من ءامن» اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 128 - 7،8،10

7 - تشريح و تبيين طريقه عبادت خدا و چگونگى آداب آن ، از درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند

و أرنا مناسكنا

مَنسَك (مفرد مناسك) به معناى طريقه عبادت است (لسان العرب). بنابراين «أرنا مناسكنا»; يعنى، خدايا! شيوه عبادت كردنت را به ما ارائه كن.

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 129 - 1،2،3

1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه

و من

ص: 221

ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

ضمير در «فيهم» و «منهم» محتمل است به «أمة مسلمة» در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است به «أهله» در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، «ربنا وابعث فى ذريتنا المسلمة رسولا منهم». دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.

2 - تلاوت آيات الهى ، تعليم كتاب آسمانى ، آموزش حكمت ( معارف و احكام دين و . . . ) و پاكسازى نسل ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از آلودگى ها و ناخالصى ها ، از ويژگى هاى پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار

بعثت او بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم ءايتك و يعلمهم الكتب و الحكمة و يزكّيهم

3 - محمد (صلی الله علیه و آله) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از «رسولا» پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 10

10 - ابراهيم و يعقوب ( ع ) ، از پسرانشان خواستند تا همواره تسليم خدا بوده و مطيع فرمان او باشند .

فلاتموتن إلا و أنتم مسلمون

جمله «فلاتموتن . ..» كنايه از لزوم

ص: 222

تسليم هميشگى در برابر خدا و همواره مطيع او بودن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 4

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «با» در «فبم» براى ملابست باشد و استفهام در جمله «فبم تبشّرون» سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 27 - 1

1 - تقاضاى حضرت ابراهيم ( ع ) از ميهمانان ، براى خوردن غذا همراه با نهادن آن در دسترس آنان

فقربّه إليهم

294- خورشيد پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 1

1 - پرستش خورشيد، آيينى رايج در ميان مردم زمان ابراهيم بود.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

295- خوشنامى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 84 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) آرزومند باقى ماندن نام نيك او در ميان نسل هاى آينده و تقاضاكننده آن از خداوند

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

مفسران، تعبير«لسان صدق» را كنايه از آوازه و نام نيك گرفته اند.

جلد -

ص: 223

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 108 - 1،2

1 - خداوند ، از ابراهيم ( ع ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول «تركنا» محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: «و تركنا ثناء عليه» گفتنى است فعل «تركنا» در آيه شريفه، به معناى «أبقينا» (باقى گذاشتيم) است.

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهيم ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و

الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت ابراهيم(ع) و امتنان بر ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 110 - 3

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرنه بغلم حليم . .. سلم على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

296- خوشنامى ابراهيم(ع) در جزيرة العرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم

ص: 224

و

موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.

297- خويشاوندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 87 - 1،2

1 - خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحاق، يعقوب(ع) و . .. ) برگزيد و به صراط مستقيم هدايت كرد.

و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم و اجتبينهم و هدينهم إلى صرط مستقيم

2 - خداوند برخى از پدران و فرزندان و برادران انبياى گذشته را (ابراهيم، اسحق(ع) و . .. ) بر همه مردم عصرشان برترى بخشيد.

كلاً فضلنا على العلمين . .. و من ءابائهم و ذريتهم و إخونهم

298- خويشاوندى اهل مكه و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 78 - 10

10 - پيوند نسبى مردم مكّه صدراسلام با حضرت ابراهيم ( ع )

ملّة أبيكم إبرهيم

مخاطب ضمير «كم» در «أبيكم»، مى تواند عموم مسلمانان و يا خصوص مردم مكّه باشد. برداشت فوق برپايه احتمال دوم است.

299- خيرخواهى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 16 - 3

3 - ابراهيم ( ع ) براى قوم خود ، خيرخواه بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24

ص: 225

- 3

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 0

300- درخواست آرامش از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 1

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

301- درخواست بازجويى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 61 - 1

1- بت پرستان ، خواهان احضار ابراهيم ( ع ) و بازجويى علنى از وى براى كشف شكننده بت ها

قالوا فأتوا به على أعين الناس

302- درخواست توفيق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 16

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

303- درخواست محبت به نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 10،12،23

10-

ص: 226

حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم و جلب محبت آنان به سوى ذريه ساكن در مكه شد .

أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم

12- حضرت ابراهيم ( ع ) براى رفع خطر تنهايى و انزواى فرزندانش در مكه ، از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم به سوى آنان و زندگى جمعى

شد . *

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إل

23- « قال الصادق ( ع ) فى تفسير قوله تعالى : « و ارزقهم من الثمرات » : هو ثمرات القلوب ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه در تفسير سخن خداوند تعالى: «و ارزقهم من الثمرات» فرمود: آن [ثمرات] ميوه هاى دل است.

304- درخواست نعمت براى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 14

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار بهبود وضعيت معيشتى و برخوردارى از انواع نعمت ها و محصولات براى فرزندانش و ساكنان مكه شد .

و ارزقهم من الثمرت

با توجه به اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را در سرزمين بى كشت و زرع اسكان داد، مقصود از «ثمرات» مى تواند انواع نعمتها و محصولات مادى و خوراكى باشد.

305- دست راست ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 93 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، با

ص: 227

دست راست ضربه اى محكم بر بت ها و معبود هاى مشركان وارد ساخت .

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده از مقيد شدن «ضربا» به «باليمين» (دست راست) به دست مى آيد كه ضربه ابراهيم(ع) محكم بود; زيرا دست راست نيرومندتر از دست چپ است و مردم نوعا از دست راست خود براى ضربه شديد استفاده مى كنند.

306- دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 14

14 - ابراهيم ( ع ) ، از خداوند خواست تا از دودمانش نيز كسانى را به مقام امامت نايل سازد .

و من ذرّيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 1،3،5،14،20،21،22

1 - تبديل زمين هاى اطراف كعبه به شهرى داراى امنيت ، درخواست ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً

ظاهر آن است كه مشاراليه «هذا» زمينهاى اطراف كعبه باشد. بر اين مبنا جمله «اجعل ...» حاكى از دو درخواست است: 1- شهر شدن زمينهاى اطراف كعبه; 2- برقرار بودن امنيت در آن شهر. قابل ذكر است كه كلمه «بلد» به معناى سرزمينِ داراى حدود و مشخصات و نيز به معناى شهر است. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال مى باشد.

3 - رونق اقتصادى شهر مكه و بهره مند شدن شهروندان مؤمن آن از انواع ثمرات و ميوه ها ، دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خداوند

ص: 228

ارزق أهله من الثمرت من ءامن منهم

5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش بهره مند نسازد .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

«من ءامن» به عنوان بدل براى «أهله» بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه

«أهله» است. آن حضرت با آوردن «من ءامن» اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.

14 - دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) ( محروميت كافران مكه از نعمت هاى الهى ) ، مستجاب نشد .

قال و من كفر فأمتعه قليلا

20 - دلجويى خداوند از ابراهيم ( ع ) به خاطر اجابت نكردن دعاى او عليه كافران مكه

و ارزق . .. من ءامن منهم ... قال و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار

از هدفهاى بيان اندك بودن متاع دنيا و زمان بهره گيرى از آن و نيز بيان فرجام شوم كفرپيشگان پس از رد كردن تقاضاى ابراهيم عليه آنان، دلجويى از ابراهيم است.

21 - از امام صادق ( ع ) درباره سخن ابراهيم : « و ارزق أهله من الثمرات . . . » روايت شده كه فرمود : « من الثمرات القلوب اى حببهم إلى الناس لينتابوا إليهم و يعودوا إليهم ;

مراد ثمرات دلهاست بدين گونه كه محبت مؤمنان از اهل مكه را در دل مردم بينداز تا مشتاق مؤمنان مكه گشته، به سوى آنان بازگردند».

22 - از امام باقر ( ع ) درباره درخواست ابراهيم

ص: 229

( ع ) كه فرمود : « و ارزق أهله من الثمرات » روايت شده كه : « ان المراد بذلك ان الثمرات تحمل

إليهم من الآفاق ;

اين ميوه ها، از سرزمينهاى دور به آن جا (مكه) برده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 127 - 4

4 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، با دعا به درگاه خدا خواستار پذيرفته شدن عملشان ( ساختن كعبه ) شدند .

ربنا تقبل منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 128 - 1،2،7،8،10،15

1 - تسيلم خدا شدن ، از دعا هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه

و إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا واجعلنا مسلمين لك

2 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند خواستند تا از ميان نسلشان گروهى را به مقام تسليم نايل سازد .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

در برداشت فوق «من» در «من ذريتنا» به معناى بعض گرفته شده است.

7 - تشريح و تبيين طريقه عبادت خدا و چگونگى آداب آن ، از درخواست

هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند

و أرنا مناسكنا

مَنسَك (مفرد مناسك) به معناى طريقه عبادت است (لسان العرب). بنابراين «أرنا مناسكنا»; يعنى، خدايا! شيوه عبادت كردنت را به ما ارائه كن.

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن

ص: 230

كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا . .. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

15 - از حضرت على بن ابى طالب ( ع ) روايت شده است كه : « لما فرغ ابراهيم من بناء البيت قال : فعلت أى رب فأرنا مناسكنا ، ابرز ها لنا ، علّمنا ها ، فبعث اللّه جبرئيل فحجّ به ;

چون ابراهيم(ع) از ساختن خانه كعبه فارغ گشت، عرض كرد: پروردگارا! من مأموريت خود را انجام دادم، پس شيوه انجام اعمال حج را به ما نشان بده و آن را بر ما آشكار كن و به ما بياموز. پس خداوند جبرئيل را فرستاد تا به همراهى ابراهيم حج نمايد ]و به صورت عملى به ابراهيم(ع) نشان دهد[ ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 129 - 1،14

1 - بعثت پيامبرى از نسل اسماعيل ، از دعا ها و درخواست هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام بناى كعبه

و من ذريتنا أمة مسلمة لك . .. ربنا وابعث فيهم رسولا منهم

ضمير در «فيهم» و «منهم» محتمل است به «أمة مسلمة» در آيه قبل برگردد و نيز محتمل است

ص: 231

به «أهله» در آيه 126 بازگردانده شود. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است; يعنى، «ربنا وابعث فى ذريتنا المسلمة رسولا منهم». دعاى مشترك ابراهيم و اسماعيل گوياى اين است كه: پيامبر مورد نظر ابراهيم نيز فردى از نسل اسماعيل است نه از نسل ديگر فرزندانش.

14 - رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود : « انا دعوة ابراهيم قال و هو يرفع القواعد من البيت ربنا و ابعث فيهم رسولا منهم . . . »

من اجابت شده دعاى ابراهيم(ع) هستم. ابراهيم در حالى كه پايه هاى خانه كعبه را بالا مى برد، گفت: پروردگارا! در ميان آنان پيامبرى از خودشان مبعوث كن ... ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 4،10

4- ابراهيم ( ع ) ، از پيشگاه خداوند درباره هلاكت قوم لوط شفاعت كرد و خواهان نازل نشدن عذاب بر آنان شد .

يجدلنا فى قوم لوط

آيه 76 (قد جاء أمر ربك . ..) گوياى محتواى جدال و چون و چراى ابراهيم(ع); يعنى، برطرف شدن عذاب از قوم لوط است.

10- « عن أبى بصير . . . قال أبوجعفر ( ع ) : فلما جاءت ابراهيم البشارة باسحاق و ذهب عنه الروع أقبل يناجى ربه فى قوم لوط و يسأله كشف البلاء عنهم . . . ;

از ابوبصير نقل شده . .. كه امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه به ابراهيم بشارت اسحاق رسيد و ترس او برطرف شد، درباره قوم لوط با پروردگار خود به نجوا سخن گفت

ص: 232

و از خدا خواست تا بلا را از آن قوم برطرف سازد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، پيوسته به خداوند توجه داشت و خواسته هاى خود را از او تقاضا مى كرد .

إن إبرهيم . .. منيب

انابه به درگاه خداوند، به معناى رجوع كردن به اوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 2،3،5،10،16،17

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند درخواست امنيت براى سرزمين مكه كرد .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامناً

3- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند ، وضع قوانين براى تأمين امنيت و حفظ حرمت مكه را خواستار گرديد .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

برداشت فوق مبتنى بر اين است كه مقصود از «اجعل»، جعل تشريعى باشد، چنان كه دستورهاى متعددى در همين باره در اسلام تشريع شد.

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند درخواست امنيت و مصونيت سرزمين مكه از نفوذ و رخنه آيين شرك و بت پرستى كرد . *

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

درخواست حضرت ابراهيم(ع) براى مصونيت خود و خاندانش از گرايش به شرك، مى تواند قرينه اى باشد بر اينكه مقصود از امنيت مكه، مصونيت آن از شرّ نفوذ آيين شرك و بت پرستى است.

10- حضرت ابراهيم (

ص: 233

ع ) از خداوند خواستار مصونيت خويش و فرزندانش از گرايش به بت پرستى شد .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

16- « عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال : . . . إن الله أمر إبراهيم ( ع ) أن ينزل إسماعيل بمكة ففعل فقال إبراهيم : « ربّ اجعل هذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام » فلم يعبد أحد من ولد إسماعيل صنماً قطُّ . . . ;

امام صادق(ع) . .. فرمود:... همانا خداوند به ابراهيم(ع) امر كرد كه اسماعيل را به مكه اسكان دهد. پس ابراهيم(ع) بعد از انجام آن گفت: «ربّ اجعل هذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام». پس هيچ يك از فرزندان اسماعيل هرگز بتى را نپرستيدند...».

17- « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : . . . أوحى الله عزّوحلّ إلى إبراهيم : « إنى جاعلك للناس إماماً » . . . فقال : يا ربّ و من ذرّيتى أئمة مثلى ؟ . . . فأوحى الله عزّوجلّ إليه . . . من سجد لصنم . . . لا أجعله إماماً أبداً . . . قال إبراهيم : « و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام . . . » قال النبىّ (صلی الله علیه و آله) فانتهت الدعوة الىّ و الى أخى علىّ ( ع ) لم يسجد أحد منّا لصنم قطُّ فاتخذنى الله نبّياً و عليّاً وصّياً ;

رسول الله(صلی الله علیه و آله) فرمود: خداوند - عزّوجلّ - به ابراهيم(ع) وحى كرد «إنى جاعلك للناس إماماً .

ص: 234

..» ... پس [ابراهيم] گفت: پروردگارا! آيا از نسل من هم مانند من به امامت مى رسند؟ ... پس خداوند - عزّوجلّ - به او وحى كرد:... كسى كه بتى را سجده كند ... هرگز او را امام قرار نخواهم داد ... ابراهيم(ع) گفت: «و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام ...». پيامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: پس از [استجابت]دعاى ابراهيم(ع) به من و برادرم على منتهى گشت. هيچ كدام از ما

بتى را سجده نكرديم. پس خدا مرا نبىّ و على را جانشين انتخاب كرد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 2

2- ابراهيم ( ع ) درصدد جلب محبت و لطف الهى براى استجابت دعايش

ربّ إنّهنّ أضللن

از اضافه كلمه «ربّ» به «ياء» متكلم و تكرار آن در دو آيه از سوى ابراهيم(ع) مى توان برداشت فوق را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 8،10،12،14،15،16،23

8- حالت زارى و التماس حضرت ابراهيم ( ع ) در دعا و درخواست از خداوند

ربّ اجعل . .. ربّ إنّهنّ ... ربّنا إنى ... ربّنا ليقيموا ... ربّنا إنّك

برداشت فوق از تكرار كلمه «ربّ» و «ربّنا» استفاده گرديد.

10- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم و جلب محبت آنان به سوى ذريه ساكن در مكه شد .

أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى

ص: 235

إليهم

12- حضرت ابراهيم ( ع ) براى رفع خطر تنهايى و انزواى فرزندانش در مكه

، از خداوند خواستار توجه قلبى برخى از مردم به سوى آنان و زندگى جمعى شد . *

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ... فاجعل أفئدة من الناس تهوى إل

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار بهبود وضعيت معيشتى و برخوردارى از انواع نعمت ها و محصولات براى فرزندانش و ساكنان مكه شد .

و ارزقهم من الثمرت

با توجه به اينكه حضرت ابراهيم(ع) فرزندانش را در سرزمين بى كشت و زرع اسكان داد، مقصود از «ثمرات» مى تواند انواع نعمتها و محصولات مادى و خوراكى باشد.

15- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار رونق اقتصادى شهر مكه با جلب توجه مردم دنيا به آن شهر شد .

فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم و ارزقهم من الثمرت

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

23- « قال الصادق ( ع ) فى تفسير قوله تعالى : « و ارزقهم من الثمرات » :

هو ثمرات القلوب ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه در تفسير سخن خداوند تعالى: «و ارزقهم من الثمرات» فرمود: آن [ثمرات] ميوه هاى دل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

-

ص: 236

14 - 38 - 1

1- اذعان حضرت ابراهيم ( ع ) در دعاى خويش به علم همه جانبه خداوند به نهان و آشكار انسان

ربّنا إنك تعلم ما نخفى و ما نعلن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 39 - 11

11- حضرت ابراهيم ( ع ) قبل از تولد اسماعيل و اسحاق ( ع ) از خداوند خواستار فرزند شده بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 40 - 1،2،4

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن خود بر اقامه نماز

شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار توفيق يافتن فرزندانش بر اقامه نماز شد .

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

4- دعاى حضرت ابراهيم ( ع ) به درگاه پروردگار براى توفيق يافتن خود و فرزندانش براى احياى فريضه نماز در جامعه

ربّ اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) درخواست خواندن نماز نكرد; بلكه خواستار اقامه آن شد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 1،2،6

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان

ص: 237

در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

2- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار پيشگام بودنش در پيروى از آيين توحيدى و انجام فريضه هاى الهى شد .

و اجنبنى و بنىّ . .. اجعلنى مقيم الصلوة و من ذرّيتى ... اغفرلى و لولدىّ و

للمؤمن

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در دعاهايش، نخست خود را مد نظر داشت و بعد براى ديگران دعا كرد، شايد به اين سبب بود كه خواسته باشد در تكاليف الهى پيشگام باشد.

6- عنايت خاص حضرت ابراهيم ( ع ) به سرنوشت دنيوى و اخروى فرزندان و خاندانش و ياد كردن از آنان در تمامى دعاهايش

و اجنبنى و بنىّ . .. من ذرّيتى ... ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 10،16،21

10- ابراهيم ( ع ) ، دعا به درگاه خداوند را انگيزه خود از ترك ديار بت پرستان اعلام كرد .

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

دعا در فعل هاى «تدعون» و «أدعوا» ممكن است به معناى عبادت باشد و مى تواند به معناى استغاثه و درخواست نياز باشد. برداشت ياد شده بر اساس دومين معنا است.

16- ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى

دانست .

ص: 238

سى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

21- « قال رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) : رحم اللّه عبداً طلب من اللّه - عزّوجلّ- حاجة فألحّ فى الدعاء استجيب له أو لم يستجب ( له ) و تلا هذه الأية : « و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيّاً » . . . ;

رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: رحمت خداوند بر بنده اى كه از خداى - عزّوجلّ- چيزى بخواهد و بر خواسته خود پافشارى كند، خواه دعاى او مستجاب شود و خواه مستجاب نگردد. سپس پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين آيه را كه نقل كلام ابراهيم(ع) است تلاوت كرد «و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيّاً»...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 83 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، خواستار دانش و شايستگى از درگاه پروردگار

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

«حكم» مى تواند مرادف «حكومة» (سرپرستى و تدبير امور مردم) و يامعادل «حكمت» (دانش و معرفت) باشد. برداشت ياد شده، بر پايه معناى دوم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 84 - 3

3 - دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خدا ، براى تداوم راه رسالت او در امت هاى آينده ، به وسيله برگزيدگان الهى و گويندگان صادق

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

برخى از مفسران «لسان صدق» را به انسان هاى صادق - كه همان پيامبران الهى هستند - تفسير

ص: 239

كرده اند. بنابراين درخواست حضرت ابراهيم(ع) اين است كه خداوند در ميان نسل هاى آينده، پيامبرانى را برانگيزد تا به دعوت او قيام كنند و مردم را به آيين توحيدى او فرا بخوانند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 85 - 1

1 - دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خدا ، براى قرار گرفتنش در زمره وارثان بهشت

و اجعلنى من ورثة جنّة النعيم

«من» در اين آيه تبعيضيه و «ورثة» جمع وارث است; يعنى، مرا يكى از وارثان بهشت قرار بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 87 - 1

1 - نيايش ابراهيم ( ع ) به درگاه خدا ، براى شرمسار نبودن و رسوا نگشتن در روز رستاخيز .

و لاتخزنى يوم يبعثون

«إخزاء» (مصدر «لاتخزنى») مى تواند از ريشه «خِزى» (رسوايى) و مى تواند از ريشه «خَزاية» (شرمسارى) مشتق شده باشد. برداشت بالا برپايه هر دو احتمال است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 100 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) از خداوند ، فرزندى صالح درخواست كرد .

ربّ هب لى من الصلحين

مفعول فعل «هب» در تقدير است: «هب لى ولداً من الصالحين; مرا فرزندى از صالحان ببخش».

307- دعوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 258 - 10،17

10

ص: 240

- استدلال ابراهيم ( ع ) به اماته ( ميراندن ) و احياء ( زنده كردن )

پروردگار ، بر وحدانيّت و ربوبيّت وى

اذ قال ابرهيم ربّى الّذى يحيى و يميت

17 - ثابت شدن توحيد ربوبى خداوند بر نمرود ، پس از بيان دلايل روشن توسط ابراهيم ( ع )

اذ قال ابرهيم ربّى . .. فبهت الّذى كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 27 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، منادى توحيد و يكتاپرستى

إلاّ الذى فطرنى فإنّه سيهدين

308- دعوت از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) - پس از دعوت شدن از سوى قومش براى خروج از شهر- به تفكر عميق در اين باره پرداخت .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1- «فاء» در «فنظر» عاطفه و

جمله «فنظر. ..» عطف بر جمله مقدر است و تقدير آن چنين است: «قال قومه اُخرج معنا فنظر...». 2- جمله «فنظر نظرة فى النجوم»، ضرب المثلى است براى كسى كه مى خواهد به تفكر بپردازد. ازاين رو به آسمان مى نگرد تا اشيا و موجودات پيرامونش، او را از تفكر درست باز ندارد (لسان العرب).

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست

ص: 241

.

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه عميق ، مريض بودن خود را به قومش اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

2 - مريض بودن ابراهيم ( ع ) ، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر

فقال إنّى سقيم

309- دعوتهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 2،4

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ، مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را به رهاساختن شرك و پيروى از وى فرا خواند .

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 1،14

1 - فراخوانى مردم به حج از سوى حضرت ابراهيم ( ع ) به فرمان خداوند

و أذّن فى الناس بالحجّ

«تأذين» (مصدر «أذّن») به معناى اعلان و ندا در دادن است; يعنى، «اى ابراهيم! به

ص: 242

ميان مردم برو و آنان را به حج و زيارت بيت اللّه، فرا بخوان».

14 - « عن عبيد اللّه بن على الحلبى ، عن أبى عبد اللّه ( ع ) قال : سألته لم جعلت التلبيه ؟ فقال : إنّ اللّه عزّوجلّ أوحى إلى ابراهيم ( ع ) « و أذّن فى

الناس بالحج يأتوك رجالاً » فنادى فأجيب من كلّ فجّ يلبّون ;

عبيداللّه بن على الحلبى گويد: از امام صادق(ع) سؤال كردم: چرا[ در حج] تلبيه مقرر شده است؟ فرمود: همانا خداوند به حضرت ابراهيم(ع) وحى كرد: «و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً» پس ابراهيم ندا در داد و از هر راه دورى با لبيك گفتن به ابراهيم(ع)، پاسخ داده شد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 17 - 11،12

11 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از بت پرستى

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا ... و اعبدوه

12 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به سپاسگزارى به درگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. و اشكروا له

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 1،4

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ

ص: 243

قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 25 - 5

5 - پيام توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) پيش و پس از انداخته شدن در آتش ، تفاوتى نداشت .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا . .. إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه ... و قال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 1،3

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى «قال» حضرت ابراهيم(ع) است.

310- دلايل انقياد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

ص: 244

2 - 131 - 7

7 - ربوبيت خدا ، بر همه هستى ها و عوالم ، دليل ابراهيم ( ع ) براى تسليم شدنش در برابر خدا

أسلمت لرب العلمين

مقتضاى محاوره خداوند و ابراهيم(ع) آن بود كه او در پاسخ خداوند بگويد «أسلمت لك». آوردن «لرب العالمين» به جاى «لك» اشاره به نكاتى دارد; از جمله بيان حقيقت با ارائه دليل آن; يعنى، چون ابراهيم دانست كه خداوند رب العالمين است، تسليم او شد.

311- دلايل رد شفاعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 76 - 6

6- قطعى و تغييرناپذير بودن نزول عذاب بر قوم لوط ، دليل پذيرفته نشدن

شفاعت ابراهيم ( ع ) درباره آنان

يإبرهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك

جمله «إنه قد جاء . ..» تعليل براى «أعرض عن هذا» مى باشد.

312- دلجويى از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 20

20 - دلجويى خداوند از ابراهيم ( ع ) به خاطر اجابت نكردن دعاى او عليه كافران مكه

و ارزق . .. من ءامن منهم ... قال و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار

از هدفهاى بيان اندك بودن متاع دنيا و زمان بهره گيرى از آن و نيز بيان فرجام شوم كفرپيشگان پس از رد كردن تقاضاى ابراهيم عليه آنان، دلجويى از ابراهيم است.

313- دلدارى به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

ص: 245

5 - 53 - 1،9

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 20

20 - دلدارى اسماعيل ( ع ) به پدرش ( ابراهيم ( ع ) ) در ارتباط با دستور قربانى كردن او

يأبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الصبرين

اشاره اسماعيل(ع) به صبر و شكيبايى خويش در ارتباط با قربانى شدنش، مى تواند به منظور دلدارى به پدر خود (ابراهيم(ع)) باشد.

314- دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 10،11

10 - آيين ابراهيم ، پايه و اساس دين اسلام است .

قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

11 - ابراهيم ( ع ) ، نه بر آيين يهود و نه بر آيين نصارا .

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم حنيفاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 136 - 14

14 - آيين ابراهيم ، پايه و اساس همه اديان الهى

ملة إبرهيم حنيفاً . .. قولوا ءامنا باللّه و ما أنزل إلينا و ما أنزل إلى إبرهيم .

جمله «بل ملة إبراهيم . ..» بيان مى دارد كه تنها آيين بايسته پذيرش، آيين ابراهيم

ص: 246

است و آيه مورد بحث ايمان به همه پيامبران و كتابها، معارف و احكام نازل شده بر آنان را ضرورى دانسته است. مقايسه اين دو معنا نشان مى دهد كه اساس همه اديان پس از ابرهيم(ع)، همان آيين ابراهيم بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 140 - 5

5 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ( ع ) و نوادگان او ، نه يهودى بودند و نه نصرانى

أم تقولون . .. كانوا هوداً أو نصرى

جمله «أم تقولون . ..» در بردارنده استفهام انكارى توبيخى است; يعنى، چنين پندارى هست ولى پندارى باطل و ناصواب مى باشد و معتقدان به آن

سزاوار ملامت هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 65 - 2،3،7

2 - محاجه يهود و نصارا درباره آيين ابراهيم ( ع )

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم

از جمله «و ما انزلت . .. »، معلوم مى شود محاجّه و نزاع، درباره آيين ابراهيم بوده است.

3 - نصارا ، ابراهيم ( ع ) را نصرانى و يهوديان ، او را يهودى مى پنداشتند .

لم تحاجّون فى ابرهيم و ما انزلت التورية و الانجيل

7 - نزول تورات و انجيل پس از ابراهيم ( ع ) ، دليل بطلان ادعاى يهودى يا نصرانى بودن آن حضرت

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم و ما انزلت التورية و

ص: 247

الانجيل الاّ من بعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 66 - 5،6

5 - آگاهى كامل خداوند از آيينى كه حضرت ابراهيم ( ع ) بدان متديّن بود .

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

6 - جهل اهل كتاب به آيينى كه حضرت ابراهيم ( ع ) بدان متديّن بود .

و اللّه يعلم و انتم لا تعلمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 67 - 1،2،3،4،6،7،10

1 - ابراهيم ( ع ) ، نه يهودى بود ، نه نصرانى .

ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

2 - يهود ، مدّعى يهوديت ابراهيم ( ع ) و نصارا ، مدّعى نصرانيّت او بودند .

يا اهل الكتاب . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانياً

3 - ادعاى يهوديّت ابراهيم ( ع ) ، حجت يهود بر حقانيّت خويش در مقابل نصارا *

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

4 - ادعاى مسيحيّت ابراهيم ( ع ) ، حجت نصارا براى حقّانيت خويش در مقابل يهوديان *

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم . .. ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

6 - ابراهيم ( ع ) ، حنيف ( گرويده به حق ) و تسليم در برابر خداوند بود .

و لكن كان حنيفاً مسلماً

ص: 248

7 - ابراهيم ( ع ) ، هرگز مشرك نبود .

و ما كان من المشركين

10 - ابراهيم ( ع ) بر آيين محمّد (صلی الله علیه و آله)

و لكن كان حنيفاً مسلماً

اميرالمؤمنين (ع) درباره «و لكن كان حنيفاً مسلماً» مى فرمايد: كان على دين محمّد (صلی الله علیه و آله).

_______________________________

تفسير عياشى، ج 1، ص 177، ح 60 ; بحارالانوار، ج 12، ص 11، ح 29.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 68 - 4

4 - بيگانگى يهود و نصارا از آيين حضرت ابراهيم ( ع ) ( تسليم بودن در برابر خدا )

انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

جمله «ان اولى . .. »، تعريضى است به يهود و نصارا كه چنين نيستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 95 - 2،4

2 - دعوت خداوند از مردم ، براى پيروى از آيين ابراهيم ( ع )

فاتّبعوا ملّة ابراهيم حنيفاً

4 - حلّيت كليه خوردنى ها در آيين ابراهيم ( ع )

كُلُّ الطعام كان حلا لبنى اسرائيل . .. فاتّبعوا ملّة ابراهيم

بنابراينكه استثناء در «الاّ ما حرّم» استثناء منقطع باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 98 - 2

2 - كفر اهل كتاب به آيات الهى ( انكار حليّت خوردنى ها قبل از نزول

ص: 249

تورات در آيين ابراهيم و انكار تقدّم تاريخى بناى كعبه )

كل الطعام . .. قل يا اهل الكتب لم تكفرون بايات اللّه

مراد از «ايات اللّه»، مضامينى است كه در آيه هاى قبل بيان شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 161 - 9

9 - آيين اسلام، آيين ابراهيم است.

دينا قيما ملة إبرهيم

«ملة إبراهيم» بدل براى «دينا قيما» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 8

8- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « إن إبراهيم كان أمة قانتاً لله حنيفاً » : و ذلك انه على دين لم يكن عليه أحد غيره فكان أمة واحدة و أما « قانتاً »

فالمطيع و أما الحنيف فالمسلم . . . ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا «إن ابراهيم كان أُمّة قانتاً لله حنيفاً» روايت شده است: امت بودن ابراهيم(ع) به خاطر آن است كه او بر دينى بود كه هيچ كس غير او بر آن دين نبود و اما «قانتاً» به معناى مطيع است و اما حنيف به معناى مسلم مى باشد. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 8

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا

ص: 250

و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف «حنيف» را ملاك پيروى پيامبر(صلی الله علیه و آله) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 83 - 3

3 - تداوم خط فكرى و مكتبى نوح ( ع ) ، از سوى ابراهيم ( ع ) و اشتراك دين آنان در اصول و مبانى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى -

42 - 13 - 4،13

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

13 - شرايع آسمانى ، منحصر در شريعت نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) است .

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و عيسى

از اين كه خداوند به يادآورى شريعت هاى ياد شده بسنده نموده، برداشت بالا به دست مى آيد.

315- دين ابراهيم(ع) و اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 34 - 8

8 - پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) از ابراهيم ( ع ) و ابراهيم ( ع ) از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و

ص: 251

دين و سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) همان دين و سنّت ابراهيم ( ع )

ذريّة بعضها من بعض

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): . .. لأنّى من ابراهيم و ابراهيم منّى، دينه دينى و سنّته سنّتى و انا افضل منه، و فضلى من فضله و فضله من فضلى و تصديق قولى قول ربى «ذرية بعضها من بعض».

_______________________________

محاسن برقى، ج 1، ص 152 ; ح 74 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 169، ح 33.

316- ذكر آخرت طلبى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 46 - 7

7 - صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله «إنّا أخلصناهم. ..» تعليل براى «اُذكر...» باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

317- ذكر احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 11

11- مناظرات ابراهيم ( ع ) با آزر در مورد نفى بت پرستى ، بسيار مهم و شايسته يادآورى و بزرگداشت است .

واذكر فى الكتب إبرهيم . .. إذ قال لأبيه ... ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئ

«إذ» در «إذ قال» بدل از ابراهيم و در حقيقت مفعول براى «اذكر» است. بيان نحوه استدلال ابراهيم(ع) و مواد به كار رفته

ص: 252

در قياس هاى آن، گوياى آن است كه اين مجموعه داراى ارزش و سزاوار يادكرد است.

318- ذكر امتحان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 23

23 - آزمون ابراهيم ( ع ) با تكاليفى دشوار ، و پيروزى او در اين آزمون ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

يبنى إسرءيل اذكروا . .. إذ ابتلى إبرهيم ربه ... قال لاينال عهدى الظلمين

319- ذكر دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 13

13 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى امنيت مكه و برخوردار شدن مؤمنان آن سرزمين از مواهب الهى ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ قال إبرهيم رب اجعل هذا بلداً ءامناً و ارزق أهله

برداشت فوق بر اين اساس است كه «إذ» مفعول براى فعل مقدر «اذكر» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 127 - 15

15 - خاطره بناى كعبه از سوى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و دعا هاى آنان در آن هنگام ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا

برداشت فوق بر اين اساس است كه «إذ» مفعول براى فعل مقدر «اذكروا» باشد.

320- ذكر زهد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 46 - 7

ص: 253

- صفت آخرت انديشى و دنياگريزى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) شايان ياد و يادآورى است .

و اذكر عبدنا . .. إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

برداشت ياد شده بر اين اساس مبتنى است كه جمله «إنّا أخلصناهم. ..» تعليل براى «اُذكر...» باشد; يعنى، سرگذشت ابراهيم(ع) و... را ياد كن; چون آنان را به آخرت انديشى خالص گردانيديم.

321- ذكر قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 1

1- پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) وظيفه دار ياد كردن سرگذشت ابراهيم ( ع ) در قرآن

واذكر فى الكتب إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 1

1 - يادآورى سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، توصيه خداوند به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و اذكر عبدنا إبرهيم و إسحق و يعقوب

322- راستگويى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 6

6- حضرت ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى در اوج راستى و درستى و يگانگى در گفتار و كردار بود .

إنّه كان صدّيقًا

(مفردات راغب).

323- رحمت بر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 73 - 4،5،11

4- ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، همواره مشمول رحمت و بركات خاص خداوند بودند .

رحمت الله و بركته

ص: 254

عليكم أهل البيت

5- اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرنها بإسحق . .. رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت

11- نزول رحمت و بركت خاص از ناحيه خداوند بر ابراهيم ( ع ) و ساير شايستگان رحمت ، نمودى از ستايش خدا از آنان و جلوه اى از والامقامى اوست .

رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد

«إنه حميد مجيد» به منزله تعليل براى شمول رحمت و بركت بر خاندان ابراهيم است; يعنى، چون خداوند از كار نيك بندگان ستايش مى كند و شما اهل بيت نيز كارهاى نيك انجام داديد و سزاوار ستايشيد، خداوند رحمت و بركات خويش را بر شما ارزانى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

«من» براى تبعيض است; يعنى «وهبنا لهم بعض رحمتنا» عنوان «هبه» و

بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

324- رحمت بر خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 73 - 4،5

4- ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، همواره مشمول رحمت و بركات خاص خداوند بودند .

رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت

5- اسحاق و يعقوب ، رحمت و بركتى

ص: 255

از ناحيه خداوند براى ابراهيم ( ع ) و خانواده او

فبشّرنها بإسحق . .. رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت

325- رحمت بر فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 1

1- حضرت ابراهيم و فرزندانش ، اسحاق و يعقوب ، برخوردار از رحمت هايى ويژه از جانب خداوند

و وهبنا لهم من رحمتنا

«من» براى تبعيض است; يعنى «وهبنا لهم بعض رحمتنا» عنوان «هبه» و بخشش الهى، حاكى از ويژگى و مرتبه والاى آن است.

326- رد شفاعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 76 - 1،11

1- شفاعت ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ( نازل نشدن عذاب بر آنها ) به درگاه خداوند پذيرفته نشد .

يجدلنا فى قوم لوط . .. يإبرهيم أعرض عن هذا

_______________________________

دعائم الإسلام، ج 1، ص 166; بحارالأنوار، ج82، ص325، ح20.

11- « عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . فقال الله تعالى : يا ابراهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك و إنهم آتاهم عذابى بعد طلوع الشمس من يومك محتوماً غيرمردود ;

از امام صادق(ع) روايت شده است . .. خداوند فرمود: اى ابراهيم! از اين سخن درگذر، فرمان خدا رسيده [اى ابراهيم] و عذاب من براى آنان همين امروز بعد از طلوع خورشيد خواهد آمد، در حالى كه حتمى و غير قابل

برگشت است».

_______________________________

دعائم الإسلام، ج 1، ص 166; بحارالأنوار، ج82، ص325،

ص: 256

ح20.

327- رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 16 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) فرستاده خداوند براى دعوت قوم اش به عبادت خدا و رعايت تقوا بود .

لقد أرسلنا . .. و إبرهيم إذ قال لقومه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 37 - 1

1 - تلاش كامل و پيگير حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اداى رسالت

و إبرهيم الذى وفّى

328- رشد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 2

2 - هدف از آزمون ابراهيم ( ع ) ، رشد دادن و تربيت كردن او بود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

انتخاب كلمه «رب» - كه به معناى مدبر و مربى است - گوياى برداشت فوق مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 260 - 8

8 - سير رشد معرفتىِ حضرت ابراهيم ( ع ) ، از ايمان به اطمينان درونى

قال اولم تؤمن قال بلى و لكن ليطمئنّ قلبى

329- رفع ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 7

7- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، با معرفى خود و مأموريتشان ، ترس و دلهره را از ابراهيم

ص: 257

( ع ) زدودند .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 5

5- جدال و چون و چراى ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ، پس از برطرف شدن ترس او و دريافت بشارت ( فرزنددار شدن ) بود .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع و جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

330- رفع مشكلات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 16

16- ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى دانست .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

331- رفع نگرانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 5

5 - اقدام ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به رفع نگرانى از آن حضرت با معرفى خويش

قالوا لاتخف

از مطالب بعد، استفاده مى شود كه ميهمانان بعد از گفتن «لاتخف»، خود را به ابراهيم(ع) معرفى كردند و نگرانى آن حضرت را برطرف نمودند; و گرنه صرف گفتن «لاتخف» نگرانى را نمى زدايد.

332- ركوع در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز

ص: 258

) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

333- روش احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 3،6

3- برخورد منطقى و استدلالى حضرت ابراهيم با انحراف عقيدتى و شرك آزر

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

6- فقدان ادراك بت ها و ناتوانى آنها در برآورده ساختن نياز ها و جلوگيرى از گزند ها ، استدلال ابراهيم ( ع ) بر ناروابودن بت پرستى

يأبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

«إغناء» (مصدر «لايغنى») به معناى كفايت كردن و بازداشتن است. (برگرفته از «لسان العرب») و جمله «لايغنى عنك شيئاً»، يعنى از تو چيزى را دفع نكرده و تو را از آن كفايت نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 75 - 3

3 - لزوم استوار بودن باور هاى دينى بر دلايل عقلى و نه بر تقليد و سنّت ملّى ، در بينش ابراهيم ( ع )

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

334- روش برخورد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

ص: 259

9 - 42 - 3

3- برخورد منطقى و استدلالى حضرت ابراهيم با انحراف عقيدتى و شرك آزر

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 2،12،13

2- حضرت ابراهيم ( ع ) با وجود برخورد خشن و تهديد هاى آزر ، با او گفتارى ملايم و برخوردى مهربانانه داشت .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

12- برخورد ابراهيم ( ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سلم عليك سأستغفر لك ربّى

13- خوش گفتارى ، برخورد نيك و سعه صدر با جاهلان ، بدگويان و مخالفان ، شيوه اى نيكو و روشى ابراهيمى است .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

بيان عمل و گفتار حضرت ابراهيم(ع) و امر به يادآورى آن، دلالت بر نيكويى آن عمل و روش دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 63 - 3

3- ابراهيم ( ع ) در يك شگرد عالمانه ، از بت پرستان خواست تا از خود بت ها در باره شكننده آنها پرسوجو كنند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ و درخواست از بت پرستان به پرس و جو كردن از بت ها براى شناسايى بت شكن، شگردى عالمانه را در مبارزه با بت پرستى برگزيد; زيرا بت پرستان از اين طريق به آسانى

ص: 260

به بطلان راه خويش پى بردند; چنان كه آيه بعد (فرجعوا إلى أنفسهم. ..) گوياى همين حقيقت است.

335- روش برخورد با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 3،6

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتل

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

«أو» در «أو حرّقوه» مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

336- روش تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 125 - 15

15- بهره گيرى از حكمت ، موعظه نيكو و جدل بهترين در تبليغ دين ، روشى ابراهيمى است .

اتّبع ملّة إبرهيم . .. ادع إلى سبيل ربّك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جدلهم بالتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 44 - 11

11- برانگيختن عقل و وجدان مردم به داورى ، روش حضرت ابراهيم (

ص: 261

ع ) در ارشاد و تبليغ

لِمَ تعبد ما لايسمع . .. لاتعبد الشيطن إنّ الشيطن كان للرحمن عصيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب «ياأبت» گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 58 - 6

6 - اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ ، تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

«فاء» در «فجعلهم» يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 63 - 4

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فسلوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11

ص: 262

- انبياء

- 21 - 64 - 3،6

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظلمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم هذا فسلوهم ... فقالوا إنّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما هؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الله

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 72 - 4

4 - ايجاد سؤال در مردم نسبت به باور هاى آنان ، روش ابراهيم ( ع ) در

تذكر دادن و باطل كردن عقايد ايشان

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

ص: 263

- 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 80 - 5

5 - استفاده ابراهيم ( ع ) از ضرورى ترين و ملموس ترين نياز هاى بشرى ، براى متوجه ساختن قوم خويش به خدا

و الذى هو يطعمنى و يسقين . و إذا مرضت فهو يشفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 16 - 6

6 - توجه دادن مردم به بازگشت خير و منفعت اعمال دينى به خودشان ، از شيوه هاى تبليغى ابراهيم ( ع ) بود .

اعبدوا اللّه و اتّقوه ذلكم خير لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 17 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم خويش ، بت ها را به حقارت و پستى ياد مى كرده است .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا

نكره آوردن «أوثان» مى تواند به منظور بيان حقارت شأن بت ها باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 25 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى آگاهى قوم اش ،

ص: 264

حقارت و ناتوانى بت ها را تبليغ مى كرد .

و قال إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوثنًا

«أوثاناً» به صورت نكره آورده شده و تنوين آن، براى تحقير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 85 - 5

5 - آغاز كردن تبليغ دين و حركت اصلاحى از نزديكان و اطرافيان ، شيوه

ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز تبليغ خود، پدر و اطرافيان خود را مخاطب قرار داد.

337- روش زندگى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 2

2 - آشنايى مسلمانان ، با ارزش هاى زندگى ابراهيم ( ع ) و همگامانش *

قد كانت لكم أسوة حسنة. .. والذين معه

تعبير «كانت لكم اُسوة»، مى تواند نظر به آشنايى مسلمانان با برنامه هاى ارزشى ابراهيم(ع) داشته باشد.

338- روش شرك ستيزى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 58 - 6

6 - اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ ،

تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

«فاء» در «فجعلهم» يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در

ص: 265

هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 66 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما هؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 96 - 4

4 - شكستن ابّهت و تقدس بت ها ، در مرحله نخست و سپس گفتوگوى خردبرانگيز ، شيوه مبارزه ابراهيم ( ع ) با مشركان و مظاهر شرك

فقال ألا تأكلون . .. فراغ عليهم ضربًا باليمين ... قال أتعبدون ما تنحتون . و اللّ

برداشت ياد شده از آن جا است كه ابراهيم(ع) در آغاز مبارزه با شرك و بت پرستى، ابتدا به سراغ بتكده رفته و ضمن به تمسخر گرفتن بت ها، آنها را درهم شكست. سپس با مخاطب قرار دادن مردم، آيين آنان را زير سؤال برد (أتعبدون ما تنحتون) و به تأمّل و انديشه واداشت.

339- روش مبارزه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 64 - 6

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ،

ص: 266

از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم هذا فسلوهم ... فقالوا إنّك

340- روش هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 6

6- راهنمايى ها و هدايت هاى حضرت ابراهيم ( ع ) به آزر ، همراه با لطف و مهربانى بوده است .

يأبت . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

خطاب «يا أبت» حاكى از اظهار شفقت ابراهيم(ع) به آزر است. علاوه بر اين كه او آزر را جاهل نخواند و بر محدوديت آگاهى خود نيز تصريح كرد (من العلم); اين روش، سرشار از عطوفت به مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و هدايت آزر داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب «ياأبت» گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) با وعده استغفار به آزر ، سعى در متمايل ساختن او به توحيد و درمان سرسختى او داشت .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

نرمى پاسخ ابراهيم(ع) و وعده استغفار به او، ممكن است به جهت متنبه ساختن و نرم كردن دل او براى دست برداشتن از بت پرستى باشد.

341- رؤياى ابراهيم(ع)

جلد -

ص: 267

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 3،5،11،15

3 - خواب ديدن ابراهيم ( ع ) ، مبنى بر ذبح فرزند نوجوانش اسماعيل

قال يبنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك

5 - مشورت و نظرخواهى ابراهيم ( ع ) ، از فرزندش اسماعيل نسبت به ذبح وى

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

از لحن جمله «فانظر ماذا ترى» (بنگر تا رأى تو چيست؟) نوعى نظر خواهى و مشورت استفاده مى شود. البته فلسفه اين كار، استفاده ابراهيم(ع) از نظرات اسماعيل(ع) نبود; بلكه يا براى آزمايش فرزندش بود و يا به منظور زمينه سازى براى پذيرش بى تحميل فرمان ذبح از جانب اسماعيل(ع)

11 - مأموريت ابراهيم ( ع ) ، به ذبح فرزندش از راه خواب بود .

يبنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر

15 - اسماعيل ، مأموريت پدرش در رؤيا را مبنى بر ذبح كردن وى درك كرد

.

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) تنها خواب خود را براى اسماعيل نقل كرد و از مأمور بودن خود سخنى به ميان نياورد; ولى اسماعيل(ع) اين خواب را مأموريت الهى تلقى كرد و به پدر گفت: پدرجان مأموريت خود را انجام بده.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 105 - 3

ص: 268

- رؤياى ابراهيم ( ع ) مبنى بر ذبح فرزندش اسماعيل ( ع ) ، از رؤيا هاى صادقه بود .

قد صدّقت الرءيا

342- زكات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 11

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

343- زكات درشريعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

344- زمان دعوت از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 3

3 - دعوت مشركان از ابراهيم ( ع ) براى خروج از شهر ، در شب هنگام بود .

345- فنظر نظرة فى النجوم

نگاه ابراهيم(ع)، به ستارگان حاكى است كه اين نگاه در شب بود; زيرا ستارگان در شب مشاهده مى شوند.

346- زمينه پاداش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 3

3 - عبوديت و ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

ص: 269

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله «إنّه من عبادنا المؤمنين» تعليل براى جمله «كذلك نجزى المحسنين» است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم (مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

347- زمينه ظهور ايمان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در جريان قربانى

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

348- زمينه قبول استغفار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 20

20- حضرت ابراهيم ( ع ) ، لطف و عنايت ويژه خداوند به خود را ، پشتوانه پذيرش استغفار خود مى دانست .

سأستغفر لك ربّى إنّه كان بى حفيًّا

349- زمينه هدايت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 27 - 7

7 - اعتقاد راسخ حضرت ابراهيم ( ع ) ، به برخوردار شدن از هدايت الهى در پرتو برائت از شرك و بت پرستى

إنّنى براء ممّا تعبدون . .. فإنّه سيهدين

350- زن در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره -

ص: 270

سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 26 - 4

4 - نقش زنان در آماده ساختن و طبخ غذا ، در عصر ابراهيم ( ع ) *

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از اين كه ابراهيم(ع) براى تهيه غذاى ميهمانان به همسرش مراجعه كرده، استفاده مى شود كه همسر آن حضرت آماده سازى غذا را برعهده داشته است.

351- ستاره پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 76 - 1

1 - ستاره پرستى از آيينهاى رايج در بين مردم زمان ابراهيم

رءا كوكبا قال هذا ربى

352- ستاره شناسى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 4

4 - « عن الكاظم ( ع ) . . .قد قال اللّه تعالى فى حق ابراهيم ( ع ) : . . . « فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم » فلو لم يكن عالماً بعلم النجوم ما نظر فيها و ما قال : « إنّى سقيم » . . . ;

از امام كاظم(ع) روايت شده . ..كه خداوند متعال در حق ابراهيم(ع) فرموده: ...«فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم» اگر ابراهيم عالم به علم نجوم نبود در ستارگان نظر نمى افكند و نمى گفت: «إنّى سقيم»...».

353- سجده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 13

13 - سجده هاى بسيار ابراهيم

ص: 271

( ع ) ، موجب برگزيده شدن وى ، از سوى خداوند ، به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) در مورد علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لكثرة سجوده على الارض.

_______________________________

علل الشرايع، ص 34، ح 1، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 554، ح 584.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُولئك . .. إذا تتلى عليهم ءايت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

354- سجده در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

355- سخاوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 26 - 8

8 - سخاوت و ميهمان نوازى ابراهيم ( ع ) و همسرش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

356- سردى آتش قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 69 - 1

1-

ص: 272

آتش به فرمان خداوند ، بر ابراهيم ( ع ) سرد و سلامت ( مطبوع و بى آسيب ) گرديد .

قلنا ينار كونى بردًا و سلمًا على إبرهيم

فرمان خداوند به سلامت شدن آتش بر ابراهيم(ع)، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه نه تنها آتش بايد بر آن حضرت سرد باشد و او را نسوزاند; بلكه سردى آن به گونه اى و به اندازه اى باشد كه كاملاً مطبوع، دلپذير و بى آسيب باشد.

357- سرزنش پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 86 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، پدر و قومش را به سبب گرايش به معبودهايى جز اللّه ، مورد سرزنش قرار داد .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

استفهام در «أئفكا» متضمن معناى توبيخ است و «إله» مفرد «ءالهة» به معناى معبود مى باشد.

358- سرزنشهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) بت و بت پرستى را به شدت تحقير كرد و پدر و قومش را به خاطر اين كار مورد سرزنش قرار داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل

اشاره كردن به بت ها با اسم اشاره نزديك (هذه) و نيز تعبير «تماثيل» (صورت ها و مجسمه هاى بى جان)، حاكى از تحقير بت و بت پرستى به وسيله ابراهيم(ع) است. گفتنى است استفهام در «ما هذه...» - به قرينه مقام

- توبيخى است.

ص: 273

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 66 - 1

1- ابراهيم ( ع ) قومش را به خاطر عبادت غير خداى يكتا ، مورد سرزنش قرار داد .

قال أفتعبدون من دون اللّه

همزه در «أفتعبدون» از نوع استفهام انكارى توبيخى است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 67 - 4

4- ابراهيم ( ع ) قوم بت پرست خويش را به خاطر تعقل نكردن در باور ها و انديشه هاى خود ، مورد سرزنش قرار داد .

أُفّ لكم . .. أفلاتعقلون

همزه در «أفلاتعقلون» براى استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 75 - 1

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به سرزنش قوم خود ، به خاطر پرستش كوركورانه بت

ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

استفهام در «أفرءيتم» توبيخى است و مفاد آن اين است كه: چرا در باره آنچه مى پرستيد، انديشه نمى كنيد و صرفاً متكى به تقليد كوركورانه از نياكان خود هستيد؟

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 86 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، پدر و قومش را به سبب گرايش به معبودهايى جز اللّه ، مورد سرزنش قرار داد .

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون

ص: 274

ستفهام در «أئفكا» متضمن معناى توبيخ است و «إله» مفرد «ءالهة» به معناى معبود مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 95 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) مشركان را به خاطر پرستش معبود هاى دست ساز خود سرزنش كرد .

قال أتعبدون ما تنحتون

«نحت» (ماده «تنحتون») به معناى تراشيدن شىء سخت (چون سنگ و چوب) است.

359- سعادت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 16

16- ابراهيم ( ع ) ، در آستانه هجرت خود از ديار بت پرستان ، به رفع سختى ها و كسب سعادت خود اميدوار بود و دعا به درگاه خداوند را عامل آن مى دانست .

عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

360- سلام بر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 3

3- فرشتگان پيام آورِ بشارت ، به هنگام حضور در پيشگاه ابراهيم ( ع ) بر او سلام كردند .

قالوا سلمًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 109 - 1،3

1 - سلام و تحيت بزرگ خداوند به ابراهيم ( ع )

سلم على إبرهيم

تنوين «سلامٌ» براى تعظيم است.

3 - برجاى ماندن سنت سلام و تحيت بر ابراهيم ( ع ) در ميان نسل هاى پس از او

و

ص: 275

تركنا عليه فى الأخرين . سلم على إبرهيم

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه جمله «سلام على ابراهيم» تفسير براى جمله «و تركنا عليه. ..» باشد; يعنى، آنچه براى ابراهيم(ع) بر جاى گذاشتيم، عبارت است از سنت سلام و تحيت بر او.

361- سلام به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 1،11

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به هنگام ورود بر وى ، به او سلام و درود گفتند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا

11- « . . . قال أبوجعفر ( ع ) : . . . بعث الله رسلاً إلى إبراهيم . . . فدخلوا عليه ليلاً ففزع منهم و خاف أن يكونوا سُرّاقاً ، قال : فلمّا أن رأته الرسل فزعاً وجلاً « قالوا سلاماً » . . . « قال إنا منكم وجلون قالوا لاتوجل . . . » . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند فرستادگانى را به سوى ابراهيم(ع) گسيل داشت ... پس شبانه بر او وارد شدند و او از آنان وحشت كرد و ترسيد كه دزد باشند. امام فرمود: پس چون فرستادگان آن حضرت را وحشت زده و هراسان ديدند، به او سلام كردند ... او [گفت]: قال إنا منكم وجلون...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 1

1 - ورود ميهمانان گرامى ابراهيم ( ع

ص: 276

) ( فرشتگان ) بر آن حضرت ، با تحيت و سلام

إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا

362- سلام مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 1،6

1 - ورود ميهمانان گرامى ابراهيم ( ع ) ( فرشتگان ) بر آن حضرت ، با تحيت و سلام

إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا

6 - پاسخ ابراهيم ( ع ) به سلام ميهمانان خويش ، قبل از هر سخن ديگر

فقالوا سلمًا قال سلم

363- سلامتى قلب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 84 - 1،2،3

1 - ابراهيم ( ع ) ، با قلبى سليم به پيشگاه پروردگار بار مى يافت .

لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

2 - ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از قلبى سالم و پاك از آفت ها و امراض روحى ، اخلاقى و شخصيتى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

«سليم» صفت مشبهه و مشتق از «سلامت» (پاكى از امراض دردها و آفت ها) است. توصيف قلب به «سليم» بودن، اشاره به انواع امراض و آفت هاى روحى، اخلاقى و شخصيتى دارد.

3 - برخوردارى از قلب سليم ، برجسته ترين صفت ابراهيم ( ع )

إذ جاء ربّه بقلب سليم

364- سنگسار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 3،4

3- آزر ، ابراهيم ( ع ) را - در صورت دست

ص: 277

نكشيدن از بت ستيزى - به سنگساركردن تهديد كرد .

لئن لم تنته لأرجمنّك

«رجم» كه در اصل به معناى كشتن به وسيله سنگسار بوده است، به هريك از انواع كشتن نيز اطلاق مى گردد. اين لغت، به معناى ناسزا گفتن نيز آمده است (لسان العرب). در آيه، همه اين معانى محتمل است و برداشت يادشده براساس اصل معناى آن است.

4- آزر ، با سوگند بر سنگساركردن ابراهيم ( ع ) ، در صورت ادامه مبارزه با بت پرستى ، او را براى مدتى طولانى از خانه اش بيرون كرد .

واهجرنى مليًّا

«مليّاً» به معناى مدت طولانى است (لسان العرب).

365- سنگسار در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 8

8- مجازات روى گردانى از بت پرستى در عصر آزر سنگسار كردن بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك

آزر به دو صورت ابراهيم(ع) را تحت فشار قرار داد 1- تهديد به سنگساركردن 2- راندن و طرد او از خانمان; از اين دو، آنچه كه جنبه اجتماعى دارد همان سنگساركردن است، زيرا چنين كارى با تصميم فردى و بدون پايگاه و پشتوانه قانونى، قاعدتاً قابل اجرا نيست، برخلاف طرد از خانواده كه امرى فردى و داخلى است. بنابراين مى توان گفت كه مجازات رجم براى كسانى كه عليه بت ها اقدامى انجام دهند در آن زمان وجود داشته است.

366- سوزاندن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 68 - 1،2،6

1- ابراهيم ( ع )

ص: 278

، از سوى بت پرستان محكوم به سوزانده شدن در آتش شد

.

قالوا حرّقوه

2- آتشى كه ابراهيم ( ع ) در آن افكنده شد ، آتشى انبوه و شديد بود .

قالوا حرّقوه

«تحريق» (مصدر «حرّقوه») و مبالغه در «حرق» (سوزاندن) است; يعنى، سوزاندن بسيار و شديد.

6- سوزاندن كامل ابراهيم ( ع ) ، تنها راه دفاع از عقيده بت پرستان و معبود هاى ادعايى در ديد قوم او بود .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم إن كنتم فعلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 70 - 3

3- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر افكنده شدن در آتش ، با نيرنگ و توطئه ديگرى از سوى بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «كيداً» نيرنگ جديد و غير از افكندن در آتش باشد; زيرا در معناى «كيد» محرمانه بودن نهفته است، در حالى كه افكندن در آتش كارى علنى بود نه مخفى; به علاوه تعبير «أرادوا»; يعنى، اراده كردند و خواستند (نه عملى كردن) شاهد اين مدعا است. گفتنى

است تنوين «كيداً» براى تفخيم و تعظيم باشد كه در اين صورت بيانگر بزرگى نيرنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 1،6،8،9

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ،

ص: 279

تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

«أو» در «أو حرّقوه» مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

8 - قوم ابراهيم ، سرانجام تصميم گرفتند كه ابراهيم ( ع ) را در آتش بسوزانند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنجيه اللّه من النار

9 - قوم ابراهيم ، براى عملى ساختن تصميم خود ، ابراهيم را در آتش پرتاب

كردند .

فما كان جواب قومه . .. أو حرّقوه فأنجيه اللّه

«فاء» در «فأنجاه» براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و آن مى تواند چنين باشد: «ثم جعلوه فى النار»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 25 - 5

5 - پيام توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) پيش و پس از انداخته شدن در آتش ، تفاوتى نداشت .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا . .. إلاّ أن

ص: 280

قالوا اقتلوه أو حرّقوه ... و قال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى «قال» حضرت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 2

2 - تصميم دسته جمعى مشركان بر سوزاندن ابراهيم ( ع ) در آتشى پرحرارت و پرشعله

فألقوه فى الجحيم

«جحيم» (از ماده «جحمه») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 98 - 3

3 - نجات ابراهيم ( ع ) ، از ميان تلى از آتش پرشعله مشركان

فألقوه فى الجحيم . .. فجعلنهم الأسفلين

367- سوگند ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 1

1- سوگند مؤكد ابراهيم ( ع ) بر حيله و تدبير كردن ، براى ضربه زدن به بت ها در غياب بت پرستان

و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد أن تولّوا مدبرين

«كيد» به معناى حيله و تدبيرى

ص: 281

پنهانى براى ضربه زدن به غير است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 93 - 4،5

4 - سوگند ابراهيم ( ع ) ، بر شكستن بت هاى مشركان

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده مبتنى بر اين نكته است كه «يمين» به معناى قسم باشد. بر اين اساس «با» به معناى سببيت است; يعنى، ابراهيم(ع) به سبب سوگندى كه ياد كرده بود، ضربه اى محكم بر بت ها فرود آورد.

5 - وفاى ابراهيم ( ع ) ، به سوگند خويش در شكستن بت ها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

368- سوگند به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 3 - 1

1 - سوگند خداوند به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

و والد و ما ولد

سخن گفتن از مكه در آغاز سوره، قرينه است بر اين كه «والد و ما ولد»، پدر و فرزندى اند كه با مكه ارتباط تنگاتنگى داشتند. آشكارترين مصداق آن

دو، حضرت ابراهيم(ع) و فرزندش اسماعيل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 4 - 3

3 - خداوند ، با سوگند به شهر مكه و حضرت ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برآميخته بودن زندگانى انسان با رنج و سختى ، تأكيد كرده است .

لا أُقسم . .. لقد خلقنا الإنسن فى كبد

اين آيه، جواب قسم هايى

ص: 282

است كه در آيات پيشين آمده بود.

369- سهولت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 78 - 11

11 - تكاليف الهى در شريعت ابراهيم ( ع ) تكاليفى آسان و به دور از هرگونه عسر و حرج بود .

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

370- سيره ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، پيوسته به خداوند توجه داشت و خواسته هاى خود را از او تقاضا مى كرد .

إن إبرهيم . .. منيب

انابه به درگاه خداوند، به معناى رجوع كردن به اوست.

371- شجاعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 12

12 - ابراهيم(ع) با اعلام نهراسيدن از معبودهاى مشركان، بى پايگى منطق و تهديدهاى مشركان را نشان داد.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) در مبارزه عليه بت پرستى ، داراى عزمى راسخ و

شجاعت بسيار بود .

تاللّه لأكيدنّ أصنمكم

تأكيد كلام حضرت ابراهيم(ع) به وسيله «تاء» و «لام» قسم (تاللّه لأكيدنّ . ..)، دليل بر عزم راسخ آن حضرت است. اظهار چنين كلام مؤكدى در حضور بت پرستان - كه حرف خطاب «كم» در «أصنامكم» و نيز

ص: 283

مخاطب آمدن فعل «تولّوا» بر آن دلالت دارد - گوياى شجاعت بسيار ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 7

7 - ابراهيم ( ع ) ، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرك و بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

از يادآورى داستان ابراهيم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستى و از موضع گيرى ايشان در برابر جامعه خويش - حتى نزديك ترين خويشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده مى شود.

372- شخصيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 140 - 11

11 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) از پيامبران و شخصيت هاى مورد قبول يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 84 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از قلبى سالم و پاك از آفت ها و امراض روحى ، اخلاقى و شخصيتى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

«سليم» صفت مشبهه و مشتق از «سلامت» (پاكى از امراض دردها و آفت ها) است. توصيف قلب به «سليم» بودن، اشاره به انواع امراض و آفت هاى روحى، اخلاقى و شخصيتى دارد.

373- شخصيت اجتماعى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 -

ص: 284

27 - 6

6 - ايمان قوى مردم دور و نزديك ، به حضرت ابراهيم ( ع ) و نفوذ و محبوبيت شديد آن حضرت در ميان آنان

و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

استقبال مردم دور و نزديك از دعوت حضرت ابراهيم(ع) و هجوم آنان براى زيارت كعبه به صورت پياده و سواره، نشان از آشنايى آنها با شخصيت والاى آن حضرت و محبوبيت او در ميان آنان دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى سرشناس و مورد توجه در ميان قوم خويش

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

پيشنهاد مشركان به ابراهيم(ع) براى بيرون رفتن از شهر، مى تواند به اين دليل باشد كه آن حضرت، شخصيتى ممتاز و برجسته در ميان مردمش بود كه شركت و عدم شركت او در چنين مراسم عمومى و ملى، بسيار چشم گير و با اهميت بود.

374- شدت آتش قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 68 - 2

2- آتشى كه ابراهيم ( ع ) در آن افكنده شد ، آتشى انبوه و شديد بود .

قالوا حرّقوه

«تحريق» (مصدر «حرّقوه») و مبالغه در «حرق» (سوزاندن) است; يعنى، سوزاندن بسيار و شديد.

375- شرح صدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 12

12- برخورد ابراهيم (

ص: 285

ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سلم عليك سأستغفر لك ربّى

376- شرك پدر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 85 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، آيين شرك و بت پرستى پدر و قومش را زير سؤال برد و آن را محكوم كرد .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

377- شرك در نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 8

8 - وجود افرادى شرك پيشه ، در نسل ابراهيم ( ع )

لعلّهم يرجعون

با توجه به رجوع ضمير «هم» به نسل ابراهيم(ع)، استفاده مى شود كه برخى از آنان آلوده به شرك بودند; بنابراين مفاد آيه اين مى شود كه توحيد در گروهى از نسل ابراهيم باقى ماند تا زمينه آن شود كه گروه ديگر آنان نيز به توحيد بازگردند.

378- شرك ستيزى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 76 - 2

2 - ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

ص: 286

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 77 - 2

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 2،9

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

9 - ابراهيم(ع) در پى ابطال مستدل عقايد شرك آميز قوم خويش، به صراحت از معبودهاى آنان بيزارى جست.

فلما رءا الشمس . .. إنى برىء مما تشركون

چنانچه «ما» در «مما تشركون» موصول باشد، مضمون جمله چنين است: «برىء من الذى تشركون به». يعنى از چيزهاييكه به آن شرك مىورزيد

بيزارم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 1

1 - ابراهيم(ع) در پى مجادله با مردم و ابطال باورهاى شرك آلود آنان، بر يگانه پرستى خويش تأكيد كرد.

فلما أفل . .. إنى وجهت وجهى للذى فطر السموت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 5

5 - استدلالهاى ابراهيم(ع) بر ابطال شرك و پرستش بتها و اجرام آسمانى به هدايت خداوند بود.

أتتخذ أصناما . .. قال لاأحب الأفلين ... و قد

ص: 287

هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند درخواست امنيت و مصونيت سرزمين مكه از نفوذ و رخنه آيين شرك و بت پرستى كرد . *

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

درخواست حضرت ابراهيم(ع) براى مصونيت خود و خاندانش از گرايش به شرك، مى تواند قرينه اى باشد بر اينكه مقصود از امنيت مكه، مصونيت آن از شرّ نفوذ آيين شرك و بت پرستى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 4

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 1،3،11

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به خاطر بت پرستى آزر با او به بحث و گفت وگو پرداخت .

إذ قال لأبيه يأبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

چنانچه در سوره انعام آمده است، نام مخاطب ابراهيم(ع) «آزر» بوده است.

3- برخورد منطقى و استدلالى حضرت ابراهيم با انحراف عقيدتى و شرك آزر

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

ص: 288

1- مناظرات ابراهيم ( ع ) با آزر در مورد نفى بت پرستى ، بسيار مهم و

شايسته يادآورى و بزرگداشت است .

واذكر فى الكتب إبرهيم . .. إذ قال لأبيه ... ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئ

«إذ» در «إذ قال» بدل از ابراهيم و در حقيقت مفعول براى «اذكر» است. بيان نحوه استدلال ابراهيم(ع) و مواد به كار رفته در قياس هاى آن، گوياى آن است كه اين مجموعه داراى ارزش و سزاوار يادكرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 1،4

1- اظهار شگفتى و ناباورى نسبت به عقايد توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) ، پاسخ آزر به منطق توحيدى و بت ستيزى آن حضرت بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى يأبرهيم

همزه در «أراغب» براى استفهام توبيخى است كه تعجب نيز از آن فهميده مى شود.

4- آزر ، با سوگند بر سنگساركردن ابراهيم ( ع ) ، در صورت ادامه مبارزه با بت پرستى ، او را براى مدتى طولانى از خانه اش بيرون كرد .

واهجرنى مليًّا

«مليّاً» به معناى مدت طولانى است (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 1،5،7

1- ابراهيم ( ع ) در حضور پدر و قومش ، بت پرستى را زير سؤال برد و آشكارا با آن به مخالفت برخاست .

إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل

ص: 289

ستفهام در «ما هذه التماثيل. ..» سؤال از حقيقت بت ها است، نه نام آنها. و از آن جايى كه ابراهيم(ع) از حقيقت آنها آگاه بود و نيازى به سؤال نداشت، استفهام ايشان به منظور زير سؤال بردن و محكوم كردن بت پرستى و نوعى اظهار مخالفت با آن بوده است.

5- مبارزه با انديشه هاى خرافى و شرك آلود ، تبلور رشد و كمال ابراهيم ( ع ) بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده . .. إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل

; يعنى، اعطاى رشد به ابراهيم(ع) هنگامى بود كه او به پدر و قومش گفت. ...

7- مخالفت با عقايد انحرافى پدر ، آغاز مبارزه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه تقدم لفظى «أبيه» بر «قومه» دلالت بر تقدم زمانى داشته باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 54 - 2

2- مخالفت قاطع و صريح ابراهيم ( ع ) با شرك و تقليد كوركورانه پدر و قوم خويش

إذ قال لأبيه و قومه . .. لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 3،4،7

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم

ص: 290

. .. فى ضلل مبين ... ربّكم ربّ السموت ... و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

4- حضرت ابراهيم ( ع ) در مبارزه عليه بت پرستى ، داراى عزمى راسخ و شجاعت بسيار بود .

تاللّه لأكيدنّ أصنمكم

تأكيد كلام حضرت ابراهيم(ع) به وسيله «تاء» و «لام» قسم (تاللّه لأكيدنّ . ..)، دليل بر عزم راسخ آن حضرت است. اظهار چنين كلام مؤكدى در حضور بت پرستان - كه حرف خطاب «كم» در «أصنامكم» و نيز مخاطب آمدن فعل «تولّوا» بر آن دلالت دارد - گوياى شجاعت بسيار ايشان است.

7- « عن أبى جعفر ( ع ) : . . . فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم دخل إبراهيم ( ع ) إلى آلهتهم بقدوم فكسرها إلاّ كبيراً لهم ;

از امام باقر(ع) روايت شده: چون نمروديان از ابراهيم(ع) دور شدند و به طرف محل جشن ويژه خود رفتند، آن حضرت با تيشه داخل بتخانه شد و غير از بت بزرگ، همه بت ها را شكست. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 65 - 6

6-

ص: 291

بت پرستان ، استدلال هاى ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك را نادرست انگاشته و او را به خاطر شكستن بت ها مجرم دانستند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما هؤلاء ينطقون

جمله «لقد علمت ما هؤلاء ينطقون» پاسخ مشركان به كلام ابراهيم(ع) (فسئلوهم إن كانوا ينطقون) است; يعنى، تو مى دانى كه بت ها از سخن گفتن عاجزاند، پس چرا ما را به سؤال كردن از بت ها حواله مى دهى. لابد سؤال تو

براى فرار از اتهام بت شكنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 85 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، آيين شرك و بت پرستى پدر و قومش را زير سؤال برد و آن را محكوم كرد .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 4،5

4 - ابراهيم ( ع ) ، در آغاز مبارزه اش با شرك و بت پرستى ، قدرت اجتماعى و جايگاه نيرومندى در ميان قوم خود نداشت .

قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم

تصميم بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن او، در انبوهى از آتشى كه مردم هيزم آور آن بودند - بدون اين كه احدى از او دفاع كند - مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

5 - ابراهيم ( ع ) ، مظهر يكتاپرستى و الگوى مقاومت

ص: 292

در مبارزه با شرك و بت پرستى

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . .. و اللّه خلقكم و ما تعملون . قالوا ابنوا له بن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 2،7

2 - داستان مبارزه حضرت ابراهيم ( ع ) با شرك و بت پرستى ، داستانى زنده و درس آموز براى هميشه تاريخ

و إذ قال إبرهيم

كلمه «إذ» در محل نصب و مفعول به براى فعل محذوف است; يعنى، «واذكر إذ قال. ..».

7 - ابراهيم ( ع ) ، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرك و بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

از يادآورى داستان ابراهيم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستى و از موضع گيرى ايشان در برابر جامعه خويش - حتى نزديك ترين خويشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 23

23 - قيام ابراهيم ( ع ) ، عليه محيط اجتماعى و خويشاوندى شرك آلود

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم و ممّا تعبدون من دون اللّه

379- شفاعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 4

4- ابراهيم ( ع ) ، از پيشگاه خداوند درباره هلاكت قوم لوط شفاعت كرد و خواهان نازل نشدن عذاب بر آنان شد .

يجدلنا فى

ص: 293

قوم لوط

آيه 76 (قد جاء أمر ربك . ..) گوياى محتواى جدال و چون و چراى ابراهيم(ع); يعنى، برطرف شدن عذاب از قوم لوط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 76 - 7

7- جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يجدلنا فى قوم لوط . .. يإبرهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك

380- شك در حقانيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 55 - 1

1- قوم ابراهيم نسبت به حق بودن سخن ابراهيم ( ع ) و جدى بودن او در نفى شرك و بت پرستى ، ترديد داشته و آن را بعيد مى دانستند .

قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ-عبين

381- شكرگزارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 16

16- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند توفيق يافتن مردم و ذريه اش براى شكر نعمت هاى الهى را خواستار گرديد .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. فاجعل أفئدة من الناس ... و ارزقهم من الثمرت لعلّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 1

1- شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى ، از اوصاف و ويژگى

ص: 294

هاى حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم كان . .. شاكرًا لأنعمه

382- شيعيان و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 161 - 12

12 - عن الحسين بن على(ع): ما احد على ملة إبراهيم إلا نحن و شيعتنا . .. .

از امام حسين(ع) روايت شده است: هيچ كس، جز ما و شيعيان ما، پيرو آيين ابراهيم نيست . .. .

383- صبر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 18

18 - بردبارى و شكيبايى ابراهيم ( ع ) در راه هدايت مردم و انجام تكاليف الهى

إن إبرهيم لأوّه حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 12

12- برخورد ابراهيم ( ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سلم عليك سأستغفر لك ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 7

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم . .. قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم ... إنّه من

بيان داستان ابراهيم(ع) براى پيامبراسلام وايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

384- صحف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره -

ص: 295

سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 19 - 5

5 - صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، از نخستين كتاب هاى آسمانى بوده است .

لفى الصحف الأُولى . صحف إبرهيم و موسى

وصف «الاُولى» (در آيه قبل)، ممكن است در مقايسه با زمان نزول قرآن بوده و تنها ناظر به تقدم «صحف» بر قرآن باشد همچنين مى تواند به معناى حقيقى آن بوده و به دوران آغازين نزول كتاب هاى آسمانى، نظر داشته باشد. برداشت ياد شده، ناظر به احتمال دوم است.

385- صداقت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 5،6

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از صدّيقان و از پيامبران الهى بود .

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

6- حضرت ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى در اوج راستى و درستى و يگانگى در گفتار و كردار بود .

إنّه كان صدّيقًا

(مفردات راغب).

386- صفات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 7،8

7 - ابراهيم ( ع ) ، انسانى حق گرا و گريزان از باطل

ملة إبرهيم حنيفاً

«حنيف» به كسى گفته مى شود كه از ضلالت روى برتابد و به طريق مستقيم روى آورد. (مفردات راغب)

8 - ابراهيم ( ع ) ، هرگز به شرك گرايش پيدا نكرد و از مشركان نبود .

و ما كان من المشركين

جلد

ص: 296

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 15

15 - ابراهيم ( ع ) ، اهل دعا و نيايش بسيار و شخصيتى حليم و بردبار بود .

إن إبرهيم لأوّه حليم

در روايتى از امام باقر(ع) نقل شده كه حضرت فرمودند: «لأوّاه الدعاء»: يعنى اوّاه كسى است كه بسيار دعا و نيايش كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 5

5- پذيرش مهمان - هر چند كه ناشناس باشد - از خلق و خوى ابراهيم ( ع ) بود .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه ... قال إنا منكم وجلون

ترس و اضطراب ابراهيم(ع) از حضور مهمانان (إنا منكم وجلون) نشان مى دهد كه آنان براى ابراهيم(ع) ناشناخته بودند و اگر آن حضرت آنان را مى شناخت هراس برنمى داشت. پذيرش مهمان ناشناخته گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 6

6- حضرت ابراهيم ( ع ) از جهت فرايند جسمى و حالات روحى و نيز در روابط موجود ميان انسان ها ، همانند ساير مردم بود .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . .. قال إنا منكم وجلون ... مسّنى الكبر ... قال فما خطبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 1

1-

ص: 297

شكرگزارى در برابر نعمت هاى الهى ، از اوصاف و ويژگى هاى حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم كان . .. شاكرًا لأنعمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 83 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، داراى اوصاف و ويژگى هاى نوح ( ع )

و إنّ من شيعته لإبرهيم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه لازمه پيرو بودنِ ابراهيم(ع) در سير و سلوك زندگى، دارا بودن همان سير و سلوك نوح پيامبر(ع) است.

387- طواف در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 21

21 - طواف خانه خدا و اعتكاف در آن جايگاه ، از احكام شريعت ابراهيم

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين

388- ظالمان نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

389- عبادت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

ص: 298

بقره -

2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 141 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشار اليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر و لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

390- عبادت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 134 - 1

1 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندان آنان ، امتى پرستشگر خدا و تسليم در برابر او

تلك أمة قد خلت

مشاراليه «تلك» پيامبران ياد شده در آيه قبل و فرزندانشان است. به كارگيرى «تلك» براى اشاره به مذكر به لحاظ خبر (أمة) مى باشد.

391- عبادتگاه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 97 - 4

4 - كعبه ، عبادتگاه حضرت ابراهيم ( ع ) *

فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم

بنابراينكه مراد از «مقام ابراهيم»، مقام عبادت آن

ص: 299

حضرت باشد ; چنانچه علامه طباطبائى احتمال داده اند.

392- عبرت از زندگى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 1

1- زندگى حضرت ابراهيم ( ع ) و كيفيت و نوع دعايش ، درس آموز و شايسته يادآورى است .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

«و إذ قال» متعلق به «اذكر» و يا «اذكروا» در تقدير است. روشن است كه تذكر به يادآورى داستان حضرت ابراهيم(ع) نشانگر اهميت و درس آموزى آن است.

393- عبرت از قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 3

3- زندگى ابراهيم ( ع ) و خصوصيات او ، سازنده و درس آموز است .

واذكر فى الكتب إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 69 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، ماجرايى مهم و شايان درس آموزى

و اتل عليهم نبأ إبرهيم

«نبأ» به ماجرايى گفته مى شود كه داراى فايده اى بزرگ باشد (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 103 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم و قوم او ، نشانه الهى و درس عبرتى بزرگ براى همه انسان ها

و اتل عليهم نبأ إبرهيم . .. إنّ فى ذلك لأية

به كارگيرى اسم اشاره بعيد (ذلك) و نكره آوردن «آية»، بيانگر آن است كه ماجراى

ص: 300

ميان ابراهيم(ع) و قومش، از رخدادهاى بسيار مهم تاريخ و در بردارنده آموزه هاى گرانسنگى براى انسان ها است. گفتنى است كه واژه «آية» در اين جا معادل «عبرة» مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 2

2 - سرگذشت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، درس آموز و سازنده براى پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

و اذكر عبدنا إبرهيم و إسحق و يعقوب

توصيه خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله)، مبنى بر يادآورى سرگذشت حضرت ابراهيم(ع) و. .. مى تواند به منظور درس آموزى و سازندگى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 2

2 - داستان مبارزه حضرت ابراهيم ( ع ) با شرك و بت پرستى ، داستانى زنده و درس آموز براى هميشه تاريخ

و إذ قال إبرهيم

كلمه «إذ» در محل نصب و مفعول به براى فعل محذوف است; يعنى،

«واذكر إذ قال. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 24 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم ( ع ) و ميهمانان گرامى او ، شايان شنيدن و درس آموزى

هل أتيك حديث ضيف إبرهيم المكرمين

394- عبرت از مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 24 - 1

1 - سرگذشت ابراهيم ( ع )

ص: 301

و ميهمانان گرامى او ، شايان شنيدن و درس آموزى

هل أتيك حديث ضيف إبرهيم المكرمين

395- عبوديت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن ابراهيم(ع) از اضافه «عباد» به ضمير جلاله «نا» به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عبدنا إبرهيم و إسحق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) - با آن كه همه انسان ها عبد هستند - و نيز اضافه آن به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

396- عصمت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 5

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، انسانى متعادل و به دور از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

در برداشت فوق كلمه «حنيفاً»، توصيف براى «ابراهيم» گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 -

ص: 302

16

16- اعتقاد ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب و يوسف ( ع ) و ديگر پيامبران به توحيد و مصونيتشان از هرگونه شركورزى ، تفضّلى از ناحيه خدا بر آنان بود .

ما كان لنا أن نشرك بالله من شىء ذلك من فضل الله علينا

397- عصيان از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 10

10- عصيان كنندگان از فرمان ها و رهنمود هاى حضرت ابراهيم ( ع ) ، هر

چند از فرزندان او باشند ، از تقرب به خداوند دور و فاقد منزلت هستند .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى فإنّك غفور رحيم

398- عطاياى خدا به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 1

1 - اسحاق و يعقوب(ع)، موهبت خداوند به ابراهيم(ع) بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 100 - 2

2 - فرزنددار شدن حضرت ابراهيم ( ع ) ، هبه و بخشش الهى به ايشان بود .

ربّ هب لى من الصلحين

399- عقلانيت دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 130 - 1

1 - آيين ابراهيم ، آيينى خردمندانه و پيروى از آن خردمندى است .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفة نفسة

400- عقيده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه

ص: 303

- فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 13

13 - ابراهيم(ع) ترس مفروض از پديده هاى جهان را به خواست و مشيت خداوند دانست، نه تأثير مستقل پديده ها و ربوبيت آنها

و لا أخاف ما تشركون به إلا أن يشاء ربى شيئا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 56 - 1

1- در پى توصيه ملائكه به ابراهيم ( ع ) براى اجتناب از يأس ، او تنها گمراهان را مأيوس از رحمت خداوند خواند .

فلاتكن من القنطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 8

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف «حنيف» را ملاك پيروى پيامبر(صلی الله علیه و آله) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 2

2- آزر ، پيش از دعوت شدن به توحيد از سوى ابراهيم ( ع ) ، از عقايد توحيد آن حضرت بى خبر بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى

اظهار

ص: 304

شگفتى و ناباورى آزر از عقايد توحيدى ابراهيم(ع)، دال براين است كه تا پيش از آن آزر او را در عقايد، همراه خود مى ديده و به همين خاطر است كه پس از اظهارات حضرت ابراهيم(ع)، وى دچار شگفتى و ناباورى مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 12

12- ابراهيم ( ع ) ، خداوند را مربى و پرورش دهنده خود مى دانست و به

ربوبيت او دل بسته بود .

سأستغفر لك ربّى . .. و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

تكرار «ربّى» در كلام حضرت ابراهيم، گوياى نكته ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 6

6 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، خود را مورد توجه ويژه پروردگار مى دانست .

إنّى مهاجر إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 27 - 7

7 - اعتقاد راسخ حضرت ابراهيم ( ع ) ، به برخوردار شدن از هدايت الهى در پرتو برائت از شرك و بت پرستى

إنّنى براء ممّا تعبدون . .. فإنّه سيهدين

401- عقيده به دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 130 - 6

6 - اعتقاد به آيين ابراهيم ، مستلزم پذيرش اسلام است .

ربنا وابعث فيهم رسولا .

ص: 305

.. و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

جمله «ربنا وابعث . ..»- كه اشاره به بعثت پيامبر اسلام دارد - بيانگر اصلى از اصول آيين ابراهيم است. بنابراين باور به آيين ابراهيم، در پى دارنده باور به حقانيت دين اسلام است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 7

7- اعتقاد به مرام ابراهيمى ( ع ) ، ناسازگار با هرگونه شرك به خدا

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه عبارت «ما كان من المشركين» تعريضى باشد به مشركان مكه كه از يك سو به حضرت ابراهيم(ع)، بنيان گذار كعبه، ارج مى نهادند، ولى از سوى ديگر شرك مىورزيدند.

402- علايق ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 15

15 - علاقه ابراهيم ( ع ) به ذريه خود و تمناى او براى رسيدن آنان به

مقامات معنوى

و من ذرّيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 128 - 3

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 12

12 - علاقه به ايجاد گرايش هاى صحيح دينى در فرزندان ، از

ص: 306

خصلت هاى پيامبرانى ، چون ابراهيم و يعقوب ( ع )

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

نبشّرك بغلم

واژه «بشارت» در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 8،13

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) در اشتياق داشتن فرزند

و بشّروه بغلم

13 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به فرزنددار شدن و بقاى نسل خود علاقه مند بود .

و بشّروه بغلم عليم

واژه «بشارت»، در جايى به كار مى رود كه مورد علاقه و مايه سرور باشد.

403- علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 58 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط پيش از نزول آن ، توسط فرشتگان آگاه شده بود .

قال فما خطبكم . .. قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 1،5،14

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از دانش و آگاهى هاى ويژه براى هدايت ديگران

يأبت إنّى

ص: 307

قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

«سوىّ» به چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و « صراطاً سويّاً»، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسحق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبصر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «الأبصار» كنايه از علم و «الأيدى» كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 31 - 2

2 - پى بردن حضرت ابراهيم ( ع ) به منحصر نبودن مأموريت فرشتگان در بشارت اعطاى فرزند به ايشان

و بشّروه بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه سخنى از وجود رسالتى افزون بر

ص: 308

بشارت فرزند به ميان نيامده است و فرشتگان خود آن را آشكار نكرده اند; اما ابراهيم(ع) به اين نكته پى برده و رسالت اصلى فرشتگان را جويا شده است.

404- عمل به تكليف ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در جريان قربانى

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسحق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبصر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «الأبصار» كنايه از علم و «الأيدى» كنايه از عمل باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 37 - 1،8،9

1 - تلاش كامل و پيگير حضرت ابراهيم ( ع ) ، در اداى رسالت

و إبرهيم الذى وفّى

8 - « عن أبى حمزه عن أبى جعفر ( ع ) قال قلت له : ما عنى بقوله « و إبراهيم الذى وفّى » قال

ص: 309

كلمات بالغ فيهنّ ، قلت : و ما هنّ قال كان إذا أصبح قال : أصبحت و ربّى محموداً ، أصبحت لا اُشرك باللّه شيئاً و لا أدعوا إلهاً و

لا اتّخذ من دونه وليّاً - ثلاثاً - و إذا أمسى قال ها ثلاثاً ، قال : فأنزل اللّه عزّوجلّ فى كتابه « و إبراهيم الذى وفّى » . . . ;

ابى حمزه گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: خداوند از اين سخن «و إبراهيم الذى وفّى» چه قصد كرده است؟ فرمود: كلماتى بود كه ابراهيم(ع) مكرر آنها را مى خواند. عرض كردم: آن كلمات چه بود؟ فرمود: چون وارد صبح مى شد، مى گفت: «أصبحت و ربّى محموداً...» و اين كلمات را [صبحگاهان] سه بار تكرار مى كرد و چون وارد شب مى شد، سه بار همان كلمات را مى گفت. امام فرمود: پس خداوند در كتاب خود نازل فرمود: «و إبراهيم الذى وفّى».

9 - « عن أبى امامة قال رسول اللّه أتدرون ما قوله « و إبراهيم الذى وفّى » قالوا : اللّه و رسوله أعلم ، قال : وفّى عمل يومه بأربع ركعات كان يصلّيهنّ من أول النهار . . . ;

از ابى امامه نقل شده كه گفت: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: آيا مى دانيد مراد از اين سخن خدواند «و إبراهيم الذى وفّى» چيست؟ گفتند: خدا و رسولش آگاه ترند، حضرت فرمود: ابراهيم عمل خود را با چهار ركعت نماز - كه اول روز مى خواند - كامل مى كرد. ..».

405- عمل خير ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

-

ص: 310

21 - 73 - 11،12

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب «فعل الخيرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحينا» باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر «أوحينا» متضمن معناى «علّمنا» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 90 - 15

15- انجام كار هاى خير ، مورد علاقه و سيره مستمر پيامبران الهى ، موسى ، هارون ، ابراهيم ، لوط ، اسحاق ، يعقوب ، نوح ، داوود ، سليمان ، ايوب ،

اسماعيل ، ادريس ، ذوالكفل ، يونس ، زكريا ، و يحيى ( عليهم السلام ) بود .

و لقد ءاتينا موسى و هرون . .. يحيى ... إنّهم كانوا يسرعون فى الخيرت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 47

ص: 311

- 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از افراد خيّر و نيكوكار بودند .

و إنّهم . .. الأخيار

اخيار به دو معنا است: 1- جمع «خيّر» - با تشديد ياء - به معناى نيكوكار است. 2- جمع «خيْر» - به سكون ياء - در مقابل «شرّ» است. برداشت ياد شده مبتنى بر معناى نخست است.

406- عمل ناپسند در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 3

3 - امتناع ميهمان از خوردن غذاى صاحب خانه ، امرى منفى و نگران كننده در فرهنگ مردم عصر ابراهيم ( ع ) *

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

نگران شدن ابراهيم(ع)، نشانگر اين است كه از نظر مردم عصر آن حضرت، نخوردن غذا به منزله تهديد به حساب مى آمده است.

407- عموميت برخورد با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 5

5 - واكنش خشونت آميز قوم ابراهيم به دعوت توحيدى او ، فراگير و عمومى بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

408- عموى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 2

2- آزر ( پدر يا عموى حضرت ابراهيم ( ع ) ) ، مشرك و بت پرست بوده است .

إذ قال لأبيه يأبت لِمَ تعبد ما لايسمع

«آزر» يا پدر حضرت ابراهيم بوده است، چنانچه ظاهر برخى آيات

ص: 312

چنين

اقتضا دارد و برخى روايات نيز مؤيد آن است و يا اين كه مطابق برخى روايات ديگر عموى او بوده است. واژه «أب» در زبان عرب بر «عمو» نيز اطلاق مى گردد. در قرآن نيز در سوره بقره آيه صد و سى و سوم به همين معنا استعمال شده است (نعبد إلهك و إله آبائك إبراهيم و إسماعيل). دراين آيه لفظ «أب» در مورد «عمو» نيز به كار رفته، زيرا اسماعيل عموى يعقوب بوده است. گفتنى است كه برخى مفسران، آزر را جد مادرى ابراهيم دانسته اند.

409- عنايت به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 6

6 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، خود را مورد توجه ويژه پروردگار مى دانست .

إنّى مهاجر إلى ربّى

410- عوامل اميدوارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 6

6- بشارت يافتن ابراهيم ( ع ) به فرزنددار شدن در سن كهولت ، او را به پذيرش شفاعتش درباره قوم لوط ( برطرف شدن عذاب از آنان ) اميدوار ساخت .

فلما . .. جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

برداشت فوق، مقتضاى ترتب «يجادلنا . ..» بر «جاءته البشرى» است.

411- عوامل اندوه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 2

2- خوددارى فرشتگان از خوردن غذاى ابراهيم ( ع ) ، موجب ناراحتى و ناخوشايندى او شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه

ص: 313

نكرهم

412- عوامل برگزيدگى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 9

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او

براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

«إذ» در جمله «إذ قال . ..» حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 3

3- نقش عمده روحيه گوش به فرمان خدا بودن ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در گزينش وى از سوى خدا

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك من المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتبه

خداوند، پس از بيان چهار صفت اكتسابى براى حضرت ابراهيم(ع)، مسأله انتخاب و برگزيده بودن او را مطرح ساخت. از ارتباط ميان اين دو كلام، استفاده مى شود كه كسب اوصاف معنوى و فضايل اخلاقى، در گزينش حضرت ابراهيم(ع) تأثير مهمى داشته است.

413- عوامل بى نيازى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 21

21- مهربانى و لطف خداوند به حضرت ابراهيم ( ع ) ، بى نيازكننده او از خانه و كاشانه آزر و محبت او

قال سلم عليك . .. إنّه كان بى حفيًّا

جمله

ص: 314

«إنّه كان بى حفيّاً» پاسخ ابراهيم(ع) به برخورد ناشايست آزر نيز مى باشد; يعنى اگر چه تو مرا از خانه طرد كرده و به رجم تهديد مى كنى، ولى لطف و عنايت خداوند براى من كافى است.

414- عوامل تربيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 4

4 - هدف از فرمان خداوند به ابراهيم ( لزوم تسليم بودن در برابر او ) رشد و تربيت وى بوده است .

إذ قال له ربه أسلم

برداشت فوق، با توجه به كلمه «رب» - كه به معناى مدبر و مربى - استفاده شده است.

415- عوامل ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 4

4- خوددارى فرشتگان از تناول غذا ، عامل ترس ابراهيم ( ع ) از آنان شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 2

2 - خوددارى ميهمانان از خوردن غذا ، مايه بيم و نگرانى حضرت ابراهيم ( ع )

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

«أوجس» معادل دو فعل «أحسّ و أضمر» مى باشد و تنوين «خيفة» براى تنويع است; يعنى، ابراهيم(ع) در درون خويش از آنان احساس نوعى ترس كرد.

416- عوامل خوشنامى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 4

4- خداوند

ص: 315

، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

417- عوامل خوشنامى فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 4

4- خداوند ، خوش نامى و بلندآوازگى را ، به پاس پايدارى ابراهيم ( ع ) در توحيد ، به او و فرزندانش عنايت كرد .

فلمّا أعتزلهم . .. و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

418- عوامل ذكر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 7

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله «إنّه كان صدّيقاً نبيّاً» به منزله تعليل براى «اذكر. ..» است.

419- عوامل رشد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 4

4 - هدف از فرمان خداوند به ابراهيم ( لزوم تسليم بودن در برابر او ) رشد و تربيت وى بوده است .

إذ قال له ربه أسلم

برداشت فوق، با توجه به كلمه «رب» - كه به معناى مدبر و مربى - استفاده شده است.

420- عوامل رفع ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 1

1- ترس و دلهره ابراهيم

ص: 316

( ع ) ، با پى بردن به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) برطرف شد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع

«الروع» به معناى ترس و دلهره است و «ال» در آن عهد ذكرى است و اشاره به ترسى دارد كه به خاطر تناول نكردن فرشتگان از طعام ابراهيم(ع)، بر وى عارض شد.

421- عوامل رنج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 3

3 - تكليف ابراهيم ( ع ) به ذبح فرزندش اسماعيل ، محنت و رنجى آشكار براى ايشان بود .

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

يكى از معانى و كاربرهاى «بلاء»، محنت و رنج است و برداشت ياد شده با توجه به همين معنا و كاربرد مى باشد.

422- عوامل گمراهى مردم دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 1

1- از ديدگاه حضرت ابراهيم ( ع ) ، بت ها و بت پرستان عامل گمراهى

بسيارى از مردم در عصر او بودند .

اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

423- عوامل هدايت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 5

5- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) در هدايت شدنش به « صراط مستقيم »

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله حنيفًا و لم يك

ص: 317

من المشركين . شاكرًا لأنعمه اجتبه

424- عهد خدا با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 7 - 3

3 - خداوند ، از پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى ( ع ) پيمان و تعهّدى شديد ، گرفته است .

و إذا أخذنا . .. و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم و أخذنا منهم ميث

425- غضب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 93 - 3

3 - شدت غضب و خشم ابراهيم ( ع ) ، به هنگام شكستن بت ها و معبودها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

گفتوگوى ابراهيم(ع) با بت ها - با آن كه آن حضرت مى دانست كه آنها از سخن گفتن ناتوان اند - مى تواند به منظور تقويت روح غضب و خشم خود نيست به آنها باشد تا عمل شكستن آنها خشمگينانه انجام گيرد.

426- فرزند ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 110 - 3

3 - فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) و برجاى ماندن نام و آوازه نيك آن حضرت ، از پاداش هاى خداوند به ايشان

فبشّرنه بغلم حليم . .. سلم على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 3 - 2

2 - اسماعيل ، فرزندى شايسته

ص: 318

براى ابراهيم ( ع )

و والد و ما ولد

تعبير «ما ولد» در مورد انسان - با آن كه درباره عاقلان، عبارت «من ولد» گفته مى شود - از تحسين برانگيز بودن موضوع حكايت دارد; زيرا كلمه «ما» - كه ابهام بيشترى دارد - نشان مى دهد كه حقيقت موضوع و عظمت آن، قابل تعريف نيست.

427- فرزند بزرگ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 39 - 8

8- اسماعيل ( ع ) ، پيش از اسحاق ( ع ) به دنيا آمد و از نظر سنى بزرگتر از او بود .

وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق

از تقدم ذكرى اسماعيل(ع) بر اسحاق(ع) در اين آيه و آيات مشابه تقدم سنى استفاده مى شود و تاريخ نيز مؤيد اين برداشت است.

428- فرزندان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 1

1 - اسحاق و يعقوب(ع)، موهبت خداوند به ابراهيم(ع) بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 6 - 17

17- ابراهيم و اسحاق ( ع ) ، پدران يعقوب و يوسف ( ع ) بودند .

على أبويك من قبل إبرهيم و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 10

10- حضرت ابراهيم ( ع )

ص: 319

از خداوند خواستار مصونيت خويش و فرزندانش از گرايش به بت پرستى شد .

و إذ قال إبرهيم ربّ . .. اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 39 - 4

4- اسماعيل و اسحاق ( ع ) ، فرزندان حضرت ابراهيم ( ع ) و هديه و بخشش الهى به او بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 49 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، فرزندان ابراهيم و از پيامبران الهى بودند .

وهبنا له إسحق و يعقوب و كلاًّ جعلنا نبيًّا

اسحاق(ع)، فرزند ابراهيم(ع) بود، ولى يعقوب(ع) به دليل آيه بيست و هفتم سوره هود (و من وراء إسحاق يعقوب) فرزند اسحاق و نوه ابراهيم(ع) بوده است.

429- فرزندان ابراهيم(ع) و بت پرستى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 16

16- « عن أبى عبدالله ( ع ) . . . قال : . . . إن الله أمر إبراهيم ( ع ) أن ينزل إسماعيل بمكة ففعل فقال إبراهيم : « ربّ اجعل هذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ

أن نعبد الأصنام » فلم يعبد أحد من ولد إسماعيل صنماً قطُّ . . . ;

امام صادق(ع) . .. فرمود:... همانا خداوند به ابراهيم(ع) امر كرد كه اسماعيل را به

ص: 320

مكه اسكان دهد. پس ابراهيم(ع) بعد از انجام آن گفت: «ربّ اجعل هذا البلد أمناً و اجنبى و بنىّ أن نعبد الأصنام». پس هيچ يك از فرزندان اسماعيل هرگز بتى را نپرستيدند...».

430- فرزنددارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 39 - 12،13

12- اسحاق و اسماعيل ( ع ) ، ثمره استجابت دعاى حضرت ابراهيم ( ع )

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق إن ربّى لسميع الدعاء

13- حضرت ابراهيم ( ع ) تا سالخوردگى فاقد فرزند و از فرزنددار شدنش از راه عوامل طبيعى و عادى مأيوس بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 1

1- ابراهيم ( ع ) از دريافت خبر فرزنددار شدنش در دوران پيرى به شدت

شگفت زده شد .

قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 55 - 1

1- تأكيد فرشتگان بر تحقق و عينيت يافتن بشارت پسردار شدن ابراهيم ( ع ) در دوران پيرى

قالوا بشرنك بالحقّ

مقصود از «بالحق» در آيه فوق يا خبر مطابق با واقع است و يا به معناى اين است كه بشارت ما حقيقت دار است (مجمع البيان). در هر صورت گوياى اين نكته است كه:

ص: 321

آنچه بشارت داده شد، تحقق يافتنى است و به وقوع خواهد پيوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 56 - 3،4

3- شگفتى ابراهيم ( ع ) از فرزنددار شدن ، به خاطر نااميدى از رحمت خداوند نبود ; بلكه به سبب بعيد دانستن بچه دار شدن در كهنسالى بود .

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من القنطين. قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

ابراهيم(ع) در پاسخ توصيه فرشتگان به او كه «از فرزنددار شدن مأيوس نباش» فرمود: تنها گروه گمراهان از رحمت خدا مأيوسند. از اين پاسخ به دست مى آيد كه شگفتى ابراهيم(ع) از فرزنددار شدنش، به خاطر يأس از رحمت خدا نبود; بلكه صرفاً آن را يك امر شگفت آور مى دانست.

4- ابراهيم ( ع ) اميدوار به فرزنددار شدن در كهنسالى ، در پرتو لطف و رحمت الهى

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من القنطين . قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 2

2- بشارت به فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) كار فرعى و عذاب قوم لوط مأموريت اصلى و مهم فرشتگان بود .

إنا نبشّرك بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پس از شناخت فرشتگان و دريافت بشارت فرزنددار شدن از مأموريت اصلى و مهم آنان سؤال كرد (فما خطبكم . ..) و اين مأموريت

ص: 322

طبق آيه بعد عذاب قوم لوط بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 100 - 3

3 - ابراهيم ( ع ) تا پيش از افكنده شدن در آتش و هجرت از موطن خود ، بى فرزند بود .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين . ربّ هب لى من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 31 - 2

2 - پى بردن حضرت ابراهيم ( ع ) به منحصر نبودن مأموريت فرشتگان در بشارت اعطاى فرزند به ايشان

و بشّروه بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه سخنى از وجود رسالتى افزون بر بشارت فرزند به ميان نيامده است و فرشتگان خود آن را آشكار نكرده اند; اما ابراهيم(ع) به اين نكته پى برده و رسالت اصلى فرشتگان را جويا شده است.

431- فضايل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 4،6،19

4 - ابراهيم ( ع ) ، همه آزمون هاى الهى را با موفقيت كامل به پايان رسانيد .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن

«اتمام» (مصدر أتمَّ) به معناى انجام دادن كار به طور كامل است. بنابراين «أتمهن»; يعنى، ابراهيم(ع) آن تكاليف را به طور كامل به انجام رسانيد.

6 - موفقيت ابراهيم ( ع ) در آزمون هاى

ص: 323

الهى ، موجب شايستگى او براى مقام امامت شد .

فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

19 - ابراهيم ( ع ) ، از هرگونه ستمكارى مبرا و منزه بود .

إنى جاعلك للناس إماماً . .. قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 5،10

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، انسانى متعادل و به دور از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

در برداشت فوق كلمه «حنيفاً»، توصيف براى «ابراهيم» گرفته شده است.

10 - پرهيز ابراهيم ( ع ) از انحراف و گرايش به باطل ، دليل گزينش وى به دوستى خداوند

ملة إبرهيم حنيفاً و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

بنابراين كه وصف «حنيفاً» زمينه چينى باشد براى «و اتخذ اللّه . ..» ; يعنى چون ابراهيم پيراسته از كجى و انحراف بود، خداوند او را به دوستى خويش برگزيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 6،7

6 - حقگرايى و گرايش به راه راست از ويژگيهاى حضرت ابراهيم(ع)

إنى وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

7 - حنيف بودن ابراهيم(ع) زمينه رو كردن همه جانبه او به سوى خداى يگانه بود.

وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

«حنف» به معناى گرايش از گمراهى به راه مستقيم و حق است. (راغب). چون «حنيفا» حال براى فاعل «وجهت» است، توصيفى براى

ص: 324

بيان ريشه و اساس اين گرايش مى تواند محسوب شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 10

10 - كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 86 - 3

3 - ابراهيم، اسحاق، يعقوب، نوح، داوود، سليمان، ايوب، يوسف، موسى و هارون(ع) پيامبرانى بودند كه بر همه مردم عصر خويش برترى يافته بودند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب . .. و كلا فضلنا على العلمين

برترى يافتن هر يك از پيامبران بر همه مردم - كه در اولين نظر از كلمه «العالمين» به ذهن مى آيد - مستلزم برترى يافتن هر يك از پيامبران بر ديگرى است. لذا نمى توان عموم «العالمين» را حقيقى دانست، بلكه داراى عموم عرفى بوده و ناظر به همه جوامع عصر خود آنهاست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 161 - 10،11

10 - ابراهيم(ع)، مبرا از هر گونه انحراف

ملة إبرهيم حنيفا

11 - ابراهيم(ع)، انسانى موحد و به دور از شرك و مشركان

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 15،17،18

15 - ابراهيم ( ع ) ،

ص: 325

اهل دعا و نيايش بسيار و شخصيتى حليم و بردبار بود .

إن إبرهيم لأوّه حليم

در روايتى از امام باقر(ع) نقل شده كه حضرت فرمودند: «لأوّاه الدعاء»: يعنى اوّاه كسى است كه بسيار دعا و نيايش كند.

17 - ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از معانى كه اهل لغت براى «أوّاه» نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود. برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

18 - بردبارى و شكيبايى ابراهيم ( ع ) در راه هدايت مردم و انجام تكاليف الهى

إن إبرهيم لأوّه حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 10

10- حضرت ابراهيم ( ع ) ، از خصلت مهمان نوازى برخوردار بود .

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

تهيه غذايى نيكو و درنگ نكردن در آوردن آن، حكايت از روحيه مهمان نوازى ابراهيم(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، پيامبرى بردبار كه هرگز در مؤاخذه خطاكاران تعجيل نمى كرد .

إن إبرهيم لحليم

_______________________________

ص: 326

علل الشرايع، ص 550، ح 4، ب 340; نورالثقلين، ج 2، ص384، ح165.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 6 - 21

21- فضيلت هاى يوسف ( ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم

حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 13،14،15،16

13- حضرت ابراهيم ( ع ) الگو و مقتداى انسان ها و سير و سلوك او ، معيار حق و درستى رفتار آنهاست .

فمن تبعنى فإنه منّى و من عصانى

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) اطاعت و عصيان از فرمانهاى خود را ملاك ارزش و خوبى قرار داد و خداوند نيز اين نكته را در مقام تحسين از او بيان فرمود، برداشت فوق به دست مى آيد.

14- ادب والا و عالمانه حضرت ابراهيم ( ع ) در سخن گفتن با خداوند متعال

و من عصانى فإنك غفور رحيم

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) تكليف مخالفان خود را به خدا واگذاشته است استفاده مى شود كه عصيان از فرمان آن حضرت در حقيقت عصيان از امر خداست، پس حق تعيين تكليف بندگان هم با اوست.

15- شدت بردبارى حضرت ابراهيم ( ع ) در برخورد با مخالفان خويش

و من

ص: 327

عصانى فإنك غفور رحيم

اينكه حضرت ابراهيم(ع) تكليف مخالفان خود را به خدا واگذاشته و او را با

صفت غفران و رحمت ياد كرده است، بيانگر شدت بردبارى اوست.

16- شدت اميدوارى حضرت ابراهيم ( ع ) به غفران و رحمت الهى ، حتى نسبت به مردم هدايت ناپذير و مخالفان خود

و من عصانى فإنك غفور رحيم

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) امر مخالفان خود را به خدا واگذاشته و صفت غفران و رحمت او را بر زبان جارى كرده است، برداشت فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 8

8- حالت زارى و التماس حضرت ابراهيم ( ع ) در دعا و درخواست از خداوند

ربّ اجعل . .. ربّ إنّهنّ ... ربّنا إنى ... ربّنا ليقيموا ... ربّنا إنّك

برداشت فوق از تكرار كلمه «ربّ» و «ربّنا» استفاده گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) برخوردار از عنايت ويژه خداوند و بقاى نسل او ، مورد توجه خاص الهى بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 41

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 1

1- شكرگزارى

ص: 328

در برابر نعمت هاى الهى ، از اوصاف و ويژگى هاى حضرت ابراهيم ( ع )

إن إبرهيم كان . .. شاكرًا لأنعمه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 122 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از مواهب و نيكى هاى خداوند در زندگى دنيوى

إن إبرهيم كان . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 6،7

6- حضرت ابراهيم ( ع ) ، شخصيتى در اوج راستى و درستى و يگانگى در

گفتار و كردار بود .

إنّه كان صدّيقًا

(مفردات راغب).

7- مقام نبوت و صدّيق بودن ابراهيم ( ع ) ، موجب تجليل و ياد از او در قرآن

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جمله «إنّه كان صدّيقاً نبيّاً» به منزله تعليل براى «اذكر. ..» است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 1،14

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از دانش و آگاهى هاى ويژه براى هدايت ديگران

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

ص: 329

سوىّ» به چيزى گفته مى شود كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و « صراطاً سويّاً»، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 12،18

12- برخورد ابراهيم ( ع ) با بت پرستان ، همراه با شكيبايى و سعه صدر بود .

سلم عليك سأستغفر لك ربّى

18- حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيوسته مشمول نيكى و لطف ويژه خداوند بود .

إنّه كان بى حفيًّا

«حفىّ» يعنى كسى كه كمال نيكى و گراميداشت را در حق ديگرى دارد (برگرفته از «لسان العرب») و «كان» در اين موارد، مفيد ثبوت و دوام است، لذا مضمون جمله چنين است كه خداوند همواره مرا مورد عنايت و لطف خويش قرار داده است. از معانى «حفىّ»، «عالم» نيز مى باشد، ولى آنچه ذكر شد، با آيه تناسب بيشترى دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 3

3- خداوند ، براى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ستايشى راستين و بلندآوازه در تاريخ قرار داده است .

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

از جمله معانى و كاربردهاى كلمه «لسان» ثنا و تمجيد است; بنابراين «جعلنا . ..»، يعنى براى آنها ثنا و تمجيدى راستين و رفيع قرار داديم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

ص: 330

9 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُولئك الذين أنعم اللّه عليهم

«ؤُولئك» اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله «أنعم اللّه . ..» نعمت هاى معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 51 - 1

1- ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال والا در پرتو عنايت الهى برخوردار بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 14

14- حضرت ابراهيم ( ع ) از ايمانى استوار و قاطعيت بسيار در مواضع عقيدتى خويش برخوردار بود .

ربّكم ربّ السموت . .. و أناْعلى ذلكم من الشهدين

اعلان حضرت ابراهيم(ع) به گواه بودنش بر صدق ادعاى خويش و آماده بودن براى ارائه دليل و حجت بر راستى عقيده توحيدى، حقيقت ياد شده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 4

4- حضرت ابراهيم

ص: 331

( ع ) در مبارزه عليه بت پرستى ، داراى عزمى راسخ و شجاعت بسيار بود .

تاللّه لأكيدنّ أصنمكم

تأكيد كلام حضرت ابراهيم(ع) به وسيله «تاء» و «لام» قسم (تاللّه لأكيدنّ . ..)، دليل بر عزم راسخ آن حضرت است. اظهار چنين كلام مؤكدى در حضور بت پرستان - كه حرف خطاب «كم» در «أصنامكم» و نيز مخاطب آمدن فعل «تولّوا» بر آن دلالت دارد - گوياى شجاعت بسيار ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 69 - 4

4- ابراهيم ( ع ) از امداد و لطف ويژه الهى در انجام رسالت خويش برخوردار بود .

قلنا ينار كونى بردًا و سلمًا على إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 72 - 5،6

5- اعطاى يعقوب به ابراهيم ( ع ) تفضل و موهبت ويژه و افزون بر استحقاق آن حضرت بود .

و وهبنا له إسحق و يعقوب نافلة

اين برداشت به خاطر دو نكته است: 1- «نافلة» حال براى يعقوب است. 2يكى از معانى «نافلة» عطيه افزون بر استحقاق و لزوم است. كاربرد اين واژه در مورد اعطاى يعقوب به ابراهيم(ع)، به خاطر اين نكته است كه ابراهيم(ع) از خداوند تنها درخواست فرزند كرده بود، نه نوه; ولى خداوند از روى تفضل و موهبت ويژه خود، به او نوه هم عطا كرد (لسان العرب).

6- ابراهيم ، يعقوب و اسحاق ( ع ) ، از زمره صالحان اند

ص: 332

.

و كلاًّ جعلنا صلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 15

15- عبادت و بندگى مداوم و مخلصانه ، از اوصاف حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و كانوا لنا عبدين

فعل «كون» - كه مفيد استقرار وصف است - بيانگر دائمى بودن عبادت ابراهيم(ع) است و تقدم جار و مجرور (لنا)، نشانگر انحصار عبادت آنان، براى خداوند متعال است كه از آن به خالصانه بودن ياد مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 84 - 1،2،3

1 - ابراهيم ( ع ) ، با قلبى سليم به پيشگاه پروردگار بار مى يافت .

لإبرهيم . إذ جاء ربّه بقلب سليم

2 - ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از قلبى سالم و پاك از آفت ها و امراض روحى ، اخلاقى و شخصيتى

إذ جاء ربّه بقلب سليم

«سليم» صفت مشبهه و مشتق از «سلامت» (پاكى از امراض دردها و آفت ها) است. توصيف قلب به «سليم» بودن، اشاره به انواع امراض و آفت هاى روحى، اخلاقى و شخصيتى دارد.

3 - برخوردارى از قلب سليم ، برجسته ترين صفت ابراهيم ( ع )

إذ جاء ربّه بقلب سليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات -

37 - 97 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، مظهر يكتاپرستى و الگوى

ص: 333

مقاومت در مبارزه با شرك و بت پرستى

أئفكًا ءالهة دون اللّه تريدون . .. و اللّه خلقكم و ما تعملون . قالوا ابنوا له بن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 10

10 - توكل ابراهيم ( ع ) بر خداوند ، در برابر دشمنان رسالت

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 12

12 - تسليم و انقياد كامل ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ( ع ) ، در برابر فرمان خداوند

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى قال يأبت افعل ما تؤمر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 104 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، مورد خطاب و نداى مستقيم و بى واسطه خداوند

و ندينه أن يإبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 105 - 7

7 - ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ، از محسنان اند .

قد صدّقت الرءيا إنّا كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 106 - 2

2 - آشكار شدن درجه ايمان و خلوص ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) در

ص: 334

جريان قربانى

إنّ هذا لهو البلؤا المبين

برداشت ياد شده از آن جا است كه آزمايش مؤمنان براى نماياندن درجه ايمان و اخلاص آنان است و ابراهيم(ع) و اسماعيل(ع) با سربلند بيرون آمدن از اين آزمايش بزرگ الهى، خلوص خود را در بلندترين مرتبه نشان دادند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 108 - 1

1 - خداوند ، از ابراهيم ( ع ) نام و آوازه نيكى در ميان آيندگان برجاى گذاشت .

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه مفعول «تركنا» محذوف بوده و تقدير آن چنين باشد: «و تركنا ثناء عليه» گفتنى است فعل «تركنا» در آيه شريفه، به معناى «أبقينا» (باقى گذاشتيم) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 109 - 1

1 - سلام و تحيت بزرگ خداوند به ابراهيم ( ع )

سلم على إبرهيم

تنوين «سلامٌ» براى تعظيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 110 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، نمونه و الگوى نيكوكاران و احسان كنندگان

سلم على إبرهيم . كذلك نجزى المحسنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 3،7

3 - عبوديت و ايمان ابراهيم ( ع ) ، موجب دستيابى

ص: 335

آن حضرت به پاداش هايى چونان پاداش هاى محسنان از سوى خداوند

كذلك نجزى المحسنين . إنّه من عبادنا المؤمنين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه جمله «إنّه من عبادنا المؤمنين» تعليل براى جمله «كذلك نجزى المحسنين» است; يعنى، چون ابراهيم(ع) از مؤمنان و بندگان خالص خدا بود، به او چونان پاداش محسنان، پاداش داديم (مقصود فرزنددار شدن و برجا ماندن نام نيك آن حضرت مى باشد. )

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، اسوه و الگوى مقاومت و شكيبايى در برابر دشمنان و مخالفان دعوت الهى

و إنّ من شيعته لإبرهيم . .. قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم ... إنّه من

بيان داستان ابراهيم(ع) براى پيامبراسلام وايمان آورندگان به آن حضرت در مكه، مى تواند براى ارائه الگو در مسير دعوت الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 113 - 1

1 - ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخوردار از بركات و فيوضات الهى

سلم على إبرهيم . .. و بركنا عليه و على إسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 7

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، مردان علم و عمل

إبرهيم و إسحق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبصر

برداشت ياد شده مبتنى بر اين ديدگاه است كه «الأبصار» كنايه از علم و «الأيدى» كنايه از عمل باشد.

ص: 336

لد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 46 - 1،2

1 - آخرت انديشى و ياد مستمر قيامت ، از اوصاف ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام )

إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

«خالصة» موصوف براى صفت مقدر (چون خصلة) و يا صفت است. «باء» آن براى سببيت و عبارت «ذكرى الدار» نيز بيان براى «خالصة» مى باشد. بر اين اساس پيام آيه چنين خواهد بود: ما با خصلت و صفت خالص و بى شائبه - كه عبارت است از آخرت انديشى - آنان را خالص ساختيم.

2 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از هرگونه آلودگى هاى مادى و متضاد با آخرت انديشى پاك و منزه بود .

إنّا أخلصنهم بخالصة ذكرى الدار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 47 - 5،7

5 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) از خوبان و نيكان بودند .

إنّهم . .. الأخيار

7 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، اسوه و الگوى انسان ها

و اذكر عبدنا إبرهيم . .. إنّهم عندنا لمن المصطفين الأخيار

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، درصدد بيان سرگذشت شخصيت هايى است كه براى پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) و مؤمنان، درس آموز و سازنده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 -

ص: 337

49 - 7

7 - داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع ، ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، از تقواپيشگان و نيك فرجامان بودند .

و اذكر داود . .. إسمعيل و اليسع و ذاالكفل ... هذا ذكر و إنّ للمتقين لحسن

مئاب

«مئاب» به معناى مرجع و بازگشت است و منظور از «حسن مئاب» حسن عاقبت و سرانجام نيك است. گفتنى است كه برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مقصود از «متقين» پيامبرانى باشد كه در آيات گذشته از آنان سخن گفته شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 5،7

5 - ابراهيم ( ع ) ، نمونه انسان آزاد از تعصبات قومى و جاهلى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

ذكر داستان ابراهيم(ع) و اعلان موضع آن حضرت در برابر عقايد سنتى جامعه خويش - پس از يادكرد پيروى كوركورانه مشركان از نياكان خود - مى تواند در جهت ارائه الگوى سنت شكنى باشد.

7 - ابراهيم ( ع ) ، نماد شجاعت و اسوه مبارزه با شرك و بت پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه

از يادآورى داستان ابراهيم(ع)، اسوه بودن آن حضرت در مبارزه با بت پرستى و از موضع گيرى ايشان در برابر جامعه خويش - حتى نزديك ترين خويشاوندان خود - شجاعت آن حضرت استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

ص: 338

51 - 26 - 8

8 - سخاوت و ميهمان نوازى ابراهيم ( ع ) و همسرش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 27 - 2

2 - پذيرايى شخص ابراهيم ( ع ) ، از ميهمانان خويش

فراغ . .. فجاء بعجل ... فقربّه إليهم قال

استناد افعال ذكر شده در آيات به شخص ابراهيم(ع)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه الهى و بقاى نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 37 - 3

3 - امتياز ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، در بارگاه قرب الهى

و إبرهيم الذى وفّى

ذكر «الذى وفّى» نشانگر اين است كه وفاى به عهد از سوى ابراهيم(ع)، آن حضرت را به مرتبتى والا در پيشگاه خداوند رسانده و داراى امتيازى ويژه نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 3 - 4

4 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، پدر و فرزندى ارجمند در پيشگاه خداوند

و والد و ما ولد

سوگند خداوند بر عظمت چيزى دلالت دارد كه به

ص: 339

آن سوگند ياد شده است. نكره آمدن «والد» نيز براى تعظيم است.

432- فضايل پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) ، داراى همگامانى ثابت قدم ، در مسير حركت توحيدى خويش

قد كانت لكم أسوة حسنة فى إبرهيم و الذين معه

تعبير «معه» افاده معيت و همراهى پايدار مى كند; زيرا مقيد به زمان يا مكان خاصى نيست.

433- فضايل نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 7

7- حضرت ابراهيم ( ع ) برخوردار از عنايت ويژه خداوند و بقاى نسل او ، مورد توجه خاص الهى بود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 9

9 - نسل ابراهيم ( ع ) ، پرچمدار توحيد در طول تاريخ

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 12

12 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از عنايت ويژه الهى و بقاى نسل او مورد توجه خداوند

و بشّروه بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد -

90 - 3 - 5

5 - وجود افرادى شايسته و ارجمند در سلاله ابراهيم

و

ص: 340

ما ولد

ممكن است مراد از «ما ولد»، ذرّيه ابراهيم(ع) در طول تاريخ باشد. در اين صورت - به قرينه سوگند خداوند - مراد افراد گرانقدر آنان است.

434- فضيلت مقام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 27،28

27 - از امام باقر ( ع ) روايت شده : « نزلت ثلاثة أحجار من الجنة . . . و مقام إبراهيم . . . ;

سه سنگ از بهشت فرود آمده . .. و از جمله آنها مقام ابراهيم است ... ».

28 - از امام باقر ( ع ) روايت شده است : « . . . لقد وضع عبد من عباد اللّه

قدمه على حجر فأمرنا اللّه تبارك و تعالى أن نتخذ ها مصلًّى . . . ;

. .. بنده اى از بندگان خدا (ابراهيم (ع)) پايش را بر سنگى نهاد، پس خداوند (براى تجديد خاطره) به ما دستور داد كه آن سنگ را جايگاه نماز خويش كنيم ... ».

435- فلسفه احضار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 61 - 2،3

2- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور گواهى دادن مردم به مجرم بودن او در شكستن بت ها ، احضار كردند .

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

3- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور نشان دادن كيفر بت شكنى او به عموم مردم ، احضار كردند .

فأتوا

ص: 341

به . .. لعلّهم يشهدون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «يشهدون» به معناى «يحضرون» (حضور پيدا كنند) باشد. بر اساس اين احتمال، مقصود از حضور مردم - به تناسب مورد آيه - حضور براى ديدن كيفر و عقوبت ابراهيم(ع) خواهد بود.

فلسفه اسكان نسل ابراهيم(ع) در مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 3

3- هدف حضرت ابراهيم ( ع ) از اسكان دادن برخى از فرزندانش در جوار خانه خدا ، توفيق يافتن آنان براى عبادت و اقامه نماز بود .

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموا الصلوة

436- فلسفه امت بودن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 8

8- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « إن إبراهيم كان أمة قانتاً لله حنيفاً » : و ذلك انه على دين لم يكن عليه أحد غيره فكان أمة واحدة و أما « قانتاً » فالمطيع و أما الحنيف فالمسلم . . . ;

از امام باقر(ع) در باره سخن خدا «إن ابراهيم كان أُمّة قانتاً لله حنيفاً» روايت شده است: امت بودن ابراهيم(ع) به خاطر آن است كه او بر دينى بود كه هيچ كس غير او بر آن دين نبود و اما «قانتاً» به معناى مطيع است و اما حنيف به معناى مسلم مى باشد. ..».

437- فلسفه امتحان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 -

ص: 342

بقره -

2 - 124 - 2

2 - هدف از آزمون ابراهيم ( ع ) ، رشد دادن و تربيت كردن او بود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

انتخاب كلمه «رب» - كه به معناى مدبر و مربى است - گوياى برداشت فوق مى باشد.

438- فلسفه بازجويى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 62 - 2

2- بت پرستان ، ابراهيم ( ع ) را براى اعتراف به شكستن بت ها مورد بازجويى قرار دادند .

قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

استفهام در «ءأنت» استفهام تقريرى و به منظور اعتراف گرفتن از مخاطب است; يعنى، بت پرستان مى دانستند كه ابراهيم(ع) شكننده بت ها است; ولى

به خاطر اقرار و اعتراف گرفتن از آن حضرت گفتند: «ءأنت فعلت».

439- فلسفه پرسش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 70 - 4

4 - رشد ابراهيم ( ع ) در محيط غير شرك و مواجهه او با محيط شرك آلود ، امرى سؤال انگيز براى وى

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه پرسش ابراهيم(ع)، پرسشى طبيعى و برخاسته از فطرت توحيدى وى بود و نه تدبيرى در جهت طرح مسائل توحيدى با مردم. بر اين اساس روشن مى شود كه آن حضرت در محيطى غير شرك مى زيسته است از اين رو با مشاهده بت پرستى مردم، شگفت زده شد و از آن كار

ص: 343

استفسار نمود.

440- فلسفه پيروى از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 5

5- موحد بودن ابراهيم ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه كجى و افراط و تفريط ، فلسفه و حكمت پيروى پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) از آن حضرت

اتّبع ملّة إبرهيم

«حنيفاً» كه حال براى «إبراهيم» است، به منزله تعليل براى امر به متابعت است; يعنى، از آيين ابراهيم(ع) پيروى كن; چون او «حنيف» بوده است.

441- فلسفه تبرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) در پاسخ به تهديد هاى آزر ، تصميم خود را بر دورى گزيدن از بت پرستان و بت ها ، اعلام كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

442- فلسفه تعجب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 56 - 3

3- شگفتى ابراهيم ( ع ) از فرزنددار شدن ، به خاطر نااميدى از رحمت

خداوند نبود ; بلكه به سبب بعيد دانستن بچه دار شدن در كهنسالى بود .

فبم تبشّرون . .. فلاتكن من القنطين. قال و من يقنط من رحمة ربّه إلاّ الضالّون

ابراهيم(ع) در پاسخ توصيه فرشتگان به او كه «از فرزنددار شدن مأيوس نباش» فرمود: تنها گروه گمراهان از رحمت خدا مأيوسند. از اين پاسخ به دست مى آيد كه شگفتى ابراهيم(ع) از فرزنددار شدنش، به خاطر يأس از رحمت خدا نبود;

ص: 344

بلكه صرفاً آن را يك امر شگفت آور مى دانست.

443- فلسفه دعاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 3

3- گمراه شدن مردم بسيارى به وسيله بت ها و بت پرستان ، انگيزه حضرت ابراهيم ( ع ) براى درخواست از خداوند جهت مصونيت خود و خاندانش از گرايش به آن آيين

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جمله «ربّ إنّهنّ . ..» در مقام تعليل براى جمله «و اجنبنى و بنىّ ...» است; يعنى، چون بت پرستان موجب گمراهى اغلب مردم شدند از تو درخواست مصونيت دارم.

444- فلسفه هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 5،10

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى «دعاء» عبادت است. دراين آيه نيز «أدعوا» به قرينه «لِمَ تعبد» در آيات قبل مى تواند به معناى «عبادت مى كنم» باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

10- ابراهيم ( ع ) ، دعا به درگاه خداوند را انگيزه خود از ترك ديار بت پرستان اعلام كرد .

و أعتزلكم . .. و أدعوا ربّى

دعا در فعل هاى «تدعون» و «أدعوا» ممكن است به معناى عبادت باشد و

ص: 345

مى تواند به معناى استغاثه و درخواست نياز باشد. برداشت ياد شده بر اساس دومين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 5،8

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از «هجرت به سوى پرودگار» دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان اش، به انجام برساند.

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، وقتى محيط را براى انجام رسالت اش مساعد نديد ، تصميم به هجرت از آنجا گرفت .

قالوا . .. حرّقوه فأنجيه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 5،7

5 - مصون ماندن از اذيت و توطئه هاى سهمگين مشركان ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه اعلام هجرت از سوى ابراهيم(ع)، براى صرف نظر كردن مشركان از تعقيب و مجازات آن حضرت پس از نجات از

آتش بوده است. بدين صورت كه آن حضرت مى خواست از اذيت ها و توطئه هاى مشركان رهايى يابد.

7 - راه يابى بهتر

ص: 346

به مقصد و خير و صلاح افزون تر در پرتو عنايت خداوند ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

به قرينه اين كه رسالت ابراهيم(ع) پس از هجرت هم ادامه داشت به دست مى آيد كه مراد از هدايتى كه مورد درخواست آن حضرت بود، ره يابى به مقصد و خير و صلاحى است كه ايشان از آغاز به دنبال آن بوده است.

445- فوايد قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 51 - 2

2- ماجراى مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) و اطلاع از آن ، امرى مهم و بسيار سودمند

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

«نبأ» به خبر مهم و بسيار سودمند گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 49 - 4

4 - سرگذشت داوود ، سليمان ، ايوب ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، اسماعيل ، اليسع و ذاالكفل ( عليهم السلام ) ، مايه ياد و يادآورى انسان ها

و اذكر داود . .. سليمن ... أيّوب ... إبرهيم و إسحق و يعقوب... إسمعيل و اليسع

برداشت ياد شده از آن جا است كه «هذا» مى تواند اشاره به مجموعه آياتى باشد كه درباره سرگذشت پيامبران ياد شده، سخن گفته است.

446- قاطعيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 14

14- حضرت ابراهيم (

ص: 347

ع ) از ايمانى استوار و قاطعيت بسيار در مواضع عقيدتى خويش برخوردار بود .

ربّكم ربّ السموت . .. و أناْعلى ذلكم من الشهدين

اعلان حضرت ابراهيم(ع) به گواه بودنش بر صدق ادعاى خويش و آماده بودن براى ارائه دليل و حجت بر راستى عقيده توحيدى، حقيقت ياد شده را مى رساند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) در مبارزه عليه بت پرستى ، داراى عزمى راسخ و شجاعت بسيار بود .

تاللّه لأكيدنّ أصنمكم

تأكيد كلام حضرت ابراهيم(ع) به وسيله «تاء» و «لام» قسم (تاللّه لأكيدنّ . ..)، دليل بر عزم راسخ آن حضرت است. اظهار چنين كلام مؤكدى در حضور بت پرستان - كه حرف خطاب «كم» در «أصنامكم» و نيز مخاطب آمدن فعل «تولّوا» بر آن دلالت دارد - گوياى شجاعت بسيار ايشان است.

447- قبول اعتذار ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 90 - 2

2 - عذر و دليل ابراهيم ( ع ) ، براى شركت نكردن در مراسم سالانه مشركان ، مورد پذيرش آنان قرار گرفت .

فقال إنّى سقيم . فتولّوا عنه مدبرين

رفتن و پشت كردن مشركان به ابراهيم(ع) - بدون هيچ سخنى و اعتراضى - حاكى از مطلب ياد شده است.

448- قبول دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 7

7 - منزه بودن آيين

ص: 348

ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله «لاتموتن . ..» بر «إن اللّه ...» به وسيله حرف «فاء» گوياى برداشت فوق است.

449- قتل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 68 - 4

4- بت پرستان در جهت يارى به بت پرستى و جلوگيرى از نفوذ منطق ابراهيم ( ع ) ، از طرف گروهى براى كشتن آن حضرت تحريك شده بودند .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم

آهنگ جمله «إن كنتم فاعلين» (اگر بناست كارى بكنيد) نوعى تحريك است

و ظاهر آيه اين است كه گويندگان (قالوا) و دستور دهندگان (حرّقوه و انصروا)، با شنوندگان و دستور گيرندگان دو گروه بودند و گروه اول دسته دوم را تحريك مى كردند. از اين رو برخى از مفسران، گروه اول را نمرود و عمال او دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 1،6

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن

ص: 349

) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

«أو» در «أو حرّقوه» مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

450- قدرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 5

5- كيفيت مبارزه و چگونگى مواضع ابراهيم ( ع ) عليه بت پرستان ، متناسب با شرايط موجود و توانايى هاى خود آن حضرت بود .

تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد أن تولّوا مدبرين

تصميم ابراهيم(ع) به از بين بردن بت ها به طور مخفى و هنگامى كه مردم حضور ندارند، حكايت از اين دارد كه او توانايى انجام چنين كارى در حضور مردم به صورت آشكار نداشت. بنابراين مبارزه آن حضرت متناسب و همسو با شرايط و مقدورات او بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 4

4 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، انسان هاى برخوردار از « قدرت و توانايى » و « بصيرت و روشن بينى »

إبرهيم و إسحق و يعقوب أُولى الأيدى و الأبصر

«أُولى الأيدى» (صاحبان دست ها) كنايه از قدرت و توانايى است.

451- قربانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

ص: 350

37 - 107 - 1،3

1 - خداوند ، به جاى قربانى اسماعيل ( ع ) ، قربانى ديگرى پذيرفته و جان او را حفظ كرد .

و فدينه بذبح عظيم

«فدية» و «فداء» (از ماده «فدينا») به معناى قرار دادن چيزى به جاى شىء ديگرى به منظور دفع ضرر از آن شىء است.

3 - « على بن الحسن بن على بن الفضال عن أبيه قال : سألت أباالحسن على بن موسى الرضا ( ع ) عن معنى قول النبىّ (صلی الله علیه و آله) : أنا ابن الذبيحين قال : يعنى اسماعيل بن ابراهيم . . . فلمّا عزم على ذبحه فداه اللّه بذبح عظيم ، بكبش أملح . . . و كان يرتع قبل ذلك فى رياض الجنّة أربعين عاماً و ما خرج من رحم أنثى . . . ;

على بن حسن بن على بن فضال از پدرش نقل مى كند كه از امام رضا(ع) از سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله) كه فرمود: «من فرزند دو ذبيح هستم» پرسيدم، فرمود: [يكى از آن دو ]اسماعيل فرزند ابراهيم است . .. چون ابراهيم تصميم به قربانى كردن اسماعيل گرفت، خداوند قربانى بزرگى را جايگزين اسماعيل كرد. آن قربانى قوچى به رنگ سياه آميخته با سفيدى (جو گندمى)... كه چهل سال قبل از آن در باغ هاى بهشت به چرا مشغول بود و از مادرى زاييده نشده

بود...».

452- قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 1،4،6

1 - خداوند ، پيامبرش ابراهيم ( ع ) را با تكاليفى

ص: 351

سنگين و دشوار بيازمود .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت

«ابتلاء» به معناى آزمودن است. تعبير كردن از مواد آزمون به كلمات (سخنان) اشاره به اين دارد كه: آن مواد فرمانهايى بوده كه ابراهيم بايد آنها را امتثال مى كرد و لذا كلمات در برداشت، به تكاليف تفسير شد. نكره آوردن (كلمات) حكايت از عظمت آن دارد، كه به مناسبت آزمون، از آن به دشوارى و سنگينى تعبير شد.

4 - ابراهيم ( ع ) ، همه آزمون هاى الهى را با موفقيت كامل به پايان رسانيد .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن

«اتمام» (مصدر أتمَّ) به معناى انجام دادن كار به طور كامل است. بنابراين «أتمهن»; يعنى، ابراهيم(ع) آن تكاليف را به طور كامل به انجام رسانيد.

6 - موفقيت ابراهيم ( ع ) در آزمون هاى الهى ، موجب شايستگى او براى مقام امامت شد .

فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 17

17 - ابراهيم ( ع ) و اسماعيل ( ع ) ، از خدمتگزاران خانه خدا ( كعبه ) بودند .

عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 126 - 1،5،20

1 - تبديل زمين هاى اطراف كعبه به شهرى داراى امنيت ، درخواست ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند

و إذ قال إبرهيم رب

ص: 352

اجعل هذا بلداً ءامناً

ظاهر آن است كه مشاراليه «هذا» زمينهاى اطراف كعبه باشد. بر اين مبنا جمله «اجعل ...» حاكى از دو درخواست است: 1- شهر شدن زمينهاى اطراف كعبه; 2- برقرار بودن امنيت در آن شهر. قابل ذكر است كه كلمه «بلد» به معناى سرزمينِ داراى حدود و مشخصات و نيز به معناى شهر است. برداشت فوق بر اساس دومين احتمال مى باشد.

5 - ابراهيم ( ع ) از خداوند خواست تا كافران مكه را از روزى هاى خويش

بهره مند نسازد .

و ارزق . .. من ءامن منهم باللّه و اليوم الأخر

«من ءامن» به عنوان بدل براى «أهله» بيانگر مقصود ابراهيم(ع) از كلمه «أهله» است. آن حضرت با آوردن «من ءامن» اشاره به اين معنا دارد كه: خواهان اعطاى ثمرات به كافران مكه نيست.

20 - دلجويى خداوند از ابراهيم ( ع ) به خاطر اجابت نكردن دعاى او عليه كافران مكه

و ارزق . .. من ءامن منهم ... قال و من كفر فأمتعه قليلا ثم أضطره إلى عذاب النار

از هدفهاى بيان اندك بودن متاع دنيا و زمان بهره گيرى از آن و نيز بيان فرجام شوم كفرپيشگان پس از رد كردن تقاضاى ابراهيم عليه آنان، دلجويى از ابراهيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 127 - 1،3،4

1 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، برپا كنندگان ديوار هاى كعبه و سازنده آنها

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

ص: 353

واعد (جمع قاعدة) به معناى پايه هاست و در آيه به مناسبت «البيت» مراد از آن پايه هاى ديوار مى باشد. بالا بردن پايه هاى ديوار (يرفع ابراهيم القواعد)

به معناى ساختن ديوار بر پايه هاست.

3 - ابراهيم ( ع ) ، بناكننده اصلى كعبه و اسماعيل ( ع ) ياور او بود .

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل

عطف كردن فاعلى بر فاعل ديگر، پس از آوردن فاعل نخست و متعلقات فعل - چنانچه در آيه شريفه اين گونه است - مى تواند اشاره به تفاوت آن دو فاعل در انجام كار باشد. بنابراين و به مناسبت مورد سخن از ساختن و بنا كردن است، مى توان گفت: ابراهيم سازنده اصلى و اسماعيل ياور او بوده است.

4 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، با دعا به درگاه خدا خواستار پذيرفته شدن عملشان ( ساختن كعبه ) شدند .

ربنا تقبل منا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 128 - 1،3،8،10

1 - تسيلم خدا شدن ، از دعا هاى ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه

و إذ يرفع إبرهيم القواعد . .. ربنا واجعلنا مسلمين لك

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

8 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به هنگام ساختن كعبه ، از خداوند خواستند تا چگونگى اعمال حج را به آنان بياموزد .

ربنا .

ص: 354

.. أرنا مناسكنا

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه مناسك - چنانچه برخى از اهل لغت و نيز برخى از مفسران گفته اند - به معناى اعمال حج باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، فرمان خدا را بدون هيچ تأخيرى پذيرفت و تسليم بودن خويش را در برابر خدا ، اعلام كرد .

قال أسلمت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 1،2

1 - ابراهيم و يعقوب ( ع ) هر يك داراى پسرانى چند بودند .

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب يبنى

2 - ابراهيم ( ع ) ، پسرانش را به پيروى از آيين خويش ( تسليم خدا بودن ) توصيه كرد .

و وصى بها إبرهيم بنيه

ضمير «بها» مى تواند به «ملة إبراهيم» (در آيه 130) برگردد و نيز مى تواند به جمله «أسلمت» در آيه قبل بازگردانده شود. گفتنى است بازگشت هر دو فرض به يك معناست; زيرا آئين ابراهيم همان تسليم گشتن در برابر خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 8

8 - ابراهيم ( ع ) ،

ص: 355

هرگز به شرك گرايش پيدا نكرد و از مشركان نبود .

و ما كان من المشركين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره -

2 - 266 - 5

5 - داستان ابراهيم ( ع ) و نمرود و قصّه عُزير و يا اِرمياى پيامبر و زنده شدن مرغان كوبيده شده و نيز تمامى احكام و مقررات انفاق ، از آيات الهى است .

الم تر . .. او كالذى مرّ ... فخذ اربعة من الطير ... مثل الّذين ... كذلك يبيّن ال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 74 - 2،3،6

2 - ابراهيم(ع) شخصيتى شناخته شده نزد مردم مكه، و مورد احترام آنان بود.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

همان گونه كه مفسرانى مانند فخر رازى و آلوسى گفته اند، چون حضرت ابراهيم(ع) براى مشركان مكه مورد احترام و شناخته شده بود، خداوند از زبان آن حضرت براى ابطال پندارهاى مشركان مطالبى ذكر فرموده است.

3 - آزر، پدر صلبى ابراهيم(ع) نبوده است.

إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

روش قرآن در آيات مختلف مشابه اين آيه ذكر نام و نشان افراد نيست. لذا تصريح به اسم آزر به صورت عطف بيان بدان جهت مى تواند باشد كه مراد از «اب» را روشن نمايد كه پدر حقيقى ابراهيم(ع) نبوده، بلكه عمو و يا پدر خوانده وى بوده است.

6 - تلاش ابراهيم(ع) با استفاده از احتجاج و اعتراض براى بازداشتن آزر از بت

ص: 356

پرستى

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر أتتخذ أصناما ءالهة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 75 - 9

9 - عن أبى عبدالله(ع): . .. نظر (ابراهيم) إلى الزهرة فى السماء فقال: «هذا ربى» فلما افلت ... قال: «لا احب الآفلين» فلما نظر إلى المشرق رأى و قدر طلع القمر قال: «هذا ربى» ... فلما تحرك و زال قال: «لئن لم يهدنى ربى لأكونن من القوم الضالين» فلما اصبح و طلعت الشمس ... قال: «هذا ربى» ... فلما تحركت و زالت كشف الله له عن السموات حتى رأى العرش و من عليه و اراه الله ملكوت السماوات و الأرض ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) به ستاره زهره در آسمان نظر افكند و گفت: «اين پروردگار من است» و هنگامى كه غروب كرد ... گفت: «غروب كنندگان را دوست ندارم» و هنگامى كه به مشرق نگريست ماه را در حال بر آمدن ديد گفت: «اين پروردگار من است» ... چون به حركت درآمد و محو شد، گفت: «اگر پروردگارم مرا هدايت نكند حتماً از گمراهان خواهم بود.» چون صبح شد و خورشيد بر آمد ... گفت: «اين پروردگار من است» ... وقتى كه به حركت در آمد و محو شد، خداوند براى او آسمانها را نمايان كرد تا اينكه عرش و ساكنان آن را مشاهده نمود و خدا ملكوت آسمانها و زمين را به او نماياند ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

ص: 357

6 - 76 - 2،6،11

2 - ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده

شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

6 - ابراهيم(ع) در برابر ستاره پرستان، با توجه به پنهان شدن ستارگان، پذيرفتن ربوبيت براى آنها را نامعقول اعلام كرد.

قال هذا ربى فلما أفل قال لا أحب الأفلين

«افول» به معنى پنهان شدن است.

11 - عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف، صنف يعبد الزهرة . .. «فلما جن عليه الليل» فرأى الزهرة، قال «هذا ربى» على الانكار و الاستخبار «فلما افل» الكوكب «قال لا احب الآفلين» لأن الافول من صفات المحدث لا من صفات القدم ... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخود كرد ; گروهى كه ستاره زهره را مى پرستيدند ... «چون شب، ابراهيم(ع) را فروگرفت» و ستاره زهره را ديد، به عنوان استفهام انكارى گفت: «اين پروردگار من است» و چون ستاره غروب كرد گفت: «غروب كنندگان را دوست ندارم» ; زيرا غروب كردن از صفات موجود حادث است نه قديم ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 77 - 2،3،13

2 - ابراهيم(ع)

ص: 358

در مقام مجادله با تظاهر به ماه پرستى به ابطال آن پرداخت.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى فلما أفل

3 - تظاهر ابراهيم(ع) به ماه پرستى و مجادله با ماه پرستان به هنگام تابندگى آن بوده است.

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

«بزوغ» به معناى طلوع و تابش است. (لسان العرب). راغب نيز در ماده «بزغ» و در شرح آيه مورد بحث گويد: «اى طالعا منتشر الضوء». بنابراين سخن ابراهيم(ع) با ماه پرستان در اوايل و يا اواخر ماه نبوده، بلكه به هنگام تابش آن بوده است.

13 - عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف . .. صنف يعبد القمر ... «فلما رأى القمر بازغا قال هذا ربى» على الانكار و الاستخبار ... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخورد كرد ... گروهى كه ماه را مى پرستيدند ... «پس آنگاه كه ماه را تابان ديد»، به عنوان استفهام انكارى گفت: «اين پروردگار من است» ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 78 - 2،3،9،12

2 - ابراهيم(ع) در مقام مجادله و براى ابطال عقايد شرك آميز قوم خويش تظاهر به خورشيدپرستى كرد.

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى

3 - بزرگتر بودن خورشيد از ماه، بهانه ابراهيم(ع) براى عدول از ماه پرستى و تظاهر به پرستش خورشيد

فلما رءا الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر

9 - ابراهيم(ع) در پى ابطال مستدل عقايد شرك آميز

ص: 359

قوم خويش، به صراحت از معبودهاى آنان بيزارى جست.

فلما رءا الشمس . .. إنى برىء مما تشركون

چنانچه «ما» در «مما تشركون» موصول باشد، مضمون جمله چنين است: «برىء من الذى تشركون به». يعنى از چيزهاييكه به آن شرك مىورزيد بيزارم.

12 - عن الرضا(ع): إن إبراهيم(ع) وقع إلى ثلاثة اصناف . .. صنف يعبد الشمس ... «فلما» اصبح و «رأى الشمس بازغة قال هذا ربى هذا أكبر» من الزهرة و القمر على الانكار و الاستخبار ... «فلما افلت» قال للاصناف الثلاثة من عبدة الزهرة و القمر و الشمس «يا قوم إنى برىء مما تشركون ... ».

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. ابراهيم(ع) با سه گروه برخورد كرد ... گروهى كه خورشيد را مى پرستيدند ... پس چون صبحگاهان خورشيد را تابان ديد از روى انكار و استخبار گفت: اين پروردگار من است اين، از ستاره

زهره و ماه بزرگتر است ... . پس هنگامى كه غروب كرد به گروههاى سه گانه پرستنده زهره، ماه و خورشيد گفت: «اى قوم من، من از آنچه شما شريك خدا مى دانيد، بيزارم» ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 1،3،9،12

1 - قوم ابراهيم به جاى تسليم در برابر توحيد مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشركين. و حاجه قومه

3 - اظهار شگفتى ابراهيم(ع) از لجاجت مردم بر شرك، على رغم وجود دلايل واضح بر بطلان آن

و حاجه قومه قال أتحجونى فى الله

ص: 360

9 - قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله «لا أخاف» - كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است - قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

12 - ابراهيم(ع) با اعلام نهراسيدن از معبودهاى مشركان، بى پايگى منطق و تهديدهاى مشركان را نشان داد.

و لا أخاف ما تشركون به

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 81 - 2

2 - قوم ابراهيم او را به آسيب ديدن از جانب معبودهاى خود تهديد مى كردند.

و لاأخاف ما تشركون به . .. و كيف أخاف ما أشركتم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 1،3،4،7،8،11،16،17

1- خداوند ، فرشتگانى چند براى بشارت دادن به حضرت ابراهيم ( ع ) به سوى او گسيل داشت .

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

آيه 70 و نظاير آن، حاكى است كه فرستادگان الهى فرشته بودند و بشارت مورد نظر به قرينه آيه 71، بشارت ميلاد اسحاق و يعقوب بوده است.

3- فرشتگان پيام آورِ بشارت ، به هنگام حضور در پيشگاه ابراهيم ( ع ) بر او سلام كردند .

قالوا سلمًا

4- ابراهيم ( ع ) ، سلام فرشتگان را پاسخ گفت و براى تدارك غذا از حضور

آنان بيرون رفت .

قال سلم فما لبث

ص: 361

أن جاء بعجل حنيذ

7- فرشتگانِ پيام آورِ بشارت ، به سيماى آدميان بر ابراهيم ( ع ) وارد شدند .

قالوا سلمًا قال سلم فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

از اينكه ابراهيم(ع) غذايى كه انسانها از آن تناول مى كنند براى فرشتگان آورد، معلوم مى شود: آن حضرت، فرشتگان را به صورت و سيماى انسان ديد و به ماهيت آنان پى نبرد.

8- ابراهيم ( ع ) ، در فاصله اى كوتاه پس از آمدن فرشتگانِ بشارت ، گوساله اى بريان شده براى آنان آورد .

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

ضمير در «لبث» به ابراهيم(ع) برمى گردد و «أن جاء» به تقدير «فى» متعلق به «لبث» است. «عجل» به گوساله نر كه بيش از يك ماه نداشته باشد، گفته مى شود و «حنيذ» به معناى بريان شده است. بنابراين «فما لبث ...»; يعنى، ابراهيم(ع) در آوردن گوساله اى بريان شده درنگى نكرد.

11- مباشرت حضرت ابراهيم ( ع ) در پذيرايى از ميهمانان خويش

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

16- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كرّوبيل ( ع ) فمرّوا بابراهيم ( ع ) . . . و كان صاحب أضياف فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم . .

. ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى براى هلاك كردن قوم لوط چهار فرشته فرستاد: جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و كرّوبيل. پس بر

ص: 362

ابراهيم گذر كردند و ابراهيم مهمانپذير و مهمان دوست بود. از اين رو گوساله فربهى برايشان بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد ...».

17- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . قدم الله تعالى رسلاً إلى ابراهيم يبشرونه باسحاق . . . و ذلك قوله : « و لقد جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى » ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند به سوى ابراهيم مأمورانى فرستاد كه او را به [تولد ]اسحاق مژده دهند و اين است سخن خداوند كه فرمود: و لقد جاءت . ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 1،2،3،4،7،8،12

1- فرشتگان وارد بر ابراهيم ( ع ) ، دست به غذا نبردند و از آن تناول نكردند .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه

«لاتصل إليه» (دستشان به سوى گوساله بريان شده نمى رسيد) كنايه از آن است كه از غذا تناول نمى كردند.

2- خوددارى فرشتگان از خوردن غذاى ابراهيم ( ع ) ، موجب ناراحتى و

ناخوشايندى او شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم

3- ابراهيم ( ع ) ، از فرشتگان حاضر در خانه خويش ، احساس ترس و دلهره كرد .

و أوجس منهم خيفة

ايجاس (مصدر أوجس) به معناى احساس كردن است.

4- خوددارى فرشتگان از تناول غذا ، عامل ترس ابراهيم ( ع ) از آنان شد .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و

ص: 363

أوجس منهم خيفة

7- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، با معرفى خود و مأموريتشان ، ترس و دلهره را از ابراهيم ( ع ) زدودند .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

8- حضرت ابراهيم ( ع ) به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) تا پيش از معرفى خودشان ، پى نبرده بود .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

12- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك . . . فمرّوا بابراهيم ( ع ) و هم معتمّون فسلّموا عليه فلم يعرفهم . . . فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم فلما وضعه بين أيديهم رأى أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة فلما رأى ذلك جبرئيل حسر العمامة عن وجهه و عن رأسه فعرفه ابراهيم ( ع ) فقال أنت هو ؟ فقال : نعم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى چهار فرشته فرستاد آنان بر ابراهيم گذر كردند در حالى كه داراى عمامه بودند [سر و صورت خود را با عمامه پوشانده بودند] پس بر او سلام كردند، او آنان را نشناخت. .. آن گاه برايشان گوساله فربهى بر آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد و هنگامى كه ابراهيم(ع) ديد دست فرشتگان به آن گوساله بريان نمى رسد، آنان را نشناخت و در دل احساس ترس نمود، چون جبرئيل چنين ديد، عمامه را از سر و صورت خود كنار زد. پس ابراهيم او را شناخت

ص: 364

و گفت: تو همانى گفت: آرى».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 71 - 1،2،7،9،11،12،15

1- همسر ابراهيم ( ساره ) در مجلس فرشتگان پيام آورِ بشارت حضور داشت .

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى . .. وامرأته قائمة فضحكت

2- ابراهيم ( ع ) و فرشتگان حاضر در نزد او ، همگى نشسته بودند و ساره ايستاده بود .

وامرأته قائمة

7- خداوند ، همسر ابراهيم را به دارا شدن فرزند پسرى بشارت داد .

فبشّرنها بإسحق

9- خداوند ، به ساره بشارت داد كه اسحاق ، داراى فرزند پسرى خواهد شد .

فبشّرنها بإسحق و من ورآء إسحق يعقوب

كلمه «يعقوب» عطف بر «اسحاق» است و عبارت «من وراء إسحاق» توصيفى براى «يعقوب» مى باشد; يعنى: فبشرناها بيعقوب كائناً من وراء اسحاق.

11- نويد تولد اسحاق و يعقوب به ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، در جلسه پذيرايى ابراهيم از فرشتگان بيان شد .

فبشّرنها بإسحق و من ورآء إسحق يعقوب

12- زمان آگاهى ابراهيم ( ع ) به دارا شدن فرزند و نوه ( اسحاق و يعقوب ) اندكى پيش از به هلاكت رسيدن قوم لوط بود .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت فبشّرنها بإسحق

15- « عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : « وامرأته قائمة » قال : إنما عنى سارة قائمة . . . « فضحكت » يعنى فعجبت من قولهم . .

ص: 365

. ;

از امام باقر(ع) درباره قول خداى تعالى: «وامرأته قائمة» روايت شده است: مقصود ساره همسر ابراهيم(ع) است كه ايستاده بود . .. و درباره «فضحكت» [روايت شده است]: يعنى ساره از سخن فرشتگان شگفت زده شد ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 72 - 1،5

1- ابراهيم ( ع ) و همسرش ساره ، هنگام بشارت فرشتگان به تولد اسحاق و يعقوب ، پير و كهنسال بودند .

قالت يويلتى ءألد و أنا عجوز و هذا بعلى شيخًا

5- گفتوگوى ساره ( همسر ابراهيم ) با فرشتگان

فبشّرنها بإسحق . .. قالت يويلتى ءألد و أنا عجوز و هذا بعلى شيخًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 1،2،3،5،6،10

1- ترس و دلهره ابراهيم ( ع ) ، با پى بردن به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) برطرف شد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع

«الروع» به معناى ترس و دلهره است و «ال» در آن عهد ذكرى است و اشاره به ترسى دارد كه به خاطر تناول نكردن فرشتگان از طعام ابراهيم(ع)، بر وى عارض شد.

2- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، او را به دارا شدن فرزندى پسر ، بشارت دادند .

و جاءته البشرى

«ال» در «البشرى» عهد ذكرى است و اشاره به بشارتى دارد كه آيه 71 (فبشرناها) متضمن آن بود.

3- ابراهيم ( ع )

ص: 366

، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يجدلنا فى قوم لوط

جمله «قد جاء أمر ربك» در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از «يجادلنا»، «يجادل رسلنا» باشد.

5- جدال و چون و چراى ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ، پس از برطرف شدن ترس او و دريافت بشارت ( فرزنددار شدن ) بود .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع و جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

6- بشارت يافتن ابراهيم ( ع ) به فرزنددار شدن در سن كهولت ، او را به پذيرش شفاعتش درباره قوم لوط ( برطرف شدن عذاب از آنان ) اميدوار ساخت .

فلما . .. جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

برداشت فوق، مقتضاى ترتب «يجادلنا . ..» بر «جاءته البشرى» است.

10- « عن أبى بصير . . . قال أبوجعفر ( ع ) : فلما جاءت ابراهيم البشارة باسحاق و ذهب عنه الروع أقبل يناجى ربه فى قوم لوط و يسأله كشف البلاء عنهم . . . ;

از ابوبصير نقل شده . .. كه امام باقر(ع) فرمود: هنگامى كه به ابراهيم بشارت اسحاق رسيد و ترس او برطرف شد، درباره قوم لوط با پروردگار خود به نجوا سخن گفت و از خدا خواست تا بلا را از آن قوم برطرف سازد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 76 -

ص: 367

7

7- جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يجدلنا فى قوم لوط . .. يإبرهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 77 - 1

1- فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 20

20- « عن أبى الحسن موسى بن جعفر ( ع ) قال : إن إبراهيم ( ع ) لمّا أسكن اسماعيل ( ع ) و هاجر مكة . . . قال : « اللّهم إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرم . . . فاجعل أفئدة من الناس تهوى إليهم . . . » فأوحى الله إلى ابراهيم عن أصعد أباقبيس فناد فى الناس : يا معشر

الخلائق إن الله يأمركم بحج هذا البيت الذى بمكة . . . فهناك . . . وجب الحج على جميع الخلائق . . . ;

از امام كاظم(ع) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه ابراهيم(ع)، اسماعيل و هاجر را در مكه اسكان داد . .. گفت: پروردگارا! «إنى أسكنت من ذرّيتى بواد غير ذى رزع ...».

ص: 368

پس خداوند به او وحى كرد: بر بالاى كوه ابوقبيس برو، پس در ميان مردم ندا ده: اى مردمان! همانا خداوند شما را به حج اين خانه اى كه در مكه است امر كرده ... پس آن جا بود كه حج بر تمام خلايق واجب شد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 1،3،4،8،9،11

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به هنگام ورود بر وى ، به او سلام و درود گفتند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده

است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه «وجل» به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را فراگيرد (مفردات راغب).

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ترس و اضطراب خويش را كه ناشى از حضور مهمانان ( فرشتگان ) در محضر او بود ، به آنان اظهار كرد .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

8- فرشتگان وارد شده بر حضرت ابراهيم ( ع ) ، در قالب و شكل انسان بوده و

ص: 369

به عنوان مهمان وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا قال إنا منكم وجلون

9- گفت و گوى مستقيم فرشتگان با حضرت ابراهيم ( ع )

فقالوا سلمًا قال إنا منكم وجلون . قالوا لاتوجل

11- « . . . قال أبوجعفر ( ع ) : . . . بعث الله رسلاً إلى إبراهيم . . . فدخلوا عليه ليلاً ففزع منهم و خاف أن يكونوا سُرّاقاً ، قال : فلمّا أن رأته الرسل فزعاً وجلاً « قالوا سلاماً » . . . « قال إنا منكم وجلون قالوا لاتوجل . . . » . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند فرستادگانى را به سوى ابراهيم(ع) گسيل داشت ... پس شبانه بر او وارد شدند و او از آنان وحشت كرد و ترسيد كه دزد باشند. امام فرمود: پس چون فرستادگان آن حضرت را وحشت زده و هراسان ديدند، به او سلام كردند ... او [گفت]: قال إنا منكم وجلون...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 1

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 1،4

1- ابراهيم ( ع ) از دريافت خبر فرزنددار شدنش در دوران

ص: 370

پيرى به شدت شگفت زده شد .

قال أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

4- ابراهيم ( ع ) پس از دريافت خبر فرزنددار شدنش از فرشتگان ، خواستار توضيح و اطلاعات بيشترى از آنان شد .

فبم تبشّرون

برداشت فوق بر اين اساس است كه «با» در «فبم» براى ملابست باشد و استفهام در جمله «فبم تبشّرون» سؤال از چگونگى تحقق چنين بشارتى (فرزنددار شدن) باشد و نه ترديد و سؤال از اصل فرزنددار شدن.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 55 - 1

1- تأكيد فرشتگان بر تحقق و عينيت يافتن بشارت پسردار شدن ابراهيم ( ع ) در دوران پيرى

قالوا بشرنك بالحقّ

مقصود از «بالحق» در آيه فوق يا خبر مطابق با واقع است و يا به معناى اين است كه بشارت ما حقيقت دار است (مجمع البيان). در هر صورت گوياى اين نكته است كه: آنچه بشارت داده شد، تحقق يافتنى است و به وقوع خواهد پيوست.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 1،2،3

1- ابراهيم ( ع ) پس از شناخت مهمانانش ( فرشتگان ) از مأموريت اصلى و مهم آنان جويا شد .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به معناى امر مهم است.

2- بشارت به فرزنددار شدن ابراهيم ( ع ) كار فرعى و عذاب قوم لوط مأموريت اصلى و مهم فرشتگان بود .

إنا نبشّرك بغلم

ص: 371

. .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) پس از شناخت فرشتگان و دريافت بشارت فرزنددار شدن از مأموريت اصلى و مهم آنان سؤال كرد (فما خطبكم . ..) و اين مأموريت طبق آيه بعد عذاب قوم لوط بود.

3- ابراهيم ( ع ) پيش از اظهار فرشتگان از مأموريت خودشان براى عذاب قوم لوط ، از آن آگاه نبود .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 58 - 1

1- در پى جويا شدن ابراهيم ( ع ) از مأموريت اصلى مأموران الهى ( فرشتگان ) آنان هلاكت قوم تبهكار ( قوم لوط ) را مأموريت اصلى خويش معرفى كردند .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 2

2- ابراهيم ( ع ) در آغاز پيامبريش ، تنها موحد و عبادتگر عصر خويش بود .

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله

برداشت فوق، بر اين اساس است كه اطلاق «أُمة» به ابراهيم(ع) از آن جهت

باشد كه «امت موحد» در عصر او منحصر به شخص وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 1،3،4،11

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، به خاطر بت پرستى آزر با او به بحث و گفت

ص: 372

وگو پرداخت .

إذ قال لأبيه يأبت لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئًا

چنانچه در سوره انعام آمده است، نام مخاطب ابراهيم(ع) «آزر» بوده است.

3- برخورد منطقى و استدلالى حضرت ابراهيم با انحراف عقيدتى و شرك آزر

لِمَ تعبد ما لايسمع و لايبصر

4- گفت وگوى ابراهيم ( ع ) با آزر ، در زمان نبوت آن حضرت بوده است . *

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا . إذ قال لأبيه

در باره «إذ قال . ..» چندين احتمال ادبى وجود دارد. 1- بدل براى «ابراهيم» باشد كه دراين صورت حكم مفعولٌ به براى «اذكر» در آيه قبل را دارد. 2- ظرف براى «كان» و يا «نبيّاً» باشد. برداشت فوق بر احتمال دوم مبتنى است.

11- مناظرات ابراهيم ( ع ) با آزر در مورد نفى بت پرستى ، بسيار مهم و شايسته يادآورى و بزرگداشت است .

واذكر فى الكتب إبرهيم . .. إذ قال لأبيه ... ما لايسمع و لايبصر و لايغنى عنك شيئ

«إذ» در «إذ قال» بدل از ابراهيم و در حقيقت مفعول براى «اذكر» است. بيان نحوه استدلال ابراهيم(ع) و مواد به كار رفته در قياس هاى آن، گوياى آن است كه اين مجموعه داراى ارزش و سزاوار يادكرد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 4،5،6

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را به رهاساختن شرك و پيروى از وى فرا خواند .

يأبت إنّى قد جاءنى

ص: 373

من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

6- راهنمايى ها و هدايت هاى حضرت ابراهيم ( ع ) به آزر ، همراه با لطف و مهربانى بوده است .

يأبت . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

خطاب «يا أبت» حاكى از اظهار شفقت ابراهيم(ع) به آزر است. علاوه بر اين كه او آزر را جاهل نخواند و بر محدوديت آگاهى خود نيز تصريح كرد (من

العلم); اين روش، سرشار از عطوفت به مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 44 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را از پرستش شيطان برحذر داشت .

يأبت لاتعبد الشيطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 1،2،8

1- ابراهيم ( ع ) در اندرز خود به آزر ، عذاب سخت الهى را در كمين پرستشگران بت ها خواند و وى را به آن هشدار داد .

إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

نكره آوردن «عذاب» بر عظمت آن دلالت دارد. و «مسّ» (مصدر «يمسك») - چنانچه در مفردات راغب آمده است - در باره هرگونه آزارى كه به انسان برسد، استعمال مى شود.

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد

ص: 374

و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و

هدايت آزر داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب «ياأبت» گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 46 - 1،2،3،4،5،6،9

1- اظهار شگفتى و ناباورى نسبت به عقايد توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) ، پاسخ آزر به منطق توحيدى و بت ستيزى آن حضرت بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى يأبرهيم

همزه در «أراغب» براى استفهام توبيخى است كه تعجب نيز از آن فهميده مى شود.

2- آزر ، پيش از دعوت شدن به توحيد از سوى ابراهيم ( ع ) ، از عقايد توحيد آن حضرت بى خبر بود .

قال أراغب أنت عن ءالهتى

اظهار شگفتى و ناباورى آزر از عقايد توحيدى ابراهيم(ع)، دال براين است كه تا پيش از آن آزر او را در عقايد، همراه خود مى ديده و به همين خاطر است كه پس از اظهارات حضرت ابراهيم(ع)، وى دچار شگفتى و ناباورى مى شود.

3- آزر ، ابراهيم ( ع ) را - در صورت دست نكشيدن از بت ستيزى - به سنگساركردن تهديد كرد .

لئن لم تنته لأرجمنّك

«رجم» كه در اصل به معناى كشتن به وسيله سنگسار بوده است، به هريك از انواع كشتن نيز اطلاق مى گردد. اين لغت،

ص: 375

به معناى ناسزا گفتن نيز آمده است (لسان العرب). در آيه، همه اين معانى محتمل است و برداشت يادشده براساس اصل معناى آن است.

4- آزر ، با سوگند بر سنگساركردن ابراهيم ( ع ) ، در صورت ادامه مبارزه با بت پرستى ، او را براى مدتى طولانى از خانه اش بيرون كرد .

واهجرنى مليًّا

«مليّاً» به معناى مدت طولانى است (لسان العرب).

5- آزر با حضرت ابراهيم ( ع ) و عقايد توحيدى او ، على رغم دعوت منطقى ، مستدل و عاطفى آن حضرت ، برخوردى خشن و غير منطقى داشت .

لئن لم تنته لأرجمنّك

در كلام آزر هيچ استدلال و پاسخى وجود ندارد. تنها وجهه شاخص سخن او ارعاب و تهديد است و حتى در خطاب به او هم كمترين عطوفتى نظير «يابنىّ» در پاسخ «ياأبت» به كار نبرد.

6- آزر با تهديد ابراهيم ( ع ) به سنگسار كردن و نيز دور ساختن او از خود ، در صدد تحميل عقيده خويش بر ابراهيم ( ع ) و بازداشتن او از توحيد بود .

لئن لم تنته لأرجمنّك واهجرنى مليًّا

9- حضرت ابراهيم ( ع ) در خانه آزر و تحت سرپرستى او زندگى مى كرد .

واهجرنى مليًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 1،3،4

1- ابراهيم ( ع ) پس از برخورد خشن و غير منطقى آزر ، به بحث و گفت وگو با او در باره توحيد و شرك پايان داد .

ص: 376

قال سلم عليك

از موارد كاربرد «سلام عليك» جايى است كه طرف بحث مى خواهد به بحث پايان دهد و ديگر آن را ادامه ندهد، مانند آنچه در آيه «إذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاماً» آمده است. در گفت وگوى حضرت ابراهيم(ع) با آزر نيز ظاهراً «سلام» از همين نوع باشد.

3- حضرت ابراهيم ( ع ) پس از پايان گفتوگو با آزر ، به او وعده داد كه آمرزش گناه شرك او را به زودى از خداوند خواهد خواست .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

ابراهيم(ع) به قرينه «أخاف» در آيات قبل، آزر را مشركى كه قابل بخشش نباشد و به تعبير برخى آيات «دشمن خدا» نمى دانست; بنابراين به بخشش گناه شرك او اميدوار بود، لذا نه عذاب او را قطعى دانست و نه به او وعده مغفرت حتمى داد، بلكه با اطمينان به مهرورزى خداوند به او، اظهار اميدوارى كرد كه استغفارش تأثير بخشد.

4- ابراهيم ( ع ) به هدايت شدن آزر ، در عين اصرار و تعصب او بر بت پرستى اميدوار بود .

سأستغفر لك ربّى

ممكن است مراد ابراهيم(ع) از طلب مغفرت، طلب مقدمات مغفرت (ترك بت پرستى) باشد، زيرا آن حضرت از هدايت يافتن آزر نااميد نشده بود و لذا سعى در رام كردن او از طريق برانگيختن احساسات وى داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 1،2،5

1- ابراهيم ( ع ) ، زندگى در ميان هم كيشان آزر را هم سان زندگى در

ص: 377

خانه او ، مانعى در راه خداپرستى خويش ديده و از همه آنها كناره گيرى كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

2- حضرت ابراهيم ( ع ) در پاسخ به تهديد هاى آزر ، تصميم خود را بر دورى گزيدن از بت پرستان و بت ها ، اعلام كرد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه

5- ابراهيم ( ع ) ، هجرت از محيط شرك و بت پرستى را جهت حراست از عقيده توحيدى خود و عبادت پروردگار يگانه برگزيد .

و أعتزلكم و ما تدعون من دون اللّه و أدعوا ربّى

از جمله معانى «دعاء» عبادت است. دراين آيه نيز «أدعوا» به قرينه «لِمَ

تعبد» در آيات قبل مى تواند به معناى «عبادت مى كنم» باشد. براين مبنا ابراهيم، هجرت خود را براى ميسرشدن عبادت خداوند دانسته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 49 - 1،6

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

6- تولد يعقوب در زمان حيات حضرت ابراهيم ( ع ) بوده است .

وهبنا له إسحق و يعقوب

بر حسب ظاهر، صدق هبه زمانى است كه دريافت كننده در قيد حيات باشد. با توجه به اين كه يعقوب نيز در اين آيه موهبت به ابراهيم(ع) دانسته شده،

ص: 378

چنين برمى آيد كه او نيز در زمان حيات ابراهيم متولد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 1،2،3

1- ابراهيم ( ع ) در حضور پدر و قومش ، بت پرستى را زير سؤال برد و آشكارا با آن به مخالفت برخاست .

إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل

استفهام در «ما هذه التماثيل. ..» سؤال از حقيقت بت ها است، نه نام آنها. و از آن جايى كه ابراهيم(ع) از حقيقت آنها آگاه بود و نيازى به سؤال نداشت، استفهام ايشان به منظور زير سؤال بردن و محكوم كردن بت پرستى و نوعى اظهار مخالفت با آن بوده است.

2- حضرت ابراهيم ( ع ) بت و بت پرستى را به شدت تحقير كرد و پدر و قومش را به خاطر اين كار مورد سرزنش قرار داد .

إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل

اشاره كردن به بت ها با اسم اشاره نزديك (هذه) و نيز تعبير «تماثيل» (صورت ها و مجسمه هاى بى جان)، حاكى از تحقير بت و بت پرستى به وسيله ابراهيم(ع) است. گفتنى است استفهام در «ما هذه...» - به قرينه مقام - توبيخى است.

3- ابراهيم ( ع ) ، از پدر و قومش در باره علت تقديس و عبادتشان در برابر مجسمه هاى بى جان ، توضيح خواست .

إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل التى أنتم لها عكفون

از پاسخ قوم ابراهيم، كه كارشان را به خاطر

ص: 379

پيروى از اجداد خود معرفى كردند (قالوا وجدنا آبائنا لها عابدين)، به دست مى آيد كه سؤال ابراهيم(ع) مربوط به علت و چرايى تقديس و عبادتشان در برابر بت ها بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 54 - 2

2- مخالفت قاطع و صريح ابراهيم ( ع ) با شرك و تقليد كوركورانه پدر و قوم خويش

إذ قال لأبيه و قومه . .. لقد كنتم أنتم و ءاباؤكم فى ضلل مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 55 - 1

1- قوم ابراهيم نسبت به حق بودن سخن ابراهيم ( ع ) و جدى بودن او در نفى شرك و بت پرستى ، ترديد داشته و آن را بعيد مى دانستند .

قالوا أجئتنا بالحقّ أم أنت من اللّ-عبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 5

5- برخورد و مبارزه ابراهيم ( ع ) با بت پرستان و مشركان ، متكى بر استدلال و برهان بود .

قال ما هذه التماثيل . .. قال بل ربّكم ... فطرهنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 1،3،7

1- سوگند مؤكد ابراهيم ( ع ) بر حيله و تدبير كردن ، براى ضربه زدن به بت ها در غياب بت پرستان

و تاللّه

ص: 380

لأكيدنّ أصنمكم بعد أن تولّوا مدبرين

«كيد» به معناى حيله و تدبيرى پنهانى براى ضربه زدن به غير است.

3- تصميم ابراهيم ( ع ) بر نابودى بت و بت پرستى ، پس از يك سلسله كار فرهنگى و فكرى او براى هدايت و اصلاح انديشه مردمان بود .

لقد كنتم . .. فى ضلل مبين ... ربّكم ربّ السموت ... و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه حضرت ابراهيم(ع) در آغاز مخالفت با بت پرستى، پدر و قومش را مخاطب قرار داد و يك سلسله دلايل روشن بر اثبات توحيد و نفى شرك به آنان ارائه كرد. سپس در مرحله دوم تهديد نمود كه بت ها را نابود خواهد كرد و در نهايت به تهديد خود عمل كرد و همه بت ها را نابود ساخت.

7- « عن أبى جعفر ( ع ) : . . . فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد لهم دخل إبراهيم ( ع ) إلى آلهتهم بقدوم فكسرها إلاّ كبيراً لهم ;

از امام باقر(ع) روايت شده: چون نمروديان از ابراهيم(ع) دور شدند و به طرف محل جشن ويژه خود رفتند، آن حضرت با تيشه داخل بتخانه شد و غير از بت بزرگ، همه بت ها را شكست. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 58 - 1،2،5،6

1- حضرت ابراهيم ( ع ) در غياب مردم و دور شدن آنان از بت ها ، به شكستن بت ها پرداخت .

بعد

ص: 381

أن تولّوا مدبرين . فجعلهم جذذًا

«جذاذ» فعال به معناى مفعول و از ماده «جذّ» (قطع و شكستن) است. «فا» در «فجعلهم» - به اصطلاح اهل ادب - فصيحه و حاكى از تقدير جمله اى است و تقدير آن چنين است: «فولّوا فأتى إبراهيم الأصنام فجعلهم جذاذاً; مردم به بت ها پشت كردند، پس ابراهيم نزد بت ها آمد و آنها را شكست».

2- ابراهيم ( ع ) تمامى بت ها را در هم شكست و تنها بت بزرگ را سالم باقى گذاشت .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا

5- باقى ماندن بت بزرگ به وسيله ابراهيم ( ع ) ، براى مراجعه بت پرستان به آن و درك عجز بت ها بود .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

6 - اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بت ها و سالم باقى گذاشتن بت بزرگ ، تدبيرى از سوى آن حضرت براى جلب نظر مردم و توجه دادن آنان به بطلان بت پرستى بود .

و تاللّه لأكيدنّ أصنمكم . .. فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم لعلّهم إليه يرجعون

«فاء» در «فجعلهم» يا براى ترتيب است و يا براى تعقيب. در هر دو صورت گوياى اين است كه عمل حضرت ابراهيم(ع) مصداق همان حيله و تدبيرى بود كه بر آن سوگند ياد كرده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 59 - 1،2،3،7

1- پس از در هم شكسته شدن بت ها به وسيله ابراهيم ( ع ) ، بت پرستان به پرسوجو از يكديگر در

ص: 382

مورد شكننده آنها پرداختند .

فجعلهم جذذًا . .. قالوا من فعل هذا بالهتنا

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «مَن» اسم استفهام باشد.

2- ابراهيم ( ع ) ، در نبود مردم ، بت ها را در هم شكست و هيچ كس از آن با خبر نشد .

قالوا من فعل هذا بالهتنا

پرسوجوى بت پرستان از يكديگر در باره شكننده بت ها و نيز پاسخ برخى از از آنان به اين كه ابراهيم(ع) از بت ها بدگويى مى كرد، (فتى يذكرهم) - به جاى اين كه بگويند: ما ديديم چه كسى شكسته است - گوياى برداشت ياد شده است.

3- قوم ابراهيم ، پس از مشاهده در هم شكسته شدن بت ها ، به عجز و ناتوانى آنها پى بردند .

إلاّكبيرًا . .. إليه يرجعون . قالوا من فعل هذا بالهتنا

از اين كه قوم ابراهيم، بت ها را مورد سؤال قرار ندادند و به دنبال عاملى غير از آنها بودند، مى توان برداشت ياد شده را به دست آورد. به ويژه اگر ضمير در «إليه» به «كبيراً» (بت بزرگ) بازگردد.

7- حضرت ابراهيم ( ع ) به خاطر شكستن بت ها ، در پندار قومش ظالم و ستمگر بود .

قالوا من فعل هذا بالهتنا إنّه لمن الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 60 - 1،2،3

1- ابراهيم ( ع ) در نظر قوم خود ، مظنون به شكستن بت ها بود .

قالوا

ص: 383

سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

2- ابراهيم ( ع ) در دوران جوانى ، بت ها را در هم شكست و مبارزه با بت پرستى را آغاز كرد .

قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

3- ابراهيم ( ع ) تصميم خود بر حيله و چاره انديشى عليه بت ها را با برخى از بت پرستان در ميان گذاشته بود .

ما هذه التماثيل . .. قالوا سمعنا فتًى يذكرهم

از اين كه بت پرستان گفتند: «شنيده ايم كه ابراهيم از بت ها بدگويى مى

كند»، استفاده مى شود كه آنان اين سخنان را مستقيماً از وى نشنيده اند و از سويى ديگر گروهى بودند كه مستقيماً سخنان تهديدآميز ابراهيم(ع) را شنيده و براى گروه ديگر نقل كرده بودند. دو آيه پيش (تاللّه لأكيدنّ أصنامكم بعد أن تولّوا...) - كه خطاب «أصنامكم» براى مخاطب حاضر است - مؤيد همين برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 61 - 1،2،3

1- بت پرستان ، خواهان احضار ابراهيم ( ع ) و بازجويى علنى از وى براى كشف شكننده بت ها

قالوا فأتوا به على أعين الناس

2- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور گواهى دادن مردم به مجرم بودن او در شكستن بت ها ، احضار كردند .

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

3- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور نشان دادن كيفر بت شكنى او به عموم مردم ، احضار كردند

ص: 384

.

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «يشهدون» به معناى «يحضرون» (حضور پيدا كنند) باشد. بر اساس اين احتمال، مقصود از حضور مردم - به

تناسب مورد آيه - حضور براى ديدن كيفر و عقوبت ابراهيم(ع) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 62 - 1،2

1- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را شكننده بت ها مى دانستند .

قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

2- بت پرستان ، ابراهيم ( ع ) را براى اعتراف به شكستن بت ها مورد بازجويى قرار دادند .

قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

استفهام در «ءأنت» استفهام تقريرى و به منظور اعتراف گرفتن از مخاطب است; يعنى، بت پرستان مى دانستند كه ابراهيم(ع) شكننده بت ها است; ولى به خاطر اقرار و اعتراف گرفتن از آن حضرت گفتند: «ءأنت فعلت».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 63 - 1،2،3،4

1- ابراهيم ( ع ) در پاسخ سؤال از شكننده بت ها ، ابتدا شكستن بت ها را به بت بزرگ نسبت داد .

قال بل فعله كبيرهم

2- نسبت شكستن بت ها به بت بزرگ از سوى ابراهيم ( ع ) ، زمينه تنبّه بت

پرستان به بطلان عقيده بت پرستى بود ; نه نسبتى دروغ از جانب آن حضرت .

قال بل فعله كبيرهم

ابراهيم(ع) با نسبت دادن

ص: 385

شكستن بت ها به بت بزرگ، نه تنها دروغ نگفت; بلكه با اشاره اى بليغ، حقيقت ماجرا را بيان كرد; زيرا ابراهيم(ع) با جمله «فسئلوهم. ..» خواست به بت پرستان بفهماند كه بت ها از سخن گفتن عاجزند، تا چه رسد به شكستن. پس بايد پذيرفت كه معبود عاجز، شايسته پرستش نيست. گفتنى است كه آيه بعد (اين كه بت پرستان با شنيدن پاسخ ابراهيم(ع) به خود آمدند و متنبه شدند) مؤيد برداشت ياد شده است.

3- ابراهيم ( ع ) در يك شگرد عالمانه ، از بت پرستان خواست تا از خود بت ها در باره شكننده آنها پرسوجو كنند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون

ابراهيم(ع) با نسبت دادن شكستن بت ها به بت بزرگ و درخواست از بت پرستان به پرس و جو كردن از بت ها براى شناسايى بت شكن، شگردى عالمانه را در مبارزه با بت پرستى برگزيد; زيرا بت پرستان از اين طريق به آسانى به بطلان راه خويش پى بردند; چنان كه آيه بعد (فرجعوا إلى أنفسهم. ..) گوياى همين حقيقت است.

4- ابراهيم ( ع ) با درخواست از بت پرستان براى بازجويى از بت ها ، عجز و ناتوانى آنها را براى آنان به نمايش گذاشت .

فسلوهم إن كانوا ينطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 64 - 1،2،3،4

1- قوم بت پرست ابراهيم ، پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به خود آمده و به تفكر و انديشه در عقيده خويش

ص: 386

فرو رفتند .

فرجعوا إلى أنفسهم

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «فرجعوا إلى أنفسهم» به خود آمدن و رجوع هر يك از بت پرستان به وجدان و ضمير خود و به فكر فرو رفتن آنان باشد.

2- قوم بت پرست ابراهيم پس از آگاه شدن از ناتوانى بت ها از سخن گفتن ، به يك ديگر مراجعه كرده و به سرزنش هم پرداختند .

فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا إنّكم أنتم الظلمون

برداشت، براساس اين احتمال است كه مقصود از «أنفسهم» رجوع هر يك از بت پرستان به يك ديگر باشد كه با مخاطب قرار دادن هم ديگر (فقالوا إنّكم أنتم. ..) به ملامت هم پرداختند.

3- استدلال ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك و شگرد او در مبارزه با بت پرستى ، تأثيرى كامل بر تمامى قومش داشت .

قال بل فعله كبيرهم . .. فرجعوا إلى أنفسهم فقالوا انّكم أنتم الظلمون

از اين كه تمامى قوم ابراهيم، بلافاصله به گمراهى خود اعتراف كردند، قوت استدلال آن حضرت و تأثير كامل شيوه دعوت او به دست مى آيد.

4- بت پرستان قوم ابراهيم ، به ظلم خويش و تبرئه ابراهيم ( ع ) از آن اعتراف كردند .

فقالوا إنّكم أنتم الظلمون

ضمير منفصل «أنتم» تأكيد براى «كم» است و جمله «إنّكم أنتم. ..» دلالت بر حصر دارد. اين حصر از نوع حصر اضافى است; يعنى، منحصراً شما ظالم هستيد نه حضرت ابراهيم(ع).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 65

ص: 387

- 1،6

1- بت پرستان ، در برابر استدلال محكم ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك ، سر افكنده و شرمسار شدند .

ثمّ نكسوا على رءوسهم

«نكس» به معناى قلب و برگرداندن قسمت بالاى شىء به پايين و برعكس است. جمله «نكسوا على رءوسهم» تمثيل (از نوع تشبيه معقول به محسوس) و كنايه از افرادى است كه از شدت شرمسارى و سر افكندگى، سر آنان به طرف پايين بدنشان قرار مى گيرد.

6- بت پرستان ، استدلال هاى ابراهيم ( ع ) بر بطلان شرك را نادرست

انگاشته و او را به خاطر شكستن بت ها مجرم دانستند .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. ثمّ نكسوا على رءوسهم لقد علمت ما هؤلاء ينطقون

جمله «لقد علمت ما هؤلاء ينطقون» پاسخ مشركان به كلام ابراهيم(ع) (فسئلوهم إن كانوا ينطقون) است; يعنى، تو مى دانى كه بت ها از سخن گفتن عاجزاند، پس چرا ما را به سؤال كردن از بت ها حواله مى دهى. لابد سؤال تو براى فرار از اتهام بت شكنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 66 - 1،4

1- ابراهيم ( ع ) قومش را به خاطر عبادت غير خداى يكتا ، مورد سرزنش قرار داد .

قال أفتعبدون من دون اللّه

همزه در «أفتعبدون» از نوع استفهام انكارى توبيخى است.

4- حضرت ابراهيم ( ع ) براى اثبات توحيد و بطلان شرك از شيوه آگاه كردن بت پرستان به ناتوانى بت ها و به اعتراف

ص: 388

واداشتن آنان بر اين حقيقت استفاده كرد .

فسلوهم إن كانوا ينطقون . .. لقد علمت ما هؤلاء ينطقون . قال أفتعبدون من دون الله

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 67 - 4

4- ابراهيم ( ع ) قوم بت پرست خويش را به خاطر تعقل نكردن در باور ها و انديشه هاى خود ، مورد سرزنش قرار داد .

أُفّ لكم . .. أفلاتعقلون

همزه در «أفلاتعقلون» براى استفهام توبيخى است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 68 - 1،3،4،6

1- ابراهيم ( ع ) ، از سوى بت پرستان محكوم به سوزانده شدن در آتش شد .

453- قالوا حرّقوه

3- درماندگى و ناتوانى قوم ابراهيم ، از مقابله با منطق ابراهيم ( ع )

قال أفتعبدون من دون اللّه ما لاينفعكم . .. قالوا حرّقوه وانصروا ءالهتكم

بت پرستان در برابر سخنان منطقى و مواضع به حق حضرت ابراهيم(ع)، متوسل به زور و تهديد شدند. از اين نكته مى توان برداشت ياد شده را استفاده كرد.

4- بت پرستان در جهت يارى به بت پرستى و جلوگيرى از نفوذ منطق

ابراهيم ( ع ) ، از طرف گروهى براى كشتن آن حضرت تحريك شده بودند .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم

آهنگ جمله «إن كنتم فاعلين» (اگر بناست كارى بكنيد) نوعى تحريك است و ظاهر آيه اين است كه گويندگان (قالوا) و دستور دهندگان (حرّقوه و انصروا)، با شنوندگان

ص: 389

و دستور گيرندگان دو گروه بودند و گروه اول دسته دوم را تحريك مى كردند. از اين رو برخى از مفسران، گروه اول را نمرود و عمال او دانسته اند.

6- سوزاندن كامل ابراهيم ( ع ) ، تنها راه دفاع از عقيده بت پرستان و معبود هاى ادعايى در ديد قوم او بود .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم إن كنتم فعلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 70 - 1،2،3

1- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ناكام ماند .

و أرادوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

2- توطئه و نيرنگ بت پرستان عليه ابراهيم ( ع ) ، عامل خسران و زيان كارى كامل آنان شد .

و أرادوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

3- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر افكنده شدن در آتش ، با نيرنگ و توطئه

ديگرى از سوى بت پرستان روبه رو گشت .

و أردوا به كيدًا فجعلنهم الأخسرين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مقصود از «كيداً» نيرنگ جديد و غير از افكندن در آتش باشد; زيرا در معناى «كيد» محرمانه بودن نهفته است، در حالى كه افكندن در آتش كارى علنى بود نه مخفى; به علاوه تعبير «أرادوا»; يعنى، اراده كردند و خواستند (نه عملى كردن) شاهد اين مدعا است. گفتنى است تنوين «كيداً» براى تفخيم و تعظيم باشد كه در اين صورت بيانگر بزرگى نيرنگ است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 390

فيش

11 - انبياء

- 21 - 71 - 1،2،3

1- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّينه و لوطًا إلى الأرض التى بركنا فيها

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى بركنا فيها

3- حضرت لوط ( ع ) ، هم چون حضرت ابراهيم ( ع ) در معرض آزار و اذيت مردم خود قرار داشت .

و نجّينه و لوطًا إلى الأرض التى بركنا فيها

كاربرد يكسان واژه نجات در باره حضرت ابراهيم و لوط(ع) بيانگر برداشت بالا است; زيرا نجات در جايى به كار مى رود كه خطر و ضررى پيش روى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّينه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسحق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 391

13 - شعراء

- 26 - 72 - 1

1 - پرسش بيدارگر ابراهيم از قوم بت پرست خويش درباره شنوايى بت ها

قال هل يسمعونكم إذ تدعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 73 - 2

2 - بهره گيرى ابراهيم ( ع ) در هدايت قومش ، از محسوس ترين و بديهى ترين امور

قال هل يسمعونكم . .. أو ينفعونكم أو يضرّون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 75 - 1،2

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به سرزنش قوم خود ، به خاطر پرستش كوركورانه بت ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

استفهام در «أفرءيتم» توبيخى است و مفاد آن اين است كه: چرا در باره آنچه مى پرستيد، انديشه نمى كنيد و صرفاً متكى به تقليد كوركورانه از نياكان خود هستيد؟

2 - ابراهيم ( ع ) ، برانگيزاننده قوم خويش به نگرش مجدد نسبت به پرستش بت ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

«رأى و روية» (مصدر «رأيتم») هم در مورد نگاه كردن با چشم به كار مى رود و هم در نگريستن با عقل. در اين جا مورد اخير مراد است. ضمناً استفهام

در«أفرأيتم» توبيخى و دربردارنده نوعى ترغيب به تأمل و انديشيدن در عبادت بت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 76 - 1

ص: 392

1 - اقدام ابراهيم ( ع ) به شكستن بتِ سنت گرايى و تقليد بى چون و چرا از نياكان

أفرءيتم . .. أنتم و ءاباؤكم الأقدمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 83 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) آرزومند دريافت حكومت از جانب خدا ، براى هدايت و تدبيرامور مردم

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «حكم» در آيه معادل «حكومة» (سرپرستى و تدبير امور خلق) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 86 - 1،2

1 - طلب آمرزش ابراهيم ( ع ) از درگاه خداوند ، براى پدرش

و اغفر لأبى

2 - نگرانى ابراهيم ( ع ) از گمراهى ديرينه پدر خود

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه دعاى ابراهيم(ع) در زمان حيات پدرش بوده باشد. بر اين اساس به كارگيرى «كان» در جمله «إنّه كان من الضالّين» بيانگر گمراهى ديرينه پدرش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 17 - 5،6،9،11،15

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى بيدارى قوم اش ، ناتوانى بت ها را تبيين مى كرده است .

إنّما تعبدون . .. أوثنًا ... إنّ الذين تعبدون...لايملكون

6 - ابراهيم ( ع ) به قوم خود اعلام

ص: 393

كرد كه بت ها هيچ گونه توانى براى تأمين روزى آنان ندارند .

و إبرهيم إذ قال . .. إنّ الذين تعبدون من دون اللّه لايملكون لكم رزقًا

9 - توصيه ابراهيم ( ع ) قوم اش را براى درخواست روزى از پيشگاه خداوند

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. فابتغوا عند اللّه الرزق

11 - دعوت ابراهيم ( ع ) از قوم اش به پرستش خداوند پس از نهى آنان از

بت پرستى

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا ... و اعبدوه

15 - هشدار حضرت ابراهيم ( ع ) به قوم اش با اعلام بازگشت همگان به سوى خدا

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 18 - 6

6 - هشدار ابراهيم ( ع ) به قوم خويش به جهت تكذيب رسالت اش

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 1،3،4،5،6،8،9،10،12

1 - تنها واكنش قوم ابراهيم در برابر دعوت آن حضرت به توحيد عبادى ، تصميم به قتل و يا سوزاندن وى بود !

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو

3 - قوم ابراهيم ، براى رويارويى با خيرخواهى او براى آنان ، به

ص: 394

خشونت متوسل شدند .

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

اقتل

4 - كشتن و آتش زدن ، از شيوه هاى قوم ابراهيم ، براى رويارويى با دعوت توحيدى او بود .

إبرهيم إذ قال . .. ذلكم خير لكم ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حر

5 - واكنش خشونت آميز قوم ابراهيم به دعوت توحيدى او ، فراگير و عمومى بود .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا

6 - در بين قوم ابراهيم ، براى برخورد با ابراهيم ( ع ) دو ديد ( كشتن و سوزاندن ) وجود داشت .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

«أو» در «أو حرّقوه» مى تواند براى تنويع و مى تواند براى اباحه باشد. بنابر احتمال نخست، مى توان استفاده كرد كه قوم ابراهيم، براى از بين بردن او، دو ديدگاه داشته اند: عده اى، حكم به اعدام و گروهى، دستور به سوزاندن او مى دادند.

8 - قوم ابراهيم ، سرانجام تصميم گرفتند كه ابراهيم ( ع ) را در آتش بسوزانند .

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه فأنجيه اللّه من النار

9 - قوم ابراهيم ، براى عملى ساختن تصميم خود ، ابراهيم را در آتش پرتاب

كردند .

فما كان جواب قومه . .. أو حرّقوه فأنجيه اللّه

«فاء» در «فأنجاه» براى فصاحت است و دلالت بر حذف جمله اى مى كند و

ص: 395

آن مى تواند چنين باشد: «ثم جعلوه فى النار»

10 - خداوند ، ابراهيم ( ع ) را از آتش نجات داد .

أو حرّقوه فأنجيه اللّه من النار

12 - نجات حضرت ابراهيم ( ع ) از مجازات قوم اش ( آتش ، گستردگى آتش ، پرتاب كردن ، . . . ) ، نشانه هاى چندى از خدا ، براى اهل ايمان است .

فأنجيه اللّه من النار إنّ فى ذلك لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 25 - 1،3،5

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) پس از نجات از آتش ، قوم خود را ر ها نكرد و به ارشاد آنان پرداخت .

فأنجيه اللّه من النار . .. و قال إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوثنًا

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) براى آگاهى قوم اش ، حقارت و ناتوانى بت ها را تبليغ مى كرد .

و قال إنّمااتّخذتم من دون اللّه أوثنًا

«أوثاناً» به صورت نكره آورده شده و تنوين آن، براى تحقير است.

5 - پيام توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) پيش و پس از انداخته شدن در آتش ، تفاوتى نداشت .

إنّما تعبدون من دون اللّه أوثنًا . .. إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه ... و قال

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 3،4،5،7،8،12

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از

ص: 396

سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى «قال» حضرت ابراهيم(ع) است.

4 - هجرت حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خود ، مبناى الهى داشت .

إنّى مهاجر إلى ربّى

5 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پى برخورد قهرآميز قوم اش با او ، تصميم گرفت به سرزمينى هجرت كند كه در آن ، براى انجام رسالت اش ، آزادى عمل داشته باشد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

مراد از «هجرت به سوى پرودگار» دستيابى به مكانى است كه حضرت ابراهيم(ع) بتواند آنچه را برعهده او گذاشته است، بدون مزاحمت دشمنان

اش، به انجام برساند.

7 - حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم اش را براى هجرت ، به قوم خود اعلان كرد .

و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

اگر چه براى «قال» مفعول به ذكر نشده است، اما به قرينه سياق - گفتوگوى حضرت ابراهيم(ع)با قوم اش - استفاده مى شود كه او، جريان هجرت اش، را با قوم اش در ميان گذاشته است.

8 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، وقتى محيط را براى انجام رسالت اش مساعد نديد ، تصميم به هجرت از آنجا گرفت .

قالوا . .. حرّقوه فأنجيه اللّه من النار ... و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

12

ص: 397

- « عن أبى جعفر ( ع ) . . . أمّا ابراهيم ( ع ) نبوّته بكوثى ربّا و هى قرية من قرى السواد فيها بدأ اوّل أمره ثم هاجر منها و ليست بهجرة قتال . و ذالك قول اللّه عزّوجلّ : « إنّى مهاجر إلى ربّى . . . » ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..رسالت ابراهيم، از قريه «كوثى ربّا» يكى از روستاهاى سواد (عراق) است شروع شد و آنگاه از آنجا هجرت كرد. اين، هجرتِ جنگ نبود و آن، همان سخن خداى عزّوجلّ «إنّى مهاجر إلى ربّى...» است».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 31 - 4

4 - فرستادگان خداوند براى عذاب قوم لوط ، مژده و بشارتى را ( تولد اسحاق ( ع ) ) ، نيز به ابراهيم ( ع ) دادند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

اين آيه، با آيات پنجاه و يك تا شصت و دو سوره حجر يك سياق دارند، كه در آن آيات به ابراهيم(ع) بشارت فرزنددار شدن داده شده است. آن آيات، قرينه است كه «البشرى» در اين آيه نيز همان بشارت را همراه دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 85 - 1

1 - ابراهيم ( ع ) ، آيين شرك و بت پرستى پدر و قومش را زير سؤال برد و آن را محكوم كرد .

إذ قال لأبيه و قومه ماذا تعبدون

ص: 398

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 1،2،3

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) - پس از دعوت شدن از سوى قومش براى خروج از شهر- به تفكر عميق در اين باره پرداخت .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1- «فاء» در «فنظر» عاطفه و جمله «فنظر. ..» عطف بر جمله مقدر است و تقدير آن چنين است: «قال قومه اُخرج معنا فنظر...». 2- جمله «فنظر نظرة فى النجوم»، ضرب المثلى است براى كسى كه مى خواهد به تفكر بپردازد. ازاين رو به آسمان مى نگرد تا اشيا و موجودات پيرامونش، او را از تفكر درست باز ندارد (لسان العرب).

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

3 - دعوت مشركان از ابراهيم ( ع ) براى خروج از شهر ، در شب هنگام بود .

454- فنظر نظرة فى النجوم

نگاه ابراهيم(ع)، به ستارگان حاكى است كه اين نگاه در شب بود; زيرا ستارگان در شب مشاهده مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 89 - 1،2،3،4،5

1 - ابراهيم ( ع ) ، پس از انديشه

ص: 399

عميق ، مريض بودن خود را به قومش

اعلام كرد .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

2 - مريض بودن ابراهيم ( ع ) ، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر

فقال إنّى سقيم

3 - مريض بودن ، عذر و دليل ابراهيم ( ع ) براى نپذيرفتن دعوت قوم خود براى خروج از شهر و شركت در مراسم سالانه مشركان

فقال إنّى سقيم

4 - ابراهيم ( ع ) ، به مرضى موسمى و فصلى مبتلا بود .

فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقيم

اگر پذيرفته شود كه نگاه ابراهيم(ع) به ستارگان نگاه با چشم و حقيقى بود، مى توان گفت كه اظهار بيمارى پس از اين نگاه، حاكى است كه ايشان به مرضى موسمى و فصلى گرفتار بود كه با نگاه به ستارگان، توانسته بود وقت رو به رو شدن با مرض موسمى خود را پيش بينى كند (هم زمان با روز مراسم ويژه).

5 - ابراهيم پيامبر ، از رفتن به بيرون شهر براى شركت در مراسم سالانه مشركان - پيش از دريافت دعوت قومش - پرهيز مى كرد .

فقال إنّى سقيم

پيشنهاد مردم مشرك به ابراهيم(ع) براى بيرون رفتن از شهر - با آن كه همگان

بر اين امر مبادرت ورزيدند - مى تواند به دليل اين نكته باشد كه آن حضرت از اين كار امتناع داشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 90 - 1،2،3

ص: 400

1 - خروج مشركان از شهر و تنها گذاشتن ابراهيم ( ع ) در آن ، پس از اعتذار آن حضرت

فتولّوا عنه مدبرين

«مدبرين» حال مؤكد براى فعل «تولوا» است و بر اين نكته تأكيد دارد كه روى گردانى مشركان از ابراهيم(ع) همراه با پشت كردن به او و رو كردن به جانب قرارگاه خويش در بيرون از شهر بوده است.

2 - عذر و دليل ابراهيم ( ع ) ، براى شركت نكردن در مراسم سالانه مشركان ، مورد پذيرش آنان قرار گرفت .

فقال إنّى سقيم . فتولّوا عنه مدبرين

رفتن و پشت كردن مشركان به ابراهيم(ع) - بدون هيچ سخنى و اعتراضى - حاكى از مطلب ياد شده است.

3 - « عن حجر عن أبى عبداللّه ( ع ) قال : خالف ابراهيم ( ع ) قومه و عاب آلهتهم . . . قال أبوجعفر ( ع ) : عاب آلهتهم « فنظر نظرة فى النجوم فقال إنّى سقيم » . . . و اللّه ما كان سقيماً و ما كذب فلمّا تولّوا عنه مدبرين إلى عيد

لهم ، دخل ابراهيم إلى آلهتهم فكسر ها إلاّ كبيراً لهم . . . ;

از حجر نقل شده كه از امام صادق(ع) روايت شده كه فرمود: ابراهيم با قومش مخالفت كرد و خدايان آنها را مورد عيب جويى خود قرار داد . .. امام باقر(ع) فرمود: از معبودهاى آنان خرده گرفت «فنظر نظرة فى النجوم فقال إنى سقيم» ...به خدا سوگند ابراهيم مريض نبود و دروغ هم نگفت. پس چون قومش براى عيدى كه داشتند

ص: 401

از پيش ابراهيم(ع) رفتند، او [با تبر] به سوى معبودهاى آنان رفت و آنها را شكست مگر بزرگ ترين بت آنان را...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 91 - 1،2،3

1 - رفتن مخفيانه ابراهيم ( ع ) ، به جانب معبود هاى مشركان پس از خروج آنان از شهر

فراغ إلى ءالهتهم

«روغ» (مصدر «راغ») در اصل به معناى تمايل به چيزى به صورت سرّى و پنهانى است.

2 - استهزاى معبود هاى مشركان در بتكده از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنان از خوردن بود .

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

استفهام در «ألا تأكلون» براى استهزا است.

3 - وجود غذا در بتكده ، به هنگام رفتن مردم از شهر و آمدن ابراهيم ( ع ) به آن بتكده

فراغ إلى ءالهتهم فقال ألا تأكلون

پرسش استهزاآميز ابراهيم(ع) از بت ها براى غذا خوردن، مى رساند كه در محل معبودهاى مشركان، غذا وجود داشت. گفتنى است كه در تاريخ آمده است: مشركان غذاهايى را براى متبرك شدن نزد بت ها مى گذاشتند كه اين موضوع، مى تواند مؤيد برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 92 - 1،2

1 - استهزاى معبود هاى مشركان از سوى ابراهيم ( ع ) ، با توجه به ناتوانى آنها از سخن و گفتوگو

ما لكم لاتنطقون

2 - گفتوگوى طعن آميز

ص: 402

ابراهيم ( ع ) ، با معبود هاى مشركان در بتكده

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 93 - 1،2،3،4،5

1 - ابراهيم ( ع ) ، با دست راست ضربه اى محكم بر بت ها و معبود هاى

مشركان وارد ساخت .

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده از مقيد شدن «ضربا» به «باليمين» (دست راست) به دست مى آيد كه ضربه ابراهيم(ع) محكم بود; زيرا دست راست نيرومندتر از دست چپ است و مردم نوعا از دست راست خود براى ضربه شديد استفاده مى كنند.

2 - ضربه ابراهيم ( ع ) به بت ها و شكستن آنها ، به صورت سرّى و پنهانى بود .

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده با توجه به معناى لغوى «راغ» است; زيرا «روغ» (مصدر «راغ») به معناى تمايل به چيزى به صورت سرى و پنهانى است.

3 - شدت غضب و خشم ابراهيم ( ع ) ، به هنگام شكستن بت ها و معبودها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

گفتوگوى ابراهيم(ع) با بت ها - با آن كه آن حضرت مى دانست كه آنها از سخن گفتن ناتوان اند - مى تواند به منظور تقويت روح غضب و خشم خود نيست به آنها باشد تا عمل شكستن آنها خشمگينانه انجام گيرد.

4 - سوگند ابراهيم ( ع ) ، بر شكستن بت هاى مشركان

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده

ص: 403

مبتنى بر اين نكته است كه «يمين» به معناى قسم باشد. بر

اين اساس «با» به معناى سببيت است; يعنى، ابراهيم(ع) به سبب سوگندى كه ياد كرده بود، ضربه اى محكم بر بت ها فرود آورد.

5 - وفاى ابراهيم ( ع ) ، به سوگند خويش در شكستن بت ها

فراغ عليهم ضربًا باليمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 94 - 1،2

1 - حركت شتابان مشركان به سوى ابراهيم ( ع ) ، پس از آگاهى از شكسته شدن بت ها

فأقبلوا إليه يزفّون

«فا» براى تفريع «فأقبلوا. ..» بر جمله اى مقدر است و تقدير آن چنين است: «فبلّغ قومه من رأه فأقبلوا إليه; كسى كه شكسته شدن بت ها را ديد، به مردم اطلاع داد. سپس آنان شتابان به جانب ابراهيم(ع) روى آوردند». گفتنى است: «زف» (مصدر «يزفّون») به معناى حركت شتابان است.

2 - شدت خشم و نگرانى قوم ابراهيم ، از شكسته شدن بت هاى شان

فأقبلوا إليه يزفّون

حركت شتابان قوم ابراهيم به جانب آن حضرت پس از شكسته شدن بت ها، مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 95 - 1،5

1 - ابراهيم ( ع ) مشركان را به خاطر پرستش معبود هاى دست ساز خود سرزنش كرد .

قال أتعبدون ما تنحتون

«نحت» (ماده «تنحتون») به معناى تراشيدن شىء سخت (چون سنگ و چوب) است.

ص: 404

- « عن أبى عبداللّه ( ع ) : أخذ ابراهيم القدوم فكسر الصنم الذى عمله ، ففزع أبوه من ذلك فزعاً شديداً ، فقال له : أىّ شىء عملت ؟ فقال له ابراهيم ( ع ) : و ما تصنعون به ؟ فقال آزر : نعبده ، فقال له ابراهيم : « أتعبدون ما تنحتون » . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده: . .. ابراهيم(ع) تبر را برداشت و بتى را كه آزر ساخته بود شكست و آزر فرياد شديدى از روى ترس برآورد و به ابراهيم(ع) گفت: چه كارى كردى؟ ابراهيم(ع) در جواب گفت: با بت چه مى كنيد؟ آزر گفت: آن را مى پرستيم. ابراهيم(ع) در جواب گفت: «أتعبدون ما تنحتون; آنچه را خود مى تراشيد، مى پرستيد؟»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 1،2،4

1 - توصيه دسته جمعى مشركان به يكديگر ، مبنى بر ساختن بنايى براى سوزاندن ابراهيم ( ع )

قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم

2 - تصميم دسته جمعى مشركان بر سوزاندن ابراهيم ( ع ) در آتشى پرحرارت و پرشعله

فألقوه فى الجحيم

«جحيم» (از ماده «جحمه») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.

4 - ابراهيم ( ع ) ، در آغاز مبارزه اش با شرك و بت پرستى ، قدرت اجتماعى و جايگاه نيرومندى در ميان قوم خود نداشت .

قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم

تصميم بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن او، در انبوهى

ص: 405

از آتشى كه مردم هيزم آور آن بودند - بدون اين كه احدى از او دفاع كند - مى تواند گوياى برداشت بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 98 - 1،2،3

1 - نيرنگ و توطئه گسترده مشركان براى نابودى ابراهيم ( ع )

فأرادوا به كيدًا

2 - سوزاندن ابراهيم ( ع ) با انبوهى از آتش پرشعله ، مكر و توطئه مشركان

در راستاى نابودى آن حضرت

فألقوه فى الجحيم . فأرادوا به كيدًا فجعلنهم الأسفلين

3 - نجات ابراهيم ( ع ) ، از ميان تلى از آتش پرشعله مشركان

فألقوه فى الجحيم . .. فجعلنهم الأسفلين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 1،5،7،10،11،13

1 - تصميم ابراهيم ( ع ) ، به هجرت از وطن خود به شهرى ديگر و اعلام آن به مردم

قال إنّى ذاهب إلى ربّى

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از رفتن به سوى پروردگار (ذاهب إلى ربى) هجرت است و آمدن «قال» در آغاز آيه شريفه، مى رساند كه ابراهيم(ع) تصميم خود مبنى بر هجرت را به مردم اعلام كرد.

5 - مصون ماندن از اذيت و توطئه هاى سهمگين مشركان ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

برخى از مفسران بر اين عقيده اند كه اعلام هجرت از سوى ابراهيم(ع)، براى صرف نظر كردن مشركان از تعقيب و

ص: 406

مجازات آن حضرت پس از نجات از آتش بوده است. بدين صورت كه آن حضرت مى خواست از اذيت ها و

توطئه هاى مشركان رهايى يابد.

7 - راه يابى بهتر به مقصد و خير و صلاح افزون تر در پرتو عنايت خداوند ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

به قرينه اين كه رسالت ابراهيم(ع) پس از هجرت هم ادامه داشت به دست مى آيد كه مراد از هدايتى كه مورد درخواست آن حضرت بود، ره يابى به مقصد و خير و صلاحى است كه ايشان از آغاز به دنبال آن بوده است.

10 - توكل ابراهيم ( ع ) بر خداوند ، در برابر دشمنان رسالت

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

11 - نااميد شدن ابراهيم ( ع ) ، از هدايت قومِ بت پرست خويش

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

از تصميم ابراهيم(ع) براى هجرت از شهر خود - پس از نجات يافتن از آتش افروزى مشركان عليه ايشان - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

13 - « عن ابراهيم بن أبى زيادالكرخى ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ إبراهيم ( ع ) . . . لمّا كسر أصنام نمرود . . . فأمرهم أن ينفوا إبراهيم من بلاده . . . فأخرجوا إبراهيم و لوطاً معه ( ع ) من بلادهم إلى الشام . فخرج ابراهيم ( ع ) و معه لوط لايفارقه و سارة و قال لهم « إنى ذاهب إلى ربّى سيهدين

ص: 407

» يعنى بيت المقدس ;

ابراهيم بن ابى زياد كرخى مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود:

ابراهيم(ع) . .. چون بت هاى نمرود را شكست ... نمرود به اصحابش دستور داد ابراهيم(ع) را از شهر برانند ... پس ابراهيم(ع) را در حالى كه لوط(ع) هم راه او بود، از شهرشان به سوى شام اخراج كردند و در حالى كه لوط و ساره با او بودند [از شهر بيرون آمدند] و ابراهيم به آنان گفت: «إنى ذاهب إلى ربى سيهدين»; يعنى، به سوى بيت المقدس مى روم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 100 - 1،3

1 - ابراهيم ( ع ) از خداوند ، فرزندى صالح درخواست كرد .

ربّ هب لى من الصلحين

مفعول فعل «هب» در تقدير است: «هب لى ولداً من الصالحين; مرا فرزندى از صالحان ببخش».

3 - ابراهيم ( ع ) تا پيش از افكنده شدن در آتش و هجرت از موطن خود ، بى فرزند بود .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين . ربّ هب لى من الصلحين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 101 - 2،11

2 - دعاى ابراهيم ( ع ) براى فرزنددار شدن ، مورد استجابت پروردگار قرار

گرفت .

ربّ هب لى من الصلحين . فبشّرنه بغلم حليم

11 - « بريدة بن معاوية العجلى قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) كم كان بين

ص: 408

بشارة ابراهيم باسماعيل و بين بشارته بإسحاق قال كان بين البشارتين خمس سنين قال اللّه سبحانه فبشّرناه بغلام حليم يعنى اسماعيل . . . فلمّا كان فى الليل أتى ابراهيم آت من ربّه فأراه الرؤيا فى ذبح ابنه اسماعيل بموسم مكة . . . ثمّ انطلقا إلى السعى فلمّا صارا فى المسعى قال ابراهيم ( ع ) لاسماعيل يابنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك فى موسم عامى هذا فماذا ترى قال يا أبت افعل ما تؤمر . . . و فدى اسماعيل بكبش عظيم فذبحه و تصدق بلحمه على المساكين ;

بريد عجلى گويد: به امام صادق(ع) گفتم: بين بشارت ابراهيم به اسماعيل و بشارت او به اسحاق، چه مقدار فاصله بود؟ حضرت فرمود: فاصله دو بشارت پنج سال بود خدا مى فرمايد: «فبشّرناه بغلام حليم; يعنى، . ..چون شب شد فرستاده اى از سوى خدا نزد ابراهيم آمد و در خواب ذبح فرزندش اسماعيل را در زمان حج در مكه به او نشان داد... آن گاه هر دو براى سعى به راه افتادند و چون به محل سعى رسيدند، ابراهيم به اسماعيل گفت: پسرم! من در خواب ديدم كه تو را امسال در زمان حج ذبح مى كنم، تو چه نظرى دارى؟ اسماعيل گفت: اى پدر! آنچه را مأمور شدى انجام ده ... و قوچ بزرگى به جاى اسماعيل فديه شد. پس ابراهيم(ع) آن را ذبح كرد و گوشت آن را به

مساكين صدقه داد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 1،2،4،5،6،9،11،16

1 - اسماعيل ( ع

ص: 409

) به هنگام نوجوانى ، در معيت پدرش ابراهيم ( ع ) به سعى و تلاش مى پرداخت .

فبشّرنه بغلم حليم . فلمّا بلغ معه السعى

2 - اسماعيل ( ع ) ، كمك كار پدرش ابراهيم ( ع ) در مسائل اجتماعى و زندگى

فلمّا بلغ معه السعى

از آمدن قيد «معه» (در معيت او) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

4 - ابراهيم ( ع ) ، خواب خود را با فرزندش اسماعيل در ميان گذاشت .

قال يبنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك

5 - مشورت و نظرخواهى ابراهيم ( ع ) ، از فرزندش اسماعيل نسبت به ذبح وى

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

از لحن جمله «فانظر ماذا ترى» (بنگر تا رأى تو چيست؟) نوعى نظر خواهى و مشورت استفاده مى شود. البته فلسفه اين كار، استفاده ابراهيم(ع) از نظرات اسماعيل(ع) نبود; بلكه يا براى آزمايش فرزندش بود و يا به منظور زمينه

سازى براى پذيرش بى تحميل فرمان ذبح از جانب اسماعيل(ع)

6 - ابراهيم ( ع ) ، فرزندش اسماعيل ( ع ) را براى اجراى فرمان ذبح او آزمايش كرد و وى را براى سر بلند شدن در اين آزمايش بزرگ آماده نمود .

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

9 - اعلام رضايت و تسليم اسماعيل ( ع ) ، در مقابل فرمان قربانى شدن

قال يأبت افعل ما تؤمر

11 - مأموريت ابراهيم ( ع ) ، به ذبح فرزندش از راه خواب بود .

يبنىّ إنّى أرى فى

ص: 410

المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر

16 - وعده شكيبايى اسماعيل ( ع ) به پدرش ( ابراهيم ( ع ) ) به هنگام انجام مأموريت ذبح

يأبت افعل ما تؤمر ستجدنى إن شاء اللّه من الصبرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 103 - 1

1 - تسليم ابراهيم ( ع ) و فرزندش اسماعيل ( ع ) ، در برابر فرمان خداوند به ذبح

إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك . .. قال يأبت افعل ما تؤمر ... فلمّا أسلما

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 107 - 1

1 - خداوند ، به جاى قربانى اسماعيل ( ع ) ، قربانى ديگرى پذيرفته و جان او را حفظ كرد .

و فدينه بذبح عظيم

«فدية» و «فداء» (از ماده «فدينا») به معناى قرار دادن چيزى به جاى شىء ديگرى به منظور دفع ضرر از آن شىء است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 112 - 1

1 - بشارت خداوند به ابراهيم ( ع ) ، به تولد فرزندى به نام اسحاق براى او

و بشّرنه بإسحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 26 - 1

1 - اعلان برائت حضرت ابراهيم ( ع ) از شرك و بت

ص: 411

پرستى قوم خود

و إذ قال إبرهيم لأبيه و قومه إنّنى براء ممّا تعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 4،6،7،9

4 - گفتوگوى مستقيم و رودرروى فرشتگان با حضرت ابراهيم ( ع )

فقالوا سلمًا قال سلم

6 - پاسخ ابراهيم ( ع ) به سلام ميهمانان خويش ، قبل از هر سخن ديگر

فقالوا سلمًا قال سلم

7 - تحيت و سلام ابراهيم ( ع ) ، بهتر و افزون تر از تحيت و سلام فرشتگان وارد بر آن حضرت

فقالوا سلمًا قال سلم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه تحيت فرشتگان، جمله فعليه و مفيد حدوث است; زيرا «سلام» به تقدير «نسلّم سلاماً» مى باشد. اما تحيت حضرت ابراهيم(ع)، جمله اسميه و مفيد ثبوت است; زيرا به تقدير «سلام عليكم» است.

9 - ميهمانان وارد شده بر ابراهيم ( ع ) ، مردانى ناشناس براى آن حضرت

قوم منكرون

«منكر» نقطه مقابل «معروف» (شناخته شده) است; يعنى، «هم قوم منكرون له» (آنان براى او (ابراهيم(ع)) گروهى ناشناخته بودند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 26 - 1،3،5،6،7

1 - اقدام بى درنگ و نهانى حضرت ابراهيم ( ع ) در تهيه غذا ، براى

ميهمانان گرامى خويش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از «فاء» در «فراغ» تسريع استفاده مى شود. ماده «راغ» نيز بيانگر اقدام پنهانى و

ص: 412

غيرعلنى است.

3 - مراجعه حضرت ابراهيم ( ع ) به همسر خود ، براى تهيه غذاى ميهمانان

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

5 - محل سكونت همسر ابراهيم ( ع ) مجزا از محيط پذيرايى ميهمانان *

فراغ إلى أهله

حركت مخفيانه ابراهيم(ع) به سوى اهل، در جايى فرض مى شود كه محيط خانواده آن حضرت در معرض ديد ميهمانان نبود.

6 - پذيرايى كامل ابراهيم ( ع ) از ميهمانان خود ، در عين ناشناس بودن آنان براى آن حضرت

قوم منكرون . فراغ ... فجاء بعجل سمين

«عجل سمين» (گوساله چاق)، نشان مى دهد كه به هر حال ابراهيم(ع)، درصدد پذيرايى مفصل از ميهمانان ناشناس خويش بود.

7 - پذيرايى ابراهيم ( ع ) از ميهمانان خويش ، با گوساله اى فربه و بريان

فجاء بعجل سمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 27 - 1،2

1 - تقاضاى حضرت ابراهيم ( ع ) از ميهمانان ، براى خوردن غذا همراه با نهادن آن در دسترس آنان

فقربّه إليهم

2 - پذيرايى شخص ابراهيم ( ع ) ، از ميهمانان خويش

فراغ . .. فجاء بعجل ... فقربّه إليهم قال

استناد افعال ذكر شده در آيات به شخص ابراهيم(ع)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 1،2،5

1 - ميهمانان ابراهيم ( ع ) ،

ص: 413

از خوردن غذا خوددارى كردند .

فأوجس منهم خيفة

«فاء» در «فأوجس» فصيحه و نشانگر اين است كه جمله اى پيش از آن حذف شده است. تقدير آن چنين مى باشد: «فلم يأكلوا فأوجس منهم خيفة».

2 - خوددارى ميهمانان از خوردن غذا ، مايه بيم و نگرانى حضرت ابراهيم ( ع )

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

«أوجس» معادل دو فعل «أحسّ و أضمر» مى باشد و تنوين «خيفة» براى تنويع است; يعنى، ابراهيم(ع) در درون خويش از آنان احساس نوعى ترس

كرد.

5 - اقدام ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به رفع نگرانى از آن حضرت با معرفى خويش

قالوا لاتخف

از مطالب بعد، استفاده مى شود كه ميهمانان بعد از گفتن «لاتخف»، خود را به ابراهيم(ع) معرفى كردند و نگرانى آن حضرت را برطرف نمودند; و گرنه صرف گفتن «لاتخف» نگرانى را نمى زدايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 29 - 1،2،3،4

1 - حضور همسر ابراهيم ( ع ) ، در جمع آن حضرت و ميهمانان ايشان

و بشّروه بغلم عليم . فأقبلت امرأته فى صرّة ... و قالت عجوز عقيم

2 - فرياد همسر ابراهيم ( ع ) و سيلى زدن وى به صورت خويش ، با شنيدن بشارت اعطاى فرزند به ايشان

فأقبلت امرأته فى صرّة

«صرّة» به معناى فرياد و «صكّ» به معناى ضربه شديد است. «صكّت وجهها»; يعنى، سيلى سختى به صورت خويش نواخت.

3 -

ص: 414

هيجان ، تعجب و ناباورى شديد همسر ابراهيم ، از بارورى پس از پيرى و عمرى نازايى

فأقبلت امرأته فى صرّة فصكّت وجهها و قالت عجوز عقيم

4 - همسر ابراهيم ، فردى كهنسال و نازا به هنگام بشارت فرزنددار شدنش

فأقبلت امرأته . .. و قالت عجوز عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 30 - 1،2

1 - اطمينان بخشى فرشتگان به همسر ابراهيم ( ع ) ، در مورد خدايى بودن پيام و بشارتشان ( فرزنددار شدن او )

قالوا كذلك قال ربّك

2 - هم سخن شدن همسر ابراهيم ( ع ) با فرشتگان بشارت دهنده

قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 31 - 1،2

1 - پرسش حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره رسالت و مأموريت ميهمانان خويش ( فرشتگان )

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به شأن و امرى گفته مى شود كه شخص در پى آن است. سؤال ابراهيم(ع) از مأموريتى بود كه فرشتگان، مى خواستند آن را به اجرا درآورند.

2 - پى بردن حضرت ابراهيم ( ع ) به منحصر نبودن مأموريت فرشتگان در بشارت اعطاى فرزند به ايشان

و بشّروه بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه سخنى از وجود رسالتى افزون بر بشارت فرزند

ص: 415

به ميان نيامده است و فرشتگان خود آن را آشكار نكرده اند; اما ابراهيم(ع) به اين نكته پى برده و رسالت اصلى فرشتگان را جويا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 32 - 1،2

1 - توضيح فرشتگان به حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره مأموريت خود به سوى قومى مجرم

قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

2 - حضور فرشتگان به محضر ابراهيم ( ع ) ، قبل از ايفاى مأموريت خود در نابودى قوم لوط

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مفسران اين مأموريت را - به قرينه «لنرسل» - بعد از حضور يافتن ملائكه در منزل ابراهيم(ع) دانسته اند. البته آيات مربوط به قوم لوط در سوره هود مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 17

17 - عدم برقرارى رابطه ميان ابراهيم ( ع ) و قوم مشرك او ، مگر در وعده استغفار آن حضرت براى آزر

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. إلاّ قول إبرهيم لأبيه

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه «إلاّ»، استثنا از برائت ابدى باشد كه از بخش پيشين آيه استفاده مى شود.

455- قضاوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 89 - 2

2 - نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و

ص: 416

هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

«أولئك» اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

456- قوم ابراهيم و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6

- 80 - 1

1 - قوم ابراهيم به جاى تسليم در برابر توحيد مستدل او، به احتجاج با او پرداختند.

و ما أنا من المشركين. و حاجه قومه

457- كتاب آسمانى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 27 - 7

7 - ذريه ابراهيم ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة و الكتب

458- كتب آسمانى نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 7

7 - نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع ) ، هيچ گاه از كتاب آسمانى محروم

نبوده اند .

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة و الكتب

459- كثرت پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - اعلى -

87 - 19 - 2

2 - حضرت ابراهيم و موسى ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده در جزيرة العرب و داراى طرفدارانى بسيار

صحف إبرهيم و موسى

از آن جا كه كتاب هاى پيشينيان محدود به صحيفه هاى حضرت ابراهيم و موسى(ع) نبود; تصريح به اين دو مى تواند برخاسته از

ص: 417

نفوذ چشمگير اين پيامبران در جزيرة العرب عصر پيامبر(صلی الله علیه و آله) باشد.

460- كلمات امتحان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 29

29 - از على ( ع ) روايت شده كه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنيدم كه مى فرمود

: « ان جبرئيل أتى إلىّ بسبع كلمات ، و هى التى قال اللّه تعالى : « و إذ ابتلى إبراهيم ربه بكلمات فأتمهن » . . . و هى . . . يا اللّه يا رحمان يا رب يا ذالجلال و الاكرام يا نور السماوات و الأرض يا قريب يا مجيب . . . ;

جبرئيل هفت كلمه نزد من آورد و اين همان كلماتى بود كه خداوند درباره ابراهيم(ع) فرموده (و إذ ابتلى إبراهيم ربه كلمات فأتمهن) . .. و آن كلمات ... عبارت بود از: يا اللّه، يا رحمان، يا رب، يا ذالجلال و الاكرام، يا نور السماوات و الأرض، يا قريب، يا مجيب ...».

461- كمال ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 51 - 1،1،4

1- ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال والا در پرتو عنايت الهى برخوردار بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده

1- ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال والا در پرتو عنايت الهى برخوردار بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده

4- ابراهيم ( ع ) در پرتو عنايت الهى ، از رشد و كمالات خاص از دوران كودكى و قبل از نبوت بهره مند

ص: 418

بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از «من قبل» پيش از بلوغ و يا قبل از نبوت باشد.

462- كودكى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 51 - 4

4- ابراهيم ( ع ) در پرتو عنايت الهى ، از رشد و كمالات خاص از دوران كودكى و قبل از نبوت بهره مند بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه مراد از «من قبل» پيش از بلوغ و يا قبل از نبوت باشد.

463- كيفر بت شكنى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 61 - 3

3- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور نشان دادن كيفر بت شكنى او به عموم مردم ، احضار كردند .

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «يشهدون» به معناى «يحضرون» (حضور پيدا كنند) باشد. بر اساس اين احتمال، مقصود از حضور مردم - به تناسب مورد آيه - حضور براى ديدن كيفر و عقوبت ابراهيم(ع) خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 68 - 1

1- ابراهيم ( ع ) ، از سوى بت پرستان محكوم به سوزانده شدن در آتش شد .

قالوا حرّقوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه

ص: 419

- فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 1،2

1 - توصيه دسته جمعى مشركان به يكديگر ، مبنى بر ساختن بنايى براى سوزاندن ابراهيم ( ع )

قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم

2 - تصميم دسته جمعى مشركان بر سوزاندن ابراهيم ( ع ) در آتشى پرحرارت و پرشعله

فألقوه فى الجحيم

«جحيم» (از ماده «جحمه») به معناى شدت شعله و حرارت آتش است.

464- كيفيت بت شكنى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 93 - 1،2

1 - ابراهيم ( ع ) ، با دست راست ضربه اى محكم بر بت ها و معبود هاى مشركان وارد ساخت .

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده از مقيد شدن «ضربا» به «باليمين» (دست راست) به دست مى آيد كه ضربه ابراهيم(ع) محكم بود; زيرا دست راست نيرومندتر از دست چپ است و مردم نوعا از دست راست خود براى ضربه شديد استفاده مى كنند.

2 - ضربه ابراهيم ( ع ) به بت ها و شكستن آنها ، به صورت سرّى و پنهانى بود .

فراغ عليهم ضربًا باليمين

برداشت ياد شده با توجه به معناى لغوى «راغ» است; زيرا «روغ» (مصدر «راغ») به معناى تمايل به چيزى به صورت سرى و پنهانى است.

465- گرايش هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 6

6 - حقگرايى و گرايش به راه راست از ويژگيهاى حضرت ابراهيم(ع)

ص: 420

إنى وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

466- گريه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 58 - 16

16- زكريا ، يحيى ، مريم ( س ) ، عيسى ، ابراهيم ، اسحق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل ، و ادريس ( ع ) ، هنگام شنيدن آيات الهى به سجده مى افتادند و در حال سجود اشك مى ريختند .

أُولئك . .. إذا تتلى عليهم ءايت الرحمن خرّوا سجّدًا و بكيًّا

467- گسترش دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 7

7 - گسترش آيين توحيدى حضرت ابراهيم ( ع ) در سرزمين هاى دور و نزديك ، در زمان حيات خود آن حضرت

يأتوك . .. من كلّ فجّ عميق

468- گفتگوى ابراهيم(ع) با بتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 92 - 2

2 - گفتوگوى طعن آميز ابراهيم ( ع ) ، با معبود هاى مشركان در بتكده

فقال ألا تأكلون . ما لكم لاتنطقون

469- گفتگوى ابراهيم(ع) با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 14

14- ادب والا و عالمانه حضرت ابراهيم ( ع ) در سخن گفتن با خداوند متعال

و من عصانى فإنك غفور رحيم

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) تكليف مخالفان خود را به خدا واگذاشته است استفاده مى شود كه عصيان از فرمان

ص: 421

آن حضرت در حقيقت عصيان از امر خداست، پس حق تعيين تكليف بندگان هم با اوست.

470- گفتگوى ابراهيم(ع) با ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 32 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل هذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 33 - 1

1 - ملائكه عذاب قوم لوط ، پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار آن قوم رفتند و بر لوط ( ع ) وارد شدند .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. و لمّا أن جاءت رسلنا لوطًا

471- گفتگوى خدا با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 104 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، مورد خطاب و نداى مستقيم و بى واسطه خداوند

و ندينه أن يإبرهيم

472- گفتگوى ملائكه با ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 9

9- گفت و گوى مستقيم فرشتگان با حضرت ابراهيم ( ع )

فقالوا سلمًا قال إنا منكم وجلون . قالوا لاتوجل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

ص: 422

- 51 - 25 - 4

4 - گفتوگوى مستقيم و رودرروى فرشتگان با حضرت ابراهيم ( ع )

فقالوا سلمًا قال سلم

473- گمراهى مردم دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 5

5- بسيارى از مردم در عصر حضرت ابراهيم ( ع ) ، گمراه و بت پرست بودند .

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

474- گواهى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 12

12- حضرت ابراهيم ( ع ) بر صحت عقايد توحيدى خويش گواهى داد و خود را به آثار و پيامد هاى اين عقيده ، ملتزم و متعهد دانست .

و أناْ على ذلكم من الشهدين

475- گواهى عليه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 61 - 2

2- بت پرستان ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به منظور گواهى دادن مردم به مجرم بودن او در شكستن بت ها ، احضار كردند .

فأتوا به . .. لعلّهم يشهدون

476- گوشت گاو در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 12

12- حليت گوشت گوساله و گاو در شريعت ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

477- گوشت گوساله در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

ص: 423

1 - 69 - 12

12- حليت گوشت گوساله و گاو در شريعت ابراهيم ( ع )

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

478- مادر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از خداوند خواستار آمرزش خود ، پدر و مادرش و مؤمنان در روز برپايى قيامت شد .

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين يوم يقوم الحساب

479- ماه پرستى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 77 - 1

1 - ماه پرستى، از آيينهاى رايج زمان حضرت ابراهيم(ع)

فلما رءا القمر بازغا قال هذا ربى

480- مبارزه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 7

7- مخالفت با عقايد انحرافى پدر ، آغاز مبارزه ابراهيم ( ع )

إذ قال لأبيه و قومه

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه تقدم لفظى «أبيه» بر «قومه» دلالت بر تقدم زمانى داشته باشد.

481- مبارزه با بت پرستان دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56 - 5

5- برخورد و مبارزه ابراهيم ( ع ) با بت پرستان و مشركان ، متكى بر استدلال و برهان بود .

قال ما هذه التماثيل . .. قال بل ربّكم ... فطرهنّ

482- مبارزه با مشركان دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 56

ص: 424

- 5

5- برخورد و مبارزه ابراهيم ( ع ) با بت پرستان و مشركان ، متكى بر استدلال و برهان بود .

قال ما هذه التماثيل . .. قال بل ربّكم ... فطرهنّ

483- مبلغان دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 84 - 3

3 - دعاى ابراهيم ( ع ) به درگاه خدا ، براى تداوم راه رسالت او در امت هاى آينده ، به وسيله برگزيدگان الهى و گويندگان صادق

و اجعل لى لسان صدق فى الأخرين

برخى از مفسران «لسان صدق» را به انسان هاى صادق - كه همان پيامبران الهى هستند - تفسير كرده اند. بنابراين درخواست حضرت ابراهيم(ع) اين است كه خداوند در ميان نسل هاى آينده، پيامبرانى را برانگيزد تا به دعوت او قيام كنند و مردم را به آيين توحيدى او فرا بخوانند.

484- مجادله ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 76 - 2

2 - ابراهيم(ع) با تظاهر به ستاره پرستى و استدلال جدلى به ابطال عقيده شرك قوم خود پرداخت.

فلما جن عليه الّيل رءا كوكبا قال هذا ربى

جمله «فلما جن» تصريح بر «كذلك نرى . .. » است. يعنى نتيجه ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) آن شد كه او بدين صورت به مبارزه با شرك بپردازد. بنابراين سخن ابراهيم(ع) تنها از سر مجادله و به براى ابطال باطل بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

ص: 425

11 - 74 - 3،5

3- ابراهيم ( ع ) ، پس از پى بردن به هدف فرشتگان ( نابودسازى قوم لوط ) ، با آنان به چون و چرا و جر و بحث پرداخت .

يجدلنا فى قوم لوط

جمله «قد جاء أمر ربك» در آيه 76 مى تواند قرينه اى بر اين باشد كه مراد از «يجادلنا»، «يجادل رسلنا» باشد.

5- جدال و چون و چراى ابراهيم ( ع ) درباره قوم لوط ، پس از برطرف شدن ترس او و دريافت بشارت ( فرزنددار شدن ) بود .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع و جاءته البشرى يجدلنا فى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 76 - 7

7- جر و بحث ابراهيم ( ع ) با فرشتگان و شفاعت او درباره قوم لوط ، پيش

از اطلاع او بر قطعى شدن عذاب آنان بوده است .

يجدلنا فى قوم لوط . .. يإبرهيم أعرض عن هذا إنه قد جاء أمر ربك

485- مجازات در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 7

7 - قتل يا سوزاندن مخالفان و يا مجرمان ، از مجازات هاى دوران حضرت ابراهيم ( ع )

فما كان جواب قومه إلاّ أن قالوا اقتلوه أو حرّقوه

486- محبت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 8

8- رهروان حضرت

ص: 426

ابراهيم ( ع ) ، مانند جزيى از اعضاى خانواده او و محبوب اويند .

فمن تبعنى فإنه منّى

487- محبت ابراهيم(ع) به اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 21

21 - اظهار علاقه و محبت ابراهيم ( ع ) نسبت به فرزندش ( اسماعيل ) و احترام و اظهار تعلق اسماعيل ( ع ) نسبت به پدر

يبنىّ إنّى أرى فى المنام . .. يأبت افعل ما تؤمر

برداشت ياد شده از تعبير «يابنىّ» (پسرك من) و «يا أبت» (پدر من) به دست مى آيد.

488- محبوبيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 27 - 6

6 - ايمان قوى مردم دور و نزديك ، به حضرت ابراهيم ( ع ) و نفوذ و محبوبيت شديد آن حضرت در ميان آنان

و أذّن فى الناس بالحجّ يأتوك رجالاً و على كلّ ضامر

استقبال مردم دور و نزديك از دعوت حضرت ابراهيم(ع) و هجوم آنان براى زيارت كعبه به صورت پياده و سواره، نشان از آشنايى آنها با شخصيت والاى

آن حضرت و محبوبيت او در ميان آنان دارد.

489- محبوبيت پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 8

8- رهروان حضرت ابراهيم ( ع ) ، مانند جزيى از اعضاى خانواده او و محبوب اويند .

فمن تبعنى فإنه منّى

490- محدوده رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 -

ص: 427

فاطر -

35 - 42 - 4

4 - اعتقاد مشركان عرب ، به محدود بودن قلمرو رسالت پيامبران الهى چون ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع ) به امت ها و اقوام غير ايشان

و أقسموا باللّه . .. لئن جاءهم نذير ليكوننّ أهدى من إحدى الأُمم

از اين كه مشركان، آمدن پيامبرى ويژه براى خود را; شرط ايمان خود برمى شمردند، مى توان استفاده كرد كه آنان اعتقاد نداشتند كه قلمرو اديان الهى در

گذشته شامل آنان نيز مى شود; وگرنه اين تقاضا لغو و غير منطقى بود.

491- محدوده علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) تا پيش از معرفى خودشان ، پى نبرده بود .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 57 - 3

3- ابراهيم ( ع ) پيش از اظهار فرشتگان از مأموريت خودشان براى عذاب قوم لوط ، از آن آگاه نبود .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 3

3- آگاهى هاى ويژه ابراهيم ( ع ) محدود بود .

قد جاءنى من العلم

چنانچه «من» در «من العلم» براى تبعيض باشد و «من العلم»، حال براى «ما»، نكته

ص: 428

ياد شده استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 32 - 4

4 - حضرت ابراهيم ( ع ) احتمالاً ، از وجود كسانى در ميان قوم لوط كه رفتار آنان را نداشتند ، خبر نداشت .

قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيها

از اين كه ابراهيم(ع) پس از شنيدن تصميم ملائكه براى عذاب قوم لوط، تنها، از سرنوشت حضرت لوط(ع) ابراز نگرانى كرد، و ملائكه، در جواب از كسان ديگرى هم خبر دادند، نشان دهنده اين حقيقت است كه آن حضرت، احتمالاً از آن افراد خبر نداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 11

11 - محدوديت قلمرو علم ابراهيم ( ع )

قال سلم قوم منكرون

از اين كه حضرت ابراهيم(ع) ميهمانان خويش را نشناخت، برداشت بالا

استفاده مى شود.

492- محدوده مسؤوليت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلنهم أئمة يهدون بأمرنا

«بأمرنا» متعلق به «يهدون» و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

493- محسنان نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

ص: 429

- سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 113 - 2

2 - از نسل ابراهيم و اسحاق ( عليهماالسلام ) ، برخى نيكوكار و برخى ظالم به خويشتن گشتند .

و من ذرّيّتهما محسن و ظالم لنفسه

494- محمد(صلی الله علیه و آله) از نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 129 - 3

3 - محمد (صلی الله علیه و آله) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از «رسولا» پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) است.

495- محمد(صلی الله علیه و آله) و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 34 - 8

8 - پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) از ابراهيم ( ع ) و ابراهيم ( ع ) از پيامبر (صلی الله علیه و آله) و دين و سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله) همان دين و سنّت ابراهيم ( ع )

ذريّة بعضها من بعض

رسول اللّه (صلی الله علیه و آله): . .. لأنّى من ابراهيم و ابراهيم منّى، دينه دينى و سنّته سنّتى و انا افضل منه، و فضلى من فضله و فضله من فضلى و تصديق قولى قول ربى «ذرية بعضها من بعض».

_______________________________

محاسن برقى، ج 1، ص 152 ; ح 74 ; تفسير عياشى، ج 1، ص 169، ح 33.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل

ص: 430

عمران

- 3 - 68 - 6،7

6 - سزاوارترين مردم به انتساب و پيوند دينى به حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنانند ; نه يهود و نصارا .

ما كان ابرهيم يهودياً و لا نصرانياً . .. انّ اولى الناس بابرهيم لَلّذين اتّبعوه

7 - پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان به او ، همانند حضرت ابراهيم ، موحد و حنيف و تسليم محض خداوند

و لكن كان حنيفاً مسلماً . .. انّ اولى الناس ... و هذا النّبى و الّذين امنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 5

5- موحد بودن ابراهيم ( ع ) و مبرّا بودنش از هرگونه كجى و افراط و تفريط ، فلسفه و حكمت پيروى پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) از آن حضرت

اتّبع ملّة إبرهيم

«حنيفاً» كه حال براى «إبراهيم» است، به منزله تعليل براى امر به متابعت است; يعنى، از آيين ابراهيم(ع) پيروى كن; چون او «حنيف» بوده است.

496- محمد(صلی الله علیه و آله) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 3

3- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، از آيين ابراهيم ( ع ) توسط وحى آگاه گرديد .

ثمّ أوحينا إليك أن اتّبع ملّة إبرهيم حنيفًا

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه جمله «أن اتّبع . ..» جمله تفسيريه باشد; يعنى، ما به تو وحى كرديم و محتواى وحى ما، همان آيين ابراهيم(ع) است.

ص: 431

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 29 - 2

2 - پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، استمراردهنده خط توحيد ابراهيمى در جامعه بشرى

و إذ قال إبرهيم . .. بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ و رسول مبين

497- مدح ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 73 - 11

11- نزول رحمت و بركت خاص از ناحيه خداوند بر ابراهيم ( ع ) و ساير شايستگان رحمت ، نمودى از ستايش خدا از آنان و جلوه اى از والامقامى اوست .

رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت إنه حميد مجيد

«إنه حميد مجيد» به منزله تعليل براى شمول رحمت و بركت بر خاندان ابراهيم است; يعنى، چون خداوند از كار نيك بندگان ستايش مى كند و شما اهل بيت نيز كارهاى نيك انجام داديد و سزاوار ستايشيد، خداوند رحمت و بركات خويش را بر شما ارزانى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 3

3- خداوند ، براى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ستايشى راستين و بلندآوازه در تاريخ قرار داده است .

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

از جمله معانى و كاربردهاى كلمه «لسان» ثنا و تمجيد است; بنابراين «جعلنا . ..»، يعنى براى آنها ثنا و تمجيدى راستين و رفيع قرار داديم.

498- مراحل مبارزه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره -

ص: 432

آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 11

11 - بيزارى از شرك ، نقد و انكار شخصيت مشركان و ستيز علنى با آنان ، سه مرحله حركت توحيدى ابراهيم ( ع )

إنّا برءؤا منكم . .. كفرنا بكم و بدا بيننا و بينكم العدوة والبغضاء

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه عبارت هاى «إنّا براءؤا»، «كفرنا بكم» و «بدا بيننا و بينكم» - چنان كه ظاهر ترتيب مقتضى آن است - بيانگر سه مرحله متوالى باشد.

499- مراد از نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 19

19- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قول الله : « إنى أسكنت من ذرّيتى . . . » قال

: . . . نحن هم و نحن بقية تلك الذرّية ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خدا «إنى أسكنت من ذريتى . ..» روايت شده است كه فرمود: ما از آنانيم و ما باقى مانده آن نسل هستيم».

500- مربى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 3

3 - خداوند ، پروردگار ابراهيم ( ع ) و تدبير كننده امور او

و إذ ابتلى إبرهيم ربه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 3

3 - خداوند ، پروردگار ابراهيم و مدبر همه جهانهاست .

ربه . .. لرب العلمين

ص: 433

لد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 12

12- ابراهيم ( ع ) ، خداوند را مربى و پرورش دهنده خود مى دانست و به

ربوبيت او دل بسته بود .

سأستغفر لك ربّى . .. و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

تكرار «ربّى» در كلام حضرت ابراهيم، گوياى نكته ياد شده است.

501- مردم دارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 41 - 3

3- عنايت و توجه ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) به ديگران ، در دعا

ربّنا اغفرلى و لولدىّ و للمؤمنين

از اينكه حضرت ابراهيم(ع) در مناجاتش با پروردگار تنها براى خود، دعا نكرد; بلكه فرزندان، پدر و مادرش و تمامى مؤمنان را در دعاى خويش شريك كرد، برداشت فوق به دست مى آيد.

502- مسكن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 31 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، در زمان عذاب شدن قوم لوط ، در نزديكى شهر آنان

اقامت داشته است .

و لمّا جاءت رسلنا إبرهيم . .. إنّا مهلكوا أهل هذه القرية

اسم اشاره «هذه» - كه بر نزديك بودن مشارإليه اش دلالت دارد - نكته بالا را مى رساند.

503- مسؤوليت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 11،14

11 - تطهير خانه خدا

ص: 434

و مصون داشتن آن از هر ناپاكى و آلودگى ، توصيه و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

و عهدنا إلى إبرهيم و إسمعيل أن طهرا بيتى

14 - مهيّا كردن و آماده ساختن خانه خدا براى طواف ، عبادت ، ركوع و سجود ، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع )

أن طهرا بيتى للطائفين و العكفين و الركع السجود

در برداشت فوق «تطهير» - چنانچه بعضى از مفسران گفته اند - كنايه از مهيّا ساختن و اختصاص دادن، گرفته شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 127 - 5

5 - ساختن كعبه ، فرمانى از جانب خدا به ابراهيم و اسماعيل ( ع ) و مايه تقرب آنان به درگاه خدا

و إذ يرفع إبرهيم القواعد من البيت و إسمعيل ربنا تقبل منا

تقاضاى ابراهيم و اسماعيل (ع) از خداوند مبنى بر پذيرفته شدن عملشان (ساختن كعبه)، مستلزم آن است كه خداوند فرمان به ساختن كعبه داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2

- 131 - 1

1 - خداوند ، از ابراهيم خواست تا همواره تسليم او باشد .

إذ قال له ربه أسلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 9

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه

ص: 435

ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلنهم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1- «أمر» در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2-

«باء» در «بأمرنا» ممكن است براى غايت و به معناى «إلى» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 10

10 - توليت كعبه ، پاكيزه و آماده سازى آن براى زائران ، از وظايف الهى حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 18 - 10

10 - حضرت ابراهيم ( ع ) ابلاغ كننده پيام الهى ، به گونه اى شفاف و بى ابهام ، به مردم بود .

و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

504- مسؤوليت مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 57 - 1

1- ابراهيم ( ع ) پس از شناخت مهمانانش ( فرشتگان ) از مأموريت اصلى و

مهم آنان جويا شد .

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به معناى امر مهم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 31 - 1،2

1 - پرسش حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره رسالت و مأموريت ميهمانان خويش (

ص: 436

فرشتگان )

قال فما خطبكم أيّها المرسلون

«خطب» به شأن و امرى گفته مى شود كه شخص در پى آن است. سؤال ابراهيم(ع) از مأموريتى بود كه فرشتگان، مى خواستند آن را به اجرا درآورند.

2 - پى بردن حضرت ابراهيم ( ع ) به منحصر نبودن مأموريت فرشتگان در بشارت اعطاى فرزند به ايشان

و بشّروه بغلم . .. قال فما خطبكم أيّها المرسلون

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه در آيه شريفه سخنى از وجود رسالتى افزون بر بشارت فرزند به ميان نيامده است و فرشتگان خود آن را آشكار نكرده اند; اما ابراهيم(ع) به اين نكته پى برده و رسالت اصلى فرشتگان را جويا شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 32 - 1،2

1 - توضيح فرشتگان به حضرت ابراهيم ( ع ) ، درباره مأموريت خود به سوى قومى مجرم

قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

2 - حضور فرشتگان به محضر ابراهيم ( ع ) ، قبل از ايفاى مأموريت خود در نابودى قوم لوط

قال فما خطبكم أيّها المرسلون . قالوا إنّا أُرسلنا إلى قوم مجرمين

مفسران اين مأموريت را - به قرينه «لنرسل» - بعد از حضور يافتن ملائكه در منزل ابراهيم(ع) دانسته اند. البته آيات مربوط به قوم لوط در سوره هود مؤيد همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 33 - 1

1

ص: 437

- مأموريت فرشتگان ، فرو ريختن سنگپاره ها بر سر قوم جرم پيشه لوط

لنرسل عليهم حجارة

505- مسيحيان و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 140 - 9،11

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى «شهادة من اللّه» به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

11 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) از پيامبران و شخصيت هاى مورد قبول يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

506- مسيحيان و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 140 - 2

2 - نصارا آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين نصرانيت و ايشان را نصرانى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً أو نصرى

507- مشاوره ابراهيم(ع) با اسماعيل(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 5

5 - مشورت و نظرخواهى ابراهيم ( ع ) ، از فرزندش اسماعيل نسبت به ذبح وى

أنّى أذبحك فانظر ماذا ترى

از لحن جمله «فانظر ماذا ترى» (بنگر

ص: 438

تا رأى تو چيست؟) نوعى نظر خواهى و مشورت استفاده مى شود. البته فلسفه اين كار، استفاده ابراهيم(ع) از نظرات اسماعيل(ع) نبود; بلكه يا براى آزمايش فرزندش بود و يا به منظور زمينه سازى براى پذيرش بى تحميل فرمان ذبح از جانب اسماعيل(ع)

508- مصريان باستان و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 6

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

509- مطالعه قصه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 69 - 1

1 - تلاوت ماجراى ابراهيم براى مردم ، فرمان الهى به پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و اتل عليهم نبأ إبرهيم

510- معرضان از دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 130 - 2

2 - تنها سفيهان و بى خردان از آيين ابراهيم روى گردان شده و آن را نمى پذيرند .

و من يرغب عن ملة إبرهيم إلا من سفه نفسه

كلمه «رغبة» و مشتقات آن، چنانچه با حرف «عن» متعدى شود، به معناى اعراض و روى گردانى است. «مَن» در «مَن يرغب» اسم استفهام مى باشد و استفهام در اينجا استفهام انكارى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 29 - 1

1 - بهره مندى مشركان مكه از موهبت هاى الهى ، به رغم

ص: 439

بى اعتنايى آنان به آيين توحيدى ابراهيم ( ع )

و إذ قال إبرهيم . .. لعلّهم يرجعون . بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم

از آن جا كه در آيات پيشين سخن از ابراهيم(ع) و نسل آن حضرت بود و با توجه به اين كه مشركان مكه از نسل او به شمار مى آمدند، مى توان گفت كه «هؤلاء» اشاره به مشركان مكه دارد.

511- معرفى مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 5

5 - اقدام ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، به رفع نگرانى از آن حضرت با معرفى خويش

قالوا لاتخف

از مطالب بعد، استفاده مى شود كه ميهمانان بعد از گفتن «لاتخف»، خود را به ابراهيم(ع) معرفى كردند و نگرانى آن حضرت را برطرف نمودند; و گرنه صرف گفتن «لاتخف» نگرانى را نمى زدايد.

512- معلم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء -

21 - 73 - 12

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب «فعل الخيرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحينا» باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها

ص: 440

را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر «أوحينا» متضمن معناى «علّمنا» است.

513- مقام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 65 - 1

1 - موقعيّت ممتاز حضرت ابراهيم ( ع ) ، حتى در ميان اهل كتاب

يا اهل الكتاب لم تحاجّون فى ابرهيم

سعى هر يك از يهود و نصارا در انتساب ابراهيم به خويش، نشانه ارجمندى مقام آن حضرت نزد ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 67 - 5

5 - موقعيّت ممتاز حضرت ابراهيم ( ع ) ، حتى در ميان اهل كتاب

ما كان ابراهيم يهوديّاً و لا نصرانيّاً

هر يك از يهود و نصارا سعى داشتند ابراهيم (ع) را به خود منتسب نمايند و اين، حاكى از موقعيت ممتاز آن حضرت نزد ايشان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 97 - 6

6 - جايگاه والاى حضرت ابراهيم ( ع ) در پيشگاه خداوند

فيه ايات بيّنات مقام ابرهيم

ظاهراً ارجمندى مقام ابراهيم (ع) در مسجد الحرام به جهت انتساب آن مقام به ابراهيم (ع) است.

514- مقامات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 5،6،7،9

5 - خداوند ، ابراهيم ( ع ) را به مقام والاى امامت رسانيد .

قال

ص: 441

إنى جاعلك للناس إماماً

6 - موفقيت ابراهيم ( ع ) در آزمون هاى الهى ، موجب شايستگى او براى مقام امامت شد .

فاتمهن قال إنى جاعلك للناس إماماً

7 - رسيدن ابراهيم ( ع ) به مقام امامت ، پس از احراز مقام نبوت بوده است .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

«من ذريتى» دلالت مى كند كه: ابراهيم(ع) آن هنگام كه به مقام امامت رسيد، داراى فرزند بوده است و قطعاً ابراهيم(ع) پيش از آن كه داراى فرزند شود، به مقام نبوت رسيده بود. بنابراين، نبوت او پيش از امامتش بوده است.

9 - ابراهيم ( ع ) ، پيشوا و امامى براى همه انسانها

قال إنى جاعلك للناس إماماً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 10،28

10 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در پيشگاه خداوند داراى منزلتى والاست .

و اتخذوا من مقام إبرهيم مصلًّى

28 - از امام باقر ( ع ) روايت شده است : « . . . لقد وضع عبد من عباد اللّه قدمه على حجر فأمرنا اللّه تبارك و تعالى أن نتخذ ها مصلًّى . . . ;

. .. بنده اى از بندگان خدا (ابراهيم (ع)) پايش را بر سنگى نهاد، پس خداوند (براى تجديد خاطره) به ما دستور داد كه آن سنگ را جايگاه نماز خويش كنيم ... ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2

ص: 442

- 130 - 8،9

8 - ابراهيم ( ع ) از برگزيدگان خدا در دنيا و از صالحان و شايستگان سراى آخرت

و لقد اصطفينه فى الدنيا و إنه فى الأخرة لمن الصلحين

9 - ابراهيم ( ع ) از بندگان خالص خداوند

و لقد اصطفينه فى الدنيا

«اصطفاء» به معناى گزينش كردن صفوه (خالص و نيكوى) هر چيزى است.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 131 - 9

9 - تسليم بودن ابراهيم ( ع ) در برابر خدا ، دليل گزينش وى و شايستگى او

براى ملحق شدن به صالحان سراى آخرت

لمن الصلحين. إذ قال له ربه أسلم قال أسلمت

«إذ» در جمله «إذ قال . ..» حرف تعليل است، بيانگر علت گزينش ابراهيم و شايستگى او براى وارد شدن به جرگه صالحان مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 8،13،14،15

8 - ابراهيم ( ع ) ، داراى مقامى بس والا در پيشگاه خداوند

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

13 - سجده هاى بسيار ابراهيم ( ع ) ، موجب برگزيده شدن وى ، از سوى خداوند ، به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) در مورد علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لكثرة سجوده على الارض.

_______________________________

علل الشرايع، ص 34، ح 1، ب 32; نورالثقلين،

ص: 443

ج 1، ص 554، ح 584.

14 - رد نكردن درخواست نيازمندان و نياز نبردن به درگاه غير خدا ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند به عنوان خليل

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

امام صادق(ع) درباره علت برگزيده شدن حضرت ابراهيم(ع) به عنوان خليل، از سوى خداوند فرمود: لانه لم يرد احداً و لم يسال احداً قط غير اللّه عز و جل.

_______________________________

عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 76، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 554، ح 583.

15 - اطعام مردم و نماز شب ، موجب برگزيده شدن ابراهيم ( ع ) به عنوان خليل ، از سوى خداوند

و اتخذ اللّه إبرهيم خليلا

رسول خدا(صلی الله علیه و آله): ما اتخذ اللّه ابراهيم خليلا الا لاطعامه الطعام و صلوته بالليل و الناس نيام.

_______________________________

علل الشرايع، ص 35، ح 4، ب 32; نورالثقلين، ج 1، ص 555، ح 586.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 75 - 4

4 - ورود ابراهيم(ع) در زمره اهل يقين، برجسته ترين هدف نماياندن ملكوت (سلطنت و مالكيت خداوند) آسمانها و زمين به او بوده است.

و كذلك نرى إبرهيم ملكوت السموت و الأرض و ليكون من الموقنين

جمله «و ليكون . ..» عطف بر محذوف است. يعنى ارائه ملكوت به ابراهيم(ع) براى مقاصدى بوده و از آن جمله اينكه وى از اهل يقين باشد. بيان اين هدف از ميان اهداف ديگر، نشانه برجسته بودن و اهميت آن است.

ص: 444

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 83 - 3

3 - ابراهيم(ع) داراى مقامى رفيع در پيشگاه خداوند است.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم على قومه نرفع درجت من نشاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 2

2 - ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 89 - 2

2 - نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره

مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

«أولئك» اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 73 - 7

7- ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، داراى منزلت و مقامى والا در پيشگاه خداوند

رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 2

2- حضرت ابراهيم

ص: 445

( ع ) برگزيده خدا بود .

إن إبرهيم . .. اجتبه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از صدّيقان و از پيامبران الهى بود .

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 1،2،10

1- حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، برخوردار از منصب پيشوايى و رهبرى در جامعه

و جعلنهم أئمة

2- امامت و رهبرى حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به انتخاب و انتصاب خداوند بود .

و جعلنهم أئمة

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 27 - 9

9 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، در دنيا و آخرت مورد عنايت و توجه خاص خداوند بود .

و وهبنا له إسحق . .. و ءاتينه أجره فى الدنيا و إنّه فى الأخرة لمن الصلحين

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

14 - احزاب

- 33 - 7 - 5

5 - پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و نوح و ابراهيم و موسى و عيسى (

ص: 446

ع ) چهره هاى شاخص انبياى الهى اند .

و إذا أخذنا من النبيّن ميثقهم و منك و من نوح و إبرهيم و موسى و عيسى ابن مريم

ذكر نام اين انبيا پس از آوردن واژه «النبيّين» ذكر خاص پس از عام بوده و مى تواند نشانه برترى آنان باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 109 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، داراى مقام رفيع در پيشگاه خداوند

سلم على إبرهيم

برداشت ياد شده از سلامِ همراه با تكريم خدا به ابراهيم(ع) به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 111 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان مؤمن خدا

إنّه من عبادنا المؤمنين

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، از بندگان برجسته و مقرب خداوند

إنّه من عبادنا

برجسته و مقرب بودن ابراهيم(ع) از اضافه «عباد» به ضمير جلاله «نا» به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 45 - 3

3 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از بندگان حقيقى و بلندمرتبه خداوند

عبدنا إبرهيم و إسحق و يعقوب

تصريح به عبد بودن ابراهيم، اسحاق و يعقوب (ع) - با آن كه همه انسان ها عبد هستند - و نيز اضافه آن

ص: 447

به ضمير جلاله (نا)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص -

38 - 47 - 1،2

1 - ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) ، از برگزيدگان خداوند از ميان انسان ها

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

«مصطفى» (مفرد «مصطفين») به معناى شخص برگزيده و انتخاب شده

است.

2 - عظمت مقام و قرب ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( عليهم السلام ) در پيشگاه خداوند

و إنّهم عندنا لمن المصطفين

برگزيدگى ابراهيم(ع) و. .. از سوى خداوند با آمدن قيد «عندنا» (پيشگاه ما)، مى تواند گوياى برداشت ياد شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى -

42 - 13 - 4

4 - نوح ، ابراهيم ، موسى ، عيسى ( ع ) و پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، پيامبران اولواالعزم و داراى شريعت

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و موسى و عيسى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 1

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

515- مقامات اخروى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 122 - 3

3- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از

ص: 448

شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

516- مقامات پسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 3

3- پسر بشارت داده شده به ابراهيم ( ع ) داراى عظمت و مقامى والا

نبشّرك بغلم عليم

تنوين تنكير در «بغلام» براى تفخيم و تعظيم است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 10

10 - پسر بشارت داده شده به ابراهيم ( ع ) ، داراى عظمت و مقامى والا

و بشّروه بغلم عليم

517- مقامات خانواده ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 73 - 7

7- ابراهيم ( ع ) و خانواده او ، داراى منزلت و مقامى والا در پيشگاه خداوند

رحمت الله و بركته عليكم أهل البيت

518- مكان بازجويى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 62 - 3

3- بتكده قوم ابراهيم ، محل محاكمه و بازجويى ابراهيم ( ع ) *

قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

«هذا» اشاره به شىء نزديك است و مشاراليه آن، عمل ابراهيم(ع) (شكستن بت ها) است. از اين رو مى توان استفاده كرد كه

ص: 449

محل محاكمه آن حضرت در خود بتكده و يا نزديك به آن بوده است.

519- مكان رشد ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 70 - 4

4 - رشد ابراهيم ( ع ) در محيط غير شرك و مواجهه او با محيط شرك آلود ، امرى سؤال انگيز براى وى

إذ قال لأبيه و قومه ما تعبدون

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه پرسش ابراهيم(ع)، پرسشى طبيعى و برخاسته از فطرت توحيدى وى بود و نه تدبيرى در جهت طرح مسائل توحيدى با مردم. بر اين اساس روشن مى شود كه آن حضرت در محيطى غير شرك مى زيسته است از اين رو با مشاهده بت پرستى مردم، شگفت زده شد و از آن كار استفسار نمود.

520- مكان عبادت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 2

2 - كعبه ، محل عبادت حضرت ابراهيم ( ع )

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

«تبوِئة» (مصدر «بوّأنا») به معناى «مَبائه و مرجع قراردادن است; يعنى، «به خاطر بسپار آن زمانى را كه ما محل كعبه را براى ابراهيم(ع) محل مراجعه قرارداديم». مراجعه مكرر حضرت ابراهيم (ع) به محل كعبه يا به منظور عبادت خدا بوده است و يا براى ساختن بناى آن، برداشت فوق بر پايه احتمال اول است.

521- مكذبان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 43 - 2

2 - انكار رسالت حضرت ابراهيم

ص: 450

( ع ) و متهم شدن او به دروغ گويى ، از سوى قوم او ( كلدانيان )

فقد كذّبت . .. و قوم إبرهيم و قوم لوط

522- مكه در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 35 - 7

7- مكه در عصر حضرت ابراهيم ( ع ) داراى بافت شهرى بود .

و إذ قال إبرهيم ربّ اجعل هذا البلد ءامنًا

523- ملاك پيروى از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 2

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ، مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

524- ملائكه و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 1،3،7،17

1- خداوند ، فرشتگانى چند براى بشارت دادن به حضرت ابراهيم ( ع ) به سوى او گسيل داشت .

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى

آيه 70 و نظاير آن، حاكى است كه فرستادگان الهى فرشته بودند و بشارت مورد نظر به قرينه آيه 71، بشارت ميلاد اسحاق و يعقوب بوده است.

3- فرشتگان پيام آورِ بشارت ، به هنگام حضور در پيشگاه ابراهيم ( ع ) بر او سلام كردند .

قالوا سلمًا

7- فرشتگانِ پيام آورِ بشارت ، به سيماى آدميان بر ابراهيم ( ع ) وارد شدند .

قالوا سلمًا قال سلم فما

ص: 451

لبث أن جاء بعجل حنيذ

از اينكه ابراهيم(ع) غذايى كه انسانها از آن تناول مى كنند براى فرشتگان آورد، معلوم مى شود: آن حضرت، فرشتگان را به صورت و سيماى انسان ديد و به ماهيت آنان پى نبرد.

17- « عن أبى جعفر ( ع ) قال : . . . قدم الله تعالى رسلاً إلى ابراهيم يبشرونه باسحاق . . . و ذلك قوله : « و لقد جاءت رسلنا ابراهيم بالبشرى » ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: خداوند به سوى ابراهيم مأمورانى فرستاد كه او را به [تولد ]اسحاق مژده دهند و اين است سخن خداوند كه فرمود: و لقد جاءت . ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 7

7- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، با معرفى خود و مأموريتشان ، ترس و دلهره را از ابراهيم ( ع ) زدودند .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 2

2- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، او را به دارا شدن فرزندى پسر ، بشارت دادند .

و جاءته البشرى

«ال» در «البشرى» عهد ذكرى است و اشاره به بشارتى دارد كه آيه 71 (فبشرناها) متضمن آن بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 76 -

ص: 452

2

2- فرشتگان از ابراهيم ( ع ) خواستند تا از شفاعت درباره قوم لوط صرف نظر كند و بر آن اصرار نورزد .

يإبرهيم أعرض عن هذا

«هذا» اشاره به «جدالى» است كه از «يجادلنا» در آيه قبل استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 77 - 1

1- فرشتگان پس از گفتوگو با ابراهيم ( ع ) ، به ديار قوم لوط رفتند و بر حضرت لوط ( ع ) وارد شدند .

و لما جاءت رسلنا لوطًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 1

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

525- ملائكه و طعام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 1

1- فرشتگان وارد بر ابراهيم ( ع ) ، دست به غذا نبردند و از آن تناول نكردند .

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه

«لاتصل إليه» (دستشان به سوى گوساله بريان شده نمى رسيد) كنايه از آن است كه از غذا تناول نمى كردند.

526- ملائكه و غذاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 1،2

1 - ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، از خوردن غذا خوددارى

ص: 453

كردند .

فأوجس منهم خيفة

«فاء» در «فأوجس» فصيحه و نشانگر اين است كه جمله اى پيش از آن حذف شده است. تقدير آن چنين مى باشد: «فلم يأكلوا فأوجس منهم خيفة».

2 - خوددارى ميهمانان از خوردن غذا ، مايه بيم و نگرانى حضرت ابراهيم ( ع )

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

«أوجس» معادل دو فعل «أحسّ و أضمر» مى باشد و تنوين «خيفة» براى تنويع است; يعنى، ابراهيم(ع) در درون خويش از آنان احساس نوعى ترس كرد.

527- ممانعت از تبليغ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 68 - 4

4- بت پرستان در جهت يارى به بت پرستى و جلوگيرى از نفوذ منطق ابراهيم ( ع ) ، از طرف گروهى براى كشتن آن حضرت تحريك شده بودند .

قالوا حرّقوه و انصروا ءالهتكم

آهنگ جمله «إن كنتم فاعلين» (اگر بناست كارى بكنيد) نوعى تحريك است و ظاهر آيه اين است كه گويندگان (قالوا) و دستور دهندگان (حرّقوه و انصروا)، با شنوندگان و دستور گيرندگان دو گروه بودند و گروه اول دسته دوم را تحريك مى كردند. از اين رو برخى از مفسران، گروه اول را نمرود و عمال او دانسته اند.

528- منشأ اضطراب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ترس و اضطراب خويش را كه ناشى از حضور مهمانان ( فرشتگان ) در محضر او بود ، به آنان اظهار كرد

ص: 454

.

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

529- منشأ امامت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 2

2- امامت و رهبرى حضرت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به انتخاب و انتصاب خداوند بود .

و جعلنهم أئمة

530- منشأ ترس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 4

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ترس و اضطراب خويش را كه ناشى از حضور مهمانان ( فرشتگان ) در محضر او بود ، به آنان اظهار كرد .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

531- منشأ صداقت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 50 - 7

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، به عنايت خداوند ، داراى گفتارهايى راستين و پرطنين در جهان و تاريخ

و جعلنا لهم لسان صدق عليًّا

«لسان» در معانى مختلفى به كار رفته است، از جمله به معناى «كلام»، لذا ممكن است «لسان صدق» به معناى كلام صادق و راست باشد; يعنى آنچه كه ابراهيم(ع) و فرزندان او ابراز داشته اند، عين حقيقت است. وصف «عليّاً» براى «لسان»، نشان بازتاب وسيع آن بين مردم است.

532- منشأ صلاحيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 72 - 7

7- دستيابى ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

ص: 455

به صلاح و شايستگى ، در پرتو اراده و عنايت خداوند بود .

و كلاًّ جعلنا صلحين

533- منشأ علم ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 43 - 2

2- آگاهى و دانش الهى حضرت ابراهيم ( ع ) ، مبنا و مجوّز او براى دعوت آزر به پيروى از خود

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى

534- منشأ فرزنددارى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 100 - 2

2 - فرزنددار شدن حضرت ابراهيم ( ع ) ، هبه و بخشش الهى به ايشان بود .

ربّ هب لى من الصلحين

535- منشأ كمال ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 51 - 6،7

6- خداوند از پيش بر شايستگى ها و استعداد هاى ابراهيم ( ع ) آگاه بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل و كنّا به علمين

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه جمله «و كنّا به عالمين» حاليه باشد و

ضمير «به» به ابراهيم برگردد. براين اساس پيام آيه شريفه مانند آيه (...اللّه أعلم حيث يجعل رسالته...) (انعام(6) 124) خواهد بود.

7- برخوردار شدن ابراهيم ( ع ) از رشد و كمال ويژه در پرتو عنايت الهى ، بر اساس لياقت ها وشايستگى هاى خود آن حضرت بوده است .

و لقد ءاتينا إبرهيم رشده من قبل

اضافه «رشد» به ضمير، اضافه مصدر به مفعول خود است

ص: 456

و نيز از نوع اضافه لاميه و افاده كننده اختصاص مى باشد; يعنى، ما به ابراهيم(ع) رشد شايسته او و مخصوص شأن و منزلت والاى او داده ايم.

536- منشأ نبوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 18 - 9

9 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، پيامبرى از جانب خداوند بود .

و ما على الرسول إلاّ البلغ المبين

537- منشأ نجات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 98 - 4

4 - لطف و عنايت خدا ، موجب شكست توطئه مشركان عليه ابراهيم ( ع ) و پيروزى آن حضرت در برابر آنان

فأرادوا به كيدًا فجعلنهم الأسفلين

«أسفل» (مفرد «أسفلين») در اصل به معناى فروتر است; ولى در آيه شريفه كنايه از شكست و به معناى مغلوب مى باشد; زيرا انسانِ غالب، احساس برترى و انسان مغلوب، احساس فروترى مى كند.

538- منشأ هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 4

4 - هجرت حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خود ، مبناى الهى داشت .

إنّى مهاجر إلى ربّى

539- مواعظ ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 1

1- ابراهيم ( ع ) در اندرز خود به آزر ، عذاب سخت الهى را در كمين پرستشگران بت ها خواند و وى را به آن هشدار داد .

إنّى

ص: 457

أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

نكره آوردن «عذاب» بر عظمت آن دلالت دارد. و «مسّ» (مصدر «يمسك») - چنانچه در مفردات راغب آمده است - در باره هرگونه آزارى كه به انسان برسد، استعمال مى شود.

540- موجبات شفاعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 4

4- بردبارى ابراهيم ( ع ) و تأسفش بر مشكلات مردم و اعتقاد راسخش به خداوند ، برانگيزنده او به شفاعت درباره قوم لوط

يجدلنا فى قوم لوط. إن إبرهيم لحليم أوّه منيب

جمله «إن إبراهيم . ..» بيانگر علّت مجادله ابراهيم(ع) درباره قوم لوط و دفاع او از ايشان است.

541- موفقيت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 4،23

4 - ابراهيم ( ع ) ، همه آزمون هاى الهى را با موفقيت كامل به پايان رسانيد .

و إذ ابتلى إبرهيم ربه بكلمت فاتمهن

«اتمام» (مصدر أتمَّ) به معناى انجام دادن كار به طور كامل است. بنابراين «أتمهن»; يعنى، ابراهيم(ع) آن تكاليف را به طور كامل به انجام رسانيد.

23 - آزمون ابراهيم ( ع ) با تكاليفى دشوار ، و پيروزى او در اين آزمون ، خاطره اى شايسته و بايسته به يادداشتن

يبنى إسرءيل اذكروا . .. إذ ابتلى إبرهيم ربه ... قال لاينال عهدى الظلمين

542- موقعيت اجتماعى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 74 - 2

2 - ابراهيم(ع)

ص: 458

شخصيتى شناخته شده نزد مردم مكه، و مورد احترام آنان بود.

و إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

همان گونه كه مفسرانى مانند فخر رازى و آلوسى گفته اند، چون حضرت ابراهيم(ع) براى مشركان مكه مورد احترام و شناخته شده بود، خداوند از زبان

آن حضرت براى ابطال پندارهاى مشركان مطالبى ذكر فرموده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 60 - 4

4- ابراهيم ( ع ) در ديدگاه قوم خود ، موقعيت اجتماعى ممتازى نداشت و مورد تحقير آنان قرار مى گرفت .

سمعنا فتًى يذكرهم يقال له إبرهيم

توصيف ابراهيم(ع) به جوان بودن از سوى بت پرستان، ممكن است تعريضى به ناپختگى و كم تجربگى حضرت ابراهيم(ع) باشد; نه اين كه او واقعاً از نظر سنى جوان باشد. اين و تعبير «يقال له إبراهيم» را نوعى تحقير آن حضرت و ناشناخته بودن او به حساب آورد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 97 - 4

4 - ابراهيم ( ع ) ، در آغاز مبارزه اش با شرك و بت پرستى ، قدرت اجتماعى و جايگاه نيرومندى در ميان قوم خود نداشت .

قالوا ابنوا له بنينًا فألقوه فى الجحيم

تصميم بر نابودى ابراهيم(ع) با سوزاندن او، در انبوهى از آتشى كه مردم هيزم آور آن بودند - بدون اين كه احدى از او دفاع كند - مى تواند گوياى برداشت

بالا باشد.

543- موقعيت اجتماعى ابراهيم(ع) در صدراسلام

جلد - نام سوره -

ص: 459

سوره - آيه - فيش

18 - نجم -

53 - 37 - 5

5 - احترام و موقعيت حضرت ابراهيم ( ع ) ، نزد مشركان صدراسلام

أم لم ينبّأ. .. و إبرهيم الذى وفّى

توبيخ شدن مردم عصر نزول، به خاطر توجه نكردن به پيام آسمانى ابراهيم(ع)، نشانگر آن است كه آن حضرت در ميان آنان موقعيت ويژه اى داشت.

544- مؤمنان به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 1،2

1 - حضرت لوط ( ع ) به دعوت ابراهيم ( ع ) در پى فراخوانى او به توحيد ، ايمان آورد .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه . .. فأمن له لوط

2 - حضرت لوط ( ع ) پس از ايمان آوردن به حضرت ابراهيم ( ع ) تصميم گرفت به سرزمين ديگرى هجرت كند .

فأمن له لوط و قال إنّى مهاجر إلى ربّى

بنابراين احتمال كه مرجع ضمير فاعلى «قال» به قرينه «فآمن له لوط» حضرت لوط(ع) باشد، نكته بالا، قابل استفاده است.

545- مهربانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 17

17 - ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از معانى كه اهل لغت براى «أوّاه» نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود.

ص: 460

برداشت فوق بر اين اساس است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 75 - 2

2- ابراهيم ( ع ) ، از گرفتار شدن مردمان به مشكلات ، متأثر مى شد و بر آنان دل مى سوزاند .

إن إبرهيم . .. أوّه

«أوّاه» به كسى گفته مى شود كه بسيار آه مى كشد و متأسف مى شود. توصيف ابراهيم(ع) به «أوّاه» پس از جمله «يجادلنا» مى رساند كه: تأسف و تأثر ابراهيم(ع) به خاطر مشكلات و گرفتاريهاى مردمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 6

6- راهنمايى ها و هدايت هاى حضرت ابراهيم ( ع ) به آزر ، همراه با لطف و مهربانى بوده است .

يأبت . .. فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

خطاب «يا أبت» حاكى از اظهار شفقت ابراهيم(ع) به آزر است. علاوه بر اين كه او آزر را جاهل نخواند و بر محدوديت آگاهى خود نيز تصريح كرد (من العلم); اين روش، سرشار از عطوفت به مخاطب است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 45 - 8

8- حضرت ابراهيم ( ع ) با برخوردى عاطفى و مؤدبانه سعى در ارشاد و

ص: 461

هدايت آزر داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

خطاب «ياأبت» گوياى عطوفت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) با وجود برخورد خشن و تهديد هاى آزر ، با او گفتارى ملايم و برخوردى مهربانانه داشت .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

546- مهمان نوازى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 69 - 10،11،16

10- حضرت ابراهيم ( ع ) ، از خصلت مهمان نوازى برخوردار بود .

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

تهيه غذايى نيكو و درنگ نكردن در آوردن آن، حكايت از روحيه مهمان

نوازى ابراهيم(ع) دارد.

11- مباشرت حضرت ابراهيم ( ع ) در پذيرايى از ميهمانان خويش

فما لبث أن جاء بعجل حنيذ

16- « عن أبى عبدالله ( ع ) قال : إن الله تعالى بعث أربعة أملاك فى إهلاك قوم لوط : جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و كرّوبيل ( ع ) فمرّوا بابراهيم ( ع ) . . . و كان صاحب أضياف فشوى لهم عجلاً سميناً حتى أنضجه ثم قرّبه إليهم . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: خداى تعالى براى هلاك كردن قوم لوط چهار فرشته فرستاد: جبرئيل، ميكائيل، اسرافيل و كرّوبيل. پس بر ابراهيم گذر كردند و ابراهيم مهمانپذير و مهمان دوست بود. از اين رو گوساله فربهى برايشان بر

ص: 462

آتش نهاد تا آن را پخت و نزد آنان آورد ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 5

5- پذيرش مهمان - هر چند كه ناشناس باشد - از خلق و خوى ابراهيم ( ع ) بود .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه ... قال إنا منكم وجلون

ترس و اضطراب ابراهيم(ع) از حضور مهمانان (إنا منكم وجلون) نشان مى دهد كه آنان براى ابراهيم(ع) ناشناخته بودند و اگر آن حضرت آنان را مى

شناخت هراس برنمى داشت. پذيرش مهمان ناشناخته گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 24 - 3

3 - اكرام و اجلال ابراهيم ( ع ) نسبت به ميهمانان خويش

ضيف إبرهيم المكرمين

واژه «مكرمين» (اسم مفعول) بيانگر اين معنا است كه ابراهيم(ع)، نسبت به آنان اكرام كرده بود; نه اين كه با صرف نظر از عمل ابراهيم(ع) آيه شريفه در مقام بيان مقام و جلالت ميهمانان وى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 26 - 1،3،6،7،8

1 - اقدام بى درنگ و نهانى حضرت ابراهيم ( ع ) در تهيه غذا ، براى ميهمانان گرامى خويش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از «فاء» در «فراغ» تسريع استفاده مى شود. ماده «راغ» نيز بيانگر اقدام پنهانى و غيرعلنى است.

3 - مراجعه

ص: 463

حضرت ابراهيم ( ع ) به همسر خود ، براى تهيه غذاى ميهمانان

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

6 - پذيرايى كامل ابراهيم ( ع ) از ميهمانان خود ، در عين ناشناس بودن آنان براى آن حضرت

قوم منكرون . فراغ ... فجاء بعجل سمين

«عجل سمين» (گوساله چاق)، نشان مى دهد كه به هر حال ابراهيم(ع)، درصدد پذيرايى مفصل از ميهمانان ناشناس خويش بود.

7 - پذيرايى ابراهيم ( ع ) از ميهمانان خويش ، با گوساله اى فربه و بريان

فجاء بعجل سمين

8 - سخاوت و ميهمان نوازى ابراهيم ( ع ) و همسرش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 27 - 1،2

1 - تقاضاى حضرت ابراهيم ( ع ) از ميهمانان ، براى خوردن غذا همراه با نهادن آن در دسترس آنان

فقربّه إليهم

2 - پذيرايى شخص ابراهيم ( ع ) ، از ميهمانان خويش

فراغ . .. فجاء بعجل ... فقربّه إليهم قال

استناد افعال ذكر شده در آيات به شخص ابراهيم(ع)، بيانگر مطلب بالا است.

547- مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 7،8،11

7- فرشتگان مهمان بر ابراهيم ( ع ) ، با معرفى خود و مأموريتشان ، ترس و دلهره را از ابراهيم ( ع ) زدودند .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

8- حضرت

ص: 464

ابراهيم ( ع ) به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) تا پيش از معرفى خودشان ، پى نبرده بود .

قالوا لاتخف إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

11- از ميان بردن قوم لوط ، مأموريت فرشتگان حاضر در پيشگاه ابراهيم ( ع )

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط

از آيه 76 و نيز آيات مربوط به داستان لوط(ع) معلوم مى شود هدف از فرستادن فرشتگان به سوى قوم لوط، به هلاكت رساندن آنان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 71 - 2،6

2- ابراهيم ( ع ) و فرشتگان حاضر در نزد او ، همگى نشسته بودند و ساره ايستاده بود .

وامرأته قائمة

6- ساره همسر ابراهيم ( ع ) ، پس از آگاهى به ماهيت مهمانان ابراهيم ( ع ) و مأموريت ايشان ( نابودسازى قوم لوط ) حايض شد . *

وامرأته قائمة فضحكت

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه «ضحكت» از مصدر «ضَحك» (حايض شدن) باشد. مفسرانى كه اين معنا را يادآور شده اند تفريع «فبشرناها» را بر «ضحكت» مؤيد آن دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 74 - 1

1- ترس و دلهره ابراهيم ( ع ) ، با پى بردن به ماهيت مهمانان خويش ( فرشته بودن آنان ) برطرف شد .

فلما ذهب عن إبرهيم الروع

«الروع» به معناى ترس و دلهره است و

ص: 465

«ال» در آن عهد ذكرى است و اشاره به ترسى دارد كه به خاطر تناول نكردن فرشتگان از طعام ابراهيم(ع)، بر وى عارض شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 51 - 2

2- ماجراى مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) و اطلاع از آن ، امرى مهم و بسيار سودمند

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم

«نبأ» به خبر مهم و بسيار سودمند گفته مى شود (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 1،3،4،11

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به هنگام ورود بر وى ، به او سلام و درود گفتند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا

3- ابراهيم ( ع ) و خانواده وى با مشاهده ورود مهمانان ( فرشتگان ) به محضر ايشان ، هراسناك و مضطرب شدند .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

با اينكه ملائكه بر شخص حضرت ابراهيم(ع) وارد شدند (دخلوا عليه) امّا آن حضرت هراس و اضطراب را به صورت جمع (إنا منكم وجلون) بيان كرده است و اين نشان دهنده هراس خود او و خانواده اش مى باشد. لازم به ذكر است كه «وجل» به آن ترسى گفته مى شود كه سراپاى وجود انسان را

فراگيرد (مفردات راغب).

4- حضرت ابراهيم ( ع ) ترس و اضطراب خويش را كه ناشى از حضور مهمانان ( فرشتگان ) در محضر او بود

ص: 466

، به آنان اظهار كرد .

إذ دخلوا عليه . .. قال إنا منكم وجلون

11- « . . . قال أبوجعفر ( ع ) : . . . بعث الله رسلاً إلى إبراهيم . . . فدخلوا عليه ليلاً ففزع منهم و خاف أن يكونوا سُرّاقاً ، قال : فلمّا أن رأته الرسل فزعاً وجلاً « قالوا سلاماً » . . . « قال إنا منكم وجلون قالوا لاتوجل . . . » . . . ;

از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. خداوند فرستادگانى را به سوى ابراهيم(ع) گسيل داشت ... پس شبانه بر او وارد شدند و او از آنان وحشت كرد و ترسيد كه دزد باشند. امام فرمود: پس چون فرستادگان آن حضرت را وحشت زده و هراسان ديدند، به او سلام كردند ... او [گفت]: قال إنا منكم وجلون...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 1

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 24 - 6

6 - تجسم ملائكه به صورت انسان ، براى ابراهيم ( ع )

ضيف إبرهيم المكرمين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه ميهمانان ابراهيم(ع) از ملائكه بوده اند.

جلد - نام سوره - سوره

ص: 467

- آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 26 - 1،2

1 - اقدام بى درنگ و نهانى حضرت ابراهيم ( ع ) در تهيه غذا ، براى ميهمانان گرامى خويش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

از «فاء» در «فراغ» تسريع استفاده مى شود. ماده «راغ» نيز بيانگر اقدام پنهانى و غيرعلنى است.

2 - تجسم ملائكه به صورت انسان براى حضرت ابراهيم ( ع )

هل أتيك حديث ضيف . .. فجاء بعجل سمين

اقدام حضرت ابراهيم(ع) براى تهيه غذا و آوردن گوساله بريان شده، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 27 - 2

2 - پذيرايى شخص ابراهيم ( ع ) ، از ميهمانان خويش

فراغ . .. فجاء بعجل ... فقربّه إليهم قال

استناد افعال ذكر شده در آيات به شخص ابراهيم(ع)، بيانگر مطلب بالا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 28 - 1،2

1 - ميهمانان ابراهيم ( ع ) ، از خوردن غذا خوددارى كردند .

فأوجس منهم خيفة

«فاء» در «فأوجس» فصيحه و نشانگر اين است كه جمله اى پيش از آن حذف شده است. تقدير آن چنين مى باشد: «فلم يأكلوا فأوجس منهم خيفة».

2 - خوددارى ميهمانان از خوردن غذا ، مايه بيم و نگرانى حضرت ابراهيم ( ع )

قال ألا تأكلون . فأوجس منهم خيفة

ص: 468

«أوجس» معادل دو فعل «أحسّ و أضمر» مى باشد و تنوين «خيفة» براى تنويع است; يعنى، ابراهيم(ع) در درون خويش از آنان احساس نوعى ترس كرد.

548- مهمترين رسالت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 16 - 2

2 - دعوت به يكتاپرستى و رعايت تقوا ، از اصول تعاليم ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم إذ قال لقومه اعبدوا اللّه و اتّقوه

549- ناپدرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 74 - 3

3 - آزر، پدر صلبى ابراهيم(ع) نبوده است.

إذ قال إبرهيم لأبيه ءازر

روش قرآن در آيات مختلف مشابه اين آيه ذكر نام و نشان افراد نيست. لذا تصريح به اسم آزر به صورت عطف بيان بدان جهت مى تواند باشد كه مراد از «اب» را روشن نمايد كه پدر حقيقى ابراهيم(ع) نبوده، بلكه عمو و يا پدر خوانده وى بوده است.

550- ناشناسى مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 9

9 - ميهمانان وارد شده بر ابراهيم ( ع ) ، مردانى ناشناس براى آن حضرت

قوم منكرون

«منكر» نقطه مقابل «معروف» (شناخته شده) است; يعنى، «هم قوم منكرون له» (آنان براى او (ابراهيم(ع)) گروهى ناشناخته بودند).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 26 - 6

6 - پذيرايى كامل ابراهيم ( ع

ص: 469

) از ميهمانان خود ، در عين ناشناس بودن آنان براى آن حضرت

قوم منكرون . فراغ ... فجاء بعجل سمين

«عجل سمين» (گوساله چاق)، نشان مى دهد كه به هر حال ابراهيم(ع)، درصدد پذيرايى مفصل از ميهمانان ناشناس خويش بود.

551- نبوت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 7

7 - رسيدن ابراهيم ( ع ) به مقام امامت ، پس از احراز مقام نبوت بوده است .

قال إنى جاعلك للناس إماماً

«من ذريتى» دلالت مى كند كه: ابراهيم(ع) آن هنگام كه به مقام امامت رسيد، داراى فرزند بوده است و قطعاً ابراهيم(ع) پيش از آن كه داراى فرزند شود، به مقام نبوت رسيده بود. بنابراين، نبوت او پيش از امامتش بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 84 - 2

2 - ابرهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و فرزندانش ، از انبيا و دريافت كنندگان وحى از جانب خداوند

و ما انزل على ابراهيم . .. و الاسباط

چون «الاسباط» - به معناى نوه ها - پس از يعقوب ذكر شده است، به نظر مى رسد منظور از آن، فرزندان يعقوب باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 163 - 4

4 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب ، عيسى ، ايوب ، يونس ، هارون و سليمان عليهم السلام

ص: 470

از پيامبران پس از نوح ( ع ) و مخاطب وحى

و أوحينا إلى إبرهيم . .. و سليمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 89 - 2

2 - نوح، ابراهيم، اسحاق، يعقوب، داوود، يوسف، موسى و هارون(ع) بهره مند از تعاليم آسمانى (كتاب) و داراى منصب قضاوت و مقام نبوت بودند.

أولئك الذين ءاتينهم الكتب و الحكم و النبوة

«أولئك» اشاره به انبياى مذكور در آيات قبل است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 6

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى شناخته شده براى مردم مصر

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 41 - 5

5- حضرت ابراهيم ( ع ) از صدّيقان و از پيامبران الهى بود .

واذكر فى الكتب إبرهيم إنّه كان صدّيقًا نبيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 4

4- گفت وگوى ابراهيم ( ع ) با آزر ، در زمان نبوت آن حضرت بوده است . *

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا . إذ قال لأبيه

در باره «إذ قال . ..» چندين احتمال ادبى وجود دارد. 1- بدل براى «ابراهيم» باشد كه دراين صورت حكم مفعولٌ به براى «اذكر»

ص: 471

در آيه قبل را دارد. 2- ظرف براى «كان» و يا «نبيّاً» باشد. برداشت فوق بر احتمال دوم مبتنى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 10

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 43 - 1

1 - ابراهيم و لوط ( ع ) ، از پيامبران الهى

و قوم إبرهيم و قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف

- 46 - 35 - 20

20- « سماعة بن مهران قال : قلت لأبى عبداللّه ( ع ) قول اللّه عزّوجلّ « فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل » فقال : نوح و ابراهيم و موسى و عيسى و محمد (صلی الله علیه و آله) . . . ;

سماعة بن مهران مى گويد: از امام صادق(ع) درباره آيه «فاصبر كما صبر اُولواالعزم من الرسل» سؤال كردم، حضرت فرمود: آنان نوح، ابراهيم، موسى، عيسى (ع) و محمد(صلی الله علیه و آله) هستند. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 1،2

1 - نوح و ابراهيم ( ع ) ، از رسولان الهى

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

2 - حضرت نوح ( ع ) ، پيش

ص: 472

از حضرت ابراهيم ( ع ) مى زيسته است .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم

تقديم ذكرى نوح(ع) در آيه شريفه، مى تواند براى بيان تقدم زمانى آن حضرت بر حضرت ابراهيم(ع) باشد.

552- نبوت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 27 - 6،7

6 - اعطاى اسحاق و يعقوب ( ع ) به ابراهيم ( ع ) و نيز قرار دادن مقام نبوت در نسل آن حضرت ، پاداش دنيوى ابراهيم ( ع ) از سوى خداوند بود .

و وهبنا له إسحق . .. و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة... و ءاتينه أجره فى الدنيا

7 - ذريه ابراهيم ( ع ) از مقام نبوت و كتاب آسمانى ، برخوردار بودند .

و جعلنا فى ذرّيّته النبوّة و الكتب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 3،4

3 - تداوم يافتن بعثت پيامبران ، در نسل هاى پس از نوح و ابراهيم ( ع )

و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

4 - پيامبران مبعوث شده پس از نوح ( ع ) از ذريه حضرت نوح و پيامبران مبعوث شده پس از ابراهيم ( ع ) از ذريه حضرت ابراهيم ( ع ) بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

553- نجات ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 71 - 1

1- حضرت

ص: 473

ابراهيم و لوط ( ع ) ، از نيرنگ ها و دسيسه هاى قوم خود ، به اراده الهى نجات يافتند .

و أرادوا به كيدًا . .. و نجّينه و لوطًا إلى الأرض التى بركنا فيها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 24 - 10،12

10 - خداوند ، ابراهيم ( ع ) را از آتش نجات داد .

أو حرّقوه فأنجيه اللّه من النار

12 - نجات حضرت ابراهيم ( ع ) از مجازات قوم اش ( آتش ، گستردگى آتش ، پرتاب كردن ، . . . ) ، نشانه هاى چندى از خدا ، براى اهل ايمان است .

فأنجيه اللّه من النار إنّ فى ذلك لأيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 25 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) پس از نجات از آتش ، قوم خود را ر ها نكرد و به ارشاد آنان پرداخت .

فأنجيه اللّه من النار . .. و قال إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوثنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت -

29 - 26 - 3

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما

ص: 474

كان جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى «قال» حضرت ابراهيم(ع) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 98 - 3

3 - نجات ابراهيم ( ع ) ، از ميان تلى از آتش پرشعله مشركان

فألقوه فى الجحيم . .. فجعلنهم الأسفلين

554- ندا به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 104 - 1،2

1 - نداى خداوند به ابراهيم ( ع ) ، پس از تسليم آن حضرت و فرزندش اسماعيل در برابر فرمان ذبح

فلمّا أسلما . .. و ندينه أن يإبرهيم

2 - ابراهيم ( ع ) ، مورد خطاب و نداى مستقيم و بى واسطه خداوند

و ندينه أن يإبرهيم

555- نرمى سخن ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) با وجود برخورد خشن و تهديد هاى آزر ، با او گفتارى ملايم و برخوردى مهربانانه داشت .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

556- نسب ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 58 - 3

3- نسل همراهان نوح در كشتى نجات ، پيامبرى بزرگ ، چون ابراهيم ( ع ) را در خود پروراند .

من النبيّن . .. ممّن حملنا مع نوح

مراد از «من حملنا مع نوح» به قرينه

ص: 475

قبل و بعد آن «ذريّة من حملنا . ..»است. بين انبياى ذكر شده در آيات قبل، تنها ابراهيم(ع) است كه غير از «ذريّة آدم» با عنوان «نسل همراهان نوح» شناسايى شده است.

557- نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 124 - 15،21

15 - علاقه ابراهيم ( ع ) به ذريه خود و تمناى او براى رسيدن آنان به مقامات معنوى

و من ذرّيتى

21 - همه فرزندان ابراهيم ( ع ) ، مبرا از ظلم و ستم نيستند .

و من ذريتى قال لاينال عهدى الظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 128 - 2،3،6،10

2 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) از خداوند خواستند تا از ميان نسلشان گروهى را به مقام تسليم نايل سازد .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

در برداشت فوق «من» در «من ذريتنا» به معناى بعض گرفته شده است.

3 - علاقه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) به ذريه خويش

من ذريتنا أمة مسلمة لك

6 - تمامى ذريه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، شايستگى نايل شدن به مراحل والاى تسليم را دارا نيستند .

و من ذريتنا أمة مسلمة لك

«من» در «من ذريتنا» براى تبعيض است و گوياى برداشت فوق مى باشد.

10 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، از خداوند خواستند تا توبه خود و فرزندانشان را بپذيرد .

و تب

ص: 476

علينا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 129 - 3

3 - محمد (صلی الله علیه و آله) پيامبرى كه ابراهيم و اسماعيل ( ع ) خواستار بعثت آن حضرت از ميان نسلشان بودند .

ربنا وابعث فيهم رسولا منهم . .. يزكّيهم

به گفته همه مفسران، مراد از «رسولا» پيامبر عظيم الشأن اسلام، حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 6

6 - داوود، سليمان، ايوب، يوسف(ع)، موسى و هارون(ع)، فرزندانى از نسل ابراهيم و هدايت يافته از جانب خداوند هستند.

و من ذريته داود و سليمن و أيوب و يوسف و موسى و هرون

سياق آيات پيشين، كه درباره حضرت ابراهيم(ع) بود، اين احتمال را پديد مى آورد كه ضمير در «ذريته» به «ابراهيم» برگردد. در اين صورت برخى اسامى كه در آيات بعد آمده است (همچون الياس و لوط) از باب تغليب در شمار ذريه آن حضرت ذكر شده اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 85 - 1

1 - زكريا، يحيى و الياس، نوادگانى از ذريه ابراهيم(ع) بودند.

و من ذريته . .. و زكريا و يحيى و عيسى و إلياس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 58 - 4،11

4- برخى از پيامبران ياد شده در سوره مريم

ص: 477

( اسحاق ، يعقوب و اسماعيل ) از نسل ابراهيم ( ع ) بودند .

من النبيّن . .. من ذرّيّة إبرهيم

11- حضرت ابراهيم ( ع ) ، علاوه بر حضرت يعقوب و ذريّه او ، نسلى مشتمل بر پيامبران الهى ، داشت .

و من ذرّيّة إبرهيم و إسرءيل

«اسرائيل» لقب يعقوب است. آن حضرت، نوه حضرت ابراهيم(ع) و فرزند اسحاق بوده است. اگر نسل پيامبران، تنهااز طريق يعقوب استمرار مى يافت، ديگر ذكر ابراهيم و اسرائيل به طور مستقل ضرورتى نداشت، زيرا يكى از ديگرى كفايت مى كرد، ولى ذكر مستقل نشان از آن دارد كه تيره ديگرى نيز از نسل ابراهيم، مشتمل بر پيامبران است كه همان فرزندان اسماعيل(ع) مى باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 12

12 - « سُلَيْم بن قَيْس قال : خرج علينا علىّ بن أبى طالب ( ع ) . . . فقال . . . و العلم فى عقبنا إلى أن تقوم الساعة ثمّ قرأ « و جعلها كلمة باقية فى عقبه » ثمّ قال : كان رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) عقب إبراهيم و نحن أهل البيت عقب إبراهيم

( ع ) و محمد (صلی الله علیه و آله) ;

سليم بن قيس مى گويد: حضرت على(ع) به سوى ما بيرون آمد و فرمود: علم در نسل ما است تا برپايى قيامت. سپس آيه «و جعلها كلمة باقية فى عقبه» را تلاوت نمود، و فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از نسل ابراهيم(ع) است و ما اهل

ص: 478

بيت از نسل ابراهيم(ع) و محمد(صلی الله علیه و آله) هستيم».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حديد -

57 - 26 - 5

5 - اقوام داراى پيامبر ، پس از نوح ( ع ) از نسل حضرت نوح و پس از ابراهيم ( ع ) از نسل حضرت ابراهيم بودند .

و لقد أرسلنا نوحًا و إبرهيم و جعلنا فى ذرّيّتهما النبوّة

558- نسل هدايت يافته ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 10

10 - كثرت پيامبران و هدايت يافتگان در ذريه ابراهيم(ع)، پاداش نيكوكار بودن آن حضرت است.

و من ذريته . .. و كذلك نجزى المحسنين

559- نشانه هاى دشمنى در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 70 - 5

5- خوددارى مهمانان از تناول غذا ، نشانه خصومت آنان با ميزبان در عصر ابراهيم ( ع ) *

فلما رءآ أيديهم لاتصل إليه نكرهم و أوجس منهم خيفة

جمله «أوجس. ..» عطف بر «نكرهم» و جواب براى «لما ...» است. در نتيجه احساس ترس بر تناول نكردن غذا مترتب شده است و اين معنا، بيانگر رسمى است كه در برداشت فوق آورده شد.

560- نشانه هاى كمال ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 52 - 5

5- مبارزه با انديشه هاى خرافى و شرك آلود ، تبلور رشد و كمال ابراهيم ( ع ) بود .

و لقد ءاتينا إبرهيم

ص: 479

رشده . .. إذ قال لأبيه و قومه ما هذه التماثيل

; يعنى، اعطاى رشد به ابراهيم(ع) هنگامى بود كه او به پدر و قومش گفت. ...

561- نظام قضايى دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 62 - 4

4- اعتراف گرفتن از متهمان و مجرمان در منظر همگان ، از شيوه هاى محاكمه و كيفر دادن در ميان قوم بت پرست ابراهيم

قالوا فأتوا به على أعين الناس . .. قالوا ءأنت فعلت هذا بالهتنا يإبرهيم

562- نعمتهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 6 - 14،21

14- نعمتهايى كه خداوند به يوسف ( ع ) و آل يعقوب ارزانى داشت ، مسانخ و هم طراز نعمتهايى بود كه به ابراهيم و اسحاق ( ع ) اعطا كرده بود .

يتم نعمته عليك . .. كما أتمّها على أبويك

21- فضيلت هاى يوسف ( ع ) و نعمت هاى عطا شده به او و حضرت ابراهيم و اسحاق ( ع ) و خاندان يعقوب ، جلوه هايى از ربوبيت خداوند

يجتبيك ربك . .. و يتم نعمته عليك و على ءال يعقوب ... إن ربك عليم حكيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 122 - 1،3

1- ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از مواهب و نيكى هاى خداوند در زندگى دنيوى

إن إبرهيم كان . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة

ص: 480

- نقش عمده روحيه تسليم در برابر خدا ، حق گرايى ، دورى از شرك و شكرگزارى حضرت ابراهيم ( ع ) ، در برخوردارى او از نيكى ها و نعمت هاى الهى در دنيا و منزلت والا در آخرت

إن إبرهيم كان أُمّة قانتًا لله . .. و ءاتينه فى الدنيا حسنة و إنه فى الأخرة لمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 58 - 1

1- زكريا ، يحيى ، مريم ، عيسى ، ابراهيم ، اسحاق ، يعقوب ، موسى ، هارون ، اسماعيل و ادريس ( ع ) برخوردار از نعمت ويژه خداوند

أُولئك الذين أنعم اللّه عليهم

«ؤُولئك» اشاره به تمامى موارد ذكر شده در سوره مريم از آغاز تا اين آيه است و روشن است كه مراد از نعمت در جمله «أنعم اللّه . ..» نعمت هاى

معمولى و متعارف نيست، چرا كه افراد ديگر نيز از اين گونه نعمت ها برخوردارند. پس نعمتى كه با لسان امتنان بر اين گروه بيان گرديده، نعمتى ويژه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 72 - 2

2- اسحاق و يعقوب ( ع ) موهبت خداوند به ابراهيم ( ع ) بود .

و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 27 - 1

1 - اسحاق و يعقوب ( ع

ص: 481

) ، موهبت الهى براى ابراهيم ( ع ) بود .

و إبرهيم . .. و وهبنا له إسحق و يعقوب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 108 - 2

2 - برجا ماندن نام و آوازه ابراهيم ( ع ) در ميان آيندگان ، از نعمت ها و الطاف الهى به ايشان

و تركنا عليه فى الأخرين

برداشت ياد شده با توجه به اين نكته است كه آيه شريفه، در مقام برشمردن نعمت هاى خداوند بر حضرت ابراهيم(ع) و امتنان بر ايشان است.

563- نفى شرك از ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران

- 3 - 95 - 6

6 - ابراهيم ( ع ) ، هيچگاه مشرك نبوده است .

و ما كان من المشركين

564- نقش ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 3

3- ابراهيم ( ع ) ، بزرگ بنيان گذار امت توحيدى *

إن إبرهيم كان أُمّة

برداشت فوق، بدان احتمال است كه اطلاق امت بر ابراهيم(ع) به خاطر نقش مهم آن حضرت در تشكيل امت موحد باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 1،4

1 - تأسيس كعبه به دست ابراهيم ( ع ) ، واقعه اى بس مهم و شايان يادآورى

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

«إذ» اسم زمان در

ص: 482

محل نصب و مفعول براى «اُذكر» محذوف است; يعنى، «به ياد بسپار آن زمانى را كه ما. ..».

4 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، بنيان گذار كعبه و معمار آن

و إذ بوّأنا لإبرهيم مكان البيت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 75 - 2

2 - ابراهيم ( ع ) ، برانگيزاننده قوم خويش به نگرش مجدد نسبت به پرستش بت ها

قال أفرءيتم ما كنتم تعبدون

«رأى و روية» (مصدر «رأيتم») هم در مورد نگاه كردن با چشم به كار مى رود و هم در نگريستن با عقل. در اين جا مورد اخير مراد است. ضمناً استفهام در«أفرأيتم» توبيخى و دربردارنده نوعى ترغيب به تأمل و انديشيدن در عبادت بت ها است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 83 - 3

3 - تداوم خط فكرى و مكتبى نوح ( ع ) ، از سوى ابراهيم ( ع ) و اشتراك دين آنان در اصول و مبانى

و إنّ من شيعته لإبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 21

21 - تأكيد ابراهيم ( ع ) ، بر عدم امكان دخالت او در حكم و قانون خدا عليه مشركان

و ما أملك لك من اللّه من شىء

تعبير «من شىء» در بردارنده تأكيد، نسبت به عدم امكان مداخله در حكم خداوند است.

ص: 483

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بلد - 90

- 3 - 3

3 - ابراهيم و اسماعيل ( ع ) ، در تأسيس مكه نقش به سزايى داشتند .

لا أُقسم بهذا البلد . .. و والد و ما ولد

565- نقل رؤياى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 4

4 - ابراهيم ( ع ) ، خواب خود را با فرزندش اسماعيل در ميان گذاشت .

قال يبنىّ إنّى أرى فى المنام أنّى أذبحك

566- نگاه ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 88 - 2

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) ، به هنگام فراخوانده شدن براى خروج از شهر ، به منظور تصميم گيرى در اين باره به ستارگان نگريست .

فنظر نظرة فى النجوم

برداشت ياد شده، بر اين اساس مبتنى است كه نگاه حضرت ابراهيم(ع) به ستارگان به معناى حقيقى آن باشد; نه كنايه از به تفكر فرورفتن.

567- نگرانى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 17

17 - ابراهيم ( ع ) داراى رحمت فراوان نسبت به مردم و متأسف از هدايت ناپذيرى مشركان

إن إبرهيم لأوّه حليم

يكى ديگر از معانى كه اهل لغت براى «أوّاه» نوشته اند، رقّت و رحمت است. يعنى ابراهيم (ع) بسيار رقيق القلب و نسبت به مردم، بسيار مهربان بود. برداشت

ص: 484

فوق بر اين اساس است كه جمله «إن إبراهيم لأوّاه» بيانگر علت وعده ابراهيم (ع) به آزر باشد ; يعنى، شدت رحمت ابراهيم (ع) سبب گرديد، براى جذب آزر به ايمان، وعده استغفار به وى بدهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 36 - 4

4- نگرانى حضرت ابراهيم ( ع ) از انحراف فرزندان خود و از گسترش كامل و نفوذ بى رقيب آيين شرك و بت پرستى در ميان مردم عصر خويش

و اجنبنى و بنىّ أن نعبد الأصنام . ربّ إنّهنّ أضللن كثيرًا من الناس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 86 - 2

2 - نگرانى ابراهيم ( ع ) از گمراهى ديرينه پدر خود

و اغفر لأبى إنّه كان من الضالّين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه دعاى ابراهيم(ع) در زمان حيات پدرش بوده باشد. بر اين اساس به كارگيرى «كان» در جمله «إنّه كان من الضالّين» بيانگر گمراهى ديرينه پدرش است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26 - 87 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) براى فرجام اخروى خويش

و لاتخزنى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 32 - 1،2

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) از عذاب قوم لوط ، با وجود لوط ( ع

ص: 485

) در ميان آنان ، نگران بود .

و لمّا جاءت رسلنا . .. قالوا إنّا مهلكوا أهل هذه القرية...قال إنّ فيها لوطًا

2 - حضرت ابراهيم ( ع ) با ملائكه درباره عذاب قوم لوط ، با وجود حضرت لوط ( ع ) در ميان آنان به گفت وگو پرداخت .

قالوا إنّا مهلكوا أهل هذه القرية . .. قال إنّ فيها لوطًا قالوا نحن أعلم بمن فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 5 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، از آسيب پذيرى ايمانشان در كوران مشكلات *

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

در صورتى كه «فتنة» به معناى «مفتوناً و معذّباً» باشد; از سياق آيات استفاده مى شود كه نگرانى ابراهيم(ع) و همراهانش، در نهايت متوجه ثبات بر توحيد و برائت از مشركان بوده است.

568- نگرانى پيروان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 5 - 3

3 - نگرانى ابراهيم ( ع ) و همراهانش ، از آسيب پذيرى ايمانشان در كوران مشكلات *

ربّنا لاتجعلنا فتنة للذين كفروا

در صورتى كه «فتنة» به معناى «مفتوناً و معذّباً» باشد; از سياق آيات

استفاده مى شود كه نگرانى ابراهيم(ع) و همراهانش، در نهايت متوجه ثبات بر توحيد و برائت از مشركان بوده است.

569- نماز ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 11

ص: 486

11- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، مأمور به انجام كار نيك ، برپاداشتن نماز و پرداخت زكات

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

570- نماز در دوران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 37 - 5

5- نماز از فريضه هاى عبادى در عصر بعثت حضرت ابراهيم ( ع )

ربّنا إنى أسكنت من ذرّيتى . .. ليقيموا الصلوة

571- نماز در دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج -

22 - 26 - 17

17 - طواف و نماز ، از تكاليف مقرر در شريعت حضرت ابراهيم ( ع )

و طهّر بيتى للطّائفين و القائمين و الركّع السجود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 125 - 22

22 - ركوع و سجده كردن به درگاه خدا ( نماز ) ، از برنامه هاى عبادى در آيين ابراهيم

و الركع السجود

572- نماز در شريعت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 14

14- انجام كار هاى نيك ، اقامه نماز و پرداخت زكات ، از تكاليف شريعت ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع )

و أوحينا إليهم فعل الخيرت و إقام الصلوة و إيتاء الزكوة

573- نواهى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 44 - 1

ص: 487

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، آزر را از پرستش شيطان برحذر داشت .

يأبت لاتعبد الشيطن

574- و دين ابراهيم(ع) يعقوب(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 4

4 - يعقوب ، پيرو آيين ابراهيم و مبلغ آن

و وصى بها إبرهيم بنيه و يعقوب

575- وحى به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 10،12

10- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى كه از سوى خداوند به آنان وحى مى شد .

و أوحينا إليهم

12- خداوند ، به ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) كار هاى نيك را شناساند و چگونگى انجام آنها را از طريق وحى به آنان آموخت .

و أوحينا إليهم فعل الخيرت

برداشت ياد شده مبتنى براين است كه نصب «فعل الخيرات» به خاطر مفعول بودن آن براى «أوحينا» باشد. براين اساس وحى و الهام فعل خيرات مى تواند به اين معنا باشد كه خدا هر آن چه در ميزان الهى و در واقع، كار خير است به آنان شناساند و چگونگى انجام دادن آنها را از طريق وحى به آنان آموخت. و به سخن ديگر «أوحينا» متضمن معناى «علّمنا» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 105 - 1

1 - اعلام خداوند به ابراهيم ( ع ) مبنى بر تحقق يافتن رؤياى او و عمل كردن وى

ص: 488

مطابق آنچه در خواب ديده و مأموريت يافته بود .

قد صدّقت الرءيا

تصديق رؤيا - برابر نظر بيشتر مفسران - به معناى تحقق بخشيدن رؤيا در عالم خارج است. به عبارت ديگر، ابراهيم(ع) مطابق آنچه در خواب ديده بود،

عمل كرد.

576- ورود ملائكه بر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 8

8- فرشتگان وارد شده بر حضرت ابراهيم ( ع ) ، در قالب و شكل انسان بوده و به عنوان مهمان وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا قال إنا منكم وجلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 53 - 1

1- مهمانان حضرت ابراهيم ( فرشتگان ) به او دلدارى داده و از وى خواستند كه از حضورشان مضطرب و هراسناك نشود .

قالوا لاتوجل إنا نبشّرك بغلم عليم

577- وعده هاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 1،6

1 - وعده ابراهيم ( ع ) به پدرش ، مبنى بر استغفار براى وى

و ما كان استغفار إبرهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها

6 - وعده ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، قبل از يقين به بقاى وى بر شرك و به اميد متمايل ساختن او به ايمان بود .

إلا عن موعدة . .. فلما تبين له أنه عدو للّه تبرأ منه

جلد -

ص: 489

نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 47 - 3،5

3- حضرت ابراهيم ( ع ) پس از پايان گفتوگو با آزر ، به او وعده داد كه آمرزش گناه شرك او را به زودى از خداوند خواهد خواست .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

ابراهيم(ع) به قرينه «أخاف» در آيات قبل، آزر را مشركى كه قابل بخشش نباشد و به تعبير برخى آيات «دشمن خدا» نمى دانست; بنابراين به بخشش گناه شرك او اميدوار بود، لذا نه عذاب او را قطعى دانست و نه به او وعده مغفرت حتمى داد، بلكه با اطمينان به مهرورزى خداوند به او، اظهار اميدوارى كرد كه استغفارش تأثير بخشد.

5- حضرت ابراهيم ( ع ) با وعده استغفار به آزر ، سعى در متمايل ساختن او به توحيد و درمان سرسختى او داشت .

قال سلم عليك سأستغفر لك ربّى

نرمى پاسخ ابراهيم(ع) و وعده استغفار به او، ممكن است به جهت متنبه ساختن و نرم كردن دل او براى دست برداشتن از بت پرستى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ممتحنه

- 60 - 4 - 16،17

16 - وعده ابراهيم ( ع ) به پدرش ( جد مادرى يا عمويش آزر ) ، در مورد استغفار براى او از درگاه خداوند

إلاّ قول إبرهيم لأبيه لأستغفرنّ لك

17 - عدم برقرارى رابطه ميان ابراهيم ( ع ) و قوم مشرك او ، مگر در وعده استغفار آن حضرت

ص: 490

براى آزر

إذ قالوا لقومهم إنّا برءؤا منكم . .. إلاّ قول إبرهيم لأبيه

برداشت ياد شده، بدان احتمال است كه «إلاّ»، استثنا از برائت ابدى باشد كه از بخش پيشين آيه استفاده مى شود.

578- وفاى ابراهيم(ع) به وعده

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 3

3 - اقدام ابراهيم ( ع ) به استغفار براى پدرش ، تنها به دليل وعده اى بود كه به وى داده بود و نه به خاطر وجود پيوند پدر و فرزندى .

و لو كانوا أولى قربى . .. و ما كان استغفار إبرهيم لأبيه إلا عن موعدة وعدها أياه

579- وقت احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 42 - 4

4- گفت وگوى ابراهيم ( ع ) با آزر ، در زمان نبوت آن حضرت بوده است . *

إنّه كان صدّيقًا نبيًّا . إذ قال لأبيه

در باره «إذ قال . ..» چندين احتمال ادبى وجود دارد. 1- بدل براى «ابراهيم» باشد كه دراين صورت حكم مفعولٌ به براى «اذكر» در آيه قبل را دارد. 2- ظرف براى «كان» و يا «نبيّاً» باشد. برداشت فوق بر احتمال دوم مبتنى است.

580- ويژگى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 79 - 6

6 - حقگرايى و گرايش به راه راست از ويژگيهاى حضرت ابراهيم(ع)

إنى وجهت وجهى للذى . .. حنيفا

581- ويژگى احتجاج ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره -

ص: 491

سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 83 - 1

1 - ادله و براهين ارائه شده از سوى ابراهيم(ع) در برابر مشركان، آموخته هاى خداوند به آن حضرت بود.

و تلك حجتنا ءاتينها إبرهيم

582- ويژگى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء -

4 - 125 - 6

6 - آيين ابراهيم ( ع ) ، پيراسته از هرگونه انحراف و گرايش به باطل

و اتبع ملة إبرهيم حنيفاً

«حنيفاً» توصيف «ملة» (آيين) و به معناى مستقيم و خالى از هرگونه انحراف است.

583- ويژگيهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 120 - 42

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 8

8- داشتن انديشه و آيين درست و بى انحراف ( توحيدى ) ، ويژگى اصلى و برجسته حضرت ابراهيم ( ع ) بود .

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

از اينكه خداوند از ميان اوصاف چهارگانه اى كه براى ابراهيم(ع) در آيات پيش بيان داشت، وصف «حنيف» را ملاك پيروى پيامبر(صلی الله علیه و آله) از ايشان قرار داد، برداشت فوق به دست مى آيد.

584- ويژگيهاى جواب سلام ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 25 - 7

7 - تحيت و سلام ابراهيم ( ع ) ، بهتر و افزون تر از تحيت و سلام فرشتگان وارد بر

ص: 492

آن حضرت

فقالوا سلمًا قال سلم

برداشت ياد شده با توجّه به اين نكته است كه تحيت فرشتگان، جمله فعليه و مفيد حدوث است; زيرا «سلام» به تقدير «نسلّم سلاماً» مى باشد. اما تحيت حضرت ابراهيم(ع)، جمله اسميه و مفيد ثبوت است; زيرا به تقدير «سلام عليكم» است.

585- ويژگيهاى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 132 - 5،6،7

5 - آيين ابراهيم ، آيينى نيكو و منزه از هرگونه شائبه باطل و ناهنجار

إن اللّه اصطفى لكم الدين

«اصطفاء» به معناى گزينش صفوه (خالص و نيكوى) هر چيزى است. «ال» در «الدين» عهد ذكرى و اشاره به آيين ابراهيم دارد.

6 - آيين ابراهيم ( تسليم خدا بودن ) ، آيين برگزيده خداوند

إن اللّه اصطفى لكم الدين

7 - منزه بودن آيين ابراهيم از هرگونه باطلى و گزينش آن از سوى خدا دليل توصيه ابراهيم و يعقوب به پذيرش آن

و وصى بها إبرهيم . ... يبنى إن اللّه اصطفى لكم الدين فلاتموتن

تفريع جمله «لاتموتن . ..» بر «إن اللّه ...» به وسيله حرف «فاء» گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 123 - 7

7- اعتقاد به مرام ابراهيمى ( ع ) ، ناسازگار با هرگونه شرك به خدا

ملّة إبرهيم حنيفًا و ما كان من المشركين

برداشت فوق، با توجه به اين نكته است كه عبارت «ما كان من المشركين» تعريضى

ص: 493

باشد به مشركان مكه كه از يك سو به حضرت ابراهيم(ع)، بنيان گذار كعبه، ارج مى نهادند، ولى از سوى ديگر شرك مىورزيدند.

586- ويژگی هاى شرك ستيزى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 57 - 5

5- كيفيت مبارزه و چگونگى مواضع ابراهيم ( ع ) عليه بت پرستان ، متناسب با شرايط موجود و توانايى هاى خود آن حضرت بود .

تاللّه لأكيدنّ أصنمكم بعد أن تولّوا مدبرين

تصميم ابراهيم(ع) به از بين بردن بت ها به طور مخفى و هنگامى كه مردم حضور ندارند، حكايت از اين دارد كه او توانايى انجام چنين كارى در حضور مردم به صورت آشكار نداشت. بنابراين مبارزه آن حضرت متناسب و همسو با شرايط و مقدورات او بوده است.

587- ويژگيهاى مهمانان ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 52 - 8

8- فرشتگان وارد شده بر حضرت ابراهيم ( ع ) ، در قالب و شكل انسان بوده و به عنوان مهمان وارد شدند .

و نبّئهم عن ضيف إبرهيم . إذ دخلوا عليه فقالوا سلمًا قال إنا منكم وجلون

588- ويژگيهاى هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 14

14- آگاهى هاى ويژه حضرت ابراهيم ( ع ) ، هدايت گر انسان ها به راه راست و به دور از افراط و تفريط

إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

«سوىّ» به چيزى گفته مى شود

ص: 494

كه از افراط و تفريط مصون باشد(مفردات راغب). و « صراطاً سويّاً»، يعنى راهى كه از تعادل كامل برخوردار و از افراط و تفريط به دور باشد.

589- هجرت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 48 - 9

9- ابراهيم ( ع ) در هجرت منفردانه خود از جامعه مشرك ، تنها متكى بر خداوند و يارى او بود .

و أدعوا ربّى عسى ألاّ أكون بدعاء ربّى شقيًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم

- 19 - 49 - 1،3

1- حضرت ابراهيم ( ع ) از محيط شرك و بت پرستى هجرت كرد و از بت پرستان و معبود هاى آنان كناره گيرى كرد .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

3- اعطاى اسحاق و يعقوب به حضرت ابراهيم ( ع ) ، موهبتى الهى و پاداش هجرت او بود .

فلمّا أعتزلهم و مايعبدون من دون اللّه وهبنا له إسحق و يعقوب

حرف «لمّا» بيانگر ترتب جزا(وهبنا . ..) بر شرط (اعتزلهم ...) مى باشد و دلالت مى كند كه وجود جزا، به خاطر وجود شرط بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 71 - 2،4

2- حضرت ابراهيم و لوط ( ع ) ، از جامعه آلوده خود به سرزمينى بركت خيز هجرت كردند .

إلى الأرض التى بركنا فيها

4-

ص: 495

هجرتگاه ابراهيم و لوط ( ع ) ( شام - فلسطين ) ، براى تمام مردم جهان با بركت است .

و نجّينه و لوطًا إلى الأرض التى بركنا فيها للعلمين

«عالم» به معناى همه خلق و يا دسته اى از موجودات است. جمع آمدن آن

(عالمين) براى بيان استغراق و شمول تمامى اصناف موجودات است. مقصود از آن در اين آيه، همه مردم از تمامى اقوام و قبايل دور و نزديك مى باشد. گفتنى است نوع مفسران برآنند كه مقصود از سرزمين مبارك، شام (فلسطين) است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 72 - 1

1- تولد اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) بود .

و نجّينه و لوطًا إلى الأرض . .. و وهبنا له إسحق و يعقوب

سير داستان حضرت ابراهيم در اين آيات، بيانگر برداشت ياد شده است. به علاوه اين كه داستان افكندن ابراهيم به آتش و نجات آن حضرت در زمان جوانى اش بوده است و فرزنددار شدن ابراهيم(ع) در دوران پيرى آن حضرت صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 26 - 3،11،12،13

3 - حضرت ابراهيم ( ع ) از سرزمين خويش ، پس از واقعه دعوت به توحيد و انداخته شدن در آتش و نجات اش از آن ، هجرت كرد .

و إبرهيم إذ قال . .. اعبدوا اللّه ... فما كان

ص: 496

جواب قومه إلاّ أن قالوا ... أو حرّ

به قرينه سياق، مرجع ضمير فاعلى «قال» حضرت ابراهيم(ع) است.

11 - اتكاى حضرت ابراهيم ( ع ) به عزت و حكمت خداوند در هجرت خويش

إنّى مهاجر إلى ربّى إنّه هو العزيز الحكيم

12 - « عن أبى جعفر ( ع ) . . . أمّا ابراهيم ( ع ) نبوّته بكوثى ربّا و هى قرية من قرى السواد فيها بدأ اوّل أمره ثم هاجر منها و ليست بهجرة قتال . و ذالك قول اللّه عزّوجلّ : « إنّى مهاجر إلى ربّى . . . » ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه فرمود: . ..رسالت ابراهيم، از قريه «كوثى ربّا» يكى از روستاهاى سواد (عراق) است شروع شد و آنگاه از آنجا هجرت كرد. اين، هجرتِ جنگ نبود و آن، همان سخن خداى عزّوجلّ «إنّى مهاجر إلى ربّى...» است».

13 - « عن أبى جعفر ( ع ) : « . . .فآمن له لوط » و خرج مهاجراً إلى الشام هو و ساره و لوط ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه: «. ..لوط، ابراهيم(ع) را تصديق كرد و با آن حضرت و ساره به شام هجرت كرد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 27 - 2

2 - اسحاق ( ع ) ، پس از هجرت ابراهيم ( ع ) از منطقه اصلى زندگى اش ،

متولد شد .

و قال إنّى مهاجر . .. و وهبنا له إسحق

برداشت بنابراين

ص: 497

است كه در آيات، آنچه بر حضرت ابراهيم(ع) به ترتيب رخ داده، منعكس شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 1،2،13

1 - تصميم ابراهيم ( ع ) ، به هجرت از وطن خود به شهرى ديگر و اعلام آن به مردم

قال إنّى ذاهب إلى ربّى

بيشتر مفسران برآنند كه مقصود از رفتن به سوى پروردگار (ذاهب إلى ربى) هجرت است و آمدن «قال» در آغاز آيه شريفه، مى رساند كه ابراهيم(ع) تصميم خود مبنى بر هجرت را به مردم اعلام كرد.

2 - هجرت ابراهيم ( ع ) ، حركتى الهى و در جهت جلب رضاى خدا بود .

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى

از تعبير رفتن به سوى پروردگار به جاى هجرت، برداشت بالا به دست مى آيد.

13 - « عن ابراهيم بن أبى زيادالكرخى ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ إبراهيم ( ع ) . . . لمّا كسر أصنام نمرود . . . فأمرهم أن ينفوا إبراهيم من

بلاده . . . فأخرجوا إبراهيم و لوطاً معه ( ع ) من بلادهم إلى الشام . فخرج ابراهيم ( ع ) و معه لوط لايفارقه و سارة و قال لهم « إنى ذاهب إلى ربّى سيهدين » يعنى بيت المقدس ;

ابراهيم بن ابى زياد كرخى مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: ابراهيم(ع) . .. چون بت هاى نمرود را شكست ... نمرود به اصحابش دستور داد

ص: 498

ابراهيم(ع) را از شهر برانند ... پس ابراهيم(ع) را در حالى كه لوط(ع) هم راه او بود، از شهرشان به سوى شام اخراج كردند و در حالى كه لوط و ساره با او بودند [از شهر بيرون آمدند] و ابراهيم به آنان گفت: «إنى ذاهب إلى ربى سيهدين»; يعنى، به سوى بيت المقدس مى روم».

590- هدايت ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 4

4 - ابراهيم(ع)، ره يافته به توحيد و يگانه پرستى در پرتو هدايت خداوند بود.

أتحجونى فى الله و قد هدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 84 - 2

2 - ابراهيم، اسحاق(ع) و يعقوب(ع) داراى مقامى رفيع و بهره مند از هدايتى ويژه به توحيد و برهانهاى آن، از جانب خداوند.

و وهبنا له إسحق و يعقوب كلاً هدينا

بهره مندى از هدايت ويژه الهى حاكى از مرتبه والاى آن پيامبران است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل -

16 - 121 - 4

4- خداوند ، حضرت ابراهيم ( ع ) را به « صراط مستقيم » هدايت كرد .

هده إلى صرط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 5

5- ابراهيم ( ع ) ، پيش از مناظره اش با آزر ، موحدى هدايت يافته و آگاه بود .

ص: 499

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك فاتّبعنى أهدك صرطًا سويًّا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 7

591- 7 - راه يابى بهتر به مقصد و خير و صلاح افزون تر در پرتو عنايت خداوند ، فلسفه هجرت ابراهيم ( ع )

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

به قرينه اين كه رسالت ابراهيم(ع) پس از هجرت هم ادامه داشت به دست مى آيد كه مراد از هدايتى كه مورد درخواست آن حضرت بود، ره يابى به مقصد و خير و صلاحى است كه ايشان از آغاز به دنبال آن بوده است.

592- هدايت نسل ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) ، به هدايت نسل پس از خويش

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل «جعل» ابراهيم(ع) باشد، به قرينه آيات پيشين - كه در مورد آن حضرت بود - مطلب بالا قابل برداشت است.

593- هدايتگرى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه -

9 - 114 - 18

18 - بردبارى و شكيبايى ابراهيم ( ع ) در راه هدايت مردم و انجام تكاليف الهى

إن إبرهيم لأوّه حليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 43 - 1

1- حضرت ابراهيم ( ع ) ، برخوردار از دانش و آگاهى هاى ويژه براى هدايت ديگران

يأبت إنّى قد جاءنى من العلم ما لم يأتك

جلد - نام سوره - سوره

ص: 500

- آيه - فيش

10 - مريم -

19 - 45 - 2

2- حضرت ابراهيم ( ع ) براى هدايت آزر به توحيد و نجات وى از عذاب الهى ، تلاشى دلسوزانه داشت .

يأبت إنّى أخاف أن يمسّك عذاب من الرحمن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 73 - 6،7،9

6- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، از سوى خداوند به عنوان هادى و

راهنماى مردم برگزيده شدند .

و جعلنهم أئمة يهدون

7- ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موظف بودند كه درچارچوب فرمان هاى الهى به هدايت مردم بپردازند ; و نه بر اساس سليقه شخصى و نه دستور گيرى از ديگران .

و جعلنهم أئمة يهدون بأمرنا

«بأمرنا» متعلق به «يهدون» و در حقيقت به منزله قيد و شرط براى هدايت كردن است; يعنى، هدايت كردن مردم بايد به فرمان ما باشد

9- هدايت مردم به سوى خدا و صفات ، افعال و سخنان او ، وظيفه ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود .

و جعلنهم أئمة يهدون بأمرنا

برداشت ياد شده براساس دو نكته است: 1- «أمر» در اصل به معناى شأن و لفظى است عام كه شامل تمامى افعال و اقوال مى شود (مفردات راغب). 2- «باء» در «بأمرنا» ممكن است براى غايت و به معناى «إلى» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء

- 26

ص: 501

- 83 - 5

5 - ابراهيم ( ع ) آرزومند دريافت حكومت از جانب خدا ، براى هدايت و تدبيرامور مردم

ربّ هب لى حكمًا وألحقنى بالصلحين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه «حكم» در آيه معادل «حكومة» (سرپرستى و تدبير امور خلق) باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 25 - 1

1 - حضرت ابراهيم ( ع ) پس از نجات از آتش ، قوم خود را ر ها نكرد و به ارشاد آنان پرداخت .

فأنجيه اللّه من النار . .. و قال إنّما اتّخذتم من دون اللّه أوثنًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف -

43 - 28 - 2

2 - اهتمام ابراهيم ( ع ) ، به هدايت نسل پس از خويش

و جعلها كلمة باقية فى عقبه

چنانچه فاعل «جعل» ابراهيم(ع) باشد، به قرينه آيات پيشين - كه در مورد آن حضرت بود - مطلب بالا قابل برداشت است.

594- هدايتگرى دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 135 - 6

6 - آيين ابراهيم ، آيينى هدايت آفرين براى بشر

قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا قل بل ملة إبرهيم

حرف «بل» حاكى از نفى ادعاهاى مطرح شده در جمله قبل و اثبات ضد آن براى ما بعد مى باشد. بنابراين «بل ملة إبراهيم»; يعنى، آيين يهود و نصارا هدايت آفرين نبوده و

ص: 502

لزوم تبعيت ندارد; بلكه آيين ابراهيم هدايت بخش بوده و پيروى كردن از آن ضرورى است.

595- هشدار به ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام -

6 - 80 - 9

9 - قوم ابراهيم در مقابله با ادله توحيدى آن حضرت، او را به آسيب ديدن از جانب بتها بيم دادند.

و لا أخاف ما تشركون به

جمله «لا أخاف» - كه پاسخ حضرت ابراهيم(ع) به تهديد مشركان است - قرينه بر وقوع تهديد از جانب آنهاست.

596- هشدارهاى ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 17 - 15

15 - هشدار حضرت ابراهيم ( ع ) به قوم اش با اعلام بازگشت همگان به سوى خدا

و إبرهيم إذ قال لقومه . .. اعبدوه ... إليه ترجعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت

- 29 - 18 - 6

6 - هشدار ابراهيم ( ع ) به قوم خويش به جهت تكذيب رسالت اش

و إن تكذّبوا فقد كذّب أمم من قبلكم

597- هماهنگى اسلام و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22

- 78 - 9

9 - وحدت و يگانگى شريعت اسلام و شريعت ابراهيم ( ع )

و ما جعل عليكم فى الدين من حرج ملّة أبيكم إبرهيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى -

42 - 13 - 1

ص: 503

1 - هماهنگى آيين اسلام با دين نوح ، ابراهيم ، موسى و عيسى ( ع )

شرع لكم من الدين ما وصّى به نوحًا . .. و ما وصّينا به إبرهيم و موسى و عيسى

598- همسر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود -

11 - 71 - 1،4،15

1- همسر ابراهيم ( ساره ) در مجلس فرشتگان پيام آورِ بشارت حضور داشت .

و لقد جاءت رسلنا إبرهيم بالبشرى . .. وامرأته قائمة فضحكت

4- همسر ابراهيم ، در پى اطلاع از مأموريت فرشتگان ( هلاك سازى قوم لوط ) شادان و خندان شد .

إنا أُرسلنا إلى قوم لوط. وامرأته قائمة فضحكت

برداشت فوق از تفريع جمله «ضحكت» به وسيله حرف «فاء» بر «إنا

أُرسلنا. ..» در آيه قبل استفاده شده است; يعنى، آنچه مايه شادمانى همسر ابراهيم شد، اين بود كه دريافت قوم بزهكار لوط بر عذاب الهى گرفتار خواهند شد.

15- « عن أبى جعفر ( ع ) [ فى قوله تعالى ] : « وامرأته قائمة » قال : إنما عنى سارة قائمة . . . « فضحكت » يعنى فعجبت من قولهم . . . ;

از امام باقر(ع) درباره قول خداى تعالى: «وامرأته قائمة» روايت شده است: مقصود ساره همسر ابراهيم(ع) است كه ايستاده بود . .. و درباره «فضحكت» [روايت شده است]: يعنى ساره از سخن فرشتگان شگفت زده شد ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات -

51

ص: 504

- 26 - 5،8

5 - محل سكونت همسر ابراهيم ( ع ) مجزا از محيط پذيرايى ميهمانان *

فراغ إلى أهله

حركت مخفيانه ابراهيم(ع) به سوى اهل، در جايى فرض مى شود كه محيط خانواده آن حضرت در معرض ديد ميهمانان نبود.

8 - سخاوت و ميهمان نوازى ابراهيم ( ع ) و همسرش

فراغ إلى أهله فجاء بعجل سمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 29 - 1،2،3،4

1 - حضور همسر ابراهيم ( ع ) ، در جمع آن حضرت و ميهمانان ايشان

و بشّروه بغلم عليم . فأقبلت امرأته فى صرّة ... و قالت عجوز عقيم

2 - فرياد همسر ابراهيم ( ع ) و سيلى زدن وى به صورت خويش ، با شنيدن بشارت اعطاى فرزند به ايشان

فأقبلت امرأته فى صرّة

«صرّة» به معناى فرياد و «صكّ» به معناى ضربه شديد است. «صكّت وجهها»; يعنى، سيلى سختى به صورت خويش نواخت.

3 - هيجان ، تعجب و ناباورى شديد همسر ابراهيم ، از بارورى پس از پيرى و عمرى نازايى

فأقبلت امرأته فى صرّة فصكّت وجهها و قالت عجوز عقيم

4 - همسر ابراهيم ، فردى كهنسال و نازا به هنگام بشارت فرزنددار شدنش

فأقبلت امرأته . .. و قالت عجوز عقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات

- 51 - 30 - 1،2،6،8

1 - اطمينان بخشى فرشتگان به همسر ابراهيم

ص: 505

( ع ) ، در مورد خدايى بودن پيام و بشارتشان ( فرزنددار شدن او )

قالوا كذلك قال ربّك

2 - هم سخن شدن همسر ابراهيم ( ع ) با فرشتگان بشارت دهنده

قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

6 - اعطاى فرزند به همسر پير و عقيم ابراهيم ( ع ) ، متكى بر حكمت و علم الهى بود .

و قالت عجوز عقيم قالوا كذلك . .. إنّه هو الحكيم العليم

تصريح به علم و حكمت الهى، در پى نويد به اعطاى فرزند، بيانگر مطلب بالا است.

8 - همسر ابراهيم ( ع ) ، داراى شخصيتى والا و ارجمند در پيشگاه خداوند

قالت عجوز عقيم . قالوا كذلك قال ربّك

برداشت ياد شده، به خاطر اين نكته است كه همسر ابراهيم(ع)، با فرشتگان هم سخن شده و نيز درباره او تعبير «ربّك» (پروردگار تو) به كار رفته است.

599- همسفران ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 13

13 - « عن ابراهيم بن أبى زيادالكرخى ، قال : سمعت أباعبداللّه ( ع ) يقول : إنّ إبراهيم ( ع ) . . . لمّا كسر أصنام نمرود . . . فأمرهم أن ينفوا إبراهيم من بلاده . . . فأخرجوا إبراهيم و لوطاً معه ( ع ) من بلادهم إلى الشام . فخرج

ابراهيم ( ع ) و معه لوط لايفارقه و سارة و قال لهم « إنى ذاهب إلى ربّى سيهدين » يعنى بيت المقدس ;

ص: 506

ابراهيم بن ابى زياد كرخى مى گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: ابراهيم(ع) . .. چون بت هاى نمرود را شكست ... نمرود به اصحابش دستور داد ابراهيم(ع) را از شهر برانند ... پس ابراهيم(ع) را در حالى كه لوط(ع) هم راه او بود، از شهرشان به سوى شام اخراج كردند و در حالى كه لوط و ساره با او بودند [از شهر بيرون آمدند] و ابراهيم به آنان گفت: «إنى ذاهب إلى ربى سيهدين»; يعنى، به سوى بيت المقدس مى روم».

600- هنر ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء

- 21 - 64 - 6

6- ابراهيم ( ع ) براى مبارزه با بت پرستى و اثبات توحيد ، از هنر نمايش استفاده كرد .

فجعلهم جذذًا إلاّكبيرًا لهم . .. قال بل فعله كبيرهم هذا فسلوهم ... فقالوا إنّك

601- يأس ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 39 - 13

13- حضرت ابراهيم ( ع ) تا سالخوردگى فاقد فرزند و از فرزنددار شدنش از راه عوامل طبيعى و عادى مأيوس بود .

الحمد لله الذى وهب لى على الكبر إسمعيل و إسحق إن ربّى لسميع الدعاء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 54 - 2

2- ابراهيم ( ع ) آن گاه خبر فرزنددار شدنش را از فرشتگان دريافت كرد كه كاملاً پير و از فرزنددار شدن مأيوس بود .

قال

ص: 507

أبشّرتمونى على أن مسّنى الكبر فبم تبشّرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 99 - 11

11 - نااميد شدن ابراهيم ( ع ) ، از هدايت قومِ بت پرست خويش

و قال إنّى ذاهب إلى ربّى سيهدين

از تصميم ابراهيم(ع) براى هجرت از شهر خود - پس از نجات يافتن از آتش افروزى مشركان عليه ايشان - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

602- ياور ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات

- 37 - 102 - 2

2 - اسماعيل ( ع ) ، كمك كار پدرش ابراهيم ( ع ) در مسائل اجتماعى و زندگى

فلمّا بلغ معه السعى

از آمدن قيد «معه» (در معيت او) برداشت ياد شده به دست مى آيد.

603- يعقوب(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 5

5- اسحاق و يعقوب ( ع ) ، پيامبرانى پيرو شريعت پدرشان ابراهيم ( ع )

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

604- يوسف(ع) و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف -

12 - 38 - 2،4،7

2- يوسف ( ع ) در زندان مصر ، پيروى خويش از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) را فاش ساخت .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

4- يوسف ( ع ) ، پيرو شريعت پدرانش

ص: 508

، ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) بود و برانگيخته به شريعتى جديد نبود .

واتبعت ملّة ءاباءِى إبرهيم و إسحق و يعقوب

7- پيروى يوسف ( ع ) از آيين ابراهيم ، اسحاق و يعقوب ( ع ) ، موجب عنايت خدا به وى و آموزش علم غيب و دانش تعبير رؤيا به او شد .

ذلكما مما علمنى ربى إنى تركت . .. واتبعت ملّة ءاباءِى

جمله «اتبعت . ..» عطف بر «تركت» در آيه قبل است. بنابراين دلالت مى كند كه: پيروى از آيين ابراهيم نيز در بهره مند شدن يوسف(ع) از علوم الهى ، نقش داشته است.

605- يهود و ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 140 - 9،11

9 - يهود و نصارا به خاطر كتمان حقايقى درباره ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) و نوادگان يعقوب ، از ظالمترين مردم هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. و من أظلم ممن كتم شهدة عنده من اللّه

از مصداقهاى مورد نظر براى «شهادة من اللّه» به قرينه صدر آيه، حقايقى است درباره ابراهيم(ع) و ساير پيامبران ياد شده در آيه.

11 - ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق و يعقوب ( ع ) از پيامبران و شخصيت هاى مورد قبول يهود و نصارا

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

606- يهود و دين ابراهيم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 140 - 1

ص: 509

- يهوديان آيين ابراهيم ، اسماعيل ، اسحاق ، يعقوب و نوادگانش را آيين يهوديت و ايشان را يهودى مى دانستند .

أم تقولون إن إبراهيم و إسمعيل . .. كانوا هوداً

جمله «أم تقولون . ..» داراى لفّ اجمالى است و حاكى از دوقضيه مى باشد: الف) اى يهوديان! آيا مى پنداريد كه ابراهيم و ...، يهودى بودند؟ ب) اى

نصارا! آيا شما مى پنداريد كه ابراهيم و ...، نصرانى بودند؟

4- ابليس

1- آثار استكبار ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 34 - 9،10

9 - تكبر و خود بزرگ بينى ابليس ، مايه امتناع او از سجده بر آدم ( ع ) شد .

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 74 - 6

6 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، سبب سرپيچى وى از فرمان سجده بر آدم

فسجد الملئكة . .. إلاّ إبليس استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ، درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و

ص: 510

عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

2- آثار اغواپذيرى از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 7

7- اغواپذيرى از ابليس ، زمينه پذيرش سلطه وى است .

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك ... ليس لك عليهم سلطن إلاّ من اتبعك

3- آثار اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 3

3 تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ

ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 24 - 6

6 سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب

ص: 511

كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 85 - 5

5 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تصميم وى بر اغوا كردن انسان ها ، موجب گرفتارشدن او به آتش دوزخ

قال فبعزّتك لأُغوينّهم . .. قال فالحقّ ... لأملأنّ جهنّم منك

4- آثار برترى طلبى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ، درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 1،13

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

13 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، عامل سرپيچى وى از سجده بر آدم بود ; نه مهترى و بلندمرتبگى او .

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه هر چند ابليس، خود را از مهتران و برتراز آدم معرفى كرد; ولى آيه شريفه در

ص: 512

مقام محكوميت و رد اين ادعا است. از اين رو خداوند در آيه قبل، عامل تمرد ابليس را، تكبر و خودبرتربينى وى برشمرده است (إلاّ إبليس استكبر...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تمرد او از سجده بر آدم ، عامل سقوط وى از منزلت و مقام رفيع

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت ... قال فاخرج منها

5- آثار پيروى از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 43 - 3

3- پيروى از ابليس و گمراه شدن ، از عامل هاى گرفتار شدن به جهنّم

إلاّ من اتبعك . .. و إن جهنّم لموعدهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 63 - 6

6- پيروى انسان از ابليس ، عامل از دست دادن كرامت انسانى و هم سنخ شدن با اوفمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم

التفات از خطاب مفرد به جمع، حكايت از آن دارد كه پيروان شيطان، در رديف او قرار گرفته و با او هم سنخ مى شوند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 3

3 - با پيروى مردم از ابليس ، او گمان و حدسش را درباره اغواى مردم تحقق يافته ديد .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه

جلد

ص: 513

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 85 - 6

6 - پيروى از ابليس ، موجب استحقاق عذاب دوزخ

لأملأنّ جهنّم منك و ممّن تبعك منهم أجمعين

6- آثار ترك سجده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 1،2،4

1- فرمان خداوند به ابليس براى خروج از آسمان ، در پى تمرد وى از دستور سجدهبر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

برداشت فوق، مبتنى بر دو احتمال است:1. مرجع ضمير «منها» «سماوات» باشد، اگرچه در كلام ذكر نشده است. 2. به قرينه اينكه ابليس از زمره ملائكه بوده و جايگاه آنان هم در آسمانهاست.

2- خداوند ، در پى تمرد ابليس از فرمان خدا ، او را از زمره فرشتگان بيرون راند .

قال فاخرج منها

اين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير «منها» همان گونه كه مفسران احتمال داده اند «زمرة الملائكة» باشد.

4- تكبر ابليس و تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهى

فقعوا له سجدين . فسجد ... إلاّ إبليس أبى ... قال لم أكن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 1

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

ص: 514

إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - حجر -

15 - 39 - 4

4- ابليس گمراه شدن خود را ، نتيجه فرمان خداوند به سجده بر آدم ( ع ) مى دانست .

فسجد الملئكة كلّهم . .. إلاّ إبليس أبى ... قال فاخرج منها فإنك رجيم ... قال ربّ

در اينكه مقصود ابليس از اغوا شدنش توسط خداوند چيست؟ چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها اين است كه چون خداوند، ابليس را با فرمان سجده بر آدم(ع) مورد آزمايش قرار داد، او در اين امتحان مردود شد و اين مردود شدن نيز موجب لعن و طرد وى شد; لذا همين طرد و لعن در نظر ابليس نوعى گمراهى تلقى گرديد.

7- آثار تكبر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 3

3 تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ

ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 24 - 6

6 سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى

ص: 515

كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 4

4- تكبر ابليس و تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهى

فقعوا له سجدين . فسجد ... إلاّ إبليس أبى ... قال لم أكن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 11

11- خودبرتربينى ابليس و پست تر و كم ارزش تر ديدن جنس آدم ( ع ) ، ريشه عصيان و نافرمانى وى از فرمان خداوند بر سجده بر آدم ( ع )

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 76 - 1،13

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

ص: 516

13 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، عامل سرپيچى وى از سجده بر آدم بود ; نه مهترى و بلندمرتبگى او .

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه هر چند ابليس، خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد; ولى آيه شريفه در مقام محكوميت و رد اين ادعا است. از اين رو خداوند در آيه قبل، عامل تمرد ابليس را، تكبر و خودبرتربينى وى برشمرده است (إلاّ إبليس استكبر...).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تمرد او از سجده بر آدم ، عامل سقوط وى از منزلت و مقام رفيع

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت ... قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 85 - 55 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تصميم وى بر اغوا كردن انسان ها ، موجب گرفتار شدن او به آتش دوزخ

قال فبعزّتك لأُغوينّهم . .. قال فالحقّ ... لأملأنّ جهنّم منك

8- آثار سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 1

1 - تبعيت مردم از ابليس ، به خاطر سلطه او بر آنان نيست .

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلطن

9- آثار طرد ابليس

جلد -

ص: 517

نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 6

6 - طرد شدن شدن ابليس از درگاه الهى ، باعث اخراج وى از صف ملائكه

فاخرج منها فإنّك رجيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «فإنّك رجيم» تعليل براى جمله «فاخرج منها» مى باشد.

10- آثار عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 10

10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 3

3 تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ

ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 24 - 6

6 سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاهاين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن

ص: 518

تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 1،2،3،4

1- فرمان خداوند به ابليس براى خروج از آسمان ، در پى تمرد وى از دستور سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

برداشت فوق، مبتنى بر دو احتمال است:1. مرجع ضمير «منها» «سماوات» باشد، اگرچه در كلام ذكر نشده است. 2. به قرينه اينكه ابليس از زمره ملائكه بوده و جايگاه آنان هم در آسمانهاست.

2- خداوند ، در پى تمرد ابليس از فرمان خدا ، او را از زمره فرشتگان بيرون راند .

قال فاخرج منها

اين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير «منها» همان گونه كه مفسران احتمال داده اند «زمرة الملائكة» باشد.

3- ابليس ، در پى تمرد از فرمان خداوند ، از جايگاه مقربان تنزل كرد و از آن جا رانده شد .

قال فاخرج منها

به قرينه «فإنك رجيم» مراد از «فاخرج منها» مى تواند منزلت قرب الهى باشد.4- تكبر ابليس و تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهى

فقعوا له سجدين . فسجد ... إلاّ إبليس أبى ... قال لم أكن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 519

فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 1

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 63 - 2

2- ابليس ، به خاطر نافرمانيش ، از درگاه خداوند طرد گرديد .

قال اذهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 7

7 - ابليس ، بر اثر تمرد از فرمان سجده بر آدم ، در زمره كافران قرار گرفت .

إلاّ إبليس استكبر و كان من الكفرينجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 1،2

1 - فرمان خداوند به خروج ابليس از صف ملائكه ، در پى تمرد او از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

در اين كه مرجع ضمير «منها» چيست و مقصود از آن چه مى باشد; ميان مفسران بحث و گفت وگو درگرفته است. برخى آن را صف فرشتگان دانسته اند; چون ابليس پيش از آن با فرشتگان بود و به همراه آنان مكلف به سجده بر آدم شده بود. برخى ديگر آن را منزلت و مقامى دانسته اند كه ابليس و فرشتگان در آن قرار داشتند; يعنى، منزلت و مقام مقربان درگاه الهى. گفتنى است

ص: 520

كه در اين باره تعبير «هبوط» در سوره ديگرى (قال فاهبط منها) به كار رفته و مؤيد همين ديدگاه است.

2 - ابليس ، در پى سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) از جايگاه مقربان و منزلت والاى خويش رانده شد و سقوط كرد .

قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 78 - 1

1 - ابليس به خاطر سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرين ابدى خداوند قرار گرفت .

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

11- آدم(ع) و ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 2

2 آدم و همسرش حوا، بى اعتماد به شيطان در نخستين مراحل رويارويى با وى

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

معمولاً سوگند ياد كردن در مواردى است كه طرف مقابل حالت انكار و ناباورى از خود ابراز كند.

12- آرزوى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 6

6 ناسپاسى آدميان در برابر خدا آرزوى ابليس در اغواگريهاى خويش

ثم لأتينهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

13- ابليس از آتش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 3،5،12

3 ابليس، آفريده شده از آتشى خاص و آدم، آفريده شده از گلى مخصوص

خلقتنى من نار و خلقته من طين

ص: 521

نكره آمدن «نار» و «طين» حكايت از اين دارد كه آدم و ابليس از گل و آتشى مخصوص آفريده شدند و چنانچه اين معنا در نظر نبود، آن دو كلمه با «ال» جنس آورده مى شد.

5 آفرينش ابليس از آتش موجب احساس برترى وى بر آدم(ع)

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

12 عن أبى عبدالله(ع): . .. فإن أول من قاس إبليس حين قال: « خلقتنى من نار و خلقته من طين» فقاس ما بين النار و الطين، و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف فضل ما بين النورين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود آنگاه كه (خطاب به خداوند) گفت: «مرا از آتش آفريده اى و او (آدم) را از گل» و بين آتش و خاك قياس كرد، اگر نورانيت آدم(ع) را با روشنايى آتش مقايسه كرده بود، تفاوت بين آن دو نور را در مى يافت ... .

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 3،43 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «خلقتنى من نار. ..» در مقام تعليل و تبيين براى جمله «أنا خير منه» مى باشد.

4 - آتش ، مبدأ

ص: 522

و عنصر اوليه خلقت ابليس

خلقتنى من نار

14- ابليس از جن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 11

11- ابليس ، على رغم حضور در ميان فرشتگان ، موجودى از جنس و طائفه جن بود .

فسجدوا إلاّ إبليس كان من الجنّ

15- ابليس از كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش1 - بقره -

2 - 34 - 10

10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

16- ابليس از ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 8

8 - ابليس از زمره فرشتگان بود . *

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 2

2- ابليس ، به هنگام خلقت انسان ، در ميان فرشتگان بود و از زمره آنان به حساب مى آمد .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى خلق بشرًا من . .. فإذا سوّيته ... فقعوا له سجدين .

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه استثنا متصل باشد و استثنا شدن ابليس از فرشتگان، نه به خاطر اين است كه وى فرشته بود; بلكه از بابِ تغليب، جزئى از آنها به شمار مى آمد.جلد - نام سوره - سوره - آيه

ص: 523

- فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 4

4- ابليس ، به هنگام صدور فرمان خداوند به ملائكه براى سجده بر آدم ( ع ) ، در ميان مجموعه فرشتگان بود .

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

استثنا شدن ابليس از فرشتگان در تمرّد از فرمان سجده، نشان دهنده اين نكته است كه ابليس به هنگام فرمان خداوند بر سجده، در ميان آنان بوده است. لازم به ذكر است كه قول به منقطع بودن استثنا هم منافاتى با نكته ياد شده ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 3

3 - ابليس ، به هنگام خلقت انسان ، در ميان فرشتگان بود و از زمره آنان به حساب مى آمد .

فقعوا له سجدين . فسجد الملئكة ... إلاّ إبليس

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه استثنا، متصل باشد و مستثنا شدن ابليس از فرشتگان، به خاطر اين نيست كه وى فرشته بود; بلكه از باب تغليب بوده و ابليس، جزء فرشتگان به شمار آمده است.

17- ابليس در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 3،5

3 تكبّر، تمرد و اغواگرى ابليس، موجب گرفتارى او به آتش دوزخ

ما منعك ألا تسجد . .. لأملأن جهنم منكم أجمعين

5 جهنم مملو از ابليس و همه پيروانى كه در زمره ابليسيان درآمده باشند.

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

ص: 524

خطاب در «منكم» مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه آدمى به مجرد پيروى از ابليس جايگاهى همانند او در جهنم نخواهد داشت، بلكه آن گونه پيروى چنين اقتضايى را دارد كه آدمى را همسنخ ابليس سازد ; به گونه اى كه بتوان ابليس و پيروى كننده وى را با يك ضمير مورد خطاب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 85 - 5

5 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تصميم وى بر اغوا كردن انسان ها ، موجب گرفتار شدن او به آتش دوزخ

قال فبعزّتك لأُغوينّهم . .. قال فالحقّ ... لأملأنّ جهنّم منك

18- ابليس در قيامت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 22 - 27

27- « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : إذا جمع الله الأولين و الأخرين و قضى بينهم و فرغ من القضاء . . . الكافرون . . . يأتون إبليس فيقولون : . . . قم أنت فاشفع لنا فإنك أنت أضللتنا فيقوم إبليس . . . و يقول عند ذلك : « إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم . . . » ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند اولين و آخرين انسانها را جمع كرد و ميان آنان حكم نمود و از حكم كردن فارغ شد . .. كافران ... نزد ابليس آيند و گويند:... تو برخيز و براى ما شفاعت كن; پس همانا تنها تو ما را

ص: 525

گمراه كردى. پس ابليس مى ايستد ... و در اين هنگام مى گويد: «إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم...».

19- ابليس قبل از عصيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 7

7 - ابليس پيش از تمرد از فرمان خدا ، همپايه فرشتگان بود و در منزلت ايشان بسر مى برد .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليساز اينكه فرمان و خطاب خداوند به فرشتگان (قلنا للملائكة اسجدوا) شامل ابليس نيز بود، معلوم است كه: او در منزلت و مقام فرشتگان بسر مى برد به گونه اى كه از زمره ايشان محسوب مى شد و يا واقعاً خودش نيز فرشته بود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 13 - 1

1 ابليس داراى مقامى رفيع، قبل از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاهبط منها

مراد از ضمير در «منها» و «فيها» منزلتى است كه ابليس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 10

10- ابليس ، پيش از تمرد از فرمان خداوند ، همپايه فرشتگان و در منزلت آنان بود .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

20- ابليس و آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش5 - اعراف -

7 - 12 - 5

5 آفرينش ابليس

ص: 526

از آتش موجب احساس برترى وى بر آدم(ع)

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 13 - 2

2 احساس برترى بر آدم از سوى ابليس، موجب سقوط و هبوط وى از جايگاه رفيع خويش شد.

قال أنا خير منه . .. قال فاهبط منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 6

6 محاوره و گفتگوى مستقيم خداوند با ابليس، در داستان تمرد وى از سجده بر آدم(ع)

قال ما منعك . .. قال أخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 1،2،5،7،10

1 ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه «وسوسه» حرف «لام» آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

2 نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

5 شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

7 شيطان ايجاد كننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحريم

ص: 527

شجره نهى شده بر آنان

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

برخى جمله «ما نهاكما ربكما . .. » را چنين معنا كرده اند: اين حرمت شامل شما نيست، مگر در صورتى كه شما فرشته باشيد و يا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته ايد و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتى بر شما نيست.

10 شيطان، تكليف الهى را در نظر آدم و حوا مانع تكامل و پيشرفت آنان جلوه داد.

ما نهيكما ربكما . .. إلا أن تكونا ملكين

«أن تكونا . .. » به تقدير كراهية، مفعول له براى «ما نهاكما» است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: خداوند بدان جهت كه فرشته نشويد و يا جاودانه نگرديد، شما را از خوردن ثمره آن درخت بازداشت.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 1

1 شيطان با سوگند دروغ و مؤكد خويشتن را از خيرخواهان آدم و حوا قلمداد كرد.

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

به كارگيرى فعل «قاسم» از باب مفاعله مى تواند براى تأكيد باشد. يعنى شيطان با سوگند مؤكد سخنش را به آنان القا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 22 - 1

1 شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.

و قاسمهما . .. فدليهما بغرور

«تدلية»، مصدر «دلىّ»، به

ص: 528

معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. كلمه «غرور» مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 27 - 9،109 نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شيطان در فريفتن و برهنه كردن ايشان

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

10 شيطان، حتى به هنگام خروج آدم و حوا از بهشت، در صدد برهنه ساختن آنان بود. *

أخرج أبويكم من الجنة ينزع عنهما لباسهما

جمله «ينزع . .. » حال براى فاعل «أخرج» است. يعنى شيطان به هنگام خروج آدم و حوا نيز براى بيرون آوردن لباس آنان در تلاش بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 5

5- ابليس ، ضمن تحقير آدم ( ع ) خود را داراى مقامى برتر از او مى دانست .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

21- ابليس و حاكميت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 10

10- ابليس ، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و كار خويش را منوط به اذن او مى دانست .لئن

ص: 529

أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته

22- ابليس و حوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 1،2،5،7،10

1 ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه «وسوسه» حرف «لام» آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

2 نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

5 شيطان در وسوسه آدم و حوا، بازماندن آنها از فرشته شدن و جاودانگى را دليل تحريم خوردن از شجره نهى شده معرفى كرد.

إلا أن تكونا ملكين أو تكونا من الخلدين

7 شيطان ايجاد كننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحريم شجره نهى شده بر آنان

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدينبرخى جمله «ما نهاكما ربكما . .. » را چنين معنا كرده اند: اين حرمت شامل شما نيست، مگر در صورتى كه شما فرشته باشيد و يا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته ايد و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتى بر شما نيست.

10 شيطان، تكليف الهى را در نظر آدم و حوا مانع تكامل و پيشرفت آنان جلوه داد.

ما نهيكما ربكما . .. إلا أن تكونا ملكين

«أن تكونا . .. » به تقدير كراهية، مفعول له براى «ما نهاكما» است. بنابراين معناى آيه چنين مى شود: خداوند بدان

ص: 530

جهت كه فرشته نشويد و يا جاودانه نگرديد، شما را از خوردن ثمره آن درخت بازداشت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 1

1 شيطان با سوگند دروغ و مؤكد خويشتن را از خيرخواهان آدم و حوا قلمداد كرد.

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

به كارگيرى فعل «قاسم» از باب مفاعله مى تواند براى تأكيد باشد. يعنى شيطان با سوگند مؤكد سخنش را به آنان القا كرد.

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 22 - 1

1 شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.و قاسمهما . .. فدليهما بغرور

«تدلية»، مصدر «دلىّ»، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. كلمه «غرور» مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 27 - 9،10

9 نشان دادن شرمگاه آدم و حوا به آنان از اهداف شيطان در فريفتن و برهنه كردن ايشان

ينزع عنهما لباسهما ليريهما سوءتهما

10 شيطان، حتى به هنگام خروج آدم

ص: 531

و حوا از بهشت، در صدد برهنه ساختن آنان بود. *

أخرج أبويكم من الجنة ينزع عنهما لباسهما

جمله «ينزع . .. » حال براى فاعل «أخرج» است. يعنى شيطان به هنگام خروج آدم و حوا نيز براى بيرون آوردن لباس آنان در تلاش بود.

23- ابليس و سجده بر آدم(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش1 - بقره -

2 - 34 - 3،4،9

3 - ابليس نيز همانند فرشتگان ، مأمور به سجده بر آدم ( ع ) بود .

فسجدوا إلا إبليس أبى

4 - ابليس از فرمان خدا سرپيچى كرد و بر آدم سجده ننمود .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس أبى

«اِبا» (مصدر اَبى) به معناى امتناع كردن است.

9 - تكبر و خود بزرگ بينى ابليس ، مايه امتناع او از سجده بر آدم ( ع ) شد .

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 1،3

1- ابليس ، از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) سرپيچى كرد و حاضر نشد در رديف ديگر سجده كنندگان بر او قرار گيرد .

إلاّ إبليس أبى أن يكون مع السجدين

3- ابليس چونان فرشتگان ، مأمور به سجده بر آدم ( ع ) بود .

فسجد الملئكة كلّهم أجمعون . إلاّ إبليس أبى أن يكون مع السجدين

24- ابليس و صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش5 - اعراف -

ص: 532

7 - 16 - 5

5 ابليس، معترف و معتقد به مستقيم بودن صراط الهى

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

25- ابليس و ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 10

10- ابليس ، پيش از تمرد از فرمان خداوند ، همپايه فرشتگان و در منزلت آنان بود .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

26- ابليس هنگام خلقت انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 2

2- ابليس ، به هنگام خلقت انسان ، در ميان فرشتگان بود و از زمره آنان به حساب مى آمد .

و إذ قال ربّك للملئكة إنى خلق بشرًا من . .. فإذا سوّيته ... فقعوا له سجدين .

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه استثنا متصل باشد و استثنا شدن ابليس ازفرشتگان، نه به خاطر اين است كه وى فرشته بود; بلكه از بابِ تغليب، جزئى از آنها به شمار مى آمد.

27- اجابت استمهال ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 15 - 1،3

1 خداوند درخواست ابليس (مهلت خواهى تا قيامت) را اجابت كرد.

أنظرنى . .. قال إنك من المنظرين

برداشت فوق بر اين اساس است كه متعلق كلمه «المنظرين»، «إلى يوم يبعثون» باشد كه به قرينه آيه قبل حذف شده است. گفتنى است كه برخى مهلت دهى به ابليس را بنابر ظاهر آيه استجابت درخواست ابليس دانسته اند و

ص: 533

برخى ديگر جمله «إنك ...» را اخبار از تقدير الهى به زنده ماندن ابليس شمرده اند. يعنى چه وى درخواست مى كرد و يا درخواست نمى كرد، چنين مقدر شده بود.

3 خداوند، ابليس را در پى درخواست زنده ماندن تا رستاخيز، عمرى طولانى داد.

أنظرنى إلى يوم يبعثون. قال إنك من المنظرين

ذكر نكردن متعلق «المنظرين» مى تواند اشاره به اين باشد كه خواسته ابليس تنها در اصل «انظار» اجابت شده است، و نه در مدت آن; يعنى تا روز قيامت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - حجر -

15 - 37 - 1

1- درخواست ابليس براى ادامه حيات خويش تا روز قيامت ، مورد اجابت خداوند قرار گرفت .

قال فإنك من المنظرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 38 - 1

1- مهلت خواهى ابليس براى تداوم زندگى خويش تا روز رستاخيز ، تنها تا روز معين و مشخصى ، مورد اجابت قرار گرفت .

فإنك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 63 - 1

1- خداوند ، به درخواست ابليس جهت مهلت حيات تا قيامت ، پاسخ مثبت داد .

لئن أخّرتن إلى يوم القيمة . .. قال اذهب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 3

ص: 534

- خداوند ، به مهلت خواهى ابليس جواب مثبت داد و او را در منحرف ساختن آدميان آزاد گذاشت .لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته ... قال اذهب ... و استفزز من استطعت منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 80 - 1

1 - مهلت خواهى ابليس از خداوند براى ادامه حيات خويش و عذاب نشدنش ، مورد استجابت خداوند قرار گرفت .

قل ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين

28- اجابت دعاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 37 - 7

7- « قال أبوعبدالله ( ع ) : إن على بن الحسين ( ع ) . . . قال : . . . يا من استجاب لأبغض خلقه إليه إذ قال أنظرنى إلى يوم يبعثون ، إستجب لى . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است: على بن الحسين(ع) فرمود: اى كسى كه [خواسته] مبغوض ترين خلق خود را اجابت كردى! آن گاه كه گفت: «أنظرنى إلى يوم يبعثون» خواسته مرا اجابت فرما. ..».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 1،61 - مهلت خواهى ابليس براى تداوم حياتش تا روز رستاخيز ، تنها تا روز معين و مشخصى ، مورد اجابت قرار گرفت .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

6 - ابليس ، على رغم نافرمانى از خداوند ، از استجابت دعاى خود

ص: 535

مأيوس نشد .

قال ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

29- اختيار ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 12

12 - ابليس ، داراى اختيار تكوينى و انتخاب اطاعت خدا ، يا معصيت او

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 4

4- ابليس ، موجودى داراى اختيار و اراده

فسجد الملئكة كلّهم . .. إلاّ إبليس أبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 99- ابليس ، موجودى سنجشگر و داراى اختيار است .

فسجدوا إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 3

3- خداوند ، به مهلت خواهى ابليس جواب مثبت داد و او را در منحرف ساختن آدميان آزاد گذاشت .

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته ... قال اذهب ... و استفزز من استطعت منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 116 - 9

9 - انسان به خاطر استعداد هاى گسترده و شايستگى هاى ذاتى اش ، برتر از فرشتگان است .

للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره -

ص: 536

آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 5

5 - ابليس ، موجودى مختار و با اراده

إلاّ إبليس استكبر

30- اختيار پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 3

3 - پيروى تابعان ابليس از وى ، بر اساس اختيار و تصميم خود آنان است .

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلطن

31- اخراج ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 1،2

1- فرمان خداوند به ابليس براى خروج از آسمان ، در پى تمرد وى از دستور سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

برداشت فوق، مبتنى بر دو احتمال است:1. مرجع ضمير «منها» «سماوات» باشد، اگرچه در كلام ذكر نشده است. 2. به قرينه اينكه ابليس از زمره ملائكه بوده و جايگاه آنان هم در آسمانهاست.

2- خداوند ، در پى تمرد ابليس از فرمان خدا ، او را از زمره فرشتگان بيرون راند .

قال فاخرج منهااين برداشت، مبتنى بر اين احتمال است كه مرجع ضمير «منها» همان گونه كه مفسران احتمال داده اند «زمرة الملائكة» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 1،6

1 - فرمان خداوند به خروج ابليس از صف ملائكه ، در پى تمرد او از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منها

ص: 537

در اين كه مرجع ضمير «منها» چيست و مقصود از آن چه مى باشد; ميان مفسران بحث و گفت وگو درگرفته است. برخى آن را صف فرشتگان دانسته اند; چون ابليس پيش از آن با فرشتگان بود و به همراه آنان مكلف به سجده بر آدم شده بود. برخى ديگر آن را منزلت و مقامى دانسته اند كه ابليس و فرشتگان در آن قرار داشتند; يعنى، منزلت و مقام مقربان درگاه الهى. گفتنى است كه در اين باره تعبير «هبوط» در سوره ديگرى (قال فاهبط منها) به كار رفته و مؤيد همين ديدگاه است.

6 - طرد شدن شدن ابليس از درگاه الهى ، باعث اخراج وى از صف ملائكه

فاخرج منها فإنّك رجيم

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «فإنّك رجيم» تعليل براى جمله «فاخرج منها» مى باشد.

32- ادعاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 1

1- خداوند ، در برابر ادعاى ابليس مبنى بر اغواى اكثريت مردم ، قلمرو سلطه وى را تنها ، شامل پيروان گمراهى پذير او معرفى كرد .

لأغوينّهم أجمعين. إلاّ عبادك منهم المخلصين ... إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

33- اراده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 4

4- ابليس ، موجودى داراى اختيار و اراده

فسجد الملئكة كلّهم . .. إلاّ إبليس أبى

34- ارزشگذارى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

ص: 538

- 12 - 4

4 آتش، عنصرى برتر و شريفتر از خاك در ديدگاه ابليسأنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 12

12- ابليس ، ملاك ارزش را در نژاد و عنصر مادى مى داند .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

35- استكبار ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 18،19

18 موسى بن بكر واسطى گفت : « سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى : الكفر أقدم و هو الجحود قال لابليس « أبى و استكبر و كان من الكافرين » ;

از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود».

19 از امام سجاد ( ع ) روايت شده : « . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;

. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبرو نافرمانى كرد و از كافران گشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 4

4 - ابليس

ص: 539

، موجودى متكبر و خودبرتربين

إلاّإبليس استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 3

3 - برخوردارى ابليس از مقامى رفيع و منزلتى والا ، پيش از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاخرج منها

36- استمهال ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 1،2

1 ابليس، خواستار مهلت و زنده ماندن خويش تا روز رستاخيز آدميان (قيامت) گرديد.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثونانظار (مصدر «انظر») به معناى تأخير و مهلت دادن است و مراد از آن تأخير زمان مرگ مى باشد.

2 ابليس، على رغم عصيان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأيوس نبود.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 1،2

1- ابليس ، در پى طرد از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا عمر وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

2- ابليس ، به دنبال نافرمانى از سجده بر آدم ( ع ) و طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نكند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق «إنظار» در جمله «فأنظرنى» ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم(ع) سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، از اين رو ممكن است

ص: 540

مورد إنظار و مهلت، تأخير افتادن كيفر او تا روز قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 7

7- سوگند ابليس براى به دست گرفتن زمام امور و منحرف ساختن فرزندان آدم ( ع )- جزاندكى از آنان - در صورت مهلت خداوند به وى تا روز قيامت

لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 79 - 1

1 - ابليس ، در پى طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا حيات وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

37- اضلال ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 7،12،15

7- سوگند ابليس براى به دست گرفتن زمام امور و منحرف ساختن فرزندان آدم ( ع ) - جزاندكى از آنان - در صورت مهلت خداوند به وى تا روز قيامت

لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

12- ابليس ، على رغم سوگند و تصميم قطعى بر گمراه كردن ذريه آدم ( ع ) ، بر ناتوانى خويش از تسلط بر گروه اندكى از آنان اعتراف كرد .

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

15- شيطان ، ناتوان و نااميد از به دام افكندن آدم ( ع ) و گمراه ساختن اولأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

تأكيد ابليس

ص: 541

بر گمراه ساختن ذريه آدم(ع) و به ميان نياوردن نامى از خود او، مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

38- اطاعت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 12

12 - ابليس ، داراى اختيار تكوينى و انتخاب اطاعت خدا ، يا معصيت او

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

39- اطاعت از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 8

8 پيروى از ابليس، ناسپاسى در برابر خداوند است.

ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش5 - اعراف -

7 - 18 - 4

4 پيروى از ابليس، موجب همسنخ شدن با وى

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

از اينكه ابليس و انسانهاى پيرو او با يك ضمير «منكم» مورد خطاب قرار گرفته اند، در حالى كه در جمله قبل تنها ابليس مخاطب بود، معلوم مى شود پيروى از ابليس، آدمى را به همسنخ شدن با ابليس مى كشاند.

40- اعتراض ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 1

1- تكريم آدم ( ع ) از سوى خدا ، مورد اعتراض ابليس قرار گرفت .

قال أرءيتك هذا الذى كرّمت علىّ

41- اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16

ص: 542

- 1

1 گمراه ساختن مردم، هدف ابليس از مهلت خواهى و درخواست عمر طولانىأنظرنى . .. لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 6،11

6 ناسپاسى آدميان در برابر خدا آرزوى ابليس در اغواگريهاى خويش

ثم لأتينهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

11 شكرگزاران، رهپويان صراط مستقيم الهى هستند.

لأقعدن لهم صرطك المستقيم . .. لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 1،9

1 ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه «وسوسه» حرف «لام» آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

9 تزوير، وسوسه انگيزى و دروغپردازى، از شيطنتهاى ابليس

إلا إبليس . .. فوسوس لهما الشيطن

خداوند در آيات پيشين شيطان را با واژه «ابليس» نام برد و آنگاه كه توطئه گرى و تزوير را ياد نمود، او را با وصف «شيطان» توصيف كرد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 5

5 عن الرضا(ع): . .. و لم يكن آدم و حوا شاهدا قبل ذلك من يحلف بالله كاذبا «فدليهما بغرور» فاكلا منها ثقة بيمينه بالله و كان ذلك من آدم قبل النبوة و لم يكن ذلك بذنب كبير استحق به دخول النار

ص: 543

... .

از امام رضا(ع) روايت شده است: . .. آدم و حوا قبل از سوگند ابليس، قسم دروغ به خداوند را مشاهده نكرده بودند و «ابليس آنها را با فريب، فرود آورد» و با اعتماد به سوگند ابليس، از آن درخت خوردند و اين كار قبل از نبوت آدم(ع) بود و گناه كبيره اى كه بدان مستحق آتش شود نبود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 22 - 1

1 شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.

و قاسمهما . .. فدليهما بغرور

«تدلية»، مصدر «دلىّ»، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم و حوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. كلمه «غرور» مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 10

10- انسان ها ، در معرض اغواگرى ابليسند

لأغوينّهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 40 - 3

3- همه انسان ها ، حتى بندگان خالص خدا ، در معرض فريب و آراسته نمودن زشتى ها توسط ابليس

ص: 544

أغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

جمله «إلاّ عبادك منهم المخلصين» استثنا از جمله «لأغوينّهم أجمعين» است نه جمله «لأزيننّ لهم . ..» ;يعنى، ابليس از گمراهى بندگان خالص خدا ناتوان است، ولى به سراغ همه مى رود و درصدد وسوسه همگان برمى آيد. گفتنى است آيه 200 سوره «اعراف» كه درباره وسوسه گرى شيطان براى پيامبراسلام(صلی الله علیه و آله) است مؤيد همين حقيقت است (و إما ينزغنّك من الشيطان نزغ فاستعذ بالله).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 41 - 2،3

2- توانايى ابليس به اغواى اكثريت مردم و ناتوانى وى بر اغواى بندگان خالصخداوند ، قانون و سنت الهى

إلاّ عبادك منهم المخلصين . قال هذا صرط علىّ مستقيم

برداشت فوق، مبتنى بر اين احتمال است كه مشاراليه «هذا» امر اغواگرى ابليس نسبت به اكثريت مردم و اغوا ناپذيرى بندگان خالص باشد. كلمه «علىّ» دربردارنده تضمين و عهده دارى است و «مستقيم» چيزى است كه انحراف در آن راه ندارد. بنابراين معناى «هذا صراط علىّ مستقيم» اين خواهد بود: چنين امرى از ناحيه خداوند، حكمى تغييرناپذير است كه اصطلاحاً آن را «سنت» مى نامند.

3- تمامى تلاش و توان ابليس براى اغواى اكثريت مردمان ، تحت حاكميت و قدرت خداوند است .

هذا صرط علىّ مستقيم

جمله «هذا صراط علىّ مستقيم» احتمال دارد در پاسخ ابليس باشد كه با انانيت، اغواگرى مردمان را با تأكيد به خود نسبت داد و خداوند، جواب مى دهد: چنين نيست; بلكه اين امر تحت قدرت اوست.

جلد - نام

ص: 545

سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 1

1- خداوند ، در برابر ادعاى ابليس مبنى بر اغواى اكثريت مردم ، قلمرو سلطه وى را تنها ، شامل پيروان گمراهى پذير او معرفى كرد .

لأغوينّهم أجمعين. إلاّ عبادك منهم المخلصين ... إن عبادى ليس لك عليهم سلطنجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 14

14- بيشتر انسان ها ، در معرض ابتلا به وسوسه ها و استيلاى شيطانند .

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 2،3

2- توان ابليس براى وسوسه و انحراف انسان ها ، محدود بوده و فراگير همه آدميان نيست .

و استفزز من استطعت منهم

3- خداوند ، به مهلت خواهى ابليس جواب مثبت داد و او را در منحرف ساختن آدميان آزاد گذاشت .

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته ... قال اذهب ... و استفزز من استطعت منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 117 - 2،8

2 - ابليس ، براى بيرون راندن آدم و حوا ( ع ) از بهشت ، در كمين آنان بود .

إنّ هذا عدوّ لك و لزوجك فلايخرجنّكما

8 - ابليس ، دشمن و بدخواه انسان و در صدد محروم ساختن او از نعمت هاى

ص: 546

الهى و گرفتار ساختن او به رنج و سختىإنّ هذا عدوّ لك و لزوجك . .. فتشقى

طرح خصومت ابليس با حوا، گوياى آن است كه وى با تمامى انسان ها دشمن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 95 - 3

3 - نقش ابليس و سپاهيانش ، در گمراهى و شركورزى آدميان

فكبكبوا فيها هم و الغاون . و جنود إبليس أجمعون

به دوزخ افكنده شدن ابليس و سپاهيانش به همراه مشركان و معبودهايشان، بيانگر مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 1،2

1 - ابليس ، گمان خود را درباره گمراه كردن انسان ها ، درباره قوم سبأ محقق شده يافت .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

در اين كه مرجع ضمير «عليهم» آيا همه انسان ها هستند و يا قوم سبأ كه در آيات پيش از آنها سخن به ميان آمده است دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنا بر احتمال دوم است. لازم به ذكر است كه مراد از ظن ابليس چنان كه مفسران نيز گفته اند تصميمى است كه وى در اغواى مردم داشت و آن را اعلام كرده بود.

2 - تصميم ابليس بر اغواى مردم ، براساس علم و آگاهى نبود و صرفاً مبتنى بر گمانو حدس بود .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

تعبير «راست يافت ابليس گمانش را. ..» نشانگر اين

ص: 547

است كه در بدو امر، چنين تصديقى براى او وجود نداشت و صرفاً حدس و گمان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 2،3

2 - ابليس ، براى گمراه كردن انسان ها ، عزمش را جزم نمود و بر آن سوگند ياد كرد .

قال فبعزّتك لأغوينّهم

از آمدن آيه شريفه به همراه «با»ى قسم در «فبعزّتك» و نيز آمدن لام قسم و «نون» تأكيد در «لأغوينّهم»، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

3 - گمراه كردن همه انسان ها ، هدف و فلسفه مهلت خواهى ابليس از خداوند بود .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنّك من المنظرين ... قال فبعزّتك لأغوينّهم

از اين كه ابليس، پس از مهلت خواهى از خداوند و پذيرش اين خواسته از سوى او، اعلام كرد كه بر گمراه كردن مردم مصمم گشته است; مى توان به دست آورد كه هدف اصلى او از اين درخواست، همان گمراه سازى بنى آدم بوده است.

42- اغواگرى سپاه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 95 - 3

3 - نقش ابليس و سپاهيانش ، در گمراهى و شركورزى آدميان

فكبكبوا فيها هم و الغاون . و جنود إبليس أجمعون

به دوزخ افكنده شدن ابليس و سپاهيانش به همراه مشركان و معبودهايشان، بيانگر مطلب ياد شده است.

43- اغواناپذيران از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

ص: 548

- 17 - 9،10

9 تنها گروهى از انسانها سپاسگزار خداوند بوده و از تزوير و فريب ابليس رهايى مى يابند.

و لاتجد أكثرهم شكرين

10 ابليس آگاه به نفوذ ناپذيرى برخى از آدميان در برابر اغواگريهاى وى

ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

44- اغواى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 27 - 8

8 آدم و حوا داراى پوشش عورت، قبل از فريفته شدن به وسوسه هاى شيطان

ينزع عنهما لباسهما

45- اقرار ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 5

5- ابليس ، معترف به روز قيامت و برانگيخته شدن انسان ها در آن روز

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 3

3- ابليس ، معترف به گمراهى خود بود .

قال ربّ بما أغويتنى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 1212- ابليس ، على رغم سوگند و تصميم قطعى بر گمراه كردن ذريه آدم ( ع ) ، بر ناتوانى خويش از تسلط بر گروه اندكى از آنان اعتراف كرد .

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 79 - 6

6 -

ص: 549

ابليس ، معترف به قيامت و روز برانگيخته شدن انسان ها در آن روز

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 83 - 2

2 - ابليس ، ناتوان از گمراه كردن بندگان مخلَص خدا و معترف به آن

لأغوينهّم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

46- اقرار ابليس به اغواگرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 6

6 ابليس خود معترف به گمراهى و گمراه گرى خويش

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

47- اقرار ابليس به صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 5

5 ابليس، معترف و معتقد به مستقيم بودن صراط الهى

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

48- اقرار ابليس به گمراهى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7

- 16 - 6

6 ابليس خود معترف به گمراهى و گمراه گرى خويش

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

49- القائات ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 77 شيطان ايجاد كننده شبهه در ذهن آدم و حوا نسبت به تحريم شجره نهى شده بر آنان

ما نهيكما ربكما . .. أو تكونا من الخلدين

برخى جمله «ما نهاكما ربكما . .. » را چنين معنا كرده اند: اين حرمت شامل شما نيست، مگر در صورتى كه

ص: 550

شما فرشته باشيد و يا از جاودانان در بهشت، و شما نه فرشته ايد و نه از جاودانان در بهشت. پس حرمتى بر شما نيست.

50- اميدوارى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 2

2 ابليس، على رغم عصيان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأيوس نبود.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 6

6 - ابليس ، على رغم نافرمانى از خداوند ، از استجابت دعاى خود مأيوس نشد .

قال ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

51- انتقام ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 2

2 ابليس به تلافى گمراه شدن خويش، با كمين كردن در صراط مستقيم، بر گمراه كردن مردم مصمم شد.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

كلمه «باء» در «فبما أغويتنى» سببيه است.

52- انگيزه ترك سجده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 32 - 2

2- خداوند ، در پى سرپيچى ابليس از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، از انگيزه نافرمانى او جويا شد و وى را مورد بازخواست قرار داد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر

ص: 551

-

15 - 33 - 1،3،4

1- ابليس ، در پى جويا شدن خداوند از انگيزه تمردش ، جواب داد : هرگز بر انسانى كه از گِلى خشكيده ، بد بو و متغير خلق شده است ، سجده نخواهد كرد .قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

3- ابليس ، در تمرد خود از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) ، تنها ماده جسمانى او را ملاك قرار داد و وجود روح الهى را در او ناديده گرفت .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

4- ابليس ، با توجه به ماده اوّليه خلقت انسان ، او را شايسته مسجود شدن موجودى چون خود نمى ديد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

تعبير «لم أكن لأسجد» به جاى «لا أسجد» يا «لست أسجد»، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه شيطان، مقام خود را برتر از آدم(ع) مى ديد.

53- انگيزه عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 32 - 2

2- خداوند ، در پى سرپيچى ابليس از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، از انگيزه نافرمانى او جويا شد و وى را مورد بازخواست قرار داد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 1،31- ابليس ، در پى جويا شدن خداوند از

ص: 552

انگيزه تمردش ، جواب داد : هرگز بر انسانى كه از گِلى خشكيده ، بد بو و متغير خلق شده است ، سجده نخواهد كرد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

3- ابليس ، در تمرد خود از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) ، تنها ماده جسمانى او را ملاك قرار داد و وجود روح الهى را در او ناديده گرفت .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

54- ايمان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 3

3- ابليس ، باورمند به اينكه مرگ و حيات در دست خداوند است .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

55- برترى طلبى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 12

12 - ابليس خود را از مهتران و از موجودات بلندمرتبه و برتر از آدم ( ع ) مىدانست .

أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ابليس در پاسخ به سؤال خداوند كه: «تو متكبرى يا از مهتران و عالى رتبگانى؟» خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد.

56- بى ارزشى پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 7

7- پيروان ابليس ، فاقد كرامت

ص: 553

و امتياز انسانى و قرار گرفته در جرگه حيوانات *

و استفزز من استطعت منهم بصوتك

«صوت» به معناى صدا و نغمه بى معناست و معمولاً آن را در تحريك حيوانات استفاده مى كنند. بنابراين تحريك شيطان با صوت، در واقع به منزله حيوان تلقى كردن پيروان خويش است.

57- بى اعتمادى به ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 22 آدم و همسرش حوا، بى اعتماد به شيطان در نخستين مراحل رويارويى با وى

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

معمولاً سوگند ياد كردن در مواردى است كه طرف مقابل حالت انكار و ناباورى از خود ابراز كند.

58- بينش ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 4،5

4- ابليس ، با توجه به ماده اوّليه خلقت انسان ، او را شايسته مسجود شدن موجودى چون خود نمى ديد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

تعبير «لم أكن لأسجد» به جاى «لا أسجد» يا «لست أسجد»، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه شيطان، مقام خود را برتر از آدم(ع) مى ديد.

5- ابليس ، ضمن تحقير آدم ( ع ) خود را داراى مقامى برتر از او مى دانست .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 1،4

1- ابليس ،

ص: 554

گمراه شدن خود از سوى خداوند را ، عامل زيبا نماياندن زشتى ها و بهگمراهى كشاندن همه انسان ها معرفى كرد .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

«با» در «بما» باى سببيه است.

4- ابليس گمراه شدن خود را ، نتيجه فرمان خداوند به سجده بر آدم ( ع ) مى دانست .

فسجد الملئكة كلّهم . .. إلاّ إبليس أبى ... قال فاخرج منها فإنك رجيم ... قال ربّ

در اينكه مقصود ابليس از اغوا شدنش توسط خداوند چيست؟ چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها اين است كه چون خداوند، ابليس را با فرمان سجده بر آدم(ع) مورد آزمايش قرار داد، او در اين امتحان مردود شد و اين مردود شدن نيز موجب لعن و طرد وى شد; لذا همين طرد و لعن در نظر ابليس نوعى گمراهى تلقى گرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 7،12

7- ابليس ، موجود خلق شده از گِل را از جنس خود پست تر و كم ارزش تر مى دانست .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

12- ابليس ، ملاك ارزش را در نژاد و عنصر مادى مى داند .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش10 - اسراء

- 17 - 62 - 6

6- پندار ابليس در بى توجهى خداوند به ضعف ها و آسيب پذيرى هاى آدم و نسلش ، عامل اعتراض وى به تكريم آدم

ص: 555

از سوى خداوند *

أرءيتك الذى كرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته

ذكر «لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ...» پس از اعتراض به تكريم انسان، مى تواند به منظور برشمردن آسيب پذيرى، ضعف آدميان و عدم صلاحيت آنان براى تكريم باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 3

3 - با پيروى مردم از ابليس ، او گمان و حدسش را درباره اغواى مردم تحقق يافته ديد .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 11،12

11 - ابليس ، فرمان خداوند به سجده بر آدم ( ع ) را ، فرمانى نابه جا و برخلاف منطق و حكمت دانست .

فقعوا له سجدين . .. إلاّ إبليس استكبر ... قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته

از اين كه ابليس، بر به جا بودن سرپيچى اش از فرمان سجده بر آدم دليل آورده است، مى توان مطلب ياد شده را به دست آورد.12 - ابليس خود را از مهتران و از موجودات بلندمرتبه و برتر از آدم ( ع ) مى دانست .

أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ابليس در پاسخ به سؤال خداوند كه: «تو متكبرى يا از مهتران و عالى رتبگانى؟»

ص: 556

خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد.

59- پاسخ ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 1

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه

60- پايان عمر ابليس

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 38 - 3

3- حيات ابليس ، محدود است و قبل از پايان عمر دنيا ، پايان مى پذيرد . *قال فإنك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

ابليس، از خداوند درخواست كرد كه حياتش طولانى شود و تا قيامت ادامه يابد. خداوند، درخواست حيات طولانى وى را اجابت كرد، اما تداوم آن را تا قيامت با آوردن «إلى يوم الوقت المعلوم» ردّ كرد. بنابراين حيات ابليس، قبل از قيامت پايان مى پذيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 5

5 - پايان عمر آدمى در دنيا ، پايان حيات ابليس و سرآغاز مرگ او است .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

61- پرسش از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ،

ص: 557

درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

62- پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 1،6

1- خداوند ، در برابر ادعاى ابليس مبنى بر اغواى اكثريت مردم ، قلمرو سلطه وى را تنها ، شامل پيروان گمراهى پذير او معرفى كرد .

لأغوينّهم أجمعين. إلاّ عبادك منهم المخلصين ... إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

6- ابليس ، تنها بر كسانى سلطه دارد كه از وى پيروى كنند و اغواپذير باشند .

ليس لك عليهم سلطن إلاّ من اتبعك من الغاوين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 7

7 - در ميان مؤمنان نيز افرادى وجود دارند كه از ابليس پيروى مى كنند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

برداشت ياد شده مبتنى بر تبعيضى بودن «من» در «من المؤمنين» است.

63- پيروان ابليس در جهنم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 5

5 جهنم مملو از ابليس و همه پيروانى كه در زمره ابليسيان درآمده باشند.لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

خطاب در «منكم» مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه آدمى به مجرد پيروى از ابليس جايگاهى همانند او در جهنم نخواهد داشت، بلكه آن گونه پيروى چنين اقتضايى را

ص: 558

دارد كه آدمى را همسنخ ابليس سازد ; به گونه اى كه بتوان ابليس و پيروى كننده وى را با يك ضمير مورد خطاب قرار داد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 43 - 1

1- جهنّم ، وعده گاه همه پيروان گمراه ابليس

و إن جهنّم لموعدهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 95 - 1

1 - افكنده شدن همه سپاهيان ابليس در دوزخ ، به همراه گمراهان مشرك و معبود هاى باطلشان

فكبكبوا فيها . .. و جنود إبليس أجمعون

64- پيروى از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - سبأ -

34 - 20 - 4،5

4 - جز گروهى از مؤمنان ، همه از ابليس و دعوت او پيروى كردند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

5 - همه مردم سبأ ، جز گروهى از مؤمنان ، از ابليس تبعيت كردند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در صورتى كه ضمير فاعلى «اتّبعوا» مردم سبأ باشند، استثنا متصل خواهد بود و بر نكته ياد شده دلالت خواهد كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 4

4 - باورداران به آخرت ، از ابليس تبعيت نمى كنند .

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلطن إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة

65- تاريخ خلقت ابليس

جلد

ص: 559

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 116 - 10

10 - سجده در برابر موجودى ديگر ، به فرمان خداوند و در جهت اطاعت او ، مجاز است و نشانه پرستش مسجود نيست .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

66- تبرّى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 22 - 26

26- « عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . و الوجه الخامس من الكفر : كفر البرائة . . . و قال : يذكر إبليس و تبرئته من أوليائه من الإنس يوم القيامة : « إنى كفرت بما أشركتمون من قبل » . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قسم پنچم از كفر [به معناى] بيزارى جستن است ... و خداوند [داستان] ابليس و بيزارى جستن او در قيامت ، از انسانهاى پيروش را يادآور مى شود [و سخن شيطان را بيان كرده] مى فرمايد: «إنى كفرت بما أشركتمون من قبل» ...».

67- تبعيض نژادى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع )قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 12

12- ابليس ،

ص: 560

ملاك ارزش را در نژاد و عنصر مادى مى داند .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

68- تحقق ظن ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 1،3

1 - ابليس ، گمان خود را درباره گمراه كردن انسان ها ، درباره قوم سبأ محقق شده يافت .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

در اين كه مرجع ضمير «عليهم» آيا همه انسان ها هستند و يا قوم سبأ كه در آيات پيش از آنها سخن به ميان آمده است دو احتمال وجود دارد. برداشت ياد شده بنا بر احتمال دوم است. لازم به ذكر است كه مراد از ظن ابليس چنان كه مفسران نيز گفته اند تصميمى است كه وى در اغواى مردم داشت و آن را اعلام كرده بود.

3 - با پيروى مردم از ابليس ، او گمان و حدسش را درباره اغواى مردم تحقق يافته ديد .و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه

69- تحقير ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 1

1 خداوند، ابليس را با تحقير و سرزنش و به گونه اى ننگ آور و ذلتبار از جايگاه رفيعش اخراج كرد.

قال أخرج منها مذءوما مدحورا

«مدحور» به معناى رانده شده با خوارى و ذلت است. (لسان العرب).

70- تخلف وعده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 22 - 27

27- « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : إذا

ص: 561

جمع الله الأولين و الأخرين و قضى بينهم و فرغ من القضاء . . . الكافرون . . . يأتون إبليس فيقولون : . . . قم أنت فاشفع لنا فإنك أنت أضللتنا فيقوم إبليس . . . و يقول عند ذلك : « إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم . . . » ;از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند اولين و آخرين انسانها را جمع كرد و ميان آنان حكم نمود و از حكم كردن فارغ شد . .. كافران ... نزد ابليس آيند و گويند:... تو برخيز و براى ما شفاعت كن; پس همانا تنها تو ما را گمراه كردى. پس ابليس مى ايستد ... و در اين هنگام مى گويد: «إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم...».

71- ترك سجده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 32 - 3

3- گفت و گوى مستقيم و بدون واسطه خداوند با ابليس ، در پى تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

72- تعجّب ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 6

6- شگفتى انكارآميز ابليس از فرمان الهى به سجده وى بر موجودى آفريده از گِلقال ءأسجد لمن خلقت طينًا

73- تكبر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 10

10 روحيه ابليس ناسازگار با سجده

ص: 562

كردن بر آدم(ع) و خاضع شدن در برابر او

إلا إبليس لم يكن من السجدين

جمله «فسجدوا إلا إبليس» به روشنى مى رساند كه ابليس بر آدم(ع) سجده نكرد بنابراين جمله «لم يكن . ..» اشاره به حقيقتى ديگر دارد و آن اينكه سجده نكردن وى مقطعى و به خاطر شرايط خاصى نبود بلكه نهاد وى از اين عمل گريزان بوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 6،8

6 تكبّر و خود برتربينى ابليس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

8 ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طينجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 13 - 1،2،4

1 ابليس داراى مقامى رفيع، قبل از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاهبط منها

مراد از ضمير در «منها» و «فيها» منزلتى است كه ابليس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.

2 احساس برترى بر آدم از سوى ابليس، موجب سقوط و هبوط وى از جايگاه رفيع خويش شد.

قال أنا خير منه . .. قال فاهبط منها

4 استكبار و فرومايگى ابليس موجب اخراج وى از جايگاه و منزلت والايش گرديد.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

در آيه مورد بحث اخراج ابليس

ص: 563

به دو علت مستند شده است: يكى استكبار كه تفريع «فاخرج» بر «فما يكون . ..» بيانگر آن است; و ديگرى فرومايگى ابليس كه جمله «إنك من الصاغرين» بر آن دلالت دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 1،4،5

1- ابليس ، در پى جويا شدن خداوند از انگيزه تمردش ، جواب داد : هرگز بر انسانى كه از گِلى خشكيده ، بد بو و متغير خلق شده است ، سجده نخواهد كرد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون4- ابليس ، با توجه به ماده اوّليه خلقت انسان ، او را شايسته مسجود شدن موجودى چون خود نمى ديد .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

تعبير «لم أكن لأسجد» به جاى «لا أسجد» يا «لست أسجد»، مى تواند بيانگر اين نكته باشد كه شيطان، مقام خود را برتر از آدم(ع) مى ديد.

5- ابليس ، ضمن تحقير آدم ( ع ) خود را داراى مقامى برتر از او مى دانست .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 7

7- ابليس ، موجود خلق شده از گِل را از جنس خود پست تر و كم ارزش تر مى دانست .

ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10

ص: 564

- اسراء -

17 - 62 - 4،5

4- ابليس ، موجودى خودخواه و متكبر

إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا قال أرءيتك هذا الذى كرّمت علىّ

5- اعتقاد ابليس به برترى خود بر آدم ( ع ) *

هذا الذى كرّمت علىّجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 2،12

2 - ابليس ، خود را برتر و مهتر از آدم ( ع ) دانست .

قال أنا خير منه

12 - ابليس خود را از مهتران و از موجودات بلندمرتبه و برتر از آدم ( ع ) مى دانست .

أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه ابليس در پاسخ به سؤال خداوند كه: «تو متكبرى يا از مهتران و عالى رتبگانى؟» خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد.

74- تكلم خدا با ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 6

6 محاوره و گفتگوى مستقيم خداوند با ابليس، در داستان تمرد وى از سجده بر آدم(ع)

قال ما منعك . .. قال أخرج منها

75- تكليف ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 3

3- ابليس چونان فرشتگان ، مأمور به سجده بر آدم ( ع ) بود .

فسجد الملئكة كلّهم

ص: 565

أجمعون . إلاّ إبليس أبى أن يكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 8

8- ابليس نيز مانند فرشتگان ، مأمور سجده براى آدم بود .

فسجدوا إلاّ إبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 116 - 8

8 - آدم ( ع ) ، داراى مقام و جايگاهى برتر از ملائكه

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 1

1 - ابليس چونان فرشتگان ، مكلف و موظف به سجده براى آدم ( ع )

فقعوا له سجدين . فسجد الملئكة ... إلاّ إبليس

76- تلاش ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 10،11،15

10- استفاده ابليس از همه نيرو ها و توان خويش ، در صورت تأثير نداشتن نغمه هاى نرم وى

و استفزز . .. و أجلب

11- تلاش ابليس در كشاندن مال و نسل انسان به سوى حرام و استفاده از آن در جهت هدف هاى خويش

و شاركهم فى الأمول و الأولد

15- ابليس ، از تمامى توان خويش و ابزار هاى مختلف در منحرف ساختن آدميان استفاده مى كند .

و استفزز . .. بصوتك و أجلب ... و شاركهم ... و عدهم

77- تنوع سپاه ابليس

جلد - نام سوره

ص: 566

- سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 88- ابليس ، داراى لشكريانى سواره و پياده و همكارانى فراوان و گوناگون

و أجلب عليهم بخيلك و رجلك

«خيل» اسم جمع اسب است و مراد از آن، لشكر سواره نظام مى باشد و «رجل» اسم جمع رجال است و مراد از آن پياده نظام مى باشد.

78- توحيد ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 10

10 ابليس معتقد به خداوند و خالقيت او

خلقتنى من نار

79- توطئه

ابليس

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 3

3 ابليس در تلاشى همه جانبه براى بازداشتن هر چه بيشتر انسان از شكرگزارى براى خدا

ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرينجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 1،2

1 ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه «وسوسه» حرف «لام» آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

2 نمايان سازى شرمگاه آدم و حوا، از اهداف شيطان در فريبكارى و توطئه عليه آنان

فوسوس لهما الشيطن ليبدى لهما ما وُرى عنهما من سوءتهما

80- جنس ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1

ص: 567

- بقره -

2 - 34 - 17

17 از امام صادق ( ع ) روايت شده كه فرمود : « إن اللّه تبارك و تعالى أمر الملائكة بالسجود لآدم . . . فقيل له : فكيف وقع الأمر على إبليس و إنما أمر اللّه الملائكة بالسجود لآدم ؟ فقال كان إبليس منهم بالولاء و لم يكن من جنس الملائكة . . . ;خداوند تبارك و تعالى به ملائكه فرمان داد كه به آدم(ع) سجده كنند . .. به امام عرض شد كه چگونه فرمان خدا شامل ابليس شد در حالى كه خداوند ملائكه را مأمور به سجده آدم(ع) نموده بود نه ابليس را؟ امام فرمود: ابليس از جنس ملائكه نبود بلكه با ولاء از آنان محسوب مى شد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 16

16 عن أبى عبدالله(ع): إن الملائكة كانوا يحسبون أن إبليس منهم و كان فى علم الله أنه ليس منهم فاستخرج الله ما فى نفسه بالحمية فقال: «خلقتنى من نار و خلقته من طين».

از امام صادق(ع) روايت شده است: فرشتگان گمان مى كردند ابليس از آنهاست، ولى خداوند مى دانست كه او جزء ايشان نيست و خود برتربينى درونى او را (به وسيله امر به سجده) آشكار نمود . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 5

5- ابليس ، از جنس فرشتگان نبود .

فسجد الملئكة كلّهم أجمعون . إلاّ إبليس أبى

ص: 568

آوردن كلمه هاى تأكيدى «كلّهم» و «أجمعون» براى بيان سجدهء فرشتگان، دلالت مى كند كه همه فرشتگان بى استثنا، بر آدم(ع) سجده كردند و اين قرينه است بر اينكهاستثنا در آيه، منقطع است و ابليس از جنس فرشتگان نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 4

4- ابليس ، به هنگام صدور فرمان خداوند به ملائكه براى سجده بر آدم ( ع ) ، در ميان مجموعه فرشتگان بود .

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

استثنا شدن ابليس از فرشتگان در تمرّد از فرمان سجده، نشان دهنده اين نكته است كه ابليس به هنگام فرمان خداوند بر سجده، در ميان آنان بوده است. لازم به ذكر است كه قول به منقطع بودن استثنا هم منافاتى با نكته ياد شده ندارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 11

11- ابليس ، على رغم حضور در ميان فرشتگان ، موجودى از جنس و طائفه جن بود .

فسجدوا إلاّ إبليس كان من الجنّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 3

3 - ابليس ، به هنگام خلقت انسان ، در ميان فرشتگان بود و از زمره آنان به حسابمى آمد .

فقعوا له سجدين . فسجد الملئكة ... إلاّ إبليس

برداشت ياد شده مبتنى بر اين احتمال است كه استثنا، متصل

ص: 569

باشد و مستثنا شدن ابليس از فرشتگان، به خاطر اين نيست كه وى فرشته بود; بلكه از باب تغليب بوده و ابليس، جزء فرشتگان به شمار آمده است.

81- حوا و ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 2

2 آدم و همسرش حوا، بى اعتماد به شيطان در نخستين مراحل رويارويى با وى

و قاسمهما إنى لكما لمن النصحين

معمولاً سوگند ياد كردن در مواردى است كه طرف مقابل حالت انكار و ناباورى از خود ابراز كند.

82- حيات طولانى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 15 - 22 ابليس از موجودات داراى عمر طولانى و زنده تا روز رستاخيز آدميان

أنظرنى إلى يوم يبعثون . .. قال إنك من المنظرين

83- خداشناسى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 10

10 - ابليس ، آشنا به خدا و خالقيت او

خلقتنى من نار و خلقته من طين

84- خطر اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 7

7 - همه انسان ها ، در معرض اغواگرى ابليس قرار دارند .

لأغوينّهم أجمعين

85- خلقت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 5

5 آفرينش ابليس از آتش موجب احساس برترى وى بر آدم(ع)

قال أنا خير منه

ص: 570

خلقتنى من نار و خلقته من طين

86- خواسته هاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 1

1 ابليس، خواستار مهلت و زنده ماندن خويش تا روز رستاخيز آدميان (قيامت) گرديد.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

انظار (مصدر «انظر») به معناى تأخير و مهلت دادن است و مراد از آن تأخير زمان مرگ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 2

2- ابليس ، از خداوند خواستار با خبر شدن از فلسفه بزرگداشت آدم ( ع ) و برتر دانستن او بر خود شد .قال أرءيتك هذا الذى كرّمت علىّ

عبارت «أرأيت» معمولاً در آغاز جمله و براى سؤال مى آيد و به معناى «أخبرنى» است; بنابراين مراد از آن اين است كه: خداوندا! به من اطلاع بده كه چرا آدم را بر من برترى دادى؟

87- دامهاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 7

7 بيشتر آدميان، گرفتار دامها و تزويرهاى ابليس و ناسپاس در برابر خداوند هستند.

و لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17

- 64 - 4

4- بانگ و صداى مخصوص ، از ابزار هاى ابليس براى ايجاد لغزش و انحراف در انسانها

و استفزز من استطعت منهم بصوتك

88- دروغگويى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 571

فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 9

9 تزوير، وسوسه انگيزى و دروغپردازى، از شيطنتهاى ابليس

إلا إبليس . .. فوسوس لهما الشيطن

خداوند در آيات پيشين شيطان را با واژه «ابليس» نام برد و آنگاه كه توطئه گرى و تزوير را ياد نمود، او را با وصف «شيطان» توصيف كرد.

89- دشمنى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 3

3 ابليس دشمن انسانها و داراى ضميرى پركينه از آنان

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 18

18- ابليس و نسل او ، دشمن انسان هايند .

أفتتّخدونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 117 - 2،3،7،8

2 - ابليس ، براى بيرون راندن آدم و حوا ( ع ) از بهشت ، در كمين آنان بود .

إنّ هذا عدوّ لك و لزوجك فلايخرجنّكما

3 - خداوند حضرت آدم ( ع ) را از دشمنى ابليس با او و همسرش حوا آگاه ساخت .

اسجدوا . .. أبى فقلنا يَادم إنّ هذا عدوّ لك و لزوجك

7 - هشدار خداوند به آدم ( ع ) و حوا در مورد دشمنى شيطان با آنان ، بدان جهت بود كه آنان گرفتار رنج و سختى نشوند .

ص: 572

لايخرجنّكما من الجنّة فتشقى

8 - ابليس ، دشمن و بدخواه انسان و در صدد محروم ساختن او از نعمت هاى الهى و گرفتار ساختن او به رنج و سختى

إنّ هذا عدوّ لك و لزوجك . .. فتشقى

طرح خصومت ابليس با حوا، گوياى آن است كه وى با تمامى انسان ها دشمن است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 4

4 - بدخواهى و دشمنى ابليس نسبت به انسان ها و انتقام گيرى وى از آنان ، در ماجراى سجده بر آدم

قال فبعزّتك لأغوينّهم أجمعين

بيشتر مفسران برآنند كه تصميم ابليس بر گمراه ساختن انسان ها، پس از اطلاع يافتنوى از طرد شدن از درگاه الهى بوده است. اين در واقع نوعى انتقام گيرى از آدم ابوالبشر و دشمنى با او است.

90- دشمنى نسل ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 18

18- ابليس و نسل او ، دشمن انسان هايند .

أفتتّخدونه و ذرّيّته أولياء من دونى و هم لكم عدوٌّ

91- دعاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 1،2

1- ابليس ، در پى طرد از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا عمر وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

2- ابليس ، به دنبال نافرمانى از سجده بر آدم ( ع )

ص: 573

و طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نكند .قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق «إنظار» در جمله «فأنظرنى» ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم(ع) سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، از اين رو ممكن است مورد إنظار و مهلت، تأخير افتادن كيفر او تا روز قيامت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 79 - 1،2

1 - ابليس ، در پى طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا حيات وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

2 - ابليس ، به دنبال طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا روز قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نسازد .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق «إنظار» در جمله «فانظرنى» ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، به دست مى آيد كه مورد انظار و مهلت، به تأخير افتادن كيفر و عذاب او تا روز قيامت است.

92- دلايل تكبر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 76 - 3

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و

ص: 574

خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «خلقتنى من نار. ..» در مقام تعليل و تبيين براى جمله «أنا خير منه» مى باشد.

93- رذالت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 13 - 3،4

3 ابليس از فرومايگان در پيشگاه خداوند است.

إنك من الصغرين

4 استكبار و فرومايگى ابليس موجب اخراج وى از جايگاه و منزلت والايش گرديد.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

در آيه مورد بحث اخراج ابليس به دو علت مستند شده است: يكى استكبار كه تفريع «فاخرج» بر «فما يكون . ..» بيانگر آن است; و ديگرى فرومايگى ابليس كه جمله «إنك من الصاغرين» بر آن دلالت دارد.

94- رذايل ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 6

6 تكبّر و خود برتربينى ابليس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 9

9 تزوير، وسوسه انگيزى و دروغپردازى، از شيطنتهاى ابليس

إلا إبليس . .. فوسوس لهما الشيطن

خداوند در آيات پيشين شيطان را با واژه «ابليس» نام برد و آنگاه كه توطئه گرى و تزوير را ياد نمود، او را با وصف «شيطان» توصيف كرد.

جلد - نام سوره - سوره

ص: 575

- آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 4

4 - ابليس ، موجودى متكبر و خودبرتربين

إلاّإبليس استكبر

95- روحيه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 10

10 روحيه ابليس ناسازگار با سجده كردن بر آدم(ع) و خاضع شدن در برابر او

إلا إبليس لم يكن من السجدين

جمله «فسجدوا إلا إبليس» به روشنى مى رساند كه ابليس بر آدم(ع) سجده نكرد بنابراين جمله «لم يكن . ..» اشاره به حقيقتى ديگر دارد و آن اينكه سجده نكردن وى مقطعى و به خاطر شرايط خاصى نبود بلكه نهاد وى از اين عمل گريزان بوده است.

96- روز لعن بر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 7

7- « يزيدبن سلام . . . سأل رسول الله (صلی الله علیه و آله) . . . قال : فالخميس ، قال : هو يوم خامس من الدنيا و هو يوم . . . لعن فيه إبليس . . . ;

يزيدبن سلام از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پرسيد: پنجشنبه يعنى چه؟ حضرت فرمود: پنجشنبه پنجمين روز از دنياست و آن روزى است كه . .. ابليس در آن مورد لعن قرار گرفت...».

97- روش اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 2

2 ابليس داراى شيوه ها و روشهاى مختلف در منحرف ساختن انسان

ثم لأتينهم من بين أيديهم

برداشت

ص: 576

فوق بر اين اساس است كه جهات ياد شده (مقابل و . ..) كنايه از شيوه هاى مختلف باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 6

6- ابليس ، از طريق تزيين اعمال ناپسند و خوب جلوه دادن آنها ، مردم را به گمراهى مى كشاند .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 1،10،11،15

1- تحريك و انگيزش ، شيوه اصلى ابليس براى منحرف ساختن آدميان

و استفزز من استطعت منهم

بسيارى از مفسّران برآنند كه تعبيرهاى «استفزز . .. بصوتك» و «أجلب عليهم بخيلك و رجلك» تمثيل است كه در آن شيطان به فرمانده لشكرى كه با فريادش،بسيج عمومى اعلان مى دارد و لشكركشى مى كند، تشبيه شده است.

10- استفاده ابليس از همه نيرو ها و توان خويش ، در صورت تأثير نداشتن نغمه هاى نرم وى

و استفزز . .. و أجلب

11- تلاش ابليس در كشاندن مال و نسل انسان به سوى حرام و استفاده از آن در جهت هدف هاى خويش

و شاركهم فى الأمول و الأولد

15- ابليس ، از تمامى توان خويش و ابزار هاى مختلف در منحرف ساختن آدميان استفاده مى كند .

و استفزز . .. بصوتك و أجلب ... و شاركهم ... و عدهم

98- زمينه اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 577

فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 9

9- انسان ، خود زمينه ساز سلطه ابليس و اغواى او

إلاّ من اتبعك من الغاوين

99- زمينه سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 7،9

7- اغواپذيرى از ابليس ، زمينه پذيرش سلطه وى است .

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك ... ليس لك عليهم سلطن إلاّ من اتبعك

9- انسان ، خود زمينه ساز سلطه ابليس و اغواى او

إلاّ من اتبعك من الغاوين

100- زمينه گمراهى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 4

4- ابليس گمراه شدن خود را ، نتيجه فرمان خداوند به سجده بر آدم ( ع ) مى دانست .

فسجد الملئكة كلّهم . .. إلاّ إبليس أبى ... قال فاخرج منها فإنك رجيم ... قال ربّ

در اينكه مقصود ابليس از اغوا شدنش توسط خداوند چيست؟ چند نظريه وجود دارد: يكى از آنها اين است كه چون خداوند، ابليس را با فرمان سجده بر آدم(ع) مورد آزمايش قرار داد، او در اين امتحان مردود شد و اين مردود شدن نيز موجب لعن و طرد وى شد; لذا همين طرد و لعن در نظر ابليس نوعى گمراهى تلقى گرديد.

101- زيادى پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 8

8 - بيشتر مردم ، از ابليس پيروى مى كنند .

فاتّبعوه إلاّ فريقًا

ص: 578

من المؤمنين

102- سپاه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 95 - 2،5

2 - ابليس ، داراى سپاهى گسترده است .

و جنود إبليس أجمعون

5 - « عن أبى جعفر ( ع ) قال : [ فى حديث طويل ] جنود إبليس ذريته من الشياطين ;

از امام باقر(ع) روايت شده كه [ضمن يك حديث طولانى ]فرمود: «جنود» ابليس فرزندان او از شيطان ها هستند».

103- سرزنش ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 1

1 ابليس، مورد سرزنش و بازپرسى خداوند به سبب تمرد از سجده بر آدم

قال ما منعك ألا تسجد

در توجيه وجود كلمه «لا» در «ألاتسجد» چند نظر وجود دارد: برخى گفته اند «لا» زايده و براى تأكيد است. و برخى ديگر گفته اند «منعك» متضمن معناى «دعاك» است كه در اين صورت لا نافيه خواهد بود. يعنى چه چيز تو را واداشت كه سجده نكنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 1

1 خداوند، ابليس را با تحقير و سرزنش و به گونه اى ننگ آور و ذلتبار از جايگاه رفيعش اخراج كرد.

قال أخرج منها مذءوما مدحورا

«مدحور» به معناى رانده شده با خوارى و ذلت است. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 32 - 1

ص: 579

1- خداوند ، به خاطر تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع ) ، او را مورد سرزنش قرارداد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 1

1 - سرزنش ابليس از سوى خداوند ، به خاطر نافرمانى از سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما منعك أن تسجد

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام توبيخ ابليس و محكوميت عمل او است.

104- سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 8

8- ابليس ، از همان آغاز خلقت نوع انسان ، از آسيب پذيرى و امكان تسلّط خويش بر آنان آگاهى داشت .

لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 22 - ابليس ، سلطه گريزناپذير بر مردم ندارد .

و ما كان له عليهم من سلطن

105- سوگند ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 22 - 3

3 آدم و حوا حتى پس از سوگند ابليس، نگران عواقب بهره گيرى از شجره نهى شده

فلما ذاقا الشجرة

كلمه «ذوق» كه به معناى چشيدن است، مى تواند اشاره به اين نكته باشد كه آدم و حوا با چشيدن

ص: 580

از شجره نهى شده، و نخوردن از آن، در صدد امتحان برآمدند تا ببينند آيا اتفاق ناگوارى رخ خواهد نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 7،12

7- سوگند ابليس براى به دست گرفتن زمام امور و منحرف ساختن فرزندان آدم ( ع ) - جزاندكى از آنان - در صورت مهلت خداوند به وى تا روز قيامت

لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

12- ابليس ، على رغم سوگند و تصميم قطعى بر گمراه كردن ذريه آدم ( ع ) ، بر ناتوانى خويش از تسلط بر گروه اندكى از آنان اعتراف كرد .لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 1،2

1 - سوگند ابليس به عزت پروردگار

قال فبعزّتك

2 - ابليس ، براى گمراه كردن انسان ها ، عزمش را جزم نمود و بر آن سوگند ياد كرد .

قال فبعزّتك لأغوينّهم

از آمدن آيه شريفه به همراه «با»ى قسم در «فبعزّتك» و نيز آمدن لام قسم و «نون» تأكيد در «لأغوينّهم»، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

106- سوگند دروغ ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 22 - 1

1 شيطان با فريبكاريها و سوگند دروغ، آدم و حوا را به پاى درخت ممنوع كشاند تا از ثمره آن تناول كنند.

و قاسمهما . ..

ص: 581

فدليهما بغرور

«تدلية»، مصدر «دلىّ»، به معناى فرستادن است، و مراد از آن نزديك كردن آدم وحوا به شجره نهى شده براى خوردن از آن است. كلمه «غرور» مى تواند مصدر و به معناى فريب دادن باشد و مى تواند جمع غار (فريبنده) باشد، و مراد از آن سخنان دروغين و باطلى باشد كه شيطان با سوگند به آدم و حوا القا كرد.

107- شرايط نجات از اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 40 - 2

2- بندگى خداوند و نداشتن هيچ گونه ناخالصى ، شرط رهايى از اغواگرى ابليس

إلاّ عبادك منهم المخلصين

108- شك پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 5

5 - كسانى كه درباره آخرت ترديد دارند ، از ابليس پيروى مى كنند .

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلطن إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة ممّن هو منها

109- شيطنت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 9

9 تزوير، وسوسه انگيزى و دروغپردازى، از شيطنتهاى ابليس

إلا إبليس . .. فوسوس لهما الشيطن

خداوند در آيات پيشين شيطان را با واژه «ابليس» نام برد و آنگاه كه توطئه گرى و تزوير را ياد نمود، او را با وصف «شيطان» توصيف كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 120 - 1

1 -

ص: 582

شيطان ، نام و مشخصه ديگرى براى ابليس

إلاّإبليس . .. إنّ هذا عدوّ ... فوسوس إليه الشيطن

«شيطان» از ريشه «شطن» گرفته شده است كه در معناى «دورى» و يا «ريسمان بلند» به كار مى رود. اين اشتقاق، اشاره به دورى ابليس از رحمت خداوند و يا شرارت طولانى او است.

110- صداى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 44- بانگ و صداى مخصوص ، از ابزار هاى ابليس براى ايجاد لغزش و انحراف در انسانها

و استفزز من استطعت منهم بصوتك

111- ضعف ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 4

4 ابليس ناتوان از مسدود كردن تمامى راههاى نجات و سعادت آدميان *

ثم لأتينهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

نام نبردن از تمامى جهات، همانند فوق و تحت، مى تواند اشاره به اين باشد كه ابليس نمى تواند بر تمامى راههاى سعادت مسلط باشد و آنها را بر آدميان سد كند.

112- طبع ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 13

13- فسق ابليس و سرپيچى او از امر پروردگار ، داراى ريشه در سرشت وى بود .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّهفاء تفريع، بيانگر اين معنا است كه «جن» بودن، زمينه فسق ابليس شد و ممكن است مراد اين باشد كه در سرشت جن، حق انتخاب قرار داده شده و مجبور به

ص: 583

اطاعت نيست، از اين جهت، ابليس، به انتخاب خود، راهِ فسق در پيش گرفت.

113- طرد ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 1

1 خداوند، ابليس را با تحقير و سرزنش و به گونه اى ننگ آور و ذلتبار از جايگاه رفيعش اخراج كرد.

قال أخرج منها مذءوما مدحورا

«مدحور» به معناى رانده شده با خوارى و ذلت است. (لسان العرب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 5

5- ابليس ، مطرود و رانده درگاه الهى

فإنك رجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 22- طرد از درگاه الهى و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنك رجيم . و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 1

1- ابليس ، در پى طرد از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا عمر وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 63 - 2

2- ابليس ، به خاطر نافرمانيش ، از درگاه خداوند طرد گرديد .

قال اذهب

جلد - نام سوره

ص: 584

- سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 5

5 - ابليس ، مطرود درگاه الهى

فإنّك رجيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 79 - 1،2

1 - ابليس ، در پى طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا حيات وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

2 - ابليس ، به دنبال طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا روز قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نسازد .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق «إنظار» در جمله «فانظرنى» ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، به دست مى آيد كه مورد انظار و مهلت، به تأخير افتادن كيفر و عذاب او تا روز قيامت است.

114- ظن ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 2

2 - تصميم ابليس بر اغواى مردم ، براساس علم و آگاهى نبود و صرفاً مبتنى بر گمان و حدس بود .

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه

تعبير «راست يافت ابليس گمانش را. ..» نشانگر اين است كه در بدو امر، چنين تصديقى براى او وجود نداشت و صرفاً حدس و گمان بوده است.

115- عجز ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

ص: 585

- 42 - 2،5

2- ابليس ، هيچ گونه سلطه اى بر بندگان خداوند ندارد و نمى تواند آنان را به اجبار به گمراهى بكشاند .

إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

«سلطان» دست يافتن به چيزى از طريق قهر و اجبار است.

5- ابليس ، از سلطه بر بندگان خالص و مقرب خدا ، ناتوان است .

إلاّ عبادك منهم المخلصين . .. إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مقصود از «عبادى» همان «عباد مخلص» باشد كه در جمله «إلاّ عبادك منهم المخلصين» آمده است كه خداوند در پاسخ ادعاى ابليس بر اغوا نكردن بندگان خالص مى فرمايد: «او اصلاً توانايى انجام چنين كارى را ندارد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 12،15

12- ابليس ، على رغم سوگند و تصميم قطعى بر گمراه كردن ذريه آدم ( ع ) ، بر ناتوانى خويش از تسلط بر گروه اندكى از آنان اعتراف كرد .لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

15- شيطان ، ناتوان و نااميد از به دام افكندن آدم ( ع ) و گمراه ساختن او

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

تأكيد ابليس بر گمراه ساختن ذريه آدم(ع) و به ميان نياوردن نامى از خود او، مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 95 - 4

4 - ابليس ، به تنهايى توانا بر

ص: 586

فريب و گمراهى انسان ها نيست .

و جنود إبليس أجمعون

وجود سپاهيان بسيار براى ابليس كه بر گمراه ساختن انسان هاسوگند ياد كرده گواه مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 83 - 2

2 - ابليس ، ناتوان از گمراه كردن بندگان مخلَص خدا و معترف به آن

لأغوينهّم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

116- عذاب دنيوى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 2

2- ابليس ، به دنبال نافرمانى از سجده بر آدم ( ع ) و طرد شدن از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا قيامت ، او را دچار عذاب و كيفر نكند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

متعلق «إنظار» در جمله «فأنظرنى» ذكر نشده است و چون ابليس از فرمان سجده بر آدم(ع) سرپيچى كرد و در انتظار كيفر بود، از اين رو ممكن است مورد إنظار و مهلت، تأخير افتادن كيفر او تا روز قيامت باشد.

117- عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 4،12،13،16،18،19

4 - ابليس از فرمان خدا سرپيچى كرد و بر آدم سجده ننمود .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس أبى

«اِبا» (مصدر اَبى) به معناى امتناع كردن است.

12 - ابليس ، داراى اختيار تكوينى و انتخاب اطاعت خدا ، يا معصيت او

فسجدوا إلا

ص: 587

إبليس أبى و استكبر

13 - وجود كافرانى غير از ابليس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *و كان من الكفرين

16 - داستان سجده فرشتگان بر آدم ( ع ) و امتناع ابليس از آن كار ، داستانى آموزنده و شايسته و بايسته هميشه به خاطر داشتن

و إذ قلنا للملئكة . .. و كان من الكفرين

«اذ» مفعول براى «اذكر» (فراگير و همواره به خاطر داشته باش) است.

18 موسى بن بكر واسطى گفت : « سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى : الكفر أقدم و هو الجحود قال لابليس « أبى و استكبر و كان من الكافرين » ;

از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود».

19 از امام سجاد ( ع ) روايت شده : « . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;

. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبر و نافرمانى كرد و از كافران گشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 9،11

9 ابليس از سجده كردن بر آدم(ع) سرباز زد و از فرمان خدا تمرد كرد.

ص: 588

فسجدوا إلا إبليس11 ابليس پيش از تمرد فرمان خدا، همپايه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به ملائكه (قلنا للملائكه اسجدوا) شامل ابليس نيز مى شده، معلوم مى شود او همپايه فرشتگان بوده به گونه اى كه از زمره آنان محسوب مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 1،8

1 ابليس، مورد سرزنش و بازپرسى خداوند به سبب تمرد از سجده بر آدم

قال ما منعك ألا تسجد

در توجيه وجود كلمه «لا» در «ألاتسجد» چند نظر وجود دارد: برخى گفته اند «لا» زايده و براى تأكيد است. و برخى ديگر گفته اند «منعك» متضمن معناى «دعاك» است كه در اين صورت لا نافيه خواهد بود. يعنى چه چيز تو را واداشت كه سجده نكنى.

8 ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 2

2 ابليس، على رغم عصيان فرمان خداوند، از استجابت در خواستش مأيوس نبود.قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 6

6 محاوره و گفتگوى مستقيم خداوند با ابليس، در داستان تمرد وى از سجده بر آدم(ع)

ص: 589

ال ما منعك . .. قال أخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 31 - 1

1- ابليس ، از فرمان خداوند براى سجده بر آدم ( ع ) سرپيچى كرد و حاضر نشد در رديف ديگر سجده كنندگان بر او قرار گيرد .

إلاّ إبليس أبى أن يكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 32 - 1،3

1- خداوند ، به خاطر تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع ) ، او را مورد سرزنش قرار داد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

3- گفت و گوى مستقيم و بدون واسطه خداوند با ابليس ، در پى تمرد وى از فرمانسجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 1،3،6،14

1- ماجراى سجده ملائكه در برابر آدم و نافرمانى ابليس ، شايسته ياد و يادآورى است

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، مبتنى بر اين نكته است كه «إذ» متعلق به «اذكر» و يا «اذكروا» مقدّر باشد.

3- همه فرشتگان جز ابليس ، از امر الهى به سجده بر آدم ( ع ) اطاعت كردند .

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

6- شگفتى انكارآميز ابليس از فرمان

ص: 590

الهى به سجده وى بر موجودى آفريده از گِل

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

14- همه فرشتگان به جز ابليس ، به فرمان الهى در برابر آدم ( ع ) خضوع كرده و او را مورد تكريم خويش قرار دادند .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس

برداشت فوق، با توجه به ريشه لغوى «سجده» است كه به معناى «خضوع» و «تذلل» مى باشد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 1،9،17

1- سرگذشت سجده ملائكه در برابر آدم و تمرّد ابليس ، عبرت آموز و شايان توجه است .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم

«إذ» ظرف براى فعل مقدر مانند «اُذكر» است; يعنى: «ياد كن زمانى را كه . ..». فرمان خداوند به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و يا آحاد مردم در مورد ياد كردن داستان سجده براى آدم، گوياى سازنده بودن اين يادآورى و عبرت آموزى آن است.

9- ابليس ، از اطاعت خدا در سجده براى آدم ، سرپيچى كرد .

فسجدوا إلاّ إبليس . .. فقسق عن أمر ربّه

«فسق» به معناى خروج از محدوده شريعت است (مفردات راغب).

17- ابليس ، على رغم تضمين رشد و تكامل وى در پرتو اطاعت فرمان خدا از آن سرپيچى كرد .

ففسق عن أمر ربّه

واژه «ربّه» مى رساند كه فرمان الهى به ضرر ابليس نبوده، بلكه از ناحيه ربوبيّت خدا و در جهت رشد و تكامل وى بوده است.

جلد - نام سوره - سوره

ص: 591

- آيه - فيش

11 - طه -

20 - 116 - 1،4

1 - داستان سجده فرشتگان بر آدم و امتناع ابليس ، سرگذشتى درخور توجه و درسآموزى

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا

«إذ» مفعول فعل محذوف است و به قرينه آيات مشابه، آن فعل «اذكر» (فراگير و به خاطر داشته باش) مى باشد.

4 - ابليس ، همچون فرشتگان ، مأمور به سجده در برابر آدم ( ع ) بود .

للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّإبليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

- 117 - 4

4 - امتناع ابليس از سجده در برابر آدم ، نشانگر دشمنى او با آدم و ديگرانسان ها است .

إلاّإبليس أبى . فقلنا يَادم إنّ هذا عدوّ لك و لزوجك

معرفى ابليس پس از امتناع از سجده، به عنوان دشمن «آدم و حوا» نشانگر آن است كه ترك سجده، علامت اين دشمنى بوده است و دشمن شدن او با حوا، گوياى اين است كه ابليس پس از ماجراى سجده بر آدم، با جنس انسان، خصومت يافته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 2

2 - سرپيچى ابليس ، از فرمان خداوند به سجده براى آدم ( ع )

فسجد الملئكة . .. إلاّإبليسجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 1،2

1 - سرزنش

ص: 592

ابليس از سوى خداوند ، به خاطر نافرمانى از سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما منعك أن تسجد

برداشت ياد شده از آن جا است كه آيه شريفه، در مقام توبيخ ابليس و محكوميت عمل او است.

2 - خداوند ، از انگيزه نافرمانى ابليس از سجده بر آدم ، جويا شد و او را مورد بازخواست قرار داد .

قال يإبليس ما منعك أن تسجد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 14

14 - ابليس ، پيش از تمرد از سجده بر آدم ، موجودى برتر از آدم نبود .

إلاّ إبليس استكبر و كان من الكفرين . .. قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته م

خداوند در دو آيه پيش، ابليس را پس از تمرد از فرمان سجده بر آدم، كافر شمرده است در اين آيه نيز با محكوميت استدلال ابليس بر مهترى و برترى اش بر آدم، نشان داد كه او در گذشته هم برتر از آدم نبود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 77 - 3

3 - برخوردارى ابليس از مقامى رفيع و منزلتى والا ، پيش از كبرورزى و نافرمانى خداوند

قال فاخرج منها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 6

6 - ابليس ، على رغم نافرمانى از خداوند ، از

ص: 593

استجابت دعاى خود مأيوس نشد .

قال ربّ فأنظرنى . .. قال فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

118- عقيده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 10

10 ابليس معتقد به خداوند و خالقيت او

خلقتنى من نار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 4

4 ابليس، معتقد به حاكميت مشيت الهى بر مرگ و حيات خويشأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 5،7

5 ابليس، معترف و معتقد به مستقيم بودن صراط الهى

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

7 ابليس، گمراهى خويش را از ناحيه خداوند مى پنداشت.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 36 - 4

4- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 2

2- ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند بود و خود را تحت ربوبيت او مى دانست .

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش10 - اسراء

- 17 -

ص: 594

62 - 5،10

5- اعتقاد ابليس به برترى خود بر آدم ( ع ) *

هذا الذى كرّمت علىّ

10- ابليس ، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و كار خويش را منوط به اذن او مى دانست .

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 79 - 3،4

3 - ابليس ، معتقد به حاكميت مشيت خداوند بر مرگ و حيات

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

4 - ابليس ، معتقد به ربوبيت خداوند

قال ربّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 5

5 - ابليس ، معتقد و معترف به عزت و قدرت پروردگار

فبعزّتكعلم ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 3

3 ابليس، آگاه به پيدايش نسلهايى از آدم و وجود رستاخيز براى ايشان

أنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 9

9 ابليس، آگاه به اغواپذيرى انسانها حتى پيش از خلقت آنان

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 10

10 ابليس آگاه به نفوذ ناپذيرى برخى از آدميان در برابر اغواگريهاى

ص: 595

وى

ثم لأتينهم من بين أيديهم . .. و لاتجد أكثرهم شكرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 2

2- ابليس ، از ماده اوّليه خلقت انسان ، آگاهى كامل داشت .

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنونجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 40 - 4

4- ابليس ، به تكثير نسل آدم ( ع ) و حوا و نيز به اغواپذيرى اكثر آنان و تأثيرناپذيرى بندگان خالص خدا از وسوسه هايش ، از آغاز خلقت انسان آگاه بود .

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 8،9،11

8- ابليس ، از همان آغاز خلقت نوع انسان ، از آسيب پذيرى و امكان تسلّط خويش بر آنان آگاهى داشت .

لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته

9- رستاخيز ، امرى تعيين شده و قطعى در آغاز خلقت آدم ( ع ) و آگاهى ابليس از آن

قال . .. لئن أخّرتن إلى يوم القيمة

11- آگاهى ابليس از وجود عناصرى غير قابل فريب در ميان نسل هاى آينده آدم ( ع ) از همان آغاز خلقت آنان

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 76 - 9

ص: 596

9 - ابليس ، از عنصر و ماده اوليه خلقت خود و انسان آگاهى كامل داشت .

خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 79 - 8

8 - ابليس ، آگاه به پيدايش نسل هايى از آدم و وجود رستاخيز براى آنان

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 83 - 4

4 - آگاهى ابليس ، به تكثير نسل آدم و نيز به اغواپذيرى بيشتر آنان و تأثيرناپذيرى بندگان خالص خدا ، از آغاز خلقت انسان

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

119- عمر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 1

1 ابليس، خواستار مهلت و زنده ماندن خويش تا روز رستاخيز آدميان (قيامت)گرديد.

قال أنظرنى إلى يوم يبعثون

انظار (مصدر «انظر») به معناى تأخير و مهلت دادن است و مراد از آن تأخير زمان مرگ مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 15 - 2،3

2 ابليس از موجودات داراى عمر طولانى و زنده تا روز رستاخيز آدميان

أنظرنى إلى يوم يبعثون . .. قال إنك من المنظرين

3 خداوند، ابليس را در پى درخواست زنده ماندن تا رستاخيز، عمرى طولانى داد.

أنظرنى إلى يوم

ص: 597

يبعثون. قال إنك من المنظرين

ذكر نكردن متعلق «المنظرين» مى تواند اشاره به اين باشد كه خواسته ابليس تنها در اصل «انظار» اجابت شده است، و نه در مدت آن; يعنى تا روز قيامت.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 1

1 گمراه ساختن مردم، هدف ابليس از مهلت خواهى و درخواست عمر طولانى

أنظرنى . .. لأقعدن لهم صرطك المستقيم

120- عمر طولانى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 36 - 1

1- ابليس ، در پى طرد از درگاه الهى ، از خداوند خواست تا عمر وى را تا قيامت طولانى كند .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 37 - 2

2- موجودات ديگرى جز ابليس ، داراى حيات طولانى تا روز قيامت

فإنك من المنظرين

از اينكه خداوند، در جواب درخواست مهلت ابليس مى فرمايد: «تو از مهلت داده شدگانى» نكته فوق به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 3

3 - خداوند ، به ابليس تا پايان عمر جهان و انسان ، مهلت داد و به او عمر طولانى بخشيد .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

بسيارى از مفسران بر اين عقيده اند كه مقصود از

ص: 598

«يوم» مطلق زمان است نه روز و مراد از «الوقت المعلوم» نفخه اولى مى باشد كه با آن عمر جهان و انسان به سر مى رسد. برپايه اين ديدگاه نام گذارى آن به «وقت معلوم»، براى اين است كه تنها خدا زمان دقيق آن را مى داند.

121- عنصر خلقت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 3،12

3 ابليس، آفريده شده از آتشى خاص و آدم، آفريده شده از گلى مخصوص

خلقتنى من نار و خلقته من طين

نكره آمدن «نار» و «طين» حكايت از اين دارد كه آدم و ابليس از گل و آتشى مخصوص آفريده شدند و چنانچه اين معنا در نظر نبود، آن دو كلمه با «ال» جنس آورده مى شد.

12 عن أبى عبدالله(ع): . .. فإن أول من قاس إبليس حين قال: « خلقتنى من نار و خلقته من طين» فقاس ما بين النار و الطين، و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف فضل ما بين النورين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود آنگاه كه (خطاب به خداوند) گفت: «مرا از آتش آفريده اى و او (آدم) را از گل» و بين آتش و خاك قياس كرد، اگر نورانيت آدم(ع) را با روشنايى آتش مقايسه كرده بود، تفاوت بين آن دو نور را در مى يافت ... .جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 8

8- ابليس

ص: 599

، داراى خلقتى از غير خاك

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 3،4،9

3 - ابليس ، آفريده شدنش از آتش و آفرينش آدم از گل را ، دليل برترى و مهترى خود بر آدم معرفى كرد .

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

برداشت ياد شده از آن جا است كه جمله «خلقتنى من نار. ..» در مقام تعليل و تبيين براى جمله «أنا خير منه» مى باشد.

4 - آتش ، مبدأ و عنصر اوليه خلقت ابليس

خلقتنى من نار

9 - ابليس ، از عنصر و ماده اوليه خلقت خود و انسان آگاهى كامل داشت .

خلقتنى من نار و خلقته من طين

122- عوامل اخراج ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 2،4

2 - ابليس ، در پى سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) از جايگاه مقربان و منزلت والاى خويش رانده شد و سقوط كرد .

قال فاخرج منها

4 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تمرد او از سجده بر آدم ، عامل سقوط وى از منزلت و مقام رفيع

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت ... قال فاخرج منها

123- عوامل اعتراض ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 6

6- پندار ابليس در بى

ص: 600

توجهى خداوند به ضعف ها و آسيب پذيرى هاى آدم و نسلش ، عامل اعتراض وى به تكريم آدم از سوى خداوند *

أرءيتك الذى كرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى يوم القيمة لأحتنكنّ ذريّته

ذكر «لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ...» پس از اعتراض به تكريم انسان، مى تواند به منظور برشمردن آسيب پذيرى، ضعف آدميان و عدم صلاحيت آنان براى تكريم باشد.

124- عوامل اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 1

1- ابليس ، گمراه شدن خود از سوى خداوند را ، عامل زيبا نماياندن زشتى ها و به گمراهى كشاندن همه انسان ها معرفى كرد .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

«با» در «بما» باى سببيه است.

125- عوامل ترك سجده ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع )

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

126- عوامل تكبّر ابليس

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 5

5 آفرينش ابليس از آتش موجب احساس برترى وى بر آدم(ع)

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

127- عوامل دشمنى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 13

ص: 601

3- تكريم آدم ( ع ) از سوى خداوند ، برانگيزاننده ابليس بر دشمنى و بدخواهى براى ذريه آدم

قال ءأسجد لمن خلقت طينًا . قال أرءيتك هذا الذى كرّمت علىّ لئن أخّرتن إلى يوم ال

از اينكه ابليس، پيش از تصميم قطعى خود بر اغواى نسل آدم(ع)، به بزرگداشت آدم(ع) از سوى خداوند و برترى دادن او بر خودش اعتراض كرد، مى توان استفاده كرد كه آن تكريم، دشمنى وى را برانگيخته بود.

128- عوامل عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 9

9 - تكبر و خود بزرگ بينى ابليس ، مايه امتناع او از سجده بر آدم ( ع ) شد .

فسجدوا إلا إبليس أبى و استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 6

6 تكبّر و خود برتربينى ابليس، عامل تمرد وى از اطاعت فرمان خداوند (سجده بر آدم(ع))

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 33 - 6

6- تكبر ناشى از احساس برترى نژادى ، عامل اصلى تمرد ابليس از سجده بر آدم ( ع )

قال لم أكن لأسجد لبشر خلقته من صلصل من حمإ مسنون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 61 - 1111- خودبرتربينى ابليس

ص: 602

و پست تر و كم ارزش تر ديدن جنس آدم ( ع ) ، ريشه عصيان و نافرمانى وى از فرمان خداوند بر سجده بر آدم ( ع )

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس قال ءأسجد لمن خلقت طينًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 6

6 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، سبب سرپيچى وى از فرمان سجده بر آدم

فسجد الملئكة . .. إلاّ إبليس استكبر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 8

8 - پرس و جوى خداوند از ابليس ، درباره تأثير دو عامل خودبرتربينى و عالى رتبگى وى در تمردش از سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 1،13

1 - ابليس در پاسخ خداوند ، مهترى و برترى خود بر آدم را ، دليل تمردش از فرمان سجده بر آدم ( ع ) بيان كرد .

قال يإبليس ما منعك أن تسجد . .. أستكبرت أم كنت من العالين . قال أنا خير منه13 - تكبر و خودبرتربينى ابليس ، عامل سرپيچى وى از سجده بر آدم بود ; نه مهترى و بلندمرتبگى او .

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت أم كنت من

ص: 603

العالين . قال أنا خير منه

برداشت ياد شده به خاطر اين نكته است كه هر چند ابليس، خود را از مهتران و برتر از آدم معرفى كرد; ولى آيه شريفه در مقام محكوميت و رد اين ادعا است. از اين رو خداوند در آيه قبل، عامل تمرد ابليس را، تكبر و خودبرتربينى وى برشمرده است (إلاّ إبليس استكبر...).

129- عوامل كفر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 10

10 - ابليس به خاطر خود بزرگ بينى و سرپيچى از فرمان خدا ، از زمره كافران شد .

أبى و استكبر و كان من الكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 74 - 7

7 - ابليس ، بر اثر تمرد از فرمان سجده بر آدم ، در زمره كافران قرار گرفت .

إلاّ إبليس استكبر و كان من الكفرين

130- عوامل گمراهى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 5

5- اغواى ابليس از سوى خداوند ، كيفر تمرّد وى از فرمان الهى بود .

ربّ بما أغويتنى

بى ترديد، گمراه شدن ابليس از جانب خداوند، پس از سرپيچى او از سجده بر آدم(ع) بود و اين مى رساند كه اين گمراهى، جنبه كيفرى داشته است.

131- عوامل مصونيت از سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 65 - 9

9- آدميان

ص: 604

نيازمند به توكل و اتكاى بر خداوند ، براى ايمن ماندن از سلطه ابليس

ليس لك عليهم سلطن و كفى بربّك وكيلاً

132- عوامل نجات از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - حجر -

15 - 42 - 4

4- عبوديت و بندگى ، عامل تقرب به خداوند و موجب رهايى از سلطه ابليس

إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

اضافه شدن «عباد» به ياى متكلم ممكن است به منظور ذكر بندگان خاص باشد. بنابراين، ذكر «عباد» (بندگان) به جاى هر واژه ديگرى كه مقصود را برساند مى تواند اشاره به حقيقت ياد شده بكند.

133- عوامل هبوط ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 13 - 2،4

2 احساس برترى بر آدم از سوى ابليس، موجب سقوط و هبوط وى از جايگاه رفيع خويش شد.

قال أنا خير منه . .. قال فاهبط منها

4 استكبار و فرومايگى ابليس موجب اخراج وى از جايگاه و منزلت والايش گرديد.

فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج إنك من الصغرين

در آيه مورد بحث اخراج ابليس به دو علت مستند شده است: يكى استكبار كه تفريع «فاخرج» بر «فما يكون . ..» بيانگر آن است; و ديگرى فرومايگى ابليس كه جمله «إنك من الصاغرين» بر آن دلالت دارد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 24 - 6

6 سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها

ص: 605

و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 4

4- تكبر ابليس و تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، عامل سقوط او از درگاه الهى

فقعوا له سجدين . فسجد ... إلاّ إبليس أبى ... قال لم أكن لأسجد لبشر ... قال فاخر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 4

4 - تكبر و خودبرتربينى ابليس و تمرد او از سجده بر آدم ، عامل سقوط وى ازمنزلت و مقام رفيع

إلاّ إبليس استكبر . .. أستكبرت ... قال فاخرج منها

134- غفلت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 8

8 - ابليس ، در مقايسه ميان شخصيت خود و آدم ( ع ) ، روح الهى

ص: 606

موجود در آفرينش آدم را ناديده گرفت .

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له سجدين . ..قال أنا خير منه خلقتنى من نار

135- فراگيرى توطئه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 1

1 انسان از هر سو (مقابل، پشت سر، راست و چپ) مورد هجوم توطئه هاى ابليس است.

ثم لأتينهم من بين أيديهم و من خلفهم و عن أيمنهم و عن شمائلهم

136- فرجام ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 2

2 دوزخ، جايگاه حتمى ابليس و پيروان او

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

137- فرجام پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 2

2 دوزخ، جايگاه حتمى ابليس و پيروان او

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعين

138- فلسفه استمهال ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 1

1 گمراه ساختن مردم، هدف ابليس از مهلت خواهى و درخواست عمر طولانىأنظرنى . .. لأقعدن لهم صرطك المستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 3

3 - گمراه كردن همه انسان ها ، هدف و فلسفه مهلت خواهى ابليس از خداوند بود .

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنّك من المنظرين ... قال

ص: 607

فبعزّتك لأغوينّهم

از اين كه ابليس، پس از مهلت خواهى از خداوند و پذيرش اين خواسته از سوى او، اعلام كرد كه بر گمراه كردن مردم مصمم گشته است; مى توان به دست آورد كه هدف اصلى او از اين درخواست، همان گمراه سازى بنى آدم بوده است.

139- فلسفه اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 2

2 ابليس به تلافى گمراه شدن خويش، با كمين كردن در صراط مستقيم، بر گمراه كردن مردم مصمم شد.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

كلمه «باء» در «فبما أغويتنى» سببيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - سبأ -

34 - 21 - 6

6 - بازشناسى و جداسازى مؤمنان معتقد به آخرت ، از ترديد داران درباره آن ، فلسفه توانايى دادن به ابليس در گمراه كردن مردم

و ما كان له عليهم من سلطن إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة ممّن هو منها فى شكّ

«نعلم» در اين آيه، متضمن معناى تشخيص و تمييز است.

140- فلسفه پيروى از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 1

1 - تبعيت مردم از ابليس ، به خاطر سلطه او بر آنان نيست .

فاتّبعوه . .. و ما كان له عليهم من سلطن

141- فلسفه مهلت به ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 37 - 6

6- «

ص: 608

و من خطبة له عليه السلام : . . . فقال سبحانه : اسجدوا لأدم فسجدوا إلاّ إبليس . . . فأعطاه الله النظرة إستحقاقاً للسخطة و إستشماماً للبلية وإنجازاً للعدة فقال : « إنكمن المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم » . . . ;

از اميرالمؤمنين(ع) روايت شده است كه ضمن خطبه اى فرمود: خداى سبحان فرمود: بر آدم سجده كنيد; پس ملائكه سجده كردند مگر ابليس . .. پس خدا به او مهلت عطا كرد تا استحقاق بيشترى براى سخط پيدا كند و آزمايش او تكميل گردد و خدا به وعده خود وفا كند. پس فرمود: إنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 38 - 6

6- « عن الحسن بن عطية قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : ان إبليس عَبَدَ الله فى السّماء الرابعة فى ركعتين ستة آلاف سنة و كان من انظار الله إيّاه إلى يوم الوقت المعلوم بما سبق من تلك العبادة ;

حسن بن عطيه گويد: از امام صادق(ع) شنيدم كه مى فرمود: همانا ابليس در آسمان چهارم با دو ركعت [نماز] شش هزار سال خدا را عبادت كرد و به خاطر همين عبادت، خدا او را تا روز وقت معين مهلت داد».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 8

8 - « و من خطبة له عليه السلام : . . .فقال سبحانه : اسجدوا لأدم فسجدوا

ص: 609

إلاّ إبليس . . .فأعطاه اللّه النظرة إستحقاقاً للسخطة و استتماماً للبلية و إنجازاً للعدة فقال : « إنّك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم » . . . ;[در نهج البلاغه آمده است:] خداى سبحان فرمود: بر آدم(ع) سجده كنيد: . ..پس ملائكه سجده كردند; مگر ابليس... پس خدا به او مهلت داد تا استحقاق بيشترى براى سخط پيدا كند و آزمايش او تكميل گردد و خدا به وعده خود وفا كند; پس فرمود: (إنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم)».

142- قياس ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 12

12 عن أبى عبدالله(ع): . .. فإن أول من قاس إبليس حين قال: « خلقتنى من نار و خلقته من طين» فقاس ما بين النار و الطين، و لو قاس نورية آدم بنورية النار عرف فضل ما بين النورين ... .

از امام صادق(ع) روايت شده است: . .. اولين كسى كه قياس كرد ابليس بود آنگاه كه (خطاب به خداوند) گفت: «مرا از آتش آفريده اى و او (آدم) را از گل» و بين آتش و خاك قياس كرد، اگر نورانيت آدم(ع) را با روشنايى آتش مقايسه كرده بود، تفاوت بين آن دو نور را در مى يافت ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 76 - 8

8 - ابليس ، در مقايسه ميان شخصيت خود و آدم ( ع ) ، روح الهى موجود درآفرينش آدم را ناديده گرفت .

ص: 610

فإذا سوّيته و نفخت فيه من روحى فقعوا له سجدين . ..قال أنا خير منه خلقتنى من نار

143- كافران و ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 22 - 27

27- « قال رسول الله (صلی الله علیه و آله) : إذا جمع الله الأولين و الأخرين و قضى بينهم و فرغ من القضاء . . . الكافرون . . . يأتون إبليس فيقولون : . . . قم أنت فاشفع لنا فإنك أنت أضللتنا فيقوم إبليس . . . و يقول عند ذلك : « إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم . . . » ;

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) روايت شده است كه فرمود: آن گاه كه خداوند اولين و آخرين انسانها را جمع كرد و ميان آنان حكم نمود و از حكم كردن فارغ شد . .. كافران ... نزد ابليس آيند و گويند:... تو برخيز و براى ما شفاعت كن; پس همانا تنها تو ما را گمراه كردى. پس ابليس مى ايستد ... و در اين هنگام مى گويد: «إن الله وعدكم وعد الحق و وعدتكم فاخلفتكم...».

144- كفر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 13،18،19

13 - وجود كافرانى غير از ابليس ، در زمان تمردش از فرمان خدا *

و كان من الكفرين

18 موسى بن بكر واسطى گفت : « سألت أباالحسن موسى ( ع ) عن الكفر و الشرك أيهما أقدم . . . فقال لى : الكفر أقدم و

ص: 611

هو الجحود قال لابليس « أبى و استكبر و كان من الكافرين » ;

از امام كاظم(ع) سؤال كردم: كفرقديمى تر است يا شرك؟ امام فرمود: كفر قديمى تر است و آن به معناى انكار است. خداوند درباره ابليس فرمود: نافرمانى و تكبر كرد و از كافران بود».

19 از امام سجاد ( ع ) روايت شده : « . . . فأول ما عصى اللّه بالكبر و هى معصية إبليس حين أبى و استكبر و كان من الكافرين . . . ;

. .. اولين سبب نافرمانى از خدا كبر بوده و اين نافرمانى ابليس بود به هنگامى كه تكبر و نافرمانى كرد و از كافران گشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم

- 14 - 22 - 26

26- « عن أبى عبدالله ( ع ) : . . . و الوجه الخامس من الكفر : كفر البرائة . . . و قال : يذكر إبليس و تبرئته من أوليائه من الإنس يوم القيامة : « إنى كفرت بما أشركتمون منقبل » . . . ;

از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود:. .. قسم پنچم از كفر [به معناى] بيزارى جستن است ... و خداوند [داستان] ابليس و بيزارى جستن او در قيامت ، از انسانهاى پيروش را يادآور مى شود [و سخن شيطان را بيان كرده] مى فرمايد: «إنى كفرت بما أشركتمون من قبل» ...».

145- كفران ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 -

ص: 612

16 - 4

4 ابليس عنصرى ناسپاس و گستاخ در برابر خداوند

قال فبما أغويتنى

استجابت درخواست ابليس از سوى خداوند اقتضا مى كرد كه وى در برابر اين نعمت الهى سپاسگزار باشد. ولى او تمردى ديگر كرد و مصمم شد تا راه مستقيم الهى را بر بندگان خدا سد كند و اين حكايت از گستاخى و ناسپاسى وى دارد.

146- كيفر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - حجر -

15 - 39 - 5

5- اغواى ابليس از سوى خداوند ، كيفر تمرّد وى از فرمان الهى بود .

ربّ بما أغويتنى

بى ترديد، گمراه شدن ابليس از جانب خداوند، پس از سرپيچى او از سجده بر آدم(ع) بود و اين مى رساند كه اين گمراهى، جنبه كيفرى داشته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 63 - 5

5- دوزخ ، كيفر قطعى ابليس و پيروان وى

فمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم

147- كيفر اخروى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 3

3- كيفر اصلى ابليس ، در روز قيامت داده خواهد شد .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

فراز «إلى يوم الدين» به معناى تعيين غايت حقيقى براى لعن ابليس نيست; بلكه به قرينه اينكه يقيناً براى عذاب ابليس، به لعن بسنده نمى شود، به اين معناست كه تا قيامت مورد لعن است و با رسيدن قيامت، گرفتار

ص: 613

آن چنان عذاب سختى مى شود كهلعن در مقابل آن ناچيز است و به حساب نمى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 78 - 3

3 - كيفر اصلى ابليس ، در روز قيامت به او داده خواهد شد .

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

آمدن قيد «إلى يوم الدين» براى لعن ابليس، به اين معنا نيست كه او در قيامت مشمول آن نخواهد بود; بلكه بدين معنا است كه او در قيامت، آن چنان عذابى خواهد ديد كه لعن شدنش فراموش گشته و چيزى به حساب نمى آيد.

148- كيفر پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 63 - 5

5- دوزخ ، كيفر قطعى ابليس و پيروان وى

فمن تبعك منهم فإن جهنّم جزاؤكم

149- كيفر دنيوى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 2

2- طرد از درگاه الهى و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنك رجيم . و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 78 - 2

2 - طرد از درگاه خداوند و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنّك رجيم . و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

خداوند در هشت آيه بعد،

ص: 614

ابليس را به عذاب جهنم تهديد و محكوم كرد. اين نكته مى رساند كه طرد و نفرين ابليس آن هم با آمدن قيد «إلى يوم الدين» مربوط به كيفر دنيايى او است.

150- كينه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 3

3 ابليس دشمن انسانها و داراى ضميرى پركينه از آنان

لأقعدن لهم صرطك المستقيم

151- گستاخى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 8

8 ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 4

4 ابليس عنصرى ناسپاس و گستاخ در برابر خداوند

قال فبما أغويتنى

استجابت درخواست ابليس از سوى خداوند اقتضا مى كرد كه وى در برابر اين نعمت الهى سپاسگزار باشد. ولى او تمردى ديگر كرد و مصمم شد تا راه مستقيم الهى را بر بندگان خدا سد كند و اين حكايت از گستاخى و ناسپاسى وى دارد.

152- گفتگوى ابليس با خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - حجر -

15 - 37 - 3

3- گفت و گوى مستقيم و بدون واسطه ابليس با خداوند

قال ربّ فأنظرنى إلى يوم يبعثون. قال فإنك من المنظرين

153- گفتگوى خدا با ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

ص: 615

15 - 32 - 3

3- گفت و گوى مستقيم و بدون واسطه خداوند با ابليس ، در پى تمرد وى از فرمان سجده بر آدم ( ع )

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

154- گمراهگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت -

41 - 29 - 9

9 - ( فى المجمع ) « و قال الذين كفروا فى النار أرنا الذين أضلاّنا من الجن و الإنس » يعنون إبليس الأبالسة و قابيل بن آدم أوّل من أبدع المعصية . روى ذلك عن على ( ع ) ;در مجمع البيان راجع به قول خداوند كه مى فرمايد: «و قال الذين كفروا فى النار أرنا الذين . ..» آمده است كه: مقصود آنان رئيس أبليس ها و قابيل فرزند آدم است كه گناه و نافرمانى را پايه گذارى نمود و اين مطلب از على(ع) روايت شده است.».

155- گمراهى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 2

2 ابليس به تلافى گمراه شدن خويش، با كمين كردن در صراط مستقيم، بر گمراه كردن مردم مصمم شد.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

كلمه «باء» در «فبما أغويتنى» سببيه است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 1،3

1- ابليس ، گمراه شدن خود از سوى خداوند را ، عامل زيبا نماياندن زشتى ها و به گمراهى كشاندن همه انسان ها

ص: 616

معرفى كرد .

قال ربّ بما أغويتنى لأزيننّ لهم فى الأرض و لأغوينّهم أجمعين

«با» در «بما» باى سببيه است.

3- ابليس ، معترف به گمراهى خود بود .قال ربّ بما أغويتنى

156- گمراهى پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15

- 42 - 8

8- پيروان ابليس ، مردمانى گمراهند .

إلاّ من اتبعك من الغاوين

«من الغاوين» حال است براى ضمير فاعلى «اتبع» و «الغاوين» از مصدر «غىّ» (عقيده فاسد) به كسانى گفته مى شود كه داراى عقيده فاسد باشند.

157- لعن بر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 7

7- « أبالحسن على بن محمدالعسكرى ( ع ) : معنى الرجيم انه مرجوم باللعن . . . لايذكره مؤمن إلاّ لعنه و ان فى علم الله السابق انه إذا خرج القائم ( ع ) لايبقى مؤمن فى زمانه إلاّ رجمه بالحجارة كما كان قبل ذلك مرجوماً باللعن ;

امام على نقى(ع) فرمود: معناى «رجيم» اين است كه ابليس هدف لعن قرار مى گيرد ... هيچ مؤمنى از او ياد نمى كند مگر آن كه او را لعن مى كند و در علم ازلى خدا بوده است كه وقتى كه حضرت قائم(ع) ظاهر شد، مؤمنى نمى ماند مگر اينكه ابليس را با سنگ هدف قرار مى دهد; چنان كه او قبل از اين هدف لعن قرار مى گرفت».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15

ص: 617

- 35 - 1،2،6

1- ابليس ، به دليل تمرد از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، مورد لعن ابدى خداوند قرار گرفت .

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

2- طرد از درگاه الهى و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنك رجيم . و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

6- بازگشت همه لعن ها ، به ابليس است . *

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه «ال» در «اللعنة» براى جنس باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 78 - 1،2

1 - ابليس به خاطر سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ، مورد لعن و نفرين ابدى خداوند قرار گرفت .

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين2 - طرد از درگاه خداوند و گرفتار شدن به لعن و نفرين ابدى ، كيفر دنيوى ابليس

فإنّك رجيم . و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

خداوند در هشت آيه بعد، ابليس را به عذاب جهنم تهديد و محكوم كرد. اين نكته مى رساند كه طرد و نفرين ابليس آن هم با آمدن قيد «إلى يوم الدين» مربوط به كيفر دنيايى او است.

158- محدوده اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 40 - 1

1- ابليس ، بندگانى را كه خداوند آنان را از هر ناخالصى پالوده است ، از قلمرو

ص: 618

اضلال و گمراه كردن خود ، استثنا كرد .

لأغوينّهم أجمعين . إلاّ عبادك منهم المخلصين

برداشت فوق، مبتنى بر اين است كه «منهم» حال براى عباد باشد. «مخلص» به صيغه مفعولى، به كسى گفته مى شود كه از هرگونه ناخالصى پاك و پالوده شده باشد.

159- محدوده حيات ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص -

38 - 81 - 2

2 - حيات ابليس ، محدود است و پيش از اتمام عمر دنيا ، به پايان مى رسد . *

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

160- محدوده سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 3

3- انسان ، در برابر اغواگرى و سلطه طلبى ابليس ، آزاد و مختار و توانا بر مخالفت است .

إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 11،12

11- آگاهى ابليس از وجود عناصرى غير قابل فريب در ميان نسل هاى آينده آدم ( ع ) از همان آغاز خلقت آنان

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

12- ابليس ، على رغم سوگند و تصميم قطعى بر گمراه كردن ذريه آدم ( ع ) ، بر ناتوانى خويش از تسلط بر گروه اندكى از آنان اعتراف كرد .

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاًجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 2

ص: 619

- توان ابليس براى وسوسه و انحراف انسان ها ، محدود بوده و فراگير همه آدميان نيست .

و استفزز من استطعت منهم

161- محروميت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 4

4- ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و فيض او

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

«لعن» در لغت به معناى طرد شخص از روى غضب است و لعن خداوند; يعنى، عقوبت اخروى و قطع توفيق و فيض دنيوى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 78 - 4

4 - ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و رحمت او

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين«لعن»; يعنى، طرد شخصى از روى غضب و لعن خداوند به معناى عقوبت اخروى و قطع توفيق و رحمت الهى در دنيا است (مفردات راغب).

162- مدت مهلت به ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 1،3،9

1 - مهلت خواهى ابليس براى تداوم حياتش تا روز رستاخيز ، تنها تا روز معين و مشخصى ، مورد اجابت قرار گرفت .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

3 - خداوند ، به ابليس تا پايان عمر جهان و انسان ، مهلت داد و به او عمر طولانى بخشيد .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

بسيارى از مفسران بر اين عقيده

ص: 620

اند كه مقصود از «يوم» مطلق زمان است نه روز و مراد از «الوقت المعلوم» نفخه اولى مى باشد كه با آن عمر جهان و انسان به سر مى رسد. برپايه اين ديدگاه نام گذارى آن به «وقت معلوم»، براى اين است كه تنها خدا زمان دقيق آن را مى داند.

9 - « يحيى بن أبى العلا . . . انّ رجلاً دخل على أبى عبداللّه ( ع ) فقال : أخبرنى عن قول اللّه عزّوجلّ لإبليس « فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم » قال : . . . و يوم الوقت المعلوم يوم ينفخ فى الصور نفخة واحدة فيموت إبليس ما بين النفخة الأولىو الثانية ;

يحيى بن أبى العلا روايت كرده است: شخصى بر امام صادق(ع) وارد شد و گفت: مرا از سخن خداى عزّوجلّ كه به ابليس فرمود: «فإنّك من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم» خبر ده; حضرت فرمود: مراد از وقت معلوم، روزى است كه يك بار در صور دميده مى شود، پس ابليس بين دميدن اول و دوم مى ميرد...».

163- مراحل هبوط ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 24 - 6

6 سقوط ابليس در چهار مرحله به خاطر تمرد، تكبّر و تصميم به گمراه سازى انسانها و فريب آدم و حوا بود.

قال فاهبط منها فما يكون لك أن تتكبّر فيها فاخرج . .. قال اهبطوا

بدان احتمامل كه تكرار چهارگانه سقوط ابليس هر يك به دليل گناهى باشد كه مرتكب شده است: نخست از فرمان خداوند سرپيچى

ص: 621

كرد و به آدم سجده نكرد، آنگاه اين تمرد را به اظهار برترى خويش توجيه كرد، پس از آن تصميم خويش را به اغواگرى تمامى آدميان اعلان داشت، و سرانجام آدم و حوا را به پاى شجره نهى شده كشاند و با دروغ و نيرنگ آنان را به خوردن از آن شجره ترغيب كرد.

164- مراد از رجم ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 7

7- « أبالحسن على بن محمدالعسكرى ( ع ) : معنى الرجيم انه مرجوم باللعن . . . لايذكره مؤمن إلاّ لعنه و ان فى علم الله السابق انه إذا خرج القائم ( ع ) لايبقى مؤمن فى زمانه إلاّ رجمه بالحجارة كما كان قبل ذلك مرجوماً باللعن ;

امام على نقى(ع) فرمود: معناى «رجيم» اين است كه ابليس هدف لعن قرار مى گيرد . .. هيچ مؤمنى از او ياد نمى كند مگر آن كه او را لعن مى كند و در علم ازلى خدا بوده است كه وقتى كه حضرت قائم(ع) ظاهر شد، مؤمنى نمى ماند مگر اينكه ابليس را با سنگ هدف قرار مى دهد; چنان كه او قبل از اين هدف لعن قرار مى گرفت».

165- مرگ ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 38 - 4،5

4- « يحيى بن أبى العلاء . . . ان رجلاً دخل على أبى عبدالله ( ع ) فقال : أخبرنى عن قول الله عزّوحلّ لأبليس « فإنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم » قال

ص: 622

: . . . و يوم الوقت المعلوم يوم ينفخ فى الصور نفخة واحدة فيموت ابليس ما بين النفخة الأولى و الثانية ;

يحيى بن أبى العلاء روايت كرده است : شخصى وارد بر امام صادق(ع) شد و گفت :مرا از سخن خداى عزّ و جلّ كه به ابليس فرمود : «فإنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم» خبر ده، حضرت فرمود: مراد از روز وقت معلوم، روزى است كه [هنوز فقط] يك بار در صور دميده شده; پس ابليس بين دميدن اول و دوم مى ميرد. ..».

5- « عن أبى عبدالله ( ع ) فى قول الله تبارك و تعإلى « فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم » قال : يوم الوقت المعلوم يوم يذبحه رسول الله (صلی الله علیه و آله) على الصخرة التى فى بيت المقدس ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خداوند تبارك و تعالى «فأنظرنى إلى يوم يبعثون . قال فإنك من المنظرين إلى يوم الوقت المعلوم» روايت شده است كه فرمود: روز وقتِ معين، روزى است كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) ابليس را روى صخره اى كه در بيت المقدس است، ذبح مى كند».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 81 - 5

5 - پايان عمر آدمى در دنيا ، پايان حيات ابليس و سرآغاز مرگ او است .

من المنظرين . إلى يوم الوقت المعلوم

166- مسؤوليت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 -

ص: 623

34 - 33 - ابليس نيز همانند فرشتگان ، مأمور به سجده بر آدم ( ع ) بود .

فسجدوا إلا إبليس أبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 2

2 ابليس، همچون فرشتگان، مورد خطاب خداوند در فرمان سجده بر آدم بود.

ثم قلنا للملئكة اسجدوا لأدم . .. ما منعك ألا تسجد إذ أمرتك

167- مشمولان سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 1،6

1- خداوند ، در برابر ادعاى ابليس مبنى بر اغواى اكثريت مردم ، قلمرو سلطه وى را تنها ، شامل پيروان گمراهى پذير او معرفى كرد .

لأغوينّهم أجمعين. إلاّ عبادك منهم المخلصين ... إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

6- ابليس ، تنها بر كسانى سلطه دارد كه از وى پيروى كنند و اغواپذير باشند .

ليس لك عليهم سلطن إلاّ من اتبعك من الغاوين

168- مصونيت از سلطه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 5

5- ابليس ، از سلطه بر بندگان خالص و مقرب خدا ، ناتوان است .

إلاّ عبادك منهم المخلصين . .. إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

برداشت فوق، بر اين اساس است كه مقصود از «عبادى» همان «عباد مخلص» باشد كه در جمله «إلاّ عبادك منهم المخلصين» آمده است كه خداوند در پاسخ ادعاى ابليس بر اغوا نكردن بندگان خالص مى فرمايد: «او اصلاً توانايى

ص: 624

انجام چنين كارى را ندارد».

169- معادشناسى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 3

3 ابليس، آگاه به پيدايش نسلهايى از آدم و وجود رستاخيز براى ايشان

أنظرنى إلى يوم يبعثون

170- مغضوبيت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 35 - 4

4- ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و فيض او

و إن عليك اللعنة إلى يوم الدين

«لعن» در لغت به معناى طرد شخص از روى غضب است و لعن خداوند; يعنى، عقوبت اخروى و قطع توفيق و فيض دنيوى است (مفردات راغب).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 78 - 4

4 - ابليس ، مغضوب خداوند و محروم از توفيق و رحمت او

و إنّ عليك لعنتى إلى يوم الدين

«لعن»; يعنى، طرد شخصى از روى غضب و لعن خداوند به معناى عقوبت اخروى و قطع توفيق و رحمت الهى در دنيا است (مفردات راغب).

171- مقام ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 13 - 1،3

1 ابليس داراى مقامى رفيع، قبل از كبرورزى و نافرمانى خداوندقال فاهبط منها

مراد از ضمير در «منها» و «فيها» منزلتى است كه ابليس همراه فرشتگان در آن منزلت بوده است.

3 ابليس از فرومايگان در پيشگاه خداوند است.

إنك من الصغرين

172- مقامات ابليس

جلد -

ص: 625

نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 34 - 7

7 - ابليس پيش از تمرد از فرمان خدا ، همپايه فرشتگان بود و در منزلت ايشان بسر مى برد .

و إذ قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به فرشتگان (قلنا للملائكة اسجدوا) شامل ابليس نيز بود، معلوم است كه: او در منزلت و مقام فرشتگان بسر مى برد به گونه اى كه از زمره ايشان محسوب مى شد و يا واقعاً خودش نيز فرشته بود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال اول است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 1111 ابليس پيش از تمرد فرمان خدا، همپايه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به ملائكه (قلنا للملائكه اسجدوا) شامل ابليس نيز مى شده، معلوم مى شود او همپايه فرشتگان بوده به گونه اى كه از زمره آنان محسوب مى شده است.

173- مقامات سابق ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 11

11 ابليس پيش از تمرد فرمان خدا، همپايه فرشتگان بود و در منزلت آنان بود.

قلنا للملئكة اسجدوا لأدم فسجدوا إلا إبليس

از اينكه فرمان و خطاب خداوند به ملائكه (قلنا للملائكه اسجدوا) شامل ابليس نيز مى شده، معلوم مى شود او همپايه فرشتگان بوده به گونه اى

ص: 626

كه از زمره آنان محسوب مى شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 3

3 - برخوردارى ابليس از مقامى رفيع و منزلتى والا ، پيش از كبرورزى و نافرمانى خداوندقال فاخرج منها

174- مقهوريت ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 10

10- ابليس ، خود را مقهور اراده خداوند دانسته و كار خويش را منوط به اذن او مى دانست .

لئن أخّرتن . .. لأحتنكنّ ذريّته

175- مكان اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 7

7- زمين ، مركز فعاليت و اغواگرى ابليس است .

لأزيننّ لهم فى الأرض

176- مكر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 20 - 1

1 ابليس پس از سكونت آدم و همسرش در بهشت، در انديشه فريبكارى و توطئه عليه ايشان برآمد.

فوسوس لهما الشيطن

هنگامى كه پس از كلمه «وسوسه» حرف «لام» آورده شود، به معناى نقشه كشيدن و توطئه كردن است.

177- ملائكه و ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 11 - 16

16 عن أبى عبدالله(ع): إن الملائكة كانوا يحسبون أن إبليس منهم و كان فى علم الله أنه ليس منهم فاستخرج الله ما فى نفسه بالحمية فقال: «خلقتنى من نار و خلقته من طين».

ص: 627

ز امام صادق(ع) روايت شده است: فرشتگان گمان مى كردند ابليس از آنهاست، ولى خداوند مى دانست كه او جزء ايشان نيست و خود برتربينى درونى او را (به وسيله امر به سجده) آشكار نمود . .. .منشأ حيات ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 14 - 4

4 ابليس، معتقد به حاكميت مشيت الهى بر مرگ و حيات خويش

أنظرنى إلى يوم يبعثون

178- منشأ عصيان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 13

13- فسق ابليس و سرپيچى او از امر پروردگار ، داراى ريشه در سرشت وى بود .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

فاء تفريع، بيانگر اين معنا است كه «جن» بودن، زمينه فسق ابليس شد و ممكن است مراد اين باشد كه در سرشت جن، حق انتخاب قرار داده شده و مجبور به اطاعت نيست، از اين جهت، ابليس، به انتخاب خود، راهِ فسق در پيش گرفت.

179- منشأ فسق ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف -

18 - 50 - 13

13- فسق ابليس و سرپيچى او از امر پروردگار ، داراى ريشه در سرشت وى بود .

كان من الجنّ ففسق عن أمر ربّه

فاء تفريع، بيانگر اين معنا است كه «جن» بودن، زمينه فسق ابليس شد و ممكن است مراد اين باشد كه در سرشت جن، حق انتخاب قرار داده شده و مجبور به اطاعت نيست، از

ص: 628

اين جهت، ابليس، به انتخاب خود، راهِ فسق در پيش گرفت.

180- منشأ گمراهى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 16 - 7

7 ابليس، گمراهى خويش را از ناحيه خداوند مى پنداشت.

فبما أغويتنى لأقعدن لهم صرطك المستقيم

181- منشأ مرگ ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش5 - اعراف -

7 - 14 - 4

4 ابليس، معتقد به حاكميت مشيت الهى بر مرگ و حيات خويش

أنظرنى إلى يوم يبعثون

182- موانع اغواگرى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 21 - 7

7 - باور به آخرت ، بازدارنده آدمى از القاپذيرى از ابليس

و ما كان له عليهم من سلطن إلاّ لنعلم من يؤمن بالأخرة ممّن هو منها فى شكّ

183- مؤاخذه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 1

1 ابليس، مورد سرزنش و بازپرسى خداوند به سبب تمرد از سجده بر آدم

قال ما منعك ألا تسجد

در توجيه وجود كلمه «لا» در «ألاتسجد» چند نظر وجود دارد: برخى گفته اند «لا» زايده و براى تأكيد است. و برخى ديگر گفته اند «منعك» متضمن معناى«دعاك» است كه در اين صورت لا نافيه خواهد بود. يعنى چه چيز تو را واداشت كه سجده نكنى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 32 - 2

2- خداوند

ص: 629

، در پى سرپيچى ابليس از فرمان سجده بر آدم ( ع ) ، از انگيزه نافرمانى او جويا شد و وى را مورد بازخواست قرار داد .

قال يإبليس ما لك ألاّ تكون مع السجدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 75 - 2

2 - خداوند ، از انگيزه نافرمانى ابليس از سجده بر آدم ، جويا شد و او را مورد بازخواست قرار داد .

قال يإبليس ما منعك أن تسجد

184- مؤمنان و پيروى از ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 7

7 - در ميان مؤمنان نيز افرادى وجود دارند كه از ابليس پيروى مى كنند .فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

برداشت ياد شده مبتنى بر تبعيضى بودن «من» در «من المؤمنين» است.

185- ميعاد پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 43 - 1،4

1- جهنّم ، وعده گاه همه پيروان گمراه ابليس

و إن جهنّم لموعدهم أجمعين

4- « عن أبى جعفر ( ع ) فى قوله : « إن جهنّم لموعدهم أجمعين » فوقوفهم على الصراط ;

از امام باقر(ع) درباره سخن خداى عزّوحلّ «إن جهنّم لموعدهم أجمعين» فرمود: [مقصود] توقف آنان بر صراط است».

186- نامهاى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

- 120 - 1

1 - شيطان ، نام و مشخصه

ص: 630

ديگرى براى ابليسإلاّإبليس . .. إنّ هذا عدوّ ... فوسوس إليه الشيطن

«شيطان» از ريشه «شطن» گرفته شده است كه در معناى «دورى» و يا «ريسمان بلند» به كار مى رود. اين اشتقاق، اشاره به دورى ابليس از رحمت خداوند و يا شرارت طولانى او است.

187- نجات از مكر ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 17 - 9

9 تنها گروهى از انسانها سپاسگزار خداوند بوده و از تزوير و فريب ابليس رهايى مى يابند.

و لاتجد أكثرهم شكرين

188- نژادپرستى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 12 - 8

8 ابليس موجودى متكبّر، نژاد پرست و گستاخ در برابر خداوند

قال أنا خير منه خلقتنى من نار و خلقته من طين

189- نشانه هاى دشمنى ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه -

20 - 117 - 4

4 - امتناع ابليس از سجده در برابر آدم ، نشانگر دشمنى او با آدم و ديگرانسان ها است .

إلاّإبليس أبى . فقلنا يَادم إنّ هذا عدوّ لك و لزوجك

معرفى ابليس پس از امتناع از سجده، به عنوان دشمن «آدم و حوا» نشانگر آن است كه ترك سجده، علامت اين دشمنى بوده است و دشمن شدن او با حوا، گوياى اين است كه ابليس پس از ماجراى سجده بر آدم، با جنس انسان، خصومت يافته است.

190- نفوذ ابليس به آسمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

ص: 631

15 - 17 - 5

5- « عن أبى عبدالله الصادق ( ع ) قال : كان ابليس لعنه الله يخترق السماوات السبع فلمّا ولد عيسى ( ع ) حجب عن ثلاث سماوات و كان يخترق أربع سماوات فلمّا ولد رسول الله (صلی الله علیه و آله) حجب عن السبع كلّها و رميت الشياطين بالنجوم . . . ;از امام صادق(ع) روايت شده است كه فرمود: ابليس كه لعنت خدا بر او باد راه را براى ورود خود به آسمان باز مى كرد; چون حضرت عيسى متولد شد از ورود به سه آسمان ممنوع شد و به چهار آسمان راه داشت. پس آن گاه كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) متولد شد، وى از ورود به آسمانهاى هفتگانه كلاًّ ممنوع شد و از آن پس شياطين هدف ستارگان قرار گرفتند...».

191- نفى سلطه ابليس

جلد - نام سوره

- سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 42 - 2،10،11

2- ابليس ، هيچ گونه سلطه اى بر بندگان خداوند ندارد و نمى تواند آنان را به اجبار به گمراهى بكشاند .

إن عبادى ليس لك عليهم سلطن

«سلطان» دست يافتن به چيزى از طريق قهر و اجبار است.

10- « عن أبى عبدالله ( ع ) فى قوله عزّوحلّ : « إن عبادى ليس لك عليهم سلطان » . . . ليس له على هذه العصابة خاصة سلطان ، قال : قلت : و كيف جعلت فداك و فيهم ما فيهم ؟ قال : ليس حيث تذهب ، إنما قوله : « ليس لك عليهم سلطان » أن يحبب إليهم

ص: 632

الكفر و يبغض إليهم الإيمان ;

از امام صادق(ع) در باره سخن خداى عزّوحلّ «إن عبادى ليس لك عليهم سلطان» روايت شده است كه فرمود: . .. براى ابليس فقط بر اين جماعت خاص (شيعه) تسلطىنيست. رواى گويد: به امام(ع) عرض كردم چگونه ابليس بر شيعه تسلط ندارد با اينكه گناهانى در ميان شيعه ديده مى شود؟ فرمود: آن گونه نيست كه تو مى انديشى; بلكه مراد از سخن خدا كه مى فرمايد «ليس لك عليهم سلطان» اين است كه نمى توانى كفر را در نظر آنان محبوب كنى و ايمان را ناپسند نمايى».

11- « عن جابر عن أبى جعفر ( ع ) قال : قلت أرأيت قول الله : « إن عبادى ليس لك عليهم سلطان » ما تفسير هذا ؟ قال : قال الله : إنك لاتملك أن تدخلهم جنة و لا ناراً ;

جابر گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: آيا سخن خدا را كه مى فرمايد: «إن عبادى ليس لك عليهم سلطان» ديده اى، تفسير آن چيست؟ فرمود: يعنى، خدا فرمود: به تحقيق تو نمى توانى آنان را داخل بهشت كنى و نه داخل آتش».

192- نقش ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 21 - 5

5 عن الرضا(ع): . .. و لم يكن آدم و حوا شاهدا قبل ذلك من يحلف بالله كاذبا «فدليهما بغرور» فاكلا منها ثقة بيمينه بالله و كان ذلك من آدم قبل النبوة و لم يكن ذلك بذنب كبير استحق به دخول النار ... .

از امام رضا(ع) روايت

ص: 633

شده است: . .. آدم و حوا قبل از سوگند ابليس، قسم دروغ به خداوند را مشاهده نكرده بودند و «ابليس آنها را با فريب، فرود آورد» و با اعتماد بهسوگند ابليس، از آن درخت خوردند و اين كار قبل از نبوت آدم(ع) بود و گناه كبيره اى كه بدان مستحق آتش شود نبود ... .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 39 - 9

9- ابليس ، مانع واقع بينى انسان ها در شناخت صحيح بدى ها و خوبيها

لأزيننّ لهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء -

26 - 95 - 4

4 - ابليس ، به تنهايى توانا بر فريب و گمراهى انسان ها نيست .

و جنود إبليس أجمعون

وجود سپاهيان بسيار براى ابليس كه بر گمراه ساختن انسان هاسوگند ياد كرده گواه مطلب ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - سبأ -

34 - 20 - 9

9 - ابليس ، عامل كفران مردم سبأ و برانگيزنده آنان به ظلم به نفس

و لقد صدّق عليهم إبليس ظنّه فاتّبعوه إلاّ فريقًا من المؤمنين

در عبارت «صدّق عليهم. .. ظنّه» ايجاز به حذف وجود دارد; براى اين كه صدق ظن،فرع بر دعوت و جواب مثبت دادن مردم است. بنابراين، معلوم مى شود كه ابليس از آنان خواسته و آنان نيز او را اجابت نموده و نعمت هاى خدا را كفران كرده

ص: 634

اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 82 - 6

6 - ابليس ، داراى قدرت تأثيرگذارى بر ذهن و انديشه انسان

لأغوينّهم أجمعين

193- وسوسه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده -

5 - 30 - 19

19 قابيل ، كيفيت قتل برادرش هابيل را از ابليس آموخت

فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله

از امام سجاد(ع) روايت شده كه بعد از خواندن آيه فوق فرمود: فلم يدر كيف يقتله حتى جاء ابليس فعلمه . .. .

_______________________________

تفسير قمى، ج 1، ص 165; نورالثقلين، ج 1، ص 616، ح 140.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش5 - اعراف -

7 - 20 - 9

9 تزوير، وسوسه انگيزى و دروغپردازى، از شيطنتهاى ابليس

إلا إبليس . .. فوسوس لهما الشيطن

خداوند در آيات پيشين شيطان را با واژه «ابليس» نام برد و آنگاه كه توطئه گرى و تزوير را ياد نمود، او را با وصف «شيطان» توصيف كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 27 - 8

8 آدم و حوا داراى پوشش عورت، قبل از فريفته شدن به وسوسه هاى شيطان

ينزع عنهما لباسهما

194- وعيد به پيروان ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 43 - 2

2- هشدار و وعده

ص: 635

تهديدآميز خداوند به پيروان گمراه ابليس

إلاّ من اتبعك من الغاوين. و إن جهنّم لموعدهم أجمعين

195- ويژگيهاى سپاه ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 64 - 9

9- ابليس ، داراى نيروهايى سريع عمل كننده و عاملهايى كند و خزنده

و أجلب عليهم بخيلك و رجلك

196- هبوط ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره -

2 - 36 - 24

24 رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده اند : « حين أمر آدم ( ع ) أن يهبط . . . هبط آدم و زوجته و هبط إبليس و لازوجة له . . . ;

آن هنگام كه خداوند امر نمود به آدم كه فرود آى . .. آدم همراه با همسرش فرود آمد و ابليس ]هم[ فرود آمد در حالى كه همسرى نداشت ...».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر -

15 - 34 - 1،3

1- فرمان خداوند به ابليس براى خروج از آسمان ، در پى تمرد وى از دستور سجده بر آدم ( ع )

قال فاخرج منهابرداشت فوق، مبتنى بر دو احتمال است:1. مرجع ضمير «منها» «سماوات» باشد، اگرچه در كلام ذكر نشده است. 2. به قرينه اينكه ابليس از زمره ملائكه بوده و جايگاه آنان هم در آسمانهاست.

3- ابليس ، در پى تمرد از فرمان خداوند ، از جايگاه مقربان تنزل كرد و از آن جا رانده شد .

قال فاخرج

ص: 636

منها

به قرينه «فإنك رجيم» مراد از «فاخرج منها» مى تواند منزلت قرب الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38

- 77 - 2

2 - ابليس ، در پى سرپيچى از فرمان سجده بر آدم ( ع ) از جايگاه مقربان و منزلت والاى خويش رانده شد و سقوط كرد .

قال فاخرج منها

197- همسويى با ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف -

7 - 18 - 4

4 پيروى از ابليس، موجب همسنخ شدن با وى

لمن تبعك منهم لأملأن جهنم منكم أجمعيناز اينكه ابليس و انسانهاى پيرو او با يك ضمير «منكم» مورد خطاب قرار گرفته اند، در حالى كه در جمله قبل تنها ابليس مخاطب بود، معلوم مى شود پيروى از ابليس، آدمى را به همسنخ شدن با ابليس مى كشاند.

198- يأس ابليس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء -

17 - 62 - 15

15- شيطان ، ناتوان و نااميد از به دام افكندن آدم ( ع ) و گمراه ساختن او

لأحتنكنّ ذريّته إلاّ قليلاً

تأكيد ابليس بر گمراه ساختن ذريه آدم(ع) و به ميان نياوردن نامى از خود او، مى تواند مشعر به مطلب فوق باشد.

5- اتحاد

1- اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 8

ص: 637

8 - اتحاد و برادرى ميان مؤمنين ، از مصاديق « معروف » است و تفرقه و دشمنى اهل ايمان با يكديگر ، از مصاديق « منكر » .

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير و

«ال» در «المعروف» و «المنكر»، مى تواند عهد ذكرى و اشاره به معروف ها و منكرها در آيه سابق باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 4

4 - جامعه متّحد ايمانى ، همچون ديگر جوامع ، همواره در معرض تفرقه و اختلاف

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

2- آثار اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 56 - 5

5 - پيروزى اهل ايمان در گرو همبستگى آنان بر محور ولايت الهى

فان حزب اللّه هم الغلبون

به اصحاب و يارانى كه همفكر شخصى باشند و از وى پيروى كنند، حزب آن شخص مى گويند. (لسان العرب.)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش4 - مائده - 5 - 91 - 12

12 - اتحاد و روابط عاطفى در جامعه ايمانى ، زمينه ساز ذكر خدا و برپايى نماز

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة . .. و يصدكم عن ذكراللّه و عن الصلوة

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 638

فيش

6 - انفال - 8 - 63 - 5

5 - وحدت و الفت قلبى ميان افراد جامعه ، زمينه ساز پيروزى آنان در مبارزه با دشمنان خويش

هو الذى أيدك بنصره و بالمؤمنين. و ألف بين قلوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 107 - 8

8 - وحدت جامعه اسلامى ، سدى مستحكم در برابر نفوذ دشمنان و خيانت پيشگان منافق

اتخذوا مسجداً . .. تفريقاً بين المؤمنين

از اهتمام منافقان به شكستن وحدت مؤمنان، اهميت و جايگاه وحدت جامعه اسلامى در برابر دشمنان، استفاده مى شود.

3- آثار اتحاد با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 17 - 7

7 - نفاق و همسويى با كافران ، نمودى از ظلم

فكان عقبتهما أنّهما فى النار . .. و ذلك جزؤا الظلمين

چنانكه گفته شد آيه بر منافقان و كافران نيز تطبيق شود.

4- اتحاد اصحاب ايكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصحب لئيكة أُولئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

5- اتحاد اصحاب كهف

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 639

فيش

10 - كهف - 18 - 19 - 25

25- اصحاب كهف ، باهم ، هماهنگ و صميمى بودند .

بورقكم هذه

استناد يافتن پول و سرمايه در «ورقكم» به تمامى افراد، حاكى از نكته ياد شده است.

6- اتحاد امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 30

30 - وحدت امت ها در گرو وحدت شريعت و آيين آنهاست .

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً ولو شاء اللّه لجعلكم امة وحدة

مقتضاى ارتباط دو جمله «لكل جعلنا . ..» و «لو شاء اللّه ...» ، اين است كه پيدايش امت واحده به وسيله شريعت واحد تحقق مى يابد. بنابراين وحدت انسانها، وابسته به وحدت شريعت و دين است.

7- اتحاد انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 1،2،3

1 - اقدام انسان ها به شكستن وحدت طريقه پيامبران ، على رغم توصيه هاى أكيد خدا بر حفظ آن

و إنّ هذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. فتقطّعوا امرهم بينهم زبرًا

«فاء» در «فتقطّعوا»، براى تعقيب و بيان فرجام كار توصيه هاى خداوند به مردم در رابطه با پيروى از طريقه پيامبران و پرهيز از ايجاد دگرگونى در آن است. ضميرهاى غايب جمع در «تقطّعوا»، «أمرهم» «بينهم»، «لديهم» و «فرحون» به امت ها و پيروان انبيا باز مى گردد. كلمه «تقطع» (مصدر «تقطّعوا») و به معناى قطعه قطعه كردن است «أمر» به معناى شأن و كنايه از شيوه زندگى مطرح شده

ص: 640

در آيات پيشين است. «زبر» (جمع «زبور») و به معناى قطعه ها است.

2 - بى تقوايى مردمان ، عامل برهم زدن وحدت رويه پيامبران و پيدايش تفرقه هاى دينى

و إنّ هذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. فتقطّعوا أمرهم بينهم زبرًا

3 - دلبستگى شديد فرقه هاى مذهبى به طريقه خود ، على رغم يگانگى طريقه پيامبران

و إنّ هذه أُمّتكم أُمّة وحدة . .. كلّ حزب بما لديهم فرحون

8- اتحاد با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 52 - 1،4

1 - اهل كتاب ( علماى يهود ) مشمول لعن خداوند به جهت حقپوشى و همسويى با كفار عليه مسلمانان

الم تر . .. اولئك الّذين لعنهم اللّه

4 - همسويى با كافران عليه مسلمانان ، از موجبات لعن الهى است .

يقولون . .. هؤلاء اهدى من الّذين امنوا سبيلا. اولئك الّذين لعنهم اللّه

9- اتحاد برادران يوسف

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 5 - 6

6- يعقوب ( ع ) پيش بينى مى كرد كه همه فرزندانش عليه يوسف ( ع ) متحد مى شوند و هيچ كدام از او حمايت نخواهند كرد .

فيكيدوا لك كيدًا

ضمير در «يكيدوا» به «إخوة» باز مى گردد و اين گوياى برداشت فوق است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 14 - 1

1- برادران يوسف جماعتى متحد و نيرومند بودند .

ص: 641

و نحن عصبة

10- اتحاد بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 9

9 - اخبار خداوند از سر و سِرّ منافقان با يهود بنى نضير ، نمودى از علم وى به غيب و شهود

علم الغيب و الشهدة

با توجه به اين كه بخش قابل توجهى از سوره درباره غزوه بنى نضير مى باشد، آيات پايانى مى تواند نظر به مطالب ياد شده، از جمله رابطه منافقان و يهود داشته باشد.

11- اتحاد جادوگران فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 115 - 3

3 - ساحران دربار فرعون ، يكدل و يكزبان و يار يكديگر در مبارزه با موسى ( ع )

قالوا يموسى إما أن تلقى و إما أن نكون نحن الملقين

بديهى ست ساحران جمله هاى «إما أن تلقى» و «إما أن نكون نحن الملقين» را دسته جمعى و يا يك به يك نگفتند. بنابراين استناد اين جمله ها به آنان حكايت از هميارى و يكدلى آنان در مبارزه با موسى(ع) دارد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 65 - 9

9 - ساحرانِ فرعون ، يك دل و يك زبان و يار يكديگر ، در مبارزه با موسى ( ع ) بودند .

و إمّا أن نكون أوّل من ألقى

صدق «أوّل من ألقى» بر همه ساحران، گوياى هدف مشترك و وحدت رويه آنان است.

12- اتحاد جامعه دينى

جلد - نام سوره - سوره

ص: 642

- آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 4

4 - حراست از وحدت جامعه ايمانى و دور نگاهداشتن آن از كينه و دشمنى فلسفه تحريم شراب خوارى و قماربازى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

13- اتحاد در جنگ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 11

11 - خداوند با امداد هاى خويش مسلمانان را از فاجعه نزاع و سست شدن در تصميمشان بر جنگ بدر رهايى بخشيد .

و لكن اللّه سلم

14- اتحاد در جهاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 13،2113 - استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

21 - پايدارى در نبرد ، وحدت و پيروى از تعاليم پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، نشانگر آخرت خواهى مؤمنان مجاهد

حتّى اذا فشلتم . .. منكم من يريد الاخرة

بنابر اينكه دنياطلبى (منكم من يريد

ص: 643

الدّنيا)، دليل «اذا فشلتم . .. » باشد، صفات مقابل اينها ويژگى آخرت جويان خواهد بود; يعنى آخرت خواهان در نبرد نه سستى خواهند كرد و نه ...

15- اتحاد دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 1

1- امت اسلام ، امتى واحد و داراى دينى يكتا

إنّ هذه أُمّتكم أُمّة وحدة

«هذه» مبتدا و مشاراليه آن امرى است كه در ذهن مخاطبان مستحضر است و «أُمّتكم أُمّة واحدة» خبر «هذه» و حال است. اين جمله مثل «هذا بعلى شيخاً» بيانگر آن امر در ذهن است. گفتنى است «أُمّة» در نزد برخى از اهل لغت به معناى مجموعه انسان هايى است كه در چيزى مانند دين، زمان و مكان واحد اجتماع كرده و مشترك باشند (مفردات راغب) و در نظر برخى ديگر به معناى دين و ملت است (لسان العرب).

16- اتحاد رهبران شرك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 11 - 3

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله)

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد شده، از تعبير «جند» و «أحزاب» به دست مى آيد.

17- اتحاد رهبران كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - ص - 38 - 11 - 3

3 - سران كفر و شرك ، گروهى متشكل ، همسو و متحد در برابر پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله)

جند ما هنالك مهزوم من الأحزاب

برداشت ياد

ص: 644

شده، از تعبير «جند» و «أحزاب» به دست مى آيد.

18- اتحاد ظاهرى بنى نضير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 13

13 - فروپاشى اتحاد منافقان و يهوديان ، پس از غزوه بنى نضير ، به رغم ظاهر متحد آنان *

تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى

احتمال مى رود كه جملات آيه شريفه، حكايت از آينده داشته باشد; بدين معنا كه از تحولات پس از غزوه بنى نضير خبر مى دهد و از آن جمله در هم ريختن اتحاد ميان منافقان و يهود قبل از غزوه بنى نضير است.

19- اتحاد ظاهرى كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 11،14

11 - جبهه كفر و نفاق ، به ظاهر مجتمع و متحد ; اما در درون ، آكنده از تشتت و تفرقه

تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى

14 - اعتماد كافران به استحكامات مادى و همبستگى هاى صورى و ناپايدار ، نشانه بى خردى آنان است .

لايقتلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة . .. ذلك بأنّهم قوم لايعقلون

20- اتحاد ظاهرى منافقان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 11

11 - جبهه كفر و نفاق ، به ظاهر مجتمع و متحد ; اما در درون ، آكنده از تشتت و تفرقه

تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى

21- اتحاد ظاهرى منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 -

ص: 645

13

13 - فروپاشى اتحاد منافقان و يهوديان ، پس از غزوه بنى نضير ، به رغم ظاهر متحد آنان *

تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى

احتمال مى رود كه جملات آيه شريفه، حكايت از آينده داشته باشد; بدين معنا كه از تحولات پس از غزوه بنى نضير خبر مى دهد و از آن جمله در هم ريختن اتحاد ميان منافقان و يهود قبل از غزوه بنى نضير است.

22- اتحاد فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 62 - 7

7 - فرعونيان ، با اتفاق نظر بر لزوم مقابله با موسى ( ع ) ، در باره روش آن اختلاف نظر داشتند . *

فتنزعوا أمرهم . .. و أسرّوا

از فعل «أسرّوا» استفاده مى شود كه طرفين نزاع، خواهان مخفى ماندن گفتوگوهاى خود بودند و آنچه رسماً به مردم اعلام شد - چنانچه مطالب آيه بعد گفته فرعونيان به مردم باشد - گفته مشترك آنان بوده كه به منظور مقابله با موسى(ع) و خنثى سازى فعاليت او، القا شده بود. كلمه «أمرهم» - كه نزاع را در مورد امور فرعونيان قرار داده - تأييدى براين نكته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتنزعوا . .. قالوا ... فأجمعوا

ص: 646

كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد «فأجمعوا» نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 56 - 3

3 - فرعون ، طرفداران و كارگزاران حكومت خود را ، گروهى متحد ، نيرومند و آماده نبرد معرفى كرد .

و إنّا لجميع حذرون

يكى از معانى «جميع» ضدّ «متفرق»; يعنى، متحد است (لسان العرب). برداشت ياد شده بر اساس همين معنا است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 22 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصحب لئيكة أُولئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

23- اتحاد قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ،

ص: 647

همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصحب لئيكة أُولئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

24- اتحاد قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصحب لئيكة أُولئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

25- اتحاد قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 36 - 3

3 - مقاومت شديد و يكپارچه جامعه لوط ( ع ) ، در برابر آن حضرت و رسالت او

فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين

26- اتحاد قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصحب لئيكة أُولئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

27- اتحاد كافران

جلد

ص: 648

- نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 101 - 11

11 - اتحاد و همگونى كافران ، در دشمنى با مسلمانان

ان الكفرين كانوا لكم عدواً مبيناً

خبر «كان» با اينكه طبق قواعد ادبى بايد جمع آورده مى شد، به صورت مفرد (عدواً) آورده شده و اشاره به اين است كه كافران در دشمنى با اسلام، يكپارچه و گويا فردى واحد هستند.

28- اتحاد مخالفان محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 4

4 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) در آغاز بعثت ، مخالفانى متشكل و متحد با يكديگر داشت .

فليدع ناديه

29- اتحاد مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 1

1- امت اسلام ، امتى واحد و داراى دينى يكتا

إنّ هذه أُمّتكم أُمّة وحدة

«هذه» مبتدا و مشاراليه آن امرى است كه در ذهن مخاطبان مستحضر است و «أُمّتكم أُمّة واحدة» خبر «هذه» و حال است. اين جمله مثل «هذا بعلى شيخاً» بيانگر آن امر در ذهن است. گفتنى است «أُمّة» در نزد برخى از اهل لغت به معناىمجموعه انسان هايى است كه در چيزى مانند دين، زمان و مكان واحد اجتماع كرده و مشترك باشند (مفردات راغب) و در نظر برخى ديگر به معناى دين و ملت است (لسان العرب).

30- اتحاد مسلمانان در غزوه بدر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 10

10

ص: 649

- رؤياى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

31- اتحاد مشركان با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 105 - 5

5 - همسويى اهل كتاب با مشركان در دشمنى با اسلام و مسلمانان ، امرى شگفت و به دور از انتظار

ما يودّ الذين كفروا من اهل الكتب و لاالمشركين أن ينزل عليكم من خير

آوردن عنوان اهل كتاب براى يهوديان - كه حكايت از اعتقاد به توحيد، رسالت و . .. دارد - و بيان همسويى آنان با مشركانى كه هيچ يكى از اصول اديان الهى را باور ندارند، اشاره به نامعقول بودن آن پيوند و شگفت آور بودنش دارد.

32- اتحاد مشركان صدر اسلام

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 44 - 2

2 - احساس اطمينان مشركان صدراسلام نسبت به پيروزى جمع متحد خويش بر پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان

أم يقولون نحن جميع منتصر

33- اتحاد مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 13 - 33- همدلى مشركان مكه ، در خالى ساختن سرزمين مكه ، از وجود پيامبر (صلی الله علیه و آله) *

قريتك الّتى أخرجتك

نسبت دادن «إخراج» به قريه، مى تواند از آن جهت باشد كه همه مردم شهر و

ص: 650

يا بيشتر آنان، بر اخراج پيامبر(صلی الله علیه و آله) مصمم و همدل بوده اند.

34- اتحاد مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - ص - 38 - 13 - 2

2 - قوم نوح ، عاد ، فرعون ، ثمود ، لوط و اصحاب ايكه ( قوم شعيب ) اقوامى متشكل ، همسو و متحد در مخالفت با پيامبران خود

كذّبت قبلهم قوم نوح . .. ثمود قوم لوط و أصحب لئيكة أُولئك الأحزاب

برداشت ياد شده از به كار رفتن تعبير «احزاب» درباره اين اقوام، استفاده مى شود.

35- اتحاد منافقان مدينه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 22 - 9

9 - اخبار خداوند از سر و سِرّ منافقان با يهود بنى نضير ، نمودى از علم وى به غيب و شهود

علم الغيب و الشهدة

با توجه به اين كه بخش قابل توجهى از سوره درباره غزوه بنى نضير مى باشد، آيات پايانى مى تواند نظر به مطالب ياد شده، از جمله رابطه منافقان و يهود داشته باشد.

36- اتحاد منافقان مدينه با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 18 - 6

6 - منافقان مدينه ، در جبهه بندى سياسى ، در جبهه يهود بودند .

و القائلين لإخونهم

بنابراين احتمال كه مراد از «القائلين» يهود و مرجع ضمير در «إخوانهم» منافقان باشد، معلوم مى شود كه منافقان، در جبهه يهود و برادران سياسى آنان بودند.

37- اتحاد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 651

4 - مائده - 5 - 56 - 3

3 - پذيرش ولايت خداوند ، پيامبر (صلی الله علیه و آله) و مؤمنان شايسته ولايت ، انفكاك ناپذير و وابسته به يكديگر

و من يتول اللّه و رسوله و الذين ءامنوا

عطف «رسوله» و «الذين ءامنوا» بر «اللّه» بدون تكرار فعل (يتول)، مى رساند كه ولايت آنها بهم پيوسته بوده و رويگردانى از ولايت هر يك به منزله اعراض از ولايت تمامى آنها مى باشد. مفرد آوردن كلمه «ولىّ» در آيه قبل اين معنا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 12 - 9

9 - در جامعه اسلامى ، مؤمنان به منزله يك پيكراند .

ظنّ المؤمنون و المؤمنت بأنفسهم خيرًا

برداشت ياد شده از تعبير «بأنفسهم» (به خودشان) - كه هر يك از مردان و زنان مؤمن را نفس ديگرى قرار داده - استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 39 - 2

2 - مؤمنان ، داراى عزم دينى و حضور مؤثر اجتماعى و هميارى نسبت به يكديگر در قبال متجاوزان

و الذين إذا أصابهم البغى هم ينتصرون

برخى از مفسران «إنتصار» را به معناى «تناصر» (تعاون و هميارى) گرفته اند; يعنى، مؤمنان راستين آنانند كه هر گاه مورد ستم و تجاوز قرار گيرند - براى دفع آن - به يارى هم برمى خيزند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 652

7 - حجرات - 49 - 11 - 11

11 - مؤمنان ، همچون اعضاى يك پيكر ، برخوردار از روحى يگانه ( نفسى واحد )

و لا تلمزوا أنفسكم

در آيه به جاى آن كه گفته شود: «لاتلمزوا المؤمنين»، آمده است: «لاتلمزوا أنفسكم». از اين تفاوت تعبير معلوم مى شود كه مؤمنان «نفس» يكديگر شمرده مى شوند.

38- اتحاد يهود و مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 135 - 2

2 - توافق و اتحاد يهود و نصاراى عصر بعثت عليه مسلمانان ، على رغم اختلافات شديد ايشان با يكديگرو قالوا كونوا هوداً أو نصرى تهتدوا

هدف از «لفّ اجمالى» در آيه و بيان دو جمله در يك كلام، رساندن اتحاد و توافق يهود و نصارا عليه مسلمانان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 140 - 3

3 - يهود و نصارا - على رغم داشتن اختلاف هاى اساسى با يكديگر - بر ضد اسلام و مسلمانان همسو و هم آوا هستند .

أم تقولون إن إبراهيم . .. كانوا هوداً أو نصرى

روشن است كه يهوديان اظهار نمى داشتند كه ابراهيم و . .. نصرانى بودند و همچنين نصارا نمى گفتند كه ابراهيم و ... يهودى بودند. بنابراين آوردن «لفّ اجمالى» و بيان نكردن عقيده هر كدام به صورت تفصيلى، حاوى اين نكته است كه: آنان - على رغم اختلافاتشان - بر ضد اسلام و مسلمين هم آوا و همسو هستند.

39- اعلام اتحاد با اهل كتاب

جلد -

ص: 653

نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 16

16 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به اعلان و ابراز باور ها و عقايد مشترك خود با اهل كتاب

قل ءامنت بما أنزل اللّه من كتب

برداشت ياد شده بر اين اساس است كه مخاطب پيامبر(صلی الله علیه و آله) اهل كتاب باشند.

40- اهتمام موسى(ع) به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 13

13 - حفظ وحدت و يك پارچگى بنى اسرائيل ، از سفارش هاى موسى ( ع ) به هارون

فرّقت بين بنى إسرءيل و لم ترقب قولى

«ترقب» به معناى «تحفّظ» است و مفاد جمله «إنّى خشيت. ..» - با توجه به عطف «لم ترقب» بر «فرّقت» - اين است كه: «من نگران آن بودم كه بگويى بنى اسرائيل را متفرق ساختى و گفته مرا حفظ و مراعات نكردى». اين گفته هارون(ع) دال بر آن است كه موسى(ع) پيش از رفتن به ميقات، در مورد حفظ وحدت بنى اسرائيل، توصيه هاى لازم را به او كرده بود.

41- اهميت اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 60 - 1212 - ضرورت از ميان بردن زمينه هاى بروز اختلافات اجتماعى *

قد علم كل أناس مشربهم

به نظر مى رسد هدف از تقسيم آب و مشخص كردن هر چشمه به طايفه اى از بنى اسرائيل، جلوگيرى از بروز اختلاف و تنازع بوده است.

جلد - نام سوره -

ص: 654

سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 2

2 - ايجاد صلح و وحدت در جامعه اسلامى ، از وظايف همه مؤمنان

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافّة

بنابراينكه «سلم» به معناى صُلح باشد، لازمه صلح در ميان مؤمنين، عدم اختلاف و در نتيجه وحدت و هماهنگى آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 4،7

4 - خداوند براى هدايت و ايجاد وحدت ميان مؤمنين ، ادلّه روشنى اِرائه كرده است .

ادخلوا فى السلم كافة . .. و لا تتبعوا ... فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

7 - مسؤوليّت بيشتر عالمان ، در ايجاد وحدت جامعه *

و من بعد ما جاءتكم البيّنات

چون درك آيات و بيّنات الهى تناسب بيشترى با عالمان دينى دارد، و نيز اختلافات جوامع دينى غالباً برگشت به آنان مى كند، آيه مزبور بيشتر متوجّه به عالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 43 - 16،17

16 - لزوم حضور برگزيدگان الهى ، در متن جامعه

انّ اللّه اصطفيك . .. و اركعى مع الرّاكعين

17 - امر خداوند به هماهنگى و وحدت بندگان در پرتو عبادت جمعى *

و اركعى مع الرّاكعين

امر به عبادت جمعى، دال بر مطلوبيّت وحدت و هماهنگى بين بندگان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 655

2 - آل عمران - 3 - 103 - 2،10

2 - لزوم اتحاد همه اهل ايمان و پرهيز آنان از هر گونه تفرقه در ميان صفوفشان

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا

10 - خداوند ، پيوند دهنده دلها

فالّف بين قلوبكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 2،32 - اتّحاد ، اعتصام به ريسمان الهى و اُلفت بين دل ها و برادرى ميان اهل ايمان ، از مصاديق خير و نيكى

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

لام در «الخير» مى تواند عهد ذكرى و اشاره به مطالب آيه قبل باشد و يا به مقتضاى ارتباط دو آيه، ويژگيهاى ذكر شده در آيه قبل از مصاديق مورد نظر كلمه «خير» باشد.

3 - ضرورت وجود جمعى از اهل ايمان ، براى دعوت جامعه به اتحاد و اُلفت ميان دل ها و برادرى ميان آنها

و اعتصموا بحبل اللّه . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 152 - 9،13

9 - تحقق وعده الهى به پيروزى جامعه ايمانى در گرو اتّحاد صفوف ، پايدارى و پيروى آنان از رهبرى

و لقد صدقكم اللّه وعده . .. حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

13 - استوارى در نبرد ، اتّحاد و يكدلى رزمجويان و

ص: 656

پيروى از دستورات رهبران الهى ، عامل جلب اذن خداوند براى پيروزى بر دشمن

اذ تحسّونهم باذنه حتّى اذا فشلتم و تنازعتم فى الامر و عصيتم

كلمه «باذنه» بيانگر اين است كه پيروزيها در گرو اذن خداوند است و از اينكه مسلمانان در مرحله اوّل، يعنى قبل از اختلاف و سستى و سرپيچى، مأذون به پيروزى شدند و آنگاه كه سستى كردند و اختلاف ورزيدند و سرپيچى نمودند، اذن به پيروزى برداشته شد، معلوم مى شود اذن الهى به پيروزى، دائر مدار عملكرد رزمجويان خواهد بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 47 - 2

2 - فرمان خداوند به وحدت و يكپارچه شدن پيروان اديان الهى بر محور قرآن

يا ايها الذين اوتوا الكتب امنوا بما نزّلنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 15

15 - ايجاد و حفظ وحدت جامعه ، از وظايف حكومت اسلامى

اطيعوا اللّه . .. فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 88 - 3

3 - لزوم وحدت نظر مسلمانان بر محور فرمان هاى الهى در برابر منافقان

فما لكم فى المنافقين فئتين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 91 - 4،5

4 - حراست از وحدت جامعه ايمانى و دور نگاهداشتن آن از كينه

ص: 657

و دشمنى فلسفه تحريم شراب خوارى و قماربازى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء5 - الفت و مهربانى مؤمنان با يكديگر ، و پرهيز از دشمنى ، مورد عنايت و خواست الهى

انما يريد الشيطن ان يوقع بينكم العدوة و البغضاء

نهى مؤكد خداوند از شرابخوارى و قماربازى و معرفى شراب و قمار به عنوان عوامل تفرقه و دشمنى حكايت از آن دارد كه الفت و مهربانى بين اهل ايمان مورد عنايت خاص خداوند است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 13

13 - عمل به احكام دين از فلسفه هاى ترغيب خدا به اتحاد جوامع بشرى

فتفرق بكم عن سبيله

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 159 - 4

4 - حفظ وحدت جامعه ايمانى از وظايف اهل ايمان است.

إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 14

14 - مصلحت حفظ وحدت جامعه و جلوگيرى از تشتت و درهم ريختگى آن ، مهم تراز خطر انحراف گروهى از افراد جامعه ، در صورت باقى ماندن زمينه براى هدايت مجدد آنان

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

هارون(ع) پس از شنيدن «حتّى يرجع إلينا موسى»، هدايت مجدد گوساله پرستان را منتفى نديد و بين درگير ساختن مؤمنان و كافران و حفظ وحدت بنى اسرائيل،

ص: 658

صورت دوم را برگزيد. پذيرفته شدن اين انتخاب از سوى موسى(ع) و سكوت قرآن از هرگونه انتقاد به آن، نشانگر شايسته بودن اين موضع گيرى در چنين مقاطعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 4

4 - لزوم اتحاد بر محور آيين الهى ( سيره پيامبران ) و پرهيز از فرقه گرايى

و إنّ هذه أُمّتكم . .. فاتّقون ... كلّ حزب بما لديهم فرحون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 1 - 7

7 - اهميت و ارزش والاى نظم ، انسجام و حركت جمعى ، در زندگى و در برابر دشمن

و الصفّ-ت صفًّا

صف كشيدن هر گروهى - چه فرشتگان و چه مجاهدان - گوياى وجود نظم، انسجام و حركت جمعى در ميان آن گروه است. توصيف خداوند از گروه فرشتگان و مجاهدان به صف بستگان، بيانگر برداشت ياد شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش16 - فصلت - 41 - 34 - 10

10 - مسلمانان ، موظف به انتخاب بهترين روش ها در جهت كاستن و يا زدودن دشمنى ها و تنش هاى اجتماعى

ادفع بالتى هى أحسن . .. كأنّه ولىّ حميم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 13 - 14

14 - اقامه دين و حفظ وحدت در آن ، تكليف مشترك در تمامى شريعت

ص: 659

هاى آسمانى است .

شرع لكم . .. أن أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 8

8 - پيامبران در تلاش و كوشش براى رفع اختلافات و ايجاد همبستگى و همزيستى اجتماعى

و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه

42- اهميت اتحاد بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 12

12 - حفظ وحدت و يك پارچگى و جلوگيرى از تفرقه ، عذر هارون ( ع ) جهت اقدام نكردن به صورت عملى عليه گوساله پرستان بنى اسرائيل

إنّى خشيت أن تقول فرّقت بين بنى إسرءيل

43- اهميت اتحاد جامعه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 93 - 10،16

10 - ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه ، در عين برخوردارى از رفاه و آسايش ، كفران و ناسپاسى نعمت هاى خداوند است .

و لقد بوّأنا بنى إسرءيل مبوّأ صدق . .. فما اختلفوا حتى جاءهم العلم

16 - ايجاد اختلاف و بر هم زدن وحدت جامعه از روى عمد ، داراى كيفر اخروى است .

إن ربك يقضى بينهم يوم القيمة فيما كانوا فيه يختلفون

44- اهميت اتحاد دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 89 - 8

8 - همگرايى دينى و اعتقادى ، نخستين هدف اديان آسمانى و همزيستى اجتماعى ، كمترين انتظار دين

ص: 660

از بشر

فاصفح عنهم و قل سلم

45- اهميت اتحاد مجاهدان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 3

3 - پرهيز از نزاع و اختلاف به هنگام رويارويى با دشمنان دين ، وظيفه اى ضرورى بر عهده مجاهدان

و لاتنزعوا

46- اهميت اتحاد مسلمانان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - نور - 24 - 61 - 28

28 - مسلمانان ، از نظر علاقه وارتباط ، بسان يك پيكراند كه بايد نزديك ترين ارتباط و مستحكم ترين پيوند ها را ميان خود بر قرار سازند .

فإذا دخلتم بيوتًا فسلّموا على أنفسكم

برداشت فوق، از تعبير «على أنفسكم» (برخودتان) به جاى على «أهلها» (بر اهل خانه ها) استفاده شده است.

47- اهميت اتحاد مؤمنان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 2

2 - لزوم پرهيز اهل ايمان از نزاع و كشمكش با يكديگر

و لاتنزعوا

48- بى تأثيرى اتحاد مخالفان دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - علق - 96 - 17 - 6

6 - مباهات به گروه هاى هم فكر و دلگرمى به يارى آنان در رويارويى با دين ، امرى واهى و اطمينانى بى پايه است .

فليدع ناديه

49- تشويق به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 107 - 3

3 - پرهيزكنندگان از تفرقه و اختلاف ، مورد تشويق و ترغيب خداوند

و لا

ص: 661

تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. و اما الذين ابيضّت وجوههم

بنابراينكه روسفيدان، به دليل آيات قبل، كسانى باشند كه از تفرقه پرهيز مى كنند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 10 - 15

15 - جمع گرايى و پيوند روحى و عاطفى با امت اسلامى ، مورد تشويق و ترغيب وحى

يقولون ربّنا اغفر لنا و لإخوننا . .. و لاتجعل فى قلوبنا غلاّ للذينءامنوا

برداشت ياد شده با توجه به لحن تمجيدآميز آيه و نيز رهنمود نهفته در آن است; يعنى، تشويق و ترغيب قرآن نسبت به زدايش بدخواهى ها و بدبينى ها كه پايه زندگى جمعى و الفت اجتماعى است.

50- توصيه اتحاد به هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 94 - 13

13 - حفظ وحدت و يك پارچگى بنى اسرائيل ، از سفارش هاى موسى ( ع ) به هارون

فرّقت بين بنى إسرءيل و لم ترقب قولى

«ترقب» به معناى «تحفّظ» است و مفاد جمله «إنّى خشيت. ..» - با توجه به عطف «لم ترقب» بر «فرّقت» - اين است كه: «من نگران آن بودم كه بگويى بنى اسرائيل را متفرق ساختى و گفته مرا حفظ و مراعات نكردى». اين گفته هارون(ع) دال بر آن است كه موسى(ع) پيش از رفتن به ميقات، در مورد حفظ وحدت بنى اسرائيل، توصيه هاى لازم را به او كرده بود.

51- توصيه به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى

ص: 662

- 42 - 14 - 1

1 - پيدايش اختلافات دينى در ميان امت هاى پيشين ، با وجود توصيه مكرر خداوند بر حفظ وحدت و پرهيز از تفرقه

شرع لكم . .. و لاتتفرّقوا ... و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

تأكيد اديان بر حفظ وحدت دينى، از آيه قبل (أقيموا الدين و لا تتفرّقوا فيه) استفاده شده است.

52- دعوت به اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 64 - 1

1 - ايادى و مبلغان فرعون ، همه فرعونيان را به هم فكرى ، اتحاد و به كاربستن تمامى حيله ها ، عليه موسى ( ع ) دعوت مى كردند .

فتنزعوا . .. قالوا ... فأجمعوا كيدكم ثمّ ائتوا صفًّا

از آيات پيشين چنين برمى آيد كه پس از سخنان موسى(ع)، در بين فرعونيان اختلافاتى بروز كرد (فتنازعوا) و گروه حاميان و مبلغان فرعون درصدد توجيه گروه ديگر برآمدند كه نسبت به موسى(ع) و مبارزه با او ترديد داشتند. به نظر مى رسد «فأجمعوا» نيز از ناحيه همان گروه به عنوان نتيجه سخنان قبلى آنان ابراز شده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) مأمور به دعوت مردمان به اقامه دين و پرهيز از اختلافات و تفرقه در آن

أن أقيموا الدين و لاتتفرّقوا فيه . .. فلذلك فادع

برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه «ذلك» اشاره به جمله «أقيموا

ص: 663

الدين و. ..» باشد. گفتنى است كه بر اين مبنا لام «لذلك» به معناى «إلى» خواهد بود.

53- زمينه اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 9،27

9 - تأليف قلوب ، اتحاد ميان مردمان و برداشتن دشمنى از ميانشان ، از جمله اهداف انبيا

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم

27 - دعوت به تقواى شايسته و تسليم كامل در برابر خدا و اعتصام به او و هشدار به پرهيز از تفرقه ، شيوه قرآن در زمينه سازى براى وحدت و نيل به هدايتيا ايها الذين امنوا . .. كذلك يبيّن اللّه لكم اياته لعلكم تهتدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 63 - 14

14 - اطاعت از رهبران الهى ، تضمين كننده وحدت اجتماعى

و لأُبيّن لكم . .. فاتّقوا اللّه و أطيعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 64 - 8

8 - پرستش خداى يگانه ، مايه اتحاد و همبستگى در جوامع انسانى

و لأُبيّن لكم بعض الذى تختلفون فيه . .. إنّ اللّه هو ربّى و ربّكم فاعبدوه

از آن جا كه حضرت عيسى(ع) رسالت خود را «حل اختلافات» بيان داشت و در پى آن مسأله ربوبيت يگانه خداوند و عبادت او را مطرح كرد، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 664

18 - حشر - 59 - 10 - 18

18 - دعا و نيايش ، در خدمت ايجاد الفت اجتماعى ميان مؤمنان

ربّنا اغفر لنا . .. و لاتجعل فى قلوبنا

محتواى دعا در اين آيه، مى رساند كه دعا به نوبه خويش زمينه ساز الفت اجتماعى و تحكيم بخشِ پيوندهاى امت اسلامى است.

54- زمينه اتحاد پيروان اديان آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 15 - 33

33 - اعتقاد به توحيد و معاد ، محور مشترك براى وحدت و همبستگى پيروان اديان آسمانى

اللّه ربّنا و ربّكم . .. اللّه يجمع بيننا و بينكم

بنابراين كه مخاطبان پيامبر(صلی الله علیه و آله) اهل كتاب باشند، برداشت ياد شده به دست مى آيد.

55- زمينه اتحاد دينى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 9

9 - حفظ وحدت دينى و پرهيز از دسته بندى هاى مذهبى ، ره آورد رشد تربيتى و اخلاقى جامعه و نه صرف آگاهى فكرىو ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم بغيًا بينهم

از اين كه جوامع پيشين، با وجود علم و آگاهى، به واسطه كمبود خصايل شايسته اخلاقى (خوى تجاوزگرى و فزون طلبى) به تفرقه روى آوردند، استفاده مى شود كه صرف آگاهى فكرى در حفظ و ايجاد وحدت دينى كافى نيست.

56- عوامل اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 208 - 5

5 - تسليم در برابر فرامين الهى ، محور وحدت جامعه ايمانى

ص: 665

ا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافّة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 4،7

4 - خداوند براى هدايت و ايجاد وحدت ميان مؤمنين ، ادلّه روشنى اِرائه كرده است .

ادخلوا فى السلم كافة . .. و لا تتبعوا ... فان زللتم من بعد ما جاءتكم البيّنات

7 - مسؤوليّت بيشتر عالمان ، در ايجاد وحدت جامعه *

و من بعد ما جاءتكم البيّنات

چون درك آيات و بيّنات الهى تناسب بيشترى با عالمان دينى دارد، و نيز اختلافات جوامع دينى غالباً برگشت به آنان مى كند، آيه مزبور بيشتر متوجّه به عالمان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 11،13،18،28،40،44

11 - جامعه بشرى ، نيازمند بعثت پيامبران براى حل اختلافات ( هدايت جامعه )

فبعث اللّه النبيّن . .. ليحكم بين الناس فيما اخلتفوا فيه

13 - حكومت ، داورى و حل اختلافات مردم ، از اهداف بعثت پيامبران و نزول كتاب هاى آسمانى

و اَنزل مَعهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس

18 - اتّحاد و تشكّل جوامع بشرى ، از اهداف پيامبران و اديان الهى

فبعث اللّه . .. و انزل ... ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه

28 - سركشى و ظلم ( بَغى ) عالمان دين ، مانع تحقق اهداف انبيا ( اتحاد مردم بر اساس دين حقّ )

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد

ص: 666

ما جاءتهم البيّنات بغياً بينهم

40 - كتاب هاى الهى ، ارائه دهنده راه حل صحيح اختلافات جوامع انسانى

و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه

44 - هدايت خاص الهى نسبت به مؤمنان ، به هنگام بروز اختلافات دينى

و ما اختلف فيه الا الذين . .. و اللّه يهدى من يشاء الى صراط مستقيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش2 - بقره - 2 - 253 - 14

14 - پيروى از رسولان الهى ، راه برچيده شدن اختلافات و نفى پيكار ها و كشتارها

من بعد ما جاءتهم البيّنات و لكن اختلفوا فمنهم من امن و منهم من كفر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 257 - 14

14 - اتحاد اهل ايمان به علّت ولايت واحد الهى و تشتت صفوف اهل كفر ، به لحاظ حاكميّت اولياى متعدد طاغوتى بر آنان

اللّه ولىّ الّذين امنوا . .. و الّذين كفروا اولياؤهم الطّاغوت

چون مؤمنان از يك «ولى» برخوردارند، پس به وحدت مى رسند، و در مقابل، كافران داراى اوليايى متعددند و در نتيجه متشتت خواهند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 64 - 4

4 - توحيد عبادى و ربوبى ، اساس و معيار وحدت

تعالوا الى كلمة سواء بيننا و بينكم الاّ نعبد الا الله . .. ارباباً من دون اللّه

جلد - نام

ص: 667

سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 -

3،5،10،14،15،18،20

3 - تمسك به ريسمان الهى ( كتاب و سنّت ) ، وسيله و عامل وحدت صفوف اهل ايمان

و من يعتصم باللّه . .. و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا

«حبل اللّه» به قرينه آيه صد و يكم، كتاب و سنّت است.

5 - وحدت بر مبناى دين الهى ( كتاب و سنّت ) و اعتقاد به آن ، نجات دهنده انسان ها از آتش اختلاف

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً و لا تفرّقوا

10 - خداوند ، پيوند دهنده دلها

فالّف بين قلوبكم

14 - اسلام ، تبديل كننده دشمنى ها و خصومت هاى ميان دو قبيله اوس و خزرج ، به وحدت و عطوفت و برادرى

اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً

با توجّه به شأن نزولى كه در مجمع البيان ذيل آيه آمده است.

15 - اخوت و برادرى مسلمانان در سايه اسلام ، پس از تاريخى آكنده از دشمنى و كينه ، برهان خداوند براى فرمان به اعتصام به ريسمان الهى

و اعتصموا بحبل اللّه . .. واذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوب

18 - اسلام ، تبديل كننده دشمنى ها به اتّحاد و اخوّت و اُلفت ميان دلها

فالّف بين قلوبكم فاصبحتم بنعمته اخواناً

«اذ كنتم اعداء»، اشاره به زمان جاهليّت است و جمله «فالّف بين . .. » اشاره به زمان بعثت و تحقق اسلام در جامعه

ص: 668

مى باشد.

20 - خداوند ، مُنجى مؤمنان ازپرتگاه آتش تفرقه و خصومت ، به سوى وحدت و اُلفت ميان دلها

و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذكم منهابنابراينكه جمله «و كنتم على شفا حفرة من النار»، تفسير جمله «اذ كنتم اعداء» باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 104 - 4

4 - دعوت به خير و امر به معروف و نهى از منكر ، از شيوه هاى ايجاد وحدت در ميان مؤمنين

و اعتصموا بحبل اللّه جميعاً . .. و لتكن منكم امة يدعون الى الخير

به نظر مى رسد «ولتكن» به مقتضاى ارتباط با آيه قبل، ارائه راهى براى تحقق اعتصام به ريسمان الهى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 2،5،7،9

2 - دعوت به نيكى ها ، امر به معروف و نهى از منكر ، مانع بروز تفرقه و اختلاف در جامعه

و لتكن منكم امّة يدعون الى الخير . .. و لا تكونوا كالذين تفرّقوا

جمله «لا تكونوا . .. »، احتمالا بيان نتيجه آيه قبل است.

5 - ارائه راه ها و روش هاى روشن براى حصول وحدت در جامعه انسانى ، از جانب خداوند

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

7 - پيام هاى الهى ، بيانگر راه ايجاد وحدت

من بعد ما جاءهم البيّنات

به مناسبتِ بحث اختلاف و

ص: 669

تفرقه، مراد از «بيّنات»، پيامهاى وحدت آفرين است.

9 - لزوم عبرت گرفتن و پند پذيرفتن از سرگذشت پيشينيان براى ايجاد وحدت و پرهيز از تفرقه و اختلاف

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 13

13 - بازخواست و سرزنش مؤمنانى كه پس از اتحاد در پرتو دين ، به پراكندگى و تفرقه گراييدند .

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات . .. اكفرتم بعد ايم

ارتداد (اكفرتم . .. )، به قرينه آيه قبل، همان تفرقه و اختلاف مسلمانان پس از اتّحاد آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 5

5 - ايمان ، محور و ملاك ايجاد روابط دوستانه و صميمانه

يا ايها الذين امنوا لا تتخذوا بطانة من دونكم

از مفهوم جمله «لا تتخذوا . .. » استفاده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 140 - 4

4 - جامعه اى كه داراى يك ايده و آرمان باشد ، به منزله يك پيكر است .

ان يمسسكم قرح فقد مسّ القوم قرح مثلهچون خداوند جراحتهاى وارد شده به گروهى از مسلمانان و يا كافران را به تمام آنها نسبت داده است، با اينكه قطعاً يكايك افراد مجروح نشدند، معلوم

ص: 670

مى شود كه از نظر قرآن هر جامعه اى كه داراى آرمانى واحد باشد، به منزله يك پيكر است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - نساء - 4 - 59 - 13،15

13 - اطاعت همگان از خدا و رسول ، تضمين كننده وحدت جامعه ايمانى

اطيعوا اللّه و اطيعوا الرّسول . .. فردّوه الى اللّه و الرّسول

15 - ايجاد و حفظ وحدت جامعه ، از وظايف حكومت اسلامى

اطيعوا اللّه . .. فان تنازعتم فى شىء فردّوه الى اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 48 - 30

30 - وحدت امت ها در گرو وحدت شريعت و آيين آنهاست .

لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجاً ولو شاء اللّه لجعلكم امة وحدة

مقتضاى ارتباط دو جمله «لكل جعلنا . ..» و «لو شاء اللّه ...» ، اين است كه پيدايش امت واحده به وسيله شريعت واحد تحقق مى يابد. بنابراين وحدت انسانها، وابسته به وحدت شريعت و دين است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 1 - 11

11 - رعايت تقوا با عمل به احكام خداوند عاملى نيرومند براى حفظ وحدت جامعه ايمانى و زدودن كدورت ها و اختلافات آن

فاتقوا اللّه و أصلحوا ذات بينكم

امر به تقوا پيش از الزام اهل ايمان به زدودن كدورتها، رهنمودى است به راهى اساسى براى دستيابى به اين تكليف اجتماعى.

جلد -

ص: 671

نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 43 - 10،11

10 - رؤياى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ( اندك ديدن نفرات سپاه كفر ) عامل وحدت كلمه مسلمانان در ضرورت پيكار با سپاه كفر و حضور رشيدانه آنان در جنگ بدر

إذ يريكهم اللّه فى منامك قليلا و لو أريكهم كثيرا لفشلتم و لتنزعتم

11 - خداوند با امداد هاى خويش مسلمانان را از فاجعه نزاع و سست شدن در تصميمشان بر جنگ بدر رهايى بخشيد .

و لكن اللّه سلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 6

6 - اطاعت از خدا و رسول در پى دارنده وحدت و عظمت جامعه اسلامى

و أطيعوا اللّه . .. و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

برحذر داشتن اهل ايمان از نزاع و اختلاف، پس از فراخوانى آنان به اطاعت از خدا و رسول مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه تنها راه براى دور ماندن از نزاعها و اختلافات، پيروى كردن از خدا و رسول اوست.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 40 - 14

14 - تشويق به عفو و گذشت ، در جهت تحكيم همبستگى اجتماعى است ; نه حمايت از متجاوزان

فمن عفا و أصلح . .. إنّه لايحبّ الظلمين

جمله «إنّه لايحبّ الظالمين» ممكن است براى دفع اين توهم باشد كه ارزش نهادن به عفو و اغماض، به معناى

ص: 672

حمايت خدا از ظالمان نيست; بلكه صرفاً براى رفع اختلافات و استحكام پيوندهاى اجتماعى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 6

6 - توسعه اقتصادى ، فرهنگى و رشد دانش دينى ، به تنهايى نمى تواند تضمين كننده وحدت و همدلى اجتماعى باشد .

رزقنهم من الطيّبت و فضّلنهم على العلمين . و ءاتينهم بيّنت من الأمر فما اخت

در آيه قبل، سخن از اعطاى كتاب، حكومت، نبوت، روزى هاى پاكيزه و شرافت اجتماعى كه خداوند در پى رسالت موسى(ع) به بنى اسرائيل عطا فرمود; ولى اين آيه «بغى» و تجاوزگرى را از صفاتى شمرده است كه در چنين جامعه اى باعث پيدايش اختلاف گرديد و حتى آن فرهنگ و اقتصاد شكوفا و معارف روشن نيز نتوانست اين روحيه را از ميان ببرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 15

15 - خردورزى و فهم درست ، راهنماى جامعه به همدلى و همبستگى و پرهيز از تفرقه و تشتّت

و قلوبهم شتّى ذلك بأنّهم قوم لايعقلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 3

3 - كتاب هاى آسمانى و برهان هاى روشن الهى ، فاقد هرگونه زمينه تفرقه ، و محورى شايسته براى وحدت

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

57- عوامل اتحاد جامعه اسلامى

جلد - نام سوره - سوره - آيه

ص: 673

- فيش

6 - انفال - 8 - 46 - 6

6 - اطاعت از خدا و رسول در پى دارنده وحدت و عظمت جامعه اسلامى

و أطيعوا اللّه . .. و لاتنزعوا فتفشلوا و تذهب ريحكم

برحذر داشتن اهل ايمان از نزاع و اختلاف، پس از فراخوانى آنان به اطاعت از خدا و رسول مى تواند اشاره به اين معنا داشته باشد كه تنها راه براى دور ماندن از نزاعها و اختلافات، پيروى كردن از خدا و رسول اوست.

58- عوامل اتحاد قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 8

8 - كعبه وسيله اتحاد ، امنيت ، اعتبار و تحصيل مال قريش

لإيلف قريش

اگر «ايلاف» در اين آيه، عام و در آيه بعد خاص باشد; مى توان گفت كه در اين آيه، ائتلاف قريش با يكديگر نيز مورد نظر بوده است.

59- عوامل استحكام اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 12

12 - وحدت هاى غير متكى به ايمان ، پوشالى و همراه با ناهمسازى ها و ستيزها

بأسهم بينهم شديد تحسبهم جميعًا و قلوبهم شتّى

از آن جا كه آيه شريفه در مقام بيان حالات و رفتار كافران و منافقان است; مطلب بالا استفاده مى شود.

60- ملاك اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 36 - 12

12- ديندارى ، معيار اصلى وحدت ، دوستى و تنظيم روابط ميان انسانهاست .

ص: 674

من تبعنى فإنه منّى و من عصانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 92 - 7

7- اعتقاد به پروردگار يكتا ، محور وحدت انسان ها و تشكل امّت واحده است .

إنّ هذه أُمّتكم أُمّة وحدة و أنا ربّكم فاعبدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 53 - 4

4 - لزوم اتحاد بر محور آيين الهى ( سيره پيامبران ) و پرهيز از فرقه گرايى

و إنّ هذه أُمّتكم . .. فاتّقون ... كلّ حزب بما لديهم فرحون

61- منشأ اتحاد قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 1 - 5

5 - خداوند ، با خنثى كردن توطئه اصحاب فيل ، قريش را از خطر از هم گسيختگى رهانيد .

لإيلف قريش

62- موانع اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 153 - 11

11 - پيروى از قوانين غير الهى موجب تشتت و تفرقه جوامع و مانع وحدت آنان است.

و لا تتبعوا السبل فتفرق بكم

ضمير در «فتفرق» به «السبل» برمى گردد و «باء» در «بكم» براى تعديه است. بنابراين «فتفرق بكم» يعنى آن راهها شما را گروه گروه ساخته و متفرق مى سازد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 32 - 2

2 - شرك ، نابود

ص: 675

كننده مايه هاى قِوام وحدت اجتماعى است .

المشركين . من الذين فرّقوا دينهم و كانوا شيعًا

63- نعمت اتحاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 103 - 17،25

17 - وحدت ، اُلفت و برادرى ميان افراد جامعه ، نعمتى الهى براى انسانها

و لا تفرّقوا و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً فالّف بين قلوبكم فاصبحتم ب

25 - رهايى از آتش تفرقه و دشمنى ميان افراد يك جامعه ، نعمتى الهى

و اذكروا نعمت اللّه عليكم اذ كنتم اعداءً . .. و كنتم على شفا حفرة من النار فانقذ

جمله «كنتم على»، عطف است بر «كنتم اعداءً». در نتيجه هر يك بيانى است از نعمت الهى.

64- نگرانى از اتحاد يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - حشر - 59 - 14 - 3

3 - وجود زمينه هاى نگرانى براى مسلمانان از همدستى جامعه يهود عليه آنان ( پس از غزوه بنى نضير )

لايقتلونكم جميعًا إلاّ فى قرًى محصّنة

از اين كه خداوند، همدستى كافران در نبرد و رويارويى با مؤمنان را نفى كرده است; چنين احتمال مى رود كه نگرانى هايى در ميان مسلمانان وجود داشته است.

6- اتمام حجت

1- اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 209 - 1

1 - تهديد الهى نسبت به كسانى

ص: 676

كه پس از اتمام حجّت ، اقدام به تفرقه در جامعه اسلامى مى كنند .

يا ايها الذين امنوا ادخلوا فى السلم كافة و لا تتبعوا خطوات الشيطان . .. فان زللت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 211 - 13

13 - پس از نزول آيات و اتمام حجّت ، عذرى براى تمرّد نيست .

كم اتيناهم من اية بيّنة . .. و من يبدّل نعمة اللّه من بعد ما جاءته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 213 - 30

30 - دلايل روشن الهى ، تمام كننده عذر و اتمام حجّت بر عالمان به آن

و ما اختلف فيه الا الذين اوتوه من بعد ما جاءتهم البينات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - بقره - 2 - 256 - 6

6 - اتمام حجّت خداوند بر مردم ، با روشنى راه حق از باطل و هدايت از گمراهى

قد تبيّن الرّشد من الغىّ فمن يكفر بالطّاغوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 4 - 10

10 - عذاب شديد كافران پس از اتمام حجت بر آنان از طريق كتب آسمانىنزّل عليك الكتاب . .. انّ الّذين كفروا بايات اللّه لهم عذاب شديد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 -

ص: 677

20 - 18

18 - ابلاغ دين از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجّت خداوند بر مردم

فانّما عليك البلاغ و اللّه بصير بالعباد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 52 - 4،5

4 - عيسى ( ع ) با مشاهده كفر بنى اسرائيل ، در صدد اتمام حجّت و متمايز كردن جبهه حق از جبهه كفر شد .

فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر قال من انصارى الى اللّه

5 - انكار دين پس از اتمام حجت و درك حقيقت ، كفر است .

انّى قد جئتكم . .. فلمّا احسّ عيسى منهم الكفر

زيرا عيسى (ع) پس از ارائه آيات و معجزات، منكران را كافر ناميد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 101 - 4

4 - سرزنش خلافكاران و مؤاخذه آنان بايد همواره پس از اتمام حجّت باشد .

و كيف تكفرون و انتم تتلى عليكم ايات اللّه و فيكم رسوله

بنابراينكه استفهام براى توبيخ بوده و مراد از تلاوت آيات و وجود رسول، اتمام حجّت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 105 - 1،14،15

1 - هشدار خداوند به اهل ايمان جهت پرهيز از تفرقه و اختلاف ، پس از ارائه دلايل روشن به آنان

و لا تكونوا كالذين تفرّقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات

14

ص: 678

- اختلاف و پراكندگى جوامع ايمانى با وجود دلايل روشن ( اتمام حجّت ) ، گناهى است بزرگ .

و اختلفوا من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب عظيم

بزرگى عذاب، دلالت بر بزرگى گناه دارد.

15 - استحقاق عذاب ، پس از اتمام حجّت

من بعد ما جاءهم البيّنات و اولئك لهم عذاب عظيم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

2 - آل عمران - 3 - 106 - 7

7 - تفرقه و اختلاف در ميان جامعه ايمانى پس از اتمام حجّت ، موجب كفر و ارتداد

و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا . .. اكفرتم بعد ايمانكم

گويا ارتداد (اكفرتم . .. )، نتيجه تفرقه و اختلاف است كه در آيه قبل از آن نهى شده است.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

3 - آل عمران - 3 - 118 - 24

24 - اتمام حجّت خداوند به مؤمنان ، درباره افشاگرى چهره حقيقى بيگانگان و دشمنان دين و ارائه روش هاى مصونيت از توطئه هاى آنان

يا ايها الذين امنوا . .. قد بيّنا لكم الايات

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 144 - 12

12 - خداوند بدون حجت و برهان ، كسى را عقاب نخواهد كرد .

أتريدون أن تجعلوا اللّه عليكم سلطناً مبيناً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 165 - 5،6،8،13

ص: 679

5 - هدف از بعثت انبيا ، اتمام حجت خدا بر مردم است .

رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل

6 - پيامبران ، وسيله اتمام حجت خدا بر مردم

رسلا . .. لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل

8 - خداوند كسى را بدون اتمام حجت عقاب نمى كند .

رسلا . .. لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل

13 - حجت نداشتن مردم در برابر خداوند ، نمودى از عزت او

لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل و كان اللّه عزيزاً حكيماً

با توجه به ارتباط عزيز با اتمام حجت، اين معنا بدست مى آيد كه اگر اتمام حجت نمى كرد مردم عليه خداوند اقامه دليل مى كردند و اين با عزت خداوندى ناسازگار بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 166 - 14

14 - قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم

لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل . .. لكن اللّه يشهد بما أنزل إليك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 10

10 - بعثت پيامبران ، اتمام حجت خداوند بر مردم

ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لانذير

اگر چه خطاب آيه متوجه اهل كتاب است، ولى قطعاً در اتمام حجت به سبب پيامبر(صلی الله علیه و آله) بين اهل كتاب و ساير مردم تفاوتى نيست.

جلد - نام

ص: 680

سوره - سوره - آيه - فيش4 - مائده - 5 - 32 - 23

23 - اتمام حجت خداوند بر بنى اسرائيل با فرستادن پيامبرانى به همراه دلايل روشن

و لقد جاءتهم رسلنا بالبينت

توبيخ بنى اسرائيل به جهت اسرافكارى و قانونشكنى پس از ارسال پيامبران، گوياى اين است كه دعوت پيامبران كافى براى هدايت و رفع عذر بوده كه از آن به اتمام حجت تعبير شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 94 - 16

16 - متخلفان از قوانين الهى تنها پس از بيان احكام و اتمام حجت سزاوار گرفتارى به عذاب الهى

فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 - 7،8

7 - مشيت الهى به شقاوت و ضلالت امتهاى ستمگر پس از اتمام حجت بر ايشان تعلق مى گيرد.

و من يرد أن يضله . .. يجعل الله الرجس ... ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم

مراد از هلاكت در آيه، شقاوت و ضلالتى است كه در آيات قبل از آن سخن به ميان آمده بود.

8 - سنت خداوند، نابود ساختن جوامع ظالم قبل از فرستادن پيامبران و اتمام حجت نيست.

ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم و أهلها غفلون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9

ص: 681

- 70 - 12،17

12 - هلاكت اقوام كافر پيشين ، پس از اتمام حجت رسولان الهى بر آنان بود .

ألم يأتهم نبأ الذين من قبلهم . .. أتتهم رسلهم بالبيّنت

17 - كيفر انسان ها ، قبل از تبيين حق و باطل براى آنان ، ظلم و دور از ساحت قدس خداست .

أتتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم

نفى ظلم از خدا و متفرع شدن آن بر وجود بينات، بيانگر اين نكته است كه: درصورت ارائه نشدن دلايل روشن، به هلاكت رساندن انسانها ظلم مى باشد.

2- آثار اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 2

2 - خداوند ، بدون فرستادن رسولان و اتمام حجت بر مردم ، آنان را عذاب نمى كند .

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

«لو» در «لو أنّا. ..» براى امتناع است; يعنى، اگر پيش از فرستادن رسول و اتمام حجت عذاب مى كرديم - كه البته نمى كنيم - جا براى اعتراض بود.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 -

ص: 682

نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 173 - 4

4 - سركشى و عصيان پس از انذار و اتمام حجت ، داراى فرجامى شوم

و أمطرنا عليهم مطرًا فساء مطر المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 2

2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان

ثمّ جاءهم ما كانوا يوعدون

«كانوا يوعدون» ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 1

1 - هلاكت و كيفر جوامع تبه كار ، همواره پس از اتمام حجت الهى بر آنان بوده است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 7

7 - مؤاخذه بندگان ، قبل از بيان و اتمام حجت بر ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. ذكرى و ما كنّا ظلمين

ص: 683

مفاد مطلب ياد شده، همان «قبح عقاب بلابيان» است كه از آيه مورد بحث استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با «عذاب استيصال»، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - عنكبوت - 29 - 68 - 10

10 - عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ابلاغ پيام است .

أو كذّب بالحقّ لمّا جاءه أليس فى جهنّم مثوًى للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 47 - 9

9 - مجازات هاى الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه دليل و برهان است .

فجاءوهم بالبيّنت فانتقمنا من الذين أجرموا

ص: 684

لد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 21 - 8

8 - عذاب شدن فاسقان در قيامت ، پس از اتمام حجت با آنان ، در دنيا است .

و لنذيقنّهم من العذاب الأدنى دون العذاب الأكبر لعلّهم يرجعون

بلاهاى هشداردهنده دنيا، نوعى اتمام حجت براى فاسقان است. «لعلّهم يرجعون» نيز نكته بالا را تأييد مى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 22 - 10

10 - انتقام الهى از مجرمان در قيامت ، پس از اتمام حجت با ايشان در دنيا است .

ذكّر بأيت ربّه . .. إنّا من المجرمين منتقمون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - احزاب - 33 - 8 - 6

6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميثقهم . .. ليسئل ... و أعدّ للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - سبأ - 34 - 43 - 20

20 - كيفر شدن در قيامت ، پس از اتمام حجت و ارائه راه درست و حق به بندگان در دنيا است .

و نقول للذين ظلموا ذوقوا عذاب النار . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت ... و ق

برداشت ياد شده از آن جا است كه خداوند پس از نقل عذاب شدن ظالمان، مسأله ارائه حق و تلاوت آيات الهى بر

ص: 685

آنان را مطرح ساخته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّنت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 7

7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 4

4 - آمدن عذاب الهى ، پس از انذار و اخطار و اتمام حجت است .

فساء صباح المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 22

22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم . .. قالوا بلى و لكن حقّت كلمة العذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 4

4 - عذاب كافران ، پس

ص: 686

از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ما يجدل فى ءايت اللّه إلاّ الذين كفروا . .. كذّبت قبلهم قوم نوح ... و كذلك حقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت قالوا بلىجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 8

8 - خداوند ، قبل از اتمام حجت و بيان حقيقت براى مردم ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار نخواهد ساخت .

مثل صعقة عاد و ثمود . إذ جاءتهم الرسل ... ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

«إذ» ظرف زمان و متعلق به «نزول صاعقه» است كه از «مثل صاعقة عاد و ثمود» استفاده مى شود; يعنى، آن گاه صاعقه بر آنان نازل شد كه پيامبران آمدند توحيد و آيين الهى را ابلاغ كردند و آنان نپذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2

ص: 687

- انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا . .. قل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 5

5 - كيفر دنيوى خداوند درباره مشركان ، پس از اتمام حجت بر آنان است .

أو نرينّك الذى وعدنهم

از اين كه خداوند تحقق كيفر خويش را پس از ابلاغ وعده عذاب به مشركان (وعدناهم) مطرح مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذنهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 1

1 - ابتلاى مجرمان به عذاب دوزخ ، پس از ابلاغ حق و اتمام حجت الهى بر ايشان در دنيا است .

إنّكم مكثون . لقد جئنكم بالحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 2

2 - جواز وانهادن گمراهان به خود ، پس از اتمام حجت بر آنان و حق ناپذيرى ايشان

فذرهم«فاء» در «فذرهم»، مى رساند كه پس از اتمام حجت ادامه تبليغ ضرورى نيست.

جلد - نام

ص: 688

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 6

6- به كارگيرى تهديد از سوى خداوند ، پس از ارائه منطق و برهان و تأثيرناپذيرى كافران از آن

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

«فاء» تفريع، تهديد را متفرع بر حق ستيزى كافران و عدم تأثير منطق و برهان بر آنان كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 3،7

3- بى ثمرى اظهار ايمان ، پس از مشاهده عذاب ، منوط به اتمام حجت قبل از آن

أنّى لهم الذكرى و قد جاءهم رسول مبين

7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن

يغشى الناس هذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

هذا هدًى و الذين كفروا بايت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام

ص: 689

سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 27 - 4

4- سنت خداوند بر هلاكت اقوام كافر ، پس از نماياندن آيات گوناگون به آنان

و لقد أهلكنا . .. و صرّفنا الأيت لعلّهم يرجعونتذكر به «صرّفنا آيات»، در حقيقت بيانگر اين است كه خداوند تا وقتى كه اتمام حجت نكند و آيات متعدد به كافران ننماياند; ايشان را هلاك نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .

بلغ فهل يهلك إلاّ القوم الفسقون

با توجه به فاى «فهل» - كه مى تواند بيانگر تفريع باشد - استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره -

ص: 690

آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 16

16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعملهم

در صورتى كه «سيحبط. ..» عنوان كيفر داشته باشد; تعبير «من بعد ما تبيّن...» بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 5

5- كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

تعبير «فحقّ وعيد» مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 6

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ-م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر «قد قدّمت. ..» باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 691

18 - قمر - 54 - 4 - 5

5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

در صورتى كه تعبير «و كلّ أمر مستقرّ» كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن «و لقد جائهم. ..»، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر

ص: 692

آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 36 - 3

3 - نزول عذاب الهى بر حق ستيزان ، از پى اتمام حجت بر ايشان

إنّا أرسلنا عليهم . .. و لقد أنذرهم بطشتنا فتماروا بالنّذر

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 2

2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .

تأتيهم رسلهم بالبيّنت

3- آثار اتمام حجت با حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش19 - معارج - 70 - 42 - 2

2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

4- آثار اتمام حجت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج -

ص: 693

70 - 42 - 2

2 - لزوم ترك بحث و احتجاج با كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و ارائه برهان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 3

3 - كافران ، پس از ابلاغ برهان آشكار و رسيدن پيام اسلام به آنان ، به حال خود ر ها خواهند شد .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

قيد «حتّى تأتيهم البيّنة» مفهومى دارد كه برداشت ياد شده، ناظر به آن است.

5- آثار اتمام حجت بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 8 - 13

13- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به ترك مناظره و محاجه با كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان *

قل إن افتريته فلا تملكون . .. كفى به شهيدًا بينى و بينكم

برداشت ياد شده براساس اين احتمال است كه تعبير «كفى به شهيدًا» به معناى ترك محاجه باشد; يعنى، پس از اتمام حجت، كار داورى درباره كافران را به خدا واگذار.

6- آثار اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءايت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقنه و من معهجلد - نام سوره - سوره -

ص: 694

آيه - فيش

17 - ق - 50 - 20 - 7

7- تحقق لحظه هاى سخت قيامت ، در پى هشدار ها و اتمام حجت

ذلك يوم الوعيد

تعبير «وعيد» مى رساند كه قبلاً رخداد روز قيامت و دشوارى هاى آن از سوى خداوند به انسان ها تذكر داده شده است و پس از آن تذكرها است كه قيامت برپا مى شود.

7- ابزار اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 58 - 2

2 - تفهيم معارف و حقايق در قرآن ، با شيوه ها و مثال هاى گوناگون ، اتمام حجّتى بر انسان ها است . *

لاينفع الذين ظلموا معذرتهم . .. و لقد ضربنا للناس فى هذا القرءان من كلّ مثل

احتمال دارد ذكرِ «و لقد ضربنا. ..» به دنبال اِعلام سودمند نبودن معذرت خواهى كافران در قيامت، به جهت يادآورى تمام شدن حجّت بر آنان،بعد از تفهيم حقايق، به وسيله قرآن باشد.

8- اتمام حجت انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 13 - 9

9 - وقوع عذاب استيصال ، پس از اتمام حجت رسولان الهى

و لقد أهلكنا القرون . .. و جاءتهم رسلهم بالبينت و ما كانوا ليؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 17 - 7

7 - پيامبران ، حجت را بر مردم خويش تمام كرده بودند .

و ما علينا إلاّ البلغ المبين

ص: 695

رداشت ياد شده از آن جا است كه ابلاغ روشن و بى ابهامِ پيامِ الهى به مردم، حاكى از آن است كه پيامبران، حجت را بر آنان تمام كرده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّنت فكفروا فأخذهم اللّهجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - شورى - 42 - 14 - 7

7 - پيامبران و رسولان ، در ابلاغ دعوت خويش و اتمام حجت كوتاهى نداشته اند .

و ما تفرّقوا إلاّ من بعد ما جاءهم العلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 2

2 - مسؤوليت پيامبران الهى ، تا سر حد اتمام حجت بر حق گريزان است ; نه فزون تر از آن .

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

تفريع «تولّ عنهم» بر «ما تغن النذر» بيانگر مطلب بالا است.

9- اتمام حجت با آيات خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 4

4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان

أفلم تكن ءايتى تتلى عليكم

10- اتمام حجت با انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 -

ص: 696

1

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در «من قبله» - به قرينه «لولا أرسلت» - رسول است و ممكن است مربوط به كلمه «بيّنة» (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه «بيّنة» مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 3،4

3 - پيامبران الهى ، تمام كنندگان حجت خدا بر مردم

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

4 - ساحت ربوبى خداوند ، مبرا از نازل كردن عذاب استيصال بر مردم ، پيش از فرستادن پيامبر به سوى آنان

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاًجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 11

11- نزول عذاب دنيوى بر امت هاى گنهكار ، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبرى براى ايشان است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جمله «ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً» اطلاق دارد و عذاب دنيوى را هم دربرمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 24 - 7

7 - اتمام حجت خداوند ،

ص: 697

بر تمامى انسان ها به وسيله پيامبران

و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهى ، خود بهترين گواه وصول هدايت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلنك شهدًا

«شاهداً» ممكن است نظر به شهادت بر اصل پيام رسانى به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قيد محذوف از فعل «أرسلناك» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 1،5

1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

5 - اتمام حجت بر تمام مردم ، با ارسال پيامبرى همراه با كتاب آسمانى ، سنّت تخلّف ناپذير خداوند است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

11- اتمام حجت با انذار

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20

ص: 698

- ليل - 92 - 14 - 77 - خداوند ، با انذار به آتش جهنم ، بر همه انسان ها اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

مفاد آيه شريفه با توجّه به آيات پيشين، اين است كه آنچه بر عهده ما است، هدايت است كه آن را با انذار انجام داديم. بنابراين كوتاهى از جانب خود شما است.

12- اتمام حجت با انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 1

1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

13- اتمام حجت با اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 1

1 - كافران ، چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .

لم يكن الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

«منفكّ»، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون فراگير «اتمام حجت» و «آمدن بيّنه» است.

14- اتمام حجت با بخيلان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 3

3 - خداوند ، با آگاه ساختن ثروتمندان بخيل از آينده دشوارشان ، بر آنان اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا

ص: 699

للهدى

مفاد آيه شريفه اين است كه نشان دادن راه، وظيفه ما است و پيامد بى اعتنايى بخيلان به هدايت ها، بر عهده خود آنان است.

15- اتمام حجت با بدكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - نحل - 16 - 47 - 10

10- تهديد كردن بدكاران ، پس از استدلال منطقى ، از شيوه هاى تبليغى قرآن كريم

و ما أرسلنا من قبلك إلاّ رجالاً نوحى إليهم فسئلوا أهل الذكر . .. و أنزلنا إليك ا

16- اتمام حجت با حق ناپذيران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

«خوض» (مصدر «يخوضوا») در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر زبان مى آوردند.

17- اتمام حجت با دين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 4

4 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض

ص: 700

قابل قبول را، در «محروميت از آيات الهى» منحصر كرده است; يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

18- اتمام حجت با ظالمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مسكن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

19- اتمام حجت با غير مسلمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 5 - 11

11 - بهره گيرى از تمام شيوه هاى ممكن ( كشتن ، اسير كردن ، محاصره نمودن و كمين زدن ) به منظور وادار كردن جوامع غير مسلمان به پذيرش آيين اسلام ، در پى اتمام حجت و دادن فرصت كافى به آنان ، بلامانع است .

فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشركين . .. فإن تابوا ... فخلّوا سبيلهم

20- اتمام حجت با قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 5

5 - آيات قرآن ،

ص: 701

اتمام حجت خداوند بر منكران رسالت

أوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءايتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 10

10 - قرآن ، وسيله اتمام حجت بر كافران و تحقق بخش وعده الهى درباره آنان است .

و قرءان مبين . لينذر ... و يحقّ القول على الكفرين

از عطف جمله «و يحقّ الحقّ . ..» بر جمله «لينذر» - كه لام در اين جمله براى تعليل است - برداشت ياد شده به دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 15

15- قرآن و انذار هاى بيدارگرانه آن ، اتمام حجت الهى بر خلق

21- بلغ

«بلاغ» خبر براى «هذا»ى مقدر است. و آن اشاره به آيات هشدارگر قرآن مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 3

3 - پيام هاى حكيمانه و رساى قرآن ، اتمام حجت الهى بر خلق

و لقد جاءهم . .. حكمة بلغة

برداشت فوق با توجه به اين است كه آيه قبل از «و لقد جاءهم. ..» در مقام بيان علت مجازات كافران و اتمام حجت بر ايشان بود بر اين اساس مى توان از «حكمة بالغة...» - كه بدل از «ما فيه...» است - مطلب بالا را استفاده كرد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19

ص: 702

- انسان - 76 - 29 - 7

7 - با ارائه قرآن به انسان ها ، حجّت الهى بر آنان تمام است .

إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

خداوند، با ارائه آيات قرآن - كه مايه بيدارى و تذكار است (هذه تذكرة) - حجتش را بر آدميان تمام كرده و اين انسان است كه بايد راه دين را، طريق زندگى خويش قرار دهد (اتّخذ إلى ربّه سبيلاً).

22- اتمام حجت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 94 - 2

2 - خداوند در پى ارسال هر يك از پيامبران در شهر ها و آبادانى ها ، كفرپيشگان را به سختى تنگدستى و رنج و اندوه گرفتار ساخت .

و ما أرسلنا فى قرية من نبى إلا أخذنا أهلها بالبأساء و الضراء

با توجه به دو آيه بعد (و لو أن أهل القرى . .. ) معلوم مى شود گرفتار ساختن امتهاى گذشته به بلاها و سختيها در صورتى بوده كه آنان با تبليغ و ارشاد پيامبران خويش ايمان نمى آوردند و همچنان بر كفرورزى پافشارى داشتند. در اين مرحله آنها را گرفتار مى ساخت تا شايد متنبّه شوند. بنابراين جمله «أخذنا أهلها ... » مقيد مى شود به «إذا لم يؤمنوا و لم يتقوا»

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 19

19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا

ص: 703

إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4

4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان

ثمّ أرسلنا . .. بأيتنا و سلطن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 105 - 5

5 - عذاب ابدى دوزخ دامنگير كافران ، پس از اتمام حجت هاى الهى بر آنان

ألم تكن ءايتى تتلى عليكم فكنتم بها تكذّبون

آيه ياد شده، بيانگر اين حقيقت است كه خداوند، كافران را بى دليل محكوم به عذاب ابدى دوزخ نكرده; بلكه ابتدا با بيان آيات خود، حجت را بر آنان تمام نموده است.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - محمد - 47 - 32 - 16

16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعملهم

در صورتى كه «سيحبط. ..» عنوان كيفر داشته باشد; تعبير «من بعد ما تبيّن...» بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - معارج - 70 - 42 - 1

1 - پيامبر (صلی الله علیه و آله)

ص: 704

، موظف به واگذارى كافران حق ناپذير ، باطل گرا و بازيگر به حال خود ، پس از اتمام حجت به آنان

فذرهم يخوضوا و يلعبوا

«خوض» (مصدر «يخوضوا») در اصل به معناى حركت در آب است; ولى در مواردى به كار مى رود كه انسان، غوطهور در مسائل باطل و ناپسند مى شود; مانند همين آيه كه كافران، سخنان ناروايى درباره اسلام و پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر زبان مى آوردند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 1،2

1 - كافران ، چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .

لم يكن الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

«منفكّ»، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون فراگير «اتمام حجت» و «آمدن بيّنه» است.

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 9

9 - جدايى كافران اهل كتاب و مشركان از حركت اسلام گرايانه ديگر هم كيشان خود ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

در برداشت ياد شده «الذين اُوتوا الكتاب» همان «الذين كفروا»

ص: 705

در آيه اول، دانسته شده است; با اين فرض كه مراد از آنان، كسانى اند كه پس از ظهور اسلام، به آن كافر شدند.

23- اتمام حجت با كتب آسمانى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 3

3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *

و كتب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع

در آيات پيشين سخن از «كتاب مسطور» (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط «إنّ عذاب...» با «كتابمسطور»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

24- اتمام حجت با گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 12

12- اغواى گمراهان پس از اتمام حجت بر آنان و عنادورزى ايشان ، پرتوى از ربوبيت خداوند است .

إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 29 - 6

6- كيفر گمراهان قبل از اتمام حجت ايشان ، ظلم و دور از ساحت خداوند *

و قد قدّمت إليكم بالوعيد . .. و ما أنا بظلّ-م للعبيد

برداشت بالا بدان احتمال است كه دو بخش اين آيه، متفرع بر «قد قدّمت. ..» باشد; يعنى، چون قبلاً اتمام حجت بر ايشان شده است، نه حكم تغيير خواهد كرد و نه اجراى حكم ظلم تلقى خواهد شد; زيرا ظلم آن جا است كه عقاب، بدون حجت باشد.

25- اتمام حجت با گناهكاران

جلد - نام سوره

ص: 706

- سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 28 - 4

4- جدال مجرمان در قيامت ، بى تأثير براى تبرئه ايشان ، با وجود اتمام حجت الهى بر آنان در دنيا

قال لاتختصموا لدىّ و قد قدّمت إليكم بالوعيد

26- اتمام حجت با مجوس

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 2

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

27- اتمام حجت با مسيحيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 2

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

28- اتمام حجت با مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 5

5- خداوند با مشركان اتمام حجت كرده و گفتنى ها را به آنان گفته است .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تعبير «كفى بالله شهيداً. ..»، پس از پاسخ گويى به شبهات مشركان، به منزله قول فصل و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 1،2

1 - كافران ،

ص: 707

چه اهل كتاب باشند و چه مشرك ، بدون اتمام حجت ر ها نخواهند شد .

لم يكن الذين كفروا من أهل الكتب و المشركين منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

«منفكّ»، به معناى منفصل است. مفاد آيه شريفه، كنار نبودن كافران از قانون فراگير «اتمام حجت» و «آمدن بيّنه» است.

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

29- اتمام حجت با معجزه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 1

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در «من قبله» - به قرينه «لولا أرسلت» - رسول است و ممكن است مربوط به كلمه «بيّنة» (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه «بيّنة» مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 33 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

كذّبوا بايتنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان

ص: 708

آمده است.

30- اتمام حجت با مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - مؤمنون - 23 - 48 - 4

4 - هلاكت جوامع كفرپيشه و تكذيب گر تاريخ ، نتيجه عملكرد خود آنها و پس از اتمام حجت الهى بر آنان

ثمّ أرسلنا . .. بأيتنا و سلطن مبين ... فكذّبوهما فكانوا من المهلكين

31- اتمام حجت با وحى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 1

1 - ابلاغ وحى از سوى فرشتگان ، به منظور اتمام حجت بر خلق و انذار و اخطار به آنان است .

فالملقيت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

«عذر» و «نذر» مصدر و به معناى «اعذار و انذار» است و نصب اين دو، به جهت مفعول له بودن آنها براى «ملقيات» است و يا به سبب بدل بودن آنها، براى «ذكراً» است. برداشت ياد شده، مبتنى بر تركيب نخست است.

32- اتمام حجت با يهود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 1 - 2

2 - اتمام حجت بر تمام كافران ( يهود ، نصارا ، مجوس و مشركان ) و رساندن برهان آشكار به آنان ، سنتى الهى است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة

33- اتمام حجت بر اعراب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش13 - شعراء - 26 - 198 - 2

2 - اتمام حجت كامل خدا بر مردم عرب ، با فراهم آوردن هموارترين زمينه هاى هدايت براى آنان

و لو نزّلنه

ص: 709

على بعض الأعجمين

34- اتمام حجت بر اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّنت فكفروا فأخذهم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 5

5- كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

تعبير «فحقّ وعيد» مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.

35- اتمام حجت بر اكثريت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 103 - 3

3- ايمان نياوردن اكثر مردم ، ريشه در حق ناپذيرى آنان دارد ، نه قصورى از

ص: 710

جانب پيامبر (صلی الله علیه و آله) در تبليغ و نه ناتمام بودن برهان بر حقانيّت قرآن

ذلك من أنباء الغيب . .. و ما أكثر الناس و لو حرصت بمؤمنين

آيه قبل بيان داشت كه حقانيّت قرآن و الهى بودن آن امرى روشن است و جمله «و لو حرصت» مى رساند كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) در ابلاغ دين تلاشى پى گير داشت. اين دو حقيقت بيانگر آن است كه حجت بر مردم تمام است و ايمان نياوردن آنان، نشانه حق ناپذيرى ايشان است.

36- اتمام حجت بر امت ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

37- اتمام حجت بر امت هاى پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 3

3 - اتمام حجت خداوند به امت هاى پيشين ، به وسيله رسولان انذارگر

و لقد أرسلنا فيهم منذرين

يادآورى فرستاده شدن پيامبران به سوى امت ها - پس از ذكر گمراهى اكثريت امت ها - مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه گمراهىِ اكثريت مردم، على رغم آمدن رسولان الهى براى هدايت آنان و اتمام حجت بر ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 1

1 - خداوند ، بر همه امت هاى پيشين ، اتمام حجت كرده ، آنان را از برهانى آشكار

ص: 711

، برخوردار ساخته بود .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

38- اتمام حجت بر انسان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 4

4 - اتمام حجت خداوند بر انسان ها ، از راه ارائه آيات و نشانه هايش بر حقانيت خود

هو الذى يريكم ءايته

يادآورى آيات و نشانه هاى ارائه شده از سوى خداوند به بشر - پس از ذكر عذاب شدن كافران و منكران - مى تواند به منظور اتمام حجت باشد.

39- اتمام حجت بر انسان ها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 5

5 - خداوند و پيامبران ، خواستار هدايت تمامى انسان ها و اتمام حجت بر آنان

و ما نريهم من ءاية إلاّ هى أكبر من أُختها

از اين كه خداوند، آيات و معجزات متعددى را به دست پيامبران ارائه مى كند و در اثبات حقانيت پيامبران و هدايت مردم به يك معجزه اكتفا نمى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 15،16

15- قرآن و انذار هاى بيدارگرانه آن

ص: 712

، اتمام حجت الهى بر خلق

بلغ

«بلاغ» خبر براى «هذا»ى مقدر است. و آن اشاره به آيات هشدارگر قرآن مى باشد.

16- رسالت اصلى رهبران الهى ، ابلاغ پيام وحى و اتمام حجت بر خلق

فاصبر . .. و لاتستعجل لهم ... بلغ

«بلاغ» سخنى در توجيه و تعليل «فاصبر» و «لاتستعجل» است; يعنى، تو مأمور بلاغى و نگران فرجام كافران مباش.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 6

6 - انذار هاى روشن پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر خلق و سدّ كننده راه هر گونه عذر و بهانه

إنّى لكم منه نذير مبين . و لاتجعلوا مع اللّه ... إنّى لكم منه نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 5

5 - خداوند ، حجّت را بر انسان ها تمام كرده و هيچ عذرى براى آنان باقى نگذاشته است .

إنّا هدينه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 1

1 - ابلاغ وحى از سوى فرشتگان ، به منظور اتمام حجت بر خلق و انذار و اخطار به آنان است .

فالملقيت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا«عذر» و «نذر» مصدر و به معناى «اعذار و انذار» است و نصب اين دو، به جهت مفعول له بودن آنها براى «ملقيات» است و

ص: 713

يا به سبب بدل بودن آنها، براى «ذكراً» است. برداشت ياد شده، مبتنى بر تركيب نخست است.

40- اتمام حجت بر انسانها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 1

1 - نزول قرآن اتمام حجتى است براى مشركان مكه و ساير انسانها

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

«أن تقولوا» به تقدير «لام» و «لا» نافيه متعلق به «أنزلناه» در آيه قبل است ; يعنى: «أنزلنا القرآن لئلا تقولوا . .. » مخاطبان آيه همه انسانها، بجز يهود و نصارا، هستند و مشركان مكه نيز به دليل آيات گذشته و نيز مكى بودن سوره، مصداق مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

41- اتمام حجت بر اهل عذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 7

7- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر امت ها ، پس از اتمام حجت با آنان خواهد بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و

ص: 714

اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از «منذرين» (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 11 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

«بلى » حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

42- اتمام حجت بر اهل كتاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 4

4 - خداوند حجت را بر اهل كتاب در مورد رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به وسيله كتب آسمانى آنان تمام كرده است.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون

با توجه به اينكه منبع و منشأ شناخت اهل كتاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) تورات و انجيل بوده و آنها منكر رسالت آن حضرتند، پس تورات و انجيل وسيله اتمام حجت الهى است.

جلد -

ص: 715

نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - مائده - 5 - 19 - 9

9 - بعثت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت خداوند بر اهل كتاب

ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لانذير فقد جاءكم بشير و نذير

«ان تقولوا» به تقدير «لام» تعليل و «لا» نافيه است ; يعنى لئلا تقولوا.

43- اتمام حجت بر اهل مدين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 3،4

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر مردم مدين با ارسال شعيب و ابلاغ پيام هاى خويش بر آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

4 - شعيب ( ع ) هنگام خروجش از ميان مردم مدين ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسلت ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 6

6- شعيب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پيشگى آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .وارتقبوا إنى معكم رقيب

«رقيب» در آيه شريفه به معناى منتظر است.

44- اتمام حجت بر بنى اسرائيل

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 17 - 3

3 - پديد آمدن اختلاف در ميان بنى اسرائيل ، در پى اتمام نعمت و حجت الهى بر آنان

و لقد ءاتينا بنى إسرءيل الكتب

ص: 716

و الحكم . .. و ءاتينهم بيّنت من الأمر فما اختلف

45- اتمام حجت بر جهنميان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 63 - 4

4 - خداوند ، حجتش را بر دوزخيان در دنيا تمام كرده است .

هذه جهنّم الّتى كنتم توعدون

46- اتمام حجت بر حق ستيزان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 1

1 - بستن راه بهانه جويى كافران و حق ستيزان ( به اين كه چرا براى مارسولى نفرستادى ) به هنگام گرفتار شدن به عذاب ، از اهداف رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جواب «لولا» در «لولا أن تصيبهم مصيبة. ..» حذف شده و تقدير آن چنين است: «لولا أن تصيبهم مصيبة ... لمّا أرسلناك إليهم». گفتنى است كه آيه پيش، هدف از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را تنبّه و بيدارى مردم بيان كرده است. بنابراين آيه ياد شده بيانگر يكى ديگراز هدف هاى رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 6 - 2

2 - مسؤوليت پيامبران الهى ، تا سر حد اتمام حجت بر حق گريزان است ; نه فزون تر از آن .

فما تغن النذر . فتولّ عنهم

تفريع «تولّ عنهم» بر «ما تغن النذر» بيانگر مطلب بالا است.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 -

ص: 717

36 - 3

3 - نزول عذاب الهى بر حق ستيزان ، از پى اتمام حجت بر ايشان

إنّا أرسلنا عليهم . .. و لقد أنذرهم بطشتنا فتماروا بالنّذر

47- اتمام حجت بر عرب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 1

1 - عربى بودن قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است .

و لو جعلنه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءايته

48- اتمام حجت بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءايت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقنه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلنه إلى فرعون بسلطن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذنه و جنوده

49- اتمام حجت بر فرعونيان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش6

ص: 718

- اعراف - 7 - 136 - 1

1 - خداوند پس از ارائه معجزات متعدد و اتمام حجت بر فرعونيان ، آنان را در دريا غرق كرد .

فانتقمنا منهم فأغرقنهم فى اليم

«اليم» در لغت به معناى دريا و رودخانه بزرگ است و «ال» در «اليم» براى عهد مى باشد و چنانچه بسيارى از مفسران گفته اند اشاره به درياى سرخ دارد. برخى ديگر از مفسران آن را اشاره به رودخانه نيل دانسته اند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 103 - 5

5- كيفر سخت و هلاكت بار فرعون و فرعونيان از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت با آنان بود .

و لقد ءاتينا موسى تسع ءايت . .. فأراد أن يستفزّهم ... فأغرقنه و من معه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 40 - 1

1 - اقدام الهى ، به كيفر دادن فرعون و لشكريان او ، پس از اتمام حجت بر ايشان

أرسلنه إلى فرعون بسلطن مبين . فتولّى بركنه ... فأخذنه و جنوده

جلد - نام سوره - سوره

ص: 719

- آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 3،5

3 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

كذّبوا بايتنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان آمده است.

5 - مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان

كذّبوا بايتنا كلّها فأخذنهم أخذ عزيز مقتدر

عطف «فأخذناهم» بر «كذّبوا»، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.

50- اتمام حجت بر قريش

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 44 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيلف قريش . إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

«لام» در «لايلاف» چه متعلق به سوره «فيل» باشد و چه به «فليعبدوا» (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

51- اتمام حجت بر قوم ثمود

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 78 - 5

5 - كافران قوم ثمود پس از تمام شدن حجت بر آنان و اصرارشان بر كفرورزى و از ميان بردن ناقه صالح به هلاكت رسيدند .

قال الملأ الذين استكبروا .

ص: 720

.. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فاء» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر حقايق بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد كه از آنهاست كفرورزى قوم صالح، پى كردن ناقه و . .. .

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

5 - صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم ثمود ، با انذار هاى مكرر

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»استفاده مى شود.

52- اتمام حجت بر قوم عاد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3- هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ،

ص: 721

خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله «فقد أبلغتكم . ..» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود - چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند - بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 139 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم عاد ، نتيجه عملكرد و اصرار آنان بر كفر پس از اتمام حجت بر ايشان بوده است .

إنّى أخاف عليكم عذاب . .. فكذّبوه فأهلكنهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدن حجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ،

ص: 722

پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

53- اتمام حجت بر قوم لوط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 8

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترونجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 58 - 3

3 - نزول عذاب بر قوم لوط ، پس از انذار و اتمام حجت بر آنان بود .

فساء مطر المنذرين

قيد «منذرين» بيانگر آن است كه پيش از نزول عذاب، هشدارهاى لازم به آنان داده شده و حجت خدا بر ايشان تمام شده بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

54- اتمام حجت بر قوم نوح

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

ص: 723

7 - يونس - 10 - 72 - 1

1 - حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 73 - 7

7 - خداوند ، قوم نوح را ، پيش از وقوع عذاب استيصال ، انذار كرده و به آنان هشدار داده بود .

و أغرقنا الذين كذبوا بأيتنا فانظر كيف كان عقبة المنذرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 2

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان عقبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد

ص: 724

قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

55- اتمام حجت بر كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 4 - 4

4 - برخى از كافران در برابر آيات و معجزات، در عين اتمام حجت خداوند بر آنان، سرسختى نشان داده و لجاجت مىورزند.

و ما تأتيهم من ءاية . .. إلا كانوا عنها معرضين

آمدن آيات و معجزات متعدد، گوياى قطع عذر و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

6 - خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8- وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما

ص: 725

أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف «فاء» در «أفأمنوا» استحقاق عذاب را بر آيه «ذلك من أنباء الغيب . ..» - كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و آيه «و كأيّن من آية ...» - كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد - مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 13

13- خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .

فإنما عليك البلغ و علينا الحساب

وقوع جمله «و علينا الحساب» - كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است - پس از «إنما عليك البلاغ» - كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است - مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 3 - 44 - نگرانى براى كافران ، پس از ابلاغ آيات روشن الهى به آنان موردى ندارد .

تلك ءايت الكتب المبين . لعلّك بخع نفسك ألاّيكونوا مؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 206 - 2

2 - كيفر كافران ، به دنبال اتمام حجت هاى مكرر بر آنان

ص: 726

مّ جاءهم ما كانوا يوعدون

«كانوا يوعدون» ماضى استمرارى و بيانگر آن است كه خداوند، حجت خويش را بر كافران بارها تمام كرده و مرتباً آنان را به فرجام شوم كفرورزى هشدار داده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 2

2 - كيفر جوامع كفرپيشه ، پس از انذار هاى متعدد و يادآورى مكرر ارزش ها است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون . ذكرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 82 - 7

7 - اقدام خداوند به اتمام حجت بر كافران ، پيش از فرستادن عذاب بر آنان

أخرجنا لهم دابّة من الأرض تكلّمهم

ارائه معجزه به كافران، پيش از هلاك ساختن آنان با «عذاب استيصال»، مى تواند براى اين باشد كه حجت خدا بر آنان تمام شود و آنان هيچ عذرى نداشته باشند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 47 - 1،2

1 - بستن راه بهانه جويى كافران و حق ستيزان ( به اين كه چرا براى مارسولى نفرستادى ) به هنگام گرفتار شدن به عذاب ، از اهداف رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله)

و لولا أن تصيبهم مصيبة بما قدّمت أيديهم فيقولوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً

جواب «لولا» در «لولا أن تصيبهم مصيبة. ..» حذف شده و تقدير آن چنين است: «لولا أن تصيبهم مصيبة ... لمّا أرسلناك

ص: 727

إليهم». گفتنى است كه آيه پيش، هدف از بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) را تنبّه و بيدارى مردم بيان كرده است. بنابراين آيه ياد شده بيانگر يكى ديگراز هدف هاى رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) مى باشد.

2 - فرستادن رسولان ، اتمام حجت الهى بر كافران

و لولا أن تصيبهم مصيبة . .. و نكون من المؤمنين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّنت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نكجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 37 - 7

7 - مجازات الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر كافى براى شناخت و پذيرش دين و تعاليم آسمانى خواهد بود .

أوَلم نعمّركم ما يتذكّر فيه من تذكّر و جاءكم النذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 - 70 - 10

10 - قرآن ، وسيله اتمام حجت بر كافران و تحقق بخش وعده الهى درباره آنان است .

و قرءان مبين . لينذر ... و يحقّ القول على الكفرين

از عطف جمله «و يحقّ الحقّ . ..» بر جمله «لينذر» - كه لام در اين جمله براى تعليل است - برداشت ياد شده به

ص: 728

دست مى آيد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از «منذرين» (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 2

2 - با شناخت آيات و نشانه هاى خداوند ، هيچ عذرى از كافران و منكران خداوند پذيرفته نيست .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

آيه شريفه، پاسخى است به ادعاى كافران كه مى گفتند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد، ما با تقوا مى شديم و قهراً گرفتار عذاب نمى گشتيم.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 71 - 22

22 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ألم يأتكم رسل منكم يتلون عليكم ءايت ربّكم . .. قالوا بلى و لكن حقّت كلمة العذا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 6 - 4

4 - عذاب كافران ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان خواهد بود .

ص: 729

ما يجدل فى ءايت اللّه إلاّ الذين كفروا . .. كذّبت قبلهم قوم نوح ... و كذلك حقّجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 6

6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .

لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيمن فتكفرون

آمدن فعل هاى مضارع «تدعون» و «تكفرون» بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى به جاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت قالوا بلى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا .

ص: 730

.. قل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 5

5 - مهلت الهى به كافران و مشركان ، براى اتمام حجت بر آنان

بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذنهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 13 - 7

7- نزول عذاب بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان با دلايل روشن

يغشى الناس هذا عذاب أليم . .. و قد جاءهم رسول مبينجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 59 - 2

2- پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مأمور به برگزيدن شيوه صبر و انتظار در برابر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان *

فإنّما يسّرنه . .. فارتقب

با توجه به شرايط دشوار پيامبر(صلی الله علیه و آله) در مكه، چه بسا تعبير «فارتقب» بيانگر لزوم صبر و انتظار تا لحظه تغيير شرايط است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از

ص: 731

اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

هذا هدًى و الذين كفروا بايت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 4

4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان

أفلم تكن ءايتى تتلى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 35 - 18

18- مجازات و نابودى كافران ، پس از ابلاغ پيام حق و اتمام حجت بر آنان است .

بلغ فهل يهلك إلاّ القوم الفسقون

با توجه به فاى «فهل» - كه مى تواند بيانگر تفريع باشد - استفاده مى شود كه بلاغ و اتمام حجت، همواره قبل از مجازات و كيفر كافران صورت گرفته و مى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 54 - 2

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين

فتولّ عنهم

«فاء» مى رساند

ص: 732

كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش18 - ذاريات - 51 - 60 - 6

6 - كيفر كافران ، در پى اتمام حجت بر ايشان با هشدار هاى مكرر

فويل للذين كفروا من يومهم الذى يوعدون

تعبير «يوعدون» (با فعل مضارع) بيانگر وعيدهاى مستمر و مكرر است كه قبل از مجازات و كيفر كافران، به ايشان داده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 3

3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *

و كتب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع

در آيات پيشين سخن از «كتاب مسطور» (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط «إنّ عذاب...» با «كتاب مسطور»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 3

3 - وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر كافران لجوج و حق ناپذير است ; و نه پافشارى بر هدايت آنان .

فذكّر . .. فذرهم

در آيات پيشين، پيامبر(صلی الله علیه و آله) موظف به تذكر و تبليغ شد; ولى پس از بيان حقايق، فرمان «فذرهم» پايان وظيفه تبليغ را به آن حضرت اعلام مى دارد.

جلد - نام سوره - سوره

ص: 733

- آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 1،5

1 - اتمام حجت خداوند بر كافران ، با ابلاغ اخبار هشداردهنده و عبرت آميز به آنان

و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

«مزدجر» مصدر ميمى و به معناى اتعاظ و پندپذيرى است. «مافيه مزدجر»; يعنى، اخبارى كه براى بيدار شدن و پندآموزى كافى است.

5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

در صورتى كه تعبير «و كلّ أمر مستقرّ» كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن «و لقد جائهم. ..»، توضيحى است بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - تغابن - 64 - 6 - 2

2 - عذاب و كيفر خداوند درباره كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه دلايل روشن بوده است .

تأتيهم رسلهم بالبيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 22 - كافران دوزخى ، از كسانى اند كه پس از اتمام حجت و از روى عمد ، راه كفر و انكار را در پيش گرفته و به تكذيب دين پرداختند .

قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا

56- اتمام حجت بر كافران مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20

ص: 734

- 135 - 1

1- كافران مكه با انكار آيات الهى - پس از اتمام حجت بر ايشان - مستحق نابودى و عذاب بودند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. فستعلمون من أصحب الصرط السوىّ و من اهتدى

57- اتمام حجت بر گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 129 - 3

3 - لزوم اتكاى مبلغان الهى بر خداوند و نگران نبودن بر حق ناپذيرى گمراهان ، پس از اتمام حجت بر آنان

فإن تولوا فقل حسبى اللّه . .. عليه توكلت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - سجده - 32 - 30 - 2

2 - لزوم ارشاد و هدايت گمراهان ، تا مرحله اتمام حجت و احتمال اثر است .

فأعرض عنهم

«فاء» در «فأعرض» ممكن است فصيحه باشد; يعنى، حال كه روشن شد كه آنان تا آخرين لحظات، ايمان نخواهند آورد و در لحظه آخر هم ايمانشان سودى ندارد، به حال خود رهايشان كن و ديگر ادامه نده!

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 83 - 2

2 - جواز وانهادن گمراهان به خود ، پس از اتمام حجت بر آنان و حق ناپذيرى ايشان

فذرهم

«فاء» در «فذرهم»، مى رساند كه پس از اتمام حجت ادامه تبليغ ضرورى نيست.

58- اتمام حجت بر گناهكاران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

6 -

ص: 735

خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - احقاف - 46 - 26 - 6

6- مجازات اقوام مجرم ، پس از اتمام حجت و اعطاى ابزار لازم شناخت ، به ايشان است .

كذلك نجزى القوم المجرمين . .. و جعلنا لهم سمعًا و أبصرًا و أفئدة

تذكر به اعطاى چشم، گوش و قلب به قوم هلاك شده عاد، در حقيقت اشاره به اين است كه هلاكت آنان، پس از قرار گرفتن امكانات معرفت در اختيار ايشان و اتمام حجت بر آنان، صورت گرفته است.

59- اتمام حجت بر مجرمان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 78 - 1

1 - ابتلاى مجرمان به عذاب دوزخ ، پس از ابلاغ حق و اتمام حجت الهى بر ايشان در دنيا است .

إنّكم مكثون . لقد جئنكم بالحقّ

60- اتمام حجت بر مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - يوسف - 12 - 107 - 8

8- وجود دلايل روشن بر توحيد و حقانيت قرآن و رسالت پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، مانع هر گونه بهانه اى براى انكار آنها و موجب استحقاق كافران و مشركان به عذاب هاى الهى است .

و ما أكثر الناس . .. بمؤمنين ... و ما يؤمن أكثرهم بالله إلاّ و هم مشركون. أفأمنو

حرف «فاء» در

ص: 736

«أفأمنوا» استحقاق عذاب را بر آيه «ذلك من أنباء الغيب . ..» - كه حاوى برهان بر حقانيّت قرآن و رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) است و آيه «و كأيّن من آية ...» - كه دربردارنده دليل بر توحيد مى باشد - مترتّب كرده است ; يعنى، چون اتمام حجت شده، عذر و بهانه اى در كار نيست و كفرپيشگان مستحق عذابند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 44 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض قابل قبول را، در «محروميت از آيات الهى» منحصر كرده است; يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 10

10 - بعثت پيامبراكرم (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت خدا با مشركان

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 177 - 3

3 - كافران و مشركان

ص: 737

تهديد شده به عذاب الهى ، از پيش انذار و اخطار شده و اتمام حجت شده بودند .

فساء صباح المنذرين

منظور از «منذرين» (اخطار شدگان) كافران و مشركان اند. اين تعبير مى رساند كه آنان از سوى پيامبراسلام و قرآن، انذار و اخطار شده بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 29 - 5

5 - مهلت الهى به كافران و مشركان ، براى اتمام حجت بر آنان

بل متّعت هؤلاء و ءاباءهم حتّى جاءهم الحقّ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 42 - 5

5 - كيفر دنيوى خداوند درباره مشركان ، پس از اتمام حجت بر آنان است .

أو نرينّك الذى وعدنهم

از اين كه خداوند تحقق كيفر خويش را پس از ابلاغ وعده عذاب به مشركان (وعدناهم) مطرح مى كند، مطلب بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 33 - اتمام حجت الهى بر مشركان ، در زمينه حقانيت معاد و حيات اخروى

و قالوا ما

ص: 738

هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت

61- اتمام حجت بر مشركان مكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 1

1 - نزول قرآن اتمام حجتى است براى مشركان مكه و ساير انسانها

هذا كتب أنزل نه . .. أن تقولوا إنما أنزل الكتب على طائفتين

«أن تقولوا» به تقدير «لام» و «لا» نافيه متعلق به «أنزلناه» در آيه قبل است ; يعنى: «أنزلنا القرآن لئلا تقولوا . .. » مخاطبان آيه همه انسانها، بجز يهود و نصارا، هستند و مشركان مكه نيز به دليل آيات گذشته و نيز مكى بودن سوره، مصداق مورد نظر هستند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

62- اتمام حجت بر مكذبان انبيا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - فاطر - 35 - 26 - 2

2 - عذاب شدن كافران تكذيب گر پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و دلايل آشكار و كتاب هاى روشنگر بوده است .

كذّب الذين من قبلهم جاءتهم رسلهم بالبيّنت . .. ثمّ أخذت الذين كفروا فكيف كان نك

63- اتمام حجت بر مكذبان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 2

2 - با شناخت آيات و نشانه هاى خداوند ،

ص: 739

هيچ عذرى از كافران و منكران خداوند پذيرفته نيست .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

آيه شريفه، پاسخى است به ادعاى كافران كه مى گفتند: اگر خداوند ما را هدايت مى كرد، ما با تقوا مى شديم و قهراً گرفتار عذاب نمى گشتيم.

64- اتمام حجت بر مكذبان نبوت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 5

5 - آيات قرآن ، اتمام حجت خداوند بر منكران رسالت

أوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءايتك

65- اتمام حجت بر موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 154 - 4

4 - خداوند با اعطاى تورات به موسى(ع) نعمت خويش را بر وى تمام و كامل كرد.

تماما على الذى أحسن

برداشت فوق بر اين اساس است كه مفعول «تمام» كلمه اى مانند «نعمة» باشد ; يعنى: «تماما النعمة على الذى أحسن».

66- اتمام حجت به اقوام پيشين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

14 - روم - 30 - 9 - 19

19 - خداوند ، امت هاى تكذيب كننده پيشين را ، پس از اتمام حجت با آنان ، كيفر و عقوبت كرد .

و جاءتهم رسلهم بالبيّنت فما كان اللّه ليظلمهم

67- اتمام حجت به كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - نمل - 27 - 83 - 7

7 - احياى مردگان و بازگرداندن آنان به دنيا ،

ص: 740

آيتى ديگر براى اتمام حجت با كافران زمين است .

أخرجنا لهم دابّة من الأرض. .. و يوم نحشر من كلّ أُمّة فوجًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش14 - احزاب - 33 - 8 - 6

6 - عذاب شدن كافران ، پس از اتمام حجت با آنان است .

و إذا أخذنا من النبيّن ميثقهم . .. ليسئل ... و أعدّ للكفرين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 - مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود

68- اتمام حجت به گمراهان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 9

9 - نزول عذاب بر جوامع ضلالت پيشه ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

فهدينهم فاستحبّوا العمى . .. فأخذتهم صعقة العذاب

69- اتمام حجت به مستكبران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنيايى جوامع مستكبر ، پس از اتمام حجت و در پى آشكار شدن حق ناپذيرى و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و كانوا بأيتنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

70- اتمام حجت به مشركان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 13 - 9

9 -

ص: 741

مشركان و كفرپيشگان ، پس از اتمام حجت بر آنان ، در معرض گرفتار آمدن به عذاب استيصال اند .

فإن أعرضوا فقل أنذرتكم صعقة مثل صعقة عاد و ثمود

71- اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 119 - 4

4 - اتمام حجت خداوند بر حقانيت اسلام و رسالت پيامبر

قد بيّنّا الأيت لقوم يوقنون. إنا أرسلنك بالحق

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 20 - 4

4 - خداوند حجت را بر اهل كتاب در مورد رسالت پيامبر(صلی الله علیه و آله) به وسيله كتب آسمانى آنان تمام كرده است.

الذين ءاتينهم الكتب يعرفونه كما يعرفون أبناءهم . .. فهم لا يؤمنون

با توجه به اينكه منبع و منشأ شناخت اهل كتاب به پيامبر(صلی الله علیه و آله) تورات و انجيل بوده و آنها منكر رسالت آن حضرتند، پس تورات و انجيل وسيله اتمام حجت الهى است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 44 - 10

10 - جريان يافتن سنت استدراج پس از اتمام حجت الهى

فلما نسوا ما ذكروا به . .. أخذنهم بغتة

«ما ذكروا» شامل همه مواردى مى شود كه مى بايست موجب تنبه و بيدارى مى شد و تعبير ديگر آن «اتمام حجت» است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 115 - 5

5 - قرآن و اسلام پاسخگوى همه

ص: 742

نيازهاى هدايتى بشر و حجت تامه پروردگار است.

و تمت كلمت ربك

لازمه تمام بودن قرآن و در نتيجه اسلام، توان پاسخگويى به همه نيازهاست ; به گونه اى كه به بيرون از خود نيازى نداشته باشد ; همان گونه كه راغب مى گويد: «تمام . .. انتهائه إلى حد لا يحتاج إلى شىء خارج عنه».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 149 - 11

11 - عن أبى الحسن موسى بن جعفر(ع) فى حديث طويل: . .. جميع امور الاديان اربعة ... و أمر يحتمل الشك و الانكار فسبيله استيضاح اهله لمنتحليه بحجة من كتاب الله مجمع على تاويلها و سنة مجمع عليها لا اختلاف فيها، او قياس تعرف العقول عدله و لا يسع خاصة الأمة و عامتها الشك فيه و الانكار له ... فمن اورد واحدة من هذه الثلاث فهى الحجة البالغة التى بينها الله فى قوله لنبيه: ... «قل فلله الحجة البالغة ... .

از امام كاظم(ع) در ضمن حديثى طولانى روايت شده است: . .. امور اديان چهار گونه است: ... يكى امرى است كه احتمال شك و انكار در آن است و راه آن، اين است كه از معتقدين به آن توضيح خواسته شود (تا دليل آورند) به وسيله حجتى از كتاب خدا - كه معناى آن مورد اجماع باشد - يا با سنتى كه اختلاف در آن نباشد و يا با قياسى كه عقل صحت آن را تأييد و قابل انكار و شك هيچكس نباشد ... هر كس يكى از اين سه حجت

ص: 743

را بياورد اين همان حجت بالغه است كه خداوند در قرآن براى پيامبر خود فرمودهاست: «قل فلله الحجة البالغة ... ».

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 157 - 2

2 - نزول قرآن موجب اتمام حجت خدا بر مشركان مكه و ساير انسانها

أنزل نه . .. أو تقولوا لو أنا أنزل علينا الكتب لكنا أهدى منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - اعراف - 7 - 22 - 18

18 - خداوند بدون اتمام حجت، بندگان متخلف را توبيخ نخواهد كرد.

ألم أنهكما عن تلكما الشجرة و أقل لكما إن الشيطن لكما عدو مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 3،5

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر قوم ثمود ، با ابلاغ پيام هاى خويش به آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسالة ربى و نصحت لكم

5 - صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 91 - 2

2 - كافران قوم شعيب پس از تمام شدن حجت الهى بر آنان و اصرارشان به كفرورزى و مبارزه با شعيب و مؤمنان به وى ، به

ص: 744

هلاكت رسيدند .

قال الملأ . .. فأخذتهم الرجفة

كلمه «فا» در «فأخذتهم» نزول عذاب را بر قضاياى بيان شده در آيات قبل مرتبط مى سازد و از آن قضاياست، كفرورزى مردم مدين، مبارزه آنان با شعيب و در آخر دعاى شعيب كه خواهان داورى خداوند شد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 93 - 3

3 - خداوند پيش از نزول عذاب بر مردم مدين با ارسال شعيب و ابلاغ پيام هاى خويش بر آنان اتمام حجت كرد .

لقد أبلغتكم رسلت ربى و نصحت لكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - انفال - 8 - 52 - 6

6 - خداوند ، كافران و گنهكاران را پس از ارائه آيات خويش و اتمام حجت بر آنان ، مؤاخذه خواهد كرد .

كفروا بايت اللّه فأخذهم اللّه بذنوبهمجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 47 - 8،9

8 - بعثت پيامبران ، اتمام حجت خداوند بر مردم است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

9 - نزول عذاب استيصال ، همواره پس از تمام شدن حجت خدا بر مردم است .

فإذا جاء رسولهم قضى بينهم بالقسط

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 34 - 12

12- اغواى گمراهان پس از اتمام حجت بر آنان و عنادورزى ايشان ، پرتوى

ص: 745

از ربوبيت خداوند است .

إن كان الله يريد أن يغويكم هو ربكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - رعد - 13 - 40 - 13

13- خداوند ، كفرپيشگان را پس از اتمام حجت حسابرسى مى كند و به مجازات مى رساند .

فإنما عليك البلغ و علينا الحساب

وقوع جمله «و علينا الحساب» - كه گوياى حسابرسى و مجازات كفرپيشگان است - پس از «إنما عليك البلاغ» - كه گوياى ابلاغ و اتمام حجت است - مى رساند كه خداوند پيش از ابلاغ دين و اتمام حجت ، كافران را مجازات نمى كند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - ابراهيم - 14 - 45 - 14

14- اتمام حجت خداوند پيش از فرستادن عذاب بر ستمگران

يوم يأتيهم العذاب . .. و سكنتم فى مسكن الذين ظلموا أنفسهم و تبيّن لكم كيف فعلنا

اينكه خداوند فرمود: ما چگونگى برخورد خود با ستمگران را براى شمابيان كرديم (تبين لكم كيف فعلنا بهم)، مى تواند بيانگر اتمام حجت خداوند براى همه ستمگران پيش از عذاب باشد، به ويژه اينكه خداوند اين سخن را در پاسخ مهلت خواهى آنان مى فرمايد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 12 - 8

8- اهتمام خداوند به هدايت انسان ها در طول تاريخ و اتمام حجت بر آنان

و لقد أرسلنا من قبلك فى شيع الأولين . .. كذلك نسلكه فى قلوب المجرمين

ص: 746

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه هاى خداوندى است .

و ءاتينهم ءايتنا فكانوا عنها معرضين . .. فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش9 - نحل - 16 - 89 - 7،16

7- وجود انسان هاى شايسته و متعالى در هر عصر و در ميان هر گروه ، مايه اتمام حجت خداوند بر ديگران است .

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا عليهم من أنفسهم

برداشت فوق، بر اساس اين احتمال است كه منظور از شهادت و گواهى، شهادت و گواهى قولى نباشد; بلكه شهادت عملى باشد; يعنى، وجود صالحان خود وسيله اى قرار گيرد براى اتمام حجت بر ديگران و اينكه آنان نيز مى توانستند صالح باشند.

16- ارائه بهترين برنامه به انسان ( قرآن ) ، اتمام حجت خداوند بر آدميان

و يوم نبعث فى كلّ أُمّة شهيدًا . .. و نزّلنا عليك الكتب تبينًا لكلّ شىء و هدًى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 96 - 5

5-

ص: 747

خداوند با مشركان اتمام حجت كرده و گفتنى ها را به آنان گفته است .

قل كفى بالله شهيدًا بينى و بينكم

تعبير «كفى بالله شهيداً. ..»، پس از پاسخ گويى به شبهات مشركان، به منزله قول فصل و اتمام حجت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 5

5 - خداوند ، حجت خويش را بر همه - حتى بر امثال فرعون - تمام مى كند .

و لقد أرينه ءايتنا كلّها فكذّب و أبى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 1،4،5

1 - اتمام حجت و سلب حقانيت از هرگونه اعتراض ، از اهداف فرستادن پيامبران و نزول آيات و معجزات

و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله لقالوا ربّنا لولا أرسلت

مراد از ضمير در «من قبله» - به قرينه «لولا أرسلت» - رسول است و ممكن است مربوط به كلمه «بيّنة» (در آيه قبل) باشد گرچه كلمه «بيّنة» مؤنث است; ولى به اعتبار اين كه به معناى برهان است، ارجاع ضمير مذكر به آن صحيح مى باشد.

4 - تعاليم رسولان الهى براى اتمام حجت بر مشركان كافى است ; هر چند كه آنان ، رسالت خويش را با معجزه اثبات نكرده باشند .

و لو أنّا أهلكنهم . .. لقالوا ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

خداوند، براى عذاب مشركان پيش از آمدن پيامبران، اعتراض قابل قبول را، در «محروميت از آيات

ص: 748

الهى» منحصر كرده است; يعنى، براى پى بردن به بطلان شرك، صرف آمدن رسولان و آوردن تعاليم الهى كافى است، نه اين كه پس آنان از شنيدن آيات خداوند، منتظر صدور معجزه باشند و بعد از آن تا به بطلان شرك پى ببرند.

5 - آيات قرآن ، اتمام حجت خداوند بر منكران رسالتأوَلم تأتهم بيّنة . .. و لو أنّا أهلكنهم بعذاب من قبله ... فنتّبع ءايتك

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - حج - 22 - 48 - 3

3 - خداوند ، به هر جامعه بى دادگرى ، پيش از نزول عذاب ، فرصت مى داد تا شايد متنبه شوند و دست از مخالفت و مبارزه با پيامبرشان بردارند .

و كأيّن من قرية أمليت لها و هى ظالمة ثمّ أخذتها

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 39 - 1،4

1 - خداوند ، پيش از هلاكت تكذيب كنندگان موسى ( ع ) و اقوام نوح ، عاد ، ثمود و اصحاب رسّ براى اتمام حجت و عبرت آموزى آنان ، مثل هاى روشنگرانه اى زده بود .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا . .. و قوم نوح ... و عادًا و ثمودا و

4 - هلاكت و نابودى اقوام و ملت ها از سوى خداوند ، همواره پس از اتمام حجت و ارائه طريق است .

و كلاًّ ضربنا له الأمثل و كلاًّ تبّرنا تتبيرًا

جلد - نام سوره - سوره -

ص: 749

آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 198 - 2

2 - اتمام حجت كامل خدا بر مردم عرب ، با فراهم آوردن هموارترين زمينه هاى هدايت براى آنان

و لو نزّلنه على بعض الأعجمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 208 - 1

1 - هلاكت و كيفر جوامع تبه كار ، همواره پس از اتمام حجت الهى بر آنان بوده است .

و ما أهلكنا من قرية إلاّ لها منذرون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 209 - 5

5 - اتمام حجت الهى بر جوامع كافر پيش از نابودى آنان ، جلوه اى از عدالت خداوند است .

و ما أهلكنا من قرية . .. و ما كنّا ظلمين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 1

1 - اقدام خداوند به برانگيختن پيامبر در ميان اقوام پيشين ، قبل از نابود ساختن آنان

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش15 - فاطر - 35 - 24 - 7

7 - اتمام حجت خداوند ، بر تمامى انسان ها به وسيله پيامبران

و إن من أُمّة إلاّ خلا فيها نذير

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - يس - 36 -

ص: 750

63 - 4

4 - خداوند ، حجتش را بر دوزخيان در دنيا تمام كرده است .

هذه جهنّم الّتى كنتم توعدون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 72 - 3

3 - اتمام حجت خداوند به امت هاى پيشين ، به وسيله رسولان انذارگر

و لقد أرسلنا فيهم منذرين

يادآورى فرستاده شدن پيامبران به سوى امت ها - پس از ذكر گمراهى اكثريت امت ها - مى تواند به اين نكته اشاره داشته باشد كه گمراهىِ اكثريت مردم، على رغم آمدن رسولان الهى براى هدايت آنان و اتمام حجت بر ايشان بود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

15 - صافات - 37 - 82 - 2

2 - غرق شدن كافران قوم نوح از سوى خداوند ، پس از اتمام حجت بر آنان بود .

و لقد أرسلنا فيهم منذرين . فانظر كيف كان عقبة المنذرين ... و لقد نادينا نوح ...

نقل داستان نوح(ع)، در آيات پيشين، براى ارائه نمونه اى تاريخى از اقوامى است كه رسولان الهى، آنان را انذار و اتمام حجت كردند; ولى آنان ايمان نياورده و به سرنوشت شوم گرفتار شدند (مفاد آيه 72 و 73).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - زمر - 39 - 59 - 1

1 - خداوند ، پيش از عذاب كردن مردم ، آنان را از راه نشان دادن آيات و نشانه هاى خود هدايت كرده و با

ص: 751

آنها اتمام حجت مى كند .

لو أنّ اللّه هدينى لكنت من المتّقين . .. بلى قد جاءتك ءايتى فكذّبت بها

«بلى » حرف جواب است و در اين آيه براى اثبات چيزى مى باشد كه مورد انكار قرار گرفته است; زيرا كافران هدايت كردن خدا را منكر شده و مى گفتند: اگر خدا ما را هدايت مى كرد، ما از تقواپيشگان بوديم. خداوند اين سخن را رد مى كند و مى فرمايد: آرى آيات ما براى هدايتتان آمد; ولى شما آنها را تكذيب كرديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 10 - 6

6 - بغض و دشمنى شديد خداوند نسبت به كافران حق ناپذير ، پس از اتمام حجت و دعوت مكرر آنان به ايمان است .

لمقت اللّه أكبر . .. إذ تدعون إلى الإيمن فتكفرون

آمدن فعل هاى مضارع «تدعون» و «تكفرون» بر استمرار دلالت دارد; يعنى، شما همواره به ايمان فراخوانده مى شديد; ولى بهجاى ايمان آوردن، به طور مستمرّ كفر مىورزيديد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 12 - 2

2 - عذاب شدن كافران و مشركان در قيامت ، پس از اتمام حجت و دعوت شدن آنان به ايمان از سوى خداوند

ذلكم بأنّه إذا دعى اللّه وحده كفرتم و إن يشرك به تؤمنوا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 13 - 4

4 - اتمام

ص: 752

حجت خداوند بر انسان ها ، از راه ارائه آيات و نشانه هايش بر حقانيت خود

هو الذى يريكم ءايته

يادآورى آيات و نشانه هاى ارائه شده از سوى خداوند به بشر - پس از ذكر عذاب شدن كافران و منكران - مى تواند به منظور اتمام حجت باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 14 - 8

8 - خداوند ، قبل از اتمام حجت و بيان حقيقت براى مردم ، آنان را به عذاب استيصال گرفتار نخواهد ساخت .

مثل صعقة عاد و ثمود . إذ جاءتهم الرسل ... ألاّ تعبدوا إلاّ اللّه

«إذ» ظرف زمان و متعلق به «نزول صاعقه» است كه از «مثل صاعقة عاد و ثمود» استفاده مى شود; يعنى، آن گاه صاعقه بر آنان نازل شد كه پيامبران آمدند توحيد و آيين الهى را ابلاغ كردند و آنان نپذيرفتند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 16 - 8

8 - عذاب دنيايى جوامع مستكبر ، پس از اتمام حجت و در پى آشكار شدن حق ناپذيرى و عناد آنان است .

إذ جاءتهم الرسل . .. و كانوا بأيتنا يجحدون . فأرسلنا عليهم ريحًا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 17 - 9

9 - نزول عذاب بر جوامع ضلالت پيشه ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

فهدينهم فاستحبّوا العمى . ..

ص: 753

فأخذتهم صعقة العذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - فصلت - 41 - 44 - 1

1 - عربى بودن قرآن ، اتمام حجت خداوند بر مردم عرب است .

و لو جعلنه قرءانًا أعجميًّا لقالوا لولا فصّلت ءايته

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش17 - زخرف - 43 - 25 - 2

2 - انتقام الهى از كافران ، پس از احتجاج و اتمام حجت بر آنان

و كذلك ما أرسلنا . .. قل أوَ لو جئتكم ... فانتقمنا منهم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - زخرف - 43 - 48 - 8

8 - عذاب هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت و ارائه آيات به ايشان

و ما نريهم من ءاية . .. و أخذنهم بالعذاب

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - دخان - 44 - 10 - 6

6- به كارگيرى تهديد از سوى خداوند ، پس از ارائه منطق و برهان و تأثيرناپذيرى كافران از آن

فارتقب يوم تأتى السماء بدخان مبين

«فاء» تفريع، تهديد را متفرع بر حق ستيزى كافران و عدم تأثير منطق و برهان بر آنان كرده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 8 - 3

3 - كيفر الهى براى كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

تتلى عليه . .. فبشّره

ص: 754

بعذاب أليم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 11 - 4

4 - كيفر كافران ، پس از اتمام حجت پروردگار بر ايشان

هذا هدًى و الذين كفروا بايت ربّهم لهم عذاب

از اين كه خداوند پس از بيان هدايتگرى قرآن، عذاب كافران را مطرح مى كند، مطلب ياد شده قابل برداشت است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 25 - 3

3 - اتمام حجت الهى بر مشركان ، در زمينه حقانيت معاد و حيات اخروى

و قالوا ما هى إلاّ حياتنا الدنيا . .. و إذا تتلى عليهم ءايتنا بيّنت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - جاثيه - 45 - 31 - 4

4 - اتمام حجت الهى بر كافران در دنيا ، با تلاوت مداوم آيات وحى بر آنان

أفلم تكن ءايتى تتلى عليكم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش17 - محمد - 47 - 32 - 16

16- كيفر الهى در مورد كافران ، پس از اتمام حجت و تبيين حق براى آنان

إنّ الذين كفروا و . .. من بعد ما تبيّن لهم الهدى ... و سيحبط أعملهم

در صورتى كه «سيحبط. ..» عنوان كيفر داشته باشد; تعبير «من بعد ما تبيّن...» بيانگر اتمام حجّتى است كه قبل از اعمال مجازات، صورت گرفته است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه

ص: 755

- فيش

17 - فتح - 48 - 8 - 6

6 - رسولان الهى ، خود بهترين گواه وصول هدايت به خلق و اتمام حجت بر آنان *

إنّا أرسلنك شهدًا

«شاهداً» ممكن است نظر به شهادت بر اصل پيام رسانى به خلق و فرستادن رسول داشته باشد و قيد محذوف از فعل «أرسلناك» استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 14 - 5

5- كيفر امت هاى حق ستيز در طول تاريخ ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان

كذّبت قبلهم . .. كلّ كذّب الرسل فحقّ وعيد

تعبير «فحقّ وعيد» مى رساند كه اقوام هلاك شده، قبلاً مورد هشدار، تهديد، تذكر و اتمام حجت قرار گرفته بودند.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

17 - ق - 50 - 28 - 3،4

3- هشدار هاى الهى به انسان ها در دنيا ، اتمام حجت او بر آنهااست .

كان فى ضلل بعيد . .. و قد قدّمت إليكم بالوعيد

4- جدال مجرمان در قيامت ، بى تأثير براى تبرئه ايشان ، با وجود اتمام حجت الهى بر آنان در دنيا

قال لاتختصموا لدىّ و قد قدّمت إليكم بالوعيد

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 43 - 2

2 - اتمام حجت خداوند بر قوم ثمود ، با اعطاى مهلتى محدود به ايشان

قيل لهم تمتّعوا حتّى حين

ص: 756

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 7 - 3

3 - اتمام حجت خداوند از طريق كتاب هاى آسمانى ، همواركننده راه مجازات كافران *

و كتب مسطور . .. إنّ عذاب ربّك لوقع

در آيات پيشين سخن از «كتاب مسطور» (تورات يا كتاب هاى آسمانى) به ميان آمده است. ارتباط «إنّ عذاب...» با «كتاب مسطور»، مى تواند بيانگر مطلب بالا باشد.جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - نجم - 53 - 23 - 16

16 - انسان ها ، فاقد هر عذر و بهانه ، در پيشگاه پروردگار خويش پس از آمدن وحى

إن هى إلاّ أسماء سمّيتموها. .. و لقد جاءهم من ربّهم الهدى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 4 - 1،5

1 - اتمام حجت خداوند بر كافران ، با ابلاغ اخبار هشداردهنده و عبرت آميز به آنان

و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

«مزدجر» مصدر ميمى و به معناى اتعاظ و پندپذيرى است. «مافيه مزدجر»; يعنى، اخبارى كه براى بيدار شدن و پندآموزى كافى است.

5 - تحقق مجازات هاى الهى بر كافران ، پس از اتمام حجت بر ايشان

و كلّ أمر مستقرّ . و لقد جاءهم من الأنباء ما فيه مزدجر

در صورتى كه تعبير «و كلّ أمر مستقرّ» كنايه از عذاب و كيفر حتمى كافران باشد، در پى آمدن «و لقد جائهم. ..»، توضيحى است

ص: 757

بر اين كه كيفر آنان، بدون اتمام حجت صورت نگرفته و نمى گيرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 5 - 3

3 - پيام هاى حكيمانه و رساى قرآن ، اتمام حجت الهى بر خلق

و لقد جاءهم . .. حكمة بلغة

برداشت فوق با توجه به اين است كه آيه قبل از «و لقد جاءهم. ..» در مقام بيان علت مجازات كافران و اتمام حجت بر ايشان بود بر اين اساس مى توان از «حكمة بالغة...» - كه بدل از «ما فيه...» است - مطلب بالا را استفاده كرد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 16 - 4

4 - عذاب الهى ، در مورد قوم نوح ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود . *

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى، در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر». ظاهراً در آيه شريفه معناى اول (انذارها) اراده شده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 18 - 6

6 - عذاب الهى در مورد قوم عاد ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان بود .

فكيف كان

ص: 758

عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و تمام شدنحجت بر آنان نبوده است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 21 - 3

3 - ابتلاى قوم عاد به عذاب الهى ، پس از انذار هاى مكرر و اتمام حجت بر آنان

فكيف كان عذابى و نذر

عطف «نذر» بر «عذابى»، ممكن است بيانگر اين معنا باشد كه عذاب الهى در حق كافران، بدون انذارهاى مكرر و اتمام حجت نبوده است. گفتنى است كه «نذر» جمع «نذير» است و «نذير» بر دو معنا اطلاق مى شود: «انذار» و «منذر»، ظاهراً در آيه شريفه، معناى اول (انذارها) مراد است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 33 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم لوط ، با انذار هاى مكرر

كذّبت قوم لوط بالنّذر

با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»، برداشت بالا استفاده مى شود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 42 - 3،5

3 - تمام شدن حجت الهى بر فرعونيان ، نيازمند ارائه معجزات متعدد به ايشان *

كذّبوا بايتنا كلّها

در آيات پيشين نسبت به اقوام گذشته سخن از ارائه معجزات و آيات متعدد نبود; اما در مورد فرعونيان سخن از معجزات متعدد به ميان آمده است.

5 -

ص: 759

مجازات سريع فرعونيان از سوى خداوند ، پس از تمام شدن حجت بر ايشان

كذّبوا بايتنا كلّها فأخذنهم أخذ عزيز مقتدر

عطف «فأخذناهم» بر «كذّبوا»، نشانگر آن است كه خداوند، پس از اين كه فرعونيان تمام معجزات را تكذيب كردند، به آنان مهلت نداد; بلكه بلافاصله اقدام به نابودى آنها نمود.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - ملك - 67 - 9 - 3

3 - كيفر و عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه راه حق است .

قالوا بلى قد جاءنا نذير فكذّبنا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 3 - 5

5 - خداوند ، حجّت را بر انسان ها تمام كرده و هيچ عذرى براى آنان باقى نگذاشته است .

إنّا هدينه السبيل إمّا شاكرًا و إمّا كفورًاجلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - انسان - 76 - 29 - 7

7 - با ارائه قرآن به انسان ها ، حجّت الهى بر آنان تمام است .

إنّ هذه تذكرة فمن شاء اتّخذ إلى ربّه سبيلاً

خداوند، با ارائه آيات قرآن - كه مايه بيدارى و تذكار است (هذه تذكرة) - حجتش را بر آدميان تمام كرده و اين انسان است كه بايد راه دين را، طريق زندگى خويش قرار دهد (اتّخذ إلى ربّه سبيلاً).

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - نبأ - 78 - 40

ص: 760

- 2

2 - اخطار هاى الهى درباره عذاب ، از ميان برنده هرگونه عذر در ترك راه خدا

إنّا أنذرنكم عذابًا قريبًا

جملاتى نظير «إنّا أنذرناكم» - كه پس از هشدار به عذاب گفته شود - خبر از تحقق انذار نيست; زيرا مخاطب به آن آگاه است; بلكه در مقام اظهار برائت و قطع عذر مخاطب است. ذكر اين جمله پس از «من شاء اتّخذ...» - در آيه قبل - گوياى معذور نبودن كسى است كه سير زندگانى خود را، به سوى خدا قرار نمى دهد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 12 - 3

3 - خداوند ، با آگاه ساختن ثروتمندان بخيل از آينده دشوارشان ، بر آنان اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى

مفاد آيه شريفه اين است كه نشان دادن راه، وظيفه ما است و پيامد بى اعتنايى بخيلان به هدايت ها، بر عهده خود آنان است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - ليل - 92 - 14 - 7

7 - خداوند ، با انذار به آتش جهنم ، بر همه انسان ها اتمام حجت كرده است .

إنّ علينا للهدى . .. فأنذرتكم نارًا تلظّى

مفاد آيه شريفه با توجّه به آيات پيشين، اين است كه آنچه بر عهده ما است، هدايت است كه آن را با انذار انجام داديم. بنابراين كوتاهى از جانب خود شما است.

جلد - نام سوره - سوره - آيه -

ص: 761

فيش

20 - بينه - 98 - 2 - 1،5

1 - خداوند ، با فرستادن رسولى كه مكتوباتى منزّه و به دور از انحراف را بر مردم بخواند ، بر آنان اتمام حجت مى كند .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

5 - اتمام حجت بر تمام مردم ، با ارسال پيامبرى همراه با كتاب آسمانى ، سنّت تخلّف ناپذير خداوند است .

لم يكن . .. منفكّين حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه يتلوا صحفًا مطهّرة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 4 - 11 - خداوند ، بر همه امت هاى پيشين ، اتمام حجت كرده ، آنان را از برهانى آشكار ، برخوردار ساخته بود .

و ما تفرّق الذين أُوتوا الكتب إلاّ من بعد ما جاءتهم البيّنة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - قريش - 106 - 3 - 4

4 - فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند ، براى كوچ هاى زمستانى و تابستانى قريش ، حجّتى كامل بر لزوم روى آوردن آنان به عبادت خداوند

لإيلف قريش . إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف . فليعبدوا

«لام» در «لايلاف» چه متعلق به سوره «فيل» باشد و چه به «فليعبدوا» (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى شود.

72- اتمام حجت خدا بر فرعون

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 56 - 5

ص: 762

5 - خداوند ، حجت خويش را بر همه - حتى بر امثال فرعون - تمام مى كند .

و لقد أرينه ءايتنا كلّها فكذّب و أبى

73- اتمام حجت در تبليغ

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 5

5- هشدار و انذار و يا توسل به قدرت در مسير احقاق حق و پياده كردن دين ، بايد پس از اتمام حجت و بيان حقايق دينى باشد .

و ما أرسلنك إلاّ رحمة للعلمين . .. قل إنّما يوحى إلىّ ... فهل أنتم مسلمون . فإ

74- اتمام حجت رسولان خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 50 - 6

6 - كيفر الهى كافران دوزخى ، پس از ابلاغ پيام الهى و اتمام حجت از سوى رسولان است .

أَوَلم تك تأتيكم رسلكم بالبيّنت قالوا بلى

75- اتمام حجت رهبرى

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 71 - 21

21- « عن عبدالأعلى قال : سمعت أباعبدالله ( ع ) يقول : . . . السامع المطيع لا حجّة عليه ، و إمام المسلمين تمّت حجّته و إحتجاجه يوم يلقى الله لقول الله « يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم » ;

عبدالاعلى گويد: شنيدم امام صادق(ع) مى فرمود:. .. روز ملاقات با خداوند عليه انسان شنوا و مطيع ادعايى نيست; [چون] امام مسلمين حجّت و احتجاج او را تكميل كرده است; زيرا خداوند مى فرمايد: يوم ندعوا كلّ أُناس بإمامهم».

76- اتمام حجت شعيب(ع)

جلد - نام

ص: 763

سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 93 - 6

6- شعيب ( ع ) پس از اتمام حجت بر مردم و لجاجت پيشگى آنان ، در انتظار سرنوشت شوم آنان بود .

وارتقبوا إنى معكم رقيب

«رقيب» در آيه شريفه به معناى منتظر است.

77- اتمام حجت صالح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 79 - 5

5 - صالح ( ع ) هنگام خروجش از ميان قوم ثمود ، اتمام حجت الهى بر آنان را به ايشان گوشزد كرد .

فتولى عنهم و قال يقوم لقد أبلغتكم رسالة ربى

78- اتمام حجت قرآن

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

6 - اعراف - 7 - 52 - 7

7 - انسان ها با نزول قرآن و دريافت آن هيچ عذر و توجيهى براى گرايش به كفر ، به فراموشى سپردن قيامت ، فريب خوردن به حيات دنيا و انكار آيات الهى ندارند .

الذين اتخذوا دينهم لهواً و لعباً . .. و لقد جئنهم بكتب

آيه مورد بحث در پى بيان گرفتارى كافران به آتش دوزخ و بيان عامل دوزخى شدن آنان، اشاره به اتمام حجت الهى براى همگان دارد. يعنى با نزول قرآن و معارف آن بهانه اى براى روى آورى به عقايد و اعمالى كه در آيه قبل علل گرفتارى به دوزخ معرفىشده، وجود ندارد.

79- اتمام حجت لوط(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 63 - 3،8

ص: 764

3- حضرت لوط ( ع ) پيش از فرا رسيدن عذاب الهى بر قومش ، آنان را به چنين سرنوشتى هشدار داده بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

مقصود از «ما» در جمله «بما كانوا فيه يمترون» عذاب است. بنابراين ترديد كردن قوم لوط درباره عذاب الهى، بيانگر اين نكته است كه: آنان نسبت به عذابْ انذار و تهديد شدند و به اندازه كافى با آنان اتمام حجت شد.

8- نزول عذاب الهى ( استيصال ) بر قوم لوط ، پس از تمام شدن حجت بر آنان توسط حضرت لوط ( ع ) بود .

قالوا بل جئنك بما كانوا فيه يمترون

80- اتمام حجت مبلغان

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 3

3- هشدار و انذار ، وظيفه مبلغان الهى ، پس از اتمام حجت و بيان حقايق الهى و روى گردانى مخالفان

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

81- اتمام حجت محمد(صلی الله علیه و آله)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - انبياء - 21 - 109 - 2

2- پيامبراسلام (صلی الله علیه و آله) ، پيام الهى را به همه مردم رساند و حجت را بر يكايك آنان تمام كرد .

فإن تولّوا فقل ءاذنتكم على سواء

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - ذاريات - 51 - 51 - 6

6 - انذار هاى روشن پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر خلق و سدّ كننده راه هر گونه عذر و

ص: 765

بهانه

إنّى لكم منه نذير مبين . و لاتجعلوا مع اللّه ... إنّى لكم منه نذير مبين

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش18 - ذاريات - 51 - 54 - 2

2 - پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، موظف به اتمام حجت بر كافران ، و نه مجبور ساختن آنان به پذيرش دين

فتولّ عنهم

«فاء» مى رساند كه علت سلب مسؤوليت از پيامبر(صلی الله علیه و آله) اين است كه بر كافران حجت تمام گشته و آنان از سر طغيان كفر مىورزند و نه به خاطر نادانى.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - طور - 52 - 45 - 3

3 - وظيفه پيامبر (صلی الله علیه و آله) ، اتمام حجت بر كافران لجوج و حق ناپذير است ; و نه پافشارى بر هدايت آنان .

فذكّر . .. فذرهم

در آيات پيشين، پيامبر(صلی الله علیه و آله) موظف به تذكر و تبليغ شد; ولى پس از بيان حقايق، فرمان «فذرهم» پايان وظيفه تبليغ را به آن حضرت اعلام مى دارد.

82- اتمام حجت ملائكه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 1

1 - ابلاغ وحى از سوى فرشتگان ، به منظور اتمام حجت بر خلق و انذار و اخطار به آنان است .

فالملقيت ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

«عذر» و «نذر» مصدر و به معناى «اعذار و انذار» است و نصب اين دو، به جهت مفعول له بودن آنها براى «ملقيات» است و يا به سبب بدل بودن آنها، براى

ص: 766

«ذكراً» است. برداشت ياد شده، مبتنى بر تركيب نخست است.

83- اتمام حجت موسى(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

84- اتمام حجت نوح(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - يونس - 10 - 72 - 11 - حضرت نوح ( ع ) حجت را بر قومش تمام كرده و آنان بى هيچ دليلى از او رو گردانيده و از پذيرش دعوتش سر باز مى زدند .

فإن توليتم فما سألتكم من أجر

اين آيه ادامه آيه قبل است كه براى بيان تحدى حضرت نوح (ع) و تمام كردن حجت خود بر قومش مى باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 115 - 6

6 - هشدار روشن و بى ابهام نوح ( ع ) به قومش ، نسبت به خطر « عذاب استيصال » در صورت پافشارى آنان بر شرك و مبارزه با توحيد

إن أنا إلاّ نذير مبين

برداشت ياد شده بدان احتمال است كه نوح(ع) در راستاى اتمام حجت با قومش، از پيش آنان را به نزول عذاب استيصال هشدار داده باشد.

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

13 - شعراء - 26 - 118 - 4

4

ص: 767

- شِكوه نوح ( ع ) به درگاه خدا از ستم قوم خويش ، پس از اتمام حجت و به بن بست رسيدن همه راه هاى تبليغى بود .

إن أنا إلاّ نذير مبين . .. إنّ قومى كذّبون ... فافتح بينى و بينهم فتحًا و نجّنى

85- اتمام حجت هارون(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

12 - فرقان - 25 - 36 - 6

6 - هلاكت فرعون و قومش ، پس از اتمام حجت خدا با آنان به وسيله موسى و هارون ( ع ) بوده است .

فقلنا اذهبا إلى القوم الذين كذّبوا بأيتنا فدمّرنهم تدميرًا

86- اتمام حجت هود(ع)

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

8 - هود - 11 - 57 - 3

3- هود ( ع ) ، پس از ابلاغ پيام هاى الهى و اتمام حجت بر مردم ، خويشتن را مسؤول اعراض آنان نمى دانست .

فإن تولّوا فقد أبلغتكم ما أُرسلت به إليكم

روشن است كه جمله «فقد أبلغتكم . ..» نمى تواند جواب شرط «فإن تولّوا ...» باشد; زيرا هود(ع) رسالت خويش را ابلاغ كرده بود - چه مردم اعراض كنند و چه ايمان آورند - بلكه آن جمله سببِ جواب و جانشين آن مى باشد; يعنى، اگر اعراض كنيد، من مسؤوليتى ندارم و مؤاخذه اى بر من نيست; زيرا آنچه را كه به خاطر آن به سوى شما فرستاده شده بودم، به شما ابلاغ كردم.

87- اهميت اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 131 -

ص: 768

3

3 - اتمام حجت بر جوامع بشرى از اهداف بعثت رسولان الهى است.

ألم يأتكم رسل منكم . .. ذلك أن لم يكن ربك مهلك القرى بظلم

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 4

4 - مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .

و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 9

9- اتمام حجت بر آدميان ، از جمله اهداف بعثت انبياست .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

88- تداوم اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

18 - قمر - 54 - 23 - 2

2 - اتمام حجت الهى بر قوم ثمود ، با انذار هاى مكرر

كذّبت ثمود بالنّذر

برداشت ياد شده با توجه به جمع آمدن واژه «نذر»استفاده مى شود.

89- زمينه اتمام حجت با كافران

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

20 - بينه - 98 - 3 - 3

3 - وجود معارف استوار و قوام بخش در قرآن ، نشانِ تمام بودن حجت بر كافران با ابلاغ آن از سوى پيامبر (صلی الله علیه و آله) است .

حتّى تأتيهم البيّنة . رسول من اللّه ... فيها كتب قيّمة

90- سنت اتمام حجت

جلد - نام

ص: 769

سوره - سوره - آيه - فيش

13 - قصص - 28 - 59 - 2

2 - اتمام حجت با مردمان ، سنّت الهى در طول تاريخ بشر

و ما كان ربّك مهلك القرى حتّى يبعث فى أُمّها رسولاً

91- عذاب بعد از اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - حجر - 15 - 83 - 5

5- نزول عذاب الهى ، پس از اتمام حجت و ارائه معجزات و نشانه هاى خداوندى است .

و ءاتينهم ءايتنا فكانوا عنها معرضين . .. فأخذتهم الصيحة

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 113 - 5

5- عذاب و كيفر امت ها ، پس از اتمام حجت الهى بر آنان با فرستادن انبيا بود .

لقد جاءهم رسول منهم فكذّبوه فأخذهم العذاب

92- عوامل اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

9 - نحل - 16 - 125 - 16

16- كاربرد روش هاى مختلف تبليغى ، مايه اتمام حجت است نه عامل هدايت حتمى همگان .

ادع . .. إن ربّك هو أعلم بمن ضلّ عن سبيله و هو أعلم بالمهتدين

جمله «إن ربّك . .. بالمهتدين» مى رساند كه انسانها دو گروهند: گمراهان و هدايت شدگان. بنابراين فرمان «ادع ...» براى اتمام حجت است نه براى هدايت همه مردم.

93- كيفر و اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 115 - 3

3 - كيفر هاى الهى ، همواره

ص: 770

پس از اتمام حجت است .ما كان اللّه ليضل قوماً بعد إذ هديهم حتى يبين لهم ما يتقون

94- كيفيت اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

5 - انعام - 6 - 156 - 7

7 - وجود تورات و انجيل به سبب غفلت و ناآگاهى مشركان از محتواى آنها نمى توانست اتمام حجت براى آنان باشد.

و إن كنا عن دراستهم لغفلين

95- منشأ اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

11 - طه - 20 - 134 - 9

9 - اتمام حجت و فرستادن پيامبران براى ابلاغ آيات الهى ، مقتضاى ربوبيت الهى است .

ربّنا لولا أرسلت إلينا رسولاً فنتّبع ءايتك

96- موسى(ع) و اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

4 - نساء - 4 - 153 - 20

20 - حضرت موسى ( ع ) ، داراى قدرت و توانى بالا در ايفاى رسالت و اتمام حجت بر مردم

و ءاتينا موسى سلطناً مبيناً

97- مؤاخذه قبل از اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

7 - توبه - 9 - 6 - 4

4 - مؤاخذه كفار به جرم مبارزه با اسلام ، پيش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ايشان ، ممنوع است .

و خذوهم و احصروهم . .. و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتى يسمع كلم اللّه

98- نقش اتمام حجت

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

1 - بقره - 2 - 24 - 6

6 -

ص: 771

منكران دين بدون اتمام حجت با آنان ، به آتش دوزخ گرفتار نخواهند شد .

فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار

جواب شرط «فان لم تفعلوا» محذوف است و جمله «فاتقوا . ..» جانشين آن شده است. جمله با تقدير آن چنين است: فان لم تفعلوا تمت عليكم الحجة و ثبت لديكم ان القرآن منزل من عنداللّه فاتقوا ...

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - كهف - 18 - 55 - 19

19- نزول عذاب بر كفر پيشگان ، پس از اتمام حجت است .

و ما منع الناس أن يؤمنوا إذ جاءهم الهدى . .. أو يأتيهم العذاب قبلاً

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

16 - غافر - 40 - 22 - 5

5 - مجازات ملت هاى نيرومند و متمدن گذشته ، پس از اتمام حجت از سوى رسولان الهى

ذلك بأنّهم كانت تأتيهم رسلهم بالبيّنت فكفروا فأخذهم اللّه

99- نقش اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

10 - اسراء - 17 - 15 - 8،11

8- مجازات نكردن انسان ها ، قبل از برانگيختن رسولان و اتمام حجت با آنها ، از سنت هاى الهى است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

11- نزول عذاب دنيوى بر امت هاى گنهكار ، تنها پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبرى براى ايشان است .

و ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً

جمله «ما كنّا معذّبين حتى نبعث رسولاً» اطلاق دارد

ص: 772

و عذاب دنيوى را هم دربرمى گيرد.

100- واسطه اتمام حجت خدا

جلد - نام سوره - سوره - آيه - فيش

19 - مرسلات - 77 - 6 - 2

2 - وحى و كتاب هاى آسمانى ، وسيله اتمام حجت خداوند بر خلق و انذار و اخطار بدان ها است .ذكرًا . عذرًا أو نذرًا

ص: 773

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109