اختران فضیلت : زندگی و درگذشت علمای شیعه، 1372 - 1387ش

مشخصات کتاب

سرشناسه:انصاری، ناصرالدین، 1346 -

عنوان و نام پديدآور:اختران فضیلت: زندگی و درگذشت علمای شیعه، 1372 - 1387ش/ ناصرالدین انصاری قمی.

مشخصات نشر:قم: دلیل ما، 1388.

مشخصات ظاهری:1029 ص.: مصور، نمونه، عکس.

شابک:135000 ریال 978-964-397-529-6 :

وضعیت فهرست نویسی:فاپا (برون سپاری).

يادداشت:پشت جلد لاتینی شده: Nasereddin Ansari Qomi. Akhtaran-e fazilat.

یادداشت:نمایه.

موضوع:مجتهدان و علما-- ایران-- سرگذشتنامه

رده بندی کنگره:BP55/2/الف86الف3 1388

رده بندی دیویی:297/998

شماره کتابشناسی ملی:1781377

وضعيت ركورد:فاپا

ص: 1

اشاره

اختران فضیلت: زندگی و درگذشت علمای شیعه، 1372 - 1387ش

ناصرالدین انصاری قمی

ص: 2

ص: 3

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 4

سرآغاز

الحمد للَّه ربّ العالمين وصلّى اللَّه على سيدنا محمّد وآله الطيّبين الطاهرين

عن رسول اللَّه صلى الله عليه وآله : من ورّخ مؤمنا كمن احياه .(1)

كتاب حاضر ، مجموعه مقالاتى است كه در 15 سال گذشته - 1372 تا 1386 ش - در گراميداشت ياد و نام برخى از عالمان معاصر شيعه ، در مجله وزين « آينه پژوهش » نگاشته ام .

در اين مقالات ، به اجمال زندگى علمى و اجتماعى و كارنامه پژوهشى آنان بررسى شده و از تفصيل و تحليل و نقد و بررسى آراء علمى و مبانى فكرى ايشان دورى شده است . در اين نوشتارها ، هدف آن بوده است كه در صفحات محدود مجله ، از مقام علمى بزرگانى كه در آن تاريخ وفات يافته اند ، تجليل به عمل آيد و ياد و نام ايشان در سينه تاريخ ثبت شود و البته ، اكثر آنان در كتابهاى تذكره و تراجم مورد غفلت واقع شده و نامى از ايشان در هيچ كتابى نيامده است و اينك ، شرح حال آنان براى نخستين بار ، انتشار مى يابد .

اين مقالات ، از همان زمان مورد توجه فراوان عالمان و دانشمندان قرار گرفت و با تشويق هاى مكرر شفاهى و كتبى ، اينجانب را مورد تشويق قرار دادند و گردآورى و تدوين و ادامه اين مقالات را خواستار شدند ، كه در اين ميان به چند اظهارنظر اشاره مى شود :

1 - استاد نامى حوزه علميه قم آيت اللَّه احمد امين شيرازى - صاحب كتاب ارزشمند « آئين بلاغت » - مى نويسد :

« از بخش هاى ارزشمند مجله آينه پژوهش ، قسمتى است كه حالات

ص: 5


1- 1 . محدث قمى ، سفينة البحار .

دانشمندان ، نويسندگان ، مراجع تقليد و بزرگان دين را پس از فوت آنان مى نگارد . اهميت و ارزش اين نگارش از چند جهت است :

1 . بسيارى از فرهيختگان ممكن است فقدان چنين عالم و دانشمندى را ندانند و يا ممكن است بدانند ، ولى از خدمات ، آثار علمى و قلمى و سال تولد ، دوران زندگى ، حسن اخلاق و رفتار آنان و نيز زحمات و تلاش هايى كه در دوران زندگى داشته ، اطلاعى نداشته باشند و نگارش شرح حال آنان علاوه بر آگهى بر احوال و آثارشان ، مى تواند راهنما و الگويى براى بازماندگان و به ويژه جوانانى كه مى خواهند در مسير علم و تحقيق گام نهند ، باشد .

2 . بزرگداشتى است از مقام علما و دانشمندان كه بايد ياد و نام آنان در جامعه و نيز در عرصه حوزه هاى علمى ، دينى و دانشگاهى بماند و به وسيله نگارش شرح حال از غربت بيرون آمد ، تا جزء گروهى كه درباره آنها گفته مى شود : « عاشَ غريباً وماتَ غريباً » ، نباشند .

3 . نگارش شرح حال دانشمندان ، نشانه تمدن و فرهنگ يك ملت ، يك جامعه و يك كشور است و به ساير ملل مترقّى جهان مى فهماند تا چه حد براى دانش ، دانشمند و علم و تحقيق ارج و منزلت قائل اند كه بعد از فوت نيز از يادها نرفته و گويا زنده اند .

4 . قلم رسا و جاذب نويسنده محقق و دانشمند اين مقالات جناب حجةالاسلام ناصرالدين انصارى قمى ، بر ارزش و اهميت آن افزوده ؛ به گونه اى كه خواننده

ص: 6

احساس خستگى نمى كند و با نشاط اين سلسله مقالات را پى گيرى مى كند .

در خاتمه توفيق روزافزون متصديان و مديران مجله و نويسنده محترم اين مقالات را از خداوند متعال خواستارم .

2 - فاضل فرزانه جناب ثقةالاسلام استاد عبدالحسين جواهر كلام مى نويسد :

« به راحتى مى توان گفت كه بخش اخبار درگذشتگان ، خود كتابى ارزشمند و پر فايده و شامل شرح حال هاى جديد است كه براى نخستين بار در اين نشريه معرفى مى شوند . بار سنگين اين بخش طى چند سال بر دوش حجةالاسلام آقاى شيخ ناصرالدين انصارى بوده است . اگر هيچ نگوييم ، اما در معرفى و توصيف بخش درگذشتگان مجله ، همين بس كه متوفيان صاحب نام و اثر و حتى گمنام كه نام و نشانى از آنان پس از درگذشت باقى نخواهد ماند ، در صفحات زرين آينه پژوهش ، همچو آينه مى درخشد » .

3 - فاضل گرامى جناب حجةالاسلام ابوالفضل حافظيان هم مى نويسد :

« بخش درگذشتگان ، علاوه بر اينكه بزرگداشتى از مقام علمى عالمان از دست رفته است ، اطلاعات مفيدى در باب تأليفات علماى معاصر به دست مى دهد كه ممكن است در منبع ديگرى قابل دسترسى نباشد » .

4 - استاد محترم جناب دكتر مرتضى ذكايى ساوى مى نويسد :

« اخبار درگذشتگان ، از قسمت هاى بسيار عالى و آموزنده مجله است كه مورد علاقه اينجانب است » .

5 - قرآن پژوه حوزه علميه قم استاد محمّدعلى كوشا هم مى نويسد :

« بخش درگذشتگان مجله ، امرى بسيار لازم بود و مورد توجه فراوان قرار گرفت و قطعاً در آينده هم، به عنوان مأخذى

ص: 7

معتبر و گويا، مطرح خواهد بود ».

6 - استاد محترم جناب آقاى محسن محمّدى فشاركى هم نوشته است :

« اخبار درگذشتگان نيز علاوه بر اطلاع از احوال دانشيان درگذشته ، برايم تازيانه سلوك است كه فراموش نشود : كلُّ نفسٍ ذائقةُ الموت .

هر كه باشى و ز هر جا باشى

آخرين منزل هستى اين است

* * *

در اين كتاب ، القاب و عناوين بزرگان ، به روش كتابهاى رجال و تراجم حذف گرديده ، و موضوعات بر حسب عناوين - به صورت الفبايى - مرتب شده است .

اين كتاب ، داراى ويژگى هاى ذيل است :

1 - براى هر يك از شخصيتهاى كتاب ، با سعى و كوشش فراوان ، عكس و تصوير تهيه شده است .

2 - تا حدّ امكان براى هر يك از ايشان سند و نمونه خط تهيه گرديده است ( در همين جا از بازماندگان محترم بزرگانى كه در اين كتاب معرفى شده اند ، تقاضامنديم هر گونه اطلاعات - اعم از عكس ، دستخط ، اسناد و اجازات - كه به پر بار شدن كتاب ، يارى مى رساند برايم - به نشانى ناشر محترم - ارسال دارند تا در چاپ بعد مورد استفاده قرار گيرد ) .

3 - در اين كتاب ، شرح زندگانى بزرگانى كه در مجله از قلم افتاده ، ذكر شده است .

4 - همچنين بر مقالات مجله ، نكات جديد افزوده و ويرايش مجدّد هم شده است .

5 - در نظر است شخصيتهايى كه در اين كتاب نيامده اند ، و تاريخ وفات ايشان در اين زمان -

ص: 8

1372 تا 1387 - است در مستدرك آورده شود .

6 - اگر مقاله و شرح حال از كتابى و يا شخصى اخذ شده باشد ، به نام مصدر و منبع اشاره شده و اگر بدون نام است ، با مراجعات و اطلاعات شخصى نوشته شده است .

در پايان از ارشادات و راهنمايى ها و يارى هاى ارباب فضل و دانش ، كه در پربار ساختن اين كتاب از هيچ كمك و كوششى دريغ نكردند ، به ويژه فاضل فرزانه و سختكوش دانشمند محترم آقاى عبدالحسين جواهر كلام - كه سخاوتمندانه و فروتنانه اطلاعات و عكس هاى خويش را در اختيارم نهاد - و هم استاد محترم جناب

حجةالاسلام والمسلمين آقاى محمّد سمامى حايرى - كه تصاوير بسيار برايم فراهم آورد - صميمانه سپاسگذارى مى نمايم و پاداش ايشان را از خداوند متعال خواستارم .

اميد آنكه اين خدمت مورد رضايت خداوند متعال و صاحب شريعت مقدسه و حضرت صاحب الزمان ( عج ) قرار گيرد . بمنّه وكرمه ، انه قريب مجيب .

ناصرالدّين انصارى قمى

17 ربيع المولود 1430 ق .

آشتيانى 1344 - 1426 ق

آقاى سيدجلال الدين آشتيانى در سال 1304 ش ( 1344 ق ) در آشتيان زاده شد . پس از پشت سرگذاشتن دوران كودكى و نوجوانى و فراگيرى تحصيلات ابتدايى و مقدارى از ادبيات عرب ، در سال 1323 ش به حوزه علميه قم آمد و نزد آيت اللَّه شهيد صدوقى ، مغنى ، مطول و شرح لمعه را آموخت و در محضر آيت اللَّه شيخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى كفايه و شرح شمسيه ، و نزد فقيه بزرگ آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مازندرانى - از اعاظم تلامذه شريعت اصفهانى

ص: 9

و سيدمحمّدكاظم يزدى ( در منقول ) و ميرزا حسن كرمانشاهى و ميرشهاب الدين تبريزى ( در معقول ) - مكاسب ، شرح منظومه ، شوارق ، اسفار ( امور عامه ) و تفسير قرآن را فراگرفت . سپس به درس فقه و اصول آيت اللَّه العظمى بروجردى ( به مدّت 8 سال ) و درس فقه آيت اللَّه حاج سيد محمّد تقى خوانسارى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . سپس به نجف اشرف هجرت كرد و در دروس آيات عظام : سيدعبدالهادى شيرازى ، آقاى حكيم و ميرزا حسن بجنوردى به مدّت دو سال شركت جُست و سپس به قم باز آمد و به مدّت 5 سال در درسهاى تفسير و اصول و فلسفه علامه طباطبايى حاضر شد و در زمره برترين شاگردان وى درآمد و مدتى هم در قزوين از محضر آيت اللَّه رفيعى قزوينى بهره مند شد . فقيد سعيد در حدود سال 1345 ش به مشهد مقدس رفت و در آنجا رحل اقامت افكند و به تدريس فلسفه و عرفان شيعى همت گماشت و متون بسيار را تحقيق و منتشر ساخت و نامش در مجامع علمى جهان طنين افكن شد . سرانجام ، روح پاك آن استاد بزرگ در 80 سالگى آرام گرفت و در سوم فروردين 1384 جان به جان آفرين تسليم كرد و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه حاج سيدعزالدين زنجانى ، در صحن آزادى حرم امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد .

* برخى از آثارش عبارتند از :

1 . تفسير سوره حمد 2 . شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا 3 .

ص: 10

شرح زادالمسافر ملاصدرا 4 . شرح فصوص الحكم 5 . شرح مقدمه قيصرى بر فصوص 6 . هستى از نظر عرفان و فلسفه 7 . منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران ( 4 جلد ) 8 . تعليقه و حاشيه بر : اصول المعارف ملامحسن فيض 9 . تعليقه و حاشيه بر : مصباح الهدايه امام خمينى 10 . تعليقه و حاشيه بر : انوار جليه ملاعبداللَّه زنوزى 11 . تعليقه و حاشيه بر : تحفة المراد ملاعباس دارابى 12 . تعليقه و حاشيه بر : هداية الطالبين حاجى ملاهادى سبزوارى 13 . تعليقه و حاشيه بر : مكاتبات عرفانى سيداحمد كربلايى و شيخ محمّدحسين اصفهانى 14 . تعليه و حاشيه بر : رسائل فلسفى ملاعلى نورى و ملانظر على گيلانى

15 . تعليقه و حاشيه بر : رسائل فلسفى و كلامى سيدمحمّد كاظم عصار 16 . تعليقه و حاشيه بر : رسائل محقق قيصرى 17 . تعليقه و حاشيه بر : شرح فصوص الحكم مؤيد الدين جندى 18 . تعليقه و حاشيه بر : الشواهد الربوبية صدرالدين شيرازى (با تعليقه حكيم سبزوارى)

19 . تعليقه و حاشيه بر : لمعات الهيه ملاعبداللَّه زنوزى 20 . تعليقه و حاشيه بر : مبدأ و معاد ملاصدرا

21 . مقدمه و تعليقه بر : مجموعه رسائل حكيم سبزوارى

22 . المسائل القدسيه صدرالدين شيرازى

23 . مقدمه و تعليقه بر : مشارق الدرارى شرح تائيه ابن فارض از سعيدالدين فرغانى 24 . مقدمه و تعليقه بر : تمهيد القواعد ابن تركه 25 . مقدمه و تعليقه بر : رساله المشاعر ملاصدرا

26 . مقدمه و تعليقه بر

ص: 11

: رساله النصوص صدرالدين قونوى 27 . مقدمه و تعليقه بر : رساله نوريه حكيم بهايى لاهيجى 28 . مقدمه و تعليقه بر : نقد النصوص عبدالرحمن جامى 29 . مقدمه و تعليقه بر : اصل الاصول ملانعيما گيلانى 30 . مقدمه و تعليقه بر : شرح دعاء المعرفة فاضل خراسانى .

آقانجفى همدانى 1322 - 1417 ق

آقاى حاج سيدمحمد حسينى همدانى، معروف به آقا نجفى يكى از فقها و مفسرين معاصر به شمار مى رفت. فقيد سعيد، در ربيع الاول 1322 در نجف به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه آقا سيدعلى عرب (متوفى:1379 ق) از نوادگان محقق اعرجى علامه سيدمحسن حسينى كاظمى (متوفى: 1227 ق) صاحب «المحصول فى الاصول» و «وسائل الشيعه الى احكام الشريعه»، و از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، ملاحسينقلى همدانى، ميرزا حسين خليلى و آقا سيداحمد كربلايى و از دوستان و همدرسان ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى و آقا شيخ محمد بهارى بوده است.

معظم له در سال 1330 ق به همراه پدر بزرگوارش به همدان آمد و پيش از به پايان رسانيدن دوره دار الفنون شد و نزد آيت اللَّه سيدمحمد هادى ميلانى و آيت اللَّه آقا عماد رشتى (فرزند ميرزا حبيب اللَّه رشتى) به ادامه تحصيل پرداخت. در سال 1345 ق در آخرين دوره درس اصول آيت اللَّه ميرزاى

نائينى حاضر شد و مورد توجه بسيار ايشان قرار گرفت و به شرف مصاهرت وى نائل آمد. وى هم زمان با حضور در درس ميرزاى نايينى، در درس هاى فقه، اصول، كلام و فلسفه آيت اللَّه سيدحسين بادكوبه اى و آيت اللَّه شيخ محمد حسين اصفهانى (كمپانى) حاضر شد و اين درس ها را با آيات عظام: ميلانى، خويى، علامه طباطبايى، آقا شيخ عماد رشتى

ص: 12

، سيدصدر الدين جزايرى و سيدمحمد تقى نخجوانى مباحثه مى كرد. وى معارف و اخلاق را مدتى اندك در محضر جمال السالكين ميرزا على آقاى قاضى و سپس آيت اللَّه آقا سيدعبدالغفار مازندرانى فراگرفت . پس از اخذ اجازه اجتهاد از اساتيد خويش و ديگر علماى نجف مانند آيات عظام: نايينى، كمپانى، آقا ضياء عراقى، شيخ محمد كاظم شيرازى و حاج شيخ عبدالكريم حائرى، در سال 1367 ق به همدان باز گشت و به تدريس علوم دينى، اقامه جماعت، تأليف و تصنيف و ارشاد مردم پرداخت و پس از وفات پدر گرامى اش، مسجد كولانج را مركز وعظ و ارشاد خويش قرار داد.

معظم له، داراى مجلسى خوش و گفتارى شيرين و رويى باز و چهره اى بشاش بود. زندگى اش ساده و رفتارش آميخته با تواضع بود. به مستحبات اهتمام فراوان داشت و از مكروهات دورى مى جست. از وقت خويش بهره كافى مى برد و به مطالعه و نگارش مى پرداخت. رفتار و كردارش آدمى را به سوى خدا سوق مى داد. از شهره شدن گريزان بود. به امام خمينى احترام و به و انقلاب اسلامى ايران اميدوار بود - و اين از مصاحبه هايش با مجله حوزه (ش 30 و 32) هويداست - و حفظ نظام اسلامى را از اهمّ واجبات شرعى مى دانست. او در رؤيايى صادق، از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم دستور نگارش تفسير قرآن را دريافت كرد و در انجام آن نيز توفيق يافت.

آثار چاپى او عبارت اند از:

1 . انوار درخشان در تفسير قرآن (18 ج )

2 . درخشان پرتوى از اصول كافى (شرح كتاب التوحيد كافى، 6 جلد )

3 . معاد جسمانى

ص: 13

و روحانى 4 . مسيحا مژده مهدى موعود .

كتاب هاى غير چاپى او نيز عبارت اند از:

5 . تقريرات درس اصول ميرزاى نايينى (از مباحث الفاظ تا تعادل و تراجيح )

6 . تقريرات درس فقه محقق اصفهانى (بحث مكاسب)

7 . تقريرات درس اصول محقق اصفهانى 8 . رساله هايى در شرح احاديث اخلاقى و فلسفه و كلام .

آن فقيه بزرگ، در سحرگاه يكشنبه 15 جمادى الاول 1417 ق (هشتم مهر 1375) در نود و پنج سالگى بدرود حيات گفت. با رحلت وى، در استان همدان سه روز عزاى عمومى و يك روز تعطيل عمومى اعلام شد و سراسر شهر سياه پوش گرديد و از سوى مقام معظم رهبرى و مراجع معظم تقليد، ارگان ها و سازمان هاى مختلف پيام هاى تسليت صادر شد. پيكر پاكش پس از تشييع چند صد هزار نفرى، به مشهد مقدس انتقال يافت و در شهر مشهد تشييع مجدد گرديد و آيت اللَّه حاج شيخ حسنعلى مرواريد بر آن نماز گزارد و در دارالزهد آستان مقدس حضرت امام رضا عليه السلام و در جوار مرقد شيخ بهايى ، به خاك سپرده شد .

سيد على عرب

از راست به چپ :

سيد ابوالحسن موسوى همدانى ، آقا نجفى همدانى ، شيخ حسين عندليب همدانى

آل خليفه 1325 - 1426

آقاى شيخ حسين آل خليفه احسايى مبرّزى از علما و فقهاى مشهور منطقه احساء به شمار بود .

« آل خليفه » يكى از بيوت مشهور علمى در منطقه احساء و قطيف است كه از آن علماى بزرگ برخاسته اند ( از جمله : علامه شيخ محمّد ، علامه شيخ صالح ، علامه شيخ محسن ، علامه شيخ عبداللَّه بن شيخ

ص: 14

محسن و شيخ صادق بن شيخ محمّد ) و منطقه احساء را به نور علم و دانش و فقاهت و ادب شيعى روشن ساخته اند .

فقيد سعيد در حدود سال 1325 ق در شهر مُبرّز در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش فقيه بزرگوار آيت اللَّه شيخ محمّد آل خليفه ( بن شيخ حسين بن محمّد ) و مادرش علويه جليله صبيه آيت اللَّه سيدهاشم موسوى آل سلمان بود . وى پس از دوران كودكى ، مقدمات و ادبيات را نزد شيخ محمّد سعد ( م 1352 ق ) و سيدمحمّد العلى ( م 1388 ق ) فراگرفت .

سپس در سال 1349 ق همراه با برادرش حجةالاسلام شيخ صادق آل خليفه ( درگذشته : يازدهم جمادى الاول 1413 ق ) به نجف اشرف كوچيد و سطوح عاليه را

نزد حضرات آيات : سيدمحمّدباقر شخص ( م 1381 ق ) و سيدناصر احسايى ( م 1358 ق ) فراگرفت ، و پس از آن در درس هاى آيات عظام : شاهرودى ، حكيم و خويى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان به تدريس سطوح عاليه و پرورش شاگردانى چون علامه شيخ باقر شريف قرشى ، علامه شيخ هادى قرشى ، علامه شيخ حسين فرج آل عمران و شيخ احمد آل عصفور پرداخت .

در سال 1360 ق به زادگاهش بازگشت و پس از ساليانى اقامت در 1364 ق براى بار دوم به نجف باز آمد و به مدت هفده سال ( تا 1381 ق ) به تحصيل و تكميل علوم و تدريس و تأليف پرداخت تا در همين سال با اخذ اجازات متعدد ، به عنوان

ص: 15

وكيلِ مطلق مراجع تقليد نجف به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى پرداخت و حوزه علمى پررونقى را به راه انداخت و بسيارى از طلاب قطيف و احسا را تربيت نمود ( مانند مرحوم سيدمحمّد الناصر ، سيدناصر آل سلمان ، سيدطاهر آل سلمان ، سيداحمد آل سلمان ، شيخ على قطيفى ، سيدمحسن آل سلمان ) . او علاوه بر تدريس با جدّيت به احياى شعائر ( اقامه جماعت در هر سه وقت ، اقامه مجالس عزا و جشن براى اهل بيت عليهم السلام ، منبر و موعظه ، پاسخ به نيازها و رفع مشكلات مؤمنان ) پرداخت و با اخلاق خوش و پاكى نفس و صفاى سريرتش به عنوان پيشوايى محبوب در منطقه احساء به شمار مى رفت . نقشى بزرگ در حركت علمى و دينى منطقه برعهده داشت و به دليل اشتغالات فراوانش كمتر به تأليف پرداخت و از سرِ تواضع از نام بردن و نشان دادن نوشته هايش به ديگران خوددارى مى كرد .

* برخى از آثارش عبارتند از :

1 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه شاهرودى 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حكيم 3 . تقريرات درس فقه واصول آيت اللَّه خويى .

آن فقيه بزرگوار ، در جمادى الثانى 1426 ق در 100 سالگى بدرود زندگى گفت و پس از تشييع در زادگاهش به خاك سپرده شد و در غم فقدانش مجالس متعدد برگزار و اشعار گوناگون سروده شد .

( هاشم محمّد الشخص ، اعلام هَجَر ، ج 1 ، ص 514 - 519 ) .

آل صادق 1364 - 1415 ق

آقاى شيخ محمّدرضا شريف تنكابنى معروف به آل صادق، در سال 1364 ق در نجف اشرف به

ص: 16

دنيا آمد. پدرش حجةالاسلام شيخ محمد تنكابنى (م 1397 ق) يكى از فضلاى نجف بود. فقيد سعيد پس از تحصيلات دبيرستان و اخذ ديپلم، به تحصيل علوم دينى روى آورد و در سال 1385 ق وارد «كليّة الفقه» شد و از آن جا فارغ التحصيل شد. سپس به عضويت انجمن ادبى «عبقر» و «جمعيت مؤلفين و نويسندگان عراق» و «جمعية التحرير الثقافى» در آمد و در جشنواره «الشعر التاسع» در بغداد - سال 1389 ق - شركت جست.

وى شاعرى قوى پنجه و اديبى توانا بود و با شعرش در بيشتر مناسبات دينى و ملّى شركت داشت و روزنامه هاى عربى و عراقى، بسيارى از اشعارش را منتشر ساختند .

وى در سال 1405 ق به قم مهاجرت كرد و به تأليف و ترجمه و سرودن شعر پرداخت .

.فف

برخى از آثار چاپى وى عبارت اند از:

1 . انفاس الشباب - شعر

2 . الصوت و الأصداء - شعر

3 . الزورق و الرياح - شعر

4 . المستغفرون بالاسحار (ترجمه كتاب «شبِ مردان خدا» نوشته: سيدمحمد ضياءآبادى )

5 . ماهى الصلاة (ترجمه كتاب «نماز چيست» نوشته: سيدمحمدبهشتى)

و ديگر كتاب هايش نيز عبارت است از:

6 . مدائن الظلال - شعر

7 . اوراق نقدية 8 . شذرات من حياتهم 9 . دراسات قرآنية 10 . اتيار الاسلامى فى الادب العراقى المعاصر 11 . دروس اخلاقية 12 . الشيعة 13 . المثانى الشعرية 14 . فى حمى الاسلام 15 . الوصف عند النحويين و الاصوليين .

وى در 29 محرم الحرام 1414 ق در 48 سالگى بدرود زندگى گفت و در قم به

ص: 17

خاك سپرده شد .

( كاظم عبود الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 503 )

آل طالقانى 1350 - 1424 ق

آقاى حاج سيدمحمّدحسن آل طالقانى، يكى از ادبا و شعراى نجف اشرف به شمار مى رفت. فقيد سعيد در روز جمعه 11 رمضان 1350 ق، در نجف اشرف زاده شد. پدرش آيت اللَّه علامه سيدعبدالرسول حسينى طالقانى نجفى (1317 - 1394 ق) از شاگردان آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى ، شيخ جواد بلاغى و آقاضياء عراقى - بود . او سطوح و ادبيات را نزد حضرات آيات : پدرش ، شيخ محمدتقى فقيه، شيخ محمّد فاضل قايينى، شيخ عباس رميثى، شيخ مجتبى لنكرانى، سيدعلى مدد قاينى و ديگران فراگرفت و پس از آن به درس هاى آيات عظام: شاهرودى، خويى، شيخ باقر زنجانى و شيخ محمدعلى سرابى حاضر شد و به علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى صاحب الذريعة، اختصاصى تام يافت و از علوم فراوانش به ويژه در رجال و كتابشناسى بهره فراوان برد و از مشايخ روايت و حديث مانند: آقا بزرگ تهرانى، سيدشرف الدين، غروى اردوبادى، سيدصدرالدين صدر، ميرزا محمد تهرانى، شيخ محمدرضا آل ياسين، شيخ محمدحسن مظفر، سيدعبداللَّه شيرازى،

ميرزا حسن بجنوردى، سيدحسن چهارسوقى اصفهانى، شيخ حبيب آل مهاجر عاملى و سيدعبدالاعلى سبزوارى و ده ها نفر ديگر اجازه حديث دريافت كرد و به گروهى نيز اجازه روايت داد .

وى، يكى از ادبا و شعرا و از صاحبان قلم و انديشه در نجف بود و در تاريخ، رجال، انساب و شعر و ادب دستى توانا داشت و اكثر ماده تاريخ وفات علماى نجف را سروده بود. در سال 1378 ق، مجله ماهانه «المعارف» را بنياد

ص: 18

نهاد و بيش از دو سال ادامه يافت. خوش اخلاق و خوش مجلس بود و علوم خويش را به راحتى در اختيار ديگران مى نهاد. دستى جواد و بخشنده داشت و به بسيارى از فقيران و درماندگان كمك مى كرد.

آثار چاپى اش عبارت اند از:

1 . الشيخيه، نشأتها و تطورها 2 . هكذا نلتقى 3 . ديوان السيد موسى الطالقانى (تحقيق و تعليق)

4 . ديوان الشيخ هاشم الكعبى (تحقيق و تعليق)

5 . زهرة العقول ضامن بن شدقم (تحقيق)

و كتاب هاى غيرچاپى اش نيز عبارت اند از:

6 . ذكرى الشيخ آقا بزرگ الطهرانى 7 . اعيان الشيعه فى الهند (ناتمام)

8 . بحوث فى الفقه و الاصول 9 . التواريخ المنظومة (2 ج)

10 . اثر الطواعين فى القضاء على التراث العلمى و الادبى فى العراق 11 . جولة فى آلمانيا

12 . غاية الامانى فى احوال آل الطالقانى 13 . سحر الاديب فى شرح شواهد مغنى البيت 14 . من ضحايا الشذوذ 15 . سعاة المتأنق فى توضيح حاشية المنطق 16 . المجموع (2 ج)

17 . الكشكول - الروض الزاهى - 18 . سير العلم 19 . مذكرات (2 ج)

20 . ديوان الشعر 21 . شعراء رثوا امهاتهم (2 ج)

22 . الشجرة الاقحوانية فى نسب السادة الطالقانية 23 . ديوان السيد باقر الطالقانى (تحقيق)

24 . ديوان السيد مهدى الطالقانى (تحقيق)

آن اديب بزرگ نجف در روز يكشنبه 9 ربيع الاول 1424 ق (21 ارديبهشت 1382 ش) در 74 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش به همراه پيكر پاك آيت اللَّه سيدعلى بهشتى تشييع و پس از نماز آيت اللَّه محمّد اسحاق فياض در

ص: 19

قبرستان وادى السلام نجف به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 446 )

آل طيب 1330 - 1415 ق

آقاى حاج سيدمحمد حسن آل طيب جزايرى ( كه نسبش با هفت واسطه به علامه برگ سيدنعمت اللَّه جزايرى مى رسيد) از علماى بزرگ استان خوزستان به شمار مى رفت. وى در ذيقعدة الحرام 1330 ق در شوشتر ديده به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه حاج سيدمحمد حسين جزايرى - معروف به آقا سيدبزرگ - مرجع تدريس، ارشاد، امامت و محل مراجعات مردم و ماهر در علوم عقلى و نقلى و فنون غريبه و متبحر در خطوط سه گانه: نسخ، ثلث و كتيبه بوده و مراتب زهد و تقوى و حافظه شگرف و زيبايى بيان و اخلاق خوش و خدمات دينى و اجتماعى و رسيدگى به حال درماندگان و كرامات او مشهور است. فقيد سعيد پس از سپرى كردن دوران كودكى، مقدمات و سطوح را نزد آيت اللَّه حاج سيدباقر جزايرى و سطوح عالى را نزد آيت اللَّه حاج شيخ محمد كاظم ابن الشيخ و برخى از مباحث رياضيات، هيأت، نجوم وطب را نزد پدر بزرگوارش راگرفت. سپس به دزفول مهاجرت نمود و در درس آيت اللَّه حاج شيخ محمّدرضا معزّى دزفولى شركت جست و زمانى چند از ايشان در فقه و اصول و درايه

و علم الحديث بهره برگرفت. در سال 1353 ق به حوزه علميه قم آمد و در محضر آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى، سيدمحمد حجت و سيداحمد خوانسارى، زانوى ادب به زمين زد و از دانش سرشار آنان در فقه و اصول توشه ها گرفت . سپس به قصد شركت در درس فيلسوف بزرگ علامه ميرزا مهدى

ص: 20

آشتيانى به تهران مهاجرت كرد و مدت ها در درس ايشان شركت جست . پس از سالى چند به شوشتر بازگشت و رياست حوزه علميه آن جا را بر عهده گرفت و طى سال هاى متمادى ه تربيت طلاب، تدريس علوم دينى، وعظ و ارشاد، امامت جماعت، تأليف و تصنيف و مبارزه با فساد، امر به معروف و نهى از منكر پرداخت. او داراى اجازه هاى متعدد در اجتهاد و روايت از حضرات آيات: حائرى يزدى، سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياء عراقى، شيخ محمد كاظم شيرازى، سيدمحمد هادى ميلانى و شيخ آقا بزرگ تهرانى بود و در علوم عقلى و نقلى چون: فقه، اصول، حديث، هيأت و نجوم، حساب و رياضيات و هندسه و جبر و مقابله، ادبيات عرب مهارت فراوان داشت .

آثار ايشان به جز احياى حوزه علميه شوشتر (مدرسه سيدنعمت اللَّه جزايرى) عبارت اند از :

1 . تضمين الفيه ابن مالك بنام «الرياض المرضيه»

2 . منظومه در حكمت 3 . رساله در حديث «لاتعاد» 4 . تقريرات فقه و اصول 5 . تحرير العروة الوثقى .

معظم له، به دنبال كسالتى طولانى در تاريخ جمعه 5 صفر 1415 ق (23 تير 1373 ش ) در سنّ 84 سالگى چشم از جهان فرو بست. با درگذشت ايشان در استان خوزستان سه روز عزاى عمومى اعلام شد و با تشييعى باشكوه به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 5 ، ص 412 )

آل على شاهرودى 1348 - 1418 ق

آقاى حاج سيدجواد حسينى آل على شاهرودى داماد آيت اللَّه العظمى شاهرودى و يكى از فضلا و دانشمندان به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در 27 جمادى الاول 1348 ق

ص: 21

(1308 ش)، در نجف اشرف به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه حاج سيدحسين آل على (م 1373 ق) از علماى شاهرود و از شاگردان آيات عظام : حاج شيخ عبدالكريم حائرى، ميرزاى نايينى، آقاضياء عراقى و سيدابوالحسن اصفهانى بود .

معظم له مقدمات علوم دينى و سطوح را نزد پدر بزرگوارش و آيت اللَّه سيدجعفر موسوى مروج آموخت و پس از آن در درس هاى فقه و اصول آيات عظام: آقاى شاهرودى و آقاى خويى حاضر شد و بهره فراوان برد و هم زمان با آن به تدريس سطوح و اقامه جماعت در «مسجد الامام المهدى» و ارشاد و راهنمايى مؤمنان پرداخت . ايشان هم چنين يكى از اعضاى هيأت استفتاء آيت اللَّه شاهرودى و مسؤول دفتر و بعثه حج آن مرجع فقيد بود كه از اين رهگذر توانست خدمات فراوانى را به طلاب حوزه علميه بنمايد .

وى مقيد بود زيارت عاشورا را هر روز قرائت كند و بارها، پياده از نجف به كربلا مشرّف مى شد، كه برخى از اين سفرها در معيّت آيت اللَّه شاهرودى بود. در سال 1395 ق بود كه به دليل فشار بسيار حكومت بعث به ايرانيان مقيم عراق، وى به كويت مهاجرت كرد و در آن جا به بزرگداشت شعائر دينى و تبليغ و تدريس و تأسيس مساجد و مدارس پرداخت كه مدرسه علميه آيت اللَّه خويى از آن جمله است.

در سال 1370 ش (1412 ق) به تهران آمد و به تأسيس بيمارستان سيصد تختخوابى چشم پزشكى پيامبران موفق گرديد.

آثار چاپى ايشان عبارت اند از :

1 . المحاضرات فى التاريخ و الحديث - 2 ج - (مجموعه 101 سخنرانى وى در موضوعات قرآنى، حديثى، تاريخى،

ص: 22

اخلاقى)

2 . الانسان فى مراحل السّت ( اين كتاب به فارسى وارد و ترجمه شده است )

3 . الامام المهدى و ظهوره 4 . آداب الحرمين - فارسى و عربى

5 . صحيفة المتهجد - فارسى و عربى

6 . المراقبات فى اعمال الجمعة 7 . كتاب الارث (الارث فى جداول)

8 . شخصية المسلم 9 . من معالم الاسلام و آدابه

و آثار مخطوط وى عبارت اند از:

10 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شاهرودى 11 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى 12 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى

ايشان پس از تحمل سال ها بيمارى و اسارت و شهادت بستگانش (فرزند و داماد و نوادگانش) در هشتم فروردين 1377 (اول ذيحجة الحرام 1418 ق) در 70 سالگى چشم از جهان فرو بست و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه حاج سيدمحمد شاهرودى بر پيكر پاكش، در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مدفون گرديد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 66 )

آل ياسين 1350 - 1427 ق

آقاى شيخ محمّدحسن آل ياسين ، يكى از بزرگان محققين عراق به شمار بود .

فقيد سعيد در سال 1350 ق ، در نجف اشرف ، در بيت علم و فقاهت زاده شد . پدرش آيت اللَّه العظمى شيخ محمّدرضا آل ياسين ( 1297 - 1370 ق ) از بزرگان مراجع تقليد عراق ( ر . ك : نقباء البشر ، ص 757 ) و او فرزند آيت اللَّه شيخ عبدالحسين آل ياسين ( م 1351 ق ) از شاگردان ميرزاى شيرازى و سيداسماعيل صدر ( ر . ك : نقباء البشر ، ج 3 ،

ص: 23

ص 1033 ) و او فرزند علامه شيخ باقر ( م 1290 ق ) - ر . ك : كرام البررة ، ج 1 ، ص 177 - و او فرزند آيت اللَّه العظمى شيخ محمّدحسن آل ياسين كاظمى ( م 1308 ق ) صاحب « اسرار الفقاهة » از اعاظم شاگردان صاحب جواهر - بوده است .

مادرش نيز ، صبيه علامه بزرگ آيت اللَّه سيدهادى صدر و دايى اش علامه جليل آيت اللَّه العظمى سيدحسن صدر كاظمى ( 1272 - 1354 ق ) صاحب تأسيس الشيعة و علامه سيدحيدر صدر ( 1309 - 1356 ) پدر بزرگوار شهيد آيت اللَّه العظمى سيد محمّدباقر صدر بوده است .

وى ، ادبيات و مقدمات را نزد پدر بزرگوارش و شيخ محمّدرضا عامرى و در مدرسه « منتدى النشر » ، سطوح را نزد اساتيدى مانند آيات : شيخ عباس رميثى و شيخ محمّدطاهر آل راضى فراگرفت و پس از آن به درس هاى آيات عظام : خويى و آل ياسين حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت .

پس از وفات عمويش علامه بزرگوار شيخ راضى آل ياسين ( م 1372 ق ) ، به كاظمين رفت و به تدريس و تأليف و اقامه جماعت ( در صحن حرم مطهر كاظمين عليهما السلام ) و ارشاد دينى در حسينيه آل ياسين پرداخت و بسيارى از تأليفات و تحقيقات خويش را به سامان رسانيد .

وى در طول اقامت 55 ساله اش در اين شهر ، منشأ خدمات بسيار شد و خانه اش مركز علم و بحث بود . او در سال 1387 ق ، در بغداد مجله « البلاغ » را منتشر ساخت و سال ها در

ص: 24

اين مجله گرانسنگ ، اشعار و بحث ها و مقالات عميق و دقيق را ارائه كرد . او در اين سال ها ، به عضويت « مجمع علمى عراقى » و « مجمع علمى اردنى » برگزيده و نامش در اوساط علمى جهان عرب طنين افكن شد . استاد محمّدهادى امينى درباره او مى نويسد : عالم جليل محقق ثبت مؤلف متتبع شاعر فاضل اديب باحث ، متضلع فى التراث الاسلامى ... ورع ثقة صالح خبير بالتاريخ و الرجال والمخطوطات ( معجم رجال الفكر فى النجف ، ج 1 ، ص 74 ) .

تأليفات آن مرد بزرگ عبارتند از :

1 . اللَّه بين الفطرة والدليل 2 . النبوة 3 . العدل الالهى 4 . الامامة 5 . فى رحاب القرآن 6 . الاسلام ونظام الطبقات

7 . المادة بين الازلية والحدوث 8 . الانسان بين الخلق والتطور 9 . مفاهيم اسلامية عامة 10 . المبادئ الدينية للناشئين 11 . الاسلام بين الرجعية والتقدمية 12 . الاسلام والرق 13 . الاسلام والسياسة 14 . فى رحاب الاسلام 15 . على هامش كتاب العروة الوثقى 16 . بين يدى المختصر النافع 17 . هوامش على كتاب نقد الفكر الدينى 18 . التخطيط القرآنى للحياة 19 . المشهد الكاظمى ( به فارسى ترجمه شده است )

20 . تاريخ الصحافة فى الكاظمية 21 . شعراء كاظميون 22 . تاريخ المشهد الكاظمى فى العصر العباسى 23 . المشهد الكاظمى من بدء الاحتلال المغولى الى نهاية الاحتلال العثمانى 24 . المعمّى والاحاجى والالغاز 25 . معجم النبات والزراعة 26 . نهج البلاغة لمن ( به فارسى ترجمه شده است )

27

ص: 25

. المهدى المنتظر عليه السلام بين التصور والتصديق 28 . الحمزة بن عبدالمطلب 29 . محمّد بن محمّد بن النعمان ، الشيخ المفيد

30 . منهج الشيخ الطوسى فى التفسير 31 . الصاحب بن عباد 32 . سعد بن الربيع 33 . عبداللَّه بن رواحه 34 . مالك بن نويرة ، حياته وشعره 35 . نصوص الردّة فى تاريخ الطبرى 36 . ديوان شعر ( مخطوط )

37 . الشباب والدين 38 . تاريخ الحكم البويهى فى العراق 39 . الدين الاسلامى ، اصوله ، نظمه .

و آثار تحقيقى او نيز عبارتند از :

1 . ايمان ابى طالب ( شيخ مفيد )

2 . مسئلة فى خبر مارية قبطيه ( شيخ مفيد )

3 . التنبيه على حدوث التصحيف ( اصفهانى )

4 . شرح قصيده صاحب بن عباد ( بهلولى )

5 . المحيط فى اللغة ( صاحب بن عباد )

6 . القباب الزاخر ( صنعانى )

7 . الاقناع ( صاحب بن عباد )

8 . ديوان شعر ( صاحب بن عباد )

9 . ديوان شعر ( شيخ جابر كاظمى )

10 . الشافى ( سيدمرتضى )

11 . معانى الحروف ( على بن عيسى رمّانى )

12 . ديوان شعر ( ابوالاسود دؤلى )

13 . شرح مشكل ابيات متنبى ( ابن سيده ) .

آن عالم بزرگوار و خدمتگزار دين و مذهب ، در 77 سالگى ، در اواخر ماه رجب الخير 1427 ق در كاظمين چشم از جهان فروبست و پس از تشييع ، در حرم مطهر كاظمين عليهما السلام به خاك سپرده شد .

( كاظم

ص: 26

الفتلاوى ، المنتخب من رجال الفكر والادب ، ص 453 ) .

آملى 1322 - 1413 ق

آقاى حاج ميرزا هاشم آملى، يكى از اكابر علما و مدرسين و از مراجع تقليد حوزه علميه قم به شمار مى رفت .

معظم له در سال 1322 ق ، در روستاى «پُردَمِه» - 70 كيلومترى آمل - زاده شد و پس از طىّ دوران 0كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن، در محضر آقا شيخ احمد آملى و آقا سيدتاج مقدمات علوم دينى را آموخت. در سال 1334 ق به تهران آمد و در مدرسه سپهسالار به تحصيل فقه، اصول، فلسفه و كلام، ادبيات پرداخت. وى سطوح فقه و اصول را نزد حضرات آيات: شيخ محمد رضا تنكابنى و حاج سيدمحمد تنكابنى و فلسفه و كلام را نزد علامه ميرزا يداللَّه نظر پاك و علامه ميرزا طاهر تنكابنى فراگرفت و به سنّ 22 سالگى به حوزه علميه قم آمد و در درس هاى آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، سيدمحمد حجت كوهكمرى، شيخ محمد على حائرى قمى و ميرزا محمد على شاه آبادى شركت جست و فقه و اصول و حديث و رجال و حكمت و عرفان را به خوبى بياموخت. در سال 1351 ق ، پس از اخذ اجازه اجتهاد از آيات عظام: حائرى

يزدى و حجت كوهكمرى به قصد حوزه نجف، قم را ترك كرد و در مدرسه بزرگ آخوند سكنى گزيد و از درس هاى آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياء عراقى و ميرزاى نايينى بهره هاى بسيار برگرفت و مورد توجه فراوان آقا ضياء واقع شد. معظم له هم زمان با تحصيل، به تدريس سطوح عاليه و پس از وفات اساتيدش به تدريس خارج فقه و

ص: 27

اصول روى آورد و در مدّت 20 سال اقامت در نجف، شاگردان بسيارى را پرورش داد. در سال 1380 ق ، به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و بساط تدريس را گسترانيد و ساليان فراوان مباحث فقهى: طهارت، صلات، بيع و خيارات و دو دوره كامل اصول تدريس نمود و بسيارى از فقهاى امروز را بار آورد. برخى از شاگردانش عبارت اند از حضرات آيات : عبداللَّه جوادى آملى ، محمد على اسماعيل پور قمشه اى، اسماعيل صالحى مازندرانى ، سيدمحمّدحسن مرتضوى لنگرودى، محمد محمدى گيلانى، سيدعلى محقق داماد، محمد تقى مجلسى، محمد يزدى، محمد حسين مسجد جامعى، سيدابوالفضل موسوى تبريزى و سيدجعفر كريمى . برخى از تقريرات چاپ شده درس معظم له عبارت است از :

الف - فقه:

1 . المعالم المأثورة فى الطهارة (6 ج ) . از : آقاى محمد على اسماعيل پور قمشه اى

2 . كشف الحقائق - در بيع و خيارات - (4 ج ) . از : آقاى سيدجعفر كريمى

ب - اصول:

1 . مجمع الافكار و مطرح الانظار (5 ج ) . از : آقاى محمد على اسماعيل پور

2 . منتهى الافكار - مباحث الفاظ - (2 ج ) . از : آقاى محمد تقى مجلسى

3 . تحرير الاصول - استصحاب و تعادل و تراجيح - از: آقاى سيدعلى فرحى قمى ،

4 . تقرير الاصول - مباحث الفاظ - از: آقاى ضياء الدين نجفى

و تأليفات آن عالم بزرگ، عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 . حاشيه بر عروة الوثقى 4 . كتاب الطهارة 5 . كتاب الصلاة 6 .

ص: 28

كتاب الصوم 7 . كتاب الرهن و الاجارة 8 .كتاب البيع و الخيارات 9 . رساله در نيت 10 . بدايع الافكار (4 ج) - تقريرات درس اصول آقا ضياء عراقى 11 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى 12 . تقريرات درس فقه آقا ضياء عراقى 13 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حائرى (صلاة) 14 . حاشيه بر چغمينى - در هئت و نجوم - 15 . حاشيه بر التحصيل بهمنيار - در منطق و حكمت -

معظم له، به غير از تأليفات و شاگردانش، توفيق يافت چندين مسجد و مدرسه در قم و شهرهاى مازندران بنياد نهد ، كه اينك مدرسه علميه ولى عصر عليه السلام و كتابخانه اش مورد استفاده طلاب حوزه علميه قم است.

فقيه فقيد از اخلاقى خوش و محضرى پر استفاده و نظم دقيق زندگى و پرهيز از تجملات و ساده زيستى، برخوردار بود. با اين كه به مرجعيت رسيده بود، اما با پاى پياده به محل درس مى آمد و مراجعات مردم را پاسخ مى داد و در مقام فتوا و مصرف حقوق بسيار محتاط بود. هر گاه نام اميرالمؤمنين را بر زبان مى آورد، بغض گلويش را

مى گرفت و هر وقت از خواب بر مى خاست، بر حضرت درود مى فرستاد. از مراجع معاصرش تجليل مى كرد و مبانى آنان را در درس هايش مطرح مى ساخت و در مجالس روضه آنان حضور مى يافت. معظم له از آغاز نهضت اسلامى ايران، به موضع گيرى بر عليه رژيم برخاست و اعلاميه هاى متعدد صادر فرمود، نماز جماعت ايشان در حياط مدرسه خان، نقطه اجتماع مبارزان روحانيت بود و پس از پيروزى انقلاب، هماره مردم را به پيروى از حضرت امام سفارش

ص: 29

مى نمود .

سرانجام، روح بزرگش در تاريخ جمعه 4 رمضان المبارك 1413 ق (17 اسفند ماه 1371 ش) در 91 سالگى به مواليان طاهرينش پيوست. با وفاتش، پيام هاى تسليت فراوان از سوى آيات عظام : گلپايگانى و اراكى، مقام معظم رهبرى، رؤساى قواى سه گانه، شخصيت ها و نهادهاى مختلف صادر شد و شاعران، اشعار بسيار در رثايش سرودند .

پيكر پاكش، عصر روز شنبه با حضور هزاران نفر از علما و مردم و مقامات و مسؤولين سياسى و مذهبى كشور، تشييع و پس از نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن ، در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

( شرح حال مفصل ايشان را در كتاب اختران فقاهت ، ج 2 ، ص 401 - 426 نگاشته ام )

آيت اللهى 1342 - 1418 ق

آقاى ميرزا محمّد آيت اللهى زنجانى يكى از برترين شخصيت هاى علمى زنجان به شمار مى رفت فقيد سعيد در تاريخ 19 ربيع الثانى 1342 ق ، در زنجان چشم به جهان گشود . پدرش آيت اللَّه شيخ احمد دو اسبى (1296 -1352 ق)، از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى و سيّد محمّد كاظم طباطبايى يزدى و از علماى محترم شهر بود. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات را نزد ميرزا اصغر فقاهتى و ميرزا يحيى مدرس فراگرفت. در نوزده سالگى (1361 ق) به قم آمد و سطوح را نزد حضرات آيات: سيدجمال مزلقانى (قوانين)، حاج آقا روح اللَّه كمالوند و شيخ موسى عباسى زنجانى (مكاسب)، شيخ عبدالكريم خويينى و ميرزا محمد مجاهدى تبريزى (رسائل و كفايه) آموخت و پس از آن به

ص: 30

درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه حجت1 ت اللَّه حجت، 2 و خارج اصول آيت اللَّه العظمى بروجردى حاضر شد و هم زمان حكمت را از محضر آيت اللَّه شيخ اسحق آستارايى و آقا سيدحسين قاضى تبريزى و هيأت را از علامه طباطبايى فراگرفت.

معظم له در سال 1369 ق ، پس از اخذ اجازات متعدد علمى از اساتيد خويش و برخى علماى نجف چون: آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه خويى، به زادگاهش بازگشت و به تدريس علوم دينى و اقامه جماعت در مسجد ميرزا احمد پرداخت و رفته رفته در آن شهر موقعيتى بس والا كسب كرد و مورد توجه فضلا و حوزه علميه قرار گرفت.

وى علاوه بر ساير كمالات علمى و اخلاقى خويش، خطّى بسيار زيبا داشت و انواع خطوط را نيكو مى نوشت و يكى از خوشنويسان زنجان به شمار مى رفت. هم چنين در تأليف و گردآورى دقايق علمى و تاريخى كوشا بود و از هر فرصتى براى مطالعه و كتابت بهره مى برد.

آثارى چند، به خط نكويش بر جاى مانده كه عبارت است از:

1 . جامع الروايات المروية عن الائمة الهداة (در عقايد و اخلاق)

2 . تاريخ اسلام (از ابتدا تا پايان)

3 . المختار من ابحاث المعالم 4 . سفره درويش (در علوم غريبه و كشكول).

وفات آن عالم بزرگوار در چهاردهم رمضان 1418 ق (23 دى 1376 ش) در 76 سالگى در زنجان روى داد و پيكر پاكش پس از تشييعى باشكوه، در كنار مرقد آيت اللَّه شيخ فياض زنجانى مدفون شد.

( با تشكر از آقاى عبدالحسين جواهر كلام )

ابوترابى 1335 - 1421 ق

آقاى حاج سيدعباس ابوترابى، يكى از علماى بزرگ و مشهور قزوين شمرده

ص: 31

مى شد. فقيد سعيد، در سال 1335 ق (1295 ش) در قزوين به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه سيد ابوتراب قزوينى (1309 -1393 ق) از شاگردان آيات عظام: ميرزاى نايينى، سيد ابوالحسن اصفهانى و آقا ضياء عراقى - و او فرزند عالم جليل حاج سيد حسين، و او فرزند آيت اللَّه حاج سيد ابوتراب قزوينى (م 1303 ق)- معروف به سكاكى - از شاگردان شيخ انصارى و مجاز از او، بوده است .

معظم له، پس از تحصيلات ابتدايى، به فراگيرى علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح اوليه را نزد حضرات آيات: شيخ محمود رييسى، شيخ يحيى مفيدى و پدر بزرگوارش آموخت و پس از آن در سال 1353 ق به حوزه علميه قم آمد و در پرتو توجهات عموى ارجمندش آيت اللَّه حاج سيدمحمدباقر قزوينى (1291 -1364 ق) - كه از علماى بزرگ حوزه بود - به تكميل سطوح عاليه پرداخت و پس از آن به درس هاى آيات عظام: حجت كوهكمرى و آقاى بروجردى و پس از وفات ايشان به

درس آيات عظام: امام خمينى، محقق داماد و علامه طباطبايى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و مورد توجه بسيار علامه طباطبايى واقع شد .

در سال 1389 ق، به زادگاهش بازگشت و به تبليغ دين و جلسات مداوم تفسير، كه يكى از بهترين و منظم ترين جلسات مذهبى قزوين بود، تدريس (در مدرسه التفاتيه) و اقامه جماعت (در مسجد جامع) پرداخت و با حضور در جلسات «هيأت علميه قزوين» در پيشبرد اهداف دينى و به خصوص در انقلاب اسلامى و مبارزات روحانيت و مردم عليه رژيم شاه، حضور فعال داشت و نامش در ذيل اعلاميه هاى علماى شهر

ص: 32

هماره ديده مى شد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به نمايندگى مردم قزوين در اولين دوره مجلس شوراى اسلامى برگزيده شد. وى در سال 1377 ش، از سوى مقام معظم رهبرى به امامت جماعت مسجد امام حسين عليه السلام تهران منصوب شد. معظم له علاقه اى بسيار به ساحت مقدس اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام داشت و زيارت جامعه و عاشورا را مكرر از حفظ مى خواند. دلى مهربان داشت و در كمك به مستمندان و نيازمندان سر از پا نمى شناخت و سرپرست ايتام قزوين بود و حسينيه اى براى اهالى شهر، در مشهد مقدس بنياد گذاشت. سعه صدر، خلق خوش و تقوا و تهجّد، تواضع و فروتنى از ويژگى هاى بارز وى بود .

برخى از تأليفات وى عبارت اند از :

1 . زبدة المقال فى خمس النبى والآل (تقريرات درس خمس آيت اللَّه بروجردى) ،

2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى. (صلاة و حج)

3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حجت 4 . جهاد نفس، مطبوع 5 . حقيقت در سيماى حق، مطبوع ، (10 ج)

7 . مباحث توحيد

8 . يك دوره اصول (مباحث الفاظ و عقليه)

آن عالم بزرگوار پس از 84 سال زندگى، صبح روز پنجشنبه 27 صفرالخير 1421ق (12خرداد 1379 ش) در مسير زيارت حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام همراه فرزند برومندش، سردار سرافراز جبهه هاى جنگ و اسارت حجةالاسلام حاج سيدعلى اكبر ابوترابى (1318 - 1379 ش) - نماينده ولى فقيه در امور آزادگان و نماينده رهبرى در دانشگاه تهران، و نماينده مردم تهران در دوره چهارم و پنجم مجلس شوراى اسلامى - كه نمونه عينى و تجسّم عملى ايثار و تقوا و تعهّد

ص: 33

و بى اعتنايى به زخارف دنيا، خدمت به مردم و عشق به اهل بيت عليهم السلام - به گونه اى كه پس از آزادى از اسارت 10 سال هاش در زندان هاى رژيم بعثى عراق، هر ساله پياده به زيارت امام رضا عليه السلام (9 بار) مشرف شد - در اثر سانحه تصادف، چشم از جهان فروبست و به اجداد طاهرينش پيوست. در غم فقدان اين دو بزرگ مرد، پيام هاى تسليت متعدد از سوى آيت اللَّه خامنه اى و مراجع تقليد، ارگان ها، نهادها و سازمان هاى مختلف صادر گرديد و پيكر پاكشان پس از تشييع بسيار باشكوه در تهران و قزوين و مشهد مقدس، در صحن عتيق حرم مطهر حضرت امام رضا عليه السلام مدفون شد.

اجتهادى 1350 - 1414 ق

آقاى حاج شيخ محمد على اجتهادى اراكى ه سال 1350 ق (1309 ش) در اراك چشم به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه ميرزا ابوالحسن مجتهد اراكى (م 1362 ق) از فضلاى شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى و سيدمحمّدكاظم يزدى و مرجعى متنفّذ و داراى منصب افتا و قضا وصاحب كتاب مهمات الاصول، كتاب الصلاة و كتاب القضاء بوده است .

فقيد سعيد پس از يادگيرى دروس مكتبى، به شوق تحصيل علوم دينى وارد حوزه علميه شد و در مدرسه سپهدار اراك و سپس مدرسه حاج محمد ابراهيم مقدمات را فراگرفت . هفده ساله بود (1367 ق) كه براى ادامه تحصيل به حوزه علميه قم كوچ نمود و دروس سطح را نزد حضرات آيات: محقق داماد، مجاهدى، صدوقى و شيخ ابوالقاسم نحوى فراگرفت . سپس به درس خارج آيت اللَّه حاج سيداحمد زنجانى و حضرات آيات: بروجردى و گلپايگانى حاضر گرديد و مبانى استنباط و ملكه اجتهادش را در

ص: 34

درس آنان استوار ساخت .

برخى از تأليفات وى عبارت اند از:

1 . نهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول (5 جلد آن به چاپ رسيده است )

2 . قضاء الاحكام فى شرح قضاء شرايع الاسلام (1 جلد آن به چاپ رسيده است )

3 . رساله در احكام صلح 4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى (بحث قضاء )

4 . كشكول (در چند جلد )

وى در 30 ديماه 1372 (7 شعبان 1414 ق) در 63 سالگى چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست .

احسانبخش 1349 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ صادق احسانبخش، معروف ترين عالم رشت و امام جمعه و نماينده رهبرى در استان گيلان به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1309 ش در روستاى «ليفشاگرد» - 19 كيلومترى رشت - در خانواده اى متدين و كشاورز ديده به جهان گشود. تا شهريور 1320 در روستا به مكتب مى رفت و پس از آن به « تولم شهر» آمد و در سال 1323 ش به تحصيل علوم دينى روى آورد. ادبيات را نزد شيخ ابوطالب مدرس، سيوطى و حاشيه و شمسيه و مطوّل را نزد آيت اللَّه شيخ على علم الهدى ، جامى و شرح رضى را در محضر آيت اللَّه شيخ كاظم صادقى و شرايع را هم نزد آيت اللَّه سيدحسن بحرالعلوم فراگرفت .

در سال 1327 به حوزه علميه قم آمد و در محضر حضرات آيات: شهيد صدوقى و منتظرى (شرح لمعه)، لاكانى (قوانين)، مرعشى نجفى (مكاسب)، مجاهدى تبريزى و فقيهى گيلانى (كفايه)، شيخ مهدى مازندرانى و بتولى و لاكانى (رسائل)، علامه طباطبايى (شرح تجريد و اسفار) و آقا رضا صدر و فكور يزدى (شرح

ص: 35

منظومه)

سطوح را فراگرفت. سپس در سال 1331 ش به درس فقه و اصول آيت اللَّه بروجردى و فقه آيت اللَّه سيدمرتضى لنگرودى و اصول امام خمينى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت، و هم زمان به تحصيل الهيات در دانشگاه تهران پرداخت و در 1335 به اخذ سه ليسانس (الهيات، حقوق و علوم سياسى) نائل آمد . در سال 1340، به دعوت آيت اللَّه ضيابرى به زادگاهش بازگشت و با همكارى جمعى از فرهنگيان خوش نام ، گروه فرهنگى ابوريحان - شامل دبستان، راهنمايى و دبيرستان دين و دانش - را تأسيس كرد و بسيارى از نوباوگان و جوانان مسلمان را با فرهنگ اسلامى آشنا و تربيت نمود .

احسانبخش علاوه بر رياست و تدريس دبيرستان دين و دانش، به تدريس ادبيات عرب و شرح لمعه در حوزه علميه رشت پرداخت و با اوج گيرى نهضت اسلامى مردم ايران در سال 1342، به تبليغ مبانى حضرت امام در مسجد و مدرسه خويش پرداخت و معلمان و دانش آموزان و مردم مسلمان را با افكار بلند امام راحل آشنا ساخت. او در مدرسه اش اعلاميه هاى امام را تكثير مى كرد و همه جا منتشر مى ساخت، لذا چندين بار به ساواك احضار شد و در سال هاى 1344 و 1345 ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شد و در سال 1357 نيز دستگير و در زندان اوين، زندانى گرديد تا پس از عيد فطر آزاد شد؛ اما تهديدها و هجوم هاى مأموران رژيم ستمشاهى به خانه و مدرسه اش بارها ادامه يافت.

او پس از پيروزى انقلاب، نقش اساسى در حفظ امنيت و اداره شهر و كمك رسانى به مردم بر عهده داشت و در سال 1359

ص: 36

ش به نمايندگى امام در استان گيلان و امامت جمعه رشت، و در 1362 ش به نمايندگى مردم استان در مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد. وى در سال 1361 نيز مورد خشم دشمنان اسلام (منافقين) قرار گرفت و به سختى مجروح شد، كه به خواست خدا شفا يافت؛ ولى ده ها تركش از آن انفجار در بدنش باقى ماند و افتخار جانبازى 70 درصد را از آن خود كرد. او علاوه بر فعاليت هاى اجتماعى و انقلابى خويش، به خدمات دينى هم چون: تدريس، تأليف،

اقامه جماعت (در مسجد كاسه فروشان)، تفسير قرآن و بنياد ساختمان هاى عام المنفعه، مانند مصلى بزرگ امام خمينى، مدرسه علميه امام خمينى و كتابخانه آن همت گماشت و گروه بسيارى از فضلا را پرورش داد .

برخى از تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . آثار الصادقين (33 جلد با حدود پنجاه هزار حديث با ترجمه فارسى)

2 . خوارج و علل پيدايش آن (3 ج)

3 . نقش دين در خانواده (2 ج)

4 . سى گفتار در ماه رمضان (2 ج)

5 . فتنه يهود (تفسير سوره احزاب)

6 . قيامت از نظر قرآن و حديث (تفسير سوره قيامت)

7 . تفسير سوره نحل 8 . تفسير سوره اسراء 9 . شاگردان شيخ انصارى در گيلان

تأليفات چاپ نشده اش عبارت اند از:

10 . تفسير سوره كهف 11 . تفسير سوره فرقان 12 . تفسير سوره مريم 13 . تفسير سوره شعراء 14 . تفسير سوره نمل 15 . تفسير سوره قصص 16 . تفسير سوره عنكبوت 17 . تفسير سوره يس

18 . تفسير سوره مرسلات 19 . گورباچف

ص: 37

در سنگلاخ (علل ظهور و سقوط كمونيسم)

20 . خاطرات من 21 . فرزانگان گيلان 22 . مستدرك «آثار الصادقين» آن عالم بزرگ و خدمتگزار دين، پس از يك بيمارى در روز دوشنبه 14 خرداد 1380 ش (11 ربيع الاول 1422 ق) در 70 سالگى، چشم از جهان فروبست. با اعلام خبر وفاتش، در استان گيلان عزاى عمومى اعلام شد و از سوى مقام معظم رهبرى و مراجع تقليد، پيام هاى تسليت صادر شد و در روز چهارشنبه، پيكر پاكش با حضور صدها هزار نفر تشييع و پس از نماز آيت اللَّه محمدى گيلانى بر آن، در مسجد مصلّى امام خمينى رشت به خاك سپرده شد.

احمديان نجف آبادى 1340 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ محمد على احمديان در سال 1300 ش (1340 ق) در نجف آباد چشم به جهن گشود، و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى به فراگيرى قرآن مجيد، ادبيات فارسى و حساب و هندسه پرداخت.

در 15 سالگى (1315 ش) به اصفهان رفت و در محضر اساتيد وقت به آموختن ادبيات (سيوطى، مغنى، مطوّل) و حاشيه و معالم همّت برگماشت.

سپس در سال 1316 ش به حوزه علميه قم مشرّف شد و سطوح را در محضر حضرات آيات: شيخ عبد الرزاق قاينى (قوانين)، آيت اللَّه مرعشى نجفى، ميرزا محمد على اديب تهرانى و حاج سيدمرتضى علوى (شرح لمعه)، آيت اللَّه گلپايگانى و آيت اللَّه حاج سيدمحمد باقر قزوينى (مكاسب و تفسير) را فراگرفت و اين همه چهار سال (تا سال 1320 ش) به طول انجاميد. آن گاه در سال 1320 ش (1360 ش) پس از سقوط رضاخان، عازم حج بيت اللَّه الحرام و زيارت عتبات گرديد و در بازگشت، در حوزه علميه

ص: 38

نجف اشرف رحل اقامت افكند و باقيمانده سطوح مكاسب و رسائل

و كفاية الاصول را نزد آيت اللَّه شيخ عبدالحسين رشتى به پايان رساند و اين تا سال 1322 ش ادامه يافت. پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدعبدالهادى شيرازى (فقه و اصول)، ميرزا باقر زنجانى و سيدابوالقاسم خويى (اصول) و اخيراً به درس آقاى حكيم حاضر شد و از محضر پر فيض آنان توشه برگرفت و در كنار آن به تدريس سطوح و تأليف و تحقيق دست يازيد .

معظم له در سال 1393 ق به ايران آمد و اقامت در قم و تدريس و تأليف را برگزيد و اين كار تا پايان زندگى اش ادامه يافت .

از آثار وى مى توان اين ها را نام برد :

1 . رسالة فى المكاسب المحرمة 2 .رسالة فى الاستصحاب - هر دو از تقريرات درس آيت اللَّه سيدعبدالهادى شيرازى 3 . قاعده لا ضرر 4 . الصحابة الكرام (3 ج)

5 . رسالة فى الخمس 6 . رسالة فى القضاء 7 . رسالة فى الديات 8 . المعمّرون (حدود 550 نفر)

9 . الاربعون حديثاً (كه به چاپ رسيده است)

10 . شرح كتاب «نقد الرجال» ميرمصطفى تفرشى 11 . طبقات مفسّرين شيعه (اين كتاب بسيار مفصل بوده و شامل مطالب: تفسير، منتخب اشعار فارسى و عربى، حل مشكلات بعضى از احاديث، تاريخ، جغرافيا، شرح حال بزرگان و علما و شعراى عرب و عجم و در 1500 صفحه مى باشد )

13 . حاشيه بر كتاب مجمع البحرين (و تعيين احاديث مندرج در آن)

14 . تحقيق و پاورقى بر كتاب «مسالك الافهام» شهيد ثانى 15 . تحقيق و

ص: 39

حاشيه بر زبدة التفاسير ملا فتح اللَّه كاشانى 16 . تعليقه بر كتابهاى شيخ صدوق

17 . فهرست امالى شيخ، فهرست حاشيه مكاسب كمپانى و فهرست اصول ستة عشر .

پ فقيد سعيد عالمى بود كه از وقت خود استفاده شايان مى برد و بسيار خوش برخورد و خوش سخن بود، خطّش نيكو و حافظه اى قوى داشت و از دنيا جز اندكى برنداشت .

وى در تاريخ دوشنبه 18/1/1376 (28 ذيقعدة الحرام 1417 ق) در 77 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع، در قبرستان شيخان در خاك آرميد .

احمدى شاهرودى 1346 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ احمدعلى احمدى شاهرودى در سال 1305 ش (1346 ق) در ميامى ، واقع در ده فرسنگى شاهرود زاده شد . پدرش آيت اللَّه شيخ محمّدحسن احمدى، يكى از علماى بنام و مشهور منطقه و جدش آيت اللَّه آقا شيخ احمد نيز از علما و زهّاد بود . فقيد سعيد پس از دوران كودكى به اقتضاى شوق فطرى و سيره خانوادگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات را نزد پدر بزرگوارش فراگرفت . پس از سالى چند، به حوزه علميه مشهد شتافت و ادبيات را نزد اديب نيشابورى و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: حاج شيخ هاشم قزوينى، حاج شيخ مجتبى قزوينى، ميرزا كاظم محقق دامغانى و حاج ميرزا احمد مدرس يزدى آموخت. سپس براى تكميل معلومات و فراگيرى دوره عالى دروس فقه و اصول به حوزه علميه قم آمد و در محضر آيات عظام: بروجردى، سيدمحمّدتقى خوانسارى، حجت كوه كمرى، صدر الدين صدر و امام خمينى زانوى ادب به زمين زد و از خرمن فيض آنان توشه ها برگرفت. آن گاه براى مدت كوتاهى

ص: 40

به نجف اشرف كوچيد و در درس هاى آيات عظام: سيد عبدالهادى

شيرازى، حكيم و خويى حاضر شد . سپس به قم بازگشت و براى تبليغ دين و رهنمايى مردم مسلمان به نمايندگى آيت اللَّه العظمى بروجردى به شهرهاى آباده، فيروزكوه، چهارمحال و بختيارى و كاشان رفت و مبارزه اى جدّى و پيگير با منحرفان و اهل بدعت را آغاز كرد و در اين راستا بسيارى از آنان را توبه داد و به اسلام باز گردانيد .

آن مرحوم پس از مدّتى به قم بازگشت و به تدريس سطوح عاليه، ترويج شعائر دينى، اقامه جماعت، ارشاد و راهنمايى مؤمنان و تأليف كتاب هاى علمى دست يازيد. او هم زمان به تدريس معارف اسلامى در دانشگاه آزاد اسلامى اشتغال ورزيد و در سال هاى نبرد عليه متجاوزين بعثى، ماه ها در كنار رزمندگان اسلام به سر برد و در تقويت روحيه آنان، سخنرانى هاى فراوان ايراد كرد .

برخى از تأليفات چاپ شده آن فقيد عبارت است از:

1 . تقليد الاعلم 2 . سيرى در عقايد (بررسى آراء و نظرات صوفيه)

3 . به سوى خدا برويد 4 . مجموعه مقالات در پيرامون باب و بهاء 5 . انگيزه حق (درباره مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام)

6 . جنگ خيبر 7 . تفسير موضوعى

و تأليفات چاپ نده اش عبارت اند از :

8 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى (لباس مشكوك) 9 . رساله در مسئله بداء

10 . ترجمه روحانيت در عصر انقلاب. وى در تاريخ 25 شعبان المعظم 1417 ق، در هفتاد سالگى در جوار بيت اللَّه الحرام بدرود حيات گفت و به مواليان طاهرينش پيوست.

( محمّد شريف رازى ،

ص: 41

گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 77 - 78 )

احمدى ميانجى 1345 - 1421 ق

آقاى حاج ميرزا على احمدى ميانجى يكى از مفاخر علماى حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

معظم له، در چهاردهم محرم الحرام 1345 ق (1306 ش) در روستاى «پورسخلو» - چهار فرسنگى ميانه - در خانواده علم و تقوا ديده به جهان گشود. پدرش ثقةالاسلام شيخ حسينعلى و جدّش حجةالاسلام حاج شيخ احمد، از عالمان و واعظان منطقه خويش بودند، كه علاوه بركشاورزى به كار تبليغ دين و اصلاح بين مردم و رفع نيازهاى مستمندان مى پرداختند .

فقيد سعيد، كتاب هاى فارسى متداول (گلستان، نصاب الصبيان، ابواب الجنان، منشآت اميرنظام) را نزد پدرش آموخت و در 13 سالگى (1358 ق) به تحصيل علوم دينى روى آورد. سپس به ميانه رفت و نزد آيت اللَّه شيخ ابومحمد حجتى، ادبيات، حاشيه، معالم و قوانين را به خوبى فراگرفت و شرح لمعه را نيز از محضر وى و حاج شيخ لطفعلى زنوزى ميانجى و شيخ مهدى جديدى آموخت. سپس به توصيه استادش آيت اللَّه زنوزى به تبريز رفت و به حضور علامه طباطبايى رسيد و چندى از

ايشان بهره برد . با مهاجرت علامه طباطبايى به قم، معظم له نيز پس از مدتى به قم آمد و در مدرسه دارالشفا سكونت نمود و سطوح عالى را نزد حضرات آيات: حاج سيدحسين قاضى ، علامه طباطبايى ، شيخ موسى عباسى زنجانى، و شيخ اسحق آستارايى فراگرفت و پس از آن به طور مرتب در درس هاى فقه آيات عظام: بروجردى، محقق داماد، گلپايگانى و ميرزا رضى تبريزى و درس خارج اصول آياللَّه حاج ميرزا احمد كافى الملكى و درس فلسفه و تفسير علامه طباطبايى شركت

ص: 42

كرد و بنيه علمى خويش

را استوار ساخت. او هم زمان با تحصيل، به تدريس سطوح، تبليغ دين و تأليف كتب پرداخت و به خوبى از عهده برآمد و هم با دوستان خويش، جلسات بحث پيرامون مسايل فقهى، حديثى، كلامى، تفسيرى و تاريخى تشكيل داد كه اين جلسات، بيش از پنجاه سال به طول كشيد. فقيد سعيد، هماره در ايام تعطيل حوزه علميه قم به ميانه مى رفت و در ارشاد مردم شهرش و دستگيرى از فقيران و مستمندان بسيار مى كوشيد كه تأسيس انجمن دينى و فرهنگى دين و دانش، صندوق قرض الحسنه مهديه، جلسات تفسير قرآن از آن جمله است. او در قم، هماره پس از نماز جماعت (مغرب و عشا) به پاسخگويى به مسايل دينى و سخنرانى مى پرداخت و مسجدش، كانون اجتماع جوانان مشتاق و مردم متدين بود. در جريان تأسيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم، سهم به سزايى داشت و امضاى وى در ذيل تمام اعلاميه هاى جامعه مدرسين عليه رژيم ستمشاهى به چشم مى خورد. او در راه پيشبرد نهضت اسلامى، بارها براى ابلاغ پيام هاى امام خمينى و مراجع تقليد، به شهر ميانه و اطراف آن مسافرت مى كرد و مردم منطقه را به وظايف دينى خود آشنا مى ساخت. وى بارها در قم و ميانه به ساواك احضار شد و مورد بازجويى قرار گرفت. نيز عوامل رژيم، يك بار به محل اقامتش در ميانه هجوم آوردند و ضمن ضرب و شتم او، به زندان تبريز انتقالش دادند، كه با تلاش علما - به ويژه آيت اللَّه شهيد قاضى طباطبايى - آزاد گرديد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى همواره به دفاع از كيان نظام

پرداخت و بارها به

ص: 43

نمايندگى از امام خمينى سفر كرد و در رفع مشكلات آنان كوشيد. در فتنه هاى پس از انقلاب، همانند حزب خلق مسلمان، فتنه منافقين و بنى صدر به روشنگرى هاى مداوم پرداخت و در دفاع از ولايت فقيه لحظه اى درنگ نكرد. در جنگ تحميلى، خود به جبهه رفت و فرزندش - جعفر - را هم تقديم كاروان شهيدان انقلاب اسلامى كرد و سه مرتبه نيز به عنوان نماينده مردم استان آذربايجان شرقى، به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد كه تا پايان عمرش ادامه يافت.

معظم له، از اخلاقى خوش، زندگى ساده و بى پيرايه، زبانى نرم و مجلسى پربار برخوردار بود. گفتار و كردارش يكى بود و به آن چه مى گفت اوّل خود عمل مى كرد. لبخند از لبانش دور نمى شد و تواضع و فروتنى از كردار و رفتارش نمايان بود. زندگى اش پس از انقلاب با پيش از پيروزى انقلاب تفاوتى نكرد و درب خانه اش به روى همگان باز بود. سراسر عمرش را به تأليف و تدريس سطوح عاليه و اقامه جماعت و شركت در جلسات بحث علمى و وعظ و ارشاد گذرانيد و گروهى بسيار از طلاب حوزه علميه قم را با بياناتِ علمى و اخلاقى اش پرورش داد.

قلبى مهربان و دستى گشاده داشت و به اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام عشق مى ورزيد و با ذكر مصايب ايشان، اشك از چشمانش سرازير مى شد. از آيات عظام: امام خمينى، ميلانى، گلپايگانى اجازه امور حسبيه و از آيت اللَّه مرعشى نجفى اجازه روايت داشت .

برخى از تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . مكاتيب الرسول (3 ج) كتابى است كه شهرتش فراگير و در كشورهاى اسلامى هم شناخته شده

ص: 44

است

2 . مكاتيب الامام الرضا عليه السلام 3 . تعليق و تصحيح و استدراك بر «معادن الحكمة فى مكاتيب الائمة»، تأليف علم الهدى فيض كاشانى، (2 ج)

4 . مواقف الشيعة (3 ج): گزيده مناظرات علماى شيعه با مخالفين

5 . التبرك بآثار النبى و الصحابة 6 . السجود على الارض . اين كتاب به فارسى ترجمه شده است.

7 . الاسير فى الاسلام. (كتاب برگزيده سال)

8 . مالكيت خصوصى زمين يا اصول مالكيت 9 . اطلاعات و تحقيقات در اسلام 10 . تعليقه و پاورقى بر «شيعه در اسلام» علامه طباطبايى 11 . تعليقه و حاشيه بر كتاب «المواعظ العددية»

12 . خمس در اسلام. 13 . مقالات در مجلات مختلف، همانند مجله نور عم، مكتب اسلام، مكتب تشيع 14 . حياة عقيل بن ابى طالب

تأليفات چاپ نشده اش بدين قرارند:

15 . تقريرات درس فقه 16 . تقريرات درس اصول 17 . شركت در تأليف كتاب «احاديث العترة عن طرق اهل السنة»

18 . مكاتيب الائمة عليهم السلام آن فقيد بزرگوار، پس از عمرى 75 ساله، در روز دوشنبه 21 شهريور 1379(12 جمادى الثانى 1421 ق) بدرود زندگى گفت و پس از تشييع باشكوه در روز سه شنبه و نماز آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى بر پيكر پاكش در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد و مراسم بزرگداشت مقام علمى و عملى اش تا مدت ها در قم و شهرهاى استان آذربايجان شرقى ادامه يافت و پيام هاى متعدد تسليت از سوى مقام معظم رهبرى و مراجع عظام تقليد و شخصيت ها و نهادها و ارگان ها در سوگ فقدان وى صادر شد .

اراكى 1312 - 1415 ق

آقاى حاج شيخ

ص: 45

محمد على اراكى، در 24 جمادى الثانى سال 1312 ق در شهر «اراك» ديده به جهان گشود. پدرش حجةالاسلام حاج ميرزا احمد فراهانى از عبّاد، زهّاد و ابرار عصر خويش ومورد وثوق علماى زمان خويش به شمار مى رفت. مرجع بزرگ شيعه در دامان پاك چنين پدرى دوران كودكى را پشت سر نهاد و با طهارت روح و پاكى نفس باليده شد.

در يازده سالگى به شوق فراگيرى علوم اسلامى به درس آقا شيخ جعفر شيثى و شيخ عباس ادريس آبادى شتافت و ادبيات و سطوح را نزد آن دو مرد بزرگ فراگرفت. پس از آن به درس خارج حضرات آيات: آقا سيدنور الدين عراقى صاحب تفسير «القرآن و العقل» و آقا شيخ محمد سلطان العلماء صاحب حاشيه معروف و مفصل بر كفايه حاضر شد و مدّت ها از دانش سرشار آنان بهره برد . هنگامى كه بيست ساله بود (1332 ق ) ، حوزه علميّه اراك به دست تواناى آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى پى افكنده شد و مرجع فقيد هم به درس فقه و اصول آن فقيه يگانه

حاضر شد و با آيات عظام: حاج سيدمحمّدتقى خوانسارى و حاج سيداحمد خوانسارى درس ها را به مباحثه پرداخت كه تا سال 1340 ق به طول انجاميد.

با مهاجرت آيت اللَّه حائرى به قم و تأسيس حوزه علميه در اين شهر ( رجب 1340 ق / نوروز 1301 ش) معظم له به همراه دوستانش به قم آمد و در مدرسه خان سكنى گزيد. در اين زمان بود كه استعداد و دانش و نبوغ او توجه استاد را جلب كرد و حائرى، تصحيح (متنى و عبارتى) كتاب صلاة خود

ص: 46

را به او و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى سپرد. مرجع بزرگوار تا پايان زندگى استاد (ذى قعده 1355/1314 ش) در درس او حضور داشت (لذا قديمى ترين شاگرد آيت اللَّه حائرى محسوب مى شد كه 23 سال، از درس ايشان استفاده برد) و هم زمان با آن از انفاس قدسى آيت اللَّه ميرزا جواد آقا ملكى تبريزى بهره ها برد. پس از آن به درس همدرس و هم بحث خود آيت اللَّه العظمى سيدمحمد تقى خوانسارى به مدت 16 سال حاضر شده و بهره هاى فراوان برد. پس از وفات ايشان (شوال 1371 ق) بود كه معظم له به خواهش گروهى بسيار بر كرسى تدريس نشست و در ادامه مباحث خوانسارى، تشنگان دانش اهل بيت اطهار عليهم السلام را از آبشخور علم خويش سيراب ساخت.

آن بزرگمرد فخر آفرين در طول حيات پر بركت خود، بيش از 35 سال به تدريس مباحث: طهارت، صلاة جمعه، اجاره، حج، نكاح، مكاسب محرمه، بيع و خيارات و چند دوره خارج اصول پرداخت و بسيارى از ستارگان فروزان آسمان روحانيت را به جامعه شيعى تقديم كرد.

آيت اللَّه العظمى اراكى را بايد بر پادارنده مراسم عبادى نماز جمعه در حوزه علميه قم دانست. اين مرد بزرگ پس از درگذشت آيت اللَّه خوانسارى، نماز جمعه ايشان رابيش از سى سال در مسجد امام حسن عسكرى و سپس در صحن حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام اقامه نمود و با سخنان گهر بار خويش روح و جان صدها عالم و پرهيزگار را معطر ساخت. وى با تكيه بر تفسير قرآن و شرح نهج البلاغه، با دلى سوزان آتش خوف الهى را در قلب نماز گزاران بر مى انگيخت و اشك شوق

و حسرت

ص: 47

از ديدگانشان جارى مى ساخت . در حقيقت روزهاى جمعه، مسجد امام در قم شاهد واعظى متعظ و مستمع سخنان عالمى عامل بود كه سخنانش از دل بر مى آمد و بر دل مى نشست .

برخى از ويژگى هاى اخلاقى ايشان عبارت اند از:

احترام به سادات، عشق به ساحت مقدس امام حسين عليه السلام، زهد و تقواى فراوان، تواضع و فروتنى بسيار، ساده زيستى، انس با قرآن، انصاف در بحث و رعايت امانت در تدريس، عبادت بسيار و بهره ورى از وقت ، تواضع و فروتنى بسيار، به گونه اى كه نماز جماعت ظهر خود را در مسجدى كوچك - مسجد امام خمينى حرم حضرت معصومه عليها السلام - بر پا مى ساخت و از انتقال آن به مسجدى بزرگ خوددارى ورزيد و تا آيت اللَّه خوانسارى زنده بود، به احترام استاد، از تدريس و اقامه جماعت پرهيز نمود و هميشه پشت سر ايشان حركت مى كرد. خانه محقّر وى پس از مرجعيت عام همان خانه چهل سال پيش او بود و زندگى او هيچ تغييرى نكرد.

معظم له با قرآن و تفسير جوامع الجامع بسيار مأنوس بود و پنج جزء اول آن را حفظ داشت. روزى يك جزء قرآن و در ماه مبارك رمضان سه جزء تلاوت مى كرد.

مرجع فقيد هر مطلبى را در درس بنام صاحب نظريه و با حفظ آداب و القاب ذكر مى نمود و چه بسا از مطلب خويش بر مى گشت و مى فرمود: حق با فلان آقاست.

رياضت، تهجد و مداومت بر نوافل از صفات ايشان بود. دعاى كميل را در قنوت نافله شب خود مى خواند و نيمه هاى شب به گريه و مناجات و استغفار مى پرداخت و طول نماز

ص: 48

ايشان چه در جماعت و چه فرادى مشهود همگان بود.

او هماره اوقات خود را به آموختن (حدود 50 سال)، آموزش (35 سال)، تأليف، حفظ و قرائت قرآن، مطالعه و عبادت مصروف مى داشت .

تأليفات آن مرد بزرگ عبارت اند از:

1 . تقريرات بحث آيت اللَّه سلطان العلماء.

2 . تقريرات بحث طهارت آيت اللَّه العظمى حائرى. 3 . تقريرات بحث ارث آيت اللَّه العظمى حائرى.

4 . تقريرات بحث طهارت آيت اللَّه العظمى خوانسارى.

5 . تقريرات اصول آيت اللَّه العظمى حائرى (3 دوره).

6 . شرح مفصل عروة الوثقى (كتاب الطهارة).

7 . كتاب النكاح و الطلاق.

8 . كتاب البيع.

9 . رساله در شرح حال ايت اللَّه العظمى سيدمحمد تقى خوانسارى.

10 . المكاسب المحرمة.

11 . كتاب الخيار.

12 . رسالتان فى ارث و نفقة الزوجة.

13 . حاشيه بر درر الاصول آيت اللَّه حائرى.

14 . رسالة فى الولاية (تقرير بحث آقاى حائرى كه در جلد اول «القرآن و العقل» به چاپ رسيده است.)

15 . رسالة فى الاجتهاد والتقليد (تقرير بحث حائرى كه در ضمن «درر الفوائد» به چاپ رسيده است.)

16 . حاشيه بر عروة الوثقى.

17 . توضيح المسائل.

18 . مناسك حج.

19 . استفتائات.

20 . المسائل الواضحة.

آن فقيه سترگ پس از يك قرن تلاش و كوشش در راه بزرگداشت شعائر الهى و ترويج دانش ائمه اطهار عليهم السلام، در 103 سالگى،پس از يك بيمارى طولانى در روز 25

جمادى الثانى 1415 ق (8 آذر ماه 1373 ش) بدرود حيات گفت و جهان اسلام را داغدار ساخت. پيكر پاك آن مرجع بزرگ نخست در تهران و سپس در

ص: 49

قم تشييع و پس از آن در مسجد بالا سر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

( شرح حال مفصّل ايشان را در كتاب اختران فقاهت ، ج 2 ، ص 495 - 508 نگاشته ام )

اردكانى 1326 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ مرتضى اردكانى يكى از علما و فقهاى معروف اصفهان بود. فقيد سعيد در هفدهم ربيع الاول 1326، در اردكان زاده شد. پدرش آيت اللَّه ميرزا محمد مجتهد فرزند آيت اللَّه حاج شيخ عليرضا اردكانى بود. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و فراگيرى دروس ابتدايى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات را فراگرفت. سپس در پانزده سالگى (1340 ق) رهسپار حوزه علميه اصفهان گرديد و پس از يادگيرى ادبيات و سطوح، به حوزه درس بزرگان علم و اجتهاد راه يافت، عالمانى هم چون آيات عظام: شيخ ابوالمجد محمد رضا اصفهانى، حاج مير محمد صادق مدرس خاتون آبادى، مير سيدعلى نجف آبادى و مير سيدمحمد نجف آبادى و هم زمان با تحكيم مبانى فقه و اصول خويش، در محضر مرحوم آقا شيخ محمد حكيم خراسانى نيز فلسفه و كلام را فراگرفت. وى از غالب اساتيد و مشايخ خويش و از فقهاى نجف مانند آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياء عراقى، شيخ ابوالمجد اصفهانى، شيخ محمد حسين فشاركى و آقا سيدمحمّد نجف آبادى، اجازه روايت و اجتهاد

دريافت نمود. معظم له ساليان دراز در اصفهان در مدرسه ملا عبداللَّه به تدريس سطوح عالى و خارج فقه و اصول و اقامه جماعت در مسجدشيشه بازار پرداخت و آنى از خدمت دينى نياسود و دوران كهنسالى خويش را در تهران گذرانيد .

از ايشان اين تأليفات به

ص: 50

جاى مانده است:

1 . غنية الطالب، تعليقة على المكاسب (5 ج)، كه همه آن به چاپ رسيده است

2 و 3 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه آقا سيدمحمد نجف آبادى 4 . شرح خلاصه الفصول آيت اللَّه سيدصدر الدين صدر 5 . رسالة فى الكرّ 6 . رسالة فى الجماعة 7 . حاشيه عروة الوثقى 8 . داور داورى يا كسر كسروى 9 . قول فصل در ردّ «سى فصل» حاج كريم خان كرمانى - كه هر دو به چاپ رسيده است -

10 . الاجتهاد و التقليد.

آن فقيه بزرگوار در نخستين روز مهر ماه 1375 ش (هشتم جمادى الاولى 1417 ق) در 91 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع در تهران و قم و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى بر پيكر پاكش، به زادگاهش - اردكان - انتقال يافت و به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 85 - 84 )

استرآبادى 1323 - 1425 ق

آقاى حاج سيدضياءالدين استرآبادى ، يكى از علماى بزرگ تهران بود .

معظم له در حدود سال 1323 ق در تهران ، در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش آيت اللَّه آقاى حاج سيدمحمّد استرآبادى ( 1295 - 1365 ق ) يكى از شاگردان آخوند خراسانى و سيدمحمّدكاظم طباطبائى يزدى و از علماى بزرگ تهران بود .

فقيد سعيد ، پس از پشت سر نهادن ادبيات و سطوح نزد والد بزرگوارش ، به حوزه علميه قم بيامد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات : حاج شيخ حسن فاضل و سيدمحمّدتقى خوانسارى ، تكميل نمود و پس از آن به

ص: 51

درس آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . سپس با اخذ اجازات متعدد اجتهادى از استادانش و مراجع نجف ( مانند آيات عظام : اصفهانى ، حكيم ) به تدريس سطوح و تأليف روى آورد و ساليانى چند در حوزه علميه قم به تربيت شاگردان پرداخت . در سال 1365 ق - پس از وفات پدر بزرگوارش - به تهران باز آمد و در مسجد جمعه ، به اقامه جماعت و ترويج دين و تفسير قرآن ، و هم

مديريت و سرپرستى مدرسه علميه محمّديه پرداخت و شاگردانى چند را پرورش داد . او يكى از مراجع تهران بود كه قريب يك قرن به خدمت به مذهب و شريعت پرداخت و آثار متعدد از خود به يادگار نهاد . كه عبارتند از :

1 . توضيح المسائل 2 . حاشيه بر عروة الوثقى 3 . عروة الحج ( چاپ شده )

4 . العقائد الامامية 5 . رساله در خمس 6 . رساله در زكات 7 . رساله در صلاة الليل 8 . رساله در تجرد و بقاء روح 9 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه حائرى آن فقيه معظم ، در 103 سالگى در روز شنبه 16 شعبان المعظم 1425 ق ( 11 مهر 1383 ش ) چشم از جهان فروبست و در روز دوشنبه 18 شعبان در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد .

( محمّدشريف رازى . گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 373 )

استعلامى 1330 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ محمود استعلامى، يكى از علماى مهدى شهر به شمار بود

ص: 52

.

وى، در سال 1290 ش در مهدى شهر سمنان زاده شد. پدرش حاج شيخ على اكبر نيز از علماى آن جا بود. در كودكى پدرش را از دست داد و پس از آن با جدّيت، مشغول تحصيل علوم دينى شد و پس از اخذ مقدمات و ادبيات در سمنان، در 1306 ش به قم آمد و سطوح را از شوهر خواهرش آيت اللَّه حاج سيداحمد زيارتى آموخت و سپس به درس آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى و حاج سيدمحمدتقى خوانسارى رفت و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در 1310 ش از حاج شيخ عبدالكريم حائرى اجازات علمى دريافت كرد و به تبليغ دين و مبارزه پيگير و دامنه دار با بهائيت - كه مى خواستند زادگاهش را به پايگاه خود مبدّل كنند - پرداخت و در اوج خفقان رژيم رضاخان و فرزندش، هماره با كارهاى ضد اسلامى آنان مخالفت و مردم را نيز به مبارزه تحريك مى كرد.

برخى از آثار وى عبارت اند از:

1 . هشت دَرِ بهشت 2 . هفت دَرِ دوزخ 3 . گنجينه گوهر 4 . سيره چهارده معصوم عليهم السلام 5 . كشكول استعلامى معظم له در 89 سالگى، در 23 دى 1379 ش (20 شوال 1421 ق) بدرود زندگى گفت و پس از تشييع شايسته و باشكوه در حسينيه اعظم مهدى شهر به خاك سپرده شد .

اسلامى آبادانى 1284 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ عبدالستار اسلامى يكى از علماى مشهور آبادان به شمار بود.

فقيد سعيد در سال 1284 ش (1327 ق) در هنديجان - از توابع بهبهان - زاده شد . پدرش علامه شيخ محمد غروى بهبهانى (م 1360 ق)، از شاگردان بنام آيت اللَّه سيدمحمّدكاظم يزدى

ص: 53

و وكيل مطلق ايشان در بهبهان و نواحى اطراف آن بوده است. معظم له، پس از فراگيرى خواندن و نوشتن و مقدمات علوم، در 12 سالگى (1339 ق) به همراه پدر به نجف اشرف مهاجرت كرد و پس از فراگيرى سطوح عاليه (مكاسب و كفايه) نزد آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى، به درس خارج آيات عظام: آقا ضياء عراقى، ميرزاى نايينى و بيش از همه به درس فقه و اصول آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و پس از درگذشت پدرش، به نمايندگى از سوى آيت اللَّه اصفهانى به نواحى اطراف آبادان آمد و بيش از سى سال در ميان آنان با اختلاف سليقه هايشان - از عرب و عجم و شيعه و سنّى و اصولى و اخبارى - به سر برد و مشكلات دينى آنان را حلّ و فصل كرد. سپس

به علت ضعف مزاج و بيمارى هاى پى در پى به آبادان كوچيد (سال 1345 ش) و به اقامه جماعت در مسجد صاحب الزمان و تأليف و بنياد و تعمير مساجد و ترويج شعائر دينى پرداخت. او از بسيارى از علماى قم و نجف اجازات متعدد روايى و اجتهادى و امور حسبيه داشت، كه برخى از ايشان عبارت اند از آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى، شيخ على اكبر نهاوندى، شيخ آقا بزرگ تهرانى و سيدشهاب الدين مرعشى نجفى (اجازه اخير بسيار مفصّل و حاوى مطالب ارزنده است ) .

وى حافظه اى قوى داشت و بر ادبيات عرب و عجم بسيار مسلّط بود و از تاريخ، لغت، شعر، حديث اطلاعاتى فراوان داشت. هر كتابى را كه مى خواند بر آن حاشيه مى نوشت و

ص: 54

كمتر كتابى در كتابخانه وى هست كه بر آن حاشيه اى ننوشته باشد. زندگى اش ساده و روحيه اش قانع و به كمترين بهره از دنيا اكتفا كرده بود و هر شب، پس از نماز جماعتش بر منبر مى شد و به بيان تفسير و حديث مى پرداخت. در جريان جنگ تحميلى، هر آن چه را از دنيا اندوخته بود - از خانه و كتابخانه و اثاث زندگى - به يك باره از دست داد و به قم مهاجرت كرد و پس از زمانى، بيمارى وى را از پاى انداخت و خانه نشين شد، امّا هماره زبانش شاكر و قلبش راضى و در خانه اش به روى همه باز بود.

برخى از آثار آن عالم فقيد عبارت اند از:

1 . المهدى (عج) وصفاته (2 ج)

2 . الدرّ الثمين فى المنتخب من البيان والتبيين. - تأليف جاحظ -

3 . ايقاظ الانام عن خرافات العوام 4 . اربعين حديث 5 . ترجمه منتخب الاثر (از آيت اللَّه صافى)

6 . كشكول بديع (3 ج)

7 . حاشيه بر كتاب هاى بسيار (كه نشانگر اطلاعاتش در تاريخ، حديث، لغت، كتابشناسى رجال و تراجم و شعر عربى است).

آن عالم بزرگوار در روز اربعين حسينى (20 صفر 1420 ق، مطابق 15 خرداد 1378 ش) در 93 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى بر آن، در قبرستان باغ بهشت قم به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 12 - 13 )

اشتهاردى 1339 - 1429 ق

آقاى حاج شيخ على پناه اشتهاردى ، يكى از علماى مشهور و چهره هاى اخلاقى حوزه علميه قم به شمار

ص: 55

مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1339 ق در روستاى « فارچى آباد » - اطراف اشتهارد - زاده شد و در كودكى ، پدر از دست داد و گرد يتيمى بر سرش نشست . اما با كوشش فراوان به تحصيل روى آورد و تا 11 سالگى ، دروس ابتدايى را آموخت سپس نزد روحانى محلشان - حاج شيخ يحيى تقوى - به فراگيرى ادبيات عرب پرداخت و پس از آن مقدارى از قوانين و شرح لمعه را نزد معظم له آموخت . در سال 1360 ق ( 1320 ش ) براى ادامه تحصيل ، به حوزه علميه قم آمد و سطوح را نزد حضرات آيات : مرعشى نجفى ، شيخ مرتضى حايرى ، شيخ عبدالرزاق قائينى و سيد صادق شريعتمدارى آموخت و پس از آن سطوح عاليه را نزد آيات عظام : گلپايگانى ، سيد احمد زنجانى ، شيخ محمّد على حايرى كرمانى ، فلسفه و تفسير را از علامه طباطبايى و اخلاق را هم از دروس امام خمينى بهره برد . سپس به دروس خارج

آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه صدر ، و پس از وفات ايشان به دروس آيات عظام : گلپايگانى و اراكى قدس سره - حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت .

فقيد سعيد ، همزمان با تحصيل به تدريس و تأليف روى آورد و بيش از نيم قرن از عمر شريفش را به تدريس سپرى كرد . او بارها شرح لمعه ، شرح تجريد ، رسائل و مكاسب را تدريس نمود و صدها نفر از فضلاى حوزه علميه را پرورش داد ، درسش آميخته با مواعظ اخلاقى

ص: 56

بود و شركت كنندگان درسش ، علاوه بر علم و دانش از سجاياى اخلاقى و ملكات فاضله نفسانى اش هم بهره مى بردند . او مصداق « من يذكّركم اللَّه » و تواضع و زهد و تقوا و ساده زيستى در زندگى اش نمايان بود . در سال هاى جنگ تحميلى ، با حضورش در جبهه هاى نبرد ، روحيه بخش دل هاى رزمندگان اسلام بود و سال هاى بسيار - پس از وفات آيت اللَّه اراكى - امامت جماعت مدرسه مباركه فيضيه را بر عهده داشت .

او ، يكى از شاگردان مخصوص آيت اللَّه بروجردى و از اعضاى گروه تدوين « جامع احاديث الشيعه » بود و بسيارى از تقريرات درس معظم له را نگاشته بود و هم يكى از پيشگامان تحقيق و احياى كتب دينى بود كه نخستين بار با همكارى برخى از بزرگان كتاب هاى :

كشف الرموز ، روضةالمتقين ، ايضاح الفوائد و مجمع الفائده را تحقيق كرد و به چاپ رسانيد .

معظم له ، چند سال نيز براى دريس و سرپرستى حوزه علميه كماليه به خرم آباد مهاجرت نمود و در آنجا به تدريس و تاليف كتاب « مدارك العروه » پرداخت . او از سنين جوانى ، كفن خويش را آماده ساخته بود و با دست خودش تمام دعاى جوشن كبير را بر آن نگاشته بود .

تأليفات ايشان عبارتند از :

1 - مدارك العروة الوثقى - 30 ج - شرح كامل « عروه »

2 - حاشيه بر عروة الوثقى 3 - توضيح المسائل 4 - حاشيه بر وسيلة النجاة 5 - تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى ( ضمان ، غصب ، ارث الزوجة ، منجزات مريض و

ص: 57

صلاة )

6 - تقريرات درس اصول آيت اللَّه بروجردى ( مباحث الفاظ )

7 - تقريرات بحث فقه آيت اللَّه گلپايگانى ( صلاة جمعه و قضاء )

8 - كتاب هفت ساله چرا صدا درآورد ؟ ردّ شهيد جاويد ، نوشته : صالحى نجف آبادى

9 - تعليمات اخلاقى در حكومت انبياء و ائمه عليهم السلام 10 - شركت در تأليف و تدوين كتاب « جامع احاديث الشيعه » ( تحت اشراف آيت اللَّه بروجردى )

11 - تحقيق كتاب : ايضاح الفوائد - فخرالمحققين - ( 4 ج )

12 - تحقيق كتاب : روضة المتقين - ملا محمّد تقى مجلسى - ( 14 ج )

13 - تحقيق كتاب : مجمع الفائدة والبرهان - ملا احمد اردبيلى ( 10 ج )

14 - لغات القرآن المأخوذة من تفسير مجمع البيان سرانجام آن فقيه بزرگوار در شامگاه روز سه شنبه 18 تير ماه 1387 در 90 سالگى در بين نماز مغرب و عشا در مدرسه فيضيه ، جان به جان آفرين تسليم نمود و پيكر پاكش صبح روز پنج شنبه 20 تير ( 8 رجب 1429 ق ) با حضور انبوه علما و فضلاء حوزه علميه قم تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سبحانى بر آن ، در حرم مطهر حضرت معصومه به خاك سپرده شد و در سوگ فقدانش پيام هاى تسليت متعدد از سوى مقام معظم رهبرى و شخصيت هاى دينى و سياسى صادر گرديد و مجالس بزرگداشت مقام علمى و عملى اش تا مدت ها ادامه يافت .

اشراقى تبريزى 1334 - 1421 ق

آقاى حاج ميرزا جعفر اشراقى تبريزى، يكى از علماى مشهور تبريز به شمار مى رفت.

معظم له در 17 ربيع الاول 1334 ق - سالروز

ص: 58

ولادت پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم و امام جعفر صادق عليه السلام - در محله «نوبر» تبريز چشم به جهان گشود و در شش ماهگى پدرش را از دست داد، اما با گذشت ايام كودكى او را به مكتبخانه سپردند و پس از فراغت از تحصيل مقدماتى، مادرش وى را به مدرسه طالبيه فرستاد و ادبيات را از محضر آقا سيداسماعيل شنب غازانى فراگرفت. در آخر جمادى الاول 1353 ق به حوزه علميه قم آمد و تكميل ادبيات را در محضر آيت اللَّه ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و سطوح عاليه را از آيات عظام: امام خمينى و آقاى گلپايگانى فراگرفت و به زودى در شمار يكى از فضلاى حوزه قرار گرفت. دروس خارج فقه و اصول را در محضر آيات عظام: سيدمحمد حجت، سيدمحمدتقى خوانسارى، سيدصدرالدين صدر و ميرزا رضى تبريزى (يك دوره اصول) بياموخت و در سفرش به نجف اشرف، از درس هاى آيت اللَّه علامه شيخ محمدحسين كاشف الغطاء بهره برد و از او اجازه اجتهاد گرفت.

وى در سال 1375 ق به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى و تعظيم شعائر الهى پرداخت و بيش از 40 سال به تدريس، اقامه جماعت (در مسجد آقا) و تربيت شاگردان و وعظ و ارشاد مؤمنان و تفسير قرآن اشتغال داشت. وى حافظ قرآن بود و با محفوظات بسيارش، در ادبيات فارسى و عربى سرآمد اقران به شمار مى رفت. در شعر و ادب و تفسير نهج البلاغه به همراه دوستان گراميش آيت اللَّه ميرزا عبداللَّه مجتهدى و آيت اللَّه شيخ نصراللَّه شبسترى، شهره شهر بودند. او يكى از عالمان متعهد و روشنگرى بود كه در مسجدش، سال هاى بسيار

ص: 59

تفسير قرآن گفت و مسلمانان را به تدبر در قرآن و آموزش آن و بازگشت به فهم جديد كتاب مقدس فراخواند. او يكى از سخنوران زبردست بود و از حافظه اى قوى و نيرومند برخوردار . در منابرش با سبك ويژه خويش القاى خطابه مى كرد و مستمعان را - كه غالباً اهل فضل و دانش بودند - از سرچشمه علوم بسيارش بهره مند مى ساخت و نه تنها خطابه اش ملالت نمى افزود، بلكه تشنگى شنيدن مطالب دقيق و نكات ظريف را در شنونده بيش تر مى كرد. استاد در قم به همراه حضرات آيات: حاج آقا رضا صدر، سيدمحمود طالقانى و سيدعزالدين حسينى زنجانى علم جامعه شناسى را از كتاب علم الاجتماع مباحثه مى كرد و شناخت عمومى جامعه و فرهنگ مردم را دارا بود.

او در تبريز همراه دوستان قديمى اش حضرات آيات: شيخ عبداللَّه مجتهدى و شيخ نصراللَّه شبسترى محفلى با طراوت از علم و ادب و حديث و تاريخ تشكيل مى داد و اين سه استاد بزرگوار در تبريز، مثلث علم و فضيلت و روشنگرى را بنياد نهاده بودند و هر سه در مسجد خويش ارتقاى فكرى و آموزش فرهنگ قرآنى را عهده دار بودند.

فقيد سعيد در جريان نهضت اسلامى مردم ايران عليه رژيم ستمشاهى حضور فعال داشت و امضايش هماره ذيل اعلاميه هاى علماى شهر، ديده مى شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى، از سوى مردم استان آذربايجان شرقى به نمايندگى مجلس خبرگان قانون اساسى برگزيده شد و جزو تدوين كنندگان قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران بود.

برخى از تأليفات آن عالم فرزانه، عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حجت 2 . ديوان اشعار فارسى 3 . ديوان اشعار

ص: 60

عربى 4 . كشكول آن عالم بزرگوار در 88 سالگى (1379 ش / 1421 ق) بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش پس ار تشييع باشكوه در تبريز و نماز آيت اللَّه شيخ نصراللَّه شبسترى، به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد و نماز آيت اللَّه موسوى اردبيلى، در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 331 )

اعتمادى كاشانى 1348 -1416 ق

آقاى حاج سيدعباس اعتمادى، يكى از علماى مشهور كاشان به شمار مى آمد.

معظم له در 29 ذى حجة الحرام 1348 ق (1308 ش) زاده شد. پدرش عالم بزرگوار حجةالاسلام آقا محمود، فرزند حجةالاسلام آقا سيد رضى، فرزند حجةالاسلام آقا سيدمهدى كاشانى بوده است، كه نسب آنان به جناب عبداللَّه باهر بن الامام زين العابدين عليه السلام مى رسد. فقيد سعيد، پس از خواندن دروس دبيرستان، به اقتضاى سيره خانوادگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و در مدرسه آيت اللَّه يثربى، به مدّت 2 سال در محضر آيت اللَّه حاج شيخ محمود نجفى به تحصيل ادبيات پرداخت. در سال 1326 ش به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: مرعشى نجفى (مكاسب) لاكانى رشتى، شهيد صدوقى، ميرزا محمد مجاهدى (رسائل) آموخت و پس از آن به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: آقاى بروجردى، گلپايگانى، محقق داماد و شيخ عبدالنبى اراكى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. در سال 1334 ش به حوزه مشهد مقدس مشرف شد و حكمت و فلسفه را

از شيخ محمد رضا كلباسى و فيض گنابادى آموخت و پس از آن به نجف اشرف

ص: 61

مشرف شد و در مدرسه آيت اللَّه بروجردى اقامت گزيد و به درس هاى حضرات آيات: خويى (فقه واصول)، شاهرودى، سيدعبدالهادى شيرازى و شيخ حسين حلّى و بحث هاى خصوصى آيت اللَّه سيدجواد تبريزى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و اين همه 6 سال به طول انجاميد، تا پس از اخذ اجازات متعدد روايى، اجتهادى و امور حسبيه از اساتيدش، در ماه شعبان 1381 ق (بهمن 1340 ش) به زادگاهش بازگشت و به خدمات بزرگ علمى و دينى موفق گرديد. وى در كاشان به تأليف، تدريس، اقامه جماعت (در مسجد اعظم كرسى)، وعظ و ارشاد، احداث مساجد در داخل و خارج شهر، نظارت بر هيئات مذهبى و اعزام مبلّغ به روستاها، ايجاد قبرستان عمومى دار السلام پرداخت و از يادگارهاى ارزنده اش بنياد مساجد: كرسى، (با سقف آيينه)، خاتم الانبياء، اميرالمؤمنين، امام حسين و مهديه و ايجاد دارالعلم اسلامى كاشان (مدرسه علميه و كتابخانه عمومى) مى باشد. فقيد سعيد در قم و نجف بسيار به زيارت مشاهد مشرفه مى رفت و 13 بار پياده به كربلا و مكرر به مسجد سهله و مسجد كوفه و مزار علما و صلحا مى رفت و هماره در منزل خود به روضه خوانى و مراسم جشن در مواليد ائمه اطهار و تدريس سطوح مى پرداخت و دَمى از وقتش را بيهوده از كف نداد. در طول نهضت اسلامى مردم مسلمان، فعالانه شركت جست و در راهپيمايى ها و امضاى اعلاميه هاى علماى كاشان مشاركت داشت و در طول جنگ تحميلى، چند بار همراه با كاروان هاى كمك هاى مردمى به جبهه هاى جنگ شتافت .

برخى از تأليفات ايشان عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه سيدمحمد جواد طباطبايى

ص: 62

تبريزى 2 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه خويى 3 . ديوان اشعار (فارسى و عربى) - 2 ج

4 . مجموعه مقالات (در مجله نور دانش و مكتب اسلام)

5 . لوحة الحياة (درباره معاد)

6 . لبّ البيان فى معرفة الانسان و ودائع المنّان 7 . تسهيل الكفاية 8 . الرسالة الاعتمادية فى الاصول الاعتقادية 9 . الانسان و الدين 10 . حقيقت مرام در اجتماع يا ايدئولوژى صحيح

11 . ويترين (كشكول) 12 . سيماى انقلاب اسلامى در كاشان آن عالم بزرگوار و خدمتگزار دين در 67 سالگى در روز 21 مرداد ماه 1375 ش در راه بازگشت از زيارت حضرت امام رضا عليه السلام به همراه فرزندش حجةالاسلام سيدحسين اعتمادى، در اثر سانحه تصادف بدرود حيات گفت و عالمى از علم و عمل را با خود به خاك بُرد.

اعرافى يزدى 1328 - 1413 ق

آقاى حاج شيخ محمد ابراهيم اعرافى يكى از شخصيت هاى علمى استان يزد به شمار مى رفت. وى در سال 1328 ق در شهيديه ميبد در خانواده اى روحانى و متدين ديده به جهان گشود. پس از پشت ر نهادن دوران كودكى، به فراگيرى مقدمات پرداخت. در سال 1345 ق - زمانى كه هفده ساله بود - به مشهد رفت و نزد اديب نيشابورى به يادگيرى ادبيات و تكميل سطح اشتغال ورزيد. در سال 1351 ق به شوق تلمذ در محضر آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى به قم آمد و در درس ايشان شركت جست .

وى از حضرات آيات: حائرى، بروجردى، سيدابوالحسن اصفهانى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيدمحسن حكيم، امام خمينى و مرعشى نجفى رحمهم الله اجازه اجتهاد، امور حسبيه و روايت دريافت داشته بود.

ص: 63

ز خصوصيات ايشان، تهجد و عبادت، عدم استفاده از وجوه شرعى و گذران زندگى از راه كشاورزى، عشق بسيار به اهل بيت عليهم السلام ، سركشى به تبعيديان در زمان طاغوت و شجاعت و غيرت دينى بود .

بر جواهر بسيار مسلط و روايات فقهى و بسيارى از قرآن و ادعيه را حفظ بود.

وى پس از وفات آيت اللَّه حكيم، رسماً امام خمينى را به عنوان تنها مرجع تقليد معرفى نمود و با شروع انقلاب اسلامى ايران همراه با آيت اللَّه صدوقى و آيت اللَّه خاتمى به رهبرى مبارزات مردم استان يزد پرداخت. او شخصاً در تظاهرات و راهپيمايى هاى مردم شركت مى جست و هماره پناهگاه مبارزان بود. از خدمات ايشان اقامه نماز جمعه در سال هاى پيش از پيروزى انقلاب، حفر قنوات و چاه ها در روستاها، ساختمان مساجد و آب انبارها، مبارزه و طرد سلطه خان ها، مبارزه شديد با نفوذ بهائيت، تأسيس حوزه علميه در ميبد، تدريس فقه و اصول و پرورش طلاب و فضلا، اقامه جماعت و رهبى فكرى مردم را مى توان نام برد. رساله چهل حديث (مطبوع) و نوشتارهاى بسيار در تفسير و اخلاق از آثار اوست .

معظم له در ربيع الاول 1413 در 85 سالگى بدرود حيات گفت و از سوى رهبر معظم انقلاب در وفات ايشان پيامى صادر شد.

الهامى 1316 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ داود الهامى، يكى از چهره هاى مشهور علم و تحقيق در حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

استاد فقيد در سال 1316 ش (1356 ق) در آذرشهر - نزديك تبريز - به دنيا آمد. در 4 سالگى پدر متدين و باتقوايش آقا فتح اللَّه را از دست داد و دوران كودكى را با يتيمى

ص: 64

و فقر و مشكلات فراوان پشت سر نهاد. در نوجوانى، دوره متوسطه را خواند و پس از اخذ ديپلم در سال 1335 ش به تحصيل علوم دينى روى آورد و در مدرسه طالبيه تبريز، مقدمات و ادبيات را به خوبى فراگرفت و در سال 1338 ش به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را در محضر حضرات آيات: مكارم شيرازى، جعفر سبحانى، احمد پايانى، سيدجواد خطيبى و سيدمحمدباقر سلطانى فراگرفت و پس از آن به درس خارج فقه آيت اللَّه شريعتمدارى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و هم زمان دروس جنبى را در دارالتبليغ اسلامى از محضر اساتيد بزرگوار حضرات آيات: شهيد مطهرى، ملكى ميانجى، سيدمرتضى شبسترى، جعفر سبحانى، مكارم شيرازى، سيدموسى شبيرى

زنجانى، شيخ محمدجواد مغنيه و صدر بلاغى بسيار استفاده كرد و مقالات متعدد به رشته تحرير در آورد و هم به جمع اعضاى هيأت تحريريه مجله «مكتب اسلام» پيوست و پس از آن در تأليف «تفسير نمونه» با آيت اللَّه مكارم شيرازى همكارى نمود. استاد الهامى از آن پس، به تأليف و تدريس و تحقيق و تبليغ دين پرداخت و ده ها كتاب و صدها مقاله در زمينه تاريخ و كلام و عقايد از خود به يادگار نهاد. وى سال ها در مجله مكتب اسلام و مجله تخصصى كلام اسلامى، مؤسسه امام صادق عليه السلام، گروه تخصصى كلام حوزه علميه قم و مؤسسه دفاع از حريم تشيع سمت مديريت و مسؤوليت بر عهده داشت.

فقيد سعيد داراى اخلاقى خوش، محضرى شيرين، بيانى گرم و گيرا، دستى دهنده بود و اطلاعات خود را به رايگان در اختيار ديگران مى نهاد و مضايقه نداشت. متواضع بود و با

ص: 65

فضلاى جوان و تازه كار بسيار گرم و صميمى بود و آنان را هماره تشويق مى كرد. در دفاع از حريم اهل بيت عليهم السلام سرى پرشور داشت.

برخى از آثار وى عبارت اند از:

1 . مهدى (عج) خاتم اولياء و اوصياء 2 . آخرين اميد 3 . او خواهد آمد (با همكارى: استاد على اكبر مهدى پور)

4 . راز طول عمر امام زمان عليه السلام 5 . تحريف شناسى عاشورا در پرتو امام شناسى 6 . امامان اهل بيت عليهم السلام در گفار اهل سنت 7 . قبر گمشده - درباره مزار حضرت زهرا عليها السلام 8 . اسلام وايران 9 . اسلام دين جهانى و جاودانى 10 . اسلام و تحول زمان

11 . اسلام و حقوق طبيعى انسان 12 . اسلام و شفاعت 13 . چهره جهاد در اسلام 14 . مبانى حكومت اسلامى (2 ج، ترجمه و نگارش «معالم الحكومة الاسلامية» اثر آيت اللَّه جعفر سبحانى)

15 . راز شيعه بودن ايرانيان 16 . سيرى در تاريخ تشيع - چاپ نشده -

18 . سلمان، نخستين مسلمان ايرانى 19 . بيدارى در ميان خفته ها - سيدجمال الدين اسد آبادى -

20 . چهره زردشت در تاريخ 21 . مردى بزرگ از خطه فارس - آيت اللَّه شيخ بهاء الدين محلاتى -

22 . لقمان مربى نمونه 23 . پيدايش تصوف 24 . موضع تشيع در برابر تصوف 25 . عرفان و تصوف 26 . پيدايش تصوف در ميان شيعيان 27 . تصوف از ديدگاه ائمه اطهار عليهم السلام 28 . مقدمه و پاورقى بر «تحفة الاخيار» آخوند ملامحمدطاهر قمى - ردّ تصوف - ،

29 . مقدمه

ص: 66

و پاورقى بر «رهنماى حق» آيت اللَّه محلاتى شيرازى - اصول عقايد -

30 . مقدمه و پاورقى بر «اسرار العقائد» - ملاابوطالب شيرازى -

31 . تحقيقى درباره صابئان 32 . دو محور عقايد وهابيان 33 . در جست و جوى عرفان اسلامى

34 . عرفان اسلامى و عرفان التقاطى 35 . داورى هاى متضاد درباره محيى الدين عربى 36 . تاريخ انقلاب اسلامى ايران - چپ نشده -

37 . وهابيت و آل سعود - چاپ نشده -

38 . دنياى نهج البلاغه - كتابشناسى -

39 . ترجمه طرائف سيدبن طاوس

40 . ره يافتگان (مستبصران) - چاپ نشده -

41 . چهار فرقه انحرافى: اويسى، خاكسارى، ذهبى و نعمةاللّهى

42 . مجموعه مقالات در مجلات: مسجد، مكتب اسلام، كلام اسلامى 43 . شركت در تأليف «تفسير نمونه» - تا جلد هشتم -

آن مرد بزرگ، بر اثر كار مداوم و كوشش بسيار در اعلاى كلمه حق، به سكته مغزى دچار شد و در روز جمعه 24 شوال المكرم 1421 ق (30 دى 1379 ش)، در 63 سالگى بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش در روز شنبه 25 شوال - روز شهادت امام صادق عليه السلام - پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى بر آن، در قبرستان ابوحسين قم، به خاك آرميد.

( با استفاده از مقاله استاد : عبدالرحيم عقيقى بخشايشى و محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 88 - 90 )

الياسى 1340 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ عبداللَّه الياسى ، يكى از اساتيد حوزه علميه قم بود . فقيد سعيد در سال 1340 ق ( 1300 ش )

ص: 67

، در روستاى « آق زيارت » - از توابع هشترود - زاده شد .

پس از دوران كودكى و نوجوانى ، ادبيات آو مقدمات را در تبريز فراگرفت و در حدود سال 1330 ش به قم آمد و پس از تكميل سطوح عاليه ، به درس هاى آيات عظام : بروجردى ، حجت كوهكمرى ، شريعتمدارى ، و گلپايگانى و درس تفسير و فلسفه آيت اللَّه علامه طباطبايى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . وى ، همزمان با تحصيل ، به تدريس ، تأليف و تبليغ دين اشتغال داشت و ساليان فراوان به عنوان ممتحن سطوح عاليه ، در مركز مديريت حوزه علميه قم به خدمت پرداخت .

آثار چاپى وى عبارت است از :

1 . بيان المطالب فى شرح المكاسب ( 10 ج )

2 . ايضاح المطالب فى شرح الفرائد ( 2 جلد تاكنون ) 3 . روش خوشبختى در اسلام . آن عالم بزرگوار ، در روز سه شنبه 11 مهرماه 1385 ش ( 9 رمضان 1427 ق ) در 85 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه سيديوسف مدنى تبريزى بر آن ، به زادگاهش انتقال داده شد و در آنجا به خاك آرميد .

امامى كاشانى 1356 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ حسين امامى كاشانى يكى از علما و فقهاى كاشان به شمار مى رفت .

معظم له در حدود سال 1305 ش (1356 ق) زاده شد. پدرش عالم جليل آقا حسام الدين امام از فضلاى حوزه و از شاگردان ملا عبدالرسول مدنى كاشانى بود. وى، در زادگاهش مقدمات و سطوح را فراگرفت و پس از آن به قم آمد و

ص: 68

در درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت و پس از ساليانى چند به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى فقه و اصول آيات عظام: حكيم و خويى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. سپس به زادگاهش بازگشت و به تدريس و تأليف و اقامه جماعت (در مسجد ميرعماد، كه آن را از نو بنا نهاد) و راهنمايى مردم پرداخت. وى، داماد آيت اللَّه مدنى كاشانى بود و پس از وفات معظم له، بسيارى از مؤمنان كاشان به تقليد از ايشان روى آوردند. از آثار وجودى اش، بنياد مدرسه علميه اماميه و تعمير اساسى مسجد ميرعماد است.

تأليفات ايشان عبارت اند از:

1 . اصول الاماميه - در اصول فقه -

2 . قاعده لاضرر و تقيه 3 . رساله در شناخت اعلم 4 . حاشيه عروة الوثقى 5 . ترجمه عروة الوثقى - منطبق با فتاواى خويش -

اين پنج كتاب به چاپ رسيده است .

6 . فقه الاماميه (3 ج)

7 . متفرّدات الامامية 8 . دراسات الاصول معظم له، در روز پنجشنبه اول فروردين 1381 ش (6 محرم الحرام 1423 ق) در 75 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در كاشان، به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد و نماز پسر عمويش آيت اللَّه محمد امامى كاشانى بر آن، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 96 - 98 )

امين سبزوارى 1337 - 1421 ق

آقاى حاج سيد علينقى امين سبزوارى، يكى از دانشمندان و ائمه جماعت تهران به شمار بود.

فقيد سعيد در

ص: 69

سال 1337 ق (1297 ش) در سبزوار به دنيا آمد و پس از تحصيلات ابتدايى و كمى زبان فرانسه، در مدرسه «فصيحيه» به فراگيرى علوم دينى پرداخت و پس از استوارى ادبيات و سطوح، به درس خارج حضرات آيات: ميرزاحسن سيادتى، ميرزا مهدى فقاهتى، ميرزا حسين پيشنمازى و حجةالاسلام ميرزاآقا فاضل هاشمى حاضر شد و بنيه علمى اش را استوار ساخت. و هم زمان با بهره ورى از پدرش (امير سيدحسن امين الشريعة) و عمويش (نظام العلماء)، عرفان و ادبيات و سرودن شعر را فراگرفت و به علم موسيقى هم آشنايى پيدا كرد. در سال 1340 ش، به تهران آمد و به تأليف و تصنيف و اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت و به نوشته خويش «در عموم علوم و فنون موسيقى و شعر دست داشت» و از آيات عظام: حكيم، شاهرودى، سيد عبدالاعلى سبزوارى، شيخ آقا بزرگ تهرانى و ديگران اجازه روايت و حسبيه داشت و ساليان فراوان در مسجد خاتم الانبياء - تهران پارس - به امامت و نشر احكام

و تبليغ دين اشتغال داشت.

وى داراى تأليفات گوناگون بود، كه از آن جمله اين كتاب ها به چاپ رسيده است :

1 . پرتو حقيقت (خداشناسى)

2 . جلوه حق (اسرار نماز و ادعيه آن)

3 . خلاصة التواريخ 4 . ديوان اشعار و قصايد و غزليات

5 . ذخيرة الابرار 6 . ادعيه قرآنى 7 . اظهارنظر درباره نوشته ابن عربى بنام «مناقب چهارده معصوم»

وى، پس از 82 سال زندگى، در خرداد ماه 1379 ش بدرود حيات گفت.

امينى نجفى 1355 - 1421 ق

آقاى شيخ محمدهادى امينى يكى از نويسندگان و محققان مشهور به شمار مى رفت.

معظم له، به سال 1355

ص: 70

ق (1314 ش) در نجف اشرف زاده شد. پدرش، علامه بزرگ و دانشمند سترگ آيت اللَّه علامه شيخ عبدالحسين امينى تبريزى (1320 - 1390 ق) صاحب «الغدير» و «شهداء الفضيلة» و او فرزند آيت اللَّه ميرزا احمد - بن مولا نجف على - امين الشرع (1287 - 1370 ق) صاحب «حاشيه مكاسب» - و از شاگردان ميرزا اسداللَّه تبريزى - بوده است (نقباء البشر، ج 1، ص 124). او پس از تربيت در مكتب علمى و تحقيق پدر بزرگوارش و فراگيرى ادبيات و سطوح، به تأليف و تحقيق و پژوهش روى آورد و ده ها كتاب را به سامان رسانيد. آن فقيد علاوه بر تحصيل علوم دينى، موفق به اخذ دكترا از دانشگاه الازهر در ادبيات عرب شد و در اثر فشار رژيم بعثى عراق، در سال 1391 ق از عراق اخراج شد و تهران را براى زندگى برگزيد، كه اين تا پايان عمرش ادامه يافت. وى، در طريق محبت و ولايت اميرالمؤمنين على عليه السلام سر از پاى نمى شناخت و عمر خويش را بر سر اين كار نهاد. هر هفته - روزهاى دوشنبه - از

تهران به قم مى آمد و پس از زيارت حضرت معصومه عليها السلام به مسجد مقدس جمكران مشرف مى شدو در هيئتى از عاشقان امام زمان، حديث كسا را مى خواند و سپس به تهران مى رفت. او در انقلاب اسلامى ايران، فرزندش مهندس مرتضى را هم تقديم كرد كه به وسيله منافقين كوردل، هدف ترور قرار گرفت و به شهادت رسيد .

برخى از تأليفات وى عبارت اند از:

1 . معجم رجال الفكر و الادب فى النجف خلال الف عام (3 ج) - كه معروف ترين

ص: 71

كتاب وى است -

2 . اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام و الرواة عنه (2 ج)

3 . اعلام نهج البلاغه 4 . نهج البلاغه و اثره على الادب العربى 5 . حالة المرأة الاجتماعية فى عهد الفاطميين 6 . عيد الغدير فى عهد الفاطميين 7 . الشريف الرضى 8 . معلم الامة الشيخ المفيد 9 . مصادرالدراسة عن الشيخ الطوسى 10 . مصادر ترجمة الشريف الرضى 11 . الشيوعية ثورة و تآمر 12 . الشيوعية عدوة الانسانية 13 . الى ابى (ديوان شعر)

14 . التدخين و السرطان (ترجمة)

15 . مناعة المجتمع العربى 16 . مكة (به فارسى ترجمه شده است)

17 . فاطمة بنت اسد

18 . فاطمة بنت الامام الحسين عليه السلام 19 . فاطمة بنت الامام موسى الكاظم عليه السلام 20 . بطل فخ 21 . معجم المطبوعات النجفية 22 . مخطوطات مكتبة السيدمحمد البغدادى 23 . مخطوطات مكتبة السيد الحكيم (من نوادر...)

24 . تذكره شعراى غدير (6 ج) .

25 . ياران پايدار امام حسين عليه السلام 26 . عترت در قرآن 27 . درس هايى از مكتب ولايت

و كتاب هاى تحقيقى وى، عبارت اند از:

28 . اخبار السيد الحميرى. از ابى عبيداللَّه مرزبانى 29 . اخبار شعراء الشيعة. از ابى عبيداللَّه مرزبانى

30 . اختيار مصباح السالكين. - شرح نهج البلاغه - از ابن ميثم بحرانى 31 . ديوان طلايع بن رزيك 32 . الدرر الباهرة من الاصداف الطاهرة. از شهيد اول 33 . الايجاز فى الفرائض و المواريث. از شيخ طوسى 34 . رواية الطف. از محمدرضا شالچى 35 . السقيفة و الفدك. از ابوبكر احمد جوهرى

ص: 72

36 . افحام الاعداء و الخصوم. از سيدناصر حسين موسوى هندى 37 . خصائص الائمة عليهم السلام از سيدشريف رضى 38 . خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام . از شريف رضى

39 . فتح الملك العلى بصحة حديث «انا مدينة العلم و بابها على». از ابوالفيض

احمد غمارى مغربى 40 . كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام . محمد بن يوسف كنجى شافعى 41 . نزل الابراربما صحّ من مناقب اهل بيت الاطهار عليهم السلام. از محمد بن رستم خان حارثى بدخشانى 42 . نظم درر السمطين فى فضائل المصطفى و المرتضى و البتول و السبطين. از شمس الدين محمد بن يوسف خزرجى زرندى حنفى

43 . المناقب. مولى حيدرعلى شيروانى اصفهانى

44 . فضائل فاطمة الزهرا عليها السلام . از ابى حفص بن شاهين بغدادى 45 . خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام . از حافظ ابوعبدالرحمن نسائى 46 . مقدمه هاى فراوان بر كتاب هاى تاريخى و حديثى، مانند «الكنى و الالقاب » و « الدرة النجفية»

47 . ده ها مقاله در مجلات مصر، لبنان، سوريه و عراق آن محقق فرزانه، پس از 65 سال زندگى، در چهارشنبه 18 شعبان المعظم 1421(25 آبان 1379 ش) بر اثر بيمارى، چشم از جهان فروبست و به مواليان طاهرينش پيوست. پيكر پاكش را در روز پنجشنبه پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه سيدمحمد شاهرودى، در بقعةالعلماى باغ بهشت قم به خاك سپردند.

( محمّد هادى امينى ، معجم رجال الفكر والادب فى النجف ، ج 1 ، ص 182 - 184 )

انصارى قمى 1323 - 1391 ق

آقاى حاج شيخ مرتضى انصارى در سال 1323 ق در قم، در خانواده اى پرفضيلت

ص: 73

- كه نَسَب شان به شيخ الطائفه جناب سعد بن عبداللَّه بن ابى خلف اشعرى قمى، صحابى جليل القدر حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام مى رسد - زاده شد.

پدرش مرحوم آقا شيخ محمّد حسين زاهد، يكى از عباد و زهاد پايين شهر قم و از معتمدين و ثقات حضرات آيات: آقا شيخ ابوالقاسم قمى و آقا شيخ مهدى حكمى قمى بوده است. برادرش مرحوم حاج شيخ على زاهد، در تابستان هاى سخت و گرم ماه رجب و شعبان را روزه گرفته و به ماه رمضان متصل مى كردند و در دوره عمرشان كمتر اتفاق افتاد كه نماز شبشان ترك شده باشد. آنان در امر به معروف و نهى از منكر بسيار كوشا بودند و مرتكبين امور خلاف شرع را شخصاً توبه مى دادند.

مرحوم انصارى در اوان تأسيس حوزه علميه قم در سال 1340 ق - 1300 ش به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات و ادبيات را نزد مرحوم علامه اديب تهرانى و سطوح را نزد آيات: ميرزا محمّد همدانى، آخوند ملا على همدانى، حاج شيخ

محمّد على حائرى و حاج سيد محمّد تقى خوانسارى فرا گرفت و پس از آن در سال 1347 ق، به درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى حاضر شد و به زودى در زمره يكى از شاگردان مبرّز وى در آمد. او در همان زمان، سخت مورد توجه استادش قرار گرفته بود، داستان زير گواهى بر اين مدّعا است:

پيش از آنكه معمم شود، روزى در تيمچه بزرگ بازار، بر فراز منبر بود كه مرحوم آيت اللَّه حائرى وارد مجلس شد و زمانى كه منبر شيرين وى را مشاهده كرد، او

ص: 74

را به نزد خود طلبيد و فرمود: نام شما چيست و چرا تاكنون معمم نشده اى؟

مرحوم انصارى گفت: آقا! نام من شيخ مرتضى است و تاكنون در خودم اهليت و صلاحيت معمم شدن را نديده ام. آيت اللَّه حائرى فرمود: ان شاءاللَّه كه شيخ مرتضى انصارى بوده باشى ( و از همان زمان نام خانوادگى اش در ميان علما و مردم به « انصارى » معروف شد )، تو بهترين كسى هستى كه شايستگى عمامه نهادن را دارد. فردا من به حجره ات - در مدرسه فيضيه - مى آيم و عمامه بر سرت مى گذارم.

روز بعد كه مردم و بازاريان و طلاّب با خبر شده بودند كه آقاى حاج شيخ به مدرسه فيضيه براى عمامه گذارى بر سر شيخ مرتضى مى رود همه به مدرسه فيضيه رفته بودند.

وى از بنيانگذاران هجرت براى تبليغ در ماه مبارك رمضان و ماه محرم به همراه دوستانش مرحوم آيت اللَّه محقق داماد و آيت اللَّه شيخ محمّد رضا طبسى بود. آيت اللَّه طبسى در مصاحبه اش با مجله « حوزه » شماره 34 مى گويد:

دهه آخر صفر، من به ساوه رفتم و دوستان هم نقاط ديگر را براى امر تبليغ انتخاب كردند. مثلاً مرحوم آقاى سيد محمّد داماد، آشتيان را انتخاب كردند و مرحوم آقاى انصارى، يزد را انتخاب كردند.

مرحوم انصارى، حسب الامر آيت اللَّه حائرى چندين سال براى اقامه جماعت و ترويج دين به قصبه گركان - دو فرسخى آشتيان - رفت و مردم آن سامان را با مواعظ و خطابه هاى خود ارشاد كرد. در حقيقت تحكيم دينِ مردم گركان و آشتيان، مرهون اقامت چندين ساله وى و زحمات بى دريغ و شبانه روزى اش بوده است.

استاد علامه مرحوم حجةالاسلام سيد

ص: 75

عبدالعزيز طباطبائى مى فرمودند: « آقاى انصارى در اين مدت نهايت بهره و استفاده را از اوقات خويش برد. هم نسلى متدين تربيت كرد و هم با مطالعه دقيق بحارالانوار، آن را از حفظ كرد و بر آن مسلط شد، او به اندازه اى در حديث شناسى متبحّر و چيره دست بود كه هر حديثى را از او مى پرسيدند با ذكر منبع آن - كه در چه جلد و چه بابى است - پاسخ مى داد ».

او پس از حدود 10 سال توقف در آن منطقه، به زادگاهش بازگشت و به فعاليت هاى دينى پرداخت.

او خطيبى رشيد و سخنورى فصيح و بليغ و واعظى دلسوز براى جامعه بود. محبت و اخلاص وى به ائمه اطهار عليهم السلام به حدّ كمال و راوى روايات و احاديث آنان بود. او مردى روان شناس بود و اغلبِ مطالب روز را با احاديث و روايات تطبيق و تلفيق مى كرد و با شيرينى و ملاحتى كه داشت آنها را به جامعه تفهيم مى كرد. تخصص وى بيشتر در نشر احاديث و اخبار بود، مطلبى را كه با آيه اى از قرآن عنوان مى كرد درباره آن تا آخر منبر، ده ها حديث و روايت مى آورد و آن را با اشعار و امثال و حكايت هاى دلنشين مى آميخت. او حافظ بيش از سى هزار حديث بود و از اين گنجينه گرانبها، در منبرها به خوبى استفاده مى كرد.

آيت اللَّه صافى گلپايگانى مى فرمودند: « در يك مجلسى شمردم تا هفتاد حديث در يك موضوع خواند ».

منبرش به قدرى مفيد و با ارزش بود كه همه - از عالى و دانى و از فقيه و مجتهد تا آدم هاى عادى - از منبرش

ص: 76

استفاده مى بردند و منبر او را قدر مى دانستند. نمونه اى را در اين باره مى آوريم:

سالى در كربلا، در منزل مرحوم آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى منبر مى رفت روزى سخنش به درازا كشيد و ظهر نزديك شد، ايشان خواست منبر را خاتمه دهد. آيت اللَّه قمى فرمودند: « به بيانات خود ادامه دهيد، امروز نماز نمى رويم ».

و اين امر از شخصى زاهد و متقى مانند مرحوم آيت اللَّه قمى بسيار عجيب بود.

آيت اللَّه حاج سيد محمّد روحانى مى فرمود:

ايشان سالى در ماه مبارك رمضان، در نجف اشرف در مسجد شيخ انصارى به منبر مى رفت. آيت اللَّه خوئى هم شب ها در مسجد خضرا درس مى فرمود. ما به ايشان مى گفتيم: آقا، درس را كمى زودتر تعطيل كند تا به منبر آقاى انصارى هم برسيم. ايشان پرسيدند: مگر آقاى انصارى در منبر چه مى گويد كه شما مى خواهيد از درس من كم كنيد؟ گفتم: آقا! منبر ايشان گفتنى نيست، ديدنى است.

ايشان، شبى درس را زودتر تعطيل كرد و به مجلس آقاى انصارى، حاضر شد و از كثرت نقل در شگفت آمد و فرمود:

آرى! شما حق داريد. اين مجلس خيلى قابل استفاده است.

و از آن روز به بعد، هر شب درس را كمى زودتر تعطيل مى فرمود.

او به هر جا قدم مى گذاشت منشأ خير و بركت مى شد. چه بسيار گنهكارانى كه به محضر ايشان آمده و توبه مى كردند و از كارهاى زشتشان به يكباره دست مى كشيدند.

او خود در اين باره گفته بود:

زمانى در شبهاى محرم، در تهران پس از نماز مغرب و عشا سه مجلس را اداره مى كردم. طيب خان - رضايى - پيش من آمد و مرا

ص: 77

براى مجلس بارفروشان ميدان شوش دعوت كرد عذر آوردم و گفتم: طيب خان! من پس از نماز سه مجلس دارم و ديگر به مجلس شما نمى رسم. وانگهى ساعت از نيمه شب هم مى گذرد. او گفت آقاى انصارى! ما ده بيست نفر بوديم كه همه جور كارهاى خلاف انجام مى داديم و در اثر منبرهاى پارسال شما از همه آنها دست كشيديم. من شما را - چه دعوت ما را قبول كنى و چه قبول نكنى - مى آيم و مى برم. من هم قبول كردم و فكر مى كردم كه مجلسم خلوت است. اما ديدم مجلس مالامال از جمعيت است و از بهترين مجالس من در تهران شد.

مرحوم حجةالاسلام حاج شيخ محمّد على انصارى مى نويسد:

در زمان رضا خان سواد كوهى و پس از آن، رشت و بندر انزلى در اثر استيلاى حزب توده، مركز فحشا و منكرات بود و زن و مرد در انواع تمايلات نفسانى آزاد بودند. در

چنين شرايط سختى عده اى از متدينين بندر به فكر افتاده و از مرحوم حاج شيخ مرتضى انصارى دعوت كردند كه دو ماه محرم و صفر براى تبليغ به آن شهر برود.

وى آن سال را بدان شهر رفت و تبليغات دينى را آغاز كرد.

مى گفت: ديدم نامه هاى زيادى نوشته مى شود و از گرانى پول حمام شكايت دارند در منبر پرسيدم: آقايان! گرانى پول حمام به من چه ربطى دارد؟

گفتند: آقا تا وقتى شما به اين شهر نيامده بوديد، غالب مردم نماز نمى خواندند و براى غسل به حمام نمى رفتند. اكنون مردم اهميت نماز را يافته و نيازمند حمام و غسل هستند و حمام كم و گران است.

از

ص: 78

اين رو ايشان دو باب حمام ساختند و مساجد متروكه و مخروبه را تعمير و آباد كردند و دو مسجد جديد نيز ساختند.

پس از شكست خفّت بار رژيم شاه در طرح انجمن ايالتى و ولايتى، شاه به تصويب لوايح ششگانه و رفراندم قلابى 6 بهمن 1341 روى آورد كه اين بار هم مراجع تقليد به همراه امام خمينى به ميدان آمدند و مردم مسلمان و غيور ايران را بر مخالفت و اعتراض بر عليه آن برانگيختند و موج تظاهرات و اعتراضات در كشور به راه افتاد و به دنبال آن بسيارى از مساجد و درس هاى حوزه هاى علميه به تعطيلى كشيده شد و روحانيون و علما به زندان ها و سياه چال ها روانه شدند و در پى آن، عيد نوروز سال 1342، از سوى مراجع تقليد و علماى شهرستان ها روز عزا اعلام شد.

با حلول فروردين 1342، كه همزمان با ايام شهادت رئيس مذهب شيعه امام جعفر صادق عليه السلام بود، رژيم شاه براى حمله به حوزه علميه قم آماده شده بود. در آن روز، ميدان آستانه و خيابان هاى اطراف حرم حضرت معصومه عليها السلام مالامال از كماندوها و نيروهاى ارتشى بود و كاميوهاى مملو از سربازان مسلح در خيابان هاى قم تردد مى كردند. در قم يك حكومت نظامىِ اعلام نشده برقرار شده بود.

نويسنده كتاب بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى در اين باره مى نويسد:

« ... عصر روز جمعه دوّم فروردين ( 25 شوال 1382 ق ) به مناسبت سالروز

شهادت حضرت امام جعفر عليه السلام از سوى مرحوم آيت اللَّه گلپايگانى در مدرسه فيضيه، مجلس عزادارى برقرار بود. ازدحام جمعيت - كه تمام صحن حياط، بالكن هاى

ص: 79

طبقه دوّم و شبستان هاى مدرسه آكنده از مردم بود بسيار زياد و چشمگير بود.

پس از سخنرانى حجةالاسلام حاج سيد محمّد آل طه، مرحوم آقاى انصارى بر فراز منبر قرار گرفت و درباره زندگى امام صادق عليه السلام و كوشش هاى دامنه دار آن حضرت در آگاه ساختن مردم به حقايق قرآن و مكتب تشيع و كار شكنى هاى شديد مخالفين و معاندين در مقابل آن حضرت داد سخن داد، آن گاه از حوزه علميه قم به عنوان « دانشگاه امام صادق عليه السلام » و « سربازخانه امام زمان عليه السلام » سخن به ميان آورد و رشته سخن را به نقش آن حوزه در حفظ و حراست احكام اسلام و استقلال ايران كشانيد كه يكباره صداى پرمهيب صلوات در فضاى مدرسه پيچيد و سخن او را قطع كرد. او بى اعتنا به اين صلوات بى مورد خواست به سخنان خود ادامه دهد كه بار ديگر صداى صلوات، او را از سخن گفتن باز داشت. در اين هنگام آقاى سيد رضا موسوى اردستانى - كه نزديك منبر نشسته بود - مرد نابكارى را ديد كه مرتب صلوات مى فرستد، به او حمله كرد و مشت محكمى به دهان او كوبيد كه يك باره صدها مشت از چپ و راست به سر و صورت آن سيد روحانى فرود آمد و او را به كلّى گيج و از خود بى خود ساخت. مردم كه متوجه روى دادن حادثه اى در پاى منبر شده بودند، از هر طرف سر مى كشيدند تا ببينند چه خبر است؟ و برخى از جاى خود برخاسته مى كوشيدند خود را به محل حادثه نزديك كنند. ولى آقاى انصارى كه سخت كوشش

ص: 80

داشت آرامش مجلس به هم نخورد، كوشيد كه با شوخى و بذله گويى جريان را به اصطلاح « ماست مالى » نمايد از اين رو مردم را دعوت به آرامش كرد و اظهار داشت: « بنشيند، چيرى نيست، چند نفر پاى منبر ما سرِ يك دانه سيگار كشمكش داشتند، تمام شد » و از آن جا كه دريافت تمام افرادى كه دور منبرش نشسته و با چشمان شرارت بار به او خيره شده اند، به گفته خودش عوضى هستند كه براى بر هم زدن مجلس و آشوبگرى بدان جا آمده اند، لحن سخن خود را عوض كرد و با زبان نرم

خواست آن دژخيمان وحشى را آرام ساخته و از شرارت باز دارد، از اين رو با لحنى ملايم اظهار داشت:

« ما كه با كسى سر جنگ نداريم، ما در اينجا جمع شده ايم تا براى ششمين پيشواى شيعيان ذكر مصيبتى بكنيم و اگر حرفى مى زنيم، سخنى مى گوييم جز نصيحت مشفقانه منظورى نداريم، ما وظيفه داريم خير و صلاح ملك و ملت را... » كه صداى صلوات بار ديگر طنين افكند و يكى از آنها از منبر بالا رفت تا بلندگو را از جلو او بكشد، آقاى انصارى هم يك پله پايين آمد و بلندگو را از دست او كشيد و فرياد برآورد:

« آى مردم! آى مسلمان هايى كه از صدها فرسخ راه به اين شهر مقدس آمده ايد، به شهر و ديار خود كه بازگشتيد به همه برسانيد كه ديگر به روحانيت اجازه ذكر مصيبت براى رئيس مذهب هم نمى دهند... ».

كه بار ديگر صداى صلوات رشته سخن را از كفَش ربود. او كه مى ديد به هيچ وجه

ص: 81

نمى تواند سخن بگويد و اوضاع وخيم تر از آن است كه فكر مى كرد فوراً سر و ته مطلب را هم آورد و از منبر پايين آمد و رفت كنار آيت اللَّه گلپايگانى نشست. اما در همين لحظه صدها كماندوى گارد با دستور سرهنگ مولوى به مردم و روحانيون حمله ور شدند و به قصد كُشت، آنان را به سبُعيت و درندگى هر چه تمام تر مى زدند، حمله دژخيمان با شدت هر چه تمام تر تا پاسى از شب ادامه داشت، در حين زد و خورد، بستگان آيت اللَّه گلپايگانى و عده اى از طلاب خرم آبادى و ديگران، معظم له و آقاى انصارى را به اتاق دوّم سمت شرقى مدرس بردند. كماندوها - كه از منبرهاى آقاى انصارى در صبح و عصر در مدرسه حجتيه و فيضيه سخت عصبانى بودند و قصد كشتن او را داشتند - كه متوجه شدند آيت اللَّه گلپايگانى و آقاى انصارى در آن اتاق هستند به آن جا حمله بردند و در و پنجره اتاق را درهم شكستند و خُرد كردند و به دنبال آن وارد اتاق شدند و با محافظين - كه شمارشان بيش از پنجاه نفر - بود به زد و خورد پرداختند.

پس از خروج آيت اللَّه گلپايگانى و مردم و روحانيون از مدرسه فيضيه، آقاى انصارى هم از طريق رودخانه متوارى شد و تا مدت 40 روز مخفيانه زندگى مى كرد.

مرحوم انصارى همت والايى در تشويق مردم به ايجاد بناهاى خيريه داشت از نمونه هاى مشهود آن در قم، تعمير مسجد امام حسن عسكرى و مسجد جامع مى باشد. او هر شب در مسجد امام به منبر مى رفت و مردم را براى آبادى مسجد تشويق مى كرد. پس از چند

ص: 82

شب، به آجرپزها دستور داد تا هر شب چند ماشين آجر و قزافى و نظامى در مدخل ورودىِ مسجد بريزند و در منبر گفت: هر كس وارد مسجد مى شود يك دانه آجر با خود بياورد و به اين ترتيب شبى چند ماشين مصالح ساختمانى وارد مسجد مى شد.

يكى از محلات قم به نام كوچه حاج زينل، بدون مسجد بود. ايشان در منبر پرسيد: اين را چه نام است؟ گفتند: كوچه حاج زينل. ايشان پسران آن مرحوم را تشويق كرد و آنان مسجدى بزرگ ساختند كه اكنون هم بر پا است.

نيز وى، زمانى در ماه مبارك رمضان در مسجد ارك تهران منبر مى رفت. كثرت جمعيت شركت كننده به حدى بود كه مسجد با تمام بزرگى اش كوچك مى نمود. او در منبر گفت: اين درست نيست كه خانه خدا ( مسجد ارك ) كوچك باشد و خانه دولت - اداره راديو - بزرگ باشد و با پرورش و پيگيرى اين موضوع و مكاتبات با نخست وزيرى، موفق شد تا بخشى از حياط اداره راديو و تبليغات را داخل مسجد ارك كند.

مرحوم حجةالاسلام انصارى، در مبارزه با فساد و منكرات بسيار مى كوشيد و هر جا قدم مى نهاد در اولين مرحله به تبليغ عليه مظاهر گناه برمى خاست. و با تشويق مردم اين مراكز را از بين مى برد و يا بعضاً به مراكز فرهنگى تبديل مى كرد.

داستانى را در اين باره مى آوريم:

در زمان متفقين ( 1321 ش ) چند باب مغازه مشروب فروشى، در خيابان حضرتى باز شده و اشاعه فساد مى كردند. از طرفى هم بارندگى بسيار كم و خشكسالى سختى شد و اغلب زراعات مردم قم بى آب ماند. مردم

ص: 83

دو قريه محلات و نيماورد به پشتيبانى قدرت نخست وزير وقت - صدرالاشراف محلاتى - عهدنامه هزار ساله قم را ناديده انگاشته و آب رودخانه را به روى مردم قم بستند. فرياد مردم به گوش دولت - كه نخست وزيرش مالك آن قرا بود - نرسيد. زارعين به ستوه آمدند و ماشين هايى تهيه

كردند و با چوب و چماق و تفنگ بر آن شدند تا به محلات رفته و سدها را بشكنند و آب را به اطراف قم جارى كنند، بيم فتنه اى بزرگ و كشتارى بسيار مى رفت. آقاى انصارى در آن زمان بر فراز منبر، به آيات مباركه سوره واقعه:

« أفرأيتم ما تحرثون * أانتم تزرعونه ام نحن الزارعون * افرأيتم الماء الذى تشربون * أانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون * لو نشاء جعلناه اجاجاً فلولا تشكرون » استناد كرده و پس از شرح و تفسير آنها فرمودند:

مردم چرا جماعت ها را به هم مى زنيد اگر مى خواهيد انقلاب كنيد كه نتيجه بگيريد پس بريزيد شراب فروشى ها را به هم بزنيد كه در اين شهر دينى و مذهبى عليه قرآن و مقدسات مذهبى اشاعه منكرات نكنند. شما درِ اين مغازه ها را ببنديد من از آسمان به شما آب مى دهم جنگ كردن لازم نيست .

صبح روز بعد جوانان و روحانيان و مردم همه جمع شدند و با دامن هاى پر از سنگ و چوب به طرف مشروب فروشى ها روان شده، زدند و شكستند و سوختند و از آنجا به طرف شهر نو رفته و عمده فروشى مسكرات و خانه هاى فواحش را به آتش كشيدند ، شگفت آنكه در كنار مغازه هاى مشروب فروشى، يك دكان نجارى

ص: 84

و يك مغازه لباس فروشى بود و با اينكه شعله هاى فروزان مشروبات الكلى به آسمان مى رفت اما به قدرت الهى به آن دو مغازه زيانى نيامد عصر روز بعد ابرهايى در آسمان پديدار شد و باران شديد باريد كه در رودخانه سيل جارى شد و زراعات و باغات مشروب گرديد.

او هماره بر فراز منبر، از اوضاع بد اجتماع و اقتصاد و فرهنگ مملكت و كارهاى دولت انتقاد مى كرد و حقايق را مى گفت از اين رو چندين بار به كلانترى احضار شد و پرونده برايش ساختند .

از جمله در يكى از سالها، در ماه مبارك رمضان در مسجد اراك تهران منبر مى رفت در شب نوزدهم ماه كه شب قدر بود وزراى وقت در كاخ گلستان مقابل مسجد مجلس شب نشينى و زيباى اندام تشكيل داده بودند در آن شب، اشرف پهلوى جايزه 200 هزار تومانى را از آن خود كرد روز بعد كه مرحوم انصارى با خبر شد از شدت خشم

چشمانش سرخ و رنگش بر افروخته شد و به منبر رفت و دودمان كثيف پهلوى را به باد انتقاد گرفت و گفت:

يك مشت فاحشه بى بند بار از جان اين ملت مسلمان چه مى خواهند؟ شب قدر شب ضربت خوردن اميرالمؤمنين رجال دولت مشغول عيش و نوش و بد مستى اند؟

و تا پايان منبر با حرارتى هر چه تمام تر، در حالى كه صدايش علاوه بر مسجد، به تمام خيابان هاى اطراف مير سيد و جمعيت زيادى در مسجد و اطرافش اجتماع كرده بودند، اين گونه سخن گفت. مجلس كه تمام شد، پليس انصارى را بازداشت كرده و به شهربانى برد. كه با اقدامات آيت اللَّه مير

ص: 85

سيد محمّد بهبهانى، آزاد گرديد.

از آن مرحوم، يازده دفتر پر برگ در تنظيم احاديث و آيات و روايات و اشعار باقى مانده، كه يكى از آنها تفسير سوره والعصر - به طور كامل - مى باشد.

سرانجام آن خطيب شهير عالم اسلام، پس از عمرى موعظت و ارشاد و پس از يك دوره بيمارى در تاريخ چهارشنبه 27 / مرداد / 1350 ش ( 26 جمادى الاول 1391 ق ) در 69 سالگى بدرود حيات گفت. پيكر پاكش، صبح روز پنجشنبه 28 مرداد از مسجد رفعت به سوى حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام ، با حضور يكپارچه علما و روحانيون و قاطبه اصناف و اهالى تشييع و پس از نماز آيت اللَّه نجفى مرعشى بر آن، در مقابر اشعريين - قبرستان شيخان - رو به روى مرقد جناب زكريا بن آدم اشعرى به خاك سپرده و مراسم متعددى از سوى مراجع و بزرگان براى ايشان برگزار شد .

به هنگام تشييع جنازه اش، بازار قصد تعطيلى داشت امام چون روز 28 مرداد بود، شهربانى قم با اعزام پليس به بازار و تهديد بازاريان، آنان را مجبور به باز كردن مغازه ها و چراغانى كردند.

همچنين تشييع جنازه آن مرحوم، باعث شد تا مراسم جشن و رژه 28 مرداد بر هم زده شود. و روز بعد برخى از متصديان تشييع را به ساواك و شهربانى احضار و تحت بازجويى قرار دادند .

صفحه اى از كتاب دائرةالمعارف اعلمى

آيت اللَّه بروجردى و آقايان فاضل لنكرانى - حاج انصارى - ميرزا اسحاق آستارائى

در مراسم افتتاح مدرسه خان در 1376 ق

آيت اللَّه بروجردى و آقاى انصارى در نماز بر

ص: 86

پيكر ملا محمّد جواد صافى گلپايگانى

انصارى قمى 1329 - 1405 ق

آقاى حاج شيخ محمدعلى انصارى قمى در سال 1329 ق در قم زاده شد. خانداش در تقوا و پرهيزگارى شهره بودند و نسب به شيخ الطائفه ابوالقاسم سعدبن عبداللَّه بن ابى خلف اشعرى قمى (م 299 ق) مى بردند .

فقيد سعيد پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و آموختن دروس اوليه، به مدرسه علميه رضويه شتافت و ادبيات و سطوح را از ميرزا محمّدعلى اديب تهرانى و آقا سيدعبداللَّه موسوى اشتهاردى فراگرفت . در هفده سالگى پدر از دست داد و سرپرستى خانواده اش را برعهده گرفت و سير تحصيلى اش متوقف ماند، اما با حضور منظم و مستمر در مجالس فقه و تفسير و اخلاق حضرات آيات : ميرزا محمّدفيض قمى ، ميرزا محمّدكبير قمى و به ويژه حاج سيدعلى اكبر برقعى قمى بر غناى دانش خويش بيافزود . وى با شور بسيار به خواندن كتاب هاى تاريخ، تفسير، حديث، شعر و تراجم پرداخت و با حافظه قوى خويش، تمامى مطالب را به ذهن مى سپرد . او يك غزل ده بيتى را با دو مرتبه خواندن و يك قصيده سى بيتى را با سه مرتبه مرور از حفظ مى نمود

و در سينه اش، اشعار و احاديث و تواريخ فراوان موج مى زد و در معانى و بيان، عروض و قافيه، لغت و تاريخ، حديث و سيره، دستى توانا داشت.

از سنين نوجوانى به سرودن شعر پرداخت و در برگرداندن متون عرب به نظم پارسى بسيار توانا بود و در اين راستا احاديث و اشعار عربى بسيار را به فارسى درآورد (مانند: قصيده تائيه ابن فارض، قصيده جلجليه عمروبن عاص، قصيده رائيه ملامهر على خويى، قصيده

ص: 87

ميميه فرزدق و قصيده نونيه ابوالفتح بستى و...)، اما مشهورترين كارش كه نام او را در جهان شيعه جاودان ساخت، ترجمه و شرح نهج البلاغه به نظم و نثر فارسى (10 ج) بود كه تقريظهاى بسيار از علماى ايران و عراق و لبنان بر آن نوشته شد (و شمار آن ها به 20 تقريظ مى رسد)

آثار وى عبارت اند از:

1 . نهج البلاغه منظوم (10 ج)

2 . ترجمه و شرح نهج البلاغه 3 . ترجمه و شرح غررالحكم و دررالكلم (2 ج)

4 . درج گهر يا درياى نور (ترجمه و شرح وصيتنامه پيامبر صلى الله عليه وآله به ابوذر به نظم و نثر)

5 . آيين جهان دارى (ترجمه و شرح عهدنامه اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر، به نظم و نثر)

6 . خورشيد روشن (ترجمه و شرح وصيتنامه على عليه السلام به امام مجتبى عليه السلام به نظم و نثر)

7 . ديوان اشعار (مدايح، مراثى، مواعظ، قصايد، غزليات و تخميسات)

8 . اختران ادب (2 ج) - گزيده اشعار فارسى در 65 موضوع -

9 . آيينه دل (2 ج) - آيات، روايات، حكايات و اشعار در 52 موضوع اخلاقى -

10 . دفاع از اسلام و روحانيت (2 ج) - نقد آثار دكتر على شريعتى -

11 . دفاع از حسين عليه السلام شهيد - نقد كتاب «شهيد جاويد» -

12 . محمد صلى الله عليه وآله پيغمبر شناخته شده - نقد كتاب «محمد پيغمبرى كه از نو بايد شناخت» -

13 . انتقادات تاريخى - نقد كتاب هاى: پيامبر، عايشه بعد از پيامبر، محمد پيامبر و سياستمدار، حيات محمد - هيكل

ص: 88

- و شيخ الاموييّن حفناوى -

14 . پاسخ به بدانديشان - نقد نوشته هاى مردوخ كردستانى -

15 . تاريخ خلفا - و تحليلى از وقايع پس از رحلت رسول خدا -

16 . خزائن المراثى يا آذرستان - سير قيام ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام از آغاز تا پايان، به نظم -

17 . شكوفه هاى معطر ( شررهاى فروزان ) - گردآورى اشعار فارسى پيرامون قيام امام حسين عليه السلام -مخطوط -

18 . شرح زندگى على اكبر عليه السلام - مخطوط -

19 . مقدمه و پاورقى «اسئلة القرن المجيد و اجوبتها»

20 . بازگشت خورشيد - پيرامون حديث ردّ الشمس - مخطوط -

فقيد سعيد پس از 76 سال زندگى در ششم صفر چشم از جهان فروبست و در هفتم صفرالخير 1405 ق ( 5 آبان 1363 ش ) تشييع و پس از نماز آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى بر آن، در مقابر آل اشعريين - قبرستان شيخان، مقابل مقبره زكريابن آدم اشعرى - به خاك سپرده شد و مجالس يادبودش در قم، تهران، و شهرهاى ديگر، تا مدت ها ادامه يافت.

نامه آيت اللَّه ميلانى به مرحوم انصارى

نامه شهيد قاضى طباطبائى به مرحوم انصارى

نامه شهيد قاضى طباطبائى به مرحوم انصارى

نامه آقاى سيادتى ( از علماى سبزوار ) به مرحوم انصارى

نامه آقاى سيادتى به مرحوم انصارى در فوت علامه امينى

نامه آيت اللَّه فانى اصفهانى به مرحوم انصارى

شعرى از حاج شيخ احمد محمودى شيرازى تقديم به مرحوم انصارى

نامه ميرزا ابوالحسن شريف عسكرى ( از علماى تهران ) به مرحوم انصارى

نامه آقاى سيد حسين ميرباقرى ( از علماى

ص: 89

اراك ) به مرحوم انصارى

نامه ( از استانبول ) به مرحوم انصارى

خط و شعر مرحوم انصارى در مرثيه امام حسين عليه السلام

انصارى قمى 1340 ق - زنده در 1405 ق ؟

شهيد آقاى حاج شيخ احمد انصارى قمى، يكى از علماى مشهور نجف اشرف به شمار بود.

معظم له، در سال 1340 ق، در قم، در خانواده اى كه نسب به سعد بن عبداللَّه اشعرى قمى (م 299 يا 300 ق) مى بردند، همراه و توأم با برادرش آيت اللَّه حاج شيخ محمود انصارى قمى (1340 - 1419 ق) زاده شد. آنان، بسيار هم شكل و شمايل بودند و اخلاق و رفتار و كردارشان مانند هم بود، به گونه اى كه نزديكانشان هم آنان را با يكديگر به اشتباه مى گرفتند.

در ده سالگى پدرش - شيخ محمد حسين زاهد را كه يكى از ملازمان و اطرافيان آيت اللَّه آقا شيخ مهدى حكمى قمى و آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم قمى بود - را از دست داد و تحت كفالت برادران بزرگترش حجج اسلام: حاج شيخ مرتضى انصارى و حاج شيخ محمدعلى انصارى، قرار گرفت. در 22 سالگى (1362 ق)، به توصيه برادرانش، براى فراگيرى علوم دينى به نجف اشرف رفت و به تحصيل ادبيات و سطوح نزد اساتيدى هم چون: آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى (مغنى ومطول و شرح

لمعه) و ميرزا محمد اردبيلى (حساب و نجوم و هندسه) پرداخت و پس از آن، سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: سيديحيى يزدى، حاج ميرزا حسن يزدى، سيدمحمد روحانى قمى و شيخ مجتبى لنكرانى فراگرفت واين درس ها را با برادرش حاج شيخ محمود انصارى، شهيد سيدمحمدباقر صدر، شيخ محمدرضا جعفرى و شيخ محمدصادق جعفرى مباحثه مى نمود. سپس به درس هاى آيات

ص: 90

عظام: سيدمحمود شاهرودى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيدمحسن حكيم و آقاى خويى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. او و برادرش، در اين زمان يكى از شناخته شده ترين فضلاى نجف به شمار بودند و امين و مشاور مراجع تقليد - به ويژه آيت اللَّه العظمى خويى (كه بيش از سى سال در درس هاى فقه و اصول و تفسير معظم له شركت نمود و تقريرات آن ها را نگاشت) - قرار گرفتند و هر دو، در حوزه نجف به علم و فضل و تقوا و گره گشايى از كار طلاب و زائران ايرانى مشهور بودند و هر كس كارى داشت بديشان مراجعه مى كرد. معظم له، در كنار اشتغالات علمى و تدريس سطوح، همتى عالى در انجام كارهاى خير و عام المنفعه داشت، كه از جمله آن ها توليت و شركت فعال در ساختمان حسينيه قمى ها در كربلا ، بنياد جديد « مسجد الخضراء» - در كنار حرم مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام، كه محل تدريس آيت اللَّه خويى بود - و مزار كميل بن زياد نخعى و رشيد هجرى ، تعمير و بازسازى مدرسه صدر و تعويض بسيارى از درها و فرش هاى حرم اميرالمؤمنين و عتبات عاليات (با كمك متمكنين و متدينين ايرانى و عراقى) بود. روابط گسترده آيت اللَّه انصارى با نيكوكاران ايرانى، او را به حلقه وصل براى رسيدن مبالغ كلانى از وجوه شرعيه به مراجع تقليد و حوزه علميه نجف و مراكز دينى (از قبيل: حسينيه ها و مساجد و مدارس و تهيه خانه و جهيزيه براى طلاب و فضلا و سادات) قرار داد. به گونه اى كه كمتر اقدام عام المنفعه اى انجام مى گرفت، مگر آن كه معظم له عهده دار بخشى از آن بود. يكى

ص: 91

ديگر از كارهاى او مسؤوليت كمك رسانى به حدود 700 زندانى ايرانى در زندان حّله بود

(كه با عدم آگاهى از قوانين عراق به تناوب در سال هاى 1350 تا 1354 ش دستگير شده بودند و در زندان -با شرايط بسيار سخت - به سر مى بردند) كه معظم له، با توافق با مسؤولين زندان، شرايط بسيار مناسبى براى آنان فراهم آورد و هزاران دينار عراقى را صرف بهبود وضعيت معيشتى آنان گردانيد ودر نهايت، باز با اقدامات ايشان، و گفت و گو با مسؤولين مربوطه، حكم عفو عمومى تمام آنان صادر شد و همگى در سال 1355 ش، آزاد شدند و به ايران بازگشتند.

آن شهيد عزيز و برادر گرامى اش، در وقايع سال 1342 (حمله به مدرسه فيضيه و دستگيرى امام خمينى و وقايع 15 خرداد) از هيچ اقدامى فروگذار نكردند و علاوه بر صدور اعلاميه، حوزه را به تعطيل واداشت و ديدارى ميان علما و مراجع وقت ( آيات عظام : خويى و شاهرودى ) با آيت اللَّه حكيم در كوفه ترتيب داد و در تثبيت و ترويج مرجعيت امام خمينى در حوزه نجف، و معرفى مقام ايشان، فعاليت هاى بسيار نمود. اين فعاليت ها و اقدامات اجتماعى و نفوذ بسيار او در حوزه نجف، باعث شد تا رژيم بعثى عراق، كه براى درهم شكستن حوزه نجف و از ميان بردن قدرت مرجعيت و تهاجم همه جانبه به جمهورى اسلامى ايران آماده مى شد، به چهره هاى صاحب نفوذ حوزه يورش برد و آنان را تحت فشار قرار دهد، كه در طليعه آنان آيت اللَّه شهيد انصارى بود. او چند بار مورد تعرض و بازداشت قرار گرفت، اما حمايت آيت اللَّه خويى از

ص: 92

ايشان، موضوع را موقتاً منتقى ساخت، تا سرانجام در ارديبهشت 1359 ش، در نيمه شبى تاريك، او را به همراه آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى جواهرى دستگير و آزادى ايشان را منوط به همكارى و تأييد آيت اللَّه خويى از رژيم بعث و حمايت از جنگ با ايران نمودند، تأييدى كه هرگز حوزه و مراجع حاضر به آن نبودند و پس از آن بود كه ديگر خبرى از او و ساير دستگير شدگان حوزه نجف به دست نيامد و همه اقدامات بى نتيجه ماند، تا اين كه با سقوط رژيم سفاك بعث عراق، روشن شد آنان در تاريخ نامعلوم، به جوخه اعدام سپرده شدند و اينك قبر مطهر آنان نيز معلوم نيست.

آثار علمى وى عبارتند از :

1 - تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى ( معاملات )

2 - تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى ( دوره كامل )

3 - تقريرات درس فقه آيت اللَّه حكيم

شهيد انصارى - آيت اللَّه خوئى - شهيد حاج شيخ محمّد تقى جواهرى

حاج شيخ احمد انصارى - حاج شيخ محمّد على انصارى

صفحه اى از كتاب « آنچه گذشت » نوشته عبدالهادى حائرى

صفحه اى از تقريرات درس اصول آيت اللَّه خوئى به قلم شهيد انصارى

صفحه اى از تقريرات درس اصول آيت اللَّه خوئى به قلم شهيد انصارى

صفحه اى از تقريرات درس فقه آيت اللَّه خوئى ( صلاة ) به قلم شهيد انصارى

صفحه اى از تقريرات درس فقه آيت اللَّه خوئى ( صلاة ) به قلم شهيد انصارى

صفحه اى از تقريرات درس فقه آيت اللَّه خوئى ( مكاسب محرمه ) به قلم شهيد انصارى

انصارى قمى 1340 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمود انصارى قمى يكى از

ص: 93

علماى مشهور تهران به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1340 ق در قم، در خانواده تقوا و فضيلت - كه نسب به محدث جليل القدر، شيخ الطائفة سعد بن عبداللَّه بن ابى خلف اشعرى قمى (م 300 ق) صاحب «المقالات والفرق» مى بردند - همراه با برادرش، آيت اللَّه شهيد حاج شيخ احمد انصارى، به دنيا آمد. در ده سالگى پدرش شيخ محمد حسين زاهد را كه يكى از زهّاد و عبّاد شهر و از ملازمين آيت اللَّه آقا شيخ ابوالقاسم قمى و آيت اللَّه حاج شيخ مهدى حكمى قمى بود، را از دست داد و تحت سرپرستى برادران دانشمندش حجج اسلام: واعظ شهير حاج شيخ مرتضى انصارى و حاج شيخ محمد على انصارى قرار گرفت و دروس اوليه را در مكتبخانه فراگرفت. 22 ساله بود (1362 ق) كه به توصيه برادرانش براى فراگيرى علوم دينى همراه با برادر توأم خويش رهسپار نجف اشرف گرديد و به تحصيل ادبيات و سطوح نزد آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى پرداخت . سپس سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: حاج سيديحيى يزدى، حاج ميرزا حسن يزدى و آيت اللَّه

سيد محمد روحانى و آيت اللَّه حاج شيخ مجتبى لنكرانى و ميرزا محمد اردبيلى (هيأت و حساب) فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدعبدالهادى شيرازى، سيدمحسن حكيم و سيدابوالقاسم خويى حاضر شد و از محضر ايشان، به ويژه آيت اللَّه خويى (كه در درس هاى فقه و اصول و تفسير ايشان، به طور مرتب شركت جُست و تقريرات آن ها را نگاشت) بهره هاى فراوان بُرد. در اين زمان وى و برادرش - كه بسيار هم شكل و شمايل بودند و تشخيص آنان از يكديگر مشكل

ص: 94

بود - در حوزه نجف به علم و فضل و تقوا و گره گشايى از كار طلّاب و زائران ايرانى مشهور بودند و هر كس كارى داشت بديشان مراجعه مى كرد و آنان براى حلّ مشكلات ديگران، سر از پاى نمى شناختند و با كمال جديّت، درانجام خواسته هاى مردم مى كوشيدند.

وى در سال 1384 ق به تهران آمد و به فعاليت هاى دينى و اجتماعى، مانند امامت جماعت و رسيدگى به امور محرومان و نيازمندان پرداخت و در هر كار خيرى (مانند: احداث مساجد و درمانگاه ها و تهيه مايحتاج زندگى براى نوعروسان) شركت مى كرد. او موفق شد دو مسجد : ثامن الائمه و جواد الائمه عليه السلام را در خيابان ناصر خسرو بنياد نهد و در احداث بيمارستان ثامن الائمه عليه السلام (مشهد) شركت نمايد. وى در توسعه و تجديد بناى حرم مطهر حضرت رقيه عليها السلام (دمشق) شركت فعال داشت و در اين راه زحمات بسيارى كشيد. به انجام مستحبات و پرهيز از مكروهات تقيّد فراوان داشت. با آغاز نهضت اسلامى مردم ايران و دستگيرى امام خمينى در سال 1342، وى و برادرش در ترغيب و تشجيع علماى نجف به حمايت از امام راحل، نقشى مهم برعهده داشتند و از هيچ اقدامى فرو گذار ننمودند .

تواضع و فروتنى در رفتارش مشهود بود و به همه كس - از وضيع و شريف - ابتدا به سلام مى نمود. خُلقى خوش و گفتارى نيك داشت و در امر به معروف و نهى از منكر كوشش بسيار مى كرد. به سادات علاقه بسيار داشت و در جلو پاى آنان بلند مى شد و مقدم برآنان راه نمى رفت. در رسيدگى به حال ضعيفان، از هيچ كوششى

ص: 95

روگذار نمى كرد. به صله رحم و زيارت علماى بلاد اهميت فراوان مى داد و از سرِ عشق به ائمه اطهار عليهم السلام مكرّر به زيارت عتبات عاليات و مشهد مقدس و حرمين شريفين مشرّف مى شد و در عزاى آنان با صداى بلند مى گريست و در روز عاشورا، بدون عبا و با پاى برهنه حركت مى كرد .

مورد وثوق و اعتماد بسيار مراجع تقليد بود و بسيارى از ايشان، امر تغسيل و تدفين خويش را بدو محوّل نموده بودند. وى از آيات عظام: شاهرودى، سيدعبدالهادى شيرازى، حكيم، خويى، امام خمينى، گلپايگانى و خوانسارى اجازه اجتهاد و امور حسبيه و از حضرات آيات: شيخ آقا بزرگ تهرانى و مرعشى نجفى اجازه روايت داشت. به گفته آيت اللَّه سبحانى «او پاكدامن زيست و پاكدامن مُرد، از او مكروهى نديدم و فكر مى كنم كه انديشه گناه نيز در فكر او نبود».

برخى از آثارش عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حكيم 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى مكاسب محرمه، بيع و خيارات (آماده چاپ)

3 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى. (دوره كامل)

4 . تقريرات درس تفسير آيت اللَّه خويى.

وى در سحرگاه جمعه 23 ذى قعده الحرام 1419 ق (سالروز شهادت امام رضا) برابر با 21 اسفند 1377 ش در 79 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش صبح شنبه در تهران، و عصر در قم باشكوه فراوان تشييع و پس از نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن، در مقابر اشعريين - قبرستان شيخان - در جوار برادران عالمِ و بزرگوارش - قدّس اللَّه اسرارهم - به خاك سپرده شد .

نامه تسليت آيت اللَّه نجومى در فوت مرحوم انصارى

ص: 96

خرين صفحه از تقريرات درس اصول آيت اللَّه خوئى ( استصحاب ) از مرحوم انصارى

ايازى 1350 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ قوام الدين ابوالحسن ايازى، يكى از علماى مشهور استان مازندران به شمار بود .

فقيد سعيد در سال 1310 ش (1350 ق) در روستاى «رستمكلا» - يازده كيلومترى بهشهر - زاده شد. پدرش حجةالاسلام شيخ حيدر ايازى، نخستين آموزگار وى بود.

معظم له، پس از تحصيل و تكميل ادبيات، در سال 1322 ش به قم آمد و مدت 12 سال از درس اساتيد بزرگ حوزه علميه قم مانند آيت اللَّه العظمى بروجردى، امام خمينى و علامه طباطبايى بهره مند شد و پس از آن به شوق تحصيل در حوزه علميه نجف، در سال 1334 ش رهسپار نجف اشرف شد و مبانى علمى اش را نزد آيات عظام: شاهرودى، حكيم، خويى، ميرزاباقر زنجانى و ميرزا هاشم آملى رحمهم الله استوار ساخت و پس از آن، در سال 1342 ش (1383 ق) به درخواست اهالى زادگاهش به وطن خويش بازگشت و با بنياد مدرسه علميه جعفريه، به آموزش و تربيت طلاب علوم دينى پرداخت و ده ها نفر را پرورش داد و به حوزه علميه قم فرستاد كه اينك، بسيارى از آنان از علما و فضلاى قم و مازندران به شمار

مى روند. آن عالم بزرگوار در طول 40 سال اقامت خويش در زادگاهش، به اقامه جماعت، تأليف و تدريس، وعظ و تبليغ دين پرداخت و با كمال تواضع و فروتنى به خدمت صادقانه به مذهب اشتغال داشت.

از كتاب هاى ايشان است:

1 . تقريرات فقه و اصول اساتيدش در نجف

2 . منظومه هدية الانوار - تضمين اشعار الفيه ابن مالك در اخلاق

ص: 97

و تاريخ

3 . ديوان شعر فارسى 4 . روان شناسى 5 . شرح زندگى آيت اللَّه كوهستانى 6 . تفسير برخى از سوره هاى قرآن مجيد وى در اول فروردين 1381 ش (6 محرم الحرام 1423 ق) در 70 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش با حضور هزاران نفر از علما و مردم شريف مازندران تشييع و پس از نماز فرزندش بر آن، در مدرسه جعفريه به خاك سپرده و در سوگ فقدان وى، پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد.

ايروانى 1331 - 1426 ق

آقاى حاج شيخ محمّد تقى ايروانى ، يكى از علماى معروف نجف اشرف بود . وى ، در سال 1331 ق ، در نجف در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش آيت اللَّه شيخ محمّد جواد ايروانى ( 1287 - 1382 ق ) از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى ، سيدمحمّدكاظم يزدى ، و شريعت اصفهانى و او فرزند آيت اللَّه العظمى شيخ محمّد فاضل ايروانى ( 1232 - 1306 ق ) از مراجع تقليد و اساطين حوزه نجف ، و از شاگردان شيخ انصارى و صاحب جواهر بود .

( محمّدهادى امينى، معجم رجال الفكر فى النجف ، ج 1 ، ص 194 ) .

فقيد سعيد ، پس از دوران كودكى و نوجوانى ادبيات و سطوح را نزد پدرش و ديگران فراگرفت و به درسهاى آيات عظام : خويى ، سيدمحمّدتقى بحرالعلوم و شيخ عباس مظفر حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان به تدريس و تأليف و تحقيق روى آورد و در « كلّية الفقه » ، دروس فقه و اصول را القاء كرد و گروهى

ص: 98

از فضلاى نجف را پرورش داد ( مانند : شيخ حسن جواهرى ، سيدمحمّدرضا

خرسان ، سيدعبدالهادى حكيم ، سيدحسين صدر ، شيخ احمد وائلى ، سيدعدنان بكاء و سيدحسين بحرالعلوم1 دحسين بحرالعلوم، 2 ) او يكى از برترين تلاميذ آيت اللَّه خويى و مورد توجه خاص ايشان بود . از اقدامات ارزنده معظم له چاپ و تحقيق موسوعه عظيم « حدائق » بود كه با تلاش و كوشش ايشان از زاويه خمول بيرون آمد و به عالَم علم و دانش عرضه شد . در سال 1412 ق به قم آمد و دوران نقاهت خود را در اين شهر گذرانيد و در سال 1425 ق به نجف اشرف بازگشت .

از آثار ايشان است :

1 . تحقيق و تعليق بر حدائق الناضرة ( 22 ج ) 2 . كتاب الرضاع ( چاپى و تقريرات درس آيت اللَّه خويى )

3 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 419 ) .

آن فقيه بزرگوار ، پس از 95 سال زندگى ، در رمضان المبارك 1426 ق بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش در وادى السلام نجف اشرف به خاك خُفت .

باقرى اصفهانى 1340 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ غلامرضا باقرى اصفهانى ، يكى از علماى مشهد مقدس به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1340 ق ( 1300 ش ) در حاجى آباد - از توابع شهر نجف آباد - به دنيا آمد و پدرش را در سنين كودكى از دست داد . پس از اخذ تحصيلات مقدماتى ، در 16 سالگى به قم آمد و مقدمات و

ص: 99

سطوح اوليه را از اساتيدى مانند : حاج سيدمرتضى علوى فريدنى ، حاج شيخ محسن الهى لاهيجى و حاج شيخ ابوالقاسم نجف آبادى فراگرفت و در سال 1364 ق ، رهسپار نجف اشرف شد و سطوح عاليه را از استادانى مانند : آيت اللَّه حاج سيديحيى يزدى و آيت اللَّه حاج شيخ عبدالحسين رشتى و حكمت و فلسفه را هم از علامه حاج شيخ صدرا بادكوبه اى آموخت و پس از آن به درس خارج آيات عظام : شيخ كاظم شيرازى ، سيدعبدالهادى شيرازى ، شيخ محمّدعلى كاظمى خراسانى ، ميرزاهاشم آملى ، آقاى خويى ، آقاى حكيم و آقاى شاهرودى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان به تدريس مكرر سطوح فقه و اصول در « جامعة النجف » پرداخت و ده ها نفر از فضلاى نجف را درس

آموخت . در سال 1391 ق ، در جريان اخراج ايرانيان از عراق ، از نجف به قم آمد و پس از مدّتى در مشهد مقدس رحل اقامت افكند و به تدريس خارج فقه و اصول ، و تأليف و تصنيف پرداخت .

از آثار اوست :

1 . حجية ظواهر الكتاب ( چاپ شده )

2 . انوار الهداية ( چاپ شده )

3 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى 5 . شرح عروة الوثقى 6 . داستان كاروان كربلا 7 . رسالة فى ارث الزوجة 8. رسالة فى الاعتقادات 9 . رسالة فى العدالة . ( شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 80 ، امينى ، محمّدهادى ، معجم رجال الفكر فى النجف ، ج

ص: 100

1 ، ص 201 ) .

سرانجام آن فقيه بزرگوار ، در 85 سالگى ، در روز جمعه 17 آذر 1385 ش ( 16 ذى قعدة 1427 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز شنبه پس از تشييع در قم و نماز آيت اللَّه حاج سيدمحمّد رجايى اصفهانى بر آن ، به نجف اشرف انتقال داده شد و در قبرستان وادى السلام به خاك سپرده شد .

بحرالعلوم 1348 - 1422 ق

آقاى حاج سيدحسين طباطبايى بحرالعلوم، يكى از مراجع تقليد و از فقهاى مشهور نجف اشرف به شمار بود. معظم له در سال 1348 ق، در نجف اشرف ديده به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه سيد محمدتقى بحرالعلوم (1318 - 1393 ق) از مراجع تقليد نجف و از شاگردان مشهور ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى و سيدابوالحسن اصفهانى و او فرزند آيت اللَّه سيدحسن بحرالعلوم (1282 - 1355 ق) از شاگردان: شيخ الشريعه اصفهانى ، سيدمحمدكاظم يزدى و شيخ عبداللَّه مازندرانى، و او فرزند علامه اديب مفضال سيدابراهيم بحرالعلوم (1248 - 1319 ق) و او فرزند آيت اللَّه سيدحسين بحرالعلوم (1221 - 1306 ق) از شاگردان معروف شريف العلماء مازندرانى و صاحب جواهر، و او فرزند آيت اللَّه سيدمحمدرضا بحرالعلوم (1189 - 1253 ق) از شاگردان پدر بزرگوارش و شيخ جعفر كاشف الغطاء و شيخ محمدتقى ملاكتاب، و او فرزند سيدالطايفه آيت اللَّه العظمى سيدمحمدمهدى بحرالعلوم (1155 - 1212 ق) بود كه شرح حال و خدمات اين بيت جليل در تمام كتاب هاى تاريخ و تراجم شيعه آمده

است. (ر.ك: مقدمه رجال السيد بحرالعلوم، ج 1، ص 1 - 200)

فقيد سعيد، دوران كودكى را در دامان پاك پدر و مادر بزرگوارش گذرانيد و پس

ص: 101

از آن، به تحصيل علوم دينى روى آورد. او در آغاز در منتدى النشر ادبيات و عقايد و سطوح را نزد اساتيد بزرگوارى چون: شيخ محمدرضا مظفر، شيخ محمدتقى ايروانى، شيخ على ثامر و شيخ محمد شريعت فراگرفت و پس از آن سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: ميرزا على فلسفى و سيداحمد اشكورى (شرح لمعه)، سيدمحمد روحانى و شيخ عبدالحسين رشتى (مكاسب)، شيخ مجتبى لنكرانى (رسائل)، شيخ محمدامين زين الدين (كفايه و شرح تجريد) ميرزا حسن يزدى (طهارت شيخ) و شيخ محمدطاهر آل راضى (شرح منظومه) آموخت. در 23 سالگى بود كه از تمام دروس سطح فراغت جست و به درس خارج اصول آيات عظام: ميرزا حسن بجنوردى، ميرزا باقر زنجانى و آيت اللَّه خويى و درس خارج فقه پدر بزرگوارش آيت اللَّه سيدمحمدتقى بحرالعلوم، آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه خويى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. او هم زمان با تحصيل، به تدريس و تأليف و نظم اشعار و تأسيس مؤسسات عام المنفعه پرداخت. در ايام تعطيل حوزه به تدريس تفسير و كلام و ادب، و تأليف و تحقيق اشتغال داشت و از آثار ماندگارش بنياد «مكتبة العلمين» با همكارى آيت اللَّه علامه سيدمحمّدصادق بحرالعلوم ( 1313 - 1399 ق ) - براى تحقيق و چاپ و اهداى كتاب هاى شيعى - و تأسيس «جامع الشيخ الطوسى» - به دستور پدر بزرگوارش - مى باشد .

فقيد سعيد، پس از وفات آيت اللَّه العظمى خويى، با فشارهاى گوناگون از جانب رژيم بعثى عراق مواجه شد؛ اما هيچ گاه سر تسليم در مقابل آنان فرود نياورد. با اين كه گروهى از اقوام و خويشان و نزديكانش را پس از

ص: 102

انتفاضه نيمه شعبان 1412 ق دستگير و زندانى كرده بودند و او هم هماره در معرض تهديدهاى رژيم ددمنش عراق بود، در مقابل تهديدها و تطميع هاى رژيم ايستادگى كرد تا آن كه با مرگى مشكوك به ديدار خدا و ملاقات اجداد طاهرينش شتافت.

وى در نجف اشرف و ساير مناطق شيعه نشين عراق به عنوان يكى از مراجع تقليد مطرح بود و مسجد شيخ طوسى - كه مزار جدّش سيدبحرالعلوم و پدرانش هم هست - را به عنوان پايگاه درس و بحث و نماز جماعت خويش برگزيده بود و محل اجتماع مردم متدين و خانه اميد بسيارى از آرزومندان گرديده بود.

تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . تحقيق كتاب «تلخيص الشافى» شيخ طوسى (4 ج)

2 . تحقيق كتاب «الفوائد الرجالية» سيدبحرالعلوم ، (4 ج) با همكارى عمويش: آيت اللَّه سيدمحمدصادق بحرالعلوم 3 . تحقيق كتاب «مقتل الحسين» سيدمحمد تقى بحرالعلوم 4 . الجهاد فى الاسلام 5 . وجيزة الاحكام (رساله عمليه)

6 . زورق الخيال (ديوان شعر) .

و آثار غيرچاپى اش هم عبارت اند از:

7 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه سيدمحمدتقى بحرالعلوم (شرح تبصره علامه)

8 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 9 . شرح منظومه فقهى سيدبحرالعلوم 10 . شرح ديوان سيدبحرالعلوم 11 . شرح ديوان جدش سيدحسين بحرالعلوم 12 . شرح ديوان جد ديگرش سيدابراهيم بحرالعلوم 13 . رياض و جميلة (نمايشنامه شعرى)

14 . كل شيى ء (مجموعه ادبى)

15 . ادب الطف

16 . جعفر الطيار 17 . حاشيه بر شرح تجريد

آن فقيه خدمتگزار دين، در صبح جمعه 29 ربيع الاول 1422 ق (1 تير 1380 ش) در 73 سالگى، بر اثر

ص: 103

مرگى مشكوك در نجف اشرف درگذشت و رژيم عراق پيكر پاكش را بى درنگ و بدون هرگونه تشييع و مجالس بزرگداشت، مظلومانه و غريبانه در مسجد شيخ طوسى به خاك سپرد.

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 135 )

بروجردى 1329 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد بروجردى از مشاهير عالمان بروجرد بود. پدرش آيت اللَّه ملا عبداللَّه بروجردى از شاگردان ملا اسداللَّه بروجردى و شيخ محمد باقر اصفهانى و يكى از اساتيد مرجع عالى قدر آيت اللَّه العظمى بروجردى (در مقطع سطح) بود كه در 28 صفر 1329 ق در بروجرد درگذشت.

وى در همان سال در بروجرد زاده شد و پس از رشد، تحت سرپرستى برادر ارشد و همنام خود (آيت اللَّه شيخ محمد بروجردى) دوره ابتدايى را در دبستان جمال به پايان رسانيد، آن گاه وارد حوزه علميه آن شهرستان شد.

دروس مقدماتى را از محضر حجةالاسلام شيخ حسين آقا ابو فراگرفت و در اثر استعداد فراوانى كه داشت در سن شانزده سالگى (1345 ق) به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و دروس خود را تحت نظارت خواهر فاضله خود، نزد اساتيدى هم چون: ميرزامحمدعلى اديب تهرانى و شيخ على اصغر صالحى كرمانى به انجام رسانيد. شرح لمعه را نزد آيت اللَّه مرعشى نجفى و رسائل را نزد آيت اللَّه گلپايگانى

و مكاسب را از محضر آيت اللَّه سيدمحمد تقى خوانسارى و كفايةالاصول را نزد آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى آموخت .

نخستين درس خارج كه ايشان در آن شركت جست، بحث خارج اصول آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى بود و با فرزند ارشد استاد خود (آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حائرى) درس را مباحثه مى كرد .

معظم له در دروس خارج

ص: 104

حضرات آيات: سيدمحمد حجت كوهكمرى، سيدمحمّد تقى خوانسارى، سيدحسين طباطبايى بروجردى و شيخ محمد على اراكى نيز شركت جست و از معارف و علوم آن بزرگان بهره ها برد. وى علاوه بر كسب دروس فقه و اصول، از دروس حكمت و اخلاق آيات عظام: شيخ محمد على شاه آبادى و شيخ روح اللَّه كمالوند خرم آبادى، و نيز دروس فلسفه امام خمينى و آيت اللَّه حاج ميرزا خليل كمره اى بهره برد. او مدتى چند در حوزه علميه نجف اشرف اقامت كرد و از محضر آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى بهره مند گرديد و پس از بازگشت به زادگاه خود، به نشر معارف الهى و به تدريس علوم اسلامى پرداخت. چند سالى در مسجد رنگينه ، - به اقامه جماعت و هدايت مردم اشتغال داشت، آن گاه نماز جماعت را در مسجد جامع بروجرد اقامه كرد. وى علاوه بر تدريس علوم دينى (فقه و اصول)، مباحث اخلاقى و كتاب شريف نهج البلاغه و كتب علمى ديگر را نيز تدريس مى كرد، و جمع كثيرى از جوانان و نوجوانان و ساير مؤمنين از بيانات پُر فيض ايشان بهره مى بردند. نامبرده در سال هاى آخر عمر خود به تدريس خارج پرداخت .

هم چنين دانشكده پرستارى در اسلام آباد بروجرد، درمانگاه خيريه و كتابخانه آستان قدس رضوى واحد بروجرد با بيش از 20 هزار جلد كتاب، از اعمال نيك آن رادمرد است .

وى همه روزه - صبح و بعداز ظهر - به رفع احتياجات نيازمندان ومشكلات ساير مؤمنين مى پرداخت و با بيان حقايق الهى و مشاركت در امور خيريه و عبادى و نوشتن

مطالب علمى و اخلاقى در خدمت اسلام و مسلمين بود و با وجود كهولت سن

ص: 105

و كسالتى كه برايشان عارض شده بود، در انجام امور مذكور همواره كوشا بود.

آثار قلمى ايشان عبارت اند از:

1 . اخلاق جاويدان 2 . مرد ناشناخته 3 . اصول فقه (خطى)

4 . رساله توضيح احكام 5 . مغنى المغنى فى الفقه على المذاهب الخمسة. دو جلد از اين كتاب كه شامل كتاب طهارت و كتاب صلاة است، در حدود هزار صفحه به چاپ رسيدو جلد سوم آن زير چاپ است. اين كتاب در حقيقت حاشيه اى است بر كتاب «المغنى فى الفقه على المذاهب الأربعة» از آثار قلمى موفق الدين شيخ عبداللَّه بن احمد معروف به ابن قدامه .

ايشان در روز سه شنبه اول جمادى الثانى 1419 ق مطابق با 31 شهريور 1377در 90 سالگى چشم از جهان فروبست. پيكر پاكش صبح روز چهارشنبه طى مراسم باشكوهى از مسجد جامع شهر تشييع و در كنار تربت پدر دانشمند خود در جوار مسجد رنگينه بروجرد به خاك سپرده شد.

( با استفاده از مقاله آقاى : عبدالحسين جواهر كلام )

بروجردى 1354 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ محمّد حسين بروجردى ، يكى از فضلا و نويسندگان حوزه علميه قم بود . فقيد سعيد در 1314 ش / 1354 ق ، در مشهد مقدس ، در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم آيت اللَّه حاج شيخ محمّدحسن بروجردى - از شاگردان آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى - و نيايش آيت اللَّه آخوند ملاعبداللَّه بروجردى ( 1256 - 1329 ق ) از شاگردان علامه فقيه شيخ محمّدباقر نجفى مسجد شاهى و از استادان سطوح آيت اللَّه العظمى بروجردى ، و پدر جدّش ملاعبدالباقى - از شاگردان ملا اسداللَّه بروجردى - است

ص: 106

.

معظم له ادبيات و سطوح ( قوانين و شرح لمعه ) را نزد پدرش ، و سطوح عالى را هم در محضر حضرات آيات : شيخ هاشم قزوينى و شيخ مجتبى قزوينى آمخت و پس از آن به دروس آيت اللَّه العظمى ميلانى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد . پس از وفات استاد ( 1395 ق ) به نجف اشرف رفت و چند سالى هم از درس هاى آيت اللَّه العظمى خويى استفاده نمود . سپس به ايران بازگشت و در تهران ساكن شد و به تدريس و تأليف و تبليغ دين اشتغال ورزيد و براى ترويج مكتب اهلبيت عليهم السلام در

حوزه هاى علميه : آباده ، شهرضا و خوانسار به تدريس سطوح پرداخت .

سپس به قم بازگشت و در درس هاى آيات عظام : وحيد خراسانى و ميرزا جواد تبريزى شركت نمود و عمر خويش را به تأليف و منبر و تدريس و تحصيل سپرى ساخت .

او اهل تهجد و محاسبه نفس بود و اعمال خويش را در دفترى مى نوشت . هر روز نماز جعفر ( و گاه چند مرتبه ) و زيارت عاشورا و چند جزء قرآن را مى خواند و دستى بخشنده داشت . كتابخانه اش را وقف آستان قدس رضوى و املاك خويش را براى زائرسرا در مشهد مقدس وقف نمود . با فلسفه و عرفان نظرى شديداً مخالف بود و بر استفاده از مكتب اهل بيت به عنوان تنها راه نجات و سعادت بشر تأكيد داشت . صفا و صداقت و ساده زيستى از زندگى اش نمايان بود .

تأليفات او عبارتند از :

1 . على عليه السلام اسوه زندگى 2 . حماسه بى نظير در كنار

ص: 107

بستر حضرت زهرا عليها السلام 3 . امام حسن عليه السلام 4 . جعفر بن ابى طالب پرچمدار موته 5 . بازگشت ، شرح رسالة الانصاف فيض كاشانى 6 . اسلام و انديشه هاى فلسفى ( 2 ج ) .

و آثار غيرچاپى اش نيز عبارت است از :

7 . امام حسين عليه السلام 8 . بررسى قصه ازدواج هاى امام حسن عليه السلام 9 . شرح خطبه امام رضا در توحيد 10 . ردّ بر حافظ و مولوى و ابن عربى .

آن مرحوم در 72 سالگى در 10 رجب 1427 ق برابر با 13 مرداد 1385 ش چشم از جهان فروبست و پيكرش پس از نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى ، به مشهد مقدس انتقال يافت و پس از نماز مجدد آيت اللَّه سيدجعفر سيدان ، در صحن آزادى حرم امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد .

بروجردى 1348 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ مرتضى نجفى بروجردى يكى از علماى بزرگ نجف اشرف به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1348 ق (1307 ش) در نجف اشرف زاده شد.

پدرش آيت اللَّه حاج شيخ عليمحمد بروجردى (1315 -1395 ق) يكى از مراجع تقليد لرستان و از برترين تلامذه آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى، محقق اصفهانى و آقا سيدعلى قاضى به شمار مى رفت. كتاب هاى: توضيح المسائل، مناسك حج، انيس المقلدين، حاشيه عروه، كتاب الخمس از آثار وى است. فقيد سعيد در شش سالگى به مكتب رفت و خواندن و نوشتن بياموخت، و پس از آن به تحصيل علوم دينى روى آورد. سطوح فقه و اصول وحكمت را در محضر والد بزرگوارش ، آيت اللَّه حاج سيدسجاد علوى گرگانى

ص: 108

و آيت اللَّه شيخ صدرا بادكوبه اى بياموخت و پس از آن در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: سيدمحسن حكيم ، شيخ حسين حلّى و آيت اللَّه العظمى خويى شركت جُست و از خرمن فيض آن بزرگوار، در بيش از چهل سال استفاده بسيار بُرد.

و درس هاى فقه و اصول استادش را در حدود 40 جلد به رشته تحرير درآورد.

معظم له ساليان فراوان در حوزه علميه نجف به تدريس سطوح عالى و خارج فقه و اصول، تأليف، امامت جماعت پرداخت و شاگردان بسيارى را تربيت نمود. وى اقامت در نجف و ادامه درس و بحث را در حوزه نجف بر خويش واجب مى دانست و از معدود علماى بنام حوزه علميه به شمار مى رفت كه ماندن در آن جا و تحمل سختى ها و گرفتارى ها را برجان خريد و از مشكلات نهراسيدو چراغ علم و فقاهت را هم چنان تابان و فروزان نگاهداشت. با اين كه تمام وسايل مهاجرتش به ايران آماده بود و بدون شك، تمام مناصب و مقدمات شهرت در حوزه علميه قم، در انتظارش بود اما به ايران مهاجرت نكرد. او مى گفت: من مجوزى براى حركت نمى بينم، زيرا حفظ و ابقاء اين حوزه مقدسه را كه به وديعت به دست چند نفر معدود (وانااقلّهم) سپرده شده، در شرايط كنونى فرض و لازم مى دانم...» .

فقيد سعيد از بيانى شيوا و قلمى زيبا برخوردار بود و درسش يكى از درس هاى پررونق حوزه نجف در دهه اخير بود. پس از وفات آيت اللَّه خويى، از او تقاضاى بسيارى بر چاپ رساله اش و نشر فتاوايش مى شد، كه وى با فروتنى فراوان اين تقاضا را نپذيرفت و براى حفظ وحدت،

ص: 109

ديگران را به يكى از مراجع تقليد نجف اشرف ارجاع مى داد. از ويژگى هايش صراحت لهجه و شجاعت ذاتى اش بود، به گونه اى كه به تقاضاى مكرر رژيم بعثى عراق مبنى بر ترك نماز جماعت در حرم مطهر اميرالمؤمنين على عليه السلام و ارتباط كمتر با جوانان، وقعى نمى نهاد و همين باعث خشم و دشمنى رژيم بعثى با ايشان گشته بود، به گونه اى كه چندبار مورد سوء قصد آنان قرار گرفته بود و يك بار در اثر شدّت جراحات، در بيمارستان «حىّ السعد» نجف بسترى گرديد (و تا آخر عمر از عوارض ناشى از آن رنج مى برد)

از ديگر ويژگى هايش وارستگى و بى اعتنايى به زخارف دنيا، عشق فراوان به ساحت مقدس ائمه اطهار عليهم السلام به خصوص امام حسين عليه السلام بود. وى هر روز زيارت عاشورا قرائت مى كرد و هر شب جمعه، خود به همراه خانواده هاى علماى زندانى در

عراق، به كربلا مشرف مى شد (و در رفت و برگشت، هزينه سفر را بر عهده مى گرفت) و هر از چند گاه، عده اى را به نفقه خويش رهسپار سامراء و زيارت مرقد مقدس عسكريين عليه السلام مى نمود (تا حرم مطهر ايشان هم خلوت نباشد). وى به انقلاب اسلامى ايران عشق مى ورزيد و از زائران ايرانى به گرمى استقبال مى نمود و بديشان مى گفت: «سلام مرا به آيت اللَّه خامنه اى برسانيد و بگوييد كه من براى شما در اين جا دعا مى كنم...»

معظم له در سرپرستى و يارى رساندن به خانواده هاى زندانيان عراق نقش بسيار داشت و به طور ناشناس و مرتّب مايحتاج زندگى ايشان را تأمين مى نمود.

برخى از تأليفات معظم له عبارت است از:

1 . مستند العروة الوثقى - تقريرات

ص: 110

درس فقه آيت اللَّه العظمى خويى - (30 ج)

بخش هايى از كتاب در مباحث: صلاة، زكات، خمس، صوم و اجاره در 16 جلد - تاكنون - به چاپ رسيده و مباحث: طهارت، حج، مكاسب، مضاربه، مزارعه، شركت، نكاح و... به صورت مخطوط باقى مانده است

2 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 3 . حاشيه بر عروةالوثقى آن فقيه فقيد، در 70 سالگى، در تاريخ يكم ارديبهشت 1377 ش (23 ذيحجة الحرام 1418 ق) در راه بازگشت از زيارت اميرالمؤمنين و اقامه نماز جماعت مغرب و عشا مورد هجوم ناجوانمردانه گروهى از دشمنان دين و مذهب (مزدوران رژيم بعثى عراق) قرار گرفت و با اصابت چند گلوله، به درجه رفيع شهادت نائل آمد و روح شريفش به مواليان طاهرينش پيوست. پيكر پاكش پس از يك تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه سيدجعفر مرعشى بر آن، در وادى السلام به خاك سپرده شد. با پخش خبر شهادت ايشان، از سوى مقام معظم رهبرى و مراجع معظم تقليد پيام هاى تسليت صادر گرديد و مجالس بزرگداشت وى، ت مدت ها ادامه يافت.

برهانى 1351 - 1420 ق

آقاى حاج سيدمحمد برهانى، از علماى تهران، به شمار مى رفت.

وى در سال 1351 ق (1311 ش) در مُهر (واقع در جنوب استان فارس) چشم به جهان گشود. پدرش سيداحمد فرزند سيدمحمد موسوى مُهرى از اعقاب دانشمند و محدث نامى جهان تشيع سيدهاشم بحرانى (در گذشته به سال 1107 ق) مى باشد.

وى مقدمات و ادبيات را نزد دايى خود سيدعبدالحسين حسينى مهرى آموخت و در سن 13 سالگى (1364 ق) به نجف اشرف رهسپار شد و پس از تكميل دروس مقدماتى، كتب سطح را از محضر اساتيدى چون: سيدمحمد باقر محلاتى،

ص: 111

سيديحيى مدرسى يزدى، سيدعباس مهرى، شيخ مجتبى لنكرانى و سيدعلى فانى استفاده نمود و براى مدت كوتاهى در دروس خارج حضرات آيات: ميرزا حسن يزدى، سيد محسن طباطبايى حكيم، شيخ حسين حلى و سيدابوالقاسم خويى شركت جست.

نامبرده در سال 1369 ق به ايران بازگشت و در حوزه علميه قم توقف كرد و در دروس حضرات آيات: سيدمحمدتقى خوانسارى، سيدحسين طباطبايى بروجردى و سيدمحمد

داماد نيز شركت كرد و از دانش آنان بهره مند شد. آن گاه از طرف آيت اللَّه بروجردى به آبادان مأموريت يافت و در آن سامان به تبليغ و ترويج و اقامه جماعت و تنوير افكار اشتغال ورزيد.

در سال 1393 ق مطابق با 1354 ش تهران را جهت فعاليت هاى علمى و مذهبى برگزيد و در حوزه علميه شرق به تدريس و تربيت طلاب و اقامه جماعت در مسجد وحدت و القاى دروس تفسيرى و اخلاقى اهتمام ورزيد.

آثار وى عبارت است از:

1 . تفسير الرسول صلى الله عليه وآله وسلم، در چند جلد

2 . فضائل العلم عن رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم (2 ج )

3 . طبقات الرجال 4 . دانش در اسلام (6 ج)

5 . كانون پاكان، رجمه ملتقى الاصفياء فى احوال الامام على و السبطين و الزهراء عليهم السلام

6 . ترجمه غاية المرام - نوشته: سيدهاشم بحرانى

7 . ترجمه تبصرة الولى فيمن رأى الامام المهدى (عج). اثر: همو

8 . حقوق عامه (شرح رساله حقوق امام زين العابدين عليه السلام)

9 . التفسير عندالشيعة (حاوى بيوگرافى مفسران شيعه و روش تفسيرى آنان)، 2 ج

10 . فضائل السور و شأن نزول لها 11 . بحث حول النشوء

ص: 112

والارتقاء (ردّ برداروين)

12 . زندگينامه علامه بحرينى (سيدهاشم بحرانى)

13 . مسانيد الرسول صلى الله عليه وآله وسلم (در احكام و اخلاق و علوم مستند به حضرت رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم ) .

وى در صبح روز جمعه ذى القعده 1420 ق مطابق با22 بهمن 1378 ش در 69 سالگى در تهران درگذشت .

( با استفاده از نوشتار استاد عبدالحسين جواهر كلام )

بقّال 1355 - 1420 ق

آقاى شيخ عبدالحسين محمدعلى بقّال از جمله محققين و فضلاى قم به شمار مى رفت.

وى در 1355 ق (مطابق با 1315 ش) در شهر نجف اشرف متولد گرديد. و پس از گذراندن دوره دبيرستان، ادبيات عرب را از محضر استاد حاج يحيى جواهرى استفاده نمود. آن گاه براى ادامه تحصيلات عالى خود وارد دانشكده فقه (كلية الفقه) نجف اشرف شد و دروس دينى را از محضر اساتيدى چون: آيت اللَّه شيخ محمد تقى ايروانى و علامه سيدمحمد تقى طباطبايى حكيم و علامه شيخ كاظم شمشاد فراگرفت و در سال 1387 ق با درجه عالى موفق به دريافت ليسانس ادبيات عرب و علوم اسلامى گرديد.

در سال 1401 ق در اثر فشارهاى دولت عراق به قم آمد و مكاسب را از محضر آيت اللَّه شيخ محمد غروى استفاده كرد و به تأليف و گردآورى موسوعه هاى بزرگى در لغت، جغرافيا و رجال اهتمام ورزيد. مجموعه لغت ايشان از سوى انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسيدو مجموعه جغرافيا و مكان شناسى در دست چاپ

و مجموعه رجالى اش هم چنان مخطوط مانده است .

آثار وى - اعم از تحقيق و تأليف - عبارت اند از:

1 . الاسلوب الأمثل فى خدمة المذهب 2 . التربية

ص: 113

3 . كيف و نحن صامتون؟ 4 . واقعنا المعاصر 5 . الامامة حتى ولاية الفقيه 6 . الشهيد الصدر، الفيلسوف الفقيه 7 . دور الصادق عليه السلام فى امامة الاسلام و المسلمين 8 . الرسالة السعدية فى اصول الدّين و فروعه (تحقيق) - اثر علامه حلّى -

9 . مسألة فى بيع من له نصف الدار (تحقيق)

10 . ايران الثورة فى عيد ميلاد مسيح عليه السلام 11 . معالم الدين و ملاذ المجتهدين، اثر ابومنصور حسن فرزند شهيد ثانى (تحقيق)

12 . الرعاية فى عل الدراية، اثر شهيد ثانى (تحقيق)

13 . شرح البداية فى علم الدراية، اثر شهيد ثانى (تحقيق و تعليق)

14 . الشيخ البهائى عميد الفقهاء و فقيه الادباء 15 . مبادئ الاصول الى علم الاصول، اثر علامه حلى (تحقيق)

16 . شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، اثر محقق حلى (تحقيق)

17 . الفهرسة فى بداياتها و تطوراتها 18 . مفردات لغوية 19 . ايضاح الاشتباه فى ضبط تراجم الرجال، اثر علامه حلى

20 . المعجم المفهرس فى مفردات يفعول 21 . المعجم المفهرس فى مفردات تفعال

22 . المعجم المفهرس فى ما فى اللغة من صيغ فعللة 23 . المعجم المفهرس لمجامع الحديث الشريف 24 . المعجم الجغرافى (4 ج. مخطوط)

25 . المعجم الرجالى (4 ج. مخطوط)

26 . المعجم المجمعى، (8 ج چاپ شده)

وى، روز پنج شنبه 26 محرم 1420 ق (23 ارديبهشت 1378 ش) در 65 سالگى ديده از جهان فرو بست و در عصر روز دوشنبه اول ماه صفر در قم تشييع و پس از اداى نماز توسط حجةالاسلام حاج شيخ على

ص: 114

افتخارى در باغ بهشت به خاك سپرده شد .

( با استفاده از مقاله استاد عبدالحسين جواهر كلام )

بكايى 1353 - 1428 ق

آقاى حاج شيخ محمدحسن بكايى ، از خطبا و قرآن پژوهان معاصر به شمار بود .

فقيد سعيد در خرداد 1313 ش در خوى به دنيا آمد . پس از دوران كودكى و تحصيلات ابتدايى ، در 13 سالگى ( 1326 ) به مدرسه نمازى رفت و ادبيات را از اساتيدى همچون : حاج شيخ جليل هنرور ، شيخ حبيب فياضى و شيخ على مجتهدى و مطول را هم نزد شيخ جابر فاضلى فراگرفت . سپس در 1329 ش به حوزه علميه قم آمد و سطوح را نزد حضرات آيات : جعفر سبحانى ( معالم ) ، ميرزاباقر مرندى ( شرح لمعه ) ، مشكينى ( رسائل ) ، منتظرى ( مكاسب ) و مجاهدى تبريزى ( كفايه ) آموخت و پس از آن بود كه به تبليغ دين در شهرهاى آذربايجان پرداخت . از سال ( 1332 تا 1338 ش ) به درس خارج بزرگان حوزه حاضر شد و بهرهاى فراوان برد . در سال 1338 ش به تبريز مهاجرت كرد و به تبليغ و سخنرانى در مجامع و مساجد پرداخت ، و بارها به خاطر سخن گفتن بر عليه ظلم و فساد موجود در تبريز و اروميه و مراغه به زندان افتاد ، تا آنكه در سال 1349 ش به تهران آمد و براى دورى از تعرضات مأموران

ساواك ، در اداره واحدهاى آموزشى گروه فرهنگى قدس - كه از مدارس اسلامى و خودگردان تهران بود - مشغول به كار شد و همزمان به منبر

ص: 115

و سخنرانى اشتغال داشت و در راه روشنگرى افكار عموم و انتقاد از اوضاع كشور ، بارها گرفتار و مورد بازجويى و زندان رژيم شاه قرار گرفت . پس از پيروزى انقلاب ، مدّتى در كميته انقلاب اسلامى و پس از آن در دانشگاه امام صادق عليه السلام به كار علمى مشغول شد و دفتر دانشنامه قرآن كريم را تأسيس نمود و به خدمت به ساحت مقدس قرآن كريم پرداخت .

كتابهاى او عبارتند از :

1 . كتابنامه بزرگ قرآن كريم ( 22 ج )

2 . تفسيرنامه ( 3 ج )

3 . الدليل الى الفروق فى اللغة العربية ( 3 ج )

4 . ترتيب « اصلاح المنطق » ( ابن سكيت )

5 . ترتيب « العين » ( خليل بن احمد )

6 . دليل و معجم « فقه اللغة » ( ثعالبى )

7 . كتابنامه انقلاب اسلامى 8 . كتابنامه سالار شهيدان 9 . كتابنامه حج 10 . كتابنامه وقف 11 . كتابنامه زن 12 . احكام زندان در اسلام ( ترجمه كتاب « احكام السجن » دكتر احمد وائلى )

آن عالم بزرگوار و خدمتگذار ، در تاريخ 14 مهر 1386 ( 24 رمضان 1428 ق ) در 73 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه مهدوى كنى ، در قبرستان بهشت زهرا به خاك خفت .

بنى فضل

آقاى حاج شيخ مرتضى بنى فضل ، يكى از علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار بود .

فقيد سعيد در 14 ربيع الاول 1352 ق ( 1312 ش ) ، در تبريز زاده

ص: 116

شد . پدرش حاج سيفعلى - برادر آيت اللَّه حاج ميرزا محمود دوزدوزانى - بود . او پس از فراگيرى ادبيات فارسى و قرآن مجيد ، به تحصيل علوم دينى روى آورد و تا شرح لمعه را از آيت اللَّه ميرزا جواد سلطان القراء فرا گرفت . در 19 سالگى ( 1371 ق ) به قم آمد و باقيمانده سطوح را از حضرات آيات : ميرزا باقر مرندى ، شيخ نصرت اللَّه بناروانى ميانجى ، ميرزا حسن محدث سرابى ، شيخ عبدالحميد شرابيانى و رسائل و مكاسب را هم از آقايان : مشكينى ، مجاهدى و كفايه را هم از آيت اللَّه سلطانى طباطبايى فراگرفت . در 1377 ق به درس خارج آيات عظام : آقاى بروجردى ، امام خمينى ، گلپايگانى ، محقق داماد و شيخ عباسعلى شاهرودى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان به تأليف و تدريس پرداخت و بارها كتاب هاى : معالم ، رسائل و مكاسب و منظومه را تدريس نمود و از 1407 ق به تدريس خارج فقه روى آورد و كتاب هاى متعدد فقهى نگاشت . او از آغاز نهضت اسلامى مردم ايران ، به گونه فعال در مبارزات روحانيت حضور داشت و از اعضاى جامعه مدرسين حوزه علميه قم به شمار مى رفت و نامش ، هماره در ذيل اعلاميه هاى جامعه مدرسين مشاهده مى شد و سخنرانى هايش در آذربايجان در پيشبرد اهداف انقلاب اسلامى ، نقشى مهم بر عهده داشت . او ، پس از پيروزى انقلاب با حكم امام خمينى ، در حل مشكلات استان هاى آذربايجان شرقى و غربى ، قدم هاى بلندى برداشت و از سوى مردم اين دو استان بارها

ص: 117

به عضويت مجلس خبرگان رهبرى ، برگزيده شد . ايشان ، هر سال در ايام ماه مبارك رمضان و تابستان به تبريز مى رفت و در مسجد مقبره به امامت جماعت و سخنرانى مى پرداخت و در قم هم امامت جماعت مسجد مهم « دو طفلان مسلم » را برعهده داشت و هماره به تفسير قرآن و تبليغ دين در آن مسجد اشتغال داشت و در سال 1383 ش ، از سوى شوراى مديريت حوزه علميه قم ، به عنوان استاد نمونه حوزه برگزيده شد و از خدماتش تجليل به عمل آمد .

از آثار اوست :

1 - شرح مكاسب شيخ انصارى ( محرمه ، بيع و خيارات )

2 - شرح كتاب القضاء شرايع 3 - شرح منظومه سبزوارى ( بخش منطق )

4 - مدارك تحرير الوسيله ( 5 ج . شرح كتاب هاى : صلاة ، زكات ، خمس و صوم ) .

وى ، در روز شنبه 10 شهريور 1386 ( 18 شعبان 1428 ق ) ، در 74 سالگى در تبريز بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع با شكوه در تبريز به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد در قم و نماز آيت اللَّه بر آن ، در حرم مطهر حضرت معصومه به خاك سپرده شد و در سوگ فقدانش پيام هاى تسليت متعدد از سوى مقام معظم رهبرى و نهادها و شخصيت ها صادر شد .

بهاء الدينى 1327 - 1418 ق

آقاى حاج سيدرضا بهاء الدينى در نهم فروردين 1287 ش (عيد سعيد غدير خم 1327 ق) در شهر مقدّس قم ديده به جهان گشود. پدرش سيد صفى الدين، مردى عابد و خدمتگزار

ص: 118

آستانه مقدسه حضرت معصومه عليها السلام و حافظ بسيارى از سوره هاى قرآن مجيد و معروف به «كشف الآيات» بود. فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، در شش سالگى به مكتبخانه رفت و به فراگيرى نصاب، گلستان، خواندن و نوشتن پرداخت و پس از آن به آموختن علوم دينى روى آورد، و با كوشش فراوان و خستگى ناپذير خود توانست مغنى را نزد ميرزا محمد على اديب تهرانى، شرح لمعه و فرائد الاصول را در محضر ميرزا محمد همدانى، قوانين الاصول را نزد آيت اللَّه آخوند ملّا على همدانى و مكاسب را در مجلس درس آيت اللَّه سيدصدرالدين صدر بياموزد .

سپس در نوزده سالگى (سال 1346 ق) در درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبد الكريم حائرى يزدى حاضر شد و مدت هاى بسيار از دانش سرشار استادش بهره مند شد. و پس از وفات ايشان به درس آيات عظام: سيدصدر الدين

صدر، سيدمحمد حجت، سيدمحمد تقى خوانسارى و حاج آقا حسين بروجردى حاضر شد و مبانى فقهى و اصولى اش را استوار ساخت و در 25 سالگى از آيت اللَّه خوانسارى اجازه اجتهاد، دريافت نمود.

معظم له در كنار تحصيل به تدريس مقدمات و سطوح روى آورد و بارها سيوطى، مغنى، حاشيه، مطوّل، قوانين (پنج دوره)، رسائل، مكاسب و كفايه را تدريس كرد و شاگردان فراوانى را تربيت نمود. سپس خارج فقه و اصول را آغاز كرد و در مدت بيست سال، چند كتاب فقهى و چند دوره اصول را تدريس نمود و مجموع سال هاى تدريس وى، شصت سال به طول انجاميد.

معظم له در جنب تحصيل و تدريس به اقامه جماعت و تأليف نيز پرداخت و

ص: 119

نوشتارهايى پيرامون قرآن مجيد، نهج البلاغه و صحيفه سجاديه از او به يادگار ماند و اين همه، خمير مايه درس ها و بحث هاى اخلاقى طولانى وى در حوزه علميه قم را تشكيل داد .

از ويژگى هاى بارز آن اسوه فضيلت و تقوى، بى اعتنايى به دنيا (به گونه اى كه خانه كنونى اش همان منزل پنجاه سال پيش او در كوچه پس كوچه هاى قم بود)، دورى از شهرت (كه با اصرار فراوان دولت و ملّت و فضلاى حوزه، حاضر به انتشار رساله عمليه نشد و شئون مرجعيت را بر عهده نگرفت)، دستگيرى نيازمندان، رعايت مستحبات و پرهيز از مكروهات، برخورد نيكو و حسن خلق و صبر در مصايب و تحمّل دشوارى ها (به خصوص در مرگ فرزند جوانش و شكيبايى در بيمارى و خانه نشينى طولانى اش)، شب زنده دارى و اقامه نماز شب و روزه هاى بسيار او بود.

فراوان قرآن مى خواند و پياده روى، سيره هميشگى اش بود. چند بار در جبهه هاى نبرد حضور پيدا كرد و به نفس نفيس خويش، در كنار رزمندگان اسلام روزهاى فراوانى را سپرى ساخت. و از روى علاقه مفرط به آيت اللَّه مدرس، با كهولت سنّ رنج سفر بر خويش هموار كرد و از قم به زيارت مرقدش - در كاشمر - شتافت . گفتارش

و كردارش همه رنگ خدايى داشت و زندگى اش موعظه بود.

آن فقيه فرزانه پس از 90 سال عمر با بركت، در روز شنبه 13 ربيع الاول 1418(28 تير ماه 1376 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در يكشنبه، پس از يك تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه فاضل لنكرانى بر آن ، در مسجد بالا سر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه

ص: 120

عليها السلام به خاك سپرده شد و عالمى از زهد و تقوى را با خود به خاك برد.

بهادرى 1365 - 1426 ق

آقاى حاج شيخ ابراهيم بهادرى ، يكى از محققين پرتلاش حوزه علميه قم بود . معظم له ، در سال 1365 ق ( 1325 ش ) ، در يكى از روستاهاى شهرستان « هشترود » زاده شد و پس از يادگيرى علوم جديد ،در 1387 ق ( 1346 ش ) ، به مراغه مهاجرت كرد ، و ادبيات عرب را فراگرفت . سپس در سال 1393 ق به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را در محضر حضرات آيات : پايانى ، ستوده و اعتمادى و متون فلسفى را از آيات : سيدرضا صدر و انصارى شيرازى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام : گلپايگانى و شريعتمدارى ، و حضرات آيات : مكارم شيرازى ، شبيرى زنجانى و جعفر سبحانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان به تحقيق متون ، تأليف و تبليغ دين در شهرهاى مختلف و تدريس در دانشگاه آزاد اسلامى ( واحد اراك ) - دروس رجال ، علم حديث و نهج البلاغه و علوم قرآن - پرداخت و به عنوان استاد راهنما ، بسيارى از پايان نامه ها را هدايت كرد .

تأليفات و تحقيقات او عبارتند از :

1 . تأمين اجتماعى در اسلام 2 . اراضى مفتوح العنوة از ديدگاه امام 3 . ثروت ارزش است يا ضد ارزش ؟ 4 . تقريرات دروس اساتيد .

و تحقيقات او ، كه نشان از پشتكار علمى و همّت فراوانش دارد ، عبارتند از :

1

ص: 121

. تحرير الاحكام - علامه حلى ( 5 ج + ج 6 فهارس فنّى )

2 . الاحتجاج - طبرسى - ( 2 ج - با همكارى : محمّدهادى به )

3 . غنية النزوع - ابن زهره - ( 2 ج )

4 . عمده - ابن بطريق حلى - ( 2 ج ، با همكارى : مالك محمودى )

5 . الرسائل الاعتقاديه - شيخ طوسى -

6 . جواهر الفقه - ابن براج -

7 . معالم الدين - ابن قطان حلى - ( 2 ج )

8 . نهاية الوصول - علامه حلى - ( 2 ج )

9 . اصباح الشيعه - قطب الدين كيدرى 10 . اشارة السبق - علاء الدين على حلبى .

آن محقق پرتلاش ، پس از 50 سال عمر سرشار از توفيق ، در روز 27 شهريور 1384 ش ( رجب 1426 ق ) در اثر بيمارى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه مكارم شيرازى ، در قبرستان ابوحسين به خاك آرميد .

بهجتى 1354 - 1428 ق

آقاى حاج شيخ محمّدحسين بهجتى - متخلص به « شفق » - يكى از ادباى نامى و شاعران بلندمرتبه كشور به شمار بود . فقيد سعيد در خرداد1314 ش ( 1354 ق ) در اردكان يزد به دنيا آمد . پس از تحصيلات مكتبى ، در 1326 ش به فراگيرى ادبيات عرب نزد مرحوم حاج سيدروح اللَّه خاتمى و پس از آن در يزد ، نزد شيخ احمد علوى و سيدعلى محمّد كازرونى ، پرداخت و در اين مدت با استاد محمّدتقى مصباح يزدى آشنا شد و

ص: 122

الفتى ديرينه يافت . در 1331 ش به حوزه علميه قم آمد و دروس سطوح را نزد حضرات آيات : سيدموسى صدر ( شرح لمعه و قوانين ) ، سيدموسى شبيرى زنجانى ، شيخ مرتضى حائرى يزدى ، مشكينى ، سلطانى طباطبايى ، فكور يزدى و شيخ عبدالجواد سدهى فراگرفت . سپس به درس خارج آيات عظام : بروجردى ( 2 سال ) ، امام خمينى ، محقق داماد و شيخ مرتضى حائرى يزدى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و در كنار آن در درس تفسير علامه طباطبايى ، درس شرح منظومه آيت اللَّه منتظرى و درس اخلاق حاج شيخ عباس تهرانى هم حضور يافت

و مبانى علمى اش را استوار ساخت . او در اين سالها به سرودن شعر پرداخت و اشعار نظرش در مجلات مختلف همچون : مكتب اسلام ، معارف جعفرى و مكتب تشيع به چاپ مى رسيدو نامش به عنوان يكى از شعراى حوزه علميه قم زبانزد همگان بود .

در سال 1351 ش به تهران رفت و با همكارى شهيد بهشتى و شهيد رجايى به سخنرانى در جلسات و هيآت مذهبى ، و تدريس و اقامه جماعت در دبيرستان كمال و اقامه جماعت و سخنرانى در مسجد محمديه ( اردكانى هاى مقيم تهران ) پرداخت . در مرداد 1361 ش به سمت امام جمعه اردكان برگزيده شد و رياست حوزه علميه و انجمن ادبى شهر را هم برعهده گرفت و جنبش ادبى و شور و شوق علمى در شهر پديد آورد .

آن مرحوم ، در شعر و غزل شهره بود و اخلاق خوش ، سيمايى بشّاش ، مجلسى نكو و زندگى ساده داشت

ص: 123

و در مصدر امام جمعه اردكان ، خدمات شايان به انقلاب اسلامى و مردم مسلمان نمود و در دستگيرى از نيازمندان و مستمندان قدمى راسخ داشت .

از آثار اوست :

1 . سرود سحر : اشعار توحيد و مدائح اهلبيت عصمت عليهم السلام

2 . بهار آزادى : اشعار انقلابى

3 . بارش نور : غزليات و قصائد

4 . باده هاى ازلى 5 . سرچشمه خورشيد آن مرحوم در شامگاه دوشنبه 6 شعبان 1428 ق ( 29 مرداد 1386 ش ) در 72 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز حجةالاسلام محمّدعلى صدوقى بر آن ، در بهشت شهدا به خاك سپرده شد و در سوگ فقدانش پيام تسليتى از سوى مقام معظ رهبرى صادر شد .

بهشتى 1324 - 1424 ق

آقاى حاج سيدعلى حسينى بهشتى، يكى از فقهاى بزرگ نجف اشرف به شمار مى رفت .

معظم له ، در سال 1324 ق در بابل زاده شد و پس از دوران كودكى، مقدمات و ادبيات عرب را در زادگاهش فراگرفت، و در 16 سالگى (1340 ق) به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد آيت اللَّه گلپايگانى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى حاضر شد و بهره فراوان برد. سپس به نجف اشرف مهاجرت كرد و در دروس آيات عظام: ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى، شيخ محمدحسين اصفهانى، شيخ ابوالحسن مشكينى و سيدعبدالهادى شيرازى شركت كرد و به مقام عالى اجتهاد نائل آمد و هم زمان به تدريس سطوح عاليه و تربيت شاگردان (كه از آن جمله آيت اللَّه سيدمرتضى نجومى كرمانشاهى است ) و

ص: 124

پس از چندى به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت و آوازه اش در حوزه نجف، طنين افكن شد. او نزد تمام مراجع تقليد و فضلا و طلاب حوزه نجف، از جايگاهى بلند و مقامى بزرگ برخوردار بود وبا وجود شايستگى اش براى مرجعيت، كريمانه و در كمال

بزرگوارى از آن صرف نظر كرد و ديگران را در امر تقليد به معاصرانش ارجاع مى داد و در كمال تواضع و فروتنى در مجلس استفتاى آيت اللَّه العظمى خويى شركت مى كرد و پس از وفات معظم له، به استفتائاتى كه از شهرهاى مختلف، از او مى شد پاسخ مى داد ، ولى از مرجعيت گريزان بود. وى رجل علم و فضيلت و تقوا و فروتنى و زهد و تواضع بود كه اخلاق خوش و سيماى نورانى و جذّابش، همگان را جلب مى نمود. از آيت اللَّه سيدعبدالهادى شيرازى، اجازه روايت و اجتهاد داشت و به ديگران هم اجازه روايت حديث بخشوده بود (مانند : علامه سيدمحمد مهدى موسوى خرسان) از ايشان تقريرات درس فقه و اصول اساتيدش و كتابى در صلاة مسافر ( چاپ شده ) و مجموعه استفتائات به يادگار مانده است. معظم له در روز يكشنبه 9 ربيع الاول 1424 ق در يكصد سالگى درگذشت و در خانه خويش مدفون شد .

آيات عظام : سيستانى ، خوئى ، بهشتى

بهشتى وَرَسى 1350 - 1417 ق

آقاى حاج سيدعلى بهشتى ورسى افغانى فقيهى مجاهد و عالمى تلاشگر و خدمتگزار و يكى از چهره هاى درخشان روحانيت افعانستان به شمار مى رفت. وى در سال 1310 ش (1350 ق) زاده شد. پدرش حجةالاسلام آقا سيد نبى و جدش حجةالاسلام آقاسيدطاهر از جمله علماى معروف و محل اعتماد مردم مناطق مركزى افغانستان بوده اند. فقيد

ص: 125

سعيد پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و نوجوانى، به تحصيل علوم دينى نزد والد ارجمندش و برخى از اساتيد ديگر - مانند علامه شيخ موسى كلانى - روى آورد و در اندك مدتى ادبيات، منطق، سطح فقه و اصول را فراگرفت و هم زمان به تدريس حاشيه و مطول و شرح لمعه روى آورد. سپس در سال 1334 ش راهى حوزه علميه نجف شد و در محضر آيات عظام: سيدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودى و سيدابوالقاسم خويى به فراگيرى خارج فقه و اصول و تفسير اشتغال ورزيد و در خلال آن به تدريس رسائل و مكاسب پرداخت و اين همه هشت سال به طول انجاميد. آن گاه در سال 1341 ش، با اخذ اجازات متعدد اجتهادى به وطن خويش

بازگشت و به تدريس سطوح عاليه، تربيت شاگردان، اقامه جماعت، ترويج شعائر مذهبى و خدمات اجتماعى پرداخت. او در همان زمان به تأسيس مدرسه علميه تخت درس و مدرسه علميه باقريه دست يازيد و جوانان شيعه از گوشه و كنار در اطراف او گرد آمدند و يك حوزه علميه منظم پديد آمد و در كنار تربيت طلاب، براى محصلان و دانش آموزان نيز برنامه هايى ترتيب داد و كار رسيدگى به خصومات و دعاوى و پاسخگويى به مسائل شرعى مردم را نيز بر عهده گرفت و بدين سان نام او در صفحات مركزى و شيعه نشين افغان بر سر زبان ها افتاد .

با تجاوز ارتش سرخ شوروى سابق در دى ماه 1357 ش به افغانستان، او با الهام از انقلاب اسلامى ايران و حضرت امام خمينى، پرچم جهاد و مبارزه بر عليه رژيم كفر را برافراشت و با

ص: 126

تلاش پيگير خود توانست رهبران قبايل و متنفذين مناطق هزاره جات را متحد ساخته و قيام هاى پراكنده آنان را سامان بخشد و در 17 ارديبهشت 1358بود كه با دعوت عمومى مردم ، به سوى پنجاب حركت نمود و علما و مجاهدين شيعه از اطراف (ورس، پنجاب، دايكندى) گرد او حلقه زدند و شوراى انقلابى اتفاق اسلامى افغانستان را پى افكندند و و رسماً در مرداد 1358 اين سازمان جهادى شيعى تأسيس گرديد و مرحوم آيت اللَّه بهشتى به اتفاق آرا به رياست آن برگزيده شد و اداره مناطق مركزى و هزاره جات را برعهده گرفت و در حقيقت دولتى اسلامى و مردمى را به وجود آورد و با يارى ديگر مجاهدان اين مناطق را از كنترل دولت ماركسيستى كابل خارج نمود و مدت هاى بسيار پرچم اسلام را در آن جا برافراشت. در سال 1368 ش با تشكيل حزب وحدت اسلامى افغانستان به عضويت شوراى رهبرى آن برگزيده شد و تا پايان عمر بر اين سمت باقى بود. معظم له نسبت به معتقدات مذهبى تعصبى شديد داشت و در مقابل انحراف ها و بدعت ها سخت مى ايستاد، از اختلاف و تفرقه بين شيعيان رنج مى برد و از هر فرصتى براى زدودن اختلافات و پاشيدن بذر وحدت در دل ها بهره مى برد. از ديگر ويژگى هاى او بردبارى، تواضع و فروتنى، غيرت و حميت دينى، مناعت طبع، عفو و گذشت و اخلاق خوش او بود.

برخى از تأليفات وى عبارت است از :

1 . ارجوزة فى اصول الفقه 2 . شرح حاشيه ملاعبداللَّه 3 . اصول عقايد 4 . شرح حكمت منظومه حاج ملاهادى سبزوارى

5 . شرحى ناتمام بر رسائل و قوانين الاصول

ص: 127

6 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حكيم 7 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 8 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شاهرودى 9 . اخلاق و تربيت خانواده (چاپ شده)

10 . تجربه و مبارزه (چاپ شده) ،

فقيد سعيد در 67 سالگى در تاريخ 15 مهرماه 1375 ش (23 جمادى الاول 1417) بدرود حيات گفت و درگذشت وى اثرى عميق بر دل هاى مردم افغانستان برجاى گذاشت .

بياضى عاملى 1328 - 1425 ق

آقاى شيخ ابراهيم سليمان بياضى عاملى، يكى از علماى جبل عامل به شمار بود .

فقيد سعيد در 23 محرم 1328 ق در شهر بياض - از شهرهاى جبل عامل در جنوب لبنان - به دنيا آمد. پس از دوران كودكى، نزد پدرش شيخ على، قرآن و ادبيات را فراگرفت و پس از آن، در 1340 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و سطوح را فراگرفت. به دنبال بيمارى اش، به زادگاهش بازگشت و در سال 1351 ق، مجدداً به نجف رفت و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: شيخ محمّد ابراهيم كرباسى، سيدحسين حمامى، شيخ محمدرضا كاشف الغطا و شيخ غلامعلى قمى آموخت و پس از آن دروس خارج فقه و اصول را نزد آيات عظام: ميرزاى نايينى، سيدمحسن حكيم - كه بيشترين استفاده علمى اش را از محضر پرفيض او آموخت - و سيدحسين حمامى فراگرفت و از آنان به دريافت اجازه اجتهاد نائل آمد. در سال 1370 ق، از سوى آيت اللَّه حكيم براى تصدى منصب قضاوت به كشور كويت مهاجرت كرد و مدت 11 سال در آن جا ماند. در سال 1381 ق، به زادگاهش بازگشت و به تأليف، تدريس، وعظ و ارشاد

و اقامه جماعت پرداخت و

ص: 128

موفق شد در آن شهر حوزه علميه «امام الحجة» و كتابخانه عمومى با ده هزار جلد كتاب بنياد گذارد. او مؤلف ده ها جلد كتاب در فقه، اصول، كلام، هيأت و منطق بود كه اكثر آن ها مخطوط مانده و كتاب هاى چاپى اش عبارت اند از:

1 . الاوزان و المقادير 2 . حرمة حلق اللحية 3 . المسائل الستينية 4 . جبل عامل ،

او اديبى قوى دست و شاعرى زبردست بود كه اشعار بسيار در مواضع مختلف سروده است و نمونه عالى يك عالم و فقيه خدمتگزار مردم و كوشا در حل مشكلات و اصلاح امور ايشان به شمار مى رفت.

آن عالم بزرگوار، در 97 سالگى در روز دوشنبه 8 صفر 1425 ق در زادگاهش بدرود حيات گفت و پيكر پاكش به نجف اشرف انتقال داده شد و در روز چهارشنبه 10 صفر، در نجف اشرف به خاك سپرده شد.

( عباس على الموسوى ، علماء ثغور الاسلام ، ج 1 ، ص 22 - 24 )

بيگدلى آذرى قمى 1342 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ احمد بيگدلى آذرى قمى، يكى از علماى حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1342 ق (1302 ش) در قم متولد شد. نسب وى به آذر بيگدلى (م 1193 ق) صاحب «آتشكده آذر» كه يكى از اديبان و بزرگان قم بود، مى رسد. وى پس از تحصيلات دبيرستان و اخذ ديپلم در سال 1320 ش ، به تحصيل علوم دينى روى آورد و همراه با آيت اللَّه شبيرى زنجانى و آيت اللَّه سيدمهدى روحانى، دروس سطح را نزد اساتيد وقت فراگرفت و در تابستان 1322 ش به بروجرد رفت و همراه با آيت اللَّه شهيد مطهرى به درس

ص: 129

خارج معالم آيت اللَّه العظمى بروجردى حاضر شد و به حفظ قرآن نيز پرداخت. در پاييز همان سال به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى حضرات آيات: ميرزا هاشم آملى (مكاسب)، سيديحيى مدرسى يزدى (مكاسب)، حاج ميرزا حسن يزدى (رسائل) و ميرزا باقر زنجانى (كفايه) حاضر شد و پس از تكميل سطوح عاليه به درس خارج آيت اللَّه العظمى خويى (خارج اصول، مكاسب و طهارت) رفت و تقريرات آن ها را نگاشت .

در سال 1325 ش به زادگاهش بازگشت و به درس آيت اللَّه بروجردى و آيت اللَّه محقق داماد، تا پايان عمر آن دو بزرگوار حاضر شد و علاوه بر تحصيل و تأليف، به تدريس سطوح عاليه نيز پرداخت و پس از سال 1352 ش به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. وى در شمار يكى از اساتيد حوزه علميه قم بود كه با شروع نهضت اسلامى مردم ايران به رهبرى امام خمينى، مردانه به ميدان آمد و در تشكيل جامعه مدرسين، نقشى اساسى بر عهده داشت و در تمام اعلاميه هاى آنان، امضاى وى مشهود بود. او در اين راستا بارها به زندان و تبعيد رفت و در سال 1352 ش به مدت سه سال به برازجان تبعيد شد. او در تمام راهپيمايى ها و تحصن ها - از جمله تحصن در دانشگاه تهران، و تحصن در منزل آيات عظام و مراجع تقليد - شركت فعال داشت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى، از سوى امام خمينى به دادستانى انقلاب تهران و حاكم شرع قم و عضو شوراى بازنگرى قانون اساسى منصوب شد و از سوى مردم قم به نمايندگى مجلس شوراى اسلامى (دوره دوم) و مجلس خبرگان رهبرى

ص: 130

(دوره اول و دوم) انتخاب شد و در طول جنگ تحميلى عراق بر عليه ايران بارها به جبهه رفت و لباس رزم بر تن كرد و به رزمندگان اسلام روحيه داد.

برخى از تأليفات معظم له عبارت اند از:

1 . الاجتهاد و التقليد (2 ج)

2 . المكاسب المحرمة (3 ج)

3 . التحقيق فى الاصول (3 ج)

4 . مالكيت در اسلام 5 . پاسخ به مشكلات اقتصادى اسلام 6 . ولايت فقيه از ديدگاه قرآن 7 . ولايت فقيه از ديدگاه بزرگان (2 ج)

8 . ولايت فقيه از ديدگاه شيخ انصارى

9 . احكام زمين و متعلقات آن 10 . شئون و شرايط رهبرى و مرجعيت 11 . سيماى زن در نظام اسلامى 12 . پرسش و پاسخ به سؤالات مذهبى و اجتماعى 13 . خط امام 14 . شرح وصيتنامه امام خمينى 15 . ديه و شطرنج از ديدگاه احكام فقهى 16 . رساله علميه 17 . مسؤوليت اخذ و صرف وجوه شرعى 18 . سخنرانى ها در حرم حضرت معصومه عليها السلام 19 . خطبه هاى نماز جمعه شهرك خاوه 20 . مسائل مستحدئه (ربا و بانكدارى و اوراق نقدى)

21 . احتكار و گرانفروشى 22 . رهبرى ، پرچمدار مبارزه با كفر و استكبار 23 . مجموعه مقالات (در مجله هاى: مكتب اسلام، حكمت، مكتب تشيع، نور علم و روزنامه رسالت)

24 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه خويى 25 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه محقق داماد 26 . پاورقى و حاشيه بر مجلّد هبوط «ناسخ التواريخ» معظم له، در 73 سالگى به تاريخ پنجشنبه 22 بهمن 1377 ش (25 شوال 1420 ق) بدرود

ص: 131

حيات گفت و صبح روز شنبه پس از تشييع و نماز آيت اللَّه شبيرى زنجانى بر پيكرش در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

پايانى 1346 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ احمد پايانى اردبيلى يكى از مشهورترين اساتيد سطوح عاليه در حوزه علميه قم بود. فقيد سعيد در پنجم ماه مبارك رمضان 1346 ق (1306 ش) در خانواده اى پر فضيلت و با تقوا در شهر اردبيل چشم به جهان گشود. در حدود پنج سالگى به مكتبخانه رفت و خواندن قرآن مجيد و فنون تجويد و قرائت و متون فارسى چون: گلستان و نصاب الصبيان را فراگرفت و پس از آن در مدارس دولتى تحصيلات ابتدايى را آموخت.

چهارده ساله بود كه به اقتضاى شوق فطرى و تشويق نزديكان خود به مدرسه علميه ملا ابراهيم شتافت و به خواندن ادبيات عرب پرداخت. وى مقدمات را با وجود كمى استاد و زحمت زياد و مطالعات فراوان به پايان رسانيد و در اوج قدرت و حكومت حزب ضد دينى توده - كه در آن زمان بر آذربايجان حكومت مى راند - بود كه به لباس مقدس روحانيّت ملبّس شد و از خطرهاى ناشى از آن نهراسيد. در اوايل سال 1366 ق به قصد ادامه تحصيل به حوزه علميه قم آمد و به تحصيل سطوح فقه و اصول پرداخت و مكاسب را نزد آيت اللَّه مجاهدى و رسائل را در محضر آيت اللَّه سلطانى

طباطبايى و كفاية الاصول را هم در درس آيت اللَّه مرعشى نجفى فراگرفت.

فقيد سعيد هم زمان با تحصيل، به تدريس كتاب هاى حاشيه ملا عبداللَّه و معالم الاصول پرداخت و با مشقّت فراوان شب را به روز مى آورد و

ص: 132

لحظه اى از تحصيل و تدريس باز نماند . وى در سال 1370 ق به درس فقه آيت اللَّه حاج سيدمحمد حجت كوهكمرى (م 1372 ق) حاضر شد و پس از آن در درس خارج فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى و سپس در درس هاى فقه و اصول آيت اللَّه سيدمحمد محقق داماد و آيت اللَّه شريعتمدارى شركت جست و مبانى علمى خويش را استوار ساخت .

استاد فقيد ما از دير باز به تدريس سطوح فقه و اصول دست يازيد و حدود پنجاه سال به تدريس كتاب هاى مهم فقه و اصول مانند: معالم، قوانين، شرح لمعه، رسائل، مكاسب و كفايه پرداخت و هزاران نفر از فرزانگان و فاضلان حوزه علميه قم را از سرچشمه زلال دانش سرشار خويش سيراب ساخت و جلسات آموزشى ايشان در ده سال اخير از پر رونق ترين و باشكوه ترين جلسات درس مكاسب و كفايه در حوزه علميه قم به شمار مى رفت و هم اكنون بيش از هزار نوار از افاضات او در بانكهاى نوار موجود است.

استاد بزرگوار از بدو شروع مبارزات مرجعيت و روحانيت به رهبرى امام راحل عليه رژيم ستمشاهى، به پيكار با نظام منحوس پهلوى پرداخت و همگام با ديگر مدرسين حوزه، جامعه مدرسين حوزه علميه قم را پى افكند و نامش در ذيل اعلاميه هاى جامعه مدرسين هماره ديده مى شد (كه اين اعلاميه ها در جلد سوم اسناد انقلاب اسلامى و جلد نخست كتاب بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى گرد آمده است) و پس از انقلاب نيز از تأييد و پشتيبانى مواضع حضرت امام دريغ نكرد. از اشتغالات ديگر ايشان شركت مستمر در جلسه ديرين تفسير قرآن كريم بود كه با حضور جمعى

ص: 133

از بزرگان و دانشمندان تشكيل مى شد .

آيت اللَّه پايانى به غير از تدريس متوالى، در ايام تعطيلى حوزه علميه قم رخت سفر بر مى بست و براى تبليغ شعائر دين به نقاط ديگر هجرت مى كرد و به راهنمايى مردم

و اقامه جماعت مى پرداخت و اين تا ساليان پايان عمرش ادامه داشت. او داراى اجازه نقل حديث و امور حسبيه از استادش آيت اللَّه حجت بود. از خصوصيات آن مرد بزرگ بهره ورى از اوقات خود بود كه همه مصروف تأليف، تدريس، مطالعه و مباحثه مى شد. پايبندى به مستحبات و دورى از مكروهات، وظيفه شناسى و پرهيز از شهرت از ويژگى هايش بود. با اين كه بارها از او تقاضاى تدريس درس خارج را مى كردند اما ايشان مى گفت: وظيفه ام تدريس مكاسب است و گفتن درس خارج را ديگران بر عهده گرفته اند. در رفتارش وقار و آرامش و فروتنى خاصى ديده مى شد. اخلاق خوش او به همگان - به ويژه طلاّب جوان - اين اجازه را مى داد كه هر وقت از شبانه روز، مشكلات علمى خود را با او در ميان گذارند و پاسخ بطلبند. زهد و تقوا و بى اعتنايى به ماديات از ديگر صفات او بود.

خانه اش بسيار ساده و محقر و به دور از امكانات رفاهى بود. در رعايت وقت بى اندازه دقت مى كرد و درسش هماره سر ساعت آغاز و در ساعتى معيّن پايان مى يافت. از تعطيلى درس و ضايع شدن وقت طلاب متأثر مى شد و از همين رو با وجود بيمارى اش، به درس ادامه داد و به منع پزشكان - تا زمانى كه توانايى داشت - وقعى ننهاد. در روزهاى چهارشنبه مقيّد بود تا حديثى را بخواند و

ص: 134

در شرح آن مدّتى را مى گذراند و خود با كردارش، نخستين كسى بود كه بدان عمل مى كرد. خطّش بسيار خوش بود (و به همين دليل آيت اللَّه بروجردى استنساخ كتاب «جامع الرواة» را بدو واگذار كرد) و بر سيماى مليحش هماره تبسّمى شيرين نقش بسته و با رويى خوش و كلامى دلنشين با ديگران برخورد مى كرد. در تدريس احاطه داشت و هيچ مطلبى را ناگفته و حل نشده باقى نمى گذاشت و از دشوار گويى پرهيز مى كرد و تا مدتى پس از درس، به رفع اشكالات شاگردانش مى پرداخت و از اين كار لذت مى برد.

تأليفات آن فقيه فرزانه عبارت است از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى حجت كوهكمرى (بحث بيع)

2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى 3 . فهرست جامع الشتات ميرزاى قمى 4 . شرح مكاسب بنام «ارشاد الطالب الى حقايق المكاسب» از اول مكاسب محرمه تا اواسط خيارات

5 . حاشيه كفاية الاصول 6 . حاشيه مكاسب (كه حاشيه بر مكاسب محرمه (1 ج) و حاشيه بر بيع (2 ج) به چاپ رسيده است).

7 . رسالة فى احكام الاراضى و اقسامها - كه در مجموع همه مقالات كنگره شيخ 7انصارى به چاپ رسيد.

8 . رسالة فى بيع الفضولى - كه در مجموعه مقالات كنگره محقق اردبيلى به چاپ رسيد.

و آن چه از تقريرات درس ايشان به چاپ رسيده است، عبارت اند از:

9 . در كلاس درس مكاسب، شرح قسمتى از مكاسب محرمه (3 ج)

10 . در محضر شيخ انصارى. در اين كتاب مكاسب محرمه (9 ج)، و نيمى از بيع (8 ج) و اكثر خيارات (9 ج) شرح گشته و

ص: 135

همه آن ها نيز به چاپ رسيده است.

در تاريخ يك شنبه 26 اسفندماه 1375 (6 ذيقعدة الحرام 1417 ق) بود كه تندباد اجل آن استاد گرانمايه را از كف ما ربود و در 70 سالگى قرين قبر شد. پيكر پاكش پس از يك تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه شبيرى زنجانى بر آن، در جوار مرقد استادش آيت اللَّه سيدمحمد محقق داماد - در صحن حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام خوش آراميد و جهانى از علم و تقوا را با خود به خاك برد .

پسنديده 1313 - 1417 ق

آقاى حاج سيدمرتضى موسوى پسنديده ، برادر بزرگ امام خمينى ، در هفدهم شوال 1313 ق در شهرستان خمين در خانواده جهاد و اجتهاد متولد شد . ادبيات و منطق، كلام، فقه، اصول، و هيأت و نجوم را نزد علماى اصفهان از جمله آيت اللَّه حاج آقا رحيم ارباب و آقا شيخ على يزدى و ملا محمد صادق تويسركانى تلمذ نمود و سال ها در محضر آيت اللَّه حاج سيدعلى نجف آبادى دروس سطح و خارج فقه و اصول را طى كرد .

آن گاه به خمين مراجعت كرد و نماز جماعت، و درس هاى اصول، كلام، منطق و نحو را در ان شهر داير كرد كه حضرت امام خمينى در زمره شاگردان آن بزرگوار بود (كه سيوطى و مطوّل رانزد ايشان فراگرفت).

مراودات آيت اللَّه پسنديده با سران مخالف حكومت رضاخان و ايستادگى ايشان در مقابل خوانين و عمال حكومت، در منطقه اى كه پدر بزرگوارشان آيت اللَّه شهيد حاج سيدمصطفى خمينى نيز در همين راستا به شهادت رسيده بود، موجب پرونده سازى و اعمال فشار عليه ايشان گرديد.

در زمان اشغال خاك ايران به وسيله نيروهاى متفقين،

ص: 136

آيت اللَّه پسنديده به اتهام مخالفت و جلوگيرى از تأمين نان و خوراك نيروهاى متفقين كه مى بايست از مايحتاج مردم محروم منطقه و به بهاى فقر و گرفتارى مردم ايران تأمين شود، با حكم وزير كشور رضاخان، محكوم به تبعيد گرديد .

پس از قيام خونين پانزدهم خرداد و دستگيرى امام خمينى، آيت اللَّه پسنديده به همراه مراجع و علماى ايران به تهران عزيمت كرد و در اعتراض دسته جمعى علما مشاركت فعال داشت و با پافشارى، موفق به ديدار با حضرت امام در بازداشتگاه و كسب خبر از حال امام گرديد و على رغم فشار دستگاه جور، در همين ملاقات بود كه با كمال شجاعت جزئيات اخبار قيام پانزده خرداد را به اطلاع امام رسانيد. آيت اللَّه پسنديده در ايام حبس و حصر امام، بارها به دادگاه فرمايشى نظامى احضار گرديد و تحت محاكمه قرار گرفت.

آن مرحوم ، على رغم خطرات و تضييقات فراوان رژيم در طول سال هاى تبعيد امام خمينى، مسؤوليت تأمين و پرداخت شهريه امام را كه در حقيقت تأمين بودجه مبارزه و مبارزين بود برعهده گرفت.

كمك مالى به خانواده زندانيان و تبعيد شدگان در آن شرايط اختناق آميز و پرداخت شهريه امام در حوزه هاى علميه سراسر كشور، نقشى مهم در زنده نگه داشتن نام امام و مشتعل ساختن قيام پانزده خرداد داشت .

تأثير فعاليت هاى آيت اللَّه پسنديده موجب شده بود كه رژيم وابسته شاه، به رغم تلاش هاى فراوانى كه پس از تبعيد امام در عادى سازى اوضاع داشت منزل امام در قم و محل استقرار آيت اللَّه پسنديده را تحت مراقبت هاى شديد قرار دهد و علناً به بازجويى از مراجعين و جلوگيرى از رفت و

ص: 137

آمد مردم بپردازد، اما اين اقدامات با مقاومت آيت اللَّه پسنديده خنثى و بى اثر شد. سرانجام او را به خمين تبعيد كردند و در منزلش تحت محاصره قرار گرفت.

آيت اللَّه پسنديده پس از چندى بى اعتنا به حكم تبعيد به قم مراجعت كرد و فعاليت هاى

خود را ادامه داد كه مجدداً و اين بار به اتهام داير كردن مراسم سوگوارى در منزل امام - كه پايگاه مستحكم مبارزين و مورد توجه مردم قم و زايرين حرم حضرت معصومه عليها السلام بود و نام امام خمينى و قيام پانزده خرداد را احيا مى كرد - دستگير شد. پس از بازداشت، دوباره ايشان را به خمين تبعيد كردند.

آيت اللَّه پسنديده بعد از چندى مجدداً با ناديده گرفتن حكم تبعيد روانه قم شد كه اين بار نيز ساواك، معظم له را دستگير و به سه سال تبعيد در شهر كويرى انارك يزد محكوم كرد. براى چندمين بار آيت اللَّه پسنديده حكم غير قانونى تبعيد را ناديده گرفت و با شهامت به قم، كانون قيام بازگشت. آيت اللَّه پسنديده ديگر بار دستگير و به تبعيد گاهى ديگر به داران اصفهان انتقال داده شد و اين بار با پيام امام خمينى مبنى برباين كه تمام كسانى كه تبعيد شده اند به حكم تبعيد اعتنا نكنند و به قم و يا شهر خودشان مراجعت كنند، ايشان نيز بلافاصله روانه قم شد .

آيت اللَّه پسنديده پس از پيروزى انقلاب اسلامى هم چون گذشته افتخار وكالت امام خمينى در امور شرعى مردم را بر هر عنوان و سمتى ترجيح داد و با بزرگوارى و بى هيچ ادعا و توقعى روش گذشته راتعقيب كرد.

بزرگ منشى، تقوا و فضل توأم با فروتنى

ص: 138

فوق العاده و استقامت و صلابت در رأى و همراهى با نهضت و فداكارى در راه خدا از جمله خصوصيات برجسته آيت اللَّه پسنديده بود. حضرت امام در تمام ادوار زندگى خويش همواره با معلم و برادر بزرگ خود با تكريم و تجليل و نهايت احترام و تواضع برخورد مى نمود .

شايان ذكر است كه خاطرات ايشان چاپ و منتشر شده است .

معظم له با پشت سر نهادن يكصد و سه سال زندگى، در تاريخ سه شنبه 30 جمادى الثانى 1417 (22 آبان 1375) بدرود زندگى گفت. پيكر آن فقيد سعيد در صبح پنجشنبه با تجليل پر شكوه علما و فضلاى حوزه علميه و مردم قم تشييع شد و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

پيشوا 1350 - 1426 ق

آقاى حاج سيداحمد پيشوا ، يكى از علماى مشهور شيراز بود . آن مرحوم ، در سال 1350 ق در كازرون زاده شد . پدرانش همه از علما و فقهاى بنام شهر بودند و نسب به علامه بزرگ آيت اللَّه العظمى سيدمهدى طباطبايى بحرالعلوم مى بردند . ( حاج سيداحمد ، فرزند حاج سيد حسن ، فرزند علامه حاج سيد محمّد باقر، فرزند آقا سيدمهدى بحرالعلوم ، فرزند علامه سيد عبدالحسين - از نوادگان سيدبحرالعلوم ) . فقيد سعيد ، ادبيات و سطوح را از پدر و عموى بزرگوارش حاج سيدمحمّدرضا شريعتمدار آموخت ، سپس در سال 1375 ق ( 1335 ش ) به نجف اشرف مهاجرت كرد و باقيمانده سطوح را از حضرات : ميرزا حسن يزدى و شيخ محمّدتقى جعفرى فراگرفت و پس از آن به درسهاى

ص: 139

آيات عظام : ميرزا باقر زنجانى ، سيدعبدالهادى شيرازى ، آقاى خويى و آقاى حكيم حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . در سال 1345 ش به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى مشغول شد و در سال 1348 ش به شيراز مهاجرت كرد و در مسجد نو مقابل حرم مطهر حضرت شاهچراغ عليه السلام - به اقامه جماعت و ترويج شعائر دينى

و تبليغ احكام و تدريس علوم دينى پرداخت و همزمان در كازرون و شيراز به بنياد مراكز و مؤسسات عام المنفعه ( مانند : تجديد و نوسازى مسجد جامع كازرون ، تعمير مسجد نو شيراز ، كتابخانه ولى عصر ( كازرون ) ، باغ فردوس ( كازرون ) ، بنياد مهدى و صندوق قرض الحسنه ، بيت المهدى و مدرسه علميه امام مهدى ( شيراز ) و لوله كشى آب ( كازرون ) دست زد .

آثار چاپ نشده اش عبارتند از :

1 . خالى بر گونه انسان - برداشتى از سوره مباركه لقمان 2 . على عليه السلام از ديدگاه دگران 3 . تقريرات درس اساتيد .

( شريف رازى . گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 101 - 102 ) .

آن عالم بزرگوار ، در 76 سالگى در روز يكشنبه 23 بهمن ماه 1384 بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز چهارشنبه 26 بهمن تشييع و پس از نماز آيت اللَّه حاج شيخ ابوالحسن حدائق بر آن ، در « بيت المهدى » - كه خود بنياد نهاده بود - به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 100 - 102

ص: 140

)

تبريزى 1340 - 1416 ق

آقاى ميرزا كاظم تبريزى از علماى مشهور حوزه هاى علميه نجف اشرف و قم به شمار مى رفت . فقيد سعيد در سال 1340 ق در تبريز به دنيا آمد و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى به تحصيل علوم دينى روى آورد. ادبيات و سطوح را در تبريز فراگرفت و در نوزده سالگى (1359 ق) به تهران رفت و فلسفه و كلام را از اساتيد وقت آموخت. در 1361 ق به نجف رفت و در محضر اساتيد وقت سطوح عاليه و خارج فقه و اصول، تفسير و رجال را فراگرفت. برخى از اساتيدش عبارت اند از: حضرات آيات: ميرزا آقا اصطهباناتى، شيخ محمد على كاظمى خراسانى، شيخ موسى خوانسارى و شيخ محمد رضا آل ياسين و آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ محمد كاظم شيرازى، يدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودى و سيدابوالقاسم موسوى خويى (كه بيش از بيست سال از درس فقه، اصول، رجال و تفسير ايشان استفاده كرد و از برترين تلامذه اش محسوب مى شد) وى هم زمان با تحصيل به تدريس سطوح عاليه و پس از چندى به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت تا در

سال 1391 ق (1350 ش) به قم آمد و يكى از پربارترين مجالس درسى را تشكيل داد. تدريس او تا زمان بيمارى اش (1357 ش) ادامه داشت. فقيه فقيد بر علوم مختلف هم چون: فقه، اصول، حديث، رجال، تفسير، تاريخ، ادبيات، رياضيات، هيأت، هندسه، كلام، فلسفه و منطق تسلط فراوان داشت و با زبان هاى انگليسى و فرانسه نيز آشنا بود. از ويژگى هايش مطالعات فراوان، تعصّب و غيرت دينى، تواضع، تتبع و پشتكار علمى (براى نمونه، وى براى پيدا كردن يك

ص: 141

حديث دو مرتبه تمام تهذيب شيخ طوسى را مطالعه كرد)، بهره ورى از اوقات، احتياط بسيار در مصرف وجوهات شرعيه، دورى از رياست و مرجعيت (با توجه به اصرار بسيار مردم) بود.

برخى از تأليفات فراوان او عبارت است از:

1 . شرح عروة الوثقى (دوره كامل فقه)

2 . القواعد الفقهية (در برگيرنده 900 قاعده فقهى با تطبيق هر كدام بر فروع) ،

3 . الاصول الجديدة 4 . دو شرح گسترده كفاية الاصول

5 . تطبيقات الوسائل (شامل فقه الحديث و بررسى اسناد آن)

6 . كتاب الرجال 7 . السيف المشتهر فى المصدر و اسم المصدر 8 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى خويى (مكاسب و تجارت)

9 . كشكول 10 . شرح اسفار 11 . شرح هيأت چغمينى 12 . الفقه الميسّر (دوره كامل فقه كه آن را از حفظ و بدون مراجعه به كتاب هاى فقهى نگاشته است)

13 - 25 . حاشيه بر هر يك از كتاب هاى: رسائل، مكاسب، كفايه، حاشيه ملا عبداللَّه، قوانين، معالم، مطوّل، شرح باب حادى عشر، اسفار، قبسات ميرداماد، خلاصة الحساب، كشف المراد و وسيلة النجاة (آيت اللَّه حجت ) .

فقيد سعيد پس از يك بيمارى طولانى در روز دوشنبه 18 رجب 1416 ق (20 آذر - 1374 ش) در 77 سالگى چشم از جهان فرو بست و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در زير باران، و پس از نماز آيت اللَّه ميرزا جواد تبريزى ، در قبرستان ابوحسين به خاك سپرده شد .

تبريزى 1345 - 1427 ق

آقاى ميرزا جواد تبريزى ، يكى از اختران تابان آسمان مرجعيت بود . معظم له ، به سال 1345 ق / ( 1305 ش

ص: 142

) ، در تبريز زاده شد .

تحصيلات علوم جديد را تا سال دوم دبيرستان به پايان رسانيد و به شوق فراگيرى علوم دينى ، در 18 سالگى ( 1323 ش ) ، به مدرسه طالبيه رفت . و ادبيات و سطوح را نزد حضرات آيات : سيدمرتضى شبسترى ( منطق و مطول ) ، ميرزا فتاح شهيدى و شيخ حسين شنب غازانى ( سطوح متوسطه ) فراگرفت ، سپس در سال 1325 ش ،رهسپار حوزه علميه قم شد و پس از تكميل سطوح عاليه نزد استادانى مانند آيات : حاج ميرزا حسن تيلى ( ظنّ رسائل ) ، ميرزا احمد كافى تبريزى ( برائت و اشتغال ) ، آيت اللَّه مرعشى نجفى ، آيت اللَّه العظمى گلپايگانى ( بخشى از كفايه ) و حاج ميرزا على زنوزى ، به درس خارج آيات عظام : آقاى بروجردى ، حجت كوهكمرى و سيدمحمّد محقق داماد حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و علاوه بر تحصيل ، به تدريس سطوح نيز پرداخت و از طرف آيت اللَّه بروجردى به عنوان ممتحن حوزه برگزيده شد . در سال 1334 ش ، به نجف اشرف

مهاجرت كرد و با جدّيت و كوشش فراوان به درس هاى آيات عظام : سيدعبدالهادى شيرازى ، سيدابوالقاسم خويى و ميرزا باقر زنجانى حاضر شد و بيش از همه ، به آيت اللَّه خويى دل بست و لحظه اى از درس هاى فقه ، اصول و تفسير معظم له غافل نشد و مورد توجه فراوان استادش قرار گرفت ؛ چنان كه از اصحاب مجلس استفتاى ايشان به شمار مى رفت و در سفر و حضر ، ملازم معظم له بود . وى علاوه بر

ص: 143

تحصيل ، به تدريس سطوح ( كفايه و مكاسب ) اشتغال داشت و گروه بسيارى از فضلاى نجف به درس او حاضر مى شدند و در ايام محرم و ماه رمضان نيز يه تبليغ دين و مذهب در شمال عراق ( كركوك ) مى پرداخت و بسيارى از مردم را به تشيع رهنمون ساخت .

آيت اللَّه تبريزى در سال 1355 ش به علت فشارهاى رژيم بعث بر ايرانيان ، پس از 23 سال اقامت در نجف اشرف ، به قم بازگشت و به تأليف و تدريس و تربيت هزاران نفر از فضلا و علما پرداخت و درس فقه معظم له ، در ساليان اخير پررونق ترين درس حوزه علميه قم بود .

ايشان در طول نهضت اسلامى ، در صف اول مبارزه با رژيم شاه بود و نامش در ذيل اعلاميه هاى علما و اساتيد حوزه علميه قم ديده مى شد ( از جمله اولين امضا در محكوميت فاجعه تبريز در 29 بهمن 1357 و دومين امضا در محكوميت فاجعه قم در 19 دى 1356 مربوط به ايشان است ) . در طول دفاع مقدس ، همراهى ايشان با رزمندگان و شركت در تشييع پيكرهاى پاك شهدا مشهود همگان بود .

فروتنى ، زهد و ساده زيستى ، نظم در زندگى و عشق و دلدادگى به اهل بيت عصمت و طهارت در زندگى اش نمايان بود . بر احياى امر ائمه اطهار عليهم السلام و عزادارى حضرت زهرا عليها السلام و ايام فاطميه پاى مى فشرد و در روز شهادت حضرت زهرا عليها السلام با پاى برهنه و چشم گريان ، در هيئت عزادارى حاضر مى شد و براى عرض تسليت به حرم مطهر حضرت

ص: 144

فاطمه معصومه عليها السلام مى رفت . در مقابل كژى ها و سخنان باطل مى ايستاد و بدون ملاحظه احدى ، موضع گيرى مى نمود و از ارزش ها و مبانى تشيع ، سرسختانه حمايت مى كرد .

فقيد سعيد تمام وقت و زندگى اش را به تدريس و تأليف گذرانيد و بدون فوت

وقت و با گذشتن از رفاهيات زندگى ، چه در ايام تحصيل و چه در ايام تعطيل ، درس داد و شاگرد تربيت كرد و نگاشت و به بحث و مذاكره علمى پرداخت . او به غير از درس هاى عمومى فقه و اصول ، درس خصوصى هم در خانه براى فضلا داشت كه در ايام تابستان ادامه مى يافت و بقيه وقت خود را به مطالعه و پاسخ به استفتائات و تحقيق و تأليف در فقه ، اصول ، رجال ، كلام و عقايد مى گذراند .

تأليفات معظم له عبارت اند از :

1 . ارشاد الطالب ( تعليقه بر مكاسب - 4 ج )

2 . صراط النجاة ( پاسخ به استفتائات - 6 ج )

3 . دروس فى مسائل علم الاصول ( 5 ج ) 4 . التهذيب فى مسائل الحج و العمرة ( 3 ج ) 5 . طبقات الرجال ، مخطوط ( 30 ج )

6 . تنقيح مبانى الاحكام ، شرح العروة الوثقى ، تاكنون چهار جلد از اين كتاب درباره بحث هاى اجتهاد و تقليد و طهارت به چاپ رسيده و ابواب : صلات ، صوم ، خمس و زكات مخطوط است ؛

7 . كتاب القصاص 8 . اسس القضاء والشهادة 9 . اسس الحدود و التعزيرات 10 . منهاج الصالحين ( 2 ج )

ص: 145

11 . حاشيه عروة الوثقى 12 . حاشيه وسيلة النجاة ( مخطوط ) 13 . مناسك الحج 14 . المسائل المنتخبة 15 . استفتائات فى مسائل الحج 16 . توضيح المسائل

17 . استفتائات ( 2 ج ) 18 . اعتقاداتنا 19 . الانوار الالهية فى المسائل العقائدية 20 . فدك 21 . نفى السهو عن النبى 22 . النصوص الصحيحة على امامة الائمة الاثنى عشر 23 . ظلامات فاطمة الزهرا عليها السلام 24 . تنزية الانبياء 25 . الشعائر الحسينية 26 . لبس السواد 27 . زيارة عاشوراء فوق الشبهات 28 . ايمان ابى طالب . نيز درماگاه تخصصى بقيةاللَّه الاعظم (عج ) ، مؤسسه خيريه امام على عليه السلام ، براى رسيدگى به حال نيازمندان و مستمندان ، و مكتبة الصديقة الشهيدة براى چاپ و نشر كتابهاى مفيد عقيدتى از يادگارهاى ارزنده اوست .

چراغ زندگى آن فقيه بزرگ در 80 سالگى ، در تاريخ دوشنبه 28 شوال المكرم 1427 ق برابر با 29 آبان 1385 خاموش شد . با اعلام خبر وفاتش ، جامعه تشيع عزادار و سوگوار شد و در ايران سه روز عزاى عمومى اعلام و حوزه هاى علميه ايران ، عراق ، لبنان ، سوريه و عربستان تعطيل گرديد و سيل پيام هاى تسليت از سوى مراجع معظم تقليد ، رهبر انقلاب ، نهادهاى دينى و انقلابى صادر شد و پيكر پاكش روز چهارشنبه با حضور مراجع عظام تقليد و شركت ميليونى مردم عزادار از سراسر ايران و ساير ممالك اسلامى تشييع و پس از نماز آيت اللَّه العظمى وحيد خراسانى بر آن ، در مسجد بالا سر حرم حضرت فاطمه معصومه عليها

ص: 146

السلام به خاك سپرده و عالمى از علم و عمل و جهانى از فضل و فقاهت در خاك نهان شد .

تجليل

آقاى حاج شيخ ابوطالب تجليل تبريزى يكى از فقها و علماى مشهور حوزه علميه قم بود . معظم له در سال 1345 ق ( 1305 ش ) ، در تبريز زاده شد . پدرش مرحوم حاج ميرزا على اكبر تجليل « از عباد و صلحاء زمان خود ، و به قوت ايمان و كمالات نفسانيه ممتاز بود و در شعبان 1391 ق درگذشت » ( شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 110 ) . پس از كودكى ، به تشويق پدرش به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و مقدارى از سطوح را در آنجا فرا گرفت . سپس در 1364 ق ، به قم مهاجرت و سطوح عاليه را تكميل كرد و در 1365 ق ، به درس هاى آيات عظام : بروجردى و حجت حاضر شد ، و پس از وفات ايشان ، از درس هاى آيت اللَّه مرعشى نجفى بهره فراوان برد ، و علاوه بر آن از دروس فلسفه حضرات : علامه طباطبايى ، آقا سيد حسن الهى و ميرزا مهدى آشتيانى استفاده نمود و مبانى علمى خويش را استوار ساخت .

وى هم زمان با تحصيل ، به تدريس سطوح عاليه پرداخت و از سال 1391 ق ، تدريس خارج فقه و اصول را آغاز نمود و در خلال تدريس ، به تأليف كتب متعدد

و شركت در جلسات « لجنه احقاق الحق » - كه تحت اشراف مرحوم آيت اللَّه نجفى مرعشى ، براى ضبط فضائل و مناقب

ص: 147

اهل بيت عليهم السلام از كتب عامه ، در منزل ايشان تشكيل مى شد - پرداخت و آنى از اوقات خويش را نياسود . وى با تشكيل « مجمع علمى پاسخگويى به سؤالات دينى » ساليان بسيار به حل شبهات و مشكلات دينى جوانان پرداخت ، زهد و تقوا و تواضع ، و اخلاق نيك و رفتار كريمانه از زندگى اش نمايان بود و حيات طيبه اش ، الگو و سرمشقى براى طلاب و فضلاى حوزه علميه قم به شمار مى رفت ، كه در پنجمين اجلاس اساتيد حوزه علميه قم در سال 1382 ش ، از مقام علمى و علمى اش تجليل به عمل آمد :

آثار او عبارتند از :

1 - كتاب البيع ( 2 ج ) - تقريرات درس آيت اللَّه حجت -

2 - حجية الشهرة 3 - معجم الثقات و ترتيب الطبقات

4 - من هو المهدى ؟ - به فارسى ترجمه شده است

5 - آنچه حجاج بايد بدانند 6 - ارزش ها و ضد ارزش ها در قرآن 7 - پايه هاى علمى ارزش ها در قرآن 8 - راه هاى خداشناسى در طبيعت 9 - نماز در دل شب 10 - ردّ الاشكالات على الشيعه - به فارسى ترجمه شده است

11 - توضيح المسائل 12 - حاشيه بر عروة الوثقى 13 - شبهات حول الشيعه 14 - اسلام شناسى 15 - پاسخ هايى به اشكالات دينى

ثفف 16 - مبانى اعتقادى اسلام 17 - معجم المحاسن والمساوى ( 9 ج تاكنون )

18 - براهين المعارف الالهيه والعقائد الحقة الامامية

19 - اسلوب تعامل الامام الكاظم فى قبال فقهاء العامة

20 - البراهين الساطعة على اعتقادات الامامية 21 -

ص: 148

تعليقة استدلالية على تحرير الوسيلة 22 - التعليقات الاستدلالية على العروة الوثقى 23 - حكم سهم الامام عليه السلام فى زمان الغيبة 24 - رسالة فى حبّ اللَّه 25 - تكمله احاديث « اثباة الهداة » 26 - شركت در تأليف « ملحقات احقاق الحق »

و كتاب هاى چاپ نشده اش هم عبارتند از :

27 - مدارك الحج 28 - صلاة المسافر - تقرير درس آيت اللَّه حجت

29 - تحرير الاصول - تقرير درس اصول آيت اللَّه حجت

30 - دراسات الاصول ، تقرير درس اصول آيت اللَّه بروجردى

31 - تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى - صلاة و وصيت 32 - فوائد تفسير فى الاصول 33 - حواشى على المختصر النافع 34 - الاستصحاب والاجتهاد والتقليد 35 - فلسفه حقوق اسلامى و تطبيق آن با حقوق ملل ديگر

آن فقيه بزرگوار در روز يكشنبه 13 مرداد ماه 1387 ش ( اول شعبان المعظم 1429 ق ) ، در 82 سالگى درگذشت و پيكرش در صبح روز دوشنبه تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيد محسن خرازى بر آن ، در صحن حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

تقوى اشتهاردى 1344 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ حسين تقوى اشتهاردى، يكى از علما و فضلاى حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1344 ق (1304 ش) در اشتهارد به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه حاج شيخ يحيى اشتهاردى (م 1368 ق)، يكى از علماى بزرگ و صاحب نام منطقه و مؤسس حوزه علميه و استاد بسيارى از عالمان (هم چون آيت اللَّه شيخ على پناه اشتهاردى) بوده است.

آن مرحوم، پس از فراگيرى قرآن و خواندن و نوشتن

ص: 149

به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و منطق و شرح لمعه و قوانين را نزد پدر بزرگوارش فراگرفت. سپس در سال 1365 ق (1325 ش) به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در مدرسه فيضيه ساكن شد، كه بر اثر شرايط بدِ زندگى و رطوبت حجره، به درد پاى شديد گرفتار آمد ولى با توسل به ذيلِ عنايت حضرت امام رضا عليه السلام شفا يافت. سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: شهيد صدوقى، مجاهدى، شيخ عبدالجواد اصفهانى، سلطانى طباطبايى، شيخ محمد جواد خندق آبادى، شهيد مطهرى (شرح منظومه و بخشى از

چ فف اسفار) آموخت و پس از آن به درس آيات عظام: آيت اللَّه بروجردى، حجت كوهكمرى، امام خمينى و آقاى گلپايگانى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و هم زمان به تدريس سطوح پرداخت. معظم له، علاوه بر تحصيل و تدريس، در ايام محرّم و ماه مبارك رمضان به زادگاهش مى رفت و به تبليغ دين و ارايه خدمات اجتماعى و بهداشتى مى پرداخت (كه ساختمان 2 باب حمام بهداشتى و پيشنهاد و كوشش در لوله كشى آب شرب شهر از كارهاى او بود). وى ساليان فراوان در مدارس حقّانى و آيت اللَّه گلپايگانى به تدريس شرح لمعه و رسائل و مكاسب اشتغال داشت و گروه بسيارى را پرورش داد. وى از اخلاقى خوش و زبانى نرم و ملايم و مجلسى پرفايده و حافظه اى خوب برخوردار و زندگى اش ساده و به دور از مظاهر مادى بود و از شهرت پرهيز مى كرد.

برخى از تأليفات آن عالم فقيد، عبارت اند از:

1 . تنقيح الاصول؛ تقريرات درس اصول امام خمينى (4 ج) به چاپ رسيده است ،

2 . تقريرات درس

ص: 150

فقه امام خمينى (مكاسب محرمه) (3 ج)

3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى (كتاب صلاة و غير آن)

4 . اصول المذهب 5 . فروع المذهب (2 ج)

6 . آداب معاشرت از ديدگاه وحى 7 . كشكول آن عالم بزرگوار، پس از عمرى 75 ساله، در 11 رجب الخير 1421 ق (18 مهر 1379 ش)، زندگى را بدرود گفت و پس از تشييعى شايسته و نماز آيت اللَّه حاج شيخ على پناه اشتهاردى، در بقعةالعلماى باغ بهشت قم، سر به تيره تراب نهاد.

توحيدى 1332 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ رضا توحيدى ( بن محمّدعلى بن عبدالحسين بن محمّدحسين تبريزى ) ، بزرگترين عالم تبريز بود ، معظم له ، در سال 1332 ق ، در تبريز زاده شد و پس از دوران نوجوانى ، ادبيات و سطوح را نزد آقايان : فاضل دانبارانى ، سيداسماعيل سجادى و ميرعبداللَّه كمالى فراگرفت ، در سال 1363 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و پس از تحصيل سطوح ، به درس هاى آيات عظام : سيدابوالحسن اصفهانى ( 2 سال ) ، شاهرودى ( فقه ) ، ميلانى ( فقه و اصول ) ، شيخ حسين حلّى ( اصول ) ، حكيم ، خويى ، سيدحسين حمامى ، سيدابراهيم اصطهباناتى و ميرزا احمد اهرى حاضر شد و به مدّت 25 سال از فيض آنان بهره برد و در اين زمان به تأليف و تدريس و اقامه جماعت پرداخت تا آنكه پس از كسب اجازات متعدد روايى و اجتهادى از استادانش ، در سال 1389 ق ( 1348 ش ) به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى و اقامه جماعت ( ظهر در مسجد بادكوبه اى و

ص: 151

شب در مسجد توحيد ) و بزرگداشت شعائر مذهبى ( برپايى مجالس مواليد و وفيات ائمه اطهار عليهم السلام و شركت در مجالس و دستجات عزادارى ايام

فاطميه و ترويج و تعظيم ياد امام زمان عليه السلام ) پرداخت و بيش از 35 سال مردم شهرش را با تشيع و اسلام راستين آشنا نمود و با قلم و زبان از ساحت دين و مذهب دفاع نمود . او دستى توانا در هنر اسلامى داشت و تابلوهاى بسيار نفيس از خطّ و تذهيب وى به يادگار مانده است . استاد على اكبر مهدى پور درباره او مى نويسد : « ... او فقيهى نامدار ، عالمى خدمتگزار ، عاشقى بى قرار ، محققى عاليمقدار و دانشمندى پرهيزگار است كه از استوارترين استوانه هاى علمى و پرفروغ ترين ستاره دانش و فضيلت در آسمان تبريز مى باشد . وى ، در دو سنگر محراب و منبر ، چون سربازى جانباز ، در تعليم و تربيت جوانان ، ارشاد و هدايت نونهالان ، ترويج و تبليغ معارف پيشوايان ، بالا بردن سطح آگاهى همگان و آشنا ساختن آنان با جان جانان ، سيدو سالار جهانيان ، ولى عصر امام زمان عليه السلام با آن كهولت سن ، شب و روز در تلاش است . او در رعايت آداب اسلامى بسيار كوشا بود ، براى هر كس كه وارد محفل ايشان مى شد تمام قد برمى خاست و ساعتها در مقابل ميهمان زانو مى زد و دو زانو مى نشست و فردفرد حاضران را مورد تفقد قرار مى داد ، او مرد خدا بود و هر كس به خدمتش مى رسيداحساس تحول و عشق به امام زمان و ارادت به ائمه اطهار ،

ص: 152

و بى رغبتى به جاذبه هاى دنيوى در خود مى كرد . او داراى نگاهى نافذ و تأثير نفسى شگرف و وجودى ذوب شده در كوره ولاى امام زمان است . هر بار كه نام آنحضرت بر زبانش جارى مى شد اشك بر صفحات صورتش جارى مى گرديد ... » .

آثار معظم له عبارتند از :

1 . القرآن والحجّة ( فارسى و چاپ شده )

2 . اللئالى المنضودة فى تفسير الآيات المأثورة ( تفسير سوره هاى : حمد و بقره ، رحمن و واقعه ، حديد و مجادله و فجر )

3 . نفحة القدير فى شرح خطبة الغدير ( 2 ج ) 4 . اربعينيات ( شرح 40 حديث اربعين )

5 . الدراسات الدينية 6 . شرح حديث اهليلجه 7 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شاهرودى 8 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه شيخ حسين حلى 9 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه خويى .

( شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 304 - 306 ؛ عمران عليزاده ، نامداران تاريخ ، ج 2 ، ص 307 - 308 ) .

آن مرحوم ، پس از عمرى تلاش و كوشش ، در 95 سالگى ، در محرم الحرام 1427 ق در گذشت و پيكر پاكش در روز دوشنبه اول اسفند 1384 ش ( 21 محرم 1427 ق ) پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه العظمى ميرزا جواد تبريزى بر آن ، در قبرستان ابوحسين - قم - به خاك آرميد .

ؤفف

جزايرى مروّج 1328 - 1419 ق

آقاى حاج سيدمحمدجعفر موسوى جزايرى « مروّج » يكى از مفاخر علماى شيعه در عصر كنونى به شمار مى رفت.

ص: 153

ى در جمادى الثانى 1328 ق در شوشتر زاده شد. پدرش آيت اللَّه سيدمحمد على جزايرى (م 1356 ق) - از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى و سيد محمّدكاظم يزدى و از علماى محترم شوشتر و صاحب «رسالة فى الامامة» - «نقباء البشر 4/1538» بود، كه نسبش با چهار واسطه (ابن محمود بن احمد بن محمدرضا بن على اكبر) به علامه سيدعبداللَّه بن علامه سيدنورالدين بن علامه فقيه محدّث سيدنعمت اللَّه موسوى جزايرى (م 1112 ق) - شاگرد علامه مجلسى - مى رسد.

فقيد سعيد پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن، به آموختن علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را نزد پدر بزرگوارش و اديب علامه سيد على اصغر جزايرى (م 1348 ق) فراگرفت. بيست ساله بود (1348 ق) كه به حوزه علميه نجف مهاجرت كرد و نزد حضرات آيات: آقاى شاهرودى، سيدعلى نورى،

شيخ محمد حسين حائرى و سيد محمّدجواد طباطبايى تبريزى سطوح عاليه را فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياء عراقى، شيخ موسى خوانسارى، سيدمحمود شاهرودى (فقه و اصول) و سيدمحسن حكيم (فقه) حاضر شد و مبانى علمى خود را استوار ساخت و هم زمان به تدريس سطوح عاليه (مكاسب و كفايه) و تأليف رساله هاى متعدد فقهى و اصولى پرداخت و پس از زمانى چند، تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرد، كه عموم فضلا و روحانيون سادات جزايرى از شاگردان وى به شمار مى روند. در اخراج عمومى ايرانيان از عراق در سال 1350 ش (1390 ق) وى به ايران آمد و در اهواز ساكن شد و به تأليف و

ص: 154

تدريس و ارشاد مؤمنان پرداخت و خانه اش محلّ راهنمايى و گره گشايى از كار مردم بود. وى از آيات عظام: آقاضياءالدين عراقى، سيدابوالحسن اصفهانى و سيد محمود شاهرودى اجازه اجتهاد داشت. معظم له بر مبانى فقه و اصول و فلسفه، احاطه فراوان و بيانى شيوا و خطّى بسيار زيبا داشت و از دقّت فراوان در مطالب علمى برخوردار بود. از مظاهر تشخّص دورى مى كرد و با وجود اصرار فراوان، از امامت جماعت و مرجعيت و نشر فتاوايش خوددارى ورزيد. زندگى اش بسيار ساده بود و وجوهاتى را كه بدو مى رسيدبه فوريت به مستحقّان آن مى رسانيد. وى در خدمت به طلاب، از هيچ كوششى فروگذار نمى كرد و براى احترام به استادش، تا پايان عمر آيت اللَّه سيدمحمودشاهرودى به درس وى حاضر مى شد و براى رعايت حال مادرش، از خواندن نماز خود در مساجد نجف و حرم اميرالمؤمنين عليه السلام خوددارى مى كرد و نمازش را در خانه اش به جاى مى آورد (تا مادرش با او نماز بخواند) از اوقات خويش بهره فراوان برد و آثار متعددى را پديد آورد.

برخى از آن ها عبارت است از:

1 . منتهى الدراية فى شرح الكفاية (8 ج) - كه از بهترين و معروف ترين شروح كفايه در حوزه هاى علميه است -

2 . هُدى الطالب فى شرح المكاسب ( شرح بيع مكاسب ، 7 ج تاكنون )

3 . مبانى تكملة الوسيلة: (حدود و ديات)

4 . المسائل المستحدثه: (بيمه، بانك، ربا، تلقيح مصنوعى و ذبح حيوانات با ماشين آلات، تشريح، خيابان هايى كه به وسيله دولت كشيده مى شود)

5 . رساله در نفى الوطن الشرعى 6 . رساله در دراية الحديث 7 . رساله در علم كلام

ص: 155

8 . رساله در قاعده «حرمت اعانت بر اثم» 9 . رساله در قاعده «لاضرر» 10 . رساله در «حلق اللحية» 11 . رساله در «مالكيت عبد در فاضل ضريبه» 12 . رساله در «قاعده جبّ» 13 . رساله در «قاعده تجاوز و فراغ» 14 . رساله در «حكم حاكم در ثبوت هلال» 15 . حاشيه بر توضيح المسائل با اشاره اجمالى به ادله احكام

16 . شرح اجتهاد وتقليد عروةالوثقى 17 . كتاب الطهارة 18 . احكام افعال صبى در فقه شيعه 19 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حكيم. (طهارت، حج، نكاح، اجاره، مساقات و مضاربه)

20 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شاهرودى (صلاة و حج)

21 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه شاهرودى. (دوره كامل) - 6 ج -

22 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه سيدجمال گلپايگانى. (قاعده لاتعاد) - كه در ماه مبارك رمضان تدريس شده است -

23 . شرح مناسك حج آيت اللَّه ميرزاى نايينى. (2 ج)

24 . هداية الانام فى الفروع الفقهية.

معظم له پس از عمرى 90 ساله در روز شنبه 25 ذى قعده الحرام 1419 ق (23 اسفند 1377 ش) روز دحوالارض، بدرود حيات گفت و در يكشنبه با تشييعى پرشكوه و شايسته و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر پيكر پاكش، در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

جزائرى 1351 - 1426 ق

آقاى حاج سيدمحمّد جزائرى يكى از فضلاى مشهور به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در 1351 ق ( 1311 ش ) در نجف اشرف و در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم حجةالاسلام سيد نعمت اللَّه ( 1326 - 1362 ق ) بن سيد محمّد

ص: 156

جعفر بن سيدعبدالصمد بن سيد احمد بن سيد محمّد بن سيدطيب بن سيدمحمّد بن سيدنورالدين بن علامه كبير سيدنعمت اللَّه جزايرى از شاگردان آيات عظام : شيخ محمّدرضا معزى دزفولى ، آقا ضياءالدين عراقى و سيدابوالحسن اصفهانى و صاحب حاشيه بر رسائل ، مكاسب و كفايه و رساله در اخبار آحاد و مورد توجه فقها و مراجع نجف بود . وى پس از اخذ مقدمات و ادبيات از والد بزرگوارش و علامه شيخ محمّد على مدرس افغانى ، سطوح عاليه را از حضرات آيات : شيخ مجتبى لنكرانى ، سيدمحمّد جعفر جزايرى مروّج ، سيدعلى علامه فانى اصفهانى و خارج فقه را از آيات عظام : حكيم و خويى فراگرفت و در كنار آن به گردآورى كتاب هاى نفيس چاپى و خطى پرداخت و صاحب كتابخانه نفيس و ارزنده اى گرديد كه علامه شيخ آقابزرگ تهرانى ، فراوان از

آن بهره گرفت و در جاى جاى الذريعه به معرفى آن پرداخت .

وى در اخراج ايرانيان از عراق به ايران آمد و در اهواز ساكن شد و به تأليف و تبليغ دين و اقامه جماعت - در مسجد زيتون - پرداخت و در پى جنگ تحميلى عراق عليه ايران در سال 1400 ق به تهران آمد و فعاليت هاى علمى خويش را ادامه داد .

آثار چاپى اش عبارتند از :

1 . نابعه فقه و حديث ( شرح احوال علامه سيدنعمت اللَّه جزائرى )

2 . شجره مباركه ( اولاد و احفاد و خاندان سيدنعمت اللَّه جزايرى )

3 . زندگانى علامه سيدعبداللَّه بن سيدنورالدين جزايرى .

و آثار مخطوطش هم عبارتند از :

4 . تقريرات درس شيخ مجتبى لنكرانى 5

ص: 157

. سبد ( كشكول )

6 . حاشيه بر كشف المراد 7 . زندگى ملا فتح اللَّه وفائى شوشترى .

( معجم رجال الفكر و الادب فى النجف ، ج 1 ، ص 344 - 345 ) .

آن عالم فرزانه در 73 سالگى در اوايل مرداد ماه 1384 ش در اهواز بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه سيدمحمّدعلى موسوى جزايرى بر آن ، در بقعه متبركه على بن مهزيار اهوازى به خاك سپرده شد .

جعفرى تبريزى 1344 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمدتقى جعفرى يكى از مفاخر عصر كنونى و سرآمد فلاسفه شيعه به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در حدود سال 1304 ش (1344 ق) در تبريز، زاده شد. پدرش معروف به صدق و صفا بود و از نظر وارستگى و تقوا در شهر نمونه بود.

معظم له تا ششم ابتدايى را در دبستان گذراند، امّا به علّت فقر مادى نتوانست تحصيلات خود را ادامه دهد و از اين رو بنا به كشش و ميل باطنى و خواست پدر به فراگيرى علوم دينى روى آورد. او در دوازده سالگى به مدرسه طالبيه رفت و نزد ميرزا على اكبر اهرى سيوطى و مطوّل و نزد سيدحسن شرابيانى ادبيات و منطق را آموخت. سپس به تهران آمد و به دليل عشق و علاقه بسيارش به فلسفه و هستى شناسى، به محضر حكيم فرزانه علامه ميرزا مهدى آشتيانى شتافت و نزد وى منظومه و اسفار و در محضر آيت اللَّه حاج شيخ محمدرضا تنكابنى، مكاسب و كفايه را فراگرفت. سپس به قم آمد و بقيه سطح را تكميل نمود و پس از يك سال، به علت درگذشت پدرش

ص: 158

به تبريز بازگشت و چند ماه نيز از درس آيت اللَّه ميرزا فتّاح شهيدى بهره برد و سپس به توصيه اكيد ايشان رهسپار

نجف اشرف شد (1361 ق). در آن جا در درس خارج فقه و اصول و فلسفه و كلام و عرفان آيات عظام: شيخ كاظم شيرازى، سيدجمال الدين گلپايگانى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيدمحمودشاهرودى، آقاى حكيم، سيدابوالقاسم خويى، شيخ على محمد بروجردى، ميرزا حسن يزدى، شيخ صدرا بادكوبه اى و شيخ مرتضى طالقانى (كه حدود يك سال و نيم از محضر عرفانى وى بهره برد) شركت جُست و بر انبوه اطلاعاتش افزود. او اين دوران را با رنج و محروميت و فقر شديد، امّا با عشق و علاقه فراوان به كسب علم و دانش پشت سرگذاشت و از سال 1367 ق شروع به تدريس سطوح (مكاسب و كفايه) كرد و هم زمان به مطالعه كتب فلسفى غرب و تطبيق آن با فلسفه اسلامى و وجوه تمايز آن و تقويت زبان انگليسى پرداخت.

در سال 1372 ق، پس از يازده سال اقامت در نجف، به ايران بازگشت و پس از چندى اقامت در مشهد، در تهران ساكن شد و به كار تدريس و تأليف و تصنيف و تحقيق اشتغال جُست. وى در مدرسه مروى و سپهسالار و اكثر دانشگاه هاى كشور - تهران، اصفهان، تبريز، شيراز و مشهد - به تدريس و سخنرانى پرداخت و در ميان جامعه علمى محبوبيت فراوانى كسب كرد و همين باعث شد كه بسيارى از فضلا و دانشمندان از داخل و خارج براى حلّ شبهات خويش بدو مراجعه نمايند؛ كسانى مانند: روژه گارودى و پروفسور روزنتال آلمانى (كه به استاد فقيد علاقه بسيار داشت

ص: 159

و سال ها ارتباطش با ايشان برقرار بود). او در اروپا از سرِ عزّت ملاقات با ژان پل سارتر را نپذيرفت و مكاتباتى نيز با برتراند راسل داشته است. از ديگر كسان كه با او ارتباط حضورى و مكاتبه اى داشتند، عبارت اند از: پروفسور يانگ آمريكايى، دكتر جووانى ايتاليايى، دكتر پيكت انگليسى، دكتر كلاوز آلمانى و دكتر بيد فورد، چارلز آدامز و علامه الفاسى. (مصاحبه هايش با دانشمندان خارجى، 92 فقره است). استاد فقيد در بسيارى از سمينارهاى داخلى و خارجى، به عنوان يك متفكر شيعى شركت جُست و سخنرانى ها و مقالات فراوانى - 120 مقاله - ارايه داد .

برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . هزاره شيخ طوسى - مشهد (قاعده لطف از نظر شيخ طوسى)

2 . هزاره فارابى (شيئ فى نفسه و شيئ لنفسه)

3 . هشتصدمين سال سعدى - شيراز (تكاپوى حكمت و ادب در آثار سعدى)

4 . كنگره جهانى حافظ - شيراز (دشوارى هاى تحقيق در طرز تفكر حافظ)

5 . كنگره نهج البلاغه - تهران 6 . كنگره جهانى امام رضا - مشهد ( حديث عمران صابى در مناظرات امام رضا )

7 . كنفرانس انديشه اسلامى - تهران 8 . سمينار حقوق اسلامى - پاكستان (مبانى حقوق در اسلام)

9 . هزاره ابن سينا - دهلى (علم و عرفان از ديدگاه ابن سينا، لذّت و الم از ديدگاه فلسفى و عرفانى ابن سينا)

10 . سمينار جهانى حقوق بشر - مانيل (حقوق بشر در اسلام)

11 . سمينار اسلام و مسيحيت - سوييس (وجوه اشتراك اديان ابراهيمى)

12 . سمينار مولوى شناسى - تركيه (حركت وقوه از ديدگاه مولوى)

13 . سخنرانى در دانشگاه آتن (انواع

ص: 160

و اشكال مكاتب مختلف در فلسفه) ، 14 . سخنرانى در دانشگاه چسترپيل انگليس

15 . سخنرانى در دانشگاه شفيلد - انگلستان (جايگاه تحقيقات علوم انسانى در گذشته، حال و آينده)

16 . كنگره ايران شناسى - تهران

17 . بزرگداشت علامه طباطبايى - تبريز و...

استاد بزرگوار از حافظه اى قوى و خطى خوش و زندگى ساده برخوردار بود، در عينِ داشتن مقام والاى علمى بسيار متواضع و فروتن بود. مجلسى نيكو داشت و از جامعه شناسى، هنر، حقوق، روانشناسى، فيزيك، ادبيات غرب علاوه بر علوم اسلامى

(فقه، اصول، كلام، منطق، فلسفه، تاريخ، ادبيات عرب و عجم) اطّلاعات فراوان داشت. وى با آثار رمان نويسان بزرگ غربى مانند: شكسپير، ويكتورهوگو، بالزاك و تولستوى آشنا بود و با ديدى نقّادانه و جامعه شناسى، آثارشان را بررسى مى كرد.

وى لحظه اى از كوشش علمى در راه تعالى تفكر اسلامى و نشر معارف الهى درنگ نكرد، و با مطالعه ژرف و نكته ياب آثار فلسفى مغرب زمين و به پشتوانه مطالعات و تفكر بسيار و اطلاع دقيق از علوم اسلامى، توانست نقاط ضعف آن را آشكار سازد و به سادگى راسل را به بن بست بى پاسخى كشاند و ملاقات با سارتر را به دليل عميق نبودن تفكراتش رد كرد و شگفتى مستشرقين را برانگيخت. او اشعار بسيارى - به عربى و فارسى - سروده بود كه يكى از معروف ترين آن ها استقبال از قصيده عينيه هبوطيه ابن سينا است در 87 بيت كه در مقدمه جلد 3 «حكمت بوعلى سينا» علامه آيت اللَّه حائرى مازندرانى به چاپ رسيده است. كنگره بزرگداشت منزلت علمى اش در ارديبهشت 1376 ش در دانشگاه تهران برگزار شد و كتاب «شريعه خرد» به محضر ارجمندش

ص: 161

تقديم شد. نيز كتاب «چراغ فروزان» - حاوى اسناد ساواك و زندگينامه اش - پس از وفاتش از سوى وزارت اطلاعات به چاپ رسيد.

وى از آيت اللَّه ميلانى و برخى اساتيدش اجازه اجتهاد داشت.

تأليفات چاپ شده وى عبارت اند از:

1 . الامر بين الامرين - تقرير درس آيت اللَّه العظمى خويى -

2 . الرضاع - تقرير درس آيت اللَّه العظمى سيدعبدالهادى شيرازى -

3 . منابع فقه (قاعده لاضرر، طهارت اهل كتاب، ذبايح اهل كتاب، تعميم موادّ زكات)

4 . كيفر سرقت در اسلام 5 . اعلاميه جهانى حقوق بشر از ديدگاه (فقه) اسلامى و غرب و تطبيق آن دو بر يكديگر 6 . شرح نهج البلاغه (25 ج) - ناتمام - (به همراه : ترجمه نهج البلاغه )

7 . تفسير و نقد و تحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى (15 ج)

8 . تعاون الدين و العلم 9 . آفرينش انسان 10 . ارتباط انسان و جهان 11 . انسان از ديدگاه قرآن 12 . علم از ديدگاه اسلام 13 . فلسفه زيبايى و هنر از ديدگاه اسلام 14 . حكمت اصول سياسى اسلام - شرح عهدنامه اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر -

15 . انگيزش مديريت در اسلام (و نقد انگيزش هاى معاصر)

16 . فلسفه دين (2 ج)

17 . فلسفه علم 18 . حاكميت خداوندى 19 . بررسى و نقد سكولاريسم (حذف دين از زندگى دنيوى)

20 . عرفان اسلامى (ارتباط انسان با خويش، ارتباط انسان با خدا، ارتباط انسان با جهان هستى، ارتباط انسان با همنوعان خود)

21 . علم و دين در حيات معقول 22 . مبدأ اعلى يا پشتيبان نهايى بشر -

ص: 162

نمونه هايى از شعر فارسى استاد در اين كتاب آمده است -

23 . قانون علّيت 24 . فلسفه و هدف زندگى 25 . ايده آل زندگى و زندگى ايده آل 26 . مجموعه مقالات (برهان كمالى (وجوبى) در اثبات خداوند، نقش شخصيت ها در تاريخ، مقدمه اى بر مفهوم فلسفى مالكيت، اميد وانتظار)

27 . حركت و تحول 28 . وجدان از نظر اخلاقى، روانى، فلسفى و دينى

29 . جبر و اختيار از نظر اخلاقى، روانى، فلسفى و دينى 30 . طبيعت و ماورى طبيعت (فيزيك و متافيزيك)

31 . اخلاق و مذهب 32 . علم در خدمت انسان 33 . رابطه علم و حقيقت 34 . فرهنگ پيرو، فرهنگ پيشرو 35 . ديدار و سخنرانى در زادگاه فلسفه (يونان)

36 . دانش ها و ارزش ها در مجراى قوانين علمى (نقدى بر چهار موضوع فلسفى از ديدگاه هيوم)

37 . توضيح و بررسى مصاحبه برتراند راسل - وايت 38 . نقد و بررسى برگزيده افكار راسل 39 . بررسى و نقد سرگذشت انديشه ها - تأليف آلفرد وايتهد -

40 . مولوى و جهان بينى ها 41 . تحليل شخصيت خيام 42 . حكمت و اخلاق و عرفان درشعر 43 . تلاقى حكمت و ادب در شعر سعدى 44 . كشف الابيات مثنوى 45 . مقدمه اى بر جامعه شناسى 46 . مقدمه اى برايران شناسى 47 . آيا جنگ در طبيعت انسان است؟ 48 . پاسخ بيانيه كنفرانس وانك اُور - كانادا 49 . عوامل جاذبيت سخنان مولوى ( رساله اى در امتيازات هشتگانه مثنوى از ديدگاه حاج ملاهادى سبزوارى)

50 . جايگاه تحقيقات علوم انسانى در گذشته، حال و آينده

جفف 51 . تكاپوى

ص: 163

انديشه ها - مجموعه مصاحبه ها با متفكران شرقى و غربى -

52 . طرحى براى انقلاب فرهنگى 53 . نيايش حسين عليه السلام در عرفات ( شرح دعاى عرفه )

54 . نگاهى به امام على عليه السلام (على و سياست، على و عرفان، على و مسئله مرگ)

55 . رساله اى در علم امام عليه السلام (نقدى بر كتاب «شهيد جاويد»)

56 . بحثى درباره عقل به عنوان اساس خودشناسى در فرمايشات امام صادق عليه السلام ، 57 . على بن ابيطالب عليه السلام و آزادى 58 . على بن ابيطالب و محبت 59 . دو جنبه ثابت و متغير شخصيت على بن ابيطالب عليه السلام 60 . مقدمه اى بر شناخت شخصيت اميرالمؤمنان على عليه السلام 61 . ترجمه و بررسى «النبى» - جبران خليل جبران 62 . ربا از نظر تاريخى و علمى و از ديدگاه فقه اسلامى 63 . حرمت سقط جنين 64 . توضيحاتى درباره اصطلاحات فقهى و اصولى تنبيه الملّة ميرزاى نايينى

65 . مسؤليت مدنى ناشى از جرم اطفال بزهكار در فقه اسلامى 66 . مجموعه دروس فقهى (خمس و مصارف آن، قتل بنده و كنيز، استعمال طلا و نقره و تزيين با آن دو، حيوانات از نظر حليت و حرمت گوشت آن ها، منابع فقهى حرمت مجسمه سازى و نقاشى صور، مسؤليت و خسارت انجام ندادن تعهد در قانون مدنى)

67 . اصول اسلام شناسى 68 . روان در روانشناسى اسلام 69 . مذهب و روان شناسى 70 . اسلام و تحولات، اسلام و روابط اجتماعى 71 . انسان شناسى از ديدگاه قرآن مجيد 72 . تكامل و كمال

73 . انديشه و خواستن 74 . خودتابى

ص: 164

و خودسازى 75 . مقدماتى بر فلسفه 76 . عمل تجريد ذهن 77 . عامل اساسى اخلاق 78 . انسان و جامعه شناسى 79 . تعهد و تخصص 80 . انواع شناخت هاى علمى 81 . تحقيق اجمالى در نظريات دانشمندان درباره ويژگى هاى الگوهاى شخصيت سالم و نيازها از ديدگاه مازلو

82 . تحول «من» از ديدگاه عرفان جلال الدين مولوى و اقبال لاهورى 83 . معرفت نسبى و معرفت مطلق در جهان بينى فارابى 84 . مقدمه اى بر علم و عرفان از ديدگاه ابن سينا 85 . لذت و الم از ديدگاه فلسفى و ، عرفانى ابن سينا 86 . بحثى در قانون تعادل در روش تجزيه اى (آناليتيك) و تركيبى (سنتيك) در معرفت

87 . تحقيقى در واقعيت (براى خود) و واقعيت (براى ما) يعنى درك كننده

88 . عدالت الهى از ديدگاه انسان ها (علم خداوندى در كارهاى انسانى، اراده و مشيت خدا در مسئله جبر و اختيار انسان ها)

89 . آيا شريعت و طريقت و حقيقت با يكديگر متفاوتند؟ 90 . آيا جهان بازيچه اى بيش نيست؟ 91 . من كيستم؟ از كجا آمده ام؟ براى چه آمده ام؟ به كجا مى روم؟ در كجا هستم؟ با كيستم؟

92 . نقش بديهيات و قضاياى بالضروره در معرفت بشرى

93 . مشكلات فلسفى و علمى در علوم انسانى و اصول علمى غيرانسانى

94 . نماز و نمازگذاران 95 . تحقيقى در طرز تفكرات و فعاليت هاى ذوق ادبى حافظ شيرازى .

اين دانشمند سترگ مشرق زمين، در 25 آبان ماه 1377 ش (26 رجب الخير 1419ق) در 74 سالگى بر اثر بيمارى سرطان ريه بدرود حيات گفت و پيكر پاكش با حضور هزاران

ص: 165

نفر، پس از نماز آيت اللَّه جوادى آملى بر آن، از دانشگاه تشييع، و به مشهد مقدس انتقال داده شد و پس از تشييع مجدّد و باشكوه، در «دارالزهد» حرم مطهر حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

جعفرى 1354 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد صادق جعفرى يكى از اعاظم علماى تهران به شمار مى رفت. وى در سال 1354 ق در نجف اشرف زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج شيخ نصراللَّه اشكورى (1300 - 1364 ق)، يكى از شاگردان آيت اللَّه العظمى ميرزاى نايينى و از مدرسين معروف سطوح در حوزه نجف بود. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، در سيزده سالگى به فراگيرى علوم دينى روى آورد و مقدمات و ادبيات و نجوم و زبان انگليسى را به خوبى نزد اساتيدى همچون مرحوم مدرّس افغانى آموخت.

سپس در محضر حضرات آيات: حاج ميرزا على فلسفى تنكابنى، شيخ عبدالحسين رشتى، ميرزا كاظم تبريزى، حاج سيدعلى فانى اصفهانى، شيخ مجتبى لنكرانى و شيخ صدرا بادكوبه اى زانوى ادب به زمين زد و سطوح عالى را فراگرفت. در سال 1377 ق به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمد روحانى راه يافت و مبانى فقه و اصول و رجال خويش را استوار ساخت و هم زمان به تدريس رسائل و مكاسب و كفايه پرداخت و بسيارى از فضلا را در دامان

خويش پرورد و مسؤوليت پاسخگويى عربى استفتائات آيت اللَّه خويى را برعهده گرفت. در سال 1391 ق بر اثر فشار رژيم بعثى عراق، به تهران آمد و به تدريس فقه، اصول، تفسير و كلام اسلامى پرداخت و گروه بسيارى از علما و روحانيان و دانشگاهيان

ص: 166

در اين درس ها شركت جُسته و از علوم بسيارش بهره بردند.

وى علاوه بر تدريس، سال هاى فراوان به تبليغ دين و تعظيم شعائر الهى از راه وعظ و ارشاد در هيأت دوخته فروشهاى تهران ، هيأت متوسلين به حضرت على اصغر ، هيأت عزاداران حسينى و هيأت زينبيه پرداخت و گروهى از مردمان متدين را پرورش داد. وى علاوه بر اداره جلسات متعدد، در سال 1350 ش همراه با گروهى از علماى تهران، مؤسسه جهانى خدمات اسلامى را در جهت ترويج مكتب شيعه بنياد نهاد كه خدمات ارزشمندى را در جهت معرفى شيعه در سطح جهان ارايه داده است .

برخى از تأليفات ايشان عبارت اند از:

1 . تفسير قرآن كريم (2 ج. تا اواسط سوره بقره) - آماده چاپ -

2 . بحث عقايد شيعه .

3 . بحث امامت (به صورت كپى، تكثير شده است).

4 . رساله در نماز جمعه 5 . بحث الاجتهاد فى الشيعة (در كنگره شيخ مفيد به چاپ رسيد).

6 . شرح عروةالوثقى - كتاب الطلاق - 7 . رساله در عدالت 8 . رساله در لباس مشكوك 9 . رساله درقاعده لاتعاد 10 . ضوابط بررسى و تدوين تاريخ اسلام 11 . معنى شناسى در مكتب آخوند خراسانى. تقريرات درس كفايه ايشان (مباحث الفاظ) - آماده چاپ -

12 . بررسى مكاتب و اديان .

13 . تقريرات درس خارج اصول وى - آماده چاپ -

14 . المرتقى الى الفقه الارقى. تقريرات درس زكاة آيت اللَّه روحانى - 3 ج - به چاپ رسيده است.

15 . تقريرات درس اصول - دوره دوم - آيت اللَّه خويى.

16 و 17 .

ص: 167

تقريرات درس فقه آياللَّه خويى (طهارت و صلاة)

18 - 22 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه روحانى (خمس، حج، صوم، مكاسب محرمه، بيع، خيارات)

23 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه روحانى معظم له در 65 سالگى، در پنجشنبه 4 جمادى الاولى 1419 ق (3 شهريور 1377 ش) بدرود حيات گفت و پس از تشييعى شايسته و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر پيكر پاكش، در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.

جعفرى همدانى 1324 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ غلامحسين جعفرى همدانى از علماى بنام تهران به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1324 ق در روستاى شانگرين از توابع همدان، در خانواده اى متدين و متعبد ديده به جهان گشود. سيزده ساله بود (1337 ق) كه براى يادگيرى دانش دينى به همدان رفت و تا سال 1342 ق به تحصيل مقدمات و ادبيات پرداخت. در سال 1342 ق براى تكميل آموخته هاى خويش به حوزه علميه قم كوچيد و قوانين و شرح لمعه را در محضر حضرات آيات: ميرزا محمد ثابتى همدانى و آخوند ملا على همدانى و شيخ غلامرضا طبسى فراگرفت . سپس در سال 1345 ق به نجف اشرف هجرت كرد و رسائل و مكاسب و كفايه را نزد آيت اللَّه ميرزا ابوالحسن مشكينى - صاحب حاشيه بر كفايه - آموخت و پس از آن در محضر آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى آقا ضياء عراقى ، شيخ محمّدحسين اصفهانى و ميرزا ابوالحسن مشكينى زانوى ادب به زمين زد و از سرچشمه علم آنان توشه ها برگرفت. هم چنين در همان زمان اسفار اربعه را از علامه حكيم آقا سيدحسين بادكوبه اى و علامه بزرگوار آقا

ميرزا احمد آشتيانى و شرح منظومه را

ص: 168

از آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى فراگرفت و اين همه 23 سال به درازا كشيد. وى در نجف اشرف علاوه بر تحصيل، سال ها به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه پرداخت و در سال 1368 ق (1328 ش) بود كه به تهران آمد و به امامت جماعت (در مسجد جامع)، تدريس كفايه و مكاسب، وعظ و ارشاد، راهنمايى مردمان و تربيت شاگردان و دستگيرى از نيازمندان پرداخت. فقيد سعيد در پيشبرد نهضت اسلامى شركت فعال داشت و بارها به دليل سخنرانى هايش رنج زندان و تبعيد را به جان خريد و از مبارزات خويش دمى نياسود.

ايشان بسيار متواضع، ساده زيست و قانع و مهربان و صميمى بود. اخلاص نيت و توكل بر خداوند در كارهايش مشهود بود و هر آن چه را كه به دستش مى رسيد، به ديگران مى بخشيد. ساعتى پيش از فجر از خواب برمى خواست و تا پس از طلوع صبح به خواندن قرآن و ادعيه مى پرداخت و اين كار را به هنگام عصر تا غروب هم تكرار مى كرد. از غالب اساتيد خويش هم چون: آقا سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى و آقا ضياء عراقى اجازه اجتهاد داشت و تقريرات درس آنان را نگاشته بود، كه عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى 2 . تقريرات درس اصول آقا ضياء الدين عراقى (دو دوره كامل) 3 . تقريرات درس اصول علامه شيخ محمد حسين اصفهانى 4 . تقريرات درس فقه واصول ميرزاابوالحسن مشكينى وى در 93 سالگى در تاريخ جمعه 26 آبان 1374 ش (23 جمادى الثانى 1416 ق) در تهران بدرود حيات گفت و در روز شنبه پس از تشييعى باشكوه، در قبرستان شيخان

ص: 169

قم به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 424 )

جمال الدين 1346 - 1417 ق

آقاى دكتر سيدمصطفى جمال الدين در يازدهم جمادى الاولى 1346 ق در روستاى «مؤمنين3 منين، 2» از توابع «سوق الشيوخ» زاده شد. پدرش آقا سيدجعفر و جدّش علامه سيد ميرزا عنايت اللَّه از علماى اخبارى سرشناس منطقه به شمار مى رفتند.

آنان امامت جماعت، اقامه نماز جمعه و تأسيس حوزه علميه و تدريس و تربيت شاگردان و قضاى حوائج مؤمنان را در شهرهاى بصره، ناصريه و عماره برعهده گرفته بودند. او در يازده سالگى (1357 ق) رهسپار حوزه علميه نجف شد و به آموختن مقدمات پرداخت و پس از تكميل آن به فراگيرى كتاب هاى سطح نزد اساتيدى هم چون: شيخ محمد على صندوق، شيخ عبدالكريم شمس الدين و شيخ محمد رضا عامرى، همت گماشت و رسائل و مكاسب و كفايه و شرح منظومه را نزد آيت اللَّه شيخ محمد امين زين الدين و فنون شعر و ادب را نيز در محضر ايشان و آيت اللَّه شيخ سلمان خاقانى فراگرفت . سپس در حوزه درس آيت اللَّه خويى شركت جست و ساليان دراز از جلسات فقه و اصول ايشان بهره برد. فقيد سعيد ذوق ادبى قوى داشت و لذا از اوان تحصيل خويش

به جلسات مهم ادبى نجف راه يافت و به سرودن شعر و ايراد قصايد خويش در آن محافل پرداخت و با هميارى و همفكرى آقايان: سيدمحمد حسين فضل اللَّه، سيدمحمد بحر العلوم، شيخ ضياء الدين خاقانى، شيخ صالح ظالمى و شيخ جميل حيدر و ديگران، انجمنى ادبى بنيان نهاد و شاعران بسيار گرد او جمع شدند .

آن فقيد

ص: 170

در سال 1377 ق به تحصيل و تدريس فنون ادب در «كليّة الفقه» پرداخت و در سال 1381 از آن فارغ التحصيل شد و اندكى پس از آن به تحصيل الهيات در دانشگاه بغداد روى آورد و در سال 1391 درجه ليسانس در رشته شريعت اسلامى را از آن جا دريافت كرد و پس از زمانى چند (1398 ق) دكتراى لغت عربى را نيز اخذ كرد .

معظم له بيش از بيست سال در دانشكده فقه (نجف)، دانشكده اصول الدين و دانشكده ادبيات (بغداد) تدريس كرد و كتاب هايى چند به رشته تحرير در آورد ، كه از آن جمله است :

1 . الايقاع فى الشعر العربى، من البيت الى التفعيلة 2 . القياس حقيقته و حجيته 3 . البحث النحوى عند الاصوليين 4 . الشعر الحر تاريخه، تطوره 5 . عيناك...و اللحن القديم 6 . ديوان اشعار.

بى شك، آن فقيد سعيد برترين شاعر معاصر عرب به شمار مى رود. علاوه بر اين، دانشمندى خدمتگزار و دلسوز بود. از موقعيت خويش براى بر آوردن نيازهاى مادّى و معنوى مردم بهره مى برد. وى به سبب دوستى و نزديكى با دولتمردان سوريه، مورد اعتماد پناهندگان عراقى قرار گرفت و در سال هاى پس از جنگ تحميلى عراق عليه ايران، خانه اش محل رفت و آمد مردمان قرار گرفت و در رفع نيازهاى ايشان از هيچ كوششى فرو گذار نكرد .

وى پس از 71 سال زندگى، در اول آبان 1375 (8 جمادى الثانى 1417 ق) در اثر بيمارى در سوريه بدرود حيات گفت و پس از تشييعى شايسته و نماز آيت اللَّه شيخ محمد مهدى شمس الدين بر پيكرش، در قبرستان زينبيه

ص: 171

به خاك سپرده شد.

پس از وفاتش ، كتاب « سيدالنخيل المقفى » ، در بزرگداشت او منتشر شد .

( كاظم عبود الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 657 )

جوادى 1357 - 1421 ق

آقاى سيد ذيشأن حيدر جوادى، يكى از علماى شيعه در هندوستان بود. فقيد سعيد در 22 رجب 1357 ق در روستاى «كرارى» از توابع «اللَّه آباد» هند زاده شد. پدرش حجةالاسلام سيد محمدجواد از مدرسين و ائمه جماعت كرارى و شاعرى توانا بود .

معظم له، پس از دوران كودكى و نوجوانى به مدرسه ناظميه لكهنو رفت و پنج سال به فراگيرى علوم دينى اشتغال داشت. سپس در سال 1373 ق به نجف اشرف رفت و ادبيات را نزد علامه شيخ محمدعلى مدرس افغانى و سطوح فقه و اصول را نزد حضرات آقايان: راستى كاشانى، شيخ محمدتقى آل راضى و شهيد مدنى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: آقاى حكيم، آقاى خويى و شهيد سيدمحمدباقر صدر شركت جُست و به استاد اخيرش، اختصاصى تامّ پيدا كرد و اين توقّف، 10 سال به طول انجاميد. سال 1383 ق، پس از اخذ اجازات متعدد روايى و امور حسبيه از مراجع تقليد نجف و اساتيدش به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى و علمى پرداخت. در سال 1384 ق، به دعوت علماى اللَّه آباد بدان شهر رفت و به مقابله جدى با تفكر مادى گرايى و بدعت وهابيت و تأليف و تدريس و سخنرانى پرداخت و در همان زمان با همكارى حجةالاسلام استاد سيدغلام عسكرى به تأسيس سازمان دينى «تنظيم المكاتب» - كه اينك يكى از بزرگ ترين و فعال ترين سازمان هاى دينى در هندوستان است و

ص: 172

نزديك به 1000 مدرسه را تحت سرپرستى دارد - دست زد و پس از وفات ايشان، به سرپرستى آن پرداخت و تا پايان عمرش آن را اداره نمود. در سال 1398 ق، به ابوظبى رفت و در آن جا اقامت گزيد و سرپرستى شيعيان اردو زبان - و غيرايشان - را برعهده گرفت و به اقامه جماعت (در مسجد الرسول الاعظم) و تدريس و سخنرانى (در مركز حسينى) و هدايت مردم پرداخت و ده ها نفر از اهل تسنن را به تشيّع رهنمون ساخت و فعاليت هاى تبليغى گسترده اى را آغاز كرد و فعاليت هايش مورد تقدير تمام مسلمانان (شيعه و سنى) قرار گرفت . در سال 1408 ق، «جامعه اماميه انوار العلوم» را در شهر اللَّه آباد بنياد نهاد و علاوه بر آن، ده ها مسجد، مدرسه، حسينيه و كتابخانه را در سراسر هندوستان پايه گذارى كرد. در سال 1418 ق، با حكم مقام معظم رهبرى به وكالت تامه ايشان در هندوستان منصوب شد و به بمبئى مهاجرت كرد و به تدريس فقه (مستمسك العروة الوثقى)، سخنرانى، حلّ مشكلات دينى مردم، تأليف و تصنيف پرداخت و موفق شد شبكه جهانى اسلامى را در تلويزيون بمبئى (شبكه WIN) تجديد حيات نمايد و صداى قرآن و اسلام را به اقصى نقاط هند برساند.

وى صريح اللهجه بود و منكرات را برنمى تافت و با جوانان بسيار صميمى بود. مقيد به مستحبات و اعمال ويژه ايام و تهجد در دل شب بود و عبادتش با گريه و خضوع همراه بود. هر كجا كه مى رفت به سخنرانى و اقامه سنن دينى و ترويج شعائر مذهبى و تأسيس مراكز فرهنگى مى پرداخت و حدود 25 مرتبه به

ص: 173

سفر حج مشرف شد و خدمات ارزنده اى را به انقلاب اسلامى نمود، كه هرگز فراموش نخواهد شد. از او بيش از يكصد و پنجاه تأليف و ترجمه و هزاران نوار صوتى و تصويرى و 1800 مقاله تنها در مجله «تنظيم المكاتب» برجاى مانده است.

وى به زبان هاى عربى، فارسى، اردو و انگليسى مسلط بود و اوقات بيكارى اش را به تأليف و ترجمه مى گذراند.

آن مرد بزرگ، در عصر عاشوراى 1421 ق (28 فروردين 1379 ش)، در 63 سالگى بدرود حيات گفت و در 12 محرم الحرام، پس از تشييع باشكوه و نماز حجةالاسلام و المسلمين سيدعلى عابد رضوى در اللَّه آباد مدفون شد.

تأليفات و ترجمه هاى او عبارت اند از:

1 . ترجمه و تفسير قرآن مجيد (انوار القرآن) 2 . نقوش عصمت 3 . اجتهاد و تقليد 4 . اصول و فروع 5 . عقيده و جهاد 6 . ذكر و فكر 7 . كربلاشناسى 8 . رسالت الهيه 9 . خطبات ثانى زهرا عليها السلام 10 . زندگى و بندگى 11 . مطالعه قرآن 12 . اسلام كانظام عبادت 13 . اسلام كانظام اخلاق 14 . اسلام كانظام اقتصاد 15 . اسلام كانظام سياست 16 . اسلام كانظام تعزيرات 17 . قياس

18 . قمر بنى هاشم 19 . تحفه رضويه 20 . خمس ايك ايمانى فريضه 21 . خمس ايك حق آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم 22 . نماز قرآن و سنت كى روشنى مين 23 . پرده 24 . بضعة الرسول 25 . عرفان رسالت 26 . مجالس و محافل (2 ج) 27 . اسلام، دين عقيده و عمل 28 . آخرين انقلاب

ص: 174

29 . امامت اور شريعت 30 . شهيد خامس 31 . آسان ترين حج 32 . كلام كليم (مجموعه شعر) 33 . سلام كليم (مجموعه شعر) 34 . پيام كليم (مجموعه شعر) 35 . بياض كليم (مجموعه شعر) 36 . خاندان اور انسان 37 . اللَّه كى راه مين دو سفر، سفر حج، سفر آخرت 38 . تبليغات ايمانى 39 . غيبت امام عصر اورهم 40 . ثواب الاعمال (عربى) 41 . اعمال عاشورا

42 . خلق عظيم 43 . علم رجال 44 . علم الحديث 45 . سؤالنامه قرآن و عترت 46 . تفسير سوره حمد (زير چاپ) 47 . تفسير سوره بقره (3 ج زير چاپ) 48 . حسين منّى 49 . ؤال و جواب (5 ج) 50 . همارى عزادارى 51 . اسلامى حكومت 52 . ولايت فقيه 53 . انا من حسين عليه السلام 54 . امام على عليه السلام (انگليسى) 55 . حضرت فاطمه عليها السلام (انگليسى) 56 . امام حسن عليه السلام (انگليسى) 57 . امام زمان (عج) (انگليسى) 58 . امام حسين عليه السلام (انگليسى) 59 . امام صادق عليه السلام (انگليسى) 60 . تقليد 61 . اسلام كا مالياتى نظام 62 . آخرى انقلاب

ترجمه كتب شهيد محمدباقر الصدر :

1 . فدك فى التاريخ

2 . الإنسان المعاصر 3 . اقتصادنا (الجزء الاول) 4 . اقتصادنا (الجزء الثانى) 5 . المرسل و الرسول و الرسالة 6 . الفتاوى الواضحة 7 . منابع القدرة 8 . خلاصة الاقتصاد 9 . الخطوط التفصيلية 10 . بحث حول الولاية 11 . البنك اللاربوى 12 . حكومت اسلامى 13 .

ص: 175

اسلام و تشيع

ترجمه و شرح كتب علما:

1 . شهداء الفضيلة (علامه امينى)

2 . النص و الإجتهاد (سيدشرف الدين)

3 . قرآن حكيم و پيامبر آخر (شهيد پاكنژاد ) 4 . سيرتنا و سنتنا (علامه امينى) 5 . الرسالة العملية ( آيت اللَّه خويى ) 6 . منتخب الاحكام الشرعية ( آيت اللَّه خويى ) 7 . منتخب حليةالمتقين (علامه مجلسى) 8 . مرآة الرشاد، ( آيت اللَّه شيخ عبداللَّه مامقانى ) 9 . الدراية ( شهيد ثانى ) 10 . ابوطالب مؤمن قريش (شيخ عبداللَّه خنيزى)

11 . الإمام الصادق و المذاهب الأربعة (جزء اول) 12 . الإمام الصادق و المذاهب الأربعة (جزء ثانى) 13 . الامامة فى التشريع الاسلامى 14 . كتاب سليم بن قيس الهلالى 15 . فلسفه انقلاب حسين عليه السلام (مهدى پيشوايى) 16 . الوثائق التاريخية لثورة الحسين عليه السلام (سيدعبدالكريم قزوينى) 17 . معالم المدرستين (سيدمرتضى عسكرى 3 ج) 18 . خاك و خاك شفا 19 . ثم اهديتُ (دكتر محمدتيجانى) 20 . آداب بندگى 21 . نظريه عدالة الصحابة (احمد حسين يعقوب) 22 . اهل البيت فى الكتاب والسنة (محمدى رى شهرى) 23 . ادعيه امام عصر عليه السلام 24 . نزهة الناظر و تنبيه الخاطر (مجموعه ورام) 25 . انوار عصمت 26 . ترجمه متن و ادعيه مفاتيح الجنان 27 . ترجمه و شرح نهج البلاغه 28 . ترجمه و شرح صحيفه كامله سجاديه 29 . ترجمه و شرح اصول كافى (ناتمام) 30 . صحيفه زهرا عليها السلام 31 . الفقه الميسر 32 . رمضان فضايل و اعمال 33 . آموزش قرآن 34 . احاديث قدسيه

ؤفف

جواهرى 1322 - 1415 ق

آقاى

ص: 176

شيخ على جواهرى يكى از علماى بزرگ بروجرد به شمار مى رفت، كه جز اندكى از خواص، وى را نشناختند. وى در ذيحجة الحرام سال 1322 ق در بيت رفيع و باشكوه صاحب جواهر، در نجف اشرف زاده شد. پدرش علامه ميراحمد - از شاگردان آخوند خراسانى و سيدمحمد كاظم يزدى - (فرزند علامه شيخ حسين فرزند شيخ محمّد - فرزند بزرگ آيت اللَّه العظمى صاحب جواهر) بود كه نزد وى و ديگران مقدمات و سطوح را (همراه با برادر بزرگش استاد شيخ يحيى جواهرى (م 1400 ق) فراگرفت، سپس در محضر آيت اللَّه شيخ عبدالحسين حلّى رسائل و مكاسب و كفاية الاصول را بياموخت . پس از فراغت از سطوح، در سال 1345 ق براى يادگيرى مراحل عالى علوم اسلامى به درس آيات عظام: ميرزاى نايينى، آقا ضياءالدين عراقى و سيدابوالحسن اصفهانى شتافت و به مدت 8 سال (تا سال 1353 ق) از دانش سرشار آنان بهره برد. او در خلال اين مدت علاوه بر تدريس و تحصيل، به تبليغ و ترويج شعائر دينى در شهرهاى خوزستان - به ويژه خرمشهر - پرداخت (و اين به خاطر ارتباط محكمش با بيت آيت اللَّه سيدعدنان

غريفى - پيشواى دينى خرمشهر - (م 1340 ق) بود) آن فقيد در جمادى الثانى 1353 ق (آبان 1313 ش) به قصد زيارت امام هشتم عليه السلام به ايران آمد و مورد تكريم و بزرگداشت بسيار علماى قم، تهران و مشهد قرار گرفت. سپس به علّت درخواست و ميل بسيار آيت اللَّه العظمى بروجردى در بروجرد ماندگار شد و در مدرسه نوربخش به تدريس كتاب هاى فقهى و اصولى و استفاده از محضر درسى آيت اللَّه بروجردى

ص: 177

پرداخت و اين تا سال 1364 ق - سال هجرت آيت اللَّه العظمى بروجردى به حوزه علميه قم - به درازا كشيد و پس از آن به اداره مدرسه علميه نوربخش و همكارى و هميارى آيت اللَّه حاج شيخ على محمّد بروجردى اشتغال جست. از ويژگى هاى ايشان زهد وتقوى و تهجّد و مداومت بر ادعيه و نوافل و كثرت مطالعه و نوشتن بود. شعر عربى را بسيار روان مى سرود و با خط بسيار زيبايش به استنساخ كتب (همانند: كتاب خلاف شيخ طوسى (3 ج)، اداء المفروض فى شرح ارجوزة العروض ابوالمجد اصفهانى و رساله فضائل القرآن و خواصه فاضل تميمى ) مى پرداخت. از تأليفات او مى توان از اين ها نام برد:

1 . تقريرات درس آقاى بروجردى (صلاة المسافر و مضاربه)

2 . ديوان اشعار 3 . جواهر العلوم فى الفقه المنظوم (نظم عربى عروة الوثقى 4 ج)

4 . منظومه در اصول دين 5 . رشحات الفيوض فى علم العروض (چاپ شده)

6 . منظومه در نحو (الفية الجواهرى) 7 . صكّ الآمان فى اعمال شهر رمضان 8 . كتاب الادعية و الاحراز او داراى اجازات متعدد از آيات عظام: ميرزاى نايينى، سيدابوالحسن اصفهانى، سيدعبدالهادى شيرازى، آيت اللَّه بروجردى، آقاى خويى و آقاى حكيم بود .

وى در يكشنبه 16 ذى قعده 1415 ق (27 فروردين 1374 ش) در 93 سالگى در بروجرد بدرود حيات گفت و پس از يك تشييع باشكوه در كنار مرقد مرحوم آيت اللَّه شيخ على محمّد بروجردى به خاك سپرده شد.

( با استفاده از گفتار استاد عبدالحسين جواهر كلام )

حاج آخوند 1348 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ مجتبى حاج آخوند، يكى از علماى بزرگ كرمانشاه به شمار مى رفت. فقيد سعيد در

ص: 178

سال 1308 ش (1348 ق) در كرمانشاه زاده شد. پدرش، آيت اللَّه حاج شيخ حسن حاج آخوند از شاگردان بنام آيات عظام: ميرزاى نايينى و آقا سيدابوالحسن اصفهانى بود و از آنان اجازه اجتهاد داشت و از علماى طراز اول شهر به شمار مى رفت .

آن مرحوم، پس از سقوط رژيم استبدادى رضاخان و احياى حوزه هاى علميه، و تشكيل حوزه علميه در كرمانشاه در سال 1322 ش، به همراه دوست صميمى اش آيت اللَّه حاج سيدمرتضى نجومى، به تحصيل علوم دينى نزد اساتيدى چون حضرات آيات: شيخ حسن علامى، سيدجواد نجومى، شيخ حسن حاج آخوند و سيدمحمد ميبدى پرداخت و از ادبيات و سطوح فراغت جست و اين همه 10 سال به طول انجاميد .

در سال 1332 ش، به حوزه علميه قم آمد و در مدرسه حجتيه ساكن شد وبه تكميل سطوح عاليه پرداخت. سپس در سال 1335 ش (1375 ق) به درس فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى و درس اصول امام خمينى و درس فلسفه و تفسير علامه

طباطبايى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و پس از وفات آيت اللَّه بروجردى به درس آيات عظام: شريعتمدارى و مرعشى نجفى نيز حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. در حدود سال 1345 ش، به زادگاهش بازگشت و مسجد و مدرسه «حاج شهبازخان» را محل تدريس و اقامه جماعت خويش قرار داد و به تبليغ دين پرداخت. هم زمان با شروع نهضت اسلامى مردم ايران عليه رژيم پهلوى، او نيز به پيروى از امام خمينى، به مبارزه بى امان عليه رژيم پرداخت و هماهنگ با ساير علماى شهر به رهبرى مبارزات مردم كرمانشاه مبادرت ورزيد و در اين راستا در سال

ص: 179

1352 ش دستگير و به زندان قصر تهران منتقل شد، اما در آن جا نيز دست از تلاش بر نداشت و به تدريس نهج البلاغه پرداخت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى (دو دوره) از سوى مردم استان كرمانشاه برگزيده شد و هم از سوى امام، سرپرستى مدارس علميه استان را بر عهده گرفت و مسجد و مدرسه حاج شهبازخان را به بهترين وجه مرمّت و بازسازى نمود. او براى خدمت به اسلام و مسلمين از هيچ كوششى فروگذار نمى كرد و از بام تا شام، در خانه اش به روى مردم باز بود. و وقتش را به تدريس در حوزه و دانشگاه و تربيت طلاب و دانشجويان و راه اندازى مؤسسات قرض الحسنه و پاسخگويى به مراجعان و اقامه جماعت و وعظ و ارشاد مى گذرانيد .

رفتار و كردارش و وضع زندگى اش در پيش و پس از انقلاب، كوچك ترين تغييرى نكرد و تواضع و فروتنى از رفتارش نمايان بود و در مذاكرات علمى، با وجود قابليت و توانايى فراوان در مباحث فقهى و فلسفى، كمتر اظهار فضل مى كرد و هيچ ادعايى نداشت. از آثار وى تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى و تقريرات درس اصول امام خمينى را مى توان نام بود. سرانجام، شمع پرفروغ وجودش در شامگاه روز يكشنبه 15 مهرماه 1380 (19 رجب 1422 ق) در 72 سالگى خاموش شد و شهر در سوگى بزرگ فرو رفت و به دنبال آن، در استان كرمانشاه دو روز عزاى عمومى

اعلام شد. پيكر پاكش روز دوشنبه با شركت ده ها هزار نفر تشييع و پس از نماز آيت اللَّه نجومى بر آن، به قم انتقال داده شد

ص: 180

و روز پنجشنبه، پس از تشييع و نماز آيت للَّه بهجت، در حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

حائرى تهرانى 1344 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ مهدى حائرى تهرانى يكى از مفاخر علماى تهران به شمار مى رفت .

معظم له، در سال 1344 ق (1304 ش) در كربلا ديده به جهان گشود. پدر بزرگوارش آيت اللَّه حاج شيخ عباس حائرى (1298 - 1360 ق) از اعاظم شاگردان آيات عظام: ميرزا محمدتقى شيرازى، سيداسماعيل صدر، سيدحسن صدر، سيدمحمد فيروزآبادى و آقا ضياء عراقى و يكى از علماى بزرگ تهران و صاحب كتاب هاى بسيار همانند : شرح اصول كافى، شرح زيارت عاشورا و جامعه كبيره، اسرار الصلاة، ايمان ابوطالب و كتاب هاى فقهى و اصولى چندى بوده است. (نقباء البشر، ج 4، ص 990 و گنجينه دانشمندان، ج 4، ص 426 . 427).

فقيد سعيد در دوران كودكى به همراه پدر بزرگوارش به تهران آمد و دوران دبستان و دبيرستان را پشت سر نهاد. در 15 سالگى (1320 ش) پدرش را از دست داد ولى با تمام كوشش در پى به دست آوردن دانش بود. لذا به تحصيل علوم دينى روى آورد و در مدرسه مروى به تكميل اندوخته هايش پرداخت. او، پيش تر بخشى از

ادبيات عرب را نزد پدرش فرا گرفته بود و در آن زمان، ادبيات را نزد آيت اللَّه شيخ محمّدحسين زاهد تكميل كرد. سطوح فقه را نزد آيت اللَّه ميرزا باقر آشتيانى، شرح منظومه و شرح تجريد را نزد آيت اللَّه ميرزا مهدى آشتيانى و منطق و كلام را نزد آيت اللَّه سيدصدرالدين جزايرى فراگرفت و در كنار تحصيل علوم دينى به دانشكده الهيات دانشگاه تهران رفت و موفق به اخذ درجه

ص: 181

ليسانس شد. در سال 1327 ش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: گلپايگانى (مكاسب)، شيخ مرتضى حائرى (مكاسب و رسائل)، مرعشى نجفى و سلطانى طباطبايى (كفايه) آموخت. پس از آن (1333 ش) به درس هاى آيات عظام: آقاى بروجردى (فقه و اصول)، امام خمينى (اصول)، علامه طباطبايى (اصول و فلسفه)، آقاى اراكى (اصول) حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت و مورد توجه مخصوص علامه طباطبايى قرار گرفت . در سال 1335 ش به قصد زيارت و ادامه تحصيل راهى نجف اشرف شد و در درس هاى اساطين نجف آيات عظام: سيدجمال الدين گلپايگانى، سيدعبدالهادى شيرازى و درس اصول آيت اللَّه خويى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و با اخذ درجه اجتهاد از آقايان: شيرازى و گلپايگانى و اجازه روايى از شيخ آقا بزرگ تهرانى به قم بازگشت و به خدمات فراوان علمى و دينى پرداخت. وى در قم به ايجاد كتابخانه ها، تأليف و تحقيق، راه اندازى مجلات دينى، نوسازى اماكن قديمى، فراهم نمودن امكانات آموزشى و رفاهى براى طلاب پرداخت و هم زمان به ادامه تحصيل در دانشكده الهيات پرداخت و موفق به اخذ درجه دكترا شد. برخى از خدمات وى در قم عبارت اند از: تأسيس كتابخانه مهم و كم نظير مدرسه حجتيّه (1330 ش)، شركت در تأسيس مدرسه علميه حقانى (1341 ش)، ايجاد طبقه دوم مدرسه علميه رضويه، مديريت و شركت در تأسيس دبيرستان دين و دانش، تأسيس دبستان نمونه دخترانه، كتابخانه سيار حائرى تهرانى، بنياد فرهنگى امام المهدى عليه السلام (1350)، پاساژ امام المهدى، چاپ و نشر كتاب هاى دينى، تأسيس و راه اندازى آشپزخانه و

ص: 182

سلف سرويس در مدرسه فيضيه و حجتيه،

اعزام مبلّغين روحانى به روستاهاى قم و تهران، كتابخانه مدرسه دين و دانش و كاشيكارى نماى مرقد على بن بابويه و مدرسه رضويه. او در سال 1355 ش، به تهران مهاجرت كرد و به خدمات دينى و علمى خود ادامه داد و اقامه جماعت در مسجد ارك (ظهر) و مسجدالغدير (مغرب و عشاء) - كه هر دو از مهم ترين مساجد تهران به شمارند - و تأليف كتب و شركت در هيأت امناى بنيادهاى خيريه و عام المنفعه، مانند : مؤسسه خيريه حضرت سجاد عليه السلام، مجتمع بهزيستى حضرت على عليه السلام، مؤسسه احياى مدارس استثنايى، بنياد فرهنگى امام المهدى (كه علاوه بر قم و تهران، درمشهد و شهرهاى ديگر هم شعبه دارد)، شوراى عالى مشاركت هاى مردمى سازمان بهزيستى، دانشكده الهيات و معارف اسلامى واحد شمال تهران و گره گشايى از كار مردم مسلمان و چاپ و نشر كتاب هاى بسيار هم چون: منهاج البراعه علامه خويى (21 ج)، نهضت روحانيون ايران آقاى دوانى (11 ج) و ده ها كتاب ديگر - از سوى مسجدالغدير و بنياد فرهنگى امام مهدى - پرداخت. جان كلام آن كه: او عنصرى خدمتگزار و دلسوز بود و تمام وقت خود را براى مردم صرف مى كرد و از جان و سلامتى اش، مايه مى گذاشت. مجتهدى بود كه از درس و بحث گذشت و از عناوين رايج حوزه هاى علميه صرف نظر كرد و براى حل مشكلات مردم، شب و روز مى كوشيد. بسيار خوش اخلاق و خوش برخورد و متواضع و بخشنده بود و به گروهى از فضلا پيشنهاد تأليف كتاب درباره معصومين عليهم السلام را داد كه در اين

ص: 183

راستا كتاب هاى زندگى امام جواد عليه السلام و زندگى امام عسكرى عليه السلام نگاشته و چاپ شد. او در تأسيس و نوسازى بسيارى از مساجد پيشقدم بود و تكميل مسجدالغدير - خيابان ميرداماد - تهران و راه اندازى چند مؤسسه قرض الحسنه و بيمارستان و كتابخانه و مدرسه علميه مرهون تلاش هاى وى است.

برخى از تأليفات وى عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فلسفه علامه طباطبايى 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى

3 . سير قرآن و تفسير (بخشى از آن در مجله «مكتب تشيع» به چاپ رسيده است) ،

4 . سير عقايد و مذاهب (بخشى از آن در مجله «مكتب تشيع» به چاپ رسيده است) ،

5 . سير كتابخانه در اسلام 6 . روش تبليغات اسلامى (بخشى از آن در مجله «مكتب اسلام» به چاپ رسيده است)

7 . اخلاق و كليد خوشبختى (بخشى از آن در مجله «معارف جعفرى» به چاپ رسيده است)

8 . اخلاق از نظر قرآن و دستورات اجتماعى اسلام 9 . شخصيت انسان از نظر قرآن و عترت 10 . منتخب ادعيه 11 . پندهاى معصومين عليهم السلام 12 . بر كرانه غدير - خطبه پيامبر و ترجمه شيواى آن در غدير خم -

13 . پرتوى از غدير - اثبات امامت و ولايت از كتب اهل سنت -

14 . درس هايى از زندگى پيامبر نور و رحمت آن عالم خدمتگزار پس از 75 سال زندگى، در روز جمعه 24 شوال المكرم 1421 ق (30 دى 1379 ش) چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع در تهران، به قم انتقال داده شد و

ص: 184

عصر روز شنبه 25 شوال، سالروز شهادت امام صادق عليه السلام پس از تشييع باشكوه و شايسته و نماز آيت اللَّه مكارم شيرازى بر آن، در قبرستان شيخان به خاك آرميد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 128 - 130 )

حائرى خرم آبادى 1366 - 1423 ق

آقاى شيخ محمد على حائرى خرم آبادى، يكى از فضلا و محققين حوزه علميه قم به شمار بود.

فقيد سعيد به سال 1326 ش (1366 ق) در خرم آباد زاده شد و پس از دوران كودكى و نوجوانى، تحت تأثير شخصيت و نفوذ معنوى آيت اللَّه حاج آقا روح اللَّه كمالوند، به تحصيل علوم دينى علاقه مند شد و در سال 1340 ش به قم مهاجرت كرد و به فراگيرى ادبيات و مقدمات اشتغال ورزيد. سپس در سال 1343 ش به نجف اشرف مهاجرت نمود و به تحصيل و تأليف پرداخت. نخستين كتابش درباره افشاى ماهيت و جنايات صهيونيسم به عربى، بنام «الصهيونية» بود. او پس از مدتى تحصيل در نجف، به قم بازگشت و به تحقيق، تأليف و تبليغ دين در گوشه و كنار كشور پرداخت. از سال 1360 ش، به همكارى علمى با كتابخانه بزرگ آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى پرداخت و چند تحقيق و تأليف را به سامان رسانيد. معظم له داراى اخلاقى خوش و سيمايى نكو، و مؤدب به آداب شرعى بود .

برخى از تأليفات وى عبارت اند از:

1 . الصهيونية 2 . فهرست نسخه هاى عكسى كتابخانه آيت اللَّه مرعشى نجفى (2 ج)

3 . تحقيق كتاب «مرآة الكتب» ثقة الاسلام تبريزى (5 ج)

4 . فرق و مذاهب اسلامى (8 رساله)

5 . مجموعه مقالات (فارسى)

6 . مجموعه مقالات

ص: 185

(عربى)

7 . فقه القرآن فى التراث الشيعى معظم له، پس از تحمل يك بيمارى سخت و جانكاه، در روز سه شنبه 2 مهرماه 1381 ش (16 رجب 1423 ق) در 55 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش در روز بعد، در قبرستان نو - قم - به خاك سپرده شد.

حائرى يزدى 1341 - 1420 ق

آقاى دكتر مهدى حائرى يزدى، از بزرگ ترين فيلسوفان اسلامى عصر حاضر به شمار مى رفت. معظم له در سال 1341 ق در قم زاده شد . پدرش مرجع بزرگ شيعه آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (1276 - 1355 ق) - مؤسس حوزه علميه قم و صاحب «دررالاصول» و « كتاب الصلاة » - بود .

فقيد سعيد ادبيات را نزد حجةالاسلام آقاى حاج شيخ ابوالقاسم نحوى و سطوح اوّليه را در محضر برادر بزرگوارش آيت اللَّه حاج شيخ مرتضى حائرى، و سطوح عاليه را نزد آيت اللَّه العظمى گلپايگانى و ديگران آموخت. پس از آن در محضر پرفيض امام خمينى به آموختن متون كلامى و فلسفى، و نزد آيات عظام: حاج سيدمحمد حجت كوهكمرى، سيدمحمد تقى خوانسارى و آقاى بروجردى به فراگيرى خارج فقه و اصول پرداخت و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. در سال 1370 ق با تصويب آيت اللَّه بروجردى، براى نظارت بر متون درس دينى فرهنگ كشور به تهران رفت و هم زمان به تحصيل فقه در محضر آيت اللَّه حاج سيداحمد خوانسارى و فلسفه اسلامى نزد آيت اللَّه ميرزا مهدى آشتيانى و تدريس

فلسفه در مدرسه سپهسالار پرداخت. در سال 1379 ق (1339 ش) به نمايندگى آيت اللَّه العظمى بروجردى، رهسپار آمريكا (واشنگتن) شد و رسيدگى به امور شيعيان آن جا را برعهده گرفت

ص: 186

. وى در آمريكا به تأليف، تدريس و تحصيل و انجام وظايف مذهبى خويش اشتغال ورزيد و موفق شد مدارج تحصيل فلسفه غرب را تا سطوح عالى طىّ نمايد. معظم له دوره ليسانس را در دانشگاه جرج تاون، فوق ليسانس را در دانشگاه هاروارد و دوره دكترى را در دانشگاه ميشيگان و تورنتو با درجه ممتاز گذرانيد و رساله اى با نام «علم حضورى يا اصول معرفت شناسى در فلسفه اسلامى» - در مدت 9 سال و با نظارت 6 تن از بزرگ ترين اساتيد فلسفه غرب - نوشت كه از جامع ترين آثار فلسفى به شمار مى آيد. وى در سال هاى اقامت خويش در آمريكا به تدريس فقه، فلسفه، ادبيات فارسى، فلسفه اخلاق در دانشگاه هاى آمريكا و كانادا پرداخت و در ده ها سمينار و كنگره هاى علمى و فلسفى شركت جُست و به ايراد سخنرانى پرداخت و استوارى و عظمت فلسفه و كلام اسلامى را در محافل غرب به همگان نماياند و موفق شد زبان انگليسى را به طور كامل فراگيرد.

او در سال 1358 ش به ايران بازگشت و به تدريس فلسفه و كلام اسلامى پرداخت و گروه بسيارى از انديشمندان را در مكتب فلسفى خويش پرورش داد و شمارى از تأليفات خويش را به سامان رساند .

تأليفات معظم له عبارت اند از:

1 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه بروجردى، (4 ج). جلد نخست آن با نام «الحجة فى الفقه» به چاپ رسيده است.

2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حجت 3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 4 . كودك اندلسى 5 . علوم قرآن. (بخش نخست آن گفتارى از برادرش آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حائرى، پيرامون اعجاز قرآن است).

6

ص: 187

. هرم هستى: تحليلى از مبادى هستى شناسى تطبيقى.

7 . علم كلى يافلسفه مابعدالطبيعة. (پيرامون بحث هاى مهم و كاربردى فلسفى از جمله: اتحاد عاقل و معقول، اصالت وجود، حدوث و قدم).

8 . كاوش هاى عقل نظرى. (تقرير فلسفه اسلامى و الهيات بالمعنى الاخص)

9 . كاوش هاى عقل عملى. (در فلسفه اخلاق)

10 . آگاهى و گواهى. (ترجمه، شرح رساله «تصور و تصديق» ملاصدرا)

11 . متا فيزيك. (شامل 12 مقاله و سخنرانى در مقولات فلسفه)

12 . علم حضورى. (رساله دكتراى ايشان است و پيرامون معرفت حضورى و ارتباط آن با علم الهى به هستى و گيتى بوده، و در برگيرنده مناقشات و بحث هاى بسيار با فلاسفه اى مانندكانت، راسل و ويتگنشتاين است).

13 . آفاق فلسفه و تفكر. ( مجموعه مصاحبه و گفت و گوها)

14 . حكمت و حكومت. (درباره فلسفه سياسى و تئورى ولايت فقيه. خلاصه اى از اين كتاب نيز در مجله «حكومت اسلامى» به چاپ رسيده و بر آن نقدى از سوى آيت اللَّه جوادى آملى و آيت اللَّه محمد مؤمن قمى نگاشته شده است. در اين كتاب دموكراسى غربى و نظرات ژان ژاك روسو و ديگران نيز به نقد كشيده شده است).

15 . خاطرات آن فيلسوف بزرگ، پس از يك بيمارى در 76 سالگى در ظهر پنجشنبه 17 تيرماه 1378 (24 ربيع الاول 1420 ق) چشم از جهان فروبست و پيكرش در روز شنبه (19 تير) پس از تشييع در تهران و قم، و نماز آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى بر آن، در حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

حجت طباطبايى 1337 - 1422 ق

آقاى حاج سيدمحمدباقر حجت طباطبايى حائرى، يكى از علماى مشهد

ص: 188

مقدس بود.

فقيد سعيد، در سال 1337 ق ، در كربلا به دنيا آمد . پدرش آيت اللَّه سيدمحمدصادق حجت (م 1337 ق) از نوادگان علامه كبير آيت اللَّه سيدعلى طباطبايى صاحب رياض، و از علماى معروف كربلا بود كه پيش از ولادت فرزندش، چشم از جهان فروبست و آيت اللَّه سيدعبدالحسين حجت (م 1363 ق) - از مراجع تقليدكربلا - سرپرستى او را بر عهده گرفت و مادرش نيز، از نوادگان سيدبحرالعلوم بود. فقيد سعيد، پس از كودكى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و نزد حجج اسلام: شيخ جعفر فومنى، سيدجعفر شيرازى، شيخ على اكبر سيبويه و شيخ ابوالقاسم خويى، ادبيات و سطوح را فراگرفت.

سپس به نجف اشرف رفت و در دوره نخست درس خارج آيت اللَّه العظمى خويى شركت جست و پس از ساليانى چند به كربلا بازگشت و در درس هاى آيات عظام: سيد محمّد هادى ميلانى، سيدعبدالحسين حجت، شيخ مرتضى آشتيانى

و سيدمحمدحسن آقا ميرقزوينى و نيز آيت اللَّه خويى - كه براى مدتى به كربلا آمد و به تدريس پرداخت - شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان به تدريس و تأليف و اقامه جماعت - در پايين پاى صحن امام حسين عليه السلام - پرداخت (كه پس از مدتى آن را ترك كرد). او به بيمارى ريه دچار شد و بر اثر توصيه پزشكان ، كربلا را ترك نمود و براى زيارت و تغيير آب و هوا، در سال 1354 ق به مشهد مقدس آمد و تا آخر عمرش در آن جا ماندگار شد و به تدريس و تحصيل در محضر آيت اللَّه العظمى ميلانى پرداخت. فقيد سعيد از آيات

ص: 189

عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و آقاى بروجردى اجازه اجتهاد داشت و حسن خلق، فروتنى، و زهد و سادگى در زندگى اش نمايان بود. كلامش اندك، و خاموشى اش بسيار بود و جز در فضايل اهل بيت عليهم السلام و درس و بحث علمى سخن نمى گفت و در مجالس عزاى امام حسين سخت مى گريست. او وقت آزادش را به نسخه بردارى و كتابت كتاب هاى فقه و اصول و لغت و ادب مى گذرانيد و كتابخانه اى مهم - كه از اجدادش بدو رسيده بود - فراهم آورده بود.

كتاب ها و تأليفات او عبارت اند از :

1 . انيس الشعراء (گردآورى اشعار شعراى عرب و عجم)

2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميلانى 3 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميلانى 4 . تقريرات درس تفسير معظم له . معظم له ، پس از گذشت 85 سال از عمر مباركش، در روز چهارشنبه 9 ذيقعدة الحرام 1422 ق (3 بهمن 1380 ش) بدرود حيات گفت.

حجتى كرمانى 1316 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ على حجتى كرمانى، از اساتيد دانشگاه تهران و يكى از نويسندگان بنام و مشهور بود. وى در سال 1316 ش (1357 ق) در كرمان به دنيا آمد. پدرش حجةالاسلام حاج شيخ عبدالحسين حجتى كرمانى (م 1377 ق) يكى از چهره هاى مشهور روحانيت كرمان بود كه از زرتشتى گرى به اسلام گرويد و در نجف اشرف و قم تحصيلات خود را به پايان رسانيد و پس از آن به درخواست مردم كرمان و امر آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى به زادگاهش بازگشت و در مسجد تاريخى ملك به اقامه جماعت و تبليغ دين پرداخت.

فقيد سعيد پس از اتمام تحصيلات متوسطه و اخذ ديپلم، به فراگيرى علوم دينى روى

ص: 190

آورد و ادبيات را در مدرسه معصوميه آموخت و پس از آن به نجف اشرف مهاجرت كرد و حدود دو سال اقامت گزيد، سپس به حوزه علميه م آمد و پس از تكميل سطوح عاليه نزد حضرات آيات: مكارم شيرازى و سبحانى، به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: امام خمينى، شريعتمدارى، گلپايگانى، شيخ مرتضى حائرى و درس فلسفه و تفسير استاد علامه طباطبايى حاضر شد و علاوه بر تحصيل، به تأليف و تصنيف پرداخت و سال ها در هيأت

تحريريه مجله «مكتب اسلام» و « مكتب تشيع » حضور داشت و مقالات متعدد به رشته تحرير كشيد و هم زمان به ايراد سخنرانى و تبليغ دين در نقاط مختلف كشور پرداخت، وى در مبارزات مردم مسلمان ايران بر عليه رژيم ستمشاهى، حضور فعال داشت و مدت سه سال به ايلام و كرمانشاه تبعيد و چند مرتبه هم به حبس و زندان محكوم شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به تدريس در دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران پرداخت و ده ها رساله كارشناسى و كارشناسى ارشد را راهنمايى نمود.

در سال 1351 ش به تهران مهاجرت كرد و يكسره به تبليغ و تأليف و تدريس پرداخت و گروه بسيارى از جوانان را هدايت نمود. از او كتاب هاى بسيارى - تأليف و ترجمه - به يادگار مانده است، كه برخى از آن ها عبارت اند از :

1 . بعثت 2 . تاريخ و علوم قرآن 3 . سيره معصومان (6 ج) - ترجمه بخشى از كتاب «اعيان الشيعة» 4 . اسلام و تبعيضات نژادى 5 . اسلام آيين زندگى (ج 1) 6 . اسلام و فرهنگ

ص: 191

قرن بيستم (ترجمه) 7 . تشيع مولود طبيعى اسلام. (ترجمه) 8 . اقتصاد در مكتب اسلام (ترجمه و پاورقى) 9 . حكومت در اسلام (مقدمه و پاورقى) 10 . فاجعه تمدن و رسالت اسلام 11 . عصر امتياز ماشين (به ضميمه آدم نه آدمك) 12 . متد ديالكتيك ماركسيستى 13 . عقل و احساس 14 . از بردگى روم قديم تا ماركسيسم 15 . چهارده داستان 16 . دوازده مقاله

17 . درباره جمهورى اسلامى 18 . زن و انتخابات 19 . بلاهاى اجتماعى قرن ما 20 . آفريدگار جهان، كه اين سه كتاب را با همكارى آقايان: عميد زنجانى و زين العابدين قربانى نگاشته است

21 . لبنان به روايت امام موسى صدر و دكتر چمران

22 . مقدمه و پاورقى بر: خدا را چگونه بشناسيم، نوشته آيت اللَّه مكارم شيرازى ،

23 . پديده اى بنام قرآن (ترجمه «الظاهرة القرآنية» مالك بن نبى)

24 . پاورقى بر: رهبران بزرگ و مسؤليت هاى بزرگ تر، نوشته آيت اللَّه مكارم شيرازى 25 . حج را چگونه انجام داده اى(ترجمه)

26 . نيايش در رمضان (شرح ادعيه روزانه ماه مبارك رمضان)

27 . سير قضاوت در ادوار مختلف تاريخ .

و كتاب هاى غيرچاپى او عبارت اند از:

28 . اسلام آيين زندگى (جلد 2 تا 5) 29 . قاضى بُست (مجموعه 12 داستان) 30 . امام و امامت 31 . ترجمه اسرار الصلاة (شهيد ثانى)

32 . ترجمه تفسير جزء سى ام قرآن (از شيخ محمد عبده)

33 . اصحاب كهف (ترجمه از كتاب توفيق الحكيم)

34 . مجموعه سخنرانى ها، مقالات، نامه ها و مصاحبه هاى امام موسى صدر معظم له، پس از 63 سال زندگى و پس

ص: 192

از زيارت عتبات عاليات عراق و سوريه، در روز سه شنبه 20 ارديبهشت 1379 ش (سوم صفرالخير 1421 ق) چشم از جهان فروبست و پيكرش در دوشنبه 26 ارديبهشت پس از تشييع و نماز آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى، در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

حرز الدين 1333 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ محمد حسين حرز الدين مسلمى نجفى، يكى از مورخين نجف اشرف به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1333 ق در نجف اشرف به دنيا آمد. پدرش حجةالاسلام شيخ على حرز الدين (م 1373 ق) و جدّش آيت اللَّه علامه شيخ محمد حرز الدين (م 1365 ق) صاحب معارف الرجال و مراقد المعارف، از شاگردان آخوند خراسانى و ميرزا حسين خليلى تهرانى بود . وى در حجر پدر و جدّش باليد و پرورش يافت و ادبيات و مقدمات علوم را نزد آن دو فراگرفت و پس از آن سطوح عاليه را نزد آقايان : سيد جواد كيشوان و شيخ على سماكه و خارج فقه و اصول را در محضر حضرات آيات : سيدابوالقاسم خويى و سيدباقر شخص آموخت و اندوخته هايش را تكميل كرد . سپس به مطالعات خويش در زمينه هاى:تاريخ و انساب روى آورد و با تلاش پيگيرش، كتاب هاى متعددى را فراهم ساخت، كه تا كنون به چاپ نرسيده است.

برخى از آثار چاپ شده اش - كه نشانگر وسعت اطلاعات و كثرت بحث و تحقيق وى است - عبارت اند از:

1 . تحقيق مراقد المعارف (2 ج) - نوشته جدّش شيخ محمد حرز الدين.

2 . تحقيق معارف الرجال (3 ج) - نوشته همو ،

و كتاب هاى مخطوط او نيز عبارت است

ص: 193

از:

3 . تحقيق كتاب الغيبة - نوشته همو.

4 . بنو مسلم العقيليون: نسبُهم و احوالهم.

5 . مشجّر الانساب العلوية.

6 . الحوادث و التواريخ (6 ج ) .

7 . تاريخ النجف الاشرف خلال اربعة عشر قرنا (3 مجلّد ضخيم ) - اين كتاب به چاپ رسيد -

8 . مجموعة الادعية و الاحراز.

وى در روز دوشنبه 19 محرم الحرام 1417 ق در نجف اشرف، در 83 سالگى درگذشت و در همان جا مدفون شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 466 )

حرم پناهى 1347 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ محسن حرم پناهى، يكى از علما و فقهاى مشهور قم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سحرگاه روز دوشنبه 8 شعبان المظفر 1347 ق در قم زاده شد. نياكان پدرى و مادرى اش همه از علما و فقهاى نامدار قم بودند. پدرش آيت للَّه حاج شيخ مهدى كوچه حرمى قمى (1319 - 1374) از شاگردان آيات عظام: شيخ ابوالقاسم قمى و حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، و جدش: آيت اللَّه حاج آقا حسن حرمى قمى (1280 - 1347 ق) فقيهى جامع علوم و داراى رياست تامه و نفوذ كلمه بود، و جد دومش آيت اللَّه حاج ملا آقا حسين قمى (م 1327 ق)، يكى از اعاظم فقهاى قم و از شاگردان صاحب جواهر و شيخ انصارى بوده است. جد مادرى اش نيز آيت اللَّه حاج سيدصادق قمى (1255 - 1338 ق) فقيه بزرگ و متنفذ قم، صاحب «كتاب الزكاة» و سر سلسله خاندان «حسينى روحانى» بوده است.

معظم له، پس از دوران كودكى به تحصيل علوم دينى روى آورد و پس از اخذ ادبيات و

ص: 194

سطوح عاليه به درس هاى فقه و اصول آيات عظام: بروجردى، حجت كوهكمرى،

سيدمحمدتقى خوانسارى، محقق داماد، گلپايگانى و اراكى و درس تفسير و فلسفه علامه طباطبايى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان به تأليف و تدريس و تربيت شاگردان پرداخت. آن مرحوم، در مبارزات حق طلبانه مردم ايران عليه رژيم پهلوى، پيشتاز بود و نامش هماره در ذيل اعلاميه هاى علماى حوزه علميه قم ديده مى شد.

وى از اعضاى مؤسس «جامعه مدرسين حوزه علميه قم» بود و به جز آن، انجمن امر به معروف و صندوق قرض الحسنه تشكيل داده بود. علاوه بر پرورش شاگردان، به اعزام مبلغ به مناطق محروم و دستگيرى از نيازمندان و درماندگان و سامان دهى جوانان براى بحث و گفت و گو با اديان و مذاهب مى پرداخت. فقيد سعيد بسيار متواضع، خوش اخلاق و ساده زيست و بردبار بود و به سادات و طلاب و فضلا بسيار احترام مى نهاد. آثارش - كه همه مخطوط مانده است - عبارت اند از:

1 . سفينة الهداة فى شرح وسيلة النجاة (20 ج) 2 . تصحيح وسائل الشيعة 3 . شركت در تأليف «جامع احاديث الشيعة» - كتاب مساكن و ملابس -

4 . تفسير آيات الاحكام 5 . شرح خطبه همام 6 . حاشيه بر كفاية الاصول 7 . قاعده لاضرر 8 . فوائد رجاليه 9 . رساله در تقيه 10 . رساله در امامت 11 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى - طهارت و صلاة - 12 . تقريرات درس فقه اساتيد ديگر

آن عالم بزرگوار پس از يك دوره بيمارى، در روز سه شنبه 15 رجب الخير 1423

ص: 195

ق در 76 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش صبح پنجشنبه با حضور باشكوه علما و مردم متدين قم تشييع و پس از نماز آيت اللَّه بهجت، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد و در غم فقدانش پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 134 - 135 )

حسّون 1387 - 1426 ق

آقاى شيخ فارس الحسّون ( تبريزيان ) يكى از فضلاى پرتلاش حوزه علميه قم بود .

آن مرحوم در ماه شوال 1387 ق در نجف اشرف به دنيا آمد و پس از دوران دبستان و دبيرستان بر اثر ظلم نظام بعثى عراق در در 1405 ق همراه با خانواده اش به مشهدمقدس كوچيد و ادبيات عرب را نزد استاد سيدحسن حجت هاشمى آموخت و پس از مهاجرت به قم ، بقيه ادبيات را نزد علامه شيخ محمّد على مدرس افغانى تكميل نمود و سطوح عاليه را هم در محضر حضرات آيات : سيداحمد مددى ، شيخ محمّدباقر ايروانى ، و شيخ مصطفى اعتمادى فراگرفت . آن گاه به درس خارج حضرات آيات : وحيدخراسانى و ميرزا جواد تبريزى حاضر شد . و بهره هاى فراوان برگرفت . اما تمام ذوق و شوقش در احياى تراث و تحقيق مخطوطات بود ، لذا ملازم علامه فقيد سيدعبدالعزيز طباطبايى شد و از روش او الگو برگرفت و كتاب هاى متعدد را تحقيق ، و به عالم مطبوعات عرضه كرد . وى از حضرات آيات مرعشى نجفى ، گلپايگانى اجازه روايت حديث داشت و در كنگره هاى علمى امام رضا عليه السلام ، شيخ

مفيد

ص: 196

، كتاب و كتابخانه در اسلام شركت داشت و براى شناسايى كتب و نسخه هاى خطى به كشورهاى تركيه ، سوريه ، لبنان ، هند ، عربستان ، مراكش ، مص ، اردن ، كويت ، امارات و لندن مسافرت نمود و با علماى بلاد آشنا شد و تجربيات فراوان كسب كرد . در قم مؤسسه قائم آل محمّد عليهم السلام و مركز الابحاث العقائدية ( زير نظر دفتر آيت اللَّه العظمى سيستانى ) را تأسيس نمود و با مسلمانان سراسر جهان به تبادل علمى و فرهنگى پرداخت و اشراف علمى بر مجموعه هاى « على مائدة الكتاب والسنة » ، « على مائدة العقيدة » ، « من فيض الغدير » و ديگر كتب داشت و ده ها كتاب فكرى و عقيدتى را منتشر ساخت و ده ها نفر را به تشيع نزديك ساخت و از گمراهى نجات داد .

تأليفاتش عبارتند از :

1 . وسيلة المحبين الى زيارة المقربين 2 . السيد هاشم البحرانى ، حياته ، كتبه ، مكتبته 3 . الخصوم وشبهاتهم ضدّ مذهب اهل البيت عليهم السلام 4 . المجازر والتعصبات الطائفية فى عهد المفيد 5 . مجموعه مقالات ( در مجله ميقات الحج و جاهاى ديگر ) .

و آثار غيرچاپى او از اين قرار است :

1 . الامام الكاظم عليه السلام عند اهل السنة 2 . المنتقى من مخطوطات مكتبات الهند 3 . الجامع فى زيارة الامام الرضا 4 . الجهاد الابتدائى 5 . الشطرنج .

و كارهاى تحقيقى اش هم عبارتند از :

1 . ارشاد الاذهان 2 شاد الاذهان، 2 ، علامه حلى ( 2 ج )

2 . القواعد الجلية فى

ص: 197

شرح الرسالة الشمسية ، علامه حلى

3 . نهج البلاغه ، شريف رضى 4 . تقريب المعارف ، ابوالصلاح حلبى 5 . الروضة البهية . شرح لمعه ( 4 ج )

6 . الملهوف على قتلى الطفوف ، سيدبن طاوس 7 . سعد السعود ، سيدبن طاوس

8 . تأويل ما نزل من القرآن فى النبى وآله ، ابن الحجام 9 . المقام الأسنى فى شرح الاسماء الحسنى ، شيخ ابراهيم كفعمى 10 . محاسبة النفس ، كفعمى

11 . المسائل العشر فى الغيبة ، شيخ مفيد 12 . زينب الكبرى ، شيخ جعفر نقدى 13 . استقصاء النظر فى البحث عن القضاء والقدر ، علامه حلى

14 . واجب الاعتقاد على جميع العباد ، علامه حلى ( چاپ نشده )

15 . مكتبة العلامة الحلى ، سيدعبدالعزيز طباطبايى 16 . بصائر الدرجات ، محمّد بن حسن الصفار قمى ( چاپ نشده )

17 . رساله تقيه ، شيخ انصارى 18 . المأتم الحسينى ، سيدشرف الدين 19 . عيد الغدير فى الاسلام ، علامه امينى .

سرانجام آن عنصر تلاش و كوشش در اوج فضل و تقوا بر اثر سانحه تصادف در 38 سالگى در روز پنجشنبه 7 جمادى الثانى 1426 ق بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن ، در قبرستان شيخان قم به خاك آرميد .

حسينى اعرجى 1368 - 1421 ق

آقاى حاج سيدمحمدرضا اعرجى حسينى آل فحام، يكى از علما و فضلاى حوزه علميه قم به شما مى رفت. معظم له، در روز 24 ذى الحجة الحرام 1368 ق - روز مباهله - در كربلا زاده شد و پس از

ص: 198

كودكى، به اقتضاى شوق فطرى به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را نزد حضرات آقايان: سيدحسن كهنُوى، شيخ عبدالرضا صافى، سيدمحسن جلالى، شيخ مهدى كابلى و شيخ محمد حسين مازندرانى فراگرفت. در سال 1391 ق، در اثر فشار دولت جاير بعث عراق، از كربلا اخراج شد و پس از تسفير به ايران، به قم آمد و با جدّيت و تلاش پيگير به تحصيل و تأليف پرداخت و آثار متعددى در فقه، حديث، تاريخ و تراجم به سامان رسانيد. وى در حوزه علميه قم به درس آيات عظام: گلپايگانى، شريعتمدارى، حائرى و پس از وفات ايشان به درس آيات عظام: آملى، ميرزا كاظم تبريزى، سيدمحمد روحانى، شيخ جواد تبريزى، وحيد خراسانى و سيدابوالقاسم كوكبى حاضر شد و مورد توجه فراوان و علاقه بسيار اساتيدش قرار گرفت و از آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حائرى، موفق به اخذ اجازه اجتهاد شد و از

حضرات آيات: شيخ آقا بزرگ تهرانى، شيخ محمدرضا طبسى و شيخ فرج اللَّه قطيفى اجازه روايت گرفت. وى در شبانه روز، بيش از 15 ساعت به كار علمى مى پرداخت و تا نيمه شب، مشغول تأليف و تصنيف بود. به امام زمان عليه السلام عشق مى ورزيد و هفته اى يك بار و دوبار به مسجد جمكران مشرف مى شد و هر روز نماز استغاثه به آن حضرت را مى خواند. خطش بسيار زيبا و اخلاقش نيكو و شايسته بود .

آثار چاپى اش عبارت اند از :

1 . احسن الجزاء فى اقامة العزاء على سيدالشهدا عليه السلام (2 ج) 2 . نجاة الامّة فى اقامة العزاء على الحسين و الائمة عليهم السلام 3 . ارشاد العباد

ص: 199

الى استحباب لبس السواد (تحقيق و نوشته : شيخ جعفر حائرى) ،

4 . افضل الأعمال الصلاة على النبى و الآل عليهم السلام 5 . النجم الزاهر فى بيان نذر الناذر 6 . خيرالدارين فى برّ الوالدين 7 . تنقيح الادلة فى حكم الامام و الحاكم بعلمه 8 . رسالة فى مفطرية الدخان للصوم 9 . رسالة فى تعيين الجلوس فى ركعة الوتيرة 10 . رسالة فى إجزاء الاغسال عن الوضوء 11 . رسالة فى لزوم اولوية الصلاة الظهر من يوم الجمعة 12 . المقباس الجلى فى فضل الصلاة على النبى

و كتاب هاى غيرچاپى اش هم عبارت اند از:

13 . دلائل الاحكام فى شرح شرايع الاسلام (چند جلد) 14 . مدارك العروة الوثقى (3 ج: اجتهاد و تقليد، صوم و نكاح) 15 . انفع العوائد فى شرح الفرائد

جفف 16 . نتايج العقول فى شرح كفاية الاصول (6 ج) 17 . العلم المنيف فى شرح التصريف 18 . هداية المبتدئين فى شرح معالم الدين 19 . بغية الطالب فى احوال الامام على بن ابيطالب عليه السلام 20 . رسالة فى التقية 21 . رسالة فى اثباة انّ الامامة من اصول الدين 22 . البرهان الفائز فى حكم نقل الجنائز 23 . تحفةالاحباب فى حكم اهل الكتاب 24 . الخمر فى حكم الاسلام 25 . ارشاد العقول فى وجوب اكرام ذريّة الرسول 26 . احسن الاثر فى تراجم مجتهدى القرن الرابع عشر 27 . بقايا الاطياب فى تتمة الكنى و الالقاب (2 ج) 28 . الانوار الجلية فى تراجم السادات الاعرجية (2 ج) 29 . الفيض الربانى فى ترجمة العلامة الاصفهانى (سيّد حسين)

30 .

ص: 200

موهبة البارى فى ترجمة العلامة المازندرانى (شيخ زين العابدين)

ايشان پس از عمرى خدمت به علم و دانش در 52 سالگى، به علت بيمارى قلبى، در روز پنجشنبه 10 رمضان المبارك 1421 ق (17 آذر 1379 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى، در قبرستان بقيع قم به خاك سپرده شد .

حسينى تهرانى 1345 - 1416 ق

آقاى حاج سيدمحمد حسين حسينى تهرانى نويسنده اى نامدار و عالمى سختكوش بود. وى در 24 محرم الحرام 1345 ق در خانواده دانش و تقوا در تهران زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيّد محمّد صادق تهرانى (1300 - 1370 ق) از علماى تهران و امام جماعت مسجد قائم لاله زار و نويسنده «تفسير القرآن» و جدّش آيت اللَّه آقاى حاج سيّد ابراهيم حسينى تهرانى (م 1332 ق)، از شاگردان آيت عظام: ميرزا محمّد حسن شيرازى و سيّد محمّد طباطبايى فشاركى و بنيادگذار مسجد فوق و مروّج دين و مذهب بوده است. وى پس از پشت سر نهادن دوران كودكى بنا به اقتضاى شوق فطرى و روش خانوادگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات آن را نزد پدر بزرگوار و عمويش فراگرفت و در 1363 ق (1324 ش) به حوزه علميه قم آمد و به فراگيرى سطح اشتغال جست. سپس به درس فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى و درس اصول آيت اللَّه سيدمحمد محقق داماد و دروس تفسير و فلسفه و كلام و اخلاق آيت اللَّه علامه طباطبايى حاضر شد و ساليانى چند از آنان بهره هاى فراوان برد. در سال 1370 ق براى تكميل دروس

خويش به حوزه علميه نجف كوچيد و مدتى طولانى از درس هاى تفسير و اصول

ص: 201

آيت اللَّه العظمى خويى و فقه آيت اللَّه العظمى شاهرودى و درس فقه و اصول آيت اللَّه حاج شيخ حسين حلّى بهره برد .

در سال 1377 ق به تهران بازگشت و در مسجد آباء و اجدادى خويش به امامت جماعت پرداخت و سبب ترويج نماز در آن محيط ناسالم گشت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى به مشهد مقدس مهاجرت كرد و به تأليف، تدريس ، تربيت شاگردان، اقامه شعائر دينى و راهنمايى مؤمنان اشتغال جست.

تأليفات آن مرد بزرگ بيش از چهل عنوان و در حدود 75 جلد است و از مطالعه آن ها تبحر فراوان مؤلف در علوم مختلف اسلامى هم چون: كلام، فقه، اصول، تفسير، حديث، تاريخ، تراجم، حكمت و فلسفه، سياست، ادبيات، طبّ، عرفان و اخلاق نمودار است.

عناوين برخى از نوشته هاى ايشان عبارت است از :

1 . اللَّه شناسى (تفسيرآيه «انّ عدّة الشهور عند اللَّه اثنا عشر شهراً فى كتاب اللَّه») در اثبات بناء اسلام بر سال و ماه قمرى

2 . مقدمه و پاورقى: رساله سير و سلوك منسوب به علامه بحر العلوم 3 . لبّ اللباب در سير و سلوك اولى الالباب (تقريرات درس هاى اخلاق آيت اللَّه علامه طباطبايى همراه با اضافات و پاورقى ها)

4 . مهر تابان (يادنامه و زندگينامه علامه طباطبايى و مصاحبات مؤلف با جناب علامه)

5 . روح مجرّد (يادنامه حاج سيدهاشم موسوى حدّاد از شاگردان ميرزا على آقاى قاضى)

6 . توحيد علمى و عينى (شرح و پاورقى مكاتبات آيت اللَّه حاج شيخ محمّد حسين اصفهانى درباره بيتى از عطار نيشابورى)

7 . رسالة حول مسألة رؤية الهلال (مجموعه مكاتبات و نامه هاى ايشان با آيت اللَّه

العظمى خويى پيرامون

ص: 202

لزوم اشتراك آفاق در رؤيت هلال براى ثبوت ماه هاى قمرى)

8 . وظيفه فرد مسلمان در احياى حكومت اسلام 9 . ولايت فقيه در حكومت اسلام (4 ج) 10 . نور ملكوت قرآن (4 ج) 11 . دوره انوار الملكوت (در برگيرنده: نور ملكوت مسجد، نور ملكوت نماز، نور ملكوت روزه، نور ملكوت دعا)

12 . لَمَعات الحسين عليه السلام (گزيده اى از كلمات و مواعظ امام حسين عليه السلام، كه به خط زيبا و نثر شيواى مؤلف به چاپ رسيده است)

13 . هديه غديريه - دو نامه سياه و سپيد - (شامل نامه اى از امير اهل سنّت و جماعت بخارا و جوابيه آن از سوى امير شيعه امامى خراسان درباره ولايت و خلافت بلافصل امير مؤمنان على عليه السلام و با مقدمه و تحقيق از سوى ايشان)

14 . رساله نكاحيه «كاهش جمعيت، ضربه اى سهمگين بر پيكر مسلمين»

15 . نگرشى بر مقاله «بسط و قبض تئوريك شريعت» (كه در آن كتاب هاى «دانش و ارزش» و نظريه تكامل دينى دكتر سروش و كتاب «خلقت در قرآن» دكتر سحابى به نقد كشيده شده است.)

كتاب هاى چاپ نشده وى نيز عبارت اند از:

1 . تفسير آيه مودّت «قل لا اسئلكم عليه اجراً الّا المودة فى القربى»

2 . تفسير سوره عبس 3 . تفسير سوره ياسين 4 . كتاب الحج 5 . احكام المساجد 6 . رسالة فى القرآن 7 . رسالة فى حرمة الزوجة مؤبّداً على الزوج

8 . رساله در دعا 9 . رساله در نماز 10 . رسائل فقهية 11 . رسالة فى الصوم 12 . مجموعة الطهرانى 13 . كرامات الاولياء 14

ص: 203

. تقريرات درس فقه آيت اللَّه شاهرودى (صلاة و صلاة الجمعة)

15 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شيخ حسين حلّ 16 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه العظمى خويى 17 . الاجتهاد و التقليد (تقرير درس آيت اللَّه حلّى).

وى پس از عمرى سرشار از توفيق و خدمات دينى در 71 سالگى و در نهم صفر الخير 1416 ق (17 تيرماه 1374 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه بهجت، در صحن مطهر حضرت امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

حسينى خطيب 1339 - 1414 ق

آقاى سيدعبد الزهرا حسينى خطيب در سال 1339 (1921م) در «خضر» از توابع شهر «سماوه» عراق چشم به جهان گشود. پس از طىّ دوران كودكى، عشق به فراگيرى علوم دينى وى را به سوى علامه شيخ طالب آل حيدر منتفكى كشانيد و مقدمات علوم را نزد وى فراگرفت. 16 ساله بود (1355 ق) كه به حوزه علميه نجف كوچ كرد و نزد آيت اللَّه شيخ محمد حسين كاشف الغطاء و علامه شيخ اسد حيدر و علامه شيخ على مرهون قطيفى و سيدسعدون البعاج به تحصيل دانش اسلامى پرداخت و از اين رهگذر بود كه اختصاص تمام به كاشف الغطاء پيدا كرده و امين اسرار وى گرديد.

در سال 1386 ق بود كه نخستين تأليف خود را با نام «مصادرنهج البلاغه و اسانيده» در اثبات انتساب نهج البلاغه به امير المؤمنين عليه السلام و ردّ اتهام متعصبين اهل سنت مبنى بر ساختن و پرداختن نهج البلاغه به وسيله سيدرضى در نجف منتشر ساخت و ثابت كرد كه تمام خطبه هاى اين كتاب شريف سال ها پيش از پيدايش سيدرضى و پدرش در كتاب هاى

ص: 204

شيعه و سنّى بوده است و كمترين كلمه اى در اين كتاب از تراوشات

فكرى شريف رضى نبوده است. اين كتاب دائرة المعارفى از نهج البلاغه و شامل شرح لغات دشوار، كتابشناسى نهج البلاغه، مدرك يابى خطبه هاى نهج البلاغه و شرح اعلام كتاب است. آن سال ها در بَلَد - نزديك سامراء - به رهبرى مردم و رسيدگى به امور دينى آنان مى پرداخت و وكالت آيات عظام حكيم و خويى را برعهده داشت . اخيراً به سوريه مهاجرت نموده و به خدمات دينى پرداخته و پس از مهاجرت علامه سيدعلى غريفى در 1411 ق به دوبى كوچيد و هدايت و راهبرى شيعيان دوبى كشورهاى خليج را بر عهده گرفت و از طريق خطابه و منبر و تأليف و تصنيف به ارشاد آنان پرداخت. از خصوصياتش فروتنى بسيار، جود و بخشش، رسيدگى به حال ضعيفان، دورى از مكروهات و پايبندى به مستحبات دينى را مى توان نام برد .

برخى از آثار وى عبارت اند از :

1 . مصادر نهج البلاغه و اسانيده (4 ج)

2 . شرح شرايع الاسلام (8 ج) 3 . مأة شاهد و شاهد يا حكم الامام على فى شعر المتنّبى 4 . تحقيق الشافى سيدمرتضى (4 ج)

5 . تحقيق الغارت ثقفى 6 . تحقيق و تهذيب منار الهدى شيخ على بحرانى 7 . تحقيق اعلام نهج البلاغه على بن ناصر حسينى سرخسى . مختصر معجم الادباء ياقوت حموى 9 . مصادر الحكم المنثوره للامام امير المؤمنين 10 . كشكول. وى در 75 سالگى، در شب 11 شعبان المعظم 1414 ق (3 بهمن 1372 ش) در سوريه چشم از جهان فرو بست و پس

ص: 205

از تشييع باشكوه در حرم حضرت زينب عليها السلام به خاك سپرده شد .

( با استفاده از گفتار مرحوم علامه سيدعبدالعزيز طباطبايى )

حسينى مرندى 1350 - 1420 ق

آقاى حاج سيدصادق حسينى مرندى يكى از فضلاى حوزه علميه قم به شمار بود. فقيد سعيد، در سال 1350 ق (1310 ش) در يكى از روستاهاى مرند زاده شد و پدرش حجةالاسلام مير سيدابراهيم مرندى، يكى از علما و ائمه جماعت مرند بود. معظم له، پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن، 12 ساله بود كه به تبريز آمد و در مدرسه طالبيه اقامت گزيد و ادبيات و سطوح فقه و اصول را نزد اساتيد بزرگوارى هم چون حضرات آيات: شيخ على اكبر اهرى، سيدعلى مولانا، ميرزا محمود انصارى و سيدمحمد بادكوبه اى فراگرفت. سپس در ماه صفر 1367 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و پس از تكميل سطوح عاليه، به درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه مرعشى نجفى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد پس از وفات آيت اللَّه بروجردى، يكسره به درس و بحث آيت اللَّه مرعشى نجفى و جلسات معظم له حاضر شد و جزو خواصِ اصحاب ايشان به شمار آمد و علاوه بر تحصل در محضر ايشان، به تأليف و تدريس سطوح و در ايام تعطيلِ حوزه علميه قم، به تبليغ دين در شهرهاى مختلف پرداخت .

برخى از تأليفات ايشان، عبارت اند از:

1 . گناهان كبيره در اسلام (از نظر خاصه و عامه )

2 . قوانين كيفرى در اسلام (حدود، قصاص و ديات)

3 . مذاهب اسلام (بررسى مذاهب گوناگون اسلامى)

4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه مرعشى نجفى معظم له، در روز شنبه 30 رجب الخير

ص: 206

1420 ق (7 آبان 1379 ش) در 70 سالگى درگذشت.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 256 - 257 )

حق شناس 1338 - 1428 ق

آقاى حاج شيخ عبدالكريم حق شناس ، يكى از علماى بزرگ تهران به شمار مى رفت .

وى در سال 1338 ق ( 1298 ش ) در تهران به دنيا آمد و پس از دوران كودكى ، به تحصيل علوم دينى روى آورد . ادبيات و مقدارى از سطوح را نزد حاج شيخ محمّدحسين زاهد آموخت و سطوح عاليه هم را نزد آيت اللَّه حاج شيخ محمّدرضا تنكابنى و آيت اللَّه حاج سيدعلى حايرى و عرفان و كلام را هم نزد آيت اللَّه حاج شيخ محمّدعلى شاه آبادى فراگرفت و در سال 1358 ق به قم آمد و در دروس آيات عظام : حجت ، سيدمحمّدتقى خوانسارى ، امام خمينى و سپس درسهاى آيت اللَّه بروجردى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . در سال 1373 ق ( 1333 ش ) ، پس از وفات مرحوم آقاى حاج شيخ محمّدحسين زاهد ( امام جماعت مسجد امين الدوله ) ، به دستور آيت اللَّه بروجردى ، به تهران بازگشت و در مسجد مذكور به خدمات دينى - اقامه جماعت و منبر و تفسير قرآن - و در مدرسه سپهسالار قديم هم به تدريس فقه و اصول و معقول پرداخت و نسلى مؤمن و متدين و شاگردان فراوان ، پرورش داد ( كه از جمله آنان آيت اللَّه حاج سيدمحسن خرازى

و آقاى حاج شيخ رضا استادى است ) .

شريف رازى درباره او مى نويسد :

« نزديك چهل سال است او را مى شناسم . داراى مقام فضل و

ص: 207

دانش و تقوا ، و به پاكدامنى و بى آلايشى موصوف است . در تربيت و تهذيب اخلاق جوانان محيط خود بسيار ساعى و تربيت يافتگان مكتب او در بازار و حوزه هاى علمى قم و تهران بسيار است و از روز آشنايى تاكنون ، مكروهى از وى نديده ام ... » .

( گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 429 ؛ آثار الحجة ، ج 2 ، ص 259 - 260 )

از آثار وى است :

1 . ارث الزوجة 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 3 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه بروجردى 4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حجت 5 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خوانسارى آن عالم بزرگ ، در تاريخ دوشنبه 8 رجب الخير 1428 ق ( اول مردا 1386 ش ) در 88 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه مهدوى كنى بر آن ، در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد . و در سوگش پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد .

حقّى 1348 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد على حقّى سرابى يكى از فضلا و علما و مدرسين حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در هشتم ذى حجة الحرام 1348 ق به جهان گشود.

پدرش آيت اللَّه ميرزا عبداللَّه سرابى (1295 - 1376 ق) عالم مُطاع و محترم سراب بود. وى با رفتار و گفتارش - كه از ورع و تقوايش برمى خاست - اثرى ژرف بر دل هاى مردم نهاده و در زمان اشغال آذربايجان و حكومت پيشه ورى به خوبى از مرزهاى عقيده و ايمان دفاع كرد و سدّى

ص: 208

استوار در برابر آنان به شمار مى رفت. نياى مادرى اش نيز علامه اديب ميرزا جليل واعظ از علماى مدرس فقه و اصول و از شعراى زبردست و آشنا به زبان هاى: تركى، فارسى و عربى بوده است. معظم له پس از فراگيرى خواندن و نوشتن و قرآن كريم، به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات را نزد پدرش و ديگران فراگرفت. سپس در چهارده سالگى (1362 ق) به مدرسه طالبيه تبريز رفت و به آموختن ادبيات و مطوّل و حاشيه و شرح باب حادى عشر نزد اساتيدى چون: ميرزا على اصغر باغميشه اى پرداخت. در 1364 ق

به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: حاج آقا مرتضى حائرى، ميرزا محمد مجاهدى، سيدمحمد باقر سلطانى طباطبايى، شيخ موسى زنجانى، سيدحسين قاضى تبريزى و ميرزا صادق طاهباز فراگرفت. وى در سال 1370 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى آيات عظام: سيدمحمود شاهرودى، سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى و ميرزا باقر زنجانى شركت جُست و مبانى فقهى و اصولى اش را استوار ساخت و هم زمان از محضر آيت اللَّه شيخ محمد على سرابى - از بزرگان شاگردان آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى - عقايد و مبانى اخلاق را فراگرفت و اين همه، دو سال به طول انجاميد. سپس در پى بيمارى پدر و تقاضايش، به سراب بازآمد و به تدريس و منبر پرداخت و اين تا سال 1376 ق ادامه يافت. پس از درگذشت پدرش به قم آمد و در دروس فقه و اصول آيات عظام: بروجردى، خمينى و شريعتمدارى حاضر شد و بهره هاى فراوان كسب نمود و هم زمان به درس تفسير آيت اللَّه شيخ محمد

ص: 209

باقر ملكى ميانجى شركت كرد و با مكتب تفكيك و مبانى علمى تفسير قرآن آشنا گشت و در كنار آن ها به تدريس سطوح عاليه (رسائل، مكاسب و كفايه) و تفسير پرداخت.

در سال 1397 ق بود كه به تهران مهاجرت كرد و در مسجد امام حسين عليه السلام، كه يكى از معروف ترين مساجد پايتخت است - به امامت جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت و در جوار آن، حوزه علميه امام حسين عليه السلام را بنياد نهاد و خود به تدريس فقه و اصول و پرورش بيش از يكصد طلبه اشتغال جُست و در سال هاى انقلاب اسلامى، خود و مسجدش را يكسره وقف پيشبرد اهداف نهضت اسلامى نمود و بسيارى از حركت هاى ضد رژيم را رهبرى كرد . پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به رياست يكى از شعبه هاى «ديوان عالى كشور» ( براى دو سال ) و نمايندگى مجلس شوراى اسلامى از سراب ( چهارسال ) و نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى از آذربايجان شرقى ( براى هشت سال ) برگزيده شد و تا پايان عمر بر اين سمَت بود. از ويژگى هايش احاطه بر تفسير قرآن و چيرگى بر اخبار و احاديث اهل بيت عليهم السلام و اكرام و احترام بسيار نسبت

به علما و خطبا بود، به ديگران دستور نمى داد و كارهايش را خود انجام مى داد و در سلام به ديگران، پيشقدم بود. وى از علماى بسيار مانند آيات عظام: سيدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودى، سيدابوالقاسم خويى و حجت كوهكمرى اجازه امور حسبيه اجتهاد داشت .

برخى از تأليفاتش عبارت اند از :

1 . رسالة فى الوجود و الماهية و نقد نظرية وحدة الوجود 2 .

ص: 210

رسالة فى العدالة 3 . رسالة فى الرشوة (اين هر سه به چاپ رسيده است)

4 . رسالة فى الاجتهاد و التقليد (آماده چاپ)

5 . رسالة فى تفسير آيات الصوم (آماده چاپ)

6 . رسالة فى اعجاز القرآن (آماده چاپ)

7 . رسالة فى مباينة صفات اللَّه تعالى لصفات مخلوقاته 8 . شرح دعاى افتتاح 9 . شرح دعاى مكارم الاخلاق 10 . شرح تجريد الاعتقاد 11 . رسالة فى احكام البسملة و اسماءاللَّه تعالى 12 . رسالة فى معنى التفسير و التأويل 13 . رسالة فى اهمية علم الاخلاق 14 . حاشيه انتقادى بر اسفار و فصوص الحكم 15 . تفسير برخى از اجزاء و سور قرآن كريم (4 ج)، مانند: الف. صحنه هاى خوش منظر در تفسير سوره كوثر ؛ ب. راه و چاه در تفسير معوّذتين ؛ ج. يگانه پرستى، تفسير كامل سوره توحيد

16 . رسالة فى لباس المصلّى

او در اوايل 1376 ش از تهران به حوزه علميه قم بازآمد و به تدريس خارج فقه و اصول و تفسير پرداخت. در روز جمعه 27 رمضان المبارك 1419 ق (25 دى ماه 1377 ش) در 71 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه حاج سيدموسى شبيرى زنجانى بر پيكرش، در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 135 - 136 )

حكمى 1346 - 1424 ق

آقاى حاج سيدمرتضى موسوى حكمى دزفولى، يكى از علما و ائمه جماعات تهران (و داماد آيت اللَّه العظمى خويى) بود .

فقيد سعيد، در 22 محرم الحرام 1345 ق در نجف اشرف زاده شد. پدرش آيت اللَّه سيدمحمد

ص: 211

حسين دزفولى (1300 - 1362 ق) يكى از علما و فضلاى نجف و از شاگردان آيات عظام: ميرزاى نايينى و آقا ضياء عراقى به شمار مى رفت .

وى، تحصيل علوم دينى خويش را از كلية الفقه آغاز كرد و از آن جا در مقطع ليسانس و از دانشگاه بغداد در مقطع فوق ليسانس فارغ التحصيل شد و به شعر و ادب و نگارش مقالات متعدد، در كنار تحصيل خويش در محضر ابوالزوجه گرامى اش: آيت اللَّه خويى و آيت اللَّه شيخ محمّدحسين كاشف الغطاء - كه از نوجوانى در محضر او فنون شعر و ادب را فراگرفته بود - روى آورد و از مرحوم كاشف الغطاء اجازه اجتهاد دريافت كرد و اداره مجله «النشاط الثقافى» را در سال 1377 ق، برعهده گرفت و در آن مقالاتى، در كمال اتقان و استوارى قلم نگاشت. وى سالها به نمايندگى آيت اللَّه خويى به رتق و فتق امور و حل مشكلات حوزه و روحانيّت به ويژه در رابطه با مشكلاتى كه آنان با دولت بعث داشتند مبادرت مى ورزيد . تا آنكه به علت فشار حكومت بعث عراق در سال 1351 ش به ايران آمد و در مسجد «رضوان اللَّه» به امامت جماعت و ارشاد مؤمنين و تعظيم شعائر دينى اشتغال ورزيد .

علاوه بر آن به قضاوت در دادگسترى و ديوان عدالت ادارى ، سازمان بازرسى كل كشور و دادگاه مبارزه با منكرات و تدريس در دانشكده الهيّات پرداخت .

او مشاور عالى «مركز رسيدگى به امور مساجد» بود و مقالات متعدد در مجله «مسجد» نگاشت . او، قلمى قوى ، نثرى استوار و اخلاقى خوش و سيمايى جذاب و گيرا داشت .

آثار

ص: 212

وى عبارت اند از:

1 . الادب النجفى المعاصر 2 . الحركة الجوهرية عند صدرالمتألّهين 3 . مقدمه بر كتاب هاى آيت اللَّه خويى ( البيان ، معجم رجال الحديث ، احكام الرضاع ، موسوعة الإمام الخويى )

4 . مقدمه بر كتاب هاى : فقه الشيعه ( سيد مهدى خلخالى ) ، القطرة ( سيد احمد مستنبط ) ، قانون تفسير ( كمالى دزفولى ) ، مقتل الحسين ( مصطفى آل اعتماد ) ، العقد المنير ( سيد موسى مازندرانى ) ، دعوت حق ( محمّدجعفر تبريزى ) ، دلائل الصدق ( مظفر ) ، مع رجال الفكر فى القاهره ( سيد مرتضى رضوى ) ، معاد ( محمّدى گيلانى ) ، مصباح الهدايه ( مير سيد على بهبهانى ) .

5 . مجموعه مقالات عربى 6 . مجموعه مقالات فارسى 7 . تقريرات درس اساتيد

آثار چاپ نشده :

1 . رساله در فلسفه اسلامى 2 . رساله در عدم تحريف قرآن 3 . رساله در صلح امام حسن 4 . رساله در دعاء 5 . رساله در حكومت اسلامى 6 . الخلافة بين النّبى والصحابه 7 . ديوان شعر عربى معظم له، در تاريخ دوشنبه 16 تيرماه 1382 ش (7 جمادى الاول 1424 ق) در 78 سالگى بدرود حيات گفت و در روز سه شنبه پس از تشييع و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد.

( محمّد هادى امينى ، معجم رجال الفكر والادب فى النجف ، ج 1 ، ص 419 )

حكيم 1341 - 1423 ق

آقاى حاج سيدمحمدتقى طباطبايى حكيم، يكى از انديشمندان نامى حوزه علميه نجف بود.

ايشان در سال 1341 ق زاده

ص: 213

شد. پدرش علامه فقيد سيدمحمد سعيد حكيم (م 1395 ق)، از علماى حوزه نجف بود. فقيد سعيد پس از كودكى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را نزد حضرات آيات: سيدمحمد سعيد حكيم (والدش)، سيدمحمدعلى حكيم، سيديوسف حكيم و پس از آن خارج فقه و اصول را در محضر آيات عظام: حكيم، خويى و شيخ حسين حلّى فراگرفت و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان با تحصيل به تدريس ادبيات و سطوح پرداخت و شاگردان بسيار (مانند حضرات آقايان: شيخ محمدعلى تسخيرى، شيخ احمد وائلى، شيخ عبدالهادى فضلى، سيدعبدالهادى حكيم و سيدعدنان بكّاء) پرورش داد. در سال 1361 ق همراه با گروهى از علماى حوزه «جمعيت منتدى النشر» و در سال 1372 ق، «كلّية الفقه» را بنياد نهاد و ساليان فراوان در آن دو مركز مهم علمى به تدريس و تأليف و سخنرانى در مناسبت هاى دينى و فرهنگى پرداخت و در سال 1380 ق ، به رياست كلية الفقه

برگزيده شد و اين تا سال 1385 ق ادامه يافت. در سال 1381 ق به درجه استادى دانشگاه بغداد رسيد و در آن جا به تدريس فقه، اصول و ادبيات عرب پرداخت و بر ده ها رساله فوق ليسانس و دكترا نظارت كرد و با راهنمايى وى كتاب هاى بسيار نگاشته شد. در سال 1381 ق به عضويت مجمع علمى عراق و در سال 1384 ق به عضويت مجمع اللغة العربية در قاهره و در سال 1390 ق به عضويت مجمع اللغة العربية در دمشق، و در سال 1396 به عضويت مجمع اللغة العربيه در اردن برگزيده شد و در راستاى ايفاى وظايف

ص: 214

علمى اش سفرهاى متعدد به كشورهاى: مصر، سوريه، مراكش و الجزاير نمود و نامش در ميدان هاى علمى جهان عرب طنين افكن شد. وى در كنار اين فعاليت ها، در تقريب مذاهب اسلامى كوشش فراوان داشت و موسوعه بزرگى بنام «الفقه المقارن» پديد آورد و در حوزه نجف، به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت كه تقريرات بحث اصولى اش در مبحث «طلب و اراده»، به قلم سيدهاشم هاشمى نگاشته شده و به چاپ رسيده است. از آن جا كه وى، يك چهره اصلاحگر و انديشمند شيعى در جهان عرب به شمار مى رفت ، چند كتاب درباره او نگاشته شد كه عبارتند از :

1 . من ثمرات النجف : السيد محمّدتقى الحكيم ، نوشته : دكتر محمّدكاظم مكّى 2 . التنظير المنهجى عند السيد محمّدتقى الحكيم ، نوشته : دكتر عبدالامير زاهد

آثار وى عبارتند از :

الف) كتاب هاى چاپى :

1 . مالك الاشتر 2 . شاعر العقيدة السيد الحميرى 3 . الاصول العامة للفقه المقارن - كه در جهان اسلام، از معروفيتى به سزا و شهرتى فراوان برخوردار است.

4 . الزواج الموقت و دوره فى حلّ مشكلات الجنس 5 . الوضع: تحديده، تقسيماته، مصادر العلم به

6 . الاشتراك و الترادف 7 . المعنى الحرفى فى اللغة و النحو و الفلسفة و الاصول 8 . سنة اهل البيت عليهم السلام 9 . فكرة التقريب بين المذاهب 10 . مناهج البحث فى التاريخ 11 . حبرالامة عبداللَّه بن عباس (2 ج) 12 . مقالات فراوان در مجلات: البذرة، النجف، الهائف، الايمان، البيان، الدليل، الغرى، النهج، الفرقان، البلد، الحياة، مجله المجمع العلمى العراق

ب) كتاب هاى غيرچاپى

ص: 215

:

13 . حاشيه بر كفايه 14 . حاشيه بر مستمسك العروة الوثقى 15 . تاريخ التشريع الاسلامى 16 . زرارة بن اعين 17 . القواعد العامة فى الفقه المقارن 18 . زين الشباب: دراسة عن ابى فراس الحمدانى

19 . موسوعة «الفقه المقارن»

آن عالم بزرگوار پس از تحمل رنج ها و اذيت هاى فراوان - كه از سوى رژيم بعثى عراق متحمل شد - و نيز اعدام دسته جمعى خاندان آيت اللَّه حكيم و هم زندانى شدن خود او، در روز پنج شنبه 12 ارديبهشت 1381 (18 صفر 1423 ق) در 82 سالگى چشم از جهان فروبست و به مواليان و اجداد طاهرينش پيوست.

پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه، و زيارت مرقد مطهر امام حسين عليه السلام در كربلا، و نماز آيت اللَّه سيدمحمدسعيد حكيم در صحن مطهر حرم اميرالمؤمنين - در مقبره خاندان حكيم - به خاك سپرده شد .

( كاظم عبود الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 421 )

حكيم 1358 - 1422 ق

آقاى حاج سيدمحمدباقر طباطبايى حكيم، نادره مردى بود كه از بيت علم و تقوا و فضيلت و مرجعيت برخاست و در حوزه علميه نجف، پرورش يافت و الگويى براى رجالِ دانش و انديشه و سمبل روحانيت متعهد و مسؤول بود .

فقيد سعيد، در 25 جمادى الثانى 1358 ق، در نجف اشرف، در بيت مرجع تقليد شيعيان جهان آيةاللَّه العظمى سيدمحسن حكيم ( 1306 - 1390 ق ) فرزند علامه فقيه سيدمهدى ( م 1312 ق )، از شاگردان آخوند خراسانى، شيخ محمد حسين كاظمى، شيخ محمدطه نجف و ملاحسينقلى همدانى و نويسنده ( مدارك الاحكام فى شرح شرايع الاسلام ) به دنيا

ص: 216

آمد. پس از دوران كودكى، در 12سالگى (1370 ق ) به تحصيل ادبيات عرب و سطوح عاليه نزد برادر بزرگترش آيةاللَّه سيديوسف حكيم پرداخت و نبوغ و استعداد فراوانش را نمايان ساخت، به گونه اى كه در 26 سالگى از آيةاللَّه شيخ مرتضى آل ياسين به اخذ درجه اجتهاد نائل آمد. او با شركت مداوم در درس هاى آيات عظام : سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمدباقر صدر، بُنيه علمى اش را

استوار ساخت و مورد توجه بسيار اساتيدش قرار گرفت؛ به گونه اى كه از سوى پدر بزرگوارش به سرپرستى بعثه حج ايشان منصوب شد و دوبار هم از سوى معظم له به دو كنفرانس اسلامى مكه ( 1965 م ) و اردن ( 1967 م ) اعزام گرديد و هم در سال 1384 ق، با نظارت شهيد صدر و همكارى ديگر يارانِ ايشان، مدرسة العلوم الاسلامية را بنياد نهاد و همزمان به عنوان استاد دانشگاه اصول الدين بغداد انتخاب گرديد و به تدريس فقه و اصول و علوم قرآن پرداخت. او، طراح تشكيل ( مواكب الطلبه ) دسته هاى عزادارى دانشجويان بود كه در مقابله با تفكرات ناسيوناليستى و كمونيستى حزب بعث بسيار مؤثر واقع شد . نيز ، او برگزاركننده مراسم و شعائر مذهبى با همكارى حضرات : سيدمهدى حكيم، سيدعبدالهادى حكيم، سيدمحمد بحرالعلوم و سيدمرتضى عسكرى در عراق بود كه به طرح مباحث فكرى و عقيدتى مى پرداخت. در نجف، به تدريس فلسفه و علوم قرآن و نگارش مقالات متعدد در مجلات مختلف دست زد. فعاليت هاى گسترده او در رهبرى فكرى طلاب و دانشجويان و مردم عراق، باعث شد تا پس از وفات پدر بزرگوارش دستگير و زندانى

ص: 217

شود كه پس از مدتى، آزاد شد، اما بار ديگر در سال 1397ق، در ايام زيارت اربعين امام حسين دستگير و به اعدام محكوم شد كه در پى اعتراضات فراوان، اين حكم به زندان ابد تخفيف يافت، اما در اثر گسترش اعتراضات، آزاد شد. پس از شهادت استادش آيةاللَّه صدر در سال 1399 ق، از عراق خارج شد و به سوريه و سپس ايران آمد و به تشكيل مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق براى مبارزه با رژيم بعث عراق دست يازيد. او، سرپرستى و رياست مركز پژوهش هاى تاريخ معاصر عراق، مدرسه علميه دارالحكمة ، مجمع الكوادر الاسلامية، شوراى عالى مجمع التقريب بين المذاهب الاسلاميه را برعهده داشت و نايب شوراى عالى مجمع جهانى اهل بيت بود .

از آن مرد بزرگ، آثار فراوانى بر جاى مانده است كه برخى از آنها عبارتند از:

1. علوم القرآن ( به فارسى ترجمه شده است )

2. تفسير سورة الحمد ( با مقدمه اى در روش تفسير )

3. القصص القرآنى 4. الهدف من نزول القرآن 5. الظاهرة الطاغوتية فى القرآن 6. تفسير سوره هاى: صف، جمعه، منافقون، حشر و تغابن 7. اهل البيت ودورهم فى الدفاع عن الاسلام 8. دور اهل البيت فى بناء الجماعة الصالحة ( به فارسى ترجمه شده است )

9. ثورة الامام الحسين: النظرية، الموقف، النتائج 10. حياة اهل البيت: الامام الكاظم، الامام الجواد 11. الحكم الاسلامى بين النظرية والتطبيق 12. دور الفرد فى النظرية الاقتصادية الاسلامية 13. حقوق الانسان من وجهة نظر اسلامية 14. النظرية الاسلامية فى العلاقات الاجتماعيه 15. النظرية الاسلامية فى التحرك الاسلامى 16. دعبل الخزاعى 17. النجف الاشرف: رؤى وآفاق درباره حوزه

ص: 218

نجف و جايگاه آن و چشم اندازهاى آينده

18. لمحة عن مرجعية الامام الحكيم 19. الشهيد الصدر: المواقف والتوجهات 20. السيرة العلمية للشهيد الصدر 21. النظرية السياسية للشهيد الصدر 22. حوار فى المرجعية الدينية 23. المرجعية الاجتماعية: النظرية والمؤسسات 24. الوحدة الاسلامية من منظور الثقلين ( به فارسى ترجمه شده است )

25. الاخوة الاسلامية من منظور الثقلين

26. العلاقة بين القيادة الاسلامية والامة من خلال رؤية نهج البلاغه 27. المنهاج الثقافى السياسى الاسلامى (6ج ) اين كتاب هاى چاپ شده او است، و به جز اينها، انبوهى از مقالات و سخنرانى ها و مصاحبه ها و كتاب هاى چاپ نشده از او باقى مانده است .

آن عالم درد آشنا و متعهد و مسؤول، پس از سقوط رژيم ددمنش صدام، در ميان استقبال چند ميليونى مردم عراق به وطنش بازگشت و رهبرى دينى و سياسى مردم را بر عهده گرفت و به اقامه جمعه در صحن حرم مطهر اميرالمؤمنين پرداخت تا آنكه در روز جمعه، اولين روز ماه شريف رجب 1424ق ( 7 شهريور 1382ش )، پس از اقامه نمازجمعه، در كنار حرم اميرالمؤمنين با زبان روزه، به دست دشمنان اسلام بر اثر انفجار بمب پيكرش پاره پاره گرديد و به همراه بيش از يكصد وسى تن از شيعيانِ مظلوم به شهادت رسيد و در 64 سالگى، به عنوان شصت وچهارمين شهيدِ ( بيت حكيم ) به شمار آمد.

حلبى 1318 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ محمود حلبى تولايى خراسانى، يكى از رجال نامى علم و فضيلت و از مدافعان غيرتمند دين و شريعت به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1318 ق، در مشهد مقدس در خانواده اى روحانى (كه پدرش

ص: 219

ملاغلامرضا از ذاكران امام حسين عليه السلام بود) زاده شد. پس از يادگيرى قرآن و خواندن و نوشتن، به تحصيل ادبيات عرب نزد ميرزا عبدالجواد اديب نيشابورى (اديب اول) و حكمت و فلسفه نزد شيخ اسداللَّه يزدى و حاج فاضل خراسانى و بيش از همه، آقا بزرگ شهيدى (كه چهار سال، نزد وى اشارات و اسفار را تحصيل كرد) پرداخت. سپس سطوح فقه و اصول را در محضر ميرزا محمدباقر مدرس رضوى و ميرزا جعفر شهرستانى و آقا شيخ محمد نهاوندى و حاج ميرزا احمد كفايى، و خارج فقه و اصول را هم نزد آيات عظام: حاج آقا حسين قمى و حاج ميرزا محمد آقازاده خراسانى فراگرفت و مبانى علمى اش را استوار ساخت. آن گاه به حلقه درس معارف و تفسير آيت اللَّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى پيوست و چهار سال هم از فيض آن بزرگمرد، بهره مند شد .

او از 13 سالگى بر عرشه منبر رفت و به ترويج مكتب اهل بيت عليهم السلام پرداخت و اين، تا پايان عمرش ادامه يافت و نامش در زمره خطباى معروف كشور در پنجاه سال اخير، ثبت شد. آن مرد بزرگ، با تشكيل «انجمن حجتيه مهدويه» به دفاع از حريم قدس امام زمان عليه السلام و مبارزه با فرقه پوشالى و ضاله بهائيت پرداخت و با عزمى جدى و قدمى استوار، مردانه به پيكار با بى دينان و منحرفان اقدام كرد و گروهى بسيار از جوانان را در اين مسير، تربيت نمود و آموزش داد. او بر پاسدارى از حريم معارف اهل بيت عليهم السلام پاى مى فشرد و با احاطه اش بر اخبار و احاديث ائمه اطهار، و توضيح و

ص: 220

تبيين آن، به ترويج مكتب تفكيك و مكتب معارفى خراسان پرداخت. وى، كتابخانه نفيس خويش را (كه در برگيرنده كتاب هاى خطى متعدد بود) به همراه آثار و تأليفات خويش به كتابخانه آستان قدس رضوى اهدا كرد.

برخى از آثارش عبارت اند از:

1 . مجالس نبوت عامه و خاصه 2 . مجالس امامت و ولايت 3 . مجالس حضرت مهدى عليه السلام 4 . مجالس توحيد فطرى 5 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى 6 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه آقازاده خراسانى 7 . تقريرات درس معارف آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى سرانجام آن مدافع غيرتمند مذهب، در شامگاه 17 رمضان المبارك 1418 ق، در 100 سالگى بدرود زندگى گفت و در جلو آستان ورودى مقبره شيخ صدوق در شهر رى مدفون گرديد .

حمّامى 1340 - 1419 ق

آقاى حاج سيدمحمد على موسوى حمّامى در سال 1340 ق در نجف اشرف متولد گرديد. پس از فراگرفتن مقدمات نزد آيت اللَّه شيخ محمدتقى فقيه تعاملى، سطوح عاليه را نزد آيت اللَّه حاج سيدمحمد تقى بحرالعلوم و آيت اللَّه حاج ميرزا باقر زنجانى و علامه شيخ على سمّاكه تحصيل نمود و سپس به درس خارج پدر بزرگوارش آيت اللَّه سيدحسين حمامى (1298 - 1379 ق) كه از مراجع تقليد نجف بود حضور يافت و قسمى از تقريرات بحث والدش را در فقه و اصول به رشته تحرير درآورد. و هم زمان در درس آيت اللَّه ميرزا عبدالهادى شيرازى حضور يافت و از بحث اين بزرگوار استفاده فراوان نمود و در كنار تحصيل مشغول رسيدگى به امور دفتر پدرش بود و با متانت و كياست خاصى امور حوزه را رسيدگى مى كرد و پس از فوت آيت اللَّه سيدابوالحسن

ص: 221

اصفهانى مقلدين پدرش رو به افزايش بود و مشكلات اداره حوزه افزون، با اين حال هيچ گاه از تحصيل و تدريس و تأليف غافل نبود و اوقات خود را بيهوده صرف نمى كرد .

آن مرحوم صبح ها در مسجد مراد فقه و بعد از نماز مغرب و عشاء در بيرونى اصول تدريس مى كرد. و در عين حال از تأليف و تصنيف غافل نبود. پس از آن كه بعثى ها بر حوزه علميه نجف فشار آوردند - به ايشان صدمات زيادى وارد گرديد و بالغ بر ده سال خانه نشين و منزوى و ارتباط خود را با مردم قطع نموده بود و هنگام تشرف به زيارت از لباس قبا و عمّامه استفاده نمى كرد. پس از فوت آيت اللَّه خويى عده اى از مردم بدو رجوع نمودند و مجدداً به تدريس و امامت مشغول گرديد.

تأليفات ايشان عبارت اند از:

1 . المطالعات فى مختلف المؤلفات: اين كتاب شامل قسمى از تاريخ شيعه و قضاياى مهم تاريخى است، در ده جلد كه چهار جلد آن به چاپ رسيده است.

2 . هداية العقول فى شرح كفايه الاصول (6 ج)

3 . شرح استدلالى بر عروة الوثقى در چندين جلد

4 . ديوان شعر عربى: بعضى از اشعار ايشان در شعراء الغرى (ج 10، ص 111) مذكور است.

5 . رسائل متفرقه در بعضى از ابواب 6 . رساله عمليه ايشان در عبادات و معاملات « هداية المسترشدين » 7 . تاريخ الخلافة الاسلامية 8 . تقريرات درس فقه پدرش آيت اللَّه سيدحسين حمامى معظم له، در روز جمعه 18 جمادى الثانى 1419 (17 مهرماه 1377 ش) در نجف اشرف وفات يافت. و در دفتر خود كه مجاور حرم

ص: 222

مطهر علوى است به خاك سپرده شد .

( برگرفته از مقاله : آقاى محمّد سمامى حايرى )

حيدرى 1347 - 1421 ق

آقاى حاج سيدمحمد حسنى حيدرى، يكى از علما كاظمين به شمار مى رفت. فقيد سعيد در كاظمين، در سال 1347 ق زاده شد. پدرش آيت اللَّه سيدعلينقى حيدرى بغدادى (1325 - 14 شوال 1401 ق) از شاگردان: ميرزاى نايينى، سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ عبداللَّه مامقانى، و سيدمحمود شاهرودى و عالم بزرگ بغداد و صاحب كتاب هاى: اصول الاستنباط، الوصى، مذهب اهل البيت، وليد الكعبة، الصوم و الامثال القرآنية بود و او هم فرزند آيت اللَّه سيداحمد حسنى عطار بغدادى (م 1361 ق) بود.

فقيد سعيد، در مكتب پدر بزرگوارش پرورش يافت و نزد علماى كاظمين، سطوح عاليه و ادبيات عرب را به خوبى فراگرفت و به سرودن شعر روى آورد و در بسيارى از همايش هاى ادبى شركت جست و قصايد خود را ارايه داد و علاوه بر آن، به تدريس، تأليف، تبليغ دين و امامت جماعت پرداخت و سال ها در مدرسه پدر بزرگوارش به تدريس سطوح اشتغال داشت.

برخى از كتاب هاى چاپى اش عبارت اند از:

1 . الصحة فى الاسلام 2 . التوجيه الدينى 3 . وليد الكعبة 4 . الحسين الخالد (شعر) 5 . المثل العليا فى الاسلام (شعر) 6 . حول موسوعة الفقه الاسلامى 7 . مع الدكتور محيى الدين فى «ادب المرتضى» 8 . كيف تكسب الاصدقاء؟

و كتاب هاى خطى اش هم عبارت است از:

1 . ديوان اشعار 2 . المرشد الى الحج 3 . الردّ على الملحدين 4 . مستدرك «الدوحة الحيدرية» فى النسب - تأليف: والد بزرگوارش -

5 . كيف فجّر الاسلام ينابيع الحرّية آن مرحوم در

ص: 223

اوايل ماه ذى قعدة الحرام 1421 ق، در 74 سالگى در بغداد چشم از جهان فروبست و به اجداد طاهرينش پيوست و در حرم كاظمين عليهما السلام به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من رجال الفكر والادب ، ص 579 )

خاتم يزدى 1349 - 1422 ق

آقاى سيدعباس خاتم يزدى، يكى از علماى حوزه علميه قم به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1349 ق (1309 ش)، در خانواده اى روحانى به دنيا آمد. پدرش حاج سيديحيى احمدآبادى از تحصيل كردگان نجف اشرف بود كه براى تبليغ دين به زادگاهش - احمدآباد - بازگشته بود. معظم له دوران كودكى را نزد پدرش به فراگيرى قرآن و دروس ابتدايى پرداخت، اما تندباد اجل، پدرش را در 9 سالگى از كفش ربود و گرد يتيمى بر سرش نشست، امّا حجةالاسلام سيدعلى محمد وزيرى، سرپرستى وى را بر عهده گرفت و تحت نظر وى به تحصيل علو دينى روى آورد. نخست، ادبيات و سطوح را نزد حضرات آيات: سيدجلال علومى، سيدعلى محمد كازرونى، سيدعلى اكبر علوى، سيدجلال آيت اللهى تفتى فراگرفت. در سال 1334 ش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در محضر حضرات آيات: سيدحسن مدرسى يزدى (رسائل)، فكور يزدى (مكاسب)، شيخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى (كفايه) و شيخ محمد فكور احمد آبادى (شرح منظومه) سطوح عاليه را آموخت. سپس به درس خارج آيات عظام: امام خمينى، گلپايگانى، اراكى، محقق داماد و شيخ عباسعلى شاهرودى حار شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در سال 1339 ش ، به حوزه علميه نجف رفت و به مدت 18 سال از بحث هاى آيات عظام: خويى، حكيم، شاهرودى ، امام خمينى،

ص: 224

ميرزا حسن يزدى و حاج سيديحيى يزدى بهره فراوان برد و عضو شوراى استفتاى امام خمينى شد و به نمايندگى و وكالت معظم له، در سال هاى 1356 و 1357 ش به حج مشرف شد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به عضويت دفتر استفتاء امام درآمد و پاسخگويى به استفائات بسيار، بر عهده اش نهاده شد. وى عضو جامعه مدرسين حوزه علميه قم، نماينده مردم يزد در مجلس خبرگان رهبرى، و دبير شوراى سياست گذارى ائمه جمعه بود و در حوزه قم ، به تدريس خارج فقه و اصول اشتغال داشت .

برخى از تأليفات وى عبارت اند از :

1 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى (دوره كامل) 2 . تقريرات درس فقه امام خمينى وى ، به علت بيمارى در 72 سالگى، در روز سه شنبه شهريور 1380 ش (جمادى الثانى 1422 ق) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در يزد، به قم انتقال داده شد و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

خادمى شيرازى 1346 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد خادمى يكى از عالمان معروف شيراز به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1346 ق (1306 ش) در روستاى «قريةالخير» داراب زاده شد و پس از فراگيرى قرآن و خواندن و نوشتن، در پانزده سالگى (1361 ق) به شيراز مهاجرت نمود و ادبيات را فراگرفت. سپس راهى حوزه علميه قم شد و سطوح عاليه را از محضر حضرات آيات: مرعشى نجفى (مكاسب و كفايه) و طباطبايى سلطانى (رسائل) بياموخت. در حدود سال 1370 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و مدت سه سال از درس هاى

ص: 225

فقه و اصول آيت اللَّه العظمى خويى بهره مند شد . سپس به قم بازگشت و در درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت جُست . آن گاه بنابر دعوت عده اى از مردم شيراز و امر آيت اللَّه بروجردى به شيراز بازگشت و به تأليف، تبليغ، تدريس، امامت جماعت و شركت در مجالس درس آيت اللَّه حاج شيخ بهاءالدين محلاتى پرداخت و دمى از تلاش نياسود. به غير از تأليفات ارزشمندش، موفق شد مسجد حضرت بقيةاللَّه را در فلكه اطلسى (دروازه قرآن) شيراز بنياد نهد. وى عالمى وارسته و مربّى شايسته و منتظر حقيقى حضرت ولى عصر عليه السلام بود و تمام تأليفاتش ، درباره وجود مقدّس آن حضرت است .

آن ها عبارت اند از:

1 . ياد مهدى عليه السلام 2 . رجعت يا دولت كريمه اهل بيت 3 . نشانه هاى ظهور حضرت ولى عصر عليه السلام 4 . خورشيدى كه از مكه طلوع مى كند 5 . يوسف ناپيداى فاطمه عليها السلام 6 . غيبت امام عصر عليه السلام يا پنهانى خورشيد عدالت 7 . مجموعه فرمايشات حضرت بقيةاللَّه 8 . جوان مسيحى در خدمت حضرت بقيةاللَّه 9 . فروغ بى نهايت 10 . مكتب مهدى و تكامل جهانى 11 . حجت منتظر و دعا 12 . خورشيد هشتم امامت وفاتش در 72 سالگى (10 فروردين 1378 ش) برابر با 12 ذيحجةالحرام 1419رخ داد و پس از تشييعى شايسته و پرشكوه و نماز آيت اللَّه ابوالحسن حدايق بر پيكر پاكش، در بقعه چهل تن دارالرحمه شيراز به خاك سپرده شد.

خالصى 1328 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ عباس خالصى خراسانى از دانشمندان قاينات و فردوس، به شمار مى رفت .

وى در سال 1328 ق مطابق با سال 1289 ش

ص: 226

در بخش بيهود (از توابع شهرستان قائن) چشم به جهان گشود و در خانواده اى مؤمن و دانا پرورش يافت.

فقيد سعيد پس از دوران كودكى، به تحصيل علوم دينى روآورد و در اثر هوش و ذكاوت سرشار دوره مقدمات و ساير دروس ادبى را نزد ملامحمد على محسنى (معاون) در مدت كوتاهى فراگرفت. در 19 سالگى (سال 1347 ق) به حوزه علميه جعفريه قائن پيوست و از افادات آيت اللَّه سيدحسين امام (متوفّاى 1376 ق) برخوردار شد. كتاب هاى معالم و بخشى از شرح لمعه را نزد آيت اللَّه سيدعلى آيتى (متوفاى 1404 ق) و علامه ملا اسحاق زُهانى قايينى آموخت.

وى در سال 1352 ق به مشهد مقدس رهسپار شد و دروس مختلف را از محضر اساتيدى چون حضرات آيات: سيدحسين فقيه سبزوارى (بخشى از شرح لمعه و رسائل و قوانين الاصول)، شيخ آقا بزرگ شاهرودى (بخشى از رسائل و مكاسب)، ميرزا مهدى اصفهانى (خارج اصول و دروس معارف الهى به مدت دو سال) و ميرزا احمد كفايى (خارج فقه و اصول) بهره مند شد. وى در حادثه معروف گوهرشاد حضور داشت و به طور معجزه آسايى از مرگ حتمى نجات يافت.

ايشان در سال 1356 ق وارد نجف اشرف شد و در آن جا به تهذيب و پرورش روح و اخلاق كوشيد، و دروس عالى خارج فقه و اصول را نزد حضرات آيات: شيخ ضياءالدين عراقى (اصول)، شيخ محمد حسين غروى اصفهانى (اصول)، سيدابوالحسن اصفهانى (فقه)، شيخ موسى خوانسارى (اصول)، سيدجمال الدين گلپايگانى (معارف الهى) و سيدمحمود شاهرودى (اصول) حاضر گشت و از دانش سرشار آنان بهره ها برد، و اجازات اجتهادى و روايى از برخى آن ناموران دريافت داشت و

ص: 227

در ضمن به تدريس كتب سطح پرداخت . معظم له در سال 1360 ق پس از چهار سال تحصيل و كسب معارف در اثر كسالت جسمانى جهت معالجه نجف را براى هميشه ترك گفت و حدود يكسال در تهران توقف نمود و به اقامه جماعت و ارشاد اشتغال ورزيد. سپس جهت صله ارحام به زادگاهش بيهود مراجعت كرد و در اثر احساس مسؤوليت و انجام تكاليف الهى، به اقامه جماعت و ارشاد و وعظ پرداخت. در كنار وظايف دينى به انجام امور اجتماعى نيز همت گماشت و با همتى بلند و همكارى مؤمنين اقدام به تجديد بناى مسجد جامع بيهود و تجديد بناى حمّام عمومى و احداث غسّالخانه نمود .

پس از نه سال اقامت در بيهود، اهالى بخش سرايان ايشان را به آن منطقه دعوت نمودند در سال 1370 ق به آن جا رهسپار شد و به خدمات دينى و علمى و اجتماعى خود ادامه داد. تجديد بناى مدرسه علميه سرايان در سال 1402 ق و نيز تجديد بناى مسجد جامع سرايان در سال 1407 ق و نيز تأسيس و ايجاد حسينيه ها و هيأت هاى مذهبى از جمله خدمات ايشان است .

وى در ميان مردم از محبوبيت و احترام خاصى و جايگاه والايى برخوردار بود . كوچك و بزرگ به او ارادت مى ورزيدند. او را ملجا و پناهگاه واقعى خود مى دانستند. صراحت، صداقت و پاكى را در او به خوبى مى ديدند و نصايح و سخنرانى هاى شيرينش را با دل و جان پذيرا بودند.

آثار قلمى استاد خالصى به شرح زير است :

1 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه شاهرودى (بيشتر مباحث اصول)

2 . تاريخ

ص: 228

ايران (از آغاز تاريخ ايران باستان تا پايان دوره ساسانيان)

3 . تاريخ ادبيات ايران (شامل گزيده اى از تاريخ ادبيات و شرح حال بسيارى از شعراى عصر جاهلى)

4 . ادبيات پارسى (شامل دستور ادبيات فارسى و مطالب متفرقه ديگر)

معظم له در سه سال آخر عمر دچار كسالت و ضعف عمومى شد و سكته هاى مغزى او را رها نساخت و حالت جسمانى اش به وخامت گراييد و روز دوشنبه 11 ذى الحجه 1419 ق (9 فروردين 1378 ش) در 91 سالگى در چشم از جهان فروبست و به ديدار حق شتافت. انتشار خبر رحلت ايشان جنوب استان خراسان را به سوگ نشاند .

پيكر پاكش روز سه شنبه از فردوس به سمت سرايان تشييع و پس از اداى نماز توسط فرزندش حجةالاسلام شيخ محمد باقر خالصى در قبرستان عمومى سرايان به خاك سپرده شد .

( با استفاده از نوشتا استاد شيخ عبدالحسين جواهر كلام )

خرسان 1368 - 1420 ق

آقاى سيدطالب خرسان ، از فضلاى پركار قم بود.

وى در پنجشنبه 13 رجب 1368 ق در شهر على غربى از توابع استان عماره عراق ديده به جهان گشود.

پدرش سيدعلى حسينى (متوفاى 1401 ق) از بزرگان شهر على غربى بود كه از محدث گرانقدر علامه حاج شيخ عباس قمى اجازه روايت و در آن جا به اشتغالات دينى و رسيدگى به مراجعات مردم اهتمام داشت. پدر سيدعلى، آيت اللَّه سيدحسينعلى حسينى دشتكى (1261 -1337 ق) از دانشمندان معروف شهر كاظمين ود. وى با چند واسطه به علامه محقق سيدصدرالدين محمد فرزند غياث الدين دشتكى شيرازى (828 - 903 ق) مى رسد.

استاد خرسان پس از پشت سر گذاشتن مراحل اوليه و دوره دبيرستان

ص: 229

در على غربى جهت ورود به دانشگاه به بغداد رفت و در دانشكده حقوق ثبت نام كرد و پس از چندى موفق به اخذ مدرك علمى گرديد. در ضمن شب ها در دارالمعلمين تحصيل نمود و از آن جا دانشنامه دريافت كرد. در اين مرحله از محضر استاد احمدامين در علوم رياضى و فنون ديگر بهره مند شد .

وى پس از انجام تحصيلات به امر تربيت و تعليم در مدارس بغداد اشتغال ورزيد و برخى از فعاليت هاى فرهنگى خود را در همان جا آغاز نمود. ولى پس از مدت كوتاهى گرفتار حساسيت ها و فشارهاى سياسى گرديد، و در سال 1400 ق به ايران مهاجرت كرد و در قم سُكنى گزيد. و از محضر اساتيدى چون: شيخ مصطفى نورانى اردبيلى و سيدمحمد على طبسى حائرى و دروس خارج فقه و اصول را از محضر آيات: سيدمحمد مفتى الشيعه اردبيلى و شيخ محمد فاضل لنكرانى بهره مند شد.

خرسان، كار نويسندگى و تحقيق متون اسلامى را در اين دوره با جديت تمام و با سرعت لازم پيش گرفت و آثار گرانبهايى از خود به يادگار گذاشت. آن ها عبارت اند از :

1 . اللؤلؤة البيضاء فى فضائل فاطمة الزهراء عليها السلام 2 . الشهاب المنير فى تواتر حديث الغدير 3 . الولاية (يا رحيق الكوثر فى ولاية حيدر عليه السلام) 4 . ثورة الطّف 5 . نشأة التشيّع 6 . الاسلام السعودى الممسوخ 7 . مقتل الحسين عليه السلام، اثر خوارزمى حنفى (تحقيق)

8 . الفكر الشيوعى و النزعات الصهيونية .

آثار خطى او عبارت اند از :

9 . المقلة العبراء فى تظلم فاطمة الزهراء عليها السلام 10 .

ص: 230

فريدة الزمن فى مناقب الامام الحسن عليه السلام 11 . الجوهر الفريد من مناقب السبط الشهيد 12 . تاج الأشعار فى رثاء أبى الأحرار عليه السلام 13 . تحفةالأمجاد فى مسند الامام السجاد عليه السلام 14 . شرح ديوان الامام زين العابدين عليه السلام 15 . الهادى الى امامة على الهادى عليه السلام 16 . الياقوتة الحمراء فى ايمان أبى طالب سيّد البطحاء (رض)

17 . التحفة الطالبية فى مناظرات علماء الشافعية 18 . مغيث الخلق فى اختيار الحق 19 . فيض البارى فى الطعن بأحاديث مسلم و البخارى 20 . الروض الأريض فى الجبر و التفويض 21 . ريحان المجالس و تحفة المؤانس (يا كشكول طالب)

22 . الأثر الحميد فى ذرية زيد الشهيد (3 ج) 23 . التعريف و الاعلام بما فى الامامية من الأعلام 24 . البراهين الباهرة فى ذم الدنيا و مدح الآخرة 25 . التذكرة فى الفوائد النحوية النادرة 26 . بغية النبلاء فى من استبصر من العلماء 27 . العقد الباهر فى وصيتى لقرة العين ولدى ياسر 28 . العقد الثمين فى أحوال العلامة أحمد أمين (صاحب التكامل فى الاسلام)

29 . النور الشعشعانى فى أحوال العلامة السيد عباس الكاشانى 30 . صدق الخبر فى خوارج القرن الخامس عشر 31 . الاسلام و تأثيره على الأخلاق 32 . وصايا الى الشباب المسلم فى الخارج 33 . الصلة بين التصوف و التسنن 34 . ديوان السيد طالب الخرسان 35 . تفسير سورة الاسراء 36 . القصة فى القرآن الكريم 37 . مشاهداتى فى ايران 38 . وجاء دور الحَجّاج 39 . حكم الاسلام فى القومية 40 . المرأة بين المادية والاسلام

ص: 231

41 . زيف التوحيد الوهابى 42 . محن العلماء 43 . شخصيات عايشتها 44 . أخلاقيات المجتمع الاسلامى 45 . الرياض المستطابة فى الصحبة والصحابة 46 . سفيرالحسين عليه السلام مسلم بن عقيل عليه السلام 47 . زيد الشهيد رضى الله عنه 48 . عقيلة بنى هاشم عليها السلام (زينب الكبرى)

49 . نشأة المذاهب و الفرق 50 . وارث النبى صلى الله عليه وآله وسلم 51 . مباحث البسملة 52 . أعيان المالكية 53 . نشأة الخوارج 54 . سِرّ تشابه القرآن 55 . بذل الحبا فى فضل آل العبا عليه السلام 56 . قسيم النار فى فضائل الامام على عليه السلام من طرق العامة 57 . لمحات عن سيرة أطغى الطغاة (صدام )

58 . مسند سليمان بن مهران الأعمش، در چند جلد

59 . نُخب المناقب: مناقب الامام على عليه السلام، در چند جلد

60 . عهد الامام اميرالمؤمنين عليه السلام الى حذيفة بن اليمان، اثر حسن بن ابى الحسن محمد ديلمى، ( تحقيق )

61 . الاجتهاد و التقليد: تقريرات درس آقاى مفتى الشيعة 62 . تحفة الكملاء فى تراجم علماء كربلاء خرسان هنگام اقامت خود در ايران جهت انجام وظايف دينى و ارشاد و هدايت مردم سال هايى چند به شهر (پُل دختر) از توابع استان لرستان رفت و آمد داشت.

استاد خرسان در شامگاه روز شنبه 6 صفر 1420 ق مطابق با اول خرداد 1378در اثر سكته قلبى زندگى را بدرود گفت. پيكرش عصر روز دوشنبه تشييع و پس از اداى نماز ميت توسط آقاى حاج سيدمحمد جوادعلوى بروجردى در قبرستان باغ بهشت قم به خاك سپرده شد .

( با استفاده

ص: 232

از نوشتار استاد عبدالحسين جواهر كلام )

خرّمشاهى 1324 - 1417 ق

آقاى حاج سيدجواد حسنى خرمشاهى، از علماى مشهور كرمانشاه به شمار مى رفت، كه نسبش با بيست و هفت واسطه، به حسن مثلّث، فرزند حسن مثنّى، فرزند حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام مى رسيد. فقيد سعيد در سال 1324 ق (1284 ش) در كرمانشاه در خانوده اى متدين زاده شد. مادرش را در دو سالگى و پدر را در شش سالگى از دست داد و تحت سرپرستى و كفالت آيت اللَّه آقا رحيم آل آقا (روحانى بزرگ شهر) قرار گرفت. تحصيلات خويش را در مكتبخانه آغاز كرد و پس از آن مقدمات علوم و ادبيات و منطق را در نزد آيت اللَّه آل آقا، و پس از آن شرح لمعه و رسائل و مكاسب و ساير سطوح را در نزد حضرات آيات: آقايان حاج سيدمحمد ميبدى و حاج شيخ حسن علاّمى فراگرفت و در كنار آن به مطالعه مداوم احاديث واخبار و تاريخ و تفسير پرداخت و بر غناى معلومات خويش افزود. وى داراى اجازات متعدد روايى و امور حسبيه از غالب مراجع تقليد، چون امام خمينى، آيت اللَّه حكيم، آيت اللَّه گلپايگانى، و آيت اللَّه مرعشى نجفى بود. ايشان خدمات دينى خود را با تأليف، تبليغ، امامت جماعت و راهنمايى مردمان آغاز كرد و بيش از پنجاه سال بر اريكه منبر تكيه زد و مردم مسلمان را از بيانات خويش بهره مند نمود. در سال 1324 امامت جماعت مسجد هاشمى را برگزيد و سال ها در آن جا و مسجد بازار اقامه جماعت كرد و از سال 1349 امامت مسجد مير عبدالباقى را برعهده گرفت و آن جا را مركز فعاليت هاى دينى و سياسى خود قرار

ص: 233

داد و مبارزات مردم مسلمان عليه رژيم ستمشاهى را از آن جا هدايت نمود و نسلى از جوانان متدين را براى انقلاب اسلامى پرورش داد. در زمان جنگ تحميلى و هشت سال دفاع مقدس، مسجد ايشان از بزرگ ترين مراكز كمك رسانى به جبهه هاى نبرد بود و با وجود كهولت سن، خود در جبهه ها حاضر مى شد و در كنار رزمندگان اسلام بسر مى برد.

تأليفات آن مرد بزرگ عبارت اند از:

1 . يكصد گفتار در تضييع حقوق آل احمد مختار، شرح بر كتاب تشريح و محاكمه در تاريخ آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم، نوشته قاضى بهلول بهجت افندى (چاپ شده).

2 . مفاتيح آيات قرآن (آماده چاپ).

3 . كتاب انساب سادات 4 . خاطرات 5 . فرهنگ لغات قرآن 6 . ديوان اشعار وى پس از عمرى قريب به نود و سه سال، در تاريخ پنجم مرداد 1375 (9 ربيع الاول 1417 ق) در كرمانشاه بدرود حيات گفت و پس از نماز بر پيكرش به وسيله آيت اللَّه سيدمرتضى نجومى و تشييع جنازه اى كه در كرمانشاه بى سابقه بود، به خاك سپرده شد.

خسروى زنجانى 1326 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ عزيز اللَّه خسروى در سال 1326 ق در قصبه پرى از توابع زنجان به دنيا آمد و پس از فرا گرفتن ادب فارسى و خواندن كتاب هاى نصاب الصبيان، گلستان، تاريخ معجم، تاريخ وصّاف و درّه نادرى در سن بيست سالگى به حوزه علميه زنجان وارد شد و زير نظر و اشرافِ آيت اللَّه شيخ فياض زنجانى به مدت ده سال به فراگيرى ادبيات عرب و علوم اسلامى پرداخت.

وى در سال 1319 ش به حوزه علميه قم وارد شد و دوازده

ص: 234

سال با تلاش و پشتكار به تحصيل علوم اسلامى پرداخت. يك دوره فلسفه و حكمت متعاليه را از محضر پرفيض اساتيد عظام شيخ مهدى مازندرانى و امام خمينى فراگرفت و خارج فقه و اصول را از محضر آيت اللَّه فيض قمى، آيت اللَّه صدر، آيت اللَّه بروجردى كسب فيض نمود .

در سا 1331 ش به حوزه علميه نجف اشرف عزيمت كرد و حدوداً دو سال از آن حوزه پربركت بهره گرفت و از آيت اللَّه العظمى سيدمحسن حكيم موفق به اخذ اجازه روايت گرديد. پس از بازگشت به ايران در سال 1334 ش حسب الامر آيت اللَّه العظمى بروجردى به منظور ترويج احكام قرآن و معارف اهل بيت عليهم السلام به منطقه دور افتاده و بسيار محروم تكاب عزيمت نمود و به امر آن مرجع بزرگ كه فرموده بود «در آن جا مذاهب مختلف هست، وجود شما لازم است» تا پايان عمر خود به مدت چهل سال تمام به كار تدريس و تربيت طلاّب، وعظ و خطابه و ارشاد مردم و ايجاد وحدت پرداخت و به رغم شرايط دشوار آن منطقه نقش بسيار مؤثرى در گسترش مكتب اهل بيت عليهم السلام و تعميق ريشه هاى اعتقادات شيعى داشت.

در جريان مسايل سياسى نيز در هيچ دوره اى كوچك ترين تمايل و سازش با دستگاه رژيم ستمشاهى نداشت و در آن منطقه به عنوان روحانى مخالف دستگاه حاكم شناخته مى شد. پس از ماجراى پانزده خرداد 1342، توسط دستگاه امنيتى تحت الحفظ به شهرستان مياندوآب برده شد و پس از آن نيز با گام برداشتن در جهت اهداف استاد خود امام خمينى در مجالس عمومى، بارها مورد تهديد و تطميع قرار گرفته بود، ولى

ص: 235

تا پايان با اعتماد و اتّكا بر قدرت لايزال الهى ثابت و استوار ايستاد.

دو صفت ايشان برجسته و زبانزد خاص و عام بود. اول توكل ايشان بر خداوند متعال، به طورى كه هر كس در چند دقيقه مصاحبت با ايشان به اين صفت عظيم كه از گفتار و كردار آن مرد الهى تراوش مى كرد، پى مى برد؛ دوم محبت زايد الوصف به اهل بيت عليهم السلام .

وى در نود سالگى در شب اول محرم 1416 ق دعوت حق را اجابت كرد و به مواليانش پيوست و پس از تشييع باشكوهى در گلزار شهداى تكاب به خاك سپرده شد .

خُطّى خنيزى 1335 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ عبدالحميد قيسى خنيزى خطّى يكى از علماى بزرگ منطقه احساو قطيف به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در 17 رمضان المبارك 1335 ق زاده شد. پدرش علامه بزرگوار آيت اللَّه شيخ على خنيزى (م 1363 ق)، از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، شريعت اصفهانى و سيدابوتراب خوانسارى و صاحب تأليفات بسيار مانند: دلائل الاحكام، روضة المسائل، الدعوة الاسلامية، المناظرات و قبسة العجلان بوده است (نقباء البشر 4 / 1390). وى در دامان پدرش پرورش يافت و مقدمات علو را نزد شيخ محمدعلى حبشى، شيخ احمد سنان و شيخ طاهر بدر فراگرفت و در سال 1353 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و سطوح را نزد حضرات آيات: سيدنصراللَّه مستنبط، شيخ محمدطاهر خاقانى، شيخ على حبشى،سيد عبدالرزاق موسوى مقرم، و شيخ فرج آل عمران قطيفى آموخت و پس از آن به درس هاى آيات عظام: سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى، سيدحسين حمامى، شيخ محمدحسين كاشف الغطاء و شيخ عبدالكريم زنجانى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد .

ص: 236

ر سال 1361 ق، پس از هشت سال اقامت در نجف به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى و اجتماعى خود، از قبيل تدريس، تأليف، اقامه جماعت و وعظ و منبر پرداخت و در پرورش اهل علم و ادب كوشش فراوان نمود و در 1395 ق به سمت قاضى دادگاه اوقاف و مواريث جعفرى در منطقه احسا و قطيف منصوب شد و تا پايان عمرش، در اين منصب، باقى ماند. اشعار و مقالاتش مكرر در مجلات عربى منتشر مى شدو برخى از كتاب هايش عبارت اند از :

1 . وحى الثلاثين (شعر - مخطوط)

2 . اللحن الحزين (شعر - مخطوط)

3 . من كل حقل زهرة (شعر - مخطوط)

4 . خاطرات الخطى 5 . معركة النور مع الظلام وى ، در آغاز محرم الحرام 1422 ق در 85 سالگى بدرود حيات گفت و در كنار پدر بزرگوارش در مقبرة الحباكة به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 222 )

خمينى 1364 - 1415 ق

آقاى حاج سيداحمد خمينى يكى از بازوان تواناى نظام اسلامى به شمار مى رفت. وى در 24 اسفند 1324 ش (1364 ق) در شهر قم ديده به جهان گشود. پدر والا مقامش مرجع و رهبر بزرگ مسلمانان جهان آيت اللَّه العظمى امام خمينى و مادر مكرّمه اش فرزند آيت اللَّه حاج ميرزا محمد ثقفى تهرانى (1313 - 1406 ق) صاحب تفسير «روان جاويد» (فرزند علامه سترگ آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالفضل تهرانى (1273 - 1316 ق) صاحب «ديوان اشعار» و «شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور»، فرزند آيت اللَّه العظمى ميرزا ابوالقاسم كلانترى تهرانى (1236 - 1292 ق) صاحب «مطارح الانظار» است.

ص: 237

او در دامان پدر و مادرى اين چنين باليد و پس از پشت سر نهادن تحصيلات دبيرستانى به اقتضاى شوق فطرى و سيره خانوادگى به تحصيل علوم دينى روى آورد. وى دروس عالى خويش را نزد اساتيد بنام حوزه علميه قم چون حضرات آيات: حاج شيخ مرتضى حائرى يزدى، حاج سيدمحمد باقرسلطانى طباطبايى (ابوالزوجه محترم وى و داماد آيت اللَّه العظمى سيدصدر الدين صدر) و حاج سيدموسى شبيرى زنجانى فراگرفت . در سال 1356 ش مخفيانه به حوزه علميه نجف شتافت و با رحلت برادر بزرگوارش آيت اللَّه حاج آقا مصطفى خمينى، در كنار پدر والا مقامش ماندگار شد. با اوج گيرى مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبرى امام خمينى، وى به سان يار و ياور پدر هماره در كنارش بود و لحظه اى از رهبر جدا نشد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به عنوان رييس دفتر امام ، بخشى از مسؤليت هاى خطير ايشان را بر عهده گرفت و در خلال اين مدت از ايفاى وظايف محوّله به خوبى بر آمد و كوچك ترين نقطه ضعفى از او ديده نشد. پس از ارتحال اندوهبار حضرت امام به عضويت مجلس خبرگان رهبرى و نمايندگى مقام معظم رهبرى در شوراى عالى امنيت ملّى كشور برگزيده شد و توليت «مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى» را بر عهده گرفت و بسيارى از كتاب ها و نوشتارهاى امام را به زيبايى منتشر نمود و هم زمان به تحصيل فلسفه اسلامى پرداخت.

آثار وى عبارتند از :

1 . آيينه آفتاب (مجموعه سخنرانى ها و مصاحبه ها)

2 . دليل آفتاب (خاطرات)

3 . ديدگاه ها و مجموعه آثار (2 ج)

آن مرحوم، پس از يك بيمارى در

ص: 238

49 سالگى به تاريخ جمعه 26 اسفند 1373(15 شوال 1415 ق) بدرود حيات گفت و همه را در اندوهى عميق فرو برد. به دنبال درگذشت نابهنگام و زودرس آن يادگار امام، يك روز تعطيل عمومى و دو روز عزاى عمومى اعلام شد و بر سر هر كوى برزن پرچم هاى سياه نصب و آواى قرآن از تمام مأذنه هاى تكايا و مساجد كشور پخش گرديد و پس از نماز ميت بر جسم شريف او كه توسط مقام معظم رهبرى آيت اللَّه خامنه اى - مدّظله العالى - اقامه گرديد، پيكر پاكش با حضور ميليونى مردم داغدار و سوگمند، از دانشگاه تهران به سوى مرقد حضرت امام خمينى تشييع و پايين پاى پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد و مجالس بزرگداشت وى تا مدت ها در ايران و ساير كشورهاى اسلامى برگزار گرديد.

خوانسارى اصفهانى 1334 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ ابوالفضل نجفى خوانسارى اصفهانى، يكى از فقهاى مشهور حوزه علميه قم به شمار بود. فقيد سعيد در 9 ذى الحجه 1334 ق (1295 ش) در محلّه بيدآباد اصفهان زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج شيخ احمد اصفهانى، يكى از علما و خطباى بنام اصفهان، و از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى و شيخ محمّدحسن مامقانى و صاحب كتاب «لسان الصدق» و «ديوان اشعار» بوده است، كه در 19 جمادى الاولى 1345 ق بدرود حيات گفت و او فرزند آيت اللَّه شيخ محمّدحسين خوانسارى (م 1301 ق) صاحب كتاب «جواهرالكلام» در تاريخ و اشعار و فضايل اهل بيت عليهم السلام بوده است .

معظم له، پس از درگذشت پدر بزرگوارش، در 11 سالگى به فراگيرى علوم دينى روى آورد و تحت سرپرستى جدّ مادرى اش شيخ ابوتراب كلاردشتى مازندرانى قرار گرفت و

ص: 239

در حضور آقايان: شيخ هبةاللَّه هرندى و سيداحمد مقدس اصفهانى و شيخ احمد فياض و شيخ محمدحسن عالم نجف آبادى، مقدمات و ادبيات و سطوح، و نزد آيت اللَّه ميرزا على آقا شيرازى، نهج البلاغه را به خوبى آموخت. در 18 سالگى (1353 ق) رهسپار نجف اشرف شد و سطوح عاليه را نزد آيات عظام: ميرزا باقر زنجانى (كفايه)، سيدابوالقاسم خويى (رسائل و مكاسب و كفايه) و شيخ صدرا بادكوبه اى (شرح منظومه و شوارق) فراگرفت و پس از آن، به درس خارج آيات عظام: شيخ محمدحسين غروى اصفهانى (3 سال) و آقا ضياء عراقى، سيدابوالحسن اصفهانى، و پس از وفات آن سه بزرگوار به درس هاى اساطين علمى نجف مانند آيات عظام: شيخ موسى خوانسارى، سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى و آقا سيدجمال گلپايگانى حاضر شد و بهره هاى فراوان برگرفت. وى، پس از 16 سال اقامت در نجف و تدريس و تأليف و تحصيل و كسب اجازات روايى و اجتهادى، در سال 1371 ق (1330 ش) به ايران بازگشت و تا حدود دو سال در تهران به درمان بيمارى اش - سل ريوى - پرداخت و پس از آن به قم آمد و علاوه بر تدريس سطوح، در درس آيت اللَّه العظمى بروجردى حاضر شد و در زمره يكى از مدرسين موفق حوزه درآمد، كه بارها سطوح عاليه و خارج فقه و اصول را تدريس نمود. با شروع انقلاب اسلامى ايران در سال 1341، از اعضاى مؤسس جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود و نامش در ذيل تمام اعلاميه هاى علماى حوزه ديده مى شد (از جمله در اعلاميه تاريخى خلع شاه، اولين امضاء مربوط به وى است) پس از پيروزى انقلاب

ص: 240

اسلامى، از سوى امام خمينى به نمايندگى معظم له در استان مركزى و امامت جمعه اراك برگزيده شد و در آن شهر منشأ خدمات علمى و اجتماعى متعدد (مانند: ساختمان و تعمير مدرسه سپهدار، بنياد مدرسه علميه مهدويه مصلاى جمعه بيت المقدس، بيمارستان و تشكيل محفل درسى، احداث مسجد قدس) گرديد و هم از سوى مردم استان مركزى، به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى (دو دوره) برگزيده شد. در سال 1371 ش، به دنبال درگذشت فرزند فاضل و روحانى اش حاج شيخ محمدحسن خوانسارى، به حوزه علميه قم بازگشت و به تدريس خارج فقه و اصول و تأليف و تصنيف پرداخت.

تأليفات چاپى ايشان، عبارت اند از :

1 . توضيح المسائل 2 . حاشيه بر عروة الوثقى

كتاب هاى خطى اش هم عبارت اند از:

3 . حاشيه مكاسب 4 . حاشيه بر كفاية الاصول 5 . دوره اصول 6 . الجوهر النضيد فى شرح فروع التقليد 7 . احاديث فضايل و مناقب اهل بيت عليهم السلام 8 . رساله جمع بين حكم ظاهرى و واقعى 9 . رساله در قاعده فراغ و تجاوز و اصالة الصحة 10 . كتاب طهارت و صلاة آن عالم بزرگوار در روز يكشنبه 26 رجب 1422 ق (22 مهر 1380 ش) در 86 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش، در روز دوشنبه 27 رجب پس از تشييعى باشكوه و نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در مسجد بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 74 - 75 )

خويى 1317 - 1413 ق

آيت اللَّه سيدابوالقاسم موسوى خويى يكى از برترين مراجع تقليد شيعه

ص: 241

در قرن چهاردهم هجرى و زعيم حوزه علميه نجف به شمار مى رفت.

معظم له در يكى از بهترين شب هاى سال - نيمه ماه رجب الاصبّ - 1317 ق در خوى زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيدعلى اكبر خويى (1285 -1371 ق)، يكى از فضلا شاگردان آيات عظام: فاضل شرابيانى و شيخ محمّدحسن مامقانى و از عالمان مورد اعتماد آيت اللَّه سيدمحمد كاظم يزدى بود. وى در سال 1346 ق به مشهد مقدس مهاجرت كرد و از علماى مشهد به شمار آمد و در جريان قيام گوهرشاد، دستگير و زندانى و سپس تبعيد گرديد و پس از مرگ رضاخان به مشهد بازگشت و به تدريس و اقامه جماعت در جامع گوهرشاد پرداخت. از آثارش تقريرات درس اصول فاضل شرابيانى است.

مرجع فقيد، در 13 سالگى (1330 ق) به همراه خانواده اش، به نجف اشرف مهاجرت كرد و پس از فراگيرى ادبيات و سطح نزد پدر بزرگوارش، مكاسب را در محضرآيت اللَّه ميرزا فرج اللَّه تبريزى و كفايه را نزد حضرات آيات: سيدعلى كازرونى و ميرزا محمود شيرازى بياموخت و در 21 سالگى (1338 ق) به درس خارج روى آورد و از محضر پر فيض آيات عظام: شيخ الشريعه اصفهانى، شيخ مهدى مازندرانى، ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى، غروى اصفهانى، ميرزا على آقا شيرازى، فقه و اصول و از محضر آيات بزرگوار: شيخ محمد جواد بلاغى (تفسير و كلام)، سيدحسين بادكوبه اى (حكمت و فلسفه)، ميرزا على آقا قاضى و شيخ مرتضى طالقانى و سيدعبدالغفار مازندرانى (اخلاق و سير سلوك) و سيدابوالقاسم خوانسارى (حساب و هندسه و جبر) را فراگرفت و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. در اين ميان وى، بيش

ص: 242

از همه از محقق اصفهانى و ميرزاى نايينى بهره برد و تا آخر عمرشان از آنان جدا نشد و درس هايشان را براى گروهى ديگر، تقرير مى نمود.

معظم له از گروهى از مشايخ اجازه عام روايى دريافت داشته بود كه برخى از ايشان عبارت اند از: ميرزاى نايينى، علامه سيدعبدالحسين شرف الدين و شيخ آقا بزرگ تهرانى و هم از تمام اساتيد خويش و آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى اجازه اجتهاد كسب نموده بود.

در سال 1352 ق بود كه تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرد و پس از وفات اساتيدش: ميرزاى نايينى و محقق اصفهانى بود كه درسش جلوه بيشترى كرد و در اين زمان آوازه تدريس و مرجعيت وى، روز به روز بيشتر مى شد و طلّاب و فضلاى بيشمارى از اقصا نقاط كشورهاى اسلامى، براى شركت در جلسات درس وى راهى نجف مى شدند. وى در مدّت پنجاه سال تدريس مداوم فقه و اصول، موفق شد بيش از شش دور خارج اصول و يك دوره فقه - بر اساس كتاب «عروة الوثقى» - و بخشى از تفسير قرآن شريف را بيان نمايد و صدها نفر از علما و مراجع تقليد شيعه را پرورش دهد .

او به حق در حقايق و مبانى اصولى - كه در طول ادوار مختلف بر آن ها اتفاق شده و خدشه ناپذير مى نمود - انقلاب و دگرگونى پديد آورد و در لابلاى دروس ايشان، نظرات جديد، ابتكار در مبانى، خروج از آراء پيشينيان و تعمّق و تحقيق و دقت و ژرف نگرى و پژوهش موج مى زد.

برخى از معروف ترين شاگردان ايشان، عبارت اند از آيات عظام:

سيدمحمد روحانى، سيدابوالقاسم كوكبى، سيدتقى طباطبايى قمى، ميرزا جواد

ص: 243

تبريزى، وحيد خراسانى، سيدصادق روحانى، على فلسفى تنكابنى، سيدعلى بهشتى، سيدعلى سيستانى، ميرزا على غروى تبريزى، ميرزا كاظم تبريزى، سيدمحمد شاهرودى، محمّدتقى بهجت، شيخ مسلم ملكوتى، سيديوسف حكيم، سيدمحمد باقر صدر ، محمّداسحاق فياض ، سيدمحمّد سعيد حكيم .

شاگردان آيت اللَّه خويى، در خلال تحصيل خويش به ضبط افادات استاد، پرداخته و از اين رهگذر، شمار بسيارى از تقريرات درس ايشان در دست است.

برخى از تقريرات چاپ شده آن مرجع بزرگ عبارت اند از:

الف - فقه :

1 . التنقيح فى شرح العروةالوثقى (11 ج تا كنون). نوشته: شهيد ميرزا على غروى تبريزى 2 . مستند العروة الوثقى (16 جلد تا كنون). نوشته: شهيد حاج شيخ مرتضى بروجردى 3 . مبانى العروة الوثقى (4 ج) نوشته: شهيد سيدمحمد تقى خويى 4 . مدارك العروة الوثقى (5 ج. نوشته: سيدمحمد مهدى خلخالى ،

5 . محاضرات فى الفقه الجعفرى (3 ج) نوشته: مرحوم سيدعلى حسينى شاهرودى 6 . معتمد العروة الوثقى (2 ج تا كنون) نوشته: شهيد سيدرضا خلخالى 7 . مصباح الفقاهة - فى المعاملات - (7 ج). نوشته: شيخ محمّدعلى توحيدى تبريزى 8 . تحرير العروة الوثقى نوشته: شيخ قربانعلى محقق كابلى 9 . فقه العترة فى زكاة الفطرة نوشته: شهيد سيدمحمد تقى حسينى جلالى 10 . احكام الرضاع نوشته: شهيد شيخ محمد تقى جواهرى 11 . الدرر الغوالى فى فروع العلم الاجمالى نوشته: شيخ رضا لطفى تبريزى 12 . رسالة فى حكم اوانى الذهب نوشته: سيدمهدى حجازى شهرضايى 13 . بلغة الطالب فى شرح المكاسب (2 ج). نوشته: سيدعبدالمحسن فضل اللَّه ، 14 . صلاة المسافر نوشته: سيدعباس مدرسى يزدى 15

ص: 244

. رسالة فى تحقيق الكرّ

ب - اصول :

1 . المحاضرات فى اصول الفقه (5 ج) از: محمد اسحاق فياض - دوره كامل مباحث الفاظ

2 . مبانى الاستنباط ( 4 ج ) از : سيدابوالقاسم كوكبى تبريزى - دوره كامل اصول عمليه

3 . هداية الاصول (5 ج) از: شيخ حسن صافى اصفهانى - دوره كامل اصول.

4 . مصباح الاصول (2 ج) از: شهيد سيدمحمد سرور واعظ بهسودى 5 . مصابيح الاصول از: شهيد سيدعلاء الدين بحر العلوم - قطع و ظن، تعادل و تراجيح

6 . دراسات فى الاصول العملية از : سيدعلى حسينى شاهرودى 7 . جواهر الاصول از: شيخ فخر الدين زنجانى 8 . الامر بين الامرين از: شيخ محمد تقى جعفرى 9 . الرأى السديد فى الاجتهاد و التقليد از: غلامرضا عرفانيان خراسانى.

آثار ايشان عبارتند از :

الف - تفسير و علوم قرآنى :

1 . نفحات الاعجاز. در اثبات معجزه و جاودانه بودن قرآن.

2 . البيان فى تفسير القرآن (2 ج) - تفسير سوره حمد و مقدمه اى شامل مباحث علوم قرآن. (همه آن به فارسى بنام : بيان ، در مسائل كلّى قرآن وبخشى از آن بنام : مرزهاى اعجاز توسط آيت اللَّه جعفر سبحانى ترجمه شده است ) .

ب - فقه :

1 . رساله در لباس مشكوك 2 . توضيح المسائل 3 . مناسك حج 4 . المسائل المنتخبة 5 . حاشيه بر عروة الوثقى 6 . حاشيه بر المسائل الفقهية 7 . تكمله منهاج الصالحين - آيت اللَّه حكيم.

8 . مبانى تكمله منهاج الصالحين 9 . تهذيب و تتميم منهاج الصالحين

ص: 245

10 . المسائل و الردود (مجموعه فتاوى).

11 . مستحدثات المسائل 12 . منتخب الرسائل 13 . تلخيص المنتخب 14 . تعليقة المنهج لاحكام الحج 15 . منية السائل (مجموعه فتاوا).

و آن چه به چاپ نرسيده است:

16 . حاشيه بر مكاسب 17 . حاشيه بر وسيلة النجاة 18 . ازالة المحادة عن ملك المنافع المتضادة 19 . اضائة القلوب بتحقيق المغرب و الغروب 20 . انارة العقول فى انتصاف المهر بموت احد الزوجين قبل الدخول 21 . فقه القرآن على المذاهب الخمس 22 . قاعدة التجاوز 23 . فهرست جامع الشتات 24 . تقريرات درس فقه ميرزاى نايينى 25 . تقريرات درس فقه محقق اصفهانى (كمپانى)

ج - اصول :

1 . اجود التقريرات (تقريرات درس ميرزاى نايينى، 2 ج)

2 . تقريرات درس شيخ محمد حسين غروى اصفهانى 3 . تعارض الاستصحابين

د - رجال :

معجم رجال الحديث (24 ج). اين كتاب در برگيرنده شرح احوال 15676 تن از رجال حديث مى باشد.

مرجع فقيد، هماره در طول زندگى پر بركت خويش سدّى استوار در برابر نقشه هاى كينه توزانه رژيم بعث عراق بر عليه حوزه علميه نجف بود و تا او بود، حوزه نجف، سر زنده و با طراوت به حيات علمى خود ادامه مى داد. او با زعامت خردمندانه خود، هزاران نفر را از گوشه و كنار جهان به نجف جذب كرد و آنان را براى سرپرستى امّت اسلامى تربيت نمود و علاوه بر اتقان و إحكام دانش فقه و اصول، علم تفسير و رجال را هم از غربت بدر آورد و در حوزه هاى علميه، احياء كرد.

ايشان، در جريان قيام

ص: 246

مردم عراق در نيمه شعبان 1412 ق ، با تعيين يك هيأت 9 نفره، حركت مردمى را جهت بخشيد و با صدور اعلاميه اى، مجاهدين را به رعايت موازين شرع فرا خواند اما با حملات وحشيانه رژيم بعث به نجف و كربلا و سكوت كشورهاى غربى و مجامع جهانى بود كه شعله هاى قيام فروكش كرد و رژيم ددمنش و سفاك بعث آيت اللَّه خويى را دستگير و سپس به كوفه تبعيد نمود تا با دلى پر غم از دنيا برفت .

فقيد سعيد در طول انقلاب اسلامى از سال 1342 تا 1357 ش ، در تمام جريانات موضعگيرى نمود و اقدامات ضدّ اسلامى رژيم شاه رابه باد انتقاد گرفت، كه اگر اعلاميه ها و بيانيه هاى ايشان را در يكجا گرد آوريم خود كتابى مفصّل خواهد شد. اعلاميه درباره هجوم به مدرسه فيضيه، قيام پانزده خرداد، تبعيد امام خمينى، اوج مبارزات مردم ايران در آبان 1357، رفراندوم نظام جمهورى اسلامى برخى از آن ها است. ايشان با موجوديت اسراييل و سلطه بهائيت بر شريان هاى سياسى و اقتصادى ايران، شديداً به مخالفت برخاست و اعلاميه هاى شديد اللحن بسيار صادر فرمود.

از ويژگى هاى مرجع معظم شيعه ،دستگيرى از فقيران و مستمندان، نظم دقيق در زندگى، سعه صدر و گشاده رويى، حافظه دقيق، خطّ خوش، عفو و گذشت، ساده زيستى، تواضع و فروتنى و ابتدا به سلام را مى توان نام برد. معظم له هر روز پيش از شروع درس ،به زيارت اميرالمؤمنين عليه السلام و در ايام زيارتى مخصوصه، به زيارت امام حسين عليه السلام در كربلا مشرف مى شد و بسيارى از اوقات، شب هاى چهارشنبه به مسجد سهله مى رفت و به عبادت مى پرداخت.

معظم له،

ص: 247

براى إعلاى كلمه توحيد در سراسر جهان، مؤسسات فرهنگى و تبليغى بنياد نهاد كه صدها مسجد، مدرسه، كتابخانه، حسينيه، دار الايتام ،بيمارستان و درمانگاه در كشورهاى ايران، عراق ، لبنان، هند و پاكستان، آمريكا، انگليس، كانادا، مالزى، تايلند و بنگلادش نمونه هايى از آن هستند.

آن مرجع بزرگ شيعه، پس از 94 سال زندگى درخشان و پر بركت، و با تحمل رنج ها و فشارها و دردها و مصايب فراوان و پس از يك سال دورى از جوار جدّش اميرمؤمنان و تبعيد به كوفه، عصر روز شنبه، 8 صفر الخير 1413 ق (17 مرداد 1371 ش) بدرود حيات گفت و به اجداد طاهرينش پيوست و پيكر پاكش نيمه هاى شب، غريبانه و بدون تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيدعلى سيستانى بر آن، در كنار مسجد الخضراء در صحن حرم مطهر اميرالمؤمنين على عليه السلام مدفون شد .

اين واقعه، در عراق موجب برقرارى حكومت نظامى در شهرها و منع مجالس يادبود گرديد . اما در ايران، به مجرّد پخش خبر، از سوى دولت سه روز عزاى عمومى اعلام و تمام شهرها و خيابان ها سياهپوش گرديد و از سوى مراجع معظم تقليد و مقام معظم رهبرى، سران قواى سه گانه، شخصيت ها، نهادها و سازمان ها، پيام هاى متعدّد صادر و مجالس يادبود فراوان برگزار شد. و در كشورهاى مختلف جهان نيز از شخصيت عظيم علمى ايشان، تجليل به عمل آمد .

( شرح حال مفصل معظم له را در كتاب « يادنامه آيت اللَّه خويى » و مجله نور علم ، ش 47 ، ص 53 - 100 و كتاب « اختران فقاهت » ، ج 2 ، ص 349 - 400

ص: 248

نگاشته ام )

خويى 1377 - 1415 ق

آقاى حاج سيدمحمد تقى موسوى خويى فرزند مرجع تقليد شيعيان جهان آيت اللَّه العظمى خويى در سال 1377 ق در نجف اشرف ديده به جهان گشود. دوران كودكى و نوجوانى را تحت توجها پدر بزرگوارش سپرى كرد و پس از دوره دبيرستان ، در سنّ هفده سالگى به تحصيل علوم دينى روى آورد . دوره سطح را نزد اساتيدى مانند: حجةالاسلام شيخ محمد باقر ايروانى و خارج فقه و اصول را در محضر آيت اللَّه العظمى خويى و آيت اللَّه شهيد سيدعبدالصاحب حكيم گذراند. وى در رهبرى قيام شيعيان عراق در ماه شعبان 1412 ق نقش به سزايى داشت و در اداره امور حوزه نجف و رسيدگى به خانواده هاى مستمندان، ايتام و زندانيان نجف بسيار كوشيد، و به همين سبب، مورد خشم رژيم بعثى عراق قرار گرفت تا سرانجام او را به شهادت رسانيدند. او دبير كلى مؤسسة الامام الخويى الخيرية را نيز بر عهده داشت و مقامات علمى اش مورد تأييد علماى نجف چون آيت اللَّه سيدعلى بهشتى بود (و از ايشان اجازه مفصل و جامعى را دريافت داشت بود ) .

نوشتارهاى او عبارت اند :

1 . الشروط (3 ج) درباره مفهوم شرط و حدود و ضوابط و مسايل مربوط به آن در فقه شيعه

2 . مبانى العروة الوثقى (4 ج) - تقريرات درس فقه پدر عالى مقامش در مباحث: مضاربه، مزارعه، شركت، ضمان، حواله، غصب و نكاح (كه همه به چاپ رسيده اند).

ايشان به سنّ 37 سالگى در شب جمعه يازدهم صفر 1415 ق (30 تير 1373) به هنگام بازگشت از زيارت مرقد مطّهر سالار شهيدان، حضرت اباعبداللَّه الحسين عليه السلام در تصادفى مرموز و

ص: 249

مشكوك به همراه حجةالاسلام حاج سيدمحمد امين خلخالى - اخو الزوجه ايشان - جان به جان آفرين تسليم كرد و به اجداد طاهرينش پيوست. پيكر پاكش بدن هر گونه مراسم تشييع و تدفين - به علت ممانعت رژيم بعثى عراق - پس از نماز ميت توسّط آيت اللَّه حاج سيدعلى بهشتى در جوار مرقد پاك پدرش در مسجد الخضراء - در كنار صحن مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام به خاك سپرده شد .

دانش آشتيانى 1329 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ ابوالقاسم دانش آشتيانى، يكى از فضلاى مشهور حوزه علميه قم و امام جمعه آشتيان بود. فقيد سعيد در سال 1329 ق، در آشتيان زاده شد. پدرش عالم بزرگوار شيخ محمدتقى و جدّش حجةالاسلام آخوند ملااحمد آشتيانى بوده است. وى پس از دوران كودكى و يادگيرى خاندن و نوشتن به تحصيل علوم دينى روى آورد و پس از اخذ مقدمات، در سال 1344 ق به حوزه علميه قم آمد و تحت سرپرستى آيت اللَّه حاج ميرزامحمدفيض قمى - كه با پدرش سابقه دوستى ديرينه داشت - قرار گرفت و با راهنمايى وى، ادبيات را از آيت اللَّه اديب تهرانى و منطق را از آقا سيدمهدى كشفى و سطوح عاليه را از حضرات آيات: آخوند ملاعلى همدانى، حجت كوهكمرى، حاج سيدمحمدتقى خوانسارى (كه مكاسب و عمده سطوح را نزد او آموخت)، حاج ميرزا محمد فيض و حاج سيداحمد خوانسارى (كفايه) فراگرفت. آن گاه به درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى و پس از درگذشت معظم له به درس آيات عظام: فيض حجت و خوانسارى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در سال 1358 ق، به درخواست مردم آشتيان به زادگاهش بازگشت و به

ص: 250

خدمات دينى پرداخت، تا آن كه آيت اللَّه بروجردى در 1364 ق به قم آمد و به تجديد كيان علمى حوزه علميه قم پرداخت و آوازه و شهرتش در جهان علم و دانش طنين افكن شد و جويندگان دانش از هر سو، گرد وى آمدند كه از جمله آنان آيت اللَّه دانش آشتيانى بود كه يكسره به درس فقه و اصول معظم له حاضر شد و مورد توجه آن مرجع بزرگ قرار گرفت و سرپرستى كتابخانه مسجد اعظم بدو محول شد و او هم با كمال دلسوزى، آن را در رديف يكى از كتابخانه هاى نامى كشور در آورد و براى آن، نشريه وزينى بنام «نشريه كتابخانه مسجد اعظم» راه اندازى كرد.

نام وى پيش از پيروزى انقلاب اسلامى، در ذيل تمام اعلاميه هاى اعتراض آميز علما و مدرسين حوزه علميه قم ديده مى شد و پس از پيروزى انقلاب، از سوى امام خمينى به سمت امام جمعه آشتيان برگزيده شد و تا پايان عمرش، منشأ خدماتى به مردم آن سامان بود.

از تأليفات وى است:

1 . مجموعه مقالات (در مجلات مختلف)

2 . دو سرمايه نفيس (ترجمه كتاب «الثقلان»، شرح حديث ثقلين)

3 . رمز نيكبختى (ترجمه كتاب «سرّ السعادة» در فضيلت صلوات)

4 . سقيفه (ترجمه كتاب «السقيفه» درباره اوضاع پس از رحلت پيامبراكرم)

5 . نشريه كتابخانه مسجد اعظم (2 ج با همكارى نويسندگان)

6 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى (مخطوط)

آن عالم خدمتگزاردر حدود 92 سالگى، در رز جمعه 7 ربيع الثانى 1422 ق (7 تير 1380 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در آشتيان و قم، در صحن حرم مطهر حضرت

ص: 251

معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 140 - 141 )

دشتى 1370 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ محمد دشتى، يكى از نويسندگان بنام حوزه علميه قم بود. وى در سال 1330 ش (1370 ق) در روستاى «آزادمون» از توابع محمودآباد مازندران به دنيا آمد و پس از يادگيرى تحصيلات ابتدايى، به فراگيرى علوم دينى روى آورد. نخست در آمل و سپس در سال 1343 ش در حوزه علميه قم (مدرسه رضويه) سطوح عاليه را فراگرفت و در سال 1350 ش به درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: ميرزا هاشم آملى، مكارم شيرازى، جوادى آملى و مشكينى اردبيلى حاضر شد و مبانى حكمت و فلسفه را هم از حضرات آيات: جوادى آملى و محمدى گيلانى (اسفار)، حسن زاده آملى (اشارات) و حقّى سرايى (شرح منظومه) و روش نويسندگى را نيز در جلسات درس آيت اللَّه جعفر سبحانى و شهيد مفتح آموخت و پس از آن به تأليف و تدريس و تحقيق روى آورد. او زمانى چند، امام جمعه سميرم و استاد مدعو دانشگاه ها و مسؤول واحد تحقيقات بنياد نهج البلاغه بود و در سال 1367 ش، مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين عليه السلام را بنياد نهاد و با كمك گروهى از محققان، كتاب هاى ذيل را فراهم آورد :

1 . ترجمه نهج البلاغه 2 . المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه (با همكارى: سيدكاظم محمدى)

3 . فرهنگ واژه هاى نهج البلاغه 4 . فرهنگ موضوعات كلى نهج البلاغه 5 . فرهنگ معارف نهج البلاغه (2 ج)

6 . شناخت نهج البلاغه 7 . اطلاعات مقدماتى نهج البلاغه 8 . اسناد و مدارك

ص: 252

نهج البلاغه 9 . كليدهاى شناسايى نهج البلاغه 10 . روش هاى تحقيق در نهج البلاغه 11 . طرح هاى آموزشى نهج البلاغه 12 . روات و محدثين نهج البلاغه 13 . فهرست شروح نهج البلاغه 14 . اصول پنجگانه اعتقادى در نهج البلاغه 15 . اخلاق در نهج البلاغه (جزوات آموزشى، ويژه دانش آموزان مقطع راهنمايى و دبيرستان)

16 . اخلاق نظامى در نهج البلاغه 17 . مسؤوليت تربيت 18 . مسأله تربيت 19 . عقايد اسلامى 20 . فلسفه اجتهاد و تقليد 21 . سيرى در تفكر مادى 22 . مذهب روشنفكرى 23 . ابزار و وسايل تحقيق 24 . جهان بينى توحيد 25 . كدام اسلام 26 . طرح عقايد و احكام 27 . روش نوينى در تدريس احكام 28 . روش بررسى مكتب ها 29 . طرح هاى نوين آموزشى 30 . فرهنگ سخنان معصومين عليهم السلام (15 ج)

31 . تحليل تاريخ سياسى معصومين عليهم السلام (14 ج)

32 . سيره امام على عليه السلام (15 ج)

33 . امام على عليه السلام الگوى كامل انسانيت آن مرحوم، پس از پيروزى انقلاب اسلامى يكسره به تلاش و كوشش در راه احياى شعائر دينى پرداخت و هماره به تبليغ دين در شهرهاى مختلف كشور و تدريس در نهادهاى انقلابى و دانشگاه ها و سخنرانى در صدا و سيما پرداخت و عاقبت در بازگشت از سفر تبليغى خويش از كاشان، در تاريخ 5 ارديبهشت 1380 دچار سانحه تصادف گرديد و پس از گذشت ده روز در روز شنبه 15 ارديبهشت 1380 (11 صفر 1422 ق) در 50 سالگى بدرود حيات گفت و صبح روز يكشنبه، پيكرپاكش تشييع و

ص: 253

پس از نماز آيت اللَّه حسن زاده آملى بر آن، در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

دوانى 1348 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ على دوانى يكى از نام آوران عرصه تاريخ تشيع به شمار بود .

فقيد سعيد ، روز پنجم مهرماه 1308 ش ( 23ربيع الثانى 1348 ق ) ، در روستاى دوان - 8 كيلومترى كازرون - زاده شد . در 8 سالگى از زادگاه خود به آبادان نزد خويشان رفت و به تحصيلات ابتدايى پرداخت و در 15 سالگى ، رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد و در مدرسه « شرابيانى » ساكن شد و سطوح را نزد حضرات آيات : شيخ كاظم تبريزى ، شيخ على نجفى كاشانى ، شيخ على فلسفى تنكابنى ، شيخ محمّدرضا طبسى نجفى ، شيخ عبدالحسين خراسانى و آيت اللَّه حاج آقاحسن قمى فراگرفت و در سال 1327 ش به واسطه بيمارى عازم ايران شد و پس از اقامتى يكساله در تهران و مشهد ، در حوزه علميه قم به آموختن سطوح عاليه نزد حضرات آيات : صدوقى ، لاكانى ، مشكينى و شيخ عبدالجواد اصفهانى ( رسائل ) ، فاضل قفقازى ( مكاسب ) ، سلطانى طباطبايى و مرعشى نجفى ( كفايه ) ، فكور يزدى ، حاج آقارضا صدر و منتظرى ( شرح منظومه ) ، علامه طباطبايى ( اسفار و تفسير قرآن ) پرداخت و پس از آن در سال 1336 ش به درس خارج آيات عظام : آقاى بروجردى ، امام خمينى ، شريعتمدارى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . او همزمان با تحصيل ، به تبليغ دين در اطراف

ص: 254

و اكناف كشور پرداخت و آوازه منبرهايش در همه جا به خصوص آبادان و خرمشهر - طنين افكن شد ، او در ايام ملى شدن صنعت نفت در آن شهر شبانه روز منبر مى رفت و در تهييج افكار عمومى سهم به سزايى داشت . در جريان انقلاب اسلامى هم در منبرهاى خويش در گوشه و كنار كشور ، دادِ سخن مى داد و علناً از مفاسد دوران پهلوى انتقاد مى كرد و چندين بار ممنوع المنبر و ممنوع الخروج شد . وى در سال 1337 ش همراه با جمعى از فضلاى آن روز حوزه ، آيات عظام : مكارم شيرازى ، جعفر سبحانى ، نورى همدانى ، موسوى اردبيلى ، آقاموسى صدر و مجدالدين محلاتى ، مجلّه درس هايى از مكتب اسلام را تأسيس و از اعضاى اصلى هيئت مديره و هيئت تحريريه آن بود و در آن مقالات « مفاخر اسلام » و « داستان هاى ماه » را مى نوشت و پس از چند سال ، با تأسيس دارالتبليغ اسلامى ، از اعضاى اصلى و مدرّسين آن بود و ساليان بسيار در آنجا تدريس مى نمود . مرحوم استاد ، هر جا كه مى رفت بذر ايمان در قلوب مردم مى پاشيد و با تأسيس مساجد و كتابخانه ها ، و نشر معارف دين با كتاب ها و منبرهايش ، نسلى متديّن را تربيت نمود . در قم ، در خانه خود انجمن ضد بهائيّت و انجمن تبليغات دينى براى جوانان تأسيس نمود و با تشكيل كلاس هاى متعدد - با همكارى مرحوم حاج شيخ غلامحسين عابدى قمى و مرحوم حاج ميرزا حسن نورى همدانى - نسلى از جوانان مؤمن و متدين را تربيت نمود .

ص: 255

او با دومين كتابش - شرح حال وحيد بهبهانى - مورد تقدير و تشويق خاص آيت اللَّه العظمى بروجردى قرار گرفت و به دنبال آن ، كتاب هاى ارزنده اش در شرح حال علماى بزرگ شيعه يكى پس از ديگرى تأليف و چاپ شد . او سراسر عمر پربارش را به تأليف و تحقيق و تبليغ دين گذرانيد و كتاب هايش نيز به عنوان سرمشق تأليف براى فضلاى جوان باقى ماند .

وى در سال 1350 ش به تهران منتقل شد و با تلاش فراوان به ادامه كارهاى پربارش پرداخت و علاوه بر تأليف و منبر ، به شركت در كنگره هاى داخلى و خارجى و ايراد سخنرانى و ارائه مقالات و تدريس در دانشگاه ها اشتغال داشت . مرحوم شريف رازى درباره او مى نويسد :

« نويسنده ارجمند و خطيب دانشمند ، حجةالاسلام آقاى دوانى ، از مشاهير گويندگان و معاريف نويسندگان و اساتيد اهل منبر ، عالمى كامل و فاضلى عامل ، و اديبى اريب و شاعرى حسيب و محققى فرزانه است » .

( گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 361 )

مرحوم دوانى ، طبع شعر عالى ، و اشعار فراوان و اخلاقى نكو داشت ، خوش سخن و خوش خط و خوش اخلاق بود . از وقتش كمال بهره را مى برد ، به بسيارى از كشورهاى اسلامى و اروپايى ، براى منبر و تبليغ دين سفر كرد و مشاهدات خود را در كتابى نگاشت .

آثار معظم له عبارتند از :

1 . اميرالمؤمنين در شعر فقها ، حكما و عرفاى نامى 2 . اميرالمؤمنين ، خليفةاللَّه ، صديق اكبر و فاروق اعظم 3 . اصول اعتقادى و فروع

ص: 256

عملى اسلام 4 . امام زمان در گفتار ديگران 5 . بانوى بانوان جهان 6 . بحثى درباره همسران پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم ( مجله مكتب اسلام )

7 . پيامبر اسلام از نظر دانشمندان شرق و غرب 8 . پيشوايان بزرگ ما ( در مجله مكتب اسلام )

9 . تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت 10 . نظرى اجمالى به جنگ هاى صدر اسلام 11 . سيماى جوانان در قرآن و تاريخ اسلام 12 . جهانگردى و جهانگردان نامى 13 . داستان هاى اسلامى ( 2 ج ) 14 . داستان هاى ما ( 3 ج ) 15 . دانشمندان عامه و مهدى موعود عليه السلام 16 . زن در قرآن 17 . زندگانى زعيم بزرگ عالم تشيع آيت اللَّه بروجردى 18 . سفراى امام زمان عليه السلام 19 . سير اجتهاد در اسلام ( يادنامه اولين كنگره نهج البلاغه )

20 . سيره ائمه معصومين عليهم السلام 21 . شرح حال و آثار و افكار آيت اللَّه بهبهانى 22 . شرح زندگانى استاد كل وحيد بهبهانى 23 . شرح زندگانى جلال الدين دوانى 24 . شعاع وحى بر فراز كوه حرا 25 . شيعه در اندونزى ( در مكتب اسلام )

26 . مجموعه مقالات در موضوعات گوناگون 27 . محدث نامى حاج شيخ عباس قمى ( 2 ج ) 28 . مفاخر اسلام ( 8 ج ) 29 . موعودى كه جهان در انتظار اوست 30 . نگاهى كوتاه به زندگانى پرافتخار سيدرضى مؤلف نهج البلاغه 31 . هنر نويسندگى 32 . خاطرات من از استاد شهيد مطهرى 33 . امام خمينى در آئينه خاطره ها 34 .

ص: 257

راز نماز در نهج البلاغه 35 . نقد عمر - زندگى و خاطرات 36 . افتخارات مردان مرد سيستان ( در دفاع از اميرالمؤمنين و اعتراض به فاجعه عاشورا ) .

37 . آغاز وحى و بعثت پيامبر در تاريخ و تفسير طبرى 38 . علما و مردان نامى بوسنى و هرزگوين 39 . فرقه ضاله و سرقت آيات و احاديث 40 . محمّد بن جرير طبرى ( بررسى و نقد تاريخ و تفسير طبرى )

41 . مشاهير فقها و مراجع تقليد شيعه 42 . نهضت دو ماهه روحانيون ايران 43 . نهضت روحانيون ايران ( 10 ج ) 44 . هزاره شيخ طوسى ( 2 ج ) 45 . غدير خم حديث ولايت 46 . حاج شيخ هادى نجم آبادى .

ج . ترجمه ها

47 . آثار تمدن اسلامى در اسپانيا و پرتغال 48 . اجتهاد در مقابل نص - ترجمه النص والاجتهاد شرف الدين 49 . خاندان آيت اللَّه بروجردى - نوشته : آيت اللَّه بروجردى 50 . تاريخ فتوحات مسلمانان در اروپا 51 . صحنه هاى تكان دهنده در تاريخ اسلام - نوشته : شكيب ارسلان 52 . على عليه السلام چهره درخشان اسلام - ترجمه مقدمه شرح ابن ابى الحديد 53 . فرقه وهابى و پاسخ شبهات آنها - ترجمه البراهين الجلية - سيدمحمّدحسن قزوينى 54 . فروغ هدايت - ترجمه مصباح الهداية - آيت اللَّه مير سيدعلى بهبهانى 55 . مهدى موعود عليه السلام - ترجمه جلد 13 بحار - ( با مقدمه و پاورقى هاى فراوان ) ،

56 . علما و شعراى بوسنى و هرزگوين .

د - تصحيح و تحقيق و تهذيب

57

ص: 258

. تاريخ قم - تأليف محمّدحسين ناصر الشريعة 58 . جامع المسائل - آيت اللَّه مير سيدعلى بهبهانى 59 . در پيرامون نهج البلاغه - تأليف : سيدعباس ميرزاده اهرى 60 . سير حديث در اسلام - تأليف : سيداحمد ميرخانى 61 . شاهراه هدايت - تأليف آيت اللَّه بهبهانى - ترجمه : سيدمحمّدرضا شفيعى 62 . شوق مهدى عليه السلام - اشعار ملامحسن فيض كاشانى 63 . فروغ ايمان 64 . مباحثى در معارف اسلامى 65 . نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى - تأليف : آيت اللَّه سيدرضا صدر 66 . خاندان علامه مجلسى - ميرزا حيدر على مجلسى 67 . مرآت الاحوال جهان نما - تأليف : آقامحمّدعلى بهبهانى 68 . تاريخ و سفرنامه حزين - تأليف : علامه محمّدعلى حزين گيلانى 69 . خاطرات و مبارزات حجةالاسلام فلسفى .

سرانجام آن مورخ بزرگ شيعه ، در شامگاه روز دوشنبه 18 ذيحجة الحرام 1427 ق - عيد سعيد غدير - 18 دى 1385 ش ، در 77 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع در تهران ، پيكر پاكش در روز پنجشنبه 20 دى ماه در قم ، با شركت انبوه علما و فضلا ، تشييع و پس از نماز آيت اللَّه جعفر سبحانى برآن ، در صحن عتيق حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد و در غم فقدان وى ، پيام هاى تسليت متعدد از سوى مام معظم رهبرى ، مراجع تقليد و شخصيت هاى عالى نظام صادر شد .

دينورى 1320 - 1416 ق

آقاى ميرزا كاظم دينورى تبريزى يكى از مفاخر عالمان تبريز به شمار مى رفت و خاندان والايش همه تا هفت نسل از علماى بزرگ

ص: 259

دين بوده اند. پدرش آيت اللَّه علامه حاج ميرزا احمد مجتهد و عمويش آيت اللَّه العظمى حاج ميرزا صادق آقا تبريزى و آيت اللَّه علامه حاج ميرزا محسن تبريزى (فرزند آيت اللَّه ميرزا محمّد مجتهد فرزند آيت اللَّه مولى محمد على قراچه داغى تبريزى صاحب شرح تبصره علامه حلّى) بوده اند. فقيد سعيد در حدود سال 1320 ق در تبريز زاده شد. پس از دوران كودكى و طىّ آموزش هاى ابتدايى، به فراگيرى سطوح نزد پدر بزرگوارش و ديگران پرداخته، پس از مدتى رهسپار حوزه علميه نجف اشرف گرديد. در آن جا پس از تكميل سطح، به درس آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى و شيخ محمد حسين اصفهانى حاضر شده و بهره هاى فراوان برد. پس از چندى به تبريز بازگشت و تا آخر عمر مباركش به ترويج دين و بزرگداشت شعائر مذهبى تدريس علوم دينى، افتاء و تربيت شاگردان و راهنمايى مؤمنان و امامت جماعت (در مسجد جمعه) پرداخت. از آثار ايشان به غير از تقريرات درس فقه و اصول اساتيد خويش، رساله «توضيح المسائل» است. آن مرد بزرگ پس از عمرى تلاش و كوشش در راه إعلاى كلمه توحيد در تاريخ سه شنبه 14 محرم الحرام 1416 ق (23خرداد1374 ش) در 95 سالگى بدرود حيات گفت. در غم فقدان وى پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى آيت اللَّه خامنه اى صادر شد.

ميرزا كاظم دينورى - قاضى طباطبائى - شيخ عبدالحسين تبريزى - شيخ عبدالحميد شرابيانى

ذهنى 1367 - 1423 ق

آقاى سيدمحمد جواد ذهنى تهرانى، يكى از عالمان و مدرّسان حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در 8 اسفند 1326 ش (ربيع الثانى / 1367 ق) در تهران، زاده شد و پس از به

ص: 260

پايان رسانيدن تحصيلات دبيرستان، تحت تأثير مجالس و مواعظ آيت اللَّه شيخ مهدى معزالدوله، به تحصيل علوم دينى علاقه مند شد و در مدرسه مروى، به فراگيرى سطوح پرداخت. سپس در سال 1351 ش، به حوزه علميه قم آمد و نزد آيات عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى، شريعتمدارى و اراكى و نيز حضرات آقايان: شيخ راضى تبريزى و شيخ محمد تقى مجلسى به تحصيل خارج فقه و اصول و استحكام بنيه علمى خويش پرداخت و هم زمان به تأليف و تدريس مشغول بود. معظم له، يكى از اساتيد پر كار و پرتأليف حوزه بود كه از لحظات عمر كوتاهش، نهايت استفاده را برد و آثار فراوانى از خود به يادگار نهاد. او علاوه بر فعاليت هاى علمى اش، در مسجد «حبيب اللَّه بيك» به اقامه جماعت و ارشاد مؤمنان و دستگيرى مستمندان اشتغال داشت و سرانجام، پس از عمرى پربار، در 54 سالگى در روز پنجشنبه 20 جمادى الثانى 1423 ق (7 شهريور 1381 ش)، پس از يك بيمارى، چشم از جهان فروبست و در روز جمعه 8 شهريور، پس از نماز آيت اللَّه حاج آقا تقى طباطبايى قمى بر پيكرش، در بقعه على بن بابويه قمى به خاك سپرده شد.

آثار چاپى اش عبارت اند از :

1 . ترجمه كامل الزيارات - ابن قولويه -

2 . ترجمه جوامع الجامع - طبرسى -

3 . ترجمه كشف المراد - علامه حلّى -

4 . ترجمه باب حادى عشر - علامه حلّى -

5 . از مدينه تا مدينه (مقتل امام حسين)

6 . كفاية الرمل - امهات مسائل علم رمل -

7 . مباحث الاصولية - دوره اصول فارسى -

8 . اللباب

ص: 261

- شرح فارسى خلاصة الحساب (شيخ بهايى)

9 . تحفة الاحباب - شرح فارسى تشريح الافلاك (شيخ بهايى)

10 . تشريح المقاصد - ترجمه و شرح فارسى فرائد الاصول - (6 ج)

11 . تشريح المطالب - ترجمه و شرح فارسى مكاسب - (7 ج)

12 . تحرير الفصول - ترجمه و شرح فارسى كفاية الاصول - (7 ج)

13 . فصول المنطق - ترجمه و شرح لئالى المنتظمه حاجى سبزوارى - (2 ج)

14 . فصول الحكمة - ترجمه و شرح منظومه حاجى سبزوارى - (3 ج)

15 . المباحث الفقهية - شرح فارسى «شرح لمعه» - (30 ج)

16 . منهج الهداية - شرح مبحث وقت و قبله لمعه

17 . بيان المراد - شرح فارسى اصول فقه مظفر - (3 ج)

18 . تفصيل الفصول - شرح فارسى معالم الاصول - (3 ج)

19 . توضيح المبانى - شرح فارسى مختصر المعانى (6ج)

20 . الكلام الغنى - شرح فارسى باب اول و رابع مغنى - (3 ج)

21 . گنجينه ذهنى - اصطلاحات علوم -

22 . الآثار الباقية - شرح فارسى حاشيه ملا عبداللَّه -

23 . الكلام اللطيف - شرح فارسى تصريف -

24 . الافاضة - شرح فارسى هدايه -

25 . المباحث النحوية - شرح فارسى صمدية - (4 ج)

26 . انيس الطالبين - ترجمه آداب المتعلمين

27 . اساس الصرف 28 . روش تجزيه و تركيب 29 . تصحيح شرح نهج البلاغه ملا فتح اللَّه كاشانى

30 . تصحيح رساله حقوق علامه مجلسى

و آثار غيرچاپى اش نيز عبارت اند از :

31 . حاشيه بر عروة

ص: 262

الوثقى 32 . شرح فارسى شرايع الاسلام (10 ج)

33 . الفوائد النحوية فى ما يروى عن الائمة الاثنى عشرية 34 . رسالة در صلاة جمعه - تقريرات درس آية اللَّه محمدتقى مجلسى -

35 . الدرة الئمينه - شرح عربى صمديه -

ربانى ميانجى 1341 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ حسين ربانى ميانجى ، در سال 1301 ش ( 1341 ق ) ، در روستاى نقاب ، از توابع گرمرود - ميانه - به دنيا آمد . پدرش حجةالاسلام ميرزا عبدالرحيم ، و جدّش آخوند ملامحمّد نقابى ( متوفى : 8 رجب 1334 ق - مدفون در نقاب ) و نيايش آخوند ملايوسف نقابى ، همه از علما و فضلاى منطقه بوده اند .

در كودكى پدر از دست داد و سرپرستى اش را مادر و جدّش برعهده گرفتند و او را به خوبى پرورش دادند و قرآن و خواندن و نوشتن را بدو آموختند و روانه ميانه اش نمودند . در آن شهر ، نزد حضرات آيات : ميرزا ابومحمّد حجتى ، ميرزا لطفعلى زنوزى ، شيخ هادى نيرى ، ميرزا مهدى جديدى ، سيد عبدالستار محمدى و شيخ على كتانى ادبيات و سطوح را آموخت . سپس در سال 1327 ش روانه قم شد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات : منتظرى ( شرح منظومه ) ، احمدى ميانجى ، مشكينى ، علامه طباطبايى ( اسفار ) ، ملكى ميانجى ( تفسير قرآن و معارف اهلبيت عليهم السلام ) آموخت و سپس به درس خارج آيات عظام : بروجردى ، امام خمينى ، محقق داماد و گلپايگانى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و همزمان به تدريس و تأليف

ص: 263

و تبليغ دين پرداخت .

او يكى از شاگردان ويژه آيت اللَّه شيخ محمّدباقر ملكى ميانجى بود و بيست سال از محضر آن مفسّر و متكلم عاليقدر بهره برد و دروس او را به رشته تحرير درآورد كه برخى از آنها منتشر شده است .

آثار معظم له عبارتند از :

1 - رساله در مباحث معاد به عربى

2 - رساله در مباحث توحيد به عربى

3 - انوار بيان در مباحث توحيد قرآن ( چاپ شده )

4 - معاد از ديدگاه قرآن و حديث و عقل ( چاپ شده )

5 - استنساخ و تنظيم دروس معارف قرآن اثر مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى

6 - تفسير سوره هاى قصار قرآن 7 - تفسير سوره حمد و اوائل بقره و آل عمران و نساء 8 - رساله دفاع از علم و عالم به فارسى

9 - رساله در اعجاز قرآن به فارسى

10 - رساله در اعجاز قرآن به عربى

11 - رساله در حقيقت روح از ديدگان قرآن و حديث به فارسى

12 - رساله در اصول فقه 13 - رساله در خمس و زكاة و انفال 14 - رساله نبوّت و امامت 15 - ديوان شعر در مراثى آل محمّد به آذرى

16 - حاشيه بر تحرير الوسيله وى ، در سحرگاه روز 28 صفر الخير 1416 ق ( 7 تير 1374 ش ) در 75 سالگى بدرود حيات گفت و پيكرش پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى ، در مقبرة العلماء قبرستان باغ بهشت - قم - در خاك آرميد .

رحمانى مازندرانى 1342 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ ابوالقاسم رحمانى خليلى مازندرانى در

ص: 264

بهار سال 1302(1342 ق) در روستاى خليل محلّه بهشهر زاده شد. پدرش آيت اللَّه شيخ محمد باقر هزار جريبى مازندرانى - از علماى بنام و مشهور بهشهر و نواحى - فرزند علامه آيت اللَّه شيخ محمد حسين هزار جريبى (از شاگردان شيخ اعظم انصارى) فرزند آقا شيخ محمد كاظم بن علامه بزرگوار شيخ محمد على (م 1245 ق) فرزند علامه سترگ آيت اللَّه شيخ محمد باقر هزار جريبى مازندرانى نجفى (م 1205 ق) استاد سيدبحرالعلوم، شيخ جعفر كاشف الغطا و ميرزاى قمى بوده است كه سابقه سيصد سال روحانيت و رياست و مرجعيت شيعه را بر عهده داشته اند .

فقيد سعيد دوازده ساله بود كه به عشق فراگيرى علوم اهل بيت عليهم السلام به حوزه علميه آيت اللَّه كوهستانى كوچيد و پس از خواندن مقدمات و ادبيات، به مباحثه شرح لمعه با هم مباحثه اش آيت اللَّه محمدى لايينى پرداخت و سپس رسائل و مكاسب را نزد آيت اللَّه كوهستانى فراگرفت. 23 ساله بود (1325 ش) كه به نجف اشرف مهاجرت كرد و كفاية الاصول را نزد آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و آيت اللَّه شيخ صدرا بادكوبه اى آموخت . پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودى، سيدابوالقاسم موسوى خويى و ميرزا هاشم آملى حاضر شد و مبانى فقه و اصول و تفسير خويش را مستحكم نمود و اين همه دوازده سال به طول انجاميد و با كسب اجازات متعدد اجتهاد و روايت در سال 1338 ش به ايران آمد و در زادگاه خويش اقامت گزيد. آن گاه به بنياد حوزه علميه و مسجد و حسينيه و تدريس علوم اسلامى و تربيت شاگردان فاضل و فرزانه، امامت جماعت،

ص: 265

راهنمايى مردم، تأليف و تصنيف پرداخت و پس از ده سال در 1347 ش به تهران آمد و در مسجد شفا به امامت جماعت و در مدرسه چهلستون و مدرسه شيخ عبد الحسين به تدريس مكاسب و كفايه اشتغال ورزيد. سپس در سال 1364 ش به حوزه علميه قم كوچيد و به تدريس خارج فقه و اصول دست يازيد. فقيد سعيد بسيار متواضع و خوش برخورد و ساده زيست و قانع بود و از شهرت گريزان. داراى خطّى خوش و خلقى نكو و ذوقى عرفانى بود و اشعار حافظ را از حفظ داشت و آن را بسيار مى خواند و روزانه به اذكار و اوراد بسيار به ويژه زيارت عاشورا و استغفار مى پرداخت و براى تهذيب نفس و صفاى روح چند بار چله نشست و ترك مأكولات حيوانى نمود. وى عاشق تدريس بود و در تهران هر روز چند درس مى داد و موضوع درس براى او تفاوتى نمى كرد، از شرح امثله و جامع المقدمات تا كفايه الاصول رابه جويندگان دانش تدريس مى نمود.

برخى از تأليفات ايشان عبارت اند از:

1 . تفسير سوره حمد (فارسى)

2 . علم نحو 3 . رسالة فى المشتق 4 . شرح اجتهاد و تقليد عروة الوثقى 5 . شرح تبصرة المتعلمين علامه حلّى .

ايشان، در تاريخ يكشنبه 27/12/1374 (27 شوال المكرم 1416 ق) در 72 سالگى پس از تهجد و نماز صبح، به هنگام خواندن زيارت عاشورا در فضاى باز بدرود حيات گفت و در روز دوشنبه، پس از تشييع، به زادگاه خويش انتقال داده شد و در ميان اندوه بسيار مردم و با حضور شخصيت هاى دينى و سياسى استان

ص: 266

مازندران - به ويژه ائمه جمعه و جماعات - در مدرسه اى كه خود بنياد نهاده بود، به خاك سپرده شد.

رحمانى همدانى 1354 - 1425 ق

آقاى حاج شيخ احمد رحمانى همدانى، يكى از خطباى مشهور تهران به شمار مى رفت. فقيد سعيد، در سال 1314 ش (1354 ق) در يكى از روستاهاى همدان به دنيا آمد. پس از دوران كودكى، به همدان آمد و در مدرسه آيت اللَّه عالمى دامغانى ساكن شد و ادبيات و سطوح را فراگرفت. سپس سطوح عاليه را نزد حضرات آقايان: شيخ اسداللَّه حجت، سيدمصطفى هاشمى و شيخ على انصارى بياموخت و پس از آن به درس خارج فقه و اصول و تفسير مرحوم آيت اللَّه آخوند ملاعلى همدانى حاضر شد و علاوه بر مراتب علمى، از اخلاق و انفاس ايشان هم فراوان بهره برد. در سال 1344 ش (1385 ق) به تهران مهاجرت كرد و به تبليغ دين و تأليف پرداخت. حُسن خلق، ادب و فروتنى به همراه ساده زيستى از ويژگى هاى بارز او بود و در دفاع از مكتب اهل بيت عليهم السلام سرى پرشور داشت و موفق شد در جنوب تهران مدرسه علميه «مكتب الحديث» را بنياد گذارد و به تربيت طلاب بپردازد.

آثارش عبارت اند از:

1 . الامام على عليه السلام، مَن حبّه عنوان صحيفة المؤمن 2 . فاطمة الزهرا عليها السلام، بهجة قلب المصطفى ( به فارسى ترجمه شده است )

3 . الامام المجتبى عليه السلام (زيرچاپ)

4 . صد و بيست حديث (همراه با شرح زندگى ملاعلى همدانى)، وى روز دوشنبه 12 مرداد 1383 ش (2 جمادى الثانى 1425 ق) در 70 سالگى در گذشت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز

ص: 267

آيت اللَّه نورى همدانى بر آن (در تهران) به قم انتقال داده و در بقعه متبركه ابن بابويه به خاك سپرده شد .

( برگرفته از مقاله آقاى غلامرضا گلى زواره )

رضوانى زنجانى 1342 - 1420 ق

آقاى شيخ احمد رضوانى زنجانى، يكى از فقهاى حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1302 ش (1342) زاده شد و مقدمات و ادبيات را در زنجان فراگرفت. سپس در سال 1359 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح را در محضر عالمانى چون: آيت اللَّه شيخ عبدالكريم خوئينى زنجانى و ديگران بياموخت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: آقاى بروجردى و سيدمحمد حجت كوهكمرى حاضر شد و اين همه 9 سال به طول انجاميد. آن گاه در سال 1369 ق رهسپار نجف اشرف شد و از محضر آيات عظام: سيدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودى و سيدابوالقاسم خويى و به ويژه از درس هاى فقه و اصول ابوالزوجه گرامى اش آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى بهره هاى فراوان برد و هم زمان به تدريس سطوح عاليه پرداخت. در سال 1394 ق بود كه در اثر فشار رژيم بعثى عراق از نجف اخراج شد و اقامت در قم را برگزيد و به تأليف و تدريس اشتغال ورزيد.

برخى از كتاب ها و آثارش - كه همگى مخطوط مانده است - عبارت اند از:

1 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى (دوره كامل)

2 - 13 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى (طهارت (4 ج)، زكات، خمس، صوم، حج، اجاره، مضاربه، شركت، مكاسب، نكاح (3 ج)، لباس مصلّى)

14 . دوره اصول (3 ج)

15 . رساله در رضاع 16 . رساله

ص: 268

در متنجّس 17 . رساله در عصير عنبى 18 . رساله در حكم فقاع 19 . رسال در طهارت و نجاست اهل كتاب 20 . رساله در تحقق وطن شرعى 21 . كتاب الصلاة 22 . كتاب الحج 23 . كتاب الاجارة 24 . رساله در عموم حجية البينّة 25 . رساله در اعتبار قول عدل واحد 26 . رساله در قول ذى اليد 27 . رساله در حديث لاتعاد 28 . حاشيه بر شرح تجريد 29 . حاشيه بر شرح منظومه (تا بحث جواهر و اعراض)

30 . رساله در علم جفر معظم له، پس از عمرى 78 ساله در روز جمعه 9 ربيع الثانى 1420 ق (اوّل مرداد 1378 ش) بدرود حيات گفت و پيكرش در روز شنبه 10 ربيع الثانى، پس از تشييع و

نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى، در قبرستان شيخان قم به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 8 ، ص 168 - 171 )

رضوى 1345 - 1423 ق

آقاى حاج سيدسعيد اختر رضوى، يكى از مبلغين اسلام و تشيع در قاره آفريقا و دانشمندى متعهد و دردآشنا و مسؤول بود.

فقيد سعيد در اول ماه رجب 1345 ق، در يكى از روستاهاى منطقه «بيهار» در شرقِ هند زاده شد. پدرش عالم طبيب حاج سيدابوالحسن رضوى (1309 - 1394 ق) يكى از روحانيان معروف و خوش فكر منطقه بود كه چند مدرسه را در شهر عظيم آباد اداره مى كرد و به وظايف روحانى خويش هم مى پرداخت. سيدسعيد اختر، نخست تحصيلات مقدماتى را نزد پدرش آموخت و پس از چندى در سال 1360 ق، به مدرسه جامع العلوم جواديه در بنارس رفت و تا

ص: 269

سال 1365 ق در آن جا اقامت گزيد و سطوح عاليه و زبان هاى اردو، انگليسى و فارسى را هم آموخت و درجه فخرالافاضل را دريافت كرد. استادانش در اين زمان آقايان: پدرش (حاشيه، مختصر، شرايع)، شيخ محمدمصطفى جوهر (باب حاديعشر و مقامات حريرى)، سيدظفر حسن رضوى (معالم، شرح لمعه، رياض، قوانين، رسائل، نهج البلاغه و اصول كافى)، و سيدمحمّد رضى زنكى پورى (شرح تجريد، شرح هداية الحكمة و عماد الاسلام) بودند، او در اين مدت اغلب مدارك رسمى دولتى را از دانشگاه عليگره اخذ كرد و زبان هاى هفتگانه: عربى، فارسى، انگليسى، اردو، هندى، گجراتى، سواحيلى را به خوبى فراگرفت. آن گاه به تبليغ دين و مذهب اهل بيت عليهم السلام در بنارس و حسين كنج پرداخت و در شهر حسين كنج ساكن شد و مسجد جامع آن را بنياد نهاد و در انجمن ترقى اردو به فعاليت پرداخت و در كوپال بور، متولى اوقاف مسجد و حسينيه شهر بود و زمين هاى موقوفه را كه دولت هند به تصرف خود درآورده بود، با تلاش فراوان از چنگ دولت خارج كرد و به وقف برگرداند .

در سال 1381 ق، به تانزانيا رفت و در مدت 7 سال به تبليغ تشيع - كه در آن زمان اسمى و رسمى از آن در آن كشور به چشم نمى خورد - پرداخت و با قدمى استوار، به نشر معارف اهل بيت عليهم السلام اقدام كرد و از همه مخالفت ها و مانع تراشى ها نهراسيدو يك تنه و مردانه در منابر و مساجد خويش، نام اهل بيت عليهم السلام را زنده گردانيده و با تشكيل جلسات و نامه نگارى هاى فراوان با علماى شيعه

ص: 270

در ساير مناطق آفريقا، آنان را به تشكيل يك موسسه فراگير و هيأت تبليغى، تشويق كرد تا آن كه در سال 1384 ق، در كنگره خوجه اثناعشريه آفريقا تشكيل اين مؤسسه تصويب شد و در سال 1387 ق، در ادارات دولتى تانزانيا، مؤسسه «بلال مسلم ميشن» به تصويب رسيدو از آن پس اين مؤسسه فخيم و ارزشمند در ساير كشورهاى آفريقايى مانند: كنيا، نيجريه، غنا، موزامبيك، ماداگارسكار و جزاير ترى نى داد به تصويب رسيدو شمار فعاليت هايش افزايش يافت و موفق شد بيش از پنجاه هزار نفر را به مذهب تشيع رهنمون سازد و حدود 200 كتاب (از جمله تفسير الميزان و الغدير) را به زبان هاى گوناگون منتشر نمايد و دها مسجد، مدرسه، كتابخانه، حوزه علميه، مهد كودك، خانه هاى مسكونى و درمانگاه بنا نهاد و مجلات انگليسى و سواحيلى را چاپ و نشر نمايد .

آن مرد بزرگ، عمرش را يكسره به تحقيق و تأليف و تبليغ گذرانيد و در هند و آفريقا، فعاليت هاى نمايانى نمود و يادگارهاى ارزشمند از خود به جاى نهاد. وى عضو هيأت امناى «رابطة اهل البيت الاسلامية» در لندن، «بلال مسلم ميشن» در آفريقا و «مجمع جهانى اهل بيت» در ايران بود و از تمام مراجع تقليد گذشته و حال قم و نجف اشرف، اجازه حسبيه داشت و در راه تبليغ دين به اكثر كشورهاى آسيا، اروپا، آمريكا و آفريقا سفر كرد و آرام و قرار نداشت. از او بيش از 40 تأليف به زبان هاى انگليسى و سواحيلى بر جاى مانده و به زبان هاى ديگر نيز ترجمه شده است كه برخى از آن ها عبارت اند از :

1 . رسائل (البداء، التقية، مسألة

ص: 271

تحريف القرآن)

2 . الحجاب 3 . الاسلام 4 . معنى التشيع و بدئه 5 . كشف فتنة الوهابية 6 . فرق الشيعة 7 . مصونية القرآن عن التحريف 8 . محمد صلى الله عليه وآله وسلم هو آخر الانبياء 9 . يوم القيامة 10 . النظام العائلى فى الاسلام 11 . منشور الحقوق (شرح رساله حقوق امام سجاد عليه السلام)

12 . حرمة لحم الخنزير 13 . مبادى دروس الاسلام 14 . مالابدّ منه للمسلم ان يعرف و يعتقد 15 . ماهى الحاجة الى الدين 16 . ترجمه تفسير الميزان (انگليسى)

17 . اله الاسلام 18 . العدل الالهى 19 . النبى الاقدس و النبوة 20 . الامامة او، پس از 43 سال اقامت در تانزانيا و در 78 سالگى، در روز پنجشنبه 30 خرداد 1381 ش (8 ربيع الثانى 1423 ق) در دارالسلام درگذشت و پيكر پاكش در روز دهم ربيع الثانى، پس از تشييع باشكوه و نماز فرزندش حجةالاسلام و المسلمين سيدمحمد رضوى، در قبرستان شيعيان به خاك سپرده شد.

رضوى 1344 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ محمدامين رضوى، يكى از علماى اروميه به شمار مى رفت. فقيد سعيد در دوم شعبان المعظم 1344 ق در بخش «سُلدوز» - از توابع اروميه - زاده شد. پدرش شيخ عباسقلى رضوى از دانش آموختگان نجف و جدّش حجةالاسلام شيخ رضا قلى از شاگردان آيت اللَّه ميرزا احمد تبريزى - محشى شرح لمعه - و آيت اللَّه شيخ محمّدحسن مجتهدارموى، و متبحر در ادبيات، هيأت و تقويم و زيج شناسى، و مطلع از فقه و اصول و رياضيات بوده است .

فقيد سعيد در پانزده سالگى (1359 ق) به تحصيل ادبيات نزد پدرش

ص: 272

پرداخت و در 1361 ق به حوزه علميه قم آمد و در درس هاى سطوح اساتيد وقت و پس از آن در درس فقه و اصول آيت اللَّه بروجردى و درس فلسفه (اسفار و شرح منظومه) علامه طباطبايى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در 1372 ق به اروميه باز آمد و به خدمات دينى، مانند وعظ و تبليغ، تأليف، تفسير قرآن و تدريس پرداخت و تا سال 1390 ق به طول انجاميد. در اين سال به تهران مهاجرت كرد و به ادامه تأليفات خويش و تبليغ دين پرداخت .

وى، عالمى با خُلق و خوى خوش، متواضع و ساده زيست و قانع بود كه در كتاب هايش در پى حل مشكلات فكرى نسل جوان بود .

برخى از كتاب هاى وى عبارت اند از:

1 . آغاز و انجام جهان 2 . تجسم عمل يا تبدل نيرو به ماده 3 . ساختمان آينده انسان 4 . پيدايش انسان 5 . حل شبهه آكل و مأكول آن مرحوم، در 77 سالگى در روز دوشنبه 17 ارديبهشت 1380 ش (13 صفر 1422 ق) بدرود حيات گفت و پيكرش را در روز سه شنبه به قم انتقال داده و پس از تشييع شايسته و به خاك سپرده شد .

رفيعى 1335 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ محمدباقر رفيعى كرهرودى، امام جمعه شهر رى و يكى از فضلاى حوزه علميه قم بود.

فقيد بزرگوار در 20 شعبان المعظم 1335 ق (1295 ش) در كَرَهرود اراك به دنيا آمد و پدرش حاج على اكبر كرهرودى از بزرگان و خيرين منطقه بود. وى پس از كودكى، در مدرسه حاج محمدابراهيم اراك ادبيات و سطوح عاليه را نزد اساتيدى

ص: 273

چون حضرات آيات : شيخ محمد سلطان العلماء (رسائل و مكاسب ) ، آقا سيدمحسن غروى اراكى (كفايه)، آقا سيدكاظم گلپايگانى (شرح منظومه) فراگرفت .

سپس در سال 1355 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و اندكى (9 ماه) در درس آيت اللَّه العظمى حائرى و پس از درگذشت استاد، به درس هاى فقه و اصول آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوهكمرى و درس اسفار حضرت امام خمينى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. با ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم در سال 1364 (1324 ش) به درس هاى معظم له حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. سپس به تبليغ دين و ترويج مذهب پرداخت و در اين راستا زمانى چند به دستور آيت اللَّه العظمى گلپايگانى در شهرهاى آشتيان، ماهشهر، مسجد سليمان و شهررى سكونت گزيد و زندگى خود را به اقامه جماعت و تفسير قرآن و بيان احكام شرع و مبارزه با مفاسد رژيم پهلوى سپرى ساخت و در اين راه متحمل اذيت هاى گوناگون شد تا آن جا كه ساواك وى را از مسجد سليمان اخراج كرد و به قم فرستاد .

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به حكم حضرت امام به سمت امامت جمعه و مديريت حوزه علميه شهررى برگزيده شد و تا زمانى كه از نعمت سلامتى و توانايى برخوردار بود، به گره گشايى از كار مردم و تدريس و تربيت شاگردان (در مدرسه برهانيه ) اقامه جمعه و جماعت (در مسجد جامع حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام) مى پرداخت .

از آثار وى : تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه حجت را مى توان نام برد .

وى ، در روز سه شنبه 13 آذر 1380 ش

ص: 274

(18 رمضان 1422 ق) در 85 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز حجةالاسلام درّى نجف آبادى بر آن ، در حرم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 158 )

روحانى 1343 - 1421 ق

آقاى حاج سيدمهدى حسينى روحانى، يكى از ثمرات گرانقدر حوزه علميه قم بود .

معظم له در 23 ذى الحجة 1343 ق (1303 ش ) ، در شهر مقدس قم زاده شد . پدرش آيت اللَّه حاج سيدابوالحسن روحانى (1309 - 6 ذى القعدة 1382 ق) از شاگردان آيات عظام : سيدابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى ، و او فرزند آيت اللَّه حاج سيدصادق قمى (1255 - 5 ربيع الاول 1338 ق) - مرجع و فقيه متنفّذ و رييس مُطاع و حاكم شرع مطلق قم - از شاگردان آيات عظام : شيخ انصارى و ميرزاى شيرازى و بيش از همه شاگرد ميرزا حبيب اللَّه رشتى ، و صاحب «كتاب الزكاة» - بوده است . و از سوى مادر، به آيت اللَّه العظمى ميرزاى قمى صاحب قوانين نَسَب مى برد . والده ماجده اش ، دختر آيت اللَّه سيدفخرالدين قمى (1281 - 1363 ق ) - شيخ العلماى قم و نوه ميرزاى قمى - بوده است.

فقيد سعيد، پس از دوران كودكى و نوجوانى، در اوج استبداد رضاشاهى - كه كيان حوزه هاى علميه در خطر بود و كمتر كسى به علوم دينى رغبت مى كرد - به فراگيرى دانش دينى روى آورد و در محضر پدرش، مقدمات را فراگرفت. سپس در محضر آيت اللَّه شيخ عبدالرزق قايينى، از سيوطى تا شرح

ص: 275

لمعه را به خوبى آموخت و در اين ميان، از درس هاى آيت اللَّه سيدمرتضى علوى فريدنى و آيت اللَّه شيخ جعفر صبورى قمى هم بهره هاى فراوان برد. در 19 سالگى (سال 1362 ق) به نجف اشرف مهاجرت كرد و بخش عمده سطوح عاليه را از حضرات آيات: ميرزا حسن يزدى (رسائل)، سيديحيى مدرسى يزدى (مكاسب) و ميرزا باقر زنجانى (كفايه) فراگرفت و در بازگشت به قم (1370 ق)، قسمت هاى برجاى مانده رسائل (برائت و اشتغال) و مكاسب را از حضرت امام خمينى آموخت و مورد علاقه فراوان ايشان قرار گرفت. با ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم ، در سال 1365 ق (1325 ش) به درس فقه و اصول معظم له حاضر شد و علاوه بر آن، درس هاى آيات عظام: سيدمحمد حجت كوهكمرى، سيدمحمد محقق داماد، سيداحمد خوانسارى و علامه سيدمحمدحسين طباطبايى را ساليان فراوان، درك كرد و از فيض آنان بهره بسيار برد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. وى علاوه بر تحصيل، به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه و اصول نيز پرداخت و بيش از پنجاه سال، به مباحثه فقه و حديث و تفسير با آيات معظم: احمدى ميانجى، پايانى اردبيلى، شبيرى زنجانى، آذرى قمى، و گاه با شهيد بهشتى، سيدموسى صدر و موسوى اردبيلى اشتغال داشت .

معظم له، در كنار مطالعات رايج حوزه هاى علميه - فقه و اصول - به تحقيق در تفسير، حديث، تاريخ، كلام و مذاهب اسلامى پرداخت و يكى از صاحب نظران برجسته علوم اسلامى در حوزه علميه قم به شمار مى رفت. وى با مقارنه و تطبيق كتاب هاى آسمانى (تورات و انجيل) با قرآن مجيد، نقاط اشتراك و افتراق آن ها را

ص: 276

با قرآن روشن ساخت و يادداشت هاى بسيار در شناخت فرقه هاى گوناگون اسلامى فراهم آورد. وى و گروهى از دوستانش نخستين كسانى بودند كه در حوزه علميه قم كار گروهى را بنياد نهادند و جلسات بررسى ماركسيسم و اصول ديالكتيك را تشكيل دادند و بازده انديشه ها و بحث هاى خويش را در اختيار ديگران قرار مى دادند. آنان نوشتارها و تأليفاتشان را در اختيار يكديگر قرار مى دادند و نظرات اصلاحى هم ديگر را به كار مى بردند. آنان با يارى و همفكرى يكديگر، شالوده «جامعه مدرسين حوزه علميه قم» را پى افكندند كه در جريان انجمن هاى ايالتى و ولايتى و پس از آن و در طول تاريخ مبارزات مردم مسلمان ايران به رهبرى امام خمينى، نقش حساس و بنيادين خود را ايفا كرد و در گسترش پيام مرجعيت و روحانيت در گوشه و كنار كشور شركت مستقيم داشت، كه نام آيت اللَّه روحانى، در تمام اعلاميه هاى ضد رژيم - و از جمله اعلاميه تاريخى خلع شاه از سلطنت - ديده مى شود. معظم له، پس از پيروزى انقلاب اسلامى، در جهت تقويت و حمايت از نظام از هيچ كوششى فروگذار نكرد و سه بار به عنوان نماينده مردم استان هاى مركزى و قم، در مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد و در جنگ تحميلى عراق عليه ايران، فرزند برومندش ثقةالاسلام سيدعلى روحانى راتقديم كاروان شهداى انقلاب اسلامى نمود. او در عين حال، فقيهى دلسوز به حال جامعه و عالمى عامل به دستورات دين بود. از بام تا شام، درِ خانه اش - كه يادگار بيت يكصد ساله فقاهت و مرجعيت و رياست عامه قم بود - به روى همگان باز بود و با صبر و

ص: 277

حوصله تمام، به مشكلات مردم رسيدگى مى كرد و بسيارى از خانواده هاى نيازمند را تحت سرپرستى و عنايت خود قرار داده بود. وى با اخلاق خوش و زبان ملايمش مرهمى بود بر زخم دل هاى رنجديده، او در ميان مردم قم - به دليل سابقه خانوادگى و زهد و تقوا و ويژگى هاى ممتاز خود - جايگاهى والا داشت و مسجدش - كه هر سه وعده صبح و ظهر و شب اقامه جماعت مى كرد - محل اجتماع مردم متدين بود. زندگى اش بسيار ساده و نشانه هاى بى اعتنايى به زخارف دنيوى از آن نمايان بود و به حق مى توان گفت: رفتار و كردارش و زندگى اش، يادآور زندگى پيشوايان دين و ائمه طاهرين عليهم السلام بود .

تأليفات معظم له عبارت اند از :

1 . بحوث مع اهل السنة و السلفية 2 . فرقة السلفية و تطوراتها فى التاريخ (در كنفرانس علوم انسانى در ژاپن به عربى و انگليسى به چاپ رسيد)

3 . الوتر ثلاث ركعات (همراه با نظرات آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى)

4 . احاديث اهل البيت عليهم السلام عن طريق اهل السنة (با همكارى آيت اللَّه احمدى ميانجى، چند جلد)

5 . مجموعه مقالات (در مجلات مكتب اسلام، نور علم)

اين مقالات در يادنامه اش بنام «عالم ربانى» به چاپ رسيده است.

و كتاب هاى غيرچاپى اش هم عبارت اند از:

6 . حاشيه بر تفسير جوامع الجامع 7 . تفسير سوره حمد 8 . تفسير سوره فجر 9 . تاريخ فرق و مذاهب اسلامى (2 ج)

10 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه محقق داماد آن فقيه پارسا، پس از پشت سر نهادن يك دوره بيمارى - و پس از زمان كوتاهى از درگذشت

ص: 278

برادرش حجةالاسلام حاج سيدهادى روحانى و يار وفادار و دوست گرانقدرش آيت اللَّه احمدى ميانجى - در 77 سالگى، در روز پنجشنبه 3 آذر 1379 (26 شعبان المعظم 1421 ق) چشم از جهان فروبست و به اجداد طاهرينش پيوست. با اعلام خبر وفاتش، از سوى مراجع تقليد و مقام معظم رهبرى پيام هاى تسليت صادر شد و پيكر پاكش در صبح جمعه 27 شعبان، با حضور هزاران نفر تشييع و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در كنار دوست ديرين خويش آيت اللَّه احمدى ميانجى به خاك سپرده شد.

روحانى 1338 - 1418 ق

آقاى حاج سيد محمد حسينى روحانى، يكى از بزرگان مراجع تقليد معاصر به شمار مى رفت .

معظم له در 22 شعبان المعظم 1338 ق (21 ارديبهشت 1299 ش) در قم زاده شد .

پدرش ، آيت اللَّه حاج ميرزا محمود روحانى (1307 - 18 شعبان 1381 ق) از علماى مشهور قم و از شاگردان آيات عظام : حائرى يزدى، حاج آقا حسين قمى ، ميرزاى نايينى و سيدابوالحسن اصفهانى و او فرزند آيت اللَّه سيدصادق قمى (1255 - 1338 ق) مرجع و فقيه متنفّذ قم و صاحب مسجد و مدرسه معروف «حاج سيدصادق» بوده است .

فقيد سعيد، پس از رُشد و فراگيرى قرآن و سواد فارسى به تحصيل علوم دينى روى آورد و در محضر اساتيد وقت ادبيات و سطوح را آموخت ( از جمله شرح لمعه را نزد آيت اللَّه مرعشى نجفى فراگرفت) و پس از آن، در سال 1355 ق به عراق رفت و در كربلا اقامت گزيد و سطوح عاليه را از اساتيد فن هم چون آيت اللَّه سيدمحمدهادى ميلانى، بياموخت.

ص: 279

در سال 1357 ق، به نجف اشرف مهاجرت كرد و ساليان فراوان در درس هاى فقه و اصول آيات عظام: شيخ محمد حسين غروى اصفهانى، شيخ محمد كاظم شيرازى، شيخ محمدعلى كاظمى خراسانى، شيخ محمدرضا آل ياسين، سيدابوالحسن اصفهانى و از همه بيشتر در دروس آيت اللَّه سيدابوالقاسم موسوى خويى حاضر شد و بهرهاى فراوان برد و در شمار يكى از معروف ترين فضلا و مدرسين نجف، در آمد. وى هم زمان با تحصيل، به تدريس سطوح عاليه و تقرير درس اساتيدش براى گروهى ديگر پرداخت و حلقه درسى اش، يكى از پرجمعيت ترين درس هاى رسائل و مكاسب و كفايه حوزه نجف به شمار مى رفت . معظم له در كمتر از 40 سالگى به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت و گروهى بسيار به درس هاى وى حاضر شدند .

برخى از شاگردانش ، در نجف اشرف عباتند از حضرات آيات : شهيد سيد محمدباقر صدر ، شهيد سيدعبدالصاحب حكيم، شيخ محمدمهدى شمس الدين ، سيدمحمدحسين فضل اللَّه، سيدمحمدجواد فضل اللَّه ، سيدمحيى الدين غريفى ، سيدابراهي حجازى، شيخ محمدصادق جعفرى ، شيخ محمدرضا جعفرى ، سيدمرتضى نجومى كرمانشاهى، شهيد حاج شيخ احمد انصارى قمى ، حاج شيخ محمود انصارى قمى، سيدعلى مكّى، شيخ عباس بيرجندى ، سيدجمال الدين موسوى، شيخ يحيى فلسفى دارابى، و سيدمحمّد يثربى كاشانى .

آيت اللَّه روحانى ، پس از 40 سال اقامت در نجف بر اثر فشار دولت جاير و ستمگر عراق، در سال 1398 ق به زادگاهش بازگشت و به تدريس و تأليف و تربيت شاگردان پرداخت و پس از درگذشت مراجع عظام تقليد ، به عنوان يكى از مراجع تقليد مطرح شد و گروهى از شيعيان جهان، تقليد وى

ص: 280

را پذيرفتند و كتاب هاى فتوايى اش به چاپ رسيد .

برخى از تأليفات معظم له عبارت اند از :

1 . شرح عروة الوثقى : اجتهاد و تقليد ، طهارت ، خلل صلاة و بخشى از صلاة 2 . شرح مكاسب : محرمه ، بيع ، خيارات 3 . قاعده فراغ و تجاوز 4 . قاعده لاتعاد 5 . رساله در استصحاب عدم ازلى 6 . رساله در حديث من زاد 7 . رساله در تشريع 8 . حاشيه بر اجتهاد و تقليد غروى اصفهانى 9 . حاشيه بر عروة الوثقى 10 . منهاج الصالحين ( 2 ج )

11 . توضيح المسائل 12 . مناسك حج 13 . المسائل المنتخبة 14 . اوضح المسائل ( استفتائات حج ) اين پنج كتاب اخير ، به چاپ رسيده و بقيه در دست چاپ است .

و برخى از تقريرات درس ايشان هم ، عبارت است از :

1 . منتقى الاصول ( 7 ج ) ، دوره كامل اصول به قلم : شهيد سيدعبدالصاحب حكيم - چاپ شده

2 . المرتقى الى الفقه الارقى ، كتاب هاى فقهى :

* الزكاة (3 ج) به قلم : شيخ محمدصادق جعفرى (چاپ شده)

* مكاسب محرمه و بيع به قلم : شيخ محمدصادق جعفرى * خيارات (2 ج) به قلم : شهيد سيد عبدالصاحب حكيم (چاپ شده)

* كتاب الحج (2 ج) به قلم : سيد عبدالصاحب حكيم (چاپ شده)

* كتاب الخمس (1 ج) به قلم : سيدعبدالصاحب حكيم 3 . رسالة فى الجبر و الاختيار ، به قلم : شيخ عباس بيرجندى (چاپ شده)

آن فقيه بزرگ ، در سپيده دم روز جمعه

ص: 281

19 ربيع الاول 1418 ق (3 مرداد 1376 ش) در 77 سالگى چشم از جهان فرو بست و به اجداد طاهرينش پيوست و پيكر پاكش عصر روز شنبه با حضور هزاران نفر باشكوه فراوان تشييع شد و پس از نماز برادر بزرگوارش آيت اللَّه سيدصادق روحانى بر آن ، در حسينيه اش به خاك سپرده شد .

روحانى بابلى 1342 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ هادى روحانى، از علماى مشهور مازندران به شمار مى رفت. وى، سال 1342 ق (1302 ش) در روستاى كلّه بست - از توابع بابلسر - در خانواده اى متدين چشم به جهان گشود. در پنج سالگى پدرش را از دست داد و در هفت سالگى، خواندن و نوشتن را بياموخت و پس از گذرانيدن دوره ابتدايى، بر اثر فشار زندگى از ادامه تحصيل بازماند و در كار كشاورزى، به كمك مادرش شتافت. در 18 سالگى (1360 ق) هم زمان با سرنگونى رضاخان پهلوى و رونق دوباره حوزه هاى علميه، به تحصيل علوم دينى در شهرستان بابل پرداخت. سپس در 1363 ق (1323 ش) به حوزه علميه قم آمد و مدتى اقامت گزيد و در سال 1325 ش به مشهد مقدس رفت و ادبيات و سطوح را نزد حضرات آيات: ميرزا محمدتقى اديب نيشابورى، حاج سيداحمد مدرس يزدى و ميرزا جواد آقا تهرانى در مدت چهارسال آموخت. در سال 1369 ق (1329 ش) به حوزه علميه قم بازگشت و پس از طى سطوح عاليه در محضر آيات: سلطانى طباطبايى و منتظرى، به فراگيرى خارج فقه و اصول و فلسفه در محضر آيات عظام: بروجردى، امام خمينى، مرعشى نجفى و علامه طباطبايى پرداخت. در سال 1383 ق (1343 ش) به زادگاهش بازگشت

ص: 282

و به تأليف و تدريس سطوح عاليه و اقامه جماعت اشتغال جُست و هم زمان به مبارزه عليه رژيم ستمشاهى و هدايت افكار مردم و پشتيبانى از نهضت امام خمينى پرداخت و هماره آتش قيام را شعله ور نگاه داشت تا اين كه در سال 1357 ش دستگير و به تهران منتقل شد كه با تحصّن و اعتراض علما و مردم بابل، به زودى آزاد گرديد.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به نمايندگى امام خمينى و امامت جمعه بابل منصوب و براى سه دوره پياپى از سوى مردم استان مازندران به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد، كه تا پايان عمر مباركش بر اين سمَت بود. وى در سال هاى سخت جنگ تحميلى، بارها به جبهه رفت و مدت هاى بسيار در كنار رزمندگان اسلام به سر برد و بازسازى شهر سوسنگرد را برعهده گرفت (كه با كمك مردم متدين استان مازندران، اين كار را در كوتاه ترين زمان به انجام رسانيد) و به همين منظور خانه خود را فروخت و پولش را به حساب جبهه واريز كرد.

وى در مدت اقامت خويش توفيق يافت مدرسه علميه خاتم الانبيا (صدراعظم) را از نو بنياد نهد و بخشى از موقوفات آن را از دست غاصبان بدر آورد و كتابخانه معظم و باشكوهى - در كنار آن - و جامعةالزهراء - ويژه بانوان - را تأسيس نمود. او برخوردار از زندگى ساده و بى پيرايه و روحيه زهد و قناعت بود و خانه اش، همان خانه ساده وى در روستاى «كلّه بست» بود؛ بدون آن كه حتى قسمتى بر آن بيافزايد. نماز جماعت مغرب و عشا را هم در مسجد همان روستا به جاى

ص: 283

مى آورد و از انتقال خانه و مسجدش به شهر، پرهيز كرد. در مقابل منكرات و بدعت هاى دينى، سخت برمى آشفت و از حريم دين حمايت مى كرد.

برخى از تأليفات چاپ شده وى - به غير از تقريرات درس اساتيدش - عبارت اند از :

1 . نگاهى به مسأله ولايت

2 . قطره در تفسير سوره حمد

و آثار چاپ نشده اش:

3 . معاد در اسلام

4 . خانواده و تربيت فرزند در اسلام.

وى پس از عمرى خدمت به اسلام و انقلاب اسلامى، در صبح چهارشنه 21 مهرماه 1378 ش (3 رجب الخير 1420 ق) سالروز وفات حضرت امام هادى عليه السلام در 76 سالگى بدرود حيات گفت و به مواليان طاهرينش پيوست. با اعلام خبر وفاتش در استان مازندران، 3 روز عزاى عمومى اعلام و سراسر شهر بابل سياه پوش گرديد و پيكر پاكش، صبح روز جمعه 23 مهر بر روى دست هزاران نفر از علما و مردم استان تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيدجعفر كريمى در حياط مدرسه خاتم الانبيا به خاك سپرده شد.

روحانى رانكوهى 1351 - 1423 ق

آقاى حاج سيدضياء الدين روحانى رانكوهى، يكى از علماى بزرگ شهرستان رودسر به شمار بود.

فقيد سعيد در سال 1311 ش (1351 ق) زاده شد. پرش آيت اللَّه حاج سيدمحمدهادى روحانى، از شاگردان آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى و از علماى رودسر بود و نسب ايشان به سيد ابوجعفر الثائر باللَّه علوى مى رسيد . او در سال 1325 ش به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را از محضر حضرات آيات: سلطانى طباطبايى، شهيد صدوقى و جعفر سبحانى بياموخت و پس از آن به درس هاى خارج آيات عظام: بروجردى،

ص: 284

سيداحمد خوانسارى، محقق داماد، گلپايگانى، امام خمينى، شريعتمدارى، منتظرى، آملى و مرعشى نجفى حاضر شد و بهره فراوانى از فقه و اصول برد. پس از وفات آيت اللَّه بروجردى (1340 ش) به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى آيات عظام: خويى، شاهرودى و سيدعبدالهادى شيرازى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در سال 1342 ش به زادگاهش بازگشت و به دنبال اصرار بسيار مردم شهرش، و مصادف شدن با درگذشت پدرش، در آن جا ماندگار شد و به فعاليت هاى دينى و علمى و تبليغى فراوان پرداخت. تبليغ، تأليف، تدريس، مبارزه با فرقه ضاله و چپى ها و توده اى ها از كارهاى وى بود.

او از آيات عظام: سيدمحمود شاهرودى و ميرزا هاشم آملى اجازه اجتهاد و از آيات عظام: امام خمينى، گلپايگانى، ميلانى، حكيم و خويى اجازه تصدى امور حسبيه داشت. او در قم از بنيانگذاران مجله «كتب تشيع» و همكاران مجله «مكتب اسلام» بود و مقالات فراوان در آن ها نگاشت. در زادگاهش، در تأسيس و تجديد بناى مساجدى چند و دارالقرآن ولى عصر عليه السلام شركت داشت .

تأليفات چاپى اش عبارت اند از:

1 . اسلام و مسيحيت (ترجمه، از سيدقطب)

2 . فرويد و فرويديسم (ترجمه، سيدقطب)

3 . فريب خوردگان: مزدوران استعمار در لباس مذهب 4 . معجره جاويدان - درباره اعجاز علمى قرآن - 5 . مجموعه مقالات در مجلات: مكتب اسلام و مكتب تشيع

و كتاب هاى غيرچاپى اش هم عبارت اند از:

6 . ترجمه «على وليد الكعبة» - از علامه اردوبادى -

7 . چهار بانوى بزرگ 8 . ديوان اشعار و مراثى 9 . تاريخ ائمه اطهار 10 . اصول

ص: 285

اعتقادات 11 . امامت و ولايت 12 . كتاب القضاء 13 . تقريرات درس اساتيد قم و نجف 14 . تفسير بعضى از سوره هاى قرآن آن عالم بزرگ، در 70 سالگى در روز چهارشنبه 28 فروردين 1381 ش (4 صفر الخير 1423 ق) در زادگاهش درگذشت و پس از تشييع باشكوه ونماز فرزندش بر او، در آستانه مباركه جدّش: امامزاده سيدابوجعفر ابيض در قريه ميانده چابكسر، مدفون شد .

روحانى كرمانى 1344 - 1413 ق

آقاى حاج شيخ محمد روحانى كرمانى در سال 1344 ق / 1304 ش در كرمان ديده به جهان گشود .

در محضر علماى كرمان از جمله آيت اللَّه حاج شيخ على اصغر صالحى كرمانى مقدمات و سطوح را فراگرفت. سپس براى تكميل سطح به حوزه علميه قم شتافت و در درس آيت اللَّه بروجردى و امام خمينى شركت جُست. سپس رهسپار حوزه نجف گرديد و در آن جا نيز از محضر آيات عظام سيدعبدالهادى شيرازى و سيدمحسن حكيم توشه ها بر گرفت. سپس براى ارشاد و راهنمايى مردم به سرزمين خود بازگشت و به تدريس علوم اسلامى، امامت جماعت (در مسجد «خواجه خضر» ) پرورش شاگردان، تصنيف و تأليف، راهبرى فكرى مردم و حلّ مشكلات مادّى و معنوى آنان دست يازيد .

ايشان علاوه بر تدريس خارج فقه و اصول، به تأليف و تصنيف پرداخت و آثارى چون حاشيه عروة الوثقى، كتابى در علم اصول و چند كتاب فقهى از او بر جاى ماند .

اين عالم فرزانه در روز 13 شعبان المعظم 1413 ق (10 بهمن ماه 1371 ش) پس از يك بيمارى بدرود حيات گفت و در جوار مهديه كرمان به خاك سپرده شد .

روحانى نجفى 1350 - 1415 ق

آقاى ميرزا

ص: 286

على آقا روحانى در سال 1350 ق / 1310 ش در خانواده اى سختكوش، متدين و پايبند به شعائر دينى در نجف آباد به دنيا آمد. پس از تحصيلات ابتدايى در دوازده سالگى به آموختن علوم دينى روى آورد و پس از يك سال و نيم به حوزه علميه اصفهان شتافت و در مدرسه جدّه سكونت گزيد. سپس در شانزده سالگى رهسپار حوزه نجف اشرف شد و در محضر اساتيد فن - از جمله درس كفايه آيت اللَّه حاج سيدمرتضى فيروز آبادى صاحب «عناية الاصول» - حاضر شد و بهره ها برد. هم چنين به درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: حكيم، شاهرودى، سيدعبدالهادى شيرازى و سيدابوالقاسم خويى رفت و تو شه ها بر گرفت. اين تلاش بيش از سى سال از عمر با بركتش را تشكيل داد. وى در خلال اين مدت به تدريس فقه و اصول و تأليف و تصنيف پرداخت و از اساتيد خويش اجازه اجتهاد دريافت داشت. در سال 1400 ق (1359 ش) به قم كوچيد و يكسره به تكميل مصنفات خويش پرداخت و در 64 سالگى، در تاريخ شانزده رجب الخير 1415 ق (29 آذرماه 1373) بدرود حيات گفت .

برخى از تأليفات (چاپ شده) او عبارت اند از:

1 . الفرقان فى تفسير القرآن (2 ج آن به چاپ رسيده است)

2 . فرهنگ يا علم و دانش 3 . معارف اسلامى 4 . اصول اسلام 5 . ترجمه اجوبة موسى جار اللَّه سيدشرف الدين 6 . الوصول الى مناقب آل الرسول (2 ج آن به چاپ رسيده)

7 . خلفاء راشدين (4 ج)

8 . الامام الحسن و المناوئون

تأليفات چاپ

ص: 287

نشده او نيز عبارت اند از:

9 . الفرقان فى تفسير القرآن (20 ج)

10 - 12 . تعليقه بر شرح لمعه، رسائل و مكاسب (كه برخى از آن ها در چاپ كلانتر لحاظ شده است)

13 . تنقيح المقال در شرح «وسيلة النجاة» - باب طهارت - (3ج)

14 . ترجمه و تفسير مختصر قرآن مجيد 15 . اعجاز القرآن 16 . كشف الاسرار (تطبيق دانش جديد با آيات قرآنى) 16 . عبقرية الامام على عليه السلام 17 . المواهب فى ايمان ابى طالب 18 . الامام على فى صفين 19 . العقيلة الهاشمية 20 . السقيفة 21 . السيرة الامويةث 22 . الارهاب فى اتباع محمد بن عبدالوهاب 23 . روش خوشبختى 24 . عرفان و فلسفه 25 . شذرات الذهب (حاوى 2000 حديث مسند و صحيح به حروف الفبا)

26 . عقايد الشيعة الامامية 27 . قبسات فى علم الاصول 28 . يك بحث از موادّ صُلبه (ردّ بر مادى گرايان).

روضاتى 1347 - 1422 ق

آقاى حاج سيداحمد روضاتى اصفهانى، يكى از علماى تهران به شمار بود.

فقيد سعيد در 7 رجب 1347 ق، در اصفهان زاده شد. وى، فرزند آيت اللَّه حاج سيدمحمدباقر، فرزند آيت اللَّه آقا ميرزا جلال الدين، فرزند آيت اللَّه آقا سيدمحمد مسيح، فرزند علامه فقيه رجالى آيت اللَّه حاج سيدمحمدباقر موسوى خوانسارى اصفهانى (م 1313 ق) صاحب روضات الجنات بوده است.

آن مرحوم پس از تحصيلات علوم جديد، به فراگيرى علوم دينى روى آورد . نخست مقدمات و سطوح را در زادگاهش فراگرفت و در سال 1367 ق، به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و كفايةالاصول را نزد حضرات آيات: مرعشى نجفى و شيخ مرتضى حائرى آموخت.

ص: 288

سپس به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: آقاى بروجردى، صدر الدين صدر، سيدمحمدتقى خوانسارى و حجت كوهكمرى حاضر شد و مبانى علماش را استوار ساخت و هم زمان شرح تجريد و شوارق را نزد آيت اللَّه حاج سيداحمد خوانسارى آموخت و اين همه 10 سال به طول انجاميد.

در سال 1377 ق، به زادگاهش بازگشت و به تأليف، تدريس، اقامه جماعت و ساير خدمات دينى پرداخت. او در مدرسه صدر به تدريس سطوح (شرح لمعه و معالم و مكاسب)، اقامه نماز در مساجد اجداد خويش (مسجد بادران و مسجد خيابان) و تحقيقات علمى اشتغال داشت، تا آن كه در سال 1387 ق به تهران آمد و در مسجد «الرحمن» - در شمال شهر - به خدمات دينى پرداخت . او داراى اجازات متعدد روايى و حسبيه از اساتيدش و حضرات آيات: سيدمحسن امين ، شيخ آقا بزرگ تهرانى ، شيخ محمّدحسين كاشف الغطاء ، سيدهبةالدين شهرستانى ، ميرزا محمّدعلى شاه آبادى ، محمّدصالح علامه مازندرانى بود .

برخى از تأليفات وى عبارت اند از:

1 . گفتگوى شيعه و سنّى 2 . شيعه و ترقيات شگفت آور آنان (در روزنامه چهلستون اصفهان (ش 142 تا 155) به چاپ رسيد)

3 . فلسفه روزه يا بهترين تهذيب اخلاق در اسلام 4 . تحقيق «مناهج المعارف» نوشته سيدميرابوالقاسم خوانسارى (و مقدمه مفصل بر آن، در شرح حال خاندان روضاتى)

5 . تحقيق «زواهرالجواهر فى نوادر الزواجر» 6 . تحقيق «ميزان الانساب» ميرزا محمد هاشم چهاسوقى اصفهانى 7 . تحقيق «النهرية» (مجموعه چهار رساله فقهى) 8 . تحقيق «فوايد منطقى» نوشته ابواسحاق اسفرايينى 9 . مقدمه بر كتاب هاى حاشيه

ص: 289

فاضل جواد بر قوانين، رسائل شيخ انصارى، سفينة البحار محدث قمى 10 . نداى شيعه (مجموعه رساله هاى قيام امام حسين، شخصيت حضرت زهرا عليها السلام، چرا بايد مسلمان باشيم؟، چرا بايد شيعه باشيم)

11 . تحقيق «نفحات الروضات» 12 . تحقيق «طبقات الاجازات» سيدحسن صدر 13 . تحقيق «مناقب الفضلاء» امير محمدحسين خاتون آبادى 14 . تحقيق «علماء الاسرة» سيدمحمدباقر خوانسارى 15 . تحقيق «وجه تسمية المفيد بالفيد» ملا اسماعيل خاجويى

و آثار چاپ نشده اش عبارت اند از:

1 . السبيل المسلوك فى اللباس المشكوك (تقرير درس آقاى بروجردى)

2 . رسالة فى العدالة 3 . سير علم الاصول فى مختلف العصور 4 . موقظ الاعلام فى تراجم الاسرة و الاقوام (3 ج)

5 . سيرة صاحب الروضات و حياتة العلمى 6 . الفوائد الئمينة (2 ج، كشكول)

7 . پاسخ پرسش ها (3 ج)

8 . المشايخ و الاساتذة 9 . محاسن الاجازات فى سلسلة الروايات 10 . مغانم الفضول فى شرح معالم الاصول 11 . صوفى بازى (2 ج)

12 . گمراهان باب و بها 13 . ترجمه مسكّن الفؤاد نوشته شهيد ثانى 14 . الوجوه الكشرة فى ترجمة ابن العشرة 15 . فرهنگ منظوم يا شرح نصاب 16 . ترجمه سوره حمد از تفسير تبيان 17 . ماجراى ريش و سبيل (در حرمت ريش تراشى)

18 . فلسفه نماز 19 . مستدرك روضات الجنات (كه مهم ترين نوشتار وى است)

20 . التحفة الاحمدية فى ترجمة زعيم السادة المرعشية (زندگى آيت اللَّه مرعشى نجفى)

سرانجام، آن عامل خدمتگزار در روز 11 جمادى الاول 1422 ق (10 مرداد 1380 ش)، در 75 سالگى بدرود حيات گفت و

ص: 290

پيكر پاكش به اصفهان انتقال داده شد و پس از تشييع، در قبرستان باغ رضوان به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 471 - 475 )

زاهدى 1335 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ زين الدين جعفر زاهدى (جورابچى) يكى از اساتيد معقول و منقول دانشگاه مشهد بود.

وى در 10 ربيع الاول 1335 ق در مشهد مقدس ديده به جهان گشود. و پس از رشد، به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات و ادبيات را از محضر اساتيدى چون: شيخ محمد تقى شاهرودى، شيخ محمد كاظم دامغانى، شيخ محمد حسن اديب هروى و شيخ محمد تقى اديب نيشابورى آموخت. و دوره سطح را نزد آيات: شيخ مجتبى قزوينى و شيخ هاشم قزوينى سپرى كرد .

خارج فقه و اصول را از حضرات آيات: حاج ميرزا احمدكفايى خراسانى، سيديونس اردبيلى، ميرزا مهدى آشتيانى، شيخ محمدرضا كلباسى و سيدمحمد هادى ميلانى، و دروس حكمت و فلسفه را از حكيمانى چون: شيخ سيف اللَّه ايسى، شيخ مجتبى قزوينى و ميرزا مهدى آشتيانى استفاده نمود، و خود به تدريس و تربيت طلاب پرداخت. ايشان از سال 1337 ش در دانشكده الهيات دانشگاه مشهد به تدريس معقول و منقول اشتغال ورزيد و دانشجويان بسيارى را تربيت كرد .

معظم له از علماى بسيار موفق به دريافت اجازات علمى و روايى شد كه مى توان به اجازات حضرات آيات: سيدحسين فقيه سبزوارى، شيخ هاشم قزوينى، آقابزرگ تهرانى، سيدعلى بهبهانى ، سيدعلى مدد قايينى، سيدمحسن طباطبايى حكيم، شيخ محمّدرضا كلباسى، سيدشهاب الدين مرعشى، ميرزا حسن احقاقى ، احمد عادل خورشيد «پيشواى طريقه شاذليه»، محمود رنكوسى، شيخ ابوالعباس امرانى حسنى مغربى،

ص: 291

محمد اديب حسون «نزيل حلب» اشاره كرد.

وى از سال 1356 ق در مدرسه نواب و خيرات خان مشهد به تدريس ادبيات و فقه و اصول و تفسير و حكمت پرداخت. بارها شرح منظومه و شرح اشارات و ساير كتب عقلى را درس گفت.

آثار قلمى ايشان عبارتند از :

1 . ايضاح الاشارات، شرح منطق اشارات (4ج)

2 . خودآموز منظومه، (3 ج)

3 . روش گفتار، در فن معانى و بيان و بديع 4 . قواعد صرف و نحو، دستور زبان عربى ص 2 اعد صرف و نحو، دستور زبان عربى، 2

5 . اصول فن خطابه، در صناعت و وعظ و تبليغ 6 . تاريخ فن مناظره، در يونان و مصر و ايران 7 . مبانى فن مناظره 8 . تاريخ اديان، در چين و هند و ايران 9 . مناظرات حضرت رضا عليه السلام با علماى زرتشتى و يهودى و نصرانى 10 . روش پيشوايان، در زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام 11 . حاشية بر شرح اشارات 12 . حاشيه بر مكاسب 13 . حاشيه بر اسفار 14 . حاشيه بر شرح منظومه 15 . حاشيه بر كفايةالاصول 16 . حاشيه بر شرح فصوص الحكم. 17 . حاشيه بر رسائل 18 . حاشيه بر شرح اصول كافى (از ملا خليل قزوينى)

19 . جنگ بين الملل در معرفت غنى اول 20 . گلشن دانشوران در ترجمه دانشمندان 21 . تفسير زاهدى، در تفسير سوره هاى: يس، صافات و مؤمن 22 . اخلاق از نظر اسلام معظم له در جمادى الثانى 1419 ق برابر با مهر / 1377 ش در مشهد مقدس پيكرش در صحن امام رضا عليه السلام

ص: 292

در مجاورت قبر شيخ بهائى به خاك سپرده شد .

( با استفاده از نوشتار استاد عبدالحسين جواهر كلام )

زين الدين 1332 - 1419 ق

آقاى شيخ محمّد امين زين الدين يكى از علماى بزرگ و فقهاى مشهور نجف به شمار مى رفت. فقيد سعيد در 19 شعبان المعظم 1332 ق (1914 م) در «نهر خوز» از توابع بصره، در بيت علم و تقوا و فضيلت زاده شد. پدر بزرگوارش شيخ عبدالعزيز (م 1347 ق) از علماى بصره و نياى او شيخ زين الدين ثانى از علماى بزرگ بحرين و نخستين كسى بود كه از خانواده او، از بحرين به بصره مهاجرت كرد. نيز جدّ اعلايش شيخ زين الدين اول از علماى بحرين در زمان خود بوده است. وى ادبيات و مقدمات علوم دينى را در زادگاه خود نزد پدر و ديگران فراگرفت و پس از وفات پدرش بود كه آهنگ نجف كرد و در سال 1351 ق (18 سالگى) به حوزه علميه نجف درآمد و با تمام تلاش، در پى كسب كمالات و آموختن دانش اهل بيت عليه السلام برآمد. وى ساليان بسيار در محضر آيات عظام : سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى (7 سال)، شيخ محمّدحسين غروى اصفهانى، سيدحسين بادكوبه اى، سيدمحسن حكيم - قدس اللَّه اسرارهم - زانوى ادب به زمين زد و از آنان فقه، اصول، حكمت و كلام را بياموخت و به مرتبه رفيع و باشكوه اجتهاد دست يافت. فقيد سعيد علاوه بر تحصيل، به تدريس بسيارى از متون فقه، اصول، ادب و اخلاق و علوم لغوى و فلسفى پرداخت و بسيارى از فضلا را پرورش داد، كه برخى از آن ها عبارت اند از: حضرات آقايان: سيدمحمد مهدى حكيم، شهيد شيخ مهدى

ص: 293

سماوى، دكتر سيدمحمد بحرالعلوم، دكتر سيدمصطفى جمال الدين، سيدروُف جمال الدين، شيخ ضياءالدين زين الدين ( فرزندش ) ، نيز بزرگانى هم چون: سيدمحمد سعيد حكيم ، شيخ بشير پاكستانى و دكتر حسين على محفوظ از او اجازه نقل حديث گرفته بودند .

فقيد سعيد افزون بر تحصيل و تدريس، هر ساله براى تبليغ دين به بحرين و بصره و قطيف و احساء مى رفت و از اين رهگذر مؤمنان را ارشاد و راهنمايى مى كرد، او به ويژه در بحرين - در قريه «كرزكان» - داراى مقلّدين بسيارى بود كه در سفرهاى خويش - كه حداقل سه ماه به طول مى انجاميد - به اقامه نماز جماعت روزانه، القاء دروس و محاضرات براى جوانان، فصل خصومات و رفع دعاوى قبيله اى و از همه مهم تر به اقامه نماز جمعه مى پرداخت، كه در آن مردمان بسيارى از گوشه و كنار بحرين حاضر مى شدند. وى در آن روز، از چند ساعت پيش از اذان ظهر به مسجد مى آمد و به پاسخگويى و سخنرانى براى جوانان مى پرداخت و پس از ظهر به ايراد سخن با اسلوب رفيع ادبى مى پرداخت. سخن او - كه مشتمل بر مواعظ و نصايح برگرفته از قرآن و حديث بود - در دل شنوندگان شررى مى انگيخت و اشك را از ديدگان ايشان جارى مى ساخت. فقيد سعيد مثال مجسّم زهد و تقوا بود، از مظاهر تشخص و خودنمايى دورى مى كرد و به رعايت مكارم اخلاق پاى مى فشرد . با ضعف و پيرى اش در جلو پاى واردين، تمام قد برمى خاست و در مجلس خود از غيبت افراد جلوگيرى مى نمود. او به جوانان اهميت بسيار مى داد و براى آنان جلسات هفتگى مى گذاشت و به

ص: 294

پرسش ها و نامه هاى آنان، پاسخ مكتوب مى داد و كتابش «الى الطليعة المؤمنة» نمونه اى روشن از محبت و علاقه او به جوانان است، وى با كلامى پدرانه و نثرى احساسى - كه برخاسته از قلبى رؤف و مهربان است - به پند و اندرز جوانان برخاسته و راه درمان دردهاى آنان را نمايانده است .

او در حوزه نجف به نظم و نثر و تأليف و اخلاق و تقوى و خوش رفتارى مشهور بود و مورد احترام تمام علماى نجف . در علوم لغوى و ادبى دستى توانا داشت و شعر را خوب مى سرود و نثرش بسيار زيبا بود. در ميان اساتيد نجف، تنها او بود كه درسى در ادب براى تربيت نويسندگان و شاعران تشكيل داده بود خطّش نيكو بود و در بحث علمى جانب انصاف را رعايت مى كرد و باتمام خبرويت و مهارت در فقه و اصول، درصدد ظهور و بروز برنيامد. وى در جهت ايجاد تقريب و وحدت بين دو مدرسه اصولى و اخبارى بسيار كوشيد و از انديشه «تقريب بين مذاهب اسلامى» سخت حمايت مى كرد (كه نامه اش به شيخ احمد حسن باقورى - وزير اوقاف مصر - مشهور است ) .

او با اين كه از مطرح شدن و مرجعيت و فتوا دورى مى كرد، اما اهالى بحرين بر تقليد از وى اصرار ورزيدند و از او درخواست رساله علميه مى كردند تا بدان جا كه وى اين تقاضا را - مبنى بر اين كه از او هيچ ترويج نشود - پذيرفت، و روز به روز بر تعداد مقلّدين معظم له در بحرين و مناطق شرقى جزيرة العرب و خوزستان و جنوب عراق افزوده گشت.

برخى از

ص: 295

تأليفات آن فقيه فقيد عبارت است از:

1 . كلمة التقوى (10 ج) - رساله فتوايى ايشان كه دربرگيرنده استقصاء فروع فقهى، تعبّد محض به روايات ائمه اطهار، تقارب استنباطات با ذوق عرفى، امتزاج فروع فقهى با مسايل اخلاقى و اشاره اجمالى به دليل فتوا است

2 . حاشيه بر بر عروة الوثقى 3 . مناسك حج (تعليقه بر مناسك حج آيت اللَّه حكيم)

4 . تعليقه بر رساله صلاتيه شيخ يوسف بحرانى 5 . تعليقه بر نهاية الافكار - مخطوط -

6 . الاخلاق عند الامام الصادق عليه السلام 7 . الاسلام ينابيعه، مناهجه، غايته 8 . الى الطليعة المؤمنه - مجموعه اى از نامه هاى جوانان به او و پاسخش بدان ها - ،

9 . مع الدكتور احمد امين فى حديث المهدى و المهدوية 10 . العفاف بين السلب و الايجاب 11 . من اشعة القرآن 12 . امالى الحياة - ديوان شعر -

13 . رسالات السماء 14 . تقريرات اصول، از بحث آقا ضياء عراقى

15 . تقريرات فقه از بحث اساتيد خود

16 . المسائل المستحدثه آن فقيه بزرگ، پس از عمرى 85 ساله، در روز چهارشنبه 9 صفرالخير 1419 ق (3 تيرماه 1377 ش) در نجف اشرف بدرود زندگى گفت و پس از تشييعى باشكوه و نماز فرزندش - آقا ضياءالدين - برپيكر پاكش، در خانه خويش به خاك خُفت و عالَمى از علم و معرفت را با خود مدفون ساخت.

سامت قزوينى 1321 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ عبدالرحيم سامت، يكى از عالمان مشهور قزوين و رييس حوزه علميه آن، به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در 6 ربيع الثانى 1321 ق (1282 ش)، در قزوين، زاده

ص: 296

شد. پدرش آقاميرزا حسن قزوينى از نوادگان رفيع الدين محمد واعظ قزوينى (م 1089 ق) - صاحب «ابواب الجنان» - بود. معظم له، پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و نوجوانى، به اقتضاى شوق فطرى و سيره خانوادگى به فراگيرى علوم دينى روى آورد و پس از آموختن مقدمات و ادبيات در قزوين، نزد اساتيدى چون آيات: شيخ يحيى مفيدى (ادبيات و معالم)، سيدموسى زرآبادى، شيخ على اكبر الهيان و سيدهبة اللَّه تلاترى و ميرزا محمود رييسى، در سال 1347 ق به قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: حاج شيخ حسن نويسى، ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى ، ميرزا محمد همدانى و آيت اللَّه سيدمحمدحجت كوهكمرى فراگرفت (واين غير از اقامت چندماهه ايشان در مدرسه نيم آور اصفهان و تلمذ نزد آيات عظام: سيدمحمد نجف آبادى، سيدمهدى درچه اى و حاج آقا رحيم ارباب بود) و پس از آن؛ در 1352 ق به نجف اشرف كوچيد و در درس آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، ميرزاى نايينى، شيخ محمد كاظم شيرازى، شيخ موسى خوانسارى، ميرزا ابوالحسن مشكينى و شيخ محمدحسين غروى اصفهانى به مدت 10 سال حاضر شد و بهره هاى فراوان از دانش سرشار آنان بُرد. در سال 1362 ق با اخذ اجازات متعدد روايت و اجتهاد از استادان خويش، به زادگاهش بازگشت و بيش از نيم قرن به تدريس و تبليغ دين و اقامت جماعت و احياى مساجد و مدارس علوم دينى و رسيدگى به امور دينى مردم پرداخت. زندگى اش ساده و طبعش بلند و بنيه اش قوى و اخلاقش خوش و زبانش نرم بود. و در تمام راهپيمايى هاى پيش از انقلاب در صف مقدم، همراه

ص: 297

با ديگر علماى شهر شركت داشت و نامش هماره در ذيل اعلاميه هاى عليه رژيم ديده مى شد. در تيرماه 1378، همايش بزرگداشت ايشان در دانشگاه علوم پزشكى قزوين برگزار شد و كتابى با نام «رهپوى هدايت» در تجليل از مقام علمى اش منتشر شد .

برخى از تأليفات وى، عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى (طهارت، حج، بيع) 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا ابوالحسن مشكينى (صلاة) 3 . تقريرات درس فقه ميرزاى نايينى (خيارات) 4 . تقريرات درس فقه آقا ضياء عراقى (زكات، قضا و غصب) 5 . تقريرات درس اصول آقا ضياء عراقى (دوره كامل) 6 . تقريرات درس اصول مشكينى (قطع و ظن و برائت) آن عالم خدمتگزار دين، با عمرى قريب يكصد سال، در روز دوشنبه 25 بهمن 1378 ش (8 ذيقعدةالحرام 1420 ق) بدرود حيات گفت و با تشييعى باشكوه - كه در قزوين بى سابقه بود - پس از نماز آيت اللَّه سيدعباس ابوترابى در صحن امامزاده حسين عليه السلام به خاك سپرده شد.

سبزوارى 1328 - 1414 ق

آقاى حاج سيد عبدالاعلى موسوى سبزوارى يكى از مفاخر مراجع تقليد به شمار مى رفت .

ايشان در يكى از بهترين روزهاى سال ، 18 ذيحجة الحرام 1328 يا 1329 (ذريعه 18/281) - روز عيد سعيد غدير خم - در سبزوار ديده به جهان گشود. پدرش حجةالاسلام آقا سيدعليرضا سبزوارى، يكى از علماى مشهور به زهد و تقوا و عمويش آيت اللَّه سيد عبداللَّه برهان، صاحب كتاب «اللطمة على منكرى العصمة» (ذريعه 18/325) بود. دوران كودكى و نوجوانى را در دامان پاك پدر بزرگوار و عمويش پشت سر نهاد و مقدّمات علوم و مقدارى از فقه و

ص: 298

اصول را فراگرفت.

چهارده ساله بود (1343 ق) كه به عشق فراگيرى علوم دينى رهسپار حوزه مشهد مقدس گرديد و در محضر بزرگان زانو به زمين زد و بهره ها برد. ادبيات را نزد اديب اول علامه ميرزا عبدالجواد نيشابورى، سطوح عالى فقه و اصول را نزد آيت اللَّه شيخ محمد حسن بُرسى و حكمت و فلسفه را نزد آيت اللَّه آقا بزرگ حكيم و آيت اللَّه سيدمحمّد عصّار و تفسير را نيز در محضر آيت بزرگ حق علامه حاج شيخ حسنعلى نخودكى اصفهانى بياموخت . پس از مدّتى عشق به تحصيل در حوزه علمى نجف اشرف، چنان شررى در جانش برانگيخت كه درنگ را جايز نديد و به نجف مهاجرت نمود و در محضر پر فيض آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى، آقا ضياءالدين عراقى و شيخ محمّدحسين اصفهانى حاضر شد و مبانى فقهى و اصولى خود را تكميل نمود.

هم زمان از دروس آيت اللَّه علامه شيخ محمد جواد بلاغى، تفسير وعلوم قرآنى و كلام و مناظره و از آيت اللَّه آقا سيدحسين حكيم بادكوبه اى حكمت و فلسفه را فراگرفت.

سى و شش ساله بود (1365 ق) كه بر كرسى تدريس خارج فقه و اصول تكيه زد و پس از مدتى به عنوان يكى از برترين مدرّسان حوزه نجف و علماى طراز دوم مطرح گرديد. جلسات تدريس ايشان در فقه، اصول، تفسير، حديث، رجال و درايه دانشورانى را پروريد كه هم اكنون از مدرّسان حوزه هاى قم و نجف به شمار مى روند.

از ويژگى هاى معظم له آن بود كه از وقت خويش تمام استفاده را مى نمود و از اين رهگذر موفق به نگارش تأليفات فراوان گرديد . روزهاى درسى حوزه را به

ص: 299

تدريس فقه و اصول، و ايام تعطيلى را به تدريس حكمت و فلسفه، رجال و درايه و فقه الحديث اختصاص داده بود.

ايشان حافظ قرآن بود و هفته اى يك ختم قرآن مى كرد. به نمازهاى نافله، دعاها، ذكرها و مستحبات اهميت بسيار مى داد . متواضع، بردبار، قليل الكلام، دائم الذكر بود . از انقلاب اسلامى ايران و رهبرى آن حضرت امام خمينى كمال حمايت و پشتيبانى را نمود و چند بار درس خويش را براى حمايت از نهضت و توجه حوزه علميه نجف به وقايع ايران تعطيل نمود و به هنگام همه پرسى نظام جمهورى اسلامى پيامى مبنى بر حمايت از آن صادر نمود .

به دنبال حركت پرشور و قهرمانانه مردم عراق در نيمه شعبان 1412 ق ، رهبرى قيام انتفاضه را بر عهده گرفت و شور انقلابى مردم را جهت و هدايت بخشيد و پس از سركوبى قيام، مدت ها در محنت فشارهاى رژيم بعثى گذرانيد .

برخى از تأليفات گرانبهايش كه به بيش از هفتاد جلد سر مى زند عبارت اند از:

1 . مواهب الرحمن فى تفسير القرآن (20 ج). اين تفسير شامل بحث هاى روايى، تاريخى، ادبى، فقهى، اخلاقى، عرفانى و فلسفى و دلالى مى باشد و يازده جلد آن به چاپ رسيده است.

2 . مهذب الاحكام فى بيان الحلال و الحرام (30 ج). اين كتاب يك دوره فقه كامل استدلالى و شرح كتاب عروة الوثقى (14 ج) و بقيه آن شرح متنى است كه خود نوشته بود.

3 . جامع الاحكام الشرعية 4 . مناسك حج 5 . توضيح المسائل 6 . حاشيه بر عروة الوثقى 7 . حاشيه بر وسيلة النجاة 8 . تهذيب

ص: 300

الاصول (2 ج)

9 . لباب المعارف در علم كلام (2 ج)

10 . افاضة البارى فى نقد ما الّفه الحكيم السبزوارى

11 . رساله هاى فقهى درباره ربا، عدالت، ريا در عبادت، اموال حكومت، مناصب حكومت، قضاوت از سوى حكومت، اموال مجهول المالك و غيره .

تقريرات درس ايشان به وسيله آقاى سيدجمال الدين استرآبادى بنام المحجة العظمى فى شرح العروة الوثقى به چاپ رسيده و توسط آقاى سيدجلال الدين يزدى بنام «الحجة العليا فى شرح العروة الوثقى» نگاشته شده است.

مرجع فقيد شيعه هر كتابى را كه مى خواند، بر آن تعليقات و حواشى مى نگاشت.

كه برخى از آنها عبارت اند از:

1 . تعليقه بر تفسير صافى 2 . حاشيه بر بحارالانوار 3 . حاشيه بر جواهر الكلام 4 . حاشيه بر الحدائق الناضرة 5 . حاشيه بر مستند الشيعه نراقى 6 . حاشيه بر كتاب الوافى 7 . حاشيه بر وسائل الشيعه 8 . حاشيه بر شرح منظومه 9 . حاشيه بر اسفار معظم له در روز 27 صفر 1414 ق (25 مرداد 1372 ش) در 83 سالگى جهان را بدرود گفت.

پس از رحلت ايشان، در شهر نجف وضعيت فوق العاده برقرار و تمام ارتباطات با جهان خارج قطع و پيكر پاكش، تنها با حضور چند تن، غريبانه در كنار مسجد ايشان - مسجد حُوَيش - به خاك سپرده شد. اما در ايران، با اعلام درگذشت آن عالم بزرگ موجى از غم و اندوه در دل مردم پديد آمد و از سوى مراجع معظم تقليد، رهبر انقلاب، رؤساى قواى سه گانه، علماى اعلام، شخصيت ها و نهادها، سازمان هاى مذهبى و سياسى پيام تسليت صادر و مجالس

ص: 301

متعدد بزرگداشت، برگزار گرديد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 202 - 203 )

سبط الشيخ 1349 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ احمد سبط الشيخ (فرزند آيت اللَّه حاج شيخ منصور فرزند آيت اللَّه آقا شيخ محمد فرزند آيت اللَّه شيخ محمد حسن فرزند آيت اللَّه شيخ منصور انصارى داماد و برادرزاده خاتم الفقهاء و المجتهدين شيخ انصارى) يكى از بزرگان خاندان جليل شيخ انصارى به شمار مى رفت. وى در سال 1349 ق در دزفول به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه شيخ منصور انصارى (1307 -1392 ق) از علما و مراجع تقليد خوزستان و صاحب رساله عمليه و شيخ روايت آيت اللَّه مرعشى نجفى بد. وى پس از آموختن دروس ابتدايى به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و مقدمات را نزد سليم افندى - مفتى اهل سنت شهر عماره عراق، در زمانى كه پدرش در آن شهر به خدمات دينى اشتغال داشت - و آيت اللَّه شيخ محمد على معزى دزفولى بياموخت. سپس در سال 1368 ق به حوزه علميه قم آمده و به تحصيل سطوح پرداخته و پس از چندى به دزفول بازگشت و در محضر پدر بزرگوارش به تكميل سطح اشتغال جست. آن گاه در سال 1381 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى فقه، اصول و تفسير آيات عظام: سيدابوالقاسم خويى، سيدمحسن حكيم، سيدمحمود شاهرودى و سيدعبدالهادى شيرازى شركت جست و پس از ساليانى چند به دزفول بازگشت و به دريس و تأليف و اقامه جماعت پرداخت و مسجدى در شمس آبادبنياد نهاد و مدرسه مشايخ را تجديد و كتابخانه آن جا را بنا نمود . در سال 1392 ق به قم بازگشت و

ص: 302

به تدريس و تأليف و تربيت شاگردان و شركت در درس فقه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى پرداخت - به غير از ساليانى چند كه به دليل درگذشت پدر بزرگوارش به دزفول كوچيد - و اين تا پايان زندگيش بود. وى از آيات عظام : سيدمحمود شاهرودى و مير سيدعلى بهبهانى اجازه اجتهاد و از حضرات آيات: علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى و علامه شيخ محمد صالح حائرى مازندرانى و سيدعلى بهبهانى اجازه روايت داشت .

آثار چاپى او عبارت اند از :

1 . خلاصة القوانين (دو بار به فارسى ترجمه شده است)

2 . نمونه در علم صرف 3 . الوسيط بين الوجيز و البسيط فى الاصول 4 . تراش ريش 5 . مبحث الترتب (تقريرات درس اصولش)

6 . الدرر النجفيه فى مبحث النية (تقريرات درس فقه وى)

7 . شرح «سبيكة الذهب» علامه حائرى مازندرانى -«نظم كفاية الاصول»

8 . توضيح المسائل

و كتاب هاى غير چاپى او نيز عبارت است از:

1 . شرح تبصرة المتعلمين 2 . شرح تحرير الوسيله ( جلد اوّل آن به چاپ رسيده است )

3 . اسئله و اجوبة 4 . شرح اجروميه در علم نحو 5 . حاشيه حلّ الالغاز ابن هشام 6 . هداية الداعين الى اعراب صحيفة سيدالساجدين عليه السلام .

ايشان در روز جمعه 13 ربيع الاول 1416 ق (20 مرداد ماه 1374 ش)، پس از يك بيمارى در 67 سالگى بدرود حيات گفت و در يكى از بقعه هاى صحن مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

سبط الشيخ 1344 - 1425 ق

آقاى حاج شيخ على سبط الشيخ انصارى، عالم و فقيه بزرگ دزفول به شمار

ص: 303

مى رفت. فقيد سعيد در سال 1344 ق (1304 ش) در دزفول زاده شد. پدرش آيت اللَّه شيخ منصور سبط الشيخ (1307 - 1393 ق)، فرزند آيت اللَّه شيخ محمد، فرزند آيت اللَّه شيخ محمد حسن انصارى - برادر زاده و داماد خاتم الفقها و المجتهدين شيخ مرتضى انصارى - از علماى بزرگ خوزستان بوده است .

معظم له، در 12 سالگى فراگيرى ادبيات و سطوح را آغاز كرد و در محضر پدر بزرگوارش بسيارى از كتاب ها را آموخت. در 18 سالگى راهى نجف شد، اما پس از مدتى به قم مهاجرت كرد و دروس فقه و اصول را در محضر آيات عظام: بروجردى، سيدصدرالدين صدر و امام خمينى فراگرفت . او در جريان نهضت اسلامى، به خاطر پيروى و حمايت از امام خمينى و ايراد سخنرانى عليه رژيم، دستگير شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت. از حضرات آيات: آقا بزرگ تهرانى، شيخ منصور سبط الشيخ، شيخ محمد مهدى بيگدلى دزفولى، شيخ محمد صالح حائرى سمنانى اجازه روايت گرفته و به تنى چند نيز اجازه روايت داده است. او در علوم عقلى و نقلى و هم طب سنتى آگاه و صاحب نظر بود و به فارسى و عربى هم شعر مى سرود .

آثار معظم له عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 . حاشية عروة الوثقى 4 . حاشيه استدلالى عروة الوثقى 5 . حاشيه رسائل و مكاسب و كفايه 6 . حاشيه بر تصحيح الاعتقاد مفيد 7 . الدلائل و المسائل 8 . خلاصة الاصول و شرح آن 9 . آيات الاحكام 10 . اصول و فروع منظوم 11 . تهذيب الفقيه و تهذيب المنطق

ص: 304

12 . احكام وصيت 13 . نجات و شرح نجات 14 . الحجة من فقه آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم 15 . اقتباس از فقه آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم 16 . ادلة المستحدثات 17 . الروضة 18 . النجاح فى طبّ الارواح 19 . خواص الادوية 20 . رسالة در علم درايه معظم له در 79 سالگى، در روز پنجشنبه 14 خرداد 1383 ش (14 ربيع الثانى 1425 ق) درگذشت و پيكر پاكش در روز شنبه 16 خرداد با شركت هزاران نفر از مقابل مسجد جامع دزفول تشييع و در مدرسه علميه اى كه سال ها در آن تدريس مى نمود به خاك سپرده شد .

ستوده 1340 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ محمد تقى ستوده اراكى، از اساتيد مشهور سطوح عاليه حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1340 ق در اراك زاده شد. پدرش حجةالاسلام آقا شيخ رحمت اللَّه قاضى اراكى (م 1353 ق) صاحب مكارم اخلاق و فضايل انسانى بود. وى پس از فراگيرى مقدمات و سطوح در مدرسه حاج محمد ابراهيم (آن جا شرح لمعه و قوانين را نزد مرحوم نصير الاسلامى و رسائل و مكاسب و كفايه را نزد حضرات آيات: سيدمحمد باقر شهيدى گلپايگانى و شيخ محمّد امامى خوانسارى آموخت)، در 26 سالگى (1366 ق) به قم مهاجرت كرد و به درس هاى فقه و اصول آيت اللَّه بروجردى به مدت 14 سال، حاضر شد و مورد توجه ايشان قرار گرفت و در زمره گروه تدوين «جامع احاديث الشيعة» درآمد. آن مرحوم، هم زمان نزد آيت اللَّه حاج سيداحمد خوانسارى به فراگيرى فلسفه و كلام (شرح تجريد و شوارق) پرداخت و در كنار

ص: 305

تحصيل، به تدريس سطوح عاليه نيز پرداخت و اين بيش از 50 سال از عمر شريفش را تشكيل داد. معظم له نيز به درس اصول آيات عظام: محقق داماد و آقاى اراكى و درس فقه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى (7 سال) و آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حائرى حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. فقيد سعيد با همّتى والا در بيش از نيم قرن تدريس خويش موفق شد بارها معالم و قوانين (3 دوره)، شرح لمعه (5 دوره)، مكاسب (7 دوره) و كفايه (13 دوره) و شرح تجريد و شرح باب حادى عشر را در ايام تحصيل و تعطيل تدريس نمايد و صدها تن از فضلا و علماى حوزه هاى علميه را پرورش دهد. او در درس و بحث خويش بسيار جدّى بود و از سرما و گرما نمى هراسيدو حتى در روز فوت فرزندش، با اندكى تأخير - به دليل دفن او - به درس حاضر شد و از فوت وقت، پوزش خواست. از مظاهر رياست خود را به كنارى كشيده بود و وظيفه خويش را در تربيت و پرورش طلاب مى ديد و بنابر احساس نياز، با وجود شايستگى و اصرار اساتيد و علماى حوزه براى تدريس خارج فقه، تنها به تدريس سطوح عاليه پرداخت و مى گفت:

بايد ديد نياز چيست؟ اگر براى خدا باشد، هر چه باشد خوب است. درس خارج گفتن طالبش زياد است، درس هاى پايين را كمتر مى گويند.

او با يك عمر زهد و سادگى و وارستگى زيست و از متاع دنيا، جز در حدّ ضرورى نيندوخت. در سال 1377 ش از سوى مركز مديريت حوزه علميه قم به عنوان استاد نمونه شناخته

ص: 306

شد و در مراسمى از او تجليل به عمل آمد. وى علاوه بر سال ها تحصيل و تدريس و تأليف، به امامت جماعت در مسجد رضاييه و مسجد امام حسن مجتبى عليه السلام اشتغال داشت و سراسر روزش را به خدمت به مردم و حوزه علميه مى گذراند. تواضع و فروتنى، وقار و متانت، زهد و سادگى، حسن خلق و دورى از غيبت و جدل و مراء در زندگى اش مشهود همگان بود و زبانش به شكر حق گويا.

برخى از آثار وى عبارت اند از:

1 . تقريرات درس آيت اللَّه بروجردى (فقه و اصول) 2 . تقريرات درس آيت اللَّه محقق داماد (اصول) 3 . شركت در تدوين «جامع احاديث الشيعه».

وى پس از پشت سر نهادن يك دوره بيمارى، در 80 سالگى، در روز يكشنبه 28 صفر الخير 1420 ق/ 23 خرداد 1378 چشم از جهان فرو بست و در 29 صفر ، پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر پيكرش، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

سعادت پرور 1345 - 1425 ق

آقاى حاج شيخ على سعادت پرور ( پهلوانى تهرانى ) يكى از علماى اخلاقى و عرفانى حوزه علميه قم به شمار بود .

فقيد سعيد در سال 1305 ش در تهران زاده شد . مقدمات علوم دينى را نزد حضرات آيات : شيخ على اكبر برهان و شيخ محمّدحسين زاهد فراگرفت و در 1323 ش به قم آمد و پس از يادگيرى سطوح به درس آيات عظام : بروجردى ، امام خمينى و علامه طباطبايى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . او از سال 1331 ش در سلك شاگردان خصوصى علامه

ص: 307

طباطبايى درآمد و از درس هاى عمومى و خصوصى اش بهره گرفت و تحت نظر ايشان ، مراحل عالى اخلاق و عرفان و برنامه هاى عملى سير و سلوك را طى كرد و پس از وفات علامه ، تربيت نفوس مستعدّ را برعهده گرفت . زهد و فروتنى از زندگى اش نمايان بود و سراسر عمرش را به تأليف و تدريس گذرانيد .

آن مرحوم در سحرگاه پنجشنبه 5 آذر 1383 ش بدرود حيات گفت و پيكر پاكش روز جمعه با حضور صدها نفر از علاقه مندان و شاگردانش تشييع و پس از نماز آيت اللَّه بهجت در حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

آثارش عبارتند از :

1 . جمال آفتاب - شرح ديوان حافظ ( 10 ج )

2 .انوار ملكوت - شرح ادعيه معصومين ( 5 ج )

3 . سرّالاسراء - شرح حديث معراج ( 2 ج )

4 . فروغ شهادت - مقتل سيدالشهداء

5 . جلوه نور - شرح مقامات معنوى حضرت زهرا 6 . الشموس المضيئة - پيرامون امام زمان عليه السلام

7 . پاسداران حريم عشق 8 . كلمات عرفا ( 10 ج ) 9 . شرح گلشن راز « راز دل » 10 . تقريرات درس هاى علامه طباطبايى .

سعادت مصطفوى 1325 - 1415 ق

آقاى حاج سيدمحمد سعادت مصطفوى، نجل آيت اللَّه سيدمصطفى قاينى، به سال 1325 ق در شهر قائن به دنيا آمد . برخى از مقدمات دروس حوزوى را در حوزه علميه آن ديار فراگرفت و آن گاه - در حالى كه هنوز به پانزده سال نرسيده بود به همراه يكى از دوستانش پياده راه مشهد را پيش گرفت و در مدرسه

ص: 308

«ابداليّه» سكنى گزيد. در مشهد ادبيات را از محضر ميرزا عبدالجواد اديب (اديب اوّل) نيشابورى فراگرفت و سطوح و اصول و فقه را از آيت اللَّه حاج شيخ حسن برسى و آيت اللَّه سرابى، بياموخت و در علوم عقلى از محضر خاتم الحكما آقا بزرگ حكيم بهره مند شد و در جايگاه شاگردان ويژه وى قرار گرفت.

يك دوره خارج اصول را از آيت اللَّه حاج ميرزا محمد آقازاده خراسانى، و يك دوره خارج اصول را در حوزه درسى آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى به پايان برد، و در همان روزگار خود به تدريس سطوح اشتغال ورزيد .

وى در 27 سالگى براى تكميل علوم خويش راهى حوزه نجف اشرف شد و در حوزه درسى آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزا حسين نايينى، آقا ضياءالدين عراقى حضور يافت و پس از اخذ گواهى اجتهاد از بزرگان ياد شده به قائن برگشت . معظم له آن روزگار را در قائن كه هم زمان بود با حاكميت ستم گسترانه و دين ستيزانه رضاخان - به سختى گذرانيد و در اوج خفقان رضاخانى از هيچ تلاشى در هدايت مردم دريغ نورزيد. در دوره رضا خان مدرسه علميه قائن تخريب شده بود و موقوفات آن را خاندان عَلَم و كينه ورزى هاى فراوان آن ها، سختى ها و دشوارى هايى در راه هدايت و تعليم آن مرد بزرگ الهى به وجود آورد كه باعث شد تا وى به سال 1326 ش راهى تهران شود و حوزه ابلاغ حق را در اين ديار بگستراند . استاد، مدرسه رضاييه را احيا كرد و در آن مركز، فقه، اصول و علوم عقلى را سال ها تدريس كرد و براى مردم معارف قرآنى و حقايق

ص: 309

علومى را از قرآن و نهج البلاغه باز گفت و يك دوره فقه استدلالى و معاملات، عقود و ايقاعات و دو رساله تحقيقى در قاعده لاضرر به رشته تحرير در آورد .

آن بزرگوار پس از بيش از نيم قرن تلاش در راه احياى حق، تدريس و تعليم، در روز يكشنبه 24 مهرماه 1373 زندگى را بدرود گفت.

سعيد 1337 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ حسن سعيد تهرانى از مشهورترين عالمان تهران بود. وى در 27 رجب 1337 ق در تهران زاده شد. پدرش مجتهد مشهور، آيت اللَّه حاج ميرزا عبداللَّه چهلستونى تهرانى و نياى والايش آيت اللَّه حاج ميرزا مسيح تهرانى استرآبادى (1193 -1263 ق) بوده است. او در سنين كودكى به همراه پدرش به قم مهاجرت كرد و پس از دوران كودكى و نوجوانى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات را فراگرفت. سپس به تهران بازگشت و در 25 سالگى به دانشگاه رفت و ليسانس معقول و منقول گرفت. در سال 1370 ق براى تكميل دروس خود به نجف اشرف رفت و با نهايت جديّت و تلاش در درس آيات عظام: حاج سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى و شيخ حسين حلّى شركت جست و تقريرات دروس فقه و اصول آنان را نگاشت. در سال 1385 ق به تهران آمد و ضمن امامت جماعت مسجد جامع چهلستون، تدريس فقه و اصول و تفسير، وعظ و ارشاد، راهنمايى مردم به خصوص جوانان و دانشجويان، تأليف كتاب هاى دينى، چاپ و نشر كتاب هاى مذهبى، بناى مدرسه و كتابخانه و مركز تبليغات دينى و گنجينه قرآن كريم (مركز گرد آورى نسخه هاى خطى و چاپى و مترجم و كتاهاى تخصصى قرآن مجيد) را بر

ص: 310

عهده گرفت و با مسلمانان ديگر كشورها ارتباط برقرار كرد و به حلّ مشكلات آنان و پاسخگويى به سؤالات ايشان و ارسال كتاب هاى دينى براى آنان پرداخت. فقيد سعيد در مقابل كژى ها و ناراستى ها سخت مى ايستاد و در همين راستا به تشكيل كلاس هاى مختلف عقايد و كلام براى جوانان پرداخت و از آسايش خويش براى رفع مشكلات فكرى آنان گذشت و هماره از اساتيد حوزه علميه قم براى ايراد سخنرانى و اداره كلاس هاى عقيدتى دعوت مى كرد.

آن مرحوم با وجود بيمارى طولانى اش، از تلاش و كوشش دست بر نداشت و يكسره به تأليف و تصنيف و هدايت و ارشاد پرداخت و با سعه صدر و اخلاق خوش خود جوانان رابه اسلام جذب كرد و بسيارى را از گمراهى نجات داد. در بر آوردن حوائج مردم كوشا بود و دستى بخشنده داشت .

برخى از تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . پيام فاطمه 2 . غدير يا پيوند ناگسستنى رسالت و امامت 3 . دليل العروة الوثقى (2 ج - تقريرات بحث طهارت آيت اللَّه شيخ حسين حلّى) ،

4 . موسوعة المكاسب (4 ج - تقريرات درس آيت اللَّه حلّى)

5 . همه در انتظار اويند 6 . افكار پريشان 7 . الرسول يدعوكم 8 . الفقه فى تشريعه و تبيينه و استنباطه 9 . اصول دين 10 . خدا و اولو الامر 11 . خدا و مهدى 12 . حكومت از ديدگاه قرآن و عترت 13 . ولايت فقيه 14 . حسين از ديدگاه وحى 15 . نمودارى از حكومت على عليه السلام 16 . نور الابرار (ترجمه كلمات قصار اميرالمؤمنين على عليه السلام)

ص: 311

7 . شيعتنا 18 . الرسول و الشيعة 19 . الرسول يحدّثنا 20 . الى علماء الاسلام 21 . نگهبان مكتب توحيد (كتابنامه حضرت مهدى عليه السلام)

22 . فاطمه زهرا، دژ شكست ناپذير 23 . شناخت شيعه 24 . دائرة المعارف قرآن (12 ج)

25 . دائرة معارف القرآن (3 ج - عربى ) .

در تاريخ 21 دى ماه 1374 ش (19 شعبان 1416 ق) بود كه قلبش در 80 سالگى از طپش باز ايستاد، و پس از تشييع در تهران، به قم انتقال داده شد و عصر جمعه 20 شعبان پس از تشييع باشكوه در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد .

سعيدى كاشمرى 1352 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ محمد صادق سعيدى يكى از علماى مشهور حوزه علميه مشهد مقدس به شمار مى رفت. وى در 29 اسفند ماه 1312 ش 4 / ذى حجه 1352 ق) در روستاى فرشه - در شمال شرقى كاشمر - ديده به جهان شود. پدرش عالم واعظ كامل آقا شيخ غلامحسن سعيدى (م 1365 ق) از وعاظ معروف كاشمر و مورد اعتماد خواص و عوام در حل و فصل امور شرعى بوده است. فقيد سعيد تا سن 13 سالگى در محضر پدرش به خواندن و نوشتن و قرائت قرآن و دعا و فراگيرى نصاب الصبيان و صرف و نحو پرداخت و پس از آن به كاشمر رفته و با جديت تام همراه با برادر بزرگترش آيت اللَّه شيخ محمد كاظم سعيدى به تحصيل مشغول شد و اين همه تا ده سال به طول انجاميد .

اين دو برادر در كنار تحصيل، به تدريس ادبيات در مدرسه حاج سلطان پرداختند و در درس هاى سطوح آيت اللَّه

ص: 312

حاج شيخ محمد باقر امامى نورى نيز شركت جستند . آن مرحوم در كنار تحصيل علوم دينى، به آموختن دروس جديد نيز پرداخت و تا حدود ديپلم متوسطه را فراگرفت. سپس در سال 1335 ش به حوزه علميه نجف اشرف شتافت و در درس هاى فقه و اصول و تفسير آيت اللَّه العظمى خويى و پس از چندى علاوه بر درس هاى آيت اللَّه خويى، در درس فقه حضرات آيات: ميرزا باقر زنجانى (خارج مكاسب) و سيدعلى علامه فانى اصفهانى (بحث حج در روزهاى تعطيل) و سيدعبدالاعلى سبزوارى و در درس فلسفه آيت اللَّه شيخ صدرا بادكوبه اى هم شركت جست و بر غناى معلومات خويش بيافزود و هم زمان به تدريس رسائل و مكاسب و كفايه در مسجد حويش همت گماشت. ايشان در سال 1343 ش به قصد زيارت مرقد مطهر حضرت امام رضا عليه السلام و صله ارحام به ايران آمد و با اصرار فراوان آيت اللَّه امامى و مردم كاشمر در آن شهر ماندگار شد و به امامت جماعت، تدريس علوم دينى، ارشاد و راهنمايى مردم و خدمات اجتماعى پرداخت. وى در اين شهر به تفسير كامل قرآن كريم و بنياد نهادن 27 مسجد و حسينيه - با يك نقشه و اسلوب واحد - و درمانگاه جوادالائمه عليه السلام و صندوق قرض الحسنه همّت اشتغال ورزيد. استاد در سال 1362 ش (1404 ق) به مشهد مقدس هجرت گزيد و به تدريس تفسير قرآن كريم و رسائل و مكاسب و كفاية الاصول پرداخت و با همّتى عالى مدرسه علميه و حسينيه امام حسن مجتبى عليه السلام را بنياد نهاد و پس از ساليانى چند تدريس خارج فقه (كتاب الصلاة) را

ص: 313

آغازيد.

از ويژگى هاى اخلاقى او تأدّبش به آداب دينى و مستحبات و پرهيز از مكروهات و سيماى متبسّم و لبان خندان بود. در برخورد اول با شخص به گونه اى برخورد مى كرد كه گويى سال ها است او را مى شناسد و صبر و بردبارى و فروتنى اش مشهود همگان بود. به همه كس ابتدابه سلام مى نمود و در مقابل همه با ادب و احترام بود. بر فقه و اصول و تفسير و ادبيات و فلسفه و لغت و اشعار عرب و عجم مسلّط بود و مقالاتى در: ارتداد، نسخ و مسئله مرگ از رشحات قلم اوست و اين به غير از تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه العظمى خويى است. وى در پى يك بيمارى صعب العلاج در دستگاه گوارش، در ظهر چهارشنبه 19 ذيحجة الحرام 1416 ق (19 ارديبهشت 1375 ش) در 62 سالگى بدرود حيات گفت و در روز پنجشنبه پس از يك تشييع شايسته در حرم مطهر امام هشتم عليه السلام به خاك سپرده شد.

سلطان القرّاء 1319 - 1418 ق

آقاى حاج ميرزا جواد سلطان القرّاء تبريزى يكى از مفاخر علماى آذربايجان به شمار مى رفت. خاندان وى با پيشينه چهار صد ساله، همه از رجال نامى دين و مشهور به فقه و قرائت و تجويد بوده اند و بدين سبب به «سلطان القراء» معروف شده بودند.

فقيد سعيد در سيزدهم جمادى الثانى 1319 ق در تبريز زاده شد. پدرش آقا شيخ ابوالقاسم، علاوه بر آگاهى كامل از علوم دينى، در فنّ قرائت و تجويد يدى طولا داشت و جدّش علّامه آقا ميرزا عبدالرحيم - بانى كيان اين خاندان - (متوفّاى نوزدهم رمضان 1336 ق) از اكابر علما و قاريان زمان خويش

ص: 314

و استاد بسيارى از علماى آذربايجان، و صاحب «الدر المنثور فى علم التجويد» بوده است.

وى ادبيات را در مدرسه طالبيه نزد آقا شيخ حسن نحوى و سطوح فقه و اصول و حكمت و شرح اشارات خواجه طوسى را در محضر آيت اللَّه حاج ميرزا جعفر صرّاف زاده - از شاگردان شيخ هادى تهرانى - و متون فلسفى و كلامى را در مجلس درس حاج ميرزا محمد سرخابى آموخت و پس از آن مبانى فقهى و اصولى اش را در محضر حضرات آيات: ميرزا صادق آقا تبريزى و سيدابوالحسن انگجى استوار ساخت و بخصوص اكثر استفاده اش از ميرزا صادق آقا بود. وى به دليل هوش سرشار و حافظه قوى، گوى سبقت را از همگنان خويش ربود و در سنين جوانى - حدود 25 سالگى - به مقام اجتهاد نائل آمد و اجتهادش مورد تأييد ميرزا صادق آقا قرار گرفت.

فقيد سعيد براى استفاده از درس آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى به نجف اشرف، مهاجرت كرد، اما اين ايام به درازا نكشيد و به خاطر تعلق خاطر و ارادت بسيارى كه به استادش داشت به تبريز بازگشت و تا پايان عمر مصاحب استاد بود.

وى در سفرهاى خويش به عتبات عاليات، مكه و مدينه، بيروت و دمشق و استانبول به تحقيق و تتبع و استنساخ كتاب هاى خطى و چاپى بسيار پرداخت و از اين رهگذر با خط بسيار خوش خود (كه از محضر كاتب مشهور ميرمحمّدحسين خطاط باشى خط نسخ و نستعليق را فرا گرفته بود) مجموعه هاى فراوانى را نگاشت. آن فقيه فقيد داراى حافظه اى قوى و ذوقى سرشار بود و در قالب هاى غزل و قصيده، اشعار بسيار در مدايح

ص: 315

و مراثى ائمه اطهار عليهم السلام سروده است. وى تدريس خارج فقه و اصول را ساليان فراوان در مسجد جامع صفرعلى و مسجد معجزلر ادامه داد و ده ها تن از فضلا و علما را از علم و دانش خويش بهره مند ساخت. او نماز جمعه را واجب تعيينى مى دانست و بر اين اساس 55 سال آن را در مسجد حاج صفر على اقامه كرد.

ايشان علاوه بر آگاهى كامل از علوم فقه، اصول، ادب فارسى و عربى، حديث و رجال از دانش تاريخ، جغرافيا، هيأت و نجوم و رياضى اطّلاع فراوان داشت و به نادرستى برخى از محراب هاى مساجد تبريز و تطابق آن ها با قطب جنوب حكم داد.

او هم چنين داراى مجلسى خوش، خطّى زيبا، فروتنى بسيار (كه كس بر او نتوانست سبقت در سلام بگيرد) و زهد در زندگى بود (كه تا پايان عمر در خانه ساده اجدادى به سر كرد). پرهيز از تعّينات و تشخصات مادّى در حيات طيّبه اش نمايان بود و در طول زندگى اش اقدام به تأسيس مدارس اسلامى، و تربيت نسلى متدين از جوانان و نوجوانان كشور كرد.

برخى از آثار مدوّن ايشان عبارت است از :

1 . توضيح المسائل - چاپ 1331

2 . حاشيه بر عروة الوثقى 3 . حاشيه بر الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقيه 4 . كتاب الطهارة 5 . وجوب صلاة الجمعة 6 . ديوان اشعار 7 . آيين خود (در علم كلام و توحيد كه جلد اول آن به چاپ رسيده است.)

8 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا صادق آقاتبريزى اين آثار غير از حواشى ايشان بر كتاب هاى درسى معمول حوزه هاى

ص: 316

علميه اس (كه مدوّن نشده اند).

معظم له در پايان ماه رجب 1418 ق (دهم آذر 1376 ش) در تبريز چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست.

سلطانى طباطبايى 1328 - 1418 ق

آقاى حاج سيدمحمد باقر سلطانى طباطبايى يكى از چهره هاى مشهور علم و فضيلت و تقوا و از مفاخر اساتيد حوزه علميه قم به شمار مى رفت. معظم له به سال 1328 (كه به صحّت نزديك تر است) يا 1332 ق در بروجرد ديده به جهان گشود. پدرش، آيت اللَّه حاج سيدعلى اصغر سلطان العلماء بروجردى (م 1342 ق) - فرزند حجةالاسلام حاج آقا مهدى طباطبايى - از علما و بزرگان بروجرد بوده است.

فقيد سعيد علاوه بر فضيلت علم و شرافت تقوا، از خاندانى بزرگ - كه از مفاخر شيعه بوده اند - برخوردار بود. وى عمّه زاده آيت اللَّه العظمى بروجردى و داماد آيت اللَّه العظمى سيدصدر الدين صدر بود و با آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى و امام خمينى، قرابت سببى داشت .

معظم له، پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى و فراگرفتن مقدمات و سطوح اوليه در شهر بروجرد، به سال 1348 ق به حوزه علميه قم آمد و دانش معقول و منقول را در مدت هفت سال از محضر پر فيض آيات عظام: حاج سيدصدر الدين صدر، آقا سيدمحمد تقى خوانسارى، ميرزا محمد فيض قمى، آقا شيخ محمد على حائرى قمى، حاج سيداحمد خوانسارى و ميرزا محمد على شاه آبادى فراگرفت. سپس در سال 1355 ق رهسپار حوزه علميه نجف اشرف گرديد و حدود دو سال از محضر آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياء عراقى و شيخ محمّدحسين اصفهانى بهره برد و در 1357 ق به بروجرد بازگشت.

ص: 317

در 1358 ق به مشهد مقدس مشرف شد و حدود ده ماه از بحث هاى فقهى، كلامى و تفسيرى آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى اصفهانى استفاده كرد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. سال 1359 ق بود كه به قم آمد و به تدريس سطوح عاليه (رسائل، مكاسب و كفايه) پرداخت و مجلس درسش آكنده از فضلا و طلّاب گرديد و در كنار آن در دروس فقه و اصول و جلسات استفتاء آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت جست و سخت مورد توجه آن فقيه بزرگ قرار گرفت.

معظم له داراى متانت رفتار و سلامت كردار بود و بر حفظ نفس خود از محرّمات و مكروهات و انجام مستحبات پاى مى فشرد. در انجام حوائج طلاب و مؤمنين كوشا بود و از نام و نشان و شهرت گريزان و از هر فرصتى براى خدمت به ديگران بهره مى برد. سال هاى طولانى عمر شريفش را يكسره به تحصيل، تدريس، تأليف، اقامه جماعت (در مسجد ملا جعفر بازار قم) و رهنمايى مؤمنان و حل مشكلات مردم پرداخت. در اولين دوره مجلس خبرگان قانون اساسى و خبرگان رهبرى به نمايندگى مردم استان لرستان برگزيده شد و بر مواد قانون اساسى نظارتى دقيق اعمال كرد و هماره از انقلاب اسلامى و رهبرى امام راحل پشتيبانى نمود.

برخى از تأليفات آن فقيه بزرگوار عبارت اند از:

1 . رسالة فى الاستصحاب 2 . رسالة فى المطلق و المقيد 3 . رسالة فى الخيارات 4 . الفوائد الفاطمية فى الاصول (كه اين كتاب را بنام حضرت فاطمه معصومه عليها السلام نام نهاده است).

5 . رساله در شرح منظومه فقهى علامه ميرزا محمد تنكابنى 6 . رساله در

ص: 318

ادبيات فارسى ايشان، پس از 85 سال زندگى پر افتخار، در عصر روز شنبه 31 خرداد 1376(15 صفر الخير 1418 ق) بدرود حيات گفت. با اعلام خبر وفات او، پيام هاى متعدّد در بزرگداشت مقام علمى و عملى اش از سوى مقام معظم رهبرى، مراجع عاليقدر تقليد، شخصيت هاى مختلف كشورى صادر شد و در استان لرستان سه روز عزاى عمومى اعلام گرديد و پيكر پاكش، پس از يك تشييع باشكوه در قم و نماز آيت اللَّه فاضل لنكرانى بر آن، در جوار مرقد حضرت امام خمينى طاب ثراه به خاك سپرده شد و جهانى از علم و عمل را با خود، قرين خاك ساخت.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 174 - 175 )

سليمانى قزوينى 1340 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ هادى سليمانى از علماى قزوين به شمار مى رفت.

وى در سال 1340 ق مطابق با 1300 ش در روستاى (خشكچال) واقع در بخش اَلَموت قزوين ديده به جهان گشود و از نوجوانى به تحصيل علوم دينى همت گماشت، و از محضر اساتيدى چون: شيخ احمد تألهى (مطول)، سيّد محمّد تنكابنى ( شرح لمعه ) و آيت اللَّه سيدابوالحسن رفيعى (كفايةالاصول و شرح منظومه) استفاده شايان نمود .

استاد سليمانى در حدود سال 1375 ق به منظور تكميل درس هاى خود به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و دروس عالى فقه و اصول را از محضر حضرات آيات: بروجردى و شيخ عباسعلى شاهرودى و اسفار را از محضر علامه طباطبايى بهره مند شد. ايشان ضمن كسب دانش مدت يازده سال در آشتيان و روستاى تابع آن - ماستر - و چندين سال در رودبار زيتون به انجام فعاليت هاى دينى و

ص: 319

مذهبى اشتغال داشت.

استاد پس از گذشت دوازده سال تحصيل در حوزه علميه قم در حدود سال 1387 ق به شهر قزوين بازگشت و فعاليت وسيع و جدى را پيش گرفت، از جمله: تدريس علوم عقلى و نقلى در مدرسه التفاتيه و تربيت جمع زيادى از طلاب، ايراد سخنرانى هاى دينى و علمى و تنوير افكار عمومى به حدى كه از گويندگان و معاريف آن خطه به شمار آمد، اقامه نماز جماعت و بيان تفسير قرآن در مسجد مهديه از ديگر كارهاى او بود .

برخى از آثار قلمى او عبارت اند از :

1 . بحث النية، تقريرات درس آيت اللَّه بروجردى 2 . يادداشت هاى تفسيرى (نگارش مطالب متفرقه زيادى در تفسير آيات كتاب مجيد)

3 . رساله اى در فرق ميان اصالت وجود و اصالت ماهيت . وى در پى تحمل چند ماه بيمارى در جمعه 20 محرم 1420 ق مطابق با 17 ارديبهشت 1378 ش چشم از جهان فروبست. پيكرش صبح روز يكشنبه تشييع و پس از اداى نماز ميت توسط آيت اللَّه شيخ عبدالرحيم سامت - در قبرستان بهشت حسينى - مجاور آستانه مباركه شاهزاده حسين عليه السلام - به خاك سپرده شد .

( با استفاده از نوشتار آقاى عبدالحسين جواهر كلام )

سويج 1343 - 1423 ق

آقاى سيدمهدى سويج بصرى، يكى از خطباى معروف و اديبان و شاعران شيعه ساكن سوريه به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1343 ق در بصره زاده شد و پس از يادگيرى ادبيات و مقدمات علوم، به نجف اشرف مهاجرت كرد و پس از تحصيل سطوح عاليه، در درس هاى آيت اللَّه خويى شركت كرد و سپس به اقتضاى شوق فطرى و استعداد

ص: 320

خدادادى پاى بر عرصه منبر نهاد و در اكثر شهرهاى عراق و سوريه و لبنان و ديگر كشورهاى عربى به ترويج مكتب اهل بيت عليهم السلام از طريق وعظ و خطابه پرداخت و كتاب هاى بسيار به رشته تحرير در آورد.

آن مرحوم، در 80 سالگى بر اثر تصادف در روز چهارشنبه 2 شعبان المعظم 1423 ق در سوريه بدرود حيات گفت و در مقبره زينبيه به خاك سپرده شد .

آثار چاپى او عبارت اند از :

1 . من اعلام البصرة 2 . الاحكام و الحقوق النسائية فى الاسلام 3 . موقف الاسلام من القومية 4 . مفهوم الاشتراكية فى الاسلام 5 . جولة فكرية حول طلاسم ايليا ابى ماضى 6 . ارجوزة الالفين - فى الفقه - ( ج) 7 .اولاد الامام على عليه السلام 8 . القاسم بن الحسن عليهما السلام 9 . الصحفية الحسينية عليه السلام 10 . عقائد الشيخية 11 . الكلمة المرضية فى اسباب و حل مشكل الشيخية 12، الفتاوى و التقارير فى جواز التشبيه و العزاء 13 . كفاية الخطيب (3 ج) 14 . كنز الوعظ و العرفان (3 ج) 15 . ديوان شعر 16 . الروضة المهدية (4 ج) - شعر عامى - 17 . كليله و دمنه الجديدة 18 . وحى البردة - قصيدة -

19 . قصيدة المولد النبى الشريف 20 . نائبنا الذئب الوزير 21 . الشيعة و الخط السلمى و التعاون من الآخرين 22 . مجمل عن ارصدة الشيعة و تزايدهم فى العالم

و آثار غيرچاپى او هم عبارت اند از :

1 . بين الجدران فى تفسير القرآن من نفس القرآن (15 ج) 2

ص: 321

. القانون الاكبر فى عهد مالك الاشتر 3 . العصا لمن عصى 4 . كفاية الفقيه (4 ج) 5 . شرح لامية الدكتور قيصر معتوق 6 . المنبر الجديد 7 .ام كلثوم و العقيلة زينب صرخة للعدل و صاروخ على الجور ( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 671 )

شاهرودى طاهرى 1350 - 1414 ق

آقاى حاج شيخ محمد باقر طاهرى محمودى امام جمعه شاهرود، در سال 1350 ق در خانواده علم و تقوا به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه حاج شيخ محمّدحسن طاهرى (م 1374 ق) از تلامذه آيات عظام آخوند خراسانى و سيدمحمد كاظم يزدى و مرجع مرافعات و محاكمات و تدريس بوده است. فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى و گذرانيدن تحصيلات ابتدايى وارد حوزه علميه مشهد شد و با فراگرفتن ادبيات و سطح، براى تكميل سطوح عاليه به حوزه علميه قم شتافت .پس از مدتى چند به حوزه علميه نجف كوچ كرد و در محضر آيات عظام: حكيم، شاهرودى، امام خمينى و خويى و ديگر اساتيد آن سامان زانوى ادب به زمين زد و از دانش سرشار آنان بهره ها برگرفت. در سال 1337 ش با كسب اجازه اجتهاد از آيت اللَّه شاهرودى به وطن خويش باز گشت و به هدايت و راهنمايى مردم مسلمان پرداخت. با شروع انقلاب اسلامى وى نيز به مبارزه با رژيم ستمشاهى پرداخت و چند بار بازداشت گرديد.

پس از پيروزى انقلاب به سمت امامت جمعه شاهرود برگزيده شد و ترويج مبانى دين و تعظيم شعائر مذهبى را وجهه همّت خويش ساخت و به تدريس علوم اسلامى و حلّ و فصل مشكلات مردم مسلمان پرداخت.

ص: 322

فقيد سعيد داراى اجازات متعدد اجتهادى، امور حسبيه و روايتى از مراجع عاليقدر تقليد بود. آثار مكتوب وى دليل روشنى بر علم و فضل او بود كه عبارت اند از:

1 . ردّى بر آيين وهابيت (چاپ شده) 2 . صفات مؤمنين (شرح خطبه همام)

3 . تفسير سوره حمد 4 . ضامن سعادت (يا امر به معروف و نهى از منكر)

5 . تقريرات درس اصول امام خمينى 6 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه العظمى خويى (مبحث استصحاب) 7 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه العظمى شاهرودى 8 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه شيخ حسين حلّى (مباحث الفاظ) 9 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا حسن بجنوردى 10 . تقريرات فقه آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى(بحث مكاسب).

وى در 64 سالگى در تاريخ سوم دى ماه 1372 ش برابر با 10 / رجب / 1414 ق چشم از جهان فرو بست و در شاهرود به خاك سپرده شد.

شبّر 1346 - 1414 ق

آقاى سيدجاسم شبّر موسوى مشعشعى نجفى ، يكى از خطبا و مورّخين نجف اشرف بود .

وى در سال 1346 ق در نجف در بيت علم و خطابه زاده شد . پدرش مرحوم سيدحسن شبّر نيز يكى از خطباى نامى نجف بود .آن فقيد پس از دوران نوجوانى ، ادبيات و سطوح را نزد اساتيدى مانند : شيخ على قسّام ، شيخ عبدالمنعم فرطوسى و شيخ حسين شرع الاسلام فراگرفت و اصول خطابه و منبر را هم نزد پدرش آموخت و به تأليف و خطابه روى آورد و در عراق و كشورهاى عربى ، منبر مى رفت و به علت تبحرش در تاريخ و خطابه ، نامش در شمار خطباى معروف عرب

ص: 323

، طنين افكن بود .

آثار چاپى او عبارتند از :

1 . خطب السيدة زينب الكبرى 2 . تاريخ المشعشعين و تراجم أعلامهم 3 . مؤسس الدولة المشعشعية واعقابه فى عربستان و خارجها 4 . البلاغة العلوية فى اتمام النهضة الحسينية 5 . ارشاد الخطيب

و آثار مخطوط او نيز عبارت است از :

6 . الدعوة فى سبيل السعادة والحرية 7 . ذكرى الحسين عليه السلام . شرح حال امام عليه السلام از ولادت تا شهادت

8 . المحاضرات الحسينية 9 . العقود الذهبية فى المواعظ والاخلاق 10 . الواعظ والاصلاح 11 . تاريخ الدول والاسر العلوية الحاكمة فى الاسلام 12 . لئالى الاخبار - در مواعظ و اخلاق

او در 68 سالگى ، در جمادى الاول 1414 ق در نجف اشرف درگذشت .

( محمّدهادى امينى ، معجم رجال الفكر والادب فى النجف ، ج 2 ، ص 715 ؛ كاظم الفتلاوى ، المنتخب ، ص 77 )

شبسترى 1333 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ نصراللَّه شبسترى از علماى بزرگ آذربايجان بود. وى در نهم ربيع الثانى 1333 ق در محله ليل آباد تبريز به دنيا آمد. در خدمت پدرش - ميرزا عبداللَّه شبسترى - كه از اخيار و نيكان روزگار خود بود به شبستر رفت و به تشويق ميرزا كاظم آقا شبسترى، مشغول فراگيرى علوم دينى شد. در سال 1353 ق به تبريز رفت و در مدرسه طالبيه مقدمات و قسمتى از سطوح را فراگرفت و پس از مدتى به مشهد مقدس سفر كرد و در آن شهر مقيم شد. بعد از آن به قم آمد و حدود شش ماه از محضر آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوهكمرى بهره

ص: 324

برد.

در سال 1360 ق به نجف اشرف سفر كرد و از محضر بزرگان آن حوزه بابركت خوشه چينى كرد. آنان عبارت اند از آيات عظام: آقاسيدابوالحسن اصفهانى، شيخ محمدحسين اصفهانى، آقا ضياء عراقى، سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى، ميرزا باقر زنجانى، شيخ صدرا بادكوبه اى .

وى اجازه روايى مفصل از علامه آقا بزرگ تهرانى به تاريخ 1365 ق و نيز ملاعلى خيابانى ( صاحب علماى معاصر ) داشت. پس از طى مراتب عالمى علمى و اخذ اجازات متعدد اجتهاد از اساتيد خود در سال 1368 ق به ايران بازگشت و در وطن خود شهر تبريز رحل اقامت افكند و به تبليغ و تدريس پرداخت .

نخست در مسجد حكيم 3 جد حكيم، 2 واقع در راسته كوچه و سپس در مسجد انگجى اقامه جماعت مى كرد.

از امتيازات و توفيقات ايشان توجه تام به معارف قرآن كريم و رشحات كلام وحى بود. ساليان طولانى جلسه تفسير آن عالم ربانى برقرار بود و جمع زيادى از شيفتگان زلال علوم و دقايق كلام حق در اين محفل گرد مى آمدند و از بيانات دقيق و ژرف او استفاده مى كردند. بيشتر حاضرين اين بحث را فضلا، طلاب و طبقه تحصيل كرده تشكيل مى داد. معظم له در سال 1365 ش به تهران رفت و تا آخر عمر در تهران بود .

آثار منتشر شده ايشان عبارت اند از:

1 . اللؤلؤ النضيد فى شرح زيارة مولانا ابى عبداللَّه الشهيد عليه السلام ( شرح زيارت عاشورا )

2 . هداية الاقران الى اخبار لقمان 3 . درّ يتيم يا زندگى لقمان حكيم 4 . وفادار باشيد 5 . آداب الصلاةعلامه مجلسى، به ضميمه رساله جبر و اختيار

ص: 325

از علامه، مقدمه و تعليقات: نصراللَّه شبسترى

معظم له در روز چهارشنبه اول بهمن 82 مطابق با 28 ذى قعده 1424 ق مقارن اذان صبح دار فانى را وداع نمود و روز بعد پيكر پاكش تشييع و پس از نماز آيت اللَّه حاج شيخ رضا توحيدى در گلزار وادى رحمت به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 318 )

شراره 1326 - 1419 ق

آقاى شيخ موسى شراره عاملى، يكى از فقيهان و اديبان و دانشمندان مشهور لبنان، به شمار مى رفت. وى در 15 محرم الحرام 1326 ق، در نجف اشرف زاده شد . پدرش حجةالاسلام شيخ عبدالكريم شراره (1297 -1332 ق)، از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، سيدمحمد كاظم يزدى و شيخ الشريعه اصفهانى و جدّش آيت اللَّه علّامه شيخ موسى شراره (1267 -1304 ق) از شاگردان: حاج ملاعلى كنى، شيخ محمد حسين كاظمى، شيخ محمد طه نجف، آخوند خراسانى و ملا حسينقلى همدانى و صاحب كتاب هايى در فقه، اصول، كلام و شعر و از پيشوايان بزرگ شيعه در جبل عامل بوده است. او در چهارسالگى (1330 ق) به همراه پدرش به «بنت جبيل» - يكى از مناطق جبل عامل - بازگشت و پس از درگذشت پدر بزرگوارش در 1332 ق تحت تربيت مادرش به تحصيل علوم دينى روى آورد و قرائت قرآن، و تجويد و ادبيات عرب را در همان جا فراگرفت. سپس در سال 1345 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و باتلاش و كوشش بسيار همراه با شريك بحثش علامه بزرگوار شيخ محمد جواد مغنيه در درس منطق برادرش: علامه شيخ محسن شراره (1319 - 1365 ق) و درس مطوّل شيخ محمدعلى قبلان

ص: 326

و شيخ محمدعلى صندوق، شركت جُست و فرائدالاصول و كفايةالاصول را نيز نزد آيت اللَّه سيدحسين حمّامى و شيخ عبدالكريم مغنيه و سطح فقه (شرح لمعه، شرايع و مكاسب) را نزد حضرات آيات: شيخ عبدالرسول جواهرى، شيخ محمد حسين كربلايى و سيدمحمد حسين كشميرى فراگرفت. آن گاه به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: سيدجمال الدين گلپايگانى، سيدابوالقاسم خويى، سيدحسين حمّامى و شيخ عبدالرسول جواهرى حاضر شد و ساليان بسيار از مجلس فيض آنان بهره ور شد و در عالَم علم به مقام والايى دست يافت و از اساتيدش موفق به كسب اجازات متعدد اجتهاد گرديد. وى به مدت هشت ماه به وكالت از سوى آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى به حمزه شرقى رفت و به تبليغ دين پرداخت. سپس در سال 1360 ق به تقاضاى آيت اللَّه شيخ حبيب آل ابراهيم عاملى به لبنان بازگشت و در منطقه «هرمل» به تعظيم شعائر دينى (اقامه جمعه و جماعت، تدريس، تربيت شاگردان، تأليف كتب و تأسيس مدارس، مساجد و حسينيه ها) پرداخت. وى از كسانى بود كه براى ترويج دين رنج سفر را برخويش هموار مى كرد و در روستاها و كوهپايه هاى «هرمل» به ارشاد مردمان مى پرداخت. او در اين سال ها به اجراى عقود و ايقاعات و فصل خصومات و رفع دعاوى پرداخت و از بام تا شام به كار گره گشايى و حل مشكلات شيعيان اشتغال داشت. بنياد يازده مسجد، چهار حسينيه و دبيرستان «الامام على» عليه السلام كه به آموزش دروس جديد به جوانان شيعه مى پرداخت، از جمله اقدامات اوست. وى به حركت حزب اللَّه و اعضاى آن بسيار احترام مى نهاد و جوانان را به شركت در جهاد ضد صهيونيستى تشويق و ترغيب مى نمود.

ص: 327

وى هر روز ورزش مى كرد و اوراد و اذكارى داشت كه بر انجام روزانه آن ها اصرار داشت. سراسر زندگى اش زهد و قناعت، تواضع و فروتنى و تقواى الهى بود و از سر تواضع، اجازات اجتهادش را به كسى نشان نمى داد.

از جمله تأليفات وى - به غير از ديوان شعرش - كه ويژگى ممتاز «آل شراره» شعر و ادب است - اين هاست:

1 . شرح منظومه اصول فقه (سروده جدّش آيت اللَّه شيخ موسى شراره)

2 . شرح منظومه ارث (سروده همو)

3 . رساله در قضا و غيبت 4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه سيدجمال الدين گلپايگانى آن عالم بزرگوار در روز دوشنبه 25 ربيع الاول 1419 ق (29 تيرماه 1377 ش) پس از 93 سال زندگى بابركت، در اثر بيمارى بدرود حيات گفت. با اعلام خبر وفات وى، منطقه «بقاع» و جنوب لبنان در ماتمى سخت فرو رفت و پرچم هاى سياه در همه جا برافراشته شد. پيكر پاكش پس از تشييعى باشكوه در «مدرسةالامام على» - در هِرمِل - به خاك سپرده شد و مجالس يادبودش تا مدّت ها ادامه يافت و مقالات و اشعار بسيار در رثاى وى سروده شد .

( سيدعباس على الموسوى ، علماء ثغور الاسلام ، ج 2 ، ص 474 - 476 )

شراره 1364 - 1426 ق

آقاى دكتر عبدالجبار بن حمد شراره در سال 1364 ق در خانواده اى معروف و لبنانى الاصل در شهر حمزه شرقى در استان قادسيّه ( ديوانيه ) عراق به دنيا آمد .

وى در 1386 ق حائز ليسانس در رشته لغت عربى از دانشگاه بغداد - دانشكده شريعت - و در سال 1392 ق موفق به اخذ

ص: 328

فوق ليسانس در رشته علوم شريعت و فقه مقارن گرديد و سرانجام در سال 1410 ق دكتراى خود را در رشته بررسى هاى اسلامى و دينى اخذ نمود . بعد از تكميل تحصيلات عهده دار تدريس علوم اسلامى در تعدادى از دانشكده هاى عراق گرديد . بعد از انتفاضه مردم عراق در سال 1369 ش و سركوب آن به دست حكومت بعث عراق ، به قم مهاجرت كرد و نزد اساتيدى چون آيت اللَّه سيدمحمود هاشمى و آيت اللَّه سيدكاظم حائرى تلمذ نمود و به تدريس در دانشگاه امام صادق عليه السلام در تهران پرداخت . وى عضو كادر مركزى حزب الدعوة الاسلامية ، عضو هيأت تحريريه مجله « التوحيد » و عضو فعال كنگره وحدت اسلامى و مركز تحقيقات مجمع تقريب بين المذاهب بود .

سپس به استراليا مهاجرت كرد و در شهر سيدنى موفق به تأسيس « مركز اهل البيت الاسلامى » گرديد . اين مركز نقش مهمى در رسيدگى به امور فرهنگى مسلمانان استراليا به ويژه شيعيان و عراقى هاى مقيم سيدنى ايفا كرده است . ايجاد مدرسه براى كودكان و اقامه نماز جمعه و گفتگوهاى فرهنگى و اقامه عزادارى امام حسين عليه السلام از جمله فعاليت هاى اين مركز مى باشد .

آثار او عبارتند از :

1 . نظرية نفى الضرر في الفقه الاسلامى 2 . احكام الغصب في الفقه الاسلامي 3 . الحروف المقطعة فى القرآن الكريم 4 . بحوث في القرآن الكريم 5 . دعوى التناقض بين نصوص القرآن الكريم تاريخها و معالجتها 6 . حوارية الاسلام والمسيحيه ( ردّ بر ابراهيم لوقادر كتاب المسيحية في الاسلام )

7 . حوارية المواجهات ( مناظراتى است بين ايشان

ص: 329

و مفتى اهل سنت در استراليا ( شيخ تاج الدين هلالى ) در مسائل اعتقادى و فقهى )

8 . تحقيق « نشأة التشيع والشيعة » 9 . تحقيق « فدك فى التاريخ » ( شهيد آيت اللَّه سيدمحمّدباقر صدر )

10 . تحقيق « بحث حول المهدى » اثر شهيد آيت اللَّه سيدمحمّدباقر صدر 11 . تحقيق « الفصول المهمة في تأليف الأمه » اثر علامه سيدعبدالحسين شرف الدين 12 . مناهج البحث و اصوله .

سرانجام ، وى در روز شنبه 22 ربيع الاول 1426 ق ، در 62 سالگى در استراليا درگذشت و پيكرش پس از انتقال به نجف اشرف در قبرستان وادى السلام ، به خاك سپرده شد .

( برگرفته از مقاله آقاى : امراللَّه شجاعى راد )

شرقى 1343 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمدعلى شرقى ، يكى از علماى خدمتگزار دين در مراغه به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1303 ش در روستاى «خوشه مهر» مراغه زاده شد و پس از دوران كودكى، به تبريز رفت و مدّتى در مدرسه طالبيه به تحصيل ادبيات عرب اشتغال داشت. سپس به قم آمد و پس از تكميل سطوح، به درس خارج آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه العظمى بروجردى حاضر شد و بهره هاى فراوان فقهى و اصولى برد. پس از وفات آيت اللَّه بروجردى به اروميه رفت و به خدمات دينى و علمى - امامت جماعت و تأليف - پرداخت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى به امامت جمعه مراغه انتخاب شد و مدت هفده سال بر اين سمَت بود و علاوه بر آن به تدريس سطوح و تأليف مى پرداخت.

سپس در خرداد ماه 1377 به امامت جمعه مامقان برگزيده شد و

ص: 330

اين تا زمان وفاتش ادامه داشت.

از آن فقيد كتاب هاى زير برجاى مانده است :

1 . قاموس نهج البلاغه (4 ج) 2 . ترجمه زيرنويس نهج البلاغه - همراه با معجم الفاظ و موضوعات -

3 . قيام حق (7 ج - 2 جلد آن به چاپ رسيده است) - در تاريخ و زندگى چهارده معصوم -

4 . اصول وافى (2 جلد تاكنون)

آن عالم بزرگوار در روز شنبه 7 آذر ماه 1377 در 74 سالگى در تبريز بدرود حيات گفت و پس از تشييعى باشكوه در مراغه در قبرستان «گلشن زهرا» به خاك سپرده شد.

شريف رازى 1340 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ محمد شريف رازى، از مورخين حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در ماه رمضان 1340 ق (1301 ش) در شهر رى، در خانه آخوند ملا عليجان كاشانى - كه از عبّاد و وعّاظ شهر رى بود - به دنيا آمد. در 13 سالگى پدرش را از دست داد و پس از آن به كار و كسب و تحصيل علوم جديد و مقدمات علوم دينى پرداخت. در سال 1357 ق با صلاحديد آيت اللَّه حاج شيخ محمد تقى بافقى - كه دوران تبعيدش را در شهررى مى گذرانيد - به قم آمد و ادبيات را از حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و سطوح عاليه را از محضر آيات عظام: مرعشى نجفى، گلپايگانى و ميرزا محمد مجاهدى و حكمت و اخلاق را از امام خمينى فراگرفت. سپس در سال 1362 ق به حوزه علميه نجف رفت و مدتى از درس آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى و حاج شيخ غلامحسين اردبيلى بهره برد. در سال 1363 ق به ايران آمد

ص: 331

و در مشهد مقدس از دروس آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى به مدت 8 ماه، استفاده كرد و در 1364 ق به قم بازگشت و يكسره به درس فقه و اصول آيات عظام: حجت كوهكمرى و آقاى بروجردى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. در سال 1374 ق به شهررى بازگشت و در تأسيس مدرسه علميه برهانيه با آيت اللَّه حاج شيخ على اكبر برهان همكارى بسيار نمود و در مديريت و تدريس آن سهم به سزايى داشت و اين همه، پنج سال به طول انجاميد. سپس به قم بازگشت و به تأليف و تحقيق و تبليغ دين در داخل و خارج كشور اشتغال ورزيد.

وى از بسيارى بزرگان شيعه اجازات امور حسبيه و روايتى دريافت داشت كه از جمله اجازات روايى حضرات آيات: ميرزا محمد تهرانى، شيخ آقا بزرگ تهرانى، شيخ على اكبر نهاوندى، ميرزا آقا اصطهباناتى، سيدفخرالدين امامت و مرعشى نجفى بود. به اراد و اذكار و اقامه مجلس عزاى سيدالشهداء و ضبط تاريخ حوزه هاى علميه و بزرگان شيعه اهتمامى خاص داشت و با تأليف و نگارش كتاب هاى: آثار الحجة و گنجينه دانشمندان، در احيا و بزرگداشت نام و ياد علماى شيعه قدمى بلند و گامى ارجمند برداشت. وى در لجنه «تعليقات احقاق الحق» شركت مداوم داشت و مسجد امام حسين عليه السلام را در حسن آباد تهران بنياد نهاد .

آثار چاپى اش عبارت اند از :

1 . آثار الحجة يا دائرة المعارف حوزه علميه قم (2 ج)

2 . گنجينه دانشمندان (9 ج). شرح زندگى علماى معاصر شيعه در شهرهاى مختلف ايران و عراق

3 . زندگانى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام و امامزادگان مجاور

ص: 332

4 . اختران فروزان رى و تهران 5 . كرامات صالحين 6 . بستان الرازى، در علم كلام و فقه و اخلاق (شرح الفيه آيت اللَّه سيدمحمد حسن آل طيب)

7 . چرا شيعه شدم ؟، در اثبات حقانيت مذهب شيعه از كتاب هاى اهل سنت به شيوه مناظره

8 . تحفه قدسى، ترجمه غيبت شيخ طوسى 9 . گوهر وزين، ترجمه «الدرّ الثمين» نوشته آيت اللَّه شيخ محمدرضا طبسى 10 . مشاهير دانشمندان اسلام، ترجمه جلد سوم «الكنى و الالقاب» از محدث قمى و مستدرك آن

11 . شرح زندگى آيت اللَّه سيدابوالقاسم كاشانى 12 . شرح زندگى آيت اللَّه شيخ محمد تقى بافقى بنام «التقوى»

13 . شرح زندگى آيت اللَّه شيخ على اكبر برهان بنام «برهان ما»

14 . تعليقه بر «وسائل الشيعة»، از اول كتاب العتق تا آخر ديات و شرح رجال آن ( 5 ج)

15 . تعليقه بر «بحارالانوار»، مجلّد اجازات، از جلد 101 تا جلد 107 (6 ج)

16 . تعليقه بر «تنزيه القميين» از شيخ ابوالحسن فتونى عاملى 17 . تعليقه بر «معادن الحكمة فى مكاتيب الائمة» علم الهدى فيض كاشانى (2 ج) ،

18 . مقابر قم (مخطوط)

19 . تاريخ رى و تهران (مخطوط)

20 . ديده ها و شنيده هاى من (مخطوط)

معظم له پس از 80 سال زندگى، در هفتم محرم الحرام 1420 ق (25 فروردين 1379 ش) بدرود حيات گفت و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه حاج شيخ محمد تقى بهجت، در قبرستان شيخان سر به تيره تراب سپرد و به مواليان طاهرينش پيوست.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 148 - 152 )

شرّى 1330 - 1415 ق

ص: 333

قاى حاج شيخ محمد جواد شرّى از داعيان اسلام در آمريكا بود. وى در حدود سال 1330 ق در لبنان - روستايى از توابع بنت جبيل بنام خربة سلم - به دنيا آمد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى به حوزه علميه نجف شتافت و در محضر بزرگان و اساتيدى چون آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهانى، شيخ محمد حسين اصفهانى، ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى، شيخ ابوالحسن مشكينى، فقه و اصول و نزد آيت اللَّه شيخ محمد تقى آملى، فلسفه را فراگرفت. سپس به لبنان بازگشت و مورد علاقه علامه بزرگ سيدشرف الدين قرار گرفت. پس از چندى براى نشر و گسترش معارف اسلام و ترويج مذهب اهل بيت عليهم السلام به آمريكا رفت و در شهر «ديترويت» - ايالت شيكاگو - به سرپرستى و هدايت شيعيان و تأليف و تصنيف و خدمات مذهبى و سخنرانى پرداخت و اين كار بيش از چهل سال از زندگى او را تشكيل داد. او كسى بود كه نداى تشيع را در آمريكا به گوش همگان رسانيد و مجالس بزرگداشت و عزادارى حضرت ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام را در آن كشور، رايج ساخت. وى در حمايت از انقلاب اسلامى ايران در آمريكا نقش بسزايى داشت و سخنان وى در جريان تسخير لانه جاسوسى خطاب به كارتر - رييس جمهور وقت آمريكا در حمايت از ايران مشهور است (ر.ك: امير المؤمنين اسوه وحدت 25 .26) وى به اداره 14 ساله برنامه هفتگى اسلامى راديو آمريكا، گردش هاى آموزشى اسلامى در مناطق مهاجرنشين آفريقايى در سال هاى 1958 و 1959 م، ايجاد وحدت و روح هميارى مشترك در ميان اعراب، آفريقايى ها

ص: 334

و لبنانى هاى ساكن در غرب، تأسيس بيمارستان كودكان و ايجاد زمينه در جمال عبدالناصر و شيخ محمود شلتوت پيرامون لغو تعصب مذهبى ميان مسلمانان در 1959م و بحث هاى طلانى با آن دو درباره مذهب تشيع پرداخت.

فقيد سعيد مردى خوش فكر، خوش محضر و با سعه صدر بود. سخنرانى هايش و تأليفات او به زبان انگليسى براى مسيحيان جلب توجه مى نمود و همين سبب ترويج دين و گرايش بسيارى به اسلام در آن ناحيه شده بود.

از تأليفات او كه به زبان هاى عربى، فارسى و انگليسى منتشر شده اند، مى توان از اين ها نام برد:

1 . اميرالمؤمنين عليه السلام اسوه وحدت 2 . شيعه و تهمت هاى ناروا 3 . بحث هايى پيرامون اسلام 4 . الخلافة فى الدستور الاسلامى (به انگليسى) 5 . عمل يك مسلمان 6 . تعليمات اسلامى 7 . امام حسين سيدالشهداء 8 . برادر پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم

و آن ها كه به چاپ نرسيده اند، عبارت اند از:

9 . الرياض فى علم اصول الفقه 10 . كتاب الطهارة 11 . كتاب الصلاة 12 . كتاب الصوم 13 . كتاب الوصايا (اين پنج كتاب پيش از سى سالگى او نگاشته شده است).

وى پس از عمرى نزديك به 85 سال در اواخر آبان ماه 1373 سر به تيره تراب سپرد.

شمس الدين 1353 - 1421 ق

آقاى شيخ محمدمهدى شمس الدين، يكى از نادره مردانى بود كه علم و فقاهت را با جهاد و استقامت در هم آميخته بود و كليد حلّ مشكلات سياسى لبنان و ملجأ و پناه عموم شيعيان آن كشور به شمار مى رفت.

فقيد سعيد، در نيمه شعبان 1353 ق - سالروز ولادت حضرت بقيةاللَّه الاعظم عليه

ص: 335

السلام - در نجف ديده به جهان گشود و به ميمنت اين تقارن، نامش را محمد مهدى نهادند. پدرش حجةالاسلام شيخ عبدالكريم شمس الدين، يكى از فضلاى تحصيل كرده نجف است، كه اينك در لبنان به خدمات دينى اشتغال دارد ( وى به تازگى - در 1428 ق - از دنيا رفت ) . نسب اين خاندان به امام الفقهاء شهيد اول شيخ ابوعبداللَّه جمال الدين محمد بن شمس الدين مكّى الجزّينى العاملى (734 786 ق) از طريق فرزندش شيخ شمس الدين عاملى مى رسد، كه بدين مناسبت نام خانوادگى ايشان، شمس الدين است.

معظم له، پس از دوران كودكى، مقدمات علوم دينى را نزد پدر بزرگوارش، شيخ محسن غراوى و شيخ عبدالمنعم فرطوسى فراگرفت و پس از آن سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: سيدمحمد روحانى، سيديوسف حكيم و سيدعلى علامه فانى اصفهانى آموخت. سپس به تحصيل خارج فقه و اصول نزد آيات عظام: سيدمحسن حكيم و سيدابوالقاسم خويى پرداخت و به مقامات والاى علم و دانش دست يافت. او علاوه بر تحصيل، به تدريس و تأليف هم پرداخت و با قلم شيوايش، در بسيارى از مجلات علمى و ادبى نجف، مقالاتى نگاشت و در تأسيس جمعيت «منتدى النشر» شركت داشت و در «كلية الفقه» نجف نيز استاد بود و شاگردانى را پرورش داد و چند سال هم به نمايندگى از سوى آيت اللَّه العظمى حكيم به شهر «ديوانيه» رفت و به هدايت دينى مردم پرداخت و موفق شد نزاع ها و دعواهاى قبيلگى و عشاير را با دورانديشى و تدبير خويش پايان بخشد و صلح و صفا را در ميان آنان برقرار نمايد. وى در سال 1389 ق (36 سالگى)

ص: 336

به لبنان آمد و به يارى پيشواى شيعيان لبنان، امام موسى صدر پرداخت و به عنوان نايب رييس مجلس اعلاى شيعيان لبنان برگزيده شد و نامش در محافل سياسى جهان عرب، طنين افكن شد و از اين رهگذر، خدمات فراوان به شيعيان و مردم و قبايل و طوايف مختلف لبنان نمود و در فرونشاندن آتش اختلاف بين اقوام و دستجات مختلف شيعى، سعى فراوان داشت. پس از ناپديد شدن امام موسى صدر در سال 1357 ش (1398 ق) تمام بار مجلس اعلاى شيعيان به دوش وى افتاد و در كشمكش هاى سخت اخير، مواضع هوشيارانه و عاقلانه اى را برگزيد و تحسين همگان را برانگيخت و اخيراً هم به سمت رياست مجلس اعلا برگزيده شد و با همه اين احوال، نقش خود را به عنوان يك عالم دينى از ياد نبرد و هم چنان به تأليف و اقامه جماعت و تبليغ دين و هدايت مردم اشتغال داشت.

وى در كنار كارهاى علمى و سياسى اش، موفق شد تا بنيادها و مؤسسات خيريه و علمى، مانند مسجد امام صادق عليه السلام، هنرستان فنّى بيروت، دانشگاه اسلامى لبنان (با دانشكده هاى مختلف)، جمعيّت خيريه حضرت زينب عليها السلام، مدرسه علميه و مجتمع خدماتى را بنياد نهد و بسيارى از جوانان شيعه لبنانى را با علوم و فنون روز آشنا نمايد.

برخى از تأليفات چاپ شده اش، عبارت اند از:

1 . ثورة الحسين عليه السلام: ظروفها الاجتماعيه و آثارهاالانسانية (به فارسى ترجمه شده)

2 . انصار الحسين عليه السلام: الرجال و الدلالات (به فارسى ترجمه شده است)

3 . ثورة الحسين عليه السلام فى الوجدان الشعبى 4 . امام الحسين عليه السلام، قصة

ص: 337

حياته و ثورته 5 . مع الامام الرضا عليه السلام فى ذكرى وفاته 6 . رسالة الحقوق للامام زين العابدين عليه السلام 7 . حركة التاريخ عند الامام على عليه السلام 8 . السلم و قضايا الحرب عند الامام على عليه السلام (به فارسى ترجمه شده است)

9 . الامام على عليه السلام و الفلسفة الزمينة 10 . دراسات فى نهج البلاغه 11 . شرح عهد الاشتر 12 . نظام الحكم و الادارة فى الاسلام 13 . بين الجاهلية و الاسلام 14 . التحقق الوجودى فى الاسلام 15 . فى الاجتماع السياسى الاسلامى 16 . محاضرات فى التاريخ الاسلامى 17 . مطارحات فى الفكر المادّى و الفكر الدينى 18 . العلمانية هل تصلح حلاّ لمشاكل لبنان 19 . دراسات و مواقف فى الفكر و السياسة و المجتمع 20 . الغدير 21 . عاشوراء 22 . عقائد الشيعة الامامية 23 . الاحتكار فى الشريعة الاسلامية 24 . الاجتهاد و التقليد 25 . تفسير آيات الصوم 26 . الامامة و السياسة و الولاية عند صدرالمتالهين آن مرد بزرگ، پس از مدتى ابتلا به سرطان ريه، در چهارشنبه 15شوال المكرم 1421 (21 دى ماه 1379 ش) در 68 سالگى در بيروت بدرود حيات گفت. با پخش خبر وفاتش، لبنان در اندوهى بزرگ فرو رفت و پرچم هاى سياه در همه جا برافراشته شد. صبح پنج شنبه، پيكر پاكش با حضور ده ها هزار نفر از مسلمانان و سران طوايف و مذاهب گوناگون و مقامات كشورى و لشكرى و سفيران كشورهاى خارجى در لبنان و با شركت نمايندگان مقام معظم رهبرى و مقامات جمهورى اسلامى ايران (كه در غم فقدانش، پيام هاى

ص: 338

تسليت متعدد صادر نمودند) و كشورهاى اسلامى، از مجلس اعلاى شيعيان لبنان به سوى مسجد امام صادق عليه السلام - كه خود بنا كرده و سال ها در آن اقامه جماعت كرده بود - تشييع و پس از نماز استاد شيخ عبدالامير قَبَلان - نايب رييس مجلس اعلا - در كنار آن مكان مقدس به خاك سپرده شد.

( سيدعباس على الموسوى ، علماء ثغور الاسلام ، ج 2 ، ص 378 - 385 )

شمس گيلانى 1347 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ حسن اعتماد شمس گيلانى، يكى از خطباى مشهور تهران به شمار مى رفت.

فقيد سعيد، در سال 1347 ق (1307 ش)، در رشت، به دنيا آمد. پدرش حجةالاسلام و المسلمين، حاج شيخ على رشتى ملقب به اعتماد الواعظين (1313 - 1389 ق)، يكى از مشهورترين خطبا و وعاظ گيلان و از شاگردان آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى، ميرسيدعلى يثربى كاشانى و ميرزا مهدى آشتيانى، و او هم فرزند عالم جليل و واعظ نامى حاج ملا آقا جان شمس بود.

آن مرحوم، پس از دوران كودكى و فراگيرى قرآن و كمى ازمقدمات و ادبيات و معالم نزد پدر بزرگوارش و آيت اللَّه شيخ مهدى لاكانى، در شهريور 1320 ش به قم آمد و پس از آموختن معانى بيان و شرح لمعه، در 1321 ش به نجف اشرف مهاجرت كرد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: شيخ عبدالحسين رشتى، سيداحمد اشكورى، شيخ عبدالنبى عراقى به پايان رسانيد و سپس به درس خارج آيات عظام: ميرزا آقاى اصطهباناتى، سيدجمال گلپايگانى، شيخ محمدعلى كاظمينى و سيدابوالقاسم خويى حاضر شد و با جديت و كوشش فراوان در تكميل مبانى علمى اش، كوشيد تا سرانجام

ص: 339

در اواخر سال 1325 ش به قم بازگشت و به تحصيل در محضر آيت اللَّه حاج سيدمحمد تقى خوانسارى و تبليغ دين در مساجد مختلف پرداخت. در سال 1325 ش به تهران رفت و به عنوان سخنگوى «اتحاديه مسلمين» با حاج سراج انصارى به همكارى و فعاليت سياسى پرداخت و براى تبليغات، به شهرهاى مختلف ايران سفر كرد. اما پس از كودتاى 28 مرداد 1332 ش، يك باره دست از فعاليت هاى سياسى برداشت و يكسره به تأليف و تبليغ دين پرداخت. در سال 1342 ش، همراه با وعاظ تهران دستگير و چند ماهى در زندان قزل قلعه به سر برد. او، پس از آزادى، به تأليف و تبليغ در داخل و خارج كشور (انگليس، فرانسه، آمريكا و كشورهاى اسلامى) اشتغال داشت و در اين عرصه، دمى نياسود.

از آن واعظ نامى، تأليفات فراوانى بر جاى مانده است، كه عبارت اند از:

1 . تاريخ علما و شعراى گيلان 2 . كشكول شمس 3 . ترجمه مكالمات حضرت رضا عليه السلام 4 . شرح و ترجمه 201 حديث اخلاقى و اجتماعى 5 . اوراق سياه يا گوشه اى از جنايات بنى اميّه 6 . ترجمه قصيده تائيه دعبل خزاعى 7 . باغ وحش: دورنماى دنياى امروز 8 . شعله هاى آتش: سخنان حسين عليه السلام و يارانش

9 . نهج البلاغه: نامه هاى اميرالمؤمنين عليه السلام به دوستان و دشمنان

10 . شرح و ترجمه زيارت عاشورا 11 . انديشه مادى و معنوى (ترجمه «مطارحات فى الفكر المادى و المعنوى») ، نوشته : همو

ح12 . حكومت منهاى دين (ترجمه «العلمانية») نوشته محمدمهدى شمس الدين

13 . خيام رياضيدان، خيام لاابالى نيست

ص: 340

14 . نامه آدميت: شرح و تفصيل نامه 31 نهج البلاغه (2 ج)

15 . آفت اجتماع: زندگينامه خودنوشت

آن عالم واعظ دلسوز جامعه، در 75 سالگى، در 27 جمادى الثانى 1424 ق، (4 شهريور 1382 ش) بدرود حيات گفت، و پس از تشييع در تهران، در قبرستان ابوحسين قم به خاك سپرده شد .

شوشترى 1320 - 1415 ق

آقاى حاج شيخ محمّدتقى شيخ (شوشترى) يكى از مفاخر شيعه در عصر كنونى به شما مى رفت. خاندان وى تا سه قرن پيش، همه از عالمان دين بوده اند. پدرش آيت اللَّه شيخ محمّد كاظم (1297 - 1371 ق) از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى و طباطبايى يزدى صاحب عروه و مرجع تقليد مردم سامان خويش (و او فرزند آيت اللَّه شيخ محمّد على (م 1322 ق) و جدّش آيت اللَّه العظمى شيخ جعفرشوشترى (1220 -1303 ق) صاحب «خصائص الحسينيه» و «منهج الرشاد» و نياى والايش ملاّ على شوشترى شاگرد خاص علامه سيدنورالدين بن سيدنعمت اللَّه شوشترى (فرزند على بن حسين شوشترى - جدّ خاندان آيت اللَّه محلاّتى شيرازى و خاندان شيخ جعفر شوشترى) بوده است. معظم له در سال 1320 ق (1281 ش) در نجف اشرف ديده به جهان گشود و تا هفت سالگى قرآن و خواندن و نوشتن را فراگرفت و در سال 1327 به شوشتر باز آمد و به يادگيرى علوم دينى روى آورد و پس از فراغ از مقدمات ، به حوزه درس حضرات آيات: پدرش، سيدعلى اصغر حكيم، سيدمهدى آل طيب و سيدمحمّد تقى شيخ الاسلام روى آورد و به مرتبه والاى اجتهاد رسيد. در سال 1353 ق (1314 ش) تاب تحمل زشتكاريهاى حكومت رضاخان - و به ويژه كشف حجاب - را نياورد

ص: 341

و به عتبات عاليات كوچيد و در آن جا به كسب دانش و نوشتن تأليفات خويش دست يازيد .

پس از سقوط رضاخان، در 1360 ق (1321 ش) به شوشتر بازگشت و به تدريس، تأليف، امامت جماعت، افتاء، راهنمايى مردم و تكميل و تنظيم و ترتيب نوشته هاى خود پرداخت. بيشتر كتاب هايش از حسنات عصر به شمار مى رود و آيتى از تحقيق، تتبع، ژرف نگرى و دقت نظر است. زندگى او نشانه اى از زندگى علماى سَلَف و زهد و تقوى و ورع وى يادآور ايمان و تقواى صحابه امامان اطهار بود. از ويژگى هاى ايشان قناعت بسيار، دل نبستن به زخارف دنيا، عشق به ائمه اطهار عليهم السلام ، شوق به مطالعه، استفاده از كم ترين وقت خود (كه حتى در هواپيما هم به نوشتن و مطالعه كردن مشغول بود ) ، تقيّد به نوافل يوميه و نماز شب، و روزه سه روز هر ماه، علاقه بسيار به ادعيه - خصوصاً دعاى ابوحمزه ثمالى - و قرائت قرآن (به گونه اى كه در ماه مبارك رمضان هر سه روز يك بار، ختم قرآن مى كرد ) ، دورى از صرف وجوهات شرعيه در مصارف شخصى و گذراندن زندگى از هدايا و نذورات به مقدار اندك، خُلق خوش و زبان نرم، دست باز و روحيه كريم، نظافت شخصى و انجام كارهاى خود، شنا و پياده روى كردن هر روزه را مى توان نام برد. وى در كتاب هايش در صدد تصحيح اشتباهات و ضبط دقيق مطالب علمى بود. تأليفات گرانبهايش - كه در فنّ رجال، تاريخ، حديث، فقه و كلامند - عبارت اند از :

1 . قاموس الرجال فى تحقيق رواة الشيعة و محدّثيهم

ص: 342

(14 ج). نوشتن و به پايان رسيدن اين كتاب حدود چهل سال به طول انجاميد و جايزه بهترين كتاب را در سال 1371 ش (1412 ق) به خود اختصاص داده است. (اين كتاب در صدد رفع خطاها و اغلاط كتاب ارزشمند «تنقيح المقال فى علم الرجال» است)

2 . بهج الصباغه فى شرح نهج البلاغه (14ج). به گفته خود علامه، نگارش اين كتاب حدود پنجاه سال به درازا كشيد و شامل شرح موضوعى نهج البلاغه در 60 موضوع بوده و در آن به تصحيح خطاهاى شروح ابن ابى الحديد، ابن ميثم بحرانى، راوندى و سيدحبيب اللَّه خويى دست يازيده است

3 . النجعة فى شرح اللمعة (11ج). مؤلف اين كتاب را در سى سالگى آغاز كرد (1350 ق) و در سال 1354 به پايان رسانيده است

4 . الاربعون حديثا (در فضايل ائمه اطهار و معجزات آنان و نكوهش دشمنان ايشان)

5 . آيات بينات فى حقيّه بعض المنامات 6 . قضاء اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام (سه بار به فارسى و منتخبى از آن به انگليسى ترجمه شده است.)

7 . البدايع (كشكولى در مطالب گوناگون نظم و نثر است.)

8 . الاوائل 9 . رسالة فى تواريخ النبى و الآل 10 . الدرّ النظير فى المكنّين بابى بصير (همراه جلد يازدهم قاموس الرجال.)

11 . مقدمه توحيد مفضل 12 . رساله در محاكمه بين شيخ صدوق و شيخ مفيد در يك مسأله كلامى. (ظاهراً مسئله «سهو النبى» كه در آن جا به يارى يخ صدوق برخاسته است.)

13 . الاخبار الدخلية (4 ج) - كه عنوان كتاب سال را در 1362

ص: 343

به خود اختصاص داد .

و كتاب هاى چاپ نشده آن مرد بزرگ عبارت اند از:

14 . الاربعون حديثاً (دو كتاب)

15 . نوادر الاخبار و جواهر الآثار 16 . حاشيه بر توضيح المسائل آيت اللَّه العظمى خويى 17 . حواشى و يادداشت هايى در اطراف قرآن مجيد 20 . شرح و جيزه شيخ بهايى معظم له كتابخانه كم نظير خود و محل نگهدارى آن ها را نيز وقف آستان قدس رضوى كرده است. آن مرد بزرگ از آيت اللَّه شيخ آقا بزرگ تهرانى اجازه روايت دريافت داشته و به آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى اجازه روايت بخشوده بود. در اسفند 1373 بود كه كنگره بزرگداشت مقام علمى ايشان با شركت اساتيد حوزه و دانشگاه در شوشتر برگزار گرديد و دو كتاب آفتاب شوشتر و خورشيد درخشان شوشتر در تجليل از خدمات علمى، دينى و اجتماعى آن مرد بزرگ منتشر شد. صبح جمعه 19 ذيحجة الحرام 1415 (29 ارديبهشت 1374) بود كه تندباد اجل آن گوهر يگانه را از كف ما ربود و در 95 سالگى بدرود حيات گفت . پيكر پاك وى را پس از تشييع باشكوه و با حضور هيأت اعزامى مقام معظم رهبرى و هيأت دولت و مجلس شوراى اسلامى و برخى از شخصيت هاى سياسى و مذهبى ، در شوشتر، جوار مرقد «سيدمحمّد گلابى» به خاك سپردند .

شيرازى 1347 - 1422 ق

آقاى حاج سيد محمّد حسينى شيرازى يكى از مراجع بزرگ تقليد معاصر به شمار مى رفت. فقيد سعيد در 15 ربيع الاول 1347 ق در نجف اشرف زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج ميرزا مهدى شيرازى (م 1380 ق) از علما و مراجع تقليد كربلا و از شاگردان ميرزاى نايينى و آقاضياء

ص: 344

عراقى و شاگرد و خواهرزاده آيت اللَّه العظمى ميرزا محمدتقى شيرازى پيشواى انقلاب 1920 عراق بود. فقيد سعيد 9 ساله بود كه همراه پدر بزرگوارش به كربلا مهاجرت كرد. و پس از فراگيرى علوم اسلامى از محضر آيات عظام: سيدمحمدهادى ميلانى، پدر بزرگوارش، شيخ محمدرضا اصفهانى، سيدزين العابدين حائرى و شيخ يوسف بيارجمندى خراسانى و نيل به درجه اجتهاد، به تدريس و تأليف روى آورد و كتاب هاى فراوان و شاگردان بسيار از خود به يادگار نهاد.

در 33 سالگى، پس از وفات پدرش در 1380 ق، مسؤوليت مرجعيت و رياست حوزه علميه كربلا بر عهده وى قرار گرفت و او با شايستگى به بهترين وجه از ميراث علمى و فكرى پدر و نياكانش حفاظت كرد و در بسط حوزه و گسترش فعاليت هاى دينى و علمى آن كوشيد تا بدان جا كه رژيم بعثى عراق تاب تحمل فعاليت هاى وى را نياورد و او را در 1390 قمرى به كويت تبعيد كرد و در آن جا دامنه كوشش هاى خود را گسترانيد و به تشيع در كشورهاى عربى جانى تازه بخشيد.

او در راستاى حمايت از آرمان هاى امام خمينى و انقلاب اسلامى ايران كوشش هايى در خور تقدير به عمل آورد. به هنگام ورود امام به كربلا استقبال شايانى از ايشان نمود و جاى نماز خويش را در صحن حرم امام حسين عليه السلام به معظم له وانهاد و چشم ها را به سوى ايشان متوجه ساخت و با پيروزى نقلاب اسلامى به ايران آمد و با نشر اعلاميه ها و ايراد سخنرانى هاى فراوان مسؤوليت خطير خويش را ايفا نمود.

معظم له با ورود به ايران يكسره به تدريس، تأليف، ايجاد مؤسسات و بناهاى

ص: 345

خيريه، تربيت شاگردان، سخنرانى و نشر اعلاميه ها پرداخت و موفق شد تا ده ها مسجد، حسينيه، مدرسه، درمانگاه، مؤسسات (قرض الحسنه، ازدواج، تكفل ايتام، رسيدگى به بيماران و مستمندان)، كتابخانه، مؤسسات فرهنگى و انتشاراتى در اغلب كشورهاى اسلامى، آسيايى و اروپايى بنياد نهد و در نشر اسلام و فرهنگ اهل بيت عليهم السلام كوششى ستودنى و چشمگير نمود و با كتاب ها و سخنرانى ها و مبلغان خويش هزاران نفر را به اسلام و تشيع رهنمون ساخت.

او آينه تمام نماى اخلاق اسلامى بود. تواضع و فروتنى از رفتارش مشهود همگان بود. عفو و بخشش، سعه صدر، مدارا با مردم، دستگيرى از نيازمندان و مستمندان، زهد و ساده زيستى و پرهيز از تشريفات و تجملات، روح بلند و تحمل مشكلات در راه خدا، صبر و بردبارى در برابر ناملايمات، استقامت و پايدارى در راه انجام وظايف شرعى، حسن مديريت در امور مرجعيت، استقامت در برابر ظلم و جور رژيم بعثى، توكل بر خدا و توسل به اهل بيت عليهم السلام از ويژگى هاى بارز آن مرجع فقيد بود.

آن فقيه بزرگ يكى از اركان علم و فقاهت در زمان معاصر به شمار مى رفت، كه تأليفاتش به صدها مجلد سر مى زند. برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . تقريب القرآن الى الأذهان (10 ج) 2 . موسوعه «الفقه» (150 ج، شرح كامل عروه و شرايع)

3 . وسائل الشيعه و مستدركاتها (30 ج) 4 . ايصال الطالب الى اسرار المكاسب (16 ج) 5 . الوصائل الى الرسائل (16 ج) 6 . الوصول فى شرح كفاية الاصول (5 ج) 7 . توضيح نهج البلاغه (4 ج) 8 . الاصول (8

ص: 346

ج) 9 . قصص الحق (داستان هاى قرآن) 10 . شرح منظومه سبزوارى 11 . القول السديد فى شرح التجريد 12 . توضيح المسائل 13 . المسائل الاسلامية 14 . الحاشية على العروة الوثقى 15 . مناسك حج 16 . من فقه الزهراء ( 5 ج ) 17 . الدعاء والزيارة 18 . الفضيلة الاسلامية ( 4 ج ) 19 . الدين والسعادة ( 6 ج ) 20 . شرح الصحيفة السجادية . و صدها كتاب كوچك و بزرگ در علوم تاريخ، تراجم، سياست، اقتصاد، جامعه شناسى ، فلسفه و كلام ، حديث و ...

مناظرات او با مادى گرايان، مسيحيان و مذاهب مختلف اسلامى سبب هدايت خلقى كثير در جهان گرديد و كتاب معروفش «دنيا بازيچه دست يهود» اثرى ارزنده در افشاى چهره كريه صهيونيسم در جهان بود .

معظم له پس از 75 سال تلاش و كوشش در اعتلاى اسلام و تشيع ، در روز سوم شوال 1422 ق بدرود حيات گفت و پيكر پاكش ، روز بعد ، پس از تشييع باشكوه و نماز برادرش آيت اللَّه حاج سيدصادق شيرازى ، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام در كنار مزار برادر شهيدش آيت اللَّه سيدحسن شيرازى به خاك سپرده شد .

شيرازى

آقاى حاج سيد محمّدرضا حسينى شيرازى يكى از فضلاى عالى قدر حوزه علميه قم بود .

فقيد سعيد در شوال المكرم 1379 ق در كربلا در بيت علم و تقوا و فضيلت زاده شد . پدرش مرجع عالى قدر مرحوم آيت اللَّه حاج سيد محمّد شيرازى ( 1345 - 1422 ق ) و نياى والا گهرش آيت اللَّه ميرزا مهدى شيرازى ( 1304 - 1380 ق )

ص: 347

، زعيم و مرجع بزرگ كربلا بود .

معظم له تحصيلات خويش را در مدرسه « حفاظ القرآن الكريم » - كه پدرش تأسيس كرده بود و علاوه بر تحصيل علوم جديد از دانش اسلامى و حفظ قرآن كريم هم بهره مى بردند - آغاز كرد و در ده سالگى معمّم شد و تحصيل علوم دينى را شروع نمود .

در سنين نوجوانى سطوح عاليه را نزد پدر بزرگوار و عمويش آيت اللَّه حاج سيد صادق شيرازى به پايان رسانيد . در سال 1390 ق - همراه پدر بزرگوارش - به كويت مهاجرت كرد و به تحصيل خارج فقه و اصول نزد پدر و عمويش و تدريس سطوح عاليه و اقامه جماعت پرداخت و در سال 1400 ق ، به دنبال پيروزى انقلاب اسلامى ايران ، همراه خاندان گرامى اش به قم مهاجرت نمود و تحصيل خويش را نزد آيات عظام : تبريزى ، وحيد خراسانى و شيرازى پى گرفت و همزمان به تدريس خارج فقه و تأليف و تبليغ دين پرداخت . در سال 1414 ق به كويت مهاجرت كرد و به خدمات علمى و دينى فراوان ، از جمله اقامه جماعت در مسجد آيت اللَّه شيرازى در منطقه « بنيدالقار » ، تشكيل كلاس هاى اخلاق و عقايد در روزهاى جمعه ، تدريس خارج فقه و اصول و سطوح عاليه پرداخت و پس از هفت سال اقامت در 1421 ق به قم بازگشت و فعاليت هاى علمى خويش را پيگيرى كرد و كلاس ها و تدريس خود را در فقه ، اصول ، رجال ، تفسير و عقائد گسترش داد و پس از وفات پدر بزرگوارش در شوال 1422 ق

ص: 348

با جدّيت و كوشش فراوان تمام وقت خويش را به تأليف و تدريس و سخنرانى گذرانيد . او اخلاقى خوش ، سخنى دلنشين و مجلسى دلپذير داشت . تواضع و فروتنى از رفتارش نمايان بود و هر كس مجذوب رفتار و كردارش مى شد . او از پدر و عموى بزرگوارش اجازه اجتهاد داشت و مراتب علم و فضل او مورد تأييد بسيارى از مراجع تقليد شيعه بود .

آثار چاپى او عبارتند از :

1 - الترتب ، چاپ 1407 ق

2 - التدبر فى القرآن ( 3 ج ، تفسير سوره حمد و بقره )

3 - كيف نفهم القرآن ؟ - به نام « از ژرفاى قرآن » به فارسى ترجمه شده است

4 - الرسول الاعظم رائد الحضارة الاسلامية 5 - خطب الجمعة 6 - ومضات ( مباحث اعتقادى و اخلاقى )

7 - سلسله مهدوية ( پنج رساله درباره امام زمان عليه السلام )

8 - التسامح فى ادلة السنن - تقرير درس ايشان به قلم شيخ حامد نواب اصفهانى

آثار غير چاپى اش هم عبارتند از :

1 - مباحث اصولية ( 4 ج ، اصول عمليه ، از قطع تا برائت »

2 - مباحث رجالية 3 - الزهراء الفيصل والقدوة 4 - بيت الزهراء نموزجة 5 - الشعائر الحسينية 6 - تاريخ المعصومين ، « سلسلة الرسول والعترة » ، 16 ج

7 - الاجتهاد والتقليد 8 - تعليقه بر « مبانى منهاج الصالحين » ، نوشته آيت اللَّه حاج آقا تقى طباطبائى قمى ، از طهارت تا زكات .

9 - تعليقه بر « الدلائل فى شرح منتخب الرسائل

ص: 349

» ، نوشته ، آيت اللَّه قمى ، بحث اجتهاد و تقليد .

آن مرحوم در اوج شكوفايى علم و فضلش در 50 سالگى ، در روز يكشنبه 25 جمادى الاولى 1429 ق ( 5 خرداد 1387 ش ) بر اثر سكته بدرود زندگى گفت و حوزه علميه قم را در سوگ خود نشانيد . پيكر پاكش در روز دوشنبه پس از تشييع با شكوه و نماز آيت اللَّه حاج سيد صادق شيرازى به نجف اشرف انتقال داده شد و پس از تشييع گسترده و شايسته به كربلا منتقل و پس از يك تشييع بى سابقه و ميليونى در صحن حرم مطهر اباعبداللَّه الحسين عليه السلام در جوار جدّش ميرزا مهدى شيرازى و در بقعه جدّ امّى اش ميرزا محمّدتقى شيرازى مدفون شد و عالمى از علم و عمل را با خود به خاك بُرد و مجالس بزرگداشت مقام علمى اش تا مدت ها در ايران و كشورهاى اسلامى و اروپايى برگزار گرديد .

شيرازى 1326 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ ابوالحسن شيرازى، يكى از علما و فقهاى مشهد مقدس به شمار بود . معظم له ، به سال 1326 ق در يكى از روستاهاى «داراب» زاده شد و پس از يادگيرى خواندن و نوشتن، در اوان نوجوانى (16 سالگى) به تحصيل علوم دينى روى آورد و در داراب و اصطهبانات، مقدمات و ادبيات و سطوح را فراگرفت. در 19 سالگى (1345 ق) به شيراز آمد و نزد حضرات آيات: سيدعبداللَّه شيرازى و سيدنورالدين شيرازى به فراگيرى سطوح عاليه پرداخت، و نزد ميرزا محمّدعلى حكيم شيرازى (شرح تجريد) و شيخ عبدالكريم (شرح منظومه)، علوم حكمى و عقلى را آموخت . در سال 1349 ق، رهسپار مشهد مقدس

ص: 350

شد و در محضر حضرات آيات: ميرزا مهدى اصفهانى (خارج فقه و اصول و تفسير)، آقا بزرگ حكيم (خارج شواهد الربوبيّة) و ميرزا مهدى شهيدى (اسفار) زانوى ادب به زمين زد و بهره هاى فراوان برد. سپس در سال 1355 ق ، با تحمل مشكلات فراوان به نجف اشرف مهاجرت كرد و ساليان فراوان در درس آيات عظام: شيخ محمدكاظم شيرازى، آقا ضياء عراقى، شيخ محمدحسين غروى اصفهانى، سيدابوالحسن اصفهانى و سيدعبدالهادى شيرازى حاضر شد و بنيه علمى خويش را استوار ساخت، و هم زمان به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه پرداخت. در حدود سال 1367 ق به قم آمد و به تدريس مكاسب و كفايه مشغول شد و پس از چندى (1375 ق)، به مشهد مقدس مهاجرت كرد و به تدريس و تأليف و بنيان نهادن مدارس علميه پرداخت. معظم له، در جريان انقلاب اسلامى، فعالانه شركت جُست و علاوه بر همكارى و تقويت مبارزين و مخالفين رژيم و همفكرى با روحانيت بيدار، به فعاليت هاى فرهنگى پرداخت و چند مدرسه علميه براى خواهران و برادران تأسيس كرد و نخستين راهپيمايى بانوان عليه رژيم ستمشاهى (در 17 دى 1356) را سازماندهى كرد. وى در سال هاى اوج مبارزه، در صف مقدم قرار داشت و اخذ امضاى علماى مشهد در اعلاميه هاى ضد رژيم، بر عهده وى بود. پس از پيروزى انقلاب به امامت جمعه مشهد و نمايندگى مجلس خبرگان قانون اساسى و خبرگان رهبرى برگزيده شد. فقيد معظم از زندگى ساده و بى پيرايه و روحيه زهد و قناعت برخوردار بود و همين روح بلندش، او را از وابستگى به بيوت دور نگاه داشته بود. استاد علامه محمدتقى جعفرى درباره وى

ص: 351

گفت: «تبحر ايشان در فقه، به گونه اى است كه قابل مقايسه با بسيارى از هم سلكان خود نيست.» (مجله حوزه، ش 17، آبان 1365، ص 20) تأليفات معظم له عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . كتاب الزكاة 3 . كتابى در معاد. وى، پس از عمرى 95 ساله، در روز دوشنه 17 مرداد 1379 (6 جمادى الاول 1421 ق) بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در دارالزهد حرم مطهر امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

شهرستانى 1339 - 1418 ق

آقاى حاج سيدعبدالرضا حسينى شهرستانى در سال 1339 ق در كربلا زاده شد.

پدرش حجةالاسلام سيد زين العابدين شهرستانى (م 1355 ق)، يكى از ائمه جماعات حرم حسينى عليه السلام و آشنا به فنون بسيار - از جمله فقه و طبّ - و صاحب كتاب «فقه الطب» بوده است. وى فرزند علامه كبير آيت اللَّه العظمى ميرزا محمد حسين شهرستانى (1255 - 1315 ق) صاحب كتاب هاى بسيار، مانند: الشوارع فى شرح الشرائع، سبيل الرشاد فى شرح نجاة العباد، غاية المسؤول فى علم الاصول، اللباب فى الاسطرلاب، نان و دوغ، الموائد، عسل مصفّى، خوان نعمت و او فرزند آيت اللَّه سيدمحمد على مرعشى شهرستانى (م 1290 ق) صاحب كتاب هاى بسيار مانند: كتاب الطهارة، شرح تبصرة المتعلّمين، حجية المظنه، الاجماعيات و كشكول و او فرزند علامه بزرگوار آيت اللَّه سيدمحمد حسين مرعشى شهرستانى (م 1246 ق) صاحب «معادن التحقيق» - داماد علامه سيدمحمد مهدى شهرستانى (م 1216 ق) يكى از مهادى اربعه و از برترين شاگردان وحيد بهبهانى - بوده است.

فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، به سال 1346

ص: 352

ق وارد مدرسه جعفريه شد و به يادگيرى خواندن و نوشتن و علوم ابتدايى پرداخت و پس از آن در سال 1350 ق به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات و سطوح را نزد حضرات آيات: شيخ على اكبر سيبويه و شيخ جعفر رشتى فراگرفت. سپس به يادگيرى رسائل و مكاسب و كفايه و علوم هيأت و رياضيات نزد حضرات آيات: شيخ يوسف بيارجمندى خراسانى، شيخ محمد رضا جرقويه اصفهانى و سيدمحمد طاهر بحرانى پرداخت و خارج فقه و اصول را نيز در محضر آيات عظام: سيدمحمد هادى ميلانى، ميرزا مهدى شيرازى، سيدعبدالحسين حجت و شيخ مرتضى آشتينى بياموخت. معظم له در كنار تحصيل به تدريس سطوح عاليه پرداخت و پس از ساليان فراوان تدريس سطح، در سال 1392 ق تدريس خارج فقه را آغاز كرد و اين تا سال 1397 ق - كه به مشهد مقدس هجرت كرد - به طول انجاميد .

معظم له علاوه بر تحصيل و تدريس، به اقامه جماعت در صحن مطهر حسينى عليه السلام و پاسخگويى به مسايل دينى پرداخت. وى در برابر نفوذ و تبليغات فكرى و سياسى و ايجاد شبهات دينى از سوى حزب كمونيست و چپگرايان عراق سخت ايستادگى كرد و به منظور استحكام بنيان هاى فكرى جوانان، اقدام به تأسيس مجله «اجوبة المسائل الدينيه» كرد و در آن - با هميارى و همكارى حضرات آيات: سيدمحمد باقر صدر، سيدحسن شيرازى، سيدعبدالصاحب حكيم و استاد احمد امين - به صدها پرسش فكرى واعتقادى جامعه پاسخ داد و حوزه خوانندگان خود را به فرا سوى مرزهاى عراق گسترانيد. دامنه نفوذ اين مجله در آن سال هاى پراختناق و سياه عراق

ص: 353

باعث شد تا رژيم بعث، پس از آزار و اذيت هاى فراوان و زندانى ساختن فرزندش جلو انتشار آن را بگيرد و او را هم از عراق بيرون نمايد.

آن مرحوم به جز تدريس، تأليف، اقامه جماعت و تبليغ شعائر دينى، با هميارى و مساعدت گروهى از علماى بزرگ و تجار كربلا دست به بنياد مؤسسات خيريه و عام المنفعه اى زد كه برخى از آن ها عبارت اند از :

1 . مدرسه الامام الصادق . اين مدرسه براى آموزش دانش آموزان بر مبناى تعاليم اسلامى در سال 1371 ق تأسيس شد و تا سال 1395 ق ادامه يافت

2 . مدرسه اسلاميه . در اين مدرسه به دانش آموزان دروس فقه، حديث، تفسير و عقايد آموزش داده مى شد

3 . درمانگاه كودكان 4 . الجمعية الخيرية الاسلامية 5 . المكتبة الجعفرية . اين كتابخانه با پنج هزار كتاب چاپى و خطى در مدرسه هندى گشايش يافت

6 . لجنة الثقافة الدينية . كه پاسخگويى به شبهات و پرسش هاى دينى را بر عهده داشت و در خلال پانزده سال فعاليت خويش، توانست صدها سؤال را پاسخ دهد .

از تأليفات آن فقيد سعيد مى توان اين آثار را نام برد :

1 . مقاليد الهدى فى شرح العروة الوثقى (7 ج) - 3 جلد آن به چاپ رسيده است -

2 . حياة الامام الحسين بن على عليه السلام 3 . الصلاة معراج المؤمن 4 . الامر بالمعروف و النهى عن المنكر 5 . السجود على التربة الحسينية 6 . صلاة الجمعة فى عصر الغيبة 7 . النوروز فى الاسلام 8 . نوروز در تاريخ و دين 9 . اجوبة المسائل

ص: 354

الدينية (14 ج) - 2 جلد آن بنام «اميد جوان» ترجمه و چاپ شده است

10 . اجوبة المسائل فى التفسير - 2 جلد

11 . اجوبة المسائل فى العقائد 12 . تقويم هجرى (از سال 1363 - 1463 ق)

و تأليفات مخطوط ايشان عبارت است از :

1 . المهدى الموعود و دفع الشبهات عنه 2 . الطريق القويم الى جنة النعيم (پيرامون امامت) 3 . دفع الشبهات و حلّ المشكلات 4 . غاية التقريب فى شرح منظومة التهذيب 5 . حاشيه بر مكاسب 6 . حاشيه بر رسائل 7 . حاشيه بر معالم 8 . حاشيه بر قوانين 9 . حاشيه بر شرح لمعه 10 . الطريق المستقيم فى بيان اصول الدين 11 . عقائد المؤمنين فى اصول الدين در سال 1397 ق بود كه به علت فشارهاى رژيم بعثى عراق را به قصد ايران ترك كرد و در مشهد مقدس اقامت گزيد و به تدريس سطوح عاليه و عقائد، امامت جماعت (در مسجد الحميد) و تأسيس مجله «الارشاد» - كه از آن 7 شماره منتشر گرديد - پرداخت. اما در سال 1400 ق بود كه به دنبال سكته اى ناقص توان كار و كوشش از او سلب شد و تا پايان عمر خانه نشين شد.

ايشان پس از عمرى 77 ساله، در 27 ربيع الاول 1418 ق (11 مرداد 1376) چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست و پيكر پاكش در روز سه شنبه 28 ربيع الاول، پس از يك تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه شيخ حسنعلى مرواريد بر آن، در صحن آزادى حرم مطهر امام رضا عليه السلام به

ص: 355

خاك سپرده شد.

صائنى زنجانى 1351 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد اسماعيل صائنى زنجانى، يكى از علماى مشهور زنجان به شمار مى رفت. وى در بهار 1311 ش (1351 ق) زاده شد. پدرش آيت اللَّه شيخ اسحاق صائنى، يكى از علما و مدرسين زنجان و جامع معقول و منقول بود.

فقيد سعيد در هفت سالگى به دبستان توفيق - كه به مديريت استاد رضا روزبه اداره مى شد - رفت و پس از اتمام دوره دبستان و پيش از اخذ ديپلم، در محضر پدر بزرگوارش به فراگيرى ادبيات عرب و اشارات و گوهر مراد لاهيجى و شرح هدايه ميبدى پرداخت و هيأت قديم و خلاصة الحساب و هندسه اقليدس و تقويم رقمى را نيز در نزد همو و حكيم و رياضيدان نامى آقا سيدمحمد نظام آموخت.

سپس با پيشنهاد پدر، دبيرستان را ترك كرد و به تحصيل علوم دينى روى آورد. وى سطوح (شرح لمعه و رسائل و مكاسب) را در زنجان نزد پدر و جمعى ديگر از اساتيد فن فراگرفت و در اواخر سال 1329 ش به حوزه علميه قم مهاجرت نمود و در مدرسه حجتيه ساكن شد. معظم له چند ماه پس از تشرّف به قم با استاد علامه آيت اللَّه سيدمحمد حسين طباطبايى آشنا شد و مورد توجه مخصوص ايشان قرار گرفت و از محضر پرفيض او منظومه سبزوارى، الهيات شفا، دوره كامل اسفار و در شب هاى پنجشنبه و جمعه اصول فلسفه رئاليسم را فراگرفت و هم زمان در درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه العظمى بروجردى، آيت اللَّه محقق داماد و امام خمينى شركت كرد و بهره هاى بسيار برد و هم زمان به تدريس فلسفه و سطوح عاليه پرداخت. در سال 1343

ص: 356

ش، به اصرار اهالى متدين زنجان، به زادگاهش بازگشت و به ترويج دين و تعظيم شعائر مذهبى پرداخت و تا پايان عمر مباركش به اقامه جماعت در مسجد رسول اللَّه، تأليف، تدريس و پرورش شاگران و راهنمايى مردم اشتغال داشت. وى در اين زمان طولانى موفق شد فقه و اصول و فلسفه و كلام و تفسير قرآن و شرح نهج البلاغه و توحيد صدوق و مباحث اخلاقى را به گروهى بسيار از فضلا و طلاب علوم دينى و نسل جوان آموزش دهد، كه هم اكنون اكثر مباحث مطروحه نگاشته شده و در نوارهاى كاست، ضبط گرديده است.

برخى از تأليفات وى عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه محقق داماد 2 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه محقق داماد وى پس از 66 سال خدمت به ساحت دين و ترويج مذهب، در تاريخ 17 تيرماه 1377 ش (15 ربيع الاول 1419 ق) بدرود حيات گفت و پس از تشييعى باشكوه و نماز مرحوم آيت اللَّه سيداسماعيل موسوى زنجانى بر پيكرش، به خاك سپرده شد.

صادقى اصفهانى 1346 - 1417 ق

آقاى حاج سيدمحمد على حسينى صادقى از علماى طراز اول حوزه علميه اصفهان بود. معظم له در يازدهم شوال المكرم 1346 ق، در اصفهان ديده به جهان گشود.پس از فراگيرى دروس مقدماتى، در هجده سالگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح عالى رانزد اساتيد بزرگ، مانند حضرات آيات: حاج آقا حسين خادمى، حاج سيدعبدالحسين طيب و حاج شيخ احمد فياض آموخت .

در سال 1372 ق به سوى نجف اشرف مهاجرت كرد و به تكميل مبانى علمى خويش پرداخت. نخست در درس فقه آيت اللَّه شاهرودى و درس اصول آيت اللَّه شيخ حسين

ص: 357

حلى شركت جست و پس از سالى چند، به حلقه درس آيت اللَّه مير سيدعلى علامه فانى اصفهانى پيوست و پيوسته به دنبال استادش روان بود و مدت بيست سال، تحقيقات فقه، اصول، كلام، رجال و تفسير ايشان را ضبط كرد و به رشته تحرير در آورد.

در شعبان 1390 به علت كسالت به اصفهان مراجعت كرد و در مدرسه صدر به تدريس سطوح عالى (مكاسب و كفايه) و پس از ساليانى چند، به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. برخى ديگر از فعاليت هاى ايشان ، اقامه جماعت در مسجد شفيعى، تربيت شاگردان و ارشاد مؤمنان و تأليف و تصنيف و خدمات اجتماعى بود .

درس وى يكى از مهم ترين درس هاى حوزه اصفهان بود و كثرت شاگردان ايشان چشمگير مى نمود. از ويژگى هاى اخلاقى او، فروتنى، مهربانى و برخورد نيك بود. دستى گشاده و رويى خوش و زندگى ساده و بى آلايش داشت. همواره در انديشه كارگشايى از درماندگان و نيازمندان بود و در همين راستا «آسايشگاه معلولين صادقيه» را بنيان نهاد.

تقريرات ايشان (از درس آيت اللَّه فانى) كه بيشتر آن ها به چاپ رسيده است، عبارت اند از:

1 . كتاب الطهارة (5 ج) 2 . كتاب الصلاة (7 ج) كه پنج جلد آن به چاپ رسيده است

3 . كتاب الاجارة (1 ج) 4 . آراء الاصول (6 ج) 5 . المختار من الجبر و الاختيار 6 . كتاب الامر بالمعروف و النهى عن المنكر 7 . ترجمه رساله علم امام

ساير تأليفات ايشان كه به چاپ نرسيده است، عبارت اند از:

8 . كتاب الزكاة 9 . كتاب الخمس 10 . كتاب الصوم 11 . كتاب الحج 12

ص: 358

. كتاب الوصايا 13 . كتاب المكاسب (تا بيع فضولى) 14 . رسالة فى القرعة 15 . رساله در جوايز سلطان و احكام بانك ها 16 . رساله در عدم تحريف قرآن 17 . رساله در گناهان صغيره و كبيره 18 . كتابى در امامت 19 . كتابى در معاد 20 . تفسير سوره جمعه

تأليفات ديگر او كه به چاپ رسيده است، عبارت اند از:

1 . توحيد ذاتى و صفاتى 2 . پرتوى از انوار نهج البلاغه. معظم له پس از تحمل چند سال بيمارى در چهاردهم شهريور 1375 (21 ربيع الثانى 1417 ق) در هفتاد سالگى چشم از جهان فرو بست و به مواليان طاهرينش پيوست و در روز جمعه با تشييعى باشكوه و شايسته و پس از نماز آيت اللَّه طاهرى اصفهانى در قبرستان تخت فولاد به خاك سپره شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 200 )

صافى اصفهانى 1338 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ محمد حسن صافى اصفهانى در سال 1298 ش (1338 ق) در خانواده اى متدين، در اصفهان زاده شد. پس از پشت سر نهادن تحصيلات جديده، به فرا گرفتن دانش دينى روى آورد و مقدمات را در اصفهان و سطوح را در حوزه علميه قم بياموخت. سپس در سال 1362 ق به نجف اشرف كوچيد و در محضر اساتيد بزرگوار حوزه نجف زانوى ادب به زمين زد و از علوم آنان بهره هاى فراوان برد. فقيد سعيد كفاية الاصول را نزد آيت اللَّه شيخ عبدالحسين رشتى و خارج فقه و اصول را نزد آيات عظام: شيخ محمد على كاظمينى، شيخ محمد كاظم شيرازى، سيدعبدالهادى شيرازى ، آيت اللَّه حكيم و آيت اللَّه خويى

ص: 359

- قدّس اللَّه اسرارهم - فراگرفت . او حكمت و فلسفه را از آيت اللَّه شيخ صدرا بادكوبه اى و مبانى اخلاق را از آيت اللَّه العظمى سيدجمال الدين گلپايگانى اخذ كرد و به غير از تحصيل، به تدريس سطوح عاليه نيز پرداخت و اين همه 27 سال به طول انجاميد. در سال 1389 ق به اصفهان بازگشت و به تدريس، امامت جماعت، پرورش شاگردان و راهنمايى مردمان اشتغال جست. وى ساليان دراز در مدرسه صدر به تدريس خارج فقه و اصول و مبانى اقتصاد اسلامى و در مسجد جامع به اقامه جماعت (ظهر و شب) پرداخت و چند سالى بود كه محفل درسى وى و نماز جماعتش نخستين درس و نماز اصفهان به شمار مى رفت و رياست حوزه علميه بدو محوّل شده بود. از ويژگى هايش فروتنى، ساده زيستى و قناعت، انس با قرآن و دعا و شب زنده دارى و سخاوت بود .

آثار ماندگار او عبارتند از :

1 . هداية الاصول ( 4 ج ) - تقريرات درس اصول آيت اللَّه العظمى خويى

2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى خويى ( طهارت ، صلاة و مكاسب محرمه )

3 . تطبيق بين اقتصاد اسلامى و اقتصاد سوسياليسم و كاپيتاليسم 4 . شوق وصال ( درس هاى اخلاق ايشان ( 2 ج ) )

او بر فقه، اصول، كلام، تاريخ، تفسير، فلسفه، اقتصاد چيرگى تام داشت و پس از عمرى تلاش و كوشش در راه ترويج دين، در تاريخ جمعه 3 جمادى الاولى 1416(7 مهر ماه 1374 ش) در 76 سالگى بدرود حيات گفت. با وفات او روز شنبه در اصفهان عزاى عمومى اعلام و سراسر اصفهان

ص: 360

يكپارچه تعطيل شد. و پيكر پاكش با شركت هزاران نفر از اقشار مختلف مردم تشييع و پس از نماز ميت توسط آيت اللَّه حاج آقا حسن امامى در كنار مرقد علامه مجلسى در مسجد جامع اصفهان به خاك سپرده شد .

صالحى مازندرانى 1352 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ اسماعيل صالحى مازندرانى يكى از علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار بود.

معظم له، به سال 1352 ق (1312 ش) در روستاى «آلاشت» - از توابع قائمشهر - در خانواده اى روحانى و اهل علم و دانش زاده شد. پدرش ملا رحمةاللَّه، يكى از علماى خوشنام منطقه بوده كه علاوه بر ارشاد و راهنمايى مردم، به كار كشاورزى هم مشغول بود. فقيد سعيد در 5 سالگى، قرآن مجيد و خواندن و نوشتن را از پدرش بياموخت و پس از آن، گلستان و نصاب و جامع المقدمات و برخى كتاب هاى ديگر را از همو فراگرفت. سپس در حدود سال 1327 ش به بابل رفت و در مدرسه صدر، ادبيات و منطق را به خوبى آموخت و پس از آن، در سال 1330 ش به تهران عزيمت كرد و برخى از كتاب هاى سطح را فراگرفت. در سال 1332، به قم مهاجرت نمود و حدود هفت ماه در مدرسه فيضيه اقامت داشت و به تكميل سطوح پرداخت. در آغاز سال 1333 ش ، به سوى مشهد مقدس حركت كرد و سطوح عالى و بخشى از خارج فقه و اصول را نزد حضرات آيات: شيخ مجتبى قزوينى، شيخ هاشم قزوينى، ميرزا كام دامغانى و آيت اللَّه ميلانى به خوبى آموخت .

او در اين زمان، در مدرسه خيرات خان ساكن بود و به عنوان يكى از طلاب جدّى

ص: 361

و كوشا و فاضل شناخته شده بود. در سال 1339 ش، به حوزه علميه قم بازگشت و به درك محضر آيات عظام: آقاى بروجردى (كه چند ماه از درس وى را درك كرد)، امام خمينى، محقق داماد، گلپايگانى و ميرزا هاشم آملى (كه بيش ترين استفاده را از درس وى برد) و علامه طباطبايى موفق شد و علاوه بر تحصيل، به تدريس سطوح فقه و اصول و كلام و فلسفه و تفسير هم اشتغال داشت و شاگردان فراوان، پرورش داد. وى، دوره هاى متعدد شرح تجريد، شرح منظومه، اسفار، نهاية الحكمة، كفاية الاصول، خارج فقه و اصول تدريس نمود و بسيارى از نوارهاى درسى اش هم اكنون موجود است.

او در دوران مبارزه روحانيت به رهبرى امام خمينى بر عليه رژيم ستمشاهى، از هيچ كوششى فروگذار نكرد و نامش هماره در ذيل اعلاميه هاى جامعه مدرسين حوزه علميه قم ديده مى شد و در سال 1353 ش و 1354 دستگير و در زندان هاى مختلف (قم و تهران) محبوس شد و در سال 1357 ش ، سخنرانى هاى متعدد در شهرهاى استان يزد و كرمان عليه رژيم ايراد نمود.

پس از پيروزى انقلاب اسلامى، از خدمت به نظام باز نايستاد و دو دوره به نمايندگى مردم استان مازندران در مجلس خبرگان رهبرى برگزيده شد و ساليانى چند در دادگاه عالى انقلاب اسلامى نيز به خدمت پرداخت.

برخى از تأليفات چاپ شده آن فقيه فقيد عبارت اند از:

1 . مفتاح البصيرة فى فقه الشريعة (شرح طهارت عروة الوثقى، 3 ج)

2 . توضيح المسائل 3 . مناسك حج 4 . استفتائات (2 ج) 5 . احكام جوانان و بانوان 6 . شرح كفاية الاصول

ص: 362

( 4 ج ) 7 . مفتاح الاصول ( 4 ج تاكنون )

و آثار غيرچاپى اش هم عبارت اند از:

8 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى (مباحث: طهارت، بيع و خيارات)

9 . حاشيه بر اسفار 10 . حاشيه بر شرح منظومه 11 . ولايت فقيه 12 . رساله در «ولايت جدّ و پدر» 13 . رساله در «انفال و منافع عامه» 14 . كتاب البيع 15 . كتاب الخيارات 16 . شرح تحرير الوسيله (ابواب: خمس، قضا، وكالت، كفالت)

آن فقيه بزرگوار، در 68 سالگى، در بامداد روز جمعه 9 شهريور 1380 (11 جمادى الثانى 1423 ق) در زادگاهش حيات را بدرود گفت و پيكر پاكش، پس از تشييع باشكوه و بى سابقه در سارى، به قم انتقال داده شد و در روز دوشنبه پس از تشييع مجدّد و نماز آيت اللَّه جوادى آملى بر آن، در مسجد طباطبايى حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

صبورى قمى 1335 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ جعفر صبورى قمى از علماى طراز اول كاشان بود . معظم له در سال 1335 ق (1295 ش) در قم متولد شد و بعد از ايام كودكى، مشغول فراگيرى علوم اسلامى شد. ايشان در قم از محضر اساتيد فراوان استفاده كرد كه عبارت اند از: حاج شيخ ابوالقاسم نحوى قمى، حاج ميرزا محمدعلى اديب تهرانى و حضرات آيات : حاج شيخ حسن فاضل، حاج ميرزا محمود روحانى، آقا ميرزا محمد همدانى، حاج سيدحسين كوچه حرمى، حاج ميرزا ابوالفضل زاهدى قمى و آيات عظام : حاج آقا حسين بروجردى، سيدصدرالدين صدر و سيدمحمدتقى خوانسارى .

در سال 1363 ق كه آقاى خالصى زاده از عراق به

ص: 363

ايران تبعيد شده بود و در كاشان مقيم بود، براى سر و سامان دادن به وضع حوزه اين شهر طى نامه اى از آيت اللَّه سيدصدرالدين صدر تقاضا كرد، كسى از فضلا را به كاشان بفرستد. براى اين منظور مرحوم صبورى راهى كاشان شد و مشغول درس و بحث و ارشاد گرديد.

آيت اللَّه صبورى ابتدا در مسجد باباولى و سپس در مدرسه سلطانى به تدريس سطح و خارج فقه و اصول اهتمام داشت و اين مدرسه تاريخى توسط آيت اللَّه صبورى مرمت و بازسازى شد و محل رفت و آمد و استفاده جمع زيادى از طلاب و فضلا قرار گرفت. از ديگر خدمات آن مرد بزرگ، احداث كتابخانه بسيار مجلل و مجهز در مسجد باباولى مى باشد. اين مركز علمى و فرهنگى در زيربناى سه هزار متر بنا گرديده است.

آثار ايشان عبارت اند از:

1 . اخلاق جعفرى 2 . دروس فى امثال القرآن من القصص و البرهان 3 . الدرر البهية فى ترجمة الوصية لعلى عليه السلام الى ابنه الحسن عليه السلام 4 . سلك الدرر فى نظم الاثر 5 . طرائف الجعفرية... ، آن مرد بزرگ و روحانى وارسته تا پايان عمر شريفش در كاشان ماند تا آن كه در روز عرفه 1424 ق به ديار باقى شتافت.

پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه حاج شيخ يوسف صانعى در مقبره خانوادگى و در جوار مرقد پاك ملامحسن فيض به خاك سپرده شد.

( با استفاده از مقاله آقاى مهدى سليمانى آشتيانى )

صدر 1339 - 1415 ق

آقاى حاج سيدرضا صدر از علماى مشهور قم، از خاندانى برخاست كه قرن هاى متمادى رياست و مرجعيت علمى شيعه را برعهده داشتند.

ص: 364

فقيد سعيد فرزند آيت اللَّه العظمى سيدصدر الدين صدر، فرزند آيت اللَّه العظمى سيداسماعيل صدر، فرزند آيت اللَّه العظمى سيد صدرالدين عاملى اصفهانى (داماد آيت اللَّه العظمى شيخ جعفر كاشف الغطاء) و برادر امام موسى صدر بود. و مادر مكرمه اش ، صبيه آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين طباطبايى قمى بود .

او در 29 رمضان سال 1339 ق (1300 ش) در مهد علم و تقوا و فضيلت، مشهد مقدس، ديده به جهان گشود. دوران كودكى و نوجوانى را در حجر تربيت پدر بزرگوارش پشت سر نهاد. مقدمات و ادبيات را در مشهد مقدس (به همراه استاد شهيد مطهرى) فراگرفت. در سال 1354 ق در معيّت والد معظّمش به حوزه علميه قم آمد و سطوح را نزد اساتيدى چون حضرات آيات: مرعشى نجفى و محقق داماد بياموخت. سپس خارج فقه و اصول را در محضر پرفيض آيات عظام: صدر و حجت كوهكمرى و بروجردى و فلسفه و عرفان را نزد امام خمينى فراگرفت. ايشان پس از وفات آيت اللَّه العظمى بروجردى به تدريس فقه و اصول و فلسفه و عرفان (كتاب هاى شرح منظومه، اسفار، شفا و فصوص قيصرى) پرداخت و ده ها تن از فضلاى حوزه از جمله آيت اللَّه حاج آقا مصطفى خمينى از درس وى بهره مند شدند.

وى در سال 1346 ش براى تبليغ و ارشا به تهران رفت و مسجد امام حسين را كانون تبليغات دينى خويش قرار داد و در آن جا به تدريس، تبليغ و ارشاد، امامت جماعت، اداره كلاس هاى معارف دينى، تأليف و پرورش شاگردان پرداخت. كلاس درس اخلاق، تفسير و فلسفه او نيز محفل گرم دانش پژوهان بود. وى هم چنين به تدريس فقه و اصول

ص: 365

اشتغال داشت.

در سال 1356 ش به حوزه علميه قم بازگشت و به خدمات دينى و ترويج مذهب پرداخت. او بر علوم معقول و منقول مانند: تفسير، حديث، فقه، اصول، كلام، تاريخ، ادبيات عرب و عجم، حكمت و فلسفه، اخلاق و عرفان، مسلّط بود وبا زبان هاى فرانسه و انگليسى نيز آشنايى داشت. قدرت ضبط و حافظه اش شگرف و از ويژگى هايش زهد، تعبد، تهجد، تواضع، صراحت لهجه، قلم زيبا و بيان جذّاب و شيوا بود.

تأليفات وى عبارت اند از:

1 . الاجتهاد و التقليد 2 . العدالة فى الفقه 3 . تفسير سوره حجرات 4 . تفسير سوره يوسف (حسن يوسف) 5 . استقامت 6 . حسد 7 . دروغ 8 . فلسفه آزاد 9 . الفلسفة العليا 10 . محمد فى القرآن 11 . المسيح فى القرآن 12 . قرآن شناسى 13 . بانوى كربلا 14 . راه محمد (2 ج) 15 . راه على عليه السلام 16 . پيشواى شهيدان 17 . راه قرآن 18 . زن و آزادى 19 . زيارتنامه حضرت رضا عليه السلام 20 . سخنان سران كمونيزم درباره خدا 21 . مرد وفا (زير درختان سدر) 22 . نشانه هايى از او (2 ج) 23 . نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى 24 . مقدمه بر «نهج الحق» و «نامه دانشوران» كه همگى به دفعات متعدد به چاپ رسيده اند.

25 - يوم الانسانية

برخى از آثار چاپ نشده وى نيز عبارت اند از:

1 . اربعون و مأتا مسئلة فقهية ( به چاپ رسيد )

2 . تعليقة بر عروة الوثقى 3 . الفقه على مذهب اهل البيت - كتاب الصلاة

ص: 366

-

4 . القواعد الثلاث: تجاوز، فراغ، حيلوله 5 . رساله در مقدمه واجب 6 . شبهة العبائية 7 . حكم نجاسة الباطن 8 . نفائس الاصول (2 ج) 9 . حاشيه بر اسفار 10 .برهان الصديقين 11 . حاشيه بر منظومه (3 ج) 12 . ديوان شعر 13 .درست و نادرست 14 . خواجه نصير الدين طوسى 15 . خليفة رسول اللَّه صلى الله عليه وآله وسلم 16 . اسلام ما 17 . سَبَد(كشكول) 18 . ترجمه رسالة الحقوق امام سجاد 19 . الجهاد و الثورة 20 .الكليم فى القرآن. معظم له در سنّ 73 سالگى، به تاريخ 26 جمادى الاول 1415 ق (11آبان 1373 ش) بدرود حيات گفت و پس از تشييعى باشكوه و نماز آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى ، در صحن حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

صدر 1327 - 1415 ق

آقاى حاج سيدمحمد صادق صدر موسوى كاظمى يكى از علماى مشهور كاظمين به شمار مى آمد.

وى در كاظمين، در جمادى الاول 1327 ق به دنيا آمد. پدرش حجةالاسلام سيدمحمد حسين صدر (1288 -1327 ق) از شاگردان پدرش آيت اللَّه حاج سيد محمد هادى صدر و برادرش علامه كبير آيت اللَّه سيدحسن صدر (1272 -1354 ق) صاحب تأسيس الشيعة، بود.

آن مرحوم، پس از رشد و يادگيرى خواندن و نوشتن، به تحصيل علوم دينى روى آورد و نزد عموى بزرگوارش علامه سيدحسن صدر ودر شهر «صور» نزد دايى بزرگوارش علامه بزرگ سيدعبدالحسين موسوى شرف الدين، ادبيات و سطوح را فراگرفت. در سال 1342 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و به درس هاى حضرات آيات: شيخ محمد على جمالى، سيدحيدر صدر و سيدحسين حمّامى حاضر شد

ص: 367

و مبانى علمى اش را مُتقَن و محكم ساخت.

وى به فنون شعر و ادب علاقه فراوان داشت و در آن مهارت كسب كرد و اشعار بسيار سرود. او پس از سالى چند، به زادگاهش بازگشت و به تأليف پرداخت و به نمايندگى مجلس اعيان برگزيده شد و پس از چندى، به رياست «مجلس تمييز شرعى جعفرى» بغداد انتخاب شد و در اين منصب، خدمات بسيار به شيعيان ارايه داد.

او از عمويش سيدحسن صدر و دايى اش سيدعبدالحسين شرف الدين اجازه روايت داشت.

برخى از تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . الشيعة - ردّ بر «العروبة فى الميزان» نوشته: عبدالرزاق حصان مصرى - كه يكى از بهترين كتاب ها در معرفى شيعه و عقايد ايشان است -

2 . الجهاد الصامت 3 . الاجماع فى الشريعة الاسلامية 4 . حياة اميرالمؤمنين عليه السلام فى عهد النبى 5 . قبس من حياة السيد عبدالحسين شرف الدين.

و كتاب هاى چاپ نشده اش عبارت اند از :

6 . الامام و العهود الثلاثة 7 . خلافة اميرالمؤمنين عليه السلام 8 . وحى العاطفة - ديوان اشعار 9 . الشلمغانى و كتابه التكليف المعروف بفقه الرضا 10 . فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه شخصى آن مرد بزرگ، در روز سه شنبه 15 شعبان المعظم 1415 ق ، در 88 سالگى در بغداد درگذشت و پيكر پاكش را به كربلا انتقال دادند و در مقبره شخصى به خاك سپرده شد .

( كاظم عبود الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 525 )

صدر 1333 - 1418 ق

آقاى حاج سيدمهدى صدر موسوى كاظمى ، يكى از علماى كاظمين به شمار بود .

فقيد سعيد

ص: 368

در 16 شعبان المعظم 1333 ق، در كاظمين، در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم حجةالاسلام حاج سيدعلى صدر ( 1303 - 1380 ق ) فرزند و شاگرد آيت اللَّه العظمى سيدحسن صدر كاظمى ( 1272 - 1354 ق ) صاحب تأسيس الشيعه و نهاية الدراية، و يكى از ادبا و ائمه جماعات كاظمين بود .

وى ، ادبيات و سطوح را نزد استادانى چون : شيخ عبدالرزاق عاملى ، شيخ فاضل لنكرانى ، سيدجواد صدر و سيدمحمّدطاهر حيدرى فراگرفت و پس از آن به تدريس و تأليف و امامت جماعت در حرم كاظمين : پرداخت . وى از علامه سيدعبدالحسين شرف الدين و پدر بزرگوارش اجازه روايت داشت .

از آثار چاپ اوست :

1 . اصول العقيدة فى التوحيد والعدل 2 . اصول العقيدة فى النبوة 3 . اخلاق اهل البيت عليهم السلام ( 2 ج )

و آثار مخطوط او عبارتند از :

4 . اصول العقيدة فى الامامة 5 . اصول العقيدة فى المعاد 6 . فلسفة العبادات الاسلامية 7 . سلسله « انوار السماء » ( 14 ج )

وى در 26 جمادى الثانى 1418 ق در 85 سالگى در كاظمين بدرود حيات گفت و در حرم مطهر به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب ، ص 668 )

صدر 1362 - 1419 ق

آقاى سيدمحمد صدر يكى از فقها و علماى نجف اشرف به شمار مى رفت. فقيد سعيد در 17 ربيع الاول 1362 ق در نجف زاده شد. خاندان وى، يكى از پرافتخارترين و شريف ترين بيوت علمى شيعه است، كه نسب به حضرت امام موسى بن جعفر الكاظم عليه السلام مى رساند. در اين

ص: 369

نسب شريف، خاندان «صدر»، «شرف الدين»، «نورالدين»، «آل ابى سبحه» و «آل ابى الحارث» مشتركند و اغلب آنان از مفاخر مراجع تقليد و مدافعان حريم تشيع به شمار مى روند.

پدر بزرگوارش آيت اللَّه سيدمحمد صادق صدر، از علماى مشهور و زاهد نجف و از شاگردان آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نايينى و امام جماعت حرم اميرالمؤمنين عليه السلام فرزند آيت اللَّه علامه سيدمحمد مهدى صدر از شاگردان آخوند خراسانى و حاج آقا رضا همدانى فرزند آيت اللَّه العظمى سيداسماعيل صدر (1258 - 1338 ق) از مراجع تقليد شيعه و از بزرگ ترين شاگردان ميرزاى شيرازى، فرزند آيت اللَّه العظمى سيدصدرالدين محمد موسوى اصفهانى (1193 -1264 ق ) شاگرد وحيد بهبهانى و سيدبحر العلوم و داماد شيخ جعفركاشف الغطاء و استاد شيخ انصارى و صاحب روضات، فرزند علامه بزرگوار سيدصالح موسوى (1122 -1197 ق) نوه شيخ حرّ عاملى - مى باشد. (ببينيد: منتهى الآمال 2/258 .260، تكملة امل الأمل / 104 -106)

معظم له دوران كودكى را در دامان پاك پدر و جدّ مادرى اش، آيت اللَّه شيخ محمدرضا آل ياسين (1297 -1370 ق) - از مراجع تقليد نجف و خواهر زاده آيت اللَّه سيدحسن صدر - گذرانيد و از آن زمان با علم و تقوا خوگرفت.

در يازده سالگى به لباس روحانيت درآمد و به فراگيرى علوم دينى پرداخت. ادبيات را نزد پدرش و علامه شيخ حسن طراد عاملى و سيدطالب رفاعى فراگرفت و در سال 1379 ق وارد «كلّية الفقه» گرديد و نزد حضرات آيات: شيخ محمدرضا مظفر، سيدمحمد تقى حكيم و شيخ محمد تقى ايروانى شاگردى كرد و هم زمان دروس انگليسى، تاريخ، روان شناسى و جامعه شناسى را در آن دانشكده فراگرفت و در

ص: 370

سال 1383 ق از آن جا فارغ التحصيل گرديد. پس از آن مكاسب و كفايه را نزد حضرات آيات: سيدمحمدتقى حكيم، شيخ صدرا بادكوبه اى و سيدمحمدباقر صدر فراگرفت و سپس در درس هاى فقه و اصول آيات عظام: سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمد باقر صدر و درس فقه آيات عظام: امام خمينى (مكاسب) و آقاى حكيم (مضاربه) شركت جُست و مبانى علمى خويش را استوار ساخت، و از حضرات آيات: شيخ آقا بزرگ تهرانى، شيخ مرتضى آل ياسين، سيدعبدالاعلى سبزوارى و حاج آقا حسين خادمى اجازه نقل روايت اخذ نمود. اجتهاد معظم له در سال 1396 ق - در 37 سالگى - از سوى آيت اللَّه سيدمحمد باقر صدر مورد تأييد قرار گرفت و از همان زمان به تدريس سطوح عاليه پرداخت و در سال 1410 ق به تدريس خارج فقه و اصول و تفسير دست يازيد و شاگردان بسيارى را تربيت نمود. او هر روز دو درس فقه و اصول، و در روزهاى تعطيلى حوزه، درس تفسير را القا مى كرد و در فرصت هاى غيردرسى، به تأليف و تصنيف و پاسخگويى به استفتائات مؤمنين و امامت جماعت در حرم اميرالمؤمنين عليه السلام مى پرداخت، و از يك زندگى ساده و زاهدانه برخوردار بود. تواضع و فروتنى در حياتش مشهود همگان بود و به مردم عشق مى ورزيد و هماره ساعاتى پيش و پس از نمازش براى رسيدگى به امور مؤمنين مى نشست و با كمال ملاطفت و مهربانى به سخن آنان گوش فرا مى داد. وى نخستين كسى بود كه در مسجد كوفه نماز جمعه را اقامه كرد و در خطبه هايش، به انتقاد از رژيم بعثى پرداخت و آزادى علماى دينى را طلب

ص: 371

كرد. وى به توصيه دولتيان عراق، مبنى بر دعا و حمايت از صدام وقعى ننهاد و عباى سياه خويش را به عباى سفيد - به نشانه كفن پوشيدن - مبدّل ساخت و در ماه شعبان فتوا به وجوب پياده روى به كربلا - كه رژيم بعث آن را ممنوع ساخته بود - صادر كرد و مردم را به نافرمانى و سرپيچى از دستورات رژيم ترغيب ساخت. وى از سوى رژيم بعث، نه بار به زندان افكنده شد (كه يك بار آن چهار سال به طول انجاميد) و از قيام انتفاضه حمايت كرد. وكلايش را به سراسر عراق فرستاد و آنان را به اقامه جمعه و جماعت واداشت و جانى تازه در كالبد مردم عراق دميد و اميد به آينده اى روشن را در دل هاى آنان، نويد مى داد .

برخى از تأليفات چاپى آن فقيه شهيد، عبارت اند از :

1 . موسوعة الامام المهدى عليه السلام الف) تاريخ الغيبة الصغرى؛ (اين كتاب بنام «نگرشى به تاريخ غيبت صغرى» به فارسى درآمده است)

ب) تاريخ الغيبة الكبرى؛

ج) تاريخ مابعد الظهور؛

د) اليوم الموعود بين الفكر المادّى والدينى؛

(مؤلف بزرگوار، اين كتاب را در 29 سالگى نگاشت، و يكى از بهترين كتاب ها درباره امام مهدى عليه السلام است و آيت اللَّه سيدمحمدباقر صدر بر آن مقدمه اى ارزشمند بنام «بحث حول المهدى» نگاشته و به فارسى ترجمه شده است)

2 . اضواء على ثورةالحسين عليه السلام 3 . اشعة من عقائد الاسلام 4 . نظرات اسلامية فى اعلان حقوق الانسان - نقد و بررسى اعلاميه حقوق بشر از ديدگاه اسلام

5 . فلسفة الحج و مصالحه فى الاسلام 6 . ماوراء

ص: 372

الفقه (10 ج) - حاوى بحث هاى نو و ابتكارى در فقه، كه در ديگر كتاب ها نيست -

72 . فقه الاخلاق (ج 1) 8 . فقه الفضاء - در برگيرنده تكاليف شرعى مكلّفين در كُرات آسمانى

9 . فقه الطّب - متضمّن احكام پزشكى مكلّفين

10 . الصراط القويم - رساله عمليه

11 . منهج الصالحين (5 جلد) - فقه فتوايى همراه با تفصيل و ذكر مسايل جديد

12 . مناسك الحج 13 . كتاب الصلاة - فقه فتوايى مختصر

14 . بحث حول الكذب 15 . بحث حول الرجعة 16 . بحث حول البداء 17 . القانون الاسلامى وجوده، صعوباته، منهجه

18 . منةالمنان فى الدفاع عن القرآن (2 ج)

و آثار خطى آن مرجع فقيد عبارت است از:ص

19 . اللمعة فى احكام صلاةالجمعة (تقريرات درس آيت اللَّه سيداسماعيل صدر)

20 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى. (دوره كامل)

21 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه سيدمحمد باقر صدر (دوره كامل)

22 . تقريرات درس فقه امام خمينى (مكاسب)

23 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى (طهارت)

24 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه صدر (طهارت)

25 . مقالات متعدد در فقه، تفسير، ادبيات عرب، مقالات اجتماعى 26 . مقالات بسيار در مجلّات «الايمان»، «النجف» و «العرفان»

27 . جلد پنجم «موسوعة الامام المهدى».

آن فقيه شهيد با درسش، تأليفاتش، خدماتش و اقداماتش چهره اى مشهور و مورد توجه شيعيان عراق قرار گرفت و اين باعث شد؛ تا خشم رژيم بعثى عراق عليه او برانگيخته شود تا سرانجام در روز جمعه 10 ذى قعده الحرام 1419 ق (17 اسفند 1377 ش) در 57 سالگى، پس از

ص: 373

بازگشت از نماز مغرب و عشا همراه با دو فرزندش حجج اسلام : سيدمصطفى صدر و سيّد مؤمل صدر (دامادهاى آيت اللَّه شهيد سيدمحمد باقر صدر) مورد سوء قصد حراميان بعثى قرار گرفت و خون پاك هر سه بر «ساحة العشرين» نجف بر زمين ريخت و هر سه به شرف شهادت نائل آمدند.

با انتشار خبر شهادت ايشان، موجى از خشم، مردم مظلوم عراق را فراگرفت و در بسيارى از شهرهاى عراق، تظاهرات و قيام هاى مردمى برپا شد كه با خشونت بى سابقه رژيم، سركوب گرديد و بسيارى در اين قيام به شهادت رسيدند.

در ايران و ساير كشورهاى اسلامى، تا مدت هاى فراوان مجالس بزرگداشتش برگزار گرديد و از مقام علمى و عملى معظم له تقدير شد .

صدّيقين 1342 - 1426 ق

آقاى حاج شيخ محمّدتقى صديقين اصفهانى يكى از علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار بود .

فقيد سعيد در سال 1342 ق در اصفهان زاده شد . در سال 1360 ق مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت و سال بعد به قم آمد ، اما به دليل بيمارى به زادگاهش بازگشت و سطوح را نزد حضرات آيات : خادمى اصفهانى ، شيخ محمّد حسن عالم نجف آبادى ، شيخ هبةاللَّه هرندى و سيدعلى اصغر برزانى فراگرفت . در 1365 ق براى بار دوم به قم آمد و بخشى از كفايه را در محضر آيت اللَّه مرعشى نجفى و بخش ديگر را نزد آيت اللَّه سيدزين العابدين كاشانى بياموخت . سپس به درس زعيم اعظم آيت اللَّه العظمى بروجردى حاضر شد و همزمان در دروس حضرات آيات : سيدمحمّدتقى خوانسارى و سيدمحمّد محقق داماد حضور يافت و پس از مرحوم خوانسارى ، چند ماهى به

ص: 374

درس اصول آيت اللَّه اراكى نيز حاضر شد . پس از وفات آيت اللَّه بروجردى ، حدود دو سال به دروس آيات عظام : امام خمينى ، گلپايگانى و شريعتمدارى رفت و همزمان شرح منظومه را هم از علامه طباطبايى بهره گرفت . در ايام تعطيلات حوزه علميه قم به اصفهان مى رفت و در ابحاث حضرات آيات : شيخ مهدى نجفى ، حاج آقا رحيم ارباب و سيدعبداللَّه ثقةالاسلام حاضر مى شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . در سال 1382 ق پس از وفات آيت اللَّه حاج آقا روح اللَّه كمالوند خرم آبادى و به خواست امام خمينى براى اداره حوزه كماليه به خرم آباد رفت و به تدريس خارج فقه و اصول و تأليف پرداخت و پس از چهار سال به قم بازگشت و به تأليف و تدريس اشتغال ورزيد . آن مرحوم در دفاع از حقيقت و مكتب اهل بيت عليهم السلام سرى پر شور داشت و در مقابل كژى ها و ناراستى ها بر نمى تافت و در همين راستا تأليفاتى به يادگار نهاد . شريف رازى درباره اش مى نويسد : « ... از علماى بزرگوار و فضلاى عاليقدر و مبرزين شاگردان آيت اللَّه العظمى بروجردى و داراى مقام علم و كمال و واجد مراتب اجتهاد و فقاهت و مورد وثوق مراجع حاضر و گذشته است ... » ( شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 190 ) ، متواضع و فروتن و صاحب خُلق خوش و زهد و تقواى فراوان بود و هر شب پنجشنبه مجلس موعظه برگزار مى كرد و خود به منبر مى شد و در پايان به ياد اهل بيت عليهم السلام مرثيه مى خواند و مى گريست .

آثار چاپى وى

ص: 375

عبارتند از :

1 . توضيح المسائل 2 . معيار الفقاهة ( شرح استدلالى شرايع الاسلام ، كتاب صلاة و حج ( 9 جلد )

3 . حسين عليه السلام و پذيرش دعوت ( نقد كتاب شهيد جاويد )

4 . الاجماع والاخبار 5 . تفسير آيه جلباب ( در حدّ شرعى حجاب زنان و وجوب ستر وجه و كفّين )

6 . غناء ، موضوعاً و حكماً 7 . شطرنج و منع بازى با آن 8 . دين و زن .

و آثار مخطوط وى هم عبارتند از :

9 . كتاب الطهارة ( از دوره معيار الفقاهة )

10 . كتاب الجهاد ( از دوره معيار الفقاهة )

11 . تعليقه بر جلد اول وسيلة النجاة 12 . تعليقه بر جلد دوم منهاج الصالحين .

آن فقيه بزرگوار ، در چهارشنبه بيستم محرم الحرام 1426 ق ( 12 اسفند 1383 ش ) در 83 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى در قبرستان شيخان مدفون شد .

صفايى حائرى 1370 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ على صفايى حائرى، از اساتيد و مفسّران حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در دوم مرداد سال 1330 ش (1370 ق) در قم زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج شيخ عباس صفايى (1322 -1398 ق)، مؤلف تاريخ مجاهدات پيامبر اكرم، تاريخ اميرالمؤمنين و تاريخ امام حسين عليه السلام و نياى بزرگوارش آيت اللَّه حاج شيخ محمد على حائرى قمى (1299 -1358 ق) از بزرگان علماى قم و اساتيد مشهور حوزه علميه و از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، سيدمحمد كاظم يزدى و آيت اللَّه ميرزا محمد تقى شيرازى

ص: 376

و... بود.

12 ساله بود كه به فراگيرى علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را نزد پدر بزرگوارش و آقاى حاج شيخ نصرت اللَّه بناروانى ميانجى، و رسائل و مكاسب و كفايه را در محضر آيت اللَّه سيدمهدى روحانى و آيت اللَّه فاضل لنكرانى و پدرش آموخت. پس از آن به يادگيرى خارج فقه و اصول نزد پدر دانشمندش و تأليف و تبليغ دين و تدريس سطوح پرداخت و از آن جا كه داراى هوشى سرشار و حافظه اى قوى بود، در زمان اندك گوى سبقت از همگنان ربود و موفق شد با سنّ كم خويش، آثارى ارزشمند و تأثير گذار و انسان ساز از خود به يادگار گذارد؛ هم چون: مسؤليت و سازندگى، تطهير با جارى قرآن و انسان در دو فصل. وى توفيق يافت گروهى از طلاب و فضلاى حوزه را با مكتب تربيتى وحى آشنا سازد و در درس هاى تفسير خويش، پيام قرآن را به عمق جان هاى تشنه آنان برساند و ايشان را از سرچشمه زلال قرآن سيراب سازد. وى بر تفكر به عنوان نقطه شروع دين تأكيد مى ورزيد و به كرامت و قدر انسان، اهميت مى داد.

از ويژگى هايش تواضع و فروتنى فراوان، رسيدگى به حال شاگردان خويش و زهد و عدم دلبستگى به دنيا و تهجد و گريه هاى نيمه شب بود. درِ خانه اش از بام تا شام به روى واردين و ميهمان هايش بازبود و از آنان با كمال خوشرويى و ملاطفت استقبال مى نمود. اوّل هر ماه و دهه آخر ماه مبارك رمضان به زيارت حرم مطهر حضرت رضا عليه السلام مشرف مى شد و چند روزى اقامت مى نمود. روزش را به تأليف و تحقيق

ص: 377

و تدريس مى گذرانيد و از اين رهگذر توانست شاگردان بسيارى را پرورش دهد و آنان را با فنون نويسندگى و تدريس آشنا سازد. او به انقلاب اسلامى عشق مى ورزيد و نخستين فرزندش (محمد) را براى حمايت از دين و احياى حق، تقديم انقلاب نمود.

برخى از تأليفات چاپ شده معظم له عبارت اند از:

1 . انسان در دو فصل (پيش و پس از بلوغ)

2 . مسؤليت و سازندگى (2 ج) 3 . روش برداشت از قرآن (6 ج) (تفسير و توضيح سوره «ص»)

4 . تطهير با جارى قرآن (6 ج) تفسير جزء 30 قرآن 5 . ديدارى تازه با قرآن (2 ج) 6 . بشنو از نى (شرح دعاى ابوحمزه ثمالى)

7 . روش نقد (5 ج، نقد مكاتب ماركسيسم، اگزيستانسياليسم و آزادى)

8 . ذهنيت و زاويه ديد (نقد ادبيات داستانى)

9 . بررسى (نقد ماركسيسم)

10 . استاد و درس (2 ج، روش تدريس، ادبيات و هنر و نقد)

11 . عاشورا 12 . غدير 13 . اى قامت بلند امامت (خطاب به حضرت ولى عصر عليه السلام)

14 . از زلال ولايت (40 حديث امام حسين عليه السلام)

15 . فقر 16 . انفاق 17 . درس هايى از انقلاب (12 دفتر) 18 . پاسخ به پيام نهضت آزادى 19 . و با او با نگاه فرياد مى كرديم(مجموعه شعر) 20 . آرامش (مجموعه شعر) 21 . تابوت (مجموعه شعر) 22 . وداع (مجموعه شعر) 23 . پيروز (مجموعه شعر) 24 . شعرهاى شهادت

و كتاب هاى چاپ نشده اش عبارت اند از:

25 . تفسير سوره بقره 26 . تفسير سوره آل عمران (ناتمام) 27

ص: 378

. تفسير سوره مدثّر 28 . تفسير سوره علق و قدر 29 . بحث هاى محرّم: اضطرار به حجت، احياى امر اهل بيت عليهم السلام، عظمت مصايب امام حسين، شرح ادعيه حضرت زهرا عليها السلام، معرفت دينى و جامعه دينى و حكومت دينى. (اين كتاب به چاپ رسيد)

30 . پيام به فرزندان: او به هنگام بلوغ فرزندانش نامه هايى به آنان نگاشته كه در آن ها بر بينش ها و گرايش ها (بينات، كتاب و ميزان)، سلوك و اخلاق، رضا و رضوان، عمل و تماميت و سلامت و بحران عمل تكيه كرده و توضيح داده است .

آن مرحوم، در سحرگاه روز سه شنبه 22 تيرماه 1378 ش (29 ربيع الاول 1420 ق) در حالى كه به عادت هميشگى اش براى زيارت مرقد مطهر امام هشتم عليه السلام عازم مشهد مقدس بود، همراه سه تن از دوستانش بر اثر سانحه تصادف بدرود حيات گفت و به مواليان طاهرينش پيوست. پيكر پاكش در عصر چهارشنبه پس از يك تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه سيدمهدى روحانى بر آن ، نزديك قبر فرزند شهيدش، در گلزار شهداى قم، به خاك سپرده شد.

صفايى خوانسارى 1321 - 1413 ق

آقاى حاج سيدمصطفى صفايى خوانسارى يكى از علماى بزرگ حوزه علميه قم به شمار مى رفت. وى در ربيع الاول سال 1321 ق ديده به جهان گشود و در دامان پاك پدر بزرگوارش آيت اللَّه حاج سيداحمد حسينى صفايى صاحب كتاب «كشف الاستار عن وجه الكتب و الاسفار»، تربيت گرديد. مقدمات و سطوح و بخشى ز فلسفه و حكمت را نزد دايى و پدرش و ديگر اساتيد خوانسار فراگرفت . در سال 1340 ق به شوق فراگيرى علوم اسلامى به قم آمد و در درس

ص: 379

آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى زانو به زمين زد و چندين دوره فقه و اصول را در محضر آن بزرگمرد فراگرفت. هم زمان در محضر آيت اللَّه رفيعى قزوينى، كتاب اسفار و در محضر آيت اللَّه شاه آبادى، كتاب مصباح الانس و شرح فصوص قيصرى را فراگرفت. از اساتيد ديگر ايشان مى توان از آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و ميرزا حسين نايينى (كه در توقف هشت ماهه آنان در قم از حضورشان بهره برد)، ميرزا محمد آقازاده (فرزند آخوند خراسانى)، حاج شيخ مرتضى آشتيانى (فرزند ميرزاى آشتيانى)، حاج شيخ محمدرضا مسجد شاهى، ميرزا محمد صادق احمد آبادى اصفهانى رحمهم الله نام برد.

آيت اللَّه خوانسارى از آيت اللَّه حائرى اجازه اجتهاد، و از حضرات آيات: حائرى، اصفهانى، بروجردى، آقا ضياء عراقى، آشتيانى، ابوالمجد مسجد شاهى، شيخ محمد حسين كاشف الغطاء، سيدمحمد حجت، سيدمحمد تقى خوانسارى، ميرزا محمد فيض قمى، محدث قمى، ميرزا محمد عسكرى تهرانى، شيخ آقا بزرگ تهرانى، مرعشى نجفى، سيدعبدالحسين شرف الدين وميرزا رضى تبريزى و برخى ديگر اجازه روايت دريافت كرد. مصاحبه ايشان با مجله حوزه (شماره 32) درباره ابعاد حضرت امام خمينى نشانگر عمق صداقت و رفاقت ايشان با امام راحل مى باشد. از خصوصيات بارز آن فقيد، تهجد و عبادت، قناعت، زهد، تواضع، حسن خلق، و سخاوت بود. بيش از پنجاه سال، هر روز صبح در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به اقامه نماز جماعت پرداخت و ده ها تن از علما و فضلاى حوزه علميه قم از وى اجازه روايت كسب نمودند. از آثار وجودى ايشان بناى مسجدى شكوهمند در خوانسار و مسجدى در قم و كتابخانه اى آكنده از نسخ خطى نفيس و كتابهاى

ص: 380

چاپى فراوان ( كه پس از وفاتش مقام معظم رهبرى ، آن را از خانواده اش خريدارى و به آستان قدس رضوى اهداء فرمود ) را مى توان نام برد.

تأليفات وى عبارت اند از:

1 . حاشيه بر وسيلة النجاة 2 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه حائرى 3 - 8 . حاشيه بر: درر الاصول، رسائل، مكاسب، كفايه، قوانين و شرح لمعه 9 . الديانة الاسلامية (در اصول عقايد) 10 . الجواهر المودعة 11 . تفسير آيات مبدأ و معاد و ... . آن مرحوم در صبح روز جمعه هجدهم ربيع الثانى 1413 (24 مهرماه 1371) پس از عمرى تلاش و كوشش در راه اعتلاى فرهنگ اهل بيت و احياء تراث شيعه، در 92 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع بسيار باشكوه و نماز مرحوم آيت اللَّه العظمى گلپايگانى بر آن ، در مسجد بالاسر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 138 )

طاهر شمس گلپايگانى 1346 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ جلال طاهر شمس گلپايگانى يكى از چهره هاى مشهور حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد در 1306 ش (1346 ق) در «گوگَد» گلپايگان در خانواده اى متدين ديده به جهان گشود. پس از دوران كودكى و تحصيلات ابتدايى، شانزده ساله بود (1322 ش) كه به آموختن علوم دينى روى آورد و از محضر آيت اللَّه حاج ميرزا هدايت اللَّه وحيد گلپايگانى بهره جست و پس از چندى به حوزه علميه اراك كه زير نظر اساتيد بزرگوارى چون آيت اللَّه حاج شيخ محمد سلطان العلماء و آيت اللَّه حاج شيخ محمد امامى خوانسارى اداره مى شد،

ص: 381

كوچيد و از محضر آنان بهره ها برد. در 1324 ش براى ادامه تحصيل به حوزه علميه قم آمد و پس از تكميل دوره سطح (در چهار سال)، در سال 1328 ش به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: سيدمحمد تقى خوانسارى، سيدمحمد حجت كوهكمرى و پس از آن در درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى، آيت اللَّه محقق داماد، آيت اللَّه اراكى، حضرت امام خمينى . آيت اللَّه العظمى گلپايگانى، آيت اللَّه حاج سيدرضا بهاء الدينى و علامه طباطبايى شركت جست و مبانى فقهى، اصولى، فلسفى و تفسيرى خويش را استوار ساخت و از غالب آنان اجازه اجتهاد دريافت داشت. وى نيز به مدت دو سال به حوزه علميه نجف كوچيد و در درس هاى آيت اللَّه خويى حاضر شد. از آغاز تحصيل در حوزه قم، به تدريس متون فقه و اصول و اقامه جماعت در مسجد امام حسين - حسين آباد - بازار اشتغال جست و بيش از سى سال سطوح عاليه را بارها آموزش داد. با شروع انقلاب اسلامى در سال 1342 ش ، او نيز همراه با ديگر مدرسين حوزه به تشكيل جامعه مدرسين حوزه علميه قم پرداخت و امضايش در بحبوحه انقلاب ذيل پيام ها و اعلاميه هاى جامعه مدرسين هماره ديده مى شد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى به عضويت شوراى مديريت حوزه علميه قم و مجلس خبرگان رهبرى (از استان مركزى) برگزيده شد .

از تأليفات چاپ نشده اوست:

1 . كتاب الخمس 2 . حاشيه بر مكاسب 3 . حاشيه بر رسائل 4 .حاشه بر كفاية الاصول 5 . معارف دينى 6 . متفرقات صراحت لهجه، زهد و تقوى، ساده زيستى، آزاد انديشى و فروتنى و انس با قرآن

ص: 382

و دعا از خصوصيات وى بود و بر فقه و اصول، تفسير، تاريخ و ادبيات تسلّط داشت. فقيد سعيد از اعضاى گروه تأليف «جامع احاديث الشيعة» و عضو هيأت علمى كنگره شيخ انصارى و عضو هيأت امناى مجتمع علوم دينى حضرت ولى عصر عليه السلام به شمار مى رفت و مقاله اى با نام «شيخ انصارى محقق و مؤسس» و مقاله اى هم با نام «عدم تحريف قرآن» از او انتشار يافت. درگذشت نابهنگام اين عالم عامل، در هشتم شهريور 1374 ش (سوم ربيع الثانى 1416 ق) در 68 سالگى در اثر سانحه تصادف روى داد و پيكر پاكش با شركت مراجع عاليقدر تقليد، انبوه اساتيد، علما و فضلاى حوزه علميه قم و آيات عظام و نمايندگان مقام معظم رهبرى و اصناف و بازاريان قم، تشييع و در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام - بقعه آيت اللَّه داماد - به خاك سپرده شد .

طاهرى گرگانى 1349 - 1428 ق

آقاى حاج سيدحبيب اللَّه طاهرى گرگانى ، يكى از علماى مشهور گرگان به شمار مى رفت .

معظم له ، در سال 1309 ش ( 1349 ق ) در گرگان زاده شد . پس از پايان تحصيلات ابتدايى ، وارد مدرسه سادات و مدرسه آقامحسن شد و در مدّت سه سال ، ادبيات را به خوبى آموخت . سپس در سال 1325 ش به حوزه علميه قم آمد و دوره سطوح را نزد حضرات آيات : مرعشى نجفى ، صدوقى ، مشكينى ، مطهرى و سلطانى طباطبايى فراگرفت ، آنگاه در سال 1334 ش به نجف اشرف عزيمت كرد و سطوح عاليه را نزد آيات : سيدعبدالاعلى سبزوارى ، شيخ مجتبى لنكرانى و شيخ صدرا بادكوبه اى

ص: 383

( شرح منظومه و اسفار ) به پايان رسانيد و به دروس فقه و اصول آيات عظام : سيدمحمود شاهرودى ، ميرزا هاشم آملى و ميرزا باقر زنجانى حاضر شد و مورد توجه فراوان آنان قرار گرفت ، به گونه اى كه از سوى آيت اللَّه شاهرودى به سرپرستى و نظارت بر مدرسه جعفرى و عضويت بعثه حج ايشان منصوب شد و در سال 1380 ق از اساتيد گرامى اش موفق به دريافت اجازه اجتهاد شد . او پس از 17 سال اقامت در نجف ، و تحصيل و تدريس ، در سال 1350 ش به زادگاهش بازگشت و به تدريس علوم دينى ( در مدرسه ميرزا تقى خان كه به صورت مخروبه درآمده بود و آن مرحوم ، آنجا را از نوبازسازى و احياء نمود ) ، احداث مدرسه علميه صديقه طاهره براى خواهران ، اقامه جماعت در مسجد آذربايجانى ها ( مسجدالرضا عليه السلام ) ، برگزارى كلاسهاى تابستانى قرآن و معارف دينى - از سال 1352 ش - در مدرسه علميه امام صادق عليه السلام ، و ارشاد مردم و تفسير مكرر قرآن توفيق يافت .

معظم له حافظ كل قرآن بود و بارها از سر شوق و علاقه به ساحت مقدس اهلبيت عصمت و طهارت پياده از نجف به كربلا ( 72 مرتبه ) و از گرگان به مشهد مقدس مشرف شد و بذر قرآن و تفسير آن را در حوزه و دانشگاه و مساجد پاشيد و همگام با ديگر علماى شهر ، سعى و كوشش فراوان در روشنگرى و هدايت مردم شهر مبذول داشت.

معظم له ، در مبارزه با رژيم طاغوتى و پخش اعلاميه ها و رساله هاى

ص: 384

امام خمينى تلاش بسيار داشت و در پى سخنرانى هاى افشاگرانه اش ، در خرداد 1357 دستگير و به شهرهاى ياسوج ، انارك و سقز تبعيد شد و پس از بازگشت ، رهبرى حركت ها و راهپيمائى هاى مردم را برعهده گرفت و در واقعه 5 آذر 1357 گرگان ، از پيشگامان آن حركت انقلابى بود . پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، در سال 1358 به نمايندگى مردم مازندران در مجلس خبرگان قانون اساسى و سپس نمايندگى مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبرى ( دوره هاى دوم ، سوم و چهارم ) برگزيده شد و سرپرستى ساير نهادهاى انقلابى ( كميته انقلاب ، سازمان تبليغات ، بنياد مسكن و جامعه روحانيت ) را برعهده گرفت .

در شهريور 1360 مورد سوء قصد منافقين قرار گرفت و به سختى مجروح گرديد و به افتخار جانبازى نائل شد .

آن مرحوم ، در طول جنگ تحميلى ، بارها در جبهه هاى نبرد حضور يافت و با سخنرانى هاى خويش به تقويت و دلگرمى رزمندگان اسلام پرداخت و فرزند برومندش حجةالاسلام سيدمحمّدطاهر طاهرى ( مسؤل عقيدتى سياسى لشكر 5 نصر خراسان ) را هم تقديم كاروان شهيدان اسلام نمود .

او داماد آيت اللَّه حاج سيدسجاد علوى گرگانى بود ، و اخلاقى خوش ، محضرى نكو ، گفتارى شيرين و زندگى ساده داشت و در طول ساليان دراز تصدى مناصب مختلف ، زندگى اش طلبگى و بدون مظاهر مادى بود .

از آثار اوست :

1 . تقريرات درس فقه و اصول 2 . نوارهاى تفسير قرآن

3 . نوارهاى تدريس خارج فقه

او در 77 سالگى ، در صبح روز شنبه عيد سعيد غديرخم

ص: 385

: 18 ذى الحجه 1428 ق - 8 دى 1386 ش - پس از يك دوره بيمارى كبد ، چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش صبح روز يكشنبه با حضور هزاران نفر از مردم و علماى استان هاى گلستان و مازندران تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيدمحمّدرضا ميبدى بر آن ، در صحن امامزاده عبداللَّه به خاك سپرده شد و در سوگ فقدانش ، پيامهاى متعدد از سوى مقام معظم رهبرى ، مراجع تقليد ، و سازمانها و نهادها و شخصيتهاى كشورى صادر شد و مجالس بزرگداشت او تا مدتها ادامه يافت .

طباطبايى قمى 1329 - 1428 ق

آقاى حاج آقا حسن طباطبايى قمى ، يكى از فقهاى بزرگ شيعه به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سوم صفر الخير 1329 ق ، در نجف اشرف ، در بيت فقاهت و مرجعيت زاده شد . پدر بزرگوارش مرجع بزرگ شيعه آيت اللَّه العظمى حاج آقا حسين قمى ( 1282 - 1366 ق ) از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى ، سيدمحمّدكاظم يزدى ، ميرزا حبيب اللَّه رشتى ، ملاعلى نهاوندى و ميرزا محمّد تقى شيرازى بود كه شرح حال آن فقيه شجاع در اين مختصر نمى گنجد ( نقباء البشر 2 / 653 ، گنجينه دانشمندان 1 / 264 ، علماء معاصرين / 194 ، مفاخر اسلام 11 / 443 و كتاب « عنصر فضيلت و تقوا » ) . عموهاى او نيز همه از بزرگان علماى قم بوده اند ( حضرات آيات : مرحوم حاج آقا احمد قمى و مرحوم حاج ميرزا ابوالقاسم طباطبايى قمى ) .

فقيد سعيد دوران كودكى را در نجف اشرف گذرانيد و در دامان پدر بزرگوار

ص: 386

و مادر مكرمه اش ( دختر آيت اللَّه سيدزكريا قزوينى از شاگردان شيخ انصارى و سيد حسين كوهكمرى و از علماى بزرگ قم ، ( م 1313 ق ) ) باليد ، تا در 1331 ق همراه پدرش به مشهد مقدس آمد و ادبيات و سطوح را از علما و مدرسين مشهد فراگرفت و در 1347 ق رهسپار مكه مكرمه شد و در بازگشت به مدت 6 ماه در اصفهان اقامت گزيد و از دروس اساتيد آنجا بهره برد . در سال 1350 ق ، رهسپار نجف شد و چند سال از درس هاى آيت اللَّه ميرزاى نائينى بهره مند شد و باز به مشهد مراجعت كرد و از دروس پدر بزرگوارش استفاده نمود . در سال 1354 ق - به دنبال تبعيد والد ارجمندش به عراق در اعتراض به كشف حجاب - به كربلا رفت و سال هاى متمادى از دروس والد گراميش و اساتيد ديگر استفاده كامل نمود و علاوه بر تحصيل ، به تدريس سطوح عاليه پرداخت و شاگردان فراوان پرورش داد . در سال 1368 ق ، به مشهد مقدس بازگشت و به اقامه جماعت ( در مسجد گوهرشاد ) ، تدريس خارج فقه و اصول ، تأليف كتب فقهى ، پرداخت تا پس از وفات آيت اللَّه بروجردى ، رساله عمليه اش به چاپ رسيدو به عنوان يكى از مراجع تقليد مطرح شد . با شروع نهضت اسلامى مردم ايران و قيام روحانيت و مرجعيت ، آن فقيه بزرگ نيز از مشهد به پاخاست و با اعلاميه ها و سخنرانى هاى توفنده و كوبنده اش رژيم شاه را به باد انتقاد گرفت و خانه اش هماره محل شور و گردهم آيى مبارزان و

ص: 387

مجاهدان و مخالفان رژيم بود تا آنكه در 15 خرداد 1342 ش دستگير و به تهران انتقال داده شد و پس از چند ماه زندانى بودن ، به كرج تبعيد شد و تا سال 1357 ش ( 15 سال ) در تبعيد بود تا با پيروزى انقلاب اسلامى آزاد شد و به مشهد بازگشت . شريف رازى مى نويسد :

« آقاى قمى ، در عبادت و زهد و ورع از اوتاد عصر خويش و در بسيارى از صفات نسخه اول مرحوم والدش ، و داراى تعصب و غيرت دينى و دائم الذكر و مداوم به زيارت عاشورا و جامعه ، و غالباً شب زنده دار و مقيد به نوافل يوميه و اوراد و اذكار مرتبه مى باشد » . ( گنجينه دانشمندان ، ج 7 ، ص 142 ) .

برخى از آثار آن مرحوم عبارتند از :

1 . توضيح المسائل 2 . حاشيه عروة الوثقى 3 . مناسك حج 4 . كتاب الحج ( 3 ج ) 5 . مجموعه اعلاميه ها و پيام ها 6 . تقريرات درس اصول ميرزاى نائينى . آن فقيه بزرگ ، پس از عمرى نزديك به يكصد سال ، در روز يكشنبه 20 خرداد 1386 ش ( 24 جمادى الاوّل 1428 ق ) چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش در روز چهارشنبه پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه العظمى وحيد خراسانى بر آن ، در دارالزهد حرم مطهر حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام به خاك سپرده شد . و در سوگ وفاتش پيام هاى متعدد تسليت از سوى مقام معظم رهبرى و مراجع عظام تقليد ، صادر شد

ص: 388

.

طباطبايى يزدى 1348 - 1416 ق

آقاى حاج سيد عبدالعزيز طباطبايى يزدى يكى از مفاخر دانشمندان شيعه در عصر كنونى به شمار مى رفت. وى يكى از خبرگان سر شناس شيعه در كتابشناسى، نسخه شناسى، تاريخ، تراجم، حديث و رجال بود. فقيد سعيد در روز يكشنبه 23 جمادى الاول 1348 ق در نجف اشرف ديده به جهان گشود. پدرش حجةالاسلام آقا سيدجواد طباطبايى (م 1363 ق و مدفون در حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام) نوه دخترى آيت اللَّه العظمى سيدمحمد كاظم يزدى صاحب عروة الوثقى و از شاگردان ايشان و مادرش فرزند آقا سيداحمد (پسر صاحب عروة الوثقى) بوده است. معظم له در اوان بلوغ پدرش را از دست داد، اما با كوشش بسيار به تحصيل علم برخاست و نزد اساتيد بزرگ نجف به فراگيرى علوم دينى پرداخت.

ادبيات را نزد آيت اللَّه سيدهاشم حسينى تهرانى (نويسنده علوم العربية) و قوانين را در محضر آيت اللَّه فانى اصفهانى و شرح منظومه را نزد آيت اللَّه العظمى سيد عبدالاعلى سبزوارى، و اسفار را در خدمت علامه حكيم شيخ صدرا بادكوبى فراگرفت. نيز هم زمان سطوح عاليه را در درس هاى آيت اللَّه شيخ عبدالحسين رشتى (صاحب شرح كفايه) و علامه شيخ مجتبى لنكرانى و خارج فقه و اصول و تفسير را نزد آيات عظام: آقاى خويى و آقا سيدعبدالهادى شيرازى آموخت. استاد فقيد در اين سال ها و پس از آن با حضرات آيات: شيخ مجتبى لنكرانى و علامه شيخ محمدعلى غروى اردوبادى و بيش از همه با علامه كبير شيخ آقابزرگ تهرانى و علامه شيخ عبدالحسين امينى ارتباط نزديك برقرار كرد و ساليان بسيارى از محضر اين دو بزرگمرد بهره برد و اين همه 25 سال به طول انجاميد. وى در

ص: 389

طول اين سال ها با روش تحقيق و زمينه هاى تحقيق در رجال، تراجم، كتابشناسى، حديث و تاريخ آشنا شد و بهترين همكارى ها را با علامه تهرانى و علامه امينى به عمل آورد. او در تأسيس كتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام (در نجف اشرف) با علامه امينى همكارى گسترده اى به عمل آورد و براى مخطوطات آن فهرست گسترده اى نگاشت كه اينك آماده چاپ است. هم چنين پيش از مهاجرت به قم، مديريّت مدرسه سيد در نجف را سال ها بر عهده داشت و منشأ خدماتى بود و هم زمان به يارى علامه شيخ آقا بزرگ تهرانى در تدوين و تأليف الذريعه شتافت. استاد در سال 1396 ق نجف اشرف را به قصد قم ترك كرد و با فراغ بال و آسودگى خيال به تأليف و تحقيق دست يازيد و خانه اش محل آمدورفت مؤلفان و محققان شد. سكونت استاد در قم باعث شد تا مراكز تحقيقى و كتابخانه هاى كشور به سوى او روى آورند و از تجربيات و اطلاعات گرانبهاى او استفاده هاى بسيار برند. از جمله ماه ها در مشهد مقدس سكونت گزيد و براى كتابخانه آستان قدس رضوى فهرست هاى گوناگون تهيه كرد. در قم نيز به يارى مؤسسه آل البيت عليهم السلام شتافت و در پى نهادن مجله وزين تراثنا و تداوم و غناى آن از هيچ كوششى دريغ نورزيد. معظم له براى غناى تحقيقات خود سفرهاى بسيار به نقاط مختلف ايران، عراق، سوريه، لبنان، اردن، كويت، تركيه، عربستان، انگلستان و آمريكا كرد و در طول اين سفرها از كتاخانه هاى مختلف بازديد كرد و يادداشت هاى بسيار برداشت و نتيجه مطالعات خويش را در «نتايج الاسفار» گرد آورد. هم چنين احاديث و

ص: 390

فضايل اهل بيت عليهم السلام را به نقل از كتاب هاى مخطوط در كتاب «قيد الاوابد و جمع الشوارد» جمع آورد . فقيد سعيد از حضرات آيات : سيدعبد الهادى شيرازى ، سيدابوالقاسم خويى و شيخ آقا بزرگ تهرانى اجازه روايت داشت و به گروهى اجازه روايت داد. وى به عنوان كتابشناسى برجسته در خاورميانه و ديگر كشورهاى اسلامى شناخته شده بود و در كنگره هايى مانند: هزاره شيخ طوسى (مشهد)، هزاره شريف رضى (تهران)، امام حسين، غدير خم (هر دو در لندن)، كنگره شيخ مفيد (قم)، كنگره كتاب و كتابخانه در اسلام (مشهد)، شركت داشت و مقالاتى ارايه داد. فقيد سعيد متواضع و فروتن، كم توقع، بردبار، قانع و با سخاوت، كم حرف و خوش محضر و خوش اخلاق، بذله گو و مهمان نواز و داراى خطى خوش و حافظه اى شگرف بود. درِ خانه اش به روى همگان باز بود و گاه كسانى تا چند روز مهمان او بودند. اطلاعات علمى و كتابخانه اش را به رايگان در اختيار همگان مى نهاد. (به همين جهت در مقدمه كتاب هاى بسيارى از ايشان تمجيد و تقدير شده است.) در فهم مطالب علمى دقت و حوصله بسيار داشت و گاه براى درك يك مطلب رنج سفر را بر خويش هموار مينمود. اگر مطلبى را نمى دانست از هر كس ولو شاگردان جوانش مى پرسيدو از اين بابت ابايى نداشت. جوانان اهل تحقيق را بسيار تشويق مى كرد و مطلقاً در مقام عيب جويى بر نمى آمد. در يادااشت بردارى ها و مطالعات خود تنها به كتاب هاى چاپى بسنده نمى كرد و از كتاب هاى مخطوط نيز نمى گذشت و لذا در آغاز و انجام كتاب هايش موارد مهم كتاب يادداشت شده بود.

ص: 391

بسيار متدين و متعبد بود و از سر غيرت دينى عمرى در جهت بزرگداشت تشيع و غدير و اهل بيت عليهم السلام كوشيد. كتابخانه بزرگ و كم مانند خود را در اختيار ديگران نهاده بود و گاه تا چندين جلد كتاب را به يك تن - براى مدت هاى طولانى - امانت مى داد و خم به ابرو نمى آورد (او خود مى فرمود: يك دهم كتابخانه ام نزد ديگران به امانت است). تبحر وى در رجال، تراجم، حديث، تاريخ، كتابشناسى و نسخه شناسى از آثار متعدد او هويداست.

برخى از كتاب ها و مقالات بلند چاپ شده اش عبارت اند از :

1 . حياة الشيخ يوسف البحرانى (اولين نوشتار استاد در 1377 ق)

2 . الغدير فى التراث الاسلامى (كتابنامه غدير خم)

3 . الشيخ المفيد و عطاؤه الفكرى الخالد 4 . فى رحاب نهج البلاغه (كتابنامه نهج البلاغه)

5 . اساتيد و مشايخ شيخ طوسى 6 . ما ينبغى نشره من التراث (معرفى كتاب هاى ارزنده مخطوط)

7 . اهل البيت عليهم السلام فى المكتبة العربية (معرفى و توصيف كتاب هاى عربى اهل سنت در فضايل اهل بيت)

8 . فهرست كتابخانه علامه طباطبايى دانشگاه شيراز 9 . الشيعة و هجمات الخصوم.

عنوان برخى از تحقيق و تصحيح هاى چاپ شده او عبارت است از:

10 . فهرست شيخ منتجب الدين 11 . ترجمه الحسن و الحسين عليهما السلام (از كتاب طبقات ابن سعد)

12 . مقتل اميرالمؤمنين (ابن ابى الدنيا)

13 . الاربعون المنتقى من مناقب المرتضى (ابو الخير طالقانى قزوينى)

14 . الحسين و السنة (مجموعه سه بخش از آثار اسلامى پيرامون امام حسين عليه السلام از فضايل الصحابه - احمد بن

ص: 392

حنبل، انساب الاشراف بلاذرى و معجم الكبير طبرانى) ، 15 . مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام (احمد بن حنبل)

16 . طرق حديث من كنت مولاه فى مولاه (حافط ذهبى)

17 . ترجمه اميرالمؤمنين (ابن عساكر)

18 . فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين (حموى جوينى)

19 . عقد الدرر فى اخبار المهدى المنتظر (سليم شافعى دمشقى)

20 . فهرست شيخ طوسى

و از ديگر تأليفات چاپ نشده او عبارت است از:

21 . على ضفاف الغدير (تكميل، تهذيب، تحقيق و استدراك الغدير)

22 . نتايج الاسفار 23 . قيد الاوابد 24 . مستدرك الذريعه 25 . اضواء على الذريعه (تعليقات و ملاحظات بر الذريعه)

26 . معجم اعلام الشيعه (اين كتاب، به چاپ رسيد)

27 . تعليقات بر «طبقات اعلام الشيعه»

28 . مكتبة العلامة الحلّى (به چاپ رسيده است)

29 . انباء السماء برزية كربلاء (تكميل، تعليق و استدراك «سيرتنا و سنتنا» علامه امينى)

30 - 31 . فهرس المخطوطات العربية فى مكتبة اميرالمؤمنين عليه السلام 32 و 33 . فهرس كتب الحديث و فهرس الكتب الفقهية فى مكتبة الامام الرضا عليه السلام 34 . الفهرس الوصفى للمنتخب من المخطوطات العربية فى مكتبات تركيا (نسخه خطى آن در كتابخانه آيت اللَّه مرعشى در دو جلد است)

35 . مخطوطات اللغة العربية فى مكتبات ايران 36 . فهرس المختارات من مخطوطات تركيا 37 . فهرس المنتقى من مخطوطات الحجاز 38 . فهرس المنتخب من المخطوطات تبريز 39 . فهرس المنتخب من مخطوطات لند 40 . المهدى عليه السلام فى السنة النبوية (مجموعه احاديث صحاح اهل تسنن پيرامون حضرت مهدى عليه السلام).

آن قلب

ص: 393

پرطپش پس از پشت سر نهادن چند بيمارى، در تاريخ هفتم رمضان 1416 ق (8 بهمن 1374 ش) در 68 سالگى بدرود حيات گفت و پس از يك تشييع باشكوه، در صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

( برگرفته از : الغدير فى التراث الاسلامى ( سيدعبدالعزيز طباطبايى ) ، ص ...... )

طبسى حائرى 1365 - 1424 ق

آقاى حاج سيدمحمد على حائرى طبسى، در سال 1365 (1325 ش) در كربلا زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيدمحمدرضا طبسى حائرى (م 1394 ق) از شاگردان علامه شيخ محمدعلى حائرى سنقرى، از علما و ائمه جماعات حرم مقدس حسينى عليه السلام بود . وى، در اوان نوجوانى ادبيات را نزد مرحوم حاج شيخ جعفر رشتى و سطوح فقه و اصول را نزد حضرات آيات : پدر بزرگوارش ، شيخ محمدحسين مازندرانى و شيخ محمدحسين سيبويه آموخت و هم زمان به تدريس كتب پيشين پرداخت. وى، در اثر مخالفت با حكومت بعث عراق و فعاليت هاى سياسى و اجتماعى به زندان رفت و پس از آزادى، از عراق اخراج شد و در سال 1392 ق به قم آمد و به تأسيس حسينيه كربلايى هاى مقيم قم و اقامه جماعت و برپايى مجالس بزرگداشت ائمه اطهار عليهم السلام و تدريس و تحصيل پرداخت.

وى در دروس آيات عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى، سيد على علامه فانى اصفهانى، شيخ كاظم تبريزى و شيخ راضى تبريزى شركت مداوم داشت و تقريرات درس آنان را هم نگاشت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به حكم امام، به اقامه نماز جمعه در شهرستان طبس پرداخت و پس از 5 سال، به قم آمد و به خدمات علمى

ص: 394

و اجتماعى پيشين خويش مشغول شد .

وى از گروهى از علما مانند آيات عظام: محمدمهدى موسوى كاظمى (صاحب احسن الوديعة) ، سيدعبداللَّه شيرازى، سيدعلى طباطبايى تبريزى و مرعشى نجفى اجازه روايت داشت و به جمعى هم اجازه روايت بخشوده بود . كتابخانه پدرى اش را ، كه مشحون از نسخ خطى و چاپى ممتاز بود ، به خوبى محافظت و نگهدارى نمود و با تمام سختيها و دشوارى ها ، آنها را از كربلا به قم انتقال داد و سرانجام ، همه آنها را بنام « مكتبة الامام الرضا » وقف نمود كه اينك ، مورد استفاده و مراجعه محققان علوم اسلامى است .

تأليفات وى عبارت اند از :

1 . كتاب الطهارة 2 . كتاب الصلاة 3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه گلپايگانى (بحث قضاء)

4 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه علامه فانى (10 ج)

5 . بيان الاخبار فى الاساتيد و الاخيار 6 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه مرعشى نجفى معظم له پس از مدتى بيمارى، در روز پنجشنبه 15 جمادى الثانى 1424 (23 مرداد 1382) درگذشت و پيكر پاكش صبح روز جمعه پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه سيدصادق روحانى بر آن، در قبرستان شيخان به خاك آرميد . و پس از وفاتش ، كتاب « پنهان تر از پنهانى » در شرح زندگى و خدماتش منتشر شد .

طبسى حائرى 1342 - 1421 ق

آقاى حاج سيدعلى نقى طبسى حائرى، يكى از علماى مشهد مقدس به شمار مى رفت. معظم له، در سحرگاه شنبه هفتم رمضان در سال 1342 ق در كربلا زاده شد . پدرش حجةالاسلام حاج سيدكاظم طبسى (م 1380 ق) - برادر آيت اللَّه سيد محمّدرضا طبسى -

ص: 395

يكى از علما و ائمه جماعات كربلا و از شاگردان حضرات آيات: شيخ محمدعلى سيبويه و شيخ على شاهرودى بود. فقيد سعيد، پس از كودكى به مكتبخانه خطاط معروف شيخ على اكبر نايينى رفت و مقدمات را فراگرفت. سپس در مدرسه هندى سطوح اوليه و عاليه علوم دينى را نزد اساتيدى مانند: آيت اللَّه شيخ يوسف بيارجمندى خراسانى آموخت و پس از آن به تحصيل خارج فقه و اصول نزد آيات عظام: حاج آقا حسين قمى، ميرزا هادى خراسانى و سيدمحمدهادى ميلانى پرداخت و هم زمان سطوح را تدريس و شاگردانى چند، تربيت نمود، كه از جمله آنان: آيت اللَّه حاج شيخ جواد كربلايى است. وى در آن زمان مورد وثوق غالب علماى كربلا و به ويژه آيت اللَّه قمى بود و از اصحاب خاص آن مرجع بزرگ و وكيل مالى ايشان به شمار مى رفت. پس از وفات آيت اللَّه قمى (ربيع الاول 1366 ق) همراه فرزند استادش آيت اللَّه حاج آقا حسن قمى به مشهد آمد (تابستان 1326 ش) و ساليان بسيار به تدريس سطوح در مدرسه سليمانيه و اقامه جماعت در يكى از رواق هاى مسجد جامع گوهرشاد و تبليغ دين و تشكيل جلسات هفتگى براى توده مردم و تأليف و تصنيف پرداخت و تا زمانى كه سلامتى اش اجازه مى داد، در خدمت خاص و عام بود و در پيشبرد اهداف شرع مقدس، كوتاهى نمى كرد و در اين راستا حسينيه اى باشكوه، همراه باكتابخانه، نوارخانه و دارالقرآن الكريم و انتشارات فدك را بنياد نهاد و ده ها كتاب را منتشر ساخت. وى از اكثر علما مانند آيت اللَّه ميلانى و آيت اللَّه بروجردى و امام خمينى اجازه داشت و در راه پيشبرد اهداف انقلاب اسلامى ايران در سال

ص: 396

1357، پيام ها و تلگراف ها متعدد صادر نمود .

آثار وى ، عبارتند از :

1 . التحصيل فى ايام التعطيل (2ج ) - چاپ شده -

2 . كشكول يا دانستنى هاى سودمند (3 ج ) - چاپ شده -

3 . مطايبات (لطائف و ظرائف)

4 . منتخبات اشعار 5 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه قمى 6 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا هادى خراسانى معظم له، پس از عمرى 79 ساله بر اثر بيمارى در سحرگاه روز پنجشنبه 22 جمادى الثانى 1421 ق (31 شهريور 1379 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز جمعه، پس از نماز آيت اللَّه زاده آقاى حاج سيدمحمدعلى ميلانى بر آن، در حسينيه اى كه خود بنياد نهاده بود، به خاك سپرده شد.

عابدى قمى 1335 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ غلامحسين عابدى از مشاهير ائمه جماعات قم به شمار مى رفت. وى در سال 1335 ق (1295 ش) در قم ديده به جهان گشود. در اوان كودكى تندباد اجل گرد يتيمى را بر سرش نشانيد و او مجبور شد كه پى كارى رود، اما شوقش به فراگيرى علوم دينى وى را به مدرسه فيضيه كشانيد و با جدّيت تمام مشغول آموختن مقدمات و سطوح شد. سپس در محضر آيات عظام: سيدمحمد حجت كوه كمرى، سيدصدر الدين صدر، بروجردى، امام خمينى، گلپايگانى و آقا سيداحمد خوانسارى حضر شد و مبانى فقهى و اصولى خود را استوار ساخت. فقيد سعيد در كنار آموختن، به آموزش شرح لمعه و مكاسب پرداخت و افزون بر آن به امامت جماعت مسجد رضوى - يكى از مساجد مهم قم - تأليف، تأسيس كانون هاى اسلامى براى جوانان، بنياد انجمن هاى خيريه براى دستگيرى از درماندگان و

ص: 397

مستمندان پرداخت. وى علاقه بسيار به سادات داشت و تواضع، سادگى و دورى از دنيا، روى خوش و اخلاق نيكو از ويژگى هاى ديگر او بود. از غذايى كه ديگران به در خانه اش مى آوردند نمى خورد و مى گفت: شايد چشم محتاجى به آن افتاده باشد. وى نخستين كسى بود كه در دوران سياه طاغوت، پاى اعلاميه ائمه جماعات قم را امضا مى كرد. با اين كه از آيات عظام سيدابوالحسن اصفهانى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيدمحسن حكيم، سيدمحمد رضا گلپايگانى و ديگان اجازه امور حسبيه را داشت، هيچ گاه از سهم امام استفاده نكرد و هديه اى از كسى قبول ننمود .

برخى از تأليفات آن مرد بزرگوار عبارت اند از:

1 . وهابيت چيست ؟ 2 . معراج پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم 3- دانستنى هاى تاريخ (12 ج) 4 . كشكول نمونه وى در روز سه شنبه شانزدهم مرداد 1375 (20 ربيع الاول 1417 ق) در هشتاد سالگى بدرود حيات گفت و در چهارشنبه پس از نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى بر پيكرش و تشييع جنازه شايسته در قبرستان باغ بهشت قم به خاك سپرده شد .

عارفى 1311 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ جواد عارفى بيرجندى ، از علماى مشهور خراسان و بزرگِ عالمان بيرجند به شمار بود. فقيد سعيد در سال 1311 ق ، در بيرجند به دنيا آمد. مقدمات و ادبيات را نزد برادرش حجةالاسلام شيخ محمدعلى عارفى خواند، و پس از آن شرح لمعه را در محضر آيت اللَّه شيخ محمدباقر بيرجندى صاحب «كبريت احمر» (م 1352 ق) و رسائل، مكاسب و كفايه را هم نزد آيت اللَّه حاج شيخ هادى هادوى فراگرفت. سپس در سال 1333 ق راهى مشهد مقدس شد و

ص: 398

دگرباره كفايه را در محضر آيت اللَّه حاج شيخ محمد آقازاده - فرزند آخوند خراسانى - بياموخت و در ضمن از فاضل بسطامى صاحب فردوس التواريخ و عمويش حاج شيخ اسماعيل ايمانى بهره برد .

در حدود سال 1336 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و خارج فقه و اصول را از آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، شيخ محمدعلى حائرى قمى، حاج شيخ مهدى حكمى قمى، حاج شيخ ابوالقاسم قمى و آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوهكمرى فراگرفت و در تابستان ها نيز به اصفهان مى رفت و از محضر آيات عظام: حاج سيدعلى نجف آبادى و شيخ محمّدحسين مسجد شاهى بهره فراوان مى برد. او يكى از شاگردان كوشا و سختكوش حاج شيخ عبدالكريم بود كه حدود 10 سال از بحث هاى معظم له استفاده شايان برد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. وى در زمان استبداد رضاخانى در اراك به علت سخنرانى عليه بى حجابى و تأكيد بر شعائر اسلامى، تحت تعقيب قرار گرفت و در بيرجند مدت ها به زندگى مخفيانه روى آورد تا سرانجام دستگير و زندانى شد، و پس از آزادى از زندان در زادگاهش اقامت گزيد و بيش از نيم قرن به بزرگداشت و ترويج شعائر دينى و تدريس و پرورش شاگردان، و اقامه جماعت (كه حتى تا چند روز پيش از وفاتش، و با وجود كهولت سن، نماز جماعت سه وعده اش ترك نشد) و تبليغ دين پرداخت و با كوشش بسيار، مدرسه علميه معصوميه را كه مخروبه و تحت تصرف غيراهلش بود از تصرف غاصبان و نااهلان درآورد و حوزه علميه باشكوهى بنياد نهاد. زندگى اش ساده و بى آلايش بود و از وجوهات مصرف نمى كرد و اندك

ص: 399

هزينه زندگى اش از ملك شخصى اش تأمين مى شد. از هرگونه تشريفات و تجملات به دور بود و چيزى از عبادت ها، رياضت ها، تكليف ها، تهجد و روزه و قرائت قرآن و ادعيه را فروگذار نمى كرد. آثار به جا مانده اش تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه حائرى يزدى بود.

آن فقيه بزرگ،در نيمه شب عيد قربان 1422 ق در 111 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در مدرسه معصوميه بيرجند به خاك سپرده شد و در غم فقدانش، از سوى مقام معظم رهبرى پيام تسليتى صادر شد .

عالمى 1346 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ محمدعلى عالمى دامغانى، از علماى مشهور سمنان در سال 1346 ق (1306 ش) در روستاى «حجاجى» دامغان ديده به جهان گشود و پس از تحصيلات نخستين، در مكتبخانه، وارد مدرسه علميه دامغان شده و به فراگيرى ادبيات و مقدمات پرداخت. سپس راهى همدان شد و در مدرسه علميه آخوند سطو عاليه را فراگرفت و ساليانى چند از درس خارج آيت اللَّه آخوند ملاعلى معصومى همدانى بهره برد. در سال 1331 ش رهسپار قم شد و از آيات عظام: بروجردى، امام خمينى، گلپايگانى، محقق داماد و علامه طباطبايى توشه فراوان برگرفت و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. معظم له در سال 1342 ش بنا به توصيه آيت اللَّه العظمى گلپايگانى رهسپار سمنان شد و به ترويج دين و تبليغ احكام الهى پرداخت و آنى از تأليف و تدريس و وظايف اجتماعى خويش نياسود. وى همگام با قاطبه علما و مراجع تقليد، در مبارزه با رژيم شاه نقش فعال داشت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى، خود سرپرستى بسيارى از نهادهاى انقلابى را برعهده گرفت. هم زمان

ص: 400

به اقامه نماز جمعه و تدريس در مراكز عالى حوزه و دانشگاه و نيروهاى نظامى و انتظامى پرداخت و سهمى بزرگ در حفظ و حراست از باورهاى دينى و انقلابى مردم به خود اختصاص داد و تمام وقتش را در تأليف و تدريس و اقامه جماعت (در مسجد جامع سمنان) گذراند و نمايندگى مردم استان را در مجلس خبرگان رهبرى برعهده داشت.

برخى از تأليفات وى، عبارت اند از:

1 . پيغمبر و ياران (5 ج) 2 . شاگردان مكتب ائمه عليهم السلام (3 ج) 3 . جامع الفروق 4 . جوانان چه مى پرسند؟ 5 . حسين عليه السلام نفس مطمئنه 6 . صحنه هايى از قيامت (ترجمه «مشاهدالقيامة» نوشته سيدقطب) آماده چاپ

7 . رساله در رضاع 8 .رساله در ارث زوجه 9 . شرح عروةالوثقى 10 . تقريرات درس اساتيدش در قم معظم له، در غروب پنجشنبه 28 جمادى الاول 1420 ق (18 شهريور 1378 ش) در 72 سالگى بدرود حيات گفت و با درگذشتش موجى از غم و اندوه بر شهر سايه افكند و پيكر پاكش در صبح روز شنبه، پس از تشييعى درخور و شايسته در قبرستان عمومى شهر به خاك سپرده شد.

عبيرى 1381 - 1424 ق

آقاى عباس عبيرى، به حق از جمله كسانى بود كه همه عمر و استعداد و توانايى هاى ذهنى و قلمى خود را صرف دين و فرهنگ كرد . به سال 1341 در شهرستان گرگان ديده به جهان گشود .

تحصيلات خود را تا ديپلم تجربى در زادگاه خود به پايان برد و در سال 1360 وارد حوزه علميه گرگان شد. در مدرسه علميه صالحيه كه از مدارس كهن آن شهر و منطقه

ص: 401

است، در محضر تنى چند از بزرگان علم و ادب و اخلاق، دوره سطح را پشت سرگذاشت. براى تكميل تحصيلات حوزوى، وارد قم شد و نزديك به هشت سال نزد آيات : طسوجى و حرم پناهى خارج فقه و اصول را فراگرفت. مدتى را نيز در حوزه هاى علميه بندرعباس و گرگان به تدريس گذراند و سپس به قم بازگشت.

تحصيلات دانشگاهى او در دو رشته زبان و فلسفه آغاز و به انجام رسيد. از دانشگاه تربيت مدرس قم، كارشناسى ارشد و از دانشكده باقرالعلوم كارشناسى زبان گرفت، تا اين كه در نهم دى ماه 1382 وفات يافت.

عباس عبيرى، آثار بسيارى در رشته هاى گوناگون علمى و هنرى آفريد. افزون بر اين همه، ويرايش انبوهى از تأليفات حوزويان، وامدار قلم پاكيزه و نكته سنج او است. نام عبيرى را مى توان در شناسنامه شمار فراوانى از آثار دينى و علمى يافت و بر تعهد عالمانه او در رونق بخشى به نثر حوزه آفرين گفت. وى، در ويراستن متون مذهبى، از هيچ گونه فداكارى دريغ نكرد و آن چه از وى در آن آثار باقى ماند، تنها نامى در شناسنامه آن ها است كه به هيچ روى، تكافوى زحمات و خدمات او را نمى كند. اما او به سان همه مردان و هنرمندانى كه هنر خود را سرمايه اجتماع و نياز فرهنگ مى دانند، آن چه در توان جسمى و روحى خود داشت، خالصانه بذل كرد و جز بهينه سازى و خدمت به فرهنگ دينى، مزدى نخواست.

قلم و نثر استاد عباس عبيرى، لطف و صفاى ويژه اى داشت كه نزد كمتر نويسنده اى مى توان، چنين مهارت هايى را يافت. اگر بپذيريم كه زيبايى

ص: 402

نثر و توانايى نويسنده در آفرينش جملات جاندار و پر از آرايه هاى درونى و بيرونى، اثرى از آثار روح زنده و قلب تپنده نويسنده است، نيز بايد پذيرفت كه عبيرى از لطيف ترين روح هاى پاكيزه برخوردار بود. همگان مى دانيم كه از ميان صدها مؤلف، تنى چند نويسنده هستند. هر مؤلفى را نمى توان نويسنده دانست؛ زيرا نويسنده، آن نيست كه مى نويسد . نويسنده، يعنى آن كه مى آفريند و آفرينش هاى او همگى زنده و زيبا هستند . عبيرى از معدود مؤلفانى بود كه آثار آنان، علاوه بر فضيلت هاى معنايى، كرامت هاى لفظى و زيباشناختى نيز دارند. بدين رو، ارتحال زودهنگام او را بايد ضايعه اى اسفناك براى اهل قلم و هنرمندان كلامى دانست. بر اين همه دعوى، تنها نجواى جيحون را شاهد مى آوريم كه سرشار از جملات زنده و زيبا و هنرمندان است .

تلاش او در احياى نام و يادابرار اين امت نيز ستودنى است. او به مدد مطالعات و به يارى قلم توانا، شمارى از برگزيدگان حوزه و عالمان دينى را، موضوع آثار خود كرد و خواندنى ترين آثار اين چنينى را آفريد.

هم چنين در وادى هنرهاى تصويرى و عرصه فيلمنامه نويسى، دو فيلمنامه از او باقى مانده است؛ بنام هاى «معركه، » و «سيماى پاييزى، ». اين دو فيلمنامه، مراحل ساخت و تدوين نهايى را مى گذرانند. آثار قلمى او كه همگى آراسته به زيبايى هاى معنوى و لفظى هستند، بدين قرار است:

1 . نجواى جيحون: زندگينامه ناصر خسرو قباديانى 2 . زندگينامه وحيد بهبهانى 3 . زندگينامه هبة الدين شهرستانى 4 . زندگينامه آيت اللَّه سيدمحسن حكيم 5 . زندگينامه آيت اللَّه سيدمحمود شاهرودى 6 . زندگينامه حجة الاسلام سيدمحمدباقر

ص: 403

شفتى 7 . زندگينامه حاج آقا نوراللَّه اصفهانى 8 . زندگينامه سيدعلى خان كبير 9 . زندگينامه آيت اللَّه بروجردى 10 . زندگينامه سيدنعمت اللَّه جزايرى 11 . زندگينامه سيدعبداللَّه شبّر 12 . آفتاب تقيه، زندگينامه على بن يقطين 13 . گنجينه اسرار، زندگينامه جابر جُعفى و ابن علقمى

14 . سايه اشراق، زندگينامه ميرداماد 15 . سوز پرواز، زندگينامه سيدبن طاووس 16 . راهنماى مربيان تربيتى

پاره اى از مقالات او نيز بدين شرح است:

1 . نئورئاليسم و رسالت اجتماعى دين 2 . اكسپرسيونيسم و شهود عرفانى 3 . مبانى فقهى در تصويرسازى اما شايد بتوان گفت، مهم ترين تأليف و اثر او در زندگى كوتاهش، اخلاق علمى و فضيلت هايى بود كه فقط در نويسندگان مخلص و نامى، جمع آن ها را مى توان يافت. در زندگينامه كوتاهى كه هم زمان با مجالس ترحيم او در شهرستان گرگان منتشر يافت، دوستان و همدلان آن مرحوم، نوشته اند: «او از نظر تحصيلات حوزوى و دانشگاهى، تخصص و تجربه در زمينه شعر، پژوهش، داستان نويسى، فيلمنامه نويسى، ويراستارى و... از موفق ترين طلاب جوان حوزه بود. اما هيچ گاه از خويش سخن نمى گفت و اهل ريا و تفاخر نبود. جذبه اى روحانى داشت. در نخستين برخورد، همه را مجذوب ادب و وقار خود مى كرد. به گفته برخى از نويسندگان و فرزانگان، نثر زيباى عبيرى از زيباترين نثرها، و او از بهترين ويراستاران كشور بود. عبيرى، بيش از صد كتاب را به قلم ويرايش خود عبيرآميز كرد و در زمينه هنر نيز مطالعات فراوانى داشت.»

( با استفاده از مقاله آقاى رضا بابايى )

عرفانيان خراسانى 1349 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ غلامرضا عرفانيان خراسانى، يكى از علماى

ص: 404

حوزه علميه قم بود.

وى، در سال 1349 ق در مشهد مقدس به دنيا آمد و پس از دوران كودكى و نوجوانى، ادبيات و سطوح را در حوزه مشهد مقدس گذرانيد. سپس در سال 1375به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى آيات عظام: آقاى خويى و آقاى حكيم و شيخ محمدرضا مظفر شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و تقريرات درس آنان را نگاشت.

او در نجف در تحقيق برخى از مجلدات بحارالانوار و كتب اربعه شركت جست و جزو اعضاى گروه تحقيق «معجم رجال الحديث» آيت اللَّه العظمى خويى بود. سپس به قم آمد و يكسره به تحقيق و تأليف و تدريس سطوح پرداخت و مدتى هم درمشهد مقدس اقامت گزيد و به تحقيق برخى از كتاب هاى تراثى اشتغال داشت.

برخى از آثار چاپى او عبارت اند از:

1 . صلاة الليل فضلها ووقتها 2 . تتميم اصول الفقه ( نوشته : علامه شيخ محمّدرضا مظفر )

3 . مشايخ الثقات 4 . الرأى السديد فى الاجتهاد و التقليد (تقريرات بحث آيت اللَّه خويى)

5 . فلسفه غيبت حضرت ولى عصر عليه السلام 6 . تحقيق «فضائل الاشهر الثلاثة» - شيخ صدوق -

7 . تحقيق «قصص الانبياء» قطب الدين راوندى 8. تحقيق «كتاب الزهد» حسين بن سعيد اهوازى 9 . الثقات فى اسانيد كامل الزيارات .

و كتاب هاى غيرچاپى او هم عبارت اند از:

10 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى

11 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى

12 . مغانم الحسنى فى شرح العروة الوثقى

13 . العين المسكوكة فى حكم الالبسة المشكوكة

14 .وثاقت على بن ابى حمزه بطائنى و فرزندش

ص: 405

حسن

15 . مشايخ النجاشى

16 . مشايخ برقى و على بن حسن طاطرى

17 . تعليقه بر قاموس الرجال

18 . تعليقه بر معجم رجال الحديث

19 . تعليقه بر جامع الرواة و نقد الرجال

20 . تعليقه بر شرح لمعه

آن عالم بزرگوار پس از عمرى تحقيق و تأليف، در اثر بيمارى در روز جمعه 5 رمضان 1424 ق (9 آبان 1382 ش) در 75 سالگى درگذشت. و در قبرستان باغ بهشت قم به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من رجال الفكر والادب ، ص 358 )

عسكرى 1338 - 1428 ق

آقاى حاج سيد مرتضى عسكرى ، يكى از متكلمين نامى شيعه و از علماى بزرگ جهان تشيع در عصر حاضر بود كه آوازه كتابها و آثارش ، مرزهاى كشورهاى اسلامى را درنورديده و راهگشاى بسيارى از رهپويان طريق حقيقت بود .

فقيد سعيد در 8 جمادى الثانى 1332 ق ( 1293 ش ) در سامراء در بيت علم و تقوا و فضيلت زاده شد .

خاندان او همه از علما و دانشمندان ، و بيت او بيت علم و جلالت و شرف و فضيلت از زمان صفويه تا كنون بوده اند . پدرش آيت اللَّه سيدابو محمّد ساوجى ( م 1333 ق ) ، در نهايت بزرگى و ورع و تقوا و از ملازمان فقيه اخلاقى عمه سيدمرتضى كشميرى ، و مؤلف كتاب « صلاةالليل » و مادرش دختر آيت اللَّه ميرزامحمّد عسكرى تهرانى بوده است ( نقباءالبشر ، ج 1 ، ص 78 ) و نياى پدرى اش آيت اللَّه سيداسماعيل بن سيدمحمّد كوچك حسينى ساوجى ( م بعد 1306 ق ) شيخ الاسلام ساوه و صاحب كتاب

ص: 406

« سفرنامه حج » و نياى مادرى اش آيت اللَّه سيد ميرزااحمد ساوجى ( م 1305 ق ) - از شاگردان حاج ملااحمد نراقى و ميرزامسيح تهرانى - بوده است .(1)

معظم له ، در سال 1305 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و دروس سطح را نزد آيت اللَّه مرعشى نجفى و شيخ محمّدحسين شريعتمدار ساوجى ، و فلسفه و كلام را از امام خمينى ، و تفسير را از آيت اللَّه ميرزا خليل كمره اى و دروس ديگر را هم از آيت اللَّه حاج شيخ مهدى حكمى قمى فراگرفت و اين درسها را با رفيق صميمى اش آيت اللَّه حاج سيدمحمود طالقانى مباحثه مى كرد .

او در سال 1354 ق به زادگاهش - سامرا - بازگشت و باقيمانده سطوح را نزد دايى بزرگوارش آيت اللَّه شيخ نجم الدين عسكرى تهرانى آموخت ، سپس در بغداد به نشر مقالات متعدد در مجلات معتبر علمى عراق و كشورهاى عربى پرداخت و در سال 1373 ق رياست جمعيت صندوق خيريه اسلامى - كه مرحوم علامه سيدهبةالدين شهرستانى آن را تاسيس نموده بود - را برعهده گرفت و منشا خدمات بزرگى در عرصه فرهنگى در مبارزه با اهداف شوم استعمار گرديد كه از آن جمله تأسيس « مدارس الامام الجواد » در شهرهاى مختلف عراق و درمانگاه « الرعاية الاسلامية » بود . او در بغداد امام جماعت حسينيه « الكرادة الشرقية » بود و در سال 1384 ق دانشكده « اصول الدين » را بنياد نهاد و تحت حمايت مستقيم آيت اللَّه العظمى حكيم به مبارزات و اقدامات اساسى و علمى بسيار روى آورد و نسلى از جوانان متدين و روشن بين را با همكارى دوستانش همچون استاد احمد امين كاظمى

ص: 407


1- 1 . نقباءالبشر ، ج 1 ، ص 116 .

و سيدمحمّدباقر صدر تربيت نمود . در سال 1389 ق ، رژيم بعث عراق او را از عراق اخراج كرد و او در لبنان تاليفات و اقدامات خود را پى گرفت و پس از مدتى به ايران مهاجرت كرد و در تهران اقامت گزيد و در سال 1398 ق ، مجمع علمى اسلامى را تأسيس كرد و سال 1416 ق ( 1375 ش ) دانشكده اصول الدين را در قم و تهران و دزفول بنياد نهاد .

مرحوم علامه عسكرى ، از جمله علماى بزرگ شيعه بود كه هماره نسبت به جريانات و وقايع عالم اسلام حساسيت نشان مى داد و درباره نهضت الجزاير ، نهضت فلسطين و بيش از همه نهضت اسلامى مردم ايران بر عليه رژيم طاغوت ، سخنرانى كرد و اعلاميه داد و به روشنگرى پرداخت و با علماى اسلامى در راه احياى احكام اسلامى به رايزنى و مكاتبه و مشاوره دست زد . او تمام زندگى اش را وقف احياى دين و ترويج مذهب حق و مكتب اهلبيت عليهم السلام نمود و با افسانه ها و خرافه هاى تاريخى و مذهبى به مبارزه برخاست و بسيارى از مطالبى كه در طول قرون گذشته از سوى مكتب خلفا به عنوان حقايق تاريخى مورد پذيرش قرار گرفته بود ، به وسيله بحث و بررسى منصفانه ايشان ، ردّ شد و كذب و جعل و تحريف آنها اثبات شد . آثار ايشان تأثيرى بى نظير در ميان پيروان مكتب خلفا بر جاى نهاد و هزاران نفر در كشورهاى مختلف اسلامى بر اثر مطالعه كتابهايش به حقانيت مكتب اهلبيت عليهم السلام آگاه شده اند ، و تاكنون كسى نتوانسته آثار و كتابهاى

ص: 408

ايشان را مورد ترديد قرار دهد . او منادى وحدت امت اسلامى بود و در اين راه با مصلحان ايران و عراق و مصر و پاكستان همكارى داشت و در مجامع عمومى آنان حاضر مى شد و به ايراد سخن مى پرداخت و آنان را با نقشه هاى شوم استعمار براى ايجاد اختلاف بين مسلمانان آشنا مى ساخت و در اين راستا به مبارزه بى امان با وهابيت - به عنوان منادى اختلاف و تكفير مسلمانان - برخاست و تمام معتقدات بى پايه و سست آنها را به نقد كشيد .

آثار آن مرد بزرگ عبارتند از :

1 . القرآن الكريم فى عصر الرسول وما بعده 2 . القرآن الكريم فى مدرسة الخلفاء 3 . القرآن الكريم فى روايات مدرسة اهل البيت عليهم السلام .

4 . معالم المدرستين ( 4 ج ) . ( بنام : ويژگى ها و ديدگاههاى دو مكتب در اسلام ترجمه شده است ) .

5 . احاديث امّ المؤمنين عائشه ( 2 ج ) ( بنام : نقش عايشه در تاريخ اسلام ترجمه شده است ) .

6 . عبداللَّه بن سبا و اساطير اخرى ( ج 3 ) . ( بنام : عبداللَّه بن سبا و افسانه هاى ديگر ترجمه شده است ) .

7 . خمسون ومأة صحابى مختلق ( 3 ج ) . ( بنام : يكصد و پنجاه صحابى ساختگى ترجمه شده است ) .

8 . على مائدة الكتاب والسنة ( 15 ج ). (بنام : بر گستره كتاب و سنت ترجمه شده است).

9 . قيام الائمة با حياء الدين ( 14 ج ) . ( بنام : نقش ائمه در

ص: 409

احياء دين )

10 . تراجم الصحابة ( 3 ج )

11 . عقائد الاسلام من القرآن الكريم ( 3 ج )

12 . التعليمات الاسلامية ( 5 ج )

سرانجام آن انديشمند بزرگ جهان تشيع ، در 95 سالگى ، در روز يكشنبه 25 شهريور 1386 بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز سه شنبه در تهران و در چهارشنبه در قم تشييع و پس از نماز آيت اللَّه شبيرى زنجانى بر آن در حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد . و در غم فقدانش ، پيامهاى تسليت متعدد از سوى مقام رهبرى و مراجع معظم تقليد و نهادها و سازمانهاى حوزوى و دانشگاهى كشور صادر شد .

عسكرى گيلانى 1348 - 1426 ق

آقاى شيخ زين العابدين عسكرى گيلانى فرزند شيخ جعفر در سال 1308 ش در روستاى نوحدان از توابع لشت نشاء به دنيا آمد . پس از تحصيلات مقدماتى در زادگاهش به مدرسه مهدويّه رشت رفت و در سال 1327 ش به مدرسه جلاليه آستانه اشرفيه عزيمت كرد و از محضر اساتيدى چون شيخ حسين وحيد آستانه اى و سيدابوالقاسم عدنانى بلخى فيض برد . سپس در سال 1333 ش به حوزه علميه قم آمد و در درس هاى آيت اللَّه بروجردى ، علامه طباطبايى ، امام خمينى رحمه الله ، آيت اللَّه گلپايگانى شركت كرد . وى در همان سال هاى ورود به قم به تدريس پرداخت و قريب به چهل سال كتابهاى فلسفه و عرفان را تدريس كرد . از جمله آثار ايشان علاوه بر چند كتاب مخطوط در حوزه فلسفه و عرفان ، كتاب انسان مجموعه اى از جهان است .

ايشان در روز پانزدهم ربيع الاول 1426 ق

ص: 410

برابر چهارم ارديبهشت 1384 ش به سبب سكته قلبى از دنيا رفت . پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در قم و لاهيجان در روستاى سياهگوراب لاهيجان به خاك سپرده شد .

( برگرفته از مقاله آقاى : على اكبر صفرى )

علّامه اصفهانى 1330 - 1419 ق

آقاى حاج سيدضياءالدين علّامه اصفهانى، از علماى اصفهان به شمار مى رفت.

وى در سال 1330 ق در اصفهان ديده به جهان گشود. پدرش واعظ نامدار سيدمحمد حسن فانى (1281 - 1338 ق) بود ، كه از جمله آثار قلمى اش مى توان به:

1 . اكسير الأخبار ، 2 . فلاح الايمان فى المواعظ ، 3 . هدايةالسالكين ، 4 . حبيب العاشقين ، 5 . عقية الحق فى شرح الباب الحادى عشر، اشاره كرد .

و برادرش آيت اللَّه علامه ميرسيدعلى فانى (1333 - 1409 ق) از مشاهير علماى حوزه علميه قم بود .

وى پس از تحصيل مقدمات و ادبيات به كار اشتغال ورزيد. پس از چندى بر اثر عشق وافر به تحصيل، كار را رها كرد و به تحصيل پرداخت. و دروس سطح را از محضر اساتيدى چون: شيخ محمود مفيد و شيخ محمدرضا كلباسى بياموخت و علاوه بر تحصيل علوم دينى، به كارهاى اجتماعى و سياسى دست زد كه مى توان به: انتشار هفته نامه دينى «نداى دين» در شهر اصفهان در سال 1330 ش و مبارزه با بهاييان و كليميان و پيوستن به جرگه فداييان اسلام و حمايت از آنان در اصفهان و نيز استقبال و يارى آيت اللَّه سيدنورالدين شيرازى هنگام ورودش به اصفهان، و سخنرانى هاى مهيّج و آتشين عليه دستگاه حاكم و انتقاد از اوضاع آن زمان، اشاره كرد .

وى بر اثر

ص: 411

همين مبارزات و مجاهدات، مورد پيگرد و تعقيب دستگاه شاهى قرار گرفت و در حدود 1368 ق مجبور به مهاجرت به عتبات عاليات گرديد و در نجف اشرف اقامت گزيد ، و دروس خارج را از محضر حضرات آيات: ميرزا عبدالهادى شيرازى، سيدمحسن طباطبايى حكيم، سيدمحمود شاهرودى و سيدابوالقاسم خويى استفاده نمود.

ذوق نگارش و تحقيق ايشان در اين دوره شكوفا شد و بر اثر ملازمت آيت اللَّه شيخ آقابزرگ تهرانى موفق به نوشتن و تحقيق آثار ارزشمندى گرديد. معظم له بيش از ده سال در آن سامان توقف كرد و پس از نيل به مدارج عالى و كسب اجازاتى از اساتيد خود، ابتدا به قم و سپس به اصفهان بازگشت و نزد آيت اللَّه مير سيدعلى بهبهانى به تحصيل فقه و اصول پرداخت. منبر و وعظ ايشان يكى از مدارس سيّار و مراكز تربيتى به شمار مى رفت و منزلش براى حلّ مشاكل و عقده هاى اجتماعى پناهگاهى بود .

خدمات و كمك هاى مادى و معنوى به مستمندان و نيازمندان از باقيات الصالحات ايشان است، كه هماره باقى خواهد ماند .

ايشان از اساتيد و بزرگان بسيارى موفق به دريافت اجازه علمى و روايتى گرديد كه مى توان به اجازات حضرات آيات: شيخ محمود مفيد اصفهانى، شيخ محمد رضا كلباسى اصفهانى، سيدجمال الدين گلپايگانى، ميرزا عبدالهادى شيرازى، سيدمحسن طباطبايى حكيم، شيخ آقا بزرگ تهرانى، سيدعلى بهبهانى رامهرمزى، سيدابوالقاسم خويى و سيدشهاب الدين مرعشى، اشاره نمود.

آثار و تأليفات او عبارت اند از:

1 . ضياء التفاسير در تفسير سوره هايى از جزء سى ام قرآن كريم به زبان فارسى

2 . ضياءالدراية فى علم الدراية 3 . ضياء القارى فى تجويد كلام البارى 4 . ضياءالايمان؛

ص: 412

چهل حديث (به عربى و فارسى)

5 . در كجاى قرآن نوشته است؟ 6 . كتاب الحسين عليه السلام 7 . تحقيق كتاب الوافى؛ ملا محسن فيض كاشانى (16 ج)

8 . تحقيق مجمع الرجال؛ مولا عناية اللَّه قهپايى (6 ج)

معظم له در روز يكشنبه 14 شوال 1419 ق مطابق با 11 بهمن 1377 ش در 89 سالگى بر اثر شدت بيمارى و سكته مغزى در اصفهان چشم از جهان فرو بست. پيكر ايشان روز دوشنبه پس از تشييع و اداى نماز ميت توسط آيت اللَّه سيدحسن امامى، در جوار مرقد علامه مجلسى در مسجد جامع اصفهان به خاك سپرده شد .

( برگرفته از نوشتار : استاد عبدالحسين جواهر كلام )

علم الهدى سبزوارى 1335 - 1420 ق

آقاى حاج سيدابراهيم علم الهدى يكى از مفاخر علماى مشهد به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1335 ق (1296 ش) در سبزوار ديده به جهان گشود. پس از دوران كودكى روانه مكتب شد و قرآن و خواندن و نوشتن را بياموخت و چون ذوق و استعداد سرشارى داشت، به توصيه پدرش به مدرسه «فخريه» رفت و ادبيات و علوم بلاغت و سطوح فقه و اصول را فراگرفت و هم زمان كلام و فلسفه را از شاگردان حاج ملاهادى سبزوارى آموخت. در سال 1353 ق رهسپار عتبات عاليات شد و پس از استوار سازى معلومات خويش در نجف اشرف، به سال 1355 ق وارد كربلا شد و يكسره به درس فقه آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى و دروس آيت اللَّه حاج سيدمحمدهادى ميلانى (فقه، اصول و كلام و تفسير) حاضر شد. به دنبال مهاجرت آيت اللَّه ميلانى به نجف اشرف در سال 1366 ق وى نيز به

ص: 413

نجف رفت و علاوه بر درس استادش، به درس اصول آيت اللَّه العظمى خويى نيز حاضر شد و مدت 6 سال بهره هاى فراوان برد . در سال 1373 ق، آيت اللَّه ميلانى اقامت در مشهد مقدس را برگزيد و استاد علم الهدى نيز به تبعيت از ايشان به مشهد آمد و تا آخر عمر در آن تربت پاك ساكن شد .

معظم له به حق، وارث گنجينه علوم آيت اللَّه ميلانى بود و سه دوره اصول و تمام بحث هاى فقهى ايشان را درك و ضبط نمود و اين همه 35 سال از عمر مباركش را فراگرفت. او مرجع احتياطات و نماينده تام الاختيار و پاسخگوى استفتائات و مسؤول وجوهات و مقرّر درس فقه و اصول آيت اللَّه ميلانى بود و تنها كسى بود كه از آن مرجع بزرگ موفق به دريافت اجازه اجتهاد - با تعابيرى بلند و مضامينى ارجمند - گرديده بود (و هم از وى اجازه روايت داشت) و استادش، سه روز پيش از وفات (آخر رجب 1395 ق) مُهر و كليد صندوق شخصى خود را به ايشان سپرد. فقيد سعيد، به جز ساليان اقامت در كربلا و نجف به مدت 45 سال در مشهد مقدس سطوح عاليه و خار فقه و اصول را درس گفت و شاگردان بسيار از علوم خويش بهره مند ساخت. وى بر مدرسه علميه امام صادق عليه السلام نظارت تام داشت و از اين راه، بهترين خدمات را به تشيع و انقلاب اسلامى نمود و طلاب اين مدرسه، هماره در جبهه دفاع از نظام در صحنه هاى جنگ تحميلى و خدمت در ارگان ها و نهادها، شركت داشتند. معظم له، عالمى وارسته بود كه فروتنى از زندگى اش مشهود همگان

ص: 414

بود و از ظهور و بروز پرهيز مى كرد. هيچ گاه در مقام اسم و رسم نبود و مانند يك فرد معمولى زندگى مى كرد. با اين كه از معروف ترين علماى مشهد و صاحب يكى از درس هاى باارزش حوزه علميه بود، هيچ گاه درصدد افتاء برنيامد و در مسايل شرعى به ديگران حواله مى داد . علاقه اش به ائمه اطهار عليهم السلام به گونه اى بود كه بى اختيار در مصايب آنان اشك مى ريخت و حال عجيبى به وى دست مى داد.

برخى از تأليفات وى عبارت است از:

1 . آيات العقايد (چاپ شده)

2 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميلانى (3 دوره كامل)

3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميلانى (صلاة، زكات، خمس، مكاسب، اجاره)

4 . تقريرات درس تفسير آيت اللَّه ميلانى 5 . دوره اصول 6 . حاشيه بر نهايةالدراية آيت اللَّه شيخ محمد حسين اصفهانى (كه ضمن درس اصول، بدان توجه بسيار داشت و با چيرگى فراوان نظرات محقق اصفهانى را مطرح و از آن دفاع مى كرد)

آن عالم بزرگ، پس از پشت سرنهادن يك دوره بيمارى، به سن 85 سالگى در پيش از ظهر جمعه 22 شعبان المعظم 1420 ق بدرود حيات گفت و در روز شنبه پس از تشييع باشكوه، در «دارالزهد» حرم مطهر امام رضا عليه السلام به خاك خفت و به اجداد طاهرينش پيوست.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 7 ، ص 147 )

علوى بخشايشى 1350 - 1419 ق

آقاى حاج سيدمهدى علوى بخشايشى در سال 1310 ش (1350 ق) در بخشايش (از روستاهاى حومه تبريز) به دنيا آمد و پس از فراگيرى قرآن و خواندن و نوشتن، در 13 سالگى به تبريز آمد و در

ص: 415

مدرسه طالبيه به آموختن علوم دينى روى آورد.

وى پس از يادگيرى ادبيات، سطوح را از محضر آيت اللَّه حاج ميرزا فتّاح شهيدى و آيت اللَّه حاج سيدمرتضى خسرو شاهى و ديگران فراگرفت و پس از ده سال اقامت، در 1333 ش آهنگ حوزه علميه قم را نمود و پس از تكميل سطوح، در محضر آيات عظام: بروجردى، امام خمينى، شريعتمدارى، گلپايگانى، حاج شيخ عباسعلى شاهرودى و ميرزا هاشم آملى زانوى ادب به زمين زد و ساليان بسيار از درس آنان بهره ور شد. فقيد سعيد هم زمان با تحصيل، به تدريس سطوح پرداخت و چند دوره شرح لمعه، رسائل و مكاسب و كفايه و اخيرا خارج فقه (مباحث حج) را به گروهى از طالبان علم آموزش داد و علاوه بر تدريس، به تأليف كتاب هاى متعدد و تبليغ دين (در ايام تعطيلى حوزه علميه قم) پرداخت و از اين رهگذر، موجب بهره هاى فرهنگى و معنوى و اخلاقى مردم مى شد.

معظم له از محضرى خوش، و اخلاقى شايسته و زندگى ساده و توأم با قناعت برخوردار بود و از دقايق زندگى اش بهره مى برد. بسيار پركار و پرمطالعه بود و بر دقّت در نقل و استناد به منابع معتبر و اصيل اصرار مى ورزيد. به آن چه مى گفت عمل مى كرد و هماره خدا را حاضر و ناظر خويش مى دانست. در بيان حق، ابايى نداشت و پاس كسى را نمى داشت . در عبادت خدا و راز و نياز با او خالص بود و نام خدا را بر زبانش مى داشت .

برخى از تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . گفتار علوى (5 ج) - در موضوعات گوناگون -

2 . داستان هاى علوى (4 ج)

ص: 416

3 . پنج گفتار - در رازدارى و زيان هاى افشاى سرّ -

4 . حقوق والدين بر فرزندان از ديدگاه اسلام 5 . آيين دوستى از ديدگاه قرآن و حديث 6 . سيماى اخلاق اسلامى (2 ج) - در وفادارى و ميانه روى -

و تأليفات مخطوطش، اين هاست:

1 . حاشيه بر عروةالوثقى 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى (صلاة جمعه و جماعت و نماز مسافر) ،

3 . تقريرات اصول آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى 4 . فهرست العناوين و الموضوعات وى در اين كتاب، عناوين اخلاقى، فقهى، تاريخى، را در جاى جاى كتاب هاى معتبر شيعه و سنّى (اعم از منابع تفسيرى، حديثى، تاريخى) مشخص كرده و علاوه بر عناوين اصلى، عناوين فرعى را هم درج نموده و براى هر كدام از آن ها، منابع متعدد معرفى نموده است. اين كتاب به ده جلد مى رسد.

معظم له پس از 67 سال زندگى پربركت و سرشار از خدمات دينى، در روز يكشنبه 7 تير 1377 ش (سوم ربيع الاول 1419 ق) بدرود حيات گفت و در روز دوشنبه پس از تشييع و نماز آيت اللَّه شبيرى زنجانى بر پيكرش، در قبرستان ابوحسين در خاك خفت.

علوى بروردى 1344 - 1427 ق

آقاى حاج سيدمحمّدحسين علوى طباطبايى بروجردى ، يكى از مشاهير علماى تهران به شمار مى رفت . فقيد سعيد در سال 1304 ش ( 1344 ق ) در بروجرد ، در بيت فضيلت زاده شد . پدرش حجةالاسلام حاج سيدابوالقاسم علوى و نيايَش آيت اللَّه حاج سيد محمّدحسين علوى از شاگردان ميرزاى شيرازى ، و از علماى بزرگ بروجرد ، و مادرش هم صبيه مرحوم آيت اللَّه حاج سيدعلى اصغر سلطان العلماء بروجردى . ( پدر آيت اللَّه سيدمحمّدباقر سلطانى

ص: 417

طباطبايى ) بود . معظم له در چنين خانواده عميق و عريق باليد و پس از دوران كودكى و اخذ تحصيلات علوم جديد و گرفتنِ ديپلم علمى ، در سال 1323 ش ، رهسپار حوزه علميه قم شد و سطوح را نزد اساتيدى چون آيات معظم : سلطانى طباطبايى ( مكاسب ) و فكور يزدى ( شرح منظومه ) فراگرفت و پس از آن به درسهاى خارج آيات عظام : آقاى بروجردى ( فقه ) ، امام خمينى ( اصول ) ، علامه طباطبايى ( تفسير و فلسفه ) ، گلپايگانى و داماد حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و در 1328 ش به شرفِ مصاهرت آيت اللَّه العظمى بروجردى نائل آمد . پس از درگذشت آيت اللَّه بروجردى ، به تهران رفت ( 1340 ش ) و پس از وفات مرحوم آيت اللَّه حاج سيدمحمّدباقر بحرالعلوم تهرانى - امام جماعت مسجد فخريه - به درخواست علماى تهران به امامت جماعت آن مسجد برگزيده شد و در نخستين روز اقامه جماعت تمام علماى تهران مانند آيات عظام : شيخ محمّدرضا تنكابنى ، شيخ محمّدتقى آملى ، سيداحمد خوانسارى ، ميرسيدمحمّد بهبهانى و شيخ بهاءالدين نورى بدو اقتداء نمودند و بدين سان ، وى در رديف يكى از مشاهير فضلاى تهران به شمار آمد . او در اين مسجد با جدّيت تمام به تبليغ دين و بيانِ احكام و عقايد و تفسير قرآن پرداخت و بسيارى از جوانان را با روش و منش اسلامى پرورش داد . او به تربيت نسل جوان سعى بسيار داشت و انجمن اسلامى جوانان را تأسيس كرد و براى آنان در منزل خويش

ص: 418

كلاسهاى متعدد برگزار نمود . وى از حافظه اى قوى ، خطى زيبا و بيانى شيوا برخوردار بود و بر تاريخ و ادبيات و اشعار فارسى و عربى و زبان انگليسى تسلّط فراوان داشت و بدان تكلم مى كرد . او در حركت روحانيت در غائله انجمنهاى ايالتى و ولايتى ( 1341 ش ) با مرجعيت و روحانيت همگام شد و د رمجالس علما شركت فعال داشت و سخنگوى آنان در برخورد با مقامات دولتى ( مانند پاكروان ) بود و بسيارى از اعلاميه هاى علماى تهران را مى نوشت .

از تأليفات اوست :

1 . خاطرات زندگى آيت اللَّه العظمى بروجردى ( چاپ شده )

2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 3 . تقريرات درس اصول امام خمينى 4 . رساله در عدالت 5 . تفسير قرآن ( سوره حمد و مقدارى از سوره بقره ) .

وى در تهران حسينيه علوى ، و در بروجرد حسينيه و كتابخانه و درمانگاه علوى را با كمك مؤمنين بنياد نهاد و خدمات بسيار علمى و اجتماعى به مردم تهران نمود .

سرانجام آن عالم خدوم و بزرگوار ، در 82 سالگى ، در 6 خرداد 1385 ش ( اوّل جمادى الاولى 1427 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در قم ، پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه العظمى وحيد خراسانى ، در مقبره خانوادگى در صحن حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

عندليب همدانى 1326 - 1420 ق

آقاى حاج شيخ حسين عندليب زاده ، يكى از علما و خطباى همدان بود .

فقيد سعيد در 1326 ق ( 1287 ش ) در اصفهان زاده شد . پدرش

ص: 419

آقا شيخ محمّدتقى عندليب ( فرزند مرحوم شيخ محمّد ) ، از خطبا و واعظان شهر بود كه به همدان مهاجرت كرد و فرزندش را در آن شهر به تحصيل علوم دينى گمارد . وى ادبيات عرب و مطول را نزد آقا شيخ موسى فقيهى ، رجال و درايه را نزد آيت اللَّه شيخ على دامغانى و خارج فقه را هم در محضر آيات : شيخ ابراهيم آيت اللَّه زاده ، شيخ محمّد فياض ، ميرزا محمّد حجت و آخوند ملاعلى همدانى آموخت و بهره هاى فراوان برد . او در اين زمان دوره دبيرستان را نيز به پايان برد و براى ادامه تحصيلات رهسپار تهران شد و در دانشكده معقول و منقول - رشته وعظ و خطابه - به اخذ درجه ليسانس نائل آمد . سپس به همدان باز آمد و به تحصيل مستمر در محضر آيت اللَّه آخوند ، اقامه جماعت در مسجد حاجى و وعظ و منبر و تأليف روى آورد . او در دوران رژيم پهلوى به دليل انتقادهاى مكرر از رژيم ستمشاهى ، به پاوه تبعيد شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، حدود 10 سال امام جمعه موقت همدان بود و از اين رهگذر ، مردم را به طريق مستقيم شريعت و ديانت ، هدايت مى نمود .

آثارش عبارتند از :

1 - ثار اللَّه ( چاپ شده )

2 - امامزادگان همدان 3 - دائرة المارف غرب ايران 4 - تاريخ همدان و دانشمندان ( 5 ج ) 5 - تقريرات درس فقه آخوند همدانى 6 - اربعين ( شرح 40 حديث از هر يك از امامان با اشاره به زندگى آن

ص: 420

بزرگواران )

آن عالم بزرگوار در 94 سالگى ، در روز پنجشنبه 12 جمادى الثانى 1420 ق ( اول مهر 1378 ش ) چشم از جهان فروبست و با اعلام خبر وفاتش ، در شهر عزاى عمومى اعلام شد . پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز مرحوم آيت اللَّه موسوى همدانى بر آن ، در امامزاده حسين عليه السلام به خاك سپرده شد .

( برگرفته از نوشتار آقاى عبدالحسين جواهر كلام در مجله آينه پژوهش ، ش 59 ، ص 108 )

غروى تبريزى 1328 - 1415 ق

آقاى حاج شيخ عبدالحسين غروى تبريزى از خاندانى بزرگ و روحانى برخاست. وى در سال 1328 ق ، در شهر نجف ديده به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه شيخ مرتضى چهره قانى انزابى از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى، سيدمحمد كاظم يزدى و شريعت اصفهانى و مورد توجه آنان بوده است. فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، تحصيلات ابتدايى خود را در مدرسه علوى نجف گذرانيد و پس از آن به شوق فراگيرى دانش دينى، به تحصيل علوم حوزوى پرداخت. مكاسب را در محضر آيت اللَّه شيخ ابوالحسن مشكينى و نخستين جلد كفايه را نزد آيت اللَّه آقا محمدباقر زنجانى آموخت. سپس به تبريز آمد و مدتى در بحث ارث آيت اللَّه سيدابوالحسن انگجى شركت جست. آن گاه به حوزه علميه قم آمد و جلد دوم كفايه را در محضر آيت اللَّه ميرزا محمد همدانى فراگرفت و پس از اتمام سطوح عاليه در درس خارج آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى و سيدمحمد حجت شركت جست و سال ها از خرمن فيض آنان بهره برد. در سال 1362 ق به تبريز بازگشت و به بزرگداشت شعائر

ص: 421

دينى و خدمات مذهبى از قبيل: امامت جماعت، وعظ و ارشاد، تدريس و تأليف پرداخت. زمانى كه كسروى با دين و مذهب به نبرد برخاست، معظم له از جمله كسانى بود كه به ردّ گفته هاى سخيف او پرداخت كه بعدها بنام «اسلام و شيعه» به چاپ رسيد. ايشان در مبارزات مردم مسلمان تبريز به همراهى علماى ديگر (هم چون حضرات آيات: قاضى طباطبايى، سيّد محمدعلى انگجى، ميرزا عبداللَّه مجتهدى) شركت فعّال داشت و نام وى هماره در ذيل اعلاميه هاى عالمان تبريز مشاهده مى شد .

پس از پيروزى انقلاب اسلامى به عضويت مجلس خبرگان از سوى مردم آذربايجان شرقى برگزيده شد و تا پايان عمر بر اين سمَت بود.

معظم له در تاريخ 20 آذر 1373 (7 رجب 1415 ق) جان به جان آفرين تسليم نمود و پس از تشييع در تبريز و قم، در قبرستان وادى السلام قم به خاك سپرده شد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 319 )

غروى تبريزى 1349 - 1419 ق

آقاى حاج ميرزا على غروى تبريزى يكى از مفاخر فقهاى نجف اشرف به شمار مى رفت. آن بزرگوار در سال 1349 ق (1309 ش) در تبريز در خانواده اى مشهور و تجارت پيشه زاده شد. در شش سالگى به فراگيرى علم همّت گماشت و پس از يادگيرى خواندن و نوشتن و تحصيل مقدمات، به آموختن علوم دينى روى آورد. حاشيه، معالم و مقدارى از شرح لمعه را در محضر حجةالاسلام آقا شيخ على اصغر باغميشه اى فراگرفت و پس از چندى به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و مكاسب را نزد آيت اللَّه مجاهدى و رسائل را در محضر آيت اللَّه سيدحسين قاضى و كفايه را در درس

ص: 422

آيت اللَّه العظمى حاج سيداحمد خوانسارى فراگرفت. 16 ساله بود كه در درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه بروجردى، آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوهكمرى، آيت اللَّه خوانسارى و آيت اللَّه شيخ عباسعلى شاهرودى شركت جُست و پس از آشنايى با مبانى فقهى اساتيد خويش، در سال 1370 ق به نجف اشرف كوچيد و با جديّت تمام در درس هاى فقه و اصول آيات عظام: حاج سيدابوالقاسم خويى، ميرزا محمد باقر زنجانى و آقا شيخ حسين حلّى حاضر شد و علاوه بر فقه و اصول، از بحث هاى تفسيرى آيت اللَّه خويى نيز بهره برد و مورد توجه بسيار اساتيد خويش - به ويژه آيت اللَّه خويى - قرار گرفت و از آنان به دريافت اجازات متعدد روايى و اجتهادى مفتخر گرديد .

معظم له در خلال تحصيل، به تدريس سطوح عاليه پرداخت و پس از چندى به تدريس خارج فقه و اصول در مسجد شيخ انصارى و مدرسه دارالحكمة روى آورد و اين، بيش از چهل سال از دوران زندگى پربارش را تشكيل داد كه حاصل آن تربيت شاگردان بسيار و تأليفات گوناگون فقهى و اصولى است. فقيد سعيد، پس از درگذشت آيت اللَّه العظمى خويى به عنوان يكى از مراجع تقليد طراز اول نجف اشرف مطرح گشت و حلقه درس او گروه بسيارى از فضلاى حوزه را به سوى خويش جلب نمود و درسش يكى از بزرگ ترين و سودمندترين بحث هاى فقهى نجف به شمار مى رفت، كه همه روزه صبح و عصر در مسجد جواهرى تشكيل مى شد و صدها نفر در آن شركت مى نمودند. آيت اللَّه فقيد در نظم و ترتيب زبانزد همگان بود، و اوقاتش مصروف تدريس، تأليف، مطالعه، عبادت، اقامه نماز جماعت در حرم

ص: 423

مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام و پاسخ به استفتائات مى گرديد. رعايت ورع و تقوا و التزام به آداب و مستحبات و رعايت مكروهات و زهد و ساده زيستى و دقّت در مصرف وجوهات شرعيه در زندگانى اش مشهود همگان بود. همه روزه زيارت عاشورا را پس از اقامه نماز صبح قرائت مى كرد و همه هفته، شب هاى جمعه به زيارت مرقد مقدّس ابى عبداللَّه الحسين عليه السلام مى شتافت و سرانجام در همين راه، به شرف شهادت نائل آمد. تأليفات آن مرجع بزرگوار عبارت است از:

1 . التنقيح فى شرح العروة الوثقى (16 ج تاكنون). اين كتاب تقريرات بحث فقه آيت اللَّه العظمى خويى است كه در حوزه هاى علميه مورد توجه فراوان قرار گرفته و استادشان بر آن تقريظ گرانبهايى نگاشته و از قلم شيواى او تمجيد نموده است.

از اين كتاب بحث هاى: اجتهاد و تقليد، طهارت (9 ج) و صلاة نگاشته شده است و بقيه آن ادامه دارد.

2 . توضيح المسائل 3 . الفتاوى المستنبطه 4 . مناسك الحج 5 . حاشيه عروة الوثقى 6 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه شيخ حسين حلّى 7 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى 8 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى به جز آن چه به چاپ رسيده است (بحث صلاة)

9 . شرح استدلالى بر مكاب (2 جلد آن به چاپ رسيده است)

10 . حاشيه بر كفايه 11 . كتاب المكاسب 12 . كتاب البيع 13 . كتاب الخيارات 14 . دوره كامل علم اصول 15 . فروع علم اجمالى 16 . صلاة المسافر 17 . القواعد الفقهية: قاعده يد، قاعده طهارت، قاعده تجاوز و رضاع

18 . تسنيد الفتاوى

ص: 424

المستنبطه. در اين كتاب به ادلّه و مستندات فتاواى خويش پرداخته و چند جلد از آن برآمده است

19 . موجز الفتاوى المستنبطه آن فقيه بزرگ در شب جمعه 24 صفرالخير 1419 ق (29 خرداد 1377 ش)، در 70 سالگى در راه بازگشت از زيارت كربلا، مورد بغض و كينه دشمنان اسلام (مزدوران رژيم بعثى عراق) قرار گرفت و به همراه خادم و داماد و راننده اش به شهادت رسيد. و پيكر پاكش را مخفيانه و بدون تشييع، در وادى السلام به خاك سپردند. با انتشار خبر شهادت آن مرجع عاليقدر موجى از غم و اندوه در ميان شيعيان جهان سايه افكند و پيام هاى تسليت متعدد از سوى مقام معظم رهبرى، مراجع تقليد، علماى اعلام، نهادها و سازمان هاى گوناگون صادر شد و مجالس بزرگداشت مقام علمى و عملى اش تا مدت ها در ايران و ساير نقاط ادامه يافت.

غروى عليارى 1319 - 1417 ق

آقاى حاج ميرزا على غروى عليارى تبريزى يكى از ستاره هاى درخشان آسمان فقاهت به شمار مى رفت.

/فقيد سعيد در صبحگاه روز جمعه 12 ماه مبارك رمضان 1319 ق زاده شد و چهار ساله بود كه پدرش را از دست داد و تحت تربيت و سرپرستى نياى بزرگوارش قرار گرفت.

پدرش، نابغه فقه و اصول آيت اللَّه ميرزا محسن (م 1323 ق) از شاگردان آخوند خراسانى و صاحب رساله هاى متعدد اصولى و فقهى، فرزند آيت اللَّه علامه شيخ محمد حسن عليارى (1266 - 1358 ق) از شاگردان آيات عظام: فاضل شرابيانى و شيخ محمد حسن مامقانى، ملا محمد كاظم خراسانى و سيدمحمد كاظم يزدى و نويسنده كتاب هاى فراوان در: تفسير، فقه، اصول، كلام، حديث، تاريخ، مواعظ (از جمله: بدايع الاسلام فى شرح

ص: 425

شرايع الاسلام، نظم البرهان فى تفسير القرآن، صراط النجاة و مشكوة الانوار فى اصول الدين)، فرزند علامه فقيه رجالى آيت اللَّه العظمى حاج ملا على عليارى (1236 - 1327 ق) از شاگردان آيات عظام: شيخ انصارى، ميرزاى شيرازى، سيدحسين كوهكمرى، شيخ راضى نجفى و شيخ مهدى كاشف الغطاء و صاحب تأليفات بسيار در فقه، اصول، رجال، هيأت، فلسفه، درايه، كلام، طبّ، علوم غريبه، شعر و ادبيات (از جمله: بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال (7 ج)، دلائل الاحكام فى شرح شرايع الاسلام، مناهج الاحكام فى اصول الفقه، ايضاح الغوامض فى تقسيم الفرائض و شرح باب حاديعشر، چغمينى، انوار الملكوت، معالم الاصول، مطول، مطالع، اشارات، زبدة الاصول، مبادى الوصول) بوده است. ( ر. ك : رساله «غاية الآمال فى ترجمة صاحب بهجة الآمال» نوشته آيت اللَّه مرعشى نجفى ) .

معظّم له پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن، به اقتضاى شوق فطرى و پيروى سيره خانوادگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و نزد جدّ بزرگوارش آيت اللَّه شيخ محمد حسن به فراگيرى مقدمات و ادبيات و سطوح فقه و اصول و عقايد و كلام پرداخت. فقيد سعيد پس از تكميل سطوح عاليه، در 22 سالگى (1341 ق) عازم حوزه علميه نجف اشرف شد و در مدرسه بخارايى سكونت ورزيد و ساليان بسيار در محضر آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، ميرزاى نايينى، شيخ اسداللَّه زنجانى، آقا سيدابراهيم اصطهباناتى، سيدمحمد حجت، سيدابوتراب خوانسارى، حاج ميرزا على ايروانى، شيخ ابوالحسن مشكينى ، ميرزا احمد آشتيانى و آقا سيدعلى قاضى، زانوى ادب به زمين زد و مبانى علمى خويش را در فنون، اخلاق، فقه،

ص: 426

اصول، كلام، رجال، عرفان، حكمت و فلسفه استوار ساخت و اين همه تا سال 1350 ق به طول انجاميد. وى در جوانى به دريافت اجازات متعدد روايى و اجتهادى از اساتيد معظمش نائل آمد و استقامت رأى و خوش فكرى و مبانى اجتهادى اش مورد تحسين آيات عظام: ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى (كه سخت به شاگرد فرهيخته اش علاقه مند بود و جديت او را مى ستود) و سيدابوالحسن اصفهانى قرار گرفت. معظم له در سال 1350 ق به درخواست جدّ عالى قدرش آيت اللَّه شيخ محمد حسن عليارى به تبريز بازگشت و به تحقيق، تدريس، تأليف، اقامه جماعت و پرورش شاگردان اشتغال ورزيد و اين همه 65 سال سيره مستمر او بود.

فقيد سعيد از فضايل اخلاقى بسيار برخوردار بود: تقوا و تواضع و فروتنى و زهد و سادگى زندگى اش مشهود همگان بود (به گونه اى كه اقامت 67 ساله در تبريز را برگزيد و از همه مناصب و عناوينى كه در حوزه هاى علميه بزرگ در انتظارش بود، چشم پوشيد).

خوش برخورد و خوش سخن و خوش سيما بود و در همه حال در انديشه دستگيرى درماندگان و نيازمندان. به كوچك و بزرگ احترام مى گذاشت و از تمام وقت خود در جهت مطالعه و نوشتن بهره مى برد (و حتى در بستر بيمارى و روزهاى واپسين زندگى اش هم به تحشيه «غاية القصوى» - ترجمه عروة الوثقى - اشتغال داشت). حافظه اش شگفت آور بود و بر تمام مسايل و دقايق فقه آگاهى داشت. از دنيا پرهيز مى كرد و در خانه اى كوچك و به دور از وسايل مادّى به سر مى برد و به حداقل زندگى اكتفا مى كرد.

وى به گروه بسيارى اجازه روايت

ص: 427

داد، كه از آنجمله است: آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى .

از آن مرد بزرگ و فقيه سترگ نوشتارهاى فراوانى به جاى مانده است كه عبارت اند از:

الف . فقه :

1 - 14 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى آقا ضياء الدين عراقى در: منجزات مريض (چاپ شده)، رهن، وصيت، وقف رضاع، نكاح، صلح، خيارات، اجاره، قضاء، شروط، مسقطات خيار، غصب، زكات

15 - 17 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى ميرزاى نايينى در: صلات، بيع، خيارات

18 - 19 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى در: طهارت و صلات

20 - 21 . تقريرات درس آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوهكمرى در: صلات و بيع ،

22 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا على ايروانى

23 - 24 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شيخ اسداللَّه زنجانى در: خلل صلاة و منجزات مريض

25 . توضيح المسائل 26 . شرح عروة الوثقى (از طهارت تا وصيت) در 15 ج

27 . شرح استدلالى ملحقات عروة الوثقى 28 - 38 . رساله هاى فقهى در: صلح، عدم شرطيت رجوع در مسافر، محاذاة الرجل و المرأة فى الصلاة، جواز نقل الميت بعد الدفن، ربا، نماز جمعه، منجسية المتنجس، لباس مشكوك، حرمان زوجه از عقار، الفروع السنية، فروع تقليد

39 . شرح وسيلة النجاة (3 ج)

40 . كتاب الطهارة 41 . كتاب الصوم 42 . كتاب الحج 43 . مناسك حج (2كتاب) 44 . شرح تبصرة المتعلمين 45 . شرح مبسوط مكاسب 46 . علل الشرايع و الاحكام 47 . شرح فرائد الاصول 48 . شرح كفاية الاصول 49 . رساله در ترتب 50 . رساله در وضع 51

ص: 428

. رساله در ملازمه حكم عقل و شرع 52 . قاعده من ملك (وقواعد ديگر)

ب . اصول :

53 - 60 . تقريرات درس اصول آيات عظام: ميرزاى نايينى (مباحث الفاظ)، آقا ضياء الدين عراقى (دوره كامل و قاعده لا ضرر)، سيدابوالحسن اصفهانى، سيدمحمد حجت كوهكمرى (مباحث عقليه و تعادل و تراجيح)، شيخ اسداللَّه زنجانى و ميرزا على ايروانى (اجتماع امر و نهى)

ج . كلام :

61 . اصول عقايد 62 . رسالة فى الرجعة

د . علوم قرآن و تفسير :

63 . تفسير قرآن (12 ج) 64 . مفردات قرآن

ه . دعا :

65 - 70 .شرح دعاهاى: صباح، كميل، سمات، افتتاح، ابوحمزه ثمالى و زيارت جامعه كبيره

و . حديث :

71 . حل مشكلات الاخبار 72 . شرح اربعين حديث 73 . شرح احاديث اميرالمؤمنين در نهج البلاغه

ز . اخلاق :

75 . منهاج الرشاد 76 . المواعظ

ح . تاريخ :

77 . المهجة فى احوال الحجة عليه السلام 78 .الكواكب الحسينيه ط . رجال :

79 . تقريرات درس آيت اللَّه سيدابوتراب خوانسارى 80 . حاشيه بر رجال وحيد بهبهانى آن فقيه بزرگ در تاريخ دوشنبه 1/2/1376 ش (13ذيحجة الحرام 1417 ق) در 98 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع در تبريز، به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد و نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در صحن مطهر حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام (بقعه آيت اللَّه داماد) به خاك سپرده شد و عالَم علم و تقوا در سوگش، عزادار شد.

( سيدمحمود مرعشى ، المسلسلات

ص: 429

فى الاجازات ، ج 2 ، ص 577 - 578 )

غضنفرى خوانسارى 1336 - 1424 ق

آقاى حاج سيدمهدى غضنفرى خوانسارى يكى از علماى خوانسار به شمار مى رفت. وى فرزند آيت اللَّه حاج سيد محمدتقى غضنفرى خوانسارى1 دمحمدتقى غضنفرى خوانسارى، 2 بود و در سال 1336 ق (1297 ش) در خوانسار به دنيا آمد.

معظم له تحصيلات ابتدايى را در خوانسار نزد اساتيد آن زمان فراگرفت و در ذى حجه 1352 ق به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد اساتيدى چون حضرات : امام خمينى، مرعشى نجفى، ميرزا آقاترابى دامغانى و شيخ محمدعلى اديب تهرانى و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدمحمد تقى خوانسارى، حاج آقا حسين بروجردى، سيدصدرالدين صدر ، حجت كوه كمرى، شيخ محمدعلى اراكى، سيداحمد خوانسارى و سيدمحمدرضا گلپايگانى 1 دمحمدرضا گلپايگانى، 2 حاضر شد .

آن مرحوم از دوازده تن از مراجع عظام داراى اجازات امور حسبى بود . از آن جمله: ميرزاى نايينى، سيدابوالحسن اصفهانى، سيدمحمدتقى خوانسارى ، بروجردى، سيداحمد خوانسارى، گلپايگانى، حكيم ، خويى و امام خمينى .

وى از سال 1335 ش تا 1350 عهده دار امامت جماعت مسجد جامع خمين بود و در طول اين مدت (15 سال) آثار خير بسيارى در خمين و اطراف آن از خود به يادگار نهاد . در سال 1350 هم زمان با وفات آيت اللَّه سيدمحمدتقى غضنفرى خوانسارى - پدر بزرگوارش - به خوانسار عزيمت نموده، علاوه بر اقامه جماعت در حل و فصل دعاوى مردم تلاشى صادقانه داشت .

ايشان از سال 1350 تا سال 1378 در خوانسار عهده دار اقامه نماز جمعه بود و در اين اواخر بر اثر بيمارى و كهولت سن مدت كوتاهى از

ص: 430

اقامه نماز جمعه باز ايستاد . از سال 1350 تا پايان عمر پربركت خويش با تلاش بسيار مدرسه علميه باقرالعلوم - معروف به مدرسه دو راه - را پس از انجام تعميرات اساسى، رونقى دوباره بخشيد و تا پايان عمر خويش مديريت اين مهد علم و دانش را عهده دار بود . در طول مبارزات مردم خوانسار نقشى بسيار حساس ايفا نمود و هدايت اكثر راهپيمايى ها و تشكيلات سياسى بعد از پيروزى انقلاب را با نهايت دقت و توجه بر عهده داشت. در عين حال در طول اين مدت هرگز سلامت گفتار و كردار را فداى عمل انقلابى ننمود . سفرهاى متعدد ايشان به جبهه هاى نبرد، با وجود كهولت سن هرگز از خاطره ها نخواهد رفت.

آثار علمى وى عبارت اند از:

1 . جواهر الكلام(3 ج) 2 . توضيح الكفاية 3 . خلاصة المغنى 4 . مسايل عصر جديد 5 . ترجمه منظومه بى الف و بى همزه ميرابوالقاسم جعفر موسوى خوانسارى 6 . خودآموز لمعه (2 ج) 7 . شرح صحيفة الحسينية ، و آثار خيريه اش تجديد بنا و ساختمان چندين مسجد، مدرسه، حمام، پل و غسالخانه و تأمين مقابر بزرگان بوده است.

معظم له در 85 سالگى در روز جمعه در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا عليها السلام 13 جمادى الثانى 1424 ق (10 مرداد 1382) درگذشت. پيكر پاكش در روز شنبه 11 مرداد ماه پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه حاج سيدمحمّدعلى ابن الرضا در مقبره خانوادگى به خاك سپرده شد.

( برگرفته از مقاله : آقاى حميدرضا ميرمحمّدى )

غفارى 1345 - 1421 ق

آقاى حاج ميرزا حسن غفارى تبريزى، يكى از فضلا و دانشمندان حوزه علميه قم به شمار

ص: 431

مى رفت.

فقيد سعيد، در سال 1345 ق (1305 ش) در تبريز به دنيا آمد و پس از تحصيلات جديد به فراگيرى علوم دينى روى آورد و ادبيات را از آقا شيخ على اكبر نحوى و سطوح عاليه را از آيات عظام: ميرزا محمود دوزدوزانى، ميرزا رضى زنوزى، ميرزا فتاح شهيدى و ميرزا مهدى انگجى فراگرفت و با علوم و فنون مختلف آشنا شد. سپس در سال 1365 ق، به حوزه علميه قم مهاجرت نمود و در درس خارج فقه و اصول آيات عظام: بروجردى، مرعشى نجفى و سيدمحمد محقق داماد حاضر شد و پس از وفات آيت اللَّه العظمى بروجردى به آيت اللَّه مرعشى نجفى پيوست و علاوه بر شركت در بحث فقه معظم له، در جلسه لجنه «احقاق الحق» و هيأت استفتاى آن مرجع فقيد نيز شركت مداوم داشت و به غير از آن، به تدريس سطوح عالى نيز مى پرداخت. در سال 1400 ق به تهران مهاجرت كرد و امامت جماعت مسجد «الزهرا» عليها السلام در «آرياشهر» و تدريس متون اسلامى در «جامعةالامام الصادق عليه السلام» را بر عهده گرفت و از رهگذر تدريس وتأليف و اقامه جماعت، خدماتى را به عالم دين، تقديم نمود.

برخى از تأليفات وى، عبارت اند از:

1 . شركت در تدوين «ملحقات احقاق الحق»

2 . حديث از نظر شيعه (چاپ شده)

3 . كاوش هاى علمى: بررسى رجال و اسانيد و روايات اهل سنت در صحاح ستّه ،

4 . تعيين مبانى المختلفة بين العلمين: شيخ انصارى و آخوند خراسانى 5 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 6 . تحقيق مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى آن عالم خدمتگزار در 75 سالگى به تاريخ

ص: 432

20 جمادى الاولى 1421 ق (30 مرداد 1379 ش) بدرود حيات گفت و در بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

فاضل بهسودى 1359 - 1419 ق

آقاى حاج سيدابوالحسن فاضل بُهسودى، يكى از علماى معروف و چهره هاى مشهور جهادى افغانستان به شمار مى رفت. وى در سال 1319 ش (1359 ق)، در كُجاب بُهسود - از توابع استان ميدان - در يك خانواده روحانى زاده شد و تحصيلات ابتدايى و مقدمات علوم دينى را در همان جا فراگرفت و پس از بازگشت آيت اللَّه شهيد سيدمحمد سرور واعظ و تأسيس حوزه علميه محمديه در كابل، بدان شهر شتافت و باقيمانده سطوح را نزد آن مرد بزرگ فراگرفت و در رديف يكى از شاگردان ممتاز وى درآمد. فقيد سعيد در سال 1349 ش رهسپار نجف اشرف گرديد و در دروس آيات عظام: سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمد باقرصدر شركت جُست و مبانى فقهى و بُنيه علمى اش را استوار ساخت و هم زمان به تدريس رسائل و مكاسب پرداخت و شاگردانى را تربيت كرد. او در نجف با الهام از رهنمودهاى حضرت امام و آيت اللَّه صدر، به تلاش براى اصلاح امور امت اسلامى پرداخت و با بسيارى از جريان هاى مبارز اسلامى در كشورهاى مسلمان ارتباط عميق برقرار نمود و پس از كودتاى ماركسيستى و اشغال نظامى افغانستان، به تلاش در جهت حمايت حوزه علميه و مراجع نجف از جهاد اسلامى افغانستان پرداخت (كه در نتيجه آن، آيت اللَّه العظمى خويى و آيت اللَّه صدر فتواى وجوب جهاد و حمايت مسلمانان از مجاهدين را صادر كردند و اين پيام به زبان هاى ديگر ترجمه گرديد و در سطح گسترده اى در ممالك اسلامى منتشر شد).

وى در نجف هماره مورد تعقيب

ص: 433

و تحت پيگرد استخبارات عراق قرار داشت . از اين رو در سال 1362 ش، به قصد حج خانه خدا از عراق خارج شد و پس از اعمال حج، در سوريه اقامت گزيد و در تأسيس حوزه علميه امام خمينى، نقش به سزايى ايفا كرد. وى پس از ده ماه به ايران آمد و پيوسته براى انسجام و وحدت گروه هاى مبارز شيعى افغانستان اهتمام ورزيد و در سال 1364 ش براى خاموش كردن آتش اختلاف و جنگ داخلى، مردانه قد عَلَم كرد و در كشورش به فعاليت هاى بسيار پرداخت و تا دورترين نقاط و پرخطرترين سنگرها با پاى پياده رفت و دسته هاى متخاصم را به تفاهم و برادرى فراخواند كه نتيجه آن صلح مناطق مركزى و شمال (1365 ش) و صلح جاغورى (1373 ش)، تأسيس شوراى روحانيت مشترك احزاب براى اداره كل هزاره جات، نصب قضات براى حلّ مشكلات مردم، دستور آزادى اسيران و زندانيان و قطع جنگ هاى داخلى بود. وى در راستاى وحدت و همبستگى اسلامى، از مؤسسان حزب وحدت اسلامى افغانستان و رييس شوراى عالى نظارت و از اعضاى شوراى عالى قيادى دولت موقّت افغانستان، بود و هماره از عزّت و عظمت شيعه حمايت كرد و در تلاش براى حضور مقتدرانه شيعيان در صحنه سياسى افغانستان، به كوشش در جهت اشتراك شيعيان در شوراى مشورتى لاهورپندى، جااندازى انديشه رسميت مذهب جعفرى در قانون اساسى آينده در شوراى عالى قيادت، ايجاد هماهنگى در ميان سران احزاب جهادى شيعه و سنّى، نمايندگى شيعيان در مذاكرات ايران، پاكستان و عربستان، اقامه نخستين نماز جمعه در كابل، تلاش هاى صلحجويانه در نبردهاى پايتخت، و بسيج شيعيان براى دفاع از

ص: 434

مكتب جعفرى پرداخت و در اين راستا مصرّانه بر احقاق حقوق شيعيان در شوراى عالى قيادى دولت موقت، پافشارى كرد.

وى در كنار اين مجاهدات و كوشش هاى پيگير سياسى، لحظه اى از فكر محرومان و يتيمان جامعه نياسود و براى رسيدگى و سرپرستى خانواده هاى بى سرپرست و نيازمند، دارالايتام و مؤسسه خيريه خاتم الانبيا را در داخل افغانستان و برخى از شهرهاى ايران بنياد نهاد كه به خدمات چشمگيرى توفيق يافت و در صدد راه اندازى حوزه علميه خاتم الانبيا در كابل و شهرك اميرالمؤمنين در دامنه هاى كوه قورق بود. او براى تحصيل و درس آموزى جوانان افغانى گام هاى بلندى برداشت و به راه اندازى و اداره مدارس علميه توحيد - در قم - و خاتم الانبيا در مشهد مقدس دست يازيد كه گروهى بسيار از جوانان و طلاب متدين افغانى پرورش يافته مدارس و مكتب وى اند . او خود روزانه به تدريس سطوح عالى (مكاسب و كفايه) و خارج فقه مى پرداخت و گروهى از فضلا را پرورانيد.

برخى از آثار آن عالم بزرگوار عبارت اند از:

1 . حوار حول المهدى الفاطمى 2 . آراء الذّريين (حول الذرة و الحركة)

3 . الشبهات حول المعتقدات (پرسش ها و پاسخ ها)

4 . منتهى المطالب فى شرح المكاسب (كه همه به چاپ رسيده است)

5 . شرح كفاية الاصول 6 و 7 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه العظمى خويى 8 و 9 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه سيدمحمد باقر صدر 10 . خاطرات دوران جهاد معظم له در سحرگاه چهارشنبه 22 مهرماه 1377 ش (23 جمادى الثانى 1419 ق) در 59 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در عصر

ص: 435

جمعه 24 مهرماه پس از تشييعى باشكوه و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن، در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد.

فاضل لنكرانى 1350 - 1428 ق

آقاى حاج شيخ محمّد فاضل لنكرانى قدس سره خورشيد آسمان فقاهت و بزرگ مدافع حريم تشيع بود .

فقيد سعيد در ذى قعدة الحرام سال 1350 ( 1310 ش ) ، در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش آيت اللَّه حاج شيخ عبداللَّه فاضل ( 1314 - 1392 ق ) ، از علماى اعلام حوزه علميه و از شاگردان آيات عظام : حاج آقا حسين قمى ، ميرزا محمّد آقازاده خراسانى ، شيخ مرتضى آشتيانى ( در مشهد ) و به ويژه حاج شيخ عبدالكريم حائرى و مقرر درس ايشان بنام « نتايج الافكار » و از خواص اصحاب آيت اللَّه العظمى بروجردى ( آثار الحجة 2 / 59 ، گنجينه دانشمندان 2 / 213 ، الذريعة 24 / 44 ) ، و مادر مكرمه اش دختر آيت اللَّه حاج سيدعباس فقيه رضوى قمى بوده است . او از رهگذر پيوند و قرابت با اين بيت شريف ، با آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى و آيت اللَّه كرمى اهوازى خويشاوندى داشت و خود به داشتن چنين پدر و مادرى افتخار مى كرد .

معظم له دوران كودكى را در دامان چنين پدر و مادرى گذرانيد و باليد و پس از تحصيلات ابتدايى ، به تحصيل علوم دينى روى آورد ( 1363 ق / 1323 ش ) . او ، ادبيات و سطوح را با دقت و سرعت نزد استادانى مانند حضرات آيات : منتظرى ( شرح لمعه و مطول ) ، نوراللهى نجف آبادى ( شرح لمعه ) ، فاضل لنكرانى (

ص: 436

پدرش ) ، سلطانى طباطبايى ، شيخ عبدالجواد جبل عاملى و حاج آقا مرتضى حائرى ( رسائل ، مكاسب و كفايه ) فراگرفت و اين همه شش سال به درازا كشيد . در 19 سالگى ( 1329 ش ) به درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى و امام خمينى راه يافت و به زودى مورد توجه بسيار آيت اللَّه بروجردى قرار گرفت و پس از مطالعه تقريرات درسى او ، بدو جايزه بزرگى عطا فرمود و دستور به چاپ آنها داد ، كه بنام « نهايةالتقرير » - در 2 جلد و در 25 سالگى اش - چاپ و منتشر شد . اين امر ، نام او را در حوزه علميه قم طنين افكن ساخت . او در اين زمان علاوه بر تحصيل فقه و اصول در محضر اين دو فقيه بزرگ ، به فراگيرى فنون تفسير و فلسفه از درس هاى مرحوم علامه طباطبايى پرداخت و در اين دو رشته هم ، صاحب نظر شد . وى ، علاوه بر تحصيل ، به تدريس و تأليف پرداخت و نامش به عنوان يكى از مدرسين معروف حوزه علميه ، زبانزد بود . او ، پس از سال ها تدريس سطوح عالى - مكاسب و كفايه - و پرورش صدها عالم و فاضل فرزانه ، به تدريس خارج فقه و اصول روى آورد و هماره درس هاى سطح و خارج او در زمره پرشكوه ترين دروس حوزه علميه قم بود و تقريرات درس اصول ايشان - به زبان هاى عربى و فارسى - به چاپ رسيده است . بدون شك ، معظم له يكى از چهره هاى درخشان حوزه علميه قم بود كه از همان آغاز جوانى خوش

ص: 437

درخشيد و نور پاشيد و اميد آينده روحانيت و مرجعيت بود . شريف رازى در سال 1350 ش ( 40 سالگى آيت اللَّه فاضل ) درباره او نوشته است : ... از فضلاء معروف و مدرسين موصوف به فضل و كمال حوزه علميه است كه علم خود را قرين عمل و تقوا و ورع نموده است ... او امروز يكى از مدرسين جوان عالى مقام حوزه علميه است كه در مسجد اعظم به منبر تدريس رفته و صدها نفر در حوزه درسش شركت مى كنند ... » ( گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 214 ) با شروع نهضت اسلامى مردم ايران به رهبرى امام خمينى ، آن فقيه بزرگ نيز مردانه به ميدان آمد و از مواضع حكيمانه استادش دفاع نمود و رنج حبس و تبعيد را به جان خريد و چند سال در بندر لنگه و يزد به حال تبعيد به سر برد . او جزو اعضاى مؤسس - و سالها دبير - جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود و امضايش هماره در پيام ها و اعلاميه هاى جامعه مدرسين بر عليه رژيم پهلوى ديده مى شد . براى احياء نام امام ، آثار فقهى اش را به عنوان شرح بر « تحرير الوسيلة » نگاشت . او مقرّر درس هاى امام ، شارح آثار فقهى امام ، مدافع و مروّج مكتب انقلابى امام و از آغاز جوانى ، هم مباحثه فرزند امام - آيت اللَّه حاج سيدمصطفى خمينى - بود . و لذا امام به او فرموده بود : « من ، تو را به منزله مصطفى مى دانم . رفتارى كه با مصطفى داشتم ، با تو دارم . من

ص: 438

تو را از كوچكى ، بزرگ كرده ام » . او پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، ساليان بسيار دبير جامعه مدرسين حوزه علميه قم ، دبير شوراى مديريت حوزه علميه قم و نماينده مردم استان مركزى در مجلس خبرگان رهبرى بود . پس از وفات مراجع معظم آيات عظام : امام خمينى ، خويى ، گلپايگانى و اراكى بود كه نام مباركش به عنوان نخستين مرجع تقليد از سوى جامعه روحانيت تهران و جامعه مدرسين قم اعلام گرديد و آوازه مرجعيت او در سراسر جهان تشيع ، طنين افكن شد و پس از آن بود كه خدمات بسيار به شيعيان و حوزه هاى علميه ، بر دستان مباركش جارى شد . او با تأسيس « مركز فقهى ائمه اطهار » ( در قم و كابل و دمشق ) . نهادى قوى و مركزى منسجم را براى تربيت فقيهان شيعى ، و احياى آثار فقهى شيعه ، و با تأليف دوره فقه « تفصيل الشريعه » ، خدمتى بزرگ به فقه مذهب جعفرى عليه السلام نمود .

آن مرجع بزرگ در دفاع از حريم اسلام و مكتب تشيع سر از پاى نمى شناخت و در تمام دوران زندگى اش تا صدور اعلاميه هاى فراوان از مبانى عقيدتى تشيع حمايت نمود ( كه نمونه آن صدور اعلاميه هاى هر ساله در ايام فاطميه مبنى بر بزرگداشت شهادت حضرت زهرا و اعلاميه در ثبوت حكم ارتداد سلمان رشدى مى باشد ) .

او داراى خطى خوش ، اخلاقى نكو ، زندگى ساده و بى پيرايه بود و عشق به مكتب اهل بيت عليهم السلام از سراسر وجودش و زندگى اش نمايان بود ( به گونه اى كه پس از

ص: 439

انتشار كتاب « شهيد جاويد » او از نخستين كسانى بود كه بر اين كتاب ، ردّيه نگاشت و از ساحت قدس امام حسين عليه السلام دفاع نمود ) . سالها امام جماعت حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه بود و نماز جماعتش يكى از باشكوه ترين نمازهاى جهان اسلام بود .

الف - تأليفات دوران جوانى ( تا 40 سالگى ) او عبارتند از :

1 . نهاية التقرير ( 2 ج . تقريرات درس فقه ( صلاة ) آيت اللَّه بروجردى )

2 . معتمد الاصول ( 2 ج . تقريرات درس اصول امام خمينى )

3 . حاشيه بر عروة الوثقى - ناتمام

4 . تقريرات درس فقه امام خمينى ( كتاب طهارت )

5 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى ( خمس و طهارت )

6 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه بروجردى 7 . كتاب الاجاره 8 . شرح عروة الوثقى - اجتهاد و تقليد

9 . حاشيه بر طهارت مصباح الفقيه 10 . رساله در لباس مشكوك 11 . رساله در اخذ اجرت بر واجبات 12 . رساله در عصمت انبياء 13 . مدخل التفسير ( درباره : اعجاز قرآن ، تواتر قرائات ، عدم تحريف قرآن )

14 . پاسداران وحى در قرآن كريم - ردّ و نقد كتاب « شهيد جاويد »

15 . اهل بيت يا چهره هاى درخشان در آيه تطهير .

( اين دو كتاب را با همكارى مرحوم آيت اللَّه حاج آقا شهاب اشراقى نگاشت ) .

ب - تأليفات پس از 40 سالگى او عبارتند از :

1 . تفصيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيلة ( 30 ج

ص: 440

) 2 . القواعد الفقهيه 3 . آئين كشوردارى از ديدگاه امام على عليه السلام - شرح عهدنامه اميرالمومنين به مالك اشتر - به قلم : حسين كريمى زنجانى

4 . تقيه مداراتى 5 . تفسير سوره حمد 6 . احكام الحج - حاشيه بر تحرير الوسيله

7 . رساله در خلل حج و عمره 8 . مناسك حج 9 . توضيح المسائل 10 . جامع المسائل ( 2 ج ) 11 . استفتائات الحج 12 . ايضاح الكفاية ( 6 ج - شرح كفاية الاصول ) - به قلم : سيدمحمّد حسينى قمى

13 . تبيان الاصول ( 4 ج . تقريرات درس خارج اصول معظم له ) به قلم : عبداللَّه اسلامى حائرى

14 . سيرى كامل در خارج اصول ( 16 ج ) 15 . المسائل المستحدثة 16 . كتاب الصوم 17 . كتاب القضاء 18 . مجمع الفهارس - فهرست بحارالانوار - ، الغدير والميزان 19 . شرح وصيت نامه اميرالمؤمنين عليه السلام به امام حسن عليه السلام 20 . الاحكام الواضحة 21 . مجموعه اعلاميه ها ، پيام ها و سخنرانى ها 22 . اصول فقه شيعه ( 6 ج . فارسى ) به قلم : محمود ملكى و سعيد ملكى اصفهانى

23 . اكمال حاشيه بر عروة الوثقى 24 . ثلاث رسائل ( عدّة المرأة ، طلوع الفجر فى الليالى المقمرة ، قاعدة نفى الحرج ) .

سرانجام آن فقيه بزرگ ، پس از يك دوره بيمارى ، در 75 سالگى ، در روز شنبه اول جمادى الثانى 1428 ق ( 26 خرداد 1386 ش ) چشم از جهان فروبست و عالم تشيع را سوگوار

ص: 441

و عزادار ساخت . با اعلام خبر وفاتش ، موجى از غم و اندوه بر دل هاى شيعيان جهان سايه افكند و در جمهورى اسلامى ايران ، سه روز عزاى عمومى اعلام شد و سيل پيام هاى تسليت از سوى مراجع معظم تقليد ، مقام رهبرى ، نهادها ، سازمان ها ، شخصيت ها صادر شد .

پيكر پاكش صبح روز دوشنبه 3 جمادى الثانى - سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا - با حضور خيل مشتاقان و سيل عزاداران از ايران و ساير كشورهاى اسلامى تشييع ، و پس از نماز آيت اللَّه العظمى وحيد خراسانى بر آن در مسجد بالا سر حرم حضرت فاطمه معصومه ، به خاك آرميد و جهانى از علم و عمل و اخلاص را با خود به خاك برد .

فاضل هرندى 1353 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ محيى الدّين فاضل هرندى ، يكى از اساتيد حوزه علميه قم به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1313 ش ( 1353 ق ) در « هرند » - از توابع اصفهان - زاده شد . پدرش آيت اللَّه حاج شيخ يحيى فاضل ( م 1369 ش ، مدفون در تخت فولاد اصفهان ) از خواص شاگردان آيت اللَّه العظمى شيخ محمّدرضا نجفى اصفهانى و آقا سيدمحمّد نجف آبادى و ميرمحمّدصادق خاتون آبادى بود . از آثارش حاشيه بر وقاية الاذهان است . ( سيد مصلح الدين مهدوى : تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان 2 / 354 ) .

آن مرحوم ، در سال 1322 ش به اصفهان رفت و مقدمات را فراگرفت . در سال 1330 ش به قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را نزد اساتيد زمان آموخت و از سال 1337 ش به

ص: 442

درس خارج آيات عظام : آقاى بروجردى و امام خمينى حاضر شد و پس از وفات آيت اللَّه بروجردى و تبعيد امام خمينى ، به درس فقه و اصول آيت اللَّه سيدمحمّد محقق داماد و پس از وفات ايشان ، به درس فقه آيت اللَّه گلپايگانى و اصول آيت اللَّه اراكى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . او همزمان ، به تدريس و تبليغ دين در شهرهاى مختلف پرداخت و با شروع انقلاب اسلامى ، به صف مبارزان راهِ آزادى پيوست و رنج زندان و شكنجه را بر جان خريد . پس از پيروزى انقلاب اسلامى در سمت هاى مختلف ، همچون : قضاوت ، نمايندگى مجلس شوراى اسلامى ( سه دوره ) ، نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى ( دوره اول و دوم ) ، عضويت در هيأت مديره حزب جمهورى اسلامى ، دفتر تبليغات اسلامى ، بعثه مقام معظم رهبرى به ايفاى خدمت پرداخت و سالها در حوزه علميه قم به تدريس سطوح عاليه اشتغال داشت .

تأليفاتش عبارتند از :

1 . ترجمه و شرح مكاسب ( 17 ج ) 2 . حريم در فقه شيعه 3 . انفال . آن عالم بزرگوار ، پس از 72 سالگى و تحمل يك بيمارى ، در روز چهارشنبه 27 ارديبهشت 1385 ش بدرود حيات گفت و پيكرش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه وحيدخراسانى بر آن ، در صحن مطهر حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

فاطمى ابهرى 1346 - 1425 ق

آقاى سيدمحمّد فاطمى ابهرى در تاريخ 1346 ق ( 1306 ش ) در ابهر از توابع زنجان به دنيا آمد . پدر وى حجةالاسلام سيدحسين فاطمى ابهرى

ص: 443

از فضلا و مدرسين حوزه علميه ابهر بود . بعد از تحصيلات ابتدايى و راهنمايى در سال 1321 ش وارد حوزه علميه ابهر شد و مقدمات را نزد والد ارجمند خود و شيخ حبيب اللَّه مهدوى فراگرفت . سال بعد رهسپار حوزه علميه قم شد و از محضر اين اساتيد كسب فيض كرد : شيخ احمد رضوانى زنجانى ، شيخ صادق فراهى خويى ، شيخ اسحاق آستارايى ، ميرزا محمّد مجاهدى تبريزى در كفايه و علامه طباطبايى در فلسفه و تفسير . وى در سال 1327 در درس خارج آيت اللَّه بروجردى و خارج اصول شيخ عبدالنبى اراكى و خارج فقه امام خمينى و دروس خارج حضرات آيات : مرعشى نجفى و گلپايگانى شركت كرد . وى سال ها جزء هيأت استفتاى آيت اللَّه مرعشى نجفى بود و از حضرات آيات : شيخ عبدالنبى اراكى ، شيخ عبدالكريم زنجانى ، سيدشهاب الدين مرعشى نجفى و سيدكاظم شريعتمدارى اجازه اجتهاد اخذ نمود .

برخى از آثار او عبارتند از :

1 . رساله توضيح المسائل 2 . حاشية على عروة الوثقى ، معاملات 3 . مختصرالاحكام 4 . مناسك حج 5 . منتخب الاحكام 6 . قاعده لاضرر ( مخطوط ) 7 . تقريرات درس فقه امام خمينى ( مكاسب )

8 . رسالة الغرابيه ( در حرمت غراب )

9 . استفتائات قضائى .

وى در نوزدهم آذرماه 1383 ش در ايام شهادت امام جعفر صادق عليه السلام ( 25 شوال 1425 ق ) درگذشت و پيكرش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه شبيرى زنجانى در صحن مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

( برگرفته از

ص: 444

مقاله آقاى : على اكبر صفرى )

فالى 1332 - 1428 ق

آقاى حاج سيداحمد فالى ، يكى از علماى حوزه علميه قم به شمار بود .

فقيد سعيد در 20 جمادى الثانى 1332 ق ( 4 ارديبهشت 1293 ش ) در قريه فال - از توابع لامرد شيراز زاده شد . هشت ساله بود كه مادرش را از دست داد و درپى يافتن كار ، به فيروزآباد و آبادان رفت و تا 20 سالگى مشغول كار بود . در سال 1353 ق ، براى تحصيل علوم دينى به نجف اشرف مهاجرت كرد و در مدرسه قزوينى ساكن شد و ادبيات ( سيوطى و مغنى ) را نزد شيخ محمّدعلى مدرس افغانى و شرح لمعه راهم در محضر آيت اللَّه حاج سيدسجاد علوى گرگانى فراگرفت . در سال 1361 ق ، در اثر بيمارى از نجف به كربلا رفت و باقيمانده شرح لمعه را از آيت اللَّه شيخ يوسف بيارجمندى خراسانى آموخت و در درسهاى سطوح حضرات آيات : حاج آقا مهدى قمى ( رسائل ) ، ميرزا مهدى شيرازى ( مكاسب ) و حاج آقا حسن طباطبايى قمى ( كفايه ) شركت جست و پس از تكميل آن به دروس خارج آيات عظام : حاج آقا حسين قمى ، سيدمحمدهادى ميلانى ، ميرزا هادى خراسانى ، شيخ محمدرضا اصفهانى و ميرزا مهدى شيرازى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . وى ، همزمان با تحصيل ، به تدريس سطوح - به ويژه رسائل و مكاسب و تأليف و تبليغ دين پرداخت و شاگردان و كتابهاى فراوان به يادگار نهاد . او در كربلا با همراهى گروهى از علما و فضلا ، مجله «

ص: 445

اجوبة المسائل الدينية » را تأسيس نمود و سالها اين مجله را - كه يكى از بهترين نشريات در مبارزه با جوّ فكرى مسموم و افكار الحادى و كمونيستى حزب بعث عراق بود ، اداره كرد . او در كربلا به عنوان يكى از چهره هاى فعال فرهنگى ، سياسى و اجتماعى ، مشهور شد و در وفود اهالى شهر به ملاقات رجال حكومت به بغداد مى رفت و هميشه سمت نمايندگى مردم را برعهده داشت ، و با شروع نهضت اسلامى مردم ايران ، در كربلا به ترويج افكار و انديشه هاى امام خمينى و بزرگداشت انقلاب اسلامى پرداخت كه اين سبب شد در آمدن به ايران ، خود و فرزندش مرحوم حجة الاسلام حاج سيدعلى فالى گرفتار ساواك شد و مدتى ممنوع الخروج بود . در احداث مساجد و حسينيه ها و مؤسسات عام المنفعه ، خود و فرزندانش سعى بسيار داشتند و حسينيه كربلائيها در قم ، از يادگارهاى اوست . از گتن سخن حق ، واهمه نداشت و از كسى نمى هراسيدو ملاحظه كسى را نمى كرد و به همين دليل چندبار در عراق و عاقبت از آنجا ، اخراج و به ايران فرستاده شد . او در عراق ، به دليل خدمات اجتماعى فراوان و مبارزه بى امان با بعثى ها و كمونيست ها و دفاع از عقايد شيعه به رنج و حبس دچار شد و در ردّ بر جبهان كويتى بود كه كتاب قاطع البرهان را نگاشت و در اثر آن ، مؤلف را دستگير و در بغداد ، زندانى نمودند او از آيت اللَّه العظمى ميرزاى نائينى اجازه روايت داشت .

برخى از تاليفاتش عبارتند از :

1

ص: 446

. قاطع البرهان فى الردّ على الجبهان 2 . براهين الشيعة الجلية فى دحض اباطيل الندوى و ابن تيميه 3 . الاسلام والكتلتان الاشتراكية والرأسماليه 4 . البهائية حزب لامبدأ 5 . تذكرة الشباب ( 2ج) 6 . خلفاء الرسول الاثنى عشر( 2ج ) 7 . خلفاء الحبيب المصطفى ( ص ) ( 12ج ) 8 . بين الانسان و سائر الموجودات 9 . بعض الاختلاف بين السنة و الشيعة ( مخطوط )

10 . دانستنيهاى لازم از فقه اسلام راستين ( 2ج ) 11 . براى جوانان ( 4ج ) 12 . اولوا الامر 13 . سخنى با مجتهدان 14 . ديوان اشعار 15 . آئين محمدى 16 . فدك 17 . كينياز دالگوركى 18 . خاطرات : از كودكى تا دوران پيرى ( مخطوط )

19 . پاسخ به دوست ( مخطوط ) .

سرانجام آن عالم بزرگوار در 95 سالگى ، در 21 فروردين 1386 ش ( 21 ربيع الاول 1428 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه العظمى سيدصادق شيرازى بر آن ، به كربلا انتقال داده شد و در مدرسه علميه خويش - در خيابان شهدا - به خاك سپرده شد .

فتلاوى 1357 - 1418 ق

آقاى شيخ طه فتلاوى ، يكى از فضلاى نجف اشرف بود .

وى در سال 1357 ق در نجف زاده شد و پس از فراگيرى سطوح نزد حضرات : سيدعبدالكريم كشميرى ، سيدمسلم حلى ، سيدمحمّدحسين حكيم و سيدسعيد حكيم ، به درس علامه شيخ محمّدطاهر آل راضى و آيت اللَّه خويى رفت و ملازم معظم له شد و در مدّت 20 سال از

ص: 447

دروس فقه و اصول ايشان بهره مند گرديد . سپس به عنوان نماينده ايشان به بغداد رفت و در شهرك « بياع » ، در حسينيه امام حسين به امامت جماعت و ارشاد و تبليغ دين پرداخت تا آن كه كه در شعبان المعظم 1418 ق بدرود زندگى گفت و در نجف اشرف مدفون شد .

آثار مخطوط او عبارتند از :

1 . آيات الامامة 2 . اصول العقائد 3 . شرح باب حادى عشر 4 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى 5 . تقريرات درس اصول شيخ محمّدطاهر آل راضى .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب ، ص 188 )

فضايلى 1341 - 1418 ق

آقاى حبيب اللَّه فضايلى يكى از اساتيد مسلّم هنر خط اسلامى به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1301 ش (1341 ق) در شهرستان سميرم - از توابع اصفهان - زاده شد و در نوجوانى براى ادامه تحصيلات به اصفهان آمد و به فراگيرى علوم دينى همّت گماشت و تا سطوح عاليه را نزد اساتيد وقت آموخت. سپس به تحصيل ادبيات فارسى در دانشكده ادبيات و علوم انسانى روى آورد و پس از اخذ ليسانس، به آموختن انواع خطوط اسلامى پرداخت تا زمانى كه در اين فنّ، در شمار يكى از اساتيد معروف در آمد.

فقيد سعيد به سبب خط ممتازش مورد توجه بسيارى از محافل هنرى قرار گرفت و كتابت كتيبه هاى بسيار بر ضريح و درهاى حرم مطهر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام در اعتاب مقدسه ايران، عراق و سوريه بدو واگذار شد و در طول عمر با بركتش موفق شد صدها يادگار از اين هنر اصيل اسلامى از خود به جاى گذارد. كتابت

ص: 448

قرآن مجيد، اطلس خط، بوستان خط و تعليم خط از آثار ماندگار آن استاد فرزانه در هنر خوشنويسى به شمار مى رود.

آثار ديگر وى عبارت اند از:

1 . مرد آفرين روزگار (شرح زندگانى حضرت زينب كبرى عليها السلام)

2 . تفسير آيه نور 3 . اصحاب الرّسّ ايشان از اعضاى هيأت تشخيص و شوراى عالى انجمن خوشنويسان ايران بود و گروه بسيارى از هنرجويان را در مكتب تربيتى خويش، پرورش داد. در سال 1374 از سوى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به عنوان يكى از خادمان قرآن كريم معرفى و در نمايشگاه بزرگ قرآن (رمضان المبارك 1416 ق) از وى تجليل به عمل آمد.

معظم له پس از يك بيمارى، در تاريخ 13 آبان 1376 (2 رجب 1418 ق) در 75 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش با تشييع گروه بسيار از مردم متدين اصفهان، به خاك سپرده شد.

فقيه امامى 1352 - 1414 ق

آقاى حاج سيداحمد فقيه امامى يكى از مشهورترين علماى اصفهان به شمار مى رفت.

معظم له در سال 1312 ش در اصفهان ديده به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه حاج آقا عطاء اللَّه امامى نيز از علماى مشهور اصفهان بود. او پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى به فراگيرى علوم اسلامى در نزد پدر بزرگوارش و حضرات آيات: معلم حبيب آبادى، فياض و فقيه قودجانى پرداخت و پس از تكميل ادبيات و سطح، جهت استفاده از محضر اساتيد حوزه علميه قم بدان جا آمد و كفايه را از آيت اللَّه مجاهدى و آيت اللَّه سلطانى طباطبايى فراگرفت. سپس خارج فقه و اصول را نزد آيت اللَّه العظمى بروجردى و امام خمينى و فلسفه را هم نزد علامه طباطبايى

ص: 449

تحصيل نمود. از خدمات وى كتابخانه عظيم الزهرا با بيش از شصت هزار جلد كتاب و توسعه و نوسازى مسجد سقا در اصفهان را مى توان نام برد.

از تأليفات چاپ شده اش «چرا جمهورى اسلامى؟» و «روش رهبران انقلابى ما» و از كتاب هاى چاپ نشده اش مى توان از اين ها نام برد:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى 2 . تقريرت درس اصول امام خمينى 3 . تقريرات درس فقه (مكاسب) امام خمينى 4 . اجتهاد و تقليد 5 . جغرافياى كشورهاى اسلامى 6 . شرح دعاى عرفه 7 . جنگ در نظام كامل اسلام 8 . قواعد درايه و رجال 9 . مبارزه و راه آن در قرآن 10 .آيات معجزه آساى قرآن/11 .انسان در قرآن 12 . ولايت وامامت از ديدگاه قرآن 13 . اخلاق در قرآن 14 . تمثيلات و تشبيهات قرآن 15 .قرآن و تعهدات انسان 16 . تفسير جزء 30 قرآن 17 . تفسير قرآن (از سوره بقره تا انفال) 18 . اسرار حج 19 . سنت تغيير 20 . راه مستقيم 21 .بشر و رسالت او 22 . قدرت و نيرو 23 . جاسوسى در اسلام 24 . انقلاب در پرتو وحى 25 . جهاد 26 . روحانيت و تبليغ در اسلام 27 .انحرافات و مبارزه مكتب تشيع با آن 28 . وظايف مردم در زمان غيبت 29 . شيطان در خانه ما 30 . چگونه بايد زيست 31 . راهنمايى هاى حضرت على عليه السلام (7 ج) 32 . قيامت (3ج) 33 .اسلام تنها راه مبارزه با استعمار 34 . جامعه اسلامى 35 .خدمات اهل بيت پيامبر عليهم السلام 36

ص: 450

.فرهنگ واژه هاى علمى 37 .فرازهاى عالى صحيفه سجاديه 38 . اقتصاد 39 . شناخت خط انقلابى حضرت مهدى 40 . شرح نامه على عليه السلام به مالك اشتر آن عالم بزرگ و خدمتگزار در پنجشنبه 4 آذر 1372 (11 جمادى الثانى 1414 ق) در 60 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع باشكوه در امامزاده ابوالعباس خوراسگان به خاك خفت.

فقيه عاملى 1329 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمدتقى فقيه عاملى، يكى از مراجع تقليد و فقهاى بزرگ لبنان به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در 26 ذى الحجة سال 1329 ق، در روستاى «حاريص» - از توابع صور در جنوب لبنان - زاده شد. پدرش آيت اللَّه شيخ يوسف فقيه حاريصى (م 1377 ق)، از شاگردان آيات عظام: سيد محمد كاظم يدى و ميرزاى نايينى، و قاضى القضاة لبنان و مؤسّس محاكم شرعى جعفرى در آن كشور بود.

معظم له در شانزده سالگى (1345 ق) به نجف اشرف رفت و به تحصيل علوم دينى پرداخت، و پس از يادگيرى مقدمات، به فراگيرى سطوح نزد حضرات آيات: سيدمحمد بغدادى، سيدحيدر صدر و شيخ عبدالرسول جواهرى و پس از آن به تحصيل خارج فقه و اصول در محضر آيات عظام: شيخ محمد حسين اصفهانى، سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ محمد على كاظمى خراسانى، سيدحسين حمّامى، شيخ محمد حسين كاشف الغطاء و سيدمحسن حكيم پرداخت و در شمار يكى از اضلان نام آور و مدرّسان سطوح و از بارزترين شاگردان آيت اللَّه حكيم و خواصّش جاى گرفت. آن فقيد از اوان تحصيل علاوه بر تأليف به تدريس ادبيات، سطوح عاليه و خارج پرداخت و شاگردان بسيارى را پروراند، كه برخى از ايشان عبارت اند از: حضرات آقايان: شيخ محمّدتقى

ص: 451

جواهرى ، سيدمحمد على حمّامى، سيدمحمد صادق حكيم، سيدمهدى حكيم، سيدعلى مكّى عاملى، شيخ محمد مهدى شمس الدين، شيخ على كورانى، شيخ حسن عسيلى، شيخ مفيد فقيه .

فقيد سعيد در حدود سال 1380 ق، پس از اخذ اجازات متعدد اجتهاد و روايى از اساتيدش به لبنان بازگشت و در صور و زادگاهش (تابستان ها) مسكن گزيد و به تأليف و تدريس، و اقامه جماعت و پاسخگويى به مسايل شرعى مؤمنان پرداخت و پس از درگذشت مراجع عظام تقليد بود كه دامنه مرجعيت او گسترده شد و جوامع فتوايى اش به چاپ رسيد .

تأليفات چاپى وى عبارت اند از :

1 . قواعد الفقيه (در قواعد فقهيه) 2 . مبانى الفقيه (دوره اصول فقه) 3 . مناهج الفقيه (3 ج رساله عمليه) 4 . مكاسب الفقيه (مخطوط) 5 . مبانى العروة الوثقى (كتاب الخمس) 6 . عمدة المتفقّه (رساله عمليه مختصر) 7 . مبانى المناسك (مناسك حج) 8 . من مناهج الفقيه و مبانيه 9 . جامعة النجف الاشرف فى عصرها الحاضره 10 . جبل عامل فى التاريخ (2 ج) 11 . مبادى الاسلام فى مذهب اهل البيت (2 ج) 12 . الربا فى مذهب اهل بيت عليهم السلام 13 . حجر و طين (3 ج) 14 . مبانى شرايع الاسلام 15 . الحلقات فى الادب و التاريخ و الاخلاق (3 ج) 16 . السفينة الغواصة - شرح الفيه ابن مالك - 17 . وسيلة الوصول الى كفاية الاصول 18 . امالى ابن الفقيه (كشكول) 19 .الشموع (ديوان شعر) 20 . الاثر الخالد فى اشعار سيدى الوالد وى پس از عمرى 90 ساله، در تاريخ يكشنبه 8 شوال

ص: 452

المكرم 1419 ق در شهر «صور» چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييعى باشكوه، به نجف اشرف انتقال داده شد و در وادى السلام به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من رجال الفكر والادب ، ص 424 )

فقيهى بروجردى 1342 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ عبداللَّه مجد فقيهى بروجردى، يكى از علماى حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

معظم له در ماه صفر 1342 ق (اردبيهشت 1302 ش) در بروجرد به دنيا آمد. و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را در بروجرد نزد آيت اللَّه شيخ على جواهرى فراگرفت. سپس به قم آمد و سطوح عاليه را بيشتر نزد آيت اللَّه العظمى گلپايگانى تكميل كرد و پس از آن به درس فقه و اصول آيات عظام : آقاى بروجردى، سيدمحمّدتقى خوانسارى و شيخ عبدالنبى عراقى و دروس حكمت و كلام ميرزا مهدى مازندرانى حاضر شد و هم زمان به تدريس رسائل و مكاسب و شرح تجريد و شرح منظومه پرداخت و شاگردانى را پرورش داد. در سال 1325 ش، به نجف اشرف مهاجرت كرد و مدت 5 سال به درس هاى آيات عظام: سيدعبدالهادى شيرازى، سيدجمال الدين گلپايگانى، ميرزا حسن بجنوردى، شيخ على محمد بروجردى، سيديحيى مدرسى يزدى، ميرزا باقرظزنجانى و ميرزا هاشم آملى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و تقريرات درس آن ها را نگاشت و پس از كسب اجازات متعدد روايى و اجتهادى از ايشان، به قم مراجعت كرد و به تأليف و تصنيف و تحصيل فلسفه اسلامى (نزد علامه طباطبايى) و تدريس و ارايه خدمات اجتماعى و دينى

ص: 453

مانند: تأسيس درمانگاه قرآن و عترت در عيد غدير 1387 ق (كه هم اينك يكى از درمانگاه هاى مجهز و معروف قم است). داروخانه، كتابخانه قرآن و عترت، چاپ كتاب هاى مختلف و اهداى آن ها به مراكز دينى، مسجد صاحب الزمان (در سربند شميران)، حسينيه و كتابخانه صاحب الزمان (در همان محل)، مكتب الزهرا و دارالايتام در اراك، چند فقره حمام و غسالخانه و مسجد و حسينيه در شهر و روستاهاى قم پرداخت. (مانند: مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام، مسجد چهارده معصوم عليهم السلام) .

او بسيار فروتن و ساده زيست بود و تا آخرين لحظات زندگى اش، به ذكر خدا و دعا و توسل به امام زمان عليه السلام به سر مى برد.

برخى از آثار علمى معظم له - كه هيچ كدام به چاپ نرسيده است - عبارت اند از:

1 . رساله در حرمت ريش تراشى 2 .رساله در حد كر و اوزان آن 3 . رساله در علوم غريبه 4 . رساله در حقيقت عشق و محبت 5 . رساله در ولايت و علم ائمه عليهم السلام 6 . رساله در لغزها و معماها 7 . رساله در تراجم علما و راويان 8 . حاشيه بر كفاية الاصول 9 .گوشه اى از علوم و فنون 10 .شناسايى مرد و زن از نظر روانى و فيزيولوژى 11 . كشاف مذاهب العالم (2 ج) 12 . الفقه على المذاهب الخمسة (كتاب طهارت) 13 . تفسير استعاذه 14 . تفسير سوره حمد و بقره 15 . شرح اسماء الحسنى 16 . زهرة العلوم فى اصول الدين و الفقه 17 . قواعد الرجال 18 . علم السند و الحديث 19 .الفوائد المختارة

ص: 454

(در اصول فقه) 20 . اجوبة المسائل الدينية معظم له در روز پنجشنبه 30 شوال المكرم 1421 ق (6 بهمن 1379 ش)، در 77 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه سيدابوالقاسم كوكبى به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 220 )

فلسفى 1326 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد تقى فلسفى از مشهورترين مبلّغان دين و مدافعان مذهب بود .

فقيد سعيد در دهم ربيع الاول 1326 ق(1286 ش ) ، در تهران زاده شد .

پدرش فقيه زاهد آيت اللَّه حاج شيخ محمّدرضا تنكابنى (1282 -1385 ق)، فرزند آقا ملّا محمد تنكانى - يكى از روحانيون تنكابن - از مشاهير و مشايخ علماى تهران و از شاگردان آيات عظام: ميرزا حبيب اللَّه رشتى، حاج آقا رضا همدانى، حاج ميرزا حسين حاج ميرزا خليل، شيخ عبداللَّه مازندرانى و محقق خراسانى بود. معظم له، در تهران متولّى و مدرّس مدرسه فيلسوف و امام جماعت مسجد فيلسوف الدوله و صاحب محضر شرع بود و منزلش محلّ رفع خصومات و رفع دعاوى و كتابت اسناد و مدارك.

از شاگردان وى آيت اللَّه آخوند ملا على معصومى همدانى و آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى بوده اند .

و عمويش - كه ابوالزوجه او هم بود - آيت اللَّه شيخ محمد حسين تنكابنى (1280 - 1367 ق)، از شاگردان مراجع فوق و وكيل تامّ الاختيار آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى در تهران بود.

معظم له، پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، همراه برادرش - حجةالاسلام حاج ميرزا ابوالقاسم (1324 -1413 ق)، به دبستان توفيق رفت و حساب و خواندن و نوشتن را بياموخت و پس از

ص: 455

آن به فراگيرى علوم دينى روى آورد .

نخست ادبيات عرب را نزد آقا شيخ محمد رشتى، و پس از آن در مدرسه حاج ابوالفتح، مطوّل را نزد ميرزا يونس قزوينى فراگرفت. سپس شرح لمعه و قوانين را در محضر پدر بزرگوارش و فلسفه را نزد حضرات: ميرزا مهدى آشتيانى، ميرزا طاهر تنكابنى، شيخ ابراهيم امامزاده زيدى و سيدمحمد كاظم عصار آموخت و بهره اى فراوان از علوم اسلامى دريافت .

آن گاه به خواسته مادرش، روى به منبر آورد و در پانزده سالگى (1340 ق) نخستين جلسه منبرش را در مسجد فيلسوف و در حضور پدرش و گروه بسيارى از مردم، بر پا كرد و تشويق همگان را بر انگيخت. از آن پس، رفته رفته منبرهاى متعدد رفت و نامش در مجالس مذهبى، زبانزد شد .

وى از آغاز بر پر محتوا بودن منبرهايش تكيه داشت و با تأمل بسيار در روايات و ايجاد ابتكار در نوع منبرهايش، مسير منبرش را از صورت عادى خود به جهات ديگر سوق داد و اين، موجب استقبال فراوان از گفتارش گرديد .

در نوزده سالگى (1345 ق /1305 ش) او را به مجلس شوراى ملّى، براى منبر عاشورا دعوت كردند و در 1316 ش ، در اعتراض به كشتار مسجد گوهرشاد (كه در سال 1314 رخ داده بود) ممنوع المنبر و خلع لباس شد و به مدّت 3 سال از رفتن منبر، محروم گرديد. در 1319 ش ، با كوشش آيت اللَّه سيدابوالقاسم كاشانى، منبرش رسماً آزاد شد و پس از آن با تتبّع در اخبار و احاديث - خصوصاً كتاب مستدرك الوسائل محدث نورى - و مطالعه پيگير

ص: 456

كتاب هاى جامعه شناسى، روانشناسى، تعليم و تربيت و اخلاق و به كارگيرى تجربيات و ابتكارات خويش تحوّلى عميق در شيوه منبر پديد آورد و از آن زمان به بعد، به يكى از مشهورترين خطيبان پايتخت مبدّل شد و در مجالس نامى و بسيار مهم، اداره منبر را بدو سپردند و اخبار سخنرانى هايش از طريق روزنامه هاى كثير الانتشار پخش مى شد و اين خود سبب شهرت و محبوبيت وى در سطح كشور شد.

با ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم (1324 ش) و مرجعيت فراگير ايشان، وى به عنوان نماينده ويژه آن مرجع بزرگ - جهت مذاكره و ابلاغ پيام هاى معظم له به شاه، نخست وزيران و دولتمردان - برگزيده شد و هماره وظايف محوّله را به خوبى و با هوشيارى و كياست تمام، انجام مى داد .

پس از رحلت آيت اللَّه بروجردى، مراجع بزرگ ايران و عراق نيز همان توجه و اعتماد ايشان را نسبت به فلسفى حفظ كردند و صداى فلسفى در مركز، نمايانگر نظرات سياسى مراجع معظم تقليد بود. او از سال 1342 ش ، و همگام با مبارزات روحانيت شيعه به رهبرى حضرت امام خمينى، به انتقاد از عملكرد ننگين رژيم شاه و دستگاه پرداخت و از هيچ چيز و هيچ كس نهراسيدو رنج زندان رابه جان خريد. در ماجراى تصويب نامه انجمن هاى ايالتى و ولايتى و رفراندوم لوايح ششگانه، سخنرانى هاى حادّى كرد و مردم رابه مخالفت و تعطيلى بازار فرا خواند . پس از فاجعه فيضيه (25 شوال 1383 ق /2 فروردين 1342 ش) انتقادهايش اوج گرفت و به ويژه در شب عاشوراى 1342 ش ، در مسجد شيخ عبدالحسين - بازار تهران - با

ص: 457

حضور حدود يكصد هزار نفر، دولت عَلَم را استيضاح نمود و در پى آن در 15 خرداد دستگير و 45 روز زندانى شد و پس از آن، حدود يكسال ممنوع المنبر گرديد. با آزادى منبرش، باز در مقاطع مختلف - در يزد و شيراز و اصفهان - منبرش را ممنوع مى ساختند تا سرانجام در سال 1350 ش كه در مجلس بسيار مهمى - در مراسم بزرگداشت آيت اللَّه ميرزا عبداللَّه چهلستونى در مسجد جامع تهران - به ياوه گويى هاى دو نفر از سناتورها عليه امام خمينى پاسخ داد و آشكارا نام امام را بر فراز منبر تكرار نمود و از مقام شامخ او تجليل كرد، منبرش براى هميشه ممنوع گرديد. اما كماكان منزلش مجمع روحانيون و خطباى مخالف رژيم بود و از نظر مراجع و علما و روحانيت بيش از پيش معزّز و محتزم بود و عملكرد و سياست جامعه مبلّغين و خطباى كشور را او تعيين مى كرد .

به غير از مبارزات پيگيرش با رژيم خود كامه شاه، بايد از مبارزاتش با بهائيت و كمونيسم و حزب توده ياد كرد .

وى از سال 1325 ش ، به گوشزد نمودن خطرات مرام كمونيسم و خيانت حزب توده به كشور پرداخت و در مجامع عمومى به افشاگرى بر عليه آنان دست يازيد. در رمضان 1327 ش (1367 ق) بود كه دولت به تأثير سخنان او در تضعيف حزب توده پى برد و سخنانش را به طور مستقيم از راديو تهران پخش كرد. كه اين كار در تاريخ ايران بى سابقه بود - و اين تا سال 1334 ش به طول انجاميد .

فلسفى، با علم به اين كه

ص: 458

بهائيت ساخته و پرداخته دست استعمار و مورد حمايت دستگاه حاكمه و اربابانش قرار دارد، با موافقت آيت اللَّه بروجردى، با رشادت تمام در طول ماه رمضان 1334 ش - كه سخنانش در مسجد سلطانى، مستقيماً از راديو پخش مى شد - به افشاگرى پرداخت و گمراهى آنان را آشكار ساخت و اين باعث شد كه «حظيرة القدس» بهاييان از دست آنان خارج شد و به تصرف نيروهاى انتظامى در آمد (كه هم اينك حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى است). هر چند كه اين سخنان باعث شد پخش سخنرانى هايش براى هميشه از راديو قطع گرديد و پايگاه منبرِ مسجدِ سلطانى را هم از او باز ستاندند و شاه هم از بيم سخنان گزنده و توفنده اش، از ملاقات با وى سر باز زد و ديگر او را نديد.

از ويژگى هاى اخلاقى آن مرد بزرگ حافظه شگرف، قدرت بيان، هوش و ذكاوت سياسى و اجتماعى، بديهه گويى و بذله گويى ، رسيدگى به نيازمندان و گره گشايى از كار درماندگان - به گونه اى كه وى باعث آزادى بسيارى از زندانيان در زمان شاه مى شد و از خانواده هاى آنان تفقد و دلجويى مى كرد - صراحت لهجه، عدم واهمه از مقامات، بهره ورى از وقت، نظم در زندگى و پايبندى به مستحبات دينى مى توان نام برد.

روح والاى آن مروّج سترگ دينى، در ظهر جمعه 27 آذر ماه 1377 ش (28 شعبان المعظم 1419 ق) در 94 سالگى از قفس تن آزاد شد و به مواليان طاهرينش پيوست.

با اعلام خبر وفاتش، پيام هاى تسليت از سوى مقام معظم رهبرى، مراجع عاليقدر تقليد، رؤساى قواى سه گانه، نهادها و سازمان ها صادر شد و مجالس

ص: 459

بزرگداشت فراوان در تجليل از مقامش برگزار شد.

پيكر پاكش در روز يكشنبه (اول ماه رمضان) با حضور هزاران نفر تشييع شد و پس از نماز برادرش آيت اللَّه حاج ميرزا على فلسفى بر آن، در حرم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد .

آثار:

كتاب هاى آن فقيدِ علم و تقوا، همه سرشار از روح غيرت و حميّت و دفاع از مبانى مكتب و در موضوعات: تفسير، كلام، حديث، تاريخ، جامعه شناسى، روانشناسى مى باشد. آثار بى همانند وى، برخوردار از روح ابتكار و حسن سليقه و قلم شيوا و ترتيب زيبا مى باشد. به راستى كتاب هاى «كودك»، «جوان»، و «بزرگسال» وى، پس از گذشت ساليان بسيار هنوز از طراوت و شادابى و تازگى مطلب برخوردار است.

كتاب هايش عبارت اند از:

1 . آية الكرسى پيام آسمانى توحيد 2 . معاد از نظر روح و جسم (3 ج) 3 . شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق (3 ج) 4 . اخلاق از نظر همزيستى و ارزش هاى انسانى(2 ج) 5 . كودك از نظر وراثت و تربيت (2 ج)، اين كتاب به عربى با نام «الطفل بين الوراثة والتربية» ترجمه شده است

6 . جوان از نظر عقل و احساسات (2 ج) 7 . بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات (2 ج) 8 . سخن و سخنورى از نظر بيان و فن خطابه 9 . خاطرات و مبارزات فلسفى 10 . سخنرانى هاى فلسفى در مسجد سلطانى 11 . حكومت جهانى امام عصر عليه السلام 12 . در مكتب اهل بيت 13 . مذهب از ديدگاه علم 14 . مقايسه اى چند از اسلام و جهان متمدن امروز 15

ص: 460

. اولين استيضاح ملّى در سال 42 سخنرانى شب عاشوراى مسجد شيخ عبدالحسين

آثار غير چاپى:

1 . شرح و تفسير چند روايت (شرح چهار روايت) 2 . تفسير قرآن ( اين كتاب بنام « تفسير بيان » به چاپ رسيد )

تلخيص آثار:

1 . حديث اخلاق (مجموعه احاديث كتاب اخلاق) گردآورى: محمد وجدانى

2 . حديث تربيت : جوان (مجموعه احاديث كتاب جوان)

3 . حديث تربيت: بزرگسال (مجموعه احاديث كتاب بزرگسال و جوان )

4 . حديث تربيت: كودك (مجموعه احاديث كتاب كودك)

5 . الحديث (5 ج)، دسته بندى موضوعى روايات كتاب هاى فلسفى، به اهتمام مرتضى فريد تنكابنى

فلسفى 1340 - 1427 ق

آقاى حاج ميرزا على فلسفى ، چراغ فروزان فقاهت در حوزه علميه مشهد مقدس به شمار مى رفت . آن عالم بزرگ در سال 1340 ق ( 1300 ش ) در تهران ، در بيت علم و فضيلت و فقاهت به دنيا آمد . پدر عاليقدرش فقيه معظم آيت اللَّه آقاى حاج شيخ محمّدرضا تنكابنى ( 1282 - 1385 ق ) از علماى بزرگ تهران و از تلامذه آيات عظام : ميرزا حبيب اللَّه رشتى ، آخوند خراسانى ، ملاعلى نهاوندى و سيدكاظم يزدى بود ، كه حدود 40 سال توليت و تدريس مدرسه و مسجد فيلسوف الدوله را برعهده داشت و منشأ خدمات فراوان بود . ( محمّد شريف رازى . گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 406 - 409 ) .

فقيد سعيد ، ادبيات و سطوح را در تهران نزد والد ماجدش و ديگران بياموخت و در سال 1324 ش رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد و در آن آستان

ص: 461

مقدس ، از دروس آيات عظام : سيدعبدالهادى شيرازى ، شيخ محمّدعلى كاظمينى ، و آقاى خويى بهره هاى فراوان برد و اين همه 16 سال به طول انجاميد . وى در كنار تحصيل ، به تدريس سطوح عاليه روى آورد و ساليان دراز ، رسائل و كفايه تدريس نمود و شاگردان فراوان تربيت نمود ( كه از جمله آنان حضرات آقايان : سيدمرتضى نجومى كرمانشاهى و ميرزا محسن محدث زاده قمى است ) . معظم له در سال 1340 ش ، پس از اخذ اجازه اجتهاد از آيت اللَّه خويى به زادگاهش بازگشت و به تدريس خارج فقه و اصول و اقامه جماعت در مسجد لرزاده پرداخت و تمام طبقات را از دانش خويش بهره مند ساخت . سپس در سال 1350 ش به دعوت آيت اللَّه العظمى ميلانى به مشهد مقدس مشرف شد و بساط تدريس و تبليغ دين را در آن سامان گسترد و تا پايان عمر شريفش هزاران نفر از شاگردان مكتب امام صادق عليه السلام را تربيت نمود و با اقامه جماعت در مسجد شهدا و سخنرانى هاى خويش ( در ماه مبارك رمضان و شبهاى جمعه ) جانهاى تشنه را از زلال علوم اهلبيت سيراب ساخت . وى ، فقيهى زاهد و متقى ، خوش محضر و خوش سخن و متواضع بود و در حرم مطهر امام هشتم ، زيارت جامعه كبيره را در كمال ادب و فروتنى ايستاده و از حفظ مى خواند . او جان كلامش احاديث اهلبيت بود و خود بدان عمل مى كرد . وى از پيشگامان حركت و مبارزه با رژيم شاه بود و نامش هماره ، ذيل اعلاميه هاى علماى مشهد ديده مى شد

ص: 462

و پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، براى تدوين قانون اساسى از استان خراسان رهسپار مجلس خبرگان شد .

از آثار اوست :

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى ( عبادات و مكاسب )

2 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 3 . نوشتارهاى متعدد فقهى و اصولى . سرانجام آن عالم بزرگوار ، در 84 سالگى ، در روز چهارشنبه تاسوعاى حسينى ( 9 محرم الحرام 1427 برابر با 19 بهمن 1384 ش ) بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش در يازدهم محرم با حضور هزاران نفر تشييع و پس از نماز آيت اللَّه العظمى وحيد خراسانى بر آن ، در دارالسرور حرم مطهر امام رضا به خاك سپرده شد .

فهرى زنجانى 1340 - 1427 ق

آقاى حاج سيداحمد فهرى زنجانى قدس سره يكى از مؤلّفان خدوم و پرتلاش تشيع بود . فقيد سعيد در سال 1340 ق ، در زنجان ، در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم حجةالاسلام حاج سيد سجاد فهرى ( م 1395 ق ) يكى از فحول وعاظ و خطباى شهر بود ، كه ادبيات و مقدمات علوم را به فرزندش بياموخت . سپس در سال 1356 ق به قم مهاجرت كرد و به درس سطح ( شرح لمعه و مكاسب ) آيت اللَّه مرعشى نجفى حاضر شد ، و در سال 1360 ق ( 1320 ش ) به نجف اشرف مشرف شد و باقيمانده سطوح را نزد آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيت اللَّه خويى و آيت اللَّه آقا سيدجمال گلپايگانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و اين همه 10 سال به طول انجاميد .

ص: 463

در سال 1330 ش به ايران بازگشت و در كرمانشاه ساكن شد و در مسجد جمعه به اقامه جماعت و تبليغ دين و تأليف پرداخت و با فرق منحرف و گمراه به مبارزه برخاست . سپس در سال 1345 ش به تهران آمد و به تأليف و ترجمه آثار فراوان پرداخت . او پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، به سمَت نمايندگى امام خمينى و مقام معظم رهبرى در سوريه منصوب شد و در مدت 25 سال در آن سامان به خدمات فراوان ، موفق شد . او در آن كشور علاوه بر اقامه جماعت در حرم حضرت زينب عليها السلام ، به بازسازى حرم حضرت رقيه و احداث مرقد عمارياسر ، اويس قرنى ، حجر بن عدى و شهداى صفين ، و تأسيس و توليت حوزه علميه امام خمينى و تدريس و پرورش طلاب علوم دينى پرداخت و كتابهاى بسيار نيز تأليف نمود .

برخى از آثار او عبارتند از :

1 . ترجمه خصال صدوق 2 . ترجمه غيبت نعمانى 3 . ترجمه لهوف سيدبن طاووس ( بنام « آهى سوزان بر مزار شهيدان » )

4 . ترجمه عبداللَّه بن سبا علامه عسكرى ( بنام « عبداللَّه بن سبا و افسانه هاى ساختگى » )

5 . ترجمه شرح دعاى سحر امام خمينى ( بنام « پرواز در ملكوت » )

6 . ترجمه رساله طلب و اراده امام خمينى 7 . ترجمه رساله « مصباح الهداية » امام خمينى

8 . تعريب كتاب « معراج السالكين » امام خمينى ( بنام « الآداب المعنوية للصلاة » )

9 . ترجمه و شرح

ص: 464

صحيفه سجاديه 10 . ترجمه « الاسس المنطقية للاستقراء » شهيد سيدمحمّدباقر صدر ( بنام « مبانى منطقى استقراء » )

11 . دروس فى تفسير القرآن 12 . شمع سحر - در آداب نماز شب - 13 . مراقد اهلبيت در شام 14 . الرياء والعجب 15 . بحث علمى و تحقيقى حول اولى الامر 16 . معراج روحانى 17 . سالار شهيدان - نقد كتاب « شهيد جاويد » و علل قيام امام حسين عليه السلام -

سرانجام آن عالم بزرگوار ، در 85 سالگى ، در 11 تيرماه 1385 ش ( 6 جمادى الثانى 1427 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع در مشهد مقدس ، در دارالزهد حرم مطهر حضرت امام على بن موسى الرضا عليه السلام به خاك خفت .

قائمى 1316 - 1414 ق

آقاى حاج شيخ عبدالرسول قائمى اصفهانى در سوم رمضان 1316 ق (1277 ش) در ديزيچه (از توابع اصفهان) ديده به جهان گشود. پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، به عشق تحصيل علوم دينى به حوزه علميه اصفهان شتافت و پس از تكميل ادبيات و سطح به حوزه درس خارج حضرات آيات: مير سيدعلى نجف آبادى و مير سيدمحمد نجف آبادى حاضر شد و مبانى فقهى و اصولى خود را استوار ساخت. پس از ساليانى چند براى بهره ورى از محضر آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى، به حوزه علميه نجف رفت و مدت ها از دانش سيداستفاده كرد. پس از مدّتى (سال 1321 ش) به حكم ايشان براى مقابله با تبليغات ضد دينى كمونيست ها، بهايى ها و پيروان كسروى، به آبادان شتافت و به نشر و گسترش مبانى دين پرداخت و

ص: 465

در اين راه تا پايان زندگى خويش از هيچ كوششى فرو گذار ننمود. از جمله اقدامات ايشان عبارت اند از: تأسيس حوزه آبادان، كانون فرهنگى دينى دختران، پرورشگاه ايتام، بناى چند مسجد، از جمله مسجد نو و مسجد مهدى موعود در آبادان و مسجد ولى عصر عليه السلام در جزيره خارك .

فقيد سعيد پيش از پيروزى انقلاب اسلامى نقه اتكاى مبارزان و مجاهدان بود. بسيارى از كسانى كه تحت تعقيب رژيم ستمشاهى بودند به وسيله ايشان از كشور خارج مى شدند. وى از ناحيه مراجع بزرگ شيعه، هم چون آيات عظام اصفهانى، بروجردى، حكيم، خويى، امام خمينى و گلپايگانى نمايندگى تام الاختيار را بر عهده داشت .

پس از شروع جنگ تحميلى در سال 1360 ش به اصفهان كوچ كرده و در مسجد باب الرحمة به اقامه جماعت و تفسير قرآن كريم و اداره امور روحانيون پرداخت. از آثار ايشان كتابى در فقه و رساله اى در حديث غدير را مى توان نام برد. ايشان در تاريخ 21 شعبان المعظم 1414 ق (14 بهمن 1372 ش) در 97 سالگى چشم از جهان فرو بست. و در صحن مطهر حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 17 )

قاضى زاهدى 1346 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ على قاضى زاهدى از مفاخر علماى گلپايگان به شمار مى رفت . فقيد سعيد در سال 1346 ق (1306 ش) زاده شد. خاندانش پيشينه چند صد ساله روحانيت و مرجعيت را بر عهده داشتند و (اينك مسجد و پل و مقبره معروف قاضى زاهد يادگار آنان در گلپايگان است). پدرش آيت اللَّه آقا رضا قاضى

ص: 466

زاهدى (م 1384 ق) و نياى بزرگوارش آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالقاسم (1347 ق) - داماد آيت اللَّه العظمى آخوند ملا زين العابدين گلپايگانى (1218 - 1289 ق)، همه از علماى بزرگ و خدمتگزاران شرع مقدس بوده اند. آن مرحوم پس از دوران كودكى و نوجوانى و اتمام آموزش متوسطه، به علوم دينى روى آورد و مقدمات و بخشى از ادبيات و سطوح را نزد پدر بزرگوارش و ديگر علماى گلپايگان فراگرفت. سپس به حوزه علميه قم آمد و باقيمانده سطوح را نزد آيات عظام: گلپايگانى، مرعشى نجفى و سيداحمد خوانسارى آموخت و پس از آن به درس خارج آيات ثلاث حوزه علميه قم آيات عظام: سيدمحمد تقى خوانسارى، سيدمحمد حجت كوهكمرى و سيدصدر الدين صدر و به جز آنان، در درس آيت اللَّه حاج شيخ عباسعلى شاهرودى هم حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. سپس در درس ايت اللَّه العظمى بروجردى شركت جست و از محضر آن بزرگمرد فخر آفرين، بحث هاى متعدد فقهى و اصولى را استفاده كرد. سال 1378بود كه به اصرار گروهى از مردم شهرش، به گلپايگان بازگشت و تا پايان عمرش به تأليف، تدريس، اقامه جماعت و راهنمايى مؤمنان پرداخت. يكى از ويژگى هاى آن مرحوم، تبليغ دين از راه وعظ و منبر و تفسير قرآن پس از نمازهاى جماعت خويش بود كه از اين رهگذر موفق شد سه بار تمام قرآن را تفسير نمايد. فقيد سعيد داراى مجلسى خوش، حافظه اى قوى، احاطه اى تام بر قرآن و روايات و تاريخ و ادبيات عرب و عجم بود به ديگران احترام مى نهاد و تواضع و ساده زيستى از زندگى اش نمودار و در استخاره و ادعيه و اذكار مورد مراجعه

ص: 467

گروهى بسيار بود.

تأليفات وى عبارت اند از:

1 . زبدة التفاسير (ج 1) 2 . تفسير سوره لقمان و سجده 3 . قصص قرآن مجيد 4 . زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام (2 ج) 5 . چهل حديث 6 . راهنماى متوسلين و مستشفعين 7 . رياض يا مجموعه دلفريب 8 . شرح لغات بديعى 9 . ديوان اشعار فارسى بنام «بدر و هلال» ، كه همه اين ها به چاپ رسيده است .

كتاب هايى كه به چاپ نرسيده است عبارت اند از :

10 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه العظمى بروجردى 11 . جلد دوم زبدة التفاسير 12 . تلخيص الكلام فى تفسير سورة الانعام 13 . تفسير سورة المائدة 14 . تفسير سورة الاعراف 15 . الهداية الى تواريخ الهداة السادة (زندگى چهارده معصوم عليهم السلام به نظم عربى) ، 16 . ارجوزه يا جنگ زاهد 17 . هزار مسأله در علوم رياضى 18 . صيغ العقود 19 . رساله در علوم غريبه 20 و 21 . جلد دوم و سوم «بدر و هلال»

معظم له پس از پشت سر نهادن يك دوره بيمارى، در روز پنج شنبه 16 رجب 1417 ق (19 آذر 1375 ش) در 70 سالگى بدرود حيات گفت. با اعلام خبر وفاتش، در گلپايگان سه روز عزاى عمومى اعلام شد و شهر در ماتمى سخت فرو رفت و صداى قرآن از مأذنه هاى تكايا و مساجد پخش گرديد .

و صبح روز جمعه پيكر شريفش بر روى دست هزاران نفر از مردم سوگوار تشييع و به قم انتقال داده شد و پس از تشييع مجدد و نماز ميت به امامت

ص: 468

آيت اللَّه صافى گلپايگانى در قبرستان شيخان به خاك آرميد .

قبيسى عاملى 1333 - 1414 ق

آقاى حاج شيخ محمد حسن قبيسى عاملى ، يكى از علماى معروف لبنان بود .

وى در سال 1333 ق در قريه انصار از توابع نبطيه ديده به جهان گشود. ادبيات و مقدمات علوم را در زادگاهش فراگرفت. و در سال 1366 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى آيات عظام: حكيم و خويى شركت كرد و به درجه والاى علم و دانش نائل آمد. سپس به نمايندگى مراجع تقليد به شهر «كفل» عراق، رفت و به ارشاد و هدايت دينى مردم پرداخت.

در سال 1387 ق به لبنان بازگشت و در بيروت ساكن شد و تنها به تأليف و تصنيف كتاب هاى بسيار پرداخت.

برخى از كتاب هاى چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . الحلقات الذهبية (50 ج) 2 . ماذا فى التاريخ (50 ج) 3 . نظرة فى شرح نهج البلاغه (3 ج) 4 . تفسير القرآن الكريم (4 ج) 5 . الاحاديث الصافية فى العترةالطاهرة(3 ج) 6 . هداية الطالب الى اسمى الرغائب (2 ج) 7 . اشعة الاشراق(3 ج) 8 . كيف نكتسب العلوم العصرية؟ 9 . كيف تعرفنا خالق الكون؟ 10 . من هم هؤلاء العظماء؟ 11 . مقتطفات من جامع السعادات، ملامهدى نراقى

12 . مقتطفات من مروج الذهب ، ابوالحسن على بن حسين مسعودى

13 . مقتطفات من كشكول البهايى، بهاء الدين محمد عاملى

14 . كتاب الغدير 15 . اين كمال المرئة ؟ 16 . كيف اهتديت وايقنت بعد الحيرة و الضلال ؟ 17 . كيف نكسب الحكم و العبر ؟ 18 . جهاد الامام الحسن عليه السلام

ص: 469

19 . مَن هم المتقدمون و من هم الرجعيون ؟ وى پس از عمرى تلاش و كوشش در نشر علوم دين و خدمت به مسلمين، در 80 سالگى در سال 1414 ق در بيروت درگذشت .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 452 )

قرنى گلپايگانى 1333 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ على قرنى گلپايگانى در سال 1333 ق در «گوگَد» - يك فرسخى گلپايگان - ديده به جهان گشود. پدرش عالم جليل و فاضل نبيل آقا شيخ محمد ابراهيم قرنى - منسوب به تابعى بزرگوار اويس قرنى (شهيد جنگ صفين ) - بوده است .

فقيد سعيد پس از فراگرفتن خواندن و نوشتن و بهره ورى از دروس مكتبخانه، به تحصيل علوم دينى روى آورد و در محضر پدر بزرگوارش فنون ادب و ادبيات عرب را فراگرفت، سپس در 24 سالگى (1357 ق) به حوزه علميه قم آمد و باقيمانده سطوح را از محضر آيات عظام: گلپايگانى ص 1 پايگانى، 2 و مرعشى نجفى آموخت. در سال 1363 ق به نجف اشرف رفت و كفايه را هم از محضر آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى فراگرفت و آن را با آيت اللَّه حاج سيدمهدى روحانى قمى مباحثه كرد و به مدت سه سال نيز از بحث هاى فقه و اصول آيت اللَّه خويى و آيت اللَّه شيخ محمد على كاظمينى بهره برد و در سال 1366 ق به قم بازگشت و ساليان فراوان از محضر آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه سيد محمد تقى خوانسارى توشه برگرفت و پس از چند سال اقامت، به دستور آيت اللَّه بروجردى براى ترويج دين به «عليشاه عوض» از توابع شهريار مهاجرت كرد و در مسجد حاج حسن به

ص: 470

اقامه جماعت (صبح و ظهر و شب) و بزرگداشت شعائر مذهبى پرداخت و در خلال آن به تأليف و تصنيف و راهنمايى مردم اشتغال داشت. وى در مدّت چهل سال اقامتش در آن جا، با وعظ و ارشاد خويش توانست نسلى از مردم متدين را پرورش دهد و برخى از كتاب هايش را به رشته تحرير درآورد. او بر انجام مستحبات - به ويژه انجام نوافل شبانه - و پرهيز از مكروهات پاى مى فشرد و از اوقاتش به كمال استفاده مى كرد و از زندگى ساده و توأم با قناعت برخوردار بود و در حديث و تفسير و تاريخ دستى توانا داشت.

برخى از تأليفات معظم له - كه اغلب آن ها به چاپ رسيده است - عبارت است از:

1 . منهاج السرور يا يكصد و ده حكايت (4 ج) در مواعظ و حكايات و اشعار اخلاقى

2 . منهاج الدموع (در مقتل امام حسين عليه السلام)

3 . منهاج الولاية (2 ج) در تاريخ زندگى چهارده معصوم عليهم السلام

4 . منهاج البيان على نهج الاخبار و القرآن 5 . منهاج الجنان (در ادعيه) 6 . زبدةالمنهاج (اسرار معراج پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم)

7 . سوقات سفر «تحفة الرائد» (2 ج)

8 . منتهى المقال فى اكتساب الفضائل والكمال (در اخلاق و مواعظ)

9 . پيوند دو گل (درباره آداب ازدواج)

10 . درّالمنظوم يا آينه عمر (داستان زندگانى اش به نظم)

11 . ديوان اشعار (به چاپ نرسيده است)

ايشان پس از عمرى 85 ساله، در 25 ذيحجةالحرام 1418 ق (سوم ارديبهشت 1377 ش) بدرود حيات گفت و پس از تشييعى باشكوه و نماز

ص: 471

آيت اللَّه حاج سيدمهدى روحانى بر پيكرش، در امامزاده اسماعيل شهريار به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف راى ، گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 675 )

قزوينى 1348 - 1415 ق

آقاى سيد محمدكاظم حائرى قزوينى فرزند حاج سيد محمد ابراهيم (از علماى كربلا)، فرزند آيت اللَّه سيدهاشم موسوى قزوينى (از شاگردان صاحب جواهر و صاحب ضوابط) يكى از خطبا و نويسندگان مشهور شيعه بود.

فقيد سعيد در 12 شوال 1348 ق در كربلا ديده به جهان گشود. در 10 سالگى مادر و در 12 سالگى پدر را از دست داد. اما با همه سختى ها و دشوارى ها با همت عالى به تحصيل علوم دينى روى آورد و پس از فراگيرى مقدمات، سطوح را نزد حضرات آيات: سيدهادى خراسانى و شيخ يوسف خراسانى فراگرفت و پس از آن در دروس خارج آيات عظام: ميرزا مهدى شيرازى، محمدهادى ميلانى، سيدمحمدحسن آقامير و شيخ يوسف خراسانى شركت كرد و هم زمان به تدريس و آموزش فن خطابه در مدرسه ابن فهد پرداخت.

پس از اتمام تحصيلات به تأليف و منبر روى آورد و از اين رهگذر بسيارى را به طريق مستقيم هدايت نمود. نيز با تأسيس مؤسسه «رابطة النشر الاسلامى» در سال 1380 ق، به ارتباط با جهان اسلام و شخصيت هاى اسلامى و ارسال كتاب هاى شيعى به كشورهاى آفريقايى و آسيايى پرداخت و با سفر به نقاط مختلف، ماند: مراكش، مصر، استراليا، تايلند، هندوستان، پاكستان و سوريه بذر اسلام و تشيع را در قلوب مردمان بسيارى پاشيد، و گروهى انبوه را به سوى مذهب اهل بيت عليهم السلام كشانيد.

وى، موفق شد سنت خبيثه و اموى جشن روز عاشورا در مراكش

ص: 472

را براندازد و پنج كتابخانه شيعى در آن ديار تأسيس نمايد. هم چنين در استراليا (شهر سيدنى) مسجد فاطمة الزهرا عليها السلام و قبرستان و غسالخانه ويژه شيعيان را بنا نهاد. در سال 1394به كويت هجرت كرد و در آن جا به اقامه جماعت و منبر و تأليف و تفسير قرآن پرداخت و در سال 1400 قمرى به قم آمد و كارهاى خويش را ادامه داد.

منبرش از شيرينى خاصى برخوردار بود و مشحون از آيات و روايات بود. بسيار مسلط بر تفسير، تاريخ و حديث و فانى در ولاى اهل بيت عليهم السلام بود.

تأليفات وى عبارت اند از:

1 - 8 . موسوعه «من المهد الى اللحد»: الامام على عليه السلام، الامام الحسين عليه السلام، الامام الجواد عليه السلام، الامام الهادى عليه السلام، الامام العسكرى عليه السلام، فاطمة الزهرا عليها السلام، زينب الكبرى عليها السلام و الامام المهدى (عج) من المهد الى الظهور ( اين كتابها ، به فارسى ترجمه شده است ) .

9 . سيرة الرسول الاعظم صلى الله عليه وآله وسلم 10 . مقتل الحسين عليه السلام 11 . موسوعة الامام الصادق عليه السلام (40 جلد. 20 جلد تاكنون)

12 . شرح نهج البلاغه (3 ج) 13 . شرح شرايع الاسلام: الفقه الواضح 14 . الاسلام و التعاليم التربويه ( اين كتاب به فارسى ترجمه شده است )

15 . الاسلام الصحيح يتجلّى فى مذهب اهل البيت عليهم السلام معظم له پس از پشت سر نهادن دو سال بيمارى سرطان حنجره، در روز پنجشنبه 13 جمادى الثانى 1415 ق (26 آبان 1373 ش) در 67 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش

ص: 473

عصر روز جمعه پس از تشييع و نماز فرزندش حجةالاسلام حاج سيدمحمد ابراهيم در سرداب حسينيه كربلايى ها در گذرخان به خاك سپرده شد .

كاشى 1344 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ عبدالوهاب كاشى، يكى از خطباى معروف عراق و لبنان به شمار مى آمد.

فقيد سعيد در سال 1344 ق ، در بصره چشم به جهان گشود. پدرش حجةالاسلام شيخ عبدالحسين نيز يكى از خطباى والا مقام شهر بود، كه به همراه خانواده اش به نجف اشرف مهاجرت كرد. آن مرحوم، در نجف وارد «منتدى النشر» شد و از آن فارغ الحصيل گرديد و پس از آن به درس هاى فقه و اصول حضرات آيات: سيدمرتضى خلخالى، شيخ جعفر آل راضى، سيدمحمود حكيم (فقه) و سيدمرتضى فيروزآبادى (اصول) حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. سپس به وعظ و خطابه روى آورد و شهرتى به سزا كسب كرد و در كشورهاى عربى معروفيتى تمام يافت. در سال 1391 ق از عراق اخراج شد و به ايران آمد و پس از مدّتى، به لبنان رفت و تا پايان عمرش در بيروت سكونت داشت.

وى از خطبايى بود كه جز حقيقت نمى گفت و به جز خير مردم و صلاح و ارشاد آنان، به چيز ديگرى نمى انديشيد.

كتاب هاى چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . مأساة الحسين بين السائل والمجيب 2 . محاضرات فى المجالس الحسينية 3 . مصرع الحسين عليه السلام 4 . فى رحاب محمد صلى الله عليه وآله وسلم و اهل بيته عليهم السلام 5 . ديوان شعر (مخطوط)

وى در 73 سالگى، در بيروت، در ماه ذى الحجة 1417 ق درگذشت و در قبرستان شيعيان غبيرى همان جا به خاك سپرده شد.

ص: 474

كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 306 )

كاظمى قزوينى 1335 - 1414 ق

آقاى حاج سيداميرمحمد كاظمى قزوينى يكى از علماى مشهور و مدافعان حريم تشيع در عراق و كويت به شمار مى رفت، به سال 1335 ق در كويت ديده به جهان گشود. پدر وى آيت اللَّه آقا سيد محمد مهدى نيز از علماى كويت و اولين استاد وى بود. فقيد سعيد هشت ساله بود (1343 ق) كه همراه پدر به بصره كوچيد و به تحصيل علوم ادبى و متون فقهى دست يازيد. او هجده ساله بود (1353 ق) كه به شوق فراگيرى دانش اهل بيت عليهم السلام به شهر نجف روى آورد و پس از تكميل سطح به فراگيرى خارج فقه و اصول پرداخت و در محضر بزرگان و اساطين حوزه نجف هم چون آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى و حضرات آيات: سيدحسين حمّامى و شيخ محمد رضا آل ياسين زانوى ادب به زمين زد و بهره ها برگرفت. پس از گذشت زمانى چند - آن گاه كه سى ساله شده بود به دريافت اجازات متعدد از آيات عظام: شيخ محمد حسين اصفهانى، سيدمحسن حكيم، سيدابوالقاسم خويى، سيدعبدالهادى شيرازى، شيخ محم حسن مظفر، شيخ محمّدحسين كاشف الغطاء، شيخ مرتضى آل ياسين ، سيدمحمّدجواد طباطبايى تبريزى و سيدمحمود شاهرودى نائل آمد. پس از وفات پدرش به بصره آمد و به تبليغ مذهب اهل بيت عليهم السلام از طريق تدريس، منبر، تأليف، امامت جماعت، مناظره با منحرفان پرداخت و در اين راه سر از پاى نشناخت و از هيچ كس نهراسيد، و اين همه انگيزه بدخواهى مخالفان و دشمنان و فشارهاى بسيار رژيم بعث گرديد تا بدان جا كه قصد

ص: 475

كشتن او و آتش زدن خانه اش را در سر پرورانيدند، و او به ناچار در ذى قعده 1391 ق بصره رابه سوى كويت ترك نمود و در آن جا به راهنمايى مردم و بزرگداشت كلمه حق و از ميان بردن باطل كوشيد.

تأليفات وى بيشتر در زمينه هاى دانش فقه، اصول، كلام، تاريخ بوده همه نشانگر دانش وى و كوشش ارزنده اش در حمايت از دين و دفاع از مذهب و پاسخگويى به مخالفان و حلّ مشكلات فكرى مردم است.

برخى از آن ها عبارت اند از :

1 . الحجج الباهرة فى الامامة 2 . ذخائر القيامة فى النبوة و الامامة 3 . اصول الشيعة و فروعها 4 . الايمان الصحيح 5 . اصول المعارف 6 . الامام المنتظر 7 . التقليد الصحيح 8 . البهائية فى الميزان 9 . تناقض العهدين 10 . المبدأ و المعاد 11 . موجز الاحكام 12 .البرهان القوى 13 . الغفران مع التوبة 14 . الاقتصاد الاسلامى 15 .الاسلام و واقع المسلم المعاصر 16 . الاسلام و شبهات الاستعمار 17 .الشيعة فى عقائدهم و احكامهم 18 . الاسلام و الآلوسى 19 . مع الدكتور على احمد السالوس فى كتابه فقه الامامية 20 . مناظرات عقائدية بين الشيعة و اهل السنة 21 . اهل البيت فى الكتاب و السنة 22 . الى ابراهيم الجبهان و ردّ عاديته الى لضابها 23 .المتعة بين الاباحة و الحرمة 24،حقوق العامل و الفلاح فى الاسلام 25 .ردّ على كتاب «الصراع بين الاسلام و الوثنية» 26 . ردّ على كتاب «ردّ السقيفة» 27 . ردّ على كتاب «ازالة الريبة عن حكم صلاة الجمعة» 29 . الشيعة و فتاوى

ص: 476

الخالصى 30 . مشروعية الشهادة الثالثة (همه اين ها به چاپ رسيده اند» .

و امّا آن ها كه به چاپ نرسيده اند:

1 . الدّرة النضرة فى شرح التبصرة (كتاب الطهارة) 2 . الذكرى لمدارك عروة الوثقى 3 . شرح شرايع الاسلام 4 .نتيجة الاصول 5 . خلاصة الاصول 6 . حلّ المسائل بالدلائل 7 . مع ابراهيم الجبهان 8 . على خليفة رسول اللَّه بلا فصل 9 . الناقد الخبير (ردّ بر ماديين) 10 . الهداية لطالب الهداية در سنّ 79 سالگى به تاريخ 23 ذى القعدة 1414 ق (15 ارديبهشت 1373 ش) رخت از جهان بربست و به مواليان طاهرينش پيوست و در حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

( برگرفته از افادات مرحوم علامه سيدعبدالعزيز طباطبايى )

كاظمينى بروجردى 1343 - 1423 ق

آقاى حاج سيدمحمد على كاظمينى بروجردى يكى از علماى تهران به شمار بود .

فقيد سعد در سال 1343 ق (1303 ش) در بروجرد زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيد محمدطاهر كاظمينى (1308 - 1398 ق) يكى از علماى شهر و از شاگردان آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى - به مدت 20 سال در بروجرد - و صاحب كتاب هاى: صلاة المسافر و تذكرة المتكلمين، و از نوادگان فقيه بزرگ شيعه علامه سيدمحسن اعرجى كاظمينى بود.

معظم له تحصيلات خود را در زادگاهش نزد پدر بزرگوارش آغاز كرد و پس از فراگيرى مقدمات و سطوح، در سال 1365 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد؛ اما به دليل بيمارى سختى كه در بدوِ ورود، دامنگيرش شد ناچار به بازگشت به شهرش و ادامه تحصيل در آن جا شد. با مهاجرت آيت اللَّه العظمى

ص: 477

بروجردى به قم، در سال 1364 ق (1324 ش)، او هم به قم آمد و به مدت 14 سال نزد آيات عظام: بروجردى، حجت كوهكمرى، خوانسارى، صدر الدين صدر و شيخ عبدالنبى عراقى به كسب علم و دانش و اخذ كمالات پرداخت تا به درجه اجتهاد نائل آمد و هم زمان به تدريس سطوح و تأليف كتاب هاى متعدد پرداخت. سپس در سال 1336 ش به امر آيت اللَّه بروجردى به تهران عزيمت كرد و در ميدان خراسان، به اداره مسجد نور (با پشتوانه مالى آقاى فروتن) همت گماشت و پس از تكميل، آن جا را پايگاه فعاليت هاى علمى و دينى خويش قرار داد و نزديك به نيم قرن، به تدريس و تأليف و تبليغ دين پرداخت و حل مشكلات فكرى و عقيدتى مردم را وجهه همت خود ساخت. او از غالب فقها و مراجع قم و نجف اشرف اجازات متعدد داشت و مورد وثوق آنان بود و در راه احيا و بزرگداشت نام و ياد اهل بيت عليهم السلام و حفظ حريم تشيع، از هيچ كوششى فرو گذار نمى كرد. معظم له در سحرگاه يكشنبه 27 مرداد 1381 (9 جمادى الاول 1423ق) در 80 سالگى چشم از جهان فرو بست و در مسجد نور به خاك سپرده شد .

آثار وى عبارت اند از:

1 . نهاية الكلام فى حق رسول الاسلام 2 . نهاية المقام لابناء الامام 3 . اخبارنا فى بطلان الصوفية 4 . جامع الاحاديث المنتخبة 5 . ناصح الطالبين 6 . لسان المسلمين 7 . مراحل الآخرة 8 . منتخب اللئالى (پرسش ها و پاسخ ها) 9 . خلاصة المطالب 10 .تنبيه الناس 11 . قاعده لاضرر

ص: 478

12 . تفسيرسوره حمد 13 . تفسير سوره واقعه 14 . جواهر الولاية (در امام شناسى) 15 . صوت الولاية 16 .معاجز الولاية (معجزات 14 معصوم) 17 . مجموعه دانش 18 . بازگشت روح 19 . گنجينه معارف 20 .فيوضات ربانى 21 . شيعه و ديگران 22 . شيعه شناسى 23 . اعجازشناسى 24 . رساله در اعتقادات 25 . رساله در رجال 26 . آسايش آوران: مقدس ترين داوران 27 . پيروزمندان مظلوم جهان (زندگى 14 معصوم عليهم السلام) 28 . مشعل داران جهان (ادامه كتاب فوق) 29 . عدلگستر جهان (زندگى امام زمان عليه السلام) 30 . اسلام و ديگران ( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 530 )

كافى 1347 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ حسن كافى خراسانى، يكى از خطباى مشهور تهران به شمار بود.

فقيد سعيد در سال 1347 ق (1307 ش) زاده شد و پس از رشد، ادبيات و سطوح عاليه را در مشهد مقدس از اساتيد بنام حوزه هم چون حضرات آيات: شيخ هاشم قزوينى، شيخ مجتبى قزوينى و اديب نيشابورى دوم بياموخت و پس از چندى رهسپار حوزه هزار ساله نجف اشرف گشت و دروس عالى فقه و اصول را از اساتيد آن ديار فراگرفت. سپس به مشهد بازگشت و به تبليغ دين پرداخت و در جريان ملى شدن صنت نفت و مبارزات ضد استعمارى مردم ايران، به نمايندگى آيت اللَّه كاشانى به افشاى حقايق و روشنگرى مردم اشتغال داشت. او در سال هاى 1340 ش به بعد، در مشهد بر سخنرانى هاى خود افزود و چون به دليل فشار ساواك، امكان ادامه حضور در مشهد را نداشت به تهران مهاجرت كرد

ص: 479

و به كار تأليف و تبليغ و امامت جماعت مسجد حضرت على عليه السلام - در خيابان آذربايجان - پرداخت . او در تهران، به حمايت همه جانبه از حركت امام خمينى و مبارزه عليه رژيم ستمشاهى پرداخت و با سخنرانى هاى مؤثر خويش، نقش ارزشمندى در به ثمر رسيدن انقلاب اسلامى داشت و در اين راستا، چند بار دستگير شد و به زندان رفت و شكنجه هاى ساواك را تحمل كرد. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، به حمايت همه جانبه از نظام پرداخت و توسط منافقين ترور و مجروح شد. او از سال 1370 ش به بعد، به اقامه جماعت در مسجد قائم - خيابان سعدى - تهران و تأليف كتب متعدد پرداخت كه برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . تعاليم امام حسن مجتبى عليه السلام 2 . تعاليم امام هفتم در زبان دعا و حديث 3 . امام رضا عليه السلام اسوه صراط مستقيم 4 . مجموعه كافى در شناخت جسم و روح انسان 5 . تعاليم پيامبر اكرم حضرت محمد صلى الله عليه وآله وسلم (آماده چاپ)

آن عالم خدمتگزار در روز يكشنبه 30 بهمن 1379 ش (24 ذيقعدة 1421 ق) در 72 سالگى بر اثر بيمارى درگذشت.

كجورى 1331 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ عبدالنبى كجورى مازندرانى، يكى از فقيهان مشهور مشهد مقدس به شمار مى رفت. معظم له در سال 1331 ق (1292 ش) در منطقه كُجور - اطراف نور مازندران - زاده شد. پدران وى همه از عالمان منطقه بودند. پدرش شيخ نوراللَّه و نيايش حاج ملامحمدكاظم و ملاحسين اعلاى كجورى از اجداد وى بودند. او در 12 سالگى به آمل رفت و به تحصيل ادبيات

ص: 480

اشتغال جست و در 1349 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در مدرسه رضويه به تكمل آموخته هايش پرداخت و نزد شيخ موسى گيلانى ادبيات و نزد آيت اللَّه شيخ عباس تهرانى، اخلاق و سطوح را فراگرفت و پس از آن در تهران (مدرسه سپهسالار) در محضر علامه بزرگوار ميرزا مهدى آشتيانى، شرح منظومه و كفايه را آموخت. در سال 1351 ق، به نجف اشرف رفت و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: ميرزا باقر زنجانى، شيخ مرتضى طالقانى (قوانين و شرح منظومه) شيخ عبدالرسول جواهرى (شرح لمعه) و سيدابوالقاسم خويى (كفايه) آموخت و پس از آن خارج فقه و اصول را در محضر آيات عظام : سيدابوالحسن اصفهانى، آقاضياء عراقى و شيخ محمدحسين غروى اصفهانى فراگرفت و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در سال 1360 ق، به ايران بازگشت و شهر مقدس مشهد را براى سكونت برگزيد و به درس هاى آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى (م 1365 ق) حاضر شد و بهره هاى فراوان برگرفت و هم زمان، به تدريس سطوح عاليه و متون كلامى و معارف پرداخت و در سال 1395 ق، مدرسه علميه كجورى را بنا نهاد و يكسره، به تدريس پرداخت و شاگردان بسيارى را پرورش داد.

وى فقيهى متقى و زاهد بود كه با موشكافى ها و دقت هاى ويژه اى، حكمت و فلسفه را نقادى مى كرد و در شمار منتقدين جدّى فلسفه يونانى و حكمت صدرايى حوزه مشهد بود و به حكمت مشاء بيشتر اعتماد مى كرد و التقاط انديشه هاى يونانى با افكار اسلامى را، موجب بحران فكرى و هويتى توده هاى مسلمان مى دانست. او معتقد بود سرچشمه بسيارى از مباحث فلسفه هاى اشراق، مشاء و حكمت

ص: 481

متعاليه، يكى است و مى گفت: اين سرچشمه هم خشك است و آبى از اين منبع نمى جوشد.

او علاوه بر فلسفه صدرايى، به نقد فلسفه غرب هم مى پرداخت و در اين زمينه كتاب هايى نگاشت، كه عبارت اند از:

1 . قواعد فلسفه 2 . قواعد نفس 3 .علم النفس فقيد سعيد در 85 سالگى، در روز 25 رجب الخير 1419 ق - سالروز شهادت حضرت موسى بن جعفر عليه السلام - (24 آبان 1377 ش) بدرود حيات گفت و پس از تشييع باشكوه در روز بعد، در صحن آزادى حرم مطهر امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

كرمى حويزى 1340 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ محمد كرمى حويزى، يكى از مراجع تقليد خوزستان و از مفاخر روحانيت شيعه و از علماى بزرگ اهواز به شمار مى رفت.

فقيد سعيد، در سال 1340 ق (1300 ش)، در نجف اشرف زاده شد.

پدرش آيت اللَّه شيخ محمد طه حويزى (1317 - 1388 ق) - از علماى بزرگ خوزستان و از شاگردان محقق اصفهانى و نويسنده كتاب هاى فراوان در فقه و اصول و شعر و ادب - فرزند آيت اللَّه شيخ نصراللَّه حويزى (1291 - 1346 ق) - از شاگردان آخوند خراسانى، شيخ محمدطه نجف و ميرزا حسين خليلى تهرانى - فرزند علامه جليل شيخ حسين خفاجى حويزى (م 1306 ق) - از شاگردان فقيه بزرگ شيخ محمّدحسين كاظمى - (ماضى النجف و حاضرها، ج 2، ص 188 - 191)، و مادرش صبيه آيت اللَّه شيخ ابوالقاسم مامقانى - فرزند آيت اللَّه العظمى شيخ محمدحسن مامقانى - بوده است.

معظم له، پس از دوران كودكى در دامان پاك پدر و مادرش باليده شد و با قرآن و ادبيات عرب

ص: 482

و عجم آشنا شد و سپس به تحصيل علوم دينى روى آورد. نخست ادبيات و مقدمات علوم و سطوح را نزد پدرش، شيخ حسين زايردهام، و سيدمحمد بغدادى آموخت و در سال 1360 ق به قم مهاجرت كرد و در محضر درسى آيات عظام: سيدمحمدتقى خوانسارى (اصول)، سيدمحمدحجت (فقه و اصول)، سيدصدرالدين صدر (فقه)، آيت اللَّه العظمى بروجردى و امام خمينى (فلسفه) شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان به تدريس سطوح عاليه و تأليف و نظم اشعار شيواى عربى پرداخت و نامش در اوساط علمى طنين افكن شد. در سال 1385 ق، در اثر بيمارى پدرش، به اهواز مراجعت كرد و به تبليغ و ترويج دين و فعاليت هاى علمى و دينى و اجتماعى پرداخت. او بيش از 30 سال، به تأليف و تدريس و اقامه جماعت و پاسخگويى به مؤمنان و مستندان پرداخت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، از سوى مردم خوزستان، براى نگارش قانون اساسى به عضويت مجلس خبرگان برگزيده شد.

تأليفات آن فقيه بزرگ، در رشته هاى گوناگون: فقه، اصول، تفسير، تاريخ، كلام، ادبيات، منطق، شعر و اخلاق، عبارت اند از:

1 . التفسير لكتاب اللَّه المنير (8 ج) 2 .القول الجامع فى تحرير فروع الشرايع (7 ج) 3 . اتحاف الطالب فى حلّ عقدة المكاسب (5 ج) 4 . الهداية الى توضيح الكفاية (5 ج) 5 . شرح الدروس الشرعيه، شهيد اول (8 ج) 6 . الوشاح على الشرح المختصر لتلخيص المفتاح (3ج) در علوم معانى و بيان و بديع، شرح تلخيص المفتاح قزوينى 7 . نتايج الفكر فى شرح الباب الحادى عشر (4 ج) 8 . الحياة

ص: 483

الروحية (4 ج) تاريخ وقايع صدر اسلام و دوران اميرالمؤمنين عليه السلام

9 . بحوث و آراء (6 ج) 10 . التقريب الى حواشى التهذيب (در علم منطق، شرح تهذيب المنطق تفتازانى)

11 . الاعمال الاربعة (در علم حساب و رياضيات)

12 . تخميس قصيده كوثريه سيدرضا هندى 13 . عواطف ثائرة(ملحمة شعرية)

14 . نهج البلاغه معارفه و فنونه (3 ج) شرح نهج البلاغه 15 . قصص الانبياء (مخطوط )

16 . ديوان اشعار (مخطوط)

17 . ديوان الحقائق و مطلع الفجر الصادق (در اخلاق و اجتماعى) .

آن فقيه بزرگ، در روز چهارشنبه 9 بهمن ماه 1381 ش (25 ذى قعده 1423 ق)، در 82 سالگى در اهواز چشم از جهان فروبست و خبر فوتش، موجى از غم و اندوه در استان خوزستان پديد آورد و پيكر پاكش، روز پنجشنبه با حضور ده ها هزار نفر از مردم استان تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيدمحمدعلى جزايرى بر آن، در حرم مطهر جناب على بن مهزيار اهوازى به خاك سپرده و در غم فقدانش، پيامى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 3 ، ص 152 - 153 . همو ، آثارالحجة ، ج 2 ، ص 109 ؛ كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 597 ؛ محمّدهادى امينى ، معجم رجال الفكر فى النجف ، ج 3 ، ص 1075 )

كشفى 1351 - 1421 ق

آقاى حاج سيدمحمدرضا كشفى در سال 1351 ق (1311 ش) در تهران و در خانواده اى روحانى ديده به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه حاج سيد مهدى فرزند آيت اللَّه سيدريحان اللَّه

ص: 484

كشفى، فرزند آيت اللَّه علامه سيدجعفر كشفى بوده است.

وى تحصيلات مقدماتى را در تهران و در مدرسه مروى پشت سر نهاد و پس از آن در سال 1327 ش به قم مهاجرت نمود و تحصيلاتش را پيش برد و پس از آن در درس خارج آيت اللَّه شيخ عبدالنبى عراقى شركت كرد .

وى در سال 1331 به نجف اشرف سفر كرد و از محضر آيات عظام: خويى، سيد نصراللَّه مستنبط، ميرزا هاشم آملى، سيديحيى يزدى و ميرزا باقر زنجانى استفاده نمود.

معظم له بعد از اتمام تحصيلات خود در فقه و اصول و رسيدن به مرتبه اجتهاد، به تهران بازگشت و در درس فلسفه آيت اللَّه حاج سيّدابوالحسن رفيعى قزوينى و علامه شعرانى و آيت اللَّه ميرزا احمد آشتيانى و در درس عرفان حكيم شيرازى و استاد الهى قمشه اى حاضر شد و در فلسفه از آيت اللَّه رفيعى قزوينى اجازه دريافت كرد.

ايشان داراى اجازات متعددى از آيات عظام : سيديحيى يزدى، سيدابوالحسن رفيعى قزوينى، امام خمينى، خويى و سيداحمد خوانسارى بود.

آثار قلمى ايشان حدود بيست جلد كتاب در فلسفه متعاليه و ديگر علوم اسلامى است كه برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . كنكاش عقل نظرى 2 . چرا آيينه ها نشان نمى دهند؟ (4 ج) 3 . كتاب ناب در نقد آراء فلسفى و عرفانى گذشتگان از نظر عقلى و تأسيس يك مكتب جديد (2 ج)

معظم له در سن 68 سالگى، در روز دوشنه 26 ارديبهشت 1379 (دهم صفر 1421ق) زندگى را وداع گفت و پس از تشييع در تهران و قم و نماز آيت اللَّه جوادى آملى، در قبرستان باغ بهشت سر به تيره تراب نهاد.

( برگرفته از

ص: 485

نوشتار استاد عبدالحسين جواهر كلام )

كشميرى 1335 - 1419 ق

آقاى سيدعبدالكريم كشميرى، يكى از علماى معروف حوزه علميه نجف به شمار مى رفت. وى در حدود سال 1335 ق در نجف اشرف به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه سيدمحمد على رضوى كشميرى حائرى (م 1369 ق) داماد آيت اللَّه العظمى سيدمحمد كاظم طباطبايى يزدى صاحب «عروةالوثقى» و فرزند علامه فقيه آيت اللَّه سيدمحمد حسن كشميرى (م 1328 ق) - از شاگردان فاضل اردكانى و مولا محمدتقى هراتى - و امام جماعت حرم حضرت سيّدالشهدا عليه السلام بوده است. (نقباء البشر 1/409).

فقيد سعيد پس از فراگيرى مقدمات و ادبيات نزد پدر بزرگوارش، به يادگيرى سطوح عاليه نزد حضرات آيات: بهجت (رسائل)، شيخ راضى تبريزى (مكاسب)، شيخ محمد حسين تهرانى قاجار (كفايه)، شيخ مجتبى لنكرانى (تتمه رسائل) شيخ صدرا بادكوبه اى (شرح منظومه) و شيخ عبدالحسين رشتى (اسفار) پرداخت و پس از آن به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: سيدابوالقاسم خويى، سيدعبدالاعلى سبزوارى، ميرزا حسن بجنوردى، و شيخ على محمد بروجردى حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. وى پس از آن به تدريس سطوح عاليه و فلسفه روى آورد و بارها كفايةالاصول و شرح منظومه را به فضلاى نجف آموخت؛ تا بدان جا كه متن كفايه و منظومه سبزوارى را حفظ شده بود و نامش به عنوان يكى از اساتيد مسلّم سطح در نجف، مشهور بود. وى علاوه بر تدريس و تأليف، به امامت جماعت در مسجد جمال (و پس از وفات آيت اللَّه مظفر) در مسجد مسابك - و در پنجشنبه و جمعه هر هفته در صحن حضرت سيدالشهدا عليه السلام - پرداخت و افزون برعلوم اسلامى، در استخاره

ص: 486

نيز دستى توانا داشت و مورد مراجعه مكرّر مردم از داخل و خارج نجف مى بود. نيز از اساتيد فن، صنايع ظريفه (هنرهاى دستى، نقاشى و خطاطى) و علوم غريبه (جفر و اعداد و حروف) را به خوبى آموخته بود، كه هم اكنون نمونه هايى از خط و نقاشى وى در آرامگاه سيّد (در نجف) و در قم موجود است.

معظم له، مراتب عالى سير و سلوك و عرفان و اخلاق را از محضر آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى و آيت اللَّه شيخ عباس قوچانى و آقا سيدهاشم حسنى حدّاد فراگرفت و بسيارى از ختومات و اذكار را از آن مرد بزرگ ( طالقانى) و شيخ على اكبر اراكى و سيدافضل حسين هندى آموخت و در اين طريق، صاحب نَفَس و هماره در حال مراقبت نفس مى بود. فقيد سعيد در سال 1400 ق (1359 ش) به قم آمد و يكسره به اذكار و ختومات خويش پرداخت و در عين حال بسيارى از استخاره هاى مردم به وسيله وى انجام مى گرفت.

برخى از تأليفات ايشان، عبارت است از:

1 . شرح كفاية الاصول 2 . رساله در مبحث قطع»3 . رساله در طلب و اراده 4 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 5 . تقريرات مطالب اخلاقى آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى معظم له پس از پشت سر نهادن دوران بيمارى و عمرى 74 ساله، در روز چهارشنبه 20 ذيحجةالحرام 1419 ق (18 فروردين 1378 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز پنجشنبه با حضور باشكوه علما و فضلا تشييع، و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

كلانتر 1335 - 1420 ق

آقاى حاج سيدمحمد

ص: 487

موسوى كلانتر يكى از مشاهير علماى نجف اشرف، و از پيشگامان نظم و اصلاح حوزه به شمار مى رفت. معظم له در حدود سال 1335 ق در سامرا زاده شد. پدرش حجةالاسلام سيد سلطان كلانتر، يكى از معاريف سادات «آل گوشه» شوشتر و از فضلاى نجف بود.

فقيد سعيد پس از يادگيرى خواندن و نوشتن، به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات را در زادگاهش فراگرفت. سپس در 16 سالگى (1351 ق) به نجف رفت و سطوح فقه و اصول و فلسفه را نزد حضرات آيات: شيخ عبداللطيف سمامى تنكابنى (قوانين)، ميرزا حسن بجنوردى (شرح لمعه)، شيخ صدرا بادكوبه اى (مكاسب)، شيخ حسين حلى، سيديحيى مدرسى يزدى و ميرزا آقا اصطهباناتى آموخت و پس از آن به درس آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ كاظم شيرازى، سيدحسن بجنوردى و اولين دوره درس اصول آيت اللَّه خويى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و اين تا سال 1382 ق به طول انجاميد.

وى، پس از آن تمام همت خويش را مصروف بنياد ساختمان عظيم و باشكوه «جامعة النجف الدينية» (مسجد، مدرسه، كتابخانه) در زمينى با مساحت 5000 مترمربع (و 13000 متر زيربنا) - در چهار طبقه - از مال خالص آقاى حاج محمدتقى اتفاق (1325 -1420 ق) نمود و به دنبال آن بود كه حركت اصلاحى در حوزه نجف نضج گرفت و آهنگ تأليف و تدريس و نظم و تجديد و بنيان مدارس جديد در آن حوزه مقدسه سير شتابان به خود گرفت. او از جامعة النجف، ماهنامه «دراسات اسلاميه» را منتشر ساخت و به تحقيق و اصلاح كتب درسى - مطابق با وح زمان - پرداخت و

ص: 488

علاوه بر آن به تعويض برخى از درهاى حرم اميرالمؤمنين عليه السلام (5 در طلا) و حرم سيدالشهداء عليه السلام (3 در طلا) و نقش اشعار ناب ابن ابى الحديد بر دور ضريح اميرالمؤمنين عليه السلام به جاى اشعار سست بُهره ها، اقدام نمود.

وى داراى همّتى عالى، سعه صدر، آينده نگرى، اخلاقى خوش و خطى زيبا بود و از علوم مختلف اسلامى - فقه، اصول، تاريخ، تراجم، حديث، ادب، لغت، نجوم و كلام - آگاهى و چيرگى داشت.

او، پس از بنياد جامعه، تمام وقتش را بدان اختصاص داد و از بام تا شام به تأليف و تدريس و تربيت طلّاب اشتغال داشت و نهج البلاغه و تاريخ اسلام و سطوح را خود تدريس مى كرد و دروس فوق برنامه (جامعه شناسى، فلسفه، اقتصاد، زبان و رياضيات) را هم در متن آن گنجانيد.

وى از آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى اجازه اجتهاد، و از آيات عظام: ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى و محقق اصفهانى اجازه روايت داشت.

برخى از تأليفات گرانسنگ او عبارت اند از:

1 . تحقيق و شرح «مكاسب» و ملحقات آن (25 ج)، 19 جلد تاكنون چاپ شده است

2 . تحقيق و شرح «شرح لمعه» (11 ج)، جلد اوّل آن را اخيراً بازبينى كرد و در دو جلد به چاپ رسيد

3 . تحقيق و شرح «كفايةالاصول» (6 ج) يك جلد آن به چاپ رسيده است

4 . تحرير جديد «كفاية» (تحرير جلد دوم كفايه بنام «دراسات فى اصول الفقه» در 2 جلد به چاپ رسيده است

5 . تحقيق كتاب «جامع السعادات» ملا مهدى نراقى، (3 ج)

6 . تحقيق كتاب «تذكرة الفقهاء» علامه حلى، بخش قضا و شهادات

ص: 489

. البداء عند الشيعة الامامية 8 . شرح دعاء الصباح 9 . حياة الشيخ الانصارى 10 . وقفية جامعة النجف الدينية 11 . زكات در دين مقدس اسلام

و كتاب هاى غير چاپى اش عبارت است از:

12 . اعلام المكاسب 13 . تحقيق و تطبيق كتاب «الوسيط» سهنورى (در احوال شخصيه و اثبات آن كه اكثر مطالب آن برگرفته از شرح لمعه و مكاسب بدون اشاره به اين دو است)

آن عالم دردآشنا و دلسوز و مصلح، (در حالى كه فرزندش حجةالاسلام سيدعماد الدين، اسير دست بعثيان بود و از سرنوشت او خبرى نداشت) صبح گاه روز پنجشنبه آخر شعبان المعظم 1420 ق (18 آذر 1378) در 85 سالگى در جامعة النجف، بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش پس از طواف در كربلا، از حرم مطهر اميرالمؤمنين عليه السلام به سوى جامعه تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيدعلى بعاج بر آن، در مدخل جامعه به خاك سپرده شد.

كلباسى 1323 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ محمد حسين كلباسى اصفهانى در هفتم شعبان المعظم 1323 زاده شد.

پدرش حجةالاسلام حاج شيخ محمد رضا فرزند حاج شيخ محمد على فرزند آيت اللَّه حاج شيخ محمد جعفر (1219 -1292 ق) صاحب «كتاب الحدود» و «كتاب الديات»، فرزند آيت اللَّه العظمى شيخ محمد ابراهيم كلباسى (1180 -1261 ق) صاحب «اشارات الاصول» و «شوارع الهداية» الى شرح الكفاية (و خاندان جليل وى مانند: حاج ميرزا ابوالهدى و حاج ميرزا ابوالمعالى) همه از علماى بزرگ اصفهان و مروّجين شرع مقدس بوده اند .

معظم له پس از پشت سر نهادن دوران كودكى به آموختن علوم دينى روى آورد و مقدمات فقه و اصول و كلام را بياموخت. سپس

ص: 490

در هفده سالگى (1340 ق) به نجف اشرف مهاجرت كرد و سطوح فقه و اصول را نزد حضرات آيات: سيد ميرزا آقا اصطهباناتى و شيخ عبد الحسين رشتى، سيدابوتراب خوانسارى (رجال)، شيخ محمّدجواد بلاغى (كلام)، سيدحسين بادكوبه اى و شيخ مرتضى طالقانى (حكمت و فلسفه) فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، ميرزا على آقا شيرازى و شيخ محمد كاظم شيرازى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد.

فقيد سعيد پس از ساليان فراوان اقامت در نجف، به اصفهان بازگشت و نزد حضرات آيات: سيدمحمد نجف آبادى و سيدمحمد صادق خاتون آبادى به فراگيرى فقه اشتغال جست و پس از مدّتى به نجف بازگشت و در محضر حضرات آيات: سيدعبدالهادى شيرازى، شيخ حسين حلّى، سيدجمال الدين گلپايگانى و شيخ عبدالرسول جواهرى به تكميل آموخته هايش در فقه و اصول و تأليف كتاب هايى چند پرداخت و سپس در سال 1377 ق به حوزه علميه قم آمد و تدريس فقه و اصول را آغاز نمود و اين تا زمان تندرستى وى ادامه داشت. آن عالم فرزانه داراى كتابخانه اى نفيس و حاوى نسخه هاى فراوان مخطوط و محضرى خوش و اخلاقى نيك بود. هم چنين مقيّد به آداب و اوراد و ادعيه و دائم الذكر و حافظ بسيارى از اجزاء قرآن و دعا بود.

برخى از تأليفات آن عالم ربانى عبارت اند از:

1 . فضائل اهل البيت عليهم السلام 2 . شرح باب حادى عشر 3 . غرائب و قصار الكلم 4 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه آقا ضياء الدين عراقى (دوره كامل)

5 . تقريرات اصول آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى (دوره

ص: 491

كامل ) - اين كتاب به چاپ رسيد

6 و 7. تقريرات دس فقه آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى (كتاب الطهارة وكتاب الصلاة)

فقيد سعيد در روز دوشنبه نهم رجب 1418 ق (19 آبان 1376 ش) در 95 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش با تشييعى باشكوه و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

كمالى دزفولى 1332 - 1426 ق

آقاى حاج سيدعلى كمالى دزفولى يكى از قرآن پژوهان سترگ معاصر بود . فقيد سعيد در سال 1292 ش در دزفول در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش حجةالاسلام سيد رضى الدين محمّد رضا ( 1311 - 1337 ق ) از آيت اللَّه سيدمحمّد فيروز آبادى اجازه داشت و از آثارش ارجوزه حديث كسا و دو ارجوزه در صرف و نحو عربى و كشكول است و او هم فرزند عارف مشهور سيدحسين ظهيرالاسلام دزفولى ( 1274 - 1337 ق ) است ( ر . ك : خاندان سادات گوشه ، ص 277 - 280 ) .

مرحوم استاد كمالى تحصيلات دوره دبستان و متوسطه را در دزفول و اهواز گذرانيد و پس از آن به تهران آمد و از دانشكده معقول و منقول ، موفق به اخذ ليسانس شد . با درگذشت عمويش سيدصدرالدين ظهير الاسلام ، كارهاى خانواده اى بزرگ برعهده او نهاده شد ، اما از كوشش هاى دينى و اجتماعى دست برنداشت و با ايراد سخنرانى هاى فراوان در اهواز و دزفول به بيدارى مردم پرداخت . او در مهرماه 1329 ش به تهران آمد و به تأليف و تدريس پرداخت و در ماه مبارك رمضان به اهواز مى رفت

ص: 492

و در مسجد جامع به ايراد سخن مى پرداخت . از سال 1348 ش به بعد با تشويق و ترغيب مرحوم استاد محمّدكاظم معزى دزفولى يكسره به فعاليت هاى قرآنى پرداخت و آثار سودمندى از خويش به يادگار نهاد . قريحه شعرى صاف و روانى داشت و اشعار فراوان سرود ، اما بدان دلبستگى نشان نداد و آثار علمى ديگر نگاشت . او در 29 اسفند ماه 1383 ش در 91 سالگى در زادگاهش درگذشت و در همان جا مدفون شد .

كتاب هايش عبارتند از :

1 . قانون تفسير ( 3 ج ) 2 . تاريخ تفسير 3 . قرآن ، ثقل اكبر 4 . قرآن و جامعه شناسى 5 . قرآن و مبارزات 6 . قرآن و دستورات 7 . قرآن و مقام زن 8 . شناخت قرآن 9 . خاتم النبيين 10 . جاء الحق ( ردّ كتاب 23 سال )

11 . عترت ، ثقل كبير 12 . همزيستى و معاشرت در اسلام ( تلخيص و ترجمه 4 جلد بحارالانوار )

13 . عرفان و سلوك اسلامى 14 . خردافزا ( حوادث تاريخى ) 15 . جنايات دو ساله دكتر بقايى در دزفول ( وقايع حزب زحمتكشان )

16 . ارمغان ربيع ( شعر )

17 . عزيز و نگار ( داستان منظوم )

18 . هر كه مى خواهد بخواند ( نقد كتاب ملايان شوشتر بخوانند ) .

و تأليفات غيرچاپى اش هم عبارتند از :

19 . تفسير قرآن براى همه ( 6 ج ) 20 . سيماى دزفول 21 . لغات دزفولى 22 . امثال دزفولى 23 . منتخب تاريخ تمدن ويل دورانت 24

ص: 493

. واژه هاى معرّب 25 . چهره مولوى در آيينه مثنوى 26 . حافظ در آيينه سخنش . ( ر . ك : خاندان سادات گوشه ، ص 280 - 282 ) .

كمره اى 1320 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ محمّدباقر كمره اى خمينى از علماى مشهور و نويسندگان بنام به شمار مى رفت. وى پس از سال 1320 ق در كمره (اطراف خمين) ديده به جهان گشود و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و طىّ تحصيلات مكتبخانه، نزد پدر بزرگوارش - حجةالاسلام حاج شيخ محمد كه از علماى تحصيل كرده حوزه علميه اصفهان بود - مقدمات علوم را تا سطوح بياموخت، سپس براى ادامه تحصيل به اراك رفت و پس از چند ماه در سال 1341 ق به قم مهاجرت كرد و به تكميل تحصيلات و فراگيرى سطوح عاليه اشتغال ورزيد . آن گاه به درس آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى حاضر شده و از مباحث فقهى و اصولى آن مرد بزرگ بهره ها برد و هم زمان با آن از درس هاى آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و ميرزاى نايينى (كه به خاطر اعتراض به سياست هاى دولت وابسته به انگليس ملك فيصل در عراق همراه با آيات عظام: شيخ محمد حسين اصفهانى، سيدعبدالحسين حجت، سيدعلى شهرستانى و شيخ مهدى خالصى به ايران - قم - تبعيد شده بودند) فراوان بهره برد. نيز در سال 1346 ق كه علماى اصفهان به عنوان مخالفت با حكومت رضاخان به قم مهاجرت كرده بودند به درس آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى حاضر شد و از درس هاى عمومى و خصوصى وى بهره برد و موردتوجه خاص استاد قرار گرفت . وى

ص: 494

اين درس ها را با فرزند استاد، آيت اللَّه حاج آقا مجدالدين مباحثه مى كرد. در سال 1347 ق به اصفهان رفت و به مدت دو سال مهمان استاد بود و از درس ها و معاشرت هاى او بهره شايان برد. در سال 1349 ق به نجف رفت و در آن جا از محضر آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى و آقا ضياء عراقى بهره هاى فراوانى برد و مبانى فقه و اصول خويش را استوار ساخت. آيت اللَّه فقيد در سال 1358 ق (1318 ش) پس از مراجعت به ايران و اندكى اقامت در وطن خويش، به شهر رى كوچيد و تا پايان عمر در آن جا اقامت گزيد. فقيد سعيد تا پايان زندگى به تدريس خارج فقه و اصول، تأليف، ترجمه، راهنمايى مردم، اقامه جماعت اشتغال داشت و زهد فراوان و قناعت بسيار از زندگى اش مشهود بود. بر روزه گرفتن سه ماه رجب و شعبان و رمضان و نوافل يوميه، تهجد و شب زنده دارى، رعايت مستحبات و پرهيز از مكروهات، بى اعتنايى به زخارف دنيا پاى مى فشرد و دوبار پياده به حجِّ خانه خدا مشرّف شد. از ذوقى عالى و طبعى سرشار برخوردار بود و شعر عربى و فارسى را روان مى سرود. از آثار فراوانش تبحّر و مهارت او در فقه، اصول، تفسير، كلام و عقايد، تاريخ، تراجم، ادبيات عرب و عجم، لغت، حديث، ملل و مذاهب اسلامى، معانى و بيان، و غيره مشهود است. از جمله كتاب هايش كه متجاوز از پنجاه عنوان است، عبارت اند از :

1 . تقريرات فقه و اصول اساتيد خود در قم و نجف اشرف (خطى)

2 . اصول الفوائد الغرويه برگرفته از درس اصول

ص: 495

ميرزاى نائينى (2 ج : مباحث الفاظ و اصول عمليه)

3 . حاشيه بر مكاسب (خطى)

4 . رساله در مكاسب محرمه (خطى)

5 . فصل الخصومة فى الورود و الحكومة (خطى)

6 . فروع دين و نصوص احكام يا فقه فارسى(4 ج) 7 . راهنماى حج 8 . خداشناسى (ج 1)

9 . الدين فى طور الاجتماع (5 ج، سه جلد آن به چاپ رسيده)

10 . ستون دين 11 . روحانيت در اسلام (2 ج) 12 . مرامنامه اتحاد روحانيون و علماى اسلام 13 . السيف المشتهر فى تحقيق اسم المصدر (اين كتاب كه بسيار مورد تشويق شيخ محمد رضا اصفهانى قرار گرفت، خطى است)

14 . هديه عيد نوروز يا عروس مدينه 15 . خودآموز علم بلاغت 16 . خودآموز صرف زبان عربى 17 . انتخابات اساسى حكومت ملى يا اصلاح مجلس شوراى ملّى

18 . كانون حكمت قرآن (تفسير سوره لقمان)

19 . كانون عفّت قرآن (تفسير سوره يوسف)

20 . ترجمه و شرح اصول كافى (4 ج)

21 . ترجمه و شرح روضه كافى 22 . ترجمه امالى شيخ صدوق 23 . ترجمه خصال صدوق 24 . ترجمه كمال الدين و تمام النعمة 25 . گنجينه معارف شيعه اماميه ، ترجمه كنز الفوائد كراجكى 26 . رموز الشهادة ، ترجمه نفس المهموم محدث قمى 27 . مشاهير دانشمندان اسلام ، ترجمه جلد دوم الكنى و الالقاب 28 . مفاتيح الجنان ، ترجمه (شيوا و متين)

29 . آسمان و جهان(10 ج) ، ترجمه بحار الانوار، كتاب السماء و العالم 30 . ترجمه «تحف العقول» 31 . ترجمه «الغارات» ابراهيم ثقفى

ص: 496

32 . حمزه سالار شهيدان در جنگ احد 33 . همّت بلند، پرتوى از زندگانى سيدالشهدا ترجمه «سمّو المعنى فى سمّو الذات »

34 . نيز در مقدمه كتاب هايى كه ترجمه كرده است، شرح احوال مؤلف و معرفى كتاب را به تفصيل نگاشته كه خود كتابى جداگانه راتشكيل مى دهد

35 . ديوان اشعار (خطى)

36 . حكومت شاهى مايه تباهى (تأييد جمهورى اسلامى)

37 . پاسدارى از حكومت جمهورى اسلامى 38 . مرواريد حكمت (نظم كلمات قصار على عليه السلام در نهج البلاغه)

39 . تكمله «منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه» (2 ج)

اين مرد بزرگ از تمام اساتيد خويش اجازه اجتهاد و روايت داشته و اجازه اجتهادش از آيت اللَّه حائرى بسيار قابل توجه است. آن عالم فرزانه پس از عمرى سرشار از خدمات دينى، اجتماعى و علمى در 95 سالگى در تاريخ 5 محرم الحرام 1416 ق (14 خرداد 1374 ش) بدرود حيات گفت و در صحن حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام به خاك سپرده شد.

( سيدمصلح الدين مهدوى ، تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان ، ج 2 ، ص 292 - 296 )

كوكبى 1344 - 1426 ق

آقاى حاج سيدابوالقاسم كوكبى يكى از مراجع تقليد و علماى بزرگ حوزه علميّه قم به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1304 ش ( 1344 ق ) در تبريز در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم حجةالاسلام حاج سيدعلى اصغر باغميشه اى يكى از شاگردان آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى و از علماى محل خويش بود . معظم له در كودكى در مكتب خانه ميرزا فرج اللَّه تبريزى به فراگيرى قرآن و نهج البلاغه و ادبيات

ص: 497

عرب و عجم پرداخت ، سپس در نوجوانى در مدرسه طالبيه به فراگيرى سطوح و تكميل ادبيات و معانى و بيان پرداخت و پس از آن در حدود سال 1320 ش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و تحت اشراف آيت اللَّه حجت كوهكمرى به تحصيل سطوح عاليه مشغول شد .

شرح لمعه را از قا ميرزا مهدى صادقى تبريزى ، رسائل را از ميرزا محمّد مجاهدى و مكاسب و كفايه را از آيت اللَّه حاج سيدمحمّد محقق داماد فراگرفت و پس از آن در درس خارج فقه و اصول آيات عظام : آقاى بروجردى و آقاى حجت و درس حكمت و فلسفه آيت اللَّه علامه طباطبائى حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت و همزمان به تدريس شرح لمعه و رسائل اشتغال داشت . سپس در حدود سال 1372 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و به درسهاى آيات عظام : حكيم ، خويى ، شاهرودى ، سيدعبدالهادى شيرازى و ميرزا باقر زنجانى حاضر شد و درس هاى هر يك و مشى و روش آنان را آزمود و سپس منحصراً به فراگرفتن فقه و اصول از آيت اللَّه العظمى خويى و درس فقه از آيت اللَّه العظمى حكيم پرداخت و تا پايان مدت اقامت خويش در نجف لحظه اى از آن درس ها را از كف نگذاشت . او همزمان با تحصيل به تأليف و تدريس پرداخت و شاگردان بسيار پرورش داد . او در آن زمان با نگارش و چاپ كتاب مبانى الاستنباط - تقريرات درس آيت اللَّه خويى - شهرتى به سزا كسب كرد و مورد تجليل استادش قرار گرفت و نامش به عنوان يكى از فضلا و مدرّسين مشهور

ص: 498

در حوزه علميه طنين افكن شد . در سال 1392 ق بر اثر فشارهاى رژيم بعث عراق به شهر مقدس قم مهاجرت كرد و به تأليف و تدريس و ترويج شعائر دينى اشتغال ورزيد و پس از وفات آيت اللَّه خويى بود كه رساله عمليه اش به چاپ رسيدو گروهى از مؤمنان آذربايجان در تقليد به ايشان رجوع كردند .

آثار علمى چاپ شده معظم له عبارتند از :

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 . حاشيه بر عروة الوثقى 4 . مبانى الاستنباط ( 2 ج ، تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى ، بحث قطع و ظن ، استصحاب ، تعادل و تراجيح و اجتهاد و تقليد ) .

و آثار غيرچاپى اش هم عبارتند از :

1 . حاشيه بر مكاسب 2 . كتاب الطهارة 3 . كتاب الحج 4 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى ( دوره كامل )

5 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى ( طهارت ، صلاة ، بيع و خيارات ، مكاسب محرمه ، رضاع )

6 . قواعد فقهيه .

آن فقيه بزرگ پس از عمرى تلاش در راه اعلاى كلمه دين در 80 سالگى در روز سه شنبه 29 آذر 1384 ش ، پس از يك بيمارى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تعطيلى دروس مراجع تقليد در روز چهارشنبه 30 آذر ( 18 ذى القعده 1426 ق ) با تشييع با شكوه و تجليل فراوان و نماز آيت اللَّه ميرزا جواد تبريزى بر آن در قبرستان ابوحسين به خاك آرميد .

گلپايگانى 1316 - 1414 ق

آيت اللَّه حاج سيدمحمدرضا موسوى گلپايگانى يكى از برترين عالمان دين و از بزرگ ترين مراجع تقليد جهان تشيّع

ص: 499

به شمار مى رفت.

وى در هشتم ذيقعدة الحرام 1316 ق در بخش «گوگد» گلپايگان، پا به عرصه وجود نهاد. به مناسبت تقارن ولادتش با سالروز ولادت امام هشتم حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام نامش را محمّدرضا و كنيه اش را ابوالحسن و لقبش را هبة اللَّه نهادند. پدرش آقا سيدمحمد باقر امام عالمى معروف به زهد و تقوا و پايبند به آداب و مستحبات دينى و كوشا در امر به معروف و نهى از منكر بوده است. در سه سالگى مادر و در نُه سالگى پدر را از دست داد. دوران كودكى را با مشكلات و سختى هاى فراوان و فقدان پدر سپرى كرد و تحصيلات ابتدايى را در مكتبخانه گذراند. نوجوانى بيش نبود كه شوق تحصيل علوم اسلامى او را به سوى آيت اللَّه ملا محمد تقى گوگدى (م 1353 ق) كشانيد و در نزد ايشان ادبيات عرب را فراگرفت. سپس نزد آيت اللَّه سيدمحمد حسن خوانسارى (م 1337 ق)، برادر مهتر آيت اللَّه العظمى سيداحمد خوانسارى زانوى ادب به زمين زد و ادبيات و قسمتى از سطوح را از ايشان استفاده كرد. نوزده ساله بود كه به سوى اراك شتافت و در مدرسه آقا سيدضياءالدين به تكميل دوره سطوح پرداخت. در 1337 ق به مجلس درس آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى حاضر شد و تا سال 1340 ق در اراك از آن مرد بزرگ بهره ها برد. بيست و چهار ساله بود كه به دنبال مهاجرت استادش آيت اللَّه حائرى، به قم كوچيد و در مدرسه فيضيه ساكن شد. استاد با مشاهده استعداد و فهم شاگرد سختكوش بدو بسيار علاقمند شد و او را در شمار اصحاب

ص: 500

خاص و هيأت استفتاء قرار داد و تصحيح كتاب الصلاة خود را به او و آيت اللَّه العظمى اراكى واگذار نمود. معظم له نيز تا پايان عمر استاد (1355 ق) ملازم درس ايشان بود.

آيت اللَّه فقيد در سال 1341 ق در قم به مدّت هشت ماه از محضر آيات عظام : ميرزاى نايينى و آقا سيدابوالحسن اصفهانى استفاده برد. از ديگر اساتيد آيت اللَّه فقيد مى توان از آيات عظم : حاج شيخ محمدرضا مسجدشاهى اصفهانى، حاج شيخ ابوالقاسم كبير، آقاى بروجردى، آقا ضياء عراقى و شيخ محمد حسين غروى اصفهانى نام برد. ايشان از آيت اللَّه العظمى حائرى اجازه اجتهاد (در 24 سالگى) و از حاج شيخ عباس محدّث قمى و آقا شيخ محمدرضااصفهانى اجازه روايت داشته است .

مرجع فقيد از آغاز ورود به حوزه علميه قم در سال 1340 ق به تدريس رسائل، مكاسب و كفايه اشتغال ورزيد و پس از وفات استادش آيت اللَّه حائرى تدريس خارج فقه و اصول را شروع نمود كه تا گاهى چند پيش از وفاتشان ادامه داشت. ايشان در طول بيش از هفتاد سال تعليم دانش اهل بيت، صدها تن از ستارگان درخشان آسمان علم را به جامعه اسلامى تحويل داده است.

تقريرات درس آيت اللَّه فقيد را عده بسيارى به رشته تحرير درآورده اند .

آن هايى كه به چاپ رسيده است عبارت اند از:

1 . كتاب الحج (3 ج) 2 . الهداية الى من له الولاية، درباره ولايت فقيه

3 . نخبة الاشارات فى احكام الخيارات، هر سه از : آقاى احمد صابرى همدانى 4 . كتاب القضاء(2 ج) 5 . كتاب الشهادات 6 . بلغة الطالب فى التعليق على بيع المكاسب، هر سه

ص: 501

نوشته : آقاى حاج سيدعلى حسينى ميلانى 7 . الدرّ المنضود فى احكام الحدود 8 . نتايج الافكار فى نجاسة الكفّار، هر دو از : آقاى على كريمى جهرمى 9 . كتاب الطهارة (2 ج) 10 . كتاب القضاء، هر دو از آقاى هادى مقدس نجفى .

مرجع فقيد در كنار اشتغالات گوناگون از تأليف و تصنيف نيز فروگذارى نكرده است.

آثار قلمى آن مرجع فقيد عبارت اند از:

1 . حاشيه بر عروة الوثقى 2 . حاشيه بر وسيلة النجاة 3 . رساله صلاة الجمعة 4 . رسالة فى المحرمات بالنسب 5 . مسائل الحج 6 . افاضة العوائد، تعليقه بر دررالاصول حائرى 7 . رساله در عدم تحريف قرآن 8 .كتاب الطهارة 9 . كتاب الحج 10 .كتاب الحدود 11 . صلاة الجمعة 12 . حواشى بر ملحقات عروة الوثقى و اين ها به جز پيام ها، اعلاميه ها و بيانيه هاى مختلفى است كه از سال 1342 تا سال 1372 به مناسبت هاى گوناگون صادر فرموده اند كه اگر گردآورى شود، سه جلد كتاب قطور را تشكيل خواهد داد.

آيت اللَّه العظمى گلپايگانى در طول سى و دو سال مرجعيت يكى از اقطاب فتوا و اركان فقاهت بودند و روزانه استفتائات گوناگونى از سراسر جهان به محضر ايشان ارسال مى شد و ايشان در تمام ابواب فقه فتوا داده اند و از همين رهگذر اكنون مجموعه فتاواى بسيارى از ايشان در دست است كه عبارت اند از:

1 . منتخب الاحكام (با ترجمه انگليسى)

2 . مختصر الاحكام (با ترجمه عربى و اردو)

3 . توضيح المسائل (به زبان هاى اردو، چينى، تركى آذرى و تركى لاتين ترجمه شده است)

. مجمع المسائل

ص: 502

(6 ج)، مشتمل بر ابواب گوناگون فقه

5 .مناسك حج (به زبان هاى عربى، اردو، روسى و انگليسى ترجمه شده است)

6 . احكامى از حج 7 . سئوال و جواب درباره مسايل حج 8 . آداب و احكام حج 9 . دليل الحاج 10 . احكام عمره 11 . هداية العباد (2 ج ) - درج حواشى بر وسيلة النجاة در متن همراه با مسائل ديگر -

12 . رساله امر به معروف و نهى از منكر و مسايل اجتماعى اسلام 13 . مسايل نماز خوف و مطارده و احكام جبهه مرجع بزرگ شيعه علاوه بر تدريس و تربيت عالمان دين، تأليف، فتوا، رهبرى و روشنگرى جامعه شيعه به بنيان نهادن ده ها مؤسسه فرهنگى و دينى در گوشه و كنار جهان و آبادانى صدها مسجد و مدرسه در سراسر كشور دست يازيد كه برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . دارالقرآن الكريم. اولين مؤسسه قرآنى كشور است كه در سال 1352 پاگرفت و به كار چاپ و نشر قرآن مجيد، ترجمه دقيق قرآن، بررسى اغلاط ترجمه هاى موجود و تصحيح آن ها، تشكيل موزه قرآن، گردآورى نسخه هاى خطى و چاپ قرآن، تشكيل كتابخانه تخصصى قرآن، چاپ و توزيع كتاب هاى قرآن، نشر مجله «رسالة القرآن» و «پيام قرآن» و تشكيل «كنفرانس علوم و مفاهيم قرآن» و چاپ مجموعه مقالات و سخنرانى هاى آن پرداخته است ( فعلاً ، اين مؤسسه تعطيل است ) .

2 . بيمارستان. كه با داشتن بخش هاى قلب، جراحى، زايمان، اورژانس، داخلى، اطفال، اعصاب و راديولوژى يكى از بزرگ ترين بيمارستان هاى كشور به شمار مى رود و تا كنون منشأ خدمات بسيار به روحانيون و مردم و

ص: 503

رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى بوده است.

3 . كتابخانه، كه با داشتن حدود يكصد هزار جلد كتاب چاپى و دوازده هزار جلد كتاب خطى يكى از غنى ترين كتابخانه هاى كشور به شمار مى رود

4 . مجمع جهانى اسلامى در لندن 5 . مركز معجم المسائل الفقهية 6 . مسجد عظيم و باشكوهى در قم

7 . بعثه حج (كه در ايام حج راهنماى دلسوز تمامى حجاج شيعى و مبلغ دلسوز تشيع به شمار مى رود)

8 . مدرسه معظم و شكوهمند (كه اينك در كنار مسجد اعظم و مدرسه فيضيه، سه قطب عمده تدريس در حوزه علميه قم به حساب مى آيد)

9 . دارالايتام

10 . مؤسسه خيريه حضرت ولى عصر عليه السلام .

آيت اللَّه العظمى گلپايگانى از بدو حركت شجاعانه روحانيت به رهبرى امام راحل، به مبارزات پيگير و بى امان خويش با ديو استبداد پرداخت و اولين اعلاميه اعتراض به لايحه ننگين «انجمن هاى ايالتى و ولايتى» در مهرماه 1341 ش از سوى ايشان صادر شد و بدنبال آن بود كه پيام ها و بيانيه هاى معظم له تا سقوط رژيم پهلوى هر روز ادامه يافت. از اقدامات ايشان در مقابل رژيم شاه عبارت اند از: سرباززدن از ملاقات با شاه مقبور و نخست وزيران و فرستادگان دربار؛ تحريم برنامه اوقاف و اعلاميه عليه معاملات و همكارى با سازمان اوقاف؛ قطع شهريه كسانى كه با اوقاف همكارى مى نمودند و تحريم امامت جماعت و گوش دادن به سخنرانى آنان؛ حرام شمردن خريد و فروش و مصرف و توزيع گوشت هاى وارداتى از خارج و قبول نكردن وجوهات فروشندگان آن ها (هرچند مى شد تحت عنوان مال مخلوط به حرام، خمس آن را پذيرفت)؛

ص: 504

اعتراض شديد و پيام كوبنده عليه تغيير تاريخ هجرى به تاريخ منحوس شاهنشاهى؛ مخالفت صريح با حزب رستاخيز و تحريم شركت مسلمانان در آن؛ مخالفت صريح با طرح امتحان دولت از طلاب و انكار صلاحيت آنان براى اين امر كه باعث عقب نشينى دولت وقت و مصون ماندن حوزه از اين طرح ننگين شد؛ اعتراض شديد عليه گسترش بى بند و بارى و فساد و فحشا و رواج منكرات و فرستادن نامه اى سرگشاده به شاه و تذكر عواقب وخيم آن؛ اعتراض و مخالفت بسيار شديد عليه سينما در شهر قم و تعطيل نمودن درس و نماز جماعت خويش به مدت يك هفته؛ مخالفت و اعتراض عليه تاجگذارى شاه و انتخاب وليعهد و اخراج فرستادگان رژيم از بيت خويش و سرباز زدن از ديدار و پذيرفتن اعوان ظلمه و خوار نمودن آنان؛ پيام در جهت تجليل از مقام شهيد سعيدى و اعلام مجلس ختم براى ايشان در مسجد امام؛ تجليل از مقام شهيد حاج آقا مصطفى خمينى و تشكيل دو مجلس ختم در مسجد اعظم و شكستن سدّ رعب و ممنوعيت برپايى مجالس بزرگداشت و مطرح شدن ام حضرت امام در آن مراسم؛ استفسار از حال تبعيد شدگان و سركشى به خانواده هاى آنان و رسيدگى به احوال آنان؛ حمايت از مقام امام خمينى ، بويژه در برابر اهانت روزنامه اطلاعات به مقام امام راحل و تاكيد بر مقاومت روحانيت و پيگيرى اعتراض ها و راهپيمايى ها و صدور اعلاميه هاى روشنگر و كوبنده در لحظات حساس و دلجويى و تأييد علماى مبارز شهرستان ها.

اين اقدامات معظم له باعث شد تا مزدوران رژيم براى لطمه زدن به ساحت ايشان از هيچ كارى

ص: 505

فروگذارى نكردند و دوبار (دوم فروردين 1342 در مدرسه فيضيه و 19 ارديبهشت 1357 ش) به سوى معظم له حمله كرده و قصد ضرب و جرح آن مرجع بزرگوار را داشتند كه لطف خدا و جانفشانى هاى اطرافيان باعث حفظ ايشان شد.

پس از پيروزى انقلاب نيز هماره در جهت تأييد كامل مواضع حضرت امام و تقويت موقعيت ايشان به عنوان رهبر نظام و فراخواندن مردم به پيروى كامل از حضرت امام، توصيه به افراد صالح براى شركت در مناصب نظام، طرح مباحث مورد نياز حكومت اسلامى در درس خارج فقه (قضا، حدود و شهادات)، شركت در تمام مراسم انتخابات و صدور پيام هاى گوناگون مبنى بر شركت مردم در انتخابات، تقويت دولت اسلامى و حرام شمردن مخالفت با دستورات و مقررات دولت و نهى از فروش اجناس قاچاق، حمايت مادى و معنوى از رزمندگان اسلام در طول جنگ تحميلى و ارسال هيأت هاى مختلف به جبهه هاى نبرد و اجازه مصرف ثلث در مصرف جبهه ها و بر عهده گرفتن ساختمان مراكز درمانى و بهداشتى استان هاى زلزله زده در جريان زلزله خرداد 1369 و ده ها اقدام ديگر فعال بودند.

آيت اللَّه فقيد با امام راحل از دير زمان ارتباطى صميمى و بسيار نزديك داشته اند كه سابقه آن به هفتاد سال پيش و محفل درس استادشان آيت اللَّه العظمى حائرى مى رسيد. اين يك دلى و يك رنگى و صميميت پس از وفات آيت اللَّه بروجردى به اوج خود رسيدكه براى جلوگيرى از توطئه هاى مختلف رژيم براى محو ارزش هى اسلامى همكارى تنگاتنگى را با هم آغاز نمودند كه تا پايان عمر حضرت امام ادامه داشت.

مرجع بزرگ شيعه جامع فضايل اخلاقى و كمالات نفسانى بود.

ص: 506

ويژگى هاى بارز ايشان عبارت اند از: زهد و بى اعتنايى به زخارف دنيا، تواضع، بهره ورى از فرصت ها، تجليل از مقام فقها و مراجع معاصر، صبر در مصيبت فقدان فرزند برومندش، تشويق عالمان و نويسندگان، اهتمام بسيار به حفظ و قرائت قرآن (به طورى كه در هر شبانه روز با تمام گرفتارى ها دو نوبت قرآن تلاوت مى فرمود)، عشق به ساحت مقدس ائمه اطهار (به گونه اى كه سال ها - حتى پس از مرجعيت - به منبر تشريف برده و اخبار آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم را به گوش مردمان مى رسانيد و روزهاى عاشورا روضه مى خواند و در عزاى امامان بشدّت مى گريست و به زيارت مرقد آنان مكرر مشرّف مى شد، تقيّد بسيار به مستحبّات و ترك مكروهات (به طورى كه بايد آن جناب را زنده كننده مراسم اعتكاف در سراسر ايران بر شمرد و رواج عزادارى فاطميه دوم را بايد از او دانست)، احترام بسيار به استاد (كه هميشه پيش از درس فاتحه اى براى استادش قرائت مى فرمود و به استاد زاده خويش آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حائرى بسيار احترام مى نهاد).

آن عبد صالح خدا پس از عمرى سرشار از توفيق و پربار از خدمات دينى و علمى و پس از طى بيمارى كوتاه مدّت در 96 سالگى در شامگاه روز پنجشنبه 18 آذر 1372 (24 جمادى الثانى 1414 ق) نداى حق را لبيك گفت و فقدانش قلب تمام مسلمين جهان را در هم فشرد. مردم در سوگ آن مرجع بزرگ به سوگوارى پرداختند و از سوى دولت هفت روز عزاى عمومى و يك روز تعطيل عمومى اعلام گرديد. مجالس بزرگداشت مقام علمى ايشان در گوشه و كنار جهان و

ص: 507

كشور اسلاميمان تا مدّت ها ادامه يافت.

پيكر پاك آن مرجع بزرگ روز جمعه ابتدا در تهران با حضور صدها هزار نفر و با شركت رهبر معظم انقلاب تشييع شد و پس از پنج ساعت راهپيمايى به قم انتقال يافت و سپس در روز شنبه 20 آذر با حضور خيل عظيم و پرشكوه مردم قم تشييع و نماز به امامت آيت اللَّه حاج شيخ لطف اللَّه صافى گلپايگانى - داماد معظم له - بر ايشان خوانده شد و در مسجد بالاسر مرقد مطهر حضرت معصومه عليها السلام در جوار تربت استادش به خاك سپرده شد.

( شرح حال مفصّل ايشان را در كتاب « فروغ فقاهت » و كتاب « اختران فقاهت » ، ج 2 ، ص 427 - 493 نگاشته ام ) .

لاكانى 1331 - 1421 ق

آقاى شيخ محمد لاكانى رشتى، يكى از علماى بزرگ خطّه گيلان و عالم و فقيه نامى رشت به شمار مى رفت. معظم له در 28 صفرالخير 1331 ق در نجف اشرف به دنيا آمد. پدرش، آيت اللَّه حاج شيخ مهدى لاكانى (1294 - 1370 ق) از علماى نامى شهر و از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، سيدمحمد كاظم يزدى و شيخ الشريعة اصفهانى به شمار مى رفت.

معظم له، در 10 سالگى يعنى سال 1300 ش (1340 ق) به همراه پدر بزرگوارش به رشت آمد و به تحصيلات جديد (تا سيكل) پرداخت و پس از فراغت از آن، به فراگيرى علوم دينى روى آورد و ادبيات و سطوح را نزد حضرات آيات: شيخ حسن رشاد، شيخ ابوطالب شفتى و شيخ احمد طاهرى و پدر بزرگوارش آموخت. در سال 1350 ق (1310 ش) به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و

ص: 508

از درس هاى فقه و اصول و فلسفه و كلام آيات عظام سيدمحمدتقى خوانسارى، سيدمحمد حجت كوهكمرى، سيدصدرالدين صدر و حاج شيخ مهدى مازندرانى بهره فراوان برد. در سال 1363 (1322 ش) به قصد زيارت عتبات مقدسه عراق، وارد نجف اشرف شد و به مدت شش ماه از درس هاى آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و آقا ضياء عراقى بهره برد و پس از موفقيت در امتحان، به اخذ درجه اجتهاد از آن دو فقيه بزرگ نائل آمد. سپس به قم بازگشت و به تأليف و تدريس (رسائل و مكاسب و كفايه و شرح منظومه و شرح تجريد) پرداخت و هم زمان در درس هاى فقه و اصول آيت اللَّه العظمى بروجردى هم شركت كرد و اين 5 سال به طول انجاميد. در سال 1329 ش، پس از زيارت بيت اللَّه الحرام و مدينه منوره، به علت بيمارى پدر بزرگوارش به رشت بازگشت و به تأليف و تدريس و اقامه جماعت و تبليغ دين و گشايش امور مردم پرداخت و مديريت مدرسه علميه مستوفى و اقامه نماز در مسجد خواهر امام را برعهده گرفت و خدمات بسيار به ساحت علم و دين، ارايه داد. وى با آن مقام شايسته علمى و دينى اش، به رشت مهاجرت كرد و به خدمت به مردم پرداخت و از تمام مناصبى كه شايستگى احراز آن را داشت و اگر در حوزه هاى علميه بزرگ مى ماند، قطعاً بدان دست مى يافت، چشم پوشى كرد. او در نيم قرن اقامتش در رشت، شاگردان بسيار پرورانيد و موفق شد تا بيمارستان 200 تختخوابى دكتر حشمت - از سران و مجاهدان معروف نهضت جنگل - را براى رفاه حال مردم، بنياد نهد.

ص: 509

ى از آيات عظام: بروجردى، حجت كوهكمرى، اصفهانى وآقا ضياء عراقى اجازه اجتهاد داشت و از مجلسى مفيد و اخلاقى خوش و روى گشاده و بيانى نافذ برخوردار بود.

برخى از تأليفات متعدد آن فقيه بزرگ، عباتند از:

1 . شرح فرائد الاصول (مباحث قطع و ظن و استصحاب و تعادل و تراجيح)

2 . شرح كفاية الاصول (مباحث الفاظ و برائت)

3 . شرح مكاسب (مباحث محرمه و معاطاة و خيارات)

4 . رساله در قطع و ظن 5 . رساله در برائت و اشتغال 6 . رساله در استصحاب 7 . رساله در تعادل و تراجيح 8 . رساله در شكوك 9 . قاعده لاضرر 10 . رساله رضاع 11 . قاعده من ملك ص 2 عده من ملك، 2

12 . رساله در جمع بين اصالة الوجود و اصالة الماهية 13 . رساله در بحث نفس 14 .رساله در اعتقادات 15 . رساله در علم اخلاق 16 . رساله در علم درايه 17 . رساله در علم منطق 18 . رساله در علم فلسفه 19 .رساله در علم اصول 20 . رساله در علم فقه 21 . رساله در كرّ و حلّ اختلافات اقوال و جمع بين روايات 22 . قواعد فقهى و اصولى 23 . رساله در اقتباسات آخوند خراسانى در كفايه 24 . حاشيه بر شرح لمعه 25 . حاشيه انتقادى برمكاسب 26 . حاشيه انتقادى بر رسائل معظم له در تاريخ 8 شوال 1421 ق (14 دى 1379 ش) در 90 سالگى در رشت بدرود زندگى گفت و به دنبال آن، در استان گيلان عزاى عمومى اعلام و پرچم هاى سياه در گوشه

ص: 510

و كنار شهر بر افراشته شد و پيكر پاكش با تشييع بى سابقه و احترام بسيار، پس از نماز آيت اللَّه صادق احسانبخش، در جوار مسجد كاسه فروشان به خاك سپرده شد.

( شريف رازى ، آثار الحجة ، ج 2 ، ص 302 - 303 )

لطفى 1335 - 1427 ق

آقاى حاج آقا رضا لطفى ، يكى از فضلاى تهران و معتمد و وكيل مطلق مراجع تقليد به شمار بود .

فقيد سعيد در 1335 ق ، در تبريز به دنيا آمد ، پس از اخذ مقدمات و سطوح در زادگاهش ، در 1355 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درسهاى آيات عظام : آقاضياءالدّين عراقى ، شيخ على محمّد بروجردى و آيت اللَّه خويى ساليان فراوان شركت كرد و بيش از همه به آيت اللَّه خويى دل بست و از بحثهاى فقه و اصول معظم له استفاده فراوان برد و تقريرات درس ايشان را به چاپ رسانيد . در سال 1367 ق به تهران آمد و به تجارت و بحث و مطالعه پرداخت و نيم قرن در بازار تهران وكيل مطلق آيت اللَّه العظمى خويى بود . آن مرحوم ، پس از عمرى سرشار از توفيق ، در 90 سالگى ، در روز پنج شنبه 24 محرم الحرام 1427 ق بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز جمعه 25 محرم ( سالروز شهادت امام سجاد عليه السلام ) در قم تشييع و پس از نماز آيت اللَّه وحيدخراسانى بر آن ، در قبرستان ابوحسين به خاك آرميد .

كتابهاى چاپى اش عبارتند از :

1 . فصل الخطاب فى طهارة اهل الكتاب 2 . الدرر الغوالى فى فروع العلم الاجمالى ( تقريرات درس آيت اللَّه خويى )

ص: 511

.

و كتابهاى غيرچاپى اش هم عبارت است از :

تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه خويى ( محمّدهادى امينى ، معجم رجال الفكر والادب فى النجف ، ج 3 ، ص 1126 ) .

مامقانى

آقاى حاج شيخ محى الدين مامقانى ، يكى از علماى مشهور حوزه علميه قم بود .

فقيد سعيد در ماه صفر 1340 ق ، در نجف اشرف ، در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدر بزرگوارش رجالى معروف شيعه آيت اللَّه حاج شيخ عبداللَّه مامقانى ( 1290 - 1351 ق ) صاحب تنقيح المقال و مقباس الهداية ، وجدّش مرجع بزرگ تشيع آيت اللَّه شيخ محمّد حسن مامقانى ( 1238 - 1323 ق ) صاحب « غاية الآمال » و « بشرى الوصول » و او هم فرزند آيت اللَّه شيخ عبداللَّه مامقانى ( م 1246 ق ) - از شاگردان صاحب رياض و نويسنده « شرح لمعه » - بوده است .

معظم له ، در 11 سالگى پدر از دست داد و تحت تربيت مادر مكرمه اش قرار گرفت و ادبيات و سطوح عاليه را از اساتيد بزرگ وقت مانند : شيخ عبدالحسين رشتى فراگرفت . سپس به تحصيل خارج فقه و اصول نزد آيات عظام : سيد عبدالهادى شيرازى ، ميرزا باقر زنجانى و سيد محسن حكيم پرداخت و به آيت اللَّه حكيم اختصاص تام پيدا كرد و بسيارى از امور دفتر معظم له بد و محوّل شد و همزمان به تدريس سطوح عاليه پرداخت .

در سال 1391 ق ( 1351 ش ) بر اثر فشار رژيم بعثى عراق ، همراه با ايرانيان مقيم عراق از آن كشور اخراج شد

ص: 512

و در تهران سكونت ورزيد و به تدريس و امامت جماعت در مسجد ارك پرداخت . سپس راهى قم شد و در حوزه علميه قم به تحقيق و تأليف پرداخت .

معظم له ، اسوه اخلاق حسنه و نمونه زهد و تقوا و فروتنى بود و با روى خوش و اخلاق نكو با ديگران برخورد مى نمود .

آثارش عبارتند از :

1 - شرح و تحقيق « تنقيح المقال فى علم الرجال » . ( 30 جلد تاكنون )

2 - تحقيق و حاشيه « مرآة الكمال» ( 3 ج )

3 - تحقيق و حاشيه بر « مرآة الرشاد » . (هر سه كتاب از تاليفات پدر بزرگوارش مى باشد)

4 - حاشيه بر رسائل و مكاسب 5 - حاشيه بر شرح تجريد آن مرحوم از آيات عظام : سيد ابوالحسن اصفهانى ، سيد شرف الدين ، شيخ آقا بزرگ تهرانى و شيخ محمّد حسين كاشف الغطاء اجازه روايت حديث داشت و بر ريحانة الادب مدرس تبريزى هم تقريظ نگاشته بود ( كه در جلد ششم آن به چاپ رسيده است ) .

وى ، در آستانه 90 سالگى ، در صبح 6 جمادى الثانى 1429 ق ( 21 خرداد 1387 ش ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع با شكوه و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن ، به عراق انتقال داده شد و پس از تشييع در كربلا و نجف اشرف ، در حرم مطهر كميل بن زياد نخعى - در كوفه - به خاك سپرده شد و مجالس بزرگداشت مقام علمى و عملى اش در ايران و عراق تا مدّت ها ادامه

ص: 513

يافت .

محسنى ملايرى 1322 - 1416 ق

آقاى حاج شيخ محمد باقر محسنى ملايرى يكى از چهره هاى بنام حوزه علميه قم به شمار مى رفت. وى در سال 1322 ق / 1283 ش در نجف اشرف، زاده شد. پدرش آيت اللَّه ميرزا ابوالقاسم ملايرى از شاگردان آخوند خراسانى بود. فقيد سعيد در سنين كودكى به همراه پدر به ملاير آمد و مقدمات و سطوح را در خدمت پدرش و ميرزا هدايت اللَّه آقا نجفى آموخت. سپس به حوزه مشهد مقدس كوچيد و در محضر آيات عظام: حاج آقا حسين قمى، حاج ميرزا محمد آقازاده، ميرزا مهدى اصفهانى و حضرات آيات: آقا شيخ حسن فاضل برسى و آقا بزرگ حكيم شهيدى مبانى فقه، اصول، كلام، تفسير، حديث، حكمت و فلسفه را استوار ساخت و در خلال تحصيل به تدريس سطح نيز اشتغال جست. پس از زمانى چند به حوزه علميه قم آمد و در مجلس درس آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آيت اللَّه حاج شيخ ابوالقاسم كبير حاضر شد و پس از ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى نيز در مجالس ايشان شركت جست و پس از ساليانى چند، براى ترويج دين و بزرگداشت شعائر مذهبى (بناى مسجد، مدرسه، كتابخانه، تدريس، اقامه جماعت، پاسخگويى مشكلات دينى مردم، احياى موقوفات و تأليفات) به ملاير بازگشت و پس از پيروزى انقلاب اسلامى بود كه اقامت در حوزه علميه قم را برگزيد .

فقيد سعيد عالمى عابد و شب زنده دار، آگاه بر علوم مختلف به ويژه: حديث، تفسير، تاريخ، فلسفه، ادبيات و اهل توسلات و زيارات طولانى و اوراد و اذكار بود. روزى چند جزو قرآن مجيد و ادعيه مختلف را قرائت مى نمود (و اين بيش

ص: 514

از پنج ساعت از روز او را تشكيل مى داد) و اشعار فارسى بسيار - خصوصاً از مثنوى معنوى - از بر داشت و علم او به تعبير خواب و استخارات زبانزد عام و خاص در داخل و خارج كشور بود. وى از آيت اللَّه العظمى سيدابوالحسن اصفهانى اجازه اجتهاد داشت و در طول زندگى - حتى در زمان عسرت و تنگدستى - از وجوهات شرعيه استفاده نكرد.

از تأليفات وى كتاب «تطبيق الاديان» - در سه مجلد - و آثار ماندگار او در ملاير عبارت اند از:

1 . بنياد مدرسه باقريه (همراه با مدرس و كتابخانه)

2 . بناى مسجد سجاد در كنار مدرسه باقريه

3 . تعميرات مدرسه و مسجد شيخ الملوكى 4 . ساختمان مسجد صفى 5 . احياء موقوفات (كه در زمان رضاخان به تصاحب دولت در آمده بود) و ايجاد مؤسسات و مساجد در روستاهاى ملاير از محل موقوفات .

ايشان در تاريخ يكشنبه 23 مهر ماه 1374 ش (19 جمادى الاولى 1416 ق) در 94 سالگى بدرود حيات گفت و در روز دوشنبه پس از تشييعى باشكوه در مسجد بالا سر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 7 ، ص 214 - 215 )

مجتهدى 1343 - 1429 ق

آقاى حاج شيخ احمد مجتهدى ، يكى از علماى مشهور تهران بود .

فقيد سعيد در 2 رجب الخير 1343 ق ( 9 مهر ماه 1303 ش ) در تهران زاده شد . خاندانش معروف به فضل و ديانت ، و نياكانش از عالمان و مجتهدان شهر كاشان بودند . معظم له ، در

ص: 515

1363 ق ، به حوزه علميه قم آمد و سطوح را نزد اساتيدى مانند حضرات آيات : سيدمرتضى علوى ، سيدصادق شريعتمدارى ، شيد صدوقى و سلطانى طباطبايى به پايان رسانيد و پس از آن به دروس فقه و اصول آيات عظام : بروجردى ، گلپايگانى ، مرعشى نجفى و امام خمينى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد . سپس در سال 1370 ق به تهران بازگشت و در مسجد سيدعزيزاللَّه به تدريس و تحصيل در محضر آيت اللَّه خوانسارى پرداخت و شبها در مسجد امين الدوله - پس از نماز مرحوم حاج شيخ محمّد حسين زاهد - به تفسير قرآن و بيان احكام اشتغال داشت . در سال 1375 ق ، بر حسب دعوت عده اى از متدينين بازار ، حوزه درسى خود را از مسجد حاج سيد عزيزاللَّه به مسجد جامع ملاجعفر منتقل كرد و آنجا را محل اقامه جماعت و تدريس و وعظ و تبليغ خويش قرار داد و رفته رفته حوزه اش ، يكى از كانون هاى پررونق تحصيل علوم اسلامى در تهران گرديد و صدها نفر از جوانان شيفته علوم اهلبيت عليهم السلام گرد وجودش جمع شدند و در مدت نيم قرن ، بسيارى از علما و فضلاى تهران را تربيت نمود .

مرحوم شريف رازى درباره او مى نويسد :

« آقاى مجتهدى ، از دانشمندان و مربيان با حقيقت و معنويت معاصر است و از سى سال قبل كه ايشان را شناخته ام با تقوا و ورع يافته ، و مكروهى از وى نديده ام . او از افرادى است كه علم خود را مقرون به عمل و قدس خويش را توأم با اخلاص قرار داده است » .(1)

وى

ص: 516


1- 1 . گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 555 .

، به دليل مشاغل دينى و اجتماعى اش ، كمتر به تأليف پرداخت و تمام سعى و تلاش خويش را در تربيت جوانان و تدريس و تبليغ و اقامه شعائر دين مصروف داشت ، سخنان و مجالس اخلاقى اش در تهران زبانزد بود و نقش مدرسه اش در طول انقلاب اسلامى و دوران جنگ تحميلى و خدمات شايان آن مكان مقدس ، فراموش ناشدنى است .

آثارش عبارتند از :

1 . رساله در محرم و نامحرم 2 . رساله در احكام غيبت 3 . رساله در گناهان كبيره سرانجام ، در روز يكشنبه 4 محرم الحرام 1429 ق ( 23 دى 1386 ش ) ، پس از عمرى 83 ساله ، بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش صبح روز دوشنبه با حضور هزاران نفر از اقشار مختلف مردم و روحانيت تهران ، تشييع ، و پس از نماز آيت اللَّه مهدوى كنى بر آن ، در مدرسه علميه اش به خاك سپرده شد و در سوگ فقدانش ، از سوى مقام معظم رهبرى و مراجع عاليقدر تقليد و نهادها و سازمانها ، پيام ها تسليت متعدد صادر شد .

محقق 1326 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ حيدرعلى محقق يكى از علماى نامى اصفهان به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1326 ق در اصفهان به دنيا آمد و پس از يادگيرى خواندن و نوشتن به تحصيل علوم دينى روى آورد. در آغاز، مقدمات و ادبيات را نزد آقايان: شيخ محمدباقر قمشه اى و شيخ محمدعلى عالم فراگرفت و پس از آن سطوح عاليه را در محضر حضرات آيات: شيخ محمد حكيم خراسانى و شيخ محمدحسن عالم نجف آبادى (قوانين)، شيخ على يزدى (شرح لمعه)، سيدمرتضى خراسانى (رسائل)،

ص: 517

سيدمهدى درچه اى (مكاسب) و آقا سيدمحمد نجف آبادى (كفايه) آموخت و سپس به درس خارج آيات عظام: ابوالمجد شيخ محمدرضا اصفهانى، سيدعلى نجف آبادى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. سپس به حوزه علميه قم مشرف شد و ساليانى چند از درس آيات عظام: سيدصدرالدين صدر، حجت كوهكمرى و سيدمحمّدتقى خوانسارى و آيت اللَّه بروجردى استفاده كرد و پس از آن به نجف اشرف مهاجرت نمود و مدت هاى بسيار از درس آيات عظام: ميرزا ابراهيم اصطهباناتى، شيخ محمّدكاظم شيرازى، سيدجمال الدين گلپايگانى و سيدمحمود شاهرودى بهره برد و بنيه علمى خويش را استوار ساخت و اين همه، چهرده سال به طول انجاميد.

سپس به زادگاهش بازگشت و به تدريس، وعظ و ارشاد و اقامه جماعت پرداخت. استاد سيدمصلح الدين مهدوى مى نويسد: «... از ائمه جماعت و وعاظ محترم اصفهان، كه با مواعظ شافيه خود عموم مردم را هدايت و در نشر احكام و مسايل حلال و حرام مؤمنين را راهنمايى مى نمايد...»(1)

وى در مدرسه نيم آور، در حجره اى ساده و بى پيرايه، كه به گليم هاى رنگ ورو رفته مفروش و به كتابخانه اى آذين بسته شده بود، ساليان فراوان به تدريس سطوح عاليه اشتغال داشت و جمعى كثير را پرورش داد و سيمايى جذّاب و آهنگى گيرا و اخلاقى خوش داشت و زهد و سادگى از زندگى اش نمايان بود :

برخى از تأليفات او عبارت اند از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شيخ محمدرضا اصفهانى 2 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه سيدمحمد نجف آبادى (دوره كامل)

سرانجام، پس از عمرى 95 ساله، در مرداد ماه 1379 ش (جمادى الاول 1421 ق) بدرود حيات گفت و پس از نماز آيت اللَّه حاج آقا حسن امامى بر پيكرپاكش، در جوار مرقد

ص: 518


1- 1 . تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان ج 2، ص 310 .

صاحب بن عباد در خاك خفت.

محقق بهسودى 1357 - 1417 ق

آقاى حاج سيدمحمد ظاهر محقق بهسودى يكى از چهره هاى علمى و جهادى مشهور افغانستان به شمار مى رفت. آن فقيد در سال 1317 ش (1357 ق) ديده به جهان گشود. پدر و نياى او، آيت اللَّه سيد محمّدحسين اوجى، هر دو از علماى بنام منطقه بودند. او در كودكى پدر و در پنج سالگى جدّ بزرگوارش را از دست داد. و در تحت كفالت مادرش قرار گرفت. وى دروس مقدماتى و ادبيات و منطق را نزد آقا سيدمحمد باقر و آقا سيدمحمد سرور اوجى و سطوح عاليه را نزد آيت اللَّه سيدشاه عبدالعظيم و آيت اللَّه شيخ عزيزاللَّه غزنوى فراگرفت. سپس در سال 1339 ش رهسپار حوزه علميه نجف شد چند سالى در درس آيت اللَّه العظمى حكيم شركت جست و سرانجام به توصيه ايشان به افغانستان بازگشت و در بهسود به تدريس علوم دينى، ترويج شعائر مذهبى، راهنمايى مردم و گره گشايى و حلّ و فصل امور مردم و اقامه جماعت در حسينيه اوجى اشتغال ورزيد و نامش فراگير شد. فقيد سعيد در سال 1345، مدرسه علميه مهدويه اوجى را بنياد نهاد و در آن به تدريس علوم دينى پرداخت. او در زمستان ها در بهسود و در تابستان ها در كابل (در مسجد جامع و حسينيه عرفان) به تدريس دست يازيد و ده ها نفر را پرورش داد. در سال 1350 ش براى دومين بار به نجف اشرف مهاجرت كرد و در درس هاى آيات عظام: امام خمينى و خويى، حاضر شد و پس از مدتى چند به درخواست اكيد مردم و سفارش امام خمينى به وطن مراجعت كرد و به تدريس درمدرسه مهدويه پرداخت، و از آن جا

ص: 519

كه وكالت تام الاختيار امام را بر عهده داشت، به ترويج مبانى فكرى ايشان در ميان مردم اقدام كرد .

پس از كودتاى ماركسيستى در كابل (دى ماه 1357) به ايران آمد و حزب جهادى «سازمان نيروى اسلامى» را براى سازماندهى مهاجرين و جهاد مسلحانه آنان عليه ارتش اشغالگر روس و رژيم خلقى بنيان نهاد و به بسط انديشه انقلاب اسلامى پرداخت. در سال 1360 ش به سنگرهاى جهاد و مبارزه شافت و علاوه بر جهاد، رهبرى فكرى مردم و مجاهدين را برعهده گرفت و در برابر چهره هاى ضد دين سخت ايستادگى كرد .

فقيد سعيد در سال 1362 ش به قم آمد و به تدريس و تأليف و شركت در دروس آيات عظام پرداخت. او با شركت و عضويت در شوراى ائتلاف اسلامى و بعدها با عضويت در شوراى عالى نظارت حزب وحدت اسلامى افغانستان و مجمع جهانى اهل بيت عليهم السلام و شوراى نظارت بر مدارس دينى افغانستان نقشى اساسى را در جهت رفع اختلاف ها و ايجاد وحدت و هماهنگى در صفوف مجاهدين ايفا كرد. فقيد سعيد با حضور خويش در ميان مردم افغانستان در باميان و بهسود، چراغى فروزان فرا راه مردم بود و گره گشاى مشكلات آنان.

سادگى زندگى، اخلاق خوش، تقوا و تعهد و بهره ورى از اوقات عمر و تلاش در جهت رفع دوگانگى و اختلاف، دين باورى و دفاع از حق از ويژگى هاى او بود و خانه اش مركز شيعيان مظلوم به شمار مى رفت .

برخى از تأليفات چاپ شده او عبارت اند از:

1 . افغانستان در مسير تكامل انقلاب اسلامى 2 . رمز پيروزى انقلاب اسلامى در جهان

ص: 520

3 . چهره شوم و واقعى كمونيزم 4 . تقريرات درس فقه و اصول اساتيدش در قم و نجف از نوشتارهاى ديگر اوست كه هنوز به چاپ نرسيده است.

آن عالم بزرگوار در تاريخ 25 شعبان المعظم 1417 ق (13 دى 1375 ش) در 58 سالگى در شهر «پلخمرى» چشم از جهان فرو بست و فقدانش عموم شيعيان افغانستان را در سوگى بزرگ فرو برد.

محقق تهرانى 1332 - 1415 ق

آقاى حاج شيخ محمد رضا محقق تهرانى از علماى تهران به شمار مى رفت. وى در سال 1332 ق در تهران به دنيا آمد و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، به حوزه علميه قم آمد و مقدمات و سطح را نزد اساتيد فنّ فراگرفت. سپس به مشهد مقدس رفت و سطوح عاليه رانزد حضرات آيات: شيخ هاشم قزوينى، شيخ كاظم دامغانى و شيخ حسن فاضل بُرسى تكميل كرد. پس از آن به درس خارج آيات عظام: ميرزا محمد آقازاده (فرزند آخوند خراسانى) و حاج آقا حسين طباطبايى قمى و درس معارف قرآن آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى حاضر شد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت. پس از غايله مسجد گوهرشاد و تعطيلى حوزه علميه مشهد در سال 1314به تهران آمد و در درس هاى اخلاق و عرفان آيت اللَّه حاج شيخ محمّدعلى شاه آبادى شركت جست. پس از چندى به قم آمد و در درس هاى آيات ثلاث، حضرات آقايان: صدر، خوانسارى و حجت كوهكمرى حاضر شد و بر اندوخته هاى علمى خويش بيافزود. با ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم (سال 1364 ق) به مدّت نه سال در درس فقه و اصول ايشان شركت كرد. پس از آن به مشهد آمد و ساليانى

ص: 521

چند به تدريس فقه و اصول پرداخت. و سپس به تهران مهاجرت كرد . از آثار ايشان به غير از رساله «توضيح المسائل»، كتاب «حقائق الفقه فى شرح شرايع الاسلام» شامل يك دوره كامل فقه استدلالى در بيش از 70 جلد است كه پنجاه جلد آن به چاپ رسيده است . وى در 83 سالگى ، در تاريخ دوم شوال المكرم 1415 ق (12 اسفندماه 1373) بدرود حيات گفت .

محلّاتى 1345 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ مجدالدين محلّاتى ، يكى از علماى مشهور شيراز و از چهره هاى درخشان روحانيت در استان فارس به شمار مى رفت. معظم له در سال 1345 ق (1305 ش) در نجف اشرف زاده شد .

پدرش آيت اللَّه العظمى حاج شيخ بهاءالدين محلاتى شيرازى (1314 - 1401 ق) از مراجع تقليد و از پيشوايان دينى مردم استان فارس و از شاگردان آيات عظام : شيخ محمد كاظم شيرازى، ميرزاى نايينى و آقا ضياء عراقى بود. او فرزند آيت اللَّه شيخ محمد جعفر محلاتى (1284 -1358 ق) - از شاگردان آيات عظام: ميرزاى شيرازى، آخوند خراسانى و سيدمحمد كاظم يزدى و پيشواى مجاهدان و دليران تنگستان در نبرد با قواى اشغالگر انگليس - و او فرزند آيت اللَّه شيخ محمد حسين محلاتى (1247 - 1300 ق) از شاگردان متقدم ميرزاى شيرازى و او فرزند آيت اللَّه آخوند ملامحمد على محلاتى (1228 -1284 ق) از شاگردان آيات عظام: سيد شفيع جاپلقى، سيدمحمدباقر شفتى، حاجى محمدابراهيم كلباسى و شيخ محمّدتقى صاحب حاشيه - بوده است .

فقيد سعيد، در كودكى همراه پدر بزرگوارش به شيراز آمد و پس از فراگيرى ادبيات و سطوح اوليه نزد والدش و هم زمان، تحصيل علوم جديد

ص: 522

و اخذ ليسانس در رشته حقوق، در سال 1365 ق به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: شيخ مرتضى حائرى، سيدمحمدباقر سلطانى طباطبايى، شيخ محمدعلى حائرى كرمانى (مكاسب)، سيدزين العابدين كاشانى و ميرزا محمد مجاهدى (كفايتين) و فلسفه و تفسير را هم از محضر علامه طباطبايى فراگرفت و اختصاصى تام بدو پيدا كرد. سپس در درس خارج آيات عظام: آقاى بروجردى، امام خمينى، محقق داماد، و اراكى شركت نمود و مبانى علمى اش را استوار ساخت و در شمار فضلاى مشهور حوزه درآمد.

او در سال 1337 ش، به همراه عده اى از فضلاى حوزه، مجله دينى «مكتب اسلام» را بنيان نهاد و مقالاتى در حقوق اسلامى و تطبيق آن با حقوق ملل، نگاشت. در سال 1380 ق، به شيراز بازگشت و به تدريس فقه و اصول و تفسير و فلسفه (در مدرسه خان) و اقامه جماعت (در مسجد ولى عصر) و تعليم و تربيت جوانان و نقد مكاتب مادّى و ترويج شعائر دينى پرداخت و با يارى پدر والامقامش، مؤسسات خيريه و بناهاى عام المنفعة گوناگون هم چون: مسجد ولى عصر، مدرسه علميه و كتابخانه حضرت ولى عصر عليه السلام، بيمارستان ولى عصر و كوى امام على (براى ايتام و مستمندان) و جمعيت خيريه اسلاميه را بنياد نهاد و خدمات بسيار به مردم و روحانيت ارايه داد. معظم له در انقلاب اسلامى ايران نقش چشمگير و قابل ملاحظه اى داشت و در پانزده خرداد 1342 در دفاع از مرجعيت امام خمينى به همراه پدرش دستگير و به تهران انتقال و چند ماه زندانى شد و پس از آزادى، در كنار پدرش رهبرى مبارزات مردم و علماى استان فارس را

ص: 523

برعهده داشت و در اين راستا، در سال 1351 ش به شهرهاى ايرانشهر، زاهدان و يزد به مدّت 14 ماه در تبعيد به سر برد. (ر. ك: نهضت روحانيون ايران، ج 6، ص 68 .70)

فقيد معظم، بارها به كشورهاى اروپايى و آمريكا مسافرت كرد و با بيان شيوا و منطق زيبايش مردم را با مبانى اسلام آشنا ساخت و آثار خيرى را از خود به يادگار نهاد. وى اخلاقى خوش، سيمايى جذاب و گفتارى شيرين، دستى گشاده و قلبى مهربان داشت و تمام روزش را در خدمت مردم بود.

برخى از تأليفات وى، عبارت است از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 2 . تفسير برخى از سوره هاى قرآن 3 . مجموعه مقالات (در مجله مكتب اسلام) 4 . كتابى در اصول عقايد 5 . ترجمه كتاب «ثم اهتديت» نوشته دكتر محمد تيجانى 6 . ترجمه كتاب «لاكون مع الصادقين» نوشته تيجانى

آن مرد بزرگ، پس از 75 سال زندگى سراسر خير و بركت و پس از 50 سال خدمت به دين، در روز شنبه هشتم ربيع الاول 1421 ق (22 خرداد 1378 ش) - سالروز شهادت امام عسكرى عليه السلام - بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز چهارشنبه، پس از تشييعى باشكوه فراوان و نماز آيت اللَّه مكارم شيرازى بر آن، در مدرسه ولى عصر عليه السلام كه ا يادگارهاى ارزنده اش مى باشد - به خاك سپرده شد و مراسم بزرگداشت او تا روزهاى متوالى در شهرهاى مختلف استان ادامه يافت و در غم فقدان وى پيام هاى تسليت متعدد از سوى مقام معظم رهبرى، مراجع تقليد و سازمان ها و ارگان هاى مختلف صادر گرديد.

(

ص: 524

شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 304 - 305 )

محمّدى اشتهاردى 1363 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ محمّد محمّدى اشتهاردى ، يكى از نويسندگان پرتلاش حوزه علميه قم بود .

فقيد سعيد ، در اول بهمن 1323 ش در اشتهارد - 60 كيلومترى كرج - زاده شد . پس از تحصيلات ابتدايى ، به تحصيل علوم دينى روى آورد و ادبيات عرب را در زادگاهش فراگرفت ، در سال 1338 ش به قم مهاجرت كرد و دروس سطح را در محضر حضرات آيات : شب زنده دار ، صلواتى ، اشتهاردى ، مشكينى و مكارم شيرازى آموخت و پس از آن در درس خارج آيات عظام : گلپايگانى ، آملى و مكارم شيرازى شركت كرد و همزمان حكمت و فلسفه را از حضرات آيات : جعفر سبحانى و آقامهدى حائرى ، و تفسير قرآن را از آيت اللَّه خزعلى و آيت اللَّه مكارم شيرازى و روش تحقيق و تأليف را هم از استاد گرانقدرش آيت اللَّه العظمى مكارم شيرازى آموخت و در محضر ايشان به تحرير مقالات و ارائه اثر پرداخت تا سرانجام با همكارى تنى چند از فضلا ، زير نظر معظم له شالوده تأليف تفسير نمونه و تفسير « پيام قرآن » ريخته شد و آن فقيد ، يكى از اعضاى گروه تأليف بود .

وى ، همزمان در ده ها مجله و نشريه عضويت داشت و ارائه مقاله مى نمود و برخى از كتاب هايش به زبان هاى ديگر ترجمه شده است .

برخى از آثارش عبارتند از :

1 . قصه هاى قرآن 2 . ترجمه صحيفه سجاديه 3 - 8 . داستان هاى نهج البلاغه ، اصول كافى ، مثنوى ، جوامع

ص: 525

الحكايات ، گلستان سعدى ، چهارده معصوم

9 - 11 . زندگى حضرت زينب ، حضرت معصومه ، حضرت خديجه ، حضرت عباس 12 . پندهاى جاويدان( 2 ج ) 13 . داستان دوستان ( 5 ج ) 14 . نگاهى به زندگى امامان ( 12 ج ) 15 . سيماى اصحاب پيامبر ( 10 ج ) 16 . امام حسين آفتاب ولايت 17 . سوگنامه آل محمّد 18 . سيره چهارده معصوم 19 . حضرت مهدى فروغ تابان ولايت 20 . بازنويسى ناسخ التواريخ امام حسين 21 . پاسخ به 110 پرسش 22 . بابى گرى و بهايى گرى 23 . معراج پيامبر 24 . پيامبران اولواالعزم 25 . قضاوت هاى حضرت على 26 . كرامات امام حسين 27 . چرا شيعه شدم ؟ 28 . لقمان و حكمت هاى او در قرآن 29 . قصه هاى روح پرور 30 . پوشش زن در اسلام 31 . ازدواج و شيوه همسردارى 32 . رابطه ايران با اسلام و تشيع 33 . سرگذشت هاى عبرت انگيز 34 . 101 مناظره جالب و خواندنى 35 . اهميت اذان و اقامه 36 . عالم برزخ در چند قدمى ما 37 . ده گردنه قيامت 38 . گفتار دلنشين 14 معصوم 39 . ولايت فقيه عمود خيمه انقلاب 40 . حاج شيخ عبدالكريم حائرى 41 . پاسخ به سؤالات مذهبى شما 42 . اسراف ، بلاى خانمان سوز 43 . رنج ها و فريادهاى حضرت فاطمه - ترجمه بيت الاحزان 44 . نگاهى بر زندگى چهارده معصوم - ترجمه الانوار البهية 45 . سيماى پرفروغ حضرت محمّد - ترجمه كحل البصر 46 . زندگى علماى شيعه - تلخيص

ص: 526

فوائد الرضوية 47 . غمنامه كربلا - ترجمه لهوف 48 . مسائل اعتقادى از ديدگاه تشيع - ترجمه عقايد الاماميه 49 . حضت ابوطالب پدر بزرگوار على عليه السلام - ترجمه منية الراغب 50 . امام مهدى جلوه جمال الهى - ترجمه - و ده ها كتاب كوچك و بزرگ ديگر كه تعداد آنها به 100 جلد بالغ مى شود .

آن مرد پر تلاش و غيرتمند ، پس از پشت سر نهادن دوران بيمارى جانكاه ، در 62 سالگى ، در روز سه شنبه 28 آذر 1385 ش ( 27 ذى قعده 1427 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه مكارم شيرازى در قبرستان شيخان به خاك سپرده شد .

محمدى عراقى 1333 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ مجتبى محمدى عراقى، يكى از محققين نامى حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

معظم له در سال 1333 ق، در كرهرود اراك زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج آقامحمد عراقى (م 28 صفر 1358 ق) و او فرزند علامه آيت اللَّه آخوند ملا محمد باقر عراقى (م 25 ربيع الثانى 1315 ق) - معروف به آخوند كبير - و مادرش از نوادگان آخوند ملا محمود ميثمى عراقى صاحب لوامع و قوامع و دارالسلام بوده است.

فقيد سعيد، پس از تحصيلات ابتدايى به فراگيرى علوم دينى روى آورد و بخشى از مقدمات و سطح را نزد پدرش - كه به امر علماى نجف براى هدايت دينى مردم به شهر كنگاور كرمانشاه مهاجرت كرده بود - فراگرفت و در 1349 ق به زادگاهش بازگشت و ادامه سطوح را در محضر حضرات آيات: شيخ محمد سلطان العلماء - صاحب حاشيه بر كفايه - و آقا

ص: 527

سيدمحسن هفته اى فراگرفت. در سال 1353 ق به حوزه علميه قم آمد و در مجلس درس آيت اللَّه حائرى شركت جست و پس از وفات ايشان (1355 ق) به درس آيات عظام: سيدمحمدتقى خوانسارى و حجت كوهكمرى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت.

در 1358 ق به دليل وفات پدرش به كنگاور مهاجرت كرد و به اقامه شعائر دينى و هدايت مردم مسلمان پرداخت و مسجدى بزرگ و آبرومند بنياد نهاد. سپس در سال 1370 ق به قم بازگشت و مورد توجه آيت اللَّه بروجردى قرار گرفت و علاوه بر شركت در درس هاى فقه و اصول معظم له و جلسات استفتاى ايشان، به توليت مدرسه خان و مديريت كتابخانه مدرسه فيضيه منصوب شد خدمات فراوانى را به حوزه علميه قم ارايه نمود، كه تجديد بناى مدرسه خان به بهترين شكل و احياى كتابخانه فيضيه و بازسازى آن و مرمّت و حفاظت كتاب هاى خطّى كتابخانه از آفت هاى طبيعى و تهيه فهرست كتابخانه و رسيدگى به امور نظام وظيفه روحانيون از آن جمله است. در سال 1377 ق، براى حمل ضريح مطهر حضرت رقيه عليها السلام به سوريه و ترويج تشيع در آن كشور، سفرى بدان جا نمود كه گزارش ديدارها و سخنرانى هايش در روزنامه هاى سوريه به چاپ رسيد. او پس از وفات آيت اللَّه بروجردى، يكسره به تأليف و تحقيق روى آورد و آثار بسيارى به سامان رسانيد كه برخى از آن ها عبارت اند از :

1 . همراه با خورشيد (خاطراتش از آيت اللَّه بروجردى)

2 . علماى گمنام (شرح احوال اجداد و علماى كرهرود اراك)

3 . فهرست كتب كتابخانه مدرسه مباركه فيضيه (2 ج) 4 .

ص: 528

شرح زندگانى آيت اللَّه حاج سيدمحمدتقى خوانسارى - كه در ويژه نامه مجله حكمت در قم به چاپ رسيده است

5 . علىّ العال (مجموعه احاديث در فضايل اميرالمؤمنين عليه السلام)

6 . دومين بشر يا على بن الحسين الاكبر عليه السلام (و شرح حال رجال بنى ثقيف)، مخطوط

7 . ليلة القدر (و اثبات آن كه شب قدر، شب 23 ماه رمضان است، مخطوط)

8 . وقايع الايام (مخطوط)

9 . تقريرات درس فقه و اصول اساتيدش نيز وى يكى از پيشگامان تحقيق و چاپ كتاب هاى پيشينيان بود، كه با همت بلندش كتاب هايى به چاپ رسيدكه عبارت اند از:

10 . عوالى اللئالى ابن ابى جمهور احسايى (4 ج)

11 . تفسير كنزالدقائق محمدبن مشهدى قمى (14 ج)

12 . مجمع الفائدة و البرهان محقق اردبيلى (14 ج)

13 . المهذب البارع ابن فهد حلّى وى از بيشتر اساتيدش و مراجع قم و نجف اجازه روايت، اجتهاد و امور حسبيه داشت و در جريان جنگ تحميلى عراق عليه ايران، فرزند برومندش مهندس محمدتقى محمدى را به كاروان شهيدان انقلاب اسلامى تقديم نمود. فروتنى و ساده زيستى از رفتارش، و تقوا و متانت از سيمايش نمايان بود.

آن محقق خدمتگزار در حدود 89 سالگى در روز جمعه 24 فروردين 1379(18 محرم الحرام 1422 ق) بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش، عصر روز شنبه 25 فروردين، پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى بهجت، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد و در غم فقدانش، پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر گرديد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان

ص: 529

، ج 2 ، ص 198 - 199 )

محمدى لايينى 1341 - 1414 ق

آقاى حاج شيخ حسين محمدى لايينى يكى از علماى مازندران به شمار مى رفت. وى به سال 1301 ش (1341 ق) در روستاى ملامحمد هزار جريب از توابع بهشهر در خانواده اى با تقوا ديده به جهان گشود. هشت ساله بود كه پدرش را - كه در حوزه نجف تحصيل مى كرد - از دست داد و تحت سرپرستى مادرش دروس ابتدايى را فراگرفت. سپس به حوزه علميه آيت اللَّه كوهستانى رفت و در آن جا به يادگيرى علوم اسلامى پرداخته، رسائل و مكاسب را نزد آن مرد بزرگ بياموخت.

پس از آن براى تكميل دانش خويش به حوزه علميه نجف شتافت و در مدت دوازده سال از درس كفايه آيت اللَّه حاج ميرزا حسن يزدى و خارج فقه آيت اللَّه العظمى حاج سيدمحمود شاهرودى و اصول آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى (دو دوره) بهره ها گرفت و با اخذ اجازات متعدد اجتهاد از مراجع نجف به زادگاه خويش بازگشت و به دعوت آيت اللَّه كوهستانى مدت ها به تدريس در حوزه علميه ايشان پرداخت و شاگردان بسيارى را پرورش داد.

وى در مبارزات حق طلبانه مردم در انقلاب اسلامى، نقش چشمگيرى را ايفا نمود و پس از پيروزى انقلاب، دوبار از سوى مردم به نمايندگى استان مازندران در مجلس خبرگان انتخاب گرديد و تا پايان عمر بر اين سمت بود. از خصوصيات ايشان تواضع و فروتنى، تهجد و شب زنده دارى، عشق به ساحت مقدّس اهل بيت و گريه هاى بسيار در مصايب آنان عليهم السلام بود.

ايشان پس از بيمارى، در هفتاد سالگى در عصر جمعه 16 مهرماه 1372 (21 ربيع الثانى 1414) بدرود حيات گفت

ص: 530

و پس از تشييع باشكوه در نكا و قم، در صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

محمّدى هيدجى 1344 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ عبدالرحمن هيدجى در سال 1344 ق (1304 ش) در هيدج - 75كيلومترى زنجان - در خانواده علم و تقوا به دنيا آمد.

پدرش حاج ميرزا عبدالعظيم و نيايش حاج ملا فتح اللَّه و عموى پدرش آيت اللَّه حاج ميرزا عبدالرحيم فقاهتى (صاحب كتاب القضاء) همگى از علماى منطقه بوده و نسب آنان - مطابق شهادت شيخ بهايى - به صحابى جليل القدر اميرالمؤمنين عليه السلام مالك اشتر نخعى مى رسد. معظم له، مقدمات و ادبيات را در زادگاهش نزد ملامحمدحسين فخيمى فراگرفت و پس از آن در سال 1361 ق به حوزه علميه قم آمد و سطوح را نزد آيات: سيدشمس الدين كاظمى هيدجى و شيخ موسى عباسى زنجانى و ديگران فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: آقاى بروجردى و حجت كوهكمرى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در سال 1377 ق، بنا به درخواست اهالى محل و دستور آيت اللَّه بروجردى به زادگاهش بازگشت و اداره مدرسه علميه را بر عهده گرفت و به تدريس علوم دينى و تأسيس كتابخانه ، مدرسه و اقامه جماعت (در مسجد حاج محمد و مسجد صاحب الزمان) پرداخت. در سال 1400ق به قم آمد و به تدريس سطوح و تأليف كتب پرداخت. آن مرحوم از غالب آيات عظام قم و نجف اجازه روايت و امور حسبيه داشت و در فقه و حديث و تاريخ و شعر و ادب داراى دستى توانا بود.

تأليفات چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . الحجة على فصل الخطاب فى ابطال

ص: 531

القول بتحريف الكتاب

2 . النسب و فروعه الفقيهة 3 . درة التاج فى حقيقة المعراج (فارسى) 4 . انديشه هاى روشن (حكايات تاريخى) 5 . ارزنده ترين ميراث (وصيتنامه)

و كتاب هاى غيرچاپى اش نيز عبارت اند از:

6 . حسن الثواب فى تفسير فاتحة الكتاب 7 . هادى السفينة الى البحار (3 ج) (تطبيق سفينه بر بحار قديم و جديد)

8 . غوص البحار و لآليها (منتخب بحارالانوار)

9 . تجريد البحار عن سوى الاحاديث و الاخبار 10 . مشايخ الاجازات 11 . اساس كاميابى (نامه سرگشاده امام صادق عليه السلام به جماعت شيعه)

12 . عوامل صلاح و فساد 13 .مكتب درختان 14 . تازه خرماى طبق (ديوان شعر فارسى و تركى) 15 . زنده هاى خاموش و روان هاى بيدار 16 . وقايع الايام 17 . شرح حال حكيم هيدجى 18 . انتقادات اخلاقى 19 . عهد پارسى (شرح وصيتنامه امام على عليه السلام به فرزندش، نامه 31 نهج البلاغه)

20 . حل المسائل فى تركيب العوامل 21 . چهل حديث مسند در اخبار آخرالزمان 22 . چهل حديث مرسل در اخبار ملاحم آن دانشمند عالى مقام، در شامگاه عيد غدير 1421 ق (24 اسفند 1379 ش) در 75 سالگى زندگى را بدرود گفت و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه حاج سيدصادق روحانى بر پيكرش، در قبرستان ابوحسين به خاك سپرده شد.

محمودى 1341 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ محمّدباقر محمودى يكى از بزرگان و نام آوران عرصه تاريخ و حديث و سيره اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام بود .

فقيد سعيد ، در ذى القعده 1341 ق / خرداد 1302 ش ، در علامرودشت - از توابع لامرد شيراز - زاده

ص: 532

شد . پس از دوران كودكى ، جامع المقدمات را در زادگاهش آموخت و بر اثر شوق فطرى كتابهاى فارسى علامه مجلسى و دوره ناسخ التواريخ را مطالعه نمود . سپس در 1364 ق رهسپار نجف اشرف شد و ادبيات و سطوح را نزد اساتيدى چون آيات : مدرس افغانى ، شهيد مدنى ، شيخ مجتبى لنكرانى ، شيخ محمّد فاضل قائينى ، شيخ احمد اهرى ، سيدمحمّدباقر محلاتى و سيدعلى علامه فانى فراگرفت و پس از آن در درسهاى فقه و اصول آيات عظام : حكيم ، شاهرودى ، ميرزا باقر زنجانى ، شيخ حسين حلّى ، سيدحسين حمامى ، ميرزا حسن يزدى و سيدعبدالهادى شيرازى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . در سال 1371 ق به كربلا مهاجرت كرد و به تحقيق و تأليف و پژوهش و تحصيل و تدريس روى آورد و به درس آيات عظام : شيخ يوسف خراسانى صاحب « مدارك العروه » و ميرزا مهدى شيرازى هم حاضر شد و بهره هاى فراوان برد . او در اين زمان از تمام وقتش استفاده مى كرد و به درس گروهى بسيار حاضر شد و از خرمن فيض آنان ، كامياب شد . در كربلا به نگارش نهج السعادة - مستدرك نهج البلاغه - ، روى آورد و از اين رهگذر مكرر به كتابخانه هاى نجف سر مى زد و با علماى بزرگ نجف به ويژه شيخ آقا بزرگ تهرانى ، و علامه امينى ارتباط مستحكمى يافت و از تجربيات آنان فراوان استفاده برد . زهد و اخلاص ، تحمل شدائد و پايمردى در راه هدف ، صله رحم و عزت نفس ، بهره ورى از

ص: 533

اوقات و حرص بر احيا و نشر آثار و مناقب اهلبيت به ويژه اميرالمومنين على عليه السلام از زندگى اش نمايان بود . براى چاپ آثار خويش در بيروت « مؤسسة المحمودى للمطبوعات » را تأسيس كرد و آثار فراوانى را در كمال نفاست و زيبايى عرضه كرد . و در قم « مجمع احياى فرهنگ اسلامى » بنياد نهاد و گروهى از محققان را پرورش داد و بسيارى از كتب پيشينيان توسط وى و شاگردانش تحقيق و به چاپ رسيد . در اسفند 1384 ش ، همايش نكوداشت او در حوزه علميه قم برگزار شد و كتاب خواندنىِ « عشق و ايثار » در تجليل از خدمات وى به چاپ رسيد . او تمام توانائيش را در راه گردآورى سخنان اميرمؤمنان و احياى فضائل آن حضرت در كتب پيشينيان به كار برد و در اين راه ، آثار فراوان - در زمينه تأليف و تحقيق - از خود به يادگار نهاد .

تأليفات او عبارتند از :

1 . نهج السّعادة فى مستدرك نهج البلاغه (14 ج) - كتاب برگزيده سال (1377 ش) -

2 . عبرات المصطفين فى مقتل الحسين ( 2 ج ) 3 . زفرات الثقلين فى ماتم الحسين ( 2 ج ) 4 . اشعة السهيل فى شرح وصية اميرالمؤمنين الى كميل 5 . كشف الرمس عن حديث ردّ الشمس 6 . منية الطالب فى مستدرك ديوان سيدالاباطح ابى طالب 7 . سير إلى اللَّه ( زندگينامه خود نوشت )

8 . الفيض الربانى فى تهذيب الطبرانى 9 . مناهج المعصومين فى ارشاد العالمين 10 . الآداب المنثوره والحكم المنظومة 11 . احسن السلوك

ص: 534

فى تهذيب تاريخ الامم والملوك 12 . انباء الاسلاف فى ترتيب وتهذيب انسا الاشراف .

و تحقيقات معظم له نيز عبارتند از :

1 . المناقب فى تهذيب اسنى المطالب ( ابن جزرى شافعى )

2 . انساب الاشراف - ترجمه اميرالمؤمنين ( بلاذرى )

3 . انساب الاشراف - ترجمة الحسن والحسين عليهما السلام

4 . بحارالانوار - تاريخ اميرالمؤمنين ( ج 32 و 33 و 34 )

5 . تاريخ مدينة دمشق - ترجمه اميرالمؤمنين ( 3 ج ) ، ترجمة الامام الحسن ، ترجمة الامام الحسين

6 . ترجمة الامام زين العابدين والامام الباقر من تاريخ إبن عساكر

7 . تفسير آية المودة ، احمد بن محمّد خفاجى

8 . جواهر المطالب فى مناقب الامام على بن ابى طالب ، محمّد بن احمد الباعونى ( 2 ج )

9 . خصائص اميرالمؤمنين على بن أبى طالب ، عبدالرحمن نسائى

10 . خصائص الوحى المبين ، ابن بطريق حلّى

11 . ديوان شيخ الاباطح ، ابوهفان مهزمى

12 . الردّ على المتعصب العنيد ، ابن جوزى

13 . الرياض النضرة ، مناقب اميرالمؤمنين ، محب الدين طبرى

14 . الروض النضيه ، احاديث ابوطالب ، ابن طولون دمشقى

15 . زين الفتى فى شرح سورة هل اتى ، احمد بن محمّد عاصمى

16 . شواهد التنزيل ، آيات نازله درباره اهل بيت ، حاكم حسكانى ( 3 ج )

17 . فرائد السمطين فى فضائل المرتضى والبتول والسبطين ، ابوالمؤيد حموئى خراسانى ( 2 ج )

18 . فضائل شهر رجب ، حاكم حسكانى

19 . كتاب الاربعين عن الاربعين فى فضائل اميرالمؤمنين ، عبدالرحمن خزاعى

ص: 535

،

20 . محاسن الازهار فى مناقب امام الابرار ، احمد بن محلّى

21 . المعيار والموازنة فى مناقب اميرالمؤمنين ، ابوجعفر اسكافى

22 . مقتل الامام اميرالمؤمنين ، ابن ابى الدنيا

23 . مناقب الامام على بن ابى طالب ، محمّد بن سليمان كوفى

24 . النور المشتعل فى مانزل من القرآن فى على عليه السلام ، ابونعيم اصفهانى

25 . نزهة الابصار ومحاسن الآثار ، مامطيرى طبرى

26 . البراهين فى مناقب اميرالمؤمنين ، ابوجعفر محمّد بن سليمان

27 . اشراقات اللاهوت فى شرح انوار الملكوت فى شرح ياقوت، سيد عميدالدين حلّى.

28 . السهم الثاقب فى ردّ مالفّقه الناصب ، سيدمحمّدباقر حجت طباطبايى

29 . معارج نهج البلاغه ، على بن زيد بيهقى

30 . جواهر العقدين ، على بن عبداللَّه سمهودى .

سرانجام آن عالم پرتلاش ، پس از عمرى كوشش در راه نشر مناقب و فضائل اميرالمومنين در 85 سالگى ، در روز يكشنبه 17 ربيع الاول 1427 ق ( 27 فروردين 1385 ش ) در وقت نماز ظهر بدرود حيات گفت و پيكر پاكش ، روز دوشنبه پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى بر آن ، در صحن حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

محمودى دشتى 1325 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ محمد محمودى دشتى يكى از علماى حوزه علميه قم بود كه در سال 1325 ق در روستان كردوان از توابع شهر خورموج در منطقه دشتى استان بوشهر در خانواده اى با سوابق علمى و دينى ريشه دار به دنيا آمد.

پدر ايشان ملا حسن دشتى واعظ و منبرى معروف آن منطقه بود . معظم له دروس مقدماتى حوزوى را در

ص: 536

محل خود در نزد شيخ محمد بحرينى گذراند و در سال 1358 ق به همراه برادر خود آيت اللَّه حاج شيخ عباس ممودى دشتى براى ادامه تحصيل راهى نجف اشرف گرديد و دروس سطح را نزد حضرات آيات: شيخ احمد اهرى و ميرزا باقر زنجانى فرا گرفت.

دروس خارج فقه و اصول را از استوانه هاى حوزه نجف آموخت . كه عبارت اند از حضرات آيات: شيخ محمد حسين اصفهانى، آقا ضياء عراقى، سيدجمال الدين گلپايگانى، سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ محمدعلى كاظمينى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمود شاهرودى كه در اين بين بيشترين تلمذ ايشان نزد آيت اللَّه سيدعبدالهادى شيرازى بوده است او از آيت اللَّه ميرزا ابراهيم اصطهباناتى داراى اجازه اجتهاد بود، چنان كه داراى اجازه روايى از اساتيد خود و از آيت اللَّه شيخ آقا بزرگ تهرانى نيز بود.

از ايشان آثارى به جا مانده است كه عبارت اند از:

1 . رسالة فى الاحرام 2 . تعليقات على العروة الوثقى 3 . حاشية المكاسب 4 . حاشية الكفاية 5 . كشكول 6 . تعليقه هاى پراكنده بر كتب مختلف ، حضور مستمر ايشان در منطقه دشتى و تنگستان ساحلى و رتق و فتق امور شرعى مردم آن سامان و اصلاح ذات البين و رفع اختلافات مردم از عمده ترين فعاليت هاى دينى تبليغى ايشان بوده است.

وى در سال 1351 ش به همراه ديگر ايرانيان مقيم عراق به وسيله رژيم صدام ازعراق اخراج شد و در شهر مقدس قم ساكن گرديد.

معظم له در روز چهارشنبه 7 آبان 1382 ش (3 رمضان 1424 ق) در 97 سالگى درگذشت و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى، در قبرستان شيخان به خاك سپرده

ص: 537

شد .

( برگرفته از مقاله آقاى امراللَّه شجاعى )

محمودى گلپايگانى 1345 - 1414 ق

آقاى حاج سيدابوطالب محمودى گلپايگانى - نماينده ولى فقيه در استان مركزى و امام جمعه اراك - در سال 1304 ش (حدود 1345 ق) در «گوگَد» گلپايگان، در خانواده اى با تقوا و دانش دوست ديده به جهان گشود. فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن تحصيلات ابتدايى، نزد حجةالاسلام آقا شيخ محمد هادى شريعت زاده مقدمات و سطوح را بياموخت.

پس از آن به حوزه علميه قم آمد و نزد امام خمينى رسائل و مكاسب و نزد آيت اللَّه شيخ عبدالحسين فقيهى گيلانى كفايه را فراگرفت، سپس به درس خارج آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه العظمى گلپايگانى حاضر شد و مبانى فقه و اصول خويش را استوار ساخت.

پس از پايان تحصيلات، براى ترويج مكتب اهل بيت عليهم السلام، از سوى آيت اللَّه گلپايگانى به آباده سفر كرد و در آن خطّه، علاوه بر بناى چندين مسجد و رهبرى فكرى مردم، به مبارزه با رژيم ستمشاهى و فرقه ضالّه بهائيت پرداخت و ترفندهاى شوم آنان را نقش بر آب ساخت. اين ها باعث شد تا ساواك بارها او را به شيراز خواست و تحت بازجويى و سخت گيرى قرار داد، تا سرانجام بهاييان با يارى مقامات بهايى دربار و ساواك، او را از آباده اخراج نمودند و به تهران آمد و امامت جماعت مسجد زعيم را برعهده گرفت و به وعظ و ارشاد مردمان متدين پرداخت.

با پيروزى انقلاب اسلامى، طى سه دوره انتخابات مجلس شوراى اسلامى (از سال 1358 تا 1370) به نمايندگى مردم گلپايگان و خوانسار برگزيده شد و به خوبى از عهده برآمد و در خلال آن

ص: 538

به طور موقت و دائم امامت جمعه گلپايگان را نيز بر عهده داشت. اوايل سال 1371 بود كه از سوى رهبر انقلاب اسلامى به سمت امامت جمعه اراك منصوب گرديد و به هدايت دينى و انقلابى مردم آن ديار پرداخت و بر اين سمت تا پايان زندگانى بود.

او داراى زبانى گويا و بيانى شيوا بود و منابرش آگاهى بخش و سرشار از نكته هاى بديع تاريخى، تفسيرى و روايى، هماره در راه اعلاى كلمه حق و ترويج دين آسايش نداشت و با لياقت و صلاحيت خويش، در پى تبليغ مبانى مذهب بود.

از ويژگى هاى وى ادب، تواضع، حسن خلق و زيبايى سخن ، خلوص، صفا و صميميت بود. وى در صبح فرخنده روز هفدهم ربيع الاول 1414 ق (15 شهريور 1372) به سنّ 68 سالگى در اثر سانحه تصادف اتومبيل جان به جان آفرين تسليم نمود. پيكر پاكش پس از تشييع در اراك و قم، در مسجد بالاسر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

مدرّس گيلانى 1335 - 1420 ق

آقاى شيخ مرتضى مدرّس گيلانى، از نويسندگان و پژوهشگران نامى و پُركار، بود.

وى در عصر روز سه شنبه 7 ربيع الاول 1335 ق در نجف اشرف ديده به جهان گشود . پدرش آيت اللَّه شيخ شعبان ديوشلى گيلانى (1275 -1348 ق) از فقها و مراجع مشهور نجف اشرف بود. كه علوم اسلامى را از محضر آيات عظام : ميرزا حبيب اللَّه رشتى، فاضل ايروانى و شيخ عبداللَّه مازندرانى استفاده نمود .

آن مرحوم معالم و شرح لمعه را نزد شيخ محمدفاضل قايينى، كفايةالاصول را نزد شيخ صدرا بادكوبه اى تلمذ كرد و دروس خارج را از محضر حضرات آيات: شيخ محمد حسين كاشف

ص: 539

الغطاء (فقه)، شيخ موسى دعيبل (فقه)، سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ محمد كاظم شيرازى، شيخ على مرندى، ميرزاحسن بجنوردى و سيداحمد مستنبط تبريزى (فقه و اصول به مدت 12 سال) استفاده نمود.

استاد مدرّس در سال 1365 ق به ايران سفر كرد و مدتى چند در تهران و قم توقف داشت و از محضر اساتيدى چون: شيخ محمّدعلى شاه آبادى (بخشى از اسفار) و شيخ حبيب اللَّه ذوالفنون عراقى (در هيأت و نجوم) و در قم از محضر ميرزا على ناسوتى يزدى (كتاب الهداية الاثيرية) بهره بُرد.

نامبرده از اساتيد بنام حوزه علميه نجف اشرف بود كه علاوه بر تدريس متون كتب درسى، در تدريس علوم ادبى و عروض و قافيه و هيأت و نجوم و حكمت نظرى مهارت كامل داشت و گروه زيادى از اساتيد و فضلاى معاصر محضرش را در آن ديار درك كرده و به كسب دانش پرداختند.

وى در سال 1375 ق نجف را ترك گفت در تهران سكونت اختيار نمود، و به تأليف و پژوهش و نشر آثار قلمى خود و نيز تدريس در مدرسه مروى پرداخت.

از كارهاى برجسته ايشان استخراج و نشر تقويم نجومى بود كه سال ها تقويم ايشان در شهرهاى ايران پخش مى شد.

آثار قلمى:

1 . دلائل الأحكام فى الفقه الجعفرى 2 .تحرير الرسائل 3 . تحرير المكاسب 4 . شرح المدخل فى النجوم 5 . الاسطرلاب عند الشرقيين 6 . قبلة الآفاق فى الهيئة 7 . الحواشى على مصادرات اقليدس (فى الهندسة) 8 . اصول الهيئة 9 . ترجمه كتاب الجبر، اثر خوارزمى 10 . شرح جبر الخلاصة 11 . ترجمه اللمعة 12 .مفهوم المشتق 13 . رسالة فى

ص: 540

عدم مسؤولية الصغير 14 . أجوبة المنشود فى الفقه 15 . رسالة فى اثبات وجوب المقدمة 16 . قاعدة لاضرر و لاضرار (ترجمه) 17 . أجوبة الطباطبائى (ترجمه) 18 . منطق و فلسفه 19 . مدخل الزيج فى الهيئة 20 . تاريخ نجف اشرف (2 ج) 21 . وقايع و مقالات، فارسى 22 . فلسفة الملاصدرا الشيرازى 23 . دستور زبان فارسى، چاپ شده 24 . لغات كليله و گلستان 25 . لغات متشابه و مشتقه 26 . النحو و الصرف 27 . شرح لاميةالعجم بانام (السيل المفصم) 28 . شرح عينية ابن سينا 29 . شرح لامية العرب 30 . فلسفه قديم، ترجمه هداية الحكمة 31 . شرح ميمية الفرزدق 32 . شرح رباعى افضل الدين كاشانى. 33 . الشرعيات 34 . اخلاق الگيلانى 35 . معجم الحكماء (فى تراجم الحكماء و الفلاسفة) 36 . حكمة الأسرار (منظومه اى است در اخلاق و عرفان) 37 . ترجمه الفهرست، اثر ابن النديم، ناقص است 38 . عروض و قافيه و بديع 39 . حواشى مختصرة على كتاب الأسفار 40 . خودآموز فارسى 41 . مبادئ الهندسة 42 . فرهنگ گيلانى 43 . منهج البلاغة فى المعانى والبيان و البديع 44 . ترجمه الفقه الأكبر، اثر ابوحنيفه شافعى 45 .لغتنامه هفت اورنگ

46 . أنباء البلاد (أو الرحلة الايرانية)، سفرنامه اش در سال 1365 ق به ايران 47 . تعليمات مدنى 48 . تقويم خمسين عاماً 49 . ديوان الگيلانى ( اشعار عربى ) 50 . كليد قرآن 60 . لغات دبستان 61 . ترجمه مبادئ الفلسفة 62 . مختصرى در علم قافيه 63 . ديوان گيلانى (اشعار فارسى)

ص: 541

64 . لغات القرآن 65 . المختصر فى الفقه الشافعى 66 . شرح كتاب الجبر، خواجه نصير طوسى 67 . شرح كتاب الهندسة، خواجه نصير طوسى 68 . معجم الشعرا (2 ج) 69 . معجم شعرا، به فارسى 70 . حدّ الغرب على المذهب الجعفرى 71 . الحكومة و الورود فى اصول الفقه 72 . القضاء و القدر (فى كلام) 73 . صرف آسان 74 .الأشاعرة والمعتزلة فى الاسلام 75 . پاسخ هاى مدرس گيلانى 76 . شعرشناسى 77 . خودآموز صرف 78 . تجويد القرآن 79 . شأن نزول القرآن 80 . معارف القرآن 81 .الحساب و الهندسة 82 . ده مقاله در طب يونانى 83 . رسالة فى الحق و الملك 84 . ترجمه قرآن كريم، به زبان فارسى 85 . شرح واجب الاعتقاد (در كلام) 86 . ترجمه شرح باب حادى عشر، اثر علامه حلى 87 . اصول فقه 88 . معانى و بيان 89 . شرح أبيات الهادى 90 . منطق و ارسطو 91 . فلسفه مابعدالطبيعه يا فلسفه قديم، ترجمه هدايةالحكمه 92 . تاريخ محكومان زمان مشروطيت 93 . توضيح المسائل فى شرح بعض المسائل من قواعد الأحكام 94 . غزالى با شما سخن مى گويد (منتخب كيمياى سعادت) 95 . تاريخ نگارستان، اثر احمدغفارى كاشانى (قرن 10)، تصحيح و پاورقى 96 . ترجمه الخصال، شيخ صدوق (2 ج) 97 . اختلاف المذاهب فى الفقه (در فه مذاهب پنجگانه) 98 . التلخيص فى الفقه 99 . ثلاث مقالات فى الهندسة 100 . مطالع الأنوار فى المنطق، اثر قاضى محمود ارموى، تصحيح 101 . هداية الحكمة، اثر ابهرى، تصحيح 102 . الاشارات، اثر ابن

ص: 542

سينا، تصحيح 103 . آلات المرصد، اثر دمشقى، تصحيح 104 . اللمعةالدمشقية، اثر شهيد اول، تصحيح 105 . الشمسية فى المنطق، اثر كاتبى قزوينى، تصحيح 106 . مثنوى هفت اورنگ، جامى 107 . ديوان ناصر صفا كرمانى، تصحيح 108 . هزليات فوقى (فوق الدين محمد يزدى) 109 . پندنامه غزالى، تصحيح، چاپ شده 110 . تسلية الاخوان، اثر جوينى، تصحيح 111 . حجية القطع، اثر شيخ شعبان گيلانى، تصحيح 112 . كتاب القضاء، اثر شيخ شعبان گيلانى، تصحيح 113 . ديوان السعدى العربى، جمع و تصحيح 114 . كليات السعدى الشيرازى، تصحيح 115 . أحكام الخلل فى الصلاة، اثر شيخ شعبان گيلانى، تصحيح 116 . المقالات العلمية، اثر شيخ شعبان گيلانى، تصحيح 117 . اخلاق غزالى يا كليد معرفت 118 . پيش گويى و طالع گيرى 119 . سه مقاله در مساحت 120 . ضعفاى صحاح (در رجال) 121 . تقويم سيّارات (30 ج) 122 . دايرةالمعارف، (4 ج) 123 . سخنرانى هاى خلفا 124 . دلائل الفقه، فقه استدلالى 125 . شرح زبدة الاصول (اثر شيخ بهايى) 126 . دلائل الكلام (فى علم الكلام) 127 . دلائل الاعتقاد (فى العقائد) 128 . شرح الفية ابن مالك (فى النحو) 129 . شرح بداية النهاية فى الفقه 130 . تاريخ اخبارى و اصولى 131 . علوم يونان 132 . حكمة المشاء 133 . شرح تشريح الأفلاك 134 . جذر أعداد 135 . پنج مقاله در طب يونانى 136 . آهنگ مدرس (اشعار) 137 . خودآموز عربى 138 . فلسفه يونانى (7 ج) شامل: منطق، اخلاق، رياضى، طبيعى، معرفة النفس و فلسفه الهى

139 . سه مقاله در اسطرلاب 140 .

ص: 543

شرح فارسى منظومه سبزوارى 141 . القضاء و الشهادات (على المذهب الجعفرى و الشافعى)

142 . بزم عشّاق 143 . فقه جعفرى 144 . ترجمه مقامات حريرى 145 . زندگى نامه اثيرالدين ابهرى 146 . شرح و ترجمه خلاصة الحساب، اثر شيخ بهايى 147 . هفت مقاله يا زندگينامه همدانى 148 . خودآموز فارسى اصول 149 . ترجمه آلات مرصد، اثر دمشقى 150 . چهار مقاله در علوم دينى 151 . ده مقاله در دستور فارسى 152 .مسايل نجومى 153 . اصول عقايد اماميه 154 . هفتاد و پنج گفتار نجومى 155 . ترجمه 90 غزل از حافظ (به عربى) استاد مدرس گيلانى سال هاى آخر عمر خودرا در انزوا و عزلت گذرانيد و از بيمارى كليه و ضعف بينايى رنج مى برد با اين همه از تأليف و نگارش بازنماند و هرگز لذت مطالعه و پژوهش در او كاسته نشد.

مرگش در 85 سالگى روز يكشنبه 25 ربيع الثانى 1420 ق مطابق با 17 مرداد 1378 ش اتفاق افتاد .

( برگرفته از مقاله آقاى عبدالحسين جواهر كلام )

مدرّس هاشمى 1329 - 1419 ق

آقاى حاج سيدحسن مدرّس هاشمى از علماى محترم اصفهان به شمار مى رفت. وى در 25 رمضان المبارك سال 1329 ق (1290 ش) زاده شد. پدرش آيت اللَّه مير سيدمحمد مدرّس (از شاگردان آيات عظام: سيدمحمد باقر درچه اى، ميرزا محمد هاشم چهارسوقى، حاج ميرزا بديع درب امامى و ميرزا ابوالمعالى كلباسى) و نياى او آيت اللَّه مير سيد على (م 1319 ق) (از شاگردان شيخ انصارى) و جدّ اعلايش آيت اللَّه العظمى مير سيدحسن مدرّس كبير (1210 - 1273 ق) از شاگردان شريف العلماء مازندرانى، صاحب جواهر، شيخ محمد تقى صاحب

ص: 544

«هداية المسترشدين» و صاحب فصول - نويسنده «جوامع الاصول» و شرح مختصر النافع بوده است و نسبش با 34 واسطه به امام سجاد عليه السلام مى رسيد.

فقيد سعيد ادبيات را نزد آيت اللَّه آخوند زفره اى، و قوانين و اسفار را نزد آيت اللَّه شيخ محمود مفيد و شرح لمعه را در محضر آيت اللَّه ميرزا احمد اصفهانى و حاج شيخ على يزدى فراگرفت. رسائل و مكاسب و كفايه را نيز در خدمت آيت اللَّه حاج سيد مرتضى خراسانى و آيت اللَّه سيدمحمّد نجف آبادى، و خارج فقه و اصول را هم در مجلس درس آيات عظام: شيخ محمد رضا اصفهانى ، سيدمهدى دُرچه اى و سيدمحمد نجف آبادى فراگرفت و هم زمان با آن ها علوم معقول (شوارق، شرح منظومه، اسفار، شرح اشارات و الهيات شفا و هيأت و نجوم) را در درس هاى حضرات آيات: سيدعلى نجف آبادى، حكيم شيخ محمد خراسانى، حاج سيدمحمد باقر امامى و حاج آقا رحيم ارباب به خوبى آموخت و در فنّ معقول و منقول، گوى سبقت از همگنان ربود .

در سال 1353 ق هم به قم آمد و در درس آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آيت اللَّه حجت شركت نمود و مبانى علمى اش را استوار ساخت.

وى از همان اوان طلبگى به تدريس اهميت مى داد، هر درسى را كه مى خواند، كتاب پيشين آن را تدريس مى كرد و از اين رهگذر ساليان فراوان به تدريس رسائل، مكاسب، كفايه، اسفار، تفسير قرآن پرداخت و در منبرهاى بسيارش به اصول كافى (و شروح آن از ملا صدرا و علامه مجلسى) عنايت ويژه داشت، از اين روى بر فقه و اصول، تفسير و حديث، كلام و فلسفه، تاريخ و ادبيات تسلّط فراوان

ص: 545

داشت. او آن چنان گرم و صميمى بود كه گويى از ديرباز با مراجعين خود آشناست. اخلاقى خوش، و مجلسى جذّاب و صميمى داشت و هماره جويندگان دانش به محضرش مى شتافتند و از انبوه محفوظاتش بهره مى بردند، وى با تمام بيمارى كه ساليان فراوان - از اوان جوانى - گريبانش را گرفته بود، از كوشش بازنايستاد و تدريس كرد و شاگرد پرورش داد و بر عرشه منبر، مردمان را هدايت كرد. به هنگام گفتار، با فصاحت سخن مى گفت و آيات، روايات، اشعار الفيه، نصاب و منظومه و قواعد فقهى و اصولى را با زبردستى از حفظ داشت. او ژرف بين و نكته سنج و فروتن و برخوردار از اخلاص بود و نوشتارهايى در فقه و اصول و تفسير و فلسفه از خويش به يادگار نهاد. (همانند: حاشيه بر بخشى از :اسفار، اشارات، منظومه و شرح بخشى از: آيات الاحكام فاضل مقداد، مفاتيح الغيب ملاصدرا، شرح اسماء الحسنى سبزوارى، شرح منازل السائرين كاشانى و شرح رساله سير و سلوك بيدآبادى (چاپ شده). آن مرحوم در تاريخ هفتم تيرماه 1377 (سوّم ربيع الاول 1419 ق) در 88 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييعى باشكوه، در جوار مرقد علامه مجلسى - اعلى اللَّه مقامه - در مسجد جامع اصفهان سر به تيره تراب سپرد .

مدرس يزدى 1326 - 1413 ق

آقاى حاج شيخ مهدى مدرس يزدى در سال 1287 ش، در يزد در يك خانواده روحانى زاده شد. تحصيلات مقدماتى را در يزد سپرى كرد و در سيزده سالگى (1300 ش) وارد حوزه علميه قم شد. پس از تكميل تحصيلات حوزوى راهى نجف اشرف گرديد و چندين سال در عتبات عاليات به تعليم و تربيت پرداخت.

ص: 546

سپس مجدداً به قم مراجعت فرمود و در اين شهر به تدريس خارج فقه و اصول و اقامه نماز جماعت مشغول شد. پس از چند سالى بنا به اصرار جمعى از مؤمنين تهران به آن جا عزيمت كرد و در محله امامزاده يحيى رحل اقامت گزيد. اقامتشان در اين محله متجاوز از نيم قرن طول كشيد كه در اين مدمت علاوه بر اقامه جماعت در تعدادى از مساجد محل به تدريس خارج فقه و اصول در مدارس علميه : سپهسالار، (مروى قديم)، حاج ابوالحسن و ... پرداخت. آن مرحوم از مراجع عظام، مانند آقا سيدابوالحسن اصفهانى، آقا ضياءالدين عراقى، حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى، آقا حسين طباطبايى بروجردى، آقا سيدمحمد تقى خوانسارى گواهى اجتهاد و روايت و امور حسبيه داشت .

از ايشان رسائل و تقريرات زيادى به جاى مانده است، كه به استثناى ديوان شعر شامل مباحث ارزشمند علمى پيرامون فقه و اصول مى باشد. حواشى بر كتب شريف عروة الوثقى، رسائل و مكاسب نيز از دستاوردهاى زندگانى معظم له مى باشد.

وى پس از 83 سال زندگى، در 18 شهريور 1371 ش بدرود حيات گفت.

مدرسى يزدى 1358 - 1422 ق

آقاى حاج سيد محمدعلى مدرسى طباطبايى يزدى، يكى از علما و فقهاى حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در شب جمعه اول جمادى الاول 1358 ق (1318 ش) در نجف اشرف زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيديحيى يزدى (1322 - 1383 ق) از شاگردان آيات عظام: حائرى يزدى، ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى و سيدابوالحسن اصفهانى و نويسنده كتاب هايى هم چون: آيات الاحكام، قاعده لاضرر، منجزّات مريض و توضيح المسائل بود و از اساتيد معروف حوزه علميه نجف به شمار مى رفت.

ص: 547

ن مرحوم، در دامان پدر بزرگوارش باليد و پس از كودكى، به مكتبخانه رفت و در مدّت چهار سال قرآن و گلستان و نصاب و ديگر كتاب ها را فراگرفت.در يازده سالگى به تحصيل علوم دينى پرداخت و در خدمت والد معظّم خويش و دامادشان آقاى حاج سيدمحمدباقر مدرسى ادبيات را آموخت. سپس سطوح متوسط و عالى را در محضر حضرات آقايان: شيخ على اصغر اراكى، سيدمرتضى خلخالى، شيخ غلامرضا باقرى نجف آبادى (خيارات مكاسب) و پدر عالى قدرش (كفاية الاصول) فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام: سيدمحمود شاهرودى (اصول) و سيديحيى مدرسى يزدى (فقه و اصول) و پس از درگذشت پدرش در 16 صفر 1383 ق، به درس حضرات آيات: ميرزا حسن بجنوردى (اصول)، ميرزا باقر زنجانى و سيدمحسن حكيم (فقه) حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان به تدريس سطوح عاليه و خارج فقه پرداخت. در سال 1401 ق (1361 ش) از نجف اشرف، به حوزه علميه قم آمد و به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت. فقيد سعيد، خلقى خوش و دستى گشاده داشت و تواضع و فروتنى در رفتارش نمايان بود. وى در دوران جنگ تحميلى، بارها به جبهه هاى حق و يارى رزمندگان اسلام شتافت.

آثار چاپ شده معظم له عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج (مفصّل و مختصر) 3 . حاشيه بر عروة الوثقى 4 . المضاربة فى الاسلام 5 . الشركة فى الاسلام

و آثار مخطوط او هم عبارت است از:

6 . الزكاة فى الاسلام 7 . المساقات فى الاسلام 8 . المزارعة فى الاسلام

ص: 548

9 .الضمان فى الاسلام 10 . الاجارة فى الاسلام آن عالم بزرگوار در اثر سكته مغزى، در 62 سالگى، در روز سه شنبه 20 شعبان المعظم 1422 ق (15 آبان 1380 ش) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش روز پنجشنبه پس از تشييع و نماز برادرش آيت اللَّه سيدعباس مدرسى بر آن، در مسجد طباطبايى حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

مدرسى يزدى 1350 - 1425 ق

آقاى سيد على مدرسى از علماى بزرگ شهرستان كرج به شمار مى رفت . فقيد سعيد در آبان 1310 ش ( 1350 ق ) در روستاى سريزد از توابع مهريز زاده شد . پس از تحصيلات ابتدايى ، علوم ادبى را نزد پدرش - حاج ميرزا محسن ميرزايى - و دايى اش شيخ عبدالحسين محمّد طاهرى فراگرفت و در 1328 ش به يزد آمد و در مدرسه مصلّى به تحصيل سطوح عاليه نزد حضرات آيات : صدوقى ، سيدمحمّد مدرسى و سيدعليرضا مدرسى پرداخت . در سال 1336 ش به قم آمد و از محضر آيات عظام : بروجردى ، امام خمينى ، گلپايگانى ، محقق داماد و شيخ مرتضى حائرى فراوان بهره برد و تقريرات درس آنان را به خوبى نگاشت :

سپس در سال 1360 ش به دنبال درگذشت پدر همسرش - مرحوم حاج سيدحسن مدرسى - به كرج مهاجرت كرد و مناصب او را - امامت جماعت و سرپرستى حوزه علميه كرج - به خوبى سرپرستى نمود .

او در اين مدت به اقامه جماعت در مسجد جامع كرج ، تأسيس صندوق قرض الحسنه الغدير ، مؤسسه ايتام و امور خيريه ، حوزه علميه امام صادق عليه السلام ، تدريس علوم

ص: 549

دينى و ارشاد و تبليغ دين پرداخت و مردانى صالح و متدين را تربيت نمود .

از آثار اوست :

1 . كتاب الصلاة 2 . كتاب الصوم 3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه گلپايگانى 4 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه داماد . او در شب نيمه ماه رجب 1425 ق ( 10 شهريور 1383 ش ) در 73 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در كرج و تشييع مجدد در قم و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن در قبرستان شيخان به خاك آرميد .

مدنى كاشانى 1321 - 1412 ق

آقاى حاج رضا مدنى كاشانى يكى از بزرگان علماى كاشان و از مراجع تقليد آن سامان به شمار مى رفت.

فقيه فقيد، در شب چهارشنبه 23 محرم الحرام 1321 ق ، در كاشان ديده به جهان گشود. پدرش، آيت اللَّه ملا عبدالرسول مدنى (م 8 صفر 1366 ق) داماد و برترين شاگرد آيت اللَّه ملا حبيب اللَّه شريف كاشانى (1262 - 1340 ق) - صاحب «منتقد المنافع فى شرح المختصر النافع» - و آيت اللَّه سيدمحمد كاظم يزدى و ميرزا فخرالدين نراقى و صاحب كتاب هاى: فوائد المتكلمين (5 ج)، مجمع النصايح، آب حيات در شرح دعاى سمات، شرح دعاى صباح، شرح صحيفه سجاديه (5 ج)، رساله انصافيه در مشروطيت، اخلاق مدنى و كتاب هاى ديگر بوده است و اغلب محاكمات و فصل خصومات و رفع دعاوى در محضر وى پايان مى پذيرفت و غالب اوقاتش به اقامه جماعت، تدريس و تأليف، وعظ و ارشاد و فصل دعاوى مصروف مى شد.

معظم له، پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و در محضر پدرش و حضرات

ص: 550

آيات: سيدمحمد علوى كاشانى، ملا حبيب اللَّه شريف، حاج شيخ محمود نجفى، ادبيات و سطوح را فراگرفت و با تأسيس حوزه عمليه قم، در سال 1340 ق ، به قم مهاجرت كرد و با جدّيت بسيار به درس هاى فقه و اصول آيات عظام: حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى و شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد و پس از اخذ اجازه اجتهاد از اساتيدش و تصديق علماى نجف مانند آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و آقا ضياء عراقى، به زادگاهش بازگشت و به تدريس و تأليف و تربيت شاگردان و هدايت مردم همّت گماشت. پس از وفات آيت اللَّه بروجردى بود كه رساله عمليه معظم له به چاپ رسيدو مردم كاشان، به تقليد از ايشان روى آوردند واو توفيق يافت كه بناهاى خيريه و عام المنفعة مانند: چند مسجد، مدرسه علميه، كتابخانه و در روستاهاى اطراف علاوه بر مساجد و حسينيه ها، چند حمّام و غسالخانه بنياد گذارد و ساليان دراز در مسجد و مدرسه آقا بزرگ، به اقامه جماعت و تدريس خارج فقه و تربيت دانشوران پرداخت.

ايشان از آغاز انقلاب اسلامى ايران، با همدلى و همراهى با مراجع عظام تقليد به مقابله با دسيسه هاى ضدّ اسلامى رژيم شاه پرداخت و از سوى ديگر به اشاعه فرهنگ اسلامى در ميان جوانان و مردم همت گمارد (كه برنامه هاى غير درسى مدرسه علميه و كتابخانه معظم له - مانند: اجراى سرودها و نمايشنامه ها، برپايى مجالس سرور و ماتم در مناسبت هاى مختلف مذهبى، تشكيل كلاس هاى عقيدتى و هنرى براى جوانان و بانوان و جلسات هفتگى قرآنى و مسابقات مختلف - در همين راستا بود).

زهد و ساده

ص: 551

زيستى از زندگى اش و اخلاق خوش و فروتنى از رفتارش نمايان بود. تمام وقت خويش را به مطالعه و تأليف و تدريس و پاسخ به مراجعات مردمى و دستگيرى از مستمندان و اقامه جماعت و احياى امر اهل بيت عليهم السلام مصرف مى داشت و لذا موفق شد كتاب هاى بسيار به رشته تحرير در آورد.

آن ها عبارت اند از:

1 . فرائض المقلّدين - رساله عمليه ايشان -

2 . مناسك حج 3 . حاشيه بر عروة الوثقى 4 . حاشيه بر غاية القصوى (ترجمه عروه)

5 . حاشيه بر مكاسب - خيارات، اين نخستين تأليف وى در سال 1346 ق است

6 . براهين الحج للفقهاء و الحجج (4 ج) - معظم له قائل به عدم وجوب فورى حج 70در سال استطاعت است -

7 . كتاب القصاص للفقهاء و الخواص - ايشان قائل به وجوب جهاد ابتدايى در عصر غيبت با وجود شرايط است

8 . كتاب الديات - آخرين تأليف معظم له

9 . كتاب الحدود 10 . كفاية رؤية الهلال فى البلاد البعيدة 11 . كشف الاستار عن حكم المغرب و الاستتار - كه وقت نماز مغرب، همان غروب آفتاب و استتار شمس است -

12 . رسالة فى حكم التيمم لضيق الوقت (و اين كه با وجود آب، تيمم مكفى نيست)

13 . رسالة فى آنية الذهب و الفضة 14 . رسالة فى الربا 15 . من ولىّ السفهاء؟ 16 . رساله در ولايت فقيه 17 . رساله حجابيه 18 . آل محمد صلى الله عليه وآله وسلم كيست؟ 19 . اصول مذهب تشيع 20 . كشف الحقائق فى الردّ على الزنديق والمنافق (فارسى،

ص: 552

در پاسخ به شبهات كسروى)

21 . كتاب الخلاقة 22 . اشعار متعدّد فارسى و عربى. معظم له، در روز جمعه 24 ذى حجة الحرام 1412 ق (5 تيرماه 1371 ش) به هنگام ظهر در 92 سالگى بدرود حيات گفت. با اعلام خبر وفاتش در كاشان، سه روز عزاى عمومى اعلام و تمام كوچه ها و خيابان ها سياهپوش گرديد و اعلاميه ها و بيانيه هاى تسليت از سوى مقام معظم رهبرى، مراجع عظام تقليد، علماى بلاد و سازمان ها و نهادها به بيت شريفش ارسال شد. پيكر پاكش روز يكشنبه با حضور انبوه مردم كاشان و شهرهاى اطراف تشييع و پس از نماز فرزندش حجةالاسلام حاج شيخ محمد تقى مدنى بر آن، در كنار والدش در بقعه پنجه شاه مدفون شد و عالَمى از علم و فضيلت به خاك رفت. درباره معظم له ، كتاب « فروغ فقاهت » منتشر شده است .

مدير شانه چى 1346 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ كاظم مدير شانه چى، يكى از عالمان بنام عرصه حديث و روايت به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در حدود سال 1306 ش (1346 ق) در مشهد مقدس زاده شد و پس از فراگيرى دوره دبستان و دبيرستان، به تحصيل علوم دينى روى آورد. نخست در محضر اديب نيشابورى و حاج ميرزا احمد مدرس يزدى (ابوالزوجه محترمشان)، شرح لمعه و قوانين الاصول را فراگرفت. سپس باتقاضا از آيت اللَّه شيخ هاشم قزوينى، ايشان در مشهد ماندگار شد و براى نخستين بار تدريس رسائل و مكاسب و كفايه را در حوزه مشهد آغاز كرد كه استاد به هر سه درس معظم له حاضر شد و سطوح عاليه را تكميل نمود. آن گاه ساليان فراوان، در درس خارج فقه و اصول

ص: 553

حضرات آيات: شيخ هاشم قزوينى، شيخ مجتبى قزوينى، حاج سيديونس اردبيلى، حاج ميرزا احمد كفايى خراسانى و آيت اللَّه ميلانى شركت جست و مبانى علمى اش را استوار ساخت. هم چنين علوم معقول را نزد حضرات آيات: حاج شيخ مجتبى قزوينى (شرح اشارات خواجه، شرح هدايه و اسفار) شيخ سيف اللَّه ايسى و الهى قمشه اى - كه تابستان ها به مشهد مى آمد - فراگرفت و از تحصيل فراغت جست.

او هم زمان با تحصيل به تدريس سطوح به ويژه شرح لمعه و مكاسب، و تقرير درس آيت اللَّه ميلانى براى ديگران، و شركت در جلسات استفتاى آيت اللَّه ميلانى - در شب هاى ماه رمضان پرداخت و جزو فضلاى معروف و شناخته شده حوزه به شمار آمد. در سال 1337 ش - كه دانشكده الهيات مشهد افتتاح شد - معظم له به امر و فتواى صريح استادش حاج شيخ هاشم قزوينى عهده دار تدريس در دانشكده گرديد و اين تا واپسين سال هاى عمرش ادامه داشت. ايشان، دروس علم حديث، تاريخ اسلام، تاريخ اديان، آيات الاحكام و ادوار فقه را تدريس نمود و مقالات فراوان در اين زمينه ها نگاشت. يكى ديگر از رشته هاى كارى معظم له، كتابشناسى، نسخه شناسى و نگارش فهرست مخطوطات كتابخانه هاى مشهد بود كه چند فهرست از او منتشر گرديد. بدون شك وى يكى از معدود عالمان و فرزانگانى بود كه علوم عقلى و نقلى را در وجود خويش گرد آورده بود و علاوه بر آن، به حُليه وقار و اخلاق خوش و تواضع، تقوا و سيماى صالحان آراسته بود و همين ها باعث گرديد تا در سال 1380به عنوان يكى از نام آوران عرصه علم و فرهنگ و يكى از «چهره هاى ماندگار» برگزيده

ص: 554

شود.

معظم له، به غير از تدريس در دانشكده الهيات، در دانشگاه علوم اسلامى رضوى و بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى، سمت تدريس و رياست گروه حديث را بر عهده داشت و در حوزه و دانشگاه هاى كشور از نامى عالى و مقامى والا برخوردار بود. وى در راستاى شناسايى كتب خطى و نسخه شناسى، سفرهاى متعدد به كشورهاى روسيه، آذربايجان، ازبكستان، تاجيكستان، مصر، تركيه، سوريه، اردن، حجاز، لبنان، مراكش، واتيكان، اسپانيا پاكستان نمود و از نسخه هاى نفسى عكسبردارى و فيش بردارى نمود و خود نيز كتابخانه اى نفيس با حدود 700 جلد كتاب خطى ارزشمند و گرانسنگ تهيه نمود كه سرانجام آن ها را به كتابخانه دانشگاه مشهد اهدا كرد. وى از حضرات آيات: شيخ آقابزرگ تهرانى، شيخ هاشم قزوينى، شيخ مهدى الهى قمشه اى و ابوالعباس عمرانى - استاد دارالحديث حسنى رباط مغرب - اجازه روايت حديث و از آيت اللَّه حاج ميرزا حسين فقيه سبزوارى هم اجازه اجتهاد داشت.

برخى از آثار وى عبارت اند از:

الف) چاپ شده ها :

1 . تاريخ حديث 2 . دراية الحديث 3 . علم الحديث 4 . ترجمه و شرح تبصرة المتعلمين 5 . روش استنباط 6 . كتب قديمى چاپى 7 . آيات الاحكام (2 ج) 8 . تاريخ فقه مذاهب اسلامى 9 . مزارات خراسان 10 . تاريخچه ادوار منطق 11 . پژوهشى در فقه و حديث (مجموعه مقالات و مصاحبه ها) 12 . فهرست كتاب هاى خطى مدرسه نواب 13 . فهرست كتاب هاى خطى چهار كتابخانه مشهد (با همكارى استاد عبداللَّه نورانى)

14 . فهرست كتاب هاى خطى كتابخانه مسجد گوهرشاد (با همكارى استاد نورانى)

ب) چاپ نشده ها :

15 . مختصر

ص: 555

وفيات الاعيان ابن خلكان 16 . رساله در استصحاب 17 . رساله در مبانى فقه 18 . حاشيه بر كفايه 19 .حاشيه بر مكاسب 20 . تاريخ اسلام 21 . تاريخ اديان 22 . كتب اربعه شيعه نيز كتاب هاى بسيارى را با مقدمه، تحقيق و اشراف خويش به چاپ رسانيد كه برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . چهل حديث نبوى - جامى - با مقدمه اى در اربعين نويسى منثور و منظوم در اسلام

2 . چهل حديث اميرالمؤمنين، با مقدمه اى در تدوين و نظم احاديث على عليه السلام

3 . چهل حديث امام رضا عليه السلام، همراه با شرح حال و گزارش سياسى و فرهنگى دوران حضرت

4 . المجموع من حكم اميرالمؤمنين عليه السلام (2 ج) 5 . سنن النبى صلى الله عليه وآله وسلم - 9 ج - (احاديث مسند فقهى نبوى)

6 . صحيفه سجاديه 7 . هداية الامة - شيخ حرّ عاملى 8 . تاريخ فرق اسلامى دكتر مشكور 9 . الانوار البهية - محدث قمى 10 . المسائل الجارودية - شيخ مفيد 11 . المؤتلف من المختلف 12 . شرح جمل العلم و العمل - ابن برّاج طرابلسى آن عالم بزرگوار، در 75 سالگى، روز سه شنبه 24 اردبيهشت 1381 ش (اول ربيع الاول 1423 ق) بدرود حيات گفت و با تشييعى شايسته، در حرم مطهر حضرت امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد .

مرتضوى لنگرودى 1350 - 1426 ق

آقاى حاج سيدمحمّد حسن مرتضوى لنگرودى ، يكى از فقها و علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در 23 صفر 1350 ق ( 1310 ش ) ، در نجف

ص: 556

اشرف ، در بيت علم و فضيلت زاده شد و پدرش او را به « عبدالامير » ملقّب ساخت . پدرش مرحوم آيت اللَّه آقاى حاج سيدمرتضى حسينى لنگرودى ( 1306 - 1381 ق ) يكى از بزرگان حوزه نجف و از فقها و علماى مشهور حوزه علميه قم ، و از اكابر شاگردان آيات عظام : نائينى ، عراقى ، سيدابوالحسن اصفهانى و شيخ جواد بلاغى بوده است ( گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 248 - 250 ؛ آثار الحجة ، ج 2 ، ص 74 ) . معظم له ، در سال 1361 ق همراه با پدر بزرگوارش از نجف به تهران آمد و در مدرسه حاج ابوالفتح - كه به دست پدرش احياء و آباد شده بود - به فراگيرى ادبيات و سطوح پرداخت ، و سطوح عاليه را هم نزد پدرش و علماى تهران مانند حضرات آيات : سيدنورالدين شهرستانى و شيخ اسماعيل جاپلقى و شرح منظومه را از حكيم الهى قمشه اى و شرح اشارات و شرح چغمينى را هم از آيت اللَّه ميرزا ابوالحسن شعرانى فراگرفت ، سپس در 1373 ق همراه با پدر ، از تهران به قم عزيمت كرد و با جدّيت و تلاش فراوان به درسهاى فقه و اصول آيات عظام : آقاى بروجردى ، پدر بزرگوارش و امام خمينى ، و درس اسفار و تمهيد القواعد و شفا و تفسير علامه طباطبايى شركت جُست و بهره هاى فراوان برد و پس از وفات والد معظمش به درسهاى فقه و اصول آيات عظام : گلپايگانى ، محقق داماد ، ميرزا هاشم آملى و اراكى حاضر شد و مبانى علمى اش

ص: 557

را استوار ساخت . معظم له در كنار تحصيل ، به تأليف و تدريس و اقامه جماعت ( در مسجد سلماسى ، از سال 1389 ق ) پرداخت و آثارى همچون مدرسه علميه لنگرودى از خود به يادگار نهاد . آن عالم بزرگوار از علماى بسيار اجازه اجتهاد و روايت داشت و از سال 1395 ق به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردانى را پرورش داد .

آثار چاپى اش عبارتند از :

1 . جواهر الاصول ( 4 ج تاكنون ، تقريرات درس اصول ( مباحث الفاظ ) امام خمينى )

2 . الدرّ النضيد فى شرح الاجتهاد و التقليد ( 2 ج ) 3 . لبّ اللباب فى طهارة اهل الكتاب 4 . طلوع الفجر فى الليالى المقمرة 5 . توضيح المسائل ( 2 ج )

و كتابهاى غيرچاپى اش هم عبارتند از :

6 . مناسك حج 7 . كتاب الطهارة 8 . كتاب الصلاة 9 . حاشيه بر رسائل و مكاسب و كفايه 10 . تقريرات درس آيت اللَّه بروجردى ( بحثهاى ، صلاة ، طهارت ، خمس و قضا )

11 . كتاب الاستصحاب 12 . تقريرات درس اصول امام خمينى ( تعادل و تراجيح ، اجتهاد و تقليد ، قواعد فقهيه ( لاضرر ، قرعه ، يد ، اصالة الصحة ، فراغ و تجاوز ، لاتعاد و قاعده احراز )

13 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه داماد ( صلاة ) 14 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه گلپايگانى ( طهارت ) 15 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه آملى ( معاملات ) 16 . تعليقه بر عروة الوثقى 17 . الفوائد الرجالية

ص: 558

18. مصباح الناسكين ( در ادعيه و اعمال سال ) 19 . نوادر الاثر فى ما يتعلق بالامام الثانى عشر 20 . علائم البلوغ 21 . الحجة العليا فى ولاية الفقها 22 . وفيات الاعلام 23 . اللئالى المنثورة ( كشكول عربى ) 24 . اوراق يونان 25 . گيلان و دانش 26 . الاربعينات 27 . نوادر انباء الاعلام . سرانجام آن فقيه بزرگوار پس از 75 سال زندگى ، در تاريخ جمعه 5 ذى حجةالحرام 1426 ق ( دى 1384 ق ) بر اثر سكته درگذشت و پيكر پاكش در روز يكشنبه 7 ذى حجه - سالروز شهادت امام باقر عليه السلام - با تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه بهجت ، در حرم مطهر حضرت معصومه به خاك سپرده شد .

مرتضوى لنگرودى 1352 - 1426 ق

آقاى حاج سيد محمّدمهدى مرتضوى لنگرودى ، يكى از مؤلفين و علماى حوزه علميه قم به شمار بود .

فقيد سعيد در دهم ذى الحجه 1352 ق ، در نجف اشرف ، در بيت علم و تقوا به دنيا آمد . و ملقب به « عبدالصاحب » شد . پدر بزرگوارش آيت اللَّه حاج سيدمرتضى لنگرودى بود ، كه در سال 1361 ق از نجف اشرف به همراه خانواده اش به تهران آمد و اداره و تدريس مدرسه حاج ابوالفتح را برعهده گرفت و فرزندانش - از جمله آن فقيد - را به فراگيرى علوم دينى تشويق نمود و آن مرحوم نيز در تهران سطوح عاليه را فراگرفت . سپس در 1373 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در درسهاى آيات عظام : بروجردى ، امام خمينى ، گلپايگانى ، شريعتمدارى ، ميرزا هاشم آملى و

ص: 559

درس حكمت و تفسير علامه طباطبايى شركت جُست و مبانى علمى اش را استوار ساخت . وى ، همزمان به تأليف و تدريس و اقامه جماعت ( در مسجد جواديه ) و تبليغ دين پرداخت و سفرهاى متعدد تبليغى به كشور هند و پاكستان نمود و در آنجا مجالس بسيار در شهرهاى مختلف ( مانند : دهلى ، بنارس ، حيدرآباد ، بمبئى ، اكبر آبادخ و لكهنو ) برپا ساخت و از حقانيت اسلام و تشيع دفاع كرد . داراى طبعى روان و قلمى

شيوا و بيانى زيبا بود و آثار متعدد از خود به يادگار نهاد ، كه عبارتند از :

1 . بازار دانش 2 . داستان پشيمان شدگان 3 . امشى به حشرات بهايى 4 . پاسخ به كتاب شهيد جاويد 5 . گفتگوى عالم و صوفى 6 . اعجاز اسلام 7 . ارمغان هند و پاك 8 . گوهرهاى گران در علم معانى و بيان 9 . توحيد مرتضوى 10 . مناجات مرتضوى 11 . ديوان مرتضوى 12 . صدوده معماى اسلامى 13 . رساله در حجاب 14 . دستورات ارزنده 15 . پاسخ ما به گفته ها 16 . احسن الصراط 17 . شرح عبدالصاحب على المكاسب ( 3 ج ) .

و كتابهاى غيرچاپى اش هم عبارتند از :

1 . قواعد العلم ( صرف و نحو و منطق )

2 . لغات الوسائل 3 . ارمغان رمضان 4 . معالجات روحى 5 . سلاسل مرتضوى 6 . واعظان تكوينى 7 . ردّ يهود و نصارا 8 . قدمهايى به آن سرا 9 . صندوق حسنات 10 . محشر شعرا 11

ص: 560

. تقريرات درس اساتيد . سرانجام آن عالم بزرگوار در 73 سالگى ، در 16 شعبان المعظم 1426 ق بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در 19 شعبان ، تشييع و پس از نماز برادر بزرگوارش آيت اللَّه سيدمحمّدحسين لنگرودى ، به وادى السلام نجف منتقل شد و در آن خاك پاك ، آرميد .

مرتضوى ميانجى 1332 - 1412 ق

آقاى حاج سيدابراهيم حسينى مرتضوى ميانجى، يكى از ائمه جماعات تهران به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1332 ق در روستاى «ترك» - از توابع ميانه - زاده شد. پس از رشد، مقدمات و ادبيات را در ميانه نزد والدش حجةالاسلام سيد رسول مرتضوى و حجةالاسلام سيدواسع كاظمى فراگرفت. سپس به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح رابه خوبى آموخت. در سال 1355 ق به نجف اشرف رفت و در درس فقه و اصول آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، سيدمحسن حكيم و سيدابوالقاسم خويى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. پس از 14 سال تحصيل در نجف، در 1369 ق به ايران آمد و در تهران سكونت ورزيد و به تأليف، تحقيق، وعظ و خطابه و اقامه جماعت اشتغال ورزيد و آثارى را به سامان رسانيد. همّت او باعث شد تا كتاب هاى حديثى بسيار به صورت زيبا تحقيق شده و به چاپ رسد.

برخى از آثار وى عبارت اند از:

1 . العيون العبرى فى مقتل سيدالشهداء عليه السلام 2 . سخنان برگزيده از برگزيدگان جهان (احاديث ائمه اطهار)

3 . اطائب الكلام من مهابط الوحى و الإلهام 4 . راهنماى امّت (اصول عقايد)

5 . ترجمه رسالة الحقوق امام سجاد عليه السلام 6 . المستطرفات (كشكول) 7 . پاورقى

ص: 561

بر «بحار الانوار» 8 . پاورقى بر «وسائل الشيعة» 9 . پاورقى بر «منهاج البراعة» - شرح نهج البلاغه خويى

10 . پاورقى بر «احقاق الحق» - قاضى نور اللَّه شوشترى 11 . پاورقى بر «حقائق » فيض كاشانى 12 . پاورقى بر «ناسخ التواريخ» سپهر كاشانى 13 . پاورقى بر «منتهى الآمال» محدث قمى آن فاضل خدمتگزار در 80 سالگى در 1412 ق بدرود زندگى گفت و در قبرستان بهشت زهرا مدفون شد.

مرعشى 1340 - 1425 ق

آقاى حاج سيد اسماعيل مرعشى، يكى از علماى تهران به شمار مى رفت. فقيد سعيد در 16 ربيع الثانى 1340 ق، در سامرا زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيد احمد مرعشى - از علما و مدرسين سامرا - بوده است. وى در 7 سالگى قرآن و تويد را آموخت. سپس در كاظمين، دروس ابتدايى و متوسطه را فراگرفت. آن گاه به سامرا بازگشت و ادبيات و سطوح را از حضرات آيات: ميرزا حبيب اللَّه اشتهاردى، سيدمحمدرضا شوشترى، شيخ موسى سودانى، شيخ حسن على شيرازى و سيدنصراللَّه گلستانه اصفهانى بياموخت و كلام و حكمت را هم از آيت اللَّه ميرزا محمود شيرازى فراگرفت. سپس به نجف اشرف رفت و به درس آيات عظام: حكيم، خويى و كاشف الغطا حاضر شد و پس از ساليانى چند، به اهواز آمد و ده سال در درس آيت اللَّه مير سيدعلى بهبهانى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان به اقامه نماز جمعه جماعت (در مسجد آيت اللَّه مرعشى) و تدريس علوم دينى پرداخت، و در سال 1381 ق، مدرسه علميه مرعشى را بنياد نهاد و سرپرستى گروهى از طلاب را برعهده گرفت، كه در ايام تبليغ،

ص: 562

آنان را به روستاها و نقاط ديگر اعزام مى داشت. او از آيات عظام: بروجردى، ميلانى، كاشف الغطا و ميرزا محمود شيرازى اجازه روايت امور حسبيه و اجتهاد داشت .

معظم له، پس از وقوع جنگ تحميلى در سال 1359 ش به تهران آمد و به تدريس و تأليف پرداخت.

آثار چاپى وى عبارت اند از:

1 . اجماعيات فقه الشيعة و احوط الاقوال من احكام الشريعة (4 ج) 2 . عنوان الطاعة فى اقامة الجمعة و الجماعة 3 . از مبدأ تا معاد (3 ج) 4 . توضيح المسائل: خلاصه اجماعيات فقه شيعه

5 . درس هايى از سوره حمد

و آثار غيرچاپى اش عبارت اند از:

6 . اربعين حديث 7 . حاشيه بر شرح لمعه 8 . ترجمه استدراك فصل الخطاب 9 .اجوبة المسائل التسترية 10 . الاصول الوجيزة 11 . مسند اسماعيل بن احمد معظم له، در روز جمعه 30 مرداد 1383 ش (3 رجب 1425 ق) سالروز شهادت امام هادى عليه السلام چشم از جهان فرو بست و در شهر قم به خاك سپرده شد .

مرعشى 1337 - 1426 ق

آقاى حاج سيد مهدى مرعشى قدس سره يكى از مراجع و علماى مشهور حوزه علميه قم به شمار مى رفت و نسب شريفش با 27 واسطه به ابومحمّدالحسن المحدث ، فرزند حسين الاصغر ، فرزند امام زين العابدين عليه السلام مى رسيد .

فقيد سعيد در سحرگاه جمعه نيمه شعبان 1337 ق ( 1297 ش ) همراه و توأم با برادرش آيت اللَّه حاج سيدكاظم مرعشى در نجف اشرف و در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش آيت اللَّه حاج سيدمحمّدرضا مرعشى رفسنجانى ( 1298 - 1342 ق ) يكى از فضلا و

ص: 563

مدرّسين حوزه نجف و از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى ، سيدمحمّد كاظم يزدى و شيخ الشريعه اصفهانى بود ( شيخ آقابزرگ تهرانى ، نقباء البشر ، ج 2 ، ص 742 ) و نيايش علامه حاج سيدمحمّدباقر مرعشى هم يكى از شاگردان شيخ انصارى به شمار مى رفت . كه پس از نيل به درجه اجتهاد به رفسنجان بازگشت و اكنون مزارش در روستاى على آباد مورد زيارت مردم است .

معظم له در شش سالگى ( 1343 ق ) و پس از وفات پدر بزرگوارش ، همراه با مادر مكرمه اش ( دخترِ عالم جليل سيداسداللَّه طبيب شيرازى - برادر ميرزاى بزرگ شيرازى ) به على آباد رفسنجان آمد و به تحصيل علوم جديده پرداخت تا آن كه در 1353 ق به همراه برادرش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و مقدمات و ادبيات را نزد آيت اللَّه شيخ جعفر صبورى قمى و مطول و شرح لمعه را نزد آيت اللَّه بهاء الدينى و آيت اللَّه مرعشى نجفى فراگرفت . سپس سطوح عاليه را نزد آيات عظام : گلپايگانى ( كفايه ) ، محقق داماد ( مكاسب ) ، و شيخ محمّدعلى حائرى كرمانى ( رسائل و مكاسب ) ، حاج شيخ مهدى امامى مازندرانى ( حكمت و فلسفه ) ، حاج سيدمحمّدباقر قزوينى ( تفسير قرآن ) به خوبى فراگرفت و آماده حضور در دروس خارج فقه و اصول شد . وى اين دروس را از سال 1364 ق به همراه برادر گرامى اش از محضر آيات عظام : آقاى بروجردى ، سيدمحمّدتقى خوانسارى ، سيدصدرالدين صدر ، سيدمحمّد حجت كوهكمرى ، ميرسيدعلى يثربى كاشانى - كه استفاده فراوانى از

ص: 564

درس و بحث اين عالم بزرگوار چه در قم و چه در كاشان نمود - فراگرفت . معظم له همراه با برادر بزرگوارش در سال 1370 ق رهسپار حوزه علميه نجف اشرف شد و هر دو به مصاهرت آيت اللَّه العظمى سيدعبدالهادى شيرازى نائل آمدند و به مدت ده سال به درس ايشان ( و چند صباحى به درس فقه آيت اللَّه شيخ حسين حلّى ) حاضر شد و همزمان به تدريس سطوح عاليه و شرح منظومه پرداخت . و پس از چند سال تدريس خارج فقه و اصول را آغاز كرد و شاگردانى را پرورش داد . در سال 1400 ق ( 1359 ش ) به قم آمد و به تأليف و تدريس علوم اهل بيت عليهم السلام اشتغال ورزيد . او در اين مدت دو دوره كامل اصول و دو دوره مكاسب ( محرمه ، بيع و خيارات ) و قواعد فقهيه را تدريس نمود . از آيت اللَّه حاج سيدمحمّدتقى خوانسارى اجازه اجتهاد و از آيات عظام ميرزا عبدالهادى شيرازى ، شيخ آقابزرگ تهرانى و رعشى نجفى هم اجازه روايت حديث داشت . در نجف اشرف هر روز به زيارت اميرالمومنين عليه السلام و در قم هر روز به زيارت حرم حضرت معصومه مشرف مى شد و مقيّد به حضور در نماز جماعت اكابر و مشايخ از جمله آيت اللَّه خويى در مسجد خضراء نجف و نماز امام خمينى در مسجد شيخ انصارى و نماز آيت اللَّه اراكى در قم بود ، هر روز زيارت عاشورا مى خواند و چندين جزء قرآن را قرائت مى كرد .

آثار علمى اش عبارتند از :

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 . منهاج المتقين

ص: 565

4 . حاشيه عروة الوثقى 5 . شرح كفاية الاصول 6 . تقريرت درس آيت اللَّه حجت ( بيع ) 7 . تقريرات درس آيت اللَّه بروجردى . ( با استفاده از كتاب اعلام الامامية نوشته : سيدمحمّد مجتهدى نجفى ) .

سرانجام آن فقيه بزرگ پس از عمرى تلاش در راه اعتلاى دين در 89 سالگى در روز جمعه 18 شعبان المعظم 1426 ق بدرود حيات گفت و پيكر پاكش روز يكشنبه ( 20 شعبان ) با حضور هزاران نفر از علما و فضلاى حوزه علميه تشييع و پس از نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى در مسجد طباطبايى حرم مطهر حضرت معصومه به خاك سپرده شد .

مرعشى 1337 - 1423 ق

آقاى حاج سيد كاظم اخوان مرعشى، يكى از علماى مشهور مشهد مقدس به شمار مى رفت.

معظم له در نيمه شعبان المعظم 1337 ق - توأم با برادرش آيت اللَّه حاج سيدمهدى مرعشى - در نجف اشرف زاده شد.

پدرش آيت اللَّه حاج سيدمحمدرضا مرعشى رفسنجانى (1286 - 1342 ق) از شاگردان آيات عظام: آخوند خراسانى، سيدمحمد كاظم يزدى و شريعت اصفهانى و از علما و اساتيد حوزه نجف و مادرش صبيه محترمه حكيم و طبيب مشهور سيداسداللَّه شيرازى (برادر ميرزاى شيرازى) بود.

وى پنج ساله بود كه پدرش را از دست داد و پس از آن در سال 1347 ق، به رفسنجان آمد و دروس مقدماتى را آموخت و سپس در سال 1353 ق به قم آمد و ادبيات و سطوح را نزد اساتيدى چون: آيت اللَّه مرعشى نجفى و اديب تهرانى فراگرفت و پس از آن به درس هاى آيات عظام: حجت كوهكمرى، سيدمحمدتقى خوانسارى، امام خمينى و بيش از همه به درس هاى آيت اللَّه

ص: 566

العظمى بروجردى و چندى هم در كاشان به درس آيت اللَّه مير سيدعلى يثربى كاشانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و مورد توجه اساتيدش قرار گرفت .

در سال 1370 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و به تدريس سطوح عاليه و تحصيل در محضر فقهى آيت اللَّه سيدعبد الهادى شيرازى (ابوالزوجه محترمشان) اشتغال داشت و در آن جا، در شمار يكى از اساتيد مشهور در آمد. در سال 1392 ق، به قم آمد و به تدريس فقه و اصول پرداخت و در سال 1394 ق، به عزم مجاورت مرقد حضرت ثامن الائمه عليه السلام به مشهد مقدس مهاجرت كرد و به تأليف و تدريس و افتاء و اقامه جماعت پرداخت.

معظم له، در اوجگيرى نهضت اسلامى مردم مشهد بر عليه رژيم پهلوى نقش اساسى داشت و خانه اش كانون رايزنى ها و تصميم گيرى ها بود و در شكستن محاصره بيمارستان امام رضا عليه السلام، مردانه اقدام نمود و پس از پيروزى انقلاب هم چند بار به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل شتافت و در تقويت روحيه رزمندگان اسلام تلاش فراوان نمود.

برخى از آثارش عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 . حاشيه بر عروة الوثقى 4 . حاشيه بر وسيلة النجاة 5 . شرح عروة الوثقى 6 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجرودى آن فقيه بزرگوار، در 85 سالگى در روز دوشنبه 27 ربيع الثانى 1423 ق بدرود حيات گفت و پيكر پاكش با حضور هزاران نفر از علما و مردم مشهد تشييع و پس از نماز برادرش آيت اللَّه سيدمهدى مرعشى در دارالزهد حرم مطهر امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد

ص: 567

.

مرعشى نجفى 1325 - 1416 ق

آقاى سيد ابوالمجد ضياء الدين مرتضى حسينى مرعشى نجفى (برادر آيت اللَّه العظمى سيدشهاب الدين مرعشى نجفى) يكى از علماى بنام و فقهاى عظام تبريز به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سوّم جمادى الاولى 1325 ق در نجف اشرف ديده به جهان گشود. پدرش آيت اللَّه علامه سيد شمس الدين محمود (1279 - 1338 ق) از شاگردان: آخوند خراسانى، شريعت اصفهانى، سيدمحمد كاظم يزدى و حاج آقا رضا همدانى و جدّش آيت اللَّه علامه سيدالحكما شرف الدين على بن سيدنجم الدين محمد مرعشى (1202 - 1316 ق) از شاگردان صاحب جواهر، صاحب فصول، صاحب ضوابط و شيخ انصارى و نياى او سيدنجم الدين محمد (م 1264 ق) از شاگردان صاحب قوانين و شيخ جعفر كاشف الغطا بوده است. خاندان او يكى از پرافتخارترين و مشهورترين بيوتات علمى شيعه در جهان بوده اند كه مقام علم و عمل و تقوا و سياست و امارت و رياست و مرجعيت شيعه را در طول چهارده قرن بر عهده داشته اند و نسب ايشان به ابو عبداللَّه حسين الاصغر (م 157 ق) فرزند حضرت امام زين العابدين عليه السلام مى رسد. وى در نه سالگى مادر و در چهارده سالگى، پدرش را از دست داد و دايى او آيت اللَّه حاج سيدحسن خويى، وى و خواهرانش را از نجف به تبريز برد. و در آن جا به تحصيل علوم دينى پرداخت و سطوح عاليه را فراگرفت. 21 ساله بود (1346 ق) كه به قم آمد و مدّت چهار سال از محضر پر فيض آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى و آيت اللَّه سيدمحمد تقى خوانسارى و علامه شيخ اسد اللَّه قمى بهره برد و خود نيز به تدريس شرح

ص: 568

لمعه و مطول پرداخت. سپس عشق تحصيل و زيارت نجف اشرف شررى در جانش بر انگيخت كه درنگ را جايز نشمرد و به سوى نجف حركت كرد (1350 ق) و بلافاصله در درس هاى آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى، ميرزاى نايينى، ميرزا ابوالحسن مشكينى، ميرزا عى ايروانى شركت كرد و هم زمان با آن رجال و درايه و فلسفه رااز اساتيد وقت مانند: آيت اللَّه سيدحسين بادكوبه اى آموخت. و به تدريس رسائل و مكاسب نيز پرداخت. وى در اين مدت با آيات عظام: سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمد هادى ميلانى و شيخ احمد اهرى مأنوس بود و مباحثات علمى داشت و از اساتيد خويش اجازات اجتهادى و از حضرات آيات: حاج شيخ عباس قمى و شيخ مرتضى طالقانى و شيخ شمس الدين بادكوبه اى اجازه روايت گرفت. فقيد سعيد در 1360 ق براى زيارت امام هشتم على بن موسى الرضا عليه السلام و صله ارحام به ايران مسافرت كرد و با اصرار خويشاوندانش در تبريز ماندگار شد و به تدريس خارج فقه، تأليف و تصنيف، امامت جماع و راهنمايى مردمان اشتغال ورزيد. فقيد سعيد از خطى زيبا، زندگى ساده و به دور از شهرت برخوردار بود .

تأليفات و تقريرات ايشان عبارت است از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه نايينى (خيارات)

2 . تقريرات درس اصول ميرزاى نايينى (يك دوره كامل)

3 . رجال الحديث 4 . القواعد الفقهية 5 . حاشيه عروة الوثقى 6 . حاشيه مكاسب 7 . حاشيه كفاية الاصول 8 . روضة الاحباب (كشكول) 9 . روضة العارفين (كتابى در تهذيب نفس)

10 . شمس الضحى فى مناقب النبى و الائمة الهدى (اين كتاب به چاپ رسيده است)

11.

ص: 569

حاشيه بر حاشيه ميرزا على ايروانى بر كفاية الاصول. فقيد سعيد در 91 سالگى در تاريخ دوشنبه 20 فروردين 1375 ش (19 ذيقعدة الحرام 1416 ق) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع در تبريز، به قم انتقال داده شد و در صحن حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام مدفون شد.

مرقاتى 1348 - 1426 ق

آقاى حاج سيدجعفر مرقاتى خويى يكى از علماى مشهور تهران به شمار مى رفت . فقيد سعيد در سال 1348 ق ( 1308 ش ) در شهر خوى در بيت علم و فضيلت به دنيا آمد .

پدرش آيت اللَّه حاج سيدهاشم موسوى خويى ( م 1358 ق ) از شاگردان شيخ الشريعه اصفهانى و نويسنده مفتاح الكلام فى شرح شرايع الاسلام و اربعين حديث بود ( معارف الرجال ، ج 3 ، ص 265 ) . آن مرحوم پس از دوران كودكى و آموختن قرآن در 1360 ق ( 1321 ش ) به مدرسه علميه نمازى وارد شد و تحصيل علوم دينى را آغاز كرد و تا شرح لمعه را فراگرفت . در 1324 ش به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات : مجاهدى تبريزى ، كمالوند خرم آبادى ، مرعشى نجفى ، سلطانى طباطبايى و علامه طباطبايى بياموخت و پس از آن به دروس آيات عظام : بروجردى ، حجت كوهكمرى ، امام خمينى و محقق داماد حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و بيشترين بهره ها را از آيت اللَّه حاج سيدمحمّد حجت كوهكمرى برد ، پس از وفات ايشان ( 1372 ق ) راهى نجف اشرف شد و در درس هاى آيات عظام : حكيم ،

ص: 570

خويى و سيدعبدالهادى شيرازى حاضر شد و به درجه اجتهاد نائل آمد . سپس به امر آيت اللَّه خويى به زادگاهش بازگشت و به تبليغ دين ، تأليف و تدريس و اقامه جماعت پرداخت و در سال 1360 ش به تهران آمد و كار خويش را ادامه داد .

از آثار اوست :

1 . شرح الاسماء الحسنى ( 15 ج ) 2 . خصائص النبى و اوهام حولها 3 . ابحاث حول الاحاديث و سندها الى اميرالمؤمنين فى حيح البخارى 4 . شرح حال سيدهاشم مرقاتى خويى و علماى معاصر ايشان در خوى و تبريز

5 . شرح حال علماى خوى 6 . كتاب البيع - تقرير درس آيت اللَّه حجت

7 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 8 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه داماد ( اصول عمليه )

9 . الامر بين الامرين - تقرير درس اصول امام خمينى

10 . ديوان شعر .

او در اوايل سال 1384 ش ، در 75 سالگى درگذشت و در قبرستان ابوحسين - قم - مدفون شد .

مرواريد

آقاى حاج شيخ حسنعلى مرواريد، يكى از علماى بزرگ مشهد مقدس به شمار بود.

فقيد سعيد در هشتم شوال سال 1329ق، در مشهد مقدس در بيت علم و فضيلت زاده شد. پدرش حجةالاسلام والمسلمين شيخ محمدرضا مرواريد (1299 - 1338ق ) و مادرش دختر آيت اللَّه شيخ حسنعلى تهرانى ( م 1325ق ) از بزرگان شاگردان ميرزاى شيرازى و نياى بزرگش خواجه شهاب الدين عبداللَّه مرواريد كرمانى(865 - 955ق ) از اساتيد ادب و هنر عصر تيمورى بوده است.

فقيد سعيد در 9سالگى پدر را از دست داد، و تحت تربيت

ص: 571

و سرپرستى آيت اللَّه شيخ حسنعلى نخودكى اصفهانى قرار گرفت و در 13سالگى ، به تحصيل علوم دينى روى آورد و سطوح را نزد حضرات آيات : نخودكى اصفهانى و شيخ هاشم قزوينى فراگرفت و پس از آن ساليان فراوان به دروس فقه و اصول و معارف استاد عظيم الشأن آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى (1303 - 1365ق ) حاضر شد و از انفاس قدسى آن مرد بزرگ، بهره هاى بسيار برد و اين دروس را با آيت اللَّه ميرزا جواد آقا تهرانى مباحثه مى نمود. او پس از وفات استادش، يكسره به تأليف و تدريس و ترويج دين و اقامه جماعت در مسجد ملاهاشم و مسجد ملاحيدر ( هر سه وعده ) پرداخت و حدود 40سال، دروس فقه و اصول و معارف اهل بيت( ع ) را تدريس نمود و شاگردان فراوان، پرورش داد. او در مبارزات مردم مشهد عليه رژيم ستم شاهى نقش مؤثر داشت و نامش ذيل اعلاميه هاى علماى مشهد، هماره ديده مى شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى، عضو گروه هفت نفره اداره استان خراسان بود. قدس و ورع و تقوا، فروتنى و ساده زيستى از زندگى اش مشهود بود. دائم الذكر و دائم المراقبه بود و تهجد و نماز شبش حتى براى يك شب، ترك نشد. هماره پس از اقامه جماعت صبح، به زيارت حضرت رضا( ع ) مشرف مى شد و مراتب ادب خويش را به نمايش مى گذاشت اغلب ادعيه و آيات قرآن را از بَر بود و حالِ مناجات خوشش با خداوند متعال، در پيش و پس از نمازهايش، همه را از عطر دل انگيز تسبيح و مناجات، سرخوش مى كرد. سيماى ملكوتى اش يادآور سلف صالح و محفلش،

ص: 572

مصداق كامل ( من يذكّركم اللَّه ) بود.

برخى از آثار وى عبارتند از :

1. تقريرات درس فقه آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى 2. تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى 3. تنبيهات حول المبدأ والمعاد ( به فارسى ترجمه شده است )

آن فقيه بزرگ در 95سالگى، در 19شعبان المعظم 1425ق (14مهرماه 1383ش ) بدرود حيات گفت و شهر مشهد در سوگى بزرگ فرو رفت. پيكر پاك وى ، روز بعد با حضور دهها هزار نفر از عالمان و مردمان خراسان تشييع و پس از نماز آيت اللَّه فلسفى بر آن ، در دار السرور حرم مطهر حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام به خاك سپرده شد و در غم فقدانش پيامهاى تسليت متعدد از سوى مراجع معظم تقليد و مقام رهبرى صادر شد .

مروّج اردبيلى 1349 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ بيوك خليل زاده مروج، يكى از علماى اردبيل و نماينده ولى فقيه در استان و امام جمعه آن شهر بود.

فقيد سعيد در 16 صفرالخير 1349 ق (27 شهريور 1309 ش)، در اردبيل، در خانواده اى مؤمن و متدين زاده شد. پدرش حاج محمدرضا از كسبه بازار و علاقه مند به اهل علم بود كه فرزندش را به تحصيل علوم دينى تشويق كرد. وى پس از تحصيلات ابتدايى، به مدرسه ملاابراهيم رفت و مقدمات را نزد آقا شيخ غفور عاملى اصل، منطق را نزد ملايعقوب مدرس و شرح لمعه و شرح تجريد و شمسيه را در محضر ملامحسن و ميرزا مهدى عالم فراگرفت. در 17 سالگى (1326 ش)، به توصيه استادش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه (رسائل و مكاسب) را نزد حضرات آيات: سلطانى طباطبايى

ص: 573

و مجاهدى تبريزى (رسائل)، ميرزا احمد كافى تبريزى و شيخ عبدالجواد جبل عاملى اصفهانى (مكاسب)، شيخ محمّد لاكانى و علامه طباطبايى (شرح منظومه) را آموخت . در سال 1330 ش به مشهد مقدس رفت و كفاية الاصول را از حضرات آيات: سيديونس اردبيلى، شيخ هاشم قزوينى و شيخ غلامحسين تبريزى آموخت و پس از آن به درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه العظمى سيديونس اردبيلى حاضر شد و مورد توجه ايشان قرار گرفت، تا آن جا كه از او براى ماندن هميشگى درمشهد دعوت كرد؛ اما ايشان در سال 1333 ش به حوزه علميه قم بازگشت و به شركت در درس هاى آيات عظام: بروجردى، محقق داماد و اندكى هم درس امام خمينى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار كرد. سپس معظم له به زادگاهش بازگشت و به خدمات علمى و دينى از قبيل اقامه جماعت (در مسجد ميرزا على اكبر و نواب صفوى)، وعظ و ارشاد، تدريس، رسيدگى به امور مردم و رفع دعاوى، تأسيس كلاس هاى آموزشى و عقيدتى، راه اندازى كتابخانه مهديه، صندوق قرض الحسنه امام سجاد عليه السلام، درمانگاه حسينيه و صندوق پستى 58 براى پاسخگويى به سؤالات مردم پرداخت و در اين راه توفيق فراوانى به دست آورد. آن مرحوم ، به همراه علماى شهر به ويژه آيت اللَّه مسايلى و آيت اللَّه سيدعبدالكريم موسوى اردبيلى، به فعاليت هاى فراوان عليه رژيم پهلوى پرداخت و در اين راه از هيچ كوششى فرو گذار نكرد . او و دوستان گرامى اش، محور فعاليت هاى انقلابى بودند و با پخش اعلاميه هاى امام و سخنرانى هاى آتشين، عرصه را بر رژيم استبدادى تنگ كرده بودند و به همين دليل، ايشان در سال هاى دهه

ص: 574

1350 ش، ممنوع المنبر شده بود. به رغم همه مشكلات، دست از اقدامات آگاهى بخش خويش برنمى داشت. در آستانه پيروزى انقلاب، نقش ايشان در نظارت و حفاظت و امنيت شهر و صيانت جوانان از فروافتادن در گرداب گروهك هاى منحرف، چشمگير بود. پس از پيروزى انقلاب اسلامى، از سوى امام خمينى به عنوان امام جمعه اردبيل برگزيده شد و با جدّيت تمام در پاسدارى از دستاوردهاى انقلاب كوشيد و از سوى مردم اردبيل، به نمايندگى مجلس خبرگان رهبرى در چند دوره نيز انتخاب شد. او موفق شد چند مدرسه علوم دينى، كتابخانه و مجتمع فرهنگى - مذهبى مصلى بنياد نهد و گروه بسيارى از طلاب علوم دينى را پرورش داد. در جريان جنگ تحميلى، بارها و بارها به جبهه هاى نبرد شتافت و با كمك ها و سخنرانى هاى خود شور فراوانى را در رزمندگان اسلام ايجاد كرد. فقيد سعيد در سال 1375، به تشكيل كنگره محقق اردبيلى اقدام كرد و تمام تأليفات آن فقيه محقق را با پيگيرى خود، منتشر ساخت.

آن عالم خدمتگزار در 71 سالگى، در سحر روز دوشنبه 27 فروردين 1380(21 محرم الحرام 1422 ق) چشم از جهان فروبست و به مواليان طاهرينش پيوست. با اعلام خبر وفاتش، در استان اردبيل عزاى عمومى اعلام و پيام هاى تسليت متعدد از سوى مراجع تقليد و مقام معظم رهبرى صادر شد و پيكر پاكش با حضور صدها هزار نفر از مردم متدين استان و روحانيت معظم و نمايندگان مراجع تقليد، با تشييعى شايسته و باشكوه - كه در شهر بى نظير و كم سابقه بود - و پس از نماز آيت اللَّه مشكينى بر آن، در گلزار شهداى شهر به خاك

ص: 575

سپرده شد .

مسجد جامعى 1339 - 1425 ق

آقاى حاج شيخ محمدحسين مسجدجامعى، يكى از علماى قم، و از حافظان قرآن كريم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1299ش (1339ق ) در تهران به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه ميرزا محمود مسجد جامعى، فرزند آيت اللَّه حاج شيخ محمدحسين، فرزند آيت اللَّه حاج ميرزا ابوالحسن و او فرزند آيت اللَّه العظمى ميرزا مسيح تهرانى ( م 1263ق ) بوده است.

معظم له در دوران نوجوانى به همراه پدر بزرگوارش به نجف اشرف رفت و در آنجا معمّم شد و در بازگشت به تهران، به فراگيرى علوم دينى روى آورد و در درس استادانى چون : سيدكاظم عصار و ميرزا محمود شهابى حاضر شد. سپس به حوزه علميه قم آمد و به مدت دو سال، از دروس سطح اساتيد بهره مند شد . در 25سالگى به تهران بازگشت و به اقامه جماعت در شبستان چهل ستون مسجد جامع تهران پرداخت، كه پس از چندى به علت فوت يكى از فرزندانش، به نجف اشرف مهاجرت كرد و چند سال در درس آيات عظام : حكيم و خويى شركت نمود. در سال 1378ق به حوزه علميه قم باز آمد و در درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه اراكى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. او در آن هنگام به حفظ كلام اللَّه مجيد، اشعار الفيه و منظومه سبزوارى و متون ديگر پرداخت و به خوبى از عهده برآمد، فقيد سعيد يكى از اركان درس آيت اللَّه اراكى بود كه اين درس را براى برخى ديگر، تقرير مى نمود. در سال 1363ش، دچار بيمارى شد و از تدريس باز ماند، اما اين بيمارى كه 20سال به طول انجاميد باعث

ص: 576

ركود فعاليت هاى علمى اش نشد و هماره اساتيد و مدرسين و طلاب به محضرش مى آمدند و از بيانات جذاب و شيرين او بهره مند مى شدند و در اوقات ديگر به مطالعه و تأليف مى پرداخت.

از آثار اوست :

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 2 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه اراكى ( نكاح، طلاق، بيع و خيارات )

3 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه اراكى (3دوره كامل )

4 . دفاتر گردآورى احاديث 5 . دفاتر گردآورى اشعار 6 . تفسير برخى از سوره هاى قرآن او پس از كسالتى دراز و طولانى، در سن 84سالگى، در روز شنبه 7شهريور 1383ش (11 رجب 1425ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش، عصر يكشنبه پس از تشييع و نماز آيت اللَّه صافى گلپايگانى، در قبرستان شيخان در خاك آرميد و هفته بعد هم برادر بزرگوارش حجةالاسلام والمسلمين حاج ميرزا مسيح مسجد جامعى از ائمه جماعات تهران در 64سالگى بر اثر تصادف، به رحمت ايزدى پيوست و در جوار برادرش مدفون شد.

مصطفوى 1334 - 1426 ق

آقاى حاج ميرزا حسن مصطفوى ، يكى از مفسران و قرآن پژوهان معاصر به شمار مى رفت . معظم له در چهارم شعبان 1334 ق در تبريز در بيت فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم آقا شيخ محمّدرحيم اهرى تبريزى هم يكى از فضلاى شهر بود . فقيد سعيد پس از تحصيلات مقدماتى به تحصيل علوم دينى روى آورد و نخست ادبيات عرب را فراگرفت، سپس در سال 1353 ق ( 1313 ش ) به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را از اساتيد وقت فراگرفت و پس از تكميل سطوح به درس فقه و اصول آيت اللَّه حجت

ص: 577

حاضر شد و بهره هاى فراوان برد . در سال 1360 ق / 1320 ش به نجف اشرف رفت و به درس آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى و آيت اللَّه شيخ محمّد حسين اصفهانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و همزمان در جلسات اخلاقى عارف بزرگ آيت اللَّه قاضى شركت جُست . در سال 1322 ش به قم باز آمد و به تحقيق و تحصيل پرداخت ، در سال بعد به تهران رفت و به تحقيق و تأليف و تأسيس « مركز نشر كتاب » پرداخت و ده ها جلد كتاب - به خصوص در آثار قرآنى - را منتشر ساخت و همزمان از دانشكده معقول و منقول ليسانس الهيات را اخذ كرد . او داراى خطى بسيار زيبا بود و در استخاره ، يد طولائى داشت . مرحوم رازى درباره او مى نويسد : « ... چهل سال است او را مى شناسم ما رأيت منه مكروهاً و ما رأيت منه الا جميلا . فاضل كامل و عالم عامل و داراى قدس وورع و بسيار مؤدب و متواضع است ... » ( شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 568 ) . در آبان 1381 ش - دهمين دوره نمايشگاه بزرگ قرآن كريم - از وى به عنوان خادم قرآن كريم تجليل و تكريم شد و از مقام علمى اش تقدير به عمل آمد .

سرانجام آن عالم بزرگوار در 86 سالگى در روز يكشنبه پنجم تير ماه 1384 ش ( 20 جمادى الثانى 1426 ق ) بدرود حيات گفت و در غم فقدانش پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد .

آثار چاپى اش عبارتند از

ص: 578

:

1 . تفسير روشن ( 16 ج ) 2 . التحقيق فى كلمات القرآن العظيم ( 14 ج ) 3 . رساله معرفةاللَّه 4 . رسالة لقاءاللَّه 5 . راهنماى گمشدگان 6 . الحقايق فى تاريخ الاسلام والفتن والاحداث 7 . الامام المجتبى ، حياته وتاريخه 8 . شرح مصباح الشريعة 9 . مقدمه و تصحيح و فهرست رجال كشى 10 . محاكمه و بررسى در عقايد و تاريخ باب و بهاء 11 . اشعه نور ، ترجمه و شرح تفسير آيه نور ( نوشته شيخ هادى تهرانى )

12 . تفسير سوره حشر ( 2 ج ) 13 . تصحيح مفردات قرآن ( نوشته : راغب اصفهانى )

14 . تصحيح متشابهات القرآن ومختلفه ( نوشته : ابن شهر آشوب )

15 . تصحيح و تحقيق جامع الاخبار ( نوشته : سبزوارى )

16 . ترجمه و پاورقى احتجاج طبرسى 17 . قصه هاى شيرين 18 . خودآموز قرآن مجيد 19 - تعليمات دينى 20 . پيرامون خاتميت و بشارات مسيح 21 . سرگذشت يك دوشيزه شرقى 22 . احاديث صعب امام كاظم عليه السلام 23 . احاديث صعب امام رضا عليه السلام 24 . شرح خطبه توحيديه امام رضا عليه السلام 25 . حكايات و سخنان بهلول 26 . مناظره مأمون با علماى عصر 27 . توضيح و تكميل صرف مير و عوامل .

مصلحى 1353 - 1426 ق

آقاى حاج شيخ ابوالحسن مصلحى عراقى ، يكى از علماى خدوم حوزه علميه قم به شمار بود . فقيد سعيد روز شنبه اول ماه مبارك رمضان 1353 ق ( شهريور 1314 ش ) در شهر قم در بيت

ص: 579

علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرجع عاليقدر شيعه آيت اللَّه العظمى حاج شيخ محمّدعلى اراكى ( 1312 - 1415 ق ) بود كه بى نياز از توصيف است .

وى پس از تكميل دوران دبستان و دبيرستان ، وارد دانشكده حقوق دانشگاه تهران شد كه بر اثر اصرار مرحوم پدرش آن را ناتمام گذاشت و به تحصيل علوم دينى پرداخت . دروس سطح را نزد حضرات آيات : صلواتى ، مشكينى ، ستوده ، شاه آبادى فراگرفت و دروس حكمت و فلسفه را هم از حضرات آيات : علامه طباطبايى (اسفار و تفسير قرآن ) و منتظرى ( شرح منظومه ) اخذ كرد و پس از آن در درس هاى فقه و اصول آيات عظام : امام خمينى ، محقق داماد و پدر بزرگوارش ( كه حدود سى سال در دروس ايشان شركت جست ) و مدتى هم در نجف اشرف از درس هاى آيات عظام : خويى و شيخ حسين حلّى بهره برد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت و همزمان از درس هاى اخلاق حضرات آيات : حاج شيخ عباس تهرانى و حاج آقا حسين فاطمى قمى بهره برد . سپس به تدريس سطوح عالى روى آورد و سال هاى فراوان مكاسب و كفايه و نيز تفسير قرآن را براى گروهى از فضلا تدريس كرد و در كنار آن با حضرات آيات : خرازى و استادى به مباحثه فقه و تأليف كتاب هايى چند اشتغال داشت .

با آغاز مرجعيت پدر بزرگوارش ( 1409 ق ) تمام كارهاى معظم له بر دوش وى قرار گرفت و پاسخ به استفتائات و تهيه و تنظيم توضيح المسائل و مناسك حج و

ص: 580

رسيدگى به امور حوزه علميه قم از جمله كارهاى او بود .

فقيد سعيد عالمى بود عامل و خوش خلق و متواضع ، كه بيت رفيع مرجعيت را با كرامت و نزاهت اداره نمود و تمام زندگى خويش را مصروف خدمت به پدر بزرگوارش كرد و پس از وفات ايشان ، آثار فقهى و اصولى معظم له را احيا نمود و تدريس جدّى سطوح عاليه را آغاز كرد .

از آن فقيد سعيد آثارى برجاى مانده كه عبارتند از :

1 . الحكومة الاسلامية ( با همكارى آيت اللَّه خرازى و ديگران )

2 . التوازن الاسلامى ( با همكارى آيت اللَّه خرازى و ديگران )

3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه اراكى 4 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه اراكى .

آن مرحوم در يك سال اخير زندگى اش به بيمارى سختى متلا شد و سرانجام در 70 سالگى در روز سه شنبه 17 خرداد 1384 ش ( 29 ربيع الثانى 1426 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز پنج شنبه 19 خرداد با شركت انبوه علما و فضلاى حوزه علميه قم تشييع و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن ، در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد .

مظفر 1320 - 1413 ق

آقاى شيخ عباس مظفر ، يكى از علما و استادان مشهور حوزه علميه نجف به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1320 ق در نجف به دنيا آمد . از كودكى آثار هوش و ذكاوت در او نمايان بود و پس از فراگيرى سطوح عاليه ، نزد استادانى مانند آيات عظام : ميرزاى نائينى ، شيخ محمّدعلى كاظمى خراسانى ، شيخ محمّدرضا آل

ص: 581

ياسين ، سيدمحمّد بغدادى و شيخ موسى خوانسارى به فراگيرى فقه و اصول پرداخت تا آنجا كه به درجه اجتهاد نائل آمد و به تدريس سطوح عاليه پرداخت و از مجلس درس او ، شاگردان بسيار برخاستند ، كه برخى از آنان عبارتند از :

شيخ نورالدين جزايرى ، شيخ عبدالحسين مظفر ، شيخ مهدى خضرى ، شيخ محمّدتقى ايروانى ، شيخ سالم سميسم ، شيخ عبدالهادى جواهرى ، سيدعلى غريفى ، على خاقانى و دكتر مهدى مخزومى

برخى از آثار مخطوط او عبارتند از :

1 . حاشيه بر كفايةالاصول 2 . كتاب الطهارة 3 . كتاب الصلاة وى در روز شنبه اوّل صفرالخير 1413 ق در 93 سالگى در نجف اشرف درگذشت و در وادى السلام مدفون شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب ، ص 193 )

مظفّرى 1344 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ محمد مظفرى قزوينى، يكى از چهره هاى مشهور علم و فقاهت در قزوين بود.

فقيد سعيد در سال 1344 ق (1304 ش) در قزوين زاده شد و پس از دوران كودكى و نوجوانى، در 20 سالگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و سطوح متوسطه را نزد آقا شيخ مهدى قاضى، و سطوح عاليه را نزد آيت اللَّه سيدابوالحسن رفيعى قزوينى فراگرفت. سپس در سال 1330 ش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه مرعشى نجفى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. در سال 1332 ش، به نجف اشرف كوچيد و ساليان فراوان در مجلس درس آيات عظام: خويى (20 سال از درس هاى فقه و اصول و رجال و تفسير معظم له بهره برد)، حكيم، شاهرودى و امام خمينى شركت جُست

ص: 582

و در زمره يكى از فضلاى محصلين نجف درآمد و در تأليف «معجم رجال الحديث» آيت اللَّه خويى، از آغاز تا انجام آن، يار و ياور استادش بود. وى در سال 1352 ش، پس از كسب اجازات متعدد از اساتيدش و علماى ديگر، به زادگاهش بازگشت و به تأليف، تدريس، اقامه جماعت و بيان مسايل و ترويج شرع مبين اشتغال ورزيد. معظم له يكى از علماى بزرگ قزوين بود كه تدريس منظم فقه و اصول و تأليف كتاب هاى فراوان را وجهه همت خويش ساخته بود و از اين رهگذر، شاگردان و كتاب هاى پرفايده علمى از خود به يادگار نهاد.

كتاب هاى چاپى ايشان عبارت اند از:

1 . ايضاح الحجة فى شرح العروة - كتاب طهارت - (8 ج)

2 . پرسش ها و پاسخ ها (2 ج) 3 . طيّبات - كشكول - (2 ج) 4 . خاتميت آخرين پيامبر 5 . اسلام و فلسفه احكام 6 . رساله در خلقت بهشت و جهنم 7 . اسلام و قانون بردگى 8 . شهادت ثالثه در اذان و اقامه 9 . اصطلاحات منطقى 10 . دانستنى هايى از قرآن 11 . اثبات صانع 12 . قربانى در منى 13 . حرمت بازى با شطرنج 14 . البلغة فى بلوغ المرأة 15 . الشيعة و السنة 16 . الفوائد الرجالية 17 . القطرة فى فضائل على عليه السلام 18 . خلاصة البيان فى احوال شاه زنان

و كتاب هاى غيرچاپى معظم له نيز عبارت اند از:

19 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى (4 ج) 20 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى (12 ج) - طهارت و صلاة -

21 . طبقات رجال (16 ج)

ص: 583

22 . علوم مختلف آن فقيه بزرگ در روز دوشنبه 3 محرم الحرام 1423 ق (27 اسفند 1380 ش) در 76 سالگى چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش، پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه شيخ هادى باريك بين بر آن، در حياط حرم مطهر حضرت شاهزاده حسين عليه السلام به خاك سپرده شد.

مقدس نجفى 1344 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ محمدهادى حسين زاده مقدس، يكى از عالمان حوزه علميه قم بود.

فقيد سعيد، در ربيع الثانى 1344 ق در نجف اشرف زاده شد. پدرش حجةالاسلام و المسلمين حاج شيخ على رشتى نجفى بود. وى پس از دوران كودكى و نوجوانى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و سطوح را در نجف فراگرفت. سپس به قم آمد و ساليانى در درس آيت اللَّه العظمى بروجردى شركت كرد و پس از وفات معظم له، يكسره به درس آيت اللَّه گلپايگانى رفت و تقريرات درس ايشان را - منظم و مرتب - نگاشت و به جز آن، كتاب هاى متعدد از خود به يادگار نهاد كه عبارت اند از:

1 . منية الاحباب 2 . مرقاة الكمال (2 ج) 3 . احسن الحكايات 4 . كتاب الطهارة (تقرير درس آيت اللَّه گلپايگانى) 5 . خودسازى انسان (5 ج)، ترجمه مرقاة الكمال 6 .بهترين داستان ها، ترجمه احسن الحكايات

كتاب هاى غيرچاپى اش عبارت اند از:

7 . تقرير درس فقه آية اللَّه بروجردى 8 تا 12 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه گلپايگانى (حج، بيع، قضا، شهادات و حدود). او در روز شنبه 15 شهريور 1382 ش (9 رجب 1424 ق) در 80 سالگى در شهر قم بدرود حيات گفت.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ،

ص: 584

ص 345 )

ملبوبى 1348 - 1415 ق

آقاى حاج شيخ محمد باقر ملبوبى در تيرماه سال 1308 ش (1348 ق) در شهر عالم پرور اراك زاده شد. پدرش مردى عابد و زاهد و معلم قرآن و حديث بود، كه در دوران كودكى او را از دست داد. پس از پشت سر نهادن دوران نوجوانى، در مدرسه «آقا ضياء الدين» اراك، به تحصيل علوم دينى اشتغال ورزيد و پس از سه سال در سال 1326 ش به حوزه علميه قم آمد. دروس سطح را نزد حضرات آيات: سلطانى طباطبايى و مجاهدى و خارج فقه و اصول را در محضر آيات عظام: بروجردى، گلپايگانى و امام خمينى و ديگران فراگرفت و هم زمان به تبليغ دين و تأليف و تصنيف پرداخت. فقيد سعيد متخلّق به اخلاق الهى و در عمل به مستحبات و پرهيز از مكروهات و جديّت در امر به معروف و نهى از منكر كوشا بود .

از جمله تأليفات ايشان است:

1 . الوقايع و الحوادث (8 ج) 2 . حقيقت جاويدان - شرح خطبه حضرت زهرا عليها السلام - (2 ج) 3 . شرح دعاى كميل 4 . تقريرات درس هاى فقه آيت اللَّه العظمى بروجردى (صلاة، قضا، فروع علم اجمالى)

5 . زندگى آيت اللَّه العظمى بروجردى. فقيد سعيد پس از چند سال بيمارى، در 65 سالگى به تاريخ هفتم ربيع الاول 1415 ق (25 مرداد 1373) چشم از جهان فرو بست .

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 270 - 271 )

ملكى ميانجى 1324 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد باقر ملكى ميانجى يكى از مفسّران مشهور حوزه علميه قم به شمار مى رفت . معظم له در سال

ص: 585

1324 ق (1285 ش) در روستاى «تَرك» از توابع شهرستان ميانه به دنيا آمد و پس از پشت سرنهادن دوران كودكى و فراگيرى خواندن و نوشتن دروس مكتبى، به تحصيل علوم دينى روى آورد و در محضر آيت اللَّه سيدواسع كاظمى تركى (م 1353 ق) - از فضلاى شاگردان آخوند خراسانى - به تحصيل فنون ادب و ادبيات عرب، منطق، فقه واصول (رياض و قوانين) پرداخت و در 25 سالگى (اواخر 1349 ق) به مشهد مقدس هجرت گزيد و سطوح عالى فقه واصول (رسائل، مكاسب و كفايه) را نزد آيت اللَّه شيخ هاشم قزوينى و فلسفه و كلام را نيز در محضر آيت اللَّه شيخ مجتبى قزوينى و هيأت را هم در جلسات درس آيت اللَّه شيخ حسنعلى نخودكى اصفهانى فراگرفت و پس از آن ساليان بسيار در درس خارج فقه و اصول حضرات آيات: حاج ميرزا محمد آقازاده - فرزند آخوند خراسانى و زعيم حوزه علميه مشهد - و آيت اللَّه ميرزا مهدى غروى اصفهانى شركت كرد و علاوه بر آن ها، درس معارف قرآنى را نيز از استاد اخيرش فراگرفت و در شمار يكى از تلامذه برجسته آن جناب به شمار آمد .

فقيد سعيد در سال 1362 ق پس از اخذ اجازه اجتهاد و روايت از استادش غروى اصفهانى (كه مورد تاييد آيت اللَّه حجت كوهكمرى هم قرار گرفت) به زادگاهش بازگشت و به ارشاد و راهنمايى مردم پرداخت و هم زمان به مبارزه بر عليه كمونيست ها و ايادى پيشه ورى برخاست و پس از ختم آن غايله شوم، رهبرى مذهبى منطقه را برعهده گرفت و به جلوگيرى از منكرات و ترويج فضايل اخلاقى و رسيدگى به نيازمندان و محرومان

ص: 586

همت گمارد. اين اقدامات براى گروهى از خوانين و مالكين منطقه گران آمد و به مبارزه عملى و اذيت و آزار وى پرداختند و فضاى رعب و وحشت بر عليه او و هوادارانش ايجاد كردند، تا بدان جا كه وى پس از شانزده سال اقامت در زادگاهش، در 1378 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و مورد تكريم آيت اللَّه العظمى بروجردى قرار گرفت و در آن حوزه مقدسه به تدريس فقه و تفسير و كلام و اصول و معارف اهل بيت عليهم السلام پرداخت و اين، بيش از چهل سال از عمر پربارش را تشكيل داد .

وى در ايام تبليغى و تابستان ها به وطنش مى رفت و با تمام توان به ترويج شعائر دينى، فصل دعاوى و رفع خصومات، رسيدگى به مستمندان و عمران بناهاى خيريه (بنياد كتابخانه عمومى، تعمير مسجد «ترك»، احياء قنوات و چشمه ها، كمك به احداث مساجد و شركت در تأسيس دانشسراى دولتى) مى پرداخت. معظم له داراى خطى خوش و محضرى نيكو و حافظه اى قوى بود، بسيارى از قرآن مجيد و نهج البلاغه و صحيفه سجاديه و اشعار بسيار را در حفظ داشت و در تفسير قرآن، فراوان از صحيفه بهره مى برد. به اداى نوافل و تهجد شبانه و قرائت مستمر قرآن و ادعيه و رعايت آداب شرع مقيد بود و مراسم عزادارى امام حسين عليه السلام را باشكوه خاصى برگزار مى كرد. از تظاهر و خودنمايى سخت به دور بود و عزّت نفس توأم با زهد و تقوى در زندگى اش مشهود بود. علم را دوست مى داشت و آن را حتى در كهولت سن و بيمارى - دنبال مى كرد. وى از بازماندگان و مروّجان

ص: 587

مكتب معارفى خراسان بود و مبانى استادش آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى را با بيان و بنان خود ترويج مى كرد، اما در مسلك تفسيرى خويش، بر اجتهاد و استنباط خود تكيه مى كرد و فكرش برگرفته از انوار مقدس قرآن و حديث و عقل بود.

معظم له به جز تدريس و تربيت شاگردانى چند، به تأليف كتاب هايى دست زد، كه برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . بدايع الكلام فى تفسير آيات الاحكام - موضوع طهارت و صلاة -

2 . تفسير فاتحةالكتاب 3 . مناهج البيان فى تفسير القرآن (6 ج ، تفسير اجزاء چهارگانه نخست و دو جزء 29 و30)

4 . توحيد الامامية 5 . رساله «روح در قرآن» و «شفاعت» - همراه با تفسير جزء سى ام قرآن و بدايع الكلام به چاپ رسيده است - ، (نيز كتاب «نگاهى به علوم قرآنى» از آثار آيت اللَّه ملكى ميانجى توسط علينقى خدايارى نگاشته شده و به چاپ رسيده است).

و آثار مخطوط ايشان عبارت است از:

6 . الرشاد فى المعاد 7 . رساله در « حبط و تكفير» 8 . رساله در «خمس» 9 . رساله در «نكاح و طلاق» 11 . رساله در «احكام ميت» 12 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى 13 . رساله هايى در معارف اهل بيت عليهم السلام و تفسير قرآن 14 . احكام الصلاة ايشان پس از عمرى تلاش و كوشش در اعتلاى كلمه حق، در شب جمعه 10 صفر 1419 ق (15 خرداد 1377 ش) در 95 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در روز شنبه پس از تشييع گسترده و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى بر آن، در

ص: 588

قبرستان شيخان به خاك آرميد و مجالس يادبودش در شهرهاى متعدد برگزار شد.

ممجد لنگرودى 1333 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ عليرضا ممجد يكى از علماى نامى شهرستان لنگرود - 60 كيلومترى رشت - بود، كه در سال 1333 ق (1293 ش) در لنگرود زاده شد . پدرش، آيت اللَّه حاج شيخ عبداللَّه لنگرودى از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى ، شيخ عبداللَّه مازندرانى و شيخ شعبان گيلانى بود .

معظم له، در سال 1305 ش به حوزه علميه قم آمد و مطول و معالم و قوانين را نزد آيت اللَّه شيخ محمد على اراكى بياموخت. سپس در سال 1319 ش به مشهد مقدس مهاجرت كرد و مكاسب را نزد آيت اللَّه شيخ مجتبى قزوينى و شيخ هاشم قزوينى و كفايه را هم نزد آيت اللَّه شيخ على اكبر نوغانى فراگرفت و خود به تدريس سطوح پايين تر پرداخت. در سال 1325 ش، مجدداً به قم بازگشت و پس از تحصيل جلد دوم كفايه نزد آيت للَّه شيخ عبدالحسين فقيهى گيلانى، به درس خارج آيات عظام: بروجردى، سيدمرتضى لنگرودى، امام خمينى، گلپايگانى و شيخ عبدالحسين فقيهى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. آن گاه، در سال 1345 ش به زادگاهش بازگشت و به تدريس، تأليف، اقامه جماعت و ارشاد و راهنمايى مؤمنان و تفسير قرآن اشتغال ورزيد و اين، 30 سال از زندگى اش را تشكيل داد. وى، فقيهى ساده زيست، خوش اخلاق و خوش برخورد و مردمى بود و در عزاى اهل بيت عليهم السلام مى گريست.

از آثار وى مى توان از اين ها نام برد:

1 . حاشيه بر رسائل 2 . حاشيه بر مكاسب 3 . شرح كفاية الاصول 4 .شرح قوانين الاصول

ص: 589

5 . حاشيه بر شرح لمعه 6 . تقريرات درس اساتيد او پس از يك بيمارى، در تاريخ 13 آبان ماه سال 1376 ش در 83 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش، پس از تشييع، به قم انتقال داده شد و پس از نماز آيت اللَّه بهجت بر آن، در قبرستان نو، در جوار پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.

موحد ابطحى 1349 - 1423 ق

آقاى حاج سيدمحمد على موحد ابطحى يكى از مفاخر عالم علم و از فقهاى قم و اصفهان به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در 28 صفرالخير 1349 ق، دراصفهان زاده شد. پدرش طبيب زبردست آيت اللَّه حاج سيد مرتضى موسوى موحد ابطحى (1320 - 1413 ق) و مادرش عالمه فاضله عابده صبيه آيت اللَّه حاج سيد محمّد تقى احمد آبادى اصفهانى صاحب كتاب «مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم» بود. معظم له، در 8 سالگى به تحصيل علوم دينى روى آورد و همراه برادرش آيت اللَّه سيدمحمد باقر موحد ابطحى تا شرح لمعه را نزد پدر بزرگوارش بياموخت. سپس رسائل و مكاسب را نزد حاج آقا رحيم ارباب و كفايه و بخشى از مكاسب را نيز در درس شيخ محمود مفيد وقانون ابن سينا را نزد ميرزا على آقا شيرازى فراگرفت. در سال 1364 ق، به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و در درس هاى خارج آيات عظام: آقاى بروجردى، حجت كوهكمرى، محقق داماد، سيداحمد خوانسارى و گلپايگانى و درس تفسير و حكمت علامه طباطبايى و شيخ مهدى مازندرانى شركت جست و بهره فراوانى از علوم عقلى و نقلى كسب كرد. در ماه ربيع الاول 1373 ق به نجف اشرف كوچيد و در درس هاى آيات عظام: حكيم، شاهرودى، خويى، سيدعبدالهادى شيرازى

ص: 590

و سيدجمال الدين گلپايگانى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و هم زمان با تحصيل - چه در قم و چه در نجف - به تدريس و تأليف اشتغال داشت. او از وقت خويش نهايت استفاده را مى كرد و در همه وقت يا مى خواند و يا مى نوشت. او، چه در حضر و چه در سفر، در حال بيمارى و سلامتى مى نوشت و لذا تأليفات فراوان از او به يادگار مانده است. جلسات منظم تدريس فقه و اصول و تفسير در قم و نجف و اصفهان داشت و شاگردان بسيار تربيت كرد. وى از غالب اساتيدش اجازات اجتهادى و روايى داشت و به آيت اللَّه سيدشهاب الدين مرعشى نجفى اجازه روايت بخشوده بود (كه اين اجازه مدبّج است، يعنى او هم از آيت اللَّه مرعشى اجازه روايت داشت). در سال 1394 ق - پس از 20 سال تحصيل و تدريس در نجف اشرف - با بهره فراوان از علم و دانش اهل بيت عليهم السلام به قم بازگشت و بساط تحقيق و تأليف و تدريس را در حوزه مباركه علميه قم گسترانيد و در ايام تعطيل حوزه، به زادگاهش مى رفت و در آن جا به تدريس مى پرداخت. از او بيش از 100 عنوان كتاب در علوم: تفسير، فقه، اصول، رجال، حديث، تاريخ، كلام، فلسفه، ادعيه، اجتماع و ساير مسايل اسلامى بر جاى مانده است، كه عبارت اند از:

الف) آثار چاپى

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 .تاريخ آل زراره 4 . تهذيب المقال فى شرح الرجال - شرح رجال نجاشى - (5 جلد تاكنون)

5 . رساله در رؤيت هلال (تقرير درس فقه

ص: 591

معظم له)

ب) كتاب هاى غيرچاپى

تفسير و علوم قرآن

1 . تفسير القرآن الكريم (ناتمام)

2 . تفسير القرآن و المفسرون 3 . تاويل الآيات (ناتمام)

4 . احكام الآيات 5 . ادب القرآن و بدائعه 6 . اصول التفسير 7 . انزال القرآن و تنزيله 8 . الاوزان و الهيئات و الحروف فى القرآن 9 . تنزيه القرآن من التحريف 10 . جمع القرآن و جمّاعه 11 . خصائص الرسول فى القرآن 12 . الدعاء فى القرآن 13 .الرجعة فى القرآن 14 . نجوم العرفان فى علوم القرآن 15 . معجم علوم القرآن (ناتمام) 16 . الوحدة الرابطة بين آيات القرآن 17 . النقض على زاعمى قصور الشيعة فى علوم القرآن 18 . التكملة و التبيين لفهرست النديم فى علوم القرآن 19 . القرآن و القرائات و القراء 20 . القرآن و العترة الطاهرة 21 . القرآن و خلق الملائكة 22 . القرآن و خلق الجانّ و ابليس 23 . القرآن و خلق الانسان 24 . القرآن و الخلافة و النبوة و الامامة (3 ج) 25 . القرآن و التمثيل و التقصيص 26 . الشيعة و قرائاتهم .

حديث و دعاء

27 . الاحاديث المحرفة و الموضوعة 28 . اسس الحديث و قواعده 29 .الجامع الصحيح لاخبار الشيعة فى احكام الشريعة 30 . السفينة الناجية فى شرح الصحيفة السجادية 31 . شرح دعاى ابى حمزه ثمالى 32 . شرح دعاى افتتاح 33 . شرح دعاى سحر 34 . شرح دعاى كميل 35 . شرح دعاى ندبه 36 . شرح زيارت جامعه كبيره 37 . شرح زيارت عاشورا 38 . شرح زيارت امام رضا عليه السلام

ص: 592

39 . شرح كافى - ثقة الاسلام كلينى - 40 . شرح تهذيب - شيخ طوسى - 41 . شرح وافى - فيض كاشانى - 42 . شرح وسائل الشيعه - شيخ حرّ عاملى - 43 . المسانيد الاربعة عشر 44 .مصباح المتهجدين و انيس المتعبدين 45 . اليوم و الليلة - ادعيه - 46 . معرفة الحديث و درايتة 47 . وقائع الشهور و آدابها 48 . جمال الاسبوع فى وقائع ايام الاسبوع 49 . حقيقة الدعاء و شروط اجابته 50 . الزيارات و الآداب

فقه :

51 . احياء الموات 52 . التقليد و تقليد الميت 53 . التقية 54 . حاشيه دروس شهيد اول 55 . حاشيه عروة الوثقى 56 . حاشيه مصباح الفقيه 57 . حاشيه مقنعه شيخ مفيد 58 . حاشيه مكاسب شيخ انصارى 59 . المكاسب المحرمه 60 . حرمة الغناء و الموسيقى 61 . الرضاع 62 . شرح العروة الوثقى 63 . شرح هداية الناسكين 64 . صلاة الجمعة 65 .الصلاة المعادة 66 . طهارة عرق الجنب من الحرام 67 . فروع العلم الاجمالى 68 . كتاب القضاء (شرح دروس) 69 . كتاب اللقطة (شرح وسيله) 70 . مشروعية عبادات الصبى 71 . مناسك مكة و المدينة و مناسك الحج 72 . منجزات المريض 73 . النيابة 74 . القواعد الفقهية 75 . الذباحة

اصول :

76 . هداية العقول (شرح كفايه) 77 .قاعده لاضرر و قاعده لاتعاد و قاعده «الحرام لايحلل الحرام» 78 . حاشيه معالم الاصول 79 . حاشيه فرائد الاصول 80 . حاشيه كفاية الاصول 81 . اصول الفقه (4 ج ) 82

ص: 593

. الانتقاد على مقالات الاصول - آقا ضياء عراقى -

رجال :

83 . اخبار الرواة (10 ج) 84 . اصحاب الاجماع و مشائخهم 85 . شرح فهرست شيخ طوسى 86 . شرح رجال نجاشى (5 جلد مخطوط) 87 . شرح رجال كشى 88 . الصحابة المنكرون على ابى بكر 89 . الطبقات الكبرى 90 . القواعد الرجالية 91 . مشايخ ابن ابى عمير 92 . مصادر ترجمة رواة الشيعة 93 . الممدوحون و المذمومون من الصحابة 94 . من روى عن الثقات 95 . نخبة الاثر فى رجال كتاب المعتبر .

كلام و عقايد و اسلام

96 . البرزخ و المعاد 97 . التوحيد 98 . الشفاعة 99 . المعراج (2 ج) 100 . النبوة الخاصة 101 . النبوة العامة 102 . الاسلام و الرقية 103 . الاسلام و المرأة 104 .الاسلام و الوالدين والولد 105 . الاقتصاد فى الاسلام 106 . الامر بالمعروف و النهى عن المنكر 107 . الجهاد فى الاسلام 108 .الحكومة فى الاسلام 109 .القانون فى الاسلام 110 . القضاء فى الاسلام 111 . المالكية فى الاسلام 112 . الاخلاق فى الاسلام .

تاريخ و فلسفه

113 . حياة الرسول صلى الله عليه وآله وسلم 114 . سنن الرسول و سيرته صلى الله عليه وآله وسلم 115 . نقد فلسفه ژرژ پوستر آن فقيه بزرگ و پركار، پس از 73 سال زندگى، شمع وجودش به خاموشى گراييد و در شب 13 رجب الخير 1423 ق (1381 ش) چشم از جهان فروبست و پيكر پاكش در شب نيمه رجب در حسينيه خويش به خاك سپرده شد.

( سيدمحمود مرعشى ،

ص: 594

المسلسلات فى الاجازات ، ج 2 ، ص 581 - 583 )

موحد ابطحى 1320 - 1413 ق

آقاى حاج سيدمرتضى موسوى موحد ابطحى، يكى از مفاخر علماى اصفهان به شمار مى رفت. معظم له در سال 1320 ق در اصفهان زاده شد نوجوانى بيش نبود كه در محضر اساتيد و علماى بزرگ چون حضرات: جلال الدين همايى (مطول)، شيخ على يزدى (مغنى)، ميرزا احمد شهيدى (شرح لمعه و مكاسب)، ابوالزوجه اش سيدمحمد تقى موسوى احمد آبادى (قوانين)، آقا سيدمهدى درچه اى (مكاسب)، شيخ محمد حسن نجف آبادى (رسائل)، و سيدمحمد نجف آبادى (كفايه) زانوى ادب به زمين زد و دروس سطح را فراگرفت. سپس به درس خارج حضرات آيات: سيدمحمد و سيدعلى نجف آبادى، و شيخ محمد رضا مسجد شاهى اصفهانى رفت و مبانى علمى اش را استوار ساخت. وى اكثر استفاده اش از آيت اللَّه سيدعلى نجف آبادى بود و از او در مدّت 11 سال، فقه و اصول و تفسير و رجال را به خوبى آموخت و هم زمان از محضر آقا شيخ محمود مفيد و شيخ محمد حكيم خراسانى (اسفار و شرح لمعه) ، شيخ محمد باقر قزوينى (علم هيأت) ميرزا على آقا شيرازى و ميرزا ابوالقاسم طبيب (علم طب) را فراگرفت و در علم طب و تشريح خبرويت كسب كرد و گاه بيماران را - مانند رعشه دست علامه طباطبايى - مداوا مى كرد و از او معالجات دقيق بيمارى هاى دشوار، بسيار ديده شد. آن مرحوم، پس از تحصيلات، رو به تدريس آورد و در مدرسه صدر به تدريس متمادى دوره سطح عالى و طب علمى پرداخت و گروهى بسيار را پرورش داد. وى پُر مطالعه و علاقمند به قرائت قرآن وكتب تفسيرى بود

ص: 595

و هماره در طول مسير خود به مسجد و مدرسه، قرآن مى خواند و كتاب ها را مطالعه مى كرد. از حضرات آيات: محدث قمى، شيخ محمد رضا اصفهانى، سيدمحمد تقى احمد آبادى، شيخ محمد حسين فشاركى و مرعشى نجفى (كه اين اجازه مدبّج است) اجازه روايت و از آيات عظام: سيدابوالحسن اصفهانى و بروجردى اجازه حسبيه را دارا بود. از آثار ايشان، علاوه بر فرزندان عالم و دانشمندش - كه اكثر آن ها صاحب تأليفات متعدد هستند - مى توان از ديوان اشعار و رساله هاى گوناگون در حديث، تاريخ، كلام، ادعيه و احراز، طبّ و زيارات را نام برد. وى در 93 سالگى در 9 جمادى الثانى 1413 ق (13 آذر ماه 1371 ش) دار فانى را وداع گفت و به اجداد طاهرينش پيوشت. پيكر پاكش، پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه حاج شيخ حسن صافى اصفهانى، در داخل حرم امامزاده جعفر به خاك سپرده شد.

موسوى اصفهانى 1352 - 1428 ق

آقاى حاج سيدحسن موسوى اصفهانى يكى از فضلاى حوزه علميه قم بود . فقيد سعيد در 1352 ق ( 1312 ش ) ، در آدريان - از توابع اصفهان - در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش مرحوم حجةالاسلام حاج سيداسماعيل ، از خطبا و محدثين اصفهان بود ، كه مقدمات و ادبيات عرب را به فرزندش آموخت . معظم له ، در 1366 ق به فراگيرى سطوح نزد مرحوم آيت اللَّه حاج سيدمصطفى مهدوى و آيت اللَّه حاج شيخ جمال الدين خوانسارى پرداخت و در 1369 ق به قم آمد و به تكميل سطوح عاليه پرداخت .

سپس در سال 1372 ق به كربلا مهاجرت كرد و باقيمانده سطوح عاليه را نزد

ص: 596

حضرات آيات : حاج سيدمحمّد شيرازى ، شيخ محمّدحسين مازندرانى ، شيخ محمّد شاهرودى و سيداسداللَّه بنى هاشمى اصفهانى به پايان برد و در سال 1375 ق رهسپار نجف اشرف شد و مبانى علمى خويش را نزد آيات معظم : شيخ كاظم تبريزى ، سيدمرتضى خلخالى ، سيداحمد اشكورى ، ميرزا على فلسفى ، شيخ صدرا بادكوبه اى ، سيدعلى سيستانى ، سيدهاشم حسينى تهرانى و ميرزا مسلم ملكوتى استوار ساخت و پس از آن به درس هاى خارج امام خمينى و آيت اللَّه العظمى خويى حاضر شد و بهره هاى فراوان برد . در سال 1391 ق ، به دنبال اخراج ايرانيان از عراق ، به ايران آمد و در زادگاهش ساكن شد و مدرسه علميه باقرالعلوم را تأسيس كرد و در آنجا به تدريس پرداخت ، سپس به قم آمد و به تأليف و تحقيق اشتغال ورزيد . ( شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 9 ، ص 355 - 356 ) .

از آثار اوست :

1 . ثقاة الرواة ( 3 ج ) كه آيت اللَّه خويى و علامه شيخ آقابزرگ تهرانى بر آن تقريظ نگاشته اند

2 . الامامة والولاية 3 . تقريرات درس فقه و اصول آيت اللَّه خويى .

معظم له ، در 7 محرم الحرام 1428 ق ( 7 بهمن 1385 ش ) ، در 73 سالگى درگذشت و پيكر پاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه حاج سيدمحمّدباقر موحد ابطحى برآن ، به زادگاهش انتقال داده شد و صبح تاسوعا در مدرسه باقرالعلوم - كه خود بنياد نهاده بود - به خاك سپرده شد .

موسوى تبريزى 1354 - 1424 ق

آقاى حاج سيدابوالفضل موسوى تبريزى، يكى از علما و مدرسين

ص: 597

حوزه علميه قم به شمار بود.

فقيد سعيد در سال 1314 ش (1354 ق) در تبريز به دنيا آمد و پس از تحصيلات دبستان، در 1327 ش به مدرسه حسن پاشا رفت و دروس طلبگى را آغاز كرد و ادبيات و مقدمات را در آن جا فراگرفت. در سال 1331 ش به حوزه علميه قم آمد و سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: منتظرى (كفايه)، مشكينى (رسائل و مكاسب و اخلاق) فراگرفت و پس از آن به درس خارج اصول امام خمينى و خارج فقه آيت اللَّه شريعتمدارى حاضر شد و تقريرات بحث آن دو را انگاشت. سپس تدريس شرح لمعه و مكاسب را آغاز كرد و شاگردان بسيار پرورش داد. وى، در پيش از پيروزى انقلاب اسلامى، از اعضاى مؤسس جامعه مدرسين حوزه علميه قم بود و نامش ذيل اعلاميه هاى ضد رژيم، هماره ديده مى شد و پس از پيروزى انقلاب اسلامى، از سوى مردم آذربايجان شرقى به عضويت مجلس خبرگان قانون اساسى و مجلس خبرگان رهبرى (سه دوره)، ريست ديوان عالى كشور و مشاور عالى رييس قوه قضاييه برگزيده شد.

آثار وى عبارت اند از:

1 . رسالة فى ولاية الفقيه 2 . تقريرات درس اصول امام خمينى 3 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه شريعتمدارى (بحث صلاة) معظم له در روز دوشنبه 25 فروردين 1382 ش (11 صفر 1424 ق)، در 68 سالگى بدرود حيات گفت و پيكرپاكش پس از تشييع و نماز آيت اللَّه ميرزا جواد تبريزى بر آن، در حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

موسوى زنجانى 1343 - 1420 ق

آقاى حاج سيدابراهيم احمدى موسوى زنجانى از علماى نجف اشرف به شمار بود. وى در سال 1343

ص: 598

ق (1303 ش) در روستاى صايين قلعه ابهر به دنيا آمد و پس از دوران كودكى و نوجوانى به تحصيل علوم دينى روى آورد. در 18 سالگى (1360 ق) به قم مهاجرت كرد و ادبيات و معالم و شرح لمعه را نزد آيات: شيخ فرج اللَّه واعظى هيدجى و حاج شيخ موسى زنجانى فراگرفت و پس از آن در ماه صفر 1365 ق به نجف اشرف كوچيد و سطوح عاليه و فلسفه و كلام را نزد حضرات آيات: شيخ مجتبى لنكرانى (رسائل و كفايه)، سيدمحمد باقر محلاتى (جلد دوم كفايه)، سيدعبدالاعلى سبزوارى (شرح منظومه و اسفار) در مدت ده سال بياموخت. پس از اتمام سطوح، به درس خارج آيات عظام: ميرزا باقر زنجانى، سيدعبدالهادى شيرازى، آقاى حكيم، سيدحسين حمامى تبريزى، شيخ حسين حلّى، سيدعبدالاعلى سبزوارى و به ويژه آيت اللَّه العظمى خويى (به مدت 16 سال) حاضر شد و بهره هاى فراوان در علوم فقه و اصول و رجال و تفسير از ايشان برد. وى، هم زمان با تحصيل، به تدريس سطوح عاليه (رسائل و مكاسب و كفايه) و شرح لمعه و شرح تجريد همت گماشت و مورد عنايت مخصوص آيت اللَّه شيخ عبدالكريم زنجانى واقع شد و پس از وفات معظم له، سال هاى بسيار در رواق حرم اميرالمؤمنين عليه السلام اقامه جماعت نمود.

معظم له، داراى اجازات متعدد روايى، اجتهادى و حسبيه از آيات عظام: شيخ آقابزرگ تهرانى، شيخ محمد حسين كاشف الغطاء، شيخ عبدالكريم زنجانى، سيدمحمد بغدادى، سيدمحمود شاهرودى، شيخ كاظم شيرازى، ميرزا آقا اصطهباناتى، شيخ عبدالحسين رشتى و اساتيدش بود و سفرهاى متعدد براى تبليغ دين به كويت و اردن و سوريه و لبنان و عراق و تركيه

ص: 599

نمود و در سال 1334 توانست در روستاى صايين قلعه ابهر درمانگاه خيريه بنياد نهد.

وى سراسر عمر شريفش را به تحصيل، تدريس، تأليف و تبليغ دين گذراند و موفق شد تا شاگردان و كتاب هاى بسيار از خويش به يادگار گذارد.

برخى از آن ها عبارت اند از:

الف . كتاب هاى چاپى :

1 . تاريخ زنجان (علما و دانشمندان) 2 . تذكره جامع الانساب (تاريخ امامزادگان) 3 . عقائد الامامية الاثنى عشرية 4 . اثباة الحجة و علائم الظهور 5 . كشكول 6 . تعليقه بر شرح تجريد 7 . وسيلة الدارين فى انصار الحسين عليه السلام 8 . بداية الفلسفة الاسلامية 9 . فقه الشيعة الامامية 10 .فضائل اهل البيت عليهم السلام . ب . كتاب هاى غيرچاپى :

11 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى (دوره كامل) 12 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى (طهارت، مكاسب محرمه، اجتهاد تقليد) 13 . تقريرات درس فقه ميرزا باقر زنجانى (عدالت) 14 . جغرافياى شهرهاى ايران 15 . اساطين الشيعه (با 300 عكس) 16 . فوائد الرضوية 17 . آثار المعاصى 18 . شرح منظومه سبزوارى 19 . ذكرى (در مواعظ و اخلاق) 20 . خلاصة المعارف الالهية 21 . رد بر كمونيسم 22 . شرح حال آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى و شاگردان او 23 . شرح حال آيت اللَّه خويى و شاگردانش 24 . شرح حال آيت اللَّه شيخ عبدالكريم زنجانى و شاگردان وى 25 . مناسك حج (همراه با تاريخ مكه و مدينه) 26 . رساله عمليه 27 . حاشيه بر مكاسب 28 .حاشيه بر فرائد الاصول 29 .حاشيه بر كفايةالاصول آن عالم بزرگوار، در 75 سالگى، در يكشنبه

ص: 600

23 آبان 1378 (پنجم شعبان المعظم، 1420 ق) زندگى را بدرود گفت و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه سيدحسن موسوى شالى، در روستاى «ورسه» - از دهات تاكستان - در جوار پدرش به خاك سپرده شد .

موسوى زنجانى 1347 - 1423 ق

آقاى حاج سيداسماعيل موسوى زنجانى، يكى از علماى بزرگ زنجان و امام جمعه و نماينده ولى فقيه در آن شهر بود .

فقيد سعيد ، در حدود سال 1307 ش (1347 ق ) ، در روستاى «پرى» از توابع زنجان به دنيا آمد . پس از كودكى وتحصيلات مكتبى در سال 1357 ق به زنجان آمد و ادبيات را آموخت. سپس در 1359 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را از محضر حضرات آيات: شيخ موسى زنجانى و سيدجمال الدين مجد (شرح لمعه)، شيخ عبدالحسين لنكرانى (قوانين)، حاج آقا مرتضى حائرى و ميرزا محمد مجاهدى (كفاية الاصول)، حاج سيدمحمد محقق داماد (رسائل و كفايه) بياموخت و پس از آن به درس هاى آيت اللَّه العظمى بروجردى و آيت اللَّه سيدمحمد حجت شركت كرد و پس از چندى به نجف اشرف كوچيد و از درس هاى آيات عظام: حاج ميرزا حسن بجنوردى و حاج ميرزا هاشم آملى بهره مند شد. سپس به قم بيامد و يكسره در درس هاى آيت اللَّه سيدمحمد داماد شركت نمود و علاوه بر تحصيل، به تدريس سطوح عاليه (شرح لمعه و مكاسب) و بحث هاى تفسير - با دوستان و هم بحث هاى خويش، كه سابقه اى پنجاه ساله دارد - پرداخت. اودر جريان انقلاب اسلامى، به مبارزه با رژيم پهلوى در تشكيلات جامعه مدرسين حوزه علميه قم پرداخت و نامش، در پاى اعلاميه هاى ضدّ رژيم، هماره ديده مى شد

ص: 601

و در همين راستا، فرزندش سيدمهدى به شهادت رسيدو فرزند ديگرش سيدمحمود به زندان افكنده شد، تا انقلاب اسلامى به پيروزى رسيد و او قضاوت در دادگاه انقلاب و مدنى خاص را پذيرفت و با شروع جنگ تحميلى، فرزند ديگرش سيدصادق موسوى در حمله بيت المقدس به شهادت رسيدو در تير 1361 ش، به حكم امام خمينى به امامت جمعه زنجان برگزيده شدو در آن سامان به خدماتى چون: احداث مدرسه علميه (خواهران و برادران)، مؤسسه قرض الحسنه جوادالائمة، تأسيس ستاد جهيزيه (با همكارى جمعى از متدينين)، احداث دارالقرآن و سرپرستى و تدريس حوزه علميه زنجان موفق شد. وى، از سوى مردم به عضويت مجلس خبرگان قانون اساسى و خبرگان رهبرى (سه دوره) برگزيده شد و تا پايان عمرش به خدمات دينى و اجتماعى اشتغال داشت. تأليفات وى، تقريرات درس فقه واصول آيت اللَّه داماد بوده است.

سرانجام، او در تاريخ شنبه 1 دى ماه 1381 ش (1423 ق) در 74 سالگى درگذشت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه در زنجان، به قم انتقال داده شد و پس از نماز آيت اللَّه سيدموسى شبيرى زنجانى بر آن، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

موسوى شالى 1333 - 1427 ق

آقاى حاج سيدحسن موسوى شالى ، يكى از علماى بزرگ منطقه قزوين و امام جمعه تاكستان بود . وى در سال 1333 ق / 1295 ش ، در شال به دنيا آمد . پدرش ميرزا محمّد يكى از واعظان و منبرى هاى منطقه بود كه فرزندش را به تحصيل علوم دينى واداشت . نخست مقدمات را نزد مرحوم شيخ محمّد باقر عاملى فراگرفت و در سال 1353 ق ،

ص: 602

همراه پدرش به حوزه علميه نجف رفت و از مقدمات تا پايان سطوح را نزد اساتيد بنام مانند حضرات آيات : ميرزا باقر زنجانى و سيدمحمود مرعشى شوشترى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام : سيدابوالحسن اصفهانى ، سيدعبدالهادى شيرازى ، سيدمحمود شاهرودى و سيدابوالقاسم خويى حاضر شد و سال ها از فيض آنان بهره برد . او بيش از همه در درس هاى فقه و اصول آيت اللَّه خويى حضور يافت و مورد توجه مخصوص ايشان بود و درس معظم له را براى گروهى تقرير مى نمود و سطوح عالى را هم تدريس مى كرد .

وى پس از گذشت 23 سال از اقامت در نجف و با اخذ اجازات متعدد از استادانش ، در سال 1376 ق براى صله رحم به زادگاهش بازگشت و با مشاهده مشكلات و نيازهاى مردم منطقه و احساس تكليف ، در شال ماندگار شد و به خدمات علمى و دينى و اجتماعى بسيار مانند : احداث ده ها مسجد ، مدرسه ، درمانگاه ، حمام ، جاده و غسالخانه ، تبليغ و تدريس ، مبارزه با مظاهرِ فساد ، رفع خصومات و فصل دعاوى و حلّ اختلافات و نزاع هاى گروهى و ايجاد صلح و وحدت بين مردم موفق شد .

او سپس در قزوين ماندگار شد و به احياى مدارس و موقوفات و تربيت و تدريس طلاب پرداخت و در جريان انقلاب اسلامى ايران فعالانه شركت داشت و با سخنرانى هاى خود در شهرهاى مختلف و به راه انداختن راهپيمايى ها و اجتماعات گوناگون ، به مبارزه با رژيم پهلوى برخاست. در سال 1358 ش ، از سوى امام خمينى به امامت جمعه

ص: 603

تاكستان و از سوى مردم استان قزوين به نمايندگى سومين دوره مجلس خبرگان برگزيده شد .

از آثار اوست :

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه خويى 2 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه خويى 3 - نوشتارهاى بسيار در تفسير قرآن 4 . نوشتارهاى گوناگون در مسائل كلامى . سرانجام آن عالم عالى مقام ، در 91 سالگى ، در سحرگاه شنبه 19 رجب 1427 ق برابر با 3 مرداد 1385 ش بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه با حضور ده ها هزار نفر ، و نماز آيت اللَّه نورى همدانى بر آن ، در زادگاهش در قبرستان عمومى « شال » به خاك آرميد .

موسوى شبسترى 1334 - 1420 ق

آقاى حاج سيدعبداللَّه موسوى شبسترى از دانشمندان و فقيهان قم به شمار مى رفت.

وى در سال 1334 ق در شهرستان شبستر - هشت فرسخى تبريز - در خانواده اى دانا ومؤمن ديده به جهان گشود. پدرش ثقةالاسلام سيداسداللَّه فرزند ميربابا شبسترى از روحانيان معروف خطه شبستر به شمار مى رفت.

وى پس از طى تحصيلات دوره ابتدايى در سال 1350 ق به تحصيل علوم دينى روى آورد و مقدمات و علوم ادبى را نزد پدر خود وعلامه ميرزا رسول هريسى، و كتاب هاى مطول، شرح شمسيه و شرح منظومه را نزد آيت اللَّه سيدمرتضى شبسترى فراگرفت.

در سال 1356 ق به حوزه علميه تبريز پيوست و در مدرسه طالبيه مشغول تحصيل دروس سطح گرديد. وى شرح لمعه را نزد علامه شيخ ابراهيم بادكوبه اى و علامه سيدعلى مولانا تبريزى خواند و كتاب قوانين الاصول و متون كتب درسى ديگر را نزد حضرات آيات: ميرزا محمود دوزدوزانى، سيدمرتضى خسروشاهى، شيخ حسين شنب غازانى و

ص: 604

ميرزا محمد توتونچى به پايان برد.

آيت اللَّه شبسترى در اواخر سال 1360 ق به حوزه علميه قم رهسپار شد و باقى مانده شرح لمعه را نزد آيت اللَّه سيدشهاب الدين مرعشى به پايان رساند و دروس خارج فقه و اصول را در محضر فقهايى چون: سيدمحمد حجت كوهكمرى، سيدمحمدتقى خوانسارى، ميرزا محمد فيض قمى، سيدصدرالدين صدر، شيخ محمد كبير قمى، شيخ عباسعلى شاهرودى و شيخ عبدالنبى اراكى و دروس كلام وحكمت را از محضر علامه طباطبايى به نحو احسن استفاده نمود .

در سال 1366 ق جهت معالجه به تهران رفت و در پى درخواست عده اى از مؤمنين در مسجد حاج ميرزا احمد واقع در خيابان مولوى به وظايف دينى اشتغال ورزيد. وى در تهران از تحصيل بازنماند و در دروس حضرات آيات: شيخ على مدرس تهرانى (خارج كفايه)، شيخ محمدتقى آملى، سيداحمد خوانسارى و سيدابوالحسن رفيعى قزوينى (علاوه بر فقه و اصول، در دروس حكمت نيز) استفاده كرد .

نامبرده علاوه بر اشتغال به وعظ و ارشاد در مركز، در شهرهاى قزوين و شبستر و حومه آن ها به انجام فعاليت هاى مذهبى مى پرداخت، و در تهران همراه با آيت اللَّه سيدمرتضى وحيدى شبسترى و افراد خيّر اقدام به تجديد بناى (مسجد سپهسالار) واقع در خيابان چراغ برق نمود.

وى در سال 1394 ق و پس از گذشت 28 سال خدمت و ارشاد در تهران به مشهد مقدس رهسپار شد. ايشان پس از ورود اقدام به تدريس فقه و اصول و گفتن تفسير قرآن مجيد نمود. مدتى هم در حرم مطهر (دارالسلام) به اقامه جماعت و هدايت اشتغال داشت.

معظم له در اوايل سال 1416 ق به حوزه علميه قم آمد

ص: 605

و به گفتن تفسير و اقامه مراسم مذهبى اشتغال داشت و غالباً بر اثر كسالت و شدت بيمارى در منزل بسترى بود.

آثار ايشان عبارت اند از:

1 . مصباح الهداية يا مفتاح السعادة، جلد اول اين اثر پيرامون نبوت و جلد دوم آن پيرامون امامت مى باشد

2 . زبدة الأحكام (رساله عمليه)

3 . كتاب الأربعين (شرح چهل حديث عرفانى و اخلاقى)

4 . الألطاف الالهية فى الخطابات القرآنية 5 . دراية الحديث 6 . صيغ العقود 7 . نماز شب 8 . النكاح و الطلاق 9 . سوانح حيات (شرح حال خود و بخشى از خاطرات)

وى صبح روز چهارشنبه 17 صفر 1420 ق (12 خرداد 1378 ش) درگذشت و پيكرش عصر پنجشنبه تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيدمحمد وحيدى در ابتداى قبرستان ابوحسين به خاك سپرده شد.

( با استفاده از نوشتار آقاى عبدالحسين جواهر كلام )

موسوى همدانى 1344 - 1421 ق

آقاى حاج سيدمحمدباقر موسوى همدانى، يكى از عالمان و فقيهان حوزه علميه قم به شمار بود. فقيد سعيد در چهارم محرم الحرام 1344 ق (1304 ش)، در همدان زاده شد . پدرش آيت اللَّه سيدهادى بيجارى گروسى (1292 - 1372 ق) يكى از علما و مدرسين سطوح حوزه علميه همدان و صاحب كتاب اخلاقى «لسان الغيب» بوده است، كه در صفاى باطن و روشنى ضمير و معرفت و فضايل اخلاقى زبانزد همگان بود. معظم له، تحصيلات ابتدايى را در شهر بيجار آموخت. سپس، در سال 1320 ش پس از زيارت امام على بن موسى الرضا عليه السلام و استعانت از آن امام هُمام به قصد تحصيل علوم دينى رهسپار حوزه علميه قم شد و در مدرسه دارالشفا

ص: 606

سكونت گزيد و در كمال فقر و فاقه و با زحمت و مشقّت فراوان به آموختن ادبيات و منطق اشتغال جُست. او، براى معالجه برادرش - كه در اثر رطوبت حجره و غذاى ناكافى به بيمارى سردرد شديد مبتلا شده بود - به تهران رفت و در مدرسه مروى، نزد حضرات آيات: شيخ عبدالرزاق قاينى و شيخ محمدتقى آملى كتاب رياض و كفاية الاصول را فراگرفت . در سال 1325 ش - كه آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم آمد و با ورودش، حوزه علميه قم جان دوباره به خود گرفت - همراه با استادش آيت اللَّه قاينى، به قم آمد و نزد حضرات آيات: استاد شهيد مطهرى (مطوّل) و حاج آقا روح اللَّه كمالوند خرم آبادى (مكاسب) را فراگرفت و پس از آن در درس فقه و اصول آيت اللَّه بروجردى و درس اصول امام خمينى و درس تفسير علامه طباطبايى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و در همان زمان مورد توجه بسيار علامه طباطبايى قرار گرفت.

معظم له فقيهى مهذّب و خودساخته، متواضع، خوش اخلاق، خوش برخورد، سليم النفس و ساده زيست و مصداق يك روحانى با كمال بود و آثار تربيت علامه طباطبايى در رفتار و كردارش نمايان بود. وى ساليان بسيار در انجمن خيريه حمايت از ايتام و مؤسسه خيريه الزهراء عليها السلام (قم) منشأ خدمات فراوان به يتيمان و مستمندان بود.

برخى از تأليفات آن مرد بزرگ عبارت اند از:

1 . ترجمه تفسير الميزان (40 ج) معظم له اين ترجمه را به درخواست و تشويق علامه طباطبايى انجام داد و بيش تر مطالب آن را با مؤلف در ميان نهاده و ترجمه دقيق و امين آن

ص: 607

را ارايه داد و همه آن (40 ج) مكرر به چاپ رسيده است

2 . ترجمه تحريرالوسيله (3 ج) 3 . ترجمه قصص قرآن و داستان انبياء (با همكارى استاد على اكبر غفارى) ،

4 . درس هايى از اصول عقايد 5 . تفسير سوره حمد 6 . محرم از ديدگاه عارفان 7 . پاسخ به پرسش ها (2 ج) 8 . على عليه السلام در كتب اهل سنت 9 . جواب به شبهات وهابى ها در مورد عزادارى امام حسين عليه السلام 10 . الدّر الباهر من فقه الجواهر (10 ج) وى، در تاريخ چهارشنبه عيد فطر 1421 ق (7 دى ماه 1379 ش) در 75 سالگى چشم از جهان فروبست و به مواليان و اجداد طاهرينش پيوست. پيكر پاكش صبح روز پنجشنبه پس از تشييع و نماز آيت اللَّه نورى همدانى بر آن، در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد و در غم فقدانش پيام تسليتى از سوى مقام معظم رهبرى صادر شد .

موسوى هندى 1352 - 1419 ق

آقاى سيدفاضل موسوى يكى از محققان علم نسب و طب اسلامى بود .

پدرش ثقةالاسلام سيدنجف شاه، نماينده تام الاختيار آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى در شبه قاره هند و يكى از افراد نيكوكار و سرشناس آن خطه بود. نسب وى به علامه سيدمحمد شمس الدين عراقى معروف به «مكسرالأصنام» مى رسد كه داراى مزار متبركى در كشمير است.

فقيد سعيد در شهر شملا واقع در هندوستان به سال 1352 ق در خانواده اى مؤمن و دانا ديده به جهان گشود و پس از طى دوران كودكى نحو و صرف را نزد شيخ محمدرضا توحيدى دشتى آموخت و آن گاه وارد مدارس دولتى شد. در

ص: 608

پى تقسيم هند و پاكستان در سال 1366 ق، همراه با ساير افراد خانواده اش به پاكستان منتقل شد و دوره دبيرستان را به انجام رسانيد و در پى درگذشت پدر خود در سال 1369 ق جهت انجام مراسم خاكسپارى در عتبات عاليات، در نجف اشرف اقامت گزيد .

او در سال 1400 ق در پى فشارهاى دولت عراق، به كراچى پاكستان مهاجرت كرد و مدتى چند در آن سامان اقدام به تأسيس درمانگاه كوثر و داروخانه حضرت زهرا عليها السلام نمود. آن گاه به حوزه عليمه قم رهسپار شد و دروس دينى را از نو آغاز كرد. ادبيات و قسمتى از شرح لمعه را نزد سيدعلى مؤمن اصفهانى و شيخ غلامرضا عرفانيان خراسانى آموخت و دوره سطح را نزد استاد مصطفى نورانى اردبيلى به انجام رسانيد و مدتى هم در دروس خارج حضرات آيات: ميرزا جواد تبريزى و وحيد خراسانى شركت جست. ايشان در سال 1412 ق به كراچى بازگشت، و به خدمات دينى مانند: اقامه نماز جمعه و امامت جماعت مسجد خوجه شيعه اثنا عشريه، و نيز رياست دانشكده اماميه كراچى و ساير وظايف دينى پرداخت.

استاد موسوى از سن جوانى به انساب علويين علاقه خاصى داشت، به همين خاطر در سال هاى آخر عمر خود و پس از گردآورى كتاب هاى زيادى در اين فن، اقدام به پياده كردن مطالب به صورت مشجرات نمود كه موفقيت و شهرت خوبى از اين راه به دست آورد، و توانست بسيارى از مشجرات خطى و كم ياب را در مجموعه بزرگ خود « الشجرة الطيبة » به چاپ برساند، و از مفقود يا تلف شدن آن ها جلوگيرى كند .

ص: 609

ثار ايشان عبارت اند از:

1 . الشجرة الطيبة، در چند جلد . شامل مشجرات سادات حسنى و حسينى و موسوى و رضوى و نيز اطلاعات متفرقه

2 . الطب الاسلامى المقارن، در معرفى گياهان دارويى به زبان علمى و تطبيق آن با آيات و روايات اسلامى

3 . تاريخ كشمير و اسرته الموسوية 4 . فضائل اهل البيت عليهم السلام من طرق العامة 5 . رمضان مبارك 6 . خطبه هاى نماز جمعه كراچى. او در دو سه سال اخير زندگانى خود از بيمارى سختى رنج مى برد، ولى با همان حال بيمارى از كارهاى و تحقيقى خود دست نكشيد و همواره در خدمت مردم بود. در روز دوشنبه چهارم ربيع الاول 1419 ق (هشتم تير 1377 ش) در شهر كراچى در سن 67 سالگى بدرود زندگى گفت و پيكرش پس از تشييع در قبرستان (على باغ) آن شهر به خاك سپرده شد.

( برگرفته از مقاله : آقاى عبدالحسين جواهر كلام )

مولانا 1343 - 1425 ق

آقاى حاج سيدابوالحسن مولانا يكى از علماى مشهور تبريز بود. معظم له، در روز چهارشنبه 27 جمادى الاول 1343 ق (سوم دى 1303 ش)، در نجف اشرف زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج سيدعلى مولانا (1320 - 1392 ق) از اعاظم علماى تبريز و از شاگردان آيات عظام : آقا ضياء عراقى، شيخ محمد حسين اصفهانى، شيخ احمد و شيخ محمّدحسين كاشف الغطا و نويسنده ده ها كتاب، مانند: مرآة الحج، درّ منظوم، نصايح المعصومين، تعديل الميزان و آثار المعاصى، و او فرزند آيت اللَّه العظمى سيدمحمد مولانا (1294 - 1363 ق) - از شاگردان آيات عظام: فاضل شرابيانى، شريعت اصفهانى، شيخ هادى طهرانى و آقا رضا تبريزى - و

ص: 610

مؤلف ده ها كتاب علمى ماند: مفتاح المطالب (شرح مكاسب)، مصباح الوسائل (شرح رسائل)، تفسير الوجيز و مصباح السالكين و او فرزند عالم ربانى آقا سيدعبدالكريم بوده است .

فقيد سعيد در كودكى (1346 ق) همراه پدر بزرگوارش به تبريز مهاجرت كرد و پس از دوران كودكى، مقدمات و ادبيات را از والدش و ميرزا على اكبر نحوى اهرى فراگرفت (1360 ق) و پس از آن در سال 1362 ق، به حوزه علميه قم آمد و دروس سطح را نزد حضرات آيات: شيخ موسى زنجانى (شرح لمعه و رسائل)، سيد محمدباقر سلطانى (مكاسب)، سيداحمد خوانسارى، گلپايگانى و مرعشى نجفى (جلدين كفاية الاصول) را بياموخت و هم زمان اسفار و شرح منظومه را هم از علامه طباطبايى فراگرفت، و پس از آن به درس هاى خارج فقه و اصول آيات عظام: بروجردى، حجت كوهكمرى، امام خمينى و محقق داماد حاضر شد و بهره هاى فراوان برد. او از حضرات آيات: خويى، مرعشى نجفى، محمدصالح حائرى سمنانى و شيخ آقا بزرگ تهرانى اجازه روايت حديث گرفته بود. معظم له، در سال 1376 ق، به موطن پدرى اش بازگشت و به خدمت علمى و دينى همانند: تأليف، تدريس، امامت جماعت در مسجد استاد و شاگرد و افتاء پرداخت و حدود نيم قرن به جهاد علمى و خدمت به مردم اشتغال داشت.

از آن فقيه والا مقام آثارى بر جاى مانده، كه برخى از آن ها عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . حاشيه بر منهاج الصالحين 3 . حاشيه رسائل 4 . حاشيه مكاسب: درر المطالب 5 . داستان هاى راستين (2 ج) 6 . مهدى نجات دهنده بشر 7 . راهنماى دين در اصول

ص: 611

دين 8 . پيامبر اسلام و كثرت همسران 9 . الحلية فى حرمة حلق اللحية 10 . النجم الزاهر فى صلاة المسافر: تقرير بحث آيت اللَّه حجت

11 . چهل حديث 12 . انيس الابرار در وظايف اخيار 13 . درس هايى از اخلاق اسلامى 14 . درّ تابناك در كلمات 14 معصوم 15 . مسأله ولايت فقيه 16 . پاسخ به سؤالات 17 . تحقيق و تعليق بر احسن الدلالات علامه حائرى سمنانى معظم له در 80 سلگى، در روز پنجشنبه 7 خرداد 1383 ش (7 ربيع الثانى 1425 ق) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش روز جمعه با حضور هزاران نفر، تشييع و پس از نماز برادرش مرحوم حجةالاسلام و المسلمين حاج سيدابوالقاسم مولانا بر آن، در وادى رحمت به خاك سپرده شد.

مولوى قندهارى 1319 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد حسن مولوى در هفدهم ربيع الاول سال 1319(1276 ش) در خانواده اى مذهبى در قندهار ديده به جهان گشود. پدرش ميرزا محمد اكبر و پدر بزرگش آقايوسفعلى اصالتاً اهل شيراز بودند و سال ها بعد به افغانستان مهاجرت كردند.

آغاز جوانى وى به فراگيرى مقدمات علوم دينى سپرى شد و از همان اوان به وعظ و ارشاد و هدايت مردم اشتغال ورزيد و همواره در خدمت دين مبين بود. در آن ديار نمايندگى آيت اللَّه سيدابوالحسن اصفهانى داشت. وى در سال 1349 ق به شهر علم و دانش نجف اشرف مهاجرت كرد و به تكميل و تهذيب نفس و پرورش روح و دستگيرى و ارشاد طالبين پرداخت. ايشان هم چنين به تأليف و تصنيف و سرودن اشعار علاقه داشت و توانست آثار ارزشمندى نيز از خود به يادگار بگذارد. اقامت او در جوار

ص: 612

مولاى متقيان اميرمؤمنان عليه السلام چند سالى طول كشيد و در اين مدت توانست از محضر آيات عظام: ميرزا محمد حسين نايينى، آقا ضياء عراقى، سيدعلى قاضى، شيخ محمّدحسين كاشف الغطا و سيدابوالحسن اصفهانى بهره هاى علمى جويد . وى پس از مدتى تحصيل از سوى مراجع عظام به عنوان وكيل تام الاختيار روانه كشورهاى هند، پاكستان و افغانستان شد و طى چهل سال اقامت در اين كشورها، خدمات شايان توجهى ارايه كرد.

مولوى پس از چهل سال، مجدداً راهى عتبات شد و اين بار از محضر آيات: حاج سيدابراهيم اصطهباناتى، سيدحسين حمامى، سيدعبدالهادى شيرازى، سيدمحمود شاهرودى و سيدعبداللَّه شيرازى كسب فيض كرد .

در سال 1391 ق بر اثر فشارهاى دولت عراق، به ايران مهاجرت كرد و در جوار امام هشتم عليه السلام در ارض مقدس خراسان اقامت گزيد و به وظايف دينى و علمى خود ادامه داد .

وى مجلس درس اخلاق و معارف الهى را هر روز در منزل خود واقع در جوار گنبد خشتى برگزار مى نمود و مردم از انفاس و بركات ايشان بهره مند مى گرديدند .

وى به ادبيات و اشعار عرب علاقه وافر داشت. اشعار بسيارى از بزرگان ادب را به خاطر سپرده بود و از آن ها به عنوان شاهد نصيحت و پند مى خواند. خود او نيز در مناسبات مختلف اشعارى به زبان فارسى مى سرود و «حَسَن» تخلص مى كرد .

آثار قلمى وى عبارت اند از:

1 . بيست و ششم رجب (قصيده اى است در اثبات ايمان ابوطالب عليه السلام)

2 . جوان مرد پرنده، در شرح حال حضرت جعفر طيّار عليه السلام

3 . فهرست مراقد مقدسه شام و حلب و شرق

ص: 613

اردن 4 . شكّيات منظوم 5 . غبار نجف (درباره حقيقت معاد جسمانى به صورت مفصل و استدلالى)

6 . كوه ياقوت (درباره تاريخ و عظمت كعبه شريفه نوشته شده و در پايان رساله نيز منظومه اى در مناسك و اعمال حج سروده است)

7 . گلزار قندهار (درباره مزارات متبركه موجود در قندهار و مناطق مجاور آن در دو جلد به چاپ رسيده است)

8 . طاووس أهل الجنة فى الآيات النازلة بالامام الحجة (عج) 9 . روضات الفردوس فى مزارات العراق 10 . آب سناباد در مدايح أهل بيت عليهم السلام 11 . شانزده مقاله در حل مسأله مشكل 12 . رسالة السبع المثانى، در تفسير سوره حمد 13 . نظم زيارة الجامعة 14 . ايمان ابوطالب (رض) 15 . تربت كربلاء وى پس ازيك قرن زندگى در ربيع الثانى 1419 ق مطابق با مرداد 1377 ش در مشهد مقدس چشم از جهان فرو بست. پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و اقامه نماز توسط آيت اللَّه بهجت در صحن مطهر حضرت امام رضا عليه السلام به خاك سپرده شد.

( برگرفته از مقاله : آقاى عبدالحسين جواهر كلام )

مهدوى دامغانى 1352 - 1424 ق

آقاى حاج شيخ محمدرضا مهدوى دامغانى، يكى از علماى مشهور مشهد مقدس به شمار بود.

فقيد سعيد در آخر ماه صفر 1352 ق (7 تيرماه 1312 ش)، در مشهد مقدس زاده شد. پدرش آيت اللَّه حاج شيخ محمد كاظم دامغانى (1316 - 1402)، از اعاظم شاگردان آيات عظام: ميرزا مهدى اصفهانى، ميرزا محمد آقازاده خراسانى و حاج آقا حسين طباطبايى قمى و از بزرگان علماى مشهد مقدس بوده است.

آن مرحوم، پس از رشد و دوران

ص: 614

نوجوانى، ادبيات عرب را از اديب نيشابورى ثانى آموخته و در سال 1370 ق به فراگيرى سطوح (معالم و قوانين و شرح لمعه) در محضر آيات: شيخ عبدالنبى كجورى و حاج ميرزا احمد مدرس يزدى پرداخت و در سال 1373 ق، سطوح عاليه را از پدر بزرگوارش و حاج شيخ هاشم قزوينى فراگرفت و هم زمان به تدريس ادبيات و دروس سطح پرداخت. با ورود آيت اللَّه العظمى ميلانى به مشهد مقدس در سال 1373 ق، يكسره به بحث فقه و اصول آن فقيه بزرگ حاضر شد و تا پايان عمرش (رجب 1395 ق)، به مدت 22 سال از معظم له بهره برد و زندگى خود را يكسره وقف تدريس و تحصيل نمود. او از سال 1390 ق به تدريس خارج فقه و اصول پرداخت و گروه فراوانى از فضلاى حوزه مشهد را تربيت كرد و هم زمان به اقامه جماعت در «مسجد الحجة» و بيان تفسير قرآن - تا آخرين روزهاى عمر شريفش - اشتغال داشت. وى از آيت اللَّه العظمى سيدمحمود شاهرودى، اجازه اجتهاد داشت و پس از وفات آيت اللَّه خويى، گروهى از مؤمنين از او درخواست رساله عمليه نمودند كه او با مناعت طبع، از آن صرف نظر كرد و آنان را به علماى ديگر ارجاع مى داد. فقيد سعيد، نزديك به 40 سال، در شب هاى شنبه به تفسير قرآن كريم اشتغال داشت، كه دوره اول آن 34 سال به طول انجاميد و در ابتداى دوره دوم تفسير بود كه بر فراز منبر جان به جان آفرين تسليم كرد. او در 10 سال آخر عمر مباركش، ماه هاى رجب و شعبان را روزه مى گرفت و به ماه

ص: 615

مبارك رمضان متصل مى كرد و حالات دعا و گريه او زبانزد همگان بود. مكرر به زيارت حج بيت اللَّه الحرام به نيابت از پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، مشرف شد و جلسات متعدد در اسرار و مناسك حج، سخنرانى نمود كه همه آن ها در قالب سى دى و كاست منتشر شده است.

برخى از تأليفات او عبارت اند از:

1 . تفسير سوره انسان 2 . تفسير سوره احزاب 3 . تفسير سوره اعلى 4 . تقريرات درس اصول آيت اللَّه ميلانى 5 . صدها نوار سخنرانى در تفسير قرآن 6 . نوارهاى درس خارج فقه (مباحث: حج، وصيت، نكاح) .

آن عالم بزرگوار در 70 سالگى، در شب شهادت رييس مذهب ، امام جعفر صادق عليه السلام، در شب 25 شوال 1424 ق (28 آذر 1382 ش) بر فراز منبر و در حال گفتن تفسير قرآن، بدرود حيات گفت و بنابر وصيت خويش، در كتابخانه شخصى خويش مدفون شد.

مهدوى لاهيجى 1313 - 1413 ق

آقاى حاج شيخ مهدى مهدوى لاهيجى، در شب نيمه ماه شعبان المعظم 1313ق در نجف اشرف زاده شد. پدرش حجةالاسلام آقا شيخ حسين لاهيجى، از دانش آموختگان نجف بود كه در 1315 ق همراه خانواده اش به لاهيجان بازگشت و فرزندان خود - آيت اللَّه حاج شيخ محمد و آيت اللَّه حاج شيخ مهدى مهدوى - را به تحصيل علوم دينى گمارد. فقيد سعيد، ادبيات و مقدمات علوم را نزد شيخ بهاءالدين لاهيجى و شيخ عبدالرحيم درگاهى و شيخ عبدالحسين كوشالى فراگرفت. در 1337 ق به حوزه علميه نجف رفت و علوم بلاغت و اخلاق و عرفان از آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى و شمس كرمانشاهى و سطوح فقه و

ص: 616

اصول را از شيخ حبيب اللَّه اردبيلى و شيخ على اكبر خوانسارى، و سطوح عاليه را از حضرات آيات: شيخ ابوالحسن مشكينى، ميرزا آقا اصطهباناتى و شيخ محمد حسين تهرانى، و علم كلام و فلسفه را از حضرات آيات: ميرزا احمد آشتيانى، شيخ محمد جواد بلاغى و شيخ محمد حسين كاشف الغطاء فراگرفت. آن گاه به درس هاى خارج فقه و اصول آيات عظام: ميرزاى نايينى، آقا ضياء عراقى، سيدابوالحسن اصفهانى، شيخ شعبان گيلانى و ميرزا آقا اصطهباناتى شركت كرد و مبانى علمى اش استوار ساخت .

در 1356 ق به زادگاهش بازگشت و به خدمات دينى و اجتماعى مانند: اقامه جماعت، وعظ و ارشاد، احياى مدرسه دينى جامع لاهيجان، ساختمان ده ها مسجد و مدرسه و جاده و پل و انجمن ها و هيئات مذهبى، تربيت ده ها شاگرد و تأسيس حوزه علميه همّت گمارد. صبرو بردبارى، زهد و تقوا و ساده زيستى، حافظه شگفت و دقيق، پياده روى و كار در مزرعه خودش و علاقه بسيار به ساحت مقدس امام زمان عليه السلام از ويژگى هايش بود و با تأسيس انجمن مذهبى صاحب الزمانى علاقه خود به امام زمان را نشان داد. معظم له به هنگام دستگيرى و زندانى شدن حضرت امام در سال 1342 ش در اعتراض به رژيم و حمايت از مرجعيت امام به همراهى آيت اللَّه ضيابرى و آيت اللَّه بحرالعلوم (از علماى رشت) به تهران مهاجرت كرد و با شروع حركت توفنده مردم در جهت محو رژيم ستمشاهى از هر گونه پشتيبانى و هميارى ملت دريغ نورزيد و با كهولت سن در تظاهرات شركت مى كرد.

او از تمام اساتيدش و آيات عظام: بروجردى، حكيم، شاهرودى، سيدجمال گلپايگانى و سيدعبدالهادى شيرازى

ص: 617

اجازه اجتهاد داشت .

برخى از كتاب هايش عبارت اند از:

1 . حقيقة البيع و المعاملة 2 . قاعدة التجاوز و الفراغ 3 . قاعده تجاوز ، (اين سه كتاب، به چاپ رسيده است)

4 . حاشيه عروة 5 . حاشيه مكاسب 6 . حاشيه رسائل 7 . رساله هاى گوناگون در: صرف، نحو، منطق، فقه، اصول و رياضيات

8 . تقريرات درس اساتيد آن مرحوم در روز جمعه 30 مرداد 1371 ش (21 صفر 1413 ق) در يكصد سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و بى نظير و نماز آيت اللَّه امينيان بر آن، در حسينيه مدرسه جامع لاهيجان به خاك سپرده شد.

ميرجهانى 1319 - 1413 ق

آقاى حاج سيدمحمد حسن ميرجهانى طباطبايى اصفهانى در ذى القعده 1319 ق در روستاى محمّدآباد اصفهان ديده به جهان گشود. پنج ساله بود كه به مكتب رفت و تا هفت سالگى، قرآن، خواندن و نوشتن و برخى از كتاب هاى فارسى را فراگرفت و پس از آن به آموختن ادبيات عرب پرداخت و سپس براى ادامه تحصيل به اصفهان آمد و در مدرسه صدر نزد معلم حبيب آبادى (صاحب مكارم الآثار) و اساتيد ديگر چون: آيت اللَّه سيدابوالقاسم دهكردى و آيت اللَّه حاج شيخ محمد على فتحى دزفولى، به تكميل معلومات خود پرداخت و با اتمام سطوح عالى به محضر آيات عظام : شيخ محمدرضا مسجد شاهى ( صاحب نقد فلسفه داروين) و آخوند ملا محمد حسين فشاركى شتافت و مبانى فقهى و اصولى خود را در درس آن دو بزرگ استوار ساخت.

ايشان در سال 1346 ق به نجف رفت و به استفاده از محضر پر فيض آيات عظام : آقا ضياء

ص: 618

عراقى، سيدابوالحسن اصفهانى و شيخ عبداللَّه مامقانى پرداخت در سلك خواص اصحاب آيت اللَّه اصفهانى درآمد. پس از سالى چند، براى ترويج دين به اصفهان و پس از فوت پدر بزرگوارش (علامه مير سيدعلى محمد آبادى اصفهانى) به مشهد مقدس رفت و چندى پس از آن به تهران آمده و به رهبرى فكرى تشنگان علم و دانش، اقامه جماعت، تأليف و تصنيف و وعظ و ارشاد اشتغال ورزيد.

آن مرحوم پس از 94 سال زندگى و ارايه ده ها خدمت دينى و مذهبى، در روز چهارشنبه 25 آذر 1371 (21 جمادى الثانى 1413) بدرود حيات گفت و در مسجد جامع اصفهان، در جوار مقبره علامه مجلسى، به خاك خفت.

از ويژگى هاى آن فرزانه مرد، عشق ب آستان اهل بيت عليهم السلام، زهد و قناعت، تقوا و تهجد، مداومت بر اذكار و اوراد، همّت بلند و فناى در حضرت بقيةاللَّه عليه السلام را مى توان نام برد. برخى از آثارش - كه شاهد اطلاعات وسيع و معلومات گسترده اش در علوم گوناگون است - عبارت اند از:

1 . مصباح البلاغه - مستدرك نهج البلاغه - (2 ج)

2 . كنوز الحكم و فنون الكلم - خطبه ها و سخنان امام مجتبى عليه السلام

3 . روايح النسمات - شرح دعاى سمات -

4 . نوائب الدهور - در علايم ظهور - (4 ج)

5 . ولايت كليّه (2 ج) 6 . لوامع النور فى علائم الظهور (عربى) 7 . ديوان اشعار (گنجينه سرور)

9 . گنج رايگان (در علوم غريبه)

10 . سعادت ابدى 11 . الدرّ المكنون (در تاريخ ائمه اطهار، به عربى)

12 . احكام رضاع 13 . رساله در نجوم

ص: 619

و فلكيات 14 . شهاب ثاقب 15 . الجنة العاصمة (زندگانى حضرت فاطمه عليها السلام)

16 . مقامات اكبريه (زندگانى حضرت على اكبر عليه السلام)

17 . مقلاد الجنان (ادعيه و زيارات)

18 . ذخيرةالمعاد (ادعيه و آداب ساعات)

19 . انساب سادات 20 . تفسير بعضى از سوره هاى قرآن 21 . البكاء على الحسين عليه السلام 22 . سبيكة الذهب فى اثبات النسب

ميرخاى 1330 - 1414 ق

آقاى حاج سيداحمد ميرخانى، يكى از مفاخر علماى تهران به شمار مى رفت. وى در حدود سال 1330 ق (1290 ش) در خانواده علم و تقوا در تهران زاده شد. پدرش حجةالاسلام حاج سيد مصطفى ميرخانى از عالمان مشروطه خواه و نماينده صنف سمسار تهران در نخستين دوره مجلس شوراى ملى بود. پس از كودكى و يادگيرى خواندن و نوشتن، به تحصيل علوم دينى روى آورد، در 1308 ش براى ديدار پدر به نجف رفت، و آن گاه مقدمات را در كربلا نزد شيخ محمود كلباسى فراگرفت. در 1309 ش به زادگاه خود بازگشت و چند سال ماندگار شد و به كار پرداخت. در 1315 ش به حوزه علميه مشهد رفت و ادبيات را نزد اديب نيشابورى، و شرح لمعه و معالم و قوانين را نزد آيت اللَّه آقا سيداحمد مدرس يزدى، و مكاسب و رسائل را در تهران در محضر حضرات آيات: شيخ محمد تقى آملى و ميرزا مهدى آشتيانى فراگرفت. سپس به قم آمد و به درس آيات عظام: بروجردى، سيدصدر الدين صدر و سيدمحمد حجت رفت و مبانى علمى اش را استوار ساخت. در 1333 ش به تهران بازگشت و به خدمات بسيار، از جمله: اقامه جماعت (در مسجد ولى عصر عليه

ص: 620

السلام)، تكميل ساختمان مسجد و بنياد كتابخانه ولى عصر عليه السلام، مكتب بانوان، بنياد خيريه ولى عصر، مؤسسه صدوق (براى پرورش ايتام و كودكان بى سرپرست در شهر رى)، احداث مساجد و حمام ها و غسالخانه در روستاهاى اطراف تهران، كرج، شهريار، اعزام مبلغ به اطراف تهران، تأليف و نشر كتاب هاى دينى، اقامه مجالس مذهبى در عصرهاى جمعه، تشكيل مجالس دعاى ندبه در صحن حضرت عبدالعظيم عليه السلام توفيق يافت .

برخى از آثار چاپ شده اش عبارت اند از:

1 . شرح زيارت عاشورا - كه بسيار مفصّل و آكنده از فوايد گوناگون علمى است -

2 . سير حديث در اسلام 3 . آيات الاحكام (5 ج) - با مقدمه و اهتمام: استاد آقاى على دوانى 4 . تاريخ اجتهاد و تقليد 5 . تفسير سوره مرسلات و هل اتى .

و آثار مخطوط و آماده چاپ وى عبارت اند از:

6 . شرح اصول كافى (2 ج) 7 . تفسير سوره حمد (2 ج) 8 . تفسير سوره نساء (2 ج) 9 . تفسير سوره يوسف (2 ج) 10 . تفسير سوره هاى: اعراف، ياسين، واقعه، مدّثر، مزّمل، قيامت 11 . نماز شب 12 . كشكول 13 . ترجمه لثالى الاخبار (2 ج) 14 . ترجمه جلد 9 بحار الانوار 15 . مجموعه منبرها 16 . مباحثى در دفاع از ولايت 17 . رساله هاى چاپ نشده 18 . مقدمه قرآن آن عالم ربانى پس از 82 سل زندگى سراسر تلاش و كوشش، در مهرماه 1372(5 جمادى الاولى 1414 ق) چشم از جهان فرو بست و به اجداد طاهرينش پيوست.

ميلانى 1336 - 1425 ق

آقاى حاج سيدنور الدين حسينى ميلانى، يكى از علماى

ص: 621

مشهور شهر رى و امام جماعت حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام بود. فقيد سعيد در 14 شوال 1336 ق (1296 ش) در نجف اشرف زاده شد.

پدرش مرجع بزرگ شيعه آيت اللَّه العظمى سيد محمدهادى ميلانى (1313 - 1395 ق)، مشهورتر از آن است كه در اين مختصر بگنجد. معظم له، در 1355 ق، همراه والد بزرگوارش به كربلا رفت، و پس از فراگيرى ادبيات و سطوح از اساتيد زمان، سطوح عاليه را نزد حضرات آيات: سيدزين العابدين كاشانى (رسائل)، حاج آقا حسن قمى و شيخ محمدعلى اردبيلى (مكاسب)، آيت اللَّه ميلانى و آيت اللَّه شيخ على محمد بروجردى (كفايه) فراگرفت و هم زمان حكمت و فلسفه را از آقا ميرزا غلامحسين تبريزى و شيخ على محمد بروجردى آموخت. سپس به درس خارج فقه پدر بزرگوارش و خارج اصول آيت اللَّه خويى - كه آن زمان در كربلا به سر مى برد - حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. پس از مهاجرت والد گراميش به مشهد مقدس (1374 ق)، او جانشين پدر در اقامه جماعت در حرم مطهر امام حسين عليه السلام گرديد و منزلش مركز مراجعات و محل بحث و تجمع علما و فضلا و قاطبه مردم ش و او از اين موقعيت براى پيشبرد اهداف اسلامى و اجتماعى مردم نهايت استفاده را كرد و بارها در جهت حمايت از حقوق مردم فلسطين و كشمير سخنرانى (به زبان هاى مختلف) كرد و اعلاميه صادر نمود. او بارها در جهت احقاق حقوق شيعيان، در كشورهاى مختلف به راه افتاد و با مقامات آن ها ديدار كرد و باعث آزادى بسيارى از زندانيان شيعه در پاكستان و عراق شد. سخنرانى ها و اعلاميه هاى

ص: 622

گوناگون وى، خود كتاب مفصلى را تشكيل مى دهد كه به زودى به چاپ خواهد رسيد. وى دركربلا، به غير از اقامه جماعت و سخنرانى، به تربيت نسل جوان همت گماشت و «مكتبة الامام الحسين عليه السلام» را در جهت نشرو گسترش فرهنگ اسلامى بنياد گذاشت و در آن جا به تعليم دانش آموزان و دانشجويان پرداخت. تا آن كه رژيم بعثى عراق تاب فعاليت هاى او را نياورد و در سال 1393 ق، او را به ايران اخراج كرد، و او شهر رى و حرم عبدالعظيم حسنى عليه السلام را كانون فعاليت هاى خويش قرار داد و در آن شهر، به اقامه جماعت، تدريس و تأليف و رسيدگى به مشكلات مردم مؤمن پرداخت.

تأليفات او عبارت اند از:

1 . شرح زيارت جامعه كبيره (ناتمام)

2 . لحظه اى با امام عصر عليه السلام (كتابى است مفصل و در 25 باب تنظيم شده و در باب تشرفات بى نظير است)

3 . مجموعه اشعار 4 . مجموعه اعلاميه ها و سخرانى ها 5 . تقريرات درس اساتيد او، در فروردين 1383 ش (صفر 1425 ق) در 86 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه وحيد خراسانى، در قبرستان شيخان قم آرام گرفت.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندن ، ج 3 ، ص 647 - 649 )

نايينى 1340 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ محمدحسن نايينى، يكى از خطباى مشهور عرب به شمار مى رفت. فقيد سعيد در سال 1340 ق (1300 ش) در كربلا زاده شد . پدرش معلم قرآن و داراى مكتبخانه بود كه فرزندش را پس از نوجوانى به تحصيل علوم دينى تشويق نمود و او هم

ص: 623

در حوزه علميه كربلا به فراگيرى علوم حوزوى نزد حضرات آقايان: شيخ على معرفت، شيخ محمد طهرانى، سيدمصطفى شيرازى و سيدعبداللَّه خويى و ديگران پرداخت و خارج فقه و اصول را هم نزد آيت اللَّه شيخ محمدرضا جرقويه اصفهانى تلمذ كرد. سپس رشته وعظ و خطابه را برگزيد و ساليان فراوان در ايران و عراق و كويت و كشورهاى عربى به ارشاد مؤمنان و دفاع از مكتب اهل بيت عليهم السلام پرداخت و در كنار آن به تأليف كتب متعدد و بنياد مدارس حسنيه (دركربلا) و حسينيه (در قم) و كمك به ساختمان مساجد و مدارس و كتابخانه ها پرداخت. از ديگر فعاليت هاى اجتماعى اش كمك به نيازمندان و يارى جوانان در امر ازدواج (از طريق كانون هاى خيريه) و احياى مجالس اهل بيت عليهم السلام در منزل خود و خويشان و دوستانش بود. وى در حمايت از انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى از هيچ كوششى در كويت فروگذار نكرد و بارها در اين راستا سخنرانى كرد، در سفارت ايران حضور دائم و مستمر داشت و از راهنمايى مسؤلان و مراجعه كنندگان دريغ نداشت و در جريان جنگ تحميلى كمك هاى نقدى و غيرنقدى فراوان گردآورد و همراه خويش به جبهه هاى نبرد انتقال داد تا سرانجام منجر به دستگيرى وى و تبعيدش به ايران گرديد.

آثار وى عبارت اند از:

1 . العترة فى القرآن و السنّة 2 . على عليه السلام و فضائله من الصحاح الستة 3 . على عليه السلام و فضائله من كتاب العقد الفريد 4 . فاطمة الزهراء امّ الائمة و سيدة النساء 5 . هل تعرف الامام الحسن؟ 6 . مولد السبط الامام الحسن 7

ص: 624

. الامام الحسين ملتقى المكرمات 8 . حسين عليه السلام شهيد حق و عدالت 9 . الكلمات الدرر للمعصومين الاربعة عشر 10 . الاسلام و حقوق الوالدين 11 . السؤال فى الاسلام 12 . زناشويى از ديدگاه اسلام 13 . تعاليم الاسلام فى الزواج 14 . الارشاد لمن طلب الرشاد 15 . مختصر حقائق الصوم 16 . اقض حوائج الناس 17 . الصلاة عمود الدين 18 . المتعة من متطلباب العصر 19 . اغتنم الفرصة 20 . يوم عيد الفطر، يوم توزيع الجوائز 21 . اقرأ وصايا لقمان 22 . الدعاء سلاح المؤمن 23 . هدية الزائرين 24 . ادعية الحج 25 . روائع مختارة من الحج 26 . برگزيده اى از ويژگى هاى حج 27 . على ضفاف القلوب 28 . المأثور فى زيارة اهل القبور 29 . سنابل الحكمة (كشكول) 30 . قصص الحلم و الغضب 31 . الانسان فى ظلّ الاخلاق 32 . اعراف كيف تعيش؟ 33 . حكم و مواعظ 34 . شمه اى از جرائم حزب بعث عراق 35 . الفرائض اليومية 36 . اعمال شهر رمضان سرانجام آن روحانى خدمتگزار در 81 سالگى، در سى ام صفر 1423 ق (1381 ش) در پايان مجلس عزاى اهل بيت عليهم السلام (كه در خانه اش برگزار بود) بدرود حيات گفت و پس از تشييع و نماز آيت اللَّه محمدهادى معرفت در قبرستان بقيع (قم) به خاك سپرده شد.

نجفى اصفهانى 1356 - 1422 ق

آقاى حاج شيخ مهدى مجدالاسلام نجفى اصفهانى، يكى از عالمان اصفهان به شمار بود. فقيد سعيد در 22 ارديبهشت 1315 ش (1356 ق) در اصفهان زاده شد.

پدرش آيت اللَّه حاج شيخ مجدالدين (م 1403 ق) صاحب «اليواقيت الحسان فى

ص: 625

تفسير سورة الرحمن»، فرزند علامه بزرگ آيت اللَّه شيخ ابوالمجد محمدرضا اصفهانى (م 1362 ق) صاحب «وقاية الاذهان» ، فرزند آيت اللَّه شيخ محمدحسين نجفى (م 1308 ق) صاحب «مجدالبيان فى تفسير القرآن»، فرزند آيت اللَّه شيخ محمدباقر نجفى (م 1301 ق) صاحب «لبّ الفقه» و «لبّ الاصول» و او فرزند آيت اللَّه شيخ محمدتقى رازى اصفهانى (م 1248 ق) صاحب «هداية المسترشدين» بود.

معظم له دوران كودكى را در دامان پاك پدر و مادر باكمالش گذرانيد و پس از آن به تحصيل علوم دينى روى آورد. شرايع و شرح لمعه و مطوّل رانزد شيخ امان اللَّه قودجانى و شرح منظومه را از ملا فرج اللَّه درّى آموخت. در سال 1334 ش براى تحصيل علوم دانشگاهى به تهران مهاجرت كرد و در كنار آن، رسائل و مكاسب را در مدرسه سپهسالار از مرحوم محسنى دماوندى فراگرفت و هم زمان از دانشكده معقول و منقول، موفق به اخذ درجه ليسانس و استفاده از مجلس درس اساتيد بزرگوار: الهى قمشه اى، مشكاة بيرجندى، راشد، محدث ارموى، ميرزا خليل كمره اى، مهدى حائرى يزدى، سيدمحمدباقر سبزوارى و ديگران گرديد. در سال 1338 ش به زادگاهش بازگشت و به تدريس در دبيرستان ها و مراكز تربيت معلم و هم زمان شركت در درس هاى فقه و اصول حضرات آيات: ميرسيدعلى بهبهانى و پدرش شيخ مجدالدين نجفى اصفهانى پرداخت و بهره هاى بسيار برد. پس از درگذشت پدر بزرگوارش در مهرماه 1362 ش، به جاى ايشان در دو مسجد مهم اصفهان - مسجد نو بازار و مسجد جامع عباسى - به اقامه جماعت و بيان احكام الهى و تفسير قرآن پرداخت و علاوه بر آن به تجديد ساختمان مسجد نو -

ص: 626

كه از يادگارهاى ارزنده جدّش آيت اللَّه شيخ محمدباقر اصفهانى است - و بنياد كتابخانه اى آبرومند در كنار آن همت گماشت. از اقدامات ارزنده اش، تجديد چاپ و تحقيق كتاب هاى نياكانش بود كه بدان اشاره خواهد شد.

برخى از تأليفات معظم له عبارت اند از:

1 . ادبيات عرب در صدر اسلام 2 . درس هايى از جهان بينى اسلامى 3 . دستور زبان فارسى 4 . حقوق اسلامى 5 . حاشيه بر تلخيص المفتاح خطيب قزوينى (در علوم بلاغت)

6 . فيض البارى الى قرة عينى الهادى (اجازه روايتى مفصلى است كه به فرزندش عطا نموده است)

7 . مجموعه مقالات 8 . مقدمه بر رساله امجديه، وقاية الاذهان، ديوان ابى المجد هر سه از تأليفات جدش آيت اللَّه شيخ ابوالمجد اصفهانى ، اليواقيت الحسان از تأليفات پدرش شيخ مجدالدين نجفى اصفهانى، هداية المسترشدين از تأليفات جدّ اعلايش شيخ محمدتقى رازى اصفهانى، الف حديث فى المؤمن از تأليفات فرزندش شيخ هادى نجفى ، تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان از تأليفات استاد سيدمصلح الدين مهدوى آن مرحوم در ظهر روز پنجشنبه 23 ماه صفر 1422 ق (27 ارديبهشت 1380 ش) در 65 سالگى، به هنگام رفتن به مسجد بدرود زندگى گفت و پيكر پاكش صبح روز جمعه پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه حاج شيخ محمدتقى مجلسى بر آن، در كتابخانه مسجد نو بازار به خاك سپرده شد .

نجفى كمره اى 1342 - 1419 ق

آقاى حاج شيخ محمد جواد نجفى كمره اى در سال 1342در روستاى «فرنق» از توابع خمين متولد شد. وى در هجده سالگى تحصيل علوم دينى را آغاز كرد و در سال 1362 ق جهت ادامه تحصيل به حوزه علميه اراك رفت و

ص: 627

در مدرسه حاج محمد ابراهيم با سرپرستى آيت اللَّه سيدكاظم گلپايگانى نزد اساتيد ادبيات و مقدمات علوم دينى را آموخت.

اًتحصيلات عالى خود را در زمينه فقه، اصول، تفسير و معقول در تهران به پايان رسانيد و در ضمن به وعظ و ارشاد و هدايت و تأليف پرداخت. ايشان از حضرات آيات: سيدمحسن طباطبايى حكيم، سيدمحمود شاهرودى، سيدابوالقاسم خويى و سيدمحمد هادى ميلانى سمت نمايندگى و نيابت امور شرعيه داشت.

آثار قلمى استاد عبارت است از:

1 . لطائف الصلوة 2 . مصباح الشيعة 3 . بهداشت اسلام از نظر علوم امروزى 4 . فلسفه احكام اسلام از نظر علم امروز 5 . خواص خوراكى ها و گياهان از نظر اسلام و علوم جديد 6 . ترجمه كتاب ملاحم و فتن (از ابن طاووس)

7 . ترجمه ديوان حضرت على بن ابى طالب عليه السلام 8 . ترجمه اثبات الوصيه (از مسعودى)

9 . ترجمه كتاب المهدى عليه السلام (از آيت اللَّه صدر)

10 . زندگانى حضرت زينب كبرى عليها السلام 11 . زندگانى محمد بن حنفيه 12 . زندگانى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام 13 . زندگانى سفير جليل حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام 14 . زندگانى سيدميرمحمدبن موسى بن جعفر عليه السلام 15 . سرگذشت حضرت قمربنى هاشم عليه السلام 16 . مصلح جهان حضرت مهدى صاحب الزمان عليه السلام 17 . اختران جالب درباره شرح حال امامزادگان و علماى آل ابى طالب (تلخيص و تنظيمى است از نگاشته حاج شيخ ذبيح اللَّه محلاتى)

18 . ترجمه جلد دهم بحارالانوار به فارسى (در احوالات حضرت زهرا عليها السلام)

19 . ستارگان درخشان، (14 ج) شرح حال چهارده معصوم عليهم السلام

ص: 628

در قطع جيبى

20 . تفسير آسان (16 ج) 21 . مشاهير دانشمندان اسلام (ترجمه جلد اول «الكنى والالقاب») .

وى پس از 77 سال عمر بابركت، روز سه شنبه سوم شهريور، 1377 ش، مطابق با دوم جمادى الاول، 1419 ق درگذشت.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 4 ، ص 581 )

نصراللهى 1344 - 1421 ق

آقاى حاج شيخ محمّد نصراللهى خراسانى، يكى از بزرگان خطبا و مدرّسين مشهد مقدس به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1304 ش (1344 ق) در مشهد مقدس به دنيا آمد و پس از خواندن دروس جديد، به تحصيل علوم دينى روى آورد و در اوان نوجوانى اش، در مدرسه علميه نواب به همراه هم درس و هم بحث خويش - آيت اللَّه ابوالقاسم خزعلى - به فراگيرى ادبيات عرب نزد مرحوم عابدزاده پرداخت. سپس به قم آمد و سطوح عاليه را نزد آيت اللَّه محقق داماد و امام خمينى فراگرفت و پس از آن به درس خارج فقه و اصول آيات عظام: آقاى بروجردى (12 سال)، آيت اللَّه حجت، حاج سيّد محمّد تقى خوانسارى و در آخر به درس فقه و اصول امام خمينى و فلسفه و تفسير علامه طباطبايى حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت. آن گاه به مشهد بازگشت و به تدريس علوم عقلى و نقلى و تبليغ دين پرداخت و در اين راستا علاوه بر زادگاهش، هر ساله در ماه مبارك رمضان به شهرهاى ديگر و كويت مهاجرت مى كرد و مبانى دين را به همگان مى آموخت. معظم له، بسيار فروتن و بخشنده بود و دستى گشاده، بيانى شيرين، طبعى روان و ذوق سرشار داشت و تا حدّ امكان به

ص: 629

فكر گره گشايى از كار مردم و به ويژه طلّاب بود.

آثار قلمى اش عبارت است از:

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 2 . تقريرات درس اصول امام خمينى 3 . ترجمه «اثباةالهداة» شيخ حرّ عاملى، 7 جلد (همراه با اصل و با همكارى آيت اللَّه احمد جنتى)

4 . مجموعه شعر فقيد سعيد، پس از عمرى 75 ساله، در تاريخ چهارشنبه 5 مرداد 1379 ش (24 ربيع الثانى 1421 ق) در مشهد مقدس چشم از جهان فروبست و پس از تشييع، در صحنِ حرمِ خواجه ربيع در خاك آرميد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 2 ، ص 418 )

نصيرى متكازينى 1329 - 1414 ق

آقاى حاج سيدتقى حسينى نصيرى در سال 1289 ش در روستاى متكازين از توابع بهشهر پا به عرصه وجود نهاد. در خانواه اى اهل علم نشو و نما كرد و پس از تحصيل دوره مقدماتى نزد والد بزرگوارش، باتفاق آيت اللَّه محمدى لايينى رهسپار حوزه علميه كوهستان شد و زير نظر آيت اللَّه حاج شيخ محمد كوهستانى به رشد علمى و اخلاقى نائل آمد.

وى سطوح عاليه را در حوزه علميه مشهد فراگرفت و سپس براى تكميل دروس فقه و اصول عازم نجف اشرف شد و در حلقه درسى آيات عظام : ميرزا حسن يزدى، سيدمحمود شاهرودى و ميرزا هاشم آملى شركت كرد و در تحصيل علم و عمل كوشيد، آن گاه پس از هشت سال اقامت و تحصيل مداوم، مراتب علمى وى مورد تأييد و تصديق آيات عظام و مراجع زمان قرار گرفت و با اخذ درجه اجتهاد به ميهن مراجعت كرد. وى بنا به درخواست آيت اللَّه كوهستانى ساليانى در حوزه علميه كوهستان به كار

ص: 630

تدريس و تربيت طلاب علوم دينى اشتغال ورزيد. سپس بنا به دعوت عده اى از علما و اهالى متدين نوكنده براى رتق و فتق امور دينى و معنوى مردم در آن بخش اقامت گزيد و با تشكيل حوزه علميه، شاگردان زيادى را تربيت كرد. او مدت چهل سال دروس ادبيات و سطوح عاليه را تدريس كرد. در دوران قبل از پيروزى انقلاب اسلامى، حوزه علميه نوكنده چون چراغى تابان در خطه مازندران مى درخشيد و امروز كه ده ها تن از فضلا، اساتيد، نويسندگان و ائمه جمعه و جماعات منشأ آثار فراوانى هستند، همه از ثمرات شيرين آن حوزه پر بركت به شمار مى آيند و محصول تلاش و مجاهدت هاى بى دريغ آن سيدبزرگوار است.

آيت اللَّه نصيرى در تواضع، اخلاص، متانت، گشاده رويى، تصلّب در دين، احترام به مردم، كارسازى و گره گشايى و رسيدگى به درد محرومان، ساده زيستى، قناعت و تعهد در اداى وظايف، زبانزد خاص و عام بود. وى همواره با رأفتى پدرانه در حل مشكلات مردم پيشقدم بود و با حضور در مناطق محروم و روستاهاى دور افتاده بخش هزار جريب به حل و فصل مشكلات روز مرّه مردم و امور عمرانى روستاييان مى پرداخت. خانه محقرش به روى همه مردم باز بود و انصافاً كار يك دادگسترى را بدون هيچ تكلّفى انجام مى داد. آيت اللَّه نصيرى عميقاً تحت تأثير امام خمينى بود؛ به ايشان عشق مى ورزيد و فرامين آن بزرگوار را به مثابه اداى واجبات شرعى تلقى مى كرد. همواره خدمت به انقلاب را واجبى عينى فرض مى كرد و به همين دليل به رغم كهولت سن، دعوت شوراى عالى قضايى را اجابت كرد و سال ها با خدمت

ص: 631

در منصب قضا، به طور منظّم و با حوصله اى خاص پرونده ها را به دقت مى رسيدو بى پيرايه به كار دعاوى رسيدگى مى كرد .

ايشان در صبح گاه هشتم ذى القعده 1414 ق در 84 سالگى، دعوت حق را لبيك گفت.

نورانى 1345 - 1424 ق

آقاى شيخ مصطفى نورانى اردبيلى، يكى از علماى حوزه علميه قم بود.

فقيد سعيد در سال 1345 ق در خانه حجةالاسلام ميرزا شكراللَّه نورانى زاده شد و در كودكى، پدر از دست داد و سرپرستى اش را برادر دانشمندش ميرزا عيسى نورانى برعهده گرفت و بدو مقدمات را آموخت. سپس ادبيات عرب را از ميرزا عبدالحسين واعظ فراگرفت، و در 1361 ق به اردبيل آمد و از علماى شهر (حاج ميرزا ابراهيم كلانتر و آيت اللَّه شيخ غلامحسين مجتهد غروى اردبيلى) سطوح عاليه را آموخت.

در 1367 ق، به قم مهاجرت كرد و در درس هاى آيات عظام: آقاى بروجردى، آقاى حجت و شيخ عباسعلى شاهرودى شركت جست و در سال 1374 ق به نجف اشرف مهاجرت كرد و از درس هاى مراجع بزرگوار آيات عظام: شاهرودى، حكيم، خويى و سيدعبدالهادى شيرازى بهره هاى فراوان برد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و در سال 1386 ق به قم باز آمد و به تدريس و تأليف پرداخت. امضاى وى، در طول انقلاب اسلامى، هماره در ذيل اعلاميه هاى علما و مدرسين حوزه ديده مى شد و در سومين انتخابات خبرگان رهبرى، به نمايندگى مردم استان اردبيل در مجلس خبرگان برگزيده شد.

برخى از تأليفات او عبارت اند از:

1 . قواعد الصرف 2 . قواعد النحو 3 . قواعد منطق 4 . قواعد البلاغه 5 . قواعد الفقه (2ج) 6 . قواعد الاصول

ص: 632

(3ج) 7 . محرمات و كيفر آن ها (5ج) 8 . طبقات الفقها (2ج) 9 . چهره هاى فراموش شده (5ج) 10 . طبقات الرجال (2ج) 11 . الفقه الجامع (12 ج) 12 . ايضاح المطالب فى شرح المكاسب (4 ج) 13 . بررسى عقايد و اديان 14 . بهداشت اسلامى 15 . جهان بينى توحيدى 16 . اصول اوليه فلسفه 17 . اصول نخستين علوم 18. سياست در اسلام 19 . طبيعيات در اسلام 20 . قوانين اسلام 21 . پرتويى از قوانين اسلام 22 . مقدمه اى بر قوانين اسلام 23 . طب اسلامى 24 . اخلاق پزشكى 25 . زيست شناسى 26 . روان شناسى 27 . جامعه شناسى 28 . جهان شناسى 29 . مقدمه بر اقتصاد 30 . قواعد علم الحديث 31 . قواعد الدرايه 32 . العقد و الحل (يا صيغ العقود) 33 . وهابيت 34 . خداگرايى 35 . انقلاب علمى 36 . تربيت اخلاقى اسلامى 37 . خمس و زكات 38 . راهنماى حج و اسرار آن 39 . اصول دين 40 . فروع دين (به روسى ترجمه شده است)

41 . قصه هاى آموزنده (به انگليسى ترجمه شده است)

42 . مقام على عليه السلام (به عربى و اردو ترجمه شده است)

43 . مكتب اهل بيت عليهم السلام (به اردو و انگليسى ترجمه شده است)

44 . سيره اهل بيت عليهم السلام 45 . منابع الفقه 46 . ولاية الفقيه 47 . القواعد العلية (شرح اعتقادات مفيد)

48 . ادبيات 49 . رياضيات 50 . فلكيات 51 . قوانين زراعت 52 . علم الانساب 53 . شيمى تطبيقى 54 . حقوق بشر 55 .

ص: 633

علم جرّ الاثقال 56 . تفسير موضوعى (3 ج) 57 . معارف اسلامى 58 . صرف فارسى 59 . طبيعيات در اسلام 60 . نداى شرق 61 .المقايسات 62 . چهل حديث 63 . پاسخ و پرسش 64 . تفسير قرآن 65 . تقريرات دروس اساتيد 66 . شرح رسائل ابن سينا 67 . آيات الاحكام آن عالم بزرگ و پرتلاش، در روز جمعه پنجم رمضان 1424 ق (9 آذرماه 1382 ش) در 77 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع باشكوه و نماز آيت اللَّه مشكينى اردبيلى بر آن، در قبرستان شيخان به خاك آرميد.

نورى 1351 - 1429 ق

آقاى حاج شيخ يحيى نورى ، يكى از علماى مشهور تهران و از انديشمندان جهان تشيع بود .

معظم له در سال 1311 ش ( 1351 ق ) در بلده نور ، در خاندان علم و فضيلت زاده شد . پدرش حاج شيخ اسماعيل و عموى پدرش آيت اللَّه حاج ميرزا يحيى نورى و جدّ مادرى اش حجةالاسلام شيخ محسن سلطان احمدى نورى بوده است . آن فقيد سعيد ، از كودكى ، خواندن رآن را فراگرفت و تحت نظارت نياى مادرى اش حاج شيخ محسن نورى مقدمات ، ادبيات و منطق را آموخت . سپس در سال 1323 ش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و سطوح عاليه را نزد اساتيد بنام آموخت و پس از آن در دروس خارج آيات عظام : بروجردى و حجت كوهكمرى شركت نمود . پس از وفات آيت اللَّه حجت در سال 1372 ق ، رهسپار نجف اشرف شد و چند سال در دروس آيات عظام : خويى و سيدعبدالهادى شيرازى حاضر شد و مبانى علمى اش

ص: 634

را استوار نمود . سپس به تهران آمد و در درسهاى آيت اللَّه شيخ محمّدتقى آملى و آيت اللَّه سيدابوالحسن رفيعى قزوينى شركت نمود و به غير از آن به تأليف و تدريس و تحقيق و ارشاد مؤمنان پرداخت .

وى در تهران ، مؤسسه علمى سيدالشهدا را بنيان نهاد و ساليان فراوان به ارائه خدمات بزرگ دينى ، به ويژه راهنمايى غيرمسلمانان و هدايت آنان به اسلام نمود و موفق شد هزاران نفر را با گفتار مستدل و منطقى و شيرين خويش مسلمان نمايد ، كه يادگار نوشته هاى ايشان در دفاتر مخصوص موجود است .

او در اوان تحصيل در حوزه علميه قم ، به دانشكده الهيات دانشگاه تهران رفت و دوره ليسانس و دكترى آن را با رتبه ممتاز گذراند و ساليانِ چند به تدريس تفسير ، مناهج تفسيرى ، آيات الاحكام ، فقه الحديث ، تاريخ اديان ، و تمدن اسلامى پرداخت .

او در طول اقامت خويش در تهران ، با مجامع فرهنگى كشورهاى غربى ارتباط برقرار نمود و به تبادل فرهنگى و ارسال كتابهاى اسلامى به زبانهاى گوناگون به آن ديار پرداخت . در طول انقلاب اسلامى ، حضور فعال داشت و پس از سخنرانى پرشور او بود كه واقعه عظيم جمعه سياه - 17 شهريور 1357 ميدان ژاله ( شهدا ) اتفاق افتاد .

برخى از آثار آن مرحوم عبارتند از :

1 . اسلام و عقايد و آراء بشرى ( يا : جاهليت و اسلام )

2 . حكومت اسلامى و تحليلى از نهضت حاضر 3 . ريشه هاى انقلاب اسلامى ايران و شرحى از 17 شهريور 4 . حقوق زن

ص: 635

در اسلام و جهان 5 . تحقيق در تشيع ، امامت و مهدويت 6 . اسلام ، دين برتر 7 . ماركسيسم و كمونيسم از ديدگاه علم و اسلام 8 . آئين يهوديت و مسيحيت 9 . پژوهش در مكتب شيخيه 10 . امتيازات و ويژگى هاى اسلام 11 . ضرورت مذهب و بيان عوامل الحاد 12 . سيستم حكومت اسلامى 13 . خاتميت پيامبر اسلام و ابطال تحليلى بابى گرى و قاديانى گرى 14 . نقش علماى اسلامى در تطور علوم جهانى 15 . تحقيقى كوتاه درباره شيعه 16 . خداشناسى و افكار روز 17 . ستارگان فروزان ( تذكره علماى اسلام )

18 . تفسير قرآن ( 22 جلد ، تفسير 32 سوره قرآن )

19 . فلسفه ثورة الحسين

20 . توضيح المسائل

21 . مناسك حج و عمره

22 . وصول به كرامت انسانى

23 . نه 72تن بلكه 228 تن از شهداى كربلا

24 . فلسفه دعا و ضوابط و شرايط آن

25 . معرفة اللَّه ، معرفت نفس

26 . شناخت تحليلى اسلام

27 . مطارحات مع قادة الفكر الاسلامية

28 . تحقيق در آئين يهود ، مسيحيت و زردشتى

29 . كلياتى از حكومت و صابئين اسلامى

30 . خدا و دلائل ايمان و اقرار

31 . خاطرات ( شرح زندگى علمى و اجتماعى )

32 . هزار پاسخ

سرانجام آن عالم بزرگ و مدافع غيرتمند دين ، در 75 سالگى در روز يكشنبه 30 دى ماه 1386 ش ( ظهر عاشوراى 1429 ق ) بدورد حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع در تهران ، به زادگاهش انتقال يافت

ص: 636

و در كنار اجداد و نياكانش به خاك سپرده شد .

نورى موسوى 1348 - 1425 ق

آقاى حاج سيدمحمّد نورى موسوى يكى از علماى مشهور تهران بود . فقيد سعيد در سال 1348 ق ( 9 شهريور 1308 ش ) در نجف اشرف در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدرش آيت اللَّه حاج سيدعلى نورى ( 1300 - 1368 ق ) يكى از علماى بزرگ نجف و از شاگردان آيات عظام : آخوند خراسانى ، شريعت اصفهانى و آقارضا تبريزى و او هم فرزند آيت اللَّه سيدمحمّد نورى ( م 1325 ق ) از علماى بزرگ شهرِ نور مازندران و از شاگردان آيات عظام : ميرزا حبيب اللَّه رشتى و حاج ميرزا حسين خليلى بوده است ( معجم رجال الفكر و الادب فى النجف ، ج 3 ، ص 1303 - 1305 ) .

وى پس از كودكى و نوجوانى ، دروس سطح را نزد حضرات آيات : پدر بزرگوارش ، ميرزا حسن يزدى و شيخ مجتبى لنكرانى آموخت و سپس خارج فقه و اصول را در محضر آيات عظام : خويى و ميرزا باقر زنجانى به خوبى فراگرفت و در زمره شاگردان خاص آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى درآمد و اين دروس را با آيت اللَّه سيدمرتضى نجومى كرمانشاهى و آيت اللَّه راستى كاشانى مباحثه مى نمود . در سال 1390 ق در پى اخراج ايرانيان از عراق و فشارهاى حكومت بعثى از نجف رانده شد و در تهران سكونت ورزيد و به فعاليت هاى علمى و دينى پرداخت . تأليف و تدريس و تربيت شاگردان از فعاليت هاى وى بود ، كه در كنار كارهاى هنرى اش ( خطّاطى و سرودن شعر ) انجام مى شد . خُلقى

ص: 637

كريمانه داشت و از سرِ غيرت دينى به پاسداشت باورها و اعتقادات اسلامى برخاست و كتاب هاى متعدد اعتقادى به رشته تحرير درآورد . با آن كه در چند سال آخر زندگى اش از نعمت بينايى محروم شد ، اما دست از كوشش برنداشت و ماده هاى علمى ذهن خود را بر روى كاغذ منتقل ساخت .

از تأليفات چاپ شده اوست :

1 . الشيوعية تناقض الدين - ردّ بر ماركسيسم -

2 . مع نظرية التطور - ردّ تئورى داروين -

3 . الجبر والتفويض 4 . انديشه هايى استوار در شناخت باورهاى اعتقادى ( 4 ج ) .

سرانجام آن عالم بزرگوار ، پس از يك بيمارى سخت ، در 75 سالگى ، در صبح بيستم شهريور 1383 ش ( 24 رجب 1425 ق ) چشم از جهان فروبست و در روز 25 رجب - سالروز شهادت جدّ مظلومش حضرت موسى بن جعفر عليه السلام - در قم تشييع و در قبرستان باغ بهشت به خاك آرميد .

نوغانى 1345 - 1413 ق

آقاى حاج ميرزا مهدى نوغانى سال 1345 ق در مشهد مقدس به دنيا آمد. پدرش آيت اللَّه حاج ميرزا على اكبر نوغانى (1300 - 1370 ق) مؤلف «سه مقاله» و «دو مقاله» يكى از برترين عالمان خراسان به شمار مى رفت.

فقيد سعيد پس از پشت سر نهادن دوران كودكى، به فراگيرى علوم دينى روى آورد. ادبيات را در محضر اديب نيشابورى به اتمام رسانيد و سپس به مجلس درس پدرش و آيت اللَّه العظمى ميلانى حاضر شد و از خرمن دانش آن بزرگان بهره ها برد. پس از اتمام تحصيلات به تدريس روى آورد و سال هاى بسيار به تعليم فقه، اصول

ص: 638

و تفسير پرداخت و از اين رهگذر شاگردان بسيارى را پرورش داد. آن مرحوم علاوه بر تدريس، به اقامه جماعت، ارشاد و راهنمايى مردم، تبليغ مبانى مذهب، و سرپرستى مؤسسات خيريه نيز پرداخت.

«مؤسسه خيريه حضرت ولى عصر عليه السلام» نهادى است كه با پايمردى آن بزرگمرد كار رسيدگى به امور مستنمدان، ايتام و بيماران را بر عهده گرفته و چراغ زندگى را در خانه بسيارى از محرومان روشن نموده بود. وى با شروع حركت مردم مسلمان و آغاز انقلاب اسلامى در مشهد، پيشاپيش مردم با دستگاه استبداد به مبارزه برخاست و هماره نامش در ذيل اعلاميه هاى روحانيت مبارز مشهد ديده مى شد.

روز جمعه 15 آبان 1371 (10 جمادى الاول 1413) در 68 سالگى، نداى قدسيان را به گوش جان شنود و رخ در نقاب كشيد.

( محمّد شريف رازى ، گنجينه دانشمندان ، ج 7 ، ص 188 )

وائلى 1342 - 1424 ق

آقاى دكتر شيخ احمد وائلى، يكى از شاعران و خطيبان مشهور جهان عرب به شمار بود. فقيد سعيد در 17 ربيع الاول 1342 ق در نجف اشرف، در خانه شيخ حسّون ليثى وائلى - از خطباى نجف - به دنيا آمد و پس از فراگيرى ادبيات، براى آموختن سطوح به «منتدى النشر» رفت و نزد اساتيدى چون حضرات آيات : سيدمحمدتقى حكيم، شيخ محمدرضا مظفر، شيخ محمدتقى ايروانى، شيخ هادى قرشى، شيخ على سماكه، شيخ على ثامر و شيخ حسين زايردهام سطوح عاليه را آموخت و در حكمت و فلسفه بر شيخ على كاشف الغطاء و در فنّ منبر خطابه هم بر سيدباقر سليمون تلمذ كرد . سپس به «كلية الفقه» رفت و پس از فراغت

ص: 639

از تحصيل ، به بغداد رفت و در سال 1389 ق از دانشگاه بغداد، فوق ليسانس دريافت كرد و پس از آن، به قاهره رفت و از دانشگاه قاهره در سال 1392 ق، به اخذ دكترا نائل آمد. سپس به عراق بازگشت و تبليغ دينى خود را از طريق وعظ و خطابه آغاز كرد. او در اين زمان يكى از خطباى مشهور عراق و نامش در ميادين شعر و ادب و مواقف نظم و انشاء و خطابه در جهان عرب، طنين افكن بود و علاوه بر آن، مجالس متعدد در مباحث عقايد و تاريخ و حديث و فقه و تفسير داشت و اشعارش در مجلات عربى به چاپ مى رسيد.

از تأليفات اوست:

1 . نحو تفسير علمى للقرآن 2 . من فقه الجنس فى قنواته المذهبيه 3 . ديوان شعر (2 ج) 4 . احكام السجون فى الشريعة و القانون - به فارسى ترجمه شده است -

5 . استغلال الاجير و موقف الاسلام منه 6 . هوية التشيع 7 . الاوليات فى حياة الامام على عليه السلام 8 . حماية الحيوان فى الشريعة الاسلامية 9 . الخلفية الحضارية لموقع النجف قبل الاسلام 10 . منتجع الغيث فى الصحابة من بنى ليث وى ، پس از عمرى خدمت به دين، در 82 سالگى در روز چهارشنبه 17 جمادى الاول 1424 ق بدرود حيات گفت. و پيكر پاكش در مرقد كميل بن زياد نخعى در كوفه به خاك سپرده شد .

( كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 26 )

وجدانى فخر 1351 - 1417 ق

آقاى حاج شيخ قدرت اللَّه وجدانى فخر از چهره هاى مشهور به علم و

ص: 640

فضل و تقوا در حوزه علميه قم به شمار مى رفت. فقيد سعيد به سال 1351 ق (1311 ش) در يكى از روستاهاى شهر سراب زاده شد و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، در چهارده سالگى (1325 ش) به عشق تحصيل علوم دينى روى به سراب نهاد و ادبيات عرب را فراگرفت و پس از اندكى به تبريز كوچيد و ادامه تحصيل داد. سپس در سال 1327 ش به حوزه علميه قم آمد و با شور و علاقه بسيار به فراگيرى سطوح عاليه در نزد حضرات آيات: مرعشى نجفى، مجاهدى تبريزى و آقايان: سلطانى و مشكينى و شهيد صدوقى پرداخت و اسفار و شرح منظومه را هم از محضر پرفيض علامه طباطبايى فراگرفت. آن گاه به تحصيل خارج فقه و اصول همّت برگماشت و در نزد آيات عظام: آقا شيخ عبد النبى عراقى ( ابوالزوجه محترم خويش )، حجت كوهكمرى، بروجردى، امام خمينى، محقق داماد و آقاى اراكى به شاگردى پرداخت. معظم له در كنار آموختن، به آموزش معلومات خود به ديگران بر آمد و در اين راستا ساليان دراز بر مسند تدريس تكيه زد و هزاران نفر از فرهيختگان و فضلاى حوزه را از آبشخور زلال دانش خويش سيراب كرد. وى در نزديك به چهل سال تدريس، كتاب هاى شرح منظومه (5 بار)، شرح لمعه (23 بار)، رسائل و مكاسب (10 دوره)، كفاية الاصول (5 دوره)، شرح تجريد و خارج فقه را درس داد و جلسات آموزشى ايشان يكى از با سابقه ترين و پر رونق ترين جلسات درسى حوزه علميه قم به شمار مى رفت و صدها نوار درسى او هم اكنون در سراسر كشور

ص: 641

موجود است. او روزهاى تعطيل حوزه به تبليغ دين در داخل و خارج كشور (تركيه، آلمان، هلند و بلژيك) مى پرداخت و از اين رهگذر موفق به ارايه خدمات فكرى و فرهنگى و اجتماعى بسيار شد. او داراى اجازات متعدد اجتهادى، روايى و امور حسبيه از اكثر مراجع تقليد، هم چون آقا شيخ عبد النبى عراقى، امام خمينى، گلپايگانى، حكيم، خويى، مرعشى نجفى، اراكى و سيدابوالقاسم كاشانى و صاحب تأليفات گوناگون است؛ مانند:

1 . كار و كوشش در اسلام 2 . آداب معاشرت در اسلام 3 . اجتهاد در اسلام 4 . الايضاح فى صيغ الطلاق و النكاح - كه همگى به چاپ رسيده اند

5 . توضيح المسائل 6 . الجواهر الفخرية (16 ج)، در شرح و توضيح شرح لمعه (چاپ شده)

7 . رساله در قاعده لا ضرر 8 . انوار منطقيه 9 . وظائف المكلّفين 10 . تقريرات درس فقه و اصول از ويژگى هاى ايشان پايبندى به مستحبات، خصوصاً نماز شب كه حتى براى يك شب آن را ترك نكردند، و دورى از مكروهات، خلوص، زهد و ورع، تواضع و فروتنى، و علاقه فراوان به ساحت مقدس ائمه اطهار بود. در هر مناسبت ويژه و خصوصاً عصرهاى چهارشنبه در درس خويش به ذكر مصيبت امام حسين عليه السلام مى پرداخت و با صداى بلند گريه مى كرد و هر سال در منزلش مجلس بر پا مى ساخت. شب هاى جمعه در بالاسر حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام حال خوشى داشت و سيلاب اشك از ديدگانش روان بود. بر سيماى مليحش هماره تبسّمى شيرين نقش بسته بود و با رويى خوش و كلامى دلنشين با ديگران

ص: 642

برخورد مى كرد. به شاگردان خود بسيار بها مى داد و اشكالات و پرسش هاى آنان را با دقت گوش فرا مى داد و پاسخ مى گفت. درس را به روانى و سادگى بيان مى كرد و از دشوار گويى پرهيز. به انقلاب اسلامى و رهبرى آن عشق مى ورزيد و از آغاز مبارزات مردم مسلمان و روحانيت به رهبرى حضرت امام، نقشى فعال بر عهده گرفت و نامش هماره در ذيل اعلاميه هاى مدرسين حوزه علميه قم ديده مى شد. پس از پيروزى انقلاب هم، در مقام تأييد نظام و رهبرى كوشا بود و چند بار درس را تعطيل كرد و به جبهه هاى نبرد شتافت و در كنار رزمندگان كفر ستيز گذراند و در راهپيمايى ها هميشه شركت داشت.

قلب حق باور او در سحرگاه روز شنبه اول ربيع الثانى 1417 ق (27 مرداد 1375 ش) در 64 سالگى، از تپيدن باز ايستاد و حوزه علميه قم را در سوگ خود نشانيد. در عصر يكشنبه پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه مشكينى بر او، در حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد و جهانى از علم و فضل و تقوا را با خود به خاك برد.

وحيد گلپايگانى 1345 - 1426 ق

آقاى حاج ميرزا محمّد وحيد گلپايگانى يكى از مفاخر علماى گلپايگان بود .

ايشان در سال 1305 ش ( 1345 ق ) در بيت علم و فضيلت در « گوگد » - از توابع گلپايگان - به دنيا آمد . پدرش آيت اللَّه حاج ميرزا هدايت اللَّه وحيد گلپايگانى ( م 1352 ش ) يكى از علماى بزرگ و بنام منطقه و از شاگردان مبرز آيت اللَّه حاج شيخ عبدالكريم حائرى بود .

فقيد سعيد در

ص: 643

دوازده سالگى به تحصيل علوم دينى روى آورد . نخست ادبيات و مقدمات و قسمتى از فقه و اصول را نزد پدرش در زادگاهش فراگرفت . سپس در سال 1320 ش به قم آمد و شرح لمعه را نزد آيت اللَّه مرعشى نجفى و رسائل و مكاسب را نزد آيت اللَّه حاج آقا مرتضى حائرى فراگرفت ، آنگاه در دروس آيات عظام : سيدصدرالدين صدر ، حجت كوهكمرى ، حاج آقا حسين طباطبايى بروجردى شركت كرد و مبانى علمى اش را استوار ساخت .

وى در سال 1326 ش عازم تهران شد و اوقات خود را در آن جا به مطالعه و تحقيق خصوصاً در زمينه تاريخ و ادبيات سپرى نمود ،

برخى از تأليفات ايشان عبارتند از :

1 . « تاريخ فخرى » ترجمه الفخرى ابن طقطقى 2 . « بازرگان حديث » ترجمه كتاب شيخ المضيرة ابوهريره تأليف شيخ محمود ابوريه 3 . معاوية سردسته تبهكاران 4 . فرمان مبارك اميرالمؤمنين على عليه السلام به مالك اشتر نخعى 5 . ترجمه كتاب ادب الكبير و ادب الصغير عبداللَّه بن مقفع 6 . گوشه از تاريخ و آشفتگى هاى آن .

سرانجام ايشان در 78 سالگى بر اثر بيمارى ، در 24 بهمن ماه 1383 ش مطابق با دوم محرم الحرام 1426 ق زندگى را بدرود گفت و پيكر پاكش به گلپايگان منتقل شد و در آن جا دفن گرديد .

( برگرفته از مقاله آقاى : سعيد نخعى )

وحيدى 1335 - 1421 ق

آقاى حاج سيّد محمّد وحيدى شبسترى، يكى از علماى مشهور و مراجع حوزه علميه قم به شمار مى رفت. معظم له در ماه رجب 1335 ق (1295 ش) زاده شد. پدرش آيت اللَّه

ص: 644

حاج سيّد رضى الدين (فرزند حاج سيّدمحمّد فرزند آيت اللَّه علامه حاج سيّد اسماعيل شبسترى) از علماى شبستر بوده و جدّش آيت اللَّه حاج سيّد اسماعيل، از شاگردان آيات عظام: صاحب جواهر و شيخ حسن كاشف الغطاء و داراى اجازه از آن دو بوده و قبرش هم اينك در شبستر، مزار خاص و عام است.

معظم له، پس از فراگيرى خواندن و نوشتن در 12 سالگى به يادگيرى ادبيات پرداخت و در 15 سالگى، به تبريز رفت و در مدرسه طالبيه ساكن شد. در سال 1353 ق، به قم آمد و به فراگيرى سطوح عاليه نزد آيات عظام: شيخ محمّد على حائرى قمى، سيّد محمّدتقى خوانسارى و ميرسيّد على يثربى كاشانى پرداخت و هم زمان فلسفه، كلام و عرفان را از حضرات آيات: شيخ مهدى مازندرانى، ميرزا آقا دامغانى و ميرزا محمّدعلى شاه آبادى فراگرفت. پس از فراغت از سطوح، يكسره به درس خارج فقه و اصول آيت اللَّه حاج سيّد محمّد حجت كوهكمرى حاضر شد و به مدت 8 سال بهره هاى فراوان برد. در سال 1363 ق، بنابر دعوت مكرر مردم زادگاهش و دستور آيت اللَّه حجت، به شبستر بازگشت و قريب ده سال در آن سامان به خدمات بزرگ علمى و دينى پرداخت و پس از بازگشت به حوزه علميه قم نيز، مردم شهرش را از ياد نبرد و نزديك چهل سال، در ايام تعطيل حوزه به آذربايجان مسافرت مى نمود و در شهرهاى شبستر و مياندوآب و مناطق اطراف، به تأسيس مدارس و مساجد و حسينيه هاى بسيار اقدام مى فرمود. معظم له، در سال 1372 ق به حوزه علميه قم بازگشت و به تدريس خارج فقه و اصول و نيز شركت در درس آيت اللَّه العظمى

ص: 645

بروجردى پرداخت. پس از وفات آيت اللَّه بروجردى (13 شوال 1380 ق) رساله عمليه اش به چاپ رسيدو بخشى از شهريه حوزه را برعهده گرفت و مدرسه وحيديه (همراه با كتابخانه اى بزرگ) را بنياد نهاد. معظم له از استادش آيت اللَّه حجت و آيت اللَّه سيّد ابوالحسن اصفهانى اجازه اجتهاد داشت و در نشر مذهب اهل بيت عليهم السلام در استان هاى آذربايجان غربى و كردستان كوشش بسيار مى نمود و هماره مبلّغين بسيار به آن سامان مى فرستاد و بنابر دستورشان، مساجد و حسينيه هاى فراوان در شهرها و روستاهاى آن دو استان بنياد نهاده شد. با آغاز نهضت اسلامى، فقيه فقيد نيز همگام با ديگر مراجع تقليد به سخنرانى و صدور اعلاميه ها و پيام هاى متعدد پرداخت، كه مجموعه آن ها در كتابى گرد آمده است. به زيارت جامعه كبيره و عاشورا علاقه فراوان و تقيد به قرائت داشت و بر زيارت جامعه شرحى نگاشت.

برخى از تأليفات معظم له، عبارت اند از:

1 . توضيح المسائل 2 . مناسك حج 3 . حاشيه عروة الوثقى 4 . حاشيه منهاج الصالحين 5 . مجمع المسائل ( استفتائات) 6 . اللثالى المنتظمة فى المسائل المستحدثة 7 . الهداية الى مسائل الاجارة 8 . الوجيزة النافعة فى احكام القضا و الشهادة 9 . تحفة الولاة فى احكام القصاص والديات 10 . النقد و التفريعات فى الحدود و التعزيرات 11 . الفلاح فى مسائل النكاح 12 . مستمسكات الاحكام (در استثنائات احكام در ابواب مختلف فقه)

13 . الولايةالساطعة فى شرح زيارة الجامعة 14 . كشف السترة عن وجه الغيبة 15 . احقاق عقائد الشيعة 16 . شرح زيارت جامعه كبيره 17 . ردود عقائدية 18 . الموجز (در

ص: 646

بيان مسايل اقتصاد اسلام)

19 . حاكميت پيرامون خاتميت و رفع شبهات 20 . پيام انقلاب (مجموعه اعلاميه ها، سخنرانى ها و مصاحبه ها پيرامون انقلاب اسلامى از سال 1340 تا 1360)

و كتاب هاى مخطوط ايشان، عبارت است از:

1 . تفسير قرآن كريم (تا جزء پنجم)

2 . ترجمه و شرح خصال صدوق 3 . پنجاه مجلس 4 . اجوبة المسائل الارومية 5 . شرح وسيلة النجاة (اجتهاد و تقليد، و طهارت) نيز از آثار ماندگارش در قم بناى مدرسه علميه وحيديه و حسينيه قائم عليه السلام است .

آن فقيه بزرگوار پس از 85 سال زندگى، در روز چهارشنبه 10 ربيع الثانى 1421(22تيرماه 1379 ش) بدرود حيات گفت و پيكرپاكش با حضور هزاران نفر، صبح پنجشنبه تشييع و پس از نماز آيت اللَّه سيّد موسى شبيرى زنجانى بر آن، در مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

وشنوى قمى 1325 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ قوام الدين محمد وشنوى قمى، يكى از اكابر محدّثين حوزه علميه قم به شمار مى رفت.

فقيد سعيد در سال 1325 ق در روستاى «وشنوه» - هفت فرسخى قم - ديده به جهان گشود . و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى و فراگيرى مقدّمات و ادبيات فارسى، در سال 1345 ق رهسپار حوزه علميه قم شد و به تحصيل علوم دينى پرداخت . سپس در سال 1347 ق به نجف اشرف رفت و به تكميل ادبيات و فراگيرى مطوّل نزد آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى و شرح لمعه نزد آيت اللَّه حاج سيدابوالقاسم روحانى قمى اشتغال جست و در سال 1348 ق به قم بازگشت و سطوح فقه و اصول (رسائل،

ص: 647

مكاسب و كفايه) را نزد آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى فراگرفت و در سال 1353 ق به درس آيت اللَّه العظمى حاج شيخ عبدالكريم حائرى يدى و هم زمان با آن در درس خارج اصول آيت اللَّه حاج شيخ محمد على حائرى قمى حاضر شد و پس از وفات آيت اللَّه حائرى در درس هاى حضرات آيات: سيدمحمد حجت كوهكمرى و سيدمحمد تقى خوانسارى شركت كرد و مبانى علمى خويش را استوار ساخت.

با ورود آيت اللَّه العظمى بروجردى به قم در سال 1364 ق (1324 ش)، يكسره به درس فقه و اصول آن فقيه بزرگ حاضر شد و مورد توجه ايشان قرار گرفت و پاسخگويى به برخى از سؤالات را بر عهده وى نهاد و اين همه بيش از 15 سال به طول انجاميد. پس از درگذشت آيت اللَّه العظمى بروجردى، به حلقه درس آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى پيوست و بيش از سى سال از خرمن فيض وى توشه ها برگرفت وهر صبح و شام در گروه تدوين «ملحقات احقاق الحق» - زير نظر استاد - شركت جست و د مواقع بيمارى و مسافرت ايشان نيز، به جايش اقامه جماعت مى نمود.

فقيد سعيد در كنار ساليان فراوان تحصيل، به تأليف كتاب هاى بسيار روى آورد و در علوم مختلف چون: حديث، تاريخ، تراجم و رجال اهل سنت و فقه مهارت بسيار كسب نمود. اكثر آيات قرآن و نهج البلاغه و احاديث اهل بيت عليهم السلام عصمت و طهارت رااز حفظ داشت و منابر و تأليفاتش همه، در جهت نشر فضايل آنان و آكنده از حديث بود. بيش از سى سال به اقامه جماعت در يكى از مساجد بزرگ قم و بيش از شصت

ص: 648

سال به وعظ و ارشاد و اقامه مجالس حسينى پرداخت و در طول زندگى اش هيچ گاه از وجوهات شرعيه استفاده نكرد. زهد و ساده زيستى از زندگى اش نمايان بود و تقوا در گفتار و كردارش آشكار و كار خويش را به دوش ديگران نمى نهاد. از فقرا و مستمندان دستگيرى مى كرد و به طور مرتب - و ماهانه - بسيارى از آنان راتحت تكفّل خود گرفته بود. به زيارت حرم مطهر حضرت معصومه عليها السلام و مسجد جمكران مقيّد بودأواين سيره حسنه خود را حتى در ايام بيمارى اش رها نكرد. رعايت مستحبات و پرهيز از مكروهات را بر خويش واجب مى دانست و در امر به معروف و نهى از منكر كوشش بسيار داشت. او علاوه بر حضور مستمر شصت ساله اش در زادگاه خود (در محرم و صفر و ماه رمضان) موفق به ايجاد چندين مسجد، حسينيه، درمانگاه و لوله كشى آب بهداشتى و حمّام در آن جا گرديد .

برخى از تأليفات آن عالم بزرگوار - كه به چاپ رسيده اند - عبارت اند از:

1 . حياة النبى و سيرته (3 ج) ، اين كتاب از مصادر معتبره اهل سنت استخراج گرديده و به امر آيت اللَّه العظمى بروجردى تأليف شده است

2 . حديث الثقلين (اين كتاب بارها به عربى، فارسى و اردو به چاپ رسيده و تمام طرق و اسانيد اين حديث شريف را استخراج كرده و نقش بارزى را در روشن نمودن افكار علماى عامه داشته است) ، اين رساله با تقريظ دارالتقريب بين المذاهب الاسلامية، چندين نوبت در مصر به چاپ رسيدو در كشورهاى اسلامى در تيراژى وسيع، منتشر گرديد

3 . اهل

ص: 649

البيت و آية المباهلة - به فارسى در آمده است

4 . النور الساطع فى احوال مولانا الامام الصادق عليه السلام - بنام نور درخشان به فارسى ترجمه شده است

5 . الحديث المتواتر فى غزوة خيبر 6 . اصحاب رسول الثقلين فى حرب الصفين 7 . فضائل امير المؤمنين على عليه السلام من كتاب المسند (احمد بن حنبل)

8 . الحجاب فى الاسلام - به فارسى ترجمه شده است

نيز با نظارت و راهنمايى ايشان كتاب هايى نوشته شده، كه عبارت اند از:

9 . تحليلى از زندگى امام جواد عليه السلام 10 . تحليلى از زندگى امام على النقى عليه السلام 11 . تحليلى از زندگى امام حسن عسكرى عليه السلام 12 . وظيفه مردم در عصر غيبت امام زمان عليه السلام 13 . شناخت هلاك كننده ها و نجات دهنده ها از قرآن

و كتاب هاى ديگرش - كه هنوز به چاپ نرسيده است - عبارت اند از:

14 . رسالة فى لباس المصلّى 15 . رساله پيرامون حجاب 16 . كلمات امير المؤمنين على عليه السلام - هزار كلمه همراه با ترجمه فارسى

17 . مصباح المسند لمسند احمد بن حنبل 18 . مصباح الغابة لكتاب اسد الغابة (عز الدين ابوالحسن على بن محمد جزرى) ،

19 . مصباح الاستيعاب و الاصابة 20 . نخبة المقال فى تهذيب كتاب الاموال (ابى عبيد)

21 . تلخيص رياض النضرة (محب الدين طبرى)

22 . تلخيص كنوز الحقايق 23 . تهيذب كتاب الخراج (ابو يوسف قاضى)

24 . الفضائل المستخرجة من المعجم الصغير (حافظ طبرانى)

25 . مكارم الاخلاق - به املاء ايشان و نگارش عباس اخلاقى - در

ص: 650

مكارم الاق ائمه اطهار عليهم السلام

26 . الاربعين حديثاً من الائمة الاطهار عليهم السلام 27 . مقتل الحسين عليه السلام - نا تمام

28 . تفسير القرآن الكريم - نا تمام

29 . رسالة فى زكريا بن آدم الاشعرى 30 . رسالة فى حديث : طلب العلم فريضة على كل مسلم 31 . ازاحة الشبهة (در جواب اعتراض كسانى كه مى گويند: زينت كردن مشاهد مشرفه مصداق اسراف است)

32 . رسالة فى اثبات استحباب القنوت فى الصلاة عند العامة 33 . يازده فهرست براى كتاب هاى مخطوط 34 . حاشيه بر احقاق الحق 35 . الاحاديث النبويه صلى الله عليه وآله وسلم صلى الله عليه وآله وسلم عليها السلام . كتب النبى صلى الله عليه وآله وسلم الى الملوك معظم له در تاريخ اوّل صفر الخير 1418 ق (17 خرداد 1376) در 92 سالگى بدرود حيات گفت و پس از تشييع شايسته و نماز آيت اللَّه خرّازى بر پيكر پاكش، در صحن عتيق حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام به خاك سپرده شد.

هاجرى 1344 - 1425 ق

آقاى حاج شيخ محمّد هاجرى احسايى ، يكى از فقهاى منطقه قطيف و احساء ( عربستان ) به شمار بود .

فقيد سعيد در سوم شوال المكرم 1344 ق در هفوف - از شهرهاى منطقه احساء - زاده شد . مقدمات علوم را نزد شيخ احمد آلبوعلى احسايى و شيخ على اسكويى فراگرفت و در 1365 ق به كربلا مهاجرت كرد و به تحصيل سطوح نزد آيات : شيخ على آل عيثان ، شيخ محمّدعلى تبريزى و شيخ محمّد خطيب پرداخت و پس از آن ، دروس فقه و اصول را در محضر آيات

ص: 651

عظام : سيدمحمّدهادى ميلانى ، و سيدمهدى شيرازى و شيخ يوسف خراسانى و فن حكمت و فلسفه را نزد شيخ على اسكويى آموخت و همزمان به تدريس سطوح عاليه پرداخت و بسيارى از فضلاى حوزه علميه كربلا - مانند حضرات آيات : سيدصادق شيرازى ، سيدحسن شيرازى ، سيدمحمّدتقى مدرسى ، سيدهادى مدرسى و سيدمصطفى آل اعتماد - را پرورش داد . در سال 1389 ق به زادگاهش بازگشت و به تأليف ، تدريس ، اقامه جماعت و وعظ و ارشاد پرداخت و در سال 1415 ق قضاوتِ شرعى محاكم جعفرى را - پس از وفات شيخ محمّدباقر آل ابى خمسين - برعهده گرفت .

برخى از آثار او عبارت است از :

1 . كتاب البيع 2 . رسالة فى حقوق الوالدين 3 . رسالة فى عدم التقدم على قبر المعصوم فى الصلاة 4 . تعليقه عروة الوثقى 5 . تقريرات دروس اساتيدش . او در 80 سالگى در اواخر ماه رجب 1425 ق در زادگاهش درگذشت .

(كاظم الفتلاوى ، المنتخب من اعلام الفكر والادب ، ص 517 ) .

هاشمى اصفهانى 1321 - 1420 ق

آقاى حاج سيداسماعيل هاشمى، يكى از علماى مشهور اصفهان به شمار بود. وى در سال 1321 ق در طالخونچه - از توابع مباركه اصفهان - ديده به جهان گشود. پدرش علامه سيدمحمد حسن فرزند سيد ابراهيم موسوى (متوفاى 1346 ق) از فضلا و ائمه جماعت معروف طالخونچه بود كه تحصيلات خود را در اصفهان و نزد اساتيدى چون حضرات آيات: ميرزا ابوالمعالى كلباسى، ميرزا جهانگير خان قشقايى، آخوند ملا محمد كاشى و سيدمحمدباقر درچه اى ص 1 دمحمدباقر درچه اى، 2 به پايان برده بود.

آن مرحوم پس

ص: 652

از رشد و نمو ، مقدمات را نزد پدر بزرگوارش و برادر ارشد خود حجةالاسلام سيدعلى اكبر هاشمى (1318 - 1388 ق) به پايان برد. سپس در حدود 1339 ق به اصفهان رهسپار شد و در مدرسه ناصريه و بعداً در مدرسه ثقةالاسلام سكونت اختيار نمود، و دروس ادبى را نزد علامه شيخ محمد جواد فريدنى فراگرفت. شرح لمعه را نزد علامه ميرزا احمد مدرس خراسانى و دروس رياضى و هيأت را از علامه شيخ مجدالدين نجفى (مسجدشاهى) و شرح نهج البلاغه را از آيت اللَّه شيخ محمدرضا كلباسى و دروس اخلاقى را از علامه سيدزين العابدين طباطبايى ابرقويى و آقا محمد جواد بيدآبادى و برخى از دروس را از محضر آيات: شيخ محمدرضا نجفى مسجدشاهى و شيخ مهدى نجفى مسجدشاهى بهره مند شد .

در حدود سال 1342 ق به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و دروس سطح را از اساتيدى چون حضرات آيات: شيخ ابوالقاسم قمى (كبير)، شيخ محمد على حائرى قمى، شيخ حسن نويسى و سيدمحمدرضا گلپايگانى بياموخت. آن گاه در دروس عالى خارج حاضر گرديد و از فقهاى بزرگى چون آيات عظام : حاج شيخ عبدالكريم حائرى يزدى (به مدت 3 سال)، سيدمحمد حجت كوهكمرى (مدت كوتاهى)، سيدمحمد تقى خوانسارى، سيدصدرالدين صدر و شيخ حسن نويسى ص 1 خ حسن نويسى، 2 ( خارج مكاسب) و دروس عقلى را از علامه حكيم شيخ مهدى مازندرانى و ميرزا آقا ترابى دامغانى و دروس تفسير را از آيت اللَّه سيدمحمد باقر قزوينى بهره مند گرديد.

وى در سال 1360 ق به زادگاهش بازگشت و به بيان احكام و ايراد سخنرانى و اقامه جماعت اشتغال ورزيد. سپس مدتى چند در روستاى قميوان

ص: 653

- چند كيلومترى طالخونچه - و چندى نيز در شهرضا به وظايف دينى و اجتماعى اهتمام كامل داشت. وى در آن خطه، مساجدى كه در شرف خرابى بود، تعمير و اقدام به تشكيل جلسات مذهبى و نيز تأسيس كتابخانه عمومى نمود. او در اين مدت به مطالعه و اندوختن معلومات و نگارش آثار قلمى به طور جدى روى آورد .

معظم له در سال 1384 ق به شهر اصفهان منتقل شد و در مسجد حضرت سجاد عليه السلام به اقامه جماعت و ارشاد و ساير وظايف دينى همت گمارد .

او به جز اين ها، به تدريس و تأليف و نيز شركت در جلسه استفتاى آيت اللَّه سيدعلى بهبهانى پرداخت.

برخى از تأليفات وى عبارت اند از :

1 . الأربعون حديثاً، بنام الملتقطات فى فضل الصلوات، عربى

2 . رهبر زوار يا ذريعة الزائر در زيارات معصومين عليهم السلام و تاريخچه كربلا 3 . شهادةالشهداء در شرح و ترجمه لوح حضرت زهرا عليها السلام (يا لوح جابر)

4 . لؤلؤ درخشان، در صفت بهترين زنان يا الدرة البيضاء فى مناقب سيدة النساء عليها السلام 5 . هدية الاخوان (درباره صفت برادرن و دوستان)

6 . ضياءالبشر در ردّ شيخيه 7 . رساله اى در ردّ صوفيه 8 . ديوان اشعار، به زبان هاى عربى و فارسى .

وى دو دوره عضو مجلس خبرگان بود و هنگام شركت در يكى از جلسات اين مجلس در مشهد مقدس به تاريخ پنجشنبه 28 جمادى الاول 1420 ق ( 18 شهريور 1378 ش ) دار فانى را وداع گفت و پيكرش به اصفهان انتقال داده شد و در صبح روز يكشنبه تشييع و پس

ص: 654

از نماز آيت اللَّه مظاهرى در جوار مرقد علامه مجلسى به خاك سپرده شد .

هبة اللهى مراغى 1325 - 1418 ق

آقاى ميرزا حسين هبة اللهى مراغى حكيمى الهى و دانشورى پر مايه بود. معظم له در سال 1325 ق در ميان خانواده اى اصيل ديده به دنيا گشود. جد اعلايش ميرزا عبدالرحيم مراغى (زنده در 1259 ق) شيخ الاسلام مراغه و از اعاظم و اكابر فقها بوده است. جدش مولى هبة اللَّه از فضلا و علماى شهر و عموى پدرش حكيم مولى حسن بن عبدالرحيم مراغى (وفات 1300 ق) از حكماى متأله و عرفاى صاحب انديشه در سده سيزدهم هجرى است. والدش آيت اللَّه آقا ميرزا محمد مجتهد مراغى (وفات 1358 ق) از علماء متنفذ و نام آور آن سامان بود و از دانش دينى بهره وافرى داشت.

آيت اللَّه هبة اللهى پس از سپرى ساختن طفوليت در محضر والد معظمش به تحصيل مقدمات علوم دينى پرداخت. مهم ترين استادش در مراغه، كه بيشتر سطوح متوسط و عالى و نيز برخى كتب ديگر را در محضر وى اخذ كرده، آيت اللَّه ميرزا حسين آقا مجتهد مراغى (وفات 1354 ق) بود. كه در علم و عمل، تقوى و ورع و تخلق به اخلاق حسنه شهره بود.

آقاى هبةاللهى علاوه بر متون سطح متوسطه و عالى، برخى كتاب هاى رياضيات و نجوم را از وى فراگرفت و چون علاقه شديدى نسبت به تحصيل معارف در خود احساس مى نمود، تمام متون سطح را با دقت بسيار به پايان برد و در سال 1350براى تكميل تحصيلات عاليه فقه و اصول عازم حوزه علميه قم گشت و در دروس خارج فقه و اصول آيات عظام: شيخ عبدالكريم حائرى يزدى و سيدمحمد حجت كوه كمرى

ص: 655

حاضر شد و با جديت و پشتكار بسيار و همت عالى به مرتبه والاى اجتهاد دست يافت، در آن ايام نيز به تشويق آيت اللَّه شهيد سيدمحمد على قاضى طباطبايى در بحث فلسفه و حكمت امام خمينى نيز حاضر شد و مباحث مهمى از حكمت الهى را از آن حكيم ربانى فراگرفت، در اين مدت با بزرگانى چون شهيدان صدوقى يزدى، سيّداسداللَّه مدنى و قاضى طباطبايى مباحثه كرد .

در سال 1358 ق به جهت ارتحال والد معظمش به زادگاهش مراغه بازگشت و با اين كه قصد بازگشت به حوزه قم را داشت، ولى به خاطر مشكلاتى در همان جا ماندگار شد و بيش از چهل سال از عمر پر بركت خويش را به امر تبليغ و ارشاد مردم، احياى شعائر الهى، تدريس و تربيت طلاب علوم اسلامى و تأليف همت گمارد. وى مدرسه قديمى امامزاده محمد را براى تدريس انتخاب و پس از تعمير و بازسازى مسجد و مدرسه و بقعه امامزاده تا حدود سال 1358 ش كه بر اثر پيرى و بيمارى خانه نشين گرديد، به اداره امور مدرسه و تدريس پرداخت.

فقيد سعيد در تدريس و اداره امور علمى مدرسه جديت و نشاط خاصى داشت و در اين مدت مدرسه را به بك مركز فعال و داير درسى بدل ساخته بود، چنانكه خود در طول روز شش درس در مقاطع مقدمات، متوسطه و عالى ايراد كرد. تعداد طلاب در آن ايام (روزگار تاريك حكومت خاندان پهلوى) به شصت تن و گاهى بيشتر بالغ مى گرديد. وى علاوه بر علوم رسمى در شعر و ادب نيز ذوق و قريحه خاصى داشت و اشعار دلنشينى از

ص: 656

وى بر جاى مانده كه در آن ها «هبتى» تخلص كرده است. هبة اللهى به دقت نظر، حافظه سرشار، همت والا، عفت نفس و مناعت طبع شهره بود.

يادداشت هاى نامنظم بسيارى در طول عمر شريفش نگاشت كه بالغ بر سى دفتر مى شود كه برخى از آن ها به قرار زيرند:

1 . تفسير سورة الحمد (تفسير فلسفى و حكمى سوره حمد به زبان عربى)

2 . كتاب الاستصحاب (تقريرات فقه آيت اللَّه حجت)

3 . امثال و حكم تركى 4 . تلخيص مثنوى معنوى 5 . حاشيه بر معالم و برخى كتب درسى 6 . دفترچه اشعار وى پس از شانزده سال خانه نشينى، در چهاردهم رجب 1418 (24 آبان 1376) روى در نقاب خاك كشيد.

( برگرفته از مقاله : آقاى محمود طيار مراغى )

هنرور خويى 1345 - 1418 ق

آقاى حاج شيخ جليل هنرور خويى يكى از مفاخر علماى خوى به شمار مى رفت .

فقيد سعيد در سال 1305 ش در خوى به دنيا آمد و پس از پشت سر نهادن دوران كودكى و نوجوانى، در سال 1323 ش به مدرسه علميه نمازى خوى رفت و به فراگيرى علوم دينى اشتغال ورزيد. وى در مدت چهارده سال، ادبيات و سطوح عالى فقه و اصول را فراگرفت. مقدمات را از شيخ على مجتهدى و حاج ميرعلى محدث و شيخ جابر فاضلى خويى و سطوح فقه و اصول و كلام و هيأت را از آقايان: شيخ عبدالحسين اعلمى، سيدابراهيم علوى و شيخ صادق فراهى آموخت و در سال 1337ش ، مديريت مدرسه مزبور را بر عهده گرفت و اين وظيفه تا سال 1358 ش به طول انجاميد. وى در اين مدت - و

ص: 657

تا پايان عمر مباركش - به تدريس علوم دينى (رسائل و مكاسب، معالم و قوانين و شرح لمعه) پرداخت و ده ها نفر از فضلا و طلاب را تربيت نمود و هم زمان در سه مسجد، اقامه نماز جماعت در سه وقت مى نمود و خانه اش ملجأ و مأواى مستمندان و محل رفع دعاوى و اصلاح بين الناس بود. وى از بام تا شام را يكسره به تدريس معارف اهل بيت، گره گشايى از كار مردمان، پاسخگويى به مشكلات دينى مردم و اداره مساجد و مدارس مى گذارند و اوقات بيكارى اش - حتى تا پاسى از شب - را مصروف مطالعه كتاب هاى مختلف مى نمود و از اين رهگذر بر تفسير و تاريخ و حديث و ادبيات عرب و عجم تسلّطى فراوان داشت و همه مطالب را به حافظه خود سپرده بود. خطش بسيار زيبا و مجلسش شيرين بود و از برخى علماى قم و نجف اجازات متعدد داشت. وى به تجديد بناى مساجدى چند (از جمله مسجد سيديعقوب) و مقبره آخوند نوايى موفق شد و در صدد احداث بيمارستان خيريه 500 تختخوابى آيت اللَّه خويى بر آمد كه تا كنون به موفقيت چشمگيرى نائل شده است. از آثارش كتاب «توضيح الاسماء» در بيان وجه تسميه پيامبران و امامان و علماى شيعه و سنى، و شرح حال آخوند ملا زين العابدين نوايى بوده است.

وفاتش در 71 سالگى، در 7 شوال المكرم 1418 ق (بهمن 1376 ش) روى داد و پيكرش پس از تشييع بسيار باشكوه در مقبره آخوند نوايى مدفون گرديد.

يثربى كاشانى 1344 - 1427 ق

آقاى حاج سيدمهدى يثربى كاشانى ، امام جمعه كاشان و نماينده ولى فقيه در آن شهر و نماينده خبرگان

ص: 658

استان اصفهان بود .

فقيد سعيد در ذى حجة الحرام 1344 ق / 1304 ش در بيت علم و فضيلت زاده شد . پدر بزرگوارش آيت اللَّه سيدمحمّدرضا پشت مشهدى كاشانى ( م 1347 ق ) مرجع بزرگ كاشان و از شاگردان آيات عظام : ميرزاى شيرازى ، ميرزا محمّدتقى شيرازى و سيدمحمّد فشاركى ، وجد عالى مقامش آيت اللَّه حاج سيداسماعيل كاشانى - بن سيدعبدالرزاق بن عبد الحىّ حسينى پشت مشهدى - از شاگردان شيخ انصارى و نويسنده تقريرات درس فقه و اصول او بود . ( نقباء البشر ، ص 160 ) معظم له در حدود 4 سالگى پدر را از دست داد و تحت تربيت و سرپرستى برادر بزرگش آيت اللَّه مير سيدعلى يثربى كاشانى ( م 1379 ق ) قرار گرفت و پس از كودكى و در ايام نوجوانى سطوح متوسط را نزد آيت اللَّه شيخ محمّد نجفى ، و بخشى از سطوح عالى را هم نزد برادر بزرگوارش آموخت . سپس در سال 1368 ق به قم رفت و به تكميل سطوح عالى نزد حضرات آيات : مرعشى نجفى و سلطانى طباطبايى پرداخت و پس از آن به دروس خارج آيات عظام : آقاى بروجردى ، امام خمينى ، محقق داماد ، گلپايگانى و اراكى رفت و به علاوه ، به درس تفسير و فلسفه علامه طباطبائى نيز حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و تقريرات دروس آنان را نگاشت . در سال 1379 ق ، پس از درگذشت برادر عاليقدر خويش ، به امر آيت اللَّه بروجردى به زادگاهش بازگشت و مردانه دامن همّت به كمر زد و به خدمات فراوان دينى و اجتماعى

ص: 659

دست يازيد .

فقيد سعيد در طول حدود 50 سال فعاليت خويش به تدريس علوم دينى ( سطوح عالى و خارج فقه ) ، اقامه جماعت ، منبر و تبليغ ، اعزام مبلّغ به اطراف و اكناف ، ساختِ خانه هاى بسيار براى خانواده هاى نيازمند ، درمان بيماران ، ازدواج و اشتغال جوانان ، رسيدگى به مسائل و مشكلات مردم ، رفع دعاوى و فصل خصومات پرداخت .

وى با تأسيس حوزه علميه كاشان ، چراغ دانش را در اين شهر برافروخت و بسيارى از جوانان - دختر و پسر - را با معارف اصيل تشيع آشنا ساخت . خدمات آن مرد بزرگ به اينها منحصر نمى شود ؛ تأسيس حوزه علميه ولى عصر ( در قمصر ) ، زائر سرا و هتل رضوى ( در مشهد مقدس ) ، خوابگاه دانشجويى ( در تهران ) ، مدرسه علميه مكتب كوثر ( در كاشان ) ، درمانگاه ، گورستان ، صندوق قرض الحسنه و ده ها مسجد و حسينيه و مدرسه و حمام در شهر و روستاهاى اطراف از خدمات آن مرد بزرگوار است .

او در دوران انقلاب اسلامى به مبارزه پيگير و مستمر با رژيم شاه پرداخت و در تمام اعتراض ها و راهپيمايى ها در صف مقدّم قرار داشت و انبوه اعلاميه ها و پيام هاى او در طول 40 سال ، نشانگر اين مدّعاست . در طول جنگ تحميلى ، بارها به جبهه هاى جنگ رفت و به تقويت مادى و معنوى رزمندگان اسلام پرداخت و با سخنرانى هاى شورآفرين خويش ، خاطره نيكويى به يادگار نهاد . او در مرداد سال 1358 ش به دستور امام خمينى به امامت

ص: 660

جمعه كاشان و در 1362 ش ، به نمايندگى معظم له در منطقه منصوب شد و سه دوره متوالى هم از سوى مردم استان اصفهان ، به نمايندگى مجلس خبرگان برگزيده شد .

از آثار اوست :

1 . تقريرات درس فقه آيت اللَّه بروجردى 2 . تقريرات درس اصول امام خمينى 3 . مجموعه اعلاميه ها و پيام هاى او در طول انقلاب اسلامى 4 . مجموعه نوارهاى سخنرانى ها ، خطبه هاى جمعه و درس هاى فقه ايشان .

معظم له ، به دنبال بيمارى ريوى - ناشى از مصدوميت شيميائى در ايام دفاع مقدس - در شامگاه ششم رمضان المبارك 1427 ق / 8 مهر 1385 ش ، در 82 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش در عصر دوشنبه هشتم رمضان ، با شركت هزاران نفر از مردم و علماى قم و كاشان تشييع و پس از نماز فرزندش آقاى حاج سيدميرمحمّد يثربى ، در كنار گلزار شهداى شهر به خاك سپرده شد و پيام هاى تسليت متعدد مقام معظم رهبرى و مراجع عاليقدر تقليد صادر ، و مجالس يادبود فراوان در تجليل از مقام علمى و عملى وى برگزار گرديد .

يزدانى 1379 - 1423 ق

آقاى حاج شيخ عباس يزدانى، يكى از فضلاى نامى حوزه علميه قم بود. معظم له، در شهريور ماه 1338 ش در تهران به دنيا آمد و پس از اخذ ديپلم رياضى در سال 1356 ش، به تحصيل علوم دينى در مدرسه آيت اللَّه مجتهدى روى آورد. پس از يادگيرى مقدمات و ادبيات عرب، در سال 1361 ش به حوزه علميه قم مهاجرت كرد و به فراگيرى سطوح عاليه پرداخت. سپس به تحصيل خارج فقه و اصول در محضر آيات عظام:

ص: 661

وحيد خراسانى، ميرزا جواد تبريزى و سيدموسى شبيرى زنجانى اشتغال ورزيد و در كنار آن، به تأليف و تحقيق و تبليغ دين نيز مشغول بود. وى، علاوه بر دروس حوزوى، به تحصيل علوم دانشگاهى همت گماشت و موفق به دريافت مدرك كارشناسى ارشد دين شناسى از مؤسسه آموزشى پژوهشى امام خمينى (بهمن 1376) گرديد و پس از آن، تحصيلات خود را در مقطع دكترى، رشته كلام (گرايش فلسفه دين) در مركز تربيت مدرس دانشگاه قم ادامه داد.

فقيد سعيد، بر زبان انگليسى تسلط داشت و از همين رو، به تبليغ دين در كشور انگلستان و ترجمه كتب انگليسى پرداخت و چند بار به عنوان مترجم، به حج بيت اللَّه الحرام تشرف يافت. او در استفاده از امكانات كامپيوتر و اينترنت، متخصص بود و در نمايه سازى كتاب «بحارالانوار»، تهيه نرم افزار قرآنى «هدى» و نرم افزار «حكمت» (نهج البلاغه)، نقش فراوانى داشت و خود از بنيان گذاران مؤسسه تحقيقاتى امام رضا عليه السلام (1370 ش) بود. او، تمام وقتش را يكسره به تحصيل و تحقيق و تأليف مى گذرانيد. انس فراوان با قرآن كريم داشت و در رفتارش، فروتنى و اخلاص و تقواى الهى نمايان بود.

آثارش عبارت اند از:

1 . آزادى: تحليلى از آزادى و اخلاق جنسى 2 . الگوى زندگى: گزارشى از سيره عملى رسول اكرم صلى الله عليه وآله وسلم

3 . احكام: موافق با فتاواى عموم فقهاى شيعه

4 . گفتمان حكومت دينى 5 . تجربه دينى 6 . ترجمه كتاب «تجربه دينى» نوشته وين پرادفوت از انگليسى (همراه با تعليقات فراوان)

7 . مجموعه مقالات (در كيهان انديشه، بينات، صحيفه مبين و فقه)

8 .

ص: 662

تحول در حوزه 9 . نمايه سازى متون اسلامى 10 . صله رحم (چاپ نشده)

11 . عقل فقهى (چاپ نشده)

12 . حقوق زن (چاپ نشده)

13 . گفتمان آزادى (چاپ نشده)

آن فاضل فرزانه، با مرگى نابهنگام و زودرس، در روز چهارشنبه 27 شهريور 1381 ش (10 رجب 1423 ق)، در 43 سالگى بدرود حيات گفت و پيكر پاكش پس از تشييع، در قبرستان باغ بهشت - قم - به خاك سپرده شد.

يوسفى غروى 1343 - 1427 ق

آقاى حاج شيخ محمود يوسفى غروى ، يكى از علماى حوزه علميه قم بود . فقيد سعيد در سال 1303 ش ( 1343 ق ) در نجف آباد به دنيا آمد و پس از تحصيلات نخستين ، ادبيات عرب را در زادگاهش نزد آقاشيخ احمد حججى و شيخ احمد حكيم نجف آبادى آموخت . سپس به اصفهان رفت و حاشيه و شرح شمسيه را نزد آيت اللَّه شهيد شمس آبادى فراگرفت . سپس به حوزه علميه قم آمد و اندكى از سطوح را نزد امام خمينى فراگرفت و پس از آن در 1323 ش به نجف اشرف مهاجرت كرد و سطوح عاليه را نزد اساتيدى چون آيت اللَّه شيخ مجتبى لنكرانى آموخت . سپس به درس خارج آيات عظام : شاهرودى ، حكيم ، سيدعبدالهادى شيرازى و آقاى خويى ( يك سال ) حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت . پس از ورود امام خمينى به نجف ، به درس ايشان نيز حاضر شد و مورد توجه فراوان ايشان قرار گرفت و از سوى معظم له ، همراه با مرحوم آيت اللَّه شيخ غلامرضا عرفانيان مأمور تطبيق تعليقه امام بر عروه با ساير فتاوايشان شد .

ص: 663

او درسها را با مرحوم آيت اللَّه حاج آقامصطفى خمينى پيش مباحثه و مذاكره مى نمود و در جلسه ستفتاى امام و آيت اللَّه شاهرودى نيز شركت داشت . وى درسهاى آيت اللَّه شاهرودى را براى گروهى تقرير مى نمود و به عده اى شرح لمعه را تدريس مى نمود . وى با نظام بعث ، مخالفت آشكار و فراوان داشت و خانواده و فرزندانش را با افكار انقلابى شهيد صدر پرورش داد و دو فرزندش شيخ محمّدسجاد و شيخ محمّدمهدى هم در اين راه به شهادت رسيدند . او در نجف ، به جز تحصيل و تدريس ، به كار تأليف و تحقيق نيز اشتغال داشت ، تا اينكه در سال 1369 ش ، از ظلم رژيم بعثى به قم آمد و دوران نقاهت و بيمارى خود را در اين شهر به سر بُرد .

برخى از آثار او عبارتند از :

1 . آيات الانوار فى فضائل النبى وآله الاطهار ( مستدرك تأويل الآيات شرف الدين استرآبادى ) - چاپ شده

2 . تأويل الآيات الظاهرة فى فضائل انبى و عترته الطاهرة ( تحقيق . 2 ج ) چاپ بيروت

3 . بحارالانوار ( جلد 29 - 30 - 31 ( ملاحم و فتن ) ، تحقيق . چاپ بيروت )

4 . صحيفة الابرار ( در منابع اخبار بحار ) .

آن عالم بزرگوار ، در 82 سالگى ، در روز پنجشنبه 25 خرداد 1385 ( 18 جمادى الاولى 1427 ق ) بدرود حيات گفت و پيكر پاكش روز جمعه پس از تشييع و نماز آيت اللَّه سيدكاظم حائرى در بقعة العلماى قبرستان باغ بهشت به خاك خفت .

واصف 1345 - 1416 ق

آقاى شيخ

ص: 664

محمّد واصف گيلانى ، يكى از فضلا و نويسندگان پر كار حوزه علميه قم بود .

فقيد سعيد در 1305 ش ( 1345 ق ) در يكى از روستاهاى آستانه اشرفيه به دنيا آمد و پس از اخذ ديپلم متوسطه ، به تحصيل علوم دينى روى آورد . او در قم ، سطوح عاليه را نزد اساتيدى چون آيات : شيخ جعفر سبحانى و شيخ على رضا ممجد لنگرودى فراگرفت و پس از آن به درس خارج آيات عظام : بروجردى ، امام خمينى ، گلپايگانى ، مرعشى نجفى ، آملى ، لنگرودى و بهجت حاضر شد و مبانى علمى اش را استوار ساخت و از برخى از آنان به دريافت اجازه نائل آمد .

او در كنار تحصيل ، به تأليف و تبليغ دين روى آورد و در مناطق گوناگون - از جمله در شهرهاى فرانكفورت و اشتوتكارت در سالهاى 1350 تا 1352 كه به عنوان نماينده آيت اللَّه گلپايگانى به سر مى برد - منشأ آثار مفيد و متعدد شد و در برخى مناطق موفق به تأسيس درمانگاه و مسجد گرديد . در سال 1337 ش دارالنشر اسلام ، را تأسيس كرد و بسيارى از كتابهاى اسلامى را به چاپ رسانيد . او در راستاى دفاع از مرزهاى عقيدتى دين و مذهب ، كتب بسيار به سامان رسانيد و در افشاى ماهيت پليد حزب توده ، كتاب « احراق لانه هاى فساد » و در نقد و ردّ كتاب شهيد جاويد ، « فى هامش علم الامام » را نگاشت . اخلاص در تبليغ ، تواضع و فروتنى ، عشق به خاندان عصمت و طهارت ، كوشش در راه

ص: 665

انجام وظيفه و تعظيم شعائر دينى از ويژگى هاى او بود .

او در روز چهارشنبه 2 آبان 1375 ش ، در 70 سالگى چشم از جهان فروبست و در روز پنج شنبه ، پس از تشييع و نماز آيت اللَّه بهجت ، در قبرستان ابوحسين به خاك خفت .

برخى از آثارش عبارتند از :

1 - دراية الحديث 2 - زبدة الاصول 3 - شواهد الولاية 4 - رسالة الحب 5 - اسرار الشهادة 6 - دروس العقائد 7 - انقلاب مقدس حسين عليه السلام 8 - فاطمه زهرا از نظر روايات اهل سنت 9 - فاطمه زهرا از نظر قرآن 10 - از دل تا كربلا و از كربلا تا دل 11 - سيماى اخلاق اسلامى 12 - احكام حقوق و اراضى 13 - ديوان اشعار ( فارسى و عربى ) 14 - راهنماى ميراث 15 - بضعة النبى و دختران پيغمبر 16 - بشر و آزادى 17 - عفت در خانواده 18 - احراق لانه هاى فساد 19 - فى هامش علم الامام 20 - شجره طوبى 21 - شيعه در انتظار عدالت جهانى 22 - تاريخ كشفيات و اختراعات 23 - شمع الجمع در لغت ائمه اطهار 24 - ترس و احكام تقيه 25 - حقايق گفتنى 26 - رموز علم انساب 27 - الفلك المستبدع 28 - زكات در اسلام 29 - اسرار دختركشى عرب در جاهليت 30 - خورشيد ولايت 5گ ئ

فهرست ها

فهرست نام ها

آ - ا

آخوند خراسانى، 26، 52، 57، 80 ، 170، 238، 268، 287، 318، 344، 348، 457، 463، 483، 521، 529، 542، 556، 585، 591، 601، 638، 667، 698، 705، 714، 716، 777، 780،

ص: 666

808 ، 882

آخوند زفره اى، 747

آذر بيگدلى، 210

آشتيانى، 534

آقا بزرگ تهرانى، 35، 39، 85 ، 106، 162، 242، 274، 296، 352، 412، 416، 429، 431، 461، 471، 486، 522، 534، 546، 547، 572، 704، 732، 736، 762، 777، 778، 825 ، 829 ، 845

آقا بزرگ حكيم، 322، 439، 495، 705

آقا بزرگ شاهرودى، 332

آقا جان شمس، 480

آقا حسين قمى، 289

آقا رضا همدانى، 632

آل ابى الحارث، 521

آل ابى سبحه، 521

آلفرد وايتهد، 249

ابراهيم آيت اللَّه زاده، 583

ابراهيم احمدى موسوى زنجانى، 828

ابراهيم امامزاده زيدى، 633

ابراهيم بادكوبه اى، 835

ابراهيم بحرالعلوم، 174

ابراهيم بهادرى، 199

ابراهيم ثقفى، 686

ابراهيم حجازى، 398

ابراهيم حسينى تهرانى، 298

ابراهيم حسينى مرتضوى ميانجى، 773

ابراهيم سليمان بياضى عاملى، 208

ابراهيم علم الهدى، 574

ابراهيم علوى، 909

ابراهيم كفعمى، 294

ابراهيم كلانتر، 875

ابراهيم لوقا، 467

ابراهيم مرندى، 304

ابن ابى الحديد، 485، 676

ابن ابى الدنيا، 548

ابن ابى جمهور احسايى، 725

ابن الحجام، 294

ابن برّاج طرابلسى، 200، 764

ابن بطريق حلى، 200

ابن تركه، 25

ابن زهره، 200

ابن سيده، 47

ابن شهر آشوب، 796

ابن طاووس، 870

ابن طقطقى، 892

ابن عساكر، 548

ابن فارض، 135

ابن فهد حلّى، 725

ابن قدامه، 180

ابن قطان حلى، 200

ابن ميثم بحرانى، 110، 485

ابواسحاق اسفرايينى، 412

ابوالاسود دؤلى، 47

ابوالحسن اصفهانى، 35، 39، 40، 49، 54، 78، 80 ، 84 ، 85 ، 96، 174، 184، 223، 235، 239، 242، 256، 257، 268، 269، 270، 283، 297، 324، 326، 333، 349، 352، 371، 393، 397، 398، 418، 423، 425، 439، 447، 450،

ص: 667

461، 464، 470، 473، 496، 521، 533، 534، 555، 592، 597، 626، 633، 643، 644، 656، 660، 665، 675، 676، 679، 683، 684، 691، 699، 704، 706، 735، 739، 750، 752، 758، 767، 773، 783، 794، 823 ، 833 ، 841 ، 847 ، 853 ، 855 ، 894

ابوالحسن انگجى، 447، 585

ابوالحسن ايازى، 168

ابوالحسن حدائق، 222، 331

ابوالحسن رضوى، 385

ابوالحسن رفيعى قزوينى، 24، 452، 533، 670، 671، 801 ، 836 ، 879

ابوالحسن روحانى، 393

ابوالحسن شعرانى، 670، 768

ابوالحسن شيرازى، 495

ابوالحسن فاضل بُهسودى، 602

ابوالحسن فتونى عاملى، 472

ابوالحسن مجتهد اراكى، 57

ابوالحسن مشكينى، 203، 256، 423، 473، 585، 592، 783، 852

ابوالحسن مصلحى عراقى، 797

ابوالحسن مولانا، 844

ابو الخير طالقانى قزوينى، 548

ابوالصلاح حلبى، 294

ابوالعباس امرانى حسنى مغربى، 416

ابوالعباس عمرانى، 762

ابوالفتح بستى، 135

ابوالفتح كراجكى، 685

ابوالفضل تهرانى، 346

ابوالفضل زاهدى قمى، 422، 511

ابوالفضل صلواتى، 719، 797

ابوالفضل موسوى تبريزى، 49، 826

ابوالفضل نجفى خوانسارى اصفهانى، 348

ابوالفيض احمد غمارى مغربى، 111

ابوالقاسم خزعلى، 871

ابوالقاسم خوانسارى، 352

ابوالقاسم خويى، 27، 31، 35، 40، 44، 53، 64، 67، 85 ، 94، 104، 115، 150، 151، 161، 162، 168، 170، 172، 175، 176، 181، 184، 187، 204، 205، 210، 221، 223، 227، 235، 242، 245، 253، 258، 261، 269، 274، 282، 283، 287، 299، 300، 303، 309، 310، 312، 315، 318، 325، 329، 330، 344، 349، 351، 358، 379، 383، 398، 404، 405، 408، 429، 441، 445، 454، 457، 461، 464، 477، 480، 506، 522، 537، 546، 546، 564، 572، 574، 587، 588، 597،

ص: 668

602، 619، 638، 639، 640، 644، 648، 650، 656، 665، 670، 671، 672، 675، 688، 701، 712، 735، 773، 775، 778، 783، 786، 792، 797، 801 ، 815 ، 825 ، 828 ، 833 ، 833 ، 845 ، 851 ، 861 ، 869 ، 875 ، 879 ، 882 ، 889 ، 910، 916

ابوالقاسم خويى ( شيخ )، 282

ابوالقاسم دانش آشتيانى، 360، 361

ابوالقاسم دهكردى، 855

ابوالقاسم رحمانى، 378

ابوالقاسم روحانى قمى، 897

ابوالقاسم طباطبايى قمى، 542

ابوالقاسم طبيب، 822

ابوالقاسم عدنانى بلخى، 570

ابوالقاسم علوى، 580

ابوالقاسم كبير قمى، 112، 149، 160، 289، 556، 691، 705، 904

ابوالقاسم كاشانى، 472، 633، 663، 889

ابوالقاسم كلانترى تهرانى، 346

ابوالقاسم كوكبى تبريزى، 295، 354، 353، 631، 687

ابوالقاسم مامقانى، 667

ابوالقاسم ملايرى، 705

ابوالقاسم مولانا، 846

ابوالقاسم نجف آبادى، 172

ابوالقاسم نحوى، 57، 279

ابوالمجد اصفهانى، 78، 534، 709، 866 ، 868

ابوالمعالى كلباسى، 678، 747، 903

ابوالهدى، 678

ابوبكر احمد جوهرى، 110

ابوتراب خوانسارى، 344، 592، 678

ابوتراب قزوينى، 54

ابوتراب كلاردشتى مازندرانى، 348

ابوجعفر ابيض، 406

ابوجعفر الثائر باللَّه علوى، 404

ابوذر، 135

ابوطالب، 848

ابوطالب تجليل تبريزى، 230

ابوطالب شفتى، 698

ابوطالب شيرازى، 100

ابوطالب محمودى گلپايگانى، 737

ابوطالب مدرس، 59

ابوعبدالرحمن نسائى، 111

ابومحمّد حجتى، 69، 376

ابومحمّد ساوجى، 566

ابو يوسف قاضى، 900

ابوعبيداللَّه مرزبانى، 110

احمد آذرى قمى، 210

احمد آشتيانى، 257، 360، 592، 670، 852

احمد آلبوعلى احسايى، 901

احمد آل سلمان، 31

احمد آل عصفور، 31

احمد آملى، 48

احمد اشكورى، 175، 480، 824

احمد اصفهانى، 348، 747

احمد امين، 335، 498، 567

احمد انصارى قمى،

ص: 669

149، 160، 398

احمد اهرى، 731، 735، 783، 235

احمد بن حنبل، 548، 899

احمد پايانى، 98، 213، 394

احمد پيشوا، 221

احمد تألهى، 452

احمد تبريزى، 389

احمد جنتى، 872

احمد حججى، 916

احمد حسن باقورى، 420

احمد حسنى عطار، 326

احمد حسينى صفايى، 533

احمد حكيم نجف آبادى، 916

احمد خمينى، 346

احمد خوانسارى، 39، 74، 75، 87 ، 162، 279، 360، 394، 404، 411، 434، 450، 526، 554، 581، 587، 597، 645، 660، 671، 690، 707، 714، 814 ، 836 ، 845

احمد دو اسبى، 52

احمد رحمانى همدانى، 381

احمد رضوانى زنجانى، 383، 614

احمد روضاتى اصفهانى، 411

احمد زنجانى، 57، 87

احمد زيارتى، 82

احمد ساوجى، 566

احمد سبط الشيخ، 428

احمد سنان، 344

احمد شهيدى، 822

احمد صابرى همدانى، 692

احمد طاهرى، 698

احمد عادل خورشيد، 416

احمد علوى، 201

احمدعلى احمدى شاهرودى، 66

احمد فالى، 616

احمد فراهانى، 73

احمد فقيه امامى، 623

احمد فهرى زنجانى، 640

احمد فياض، 348، 503، 623

احمد قمى، 542

احمد كافى الملكى، 70

احمد كافى تبريزى، 226، 789

احمد كربلايى، 24، 26

احمد كسروى، 759

احمد كفايى خراسانى، 322، 333، 415، 761

احمد مجتهدى، 707، 708

احمد مددى، 292

احمد مدرس يزدى، 66، 401، 761، 850 ، 858 ، 903

احمد مرعشى، 775

احمد مستنبط تبريزى، 739

احمد مقدس اصفهانى، 348

احمد ميرخانى، 370، 858

احمد نراقى، 566

احمد وائلى، 171، 193، 315، 886

اسحاق آستارايى، 52، 70، 614

اسحاق زُهانى قايينى، 332

اسحاق صائنى، 501

اسداللَّه بروجردى، 178، 181

اسد اللَّه بنى صدر، 71

اسداللَّه بنى هاشمى اصفهانى، 824

اسداللَّه تبريزى، 108

اسداللَّه حجت، 381

ص: 670

سداللَّه زنجانى، 592

اسداللَّه طبيب شيرازى، 778، 780

اسداللَّه قمى، 783

اسداللَّه مدنى، 907

اسداللَّه مدنى، 103، 261، 731

اسداللَّه نوراللهى نجف آبادى، 606

اسداللَّه يزدى، 322

اسد حيدر، 302

اسماعيل ايمانى، 556

اسماعيل جاپلقى، 767

اسماعيل خاجويى، 413

اسماعيل سجادى، 235

اسماعيل شبسترى، 893

اسماعيل شنب غازانى، 90

اسماعيل صالحى مازندرانى، 49، 508

اسماعيل صدر، 43، 273، 513، 521

اسماعيل كاشانى، 911

اسماعيل مرعشى، 775

اسماعيل موسوى زنجانى، 502، 831

اسماعيل هاشمى، 903

اشرف پهلوى، 120

اشعرى قمى، 160

اصغر فقاهتى، 52

افضل حسين هندى، 673

ابوالحسن شمس آبادى، 916

امام حسن عسكرى، 112

امام حسن مجتبى، 340

امام حسين، 300

امام زمان، 109

امام زين العابدين، 93، 777

امام موسى بن جعفر الكاظم، 521

امان اللَّه قودجانى، 866

اميرالمؤمنين على عليه السلام، 108، 300، 724، 732

امير محمّد حسين خاتون آبادى، 413

اميرمحمّد كاظمى قزوينى، 656

امين الشرع، 108

ب

باقر آشتيانى، 274

باقر جزايرى، 38

باقر زنجانى، 35، 64، 168، 175، 210، 221، 227، 309، 324، 349، 383، 394، 445، 461، 539، 629، 640، 650، 665، 670، 688، 703، 731، 735، 753، 828 ، 833 ، 882

باقر سليمون، 886

باقر شخص، 287

باقر شريف قرشى، 31

باقر مرندى، 192، 194

بالزاك، 247

بحرالعلوم، 282، 378، 522

بديع درب امامى، 747

برتراند راسل، 245

بشير پاكستانى، 419

بلاذرى، 548

بهاءالدين لاهيجى، 852

بهاءالدين محلاتى، 100، 330

بهاءالدين محلاتى شيرازى، 716

بهاءالدين نورى، 581

بهمنيار، 50

بيوك خليل زاده مروج، 789

پ

پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، 27

ت

تاج الدين هلالى، 467

تقى حسينى نصيرى، 873

تقى طباطبايى قمى، 353، 374، 494

توفيق الحكيم، 286

تولستوى، 247

ج

جابر جُعفى، 562

ص: 671

ابر فاضلى خويى، 192، 909

جابر كاظمى، 46

جاسم شبّر موسوى، 459

جبران خليل جبران، 250

جعفر آل راضى، 654

جعفر اشراقى تبريزى، 90

جعفر پيشه ورى، 809

جعفر حائرى، 296

جعفر رشتى، 498، 550

جعفر سبحانى، 89 ، 98، 100، 162، 192، 199، 284، 354، 362، 366، 370، 404، 719، 918

جعفر سلطان القراء، 446

جعفر سيدان، 183

جعفر شهرستانى، 322

جعفر شيثى، 73

جعفر شيرازى، 282

جعفر صبورى قمى، 394، 511، 778

جعفر صرّاف زاده، 446

جعفر طيّار، 848

جعفر فومنى، 282

جعفر كاشف الغطا، 174، 378، 513، 522، 782

جعفر كريمى، 49، 403

جعفر كشفى، 670

جعفر مرعشى، 186

جعفر مرقاتى خويى، 785

جعفر موسوى مروج، 40

جعفر نقدى، 294

جلال آيت اللهى تفتى، 328

جلال الدين آشتيانى، 23

جلال الدين طاهرى اصفهانى، 505

جلال الدين محدث ارموى، 867

جلال الدين همايى، 822

جلال الدين يزدى، 426

جلال طاهر شمس گلپايگانى، 536

جلال علومى، 328

جليل واعظ، 308

جليل هنرور خويى، 192، 909

جمال الدين استرآبادى، 426

جمال الدين اسدآبادى، 100

جمال الدين خوانسارى، 824

جمال الدين گلپايگانى، 245، 274، 333، 349، 464، 480، 506، 572، 629، 640، 679، 710، 735، 815 ، 853

جمال الدين مجد، 831

جمال الدين موسوى، 398

جمال عبدالناصر، 474

جمال مزلقانى، 52

جميل حيدر، 259

جواد آقا تهرانى، 401، 787

جواد آقا ملكى تبريزى، 26، 74

جواد بلاغى، 35، 767

جواد تبريزى، 182، 225، 226، 237، 292، 295، 353، 689، 827 ، 842 ، 914

جواد حسنى خرمشاهى، 340

جواد حسينى آل على، 40

جواد خطيبى، 98

جواد سلطان القراء، 194، 446

جواد صدر، 519

جواد طباطبايى، 94، 239، 545

جواد كربلايى، 552

جواد كيشوان، 287

جواد نجومى، 270

ص: 672

هانگير خان قشقايى، 903

چ

چارلز آدامز، 245

ح

حافظ طبرانى، 900

حبيب آل ابراهيم عاملى، 36، 464

حبيب اللَّه اردبيلى، 852

حبيب اللَّه اشتهاردى، 775

حبيب اللَّه خويى، 485

حبيب اللَّه ذوالفنون عراقى، 740

حبيب اللَّه رشتى، 26، 393، 542، 632، 638، 739، 882

حبيب اللَّه شريف كاشانى، 757

حبيب اللَّه طاهرى گرگانى، 539

حبيب اللَّه فضايلى، 621

حبيب اللَّه مهدوى، 614

حبيب فياضى، 192

حسام الدين امام، 104

حسن احقاقى، 416

حسن الهى، 230

حسن امامى، 507، 573، 710

حسن امين الشريعة، 106

حسن بجنوردى، 23، 36، 175، 629، 672، 675، 739، 753، 831

حسن بحرالعلوم، 59، 174

حسن برسى، 439

حسن بن ابى الحسن، 338

حسن تيلى، 226

حسن جواهرى، 170

حسن چهارسوقى اصفهانى، 36

حسن حاج آخوند، 270

حسن حجت هاشمى، 292

حسن حرمى قمى، 289

حسن حسن زاده آملى، 362، 364

حسن خويى، 783

حسن دشتى، 735

حسن رشاد، 698

حسن سعيد تهرانى، 441

حسن سيادتى، 106

حسن شبّر، 459

حسن شرابيانى، 244

حسن شمس گيلانى، 480

حسن شيرازى، 490، 498، 901

حسن صافى اصفهانى، 354، 823

حسن صدر، 43، 273، 413، 517، 519، 522

حسن طباطبايى قمى، 542، 616

حسن طراد عاملى، 522

حسن عسيلى، 627

حسن علاّمى، 270، 340

حسنعلى تهرانى، 787

حسنعلى شيرازى، 775

حسنعلى مرواريد، 28، 500، 787

حسنعلى نخودكى اصفهانى، 425، 787، 808

حسن غفارى تبريزى، 600

حسن فاضل، 80 ، 511

حسن فاضل بُرسى، 705، 714

حسن قمى، 365، 552، 553، 861

حسن كاشف الغطاء، 893

حسن كافى خراسانى، 663

حسن كرمانشاهى، 23

حسن كهنُوى، 295

حسن مثلّث، 340

حسن مثنّى، 340

حسن محدث سرابى، 194

حسن مدرس، 197

حسن مدرّس كبير، 747

ص: 673

سن مدرّس هاشمى، 747

حسن مدرسى، 755

حسن مدرسى يزدى، 328

حسن مصطفوى، 794

حسن موسوى اصفهانى، 824

حسن موسوى شالى، 830 ، 833

حسن نحوى، 446

حسن نورى همدانى، 366

حسن نويسى يزدى، 150، 160، 175، 187، 210، 221، 245، 329، 379، 394، 422، 726، 731، 873 ، 882 ، 904

حسّون ليثى وائلى، 886

حسين آقا ابو، 178

حسين آقا مجتهد مراغى، 906

حسين آل خليفه احسايى مبرّزى، 30

حسين آل على، 40

حسين اعتمادى، 95

حسين اعلاى كجورى، 665

حسين امام، 332

حسين امامى كاشانى، 104

حسين بادكوبه اى، 27، 256، 352، 418، 678، 783

حسين بحرالعلوم، 171، 174

حسين بروجردى، 52، 54، 57، 60، 66، 70، 88 ، 93، 96، 102، 104، 168، 178، 179، 181، 187، 188، 194، 197، 201، 210، 211، 214، 215، 226، 230، 234، 269، 274، 270، 279، 283، 289، 298، 304، 306، 309، 330، 342، 343، 349، 361، 366، 369، 376، 383، 389، 391، 394، 402، 404، 407، 411، 431، 434، 437، 449، 450، 452، 468، 470، 502، 509، 511، 514، 526، 534، 536، 543، 553، 554، 558، 570، 577، 580، 587، 597، 600، 605، 606، 612، 614، 623، 629، 634، 635، 644، 646، 650، 660، 668، 687، 691، 696، 699، 705، 707، 709، 714، 717، 724، 728، 737، 750، 755، 758، 768، 770، 776، 778، 780، 785، 790، 792، 801 ، 804 ، 806 ، 809 ، 812 ، 814 ، 823 ، 831 ، 839 ، 845 ، 853 ، 858 ، 871 ، 875 ، 879 ، 888 ، 891 ، 894 ، 898 ،

ص: 674

899 ، 912، 918

حسين بن سعيد اهوازى، 565

حسين پيشنمازى، 106

حسين تقوى اشتهاردى، 233

حسين حكيم بادكوبه اى، 425

حسين حلّى، 94، 184، 187، 235، 299، 315، 441، 503، 587، 675، 679، 731، 778، 797، 828

حسين حمامى، 208، 235، 324، 344، 464، 517، 626، 656، 731، 828 ، 848

حسين خادمى، 503، 522، 526

حسين خفاجى حويزى، 667

حسين خليلى، 26، 287، 632، 667، 882

حسين راستى كاشانى، 882

حسين راستى كاشانى، 261

حسين راشد، 867

حسين ربانى ميانجى، 376

حسين زايردهام، 668، 886

حسين شب زنده دار، 719

حسين شرع الاسلام، 459

حسين شنب غازانى، 226، 836

حسين صدر، 171

حسين طباطبايى بحرالعلوم، 174

حسين ظهيرالاسلام دزفولى، 680

حسينعلى حسينى دشتكى، 335

حسينعلى محفوظ، 419

حسينعلى منتظرى، 59، 192، 201، 365، 376، 401، 404، 606، 797، 826

حسين عندليب زاده، 583

حسين فاطمى ابهرى، 614

حسين فاطمى قمى، 798

حسين فرج آل عمران، 31

حسين فقيه سبزوارى، 332، 416، 763

حسين قاضى تبريزى، 52، 70، 309، 587

حسينقلى همدانى، 26، 318، 463

حسين قمى، 397، 542، 605

حسين قمى، 114، 322، 449، 513، 552، 574، 616، 705، 714، 850

حسين كوچه حرمى، 511

حسين كوهكمرى، 542، 591

حسين لاهيجى، 852

حسين محمّدى لايينى، 378، 726، 873

حسين مظاهرى، 905

حسين نايينى، 439، 533

حسين نورى همدانى، 382

حسين وحيد آستانه اى، 570

حسين وحيد خراسانى، 51، 162، 182، 183، 229، 241، 255، 294، 292، 295، 353، 436، 493، 544، 582، 604، 610، 613، 639، 701، 704، 736، 756، 811 ، 842 ، 862 ، 914

حسين هبة اللهى مراغى، 906

حسينى ساوجى، 566

حضرت خديجه، 720

ص: 675

ضرت عباس، 720

حضرت معصومه عليها السلام، 109، 451، 720

حفص بن شاهين بغدادى، 111

حفناوى، 136

حكيم بهايى لاهيجى، 25

حكيم شيرازى، 670

حموى جوينى، 548

حيدر ايازى، 168

حيدر صدر، 43، 517، 626

حيدرعلى شيروانى، 111

حيدر على مجلسى، 370

حيدر على محقق، 709

خ

خاندان آيت اللَّه محلاّتى شيرازى، 483

خاندان پهلوى، 907

خاندان حسينى روحانى، 289

خاندان شيخ جعفر شوشترى، 483

خاندان صدر، 521

خاندان عَلَم، 440

خليل قزوينى، 417

خليل كمره اى، 179

خليل كمره اى، 567، 867

خوارزمى، 601

د

داود الهامى، 98

ذ

ديلمى، 338

ذبيح اللَّه محلاتى، 870

ذهبى، 548

ذيشأن حيدر جوادى، 261

ر

راضى آل ياسين، 44

راضى تبريزى، 373، 550، 672

راضى نجفى، 591

راغب اصفهانى، 796

رحمت اللَّه قاضى اراكى، 434

رحيم آل آقا، 340

رحيم ارباب، 218، 423، 527، 748، 814

رسول مرتضوى، 773

رسول هريسى، 835

رضا استادى، 307، 798

رضا بهاء الدينى، 196، 536، 778

رضا تبريزى، 844 ، 882

رضا توحيدى، 235، 462

رضاخان، 115، 219، 351، 401، 440، 484، 706

رضا خلخالى، 353

رضا روزبه، 501

رضا صدر، 59، 91، 199، 370، 513

رضا قاضى زاهدى، 645

رضا قلى، 389

رضا لطفى تبريزى، 353، 701

رضا مدنى كاشانى، 104، 757

رضا موسوى اردستانى، 117

رضا همدانى، 521

رضى تبريزى، 70، 90، 534

رضى زنوزى، 600

رفيع الدين محمّد واعظ قزوينى، 422

روح اللَّه خاتمى، 97، 201

روح اللَّه خمينى، 24، 27، 55، 60، 66، 70، 71، 87 ، 90، 96، 97، 116، 151، 161، 162، 168، 179، 194، 195، 201، 206، 211، 218، 219، 220، 234، 270، 274، 279، 284، 306، 309، 329، 340، 342، 346، 349، 356،

ص: 676

361، 366، 376، 391، 394، 402، 404، 405، 407، 425، 431، 437، 449، 457، 470، 502، 509، 514، 522، 526، 534، 536، 540، 553، 554، 558، 567، 570، 577، 580، 597، 603، 606، 612، 614، 617، 623، 634، 641، 644، 668، 671، 696، 707، 712، 717، 737، 755، 768، 770، 779، 780، 785، 790، 797، 801 ، 806 ، 812 ، 825 ، 826 ، 832 ، 839 ، 845 ، 871 ، 874 ، 888 ، 889 ، 907، 912، 916، 918

روح اللَّه كمالوند خرم آبادى، 52، 179، 277، 527، 785، 839

روزنتال، 245

روژه گارودى، 245

روُف جمال الدين، 419

ريحان اللَّه كشفى، 670

ز

زكريا بن آدم اشعرى، 121

زكريا قزوينى، 542

زين الدين ثانى، 418

زين الدين جعفر زاهدى، 415

زين العابدين، 297

زين العابدين حائرى، 487

زين العابدين شهرستانى، 497

زين العابدين طباطبايى ابرقويى، 904

زين العابدين عسكرى گيلانى، 570

زين العابدين قربانى، 286

زين العابدين كاشانى، 526، 717، 861

زين العابدين گلپايگانى، 645

ژ

ژان پل سارتر، 245

ژان ژاك روسو، 281

س

سالم سميسم، 799

سپهر كاشانى، 774

سجاد علوى گرگانى، 184، 541، 616

سجاد فهرى، 640

سراج انصارى، 481

سرهنگ مولوى، 118

سعد بن عبداللَّه، 112، 134، 149، 160

سعدون البعاج، 302

سعيد اختر رضوى، 385

سعيدالدين فرغانى، 25

سعيد حكيم، 619

سلطان كلانتر، 675

سلمان خاقانى، 258

سليم افندى، 428

سليم شافعى دمشقى، 548

سهنورى، 677

سيد بن طاووس، 294، 562، 641

سيد تاج، 48

سيد رضى، 302

سيد مرتضى، 46

سيف اللَّه ايسى، 415، 761

سيفعلى، 194

ش

شاه عبدالعظيم، 711

شرف الدين استرآبادى، 917

شريعت اصفهانى، 23، 170، 174، 344، 352، 463، 585، 698، 777، 780، 785، 844 ، 882

شريف

ص: 677

العلماء مازندرانى، 174، 747

شريف رضى، 110، 294

شعبان ديوشلى گيلانى، 739، 853

شفيع جاپلقى، 716

شكراللَّه نورانى زاده، 875

شكسپير، 247

شكيب ارسلان، 369

شمس الدين بادكوبه اى، 783

شمس الدين عاملى، 476

شمس الدين كاظمى هيدجى، 728

شمس كرمانشاهى، 852

شهاب الدين اشراقى، 608

شهاب الدين تبريزى، 23

شهاب الدين عبداللَّه مرواريد، 787

شهاب الدين مرعشى نجفى، 59، 63، 71، 85 ، 87 ،93، 96، 121، 136، 162، 178، 214، 226، 230، 271، 274، 292، 304، 330، 340، 365، 373، 397، 402، 404، 411، 414، 416، 428، 470، 471، 486، 513، 526، 534، 539، 550، 551، 567، 572، 592، 593، 597، 600، 605، 614، 640، 645، 650، 707، 778، 780، 782، 785، 801 ، 815 ، 823 ، 836 ، 845 ، 888 ، 889 ، 891 ، 897 ، 911، 918

شهرستانى، 683

شهيد اول، 110، 476

شهيد ثانى، 65، 190، 286

شيخ انصارى، 54، 112، 160، 170، 289، 294، 393، 428، 431، 522، 542، 591، 601، 747، 777، 782، 911

شيخ بهايى، 728

شيخ حرّ عاملى، 522، 764، 872

شيخ صدوق، 565

شيخ طوسى، 110، 200

شيخ مفيد، 46، 294، 764

ص

صاحب بن عباد، 46

صاحب جواهر، 43، 170، 174، 268، 289، 652، 747، 782، 893

صاحب روضات، 522

صاحب ضوابط، 652، 782

صاحب فصول، 747، 782

صاحب قوانين، 782

صادق آقا تبريزى، 371، 447

صادق آل خليفه، 30

صادق احسانبخش، 59، 700

صادق حسينى مرندى، 304

صادق روحانى، 353، 400، 551، 730

صادق شريعتمدارى، 87 ، 707

صادق شيرازى، 490، 492، 494، 618، 901

صادق طاهباز، 309

صادق فراهى خويى، 614، 909

صادق قمى، 289، 393، 397

صادق

ص: 678

موسوى، 832

صالح ظالمى، 259

صالح موسوى، 522

صدرا بادكوبه اى، 172، 184، 245، 253، 349، 379، 445، 461، 506، 522، 539، 545، 672، 675، 739، 824

صدرالاشراف محلاتى، 119

صدرالدين جزايرى، 27، 274

صدرالدين شيرازى، 25

صدرالدين صدر، 35، 66، 90، 196، 346، 411، 431، 449، 511، 554، 597، 645، 660، 668، 698، 709، 778، 836 ، 858 ، 891 ، 904

صدرالدين ظهير الاسلام، 680

صدرالدين عاملى اصفهانى، 513

صدرالدين قونوى، 25

صدرالدين محمّد موسوى اصفهانى، 335، 521

صفى الدين، 196

ض

ضامن بن شدقم، 36

ضيابرى، 60، 853

ضياءالدين استرآبادى، 80

ضياءالدين خاقانى، 259

ضياءالدين روحانى، 404

ضياءالدين زين الدين، 419

ضياءالدين عراقى، 35، 39، 40، 49، 54، 78، 84 ، 174، 184، 203، 239، 242، 256، 257، 268، 273، 312، 333، 349، 352، 371، 418، 423، 425، 440، 450، 461، 473، 487، 495، 534، 592، 666، 676، 679، 684، 691، 699، 701، 716، 735، 750، 752، 758، 844 ، 847 ، 852 ، 855

ضياءالدين نجفى، 49

ط

طالب آل حيدر منتفكى، 302

طالب خرسان، 335

طالب رفاعى، 522

طاهر آل سلمان، 31

طاهر بدر، 344

طاهر تنكابنى، 48، 633

طبرانى، 548

طه فتلاوى، 619

طيب خان رضايى، 115

ظ

ظفر حسن رضوى، 385

ع

عابدزاده، 871

عباس ابوترابى، 54، 423

عباس اخلاقى، 900

عباس ادريس آبادى، 73

عباس اعتمادى، 93

عباس كاشانى، 337

عباس بيرجندى، 398

عباس تهرانى، 201، 665، 798

عباس حائرى، 273

عباس خاتم يزدى، 328

عباس خالصى خراسانى، 332

عباس دارابى، 24

عباس رميثى، 35، 44

عباس صفايى، 529

عباس عبيرى، 560

عباسعلى شاهرودى، 194، 329، 452، 577، 587، 646، 836 ، 875

عباسعلى

ص: 679

عميد زنجانى، 286

عباس فقيه رضوى قمى، 605

عباسقلى رضوى، 389

عباس قمى، 335، 534، 685، 691، 764، 774، 783، 823

عباس قوچانى، 673

عباس محمودى دشتى، 735

عباس مدرسى، 354، 754

عباس مظفر، 170، 799

عباس مهرى، 187

عباس ميرزاده اهرى، 370

عباس يزدانى، 914

عبدالاعلى سبزوارى، 36، 106، 424، 445، 522، 539، 545، 672، 828

عبدالامير زاهد، 316

عبدالامير قَبَلان، 479

عبدالجبار بن حمد شراره، 466

عبدالجواد اديب نيشابورى، 322، 424، 439

عبدالجواد اصفهانى، 23، 201، 233، 328، 365، 606، 789

عبدالحسين آل ياسين، 43

عبدالحسين اعلمى، 909

عبدالحسين امينى، 108، 266، 294، 546، 549، 732

عبدالحسين جواهر كلام، 53،

عبدالحسين حجت، 282، 498، 683

عبدالحسين حجتى كرمانى، 284

عبدالحسين حسينى مهرى، 187

عبدالحسين حلّى، 268

عبدالحسين خراسانى، 365

عبدالحسين رشتى، 64، 172، 175، 253، 480، 506، 545، 672، 678، 829

عبدالحسين شرف الدين، 35، 266، 294، 352، 467، 473، 517، 519، 521، 534، 704

عبدالحسين طيب، 503

عبدالحسين غروى تبريزى، 585

عبدالحسين فقيهى گيلانى، 59، 737، 812

عبدالحسين كوشالى، 852

عبدالحسين لنكرانى، 831

عبدالحسين محمّد طاهرى، 755

عبدالحسين محمّد على بقّال، 189

عبدالحسين مظفر، 799

عبدالحسين واعظ، 875

عبدالحميد شرابيانى، 194

عبدالحميد قيسى خنيزى خطّى، 344

عبد الحىّ حسينى پشت مشهدى، 911

عبدالرحمن جامى، 25

عبدالرحمن هيدجى، 728

عبدالرحيم درگاهى، 852

عبدالرحيم سامت، 422، 453

عبدالرحيم عقيقى بخشايشى، 101

عبدالرحيم فقاهتى، 728

عبدالرحيم مراغى، 906

عبدالرزاق حصان مصرى، 518

عبدالرزاق عاملى، 519

عبدالرزاق قائينى، 63، 87 ، 394، 838

عبدالرزاق موسوى مقرم، 344

عبدالرسول جواهرى، 464، 626، 665، 679

عبدالرسول حسينى طالقانى نجفى، 35

عبدالرسول قائمى اصفهانى، 643

عبدالرسول مدنى كاشانى، 104، 757

عبدالرضا حسينى

ص: 680

شهرستانى، 497

عبدالرضا صافى، 295

عبد الزهرا حسينى خطيب، 302

عبدالستار اسلامى، 84

عبدالستار محمّد ى، 376

عبدالصاحب حكيم، 358، 398، 399، 498

عبدالعزيز طباطبائى، 114، 292، 294، 545

عبدالعظيم حسنى، 545

عبدالغفار مازندرانى، 27، 352

عبدالكريم حائرى، 27، 39، 40، 48، 73، 74، 80 ، 82 ، 96، 179، 196، 203، 279، 284، 289، 295، 360، 391، 393، 397، 404، 480، 533، 534، 556، 585، 605، 683، 686، 687، 691، 696، 705، 723، 748، 750، 752، 758، 783، 891 ، 897 ، 904، 907

عبدالكريم حق شناس، 306

عبدالكريم خوئينى زنجانى، 52، 344، 383، 614، 829

عبدالكريم سروش، 300

عبدالكريم شراره، 463

عبدالكريم شمس الدين، 258، 476

عبدالكريم كشميرى، 619، 672

عبدالكريم مغنيه، 464

عبدالكريم موسوى اردبيلى، 92، 366، 394، 790

عبداللطيف سمامى تنكابنى، 675

عبداللَّه الياسى، 102

عبداللَّه باهر، 93

عبداللَّه بروجردى، 178، 181

عبداللَّه برهان، 424

عبداللَّه بن مقفع، 892

عبداللَّه ثقةالاسلام، 527

عبداللَّه جوادى آملى، 49، 252، 281، 362، 510،

عبداللَّه چهلستونى، 634، 441

عبداللَّه خويى، 863

عبداللَّه زنوزى، 24، 25

عبداللَّه سرابى، 308

عبداللَّه شبسترى، 461

عبداللَّه شيرازى، 35، 495، 551، 848

عبداللَّه فاضل، 605

عبداللَّه كمالى، 235

عبداللَّه مازندرانى، 174، 632، 739

عبداللَّه مامقانى، 326، 348، 703، 855

عبداللَّه مجتهدى، 91

عبداللَّه مجتهدى، 91، 586

عبداللَّه مجد فقيهى بروجردى، 629

عبداللَّه موسوى اشتهاردى، 134

عبداللَّه موسوى شبسترى، 835

عبداللَّه نورانى، 763

عبدالمحسن فضل اللَّه ،، 353

عبدالمنعم فرطوسى، 459، 476

عبدالنبى اراكى، 93، 614، 836

عبدالنبى عراقى، 480، 629، 660، 888 ، 889

عبدالنبى كجورى مازندرانى، 665، 850

عبد الوهاب كاشى، 654

عبدالهادى جواهرى، 799

عبدالهادى حكيم، 171، 315، 319

عبدالهادى

ص: 681

شيرازى، 23، 64، 67، 94، 96، 150، 161، 162، 172، 179، 203، 204، 221، 227، 245، 269، 274، 324، 404، 407، 408، 429، 496، 506، 546، 555، 572، 629، 638، 656، 679، 688، 703، 731، 735، 778، 781، 786، 815 ، 828 ، 833 ، 848 ، 853 ، 875 ، 879 ، 916

عبدالهادى فضلى، 315

عدنان بكاء، 171، 315

عدنان غريفى، 269

عزالدين حسينى زنجانى، 24، 91

عزيزاللَّه خسروى، 342

عزيزاللَّه غزنوى، 711

عطار نيشابورى، 299

عطاء اللَّه امامى، 623

علامه حلّى، 190، 200، 293،، 371، 380، 677

علاءالدين بحر العلوم، 354

علاءالدين على حلبى، 200

علم الهدى فيض كاشانى، 71، 472

على آقا روحانى، 408

على آقا شيرازى، 349، 352، 679، 814 ، 822

على آل عيثان، 901

على آيتى، 332

على احمدى ميانجى، 376، 394، 396

على احمدى ميانجى، 69

على اسكويى، 901

على اصغر اراكى، 752

على اصغر باغميشه اى، 308، 587، 687

على اصغر برزانى، 526

على اصغر جزايرى، 238

على اصغر حكيم، 483

على اصغر سلطان العلماء بروجردى، 449، 580

على اصغر صالحى كرمانى، 178، 407

على اكبر ابوترابى، 56

على اكبر اراكى، 673

على اكبر الهيان، 422

على اكبر اهرى، 244، 304

على اكبر برقعى قمى، 134

على اكبر برهان، 437، 471

على اكبر تجليل، 230

على اكبر خوانسارى، 852

على اكبر خويى، 351

على اكبر سيبويه، 282، 498

على اكبر علوى، 328

على اكبر مهدى پور، 99، 236

على اكبر نايينى، 552

على اكبر نحوى، 600، 844

على اكبر نوغانى، 812 ، 884

على اكبر نهاوندى، 85 ، 471

على اكبر هاشمى، 903

على ايروانى، 592، 783

على بحرانى، 303

على بعاج، 677

على بن حسين شوشترى، 483

على بن عيسى رمّانى، 46

على بن محمّد جزرى، 900

على بن ناصر حسينى

ص: 682

سرخسى، 303

على بن يقطين، 562

على بهبهانى، 369، 370، 416، 429، 572، 775، 867 ، 904

على بهشتى، 203، 37، 353، 358، 359

على بهشتى ورسى افغانى، 205

على پناه اشتهاردى، 87 ، 233، 234، 719

على ثامر، 175، 886

عليجان كاشانى، 470

على جواهرى، 268

على حايرى، 306

على حبشى، 344

على حجتى كرمانى، 284

على حرزالدين، 287

على حسينى، 335

على حسينى شاهرودى، 353، 354

على خاقانى، 799

على خامنه اى، 28، 51، 56، 62، 72، 89 ، 186، 202، 262، 291، 307، 347، 372، 396، 479، 541، 557، 590، 613، 636، 641، 669، 718، 725، 760، 788، 791، 795، 840

على خنيزى، 344

على دامغانى، 583

على دوانى، 367، 365، 859

على رشتى، 480

على رشتى نجفى، 804

عليرضا اردكانى، 78

عليرضا سبزوارى، 424

عليرضا مدرسى، 755

عليرضا ممجد، 812 ، 918

على روحانى، 395

على زاهد، 112

على زنوزى، 226

على سبط الشيخ انصارى، 431

على سعادت پرور، 437

على سمّاكه، 287، 324، 886

على سيستانى، 353، 357، 824

على شاهرودى، 552

على شريعتى، 135

على شوشترى، 483

على صدر، 519

على صفايى حائرى، 529

على طباطبايى تبريزى، 551

على طباطبايى صاحب رياض، 282

على عابد رضوى، 263

على عرب، 26

على علامه فانى اصفهانى، 187، 242، 253، 445، 477، 503، 545و 550و 731، 571

على علم الهدى، 59

على عليارى، 591

على غروى تبريزى، 353، 587، 591

على غريفى، 303، 799

على فالى، 617

على فرحى قمى، 49

على فلسفى، 175، 253، 353، 365، 636، 788، 824

على قاضى، 27، 299، 184، 352، 592، 794، 847

على قاضى زاهدى، 645

على قرنى گلپايگانى،

ص: 683

650

على قسّام، 459

على قطيفى، 31

على كازرونى، 351

على كاشف الغطاء، 886

على كتانى، 376

على كريمى جهرمى، 692

على كمالى دزفولى، 680

على كنى، 463

على كورانى، 627

على مجتهدى، 192، 909

على محدث، 909

على محقق داماد، 49

على محمّدآبادى اصفهانى، 856

على محمّد بروجردى، 184، 245، 269، 629، 672، 701، 861

على محمّد كازرونى، 201، 328

على محمّد وزيرى، 328

على مدد قاينى، 35، 416

على مدرسى، 755

على مرندى، 739

على مرهون قطيفى، 302

على مشكينى، 192، 194، 201، 365، 362، 376، 539، 719، 791، 797، 826 ، 878 ، 888 ، 890

على معرفت، 863

على معصومى همدانى، 558، 632

على مكّى، 398، 627

على مولانا، 304، 835 ، 844

على ميلانى، 692

على مؤمن اصفهانى، 842

على ناسوتى يزدى، 740

على نجف آبادى، 78، 218، 557، 643، 709، 748، 822

على نجفى كاشانى، 365

علينقى امين سبزوارى، 106

علينقى حيدرى، 326

علينقى خدايارى، 810

علينقى طبسى حائرى، 552

على نورى، 24، 238، 882

على نهاوندى، 542، 638

على همدانى، 196، 256، 360، 381، 583

على يثربى كاشانى، 480، 778، 781، 893 ، 911

على يزدى، 218، 709، 747، 822

عماد رشتى، 26، 27

عمران عليزاده، 237

عمرو بن عاص، 135

عيسى نورانى، 875

غ

غفور عاملى، 789

غلامحسن سعيدى، 444

غلامحسين اردبيلى، 470

غلامحسين تبريزى، 790، 861

غلامحسين جعفرى همدانى، 256

غلامحسين عابدى، 366، 554

غلامحسين مجتهد غروى اردبيلى، 875

غلامرضا باقرى اصفهانى، 172، 752

غلامرضا طبسى، 256

غلامرضا عرفانيان خراسانى، 354، 842 ، 916

غلام عسكرى، 262

غلامعلى قمى، 208

غياث الدين دشتكى شيرازى، 335

ف

فارس الحسّون، 292

فاضل

ص: 684

اردكانى، 672

فاضل ايروانى، 739

فاضل بسطامى، 556

فاضل خراسانى، 25، 322

فاضل دانبارانى، 235

فاضل شرابيانى، 351، 591، 844

فاضل قفقازى، 365، 519

فاضل موسوى، 841

فاضل هاشمى، 106

فتاح شهيدى، 226، 244، 577، 600، 638

فتح اللَّه كاشانى، 65

فخرالدين امامت، 471

فخرالدين زنجانى، 354

فخرالدين قمى، 393

فخرالدين نراقى، 757

فرج آل عمران قطيفى، 296، 344

فرج اللَّه تبريزى، 351، 687

فرج اللَّه درّى، 866

فرج اللَّه واعظى هيدجى، 828

فرزدق، 135

فقيه قودجانى، 623

فياض زنجانى، 53، 342

فيض كاشانى، 182، 774

فيض گنابادى، 94

ق

قاسم نحوى قمى، 511

قاضى بهلول بهجت افندى، 341

قاضى نور اللَّه شوشترى، 774

قدرت اللَّه وجدانى فخر، 888

قربانعلى درّى نجف آبادى، 392

قربانعلى محقق كابلى، 353

قطب، 405، 559

قطب الدين راوندى، 565

قطب الدين كيدرى، 200

قوام الدين محمّد وشنوى قمى، 897

قيصر معتوق، 456

ك

كارتر، 474

كاشف الغطا، 775، 776

كاظم آقا شبسترى، 461

كاظم اخوان مرعشى، 780

كاظم الفتلاوى، 34، 37، 171

كاظم تبريزى، 223، 253، 295، 353، 365، 550، 824

كاظم حائرى، 466، 917

كاظم دامغانى، 509، 714

كاظم دينورى تبريزى، 371

كاظم شريعتمدارى، 98، 102، 199، 214، 271، 284، 295، 309، 366، 373، 404، 526، 577، 614، 770، 826

كاظم شمشاد، 189

كاظم شيرازى، 172، 245، 675، 829

كاظم صادقى، 59

كاظم طبسى، 552

كاظم عصار، 792

كاظم گلپايگانى، 391، 869

كاظم محقق دامغانى، 66

كاظم محمّدى، 363

كاظم مدير شانه چى، 761

كاظم مرعشى، 777

كاظم يزدى، 638

ل

لطف اللَّه صافى گلپايگانى، 79، 86 ، 101، 114، 377، 384، 528، 555، 647، 697، 734، 779، 793

لطفعلى زنوزى، 69، 376

م

مالك اشتر نخعى،

ص: 685

135، 728، 892

مالك بن نبى، 286

مالك محمودى، 200

مجتبى حاج آخوند، 270

مجتبى قزوينى، 66، 181، 415، 508، 663، 761، 808 ، 812

مجتبى لنكرانى، 35، 84 ، 150، 175، 187، 242، 253، 539، 546، 672، 731، 828 ، 882 ، 916

مجتبى محمّدى عراقى، 723

مجدالدين محلّاتى، 366، 716

مجدالدين نجفى اصفهانى، 867 ، 868 ، 903

محب الدين طبرى، 900

محدث نورى، 633

محسن آل سلمان، 31

محسن اعرجى كاظمينى، 660

محسن الهى لاهيجى، 172

محسن امين، 412

محسن تبريزى، 371

محسن جلالى، 295

محسن حرم پناهى، 289، 560

محسن حسينى كاظمى، 26

محسن حكيم، 23، 31، 53، 64، 67، 80 ، 85 ، 96، 97، 104، 106، 150، 151، 161، 162، 168، 172، 175، 184، 187، 205، 208، 221، 223، 235، 239، 242، 245، 261، 269، 303، 309، 310، 315، 317، 318، 329، 340، 342، 344، 349، 355، 379، 383، 405، 407، 408، 416، 418، 429، 441، 457، 461، 477، 506، 522، 555، 564، 567، 572، 597، 626، 644، 648، 656، 688، 703، 711، 731، 753، 773، 775، 786، 792، 801 ، 815 ، 828 ، 853 ، 869 ، 875 ، 889 ، 916

محسن خرازى، 232، 306، 798، 900

محسن خزعلى، 719

محسن سلطان احمدى نورى، 879

محسن شراره، 464

محسن غراوى، 476

محسن غروى اراكى، 391

محسن فيض كاشانى، 24، 370، 573

محسن محدث زاده قمى، 639

محسن ميرزايى، 755

محسن نورى، 879

محسن هفته اى، 723

محقق اردبيلى، 725

محقق اصفهانى، 184، 667، 676

محقق حلى، 190

محلاتى شيرازى، 100

محمّد آقازاده، 322، 439، 533، 556، 605، 705، 714،

ص: 686

808 ، 850

محمّد آل خليفه، 30

محمّد آل طه، 117

محمّد آيت اللهى زنجانى، 52

محمّد ابراهيم اعرافى، 96

محمّد ابراهيم قرنى، 650

محمّد ابراهيم كلباسى، 208، 678، 716

محمّد اديب حسون، 416

محمّد اردبيلى، 150، 161

محمّد استرآبادى، 80

محمّد اسحاق فياض، 37، 353، 354

محمّد اسماعيل صائنى زنجانى، 501

محمّد امامى خوانسارى، 434، 536

محمّد امامى كاشانى، 105

محمّد امين خلخالى، 359

محمّد امين رضوى، 389

محمّد امين زين الدين، 175، 258، 418

محمّد بادكوبه اى، 304

محمّد باقر آل ابى خمسين، 902

محمّد باقر اصفهانى، 178

محمّد باقر امام، 690

محمّد باقر امامى، 748

محمّد باقر امامى نورى، 444

محمّد باقر ايروانى، 292، 358

محمّد باقر بحرالعلوم تهرانى، 581

محمّد باقر بيرجندى، 556

محمّد باقر حجت طباطبايى حائرى، 282

محمّد باقر خالصى، 334

محمّد باقر خوانسارى، 413

محمّد باقر درچه اى، 747، 903

محمّد باقر رفيعى كرهرودى، 391

محمّد باقر زنجانى، 585، 587

محمّد باقر سبزوارى، 867

محمّد باقر سلطانى طباطبايى، 98، 194، 201، 214، 233، 274، 309، 346، 365، 401، 404، 449، 539، 580، 580، 606، 623، 707، 717، 785، 789، 806 ، 845 ، 888 ، 912

محمّد باقر شخص، 31

محمّد باقر شفتى، 716

محمّد باقر شهيدى گلپايگانى، 434

محمّد باقر صدر، 43، 150، 261، 265، 318، 353، 398، 467، 498، 522، 523، 525، 567، 602، 641، 917

محمّد باقر طاهرى محمودى، 457، 731

محمّد باقر طباطبايى حكيم، 318

محمّد باقر عاملى، 833

محمّد باقر عراقى، 723

محمّد باقر قزوينى، 54، 63، 778، 822 ، 904

محمّد باقر قمشه اى، 709

محمّد باقر كمره اى خمينى، 683

محمّد باقر مجلسى، 238، 731

محمّد باقر

ص: 687

محسنى ملايرى، 705

محمّد باقر محلاتى، 187، 731، 828

محمّد باقر مدرس رضوى، 322

محمّد باقر مدرسى، 752

محمّد باقر مرعشى، 777

محمّد باقر ملبوبى، 806

محمّد باقر ملكى ميانجى، 98، 309، 376، 377، 808

محمّد باقر موحد ابطحى، 814 ، 825

محمّد باقر موسوى خوانسارى، 411

محمّد باقر موسوى همدانى، 584، 838

محمّد باقر نجفى مسجد شاهى، 181، 866

محمّد باقر هزار جريبى، 378

محمّد بحرالعلوم، 259، 319، 419

محمّد بحرينى، 735

محمّد بروجردى، 178

محمّد برهانى، 187

محمّد بغدادى، 626، 668، 799، 829

محمّد بن حسن الصفار قمى، 294

محمّد بن رستم خان حارثى بدخشانى، 111

محمّد بن مشهدى قمى، 725

محمّد بن يوسف كنجى شافعى، 111

محمّد بهارى، 26

محمّد بهبهانى، 121، 581

محمّد بهشتى، 34، 202، 394

محمّد تقى آل راضى، 261

محمّد تقى آملى، 473، 581، 836 ، 838 ، 858 ، 879

محمّد تقى اتفاق، 676

محمّد تقى احمد آبادى اصفهانى، 814

محمّد تقى اديب نيشابورى، 66، 401، 415، 663، 761، 850 ، 858 ، 884

محمّد تقى ايروانى، 170، 175، 189، 522، 799، 886

محمّد تقى بافقى، 470

محمّد تقى بحرالعلوم، 170، 174، 175، 176، 324

محمّد تقى بهجت، 220، 272، 291، 301، 329، 350، 353، 396، 438، 472، 496، 596، 672، 674، 679، 725، 769، 798، 813 ، 849 ، 918

محمّد تقى جعفرى، 221، 244، 354، 496

محمّد تقى جواهرى، 151، 353

محمّد تقى حسينى جلالى، 353

محمّد تقى حكيم، 522، 886

محمّد تقى خوانسارى، 23، 66، 74، 80 ، 82 ، 90، 179، 187، 197، 279، 290، 306، 360، 411، 450، 481، 511، 526، 534، 536،

ص: 688

597، 597، 629، 645، 650، 668، 698، 709، 723، 750، 778، 780، 783، 836 ، 871 ، 893 ، 897 ، 904

محمّد تقى خويى، 353، 358

محمّد تقى رازى اصفهانى، 866 ، 868

محمّد تقى ستوده، 797

محمّد تقى ستوده اراكى، 434

محمّد تقى شاهرودى، 415

محمّد تقى شيخ، 483

محمّد تقى شيخ الاسلام، 483

محمّد تقى شيرازى، 273، 487، 494، 529، 542

محمّد تقى صاحب «هداية المسترشدين»، 747

محمّد تقى صديقين اصفهانى، 526

محمّد تقى طباطبايى حكيم، 189، 315

محمّد تقى عندليب، 583

محمّد تقى غضنفرى خوانسارى، 597، 598

محمّد تقى فقيه عاملى، 35، 324، 626

محمّد تقى فلسفى، 632، 634

محمّد تقى گوگدى، 690

محمّد تقى مجلسى، 49، 373، 375، 868

محمّد تقى محمّدى، 725

محمّد تقى مدرسى، 901

محمّد تقى مدنى، 760

محمّد تقى مصباح يزدى، 201

محمّد تقى ملاكتاب، 174

محمّد تقى موسوى احمد آبادى، 822

محمّد تقى نخجوانى، 27

محمّد تنكابنى، 33، 48، 452، 632

محمّد توتونچى، 836

محمّد تهرانى، 35، 471

محمّد تيجانى، 718

محمّد ثابتى همدانى، 256

محمّد ثقفى تهرانى، 346

محمّد جعفر محلاتى، 716

محمّد جعفر موسوى جزايرى مروّج، 238، 242

محمّد جواد ايروانى، 170

محمّد جواد بلاغى، 352، 678، 425، 852

محمّد جواد بيدآبادى، 904

محمّد جواد خندق آبادى، 233

محمّد جواد ذهنى تهرانى، 373

محمّد جواد شرّى، 473

محمّد جواد طباطبايى تبريزى، 657

محمّد جواد عارفى بيرجندى، 556

محمّد جواد علوى بروجردى، 339

محمّد جواد فريدنى، 903

محمّد جواد فضل اللَّه، 398

محمّد جواد مغنيه، 99، 463

محمّد جواد نجفى كمره اى، 869

محمّد حجت كوهكمرى، 39، 48، 52، 54، 66، 90، 102، 197، 214، 215، 226،

ص: 689

230، 234، 289، 306، 310، 360، 383، 391، 394، 411، 422، 461، 468، 470، 514، 534، 536، 554، 556، 583، 585، 587، 592، 597، 645، 660، 668، 687، 698، 699، 709، 714، 724، 728، 748، 778، 780، 785، 785، 794، 809 ، 814 ، 831 ، 836 ، 845 ، 858 ، 871 ، 875 ، 879 ، 888 ، 891 ، 894 ، 897 ، 904، 907

محمّد حرزالدين، 287

محمّد حسن آقامير، 283، 652

محمّد حسن آل طالقانى، 35

محمّد حسن آل طيب جزايرى، 38، 471

محمّد حسن آل ياسين كاظمى، 43

محمّد حسن احمدى، 66

محمّد حسن اديب هروى، 415

محمّد حسن انصارى، 431

محمّد حسن بُرسى، 424

محمّد حسن بروجردى، 181

محمّد حسن بكايى، 192

محمّد حسن خوانسارى، 349، 690

محمّد حسن صافى اصفهانى، 506

محمّد حسن طاهرى، 457

محمّد حسن عالم نجف آبادى، 348، 526، 709، 822

محمّد حسن عليارى، 591، 592

محمّد حسن فانى، 571

محمّد حسن قبيسى عاملى، 648

محمّد حسن قزوينى، 369

محمّد حسن كشميرى، 672

محمّد حسن مامقانى، 351، 591، 667، 703

محمّد حسن مجتهدارموى، 389

محمّد حسن مرتضوى لنگرودى، 49، 767

محمّد حسن مظفر، 35، 656

محمّد حسن مولوى، 847

محمّد حسن ميرجهانى طباطبايى اصفهانى، 855

محمّد حسن نايينى، 863

محمّد حسنى حيدرى، 326

محمّد حسين اوجى، 711

محمّد حسين بروجردى، 181

محمّد حسين بهجتى، 201

محمّد حسين تنكابنى، 632

محمّد حسين تهرانى، 672، 852

محمّد حسين جزايرى، 38

محمّد حسين حائرى، 239

محمّد حسين حرزالدين مسلمى نجفى، 287

محمّد حسين حسينى تهرانى، 298

محمّد حسين حكيم، 619

محمّد حسين خالصى زاده، 511

محمّد حسين خطاط باشى، 447

ص: 690

حمّد حسين خوانسارى، 348

محمّد حسين دزفولى، 312

محمّد حسين زاهد، 112، 149، 160، 274، 306، 437، 707

محمّد حسين سيبويه، 550

محمّد حسين شريعتمدار ساوجى، 567

محمّد حسين شهرستانى، 497

محمّد حسين صدر، 517

محمّد حسين طباطبايى، 24، 27، 52، 55، 59، 69، 70، 72، 87 ، 102، 168، 201، 230، 271، 274، 284، 290، 298، 299، 376، 389، 394، 402، 437، 452، 502، 509، 526، 536، 558، 580، 623، 630، 688، 717، 770، 785، 789، 797، 814 ، 823 ، 836 ، 839 ، 871 ، 888 ، 912

محمّد حسين علوى طباطبايى بروجردى، 580

محمّد حسين غروى اصفهانى، 24، 27، 203، 256، 299، 333، 349، 352 371، 398، 418، 423، 425، 450، 461، 473، 495، 576، 626، 656، 666، 683، 735، 794، 844

محمّد حسين فخيمى، 728

محمّد حسين فشاركى، 78، 823 ، 855

محمّد حسين فضل اللَّه، 259، 398

محمّد حسين كاشف الغطاء، 90، 302، 344، 412، 534، 626، 656، 704، 739، 829 ، 844 ، 847 ، 852

محمّد حسين كاظمى، 318، 463، 667

محمّد حسين كربلايى، 464

محمّد حسين كشميرى، 464

محمّد حسين كلباسى اصفهانى، 678

محمّد حسين لنگرودى، 772

محمّد حسين مازندرانى، 295، 550، 824

محمّد حسين محلاتى، 716

محمّد حسين مرعشى شهرستانى، 497

محمّد حسين مسجدجامعى، 49، 792

محمّد حسين مسجد شاهى، 557

محمّد حسين ناصر الشريعة، 370

محمّد حسين نجفى، 866

محمّد حسين هزار جريبى، 378

محمّد حسينى همدانى، 26

محمّد حقّى سرايى، 362

محمّد حكيم خراسانى، 78، 709، 822

محمّد خادمى، 330

محمّد خراسانى، 748

محمّد خطيب، 901

محمّد داماد، 580

محمّد داماد، 113، 188،

ص: 691

831

محمّد دشتى، 362

محمّد رجايى اصفهانى، 173

محمّد رحيم اهرى تبريزى، 794

محمّد رشتى، 633

محمّد رضا آل ياسين، 35، 43، 223، 398، 522، 656، 799

محمّد رضا اصفهانى، 487، 617، 685، 691، 748

محمّد رضا اعرجى، 295

محمّد رضا بحرالعلوم، 174

محمّد رضا پشت مشهدى كاشانى، 911

محمّد رضا تنكابنى، 48، 244، 306، 581، 632، 638

محمّد رضا توحيدى، 841

محمّد رضا جرقويه اصفهانى، 498، 863

محمّد رضا جعفرى، 150، 398

محمّد رضا حسينى شيرازى، 492

محمّد رضا خرسان، 171

محمّد رضا سعيدى، 695

محمّد رضا شالچى، 110

محمّد رضا شريعتمدار، 221

محمّد رضا شريف تنكابنى، 33

محمّد رضا شفيعى، 370

محمّد رضا شوشترى، 775

محمّد رضا طبسى، 113، 296، 365، 472

محمّد رضا طبسى حائرى، 550، 552

محمّد رضا عامرى، 44، 258

محمّد رضا كاشف الغطا، 208

محمّد رضا كشفى، 670

محمّد رضا كلباسى، 94، 415، 416، 571، 572، 904

محمّد رضا گلپايگانى، 51، 57، 63، 70، 71، 74، 87 ، 88 ، 90، 93، 102، 117، 118، 162، 178، 194، 199، 203، 226، 234، 274، 279، 284، 290، 292، 295، 329، 340، 373، 376، 392، 404، 405، 435، 470، 509، 526، 535، 536، 550، 554، 555، 558، 570، 577، 580، 597، 612، 614، 629، 644، 645، 650، 690، 693، 694، 707، 719، 737، 755، 768، 770، 778، 804 ، 806 ، 812 ، 814 ، 845 ، 889 ، 904، 912، 918

محمّد رضا محقق تهرانى، 714

محمّد رضا مرعشى رفسنجانى، 777، 780

محمّد رضا مرواريد، 787

محمّد رضا مسجد شاهى، 78، 534، 534، 612، 684، 691، 709، 758، 822 ،

ص: 692

855 ، 866 ، 868

محمّد رضا مظفر، 175، 522، 565، 564، 673، 886 ، 904

محمّد رضا معزّى دزفولى، 38، 242

محمّد رضا مهدوى دامغانى، 850

محمّد رضا مهدوى كنى، 193، 307، 708

محمّد رضا ميبدى، 541

محمّد رضوى، 388

محمّد رضى زنكى پورى، 385

محمّد روحانى، 115، 150، 161، 175، 253، 295، 353، 477

محمّد روحانى كرمانى، 407

محمّد سرخابى، 446

محمّد سرور، 602

محمّد سرور اوجى، 711

محمّد سرور واعظ بهسودى، 354، 602

محمّد سعادت مصطفوى، 439

محمّد سعيد حكيم، 315، 317، 353، 419

محمّد سلطان العلماء، 73، 391، 536، 723

محمّد شاهرودى ( سيد )، 42، 111، 353

محمّد شاهرودى ( شيخ )، 824

محمّد شريعت، 175

محمّد شريف رازى، 39، 79، 86 ، 237، 307، 367، 470، 527، 606، 708

محمّد شمس الدين عراقى، 841

محمّد شيرازى، 487، 492، 824

محمّد صادق احمد آبادى اصفهانى، 534

محمّد صادق بحرالعلوم، 175، 176

محمّد صادق تويسركانى، 218

محمّد صادق تهرانى، 298

محمّد صادق جعفرى، 150، 253، 398، 399

محمّد صادق حجت، 282

محمّد صادق حكيم، 627

محمّد صادق خاتون آبادى، 78، 612، 679

محمّد صادق سعيدى، 444

محمّد صادق صدر، 517، 521

محمّد صالح حائرى سمنانى، 412، 429 ، 431، 845 ، 846

محمّد صدر، 521

محمّد صدوقى، 23، 57، 59، 93، 97، 233، 365، 404، 539، 707، 755، 888 ، 907

محمّد ضياء آبادى، 34

محمّد طاهر آل راضى، 44، 175، 619

محمّد طاهر بحرانى، 498

محمّد طاهر حيدرى، 519

محمّد طاهر خاقانى، 344

محمّد طاهر طاهرى، 540

محمّد طاهر قمى، 100

محمّد طاهر كاظمينى، 660

محمّد طباطبايى فشاركى، 298

محمّد طه حويزى،

ص: 693

667

محمّد طهرانى، 863

محمّد طه نجف، 318، 463، 667

محمّد ظاهر محقق بهسودى، 711

محمّد عبده، 286

محمّد عراقى، 723

محمّد عسكرى تهرانى، 534، 566

محمّد عصّار، 424

محمّد علوى كاشانى، 757

محمّد على، 378

محمّد على ابن الرضا، 599

محمّد على اجتهادى اراكى، 57

محمّد على احمديان، 63

محمّد على اديب تهرانى، 63، 90، 134، 178، 196، 360، 470، 511، 597، 780

محمّد على اراكى، 51، 74، 88 ، 179، 290، 329، 373، 434، 526، 536، 597، 612، 691، 717، 768، 779، 792، 797، 812 ، 888 ، 889 ، 912

محمّد على اردبيلى، 861

محمّد على اردوبادى، 405

محمّد على اسماعيل پور قمشه اى، 49

محمّد على انصارى، 115، 134، 149، 160

محمّد على انگجى، 586

محمّد على بهبهانى، 370

محمّد على تبريزى، 901

محمّد على تسخيرى، 315

محمّد على توحيدى تبريزى، 353

محمّد على جزايرى، 238، 669

محمّد على جمالى، 517

محمّد على حائرى خرم آبادى، 277

محمّد على حائرى سنقرى، 550

محمّد على حائرى طبسى، 336، 550

محمّد على حائرى قمى، 48، 450، 529، 556، 893 ، 897 ، 904

محمّد على حائرى كرمانى، 87 ، 717، 778

محمّد على حبشى، 344

محمّد على حزين گيلانى، 370

محمّد على حسينى صادقى، 503

محمّد على حقّى سرابى، 308

محمّد على حكيم، 315

محمّد على حمّامى، 627

محمّد على رجايى، 202

محمّد على رضوى كشميرى حائرى، 672

محمّد على سرابى، 35، 309

محمّد على سيبويه، 552

محمّد على شاه آبادى، 48، 179، 306، 412، 450، 533، 714، 739، 797، 893

محمّد على شرقى، 468

محمّد على صدوقى، 202

محمّد على صندوق، 258، 464

محمّد على

ص: 694

عارفى، 556

محمّد على عالم، 709

محمّد على عالمى دامغانى، 558

محمّد على غروى اردوبادى، 35، 546

محمّد على فتحى دزفولى، 855

محمّد على قاضى طباطبايى، 70، 586، 907

محمّد على قبلان، 464

محمّد على كاظمى خراسانى، 172، 223، 398، 480، 506، 626، 638،650، 735، 799

محمّد على كاظمينى بروجردى، 660

محمّد على محسنى، 332

محمّد على محلاتى، 716

محمّد على مدرس افغانى، 242، 261، 292، 616، 731

محمّد على مدرس تبريزى، 704

محمّد على مدرسى طباطبايى يزدى، 752

محمّد على مرعشى شهرستانى، 497

محمّد على معزى دزفولى، 428

محمّد على موحد ابطحى، 814

محمّد على موسوى جزايرى، 243

محمّد على موسوى حمّامى، 324

محمّد على ميلانى، 553

محمّد غروى، 189

محمّد غروى بهبهانى، 84

محمّد فاضل ايروانى، 170

محمّد فاضل قائينى، 35، 731، 739

محمّد فاضل لنكرانى، 198، 336، 451، 529، 605، 606

محمّد فاطمى ابهرى، 614

محمّد فشاركى، 911

محمّد فكور يزدى، 59، 201، 328، 365، 580

محمّد فياض، 583

محمّد فيروزآبادى، 273، 680

محمّد فيض قمى، 134، 342، 360، 450، 534، 836

محمّد كاشى، 903

محمّد كاظم ابن الشيخ، 38

محمّد كاظم حائرى قزوينى، 652

محمّد كاظم خراسانى، 591

محمّد كاظم دامغانى، 415، 850

محمّد كاظم سعيدى، 444

محمّد كاظم شيرازى، 27، 39، 172، 223، 245، 398، 423، 495، 506، 675، 679، 709، 716، 739، 829

محمّد كاظم عصار، 25، 633

محمّد كاظم معزى دزفولى، 681

محمّد كاظم مكّى، 316

محمّد كاظم يزدى، 23، 52، 57، 80 ، 84 ، 170، 174، 238، 268، 351، 457، 463، 483، 529، 542، 545، 585، 591، 626، 672، 698، 716، 757، 777، 780

محمّد كبير

ص: 695

قمى، 136، 836

محمّد كرمى حويزى، 605، 667

محمّد كوهستانى، 378، 726، 873

محمّد لاكانى، 59، 93، 365، 698، 789

محمّد مجاهدى، 52، 57، 59، 93، 192، 194، 213، 233، 309، 470، 587، 614، 623، 687، 717، 785، 789، 806 ، 831 ، 888

محمّد مجتهد، 78، 906

محمّد مجتهدى نجفى، 779

محمّد محقق داماد، 55، 57، 70، 93، 194، 201، 214، 216، 226، 290، 298، 329، 376، 394، 404، 434، 502، 509، 513، 526، 536، 558، 600، 612، 687، 717، 755، 768، 778، 785، 790، 797، 814 ، 831 ، 845 ، 871 ، 888 ، 912

محمّد محمّدى اشتهاردى، 719

محمّد محمّدى گيلانى، 49، 62، 362

محمّد محمودى دشتى، 735

محمّد مدرّس، 78، 643، 747، 755

محمّد مشكاة بيرجندى، 867

محمّد مصطفى جوهر، 385

محمّد مظفرى قزوينى، 801

محمّد مفتح، 362

محمّد مفتى الشيعه اردبيلى، 336

محمّد موسوى كلانتر، 675

محمّد مولانا، 844

محمّد مهدى بحرالعلوم، 174

محمّد مهدى بيگدلى دزفولى، 431

محمّد مهدى حكيم، 419

محمّد مهدى خلخالى، 353

محمّد مهدى شمس الدين، 260، 398، 476، 627

محمّد مهدى شهرستانى، 497

محمّد مهدى صدر، 521

محمّد مهدى مرتضوى لنگرودى، 770

محمّد مهدى موسوى خرسان، 204

محمّد مهدى موسوى كاظمى، 551

محمّد ميبدى، 270، 340

محمّد مؤمن قمى، 281

محمّد نجف آبادى، 78، 422، 612، 679، 709، 748، 822

محمّد نجفى، 911

محمّد نصراللهى خراسانى، 871

محمّد نظام، 501

محمّد نقابى، 376

محمّد نورى موسوى، 882

محمّد نهاوندى، 322

محمّد واصف گيلانى، 918

محمّد وحيد گلپايگانى، 891

محمّد وحيدى، 837

محمّد وحيدى شبسترى، 893

محمّد هاجرى احسايى، 901

محمّد هادى امينى، 44، 170

محمّد هادى

ص: 696

به، 200

محمّد هادى حسين زاده مقدس، 804

محمّد هادى روحانى، 404

محمّد هادى معرفت، 865

محمّد هادى ميلانى، 26، 27، 39، 71، 181، 235، 247، 282، 397، 405، 415، 487، 498، 509، 552، 553، 574، 574، 616، 639، 652، 761، 776، 783، 850 ، 861 ، 861 ، 869 ، 884 ، 901

محمّد هاشم چهارسوقى، 412، 747

محمّد همدانى، 179، 196، 422، 511، 585

محمّد يثربى كاشانى، 398، 913

محمّد يزدى، 49

محمود ابوريه، 892

محمود استعلامى، 82

محمود انصارى، 304

محمود انصارى قمى، 149، 150، 160، 398

محمود حكيم، 654

محمود حلبى، 322

محمود دوزدوزانى، 194، 600، 835

محمود رنكوسى، 416

محمود روحانى، 397، 511

محمود رييسى، 54، 422

محمود شاهرودى، 31، 35، 40، 41، 94، 106، 150، 151، 162، 168، 172، 205، 223، 235، 238، 239، 245، 299، 309، 310، 326، 329، 333، 379، 383، 404، 405، 408، 429، 457، 503، 539، 572، 657، 688، 710، 726، 731، 735، 753، 801 ، 815 ، 829 ، 833 ، 848 ، 851 ، 853 ، 869 ، 873 ، 875 ، 916، 917

محمود شلتوت، 474

محمود شهابى، 792

محمود شيرازى، 352، 775، 776

محمود طالقانى، 91، 567

محمود كلباسى، 858

محمود مرعشى شوشترى، 833

محمود مسجد جامعى، 792

محمود مفيد، 571، 572، 747، 814 ، 822

محمود ميثمى عراقى، 723

محمود نجفى، 93، 758

محمود هاشمى، 466

محمود يوسفى غروى، 916

محى الدين مامقانى، 703

محيى الدين غريفى، 398

محيى الدّين فاضل هرندى، 612

مختار امينيان، 854

مدرس تهرانى، 836

مرتضى آشتيانى، 282، 498، 533، 605

مرتضى آل ياسين، 318، 522، 656

مرتضى اردكانى، 78

ص: 697

رتضى انزابى، 585

مرتضى انصارى، 149

مرتضى بروجردى، 353

مرتضى بنى فضل، 194

مرتضى پسنديده، 219، 220

مرتضى حائرى، 87 ، 179، 201، 274، 279، 284، 295، 309، 346، 411، 435، 606، 697، 717، 755، 831 ، 891

مرتضى حسينى لنگرودى، 767

مرتضى حسينى مرعشى نجفى، 782

مرتضى خراسانى، 709، 748

مرتضى خسرو شاهى، 577، 835

مرتضى خلخالى، 654، 752، 824

مرتضى شبسترى، 98، 226، 835

مرتضى طالقانى، 149، 160، 245، 257، 352، 665، 673، 678، 783، 852 ، 897

مرتضى عسكرى، 319، 566، 567، 641

مرتضى علوى فريدنى، 63، 172، 394، 707

مرتضى فريد تنكابنى، 637

مرتضى فيروز آبادى، 408، 654

مرتضى كشميرى، 566

مرتضى لنگرودى، 60، 770، 812

مرتضى مدرّس گيلانى، 739

مرتضى مطهرى، 98، 210، 233، 513، 539، 839

مرتضى موحد ابطحى، 814 ، 822

مرتضى موسوى پسنديده، 218

مرتضى موسوى حكمى دزفولى، 312

مرتضى نجفى بروجردى، 184

مرتضى نجومى، 203، 270، 272، 341، 398، 639، 882

مرتضى وحيدى شبسترى، 836

مردوخ كردستانى، 136

مسلم حلى، 619

مسلم ملكوتى، 353، 824

مسيح تهرانى، 567، 792

مسيح تهرانى استرآبادى، 441

مشكور نجفى، 764

مصطفى آل اعتماد، 901

مصطفى اعتمادى، 292

مصطفى تفرشى، 64

مصطفى جمال الدين، 258، 419

مصطفى خمينى، 218، 347، 514، 695، 916

مصطفى شيرازى، 863

مصطفى صدر، 525

مصطفى صفايى خوانسارى، 533

مصطفى قاينى، 439

مصطفى مهدوى، 824

مصطفى ميرخانى، 858

مصطفى نورانى اردبيلى، 336، 842 ، 875

مصطفى هاشمى، 381

مصلح الدين مهدوى، 612، 710، 868

معلم حبيب آبادى، 623، 855

مفتى الشيعة، 338

مفيد فقيه، 627

ملك فيصل، 683

منصور انصارى، 428، 431

موسوى مُهرى، 187

موسى خوانسارى، 223، 239، 333،

ص: 698

349، 423، 799

موسى دعيبل، 739

موسى زرآبادى، 422

موسى زنجانى، 309، 828 ، 831 ، 845

موسى سودانى، 775

موسى شبيرى زنجانى، 72، 99، 199، 201، 210، 212، 216، 281، 286، 297، 311، 346، 394، 396، 516، 569، 579، 615، 832 ، 896 ، 914

موسى شراره، 463، 463، 465

موسى صدر، 201، 286، 366، 394، 477، 513

موسى عباسى زنجانى، 52، 70، 728

موسى فقيهى، 583

موسى كلانى، 205

موسى گيلانى، 665

مولا عناية اللَّه قهپايى، 573

مولا محمّد تقى هراتى، 672

مولى محمّد على قراچه داغى تبريزى، 371

مهدى آشتيانى، 39، 230، 244، 274، 279، 415، 480، 633، 665، 858

مهدى آل طيب، 483

مهدى اصفهانى، 181، 309، 333، 439، 450، 470، 495، 666، 705، 714، 787، 810 ، 850

مهدى الهى قمشه اى، 670، 761، 762، 767، 867

مهدى امامى مازندرانى، 778

مهدى انگجى، 600

مهدى بحرالعلوم، 221

مهدى جديدى، 69، 376

مهدى حائرى، 719

مهدى حائرى تهرانى، 273

مهدى حائرى يزدى، 279، 867

مهدى حجازى شهرضايى، 353

مهدى حكمى قمى، 112، 149، 160، 556، 567

مهدى حكيم، 319، 627

مهدى خالصى، 683

مهدى خضرى، 799

مهدى درچه اى، 422، 709، 748، 822

مهدى روحانى، 210، 393، 529، 532، 650، 651

مهدى سماوى، 419

مهدى سويج بصرى، 454

مهدى شهيدى، 495

مهدى شيرازى، 487، 492، 494، 498، 616، 617، 652، 732، 901

مهدى صادقى تبريزى، 687

مهدى صدر موسوى كاظمى، 519

مهدى طباطبايى، 449

مهدى طباطبايى بحرالعلوم، 221

مهدى عالم، 789

مهدى علوى بخشايشى، 577

مهدى غروى اصفهانى، 322، 808

مهدى غضنفرى خوانسارى، 597

مهدى فقاهتى، 106

مهدى قاضى، 801

مهدى قمى، 616

ص: 699

هدى كابلى، 295

مهدى كاشانى، 93

مهدى كاشف الغطاء، 592

مهدى كشفى، 360

مهدى كوچه حرمى قمى، 289

مهدى لاكانى، 480، 698

مهدى مازندرانى، 23، 59، 342، 352، 629، 698، 814 ، 893 ، 904

مهدى مجدالاسلام نجفى اصفهانى، 866

مهدى مخزومى، 799

مهدى مدرس يزدى، 750

مهدى مرعشى، 777، 780، 781

مهدى معزالدوله، 373

مهدى مهدوى لاهيجى، 852

مهدى نجفى مسجدشاهى، 527، 904

مهدى نراقى، 677

مهدى نوغانى، 884

مهدى يثربى كاشانى، 911

مهر على خويى، 135

ميرابوالقاسم خوانسارى، 412

مير بابا شبسترى، 835

مير داماد، 562

ميرزا آقا اصطهباناتى، 223، 235، 471، 480، 592، 675، 678، 709، 736، 829 ، 848 ، 852 ، 853

ميرزا آقا ترابى دامغانى، 597، 839 ، 904

ميرزاى شيرازى، 43، 393، 521، 580، 591، 716، 778، 780، 911

ميرزاى قمى، 378، 393

ميرزاى نائينى، 27، 35، 40، 49، 54، 84 ، 174، 184، 203، 208، 253، 256، 257، 268، 269، 270، 312، 326، 352، 371، 397، 423، 425، 473، 487، 521، 543، 592، 597، 617، 626، 676، 683، 684، 691، 716، 752، 767، 783، 799، 847 ، 852

مؤمل صدر، 525

مؤيدالدين جندى، 25

ن

ناصر آل سلمان، 31

ناصر حسين موسوى هندى، 110

ناصر خسرو قباديانى، 562

ناصر مكارم شيرازى، 98، 199، 200، 276، 284، 286، 362، 366، 718، 719، 722

نجم الدين عسكرى تهرانى، 567

نجم الدين محمّد مرعشى، 782

نصراللَّه اشكورى، 253

نصراللَّه حويزى، 667

نصراللَّه شبسترى، 91، 92، 461

نصراللَّه گلستانه اصفهانى، 775

نصراللَّه مستنبط، 344، 670

نصرت اللَّه بناروانى ميانجى، 194، 529

نصير الاسلامى، 434

نظام العلماء، 106

نظر على گيلانى، 24

نعمت اللَّه جزايرى،

ص: 700

38، 242، 238

نعيما گيلانى، 25

نورالدين بن سيد نعمت اللَّه شوشترى، 483، 521

نورالدين جزايرى، 799

نورالدين حسينى ميلانى، 861

نورالدين شهرستانى، 767

نورالدين شيرازى، 495، 572

نورالدين عراقى، 73

نورى همدانى، 366، 834 ، 840

و

واسع كاظمى، 773، 808

وحيد بهبهانى، 497، 522

ويكتورهوگو، 247

ه

هادى باريك بين، 803

هادى بيجارى گروسى، 838

هادى تهرانى، 446، 795

هادى خراسانى، 552، 616، 652

هادى روحانى، 396، 401

هادى سبزوارى، 24، 574

هادى سليمانى، 452

هادى شريعت زاده، 737

هادى صدر، 43، 517

هادى طهرانى، 844

هادى قرشى، 31، 886

هادى مدرسى، 901

هادى نجفى، 868

هادى نيرى، 376

هادى هادوى، 556

هاشم آملى، 48، 168، 172، 210، 295، 362، 379، 404، 405، 509، 539، 577، 629، 632، 670، 719، 726، 768، 770، 831 ، 873 ، 918

هاشم بحرانى، 187

هاشم حسينى تهرانى، 545، 824

هاشم قزوينى، 66، 181، 415، 416، 508، 663، 714، 761، 762، 787، 790، 808 ، 812

هاشم موسوى آل سلمان، 30

هاشم موسوى حدّاد، 299، 673

هاشم موسوى خويى، 785

هاشم موسوى قزوينى، 652

هاشم هاشمى، 316

هبةالدين شهرستانى، 412، 567

هبة اللَّه تلاترى، 422

هبةاللَّه هرندى، 348، 526

هدايت اللَّه آقا نجفى، 705

هدايت اللَّه وحيد گلپايگانى، 536، 891

ى

يحيى احمدآبادى، 328

يحيى انصارى شيرازى، 199

يحيى تقوى اشتهاردى، 87 ، 233

يحيى جواهرى، 189

يحيى جواهرى، 268

يحيى فاضل، 612

يحيى فلسفى دارابى، 398

يحيى مدرس، 52

يحيى مدرسى يزدى، 150، 160، 172، 187، 210، 329، 394، 629، 670، 671، 675، 752

يحيى مفيدى، 54، 422

يحيى نورى، 879

يداللَّه سحابى، 300

يداللَّه نظر پاك، 48

يعقوب مدرس، 789

يوسف بيارجمندى

ص: 701

خراسانى، 487، 498، 552، 616

يوسف حكيم، 315، 318، 353، 477

يوسف خراسانى، 652، 732، 901

يوسف صانعى، 512

يوسف فقيه حاريصى، 626

يوسف نقابى، 376

يونس اردبيلى، 415، 761، 790

يونس قزوينى، 633

فهرست كتاب ها

آ - ا

آئين كشوردارى از ديدگاه امام على عليه السلام، 609

آئين محمّدى، 618

آئين يهوديت و مسيحيت، 880

آب حيات در شرح دعاى سمات، 757

آب سناباد در مدايح أهل بيت عليهم السلام، 849

آتشكده آذر، 210

آثار الحجة، 471، 605

آثار الصادقين، 61

آثار المعاصى، 830 ، 844

آثار تمدن اسلامى در اسپانيا و پرتغال، 369

آخرى انقلاب، 265

آخرين اميد، 99

آخرين انقلاب، 264

آداب الحرمين، 41

آداب الصلاة، 462

آداب بندگى، 267

آداب معاشرت از ديدگاه وحى، 234

آداب معاشرت در اسلام، 889

آداب و احكام حج، 693

آرامش، 531

آراء الاصول، 504

آراء الذّريين، 604

آزادى: تحليلى از آزادى و اخلاق جنسى، 915

آسان ترين حج، 264

آسايش آوران: مقدس ترين داوران، 662

آسمان و جهان، 686

آغاز و انجام جهان، 390

آغاز وحى و بعثت پيامبر در تاريخ و تفسير طبرى، 369

آفاق فلسفه و تفكر، 281

آفتاب تقيه، 562

آفتاب شوشتر، 486

آفت اجتماع، 482

آفريدگار جهان، 286

آفرينش انسان، 248

آگاهى و گواهى، 281

آلات المرصد، 744

آل محمّد عليهم السلام كيست؟، 759

آموزش قرآن، 267

آنچه حجاج بايد بدانند، 231

آهنگ مدرس، 745

آهى سوزان بر مزار شهيدان، 641

آيات الاحكام، 432، 748، 752، 763، 859 ، 878

آيات الامامة، 619

آيات الانوار فى فضائل النبى وآله الاطهار، 917

آيات العقايد، 575

آيات بينات فى حقيّه بعض المنامات، 485

آيات معجزه آساى قرآن، 624

آيا جنگ

ص: 702

در طبيعت انسان است؟، 249

آيا جهان بازيچه اى بيش نيست؟، 251

آيا شريعت و طريقت و حقيقت با يكديگر متفاوتند؟، 251

آينه عمر، 651

آية الكرسى پيام آسمانى توحيد، 636

آيين جهان دارى، 135

آيين خود، 448

آيين دوستى از ديدگاه قرآن و حديث، 578

آيينه آفتاب، 347

آيينه دل، 135

ابحاث حول الاحاديث و سندها الى اميرالمؤمنين فى صحيح البخارى، 786

ابزار و وسايل تحقيق، 363

ابواب الجنان، 422

ابوطالب مؤمن قريش، 266

اتحاف الطالب فى حلّ عقدة المكاسب، 668

الاثار الباقية، 375

اثبات صانع، 802

اثباة الحجة و علائم الظهور، 829

الاثر الحميد فى ذرية زيد الشهيد، 337

الاثر الخالد فى اشعار سيد ى الوالد، 628

اثر الطواعين فى القضاء على التراث العلمى و الادبى فى العراق، 36

الاجارة فى الاسلام، 753

اجتهاد در اسلام، 889

اجتهاد در مقابل نص، 369

الاجتهاد و التقليد، 79، 211، 301، 338، 479، 494، 514

اجتهاد و تقليد، 263، 398، 624

الاجماع فى الشريعة الاسلامية، 518

الاجماع والاخبار، 527

الاجماعيات، 497

اجماعيات فقه الشيعة و احوط الاقوال من احكام الشريعة، 776

أجوبة الطباطبائى، 741

اجوبة المسائل الارومية، 895

اجوبة المسائل التسترية، 776

اجوبة المسائل الدينية، 449، 617، 631

اجوبة المسائل فى التفسير، 499

اجوبة المسائل فى العقائد، 499

أجوبة المنشود فى الفقه، 741

اجود التقريرات، 356

الاحاديث الصافية فى العترةالطاهرة، 649

احاديث العترة عن طرق اهل السنة، 72

الاحاديث المحرفة و الموضوعة، 817

الاحاديث النبويه 6، 900

احاديث امّ المؤمنين عائشه، 569

احاديث اهل البيت عليهم السلام عن طريق اهل السنة، 396

احاديث صعب امام رضا عليه السلام ، 796

احاديث صعب امام كاظم عليه السلام ، 796

احاديث فضايل

ص: 703

و مناقب اهل بيت عليهم السلام، 350

احاديث قدسيه، 267

الاحتجاج، 200

الاحتكار فى الشريعة الاسلامية، 478

احتكار و گرانفروشى، 212

احراق لانه هاى فساد، 920

احسن الاثر فى تراجم مجتهدى القرن الرابع عشر، 297

احسن الجزاء فى اقامة العزاء على سيد الشهدا عليه السلام، 296

احسن الحكايات، 804 ، 805

احسن السلوك فى تهذيب تاريخ الامم والملوك، 733

احسن الصراط، 771

احسن الوديعة، 551

احقاق عقائد الشيعة، 895

احكام، 915

احكام افعال صبى در فقه شيعه، 240

احكام الآيات، 816

احكام الحج، 609

أحكام الخلل فى الصلاة، 744

احكام الرضاع، 353

احكام السجن، 193

احكام السجون فى الشريعة و القانون، 887

احكام الصلاة، 811

احكام الغصب في الفقه الاسلامي، 467

احكام المساجد، 300

الاحكام الواضحة، 609

احكام جوانان و بانوان، 509

احكام حقوق و اراضى، 919

احكام رضاع، 856

احكام زمين و متعلقات آن، 212

احكام زندان در اسلام، 193

احكام عمره، 693

الاحكام و الحقوق النسائية فى الاسلام، 455

احكام وصيت، 432

احكامى از حج، 693

احياء الموات، 818

الاخبار الدخلية، 485

اخبار الرواة، 819

اخبار السيد الحميرى، 110

اخبار شعراء الشيعة، 110

اخبارنا فى بطلان الصوفية، 661

اختران ادب، 135

اختران جالب درباره شرح حال امامزادگان و علماى آل ابى طالب، 870

اختران فروزان رى و تهران، 471

اختران فقاهت، 51، 357، 697

اختلاف المذاهب فى الفقه، 744

اختيار مصباح السالكين، 110

اخلاق از نظر اسلام، 417

اخلاق از نظر قرآن و دستورات اجتماعى اسلام، 276

اخلاق از نظر همزيستى و ارزش هاى انسانى، 636

اخلاق الگيلانى، 741

اخلاق اهل البيت، 520

اخلاق پزشكى، 877

اخلاق جاويدان، 180

اخلاق جعفرى، 512

اخلاق در قرآن، 624

ص: 704

خلاق در نهج البلاغه، 363

الاخلاق عند الامام الصادق عليه السلام ، 421

اخلاق غزالى يا كليد معرفت، 744

الاخلاق فى الاسلام .، 821

اخلاق مدنى، 757

اخلاق نظامى در نهج البلاغه، 363

اخلاق و تربيت خانواده، 207

اخلاق و كليد خوشبختى، 276

اخلاق و مذهب، 249

أخلاقيات المجتمع الاسلامى، 338

الاخوة الاسلامية من منظور الثقلين، 320

الاداب المعنوية للصلاة، 641

الاداب المنثوره والحكم المنظومة، 733

اداء المفروض فى شرح ارجوزة العروض، 269

ادب الطف، 176

ادب القرآن و بدائعه، 816

الادب النجفى المعاصر، 313

ادبيات، 878

ادبيات پارسى، 334

ادبيات عرب در صدر اسلام، 867

ادعيه امام عصر عليه السلام ، 267

ادعيه قرآنى، 107

ادعية الحج، 865

ادلة المستحدثات، 432

اراضى مفتوح العنوة از ديدگاه امام، 200

الاربعون المنتقى من مناقب المرتضى، 548

الاربعون حديثاً، 64، 485، 904

اربعون و مأتا مسئلة فقهية، 515

اربعين، 584

الاربعينات، 769

اربعين حديث، 85 ، 776، 785

الاربعين حديثاً من الائمة الاطهار عليهم السلام، 900

اربعينيات، 236

ارتباط انسان و جهان، 248

ارتداد، 445

ارث الزوجة، 307

الارث فى جداول، 41

ارجوزه حديث كسا، 680

ارجوزه در صرف و نحو عربى، 680

ارجوزة الالفين، 455

ارجوزة فى اصول الفقه، 207

ارزش ها و ضد ارزش ها در قرآن، 231

ارزنده ترين ميراث، 729

ارشاد الاذهان، 293

ارشاد الخطيب، 460

ارشاد الطالب، 228

ارشاد الطالب الى حقايق المكاسب، 216

ارشاد العباد الى استحباب لبس السواد، 296

ارشاد العقول فى وجوب اكرام ذريّة الرسول، 297

الارشاد لمن طلب الرشاد، 864

ارمغان ربيع، 681

ارمغان رمضان، 771

ارمغان هند و پاك، 771

الارهاب فى اتباع محمّد بن عبدالوهاب، 410

ازاحة الشبهة، 900

ص: 705

زالة المحادة عن ملك المنافع المتضادة، 355

از بردگى روم قديم تا ماركسيسم، 285

از دل تا كربلا و از كربلا تا دل، 919

ازدواج و شيوه همسردارى، 721

از زلال ولايت، 531

از مبدأ تا معاد، 776

از مدينه تا مدينه، 374

اسئله و اجوبة، 429

اسئلة القرآن المجيد و اجوبتها، 136

اساتيد و مشايخ شيخ طوسى، 548

اساس الصرف، 375

اساس كاميابى، 729

اساطين الشيعه، 830

استاد و درس، 531

الاستصحاب والاجتهاد والتقليد، 232

استغلال الاجير و موقف الاسلام منه، 887

استفتائات، 76، 229، 509

استفتائات الحج، 609

استفتائات فى مسائل الحج، 228

استفتائات قضائى، 615

استقامت، 514

استقصاء النظر فى البحث عن القضاء والقدر، 294

اسرار الشهادة، 919

اسرار الصلاة، 273

اسرار العقائد، 100

اسرار الفقاهة، 43

اسرار حج، 624

اسرار دختركشى عرب در جاهليت، 920

اسراف ، بلاى خانمان سوز، 721

اسس الحدود و التعزيرات، 228

اسس الحديث و قواعده، 817

اسس القضاء والشهادة، 228

الاسطرلاب عند الشرقيين، 740

الاسلام، 387

اسلام آيين زندگى، 285، 286

الاسلام السعودى الممسوخ، 336

الاسلام الصحيح يتجلّى فى مذهب اهل البيت عليهم السلام، 653

الاسلام بين الرجعية والتقدمية، 45

اسلام تنها راه مبارزه با استعمار، 625

اسلام ، دين برتر، 880

اسلام دين جهانى و جاودانى، 99

اسلام، دين عقيده و عمل، 264

اسلام شناسى، 231

اسلام كا مالياتى نظام، 265

اسلام كانظام اخلاق، 263

اسلام كانظام اقتصاد، 263

اسلام كانظام تعزيرات، 263

اسلام كانظام سياست، 263

اسلام كانظام عبادت، 263

اسلام ما، 516

الاسلام و الآلوسى، 658

الاسلام و التعاليم التربويه، 653

الاسلام والرق، 45

الاسلام و الرقية، 820

الاسلام والسياسة، 45

الاسلام والكتلتان الاشتراكية

ص: 706

والرأسماليه، 617

الاسلام و المرأة، 820

الاسلام و الوالدين والولد، 820

اسلام و انديشه هاى فلسفى، 182

اسلام وايران، 99

الاسلام و تأثيره على الأخلاق، 337

اسلام و تبعيضات نژادى، 285

اسلام و تحولات، اسلام و روابط اجتماعى، 250

اسلام و تحول زمان، 99

اسلام و تشيع، 266

الاسلام و حقوق الوالدين، 864

اسلام و حقوق طبيعى انسان، 100

اسلام و ديگران، 662

الاسلام و شبهات الاستعمار، 658

اسلام و شفاعت، 100

اسلام و شيعه، 586

اسلام و عقايد و آراء بشرى، 880

اسلام و فرهنگ قرن بيستم، 285

اسلام و فلسفه احكام، 802

اسلام و قانون بردگى، 802

اسلام و مسيحيت، 405

الاسلام ونظام الطبقات، 44

الاسلام و واقع المسلم المعاصر، 658

اسلامى حكومت، 265

الاسلام ينابيعه، مناهجه، غايته، 421

الاسلوب الأمثل فى خدمة المذهب، 190

اسناد انقلاب اسلامى، 214

اسناد و مدارك نهج البلاغه، 363

الاسير فى الاسلام، 72

اشارات، 592

الاشارات، 744

اشارات الاصول، 678

اشارة السبق، 200

الاشاعرة والمعتزلة فى الاسلام، 743

الاشتراك و الترادف، 317

اشراقات اللاهوت فى شرح انوار الملكوت فى شرح ياقوت، 734

اشعار متعدّد فارسى و عربى.، 759

اشعه نور، 795

اشعة الاشراق، 649

اشعة السهيل فى شرح وصية اميرالمؤمنين الى كميل، 732

اشعة من عقائد الاسلام، 524

اصباح الشيعه، 200

اصحاب الاجماع و مشائخهم، 819

اصحاب الرّسّ، 622

اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام ، 109

اصحاب رسول الثقلين فى حرب الصفين، 899

اصحاب كهف، 286

اصطلاحات منطقى، 802

الاصول، 489

اصول اسلام، 409

اصول اسلام شناسى، 250

اصول اعتقادات، 405

اصول اعتقادى و فروع عملى اسلام، 367

اصول الاستنباط، 326

اصول الاماميه، 105

اصول التفسير، 816

الاصول الجديدة،

ص: 707

224

اصول الشيعة و فروعها، 657

الاصول العامة للفقه المقارن، 316

اصول العقائد، 619

اصول العقيدة فى الامامة، 520

اصول العقيدة فى التوحيد والعدل، 519

اصول العقيدة فى المعاد، 520

اصول العقيدة فى النبوة، 520

اصول الفقه، 819

اصول الفوائد الغرويه، 684

اصول المذهب، 234

اصول المعارف، 657

الاصول الوجيزة، 776

اصول الهيئة، 740

اصول اوليه فلسفه، 876

اصول پنجگانه اعتقادى در نهج البلاغه، 363

اصول دين، 442، 877

اصول عقايد، 207، 595

اصول عقايد اماميه، 746

اصول فقه، 180، 377، 743

اصول فقه شيعه، 609

اصول فن خطابه، در صناعت و وعظ و تبليغ، 416

اصول كافى، 720 ، 748

اصول مذهب تشيع، 759

اصول نخستين علوم، 876

اصول وافى، 469

اصول و فروع، 263

اصول و فروع منظوم، 432

اضائة القلوب بتحقيق المغرب و الغروب، 355

اضواء على الذريعه، 549

اضواء على ثورةالحسين عليه السلام ، 524

اطائب الكلام من مهابط الوحى و الإلهام، 774

اطلاعات مقدماتى نهج البلاغه، 363

اطلاعات و تحقيقات در اسلام، 72

اطلس خط، 621

اظهارنظر درباره نوشته ابن عربى مناقب چهارده معصوم، 107

اعتقاداتنا، 229

اعجاز اسلام، 771

اعجاز القرآن، 409

اعجازشناسى، 662

اعجاز قرآن، 280، 377

اعراف كيف تعيش؟، 865

اعلام الامامية، 779

اعلام المكاسب، 677

اعلام نهج البلاغه، 109، 303

اعلام هَجَر، 32

اعلاميه جهانى حقوق بشر از ديدگاه (فقه) اسلامى و غرب و تطبيق آن دو بر يكديگر، 247

الاعمال الاربعة، 669

اعمال شهر رمضان، 865

اعمال عاشورا، 264

اعيان الشيعه فى الهند، 36

أعيان المالكية، 338

اغتنم الفرصة، 865

الافاضة، 375

افاضة البارى، 426

افاضة العوائد، تعليقه بر دررالاصول حائرى، 692

افتخارات مردان مرد سيستان، 369

افحام

ص: 708

الاعداء و الخصوم، 110

افضل الأعمال الصلاة على النبى و الآل عليهم السلام، 296

افغانستان در مسير تكامل انقلاب اسلامى، 712

افكار پريشان، 442

اقتباس از فقه آل محمّد 6، 432

اقتصاد، 625

الاقتصاد الاسلامى، 658

اقتصاد در مكتب اسلام، 285

الاقتصاد فى الاسلام، 820

اقتصادنا، 266

اقرأ وصايا لقمان، 865

اقض حوائج الناس، 864

الاقناع، 46

اكسپرسيونيسم و شهود عرفانى، 562

اكسير الأخبار، 571

الالطاف الالهية فى الخطابات القرآنية، 837

اللَّه بين الفطرة والدليل، 44

اللَّه شناسى، 299

اللَّه كى راه مين دو سفر، سفر حج، سفر آخرت، 264

الفيه ابن مالك ، 39، 169

الى ابراهيم الجبهان و ردّ عاديته الى لضابها، 658

الى ابى، 109

الى الطليعة المؤمنه، 421

الى علماء الاسلام، 443

امالى ابن الفقيه، 628

امالى الحياة، 421

الامام الحسن و المناوئون، 409

امام الحسين عليه السلام، قصة حياته و ثورته، 478

الامام الحسين ملتقى المكرمات، 864

الامام الصادق و المذاهب الأربعة، 267

الامام الكاظم عليه السلام عند اهل السنة، 293

الامام الكاظم فى قبال فقهاء، 232

الامام المجتبى عليه السلام ، 382

الامام المجتبى ، حياته وتاريخه، 795

الامام المنتظر، 657

الامام المهدى و ظهوره، 41

امامان اهل بيت عليهم السلام در گفتار اهل سنت، 99

امامت اور شريعت، 264

امامت و ولايت، 405

امام حسن عليه السلام، 182، 265

امام حسين عليه السلام، 182، 265

امام حسين آفتاب ولايت، 720

امام حسين سيد الشهداء، 474

امام خمينى در آئينه خاطره ها، 368

امام رضا عليه السلام اسوه صراط مستقيم، 664

امامزادگان همدان، 584

امام زمان در گفتار ديگران، 367

امام زمان (عج)، 265

امام صادق عليه السلام، 265

امام على

ص: 709

عليه السلام، 265

امام على عليه السلام الگوى كامل انسانيت، 364

الامام على فى صفين، 409

الامام على عليه السلام ، مَن حبّه عنوان صحيفة المؤمن، 382

الامام على عليه السلام و الفلسفة الزمينة، 478

امام مهدى جلوه جمال الهى، 721

الامام و العهود الثلاثة، 518

امام و امامت، 286

الامامة، 44، 388

الامامة حتى ولاية الفقيه، 190

الامامة فى التشريع الاسلامى، 267

الامامة و السياسة و الولاية عند صدرالمتالهين، 479

الامامة والولاية، 825

امتيازات و ويژگى هاى اسلام، 880

الامثال القرآنية، 326

امثال دزفولى، 682

امثال و حكم تركى، 908

الامر بالمعروف و النهى عن المنكر، 499، 820

الامر بين الامرين، 247، 354، 786

امشى به حشرات بهايى، 771

ام كلثوم و العقيلة زينب صرخة للعدل و صاروخ على الجور، 456

اموال حكومت، 426

اموال مجهول المالك، 426

اميرالمؤمنين عليه السلام اسوه وحدت، 474

اميرالمؤمنين ، خليفةاللَّه ، صديق اكبر و فاروق اعظم، 367

اميرالمؤمنين در شعر فقها ، حكما و عرفاى نامى، 367

انارة العقول فى انتصاف المهر بموت احد الزوجين قبل الدخول، 355

انا من حسين عليه السلام، 265

انباء الاسلاف فى ترتيب وتهذيب انساب الاشراف، 733

أنباء البلاد، 742

انباء السماء برزية كربلاء، 549

انتخابات اساسى حكومت ملى، 685

انتقادات اخلاقى، 730

انتقادات تاريخى، 136

الانتقاد على مقالات الاصول، 819

انجيل، 394

انحرافات و مبارزه مكتب تشيع با آن، 625

انديشه مادى و معنوى، 481

انديشه و خواستن، 251

انديشه هاى روشن، 729

انديشه هايى استوار در شناخت باورهاى اعتقادى، 883

انزال القرآن و تنزيله، 816

انساب الاشراف، 733

انساب سادات، 857

انسان از ديدگاه قرآن، 248

الانسان المعاصر، 266

الانسان بين الخلق والتطور،

ص: 710

45

انسان در دو فصل، 530

انسان در قرآن، 624

انسان شناسى از ديدگاه قرآن مجيد، 250

الانسان فى ظلّ الاخلاق، 865

الانسان فى مراحل السّت، 41

انسان مجموعه اى از جهان، 570

الانسان والدين، 95

انسان و جامعه شناسى، 251

انصار الحسين عليه السلام، 478

انفاس الشباب، 34

انفاق، 531

انفال، 613

انفع العوائد فى شرح الفرائد، 296

انقلاب در پرتو وحى، 624

انقلاب علمى، 877

انقلاب مقدس حسين عليه السلام، 919

انگيزش مديريت در اسلام، 248

انگيزه حق، 67

الانوار الالهية فى المسائل العقائدية، 229

الانوار البهية، 721، 764

الانوار الجلية فى تراجم السادات الاعرجية، 297

انوار السماء، 520

انوار الملكوت، 300، 592

انوار الهداية، 173

انوار بيان در مباحث توحيد قرآن، 377

انوار درخشان در تفسير قرآن، 27

انوار عصمت، 267

انوار القرآن، 263

انوار ملكوت، 438

انوار منطقيه، 889

انواع شناخت هاى علمى، 251

انيس الابرار در وظايف اخيار، 846

انيس الشعراء، 283

انيس الطالبين، 375

انيس المقلدين، 184

الاوائل، 485

او خواهد آمد، 99

اوراق سياه يا گوشه اى از جنايات بنى اميّه، 481

اوراق نقدية، 34

اوراق يونان، 769

الاوزان و المقادير، 209

الاوزان و الهيئات و الحروف فى القرآن، 816

اوضح المسائل، 399

اولاد الامام على عليه السلام، 455

اولوا الامر، 618

الاوليات فى حياة الامام على عليه السلام ، 887

اولين استيضاح ملّى در سال 42، 637

اهل البيت فى الكتاب و السنة، 267، 658

اهل البيت عليهم السلام فى المكتبة العربية، 548

اهل البيت و آية المباهلة، 899

اهل البيت ودورهم فى الدفاع عن الاسلام، 320

اهل بيت يا چهره هاى درخشان در آيه تطهير، 608

اهميت اذان و اقامه، 721

الايجاز فى

ص: 711

الفرائض و المواريث، 110

ايده آل زندگى و زندگى ايده آل، 248

ايران الثورة فى عيد ميلاد مسيح عليه السلام، 190

ايصال الطالب الى اسرار المكاسب، 489

ايضاح الاشارات، شرح منطق اشارات، 416

ايضاح الاشتباه، 190

ايضاح الحجة فى شرح العروة، 802

ايضاح الغوامض فى تقسيم الفرائض، 592

ايضاح الفوائد، 88 ، 89

ايضاح الكفاية، 609

ايضاح المطالب فى شرح الفرائد، 103

ايضاح المطالب فى شرح المكاسب، 876

الايضاح فى صيغ الطلاق و النكاح، 889

ايقاظ الانام عن خرافات العوام، 85

الايقاع فى الشعر العربى، 259

اى قامت بلند امامت، 531

الايمان، 317، 525

ايمان ابوطالب، 273، 849

ايمان ابى طالب، 46، 229

الايمان الصحيح، 657

اين كمال المرئة ؟، 649

ب

بابى گرى و بهايى گرى، 720

باده هاى ازلى، 202

بارش نور، 202

بازار دانش، 771

بازرگان حديث، 892

بازگشت، 182

بازگشت خورشيد، 136

بازگشت روح، 662

بازنويسى ناسخ التواريخ امام حسين، 720

باغ وحش: دورنماى دنياى امروز، 481

بانوى بانوان جهان، 367

بانوى كربلا، 515

بحار الانوار، 686، 733، 915، 917

بحث الاجتهاد فى الشيعة، 254

البحث النحوى عند الاصوليين، 259

بحث النية، 453

بحث امامت، 254

بحث حول البداء، 524

بحث حول الرجعة، 524

بحث حول الكذب، 524

بحث حول النشوء والارتقاء، 188

بحث حول الولاية، 266

بحث عقايد شيعه، 254

بحث علمى و تحقيقى حول اولى الامر، 641

بحث هاى محرّم، 532

بحث هايى پيرامون اسلام، 474

بحثى درباره عقل، 250

بحثى درباره همسران پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، 367

بحثى در قانون تعادل در روش تجزيه اى و تركيبى، 251

بحوث فى الفقه و الاصول، 36

بحوث في القرآن الكريم، 467

بحوث مع اهل السنة و السلفية،

ص: 712

395

بحوث و آراء، 668

بخشى از صلاة، 398

البدايع، 485

بدايع الاسلام فى شرح شرايع الاسلام، 591

بدايع الافكار، 50

بدايع الكلام، 810

بدايع الكلام فى تفسير آيات الاحكام، 810

بداية الفلسفة الاسلامية، 829

البداء عند الشيعة الامامية، 677

بدر و هلال، 646، 647

البذرة، 317

بذل الحبا فى فضل آل العبا عليه السلام، 338

برادر پيامبر 6، 474

البراهين الباهرة فى ذم الدنيا و مدح الآخرة، 337

البراهين الجلية، 369

براهين الحج للفقهاء و الحجج، 759

البراهين الساطعة على اعتقادات الامامية، 232

براهين الشيعة الجلية فى دحض اباطيل الندوى و ابن تيميه، 617

براهين المعارف الالهيه، 232

البراهين فى مناقب اميرالمؤمنين، 734

براى جوانان، 618

برداشتى از سوره مباركه لقمان، 222

بررسى، 531

بررسى عقايد و اديان، 876

بررسى قصه ازدواج هاى امام حسن عليه السلام، 182

بررسى مكاتب و اديان، 255

بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى، 214

بررسى و نقد سرگذشت انديشه ها، 249

بررسى و نقد سكولاريسم، 248

البرزخ و المعاد، 820

بر كرانه غدير، 276

برگزيده اى از ويژگى هاى حج، 865

بر گستره كتاب و سنت، 569

برهان الصديقين، 516

البرهان الفائز فى حكم نقل الجنائز، 297

البرهان القوى، 657

برهان ما، 472

بزرگسال، 636

بزرگسال و جوان از نظر افكار و تمايلات، 637

بزم عشّاق، 746

بستان الرازى، 471

بشر و آزادى، 919

بشر و رسالت او، 624

بشنو از نى، 530

بصائر الدرجات، 294

بضعة الرسول، 264

بضعة النبى و دختران پيغمبر، 919

بطل فخ، 110

بعثت، 285

بعض الاختلاف بين السنة و الشيعة، 618

بغية الطالب فى احوال الامام على بن ابيطالب عليه السلام، 297

بغية النبلاء فى

ص: 713

من استبصر من العلماء، 337

بقايا الاطياب فى تتمة الكنى و الالقاب، 297

البكاء على الحسين عليه السلام ، 857

البلاغ، 44

البلاغة العلوية فى اتمام النهضة الحسينية، 460

بلاهاى اجتماعى قرن ما، 286

البلد، 317

بلغة الطالب فى التعليق على بيع المكاسب، 692

بلغة الطالب فى شرح المكاسب، 353

البلغة فى بلوغ المرأة، 802

البنك اللاربوى، 266

بنو مسلم العقيليون، 288

بوستان خط، 621

البهائية حزب لامبدأ، 618

البهائية فى الميزان، 657

بهار آزادى، 202

بهترين داستان ها، 805

بهج الصباغه فى شرح نهج البلاغه، 484

بهجة الآمال فى شرح زبدة المقال، 592

بهداشت اسلام از نظر علوم امروزى، 870

بهداشت اسلامى، 876

به سوى خدا برويد، 67

بياض كليم، 264

البيان، 317

بيان الاخبار فى الاساتيد و الاخيار، 551

بيان المراد، 374

بيان المطالب فى شرح المكاسب، 102

بيان ، در مسائل كلّى قرآن، 354

البيان فى تفسير القرآن، 354

بيت الاحزان، 721

بيت الزهراء نموزجة، 494

بيدارى در ميان خفته ها، 100

بيست و ششم رجب، 848

بيع، 399

بينات، 915

بين الانسان و سائر الموجودات، 618

بين الجاهلية و الاسلام، 478

بين الجدران فى تفسير القرآن من نفس القرآن، 455

بين يدى المختصر النافع، 45

پ

پاسخ به بدانديشان، 136

پاسخ به 110 پرسش، 720

پاسخ به پرسش ها، 839

پاسخ به پيام نهضت آزادى، 531

پاسخ به دوست، 618

پاسخ به سؤالات، 846

پاسخ به سؤالات مذهبى شما، 721

پاسخ به كتاب شهيد جاويد، 771

پاسخ به مشكلات اقتصادى اسلام، 211

پاسخ بيانيه كنفرانس وانك اُور، 249

پاسخ پرسش ها، 413

پاسخ ما به گفته ها، 771

پاسخ و پرسش، 878

پاسخ هاى مدرس گيلانى، 743

پاسخ هايى

ص: 714

به اشكالات دينى، 231

پاسداران حريم عشق، 438

پاسداران وحى در قرآن كريم، 608

پاسدارى از حكومت جمهورى اسلامى، 686

پاورقى بر «احقاق الحق»، 774

پاورقى بر «بحار الانوار»، 774

پاورقى بر «حقائق »، 774

پاورقى بر: رهبران بزرگ و مسؤليت هاى بزرگ تر، 286

پاورقى بر كتاب «مسالك الافهام»، 65

پاورقى بر «منتهى الآمال»، 774

پاورقى بر «منهاج البراعة»، 774

پاورقى بر «ناسخ التواريخ»، 774

پاورقى بر «وسائل الشيعة»، 774

پاورقى و حاشيه بر مجلّد هبوط «ناسخ التواريخ»، 212

پايه هاى علمى ارزش ها در قرآن، 231

پديده اى بنام قرآن، 286

پرتو حقيقت، 107

پرتوى از انوار نهج البلاغه، 505

پرتوى از زندگانى سيد الشهدا، 686

پرتوى از غدير، 276

پرتويى از قوانين اسلام، 876

پرده، 264

پرسش و پاسخ به سؤالات مذهبى و اجتماعى، 212

پرسش ها و پاسخ ها، 802

پرواز در ملكوت، 641

پژوهش در مكتب شيخيه، 880

پژوهشى در فقه و حديث، 763

پنجاه مجلس، 895

پنج گفتار، 578

پنج مقاله در طب يونانى، 745

پندنامه غزالى، 744

پندهاى جاويدان، 720

پندهاى معصومين عليهم السلام، 276

پنهان تر از پنهانى، 551

پوشش زن در اسلام، 721

پيام انقلاب، 895

پيامبر، 136

پيامبر اسلام از نظر دانشمندان شرق و غرب، 367

پيامبر اسلام و كثرت همسران، 845

پيامبران اولواالعزم، 720

پيام به فرزندان، 532

پيام فاطمه، 442

پيام قرآن، 694

پيام كليم، 264

پيدايش انسان، 390

پيدايش تصوف، 100

پيدايش تصوف در ميان شيعيان، 100

پيرامون خاتميت و بشارات مسيح، 796

پيروز، 531

پيروزمندان مظلوم جهان، 662

پيش گويى و طالع گيرى، 745

پيشوايان بزرگ ما، 367

پيشواى شهيدان، 515

پيغمبر و ياران، 559

پيوند دو گل، 651

ت

تابوت، 531

تاج الأشعار

ص: 715

فى رثاء أبى الأحرار عليه السلام، 336

تاريخ آل زراره، 815

تاريخ ائمه اطهار، 405

تاريخ اجتهاد و تقليد، 859

تاريخ اخبارى و اصولى، 745

تاريخ ادبيات ايران، 334

تاريخ اديان، 764

تاريخ اديان، در چين و هند و ايران، 416

تاريخ اسلام، 53، 764

تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت، 367

تاريخ التشريع الاسلامى، 317

تاريخ الحكم البويهى فى العراق، 46

تاريخ الخلافة الاسلامية، 325

تاريخ الدول والاسر العلوية الحاكمة فى الاسلام، 460

تاريخ الصحافة فى الكاظمية، 45

تاريخ الغيبة الصغرى، 523

تاريخ الغيبة الكبرى، 523

تاريخ المشعشعين و تراجم أعلامهم، 459

تاريخ المشهد الكاظمى فى العصر العباسى، 45

تاريخ المعصومين، 494

تاريخ النجف الاشرف خلال اربعة عشر قرنا، 288

تاريخ انقلاب اسلامى ايران، 101

تاريخ ايران، 334

تاريخ تشيع در زمان آل بويه، 100

تاريخ تفسير، 681

تاريخچه ادوار منطق، 763

تاريخ حديث، 763

تاريخ خلفا، 136

تاريخ رى و تهران، 472

تاريخ زنجان، 829

تاريخ علما و شعراى گيلان، 481

تاريخ علمى و اجتماعى اصفهان، 612، 868

تاريخ فتوحات مسلمانان در اروپا، 369

تاريخ فخرى، 892

تاريخ فرق اسلامى، 764

تاريخ فرق و مذاهب اسلامى، 396

تاريخ فقه مذاهب اسلامى، 763

تاريخ فن مناظره، در يونان و مصر و ايران، 416

تاريخ قم، 370

تاريخ كشفيات و اختراعات، 920

تاريخ كشمير و اسرته الموسوية، 842

تاريخ ما بعد الظهور، 523

تاريخ محكومان زمان مشروطيت، 743

تاريخ مدينة دمشق، 733

تاريخ معجم، 342

تاريخ نجف اشرف، 741

تاريخ نگارستان، 744

تاريخ و تفسير طبرى، 369

تاريخ و سفرنامه حزين، 370

تاريخ وصّاف، 342

تاريخ و علوم قرآن، 285

تاريخ همدان و دانشمندان، 584

ص: 716

ازه خرماى طبق، 729

تاويل الآيات، 816

تأسيس الشيعه، 43، 519

تأمين اجتماعى در اسلام، 200

تأويل الآيات الظاهرة فى فضائل النبى و عترته الطاهرة، 917

تأويل ما نزل من القرآن فى النبى وآله، 294

التبرك بآثار النبى و الصحابة، 72

تبليغات ايمانى، 264

تبيان الاصول، 609

تتميم اصول الفقه، 565

تجربه دينى، 915

تجربه و مبارزه، 207

تجريد البحار عن سوى الاحاديث و الاخبار، 729

تجسم عمل يا تبدل نيرو به ماده، 390

تجويد القرآن، 743

تحرير الاحكام، 200

تحرير الاصول، 49، 232

تحرير الرسائل، 740

تحرير العروة الوثقى، 39، 353

تحرير الفصول، 374

تحرير المكاسب، 740

تحرير الوسيلة، 607

تحرير جديد «كفاية»، 677

تحريف شناسى عاشورا در پرتو امام شناسى، 99

التحصيل فى ايام التعطيل، 553

تحفه قدسى، 472

تحفه رضويه، 264

تحفة الاحباب، 374

تحفةالاحباب فى حكم اهل الكتاب، 297

التحفة الاحمدية فى ترجمة زعيم السادة المرعشية، 414

تحفة الاخيار، 100

تحفةالأمجاد فى مسند الامام السجاد عليه السلام، 336

تحفة الرائد، 651

التحفة الطالبية فى مناظرات علماء الشافعية، 337

تحفة الكملاء فى تراجم علماء كربلاء، 339

تحفة الولاة فى احكام القصاص والديات، 895

التحقق الوجودى فى الاسلام، 478

تحقيق اجمالى در نظريات دانشمندان، 251

تحقيق الشافى سيد مرتضى، 303

تحقيق الغارت، 303

تحقيق « الفصول المهمة في تأليف الأمه »، 467

تحقيق «النهرية»، 412

تحقيق « بحث حول المهدى »، 467

تحقيق در تشيع ، امامت و مهدويت، 880

تحقيق «زواهرالجواهر فى نوادر الزواجر»، 412

تحقيق «طبقات الاجازات»، 413

تحقيق «علماء الاسرة»، 413

تحقيق « فدك فى التاريخ »، 467

تحقيق «فضائل الاشهر الثلاثة»، 565

تحقيق «فوايد منطقى»، 412

تحقيق «قصص الانبياء»، 565

تحقيق

ص: 717

«كتاب الزهد»، 565

تحقيق كتاب الوافى، 573

تحقيق مجمع الرجال، 573

تحقيق مقتل الحسين عليه السلام، 601

تحقيق «مناقب الفضلاء»، 413

تحقيق «مناهج المعارف»، 412

تحقيق « نشأة التشيع والشيعة »، 467

تحقيق «نفحات الروضات»، 413

تحقيق و تعليق بر احسن الدلالات، 846

تحقيق و تعليق بر حدائق الناضرة، 171

تحقيق «وجه تسمية المفيد بالفيد»، 413

تحقيق و حاشيه بر « مرآة الرشاد »، 704

تحقيق و حاشيه « مرآة الكمال »، 704

تحقيق و شرح «شرح لمعه»، 676

تحقيق و شرح «كفايةالاصول»، 676

تحقيق و شرح «مكاسب»، 676

التحقيق فى الاصول، 211

التحقيق فى كلمات القرآن العظيم، 795

تحقيقى درباره صابئان، 100

تحقيقى در طرز تفكرات و فعاليت هاى ذوق ادبى حافظ شيرازى، 252

تحقيقى در واقعيت (براى خود) و واقعيت (براى ما)، 251

تحقيقى كوتاه درباره شيعه، 881

تحليل تاريخ سياسى معصومين عليهم السلام، 364

تحليل شخصيت خيام، 249

تحليلى از زندگى امام جواد عليه السلام، 899

تحليلى از زندگى امام حسن عسكرى عليه السلام، 899

تحليلى از زندگى امام على النقى عليه السلام، 899

تحول در حوزه، 915

تحول «من» از ديدگاه عرفان جلال الدين مولوى و اقبال لاهورى، 251

التخطيط القرآنى للحياة، 45

تخميس قصيده كوثريه، 669

التدبر فى القرآن، 493

التدخين و السرطان، 109

تذكره جامع الانساب، 829

تذكره شعراى غدير، 110

تذكرة الشباب، 618

تذكرة الفقهاء، 677

التذكرة فى الفوائد النحوية النادرة، 337

تراجم الصحابة، 569

تراش ريش، 429

تربت كربلاء، 849

تربيت اخلاقى اسلامى، 877

التربية، 190

الترتب، 493

ترتيب « اصلاح المنطق »، 193

ترتيب « العين »، 193

ترجمه «اثباةالهداة»، 872

ترجمه استدراك فصل الخطاب، 776

ترجمه اسرار

ص: 718

الصلاة، 286

ترجمه « الاسس المنطقية للاستقراء »، 641

ترجمه الخصال، شيخ صدوق، 744

ترجمه «الغارات»، 686

ترجمه باب حادى عشر، 374

ترجمه تبصرة الولى، 188

ترجمه تفسير الميزان، 387، 839

ترجمه تفسير جزء سى ام قرآن، 286

ترجمه جلد 9 بحار الانوار، 859

ترجمه جوامع الجامع، 374

ترجمه خصال صدوق، 641

ترجمه رساله طلب و اراده، 641

ترجمه رساله « مصباح الهداية »، 641

ترجمه رسالة الحقوق امام سجاد، 516

ترجمه رسالة الحقوق امام سجاد عليه السلام، 774

ترجمه سوره حمد از تفسير تبيان، 413

ترجمه شرح دعاى سحر امام خمينى، 641

ترجمه صحيفه سجاديه، 720

ترجمه طرائف، 101

ترجمه عبداللَّه بن سبا، 641

ترجمه عروة الوثقى، 105، 593

ترجمه «على وليد الكعبة»، 405

ترجمه غاية المرام، 188

ترجمه غيبت شيخ طوسى، 472

ترجمه غيبت نعمانى، 641

ترجمه كامل الزيارات، 374

ترجمه كتاب «تجربه دينى»، 915

ترجمه كشف المراد، 374

ترجمه لثالى الاخبار، 859

ترجمه لهوف، 641

ترجمه متن و ادعيه مفاتيح الجنان، 267

ترجمه مرقاة الكمال، 804

ترجمه مسكّن الفؤاد، 413

ترجمه مكالمات حضرت رضا عليه السلام، 481

ترجمه منتخب الاثر، 85

ترجمه نهج البلاغه، 247، 363، 469

ترجمه و بررسى «النبى»، 250

ترجمه و پاورقى احتجاج طبرسى، 796

ترجمه و تفسير قرآن مجيد (انوار القرآن)، 263

ترجمه و تفسير مختصر قرآن مجيد، 409

ترجمه و شرح اصول كافى، 267، 685

ترجمه و شرح تبصرة المتعلمين، 763

ترجمه و شرح خصال صدوق، 895

ترجمه و شرح روضه كافى، 685

ترجمه و شرح صحيفه سجاديه، 641

ترجمه و شرح صحيفه كامله سجاديه، 267

ترجمه و شرح غررالحكم و دررالكلم، 135

ترجمه و شرح مكاسب، 613

ص: 719

رجمه و شرح نهج البلاغه، 135، 267

ترجمه آلات مرصد، 746

ترجمه اثبات الوصيه، 870

ترجمه اجوبة موسى جار اللَّه، 409

ترجمه الفقه الأكبر، 742

ترجمه الفهرست، 742

ترجمه اللمعة، 740

ترجمه امالى شيخ صدوق، 685

ترجمه اميرالمؤمنين، 548

ترجمه تحريرالوسيله، 839

ترجمه «تحف العقول»، 686

ترجمه جلد دهم بحارالانوار به فارسى، 870

ترجمه خصال صدوق، 685

ترجمه ديوان حضرت على بن ابى طالب عليه السلام، 870

ترجمه رساله علم امام، 504

ترجمه روحانيت در عصر انقلاب، 68

ترجمه شرح باب حادى عشر، 743

ترجمه عروه، 759

ترجمه 90 غزل از حافظ، 746

ترجمه قرآن كريم، 743

ترجمه قصص قرآن و داستان انبياء، 839

ترجمه قصيده تائيه دعبل خزاعى، 481

ترجمه كتاب ادب الكبير و ادب الصغير، 892

ترجمه كتاب الجبر، 740

ترجمه كتاب المهدى عليه السلام، 870

ترجمه كتاب ملاحم و فتن، 870

ترجمه كمال الدين و تمام النعمة، 685

ترجمه مبادئ الفلسفة، 742

ترجمه مقامات حريرى، 746

ترجمه منظومه بى الف و بى همزه، 598

ترجمة الحسن و الحسين عليهما السلام ، 548

ترجمة الامام زين العابدين والامام الباقر، 733

ترس و احكام تقيه، 920

التسامح فى ادلة السنن، 493

تسلية الاخوان، 744

تسنيد الفتاوى المستنبطه، 589

تسهيل الكفاية، 95

تشريح المطالب، 374

تشريح المقاصد، 374

تشيع مولود طبيعى اسلام، 285

تصحيح شرح نهج البلاغه، 375

تصحيح متشابهات القرآن ومختلفه، 796

تصحيح مفردات قرآن، 796

تصحيح و تحقيق جامع الاخبار، 796

تصحيح وسائل الشيعة، 290

تصوف از ديدگاه ائمه اطهار عليهم السلام، 100

تطبيقات الوسائل، 224

تطبيق الاديان، 706

تطبيق بين اقتصاد اسلامى و اقتصاد سوسياليسم و كاپيتاليسم، 507

تطهير با جارى قرآن، 530

تعارض الاستصحابين، 356

تعاليم

ص: 720

الاسلام فى الزواج، 864

تعاليم امام حسن مجتبى عليه السلام، 664

تعاليم امام هفتم در زبان دعا و حديث، 664

تعاليم پيامبر اكرم حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم، 664

تعاون الدين و العلم، 248

تعديل الميزان، 844

تعريب كتاب « معراج السالكين »، 641

التعريف و الاعلام بما فى الامامية من الأعلام، 337

التعليقات الاستدلالية على العروة الوثقى، 232

تعليقات على العروة الوثقى، 736

تعليقه بر « الدلائل فى شرح منتخب الرسائل »، 494

تعليقه بر «بحارالانوار»، 472

تعليقه بر تفسير صافى، 426

تعليقه بر «تنزيه القميين»، 472

تعليقه بر جلد اول وسيلة النجاة، 528

تعليقه بر جلد دوم منهاج الصالحين، 528

تعليقه بر رساله صلاتيه شيخ يوسف بحرانى، 420

تعليقه بر شرح تجريد، 829

تعليقه بر شرح لمعه، 409

تعليقه بر عروة الوثقى، 515، 769، 902

تعليقه بر « مبانى منهاج الصالحين »، 494

تعليقه بر «معادن الحكمة فى مكاتيب الائمة»، 472

تعليقه بر نهاية الافكار، 420

تعليقه بر «وسائل الشيعة»، 472

تعليقه و حاشيه بر : اصول المعارف، 24

تعليقه و حاشيه بر : الشواهد الربوبية، 25

تعليقه و حاشيه بر : انوار جليه، 24

تعليقه و حاشيه بر : تحفة المراد، 24

تعليقه و حاشيه بر : رسائل فلسفى، 24

تعليقه و حاشيه بر : رسائل فلسفى و كلامى، 25

تعليقه و حاشيه بر : رسائل محقق قيصرى، 25

تعليقه و حاشيه بر : شرح فصوص الحكم، 25

تعليقه و حاشيه بر : لمعات الهيه، 25

تعليقه و حاشيه بر : مبدأ و معاد، 25

تعليقه و حاشيه بر : مصباح الهدايه، 24

تعليقه و حاشيه بر : مكاتبات عرفانى،

ص: 721

24

تعليقه و حاشيه بر : هداية الطالبين، 24

تعليقة استدلالية على تحرير الوسيلة، 232

تعليقة المنهج لاحكام الحج، 355

تعليمات اخلاقى در حكومت انبياء و ائمه عليهم السلام، 89

تعليمات اسلامى، 474

التعليمات الاسلامية، 569

تعليمات دينى، 796

تعليمات مدنى، 742

تعليم خط، 621

تعميم موادّ زكات، 247

تعهد و تخصص، 251

تعيين مبانى المختلفة بين العلمين، 601

تفسير آسان، 870

تفسير آيات الاحكام، 290

تفسير آيات الصوم، 479

تفسير آيات مبدأ و معاد، 534

تفسير آيه جلباب، 527

تفسير آيه مودّت، 300

تفسير آيه نور، 622

تفسير آية المودة، 733

تفسير استعاذه، 631

تفسير الرسول صلى الله عليه وآله وسلم، 188

تفسير القرآن، 298

تفسير القرآن الكريم، 649، 816 ، 900

تفسير القرآن و المفسرون، 816

تفسير الميزان، 386

تفسير الوجيز، 844

تفسير برخى از سوره هاى قرآن، 169، 406، 718، 793، 857

تفسير جزء 30 قرآن، 530، 624

تفسير روشن، 795

تفسير زاهدى، در تفسير سوره هاى: يس، صافات و مؤمن، 417

تفسير سوره آل عمران، 531

تفسير سوره اسراء، 61

تفسير سوره بقره، 531

تفسير سوره جمعه، 505

تفسير سوره حجرات، 514

تفسير سوره حشر، 795

تفسير سوره حمد، 24، 265، 319، 377، 379، 396، 458، 609، 839 ، 859 ، 908

تفسير سوره حمد و بقره، 631

تفسير سوره شعراء، 61

تفسير سوره عبس، 300

تفسير سوره علق و قدر، 531

تفسير سوره عنكبوت، 61

تفسير سوره فرقان، 61

تفسير سوره قصص، 61

تفسير سوره قيامت، 61

تفسير سوره كهف، 61

تفسير سوره لقمان و سجده، 646

تفسير سوره مدثّر، 531

تفسير سوره مرسلات، 62

تفسير سوره مرسلات و هل اتى، 859

ص: 722

فسير سوره مريم، 61

تفسير سوره نحل، 61

تفسير سوره نساء، 859

تفسير سوره نمل، 61

تفسير سوره واقعه، 662

تفسير سوره والعصر، 121

تفسير سوره هاى: اعراف، ياسين، واقعه، مدّثر، مزّمل، قيامت، 859

تفسير سوره هاى: صف، جمعه، منافقون، حشر و تغابن، 320

تفسير سوره ياسين، 300

تفسير سوره يس، 61

تفسير سوره يوسف، 514، 859

تفسير سوره احزاب، 851

تفسير سوره اعلى، 851

تفسير سوره انسان، 851

تفسير سوره بقره، 265

تفسير سوره فجر، 396

تفسير سورة الاسراء، 337

تفسير سورة الاعراف، 647

تفسير سورة المائدة، 647

التفسير عندالشيعة، 188

تفسير فاتحةالكتاب، 810

تفسير قرآن، 254، 581، 595، 624، 637، 878 ، 881 ، 895

تفسير قرآن براى همه، 682

تفسير كنزالدقائق، 725

التفسير لكتاب اللَّه المنير، 668

تفسير موضوعى، 67، 878

تفسيرنامه، 193

تفسير نمونه، 99، 101، 719

تفسير و توضيح سوره «ص»، 530

تفسير و نقد و تحليل مثنوى، 247

تفصيل الشريعه فى شرح تحرير الوسيلة، 608

تفصيل الفصول، 374

تقريب القرآن الى الأذهان، 488

تقريب المعارف، 294

التقريب الى حواشى التهذيب، 668

تقريرات اصول، 421

تقريرات اصول آيت اللَّه ميرزا هاشم آملى، 458، 510، 578، 769

تقريرات بحث آيت اللَّه سلطان العلماء، 75

تقريرات درس آيت اللَّه آخوند همدانى، 584

تقريرات درس آيت اللَّه آقازاده خراسانى، 323

تقريرات درس آيت اللَّه آقا ضياء عراقى، 50، 257، 423، 593، 679

تقريرات درس آيت اللَّه ابوالحسن مشكينى، 257، 423

تقريرات درس آيت اللَّه اراكى، 793، 798

تقريرات درس آيت اللَّه بروجردى، 55، 67، 216، 232، 234، 269، 271، 275، 280، 290، 307، 361، 435، 578، 581، 601، 608، 624، 646، 718، 768، 779، 781، 793، 805 ، 807 ، 872 ، 895

ص: 723

، 913

تقريرات درس آيت اللَّه حائرى، 50، 76، 81 ، 534، 557

تقريرات درس آيت اللَّه حاج آقا حسين قمى، 323، 553

تقريرات درس آيت اللَّه حجت كوهكمرى، 92، 215، 280، 307، 392، 550، 593، 779

تقريرات درس آيت اللَّه حكيم، 31، 152، 162، 207، 240

تقريرات درس آيت اللَّه حلى، 237، 301، 458، 589

تقريرات درس آيت اللَّه خويى، 31، 41، 94، 152، 162، 171، 173، 186، 207، 212، 224، 237، 247، 255، 301، 329، 445، 458، 507، 524، 525، 589، 604، 620، 639، 673، 689، 702، 786، 803 ، 825 ، 830 ، 834

تقريرات درس آيت اللَّه روحانى، 255

تقريرات درس آيت اللَّه سيد ابوالحسن اصفهانى، 50، 257، 423، 593، 679

تقريرات درس آيت اللَّه سيد ابوتراب خوانسارى، 596

تقريرات درس آيت اللَّه سيد جمال الدين گلپايگانى، 240، 465

تقريرات درس آيت اللَّه سيد حسين حمامى، 325

تقريرات درس آيت اللَّه سيد عبدالهادى شيرازى، 64، 247

تقريرات درس آيت اللَّه سيد محمّد باقر صدر، 524، 525، 604

تقريرات درس آيت اللَّه سيد محمّد جواد طباطبايى تبريزى، 94

تقريرات درس آيت اللَّه سيد محمّد نجف آبادى، 79، 710

تقريرات درس آيت اللَّه شاهرودى، 31، 41، 207، 237، 240، 301، 334، 458

تقريرات درس آيت اللَّه شريعتمدارى، 827

تقريرات درس آيت اللَّه شيخ اسداللَّه زنجانى، 594

تقريرات درس آيت اللَّه شيخ مجتبى لنكرانى، 243

تقريرات درس آيت اللَّه شيخ محمّد حسين اصفهانى، 28، 257، 355، 356

تقريرات درس آيت اللَّه شيخ محمّد رضا اصفهانى، 710

تقريرات درس آيت اللَّه شيخ محمّد طاهر آل راضى، 620

تقريرات درس آيت اللَّه شيخ مرتضى طالقانى، 673

تقريرات درس آيت اللَّه علامه طباطبايى، 275، 438

تقريرات درس آيت اللَّه فاضل شرابيانى، 351

تقريرات درس آيت اللَّه فانى اصفهانى، 551

تقريرات درس آيت اللَّه گلپايگانى، 58،

ص: 724

89 ، 551، 756، 769 805

تقريرات درس آيت اللَّه محقق داماد، 212، 396، 435، 502، 756، 769، 786، 832

تقريرات درس آيت اللَّه محمّد تقى خوانسارى، 76، 307

تقريرات درس آيت اللَّه مرعشى نجفى، 305، 551

تقريرات درس آيت اللَّه ميرزا باقر زنجانى، 383، 384، 589، 830

تقريرات درس آيت اللَّه ميرزا حسن بجنوردى، 458

تقريرات درس آيت اللَّه ميرزا صادق آقا تبريزى، 448

تقريرات درس آيت اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى، 788، 323، 810

تقريرات درس آيت اللَّه ميرزا هادى خراسانى، 553

تقريرات درس آيت اللَّه ميلانى، 283، 575، 851

تقريرات درس امام خمينى، 234، 271، 329، 458، 525، 581، 608، 615، 624، 769، 827 ، 872 ، 913

تقريرات درس ميرزاى نائينى، 28، 355، 356، 423، 544، 593، 783

تقرير الاصول، 49

تقليد، 265

تقليد الاعلم، 67

التقليد الصحيح، 657

التقليد و تقليد الميت، 818

التقوى، 472

تقويم خمسين عاماً، 742

تقويم سيّارات، 745

تقويم هجرى، 499

تقيه مداراتى، 609

التقية، 818

تكاپوى انديشه ها، 250

التكامل فى الاسلام، 337

تكامل و كمال، 250

تكمله احاديث « اثباة الهداة »، 232

تكمله «منهاج البراعة فى شرح نهج البلاغه»، 686

تكمله منهاج الصالحين، 355

تكملة امل الأمل، 522

التكملة و التبيين لفهرست النديم فى علوم القرآن، 816

تلاقى حكمت و ادب در شعر سعدى، 249

تلخيص الشافى، 176

تلخيص الكلام فى تفسير سورة الانعام، 647

تلخيص المفتاح قزوينى، 668

تلخيص المنتخب، 355

تلخيص رياض النضرة، 900

التلخيص فى الفقه، 744

تلخيص كنوز الحقايق، 900

تلخيص مثنوى معنوى، 908

تمثيلات و تشبيهات قرآن، 624

تناقض العهدين، 657

تنبيهات حول المبدأ والمعاد، 788

تنبيه الناس، 661

التنبيه على حدوث التصحيف، 46

تنزيه القرآن من التحريف، 816

ص: 725

نزية الانبياء، 229

التنظير المنهجى عند السيد محمّد تقى الحكيم، 316

تنقيح الادلة فى حكم الامام و الحاكم بعلمه، 296

تنقيح الاصول، 234

تنقيح المقال در شرح «وسيلة النجاة»، 409

التنقيح فى شرح العروة الوثقى، 353، 588

تنقيح مبانى الاحكام، 228

التواريخ المنظومة، 36

التوازن الاسلامى، 798

التوجيه الدينى، 327

التوحيد، 820

توحيد الامامية، 810

توحيد ذاتى و صفاتى، 505

توحيد علمى و عينى، 299

التوحيد كافى، 27

توحيد مرتضوى، 771

تورات، 394

توضيحاتى درباره اصطلاحات فقهى و اصولى تنبيه الملّة، 250

توضيح احكام، 180

توضيح الاسماء، 910

توضيح الكفاية، 598

توضيح المبانى، 374

توضيح المسائل، 50، 76، 81 ، 89 ، 184، 228، 231، 350، 354، 372، 399، 426، 429، 432، 448، 489، 496، 509، 527، 543، 589، 594، 609، 615، 688، 693، 715، 752، 753، 768، 776، 779، 798، 815 ، 845 ، 889 ، 894

توضيح المسائل فى شرح بعض المسائل من قواعد الأحكام، 743

توضيح نهج البلاغه، 489

توضيح و بررسى مصاحبه برتراند راسل - وايت، 249

توضيح و تكميل صرف مير و عوامل، 796

تهذيب الاصول، 426

تهذيب الفقيه و تهذيب المنطق، 432

تهذيب المقال فى شرح الرجال، 815

تهذيب المنطق، 668

التهذيب فى مسائل الحج و العمرة، 228

تهذيب كتاب الخراج، 900

تهذيب و تتميم منهاج الصالحين، 355

التيار الاسلامى فى الادب العراقى المعاصر، 34

ث

ثار اللَّه، 584

ثروت ارزش است يا ضد ارزش ؟، 200

الثقات فى اسانيد كامل الزيارات، 565

ثقاة الرواة، 825

الثقلان، 361

ثلاث رسائل، 609

ثلاث مقالات فى الهندسة، 744

ثم اهتديت، 267، 718

ثواب الاعمال، 264

ثورة الامام الحسين: النظرية، الموقف، النتائج، 320

ص: 726

ورة الحسين عليه السلام: ظروفها الاجتماعيه و آثارهاالانسانية، 478

ثورة الحسين عليه السلام فى الوجدان الشعبى، 478

ثورة الطّف، 336

ج

جاسوسى در اسلام، 624

جامع احاديث الشيعه، 89 ، 290، 435

جامع الاحاديث المنتخبة، 661

جامع الاحكام الشرعية، 426

جامع الروايات، 53

جامع السعادات، 677

الجامع الصحيح لاخبار الشيعة فى احكام الشريعة، 817

جامع الفروق، 559

جامع المسائل، 370

جامع المسائل، 609

الجامع فى زيارة الامام الرضا ، 293

جامعه شناسى، 877

جامعه كبيره، 273

جامعه اسلامى، 625

جامعة النجف الاشرف فى عصرها الحاضره، 627

جاهليت و اسلام، 880

جايگاه تحقيقات علوم انسانى در گذشته، حال و آينده، 249

جاء الحق، 681

جبر و اختيار از نظر اخلاقى، روانى، فلسفى و دينى، 249

الجبر والتفويض، 883

جبل عامل، 209

جبل عامل فى التاريخ، 627

جذر أعداد، 745

جعفر الطيار، 177

جعفر بن ابى طالب پرچمدار موته، 182

جغرافياى شهرهاى ايران، 830

جغرافياى كشورهاى اسلامى، 624

جلوه حق، 107

جلوه نور، 438

جمال آفتاب، 438

جمال الاسبوع فى وقائع ايام الاسبوع، 818

جمع القرآن و جمّاعه، 816

جنايات دو ساله دكتر بقايى در دزفول، 681

جنگ بين الملل در معرفت غنى اول، 417

جنگ خيبر، 67

جنگ در نظام كامل اسلام، 624

جنگ زاهد، 647

الجنة العاصمة، 856

جواب به شبهات وهابى ها در مورد عزادارى امام حسين عليه السلام، 839

جوامع الاصول، 747

جوامع الجامع، 75

جوان، 636

جوان از نظر عقل و احساسات، 636

جوانان چه مى پرسند؟، 559

جوان مرد پرنده، 848

جوان مسيحى در خدمت حضرت بقيةاللَّه، 331

جواهر الاصول، 354، 768

جواهر العقدين، 734

جواهر العلوم فى الفقه المنظوم، 269

الجواهر الفخرية، 889

جواهر الفقه، 200

ص: 727

واهر الكلام، 348، 598

جواهر المطالب فى مناقب الامام على بن ابى طالب، 733

الجواهر المودعة، 534

جواهر الولاية، 662

جولة فكرية حول طلاسم ايليا ابى ماضى، 455

جولة فى آلمانيا، 36

الجوهر الفريد من مناقب السبط الشهيد، 336

الجوهر النضيد فى شرح فروع التقليد، 350

جهاد، 625

الجهاد الابتدائى، 293

جهاد الامام الحسن عليه السلام، 649

الجهاد الصامت، 518

الجهاد فى الاسلام، 176، 820

جهاد نفس، 55

الجهاد و الثورة، 516

جهان بينى توحيد، 364، 876

جهان شناسى، 877

جهانگردى و جهانگردان نامى، 368

چ

چرا آيينه ها نشان نمى دهند؟، 671

چرا جمهورى اسلامى؟، 623

چرا شيعه شدم ؟، 471، 721

چراغ فروزان، 247

چغمينى، 592

چگونه بايد زيست، 625

چهار بانوى بزرگ، 405

چهارده داستان، 285

چهار فرقه انحرافى، 101

چهار مقاله در علوم دينى، 746

چهره جهاد در اسلام، 100

چهره زردشت در تاريخ، 100

چهره شوم و واقعى كمونيزم، 713

چهره مولوى در آيينه مثنوى، 682

چهره هاى فراموش شده، 876

چهل حديث، 97، 646، 845 ، 878

چهل حديث امام رضا عليه السلام، 764

چهل حديث اميرالمؤمنين، 764

چهل حديث مرسل در اخبار ملاحم، 730

چهل حديث مسند در اخبار آخرالزمان، 730

چهل حديث نبوى، 764

ح

حاج شيخ عبدالكريم حائرى، 721

حاج شيخ هادى نجم آبادى، 369

حاشيه استدلالى عروة الوثقى، 432

حاشيه انتقادى بر اسفار و فصوص الحكم، 310

حاشيه انتقادى بر رسائل، 700

حاشيه انتقادى برمكاسب، 700

حاشيه بر اجتهاد و تقليد، 399

حاشيه بر احقاق الحق، 900

حاشيه بر اسفار، 417، 427، 510، 516

حاشيه بر التحصيل، 50

حاشيه بر الحدائق الناضرة، 427

حاشيه بر الروضة البهية فى شرح اللمعة الدمشقيه، 448

حاشيه بر

ص: 728

المسائل الفقهية، 355

حاشيه بر بحارالانوار، 427

حاشيه بر تحرير الوسيله، 377

حاشيه بر تصحيح الاعتقاد مفيد، 432

حاشيه بر تفسير جوامع الجامع، 396

حاشيه بر تلخيص المفتاح، 867

حاشيه بر توضيح المسائل، 240، 485

حاشيه بر جواهر الكلام، 427

حاشيه بر چغمينى، 50

حاشيه بر حاشيه ميرزا على ايروانى بر كفاية الاصول، 784

حاشيه بر درر الاصول، 76، 534

حاشيه بر رجال وحيد بهبهانى، 596

حاشيه بر رسائل، 242، 417، 500، 534، 537، 704، 732، 768، 819 ، 813 ، 845 ، 853

حاشيه بر زبدة التفاسير، 65

حاشيه بر شرح اصول كافى، 417

حاشيه بر شرح تجريد، 384، 704

حاشيه بر شرح فصوص الحكم.، 417

حاشيه بر شرح لمعه، 500، 534، 700، 776، 813

حاشيه بر شرح منظومه، 384، 417، 427، 510

حاشيه بر غاية القصوى، 759

حاشيه بر قوانين، 500

حاشيه بر كتاب الوافى، 427

حاشيه بر كتاب مجمع البحرين، 64

حاشيه بر كشف المراد، 243

حاشيه بر كفايه، 216، 290، 317، 350، 417، 537، 589، 630، 736، 764، 784، 799، 819 ، 830

حاشيه بر مستمسك العروة الوثقى، 317

حاشيه بر مستند الشيعه، 427

حاشيه بر معالم، 500، 819 ، 908

حاشيه بر مكاسب، 50، 76، 79، 81 ، 89 ، 105، 108، 184، 186، 216، 228، 231، 350، 355، 375، 399، 407، 416، 420، 426، 432، 448، 489، 500، 537، 544، 578، 589، 608، 609، 615، 684، 688، 692، 704، 736، 753، 759، 764، 768، 779، 781، 784، 784، 813 ، 818 ، 830 ، 845 ، 853 ، 894

حاشيه بر منظومه، 516

حاشيه بر منهاج الصالحين، 845 ،

ص: 729

894

حاشيه بر نهايةالدراية، 576

حاشيه بر وسائل الشيعه، 427

حاشيه بر وسيلة النجاة، 89 ، 228، 355، 426، 534، 692، 781

حاشيه بر وقاية الاذهان، 612

حاشيه دروس، 818

حاشيه مصباح الفقيه، 818

حاشيه مقنعه، 818

حاشيه حلّ الالغاز ابن هشام، 430

حاشية بر شرح اشارات، 416

حافظ در آيينه سخنش، 682

حاكميت پيرامون خاتميت و رفع شبهات، 895

حاكميت خداوندى، 248

حالة المرأة الاجتماعية فى عهد الفاطميين، 109

حبرالامة عبداللَّه بن عباس، 317

حبيب العاشقين، 571

الحجاب، 387

الحجاب فى الاسلام، 899

حجت منتظر و دعا، 331

الحجج الباهرة فى الامامة، 657

حج را چگونه انجام داده اى، 286

حجر و طين، 628

الحجة العليا فى شرح العروة الوثقى، 426

الحجة العليا فى ولاية الفقها، 769

الحجة على فصل الخطاب، 729

الحجة فى الفقه، 280

الحجة من فقه آل محمّد 6، 432

حجية الشهرة، 231

حجية القطع، 744

حجية المظنه، 497

حجية ظواهر الكتاب، 173

حدّ الغروب على المذهب الجعفرى، 743

الحديث، 637

حديث اخلاق، 637

حديث از نظر شيعه، 601

حديث الثقلين، 899

الحديث المتواتر فى غزوة خيبر، 899

حديث تربيت: بزرگسال، 637

حديث تربيت : جوان، 637

حديث تربيت: كودك، 637

حركت و تحول، 248

حركة التاريخ عند الامام على عليه السلام، 478

الحركة الجوهرية عند صدرالمتألّهين، 313

حرمت بازى با شطرنج، 802

حرمت سقط جنين، 250

حرمة الغناء و الموسيقى، 818

حرمة حلق اللحية، 209

حرمة لحم الخنزير، 387

الحروف المقطعة فى القرآن الكريم، 467

حريم در فقه شيعه، 613

الحساب و الهندسة، 743

حسد، 514

حسن الثواب فى تفسير فاتحة الكتاب، 729

حسن يوسف ، 514

الحسين عليه السلام ،

ص: 730

900

حسين از ديدگاه وحى، 443

الحسين الخالد، 327

حسين عليه السلام شهيد حق و عدالت، 864

حسين منّى، 265

حسين عليه السلام نفس مطمئنه، 559

الحسين و السنة، 548

حسين عليه السلام و پذيرش دعوت، 527

حضرت ابوطالب پدر بزرگوار على 7، 721

حضرت فاطمه عليها السلام، 265

حضرت مهدى فروغ تابان ولايت، 720

حقائق الفقه، 715

الحقايق فى تاريخ الاسلام والفتن والاحداث، 795

حقايق گفتنى، 920

حقوق اسلامى، 867

حقوق الانسان من وجهة نظر اسلامية، 320

حقوق العامل و الفلاح فى الاسلام، 658

حقوق بشر، 878

حقوق زن، 915

حقوق زن در اسلام و جهان، 880

حقوق عامه، 188

حقوق والدين بر فرزندان از ديدگاه اسلام، 578

حقيقت جاويدان، 807

حقيقت در سيماى حق، 55

حقيقت روح از ديدگان قرآن و حديث، 377

حقيقت مرام در اجتماع، 95

حقيقة البيع و المعاملة، 853

حقيقة الدعاء و شروط اجابته، 818

حكايات و سخنان بهلول، 796

حكم الاسلام فى القومية، 338

الحكم الاسلامى بين النظرية والتطبيق، 320

حكمت، 212

حكمت اصول سياسى اسلام، 248

حكمت بوعلى سينا، 247

حكمت و اخلاق و عرفان، 249

حكمت و حكومت، 281

حكم سهم الامام عليه السلام فى زمان الغيبة، 232

حكم نجاسة الباطن، 516

حكم و مواعظ، 865

حكمة الأسرار، 741

حكمة المشاء، 745

حكومت از ديدگاه قرآن و عترت، 443

حكومت اسلامى، 266، 281

حكومت اسلامى و تحليلى از نهضت حاضر، 880

حكومت جهانى امام عصر عليه السلام، 637

حكومت در اسلام، 285

حكومت شاهى مايه تباهى، 686

حكومت منهاى دين، 482

الحكومة الاسلامية، 798

الحكومة فى الاسلام، 820

الحكومة و الورود فى اصول الفقه، 743

حلّ

ص: 731

المسائل بالدلائل، 659

حل المسائل فى تركيب العوامل، 730

حل شبهه آكل و مأكول، 390

الحلقات الذهبية، 648

الحلقات فى الادب و التاريخ و الاخلاق، 628

حل مشكلات الاخبار، 595

الحلية فى حرمة حلق اللحية، 845

حماسه بى نظير در كنار بستر حضرت زهرا عليها السلام، 182

حماية الحيوان فى الشريعة الاسلامية، 887

حمزه سالار شهيدان در جنگ احد، 686

الحمزة بن عبدالمطلب، 45

الحوادث و التواريخ، 288

حوار حول المهدى الفاطمى، 604

حوار فى المرجعية الدينية، 320

حوارية الاسلام والمسيحيه، 467

حوارية المواجهات، 467

حواشى بر ملحقات عروة الوثقى، 692

حواشى على المختصر النافع، 232

الحواشى على مصادرات اقليدس (فى الهندسة)، 740

حواشى مختصرة على كتاب الأسفار، 742

حول موسوعة الفقه الاسلامى، 327

حيات محمّد ، 136

الحياة، 317

حياة الامام الحسين بن على عليه السلام، 499

حياة الرسول 6، 821

الحياة الروحية، 668

حياة الشيخ الانصارى، 677

حياة الشيخ يوسف البحرانى، 547

حياة النبى و سيرته، 898

حياة اميرالمؤمنين عليه السلام فى عهد النبى، 518

حياة اهل البيتعليهم السلام، 320

حياة عقيل بن ابى طالب، 72

خ

خاتم النبيين، 681

خاتميت آخرين پيامبر، 802

خاتميت پيامبر اسلام و ابطال تحليلى بابى گرى و قاديانى گرى، 881

خاطرات، 220، 281، 341

خاطرات : از كودكى تا دوران پيرى، 618

خاطرات الخطى، 345

خاطرات دوران جهاد، 604

خاطرات زندگى آيت اللَّه العظمى بروجردى، 581

خاطرات من، 62

خاطرات من از استاد شهيد مطهرى، 368

خاطرات و مبارزات حجةالاسلام فلسفى، 370، 637

خاك و خاك شفا، 267

خالى بر گونه انسان، 222

خاندان آيت اللَّه بروجردى، 369

خاندان اور انسان، 264

خاندان سادات گوشه، 682

خاندان علامه مجلسى، 370

خانواده و تربيت فرزند

ص: 732

در اسلام، 403

خدا را چگونه بشناسيم، 286

خداشناسى، 685

خداشناسى و افكار روز، 881

خداگرايى، 877

خدا و اولو الامر، 442

خدا و مهدى، 442

خدمات اهل بيت پيامبر عليهم السلام، 625

خرد افزا، 681

خزائن المراثى، 136

خصائص الائمة عليهم السلام، 110

خصائص الرسول فى القرآن، 816

خصائص النبى و اوهام حولها، 786

خصائص الوحى المبين، 733

خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام، 110، 111، 733

الخصوم وشبهاتهم ضدّ مذهب اهل البيت عليهم السلام، 293

خط امام، 212

خطبات ثانى زهرا عليها السلام، 263

خطب الجمعة، 493

خطب السيدة زينب الكبرى، 459

خطبه هاى نماز جمعه شهرك خاوه، 212

خطبه هاى نماز جمعه كراچى، 842

الخطوط التفصيلية، 266

خلاصة الاصول، 658

خلاصة الاصول و شرح آن، 432

خلاصة الاقتصاد، 266

خلاصة البيان فى احوال شاه زنان، 802

خلاصة التواريخ، 107

خلاصة الحساب، 225

خلاصة القوانين، 429

خلاصة المطالب، 661

خلاصة المعارف الالهية، 830

خلاصة المغنى، 598

خلاف، 269

خلافة اميرالمؤمنين عليه السلام، 518

الخلافة بين النّبى والصحابه، 314

الخلافة فى الدستور الاسلامى، 474

خلفاء الحبيب المصطفى ( ص )، 618

خلفاء الرسول الاثنى عشر، 618

خلفاء راشدين، 409

الخلفية الحضارية لموقع النجف قبل الاسلام، 887

خلق عظيم، 265

خلل صلاة، 398

خليفة رسول اللَّه 6، 516

الخمر فى حكم الاسلام، 297

خمس ايك ايمانى فريضه، 264

خمس ايك حق آل محمّد 6، 264

خمس در اسلام.، 72

خمس و زكات، 377، 877

خمسون ومأة صحابى مختلق، 569

خواجه نصيرالدين طوسى، 516

خوارج و علل پيدايش آن، 61

خواص الادوية، 432

خواص خوراكى ها و گياهان از نظر اسلام و علوم جديد، 870

خوان نعمت، 497

خودآموز صرف، 743

خودآموز

ص: 733

صرف زبان عربى، 685

خودآموز عربى، 745

خودآموز علم بلاغت، 685

خودآموز فارسى، 742

خودآموز فارسى اصول، 746

خودآموز قرآن مجيد، 796

خودآموز لمعه، 598

خودآموز منظومه، 416

خودتابى و خودسازى، 251

خودسازى انسان، 804

خورشيد درخشان شوشتر، 486

خورشيد روشن، 135

خورشيد ولايت، 920

خورشيد هشتم امامت، 331

خورشيدى كه از مكه طلوع مى كند، 331

خيارات، 399

خيام رياضيدان، خيام لاابالى نيست، 482

خيرالدارين فى برّ الوالدين، 296

د

دائرة المارف غرب ايران، 584

دائرة المعارف قرآن، 443

دائرة معارف القرآن، 443

دارالسلام، 723

داستان پشيمان شدگان، 771

داستان دوستان، 720

داستان كاروان كربلا، 173

داستان هاى اسلامى 368

داستان هاى راستين، 845

داستان هاى علوى، 578

داستان هاى ما، 368

داستان هاى نهج البلاغه، 720

دانستنى هاى تاريخ، 555

دانستنيهاى لازم از فقه اسلام راستين، 618

دانستنى هايى از قرآن، 802

دانش در اسلام، 188

دانشمندان عامه و مهدى موعود عليه السلام، 368

دانش ها و ارزش ها در مجراى قوانين علمى، 249

داور داورى يا كسر كسروى، 79

داورى هاى متضاد درباره محيى الدين عربى، 101

دايرةالمعارف، 745

دراسات اسلاميه، 676

دراسات الاصول، 105، 232

الدراسات الدينية، 237

دراسات فى اصول الفقه، 677

دراسات فى الاصول العملية، 354

دراسات فى نهج البلاغه، 478

دراسات قرآنية، 34

دراسات و مواقف فى الفكر و السياسة و المجتمع، 478

الدّر الباهر من فقه الجواهر، 840

الدرّ الثمين، 472

الدرّ الثمين فى المنتخب من البيان والتبيين، 85

الدرّ المكنون، 856

الدر المنثور فى علم التجويد، 446

الدرّ المنضود فى احكام الحدود، 692

درّالمنظوم، 651

الدرّ النضيد فى شرح الاجتهاد و التقليد، 768

الدرّ النظير فى المكنّين بابى بصير، 485

دراية الحديث، 240، 266، 763، 837 ، 919

درباره جمهورى

ص: 734

اسلامى، 286

در پيرامون نهج البلاغه، 370

درّ تابناك، 846

در جست و جوى عرفان اسلامى، 100

درج گهر، 135

درخشان پرتوى از اصول كافى، 27

دررالاصول، 279

الدرر الباهرة من الاصداف الطاهرة، 110

الدرر البهية فى ترجمة الوصية لعلى عليه السلام الى ابنه الحسن عليه السلام، 512

الدرر الغوالى فى فروع العلم الاجمالى، 353، 702

الدرر النجفيه فى مبحث النية، 429

درست و نادرست، 516

درس هايى از اخلاق اسلامى، 846

درس هايى از اصول عقايد، 839

درس هايى از انقلاب، 531

درس هايى از جهان بينى اسلامى، 867

درس هايى از زندگى پيامبر نور و رحمت، 276

درس هايى از سوره حمد، 776

درس هايى از مكتب ولايت، 110

در كجاى قرآن نوشته است؟، 573

در كلاس درس مكاسب، 216

در محضر شيخ انصارى، 216

در مكتب اسلام، 368

در مكتب اهل بيت، 637

درّ منظوم، 844

دروس اخلاقية، 34

دروس العقائد، 919

دروس فى امثال القرآن من القصص و البرهان، 512

دروس فى تفسير القرآن، 641

دروس فى مسائل علم الاصول، 228

دروغ، 514

درّه نادرى، 342

الدرة البيضاء فى مناقب سيد ة النساء عليها السلام، 905

درة التاج فى حقيقة المعراج، 729

الدرة النجفية، 111

الدّرة النضرة فى شرح التبصرة، 658

درياى نور، 135

درّ يتيم يا زندگى لقمان حكيم، 462

دستورات ارزنده، 771

دستور زبان فارسى، 741، 867

الدعاء سلاح المؤمن، 865

الدعاء فى القرآن، 816

الدعاء والزيارة، 489

دعبل الخزاعى، 320

الدعوة الاسلامية، 344

الدعوة فى سبيل السعادة والحرية، 460

دعوى التناقض بين نصوص القرآن الكريم تاريخها و معالجتها، 467

دفاتر گردآورى احاديث، 793

دفاتر گردآورى اشعار، 793، 908

دفاع از اسلام و روحانيت، 135

دفاع از

ص: 735

حسين عليه السلام شهيد، 135

دفاع از علم و عالم، 377

دفع الشبهات و حلّ المشكلات، 500

دلائل الاحكام، 344

دلائل الأحكام فى الفقه الجعفرى، 740

دلائل الاحكام فى شرح شرايع الاسلام، 296، 592

دلائل الاعتقاد، 745

دلائل الفقه، 745

دلائل الكلام، 745

الدلائل و المسائل، 432

الدليل، 317

دليل آفتاب، 347

دليل الحاج، 693

دليل العروة الوثقى، 442

الدليل الى الفروق فى اللغة العربية، 193

دليل و معجم « فقه اللغة »، 193

دنياى نهج البلاغه، 101

دوازده مقاله، 285

دو جنبه ثابت و متغير شخصيت على بن ابيطالب عليه السلام، 250

دور الصادق عليه السلام فى امامة الاسلام و المسلمين، 190

دور الفرد فى النظرية الاقتصادية الاسلامية، 320

دور اهل البيت فى بناء الجماعة الصالحة، 320

دوره اصول، 350، 384، 576، 589

دو سرمايه نفيس، 361

دو محور عقايد وهابيان، 100

دو مقاله، 884

دومين بشر، 724

ده گردنه قيامت، 721

ده مقاله در دستور فارسى، 746

ده مقاله در طب يونانى، 743

الديانة الاسلامية، 534

ديدار و سخنرانى در زادگاه فلسفه، 249

ديدارى تازه با قرآن، 530

ديدگاه ها و مجموعه آثار، 347

ديده ها و شنيده هاى من، 472

الدين الاسلامى ، اصوله ، نظمه، 46

الدين فى طور الاجتماع، 685

الدين والسعادة، 489

دين و زن، 527

ديوان ابى المجد، 867

ديوان اشعار، 37، 46، 47، 92، 94، 107، 135، 169، 259، 269، 314، 325، 327، 341، 346، 348، 377، 405، 448، 455، 516، 655، 618، 651، 669، 686، 751، 786، 823 ، 856 ، 887 ، 905، 919

ديوان الحقائق و مطلع الفجر الصادق، 669

ديوان السعدى العربى، 744

ديوان السيد باقر الطالقانى،

ص: 736

37

ديوان السيد طالب الخرسان، 337

ديوان السيد موسى الطالقانى، 36

ديوان السيد مهدى الطالقانى، 37

ديوان الشيخ هاشم الكعبى، 36

ديوان شيخ الاباطح، 733

ديوان طلايع بن رزيك، 110

ديوان گيلانى، 742

ديوان مرتضوى، 771

ديوان ناصر صفا كرمانى، 744

ديه و شطرنج از ديدگاه احكام فقهى، 212

ذ

الذباحة، 819

ذبايح اهل كتاب، 247

ذخائر القيامة فى النبوة و الامامة، 657

ذخيرة الابرار، 107

ذخيرةالمعاد، 857

الذريعه، 243، 424، 605

ذريعة الزائر در زيارات معصومين عليهم السلام و تاريخچه كربلا، 905

ذكر و فكر، 263

ذكرى الحسين، 460

ذكرى الشيخ آقا بزرگ الطهرانى، 36

الذكرى لمدارك عروة الوثقى، 658

ذهنيت و زاويه ديد، 531

ر

رابطه ايران با اسلام و تشيع، 721

رابطه علم و حقيقت، 249

راز شيعه بودن ايرانيان، 100

راز طول عمر امام زمان عليه السلام ، 99

راز نماز در نهج البلاغه، 368

راه على عليه السلام ، 515

راه قرآن، 515

راه محمّد، 515

راه مستقيم، 624

راهنماى امّت، 774

راهنماى حج، 685

راهنماى حج و اسرار آن، 877

راهنماى دين در اصول دين، 845

راهنماى گمشدگان، 795

راهنماى متوسلين و مستشفعين، 646

راهنماى مربيان تربيتى، 562

راهنماى ميراث، 919

راهنمايى هاى حضرت على عليه السلام، 625

راه و چاه در تفسير معوّذتين، 310

راه هاى خداشناسى در طبيعت، 231

الرأى السديد فى الاجتهاد و التقليد، 354، 565

ربا، 426

ربا از نظر تاريخى و علمى و از ديدگاه فقه اسلامى، 250

الربا فى مذهب اهل بيت عليهم السلام، 627

رجال الحديث، 783

رجال السيد بحرالعلوم، 175

رجعت يا دولت كريمه اهل بيت، 331

الرجعة فى القرآن، 816

ردّ الاشكالات على الشيعه، 231

ص: 737

دّ بر حافظ و مولوى و ابن عربى، 182

رد بر كمونيسم، 830

الردّ على المتعصب العنيد، 733

الردّ على الملحدين، 327

ردّ على كتاب «ازالة الريبة عن حكم صلاة الجمعة»، 658

ردّ على كتاب «الصراع بين الاسلام و الوثنية»، 658

ردّ على كتاب «ردّ السقيفة»، 658

ردّ كتاب 23 سال، 681

ردود عقائدية، 895

ردّى بر آيين وهابيت، 458

ردّ يهود و نصارا، 772

الرسائل الاعتقاديه، 200

رسائل فقهية، 301

رسائل متفرقه در بعضى از ابواب، 325

رسالات السماء، 421

رسالت الهيه، 263

رسالتان فى ارث و نفقة الزوجة، 76

رساله انصافيه در مشروطيت، 757

رساله اى در حديث غدير، 644

رساله اى در ردّ صوفيه، 905

رساله اى در علم امام عليه السلام ، 250

رساله اى در فرق ميان اصالت وجود و اصالت ماهيت، 453

رساله پيرامون حجاب، 899

رساله تقيه، 294

رساله جمع بين حكم ظاهرى و واقعى، 350

رساله حجابيه، 759

رساله در احكام صلح، 58

رساله در احكام غيبت، 708

رساله در «احكام ميت»، 810

رساله در اخذ اجرت بر واجبات، 608

رساله در ادبيات فارسى، 451

رساله در ارث زوجه، 559

رساله در استصحاب، 699، 763

رساله در استصحاب عدم ازلى، 399

رساله در اعتبار قول عدل واحد، 384

رساله در اعتقادات ، 662، 700

رساله در اقتباسات آخوند خراسانى در كفايه، 700

رساله در امامت، 290

رساله در «انفال و منافع عامه»، 510

رساله در بحث نفس، 700

رساله در برائت و اشتغال، 699

رساله در تجرد و بقاء روح، 81

رساله در تحقق وطن شرعى، 384

رساله در تراجم علما و راويان، 630

رساله در ترتب، 594

رساله در تشريع،

ص: 738

399

رساله در تعادل و تراجيح، 699

رساله در تقيه، 290

رساله در جمع بين اصالة الوجود و اصالة الماهية، 700

رساله در جوايز سلطان و احكام بانك ها، 505

رساله در « حبط و تكفير»، 810

رساله در حجاب، 771

رساله در حد كر و اوزان آن، 630

رساله در حديث «لاتعاد»، 39، 384

رساله در حديث من زاد، 399

رساله در حرمت ريش تراشى، 630

رساله در حقيقت عشق و محبت، 630

رساله در «حكم حاكم در ثبوت هلال»، 240

رساله در حكم فقاع، 384

رساله در حكومت اسلامى، 314

رساله در «حلق اللحية»، 240

رساله در خلقت بهشت و جهنم، 802

رساله در خلل حج و عمره، 609

رساله در خمس، 81 ، 810

رساله در دراية الحديث، 240

رساله در دعا، 301، 314

رساله در رجال، 662

رساله در رضاع، 384، 559

رساله در رؤيت هلال، 815

رساله در زكات، 81

رساله در شرح حال ايت اللَّه سيد محمّد تقى خوانسارى، 76

رساله در شرح منظومه فقهى علامه ميرزا محمّد تنكابنى، 451

رساله در شكوك، 700

رساله در شناخت اعلم، 105

رساله در صلاة الليل، 81

رساله در صلح امام حسن، 314

رساله در طلب و اراده، 673

رساله در طهارت و نجاست اهل كتاب، 384

رساله در عدالت، 254، 581

رساله در عدم تحريف قرآن، 314، 505، 692

رساله در عصمت انبياء، 608

رساله در عصير عنبى، 384

رساله در علم اخلاق، 700

رساله در علم اصول، 700

رساله در علم جفر، 384

رساله در علم درايه، 700

رساله در علم فقه، 700

رساله در علم فلسفه، 700

رساله در علم

ص: 739

كلام، 240

رساله در علم منطق، 700

رساله در علوم غريبه، 630، 647

رساله در عموم حجية البينّة، 384

رساله در فلسفه اسلامى، 314

رساله در «قاعده جبّ»، 240

رساله در قاعده «حرمت اعانت بر اثم»، 240

رساله در قاعده فراغ و تجاوز و اصالة الصحة، 350

رساله در قضا و غيبت، 465

رساله در قطع و ظن، 699

رساله در قول ذى اليد، 384

رساله در كرّ و حلّ اختلافات اقوال و جمع بين روايات، 700

رساله در گناهان كبيره، 505، 708

رساله در لباس مشكوك، 254، 354، 608

رساله در لغزها و معماها، 630

رساله در «مالكيت عبد در فاضل ضريبه»، 240

رساله در مبانى فقه، 763

رساله در مبحث قطع، 673

رساله در متنجّس، 384

رساله در محرم و نامحرم، 708

رساله در مسئله بداء، 67

رساله در مقدمه واجب، 516

رساله در مكاسب محرمه، 684

رساله در ملازمه حكم عقل و شرع، 594

رساله در «مواريث»، 810

رساله در نجوم و فلكيات، 856

رساله در نفى الوطن الشرعى، 240

رساله در «نكاح و طلاق»، 810

رساله در نماز، 301

رساله در نماز جمعه، 254

رساله در نيت، 50

رساله در وضع، 594

رساله در «ولايت جدّ و پدر»، 510

رساله در ولايت فقيه، 759

رساله در ولايت و علم ائمه عليهم السلام، 630

رساله رضاع، 700

رساله سير و سلوك، 299

رساله علميه، 212، 266، 428، 830

رساله معرفةاللَّه، 795

رساله هاى فقهى، 594

رساله هاى گوناگون، 853

رساله هايى در معارف اهل بيت عليهم السلام و تفسير قرآن، 811

رساله امر به معروف و نهى از منكر و مسايل اجتماعى اسلام، 693

رساله جبر و

ص: 740

اختيار، 462

رساله صلاة الجمعة، 692

الرسالة الاعتمادية فى الاصول الاعتقادية، 95

رسالة الحب، 919

رسالة الحقوق للامام زين العابدين عليه السلام، 478

رسالة السبع المثانى، در تفسير سوره حمد، 849

الرسالة السعدية، 190

رسالة الغرابيه، 615

رسالة القرآن، 694

رسالة حول مسألة رؤية الهلال، 299

رسالة در صلاة جمعه، 375

رسالة در علم درايه، 432

رسالة فى آنية الذهب و الفضة، 759

رسالة فى اثبات استحباب القنوت فى الصلاة عند العامة، 900

رسالة فى اثبات وجوب المقدمة، 741

رسالة فى اثباة انّ الامامة من اصول الدين، 297

رسالة فى إجزاء الاغسال عن الوضوء، 296

رسالة فى احكام الاراضى و اقسامها، 216

رسالة فى احكام البسملة و اسماءاللَّه تعالى، 310

رسالة فى ارث الزوجة، 173

رسالة فى اعجاز القرآن، 310

رسالة فى الاجتهاد والتقليد، 76، 310

رسالة فى الاحرام، 736

رسالة فى الاستصحاب، 64، 450

رسالة فى الاعتقادات، 173

رسالة فى الامامة، 238

رسالة فى التقية، 297

رسالة فى الجبر و الاختيار، 400

رسالة فى الجماعة، 79

رسالة فى الحق و الملك، 743

رسالة فى الخمس، 64

رسالة فى الخيارات، 450

رسالة فى الديات، 64

رسالة فى الربا، 759

رسالة فى الرجعة، 595

رسالة فى الرشوة، 310

رسالة فى الصوم، 301

رسالة فى العدالة، 173، 310، 413

رسالة فى القرآن، 300

رسالة فى القرعة، 505

رسالة فى القضاء، 64

رسالة فى الكرّ، 79

رسالة فى المحرمات بالنسب، 692

رسالة فى المشتق، 379

رسالة فى المطلق و المقيد، 450

رسالة فى المكاسب المحرمة، 64

رسالة فى الوجود و الماهية و نقد نظرية وحدة الوجود، 310

رسالة فى الولاية، 76

رسالة فى اهمية علم الاخلاق، 310

رسالة

ص: 741

فى بيع الفضولى، 216

رسالة فى تعيين الجلوس فى ركعة الوتيرة، 296

رسالة فى تفسير آيات الصوم، 310

رسالة فى تواريخ النبى و الآل، 485

رسالة فى حبّ اللَّه، 232

رسالة فى حديث : طلب العلم فريضة على كل مسلم، 900

رسالة فى حرمة الزوجة مؤبّداً على الزوج، 300

رسالة فى حقوق الوالدين، 902

رسالة فى حكم التيمم لضيق الوقت، 759

رسالة فى حكم اوانى الذهب، 353

رسالة فى زكريا بن آدم الاشعرى، 900

رسالة فى عدم التقدم على قبر المعصوم فى الصلاة، 902

رسالة فى عدم مسؤولية الصغير، 741

رسالة فى لباس المصلّى، 310، 899

رسالة فى لزوم اولوية الصلاة الظهر من يوم الجمعة، 296

رسالة فى مباينة صفات اللَّه تعالى لصفات مخلوقاته، 310

رسالة فى معنى التفسير و التأويل، 310

رسالة فى مفطرية الدخان للصوم، 296

رسالة فى ولاية الفقيه، 827

رسالة لقاءاللَّه، 795

الرسول الاعظم رائد الحضارة الاسلامية، 493

الرسول و الشيعة، 443

الرسول يحدّثنا، 443

الرسول يدعوكم، 442

الرشاد فى المعاد، 810

رشحات الفيوض فى علم العروض، 269

الرضاع، 247، 818

الرعاية فى علم الدراية، 190

رمز پيروزى انقلاب اسلامى در جهان، 713

رمز نيكبختى، 361

رمضان فضايل و اعمال، 267

رمضان مبارك، 842

رموز الشهادة، 685

رموز علم انساب، 920

رنج ها و فريادهاى حضرت فاطمه، 721

روائع مختارة من الحج، 865

روات و محدثين نهج البلاغه، 363

روان جاويد، 346

روان در روانشناسى اسلام، 250

روان شناسى، 169، 877

روايح النسمات، 856

رواية الطف، 110

روحانيت در اسلام، 685

روحانيت و تبليغ در اسلام، 625

روح در قرآن، 810

روح مجرّد، 299

روزنامه چهلستون، 412

روزنامه اطلاعات، 695

روزنامه رسالت، 212

روش

ص: 742

استنباط، 763

روش برداشت از قرآن، 530

روش بررسى مكتب ها، 364

روش پيشوايان، در زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، 416

روش تبليغات اسلامى، 276

روش تجزيه و تركيب، 375

روش خوشبختى، 410

روش خوشبختى در اسلام، 103

روش رهبران انقلابى ما، 623

روش گفتار، در فن معانى و بيان و بديع، 416

روش نقد، 531

روش نوينى در تدريس احكام، 364

روش هاى تحقيق در نهج البلاغه، 363

روضات الجنات، 411

روضات الفردوس فى مزارات العراق، 849

الروض الأريض فى الجبر و التفويض، 337

الروض النضيه، 733

الروضة، 432

روضة الاحباب، 784

الروضة البهية، 294

روضة العارفين، 784

روضةالمتقين، 88 ، 89

روضة المسائل، 344

الروضة المهدية، 455

رهبر زوار، 905

رهبرى ، پرچمدار مبارزه با كفر و استكبار، 212

رهپوى هدايت، 423

رهنماى حق، 100

ره يافتگان، 101

ريا در عبادت، 426

الرياض المرضيه، 39

الرياض المستطابة فى الصحبة والصحابة، 338

الرياض النضرة، 733

الرياض فى علم اصول الفقه، 474

رياض و جميلة، 176

رياضيات ، 878

رياض يا مجموعه دلفريب، 646

الرياء والعجب، 641

ريحان المجالس و تحفة المؤانس، 337

ريشه هاى انقلاب اسلامى ايران و شرحى از 17 شهريور، 880

ز

زبدة الأحكام، 837

زبدة الاصول، 592، 919

زبدة التفاسير، 646

زبدة المقال فى خمس النبى والآل، 55

زبدة المنهاج، 651

زرارة بن اعين، 317

زفرات الثقلين فى ماتم الحسين، 732

زكات در اسلام، 920

زكات در دين مقدس اسلام، 677

الزكاة، 399

الزكاة فى الاسلام، 753

زناشويى از ديدگاه اسلام، 864

زن در قرآن، 368

زندگانى چهارده معصوم عليهم السلام، 646

زندگانى حضرت زينب كبرى عليها السلام، 870

زندگانى حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام،

ص: 743

471، 870

زندگانى زعيم بزرگ عالم تشيع آيت اللَّه بروجردى، 368

زندگانى سفير جليل حضرت مسلم بن عقيل عليه السلام، 870

زندگانى سيد ميرمحمّد بن موسى بن جعفر عليه السلام، 870

زندگانى علامه سيد عبداللَّه بن سيد نورالدين جزايرى، 243

زندگانى محمّد بن حنفيه، 870

زندگى آيت اللَّه العظمى بروجردى.، 807

زندگى امام جواد عليه السلام، 275

زندگى امام عسكرى عليه السلام، 275

زندگى حضرت زينب، 720

زندگى علماى شيعه، 721

زندگى ملا فتح اللَّه وفائى شوشترى، 243

زندگينامه آيت اللَّه بروجردى، 562

زندگينامه آيت اللَّه سيد محسن حكيم، 562

زندگينامه آيت اللَّه سيد محمود شاهرودى، 562

زندگى نامه اثيرالدين ابهرى، 746

زندگينامه حاج آقا نوراللَّه اصفهانى، 562

زندگينامه حجة الاسلام سيد محمّد باقر شفتى، 562

زندگينامه سيد عبداللَّه شبّر، 562

زندگينامه سيد على خان كبير، 562

زندگينامه سيد نعمت اللَّه جزايرى، 562

زندگينامه علامه بحرينى، 188

زندگينامه وحيد بهبهانى، 562

زندگينامه هبةالدين شهرستانى، 562

زندگى و بندگى، 263

زنده هاى خاموش و روان هاى بيدار، 729

زن و آزادى، 515

زن و انتخابات، 286

الزواج الموقت و دوره فى حلّ مشكلات الجنس، 316

زورق الخيال، 176

الزورق و الرياح، 34

الزهراء الفيصل والقدوة، 494

زهرة العقول، 36

زهرة العلوم فى اصول الدين و الفقه، 631

الزيارات و الآداب، 818

زيارتنامه حضرت رضا عليه السلام، 515

زيارة عاشوراء فوق الشبهات، 229

زيد الشهيد 2، 338

زيست شناسى، 877

زيف التوحيد الوهابى، 338

زين الشباب، 317

زين الفتى فى شرح سورة هل اتى، 733

زينب الكبرى، 294

س

سئوال و جواب درباره مسايل حج، 693

ساختمان آينده انسان، 390

سالار شهيدان، 642

سايه اشراق، 562

سبد، 243، 516

سبيكة الذهب فى اثبات النسب، 857

سبيل الرشاد فى

ص: 744

شرح نجاة العباد، 497

السبيل المسلوك فى اللباس المشكوك، 413

ستارگان درخشان، 870

ستارگان فروزان، 881

ستون دين، 685

السجود على الارض، 72

السجود على التربة الحسينية، 499

سحر الاديب فى شرح شواهد مغنى البيت، 37

سخنان برگزيده از برگزيدگان جهان، 774

سخنان سران كمونيزم درباره خدا، 515

سخنرانى ها در حرم حضرت معصومه عليها السلام، 212

سخنرانى هاى خلفا، 745

سخنرانى هاى فلسفى در مسجد سلطانى، 637

سخن و سخنورى از نظر بيان و فن خطابه، 637

سخنى با مجتهدان، 618

سرّالاسراء، 438

سرّ السعادة، 361

سِرّ تشابه القرآن، 338

سرچشمه خورشيد، 202

سرگذشت حضرت قمربنى هاشم عليه السلام، 870

سرگذشت هاى عبرت انگيز، 721

سرگذشت يك دوشيزه شرقى، 796

سرود سحر، 202

سعادت ابدى، 856

سعاة المتأنق فى توضيح حاشية المنطق، 37

سعد السعود، 294

سعد بن الربيع، 46

سفراى امام زمان عليه السلام، 368

سفرنامه حج، 566

سفره درويش، 53

سفيرالحسين عليه السلام مسلم بن عقيل عليه السلام، 338

السفينة الغواصة، 628

السفينة الناجية فى شرح الصحيفة السجادية، 817

سفينة الهداة فى شرح وسيلة النجاة، 290

السقيفه، 361، 409

السقيفة و الفدك، 110

سلاسل مرتضوى، 772

سلام كليم، 264

سلسله مهدوية، 493

سلك الدرر فى نظم الاثر، 512

سلمان، نخستين مسلمان ايرانى، 100

السلم و قضايا الحرب عند الامام على عليه السلام، 478

السماء و العالم، 686

سمّو المعنى فى سمّو الذات، 686

سنابل الحكمة، 865

سنت تغيير، 624

سنن الرسول و سيرته 6، 821

سنن النبى 6، 764

سنة اهل البيت عليهم السلام، 317

سوانح حيات، 837

سوز پرواز، 562

سوگنامه آل محمّد ، 720

السهم الثاقب فى ردّ مالفّقه الناصب، 734

سه مقاله، 884

سه مقاله در

ص: 745

اسطرلاب، 745

سه مقاله در مساحت، 745

سياست در اسلام، 876

السيد هاشم البحرانى ، حياته ، كتبه ، مكتبته، 293

سير اجتهاد در اسلام، 368

سير العلم، 37

سير إلى اللَّه، 733

سيرتنا و سنتنا، 266، 549

سير حديث در اسلام، 370، 859

سير عقايد و مذاهب، 276

سير علم الاصول فى مختلف العصور، 413

سير قرآن و تفسير، 276

سير قضاوت در ادوار مختلف تاريخ، 286

سير كتابخانه در اسلام، 276

سيره ائمه معصومين عليهم السلام، 368

سيره امام على عليه السلام، 364

سيره اهل بيت عليهم السلام، 877

سيره معصومان، 285

سيره چهارده معصوم عليهم السلام، 83، 720

السيرة الاموية، 409

سيرة الرسول الاعظم صلى الله عليه وآله وسلم، 653

السيرة العلمية للشهيد الصدر، 320

سيرة صاحب الروضات و حياتة العلمى، 413

سيرى در تاريخ تشيع، 100

سيرى در تفكر مادى، 363

سيرى در عقايد، 67

سيرى كامل در خارج اصول، 609

سيستم حكومت اسلامى، 881

السيف المشتهر فى المصدر و اسم المصدر، 224

السيف المشتهر فى تحقيق اسم المصدر، 685

سى گفتار در ماه رمضان، 61

سيماى اخلاق اسلامى، 578، 919

سيماى اصحاب پيامبر، 720

سيماى انقلاب اسلامى در كاشان، 95

سيماى پرفروغ حضرت محمّد ، 721

سيماى جوانان در قرآن و تاريخ اسلام، 367

سيماى دزفول، 682

سيماى زن در نظام اسلامى، 212

السؤال فى الاسلام، 864

سؤالنامه قرآن و عترت، 265

سؤال و جواب، 265

ش

شئون و شرايط رهبرى و مرجعيت، 212

شاعر العقيدة السيد الحميرى، 316

الشافى، 46

شاگردان شيخ انصارى در گيلان، 61

شاگردان مكتب ائمه عليهم السلام، 559

شانزده مقاله در حل مسأله مشكل، 849

شاهراه

ص: 746

هدايت، 370

شأن نزول القرآن، 743

الشباب والدين، 46

شبِ مردان خدا، 34

شبهات حول الشيعه، 231

الشبهات حول المعتقدات، 604

شبهة العبائية، 516

شجره طوبى، 920

شجره مباركه، 243

الشجرة الاقحوانية فى نسب السادة الطالقانية، 37

الشجرة الطيبة، 842

شخصيات عايشتها، 338

شخصيت انسان از نظر قرآن و عترت، 276

شخصية المسلم، 41

شذرات الذهب، 410

شذرات من حياتهم، 34

شرائع الاسلام، 190، 527

شرح ابن ابى الحديد، 369

شرح اجتهاد وتقليد عروةالوثقى، 240، 379

شرح اجروميه در علم نحو، 430

شرح احاديث اخلاقى، 28

شرح احاديث اميرالمؤمنين در نهج البلاغه، 595

شرح ادعيه معصومين، 438

شرح اربعين حديث، 595

شرح استدلالى بر عروة الوثقى، 325

شرح استدلالى بر مكاسب، 589

شرح استدلالى ملحقات عروة الوثقى، 594

شرح اسفار، 59، 224

شرح اسماء الحسنى، 631

شرح اسماء الحسنى سبزوارى، 748

شرح اصول كافى، 273، 859

شرح الاسماء الحسنى، 786

شرح البداية فى علم الدراية، 190

شرح الدروس الشرعيه، 668

شرح الصحيفة السجادية، 489

شرح العروة الوثقى، 228، 818

شرح الفية ابن مالك، 745

شرح المدخل فى النجوم، 740

شرح أبيات الهادى، 743

شرح باب حادى عشر، 592، 620، 679

شرح بداية النهاية فى الفقه، 745

شرح تبصرة المتعلمين، 176، 371، 380، 429، 497، 594

شرح تجريد الاعتقاد، 59، 310

شرح تحرير الوسيله، 429، 510

شرح تشريح الأفلاك، 745

شرح تهذيب، 817

شرح جبر الخلاصة، 740

شرح جمل العلم و العمل، 764

شرح حاشيه ملاعبداللَّه، 207

شرح حال آخوند ملا زين العابدين نوايى، 910

شرح حال آيت اللَّه خويى و شاگردانش، 830

شرح حال آيت اللَّه سيد ابوالحسن اصفهانى و شاگردان او، 830

شرح حال آيت اللَّه شيخ عبدالكريم زنجانى و

ص: 747

شاگردان وى، 830

شرح حال حكيم هيدجى، 729

شرح حال خاندان روضاتى، 412

شرح حال سيد هاشم مرقاتى خويى، 786

شرح حال علماى خوى، 786

شرح حال و آثار و افكار آيت اللَّه بهبهانى، 368

شرح حال و آراى فلسفى ملاصدرا، 24

شرح حال وحيد بهبهانى، 366

شرح حديث اهليلجه، 237

شرح حديث معراج، 438

شرح حكمت منظومه، 207

شرح خطبه امام رضا عليه السلام در توحيد، 182، 796

شرح خطبه همام، 290

شرح خلاصه الفصول، 79

شرح دعاى ابى حمزه ثمالى، 817

شرح دعاى افتتاح، 310، 817

شرح دعاى سحر، 817

شرح دعاى صباح، 757

شرح دعاى عرفه، 624

شرح دعاى كميل، 807 ، 817

شرح دعاى مكارم الاخلاق، 310

شرح دعاى ندبه، 817

شرح دعاء الصباح، 677

شرح ديوان الامام زين العابدين عليه السلام، 336

شرح ديوان حافظ، 438

شرح ديوان سيد ابراهيم بحرالعلوم، 176

شرح ديوان سيد بحرالعلوم، 176

شرح ديوان سيد حسين بحرالعلوم، 176

شرح رباعى افضل الدين كاشانى.، 741

شرح رجال كشى، 820

شرح رجال نجاشى، 815 ، 819

شرح رسائل ابن سينا، 878

شرح رساله سير و سلوك بيدآبادى، 749

شرح زادالمسافر ملاصدرا، 24

شرح زبدة الاصول، 745

شرح زندگانى آيت اللَّه حاج سيد محمّد تقى خوانسارى، 724

شرح زندگانى استاد كل وحيد بهبهانى، 368

شرح زندگانى جلال الدين دوانى، 368

شرح زندگى آيت اللَّه سيد ابوالقاسم كاشانى، 472

شرح زندگى آيت اللَّه كوهستانى، 169

شرح زندگى على اكبر عليه السلام، 136

شرح زيارت امام رضا عليه السلام، 817

شرح زيارت جامعه كبيره، 817 ، 862 ، 895

شرح زيارت عاشورا، 273، 817 ، 859

شرح «سبيكة الذهب»، 429

شرح شرايع الاسلام، 303، 653، 658

شرح صحيفه

ص: 748

سجاديه، 757

شرح صحيفة الحسينية، 598

شرح عبدالصاحب على المكاسب، 771

شرح عروة الوثقى، 173، 224، 254، 398، 559، 594، 608، 781

شرح عهدنامه اميرالمؤمنين عليه السلام به مالك اشتر، 248، 478

شرح عينية ابن سينا، 741

شرح فارسى تشريح الافلاك، 374

شرح فارسى خلاصة الحساب، 374

شرح فارسى شرايع الاسلام، 375

شرح فارسى منظومه سبزوارى، 745

شرح فرائد الاصول، 594، 699

شرح فصوص الحكم، 24

شرح فهرست شيخ طوسى، 819

شرح قصيده صاحب بن عباد، 46

شرح قوانين الاصول، 813

شرح كافى، 817

شرح كتاب الجبر، 742

شرح كتاب القضاء شرايع، 195

شرح كتاب الهندسة، 742

شرح كتاب «نقد الرجال»، 64

شرح كفاية الاصول، 224، 510، 594، 604، 673، 699، 779، 813

شرح گلشن راز، 438

شرح لامية، 456

شرح لامية العجم، 741

شرح لامية العرب، 741

شرح لغات بديعى، 646

شرح لمعه، 59

شرح مبسوط مكاسب، 594

شرح مختصر النافع، 747

شرح مشكل ابيات متنبى، 47

شرح مصباح الشريعة، 795

شرح مفصل عروة الوثقى، 76

شرح مقدمه قيصرى بر فصوص، 24

شرح مكاسب، 195، 399، 699

شرح منازل السائرين كاشانى، 749

شرح مناسك حج، 240

شرح منظومه، 59

شرح منظومه ارث، 465

شرح منظومه اصول فقه، 465

شرح منظومه سبزوارى، 195، 489، 830

شرح منظومه فقهى بحرالعلوم، 176

شرح ميمية الفرزدق، 741

شرح نامه على عليه السلام به مالك اشتر، 625

شرح نهج البلاغه، 247، 653، 669

شرح واجب الاعتقاد، 743

شرح وافى، 817

شرح و تحقيق « تنقيح المقال فى علم الرجال »، 704

شرح و ترجمه 201 حديث اخلاقى و اجتماعى، 481

شرح و ترجمه زيارت عاشورا، 481

شرح و ترجمه خلاصة الحساب، 746

ص: 749

رح و تفسير چند روايت، 637

شرح و تفسير دعاى مكارم الاخلاق، 636

شرح و جيزه شيخ بهايى، 485

شرح وسائل الشيعه، 817

شرح وسيلة النجاة، 594، 895

شرح وصيت نامه اميرالمؤمنين عليه السلام به امام حسن عليه السلام، 609

شرح وصيتنامه امام خمينى، 212

شرح هداية الناسكين، 818

شرح هيأت چغمينى، 224

شرحى ناتمام بر رسائل و قوانين الاصول، 207

الشرعيات، 741

الشركة فى الاسلام، 753

الشروط، 359

شريعه خرد، 247

الشريف الرضى، 109

الشطرنج، 293

شطرنج و منع بازى با آن، 527

الشعائر الحسينية، 229، 494

شعاع وحى بر فراز كوه حرا، 368

الشعر الحر تاريخه، تطوره، 259

شعراء رثوا امهاتهم، 37

شعراء كاظميون، 45

شعرشناسى، 743

شعرهاى شهادت، 531

شعله هاى آتش، 481

شفاعت، 810

الشفاعة، 820

شفاء الصدور فى شرح زيارة العاشور، 346

شكوفه هاى معطر، 136

شكّيات منظوم، 848

الشلمغانى و كتابه التكليف المعروف بفقه الرضا، 518

شمس الضحى فى مناقب النبى و الائمة الهدى، 784

الشمسية فى المنطق، 744

شمع الجمع در لغت ائمه اطهار، 920

شمع سحر، 641

الشموس المضيئة، 438

الشموع، 628

شمه اى از جرائم حزب بعث عراق، 865

شناخت خط انقلابى حضرت مهدى، 625

شناخت شيعه، 443

شناخت قرآن، 681

شناخت نهج البلاغه، 363

شناخت هلاك كننده ها و نجات دهنده ها از قرآن، 899

شناسايى مرد و زن از نظر روانى و فيزيولوژى، 630

شوارع الهداية، 678

الشوارع فى شرح الشرائع، 497

شواهد التنزيل، 734

شواهد الولاية، 919

شوق مهدى عليه السلام، 370

شوق وصال، 507

الشهاب المنير فى تواتر حديث الغدير، 336

شهاب ثاقب، 856

شهادت ثالثه در اذان و اقامه، 802

شهادةالشهداء در شرح و ترجمه لوح حضرت زهرا عليها السلام،

ص: 750

905

شهداء الفضيلة، 108، 266

الشهيد الصدر، الفيلسوف الفقيه، 190

الشهيد الصدر: المواقف والتوجهات، 320

شهيد جاويد، 135، 250، 527، 608، 642

شهيد خامس، 264

شيخ الاموييّن، 136

الشيخ البهائى عميد الفقهاء و فقيه الادباء، 190

شيخ المضيرة، 892

الشيخ المفيد و عطاؤه الفكرى الخالد، 548

شيخ انصارى محقق و مؤسس، 537

الشيخيه، نشأتها و تطورها، 36

شيطان در خانه ما، 625

شيعتنا، 443

شيعه در اسلام، 72

شيعه در انتظار عدالت جهانى، 920

شيعه در اندونزى، 368

شيعه شناسى، 662

شيعه و ترقيات شگفت آور آنان، 412

شيعه و تهمت هاى ناروا، 474

شيعه و ديگران، 662

الشيعة، 34، 518

الشيعة فى عقائدهم و احكامهم، 658

الشيعة و الخط السلمى و التعاون من الآخرين، 455

الشيعة و السنة، 802

الشيعة و فتاوى الخالصى، 658

الشيعة و قرائاتهم .، 817

الشيعة و هجمات الخصوم.، 548

شيمى تطبيقى، 878

شيوا و متين، 686

الشيوعية تناقض الدين، 883

الشيوعية ثورة و تآمر، 109

الشيوعية عدوة الانسانية، 109

ص

الصاحب بن عباد، 46

الصحابة الكرام، 64

الصحابة المنكرون على ابى بكر، 820

الصحفية الحسينية عليه السلام، 455

صحنه هاى تكان دهنده در تاريخ اسلام، 369

صحنه هاى خوش منظر در تفسير سوره كوثر، 310

صحنه هايى از قيامت، 559

الصحة فى الاسلام، 327

صحيفه سجاديه، 764

صحيفه مبين، 915

صحيفه زهرا عليها السلام، 267

صحيفة الابرار، 917

صحيفة المتهجد، 41

صدق الخبر فى خوارج القرن الخامس عشر، 337

صد و بيست حديث، 382

صدوده معماى اسلامى، 771

صد و يك مناظره جالب و خواندنى، 721

الصراط القويم، 524

صراط النجاة، 228، 591

صرف آسان، 743

صرف فارسى، 878

صفات مؤمنين، 458

صكّ الآمان فى اعمال

ص: 751

شهر رمضان، 269

صلاة الجمعة، 692، 818

صلاة الجمعة فى عصر الغيبة، 499

صلاةالليل، 566

صلاة الليل فضلها ووقتها، 564

صلاة المسافر، 232، 354، 589

الصلاة المعادة، 818

الصلاة عمود الدين، 864

صلاة مسافر، 204

الصلاة معراج المؤمن، 499

صلاة و حج، 55

صله رحم، 915

الصلة بين التصوف و التسنن، 337

صندوق حسنات، 772

صوت الولاية، 662

الصوت و الأصداء، 34

صوفى بازى، 413

الصوم، 326

الصهيونية، 278

صيغ العقود، 647، 837

ض

ضامن سعادت، 458

ضرورت مذهب و بيان عوامل الحاد، 880

ضعفاى صحاح، 745

الضمان فى الاسلام، 753

ضوابط بررسى و تدوين تاريخ اسلام، 254

ضياءالايمان، 573

ضياءالبشر در ردّ شيخيه، 905

ضياء التفاسير، 572

ضياءالدراية فى علم الدراية، 573

ضياء القارى فى تجويد كلام البارى، 573

ط

طاووس أهل الجنة فى الآيات النازلة بالامام الحجة (عج)، 849

طب اسلامى، 877

الطب الاسلامى المقارن، 842

طبقات اعلام الشيعه، 549

طبقات الرجال، 188، 228، 803 ، 876

طبقات الفقها، 876

الطبقات الكبرى، 820

طبقات مفسّرين شيعه، 64

طبيعت و ماوراى طبيعت، 249

طبيعيات در اسلام، 876 ، 878

طرائف الجعفرية...، 512

طرح عقايد و احكام، 364

طرح هاى آموزشى نهج البلاغه، 363

طرح هاى نوين آموزشى، 364

طرحى براى انقلاب فرهنگى، 250

طرق حديث من كنت مولاه فى مولاه، 548

الطريق القويم الى جنة النعيم، 500

الطريق المستقيم فى بيان اصول الدين، 500

الطفل بين الوراثة والتربية، 636

طلب و اراده، 316

طلوع الفجر فى الليالى المقمرة، 768

طهارت، 398

طهارت اهل كتاب، 247

طهارة عرق الجنب من الحرام، 819

طيّبات، 802

ظ

الظاهرة الطاغوتية فى القرآن، 320

الظاهرة القرآنية، 286

ظلامات فاطمة الزهرا عليها السلام، 229

ع

ص: 752

اشورا، 478، 531

عالم برزخ در چند قدمى ما، 721

عالم ربانى، 396

عامل اساسى اخلاق، 251

عايشه بعد از پيامبر، 136

عبداللَّه بن رواحه، 46

عبداللَّه بن سبا و اساطير اخرى، 569

عبداللَّه بن سبا و افسانه هاى ديگر، 569

عبداللَّه بن سبا و افسانه هاى ساختگى، 641

عبرات المصطفين فى مقتل الحسين، 732

عبقرية الامام على عليه السلام، 409

عترت ، ثقل كبير، 681

عترت در قرآن، 110

العترة فى القرآن و السنّة، 864

عدالت، 426

عدالت الهى از ديدگاه انسان ها، 251

العدالة فى الفقه، 514

العدل الالهى، 44، 387

عدلگستر جهان، 662

عدم تحريف قرآن، 537

العرفان، 525

عرفان اسلامى، 248

عرفان اسلامى و عرفان التقاطى، 101

عرفان رسالت، 264

عرفان و تصوف، 100

عرفان و سلوك اسلامى، 681

عرفان و فلسفه، 410

العروبة فى الميزان، 518

عروس مدينه، 685

عروض و قافيه و بديع، 742

عروة الحج، 81

عروة الوثقى، 352، 426

عزيز و نگار، 682

عسل مصفّى، 497

عشق و ايثار، 732

العصا لمن عصى، 456

عصر امتياز ماشين، 285

العفاف بين السلب و الايجاب، 421

عفت در خانواده، 920

عقائد الاسلام من القرآن الكريم، 569

العقائد الامامية، 81

عقائد الامامية الاثنى عشرية، 829

عقائد الشيخية، 455

عقائد الشيعة الامامية، 410، 478، 721

عقائد المؤمنين فى اصول الدين، 500

عقايد اسلامى، 363

العقد الباهر فى وصيتى لقرة العين ولدى ياسر، 337

العقد الثمين فى أحوال العلامة أحمد أمين، 337

عقد الدرر فى اخبار المهدى المنتظر، 548

العقد و الحل، 877

عقل فقهى، 915

عقل و احساس، 285

العقود الذهبية فى المواعظ والاخلاق، 460

عقود و ايقاعات، 440

عقيده و جهاد، 263

عقيدة

ص: 753

الحق فى شرح الباب الحادى عشر، 571

العقيلة الهاشمية، 409

عقيلة بنى هاشم عليها السلام، 338

علائم البلوغ، 769

العلاقة بين القيادة الاسلامية والامة من خلال رؤية نهج البلاغه، 321

علل الشرايع و الاحكام، 594

علل ظهور و سقوط كمونيسم، 62

علم از ديدگاه اسلام، 248

علم الاجتماع، 91

علم الانساب، 878

علم الحديث، 265، 763

علم السند و الحديث، 631

العلم المنيف فى شرح التصريف، 297

علم النفس، 666

العلمانية هل تصلح حلاّ لمشاكل لبنان، 478

علما و مردان نامى بوسنى و هرزگوين، 369

علماى گمنام، 724

علماء معاصرين، 542

علم جرّ الاثقال، 878

علم حضورى، 281

علم در خدمت انسان، 249

علم رجال، 265

علم كلى يافلسفه مابعدالطبيعة، 281

علم نحو، 379

علم و دين در حيات معقول، 248

علوم القرآن، 319

علوم قرآن، 280

علوم مختلف، 803

علوم يونان، 745

على عليه السلام از ديدگاه دگران، 222

على عليه السلام اسوه زندگى، 182

علىّ العال، 724

على بن ابيطالب عليه السلام و آزادى، 250

على بن ابيطالب و محبت، 250

على بن الحسين الاكبر عليه السلام، 724

على عليه السلام چهره درخشان اسلام، 369

على خليفة رسول اللَّه بلا فصل، 659

على عليه السلام در كتب اهل سنت، 839

على ضفاف الغدير، 548

على ضفاف القلوب، 865

على مائدة العقيدة، 293

على مائدة الكتاب والسنة، 293، 569

على عليه السلام و فضائله من الصحاح الستة، 864

على عليه السلام و فضائله من كتاب العقد الفريد، 864

على هامش كتاب العروة الوثقى، 45

عمده، 200

عمدة المتفقّه، 627

عمل تجريد ذهن، 251

عمل يك مسلمان، 474

عناية الاصول، 408

عنصر فضيلت و تقوا،

ص: 754

542

عنوان الطاعة فى اقامة الجمعة و الجماعة، 776

عواطف ثائرة، 669

عوالى اللئالى، 725

عوامل جاذبيت سخنان مولوى، 249

عوامل صلاح و فساد، 729

عهد الامام اميرالمؤمنين عليه السلام الى حذيفة بن اليمان، 338

عهد پارسى، 730

عيد الغدير فى الاسلام، 294

عيد الغدير فى عهد الفاطميين، 109

عيناك...و اللحن القديم، 259

العيون العبرى فى مقتل سيد الشهداء عليه السلام، 773

غ

غاية الآمال فى ترجمة صاحب بهجة الآمال، 592

غاية الامانى فى احوال آل الطالقانى، 37

غاية التقريب فى شرح منظومة التهذيب، 500

غاية القصوى، 593

غاية المسؤول فى علم الاصول، 497

غبار نجف، 848

الغدير، 108، 386، 478، 548

غدير، 531

غدير خم حديث ولايت، 369

الغدير فى التراث الاسلامى، 547

الغدير والميزان، 609

غدير يا پيوند ناگسستنى رسالت و امامت، 442

غرائب و قصار الكلم، 679

الغرى، 317

غزالى با شما سخن مى گويد، 744

الغفران مع التوبة، 658

غمنامه كربلا، 721

غناء ، موضوعاً و حكماً، 527

غنية الطالب، 79

غنية النزوع، 200

غوص البحار و لآليها، 729

غيبت امام عصر اورهم، 264

غيبت امام عصر عليه السلام يا پنهانى خورشيد عدالت، 331

الغيبة، 288

ف

فاجعه تمدن و رسالت اسلام، 285

فاطمه زهرا از نظر روايات اهل سنت، 919

فاطمه زهرا از نظر قرآن، 919

فاطمه زهرا، دژ شكست ناپذير، 443

فاطمة الزهرا عليها السلام، بهجة قلب المصطفى، 382

فاطمة الزهراء امّ الائمة و سيد ة النساء، 864

فاطمة بنت اسد، 109

فاطمة بنت الامام الحسين عليه السلام، 110

فاطمة بنت الامام موسى الكاظم عليه السلام، 110

الفتاوى المستنبطه، 589

الفتاوى الواضحة، 266

الفتاوى و التقارير فى جواز التشبيه و العزاء، 455

فتح الملك

ص: 755

العلى، 110

فتنه يهود، 61

الف حديث فى المؤمن، 868

الفخرى، 892

فدك، 229، 618

فدك فى التاريخ، 265

فرائد السمطين فى فضائل المرتضى و البتول و السبطين، 548، 734

فرائض المقلّدين، 758

الفرائض اليومية، 865

فرازهاى عالى صحيفه سجاديه، 625

فرزانگان گيلان، 62

فرق الشيعة، 387

الفرقان، 317

الفرقان فى تفسير القرآن، 409

فرق و مذاهب اسلامى، 278

فرقه ضاله و سرقت آيات و احاديث، 369

فرقه وهابى و پاسخ شبهات آنها، 369

فرقة السلفية و تطوراتها فى التاريخ، 396

فرمان مبارك اميرالمؤمنين على عليه السلام به مالك اشتر، 892

فروع العلم الاجمالى، 819

فروع المذهب، 234

فروع دين، 877

فروع دين و نصوص احكام يا فقه فارسى، 685

فروع علم اجمالى، 589

فروغ ايمان، 370

فروغ بى نهايت، 331

فروغ شهادت، 438

فروغ فقاهت، 697

فروغ هدايت، 369

فرويد و فرويديسم، 405

فرهنگ پيرو، فرهنگ پيشرو، 249

فرهنگ سخنان معصومين عليهم السلام، 364

فرهنگ گيلانى، 742

فرهنگ لغات قرآن، 341

فرهنگ معارف نهج البلاغه، 363

فرهنگ منظوم يا شرح نصاب، 413

فرهنگ موضوعات كلى نهج البلاغه، 363

فرهنگ واژه هاى علمى، 625

فرهنگ واژه هاى نهج البلاغه، 363

فرهنگ يا علم و دانش، 409

فريب خوردگان: مزدوران استعمار در لباس مذهب، 405

فريدة الزمن فى مناقب الامام الحسن عليه السلام، 336

فصل الخصومة فى الورود و الحكومة، 685

فصل الخطاب فى طهارة اهل الكتاب، 702

فصول الحكمة، 374

فصول المنطق، 374

فضائل السور و شأن نزول لها، 188

فضائل العلم عن رسول اللَّه 6، 188

فضائل القرآن و خواصه، 269

الفضائل المستخرجة من المعجم الصغير، 900

فضائل امير المؤمنين على عليه السلام، 899

فضائل اهل البيت عليهم

ص: 756

السلام، 679، 829 ، 842

فضائل شهر رجب، 734

فضائل فاطمة الزهرا عليها السلام، 111

الفضيلة الاسلامية، 489

فقر، 531

الفقه، 489

فقه، 915

فقه الاخلاق، 524

فقه الاماميه، 105

الفقه الجامع، 876

فقه الشيعة الامامية، 829

فقه الطب، 497، 524

فقه العترة فى زكاة الفطرة، 353

فقه الفضاء، 524

فقه القرآن على المذاهب الخمس، 355

فقه القرآن فى التراث الشيعى، 278

الفقه المقارن، 316، 317

الفقه الميسّر، 224، 267

الفقه الواضح، 653

فقه جعفرى، 746

الفقه على المذاهب الخمسة، 630

الفقه على مذهب اهل البيت، 515

الفقه فى تشريعه و تبيينه و استنباطه، 442

الفكر الشيوعى و النزعات الصهيونية .، 336

فكرة التقريب بين المذاهب، 317

فلاح الايمان فى المواعظ، 571

الفلاح فى مسائل النكاح، 895

فلسفه اجتهاد و تقليد، 363

فلسفه انقلاب حسين عليه السلام، 267

فلسفه حقوق اسلامى، 232

فلسفه دين، 248

فلسفه روزه يا بهترين تهذيب اخلاق در اسلام، 412

فلسفه زيبايى و هنر از ديدگاه اسلام، 248

فلسفه علم، 248

فلسفه غيبت حضرت ولى عصر عليه السلام، 565

فلسفه نماز، 414

فلسفه و هدف زندگى، 248

فلسفه آزاد، 515

فلسفه احكام اسلام از نظر علم امروز، 870

فلسفه قديم، 741

فلسفه ما بعدالطبيعه، 743

فلسفه يونانى، 745

فلسفة الحج و مصالحه فى الاسلام، 524

فلسفة العبادات الاسلامية، 520

الفلسفة العليا، 515

فلسفة الملاصدرا الشيرازى، 741

الفلك المستبدع، 920

فلكيات، 878

الفوائد الئمينة، 413

الفوائد الرجالية، 176، 769، 802

فوائد الرضوية، 721، 830

الفوائد الفاطمية فى الاصول، 451

فوائد المتكلمين، 757

الفوائد المختارة، 631

الفوائد النحوية فى ما يروى عن الائمة الاثنى عشرية، 375

فوائد تفسير فى الاصول، 232

فوائد رجاليه،

ص: 757

290

فهرس المختارات من مخطوطات تركيا، 549

فهرس المخطوطات العربية فى مكتبة اميرالمؤمنين عليه السلام، 549

فهرس المنتخب من المخطوطات تبريز، 549

فهرس المنتخب من مخطوطات لندن، 549

فهرس المنتقى من مخطوطات الحجاز، 549

الفهرس الوصفى للمنتخب من المخطوطات العربية فى مكتبات تركيا، 549

فهرست اصول ستة عشر، 65

فهرست العناوين و الموضوعات، 578

فهرست امالى شيخ، 65

فهرست بحارالانوار، 609

فهرست جامع الشتات، 216، 355

فهرست حاشيه مكاسب كمپانى، 65

فهرست شروح نهج البلاغه، 363

فهرست شيخ طوسى، 548

فهرست شيخ منتجب الدين، 548

فهرست كتابخانه علامه طباطبايى دانشگاه شيراز، 548

فهرست كتاب هاى خطى چهار كتابخانه مشهد، 763

فهرست كتاب هاى خطى كتابخانه مسجد گوهرشاد، 763

فهرست كتاب هاى خطى مدرسه نواب، 763

فهرست كتب كتابخانه مدرسه مباركه فيضيه، 724

فهرست مراقد مقدسه شام و حلب و شرق اردن، 848

فهرست نسخه هاى خطى كتابخانه شخصى، 518

فهرست نسخه هاى عكسى كتابخانه آيت اللَّه مرعشى نجفى، 278

فهرس كتب الحديث، 549

فهرس الكتب الفقهية فى مكتبة الامام الرضا عليه السلام، 549

الفهرسة فى بداياتها و تطوراتها، 190

فى الاجتماع السياسى الاسلامى، 478

فى حمى الاسلام، 34

فى رحاب الاسلام، 45

فى رحاب القرآن، 44

فى رحاب محمّد 6 و اهل بيته عليهم السلام، 655

فى رحاب نهج البلاغه، 548

فيض البارى الى قرة عينى الهادى، 867

فيض البارى فى الطعن بأحاديث مسلم و البخارى، 337

الفيض الربانى فى ترجمة العلامةالاصفهانى، 297

الفيض الربانى فى تهذيب الطبرانى، 733

فيوضات ربانى، 662

فى هامش علم الامام، 920

ق

القاسم بن الحسن عليهما السلام ، 455

قاضى بُست، 286

قاطع البرهان فى الردّ على الجبهان، 617

قاعده فراغ و تجاوز، 240، 355، 399، 853

ص: 758

اعده لاتعاد، 240، 254، 399

قاعده لاضرر، 64، 105، 240، 247، 290، 440، 615، 661، 700، 741، 752، 889

قاعده لاضرر و قاعده لاتعاد و قاعده «الحرام لايحلل الحرام»، 819

قاعده من ملك، 594، 700

قاموس الرجال فى تحقيق رواة الشيعة و محدّثيهم، 484

قاموس نهج البلاغه، 468

القانون الاسلامى وجوده، 524

القانون الاكبر فى عهد مالك الاشتر، 456

قانون تفسير، 681

قانون علّيت، 248

القانون فى الاسلام، 821

القباب الزاخر، 46

قبر گمشده، 99

قبسات فى علم الاصول، 410

قبس من حياة السيد عبدالحسين شرف الدين، 518

قبسة العجلان، 344

قبلة الآفاق فى الهيئة، 740

قدرت و نيرو، 624

قدمهايى به آن سرا، 772

القرآن الكريم فى روايات مدرسة اهل البيت، 568

القرآن الكريم فى عصر الرسول وما بعده، 568

القرآن الكريم فى مدرسة الخلفاء، 568

قرآن ، ثقل اكبر، 681

قرآن حكيم و پيامبر آخر، 266

قرآن شناسى، 515

قرآن مجيد، 621

القرآن و التمثيل و التقصيص، 817

القرآن والحجّة، 236

القرآن و الخلافة و النبوة و الامامة، 817

القرآن و العترة الطاهرة، 816

القرآن و العقل، 73

القرآن و القرائات و القراء، 816

قرآن و تعهدات انسان، 624

قرآن و جامعه شناسى، 681

القرآن و خلق الانسان، 817

القرآن و خلق الجانّ و ابليس، 817

القرآن و خلق الملائكة، 816

قرآن و دستورات، 681

قرآن و مبارزات، 681

قرآن و مقام زن، 681

قربانى در منى، 802

قسيم النار فى فضائل الامام على عليه السلام من طرق العامة، 338

قصص الانبياء، 669

قصص الحق، 489

قصص الحلم و الغضب، 865

القصص القرآنى، 320

قصص قرآن مجيد، 646

قصه هاى آموزنده، 877

قصه هاى روح پرور، 721

قصه هاى شيرين، 796

ص: 759

صه هاى قرآن، 720

القصة فى القرآن الكريم، 337

قصيدة المولد النبى الشريف، 455

قضاوت از سوى حكومت، 426

قضاوت هاى حضرت على، 720

قضاء الاحكام فى شرح قضاء شرايع الاسلام، 58

قضاء اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام، 485

القضاء فى الاسلام، 821

القضاء و الشهادات، 746

القضاء و القدر، 743

قطره در تفسير سوره حمد، 402

القطرة فى فضائل على عليه السلام، 802

قمر بنى هاشم، 264

قواعد الاصول، 876

قواعد البلاغه، 876

القواعد الثلاث: تجاوز، فراغ، حيلوله، 516

القواعد الجلية فى شرح الرسالة الشمسية، 294

قواعد الدرايه، 877

قواعد الرجال، 631

القواعد الرجالية، 820

قواعد الصرف، 876

القواعد العامة فى الفقه المقارن، 317

قواعد العلم، 771

القواعد العلية، 878

القواعد الفقهية، 224، 589، 608، 627، 689، 784، 819 ، 876

قواعد النحو، 876

قواعد درايه و رجال، 624

قواعد صرف و نحو، دستور زبان عربى، 416

قواعد علم الحديث، 877

قواعد فقهى و اصولى، 700

قواعد فلسفه، 666

قواعد منطق، 876

قواعد نفس، 666

قوامع، 723

قوانين، 59

قوانين اسلام، 876

قوانين زراعت، 878

قوانين كيفرى در اسلام، 305

القول الجامع فى تحرير فروع الشرايع، 668

القول السديد فى شرح التجريد، 489

قول فصل، 79

قياس، 263

القياس حقيقته و حجيته، 259

قيام الائمة با حياء الدين، 569

قيامت، 625

قيامت از نظر قرآن و حديث، 61

قيام حق، 469

قيد الاوابد و جمع الشوارد، 546، 549

ك

كار و كوشش در اسلام، 889

كانون پاكان، 188

كانون حكمت قرآن، 685

كانون عفّت قرآن، 685

كاوش هاى عقل عملى، 281

كاوش هاى عقل نظرى، 281

كاوش هاى علمى، 601

كاهش جمعيت، ضربه اى سهمگين بر پيكر مسلمين، 300

كتاب

ص: 760

الاجارة، 384، 504، 608

كتاب الادعية و الاحراز، 269

كتاب الأربعين، 837

كتاب الاربعين عن الاربعين فى فضائل اميرالمؤمنين، 734

كتاب الارث، 41

كتاب الاستصحاب، 769، 908

كتاب الامر بالمعروف و النهى عن المنكر، 504

كتاب البيع، 76، 231، 510، 589، 786، 902

كتاب البيع و الخيارات، 50

كتاب الجهاد، 528

كتاب الحج، 300، 384، 399، 504، 544، 594، 689، 691، 692

كتاب الحدود، 692، 759

كتاب الحسين عليه السلام، 573

كتاب الخلاقة، 759

كتاب الخمس، 184، 399، 504، 537

كتاب الخيارات، 76، 510، 589

كتاب الديات، 759

كتاب الرجال، 224

كتاب الرضاع، 171

كتاب الرهن و الاجارة، 50

كتاب الزكاة، 393، 496، 504

كتاب الشهادات، 692

كتاب الصلاة، 50، 57، 279، 384، 475، 504، 524، 551، 691، 756، 768، 800

كتاب الصوم، 50، 475، 504، 594، 609، 756

كتاب الطهارة، 50، 240، 448، 475، 497، 504، 528، 551، 594، 689، 692، 768، 800 ، 804

كتاب الغدير، 649

كتاب القصاص، 228

كتاب القصاص للفقهاء و الخواص، 759

كتاب القضاء، 57، 405، 609، 692، 728، 744، 819

كتاب اللقطة (شرح وسيله)، 819

كتاب المكاسب، 505، 589

كتاب النكاح و الطلاق، 76

كتاب الوصايا، 475، 504

كتاب انساب سادات، 341

كتاب سليم بن قيس الهلالى، 267

كتاب طهارت و صلاة، 350

كتاب ناب، 671

كتابنامه انقلاب اسلامى، 193

كتابنامه بزرگ قرآن كريم، 193

كتابنامه حج، 193

كتابنامه زن، 193

كتابنامه سالار شهيدان، 193

كتابنامه وقف، 193

كتاب هفت ساله چرا صدا درآورد ؟، 89

كتابى در اصول عقايد، 718

كتابى در امامت، 505

كتابى در علم اصول، 407

كتابى در فقه، 644

كتابى در معاد، 496، 505

ص: 761

تب اربعه شيعه، 764

كتب النبى صلى الله عليه وآله وسلم الى الملوك، 900

كتب قديمى چاپى، 763

كحل البصر، 721

كدام اسلام، 364

كرامات الاولياء، 301

كرامات امام حسين، 720

كرامات صالحين، 471

كربلاشناسى، 263

كشاف مذاهب العالم، 630

كشف الابيات مثنوى، 249

كشف الاستار عن حكم المغرب و الاستتار، 759

كشف الاستار عن وجه الكتب و الاسفار، 533

كشف الاسرار، 409

كشف الحقائق، 49

كشف الحقائق فى الردّ على الزنديق و المنافق، 759

كشف الرمس عن حديث ردّ الشمس، 732

كشف الرموز، 88

كشف السترة عن وجه الغيبة، 895

كشف المراد، 225

كشف فتنة الوهابية، 387

الكشكول، 37

كشكول، 58، 64، 92، 224، 234، 303، 497، 680، 736، 829 ، 859

كشكول استعلامى، 83

كشكول بديع، 85

كشكول شمس، 481

كشكول نمونه، 555

كشكول يا دانستنى هاى سودمند، 553

كفايه، 59، 73

كفاية الخطيب، 455

كفاية الرمل، 374

كفاية الطالب فى مناقب على بن ابى طالب عليه السلام، 111

كفاية الفقيه، 456

كفاية رؤية الهلال فى البلاد البعيدة، 759

كلام اسلامى، 99، 101

الكلام الغنى، 375

الكلام اللطيف، 375

كلام كليم، 264

كل شيى ء، 176

الكلمات الدرر للمعصومين الاربعة عشر، 864

كلمات امير المؤمنين على عليه السلام، 899

كلمات عرفا، 438

كلمة التقوى، 420

الكلمة المرضية فى اسباب و حل مشكل الشيخية، 455

كليات السعدى الشيرازى، 744

كليد قرآن، 742

كليدهاى شناسايى نهج البلاغه، 363

كليله و دمنه الجديدة، 455

الكليم فى القرآن.، 516

كنز الفوائد، 685

كنز الوعظ و العرفان، 455

كنكاش عقل نظرى، 671

كنوز الحكم و فنون الكلم، 856

الكنى و الالقاب، 111، 472، 685، 870

الكواكب الحسينيه، 595

كودك، 636

ص: 762

ودك از نظر وراثت و تربيت، 636

كودك اندلسى، 280

كوه ياقوت، 848

كيف اهتديت وايقنت بعد الحيرة و الضلال ؟، 649

كيف تعرفنا خالق الكون؟، 649

كيف تكسب الاصدقاء؟، 327

كيفر سرقت در اسلام، 247

كيف فجّر الاسلام ينابيع الحرّية، 327

كيف نفهم القرآن ؟، 493

كيف نكتسب العلوم العصرية؟، 649

كيف نكسب الحكم و العبر ؟، 649

كيف و نحن صامتون؟، 190

كينياز دالگوركى، 618

كيهان انديشه، 915

گ

گفتار دلنشين 14 معصوم، 721

گفتار علوى، 578

گفتگوى شيعه و سنّى، 412

گفتگوى عالم و صوفى، 771

گفتمان آزادى، 915

گفتمان حكومت دينى، 915

گلزار قندهار، 848

گلستان، 342

گلشن دانشوران در ترجمه دانشمندان، 417

گمراهان باب و بها، 413

گناهان كبيره در اسلام، 305

گنج رايگان، 856

گنجينه دانشمندان، 39، 79، 86 ، 222، 230، 237، 273، 471، 542، 605، 606

گنجينه ذهنى، 375

گنجينه سرور، 856

گنجينه معارف، 662

گنجينه معارف شيعه اماميه، 685

گنجينه اسرار، 562

گنجينه گوهر، 83

گورباچف در سنگلاخ، 62

گوشه از تاريخ و آشفتگى هاى آن، 892

گوشه اى از علوم و فنون، 630

گوهر وزين، 472

گوهرهاى گران در علم معانى و بيان، 771

الگوى زندگى، 915

گيلان و دانش، 769

ل

لئالى الاخبار، 460

اللئالى المنثورة، 769

اللئالى المنضودة فى تفسير الآيات المأثورة، 236

لاكون مع الصادقين، 718

اللباب، 374

لباب المعارف در علم كلام، 426

اللباب فى الاسطرلاب، 497

لبّ الاصول، 866

لبّ البيان فى معرفة الانسان و ودائع المنّان، 95

لبّ الفقه، 866

لبّ اللباب در سير و سلوك اولى الالباب، 299

لبّ اللباب فى طهارة اهل الكتاب، 768

لبس السواد، 229

اللثالى المنتظمة فى المسائل

ص: 763

المستحدثة، 895

لحظه اى با امام عصر عليه السلام، 862

اللحن الحزين، 345

لذت و الم از ديدگاه فلسفى و ، عرفانى ابن سينا، 251

لسان الصدق، 348

لسان الغيب، 838

لسان المسلمين، 661

لطائف الصلوة، 869

اللطمة على منكرى العصمة، 424

لغات القرآن، 742

لغات القرآن المأخوذة من تفسير مجمع البيان، 89

لغات الوسائل، 771

لغات دبستان، 742

لغات دزفولى، 682

لغات كليله و گلستان، 741

لغات متشابه و مشتقه، 741

لقمان مربى نمونه، 100

لقمان و حكمت هاى او در قرآن، 721

لمحات عن سيرة أطغى الطغاة، 338

لمحة عن مرجعية الامام الحكيم، 320

لَمَعات الحسين عليه السلام، 300

اللمعة الدمشقية، 744

اللمعة فى احكام صلاةالجمعة، 524

لوامع، 723

لوامع النور فى علائم الظهور، 856

لوحة الحياة، 95

لهوف، 721

ليلة القدر، 724

اللؤلؤ النضيد فى شرح زيارة مولانا ابى عبداللَّه الشهيد عليه السلام، 462

لؤلؤ درخشان، 905

اللؤلؤة البيضاء فى فضائل فاطمة الزهراء عليها السلام، 336

م

ماجراى ريش و سبيل، 413

المادة بين الازلية والحدوث، 45

ماذا فى التاريخ، 648

ماركسيسم و كمونيسم از ديدگاه علم و اسلام، 880

ماضى النجف و حاضرها، 667

مالابدّ منه للمسلم ان يعرف و يعتقد، 387

مالك الاشتر، 316

مالك بن نويرة ، حياته وشعره، 46

مالكيت خصوصى زمين يا اصول مالكيت، 72

مالكيت در اسلام، 211

المالكية فى الاسلام، 821

ماوراء الفقه، 524

ماهى الحاجة الى الدين، 387

ماهى الصلاة، 34

ما ينبغى نشره من التراث، 548

المأتم الحسينى، 294

المأثور فى زيارة اهل القبور، 865

مأساة الحسين بين السائل والمجيب، 655

مأة شاهد و شاهد يا حكم الامام على فى شعر المتنّبى، 303

مباحث الاصولية، 374، 494

ص: 764

باحث البسملة، 338

المباحث الفقهية، 374

المباحث النحوية، 375

مباحث توحيد، 55، 377

مباحث رجالية، 494

مباحث معاد، 377

مباحثى در دفاع از ولايت، 860

مباحثى در معارف اسلامى، 370

مبادى الاسلام فى مذهب اهل البيت، 627

مبادئ الاصول الى علم الاصول، 190

المبادئ الدينية للناشئين، 45

مبادى الوصول، 592

مبادئ الهندسة، 742

مبادى دروس الاسلام، 387

مبارزه و راه آن در قرآن، 624

مبانى اعتقادى اسلام، 232

مبانى الاستنباط، 354، 688

مبانى العروة الوثقى، 353، 359، 627

مبانى الفقيه، 627

مبانى المناسك، 627

مبانى تكمله منهاج الصالحين، 355

مبانى تكملة الوسيلة، 240

مبانى حكومت اسلامى، 100

مبانى شرايع الاسلام، 628

مبانى فقهى در تصويرسازى، 562

مبانى فن مناظره، 416

مبانى منطقى استقراء، 641

مبحث الترتب، 429

مبدأ اعلى يا پشتيبان نهايى بشر، 248

المبدأ و المعاد، 657

متا فيزيك، 281

متد ديالكتيك ماركسيستى، 285

المتعة بين الاباحة و الحرمة، 658

المتعة من متطلباب العصر، 865

متفرّدات الامامية، 105

متفرقات، 537

المثانى الشعرية، 34

المثل العليا فى الاسلام، 327

مثنوى معنوى، 706، 720

مثنوى هفت اورنگ، 744

المجازر والتعصبات الطائفية فى عهد المفيد، 293

مجالس امامت و ولايت، 323

مجالس توحيد فطرى، 323

مجالس حضرت مهدى عليه السلام، 323

مجالس نبوت عامه و خاصه، 323

مجالس و محافل، 264

مجدالبيان فى تفسير القرآن، 866

مجله «الارشاد»، 500

مجله المجمع العلمى العراق، 317

مجله «تنظيم المكاتب»، 262

مجله «مسجد»، 313

مجله «معارف جعفرى»، 276

مجله «مكتب اسلام»، 276، 367

مجله «مكتب تشيع»، 276

مجله حكمت، 724

مجله حوزه، 27

مجله نور علم، 72

مجمع الافكار و مطرح الانظار، 49

مجمع الفائدة والبرهان، 88 ، 89 ، 725

ص: 765

جمع الفهارس، 609

مجمع المسائل، 693، 895

مجمع النصايح، 757

مجمل عن ارصدة الشيعة و تزايدهم فى العالم، 455

المجموع، 37

المجموع من حكم اميرالمؤمنين عليه السلام، 764

مجموعه اشعار، 862

مجموعه اعلاميه ها ، پيام ها و سخنرانى ها، 544، 609، 862 ، 913

مجموعه دانش، 662

مجموعه دروس فقهى، 250

مجموعه سخنرانى ها، مقالات، نامه ها و مصاحبه هاى امام موسى صدر، 286

مجموعه فرمايشات حضرت بقيةاللَّه عليه السلام، 331

مجموعه مقالات، 95، 101، 212، 248، 278، 293، 313، 361، 368، 396، 405، 718، 867 ، 915

مجموعه منبرها، 860

مجموعه شعر، 872

مجموعه كافى در شناخت جسم و روح انسان، 664

مجموعة الادعية و الاحراز، 288

مجموعة الطهرانى، 301

محاسبة النفس، 294

محاسن الاجازات فى سلسلة الروايات، 413

محاسن الازهار فى مناقب امام الابرار، 734

المحاضرات الحسينية، 460

المحاضرات فى اصول الفقه، 354

محاضرات فى التاريخ الاسلامى، 478

المحاضرات فى التاريخ و الحديث، 41

محاضرات فى الفقه الجعفرى، 353

محاضرات فى المجالس الحسينية، 655

محاكمه بين شيخ صدوق و شيخ مفيد، 485

محاكمه و بررسى در عقايد و تاريخ باب و بهاء، 795

المحجة العظمى فى شرح العروة الوثقى، 426

محدث نامى حاج شيخ عباس قمى، 368

محرمات و كيفر آن ها، 876

محرم از ديدگاه عارفان، 839

محرمه، 399

محشر شعرا، 772

المحصول فى الاصول، 26

محمّد بن جرير طبرى، 369

محمّد بن محمّد بن النعمان ، الشيخ المفيد، 45

محمّد پيامبر و سياستمدار، 136

محمّد صلى الله عليه وآله وسلم پيغمبر شناخته شده، 135

محمّد پيغمبرى كه از نو بايد شناخت، 135

محمّد فى القرآن، 515

محمّد صلى الله عليه وآله وسلم هو آخر الانبياء، 387

محن العلماء،

ص: 766

338

المحيط فى اللغة، 46

المختار من ابحاث المعالم، 53

المختار من الجبر و الاختيار، 504

مختصرالاحكام، 615، 693

مختصر حقائق الصوم، 864

المختصر فى الفقه الشافعى، 742

مختصر معجم الادباء، 303

مختصر وفيات الاعيان ابن خلكان، 763

مختصرى در علم قافيه، 742

مخطوطات اللغة العربية فى مكتبات ايران، 549

مخطوطات مكتبة السيد الحكيم، 110

مخطوطات مكتبة السيد محمّد البغدادى، 110

مدائن الظلال، 34

مدارك الاحكام فى شرح شرايع الاسلام، 318

مدارك الحج، 232

مدارك العروة الوثقى، 88 ، 296، 353، 732

مدارك تحرير الوسيله، 195

مدخل التفسير، 608

مدخل الزيج فى الهيئة، 741

مذاهب اسلام، 305

مذكرات، 37

مذهب از ديدگاه علم، 637

مذهب اهل البيت، 326

مذهب روشنفكرى، 363

مذهب و روان شناسى، 250

مرآت الاحوال جهان نما، 370

مرآة الحج، 844

مرآة الرشاد، 266

مرآة الكتب، 278

مراحل الآخرة، 661

المراقبات فى اعمال الجمعة، 41

مراقد المعارف، 287، 288

مراقد اهلبيت در شام، 641

مرامنامه اتحاد روحانيون و علماى اسلام، 685

المرأة بين المادية والاسلام، 338

المرتقى الى الفقه الارقى، 255، 399

المرجعية الاجتماعية: النظرية والمؤسسات، 320

مرد آفرين روزگار، 622

مرد ناشناخته، 180

مرد وفا، 515

مردى بزرگ از خطه فارس، 100

مرزهاى اعجاز، 354

المرسل و الرسول و الرسالة، 266

المرشد الى الحج، 327

مرقاة الكمال، 804

مرواريد حكمت، 686

مزارات خراسان، 763

المزارعة فى الاسلام، 753

مسئله مرگ، 445

مسئلة فى خبر مارية قبطيه، 46

مسائل اعتقادى از ديدگاه تشيع، 721

المسائل الاسلامية، 489

المسائل الجارودية، 764

مسائل الحج، 692

المسائل الستينية، 209

المسائل العشر فى الغيبة، 294

المسائل القدسيه، 25

المسائل المستحدثه، 240، 421، 609

المسائل المنتخبة، 228، 355،

ص: 767

399

المسائل الواضحة، 76

مسائل مستحدئه، 212

المسائل و الردود، 355

المساقات فى الاسلام، 753

المسانيد الاربعة عشر، 817

مسانيد الرسول 6، 188

مسايل عصر جديد، 598

مسايل نجومى، 746

مسايل نماز خوف و مطارده و احكام جبهه، 693

مسأله ولايت فقيه، 846

مسأله تربيت، 363

مسألة فى بيع من له نصف الدار، 190

مستحدثات المسائل، 355

مستدرك «آثار الصادقين»، 62

مستدرك «الدوحة الحيدرية»، 327

مستدرك الذريعه، 549

مستدرك الوسائل، 633

مستدرك تأويل الآيات، 917

مستدرك روضات الجنات، 414

مستدرك نهج البلاغه، 732، 856

المستطرفات، 774

المستغفرون بالاسحار، 34

مستمسكات الاحكام، 895

مستمسك العروة الوثقى، 262

مستند العروة الوثقى، 186، 353

المسند، 899

مسند اسماعيل بن احمد، 776

مسند سليمان بن مهران الأعمش، 338

مسيحا مژده مهدى موعود، 28

المسيح فى القرآن، 515

مسؤليت مدنى ناشى از جرم اطفال بزهكار در فقه اسلامى، 250

مسؤليت و سازندگى، 530

مسؤوليت اخذ و صرف وجوه شرعى، 212

مسؤوليت تربيت، 363

مشاهداتى فى ايران، 337

مشاهد القيامة، 559

مشاهير دانشمندان اسلام، 472، 685، 870

مشاهير فقها و مراجع تقليد شيعه، 369

مشايخ ابن ابى عمير، 820

مشايخ الاجازات، 729

مشايخ الثقات، 565

المشايخ و الاساتذة، 413

مشجّر الانساب العلوية، 288

مشروعية الشهادة الثالثة، 658

مشروعية عبادات الصبى، 819

مشعل داران جهان، 662

مشكلات فلسفى و علمى در علوم انسانى، 251

مشكوة الانوار فى اصول الدين، 591

المشهد الكاظمى من بدء الاحتلال المغولى الى نهاية الاحتلال العثمانى، 45

مصابيح الاصول، 354

مصادر الحكم المنثوره للامام امير المؤمنين، 303

مصادر الدراسة عن الشيخ الطوسى، 109

مصادر ترجمة الشريف الرضى، 109

مصادر ترجمة رواة الشيعة، 820

مصادر نهج البلاغه و اسانيده، 303

مصباح الاستيعاب

ص: 768

و الاصابة، 900

مصباح الاصول، 354

مصباح البلاغه، 856

مصباح السالكين، 844

مصباح الشيعة، 869

مصباح الغابة لكتاب اسد الغابة، 900

مصباح الفقاهة، 353

مصباح المتهجدين و انيس المتعبدين، 818

مصباح المسند لمسند احمد بن حنبل، 900

مصباح الناسكين، 769

مصباح الوسائل، 844

مصباح الهداية، 369

مصرع الحسين عليه السلام، 655

مصلح جهان حضرت مهدى صاحب الزمان عليه السلام، 870

مصونية القرآن عن التحريف، 387

المضاربة فى الاسلام، 753

مطارحات فى الفكر المادّى و الفكر الدينى، 478

مطارح الانظار، 346

مطالع، 592

المطالعات فى مختلف المؤلفات، 325

مطالع الأنوار فى المنطق، 744

مطالعه قرآن، 263

مطايبات، 553

مطول، 592

مع ابراهيم الجبهان، 659

معاجز الولاية، 662

معاد از ديدگاه قرآن و حديث و عقل، 377

معاد از نظر روح و جسم، 636

معاد جسمانى و روحانى، 28

معاد در اسلام، 403

معادن التحقيق، 497

معادن الحكمة فى مكاتيب الائمة، 71

معارج نهج البلاغه، 734

المعارف، 36

معارف اسلامى، 409، 878

معارف الرجال، 287، 288، 785

معارف القرآن، 743

معارف جعفرى، 202

معارف دينى، 537

مع الامام الرضا عليه السلام فى ذكرى وفاته، 478

معالجات روحى، 772

مع الدكتور احمد امين فى حديث المهدى و المهدوية، 421

مع الدكتور على احمد السالوس فى كتابه فقه الامامية، 658

مع الدكتور محيى الدين فى «ادب المرتضى»، 327

معالم الاصول، 592

معالم الحكومة الاسلامية، 100

معالم الدين و ملاذ المجتهدين، 190، 200

المعالم المأثورة فى الطهارة، 49

معالم المدرستين، 267، 568

معانى الحروف، 46

معانى و بيان، 743

معاوية سردسته تبهكاران، 892

معتمد الاصول، 608

معتمد العروة الوثقى، 353

معجره جاويدان - درباره اعجاز علمى قرآن -، 405

معجم اعلام الشيعه،

ص: 769

549

معجم الثقات، 231

المعجم الجغرافى، 191

معجم الحكماء، 741

المعجم الرجالى، 191

معجم الشعرا، 742

المعجم المجمعى، 191

معجم المحاسن والمساوى، 232

معجم المطبوعات النجفية، 110

المعجم المفهرس فى ما فى اللغة من صيغ فعللة، 191

المعجم المفهرس فى مفردات تفعال، 190

المعجم المفهرس فى مفردات يفعول، 190

المعجم المفهرس لالفاظ نهج البلاغه، 363

المعجم المفهرس لمجامع الحديث الشريف، 191

معجم النبات والزراعة، 45

معجم رجال الحديث، 356، 564، 801

معجم رجال الفكر و الادب فى النجف، 109، 170، 702

معجم شعرا، به فارسى، 742

معجم علوم القرآن، 816

المعراج، 820

معراج پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم، 555، 720

معراج روحانى، 642

معرفت نسبى و معرفت مطلق در جهان بينى فارابى، 251

معرفة الحديث و درايتة، 818

معركة النور مع الظلام، 345

معلم الامة الشيخ المفيد، 109

المعمّرون، 64

المعمّى والاحاجى والالغاز، 45

مع نظرية التطور، 883

معنوى حضرت زهرا، 438

معنى التشيع و بدئه، 387

المعنى الحرفى فى اللغة و النحو و الفلسفة و الاصول، 317

معنى شناسى در مكتب آخوند خراسانى، 254

معيار الفقاهة، 527

المعيار والموازنة فى مناقب اميرالمؤمنين، 734

مغانم الفضول فى شرح معالم الاصول، 413

مغنى المغنى فى الفقه على المذاهب الخمسة، 180

المغنى فى الفقه على المذاهب الأربعة، 180

مغيث الخلق فى اختيار الحق، 337

مفاتيح آيات قرآن، 341

مفاتيح الجنان، 686

مفاتيح الغيب ملاصدرا، 748

مفاخر اسلام، 368، 542

مفاهيم اسلامية عامة، 45

مفتاح الاصول، 510

مفتاح البصيرة فى فقه الشريعة، 509

مفتاح الكلام فى شرح شرايع الاسلام، 785

مفتاح المطالب، 844

مفردات قرآن، 595

مفردات لغوية، 190

مفهوم الاشتراكية فى الاسلام، 455

مفهوم المشتق، 740

مقابر قم،

ص: 770

472

مقالات، 72

المقالات العلمية، 744

مقالات در پيرامون باب و بهاء، 67

مقالات متعدد در فقه، تفسير، ادبيات عرب، مقالات اجتماعى، 525

المقالات والفرق، 160

مقاليد الهدى فى شرح العروة الوثقى، 499

مقامات اكبريه، 857

المقام الأسنى فى شرح الاسماء الحسنى، 294

مقام على عليه السلام، 877

المقايسات، 878

مقايسه اى چند از اسلام و جهان متمدن امروز، 637

المقباس الجلى فى فضل الصلاة على النبى، 296

مقتطفات من جامع السعادات، 649

مقتطفات من كشكول البهايى، 649

مقتطفات من مروج الذهب، 649

مقتل الامام اميرالمؤمنين، 734

مقتل الحسين عليه السلام، 176، 336، 653

مقتل اميرالمؤمنين، 548

مقدماتى بر فلسفه، 251

مقدمه اى بر ايران شناسى، 249

مقدمه اى بر جامعه شناسى، 249

مقدمه اى بر شناخت شخصيت اميرالمؤمنان على عليه السلام، 250

مقدمه اى بر علم و عرفان از ديدگاه ابن سينا، 251

مقدمه اى بر قوانين اسلام، 877

مقدمه بر اقتصاد، 877

مقدمه بر رساله امجديه، 867

مقدمه بر كتاب هاى آيت اللَّه خويى، 313

مقدمه بر كتاب هاى حاشيه فاضل جواد بر قوانين، رسائل، سفينة البحار، 412

مقدمه بر نامه دانشوران، 515

مقدمه بر «نهج الحق»، 515

مقدمه توحيد مفضل، 485

مقدمه قرآن، 860

مقدمه و تصحيح و فهرست رجال كشى، 795

مقدمه و تعليقه بر : اصل الاصول، 25

مقدمه و تعليقه بر : تمهيد القواعد، 25

مقدمه و تعليقه بر : رساله المشاعر، 25

مقدمه و تعليقه بر : رساله النصوص، 25

مقدمه و تعليقه بر : رساله نوريه، 25

مقدمه و تعليقه بر : شرح دعاء المعرفة، 25

مقدمه و تعليقه بر : مجموعه رسائل، 25

مقدمه و تعليقه بر : مشارق الدرارى شرح تائيه ابن فارض، 25

مقدمه و

ص: 771

تعليقه بر : نقد النصوص، 25

مقلاد الجنان، 857

المقلة العبراء فى تظلم فاطمة الزهراء عليها السلام، 336

مكاتيب الائمة عليهم السلام، 72

مكاتيب الامام الرضا عليه السلام، 71

مكاتيب الرسول، 71

مكارم الاخلاق، 900

مكاسب، 59، 216

مكاسب الفقيه، 627

المكاسب المحرمة، 76، 211، 399، 818

مكتب اسلام، 72، 99، 101، 202، 212، 285، 366، 367، 396، 405، 717

مكتب اهل بيت عليهم السلام، 877

مكتب تشيع، 72، 202، 212، 285، 405

مكتب درختان، 729

مكتب مهدى و تكامل جهانى، 331

مكتبة العلامة الحلى، 294، 549

مكة، 109

مكيال المكارم فى فوائد الدعاء للقائم، 814

على همدانى، 112

ملايان شوشتر بخوانند، 682

الملتقطات فى فضل الصلوات، 904

ملتقى الاصفياء، 188

ملحقات احقاق الحق، 601

الملهوف على قتلى الطفوف، 294

الممدوحون و المذمومون من الصحابة، 820

منابع الفقه، 877

منابع القدرة، 266

منابع فقه، 247

مناجات مرتضوى، 771

منار الهدى، 303

مناسك حج، 50، 76، 184، 228، 355، 399، 420، 426، 432، 489، 509، 524، 544، 589، 594، 609، 615، 688، 753، 759، 768، 779، 781، 798، 815 ، 830 ، 894

مناسك مكة و المدينة و مناسك الحج، 819

من اشعة القرآن، 421

مناصب حكومت، 426

المناظرات، 344

مناظرات حضرت رضا عليه السلام با علماى زرتشتى و يهودى و نصرانى، 416

مناظرات عقائدية بين الشيعة و اهل السنة، 658

مناظره مأمون با علماى عصر، 796

من اعلام البصرة، 454

مناعة المجتمع العربى، 109

المناقب، 111

مناقب الامام على بن ابى طالب، 734

مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام، 548

المناقب فى تهذيب اسنى المطالب، 733

مناهج الاحكام فى اصول الفقه، 592

مناهج البحث فى التاريخ، 317

مناهج البحث

ص: 772

و اصوله، 467

مناهج البيان فى تفسير القرآن، 810

مناهج الفقيه، 627

مناهج المعصومين فى ارشاد العالمين، 733

المنبر الجديد، 456

منتجع الغيث فى الصحابة من بنى ليث، 887

منتخبات اشعار، 553

منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، 24

منتخب ادعيه، 276

منتخب الاحكام، 615، 693

منتخب الاحكام الشرعية، 266

منتخب الرسائل، 355

منتخب اللئالى، 661

منتخب تاريخ تمدن ويل دورانت، 682

منتخب حليةالمتقين، 266

المنتخب من اعلام الفكر والادب، 34، 37، 171

منتقى الاصول، 399

المنتقى من مخطوطات مكتبات الهند، 293

منتهى الافكار، 49

منتهى الآمال، 522

منتهى الدراية فى شرح الكفاية، 239

منتهى المطالب فى شرح المكاسب، 604

منتهى المقال فى اكتساب الفضائل والكمال، 651

من ثمرات النجف : السيد محمّد تقى الحكيم، 316

منجزات المريض، 752، 819

من روى عن الثقات، 820

منشور الحقوق، 387

من ضحايا الشذوذ، 37

منطق و ارسطو، 743

منطق و فلسفه، 741

منظومه در اصول دين، 269

منظومه در حكمت، 39

منظومه در نحو، 269

من فقه الجنس فى قنواته المذهبيه، 887

من فقه الزهراء، 489

من فيض الغدير، 293

من كل حقل زهرة، 345

من كيستم؟ از كجا آمده ام؟ براى چه آمده ام؟، 251

من معالم الاسلام و آدابه، 41

من مناهج الفقيه و مبانيه، 627

من ولىّ السفهاء؟، 759

منهاج البراعه، 275

منهاج البيان على نهج الاخبار و القرآن، 651

المنهاج الثقافى السياسى الاسلامى، 321

منهاج الجنان، 651

منهاج الدموع، 651

منهاج الرشاد، 595

منهاج السرور، 651

منهاج الصالحين، 228، 399

منهاج المتقين، 779

منهاج الولاية، 651

منهج البلاغة فى المعانى والبيان و البديع، 742

منهج الشيخ الطوسى فى التفسير، 46

منهج الصالحين، 524

منهج الهداية،

ص: 773

374

مَن هم المتقدمون و من هم الرجعيون ؟، 649

من هم هؤلاء العظماء؟، 649

من هو المهدى ؟، 231

منةالمنان فى الدفاع عن القرآن، 524

منية الاحباب، 804

منية الراغب، 721

منية السائل، 355

منية الطالب فى مستدرك ديوان سيد الاباطح ابى طالب، 732

الموائد، 497

المواعظ، 595

المواعظ العددية، 72

مواقف الشيعة، 72

مواهب الرحمن فى تفسير القرآن، 426

المواهب فى ايمان ابى طالب، 409

الموجز، 895

موجز الاحكام، 657

موجز الفتاوى المستنبطه، 589

موسوعه «من المهد الى اللحد»، 653

موسوعة الامام الصادق عليه السلام، 653

موسوعة الامام المهدى عليه السلام، 523، 525

موسوعة المكاسب، 442

موضع تشيع در برابر تصوف، 100

موعودى كه جهان در انتظار اوست، 368

موقظ الاعلام فى تراجم الاسرة و الاقوام، 413

موقف الاسلام من القومية، 455

مولد السبط الامام الحسن، 864

مولوى و جهان بينى ها، 249

المهجة فى احوال الحجة عليه السلام، 595

المهدى المنتظر عليه السلام بين التصور والتصديق، 45

المهدى الموعود و دفع الشبهات عنه، 500

مهدى (عج) خاتم اولياء و اوصياء، 99

المهدى (عج) وصفاته، 85

المهدى عليه السلام فى السنة النبوية، 549

مهدى موعود عليه السلام، 369

مهدى نجات دهنده بشر، 845

مهذب الاحكام فى بيان الحلال و الحرام، 426

المهذب البارع، 725

مهر تابان، 299

مهمات الاصول، 57

ميقات الحج، 293

المؤتلف من المختلف، 764

مؤسس الدولة المشعشعية واعقابه فى عربستان و خارجها، 459

ن

نئورئاليسم و رسالت اجتماعى دين، 562

نائبنا الذئب الوزير، 455

نابعه فقه و حديث، 243

ناسخ التواريخ، 731

ناصح الطالبين، 661

الناقد الخبير، 659

نامداران تاريخ، 237

نامه آدميت، 482

نان و دوغ، 497

نبوّت و امامت، 377

النبوة، 44

ص: 774

لنبوة الخاصة، 820

النبوة العامة، 820

النبى الاقدس و النبوة، 388

نتايج الاسفار، 546، 549

نتايج الافكار فى نجاسة الكفّار، 605، 692

نتايج العقول فى شرح كفاية الاصول، 297

نتايج الفكر فى شرح الباب الحادى عشر، 668

نتيجة الاصول، 658

نجات و شرح نجات، 432

النجاح فى طبّ الارواح، 432

نجاة الامّة فى اقامة العزاء على الحسين و الائمة عليهم السلام، 296

النجعة فى شرح اللمعة، 485

النجف، 317، 320، 525

النجم الزاهر فى بيان نذر الناذر، 296

النجم الزاهر فى صلاة المسافر، 845

نجواى جيحون، 562

نجوم العرفان فى علوم القرآن، 816

نحو تفسير علمى للقرآن، 887

النحو و الصرف، 741

نُخب المناقب، 338

نخبة الاثر فى رجال كتاب المعتبر .، 820

نخبة الاشارات فى احكام الخيارات، 692

نخبة المقال فى تهذيب كتاب الاموال، 900

نداى دين، 572

نداى شرق، 878

نداى شيعه، 412

نرم افزار «حكمت»، 915

نرم افزار قرآنى «هدى»، 915

نزل الابراربما صحّ من مناقب اهل بيت الاطهار عليهم السلام، 111

نزهة الابصار ومحاسن الآثار، 734

نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، 267

النسب و فروعه الفقيهة، 729

نسخ، 445

النشاط الثقافى، 312

نشانه هاى ظهور حضرت ولى عصر عليه السلام، 331

نشانه هايى از او، 515

نشأة التشيّع، 336

نشأة الخوارج، 338

نشأة المذاهب و الفرق، 338

نشريه كتابخانه مسجد اعظم، 361

نصاب الصبيان، 342

نصايح المعصومين، 844

النص و الإجتهاد، 266

نصوص الردّة فى تاريخ الطبرى، 46

النصوص الصحيحة على امامة الائمة الاثنى عشر، 229

نظام الحكم و الادارة فى الاسلام، 478

النظام العائلى فى الاسلام، 387

نظرات اسلامية فى اعلان حقوق الانسان، 524

نظرة فى شرح نهج البلاغه، 649

نظرى اجمالى به جنگ هاى صدر

ص: 775

اسلام، 367

نظريه عدالة الصحابة، 267

النظرية الاسلامية فى التحرك الاسلامى، 320

النظرية الاسلامية فى العلاقات الاجتماعيه، 320

النظرية السياسية للشهيد الصدر، 320

نظرية نفى الضرر في الفقه الاسلامى، 467

نظم البرهان فى تفسير القرآن، 591

نظم درر السمطين، 111

نظم زيارة الجامعة، 849

نفائس الاصول، 516

نفحات الاعجاز، 354

نفحة القدير فى شرح خطبة الغدير، 236

نفس المهموم، 685

نفى السهو عن النبى، 229

نقباء البشر، 43، 108، 273، 344، 542، 911

نقد عمر، 368

نقد فلسفه ژرژ پوستر، 821

النقد و التفريعات فى الحدود و التعزيرات، 895

نقد و بررسى برگزيده افكار راسل، 249

نقش ائمه در احياء دين، 569

نقش بديهيات و قضاياى بالضروره، 251

نقش دين در خانواده، 61

نقش عايشه در تاريخ اسلام، 569

نقش علماى اسلامى در تطور علوم جهانى، 881

النقض على زاعمى قصور الشيعة فى علوم القرآن، 816

نقوش عصمت، 263

النكاح و الطلاق، 837

نگاهى بر زندگى چهارده معصوم، 721

نگاهى به آثار فقهى شيخ طوسى، 370، 515

نگاهى به امام على عليه السلام، 250

نگاهى به زندگى امامان، 720

نگاهى به علوم قرآنى، 810

نگاهى به مسأله ولايت، 402

نگاهى كوتاه به زندگانى پرافتخار سيد رضى مؤلف نهج البلاغه، 368

نگرشى بر مقاله «بسط و قبض تئوريك شريعت»، 300

نگهبان مكتب توحيد، 443

نماز چيست، 34

نماز در دل شب، 231

نماز شب، 837 ، 859

نماز قرآن و سنت كى روشنى مين، 264

نماز و نمازگذاران، 252

نمايه سازى متون اسلامى، 915

نمودارى از حكومت على عليه السلام، 443

نمونه در علم صرف، 429

نوائب الدهور، 856

نوادر الاثر فى ما يتعلق بالامام الثانى عشر،

ص: 776

769

نوادر الاخبار و جواهر الآثار، 485

نوادر انباء الاعلام، 769

نور الابرار، 443

النور الساطع فى احوال مولانا الامام الصادق عليه السلام، 899

النور الشعشعانى، 337

النور المشتعل فى مانزل من القرآن فى على عليه السلام، 734

نور دانش، 95

نور درخشان، 899

نور علم، 212

نور ملكوت دعا، 300

نور ملكوت روزه، 300

نور ملكوت قرآن، 300

نور ملكوت مسجد، 300

نور ملكوت نماز، 300

نوروز در تاريخ و دين، 499

النوروز فى الاسلام، 499

نوشتارهاى بسيار در تفسير قرآن، 834

نوشتارهاى گوناگون در مسائل كلامى، 834

نوشتارهاى متعدد فقهى و اصولى، 639

نوشتارهايى پيرامون قرآن مجيد، 197

نهاية التقرير، 606، 608

نهاية الدراية، 519

نهاية الكلام فى حق رسول الاسلام، 661

نهاية المأمول فى شرح كفاية الاصول، 58

نهاية المقام لابناء الامام، 661

نهاية الوصول، 200

النهج، 317

نهج البلاغه، 179، 271، 294، 481

نهج البلاغه معارفه و فنونه، 669

نهج البلاغه منظوم، 135

نهج البلاغه و اثره على الادب العربى، 109

نهج البلاغة لمن، 45

نهج السعادة، 732

نهضت دو ماهه روحانيون ايران، 369

نهضت روحانيون ايران، 275، 369، 717

النيابة، 819

نيايش حسين عليه السلام در عرفات، 250

نيايش در رمضان، 286

و

واجب الاعتقاد على جميع العباد، 294

وارث النبى صلى الله عليه وآله وسلم، 338

واژه هاى معرّب، 682

واعظان تكوينى، 772

الواعظ والاصلاح، 460

واقعنا المعاصر، 190

و با او با نگاه فرياد مى كرديم، 531

الوتر ثلاث ركعات، 396

الوثائق التاريخية لثورة الحسين عليه السلام، 267

وجاء دور الحَجّاج، 337

وجدان از نظر اخلاقى، روانى، فلسفى و دينى، 248

وجوب صلاة الجمعة، 448

الوجوه الكشرة فى ترجمة ابن العشرة، 413

وجيزة

ص: 777

الاحكام، 176

الوجيزة النافعة فى احكام القضا و الشهادة، 895

الوحدة الاسلامية من منظور الثقلين، 320

الوحدة الرابطة بين آيات القرآن، 816

وحى البردة، 455

وحى الثلاثين، 345

وحى العاطفة - ديوان اشعار، 518

وداع، 531

وسائل الشيعه الى احكام الشيعه، 26

وسائل الشيعه و مستدركاتها، 489

الوسيط، 677

الوسيط بين الوجيز و البسيط فى الاصول، 429

وسيلة الدارين فى انصار الحسين عليه السلام، 829

وسيلة المحبين الى زيارة المقربين، 293

وسيلة النجاة، 225، 693

وسيلة الوصول الى كفاية الاصول، 628

الوشاح على الشرح المختصر لتلخيص المفتاح، 668

الوصائل الى الرسائل، 489

وصايا الى الشباب المسلم فى الخارج، 337

الوصف عند النحويين و الاصوليين، 34

الوصول الى مناقب آل الرسول، 409

الوصول فى شرح كفاية الاصول، 489

الوصى، 326

الوضع: تحديده، تقسيماته، مصادر العلم به، 316

وظائف المكلّفين، 889

وظايف مردم در زمان غيبت، 625

وظيفه فرد مسلمان در احياى حكومت اسلام، 300

وظيفه مردم در عصر غيبت امام زمان عليه السلام، 899

وفادار باشيد، 462

وفيات الاعلام، 769

وقائع الشهور و آدابها، 818

وقايع الايام، 724، 729

الوقايع و الحوادث، 806

وقايع و مقالات، فارسى، 741

وقاية الاذهان، 866 ، 867

وقفية جامعة النجف الدينية، 677

ولايت فقيه، 265، 443، 510

ولايت فقيه از ديدگاه بزرگان، 211

ولايت فقيه از ديدگاه شيخ انصارى، 211

ولايت فقيه از ديدگاه قرآن، 211

ولايت فقيه در حكومت اسلام، 300

ولايت فقيه عمود خيمه انقلاب، 721

ولايت كليّه، 856

ولايت وامامت از ديدگاه قرآن، 624

الولاية، 336

الولايةالساطعة فى شرح زيارة الجامعة، 895

ولاية الفقيه، 877

وليد الكعبة، 326، 327

ومضات، 493

وهابيت، 877

وهابيت چيست ؟، 555

ص: 778

هابيت و آل سعود، 101

ويترين، 95

ويژگى ها و ديدگاههاى دو مكتب در اسلام، 568

ه

الهائف، 317

هادى السفينة الى البحار، 729

الهادى الى امامة على الهادى عليه السلام، 337

اله الاسلام، 387

هداية الاصول، 354

هداية الاصول، 507

هداية الاقران الى اخبار لقمان، 462

هداية الامة، 764

هداية الانام فى الفروع الفقهية، 241

هداية الحكمة،، 744

هداية الداعين الى اعراب صحيفة سيد الساجدين عليه السلام، 430

هدايةالسالكين، 571

هداية الطالب الى اسمى الرغائب، 649

هداية العباد، 693

هداية العقول، 819

هداية العقول فى شرح كفايه الاصول، 325

هداية المبتدئين فى شرح معالم الدين، 297

هداية المسترشدين، 866 ، 868

الهداية الى تواريخ الهداة السادة، 647

الهداية الى توضيح الكفاية، 668

الهداية الى مسائل الاجارة، 895

الهداية الى من له الولاية، 691

الهداية لطالب الهداية، 659

الهدف من نزول القرآن، 320

هُدى الطالب فى شرح المكاسب، 240

هديه عيد نوروز، 685

هديه غديريه، 300

هدية الاخوان، 905

هدية الانوار، 169

هدية الزائرين، 865

هر كه مى خواهد بخواند، 682

هرم هستى، 281

هزار مسأله در علوم رياضى، 647

هزاره شيخ طوسى، 369

هزليات فوقى، 744

هستى از نظر عرفان و فلسفه، 24

هشت دَرِ بهشت، 83

هفتاد و پنج گفتار نجومى، 746

هفت دَرِ دوزخ، 83

هفت مقاله، 746

هكذا نلتقى، 36

هل تعرف الامام الحسن؟، 864

همارى عزادارى، 265

همّت بلند، 686

همراه با خورشيد، 724

همزيستى و معاشرت در اسلام، 681

همه در انتظار اويند، 442

هنر نويسندگى، 368

هوامش على كتاب نقد الفكر الدينى، 45

هوية التشيع، 887

ى

يادداشت هاى تفسيرى، 453

يادداشت هايى در اطراف قرآن مجيد، 485

ياد مهدى عليه السلام، 331

يادنامه

ص: 779

آيت اللَّه خويى، 357

يادنامه اولين كنگره نهج البلاغه، 368

ياران پايدار امام حسين عليه السلام، 110

يازده فهرست براى كتاب هاى مخطوط، 900

الياقوتة الحمراء فى ايمان أبى طالب سيد البطحاء، 337

يك بحث از موادّ صُلبه، 410

يك دوره اصول، 56

يك دوره فقه، 55

يكصد گفتار، 341

يكصد و پنجاه صحابى ساختگى، 569

يكصد و ده حكايت، 651

يگانه پرستى، 310

اليواقيت الحسان، 868

اليواقيت الحسان فى تفسير سورة الرحمن، 866

يوسف ناپيداى فاطمه عليها السلام، 331

يوم الانسانية، 515

يوم القيامة، 387

اليوم الموعود بين الفكر المادّى والدينى، 523

يوم عيد الفطر، يوم توزيع الجوائز، 865

اليوم و الليلة - ادعيه -، 818

فهرست مكانها

آ - ا

آبادان، 84 ، 188، 365، 366، 616، 643

آباده، 67، 182، 737، 738

آدريان، 824

آذربايجان، 192، 195، 213، 446، 461، 688، 762، 894

آذربايجان شرقى، 71، 72، 91، 586

آذربايجان غربى، 894

آذرشهر، 98

آرام، 387

آرامگاه سيد در نجف، 673

آرياشهر، 600

آزادمون، 362

آسايشگاه معلولين صادقيه، 504

آستان قدس رضوى، 486

آستانه اشرفيه، 918

آستانه مباركه شاهزاده حسين عليه السلام، 453

آسيا، 387

آشتيان، 23، 113، 360، 361، 392، 452

آفريقا، 386، 387

آلاشت، 508

آلمان، 889

آمريكا، 280، 357، 387، 473، 474، 481، 546

ابهر، 614

احساء، 419

احساء و قطيف، 30، 344

احمدآباد، 328

اراك، 57، 73، 199، 434، 536، 691، 737، 738، 806

اردبيل، 213، 789، 790، 875

اردكان، 78، 79، 201، 202

اردن، 293، 316، 319، 546، 762، 829

اروپا، 245، 387

اروميه، 192، 389، 468

ازبكستان، 762

اسپانيا، 762

استانبول، 447

استان فارس، 187، 717

استان لرستان، 450، 451

استان مازندران، 727

استان مركزى،

ص: 780

737

استان ميدان، 602

استراليا، 467، 653

اسراييل، 356

اسلام آباد بروجرد، 179

اشتوتكارت، 918

اشتهارد، 87 ، 233، 719

اصطهبانات، 495

اصفهان، 63، 78، 218، 245، 348، 408، 411، 414، 503، 506، 526، 543، 556، 571، 572، 573، 583، 612، 621، 622، 623، 634، 643، 644، 679، 783، 709، 747، 814 ، 822 ، 824 ، 856 ، 866 ، 903، 904، 911، 912، 916

افغانستان، 206، 207، 602، 603، 711، 712، 847 ، 848

الجزاير، 316، 568

الكرادة الشرقية، 567

اللَّه آباد، 261، 263

اَلَموت قزوين، 452

امارات، 293

امامزاده ابوالعباس خوراسگان، 625

امامزاده اسماعيل شهريار، 651

امامزاده محمّد، 907

امامزاده يحيى، 750

انارك، 220، 540

انگليس، 357، 481، 546، 716

اهواز، 239، 243، 667، 669، 680

ايران، 64، 135، 151، 181، 229، 243، 245، 269، 280، 295، 319، 336، 357، 365، 387، 395، 427، 445، 462، 470، 488، 500، 511، 525، 546، 567، 568، 603، 606، 610، 617، 621، 622، 634، 640، 663، 683، 704، 773، 783، 825 ، 848 ، 863

ايرانشهر، 717

ايلام، 285

ب

بابل، 203، 401، 402، 403، 508

بابلسر، 401

بازار تهران، 634، 701

باغ بهشت قم، 111، 191، 234، 917

باغ فردوس ( كازرون )، 222

باميان، 712

بحرين، 418، 420

برازجان، 211

بروجرد، 178، 268، 269، 449، 450، 580، 581، 629، 660

بصره، 258، 418، 454، 654، 656

بغداد، 44، 326، 327، 335، 518، 567، 619

بقاع، 465

بقعه چهل تن دارالرحمه شيراز، 331

بقعه على بن بابويه قمى، 374، 382

بقعه على بن مهزيار اهوازى، 243

بقعه آيت اللَّه داماد، 596

بقعه پنجه شاه، 760

بَلَد، 303

ص: 781

لژيك، 889

بمبئى، 262، 770

بنارس، 385، 386، 770

بنت جبيل، 463، 473

بندر انزلى، 115

بندرعباس، 560

بنگلادش، 357

بنيدالقار، 493

بوشهر، 735

بهبهان، 84

بهسود، 712

بهشت زهرا، 601

بهشت شهدا، 202

بهشهر، 168، 726، 873

بياض، 208

بياع، 619

بيت اللَّه الحرام، 68، 699، 851

بيت المقدس، 832

بيت المهدى، 222

بيجار، 838

بيدآباد اصفهان، 348

بيرجند، 556

بيروت، 447، 648، 649، 655

بيمارستان امام رضا عليه السلام، 781

بيمارستان 200 تختخوابى دكتر حشمت، 699

بيمارستان ثامن الائمه عليه السلام، 161

بيمارستان «حىّ السعد»، 185

بيمارستان خيريه، 910

بيمارستان كودكان، 474

بيمارستان ولى عصر، 717

بيهار، 385

بيهود، 332، 333

پ

پاساژ امام المهدى، 274

پاكستان، 246، 357، 568، 603، 653، 762، 770، 841 ، 848 ، 862

پاوه، 583

پُردَمِه، 48

پرى، 342، 831

پلخمرى، 713

پُل دختر، 339

پنجاب، 206

ت

تاجيكستان، 762

تاكستان، 830 ، 833 ، 834

تانزانيا، 386، 388

تايلند، 357، 653

تبريز، 90، 91، 92، 98، 102، 192، 195، 223، 226، 230، 235، 244، 245، 246، 371، 446، 447، 461، 462، 468، 469، 577، 585، 587، 592، 596، 600، 687، 782، 783، 784، 794، 835 ، 844 ، 888

تخت فولاد اصفهان، 612

ترك، 773

تركيه، 246، 293، 546، 762، 829 ، 889

تكاب، 343

تنگستان، 716

تورنتو، 280

تولم شهر، 59

تهران، 39، 41، 48، 55، 56، 77، 79، 80 ، 106، 108، 115، 136، 160، 161، 162، 181، 187، 188، 192، 202، 211، 223، 243، 244، 245، 246، 254، 257، 269، 273، 275، 279، 285، 298، 299، 306، 309، 312، 333، 349، 365، 366، 379، 381، 382، 389، 411، 437،

ص: 782

441، 443، 462، 466، 480، 481، 482، 508، 509، 514، 543، 567، 569، 580، 581، 583، 600، 607، 632، 638، 640، 660، 663، 664، 665، 670، 671، 680، 697، 704، 708، 714، 738، 739، 750، 767، 770، 773، 775، 776، 785، 786، 778، 792، 797، 833 ، 836 ، 838 ، 853 ، 856 ، 858 ، 859 ، 866 ، 879 ، 881 ، 882 ، 891 ، 912، 914

تيمچه بزرگ بازار، 113

ج

جاغورى، 603

جامع الشيخ الطوسى، 175

جامع گوهرشاد، 351

جامعةالامام الصادق عليه السلام، 600

جامعةالزهراء، 402

جامعة النجف، 172، 676، 677

جبل عامل، 208، 463

جزاير ترى نى داد، 386

جزيره خارك، 643

جزيرة العرب، 420

جعفريه، 332

جنوب عراق، 420

جنوب لبنان، 465، 626

چ

چهارمحال و بختيارى، 67

ح

حاجى آباد، 172

حاريص، 626

حجاجى، 558

حجاز، 762

حرم امامزاده جعفر، 823

حرم اميرالمؤمنين عليه السلام، 150، 185، 317، 357، 359، 521، 522، 588، 676، 677، 829

حرم حضرت زينب عليها السلام، 303، 641

حرم حضرت شاهچراغ عليه السلام، 221

حرم حضرت شاهزاده حسين عليه السلام، ، 423، 803

حرم حضرت عبدالعظيم حسنى عليه السلام، 81 ، 307، 392، 636، 686، 859 ، 861 ، 862

حرم حضرت على بن موسى الرضا عليه السلام، 24، 183، 252، 301، 445، 500، 530، 576، 642، 666، 764، 836 ، 849

حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، 42، 72، 74، 89 ، 92، 105، 116، 121، 195، 196، 212، 216، 227، 229، 232، 241، 272، 281، 286، 291، 329، 361، 364، 370، 396، 436، 438، 490، 510، 516، 569، 596، 608، 613، 644، 659، 674، 725،

ص: 783

769، 778، 779، 798، 827 ، 832 ، 840 ، 890 ، 898 ، 900

حرم عسكريين عليه السلام، 186

حرم على بن مهزيار اهوازى، 669

حرم كاظمين عليهما السلام ، 44، 47، 327

حرم كميل بن زياد نخعى، 704

حرم مطهر امام حسين عليه السلام، 283، 317، 359، 423، 488، 497، 498، 550، 588، 672، 673، 676، 862

حرم مطهر حضرت رقيه عليها السلام، 161، 641

حسن آباد تهران، 471

حسين كنج، 386

حسينيه آل ياسين، 44

حسينيه امام حسن مجتبى عليه السلام، 445

حسينيه اوجى، 711

حسينيه علوى، 581

حسينيه كربلائيها، 617

حسينيه كربلايى هاى مقيم قم، 550

حسينيه مدرسه جامع لاهيجان، 854

حسينيه و كتابخانه صاحب الزمان، 630

حسينيه اعظم مهدى شهر، 83

حظيرة القدس، 635

حمزه شرقى، 466

حوزه علميه امام خمينى، 641

حوزه علميه امام صادق عليه السلام، 756

حوزه علميه قم، 23، 80 ، 87 ، 102، 181، 194، 199، 201، 230، 292، 365، 437، 492، 526، 539، 580، 606، 612، 613، 616، 703، 704، 707، 719، 767، 770، 777، 778، 785، 794، 797، 798، 824 ، 879 ، 916

حوزه علميه كاشان، 912

حوزه علميه كماليه، 88

حوزه علميه «امام الحجة»، 209

حوزه علميه كوهستان، 873

حوزه علميه محمّديه، 602

حوزه علميه ولى عصر ( در قمصر )، 912

حوزه علميه آيت اللَّه كوهستانى، 378، 726

حوزه علميه امام حسين عليه السلام، 309

حيدرآباد، 770

خ

خراسان، 810 ، 848

خربة سلم، 473

خرم آباد، 88 ، 277، 527

خرمشهر، 268، 366

خشكچال، 452

خضر، 302

خليل محلّه بهشهر، 378

خمين، 218، 219، 683، 869

خوانسار، 182، 533، 597، 738

خورموج، 735

خوزستان، 38، 39،

ص: 784

420، 431، 667

خوى، 192، 351، 785، 909

خيابان مولوى، 836

خيابان ناصر خسرو، 161

خيرات خان مشهد، 416

د

داراب، 330، 495

دارالايتام در اراك، 630

دارالتبليغ اسلامى، 98

دارالزهد، 28، 252، 576

دارالزهد حرم مطهر امام رضا عليه السلام، 496، 544، 781

دارالسرور حرم مطهر امام رضا، 639

دارالسلام، 388

دارالعلم اسلامى كاشان، 94

دار الفنون، 26

دارالقرآن الكريم، 553

دارالقرآن ولى عصر عليه السلام، 405

داران اصفهان، 220

داروخانه حضرت زهرا عليها السلام، 842

دامغان، 558

دانشكده « اصول الدين »، 567

دانشكده الهيات دانشگاه تهران، 274، 880

دانشكده الهيات و معارف اسلامى دانشگاه تهران، 285

دانشكده الهيات و معارف اسلامى واحد شمال تهران، 275

دانشكده شريعت، 466

دانشكده معقول و منقول، 583، 795، 867

دانشكده ادبيات (بغداد)، 259

دانشكده اصول الدين، 259

دانشكده الهيات دانشگاه مشهد، 415، 762

دانشكده اماميه، 842

دانشكده باقرالعلوم، 560

دانشكده فقه (نجف)، 259

دانشگاه آتن، 246

دانشگاه آزاد اسلامى، 67، 199

دانشگاه اسلامى لبنان، 477

دانشگاه اصول الدين، 319

دانشگاه الازهر، 108

دانشگاه امام صادق عليه السلام، 193، 466

دانشگاه بغداد، 259، 316، 466، 886

دانشگاه تربيت مدرس قم، 560

دانشگاه تهران، 56، 60، 189، 211، 247، 284، 347

دانشگاه جرج تاون، 280

دانشگاه چسترپيل، 246

دانشگاه شفيلد، 246

دانشگاه علوم پزشكى قزوين، 423

دانشگاه عليگره، 386

دانشگاه قاهره، 886

دانشگاه مشهد، 762

دانشگاه ميشيگان، 280

دانشگاه هاروارد، 280

دايكندى، 206

دبستان توفيق، 633

دبستان جمال، 178

دبيرستان «الامام على» عليه السلام، 464

دبيرستان دين و دانش، 60، 274

دبيرستان كمال، 202

درمانگاه « الرعاية الاسلامية »، 567

درمانگاه تخصصى بقيةاللَّه الاعظم (عج )، 229

درمانگاه جواد الائمه عليه السلام،

ص: 785

445

درمانگاه علوى، 581

درمانگاه قرآن و عترت، 630

درمانگاه كوثر، 842

دروازه قرآن، 330

دزفول، 38، 428، 429، 431، 567، 680

دشتى، 735

دمشق، 161، 316، 447، 607

دوبى، 303

دهلى، 246، 770

ديترويت، 473

ديزيچه، 643

ديوانيه، 477

ر

رستمكلا، 168

رشت، 59، 60، 62، 115، 480، 698، 699، 812 ، 853

رفسنجان، 777، 780

رودبار زيتون، 452

رودسر، 404

روس، 712

روستاى «پورسخلو»، 69

روستاى تَرك، 808

روستاى دوان، 365

روستاى سياهگوراب لاهيجان، 570

روستاى على آباد، 777

روستاى ملامحمّد هزار جريب، 726

روسيه، 762

ز

زاهدان، 717

زنجان، 52، 53، 342، 383، 501، 502، 614، 640، 728، 831 ، 832

زندان اوين، 60

زندان قزل قلعه، 481

زندان قصر تهران، 271

زينبيه، 454

ژ

ژاپن، 396

س

«ساحة العشرين» نجف، 525

سارى، 510

سامراء، 186، 566، 775

ساوه، 113، 566

سبزوار، 106، 424، 574

سراب، 308، 309، 888

سرايان، 333

سربند شميران، 630

سرداب حسينيه كربلايى ها در گذرخان، 653

سقز، 540

سُلدوز، 389

سماوه، 302

سمنان، 82 ، 558

سميرم، 362، 621

سوريه، 111، 229، 259، 286، 293، 303، 316، 319، 454، 546، 603، 621، 641، 653، 724، 762، 829

سوسنگرد، 402

سوق الشيوخ، 258

سوييس، 246

سيدنى، 467

ش

شال، 833

شانگرين، 256

شاهرود، 40، 66، 457، 458

شبستان چهل ستون، 792

شبستر، 461، 835 ، 836 ، 893 ، 894

شملا، 841

شوشتر، 38، 39، 238، 483، 486، 675

شهر رى، 323، 391، 392، 470، 684، 861 ، 862

شهر سيدنى، 653

شهرضا، 182، 904

شهرك اميرالمؤمنين، 604

شهريار، 651، 859

شهيديه ميبد، 96

شيراز، 221، 245، 246، 330، 495، 634، 716، 717، 737، 847

ص: 786

يكاگو، 473

ص

صايين قلعه ابهر، 829

صحن امامزاده عبداللَّه، 541

صحن حرم امام حسين عليه السلام، 488

صحنِ حرمِ خواجه ربيع، 872

صندوق خيريه اسلامى، 567

صندوق قرض الحسنه الغدير، 756

صور، 517، 626، 628

ط

طالخونچه، 903، 904

طبس، 551

عتبات عاليات، 63، 162، 286، 447، 484، 574، 698، 750، 841

ع

عراق، 41، 43، 108، 111، 135، 151، 173، 175، 177، 189، 227، 229، 243، 319، 357، 395، 397، 398، 425، 454، 466، 487، 511، 523، 525، 546، 567، 568، 589، 603، 617، 621، 634، 648، 654، 656، 683، 688، 704، 736، 825 ، 829 ، 841 ، 848 ، 862 ، 863 ، 883

عربستان، 229، 293، 546، 603

علامرودشت، 731

على غربى، 335

عماره، 258، 335، 428

غ

غنا، 386

ف

فارچى آباد، 87

فارس، 716

فال، 616

فرانسه، 481

فرانكفورت، 918

فردوس، 332

فرشه، 444

فرنق، 869

فلسطين، 568، 862

فلكه اطلسى، 330

فيروزآباد، 616

فيروزكوه، 67

فيضيه، 634

ق

قائمشهر، 508

قائن، 439، 440

قادسيّه ( ديوانيه )، 466

قاره آفريقا، 385

قاهره، 316

قاينات، 332

قبرستان ابوحسين - قم - ، 101، 200، 225، 237، 482، 579، 689، 701، 730، 786، 837 ، 919

قبرستان باغ بهشت - قم - ، 86 ، 339، 377، 555، 671، 883 ، 915

قبرستان باغ رضوان، 414

قبرستان بقيع - قم - ،، 297، 865

قبرستان بهشت حسينى، 453

قبرستان بهشت زهرا، 193، 774

قبرستان تخت فولاد، 505

قبرستان زينبيه، 260

قبرستان شيخان - قم - ،، 65، 121، 136، 162، 257، 276، 294، 311، 314، 384، 443، 472، 528، 604، 647، 736، 756، 793، 811 ،

ص: 787

862 ، 878

قبرستان (على باغ)، 843

قبرستان عمومى دار السلام، 94

قبرستان عمومى سرايان، 334

قبرستان عمومى « شال »، 834

قبرستان «گلشن زهرا»، 469

قبرستان نو، 813

قبرستان نو - قم -، 278

قبرستان وادى السلام، 37

قبرستان وادى السلام، 173، 467، 586

قريةالخير، 330

قزوين، 24، 54، 55، 56، 422، 423، 452، 801 ، 833 ، 834 ، 836

قطيف، 419، 901

قم، 23، 33، 34، 39، 48، 49، 50، 52، 54، 57، 59، 63، 64، 66، 67، 69، 70، 71، 72، 74، 77، 79، 82 ، 85 ، 90، 91، 92، 93، 94، 96، 98، 99، 104، 105، 109، 117، 134، 136، 149، 162، 168، 172، 178، 182، 185، 187، 189، 191، 192، 195، 196، 197، 203، 210، 211، 213، 220، 223، 227، 233، 244، 256، 269، 270، 274، 274، 277، 279، 284، 289، 290، 292، 295، 298، 304، 306، 308، 309، 311، 328، 329، 330، 336، 342، 346، 348، 349، 360، 361، 362، 373، 376، 379، 382، 383، 387، 389، 391، 393، 394، 395، 397، 401، 404، 407، 408، 411، 428، 442، 443، 449، 450، 452، 457، 461، 466، 470، 470، 471، 480، 493، 501، 506، 508، 509، 510، 511، 513، 513، 514، 529، 533، 534، 536، 538، 542، 546، 554، 556، 558، 560، 564، 567، 570، 572، 577، 582، 585، 587، 596، 597، 600، 604، 612، 614، 617، 623، 629، 640، 645، 647، 650، 660، 665، 668، 670، 671، 673، 679، 683، 687، 688، 691، 694، 698، 701، 705، 706، 709، 714، 717، 723، 724، 727، 728، 732، 735، 736،

ص: 788

737، 739، 750، 752، 773، 778، 780، 781، 783، 784، 789، 790، 792، 801 ، 804 ، 806 ، 808 ، 809 ، 812 ، 814 ، 815 ، 825 ، 826 ، 828 ، 831 ، 835 ، 836 ، 838 ، 839 ، 845 ، 865 ، 871 ، 875 ، 883 ، 888 ، 889 ، 890 ، 891 ، 893 ، 894 ، 897 ، 904، 907، 911، 913، 914، 917، 918

قميوان، 904

قندهار، 847 ، 848

ك

كابل، 602، 603، 607، 712

كاخ گلستان، 120

كازرون، 221، 365

كاشان، 67، 93، 94، 104، 105، 364، 511، 707، 757، 758، 760، 778، 781، 911، 912، 913

كاشمر، 197، 444، 445

كاظمين، 326، 335، 517، 519، 520، 775

كانادا، 357

كتابخانه آستان قدس رضوى، 323، 546

كتابخانه بزرگ آيت اللَّه العظمى مرعشى نجفى، 277

كتابخانه حضرت ولى عصر عليه السلام، 717

كتابخانه سيار حائرى تهرانى، 274

كتابخانه مسجد اعظم، 361

كتابخانه مهديه، 790

كتابخانه ولى عصر عليه السلام، 859

كتابخانه ولى عصر ( كازرون )، 222

كتابخانه آستان قدس رضوى، 179

كتابخانه آيت اللَّه مرعشى، 549

كتابخانه اميرالمؤمنين عليه السلام در نجف اشرف، 546

كتابخانه قرآن و عترت، 630

كتابخانه مدرسه فيضيه، 724

كُجاب بُهسود، 602

كراچى، 841 ، 842 ، 843

كرارى، 261

كربلا، 41، 94، 114، 186، 273، 282، 295، 317، 356، 357، 397، 487، 492، 494، 497، 518، 540، 543، 550، 552، 574، 575، 589، 616، 618، 652، 677، 704، 731، 824 ، 858 ، 861 ، 863 ، 901

كرج، 543، 719، 755، 756، 859

كردستان، 894

كرزكان، 419

كرسى، 94

كركوك،

ص: 789

227

كرمان، 284

كرمانشاه، 270، 271، 285، 340، 341، 640

كَرَهرود اراك، 391، 723

كشمير، 862

كفل، 648

كلّه بست، 401، 402

كليّة الفقه، 33، 189، 312، 315، 477، 522، 886

كمره، 683

كميته انقلاب اسلامى، 193

كنفرانس اسلامى مكه، 319

كنگاور كرمانشاه، 723

كنيا، 386

كوپال بور، 386

كوفه، 151، 704، 887

كويت، 41، 208، 293، 488، 492، 546، 656، 829 ، 863 ، 871

گ

گركان، 113

گرگان، 539، 540، 560

گرمرود، 376

گروه فرهنگى قدس، 193

گروه هفت نفره اداره استان خراسان، 788

گلپايگان، 645، 647، 650، 737، 738، 891 ، 892

گلزار شهداى تكاب، 343

گلزار شهداى قم، 532

گلزار وادى رحمت، 462

گلستان، 541

گنبد خشتى، 848

گوگَد، 536، 650، 690، 737

گيلان، 59، 60، 62، 480، 698، 700

ل

لامرد شيراز، 616، 731

لانه جاسوسى، 474

لاهورپندى، 603

لاهيجان، 570، 852

لبنان، 111، 135، 208، 229، 293، 357، 454، 463، 464، 473، 476، 477، 479، 546، 567، 627، 648، 654، 762، 829

لرستان، 184، 339

لشت نشاء، 570

لكهنو، 771

لندن، 293، 387

لنگرود، 812

ليفشاگرد، 59

م

ماداگارسكار، 386

مازندران، 50، 168، 169، 362، 380، 401، 402، 540، 541، 726

ماستر، 452

مالزى، 357

مامقان، 468

مانيل، 246

ماهشهر، 392

مباركه اصفهان، 903

مُبرّز، 30

متكازين، 873

محلات، 119، 120

محله ليل آباد تبريز، 461

محمّد آباد اصفهان، 855

محمودآباد، 362

مدارس الامام الجواد، 567

مدرسه آقامحسن، 539

مدرسه آيت اللَّه مجتهدى، 914

مدرسه «ابداليّه»، 439

مدرسه التفاتيه، 55

مدرسه باقريه، 706

مدرسه بخارايى، 592

مدرسه برهانيه، 392

مدرسه بزرگ آخوند، 49

مدرسه ثقةالاسلام، 903

مدرسه جدّه، 408

مدرسه جعفرى، 539

مدرسه

ص: 790

جعفريه، 498

مدرسه چهلستون، 379

مدرسه حاج ابوالفتح، 767، 770

مدرسه حاج سلطان، 444

مدرسه «حاج شهبازخان»، 271

مدرسه حاج محمّد ابراهيم، 391، 434

مدرسه حجتيه، 118، 270، 274، 501

مدرسه حسن پاشا، 826

مدرسه « حفاظ القرآن الكريم »، 492

مدرسه خان، 717

مدرسه خيرات خان، 509

مدرسه دارالحكمة، 588

مدرسه رضويه، 362، 665

مدرسه سادات، 539

مدرسه سپهدار، 349

مدرسه سپهسالار، 48، 280، 306، 665، 867

مدرسه سلطانى، 511

مدرسه سليمانيه، 553

مدرسه سيد در نجف، 546

مدرسه « شرابيانى »، 365

مدرسه شيخ عبد الحسين، 379

مدرسه صدر، 150، 412، 508

مدرسه طالبيه، 98، 226، 244، 304، 308، 446، 468، 577، 893

مدرسه علميه آخوند، 558

مدرسه علميه امام خمينى، 61

مدرسه علميه امام صادق عليه السلام، 540، 575

مدرسه علميه امام مهدى ( شيراز )، 222

مدرسه علميه اماميه، 104

مدرسه علميه باقرالعلوم، 825

مدرسه علميه باقريه، 206

مدرسه علميه برهانيه، 471

مدرسه علميه تخت درس، 206

مدرسه علميه جعفريه، 168، 169

مدرسه علميه حقانى، 274

مدرسه علميه خاتم الانبيا، 402

مدرسه علميه دارالحكمة، 319

مدرسه علميه رضويه، 134، 274

مدرسه علميه صديقه طاهره، 540

مدرسه علميه محمّديه، 81

مدرسه علميه مكتب كوثر، 912

مدرسه علميه آيت اللَّه خويى، 41

مدرسه علميه مرعشى، 775

مدرسه علميه نمازى، 909

مدرسه علميه ولى عصر عليه السلام، 50

مدرسه علوى نجف، 585

مدرسه «فخريه»، 574

مدرسه «فصيحيه»، 106

مدرسه فيضيه، 88 ، 89 ، 113، 117، 118، 151، 233، 274، 554، 691، 694، 696

مدرسه قزوينى، 616

مدرسه مروى، 245، 373، 838

مدرسه معصوميه، 284، 557

مدرسه « منتدى النشر »، 44

مدرسه مهدويّه رشت،

ص: 791

570

مدرسه ميرزا تقى خان، 540

مدرسه ناظميه لكهنو، 261

مدرسه نمازى، 192

مدرسه نوربخش، 269

مدرسه نيم آور اصفهان، 422

مدرسه وحيديه، 894

مدرسه ولى عصر عليه السلام، 718

مدرسه آقا سيد ضياءالدين، 691، 806

مدرسه آيت اللَّه بروجردى، 94

مدرسه آيت اللَّه عالمى دامغانى، 381

مدرسه آيت اللَّه يثربى، 93

مدرسه ابن فهد، 652

مدرسه التفاتيه، 453

مدرسه جامع العلوم جواديه، 385

مدرسه جلاليه، 570

مدرسه حاج ابوالفتح، 633

مدرسه حاج محمّد ابراهيم، 57

مدرسه خاتم الانبيا، 403

مدرسه خان، 51، 74، 724

مدرسه دارالشفا، 838

مدرسه دينى جامع لاهيجان، 853

مدرسه رضاييه، 440

مدرسه سپهدار اراك، 57

مدرسه صدر، 503، 507، 823

مدرسه طالبيه، 90، 461، 687

مدرسه علميه سرايان، 333

مدرسه علميه قائن، 440

مدرسه علميه مستوفى، 699

مدرسه علميه مهدويه، 349

مدرسه علميه صالحيه، 560

مدرسه علميه «مكتب الحديث»، 381

مدرسه علميه ملا ابراهيم، 213

مدرسه علميه مهدويه اوجى، 711

مدرسه علميه نوربخش، 269

مدرسه فيلسوف، 632

مدرسه مروى، 273، 670

مدرسه مشايخ، 429

مدرسه ملا عبداللَّه، 79

مدرسه ناصريه، 903

مدرسه نواب، 416

مدرسةالامام على، 465

مدرسة العلوم الاسلامية، 319

مدينه منوره، 699

مراغه، 199، 468، 469، 906

مراكش، 293، 316، 653، 762

مرقد شيخ فياض زنجانى، 53

مرقد امام خمينى، 347، 451

مرقد ملامحسن، 512

مرقد سيد محمّد گلابى، 486

مرقد شيخ بهايى، 28

مرقد صاحب بن عباد، 710

مرقد علامه مجلسى، 507، 573، 905

مرقد على بن بابويه، 275

مرقد عمارياسر، 641

مرقد كميل بن زياد نخعى، 887

مرقد شيخ على محمّد بروجردى، 269

مركز حسينى، 262

مرند، 304

مزار حضرت زهرا عليها السلام، 99

مزار كميل بن زياد نخعى، 150

مسجد آذربايجانى ها، 540

مسجد

ص: 792

آقا، 91

مسجد آيت اللَّه شيرازى، 493

مسجد آيت اللَّه مرعشى، 775

مسجد ارك، 119، 120، 275

مسجد اعظم، 606، 694، 695

مسجد اعظم كرسى، 94

مسجد الامام المهدى، 40

مسجد الحجة، 851

مسجد الحميد، 500

مسجد الخضراء، 150، 357، 359

مسجد الرحمن، 412

مسجد الرسول الاعظم، 262

مسجد الرضا عليه السلام، 540

مسجد الزهرا عليها السلام، 600

مسجد الغدير، 275

مسجد امام حسن عسكرى، 74، 75، 119، 695

مسجد امام حسن مجتبى عليه السلام، 435

مسجد امام حسين عليه السلام، 55، 309، 471، 514

مسجد امام خمينى، 75

مسجد امام صادق عليه السلام، 477، 479

مسجد امين الدوله، 306، 707

مسجد انگجى، 462

مسجد باب الرحمة، 644

مسجد باباولى، 511

مسجد بادران، 412

مسجد بادكوبه اى، 235

مسجد بالاسر حرم حضرت فاطمه معصومه عليها السلام، 51، 198، 220، 350، 535، 610، 697، 706، 738، 896

مسجد تاريخى ملك، 284

مسجد «ترك»، 809

مسجد توحيد، 235

مسجد جامع، 55، 119، 507، 681، 755

مسجد جامع اصفهان، 507، 573، 856

مسجد جامع بروجرد، 179

مسجد جامع بيهود، 333

مسجد جامع تهران، 634، 792

مسجد جامع چهلستون، 441

مسجد جامع حرم حضرت عبدالعظيم عليه السلام، 392

مسجد جامع خمين، 597

مسجد جامع دزفول، 433

مسجد جامع سرايان، 333

مسجد جامع سمنان، 559

مسجد جامع صفرعلى، 447

مسجد جامع عباسى، 867

مسجد جامع كازرون، 222

مسجد جامع گوهرشاد، 553

مسجد جامع ملاجعفر، 707

مسجد جامع و حسينيه عرفان، 712

مسجد جمال، 673

مسجد جمعه، 80 ، 372، 640

مسجد جمكران، 296، 898

مسجد جواديه، 770

مسجد جواهرى، 588

مسجد چهارده معصوم عليهم السلام، 630

مسجد حاج حسن، 651

مسجد حاج محمّد ،

ص: 793

728

مسجد حاج ميرزا احمد، 836

مسجد حاجى، 583

مسجد «حبيب اللَّه بيك»، 373

مسجد حضرت ابوالفضل عليه السلام، 630

مسجد حضرت بقيةاللَّه، 330

مسجد حضرت سجاد عليه السلام، 904

مسجد حضرت على عليه السلام، 663

مسجد حكيم، 462

مسجد حُوَيش، 427، 445

مسجد خاتم الانبياء، 106

مسجد خضراء نجف، 115، 778

مسجد «خواجه خضر»، 407

مسجد خوجه شيعه اثنا عشريه، 842

مسجد خيابان، 412

مسجد رسول اللَّه، 502

مسجد رضاييه، 435

مسجد «رضوان اللَّه»، 313

مسجد رضوى، 554

مسجد رنگينه، 179، 180

مسجد زعيم، 738

مسجد زيتون، 243

مسجد سپهسالار، 836

مسجد سجاد، 706

مسجد سقا، 623

مسجد سلطانى، 635

مسجد سلماسى، 768

مسجد سليمان، 392

مسجد سهله، 94، 357

مسجد سيد عزيزاللَّه، 707

مسجد سيد يعقوب، 910

مسجد شفا، 379

مسجد شفيعى، 504

مسجد شهدا، 639

مسجد شيخ الملوكى، 706

مسجد شيخ انصارى، 115، 588، 779

مسجد شيخ طوسى، 176، 177

مسجد شيخ عبدالحسين، 634، 637

مسجد شيشه، 79

مسجد صاحب الزمان، 85 ، 630، 729

مسجد صفى، 706

مسجد طباطبايى، 510، 754، 779

مسجد فاطمة الزهرا عليها السلام، 653

مسجد فخريه، 581

مسجد فيلسوف الدوله، 632، 638

مسجد قائم لاله زار، 298، 664

مسجد قدس، 349

مسجد كاسه فروشان، 61، 700

مسجد كوفه، 94، 523

مسجد كولانج، 27

مسجد گوهرشاد، 543، 633

مسجد لرزاده، 639

مسجد محمّديه، 202

مسجد مراد، 324

مسجد مسابك، 673

مسجد مصلّى امام خمينى، 62

مسجد معجزلر، 447

مسجد مقبره، 195

مسجد مقدس جمكران، 109

مسجد ملا جعفر، 450

مسجد ملاحيدر، 788

مسجد ملاهاشم، 788

مسجد مهدى موعود، 643

مسجد مهديه، 453

مسجد ميرزا احمد، 53

مسجد ميرزا على اكبر، 790

مسجد

ص: 794

مير عبدالباقى، 341

مسجد ميرعماد، 104

مسجد نو، 643

مسجد نو بازار، 867 ، 868

مسجد نور، 661

مسجد نو شيراز، 222

مسجد وحدت، 188

مسجد ولى عصر عليه السلام، 643، 717، 859

مسجد هاشمى، 341

مشهد، 24، 28، 55، 56، 66، 93، 96، 161، 162، 172، 182، 245، 246، 269، 282، 283، 292، 299، 322، 332، 351، 365، 401، 415، 424، 444، 445، 450، 457، 461، 470، 495، 496، 498، 500، 508، 513، 532، 540، 543، 546، 552، 553، 556، 564، 574، 575، 604، 605، 638، 639، 642، 663، 665، 666، 705، 714، 761، 780، 781، 787، 788، 789، 808 ، 812 ، 836 ، 849 ، 856 ، 858 ، 861 ، 871 ، 872 ، 873 ، 884 ، 905، 912

مصر، 111، 293، 316، 568، 653، 762

مصلى بزرگ امام خمينى، 61

مقابر اشعريين، 121، 162

مقبره آخوند نوايى، 910

مقبره خاندان حكيم، 317

مقبره زكريابن آدم اشعرى، 136

مقبره شيخ صدوق، 323

مقبره آخوند نوايى، 910

مقبره علامه مجلسى، 856

مقبرة الحباكة، 345

مقبرة العلماء، 377

مكه مكرمه، 447، 543

ملاير، 705، 706

منتدى النشر، 886

موزامبيك، 386

مهدى شهر، 82

مهديه، 94

مهديه كرمان، 407

مُهر، 187

مهريز، 755

ميامى، 66

مياندوآب، 894

ميانده چابكسر، 406

ميانه، 69، 70، 376، 773

ميبد، 97

ميدان ژاله ( شهدا )، 880

ميدان شوش، 115

ن

ناصريه، 258

نبطيه، 648

نجف آباد، 63، 172، 408، 916

نجف اشرف، 23، 26، 27، 30، 33، 33، 35، 36، 37، 40، 41، 43، 49، 53، 63، 66، 78، 80 ، 85 ، 90، 94، 104، 108، 115،

ص: 795

149، 150، 151، 160، 161، 168، 170، 172، 173، 174، 176، 177، 179، 181، 184، 185، 187، 189، 203، 205، 208، 209، 221، 223، 226، 227، 235، 238، 242، 245، 253، 258، 261، 268، 274، 277، 282، 284، 287، 288، 292، 299، 302، 309، 312، 315، 316، 318، 324، 328، 329، 330، 333، 342، 344، 347، 349، 351، 356، 358، 365، 371، 383، 387، 389، 394، 397، 398، 408، 418، 420، 421، 423، 425، 427، 428، 431، 439، 441، 444، 450، 457، 459، 460، 461، 463، 467، 470، 476، 477، 480، 483، 487، 494، 495، 503، 506، 517، 521، 521، 537، 539، 540، 542، 543، 564، 572، 574، 575، 585، 587، 588، 592، 602، 616، 626، 628، 629، 640، 648، 654، 656، 660، 663، 665، 667، 670، 675، 678، 679، 684، 688، 698، 703، 704، 705، 709، 712، 723، 726، 731، 735، 739، 752، 758، 767، 770، 773، 775، 777، 778، 780، 781، 782، 792، 794، 797، 799، 800 ، 801 ، 804 ، 815 ، 824 ، 828 ، 831 ، 841 ، 844 ، 847 ، 852 ، 855 ، 858 ، 861 ، 873 ، 879 ، 882 ، 886 ، 897 ، 916

نقاب، 376

نكا، 727

نوبر، 90

نوحدان، 570

نور، 879

نور مازندران، 665، 882

نوكنده، 873 ، 874

نهر خوز، 418

نيجريه، 386

نيماورد، 119

و

واتيكان، 762

وادى السلام، 171، 186، 589، 628، 772، 800

وادى رحمت، 846

واشنگتن، 280

ورس، 206

ورسه، 830

وشنوه، 897

ه

هتل رضوى، 912

هرمل، 464، 465

هرند، 612

هزار جريب، 874

هزاره

ص: 796

جات، 206، 603

هشترود، 102، 199

هفوف، 901

هلند، 889

همدان، 26، 27، 28، 256، 381، 558، 583، 838

هند، 261، 262، 293، 357، 385، 386، 653، 770، 841 ، 848

هنديجان، 84

هنرستان فنّى بيروت، 477

ى

ياسوج، 540

يزد، 96، 97، 113، 201، 329، 634، 717، 750، 755

فهرست گروه ها، سازمان ها ، مؤسسات

ا

ائمه جماعات قم، 555

اتحاديه مسلمين، 481

اجلاس اساتيد حوزه علميه قم، 231

اگزيستانسياليسم، 531

الجمعية الخيرية الاسلامية، 499

المكتبة الجعفرية، 499

انجمن ادبى «عبقر»، 33

انجمن امر به معروف، 290

انجمن تبليغات دينى، 366

انجمن ترقى اردو، 386

انجمن حجتيه مهدويه، 323

انجمن دينى و فرهنگى دين و دانش، 70

انجمن ضد بهائيّت، 366

انجمن مذهبى صاحب الزمانى، 853

انجمن هاى ايالتى و ولايتى، 116، 395، 581، 634، 695

ب

بزرگداشت علامه طباطبايى، 246

بنى ثقيف، 724

بنياد خيريه ولى عصر، 859

بنياد فرهنگى امام المهدى عليه السلام، 274، 275

بنياد مسكن، 540

ت

تنظيم المكاتب، 262

توده، 213

ج

جامعه اماميه انوار العلوم، 262

جامعه روحانيت، 540

جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 70، 195، 211، 214، 290، 329، 349، 395، 509، 537، 607، 826 ، 832

جشنواره «الشعر التاسع»، 33

جلسات بررسى ماركسيسم و اصول ديالكتيك، 394

جمعيت خيريه اسلاميه، 717

جمعيت منتدى النشر، 315، 477

جمعيت مؤلفين و نويسندگان عراق، 33

جمعية التحرير الثقافى، 33

ح

حزب الدعوة الاسلامية، 466

حزب اللَّه، 464

حزب بعث، 617

حزب توده، 115، 213، 635، 919

حزب جمهورى اسلامى، 613

حزب خلق مسلمان، 71

حزب رستاخيز، 695

حزب زحمتكشان، 681

حزب كمونيست، 498

حزب وحدت اسلامى افغانستان، 206، 603، 712

حوزه هنرى سازمان تبليغات اسلامى، 635

د

دادگاه عالى انقلاب اسلامى، 509

دارالتبليغ اسلامى، 366

ص: 797

ارالتقريب بين المذاهب الاسلامية، 899

دارالقرآن الكريم، 694

دارالنشر اسلام، 918

درمانگاه كودكان، 499

دفتر تبليغات اسلامى، 613

ديوان عالى كشور، 309، 826

ر

رابطة اهل البيت الاسلامية، 387

س

سازمان تبليغات، 540

سازمان نيروى اسلامى، 712

ساواك، 60

سمينار اسلام و مسيحيت، 246

سمينار جهانى حقوق بشر، 246

سمينار حقوق اسلامى، 246

سمينار مولوى شناسى، 246

ش

شبكه جهانى اسلامى، 262

شوراى ائتلاف اسلامى، 712

شوراى انقلابى اتفاق اسلامى افغانستان، 206

شوراى بازنگرى قانون اساسى، 211

شوراى سياست گذارى ائمه جمعه، 329

شوراى عالى امنيت ملّى كشور، 347

شوراى عالى قضايى، 874

شوراى عالى مشاركت هاى مردمى سازمان بهزيستى، 275

شوراى مديريت حوزه علميه قم، 195، 537، 607

ص

صندوق قرض الحسنه مهديه، 70

ف

فداييان اسلام، 572

فرقه ضالّه بهائيت، 737

ك

كميته انقلاب، 540

كنفرانس انديشه اسلامى، 246

كنفرانس علوم و مفاهيم قرآن، 694

كنگره ايران شناسى، 246

كنگره جهانى امام رضا، 246

كنگره جهانى حافظ، 246

كنگره شيخ مفيد، 547

كنگره كتاب و كتابخانه در اسلام، 547

كنگره نهج البلاغه، 246

كنگره وحدت اسلامى، 466

كنگره خوجه اثناعشريه، 386

كنگره شيخ انصارى، 216، 537

كنگره محقق اردبيلى، 216، 791

گ

گروه تدوين « جامع احاديث الشيعه »، 88 ، 434، 537

گروه تدوين «ملحقات احقاق الحق»، 898

گروه فرهنگى ابوريحان، 60

گنجينه قرآن كريم، 442

ل

لجنه «تعليقات احقاق الحق»، 231، 471، 600

لجنة الثقافة الدينية، 499

م

ماركسيسم، 531

مجتمع بهزيستى حضرت على عليه السلام، 275

مجتمع علوم دينى حضرت ولى عصر عليه السلام، 537

مجلس اعلاى انقلاب اسلامى عراق، 319

مجلس اعلاى شيعيان لبنان، 477

مجلس تمييز شرعى جعفرى، 518

مجلس خبرگان رهبرى، 60، 71، 195، 211، 271، 309، 329، 347، 349، 395،

ص: 798

402، 450، 496، 509، 537، 540، 559، 586، 607، 613، 639، 668، 727، 790، 826 ، 832 ، 834 ، 876 ، 905، 912

مجلس خبرگان قانون اساسى، 91، 450، 496، 540، 826 ، 832

مجلس شوراى اسلامى، 55، 56، 211، 309، 613، 738

مجلس شوراى ملى، 858

مجمع احياى فرهنگ اسلامى، 732

مجمع اللغة العربية، 316

مجمع تقريب بين المذاهب، 466

مجمع جهانى اسلامى در لندن، 694

مجمع جهانى اهل بيت عليهم السلام، 387، 712

مجمع علمى اردنى، 44

مجمع علمى پاسخگويى به سؤالات دينى، 231

مجمع علمى عراقى، 44، 316

مدرسه اسلاميه، 499

مدرسه الامام الصادق، 499

مركز الابحاث العقائدية، 293

مركز اهل البيت الاسلامى، 467

مركز پژوهشهاى تاريخ معاصر عراق، 319

مركز رسيد گى به امور مساجد، 313

مركز فقهى ائمه اطهار، 607

مركز مديريت حوزه علميه قم، 102، 435

مركز معجم المسائل الفقهية، 694

مركز نشر كتاب، 794

مكتبة الامام الحسين عليه السلام، 862

مكتبة الصديقة الشهيدة، 229

مكتبة العلمين، 175

منتدى النشر، 175

مؤسسه احياى مدارس استثنايى، 275

مؤسسه امام صادق عليه السلام، 99

مؤسسه تحقيقاتى امام رضا عليه السلام، 915

مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 347

مؤسسه جهانى خدمات اسلامى، 254

مؤسسه خيريه امام على عليه السلام، 229

مؤسسه دفاع از حريم تشيع، 99

مؤسسه علمى سيدالشهدا، 880

مؤسسه قائم آل محمّد عليهم السلام، 293

مؤسسه «بلال مسلم ميشن»، 386

مؤسسه تحقيقاتى اميرالمؤمنين عليه السلام ، 362

مؤسسه خيريه حضرت سجاد عليه السلام ، 275

مؤسسه خيريه حضرت ولى عصر عليه السلام ، 694، 884

مؤسسه «رابطة النشر الاسلامى»، 652

مؤسسه صدوق، 859

مؤسسة الامام الخويى الخيرية، 358

مؤسسة

ص: 799

المحمودى للمطبوعات، 732

و

واحد تحقيقات بنياد نهج البلاغه، 362

ه

هزاره ابن سينا، 246

هزاره شريف رضى، 547

هزاره شيخ طوسى، 246، 547

هزاره فارابى، 246

هشتصدمين سال سعدى، 246

هيأت زينبيه، 254

هيأت عزاداران حسينى، 254

هيأت علميه قزوين، 55

ص: 800

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109