واجب فراموش شده در اثبات وجوب دعا برای فرج امام زمان ارواحنافداه

مشخصات کتاب

سرشناسه:رفیعی، رفیع الدین سیدجعفر، 1349 -

عنوان و نام پديدآور:واجب فراموش شده در اثبات وجوب دعا برای فرج امام زمان ارواحنافداه/ نویسنده رفیع الدین سیدجعفررفیعی .

مشخصات نشر:قم: یاران قائم علیه السلام، 1398 .

مشخصات ظاهری: 256 ص.؛ ؛ 14 × 20 س م.

شابک:250000 ریال 978-964-8895-28-5 :

يادداشت:این کتاب در سال 1398 تجدید چاپ شده است.

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس .

موضوع:محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- دعاها

موضوع:Muhammad ibn Hasan, Imam XII -- Prayers

موضوع:محمدبن حسن (عج)، امام دوازدهم، 255ق. - -- غیبت

موضوع:Muhammad ibn Hasan, Imam XII -- Occultation

موضوع:مهدویت -- انتظار

موضوع:Mahdism -- *Waiting

رده بندی کنگره:BP224/4

رده بندی دیویی:297/462

شماره کتابشناسی ملی:5744569

وضعيت ركورد:ركورد كامل

ص: 1

اشاره

واجب فراموش شده در اثبات وجوب دعا برای فرج امام زمان ارواحنافداه

نویسنده: رفیع الدین سیدجعفررفیعی

ص: 2

اهداء

به منتظرین واقعی امام زمان علیه السلام

ص: 3

بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمِ

اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَمْ یَتْرُکْنی عَمْیانَ الْقَلبِ • اَلحَمدُ للهِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلهِ و لَمْ یَجْعَلْنی مِن سائرِ الاُمَمِ • اَلحَمدُلله الَّذی جَعَلَ رِزقی عَلی یَدَهُ و لَم یَجْعَلْهُ فی اَیْدِ النّاسِ • اَلحَمدُ لِلهِ الَّذی سَتَرَ ذُنُوبی وَ لَم یَفْضَحْنی بَینَ النّاسِ اللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج اللّهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَ الطّاغُوت

ص: 4

بسم الله الرحمن الرحیم

مقدمه

تردیدی نیست که دعا، از عبادت های بزرگ است و آثار فراوانی دارد و ما در این رساله در مقام اثبات وجوب و تکلیفی بودن آن در امر ظهور و فرج حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشیم.

گفتنی است که جهان آفرینش بر پایه اسباب و مسببات می باشد و پیدایش هر پدیده مشروط به وجود شرایط و زمینه های آن است. طبق آموزه های دین مقدس اسلام (که عقل نیز آن را تأیید می کند) دعا یکی از اسباب و زمینه های تحقق پدیده ظهور می باشد.

به عبارت دیگر، امر ظهور وابسته به تحقق شرایط و زمینه ها می باشد و دعا به عنوان جزءالعلة یکی از اسباب تعجیل در فرج است و جزء فعل و عمل مؤمن می باشد، لذا دعا برای فرج و ظهور امام زمان علیه السلام از باورهای قلبی

ص: 5

و تکلیف های عملی یک فرد مسلمان است که در قیام به آن باید اهتمام ورزد و آن را سبک نشمارد.

این تکلیف الهی در منظر بعضی از مجتهدین صاحب فتوی از تکالیف واجب است که به هیچ نحو ساقط نمی گردد و تارک آن مستحق عذاب سخت در دنیا و آخرت می گردد همانند فریضه نماز که یک تکلیف واجب الهی می باشد و به هیچ عنوان از مکلف ساقط نمی گردد و مکلف نباید منتظر آثار این فریضه در زندگیش باشد که اگر اثری از این تکلیف ندید آن را ترک کند، بلکه این فریضه (نماز) چه اثر داشته باشد و چه نداشته باشد، باید مکلف آنرا به پا دارد؛ همچنین است دعا برای فرج که به هیچ عنوان از مکلف ساقط نمی گردد، چه این فریضه اثر داشته باشد یا نداشته باشد، به این معنا که دعا چه به هدف اجابت مقرون گردد و ظهور موفور السرور آن حضرت محقق شود، و چه امر ظهور به تأخیر افتد، وظیفه مکلف در هر صورت دعا کردن است.

در فتوای دیگر از علماء و مجتهدین، امر دعا برای فرج و ظهور امام زمان علیه السلام از مستحبات مؤکده آمده است که ترک آن بدون عذر شرعی خود یک نوع هتک و سبک شمردن تکلیف مستحبی است که تارک آن نیز به جهت تعمد در ترک یک امر استحبابی دارای عقاب و عذاب می باشد.

شایان ذکر است با کمال تأسف این فریضه الهی (وجوب دعا برای امام زمان علیه السلام) به فراموشی سپرده شده تا جایی که مجتهدین صاحب فتوی نیز که معتقد به وجوب یا استحباب آن هستند در رساله های عملیه خود از

ص: 6

این امر و تکلیف (وجوبی یا استحبابی) غفلت کرده اند و ذکری از آن به میان نیاورده اند! بدین جهت است که مسلمانان به این تکلیف و فریضه الهی راهنمایی نشدند و قیام به عمل آن ننموده اند.

حال آنکه در جای خود مبرهن است که "انتظار ظهور امام زمان علیه السلام" که داخل در اصل امامت و ولایت می باشد، از افعال تکلیفی نیز هست، لذا بر هر فرد مسلمان واجب و لازم است که این اصل را در اعتقادات قلبی خود بگنجاند و با اعمال و کردارهای خود آن را آشکار نماید. بدین جهت نیز هست که در روایات فرموده اند: «افضل اعمال امت انتظار فرج است»(1)

و حال آنکه "انتظار" امری قلبی است، پس اینکه می فرمایند "افضل اعمال" اشاره به این حقیقت دارد که "انتظار" امری قلبی و تکلیف آور است که با اعمال و جوارح آشکار می گردد و یکی از راه های آشکار نمودن آن، دعا برای فرج و ظهور امام زمان علیه السلام است.

اگر در ماهیت و شکل دعا برای فرج دقت شود می بینیم که دعا برای فرج بهترین شیوه اظهار انتظار می باشد که تجلی گاه درخواست و نیاز به کمال عبودیت و بندگی است. لذا در روایات آمده است: «افضل اعمال امت انتظار فرج است»؛ و اگر مشکلات روزمره بشر را در نظر بگیریم می بینیم عمده آن ها به خاطر فراموشی و یا بی توجهی به امام زمان علیه السلام است که این فراموشی موجب مشکلات و سختی های طاقت فرسای بشری و ظلم و ستیز نمودن

ص: 7


1- . بحارالانوار، ج52، ص 122

برخی به برخی دیگر شده است و با جرأت می توان گفت حتی دلیل فراموشی قیامت نیز که موجب جرأت یافتن انسان ها بر گناه می شود، بی توجهی و غفلت از یاد آن حضرت است.

یکی از فوائد مهم دعا برای فرج که عقل و نقل بدان اتفاق دارند و آن را یکی از اسرار عبادتها به شمار آورده اند، تأثیر آن بر قلب و جوارح است، زیرا از هر عبادتی در قلب اثری حاصل می شود که از آن در روایات به نقطه سفید و سیاه در دل تعبیر شده است،(1) به این معنا که بین ظاهر و باطن و غیب و شهود انسان، یک ارتباط و علاقه ای نهفته است و آثار هر یک و افعال و حرکات یکی بر دیگری سرایتی عظیم و تأثیری شگرف دارد، و این مطلب، هم برهانی است و هم وجدانی؛ لذا دعا برای فرج نیز اینگونه است که در روح و قلب اثر گذاشته و حالت انتظار را تقویت می بخشد و در نهایت همانند نقطه سفید همه قلب را فرا می گیرد و در جوارح تأثیر گذاشته و باعث کنترل اعضا و جوارح می گردد و انسان از بسیاری از زشتی ها و رذائل اخلاقی اجتناب و دوری می کند، و به عبارت دیگر با روی آوردن به انسان کامل، خود نیز به سوی کمال به حرکت می افتد.

نهایتاً می توان نتیجه گرفت که با توجه به اهمیت و سفارش قرآن و ائمه اطهار علیهم السلام، "انتظار و دعا برای فرج"، بهترین عبادت ها و بهترین وسیله تقرب به سوی خدای تعالی می باشد که در اثر آن خط مشی زندگی مؤمن تعیین می گردد و ترک آن کم کم منجر به ترک اعمال صالحه و بی توجهی به آن ها

ص: 8


1- . بحارالانوار، ج73، ص 332

و در نهایت به ترک صراط مستقیم دین که همان ولایت اهل بیت علیهم السلام است، خواهد انجامید.

از این رو معلوم می شود هرکس که ترک دعا برای فرج می کند هم گرفتار گناه می شود و هم به دام های اعتقادی شیاطین جنی و انسی می افتد.

برخی از کارشناسان دینی معتقدند دعا و انتظار در انسان امید به زندگی را قوت می بخشد و او را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد.

پیشرفت سریع و پیچیده تمدن مادی و در عین حال بی توجهی به ارزش های مذهبی و دینی، هر روز بیش از پیش برای افراد و مجامع بشری اضطراب ها و مرض های روحی جدیدی بوجود آورده است. مبرهن است که یک انسان نامتعادل که در اثر دوری از معصوم علیه السلام به انواع گرفتاری ها، نگرانیها، نیازها، مشکلات عدیده زندگی و به ناهنجاریهای روحی روانی دچار شده نهایتاً به یک نوع یأس گرفتار می گردد و امید به زندگی معنوی و مادی را از دست می دهد، لذا دست به بزرگترین جنایت های تاریخ بشری می زند و از درک فیوضات کامل هستی و رحمت بیکران الهی محروم می گردد. ولی انسان منتظر با دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام که برای حضرتش انتظار می کشد، خود را در مقابل هر عاملی که قصد به خطر انداختن دین و دنیای او را دارد تا وی را به بردگی بکشاند، می ایستد و تا سر حدّ شهادت جلو می رود.

این رساله، بیشتر در مقام تبیین حکم وجوبی "دعا نمودن برای ظهور و فرج" است، تا مؤمنین به این تکلیف الهی، همانند سایر فرایض الهی مثل

ص: 9

فریضه نماز به نحو وجوب نگاه کنند و عمل نمایند و خود را جزء منتظرین واقعی قرار دهند و از فیوضات مادی و معنوی آن بهره مند شوند. به امید اینکه روزی این تکلیف الهی در رساله های عملیه مجتهدین وارد شود و مؤمنین بیشتر متوجه این حکم الهی گردند.

البته به طور کلی باید توجه داشت هرچند دعا و درخواست از حضرت حق، در تسریع فرج بسیار مؤثر است، ولی آنچه مهم تر است و جزء تکالیف وجوبی هر مؤمنی نیز می باشد، آن است که شیعیان و عاشقان، حقیقت انتظار را در زندگی خود جاری کنند، بدین معنی که سعی کنند حقیقتاً دستورات اسلام را عمل نمایند و با تلاش در تهذیب نفس و خدمت به مردم، لیاقت یاری حضرت را کسب نمایند و برای امر فرج زمینه سازی کرده و مردم را برای پذیرش حرکت عدالت خواهانۀ حضرت آماده سازند.

در خاتمه عاجزانه از خوانندگان گرامی درخواست می کنم این حقیر و والدینم را نزد آن امام مهربان یاد کنند و از جانب حقیر به آن حضرت عرضه بدارند: «کلبکم باسط ذراعیه بالوصید.»(1)

رفیع الدین سید جعفر رفیعی

ص: 10


1- . کلبهم باسط ذراعیه بالوصید(سوره کهف، آیه18)

سرود غربت

به نام ربّ مهدی لب گشایم

سرود غربتش را می سرایم

غم مهدی غمی جان کاه باشد

از آن کم تر کسی آگاه باشد

کجا یوسف چنین زندان کشیده

کجا یعقوب این هجران کشیده

شکیبایی از او شرمنده گشته

زغم جان و دلش آکنده گشته

زند ایوب زانو محضر او

بیاموزد صبوری در بر او

هزار و یک صد و هشتاد سال است

که می داند که مولا در چه حال است؟

فدای غربتش یاور ندارد

به این غربت کسی باور ندارد

از او مظلوم تر در این جهان کیست

ز کُنه غربتش کس با خبر نیست

به غیبت سوز و اشک و آه دارد

چو جدّ خویش سر در چاه دارد

تو گویی خار در چشمش نشسته

دلش از غفلت شیعه شکسته

قسم بر صورت زهرا که نیلی ست

به رخساری که آزرده ز سیلی ست

در این غم اشک آل الله جاری ست

حدیث قرن ها چشم انتظاری ست

ص: 11

غریب و یکّه و تنهاست مهدی

کجا شد شیعیان پس رسم مردی؟!

به مهدی عرصه عالم چو تنگ است

چنین غفلت برای شیعه ننگ است

همه در عالم ذر عهد بستیم

و لیکن عهد خود با او شکستیم

همه کردیم مهدی را فراموش

رسد هل من معین همواره بر گوش

به مهدی ظلم ها بسیار کردیم

به او رفتار چون اغیار کردیم

به سینه سوز هجرانش نداریم

خبر از اشک چشمانش نداریم

ولی اندوه ما بر او گران است

دعاگوی تمام شیعیان است

بیا هجرت کنیم اینک به کویش

رویم «العفو» گویان رو به سویش

ز رنج غربتش یادی نماییم

امام خویش را یاری نماییم

بیا زهرای اطهر شاد سازیم

ز زندان یوسفش آزاد سازیم

پس از عمری که دنبال سرابیم

بیا چون «حُرّ» به درگاهش شتابیم

که مهدی چشمه آب حیات است

سبیل الله، کشتیّ نجات است

ص: 12

مدار دهر، قطب روزگار است

در این دوران ولیّ کردگار است

به یمن اوست نازل گشته باران

مطیع اوست خورشید درخشان

قرار آسمانها و زمین است

چو احمد رحمةً للعالمین است

به جسم مردۀ عالم چو جان است

پدر بر جملۀ خلق جهان است

حسین بن علی در این زمان اوست

ولیّ امر بر خلق جهان اوست

هر آن کس معرفت بر او ندارد

به راه جاهلیّت پا گذارد

خوش آن روزی که مولا بازگردد

«انا المهدی» طنین انداز گردد

خدایا پرچمش را بازگردان

به زهرا یوسفش را بازگردان

به حق مادرش زهرای اطهر

به خون فرق اکبر ،حلق اصغر

به شام و کوفۀ غم بار زینب

وداع آخر دلدار زینب

دگر اصلاح کن امر فرج را

عیان کن بر جهان ختم حجج را

غم مهدی مگر پایان ندارد؟

سحر آیا شب هجران ندارد؟

ص: 13

خداوندا ظهورش دیر گردید

بسا عاشق در این ره پیر گردید

مهیّا کن تو اسباب ظهورش

منوّر کن تو گیتی را زنورش

خدایا دشمنانش خوار فرما

ذلیل و جمله بی مقدار فرما

بیا ای مظهر عدل خدایی

که تا پایان پذیرد این جدایی

بیا مولا جهان پر شد ز بیداد

ز ظلم ظالمان فریاد فریاد

به قربان تو و صبر عجیبت

بخوان آن آخرین أمّن یجیبت

بیا غیر از تو ما منجی نداریم

اگر آیی دگر رنجی نداریم

پس از حیدر عدالت رخت بر بست

بیا برگیر تیغش در کف دست

بیاور ذوالفقار حیدری را

ز بُن بر کَن مرام حَبتری(1)

را

بیا ما را سعادتمند گردان

رها از هر چه قید و بند گردان

همه عالم فدای تار مویت

نگاه عالمی باشد بسویت

امید فاطمه برگرد برگرد

به هستی قائمه برگرد برگرد

ص: 14


1- . کنایه از اسم اولین غاصب است.

معرفت

معرفت ولیّ خدا، به شناخت صفات جلال و جمال او است که از مقوله تشکیک است و مراتب و درجات متفاوتی دارد و به حسب آن، مراتب آثارش در اخلاق و کردار و رفتار شخص عارف هویدا می گردد که منجر به کمالات معنوی می شود.

هرچه معرفت کامل تر باشد این صفات کمالیه نیز در انسان کامل تر می شود. محبت و دوستی ولی خدا که از اعظم درجات و متعالی ترین مقامات است محصول معرفت است. زیرا انسان هرکس و هر چیز را که دوست می دارد برای این است که او را به کمالی از کمالات متصف می داند؛ عالم را برای علمش، بخشنده را برای بخششش، جمیل و زیبا را برای زیباییش، قادر و توانا را برای قدرت و تواناییش، مهربان را برای مهربانیش و خلاصه هرکس را که دوست می دارد برای این است که او را دارای وصفی از کمال می شمارد ، چون حب به "کامل و کمال" امری فطری در بشر است و بر حسب این فطرت وقتی انسان معرفت به ولیّ خدا مثل امام زمان علیه السلام پیدا کند که مظهر کمال مطلق در میان مخلوقات و جامع جمیع کمالات است و در حقیقت او بخشنده هر کمالی به هر صاحب کمالی است، لذا او را دوست خواهد داشت و هرچه به او تعلق دارد از آن جهت که وابسته به اوست نیز دوست می دارد و همیشه طالب اوست و در انتظارش به سر می برد و دعا و درخواستش آن حضرت می شود و عرضه می دارد:

«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»

ص: 15

حاصل آنکه آثار معرفت باید در اعمال و رفتار انسان ظاهر باشد، به مثل اینکه اثر معرفت و محبت به امام زمان علیه السلام، انتظار و دعا برای فرج آن حضرت می باشد؛ لذا اگر آثار شیئی وجود نداشته باشد، از عدم اثر پی به عدم مؤثر می بریم به این معنا که آن شیء در واقع وجود نداشته است، پس از جمله علائم معرفت به امام زمان علیه السلام، شوق به دیدار و تقرب و انس با آن حضرت است که به انجام وظایف و تکالیف نسبت به آن جناب می انجامد که از جمله آن ها، دعا و مناجات و بی تابی در فراق آن حضرت است. پس عدم دعا برای فرج امام زمان علیه السلام نشأت گرفته از عدم معرفت و عدم انتظار است.

اقسام واجب

اشاره

در مباحث فقهی تکالیف و عبادات و معاملات به اقسامی تقسیم شده است که می توان جایگاه وجوبی هر تکلیفی را یافت و در عمل به آن کمال کوشش و اهتمام را به خرج داد. ما در این قسمت از این رساله اقسام واجبات را با مثال می آوریم تا با کمال وضوح دریابید که در "دعا برای فرج امام زمان علیه السلام" معنای واجب نهفته شده و تارک آن یقیناً واجبی از واجبات الهی را ترک نموده است.

1-واجب نفسی و واجب غیری

واجب نفسی آنست که خودِ عمل واجب است، نه برای رسیدن به عمل

ص: 16

دیگر، مانند نمازهای فریضه، روزه و ... . دعا برای فرج نیز فی نفسه واجب است و یک تکلیف نفسی می باشد.

واجب غیری عملی است که برای رسیدن به واجب دیگر واجب شده مانند وضو، غسل جنابت، پاک کردن لباس از نجاست برای نماز و ... . این قسم را واجب مقدمی نیز می گویند. دعا برای فرج مقدمه برای ظهور امام عصر علیه السلام است پس واجب مقدمی نیز می باشد.

2-واجب تعبّدی و توصّلی

واجب تعبدی عملی است که باید آن را به قصد قربت و نیت عبادت به جا آورد و الّا باطل خواهد بود، مانند حج، نماز و ... . دعا برای ظهور را نیز باید به قصد عبادت انجام داد.

واجب توصلی آنست که انجام اصل عمل کافی است گرچه به نیت قرب نباشد، مانند شستن چیز نجس و پاک کردن بدن برای نماز.

3-واجب عینی و کفایی

واجب عینی آنست که از هریک از مکلّفین بالخصوص خواسته شده، و به عبارت دیگر مکلّفین باید شخصاً آن را انجام دهند مانند نماز، روزه، وضو و ... . دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام نیز واجبی است عینی که همه مؤمنان باید آن را انجام دهند و از خدای تعالی تقاضای ظهور و فرج را نمایند.

واجب کفایی آنست که یک عمل معین، از یک گروه خواسته شده مانند دفن یک میّت، از کسانی که مطّلع شده اند، به عبارت واضح تر در واجب کفایی تحقق

ص: 17

عمل مهم است و همه وظیفه دارند که برای انجام آن عمل به پا خیزند، لذا اگر یکی از آن افراد برخاست و عمل را به جا آورد، چون کار انجام شده است، دیگر نیازی به انجام دیگران نیست و از گردن دیگران ساقط می شود. لذا اگر کسی قیام به دفن میت کرد، این وجوب از سایرین برداشته می شود، ولی دعا برای فرج، چون تکلیفی عینی است با دعا کردن دیگران، از سایرین ساقط نمی شود.

4-واجب تعیینی و تخییری

واجب تعیینی آن است که یک عمل معین و به یک شکل خاص از مکلف، خواسته شده، مانند نماز صبح که عوض ندارد. دعا برای فرج نیز یک عمل معینی است که از هر مکلفی خواسته شده است به این نحو که عوض برای آن وارد نشده است که مکلف مخیر باشد بین دعا برای فرج و عمل دیگری که کفایت کند از آن.

واجب تخییری آن است که یکی از چند عمل، به نحو تخییر خواسته شده است، مانند نماز جمعه و ظهر، و یا کفاره افطار روزه در ماه رمضان، چنانکه می دانید کسی که روزه اش را در ماه رمضان به عمد باطل کند باید بعد ماه رمضان علاوه بر قضای آن روز، کفاره نیز بپردازد، چنین فردی می تواند یکی از سه کفاره مشخص شده، یعنی 60 روز روزه یا غذا دادن به 60 فقیر و یا آزاد کردن برده (که امروزه به علت نبودن برده منتفی است) را انتخاب و انجام دهد.

5-واجب مطلق و مشروط

واجب مطلق آن است که وجوب عمل، قید و شرطی ندارد، مانند واجب بودن جواب سلام. دعا برای فرج از جمله واجبات مطلق می باشد یعنی بدون

ص: 18

قید و شرط باید برای آن حضرت دعا کرد.

واجب مشروط عملی است که وجوب آن، قید و شرط دارد، مانند حج که وجوبش مشروط به استطاعت است. یعنی حج وقتی واجب می شود که فرد شرایطش، مانند قدرت مالی، توان جسمی، امنیت و ... را داشته باشد که به مجموعه این شرایط، استطاعت می گویند.

6-واجب مُنجَّز و مُعلَّق

واجب منجّز عملی است که باید در حال حاضر آن را انجام داد، مانند ادای دینی که وقتش رسیده باشد و یا نماز صبح بعد از اذان صبح. با محقق شدن غیبت امام زمان علیه السلام دعا برای فرج واجب منجّز می باشد که همه باید برای تحقق ظهور و رفع غیبت امام زمان علیه السلام دعا کنند.

واجب معلّق آنست که عملی را برای آینده و پس از مدتی بخواهند انجام دهند، آن واجب معلق است تا زمانش برسد مانند ادای دین بعد از دو ماه، پس ادای دین واجب است ولی معلق است تا زمان آن برسد، و یا رفتن به مکه در ایام حج چرا که فرد به محض مستطیع شدن (مثلاً پولدار شدنش با آن شرایط خاص که در مباحث مربوط به حج آمده است) حج بر او واجب می شود ولی باید صبر کند تا وقت حج در ماه آن یعنی ذی الحجه فرا رسد، آنگاه برای انجام واجب، به مکه رود.

7-واجب شرعی و عقلی

واجب شرعی عملی است که در قرآن و سنت پیامبر و امامان معصوم -

ص: 19

علیهم السلام، واجب شمرده شده است. دعا برای فرج، هم به حکم سنت و هم به حکم عقل واجب می باشد که در این رساله گوشه هایی از وجوب شرعی و عقلی آن آورده شده است.

واجب عقلی عملی است که عقل انسان آن را لازم داند، مثلاً اگر در شرع اسلام به جا آوردن حج و عمره واجب شود، عقلِ مکلف، لازم می بیند که وسایل سفر را تهیه نماید، در این صورت خود حج و عمره، واجب شرعی و تهیه مقدمات آن ها واجب عقلی است، و نیز مانند خداشناسی، نیکی در مقابل نیکی، شکر در مقابل نعمت، پرهیز از ظلم و دروغ و ... که از احکام عقلی شمرده شده اند. ناگفته نماند که ممکن است شرع نیز بر طبق برخی از این دستورات عقلی، حکم کرده باشد، لذا فرموده اند: «کلما حکم به الشرع حکم به العقل و کلما حکم به العقل حکم به الشرع». وجوب دعا برای فرج امام زمان علیه السلام را، هم شرع و هم عقل به آن حکم می کنند.

8-واجب مولوی و ارشادی

امری که از طرف یک مقام واجب الاطاعة مانند پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلم یا امام معصوم علیه السلام یا منصوب از طرف آن ها مثل حضرت اباالفضل علیه السلام و مسلم بن عقیل علیه السلام، صادر شود، اگر مستقلاً از طرف خود او باشد، یعنی کاری را برحسب مصلحت واجب کند، آن امر، امر مولوی و امر ولایی، و آن واجب، واجب مولوی است.

و اگر به عنوان هدایت و ارشاد به یک واجب دیگری باشد، آن امر و آن

ص: 20

واجب، ارشادی است، مثلاً اگر امام علیه السلام یا منصوب او مانند حضرت اباالفضل علیه السلام که فرمانده کل قوا در روز عاشورا بود، دستور نظم ارتش و فرمان حمله یا آتش بس دهد، این کار ها واجب مولوی است و اگر امر به نماز و روزه کند، امر او و ایجاب او را ارشادی نامند. دعا برای فرج به جهت روایاتی که امر به آن نموده اند هم واجب مولوی و هم واجب ارشادی می باشد.

9-واجب موسَّع و مضیَّق

واجب موسّع عملی است که وقت به جا آوردن آن وسیع باشد و مکلف بتواند عمل را در یک پاره زمانی، هر وقت که دلش خواست یا توانست، انجام دهد، مانند نماز ظهر که وقتش از اول اذان ظهر تا مغرب است.

واجب مضیّق عملی است که وقت آن، مشخص و دقیقاً به اندازۀ وقتی باشد که انجام آن عمل نیاز دارد، مانند روزه هر روز ماه رمضان که وقتش از صبح تا مغرب است و جلو و عقب انداختن آن شرعاً جایز نیست، و مانند قضای روزه ماه مبارک رمضان که به تعداد روزهای قضا شده به ماه رمضان آینده مانده است، در این صورت بر مکلف واجب و مضیّق می گردد که در این روزهای معدود قضای روزه های قبل را بجا آورد، و مانند نماز جمعه که باید اول ظهر جمعه در مدت گنجایش نماز متعارف انجام گیرد.

دعا برای فرج هم واجب موسّع است و هم واجب مضیّق؛ واجب موسّع است به این معنا که مکلف در شبانه روز حداقل یک مرتبه باید به این واجب عمل نماید و واجب مضیّق است به این معنا که زمان و زمین به تنگ آمده و

ص: 21

نباید زمان و فرصت را از دست داد، بلکه باید شبانه روز دعا برای فرج امام عصر علیه السلام نمود.

10-واجب فوری و غیر فوری

واجب فوری عملی است که باید فوری و بدون تأخیر انجام داد، مانند توبه بعد از گناه، یا نماز آیات بعد از زلزله، یا بدهی هایی که وقتشان رسیده و طلبکاران هم آن را مطالبه کرده اند. واجب غیر فوری در مقابل آنچه گفته شد اموری است که نیازمند عجله در بجا آوردن آن ها در اولین فرصت ممکن نیست و می توان در فرصتی دیگر به آن پرداخت، مانند نماز های روزانه ای که قضا شده و یا بدهی که صاحبش می گوید: هر وقت که دلت خواست پرداخت کن.

دعا برای فرج واجب فوری است به این معنا که هر مؤمنی باید از خدای تعالی هر روز طلب فرج و گشایش بکند و این واجب فوری را تأخیر نیندازد، لذا در دعاهای وارده برای آن حضرت طلب تعجیل شده است که خود دارای معنای «فوری»

است، به عبارت واضح تر هرگاه مؤمن طلب ظهور و فرج را از خدای تعالی فوراً می خواهد خود نیز باید در دعا تعجیل کند و فوراً دعا نماید.

ترک دعا برای فرج از گناهان کبیره است

علمای دین پژوه، طبق آنچه از احادیث استفاده کرده اند، برای تشخیص گناهان کبیره، سه عنوان زیر را میزان قرار داده اند:

اول- در متن روایات، اسم کبیره بر آن ها اطلاق شود.

ص: 22

دوم- در کتاب و سنت به مرتکب آن ها وعده عذاب و آتش داده شود.

سوم- در نظر مسلمین و متدینین، بزرگ و کبیره محسوب شود.

1- پر واضح است در روایات بیشماری امر به اطاعت و یاری کردن معصوم علیه السلام شده است که سرپیچی کننده از آن مرتکب گناه کبیره می گردد و از جمله موارد نصرت و یاری دعا برای فرج می باشد، چنانچه پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم در مورد امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:

«اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله والعن علی من ظلمه»(1)

یعنی: «خداوندا! دوست بدار هرکس دوست بدارد علی علیه السلام را، و دشمن بدار هر کس که دشمنی کند با او و یاری کن هر کس که یاری دهد او را و خوار و زبون کن کسی را که او را رها کند و لعنت کن هر کس که به علی علیه السلام ظلم نماید.»

پرواضح است که از مفهوم روایاتِ امر بر نصرتِ امیرالمؤمنین علیه السلام، اطلاق گناه کبیره بر یاری نکردن امیرالمؤمنین علیه السلام می شود.

2- در روایت دیگری حضرت امام زین العابدین علیه السلام از حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلم روایت نموده که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلم فرمود:

«در بهشت سه درجه و در جهنّم سه درکه است، پس اعلی درجات بهشت مخصوص کسانی است که ما را با قلب خود دوست داشته و با زبان و دست

ص: 23


1- . احتجاج شیخ طبرسی، ترجمه و شرح غفاری، ج1، ص 230

خود یاری کنند، و در درجه دوّم کسانی اند که ما را با قلب خود دوست داشته و با زبانشان یاری کنند، و در درجه سوّم کسانی اند که مارا فقط با قلب خود دوست داشته باشد.

و در اسفل درک آتش کسانی اند که ما را با قلب دشمن داشته و در ظلم بر ما با زبان و دست خود یاری کنند، و در درک دوّم از آتش کسانی اند که دشمن دارند ما را با قلب خود و در ظلم بر ما با زبان خود یاری کنند، و در درک سوّم کسانی اند که ما را با قلب خود دشمن بدارند.»(1)

3- در نزد مسلمین و مؤمنین یاری نکردن، نصرت ننمودن و تنها گذاشتن معصوم علیه السلام از گناهان کبیره است، لذا ترک نمودن "دعا برای فرج" که اقل مراتب و مصادیق یاری کردن امام زمان علیه السلام در دوران غیبت است، مصداق بارز یاری نکردن و مستلزم فراموشی امام زمان علیه السلام می باشد که گناهی است بس بزرگ و باعث از دست دادن حالت "انتظار" نیز می گردد که امری قلبی و وجوبی و از تبعات اصل امامت و ولایت است، لذا ترک کردن "دعا برای فرج" از گناهان کبیره محسوب می شود.

پس یاری و نصرت معصوم علیه السلام واجب است و تارک آن به حکم هر سه مورد فوق مرتکب گناه کبیره شده است به این معنا که هر کس امام علیه السلام را یاری نکند و تنها گذارد مرتکب گناه کبیره شده است.

ص: 24


1- .المحاسن، ج1، ص173

تقسیم دیگری از واجبات

طبق تقسیم دیگری در علم کلام، حکم واجبات بر سه قسم تقسیم می شود:

1-واجبات اعتقادی، یعنی هر مسلمان واجب است با الزامی عقلی به اصول دین معترف و معتقد باشد که در غیر صورت از دین خارج است.

2-واجبات شرعی، یعنی هر مسلمان پس از قبول اصول دین باید به قوانین و فروع دین پایبند بوده و به دستورات آن عمل نماید.

3-واجبات عرفی و اخلاقی، یعنی هر مسلمان لازم است به نکات عرفی و اخلاقی که در دین اسلام به آن ها سفارش شده توجه داشته باشد و آن ها را رعایت کند. در این باب می توان به رعایت شئون و عرفیات جامعه اسلامی اشاره کرد، مثل اینکه از رفتار و اعمالی که با شئون و عرفیات جامعه اسلامی منافات دارد پرهیز نمود، مانند حضور و ظهور زنان در جامعه که باید با حجاب اسلامی باشد. با این بیان لازم است که هر فردی شئونات اخلاقی را در جامعه اسلامی رعایت کند و به طور کلی یک سری بایدها و نبایدها در عرف اسلام وجود دارد که عدم رعایت آن ها با اسلام و مسلمانی سازگاری ندارد.

"دعا برای فرج" داخل در این سه تقسیم فوق می باشد به این معنا که اعتقاد به وجود آن امام همام واجب است و شرعاً نیز انتظار آن حضرت واجب می باشد و از نظر عرف و اخلاق نیز یاد و زنده نگه داشتن ذکر آن حضرت واجب می باشد و غافل و فراموش کننده آن حضرت مذموم و مستحق عذاب است.

ص: 25

در این صورت همه این سه امر وجوبی در "دعا برای فرج" حاصل می شود. به عبارت واضح تر "دعا برای فرج" ایمان به وجود آن امام همام را تثبیت می کند و با دعا برای آن حضرت تکلیف انتظار جلوه گر می گردد و عرفاً و اخلاقاً نیز با دعای برای آن حضرت یاد و ذکر آن حضرت فراموش نشده و امر آن حضرت زنده نگه داشته می شود.

فرق میان وجوب و لزوم

در فقه برای واجب بودن دعا برای فرج گاهی کلمه "لزوم" و گاهی کلمه "وجوب" به کار می رود. ما برای تبیین معنای این دو واژه به تعاریف آنها در فقه و فلسفه می پردازیم.

در عمل این دو واژه با هم فرقی نداشته و مترادف اند، اما میان وجوب و لزوم از جهت نظری تفاوت هایی وجود دارد که برخی از آنها بیان می شود:

1-واژه وجوب یک اصطلاح منطقی و فقهی است، ولی لزوم یک اصطلاح عقلی و فلسفی است.(1)

2-در فقه، وجوب، وصف فعل واجب است و در مقابل حرام قرار می گیرد اما لزوم، نحوه وجود

دو امر است که تصور وجود هریک بدون تصور وجود دیگری امکان ندارد، به بیان دیگر لزوم عبارت است از رابطه منطقی بین مبادی و نتایج.

3-وجوب، یکی از احکام پنج گانه تکلیفی است، اما لزوم، یک حکم عقلی

ص: 26


1- . فرهنگ معارف اسلامی، سجادی، ج3، ص2099

است.

با این وجود، درباره وجوب و لزوم به چند نکته باید توجه نمود:

یک-در عمل این دو واژه باهم فرقی نداشته و مترادف اند و اگر کسی متعلق وجوب و لزوم را ترک نماید مستحق عذاب و مذمت واقع می شود.

دو- واژه وجوب در برخی از بحث های فقهی به معنای لزوم نیز به کار می رود. مانند اینکه در برخی از بحث های مربوط به معاملات، وجوب عقد بیع، به معنای لزوم عقد است. همچنین در فقه اصلی به نام "اصالة اللزوم العقد" داریم.

سه- هرگاه عقل حکمی به "لزوم" کاری نماید، شرع نیز حکم به "وجوب" آن کرده و حکم عقل را امضا و تأیید می نماید.

با توجه به تعاریف "لزوم" و "وجوب"، دعا برای فرج امام زمان روحی لتراب مقدمه الفداء از نظر شرع و عقل واجب و الزامی است. به عبارت دیگر دعا برای فرج هم تکلیف وجوبی و شرعی، و هم تکلیفی لزومی و عقلی می باشد.

ص: 27

ادله وجوب دعا برای فرج

اشاره

پس از ذکر معانی فقهی "واجب" و اقسام آن و انطباق آن با وجوب "دعا برای فرج" در این جا به ادله وجوب عقلی و نقلی (شرعی) می پردازیم.

ادله ای که از آن ها وجوب دعا برای فرج استنباط می شود به سه بخش تقسیم می گردد:

الف- دلیل عقل

ب- دلیل نقل

ج- دلیل انتظار (دلیل انتظار خود برگرفته از دلیل عقل و نقل است که به جهت اهمیت آن مستقلاً ذکر شده است.)

دلیل عقل

حجیت عقل در مسائل شرعی در نظر شیعیان، به این معناست که اگر عقل در موردی حکم قطعی دانست، آن حکم به حکم اینکه قطعی و یقینی است حجت است.

در نظر شیعیان احکام شرعی تابع و منبعث از یک سلسله مصالح و مفاسد واقعی است. یعنی هر امر شرعی به علت یک مصلحت لازم الاستیفاء است و هر نهی شرعی ناشی از یک مفسده واجب الاحتراز است.

به عبارت دیگر خداوند متعال برای اینکه بشر را به یک سلسله مصالح واقعی که سعادت او در آن است برساند، یک سلسله امور را واجب یا مستحب

ص: 28

کرده است و برای اینکه بشر از یک سلسله مفاسد دور بماند او را از پاره ای کارها منع کرده است.

اگر آن مصالح و مفاسد نمی بود نه امری بود و نه نهیی، و به تعبیر دیگر: آن حکمت ها به نحوی است که اگر عقل انسان به آن ها آگاه گردد همان حکم را می کند که شرع کرده است.

بدین جهت است که علمای اصول و همچنین متکلّمین می گویند چون احکام شرعی تابع و دائرمدار حکمتها و مصلحتها و مفسده هایی هستند، خواه آن مصالح و مفاسد مربوط به جسم باشد یا جان، مربوط به فرد باشد یا اجتماع، مربوط به حیات فانی باشد یا حیات باقی، پس هر جا که آن حکمت ها وجود دارد، حکم شرعی مناسب هم وجود دارد، و هرجا که آن حکمت ها وجود ندارد، حکم شرعی آن وجود ندارد.

حال اگر فرض کنیم در مورد به خصوصی از طریق نقل هیچگونه حکم شرعی به ما ابلاغ نشده است، ولی عقل به طور یقین و جزم به حکمت خاصی در ردیف سایر حکمت ها پی ببرد، کشف می کند که حکم شارع چیست.

مثلاً اگر در نزد مجتهدی ثابت شود سیگار سرطان زاست، به دستور عقل حکم می کند که سیگار شرعاً حرام است.(1)

متکلمین و اصولیون تلازم عقل و شرع را قاعده "ملازمه" می نامند و می گویند: «کلما حکم به العقل حکم به الشرع و کلما حکم به الشرع حکم به العقل.»

ص: 29


1- . فقه و اصول فقه، ص38

و همچنین عقل حکم به لوازم هر حکمی نیز می کند، مثلاً اگر مکلف امر به چیزی بشود مثل نماز یا حج، عقل امر به مقدمات آنها نیز می کند مثل تحصیل طهارت برای نماز و فراهم نمودن مقدمات سفر حج.

با بیان حجیتِ عقل در احکام شرعی عرض می کنیم:

اگر هیچ دلیل نقلی بر "وجوب دعای فرج" نداشتیم دلیل عقل خود بر وجوب آن کفایت می کند، زیرا همانطور که قبلاً متذکر شدیم عقل به تنهایی پی به مصالح بسیار مهم در امر دعا برای ظهور و فرج امام زمان علیه السلام می برد، لذا حکم بر وجوب آن می نماید که در آینده مفصلاً به برهان عقلی در امر "وجوب دعا برای فرج" خواهیم پرداخت.

به عبارت ساده تر تمام مصالح فردی و اجتماعی بشر به ولایت و ظهور امام عصر علیه السلام بر می گردد، به این معنا که اگر حضرتش ظهور نموده و آشکار شود تمام خیر ها و نیکی های دنیا و آخرت به بشر می رسد، در این صورت است که عقل پس از درک مصالح و حکمتهای ظهور، حکم بر وجوب دعا برای فرج و ظهور آن حضرت می نماید.

وجه دیگر اینکه عقل با در نظر گرفتن مصالح، حکم می کند مکلف برای محبوب خود دعا کند و او را فراموش ننماید و این عدم فراموشی امر فطری بشر نیز هست. زیرا محبت به امام زمان علیه السلام بر می گردد به این که تمام منافع و بهره های مادی و معنوی به برکت وجود آن حضرت به خلایق می رسد، چون آن جناب فرد کامل بلاشبیه است و هر انسانی فرد کامل را دوست می دارد و به

ص: 30

او محبت می ورزد، لذا عقل حکم می کند که همه انسانها برای این فرد کامل دعا کنند.

وجه دیگر اینکه انسان مؤمن که معرفت به آن حضرت دارد و به خصائص کمالی آن حضرت پی برده است، عقلش حکم بر دعا برای آن حضرت می کند، لذا هرکس معرفتش نسبت به فضائل شریف آن جناب بیشتر باشد، دعا کردن در نظر او مهم تر است، زیرا اهتمام و کوشش در دعای او نشأت گرفته از معرفت او است، لذا عقل وی حکم بر وجوب دعا برای فرج آن حضرت می کند.

وجه دیگر اینکه هنگامی که مؤمن ایمان به ولایت و استیلاء و سر پرستی آن حضرت آورد به این معنا که آن حضرت در تمام آنچه متعلق به ماست از خود ما شایسته تر و اولی است، عقلاً بر خود لازم خواهیم دانست که در همه چیزهایی که مورد علاقه ما است، آن حضرت را اولی و شایسته تر و مقدم بداریم که از جمله آنها دعا می باشد، پس عقلاً ولایت آن

حضرت موجب می شود آن حضرت را در تمام امور مقدم بداریم که یکی از مهمترین امور دعاست، که کلید هر خیر و سعادت است.

از طرفی عقلاً با کاوش در آیات و روایات در می یابیم اصل دعا کردن و فلسفه آن موضوع بسیار مهم و گسترده ای است که به صورت یک تکلیف بر بندگان در آمده است و متمرد از آن کافر می باشد، لذا خدای تعالی می فرماید:

«قُلْ ما یَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُكُم»(1)

ص: 31


1- . سوره فرقان، آیه 77

یعنی: «(ای پیامبر) بگو اگر دعای شما نباشد خداوند هیچ اعتنایی به شما نمی کرد.»

بر این اساس ما امر به "دعا" شده ایم و این امر الهی در همه امور و موضوعات زندگیمان می باشد که باید از خدای تعالی درخواست رفع نواقص مادی و معنویمان را بکنیم و بدین وسیله اظهار عجز و ناتوانی خود را در پیشگاه پروردگار قادر توانا آشکار سازیم، از این رو اصل دعا کردن تکلیفی است که اعتنا و رضایت الهی را در پیش خواهد داشت، لذا خداوند در قرآن دستور و امر فرموده است:

«ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم»(1)

یعنی: «مرا بخوانید، شما را اجابت می کنم.»

در این راستا، به حکم قاطع عقل چه حاجتی و چه نیازی با اهمیت تر از "ظهور امام علیه السلام" است که از خدای تعالی طلب کنیم؟! زیرا هرچه خوبی، زیبایی، سعادت، رفاه، آسایش، عدالت، نجات از گرفتاری ها و بدبختی ها، نجات از ظالمین، نجات از کید های شیاطین، نجات از کمبود ها و بیماری ها و ... و جان کلام هر چه رزق مادی و معنوی است، همه و همه تحت حکومت و لوای امام زمان علیه السلام می باشد. لذا به حکم قاطع عقل باید همه برای تعجیل در امر ظهور و فرج امام علیه السلام دعا کنند و بدین وسیله احساس نیاز خود را به وجود امام معصوم علیه السلام با کمال خضوع و خشوع در پیشگاه الهی ابراز کرده و دعا کنند، در غیر اینصورت بشریت در جهل و بدبختی خود خواهد ماند و تا وقتی که

ص: 32


1- .سوره غافر، آیه 60

این قیام همگانی صورت نگیرد و مردم دست به دعا بلند نکنند ظهوری در کار نخواهد بود زیرا مَثَل امام علیه السلام مَثَل کعبه است که باید به سراغ حضرتش رفت و حضرتش را درخواست نمود نه اینکه توقع داشته باشیم آن حضرت به سوی ما بیاید. چنانکه در روایتی آمده است شخصی به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها عرضه داشت: سرورم چرا حضرت علی علیه السلام حق خود را نگرفتند؟ حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: مَثَل امام علیه السلام مَثَل کعبه است که باید مردم به سراغ او بروند نه آنکه امام علیه السلام به سراغ مردم برود!(1)

از این بیان نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها کاملاً معلوم می شود که امت باید به سراغ امامشان بروند و در دوران غیبت که دسترسی به آن حضرت وجود ندارد با دعا برای ظهور آن حضرت، از خدای تعالی طلب این کعبه آمال را بنمایند و اظهار شیفتگی و احساس نیاز به امام علیه السلام را در عمل و اقدام، در سیمای یک منتظر واقعی نشان دهند، پس چه وسیله ای بهتر از دعا در این امر که: «الدعاء سلاح المؤمن»(2)، دعا سلاح مؤمن است.

فروگذاشتن وظیفه دعا کردن در دوران غیبت سبب هلاکت مردم می شود آنچنان که امام حسن عسکری علیه السلام پدر بزرگوار امام عصر علیه السلام فرمودند: هلاکت شما ناشی از غفلت و فراموشی و کوتاهی در وظایف نسبت به

ص: 33


1- . عن فاطمة الزهراء سلام الله علیها، قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: مثل الامام مثل الکعبة، اذ تؤتی و لا تأتی. بحارالانوار، ج34، ص 353
2- . کافی، ج1، ص 468

امام عصر علیه السلام است.(1)

امامی که ما را فراموش نمی کند (انا غیر مهملین لمراعاتکم ...) و ما را به حال خود رها نمی نماید چگونه است که ما خود را از یاد او دور می کنیم و در کمترین وظایفمان نسبت به حضرتش عجّل اللَّه تعالی فرجه کوتاهی می نماییم؟! وای بر ما که در مورد امام زمان علیه السلام این کمترین کار یعنی دعا در تعجیل ظهور را فرو گذاریم، آیا جز این نیست که حضرت خود فرمودند: "ما نظر خود را از شما بر نمی گیریم تا به حال خود رها شوید و فراموشتان نمی کنیم وگرنه دشمنان، شما را از بین می بردند!"(2) پس باید انصاف داشت!!! و دعا نمود.

از مجموع آنچه گذشت و در معنای واجب عقلی گفتیم، عقلاً معلوم می گردد که دعا در تعجیل فرج و ظهور امام زمان علیه السلام امری است واجب که بر گردن همه مردم است مانند ادای دیگر فرائضی که عمل نکردن به آنها موجب هلاکت در دنیا و آخرت می گردد.

صاحب مکیال می فرماید: «و چون ظهور حضرت صاحب الامر علیه السلام از اموری است که به خواست خدا ممکن است جلو بیفتد و منافع آن نیز بیشمار است، هر مؤمنی که بر این باور باشد (عقلاً) بر خود واجب می داند که جدیت کند تا در اولین زمانی که صلاحیت ظهور در آن باشد، خداوند آن را برساند، در

ص: 34


1- . قال ابی محمد الحسن بن علی علیهما السلام: «و الله لیغیبن غیبة لا ینجو فیها من الهلکة إلا من ثبته الله عز و جل علی القول بإمامته و وفقه فیها للدعاء بتعجیل فرجه»، کمال الدین، ج2، ص384
2- . احتجاج، ج2، ص497

عین حال صبر کند و تسلیم باشد تا آن هنگام فرا رسد.»(1)

یکی از مصادیق کلام صاحب مکیال که می فرماید: «... بر خود واجب می داند که جدیت کند ...» یعنی برای تعجیل فرج آن حضرت دعا کند.

اکنون به بیان آثار و فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای تعجیل فرج مترتب است و عقل حکم بر وجوب آن می کند، می پردازیم.

دعا برای فرج، تحقّق فرمایش حضرت ولی عصر علیه السلام است که فرمود:

«و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است»(2)، اینکه فرمود: «فرج شما در آن است» منظور فواید بیشماری است که در آن می باشد از جمله اینکه صاحب کتاب مستطاب "مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم علیه السلام" می فرماید: سبب زیاد شدن نعمت ها، اظهار محبت قلبی، نشانه انتظار، زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام، مایه ناراحتی شیطان لعین، نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان، اداء قسمتی از حقوق آن حضرت - که اداء حق هر صاحب حقی از واجب ترین امور است - تعظیم امر خداوند و دینش، موجب دعای حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده، ورود در شفاعت آن حضرت در قیامت، و نیز مشمول شفاعت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است.

ص: 35


1- . مکیال المکارم، ج1، ص352
2- . «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم.» بحارالانوار، ج52، ص92

همچنین این دعا، امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او، مایۀ استجابت دعا، اداء اجر رسالت، مایۀ دفع بلا، و وسعت روزی، و آمرزش گناهان، و تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب، و رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت، و به شمار آمدن از برادران پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلم و باعث تعجیل در فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام می باشد.

همچنین سید بن طاووس رحمه الله می فرماید: «این حقیقتی آشکار و روشن است که هر کسی مولای ما را واگذارد و به او بی توجهی روا دارد به خدا سوگند در اشتباهی تأسف بار به سر می برد (که برای آن باید سوگواری نمود!) بنابراین از زیاد دعا نمودن در نماز های واجب برای آن حضرت خودداری نکنید.»(1)

بنابراین از نظر عقل ضروری ترین دعا در زمان غیبت، دعا برای ظهور مولایمان حضرت بقیة الله الاعظم عجّل الله تعالی فرجه الشّریف است زیرا او صاحب ما و صاحب عصر و زمان بلکه صاحب امر الهی و سرپرست تمام جهان است. با این وجود چگونه نسبت به آن حضرت که پیشوا و امام ماست، غفلت و بی توجهی کنیم؟! در حالی که این غفلت در حقیقت بی توجهی به یکی از اصول و پایه های پنجگانه دین است، لذا عقلاً دعا برای آن حضرت باید بیش از هر دعای دیگری صورت گیرد.

سید بن طاووس رحمه الله وجوب دعا برای فرج و ظهور مهدی موعود عجّل اللَّه تعالی فرجه را عقلاً اینگونه ثابت می کند که محدث قمی رحمه الله آن را

ص: 36


1- . فلاح السائل ، ص44

از کتاب جمال الاسبوع می آورد:

«هرگاه از خدای تعالی حاجتی خواستی دست کم حالتت مانند آن کسی باشد که حاجت مهمی از یکی از پادشاهان دنیا می طلبد، زیرا هرگاه حاجتی به پادشاهی داشته باشی، خشنودی او را به هر صورت که ممکن است می جویی، پس هنگام حاجت خواستن از خدا، در به دست آوردن خشنودی حضرتش سخت بکوش، و مبادا روی آوردنت به خدا کمتر از روی آوردنت به پادشاهان دنیا باشد، که اگر حال تو چنین باشد از مسخره کنندگان و هلاک شوندگان خواهی شد.

و چگونه قابل قبول است که اهتمام تو به خشنودی خدا کمتر از اهتمام تو به خشنودی بندگان خدا باشد؟! پس هرگاه منزلت خدا نزد تو کمتر از منزلت پادشاهان دنیا باشد، پادشاهانی که بندگان خدای تواند، در این صورت تو خدا را استهزاء کرده و کوچک دانسته ای، و عظمت و شکوه او را نادیده گرفته ای... .

بدان که مهم ترین حوائج، حاجت آن کسی است که تو در پناه هدایت و حمایت اویی، و آن امام زمان تو صلوات الله علیه است، پس باید نماز و روزه ات نخست برای قضای حاجات آن حضرت باشد و سپس دعایت برای آن حاجتی که برایت پیش آمده و قصد آن را داشته ای، باشد. مثلاً هرگاه ستمگری درصدد کشتن تو باشد، و تو برای خلاصی از گزند او روزۀ حاجت گرفتی، باید توجه داشته باشی که مهم تر از آن، حاجت دینی تو است، به این معنا که درخواست گذشت و رضای حق تعالی را داشته باشی و دیگر اینکه بر تو اقبال کند و اعمالت را بپذیرد، زیرا در این صورت اگر کشته شوی با کشته شدنت دنیایت فاسد می شود ولی

ص: 37

دینت سالم می ماند، به علاوه اگر کشته نشوی به ناچار یک روزی خواهی مرد، و اگر عفو و رضای خدا برایت حاصل نشود، در دنیا و آخرت هلاک خواهی شد، و هراس ها و شدایدی که به خیالت نمی رسد برایت پیش خواهد آمد، پس در مرتبه اول باید دعایمان برای امور دینی و سپس برای امور دنیایی باشد.

اینکه گفتیم حاجت امام زمان علیه السلام را بر حوائج خود پیش اندازی برای این است که بقای دنیا و اهل آن به واسطه وجود آن حضرت است، بنابراین هرگاه وجود تو محفوظ به وجود شخص دیگری باشد چگونه قابل قبول است که حوائج و خواسته های خود را بر حوائج حضرتش مقدم بداری؟! و بر تو معلوم باد که آن حضرت در حاجات خود از نماز و روزۀ تو بی نیاز است و نیازی به تو ندارد، ولی مقتضای بندگی و وظیفۀ تو آن است که به آن (نماز و روزه و ...) عمل کنی ، چنانکه دعاهای خود را با صلوات بر ایشان صلوات الله علیهم آغاز می کنی و اول از خدای تعالی بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و اهل بیتش طلب رحمت می کنی و سپس برای خودت دعا می کنی، چنین است در دعا برای آن امام همام که اول باید برای فرج آن حضرت دعا کنی و سپس حوائج خودت را طلب نمایی.»(1)

چنانچه قبلاً نیز متذکر شدیم بعداً بطور مفصل دلیل عقل را با موضوعات متعدد آن از قبیل مستقلات عقلیه، مستقلات غیر عقلیه، برهان لمّ، برهان انّ، برهان خلف، برهان حکمت و برهان صدیقین ذکر خواهیم کرد.

ص: 38


1- . باقیات الصالحات، وظیفه خواهنده حاجت، ص 48

دلیل نقل

در این قسمت آیات و روایاتی را نقل می کنیم که از آنها استنباط می شود "دعا برای فرج و ظهور موفور السرور امام زمان ارواحنا لتراب مقدمه الفداء" واجب می باشد.

1- دعا برای ظهور امام عصر علیه السلام از راه های نجات در دوران ظلمانی و غیبت هست، زیرا امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند:

«و الله لیغیبنّ غیبةً لاینجوا فیها من الهلکة الّا من ثبّته الله علی القول بامامته و وفقه فیها للدعاء بتعجیل فرجه.» (1)

یعنی: «به خدا قسم فرزندم غیبتی خواهد کرد که در آن غیبت از هلاکت نجات پیدا نمی کند مگر کسی که خداوند متعال او را بر امامتش ثابت قدم بدارد و او را موفق کند به دعا نمودن برای تعجیل در فرجش».

2- امام عصر علیه السلام در توقیعی این فرمان را صادر فرموده اند:

«و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فانّ ذلک فرجکم»(2)

یعنی: «برای تعجیل فرج بسیار دعا کنید که فرج شما در آن است.»

این توقیع معتضد به روایات دیگر است که امر به دعا برای فرج وارد شده است، و مزید بر صحت آن گردیده شده است.

ص: 39


1- . کمال الدین، ج2، ص384
2- . بحارالانوار، ج52، ص92

3- در برخی روایات، دعا برای فرج از حقوق اهل بیت علیهم السلام بر شیعیان شمرده شده است، چنانکه امام صادق علیه السلام فرموده اند:

همانا از حقوق ما بر شیعیان این است که بعد از هر نماز واجب، دست هایشان را بر چانه گذاشته و سه مرتبه بگویند:

«یا رَبَّ مُحَمَّدٍ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ،

یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِحفَظْ غَیْبَةَ مُحَمَّدٍ،

یا رَبَّ مُحَمَّدٍ إِنتَقِمْ لِابْنَةِ مُحَمَّدٍ.»(1)

یعنی: «ای پروردگار محمد صلّی الله علیه و آله و سلم فرج وگشایش امور آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم را تعجیل فرما.

ای پروردگار محمد صلّی الله علیه و آله و سلم، محافظت کن (دین را در) غیبت محمد صلّی الله علیه و آله و سلم.

ای پروردگار محمد صلّی الله علیه و آله و سلم، انتقام دختر محمد صلّی الله علیه و آله و سلم را بگیر.»

4- سدیر صیرفی می گوید: من و مفضل بن عمر و ابوبصیر و ابان بن تغلب بر مولایمان امام صادق علیه السلام وارد شدیم.....امام صادق علیه السلام فرمودند:

«... و أما غیبة عیسی علیه السلام فان الیهود والنصاری اتفقت علی أنه قتل و کذبهم الله عزوجل بقوله: «وما قتلوه و ما صلبوه و لکن شبه لهم» کذلک غیبة القائم علیه السلام فان الامة تنکرها (لطولها) فمن قائل بغیر هدی بأنه

ص: 40


1- . مکیال المکارم، ج2، ص 19

لم یولد و قائل یقول: إنه ولد و مات و قائل یکفر بقوله إن حادی عشرنا کان عقیما و قائل یمرق بقوله إنه یتعدی إلی ثالث عشر فصاعدا و قائل یعصی الله عزوجل بقوله: إن روح القائم علیه السلام ینطق فی هیکل غیره...» (1)

یعنی: «... و اما در غیبت عیسی علیه السلام، به درستی که یهودیان و مسیحیان هم دست شدند بر این که او کشته شده، ولی خداوند عزوجل آنان را تکذیب نمود و فرمود او را نکشتند و به دار نیاویختند ولی مطلب بر آنان مشتبه شد. غیبت قائم علیه السلام نیز همین گونه است که سر انجام، این امت آن را انکار می ورزند و در اثر طولانی شدن آن، بعضی از هدایت نیافتگان قائل می شوند که آن حضرت اصلاً متولد نشده، و برخی دیگر خواهند گفت که او متولد شد و از دنیا رفت و گروهی کافر می شوند، به خاطر این که می گویند یازدهمین نفر از ما بدون فرزند بوده و کسانی دیگر سرکش خواهند شد به خاطر این اعتقاد که امامت را به سیزده نفر و بیشتر سرایت دهند و بعضی هم خداوند عزوجل را عصیان و نافرمانی می کنند به این که می گویند روح امام قائم علیه السلام در پیکر شخصی دیگر وارد شده و سخن می گوید... .»

پر واضح است که نجات یافتن از تمام این انحرافات اعتقادی که امام صادق علیه السلام بیان فرمودند، توسط دعا برای فرج می باشد. زیرا مؤمنی که شب و روز برای آن حضرت دعا کند ایمانش نسبت به وجود آن حضرت تثبیت

ص: 41


1- . بحارالانوار، ج51، ص220

می شود و حالت انتظار آن حضرت تقویت می یابد و نهایتاً دچار این عقائد انحرافی نمی گردد.

5-فرمان امام زمان علیه السلام به شیعیان به وفای به عهدشان نسبت به امام زمان علیه السلام:

«...و لو أن أشیاعنا وفقهم اللّه لطاعته على اجتماع من القلوب فی الوفاء بالعهد علیهم لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا على حقّ المعرفة و صدقها منهم بنا، فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نكرهه و لا نؤثره منهم و اللّه المستعان و هو حسبنا و نعم الوكیل و صلواته على سیدنا البشیر النذیر محمد و آله الطاهرین و سلم.»(1)

یعنی: «... و چنانچه شیعیان ما که خدا به طاعت خود موفّقشان بدارد قلباً در وفای به عهدشان اجتماع می کردند، نه تنها سعادت لقای ما از ایشان به تأخیر نمی افتاد، بلکه سعادت مشاهدۀ ما با شتاب به ایشان می رسید و این ها همه در پرتو شناخت

کامل ما و صداقت محض نسبت به ما می باشد، بنا بر این هیچ چیز ما را از ایشان جدا و محبوس نمی دارد جز اخباری که از ایشان به ما می رسد و ما را مکروه و ناراحت می سازد و از ایشان انتظار نداریم، و تنها از خدا باید یاری خواست و او برای ما کافی و نیکو وکیلی است و صلوات و سلام خداوند بر سرور ما، آن بشارت دهنده و بیم دهنده، محمد و خاندان پاکش باد.»

ص: 42


1- . بحار الأنوار، ج53، ص177

پر واضح است که یکی از امور وفای به عهد شیعیان، انتظار و دعا برای فرج و ظهور آن حضرت است و دیگری گناه نکردن و عمل به واجبات است که شیعیان در وفای به این عهد کوتاهی می کنند و آن حضرت را ناراحت می سازند.

6-پرواضح است انسان هرکس را که دوست داشته باشد دائماً به یاد اوست و برای او دعا می کند، چنانکه در بیانی شیوا از امیرالمؤمنین علیه السلام آمده است:

«من أحب شیئا لهج لسانه بذکره»(1)

یعنی:«هرکس چیزی را دوست بدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد.»

پس بر هر محب و شیعه است که امام زمانش را که از هر کس برای او عزیزتر و محبوب تر است، فراموش نکند و برای حضرتش دعا نماید.

7- مرحوم شیخ طوسی رحمه الله در کتاب مصباح المتهجد از یونس بن عبدالرحمن روایت می کند که:

«أن مولانا أبی الحسن علی بن موسى الرضا علیهما السلام كان یأمر بالدعاء لصاحب الأمر »

یعنی:«مولای ما، حضرت ابا الحسن، علی بن موسی الرضا علیهما السلام پیوسته امر به دعا کردن برای حضرت صاحب الأمر ارواحنافداه می نمودند.»(2)

پر واضح است که امر امام رضا علیه السلام باید اطاعت

ص: 43


1- .غرر الحکم، ص 583
2- .مصباح المتهجد، ج1، ص 409

شود و برای فرزندشان حضرت بقیة الله ارواحنا فداه دعا نمود و این امر الزام آور است.

8-در روایت معتبر از امام صادق علیه السلام سؤال شد که چرا به هنگام شنیدن نام "قائم" لازم است برخیزیم؟ فرمود: برای آن حضرت غیبت طولانی است و این لقب یادآور دولت حقه آن حضرت و ابراز تأسف بر غربت اوست. لذا آن حضرت از شدّت محبت و مرحمتی که به دوستانش دارد، به هر کسی که حضرتش را با این لقب یاد کند، نگاه محبت آمیز می کند، و این عمل از تجلیل و تعظیم آن حضرت است، چنانکه هر بنده خاضعی در مقابل صاحب خود، هنگامی که مولای

بزرگوارش به سوی او بنگرد از جای بر می خیزد، پس باید برخیزد و تعجیل در امر فرج مولایش را از خداوند منان مسئلت بنماید.(1)

9- علامه مامقانی رضوان الله تعالی علیه در تنقیح المقال در شرح حال دعبل خزاعی از مشکوة الأنوارِ شیخ محمد بن عبد الجبار نقل می کند:

«لمّا قرأ دعبل قصیدته المعروفة (التائیه) التی أولها "مدارس الآیات" علی الامام الرضا علیه السلام و ذکره عجل الله تعالی فرجه الشریف،

خروج امام لا محالة خارج یقوم علی اسم الله بالبرکات

وضع الامام الرضا علیه السلام یده علی رأسه و تواضع قائما و دعا له بالفرج»

یعنی: هنگامی که دعبل قصیدۀ معروفش (تائیه) را که اولش "مدارس-

ص: 44


1- . منتخب الاثر، ص640

الآیات" است نزد امام رضا علیه السلام خواند و در آن ذکر حضرت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف شد:

حتماً امامی خروج خواهد کرد، که به نام خدا و برکات الهی بپاخیزد.

امام رضا علیه السلام با شنیدن نام مهدی موعود علیه السلام دست بر سر مبارک گذاشت و با قیام خود تواضع نمود و برای تعجیل در فرج آن حضرت دعا نمود و فرمود:

«اَللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ انْصُرْنَا بِهِ نَصْراً عَزِیزاً.»(1)

این روایات و احادیث معتبر نشان می دهد که حتی ائمه اطهار علیهم السلام که همگی قبل از ایشان بودند، خود از منتظرین ظهور بودند و چگونگی انتظار و ادب حضور را نیز به شیعیان تعلیم می دادند و برای فرج قائم آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم دعا می کردند. این خود بزرگترین دلیل برای وجوب دعا برای فرج و تأسی نمودن به ائمه اطهار علیهم السلام است.

10- اقوام گذشته برای پایان یافتن غیبت پیامبرشان چه می کردند؟!

قرآن کریم هفت بار کلمه "عبرت" و اعتبار را به کار برده و اهل بصیرت را بر آن ترغیب کرده است:

ص: 45


1- . منتهی الآمال، ج2، ص488 - منتخب الاثر، ص640

«فَاعْتَبِرُوا یا اُولِی الْاَبْصار»(1)

یعنی: «پس عبرت بگیرید ای صاحبان بصیرت.»

قرآن در جای دیگر هدف از بیان داستانها و وقایع تاریخی را عبرت پذیری می داند:

«لَقَدْ كانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»(2)

یعنی: «همانا درسرگذشت آنان درس عبرتی برای صاحبان اندیشه بود.»

امیر المؤمنین علی علیه السلام که خود قرآن ناطق است با اشاره به برنامه عبرت آموزی قرآن، چنین می فرماید:

« تَدَبَّرُوا آیَاتِ الْقُرْآنِ وَ اعْتَبِرُوا بِهِ فَإِنَّهُ أَبْلَغُ الْعِبَرِ »(3)

یعنی: «در آیه های قرآن بیندیشید و به (وسیله) آن پندگیرید، زیراکه آیات قرآن رساترین عبرت هاست.»

در آیات و روایات فراوانی اشاره به مطالعه و بررسی سرگذشت اقوام پیشین و لزوم عبرت آموزی از آنها شده است. یکی از این رویدادها، مسأله غیبت در ادیان مختلف است.

یکی از این ادیان و اقوام گذشته که دچار امتحان غیبت شده اند، قوم ادریس نبی هستند که عذاب الهی و غیبت منجی و پیامبرشان را به سبب گمراهی و یاری نکردن آن حضرت تجربه کرده اند.

ص: 46


1- . سوره حشر، آیه2
2- . سوره یوسف، آیه 111
3- . غرر الحکم و درر الکلم، ج1، ص405

حضرت ادریس علی نبینا و آله و علیه السلام پس از آدم و شیث علیهما السلام به مقام پیامبری برگزیده شد. او همواره مردم را به پرستش خدای یگانه و دوری از گناه دعوت می کرد و پیروانش را به ظهور پیامبران بعدی، به ویژه خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلّی الله علیه و آله و سلم، بشارت می داد.

حضرت ادریس علیه السلامبه کثرت درس و تعلیم و نشر احکام و سنن الهی مشهور بود و بدین سبب وی را "ادریس" نامیدند.

او نخستین کسی بود که به نوشتن پرداخت و در علم ستاره شناسی و حکمت نظر کرد. خداوند وی را از اسرار و چگونگی ترکیب افلاک و نقطه اجتماع ستارگان آگاه ساخت و شمار سالها و دانش ریاضی و هیئت به او آموخت.

وقتی ادریس به پیامبری مبعوث شد، مردم به هفتاد و دوزبان سخن می گفتند و خدای متعال همه آن لغات را به وی تعلیم داد. او همچنین نخستین کسی بود که حرفه و هنر دوزندگی داشت و لباس می دوخت. قبل از وی مردم پوست بر تن می کردند. ادریس خیاط بود و در مسجد سهله بدین کار اشتغال داشت.

آن حضرت، مردمِ فاسد را از مخالفتِ با آیین حضرت آدم و شیث علیهما السلام نهی می کرد و (در این راستا) عده ای اندک از او اطاعت کرده و بیشتر آنان با وی به مخالفت برخاستند، از این رو او و پیروانش از آن سامان بیرون رفتند تا به مصر رسیدند.

ادریس علیه السلام و همراهانش در مصر اقامت گزیدند، او مردم را به امر به معروف و نهی از منکر و اطاعت از خدای عزّوجلّ دعوت کرد، چنان که گفته

ص: 47

شده: وی مردم را به آیین الهی و یگانگی خدا و پرستش آفریدگار و رهایی مردم از عذاب آخرت به وسیله کردار شایسته در دنیا دعوت نمود و آنها را بر بی رغبتی به دنیا و رفتار عادلانه تشویق کرد و دستور داد تا آن گونه که وی می گوید نماز به جای آورند و دستور داد ایام مشخصی در هر ماه روزه بگیرند و آنها را به جهاد برای مبارزه با دشمنانِ دین و آیین خود تشویق و برای دستگیری از مستمندان به آنان دستور پرداخت زکات را صادر فرمود.

جمله «الایمان بالله یورث الظفر ؛ ایمان به خدا پیروزی را در پی دارد» بر نگین انگشتری وی منقوش بود و بر کمربندی که هنگام نماز میت می پوشید، این جمله نوشته شده بود:

«السعید من نظر لنفسه و شفاعته عند ربه اعماله الصالحة»

یعنی: «سعادتمند کسی است که در کارهای خویش بیندیشد و کارهای شایسته وی شفیع او نزد پروردگارش خواهد بود.»

داستان غیبت عبرت انگیز ادریس پیامبر

آورده اند: قوم حضرت ادریس علیه السلام بر او جفا کردند، تا اینکه خدا خطاب به ادریس فرمود اینان قدر پیامبر و حجت من را نمی دانند، لذا تصمیم گرفته ام تورا از ایشان بگیرم؛ و اینگونه غیبت چهل ساله ادریس آغاز گشته و قوم او دچار عذاب الهی گشتند و چنان گرسنگی آنان را فرا گرفت که سنگ بر شکمشان می بستند.

ص: 48

پس از چهل سال فقهایی در میان ایشان ظاهر شدند (نقش علمای دین در عصر غیبت همین است) و خطاب به مردم گفتند: ادریس از میان ما رفت ولی خدای ادریس که هست، مگر ادریس از ما چه می خواست؟ فقط یک جمله: «در محضر خدا معصیت نکنید.»

مردم پذیرفتند و از همان لحظه توبه نموده و گناهان خود را تر ک کردند. به محض این تصمیم، خداوند به ادریس فرمود: برخیز که بندگانم لایق گشته اند و "زمان ظهور تو" فرا رسیده است، پس از آن ادریس دوباره در میان قوم خود ظاهر گشت و به ادامه مأموریت الهی خود پرداخت و قومش را نجات داد.

آری ادریس پس از چهل سال دوباره ظهور کرد چون قومش لایق حضور حجت خدا شدند و چنانکه نقل شد شرط اصلی این ظهور اصلاح افراد آن جامعه بود که توبه کردند و عمل صالح بجای آوردند. ای کاش می دانستیم چون گنه کاریم و چون یازده حجت خدا را کشتیم، خداوند آخرین گنجینه خود را از ما گرفت و تا روزی که همچون قوم ادریس پیامبر، به این نتیجه نرسیم که دلیل غیبت چیزی جز گناه کاری ما نبوده خدا حجت خود را نخواهد فرستاد.

و اگر همچون قوم ادریس و بنی اسرائیل توبه نکنیم و خالصانه دعا نکنیم غیبت ادامه خواهد داشت و خداوند حجت خود را اذن ظهور نخواهد داد و نخواهد فرستاد.

ص: 49

11- از آن جمله روایتی است که از شیخ جلیل عیاشی از فضل بن ابی قره نقل شده، که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمودند: خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام وحی فرمود که به زودی برای تو از ساره پسری متولد می شود. ساره گفت: من پیرزن و عجوزه ام.

خداوند فرمود: به زودی فرزندی آورد و فرزندان آن پسر تا چهارصد سال در دست دشمن من معذب می گردند، به سبب آنکه دستورات مرا رد نمودند.

پس چون بنی اسرائیل در دست فرعون مبتلا شدند تا چهل روز در درگاه خداوند ناله و گریه نمودند. خداوند به موسی و هارون علیهما السلام وحی فرمود که: ایشان را از دست فرعون خلاص گردانند، و صد و هفتاد سال از آن چهارصد سال باقیمانده بود که آن را از ایشان برداشت.

امام صادق علیه السلام فرمودند:

«هكذا أنتم لو فعلتم لفرّج الله عنا، فأما إذا لم تكونوا فإنّ الأمر ینتهی إلى منتهاه.»(1)

یعنی: «اگر شما نیز چنین تضرع و زاری می کردید، خداوند فرج ما را مقدر می کرد، و چون چنین نکنید پس به درستی که این امر به نهایت خود خواهد رسید.»

این روایت دلیل دیگری است برای وجوب دعا برای فرج امام زمان علیه السلام.

ص: 50


1- . تفسیر عیاشی، ج2، ص 154

12- سید بن طاووس رحمه الله پس از اهمیت دعا برای برادران مؤمن(1)

روایات و مطالبی نقل می کند و در ادامه می فرماید:

ص: 51


1- . به نحو اختصار در اینجا دو روایت برای اهمیت و فضیلت دعا برای مؤمن نقل می کنیم: یک - از عیسی بن ابی منصور روایت است که گفت: من و ابن ابی یعفور و عبداللَّه بن طلحه خدمت امام ابوعبداللَّه صادق علیه السلام بودیم که آن حضرت خود آغاز سخن کرد و چنین فرمود: ای پسر ابی یعفور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرموده: شش خصلت است که در هر که باشد در پیشگاه خداوند و طرف راست (عرش) او خواهد بود، ابن ابی یعفور عرضه داشت: فدایت شوم آنها چیست؟ فرمود: فرد مسلمان برای برادر دینی خود بخواهد آنچه برای عزیزترین خاندانش می خواهد، و بد بدارد آنچه برای عزیزترین خاندانش بد می دارد، و با پاکی و خلوص با او دوستی کند، ابن ابی یعفور گریه کرد و گفت به چه صورتی با او به پاکی و خلوص دوستی کند؟ فرمود: ای پسر ابی یعفور،چون با او به این درجه از دوستى باشد، آنچه در دل دارد برایش توضیح می دهد. پس اگر او مسرور باشد این هم مسرور مى شود و اگر اندوهگین باشد، اندوهگین شود و اگر چیزی که مایه فرح و گشایش کار او است در اختیار داشته باشد حاجت او را برمی آورد و گرنه برایش دعا می کند. سپس امام صادق علیه السلام فرمود: سه تا مربوط به شما است (همانها که گذشت) ، و سه تا مربوط به ما است ، اینکه فضیلت ما را بشناسید و دنبال ما گام بردارید و منتظر عاقبت ما (و ظهور قائم ما) باشید، که هر کس چنین بود در پیشگاه خداوند عزّ و جل خواهد بود و کسانی که در مراتب پایین تر هستند از نور ایشان استفاده می کنند. امّا کسانی که در طرف راست (عرش) الهی هستند اگر کسانی که در درجه پایین تر هستند، آنها را بنگرند زندگی برایشان تلخ و ناگوار می شود، زیرا بر درجه آنها غبطه می برند. ابن ابی یعفور پرسید: چگونه است که نمی شود آنها را دید با اینکه در طرف راست (عرش) خداوند هستند؟ فرمود: ای ابن ابی یعفور، چون که آنها در حجابی از نور الهی هستند (چشمها از دیدنشان عاجز است) مگر این حدیث به تو نرسیده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بارها می فرمود: به راستی که خداوند را در سمت راست عرش در پیشگاه الهی در جناح راست او مخلوقی است که چهره شان از برف سفیدتر و از آفتاب هنگام ظهر تابان تر است. می پرسند که اینان چه کسانی هستند؟ جواب می رسد: اینها کسانى هستند که در جلال خدا با یک دیگر دوستى کرده اند. (یعنى دوستى آنها با یکدیگر بجهت عظمت و احترام خدا بوده، نه بجهت اغراض دنیوى) (کافی، ج2، ص 173) دو - امام رضا علیه السلام می فرمایند: بدان خدایت رحمت کند که حق برادران واجب و فرض است و باید جان و گوش و دیده و دست و پاى و همه اندام خود را فداى آنها کنید، آنان دژهاى شمایند که در سختیهاى دنیا و آخرت به آنها پناه برید، بر آنها فخر نفروشید و از آنها دور نشوید، و با آنها مخالفت نکنید و غیبت آنها را نکنید و یارى و کمک به آنها را واننهید و جان و مال خود را براى آنها دریغ نکنید، و براى دعاء به آنها رو به درگاه خدای عز و جل آورید، و با آنها همراهى و برابرى کنید در آنچه رواست، و یاریشان کنید چه ستمکار باشند و چه مورد ستم واقع شوند بوسیله دفاع از آنها (یعنى جلو ستم آنها را بگیرید و جلو ستم بر آنها را).(بحار، ج71، ص 226)

«اگر دعا برای برادران مؤمن تا این حد ارزشمند است، دعا برای امام زمانت چگونه خواهد بود؟ آن پادشاهی که سبب وجود توست و تو خود معتقدی که اگر او نبود خداوند نه تو را می آفرید و نه دیگری را، و می دانی که آن وجود شریف واسطه لطفی است که سبب تمام نعمتهاست، پس تا می توانی مواظب باش دیگری را در محبت و دعا بر او مقدم نداری و هنگامی که خواستی برای آن مولای عظیم الشأن دعا کنی، با تمام وجود دعا کن. مبادا فکر کنی او به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است، اینکه می گویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است، و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده می شود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بسته ای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده می شود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا می کنی بر خوان احسان او می نشینید و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی می شوید، چون خود را به او مرتبط کرده اید. مبادا به استناد عمل فلان شیخ و فلان شیخ که هرگز در حق آن حضرت دعا نمی کنند، بلکه اصلاً از او غافلند و هرگز نامی از او نمی برند از دعا به آن حضرت غافل شوی، که غفلت از یاد او اشتباهی فاحش است، پس به آن چه گفتم عمل کن که حق واضح همان است.

و نیز حدیثى كه جدّم ابو جعفر طوسى رضوان اللَّه علیه همین مطلبى را كه ذكر

ص: 52

نمودیم، گوشزد مى كند. وى روایت نموده كه یكى از ائمّه علیهم السلام فرمود: در شب بیست و سوّم ماه رمضان مكرّر، در حال سجده و ایستاده و نشسته و به طور كلّى در هر حال كه هستى، و نیز در كلّ این ماه و در طول عمرت به هر صورت كه ممكن شد، و هرگاه كه در طول عمرت به یادت آمد، این دعا را مكرّر بخوان. به این صورت كه بعد از حمد و ستایش خداوند متعال، و صلوات بر پیامبر اكرم حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلم بگو:

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ -صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ - فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً»

یعنی: «خدایا باش برای ولیت، حجة بن الحسن، درود تو بر او و بر پدرانش باد، در این ساعت و در هر ساعتی، سرپرست و حافظ و رهبر و یاور و راهنما و دیده بان، تا اینکه ساکنش گردانی در زمینت با رغبت، و بهره مندش گردانی در آن زمانی طویل.»

اینک اهتمام ائمّه علیهم السلام را نسبت به دعا براى آن بزرگوار چگونه مى بینى؟ آیا مانند تو نسبت به آن مقام شریف کوتاهى مى كنند؟! بنابراین از بسیار دعا كردن براى او صلوات اللَّه علیه و براى كسانى كه دعا كردن براى آنان در نمازهاى

واجب، جایز است، خوددارى مكن كه در روایتى آمده كه امام صادق علیه السلام فرمود: «هر سخنى كه در نماز واجب با آن خداوند متعال را مورد خطاب قرار دهى، كلام آدمى و گفتارى كه نماز را باطل كند، نیست.»

ص: 53

بنابراین، عذرى در ترک اهتمام و همّت گماشتن نسبت به این امر براى تو باقى نمى ماند.»(1)

13- روی أنّه سئل العالِم علیه السلام عن الرّجل یصبح مغموما لا یدری سبب غمّه، فقال: إذا أصابه ذلک فلیعلم أنّ أخاه مغموم، و کذلک إذا أصبح فرحان لغیر سبب یوجب الفرح، فبالله نستعین علی حقوق الإخوان.(2)

یعنی: «روایت شده است که از امام رضا علیه السلام سؤال شد: فردی غمگین می شود بی آنکه علت اندوه خود را بداند؟ فرمود: اگر اندوهی به او رسد، بداند که برادرش غمی دارد. همچنین است اگر بی دلیل شاد شود. پس، در ادای حقوق برادران از خدا مدد می جوییم.»

چه دوستی بالاتر از مهدی موعود علیه السلام سراغ دارید، هنگامی که آن حضرت در اثر طولانی شدن غیبت و اعمال ناشایست دوستانشان ناراحت می شوند، شما نیز ناراحت می شوید و هنگامی که دوستانشان عمل صالح و شایسته انجام می دهند، آن حضرت خرسند می گردند و شما نیز خوشحال و خرسند می گردید. چه نیکوست که با "دعا برای فرجشان" دل آن حضرت را خرسند گردانیم و همیشه بر خود واجب و لازم بدانیم که شب و روز برای ظهور موفور السرور حضرتش دعا کنیم.

ص: 54


1- . فلاح السائل، ص112
2- .فقه الرضا علیه السلام، ص 335

14-رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هیچ بنده ای به کمال ایمان دست نیابد مگر اینکه من در نزد او از خودش محبوب تر باشم و اهل بیتم از فرزندانش نزد او محبوب تر باشند.»(1)

پر واضح است که مهدی موعود عجّل اللَّه تعالی فرجه در نزد مؤمن محبوب تر از پدر و مادر و فرزندانش می باشد، بدین جهت همانگونه که بر خود دعا نمودن برای خانواده اش را ملزم نموده باید دعا برای مهدی موعود عجّل اللَّه تعالی فرجه را نیز بر خود ملزم بداند و حضرتش را مقدم بر خانواده و عزیزانش قرار دهد.

15-جناب سید بن طاووس رحمه الله در "جمال الاسبوع" می فرماید:

«بزرگان و رهبران دینی ما، توجه و اهمیت خاصی نسبت به دعا برای حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در هر شب و روز داشته اند و این در زمان های گذشته مرسوم بوده است.»(2)

از این مطلب بر می آید که دعا برای آن بزرگوار از سیره و شیوه های مورد اهتمام مسلمین و مؤمنان بوده است که عمل به این سیرۀ مؤمنین خود دلیل دیگری بر وجوب "دعا برای فرج" می باشد.

سید بن طاووس رحمه الله برای تأیید سیرۀ مؤمنین در دعا برای فرج،

ص: 55


1- . مکیال المکارم، ج2، ص296، به نقل از مجالس شیخ صدوق، ص201
2- .جمال الاسبوع، ص 307

متوسل به بعضی از تعقیبات وارده از ائمه اطهار علیهم السلام شده است:

«چنانکه در تعقیب نماز ظهر روایت شده است که امام صادق علیه السلام در حق حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف دعا می نمود و همچنین امام کاظم علیه السلام در تعقیب نماز عصر به گونه ای شیوا برای حضرت صاحب الامر عجّل الله تعالی فرجه الشریف دعا می فرمودند.»(1)

لذا عمل امام معصوم علیه السلام سندی معتبر بر ضرورت امر دعا کردن می باشد و دلایل نقلی بسیار دیگری در تأیید امر دعا وجود دارد که ثابت می کند دعا کردن برای امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف، بر هر مؤمنی که اعتقاد به آن حضرت دارد از اوجب واجبات است که ما به بعضی از این دعاها مفصلاً در همین رساله اشاره خواهیم کرد.

16- امام زمان علیه السلام نیز برای تعجیل در فرج خود دعا کرده و تعجیل در این امر را از ذات اقدس الهی خواستار است و بر ما است که به آن حضرت تأسی کنیم و برای فرجشان دعا کنیم، چنانچه از محمد بن عثمان سمری سفیر ایشان روایت است که از او پرسیدند: آیا صاحب این امر را دیده ای؟ گفت: بله! و آخرین باری که او را دیده ام کنار بیت الله الحرام بود در حالیکه می فرمود: «خداوندا! وعده ای را که به من داده ای تحقق بخش.»(2)

ص: 56


1- . جمال الاسبوع، ص307
2- . مکیال المکارم، ج2، ص75

17- بعد از نماز صبح از مواقعی است که دعا برای تعجیل فرج تأکید بیشتری شده است و دلیل آن روایتی است که علامه مجلسی رحمه الله در کتاب «مقباس المصابیح» در تعقیب نماز صبح آورده که پس از نماز صبح پیش از آنکه حرف بزند صد بار این دعا را بخواند:

«یَا ربِّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أعْتِقْ رَقَبَتیِ مِنَ النَّارِ»

یعنی: «پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست و گشایش کار آل محمد را زودتر برسان و گردنم را از آتش رهایی ببخش.»(1)

18- این حدیث از حضرت باقر علیه السلام است که در طی آن می فرماید:

«...ان اصبحتم یوما لا ترون منهم احدا فاستغیثوا بالله عز وجل ... فما اسرع ما یأتیکم الفرج.»(2)

یعنی: «هرگاه صبحگاهان روزی دیدید که امامی از آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم غایب گشته و او را مشاهده نمی کنید، پس به درگاه خداوند عز وجل استغاثه نمایید (وفرج و ظهور او را از پروردگاربخواهید)... پس چه زود باشد که فرج و گشایش به شما رخ نماید.»

ص: 57


1- .المقباس، ص 146 - مکیال المکارم، ج2، ص26
2- . عن أبی حمزة الثمالی عن أبی جعفر علیه السلام قال سمعته یقول إن أقرب الناس إلى الله عز و جل و أعلمهم به و أرأفهم بالناس محمد صلی الله علیه و آله و سلم و الأئمة علیهم السلام فادخلوا أین دخلوا و فارقوا من فارقوا عنى بذلك حسینا و ولده علیهم السلام فإن الحق فیهم و هم الأوصیاء و منهم الأئمة فأینما رأیتموهم فاتبعوهم و إن أصبحتم یوما لا ترون منهم أحدا فاستغیثوا بالله عز و جل و انظروا السنة التی كنتم علیها و اتبعوها و أحبوا من كنتم تحبون و أبغضوا من كنتم تبغضون فما أسرع ما یأتیكم الفرج. کمال الدین، ج1، ص 328

نکات این روایت

1-در این روایت گرانقدر، گرچه لفظ "تعجیل فرج" ظاهراً به کار نرفته، اما بخوبی در آن نهفته است، زیرا فراز اول حدیث شامل دو جمله است:

الف- هرگاه روزی امامی از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم غایب شد و او را ندیدید،

ب- پس به درگاه خدا استغاثه نمایید،

و جمله آخر نیز می فرماید: پس خدا بزودی باب فرج وگشایش را به روی شما می گشاید.

این سبک و سیاق و نتیجه گیری در روایت، نشانگر آن است که منظور از درخواست از خداوند، درخواست ظهور و دیده شدن امام و دسترسی به اوست. (یعنی همان درخواست تعجیل فرج)

2- تعبیر "استغاثه" از "دعا" بسیار محکمتر و مؤکدتر است، یعنی در زمان غیبت، نه تنها باید دعا و درخواست نمود، بلکه باید سخت به درگاه حضرت حق عجز و ناله و طلب فریادرسی کرده و تعجیل فرج امام خود را از او خواست.

3- خطاب روایت به جمع است، نه فرد، یعنی مسلمانان یا حداقل معتقدان به امام عصر علیه السلام باید همه امام خود را از خداوند بخواهند، همه بایستی متوجه غیبت او شده و احساس کنند "باید او را بخواهند" و در پی این احساس واقعاً نیز او را از خداوند بخواهند. این احساس جمعی و خواستن جمعی برای رسیدن فرج و ظهور امام، یک مقدمه و زمینه طبیعی و لازم به شمار می آید.

ص: 58

این نکته را نیزباید همین جا استنتاج کرد که تلاش و مجاهدت برای فراهم آمدن این مقدمه و زمینه، یک مسئولیت و تکلیف است و هر کس به قدر توان خویش دراین رابطه باید بکوشد و مسئولیت خود را ایفا نماید.

4- نکته دیگری که در روایت نهفته این است که اصل، ظهور و در دسترس بودن امام است و اگر امام غایب شد، باید از خداوند درخواست کرد تا او را ظاهر فرماید. البته این بحث هم که غیبت امام براساس حکمت خداوند بوده و خود دارای اسرار و حکمتهای فراوان از جمله تربیت مردم، امتحان خلق و مانند اینها می باشد صحیح و متین است، اما با این حال در مقایسه کلی میان غیبت و ظهور امام و حجت حق، ظهور اصالت دارد و اگر غیبتی واقع شد باید به علاج و زدودن زمینه ها

و علل آن مبادرت کرد، به همین دلیل در روایت مذکور فرموده است: «اگر روزی امام خود را ندیدید،با دعا و استغاثه او را از خدابخواهید.» معنای این سخن همان است که گفتیم اصل، ظهور است و در صورت وقوع غیبت باید به علاج آن پرداخت. این بحث نیز باید گسترده تر و جدی تر مطرح شود و مورد بررسی قرار گیرد و ما در اینجا تنها در حد بیان یک نکته به آن پرداختیم.

5- نکته پنجم این است که تعبیر «ان اصبحتم یوما لاترون امامکم» با تعبیر «ان غاب عنکم امامکم» بسیار تفاوت دارد، بدین معنا که نسبت فعل به مردم داده شده، نه به امام. یعنی گفته شده: هرگاه روزی امامتان را «ندیدید» نه اینکه: هرگاه روزی امامتان غایب شد.

ص: 59

شاید نکته تعبیر مذکور این باشد که: غیبت امام از خود شماست، شما خود موجب شدید نتوانید امامتان را ببینید. هرگاه چنین شد، پس خود نیز باید چاره کار کنید و زمینه ظهور را با عمل و دعای خویش فراهم سازید.

نکته مزبور (که علت اصلی غیبت امام عصر علیه السلام، خود مردمند) در احادیث دیگر به صراحت بیان شده است.

6- از فراز نخست حدیث به دست می آید که شیعه باید دغدغه و آرمان داشته باشد و آن، ظهور و فرج امام عصر علیه السلام است. روایت می فرماید: «هرگاه صبح کردید و امام خود را ندیدید، پس به درگاه الهی استغاثه کنید...» این خود می رساند که شیعه نباید رضا دهد که هیچ روزی را بدون امام زمانش سر کند. او هر روز که صبح می کند، باید این دغدغه را داشته باشد که امام من کجاست؟ چرا او را نمی بینم؟ چرا نباید بتوانم او را ببینم؟ و حال که چنین شده، پس باید به درگاه الهی استغاثه کرد و فرج او را از خداوند درخواست نمود (و البته این، در کنار ایفای مسئولیتها، تکالیف و وظایف گوناگون او در زندگی است).

پیام روایت این است که شیعه باید "از ندیدن امام خود به درد آید و آرام نباشد." شیعه باید "غیبت امام زمان" خویش را یک "درد" و "ابتلا" تلقی کرده و "ظهور" او را دوای آن و پاسخ به این نیاز حضور امام علیه السلام احساس نماید.

طبیعی است که یک فرد یا جامعه تا نیاز و دردی را احساس نکند،نسبت به پاسخ و دوای آن اقدامی نیز نخواهد کرد. به نظر می رسد که این روایت ارزشمند در مقام تذکر این حقیقت است که جامعه شیعه - و بلکه همه مسلمانان - از

ص: 60

"احساس این درد و ابتلای ناشی از غیبت امام علیه السلام" غفلت نورزند، اصالت حضور و ظهور امام را دریافته و خالی بودن جای او را در میان خود و همه انسانها درک کنند. همان گونه که گفتیم یک "احساس جمعی" پیدا کنند، و نیاز خویش و بشریت به حجت بالغه الهی را واقعاً حس نمایند، همچون حس انسانی عطشناک نسبت به چشمه ساری زلال و گوارا، یا غریقی نسبت به کشتی نجات.

همه باید احساس کنند "گمشده" دارند و آن، حجت خداست. در این صورت همه دست به دعا و نیاز به درگاه الهی برای ظهورش بر می دارند، امامی که با ظهورش "هویت" و "حریت" راستین انسانها را به آنان ارزانی خواهد داشت. رهایی از هر قیدی، چه برای شیعیان و چه برای مسلمانان، بلکه برای همه بشریت، به پیداکردن این گمشده است، و پیداکردن او به شناخت و احساس نیاز به آن حضرت، بستگی دارد. در این راستا بر آنان که به اندیشه مهدویت اعتقاد یا از آن خبر ندارند و

در غفلت به سر می برند، ملامتی نیست، اما شیعه که تمامی آرمان، اعتقاد، دین، کرامت، سیادت و سعادت دنیا و آخرتش را در این مکتب خلاصه می داند، چرا از آن حضرت غفلت ورزیده است؟!

حتی بزرگان دین و فقهای عظام از تحریص و تشویق امت به انتظار و دعای فرج و آوردن احکام آن در رساله های عملیه خود غفلت ورزیده اند!! چرا شیعه به غیبت امام خود "عادت" کرده است، در حالی که بنابر روایت مذکور، حتی اگر یک روز هم اورا ندید، باید فریادش بلند شود؟! آیا این درد نیست؟!!

7-نکته دیگر مربوط به جمله آخرحدیث است. در این جمله، رسیدن فرج

ص: 61

و ظهور امام عصر علیه السلام و بلکه زود رسیدن آن، نتیجه قطعی دعا و استغاثه به خداوند معرفی شده است. این روایت تأکید می کند که از تأثیر شگفت انگیز و سرنوشت ساز درخواست و ناله و استغاثه به درگاه الهی در زمینه رسیدن ظهور و فرج امام عصر علیه السلام، نباید غفلت ورزید.

19- از جمله دعوات، دعائی است که سید بن طاووس قدس سره در کتاب مهج الدعوات از محمد بن احمد بن ابراهیم جعفی به اسناد خود روایت کرده، که محمد مزبور به اسناد خود در ضمن حدیثی روایت کرده که معلوم نیست سند آن به کدام امام منتهی می شود، عین عبارتی که سید بن طاووس از او ذکر کرده این است:

قلت: «کیف تصنع شیعتک؟»

قال: «علیکم بالدعاء و انتظار الفرج فإنه سیبدو لکم علم فإذا بدا لکم فاحمدوا الله و تمسکوا بما بدا لکم»

قلت: «فما ندعوابه؟» قال: تقول...

یعنی: راوی گفت، گفتم: «چه کنند شیعیان تو؟» فرمود: «بر شما باد به دعا نمودن و انتظار فرج بردن، پس به درستی که زود است که ظاهر شود برای شما عَلَمی - شاید به معنی نشانه باشد - پس هرگاه ظاهر شد برای شما، پس حمد کنید خدا را و متمسک شوید به آنچه برای شما ظاهر شده. «گفتم:«پس چه دعا بخوانم؟» فرمود بگو:

ص: 62

«اللَّهُمَّ أَنْتَ عَرَّفْتَنِی نَفْسَکَ وَ عَرَّفْتَنِی رَسُولَکَ وَ عَرَّفْتَنِی مَلَائِکَتَکَ وَ عَرَّفْتَنِی نَبِیَّکَ وَ عَرَّفْتَنِی وُلَاةَ اَمْرِکَ اللَّهُمَّ لَا آخُذُ إِلَّا مَا اَعْطَیْتَ وَ لَا وَاقِیَ إِلَّا مَا وَقَیْتَ اللَّهُمَّ لَا تُغَیِّبْنِی عَنْ مَنَازِلِ أَوْلِیَائِکَ وَ لَا تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی اللَّهُمَّ اهْدِنِی لِوَلَایَةِ مَنِ افْتَرَضْتَ طَاعَتَهُ.»(1)

یعنی: «خدایا! تو خودت را به من شناسانیدی و فرستاده ات را به من معرفی فرمودی و فرشتگانت را به من شناسانیدی و پیغمبرت را به من شناسانیدی و والیان امرت را به من شناسانیدی. خدایا! من نمی پذیرم جز آنچه تو فرمایی و نپرهیزم جز از آنچه

تو پرهیز داده ای. خدایا! از منازل دوستانت مرا دور مدار و دلم را پس از آنکه هدایتم کرده ای منحرف مگردان. خداوندا!به ولایت کسی که اطاعتش را بر من واجب ساخته ای، هدایتم فرمای.»

20- مرحوم كلینی در كافی از «ابوعبداللّه جعفی» روایتی را نقل می كند كه توجه به مفاد آن بسیار مفید است:

«قال لی أبوجعفر محمد بن علی، كم الرباط عندكم؟ قلت: أربعون. قال علیه السلام، لكن رباطنا الدهر»(2)

یعنی: «حضرت ابوجعفر محمد بن علی (امام باقر) علیهما السلام، به من فرمودند: منتهای زمان مرابطه (مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه

ص: 63


1- .مهج الدعوات، ص 332
2- . کافی، ج8، ص 381

داشتم: چهل روز. فرمودند: ولی مرابطه ما مرابطه ای است كه همیشه هست.»

علامه مجلسی در شرح این فرمایش امام علیه السلام می فرماید:

«أی یجب علی الشّیعة أن یربطوا أنفسهم علی طاعة إمام الحقّ، و إنتظار فرجه و یتهیاؤا دائماً لنصرته»(1)

یعنی: «بر شیعیان واجب است كه خود را بر اطاعت امام بر حق و انتظار فرج او ملتزم سازند و همیشه برای یاری نمودنش مهیا باشند».

شیخ محمدحسن نجفی نیز در كتاب جواهرالكلام در شرح روایت یادشده می فرماید:

«و هو محمول علی إرادة ترقّب الفرج ساعة بعد ساعة كما جائت به النّصوص لا الرّباط المصطلح»(2)

یعنی: «مرابطه در این روایت به معنای اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه روز است، همچنانكه در بعضی روایات نیز به این معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه.»

گفتار صاحب جواهر نیز در نهایت به همان كلام علامه مجلسی بر می گردد كه فرمود: مرابطه در روایت یادشده به معنای آمادگی و مهیا بودن در هر ساعت و زمانی برای یاری امام منتظَر است.

ص: 64


1- . مرآة العقول، ج26، ص 582
2- . جواهرالکلام، ج21، ص 43

جان کلام اینکه با نگاهی به تاریخ شیعه می توانیم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگی همیشگی آنها برای این موضوع پی ببریم، لذا علامه مجلسی رحمه الله ذیل روایت مذکور سه تکلیف واجب را استخراج و اجتهاد می نماید و صاحب جواهر آن را تأیید می نماید:

1- وجوب اطاعت از امام زمان علیه السلام ؛

2- انتظار فرج ؛

3- وجوب نصرت و یاری امام زمان علیه السلام .

پرواضح است که اقل نصرت و یاری نمودن در زمان غیبت امام علیه السلام دعا برای آن وجود نازنین است، لذا یک فرد شیعه باید بر خود واجب بداند که شب و روز منتظر امام زمانش باشد و خود را مهیای حضرت و یاری آن حضرت نماید، بدین جهت رمز اینكه شیعه باید هر لحظه آماده یاری امام خود باشد این است كه زمان ظهور برای ما مشخص نیست و هر وقت كه اراده خداوند تعلق گیرد ممكن است ظهور واقع شود. بنابراین بر شیعیان واجب است که همواره در حال آماده باش به سر برند تا در موقع لزوم به فرمان امام خود با مستكبران و ظالمان جهان مبارزه كنند و با دعا و درخواست ظهور آن حضرت در هر مکان و زمانی ندای لبّیک را سر دهند.

ص: 65

دلیل انتظار

قبلاً عرضه داشتیم دلیل انتظار داخل در دلیل نقل است ولی به جهت اهمیت آن این دلیل را جداگانه قرار دادیم.

"انتظار داشتن" با "دعا نمودن برای ظهور" لازم و ملزوم یکدیگرند. در تعریف "لازم و ملزوم" گفته اند:

به دو مقوله که به یکدیگر چسبیده و وابسته باشند که غیر ممکن التفریق باشند، به عبارت دیگر به دو چیز که وجود یکی بر دیگری متوقف باشد لازم و ملزوم می گویند.

و در بعضی از تعاریف "لازم و ملزوم" اینگونه آمده است: هرگاه دو چیز را در نظر بگیریم یکی"الف" و دیگری "ب" و وضع آن دو طوری باشد که هر وقت "الف" وجود پیدا کند، "ب" هم وجود پیدا می کند در اینصورت "الف" را ملزوم و "ب" را لازم می نامند و رابطه بین آن دو را "لزوم" خوانند.

تکلیف "دعا برای ظهور" لازمه "انتظار داشتن" است به این معنا که هرکس منتظر باشد حتماً دعا برای ظهور می کند و الّا انتظار در دلش محقق نشده است. لازمۀ انسان منتظر این است که با افعال و جوارح خود خواسته یا ناخواسته انتظارش را آشکار می سازد، مانند اینکه شما اگر منتظر مهمانی باشید، دائماً در حال تکاپو هستید و مقدمات پذیرایی از مهمان را فراهم می سازید، و اگر مهمان دیر کند و سر موعد نیاید با اضطراب و نگرانی در مقام جستجو بر می آیید

ص: 66

و جویای حال و موقعیت او می شوید.

در این راستا "انتظار فرج" و "دعا برای فرج" دو تکلیف لزومی هستند که از یکدیگر جدا و منفک نیستند، زیرا هر فرد مسلمانی که ادعای انتظار داشتن مهدی موعود علیه السلام را دارد ملزماً دعا برای فرج را سرلوحه تکالیف عبادی خودش قرار می دهد. به عبارت دیگر همانگونه که "انتظار" بر هر فرد مؤمنی واجب است ملزوم آن یعنی "دعا برای فرج" نیز واجب است، زیرا نمی توان "انتظار" را بدون "دعا برای منتظَر" تصور کرد. بدین صورت وجوب "دعا برای فرج" ثابت می گردد.

به بیانی دیگر، پر واضح است که برای هر چیزی می توان علامت و نشانه ای یافت، برای مثال هر فرقه و گروه خاصی برای خود نماد و علامتی را مد نظر قرار می دهند که بدان واسطه می توان آن ها را شناخت، مسلمان و انسان مؤمن و منتظر نیز علامت و نشانه ای دارد که لازمۀ ایمان اوست، و آن دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام است. پس "دعا برای فرج" برای هر مؤمنی امری واجب است که تحت هیچ شرایطی از انسان ساقط نمی شود،

باید توجه داشت نسخه های دین در صورتی اثربخش است که شخصی که ادعای پذیرش اسلام را دارد آن ها را از متخصص دین و مجتهدین واجد شرایط فراگرفته و در زندگی و رفتار های خود بکار گیرد و صرف ادعای مسلمانی انسان را صالح و صادق نمی کند، که یکی از آن موارد یافتن فتوای مجتهد خود نسبت به دعا برای ظهور و فرج امام زمان علیه السلام است.

ص: 67

در این قسمت چهل روایت در اهمیت و وجوب انتظار را بیان می کنیم که از آن وجوب ملزوم آن یعنی "دعا برای فرج" بدست می آید:

انتظار، بهترین عمل

1- عن الرّضا عن آبائه علیهم السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم أفضل أعمال أمتی إنتظار فرج الله.(1)

امام هشتم علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان فرمودند: رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند: برترین اعمال امّت من انتظار فرج از خدای عزّوجلّ می باشد.

عبادت و انتظار

2-قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله و سلم: ... إنتظار الفرج عبادة.(2)

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند:... انت-ظار ف-رج ع-بادت اس-ت.

برترین عبادتها

3- قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله و سلم: أفضل العبادة إنتظار الفرج.(3)

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند: برترین عبادت انتظار فرج است.

ص: 68


1- . عیون اخبارالرضا علیه السلام، ج2، ص 36
2- . بحارالانوار، ج52، ص 122
3- . کمال الدین، ج1، ص 287

انتظار محبوب ترین اعمال

4- سئل عن علیّ رجل: أیّ الأعمال أحبّ إلی اللّه عزّوجلّ؟ق-ال علیه السلام: إنتظار الف-رج.(1)

مردی از امام علی علیه السلام سؤال کرد: محبوب ترین اعمال پیش خدا کدام است؟ ام-ام علیه السلام فرمودند: انت-ظار ف-رج.

انتظار بزرگترین گشایش

5-قال علی بن الحسین علیهما السلام: إنتظار الفرج من أعظم الفرج.(2)

امام سجاد علیه السلام فرمودند: انت-ظار ف-رج از بزرگترین گشایش هاست.

انتظار، برترین عمل شیعه

6- قال الجواد علیه السلام: أفضل أعمال شیعتنا إنتظار الفرج.(3)

امام جواد علیه السلام فرمودند: با ارزش ترین اعمال شیعیان ما انت-ظار ف-رج است.

انتظار عمل بزرگ

7- قال الإمام زین العابدین علیه السلام: إنتظار الفرج من أعظم العمل.(4)

امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: انت-ظار ف--رج از جمله بزرگترین اعمال انسان است.

ص: 69


1- . بحارالانوار، ج52، ص 122
2- . کمال الدین، ج1، ص 320
3- . کمال الدین، ج2، 377
4- .یوم الخلاص فی ظل القائم المهدی، ص 232

صفات منتظران

8- قال أبو عبداللّه علیه السلام: ...من سرّه أن یکون من أصحاب القائم فلینتظر و لیعمل بالورع و محاسن الأخلاق و هو منتظر.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: ...کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه قرار گیرد باید منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوی و اخلاق نیکو توأم گردد.

ارزش انتظار

9- قال أبوعبدالله علیه السلام: ...فإن مات و قام القائم بعده کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه فجدوا و انتظروا هنیئا لکم أیتها العصابة المرحومة.(2)

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر کسی که منتظر حضرت است از دنیا برود و حضرت بعد از او قیام کند اجر او همانند اجر کسی است که زمان او را درک کرده، پس بکوشید و منتظر باشید، گوارا باد بر شما ای یاران مورد لطف خدا.

مکان بهشتی منتظران

10- قال أمیرالمؤمنین علیه السلام: الآخذ بأمرنا معنا غداً فی حظیرة القدس.(3)

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسی که مطیع فرمان ما باشد در حظیره القدس با ما خواهد بود.

ص: 70


1- . الغیبة للنعمانی، ص 200
2- . همان
3- . بحارالانوار، ج52، ص 123

شخصیت منتظران

11-عن أمیرالمؤمنین علیه السلام: المنتظر لأمرنا کالمتشحط بدمه فی سبیل الله.(1)

از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمودند: کسی که منتظر امر و فرمان ما باشد، همانند کسی است که در راه خدا به خون خود غلتیده است.

فضیلت منتظران

12- قال أبوعبدالله علیه السلام: من مات منکم و هو منتظر لهذا الأمر کمن هو مع القائم فی فسطاطه، (ثم مکث هنیئة ثم قال:) لا بل کمن قارع معه بسیفه، (ثم قال:) لا و الله إلا کمن استشهد مع رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.(2)

امام صادق علیه السلام فرمودند: اگر کسی از شما بمیرد در حالی که منتظر حکومت امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه بوده، همانند کسی است که با امام قائم علیه السلام در خیمه اش بوده است، (سپس اندکی درنگ کرد و فرمود:) نه، بلکه همانند کسی است که در کنار حضرت زد و خورد کند، (سپس فرمود:) نه، به خدا قسم، بلکه مانند کسی است که در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به شهادت برسد.

ص: 71


1- .همان
2- . المحاسن، ج1، ص 174

موقعیت منتظران

13- قال أبو عبد الله علیه السلام: إن المیت منکم علی هذا الأمر بمنزلة الضارب بسیفه فی سبیل الله.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که در حال انتظار فرج امام زمان علیه السلام بمیرد به منزله کسی است که در راه خدا با شمشیرش جهاد کرده است.

پاداش منتظران

14- عن الباقر علیه السلام: و اعلموا أن المنتظر لهذا الأمر له مثل أجر الصائم القائم.(2)

امام باقر علیه السلام فرمودند: بدانید کسی که منتظر حکومت حقّ باشد، پاداش او همانند پاداش روزه دار شب زنده دار است.

مقام منتظران

15- عن علی بن الحسین علیهما السلام: إن أهل زمان غیبته القائلون بإمامته المنتظرون لظهوره أفضل أهل کل زمان لأن الله تعالی ذکره أعطاهم من العقول و الأفهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فی ذلک الزمان بمنزلة المجاهد بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم بالسیف، أولئک المخلصون حقا و شیعتنا صدقا و الدعاة

ص: 72


1- .همان
2- . کافی، ج2، ص 222

إلی دین الله عز و جل سراً و جهراً.(1)

از امام سجاد علیه السلام نقل شده که فرمودند: همانا مردم زمان غیبت حضرت مهدی علیه السلام که قائل به امامت آن بزرگوار هستند و انتظار ظهورش را می کشند بر مردم همه زمان ها برتری دارند، زیراکه خدای تعالی به ایشان به اندازه ای عقل و فهم و شناخت داده است که غیبت آن حضرت نزد ایشان بمنزله مشاهده و عیان است و خدا ایشان را همانند کسانی قرار داده است که در رکاب پیغمبر خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم با شمشیر جهاد می کردند، ایشانند که حقیقتاً خالص از هر شک و شبهه می باشند و این ها شیعیان راستین ما و دعوت کنندگان دین خدا در پنهانی و آشکارا هستند.

جایگاه منتظران

16- قال أبوعبدالله علیه السلام: من مات منکم علی هذا الأمر منتظراً له کان کمن کان فی فسطاط القائم.(2)

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسی که بر این امر بمیرد و منتظر امام علیه السلام باشد همانند کسی است که درخیمه امام قائم علیه السلام باشد.

عاقبت منتظران

17- قال الصادق علیه السلام: طوبی لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فی غیبته و المطیعین له فی ظهوره أولئک أولیاء الله الذین لا خوف علیهم-

ص: 73


1- . کمال الدین، ج1، ص 320
2- . المحاسن، ج1، ص 173

و لا هم یحزنون.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: ای ابوبصیر، خوشا به حال شیعیان و پیروان قائم ما که در زمان غیبت او منتظر ظهور، و در زمان ظهور مطیع او هستند، آنها اولیای خدا هستند که ترس و اندوهی برای آنان وجود ندارد.

خوشا به حال منتظران

18- عن أبی بصیر قال، قال الصادق علیه السلام: طوبی لمن تمسک بأمرنا فی غیبة قائمنا فلم یزغ قلبه بعد الهدایة.

فقلت له جعلت فداک و ما طوبی؟ قال: شجرة فی الجنة أصلها فی دار علی بن أبی طالب علیهما السلام و لیس من مؤمن إلا و فی داره غصن من أغصانها و ذلک قول الله عز و جل طوبی لهم و حسن مآب.(2)

از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: طوبی از آنِ کسی است که در زمان غیبت قائم ما به فرمان ما چنگ زند که هرگز قلبش از هدایت منحرف نمی شود.

سپس ابوبصیر از حضرت سؤال می کند: جانم به فدایتان طوبی چیست؟ ایشان فرمودند: (طوبی) درختی است در بهشت که اصل و ریشه آن در خانه علی بن ابیطالب علیهما السلام است و شاخه ای از شاخه های آن در خانه هر یک از مؤمنان می باشد و فرموده خدای تعالی به این مطلب اشاره دارد:

ص: 74


1- .کمال الدین، ج2، ص 357
2- .کمال الدین، ج2، ص 358

«طوبی و حُسنِ عاقبت برای آنهاست.»

منتظران در قرآن

19- عن الصّادق علیه السلام فی هذه الآیة الکریمة: «الم، ذلک الکتاب لا ریب فیه، هدیً للمتقین، ألذین یؤمنون بالغیب» فقال: المتقون شیعة علی علیه السلام و الغیب فهو الحجة الغائب علیه السلام.(1)

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که در مورد آیه: «الم، قرآن آن کتابی است که شکی در آن نیست، مایه هدایت اهل تقوی است، آنهایی که به غیب ایمان دارند» فرمودند: متّقین، شیعیان علی بن ابیطالب علیهما السلام هستند و غیب هم حضرت مه-دی غایب علیه السلام است.

منتظران در پیشگاه خدا

20-عن أبی عبداللّه علیه السلام قال: أقرب ما یکون العباد من الله جل ذکره و أرضی ما یکون عنهم إذا افتقدوا حجة الله عز و جل و لم یظهر لهم و لم یعلموا مکانه و هم فی ذلک یعلمون أنه لم تبطل حجة الله جل ذکره و لا میثاقه فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساءاً، فإن أشد ما یکون غضب الله علی أعدائه إذا افتقدوا حجته و لم یظهر لهم و قد علم أن أولیاءه لایرتابون و لو علم أنهم یرتابون ما غیب حجته عنهم طرفة عین و لا یکون ذلک إلا علی رأس شرار الناس.(2)

ص: 75


1- . کمال الدین، ج1، ص 18
2- . کافی، ج1، ص 333

امام صادق علیه السلام فرمودند: نزدیک ترین حالت بندگان به خدا و خشنودی او از آنها هنگامی است که حجّت خدا در میان آنها نباشد و برای آنها ظاهر نشود و آنها مح-ل او را ندانند و در این حال آنها می دانند که حجّت خدا و عهدش ساقط نمی شود، در این زمان شب و روز در انتظار فرج باشند، و شدیدترین زمان غضب خدا بر دشمنانش نیز، زمان غیبت حجت او است. خداوند مى داند که بندگان واقعى وى به جهت غیبت حجتش، دچار شکّ و تردید نمى شوند. زیرا اگر چنین بود، خدا چشم بهم زدنی حجت خود را از بندگانش غایب نمى فرمود و این امر (مسئله غیبت) نمى باشد مگر به خاطر شرور ترین افراد مردم.

منتظران و حزب اللّه

21- قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «طوبى للصابرین فی غیبته، طوبى للمقیمین على محبتهم، أولئک من وصفهم الله فی کتابه، فقال: «الذین یؤمنون بالغیب» و قال: «أولئک حزب الله ألا إن حزب الله هم المفلحون»(1)

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: خوشا به حال کسانی که در غیبت حضرت صبور باشند و خوشا به حال کسانی که در محبت ورزیدن در راه اهل بیت علیهم السلام استوار مانند، خداوند آنها را در کتابش توصیف نموده و فرموده است: «آنها که به غیب ایمان دارند» و فرموده: «آنها حزب -

ص: 76


1- . کفایة الاثر، ص 60

اللّه هستند، آگاه باشید به درستی که حزب اللّه رستگار است.»

منتظران پیروز

22- عن أبی جعفر علیه السلام قال: ما ضر من مات منتظرا لأمرنا ألّا یموت فی وسط فسطاط المهدی و عسکره.(1)

امام باقر علیه السلام فرمودند: کسی که در حال انتظار امام زمان علیه السلام مرده باشد، زی-ان ن-کرده که در میان خیمه یا لشکر حضرت نمرده است. (یعنی هر جا بمیرد، پاداش شهید را دارد).

منتظران استوار

23-عن أبی جعفر علیه السلام قال: یأتی علی الناس زمان یغیب عنهم إمامهم فیا طوبی للثابتین علی أمرنا فی ذلک الزمان إن أدنی ما یکون لهم من الثواب أن ینادیهم البارئ جل جلاله فیقول عبادی و إمائی آمنتم بسری و صدقتم بغیبی فأبشروا بحسن الثواب منی فأنتم عبادی و إمائی حقا منکم أتقبل و عنکم أعفو و لکم أغفر و بکم أسقی عبادی الغیث و أدفع عنهم البلاء و لولاکم لأنزلت علیهم عذابی. (قال جابر فقلت یابن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فما أفضل ما یستعمله المؤمن فی ذلک الزمان؟ قال:) حفظ اللسان و لزوم البیت.(2)

امام باقر علیه السلام فرمودند: زمانی بر مردم می آید که امام و پیشوای

ص: 77


1- . کافی، ج1، ص 372
2- . کمال الدین، ج1، ص330

آنان غیبت می کند، پس خوشا به حال کسانی که در آن زمان بر فرمان ما استوار و ثابت قدم باشند، بدرستی که کمترین پاداش آنها آنست که حضرت باری تعالی ندا کند ایشان را و گوید که ای بندگان و کنیزان من ایمان آوردید به سرّ من و تصدیق نمودید غیب مرا، پس بشارت باد شما را به نیکوئی پاداش از من، پس شما حقاً بندگان و کنیزان منید، از شما می پذیرم، و از شما می گذرم و شما را می آمرزم، و به سبب و برکت وجود شما باران به بندگانم می فرستم، و بلا را از ایشان دفع می کنم، و اگر شما نمی بودید حتماً بر آنها عذابم را می فرستادم. (جابر گفت که عرض کردم: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، بهترین چیزی که مؤمن در آن زمان باید انجام دهد چیست؟ آن حضرت فرمود:) نگاه داشتن زبان و ماندن در خانه.

صبر و انتظار در قرآن

24- قال الرّضا علیه السلام: ما أحسن الصبر و إنتظار الفرج أ ما سمعت قول الله تعالی و ارتقبوا إنی معکم رقیب و قوله عز و جل فانتظروا إنی معکم من المنتظرین فعلیکم بالصبر فإنه إنما یجی ء الفرج علی الیأس فقد کان الذین من قبلکم أصبر منکم.(1)

امام رضا علیه السلام فرمودند: شکیبایی و انتظار فرج چقدر نیکو است، آیا گفته خدا را نشنیدید که فرمود: «شما منتظر باشید که من هم با شما منتظرم» و همچنین فرمود: «انتظار بکشید که من هم با شما از انتظار کشندگانم»،

ص: 78


1- . کمال الدین، ج2، ص 645

بنابراین صبور باشید، چون فرج بعد از زمان یأس و ناامیدی می رسد و افراد قبل از شما صبورتر بودند.

انتظار و ائمّه علیهم السلام

25- قال الصّادق علیه السلام: من دین الأئمّة الورع و العفّ-ة و الصّلاح (...الی قوله) و إنت-ظار الف-رج بالصّ-بر.(1)

امام صادق علیه السلام فرمودند: تقوی و پاکدامنی و درستی و... و انتظار فرج با صبر و بردباری از راه و رسم ائمه علیهم السلام است.

پاداش صبر و انتظار

26- قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله و سلم: سیأتی قوم من بعدکم الرجل الواحد منهم له أجر خمسین منکم قالوا یا رسول الله نحن کنا معک ببدر و أحد و حنین و نزل فینا القرآن فقال إنکم لو تحملون لما حملوا لم تصبروا صبرهم.(2)

رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند: به زودی بعد از شما گروهی می آیند که پاداش یک نفر از آنها به اندازه پاداش پنجاه نفر از شماست. آنها گفتند: ای رسول خدا، ما در جنگ بدر و احد و حنین با تو بودیم و درباره ما قرآن نازل شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: آنچه را آنها به دوش گرفتند، اگر بر دوش شما می نهادند، مثل آنها صبر و استقامت نمی کردید.

ص: 79


1- . تحف العقول،ص 416
2- . الغیبة للطوسی، ص 456

انتظار و یاری رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم

27- عن إبراهیم الکرخی قال: دخلت على أبی عبد الله جعفر بن محمد الصادق علیهما السلام و إنی لجالس عنده إذ دخل أبو الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام و هو غلام فقمت إلیه فقبلته و جلست فقال أبو عبد الله علیه السلام: یا إبراهیم أما إنه لصاحبک من بعدی أما لیهلکن فیه أقوام و یسعد فیه آخرون فلعن الله قاتله و ضاعف على روحه العذاب أما لیخرجن الله من صلبه خیر أهل الأرض فی زمانه سمی جده و وارث علمه و أحکامه و فضائله و معدن الإمامة و رأس الحکمة یقتله جبار بنی فلان بعد عجائب طریفة حسدا له و لکن الله عز و جل بالغ أمره و لو کره المشرکون یخرج الله من صلبه تکملة اثنی عشر إماما مهدیا اختصهم الله بکرامته و أحلهم دار قدسه، المنتظر للثانی عشر منهم کالشاهر سیفه بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم یذب عنه. قال فدخل رجل من موالی بنی أمیة فانقطع الکلام فعدت إلى أبی عبد الله علیه السلام إحدى عشرة مرة أرید منه أن یستتم الکلام فما قدرت على ذلک فلما کان قابل السنة الثانیة دخلت علیه و هو جالس فقال: یا إبراهیم هو المفرج للکرب عن شیعته بعد ضنک شدید و بلاء

طویل و جزع و خوف فطوبى لمن أدرک ذلک الزمان حسبک یا إبراهیم! (قال إبراهیم فما رجعت بشی ء أسر من هذا لقلبی و لا أقر لعینی.)(1)

ص: 80


1- . الغیبة للنعمانی، ص 90

ابراهیم کرخی گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و نزد او نشسته بودم که ابوالحسن موسی بن جعفر علیهما السلام که نوجوانی بود درآمد و من برخاستم و او را بوسیدم و نشستم، آنگاه امام صادق علیه السلام فرمودند: ای ابراهیم! آیا می دانی که پس از من او امام توست، بدان که اقوامی درباره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگری به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند، بدان که خدای تعالی از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد که همنام جدش و وارث علم و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است، و پس از شگفتیها و کراماتی که از وی به ظهور رسد، جبار بنی فلان از روی حسادت وی را خواهد کشت، و لکن خدای تعالی امرش را می رساند گرچه مشرکان را ناخوش آید و از صلب او امام مهدی علیه السلام را که تکمله ائمه دوازده گانه است خارج سازد و آنان را به کرامت خود مخصوص گرداند و در دارالقدس خود فرود آورد، کسی که منتظر دوازدهمین آنان باشد مانند کسی است که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده و پیشاروی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن حضرت دفاع نماید.

راوی گوید: در این هنگام مردی از دوستان بنی امیه داخل شد و سخن منقطع گردید و من یازده بار دیگر به نزد امام صادق علیه السلام رفتم تا از آن حضرت درخواست کنم که کلامشان را کامل کنند و بدان توفیق نیافتم تا آنکه در سال بعد بر امام وارد شدم و او نشسته بود، فرمودند: ای ابراهیم! او

ص: 81

کسی است که پس از سختی شدید و بلای طویل و جزع و خوف ظاهر شده و حزن و مشقت را از شیعیانش برطرف سازد و خوشا به حال کسی که آن زمان را ادراک کند، ای ابراهیم! ترا بس است. ابراهیم گوید: من هیچگاه مسرورتر از آن زمان نبودم که پس از شنیدن این مژده از نزد امام صادق علیه السلام برمی گشتم.

ولایت در زمان انتظار

28-قال سید العابدین علیه السلام: من ثبت علی ولایتنا فی غیبة قائمنا أعطاه الله عز و جل أجر ألف شهید من شهداء بدر و أحد.(1)

امام زین العابدین علیه السلام فرمودند: کسی که در زمان غیبت قائم ما بر ولایت ما استوار باشد، خداوند پاداش هزار شهید از شهدای جنگ بدر و احد را به او خواهد داد.

صبر و انتظار

29- عن الإمام العسکری علیه السلام لإبن بابویه: ... و علیک بالصبر و إنتظار الفرج فإن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال أفضل أعمال أمتی إنتظار الفرج و لا تزال شیعتنا فی حزن حتی یظهر ولدی الذی بشر به النبی صلی الله علیه و

آله و سلم یملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً فاصبر یا شیخی یا أبا الحسن وأمر جمیع شیعتی بالصبر فإن الأرض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبة للمتقین و السلام علیک و علی جمیع

ص: 82


1- . اثبات الهداة،ج5،ص 81

شیعتنا و رحمة الله و برکاته و صلی الله علی محمد و آله.(1)

امام عسکری علیه السلام در نامه ای به ابن بابویه رحمه الله فرمودند: «...و بر تو باد به ص-بر و انت-ظار ف-رج، چون پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: برترین اعمال امّتم انتظار فرج است و شیعیان ما همواره اندوهگین خواهند بود تا فرزندم که پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم بشارت ظهور او را داده است، قیام کند، او زمین را پس از آنکه پر از ظلم و ستم شده است سرشار از عدالت و برابری خواهد کرد. پس ای شیخ ما، ای ابوالحسن! صبرکن و شیعیانم را دستور ده صبر کنند، همانا زمین از آنِ خداوند است، به هرکس از بندگانش بخواهد واگذار می کند و عاقبت و فرجام نیک از آنِ متقین خواهد بود. درود، رحمت و برکات خدا بر تو و جمیع شیعیان ما باد و رحمت خداوند بر محمد و خاندانش باد.

عبادت زمان انتظار

30- عن الصّادق علیه السلام: ... و الله عبادتکم فی السر مع إمامکم المستتر فی دولة الباطل و تخوفکم من عدوکم فی دولة الباطل و حال الهدنة أفضل ممن یعبد الله عز و جل ذکره فی ظهور الحق مع إمام الحق الظاهر فی دولة الحق و لیست العبادة مع الخوف فی دولة الباطل مثل العبادة و الأمن فی دولة الحق.(2)

ص: 83


1- . بحارالانوار، ج50، ص 317
2- . کافی، ج1، ص 333

از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: به خدا قسم عبادت پنهانی شما در زمان غیبت امامتان در حکومت باطل و ترس شما از دشمنتان در دولت باطل و در حال صلح و آرامش از عبادت کسی که خدا را در زمان امام حاضر و دولت حق عبادت می کند برتر است و عبادت با ترس و در زمان دولت باطل مانند عبادت در زمان امنیت و دولت حق نیست.

مردم در زمان انتظار

31-قال الحسین بن علیّ علیهما السلام: منا إثنا عشر مهدیا أولهم أمیرالمؤمنین علی بن أبی طالب و آخرهم التاسع من ولدی و هو القائم بالحق یحیی الله به الأرض بعد موتها و یظهر به دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون له غیبة یرتد فیها أقوام و یثبت علی الدین فیها آخرون فیؤذون و یقال لهم متی هذا الوعد إن کنتم صادقین أین إمامکم الذی تزعمون أما إن الصابر فی غیبته علی الأذی و التکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم.(1)

امام حسین علیه السلام فرمودند: از ما خاندان دوازده مهدى خواهد بود که اوّلین آنها امیر المؤمنین علی بن أبى طالب است و آخرین آنها نهمین از فرزندان من است و او امام قائم به حقّ است و خداى تعالى زمین را به واسطه او پس از موت زنده کند و دین حق را به دست او بر همه ادیان چیره نماید گرچه مشرکان را نا خوش آید. او را غیبتى است که گروهی در آن مرتد

ص: 84


1- . کمال الدین، ج1، ص 317

می شوند و گروهی ثابت قدم می مانند در حالیکه آزار می بینند. افراد مرتد به آنها می گویند: «این وعده کی خواهد بود اگر شما راستگو هستید؟» ولی کسی که در زمان غیبت در مقابل اذیت و آزار و تکذیب آنها صبور باشد، به منزله مجاهدی است که با شمشیر در کنار رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم جهاد کرده است.

انتظار، وظیفه هر مسلمان

32- قال الإمام الجواد علیه السلام: إن القائم منا هو المهدی الذی یجب أن ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی و الذی بعث محمدا صلی الله علیه و آله و سلم بالنبوة و خصنا بالإمامة إنه لو لم یبق من الدنیا إلا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یخرج فیه فیملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً و إن الله تبارک و تعالی لیصلح له أمره فی لیلة کما أصلح أمر کلیمه موسی علیه السلام إذ ذهب لیقتبس لأهله نارا فرجع و هو رسول نبی ثم قال علیه السلام أفضل أعمال شیعتنا انتظار الفرج.(1)

امام جواد علیه السلام فرمودند: همانا قائم ما مهدی علیه السلام است که بر مسلمان واجب است در زمان غیبت او منتظرش باشد و هنگام ظهورش از او اطاعت کند. او سومین فرزند من است، به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به مقام پیامبری و ما را به امامت برگزیده سوگند که اگر جز یک روز از عمر دنیا نمانده باشد، خداوند آن روز را چنان دراز گرداند تا

ص: 85


1- . کمال الدین، ج2، ص 377

او ظهور کند و زمین را پر از عدل و داد نماید، چنان که پر از ظلم و جور شده باشد. خداوند متعال کار او را در یک شب اصلاح نماید چنان که امر موسی کلیم اللَّه را اصلاح فرمود، هنگامی که رفت تا برای خانواده اش شعله ای آتش بیاورد و برگشت درحالی که رسول و پیامبر بود، آنگاه حضرت جواد علیه السلام فرمودند: بهترین عمل شیعیان ما انتظار فرج است.

تکلیف در زمان انتظار

33- عن الإمام المهدیّ علیه السلام فی توقیعه الی محمّد بن عثمان: و اکثروا الدّعاء بتعجیل الفرج فإنّ ذلک فرجکم.(1)

حضرت مهدی علیه السلام در نامه مبارکشان به سفیر خود محّمد بن عثمان رحمهما الله فرمودند: برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج شماست.

انتظار مخلصان

34- عن الإمام الجواد علیه السلام قال: ... لأن له غیبة یکثر أیامها و یطول أمدها فینتظر خروجه المخلصون و ینکره المرتابون و یستهزئ بذکره الجاحدون و یکذب فیها الوقاتون و یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المسلمون.(2)

از امام جواد علیه السلام پرسیده شد که چرا به امام زمان علیه السلام

ص: 86


1- . کمال الدین، ج2، ص 485
2- . کمال الدین، ج2، ص 378

«منتظرَ» گویند، فرمودند: ... زیرا برای او غیبتی است که ایامش زیاد و مدّتش طولانی می شود. پس مخلصان، در انتظار قیامش باشند و شکاکان انکارش کنند و منکران یادش را استهزا کنند و تعیین کنندگان وقت ظهورش دروغ گویند و شتاب کنندگان در ظهورش هلاک شوند و تسلیم شوندگان در آن، نجات یابند.

شیعه در زمان انتظار

35-قال الکاظم علیه السلام: طوبی لشیعتنا المتمسکین بحبلنا فی غیبة قائمنا الثابتین علی موالاتنا و البراءة من أعدائنا أولئک منا و نحن منهم قد رضوا بنا أئمة و رضینا بهم شیعة فطوبی لهم ثم طوبی لهم و هم و الله معنا فی درجاتنا یوم القیامة.(1)

امام کاظم علیه السلام فرمودند: خوش به حال شیعیان ما که در زمان غیبت قائم ما به دوستی ما چنگ می زنند و در دوستی ما و برائت از دشمنان ما استوارند آنها از ما و ما از آنها هستیم، آنها به پیشوائی ما راضی شدند و ما هم به شیعه بودن آنها راضی و خشنودیم و خوشا به حال آنها، به خدا قس-م آنها در روز قیامت با ما و مرتبه ما هستند.

انتظار، نه یأس

36- قال امیرالمؤمنین علیه السلام: إنتظروا الفرج و لا تیأسوا من روح الله

ص: 87


1- . کمال الدین، ج2، ص 361

فإن أحب الأعمال إلی الله عز و جل إنتظار الفرج.(1)

امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: منتظر فرج باشید، و از روح خدا مأیوس نشوید، که محبوب ترین اعمال در پیشگاه خدا انتظار فرج است.

انتظار وعده خدا

37- قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله و سلم: معاشر المؤمنین، أبشروا بالفرج، فإن وعد الله لا یخلف، و قضاءه لا یرد، و هو الحکیم الخبیر، فإن فتح الله قریب.(2)

از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: ای مؤمنان! بشارت باد بر شما فرج (مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه)، چون وعده خدا تخلّف پذیر نیست و حکم او برگشت ندارد و او حکیم و آگاه است و به راستی فتح الهی نزدیک است.

دعای زمان انتظار

38- قال ابو عبداللّه علیه السلام: یا زرارة! إن أدرکت ذلک الزمان فالزم هذا الدعاء:

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی.(3)

ص: 88


1- . الخصال، ج2، ص 616
2- . المالی للطوسی، ص 352
3- . بحارالانوار، ج52، ص 147

امام صادق علیه السلام در پاسخ به سؤال زراره که در زمان غیبت چه عملی را انجام دهد، فرمودند: اگر زمان غیبت را درک کردی، این دعا را همیشه داشته باش: خدایا، خودت را به من بشناسان، چون اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت، خدایا رسول خود را به م-ن معرفی کن چون اگر پیامبرت را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت، خدایا حجّت خود را به من معرفی کن، زیرا اگر حجّت خودت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه شده ام.

عاقبت منکرین امام منتظر عجّل اللَّه تعالی فرجه

39-قال رسول اللّه صلّی الله علیه و آله و سلم: من أنکر القائم من ولدی فی زمان غیبته فمات فقد مات میتة جاهلیة.(1)

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: کسی که در زمان غیبت، حضرت قائم علیه السلام را که از فرزندان من است، انکار کند همانند مردگان زمان جاهلیت مرده است.

انتظار، ملاک پذیرش اعمال

40- عن أبی عبداللّه علیه السلام انّه قال ألا أخبرکم بما لا یقبل الله عز و جل من العباد عملا إلا به؟ فقلت بلی! فقال شهادة أن لا إله إلا الله و أن محمدا عبده و رسوله و الإقرار بما أمر الله و الولایة لنا و البراءة من أعدائنا و

ص: 89


1- . کمال الدین، ج2، ص 413

التسلیم لهم و الورع و الاجتهاد و الطمأنینة و الانتظار للقائم علیه السلام.(1)

امام صادق علیه السلام به راوی فرمودند: آیا ملاک قبولی اعمال بندگان را به شما خبر دهم؟ راوی گفت: بله، امام فرمودند: ملاک قبولی اعمال عبارتند از:

1- شهادت این که معبودی بجز خدا نیست و حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلم بنده و رسول اوست.

2- اقرار و اعتراف به دستور الهی.

3- ولایت اهل بیت علیهم السلام.

4- برائت از دشمنان اهل بیت علیهم السلام.

5- تسلیم در مقابل اهل بیت علیهم السلام.

6- تقوی الهی داشتن.

7- کوشش در راه خدا.

8- صبر و آرامش داشتن.

9- انتظار حضرت مهدی قائم علیه السلام.

ص: 90


1- . الغیبة للنعمانی، ص 200

موارد دعا

مواردی که مؤمنین در دعا برای فرج و ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه باید لحاظ کنند و آن ها را از خدای تعالی بخواهند عبارتند از:

1-دعا کنند تمامی موانع فرج که می دانند و نمی دانند، خداوند برطرف سازد.

2-جهت استجابت دعا برای فرج، توبه نصوح کنند (در معنای نصوح فرموده اند: «ان لا یعود الیه ابداً»(1) یعنی به گناهان گذشته هرگز برنگردد.)

3-دعا کنند خداوند هر سببی که باعث ظهور و فرج می شود میسر سازد.

4-دعا کنند تمامی مردم متوجه آن حضرت گردند و خواهان ظهور مقدسش شوند.

5-مؤمنین را تشویق و ترغیب به دعا کردن برای امام زمان علیه السلام نمایند که مثل آن است که خود او دعا کرده است.

6-از خدا بخواهند و مسئلت نمایند تا به همۀ مؤمنین توفیق توبه و دعا برای امام زمان علیه السلام مرحمت فرماید.

7-دعا کنند خداوند شرّ جمیع اشرار و منافقین را که سبب تأخیر در امر ظهور شده است، رفع کرده و آنها را به هلاکت رساند.

8-برای مؤمنین و مؤمناتی که موفق به دعا برای امام زمان علیه السلام شده اند، دعا کنند و از خدای تعالی برای ایشان ازدیاد یاری و توفیق طلب نمایند.

9-در شنیدن دعای کسی که برای فرج دعا می کند، آمین بگویند، زیرا در

ص: 91


1- . معانی الاخبار، ج1، ص 174

حدیثی آمده است: «آمین گوینده با دعاکننده شریک است.»(1)

10-با هر امکاناتی که در اختیار دارند درصدد تبلیغ برای دعای آن حضرت برآیند.

آثار و برکات دعا برای فرج

اشاره

در ابتدا باید به این حقیقت اشاره کنیم که بی تردید آن حضرت به دعای ما نیازی ندارد، بلکه این فریضه به نفع خود ماست و ما را به کمال و آسایش معنوی و مادی می رساند. لذا اسرار و فوائد زیاد آن در ارتقاء معنوی انسان نقش بسزایی دارد که در این بخش قسمت هایی از آثار و برکات دعا برای فرج را یادآور می شویم:

1-قرب معنوی

یکی از آثار بسیار مهم دعا برای فرج تقرب به ذات اقدس خداوند است به این معنا که مؤمن با دعا نمودن برای فرج ولیِّ خدا، اظهار می دارد من خواهان کمال و تقرب به ذات خدای تعالی هستم.

2-یاد امام زمان علیه السلام و آرامش روانی

ذکر و یاد امام زمان علیه السلام نقش تعیین کننده در آرامش روانی دارد، بسیاری از اضطرابات روحی در اثر یاد امام زمان علیه السلام زدوده می شود و به انسان امید

ص: 92


1- . مستدرک الوسائل، ج5، ص 240

به زندگی می بخشد، هرچند با مشکلات عدیده و طاقت فرسا روبرو شود.

3-عامل بازدارنده از گناه

یکی از آثار مهم دعا برای فرج جلوگیری از گناه است، بدون شک در قلب و روح انسانی که برای فرج دعا می کند، حرکت به سوی آن حضرت و قرب به سوی پاکی و جهش به سوی تقوا ایجاد می شود.

4-غفلت زدایی

بزرگترین مصیبت مسلمانان و مؤمنان، آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زودگذر آن گردند، دعا برای فرج در هر شبانه روز مرتباً به انسان اخطار و هشدار می دهد که هدف آفرینش او را که همان انسان با کمال است، از یاد نبرد.

5-ظلم زدایی

یکی از عوامل بسیار مهم ظلم زدایی "دعا برای فرج" است، هر مسلمانی که دائماً دعا برای وجود مقدس امام زمان علیه السلام می کند و برای آمدنش لحظه شماری می نماید هم خود به دیگران ظلم نمی کند و هم اینکه انتظار ریشه کن شدن ظلم را با ظهور آن حضرت از خدای تعالی تمنا می نماید.

6-عامل پرورش فضائل اخلاقی

"دعا برای فرج" در روح و قلب مؤمن باعث تقویت ایمان می گردد که نتیجۀ آن پرورش فضائل اخلاقی است، انسان با دعا برای فرج، برای خود ایجاد محبت به آن حضرت می کند و این محبت است که مؤمن را در راستای

ص: 93

محبوبش قرار می دهد و با کسب فضائل اخلاقی و تزکیۀ نفس درصدد تقرب به آن حضرت بر می آید.

7-همدلی و هم گرایی

یکی از عوامل مهم موفقیت اجتماعی، همدلی و هم گرایی بین مؤمنین است. جامعۀ مؤمنین نیازمند یکپارچگی و اتحاد با یکدیگرست که یکی از راه های مهم آن "دعا برای فرج" است.

همانطور که برنامه هایی همچون برقراری نماز جماعت در یک شهر یا محله، جمعی را جهت اتحاد گردهم می آورد و یا برنامه هایی همچون حج همه مسلمانان جهان را در یکجا گردهم می آورد و بین آن ها اتحاد و همدلی ایجاد می کند، این دستورات دینی ابزارهایی هستند که اتحاد بین مسلمین را تقویت می کند و استقامت آنان را استحکام می بخشد. مسئله قبله یکی دیگر از لوازم اتحاد بین مسلمانان است، نماز به عربی خواندن نیز ابزار دیگری برای اتحاد است، همچنین است "دعا برای فرج" که چه جمعی و چه فردی عامل مهمی در اتحاد و همدلی بین مؤمنین می گردد.

8-نفی طاغوت و ایستادگی در مقابل ظلم و ستم

انسانی که دائماً به یاد امام زمان علیه السلام است در مقابل آن حضرت خاضع و خاشع است و سر تسلیم در مقابل گردن کشان فرود نمی آورد و کسی نمی تواند با ظلم و ستم بر او چیره شود، خداوند این مسئله را یکی از اهداف بعثت انبیاء و اوصیاء قرار داده، چنانکه می فرماید: ما در میان هر امتی پیامبری را مبعوث

ص: 94

کردیم تا خداوند را عبادت نمایید و از طاغوت (هرچه در مقابل خداوند است) پرهیز کنید.(1)

مرحوم آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی رحمه الله فواید دعا برای امام زمان علیه السلام را در کتاب مستطاب "مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم علیه السلام" جمع کرده اند که حدوداً 90 فائده می باشد. چنانکه قبلاً در موضوع دلیل عقل ذکر کردیم در اینجا نیز بنحو اختصار به بخشی از آثار و فوائد و ویژگی هایی که بر دعا کردن برای "تعجیل فرج" مترتب است، می پردازیم.

صاحب مکیال می فرماید: این دعا، تحقّق فرمایش حضرت ولی عصر علیه السلام است که فرمود: «و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است»، سبب زیاد شدن نعمت ها، اظهار محبت قلبی، نشانۀ انتظار، زنده کردن امر ائمه اطهار علیهم السلام، مایه ناراحتی شیطان لعین، و نجات یافتن از فتنه های آخرالزمان، و اداء قسمتی از حقوق آن حضرت - که اداء حق هر صاحب حقی از واجب ترین امور است - تعظیم امر خداوند و دینش، موجب دعای حضرت صاحب الزمان علیه السلام در حق دعا کننده، ورود در شفاعت آن حضرت در قیامت و نیز شفاعت پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام است. "دعا برای فرج"، امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت او، مایه استجابت دعا، و اداء اجر رسالت، مایه دفع بلا، و وسعت روزی، و آمرزش گناهان، و تشرف به دیدار آن حضرت در بیداری یا خواب می گردد

ص: 95


1- . سوره نحل، آیه 36

و باعث رجعت به دنیا در زمان ظهور آن حضرت، و به شمار آمدن از برادران پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله و سلم و باعث تعجیل در فرج مولای ما حضرت صاحب الزمان علیه السلام می باشد.

این واجب الهی دارای احکامی می باشد

1-دعاکننده برای فرج باید خود منتظر باشد و چنانکه گذشت انتظار قدوم مهدی موعود عجّل اللَّه تعالی فرجه تکلیفی است وجوبی که لازمۀ آن "دعا برای فرج" است.

2-نیت و قصد: دعاکننده باید با توجه و با نیت و قصد برای ظهور و فرج مهدی موعود عجّل اللَّه تعالی فرجه دعا کند.

3-دعا حتماً بر زبان جاری شود و تنها در دل و قلب کفایت نمی کند تا تأثیر خود را داشته باشد ، دعایی که از دل می گذرد باید بر زبان آید، چنانکه امام محمد باقر علیه السلام فرمود: (دعا و ذکر و بطور کلی هر گفتاری که بر زبان نیاید) فرشته نمی نویسد جز آنچه را که شنیده باشد.(1)

4-به هر زبان و لغت: به هر زبان و لغتی که میسر است باید برای ظهور و فرج مهدی موعود عجل اللَّه تعالی فرجه دعا کرد و اختصاص به زبان خاصی مثل عربی ندارد.

5-فرادی و جماعت: مؤمن منتظر چه در خلوت و چه در جلوت و اجتماع

ص: 96


1- . عن زرارة عن أحدهما علیه السلام قال: لا یکتب الملک الا ما سمع. کافی، ج2، ص 502

باید برای فرج امام زمان علیه السلام دعا نماید.

مصداق این واجب الهی چگونه عمل می شود؟

1- برای انجام این فریضه الهی لااقل در شبانه روز یک مرتبه دعا شود و بهتر آن است که در هر ساعت از شبانه روز که به یاد آن امام مظلوم ارواحنا فداه افتادیم از خدای تعالی فرج حضرتش را طلب نماییم.

2- نیکوست که در قنوت، رکوع، سجود و در تعقیبات نمازهای واجب و مستحب این فریضه الهی را عملی سازیم و برای فرج آن حضرت دعا کنیم تا مصداق این واجب را عملی کرده باشیم.

3- بهترین ذکر این است که بگوییم «اللهم عجّل لولیک الفرج»

4- با یک صلوات همراه با «عجل فرجهم» به این تکلیف و فریضه الهی عمل کرده ایم «اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»

5- دعا برای آن حضرت، لازم نیست به عربی باشد بلکه به هر زبانی که میسر است اداء شود مُجزی و کافی است، ان شاء الله.

6- چه نیکوست که در این فریضه به دعاهای منصوص از ائمه اطهار علیهم السلام رجوع شود و همانگونه که آن بزرگواران دعا برای فرج مهدی موعود عجّل الله تعالی فرجه الشریف کرده اند، دعا کنیم.

7- بسیار نیکوست که همانگونه که برای قضاء حوائج خود یا دیگران صلوات می فرستیم به نیت قضاء حوائج نیز "دعا برای فرج" کنیم و برای هر

ص: 97

حاجتی بگوییم: «اللهم عجّل لولیک الفرج»

8- بسیار بجاست که در شبانه روز دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج مولایمان صاحب الزمان علیه السلام خوانده شود.

9- همچنین بسیار نیکوست که هر روز صد مرتبه صلوات برای تعجیل در امر فرج بفرستیم و اینگونه این فریضه الهی را ادا کنیم.

«اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم»

مستحبات ادای این فریضه الهی عبارتند از:

1- با طهارت دعا شود.

2- بهتر با الفاضی است که وارد شده است مثل: دعای فرج و دعای سلامتی.

3- نیکوست که در خلوت و تنهایی و در جماعت قیام به این فریضه الهی نماییم و دسته جمعی برای فرج آن حضرت دعا کنیم.

4- رو به قبله باشد.

5- اقل آن یک صلوات همراه با عجّل فرجهم است که تکلیف وجوبی آن ادا می گردد.

6- در شبانه روز بیش از یک مرتبه این تکلیف ادا شود.

7- بهتر و نیکو آن است که در هر نماز واجب و مستحبی و بعد از آن، دعا برای فرج نمود.

8- چه نیکوست که در قنوت نمازهای واجب و مستحبی دعا برای فرج کند.

ص: 98

9- در سجده، چه در نماز واجب و مستحب، و چه خارج از نمازها دعا برای ظهور نماید.

10- بهترین تعقیبات نمازها، دعا برای فرج می باشد.

11- چه بسیار نیکوست در اماکن مقدسه مثل حرم های امامان علیهم السلام و مساجد و حسینیه ها این فریضه الهی ادا شود.

12- بسیار بجا و نیکو است که دعا برای آن حضرت سرلوحه عرض حوائج به پیشگاه خدای تعالی باشد، یعنی اول دعا برای فرج و سپس درخواست دیگر حوائج را نمود که نشانه کمال ایمان است، چنانکه در زیارت جامعه تعلیم داده شده ایم که عرضه می داریم:

«مقدمکم أمام طلبتی و حوائجی و إرادتی فی کل أحوالی و أموری»

یعنی:

«شما را بر هر مطلب و بر همه حاجت هایم و بر هر چه اراده کرده ام و در همه احوال و امورم چه دنیوی و چه اخروی مقدم می دارم.»

ص: 99

برهان چیست؟

باید به این نکته بسیار مهم اشاره کنم که ما نمی خواهیم فقط و فقط از طریق برهان عقلی "حکم وجوب دعا برای فرج" را اثبات کنیم، ولی می خواهیم بگوییم بر فرض محال اگر هیچ دلیل نقلی از کتاب و سنت قطعیه نمی داشتیم باز عقل با براهینش "وجوب دعا برای فرج" را ثابت می کند، پس چرا ما از این امر مهم فقهی و تکلیفی غافل هستیم؟!!

مقدمتاً عرض می کنیم قیاس در منطق بر دو گونه است: قیاس یقینی که به آن برهان گفته می شود و قیاس ظنی که به آن تمثیل گفته می شود.

برهان، به معنای دلیل واضحی می باشد که به وسیله آن چهره حق روشن و آشکار می شود که در علم منطق قیاسی است مرکب از مقدمات یقینی که از آن برای استدلال های عقلی استفاده می شود، به این صورت که مقدمات تعیین شده که ذاتاً و بالضروره هستند نتیجه ای یقینی بدست می دهند.

در منطق اگر مقدمات یک قیاس یقینی باشند، این قیاس را قیاس برهانی می نامند. لذا برهان نوعی استدلال قیاسی منطقی است که مقدمات آن اموری یقینی هستند.

اما قیاس فقهی در اصطلاح فقها همان تمثیل منطقی است؛ یعنی سرایت حکم از موردی که فلسفه و حکمت آن را به دست آورده ایم(حدس زده ایم) به

ص: 100

موارد مشابه آن. در قیاس فقهی مقدمات قیاس، یقینی نیستند بلکه حدسی می باشند. قیاس فقهی یا تمثیل منطقی در فقه بر دو نوع تقسیم شده است، قیاس منصوص العلة و قیاس مستنبط العلة، که فقهای امامیه قیاس منصوص العلة را - بخلاف قیاس مستنبط العلة - قبول داشته و به آن عمل می کنند.

قیاس منصوص العلة مقابل قیاس مستنبط العلة بوده، و به قیاسی گفته می شود که "علتِ حکم" از طریق نصّ معتبر بیان شده است.

به عبارت واضح تر هرگاه حکمی از راه نصّ معتبر در اختیار مجتهد قرار گیرد و در آن نصّ، علت حکم نیز به صراحت یا به اشاره بیان شده باشد، مجتهد با تشکیل قیاسی درصدد سرایت حکم اصل به فرع دیگری بر می آید. به چنین قیاسی، قیاس "منصوص العلة" می گویند.

مثل اینکه اگر شارع بفرماید: "لا تشرب الخمر لانه مسکر" یعنی علت تحریم خمر را به طور صریح "اِسکار و مست کننده بودن" معرفی نماید و مجتهد از راه قیاس نبیذ را نیز که مست کننده است به خمر تشبیه می نماید و حکم حرمت را به نبیذ نیز سرایت می دهد، اینجا مجتهد با تنقیح مناط قیاس منصوص العلة تشکیل داده است.

به عبارت واضح تر اگر قیاس منصوص العلة باشد، حکم بر موضوعات متعدد قابل حمل است؛ ولی در قیاس مستنبط العلة چون علت حکم بیان نشده حمل بر موضوعات دیگر

ظنی است؛ زیرا علت حکم شرعی در آن توسط استنباط ظنی مجتهد به دست می آید، چون شارع علت حکم را در دلیل، بیان نکرده است بلکه

ص: 101

مجتهد می خواهد علیت را از کلام شارع استنباط کند. مانند اینکه مجتهد ظن پیدا می کند که علت تعلق زکات به گندم این است که گندم یک غذای عمومی است و مصرف عام دارد، آنگاه برنج را به آن قیاس می کند و می گوید چون برنج نیز یک غذای عمومی است پس باید مشمول حکم زکات گردد.

قیاس مستنبط العلة چون مفید ظن و گمان است، نزد علمای امامیه حجیت ندارد و بیشتر، علمای ابناء عامه آن را حجت می دانند.

بد نیست این موضوع را نیز متذکر شویم که تفاوت قیاس مستنبط العلة با تنقیح مناط در این است که در قیاس مستنبط العلة به علت حکم، و در تنقیح مناط به موضوع حکم نظر می شود. بدین جهت تنقیح مناط با قیاس مستنبط العلة فرق دارد و قیاس نهی شده در فقه امامیه نیست.

در اینجا باید عرض کنیم مسئلة قیاس و چگونگی برخورد با آن از مسائل دیرین در فقه و اصول مذاهب است. در این میان، در مذهب شیعه هر چند رویکرد کلی از دیر باز رویکردی منفی بوده است و هنوز هم این رویکرد ادامه دارد، ولی مطلب مهمی که صرف نظر از دیدگاههای اصولی فقها باید مورد توجه بیشتر و دقت نظر عمیق تری قرار گیرد، برخورد آنان با قیاس در

کتابهای فقهی است. در کتب فقهی مواردی را می توان یافت که به نظر می رسد مصداق استفاده از قیاس باشد که این مطلب با نظریۀ مشهور شیعه یعنی بطلان قیاس، سازگاری ندارد.

در مطالبی که اینجا ذکر می کنیم بر اساس همین رویکرد به ذکر اقسام قیاس می پردازیم که بعضاً مورد استفاده در فقه شیعه است و مورد نهی نمی باشد.

ص: 102

دور از حقیقت نیست اگر گفته شود که عدم اعتبار قیاس به معنای تنزیل نصوص بر مناط عقلی به جهت عدم اعتبار منشأ آن یعنی تمثیل منطقی و قیاس فقهی است.

جان کلام اینکه تعبد به قیاس ظنی منع عقلی ندارد، ولی از عمل به آن نهی شده است، زیرا اهل بیت علیهم السلام از قیاس ظنی برای استنباط احکام شرعی با تأکید و بر اساس مبنای اعتقادی نهی کرده اند و استنباط احکام از طریق قیاس ظنی را روش صحیح و علمی ندانسته اند. از این رو، از میان انواع قیاس ها تنها قیاسی که مناط آن قطعی باشد، حجت است.

بعضی خواسته اند برای پاسخگویی به بعضی از احکام مستحدثه که پاسخی برای آن در منابع روایی پیدا نمی کنند از شیوه های ناسازگار با مبانی مذهب شیعه استفاده کنند مثل قیاس ظنی، و حال آنکه چاره کار این نیست بلکه باید چاره کار را در چارچوب ساختارهای فقه مذهب اهل بیت علیهم السلام جستجو کرد، مثل اعتبار بخشیدن به قیاس ظنی که مناط آن قطعی باشد، مانند قیاس منصوص العله که قبلاً گذشت.

این مقدمه مفصل را در مورد برهان و قیاس عرض کردیم تا شبهه ای برای خواننده محترم در استفاده از قانون قیاس پیش نیاید، زیرا در فقه امامیه استفاده از قیاس به طور کلی ممنوع نمی باشد.

بعد از تعریف برهان، به مشتقات آن می پردازیم و پس از آن به برهان عقلی در وجوب دعا برای فرج روی می آوریم.

ص: 103

تقسیم برهان عقلی به مستقلات عقلیه و غیر عقلیه

عقل یکی از منابع چهارگانه برای دستیابی به احکام شرعی می باشد که در ردیف کتاب، سنت و اجماع قرار گرفته است.

دلیل عقل یا برهان عقلی بر دو بخش تقسیم شده است:

1-مستقلات عقلیه 2-غیر مستقلات عقلیه

مستقلات عقلیه آن است که عقل منبعی مستقل از شرع از طریق : اولیات، فطریات، محسوسات، حدسیات، مجربات و متواترات برای یافتن حکم می باشد یعنی بدون کمک گرفتن از شرع، مانند این مثال:

(صغری) عدل عقلاً بصورت فطری الزامی و نیکوست، (کبری) آنچه را عقل لازم می داند شرع آن را واجب می شمارد، (نتیجه) عدل شرعاً واجب است.

(صغری) یاری رساندن به معصوم عقلاً الزامی است، (کبری) آنچه را عقل لازم می داند شرع آن را واجب می شمارد، (نتیجه) یاری رساندن به معصوم (دعا برای فرج) شرعاً واجب است.

صغری عقلی ذکر شده (یاری رساندن به معصوم) را می توان از طریق مقدمات مستقلات عقلیه (همانند: اولیات، فطریات، محسوسات، حدسیات، مجربات، متواترات) بدست آورد مثل اینکه:

- اولیات = عقل به مقدمات اولیه و بدیهیه بدون کمک گرفتن از مقدمات دیگری به صغری که وجود معصوم است، پی می برد.

ص: 104

-فطریات = عقل توسط فطرت خود پی به صغری می برد، پرواضح است منظور از فطرت آن است که عقل توسط حجابهایی فطرت خود را از دست نداده باشد، لذا عقل همانگونه که پی به وجود خدای تعالی می برد، پی به وجود خلیفه او نیز می برد.

- محسوسات = عقل از راه حس و وجدان صغری را می یابد به این معنا که وجود نیروی مرموز و نامرئی را حس می کند.

- حدسیات = عقل از راه حدس و گمانه زدن خود به صغری می رسد به این صورت که از اتفاقات غیر مترقبه و خرق عادت (مثل معجزه) حدس به وجود معصوم می برد.

- مجربات = عقل توسط تجربه به صغری می رسد به این صورت که در اثر توسلات و قطع امید از امور عادی به مقصد خود می رسد، لذا این مجربات عقل را به وجود معصوم می کشاند.

- متواترات = عقل از راه تواتر چه فطری، محسوس، حدسی، مجربات یا اخبار متواتر عقلاً به صغری پی می برد.

نتیجتاً وقتی عقل به وجود معصوم یقین حاصل کرد حکم به یاری رساندن او نیز برایش الزامی می گردد، لذا شرعاً این یاری رساندن که دعا برای فرج از مصادیق آن است واجب می گردد.

غیر مستقلات عقلیه، یعنی احکامی که عقل باتوجه به حکم شرع آن ها را درک و بیان می کند یعنی صغرای قیاس، شرعی و کبرای قیاس، عقلی می باشد.

ص: 105

مثال معروف: (صغری) نماز واجب شرعی است، (کبری) هر عملی که واجب شرعی است مقدمات آن نیز عقلاً واجب است، (نتیجه) مقدمات نماز (مثل وضو) شرعاً واجب است.

مثال ما نحن فیه:

(صغری) یاری و نصرت معصوم شرعاً واجب است. (کبری) هرگاه یاری معصوم شرعاً واجب باشد، عقلاً فراهم نمودن ابزار یاری رساندن (از جمله دعا نمودن) واجب است.

(نتیجه) دعا برای فرج امام معصوم علیه السلام شرعاً و عقلاً واجب است.

مثال را کمی بسط دهیم تا معنای این برهان و قیاس منطقی بیشتر روشن شود:

شرع حکم می کند که پیامبر و امام را باید نصرت و یاری نمود و عقل نیز حکم می کند فراهم نمودن ابزار یاری رساندن واجب است، مثل اینکه شما از دور ببینید پیامبری مورد ایذاء و اذیت دشمن قرار گرفته شرعاً برای نجات و خلاصی پیامبر از دست دشمنان باید وارد صحنه شد و عقل حکم می کند باید با خود ابزار یاری رساندن را بردارید، شرع نیز این حکم عقل را امضاء می کند و تهیه ابزار یاری رساندن مثل شمشیر و نیزه و نیرو واجب شرعی می گردد؛ ولی اگر هیچ ابزاری تحصیل نتوانید کرد و خود نیز نتوانید به جهت موانعی به پیامبر

یاری برسانید اقل ابزار یاری رساندن دعا می باشد که شرعاً واجب است برای نجات آن پیامبر دعا کرد.

ص: 106

حالِ ما نیز چنین است که شرعاً یاری رساندن به مهدی موعود علیه السلام واجب است و عقلاً باید ابزار یاری رساندن به آن حضرت را فراهم نماییم و چون در زمان غیبت آن حضرت به سر می بریم اقل ابزار یاری رساندن "دعا" برای آن حضرت است پس شرعاً "دعا برای فرج" آن حضرت واجب می باشد.

برهان عقلی

برای اثبات "وجوب دعا برای فرج" از عقل که حسن و قبح بعضی از افعال را درک می کند به اقسام برهان عقلی روی می آوریم و در نهایت با کمک گرفتن از اقسام برهان عقلی، در مقام اثبات قطعی" وجوب دعا برای فرج" بر می آییم.

همانطور که قبلاً نیز متذکر شدیم در تعریف برهان گفته اند: «حجت واضح و قطعی»(1)

و سرّ مطلب این است که مقصود اساسی در برهان رسیدن به حقیقت به طور جزم و یقینی است و این هدف جز با مقدمات یقینی چه در حیطه مسائل اعتقادی و چه در مسائل فقهی میسر نمی شود.

برهان با توجه به معنای آن، به چند قسم تقسیم می شود که ما در اینجا به اقسام هامّ و شاخص آن اشاره می کنیم:

برهان لمّ، برهان إنّ، برهان خلف، برهان حکمت و برهان صدیقین.

ص: 107


1- . قاموس المحیط، ص113

برهان لِمّ

در تعریف "برهان لمّ" گفته اند، برهانی است که حد وسط، هم واسطه در اثبات است و هم واسطه در ثبوت.

برای مثال: این چوب جاذب آتش است، هر چوبی جاذب آتش باشد آتش می گیرد، پس این چوب آتش می گیرد.

در برهان "لمّی" علم و آگاهی یافتن از علت به معلول است و این برهان از برهان "إنّ" یقین آورتر است و مورد اعتماد و مطمئن تر می باشد. علت آن این است که هنگامی که از علت به معلول می اندیشیم اشتباه نخواهیم کرد ولی در برهان "إنّ" از جهت اینکه معلول ممکن است علت های متعدد داشته باشد در استدلال از معلول به علت (برهان إنّ) خطاپذیر است و امکان اشتباه زیاد می باشد، گرچه برهان "إنّی" نوع دوم یقین آور است که در قسمت تعریف "برهان إنّ" خواهیم آورد.

استدلال ما نحن فیه در برهان لمّ برای "وجوب دعا برای فرج":

(صغری) امام زمان علیه السلام مفترض الطاعة است. (کبری) هر امام مفترض الطاعة دعا و نصرتش لازم است. (نتیجه) پس دعا برای امام زمان علیه السلام واجب است. به این معنا که از علت "مفترض الطاعة بودن" به معلول که "وجوب نصرت" است، می رسیم.

استدلال دیگر:

ص: 108

(صغری) امام معدن فیض است. (کبری)رسیدن به معدن فیض عقلاً لازم است، و در زمان غیبت تمام راهها مسدود است مگر دعا و طلب از خدایتعالی. (نتیجه)پس دعا برای فرج امام زمان علیه السلام واجب است.

استدلال دیگر:

(صغری) امام زمان علیه السلام معصوم است. (کبری) هر معصومی نصرتش(دعا) واجب است. (نتیجه) پس امام زمان علیه السلام نصرتش (دعا) واجب است.

پر واضح است که از مصادیق بارز نصرت دعا می باشد.

استدلال دیگر:

(صغری) در ظهور مهدی موعود علیه السلام گشایش و نجات است. (کبری) دعا و طلب نمودن در پی نجات و گشایش از خداوند واجب است.

(نتیجه) پس دعا و طلب نمودن ظهور مهدی موعود علیه السلام واجب است.

برهان إنّ

برهان "إنّ" استدلال از معلول به علت است. از جهت اینکه معلول ممکن است علت های متعدد داشته باشد، استدلال از معلول به علت (برهان إنّ) خطاپذیر است و امکان اشتباه در آن زیاد می باشد؛ گرچه برهان "إنّی" نوع دوم یقین آور است. برهان "إنّ" دو نوع است:

1- حد وسط در اصغر خود معلول حد اکبر می باشد این "برهان إنّی قسم

ص: 109

اول" می باشد.

2-گاه به گونه ای است که حد وسط و اکبر هر دو معلول علت سومی می باشند که "برهان إنّی قسم دوم" است.

برهان "إنّی" نوع اول مفید و یقینی نیست، مثل اینکه:

(صغری)این شخص رنگش پریده است، (کبری)هر کس رنگش پریده است سرما خورده است، (نتیجه) پس این شخص سرما خورده است.

در این برهان از پریدن رنگ بیمار پی می بریم که سرماخوردگی دارد. این استدلال تمام نیست چون احتمال می رود علت رنگ پریدگی چیز دیگری غیر از سرماخوردگی باشد. ولی قسم دوم برهان "إنّی" یقین آور است.

به بیان دیگر برهان "إنّی نوع دوم" رسیدن از یک ملازم به ملازم دیگر است که هر دو علت واحدی دارند که یقین آور است، مثال معروف برهان "إنّ" نوع دوم این است که:

(صغری)خداوند مجرد است. (کبری) هر چیزی که مجرد است، امکان ندارد. (نتیجه)پس خداوند امکان ندارد به این معنا که احتیاج به غیر ندارد چون لازمه عدم امکان عدم احتیاج است.

این قیاس برهان إنّی قسم دوم است که می شود در برهان لمّی نیز سرایت داد. انتقال از مجرد بودن به امکان نداشتن، سلوکِ از یک ملازم به ملازم دیگر است که هر دو معلول یک علت می باشند و آن عدم احتیاج به غیر است.

استدلال برهان "إنّی قسم دوم" در وجوب دعا برای فرج:

ص: 110

همانطور که در تعریف برهان "إنّ" گفتیم پی بردن از معلول به علت است و در برهان قسم دوم "إنّ" که رسیدن به یک تلازم بین "صغری" و "کبری" است و یقین آور می باشد، پی به وجوب دعا برای فرج امام زمان علیه السلام می بریم.

(صغری) دعا نکردن برای فرج باعث محرومیت از امام است.

(کبری) محرومیت از امام ابتلاء جامعه به ظلم و فساد است.

(نتیجه) پس دعا نمودن برای فرج باعث نجات از ظلم و فساد است که واجب است.

تلازم بین صغری و کبری "دعا ننمودن و مبتلا به ظلم و فساد شدن" باعث سلوکی است از یک ملازم به ملازم دیگری، که هر دو معلول یک علت که غفلت است، می باشد پس دعا برای فرج واجب است.

به عبارت روشن تر هرگاه دعا برای فرج مهدی موعود علیه السلام نکنیم جامعه در ظلم و فساد باقی مانده و بیشتر به تباهی سوق داده می شود، پس هرگاه دعا برای فرج کردیم خود یکی از عوامل و راههای نجات از ظلم و فساد می باشد، نتیجتاً دعا برای فرج واجب است.

برهان خُلف

در برهان خلف، ابتدا خلاف حکم قضیه ای که می خواهیم آن را اثبات کنیم به عنوان فرض، در نظر می گیریم و به استدلال و نتیجه گیری ادامه می دهیم تا به یک تناقض برسیم، اگر به این تناقض برسیم یعنی فرض ما

ص: 111

اشتباه بوده، بنابراین خلاف فرض ما (همان حکم اصلی که در پی اثبات آن هستیم) صحیح است، بنابراین آن حکم اصلی اثبات شده است.

به عبارت واضح تر برهان خلف یکی از روش های اثبات در استدلال و منطق می باشد. این روش، اثبات غیر مستقیم نیز نامیده می شود. در روش برهان خلف برای آنکه ثابت کنیم قضیه ای درست است، ثابت می کنیم که خلاف آن قضیه یعنی

نقیض آن نادرست است، به این ترتیب وقتی که نادرستی نقیض را ثابت کردیم ما را به این نتیجه می رساند که قضیه اول درست است پس حکم خلف ردّ شده و حکم قضیه اصلی اثبات می شود.

در زندگی روزمره مردم از برهان خلف بسیار استفاده می کنند، گاهی برای طنز و گاهی برای ردّ حرف یک نفر، و گاهی در سیاست و نیز برای اثبات ادعاهایشان استفاده می کنند. مثال برهان خلف:

(حکم اصلی) اثبات وجود خدا.

(صغری، نقیض حکم اصلی) در عالم خدایی وجود ندارد.

(کبری) هرگاه خدایی وجود نداشته باشد هرج و مرج وجود دارد.

(نتیجه) پس در عالم هرج و مرج وجود دارد و حال آنکه در عالم نظم حاکم است، پس خدا وجود دارد.

مثال ما نحن فیه:

(حکم اصلی) دعا برای فرج منجی واجب است.

(صغری، نقیض حکم اصلی) دعا برای فرج منجی واجب نیست.

ص: 112

(کبری) هر امری(مثل دعا برای فرج) که واجب نباشد درخواست آن از ناحیه مردم لازم و واجب نیست.

(نتیجه) درخواست فرج و ظهور منجی از ناحیه مردم لازم و واجب نیست.

و حال آنکه درخواست ظهور منجی از خدای تبارک و تعالی امری است عقلی و لازم، پس دعا برای فرج واجب و لازم عقلی می باشد.

برهان حکمت

یکی دیگر از براهین در اثبات "وجوب دعا برای فرج و ظهور" حیات طیبه بعد از ظهور است که برهان حکمت بر آن دلالت می کند. حکمت آن است که افعال فاعل در نهایت اتقان و استواری و کمال باشد و هیچ نقصی به فعل او راه نیابد.

برهان حکمت از صفات متعالی خداوند و از حکیمانه بودن افعال او گرفته شده است. توضیح اینکه: یکی از صفات خداوند صفت حکمت است و حکمت به این معنا می باشد که همه افعال خداوند به نیکوترین و کامل ترین شکل ممکن تحقق می پذیرد و از هرگونه کاستی مبرّا است.

دلایل این معنا از حکمت عبارتند از:

1- تناسب اثر با مؤثر: یعنی اثر هر فاعلی با مؤثر خویش باید متناسب باشد. اثر و فعل خداوند که خود کمال مطلق است و پیراسته از هر عیب و نقصی است باید به بهترین شکل ممکن و در نهایت استواری و اتقان باشد، یعنی نظام عالم و پدیده های آن، نظام احسن است.

ص: 113

2- نبود علت بر نااستواری: علت های نااستواری و نقص یک فعل، معمولاً به نادانی و یا ناتوانی و خیرخواه نبودن مستند است و هیچ یک از این علت ها در خداوند وجود ندارد زیرا خدا عالم قادر مطلق و خیر محض است، بنابراین معنا ندارد که فعل خداوند نااستوار و ناقص باشد در نتیجه او حکیم است.

از جمله موارد حکیم بودن خداوند تبارک و تعالی ارسال انبیا و حجج الهی برای رشد و هدایت بشر می باشد که به آن انگیزه بعثت انبیا می گویند، چنانکه در لسان بزرگان آمده است:

انگیزه های بعثت پیامبران آشنایی انسان با مبداء و معاد است، به گونه ای که اگر این گروه در میان مردم نبودند، هدف یاد شده اصلاً جامه عمل به خود نمی پوشید.

به عبارت دیگر از آنجا که هر آفریننده ای نسبت به دیگران به آفریده خود احاطه کامل دارد، خالق بشر نیز، نیازهای بشر را بهتر از سایرین می داند و چون بین آفریننده مخلوقات و بشر هیچ سنخیتی وجود ندارد، رابطه مستقیم با او امکان پذیر نیست، و ناچار باید واسطه هایی بین خالق و مخلوق باشد تا پیامهای او را برسانند و فاصله انسانها را برای رسیدن به سعادت خویشتن کم کنند تا سریعتر به سرمنزل مقصود برسند.

انگیزه های ارسال رسل و حجج الهی را می توان در چندین مورد آورد که خلاصه آن این است:

1- تثبیت و تکمیل توحید و تصحیح عقاید مردم

ص: 114

2- رفع اختلافها و فصل خصومتها

3- زائل نمودن تبعیض ها

4- اجرای عدل و قسط

5- تزکیه و تعدیل غرایز

6- تعلیم کتاب و حکمت

7- اتمام حجت بر بندگان

8- زدودن فقر و فراهم نمودن آسایش و امکانات رفاهی مادی

9- سوق دادن بشر بسوی کمالات روحی و معنوی

10- فراهم نمودن امنیت کامل

و چنانکه قبلاً بیان داشتیم در هر عصر و زمانی خداوند پیامبرانی را در میان مردم برانگیخته که آنان را با این اهداف دهگانه به کمال انسانی برسانند و در غیر این صورت هدف آفرینش جامۀ عمل نپوشیده و انسان به انگیزه خلقت خود نرسیده است؛ و با مطالعه تاریخ و بررسی احوالات بشریت در می یابیم که بشریت این رسالت را نپذیرفتند و خداوند آخرین آنها را در پس پرده غیبت نگاه داشت.

و به عبارت واضح تر چون خدا را حکیم می دانیم باید اعتراف کنیم که غیبت نیز دارای حکمتهایی است که از جمله آنها این است که بشریت رسالت انبیا و اوصیاء را در تعالی و رشد آنان نپذیرفتند و آنان را یا کشته یا به اشد عذابها دچار نمودند،

لذا خدای تبارک و تعالی آخرین آنها را که حضرت بقیة الله ارواحنا فداه می باشد در غیبت نگه داشت تا اینکه بشر خود تقاضا نماید.

ص: 115

خواجه نصیر الدین طوسی رحمه الله در کشف المراد(1) می نویسد: سبب غائب شدن امام از انظار، خود مردم می باشند. و علامه حلّی اعلی اللّه مقامه در مقام شرح و توضیح این عبارت می نویسد:

لطف بودن وجود امام وابسته به سه امر است: 1 - خداوند چنین امامی را خلق نماید که از حیث علم و قدرت بتواند رهبری انسان ها را بدست بگیرد. 2 - شخص امام، تمامی مشکلات و سختی های این امامت را متحمّل گردد. 3 - رعیت او را کمک کنند و نسبت به اوامر و نواهی او تسلیم بوده باشند.

اگر رعیت آمادگی پذیرفتن چنین امامی را نداشته باشند غیبت یک مسئله طبیعی خواهد بود و قرآن با صراحت به این حقیقت اشاره نموده و می فرماید:

«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم»(2)

یعنی: تا مردم در خود تغییر و تحولی ایجاد نکنند، امام علیه السلام ظهور نخواهد کرد و غیبت ادامه خواهد داشت. متأسفانه مردم جهان از این رمز (سبب غیبت امام، خودشان بوده اند) غافل بوده و پس از مرگ در می یابند که علت غیبت در وجود خودشان نهفته بوده و از آن غافل بودند، و چنانچه در اعصار و زمان های قبل، خود را آماده می ساختند امام بر آن ها ظاهر می شد، امّا در صدد اصلاح و آمادگی خود بر نیامدند و به رژیم های گوناگون و مسلک های فاسد دل بستند و گمان کردند که آن ها می توانند دردی را دوا کنند.

ص: 116


1- . کشف المراد، باب اثبات امامت از طریق لطف، ص 226
2- . سوره رعد، آیه 11

بدین جهت غیبت ادامه پیدا کرد و غیبت صغری به غیبت کبری منتهی شد و خداوند به وسیلۀ غیبت، امام زمان را از نافرمانی مردم و قتل حضرتش حفظ نمود تا زمینه ظهور حضرت فراهم آید و آمادگی در جامعه حاصل گردد.

به عبارت دیگر، چون بشریت زیر بار رسالت انبیا نرفته اند و یکی را پس از دیگری کشتند، خداوند تبارک و تعالی به جهت حکمت، آخرین آنان را در پس پرده غیبت قرار داد. لذا اگر مردم آمادۀ پذیرش آن حضرت بودند امام غائب نمی شد و به اجرای قانون الهی می پرداخت و حکومت عدل اسلامی سراسر جهان را فرا می گرفت. اما جامعۀ بشریت این آمادگی را در حدّ نصاب دارا نبوده و نیست.

در این بین وظیفه ما این است که تکالیف شرعی و الهی خود را انجام دهیم. طوری باشیم که رفتار و کردار ما مورد پسند و رضایت حضرت قرار بگیرد و خود را برای یاری حضرت و ظهور حضرت آماده کنیم. کسی که قبلاً خود را آماده نکرده باشد، نمی تواند آن روز جزء یاران حضرت باشد.

و یکی دیگر از حکمتها در دوران غیبت کبری این است که با غایب شدن حجت خدا، مردم به استقامت و پایداری نسبت به دین امتحان شوند تا منتظرین واقعی از غیر واقعی تمیز داده شده و هر کدام پاداشی در خور موفقیت در این امتحان به دست آورند.

به عبارت دیگر قانون عرضه و تقاضا در جوامع بشری همواره و در همه جا جاری است و عرضه، مطابق تقاضا می باشد، در غیر این صورت نظام زندگی به هم خورده و تعادل خود را از دست می دهد. این قانون تنها جنبه اقتصادی

ص: 117

ندارد بلکه در مسائل اجتماعی نیز جاری است از جمله تقاضای مردم برای منجی از خدای تعالی تا خداوند آن حضرت را بر مردم عرضه بدارد.

بدون تقاضا، عرضه بی فایده است. نیاز به رهبر و پیشوا برای جامعه نیز از این فایده و قانون مستثنی نبوده و در قالب استعداد و آمادگی مردم تحقق پیدا می کند، لذا بر جامعه بشریت است که یکپارچه این تقاضا را داشته باشند که خداوند آخرین حجتش را آشکار سازد. بنابراین حکمت خدا اقتضا نموده امام زمان علیه السلام را در غیبت نگه دارد تا عامه مردم به درک و نصابی برسند که یکپارچه آخرین منجی را طلب بنمایند تا به حیات طیبه برسند. در این بین بر مؤمنین که به این حقیقت رسیده اند دعا برای فرج الزام و واجب می باشد.

برهان صدیقین

فلاسفه اسلامی می گویند برهان صدیقین برهانی است که برای اثبات حق از خود ذات حق به ذات حق استدلال می کنند و از چیزی غیر از حق تعالی بر ذات او استدلال نمی کنند.

باتوجه به مفهوم صدیقین در نزد فلاسفه، وجه نامگذاری این برهان را به "صدیقین" چنین می گویند:

1- انسان های "صدیق" در مقام استشهاد بر ذات حق از این روش استفاده می کنند.

2- این برهان محکم ترین و شریف ترین برهان است.

ص: 118

3- فلاسفه قائلند هرکس به این روشِ وصول به حق دست یافت، از صدیقین است.

و حال آنکه در منطق وحی، حقیقت صدیقین طریقه انبیاء است و روش اوصیاء که در مرتبه پس از انبیاء الهی قرار دارند نیز چنین است، پس هیچ کسی غیر از آن ها نمی تواند از این روش استفاده کند مگر انبیاء و اوصیا. مانند کلام دُرَربار امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای صباح: «یَا مَنْ دَلَّ عَلَی ذَاتِهِ بِذَاتِهِ»(1)

لازم به تذکر است که این برهان در فلسفه به عنوان یکی از محکم ترین و راسخ ترین برهانهای اثبات وجود خدا معرفی شده و همان طور که ذکر شد یکی از دلایلی که این برهان را "صدیقین" می نامند همین امر است، یعنی خود فیلسوف استدلال بر حق توسط خود حق کند. لذا فلاسفه هرگز به طریقه و بیان انبیاء اکتفا نکردند و خود در مقام تحلیل و بررسی اثبات حق تعالی

از طریق ذات به ذات حق تعالی برآمده اند؛ و چون با تشتت آراء روبرو شدند در نزد متکلمین شیعه مطرود واقع شده اند و حال آنکه حق آنست که چنان که گفتیم روش وصول به حق، همان طریقه انبیاء صدیق است که متصف به علم وحی می باشند.

در اینجا ما نیز برهان صدیقین را همان منطق وحی می دانیم و عرضه می داریم که انتظار و دعای فرج از برهان صدیقین است که از خداوند گرفته و به امت رسانده اند و به امت امر نمودند آن را پاس داشته و حق امام مفترض الطاعة را ایفاء نمایند. لذا بر هر پیرو مکتب صدیقین یعنی انبیاء و ائمه

ص: 119


1- .بحارالانوار، ج91، ص 243

معصومین علیهم السلام است که انتظار و دعا برای فرج را بر خود لازم و واجب بداند. و ما در این رساله بیش از چهل مورد از صدیقین «ائمه هدی علیهم السلام» آوردیم که خود دعا برای فرج نموده اند و امت را به آن امر نموده اند.

پس از بیان دلیل برهان عقلی برای اثبات وجوب دعا برای فرج عرضه می داریم مهم ترین فایده برهان رسیدن به نتایج یقینی و کشف حقیقت عقلی است. انسان در سایه استدلال برهان، علاوه بر تعلیم و ارشاد دیگران، خود نیز می تواند از آن بهره مند شود. بنابراین تنها راه یقینی برای اثبات درستی و بطلان مطلب، (مثل وجوب دعا برای فرج) بهره گیری از برهان است، به عبارتی دیگر برهان عقلی، مطمئن ترین راه- با صرف نظر از طریق شرع -برای تمیز حق از باطل و دستیابی به عقاید و آراء درست است. حقیقت برهان چیزی جز تکیه بر معلومات بدیهی و روشن برای استنتاج مجهولات نظری و تاریک نیست و این همان راهی است که انسان عاقل متفکر دانسته یا ندانسته فطرتاً در برابر آن خاضع است و در حلّ مشکلات فکری و معضلات اعتقادی خویش چاره ای جز پیمودن آن ندارد. چنانکه در این رساله برای اثبات وجوب دعا برای فرج استفاده شد و امیدواریم انسانهای عاقل و متفکر با این استدلالهای برهانی به این حقیقت (وجوب دعا برای فرج) برسند و خود و دیگران را بر این تکلیف وجوبی آگاه ساخته و عمل نمایند.

«اللهم عجل لولیک الحجة بن الحسن الفرج»

ص: 120

فضیلت صلوات همراه با "عجّل فرجهم" با توجه به برهان صدیقین

در این قسمت روایات بسیاری را می آوریم که در آنها صلوات همراه با دعا برای فرج مهدی موعود علیه السلام ذکر شده است که خود بزرگترین برهان و دلیل بر اهمیت دعا برای فرج می باشد که از آن به عنوان "برهان صدیقین" یاد می شود و قبلاً مفصلاً آن را ذکر نموده ایم و بزرگترین دلیل برای تأسی نمودن مؤمنین به ائمه اطهار علیهم السلام می باشد زیرا حقیقت برهان صدیقین که از آن یاد کردیم این بزرگوارانند، پس بر مؤمنین است که در این تکلیف الهی کوتاهی نکرده و بر آن بزرگواران اقتدا نمایند.

و چنانکه در این رساله ثابت کردیم دعا برای فرج از جمله تکالیف وجوبی در عصر غیبت است و از آنجا که صلوات به عنوان شعار شیعه مطرح می شود می تواند بهترین محمِل دعا برای فرج باشد. مؤیّد این عمل ادعیه و زیاراتی است که در آنها پس از ذکر صلوات، دعا برای فرج آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم و

حضرت مهدی علیه السلام ذکر شده است. در این نوشتار با ذکر روایات مطرح شده در زمینه «ضرورت ذکر صلوات با "عجّل فرجهم"»، تلاش شده است

ص: 121

گامی برای فراگیر کردن ذکر صلوات با "عجّل فرجهم" برداشته شود تا با آشکار شدن ضرورت این کار، کم کم نهضتی فراگیر در این راستا به وجود آید و بتوانیم با ذکر صلوات همراه با "عجل فرجهم" گامی عملی در زمینه سازی فراگیر برای ظهور موفورالسرور آن امام همام برداریم.

اضافه شدن واژه "و عجّل فرجهم" و "عجّل اللهمّ فرجهم" به صلوات در زمان پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیم السلام بوده است، برای نمونه به چند روایت اشاره می شود:

1- مرحوم کفعمی رحمه الله برای سحرها دعایی به نام "حریق" ذکر کرده است که بعد از جملات نخستین آن، پس از هر چند جمله، ذکر صلوات تکرار شده است. در جملات آخر دعا صلوات و دعای برای فرج اهل بیت علیهم السلام و همه مؤمنان یکجا نقل می شود:

«...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجِی وَ فَرِّجْ عَنِّی وَ عَنْ كُلِّ مَهْمُومٍ وَ مَغْمُومٍ وَ مَدْیُونٍ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ... »(1)

یعنی: «خدایا درود فرست بر محمد و خاندان پاکش، و تعجیل کن در فرج ایشان و فرج من و گشایش قرار بده برای من و برای هر اندوهگین و غمدیده و مدیونی از مردان و زنان مؤمن، خدایا بر محمد و آل محمد درود

ص: 122


1- .مصباح کفعمی، ص 77

فرست ...»

2- امام حسین علیه السلام از امام علی علیه السلام دعایی را نقل می کند که در فرازی از آن چنین آمده است:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی طَیِّبِ الْمُرْسَلِین ... صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم...»(1)

یعنی: «ستایش مخصوص خداست، پروردگار جهانیان و صلوات خداوند بر پاکیزه رسولان باد ... درود فرست بر محمد و خاندان او و در فرجشان تعجیل فرما ...»

3- در روایتی امام صادق علیه السلام می فرماید: هرکس بعد از نماز صبح و نماز ظهر بگوید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»، نمی میرد مگر اینکه قائم از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را درک کند.(2)

و در اعمال روز جمعه، صلوات و دعا برای فرج صد مرتبه ذکر شده است:

«اللَّهُمَّ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ»

هرکس در روز جمعه صد مرتبه اینگونه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صلوات بفرستد خداوند شصت حاجت او را برآورده سازد، سی حاجت از حوائج دنیا و سی حاجت از حوائج آخرت.(3)

4- امام جعفر صادق علیه السلام به نقل از پدران خود می فرمایند که پیامبر

ص: 123


1- . تهذیب الاحکام، ج3، ص 83
2- . بحارالانوار، ج83، ص 77
3- . مصباح کفعمی، ص 421

اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: هر کس بعد از نماز ظهر روز جمعه، هفت مرتبه اینگونه صلوات بفرستد، از اصحاب قائم علیه السلام خواهد بود:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّد»(1)

5- مرحوم شیخ طوسی رحمه الله در کتاب "مصباح المتهجد" نقل می کند که مستحب است پس از نماز عصر پنجشنبه تا آخر روز جمعه بر محمّد و آل محمّد بسیار صلوات فرستند و بگویند:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ أَهْلِكْ عَدُوَّهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ»(2)

و گفتن این صلوات صد مرتبه از بعد از عصر پنجشنبه تا آخر روز جمعه فضیلت بسیار دارد.

6- اسحاق بن عمار گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: قربانت گردم! من از عقربها می ترسم، فرمودند: به ستارگان بنات النعش، به سه تاى آنها نگاه کن، و ستاره وسطى آنها در کنارش ستاره کوچکى است که عرب آن را «سها» نامند و ما آن را «اسلم» نامیم، و هر شب بدان خیره نگاه کن و سه بار بگو:

«اَللّهُمَّ رَبَّ اَسْلَمَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ سَلِّمْنا مِنْ شَرِّ کلِّ ذی شَرٍّ»

یعنی: «خدایا ای پروردگار ستاره «اسلم» درود فرست بر محمّد و آل

ص: 124


1- . أعلام الدین فی صفات المؤمنین، ص 367
2- .مصباح المتهجد، ج1، ص 265

محمّد و شتاب کن در فرج ایشان و سالم بدار ما را از شر هر صاحب شری.»

اسحاق گوید: در تمام عمر خود آن را ترک نکردم جز یک مرتبه که آن بار هم عقرب مرا زد.(1)

7- عمرو بن أبی المِقدام می گوید: امام صادق علیه السلام دعایی که جامع خیر دنیا و آخرت است را به من تعلیم فرمود. حضرت در این دعا با ذکر صفات حضرت حق، پس از بیان چند دعا، همچون طلب آمرزش، بعد از ذکر صلوات، فرج و آسایش و سرور اهل بیت علیهم السلام را از درگاه الهی مسئلت می نماید و سپس دعا می کند که خداوند متعال طعم و حلاوت این فرج را بر ایشان بچشاند و دشمنانشان را نابود گرداند:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَلِیمُ الْکَرِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْواحِدُ الْقَهَّارُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَلِکُ الْجَبَّارُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الرَّحِیمُ الْغَفَّارُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ شَدِیدُ الْمِحالِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْکَبِیرُ الْمُتَعالِ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ* وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَنِیعُ الْقَدِیرُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَفُورُ الشَّکُورُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَمِیدُ الْمَجِیدُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْحَلِیمُ الدَّیَّانُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْجَوَادُ الْمَاجِدُ وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ وَ أَنْتَ اللَّهُ

ص: 125


1- .مکارم الاخلاق، ص 291

لَا إِلَهَ إِلَّا اَنْتَ الْغَائِبُ الشَّاهِدُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اَنْتَ الظَّاهِرُ الْبَاطِنُ وَ اَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلِیمٌ* تَمَّ نُورُکَ فَهَدَیْتَ وَ بَسَطْتَ یَدَکَ فَأَعْطَیْتَ رَبَّنَا وَجْهُکَ أَکْرَمُ الْوُجُوهِ وَ جِهَتُکَ خَیْرُ الْجِهَاتِ وَ عَطِیَّتُکَ أَفْضَلُ الْعَطَایَا وَ أَهْنَؤُهَا تُطَاعُ رَبَّنَا فَتَشْکُرُ وَ تُعْصَى رَبَّنَا فَتَغْفِرُ لِمَنْ شِئْتَ تُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ وَ تَکْشِفُ السُّوءَ وَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ وَ تَعْفُو عَنِ الذُّنُوبِ لَا تُجَازَى أَیَادِیکَ وَ لَا تُحْصَى نِعَمُکَ وَ لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَکَ قَوْلُ قَائِلٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ رُوحَهُمْ وَ رَاحَتَهُمْ وَ سُرُورَهُمْ وَ أَذِقْنِی طَعْمَ فَرَجِهِمْ وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ وَ اجْعَلْنَا مِنَ الَّذِینَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ* وَ اجْعَلْنِی مِنَ الَّذِینَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ وَ ثَبِّتْنِی بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ بَارِکْ لِی فِی الْمَحْیَا وَ الْمَمَاتِ وَ الْمَوْقِفِ وَ النُّشُورِ وَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ سَلِّمْنِی عَلَى الصِّرَاطِ وَ أَجِزْنِی عَلَیْهِ وَ ارْزُقْنِی عِلْماً نَافِعاً وَ یَقِیناً صَادِقاً وَ تُقًى وَ بِرّاً وَ وَرَعاً وَ خَوْفاً مِنْکَ وَ فَرَقاً یُبْلِغُنِی مِنْکَ زُلْفَى وَ لَا یُبَاعِدُنِی عَنْکَ وَ أَحْبِبْنِی وَ لَا تُبْغِضْنِی وَ تَوَلَّنِی وَ لَا تَخْذُلْنِی وَ أَعْطِنِی مِنْ جَمِیعِ خَیْرِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمْ وَ أَجِرْنِی مِنَ السُّوءِ کُلِّهِ بِحَذَافِیرِهِ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَم.»(1)

یعنی: «خدایا تویى خدایى که نیست معبودى جز تو بردبار بزرگوار، و

ص: 126


1- .کافی، ج2، ص 584

تویى خدایى که نیست معبودى جز تو عزیز فرزانه، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو یکتاى قهّار، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو فرمانرواى جبّار، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو مهربان آمرزنده، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو سخت کیفر، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو بزرگ و برتر، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو شنواى بینا، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو والامقام توانا، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو آمرزنده سپاس پذیر، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو ستوده و گرامى، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو آمرزنده و دوستدار، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو پر مهر و پر نعمت، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو بردبار و پاداش دهنده، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو بخشنده باشوکت، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو یکتاى یگانه، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو

غایب و حاضر، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو آشکار و پنهان، و تویى خدایى که نیست معبودى جز تو به هر چیز دانا، تمام شد نور تو پس هدایت نمودی، و گشودى دست عطایت پس عطا کردى، پروردگار ما ذات تو گرامى ترین ذاتها، و جانب تو بهترین جانب ها، و عطایت فزونترین عطاها و گواراترین آنهاست، فرمانبرداریت کنند پروردگارا و تو سپاسگزارى کنى، و نافرمانیت کنند و تو بیامرزى هر که را خواهى، اجابت کنى درماندگان را، و برطرف کنى بدى را، و بپذیرى توبه را، و درگذرى از گناهان، پاداش دستگیریهایت داده نشود،

ص: 127

و نعمتهایت به شماره درنیاید، و رسا درنیاید به مدح و ثنایت گفتار کسى، خدایا درود فرست بر محمّد و آل محمّد، و شتاب کن در فرج و نصرت و آسایش و شادمانیشان، و بچشان به من شیرینى دوران فرج ایشان را، و هلاک گردان دشمنانشان را از جن و انس، بده به ما در دنیا خوبى و در آخرت نیز خوبى، نگاهمان دار از عذاب دوزخ، و قرارمان ده از کسانى که ترسى بر آنها نیست و نه آنان که اندوهناک شوند، و قرارم ده از کسانى که بردبارى کنند و به پروردگارشان توکّل کنند، و پایدارم بدار به گفتار پابرجا در زندگى دنیا و در آخرت، و برکت بده به من در زندگى و مرگ و توقفگاه قیامت و زنده شدن آن روز و حساب و میزان و هراس هاى روز قیامت، و سالمم بدار بر صراط و بگذرانم از آن، و روزیم گردان علمى سودمند و یقینى راست و درست و تقوا و نیک رفتارى و پارسایى و خوف و ترسى از خودت که برساندم به مقام قرب تو و دورم نکند از تو، و دوستم دار و دشمنم مدار، و سرپرستیم کن و وامگذارم، و عطا کن به من از همه خوبیهای دنیا و آخرت، آنچه بدانم و آنچه ندانم، و پناهم ده از همه بدى ها به تمامى چه آنها که مى دانم و چه آنها که ندانم.»

8- مستحب است در قنوت نماز فجر این دعا (که معروف است به کلمات فرج)خوانده شود:

«یَا اللَّهُ الَّذِی لَیْسَ كَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ اللَّهُمَّ مَنْ كَانَ أَمْسَى وَ أَصْبَحَ وَ ثِقَتُهُ وَ رَجَاؤُهُ غَیْرُكَ فَأَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فِی الْأُمُورِ كُلِّهَا یَا أَجْوَدَ

ص: 128

مَنْ سُئِلَ وَ یَا اَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّةَ حِیلَتِی وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْجَنَّةِ طَوْلًا مِنْكَ وَ فُكَّ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ عَافِنِی فِی نَفْسِی وَ فِی جَمِیعِ أُمُورِی بِرَحْمَتِكَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»(1)

یعنی: «اى خدایی که مانندی برای او نیست و شنوا و دانا است، از تو می خواهم که درود بفرستی بر محمّد و آل محمد، و شتاب کنی در فرج ایشان، خداوندا (چه بسا) کسى که صبح و شام مى کند در حالى که اطمینان و امیدش به غیر توست، اما تویى اطمینان و امید من در همه کارها، اى بخشنده ترین کسی که از او درخواست شده، و اى مهربان ترین کسى که از او طلب رحمت شده است، به ضعف و تهیدستى و اندکى چاره سازیم رحم آور، و بهشت را به عطا و کرمی از خودت به من ارزانى دار، و وجودم را از آتش برهان، و مرا در نفسم و جمیع کارهایم سلامت بدار، به رحمت خودت اى مهربان ترین مهربانان.»

9- شیخ طوسی رحمه الله در تعقیب هر فریضه ای می گوید: در حالی که محاسن خود را در دست راست گرفته ای و کف دست چپ را رو به آسمان بالا برده باشی، هفت مرتبه می گویی:

«یَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ»(2)

ص: 129


1- . البلد الأمین و الدرع الحصین، ص49
2- . مصباح المتهجد، ج 1، ص 53

یعنی: «ای پروردگار محمد و خاندان محمد درود فرست بر محمد و آل محمد و در فرج آل محمد تعجیل بفرما»

و سپس هفت مرتبه می گویی:

«يَا رَبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَعْتِقْ رَقَبَتِي مِنَ النَّار»

یعنی: «ای پروردگار محمد و خاندان محمد درود فرست بر محمد و آل محمد و گردنم را از آتش (دوزخ) رهایی بخش.»

10- مرحوم کفعمی رحمه الله دعایی به نام «دعاء الفرج» ذکر می کند که بنابر نقل، پس از نمازِ حاجتی که امام رضا علیه السلام تعلیم داده است، خوانده می شود. در اوایل دعا، لفظ «فرج» با عبارات گوناگونی آمده است:

«یَا مُفَرِّجَ الْفَرَجِ یَا کَرِیمَ الْفَرَجِ یَا عَزِیزَ الْفَرَجِ یَا جَبَّارَ الْفَرَجِ یَا رَحْمَانَ الْفَرَجِ...»

یعنی: «ای گشایش دهنده فرج، ای کرم دهنده در فرج، ای عزت دهنده در فرج، ای جبران کننده در فرج، ای مهربان در فرج...»

در ادامه با ذکر دعایی شبیه به دعای توسل، اسامی ائمه علیهم السلام را ذکر می کند و پس از آن خداوند را به حق خود و معصومین و انبیا و مقرّبان درگاه الهی قسم می دهد که بر محمد و خاندانش درود فرستد و فرج آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برساند:

«...اللَّهُمَّ بِحَقِّکَ الْعَظِیمِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بِحَقِّ أَنْبِیَائِکَ ...

ص: 130

وَ بِحَقِّ مَنْ نَادَاکَ وَ نَاجَاکَ وَ دَعَاکَ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ...»(1)

یعنی: «... خدایا به حق بزرگ تو و به حق محمد و خاندان محمد و به حق پیامبرانت ... و به حق هر آنکه تو را صدا زد و با تو مناجات نمود و تو را خواند در خشکی و دریا، درود فرست بر محمد و خاندان محمد و در فرجشان تعجیل فرما ...»

11- در باب دعا بین رکعات نماز که در دهۀ آخر شبهای ماه مبارک رمضان خوانده می شود، آمده است:

«... یَا کَرِیمُ یَا کَرِیمُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَ اغْفِرْ لِی ذَنْبِی ...»(2)

یعنی: «... ای بخشنده، ای بخشنده، صلوات بفرست بر محمد و آل محمد و در فرجشان تعجیل فرما و گناهم را بیامرز ...»

علامه امینی رحمه الله می فرماید: «هرکس پس از صلوات بر پیامبر (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ) با اخلاص، برای سلامتی و تعجیل درظهورامام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه دعا کند و عبارت "عجّل فرجهم" را بگوید ، او را در ثواب نوشتن کتاب الغدیر شریک می نمایم.»(3)

ص: 131


1- .البلد الامین، ص 326
2- .مصباح المتهجد، ج 2، ص 551
3- . یادنامه علامه امینی، ص345

دعا برای فرج در سجده

بهترین حالت بندگی سجده است، چنانکه خداوند جلّ جلاله این خضوع بنده اش را دوست می دارد و در آن حالت به او آگاهی می دهد که دعا نماید، لذا مؤمن در آن حالت ابتدا برای بزرگترین و عزیزترین خلایق در زمان خویش در نزد خداوند جلّ جلاله یعنی حضرت بقیة الله روحی له الفداء دعا می کند، زیرا آن بزرگوار مقام بزرگی را جهت استجابت دعا نزد خداوند داراست، بدین سبب درخواست دعاکننده به اجابت مقرون می گردد و حوائج شخصیش

به هدف اجابت می رسد.

1- چنانچه راوی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: نزدیکترین زمان بنده به خداوند زمانی است که او خدایش را بخواند در حالیکه در سجده باشد. امام علیه السلام به راوی فرمود: زمانی که در سجده هستی چه ذکری می گویی؟ راوی می گوید، گفتم فدایت شوم، چه بگویم؟ به من بیاموز. فرمود بگو:

«یَا رَبَّ الْأَرْبَابِ وَ یَا مَلِکَ الْمُلُوکِ وَ یَا سَیِّدَ السَّادَاتِ وَ یَا جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ وَ یَا إِلَهَ الْآلِهَةِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی کَذَا وَ کَذَا»

یعنی: «ای پروردگار پروردگاران! و ای شاه شاهان! و ای سرور سروران! و ای کوبنده سرکشان و ای خدای خدایان! درود خود را بر محمد و آل محمد نثار کن و انجام بده برایم...(حاجتش را ذکر کند)»

پس از آن بگو:

ص: 132

«فَإِنِّی عَبْدُکَ نَاصِیَتِی فِی قَبْضَتِکَ»

یعنی: «همانا من بنده توام و اختیار کارهایم در دست تو است»

سپس امام علیه السلام فرمود:

«ادْعُ بِمَا شِئْتَ وَ اسْأَلْهُ فَإِنَّهُ جَوَادٌ وَ لَا یَتَعَاظَمُهُ شَیءٌ»(1)

یعنی: «بخوان خدا را به هر دعایی و از او درخواست کن که همانا او بخشنده است و چیزی بر او سخت نمی آید.»

چه نیکوست در این موضوع دعا برای فرج مولایش نماید که از مهمترین حاجات یک مؤمن می باشد و بگوید:

«اَللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْرَ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

2- امام سجاد علیه السلام می فرمایند: هر کسی حاجت دارد، سر بر سجده گذارده و این ذکر را صد مرتبه بگوید و حاجت بخواهد که ان شاءالله برآورده می شود:

«یا حَیُّ یا قیُّومُ یا لا اِلهَ اِلّا اَنْتَ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیثُ فَاکْفِنی ما اَهَمَّنی وَ لا تَکِلْنی اِلَی نَفْسِی»(2)

اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

یعنی: «ای زنده! ای پاینده! نیست خدایی، مگر تو. به رحمت تو فریادخواهی می کنم، پس کفایت کن از من آن چه در اندوه افکنده مرا، و

ص: 133


1- . وسائل الشیعه، ج 6، ص 339
2- . کافی، ج2، ص 562

وا مگذار مرا به نفس خودم»

چه حاجتی بالاتر از فرج و ظهور امام علیه السلام، پس در اینجا نیز نیکوست که دعا برای فرج مولایش نماید و بگوید: «اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعافِیَةَ وَ النَّصْرَ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»

3- شیخ مفید رحمه الله در کتاب "المقنعه" می فرماید: نمازگزار بعد از پایان نماز، پس از صلوات، حوائج خود را بخواهد و دو سجده شکر به جا آورد و در سجدۀ شکر بگوید:

«اللَّهُمَّ إِلَیْكَ تَوَجَّهْتُ وَ بِكَ اعْتَصَمْتُ وَ عَلَیْكَ تَوَكَّلْتُ اللَّهُمَّ أَنْتَ ثِقَتِی وَ رَجَائِی فَاكْفِنِی مَا أَهَمَّنِی وَ مَا لَا یُهِمُّنِی وَ مَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ مِنِّی عَزَّ جَارُكَ وَ جَلَّ ثَنَاؤُكَ وَ لَا إِلَهَ غَیْرُكَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم»(1)

یعنی: «بارخدایا! به سوی تو روی آوردم و به دامن رحمت تو چنگ زدم و بر تو توکل کردم. خدایا! تو پناه و امید منی، پس کفایت کن مرا در آنچه اندوهگینم ساخته و آنچه اندوهگینم نساخته و آنچه تو بهتر از من، آن را می دانی، پناهنده به تو عزّت یافت و ثنای تو والا است و هیچ خدایی جز تو نیست، بر محمد و آل محمد درود فرست و گشایش امر آن ها را زودتر برسان.»

4- نیکوست این دعا که برگرفته شده از ادعیه منصوصه است در سجده خوانده شود:

ص: 134


1- .المقنعه، ص 108

«رَبِّ لَكَ سَجَدْتُ خاضِعاً خاشِعاً ذَلیلاً فَعَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیَةَ وَ النَّصْرَ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

یعنی: «پروردگارا، با حالت خضوع و خشوع و خاكساری و ذلت برای تو سجده نمودم، پس تعجیل فرما در فرج و عافیت و پیروزی ولیّت، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.»

5- این دعا که برگرفته شده از دعای ندبه می باشد، نیکوست که در سجده های نماز و شکر خوانده شود:

«اللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ الْکُرَبِ وَ الْبَلْوَى وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

یعنی: «خدایا تویی برطرف کننده گرفتاریها و بلاها، و از تو طلب یاری می کنم که نزد توست دادخواهی، و تویی پروردگار آخرت و دنیا، پس فریادرس ای فریادرس فریادخواهان و تعجیل فرما در فرج ولیّت، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.»

ص: 135

دعا برای فرج در قنوت نماز

از مواردی که دعا برای فرج در آن تأکید شده و مستحب می باشد، قنوت نمازهای واجب و مستحب است و چه بسا پرفضیلت ترین دعاهای قنوت، دعا برای فرج امام زمان علیه السلام می باشد.

شاهد بر اهمیت دعا برای امام زمان علیه السلام در قنوت، دعاهای امامان علیهم السلام است که برای تعجیل فرج، در تعدادی از قنوت ها روایت شده، ما آنچه در این باره از ایشان علیهم السلام به دست ما رسیده در این جا می آوریم:

1- شهید اوّل قدس سره در کتاب «ذکری الشیعه» می گوید: ابن ابی عقیل، این دعا را که از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده برای خواندن در قنوت انتخاب کرده است:

«اللَّهُمَّ إِلَیْكَ شُخِصَتِ الْأَبْصَارُ وَ نُقِلَتِ الْأَقْدَامُ وَ رُفِعَتِ الْأَیْدِی وَ مُدَّتِ الْأَعْنَاقُ وَ أَنْتَ دُعِیتَ بِالْأَلْسُنِ وَ إِلَیْكَ سِرُّهُمْ وَ نَجْوَاهُمْ فِی الْأَعْمَالِ رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ أَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَیْكَ غَیْبَةَ نَبِیِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الْأَعْدَاءِ عَلَیْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا فَفَرِّجْ ذَلِكَ اللَّهُمَّ بِعَدْلٍ تُظْهِرُهُ وَ إِمَامِ حَقٍّ تَعْرِفُهُ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ»(1)

ص: 136


1- .ذکری الشیعه، ج3، ص 290 - بحارالانوار، ج82، ص 207

یعنی: «بار الها! چشم ها به تو دوخته شده است، گام ها به سوی تو برداشته شده، دست ها به سوی تو بالا آمده و گردن ها به سوی تو کشیده شده است. تویی که با زبان ها ، فراخوانده می شوی، و کارهای پنهانی و رازهای (مردم) به طرف توست. پروردگارا! بین ما و قوم ما به حق حکم کن که تو بهترین حکم کننده و قضاوت کننده هستی. بار الها! از عدم حضور پیامبرمان و کمی نفرات مان و فراوانی دشمنانمان و پشتیبانی دشمنانمان از یکدیگر علیه ما و وجود فتنه های فراوان برای ما به تو شکایت می کنیم. بارالها! با عدالتی که آشکارش می کنی، و امام و پیشوای راستینی که ما او را می شناسیم، این گرفتاری ها را برطرف کن و گشایشی فرما. ای معبود به حقّ! اجابت کن. ای پروردگار جهانیان!»

وی می افزاید : «روایتی به من رسیده است که امام صادق علیه السلام همواره به شیعیان خود دستور می فرمودند پس از کلمات فرج، در قنوت این دعا را بخوانند.»

2- قنوتی است که سید بن طاووس رحمه الله در کتاب "جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع"، از مقاتل بن مقاتل(1) آورده که گفت: حضرت ابوالحسن الرضا علیه السلام فرمود: در قنوت نماز جمعه چه می گویید؟ عرض کردم: آنچه مردم می  گویند. امام علیه السلام به من فرمود: آنچه آن ها می  گویند تو مگوی، ولی بگو:

«اللَّهُمَّ أَصْلِحْ عَبْدَکَ وَ خَلِیفَتَکَ بِمَا أَصْلَحْتَ أَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ

ص: 137


1- . از این حدیث استفاده می شود که مقاتل بن مقاتل واقفی نبوده. روایت دیگری نیز بر این معنی دلالت دارد که در کتاب رجال کبیر آمده است.

حُفَّهُ بِمَلَائِکَتِکَ وَ اَیِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِکَ وَ اسْلُکْهُ [وَ اسْلُکْ] مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً یَحْفَظُونَهُ مِنْ کُلِّ سُوءٍ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یَعْبُدُکَ لَا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِکَ عَلَی وَلِیِّکَ سُلْطَاناً وَ ائْذَنْ لَهُ فِی جِهَادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیر»(1)

یعنی: «بار خدایا! کار (ظهور) بنده و خلیفه ات (امام مهدی علیه السلام) را سامان ده به آنچه کار پیامبران و فرستادگانت را سامان دادی و فرشتگانت را پیرامونش قرار ده و او را به روح القدس از سوی خویش تأیید فرمای و قرار بده او را از پیش رو و پشت سر در رصد ملائکه که حفظ کنند او را از هر سوء و بدی ای، و مبدل گردان خوفش را به امان به طوری که در پرستش تو بیعت هیچ کسی غیر از تو بر گردن نداشته باشد، و برای هیچ یک از خلقت بر ولی ات تسلّطی قرار مده و او را برای جهاد دشمنت و دشمن خودش رخصت فرمای و مرا از یارانش قرار ده، به درستی که تو بر هر چیزی توانایی.»

با توجّه به مض--امین زیبای فوق، روش--ن می گردد که چگونه ام-ام هشتم علیه السلام ع--الیترین و بلندترین زمزمه های محبّت را با سوز و از سر شوق در این مناجات کوتاه بر زبان جاری می سازند که هم محبوب خود را معرفی می نمایند و هم آرزوی سلامتی و ظهور او را دارند و از خدا می خواهند تا بیعت

ص: 138


1- . جمال الاسبوع، ص 413

هیچ ستمگری بر گردن آن حضرت نباشد. آنگاه برای جهاد در رکاب او اعلام آمادگی می کنند تا بدین وسیله، ارتباط معنوی و عاطفی خود را به آن بزرگوار ابراز فرمایند.

3- قنوت مولای عزیزمان حضرت حجّت عجّل الله فرجه الشریف به نقل از سید بن طاووس رحمه الله که در کتاب مهج الدعوات آمده است:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ- وَ أَکْرِمْ أَوْلِیَاءَکَ بِإِنْجَازِ وَعْدِکَ وَ بَلِّغْهُمْ دَرْکَ مَا یَأْمُلُونَهُ مِنْ نَصْرِکَ وَ اکْفُفْ عَنْهُمْ بَأْسَ مَنْ نَصَبَ الْخِلَافَ عَلَیْکَ وَ تَمَرَّدَ بِمَنْعِکَ عَلَی رُکُوبِ مُخَالَفَتِکَ وَ اسْتَعَانَ بِرِفْدِکَ عَلَی فَلِّ حَدِّکَ وَ قَصَدَ لِکَیْدِکَ بِأَیْدِکَ وَ وَسِعْتَهُ حِلْماً لِتَأْخُذَهُ عَلَی جَهْرَةٍ وَ تَسْتَأْصِلَهُ عَلَی عِزَّةٍ فَإِنَّکَ اللَّهُمَّ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ- حَتَّی إِذا

أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَها وَ ازَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُها أَنَّهُمْ قادِرُونَ عَلَیْها أَتاها أَمْرُنا لَیْلًا أَوْ نَهاراً فَجَعَلْناها حَصِیداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَذلِکَ نُفَصِّلُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ وَ قُلْتَ فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّ الْغَایَةَ عِنْدَنَا قَدْ تَنَاهَتْ وَ إِنَّا لِغَضَبِکِ غَاضِبُونَ وَ إِنَّا عَلَی نَصْرِ الْحَقِّ مُتَعَاصِبُونَ وَ إِلَی وُرُودِ أَمْرِکَ مُشْتَاقُونَ وَ لِإِنْجَازِ وَعْدِکَ مُرْتَقِبُونَ وَ لِحُلُولِ وَعِیدِکَ بِأَعْدَائِکَ مُتَوَقِّعُونَ اللَّهُمَّ فَأَذِّنْ بِذَلِکَ وَ افْتَحْ طُرُقَاتِهِ وَ سَهِّلْ خُرُوجَهُ وَ وَطِّئْ مَسَالِکَهُ وَ اشْرَعْ شَرَائِعَهُ وَ أَیِّدْ جُنُودَهُ وَ أَعْوَانَهُ وَ بَادِرْ بَأْسَکَ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ وَ ابْسُطْ سَیْفَ نَقِمَتِکَ عَلَی أَعْدَائِکِ الْمُعَانِدِینَ وَ خُذْ بِالثَّارِ إِنَّکَ جَوَادٌ مَکَّارٌ.»(1)

ص: 139


1- . مهج الدعوات، ص67

یعنی: «خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست و اولیائت را با منجّز نمودن وعده ات گرامی بدار، و آن ها را به آنچه از یاری ات امید دارند برسان، و زیان کسانی را که برخلاف تو برخیزند از ایشان دور گردان، و اذیت کسی را که بر ممنوعیت ارتکاب مخالفتت سرکشی نموده و با کمک عنایات و نعمت های تو درصدد از هم گسستن حدّ تو برآمده و با همان نعمت های تو قصد نیرنگ با تو کرده از آن ها بازدار، که تو او را با بردباری فرا گرفته ای تا او را آشکارا برگیری، یا در حالی که مغرور شده باشد از ریشه برآوری، که البتّه ای پروردگار! تو فرموده ای و فرموده ات حقّ است: «تا این که زمین سبزی و زینت به خود گرفت و اهل آن پنداشتند که بر آن توان دارند، امر ما در شب یا روز، آن را فرا رسید، پس آن را درو کردیم انگار که دیروزش هیچ سبزه ای نداشته، این چنین آیات را برای قومی که اندیشه کنند تفصیل می دهیم» و نیز فرموده ای: «پس چون ما را به خشم آوردند، از آن ها انتقام گرفتیم» و به راستی که آخرین فرصت نزد ما به سر آمده و ما برای خشم تو غضبناک هستیم، و ما بر یاری حق همدستانیم و به آمدن فرمانت مشتاقیم و برای تحقّق یافتن وعده  ات در انتظاریم و حلول عذابت را بر دشمنانت متوقّعیم. بار الها! پس در آن امر ما را اذن بده و راه هایش را بگشای و نحوه بیرون شدنش را آسان کن و زمینه های پیمودنش را فراهم ساز و راه های آیین هایش را بگشای و سپاهیان و یاورانش را تأیید فرمای و عذابت را به ستمگران زودتر برسان و شمشیر نقمتت را بر دشمنان معاندت بگستران و خونخواهی کن که تو بخشنده بسیار مکر کننده ای.»

ص: 140

4- خواندن دعای فرج و سلامتی امام زمان علیه السلام:

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ...»

5- خواندن این دعا در قنوت نیکوست:

«اللَّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ الْمَمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیدِهَا وَ عَزِیزِهَا وَ ذَلِیلِهَا حَتَّى تُجْرِیَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ یَغْلِبَ بِحَقِّهِ عَلَى كُلَِّ بَاطِلٍ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ»

یعنی: «خدایا تعجیل فرما در فرج ولیّت و عطا کن به او در وجودش و اهلش، و فرزندان و نسلش و امت و همه رعیتش، چیزى كه چشمش را به آن روشن كنى، و وجودش را به آن خوشحال نمایى، و براى او گردآورى، فرمانروایى همه مملكت ها را

نزدیك و دورش را، و نیرومند و ضعیفش را، تا فرمانش را بر فراز هر فرمانى جارى سازى، و حق او را بر هر باطلی چیره گردانى، به رحمتت ای مهربان ترین مهربانان.»

از روایات یاد شده روشن گشت که دعا برای حضرت صاحب الزمان علیه السلام در مطلق قنوت ها تأکید دارد، چون از جمله حالت هایی است که در آن ها امید می رود دعاها مستجاب گردد، به ویژه در قنوت نماز جمعه و نماز وتر و نماز صبح از خدای تعالی می  خواهیم که توفیق درک آن حضرت را به ما عنایت فرماید و با این عمل اجر بزرگی به ما روزی نماید.

ص: 141

دعا برای فرج امام زمان علیه السلام در تعقیبات نمازها

یکی دیگر از جاهای پرفضیلت برای "دعای فرج" تعقیبات نمازهای واجب و مستحب می باشد که مؤمنین نباید از آن غافل باشند، به عبارت واضح تر بعد از هر نماز واجب و مستحب پرفضیلت ترین تعقیبات، دعا برای ظهور موفور السرور امام زمان علیه السلام می باشد، زیرا در روایات آمده است که مؤمن بعد از هر نمازی یک دعای مستجاب دارد.(1)

حال چه نیکوست که مؤمن این دعای مستجاب را برای فرج و ظهور مولایش امام عصر ارواحنافداه قرار دهد که در ذیل اجابت آن به همه حاجات خود خواهد رسید، چنانکه گفته اند: چون صد آمد، نود و نه هم نزد ماست. به این معنا که اگر ظهور و فرج مولایمان برسد به تمام حاجات و خواستهایمان بدون هیچ کم و کاستی خواهیم رسید. پس از این تعقیب پر فضیلت غفلت نورزید و امیدواریم فقهای عظام نیز این تعقیب مهم و پرفضیلت را که با هیچ تعقیب دیگری برابری نمی کند در رساله های عملیه خود ذکر کنند و مقلدین خود را پس از هر نماز واجب و مستحب متوجه دعا برای فرج مولایمان نمایند:

1- از امام محمد تقی علیه السلام روایت شده است که بعد از نمازهای واجب این دعا خوانده شود:

«رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِالْقُرْآنِ كِتَاباً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ

ص: 142


1- . بحارالأنوار، ج90، ص347

بِعَلِیٍّ وَلِیّاً وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ- عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ- وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ وَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ أَئِمَّةً اللَّهُمَّ وَلِیَّكَ الْحُجَّةَ فَاحْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ وَ امْدُدْ لَهُ فِی عُمُرِهِ وَ اجْعَلْهُ الْقَائِمَ بِأَمْرِكَ الْمُنْتَصِرَ لِدِینِكَ وَ أَرِهِ مَا یُحِبُّ وَ تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ فِی نَفْسِهِ وَ فِی ذُرِّیَّتِهِ وَ أَهْلِهِ وَ مَالِهِ وَ فِی شِیعَتِهِ وَ فِی عَدُوِّهِ وَ أَرِهِمْ مِنْهُ مَا یَحْذَرُونَ وَ أَرِهِ فِیهِمْ مَا یُحِبُّ وَ تَقَرُّ بِهِ عَیْنُهُ وَ اشْفِ بِهِ صُدُورَنَا وَ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنِینَ»(1)

یعنی: «راضی و خشنود شدم که خداوند پروردگار من ، اسلام دین من، قرآن کتابم، حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و سلم پیامبرم، حضرت علی سرپرست و صاحب اختیارم، حسن و حسین و علی بن حسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و حجت بن الحسن بن علی امامان و پیشوایان من باشند. خداوندا ولیّ تو حضرت حجّت است، پس او را از روبرو و پشت سرش و از طرف راست و چپش، و از بالا و پایین حفظ فرما، و عمرش را طولانی کن، و او را قیام کننده به امرت قرار بده، تا یاور دینت باشد و آنچه دوست می دارد و باعث چشم روشنی اش می شود در مورد خودش و فرزندانش و خانواده اش و مالش و پیروان و دشمنانش به او نشان ده، و

ص: 143


1- .من لا یحضره الفقیه، ج1، ص 327

آنچه دشمنانش در مورد او پرهیز دارند به آنان نشان ده، و آنچه آن حضرت در مورد دشمنانش دوست دارد و چشمش به آن روشن می شود به او نشان ده و سینه های ما را و سینه های مؤمنان را به وسیله او شفا بخش.»

2- حسن بن فضل طبرسی رحمه الله در کتاب مکارم الاخلاق فرمود:

روایت شده است هر کس این دعا را در تعقیبات هر فریضه ای بخواند و بر آن مواظبت کند عمر طولانی خواهد کرد تا جایی که ملالت پیدا می کند و خدمت صاحب الامر روحی له الفداء مشرف می شود:

«اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ رَسُولَکَ الصَّادِقَ الْمُصَدَّقَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَآلِهِ قالَ اِنَّکَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فی شَیْ ءٍ اَنَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدی فی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ اَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرِ وَ لاتَسُؤْنی فی نَفْسی وَ لا فی اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتِی»(1)

یعنی: «خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست. خدایا براستی که رسول راستگوى تصدیق شده ات، درود تو بر او و خاندانش، فرمود که تو فرموده ای من در هیچ کاری بسان تردّد و دودلی ای که در گرفتن روح بنده مؤمن دارم، دو دلی ندارم،(2) او از مرگ بدش می آید، و من از بدی رساندن

ص: 144


1- .مکارم الاخلاق، ص 284
2- . شکّ و تردید و دو دلی در ساحت ذات حضرت حقّ سبحانه راه ندارد، بلکه به هنگام افعالی که معمولاً خوشایند انسان نیست و انسان در انجام آن دو دلی دارد، خدای تبارک و تعالی به جهت محبت به بنده اش این دو لی را به خود نسبت می دهد و انجام می دهد آنچه را که بنده اش دوست می دارد.

به او بدم می آید. خداوندا، بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و در فرج و عافیت و پیروزی ولیّ ات تعجیل فرما، و به من و هیچ کدام از دوستانم بدی مرسان.»

سید بن طاووس رحمه الله ذیل این روایت آورده است: اگر خواستی دوستانت را یکایک نام می بری، یا به صورت جداگانه و یا مجموعاً. راوی می گوید: «به خدا سوگند، آن قدر زنده ماندم تا اینکه از زندگانی خسته و رنجور شدم.»(1)

3- از تعقیبات مهم نماز ظهر، اقتدا به حضرت امام صادق علیه السلام در دعا برای حضرت مهدی علیه السلام است، چنان که عباد بن محمد مداینی می گوید: در مدینه به حضور امام صادق علیه السلام وارد شدم، در حالی که از نماز واجب ظهر فراغت پیدا نموده و دستانش را به سوی آسمان بالا برده و می فرمود:

«أَیْ سَامِعَ کُلِّ صَوْتٍ أَیْ جَامِعُ أَیْ بَارِئَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ الْمَوْتِ أَیْ بَاعِثُ أَیْ وَارِثُ أَیْ سَیِّدَ السَّادَةِ أَیْ إِلَهَ الْآلِهَةِ أَیْ جَبَّارَ الْجَبَابِرَةِ أَیْ مَلِکَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ أَیْ رَبَّ الْأَرْبَابِ أَیْ مَلِکَ الْمُلُوکِ أَیْ بَطَّاشُ أَیْ ذی [ذَا] الْبَطْشِ الشَّدِیدِ أَیْ فَعَّالًا لِما یُرِیدُ أَیْ مُحْصِیَ عَدَدِ الْأَنْفَاسِ وَ نَقْلِ الْأَقْدَامِ أَیْ مَنِ السِّرُّ عِنْدَهُ عَلَانِیَةٌ أَیْ مُبْدِی أَیْ مُعِیدُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّکَ عَلَى خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ بِحَقِّهِمُ الَّذِی أَوْجَبْتَ لَهُمْ عَلَى نَفْسِکَ

ص: 145


1- . این دعا به نقل از سید بن طاووس اینگونه آمده است: «اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ اَللّهُمَّ اِنَّ الصَّادِقَ عَلیهِ السَّلامُ قالَ اِنَّکَ قُلْتَ ما تَرَدَّدْتُ فی شَیْ ءٍ اَنَا فاعِلُهُ کَتَرَدُّدی فی قَبْضِ رُوحِ عَبْدِیَ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ اَکْرَهُ مَسآئَتَهُ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجَ وَالْعافِیَةَ وَالنَّصْرِ وَ لاتَسُؤْنی فی نَفْسی وَ لا فی اَحَدٍ مِنْ اَحِبَّتِی». ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، ص 297

اَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ وَ اَنْ تَمُنَّ عَلَیَّ السَّاعَةَ بِفَکَاکِ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ أَنْجِزْ لِوَلِیِّکَ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ الدَّاعِی إِلَیْکَ بِإِذْنِکَ وَ أَمِینِکَ فِی خَلْقِکَ وَ عَیْنِکَ فِی عِبَادِکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَى خَلْقِکَ عَلَیْهِ صَلَوَاتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ وَعْدَهُ اللَّهُمَّ أَیِّدْهُ بِنَصْرِکَ وَ انْصُرْ عَبْدَکَ وَ قَوِّ أَصْحَابَهُ وَ صَبِّرْهُمْ وَ افْتَحْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَمْکِنْهُ مِنْ أَعْدَائِکَ وَ أَعْدَاءِ رَسُولِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین.»

یعنی: «ای شنونده هر صدا، ای گرد آورنده هر امری که از دست رفته باشد (ای گرد آورنده امور پراکنده)ای آفریننده هر جاندار بعد از مرگ، ای برانگیزاننده، ای وارث، ای سرور سروران، ای معبود معبودها، ای سرکش بر سرکشان، ای فرمانروای دنیا و آخرت، ای پروردگار پروردگاران، ای پادشاه پادشاهان، ای خدایی که سخت با سلطه و چیرگی می گیری، ای خدایی که هر چه را بخواهی بی درنگ انجام می دهی، ای شمارنده شماره نفسها و گامهای برداشته شده، ای خدایی که نهان در نزد تو آشکار است، ای آغازگر، ای برگرداننده، به حقّی که بر برگزیدگان از خلقت داری و به حقّی که نسبت به ایشان بر خود واجب فرموده ای، از تو مسألت دارم که بر محمّد و اهل بیت او درود فرستی، و در همین لحظه به آزادی ام از آتش جهنّم منّت نهی و به وعده ولیّ ات و پسر پیامبرت که به اذن تو بندگان را به سویت می خواند، و امین تو در میان خلق، و حجّت و راهنمای تو بر خلق می باشد- که درودها و برکاتت بر او باد- وفا نمایی، خداوندا، به یاری خویش او را یاری فرما، و آن بنده ات

ص: 146

را یاوری کن، و یارانش را نیرومند (یا: موفّق) فرما، و آنان را شکیبا گردان و از جانب خویش تسلّط یاری گری برای ایشان عنایت فرما، و در فرج و ظهور او تعجیل فرما، و او را بر دشمنانت و دشمنان رسولت چیره گردان، ای مهربانترین مهربانان.»

عرض کردم: فدایت شوم، آیا برای خودتان دعا نمودید؟ فرمود: برای نور آل محمّد صلی الله علیه و آله سلم و راهبر ایشان، هم او که به فرمان خدا از دشمنانشان انتقام می گیرد دعا نمودم.

عرض کردم: خداوند مرا فدای شما گرداند، آن بزرگوار کی ظهور خواهد نمود؟ فرمود: هر گاه خداوند که خلق و امر به دست اوست بخواهد.

عرض کردم: آیا او نشانه ای پیش از ظهور خواهد داشت؟ فرمود: بله، نشانه های گوناگون.

عرض کردم: مانند چه؟ فرمود: خروج پرچمی از مشرق زمین، و پرچمی از مغرب زمین، و فتنه و آشوبی که بر اهل زوراء (و بغداد) سایه می افکند، و خروج مردی از فرزندان عمویم زید در یمن، و به غارت و تاراج رفتن پوشش و پرده خانه خدا و خداوند هر چه بخواهد انجام می دهد.(1)

4- سیّد بن طاووس رحمه الله در کتاب «فلاح السائل» می نویسد:

از اذکار مهمّ بعد از نماز عصر اقتدا کردن به مولایمان حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام در دعا نمودن برای مولایمان حضرت مهدی صلوات اللَّه علیه

ص: 147


1- . ادب حضور (ترجمه فلاح السائل) ؛ ص302

است. چنان که یحیی بن فضل نوفلی روایت کرده است که گفت : در بغداد بر ابی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام -وقتی از نماز عصر فارغ شده بود- وارد شدم. دیدم دستها را به سوی آسمان بلند کرده و شنیدم که می گوید:

أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، اَلْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْباطِنُ ، وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، إِلَیْکَ زِیادَةُ الْأَشْیآءِ وَ نُقْصانُها ، وَ أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، خَلَقْتَ الْخَلْقَ بِغَیْرِ مَعُونَةٍ مِنْ غَیْرِکَ ، وَ لا حاجَةٍ إِلَیْهِمْ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، مِنْکَ الْمَشِیَّةُ وَإِلَیْکَ الْبَدْءُ . أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، قَبْلَ الْقَبْلِ وَخالِقُ الْقَبْلِ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، بَعْدَ الْبَعْدِ وَخالِقُ الْبَعْدِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، تَمْحُو ما تَشآءُ وَتُثْبِتُ وَعِنْدَکَ اُمُّ الْکِتابِ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، غایَةُ کُلِّ شَیْءٍ وَوارِثُهُ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ، لایَعْزُبُ عَنْکَ الدَّقیقُ وَلَا الْجَلیلُ ، أَنْتَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ ، لایَخْفی عَلَیْکَ اللُّغاتُ ، وَلاتَتَشابَهُ عَلَیْکَ الْأَصْواتُ . کُلَّ یَوْمٍ أَنْتَ فی شَأْنٍ ، لایَشْغَلُکَ شَأْنٌ عَنْ شَأْنٍ، عالِمُ الْغَیْبِ وَأَخْفی ، دَیَّانُ الدّینِ ، مُدَبِّرُ الْاُمُورِ، باعِثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ ، مُحْیِ الْعِظامِ وَهِیَ رَمیمٌ ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْمَخْزُونِ، اَلْحَیِّ الْقَیُّومِ، اَلَّذی لایَخیبُ مَنْ سَأَلَکَ بِهِ ، أَنْ تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِهِ ، وَأَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ الْمُنْتَقِمِ لَکَ مِنْ أَعْدآئِکَ ، وَأَنْجِزْ لَهُ ما وَعَدْتَهُ ، یا ذَا الْجَلالِ وَالْإِکْرامِ.»

یعنی: «تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که آغاز و پایان و آشکار و نهان می باشی، و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که افزونی و کاستی اشیاء به توست، و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که مخلوقات را

ص: 148

بدون یاری و نیاز به غیر آفریدی، و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که مشیّت و خواست از تو و آغاز هر چیز به سوی توست، و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که پیش از پیش و آفریننده «قبل» هستی، تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که بعد از بعد و آفریننده «بعد» هستی، و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست و هر چه را بخواهی محو و یا اثبات می فرمایی، و امّ الکتاب در نزد توست، تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که نهایت و وارث هر چیز هستی، و تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که هیچ چیز نه کوچک و نه بزرگ بر تو پوشیده نمی ماند، تویی خداوندی که معبودی جز تو نیست که زبانهای گوناگون بر تو مخفی نمی ماند، و صداهای مختلف برای تو متشابه نمی گردد، و هر روز در شأن و کاری هستی،

و هیچ کاری تو را از کار دیگر مشغول نمی سازد، آگاه به غیب و امور مخفی تر از آن هستی، و بسیار پاداش دهنده روز جزا، و تدبیرکننده امور، برانگیزاننده تمام کسانی که در قبرهایند، زنده کننده استخوانهای پوسیده می باشی. از تو به اسم مکنون پوشیده و در گنجینه ات که زنده و پابرجا و برپا دارنده همه مخلوقات است و هر کس تو را بخواند محروم نمی گردد، درخواست می کنم که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی، و در فرج انتقام گیرنده از دشمنانت تعجیل، و به وعده او وفا نمایی، ای صاحب بزرگی و بزرگواری.»

یحیی بن فضل می گوید: عرض کردم: برای چه کسی دعا کردید؟ حضرت فرمود : برای مهدی آل محمّد علیهم السلام.

ص: 149

آنگاه فرمودند: پدرم فدای آن که دارای شکم ستبر ، ابروهای به هم پیوسته است، ساق باریک، شانه های پهن و رنگ گندمگون دارد که به خاطر شب زنده داری کمی مایل به رنگ زرد است.

پدرم فدای آن کسی که با رکوع و سجده شب را به صبح می رساند، پدرم فدای آن کسی که در راه خدا از سرزنش هیچ ملامتگری نمی هراسد، چراغ فروزنده در تاریکیها است، پدرم فدای قیام کننده به امر خدا باد.

گفتم: چه وقت خروج می کند؟

حضرت فرمود: هنگامی که دیدی لشکریان به ساحل فرات و صراة(1)

و دجله آمده اند و پل کوفه ویران شد و بعضی از خانه های کوفه سوزانده شد، هنگامی که این نشانه ها را مشاهده کردی، بدان که خداوند آنچه بخواهد انجام می دهد و کسی نیست که بر امر خدا غلبه کند و یا حکمش را به تأخیر بیندازد.(2)

5- خواندن دعای فرج و سلامتی امام زمان علیه السلام:

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ ...»

ص: 150


1- . «صراة» رودى است که از نهر عیسى از شهرى که «محول» خوانده مى شود و با بغداد یک فرسنگ فاصله دارد جدا شده، از رودهاى منشعب از فرات است.
2- . ادب حضور (ترجمه فلاح السائل)، ص 352

گلایه سید بن طاووس رحمه الله از کسانی که دعا برای فرج نمی کنند و امام زمانشان را به فراموشی سپرده اند

مرحوم سید بن طاووس رحمه الله در کتاب "کشف المحجة لثمرة المهجة" به فرزندش محمد سفارش می کند امام زمان خود را فراموش نکن و در تمام امور زندگی به حضرتش پناهنده بشو و برای فرج و ظهورش دعا کن، سپس سید از مردمی که ادعای ولایت و امامت آن حضرت را دارند گلایه می کند که چرا امام زمان خود

را فراموش کرده اند و به یاد آن حضرت نیستند و برای فرج و ظهورش دعا نمی  کنند، در این قسمت بعضی از بیانات آن سید جلیل القدر و منتظر دلسوخته امام زمان علیه السلام را می آوریم:

و اى فرزندم محمد، ترا و برادرت و هر کسى كه این كتاب را بخواند وصیت و سفارش می نمایم به راستى و درستى در معامله با خداوند عز و جل و رسول او صلى الله علیه و آله و سلم، و حفظ و رعایت آنچه خدا و رسول صلى الله علیه و آله و سلم درباره ظهور مولاى ما حضرت مهدى علیه السلام بیان فرموده و بشارت داده اند كه قول و عمل بسیارى از مردم در باره آن حضرت از جهات كثیره با عقیده آنان مخالفت دارد.

از آن جمله مكرر دیده ایم كه اگر عبدى یا اسبى یا درهمى و دینارى از آنان

ص: 151

مفقود شود ظاهر و باطن ایشان یكباره متوجه به آن چیز است، و در پیدا كردن آن كمال جدّ و جهد را بنمایند، اما ندیده ایم كه در تأخیر ظهور آن حضرت، و عقب افتادن اصلاح اسلام و ایمان و مسلمین، و قطع دابر كفار و ظالمین بقدرى كه به این چیزهاى ناچیز علاقه مندند علاقه داشته باشند، و به اندازه ای كه براى از دست دادن این اشیاء متأثرند متأثر بوده باشند، پس كسى كه حال او چنین و داراى این حالت است چگونه ادعا نماید كه عارف بحق خدا و رسول او صلى الله علیه و آله و سلم و معتقد به امامت آن حضرت است؟ و چگونه دعوى موالات آن حضرت نماید، و در تعریف و تمجید حضرتش مبالغه نماید؟

و از آن جمله است، اینكه از آنان كه اظهار می دارند كه ریاست و ظهور آن حضرت و انفاذ احكام امامت آن جناب واجب و لازم است كسانى را دیده ایم كه اگر سلطان یا امیرى از دشمنان آن حضرت و منكرین امامت او به آنان محبت و احسانى نماید، و آنان را مشمول عنایات خود قرار دهد به او علاقه مند گردند و محبت او را در قلب خود جاى دهند، و دوام و بقاى او را خواهانند، و به حدى به وى متوجه گردند كه از طلب حضرت مهدى علیه السلام باز مانند، و آنچه را كه بر آنان واجب است فراموش نمایند، كه از آن جمله است آرزوى عزل آن والى و امیر كه باید هر آن آرزوى آن نمایند.

و از آن جمله است، اینكه قومى را دیده ایم كه می گویند: بر ما واجب است كه به سرور آن حضرت مسرور، و به حزن آن حضرت محزون باشیم، و آنچه در این عالم است، و آنچه به ما رسیده به بركت آن حضرت است، و توسط او علیه السلام

ص: 152

به ما رسیده و می رسد، و ستمكاران و سلاطین جور از آن حضرت غصب و نهب نموده اند، و با این حال از این غصب و نهب به اندازه ای كه اگر درهم یا دینارى یا زمین و ملكى از ایشان غصب شود متأثر و غمگین نشوند، پس این حالات و صفات با وفاى بحق خداوند و معرفت او جل جلاله و معرفت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم و معرفت اوصیاء او علیهم السلام چه ربط و مناسبتى دارد؟

و از آن جمله است این كه به كسى كه ظاهراً علاقه مند به ظهور آن حضرت است، و دعوى وفادارى به آن حضرت نماید، و براى غیبت حضرتش اظهار تأسف و اندوه نماید، گفتم: اگر حضرت مهدى علیه السلام به تو بفرماید: كه من از طریق پدران خود از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم دانسته ام كه اگر من ظهور نمایم تا چشم تو به من افتد فوراً خواهى مرد، و لكن

اگر ظهور من به تأخیر افتد بیست سال دیگر با كمال خوشى و ثروت با اهل و عیال خود زندگانى خواهى كرد، آیا تأخیر در ظهور آن حضرت را براى زندگانى چند روزه دنیاى فانى اختیار نخواهى نمود؟

و از آن جمله است اینكه: به كسى كه در موالات و دوستى آن حضرت مبالغه می كرد، گفتم: اگر آن حضرت بتو ابلاغ نماید: كه سلطان بلاد تو روزى هزار دینار به تو خواهد داد، و در تمام مدت غیبت این مبلغ به تو خواهد رسید و براى تو حلال و طیب است، و آن سلطان هم این امر را عملى نماید و روزى هزار دینار به تو بدهد، پس از آن ابلاغ فرماید كه: خداوند اذن ظهور داده و پس از این، این مبلغ بر تو حلال نیست و در اخذ آن مأذون نیستى، آیا نزد تو بهتر و محبوبتر است كه

ص: 153

غیبت من بطول انجامد و این مستمرى باقى بماند؟ یا اینكه من ظاهر شوم و این مستمرى را قطع نمایم و براى یكى از دشمنان تو كه در مقام و رتبه از تو پست تر است قرار دهم، بلكه به حساب مئونه و مخارج تو نیز رسیدگى نمایم؟

آیا كدامیك از این دو كار نزد تو محبوب تر است؟ طول غیبت و گرفتن روزى هزار دینار؟ یا تعجیل در ظهور و قطع این مبلغ از تو و دادن به دشمنت؟ آنچه در ضمیر و قلب تو است بر ما معلوم است، و می دانیم كه كدام یک از این دو كار را اختیار خواهى نمود.

و به بعضى از برادران گفتم: اصحاب حضرت مهدى علیه السلام كسانى هستند كه آن حضرت را براى آنچه خداوند خواسته است می خواهند، چه براى دنیاى ایشان نافع باشد و چه ضرر داشته باشد، و در هر حال تابع اختیار و اراده خداوند متعال جل و جلاله می باشند.

و بعضى از كسانى كه اظهار عقیده به امامت آن حضرت می نمایند به من گفت: براى من در غیبت امام زمان شبهه حاصل شده است، گفتم: آن شبهه چیست؟ گفت: آیا براى آن حضرت ممكن نیست كه بعضى از شیعیان خود را ملاقات نماید و این اختلافهایى كه در دین و شریعت جدش صلى الله علیه و آله و سلم واقع شده است بر طرف نماید؟ و از من تقاضا كرد كه جواب شبهه او را بدهم نه به آنچه در كتابها نوشته شده است، زیرا كه به آنها و آنچه از دیگران شنیده رفع شبهه او نشده است، در جواب او گفتم: آیا قدرت آن حضرت در رفع اختلافات و ازاله شبهات بیشتر است یا قدرت و توانایى خداوند متعال؟

ص: 154

و آیا رحمت و فضل و عدل آن حضرت بالاتر است یا رحمت و عدل خداوند؟ گفت: البته قدرت و رحمت و عدل خداوند بیشتر و بالاتر است گفتم: آیا چه مانع است كه خداوند ارحم الراحمین و اكرم الاكرمین رفع این اختلافات و ازاله این شبهات را بنماید؟ و حال اینكه خداوند جل جلاله براى این كار به طرق و اسبابى علم و قدرت دارد كه بنى آدم به آنها احاطه و راه ندارد، آیا نه براى حكمت و مصلحتى است كه عدل و فضل او جل جلاله اقتضا نموده است؟ در جوابم گفت: آرى چنین است، گفتم: پس عذر نائب و خلیفه او عین عذر او جل جلاله خواهد بود؛ زیرا كه آن حضرت كارى نكند مگر اینكه كاملاً مطابق امر الهى و رضاى او خواهد بود. پس حرفم را قبول نموده و با من همراه شد و شبهه او زایل گردید، و دانست كه این كلامى كه خداوند جل جلاله بر زبان من جارى نموده صحیح و درست و مطابق با واقع است.

در سپردن سید قدس سره فرزند خود را به امام عصر علیه السلام

و اى فرزندم محمد، كه خداوند جل جلاله ظاهر و باطن تو را به دوستى و موالات اولیاء خود و دشمنى دشمنان خود زینت دهد، بدان كه: چون خبر ولادت تو در ایام زیارت عاشورا در كربلاى معلا به من رسید (چون ولادت تو به طالع سعد و اقبال، در ساعت دو و پنج دقیقه از روز سه شنبه نهم محرم سال ششصد و چهل و سه بود) به شكرانه این مسرت و احسانى كه خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت فرمود، با كمال مذلت و انكسار در پیشگاه

ص: 155

حضرتش بر پاى خاسته، و به امر خداوند تو را بنده مولانا، حضرت مهدى علیه السلام و متعلق به او قرار دادم، و مكرر در حوادثی كه براى تو پیش آمد كرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسل شدیم.

و حضرتش را مكرر در خواب دیده و بر ما انعام فرموده و متولى قضاى حوائج تو شده است كه وصف آن نتوانم نمود.

پس در موالات و دوستى و وفای به حق آن حضرت، و تعلق خاطر و توجه قلبى به حضرتش به طورى بوده باش كه خدا و رسول و آن حضرت و پدران بزرگوارش خواسته اند، و حوائج و خواسته هاى آن حضرت را بر حوائج خود مقدم بدار، به شرحى كه در كتاب "المهمات و التتمات" بیان نموده ام.

و ابتدا كن به صدقه دادن براى آن حضرت قبل از اینكه براى خود و عزیزانت صدقه بدهى، و دعاى براى آن حضرت را بر دعاى براى خود مقدم بدار، و براى وفاى بحق آن حضرت و عطف توجه و احسان آن حضرت به خود در هر امر خیرى حضرتش را بر خود مقدم بدار، و در هر روز دوشنبه و پنج شنبه با كمال ذلت و خضوع حوائج خود را بر حضرتش عرضه بدار.

و در مقام مخاطبه با آن حضرت بعد از سلام به حضرتش زیارتى را كه اول آن «سلام الله الكامل ...» است بخوان،(1) و آن را در اواخر كتاب "المهمات" ذكر

ص: 156


1- . این زیارت را علماى اعلام در كتب ادعیه و زیارات نقل نموده اند، از آن جمله مرحوم محدث قمى قدس سره در فصل هفتم از كتاب مفاتیح الجنان خود از كتاب (كلم طیب) سید علیخان رحمه الله نقل نموده است كه فرموده: این استغاثه ایست به حضرت صاحب الزمان صلوات الله علیه هر جا كه باشى دو ركعت نماز بحمد و هر سوره كه خواهى بگذار، پس رو به قبله زیر آسمان بایست و بگو: «سلام الله الكامل التام ...»، هر كس طالبست به آن كتاب مراجعه نماید.

نموده ام و بگو:

«یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ»(1)

یعنی: «ای عزیز، ما و اهلمان را ناراحتی و ضرر فرا گرفته است و نزد تو با مبلغ کمی آمده ایم، پس پیمانه ما را پر کن و به ما صدقه بده که قطعاً خدا جزای صدقه دهندگان را می دهد.»

«تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللَّهُ عَلَیْنا وَ إِنْ كُنَّا لَخاطِئِینَ»(2)

یعنی: «قسم به خدا که قطعاً تو را خداوند بر ما برتری داده و نیستیم ما مگر خطاکار (وگنهکار).»

و بگو یا مولانا «اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِینَ»(3)

یعنی: «ای مولای ما، طلب بخشش کن برای ما گناهانمان را که قطعاً ما از خطاکاران بوده ایم.»

و بگو اى سید و مولاى ما اینها مقام برادران یوسف است با برادر و پدر خود، كه بعد از آن همه جنایات به آنان ترحم فرمودند و از گناهانشان گذشتند، پس اگر ما در نزد خدا و رسول و پدران بزرگوارت و نزد تو مرضى و پسندیده نیستیم تو اى سید ما اولى و احقى به اینكه ما را مشمول رحمت و حلم و كرم خود قرار دهى از حضرت یوسف كه برادران خود را مشمول عطوفت و مهربانى و احسان خود قرار داد.

ص: 157


1- .سوره یوسف، آیه 88
2- .سوره یوسف، آیه 91
3- .سوره یوسف، آیه 97

و بگو: اى سید و مولاى ما، من در اخبار دیده ام كه براى جدت محمد صلى الله علیه و آله و سلم دشمنى سرسخت بود به نام نضر بن حارث، و آن حضرت او را به قتل رسانید، و پس از قتل وى خواهر او این اشعار را خطاب به آن حضرت انشاد کرد:

امحمد و لانت نسل نجیبة من قومها

و الفحل فحل معرق

ان كان یمكن ان تمن و ربما

من الفتى و هو المغیظ المخنق

و العبد اقرب من وصلت قرابة

و أحقهم ان كان عتق یعتق

یعنى: «اى محمد همانا تو از نسل زنان نجیبه و مردان فحول و داراى اصل و نسب عالى هستى، اگر ممكن بود شایسته بود كه بر ما منت گذارى، و چه بسا جوانمردانى كه منت نهند در حالتى كه غیظ و غضب گلوگیر آنان باشد، و این بنده (نضر بن حارث) نزدیک تر كس است به صله نمودن از حیث خویشى و قرابت، و سزاوارترین شخص است به آزادى اگر بنده آزاد شود.»

و چون این اشعار به سمع مبارک آن حضرت رسید فرمود: اگر قبل از قتل او این اشعار به من رسیده بود هر آینه او را عفو نموده بودم، و تو اى سید و مولاى من، در تمام صفات حمیده و خصال پسندیده اهل اقتدا و تأسى به جد بزرگوار خود هستى.

ص: 158

و بگو: من در حدیث دیده ام كه چون حضرت موسى به قارون كه از خویشان او بود نفرین كرد، و زمین او را فرو برد، قارون فریاد برآورد: وا رحماه! خداوند جل جلاله به زمین امر فرمود كه دیگر او را فرو نبرد، و حق حرمت این استغاثه را رعایت فرمود، و من نیز عرضه می دارم: وا رحماه!

و غیر از اینها از آنچه خداوند جل جلاله به خاطر و قلب تو القاء فرماید و بر زبان تو جارى نماید به حضرتش عرضه بدار، و نیز عرضه بدار: كه پدرم به من خبر داده است كه مرا به تو سپرده است، و سفارش مرا به تو نموده است، و به اذن خداوند جل جلاله مرا بنده تو قرار داده است، كه جواب آن حضرت صلوات الله علیه به تو خواهد رسید.

در طریق وصول به جواب امام عصر علیه السلام

و اى فرزندم محمد، كه خداوند جل جلاله عقل و قلبت را مملو از تصدیق به اهل تصدیق و توفیق به معرفت حق فرماید، بدان كه: از مطالبى كه لازم است براى تو بگویم اینست كه:

طریق معرفت جواب سید و مولاى ما، حضرت مهدى صلوات الله و سلامه علیه، و راه وصول به این شرافت كه خداوند به قدرت و رحمت خود براى متوسلین به آن حضرت مقرر فرموده است، چند چیز است.

از آن جمله است آنچه محمد بن یعقوب كلینى در كتاب "الرسائل" از كسى كه وی را نام برده است، نقل نموده كه گفت: به حضرت اباالحسن، موسی بن-

ص: 159

جعفر علیهما السلام نوشتم كه: همانا مردى دوست دارد كه مطالب و حوائج خود را به امام خود عرضه بدارد، آنچنان كه دوست دارد كه بر پروردگار خود عرضه بدارد.(تكلیف او چیست و چه باید بنماید؟)

گوید: در جوابم مرقوم داشت كه: اگر تو را حاجتى باشد لبهاى خود را حركت ده كه جواب براى تو خواهد رسید.

و از آن جمله است آنچه كه هبة الله بن سعید راوندى در كتاب "الخرائج" از محمد بن الفرج روایت نموده كه گفت: حضرت على بن محمد علیهما السلام به من فرمود:

اگر بخواهى مسأله ای پرسش نمایى آن را بنویس و در زیر مصلاى خود قرار ده و ساعتى صبر كن پس از آن، آن را بیرون بیاور و در آن نظر كن، گوید: چنین كردم و جواب آنچه را سؤال كرده بودم با توقیع و امضاى شریف حضرتش در آن یافتم.

و همین اشاره و تنبیه براى تو كافى است، و راه به سوى امام تو علیه السلام براى كسى كه خداوند مورد عنایت و احسانش قرار دهد، مفتوح و باز است.

و اى فرزندم محمد، كه خداوند جل جلاله سعادت تو را به لقاء حضرتش كامل نماید، و مقام و منزلتت را شریف گرداند، و عاقبت امر تو را به خیر فرماید، بدان كه، اگر یک آیه در كتاب مقدس الهى نبود که: « یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ اُمُّ الْكِتابِ»(1) هر آینه به تو از روى اطمینان خبر می دادم كه من درک

ص: 160


1- . خدا هر چه را بخواهد، محو می کند و هر چه را بخواهد اثبات می کند و در نزد او امّ الکتاب است، سوره رعد، آیه 39

ظهور كامل آن حضرت را می نمایم، و در ظل عنایت و خوان نعمت گستردۀ حضرتش داخل می شوم، زیرا كه این ایام، ایام ظهور آن آفتاب تابان، و هنگام زوال زیان و سختی و محرومیت است، ان شاءالله.

پس اگر خداوند جل جلاله مرا به آرزوى خود برساند تحفه هاى شرف و اقبال را براى من كامل فرموده است، و اگر قبل از رسیدن به این مقصد مهم مرگ مرا مقدر فرموده باشد همانا تدبیر امور و آمال و آرزوهاى من به دست او است جل جلاله.

و اگر من داعى حق را لبیك گفتم و به لقاء خداوند جل جلاله خوانده شدم، و قبل از ظهور آن حضرت مرگم برسد، و عنایت به اهل رجعت و حضور شامل حالم نشود، تو را وصیت و سفارش می كنم، و به كسانى كه از اولاد و ذریه من آن حضرت را ملاقات نماید نیز وصیت و سفارش می كنم و خداوند جل جلاله و ملائكه را شاهد می گیرم كه چون آن حضرت را ملاقات كردید و به این سعادت ربانى مشرف شدید، و به شما اذن سخن گفتن در پیشگاه نبوى منزلتِ حضرتش داد، به حضور مقدسش عرضه بدارید كه:

پدر ما على بنده ایست فرمانبردار و مملوكى است خاضع، اگر او را در پیشگاه خویش بپذیرى آنچه را كه مرضى خاطر حضرتت باشد بپذیرد، و از حضرتت استدعا دارد كه به اذن ابلاغ سلام و صلوات بر حضرتت مشرفش فرمائى، و در پیشگاه حضرتت تضرع و زارى می نماید و با كمال انكسار و ذلت از حضرتت خواستار است كه به آنچه مسألت آن محتاج به تضرع است اجازتش دهى، و به آنچه شایسته مقام بزرگوارى آن حضرت است موفقش بدارى، و به آمال و

ص: 161

آرزوهایش برسانى.

و از مراحم و مكارم اخلاق حضرتت مسألت دارد كه وصیت و سفارش او را درباره این بنده كه مبلغ و فرستاده او است و در مقابل حضرتت ایستاده است قبول فرمائى، و در زمره عزیزان در پیشگاهت قرارش دهى، و مفتخرش فرمائى كه آنچه را از طرف خداوند و جنابت به آن محتاج است در پیشگاه حضرتش جل جلاله و در حضور انورت عرضه بدارد، صلوات الله و بركاته و تحیاته و اقباله علیک و على آبائک الطاهرین. (1)

اهمیت دعا برای فرج امام زمان علیه السلام در کتاب مستطاب اقبال الاعمال سید بن طاووس رحمه الله

الجزء الأول؛ أبواب أحکام شهر رمضان؛ الباب الرابع فیما نذکره مما یختص بأول لیلة من شهر رمضان؛ فصل فیما نذکره مما یختم به کل لیلة من شهر الصیام (رمضان):

جلد اول، باب های احکام ماه رمضان؛ باب چهارم از اعمالی که مختص شب اول ماه رمضان است؛ فصل بیست و پنجم: آخرین عمل در هر شب از ماه رمضان:

اعلم أن حدیث کل ضیف مع صاحب ضیافته و کل مستخفر بخفیر فحدیثه مع المقصود بخفارته و إذا کان الإنسان فی شهر رمضان قد اتخذ

ص: 162


1- .برنامه سعادت (ترجمه کشف المحجة لثمرة المهجة)، ص 190

خفیرا و حامیا کما تقدم التنبیه علیه فینبغی کل لیلة بعد (عند) فراغ عمله أن یقصد بقلبه خفیره و مضیفه و یعرض عمله علیه و یتوجه إلی الله جل جلاله بالحامی و الخفیر و المضیف و بکل من یعز علیه و بکل وسیلة إلیه فی أن یبلغ الحامی أنه متوجه بالله جل جلاله و بکل وسیلة إلیه و فی أن یکون هو المتولی لتکمیل عمله من النقصان و الوسیط بینه و بین الله جل جلاله فی تسلیم العمل إلیه من باب قبول أهل الإخلاص و الأمان أقول و من وظائف کل لیلة أن یبدأ العبد فی کل دعاء مبرور و یختم فی کل عمل مشکور بذکر من یعتقد أنه نائب الله جل جلاله فی عباده و بلاده و أنه القیم بما یحتاج إلیه هذا الصائم من طعامه و شرابه و غیر ذلک من مراده من سائر الأسباب التی هی متعلقة بالنائب عن رب الأرباب و أن یدعو له هذا الصائم بما یلیق أن یدعی به لمثله و یعتقد أن المنة لله جل جلاله و لنائبه کیف أهلاه لذلک و رفعاه به فی منزلته و محله.

بدان که سر سخن هر میهمان و حمایتجو با میهماندار و حامی خود است. در ماه رمضان نیز - چنانکه پیش از این نیز اشاره شد - انسان برای خود پناهگاه و حامی می گیرد. بنابراین، شایسته است که در پایان اعمال هر شب، دل خود را متوجه حامی و میهماندار خود نموده و عمل خود را بر او عرضه کند و با توسل به او و دیگر کسانی که نزد خدا عزیزند و نیز به هر وسیله ممکن به خداوند جلّ جلاله توجه نموده و از او بخواهد که

ص: 163

حامی او را آگاه کند که او با هر وسیله ممکن به خدا توجه نموده است و نیز از خدا بخواهد که حامی اش را عهده دار تکمیل اعمال او از کاستیها گردانده و در سپردن عمل به خدا، حامی خود را واسطه میان خود و خداوند جلّ جلاله گرداند تا خداوند مانند اهل اخلاص و ایمنی یافتگان، عمل او را بپذیرد. یکی دیگر از وظایف هر شب ماه رمضان این است که بنده در آغاز هر دعای نیک و در پایان هر عمل مورد سپاس، به کسی که معتقد است نایب خداوند جلّ جلاله در میان بندگان و سرزمینها و سرپرست ما یحتاج او است-اعمّ از خوراکی و نوشیدنی و خواسته ها و اسباب دیگر غیر از این، که به دست آن نایب ربّ الارباب است-توجه نموده و از او بخواهد که هر چیز را صلاح است برای او بخواهد و افزون بر این، اعتقاد داشته باشد که این توجه منّتی از سوی خداوند جلّ جلاله و نایب او است که شایستگی این توجه را به او داده و منزلت و جایگاه او را بالا برده اند.

فمن الروایة فی الدعاء لمن أشرنا إلیه صلوات الله علیه ما ذكره جماعة من أصحابنا و قد اخترنا ما ذكره ابن أبی قرة فی كتابه: فقال بإسناده إلى علی بن الحسن بن علی بن فضال عن محمد بن عیسى بن عبید بإسناده عن الصالحین علیهم السلام قال:

یعنی: یکی از روایات درباره دعا برای جانشین خدا (امام زمان صلوات اللّه علیه)، این دعا است که گروهی از راویان امامیه ذکر کرده اند و ما متنی را که «ابن ابی قرّه» در کتاب خود نقل کرده است برمی گزینیم. او به سند خود از برخی امامان علیهم السلام نقل کرده است که فرمود:

ص: 164

و كرر فی لیلة ثلاث و عشرین من شهر رمضان قائما و قاعدا و على كل حال و الشهر كله و كیف أمكنك و متى حضرك فی دهرك تقول بعد تمجید الله تعالى و الصلاة على النبی و آله علیهم السلام

در شب بیست و سوّم ماه رمضان، ایستاده و نشسته و در هر حال، بلکه در کلّ این ماه و به هر صورت که امکان داشت، بلکه در طول عمرت هرگاه به یادت آمد، بعد از تمجید خداوند متعال و درود بر پیامبر و خاندان او علیهم السلام این دعا را تکرار کن:

اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ الْحُجَّةِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْمَهْدِیِّ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ أَفْضَلُ الصَّلَاةِ وَ السَّلَامِ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ مُؤَیِّداً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طُولًا وَ عَرْضاً وَ تَجْعَلَهُ وَ ذُرِّیَّتَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الْوَارِثِینَ اللَّهُمَّ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَ اجْعَلِ النَّصْرَ (مِنْکَ) لَهُ وَ عَلَى یَدِهِ وَ الْفَتْحَ عَلَى وَجْهِهِ وَ لَا تُوَجِّهِ الْأَمْرَ إِلَى غَیْرِهِ اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ سُنَّةَ نَبِیِّکَ حَتَّى لَا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَةٍ کَرِیمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَةِ إِلَى سَبِیلِکَ وَ آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ وَ اجْمَعْ لَنَا خَیْرَ الدَّارَیْنِ وَ اقْضِ عَنَّا جَمِیعَ مَا تُحِبُّ فِیهِمَا وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِکَ الْخِیَرَةَ بِرَحْمَتِکَ وَ مَنِّکَ فِی عَافِیَةٍ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ وَ زِدْنَا مِنْ فَضْلِکَ وَ یَدِکَ الْمَلْأَى فَإِنَّ کُلَّ مُعْطٍ یَنْقُصُ مِنْ مُلْکِهِ وَ

ص: 165

عَطَاؤُکَ یَزِیدُ فِی مُلْکِکَ.(1)

یعنی:

«خداوندا! باش، برای حجّت (روی زمین) حضرت محمّد بن حسن مهدی بهترین درود و سلام بر او و بر پدرانش در این لحظه و در تمام لحظه ها، سرپرست و نگهبان و راهبر و یاور و راهنما و مؤید، تا اینکه همه را منقاد او گردانیده و در زمین استوار بداری و از درازا و پهنای زمین برخوردار گردانیده و قرار دهی او را و ذریه اش را از ائمه وارث (که زمین را به ارث می برند.) خداوندا، او را یاری کن و به وسیله او انتقام بگیر و یاری خود را برای او و در اختیار او و پیروزی را در پیشاروی او قرار ده و کار را به دیگری وامگذار. خدایا، دین خود و آیین پیامبرت را به وسیله او آشکار ساز، تا از بیم هیچکس از آفریده هایت، هیچ چیز از حقّ را پنهان ندارد. خداوندا، همانا من دولت گرامی ای را از تو می خواهم که اسلام و اسلامیان را به آن سرافراز و نفاق و منافقان را خوار گردانیده و ما را از دعوت کنندگان به طاعتت و راهبران به راهت قرار دهی و نیکی دنیا و آخرت را به ما ارزانی دار و از عذاب آتش جهنّم نگاه دار و خیر دو سرا را برای ما فراهم کن و تمام تکالیفی را که در این دو سرا دوست می داری، از طرف ما برآور و این همه را به رحمت و بخششت، برای ما همراه با عافیت قرار ده. اجابت فرما ای پروردگار جهانیان و از تفضّل و دست پر (از رحمت) خود بر ما بیفزای، که هر دهنده ای (در صورت بخشش) از فرمانروایی و سلطنتش می کاهد، ولی عطای تو موجب افزایش سلطنتت می گردد.»

ص: 166


1- . اقبال الاعمال، ج1، ص 85

آیا امام زمان علیه السلام احتیاج به دعای ما دارد؟!

باید به این حقیقت گوشزد کنیم که آن حضرت خلیفه خدای تعالی بر کره زمین می باشد که از علم و قدرت لایزال الهی به نحو اتم و اکمل برخوردار است و احتیاجی به هیچ فردی جز خدای تعالی ندارد.

اما اینکه دعا برای آن حضرت واجب گردیده برای این است که پروردگار عالمیان برای هدف خلقت و رسیدن به کمال عبودیت و کمال انسانی، آن حضرت را ذخیره نموده است و مسلّم است که انسان ها بدون راهنمای الهی هرگز به مقصد و انگیزه خلقت نمی رسند. لذا بر آنان واجب گردیده دعا کنند و از خدای تعالی ظهور و فرج آن حضرت را طلب نمایند تا از این طریق به سعادت دنیوی و اخروی برسند.

خداوند می داند که اگر انسان را به حال خود واگذارد نه تنها به کمال و سعادت نمی رسد بلکه خود را به ذلت و پستی می کشاند لذا از روی محبت و لطفی که به بندگانش دارد آن ها را به انجام عباداتی مثل فریضه نماز امر نموده است تا به وسیله آن عبادات به کمال عبودیت و بندگی و سرانجام به مقام والای اولیاء خدا برسند و از جمله آن عبادات "دعا برای فرج" است. پس امر به دعا برای فرج در واقع چیزی نیست جز لطف و رحمتی از سوی پروردگار به بندگانش، تا به این وسیله بهتر و سریعتر به کمال و سعادت دنیوی و اخروی خود برسند.

به بیانی دیگر ما هدف ارزنده ای داریم که موانعی جلوی رسیدن به آن را

ص: 167

گرفته است و ظهور امام زمان علیه السلام علت تامّه رسیدن به آن هدف می باشد پس بر ما واجب است که در دفع و رفع موانع آن همت و جدیت کنیم، و چون تأخیر ظهور مولای ما صاحب الزمان علیه السلام به سبب موانعی است که از ناحیه خود ما سرچشمه گرفته، بر ما است که از خداوند متعال برطرف شدن آن موانع را بخواهیم. پس دعا کردن برای تعجیل فرج امام علیه السلام، در حقیقت دعا برای خودمان و سودمند به حالمان می باشد.

چنانکه خود آن حضرت هم ضمن توقیعی به این معنی اشاره فرموده اند:

«و بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج، که در آن فرج خود شما است.»(1)

این جمله نورانی آن حضرت اشاره به بی نیازی آن حضرت از ما می باشد.

وجه دیگر اینکه دعای ما برای آن حضرت، از باب هدیه شخص حقیر فقیری به رادمرد بزرگواری است، تردیدی نیست که دعا، نشانه نیاز این فقیر به بخشش آن بزرگ است، و این شیوۀ بندگان نسبت به اربابان می باشد، چه خوش گفته اند:

اهدت سلیمان یوم العید قبرة

برجلة من جراد کان فی فمها

ترنمت بلطیف القول ناطقة

ان الهدایا علی مقدار مهدیها(2)

یعنی: «در روز عیدی پرنده ای هدیه داد به سلیمان پیامبر به ران ملخی که در دهان گرفته بود، سپس با گفتاری لطیف و زیبا گفت: همانا هدایا به

ص: 168


1- . کمال الدین و تمام النعمه، باب 45،حدیث4
2- . مکیال المکارم، ج1، ص 348

مقدار توان هدیه دهنده است.»

پس نکند خدای ناکرده کسی تصوّر کند امام عصر علیه السلام به دعای ما نیازمند است. برعکس این ما هستیم که سراپای وجودمان نیازمند به ایشان است، لذا در روایات آمده است: «هرکس پندارد که امام علیه السلام به آنچه در دست مردم است احتیاج دارد کافر است.»(1)

از آنچه مطرح شد معلوم می شود نه تنها دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام درست است بلکه واجب است که هر انسانی به این امر مداومت کند.

تو فرمودی دعا بنما برایم

و آن بسیار باشد، ای گدایم

یقین دارم که باشد بهره از من

نداری احتیاجی بر دعایم

زیاد از حد دعا گویم برایت

که روح و جان من گردد فدایت

تو فرمودی که خیلی کن دعایم

که گرداند تو را مستم، فدایت

دعا گویان دعا بر ما نمایید

دعا از بهر ما هر جا نمایید

برای امر تعجیل و ظهورش

دعا بر مهدی زهرا نمایید

اگر خواهان آن دوران نورید

اگر مشتاق دوران وفورید

ص: 169


1- . اصول کافی، ج2،ص487، ح1

دعا بهر فرج بر ما نمایید

اگر طالب به دوران ظهورید

فرج را از خدا امضا بخواهید

قضاء از قاضی الحاجات بخواهید

اگر طالب به سوی وصل یارید

فقط امر فرج بر ما بخواهید

دعاگویان سعادت را بپویید

سبک بالان هدایت را بجویید

اگر جاهل شدی در راه مطلوب

دعاگویان عاشق را ببویید

خودش فرمود دعا بر من نمایید

دعا بهر فرج بر من نمایید

اگر خواهی سرور روی مولا

اگر خواهی ببینی روی مولا

دعا بهر فرج بنما ببینی

جمال دلربا و روی مولا

همه مشتاق دوران شمایند

ائمه عاشق روی شمایند

ص: 170

آیا امر به دعا برای فرج امام زمان علیه السلام با احادیثی که از تعجیل در ظهور نهی شده است، در تناقض نیست؟!

اشاره

باید دانست شتابی که در روایات نهی شده با درخواست تعجیل در فرج، فرق می کند زیرا بعضی از شتاب ها با یأس و ناامیدی و توأم با کم صبری است که این گونه شتاب ها نهی شده است.

مؤمن با کسب معرفت، تسلیم قضا و قدر الهی می گردد و دعا برای تعجیل ظهور را یک ابزار برای رسیدن به نعمت بزرگ الهی می داند لذا در کنار دعا برای تعجیل در فرج، خود را با اخلاق نیکو می آراید که از جمله آن ها صبر و استقامت است و محقق شدن ظهور یا عدم آن، او را از انجام وظایف دینی که ازجمله آن ها دعا برای ظهور است، باز نمی دارد این حقیقت را در دعایی که از جانب عثمان بن سعید عمروی رحمه الله نقل شده است اینگونه به ما تعلیم داده اند:

«...فَصَبِّرْنِی عَلَى ذَلِكَ حَتَّى لَا أُحِبَّ تَعْجِیلَ مَا أَخَّرْتَ وَ لَا تَأْخِیرَ مَا عَجَّلْتَ وَ لَا أَكْشِفَ عَمَّا سَتَرْتَهُ وَ لَا أَبْحَثَ عَمَّا كَتَمْتَهُ وَ لَا أُنَازِعَكَ فِی تَدْبِیرِكَ وَ لَا أَقُولَ لِمَ وَ كَیْفَ وَ مَا بَالُ وَلِیِّ الْأَمْرِ لَا یَظْهَرُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْأَرْضُ مِنَ الْجَوْرِ ...»(1)

یعنی: «... پروردگارا مرا بدان (امر غیبت آن حضرت) صبر و تحمل ده تا دوست ندارم آنچه به تأخیر انداخته ای جلو بیفتد و آنچه را تعجیل بخواهی من به تأخیرش مایل نباشم. و هرچه تو در پرده قرار داده ای افشایش را

ص: 171


1- .کمال الدین، ج2، ص 512

نطلبم، و در آنچه نهان ساخته ای کاوش ننمایم و در تدبیر امور جهان با تو (که همه مصالح را می دانی) به نزاع نپردازم، و نگویم که چرا و چگونه؟ و به چه جهت ولی امر غایب، آشکار نمی شود و ظهور نمی کند در حالی که زمین پر از ستم گردیده است؟! ... .»

به بیانی دیگر به طور کلی عجله بر دو قسم است:

1-عجله مذموم

2-عجله ممدوح

عجله مذموم آن است که انسان خود قیام به عمل کاری کند که وقت آن نرسیده است مثل اینکه غذایی را بخورد که وقت خوردن آن فراهم نشده و هنوز نپخته یا بسیار داغ می باشد که عقلاً و نقلاً قبیح و مذموم است، ولی درخواست تعجیل فرج از خدای تعالی در واقع درخواست تحقق زمینه آن و فراهم شدن لوازم آن از جانب پروردگار است و خداوند بر هر کاری قادر و توانا است.

اما عجله ممدوح آن است که شخص در اولین فرصت ممکن، تحقق یافتن امری را از خدای تعالی بخواهد که زمینه آن فراهم شده یا درخواست فراهم شدن زمینه آن را دارد.

و چون ظهور حضرت صاحب الامر علیه السلام از اموری است که به خواست خداوند ممکن است جلو بیفتد و منافع آن نیز بیشمار است، پس بر هر مؤمنی است که بر این باور باشد و بر خود واجب داند که در دعا جدیت کند تا در اولین زمانی که صلاحیت ظهور در آن باشد، خداوند آن را برساند و یا زمینه های آن را فراهم سازد و در عین حال صبر کند و تسلیم باشد تا آن هنگام فرا رسد.

ص: 172

اگر ظهور امام زمان علیه السلام امری است که نزد خدای تعالی تقدیر یافته و تا زمانش فرا نرسد صورت نمی گیرد، پس دعای ما چه فایده ای دارد؟

در جواب عرض می کنیم: از بسیاری از اخبار و فقرات ادعیه و زیارات استفاده می شود که امر ظهور حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف، اصل وقوعش یک وعده تخلف ناپذیر الهی است ولی زمان وقوع آن از امور بدائیه است که قابل تعجیل و تأخیر است، و نیز از بعضی از اخبار، به دست می آید که دعای مؤمنین هنگامی که با شرایط و آدابش انجام شود، تأثیر بسزایی در تعجیل فرج خواهد داشت، لذا دعای فرد مؤمن برای تعجیل در این امر در حقیقت نصرت و یاری امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف است.

دعا باعث تعجیل فرج و ترک آن باعث تأخیر در امر فرج می شود. در بعضی از روایات تصریح شده است که دعای مؤمنین در مورد فرج موجب تعجیل فرج می شود و ترک دعا برای فرج موجب تأخیر آن. از آن جمله، روایتی است که از شیخ جلیل، عیاشی از فضل بن ابی قره نقل شده است که گفت:

امام صادق علیه السلام فرمودند: «خداوند به حضرت ابراهیم علیه السلام وحی فرمود که به زودی پسری برای تو از ساره متولد می شود. ساره گفت: من پیرزن ناتوان هستم. خداوند فرمود: به زودی فرزندی آورد و فرزندان آن پسر، تا چهارصد سال در دست دشمن گرفتار عذاب شوند به سبب آنکه کلام مرا رد نمودند. پس چون قوم بنی اسرائیل در دست فرعون مبتلا شدند، تا چهل روز به

ص: 173

درگاه خداوند ناله و گریه نمودند. حق تعالی به حضرت موسی و هارون علیهما السلام وحی فرستاد که ایشان را از چنگال فرعون نجات دهند و 170 سال از آن چهارصد سال باقیمانده بود که آن را بخشید.» آنگاه امام صادق علیه السلام فرمودند: «اگر شما هم اینگونه تضرع و زاری می کردید حق تعالی فرج ما را مقدر می فرمود و چون چنین نکنید، این امر به نهایت خود خواهد رسید».(1)

همچنین حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

«دعا کن و مگو که کار گذشته است و آنچه مقّدر شده همان شود (و دعا اثری ندارد)....»(2)

مرحوم علّامه مجلسی رحمه الله در شرح روایت فوق می گوید:

«... باید ایمان به بداء داشت و به اینکه خداوند سبحان هر روز در کاری است و هر چه خواهد محو کند و هر چه بخواهد ثبت کند و قضا و قدر مانع دعا نیستند، چون تغییر در لوح محفوظ ممکن است. گذشته از اینکه خود دعا نیز از اسباب قضا و قدر (است) و امر به دعا نیز از همان هاست.»(3)

مؤلّف کتاب شریف مکیال المکارم با استناد به این روایت می گوید:

«آنچه از روایات به دست می آید ظاهراً این است که وقت ظهور امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف از امور بدائیه است که امکان پس و پیش افتادنش

ص: 174


1- . تفسیر عیاشی، ج2، ص154- بحارالانوار، ج52، ص131
2- . اصول کافی، ج4، ص213
3- . اصول کافی، ترجمه و شرح محلاتی، ج4، ص 211

هست.»(1)

یعنی می توان با دعا نمودن، فرج و ظهور امام عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف را جلو انداخت و تشویق ائمه اطهار علیهم السلام به دعا نمودن برای تعجیل ظهور، بیانگر آن است که حصول فرج و فرا رسیدن دوران ظهور، دارای یک زمان صد درصد تعیین شده و تغییر ناپذیر نیست و اگر مردم به مسئله غیبت امام زمانشان و طولانی شدن این امر بی توجهی نموده و با دل های

متحد و یکپارچه، فرج آن حضرت را از خداوند متعال نخواهند، خداوند ظهور آن بزرگوار را تا انتهایی که برای دوران غیبت در نظر گرفته است و ما از آن اطلاعی نداریم به تعویق خواهد انداخت و البته این نهایت نیز ممکن است هر لحظه فرا برسد.

ص: 175


1- . مکیال المکارم، ج1، ص347

جای خالی دعا برای فرج در رساله های عملیه

تا این زمان در هیچ رساله عملیۀ مراجع عظام، احکام این فریضه الهی (حکم دعا برای فرج) ذکر نشده است که امیدوارم این رساله مختصر سبب گردد که در رساله عملیه مراجع عظام این فریضه و احکام آن راه یابد، و مؤمنین و مؤمنات که از آن غافل بودند در عمل به احکام آن ارشاد شوند.

شاید چنین تصور شود که ایراد به فقها خود یک نوع بی حرمتی و اسائه ادب نسبت به ساحت مقدس مراجع عظام باشد؟!! ولی ما در طی یک مقدمه بسیار کوتاه و مختصر این حقیقت را بیان می کنیم که پویایی فقه شیعه که در میان مذاهب و مسالک جهانی حرف اول را می زند وجه جواز نقد و انتقاد به بزرگان دین است، چون توانمندی و کارآمدی فقه شیعه در قبال انبوه نیازهای تمام نشدنی انسان ها همین امر یعنی انتقاد و اجتهاد است که عامل پویایی و بالندگی فقه در عرصه حیات فردی و جمعی انسان ها گردیده است.

بدین جهت در هر زمان و مکان فقه شیعه تئوری واقعی و کامل در مظاهر زندگی از گهواره تا گور است که با احکام و برنامه های شگفت انگیز خود درصدد حفظ منافع مادی و معنوی انسان ها و پیشگیری از سقوط و انحطاط آن ها پی ریزی شده است. این روند موجب تحول و تغییر در احکام و سنتهایی است که مجتهدان به آن رسیده و فتوی می دهند و گستردگی و تنوع آن حاکی از

ص: 176

جوانب عمیق و ابعاد گسترده ی آن است. از این جهت اگر سؤال یا ایرادی به فقیهی گرفته شود نه از باب تحقیر یا منقصت وارد کردن به آن فقیه والا مقام می باشد، بلکه درصدد اصلاح فتوی و یافتن راهی شرعی برای زندگی مسالمت آمیز دینی می باشد، زیرا فقها از دایره عصمت ائمه اطهار علیه السلام خارج هستند و احتمال نسیان و خطا در آنان هست.

پر واضح است که احکام فقه در مرتبه اول انحصار در افعال مکلفین دارد و سپس در مقام تبیین احکام پیرامون اشخاص و اشیاء می باشد.

با روشن شدن این مقدمه ای که عرض کردیم جای سؤال از فقهای عظام پیش می آید که دانش فقه که تأمین کننده همه نیازها در عرصه های فردی و جمعی انسان ها است و در این راستا تنظیم شده، چگونه به امر ظهور امام زمان علیه السلام و راه های زمینه سازی آن نپرداخته و در رساله های توضیح المسائل فقهی هیچ اشاره ای به احکام انتظار که سرآمد آن دعا برای فرج است نشده است؟!!!

و حال آنکه بزرگترین امری که در حیات فردی و اجتماعی انسان ها تأثیرگذار است و باید به آن اندیشید و احکام آن را بیان کرد مسئله ظهور مهدی موعود علیه السلام و انتظار آن امام همام است!!!

سوق دادن و توجه دادن اقشار مردم به امر ظهورمهدی موعود علیه السلام بزرگترین تکلیف شرعی می باشد که عقل و نقل بر آن حاکم است، و این امر بر عهده علما و مراجع دینی است، چنانکه امام هادی علیه السلام می فرمایند:

ص: 177

«لو لا من یبقى بعد غیبة قائمنا من العلماء الداعین إلیه و الدالین علیه و الذابین عن دینه بحجج الله و المنقذین لضعفاء عباد الله من شباك إبلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی أحد إلا ارتد عن دین الله و لكنهم الذین یمسكون أزمة قلوب ضعفاء الشیعة كما یمسك صاحب السفینة سكانها أولئك هم الأفضلون عند الله عز و جل»(1)

یعنی: «اگر بعد از غیبت قائم ما، علما و دانشمندانی نبودند که به سوی او دعوت کنند و دلالت و رهنمون شوند و از دین او دفاع نمایند و بندگان ناتوان را از دام های شیطان و مریدهای او برهانند و از دام های ناصبی ها نجات دهند، هیچ کس باقی نمی ماند جز این که از دین خدا مرتد می گشت. ولی علما، رهبری و مدیریت دل های ناتوانان شیعه را عهده دار می شوند، هم چنان که ملوان ها زمام کشتی را به دست می گیرند وسرنشین های آن را حفظ می کنند. این علما نزد خداوند عزوجل، برترین هستند.»

و چنانکه خدای تعالی در حدیثی به حضرت موسی کلیم الله امر می نماید که مردمی را که راه را گم کرده اند به سوی امام زمانشان سوق دهد تا با معرفت به او و عمل به شریعت به خدای تعالی مقرب گردند، و آن حدیث این است که امام حسن عسکری علیه السلام از امام الساجدین علیه السلام نقل فرموده اند:

خداوند متعال به موسی علیه السلام وحی کرد: «ای موسی مرا نزد آفریدگانم محبوب گردان و آنها را هم محبوب من کن.»

ص: 178


1- .بحارالانوار، ج52، ص6

موسی علیه السلام پرسید: «برای انجام این امر چه کنم؟»

خداوند متعال فرمود: «نعمتهای مرا به یاد آنها بیاور تا مرا دوست بدارند. پس اگر یک بندۀ فراری از درگاه من یا کسی را که درگاه مرا گم کرده به من بازگردانی، برای تو بهتر است از این که صد سال عبادت کنی به طوری که روزها روزه بگیری و شب ها به عبادت بایستی.»

موسی علیه السلام عرض کرد: «بنده فراری از تو کیست؟»

خداوند تعالی فرمود: «شخص معصیت کار سرکش.»

موسی علیه السلام پرسید: «کسی که درگاه تو را گم کرده است، کیست؟»

خداوند متعال پاسخ فرمود:

«الجاهل بإمام زمانه تعرفه و الغائب عنه بعد ما عرفه الجاهل بشریعة دینه تعرفه شریعته و ما یعبد به ربه و یتوصل به إلى مرضاته»(1)

یعنی: «کسی که امام زمانش را نمی شناسد و بعد از شناختنش از او غائب است، کسی که به آیین دین خود آگاه نیست، شریعتش را و راه بندگی پروردگارش را به او یاد بدهی و طریق جلب رضایت خدا را به او بیاموزی.»

ولی متأسفانه این تکلیف مهم و غیر قابل انکار، به فراموشی سپرده شده و در دروس فقهی به آن متعرض نگردیده و در رساله های عملیۀ مراجع نیز از آن یاد نشده، لذا جای دارد فقهای عظام برای توجه دادن به امر ظهور امام زمان علیه السلام مقلدین خود را به این فریضه الهی یعنی "انتظار و دعا برای فرج "

ص: 179


1- .بحارالانوار، ج2، ص4

دعوت کنند و در رساله های عملیه خود با شفافیت کامل، احکام متعدد آن را یاد کنند.

بر خود لازم می بینم برای دفع شبهات دشمن و شیاطین باز عرضه بدارم که هیچ قصدی بر ایراد و یا انتقاد غیر صحیح بر هیچ یک از مراجع عظام ندارم، فقط عرضه می دارم چه نیکو بود که مراجع عظام احکام "انتظار و دعا برای فرج" را نیز در رساله های عملیه خود می آوردند تا مردم و مقلدین خود را متوجه آن امام همام گردانند و همگی، مقلَّد و مقلِّد درصدد زمینه سازی ظهور موفور السرور آن امام مهربان برآییم.

روزی یکی از علمای بنام به من فرمود: با این بیان، شما بار تکلیف را بیشتر می کنید و تکلیفی بر تکالیف وجوبی مردم می افزایید و حال آنکه باید تا می شود تکلیف را آسان گرفت و تکلیفی از تکالیف را از دوش مردم برداشت.

گفتم: اولاً اگر برای شما ثابت شود این تکلیف "وجوب دعا برای فرج" واجب بوده چگونه می شود آن را ساقط کرد؟!

ثانیاً جمله "اللّهم عجل لولیک الفرج" چه تکلیف شاقی است که ما باید درصدد رفع آن باشیم؟!!

آن عالم گفت: چرا علمای گذشته از این تکلیف وجوبی در رساله های عملیه خود چیزی نفرموده اند؟!!

گفتم: اولاً چه بسا آن بزرگواران گفته و نوشته باشند ولی بدست ما نرسیده

ص: 180

است و ثانیاً یا اینکه شفاهاً در محافل و مجالسشان به مقلدین خود می رساندند ولی به ما نرسیده است، چنانکه فرموده اند: «عدم الوجدان لا یدل علی عدم الوجود» و ثالثاً بسیاری از بزرگان این تکلیف الهی "وجوب دعا برای فرج" را در رساله

ها و کتابهایشان آورده اند مثل سید بن طاووس، صاحب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم و مرحوم آیت الله شیخ محمد باقر فقیه ایمانی و فقیه نامدار آیت الله سید محمد هادی میلانی و و و... .

رابعاً اگر فقهای گذشته تکلیفی را به هر جهت و علتی بیان نکرده اند دلیل نمی شود که ما هم آن تکلیف و موضوع را بررسی نکنیم و حکم وجوبی آن را بیان ننماییم، به عبارت دیگر آیا چون فقهای گذشته اجتهاد نکردند ما نیز نباید اجتهاد کنیم؟!! این گفتار شما خلاف پویایی فقه شیعه می باشد زیرا ما باید هر موضوع و تکلیفی را مورد بررسی قرار دهیم و از ادله اربعه (کتاب، سنت، عقل، اجماع) حکم آن را بیابیم و این امر خود یکی از مهم ترین تکالیف یک فقیه و مجتهد است که از جمله آن، حکم "دعا برای فرج" است که از افعال و تکالیف مؤمنین می باشد و باید حکم آن را از ادله اربعه بیان نمود.

خامساً بنا به فرموده شما حال به هر عنوانی فقها و علمای گذشته در کتابها و رساله های عملیه خود نیاورده باشند، وظیفه ماست که آن را مطرح نموده و تقاضا نماییم نظر خود را بابت حکم آن بیان نمایند تا بدین صورت از مسئله و حکمی که غفلت شده پرده برداریم تا در کتب فقهیشان راه یابد و مقلدین آنان به این موضوع و تکلیف بسیار مهم پی ببرند و برای اقامه آن قیام نمایند که

ص: 181

خود در امر زمینه سازی ظهور و فرج حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء بسیار تأثیرگذار می باشد.

و همچنین سید بن طاووس رحمه الله جواب شما را اینگونه داده اند:

«مبادا به استناد عمل فلان شیخ و فلان شیخ که هرگز در حق آن حضرت دعا نمی کنند، بلکه اصلاً از او غافلند و هرگز نامی از او نمی برند از دعا به آن حضرت غافل شوی، که غفلت از یاد او اشتباهی فاحش است»(1)

آن عالم گفت: چرا شما برای واجب دانستن دعا برای فرج به دنبال فتوا می گردید، در صورتی که در اصول دین تقلید جایز نیست و هر کس باید به وظیفه خویش عمل نماید.

در جواب گفتم: اولاً دعا برای فرج جزء افعال مکلفین می باشد مانند فریضه نماز که هم در اصول دین و هم در فروع دین گنجانده شده است، به این معنا که اعتقاد به فریضه نماز اصلی است از اصول اعتقادی و عمل نمودن و بپاداشتن آن تکلیفی است عملی که باید مجتهد صاحب فتوا کیفیت و فروع آن را برای مقلدین خود بیان کند، چنین است دعا برای فرج که جزء اعتقادات قلبی بوده و چون عملی است که از اعضا و جوارح مکلف سرچشمه می گیرد چگونگی و فروع آن باید از ناحیه مرجع صاحب فتوا بیان گردد، لذا احکام این فریضه همانند فریضه نماز باید با شفافیت کامل برای مقلدین بیان گردد.همچنین به آن عالم بزرگوار عرض کردم اگر احکام فریضه دعا برای فرج در رساله ها آورده شود مکلفین به اهمیت

ص: 182


1- . فلاح السائل، ص 112

آن پی برده و در عمل کردن به این فریضه کوتاهی نخواهند کرد و تأثیر بسزایی بر یاد و ذکر امام غائب علیه السلام دارد که در سایه آن، همانند فریضه نماز باعث رشد و تعالی معنوی فرد و جامعه می گردد.

اهمیت دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام در نظر علمای گذشته

1- سید بن طاووس رحمه الله در وجوب و اهمیت دعا برای امام زمان علیه السلام می فرماید:

«أن الدعاء له من مهمات أهل الإسلام و الإیمان...»(1)

یعنی: «دعا برای امام زمان علیه السلام از تکالیف مهم اسلام و ایمان می باشد.»

سپس در جای دیگر می فرماید:

«یجب أن تقدم حوائجه على حوائجك و مراده على مرادك»(2)

یعنی: «واجب است مقدم بداری حوائج آن حضرت را بر حوائج خودت و مراد آن حضرت را بر مراد خودت.»

پر واضح و مبرهن است که بزرگترین و مهم ترین حاجت آن حضرت فرج و ظهورشان می باشد پس به این فتوای سید بن طاووس رحمه الله واجب است

ص: 183


1- .جمال الاسبوع، ص 505
2- .جمال الاسبوع، ص 530

برای ظهور آن حضرت دعا کنیم.

سید بن طاووس رحمه الله یاد نمودن و فراموش نکردن امام زمان علیه السلام را از تکالیف مهم شیعیان می داند و سپس با جملاتی بسیار مهم و استدلالی امت را دعوت به فراموش نکردن و دعا نمودن برای امام زمان علیه السلام می نماید و آن جملات اینگونه است:

«و من وظائف الشیعة الإمامیّة بل من وظائف الأمّة المحمدیّة أَن یستوحشوا فی هذه الأوقات، و یتأسّفوا عند أَمثال هذه المقامات على ما فاتهم من أَیّام المهدی الّذی بشّرهم و وعدهم به جدّه محمّد علیهما أَفضل الصلوات على قدومه، ما لو كان حاضرا ظفروا به من السّعادات، لیراهم اللَّه جلّ جلاله على قدم الصفا و الوفاء لملوكهم الّذین كانوا سبب سعادتهم فی الدنیا و یوم الوعید و لیقولوا ما معناه:

اردّد طرفی فی الدّیار فلا أَرى وجوه أَحبّائی الّذین أرید

فالمصیبة بفقده على أَهل الأدیان، أَعظم من المصیبة بفقد شهر رمضان، فلو كانوا قد فقدوا والدا شفیقا أَو أَخا معاضدا شقیقا، أو ولدا بارّا رفیقا، أما كانوا یستوحشون لفقده، و یتوجّعون لبعده، و أَین الانتفاع بهؤلاء من الانتفاع بالمهدیّ خلیفة خاتم الأنبیاء، و إِمام عیسى بن مریم فی الصّلاة و الولاء، و مزیل أَنواع البلاء و مصلح أمور جمیع من تحت السّماء.»(1)

ص: 184


1- .اقبال الاعمال، ج1، ص 443

یعنی: «یکی از وظایف شیعه امامیه، بلکه یکی از وظایف امت محمدی صلی الله علیه و آله و سلم این است که در این اوقات، احساس وحشت و تنهایی نموده و در امثال این مواقع بر روزگار دولت حضرت مهدی علیه السلام که جدش حضرت محمدصلی الله علیه و آله و سلم مژده و نوید قدوم او را داده است و از دستشان رفته است، غصه بخورند. امامی که اگر ظهور می کرد به واسطه او به نیکبختیها دست می یافتند تا خداوند جل جلاله، آنان را نسبت به پادشاهانشان که وسیله سعادت آنان در دنیا و در روز تحقق وعده عذاب الهی هستند، صمیمی و باوفا ببیند و مضمون این شعر را با خود بگویند که:

«هر چه در دنیا چشم خود را به این طرف و آن طرف می گردانم، چهره های دوستان خدا را که جویای آنها هستم، نمی بینم.»

زیرا مصیبت عدم ظهور او بر دین داران، از مصیبت از دست رفتن ماه رمضان بزرگ تر است. آیا اگر انسان پدر مهربان یا برادری را که پشتیبان صمیمی اوست یا فرزندی که نیکوکار و همدم اوست، از دست می داد، از فقدان او احساس وحشت و تنهایی نمی نمود و برای دوری او دردمند نمی شد؟! درحالیکه بهره بردن از اینها کجا و بهره مندی از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، جانشین خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم و امامِ عیسی بن مریم در نماز جماعت و ولایت و برطرف کننده انواع گرفتاری و به سامان آورنده امور همه موجوداتِ زیر آسمان، کجا؟!»

ص: 185

2- مرحوم آیت الله شیخ محمد باقر فقیه ایمانی رحمه الله در وجوب دعای مؤمنین برای فرج حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در کتاب "لواء الانصار، شیوه های یاری قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم" می فرمایند:

«... در واقع عمل به تکلیف واجب خود نموده اند ...»(1)

تمام مطلب معظم له در وجوب دعا برای فرج اینگونه است:

«نتیجه مطلب: ... بر حسب آیات و اخبار، نصرت و یاری هر مظلومی خصوصاً وجود مبارک امام علیه السلام بر همه اهل ایمان و بر فرد فرد آنها فرض و لازم است که: به هر وسیله ای که با آن یاری ممکن است، یاری کنند، و این وجوب با این کیفیّت مانند وجوب نمازهای روزانه، یقینی و قطعی است و بر فرد فرد از بندگان واجب است و به ترک بعضی از بعض دیگر در حال تمکّن و قدرت ساقط نمی شود، و ترک نمودن بعضی هم موجب ناقص و ضایع بودن فعل بعضی دیگر که بجا بیاورند، نمی شود.

و در چنین زمانی که فعلاً مولای ما صلوات الله علیه مظلوم واقع شده اند، بواسطه آنکه حقّ الهی ایشان که تصرّف در جمیع امور دنیوی و اخروی بندگان است از جهت طغیان ظالمین و اشرار و قلّت اعوان و انصار مغصوب گردید، و از این جهت غائب شده اند، و معلوم شد که توبه و دعاهای مؤمنین تأثیر در تعجیل در امر فرج ایشان دارد که یا یک مرتبه دوران غیبت سر آید یا تخفیف در آن حاصل شود، پس این یک نوع نصرتی است که مقدور همه بندگان هست،

ص: 186


1- . لواء الانصار، شیوه های یاری قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، ص 143

و اگر همگی این نوع نصرت و یاری را انجام می دادند، رفع مظلومیّت از آن حضرت علیه السلام می شد. چنانچه اگر همه بندگان مؤمن اتّفاق در نصرت و یاری حضرت سید الشهداء علیه السلام می کردند، ایشان مظلوم و مغلوب نمی شدند. و لکن مادامی که این اتّفاق در توبه و دعا از همه بندگان واقع نشود، پس هرگاه عدّه ای از بندگان به این نوع توبه و دعا عمل نمایند، در واقع عمل به تکلیف واجب خود نموده، و در زمره انصار واقعی آن حضرت محسوب خواهند گردید، و هم از عقوبت ترک یاری مظلوم سالم خواهند ماند، که اگر خداوند در دنیا یا در آخرت کسانیکه ترک یاری مظلوم و یاری امام علیه السلام را کرده اند عذاب و عقوبت کند بر حسب تمکّن حالشان، پس آنها از شرّ آن عذاب و عقوبت الهی در عافیت خواهند بود. چنانچه «بحار» از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت به یکی از موالیان خود در ضمن فرمایشاتی در مورد انتظار فرج و صبر در آن و فضل آن فرمودند:

«و هرگاه دیدی چنین و چنان از فتنه ها و فسادها را از اهل آن زمان، بعد از اینکه بعضی از فتنه ها را بیان کردند، فرمودند: پس در حَذَر باش، و از خداوند طلب نجات کن، و بدان بدرستیکه مردم به سبب مخالفت امر حقّ و اعراض از آن در سخط و غضب الهی هستند، پس اگر به آنها عذاب نازل شد و تو مابین آنها باشی، آن سبب تعجیل رفتن تو به سوی رحمت الهی می شود، و اگر تو از بلا و عذابی که به آنها رسیده سالم بمانی، پس آنها به جزای عمل خود رسیده اند، و تو از کردار زشت آنهاکه از جرئت و بی حیائی آنها بر خداوند عزّوجلّ بوده،

ص: 187

بیرون بوده ای. و بدان همانا خداوند اجر نیکوکاران را ضایع نمی فرماید، و بدرستی که رحمت خداوند نزدیک به نیکو کرداران است.»(1)

3- آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی رحمه الله صاحب کتاب "مکیال المکارم" می فرماید:

«...فینتج أن المواظبة فی الدعاء لمولانا الحجة صلوات الله علیه و مسألة التعجیل فی فرجه و ظهوره، و کشف غمّه، و تحصیل سروره، یوجب حصول تلک الفائدة العظیمه، کما لا یخفی، فاللازم علی کافّة أهل الإیمان أن یهتمّوا و یواظبوا بذلک فی کلّ مکان و زمان»

یعنی: «... نتیجه اینکه: مواظبت و مداومت در دعا برای مولایمان صاحب الزمان علیه السلام و درخواست فرج و ظهور آن حضرت از خداوند موجب حصول این فایده عظیم می گردد. بنابراین بر اهل ایمان لازم است که در هر زمان و مکان به این امر اهتمام ورزند...»(2)

4-مرحوم علامه نهاوندی رحمه الله در کتاب "العبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان علیه السلام" می فرماید:

«دعا برای فرج از تکالیف منتظران امام عصر عجل الله تعالی فرجه می باشد.»(3)

ص: 188


1- . بحارالانوار، ج52، ص257
2- .مکیال المکارم، ج2، ص 482
3- . عبقری الحسان، ج 7 ، ص 108

5- عالم ربانی، جناب صدرالاسلام علی اکبر همدانی رحمه الله در کتاب "پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی" می فرماید:

«... پس بر هر عبدی از عباد واجب است که در تمام اوقات طلب تعجیل نصرت و فتح و پیروزی و ظفر آن حضرت را بر دشمنان دین عاجلاً و آجلاً از درگاه باری تعالی مسئلت نماید ...»(1)

6- آیة الله حاج محمد حسن مولوی قندهاری رحمه الله که از علمای اهل معنا و از شاگردان مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی رحمه الله و ساکن مشهد مقدس بودند و حقیر سالیان درازی خدمتشان تلمذ کردم، می فرمود:

«برای تعجیل در امر فرج مولایمان حضرت بقیّةالله روحی له الفداء دعا کنید که تکلیفی است وجوبی که هرگز ساقط نمی شود.»

غالباً به افرادی که در مشهدمقدس به محضرشان می رسیدند و از ایشان توصیه ای می خواستند، می فرمود:

«در حرم مطهّر و هر زمانی و مکانی برای تعجیل در امر فرج دعا کنید که حاجت مشترک همه زنان و مردان مؤمن می باشد که اگر این حاجت برآورده شود دیگر حاجتی باقی نخواهد ماند، و اگر این حاجت برآورده نشود، بر آورده شدن دیگر حوائج، مشکلی را نخواهد گشود. پس در این امر مهم کوتاهی نکنید که گناهی است بس بزرگ ونابخشودنی ... .»

ص: 189


1- .پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی، ص 103

7-آیت الله سید محمد هادی میلانی رحمه الله از مراجع عظام شیعه در مشهد مقدس در پاسخ استفتاء ذیل می فرماید:

آیا انتظار فرج امام زمان علیه السلام و دعا برای حضرتش در زمان غیبت واجب است یا مستحب؟

انتظار فرج آن بزرگوار عجل الله فرجه برتر و بالاتر از وجوب و استحباب مقام عمل است، چون انتظار مربوط به جنبه باطن و قلب با ایمان است و گفتن در زبان (عجّل الله تعالی فرجه یا اللّهمّ عجّل فرجه) مقام اظهار امر باطنی است، خدا کند همه حقیقتاً منتظر باشیم و در زبان هم بگوئیم.(1)

8- شیخ علی فریدة الاسلام رحمه الله طلبه جوانی که در سن پانزده سالگی مجتهد مطلق بوده و رساله ای در اصول فقه تألیف نموده و به چاپ رسیده و بسیاری از محققین و مجتهدین را به شگفتی درآورده، می فرماید:

«دعا برای فرج و ظهور مولایمان حضرت بقیة الله ارواحنا لتراب مقدمه الفداء از اوجب واجبات می باشد و مؤمنین و مؤمنات در شبانه روز نباید از این تکلیف غفلت ورزند که گناهی است بس بزرگ.»(2)

9- صاحب کتاب "تحفه امام مهدی علیه السلام" ، آیت الله شیخ محمد خادمی شیرازی رحمه الله پس از ذکر دعای قنوت از جانب امام زمان علیه السلام می فرماید:

ص: 190


1- .صد و ده پرسش، پرسش چهل و ششم
2- . کتاب فریدة الاسلام، شرح حال زندگی شیخ علی فریدة الاسلام

«به طوری که خوانندگان گرامی ملاحظه می فرمایند تمام هدف وجود مقدس حضرت امام زمان روحی له الفداء در این دعا و قنوت، تقاضای امضای امر ظهور است، بنابراین بر همه ما واجب است که به حضرتش اقتدا کرده و برای تعجیل در امر فرج آن سرور مکرّم دعا کنیم.»(1)

دلیل عدم ذکر وجوب دعا برای فرج در کتب فقهی

یکی از سؤالاتی که به ذهن خطور می کند این است که چرا فقها و علمای بزرگ هیچ یک فتوا بر وجوب یا استحباب دعا برای فرج و ظهور حضرت بقیةالله ارواحنا فداه نداده اند؟!!

در جواب عرض می کنیم:

اولاً مسئله «وجوب دعا برای فرج» ازبدیهیات است، لذا فقها لزومی ندیدند که بر وجوب آن فتوا دهند، مثل اینکه در اکثر کتب فقهی و رساله های عملیه فتوا بر وجوب نماز و سایر تکالیف واجب نمی دهند، بلکه درصدد بیان احکام و فروع واجبات پرداختند و فتوا داده اند، البته بسیار بجا و نیکوست باب مستقلی برای «وجوب دعا برای فرج» باز شود و احکام این فریضه ذکر گردد تا مکلفین متذکر این تکلیف وجوبی گردند.

ثانیاً چه بسا بسیاری از بزرگان از فقها پیرامون «وجوب دعا برای فرج» فتوا داده باشند، ولی به دست ما نرسیده است؛ عدم الوجدان لا یدل علی عدم-

ص: 191


1- .تحفه امام مهدی علیه السلام، ص 251

الوجود.

ثالثاً به دنبال انحرافهای عمیقی که پس از شهادت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در امت به وجود آمد، حادثه اسف انگیز دیگری نیز رخ داد و آن جلوگیری از نقل و تدوین «احادیث» بود و در مرتبه اول خلیفه اول و دوم به مخالفت شدید نقل و تدوین احادیث پرداختند. این ممانعت به جهت جلوگیری از فضائل اهل بیت علیهم السلام صورت گرفته و این امر تا

زمان خلفای عباسی نیز که امامان معصوم علیهم السلامرا رقیبان خود در امر خلافت می دانستند، ادامه داشت و از تدوین احادیث در فضائل اهل بیت علیهم السلام جلوگیری می کردند و بسیاری از احادیث را به آتش کشیده و از بین بردند.

این فجایع قتل و غارت اموال شیعیان و به آتش کشیدن معارف و فرهنگ اهل بیت علیهم السلام باعث شد که «شیعه» مذهبی نهانی شود و به هیچ وجه امکان عرضه شدن به عموم راه نیابد. ولی علما و بزرگان دینی، با تلاشهای پی گیر و زحمات طافت فرسا و تحمل آسیبهای جانی و مالی از حکام جور، دست به تدوین و نشر احادیث زدند. لذا این بزرگان از علما به عنوان محدثین جلیل القدر، وظیفه خود می دانستند که احادیث را حفظ کرده و جلوگیری از بین رفتن آنها کنند و با نگاشتن و اسلوب متنوع خود در تدوین و فهرست نگاری، آنها را بین مؤمنان پخش کنند. لذا این بزرگواران در بعضی احکام از جمله «حکم وجوب دعا برای فرج» ورود پیدا نکردند.

رابعاً حاکمان جور از زمان امامان معصوم علیهم السلام چنان خوف و خفقانی

ص: 192

را ایجاد کرده بودند که با تدابیر ظالمانه نمی گذاشتند مردم به محضر امامانشان برسند و تکالیف شرعیشان را فرا گیرند، لذا امامان معصوم علیهم السلام را محصور نموده و از ارتباط مردم با آنان جلوگیری می کردند و در نهایت با فجیع ترین شکل آنان را به شهادت می رساندند و همچنین با زندان نمودن یا تبعید کردن و یا به شهادت رساندن شاگردان مکتب اهل بیت علیهم السلام، از گسترش فقه و آیین مکتب اهل بیت علیهم السلام جلوگیری می کردند و این امر در زمان غیبت صغری و کبری به نهایت خود رسید و لذا شیعیان در اثر این جدایی از موالینشان، از بسیاری از احکام فقهی دور ماندند، لذا فقهای بزرگ شیعه در صدد رساندن احکام و فقه اهل بیت علیهم السلام به شیعیان بودند، زیرا پر واضح است که شیعیان در مرتبه اول باید با احکام و فقه اهل بیت علیهم السلام آشنا شوند و زندگی خویش را بر اساس آن پی ریزی کنند؛ لذا می بینیم قاطبه فقها با تلاش پیگیر و خستگی ناپذیر احکام فقهی را اجتهاد کرده و به شیعیان می رساندند تا زندگیشان را بر فقه اهل بیت علیهم السلام پی ریزی کنند، بدین جهت زمینه دعوت به انتظار و وجوب دعا برای فرج را فراهم نمی دیدند.

به جهت مهم بودن این پرسش که چرا فقها فتوا در امر «انتظار و حکم دعا برای فرج» نداده اند، با شفافیت بیشتری عرض می کنیم، همانطور که قبلاً متذکر شدیم: شیعیانی که در اثر رعب و خفقان حکّام ظالم در غیبت صغری و غیبت کبری، از احکام دین خود دور مانده و جاهل گردیده بودند، چگونه می توانستند منتظر واقعی برای امام زمانشان باشند؟!! بدین جهت فقها زمینه

ص: 193

را برای توجه دادن مردم به احکام دین اولی می دانستند تا دعوت به انتظار و دعا برای فرج، زیرا مردمی که به احکام ابتدایی خود از حلال و حرام، نجاست و طهارت و ... جاهل گردیده اند، چگونه می توانند خود را آماده و مهیای یاری برای امام زمانشان قرار دهند؟!

مردمی که در اثر جهل و نادانی که از ناحیه حاکمان ظلم به آنها تحمیل شده بود، زمینه انتظار نیز از آنان گرفته شده بوده، لذا می بینیم فقهای بزرگ شیعه از ابتدای غیبت کبری تا زمان ما درصدد بیان احکام فقهی و بیان اصول اعتقادی مردم بودند. و پر واضح است که تا اعتقادات و فقه مردم تصحیح نشود، نمی توان از آنان انتظار یاری امام زمان علیه السلام را داشت.

این است که اکثر فقهای شیعه تبلیغ و تبیین احکام و عقاید را در اولویت می دیدند.

ولی در زمان ما با شکوفایی حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام و آگاهی نسبی مردم به دین و احکام آن، زمینه توجه دادن مردم به سوی امام زمان علیه السلام بیش از پیش فراهم شده است، لذا بر ماست که مردم را دعوت به سوی انتظار و دعا برای فرج نماییم و با این عمل زمینه ظهور موفورالسرور مولایمان حضرت بقیةالله ارواحناه فداه را فراهم سازیم.

و چنانچه مرحوم استاد بزرگوارمان می فرمود: «در زمان ما با بیداری مردم و توجه آنان به امام زمان علیه السلام ظهور صغری فراهم گردیده است» ؛ به این معنا که در زمان های قبل مردم زمینه توجه به امام عصر علیه السلام را نداشتند،

ص: 194

لذا فقها با تبیین احکام و عقاید، زمینه بیداری را در مردم ایجاد کردند، تا اینکه در این قرن زمان ما مردم توجه بیشتری به امام زمان علیه السلام پیدا کردند، لذا هم اکنون باید با استدلالات فقهی وجوب انتظار و وجوب دعا برای فرج و ظهور امام زمان علیه السلام را به مردم رساند تا آنان با عمل به این تکلیف و فریضه الهی، زمینه ظهور امام زمان علیه السلام را فراهم سازند.

عوامل منفی عدم دعا برای فرج

- خو گرفتن به ظلمها و تاریکیهای دوران غیبت.

- انس گرفتن با محرومیتهای دوران غیبت.

- ندانستن آثار و برکات دنیای پس از ظهور.

-دیدن شرایط فعلی جامعه و مأیوس بودن از ظهور موفور السرور آن حضرت.

- ترسیدن از اتفاقات ظهور چنان که تبلیغات سوء دشمنان امام زمان علیه السلام بر قتل و خونریزی بی حد آن حضرت باعث شده مردم از ظهور ترسانده شوند.

- ترساندن مردم از عافیت نداشتن هنگام ظهور امام زمان علیه السلام و حال آنکه ظهور آن حضرت خود بزرگترین عافیت را برای کل مردم جهان به ارمغان می آورد.

- نگاه نکردن به دعا برای فرج به عنوان یک واجب شرعی که باعث غفلت

ص: 195

از دعا برای ظهور گردیده است.

-عدم درک انتظار و اضطرار امام زمان علیه السلام باعث عدم دعا برای فرج می گردد.

- انس و خو گرفتن با دنیا و رذایل نفس موجب عدم اضطرارمان نسبت به ظهور و دعا نکردن شده است.

- عدم معرفت به اینکه عدالت مطلق فقط به دست امام زمان علیه السلام امکان پذیر است و امید به غیر امام زمان داشتن باعث دعا نکردن برای ظهور موفور السرور امام زمان علیه السلام گردیده است.

- ندانستن فواید دعا برای فرج خود عامل مهمی است برای دعا نکردن.

- فرو رفتن در گناهان و معاصی عامل دیگری است بر عدم توفیق دعا برای فرج امام زمان علیه السلام.

- سوء استفاده دشمن از عدم معرفت مردم مبنی بر اینکه امام زمان علیه السلام احتیاج به دعای ما ندارد و هر وقت بخواهد خودش می آید، باعث دعا نکردن گردیده است.

- عمل نکردن به واجبات الهی و کسب نکردن تقوا عامل مهم دیگری است بر دعا نکردن برای فرج.

ص: 196

دعا برای تعجیل در فرج امام زمان ارواحنافداه در ادعیه و زیارات

دعا به هر شکلی و زبانی که باشد در درگاه ربوبی مورد پذیرش است و لازم نیست با کیفیت یا آداب خاصی باشد. البته اگر با رعایت آداب خاص و با استفاده از کلمات و عباراتی پرمحتوا باشد، به یقین افضل خواهد بود، حتی در قنوتِ نماز واجب نیز برخی از مراجع اجازه داده اند تا به هر زبان و هر روشی دعا خوانده شود و ضرورتی ندارد که به زبان عربی باشد، هر چند ثواب دعاهای وارد شده از اهل بیت علیهم السلام بیشتر است.

امتیاز خاص شیعه نسبت به دیگر مذاهب و ادیان این است که ادعیۀ وارد شده از حضرات معصومین علیهم السلام بهترین وسیله برای دعاست و شیعه با بهره مندی از این گنجینه ارزشمند معنوی به زیباترین شکل و صورت به درگاه حضرت حق التجا می کند و با این کلمات و جملات دُرربار، خواسته های خود را ابراز می دارد. در این میان، صلوات نیز دعایی است که ائمه اطهار علیهم السلام ما را از کیفیت مطلوب آن آگاه ساخته اند و در اختیار تشنگان معارف خود قرار داده اند.

همچنین دعا برای فرج اهل بیت علیهم السلام و ظهور حضرت مهدی علیه السلام نیز جزو آن دسته از دعاهایی است که ائمه علیهم السلام به ضرورت آن و آثار و برکاتش و تلاش برای گسترش آن اهتمام ویژه ای داشته اند. از جمله نمونه های آشکار آن هم، دعا برای فرج همراه با دعای مستجاب شدۀ صلوات

ص: 197

است. البته روشن است که با وجود انکار و مخالفت برخی از افراد غافل و گاه معاند با چنین دعاهایی، هرگز لازم نیست امر به دعای تعجیل فرج همراه با صلوات در روایات ذکر شده باشد، بلکه هر دو، دعایی هستند که می توان جدا به جا آورد؛ اما با کمال افتخار می بینیم که در منابع معتبر، کیفیت صلوات و دعا برای فرج با لفظ «عجل فرجهم» آمده است. هر چند برخی از این ادعیه به زمان و مکانی خاص اختصاص ندارد، اما برای مأثور بودن کافی است.

البته گفتنی است تمام دعاها را می توان رجاءً (به امید رسیدن به ثواب بیشتر) در هر زمان و مکانی خواند، چرا که دعا، طلب حاجت و نیاز به درگاه خداوند بی نیاز است و خداوند هم برای شنیدن دعاهای بندگانش زمان و مکان مشخص نکرده و فرموده است:

«ادْعُونِى أَسْتَجِبْ لَكُم»(1)

یعنی: «مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم.»

و نیز می فرماید:

« وَ إِذا سَأَلَكَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ فَلْیَسْتَجِیبُوا لِی»(2)

یعنی: «هر گاه بندگان من، از تو درباره من بپرسند، (بگو) من نزدیکم، و دعای دعاکننده را

هنگامی که مرا بخواند، اجابت می کنم.»

ص: 198


1- .سوره غافر، آیه 60
2- .سوره بقره، آیه 186

به یقین همه دعاهایی که از طریق ائمه علیهم السلام برای تعجیل در فرج رسیده است در دایره بهترین دعاها هستند که باید به آنها تأسی نمود، امّا اینکه هر منتظری اقتدا به این بزرگواران نماید و توفیق خواندن چنین دعایی را داشته باشد، علاوه بر نیازی که به توفیق هست، بستگی به مقدار ایمان و جدّ و جهد هم دارد. در عین حال دعاهای وارده دارای تقسیماتی از حیث زمان و یا مکان خواندن و ... می باشند. اکنون به برخی از زیارات و دعاهای وارده اشاره می کنیم که تأکید بیشتری بر خواندن آنها می شود که در آن ها طلب تعجیل فرج گردیده است:

1- در زیارت عاشورا اینگونه آمده است:

«... فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِی بِكَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه ... ِ وَ أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِكُمْ مَعَ إِمَامٍ مَهْدِیٍّ ظَاهِرٍ نَاطِقٍ مِنْكُمْ ...»(1)

یعنی: «... پس می خواهم از خدایی که گرامی داشت مقامت را و گرامی داشت مرا به سبب تو اینکه روزیم کند طلب نمودن خونخواهی تو را با امام پیروز از اهل بیت محمد درود خدا بر او و فرزندانش باد ... و اینکه روزیم کند طلب نمودن خون شما را با امام هدایتگر و آشکار و گویای به حق از خودتان...»

2- در متن زیارت عاشورای غیر معروفه اینگونه آمده است:

ص: 199


1- .مصباح کفعمی، ص 484

«...وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَسَاسَ الظُّلْمِ لَكُمْ وَ مَهَّدَتِ الْجَوْرَ عَلَیْكُمْ وَ طَرَّقَتْ إِلَى أَذِیَّتِكُمْ وَ تَحَیُّفِكُمْ وَ جَارَتْ ذَلِكَ فِی دِیَارِكُمْ وَ أَشْیَاعِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِلَیْكُمْ یَا سَادَاتِی وَ مَوَالِیَّ وَ أَئِمَّتِی مِنْهُمْ وَ مِنْ أَشْیَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ

أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَكْرَمَ یَا مَوَالِیَّ مَقَامَكُمْ وَ شَرَّفَ مَنْزِلَتَكُمْ وَ شَأْنَكُمْ أَنْ یُكْرِمَنِی بِوَلَایَتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ الِائْتِمَامِ بِكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ الْبَرَّ الرَّحِیمَ أَنْ یَرْزُقَنِی مَوَدَّتَكُمْ وَ أَنْ یُوَفِّقَنِی لِلطَّلَبِ بِثَارِكُمْ مَعَ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الْهَادِی مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَكُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة...»(1)

یعنی: «...و لعنت کند خدا امتی را که رها کردند تو را و ترک کردند یاری نمودن تو را و کمک کردن تو را و لعنت کند خدا امتی را که بنیاد نهادند اساس ظلم را بر شما و آماده نمودند جور نمودن بر شما را و راه را باز کردند برای اذیت شما و ظلم به شما، و جاری شد این (ظلم) در شهرهایتان و پیروانتان، بیزاری می جویم بسوی خدای عزوجل و بسوی شما، ای سروران من و آقایان من و امامان من، از آنها و از همراهشان و از پیروانشان، و می خواهم از خدایی که گرامی داشت ای آقایان من مقام شما را، و شرافت داد منزلت شما را و جایگاه شما را اینکه گرامی دارد مرا به سبب ولایتتان و محبتتان و اقتدای به شما، و به سبب تبری جستن از دشمنانتان و می خواهم از خدای نیکوکار مهربان اینکه روزیم کند محبت شما را و اینکه موفقم بدارد برای طلب نمودن خون شما با

ص: 200


1- .مستدرک الوسائل، ج 10، ص 413

امام مورد انتظار و هدایتگر از خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم و اینکه قرار دهد ما را با شما در دنیا و آخرت...»

3- عبدالله بن سنان می گوید: روز عاشورا به خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم. حضرت بسیار محزون بود و پس از اشاره به مصائب حضرت سیدالشهداء علیه السلام زیارتنامه ای به من یاد داد که در جملاتی از آن آمده است:

«... اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِكَ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ اسْتَنْقِذْهُمْ مِنْ أَیْدِی الْمُنَافِقِینَ الْمُضِلِّینَ وَ الْكَفَرَةِ الْجَاحِدِینَ وَ افْتَحْ لَهُمْ فَتْحاً یَسِیراً وَ أَتِحْ لَهُمْ رَوْحاً وَ فَرَجاً قَرِیباً وَ اجْعَلْ لَهُمْ مِنْ لَدُنْكَ عَلَى عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّهِمْ سُلْطَاناً نَصِیرا...»(1)

یعنی: «...خدایا تعجیل کن در فرج خاندان محمد و صلوات خود را بر او و خاندانش قرار بده و آنها را از دستان منافقین گمراه کننده و کافران انکار کننده نجات بخش و برای آنان گشایشی آسان مقدر فرما و فرج و آسایشی نزدیک برای ایشان فراهم نما و از جانب خودت به آنها سلطه و حکومتی مقتدرانه بر دشمنان خود و دشمنان ایشان، عنایت فرما...»

4- در آداب زیارت ناحیه مقدسه آمده است، پس از تمام شدن زیارت، رو به قبله کن و دو رکعت نماز بجای آور به این ترتیب که در رکعت اول بعد از حمد سوره انبیاء ، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره حشر را بخوان و آنگاه در قنوت نماز بگو:

«... اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِحَقِّ هَذَا الْإِمَامِ فَرَجاً قَرِیباً، وَ صَبْراً جَمِیلًا، وَ

ص: 201


1- . مصباح المتهجد، ج 2، ص 783

نَصْراً عَزِیزاً، وَ غِنًى عَنِ الْخَلْقِ، وَ ثَبَاتاً فِی الْهُدَى، وَ التَّوْفِیقَ لِمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَى، وَ رِزْقاً وَاسِعاً حَلَالًا طَیِّباً، مَرِیئاً دَارّاً، سَائِغاً فَاضِلًا مُفْضِلًا، صَبّاً صَبّاً، مِنْ غَیْرِ کَدٍّ وَ لَا نَکَدٍ، وَ لَا مِنَّةٍ مِنْ أَحَدٍ، وَ عَافِیَةً مِنْ کُلِّ بَلَاءٍ وَ سُقْمٍ وَ مَرَضٍ، وَ

الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ وَ النَّعْمَاءِ، وَ إِذَا جَاءَ الْمَوْتُ، فَاقْبِضْنَا عَلَى أَحْسَنِ مَا یَکُونُ لَکَ طَاعَةً، عَلَى مَا أَمَرْتَنَا مُحَافِظِینَ، حَتَّى تُؤَدِّیَنَا إِلَى جَنَّاتِ النَّعِیمِ، بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ ...»(1)

یعنی: «بارخدایا! از تو درخواست می کنم به حق این امام بزرگوار، گشایشى نزدیک را، و صبرى نیکو را، و پیروزى اى توام با عزت را، و بى نیازى از خلایق را، و دوام و استمرار در طری-ق هدایت را، و توفیق را بر آن چه تو دوست دارى و رضایت تو در آن است، و روزى اى را که وسیع و حلال و پاک، و گوارا و ریزان و خوش گوار، فراوان و برتر و پى در پى باشد، بدون هیچ زحمت و مشقّتى، و خالى از هرگونه منتى از احدى، و (نیز درخواست می کنم) تندرستى از هر بلا و ناخوشى و بیمارى را، و شکرگزارى بر هر عافیت و نعمتى را، و هنگامى که مرگ ما فرا رسید بر نیکوترین حال طاعت ما را قبض روح فرمائى، و در حالتى که نگاهبان دستورات تو باشیم، تا آن که ما را به بهشت هاى پر نعمت برسانى، به رحمتت اى مهربان ترین مهربانان ...»

5- در کیفیت زیارت امام کاظم و امام جواد علیهما السلام اینگونه آمده است:

«... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّكَ وَ ابْنِ وَلِیِّكَ وَ

ص: 202


1- . المزار الکبیر، ص496

افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسِیراً وَ انْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَظْهِرْ حُجَّتَهُ بِوَلِیِّكَ وَ أَحْیِ سُنَّتَهُ بِظُهُورِهِ حَتَّى یَسْتَقِیمَ بِظُهُورِهِ جَمِیعُ عِبَادِكَ وَ بِلَادِكَ وَ لَا یَسْتَخْفِیَ أَحَدٌ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقّ ...»(1)

یعنی: «... خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و در فرج ولیت و فرزند ولیت تعجیل فرما و برای او گشایش آسانی قرار بده و با یاری عزت بخش یاریش کن، خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و به وسیله ولیت حجت پیامبر را آشکار کن و با ظهورش سنت وی را احیا نما تا همه بندگان و شهرهایت در راه مستقیم قرار بگیرند و چیزی از حق برای احدی پنهان نماند ...»

6- در زیارت مرقد مطهر حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام اینگونه درخواست تعجیل فرج شده است:

«... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى حُجَّتِكَ وَ وَلِیِّكَ وَ الْقَائِمِ فِی خَلْقِكَ صَلَاةً نَامِیَةً بَاقِیَةً تُعَجِّلُ بِهَا فَرَجَهُ وَ تَنْصُرُهُ بِهَا وَ تَجْعَلُهُ مَعَهَا فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة...»(2)

یعنی: «... خدایا صلوات بفرست بر حجتت و ولیت آن قیام نموده در (بین) خلقت، صلواتی تمام، زیاد شونده، ماندنی، تعجیل کن به سبب آن (صلوات) فرجش را، و یاریش نمایی به وسیله آن و قرار دهی ما را با او در دنیا و آخرت ...»

7- در زیارتنامه امام هادی و امام حسن عسکری علیهما السلام در سامرا

ص: 203


1- .بحارالانوار، ج 99، ص 11
2- . المزار الکبیر، ص 650

اینگونه آمده است:

«... اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّكَ وَ ابْنِ وَلِیِّكَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِین»(1)

یعنی: «...خدایا تعجیل کن در فرج ولیت و فرزند ولیت، و فرج ما را با فرج او قرار بده، ای مهربان ترین مهربانان.»

در دعای بعد از زیارت آن دو بزرگوار اینگونه آمده است:

«اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّتِهِمْ، اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْتَقِمْ مِنْهُمُ، اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّكَ وَ ابْنِ وَلِیِّكَ، وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَقْرُوناً بِفَرَجِهِم»(2)

یعنی: «...خدایا محبت محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را روزیم کن، و مرا بر آیین آنها بمیران، خدایا ظالمان به محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را لعنت کن و از آنها انتقام بگیر، خدایا تعجیل کن در فرج ولیت و فرزند ولیت، و فرج ما را همراه با فرج ایشان قرار بده.»

8- در زیارت امام زمان ارواحنا فداه در روز جمعه اینگونه آمده است :

«... السَّلَامُ عَلَیْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ ...»(3)

ص: 204


1- . من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 607
2- . المزار الکبیر ، ص554
3- . بحار الانوار، ج 99 ، ص216

یعنی: «سلام بر تو ، تعجیل گرداند خداوند برایت آنچه را به تو وعده داده از یاری نمودن و ظهور امرت ...»

9- در زیارت استغاثه به حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه اینگونه آمده است:

«... فَعَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَكَ وَ سَهَّلَ مَخْرَجَكَ، وَ قَرَّبَ زَمَانَكَ، وَ كَثَّرَ أَنْصَارَكَ وَ أَعْوَانَكَ، وَ أَنْجَزَ لَكَ مَا وَعَدَك ...»(1)

« ... پس تعجیل گرداند خداوند فرجت را و آسان نماید خروجت را و نزدیک فرماید زمانت را و بیفزاید بر یاران و یاورانت و به آنچه به تو وعده داده وفا کند...»

10- در زیارت جامعه مختصری که برای ائمه اطهار علیهم السلام در هر مکان و زمانی می باشد، درباره امام زمان علیه السلام اینگونه آمده است:

«... السَّلَامُ عَلَى الْإِمَامِ الْعَالِمِ، الْغَائِبِ عَنِ الْأَبْصَارِ، وَ الْحَاضِرِ فِی الْأَمْصَارِ، وَ الْغَائِبِ عَنِ الْعُیُونِ، الْحَاضِرِ فِی الْأَفْكَارِ، بَقِیَّةِ الْأَخْیَارِ، الْوَارِثِ ذَا الْفَقَارِ، الَّذِی یَظْهَرُ فِی بَیْتِ اللَّهِ ذِی الْأَسْتَارِ، وَ یُنَادِی بِشِعَارِ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ، أَنَا الطَّالِبُ بِالْأَوْتَارِ، أَنَا قَاصِمُ كُلِّ جَبَّارٍ، أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى كُلِّ كَفُورٍ خَتَّارٍ، الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ ابْنِ الْحَسَنِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَفْضَلُ السَّلَامِ، اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ، الذَّابِّینَ عَنْهُ، وَ الْمُجَاهِدِینَ فِی سَبِیلِهِ، وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْه...»(2)

یعنی: «سلام و درود بر پیشوای جهان، آنکه از دیده ها پنهان است و در شهرها حاضر، آن که از دیده ها نهان است و در فکرها حاضر، باقی مانده

ص: 205


1- .المزار الکبیر، ص 671
2- . المزار الکبیر ، ص107

اخیار و خوبان و وارث شمشیر ذوالفقار، آن بزرگواری که در بیت الله الحرام که دارای پرده هاست، ظاهر می شود و به شعار «یا لثارات الحسین» ندا می کند و می فرماید: منم مطالبه کننده خون های به ناحق ریخته، منم شکننده هر ستمگر جفا پیشه، منم حجت خدا بر هر کافر مکرکننده، آن قیام کننده مورد انتظار، فرزند حسن، بر او و خاندانش بهترین سلام باد. خدایا تعجیل فرما در ظهورش و آسان کن خروجش را و وسعت بخش راهش را و ما را جزء انصار و یارانش، و مدافعین از او و جهاد کنندگان در راه او و شهیدان پیش رویش قرار بده ...»

11- در دعایی که دربر دارندۀ توسل به فرد فرد ائمه علیهم السلام است، می خوانیم:

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ ابْنَتِهِ وَ ابْنَیْهَا الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ... اللَّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنِّی أَعْلَمُ أَنَّکَ قَادِرٌ عَلَی قَضَاءِ حَوَائِجِی فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَجِّلْ یَا رَبِّ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ بِنْتِ نَبِیِّکَ...»(1)

یعنی: «خدایا درود فرست بر محمد و خاندانش و از تو می خواهم خدایا به حق محمد و دخترش و دو فرزند او حسن و حسین ... خدایا، تو می دانی که من به توانایی تو برای برآورده کردن خواسته هایم آگاهم؛ پس بر محمد و آلش درود فرست و در فرج ولیّ خود و فرزند دختر پیامبرت تعجیل فرما!...»

ص: 206


1- .بحارالانوار، ج 99، ص 251

12- در زیارت نامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها اینگونه آمده است:

«... أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ یُرِیَنَا فِیكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ یَجْمَعَنَا وَ إِیَّاكُمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لَا یَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیر ...»(1)

یعنی: «... می خواهم از خدا اینکه بنمایاند به ما در شما سرور و فرج را و اینکه جمع کند ما و شما را در زمره جدتان محمد درود خدا بر او و فرزندانش باد، و اینکه سلب نکند از ما شناخت شما را ، همانا او صاحب اختیار (و) تواناست ...»

13- در زیارت مادر بزرگوار امام زمان علیه السلام، حضرت نرجس خاتون علیها السلام تعجیل فرج خواسته شده است:

«... فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْفَعْنِی بِزِیَارَتِهَا، وَ ثَبِّتْنِی عَلَى مَحَبَّتِهَا، وَ لَا تَحْرِمْنِی شَفَاعَتَهَا وَ شَفَاعَةَ وَلَدِهَا، عَجَّلَ اللَّهُ فَرَجَهُ ...»(2)

یعنی: «... پس درود فرست بر محمد و آل محمد، و به سبب زیارتش به من سود برسان، و بر محبتش مرا ثابت قدم بدار و از شفاعت خودش و شفاعت فرزندش که تعجیل گرداند خداوند فرجش را محرومم نساز ...»

14- سید بن طاووس رحمه الله می فرماید: دوست ما ملک مسعود که خداى تعالى عاقبت او را به برآوردن وعده هاى خود ختم کند به ما حدیث نمود آنکه:

ص: 207


1- .زادالمعاد، ص 548
2- . المزار الکبیر، ص661

در خواب شخصى را دید که با او از عقب دیوار سخن گفت و روى او را ندید و این دعا را مى خواند:

«یَا صَاحِبَ الْقَدَرِ وَ الْأَقْدَارِ وَ الْهِمَمِ وَ الْمَهَامِّ عَجِّلْ فَرَجَ عَبْدِکَ وَ وَلِیِّکَ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ بِأَمْرِکَ فِی خَلْقِکَ وَ اجْعَلْ لَنَا فِی ذَلِکَ الْخِیَرَة»(1)

یعنی: «اى صاحب قدرت و حُکمها و اى صاحب همّتها و قصدها، شتاب کن در ظهور بنده خود و ولی خود و حجت و دلیل بپاى دارنده فرمان تو در آفریدگان خود و بگردان براى ما در این خیر و خوبى را.»

15- از امام صادق علیه السلام روایت شده است که هر کس این دعا را بعد از هر فریضه ای قرائت کند، در بیداری یا خواب امام زمان علیه السلام را مشاهده می نماید:

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلَانَا صَاحِبَ الزَّمَانِ أَیْنَمَا كَانَ وَ حَیْثُمَا كَانَ مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ وَ عَنْ وُلْدِی وَ إِخْوَانِی التَّحِیَّةَ وَ السَّلَامَ عَدَدَ خَلْقِ اللَّهِ وَ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ وَ مَا أَحْصَاهُ كِتَابُهُ وَ أَحَاطَ عِلْمُهُ اللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ هَذَا الْیَوْمِ وَ مَا عِشْتُ فِیهِ مِنْ أَیَّامِ حَیَاتِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لَا أَحُولُ عَنْهَا وَ لَا أَزُولُ اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ نُصَّارِهِ الذَّابِّینَ عَنْهُ وَ الْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ وَ نَوَاهِیهِ فِی أَیَّامِهِ وَ الْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اللَّهُمَّ فَإِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِكَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی

ص: 208


1- .مهج الدعوات، ص 333

مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً كَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدَّاعِی فِی الْحَاضِرِ وَ الْبَادِی اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اكْحُلْ بَصَرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ اللَّهُمَّ اشْدُدْ أَزْرَهُ وَ قَوِّ ظَهْرَهُ وَ طَوِّلْ عُمُرَهُ اللَّهُمَّ اعْمُرْ بِهِ بِلَادَكَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَكَ فَإِنَّكَ قُلْتَ وَ قَوْلُكَ الْحَقُ ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ فَأَظْهِرِ اللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّكَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّكَ الْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ حَتَّى لَا یَظْفَرَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ إِلَّا مَزَّقَهُ- وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ یُحَقِّقُهُ اللَّهُمَّ اكْشِفْ هَذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ بِظُهُورِهِ- إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَراهُ قَرِیباً وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِه»(1)

یعنی: «بنام خداوند بخشنده مهربان، خداوندا به مولایمان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه هر کجا و هر گونه که باشد در شرق و غرب زمین، بیابان و کوه آن درود و تحیّتی از طرف من

و والدینم و از سوی فرزندانم و برادرانم به تعداد آفریدگان خدا

و سنگینی عرش الهی و آنچه کتابش دربردارد و دانشش به آن احاطه دارد، برسان. خداوندا

همانا من در بامداد امروز و دیگر روزهای زندگیم، با او عهد و پیمان و بیعتی را که از او بر گردنم است تجدید می کنم و هرگز از این بیعت دگرگون نمی شوم و کنار هم نمی زنم. خداوندا مرا از یارانش و جان نثارانی که از او دفاع می کنند قرار بده، و از آنان که دستورات و نهی هایش را در دوران حکومتش فرمان می برند و نیز از شهادت -

ص: 209


1- . بحار الانوار، ج 83، ص61

جویان در رکابش قرار بده. خداوندا اگر بین من و او مرگ فاصله انداخت، مرگی که برای بندگانت حتمی و قطعی قرار داده ای، پس مرا از قبرم خارج کن در حالی که کفنم را به کمر بسته، شمشیرم کشیده، نیزه ام آماده و بیرون کشیده شده و دعوتِ دعوت کننده را در شهر باشم یا صحرا، لبّیک گویم. خداوندا به من طلعت راه گشا و چهره ستوده شده را نشان بده، و با نگاهی از من به سوی او چشمم را سرمه کن، و فرجش را تعجیل فرما، و خروجش را آسان گردان. خداوندا پشتش را محکم، و کمرش را قوی و نیرومند گردان و عمرش را طولانی کن و خداوندا به وسیله او، سرزمین هایت را آباد گردان و به واسطه او بندگانت را زنده گردان، زیرا تو گفتی در حالی که سخن تو حقّ است: «فساد در خشکی و دریا ظاهر شده به واسطه آنچه مردم با دست خود انجام دادند.» پس خداوندا ولیّ خود و فرزند دختر پیامبرت را که همنام است با رسولت که درودهای تو بر او و آل او باد برای ما ظاهر کن تا بر چیزی از باطل دست نیابد مگر آن که آن را پاره کند، و خدا به کلماتش، حق را ثابت کند و آن را محقّق سازد. خداوندا این گرفتاری و اندوه را از این امّت با ظهورش برطرف ساز که همانا آنان (مخالفان) آن را دور می بینند و ما نزدیک می بینیم، و خدا بر محمّد و آل محمّد درود بفرستد.»

16- محمد بن عیسى به سند خود از امامان صالح علیهم السلام روایت كرده كه فرمودند: در شب بیست وسوم از ماه رمضان این دعا را به دفعات بخوان، در حال سجود و قیام و قعود و بر هر حالى كه هستى در تمام ماه، و در طول حیاتت

ص: 210

تا جایى كه ممكن باشد، و هر زمانى كه به یادت آید.

بعد از ستایش پروردگار به بزرگوارى، و فرستادن صلوات بر پیامبر صلى اللّه علیه و آله و سلم می گویى:

«اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِیِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ -صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَی آبَائِهِ - فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی كُلِّ سَاعَةٍ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلاً»(1)

یعنی: «خدایا باش برای ولیت، حجة بن الحسن، درود تو بر او و بر پدرانش باد، در این ساعت و در هر ساعتی، سرپرست و حافظ و رهبر و یاور و راهنما و دیده بان، تا اینکه ساکنش گردانی در زمینت با رغبت ، و بهره مندش گردانی در آن زمانی طویل.»

17- ابو علی بن همام گوید: دعای زمان غیبت قائم علیه السلام را شیخ ابوجعفر عمری قدس الله روحه برای من املا فرمود و امر کرد که آن را بخوانم، در قسمتی از این دعا آمده است:

«... اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ دَمِّرْ عَلَى مَنْ (2) نَصَبَ لَهُ وَ كَذَّبَ بِهِ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْبَاطِلَ وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَكَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الذُّلِّ ...»(3)

یعنی: «... خدایا تعجیل کن در فرجش و تأییدش کن با یاریت، و یارانش

ص: 211


1- .کافی، ج 4، ص 162
2- . در بعضی از نسخ «دمدم علی من» آمده است.
3- . کمال الدین، ج 2، ص513

را یاور باش و ترک کنندگان یاری او را خوار و ذلیل کن، و هر آنکه رو در رویش به جنگ بایستد و او را تکذیب کند نابودش کن ، و حق را به واسطه او آشکار نما، و باطل را به وسیله او بمیران، و به سبب او بندگان مؤمنت را از ذلت نجات ده ...»

18- مرحوم کفعمى در كتاب "البلد الامین" فرموده: این دعا دعاى امام زمان علیه السلام است كه آن را به شخصى كه در زندان بود تعلیم داد، پس آن زندانى با خواندن آن آزاد شد. در دعای مخصوص فرج امام زمان علیه السلام آمده است:

«إِلَهِی عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْكَشَفَ الْغِطَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ وَ أَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیكَ الْمُشْتَكَى وَ عَلَیكَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ أُولِی الْأَمْرِ الَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلًا قَرِیباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ، اكْفِیانِی فَإِنَّكُمَا كَافِیانِ وَ انْصُرَانِی فَإِنَّكُمَا نَاصِرَانِ، یا مَوْلَانَا یا صَاحِبَ الزَّمَانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، أَدْرِكْنِی أَدْرِكْنِی أَدْرِكْنِی، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ.»(1)

یعنی: «خدایا بزرگ شده بلا(و گرفتاریها)، و آشكار شده پنهانیها، و كنار رفته

ص: 212


1- .مصباح کفعمی، ص 176

پرده­ ها، و قطع گردیده امیدها، و تنگ شده زمین، منع گردیده شده آسمان(از بارش رحمتش) و تنها تویی پشتیبان و تنها به سوی تو است شكایت نمودن، و تنها بر تو است تكیه نمودن در سختیها و راحتیها، خدایا صلوات بفرست بر محمد و آل محمد، صاحبان امر آنانی كه واجب نمودی بر ما اطاعتشان را، و شناساندی به ما به آن (اطاعت) منزلتشان را، پس گشایش عطا كن به ما به حق آنها، گشایشی زود و نزدیك، مانند بر هم زدن (پلك) چشم یا زودتر، ای محمد، ای علی، ای علی، ای محمد، كفایت كنید مرا كه تنها شمایید كفایت كنندگان، و یاری دهید مرا كه تنها شمایید یاری دهندگان، ای مولای ما ای صاحب الزمان، فریادرس، فریادرس، فریادرس، دریاب مرا، دریاب مرا، دریاب مرا، همین ساعت، همین ساعت، همین ساعت، با شتاب، با شتاب، باشتاب، ای مهربانترین مهربانان به حق محمد و خاندان پاکش. »

19- در دعای عهد که از حضرت امام صادق علیه السلام نقل شده است، عاشقان حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه با سوز و گداز زمزمه می کنند:

« ... اللَّهُمَّ أَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَ اكْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اسْلُكْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اشْدُدْ أَزْرَهُ ...»(1)

یعنی: «... خدایا بنما به من آن طلوع کننده رشید را و آن پیشانی پسندیده را، و سرمه کش چشمانم را با یک نگاه از من به سوی او، و تعجیل کن در

ص: 213


1- .زاد المعاد، ص 303

فرجش، و آسان کن خروجش را، و وسیع گردان راهش را، و ببر مرا به راهش، و برسان امر (ظهور)ش را، و محکم کن پشتش را ...»

20- در فقرات دعای ندبه اینگونه آمده است:

«... اللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ الْکُرَبِ [الْکُرُوبِ] وَ الْبَلْوَى وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ الْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ الْآخِرَةِ وَ الْأُولَى فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَکَ الْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ الْأَسَى وَ الْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یَا مَنْ هُوَ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى وَ مَنْ إِلَیْهِ الرُّجْعَى وَ الْمُنْتَهَى اللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُکَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِیِّکَ الْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلَاذاً وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاماً فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلَاماً وَ زِدْنَا بِذَلِکَ یَا رَبِّ إِکْرَاماً وَ اجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرّاً وَ مُقَاماً وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدِیمِکَ إِیَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَکَ وَ مُرَافَقَةَ الشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِک ...»(1)

یعنی: «... خدایا تویی برطرف کننده گرفتاریها و بلاها، و از تو طلب یاری می کنم که نزد توست دادخواهی، و تویی پروردگار آخرت و دنیا، پس فریادرس ای فریادرس فریادخواهان، بنده کوچکت (و) گرفتار را، و بنمایان به او آقایش را ای بسیار توانا، و بر طرف کن از او به حق آن (امام) ناراحتی و غصه را، و خنک کن سوز عطشش را ای آنکه بر عرش استواری، و ای آنکه بسوی اوست بازگشت و سرانجام، خدایا و ماییم بندگان کوچک تو که

ص: 214


1- .اقبال الاعمال، ج1، ص 299

مشتاقند به سوی ولی تو ، آن (ولی) که تذکر دهنده تو و پیامبر توست، خلقش نمودی برای ما حافظ و پناهگاه، و بپا داشتی او را برای ما (مایه) استواری و پناهگاه، و قرارش دادی برای مؤمنان از ما امام (و پیشوا)، پس ابلاغ کن به او از (جانب) ما تحیت و سلام را، و بیفزا بر ما با آن ای پروردگار کرامت را، و قرار ده محل استقرارش را برای ما محل استقرار و اقامتگاه، و تمام کن نعمتت را به تقدیم داشتنت او را (برای رهبری ما) جلوی ما، تا اینکه وارد نمایی ما را به بهشتهایت، و به رفاقت شهیدان از خالص شدگانت (برسانی)...»

21- در فقرات دعای افتتاح اینگونه آمده است:

«... اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ الدَّاعِیَ إِلَى کِتَابِکَ وَ الْقَائِمَ بِدِینِکَ اسْتَخْلِفْهُ فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفْتَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِ مَکِّنْ لَهُ دِینَهُ الَّذِی ارْتَضَیْتَهُ لَهُ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً یَعْبُدُکَ لَا یُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً اللَّهُمَّ أَعِزَّهُ وَ أَعْزِزْ بِهِ وَ انْصُرْهُ وَ انْتَصِرْ بِهِ وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزِیزاً اللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دِینَکَ وَ مِلَّةَ نَبِیِّکَ حَتَّى لَا یَسْتَخْفِیَ بِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْق...»(1)

یعنی: «... خدایا قرار ده او را (هر چه زودتر) دعوت کننده به سوی کتابت، و قیام کننده بر آیینت و جانشین کن او را در زمین همچنانکه جانشین کردی آنانکه قبل از او بودند، مستقر کن برایش آیینش را، آن (آیینی) که پسندیدی تو برای او، بازگردان برای او بعد از ترسش امنیت را، تا پرستش کند تو را و شریکی برای تو چیزی قرار داده نشود...»

ص: 215


1- .مصباح کفعمی، ص 581

22- در دعای بعد از زیارت آل یاسین اینگونه آمده است:

«... وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ أَیدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ اقْصِمْ قَاصِمِیهِ وَ اقْصِمْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنَافِقِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ حَیثُ کَانُوا مِنْ مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ امْلَأْ بِهِ الْأَرْضَ عَدْلا وَ أَظْهِرْ بِهِ دِینَ نَبِیکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْنِی اللَّهُمَّ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ أَرِنِی فِی آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ مَا یأْمُلُونَ وَ فِی عَدُوِّهِمْ مَا یحْذَرُونَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»(1)

یعنی: «و آشکار کن به وسیله او عدالت را، و تأییدش کن با یاری نمودن، و یاری کن یاری کنندگانش را، و واگذار (آنهایی که) او را تنها گذاشتند، و در هم شکن شکنندگان (شوکت) او را، و در هم شکن به وسیله او جباران کافر را، و بکش به وسیله او کفار و منافقین را و همه بی دینان را هر کجا که باشند از شرقهای زمین و غربهای زمین، خشکیش و دریایش، و پر کن به وسیله او زمین را به عدلت، و آشکار کن به وسیله او دین پیامبرت را، درود خدا بر او و فرزندانش باد و قرار بده مرا خدایا از یارانش و کمک کنندگانش و پیروانش و شیعیانش، و بنما به من در آل محمد بر آنها سلام باد آنچه که آرزو دارند، و در مورد دشمنانشان آنچه که می ترسیدند، ای خدای حق اجابت نما، ای صاحب جلالت و اکرام، ای مهربانترین مهربانان.»

ص: 216


1- .احتجاج طبرسی، ج2، ص 495

23 - در صلوات منسوب به ابوالحسن ضراب اینگونه برای فرج امام زمان علیه السلام دعا شده است:

«... اللَّهُمَّ جَدِّدْ بِهِ مَا مُحِیَ [امْتَحَى] بِهِ مِنْ دِینِكَ وَ أَحْیِ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ كِتَابِكَ وَ أَظْهِرْ بِهِ مَا غُیِّرَ مِنْ حُكْمِكَ حَتَّى یَعُودَ دِینُكَ بِهِ عَلَى یَدَیْهِ غَضّاً جَدِیداً خَالِصاً مُخْلَصاً لَا شَكَّ وَ لَا شُبْهَةَ مَعَهُ وَ لَا بَاطِلَ عِنْدَهُ وَ لَا بِدْعَةَ لَدَیْهِ اللَّهُمَّ نَوِّرْ بِنُورِهِ كُلَّ ظُلْمَةٍ وَ هُدَّ بِرُكْنِهِ كُلَّ بِدْعَةٍ وَ اهْدِمْ بِغُرَّتِهِ كُلَّ ضَلَالَةٍ وَ اقْصِمْ بِهِ كُلَّ جَبَّارٍ وَ أَخْمِدْ بِسَیْفِهِ كُلَّ نَارٍ وَ أَهْلِكْ بِعَدْلِهِ كُلَّ جَبَّارٍ وَ أَجْرِ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حَكَمٍ وَ أَذِلَّ بِسُلْطَانِهِ كُلَّ سُلْطَان ...»(1)

یعنی: «...خدایا برگردان به وسیله او آنچه نابود شده از دینت، و زنده ساز به وسیله او آنچه از كتاب تو تغییر یافته، و آشكار كن به او آنچه كه تقصیر یافته از احكامت، تا اینكه برگردد دین تو، و به دستش (دین تو) تر و تازه و پاك و بی  آلایش كه شكی در آن نباشد، و شبهه ای با او نباشد، و باطلی همراه او نباشد، و بدعتی نزد او نماند، خدایا روشن گردان به نورش هر تاریكی را، و نابود كن با قدرتش هر بدبختی را، و ویران كن با عزتش هر گمراهی را، و بشكن به وسیله او (كمر) هر جبّاری را، و خاموش كن با شمشیرش هر آتشی را، و هلاك كن با عدالتش ستم هر ستمگری را، و به جریان درآور حكمش را (با غلبه) بر هر حكم دیگری، و ذلیل كن با سلطنتش هر سلطانی را ...»

ص: 217


1- .جمال الاسبوع، ص 503

24- در دعای حجاب مولایمان حضرت صاحب الزمان علیه السلام درخواست تعجیل فرج شده است:

«اللَّهُمَّ احْجُبْنِی عَنْ عُیُونِ أَعْدَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی وَ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ احْفَظْنِی فِی غَیْبَتِی إِلَى أَنْ تَأْذَنَ لِی فِی ظُهُورِی وَ أَحْیِ بِی مَا دَرَسَ مِنْ فُرُوضِکَ وَ سُنَنِکَ وَ عَجِّلْ فَرَجِی وَ سَهِّلْ مَخْرَجِی- وَ اجْعَلْ لِی مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصِیراً وَ افْتَحْ لِی فَتْحاً مُبِیناً وَ اهْدِنِی صِرَاطاً مُسْتَقِیماً وَ قِنِی جَمِیعَ مَا أُحَاذِرُهُ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ احْجُبْنِی عَنْ أَعْیُنِ الْبَاغِضِینَ النَّاصِبِینَ الْعَدَاوَةَ لِأَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکَ وَ لَا یَصِلُ إِلَیَّ مِنْهُمْ أَحَدٌ بِسُوءٍ فَإِذَا أَذِنْتَ فِی ظُهُورِی فَأَیِّدْنِی بِجُنُودِکَ وَ اجْعَلْ مَنْ یَتْبَعُنِی لِنُصْرَةِ دِینِکَ مُؤَیِّدِینَ وَ فِی سَبِیلِکَ مُجَاهِدِینَ وَ عَلَى مَنْ أَرَادَنِی وَ أَرَادَهُمْ بِسُوءٍ مَنْصُورِینَ وَ وَفِّقْنِی لِإِقَامَةِ حُدُودِکَ وَ انْصُرْنِی عَلَى مَنْ تَعَدَّى مَحْدُودَکَ وَ انْصُرِ الْحَقَّ وَ أَزْهِقِ الْبَاطِلَ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً وَ أَوْرِدْ عَلَیَّ مِنْ شِیعَتِی وَ أَنْصَارِی مَنْ تَقَرُّ بِهِمُ الْعَیْنُ وَ یَشُدُّ بِهِمُ الْأَزْرُ وَ اجْعَلْهُمْ فِی حِرْزِکَ وَ أَمْنِکَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.»(1)

یعنی: «بار الها! مرا از دیده دشمنانم بپوشان ، و مرا با دوستانم گرد هم بیاور، و آن چه را به من وعده فرموده ای به انجام برسان، و مرا در زمان غیبت و پنهانیم تا آن گاه که اجازه آشکار شدنم را صادر می فرمایی در حفظ و نگهبانی خود بدار، و واجبات و مستحبّاتی که کهنه شده اند به دست من زنده کن،

ص: 218


1- . مهج الدعوات، ص 302

و در گشایش امرم شتاب فرما، و شرایط قیام مرا آسان و فراهم گردان ، و از جانب خودت برایم سلطنتی یاری کننده مقرّر دار، و پیروزی آشکاری نصیبم ساز، و مرا در راه راست رهنمون باش، و مرا از ستمگرانی که حذر می کنم در حفظ و حراست بدار، و مرا از دیده کینه توزان و دشمنان سرسخت آل پیامبرت که پرچم دشمنی به دوش دارند پنهان بدار، و مگذار هیچ گزندی از هیچ کسی به من رسد، آن گاه که اجازه ظهور و آشکار شدن مرا دادی نیز با سپاهیان خودت موفّق و تأییدم فرما، و پیروانم را که برای یاری دینت گرداگرد من هستند و در راه تو جهاد می کنند نیز تأیید کن و موفّق فرما و (این دوستانم را)بر بدخواهان من و ایشان یاری کن. مرا موفّق کن تا حدود تو را برپا گردانم، و بر هر کسی که پا از مرز و حدود تو فراتر گذاشته است مرا یاری فرما و غالب گردان. حقّ و راستی را یاری کن، و باطل را نابود و نیست گردان، چرا که باطل رفتنی است. آن دسته از دوستان و پیروان و

یاران مرا که موجب چشم روشنی و پشت گرمی هستند، نزد من بیاور، و ایشان را نیز در نگهبانی و امنیّت ویژه ات قرار بده، (این کارها را) با رحمت خود انجام بده، ای مهربان ترین مهربانان.»

جناب سید بن طاووس رحمه الله بعد از نقل این دعای حجاب و حجابهای دیگر فرموده است: «این حجاب ها، از جمله چیزهایی هستند که به ما خواندن آنها الهام شد هنگامی که سیل آمد و موجب غرق شدن عدّه ای شد و آب همه جا را فرا گرفته بود و به سختی می توانستیم جان سالم به در ببریم، و شدّت سیل باعث ویرانی مناطق سیل زده شده بود. با اجابت این دعاها امکان ماندن

ص: 219

ما در آن جا و دفع شدن این گرفتاری ها حاصل شد و ضامن سلامتی ما از این حوادث گشت و خداوند را سپاس.»

25- در کتاب وسائل الشیعه در بابی که نماز مخصوصِ هر امام را جداگانه آورده، بعد از نماز امام زمان عجّل اللَّه تعالی فرجه این دعا را ذکر کرده است:

«... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الَّذِینَ أَمَرْتَنَا بِطَاعَتِهِمْ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقَائِمِهِمْ وَ أَظْهِرْ إِعْزَازَه...»(1)

یعنی: «... خدایا درود فرست بر محمد و خاندانش، کسانی که امر نمودی به ما اطاعتشان را و تعجیل گردان خدایا فرجشان را بوسیله قیام کننده شان، و عزتش را نمایان ساز ...»

در این دعا پس از صلوات، به صراحت فرج آل محمد و ظهور حضرت قائم عجّل اللَّه تعالی فرجه بیان شده و پس از آن نیز آشکار شدن عزت و سربلندی دولت مهدوی مسئلت شده است.

26- از امام جعفر صادق علیه السلام دعایی نقل شده است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها برای فرج بقیة الله ارواحنافداه دعا نموده و آن این است که فرمود:

برای امر مخوف و بزرگ دو رکعت نماز می گذارید و این همان نمازی است که فاطمه سلام الله علیها آن را به جای می آورده، در رکعت اول بعد از حمد 50

ص: 220


1- .وسائل الشیعه، ج8، ص 185

مرتبه «قل هوالله احد» و رکعت دوم را هم مثل رکعت اول به جای می آورید و هنگامی که سلام دادید بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صلوات می فرستید و دستها را بلند می کنید و می گویید:

«اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَوَجَّهُ بِهِمْ إِلَیْكَ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْكَ بِحَقِّهِمُ الْعَظِیمُ الَّذِی لَا یَعْلَمُ كُنْهَهُ سِوَاكَ وَ بِحَقِّ مَنْ حَقُّهُ عِنْدَكَ عَظِیمٌ وَ بِأَسْمَائِكَ الْحُسْنَى وَ كَلِمَاتِكَ التَّامَّاتِ الَّتِی أَمَرْتَنِی أَنْ أَدْعُوكَ بِهَا وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْعَظِیمِ الَّذِی أَمَرْتَ إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ السَّلَامُ أَنْ یَدْعُوَ بِهِ الطَّیْرَ فَأَجَابَتْهُ وَ بِاسْمِكَ الْعَظِیمِ الَّذِی قُلْتَ لِلنَّارِ كُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهِیمَ فَكَانَتْ وَ بِأَحَبِّ أَسْمَائِكَ إِلَیْكَ وَ أَشْرَفِهَا عِنْدَكَ وَ أَعْظَمِهَا لَدَیْكَ وَ أَسْرَعِهَا إِجَابَةً وَ أَنْجَحِهَا طَلِبَةً وَ بِمَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ مُسْتَحِقُّهُ وَ مُسْتَوْجِبُهُ وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْكَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْكَ وَ أَتَصَدَّقُ مِنْكَ وَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَسْتَمْنِحُكَ وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْكَ وَ أَخْضَعُ بَیْنَ یَدَیْكَ وَ أَخْشَعُ

لَكَ وَ أُقِرُّ لَكَ بِسُوءِ صَنِیعَتِی وَ أَتَمَلَّقُكَ وَ أَلَحَّ عَلَیْكَ وَ أَسْأَلُكَ بِكُتُبِكَ الَّتِی أَنْزَلْتَهَا عَلَى أَنْبِیَائِكَ وَ رُسُلِكَ صَلَوَاتُكَ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ مِنْ أَوَّلِهَا إِلَى آخِرِهَا فَإِنَّ فِیهَا اسْمَكَ الْأَعْظَمَ وَ بِمَا فِیهَا مِنْ أَسْمَائِكَ الْعُظْمَى أَتَقَرَّبُ إِلَیْكَ وَ أَسْأَلُكَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُفَرِّجَ عَنْ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَجْعَلَ فَرَجِی مَقْرُوناً بِفَرَجِهِمْ وَ تَبْدَأَ بِهِمْ فِیهِ وَ تُفَتِّحَ أَبْوَابَ السَّمَاءِ لِدُعَائِی فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ تَأْذَنَ فِی هَذَا الْیَوْمِ وَ هَذِهِ اللَّیْلَةُ بِفَرَجِی وَ إِعْطَاءِ سُؤْلِی وَ أَمَلِی فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ فَقَدْ مَسَّنِی الْفَقْرَ وَ نَالَنِی الضُّرَّ وَ سَلَّمْتَنِی الْخَصَاصَةَ وَ الْخَصَاصَةُ، وَ

ص: 221

اَلْجَاَتْنِی الْحَاجَةُ، وَ تَوَسَّمْتُ بِالذِّلَّةِ، وَ غَلَبَتْنِی الْمَسْكَنَةِ وَ حَقَّتْ عَلَیِّ الْكَلِمَةُ وَ أَحَاطَتْ بِیَ الْخَطِیئَةَ وَ هَذَا الْوَقْتِ الَّذِی وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَكَ فِیهِ الْإِجَابَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْسَحْ مَا بِی بِیَمِینِكَ الشَّافِیَةَ وَ انْظُرْ إِلَیَّ بِعَیْنِكَ الرَّاحِمَةِ وَ أَدْخِلْنِی فِی رَحْمَتِكَ الْوَاسِعَةِ وَ أَقْبِلْ إِلَیَّ بِوَجْهِكَ الَّذِی إِذَا أَقْبَلَتْ بِهِ عَلَى أَسِیرٍ فَكَكْتَهُ وَ عَلَى ضَالٍّ هَدَیْتَهُ وَ عَلَى جَائِزٍ أَدَّیْتُهُ وَ عَلَى فَقِیرٍ أَغْنَیْتَهُ وَ عَلَى ضَعِیفٍ قَوَّیْتَهُ وَ عَلَى خَائِفٍ آمَنْتُهُ وَ لَا تُخَلِّنِی لِقَاءَ عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّی یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ یَا مَنْ لَا یَعْلَمُ كَیْفَ هُوَ وَ حَیْثُ هُوَ وَ قُدْرَتِهِ إِلَّا هُوَ یَا مَنْ سَدَّ الْهَوَاءَ بِالسَّمَاءِ وَ كَبَسَ الْأَرْضَ عَلَى الْمَاءِ وَ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَحْسَنَ الْأَسْمَاءُ یَا مَنْ سَمَّى نَفْسِهِ بِالاِسْمِ الَّذِی بِهِ یَقْضِی حَاجَةَ كُلِّ طَالِبٍ یَدْعُوهُ بِهِ وَ أَسْأَلُكَ بِذَلِكَ الِاسْمِ فَلَا شَفِیعَ أَقْوَى لِی مِنْهُ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَقْضِیَ لِی حَوَائِجِی وَ تُسْمِعَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَى وَ عَلِیّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ وَ بَرَكَاتُهُ وَ رَحْمَتُهُ صَوْتِی لِیَشْفَعُوا لِی إِلَیْكَ وَ تُشَفِّعَهُمْ فِیَّ وَ لَا تَرُدَّنِی خَائِباً بِحَقِّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِی كَذَا وَ كَذَا یَا كَرِیمُ.»(1)

یعنی: «بارخدایا! من به وسیله آنان به تو روی آوردم، و به حقّ آنان به تو توسل می جویم، همان حقّی که کنه و حقیقت آن را کسی جز تو نمی داند، و

ص: 222


1- .مصباح المتهجد، ج1، ص 304

به حق آن کس که حقّش در نزد تو عظیم است و به نامهای نیکو و کلمات تامّه ات، همان نامها و کلماتی که به من دستور داده ای تو را به آنها بخوانم و از تو مسئلت دارم به همان نام بزرگی که به ابراهیم آموختی تا پرنده را بدان اسم بخواند و پرنده او را اجابت کرد. و به آن اسم عظیمی که به آن آتش گفتی «سرد و سلامت باش بر ابراهیم» و چنان شد و به محبوب ترین و گرامی ترین و بزرگ ترین نامهای خود در نزد خودت و به نامهایی که سریع تر از همه به اجابت می رسد و نامهایی که از همه موفّق تر است و به آنچه که تو اهل آن و سزاوار و شایسته آنی به تو متوسل می شوم، و به تو روی می آورم، از تو می پذیرم و راست و درست می دانم، از تو خواه-ان آمرزشم و خواه-ان بخششم. زاری و التماس به پیشگاه تو می کنم و در برابرت به نشان فروتنی سر فرود می آورم و برای تو خشوع می نمایم و به بدرفتاری خود نزد تو اقرار دارم و اصرار و پافشاری و خواهش و تمنّا از تو دارم و از تو می خواهم، به کتابهایت که بر پیامبرانت که درودها و رحمت تو بر همه آنان باد نازل فرمودی، از تورات و انجیل و

قرآن

عظیم، از آغاز تا پایان آنها، که اسم اعظم تو وجود دارد و به آنچه که در آن کتابها از نامهای بزرگت وجود دارد به تو نزدیکی می جویم و از تو می خواهم که بر محمد و آل او درود بفرستی و از محمّد و آل او مشکلات و ناراحتی ها را بگشایی و فرج و گشایش کار مرا با گشایش در کار آنان همراه سازی و مقدّم داری آنها را در هر خیری و از آنان آغاز کنی و در چنین روزی درهای آسمان را بر دعای من بگشایی و در این روز و این شب اجازه فرج و گشایش و بخشش

ص: 223

آنچه که مورد درخواست و آرزوی من در دنیا و آخرت است صادر فرمایی که فقر و تهیدستی به من رسیده، زیان و آسیب مرا فرا گرفته و تنگدستی بر من سایه افکنده، نیازمندی بیچاره ام کرده، ذلّت و خواری داغم ساخته، بیچارگی بر من چیره شده، بدبختی و عذاب بر من ثابت شده و خطا و اشتباه احاطه ام نموده است و این همان هنگامی است که به اولیائت نوید اجابت و پاسخ به تقاضا و مسألت و گدایی به پیشگاه درگاهت داده ای، پس بر محمد و آل او درود فرست و دست شفابخش خود را بر من بکش، و با دیده رحمت به من بنگر، و مرا در رحمت بیکران خود داخل ساز، و با آن چهره و وجهه ای که اگر بر اسیر نظر نمایی، آزادش می سازی و بر گمشده و گمراه بنگری، رهنمونش شوی و بر سرگردان توجّه کنی، به مقصدش رسانی و به فقیر نظر افکنی و روی آوری، بی نیازش سازی و بر ضعیف روی آوری توانایش نمایی، و بر خائف ترسان امن و امانش بخشی، با این توجّه و عنایت بر من نظرافکنده و روی آور، و در برخورد با دشمنت و دشمنم مرا تنها مگذار، ای دارنده شکوه و بزرگواری، ای کسی که جز او کسی نمی داند که چگونه است و کجاست و قدرتش چه اندازه است، ای کسی که جوّ را به آسمان مسدود ساخته و زمین را نگه داشته بر روی آب و انتخاب نموده برای خودش نیکوترین نامها را ،ای آنکه نامید خود را به اسمی که به آن اسم روا شود حاجت هر طلب کننده که بخواند او را به آن اسم و من از تو به حق آن نام که شفیعی تواناتر از آن ندارم و به حقّ محمّد و آل محمد درخواست می کنم که بر محمد و آلش درود فرستی و حاجت ها و نیازهای مرا

ص: 224

برآورده سازی و صدای مرا به گوش محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن و حجّت که صلوات و برکات و رحمت خداوند بر آنان باد برسانی تا برای من در نزد تو شفیع شوند و شفاعت آنان را در مورد من بپذیری و مرا ناامید و مأیوس بر نگردانی به حق «لا اله الا انت» و به حق محمّد و آل محمد و حاجتت را می خواهی و می گویی: برای من این کار را این چنین انجام بده ای بخشنده.»

27- روز عید غدیر خم، روز تجدید عهد و پیمان و بیعت با وارثان غدیر است و دعا نمودن برای تعجیل فرج، یکی از مصادیق تجدید عهد و پیمان است، شاهد این مطلب دعایی است که مرحوم سید بن طاووس رحمه الله در کتاب شریف اقبال الاعمال در اعمال روز عید غدیر خم آورده است:

«... اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَلْعَنَ مَنْ جَحَدَ حَقَّ هَذَا الْیَوْمِ وَ أَنْكَرَ حُرْمَتَهُ فَصَدَّ عَنْ سَبِیلِكَ لِإِطْفَاءِ نُورِكَ فَأَبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ نَبِیِّكَ وَ اكْشِفْ

عَنْهُمْ وَ بِهِمْ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ الْكُرُبَاتِ اللَّهُمَّ امْلَإِ الْأَرْضَ بِهِمْ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ أَنْجِزْ لَهُمْ مَا وَعَدْتَهُمْ إِنَّكَ لاتُخْلِفُ الْمِیعادَ»(1)

یعنی: «... خدایا همانا من از تو می خواهم به حق محمد و خاندان محمد اینکه صلوات بفرستی بر محمد و خاندان محمد و اینکه لعنت کنی کسی را

ص: 225


1- .اقبال الاعمال، ج1، ص 493

که منکر شده حقانیت این روز را، و منکر شده حرمتش را، پس جلوگیری کرد از راهت برای خاموشی نورت، پس نخواست خدا مگر اینکه تمام گرداند نورش را، خدایا گشایش بده به اهل بیت محمد پیامبرت صلی الله علیه و آله و سلم و برطرف کن از آنها و به وسیله آنها از مؤمنان اندوه ها را، خدایا پر کن زمین را به وسیله آنها (از) عدالت همچنانکه پر گردیده از تاریکی و ظلم، و وفا کن برایشان آنچه را وعده دادی به آنها، همانا تو تخلف نمی کنی در وعده ها.»

28- در دعای روز دحو الارض اینگونه آمده است:

«... اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أَوْلِیَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظَالِمَهُمُ وَ أَظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِینِكَ مُنْتَصِراً وَ بِأَمْرِكَ فِی أَعْدَائِكَ مُؤْتَمِراً ...»(1)

یعنی: «... خدایا و تعجیل کن در فرج دوستانت و رد کن به آنها (حقوق) ظلم شده شان را و آشکار کن به حق قائم شان را، و قرار بده او را برای دینت یاری دهنده و به فرمانت در مورد دشمنانت فرمانبردار ...»

29- امام سجاد علیه السلام در دعای چهل و هشتم صحیفه برای عید قربان و روز جمعه، پس از اشاره به غصب حق وصایت و امامت اهل بیت علیهم السلام ابتدا برای دشمنان آنان لعن و نفرین خدا را طلب می کند و سپس با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم خواستار تعجیل در فرج و نصرت اهل بیت علیهم السلام می شود:

«... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ، كَصَلَوَاتِكَ

ص: 226


1- .مصباح المتهجد، ج2، ص 670

وَ بَرَكَاتِكَ وَ تَحِیَّاتِكَ عَلَى اَصْفِیَائِكَ إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ، وَ عَجِّلِ الْفَرَجَ وَ الرَّوْحَ وَ النُّصْرَةَ وَ التَّمْكِینَ وَ التَّأْیِیدَ لَهُم ...»(1)

یعنی: «... بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست، كه تویى خداوند ستوده صاحب مجد و عظمت، آن سان كه به اصفیاى خود ابراهیم و آل ابراهیم درود و بركات و تحیّات خویش را فرستادى، و در گشایش و آسایش و یارى كردن و تسلط بخشیدن و تأییدشان تعجیل فرما ...»

30- از امام ابی جعفر محمّد باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: در روز جمعه، عید فطر و قربان، وقتی قصد خروج از منزل نمودی، بگو:

«أَللَّهُمَّ مَنْ تَهَیَّأَ فی هذَا الْیَوْمِ، أَوْ تَعَبَّأَ أَوْ أَعَدَّ وَاسْتَعَدَّ لِوِفادَةٍ إِلی مَخْلُوقٍ، رَجآءَ رِفْدِهِ وَجآئِزَتِهِ وَنَوافِلِهِ ، فَإِلَیْکَ یا سَیِّدی کانَتْ وِفادَتی وَتَهْیِئَتی وَإِعْدادی وَاسْتِعْدادی رَجآءَ رِفْدِکَ، وَجَوآئِزِکَ وَنَوافِلِکَ أَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَرَسُولِکَ وَخِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ ، وَعَلِیٍّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَوَصِیِّ رَسُولِکَ ، وَصَلِّ رَبِّ عَلی أَئِمَّةِ الْمُؤْمِنینَ ، اَلْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ وَعَلِیٍّ وَمُحَمَّدٍ ... »

یعنی: «خدایا! هر کس در این روز مهیّا گشته یا آماده شده یا حاضر شده یا آمادگی یافته تا نزد مخلوقی برود و امید پاداش و عطیّه و بخششی از او دارد، پس ای آقای من! کوچ کردن من و مهیّا شدن من و حاضر گشتن من و آمادگی من به سوی تو به امید پاداش و بخشش تو است. بار خدایا! بر بنده و فرستاده ات و برگزیده از بندگانت، محمّدصلی الله علیه وآله وسلم، و بر علی-

ص: 227


1- . صحیفه سجادیه، ص238

علیه السلام امیرمؤمنان و وصیّ پیامبرت درود فرست، و ای پروردگارم! درود فرست بر پیشوایان مؤمنان: امام حسن و امام حسین و امام سجّاد و امام باقر ... »

و امامان را تا آخر نام ببر تا به نام صاحبت (حضرت مهدی ارواحنافداه) برسی و بگو:

«أَللَّهُمَّ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً، وَانْصُرْهُ نَصْراً عَزیزاً. أَللَّهُمَّ أَظْهِرْ بِهِ دینَکَ وَسُنَّةَ رَسُولِکَ ، حَتَّی لایَسْتَخْفِیَ بِشَیْءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ . أَللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلامَ وَأَهْلَهُ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَأَهْلَهُ، وَتَجْعَلُنا فیها مِنَ الدُّعاةِ إِلی طاعَتِکَ وَالْقادَةِ إِلی سَبیلِکَ ، وَتَرْزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ. أَللَّهُمَّ ما أَنْکَرْنا مِنْ حَقٍّ فَعَرِّفْناهُ، وَ ما قَصُرْنا عَنْهُ فَبَلِّغْناهُ.»

یعنی: «خدایا! گشایشی آسان برایش مقرّر فرما و نصرتی باعزّت عنایتش فرما. خداوندا! دینت را و نیز سنت پیامبرت را به وسیله او ظاهر فرما تا هیچ حقّی را از ترس هیچ کسی پوشیده ندارد. خدایا! ما به سوی تو مشتاق هستیم در مورد دولتی باکرامت که اسلام و اسلامیان را بدان عزیز نمایی و نفاق و اهلش را خوار و ذلیل کنی، و ما را در آن دولت، از فراخوانان به فرمانبرداریت، و از رهبران راه خودت قرار دهی و کرامت دنیا و آخرت را روزیمان فرمایی. خدایا! آنچه از حقّ و حقیقت را که نشناختیم، به ما بشناسان و به آنچه دست نیافتیم، ما را به آن برسان.»

ص: 228

در این جا برای امام عصر صلوات اللَّه علیه دعا کن ، و دشمنانش را نفرین نما ، و حاجتت را درخواست کن ، و سخن آخرت این گونه باشد:

«أَللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنا ، أَللَّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ تَذَکَّرَ فیهِ فَیَذَّکَّرَ.»(1)

یعنی: «خداوندا! (دعای ما را) به اجابت برسان، خداوندا! ما را از کسانی قرار ده که تذکّر دهند و متذکّر شوند.»

31- در دعای "کنز العرش" که از حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلم نقل شده است، پس از اینکه خداوند را به چهارده معصوم و انبیای الهی و مقرّبانِ درگاهش قسم می دهد، بعد از صلوات در جملاتی که شبیه به دعای مشهور سلامتی حضرت حجت عجّل اللَّه تعالی فرجه است، عرضه می دارد:

«یَا رَبِّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِیرَةً دَائِمَة ... اللَّهُمَّ وَ كُنْ لِوَلِیِّكَ فِی أَرْضِكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى عِبَادِكَ وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ اجْعَلْنَا مِنْ شِیعَتِهِ وَ أَوْلِیَائِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ مُحِبِّیهِ وَ أَتْبَاعِه...»(2)

یعنی: «پروردگارا! صلوات فرست بر محمد و خاندانش، صلواتی زیاد و دائم ... خدایا و باش برای ولی خویش در زمینت و حجتت بر بندگانت سرپرست و نگهبان و پیشوا و یاور و راهنما و دیده بان تا او را با رغبت در زمینت ساکن گردانی و زمانی طولانی بهره مندش سازی و تعجیل فرما در فرجش و ما را از شیعیان و فرمانبرداران و کمک کنندگان و یاوران و دوستان و تابعینش

ص: 229


1- . اقبال الاعمال، ج 1، ص 280
2- . البلد الامین، ص356

قرار بده ...»

در این دعا نه تنها برای فرج دعا می کند، بلکه از خداوند می خواهد که ما را از شیعیان و یاوران قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم قرار دهد.

32- امام صادق علیه السلام در دعا برای گروهی که قصد مسافرت داشتند، برای تعجیل در نصرت و یاری آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم و ولیّ آنان دعا می کند و از خداوند خواری و زبونی سریع دشمنانشان را طلب می نماید:

«اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا مَا أَذْنَبْنَا وَ مَا نَحْنُ مُذْنِبُونَ وَ ثَبِّتْنَا وَ إِیَّاهُمْ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْآخِرَةِ وَ الدُّنْیَا وَ عَافِنَا وَ إِیَّاهُمْ مِنْ شَرِّ مَا قَضَیْتَ فِی عِبَادِكَ وَ بِلَادِكَ فِی سَنَتِنَا هَذِهِ الْمُسْتَقْبَلَةِ وَ عَجِّلْ نَصْرَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ وَلِیِّهِمْ وَ اخْزَ عَدُوَّهُمْ عَاجِلًا»(1)

یعنی: «خدایا بیامرز ما را در آنچه از گناهان که انجام دادیم، و ما نیستیم از گناهکاران و ثابت قدم بدار ما را و آنها را بر قول ثابت در آخرت و دنیا و عافیت ده ما را و آنها را از شر آنچه که قضاوت کردی در بندگان و در بلادت در این سال و آینده و تعجیل فرما نصرت آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلم را و نصرت ولیشان را و ذلیل نما دشمنانشان را سریعاً.»

33- در جملاتِ حرز امام سجاد علیه السلام درخواست تعجیل فرج شده است:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ یَا أَسْرَعَ-

ص: 230


1- .المحاسن، ج2، ص 355

الْحَاسِبِینَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ یَا خَالِقَ الْمَخْلُوقِینَ یَا رَازِقَ الْمَرْزُوقِینَ یَا نَاصِرَ الْمَنْصُورِینَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ یَا دَلِیلَ الْمُتَحَیِّرِینَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ أَغِثْنِی یَا مَالِکَ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ یَا صَرِیخَ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُجِیبَ

دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ أَنْتَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِینَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ الْمَلِکُ الْحَقُّ الْمُبِینُ الْکِبْرِیَاءُ رِدَاؤُکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى وَ عَلَى عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى وَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ خَدِیجَةَ الْکُبْرَى وَ الْحَسَنِ الْمُجْتَبَى وَ الْحُسَیْنِ الشَّهِیدِ بِکَرْبَلَاءَ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْکَاظِمِ وَ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا وَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ التَّقِیِّ وَ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّقِیِّ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ وَ الْحُجَّةِ الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ بْنِ الْحَسَنِ الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُمْ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُمْ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُمْ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُمْ وَ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهُمْ وَ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ انْصُرْ شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِکْ أَعْدَاءَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی رُؤْیَةَ قَائِمِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ الرَّاضِینَ بِفِعْلِهِ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.(1)

یعنی:

«بنام خداوند بخشنده مهربان،اى شنواترین شنوندگان، اى بیناترین بینندگان، اى زود حساب كننده ترین حساب كنندگان، اى حكم كننده ترین حكم كنندگان، اى خلق كننده همه آفریدگان، اى رزق دهنده همه رزق داده شدگان، اى یارى كننده همه یارى كرده شده ها، اى رحم كننده ترین همه

ص: 231


1- .مهج الدعوات، ص 16

رحم كنندگان، اى راهنماى گمراهان، اى فریادرس طلب فریادرس كنندگان، فریادرس مرا، اى صاحب روز جزا ترا پرستش مى كنیم و از تو طلب امداد مى نمایم، اى فریادرس اندوهناك ها، اى برآورنده دعاى بیچارگان، تویی خداى پرورنده همه عالمیان، تویى خدا، نیست خدایى مگر تو كه پادشاهى به حقّ و ظاهر، بزرگى رداء توست. بار خدایا رحمت فرست بر محمّد برگزیده و بر على مرتضی و بر فاطمه زهرا و بر خدیجه کبری و بر حسن مجتبی و بر حسین شهید شده در كربلا و بر على فرزند حسین كه زینت عبادت كننده هاست و بر محمّد پسر على كه جامع علمهاست و بر جعفر فرزند محمّد كه راست گوست و بر موسى فرزند جعفر كه فروبرنده خشم است و بر على پسر موسى كه رضاء خدا و رسول است و بر محمّد فرزند على كه پرهیزكار است و بر على پسر محمد كه پاك است و بر حسن پسر على كه صاحب لشکر است و بر حجت كه برپا دارنده دین خداست و راه یافته است فرزند حسن و پیشوا و انتظار كشیده شده است رحمتهاى خدا بر ایشان همگى باد. خداوندا دوست دار كسى را كه دوست دارد ایشان را و دشمنى نماى كسى را كه دشمن باشد ایشان را و یارى كن كسى را كه یارى نموده باشد ایشان را و ترك یارى نماى كسى را كه ترك معاونت ایشان نموده باشد و لعنت كن بر كسى كه ستم نموده بر ایشان و تعجیل كن در فرج آل محمد و یارى نماى پیروان آل محمّد را و هلاك گردان دشمنان آل محمّد را و روزى كن مرا دیدن پاى دارنده دین را كه از آل محمد است و بگردان مرا از جمله تابعین آن حضرت و پیروان او و از جمله خشنودهاى به

ص: 232

فعل آن حضرت به حقّ رحمت خودت، اى مهربانترین مهربانان.»

در این حرز، علاوه بر دعا برای فرج و لعن بر دشمنان اهل بیت علیهم السلام توفیق زیارت و دیدار حضرت مهدی عجّل اللَّه تعالی فرجه نیز خواسته شده است.

34- حسن بن قاسم می گوید: دیدم امام رضا علیه السلام در غروب روز جمعه نماز جعفر طیار خواند و سپس دعایی قرائت فرمود که در اواخر آن پس از صلوات، فرمود:

«...اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ قَائِمِهِمْ بِأَمْرِكَ وَ انْصُرْهُ وَ انْصُرْ بِهِ دِینَكَ الَّذِی غُیِّرَ وَ بُدِّلَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْهُ وَ بُدِّلَ بَعْدَ نَبِیِّك ...»(1)

یعنی: « ... خدایا تعجیل کن در فرج قیام کننده ایشان به امر تو، و او را یاری کن و به وسیله او دینت را که تغییر کرده و عوض شده است یاری نما، و تجدید کن توسط او آنچه را که از دینت بعد از پیامبرت محو و عوض شده است ...»

35- مرحوم شیخ طوسی رحمه الله در کتاب مصباح المتهجد از یونس بن عبدالرحمن روایت می کند که:

«أن مولانا أبی الحسن علی بن موسى الرضا علیه السلام كان یأمر بالدعاء لصاحب الأمر بهذا الدعاء ...»

یعنی: «امام رضا علیه السلام پیوسته با این دعا امر به دعا کردن برای حضرت صاحب -

ص: 233


1- .بحارالانوار، ج88، ص 195

الأمر ارواحنافداه می نمودند...»

«اللّهُمَّ ادْفَعْ عَنْ وَلِیِّكَ وَ خَلِیفَتِكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ وَ لِسَانِكَ الْمُعَبِّرِ عَنْكَ النَّاطِقِ بِحُكْمِكَ وَ عَیْنِكَ النَّاظِرَةِ بِإِذْنِكَ وَ شَاهِدِكَ عَلَى عِبَادِكَ الْجَحْجَاحِ الْمُجَاهِدِ الْعَائِذِ بِكَ الْعَابِدِ عِنْدَكَ وَ أَعِذْهُ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ مَا خَلَقْتَ وَ بَرَأْتَ وَ أَنْشَأْتَ وَ صَوَّرْتَ وَ احْفَظْهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ بِحِفْظِكَ الَّذِی لَا یُضَیَّعُ مَنْ حَفِظْتَهُ بِهِ وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَكَ وَ آبَاءَهُ أَئِمَّتَكَ وَ دَعَائِمَ دِینِكَ وَ اجْعَلْهُ فِی وَدِیعَتِكَ الَّتِی لَا تَضِیعُ وَ فِی جِوَارِكَ الَّذِی لَا یُخْفَرْ وَ فِی مَنْعِكَ وَ عِزِّكَ الَّذِی لَا یُقْهَرُ وَ آمِنْهُ بِأَمَانِكَ الْوَثِیقِ الَّذِی لَا یَخْذُلُ مَنْ آمَنْتَهُ بِهِ وَ اجْعَلْهُ فِی كَنَفِكَ الَّذِی لَا یُرَامُ مَنْ كَانَ فِیهِ وَ انْصُرْهُ بِنَصْرِكَ الْعَزِیزِ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدِكَ الْغَالِبِ وَ قَوِّهِ بِقُوَّتِكَ وَ أَرْدِفْهُ بِمَلَائِكَتِكَ وَ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ أَلْبِسْهُ دِرْعَكَ الْحَصِینَةَ وَ حُفَّهُ بِالْمَلَائِكَةِ حَفّاً اللَّهُمَّ اشْعَبْ بِهِ الصَّدْعَ وَ ارْتُقْ بِهِ الْفَتْقَ وَ أَمِتْ بِهِ الْجَوْرَ وَ أَظْهِرْ بِهِ الْعَدْلَ وَ زَیِّنْ بِطُولِ بَقَائِهِ الْأَرْضَ وَ أَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ وَ انْصُرْهُ بِالرُّعْبِ وَ قَوِّ نَاصِرِیهِ وَ اخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ دَمْدِمْ مَنْ نَصَبَ لَهُ وَ دَمِّرْ مَنْ غَشَّهُ وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْكُفْرِ وَ عُمُدَهُ وَ دَعَائِمَهُ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ الضَّلَالَةِ وَ شَارِعَةَ الْبِدَعِ وَ مُمِیتَةَ السُّنَّةِ وَ مُقَوِّیَةَ الْبَاطِلِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِینَ وَ أَبِرْ بِهِ الْكَافِرِینَ وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّى لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیَّاراً وَ لَا تُبْقِیَ لَهُمْ آثَاراً اللَّهُمَّ طَهِّرْ مِنْهُمْ بِلَادَكَ وَ اشْفِ مِنْهُمْ عِبَادَكَ وَ أَعِزَّ

ص: 234

بِهِ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَحْیِ بِهِ سُنَنَ الْمُرْسَلِینَ وَ دَارِسَ حُكْمِ النَّبِیِّینَ وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَى مِنْ دِینِكَ وَ بُدِّلَ مِنْ حُكْمِكَ حَتَّى تُعِیدَ دِینَكَ بِهِ وَ عَلَى یَدَیْهِ جَدِیداً غَضّاً مَحْضاً صَحِیحاً لَا عِوَجَ فِیهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ وَ حَتَّى تُنِیرَ بِعَدْلِهِ ظُلَمَ الْجَوْرِ وَ تُطْفِئَ بِهِ نِیرَانَ الْكُفْرِ وَ تُوضِحَ بِهِ مَعَاقِدَ الْحَقِّ وَ مَجْهُولَ الْعَدْلِ فَإِنَّهُ عَبْدُكَ الَّذِی اسْتَخْلَصْتَهُ لِنَفْسِكَ وَ اصْطَفَیْتَهُ عَلَى غَیْبِكَ وَ

عَصَمْتَهُ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأْتَهُ مِنَ الْعُیُوبِ وَ طَهَّرْتَهُ مِنَ الرِّجْسِ وَ سَلَّمْتَهُ مِنَ الدَّنَسِ اللَّهُمَّ فَإِنَّا نَشْهَدُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ یَوْمَ حُلُولِ الطَّامَّةِ أَنَّهُ لَمْ یُذْنِبْ ذَنْباً وَ لَا أَتَى حُوباً وَ لَمْ یَرْتَكِبْ مَعْصِیَةً وَ لَمْ یَضَعْ لَكَ طَاعَةً وَ لَمْ یَهْتِكْ لَكَ حُرْمَةً وَ لَمْ یُبَدِّلْ لَكَ فَرِیضَةً وَ لَمْ یُغَیِّرْ لَكَ شَرِیعَةً وَ أَنَّهُ الْهَادِی الْمُهْتَدِی الطَّاهِرُ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّكِیُّ اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِیعِ رَعِیَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِیبِهَا وَ بَعِیْدِهَا وَ عَزِیزِهَا وَ ذَلِیلِهَا حَتَّى یُجْرِیَ حُكْمَهُ عَلَى كُلِّ حُكْمٍ وَ تَغْلِبَ بِحَقِّهِ كُلَّ بَاطِلٍ اللَّهُمَّ اسْلُكْ بِنَا عَلَى یَدَیْهِ مِنْهَاجَ الْهُدَى وَ الْمَحَجَّةَ الْعُظْمَى وَ الطَّرِیقَةَ الْوُسْطَى الَّتِی یَرْجِعُ إِلَیْهَا الْغَالِی وَ یَلْحَقُ بِهَا التَّالِی وَ قَوِّنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ ثَبِّتْنَا عَلَى مُشَایَعَتِهِ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِمُتَابَعَتِهِ وَ اجْعَلْنَا فِی حِزْبِهِ الْقَوَّامِینَ بِأَمْرِهِ الصَّابِرِینَ مَعَهُ الطَّالِبِینَ رِضَاكَ بِمُنَاصَحَتِهِ حَتَّى تَحْشُرَنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّیَةِ سُلْطَانِهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ ذَلِكَ لَنَا خَالِصاً مِنْ كُلِّ شَكٍّ وَ شُبْهَةٍ وَ رِیَاءٍ وَ سُمْعَةٍ حَتَّى لَا نَعْتَمِدَ بِهِ غَیْرَكَ وَ لَا نَطْلُبَ بِهِ إِلَّا وَجْهَكَ وَ حَتَّى تُحِلَّنَا

ص: 235

مَحَلَّهُ وَ تَجْعَلَنَا فِی الْجَنَّةِ مَعَهُ وَ أَعِذْنَا مِنَ السَّامَّةِ وَ الْكَسَلِ وَ الْفَتْرَةِ وَ اجْعَلْنَا مِمَّنْ تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِكَ وَ تُعِزُّ بِهِ نَصْرَ وَلِیِّكَ وَ لَا تَسْتَبْدِلْ بِنَا غَیْرَنَا فَإِنَّ اسْتِبْدَالَكَ بِنَا غَیْرَنَا عَلَیْكَ یَسِیرٌ وَ هُوَ عَلَیْنَا كَثِیرٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ وَ بَلِّغْهُمْ آمَالَهُمْ وَ زِدْ فِی آجَالِهِمْ وَ أَعِزَّ نَصْرَهُمْ وَ تَمِّمْ لَهُمْ مَا أَسْنَدْتَ إِلَیْهِمْ مِنْ أَمْرِكَ لَهُمْ وَ ثَبِّتْ دَعَائِمَهُمْ وَ اجْعَلْنَا لَهُمْ أَعْوَاناً وَ عَلَى دِینِكَ أَنْصَاراً فَإِنَّهُمْ مَعَادِنُ كَلِمَاتِكَ وَ خُزَّانُ عِلْمِكَ وَ أَرْكَانُ تَوْحِیدِكَ وَ دَعَائِمُ دِینِكَ وَ وُلَاةُ أَمْرِكَ وَ خَالِصَتُكَ مِنْ عِبَادِكَ وَ صَفْوَتُكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ أَوْلِیَاؤُكَ وَ سَلَائِلُ أَوْلِیَائِكَ وَ صَفْوَةُ أَوْلَادِ نَبِیِّكَ وَ السَّلَامُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ.»(1)

ترجمه: «خدایا (هر بلایی را) دفع بفرما از ولیّت و خلیفه ات و حجّتت بر بندگانت و زبان گویای تو که با اجازه تو ، از طرف تو مطالب را بیان می کند، آن که زبانش به حکمت تو گویا است و چشم بینای تو است که بر بندگانت نظارت دارد، او که شاهد تو بر آفریده های تو و از بزرگان مجاهد در راه توست. او که نزد تو به تو پناه می برد. او را در پناه خود قرار ده از شرّ هر آنچه آفریده و پدید آوردی، و ایجاد کردی، و صورت و شکل بخشیدی، او را از روبرو، پشت سر ، طرف راست و طرف چپ، و از بالای سرش و زیر پایش، حفظ کن به نگهداری و حفظی که وقتی کسی را به آن حفظ کنی ضایع و تباه نمی شود، و حفظ کن در وجود او رسول خودت و پدران او را که امامان تو و ستون های دین تو

ص: 236


1- .مصباح المتهجد، ج1، ص 409

هستند. و قرار ده او را در ودیعه خودت که از بین رفتنی نیست، و در همسایگی خود که مورد خیانت قرار نگیرد، و در حمایت و سایه عزّت خودت که مقهور نگردد. و او را در امان محکم خود ایمن بدار که هرگز آن که در سایه امن تو باشد ذلیل و خوار نگردد و او را در کنف حمایت خویش قرار ده، زیرا حمایت شده تو هرگز مورد سوء قصد کسی قرار نخواهد گرفت و او را با یاری شکست ناپذیرت کمک فرما، و با سپاه پیروزمندت تأییدش کن، و با نیروی خود نیرومندش فرما، و فرشتگانت را با او

همراه ساز و دوستش را دوست دار، و دشمنش را دشمن بدار و زره محکم و محافظ خود را بر او بپوشان و فرشتگان را گرداگرد او درآور . بار خدایا او را به برترین مرتبه ای برسان که هر یک از برپاکنندگان قسط و عدل از پیروان پیامبران را بدان مرتبه رسانیدی. خداوندا اختلاف ها را به واسطه وجود مقدّسش برطرف گردان و تفرقه ها و پراکندگی ها را به واسطه او از میان بردار . و ظلم و ستم را به وسیله او بمیران، و عدل را به وسیله او آشکار ساز، و زمین را با باقی ماندن طولانی اش زینت و کمال بخش و او را به یاری خودت تأیید کن و با رعب افکندن بر دل دشمنانش پیروزش گردان، و یارانش را نیرومند ساز، و خوارکنندگان او را خوار و ذلیل گردان، و آن که رو در رویش به جنگ ایستد به هلاکت برسان، و آن که با او مکر و خدعه کند نابودش ساز، و با دست توانایش ستمگران و کافران و سردسته ها و ارکان آنان را به خاک هلاکت انداز، و پشت سران گمراهی، بدعت گذاران و نابودکنندگان سنّت الهی و تقویت کنندگان باطل را به واسطه او بشکن. با وجود شریفش، زورگویان متکبّر را ذلیل کن، و

ص: 237

همه کافران و ملحدان را در شرق و غرب، دریا و خشکی، کوه و دشت ریشه کن فرما تا کسی از آنان بر جای ننهی، و اثری از آنان باقی نگذاری.

بارخدایا سرزمینت را از وجود آن ها پاک گردان و قلب بندگانت را با نابودی آن ها شفا ده، و به واسطه آن وجود مقدّس، اهل ایمان را عزیز گردان، و سنّت های رسولان و آنچه از حکمت های پیامبران مندرس گشته به وسیله او زنده کن، و آنچه از دین تو که از بین رفته و از احکامت که دگرگون شده به وسیله او بازسازی کن تا دین حقیقی خود را به وسیله او و به دست توانای او به گونه ای تازه و بی آلایش و صحیح اعاده کنی و بازگردانی که هیچ کجی در آن نباشد و هیچ بدعتی با آن آمیخته نباشد. و تاریکی های ظلم و بیداد با عدل او روشن گردد، و آتش کفر به وسیله او خاموش شود، و در نتیجه، پیچیدگی های حقّ آشکار گردد، و اساس عدل و قسط که مجهول مانده است معلوم و روشن شود. زیرا آن حضرت، بنده توست که برای خودت خالصش گردانیدی، و از میان بندگانت او را برگزیدی، و بر آن ها اختیار کردی ، و او را برای سپردن غیب خودت، امین یافتی و از گناهان، او را نگه داشتی، و از هر عیبی پیراسته اش کردی، و از هر پلیدی آراسته اش گردانیدی، و از هر ناپاکی رهایش ساختی. خدایا ما در روز قیامت و آن حادثه بزرگ محشر ، گواهی می دهیم که او هرگز گناهی نکرده، و جرمی انجامی نداده، و معصیتی مرتکب نشده، و طاعتی را از تو ضایع نساخته، و حرمتی را از تو هتک نکرده، و فریضه ای از تو را دگرگون ننموده، و قانونی از دین تو تغییر نداده است و او هدایت گر انسانها، و هدایت -

ص: 238

یافته پاک سیرتِ باتقوای پاکیزه پسندیده آراسته است. خدایا برای او نسبت به خودش، اهلش، فرزندانش، امّت و همه زیر دستانش، چیزی عطا کن که چشمش را به آن روشن نمایی و روانش را به آن شاد گردانی و حکومت سراسر کشورهای نزدیک و دور، سرفراز و خوار را به او عطا فرما تا حکمش بر حکم هر حکمرانی جاری گردد، و حقّ او بر هر باطلی غالب گردد . خدایا ما را به دست او، بر طریقت هدایت، و بر راه روشن عظیم و راه میانه و اعتدال سالک گردان، راهی که هر افراطگر پیشی گیرنده، و هر کوته نظر عقب مانده، باید بدان باز گردد. و ما را بر طاعتش قوی گردان، و بر پیرویش ثابت قدم بدار، و با نعمت پیرویش بر ما منّت بگذار، و ما را در سپاه او قرار ده، که اجراکننده فرمان اویند، و در راهش صابر و شکیبا هستند، و از خیرخواهی او فقط

رضا و خشنودی تو را طالب اند تا در روز رستاخیز ما را در میان یاران و مددکاران و تقویت کنندگان حکومت بابرکتش محشور فرمایی .

خدایا این را از ما، خالص و به دور از هر شک و شبهه و ریا قرار بده، آنگونه که با این کار، به غیر تو اعتماد نکنیم و از این کار ، جز تو را نطلبیم، و تا این که به لطفت ما را به محلّ و مقام او وارد نمایی و در بهشت با او و در جوار او جای دهی؛ و ما را از خستگی و تنبلی و سستی در طاعت ، در پناه خویش قرار دهی؛ و ما را از کسانی قرار دهی که دینت را به سبب او یاری می دهی و یاری ولیّت را تقویت می گردانی. و کسی را غیر از ما جایگزین ما مفرما، زیرا که این جایگزینی برای تو بسی سهل و آسان است؛ ولی برای ما بسیار گران و سنگین می باشد.

ص: 239

خدایا رحمت فرست بر فرمانداران او و پیشوایان از فرزندان او و آنان را به آرزوهاشان برسان، و بر عمرهای شان بیفزا، و نصرت باعزّت به آن ها عنایت فرما، و آنچه از امر دین خود را مربوط به آنان فرمودی به حدّ کمال و اتمام برسان و اساس حکومت آنها را ثبات و پایداری عنایت کن، و ما را برای آنان یار و برای دینت یاور قرار بده، زیرا آنان معدن های کلمات تو، و پایه های توحید تو، استوانه های دین تو، و سرپرستان امر از طرف تو و خاصّان و خالصان از بندگان تو، و برگزیده از خلق تو، و دوستان تو، و فرزندان اولیای تو و برگزیده از فرزندان پیامبران تو هستند، و درود بر آن ها و رحمت و برکات الهی بر آنان نثار باد.»

36- از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده است که مستحب است بعد از نماز عصر روز جمعه بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صلوات فرستاده شود، در قسمتی از این صلوات آمده است:

«... اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِكْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْس...»(1)

یعنی: «... خدایا تعجیل کن در فرج خاندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم و دشمنان جنی و انسی ایشان را به هلاکت برسان ...»

37- امام صادق علیه السلام در فرازهای پایانی دعایی که پس از نماز ظهر و عصر در روز عرفه از ایشان نقل شده، بعد از درود بر محمد و آلش، فرج آنان را مسئلت می نماید:

«... اللَّهُمَّ عَجِّلِ الرَّوْحَ وَ الْفَرَجَ لِآلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اجْمَعْ عَلَى الْهُدَى

ص: 240


1- .مصباح المتهجد، ج 1، ص 392

اَمْرَهُمْ وَ اجْعَلْ قُلُوبَهُمْ فِی قُلُوبِ خِیَارِهِمْ وَ اَصْلِحْ ذَاتَ بَیْنِهِمْ إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ ...»(1)

یعنی: «... خدایا! تعجیل کن آسایش و گشایش را برای فرزندان محمد صلّی الله علیه و آله و سلم، خدایا! كار آنان را بر هدایت گرد آور و قرار ده (آنچه در) دلهایشان هست در دلهای دوستان آنها و رابطۀ میان آنها را اصلاح گردان، به راستى كه تو ستوده و بلندپایه اى...»

38-در دعای وقوف امام زین العابدین علیه السلام در روز عرفه، دعا برای آن حضرت و طلب فرجشان گردیده شده است:

«...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ فَرِّجْ عَنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ وَ انْصُرْهُمْ وَ انْتَصِرْ بِهِمْ وَ أَنْجِزْ لَهُمْ مَا وَعَدْتَهُمْ وَ بَلِّغْنِی فَتْحَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اكْفِنِی كُلَّ هَوْلٍ دُونَهُمْ ثُمَّ اقْسِمِ اللَّهُمَّ لِی فِیهِمْ نَصِیباً خَالِصاً یَا مُقَدِّرَ الْآجَالِ یَا مُقَسِّمَ الْأَرْزَاقِ وَ افْسَحْ لِی فِی عُمُرِی وَ ابْسُطْ لِی فِی رِزْقِی، اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَصْلِحْ لَنَا إِمَامَنَا وَ اسْتَصْلِحْهُ وَ أَصْلِحْ عَلَى یَدَیْهِ وَ آمِنْ خَوْفَهُ وَ خَوْفَنَا عَلَیْهِ وَ اجْعَلْهُ اللَّهُمَّ الَّذِی تَنْتَصِرُ بِهِ لِدِینِكَ اللَّهُمَّ امْلَأِ الْأَرْضَ بِهِ عَدْلًا وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً وَ امْنُنْ بِهِ عَلَى فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ أَرَامِلِهِمْ وَ مَسَاكِینِهِمْ وَ اجْعَلْنِی مِنْ خِیَارِ مَوَالِیهِ وَ شِیعَتِهِ أَشَدِّهِمِ لَهُ حُبّاً وَ أَطْوَعِهِمْ لَهُ طَوْعاً وَ أَنْفَذِهِمْ لِأَمْرِهِ وَ أَسْرَعِهِمْ إِلَى مَرْضَاتِهِ وَ أَقْبَلِهِمْ لِقَوْلِهِ وَ

ص: 241


1- . اقبال الاعمال، ج 1، ص375

أَقْوَمِهِمْ بِاَمْرِهِ وَ ارْزُقْنِی الشَّهَادَةَ بَیْنَ یَدَیْهِ حَتَّى اَلْقَاكَ وَ اَنْتَ عَنِّی رَاضٍ...»(1)

یعنی: «خدایا بر محمد و آل او درود فرست و فرج آل محمد را برسان، و قرار بده آنها را امامانی که به حق هدایت می کنند و به حق اجرای عدالت می نمایند و آنها را یاری کن و به وسیله آنها یاری بخش و برای آنها آنچه وعده فرمودی وفا کن و پیروزی آل محمد را به من برسان، و کفایت کن مرا هر هول و غمی که به آنها برسد، سپس تقسیم کن خدایا برایم در آنها نصیب و بهره پاک، ای تقدیر کننده آجال، ای تقسیم کننده ارزاق، و دراز گردان عمرم را، و زیاد گردان رزقم را، خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و برای ما اماممان را اصلاح کن و برای او طلب اصلاح کن و با دستان او (جامعه را) اصلاح کن، و ترس او را و ترس ما را نسبت به (وجود مبارک) او ایمن گردان، و او را کسی قرار بده که به وسیله او دینت را یاری نمایی. خدایا به وسیله او زمین را پر از عدل و داد کن چنان که از ستم و جور پر گشته است، و به وسیله او بر فقرای مسلمین و یتیمان و بی سرپرستان و از کار افتادگانشان منت گذار و مرا از برگزیدگان دوستان و شیعیانش، و شدیدترین آنها نسبت به او از نظر محبت، و رامترین­شان در فرمانبری قرار ده. (مرا) نافذترین آنها در مقابل فرمان او، و شتاب کننده ­ترینشان به سوی خرسندی و رضایت او، و روکننده­ ترین آنها به سوی سخن او، و پایدارترینشان در امر او قرار ده، و شهادت در پیشگاه او را روزی من گردان، تا تو را در حالی که از من راضی هستی ملاقات کنم.»

ص: 242


1- . مصباح المتهجد، ج 2، ص 697

39- در تسبیح ده جزئی که برای روزهای مبارک رمضان آمده است، می خوانیم:

«سُبْحَانَ اللَّهِ بَارِئِ النَّسَمِ، سُبْحَانَ اللَّهِ الْمُصَوِّرِ، سُبْحَانَ اللَّهِ خَالِقِ الْأَزْوَاج ...»

یعنی: «منزه است خدا آفریننده هر جانداری، منزه است خدای صورت دهنده، منزه است خدای خلق کننده جفتها ...»

سپس صلوات بر هر یک از ائمه علیهم السلام جداگانه ذکر شده و پس از صلوات بر همۀ امامان آمده است:

«...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ إِمَامِ الْمُسْلِمِینَ وَ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُ...»(1)

یعنی: «...خدایا صلوات بفرست بر جانشین بعد از او امام مسلمانان، و دوست بدار آنکه دوست بدارد او را و دشمن بدار آنکه دشمن بدارد او را، و تعجیل کن خدایا در فرجش ...»

40-روایت شده است که حضرت امام صادق علیه السلام در روز بیست و یکم ماه رمضان، در حال سجده با این عبارات با خدای خود راز و نیاز می کردند:

«... أَسْأَلُكَ بِجَمِیعِ مَا سَأَلْتُكَ وَ مَا لَمْ أَسْأَلْكَ مِنْ عَظِیمِ جَلَالِكَ مَا لَوْ عَلِمْتُهُ لَسَأَلْتُكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ تَأْذَنَ لِفَرَجِ مَنْ بِفَرَجِهِ فَرَجُ أَوْلِیَائِكَ وَ أَصْفِیَائِكَ مِنْ خَلْقِكَ وَ بِهِ تُبِیدُ الظَّالِمِینَ وَ تُهْلِكُهُمْ

ص: 243


1- .مصباح کفعمی، ص 630

عَجِّلْ ذَلِكَ یَا رَبَّ الْعَالَمِین...»(1)

یعنی: «... و از تو می خواهم به تمام آنچه از تو سؤال نمودم و آنچه از تو درخواست نکردم از جلالت عظیم تو که اگر آن را می دانستم به آن از تو درخواست می کردم، اینکه بر محمد و آلش درود فرستی و نیز اجازه فرج آن کسی را صادر فرمایی که اگر فرج او انجام شود، فرج همه اولیاء و برگزیدگانت خواهد شد و به وسیله او همه ستمگران را نابود و هلاک خواهی کرد. ای پروردگار عالم در این امر تعجیل فرما ...»

41- شیخ طوسی اعلی اللَّه مقامه می گوید: مستحبّ است در تعقیب دو رکعت اول نماز شب، این دعا خوانده شود:

«اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ وَ لَمْ یُسْأَلْ مِثْلُکَ أَنْتَ مَوْضِعُ مَسْأَلَةِ السَّائِلِینَ وَ مُنْتَهَى رَغْبَةِ الرَّاغِبِینَ أَدْعُوکَ وَ لَمْ یُدْعَ مِثْلُکَ وَ أَرْغَبُ إِلَیْکَ وَ لَمْ یُرْغَبْ إِلَى مِثْلِکَ أَنْتَ مُجِیبُ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّینَ وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ أَسْأَلُکَ بِأَفْضَلِ الْمَسَائِلِ وَ أَنْجَحِهَا وَ أَعْظَمِهَا یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ وَ بِأَسْمَائِکَ الْحُسْنَى وَ أَمْثَالِکَ الْعُلْیَا وَ نِعَمِکَ الَّتِی لَا تُحْصَى وَ بِأَکْرَمِ أَسْمَائِکَ عَلَیْکَ وَ أَحَبِّهَا إِلَیْکَ وَ أَقْرَبِهَا مِنْکَ وَسِیلَةً وَ أَشْرَفِهَا عِنْدَکَ مَنْزِلَةً وَ أَجْزَلِهَا لَدَیْکَ ثَوَاباً وَ أَسْرَعِهَا فِی الْأُمُورِ إِجَابَةً وَ بِاسْمِکَ الْمَکْنُونِ الْأَکْبَرِ الْأَعَزِّ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ الْأَکْرَمِ الَّذِی تُحِبُّهُ وَ تَهْوَاهُ وَ تَرْضَى بِهِ عَمَّنْ دَعَاکَ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ دُعَاءَهُ وَ حَقٌّ عَلَیْکَ أَنْ لَا تَحْرِمَ سَائِلَکَ وَ لَا تَرُدَّهُ وَ بِکُلِّ اسْمٍ هُوَ لَکَ فِی التَّوْرَاةِ

ص: 244


1- .اقبال الاعمال، ج1، ص 201

وَ الْإِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ وَ بِکُلِّ اسْمٍ دَعَاکَ بِهِ حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَ مَلَائِکَتُکَ وَ أَنْبِیَاؤُکَ وَ رُسُلُکَ وَ أَهْلُ طَاعَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ وَ تُعَجِّلَ خِزْیَ أَعْدَائِه.(و بعد از آن هر چه دوست داری دعا کن)»(1)

یعنی: «بار خداوندا؛ همانا من از تو می خواهم، در حالی که کسی مانند تو نیست که سئوال شود، تو محلّ خواسته درخواست کنندگانی و نهایت شوق مشتاقانی، تو را صدا می زنم در حالی که مثل تو کسی نیست که خوانده شود، و به سوی تو مشتاقم در حالی که کسی چون تو نیست که به او میل شود، تو اجابت گر دعای بیچارگانی و مهربان ترین مهربانانی. از تو می خواهم به برترین خواسته ها و کامیاب ترین و بزرگ ترین خواسته ها، ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، و به نام های نیکویت و مثل های بلندمرتبه ات و نعمت هایت که به شمارش نیاید، و به گرامی ترین نام هایت، و محبوب ترین آنها نزد تو و نزدیک ترین آن ها از نظر وسیله بودن به سوی تو، و باشرافت ترین آنها نزد تو از نظر قدر و منزلت، و فراوان ترین آن ها از نظر پاداش، و سریع ترین آن ها در امور از نظر اجابت، و به نام پنهان بزرگ تر، عزیزتر، بزرگوارتر، عظیم تر و گرامی ترت که آن را دوست می داری و می خواهی و به واسطه آن از کسی که با آن نام تو را بخواند راضی و خشنود می شوی و دعایش را اجابت می کنی، و بر تو سزاوار است که خواننده خود را محروم نساخته و او را رد نکنی، و به هر اسمی که برای

ص: 245


1- . مصباح المتهجد، ج 1، ص140

توست در تورات، انجیل ، زبور و قرآن عظیم، و به هر اسمی که حاملان عرش و فرشتگان و پیامبران و فرستادگانت و مخلوقات فرمانبردارت تو را به آن اسم می خوانند، که بر محمّد و آل محمّد درود فرستی و در فرج و گشایش کار ولیّ و فرزند ولیّ خود تعجیل کنی و در خواری و ذلّت دشمنانش شتاب نمایی.»

مرحوم کفعمی رحمه الله می گوید: مستحبّ است که این دعا بعد از هر دو رکعت از نمازهای شب خوانده شود.(1)

و همچنین شیخ طوسی اعلی الله مقامه در جای دیگر می گوید: بعد از رکعت چهارم نماز شب، دو سجده شکر می گذاری و در آن دو سجده صد مرتبه می گویی: «ما شآءَ اللَّهُ، ما شآءَ اللَّهُ»، سپس این دعا را می خوانی:

«یا رَبِّ أَنْتَ اللَّهُ ، ما شِئْتَ مِنْ أَمْرٍ یَکُونُ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَاجْعَلْ لی فیما تَشآءُ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ آلِ مُحَمَّدٍ، صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمْ، وَ تَجْعَلَ فَرَجی وَفَرَجَ إِخْوانی مَقْرُوناً بِفَرَجِهِمْ وَ تَفْعَلَ بی کَذا وَ کَذا (و برای هر چه دوست داری دعا کن).»(2)

یعنی: «ای پروردگار من! تو خداوندی، هر چه از امور بخواهی انجام می شود، پس بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و برایم در آنچه می خواهی این را قرار بده که فرج آل محمّد را تعجیل فرمایی که خدا بر آن حضرت و آنان درود فرستد و گشایش کار مرا و گشایش کار برادرانم را همراه با فرج آل محمّد

ص: 246


1- .مصباح کفعمی، ص 51
2- . مصباح المتهجد، ج 1، ص 145

قرار دهی و برای من (چنین و چنان) کنی.»

42- در دعای قنوت نماز وتر اینگونه برای فرج امام زمان علیه السلام دعا می شود:

«... اللَّهُمَّ أَظْهِرِ الْحَقَّ وَ أَهْلَهُ وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ أَقُولُ بِهِ وَ أَنْتَظِرُهُ اللَّهُمَّ قَوِّمْ قَائِمَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَظْهِرْ دَعْوَتَهُ بِرِضاً مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ أَظْهِرْ رَایَتَهُ وَ قَوِّ عَزْمَهُ وَ عَجِّلْ خُرُوجَهُ وَ انْصُرْ جُیُوشَهُ وَ اعْضُدْ أَنْصَارَهُ وَ أَبْلِغْ طَلِبَتَهُ وَ أَنْجِحْ أَمَلَهُ وَ أَصْلِحْ شَأْنَهُ وَ قَرِّبْ أَوَانَهُ فَإِنَّكَ تُبْدِئُ وَ تُعِیدُ وَ أَنْتَ الْغَفُورُ الْوَدُود...»(1)

یعنی: «خداوندا آشکار ساز حق و اهلش را و قرار ده مرا از کسانی که به آن معترف هستم و انتظار آن را می کشم، خداوندا بپا دار قائم از فرزندان محمد صلی الله علیه و آله و سلم را و آشکار ساز دعوتش را با خشنودی آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، خداوندا آشکار ساز پرچم او را و محکم ساز عزمش را و تعجیل کن خروجش را و پیروز گردان لشکرش را و یاری نما انصارش را و برسان خواستش را و برآور آرزویش را و اصلاح نما امورش را و نزدیک گردان زمانش را که همانا تو می دهی و می گیری و تو آمرزنده و بسیار مهربانی.»

ص: 247


1- .فقه الرضا علیه السلام، ص 405 - بحارالانوار، ج 84، ص 214

مؤیدات "وجوب دعا برای فرج"

در این قسمت از این رساله به تشرفات و روایاتی می پردازیم که مؤید "وجوب دعا برای فرج" می باشند نه دلیل، زیرا دلیل به روایتی گفته می شود که از جهت سند و متن، صحت آن احراز شده باشد و تشرفات به جهت اینکه از افراد مؤمن و ثقه نقل شده می توان از آنها به جهت مؤید بودن استفاده کرد.

امر به دعا برای فرج پس از ذکر مصائب امام حسین علیه السلام

در ابتدا به پیامی از مولایمان حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشریف گوش جان می سپاریم که صاحب مکیال آن را ذکر کرده است:

«هر مؤمنی که در مجالس سوگواری پس از ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا علیه السلام برای من دعا کند، من برای او دعا می نمایم.»(1)

امر و پیام امام محمد باقر علیه السلام در امر دعا برای فرج

آیت الله شیخ محمد باقر فقیه ایمانی رحمه الله در کتاب "لواء الانصار" نقل

ص: 248


1- . مکیال المکارم، ج1، ص333

می کنند که:

حضرت امام محمّد باقر علیه السلام در عالم رؤیا در جواب سؤال کننده که عرض نمود: حکمت چیست که در امتهای گذشته هرگاه حجتهای آنها غائب می شدند به این مقدار طولانی نمی شد که در این امّت واقع شده است؟جواب فرمودند:

«چون در امّتهای گذشته هر گاه غیبتی برای حجّت آنها واقع می شد، برای توبه و تضرع و دعا اجتماع می کردند، و لکن در این امت چون چنین اجتماعی واقع نشده از این سبب غیبت به طول انجامیده است.»(1)

تشرف شیخ حسین سامرائی

حضرت آیت الله حاج میرزا احمد سیبویه ساکن تهران به نقل از آقا شیخ حسین سامرائی که از اتقیای اهل منبر در عراق بودند، فرمودند:

در آن ایامی که در سامرا مشرف بودم، روز جمعه ای طرف عصر در سرداب مقدس رفتم، دیدم غیر از من کسی نیست و من حال و توجهی پیدا کرده و متوجه حضرت صاحب الأمر صلوات الله علیه شدم. در آن حال صدایی از پشت سر شنیدم که به فارسی فرمود:

«به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب سلام الله علیها قسم دهند که فرج را نزدیک گرداند.»(2)

ص: 249


1- . لواء الانصار، شیوه های یاری قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم، ص 69
2- . شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج1، ص251

تشرف حاج محمد علی فشندی

جناب آقای قاضی زاهدی از جناب حاج محمد علی فشندی که از اخیار و مؤمنان و شیفتگان حضرت بقیة الله ارواحنافداه بودند نقل می کنند که:

در مسجد مقدس جمکران اعمال را به جا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند به طرف مسجد بروند. گفتم: این سید نورانی در این هوای گرم تابستان از راه رسیده، تشنه است. ظرف آبی به دست او دادم. ظرف آب را پس داد، گفتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان علیه السلام را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک شود، ایشان فرمودند:

«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند. اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد».

این را فرمود و تا نگاه کردم ایشان را ندیدم، فهمیدم امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و ایشان امر به دعا نموده اند.(1)

فرمان امام حسن مجتبی علیه السلام در امر دعا برای فرج

صاحب مکیال نقل نموده که: امام حسن مجتبی علیه السلام فرمودند: «بر منبرها به مردم بگویید و دستور دهید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور امام زمان علیه السلام دعا کنند. این دعا،مانند نماز میت، واجب کفایی نیست که اگر یک یا چند نفر از مردم آن را انجام دادند تکلیف از دیگران برداشته شود،

ص: 250


1- . شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج1، ص155

بلکه همانند نماز های واجب روزانه، بر هر یک از مکلّفان واجب است که انجام دهند ...».(1)

قصیده سید حیدر حلّاوی

سید حیدر حلّاوی شاعر اهل بیت علیهم السلام قصیده ای سرود و در ضمن آن از گرفتاری های شیعیان و درد، رنج، شکنجه و مصائب آن ها به پیشگاه امام عصر علیه السلام شکایت کرده و این قصیده را در چندین مجلس خوانده بود:

«فرأى واحد من صلحاء المجاورین فی النجف الأشرف الحجة المنتظر علیه السلام فقال له (ما معناه) قد أقلقنی السید حیدر قل له لا یؤذینی فإن الأمر لیس بیدی»

پس دید شخصی از صلحا از مجاورین مرقد شریف نجف اشرف حضرت حجت منتظَر علیه السلام را که به او به این مضمون فرمودند:

سید حیدر دل مرا به درد آورده، برو به او بگو اینقدر مرا با اشعارت آزار مده، بدرستی که امر در دست من نیست...( از خدا بخواهید و دعا کنید فرج مرا برساند)

«و رفع الله عنهم القرعة فی أیامه و بعده بسنین»

پس خداوند در همان ایام آن قرعه و ستم حاکم ظالم را تا چندین سال از آنان برداشت. (2)

ص: 251


1- . مکیال المکارم،ج 1، ص 438
2- . بحارالانوار، ج53، ص 332

رؤیای آیت الله سید محمد هاشمی گلپایگانی رحمه الله

جناب آقای قاضی زاهدی نقل نموده اند: حجة الاسلام و المسلمین آقای حاج محمد باقر ملبوبی، صاحب کتاب «الوقایع و الحوادث» خوابی را که خود از مرحوم آیت الله سید محمد هاشمی گلپایگانی شنیده اند طبق درخواست نویسنده چنین مرقوم فرموده اند: حجة الاسلام مرحوم سید محمد گلپایگانی فرزند آیت الله سید جمال گلپایگانی رحمه الله فرمود:

پس از فوت مرحوم پدرم، شبی در خواب دیدم که حضور پدرم مشرف شدم و ایشان در اطاق مفروش به زیلو و فاقد اثاث نشسته اند.

گفتم: پدر! اگر خبری نیست ما هم به دنبال کارمان برویم، وضع طلبگی در گذشته و حال همین است که می بینم.

پدرم فرمود: پسر، حرف مزن! هم اکنون ولی امر عجل الله تعالی فرجه الشریف تشریف می آورند.

آنگاه پدرم از جا برخاست، متوجه شدم محبوب کل عالم، حضرت ولی عصر علیه السلام تشریف آوردند. پس از عرض سلام و جواب حضرت، قبل از این که من حرفی بزنم، حضرت فرمودند: سید محمد! مقام پدرت این حجره محقر نیست، بلکه مقامش آنجاست (به محل مورد اشاره دست حضرت نگاه کردم) قصری باشکوه و ساختمان با عظمتی را که از وصف آن عاجزم، دیدم و بسیار خوشحال گردیدم.

عرض کردم: یابن رسول الله! آیا وقت ظهور رسیده است تا دیدگان همه به

ص: 252

جال مبارکتان روشن شود؟

حضرت فرمود: «لم تبق من العلامات الا المحتومات و ربما اوقعت فی مدة قلیلة، فعلیکم بدعاء الفرج.»

یعنی: از علائم ظهور، فقط علامات حتمی مانده است و شاید آنها نیز در مدتی کوتاه به وقوع بپیوندد، پس بر شما باد که برای فرج (ظهور) دعا کنید.(1)

پیام امام زمان علیه السلام به حاج آقا حسن قمی رحمه الله

حاج آقا اثنی عشری که از مروجین دین و خاندان رسالت می باشند و در تهران سکونت دارند، داستان شنیدنی از مشهد و از بیت آیت الله حاج آقا حسن قمی رحمه الله نقل کرده و فرموده اند:

هر هفته شبهای سه شنبه آیت الله حاج آقا حسن قمی در منزل خویش مجلس دعا و توسل داشتند و برای سلامتی و فرج امام عصر علیه السلام دعا می خواندند. راستی مجلس پرمعنویت و با روحی بود، خودشان با گریه و خلوص وصف ناپذیری دعای توسل را می خواندند و همه را دگرگون می ساختند.

یکی از شبهای سه شنبه، پس از مراسم دعا، من د رگوشه ای نشسته و غرق در شور و اخلاص بودم که یکی آمد و گفت: آیت الله شما را می خواهد.

رفتم، دیدم که آقای قمی تنها در اطاق نشسته است. سلام گفتم و نشستم و فرمودند: کسی برای من و شما پیامی آورده است.

نگاه کردم، دیدم جوان خوش چهره و زیبایی آمد و کنار درب ایستاد و رو به

ص: 253


1- .شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام، ج1، ص 184

آیت الله کرد و گفت: «من از طرف حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه برای شما و آقای اثنی عشری پیام دارم.»

آیت الله فرمودند: بگو پیامت چیست؟

گفت: من مأموریت دارم به شما بگویم که حضرت فرمود: «برو به حاج آقا حسن قمی و اثنی عشری بگو، برای فرج من دعا کنید تا این که خدا مرا از زندان غیبت نجات دهد.»

این جمله را گفت و رفت و من از پی او روان شدم تا بیشتر با او صحبت کنم، اما گویی یک لحظه از نظرم ناپدید شد. دیدم آیت الله قمی هم حالش منقلب شده و در گریه و اضطراب است.(1)

مرحوم شیخ احمد کافی رحمه الله می فرمود

مرحوم شیخ احمد کافی رحمه الله نقل می کرد: یک نفر از رفقا از یزد نامه ای به من نوشته، آدم دینی خوبی است، از عاشقان امام زمان علیه السلام است، از رفقای من است، در نامه مطلبی نوشته که من را چند روز است منقلب کرده، اگر چه این پیغام خیلی به علما رسیده (به مرحوم مجلسی گفته، به شیخ مرتضی انصاری گفته، به مرحوم حاج شیخ عبدالکریم گفته، به مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی گفته، به بعضی از اوتاد دیگر گفته) این بنده خدا نوشته:

من چهل شب چهارشنبه از یزد می آمدم قم، مسجد جمکران توسلی و حاجتی داشتم، نوشته شب چهارشنبه چهلمی دو هفته قبل بود، در مسجد

ص: 254


1- .کرامات صالحین، ص 176

جمکران خسته بودم، گفتم ساعتی اول شب بخوابم سحر بلند شوم برنامه ام را انجام بدهم.

صحن حیاط هوا گرم بود، خوابیده بودم یک وقت دیدم از در مسجد جمکران یک مشت طلبه ها ریختند تو، گفتم: چه خبر است؟

گفتند: آقا آمده.

گفت: من خوشحال دویدم، رفتم جلو آقا را دیدم، اما نتوانستم جلو بروم، گفتم: آقا آمده اند که آمده باشند؟ یعنی ظهور کرده اند؟ خودش فرمود: «نه، برو به مردم بگو دعا کنند خدا فرجم را نزدیک کند.»

به خدا قسم، آی مردم دعاهایتان اثر دارد، ناله هایتان اثر دارد، خود آقا به مرحوم مجلسی فرموده: «مجلسی به شیعه ها بگو برایم دعا کنند.» هِی پیغام می دهد، به خدا دلش خون است، اما مصلحت در این است که فعلاً پسر فاطمه علیهما السلام در پس پرده غیبت باشد، تا کی؟ نمی دانم؟ حالا می خواهم دعا کنم: الهی به پهلوی شکسته زهرا علیها السلام، خدایا به صورت سیلی خورده زهرا علیها السلام، الهی به جگر پاره پاره امام حسن علیه السلام، الهی به سر بریده امام حسین علیه السلام، قَسَمَت می دهم که دیگه فرجش را نزدیک کن. (الهی آمین) آقاجان، آقاجان، آقاجان به خدا ما دلمان خون است.»(1)

تشرف مشهدی حسن یزدی

در جنوب شرقی مشهد مقدس کوهی است به نام کوه خلج که از قدیم الایام

ص: 255


1- .نغمه هایی از بلبل بوستان حضرت مهدی علیه السلام، ج2، ص 255

دوستان حضرت و عشاق آن امام همام بدان جا می رفته و مشغول توسل به آن جناب و دعا برای حضرتش می شدند.

از جمله مرحوم مغفور مشهدی حسن یزدی که از صلحا و منتظرین وجود مقدس حضرت بقیةالله ارواحنا فداه بوده بدان کوه می رفته و مشغول توسل به آن جناب می شده و اکثر متدینین مشهد مرحوم مشهدی حسن یزدی را به خاطر دارند که چگونه در انتظار و فراق امام زمانش می سوخت.

این تشرف را مشهدی حسن نقل نموده، چون بسیار حائز اهمیت است آن را نقل می کنیم تا ان شاءالله مردم و بالاخص جامعه روحانیت بیشتر به یاد امامشان باشند، او می گفت:

تقریباً در سنۀ 1350 شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج رفتم و در آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان ارواحنا فداه شدم. حال خوبی داشتم و دائماً با حضرتش مناجات می کردم و می گفتم ای کاش ظهور می کردید و من ظهور شما را درک می کردم. آن روز، روز تعطیلی بود بعد از توسل از کوه خلج به منزل رفتم و قدری استراحت کردم.

در عالم رؤیا دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقایم و مولایم صاحب الزمان روحی له الفداء هم هستند. آقا در حالی که دست هایشان را بر پشت گذاشته بودند به طرف شهر مشهد نگاه می کردند.

گفتم: آقا تشریف بیارید داخل شهر (منظورم ظهور آن حضرت بود.)

فرمودند: من در این شهر غریبم.

ص: 256

گفتم: آقا اگر کاری دارید بفرمایید تا برایتان انجام دهم.

فرمودند: ما کارگران زیادی داریم ولی آنها حق ما را می خورند و اکثراً یک قدم برای من بر نمی دارند و به یاد من نیستند.

در این هنگام از خواب بیدار شدم و در فراغ آن حضرت و برای غربت آن حضرت بسیار اشک ریختم.(1)

شیخ عبدالعلی بحرانی و نقل دعا برای فرج

آیة اللّه سید مهدی خِرسان، محقّق بی نظیر دوران، مجاور حرم مطهر امیرمؤمنان علیه السلام(2) بدون واسطه از مرحوم شیخ عبد العلی بحرانی نقل می کند که گفت:

روزی در حرم امیر مؤمنان علیه السلام شخصی را دیدم که این دعا را می خواند:

«اَللّهُمَّ هذا دینُکَ أَصْبَحَ باکِیاً لِفَقْدِ وَلِیِّکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ رَحْمَةً لِدینِکَ.

اَللّهُمَّ هذا کِتابُکَ أَصْبَحَ باکِیاً لِفَقْدِ وَلِیِّکَ، فَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ رَحْمَةً لِکِتابِکَ.

اَللّهُمَّ وَ هذِهِ اَعْیُنُ الْمُؤْمِنینَ اَصْبَحَتْ باکِیاً لِفَقْدِ وَلِیِّکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ رَحْمَةً لِلْمُؤْمِنینَ»

ص: 257


1- . عنایات حضرت ولی عصر علیه السلام، ص435
2- .آیه اللّه سیّد محمّد مهدی خرسان، صاحب موسوعه ابن ادریس، موسوعه ابن عبّاس، السّجود علی التّربه الحسینیّه، محسن السّبط، مُزیل اللّبس فی مسألتی شقّ القمر وردّ الشمس، علیّ إمام البررة و ده ها اثر ارزشمند دیگر، از حسنات دهر و افاضل علمای عصر می باشد.

یعنی: «خداوندا! این دین توست که در نبود ولیّت گریان است، پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج ولیّت، از باب ترحّم بر دین خود تعجیل بفرما.

خداوندا! این کتاب توست که در نبود ولیّت گریان است، پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج ولیّت، از باب ترحّم بر کتاب خود تعجیل بفرما.

خداوندا! این دیدگان مؤمنان است که در نبود ولیّت گریان است، پس بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و در فرج ولیّت، از باب ترحّم بر مؤمنان تعجیل بفرما.»

شیخ عبد علی بحرانی کوفی گوید: با خود گفتم شاید این شخص امام عصر علیه السلام باشد، در همان لحظه آن شخص از مقابل ضریح به سمت پشت ضریح حرکت کرد، من نیز در جهت مخالف او حرکت کردم تا روی در روی، او را ملاقات کنم، ولی او را ندیدم. به سرعت از حرم خارج شدم، از خادمین و دیگران درباره او سؤال کردم، کسی چیزی نمی دانست. به ذهنم رسید شاید از سمت ایوان طلا خارج شده است، در صحن شریف گشتم ولی او را ندیدم، لذا یقین کردم که این شخص وجود نازنین امام عصر علیه السلام بود، که اینگونه برای فرج خود دعا می کرد.(1)

ص: 258


1- .تنها راه رهایی، ص 78

فهرست

مقدمه............................................................... 5

سرود

غربت......................................................... 11

معرفت....................................................... 15

اقسام واجب........ 16

ترک دعا برای فرج از گناهان کبیره است 22

تقسیم دیگری از واجبات 25

فرق میان وجوب و لزوم 26

ادله وجوب دعا برای فرج 28

دلیل عقل............ 28

دلیل نقل............. 39

دلیل انتظار........... 66

موارد دعا............ 91

آثار و برکات دعا برای فرج 92

این واجب الهی دارای احکامی می باشد 96

برهان چیست؟..... 100

تقسیم برهان عقلی به مستقلات عقلیه و غیر عقلیه 104

برهان عقلی......... 107

برهان لِمّ.............. 108

برهان إنّ............. 109

برهان خُلف......... 112

ص: 259

برهان حکمت...... 113

برهان صدیقین..... 118

فضیلت صلوات همراه با "عجّل فرجهم" با توجه به برهان صدیقین 121

دعا برای فرج در سجده 132

دعا برای فرج در قنوت نماز 136

دعا برای فرج امام زمان علیه السلام در تعقیبات نمازها 142

گلایه سید بن طاووس رحمه الله از کسانی که دعا برای فرج نمی کنند و امام زمانشان را به فراموشی سپرده اند 151

اهمیت دعا برای فرج امام زمان علیه السلام در کتاب مستطاب اقبال الاعمال سید بن طاووس رحمه الله 163

آیا امام زمان علیه السلام احتیاج به دعای ما دارد؟! 167

آیا امر به دعا برای فرج امام زمان علیه السلام با احادیثی که از تعجیل در ظهور نهی شده است، در تناقض نیست؟! 171

اگر ظهور امام زمان علیه السلام امری است که نزد خدای تعالی تقدیر یافته و تا زمانش فرا نرسد صورت نمی گیرد، پس دعای ما چه فایده ای دارد؟...... 173

جای خالی دعا برای فرج در رساله های عملیه 176

اهمیت دعا برای ظهور امام زمان علیه السلام در نظر علمای گذشته 183

دلیل عدم ذکر وجوب دعا برای فرج در کتب فقهی 191

عوامل منفی عدم دعا برای فرج 195

دعا برای تعجیل در فرج امام زمان ارواحنافداه در ادعیه و زیارات 197

مؤیدات "وجوب دعا برای فرج" 248

ص: 260

دیگر آثار مؤلف

٭ ترجمه مزجی قرآن کریم

این ترجمه کلمه به کلمه بوده و برای واضح شدن معنای کلّی آیات مبارکات شرحی در پرانتز آمده است.

٭ ترجمه مفاتیح الجنان (ترجمه مزجی)

ترجمه سلیس و کلمه به کلمه مفاتیح الجنان و باقیات الصالحات.

٭ ترجمه صحیفه سجادیه (ترجمه مزجی)

در ذکر مناجات ها و رساله ی حقوق امام زین العابدین علیه السلام.

٭ صحیفه فاطمیه علیها السلام

مجموعه ای از دعاها و نمازها و زیارتها و توسلات که از ناحیه مقدسه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها صادر شده یا از دیگر معصومین علیهم السلام راجع به آن حضرت نقل شده است.

٭ صحیفه صالحین - ارتباط با خدا

برنامه عملی یک مسلمان که در شبانه روز به آنها احتیاج دارد.

٭ تزکیه روح

کتابی عملی در پیاده نمودن صفات حسنه ی اخلاقی.

٭ ماه درخشان صاحب مفاتیح الجنان

شرح زندگانی مرحوم حاج شیخ عباس قمی رحمه الله صاحب کتاب گرانسنگ مفاتیح الجنان.

٭ الدرجات الرفیعه فی وقایع الشیعه

در شرح تاریخ وقایعی که در جهان تشیع رخ داده است به صورت روزشمار.

٭ نور علوی در عید غدیر شمسی و قمری

انطباق اول فروردین (عید غدیر شمسی) با 18 ذیحجه سال 10 قمری است، زیرا شکوفایی گلها و نباتات و بطور کلی حیات کره زمین به برکت ولایت امیرالمؤمنین-

ص: 261

علیه السلام است که ادله آن را در این کتاب می خوانید.

٭ اسرار فاطمیه علیها السلام

حقایق ناگفتنی پیرامون مناقب و فضائل حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام الله علیها.

٭ سه بانوی بهشتی

شامل سه کتاب در احوالات و زندگانی و معجزات حضرت زهرا و حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهم.

٭ فرمانده کل قوا، از لشکر حسینی تا لشکر مهدوی

در ذکر معجزات و مناقب و در اثبات ولایت کلیه حضرت اباالفضل علیه السلام.

٭ تفسیر و شرح زیارت جامعه کبیره

با بیانی بسیار رسا در مناقب و فضائل اهل بیت علیهم السلام.

٭ طب الزهراء سلام الله علیها

در شرح روایات طبی از ناحیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.

٭ طهر مطهر در تبرئه جناب جعفر عموی امام زمان علیه السلام

جناب جعفر طاهر فرزند امام هادی علیه السلام یکی از بزرگترین مظلومین جهان اسلام است که مورد اهانت و تحقیر جامعه مسلمین قرار گرفته و حال آنکه آن حضرت از فرزندان پاک و مطهر امام هادی علیه السلام بوده و از روی تقیه خود را پیش مرگ امام زمانش قرار داد و دشمن از این عمل او کمال سوء استفاده را کرده و با روایات جعلی در مقام ضربه زدن به آن حضرت برآمده است.

٭ منشور سعادت 1: برنامه عملی برای خوشبختی فرزندان 10 تا 21 سال

منشور سعادت برنامه ای است عملی برای سعادتمندی و موفقیت در زندگی

ص: 262

یک نوجوانی که به سنینی رسیده است که در گرداب و تلاطم های زندگی بسیار مورد هجمه های شیاطین قرار می گیرد. این برنامه با بیانی کوتاه و مختصر، یک دستورالعمل در نهایتِ شیوایی و روشنگرِ مسیر سعادت فرزندان است که تلاش پدران و مادران و مربیان را می طلبد تا با بکارگیری این منشور در تربیت فرزندان خود، زمینه سعادت آنان را چه در جنبه امور مادی و دنیایی و چه در جنبه روحی و آخرتی فراهم آورند.

٭ منشور سعادت 2: آیا من چنین بانویی هستم؟

در این اثر سعی شده راهکارهایی عملی با بیانی بسیار ساده و کارشناسی شده، به منظور تحکیم پیوند زناشویی ارائه گردد. این «منشور» مخاطبش خانمها هستند و در آن رهنمودهایی در خصوص زن نسبت به شوهر و فرزندانش بیان شده و وظایف تحت قالب "راهکار" تعریف شده است که با عمل به آن شیرینی زندگی دوچندان می شود.

ما در این اثر سعی کردیم این آموزه ها را با بیانی بسیار ساده و رسا هماهنگ با دو منبع گرانسنگ «قرآن و عترت» استخراج کنیم و در اختیار زوج های جوان قرار دهیم تا هم خود از زندگی خود خشنود باشند و هم خدایتعالی را از خود خشنود سازند.

٭ منشور سعادت 3: شخصیت مرد موفق در خانواده

مخاطب این منشور مردان می باشند و سعی شده است راهکارهای عملی در تعلیم و تعلّم مردها برای تحکیم خانواده و ایجاد صفا و صمیمیت بین خود و همسر و فرزندانشان، ارائه شود. آنچه در این اثر می خوانید چیزی جز الفبای اولیه زندگی سعادتمندانه نیست که با الهام از مکتب وحی و تعالیم قرآن و عترت آمده است که می سزد آنها را بیاموزیم و به کار بندیم.

٭ تربیت فرزند

یکی از نگرانی های همیشگی والدین، تربیت صحیح فرزندان و داشتن فرزندی صالح و شایسته است. در این اثر آموزه هایی برگرفته از معارف قرآن و اهل بیت علیهم السلام، برای تربیت صحیح فرزندان، از همان ابتدای انعقاد نطفه فرزند تا زمانی که وی به سنین هفت سالگی، نوجوانی(چهارده سالگی) و جوانی(بیست و یک سالگی)

ص: 263

می رسد، ارائه شده است.

ص: 264

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109