حج ابراهیمی

مشخصات کتاب

سرشناسه:گرمرودی ثابت، مولود، 1348 -

عنوان و نام پديدآور:حج ابراهیمی/ نویسنده مولود گرمرودی ثابت.

مشخصات نشر:مشهد: طنین قلم، 1399.

مشخصات ظاهری:630 ص.

شابک:978-622-727312-0

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

موضوع:حج

موضوع:*Hajj

رده بندی کنگره:BP188/8

رده بندی دیویی:297/357

شماره کتابشناسی ملی:7344995

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

حج ابراهیمی

نویسنده: دکتر مولود گرمرودی ثابت

پژوهشی در:

1- حج در سایه سار زلال احکام ( نظرات مراجع تقلید )

2- موققین در حج از منظر مذاهب خمسه (امامیه و حنبلی - شافعی - مالکی - حنفی)

مشهد، 1399

ص: 3

حج ابراهیمی

نویسنده: دکترمولود گرمرودی ثابت «استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد)

ناشر: انتشارات طنین قلم

طراح جلد و صفحه آرا: مطهر کیمیائی - 09366258650

نوبت چاپ: چاپ اول، 1399

شابک: 0_12_7273_622_978

قیمت: 150000 تومان

نشانی ناشر: taninghalam @ yahoo com

شماره تلفن: 09151094695

فروشگاه اینترنتی کتاب: Www . ketab ir / taninghalam

کلیه حقوق برای مؤلف محفوظ است.

ص: 4

تقدیم ها:

تقدیم به آخرین ذخیره الهی، حضرت بقية الله الاعظم که حضورش را در عرفات حس کردم.

تقدیم به بارگاه ملکوتی ثامن الحجج، آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) که به قداستش وضو با ایمان به خلوص سبزش به سجده می روم.

تقدیم به همه شهدای مظلوم فاجعه «منا» بالاخص شهید حسنی کارگر در خیابان 204.

سپاس بیکران بر همدلی، همراهی و همگامی همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است.

با درود فراوان بر روح پر فتوح پدر بزرگوارم که در جای جای مناسک حج حضورشان را احساس می کردم.

تقدیم به مادر دلسوز و مهربانم که سجده ایثارش گل محبت را در وجودم پروراند و دامان گهربارش لحظه های مهربانی را به من آموخت.

و با تقدیر و تشکر شایسته از خانواده گرامی ام که همیشه سنگ صبورم بودند.

ص: 5

ص: 6

فهرست مطالب

تصویر

ص: 7

تصویر

ص: 8

تصویر

ص: 9

تصویر

ص: 10

تصویر

ص: 11

تصویر

ص: 12

تصویر

ص: 13

تصویر

ص: 14

تصویر

ص: 15

تصویر

ص: 16

تصویر

ص: 17

تصویر

ص: 18

تصویر

ص: 19

تصویر

ص: 20

تصویر

ص: 21

ص: 22

مقدمه:

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «اما من كان من الفقهاء: صائنا لتفيه، حافظ الدينه، مخالفا على هواه، مطيعة لامر مولاه، فللعوام اين يقلدوه» هر کدام از فقها که صیانت نفس دارد، از دینش محافظت می نماید، با هوای نفس مخالفت می کند و امر مولای خود (ائمهی معصومین ع) را اطاعت می کند، پس بر مردم است که از او تقلید کنند. ( وسائل الشیعه، ج 27، ص 131).

که این ویژگی ها در بعضی از فقهای شیعه موجود است. ( مجتهدين).

حال با لطف الهی و عنایت آقا امام زمان (عجل الله ) و یاری همسرم در سال 1394 به حج تمتع مشرف شدم. با عبور از دو سرزمین عرفات و مشعر الحرام، وقتی به منطقه « منا » رسیدم ؛ دغدغه ای داشتم و دنبال گمشده ای بودم؛ و بعد از مدتی متوجه شدم، گم گشته من ؛ همان عدم شناخت وافی از عرفات و مشعر بوده که مرا سرگشته و گم گشته کرده. آرزو داشتم که ای کاش ؛ مجددا خداوند توفیق سفر معنوی را قسمتم کند، تا بر عمق درک و معرفتم در حج بیافزایم.

حادثه « منا » را پشت سر گذاشتم و افسوس می خوردم که چرا زمان به این سرعت می گذرد و بر معرفتم چیزی افزوده نشده است ؛ و همچنان در خوابم.

لذا بر خود ضروری دانستم ؛ تا درسال های آتی هر کسی که قصد تشرف را داشته، تأكید نمایم که حتما از قبل با نظرات مجتهد خود آشنا شوند؛ و حتی از نظرات برادران اهل سنت مذاهب اربعه) هم مطلع گردند. بر کسی پوشیده نیست که مناسک و مسائل فقهی حج دارای گستره عظیم بوده و هر روز که میگذرد با وقوع مسائل مستحدثه، بر گستره آن افزوده می شود.

زرارة بن أعين که از شاگردان برجسته امام صادق علیه السلام است، خطاب به آن حضرت می گوید:

حدود چهل سال است که از حج می پرسم و شما پاسخ می دهید و هنوز هم مسائل آن تمام نشده است.

ص: 23

و امام صادق علیه السلام در پاسخ وی فرمودند:

خانه ای که دو هزار سال پیش از پیدایش آدم عليه السلام حج گزارده می شده است، توقع داری در چهل سال مسائل آن پایان یابد؟» اکنون در این زمان با وقوع مسائل مستحدثه و تعدد فتاوای مراجع، کار برای عموم مردم و به ویژه روحانیون محترم کاروان ها مشکل تر گردیده است.

چه ایرادی دارد که شیعیان و اهل سنت از نظرات مذاهب یکدیگر جویا شوند (تقریب مذاهب)؟ و با چشم و فکر باز، راهی این سفر معنوی شوند؟ تا با تعاملات و ارتباطات فرهنگی و ایجاد اتحاد اسلامی در بین مسلمانان جهان، نقشه شوم دشمنان مبنی بر ایران هراسی و اسلام ستیزی را نقش بر آب کرده و پرچم بقية الله برفراز کعبه بیفشانیم.

« ان شاء الله »

مولود گرمرودی ثابت استادیاردانشگاه آزاد اسلامی - واحد مشهد

17 ربیع الاول 1442 مصادف با آبان 1396

ص: 24

بخش اول: حج در سایه سار زلال احکام(نظرات مراجع تقلید)

اشاره

ص: 25

ص: 26

معنای حج درلغت و اصطلاح

«حج» در لغت، قصد کردن چیزی را گویند(1) و البته « فاضل مقداد ) می فرماید:(2) «و هو لغة القصد المتكرر» در لغت به معنای قصدی که تکرار می شود.

در اصطلاح شرع، «حج» عبادت مخصوصی است که در زمان و مكان معين، و به شکل خاصی، در جوار بيت الله الحرام به منظور اطاعت و تقرب به خدا انجام می شود.(3) ارتباط میان معنای لغوی و اصطلاح شرعی در این جا است که شخص برای انجام اعمال مخصوصی قصد زیارت خانه خدا را می کند.(4) و در فرهنگ فارسی عمید 1. زیارت، زیارت کعبه 2. آهنگ، حرکت، قصد 3. آهنگ کردن، قصد کردن 4. به زیارت رفتن 5. با دلیل غلبه کردن

مترادف حج:

زیارت، زیارت کعبه، آهنگ، حرکت، قصد، آهنگ کردن، قصد کردن، به زیارت رفتن، با دلیل غلبه کردن.

صاحب کشاف گوید: به فتح حاء مهمله و تشديد جيم منقوطه در لغت قصد به سوی چیزی است. و در شریعت قصد به سوی بیت الحرام یعنی کعبه است به اعمال مخصوصة در وقت مخصوص. و در پاره ای از لغات به کسر حاء مهمله خوانند. برخی گفته اند: کسر لغت اهالي نجد و فتح لغت غیر آنهاست. جمعی دیگر گفته اند: به فتح اسم و به کسر مصدر باشد. و بالعکس نیز گفته اند، چنانچه در فتح الباری و جامع الرموز گفته، و در بیرجندی آورده که: حج در لغت قصد است و استعمال آن غلبه کرده است بر قصد کعبه برای اجراء اعمال

ص: 27


1- 1- جمهرة اللغة، ج 1، ص 86.
2- 2- کنز العرفان، ج1، ص257
3- 3- القاموس الفقهي لغة واصطلاحا، ص 76 و مجمع البحرين، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 2، ص 285.
4- 4- الجمل و العقود في العبادات، مترجم، واعظ زاده خراسانی، محمد، ص 324.

معروف. وحجة به کسر، یک مرتبه حج گزاردن باشد. و قياس فتح است. جز اینکه شنیده نشده است. خلیل گوید: حج فلان علينا؛ ای قدم . پس لفظ حج اطلاق شده است بر قدوم به سوی مکه - زیارت کعبه بدانسان که در شرع وارد است.

حج در اصطلاح

حج ملاقات خانه خدا و سنت ابراهیم (علیه السلام) است و یکی از مهم ترین فروع دین اسلام است؛ که مسلمانان در دهه اول آخرین ماه قمری ذی الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان رفته و مناسک خاص آن را به جا می آورند. هر مسلمان در صورت دارا بودن شرایطی خاص، مکلف است حداقل یک بار در طول عمر خود آن را انجام دهد.

اسلام و تعدیلاتی در حج

حج نخستین بار در دین ابراهیم انجام شد و آیین های حج و عمره، احرام، لثم و لمس حجرالاسود، سعی بین صفا و مروه، وقفه در عرفات و رمی جمره، همگی پیش از اسلام رایج بود و تنها برخی تعديلات در حج اسلامی نسبت به پیش از اسلام روی داده است.

اعراب پیش از اسلام هنگام طواف «لبیک یا لات»، «لبیک یا عزی» و «لبیک یا منات » می گفتند و هر قومی بت خود را می خواند و در اسلام، « اللهم» جای بت ها را گرفت و آن عبارت بدین شکل تغییر کرد: «لبیک اللهم لبیک».

عرب ها صید را در ماه حج حرام می دانستند. پیامبر اسلام حرمت صید را فقط در ایام حج و هنگام حرام مقرر کرد. عرب ها گاهی برهنه به پیرامون گردی (طواف کعبه می پرداختند. اسلام آن را منع کرد و پوشیدن لباس دوخته نشده را مقرر کرد. عرب ها از خوردن گوشت قربانی اکراه داشتند و پیامبر اسلام آن را مجاز دانست.

مسلمانان پس از فتح مکه و برانداختن بتهای قریش از سعی میان صفا و مروه اکراه داشتند؛ زیرا پیش از اسلام بر این دو کوه دو بت سنگی قرار داشت که حاجیان و زائران آن دوره سعی بین صفا و مروه را برای نزدیک شدن به آنها و دست کشیدن و بوسیدن آنها انجام می دادند؛ ولی محمد سعی بین صفا و مروه را مجاز کرد و بنا بر متن قرآن این کار از شعائر الله دانسته می شود .

ص: 28

رویدادهای تأسف بار در ایام حج ابراهیمی

برخی از رویدادهای مرگبار پیش آمده در آیین های حج بدین شرح است:

سال 1944: ابوطالب یزدی، در حین انجام طواف در مسجدالحرام دچار استفراغ شد، وی توسط مأموران عربستان گردن زده شد، چهار سال روابط ایران و عربستان مختل گردید.

سال 1986: در میان وسایل یکی از کاروان های حج ایرانی، مواد منفجره تی ان تی پیداشد.

سال 1987: چهار صد نفر در درگیری بین نیروهای امنیتی عربستان و معترضان حامی ایران کشته شدند.

سال 1990: هزار و چهارصد و بیست وشش نفر از حاجیان در تونل منتهی به اماکن مقدس کشته شدند.

سال 1994: دویست و هفتاد نفر در اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.

سال 1997: بر اثر آتش سوزی، 343 حاجی کشته و هزار و پانصد نفر مجروح شدند.

سال 1998: حداقل یکصد و هجده نفر بر اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.

سال 2001: سی و پنج نفر در اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.

سال 2004: دویست و پنجاه و یک نفر بر اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.

سال 2006 : سیصد و چهل و پنج نفر در مراسم سنگ زنی به نماد شیطان کشته شدند.

سال 2015: در فرودگاه جده، مأمورانی به بهانه مشکوک شدن به دو نوجوان ایرانی آنها را از بقیه جدا می کنند و دو نوجوان در بازگشت به ایران به بهانه بازرسی بدنی از خانواده های خودشان جدا می شوند. مأموران این دو را به بخش بازرسی خواهران برده و به بهانه بازجویی بدنی هردوی این نوجوانان را برهنه کرده و خودشان نیز برهنه شده اند، دراثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شدند که مأموران قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشته اند و تعرض به این دو نوجوان ناکام می ماند.

سال 2015: عصر روز جمعه 20 شهریورماه یک بالابر بزرگ بر اثر شدت باد و طوفان در مکه به داخل مسجد الحرام در نزدیکی مقام ابراهیم سقوط کرد که منجر به کشته و زخمی شدن ده ها تن از حجاج حاضر در محل شد. این حادثه در فاصله چهار روز مانده به آغاز ماه ذی الحجه و ادای مناسک حج تمتع رخ داد.

سال 2015: روز پنج شنبه 2 مهرماه: براثر ازدحام جمعیت و عدم مدیریت برگزارکنندگان

ص: 29

سعودی، تعداد زیادی از حاجیان در منطقه منا کشته و زخمی شدند. تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه منا 464 نفر اعلام شد و بر اساس مجموع آمار استخراج شده از گزارش های جداگانه کشورها، تعداد جانباختگان تا تاریخ 28 آبان 1394، 2٫474 نفر است. رسانه های ایرانی به نقل از سعید اوحدی، که در آن زمان رئیس سازمان حج و زیارت بود، شمار کلی جانباختگان را حدود 7700 نفر گزارش کرده اند و با استناد به آمار غیررسمی و مشاهدات میدانی

کرده اند این آمار به بیش از 8000 نفر خواهد رسید.

سال 2020 : به دلیل بیماری کوید 19 (کرونا) هیچیک از کشورها به حج مشرف نشدند.

جایگاه و فضیلت حج

بدان که بر هر مكلف که جامع شرایط باشد وجوب حج به دلیل قرآن و احادیث وارده از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام ثابت است.

حج یکی از ارکان دین است و از ضروریات آن بشمار می رود. ترک حج با اقرار به وجوب، یکی از گناهان کبیره و با انکار، موجب کفر است.

لذا حج واجب است به ضرورت دین و منکر آن با التفات به لزوم آن کافر است، و کسی که ترک کند آن را به واسطه سبک شمردن و بی اهمیت دانستن آن، در عقاب با کافر شریک است، و ترک آن بدون استخفاف و سبک شمردن از گناهان کبیره است.(1)

خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است: « ولله على الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلا ومن كفر الله الله غني عن العالمين».(2)

شیخ کلینی قدس سره به طریق معتبر از حضرت صادق عليه السلام روایت نموده که: هر کس از دنیا رود و حجة الاسلام را به جا نیاورد بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید، چنین کس در حال مردن به یهودیت یا نصرانیت از دنیا خواهد رفت.(3)

ص: 30


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 204.
2- 2- آل عمران: 97.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 16 و مناسک حج آية الله خامنه ای، ص2.

این آیه و این روایت در اهمیت حج و وجوب آن کافی است و روایات بسیاری در این دو قسمت وارد شده که این مختصر، گنجایش ذکر آنها را ندارد.

حج از نظر شرعی مجموعه ای از اعمال مخصوصی است که به قصد اطاعت پروردگار انجام می گیرد و یکی از ارکانی است که اسلام بر آن بنا شده است. امام محمد باقر عليه السلام می فرماید:

«بنی الاسلام على خمس، على الصلاة والزكاة والصوم والحج و الولاية »

«اسلام بر پنج پایه استوار گشته است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت» . حج خواه واجب باشد و خواه مستحب، دارای فضیلت بسیار و پاداش فراوان است. روایات زیادی از پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله و سلم و اهل بیت او عليهم السلام در فضیلت حج وارد شده است.

امام خمینی (ره) در این باب به دو مساله اشاره نموده اند:(1)

مسأله 1: حج در عمر با شرایط وجوب یک مرتبه واجب است و وجوب آن فوری است، و اگر در سال اول ترک کند سال بعد بر او واجب است فورا، و هم چنین هر سالی تعویق بیندازد در سال بعد باید فورا به جا آورد.

مسأله 2: اگر حج بر مقدماتی توقف داشته باشد مثل گرفتن تذکره و مهیا کردن وسائل سفر باید همه را تهیه کند، به طوری که در همان سال استطاعت برسد به مکه، و اگر اهمال کند معصیت کار است و حج بر گردن او مستقر می شود.

نظرات مجتهدین برالتزام عملی درحج

پیرامون اعتقاد نظری و عملی به انجام فریضه حج، به بخشی از نظرات مجتهدین می پردازیم:(2)

*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): در صورتی که مستند به شبهه نباشد.

* آية الله (بهجت): در صورت منافات با بقاء تصديق به وحدانیت خالق یا بقاء تصديق به نبوت.

* آية الله (فاضل): چنانچه به انکار رسالت برگشت کند.

ص: 31


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخمینی)، ص 204.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 16.

* آية الله (مکارم): در صورتی که علم به ضروری بودن آن داشته باشد.

* آية الله (غروی): شاید به همین مناسبت است که در آیه مبارکه فرموده است و من كفر فإن الله غني عن العالمين از ترک حج تعبیر به کفر فرموده است.(1)

* آية الله سیستانی): در این فوریت ( حجة الاسلام که حج واجب بر شخص مستطيع است، بیش از یک مرتبه در تمام عمر واجب نیست ). دو وجه است: اول: این که شرعی باشد، و گویا مشهور هم همین باشد. دوم: این که عقلی باشد از باب احتیاط تا مبادا تأخیر آن منجر به ترک واجب بدون عذر شود که در این صورت مستحق عقوبت خواهد بود.

وجه اول احوط و دوم اقوی است. پس اگر آن را از سال اول استطاعت تأخیر انداخت بدون این که اطمینان داشته باشد که بعدا می تواند آن را انجام دهد ولی بعدا موفق به انجام آن شود متجری می شود، و اگر اصلا موفق نشود مرتکب گناه بزرگی شده است.(2)

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (خوئی)، (تبریزی): بلکه بعید نیست تأخیر آن از گناهان کبیره باشد.

آية الله (بهجت): و تأخیر آن بدون عذر حرام است و تکرار این تأخیر در سالها بدون توسيط توبه از گناهان کبیره مثل ترک حج است."(3)

* آية الله (فاضل): تأخیر آن معصیت است ولی کبیره بودن آن به طوری که مسقط عدالت باشد ثابت نیست.

سخن در تهیه اسباب حصول استطاعت در حج

* آية الله مکارم): و در صورت حصول استطاعت چنانچه راه منحصر به نام نویسی برای چند سال بعد باشد آن نیز واجب است.(4)

* آية الله (بهجت): در صورت اعتماد و وثوق به این که با تأخیر نیز حج را حتما درک خواهد کرد اظهر عدم وجوب خروج در اولین فرصت است. پس اگر اتفاقا درک نکرد حج بر او مستقر

ص: 32


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 16.
2- 2- مناسک حج آية الله سیستانی، ص 8.
3- 3- مناسک حج آية الله بهجت، ص 3.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص: 17

نشده است و اما با عدم اعتماد مذکور پس مورد تأمل است و عدم حرمت تفویت احتمالی در موردی که دلیل خاص نباشد خالی از وجه نیست.(1)

* آية الله (گلپایگانی) و آية الله (صافی): در صورتی حج مستقر می شود که معلوم شود اگر می رفت به حج می رسید.؟(2)

*** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): مگر این که حرجی باشد که در این صورت بر خودش واجب نیست ولی بعد از مرگ وی باید از ترکه او حج به جا آورند.

* آية الله سیستانی): اگر تأخیر به علت اطمینان به درک حج در همین سال باشد و اتفاقا نرسد حج بر او مستقر نخواهد شد.(3)

* آية الله (فاضل): در صورتی حج بر او مستقر می شود که اگر می رفت به حج می رسید.

* آية الله (فاضل): اگر انجام حج برای او حرجی باشد حج از خودش ساقط است، ولی باید خود او بعدا در صورت قدرت انجام دهد. و یا بعد از فوتش از ترکه او حج نیابی و لو از میقات انجام دهند.

اقسام حج

حج را انسان یا برای خود انجام می دهد و یا از طرف شخص دیگر که به آن حج نیابی می گویند و هر یک از دو قسم یا واجب است یا مستحب. حجی را که شخص برای خود انجام می دهد و در آئین اسلام بر هر مكلفی که مستطيع است، واجب می باشد، « حجة الاسلام » می گویند. و گاهی از راه های دیگر مثل نذر، عهد، قسم و باطل شدن حج انجام شده، واجب می شود.

هم چنین حج از نظر موقعیت و محل زندگی مسلمانان و چگونگی انجام آن به سه قسم تقسیم می شود: 1- حج تمتع 2- حج افراد 3- حج قران.

حج تمتع وظیفه کسانی است که چهل و هشت میل که تقریبا معادل نود کیلومتر است از

ص: 33


1- 1- مناسک حج آية الله بهجت، ص1.
2- 2- مناسک عربی آية الله صافی گلپایگانی، مسأله 6، ص12.
3- 3- مناسک آية الله سیستانی، مسأله 3.

مکه دور باشند. و حج افراد و قران وظیفه کسانی است که در مکه یا در کمتر از مسافت مذكور باشند.(1)

مسائلی پیرامون حجة الاسلام بر مبنای نظر آية الله خامنه ای

مسأله 1: حجة الاسلام برای فرد مستطیع در تمام مدت عمر فقط یک مرتبه واجب، و در دفعات بعد مستحب است.

مساله 2: وجوب حجة الاسلام بر شخص مستطيع فوری است یعنی واجب است آن را در اولین سال استطاعت به جا آورد. و تأخیر آن بدون عذر جایز نیست. و در صورتی که آن را به تأخیر بیندازد معصیت کرده و حج بر عهده او مستقر می شود و واجب است در سال بعد آن را انجام دهد.

مسأله 3: اگر درک حج در سال حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتی مانند تهیه اسباب و مقدمات سفر باشد، تحصیل آن واجب است به طوری که اطمینان پیدا کند که در همان سال به حج می رسد. و در صورتی که شخص کوتاهی کند و در آن سال به حج نرسد، عصیان کرده است و حج بر او مستقر می شود و واجب است در هر صورت بعدا به حج برود هر چند استطاعت او از بین برود.(2)

شرایط وجوب حجة الاسلام

با چند شرط، حج واجب می شود و بدون وجود تمامی آنها حج واجب نیست: 1- بلوغ 2 - عقل 3- حریت ( آزاد ) 4- استطاعت.(3)

البته آية الله خامنه ای قائل به سه شرط هستند و در مناسک حج خود به شرط حریت اشاره ننمودند و دلیل آن شاید امروزه برده ای نیست تا احکام برده داری بیان گردد.

اول و دوم - بلوغ و عقل. پس بر کودک و دیوانه، حج واجب نیست.

ص: 34


1- 1- مناسک حج آية الله خامنه ای، ص2.
2- 2- مناسک حج (للخامنئي)، ص 3.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص18.

* آية الله (بهجت): که قاصر باشد زمان افاقه او از اداء واجب فعلی بر او.(1)

* آية الله خامنه ای: شرط اول: عقل، پس حج بر مجنون واجب نیست.

شرط دوم: بلوغ، پس حج بر غیر بالغ واجب نیست هر چند نزدیک سن بلوغ باشد. و اگر غیر بالغ به جا آورد، هر چند حج او صحیح است ولی از حجة الاسلام کفایت نمی کند.

مبحث بلوغ در حج از منظر آية الله خامنه ای

- اگر کودک برای حج محرم گردد و هنگام درک وقوف در مشعر الحرام (مزدلفه) بالغ شود، در صورتی که مستطیع باشد، حج او کفایت از حجة الاسلام می کند. ( مسأله 4).

- اگر کودک بعد از آن که محرم شد مرتکب یکی از محرمات احرام شود؛ در صید، کفاره آن بر عهده ی ولی طفل است، و در غیر صید ظاهر کفاره نه بر ولی طفل واجب است و نه بر خود طفل. ( مسأله 5.

- پول قربانی در حج بر عهده ی ولی طفل است. ( مسأله 6).

سخن در باب بلوغ از نظر امام خمینی (ره) و سایر مجتهدين

امام خمینی (ره)

اگر غیر بالغ حج به جا آورد صحیح است، هر چند از حجة الاسلام کفایت نمی کند.(2)

اگر کودک ممیز برای حج محرم شود و در وقت درک مشعر الحرام بالغ باشد کفایت از حجة الاسلام می کند.(3) و هم چنین اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.

نظرات مجتهدین در مسأله بلوغ:

* آية الله (بهجت): کفایت ادراک آن چه با آن حج ادراک می شود اگر چه اضطراری مشعر باشد با انجام واجب از اضطراری عرفه خالی از وجه نیست.؟(4)

ص: 35


1- 1- کتاب حج آية الله بهجت، ص 2.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 4، ص18.
3- 3- همان، مسأله 5.
4- 4- کتاب حج آية الله بهجت، ص 3.

آية الله (خوئی): کفایت از حجة الاسلام نمی کند.(1) * آية الله سیستانی): در مورد مجنون متعرض نشده اند.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): احوط بلکه اقوى عدم کفایت از حجة الاسلام است و هم چنین نسبت به مجنون، بنا بر این اگر سالهای بعد مستطیع بودند حجة الاسلام را به جا آورند.(2)

* آية الله (بهجت): با سائر شروط و با اداء واجبات لاحقه، بدون نیاز به تجدید نیت حجة الاسلام یا تجدید نیت احرام یا نیت وجوب به مجرد كمال، و معتبر است از زمان كمال نه قبل از آن استطاعت او به قدر فراغ از واجبات حج بنا بر اظهر، و در صورت ادراک حج بنحو صحیح در اجزاء عمره سابقه بر کمال از متمتع تأمل است، و احوط اعاده عمره است بقصد وظيفه.

* درمناسک حج « امام خمینی (ره)» چنین آمده است:"(3)

-کسی که گمان می کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابی کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفایت از حجة الاسلام نمیکند مگر در صورتی که قصد وظیفه فعلیه را نموده و آن را بر حج ندبی اشتباها تطبيق کرده باشد.

- از برای بچه مميز مستحب است حج رفتن، و صحیح است حج او اگر چه ولی او اذن ندهد، لكن بعد از بالغ شدن اگر استطاعت داشت باید حج برود و حج زمان کودکی کافی نیست.

* آية الله (فاضل): هر چند احتیاط مستحب آن است که در صورت استطاعت، حج را در سالهای بعد اعاده کند.(4) آية الله مکارم): احتیاط واجب در هر دو اعاده بعد از آن است در صورتی که مستطيع شوند.

* آية الله (تبریزی): کفایت از حجة الاسلام نمی کند. بلکه اگر متمکن بود طبق مسأله 169 مناسک برای عمره تمتع احرام ببندد و اعمال عمره و حج را اتیان کند، کفایت میکند. و در غیر این صورت باید آن حج را اتمام کند و در سالهای آینده چنانچه مستطیع بود، حجة الاسلام را

ص: 36


1- - مناسک آية الله خویی، مسأله 4.
2- 2- مناسک عربی، مسأله 14، ص 14.
3- 3- المحشی للإمام الخميني، ص 19.
4- 4- مناسک، ص 10.

به جا آورد و اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام می دهد و در غیر این فرض اتمام حج بر او واجب نیست.

* آية الله (غروی): احوط لزومی عدم کفایت است و هکذا در مجنون.

* آية الله (فاضل): اگر کسی در میقات مجنون بود همراهان او می توانند او را رجاء مثل کودک غیر ممیز محرم کنند و چنانچه قبل از درک مشعر عاقل شود کفایت از حجة الاسلام می کند. و احتیاط این است که به اذن ولی شرعی او را محرم کنند. و احتیاط مستحب آن است که در سالهای بعد اگر مستطیع شد حجة الاسلام را اعاده کند.

* * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت)، (صافی): این حج کافی از حجة الاسلام می باشد.

آية الله (خامنه ای): مگر این که نیت کند حجی را که شارع مقدس از او خواسته به جای آورد.

* آية الله (مکارم): در صورتی که قصد مأمور به واقعی را داشته باشد کفایت میکند.

آية الله (غروی ): یا قصد کند عملی را که اگر بالغ بوده همان واجب می شد در حقش گر چه کفایت آن از حجة الاسلام خالی از وجه نمی باشد.

آية الله (اراکی): در صورتی که ولی او اذن بدهد، بنا بر احتیاط.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حج برای غير مكلف مميز مستحب است ولی کفایت از حجة الاسلام نمیکند و اذن ولی در صحت حج او شرط نیست، اگر چه در مواردی که حج او موجب تصرف در اموالش می شود، برای تصرف اذن ولی لازم است.(1)

* آية الله (بهجت): احرام صبی ممیز صحیح است و احوط در صورت استلزام تصرف در مال، اذن ولی است در صحت آن.

بررسی تفصیلی اهم شرایط وجوب حج، از منظر امام خمینی(ره)

اشاره

در باب شرایط وجوب حج، ایشان ( امام خمینی (ره) ) در طی 36 مساله به نحو کامل و مفصلی پرداخته اند:"(2)

ص: 37


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 5.
2- 2- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 205.

مسأله 1:

برای وجوب حج شرطهایی است از جمله: اول: به حد بلوغ رسیدن

پس بر طفل گر چه نزدیک به بلوغش باشد واجب نیست و اگر حج کند صحیح است، لكن بعد از بلوغ اگر مستطیع شد باید حج به جا آورد.

دوم: عقل

پس بر مجنون واجب نیست، مگر آن که مجنون ادواری باشد و دوره عاقل بودنش به قدری باشد که به حج و تحصیل مقدماتی که حاصل نیست برسد.

سوم: استطاعت از جهت مال و بدن و باز بودن راه و امن بودن و وقت داشتن برای حج کردن، و هر یک از اینها را فاقد باشد حج بر او واجب نیست.

مسأله 2:

مراد از استطاعت، عقلی نیست، بلکه آن چیزی است که شرع معین فرموده، و آن دارا بودن زاد و توشه سفر است به هر مقداری که محتاج است به حسب اختلاف فصول و اختلاف اشخاص از حیث عزت و شرف و قوت و ضعف، و دارا بودن مركوب است به هر نحوی که متعارف است، به طوری که اگر از آن به ما دون آن اکتفاء کند خلاف شأن و آبروی اوست که در این صورت واجب نیست و یا آن که رفتن با آن حرج و مشقت دارد و یا در معرض خطر است.

مسأله 3:

اگر توشه سفر ندارد لکن می تواند بین راه با کسب تهیه کند واجب نیست حج بر او، و اگر برود کافی از حج واجب نیست.

مسأله 4:

اگر کسی از محل سکونتش استطاعت ندارد، و لكن تا محلی بدون استطاعت رفت و از آنجا تا مکه به واسطه کمی راه مستطیع شد، یعنی خرج رفتن و برگشتن به وطنش را داشت، حج بر او واجب است در صورتی که شرایط دیگر هم موجود باشد.

ص: 38

مسأله 5:

شرط است در وجوب حج، آن که توشه و نفقه رفتن و برگشتن را داشته باشد به طور متعارف، مگر آن که بخواهد در مکه بماند، در این صورت نفقه برگشتن لازم نیست، یا بخواهد به جای دیگر غیر از وطنش اقامت کند که نفقه برگشتن تا آنجا لازم است اگر نفقه کمتر باشد، و اما اگر بیشتر باشد ولكن از روی ناچاری باید در آن محل اقامت کند، شرط است نفقه تا آن محل را اگر چه از وطنش بیشتر است، دارا باشد.

مسأله 6:

لازم نیست در استطاعت، آن که خود توشه راه و مرکب را داشته باشد، بلکه اگر پول توشه و کرایه مركوب را داشته باشد مستطيع است، بلکه لازم نیست پولش را هم داشته باشد، بلکه اگر چیزی داشته باشد از آن چه که احتیاج به آن ندارد در معاش متعارف، مثل آن که زمینی داشته باشد زیادتر از مورد احتیاج که کفایت میکند بر خرج سفرش باید بفروشد و حج کند.

مسأله 7:

واجب نیست که برای حج قرض کند گر چه بتواند به آسانی قرض را بدهد، بلکه اگر مال هم دارد لكن خریدار ندارد یا طلب دارد، لكن بدهکار طلب را قبل از موعد نمی دهد، واجب نیست قرض کند و مکه برود و مستطیع نیست.

مسأله 8:

اگر نزدش چیزی نیست که با آن حج برود، لكن طلبکار از کسی است به مقداری که اگر بدهد می تواند حج برود، پس اگر موعد طلب رسیده است واجب است با هر وسیله طلبش را وصول کند و حج برود گر چه به رجوع به ظالم باشد و اگر موعدش نرسیده لكن اگر مطالبه کند می دهد، لازم نیست مطالبه کند و مستطیع نیست.

مسأله 9:

اگر به اندازه خرج مکه مال دارد لكن شرایط دیگر مثل صحیح بودن بدن یا باز بودن راه حاصل نیست، می تواند آن مال را تصرف کند و از بین ببرد، و اما اگر شرایط حاصل است لکن وقت رفتن نرسیده و قافله حج راه نیفتاده و احتمال می دهد که اسباب دیگر مهیا شود و قافله

ص: 39

نیز حرکت کند نمی تواند در آن مال تصرف کند، و اگر تصرف کرد و کاروان حرکت کرد حج بر عهده او می آید.(1)

مسأله 10:

شرط است در وجوب حج باقی ماندن مال تا آخر اعمال و اگر تلف شود در بین راه؛ چه وقت رفتن و چه وقت برگشتن بدون اختیار او، معلوم می شود که مستطيع نبوده، و اما اگر خودش عمدا توشه و مرکوب خود را تلف کند حج به عهده او مستقر می شود و باید برود.

مسأله 11:

شرط است در وجوب حج، آن که علاوه بر خرج سفر، مخارج عيالات خود را در زمان رفتن و برگشتن داشته باشد به طور مناسب با حال آنها، و مراد از عیال آنهایی است که باید در نظر عرف خرج آنها را بدهد اگر در شرع واجب نباشد، مثل برادر فقیر که در منزل اوست و جزء خانواده او محسوب است، بلکه اگر یک نفر اجنبی هم عيال او شمرده شود در عرف، باید مخارج او را داشته باشد.

مسأله 12:

شرط است در وجوب حج، آن که پس از برگشت دارای چیزی باشد که او و عیالاتش را اداره کند از قبیل ملک و علاقه یا تجارت و زراعت و صنعت و کسب مناسب با حال او، و اگر سرمایه ندارد لکن با آبرو و وجاهت می تواند تجارت کند و امرار معاش نماید، کفایت میکند و حج بر او واجب است.

مسأله 13:

اهل علم فقیر که با وجوه شرعيه امرار معاش میکنند و پس از برگشت از حج نیز به همان منوال امرار معاش می کنند اگر به قدر مخارج حج داشته باشند، حج بر آنها واجب نیست و همچنین فقرایی که با گدایی می گذارنند و هم چنین کسانی که تفاوت نمیکند به حال آنها حج رفتن، و قبل از حج و بعد از حج به یک منوال هستند بر هیچ یک اینها حج واجب نیست.

ص: 40


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 206 .

مسأله 14:

شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنی؛ پس بر مريضی که نمی تواند برود یا مشقت دارد برای او یا پرستار می خواهد و خرج او را ندارد حج واجب نیست.

مسأله 15:

شرط است در وجوب حج، آن که وقت وسعت داشته باشد، پس اگر مال دار شد در وقتی که برای رفتن با مقدمات لازمه وقت ندارد یا ممکن است خود را برساند با مشقت زیاد، حج بر او در این سال واجب نیست و اگر استطاعت او باقی ماند، سال دیگر واجب است حج کند.

مسأله 16:

شرط است در وجوب حج، آن که در راه مانعی از عبور نباشد و برای او امکان رفتن و تمام کردن عمل باشد و اگر راه خطرناک باشد به طوری که بر جان و یا عرض و یا مال خود می ترسد و راه هم منحصر است به همین راه، حج بر او واجب نیست.(1)

مسأله 17:

اگر رفتن به حج مستلزم ضرر مالی باشد، غیر از آن چه لازمه عادی حج است، پس اگر تحمل آن ضرر برای او حرجی است و مشقت و کلفت دارد بر او واجب نیست. و الا واجب است.

مسأله 18:

بعد از حاصل شدن شرایطی که ذکر شد اگر رفتن به حج موجب ترک واجبی یا فعل حرامی شد باید ملاحظه اهمیت را کرد، پس اگر حج اهم است باید حج برود و اگر یکی از آنها مهمتر است باید ترک کند رفتن را، لكن اگر رفت و حج کرد حجش صحیح است و کافی است، گرچه معصیت کرده است در ترک واجب یا فعل حرام.

مسأله 19:

اگر کسی پیش از آن که مستطیع شده، نذر کند که به زیارت حضرت سید الشهداء

ص: 41


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، صص 208 - 207 .

(علیه السلام) برود در هر روز عرفه، نذر او مانع از حج او نمی شود و باید حج برود و به نذر عمل نکند، لکن اگر حج نرفت باید به نذرش عمل کند و اگر عمل نکرد کفاره ترک نذر را باید بدهد.

مسأله 20:

اگر کسی خودش مالدار نیست و دیگری به قدر کفایت سفر حج در رفتن و برگشتن به او ببخشد که به حج برود واجب است قبول کند و برود، و اما اگر مالی ببخشد و اسم حج نیاورد واجب نیست قبول کند.

مسأله 21:

اگر کسی خرجی حج ندارد ولكن کسی دیگر او را برای حج مهمان کند و بگوید حج بكن و به عهده من مخارج حج و مخارج عیالت، حج بر او واجب می شود، به شرط آن که اطمینان و وثوق داشته باشد به قول طرف و در صورتی که مورد وثوق نباشد واجب نیست. و فرقی نیست بین آن که مخارج را به تدریج بدهد یا یک مرتبه بدهد و یا آن را ملک او کند برای حج رفتن یا نکند.

مسأله 22:

در این نحو از استطاعت که به بخشش حاصل می شود، شرط نیست که در وقت برگشتن دارای معاشی باشد که او را اداره بکند.

مسأله 23:

اگر مهمان دار در بین راه از قولش برگشت، بعید نیست که واجب باشد بر او مخارج برگرداندن مهمان را به وطنش.

مسأله 24:

اگر بعد از آن که مهمان احرام بست مهماندار از قولش برگشت، بعید نیست که واجب باشد مخارج تمام کردن حج و برگرداندن او را به وطنش.(1)

مسأله 25:

کسی که حج بر او واجب گردید و مستقر شد و بعد از آن به مرضی مبتلا شد که نتوانست

ص: 42


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 209.

حج برود و امید خوب شدن نداشت یا پیری مانع از رفتن شد یا آن که حج رفتن برای او حرج و مشقت شدید دارد، واجب است بر او که نائب بگیرد و احتیاط واجب آن است که فورا نائب بگیرد.

مسأله 26:

اگر کسی مال دار بود و استطاعت مالی داشت و به واسطه مرض یا چیز دیگر نتوانست حج کند و وجوب حج بر او مستقر نشد، واجب نیست نائب بگیرد بنا بر اقوى.

مسأله 27:

کسی که عذر داشت و نائب گرفت و حج به جا آورد، اقوی آن است که حج نایب کافی است از حج او؛ چه عذرش تا آخر عمر باقی بماند یا بعد از عمل حج عذرش برطرف شود، لكن اگر عذرش قبل از تمام شدن حج نائب مرتفع شود؛ چه در بین راه در وقت رفتن باشد یا در بین عمل باشد، حج نایب کافی نیست و باید خودش حج بکند.

مسأله 28:

کسی که حج بر او مستقر شده بود و به حج رفت، اگر بعد از محرم شدن و داخل شدن در حرم بمیرد، کفایت میکند این عمل از حج واجب او، و واجب نیست قضای آن و اگر قبل از آن بمیرد واجب است حج او را قضا کنند.

مسأله 29:

اگر زن استطاعت پیدا کرد، شرط نیست که شوهر او را اذن بدهد، و جائز نیست برای شوهر که او را منع از حج بکند.

مسأله 30:

اگر زن نذر کند که حج برود و نذرش مضيق باشد، اذن شوهر لازم نیست و اما اگر موشع باشد تا وقت تنگ نشده باید اذن بگیرد، چنانچه در حج مستحب شرط است اذن شوهر.(1)

ص: 43


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 209.

مسأله 31:

زنی که مستطیع باشد شرط نیست که محرمی همراه او باشد، در صورتی که در امان باشد نسبت به خودش و ناموسش، چه شوهر دار باشد یا نباشد، و اگر در امان نباشد واجب است بر او که کسی را همراه ببرد؛ گر چه با اجرت، و اگر پول اجرت دادن نداشت و رفتن موقوف بود بر اجیر گرفتن، این زن استطاعت ندارد و بر او حج واجب نیست.(1)

مسأله 32:

اگر کسی حج بر او واجب شد و اهمال کرد از رفتن، حج بر عهده او است و باید به هر نحوی شده حج برود، و اگر مرد باید قضای حج را از مالش به جا بیاورند.

مسأله 33:

اگر کسی استطاعت پیدا کرد و حج نرفت و شرایط استطاعت او باقی بود تا وقت برگشتن از حج به حسب عادت، حج بر او مستقر می شود و به عهده او می آید.

مسأله 34:

آن چه در مسأله پیش ذکر شد راجع به استطاعت مالی و بدنی و باز بودن راه است، و اما مثل عقل که از شرایط است، لازم نیست وقت برگشتن به وطن باقی باشد، بلکه اگر تا وقت تمام شدن اعمال باقی بود بر عهده اش می آید.

مسأله 35:

حج واجب به عهده کسی بود و مرد باید از اصل مال او حج برای او بگیرند و هم چنین اگر حج نذری بر او واجب باشد.

مسأله 36:

ورثه نمی توانند در مال میت تصرف کنند قبل از آن که حج بگیرند، یا مقدار مصرف را به ولی میت بدهند.(2)

ص: 44


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 210.
2- 2- همان، ص 0210

سخن در حج طفل غیرممیز

- امام خمینی (ره): مستحب است ولی طفل غیر ممیز محرم کند او را و لباس احرام به او به پوشاند، و نیت کند که این طفل را محرم میکنم برای حج، یا این طفل را معتمر میکنم به عمره تمتع، و اگر می شود، تلبیه را تلقین کند به او، و الا خودش به عوض او بگوید.

- بعید نیست که ولی در این امر کسی باشد که کفیل بچه و نگهدار او است اگر چه ولی شرعی نباشد.(1)

* آية الله (سیستانی): بعید نیست که در صحت آن اذن ولی معتبر باشد.(2)

آية الله (مکارم): ولی اگر تصرف در مال خود می کند، باید به اذن ولی باشد.

* آية الله (غروی): گر چه واجب است استیذان از ولی در صورتی که ترک آن موجب اذیت والدین بوده باشد.

* آية الله (بهجت): صحیح است احرام ولی از طفل غير مميز و از مجنون، و متوئی نیت احرام طفل، ولی حاضر می شود، و تمام اعمال حج را آن چه را متمکن است طفل و غیر عاقل انجام می دهد با نیت ولی و آن چه را متمکن نیست ولی از جانب او انجام می دهد از آن جمله تلبية إحرام است که اگر متمکن باشد طفل و غیر عاقل انجام می دهد با نیت ولی، و گرنه ولی نایب می شود.(3)

* آية الله (بهجت): ولی در این مقام عبارت است از ولی در مال مثل آب و جذابی و وصی ایشان و حاکم و امین حاکم، و ولایت مادر در احرام طفل و سایر اعمال حج خالی از وجه نیست.؟(4)

آية الله (غروی): قدر متيقن همان ولی شرعی است یعنی پدر و جد.

* آية الله (غروی): در صبيه و مجنون اشکال است احوط ترک آن است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): قدر متیقن از ولی در این امر نسبت به بچه غیر مميز، ولی شرعی است، مانند پدر و جد و یا وصی یکی از آن دو، و هم چنین حاکم و امین از طرف حاکم و یا وکیل یکی از آنها، و اما غیر ولی شرعی مانند عمو و دایی و برادر، محل اشکال است،

ص: 45


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 20
2- 2- مناسک، مسأله 6.
3- 3- کتاب حج، ص 4.
4- 4- رساله ذخيرة العباد، ص 5.

اگر چه کفیل و نگهدار بچه باشد، لكن مادر در این مورد ملحق به ولی شرعی است زیرا نسبت به او دلیل خاصی داریم، و اما در بچه ممیز در مواردی که اجازه ولی لازم است اجازه غیر ولی شرعی کفایت نمی کند.(1)

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): در غیر ولی شرعی، محل اشکال است.

آية الله (فاضل): مقصود از ولی، همان ولی شرعی است، ولی مادر در این مورد ملحق به ولی شرعی است.

* آية الله سیستانی): ولی طفل در این امر کسی است که حق حضانت و سرپرستی او را دارد، چه پدر و مادر او باشند و چه غیر آنها.(2)

آية الله (مکارم): ولی به اذن ولی شرعی انجام می دهد .

طفل محرم و محرمات احرام

- امام خمینی (ره):

بعد از آن که طفل محرم شد یا او را محرم کردند باید ولی، او را از محرمات احرام باز دارد، و اگر ممیز نیست خود ولی حفظ کند او را از محرمات."(3)

**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): این حکم فوق در مورد احجاج صبی غیر ممیز است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): کفاره صید بر ولی طفل است، و اما در وجوب سایر کفارات بر ولی اشکال است اگر چه احوط این است که بر عهده ولی است.؟(4)

*** آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی): ظاهرة كفارات دیگر در غیر صید نه بر ولی واجب است و نه در مال طفل، ولی کفاره صید بر ولی واجب است(5)

- بعد از این که طفل محرم شد اگر محرمات احرام را به جا آورد ياولي، او را از آنها باز

ص: 46


1- 1- مناسک عربی، مسأله 11، ص 13.
2- 2 - مناسک، مسأله 11.
3- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص021
4- مناسک عربي، مسأله 13، ص 13.
5- 5- مناسک، مسأله 9، ص 13.

نداشت کفاره بر ولی طفل است نه بر مال طفل بنا بر اقوی در صید و بنا بر احتیاط واجب در غیر آن نیز.

* آية الله (مکارم): این احتیاط مستحب است.

حکم حج طفل و گوسفند قربانی

- امام خمینی (ره):

گوسفند قربانی برای حج بر عهده ولی طفل است. تمام اعمال حج و عمره را باید ولی، طفل را وادار کند که به جا آورد و اگر نمی تواند، ولی او به نیابت طفل به جا آورد.(1)

* آية الله (سیستانی): کفاره صید غیر ممیز بر ولی اوست و در غیر آن بر نابالغ کفاره نیست نه در مال او و نه در مال وليش.

* آية الله (بهجت): فداء صید مولی علیه بر ولی است که با مباشرت او عمل مولی علیه صحیح است) و کفاره موجب هدی بر ولی است در آن چه عمد و خطاء كفاره دارد بلکه در آن چه عمد فقط کفاره دارد و صبي عمد مرتکب شد ثبوت کفاره بر ولی که سبب است خالی از وجه نیست.؟(2)

* آية الله (تبریزی): قربانی بچه غیر ممیز بر ولی او است که او را به حج برده و چنانچه پول آن را نداشت و خود بچه مالی داشت از مال او قربانی تهیه می کند و گرنه ولی روزه می گیرد.

* آية الله (سیستانی): پول قربانی بچه غیر ممیز بر ولی اوست."(3)

* آية الله (فاضل): و اگر تمكن نداشت از طرف طفل روزه بگیرد، و چنانچه خود ولی نیز حج تمتع انجام داده و فقط تمكن از یک قربانی دارد آن را برای طفل قربانی کند و برای خودش روزه بگیرد.

ص: 47


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 11-12-13، ص021
2- 2- کتاب حج ص 5.
3- 3 - مناسک، مسأله 12.

بلوغ طفل نابالغ

- امام خمینی(ره):

اگر طفل نابالغ قبل از این که در میقات محرم شود بالغ شد، حج او حجة الاسلام است. اگر از همان جا که محرم می شود مستطیع باشد.(1)

* آية الله (تبریزی): در وقتی که می خواهد طفل را طواف دهد واجب است او را وضو دهد اگر چه بصورت وضو باشد.(2)

* آية الله (فاضل): در اعمالی که نیاز به وضو دارد احتیاط طفل را وضو بدهد، و خودش هم وضو بگیرد.

آية الله (بهجت): در صورت تمکن، احوط آن است که در حال طواف هردو طاهر باشند و نماز طواف را هردو بخوانند و سنگ ریزه را در دست طفل یا مجنون بگذارد و ولی با آن کیفیت رمی و نیت نماید و در تمام افعال آن چه در غیر نیت می تواند انجام دهد ولی متصدی نیت می شود."(3)

شرط سوم: حریت و آزادگی

* آية الله (بهجت): و لو بحصول عتق قبل از وقوف مشعر به نحو متقدم پس قبل از عتق، حج وعمره بر او واجب نیست اگر چه زاد و راحله را مالک بذل نماید، و حج با اذن مالک صحیح است ولی مجزی از حجة الاسلام نیست.؟(4)

* آية الله (غروی): پس برای مملوک حج واجب نیست گر چه به اذن مولایش بوده و مستطيع هم بوده باشد.(5)

شرط چهارم: استطاعت در حج

استطاعت از جهت مال وصحت بدن و توانایی و باز بودن راه و آزادی آن و وسعت وقت و کفایت آن مورد نظر است.

ص: 48


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 14، ص22.
2- 2 - مناسک، مسأله 7، ص 14.
3- 3- کتاب حج ص 4.
4- - همان ص 5.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص22.

- امام خمینی (ره):

استطاعت از جهت مال یعنی داشتن زاد و راحله که توشه راه و مرکب سواری است، و چنانچه عین آنها را ندارد کافی است چیزی مثل پول یا متاع دیگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهیه آنها نماید، و شرط است که مخارج برگشتن را نیز داشته باشد.(1)

تفصیلی در بیان استطاعت از منظرآية الله خامنه ای

استطاعت، که مشتمل بر امور زیر است شامل: الف) استطاعت مالی ب) استطاعت بدنی ج) استطاعت طریقی، یعنی راه رفتن به حج باز و امن باشد. د) استطاعت زمانی اکنون به ترتیب به بیان مسایل هر یک می پردازیم.

الف استطاعت مالی) استطاعت مالی شامل امور زیر می باشد: 1- زاد و توشه و هزینه ی سفر 2- هزينه افراد تحت تکفل در طول مدت سفر 3- ضروریات زندگی و آن چه در معیشت به آن نیاز دارد. 4- رجوع به کفایت.؟(2)

* آية الله خامنه ای): پس از فرا رسیدن زمانی که صرف آن برای رسیدن به حج لازم است شخص مستطيع نمی تواند خود را از استطاعت بیندازد و پیش از فرا رسیدن این زمان نیز احتیاط واجب آن است که خود را از استطاعت خارج نسازد.(3)

ص: 49


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني )، مسأله 15، ص22.
2- 2 - مناسک حج (للخامنئي)، ص 4.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني )، ص 29.

مطلب اول: زاد و هزینه ی سفر

مقصود از «زاد» هر چیزی است که انسان در سفر به آن نیاز دارد، اعم از خوردنی و نوشیدنی و سایر اموری که در سفر حج است.

- برای تحقق استطاعت مالی لازم نیست انسان عین توشه راه و مرکبی را که می خواهد با آن حج به جا آورد، داشته باشد، بلکه همین اندازه که پول یا جنس دیگری که بتواند با آن توشه راه و هزینه ی سفر را تهیه کند، داشته باشد، کافی است.

- کسی که توشه راه و هزینه ی سفر و چیزی هم که ممکن است برای تهیه آنها صرف نماید ندارد، حج بر او واجب نیست، هر چند بتواند آنها را با کسب و مانند آن بدست آورد.

- کسی که تصمیم دارد پس از انجام حج به وطن خود برگردد و یا به مکان دیگری برود، باید مخارج برگشت را نیز داشته باشد.

- کسی که استطاعت مالی ندارد ولی به مقدار مخارج حج و یا تکمیل آن از دیگری طلب دارد، اگر طلب او حال است و یا وقت طلب او رسیده است و بدهکار توانایی پرداخت آن را دارد و می تواند بدون حرج و زحمت آن را بگیرد، واجب است آن را مطالبه کند.(1)

- آية الله خامنه ای و مهریه: زنی که مهریه اش برای مخارج حج کافی است و آن را از شوهرش طلبکار است، در صورتی که شوهر او توانایی پرداخت آن را نداشته باشد، نمی تواند آن را از او مطالبه کند و مستطیع نیست. ولی اگر شوهر او تمکن دارد و مطالبه مهر نیز برای زن مفسده ای ندارد، واجب است مهریه را مطالبه کرده و به حج برود. و چنانچه مطالبه آن برای او مفسده داشته باشد مثل این که منجر به نزاع و طلاق شود، مطالبه مهریه واجب نبوده و مستطیع نیست.؟(2)

- امام خمینی (ره) و مهریه: زنی که مهریه اش وافی برای مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است (5) اگر شوهرش تمكن از اداء آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نیست و اگر تمکن دارد و مطالبه آن برای زن مفسده ای ندارد با فرض این که شوهر نفقه و مخارج زندگی زن را می دهد لازم است زن، مهریه را مطالبه کند و به حج برود و چنانچه برای او مفسده دارد مثل این که ممکن است مطالبه به نزاع (1) و طلاق منجر شود که برای زن مفسده دارد، مستطیع نشده است .(3)

ص: 50


1- 1- مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 7 تا 10، ص 4.
2- 2- همان، مسأله 11، ص 4
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 47، ص 40.

* - قرض: اگر انسان مخارج حج را قرض کند، مستطيع نمی شود و در صورتی که با آن حج به جا آورد از حجة الاسلام کفایت نمی کند. و هم چنین کسی که می داند در سال آینده مستطيع می شود، نمی تواند مخارج حج را قرض کند و قبل از آن سال حج به جا آورد.

* - بدهی: کسی که بدهی دارد و مالی غیر از مخارج حج که با آن بتواند بدهی خود را بپردازد ندارد، چنانچه بدهی او مدت دار باشد و اطمینان داشته باشد که در وقت اداء بدهی، توانایی پرداخت آن را دارد واجب است به حج برود. و هم چنین در صورتی که وقت اداء بدهی رسیده ولی طلبکار راضی به تأخیر اداء باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه می تواند بدهی را بپردازد. و در غیر این دو صورت حج واجب نیست.(1)

* - ازدواج: کسی که نیاز به ازدواج دارد و ترک ازدواج موجب مشقت یا حرج يا وهن و یا بیماری او شود و یا بیم آن داشته باشد که بر اثر ترک ازدواج به گناه بیفتد، زمانی مستطیع می شود که علاوه بر مخارج حج هزینه های ازدواج را نیز داشته باشد. و در غیر این صورت اگر با آن مال به حج برود ظاهر این است که از حجة الاسلام کفایت نمیکند..(2)

- اگر اجرت ماشین یا هواپیما و یا سایر وسایل نقلیه در سال استطاعت بیشتر از حد متعارف باشد، در صورتی که توانایی پرداخت ما زاد را بدون حرج و مشقت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد تا به حج برود. و مجرد گرانی و افزایش قیمت ها ضرری به استطاعت نمی زند. ولی اگر توانایی پرداخت ما زاد را ندارد یا پرداخت آن برای او مشقت و حرج دارد، واجب نیست آن را بپردازد و مستطیع نیست، و حكم خرید یا اجاره چیزهای دیگری که در سفر حج به آنها نیاز دارد نیز همین طور است. و هم چنین در صورتی که بر اثر نداشتن مشتری، مالی را که می خواهد پول آن را صرف حج کند به کمتر از قیمت معمولی بفروشد، نیز حکم همین را دارد.

- ملاک استطاعت برای حج، توانائی انجام آن به نحو متعارف بین مردم است و اگر کسی اعتقاد دارد که به این نحو استطاعت ندارد لكن احتمال می دهد که اگر تحقیق و تلاش کند بتواند راهی بیابد که با وضع مالی فعلی اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نیست تحقیق نماید. ولی اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آیا مستطیع شده یا خیر، ظاهرا واجب است وضعیت مالی خود را بررسی کند.(3)

ص: 51


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 11تا13.
2- 2- همان، مسأله 14، ص5.
3- 3 - مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 15 و 16، ص5.

مطلب دوم: مخارج عائله در طول مدت سفر

- در تحقق استطاعت مالی شرط است که مخارج خانواده اش را تا بازگشت از حج داشته باشد.

- مراد از عائله که داشتن مخارج آنان در تحقق استطاعت مالی شرط است، کسانی هستند که عرفا عنوان عائله بر آنها صدق می کند، هر چند از نظر شرعی واجب النفقه او نباشند.(1)

مطلب سوم: ضروریات زندگی و معیشت

- شرط است که ضروریات زندگی و آن چه را که عرفا شایسته موقعیت اوست و به آن نیاز دارد، داشته باشد. و لازم نیست عین آنها موجود باشد، بلکه کافی است پول یا چیزی که بتواند آن را صرف تأمین نیازهای زندگی اش کند را داشته باشد.)(2)

* - رعایت شدن عرفی: شئون عرفی اشخاص با هم متفاوت است. کسی که داشتن مسکن شخصی از ضروریات زندگی او می باشد و یا عرف مناسب با شأن او است، و یا سکونت در منزل استیجاری یا عاریه ای و یا وقفی برای او حرج و مشقت دارد و یا موجب وهن او می شود، برای تحقق استطاعت او داشتن خانه ملکی شرط است.

-کسی که ضروریات زندگی از قبیل مسکن، لوازم خانه، وسیله نقلیه و ابزار کار و مانند آن را بیشتر از شأن خود دارد، اگر می تواند با فروش آنها و خرید ما يحتاج زندگی اش، مقدار زائد را صرف مخارج حج کند و این کار موجب حرج و وهن و منقصت او نمی شود، و مقدار ما زاد به اندازه مخارج حج و یا مکمل آن است، باید این کار را انجام دهد و مستطيع است.(3)

- اگر مکلف زمین یا جنس دیگری را بفروشد تا با پول آن خانه بخرد، در صورتی که منزل شخصی جزء نیازهای ضروری او باشد و یا مالکیت آن با موقعیت عرفی او مناسب است، با گرفتن پول زمین مستطیع نمی شود هر چند به مقدار مخارج حج و یا مکمل آن باشد.(4)

ص: 52


1- 1- مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 17 و 18.
2- 2- همان، مسأله 19.
3- 3 - مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 20 و 21، ص6.
4- 4- همان، مساله 22، ص6

- کسی که بعضی از اموالش مورد نیاز او نیستند و پول حاصل از فروش آنها برای استطاعت او کافی باشد و یا آن را تکمیل کند، با وجود شرایط دیگر حج بر او واجب می شود .(1)

مطلب چهارم: رجوع به کفایت

- آية الله خامنه ای: یکی از شرایط تحقق استطاعت مالی رجوع به کفایت است (البته این شرط در حج بذلی وجود ندارد . یعنی بعد از برگشت از حج، تجارت یا زراعت یا صنعت یا شغل و یا منفعت ملک مثل باغ و مغازه و غیر اینها از منابع درآمد، داشته باشد، به طوری که برای زندگی مناسب با شأن عرفی خود و خانواده اش کافی باشد. و طلاب علوم دینی اگر بعد از مراجعت از حج زندگی آنها با شهریه حوزه های علوم دینی اداره می شود، کافی است.

- در زن نیز رجوع به کفایت شرط است، بنا بر این اگر زن شوهر داشته باشد و در حال حیات شوهرش مستطيع شود، بعد از بازگشت از حج، نفقه ای که شوهرش به او می پردازد رجوع به کفایت است. ولی زنی که شوهر ندارد، در تحقق استطاعت او شرط است که علاوه بر داشتن مخارج حج، بعد از بازگشت دارای یک منبع درآمد مالی باشد که برای اداره زندگی مناسب با شأن عرفی او کافی باشد. در غیر این صورت برای حج مستطیع نیست.)(2)

تعریف حج بذلی

اگر شخصی زاد و هزینه ی سفر نداشته باشد ولی دیگری مخارج حج او را بدهد مثل این که به او بگوید: حج به جا آور و نفقهی تو بر عهده ی من، در این صورت حج بر او واجب می شود ولازم است آن را قبول کند. این حج را «حج بذلی» گویند.

احکام خاص حج بذلی از منظر امام خامنه ای و سایر مراجع تقلید

* آية الله خامنه ای: در حج بذلی رجوع به کفایت شرط نیست و لازم نیست عین مال را داده باشد بلکه پرداخت قیمت آن کافی است.

ص: 53


1- 1- مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 23.
2- 2- همان، مسأله 24 و25.

- حج بدلی از حجة الاسلام کفایت می کند، و در صورتی که بعدا خودش مستطیع شد لازم نیست حج به جا آورد.

- کسی که از طرف مؤسسه یا شخصی دعوت به حج شده باشد، در صورتی که در مقابل دعوت به حج متعهد به انجام کاری شود، عنوان حج بذلی بر او صدق نمی کند.(1)

*امام خمینی (ره): اگر شخص، زاد و راحله ندارد ولی به او گفته شد که حج به جا آور و نفقه توو عائله ات بر عهده من، با اطمینان به وفاء و عدم رجوع باذل، حج واجب می شود و این حج را بذلی می گویند و در آن رجوع به کفایت که از شرایط وجوب است شرط نیست، بلی اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگی او شود ؛ واجب نیست.؟(2)

* آية الله (فاضل): تعهد نسبت به عائله و اطمینان به وفاء و عدم رجوع باذل شرط نیست.

* آية الله (تبریزی): اگر نمی تواند نفقه عيال را تأمین کند چه به حج برود و چه نرود بذل نفقه عيال شرط نیست.

* آية الله (سیستانی): مگر این که نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد یا این که فرق نمیکند، چه حج برود و چه نرود نفقه آنها را نمی تواند تأمین کند یا از عدم تأمین نفقه آنها در حرج نمی افتد یا عائله واجب النفقه او نیستند که در این موارد بذل نفقه عائله شرط وجوب حج نیست .(3)

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اطمینان به وفا و عدم رجوع باذل، شرط نیست، ولی اگر وثوق و اطمینان به رجوع و عدم وفاء باذل دارد حج واجب نمی شود.

* آية الله (نوری): به شرطی که قبول این بذل برای او مستلزم ذلت و منت نباشد.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت): در این مسأله فرقی بین اباحه (در اختیار گذاشتن) و تملیک و دادن عین مال و یا قیمت آن نیست.

* آية الله (سیستانی): اباحه ای که برای اباحه کننده آن قابل برگشت باشد شرعا، و تملیک متزلزلی که از طرف مقابل قابل فسخ بوده باشد شرعا، موجب حصول استطاعت نمی شود مگر این که اطمینان داشته باشد که از اباحه اش صرف نظر نمی کند یا تمليكش را فسخ نمی نماید.(4)

ص: 54


1- 1- مناسک حج (للخامنئي) ، مسائل 26 تا 28، ص 7.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 33، ص 32.
3- 3 - مناسک عربی، مسأله 43.
4- 4- مناسک، مسأله 29 - 40- 43.

* آية الله (سیستانی): ولی اگر خودش مقداری از مصارف حج را داشته باشد و بقیه را به او بذل کنند در این صورت رجوع به کفایت شرط است.(1)

* آية الله (سیستانی): بلی اگر درآمدش در خصوص روزهای حج باشد و با درآمد آن در بقیه روزهای سال یا بعضی از آنها زندگی می کند، به طوری که اگر به حج برود قدرت تأمین هزینه زندگی در بقیه یا بعضی از روزهای یاد شده نداشته باشد. در این صورت حج بر او واجب نخواهد بود، مگر این که مخارج زندگیش را در بقیه روزهای سال هم بدهند که در این صورت واجب خواهد بود. (مناسک، مسأله 45).(2)

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): چنانچه مال، کافی برای مئونه حج باشد، و یا به مقداری است که به ضمیمه اموال خود شخص استطاعت حاصل می شود، حج بر او واجب، و کافی از حجة الاسلام است.(3)

* آية الله (نوری): مگر این که در قبول ، ذلت و مهانت برای او باشد که در این صورت قبول واجب نیست.

*امام خمینی (ره):

باذل می تواند از بذلش برگردد، ولی اگر در بین راه باشد باید نفقه برگشتن او را بدهد، و اگر بعد از احرام رجوع کند باید نفقه اتمام حج را نیز بپردازد. پول قربانی در حج بذلی بر عهده باذل است ولی کفارات بر عهده او نیست و اگر پول قربانی را بذل نکند حج واجب نمی شود مگر در صورت وجود شرایط دیگر استطاعت.؟(4)

* آية الله (بهجت): و بنا بر اظهر نفقه بازگشت از محل اعلام رجوع که زائد بر نفقه وطن است بر باذل است.(5)

- آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بعد از احرام احوط ترک رجوع است، و نسبت به رجوع به عین مبذوله، تفصیلی در مناسک عربی موجود است.

* آية الله (فاضل): اگر اتمام واجب باشد باید نفقه اتمام حج را نیز بپردازد، اما وجوب اتمام در این فرض محل تأمل است.

ص: 55


1- 1- مناسک، مسأله 45.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 33، ص 32.
3- 3- آداب و احکام حج، مسأله 47.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسائل 35 و 36، ص: 34 و 35.
5- 5- مناسک آية الله بهجت، مسأله 51، ص 22.

* آية الله (تبریزی): باذل ضامن نفقه برگشتن او نیست همان طور که در صورت رجوع بعد از احرام، نفقه اتمام حج را هم ضامن نمی باشد گر چه اتمام بر او واجب است مطلقا.

* آية الله (خوئی): در صورتی که اتمام آن بر مبذول له واجب باشد. و آن در جایی است که آن چه تاکنون به او بدل شده و او صرف نموده با ضمیمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد.

* آية الله (سیستانی): اگر بعد از احرام باذل رجوع کند، مبذول له باید حج را تمام کند، اگر بر او حرجی نباشد هر چند فعلا مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش می باشد.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که هدی بر مبذول له واجب باشد پول آن بر عهده باذل است، و الا تبدیل به صوم می شود. ولی در کفارات اگر محرم موجب وسبب آن را مرتکب شود پس اگر عمد) باشد كقاره اش بر عهده خود او می باشد و اگر از روی فراموشی یا جهل و یا اضطرار و ناچاری باشد و به این سبب کفاره واجب شود، پس اگر مبذول له تمکن از اداء داشته باشد و کفاره یافت شود، پول آن به عهده باذل می باشد و الا باید مبذول له به وظیفه غیر متمکن از كاره عمل نماید.(1)

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر عمل موجب کفاره را از روی عمد و اختیار انجام داده باشد، و در غیر این صورت به عهده باذل است على الأحوط .

* آية الله (مکارم): احتیاط در غیر عمد، آن است که باذل بپردازد.

آية الله (غروی): لازم است در حج بذلی پول قربانی را هم بذل کند و گرنه حج بر مبذول له واجب نمی شود گر چه خودش تمکن از پول قربانی را داشته باشد.

احکام پیرامون مال هبه ای در حج

- امام خمینی ( ره ):

اگر مالی که برای حج کفایت میکند را به او ببخشند برای این که حج به جا آورد باید قبول کند و حج به جا آورد، و هم چنین اگر واهب بگوید مخیری بین این که حج به جا آوری یا نه. ولی اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نیست.؟(2)

ص: 56


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 56.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 34، ص 33.

* * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): و اگر واهب (بخشنده) اختیار را به انسان بدهد و بگوید می خواهی با این مال حج برو و نمی خواهی به حج نرو و یا مالی را ببخشد و نامی از حج نبرد، قبولش واجب نیست.

* آية الله (مکارم): بلکه قبول واجب است بشرط این که به هنگام بازگشت، زندگی او تأمین باشد.

مسایل عمومی استطاعت مالی از منظر امام خمینی (ره)

- کسی که مستطیع شده نمی تواند بعد از رسیدن زمانی که باید مال را برای رفتن به حج، صرف کند خود را از استطاعت خارج نماید. بلکه احتیاط واجب آن است که قبل از آن زمان نیز خود را از استطاعت خارج نکند.

- در تحقق استطاعت مالی شرط نیست که استطاعت در محل خودش حاصل شود بلکه حصول آن هر چند در میقات باشد کافی است. بنابراین اگر هنگامی که به میقات رسید مستطیع شود، حج بر او واجب می شود و از حجة الاسلام کفایت میکند.

- استطاعت مالی در کسی هم که هنگام رسیدن به میقات، متمکن از انجام حج شده، شرط است. بنا بر این کسانی که با رسیدن به میقات، متمکن از حج می شوند مانند خدمه کاروان ها و غیر آنها، اگر سایر شرایط استطاعت از قبیل مخارج عائله و ضروریات زندگی و چیزهایی که در معیشتر مناسب شأن خود به آنها نیاز دارند و رجوع به کفایت را داشته باشند، حج بر آنان واجب است و از حجة الاسلام کفایت میکند. در غیر این صورت حج آنان مستحبی خواهد بود و در صورتی که بعدا مستطيع شوند واجب است حجة الاسلام را به جا آوردند.

- کسی که در راه حج برای خدمت، در برابر اجرتی که با آن مستطیع می شود اجیر شود، بعد از اجاره حج بر او واجب می شود، ولی قبول اجاره واجب نیست.

- کسی که استطاعت مالی ندارد، اگر برای نیابت از دیگری اجیر شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطه ی مالی غیر از مال الاجاره مستطیع شود، باید در آن سال حج را برای خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او برای همین سال بوده، اجاره باطل است و در غیر این صورت باید حج استیجاری را در سال بعد به جا آورد.(1)

ص: 57


1- 1- مناسک حج (للخامنئي)، مسائل 29 تا 33، ص 7.

- اگر شخص مستطیع بر اثر غفلت و یا عمدا قصد حج استحبابی کند، هر چند هدف او تمرین برای انجام هر چه بهتر مناسک در سال بعد باشد و یا با اعتقاد به این که مستطيع نیست قصد حج استحبابی کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده، در کفایت آن از حجة الاسلام اشکال است و بنا بر احتیاط واجب است در سال بعد حج را به جا آورد، مگر آن که به توهم این که وظیفه فعليه او امتثال امر استحبابی است، قصد امتثال امر فعلي شارع مقدس را داشته باشد که در این صورت کفایت از حجة الاسلام می کند.(1)

تبیین استطاعت بدنی و احکام آن از منظر آية الله خامنه ای

مراد از استطاعت بدنی، توانایی جسمی لازم برای انجام اعمال حج است. بنا بر این حج بر بیمار و سالمندی که قدرت رفتن به حج را ندارد و یا رفتن به حج برای او حرج و مشقت دارد، واجب نیست.

- بقاء استطاعت بدنی در وجوب حج شرط است، بنابراین اگر کسی به قصد حج، سفر کند ولی بیماری، او را قبل از احرام از ادامه راه باز دارد، کشف می شود که استطاعت بدنی در باره او تحقق پیدا نکرده است. و بر امثال او واجب نیست برای انجام حج نایب بگیرند. ولی اگر حج از قبل بر او مستقر شده و امسال، برای انجام حج حرکت کند و در بین راه بر اثر بیماری از ادامه مسیر باز بماند، در صورتی که از بهبودی و توانایی انجام حج بدون حرج و مشقت هر چند در سالهای آینده نا امید باشد، باید نایب بگیرد. لکن اگر امید به بهبودی و انجام حج هر چند در سالهای آینده داشته باشد، وجوب انجام حج از او ساقط نمی شود.؟(2)

استطاعت طريقي

یعنی راه برای رفتن به حج باز و امن باشد، بنا بر این کسی که راه به روی او بسته است به طوری که نمی تواند به میقات برسد یا اعمال حج را تمام کند، و هم چنین کسی که راه حج برای

ص: 58


1- 1- مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 34، ص 8.
2- 2- همان، ص 8.

او باز است ولی امن نیست مثل این که در راه، خطری جان یا بدن یا آبرو و یا مال او را تهدید می کند، حج بر او واجب نیست.

استطاعت زمانی

یعنی استطاعت، زمانی محقق می شود که انسان فرصت کافی برای رسیدن به حج در ایام خاص را داشته باشد.(1)

بنا بر این کسی که وقت او به گونه ای تنگ است که نمی تواند حج را درک کند و یا برایش مشقت و حرج شدید دارد، حج بر او در آن سال واجب نیست.

مسایل عمومی استطاعت

- کسی که خودش مستطيع است باید ابتدا حجة الاسلام را به جا آورد و نمی تواند قبل از انجام آن از طرف دیگری برای حج نایب شود و یا برای خود حج استحبابی به جا آورد. و اگر حج نیابی یا استحبابی به جا آورد باطل است.

- اجازه شوهر برای رفتن به حج واجب، لازم نیست و زن باید حج واجب خود را به جا آورد هر چند شوهرش راضی به مسافرت او برای حج نباشد.

- اجازه پدر و مادر در صحت حجة الاسلام برای شخص مستطيع شرط نیست.

- اگر با وجود شرایط استطاعت، حج را ترک کند، حج بر ذمه او مستقر می شود و باید به هر نحوی که می تواند در سال های بعد حج را به جا آورد.(2)

نظر سایر مجتهدین در باب استطاعت

* آية الله (بهجت): و نیز اظهر وجوب حج و تحقق استطاعت است بر کسی که فعلا زاد و راحله را ندارد ولی می تواند به مناسبت موقعیت شغلی خود بدون استیجار که بعدا ذکر می شود در بین راه کسب کند، و با کسب لايق به شأن، حوائج مناسب هر وقت را تحصیل نماید بدون

ص: 59


1- 1- مناسک حج (للخامنشی)، ص 8.
2- 2- همان، مسائل 36 تا 39، ص 9.

خطر و با اطمینان به حصول، مثل خدمت کردن در کاروان به اعمالی که در غیر سفر، شغل او همانها است.(1)

***** آیات عظام (گلپایگانی)، (بهجت)، (فاضل)، (سیستانی)، (صافی): داشتن هزینه بازگشت هنگامی معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود را داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد، یا خواسته باشد در جای دیگری غیر از وطن خود ساکن شود، باید هزینه رفتن به آن جا را داشته باشد، و دارا بودن هزینه بازگشت به وطن لازم نیست ؟.(2)

* امام خمینی (ره): شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، این که ضروریات زندگی و آن چه را در معیشت به آن نیاز دارد داشته باشد، مثل خانه مسکونی و اثاث خانه و وسیله سواری و غیر آن در حدی که مناسب با شأن او باشد و چنانچه عین آنها را ندارد، پول یا چیزی که بتواند آنها را تهیه کند، داشته باشد. اگر ضروریات زندگی یا پول آنها را در حج صرف کند از حجة الاسلام کفایت نمی کند. کسی که نیاز به ازدواج دارد و برای آن پول لازم دارد، در صورتی مستطیع می شود که علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.(3)

* آية الله (خامنه ای): و از ترک ازدواج، به حرج یا مرض و یا حرام دچار می گردد. و یا ترک ازدواج موجب وهن او شود.

* آية الله (اراکی): و از ترک ازدواج، به حرج یا مرض و یا حرام دچار می گردد.

* آية الله (فاضل): به طوری که ترک ازدواج موجب مشقت یا ضرر باشد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر ترک تزویج مستلزم حرج باشد به نحوی که عرفة بگویند مستطیع نیست واجب نمی شود و الأحج بر او واجب و مقدم است.؟(4)

* آية الله (بهجت): اگر در ترک نکاح مشقت غیر قابل تحمل بحسب عادت بود یا خوف مرض یا خوف وقوع در حرام بود اظهر جواز صرف در نکاح است و هم چنین اگر قبل از رسیدن وقت سیر کاروان حج، صرف در نکاح کند، اما بعد از رسیدن وقت سیر نمی تواند صرف در نکاح نماید به نحوی که متمکن از حج در آن سال نمی شود نه در صورت تمکن از جمع بين آن دو.(5)

ص: 60


1- 1- کتاب حج، ص 9.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص22.
3- 3- همان، مسأله 16-17-18، ص23-24
4- 4- مناسک عربی، مسأله 32، ص 18.
5- 5- کتاب حج ، ص 12.

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): در صورتی که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتی و مشقت در زندگی وی شود، حج بر او واجب نمی شود، و چنانچه سبب ناراحتی نشود واجب می شود.

* آية الله (خوئی) اضافه فرمودند: بلی اگر بنا بر صرف نکردن آن مال در نیاز خود داشت حج بر او واجب است.(1)

* آية الله (مکارم): منظور از نیاز این نیست که به خاطر ترک آن به عسر و حرج بیفتد بلکه همین اندازه که ازدواج از شئون زندگی او باشد کافی است.(2)

آية الله (غروی): در صورتی که ترک ازدواج موجب حرج یا سبب حدوث ضرری یا مهانتی با باعث وقوع در محرم بوده باشد.

* (سیستانی): مگر این که بیشتر از هزینه بازگشت به وطن باشد که در این صورت اگر ناگزیر از سکونت در آنجا نباشد، هزینه بازگشت به وطن در وجوب حج کافی است.

* آية الله (بهجت): به نحوی که بواسطه حج ناچار به تبدیل محل اقامت و مسكن نشود.(3)

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): داشتن هزینه بازگشت هنگامی معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود یا جایی که دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولی اگر قصد رفتن به جایی دورتر از وطن خود را داشته باشد داشتن هزینه برگشت به وطن کافیست (البته مقصود جایی است که از نرفتن به آنجا به حرج نمی افتد).(4)

* آية الله (اراکی): در صورتی که عازم بر آن باشد.

آية الله (غروی): در صورتی که بخواهد به وطن خویش برگردد یا مصارف محلی که آنجا می خواهد برود.

* آية الله (خامنه ای): اگر تصمیم به بازگشت داشته باشد.

* آية الله (بهجت): ضرورت شخصیه یا شأنيه.

* آية الله (مکارم): خواه ملکی باشد یا اجاره ای که با شئون او سازگار باشد.

* آية الله (بهجت): در حدی که کافی برای شخص و شأن او باشد.(5)

ص: 61


1- 1- تعليقه عروه، ج 2، ص 234.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 24.
3- 3- کتاب حج، ص 9.
4- 4- مناسک، مسأله 22.
5- 5- کتاب حج، ص 8 و ص 26.

* آية الله (سیستانی):.. و نداشتن آن موجب حرج باشد.

* آية الله (صافی): و نداشتن آن حرجی باشد.

* آية الله (نوری): به طوری که اگر متأهل نشود به زحمت می افتد یا به حرام افتد.

- امام خمینی (ره): کسی که از دیگری طلب دارد، و بقیه شرایط استطاعت را نیز دارا است، اگر وقت طلب او رسیده یا حال است و می تواند بدون واقع شدن در حرج و مشقت،(1) آن را بگیرد واجب است مطالبه کند(2) و بگیرد و به حج برود(3) ، مگر مدیون نتواند بپردازد که در این صورت مطالبه جایز نیست و استطاعت حاصل نمی شود و هم چنین اگر وقت طلب او نرسیده و مدیون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگیرد و مستطیع می شود، ولی اگر مدیون نمی خواهد بپردازد مطالبه واجب نیست، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.

- امام خمینی (ره): اگر غیر مستطيع، مصارف حج را قرض کند، مستطیع نمی شود، هر چند بتواند بعدا به سهولت قرض را اداء کند و اگر با آن حج به جا آورد از حجة الاسلام کفایت نمی کند.(4)

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی)، در این مسأله قائل شده اند که اگر بتواند دین را بفروشد و پول آن به تنهایی و یا به ضمیمه مال دیگر وافی هزینه حج باشد و برای او مشقت نداشته باشد، در این صورت مستطیع است و باید به حج برود.

* آية الله (سیستانی): اگر بتواند دین را بفروشد به نحوی که اجحاف در حق او نباشد، و پول آن به تنهایی و یا به ضمیمه مال دیگر وافی هزینه حج باشد، در این صورت مستطيع است و باید به حج برود.

ص: 62


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 24. آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و نیز می تواند و لو با کمک غير و اقامه دعوی در نزد حاکم شرع و یا با رجوع به حاکم غیر شرعی- در صورتی که استیفاء حق موقوف بر آن باشد، بنا بر اقوى - آن را وصول نماید، گرفتن و رفتن به حج واجب است (احکام و آداب حج، مسأله 29).
2- 2- همان، آية الله سیستانی): مستطيع است و واجب است حج برود هر چند با مطالبه و صرف آن مال در حج باشد و هم چنین است اگر بدهکار دارا باشد و نپردازد ولی بتواند هر چند با رجوع به حاکم جور حق خود را بگیرد یا بدهکار منكر باشد ولی بتواند آن را اثبات کند و بگیرد یا بتواند از اموال او از باب تقاص بردارد. آية الله (غروی) : گر چه بواسطه شخصی باشد که می تواند از آن بگیرد یا به واسطه حاکم شرع بلکه به واسطه حاکم جور بوده باشد در صورتی که رجوع به آنان حرجی نبوده باشد.
3- 3 - آية الله (بهجت): اگر تحصیل آن متوقف بر مراجعه به دادگاه اگر چه حاکم جور باشد لازم است مراجعه نماید در صورتی که موجب ضرر و حرج فوق حد مسامحه نباشد، و در تضرر مالی غیر مجحف و نیز ضرر حالی مثل ذلت نفس و نقص جاه نزد حاکم جور تأمل است و اقرب وجوب مطالبه است با عقلائی بودن تن دادن به این ضرر با قطع نظر از تکلیف به حج (کتاب حج، ص 10).
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 20، ص 25.

* آية الله (فاضل): اگر بتواند دینش را به مقدار کمتر بفروشد در صورتی که موجب ضرر و مشقت نباشد. و این مقدار برای حج کافی باشد مستطیع است و باید حج انجام دهد.

* آية الله (سیستانی): اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهکار باشد هم چنان که معمولا چنین است.

* آية الله (گلپایگانی): و اگر شک داشته باشد که مدیون با مطالبه می پردازد یا نه، به جهت آن که احتمال استطاعت می دهد، و تمكن از فحص دارد، احتیاط در مطالبه است، و مطالبه در این فرض فحص از استطاعت است، نه تحصیل استطاعت(1)

آية الله (صافی): حکم مسأله در صورتی که فروش دین مؤجل به نقد ممکن نباشد و الا فروش آن مانند فروش سایر اموال واجب است.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت): در صورتی که اگر مطالبه کند بدهکار خواهد پرداخت، باید مطالبه کند و به حج برود.

آية الله (فاضل): مگر آن که یقین داشته باشد که اگر مطالبه کند مدیون حاضر به پرداخت آن می شود، که در این صورت مطالبه لازم است.

آية الله (مکارم): اگر مطالبه محذوری ندارد باید مطالبه کند.

* آية الله (غروی): ولی اگر مطالبه کند و مالش را بگیرد مستطیع شده، حج برایش واجب می شود.

* آية الله (خامنه ای): در خصوص قيد «پرداخت قرض به سهولت» نظر ایشان یافت نشد.

* آیات عظام (خوئی)، (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی): هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد، و قدرت پرداخت آن را بدون مشقت بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.

نظر امام خمینی (ره) و فقهای عظام پیرامون بدهی و مخارج حج

- امام خمینی (ره): کسی که مخارج حج را دارد و بدهی نیز دارد، ( البته آية الله (بهجت) معتقدند که از حقوق الناس باشد). چنانچه بدهی او مدت دار باشد و مطمئن است که در وقت اداء بدهی، تمکن از اداء آن را دارد، واجب است به حج برود، و هم چنین در صورتی که

ص: 63


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 29.

وقت ادای بدهی رسیده لكن طلبکار راضی به تأخیر اداء باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه می تواند بدهی را اداء نماید و در غیر این دو صورت حج واجب نیست.(1)

* آية الله (بهجت): قرض گرفتن برای حج تحصیل استطاعت است و واجب نیست. مگر آن که مالی داشته باشد بالفعل که می تواند پس از حج با فروش و استبدال آن اداء دین کند که در این صورت قرض گرفتن واجب است با عدم تمکن از فروش آن قبل از حج و اگر مالی که با آن اداء دین می نماید بعد از حج تحصیل می شود، پس در وجوب حج فعلا تأمل است.(2)

* آية الله (تبریزی): هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول بمقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالی داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را اداء کند ولی فعلا نمی تواند آن را بفروشد یا در آن تصرف کند حج بر او واجب خواهد بود."(3)

* آية الله سیستانی): مگر آن که وقت پرداخت قرض آن قدر دور باشد که اصلاعقلاء به آن توجه نکنند. که در این صورت حج بر او واجب خواهد شد.؟(4)

آية الله (غروی): در فرض تمكن از اداء آن به سهولت استطاعت صدق می کند و از حجة الاسلام کفایت می نماید. بلی قرض کردن برای این کار واجب نیست.

* آية الله (تبریزی): در صورتی حج واجب می شود که بدون حرج و مشقت قادر به ادا بوده باشد.

* آية الله (خوئی): بلی اگر دین خود را ادا نکند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنین فردی حج به جا آورد مجزی از حجة الاسلام می باشد.(5)

* آية الله (بهجت): بنا بر عدم فعلیت وجوب اداء مگر بعد از مطالبه.(6)

* آية الله (فاضل): مخیر است بین انجام حج و اداء دین و در صورت انجام حج کفایت از حجة الاسلام می کند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و اگر می داند که طلبکار از طلب خود خواهد گذشت، و یا بنا بر مسامحه دارد ( مثل مهریه بعض زنان) چنین دینی مانع استطاعت نیست.)(7)

ص: 64


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 26.
2- 2- کتاب حج آية الله بهجت، ص 11.
3- 3 - مناسک آية الله تبریزی، مسأله 33.
4- 4- مناسک آية الله سیستانی، مسأله 33.
5- 5- تعليقه عروه، ج 2، ص 236.
6- 6- کتاب حج آية الله بهجت، ص 11.
7- 7 - احکام و آداب حج، مسأله 34.

* آية الله (سیستانی): اگر انسان مال وافی به هزینه حج را داشته، و به همان مقدار هم مقروض باشد، بنا بر اظهر حج بر او واجب نخواهد بود، و هم چنین اگر کمتر از آن مقدار، مقروض باشد، به طوری که اگر مقدار قرض برداشته شود، باقی مانده آن وافی به هزینه حج نباشد، که در این صورت هم حج بر او واجب نخواهد بود، و فرقی نیست بین این که وقت پرداخت بدهی رسیده باشد یا نه، مگر این که آن قدر، وقت پرداخت دور باشد که اصلا عقلاء به آن توجه نکنند، مانند پنجاه سال.

مسائل پیرامون استطاعت

- امام خمینی (ره): کسی که خمس یا زکات بدهکار است در صورتی مستطیع می شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد .(1)

- امام خمینی (ره): شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنی و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانی، پس بر مریضی که قدرت رفتن به حج ندارد یا بر او حرج و مشقت زیاد دارد واجب نیست و بر کسی که راه برای او باز نیست یا وقت تنگ است به طوری که نمی تواند به حج برسد نیز واجب نیست.(2)

امام خمینی (ره): کسی که از جهت مالی مستطيع است و از جهت صحت بدن یا باز بودن راه مستطیع نیست می تواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت مالی هم خارج کند ولی اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسائل رفتن را تهیه نکرده یا وقت حج نرسیده، نمی تواند خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد، حج بر او مستقر می شود و باید به هر نحو است به حج برود.

- امام خمینی (ره): اگر در سالی که استطاعت مالی دارد از جهت صحت بدن یا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سالهای دیگر از آن جهات استطاعت پیدا می کند، می تواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نماند؟(3)

- امام خمینی (ره): کسی که در محل خودش مستطیع نیست واجب نیست به حج برود هر

ص: 65


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 22، ص 27.
2- 2- همان، مسأله 41، ص37.
3- 3- همو، مسأله 23، ص 27 و 28.

چند استطاعت حج میقاتی را داشته باشد، ولی اگر رفت و وقتی به میقات رسید استطاعت حج از آنجا را با همه شرایط دیگر داشت مستطیع می شود و کفایت از حجة الاسلام می کند.(1)

- امام خمینی (ره): کسی که بعد از استطاعت مالی بدون تأخير، سعی در رفتن به حج داشته و در قرعه کشی شرکت نموده و از جهت این که قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود مستطيع نشده و حج بر او واجب نیست ولی اگر مسامحه کرد و تأخیر نمود و در سال های بعد در قرعه کشی شرکت کرد حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه به نام او اصابت نکند؟.(2)

- امام خمینی(ره): در حصول استطاعت فرقی نیست بین این که در شهر ( ماه ) حج یعنی شوال وذی قعده و ذی حجه مال پیدا کند یا قبل از آن، بنا بر این اگر استطاعت مالی پیدا شود واستطاعت بدنی و سایر شرایط موجود باشد نمی تواند خود را از استطاعت خارج کند، حتی در اوائل سال و قبل از ماه های حج .(3)

* آية الله (غروی): بلی اگر بدهی داشته باشد و وقت اداء آن هم رسیده و تمكن از اداء هم نداشته باشد و طلبکار هم راضی بتأخير اداء نباشد ولی طوری باشد که اگر حج برود مردم یا شخص معینی دین او را اداء میکنند باز مستطیع محسوب و حج برایش واجب است؟.(4)

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حكم سائر دیون را دارد، الا این که عین مال متعلق خمس و زکات باشد که مقدم بر سائر ديون است.

** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): حكم سائرديون را دارد الا این که عین مال متعلق خمس و زکات باشد که در صورتی مستطیع می شود که غیر از آنها مخارج حج را داشته باشد.

* آية الله (تبریزی): اگر می داند در همان سال سایر شرائط استطاعت حاصل می شود حفظ استطاعت مالی لازم است و گر نه لزوم ندارد و اگر اطمینان به زوال عذر تا آخر عمر ندارد بنا بر احتیاط در همان سال نایب بگیرد و چنانچه عذرش زایل شد و استطاعت مالی باقی بود بنا بر احتیاط دوباره خودش حج به جا آورد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر از جهت مالی قدرت دارد و از جهت صحت بدن استطاعت ندارد و امید خوب شدن ندارد واجب است نایب بگیرد، بلکه احوط نایب

ص: 66


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 54، ص43.
2- 2- همان، مسأله 55، صص4-43.
3- 3 - همو، مسأله 57، ص44.
4- 4- مناسک، مسأله 34.

گرفتن است برای کسی که امید خوب شدن دارد، پس اگر رفع عذر شد، خودش نیز به حج برود، مگر این که پس از رفع عذر استطاعت مالی نداشته باشد.(1)

* آية الله (خوئی): اگر دارا و ثروتمند است و توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد یا دشوار و با مشقت است باید نایب بگیرد. و وجوب نایب گرفتن، مانند وجوب حج فوری است؟.(2)

آية الله (سیستانی): کسی که تمکن مالی دارد ولی توانایی مباشرت حج را ندارد و امید این که بتواند در آینده انجام دهد ندارد، واجب است نایب بگیرد و اگر مباشرت برای او حرج و مشقت داشته باشد، می تواند نایب بگیرد، گر چه مباشرت افضل است و به هر حال هم چنان که وجوب مباشرت فوری است، وجوب استنابه نیز فوری است.

* آية الله (گلپایگانی): بلی اگر علم داشته باشد که در آن سال متمکن از رفتن به حج است، جواز مصرف کردن وجه در غیر حج (خصوصا در اوان خروج مردم برای حج) مشکل است، و اگر استطاعت مالی بعد از استطاعت طریقی حاصل شده باشد، تصرف در آن مال در زمانی که مردم آماده برای حج می شوند جایز نیست .(3)

آية الله (خوئی): هرگاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینه حج را بدهد حج بر او واجب می شود و جایز نیست در آن مال تصرفی کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارک کند. و این تصرف خواه پیش از تمکن از سفر باشد یا بعد از آن فرقی ندارد، بلکه ظاهر این است که قبل از ماههای حج تصرف جایز نیست.

*آية الله (سیستانی): در تفصیل تمکن از مسیر می فرمایند: اگر در آن تصرفی کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارک کند، و برای او مشخص شده باشد که قدرت رفتن به حج در روزهای آن را داشته باشد، بنا بر اظهر حج در ذمه او مستقر است، ولی اگر قدرت رفتن برای او مشخص نشده باشد، حج در ذمه او مستقر نیست؟.(4)

* آية الله (بهجت): هر گاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینه حج را بدهد، می تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند هر چند دیگر نتواند به حج برود ولی در صورتی که آن مال را بطور نسیه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد،

ص: 67


1- 1- مجمع المسائل، ج 1، مسأله 18، ص 431.
2- 2 - مناسک، مسأله 63.
3- 3- آداب و احکام حج، مسأله 37.
4- 4- مناسک آية الله سیستانی، مسأله 39.

احتیاط این است که اقدام به این عمل ننماید. و اگر نموده با خود معامله مستطیع کند به این که سال آینده به حج برود با احتياطاتی که سبب قطع به اجزاء از حجة الاسلام است (یعنی احتیاطا سعی در تحصیل و حفظ استطاعت شرعیه برای خود در وقت سیر کاروان در سال آینده بنماید نه صرف استطاعت عقلیه) و اگر معامله نه برای فرار است بلکه برای حاجت فعلی است که متمکن از بر آورده شدن آن نمی شود، مگر بعد از وقت سیر یا وقت حج اظهر جواز آن است.(1)

*** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): تصرف در مال جایز نیست و واجب است مال را حفظ کند و خود را از استطاعت خارج نکند. (حاشیه بر عروة الوثقى).(2)

استطاعت ومخارج مقدماتی آن بر حج

- امام خمینی (ره): کسی که استطاعت حج دارد باید خرجهای مقدماتی را از قبیل خرج تذکره و ویزا و ودیعه و آن چه مربوط به حج است بدهد، و این خرجها موجب سقوط حج نمی شود، ولی اگر استطاعت این نحو مخارج را نداشته باشد مستطیع نیست.(3) اگر اجرت ماشین یا هواپیما زیاد باشد یا زیادتر از حد معمولی باشد و همین طور قیمت اجناس در سال استطاعت زیاد باشد یا زیادتر از حد متعارف باشد باید حج برود، و جایز نیست تأخیر از سال استطاعت مگر آن که به قدری زیاد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگانی شود .(4)

آية الله خامنه ای:

- اگر اجرت ماشین یا هواپیما و یا سایر وسایل نقلیه در سال استطاعت بیشتر از حد متعارف باشد، در صورتی که توانایی پرداخت ما زاد را بدون حرج و مشقت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد تا به حج برود. و مجرد گرانی و افزایش قیمت ها ضرری به استطاعت نمی زند. ولی اگر توانایی پرداخت ما زاد را ندارد یا پرداخت آن برای او مشقت و حرج دارد، واجب نیست آن را بپردازد و مستطیع نیست، و حكم خرید یا اجاره چیزهای دیگری که در سفر حج به آنها نیاز دارد

ص: 68


1- 1- کتاب حج، ص 11.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 28.
3- 3- همان، مسأله 25، ص 29.
4- 4 - همو، مسأله 26، ص 29.

نیز همین طور است. و هم چنین در صورتی که بر اثر نداشتن مشتری، مالی را که می خواهد پول آن را صرف حج کند به کمتر از قیمت معمولی بفروشد، نیز حکم همین را دارد .(1)

* آية الله (خوئی): اگر ضرر زاید بر مقدار متعارف و موجب اجحاف باشد و لو موجب حرج و مشقت هم نشود، حج واجب نیست و اما اگر هزینه و مخارج حج بالا برود و مثلا کرایه ماشین در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخیر جایز نیست و باید همان سال برود؟.(2)

* آية الله (بهجت): اگر هزینه و مخارج حج بالا برود و به حد غیر عقلایی نرسد و مثلا کرایه ماشین در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخیر جایز نیست و باید همان سال برود .(3)

آية الله (خامنه ای): کسی که می داند با وضع معمول حج و مخارج عادی آن، دارای استطاعت نیست ولی احتمال می دهد که اگر تحقیق کند راه هایی پیدا شود که با وضع فعلی خود بتواند حج کند لازم نیست فحص کند ولی ملاحظه وضع مالی موجود خود برای کسی که نمی داند آیا استطاعت حج دارد یا نه و می خواهد بداند که آیا مستطیع هست یا نه على الظاهر واجب است.(4)

مسائل مرتبط با نذر وحج

- امام خمینی (ره): اگر نذر کند که در روز عرفه کربلای معلی یا یکی از مشاهد دیگر را زیارت کند، نذرش صحیح است، لکن اگر مستطیع بوده یا در این سال مستطیع شد باید حج برود، و نذر مانع از حج نمی شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر می شود، و باید به نذر عمل کند، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمی شود، ولی اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفاره نذر را باید بدهد.(5)

* آية الله (غروی): صحت نذر مذکور با وجوب حج جمع نمی شود و چون در متعلق نذر رجحان معتبر است و در فرض مزبور منافی با واجب مکلف است رجحانی ندارد لازم است نذر را باطل بدانیم و زیارت عرفه بر تقدیر ترک حج گر چه راجح است الا این که نذر زیارت پیش

ص: 69


1- 1 - مناسک آية الله خامنه ای، مسأله 15، ص5.
2- 2- مناسک آية الله خوئی، مسأله 21.
3- 3 - مناسک آية الله بهجت، مسأله 18.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 31.
5- 5- همان، مسأله 30، ص31.

ناذر مقید ترک حج نیست و تفصیل مسأله موکول است به کتب مفضله فقهيه. از گفته های ما معلوم شد که نذر مذکور وجوب عمل ندارد، لذا عمل نکردن به نذر مذکور کفاره ندارد.

* آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (خوئی)، (سیستانی)، (بهجت)، (تبریزی)، (صافی): نذر منحل می شود و باید به حج برود.

* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در این صورت عمل به نذر واجب نیست، بنابراین تخلف از نذر موجب کفاره نمی شود.

* آية الله (مکارم): نذر منعقد نیست و کفاره ندارد.

* آية الله (بهجت): حکم صورت تخلف نذر را مطرح نفرموده اند.

احکام مرتبط با حج استحبابی

- امام خمینی(ره): اگر با اعتقاد به این که مستطیع نیست، قصد حج استحبابی کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده کفایت از حجة الاسلام نمی کند مگر در صورتی که قصد وظیفه فعليه نموده باشد و اشتباها آن را بر حج استحبابی تطبیق کرده باشد.(1)

* آية الله خامنه ای: اگر کسی وصیت کند که برای او حج مستحبی به جا آورند، هزینه آن از ثلث برداشته می شود؟.(2)

* آية الله (گلپایگانی): اگر بطور جزم، قصد حج استحبابی کرده است کفایت آن از حجة الاسلام خالی از اشکال نیست.(3)

* آیات عظام (مکارم)، (صافی)، (تبریزی): کفایت میکند.(4)

* آية الله خامنه ای): مگر این که نیت کند حجی را که شارع مقدس از او خواسته به جای آورد.

* آية الله (خوئی): کفایت می کند.

ص: 70


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 32، ص 32.
2- 2 - مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 46، ص 10.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 78.
4- 4- تعليقه عروة، ج 2، ص 240.

مطالبی در حج نیابی

- امام خمینی (ره):

کسی که برای نیابت از دیگری اجیر شد و با اجرت آن مستطیع گشت در صورتی که استیجار برای سال اول باشد باید حج نیابی را مقدم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقی بماند برای خودش در سال بعد حج به جا آورد .(1)

- آية الله خامنه ای : کسی که حج بر او مستقر شده، اگر پیش از انجام حج فوت کند، ورثه او باید از اصل مال از طرف او نایب بگیرند مگر آن که وصیت کرده باشد که مخارج حج از ثلث پرداخت شود و در این صورت عمل به آن بر وصایای مستحب مقدم است. و اگر ثلث برای انجام آن کافی نباشد، کمبود آن از اصل مال برداشت می شود .(2)

در مواردی که نیابت واجب است باید فورا مبادرت به انجام آن شود اعم از این که نیابت از طرف انسان زنده باشد یا میت .(3)

* واجب نیست انسان زنده از بلد نایب بگیرد و اگر از میقات نایب بگیرد کافی است. و هم چنین کسی که از دنیا رفته و حتی بر او مستقر شده، حج میقاتی برای او کفایت میکند. ولی اگر نایب گرفتن فقط از وطن میت و یا شهر دیگری امکان پذیر است، واجب است ورثه آن را انجام دهند و مخارج آن از اصل دارایی میت خارج می شود. و در صورتی که وصیت به حج بلدي کرده باشد باید به وصیت او عمل کنند و هزینه ما زاد بر اجرت میقاتی از ثلث محاسبه می شود .(4)

* آية الله (خامنه ای): واجب است تا آنجا که امکان دارد خودش به حج برود و اگر حج به سبب مرضی که امید زوالش نیست یا پیری یا اسباب دیگر، برای او مشقت دارد، واجب است نایب بگیرد.

*آية الله مکارم): اگر امید بهبودی نداشته باشد می تواند نایب بگیرد. آية الله (اراکی): ولی امید خوب شدن داشته باشد. احتياطا نایب بگیرد.

آية الله (تبریزی): اگر اطمینان به تمکن از مباشرت نداشته باشد بنا بر احتیاط واجب است که برای خود نایب بگیرد و چنانچه می داند متمکن از مباشرت نمی شود باید نایب بگیرد و هم

ص: 71


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 38، ص35.
2- 2- مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 43، ص10.
3- 3- همان، مسأله 44، ص10.
4- 4- مناسک حج (للخامنئي)، مسأله 45، ص10.

چنین در فرض بعدی باید بنا بر احتیاط نایب بگیرد و وجوب نایب گرفتن مانند وجوب حج فوری است.(1)

*** آية الله سیستانی)، آية الله (خوئی): اگر امید به تمکن از مباشرت نداشته باشد، واجب است که برای خود نایب بگیرد.

* آية الله (سیستانی): به حدی که تحملش برای او مشکل باشد.(2)

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به نحوی که زندگی او مختل شود.(3)

- امام خمینی (ره):

کسی که برای حج نیابتی، اجیر شده و بعد در همان سال استطاعت مالی پیدا کرده چنانچه برای حج در آن سال اجیر شده باشد باید حج نیابتی را به جا آورد و اگر استطاعت او باقی ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.(4)

آية الله (تبریزی): اگر حج نیابی به جا آورد، حجش صحیح است و ذمه منوب عنه بريء می شود ولی در فرضی که واقعا بر او حج واجب بوده و لو نسبت به آن جاهل باشد اجاره باطل است و نایب استحقاق اجرة المثل را دارد مگر بیشتر از اجرة المسمی باشد و اگر حج استحبابی برای خودش انجام دهد در صورت علم به استطاعت خود و عدم صحت حج استحبابی، حج او باطل است و در غیر این صورت حجش صحیح و مجزی از حجة الاسلام می باشد .(5)

* آية الله (سیستانی): ... اگر حج نیابی مقید به همان سال نباشد، باید حج خود را مقدم بدارد، مگر این که برای او وثوق حاصل شود که در سالهای آینده حج را انجام خواهد داد، که در این صورت واجب نیست حج خود را مقدم بدارد.

آية الله (تبریزی): اما اگر مقید به همان سال نباشد و برای او محرز است که می تواند حج نیابی را در سالهای بعد به جا آورد، حج خودش را مقدم کند و الا باید حج نیابی را مقدم بدارد.

آية الله (بهجت): اما اگر حج نیابتی مقید به همان سال نباشد حج خود را مقدم بدارد .(6)

ص: 72


1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص43.
2- - همان.
3- 3 - مجمع المسائل، ج 1، مسأله 11، ص 429.
4- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 56، ص 44.
5- - همان، ص 38.
6- 6- مناسک، ص 14، مسأله 29.

* آية الله (خوئی): بر مریض یا شخصی که استطاعت مالی دارد ولی از تمکن از رفتن به حج نا امید است یا بر او حرجی است واجب است نایب بگیرد .(1)

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر از جهت مالی قدرت دارد و از جهت صحت بدن استطاعت ندارد و امید خوب شدن ندارد واجب است نایب بگیرد در صورتی که حج براو مستقر شده، و اگر حج بر او مستقر نشده باشد، نایب گرفتن مطابق احتیاط است اگر چه امید به زوال عذر هم وجود داشته باشد؟(2)

-امام خمینی (ره):

اگر با وجود شرایط استطاعت، حج را ترک کرد، حج بر او مستقر می شود و باید بعدا به هر نحو می تواند به حج برود. مستطيع باید خودش به حج برود، و حج دیگری از طرف او کفایت نمی کند، مگر در مورد مریض یا پیر"(3)

- امام خمینی (ره):

کسی که خودش مستطيع است نمی تواند از طرف دیگری برای حج نایب شود یا حج استحبابی به جا آورد، و اگر حج نیابی یا استحبابی به جا آورد باطل است.(4)

* آية الله (بهجت): در صورت یأس از خوب شدن استنابه می کند بنحو فوری بنا بر اظهر.(5)

* آية الله (فاضل): چنانچه تا پایان اعمال حج شرایط استطاعت باقی باشد، که در این صورت باید حج را انجام دهد مگر این که انجام حج حرجی باشد، که در این فرض از خودش ساقط است، و در این صورت باید از ترکه او- ولو از میقات - نایب بگیرد، یا شخصی تبرعا حج او را انجام دهد.

آية الله مکارم): حج نیابتی او صحیح است هر چند گناه کرده است. و حج استحبابی او حج وجوبی محسوب می شود.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صحت آن اشکال است و احتیاط ترک نشود، عالم باشد و یا جاهل .(6)

ص: 73


1- 1- مناسک، مسأله 63.
2- 2- آداب و احکام حج، مسأله 90.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 42 و 43، ص: 38.
4- 4- همان، مسأله 44، ص: 38.
5- 5- کتاب حج، ص 19- 18.
6- 6- آداب و احکام حج، مسأله 115.

* آية الله (سیستانی): کسی که ذمه اش مشغول به حج واجب است و متوجه است جایز نیست در همان سال نیابت به پذيرد ولی اگر حج نیابی انجام داد صحیح است و ذمه منوب عنه فارغ می شود ، اما اجاره باطل است و مستحق اجرت المثل است.

* آية الله (بهجت): حج نایب، صحیح و ذمه منوب عنه بري می شود.

- امام خمینی (ره):

اگر شخصی از سالهای قبل مستطیع بوده و فعلا مسافرت با هواپیما به جهت کسالت برای او مقدور نباشد و غیر از هواپیما وسیله دیگری برای او فراهم نباشد نمی تواند نایب بگیرد و باید در وقت تمكن به حج برود و اگر متمکن نشد تا فوت شد باید از ترکه او برای او حج بدهند و اگر از سالهای قبل استطاعت نداشته در فرض مزبور مستطيع نشده است .(1)

آية الله (بهجت): در صورت استقرار حج با فرض یأس از زوال عذر واجب است استنابه نماید و با امید زوال عذر احوط جمع بين استنابه فوری و لوازم مناسب با احتیاط در آن است، و با زوال عذر احوط اعاده با مباشرت است و با تبدیل آمید زوال عذر به یأس از آن احوط تجديد استنابه است و با استمرار عذر تا وقت وفات احوط برای غیر مأيوس قضاء از او با تکرار استنابه است. و اما صورت عدم استقرار حج پس با فرض یأس از زوال عذر اظهر وجوب فوری استنابه است و با امید زوال عذر احتیاط مستحب این است که فورا استنا به کند که با زوال عذر اعاده با مباشرت می نماید و احتیاط در بقیه بر همان نحو است که ذکر شد ؟(2)

بیان 18 مسأله اختصاصی در باب حج نیابتی از منظر امام خمینی (ره)

مسأله 1:

واجب است برای میت که حج به عهده او بوده و مرده، نایب بگیرند که حج او را به جا آورد، و آن چه واجب است اگر وصیتی نکرده باشد آن است که از نزدیک ترین میقات به مکه به جا آورده شود، و اگر ممکن نشد از میقاتی که پس از آن میقات نزدیک تر است و هم چنین

ص: 74


1- 1- تفصیل این مسأله در ذیل مسأله 41 استطاعت گذشت. مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 52، ص42.
2- 2- کتاب حج، ص 19- 18.

مسأله 2:

اگر امکان نداشته باشد اجیر بگیرند مگر از شهر میت، واجب است از آنجا بگیرند، و مصرف از اصل مال است.

مسأله 3:

صحیح است نایب گرفتن از میت در حج واجب و مستحب و از زنده در حج مستحب و گاهی در واجب.

مسأله 4:

شرط است در نائب چند چیز: اول : آن که بالغ باشد بنا بر احتیاط واجب. دوم: آن که عاقل باشد، پس مجنونی که از او قصد متحقق نشود صحیح نیست نائب شود. سوم: آن که شیعه دوازده امامی باشد. چهارم: آن که عادل باشد یا مورد وثوق باشد که عمل را به جا می آورد و احوط آن است که مورد وثوق باشد در به جا آوردن به طور صحیح، اگر چه بعید نیست که این شرط معتبر نباشد. پنجم: آن که به افعال حج از روی اجتهاد یا تقلید عالم باشد؛ گر چه به تعلیم کسی باشد در حال به جا آوردن به طور تدریج. ششم: آن که ذمه اش مشغول نباشد به حج واجب، چه حجة الاسلام و چه حج نذری که وقتش تنگ است، در صورتی که بتواند این حجی که بر او واجب بود به جا آورد، و اگر نتواند برای آن که مال ندارد، اشکال ندارد که نایب شود.(1)

مسأله 5:

شرط است در کسی که برای او نایب می گیرند، آن که مسلمان باشد و اگر کافر باشد صحیح نیست نیابت از او، پس اگر بمیرد بر ورثه او واجب نیست که برای او نایب بگیرند.

مسأله 6:

شرط است در کسی که از او نایب می گیرند، آن که مرده باشد و اگر زنده باشد، عاجز باشد از به جا آوردن و این شرط در حج واجب است، و اما حج مستحب برای زنده در هر صورت می شود نایب گرفت.

ص: 75


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 211

مسأله 7:

مرد برای زن و زن برای مرد می تواند نایب شود، لكن اولی آن است که همجنس باشند.

مسأله 8:

مانع ندارد نیابت کردن کسی که حج نرفته باشد؛ چه مرد باشد چه زن، از مرد و زن.

مسأله 9:

باید نایب قصد نیابت کند به این که عمل حج را برای نیابت از فلان به جا می آورم، و باید تعیین کند که از کی به جا می آورد و لازم نیست اسم او را ببرد، و لكن مستحب است در همه موقفها اسم او را ببرد.

مسأله 10:

جائز نیست کسی را که عاجز است از عمل کردن به بعض اعمال حج، نایب بگیرند.

مسأله 11:

اگر نایب پیش از احرام بمیرد و یا پیش از داخل شدن در حرم بمیرد کفایت نمیکند کار او از میت، بلکه باید برای او حج بگیرند و اگر بمیرد بعد از احرام و داخل شدن در حرم، کافی است برای میت و لازم نیست اجیر بگیرند.

مسأله 12:

اگر اجیر کنند کسی را برای حج و تعیین نکنند که اجرت برای خود عمل است یا عمل و مقدمات است، ظاهر آن است که برای همه است از مقدمات و عمل، پس اگر اجیر بمیرد در حرم بعد از احرام، مستحق اجرت می شود به نسبت راهی که رفته و عملی که کرده و همین طور اگر بین عمل بمیرد هر جا باشد. بلی اگر مصداق عرفی حج را آورده باید اجرت تمام عمل را بدهند، گر چه بعض خصوصیات را نسیان کرده باشد و مرده باشد.

مسأله 13:

شرط نیست در اجاره آن که راه را تعیین کنند، لكن اگر تعیین کردند باید عمل کند. و اگر عمل نکرد به مقدار مخالفت، از اجرت او کسر می شود، بلکه اگر اجیر شده باشد به حج از این

ص: 76

راه به طور قید، و تخلف کند هیچ چیز از اجرت را طلبکار نیست، ولكن ذمه میت از حج بريء می شود .(1)

مسأله 14:

اگر کسی اجیر شد در سال معینی که حج کسی را با مباشرت خودش به جا آورد، نمی تواند برای کسی دیگر به همین طور اجیر شود، و اگر اجیر شد اجاره باطل است

مسأله 15:

اگر اجیر مرتکب عملی شد که کفاره باید بدهد کفاره از مال خودش باید بدهد.

مسأله 16:

اجیر مالک می شود اجرت را پس از عقد اجاره، لكن لازم نیست اجرت را به او بدهند مگر بعد از عمل، اگر قرینه در کار نباشد که اجرت را پیش از عمل بدهند.

مسأله 17:

اگر کسی را اجیر کردند برای حج و ذکری نکردند که خودت به جا آوری یا اجیر بگیری و قرینه ای در کار نباشد، باید خودش به جا آورد و نمی تواند اجیر بگیرد.

مسأله 18:

جایز است از برای میت حج کنند تبرعا؛ چه حج واجب و چه مستحب. و جایز است حج مستحب برای او بکنند با بودن حج واجب به عهده او .(2)

نیابت و شرایط آن در حج

در نایب اموری شرط است:(3) 1- بلوغ، بنا بر احتیاط واجب.

ص: 77


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 212
2- 2- همان، ص 213.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 107، ص67.

* آية الله (تبریزی): نایب باید بالغ باشد، پس حج بچه نابالغ به جای دیگری کفایت نمی کند، البته در حجة الاسلام و حجهای واجب دیگر، هر چند آن بچه ممیز باشد که خوب و بد را تشخیص دهد. بلی بعید نیست که نیابت وی در حج مستحبی با اذن ولی صحیح باشد.

آية الله سیستانی): بلوغ شرط است و بنا بر احتیاط بچه ممیز نمی تواند نایب شود، مگر در حج مندوب به اذن ولی.

* آية الله (خوئی): در حج واجب بلوغ نایب شرط است ولی در حج مستحبی بعید نیست که نیابت غير بالغ با اذن ولی صحیح باشد.(1)

آية الله (بهجت): نیابت طفل غیر ممیز صحیح نیست، و اگر بچه ممیز باشد و قائل به مشروعيت عبادت صبي مميز باشیم، خالی از رجحان نیست که نیابت وی صحیح باشد.(2)

* آية الله (مکارم): بلکه بنا بر اقوی در حج واجب. 2- عقل. 3- ایمان.

4- وثوق و اطمینان به انجام دادن او، و اما بعد از اجراء عمل نايب، لازم نیست اطمینان به صحت آن و در صورت شک در صحت، حکم به صحت می شود و استنابه صحیح است هر چند قبل از عمل شک داشته باشد.

* آية الله (فاضل): این شرط دراستنابه معتبر است نه در اصل نیابت.

* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و اگر نایب ثقه باشد اخبار او کافیست.

* آية الله (سیستانی): اگر خبر داد که از طرف او انجام داده و از خبرش وثوق و اطمینان حاصل نشد در این صورت اکتفا به خبر دادن او اشکال دارد.(3)

* آية الله (بهجت): وقتی ذمه منوب عنه فارغ و بريء می شود که یقین حاصل شود که نایب عمل را بطور صحیح به جا آورده یا آن که اماره معتبره باشد بر به جا آوردن .(4)

* آية الله مکارم): احتیاط واجب عدم استنابه در این دو مورد است.

5- معرفت نایب به افعال و احکام حج و لوبا ارشاد کسی در حال عمل.

ص: 78


1- 1- مناسک، مسأله 103.
2- 2- کتاب حج، ص 39.
3- 3 - مناسک، مسأله 104.
4- 4- مناسک، مسأله 101.

6- ذمه نایب، مشغول به حج واجبی در آن سال نباشد.(1)

* آية الله سیستانی)، آية الله (بهجت): (با اختلاف تعابير): مگر در صورتی که جاهل به وجوب باشد یعنی نداند که حج بر خودش واجب است یا می دانسته ولی غافل است و فراموش کرده، که در این دو صورت نیابت وی عیبی ندارد. و این شرط شرط صحت اجاره است نه شرط صحت حج نایب.

* آية الله (بهجت): اضافه می فرماید: پس هرگاه در حالی که حج بر خودش واجب بوده و از قبل دیگری و به نیابت او حج نماید اظهر آن است که حج او صحیح است و ذمه منوب عنه بريء شده است ولی نایب اجرتی را که قرار داده شده مستحق نخواهد شد بلکه مستحق اجرة المثل خواهد بود (اجرة المثل یعنی نرخ متعارف).(2)

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صحت حج غافل و جاهل اشکال است و احوط عدم اكتفاء به حج آن دو است.(3)

* آية الله (خوئی): ذمه نایب مشغول به حج واجب منجز نباشد و این شرط صحت اجاره است.

* اية الله (تبریزی): ذمه نایب مشغول به حج واجب نباشد و این شرط صحت اجاره است، پس اگر غافل از استطاعت بود اجاره او صحیح است.

* آية الله (فاضل) : این شرط معتبر نیست. *آية الله مکارم): اگر ذمه او مشغول باشد نیابت او صحیح است هر چند گناه کرده است. 7- معذور در ترک بعض افعال حج نباشد.

* آية الله (فاضل): نیابت معذور و لو برای حج ندبی حتی اگر تبرعا و بدون وکالت باشد صحیح نیست بلی می تواند برای خود حج انجام دهد و ثواب آن را اهدا کند.

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط نیابت معذور صحیح نیست؟.(4)

* آية الله (خوئی): اجاره کردن معذور برای حج جایز نیست بلکه اگر خودش تبرعا حج نیابی به جا آورد اجزاء آن از منوب عنه مشکل است ولی کسانی که جایز است در شب عید قبل

ص: 79


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 68.
2- 2 - مناسک، مسأله 100، ص 37.
3- 3 - مناسک عربی، مسأله 1، ص 49.
4- 4- همان، مسأله 9، ص 50.

از طلوع فجر به منا بروند و در شب رمی کنند و یا کسانی که ناچار به ارتکاب محرمات احرام هستند نیابتشان مانعی ندارد و آن چه از ایشان راجع به عذر طاری در نایب آمده اینست.

س- اگر برای نایب در حج پیش آمدی شود آیا می تواند نایب بگیرد مثلا در رمی جمره و یا ذبح و یا غيره؟

ج- امام خمینی (ره): بلی می تواند نایب بگیرد اگر نایب برای حج تمتع اتفاقا بخاطر ضيق وقت ناچار شد عدول به حج افراد کند مجزی از منوب عنه است و لذا می توان گفت ایشان نیابت معذور به عذر طاری را مجزی می دانند.(1)

آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب نمی شود کسی را که از پیش عجز او از عمل اختیاری معلوم است اجیر کرد، بلکه اکتفا به تبرع او در نیابت نیز محل اشکال است و در مورد عذرهایی که بعدا عارض می شود حکم نایب همان حکم منوب عنه است که در بعضی موارد حج صحیح است و گاهی باطل است و استیجار و نیابت کسی که در انجام بعضی واجبات حج که ترک عمدی آنها هم موجب بطلان نیست، مانند طواف نساء و بیتوته و رمی روز یازده و دوازده اشکال ندارد.

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط با تمكن از استیجار غير معذور، نمی توان معذور را اجیر نمود، بلکه اگر چنین شخصی تبرعا به نیابت دیگری حج نمود اکتفا کردن به عملش مشکل است (بلی اگر در به جا آوردن کارهایی که بر محرم حرام است معذور باشد مثل این که مضطر به تظليل (زیر سایه رفتن) باشد اجیر گرفتن یا نایب گرفتن چنین شخص عیبی ندارد).(2)

* آية الله (مکارم): ولی عذرهایی که در خود حج پیش می آید مانعی ندارد.

* آية الله (تبریزی): نیابت کسی که از ابتدا میداند از اتیان به حج اختیاری عاجز است در حج واجب اشکال دارد.

* آية الله (صافی): نیابت کسی که از اتیان بعض اعمال عمره و حج معذور است اگر ترک عمدی آن عمل از غیر معذور موجب بطلان حج یا عمره نباشند به این که ترک آن عمل یا فقط حرمت تکلیفی دارد و یا علاوه بر آن موجب كفاره هم هست ولی ترک آن موجب بطلان عمل عمره یا حج نیست، اشکال ندارد و حتی اگر می داند که اجیر بعضی از اعمالی که ترک آن موجب بطلان حج و عمره نیست عمدة بدون عذر ترک می کند استيجار او مانعی ندارد و مبرئ

ص: 80


1- 1- استفتاءات آية الله خویی، ص 275 س 833 و نیز در مناسک مسأله 125.
2- 2 - مناسک، ص 41، مسأله 110.

ذمه منوب عنه می باشد بلی نسبت به استحقاق اجرت اگر موقع عقد اجاره، مستأجر اظلاع از معذور بودن اجیر در امور مذکوره نداشته باشد اجیر استحقاق اجرت ندارد ولو این که عمل او مبرئ ذمه منوب عنه است.

شرایط منوب عنه از دیدگاه امام خمینی (ره)

در منوب عنه اموری شرط است(1) : 1- اسلام.

آية الله (فاضل): در منوب عنه اسلام و ایمان شرط است، پس حج به نیابت کافر و مخالف صحیح نیست.

* آية الله (بهجت): نیابت از کافر به احتمال حصول تخفيف عذاب محل تأمل است.(2)

2- در حج واجب شرط است که منوب عنه، فوت شده باشد یا اگر زنده است حج بر او مستقر شده و خودش از جهت مرضی که امید خوب شدن آن نیست یا از جهت پیری نتواند به حج برود و در حج استحبابی این شرط نیست و در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نیست و مماثله بین نایب و منوب عنه نیز شرط نیست و جایز است کسی که تا کنون به حج نرفته و مستطيع نیست برای دیگری نایب شود.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در نیابت از مجنون اشکال است مگر آن که بقصد رجاء آورده شود.

* آية الله (مکارم): نیابت از بچه و دیوانه ای که حج براو مستقر نشده خالی از اشکال نیست.

آية الله (فاضل): شرط هست ولی اگر حج قبل از جنون بر او مستقر شده عقل شرط نیست و در صورت یأس از بهبودی یا بعد از فوت او باید از مالش- و لواز میقات - برای او استنابه کنند.

آية الله (بهجت): در غیر صبی ممیز مشکل است.

* آية الله (بهجت): اگر چه نیابت زن از مرد مرجوح است .(3)

* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بلکه اگر منوب عنه مرد و زنده باشد که بخاطر عدم

ص: 81


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 108، ص69.
2- 2- مناسک، مسأله 106
3- 3- همان، ص 39، م 104.

تمكن نمی تواند حجة الاسلام را به جای آورد احتیاط لزومی آن است که مردی را که تا کنون به حج نرفته، به نیابت خود به حج بفرستد.

* آية الله (بهجت): بلی نایب گرفتن صروره مکروه است به خصوص در صورتی که نایب زن و منوب عنه مرد باشد، اگر چه با داشتن بعض مرجحات دیگر از قبیل فقاهت و تقوی و کمالات دیگر جانب رجحان تقویت می یابد و از مرجوحت بیرون می آید(1)

3- نایب باید در عمل قصد نیابت نماید و منوب عنه را در نیت تعیین کند و لو اجمالا و شرط نیست اسم او را ذکر کند، گر چه مستحب است؟.(2)

* آية الله (بهجت): معتبر است در نیابت قصد آن و تعیین منوب عنه با تعدد، و در صورت اتحاد کافی است قصد نیابت واجبه مثلا.(3)

4- ذمه منوب عنه فارغ نمی شود مگر به این که نایب، عمل را صحيحا انجام دهد .(4)

- اگر نایب بعد از احرام و دخول حرم بمیرد از منوب عنه مجزی است و در اجراء این حکم در حج تبرعی اشکال است بلکه در غیر حجة الاسلام خالی از اشکال نیست.

* اية الله (نوری): مجزی است مطلقا.

* آية الله (خامنه ای): در حکم مذکور فرقی بین حجة الاسلام و غیر آن و اقسام نیابت نیست.

* آية الله (خوئی) وآية الله (تبریزی) : چنانچه نایب بعد از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه میکند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد بنا بر اظهر، و در این مورد فرقی بین حجة الاسلام و غیر آن نیست، و هم چنین فرقی نیست بین این که نیابت به اجرت باشد یا به تبرع.

آية الله سیستانی): اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بمیرد محل اشکال است و اگر بعد از دخول حرم باشد مجزی است و در این حکم فرقی بین حجة الاسلام و غیر آن نیست ولی در مورد حج تبرعی اشکال است.

* آیات عظام (گلپایگانی)، (بهجت)، (صافی): بعد از احرام و پس از دخول حرم کافی است و در این حکم بین حجة الاسلام و غیر آن و بین نیابت به مزد و اجرت و تبزع فرقی نیست.

* آية الله (مکارم): فرقی در میان اقسام حج و نیابت نیست.

ص: 82


1- 1- کتاب حج، ص 40.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 109، ص70.
3- 3- کتاب حج، ص 39.
4- 4- همان، مساله 110.

- امام خمینی (ره):

لباس احرام و پول قربانی در حج نیابی بر اجیر است مگر در صورتی که شرط شده باشد که مستأجر بدهد و هم چنین اگر اجیر موجبات کفاره را انجام دهد کفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.(1)

امام خمینی (ره): نایب در طواف نساء نیز باید قصد منوب عنه نماید و احتیاط استحبابی آن است که بقصد ما في الذمه به جا آورد.(2)

- امام خمینی (ره):

اگر نایب طواف نساء را صحيحا انجام ندهد زن بر او حلال نمی شود و بر منوب عنه چیزی نیست.

* آية الله (غروی): در صورتی که نایب در تمام حج نیابت کند و اگر مراد نایب در خصوص طواف نساء باشد به قرینه فرع ما قبل این فرع بر منوب عنه ايضا زن حلال نمی شود.(3)

- امام خمینی (ره):

استیجار کسی که وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظیفه او عدول به افراد است برای کسی که وظیفه او حج تمتع است صحیح نیست، بلی اگر در سعه وقت او را اجیر کرد و بعد وقت ضيق شد باید عدول کند و بنا بر احتیاط از منوب عنه مجزی نیست .(4)

آية الله (بهجت): از منوب عنه مجزی است. در صورتی که نیابت بر فراغ ذمه او باشد.(5)

* آية الله (سیستانی): ذمه منوب عنه بريء می شود ولی در صورتی که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتع بوده، اجیر استحقاق اجرت را نخواهد داشت، بلی اگر اجاره بر تفريغ ذمه منوب عنه بوده مستحق اجرت خواهد بود .(6)

* آية الله (خامنه ای): کفایت از حج تمتع می کند و مستحق اجرت هم هست.

ص: 83


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 111، ص71.
2- 2- همان، مساله 112.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 113.
4- 4- همان، مسأله 114، ص71.
5- 5 - مستفاد از سؤال 126 مناسک آية الله خوئی.
6- 6- مناسک، مسأله 125.

- امام خمینی (ره):

در حج واجب نیابت یک نفر از چند نفر در یک سال جایز نیست و در غیر واجب مانع ندارد.(1)

* آیات عظام (خوئی)، (فاضل)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): مگر این که به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد. مثل این که دو نفر یا بیشتر نذر کنند که با شرکت یکدیگر کسی را اجیر نمایند که در این صورت می توانند یک نفر را برای حج اجیر نمایند .(2)

- امام خمینی (ره):

کسی که حج بر او مستقر شده یعنی سال اول استطاعت، حج نرفته اگر بواسطه مرض، یا پیری قدرت رفتن ندارد یا رفتن برای او حرج و مشقت دارد واجب است نایب بگیرد، در صورتی که امید خوب شدن و قدرت پیدا کردن نداشته باشد، و به احتیاط واجب باید فورا نایب بگیرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوى عدم وجوب است".(3)

- امام خمینی (ره):

بعد از آن که نایب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط می شود و لازم نیست خودش حج کند اگر چه عذرش برطرف شود و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام یا بعد باید خودش حج برود؟.(4)

* آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): بنا بر احتیاط واجب در صورت حصول تمكن باید خودش حج را به جا آورد.

* آية الله (صافی): در صورتی که حج بر او مستقر بوده با تمكن باید خودش حج به جا آورد و هم چنین اگر مستقر نبوده ولی استطاعتش باقی باشد باید حج به جا آورد.(5)

آية الله (گلپایگانی): مگر این که در وقت نایب گرفتن، امید خوب شدن و رفع عذر داشته باشد که در این صورت بنا بر احتیاط، اگر رفع عذر شد و استطاعت داشت باید خودش هم حج را انجام دهد.

ص: 84


1- 1- مناسک حج (المحشي للإمام الخميني ) مسأله 115، ص71.
2- 2 - مناسک، ص 45، مسأله 123.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 116، ص 72.
4- 4- همان، مسأله 117، ص72
5- 5- آداب و احکام حج، حاشیه مسأله 90.

آية الله (غروی): اقوی این است که در صورت ارتفاع عذر خودش لازم است حج را انجام دهد.

* آية الله (گلپایگانی): مگر این که در اثناء عمل بعد از احرام عذر برطرف شود ولی منوت عنه تمكن از انجام عمل کامل نداشته باشد که در این صورت حج نایب مجزی است.(1)

* اية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب باید خودش حج برود.

* آية الله (صافی): اگر بعد از احرام عذر مرتفع گردد که امکان انجام حج برای منوب عنه در همان سال یا سال بعد باشد ارتفاع عذر کاشف از بطلان اجاره و بلکه بطلان إحرام نایب است.

آية الله (سیستانی): گر چه احتیاط واجب است که نایب نیز عمل حج را تمام نماید.(2)

- امام خمینی (ره):

کسی که حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد جایز نیست نیابت کند از غیر، و اگر نیابت کند باطل است، چه عالم بحكم باشد یا نباشد.

آية الله (فاضل)، آية الله مکارم): نیابت او صحیح است هر چند گناه کرده است.(3)

- امام خمینی (ره):

اگر اجیر برای حجة الاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بمیرد کفایت میکند از حج کسی که برای او به جا آورده است، و لازم نیست حج کردن برای او، و اگر قبل از احرام یا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بمیرد باید دو مرتبه اجیر بگیرند، و همین حکم را دارد کسی که برای خودش به حج برود.(4)

* آية الله (خوئی): اگر بعد از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه میکند هر چند قبل از دخول حرم بمیرد.(5)

* آية الله (خامنه ای): مجزی نیست بنا بر احتیاط واجب.

** آية الله (سیستانی)، آية الله مکارم ): اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بمیرد این حکم احتیاطی است.

ص: 85


1- 1- مناسک عربی، مسأله 90.
2- 2 - مناسک، مسأله 64.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 118، ص 72.
4- 4- همان، مسأله 119، ص 72.
5- 5 - مناسک، مسأله 114.

* آية الله (تبریزی): چنانچه بعد از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه میکند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد.(1)

* آية الله (سیستانی): کسی که حج بر او مستقر شده است اگر بعد از احرام حج در حرم بمیرد حجة الاسلام از او ساقط است چه تمتع باشد چه قران و چه افراد و اگر در عمره تمتع بمیرد نیز ساقط است و اگر قبل از آن بمیرد چه بعد از احرام قبل از دخول حرم و چه بعد از دخول حرم بدون احرام ساقط نمی شود و باید از او قضا کند و این حکم در حج واجب غیر از حجة الاسلام و در عمره مفرده جاری نیست و اما کسی که حج بر او مستقر نشده است اگر بعد از احرام بمیرد قضا واجب نیست هر چند قبل از دخول حرم باشد.

- امام خمینی (ره):

اگر کسی را برای حج اجیر کردند و قرار نگذاشتند که اجرت برای خصوص عمل باشد یا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد، ظاهرا مستحق اجرت رفتن تا محل موت می باشد و همین طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بمیرد بیشتر از آن چه ذکر شد و اجرت احرام مستحق نیست، اگر چه حج از میت ساقط می شود، و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مرد مستحق اجرت آن اعمال نیز می باشد، و اگر اعمال را به نحوی به جا آورده است که در عرف گفته شود که عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است اگر چه بعض اعمال را که مضر به صحت حج نیست و محتاج به اعاده نیست نسیانا ترک کرده باشد.(2)

* آية الله (مکارم): معمولا اجاره برای ادای تکلیف منوب عنه است. بنا بر این مستحق تمام اجرت می باشد.

* آية الله (غروی): اگر اجیر شده به تفريغ ذمه میت، تمام اجرت را باید بدهد و اگر اجیر شده برای اعمال حج لازم است اجرت قسمت شود و به مقدار عملش از اجرت اخذ نماید.

* آية الله (سیستانی): در صورتی که مقدمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق می شود.

آية الله (بهجت): اگر تصريح بخلاف متعارف نباشد بر حسب معلوم از داعی استیجار که برائت ذمه منوب عنه است چیزی از اجرت پس گرفته نمی شود وقتی که وفات نایب پس از إحرام و دخول حرم باشد و اگر قبل از احرام باشد استحقاق اجرت المثل مقدار راهی که پیموده

ص: 86


1- 1- مناسک، مسأله 114.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 120، ص 73.

است بعید نیست و نیز توزیع اجرة المسمی بی وجه نیست در صورتی که بعض عمل را مثل احرام انجام داده باشد و یا سیر از طریق خاص در اجاره قید شده باشد.(1)

* آية الله (خامنه ای): اگر اجاره برای تفریغ ذمه منوب عنه باشد که ظاهر حال در اجاره حج همین است و اجیر بعد از احرام و دخول حرم بمیرد مستحق تمام اجرت است.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): هرگاه اجير بعد از محرم شدن بمیرد تمام اجرت را مستحق خواهد شد در صورتی که بر تفريغ ذمه میت اجیر شده باشد. و اما اگر اجیر بر به جا آوردن اعمال شده باشد اجرت مقداری را که به جا آورده مستحق می شود و چنانچه قبل از احرام بمیرد چیزی مستحق نخواهد بود بلی اگر مقدمات عمل داخل اجاره باشد هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق می شود .(2)

* آية الله (گلپایگانی): ظاهرا مستحق تمام اجرت می باشد على الأقوى و هم چنین است حکم صورت بعد.

*** آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (صافی): مگر آن که اجیر برای تفریغ ذمه شده باشد، که در این صورت تمام اجرت را می برد.

* آية الله (خوئی): اگر بر خود اعمال اجیر باشد به نحو تعدد مطلوب، به نسبت اعمالی که انجام داده مستحق اجرت است.

- امام خمینی (ره):

کسی که به عنوان نیابت رفت به مکه، و خودش حج واجب به جا نیاورده احتیاط آن است که بعد از عمل نیابت، برای خودش عمره مفرده به جا آورد و این احتیاط واجب نیست لكن خیلی مطلوب است.(3)

* آية الله (سیستانی): مگر آن که اجیر برای تفریغ ذمه شده باشد که در این صورت تمام اجرت را می برد و اگر بر خود اعمال اجیر باشد به نحو تعدد مطلوب به نسبت اعمالی که انجام داده مستحق اجرت است.

* آية الله (بهجت): احتياطا عمره به جا آورد.

* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب است.

ص: 87


1- 1- کتاب حج، ص 41
2- 2 - مناسک، مسأله 115.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 121، ص 74.

احکام اجیرو حج تمتع

- امام خمینی (ره):

کسی که اجیر شده برای حج تمتع، می تواند اجیر دیگری شود برای طواف یا ذبح، یا سعی، یا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه می تواند برای خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد .(1)

* آية الله (مکارم): در مورد عمره مفرده اگر در همان ماه عمره تمتع باشد قصد رجاء کند.

- امام خمینی (ره):

کسی که عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمی شود (1) او را اجیر کرد برای حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرعا از غیر، حج بکند اکتفا کردن به آن اشکال دارد .(2)

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط .

* آية الله (مکارم): ولی عذرهایی که در خود حج تصادفا به وجود می آید مانند وقوف اضطراری، مانع نیست.

سؤالات و استفتاءات با محوریت نیابت

* سؤال: کسی مستطیع بوده و در میقات به نیابت دیگری محرم شده و به مکه آمده و عمره تمتع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظیفه او چیست(3)؟

- امام خمینی (ره):

با این که خودش مستطيع است نیابت او صحیح نیست و احرام او باطل است و باید برگردد به میقات و از آنجا برای خودش محرم شود.

* آية الله (تبریزی): اجاره باطل می باشد، ولی حج صحیح است و ذمه منوب عنه بريء می شود گر چه موظف بوده است به میقات برگردد و برای خودش محرم شود.

* آية الله (خوئی): در فرض تنجز وجوب حج بر خود نایب، اجاره باطل است ولی اگر حج نیابی را تمام کند مجزی از منوب عنه است گر چه وظیفه اش این بود که هر لحظه حج نیابی را رها کرده و به میقات برود و برای خودش حج به جا آورد.

ص: 88


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مساله 122.
2- 2- همان، مسأله 123، ص75.
3- 3 - همو، س 124، ص 75.

* آية الله (سیستانی): اگر مطمئن باشد در سال بعد حج خود را انجام می دهد، حج نیابی را تمام کند و اگر مطمئن نیست باید به یکی از مواقیت رفته و برای خود احرام ببندد ولی اگر حج نیابی را تمام کند حجش صحیح است و اگر استیجاری باشد اجاره باطل است و مستحق اجرت المثل است.

* آية الله (فاضل) : نیابت او صحیح است اگر چه معصیت کرده است، و در مورد سؤال که فعلا از احرام خارج شده است واجب است به میقات برگردد و برای خودش محرم شود. ولی اگر دوباره معصیت کرد و حج نیابی را تمام کرد صحیح است و از منوب عنه مجزی است.

* سؤال: اگر کسی که نیابت از دیگری گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است آیا می تواند در این اعمال نایب بگیرد، و آیا می تواند پول نیابت را به دیگری بدهد که اصل حج را به جا آورد؟(1)

- امام خمینی (ره):

نایب شدن معذور، صحیح نیست و باید پول را به صاحبش برگرداند مگر این که از طرف صاحب پول مجاز در نایب گرفتن باشد که در این صورت می تواند دیگری را در اصل عمل حج نایب کند، و در صورتی که بدون اجازه ، نیابت را به دیگری واگذار کرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع می شود ولی پول را باید به صاحبش برگرداند و صاحب پول ضامن چیزی نیست و اجرت نایب را باید امر کننده بپردازد.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله مکارم): بنا بر احتیاط. * آية الله سیستانی): اگر عذر بعدا پیش آمده است نایب گرفتن جایز است.

* آية الله (بهجت): اگر بدون توجه محرم شده احتیاطا در موارد عذر نایب بگیرد تا عمل را صحيحا به جا آورد و خود نیز آن عمل را انجام دهد نیابتش صحیح است هر چند از اول نمی توانسته نایب شود و اما قبل از احرام پس با احراز رضایت منوب عنه حج میقاتی برای او بدهد چون اطلاق اجاره قيد مباشرت را برمی دارد.(2)

** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): اگر منوب عنه زنده است نیابت بدون اذن او مجزی نیست .(3)

ص: 89


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 125، ص76.
2- 2 - مناسک س 106 و س 17.
3- 3 - مناسک، مسأله 66.

* آية الله مکارم)؛ مگر این که صاحبش راضی گردد.

* سؤال: از هر کاروان نوعا چند نفر از خدمه به نیابت آمده اند و به ناچار باید نیمه شب از مشعر برای انجام کارهای لازم در منا یا همراه ضعفا، به منا بروند، سؤال این است که آیا اجیر شدن و نیابت آنان صحیح است یا خیر(1)؟

- امام خمینی (ره):

با توجه به این که از معذورین هستند و نمی توانند وقوف اختیاری در مشعر را درک کنند نیابت آنان صحیح نیست، و اگر قبل از استخدام اجیر شده اند باید حج را به جا آورند و وقوف اختیاری را درک نمایند.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): مگر آن که بنحو خطاء در تطبیق باشد، که در این صورت از خودش واقع می شود.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): نیابت معذور اشکال دارد.

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط با تمكن از استیجار غیر معذور نمی توانند اجیر شوند؟(2)

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): نیابت آنان محل اشکال است مگر این که بتوانند برای درک مسمى وقوف اختیاری به مشعر برگردند.

* آية الله ( مكارم ): نیابت آنها صحیح است.

* آية الله سیستانی: صحت نیابت آنان بعید نیست.(3)

سؤال: آیا شخص زنده در موردی که می تواند نایب بگیرد باید از بلد نایب بگیرد یا از میقات، و اگر دیگری برای او نایب بگیرد کفایت میکند یا خیر؟(4)

- امام خمینی (ره):

نایب گرفتن از میقات کفایت می کند، و خودش باید نایب بگیرد و نایب گرفتن دیگری برای او کافی نیست مگر از طرف او وکالت داشته باشد.

ص: 90


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 126، ص76.
2- 2 - مستفاد از مناسک، ص 40، مسأله 110 و در جزوه پرسشهای جدید حج ص 4، مسأله 13 آمده است در صورتی که بدانند به واجبات اختیاریه نمی توانند عمل کنند احتیاط در ترک نیابت است.
3- 3 - ملحق مناسک، س 58، فرع 2.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 127، ص77.

* سؤال: آیا عمره مفرده یا طواف استحبابی را می توانیم به نیابت چند نفر انجام دهیم، و در اعمال آن از جمله طواف نساء نیت همه باید بشود یا نیت بعضی کافی است(1) ؟

- امام خمینی (ره): می توانید به نیابت چند نفر انجام دهید، و باید نیت همه بشود.

سؤال: کسی را روز عید قبل از حلق دستگیر کرده اند و او را به ایران فرستاده اند آیا رفقای او می توانند از او نیابت کنند و بقیه اعمال را انجام دهند یا خیر، و چگونه از احرام خارج می شود(2)؟

- امام خمینی (ره):

بدون این که خودش نایب بگیرد نیابت صحیح نیست، و برای خارج شدن از احرام باید به منا بیاید و حلق یا تقصیر کند و اعمال مترتبه را انجام دهد، و اگر نمی تواند برود در محل خودش حلق یا تقصیر نماید و بنا بر احتیاط موهای خود را به منا بفرستد، و باید برای اعمال مترتبه نایب بگیرد.

* آية الله (بهجت): چنانچه احراز رضایت شود و شاهد حال هم بر رضایت بود به طوری که اگر او بفهمد راضی است نیابت صحیح است با مراعات سایر جهات.

*** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): چنانچه از دخول به مکه جلوگیری شده می تواند در محل خودش قربانی نماید و احتیاط این است که حلق یا تقصیر نیز بنماید و اگر وارد مکه شده و تنها اجازه اعمال را به او نداده اند حلق یا تقصیر نموده و در صورت امکان موی خود را به منا بفرستد و برای بقیه اعمال نایب بگیرد .(3)

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (مکارم): بنا بر احتیاط مستحب.

* آية الله (سیستانی): در صورت امکان باید موی خود را به منا بفرستد.(4)

* آية الله (خامنه ای): نسبت به لزوم فرستادن موها به منا یا عدم لزوم آن نظر ایشان یافت نشد.

* سؤال: افرادی که هر سال به حج می روند- از قبیل خدمه کاروانها- در محل خود از کسی نیابت قبول می کنند، ولی در میقات بر اثر اشتغال زیاد از نیابت غافل و محرم می شوند، بعد که

ص: 91


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 128، ص 77.
2- 2- همان، س139، ص 77.
3- 3 - مناسک، مسأله 445.
4- 4- مناسک، مسأله 440.

متوجه شدند دوباره نیت نیابت می کنند، آیا حج نیابتی آنان درست است یا حج برای خودشان حساب می شود(1)؟

-امام خمینی (ره):

باید عمره و حج را به همان نیت اول اتمام کنند، واحرام دوم صحیح نیست مگر آن که احرام اول باطل باشد، مثل این که حج بر او واجب نبوده و نیت حجة الاسلام کرده باشد.

*** آیات عظام، (نوری)، (اراکی)، (فاضل): اگر شخص غافل ارتكازا قصد منوب عنه را داشته، و داعی و انگیزه او منوب عنه بوده هر چند قصد خودش را اخطار کرده، قصد ارتکازی بر اخطار فعلی مقدم است و برای منوب عنه واقع می شود، و حج نیابتی صحیح است.

* آية الله (تبریزی): اگر ارتکازا قصد منوب عنه را داشته اند به طوری که اگر کسی می پرسید جواب می دادند برای منوب عنه حج به جا می آوریم کفایت میکند و حج نیابت آنها صحيح است.

* آية الله (بهجت): در صورتی که قصد انجام وظیفه داشته مخل به نیابت نیست و عمل مجزی است(2) .

* آية الله (سیستانی): اگر محرک آنان در احرام، حج نیابی باشد کافی است ولی اگر به کلی غافل باشند که اگر از آنها پرسیده شود جواب میدهند که برای خود احرام می بندیم باید حج را به نیت خود تمام کنند ولی اگر پس از انجام عمره از مکه خارج شوند و در ماه بعد به مکه برگردند، مثلا آخر ذی قعده خارج و اول ذی حجه وارد شوند عمره آنها باطل می شود و می توانند از یکی از مواقیت به نیت منوب عنه احرام ببندند، گر چه باطل کردن عمره تمتع عمدا گناه است.

* آية الله (مکارم): همین اندازه که نیت نیابت در عمق ذهن او باشد کافی است.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): با فرض آن که مستطیع نبوده و از قبل اجیر برای انجام حج شده است نیت احرام برای خود او منعقد نشده است و در صورتی که مجددا به نیت منوب عنه محرم شده است حج نیابی او صحيح است.

* آية الله (غروی): در صورتی که واجد شرایط وجوب حج بوده باشند ولی اجاره و نیابت قبل

ص: 92


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س130، ص 78.
2- 2- مناسک ، ص 22.

از تحقق استطاعت بوده باشد احرام دومی صحیح است و احرام اولی باطل بوده است بلی اگر استطاعت قبل از قبول نیابت باشد باید عمره و حج را به همان نیت اولی اتمام کنند.

* آية الله (سیستانی): در این مثال احرام اول او صحیح است. * آية الله مکارم): نیت حجة الاسلام تأثیری ندارد.

سؤال: شخصی در میقات برای خودش حرم می شود و تلبیه می گوید، بعد به فکر می افتد که چون خودش حج واجب را در سالهای گذشته به جا آورده، برای پدر یا مادر یا یکی از خویشاوندان دیگرش حج تبرعی به جا آورد، آیا می شود با نیت عدول کند، و یا دوباره به نیت شخص مورد نظر محرم شود یا خیر(1)؟

- امام خمینی (ره):

اگر به احرام صحیحی محرم شده، نمی تواند نیت را عوض کند و باید عملش را به همان نیتی که در احرام داشته، اتمام کند.

* آية الله (غروی): نظر بر این که احرام را به نیت حجة الاسلام به جا آورده است سپس ملتفت شده که حجة الاسلام بر او واجب نیست احرامش باطل و می تواند دوباره به هر نیتی که می خواهد محرم شود.

سؤال: نایبی در احرام عمره تمتع بعد از این که وارد مکه شد شک می کند که نیت نیابت کرده یانه، آیا باید به میقات برگردد و مجددا به نیابت محرم شود، یا اصلاحج برای خودش حساب می شود و دیگر نمی تواند نایب باشد؟

-امام خمینی (ره):

در نیت خطور لازم نیست ، اگر انگیزه او در حال احرام نیابت بوده، عمل را به نیابت انجام دهد، و اگر در داعی و انگیزه هم شک دارد، باید اعمال را به نیت اجمالی (همان نیت در إحرام) اتمام کند، و در نیابت به آن اکتفا نمی شود .(2)

آية الله (غروی): اگر طوری باشد در حال عمل که اگر بپرسند احرام را به چه نیتی انجام دادی بگوید: که برای نیابت انجام دادم این نیت ارتکازی است و آن در هر عملی کافی است.

ص: 93


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س131، ص 79.
2- 2- همان، ص 132.

* آية الله (تبریزی): باید به میقات برگردد و مجددا به نیابت از غیر محرم شود.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که فعلا خود را نایب می داند و شک در نیت احرام گذشته خود دارد وظیفه او حمل به صحت است و به عنوان نیابت بقیه اعمال را به جا آورد.

* آية الله (خوئی): اگر احتمال بدهد که نه قصد خود و نه دیگری را کرده، إحرام او باطل است. مگر این که در حال طواف مثلا نیت معنی دارد که به همان نیت اعمال را تمام می کند .(1)

* سؤال: زنی در عرفات در روز نهم دیوانه شد، او را به بیمارستان بردند و تا آخرین وقتی که می توانستند همراهان او در مکه بمانند باقی ماندند، خوب نشد، آیا شوهرش که با او است می تواند برای او نایب بگیرد، و یا خودش باقی اعمال را انجام دهد یا نه(2)؟

- امام خمینی (ره):

مجنون تکلیف ندارد، و نمی توانند برای او نایب بگیرند، و اگر عاقل شد حکم اشخاص محرم دیگر را دارد.

* آية الله (مکارم): این در صورتی است که سال اول استطاعت او باشد.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مجنون تکلیف ندارد و نمی توانند برایش نایب بگیرند و بنا بر اظهر احرام او باطل می شود.

آية الله (فاضل): در فرض سؤال نایب گرفتن مجزی و صحیح نیست و ظاهرا احرام او باطل می شود.

* آية الله سیستانی): اگر پس از درک مسمای وقوف در عرفات دیوانه شده باشد و سپس به قدری به عقل بیاید که اختیاری مشعر را درک کند، یا اضطراری شعر با اختیاری یا اضطراری عرفه، پس حج او صحیح است، و اگر به عقل نیاید، باید برای تکمیل اعمال شوهر برای او نایب بگیرد.

* سؤال: هرگاه کسی مریض شود، به طوری که بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد،

ص: 94


1- 1- مستفاد از مناسک، قبل از مسأله 177.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س133، ص

آیا کسی که برای عمره تمتع مستحبی محرم شده و عمره را انجام داده است می تواند در حج نایب او شود یا خیر(1)؟

- امام خمینی (ره):

کسی که برای عمره تمتع محرم شده و لو مستحبی، نمی تواند در اصل عمره یا حج برای دیگری نایب شود و باید عملش را اتمام کند، ولی اگر مریض فقط قادر به انجام طواف و سعی نباشد و بتواند وقوفين را درک کند و بقیه اعمال را نایب بگیرد، جایز است دیگران را در طواف و سعی و اعمال دیگر نایب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج یا عمره به جا می آورند.

سؤال: بنده چون مسئول گروه حج بودم به استناد وظیفه ام که مراقبت از بیماران و عاجزهای گروه بود وقوف اضطراری انجام دادم، لطفا وظیفه شرعی این جانب را بیان فرمائید.(2)

- امام خمینی (ره):

اگر همراه عجزه بوده اید که لازم بوده با آنان باشید و آنان از وقوف اختیاری معذور بوده اند برای شما هم اشکالی نداشته، بلی اگر نایب کسی شده اید نیابت شما درست نبوده است.

* آية الله (مکارم): نیابت شما هم درست است.

* آية الله (تبریزی): نیابت شما محل اشکال است.

* آية الله (سیستانی): صحت نیابت شما بعید نیست.

* آية الله (خوئی): کسانی که ناچارند همراه زنان و بیماران باشند، اگر بتوانند و لو یک لحظه از وقوف اختیاری مشعر را درک کنند باید برگردند و اگر نمی توانند باید قبل از ظهر روز عید به آنجا برگردند و در فرض عجز از آن هم حج آنان صحیح است و چنانچه این وظیفه را از روی جهل به حکم ترک کرده باشند حجشان صحیح است ولی باید یک گوسفند کفاره بدهند(3) .

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (فاضل): اگر عذر شما طاری بوده نیابت صحیح است. سؤال: اگر کسی دفعه اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعه دوم دوباره به

ص: 95


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 134، ص 80
2- 2- همان، ص135.
3- 3- مناسک، مسأله 378 و 379 و 380

ماموریت خدمه عازم مکه معظمه است، آیا می تواند به عنوان پدر یا مادر که فوت شده اند نیابت نماید، و در چنین صورتی آیا حج از عهده پدر و مادرش برداشته می شود؟(1)

- امام خمینی (ره):

مانع ندارد و حج از منوب عنه کافی است، مگر آن که سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطیع باشد.

* آية الله (مکارم): خدمه در حکم مستطیع هستند به علاوه مستطيع اگر قصد نیابت کند حج برای منوب عنه کافی است هر چند گناه کرده است.

* آية الله (فاضل): در این صورت حج نیابی صحیح است اما معصیت کرده.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): حج نیابی او صحیح است.

* سؤال: این جانب حدود شانزده سال قبل نیابتا به مکه معظمه مشرف شده و در منا چون سفر اول بوده است، و می دانسته ام که طبق تقلید حضرت عالی باید در سفر اول حلق کنم، و لكن نمی دانستم که ماشین ته زن با تیغ فرق دارد و به جای تیغ با ماشین ته زن سر خود را تراشیدم و بعد از آن سفر هم دو سفر دیگر مشرف شدم و در سفرهای بعدی سر خود را ماشین نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفا بفرمایید در سفر اول که به جای تیغ با ماشین سر را تراشیدم، در مقابل این کار وظیفه ام چیست؟ و آیا این عمل سفر اول در سفرهای بعدی خللی وارد می آورد یا ذمهام بری شده است(2)

- امام خمینی (ره):

شما در صورت امکان باید به مکه بروید و در منا حلق کنید و بعد از آن طواف و نماز و سعی و طواف نساء و نماز آن را به جا آورید، و در این اعمال نیت اتمام حج سفر اول را بکنید و بعد از آن چیزی بر شما نیست، و اگر خودتان نمی توانید بروید یا رفتن برای شما حرجی است در محل خود حلق کنید و بنا بر احتياط موی آن را به منا بفرستید و در بقیه اعمال فوق نایب بگیرید، و نسبت به دو سفر دیگر که آیا صحیح و کافی بوده یا نه احتیاط را مراعات نمایید.

***** آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (بهجت)، (فاضل)، (مکارم): صروره (کسی که بار اول حج اوست) بين حلق و تقصیر مخیر است، گر چه احتیاط این است که حلق کند.

ص: 96


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 136، ص 81.
2- 2- همان، س137.

* آية الله (سیستانی): حلق با ماشین ته زن کافی است، گر چه احتیاط مستحب با تیغ است.(1)

* آية الله (اراکی): اگر با ماشین برقی بوده که چیزی از مو باقی نمانده، از حلق رأس كفایت می کند، و اگر مقداری از مو باقی مانده مطابق متن عمل شود.

* آية الله (تبریزی): چون حلق برای صروره (کسی که بار اول حج اوست) متعین نیست، بنا بر این حجهای شما هر سه صحیح است و چیزی بر شما واجب نمی باشد.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): چون تراشیدن سر بعنوان تقصیر بنا بر احتیاط است اگر در این مسأله به کسی که تقصیر را کافی می داند مراجعه نمایید تکلیفی بر شما نیست.

* سؤال: کسانی که مجاز هستند در شب عید قربان بعد از درک اضطراری مشعر به منا بروند، آیا همه آنان از ذوى الاعذار می باشند که نیابت و لو تبرعا مورد اشکال است یا نسبت به بعضی استثناء شده است(2)؟

- امام خمینی (ره): در فرض سؤال زنها می توانند نایب شوند، و نیابت در سایر ذوي الاعذار صحیح نیست.

* آية الله (مکارم): نیابت در این گونه موارد صحیح است.

* آية الله (سیستانی): چون وقوف رکنی را درک کرده اند نیابت آنها صحیح است.

* سؤال: شخصی در حج از میتی نیابت کرده و در وقت عقد اجاره برای انجام مناسک، هیچ عذری نداشت، ولی چند سال بعد از انجام حج متوجه شد که در وقوف مشعر الحرام با زنها و مريضها به عنوان راهنما، وقوف اضطراری کرده و به منا رفته است، و غافل بوده که نایب باید وقوف اختیاری بکند، آیا وظیفه اش چیست(3)؟

- امام خمینی (ره):

عمل مزبور مجزی از حج نیابتی استیجاری نیست، و از جهت اجرت باید به اجیر کننده مراجعه نماید، و یا در صورتی که اجاره، موقت به زمان مخصوصی که منقضی شده نباشد، دوباره حج نیابتی صحیح به جا آورد.

ص: 97


1- 1- ملحق مناسک، س 351.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 138، ص82.
3- 3- همان، س139

* آية الله (گلپایگانی: بعید نیست در عذر طاری حج نیابتی صحیح و مستحق اجرت هم باشد.(1)

* سؤال: آیا می توانم برای مادرم و برای خودم فریضه حج را انجام دهم(2)؟

- امام خمینی (ره): در یک سال بیش از یک حج واقع نمی شود.

* سؤال: شخصی به عنوان نیابت در مسجد شجره محرم شده و به مکه آمده، در مکه فهمید که خودش مستطیع بوده است، آیا باید اعمال عمره را بقصد خود به جا آورد یا بقصد نیابت، و اگر باید حج را بقصد خود به جا آورد نسبت به حج نیابی چه وظیفه دارد، و آیا می تواند برای آن نایب بگیرد یا نه(3)؟

- امام خمینی (ره):

إحرام او صحیح نبوده است و باید برگردد و برای عمره تمتع برای خودش محرم شود و وظیفه خودش را انجام دهد، و راجع به حج نیابی نمی تواند نایب بگیرد، مگر اجازه داشته باشد یا استیجار او برای مطلق تحصیل حج باشد.

* آية الله (فاضل): إحرام او صحیح است و تبدل نیت برای شخص محرم صحیح نیست.

* آية الله (مکارم): احتياطا عمره را تمام کند و طواف نساء به جا آورد و به میقات برگردد و محرم شود. این در صورتی است که اجیر نشده باشد و الا اجاره او صحیح است و در آن سال مستطیع نیست.

* آية الله (خوئی): اگر حج نیابی را تمام کند صحیح است گر چه وظیفه اش رها کردن حج نیابی و احرام بستن برای حج خودش بوده است.

* آية الله (سیستانی): اگر مطمئن است که سال دیگر می تواند حج خود را انجام دهد، حج نیابی را اتمام کند و گر نه آن را رها کند و به میقات برگردد و برای خود احرام ببندد(4).

* آية الله (تبریزی): چون إحرام اور صحیح است باید اعمال عمره را تمام کند و طواف نساء

ص: 98


1- 1- آراء المراجع، ص 39 و 50.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س140، ص83.
3- 3- همان، س141.
4- 4- ملحق مناسک، س 1.

هم به جا آورد و پس از آن به میقات برگشته و برای خود محرم شود و وظیفه خودش را انجام دهد.

* آية الله (خوئی): نیابت معذور اشکال دارد.

* آية الله (مکارم): عمل مزبور کفایت میکند و اجير حق اجرت دارد.

* آية الله (فاضل): در عذر طاری حج نیابتی صحیح و مستحق اجرت هم می باشد.

* آية الله (بهجت): اتمام عمل طبق وظیفه عذری نایب (عذر طاری) کفایت میکند و مضر به صحت نیابت نیست.

* آية الله (تبریزی): اگر از روی جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از شعر کوچ کرده، حج نیابی او بنا بر اظهر صحیح است و باید یک گوسفند کفاره دهد و در اجرت با مستأجر خود، تراضی کند.

* آية الله (سیستانی): عمل مزبور مجزی است حتی اگر از ابتدا چنین عذری داشته است، زیرا درک مقدار رکن از وقوف کافی است.

* آية الله (صافی): حج صحیح و مبرئ ذمه منوب عنه است و نسبت به اجرت رضایت مستاجر را تحصیل نماید.

* سؤال: کسی که نایب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به ایران بازگردد، آیا می تواند بقیه اعمال را به دیگری واگذار نماید که حج تمتع را انجام دهد(1)؟

- امام خمینی (ره): نمی تواند.

* سؤال: آیا شرط ایمان نایب که در اصل نیابت حج و هم چنین در ذبح، شرط است در سایر اعمالی که نیابت در آن جایز است، مثل رمی و طواف، هم شرط است یا خیر(2)؟

- امام خمینی (ره): در سایر اعمال نیز شرط است.

*اية الله (سیستانی): در ذبح شرط نیست و در بقیه موارد احتیاط واجب است.

* آية الله (مکارم): شرط نیست و در بقیه موارد احتیاط واجب است.

ص: 99


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 142، ص 84.
2- 2- همان، س143.

*** آیات عظام (اراکی)، (بهجت)، (نوری): در ذبح، ایمان شرط نیست.

* سؤال: شخصی تمام اختیارات اموال پدرش را دارد و پدر نمی تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذکر دادن به پدر شخصی را اجیر برای حج پدر نموده و خودش هم برای حج خود مشرف شده، در این فرض آیا حج اجیر برای حج پدر، مجزی است یا خیر؟ و هر گاه در مدينه تصمیم بگیرد که آن چه را از مال پدر به اجیر داده است با پدر حساب نکند و از مال خودش باشد، رفع اشکال می شود یا نه(1)؟

- امام خمینی (ره):

در فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمی کند، و حجة الاسلام از طرف پدر واقع نمی شود، و فرقی بین دو صورت فوق نیست.

* آية الله (بهجت): با احراز رضایت پدر اشکال ندارد و تبرع از حی در حج واجب با عدم قدرت او اظهر جواز آن است و با اذن باشد احوط است در تفريغ ذمه(2) .

آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل): مگر وکالت مطلقه از پدر داشته باشد.

آية الله (گلپایگانی): اجیر گرفتن برای پدر از مال او بدون اطلاع پدر صحیح نیست بلی در صورتی که مبلغ اجاره را از مال خود تبرعا بپردازد در فرض سؤال که پدر عاجز از انجام حج است مانعی ندارد و مجزى از حجة الاسلام پدر می باشد.

* آية الله سیستانی): اگر اختیارات او شامل نایب گرفتن در حج هم بوده کافی است و گرنه عمل نایب کافی نیست مگر این که قبل از احرام، پدر مطلع شود و موافقت نماید.(3)

* سؤال: شخصی پس از آن که به مدینه مشرف شد جنون پیدا کرد با توجه به این که سابقا حج بر او مستقر شده است، آیا می شود برای او نایب گرفت یا خیر، و اگر نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد(4)

- امام خمینی (ره): نیابت و تبرع در فرض سؤال صحیح نیست.

* آية الله (مکارم): اگر امید به بهبودی او نباشد گرفتن نایب برای او مانعی ندارد .

ص: 100


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 144، ص 84.
2- 2- کتاب حج ، ص 45 و مناسک مستفاد از س 17 و س 157.
3- 3- ملحق مناسک، س 40.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 145، ص 84.

* آية الله (سیستانی): باید پس از مرگ برای او نایب بگیرند.

آية الله (فاضل): در فرض سؤال که زنده است صحیح نیست، بلی در صورت یأس از بهبودی او نیابت صحیح است.

* آية الله (نوری): فقط حاکم شرع می تواند برای او نایب بگیرد.

* سؤال: فردی پس از استطاعت مالی برای حج اسم نویسی کرد و برای دو سال بعد اسمش درآمد، ولی چند ماه قبل از حرکت، فوت کرد در حالی که پسرش را نایب قرار داده بود که برای او حج به جا آورد، در حالی که پسر خود استطاعت مالی داشته ولی در اسم نویسی مسامحه کرده و نوشته است، در صورتی که اگر اسم می نوشت شاید در همان سال اول، قرعه به نامش در می آید و شاید هم سالهای بعد، اکنون پسر به مدینه آمده به عنوان نیابت حج بلدی از جانب پدر، و هنوز محرم نشده، چه وظیفه ای دارد(1)

- امام خمینی (ره):

در فرض مرقوم نیابت صحیح نیست، و باید برای خودش حج نماید.

* آية الله (اراکی): مگر آن که اجیر شده باشد برای حج امسال از طرف پدر و استطاعت

طریقی از ناحیه اجاره بدست آمده باشد که باید نیابت کند.

* آية الله (خوئی): حج نیابی او صحیح است و در صورتی که رفتن به حج منحصر به استفاده از سهمیه پدر بوده و استفاده از آن بنا به وصیت پدر یا نظر ورثه موقوف به این باشد که خود او برای پدر حج نیابی انجام دهد، این که لازم باشد پسر باز برای خود حج به جا آورد روشن نیست و چیزی از ایشان در دست نیست.

* آية الله (فاضل): حج خودش مقدم است لکن اگر مخالفت کرد حج نیابی صحیح است اگر چه مرتکب گناه شده است.

* آية الله (مکارم): نیابت او صحیح است و استطاعت خودش ثابت نیست. هر چند بخاطر کوتاهی کردن در اسم نویسی گناه کرده است.

* آية الله (بهجت): نیابت شخص مستطیع جایز نیست، و لو اگر انجام دهد صحیح است.

* آية الله (تبریزی): در فرض مزبور برای خودش حج به جا آورد و برای پدرش نایب بگیرد.

* آية الله (خامنه ای): اگر راه با فیش مورد وصیت برای پسر باز شده و یا این که ورثه فيش را

ص: 101


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 146، ص 86.

به یکی از فرزندان بدهند که به نیابت پدر به حج برود باید حج را به نیابت از پدر به جا آورد و چنانچه وصیتی نبوده و از او خواسته نشده که نیابت کند باید برای خودش حج به جا آورد و برای پدر نایب بگیرد.

* سؤال: شخصی اجیر حج بلدی از قم شده و خودش ساکن اراک است، بعد از اجیر شدن در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز در حالی که از موضوع غافل شده، برای انجام کار دیگری به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آیا همان نیت قبلی برای حرکت از قم کافی است یا باید برگردد به قم، و بر فرض خروج از ایران چه حکمی دارد(1)؟

- امام خمینی (ره):

اگر می تواند باید برگردد، و چنانچه برنگشت و لو در صورت تمکن و حج را انجام داد، حج صحیح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر داعی ارتکازی داشته، گر چه اخطاری نبوده و غافل شده، برگشتن لازم نیست، زیرا در نیت خطور لازم نیست، و اگر بالمره غافل شده و از ارتکاز هم محو شده، باید برگردد.

* آية الله (مکارم)؛ مگر این که نیت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد.

* آية الله (بهجت): لازم نیست برگردد.

* آية الله (غروی): در صورتی که اجیر کننده راضی به آن کیفیت بوده باشد و گرنه با وقوع اجاره به حج از قم، حج از غیر قم محل اشکال است.

* سؤال: آیا بر نایب واجب است که بر طبق فتوای مرجع تقلید منوب عنه اعمال حج را انجام دهد، یا مطابق وظیفه خودش عمل نماید(2)؟

- امام خمینی (ره):

میزان، وظیفه خود اوست، ولی اگر اجیر شده به کیفیت خاصی، باید طوری عمل کند که مراعات وظیفه خودش و کیفیت ذکر شده، بشود.

** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): چنانچه منوب عنه حي باشد، باید بر طبق تقلید

ص: 102


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 147، ص 86.
2- 2- همان ، س 148، ص86

منوب عنه عمل کند و چنانچه منوب عنه مرده باشد، اگر وصیت کرده باید به تقلید منوب عنه عمل کند. و در غیر این دو صورت مراعات تقليد منوب عنه لازم نیست.

* آية الله (تبریزی) اضافه فرموده اند: و لازم است آن عمل بنا به تقلید وصی و ورثه هم صحيح باشد و اگر وصیتی نکرده، نایب به حسب تقلید خودش عمل کند و طوری باشد که به حسب وظيفه ورثه هم مجزی باشد.

* آية الله سیستانی): باید طبق تقلید خودش عمل کند ولی اگر اجیر شده باشد که طبق نظر منوب عنه یا مستأجر عمل کند، چه به صراحت ذکر شده باشد، و چه اطلاق منصرف به آن باشد باید به همان نحو عمل کند، مگر در صورت یقین به فساد عمل.

آية الله (بهجت): در نیابت از میت به وظیفه خودش عمل میکند و در نیابت صحیح از

زنده في الجمله احتیاط می کند(1).

* سؤال: آیا در اجاره برای اعمال حج لازم است اجیر و مستأجر از یکدیگر سؤال کنند که مقلد چه کسی هستند یا نه(2)؟

ج- لازم نیست، واجير مطابق تقلید خودش عمل میکند.

* آية الله ( خوئی): اگر اجیر بتواند اعمال را به نحوی انجام دهد که بداند مطابق تقلید منوت عنه واقع می شود، و در صورتی که عمل طبق فتوای مقلد منوب عنه به نظر نایب باطل باشد، باید عمل به احتیاط کند.

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط مراعات تقلید منوب عنه را بنماید.

سؤال: نایب چند ماه قبل از حج به بلد منوب عنه می رود و به عنوان نیابت حج حرکت میکند و به وطن خودش یا محل دیگری می رود، و در ماه ذی حجه که عازم حج می شود، دیگر به بلد منوب عنه نمی رود، کافی است یا نه؟ و چه وقت باید برود(3)

- امام خمینی (ره): کافی است.

* سؤال: در موردی که مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نیابتا به مکه برود و من که پسر بزرگ

ص: 103


1- 1- مناسک، س 23.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 149، ص 87.
3- 3- همان، س150، ص 87.

هستم به وسیله ارث مستطیع شده ام اما تاکنون نتوانسته ام سهم خود را به پول مبدل کنم، آیا می توانم با این حال به جای پدر حج به جا آورم یا نه(1)؟

- امام خمینی (ره):

با فرض حصول استطاعت مالی برای خودتان و لواز بابت ارثیه اگر امکان فروش و صرف قیمت در حج را دارید باید اول برای خودتان حج به جا آورید، و برای پدر بعدا انجام دهید یا دیگری را نایب بگیرید.

* آية الله (غروی): چون فرض مسأله در عدم تمکن از فروش است می تواند پسر بزرگ به جای پدر حج به جا آورد.

* آية الله (سیستانی): مگر این که وصیت شده باشد که حج را همان سال استطاعت انجام دهید در این صورت اگر مطمئن باشید که سال بعد می توانید حج خود را انجام دهید به وصیت عمل کنید وگرنه در آن سال حج خود را انجام دهید و حج از جانب پدر را سال بعد انجام دهید.

آية الله مکارم): اگر میت شرط مباشرت کرده نمی تواند نایب بگیرد.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر حج واجب بر عهده پدر بوده در همان سال نایب بگیرید تا تأخیر در انجام وصیت نشود .

* سؤال: آیا جایز است برای نایب در طواف عمره تمتع یا طواف حج که طواف را در غیر موسم حج به جا آورد یا نه(2)

ج- مانع ندارد.

* آية الله (سیستانی): باید عمل را در وقتی انجام دهد که بر منوب عنه تأخیر از آن جایز نیست پس اگر نایب در طواف عمره تمتع باشد باید در وقتی انجام دهد که منوب عنه بتواند بقیه اعمال را قبل از فوت وقوف در عرفات انجام دهد و اگر طواف حج باشد تأخیر آن از ذی حجه جایز نیست ولی اگر ماه ذی حجه تمام شد در هر زمان کافی است و اگر منوب عنه طواف را فراموش کرده و به وطن بازگشته است نایب در هر زمان می تواند آن را انجام دهد.

ص: 104


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س151، ص87.
2- 2- همان، س 152.

آية الله (مکارم): طواف حج تمتع را باید تا آخر ذي الحجه به جا آورد و طواف عمره تمتع را باید در اشهر حج قبل از عرفات به جا آورد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): طواف عمره تمتع را در اشهر حج و طواف حج را در ذی حجه روز عید و بعد از آن باید به جا آورد مگر این که منوب عنه طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود که در این صورت خود او و در فرض عدم تمکن، نایب او می تواند طواف را در غیر اشهر حج به جا آورد.

* سؤال: شخصی قبلا مستطیع بوده و به حج نرفته و الآن هیچ گونه قدرت مالی جهت انجام ندارد، آیا فرزندش می تواند تبرعا از طرف او حج نیابی انجام دهد(1)؟

- امام خمینی (ره):

نیابت در حج از حی صحیح نیست مگر در صورتی که شخص از جهت پیری نتواند به حج برود یا مریض باشد و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.

* آية الله (بهجت): مگر در صورتی که از غیر جهت مال استطاعت نداشته باشد به طوری که مباشرت مقدور او نباشد.

* آية الله سیستانی): مرض و مانند آن.

* آية الله (خوئی): يا عذر دیگری داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقی بماند.

آية الله (تبریزی): يا عذر دیگری داشته باشد و اطمینان به زوال عذر و مرض نداشته باشد.

* آية الله (فاضل): یا عذر دیگری داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقی بماند مثل این که محکوم به حبس ابد باشد.

* سؤال: حج به نیابت حضرت ولی عصر - ارواحنا له الفداء - چون در موسم حج تشريف دارند جایز است یا نه(2)؟

ج- اشکال ندارد.

** آية الله (اراکی)، آية الله مکارم): به امید مطلوبیت اشکال ندارد.

ص: 105


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 153، ص 88.
2- 2- همان، س154، ص 88.

* آية الله (بهجت): مانع ندارد و احتیاط در حج از نفس (خود) و اهداء ثواب برای آن حضرت است(1).

* سؤال: زنی که واجب الحج است وصیت کرده که از اصل ترکه اش برای او حج بلدی توسط وصیش انجام شود، حال استطاعت جانی و مالی و غیره برای وصی او فراهم است، فقط از حيث عدم شرکت در نام نویسی برای حج، آن هم با عذري، استطاعت راهی ندارد، آیا می تواند حج نیابی را انجام دهد(2)؟

- امام خمینی (ره):

وصی اگر قبلا استطاعت نداشته و فعلا هم راه برای او باز نیست الآن هم مستطیع نیست و می تواند برای حج نیابی اجیر شود، ولی اگر بدون این که اجیر شود خود را به میقات برساند نمی تواند حج نیابی به جا آورد و باید برای خودش حج به جا آورد.

* آية الله (مکارم): اگر از نام نویسی آن زن استفاده کند، باید برای او حج نماید.

* آية الله (تبریزی): در فرض مزبور وصی برای خود حج به جا آورد و برای حج بلدی میت نایب بگیرد.

* آية الله (گلپایگانی): با فرض استطاعت در میقات، نیابت صحیح نیست.

* سؤال: کسی که حج نیابی انجام می دهد اگر در قربانی شخص ثالثی را وکیل کرد ذابح چگونه نیت کند، آیا باید نیت کند که به وکالت از میت قربانی می کنم یا باید وکالت از نایب میت کند؟ در هر صورت آیا باید نام میت را هم ببرد(3)

- امام خمینی (ره):

نام میت بردن لازم نیست، بلکه چنانچه نیت کند آن چه بر عهده نایب است انجام دهد صحیح است.

* آية الله (تبریزی): نایب باید نیت کند که برای حج نیابتی که انجام می دهد قربانی می کند و ذابح لازم نیست که نیت کند هر چند احوط و اولی این است که نیت کند آن چه را که بر عهده نایب است انجام می دهد.

ص: 106


1- 1- مناسک، ص 158، مسائل متفرقه، س 1.
2- 2- همان، س155.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 156، ص 89.

* سؤال: کسی که برای حج اجیر می شود، اگر شرط کند که مثلا برای طواف نساء یا یک عمل دیگری که نیابت بردار است نایب میگیرم، آیا این شرط نافذ است و می تواند عمل نماید یا نه(1)؟

- امام خمینی (ره): اگر عذر دارد نمی تواند قبول کند، بلی در قربانی مانع ندارد و شرط لازم نیست.

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط نمی تواند قبول کند.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (تبریزی)، (صافی): نیابت او محل اشکال است.(2)

* آية الله (سیستانی): در عملی مانند طواف نساء که صحت حج بر آن متوقف نیست، اگر از ابتدا هم عذر او معلوم باشد نیابت صحیح است.

* آية الله (فاضل): معذور نباید نیابت کند و شرط اجازه در استنابه صحیح نیست مگر در قربانی که آن هم نیاز به شرط ندارد و اگر شرط کنند استیجار صحیح است لكن شرط قابل عمل نیست.

* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط نیابت او مجزی نیست. در خصوص طواف نساء فتوای ایشان در دست نیست).

* سؤال: کسی که احتمال قوی عقلایی می دهد که نتواند اعمال را به نحو عادی انجام دهد، و ممکن است حج تمتع را بدل به افراد کند، آیا می تواند از حج واجب نیابت کند(3)؟

- امام خمینی (ره):

می تواند نیابت کند، ولی اگر وظیفه او عدول به افراد شد بنا بر احتیاط منوب عنه نباید اكتفاء به آن کند.

آية الله (گلپایگانی): در عذر طاری اجزاء بعید نیست.(4)

* آية الله (صافی): اگر وضع به طوری است که نایب عند العرف استطاعت حج تمتع دارد از حج منوب عنه مجزی است و إلا در صورت عدول مجزی از منوب عنه نیست.

* آية الله (فاضل): اگر از ابتدا علم یا اطمینان به عروض عذر نداشته باشد نیابت و حج

ص: 107


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 157.
2- 2 - مجمع المسائل، ج 1، ص 447، مسأله 33.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 158، ص 90.
4- 4- آراء المراجع، ص 39.

صحیح است هر چند بعدا به واسطه عذرياتنگی وقت که اتفاقا عارض شده حج او بدل به افراد می شود و در این صورت ذمه منوب عنه بری می شود.

* آية الله سیستانی): اگر از ابتدا علم یا اطمینان به عروض عذر ندارد نیابت و حج صحیح است هر چند بعدا عذر عارض شود و حج او بدل به افراد شود(1) .

آية الله (خوئی): هرگاه شخصی را برای حج تمتع اجیر نماید و وقت هم زیاد باشد و اتفاقا یعنی پس از احرام عمره تمتع) وقت برای حج تمتع تنگ شد و اجير عدول به حج افراد کرد ذمه منوب عنه بريء می شود(2) .

* آية الله (مکارم)؛ مگر این که از عذرهایی باشد که در حج احيانا پیش می آید. که در این فرض اكتفاء به آن بلا اشکال است.

آية الله (تبریزی): می تواند نیابت کند اگر وقت وسعت داشته باشد و احتمال عذر طاری بدهد و چنانچه عذر طاری شد حج او کفایت از منوب عنه میکند.

* سؤال: نایبی که در وقت قبول نیابت برای حج معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل یا قبل از محرم شدن جزء معذورین شده و در هر عذری که پیش آمده طبق وظیفه معذورین رفتار نمود، آیا حج او از منوب عنه کافی است؟ و آیا نسبت به نحوه عذر فرقی هست یا نه(3)

- امام خمینی (ره): محل اشکال است.

آية الله (بهجت): اتمام عمل طبق وظیفه عذری نایب کفایت میکند و مضر به صحت نیابت نیست(4) .

** آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): در عذر طاری اشکال ندارد.

* سؤال: کسانی که در حال اجیر شدن، از معذورین نبوده اند و بعدا در اثناء عمل عذر عارض شده است، آیا نیابتشان صحیح است و مستحق تمام اجرت می باشند یا نه(5)

ص: 108


1- 1- ملحق مناسک، س 35.
2- 2 - مناسک، مسأله 125.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 159، ص:90.
4- 4- مناسک، سن 25.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س160، ص 91.

-امام خمینی (ره): اشکال دارد.

**** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی)، (مکارم): اشکال ندارد.

* آية الله (تبریزی): در عذر طاری نیابت معذور صحیح است و حج او از منوب عنه کافی است و در اجرت با مستأجر خود تراضی کند.

* آية الله (بهجت): مسأله نیابت در سؤال 159 گذشت. و مسأله اجرت در صورت صحت نیابت و اجزاء مستحق تمام اجرت است اگر شرطی بر خلاف نباشد نظير مسأله 120 که گذشت .

* سؤال: خدمه ای که از روی جهل به مسأله اجیر شده اند و وقوف اختیاری مشعر را درک نکرده اند فعلا تکلیفشان چیست، و هم چنین سایر معذورینی که حج ناقص از این قبیل انجام داده اند تبرعا يا با اجرت(1)

- امام خمینی (ره):

نیابت ایشان صحیح نیست و کفایت از منوب عنه نمی کند، و باید پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درک اختیاری اشعر باید با انجام عمره مفرده، از احرام خارج شوند.

* آية الله (فاضل): احتیاطا از ادنی الحل تجدید نماید و عمره مفرده انجام دهد.

* آية الله (تبریزی): در عذر طاری نیابت معذور صحیح است و حج او از منوب عنه کافی است و در اجرت با مستأجر خود تراضی کند.

آية الله (خامنه ای): نایبی که در وقت قبول نیابت برای حج معذور نبوده است، لكن بعد از عقد اجاره در موقع عمل یا قبل از محرم شدن جزء معذورین شده اگر عذر او منجر به نقص بعضی از اعمال حج نشود نیابت او صحیح است مثل این که در ارتکاب بعضی از تروک معذور شود ولی اگر عذر منجر به نقص در اعمال حج شود بطلان اجاره در این صورت بعید نیست و احوط مصالحه بين نایب و منوب عنه در اجرت و اعاده عمره و حج برای منوب عنه می باشد.

* آية الله (صافی): اگر قبل از احرام معذور از انجام حج به نحوی که برای آن اجیر شده است گردیده مستحق اجرت نیست اگر چه در بعض صور حج او کفایت از منوب عنه می کند.

* آية الله مکارم): صحيح است.

ص: 109


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س161.

آية الله (گلپایگانی): اگر عذر آنان طاری نبوده صحت حج و کفایت آن از منوب عنه محل اشکال است.

* سؤال: در مناسک آمده است که معذور نمی تواند نایب شود، معذور به چه کسی گفته می شود؟ لطفا حد آن را معین کنید، مثلا کسی که نمی تواند نماز طواف را صحیح بخواند، یا نمی تواند خودش رمی جمرات کند، و یا نمی تواند قربانی نماید، و یا نمیتواند یکی دیگر از واجبات حج را اعم از ارکان و غیر ارکان انجام دهد، معذور است یا خیر(1)

- امام خمینی (ره):

هر کس نتواند اعمال اختیاری حج را انجام دهد معذور است و نمی تواند نایب شود، ولی مباشرت در ذبح در حال اختیار هم لزوم ندارد، و لذا کسی که نمی تواند ذبح کند می تواند برای حج نایب شود و برای ذبح نایب بگیرد.

* آية الله سیستانی): اگر معذورند، هر چند از ابتدا معلوم باشد، چون درک وقوف رکنی میکنند کافی است و نیابت صحیح است، بلکه حتی اگر غیر معذور هم به آن اکتفا کند حجش صحیح است، ولی در صورت علم کفاره دارد.

* آية الله (فاضل): اگر عذر آنها طاری بوده نیابت صحیح است و کفایت میکند.

* آية الله (تبریزی): چنانچه شب در مشعر وقوف کرده اند و از روی جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از آنجا کوچ کرده اند و در وقت دانستن مسأله امکان برگشت به شعر و درک وقوف نبود حج آنها صحیح است، و باید یک گوسفند کفاره بدهند و اگر در حج اجیر بوده اند در اجرت با مستأجر خود تراضی کنند و هم چنین سایر معذورینی که در اثناء عمل عذر پیدا کرده اند و از اول نمی دانسته اند اگر به وظیفه معذور عمل کنند حج نیابی آنها صحیح است ولی احتياطا در اجرت با مستأجر خود تراضی کنند.

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط(2).

* آية الله (بهجت): با علم و اطلاع از معذور بودن قبول نیابت خلاف احتیاط است(3) .

* آية الله (سیستانی): اگر از انجام عمل اختیاری در حج معذور باشد، هر چند مانند قرائت نماز طواف یا تلبيه باشد، بنا بر احتیاط واجب نیابت او مجزی از منوب عنه نیست، ولی اگر از

ص: 110


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 162، ص 92.
2- 2 - مجمع المسائل 1/ 443، مسأله 16.
3- 3- پرسشهای جدید حج، س 19.

انجام اعمالی که در صحت حج دخالت ندارند، مانند طواف نساء یا بیتوته یا رمی روز 11 و 12 معذور است نیابت صحیح است و هم چنین اگر در وقوف در بیش از مقدار رکن معذور باشد نیابت صحیح است.

* سؤال: کسی که نماز او صحیح نیست و برای حج به نیابت آمده است، آیا نیابت او صحيح است؟ و مفروض این است که به عنوان نیابت محرم شده است(1)

- امام خمینی (ره):

اگر از قرائت صحیح معذور است، نیابت و احرام او باطل است، و اگر معذور نیست صحیح است و باید قرائت خود را درست کند.

* آية الله (گلپایگانی): اگر از قرائت صحیح معذور است نیابت او محل اشکال است (لكن در باطل بودن إحرام و عدم آن فتوای ایشان بدست نیامد).

* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): نیابت او اشکال دارد.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب نیابتش مجزی نیست ولی احرامش صحیح است و باید عمل را تمام کند.

آية الله (بهجت): احتياطا در موارد عذر نایب بگیرد تا عمل را صحیحا به جا آورد و خود نیز آن عمل را انجام دهد نیابتش صحیح است هر چند از اول نمی توانسته نایب شود.

*** آية الله (غروی)، آية الله (فاضل): گر چه به تلقین شخص دیگری باشد که آن بخواند و نایب هم با او بخواند.

* سؤال: اگر مستنیب یا منوب عنه در وقت نیابت بدانند که نایب جزء معذورین است و او را نایب کنند، أولا آیا اجرت نیابت برای نایب حلال است یا نه؟ و ثانیا آیا حج نیابتی او صحيح و از حجة الاسلام یا غیر حجة الاسلام منوب عنه کفایت می کند یا نه(2)

- امام خمینی (ره): با فرض این که معذور بوده و استيجار شده استحقاق اجرت ندارد، و کفایت نمی کند.

* آية الله (تبریزی): نیابت او اشکال دارد.

ص: 111


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س163، ص 93.
2- 2- همان، ص 164، ص 93.

آية الله (مکارم): عذرهایی که در حج پیش می آید مانع صحت نیست.

* آية الله (گلپایگانی): احوط استرضاء از مستأجر است یا اجرت را مسترد دارد و بنا بر احتیاط کفایت نمی کند(1).

آية الله (خوئی): اجیر می تواند اجرة المثل عملش را از کسی که او را اجیر کرده بگیرد، مگر این که بیشتر از اجرة المسمی باشد(2).

استطاعت ونفقه

امام خمینی(ره): شرط است در استطاعت که مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند. و نیز شرط است در استطاعت رجوع به کفایت، یعنی بعد از برگشت از حج، تجارت یا زراعت یا صنعت یا منفعت ملک، مثل باغ و دکان داشته باشد به طوری که برای زندگانی به شدت و حرج نیفتد و اگر قدرت بر کسب لائق به حالش هم داشته باشد کافی است، و اگر بعد از مراجعت نیاز به مثل زکات و خمس و سایر وجوه شرعیه داشته باشد، کفایت نمی کند، بنا بر این بر طلاب و اهل علمی که در بازگشت از حج نیاز به شهریه حوزه های علمیه دارند حج واجب نیست(3).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و یا عرفا ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد مثل خواهر و برادر، باید نفقه آنها را هم داشته باشد(4) .

** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): داشتن مخارج عائله غیر واجب النفقه شرعی، شرط نیست مگر این که با ترک انفاق بر آنها خودش به حرج می افتد.

* آية الله (بهجت): در عیال غیر واجب النفقه و مصارف لازمه برای حفظ شأن احوط رعایت عسر و حرج است یعنی نه اقتصار بر فقط مقداری که بر او واجب شرعی است می کند و نه انتظار تمكن از هر چه عرفیت دارد می کشد. پس تحقق استطاعت منوط به دارا بودن مقداری است که اگر نباشد لازمه اش عسر و حرج است.

ص: 112


1- 1- مناسک عربی، ص 50، مسأله 9.
2- 2 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 310.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 40 و 41، ص36.
4- 4- آداب و احکام حج، مسأله 66.

* آية الله (بهجت): اظهر اعتبار رجوع به کفایت است به این معنا که به سبب حج از غنا به فقر یا از فقر به اوسع از آن واقع نشود(1) .

* آية الله خامنه ای): اگر بعد از مراجعت زندگی آنها با شهریه اداره می شود کفایت میکند و حج واجب است.

مسائل حج اموات

- امام خمینی (ره): کسی که حج بر او مستقر شد و به جا نیاورد تا فوت شد، باید از ترکه او برای او حج بدهند و حج میقاتی کفایت می کند، و تا حج او را ندهند ورثه نمی توانند در ترکه تصرف نمایند و لازم است در همان سال فوت، حج را اداء نمایند و تأخیر از آن جایز نیست، و چنانچه در آن سال استيجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجیر بگیرند و از اصل ترکه خارج می شود، و هم چنین اگر در آن سال از میقات نتوانند اجیر بگیرند مگر به زیادتر از اجرت متعارف، لازم است اجیر بگیرند و تأخیر نیندازند، و اگر وصی یا وارث اهمال کنند و تأخیر بیندازند و ترکه از بین برود ضامنند، بلی اگر میت ترکه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمی شود(2).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): کسی که مرده و حجة الاسلام بر او بوده، ورثه پیش از استیجار برای حج نمی توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزینه حج برابر ترکه باشد یا کمتر از آن، بنا بر احتیاط، بلی اگر ترکه خیلی زیاد باشد و ورثه ملتزم به ادای حج شوند، می توانند تصرف کنند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حتی در صورتی که ترکه بیش از مخارج حج باشد، بنا بر احتیاط واجب تصرف در اموال مت جایز نیست(3) .

*آية الله (فاضل) : بلی اگر ترکه بیشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرف نکنند.

آية الله (بهجت): ورثه پیش از استیجار برای حج می توانند در ترکه تصرف کنند در صورتی که قصد استیجار داشته باشند.

ص: 113


1- 1- کتاب حج، ص 26.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 45، ص 39.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 104.

* آية الله (سیستانی): برای ورثه جایز نیست تا زمانی که ذمه او به حج مشغول است به طوری در میراث تصرف نمایند که منافی با قضاء حج میت از میراث باشد(1).

* آية الله مکارم)؛ مگر این که بنای قطعی بر ادای حج داشته باشد، در این صورت تصرف جایز است.

* آية الله (غروی): در صورتی که مصرف حج مستغرق ترکه بوده باشد و اگر زائد بر آن باشد تصرف در زائد مانعی ندارد.

* آية الله (سیستانی): احوط این است که فورا برای فارغ شدن ذمه او اقدام نمایند هر چند با استیجار از ترکه، و اگر در همان سال، استیجار از میقات میسر نشد به احتیاط واجب باید از بلد استیجار کنند و تأخیر نیندازند هر چند بدانند در سال بعد از میقات میسر می شود، ولی در این صورت مازاد بر اجرت حج از میقات را از سهم صغار ورثه به حساب نیاورند(2).

استطاعت وارثیه

- امام خمینی(ره): اگر زنی شوهرش از دنیا برود و در حیات شوهرش استطاعت مالی نداشته باشد و بعد از مردن او از ارث شوهر، استطاعت مالی پیدا کند ولی از جهت مرض نتواند به حج برود در صورتی که مرض او به نحوی است که قدرت بر رفتن به حج ندارد مستطيع نشده و حج بر او واجب نیست و هم چنین اگر بعد از مردن شوهر، شغل یا زراعت یا صنعتی که بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگی خود را اداره کند نداشته باشد مستطیع نمی شود هر چند ارثی که برده برای رفتن به حج و برگشتن کافی باشد(3).

* آية الله (خامنه ای): مگر این که وصیت کرده باشد مخارج حج از ثلث پرداخت شود که در این صورت بر وصایای مستحبه مقدم است و اگر ثلث وافی نبود کمبود آن از اصل ترکه میت اخراج می شود.

آية الله (سیستانی): مگر این که وصیت کند از ثلث خارج شود و ثلث کافی باشد و اگر کافی نباشد از سایر ترکه باید تکمیل شود.

ص: 114


1- 1- مناسک، مسأله 76.
2- 2 - مناسک، مسأله 79.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 46، ص 40.

* آية الله (مکارم): مگر این که وصیت کند از ثلث خارج شود.

* آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب ولی ما زاد بر اجرت متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نیاورند.

* آية الله (بهجت): در صورتی که مطالبه مهر از شوهر ناراحتی و یا مشکلاتی در زندگی ایجاد نکند وی مستطيع است و مطالبه مهر منعی ندارد بلکه لازم است، ولی اگر موجب درد سر و ناراحتی برای وی شود و یا مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نیست(1).

* آية الله (صافی): ولی رعایت احتیاط به این که به نحوی خود را واجد شرط استطاعت نماید ترک نشود.

* آية الله (سیستانی): اگر به حدی باشد که برای زن تحملش مشکل باشد.

* آية الله (گلپایگانی): مجرد طلاق باعث عدم وجوب حج نیست. بله اگر صرف مهریه در حج موجب شود که زندگی او مختل شود حج بر او واجب نیست(2).

آية الله مکارم): حتی اگر منجر به طلاق نشود ولی مشکلات مهمی در زندگی او حاصل گردد حج لازم نیست.

آية الله (تبریزی): اگر مطالبه مهریه موجب ناراحتی هایی شود که زن در زندگی اش به حرج و مشقت بیفتد، حج بر او واجب نیست.

آية الله (خوئی): یعنی مطالبه بر او حرجی یا در آن خوف ضرر باشد. حج بر او واجب نیست(3).

یازده مسأله در باب وصیت به حج از منظر امام خمینی(ره)

در وصیت به حج

مسأله 1:

اگر وصیت کند که برای او حج بگیرند و معلوم باشد که حج واجب به گردن اوست، باید از

ص: 115


1- 1- پرسشهای جدید حج، س 3
2- 2 - مجمع المسائل، ج 1، مسأله 33.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 41.

اصل مال خارج شود، و اگر وصیت کند که از ثلث، حج بدهند باید از ثلث بدهند و اگر کافی نشد، تتمه را از اصل بدهند.

مسأله 2:

اگر بدانند که حج واجب به گردنش نیست و وصیت به حج کند، باید از ثلث بدهند، مگر آن که ورثه اجازه دهند زائد بر ثلث را.

مسأله 3:

اگر معلوم نباشد که حج واجب به عهده او است و معلوم نباشد که سابقا هم به عهده او بوده، حج از ثلث داده می شود.

مسأله 4:

اگر معلوم بوده که حج واجب به عهده او بوده و ندانند به جا آورده یا نه، باید حج را از اصل مال بدهند.

مسأله 5:

اگر میت تعیین اجرت نکند، لازم است بر وصی با راضی نبودن ورثه یا صغیر بودن آنها آن که اقتصار کند به اجرت مثل عمل و زیاده از آن اجیر نکند، و اگر کسی پیدا شود که کمتر از اجرت متعارف را بگیرد واجب است او را اجیر کند.

مسأله 6:

اگر وصیت به حج بکند و یک دفعه یا چند دفعه را ذکر نکند، یک دفعه کفایت میکند و اگر بیشتر از یک دفعه معین کند و به عهده او حج واجبی نباشد باید از ثلث او هر چه رسید بدهند، در صورتی که وصیتهای دیگری در کار نباشد(1).

مسأله 7:

اگر وصیت کند که برای من حج بدهید به کسی که پیاده برود صحیح است و از ثلث حساب

ص: 116


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 214.

می شود، اگر حج مستحبی است، و اگر حج واجب است زیادی از حج میقاتی و تفاوت میان پیاده و غیر پیاده را از ثلث حساب می کنند

مسأله 8:

اگر وصی میت اجرت حج را گرفت و تلف شد بدون تقصیر و تعویق انداختن از وقت، ضامن نیست آن را، و باید از بقیه مال میت حج بدهد اگر حج واجب بوده و از بقیه ثلث اگر مستحب بوده، و اگر مال میت بین ورثه قسمت شده باید به قدر حج برگردانند. و اگر تلف به تقصير او بوده یا آن که مال را نگهداشته و اهمال نموده در دادن به حج، ضامن است. و اگر معلوم نباشد که تقصیر کار بوده یا نه، ضامن نیست.

مسأله 9:

اگر وصی، اجیر کرد کسی را برای حج و آن شخص قبل از رفتن به حج مرد و نتوانند از مال او برای حج بگیرند یا مال نداشته باشد، باید حج میت را از بقیه اموال میت بدهند اگر واجب بوده و از ثلث بدهند اگر مستحب بوده.

مسأله 10:

اگر کسی پیش شخصی مالی را امانت گذاشته و مرده است و حال آن که به عهده او حجة الاسلام بوده و شخص امانت دار بداند یا گمان داشته باشد که ورثه او حج او را نمی دهند اگر امانت را به آنها بدهد، واجب است که از آن مال برای او حج به جا آورد و اگر زیادی از حج داشت به ورثه بدهد و احتیاط آن است که از حاکم شرعی اگر ممکن باشد اذن بگیرد.

مسأله 11:

الحاق غير حجة الاسلام در این حکم که در مسأله قبل گفته شد به حجة الاسلام محل اشکال است و احتیاط واجب آن است که مراجعه به حاکم شرع بکند.(1)

ص: 117


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 215.

حج و وجوه شرعيه (سهم امام- سهم سادات نذورات)

- امام خمینی (ره): با وجوه شرعيه مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطیع نمی شود و اگر به مکه برود کفایت از حجة الاسلام نمیکند(1).

* آية الله (گلپایگانی): افرادی که از وجوه خاصی مثل سهم سادات و وجوهات شرعیه و نذورات استفاده میکنند، مانند طلاب و سادات و اشخاص دیگری که مورد توجه مردم هستند، در صورتی که هزینه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعید نیست که حج بر آنان واجب باشد(2).

آية الله (فاضل): چنانچه به عنوان شهریه یا از روی استحقاق و خدمات دینی از طریق حاکم شرع به او داده شده مالک می شود، و اگر به مقدار حج باشد مستطيع است و باید حجة الاسلام به جا آورد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): کسی که مالی را که بتواند با آن حج به جا آورد، در اختیار دارد هر چند ملک او نباشد ولی تصرفش در آن جایز باشد با تحقق سایر شرایط مستطيع است(3).

* آية الله (غروی): در صورتی که از روی استحقاق و خدمات دینیه از سهم امام به او داده شده باشد به مقداری که بتواند به حج رفته و برگردد مستطیع شده و حجش حجة الإسلام واقع می شود.

* آية الله (فاضل): و هم چنین اگر از طریق زکات و یا خمس و یا استعطاء، امور خود را اداره کند، کافی است، و هم چنین کسی که آن چه دارد در راه حج خرج کند زندگی او قبل و بعد از حج تفاوتی نکند، حج بر او واجب می شود و نیز بر طلاب که با شهریه اداره می شوند چنانچه هزینه حج و مخارج خانواده خود را داشته باشند یا به عنوان روحانی مشرف شوند حج واجب است و از حجة الاسلام کفایت میکند.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): کسی که از وجوه شرعیه مانند خمس و زکات و امثال اینها زندگی خود را اداره می کند و بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت، مضمون و حتمی باشد، در صورتی که دارای مقداری پول گردد که وافی به هزینه حج و مخارج

ص: 118


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 48، ص 41.
2- 2- آداب و احکام حج، مسأله 68.
3- 3 - مستفاد از مناسک، مسأله 40.

عیالش باشد، بعید نیست حج بر او واجب باشد، و هم چنین است کسی که شخص دیگر در تمام مدت زندگی او، مخارجش را متكفل باشد و هم چنین کسی که اگر آن چه دارد در راه حج صرف کند زندگی بعد از حجش با قبل از آن تفاوتی نکند.

* آية الله (بهجت): اگر زندگی آنها با وجوهات بر حسب عادت بدون مشقت مضمون و حتمی باشد. در صورتی که دارای مقداری پول گردد که وافی به هزینه حج و مخارج عیالش باشد حج بر او واجب است(1) .

* آية الله (گلپایگانی): افرادی که از وجوه خاصی مثل سهم سادات و وجوهات شرعیه و نذورات استفاده می کنند، مانند طلاب و سادات و اشخاص دیگری که مورد توجه مردم هستند، در صورتی که هزینه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعید نیست که حج بر آنان واجب باشد(2).

مسایلی پیرامون نذر و عهد و قسم در حج

مسأله 1:

اگر نذر کند یا عهد کند یا قسم یاد کند که حج برود، واجب است عمل کردن بر طبق آنها و موافق با نذر و عهد و قسم باید عمل کند.

مسأله 2:

شرط است در منعقد شدن این سه، آن که بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار باشد، پس از طفل اگر چه ده ساله باشد صحیح نیست هر چند عباداتش صحیح است، و هم چنین صحیح نیست از دیوانه و غافل و کسی که از روی سهو نذر کند یا مست باشد یا از روی اجبار و اکراه واقع کند.

ص: 119


1- 1- مناسک، مسأله 25.
2- 2- آداب و احکام حج، مسأله 68

مسأله 3:

شرط است در منعقد شدن قسم از زن، اذن شوهر و از اولاد، اذن پدر. و معتبر است که اذن سابق باشد و اجازه متأخر کفایت نمی کند.

مسأله 4:

توقف داشتن قسم براذن شوهر، برای خود قسم است نه برای آن است که متعلق آن منافی با حق شوهر است، پس قسم زن بدون اذن شوهر منعقد نیست؛ چه منافی حق او باشد یا نباشد. و همین طور نذر زن بی اذن شوهر منعقد نمی شود.

مسأله 5:

در نذر اولاد شرط نیست اذن پدر، ونذر مثل قسم نیست در این حکم.

مسأله 6:

بعید نیست که اذن شوهر در نذر زن صیغه ای هم معتبر باشد.

مسأله 7:

اگر پدر کافر باشد، اذنش در قسم اولاد معتبر نیست، اگر اولاد مسلم باشند.

مسأله 8:

در اولاد فرق نیست بین دختر و پسر در حکم متقدم.

مسأله 9:

مادر حکم پدر را ندارد، و شرط نیست در قسم اولاد اذن مادر.

مسأله 10:

اگر زن قبل از آن که شوهر کند قسمی خورد و پس از آن شوهرکرد واجب است عمل کند بر طبق قسم، مگر آن که منافات با حق شوهر داشته باشد که در این صورت واجب نیست. و اما در

ص: 120

نذر به این نحو که در قسم ذکر شد، محل تأمل است واجب بودن با منافی بودن با حق شوهر؛ گر چه واجب بودن بی وجه نیست، مگر بعض موارد که محل اشکال است(1).

مسأله 11:

اگر نذر کند که از محل معینی حج برود، واجب است از همان محل برود و اگر از محل دیگر رفت، ذمه اش به حج نذری مشغول می ماند و واجب است که برای وفاء به نذر حج کند.

مسأله 12:

اگر نذر کند که در سال معینی حج کند و در آن سال از جای دیگر حج کرد، واجب است کفاره مخالفت نذر را بدهد.

مسأله 13:

اگر نذر کرد که به حجة الاسلام از محل معینی برود و از محل دیگری رفت، باید کفاره بدهد، لكن حجش صحیح است و کفایت از حجة الاسلام میکند.

مسأله 14:

اگر نذر کرد که حج به جا بیاورد و مقید نکرد به سال معینی، می تواند آن را تأخیر بیندازد تا وقتی که گمانش برود که اگر تأخیر بیندازد دیگر موفق نمی شود.

مسأله 15:

اگر نذر کند که در سال معینی حج بکند، جائز نیست از آن سال با امکان تأخیر بیندازد، و اگر تأخیر انداخت معصیت کار است و قضای آن را باید بکند، و اگر مرد باید از جانب او حج را قضا کنند.

مسأله 16:

اگر نذر کند که حج بکند و مقید نکند به وقتی، پس اگر توانست به جا بیاورد و به جا نیاورد و مرد، واجب است از طرف او قضای حج را به جا آورند و اقوی آن است که مخارج حج از اصل مال میت باید خارج شود.

ص: 121


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 216.

مسأله 17:

اگر نذر کند که حج به جا بیاورد و نتواند به جا آورد تا بمیرد، قضا از طرف او واجب نیست؛ چه مقید کند نذرش را به سال معینی یا نکند.

مسأله 18:

اگر نذر کند که اگر فلان مریض خوب شد حج به جا بیاورم و قبل از آن که مریض خوب شود، نذر کننده مرد، واجب نیست از طرف او قضا به جا آورند(1) .

مسأله 19:

اگر نذر کرد که حج به جا آورد و مستقر شد وجوب بر او به واسطه متمکن شدن بر عمل، و پس از آن مریض شد، به طوری که مأيوس از خوب شدن گردید، بعید نیست که واجب نباشد بر او نایب گرفتن، و آن حکم مختص به حجة الاسلام باشد.

مسأله 20:

اگر نذر کند که کسی را در سال معینی به حج بفرستد و مخالفت نذر کند با قدرت بر فرستادن، باید کفاره بدهد و قضا نیز بکند آن را، و اگر مرد باید از اصل مال او قضا و کفاره را بدهند(2).

مسأله 21:

اگر نذر کند به حج فرستادن کسی را معلق به شرطی، مثل آن که نذر کند که اگر فلان مریض شفا پیدا کرد فلان را به حج بفرستد و قبل از آن که شرط حاصل شود، یعنی مریض خوب شود نذر کننده مرد، پس اگر آن شرط حاصل شد بعد از مردنش و نذر کننده در زمان زنده بودنش می توانست به حج بفرستد و شرط هم نکرده بود که خودم زنده باشم وقت حج فرستادن، در این صورت با این شرایط باید از مال او قضای آن را از جانب او به عمل بیاورند و آن شخص را به حج بفرستند.

ص: 122


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 216.
2- 2- همان، ص: 217

مسأله 22:

اگر شخص مستطیع نذر کند که حجی که بر او واجب است به جا بیاورد، نذرش منعقد می شود و کفایت میکند از او حجة الاسلام، و اگر ترک کرد تا مرد، باید قضا و کفاره از او بدهند و اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حجة الاسلام به جا آورد باید استطاعت را تحصیل کند و حجة الاسلام را به جا آورد، مگر این که نذر کند که اگر مستطیع شدم حجة الاسلام را به جا آورم، در این صورت لازم نیست تحصیل استطاعت، لكن اگر مستطیع شد باید به نذرش عمل کند و اگر نکرد کفاره باید بدهد یا از او بدهند(1).

مسأله 23:

در حج نذری شرط نیست که شخص مستطیع باشد با شرایطی که شرع معین فرموده، بلکه همان که قدرت عادی داشت و رفتنش مشقت زیادی نداشت واجب است برود.

مسأله 24:

اگر مستطیع نذر کند که در سال استطاعت حج کند غير حجة الاسلام، نذرش صحیح نیست، مگر آن که نذر کند که اگر استطاعتش از بین رفت حج برود و استطاعت نیز زائل شود، و اگر بدون قید نذر کرد و استطاعت زائل شد، بعید نیست صحت نذر.

مسأله 25:

اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حج كند غیر حجة الاسلام و بعد از نذر مستطيع شود، پس اگر نذرش موسع است یا در وقت متأخر از سال استطاعت است باید حجة الاسلام را به جا آورد و بعد به نذرش عمل کند، و اگر نذرش در همان سال استطاعت است باید حجة الاسلام را به جا آورد و نذرش لغو و بی جا بوده(2).

مسأله 26:

اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حج فوری به جا آورد و پس از آن مستطیع شد،

ص: 123


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص: 217.
2- 2- همان، ص 218.

باید حجة الاسلام به جا آورد و نذرش باطل است، مگر آن که نذرش آن باشد که اگر امسال نشد باز فورا به جا آورد و هكذا، در این صورت بعد از حجة الاسلام باید به نذرش عمل کند.

مسأله 27:

اگر نذر کند که حج به جا آورد و مقید نکند به حجة الاسلام یا غیر حجة الاسلام و قرینه هم نباشد که حج به نذر غیر از حجة الاسلام باشد، ظاهر آن است که یک حج به قصد حجة الاسلام و عمل به نذر کافی باشد، لكن با این وصف ترک احتیاط نکند به این که حجة الاسلام را اول بیاورد، و پس از آن حج نذری را به جا آورد.

مسأله 28:

اگر نذر کند که حج کند هر حجی که باشد، حجة الاسلام از آن کفایت می کند، بلکه حج به نیابت هم کفایت میکند.

مسأله 29:

اگر به عهده او حجة الاسلام باشد و حج نذری، و نتواند هر دو را به جا آورد، باید حجة الاسلام را مقدم بدارد، و اگر مرد و مال او برای هر دوکافی نبود، باید حجة الاسلام را از مال او بدهند(1).

مسأله 30:

کسی که بر عهده او حج نذری موشع است می تواند قبل از عمل به نذر، حج مستحب به جا آورد.

مسأله 31:

اگر نذر کند که یا حج خودش بکند یا کسی را به حج بفرستد، واجب است یکی از این دو عمل را به جا آورد، و اگر به جا نیاورد و مرد واجب است از مال او یکی را قضا کنند.

مسأله 32:

اگر نذر کند سواره به حج برود نذرش صحیح است، و اگر نذر کند پیاده برود نیز صحیح

ص: 124


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 218.

است، چه پیاده رفتن افضل باشد از سواره یا بعكس، در هر صورت هر دو نذر صحیح و منعقد است.

مسأله 33:

اگر نذر کند پای برهنه حج کند نیز صحیح است و باید برود.

مسأله 34:

شرط است در صحیح بودن نذر و منعقد شدن آن، آن که نذر کننده قادر باشد به آوردن آن

و ضرر بدنی برای او نداشته باشد و حرج و مشقت در آن نباشد، پس اگر نذر کرد پیاده یا پای برهنه برود و نمی توانست برود یا ضرر بدنی یا مشقت داشت، نذرش باطل است.

مسأله 35:

اگر نذر کرد پیاده به حج برود، نباید کشتی سوار شود و اگر غیر راه سواره راهی نباشد، نذرش باطل است. بلی اگر در بین راه شط یا نهری باشد که نمی شود از آن عبور کرد، مگر با مرکب، واجب است که در مرکب بایستد و ننشیند.

تکسب وحج

- امام خمینی (ره): اگر کسی منزل گران قیمتی دارد و در صورتی که آن را بفروشد و منزل ارزانتر بخرد(1) و با تفاوت قیمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلی که دارد زائد بر شئون او نباشد لازم نیست آن را بفروشد و با این فرض مستطیع نیست و اگر زائد بر شئون او باشد با وجود سائر شرایط مستطيع است(2).

- امام خمینی (ره): کسی که از راه کسب یا غیر کسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج مقداری از مئونه زندگی خود را از درآمد کسب مثل منبر و بقیه را از

ص: 125


1- 1 - آية الله مکارم): هر گاه در شأن او باشد مانعی ندارد و حج او صحيح است. مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 49، ص 41.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 49، ص 41.

شهریه ای که از وجوه شرعیه است تأمین می کند اگر در راه اداره زندگی بعد از مراجعت از حج نیاز به شهریه داشته باشد مستطیع نیست(1).

آية الله (خامنه ای)، آية الله (مکارم): چنانچه شهریه او تأمین باشد مستطيع است.

* آية الله سیستانی)، آية الله (خوئی): اگر فروش خانه سبب حرج و مشقت او نیست حج بر او واجب است(2).

* آية الله (غروی): اگر تعیش از وجوهات شرعیه یا روضه خوانی منافات با شأنش نباشد مثل تجار و کسبه بلکه به نحوی باشد که حج برود یا نرود امرار معاشش از وجوهات است با تمكن بعد از برگشتن مستطيع شمرده شده و حجش حجة الإسلام می باشد.

- امام خمینی (ره): اگر کسی زمین یا چیز دیگری را بفروشد که منزل مسکونی تهیه کند در صورت نیاز به منزل مسکونی مستطیع نمی شود هر چند پولی که بدست آورده برای مخارج حج کافی باشد(3).

آية الله (غروی): اگر سکونت در منزل اجاره ای یا وقفی منافی شأنش نباشد در فرض مسأله مستطيع شمرده شده لازم است به حج رود.

مشقت وحج

- امام خمینی (ره): هرگاه زنی با کسب می تواند مخارج خویش را متکفل شود و مخارج حجش را نیز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش برای مخارج به زحمت می افتد اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج برای زن نباشد مستطیع است و باید به حج برود و به زحمت افتادن شوهر، مانع استطاعت زن نمی شود(4) .

* آية الله (خامنه ای): اگر در نزد عرف، داشتن خانه ملکی از شئونات عرفی او باشد یا سکونت در غیر خانه ملکی برای او باعث مشقت و ناراحتی شود و یا موجب تحقیر او گردد، مستطیع نمی شود.

** آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): در صورتی که صرف آن پول در راه حج، سبب

ص: 126


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 50.
2- 2- به نقل از: مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 50، ص 41.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 51، ص42.
4- 4- همان، مسأله 53، ص 43.

ناراحتی و مشقت در زندگی وی شود، حج بر او واجب نمی شود، و چنانچه سبب ناراحتی نشود واجب می شود.

* آية الله (سیستانی): در صورتی که صرف آن پول در راه حج، سبب حرج و مشقت در زندگی وی شود حج بر او واجب نمی شود و چنانچه سبب حرج نشود واجب می شود.

* آية الله (غروی): اگر حرجی باشد زن مستطيع نخواهد شد ولی این امر به فرض مسأله اختصاصی ندارد بلکه اگر زن از ارثیه مورث خود مستطيع مالی شود ولی اگر بحج رود شوهرش برای مخارج به زحمت می افتد و این امر موجب حرج زن شود مستطیع نخواهد شد و این فرض داخل در فرض عدم استطاعت زن است(1).

عوامل (خدمة- پزشکان - روحانی کاروان) در حج

- امام خمینی (ره): خدمه کاروانها که وارد جده می شوند اگر سایر شرایط استطاعت را دارند از قبیل داشتن وسایل زندگی بالفعل یا بالقوه و رجوع به کفایت، مثلا کار و صنعت و غیر آن که با آنها می توانند پس از مراجعت ادامه زندگی مناسب خود را بدهند مستطیع هستند و باید حجة الاسلام به جا آورند و کفایت از حج واجب آنان می کند، و چنانچه سایر شرایط را ندارند به مجرد امکان حج، برای آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابی است و چنانچه بعدا استطاعت پیدا کردند باید حج واجب را به جا آورند، و حکم روحانی کاروان نیز همین است لکن اگر بعد از مراجعت از مکه نیاز به شهریه حوزه دارند مستطیع نمی شوند(2).

* آية الله (غروی): در صورتی که خدمت کاروان مانع از اعمال حج او نشود و گرنه استطاعت نخواهد داشت.

- امام خمینی (ره): پزشکان یا کسان دیگری که با مأموریت به میقات آمده اند و در میقات جامع شرایط استطاعت هستند، واجب است حجة الاسلام به جا آورند هر چند که لازم است مأموریت خود را نیز انجام دهند(3) .

آية الله مکارم): در تمام مواردی که افراد به عنوان خدمه یا روحانی یا غیر آن به حج

ص: 127


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 53، ص43
2- 2- همان، مسأله 58، ص44.
3- 3- همو، مسأله 59، ص45.

می روند چنانچه زندگی خانواده آنها در همان مدت تأمین باشد حجشان حجة الاسلام و تأمین زندگی آنها در بازگشت شرط نیست.

* آية الله (فاضل)، آية الله (غروی): چنین اشخاصی مستطیع بوده و حج آنها از حجة الاسلام کفایت میکند.

* آية الله (فاضل): مگر این که مأموریت آنها مشروط به عدم احرام برای حج تمتع باشد، یا عمل به مأموریت مانع از انجام اعمال حج باشد که در این دو صورت حج واجب نیست، بلی اگر مخالفت کردند و حج انجام دادند هر چند مرتکب معصیت شده اند ولی حج آنها صحيح است و کفایت از حجة الاسلام می کند.

* آية الله (غروی): در صورتی که عمل به مأموریت مانع از آوردن اعمال حج نباشد و گرنه مستطیع نخواهند بود(1).

آية الله (بهجت): باید حجة الاسلام به جا آورند، مگر آن که مأموریت به گونه ای باشد که نتوانند به وظائف عمل کنند(2).

استفتاءات استطاعت در پاسخ به شبهات

* سؤال: کسی در مدینه مريض شده (سکته کرده و فعلا در بیمارستان است و دکترها گفته اند که باید تا دو هفته استراحت کند، آیا بعد از مدت استراحت در صورتی که حمل او برای انجام دادن اعمال مشکل باشد اگر او را به مکه ببرند وظیفه این شخص چیست(3)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال حتی به نحو اضطراری را ندارد از استطاعت افتاده و حج بر او واجب نیست ولی برای دخول مکه باید محرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده و لو اضطراری آن از احرام خارج می شود، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده اگر مأيوس از خوب شدن باشد باید نایب بگیرد که برایش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش برای دخول مکه محرم شود و عمره مفرده به جا آورد، و چنانچه برای این شخص انجام اعمال حج تمتع ممکن باشد و لو به نحو اضطرار

ص: 128


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني )، ص45.
2- 2- همان، ص 45.
3- 3- همو، س60، ص45 و ص 46.

و انجام اضطراری اعمال، لازم است محرم شود و هر مقدار از اعمال را که می تواند و لو با کمک گرفتن از دیگری انجام دهد، و هر مقدار را که نمی تواند، نایب بگیرد ولی در وقوفين، گرفتن نایب کافی نیست(1).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر توانائی مباشرت اعمال حج را ندارد و او به این که برای بعض اعمال نایب بگیرد از استطاعت افتاده است. ولی اگر ثروتمند است و دیگر هیچ گاه توانائی مباشرت اعمال حج را ندارد و یا مشقت دارد.

* ( آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط) باید برای حج نایب بگیرد.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و قدرت بر نائب گرفتن هم ندارد.

* آية الله (سیستانی): اگر توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد و نایب هم نمی تواند بگیرد از استطاعت افتاده است ولی اگر تمکن مالی دارد و توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد یا دشوار و با مشقت است و امید به بهبودی ندارد باید نایب بگیرد(2).

* آية الله (خوئی):.. ولی اگر دارا و ثروتمند است و امید به بهبودی ندارد یا حج بر او حرجی است باید نایب بگیرد.

* سؤال: کسی که احتمال می دهد حجی که در سالهای قبل انجام داده صحیح نبوده یا مستطیع نبوده است و فعلا شرایط استطاعت را دارد و بخواهد احتیاط کند، حج را به چه نیتی به جا آورد؟

ج- امام خمینی(ره): می تواند قصد ما في الذمه یعنی قصد امتثال مطلق امر متوجه به او را کند و می تواند قصد حجة الاسلام احتياطا نماید(3).

*** آية الله (تبریزی)، آية الله (بهجت): در این مسأله قصد امتثال امر فعلی را بنماید.

* آية الله (غروی): یا قصد امر واقعی را نماید.

* سؤال: شخصی که حج واجب خود را انجام داده است آیا می تواند آن را بقصد ما في الذمه اعاده کند؟

ص: 129


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني ) ، س 60، ص45 و ص46.
2- 2 - مناسک، مسأله 63.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 61، ص 46.

ج- امام خمینی (ره): مانع ندارد ولی اعاده حج کفایت از اجزاء - در صورت صحت حج سابق و بطلان اجزاء - نمی کند و باید خود آن جزء تدارک شود.

* آية الله (غروی): این جهت محذوری ندارد و غاية الامر این است که حج سابقش ناقص می ماند ولی حجی را که الان می آورد صحیح و موجب ابراء ذمه از حجة الاسلام می باشد.

* آية الله (مکارم): اگر حج خود را به طور صحیح انجام داده وجهی برای اعاده آن نیست.

* آية الله (نوری): مانع ندارد مطلقا.

* آية الله (تبریزی): وجوب نایب گرفتن مانند وجوب حج فوری است.

* آية الله (غروی): قصد ما في الذمه در این فرص درست نیست چون احتمال فراغ ذمه را دارد و احراز نکرده است که در ذمه اش چیزی بوده باشد فلذا لازم است به داعی رجاء امر، که عنوان احتیاط است به جا آورد(1) .

* سؤال: کسی که با وجود تقلید صحيح قبلا به حج مشرف شد و چون رجوع به کفایت را مجتهد او شرط استطاعت نمی دانسته حجة الاسلام قصد نموده و به جا آورده است با این که رجوع به کفایت نداشته است، فعلا همه شرایط استطاعت برای او موجود است و از حضرت امام تقلید می کند آیا باید حج سابق را اعاده کند یا خیر؟

ج- امام خمینی (ره): اعاده لازم است(2).

* * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (مکارم)، (فاضل)، (تبریزی)، (سیستانی): اعاده لازم نیست.

* سؤال: شخصی بعد از انجام عمره تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ایران رفت و در مکه کسی را وکیل کرده که برای فراغ ذمه او اقدام نماید، وظیفه در این مورد چیست و آیا محرمات احرام بر چنین شخصی چه وضعی دارد؟

ج- امام خمینی (ره): در فرض مسأله، وكیل گرفتن بی فایده است و چنانچه سال اول استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در این صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاء استطاعت تا سالهای بعد(3)، ولی در صورتی که سال اول استطاعت

ص: 130


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 62، ص46.
2- 2- همان، ص 63، ص47.
3- 3 - آية الله (بهجت): عمره او مفرده می شود و احتیاطا باید طواف نساء به جا آورد.

نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد باید در همان سال یا سال بعد برای حج و عمره تمتع نایب بگیرد، و در صورتی که مأیوس از خوب شدن نباشد نایب نمی تواند بگیرد و باید خودش حج و عمره تمتع را مجددا انجام دهد، و در هر صورت فعلا از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است(1).

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط در این صورت هم ( و در صورتی که مأيوس از خوب شدن نباشد ) نایب بگیرد و اگر بعدا رفع عذر شد و دارای شرایط بود احتياطا خودش نیز حج را انجام دهد(2).

*** آیات عظام (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): مگر آن که ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند، پس بنا بر احتیاط باید نایب بگیرد.

* آية الله (خوئی): مگر آن که ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند یا برای او مشقت داشته باشد و امید به بهبودی نداشته باشد که در این صورت باید برای عمره و حج تمتع نایب بگیرد(3).

* آية الله (سیستانی): اگر از انجام حج متمکن نبوده، وظیفه او بنا بر احتیاط واجب این بوده است که عمره تمتع را بدل به عمره مفرده کند و طواف نساء را انجام دهد، و اکنون اگر بازگشت برای او مقدور نیست احتياطا باید برای طواف نساء نایب بگیرد(4).

* آية الله (غروی): ولی این سال مستطيع نبوده است زیرا در استطاعت بقاء شرایط تا آخر حج معتبر است و الحج بالوكاله با عدم وجوب آن به موکل معنی ندارد.

سؤال: در حال حاضر که هر کسی بخواهد حج مشرف شود باید قبلا برای ثبت نام و مقدمات حج اقدام نماید، اگر کسی ثبت نام کرد ولی نوبت او را برای چند سال دیگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسیدن آن نوبت، از راه دیگر وسیله رفتن برای او فراهم شد و پول قرض کرد و به مکه رفت، آیا حج او حجة الاسلام است یا خیر(5)؟

ص: 131


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 64، ص47.
2- 2 - مناسک عربی، مساله 90، ص 32.
3- 3 - مناسک، مسأله 63.
4- - مناسک، ذیل مسأله 151 و ملحق مناسک، س 92.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 65، ص 48.

ج- امام خمینی (ره): اگر قبلا حج بر او مستقر نشده و فعلا هم نمی تواند به حج برود مگر با قرض، حج بر او واجب نشده است، و حج او حجة الاسلام نیست.

* آية الله (غروی): ولی اگر بتواند از راه دیگری به حج رود و حاجتی به قرض کردن نداشته باشد حج او صحیح و حجة الاسلام محسوب می شود.

* آية الله سیستانی): مگر آن که وقت پرداخت قرض آن قدر دور باشد که اصلا عقلاء به آن توجه نکنند. که در این صورت حج بر او واجب خواهد شد(1).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مگر در صورتی که از کسی طلب داشته باشد و یا مالی دارد که در دسترس او نیست و بعدا به راحتی می تواند به واسطه آن قرضی را که گرفته اداء کند، که در این صورت با قرض کردن صدق استطاعت می کند و اگر قرض کرد و سایر شرایط هم فراهم بود حج واجب می شود و حجة الاسلام می باشد(2).

* آية الله (تبریزی): هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالی داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را اداء کند حج بر او واجب خواهد بود بلکه مثل این شخص اگر بتواند بدون منت قرض کند لازم است قرض کند و به حج برود(3).

* آية الله (مکارم): مگر این که نوبت خود را که برای آن ثبت نام کرده در مقابل آن به وام دهنده واگذار کند.

* سؤال: اگر کسی به خیال این که استطاعت دارد بقصد عمره تمتع محرم شد و به ترتیب کلیه اعمال حج تمتع حجة الاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد که مستطيع نبوده است، بفرمایید احرام و اعمال گذشته اش چگونه است، و نسبت به آینده اگر مستطیع شد، آیا حجة الاسلام بر او واجب است یا نه(4)؟

ج- امام خمینی (ره): محرم نیست، ولی اگر مستطیع شد باید حجة الاسلام به جا آورد(5).

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر بقصد تقیید بوده إحرام واقع نشده، و اگر خطا در

ص: 132


1- 1- مناسک، مسأله 33.
2- 2 - مناسک عربی، مسأله 34، ص 19.
3- 3 - مناسک، مسأله 33.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 66، ص 48.
5- 5- همان، ص 49.

تطبيق بوده احرام حج مستحب واقع شده و احرام صحیح بوده و از آن خارج شده، ولی مجزی از حجة الاسلام نیست.

* آية الله (خوئی): حجش صحیح است ولی کفایت از حجة الاسلام نمی کند(1).

** آية الله سیستانی)، آية الله مکارم): إحرام او صحیح و حج او مستحبی است و کفایت از حجة الاسلام نمی کند.

آية الله (بهجت): اگر بقصد انجام وظیفه فعلیه بوده حج صحیح استحبابی هم می باشد.

* سؤال: کسی خیال می کرد مستطیع نیست، به نیت استحباب محرم شد و اعمال عمره تمتع را انجام داد، بعد در مکه پرسید، معلوم شد مستطیع بوده است، آیا مجددا باید به نیت وجوب، محرم شود یا کافی است(2)؟

ج- امام خمینی (ره): کفایت نمی کند، و در صحت حج ندبی او تأمل است.

* آية الله (خامنه ای): مگر این که نیت کند حجی را که شارع مقدس از او خواسته به جای آورد(3).

**آية الله مکارم)، آية الله (صافی): بلکه کفایت می کند.

* آية الله (بهجت): اگر بقصد امر فعلی بوده اگر چه اعتقاد ندبیت آن را داشته اظهر صحت و اجزاء از حجة الاسلام است(4).

* آية الله (گلپایگانی): مگر این که قصد کرده باشد حجی را که بر اوست و اشتباها گمان کرده استحبابی است که در این صورت بعید نیست کفایت کند(5).

آية الله (فاضل): باید حجة الاسلام را انجام دهد و اكتفاء به عمره انجام شده مشکل است لذا برای احرام عمره تمتع وجوبی باید به وظیفه ناسی احرام عمل کند و در ضیق وقت باید حج افراد انجام دهد، مگر این که خطاء در تطبیق باشد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مجزی از حجة الاسلام است و نیاز به احرام جديد نیست.

ص: 133


1- - مستفاد از تعليقه عروة، ج 2، ص 240.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س67، ص 49.
3- 3- همان، مسأله 6، ص19.
4- 4- کتاب حج، ص 30.
5- 5- مناسک عربی، ص 30، مسأله 80.

* اية الله (سیستانی): چنانچه کسی به اعتقاد این که مستطیع نیست به عنوان استحباب به حج رفت و قصد اطاعت امری که فعلا متوجه او است را نمود و بعد معلوم شد مستطیع بوده حجش کفایت می کند و حج دیگری بر او واجب نیست(1).

* آية الله (غروی): ولی اگر به قصد امر واقعی می آورد یا به قصد عملی که اگر مستطیع بوده به جا می آورد حجش صحیح خواهد بود.

*** آیات عظام (نوری)، (اراکی)، (فاضل): اگر تقیید به استحباب داشته، و اگر به نحو خطاء در تطبیق بوده صحیح و کافی است.

* سؤال: در قباله های کنونی برای ازدواج، مبلغ زیادی نوشته می شود، آیا زنی که می خواهد ازدواج کند طبق برنامه مذکور واجب الحج می شود یا خیر؟ ضمنا مشخص فرمائید مبلغ چقدر باشد بهتر است(2)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر بدون مفسده بتواند مهر را بگیرد و به حج برود مستطیع است، و مهر السنة بهتر است و استحباب دارد.

* آية الله سیستانی): اگر مستلزم حرجی برزن باشد که تحملش برای او مشکل است مستطیع نیست.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و اختلال در زندگی. (مجمع المسائل، ج 1، مسأله

* آية الله (تبریزی): بدون وقوع در حرج.

* آية الله مکارم): و یا حاصل شدن هر چیزی بر خلاف حیثیت او.

* آية الله (بهجت): در صورتی که مطالبه مهر از شوهر ناراحتی و یا مشکلاتی در زندگی ایجاد نکند وی مستطيع است و مطالبه مهر منعی ندارد بلکه لازم است، ولی اگر موجب درد سر و ناراحتی برای وی شود و با مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نیست(3).

* آية الله (غروی): مگر این که اداء آن مشروط بقدرت و تمكن بوده باشد و زوج متمکن از دفع آن نباشد(4).

ص: 134


1- - مناسک، مسأله 58.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 69، ص50.
3- 3- همان، ذیل مساله 47، ص40.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 69، ص50.

* سؤال: اگر پدری بعد از ثبت نام برای حج فوت کرده است و چند پسر دارد، و اجازه حج به یکی از پسران داده می شود آیا در چنین موردی استطاعت طریقی برای کدام حاصل می شود(1)

ج- امام خمینی (ره): با فرض وجود سایر شرایط استطاعت، به هر کدام اجازه داده شود مستطیع می شود.

* آية الله مکارم): ولی ورثه باید بر آن توافق کنند و حج واجبی هم بر عهده پدر نباشد.

آية الله (گلپایگانی): اگر به عنوان نیابت پدر است بر هیچ یک از آنها رفتن به حج و قبول نیابت واجب نیست، مگر آن که بالخصوص مورد وصیت باشد، و اگر منظور این است که یکی از آنها می تواند با استفاده از فیش پدر برای خود حج به جای آورد، در صورت داشتن سایر شرایط استطاعت، باید هر کدام سعی کنند که خودشان به حج بروند، و در صورت مشاجره بین آنها، با قرعه تعیین شود، و در هر صورت ارزش فیش را به ورثه مدیون است، و چنانچه پدر واجب الحج بوده است، باید برای او استیجار نمایند(2) .

آية الله (صافی): اگر به عنوان نیابت پدر است بر هیچ یک از آنها رفتن به حج و قبول نیابت واجب نیست مگر آن که بالخصوص مورد وصیت باشد و اگر منظور این است که یکی از آنها می تواند با استفاده از فیش پدر برای خود حج به جای آورد در صورت داشتن سایر شرایط استطاعت بر هر کدام که میداند با استفاده از فیش مورد مزاحمت دیگران قرار نمی گیرد حج واجب است و اگر همه در این جهت مساوی باشند بر همه لازم است اقدام کنند و چنانچه یکی از آنها بدون مسامحه دیگران موفق به استفاده شد حج از دیگران ساقط است ولی با مسامحه، حکم به استقرار حج براو خالی از وجه نیست این در صورتی است که فیش از ترکه میت محسوب نشود و اگر از ترکه محسوب شود در صورتی که هیچ یک از ورثه از حق خود نسبت به آن صرف نظر نکند باید به فروش برسد و بهای آن بین ورثه كما فرض الله تقسیم شود و بنا بر این هر یک از ورثه یا غیر ورثه باید اقدام به خرید فیش نماید هر کس برایش فراهم شد حج بر او واجب است و چنانچه پدر واجب الحج بوده است باید برای او استیجار نمایند هر چند بفروش فیش باشد.

* سؤال: پدری برای حج ثبت نام کرده است و در وصیتش گفته است که برایش حج

ص: 135


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س70، ص50.
2- 2- آداب و احکام حج، مسأله 144.

مستحبی به جا آورند، و پسر بزرگتر چون دیده خودش استطاعت بدنی و مالی دارد، و فقط استطاعت طریقی نداشته که آن هم با فوت پدر برایش حاصل شده به نیت خود حج را انجام داده، نه به نیابت از پدر، آیا حج او صحیح است یا نه؟ چون استطاعت طریقی نداشته مگر از طريق نیابت(1)

ج- امام خمینی (ره): فرض مزبور نیابت نیست، و حج خودش صحیح و مجزی است.

آية الله مکارم): ولی به خاطر ترک وصیت پدر گناه کرده و باید حج مستحبی او را انجام دهد و یا کسی را بفرستد تا به جا آورد.

* آية الله سیستانی): وصیت پدر در حج نسبت به او نافذ است و پسر استطاعت طریقی نداشته که بتواند برای خودش حج به جا آورد(2) .

* سؤال: مسلمین بعضی از کشورهایی که حکومتشان کمونیستی است، اگر بخواهند حج بروند باید مبلغ زیادی به آن حکومت کمک کنند و قهرا این پول برای تقویت چنین حکومتی مصرف می شود، در صورتی که راه منحصر به این کار باشد آیا أولا حج بر چنین اشخاصی واجب است یا نه؟ و ثانیا اگر این مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حجة الاسلام کفایت میکند یا نه(3)؟

ج- امام خمینی (ره): آن چه ذکر شد موجب سقوط حج نمی شود(4) .

* آية الله (بهجت): ضررهای مالی غیر مجحف که از ظالمين در طریق و از حکومتهای ظالمه صورت می گیرد داخل در استطاعت، و با قدرت تحمل موجب سقوط نمی شود بلکه واجب است و هم چنین قراردادهای حکومتهای ظلم. و اگر ضرر مالی مجحف و موجب عسر باشد مانع از استطاعت شرعیه است(5) .

* آية الله (خوئی): اگر جزو مخارج حج در آن کشور باشد حج واجب است و اگر اتفاقا این مبلغ را از او می گیرند اگر مستلزم ضرر مالی معتد به می باشد حج بر او واجب نیست. البته اگر موجب فساد بر مسلمین باشد طبعا جایز نیست(6) .

ص: 136


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س71، ص51.
2- 2 - ملحق مناسک، سؤال 10.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 72، ص51.
4- 4- همان، س73، ص 52.
5- 5- کتاب حج، ص21.
6- 6- (مستفاد از مسأله 21 مناسک).

آية الله (گلپایگانی): این گونه پرداخت ها منافات با استطاعت ندارد و در صورت امکان باید مبلغ را پرداخته و به حج برود و آن حج از حجة الاسلام کفایت میکند.

* آية الله (صافی): اگر موجب تقویت کفر در برابر اسلام محسوب شود که عرف آن بر ضرر اسلام و خلاف مصلحت مسلمین شمرده شود استطاعت حاصل نیست ولی اگر پول را پرداخت و استرداد آن ممکن نبود پس از پرداخت اگر چه معصیت کرده استطاعت حاصل می شود و باید به حج برود.

* آية الله (سیستانی): هرگاه در راه حج دشمنی باشد که دفع او جز به پرداخت مال به او ممكن نباشد، پس اگر پرداخت آن نسبت به حال شخص ضرر زیادی داشته باشد، واجب نخواهد بود و وجوب حج ساقط می شود، و الأواجب خواهد بود. بلی پرداخت پول جهت جلب رضای او تا آن که راه را باز کند واجب نیست(1).

آية الله (تبریزی): هرگاه در راه حج دشمنی باشد که دفع او جز به پرداخت مال زیاد ممکن نباشد، پرداخت مال واجب نیست و وجوب حج ساقط خواهد شد مگر این که بذل مال امر متعارف باشد، مثل این که حکومت از کسانی که وارد کشور می شوند مالی را اخذ می کنند که در این صورت بذل واجب است و از مئونه حج حساب می شود(2) .

* آية الله (مکارم): و حج او مجزی است.

* سؤال: زنی برای حج ثبت نام کرده است، ولی شوهرش که او هم استطاعت داشته به عللی ثبت نام ننموده است، آیا زن می تواند شرعا نوبت خود را به شوهرش بدهد به این امید که در آینده هر دو با هم ثبت نام نمایند یا نه(3)

ج- امام خمینی (ره): اگر زن مستطیعه است نمی تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد، ولی اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحیح است.

* آية الله (مکارم): ولی زن گناه کرده است.

* سؤال: من با داشتن بیست هزار تومان قرض و گرفتن یک ماه حقوق قبل از پرداخت آن،

ص: 137


1- 1- مناسک، مسأله 16.
2- 2- همان.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س73، ص 52.

راضی و به موفق به سفر حج شدم، با توجه به این که شخص طلبکار از این سفر حج پولش احتیاج ندارد، آیا این حج واجب محسوب می شود یا نه(1)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر استطاعت مالی از برای شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحیح و حج واجب محسوب است، به شرط آن که امکان ادای بدهی بعدا به سهولت برای شما فراهم باشد. ولی اگر با قرض برای حج استطاعت مالی پیدا کرده اید مستطیع نشده اید و از حجة الاسلام محسوب نمی شود.

آية الله (غروی): این شرط با فرض این که طلبکار احتیاج به پولش ندارد و کاملا از حج مدیون راضی است محل حاجت نیست.

* آية الله (مکارم)؛ مگر این که مالی که معادل آن باشد و بتواند دین را با آن اداء کند داشته باشد.

* سؤال: اگر کسی مستطیع شد، آیا می تواند مال خودش را به پدر یا مادر ببخشد و خرج سفر حج ایشان نماید، و اگر چنین کرده است، تکلیفش چیست(2)

ج- امام خمینی (ره): اگر شخص مستطيع است باید حج به جا آورد، و با بخشش پول به والدین، تکلیف از او ساقط نمی شود، و در صورتی که با بخشش پول به والدین نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جایز نیست، اگر چه صحیح است.

* سؤال: اشخاصی که در وقت اسم نویسی برای حج، استطاعت مالی دارند و از طرف دولت برای پنج سال یا بیشتر اسم می نویسند، آیا برای این گونه اشخاص اسم نویسی واجب است یا نه؟ و بر فرض وجوب اگر مسامحه کردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند یا از استطاعت مالی افتادند، فقط ترک واجب کرده اند یا این که حج هم بر آنان مستقر است؟

ج- امام خمینی (ره): اگر احتمال دهند که قرعه در همان سال اول به نامشان بیرون می آید لازم است شرکت کنند، و اگر شرکت نکردند باید به حج بروند، و حکم کسی را دارند که حج بر او مستقر است.

* آية الله (غروی): و هكذا اگر احتمال دهند در سال دوم یا سوم قرعه به نامشان در بیاید

ص: 138


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 74، ص52 و 53.
2- 2- همان، س75، ص 53.

باید شرکت کنند و گرنه حکم کسی را پیدا میکنند که حج بر او در سال دوم یا سوم مستقر شده است.

* آية الله (خوئی): باید در قرعه کشی شرکت کنند(1).

* آية الله (مکارم): اسم نویسی برای این اشخاص واجب است و اگر یقین به اصابت قرعه داشته باشند حج بر آنها مستقر می شود ولی احتمال کافی نیست.

* آية الله (تبریزی): اگر اطمینان داشته باشد که در سال اول نامش بیرون می آید لازم است در قرعه کشی شرکت کند.

* آية الله (گلپایگانی): در مورد سؤال نام نویسی واجب است و چنانچه مسامحه کرد و بعد از پنج سال فوت نمود چون على الظاهر در طول پنج سال متمکن از رفتن به حج بوده است حج بر او مستقر شده، و باید برای او استیجارنمایند.

آية الله (صافی): در مورد سؤال وجوب نام نویسی محل تأمل است و چنانچه با ترک آن بعد از پنج سال فوت کرد استقرار حج بر او معلوم نیست اگر چه احتیاط آنست که برای او با بقاء استطاعت تا سال پنجم استيجار حج نمایند(2) .

* سؤال: این جانب با شرایط زیر طبق قرعه کشی سازمان حج و زیارت ان شاء الله در سال 1366 عازم بیت الله الحرام هستم

1- هزینه کامل زیارت خود و همسرم از پول مخمس تهیه شده است.

2- معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگی با قناعت را دریافت می دارم.

3- فاقد مسکن و اتومبیل شخصی بوده و در هر شهری که شاغل باشم، مستأجر هستم.

4- وسائل زندگی را در حد معمول دارا می باشم.

با توجه به شرایط فوق و شبهاتی که نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القاء می شود آیا حج این جانب و همسرم از حج واجب کفایت می کند یا خیر(3)

ج- امام خمینی (ره): در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن برای حج پول دارند و می توانند بروند، مستطیع هستند، و شما در صورتی استطاعت دارید که لوازم زندگی

ص: 139


1- 1- مستفاد از مناسک، ص 16، و المسائل الشرعية، س1، ج 1، ص 297.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص53.
3- 3- همان، س77، ص 54.

خود و عائله را به مقدار شانتان دارا باشید، و بعد از برگشتن بتوانید با درآمد کسب خودتان زندگی خود و عائله را اداره کنید.

* آية الله (مکارم): در یک جمله حج بر شما و همسرتان واجب است.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت): اگر از جهت صرف هزینه حج در ناراحتی و مشقت نشوند واجب است حج بروند.

* آية الله سیستانی): در فرض مذكور در سؤال حج بر هر دو واجب است.

* سؤال: اگر شخصی مستطیع بود و در رفتن به حج مسامحه کرد تا نوبت او از دست رفت، حال که اسم نمی نویسند آیا با واسطه و سفارش در ایران یا خارج از ایران و با صرف مبالغی زیاد، جایز است به حج مشرف شود یا خیر؟ زیرا در غیر این صورت سالها فريضه او تأخیر می افتد و خوف این را دارد که خدای ناکرده از تارکین حج به حساب آید؟

ج- امام خمینی (ره): باید به هر نحو هست و بر خلاف مقررات جمهوری اسلامی نیست به حج مشرف شود(1) .

* آية الله (بهجت): قبل از استقرار حج استطاعت شرعیه شرط است و بعد از آن استطاعت عقلیه و مقدوریت میزان است البته با مراعات سائر احکام شرعيه(2).

* آية الله (تبریزی): باید به هر نحو ممكن مادامی که حرج نبوده و مستلزم ارتکاب حرام نباشد، به حج مشرف شود.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورت تمكن اگر چه با صرف مبلغ زیادتر لازم است به حج برود(3).

* آية الله (فاضل): اگر حرجی نباشد باید به هر نحو

* آية الله (خوئی): اگر حرجی نباشد و نیز متوقف بر ارتکاب حرام اهم یا مساوی نباشد حج واجب است.

آية الله (غروی): در صورت تمکن از حج ولو با مخالفت قوانین حکومت حج ساقط نمی شود و در صورتی که اسباب حرج یا ضرر فوق العاده نبوده باشد.

ص: 140


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 78، ص 55.
2- 2 - مستفاد از کتاب حج، ص 27 و 22.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 147.

* سؤال: شخصی قبلا حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبت نام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولی بعدا از نظر مالی محتاج شده و احتیاج به پول سپرده شده در بانک را دارد، بفرمایید می تواند پول را پس بگیرد یا خیر؟ و چنانچه در سال اول یا سالهای بعد قرعه به نام او اصابت کند، فرق دارد یا نه(1)؟

ج- امام خمینی (ره): با فرضی که ذکر شده مستطیع نیست و می تواند پول را بگیرد، و فرق ندارد.

* آية الله (خوئی): اگر نفقه لازم باشد و یا از ترک انفاق به حرج بیافتد.

* آية الله (تبریزی): اگر در سال اول قرعه به نام او اصابت کند، نمی تواند پول را بگیرد مگر آن که در حرج بیفتد.

* آية الله (سیستانی): اگر پول را برای نفقات لازم نیاز داشته و غیر از آن پولی نداشته است.

* آية الله (غروی ): استطاعت مالی خود را نمی تواند از بین ببرد گر چه در سال اول قرعه به اسمش اصابت نکند و در سال دوم یا سوم اصابت کند.

سؤال: پدرم در سال 1360 برای زیارت خانه خدا مستطیع شد و در سال 1362 جهت زیارت خانه خدا به مکه مشرف شد، ولی بعد از احرام بستن، بین راه سکته و فوت کرد و هیچ گونه عملی را انجام نداد، آیا حج به گردنش می باشد یا خیر(2)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر بعد از دخول حرم مرده، حج از او ساقط شده است، و اگر قبل از دخول حرم فوت کرده، در صورتی حج واجب نیست که سال اول استطاعت او باشد.

* آية الله سیستانی): ظاهر سؤال این است که حج بر او مستقر بوده است و در این صورت و در فرض سؤال حج از او ساقط نیست و باید از او قضا کنند.

* آية الله (مکارم): اگر بعد از احرام فوت کند حج از او ساقط است. خواه در حرم فوت کرده باشد و یا در خارج حرم.

* آية الله (بهجت): یعنی سال اول استطاعت شرعیه نه فقط ماليه.

*آية الله (خوئی): بلکه در این فرض که حج بر ذمه اش مستقر نبوده ولی قبل از احرام یا دخول حرم بمیرد ظاهر قضا از او واجب شود .

ص: 141


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س79، ص55.
2- 2- همان، س80، ص55.

* سؤال: شخصی دارایی او قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملک و خانه که ارث از پدرش به او رسیده می باشد به اضافه این که یک باب منزل مسکونی هم دارد، اکنون که نامبرده در اثر سانحه ای از دنیا رفته است دارای یک همسر و دو بچه صغیر می باشد که معاش آنان از درآمد همین املاک مذکور تأمین می شود، آیا شخص متوفی مستطیع بوده یا خیر؟ و در صورت وجوب حج آیا حج بلدی گرفته شود یا میقاتی کفایت می کند؟ و آیا می شود مخارج حج از كل ترکه پرداخت گردد(1)؟

ج- امام خمینی (ره): چنانچه شخص متوفی در حال حیات خرج رفت و برگشت خود و عیالاتش را داشته و در برگشتن هم درآمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و می توانسته به مکه برود و تأخیر انداخته، مستطیع بوده، و چنانچه وصیت نکرده حج میقاتی از اصل ترکه خارج می گردد.

آية الله سیستانی): بلکه اگر تمکن مالی داشته و توانایی مباشرت اعمال حج را نداشته یا دشوار و با مشقت بوده و در نایب گرفتن تأخیر کرده است حج بر ذمه اش می باشد(2).

* آية الله (خوئی): بلکه اگر دارا و ثروتمند بوده و توانایی مباشرت اعمال حج را نداشته یا دشوار و با مشقت بوده و در نایب گرفتن تأخیر کرده حج بر ذمه اش می باشد مگر این که احتمال داده شود در حال حیات در مورد استطاعت خود غافل قاصر بوده که در این صورت لازم نیست برای او حج به جا آورند(3) .

* آية الله (تبریزی): و هم چنین بنا بر احتیاط اگر ثروتمند بوده و توانایی مباشرت اعمال حج را نداشته یا دشوار بوده و در نایب گرفتن تأخیر کرده، حج بر ذمه اش می باشد.

* سؤال: شخصی که حج به جا آورده، لكن چون امرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نیز متذکر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنین شخصی نشده و گمان کرده که حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعی نیابت حج به جا آورده است، آیا حج نیابتی وی صحیح است یا باید پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نیابت را تکرار کند(4) ؟

ص: 142


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س81، ص56.
2- 2- مناسک، مسأله 63.
3- 3 - مناسک، مسأله 63 و تعليقه عروه، ج 2، ص 240.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 82، ص56.

ج- امام خمینی(ره): چنانچه در وقت انجام حج اولی مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثانی، حج نیابتی باطل است و حج خود را باید انجام دهد، و حج نیابتی را اگر وقت آن موسع بوده بعد از حج خودش انجام دهد، و در غیر این صورت به صاحب پول مراجعه کند.

* آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): حج اول صحیح بوده و حج نیابتی او نیز صحیح ست.

* آية الله (بهجت): با ملاحظه حواشی مسأله 40 که گذشت هر دو حج او صحیح است.

آية الله (فاضل): در فرض مذكور مستطیع بوده و حج انجام شده حج واجب می باشد و حج نیابی هم محکوم به صحت است.

* آية الله (غروی): به حسب گفته ما که از وجوه شرعیه یعنی سهم مبارک امام انسان مستطيع می شود حج نیابتی در فرض سؤال صحیح است(1).

* سؤال: کسی که واجب الحج بوده از پاکستان عازم حج شد و در مدینه منوره بیمار گردید و در حال بیماری به طرف مکه رهسپار شد و در بیمارستان مکه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائیش در وقت فوت، مقداری پول و قطعه زمینی در پاکستان بوده است، با توجه به این که پول موجودش برای نیابت حج او کفایت نمی کند، آیا ورثه اش باید زمین را بفروشند و برایش نایب بگیرند، و یا این که با فوت او حج ساقط می شود(2)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر با احرام عمره تمتع داخل مکه شده و پیش از انجام یا اکمال اعمال عمره یا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مجزی و حج از او ساقط است، ولی اگر بدون إحرام عمره وارد مکه شد و در آنجا فوت نمود در صورتی که حج بر او قبلا مستقر بوده، باید از اصل ترکه او برایش نایب بگیرند. و حج میقاتی کفایت میکند.

* آية الله (مکارم): اگر بعد از احرام فوت شده حج از او ساقط است. خواه بعد از دخول حرم و یا قبل از دخول حرم باشد.

ص: 143


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 82، ص 57.
2- 2- همان، س83، ص57.

* سؤال: این جانب در موقع ازدواج یک سفر حج به زوجهام وعده داده ام، آیا ادائش چگونه می باشد(1)

ج- امام خمینی (ره): اگر مجرد وعده بوده است، لازم نیست ادای آن. و اگر مهر قرار داده شده باشد باید به آن عمل کند.

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب باید به آن وفا کنید.

* آية الله (مکارم): ولی بدون شک عمل به آن مستحب مؤکد است.

* آية الله (مکارم): یا شرط ضمن العقد بوده است.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر شرط ضمن العقد باشد، وفاء واجب است و در غیر آن، تخلف از وعده کراهت شديده دارد.

آية الله (بهجت): تنها وعده سفر موجب استطاعت نمی شود ولی بر مرد لازم است که به وعده خود وفا کند اگر هنگام عقد ازدواج به او وعده داده است(2) .

* سؤال: این جانب که به علت کهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض دیگر قادر به انجام فریضه حج نمی باشم، آیا می توانم نیابت از طرف خود کسی را حج بفرستم یا خیر(3)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر قبلا از جمیع جهات مستطیع بوده اید، و لیکن اقدام بر انجام حج نکرده اید و در نتیجه حج بر شما مستقر شده و فعلا در اثر پیری یا بیماری که امید خوب شدن نباشد تمكن از سفر حج ندارید واجب است کسی را نایب بگیرید تا برای شما حج به جا آورد.

* آية الله (بهجت) : بر چنین شخصی واجب نیست به حج برود ولی نایب گرفتن بر او واجب است على الأظهر.

* سؤال: شخصی پدرش وصیت کرده است که فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطیع می شود. آیا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد، و اگر حج خود را مقدم بدارد آیا صحیح است یا نه(4)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر قبل از آن که پسر مستطیع شود، پدر او را اجیر کرده که بعد از فوت

ص: 144


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 84، ص57.
2- 2 - مناسک، س 4، ص 161.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 85، ص 58.
4- 4- همان، س 86، ص58.

او در سال اول حج برای پدر انجام دهد یا نسبت به مدت، مطلق بوده که منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعت خود اجاره را قبول کرده، لازم است سال اول بعد از فوت پدر حج نیابی برای پدر انجام دهد. و در غیر این صورت باید برای خودش حج کند. و در صورت اول اگر برای خودش حج به جا آورد صحیح است، گر چه در مخالفت اجاره معصیت کرده است. ولی در صورت دوم اگر حج نیابی به جا آورد صحیح نیست، و نه برای خودش واقع می شود و نه برای پدرش، و حج بر خودش مستقر می شود که باید به هر نحو شده در سال بعد اتیان کند و اگر به جا نیاورد در سالهای بعد با مراعات فورا ففورا انجام دهد. و باید معلوم باشد که مجرد وصیت به حج بدون استيجار فرزند، نیابت را بر او واجب نمیکند هر چند وصیت را قبول کرده باشد. بنا بر این در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر باید برای خودش حج به جا آورد و نیابت صحیح نیست(1).

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (صافی): در صورتی که استطاعت او توقف بر قبول استیجار داشته باشد لازم است اول برای پدر حج انجام دهد و الا استطاعت بعد کاشف از بطلان اجاره است.

آية الله فاضل): هر کدام از دو حج را سال اول انجام دهد، محکوم به صخت است هر چند در بعضی از صور عصیان کرده است.

* آية الله (اراکی): در صورتی که استطاعت از مال الاجاره پیدا شده باشد، و الا حج خود را مقدم بدارد.

* آية الله (سیستانی): اگر با پول نیابت مستطیع شده باشد. ولی اگر با پول دیگری مانند ارث مستطیع شده باشد، پس اگر مطمئن باشد که سال بعد می تواند حج خود را انجام دهد، اجاره صحیح است و باید در سال اول، حج پدر را انجام دهد و اگر مطمئن نباشد اجاره باطل است و باید حج خود را انجام دهد.

** آية الله سیستانی): مگر این که مطمئن باشد که سال بعد می تواند حج خود را انجام دهد.

*** آية الله سیستانی): اگر اجرت را معین کرده و او در حیات پدر قبول کرده اجاره است، و در صورتی که صحیح باشد باید انجام دهد(2).

ص: 145


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص59.
2- 2- منهاج الصالحین، ج 2، ص 1449.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): حج نیابی او صحیح است و برای پدرش واقع می شود، ولی نایب اجرة المثل را طلبکار است. نه اجرة المسمی را.

آية الله (مکارم): صحیح است ولی بخاطر تأخیر حج خودش معصیت کرده است.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر در وصیت قيد مباشرت شده و فرزند وصیت را قبول کرده، نیابت واجب می شود، و استیجارلازم نیست.

* آية الله (مکارم): اگر وصیت کرده خود فرزند به جا آورد و او قبول کرده لازم است عمل کند. بنا بر این استطاعت برای او حاصل نمی شود(1) .

* سؤال: خانم خانه داری که حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه مسافرت به تنهایی را نمی دهد و می گوید چون برای حج اسم مرا ننوشته ای من اجازه نمی دهم، وظیفه اش چیست؟ و آیا بدون اجازه شوهر می تواند به حج برود یا نه(2)؟

ج- امام خمینی (ره): در سفر حج واجب، برای زن اجازه شوهر شرط نیست و زن باید حج واجب خود را به جا آورد ولو این که شوهر او راضی به مسافرت او برای حج نباشد(3).

* آية الله (مکارم): ولی بهتر جلب رضایت اوست.

$سؤال: شخصی طبق وصیت پدر که پول به حساب سازمان حج واریز کرده است به نیابت او به مکه آمده در حالی که خود فرزند نیز استطاعت مالی داشته است آیا به نیابت پدر حج به جا آورد، یا حج خود را انجام دهد(4)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر راه برای پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نیابت از او راه برای او باز شده است باید برای پدرش حج کند، مگر آن که تبرعا و بدون اجاره به نیابت پدر آمده باشد، که در این صورت مستطیع شده و باید برای خودش حج به جا آورد، و گذشت که به مجرد وصیت و قبول فرزند، نیابت واجب نمی شود مگر آن که قبل از استطاعت اجیر شود.

* آیات عظام (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): باید برای خود حج به جا آورد و برای پدر نایب بگیرد.

ص: 146


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 86، ص59.
2- 2- همان، سی 87، ص59.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص60.
4- 4- همان، س 88، ص60.

* آية الله سیستانی): در این صورت نیز باید برای پدرش حج کند.

آية الله (خوئی): در صورتی که وصیت پدر این بوده که او خودش حج نیابی را به جا آورد فتوای ایشان معلوم نیست.

* آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر در وصیت قيد مباشرت شده و فرزند وصیت را قبول کرده نیابت واجب می شود و استيجار لازم نیست.

آية الله (مکارم): اگر وصیت را قبول کرده واجب العمل است.

* آية الله (سیستانی): و گذشت که اگر اجرت معین شده باشد و او در حيات پدر وصيت را قبول کرده باشد، اجاره است و باید انجام دهد.

* سؤال: شخصی بجز برای هدی، استطاعت حج را دارا است، آیا حج برای او واجب است(1)

ج- امام خمینی (ره): بلی مستطيع است و پول هدی، جزء استطاعت نیست.

* آية الله (خوئی)، آية الله (فاضل): چنین شخصی مستطیع نیست مگر با تمکن از جمیع مصارف حج و از جمله ثمن هدی(2).

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مستطیع نمی شود و پول هدی جزء استطاعت است(3).

* آية الله (سیستانی): استطاعت حاصل است و به جای هدی روزه می گیرد.

* آية الله (مکارم): زیرا به جای آن روزه می گیرد و چنین کسی عرفا استطاعت برای حج دارد.

* آية الله (تبریزی): در صورتی که بتواند بدون حرج و مشقت بدل هدی روزه بگیرد.

* آية الله (غروی): حسب استظهار ما از ادله، ثمن هدی جزء استطاعت می باشد.

* سؤال: این جانب سال گذشته به حج مشرف شده ام و با توجه به فتوای حضرت عالی که فرموده اید طلابی که به شهریه حوزه نیاز دارند مستطیع نیستند و در صورتی مستطیع می شوند که از وجوه شرعيه مستغنی باشند، لذا این جانب مقدار پولی با افراد ذی حق (پدر و همسایه) مبادله و دست گردان کردم و به عنوان این که نسبت به بنده ذی حق هستند به آنان بخشیدم و ایشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسک حج نیت

ص: 147


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س89.
2- 2- معتمد، ج 1، ص 183.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س89، ص60.

حجة الاسلام کردم، آیا این حج برای این جانب کفایت از حجة الاسلام می کند یا نه؟ ضمنا لازم به تذکر است که در ثبت نام عمومی سال 1360 پول به حساب ریختم و آن موقع فتوای فوق را ندیده بودم و پولی که دست گردان شده بود جایگزین آن پولی که در حساب واریز کرده بودم قرار گرفت، بفرمایید آیا عین پول مبذول باید هزینه باشد یا بذل آن کافی است(1)؟

ج- امام خمینی (ره): در فرض سؤال احوط آن است که بعدا اگر استطاعت پیدا کردید حج را اعاده نمایید.

* آية الله (خامنه ای): این گونه افراد حجشان صحیح و مجزی است.

* آية الله (غروی): ظاهر اینست که اعاده لزومی ندارد مگر از بابت استحباب.

* آية الله (مکارم): سابقا گفته شد این گونه افراد از طلاب و غیر طلاب مستطیع هستند و حجشان صحیح و مجزی است.

* سؤال: شخصی قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعدهم مأيوس است و استطاعت مالی هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمایند آیا باید قبول کند و نایب بگیرد یا این که قبول واجب نیست، و نیز اگر او را مهمان کنند حج واجب می شود تا استنابه کند یا خیر(2)؟

ج- امام خمینی (ره): در فرض مرقوم حج واجب نیست.

آية الله (خوئی): اگر مالی را به او اباحه کنند به اندازه ای که با آن می تواند حج برود و مجاز در نایب گرفتن هم باشد نایب گرفتن بر او واجب می شود(3) .

* آية الله (تبریزی): اگر مالی را به او اباحه کنند به اندازه ای که با آن می تواند حج برود و مجاز در نایب گرفتن هم باشد بنا بر احتیاط واجب نایب بگیرد.

* سؤال: اگر در میقات مستطیع شد و حجة الاسلام به جا آورد، مجزی است یا نه؟ و آیا در فرض مسأله رجوع به کفایت، شرط است یا نه(4)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر مستطیع شده، مجزی است، ولی رجوع به کفایت شرط است(5).

* آية الله (بهجت): زندگی او از پسر به عسر تغییر نکند.

ص: 148


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س90، ص61.
2- 2- همان، س91، ص61.
3- 3- (مستفاد از مبانی ایشان در بحث استطاعت).
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 92، ص61.
5- 5- همان، جواب س92، ص 62.

* آية الله مکارم): اگر چنانچه انجام حج در این شرایط تأثیر چندانی در وضع و حال او نداشته باشد حج او صحیح است و رجوع به کفایت شرط نیست.

* آية الله (تبریزی): مگر برای کسی که اگر آن چه دارد در راه حج خرج کند به حرج نمی افتد.

*آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مگر برای کسی که اگر آن چه دارد در راه حج خرج کند زندگی او قبل و بعد از حج تفاوتی ندارد.

* سؤال: شخصی که استطاعت رفتن به حج را پیدا کرده، آیا می تواند پول حج را به مصرف لازمی در غیر مئونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج کند و خود را از استطاعت بیندازد؟ مثلا آیا می تواند در شرایط کنونی کشور خرج جبهه کند(1)؟

ج- امام خمینی (ره): مستطیع باید به حج برود، و دادن پول در مصارف مذکور کافی از حج واجب نیست، و اگر خرج کند و از استطاعت بیفتد، باید به هر نحو هست به حج برود.

* آية الله (بهجت): هرگاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینه حج را بدهد می تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند، هر چند دیگر نتواند به حج برود. ولی در صورتی که آن مال را نسیه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتیاط این است که اقدام به این عمل نکند(2).

* سؤال: در مواردی که نهاد یا ارگانی فردی را به حج می فرستد، بدون این که ملزم باشد کاری انجام دهد، آیا از موارد حج بذلی است یا خیر؟ و قبول آن واجب است(3)؟

ج- امام خمینی (ره): با فرض مشروعیت آن بدون تعهد به هیچ کاری، حکم حج بذلی دارد.

* آية الله (خوئی): در صورتی که ولایت شرعیه بر بذل داشته باشد یا حاکم شرع آن را اجازه نماید.

* سؤال: مقداری پول دارم که برای رفت و آمد به سفر مکه کافی است، ولی هنوز از طرف دولت جمهوری اسلامی وقتی برای ثبت نام اعلام نشده است، آیا نگهداری آن پول لازم است، و من مستطیع هستم(4)

ص: 149


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، جواب س 93، ص 62.
2- 2 - مناسک، ص 16، مسأله 36.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 94، ص 62.
4- 4- همان، س 95، ص 62.

ج- اگر سایر شرایط را دارید و در همین سال هم ثبت نام می شود، باید ثبت نام کنید. و در غیر این صورت مستطیع نیستید و نگهداری پول لازم نیست(1).

* آية الله (خامنه ای): نظر ایشان ذیل مسأله 24 گذشت.

* آية الله (سیستانی): اگر احراز کند که در سال بعد واجد شرایط خواهد شد لازم است پول را نگه دارد.

* آية الله (تبریزی): در صورتی که فقط از طریق ثبت نام می توانید به حج بروید، چنانچه در این سال ثبت نام می شود و اطمینان دارید با ثبت نام می توانید در همین سال به حج بروید، باید ثبت نام کنید و به حج بروید، و هم چنین اگر توانایی رفتن به حج از طريق آزاد را دارید، مستطيع هستید و باید به حج بروید، و در غیر این دو صورت مستطیع نیستید و نگهداری پول لازم نیست.

* آية الله (صافی): اگر اصل اعلام وقت و اجازه از طرف دولت معلوم نباشد نگهداری آن لازم نیست و اگر ثبت نام برای حج در امسال معلوم باشد هر چند تاریخ آن هنوز معین نشده باشد جواز صرف آن در راه دیگر محل تأمل است.

* آية الله (غروی): اگر بتواند از راه دیگری به مکه رود مثل سفر به کشورهای دیگر و از آنجا به حج می توان رفت مستطیع بوده و نگهداری پول لازم است و لو برای سال دیگر. (تفصیل این مسأله در ذیل مسأله 23 گذشت).

* سؤال: همسر شهیدی که دارای دو بچه چهار ساله می باشد و عملا سرپرستی این دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهید قرعه حج هم به نام او در آمده است آیا مشار إليها می تواند مخارج را از مال این دو صغير بر دارد و مناسک حج را انجام دهد یا خیر(2)؟

ج- امام خمینی (ره): نمی تواند مصارف حج را از اموال صغیر بردارد.

* سؤال: کسی که چهار پسر دارد و زن برای همه شان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان یک جا است الان خرج دو نفر را دارند که به حج بروند، آیا حج واجب است یا نه، و اگر واجب شده است آیا تنها بر پدر واجب شده یا بر پسر هم واجب شده است، و اگر بر پسر هم واجب شده است کدامشان حق اولویت را دارند(3)؟

ص: 150


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 95، ص63.
2- 2- همان، س 96، ص63.
3- 3- همو، س 97، ص63.

ج- امام خمینی (ره): کسی که از مال خودش به مقدار حج دارد و می تواند به مکه برود و بعد از برگشت زندگانی لایق شأنش را داشته باشد مستطيع است و باید حج برود.

* آية الله (غروی): در فرض سؤال به دو نفر آنها حج واجب است و اولویتی در بین نیست و هر کدام را بفرستند حجش صحیح است با ملاحظه رجوع به کفاف.

* آية الله (بهجت): چون پنج نفر شریک و مالک این درآمد هستند بر هیچ کدام واجب نیست(1).

* آية الله (مکارم): یعنی اگر فرضا مال مزبور را تقسیم کنند و حق هر کدام را بدهند، هر کدام مستطيع است باید حج برود و اگر هیچ کدام مستطيع نمی شوند بعضی می توانند حق خود را به دیگری واگذار کنند تا مستطیع شود.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر پس از برگشت در زندگی به حرج نمی افتد حج بر او واجب است.

* سؤال: کسی که واجد شرایط حج باشد و نوه ای دارد که شرعا و عرفا به زن احتیاج دارد که اگر زن نگیرد به حرام می افتد، آیا کدام مقدم است و وظیفه پدر بزرگ چیست، ازدواج برای نوه اش یا حج(2)؟

ج- امام خمینی (ره): حج خودش مقدم است مگر این که ازدواج نوه از مخارج عرفی او محسوب شود و نتواند هم برای او ازدواج کند و هم به مکه برود.

* آية الله (غروی): مگر در صورتی که ترک ازدواج نوه اش برایش حرجی باشد.

* آية الله (گلپایگانی): مخارج ازدواج نوه از نفقات واجبه بر پدر بزرگ نیست و اگر مستطيع است باید به حج برود.

آية الله (صافی): اگر عرف مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد که ترک اداء آن حرجی باشد عدم حصول استطاعت بعید نیست.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و ترک آن بر پدر بزرگ مستلزم وقوع در حرج باشد.

آية الله (سیستانی): اگر صرف مال در حج و ترک تزویج نوه برای او (پدر بزرگ) حرجی باشد، حج واجب نیست و گرنه واجب است(3) .

ص: 151


1- 1- مستفاد از سؤال 6 مناسک
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 98، ص 64
3- 3 - ملحق مناسک، س 12.

* سؤال: این جانب با داشتن استطاعت مالی و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن تریاک هستم طبق مقررات کشوری، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگیری می کند، از نظر شرع تکلیف حج چیست(1)؟

ج- امام خمینی (ره): اگر قبلا مستطیع بوده اید و با امکان، حج نرفته اید حج بر شما مستقر شده است، و اگر قبلا استطاعت نداشته اید در فرض مذكور مستطیع نیستید، مگر آن که بتوانید ولو با ترک تریاک، تحصیل اجازه کنید و به مکه بروید.

* آية الله (مکارم): و اگر مأيوس از ترک اعتیاد هستید باید نایب بگیرید.

* آية الله (تبریزی): محل تعليقه آخر عبارت است و اگر نتوانید بنا بر احتیاط باید نایب بگیرید.

* آية الله (غروی): بلکه در فرض سؤال مستطیع می شود اگر بتواند به خارج از کشور مسافرت و از آنجا به حج رود.

* سؤال: آیا از منافع خمس و زکات ، کسی مستطیع می شود یا نه، و آیا خمس و زکات جزء ترکه میت است یا نه(2)

ج- امام خمینی (ره): چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولی امر به او داده شده، مالک شده و جزو ترکه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود سایر شرایط مستطیع می شود(3).

* آية الله (تبریزی): کسی که در زمان اخذ زكات و سهم سادات مستحق آن باشد، آن را مالک می شود و جزء ترکه او حساب می شود. و اگر با آن کسب کند و از راه کسب یا نماء منافعی داشته باشد، با وجود سائر شرایط مستطیع می شود و در سهم امام عليه السلام چنانچه عین آن باقی باشد، ملک گیرنده نیست و جزء ترکه او حساب نمی شود، و اگر با آن چیزی را خریده و با سهم امام عليه السلام ثمن آن را اداء کرده، آن چه را که خریده مالک می شود و احکام ملک بر آن بار می شود.

* آية الله (خوئی): عین سهم امام که به اهل علم برای ارتزاق داده می شود ملک آنها نیست.

آية الله (سیستانی): در مورد سهم امام عليه السلام اگر فقط مجاز در تصرف باشد مالک نمی شود و جزء ترکه نیست و موجب استطاعت نمی باشد و اگر از سوی حاکم شرع تملیک شده

ص: 152


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س99، ص 64.
2- 2- همان، س100، ص 64.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص65.

باشد جزء ترکه است و موجب استطاعت و اما سهم سادات و زکات اگر مستحق بوده مالک است و جزء ترکه است و موجب استطاعت

* سؤال: هرگاه کسی سرمایه یا ابزار کار دارد که اگر مقداری از آن را بفروشد می تواند با آن زندگی کند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آیا این شخص مستطيع است(1)؟

ج- امام خمینی (ره): با وجود سایر شرایط، مستطيع است.

آية الله (مکارم): در صورتی که فروختن آن مخالف شئون او نباشد.

* سؤال: شخصی باغی دارد که چند سال است درآمدی نداشته، اما از نظر قیمت برای سفر حج کافی بوده، صاحب باغ عرفا اطمینان دارد وقتی باغ ثمر بدهد او هم از کار افتاده خواهد شد و باید از درآمد باغ امرار معاش نماید، آیا این شخص مستطيع است(2)

ج- امام خمینی (ره): اگر تمکن از امرار معاش بغیر از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نیست.

* آية الله (مکارم): اگر در حال حاضر و پس از بازگشت زندگی او از طریق دیگر تأمین می شود حج بر او واجب است.

* سؤال: شخصی که بعد از عمره تمتع دیوانه شده، آیا لازم است که او را برای حج محرم کنند و وظیفه چیست(3)

ج- امام خمینی (ره): لازم نیست و بر دیوانه تکلیفی نیست.

* آية الله (بهجت): و تکلیف ولی او برای احرام غیر لزومی است.

* سؤال: اگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مکه معظمه همراه ببرد، و در میقات نیت احرام و تلبیه را از جانب دخترش انجام بدهد، و در طواف عمره و سعی بین صفا و مروه و طواف زیارت و طواف نساء و وقوف عرفات و شعر و منا، مادر از طرف دختر نیت نموده و خود دختر را طواف و سعی و توقف بدهد و آن چه از اعمال حج که دختر قادر نیست مادرش از جانب او انجام دهد، آیا آن دختر بعد از بلوغ و رشد می تواند شوهر نماید یا خیر(4)

ص: 153


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س101، ص65.
2- 2- همان، س 102، ص65.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 103، ص 65.
4- 4- همان، س 104، ص65 و 66.

ج- امام خمینی (ره) : با فرض این که تمام اعمال را مطابق وظیفه انجام داده اند از احرام خارج شده و می تواند شوهر کند.

* سؤال: اگر اطفال غیر ممیز - پسر یا دختر را پدر و یا مادر در سفر مکه معظمه همراه ببرند آیا واجب است که پدر یا مادر در صورت تمكن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمایند و یا خود پدر و مادر و یا نایب ایشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند، و اگر هیچ کدام کارهای مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملی نکنند آیا این اطفال بعد از بلوغ و رشد می توانند ازدواج کنند و یا باید به مکه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمایند، و یا تنها طواف نساء بر گردن آنان است(1)؟

ج- امام خمینی (ره) : بر ولی طفل واجب نیست او را محرم کند یا از طرف او حج انجام دهد، ولی اگر او را محرم کرد باید وظائف و اعمال را مطابق وظیفه ای که در مناسک و در رساله ذکر شده است انجام دهند، و گرنه در بعض صور طفل در احرام باقی می ماند و تا تدارک نکند نمی تواند ازدواج نماید.

* سؤال: أولا با وجود دین چه مقدار پول برای استطاعت کافی است؟ و ثانیا در صورتی که پول باشد لیکن به علت بیماری قلب، مقامات پزشکی سازمان حج و زیارت تشرف را خالی از خطر ندانسته و تجویز ننمایند، آیا بایستی یک نفر برای انجام حج اعزام گردد(2)

ج- امام خمینی (ره) : شما اگر قبل از آن که استطاعت پیدا کنید مريض شده اید که قدرت رفتن به مکه را از جهت مرض نداشته اید، مستطیع نشده اید و نایب گرفتن لازم نیست، و نیز استطاعت مالی در صورتی موجود است که پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشید و پس از برگشت، امکان پرداخت دین به سهولت برای شما باشد(3).

* مسائلی در حج استحبابی

- امام خمینی (ره): مستحب است کسی که شرایط وجوب حج را ندارد از بلوغ و استطاعت و غیر آنها، در

ص: 154


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س105، ص 66.
2- 2- همان، س 106، ص65.
3- 3 - همو، س 106، ص66 و 67.

صورت امکان حج به جا آورد و هم چنین بر کسی که حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تکرار حج در هر سال. بلکه مکروه است پنج سال متوالی آن را ترک کند و مستحب است در وقت خارج شدن از مکه نیت برگشتن نماید و مکروه است قصد برنگشتن داشته باشد(1).

* آية الله (مکارم): ولی اگر انجام حج های مستحبی پی در پی سبب محرومیت انجام دهندگان حج واجب شود بهتر است مجال را به آنها بدهند.

- امام خمینی (ره):

مستحب است از طرف خویشاوندان یا غیر آنها حج به جا آورد تبرعا، چه زنده باشند یا مرده و هم چنین از طرف معصومین، و نیز طواف از طرف آنها و غیر آنها مستحب است بشرط آن که در مکه نباشند یا معذور باشند(2).

* آية الله (فاضل): استحباب و مشروعیت طواف مستحبی برای حاضر در مکه هر چند معذور باشد ثابت نشده است.

- امام خمینی (ره):

کسی که زاد و راحله ندارد مستحب است قرض کند و به حج برود در صورتی که می تواند قرض را اداء کند(3).

* با مال حرام جایز نیست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می تواند آن را صرف کند(4).

* آية الله (مکارم): بشرط آن که از نظر ظاهر محکوم به حلال بودن باشد.

- امام خمینی (ره):

بعد از فارغ شدن از حج استحبابی می تواند ثواب آن را به دیگری هدیه کند هم چنان که در وقت شروع می تواند آن را نیت کند(5).

ص: 155


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 165، ص 94.
2- 2- همان، مساله 166.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 167، ص 94.
4- 4- همان، مسأله 168.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 169.

- امام خمینی (ره):

- کسی که مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نیابت از دیگری به حج برود(1) .

اقسام عمره

- امام خمینی (ره):

عمره هم مانند حج دو قسم است: واجب و مستحب. و بر کسی که شرایط استطاعت را داشته باشد یک مرتبه در عمر واجب می شود، و وجوب آن مانند حج فوری است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نیست بلکه اگر برای عمره مستطیع باشد واجب می شود، هر چند برای حج مستطیع نباشد هم چنان که عکس این هم همین طور است که اگر شخص برای حج استطاعت داشته باشد و برای عمره مستطيع نباشد باید حج به جا آورد لكن باید معلوم باشد که برای کسانی که از مکه دور هستند مثل ایرانیان که وظیفه آنها حج تمتع است هیچ گاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نیست، چون حج تمتع مرکب از هر دو عمل است بخلاف کسانی که در مکه یا قریب به آن هستند که وظیفه آنها حج و عمره مفرده است که نسبت به آنها استطاعت برای یکی از دو عمل تصور می شود(2).

* آية الله مکارم): بنا بر احتیاط واجب برای کسانی که اهل مکه هستند یا دور از آن.

* آية الله (سیستانی): ولی اگر وظیفه آنها بدل به حج افراد شد واجب است در صورت تمكن بعد از آن عمره مفرده انجام دهند و اگر در آن سال نشد در سال بعد وجوب آن فوری است.

- امام خمینی (ره):

واجب است بر کسی که می خواهد داخل مکه شود با احرام وارد شود و برای احرام باید نیت عمره یا حج داشته باشد و اگر وقت حج نیست و می خواهد وارد مکه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از این حکم کسانی که مقتضای شغلشان این است که زیاد وارد مکه می شوند و از آن خارج می شوند استثناء شده است(3).

ص: 156


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 170، ص 94.
2- 2- همان، مسأله 171، ص 95.
3- 3- همو، مسأله 172.

* آية الله (سیستانی): ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جایز نیست(1).

**** آیات عظام (خامنه ای)، (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): هم چنین در مورد کسانی که در همان ماه عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل می شوند إحرام و عمره مجدد واجب نیست.

آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): و هم چنین کسانی که پس از اعمال حج یا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه بازگردند.

آية الله (بهجت): و هم چنین کسی که بعد از تمام نمودن اعمال حج یا بعد از عمره مفرده از مکه خارج شده و بیرون رفته باشد چنین شخصی می تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سی روز بدون إحرام وارد مکه شود(2).

احکام عمره

مسأله 1:

همان طوری که حج از واجبات است با شرایطی که گذشت، عمره مفرده نیز با آن شرایط واجب است در عمر یک مرتبه، و وجوبش فوری است.

مسأله 2:

شرط نیست در وجوب عمره آن که استطاعت برای حج داشته باشد، بلکه اگر استطاعت برای عمره داشته باشد واجب می شود گر چه استطاعت حج نداشته باشد، چنانچه اگر استطاعت برای حج داشته باشد و برای عمره نداشته باشد، حج واجب می شود.

مسأله 3:

عمره تمتع که جزء اول حج تمتع است از عمره مفرده که ذکر شد کفایت میکند، پس کسی که عمره تمتع را به جا آورد واجب نیست بر او که عمره مفرده به جا آورد(3).

ص: 157


1- 1- مناسک، مسأله 141.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 90.
3- 3- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 220.

مسأله 4:

کسی که وظیفه اش حج تمتع است لكن استطاعت حج تمتع ندارد و استطاعت عمره تمتع را دارد، مثل اجیری که برای حج تمتع به مکه رفته است واجب نیست بر او که عمره مفرده به جا آورد، بعد از آن که از عمل نیابت فارغ شد؛ گر چه استطاعت برای عمره مفرده داشته باشد در مکه که هست، لكن احتياط آن است که به جا آورد(1) .

- امام خمینی (ره):

تكرار عمره مانند تکرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بین دو عمره اختلاف فرموده اند واحوط آن است که در کمتر از یک ماه بقصد رجاء به جا آورده شود(2) .

* آية الله سیستانی): ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جایز نیست(3).

**** آیات عظام (خامنه ای)، (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): هم چنین در مورد کسانی که در همان ماه عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل می شوند احرام و عمره مجدد واجب نیست.

** آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): و هم چنین کسانی که پس از اعمال حج یا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه بازگردند.

* آية الله (بهجت): و هم چنین کسی که بعد از تمام نمودن اعمال حج یا بعد از عمره مفرده از مکه خارج شده و بیرون رفته باشد چنین شخصی می تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سی روز بدون إحرام وارد مکه شود(4).

اقسام حج

حج سه قسم است: تمتع و قران و افراد. تمتع وظیفه کسانی است که چهل و هشت میل که شانزده فرسخ است از مکه دور باشند. قران و افراد بر غیر آنها واجب می شود و این تفصیل در حجة الاسلام است(5).

ص: 158


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص221.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 173، ص 96.
3- 3 - مناسک، مسأله 141.
4- مناسک شیخ، ص 90.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 97.

**** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (فاضل)، (مکارم) (با اختلاف در تعبير): فاصله یک ماه شرط نیست، بلکه در هر ماه قمری می توان یک عمره انجام داد. مثلا یک عمره در آخر ماه رجب و عمره دوم در اول ماه شعبان واقع گردد. و تفصیل مسأله خواهد آمد.

* آية الله (تبریزی): در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اگر به نیت یک شخص باشد احتیاط ترک نشود.

* آية الله (خامنه ای): فاصله معینی بین دو عمره شرط نیست ولی بنا بر احتیاط در هر ماه فقط یک عمره برای خود می تواند به جا آورد ولی آوردن عمره برای غیر خود هر نفر یک عمره جایز است.

* آية الله (اراکی): و احوط آن است که در کمتر از 10 روز به قصد رجاء آورد.

* آية الله (گلپایگانی): فاصله انداختن بین دو عمره مفرده لازم نیست. بلکه می توان در یک روز چندین عمره مفرده به جا آورد.

* آية الله (نوری): می تواند هر روز یک عمره به جا آورد.

آية الله (بهجت): فاصله بین دو عمره لازم نیست بنا بر اظهر اگرچه افضل در عمره ثانیه این است که در ماه دیگری غیر از ماه عمره سابقه باشد و یا فاصله ده روز بین دو احرام باشد، بلکه احد الفصلين احوط است و چنانچه بخواهد، یک عمره برای خود و یک عمره برای دیگری به جا آورد فاصله یک ماه لازم نیست و هم چنین است، اگر هر دو عمره برای دیگری باشد، هم چنان که فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده و بالعکس لازم نیست(1) .

فاصله بین عمره تمتع با عمره مفرده

اما در فاصله بين عمره تمتع با عمره مفرده نظر آیات عظام چنین است:

* آية الله گلپایگانی: انجام دو عمره پی در پی با فاصله کمتر از ده روز مکروه است و احوط ترک آن است اگر چه اقوى جواز عمل عبادی مکروه است(2).

* * * * آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل): کسی که می خواهد حج تمتع به

ص: 159


1- 1- مناسک، مسأله 134.
2- 2- آداب و احکام حج، مسأله 1003.

جا آورد می تواند قبل از عمره تمتع و یا بعد از حج تمتع عمره مفرده به جا آورد و بین این دو عمره فاصله معتبر نیست.

* آية الله (سیستانی): در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اشکال است و احتیاط نباید ترک شود و اما انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و حج، موجب بطلان عمره تمتع می شود.

* اية الله ( مکارم): یا بیشتر یعنی حدود 86 کیلومتر.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): از مسجد الحرام 16 فرسخ دور باشد.

صور متصور در حج افراد وعمره مفرده

- امام خمینی (ره): صورت حج افراد که گاهی مورد ابتلای متمتع می شود از این قرار است که:

زن حائض یا کسی که به واسطه ضيق وقت نمی تواند عمره تمتع را به جا آورد باید قصد کند حج افراد را، و به همان احرام عمره تمتع که عدول به افراد کرده برود به عرفات و مثل سایر حجاج وقوف کند، بعد از آن برود به شعر و وقوف کند، بعد برود به منا و اعمال منا را به جا آورد مگر هدی را که واجب نیست براو، بعد برود به مکه و طواف زیارت و نماز و سعی و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد، پس در این وقت از احرام خارج می شود، بعد از آن برگردد به منا برای بیتوته و اعمال ایام تشریق به همان نحو که سایر حجاج به جا می آورند، پس صورت حج افراد عين صورت حج تمتع است با یک فرق که در حج تمتع هدی باید ذبح کند و در حج افراد واجب نیست ولی استحباب دارد که باید کسی که حج تمتع او بدل به حج افراد شد بعد از حج به جا آورد ( آية الله سیستانی): در صورت تمكن»(1) .

** آية الله (تبریزی)، آية الله سیستانی): حج افراد با حج تمتع در تمام اعمال مشترک هستند و در 6 جهت با هم فرق دارند(2).

- امام خمینی (ره):

آن است که خارج شود به ادنى الحل، و افضل آن است که از «جعرانه» یا «حدیبیه» یا تنعيم» که از همه نزدیکتر به مکه است محرم شود، و باید به مکه و طواف کند و نماز آن را

ص: 160


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 174، ص 97.
2- 2- تفصيل آن در مسأله 158 مناسک آية الله تبریزی و مسأله 150 مناسک آية الله سیستانی) بیان شده است.

بخواند و سعی بین صفا و مروه بکند و تقصیر کند یا سر بتراشد و طواف نساء به جا آورد و نماز طواف بخواند(1).

فرق های بین عمره مفرده وتمتع

- امام خمینی (ره): بين عمره مفرده و تمتع فرقی نمی باشد؛ مگر در سه چیز(2):

اول - آن که در عمره تمتع باید تقصیر کند، یعنی از مو یا ناخن خود باید بگیرد، و سرتراشیدن جایز نیست و در عمره مفرده مخیر است بین سر تراشیدن و تقصير.

* آية الله (فاضل): مجزی نیست.

* آية الله (بهجت): با افضلیت حلق(3) .

دوم - آن که در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد. سوم - آن که میقات عمره تمتع یکی از مواقیت پنجگانه است که ذکر آن می آید. و میقات عمره مفرده أدنى الحل است و جایز است از یکی از مواقیت پنجگانه محرم شود.

*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): احرام بستن برای عمره مفرده باید از همان مواقيت عمره تمتع باشد و اگر مکلف در مکه باشد و بخواهد عمره مفرده به جا آورد جایز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نیست به یکی از مواقیت عمره تمتع برود و بهتر است که احرامش از یکی از این 3 محل باشد: حديبيه، جعرانه، تنعيم.

- امام خمینی (ره):

کیفیت أفعال حج افراد از احرام و وقوفين و اعمال منا و اعمال مکه عین کیفیت حج تمتع است، و در احکام مشترک هستند، و کیفیت افعال عمره تمتع از احرام و طواف و سایر اعمال عین کیفیت عمره مفرده است(4).

- امام خمینی (ره): عمره تمتع را اگر کسی به جا بیاورد کافی است از عمره مفرده.

ص: 161


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 175، ص 97.
2- 2- همان، مسأله 176، ص 98.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 89.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 177، ص98.

- امام خمینی (ره):

کسی که وظیفه اش حج تمتع است مثل اشخاصی که از مکه شانزده فرسنگ شرعی دور باشند اگر استطاعت برای عمره داشته باشند و برای حج نداشته باشند عمره مفرده بر آنها واجب نیست مثل اشخاصی که به نیابت، حج میکنند، گر چه احتياط آن است که به جا آورد(1) .

* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب است .

- امام خمینی (ره):

کسی که محرم شد به احرام عمره مفرده حرام می شود بر او جميع چیزهایی که در احرام تمتع گفته شد و بعد از آن که تقصیر کرد یا سر تراشید همه چیز بر او حلال می شود مگر زنها و بعد از آن که طواف نساء را با نمازش به جا آورد زن هم بر او حلال می شود(2).

- امام خمینی (ره): طواف نساء را در عمره مفرده باید بعد از تقصیر یا سر تراشی به جا آورد(3) .

* آية الله (بهجت): در عمره مفرده تقديم طواف نساء بر تقصیر در صورت ضرورت یا نسیان یا جهل مجزی است(4).

- امام خمینی (ره):

کسی که به احرام عمره مفرده وارد مکه شد اگر احرامش در ماههای حج بوده جایز است که آن را عمره تمتع قرار دهد و دنبال آن حج تمتع به جا آورد و در این صورت هدی بر او واجب می شود(5).

* آية الله (تبریزی): تا وقت حج در مکه باقی ماند.

* آية الله سیستانی): اگر عمره مفرده را در ماههای حج انجام دهد و در مکه تا روز هشتم ذی الحجه بماند و قصد حج کند عمره او عمره تمتع به حساب می آید.

ص: 162


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 179.
2- 2- همان، مسأله 180.
3- 3- همو، مسأله 181.
4- - مناسک، س 166.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 182، ص 99.

اختصاری بر انجام حج تمتع

بدان که حج تمتع مرکب است از دو عمل: یکی عمره تمتع، و دیگری حج تمتع و عمره تمتع مقدم است بر حج.

و عمره تمتع مرکب است از پنج جزء: اول - حرام. دوم - طواف کعبه. سوم - نماز طواف چهارم - سعی بین کوه صفا و مروه.

پنجم - تقصير، یعنی گرفتن قدری از مویا ناخن. و چون محرم از این اعمال فارغ شد آن چه بر او به واسطه احرام بستن حرام شده بود حلال می شود.

*** آية الله سیستانی)، آية الله مکارم): احتياط آن است که تنها به گرفتن ناخن قناعت نکند.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بجز تراشیدن سر، و اما سر تراشیدن تفصیلی دارد که از این قرار است: هرگاه عمره تمتع در ماه شوال به جا آورده شود سر تراشیدن تاسی روز از عید فطر گذشته جایز است و اما بعد از آن احتیاط این است که سر تراشیده نشود و چنانچه تراشیده شد و از روی علم و عمد بود احتیاط این است که یک گوسفند کفاره داده شود.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ولی تراشیدن سر جایز نیست و اگر سر بتراشد باید یک گوسفند کفاره بدهد بنا بر احتیاط هر چند جاهل یا ناسی باشد.

حج تمتع

- امام خمینی (ره): و حج تمتع مرکب است از سیزده عمل: اول – احرام بستن در مکه. دوم - وقوف به عرفات. سوم - وقوف به مشعر الحرام. چهارم - انداختن سنگ ریزه به جمره عقبه در منا.

ص: 163

پنجم - قربانی در منا. ششم - تراشیدن سر یا تقصیر کردن در منا. هفتم - طواف زیارت در مکه. هشتم - دو رکعت نماز طواف. نهم - سعی بین صفا و مروه . دهم - طواف نساء. یازدهم - دو رکعت نماز طواف نساء. دوازدهم- ماندن به منا، شب یازدهم و شب دوازدهم و شب سیزدهم برای بعضی از اشخاص.

سیزدهم - در روز یازدهم و دوازدهم رمی جمرات، و اشخاصی که شب سیزدهم در منا ماندند روز سیزدهم باید رمی جمرات کنند(1).

**** آیات عظام (خوئی)، (مکارم)، (سیستانی)، (تبریزی): بنا بر احتیاط .

- امام خمینی (ره):

لازم نیست مکلف این اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند و لو اجمالا، و کافی است که نیت کند عمره تمتع را، یعنی عبادتی را که خداوند بر او واجب کرده، و همین طور حج تمتع را به نحوی که واجب است بر او، و کیفیت و تفصيل هر یک را از رساله در وقت عمل یاد بگیرد و عمل کند، ولی یاد گرفتن اجمالی آن بهتر و موافق احتیاط است(2).

استفتاءات اقسام عمره و حج

* سؤال: شخصی در اثناء عمره مفرده، در شؤط پنجم سعی، مریض شده و نتوانسته است عمره را تمام کند، او را به ایران برده اند و بعد از بهبودی هم نتوانسته به مکه بیاید فعلا وظيفه او چیست؟ توضیح آن که کسی نایب شده که وظیفه او را انجام دهد و عملی را که وظیفه او است و او را از احرام خارج می کند به جا آورد(3).

ص: 164


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص: 100
2- 2- همان، س183، ص 100.
3- 3 - همو، س 184.

-امام خمینی (ره):

با فرض این که خود شخص نمی تواند مراجعت کند، نایب برای خروج منوب عنه از احرام، سعی را تمام کند و آن را اعاده نماید و به منوب عنه خبر دهد که تقصیر نماید و بعد از تقصیر برای طواف نساء نایب بگیرد، و توضیح آن که مسأله از موارد حصر نیست، چون شخص مريض فعلا خوب شده و این که نمی تواند به مکه بیاید از جهت مرض نیست(1).

* آية الله (تبریزی): احتياطا سعی را تمام کند.. * آية الله سیستانی)، آية الله (خوئی): اعاده کافی است.

* آية الله (سیستانی): ولی نماز طواف را باید خودش بعد از طواف نایب بخواند.

* سؤال: کسی عمره مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدینه آمده است، فعلا می خواهد برای عمره تمتع محرم شود، آیا جایز است بدون انجام طواف نساء محرم شود و بعد از انجام عمره تمتع، طواف نساء را به جا آورد(2)

- امام خمینی (ره): مانع ندارد.

* آية الله (فاضل): احتياط آن است که طواف نساء عمره مفرده یا حج تمتع را انجام نداده برای عمره تمتع یا عمره مفرده محرم نشود هر چند اگر قبل از انجام طواف نساء محرم به عمره و حج شد باطل نیست. ولی پس از اتمام آنها طواف نساء را بنا بر احتیاط انجام دهد.

** آية الله (نوری)، آية الله (اراکی): و هم چنین کسی که پس از انجام حج تمتع طواف نساء را ترک کرده، می تواند برای عمره مفرده محرم شود.

* آية الله (تبریزی): صحت احرام جديد قبل از طواف نساء عمره مفرده محل اشکال است.

* سؤال: اگر فاصله بین دو عمره کمتر از یک ماه باشد فرموده اید باید عمره دوم را بقصد رجاء به جا آورد، آیا فرقی هست بین دو عمره مفرده از خود شخص و بین دو عمره مفرده ای که هر دو یا یکی از آنها به نیابت از دیگران باشد یا نه(3)

ص: 165


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 101.
2- 2- همان، س185، ص 101.
3- 3- همو، س 186، ص 101.

- امام خمینی (ره): فرق نمیکند.

* آية الله (بهجت): در این مسأله و دو مسأله بعدی به حاشیه مسأله 173 مراجعه شود. و حکم اجرت هم از آن معلوم می شود .

***** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی)، (فاضل)، (صافی): در یک ماه قمری نمی تواند دو عمره برای خود و یا یک نفر دیگر انجام دهد. ولی انجام دو عمره یکی برای خود و یکی برای دیگری و یا دو عمره برای دو نفر متفاوت جایز است.

* آية الله (گلپایگانی): فاصله بین دو عمره شرط نیست.

آية الله (اراکی): اگر عمره به نیابت از دیگری باشد رعایت فاصله لازم نیست . سؤال: این که حضرت عالی فرموده اید: اگر فاصله میان دو عمره کمتر از یک ماه باشد، عمره دوم رجاء قصد شود، مقصود یک ماه است یا سی روز کامل(1)

- امام خمینی (ره):

میزان یک ماه است، و اگر در بین ماه عمره به جا آورده، احتیاط مذکور را تا سی روز مراعات کنند.

* آية الله (مکارم): بلکه میزان این است که در هر یک از ماههای قمری می توان یک عمره مفرده انجام داد.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): چنانکه گذشت در هر ماه قمری می توان یک عمره انجام داد پس اگر یک عمره را در اواخر ماه انجام دهد عمره دیگر را در اول ماه بعد مانعی ندارد.

* آية الله (فاضل): میزان عنوان ماه است.

* سؤال: اگر بین دو عمره کمتر از یک ماه فاصله باشد باید عمره دوم را بقصد رجاء انجام دهد چنانچه عمره دوم نیابت باشد نایب می تواند برای آن اجرت بگیرد یا خیر، و چنانچه بر منوب عنه انجام عمره مفرده واجب باشد کفایت میکند یا خیر(2)

ص: 166


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 187، ص 102.
2- 2- همان، ص 188.

- امام خمینی (ره): لازم است احتیاط مراعات شود، و چنانچه با تذکر به اجیر کننده اجرت بگیرد اشکال ندارد.

* آية الله (اراکی): لازم است در دو عمره مفرده، اگر برای خودش انجام میدهد فاصله ده روز رعایت شود.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اجرت گرفتن مانعی ندارد.

** آية الله (سیستانی)، آية الله (خوئی): در فرض سؤال نیابت مانعی ندارد (1).

* آية الله (فاضل): کفایت از منوب عنه میکند و اجرت گرفتن اشکال ندارد.

* آية الله (مکارم): و کفایت کردن آن محل اشکال است.

* آية الله (تبریزی): نیابت مانعی ندارد و نایب می تواند برای آن اجرت بگیرد و کفایت از منوب عنه میکند.

* سؤال: اگر زنی به نیت عمره مفرده محرم و بعد از آن عادت شود و در همه روزهایی که می تواند در مکه باشد حیض است، برای عمره مفرده باید چه کند؟ و اگر آنجا اعمالی انجام نداده و فعلا به ایران آمده، چه وظیفه ای دارد(2)

- امام خمینی (ره):

در فرض سؤال باید برای طواف و نماز نایب بگیرد و بقیه اعمال عمره را خودش به جا آورد، و چنانچه به ایران آمده اقدام کند و برگردد، و اگر نمی تواند، برای اعمال عمره نایب بگیرد ولی باید خودش تقصیر کند و ترتیب بین آن و سایر اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نیاورد آن چه به وسیله احرام بر او حرام شده بر او حلال نمی شود.

* آية الله سیستانی): در مورد خارج شدن از احرام عمره مفرده در این فرض بدون بازگشت و انجام اعمال از سوی خودش مطلبی از ایشان در دست نیست.

* سؤال: آیا طواف در عمره مفرده استحبابی حکم طواف واجب را دارد که باید نماز آن خلف مقام باشد یا حكم طواف استحبابی را دارد و در هر جای مسجد الحرام می توان نماز آن را خواند(3)

ص: 167


1- 1- مناسک، مسأله 137.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س189، ص 102.
3- 3- همان، س190، ص 103.

- امام خمینی (ره): حكم طواف واجب را دارد و باید نماز آن، خلف مقام باشد.

* سؤال: انجام عمره مفرده در ماههای حج پیش از عمره تمتع جایز است یا خیر؟ و در این مساله فرقی بین صروره و غیر صروره هست یا نه(1)

- امام خمینی (ره): مانع ندارد، و فرق نمیکند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): برای کسی که نایب در حج بلدی نباشد و بر خودش حج واجب نشده یا حج واجب خود را انجام داده اشکال ندارد(2).

آية الله سیستانی): و احوط آن است که این دو عمره در یک ماه قمری نباشد.

* سؤال: تأخير عمره مفرده در حج افراد تا چه وقتی بلا عذر جایز است(3)؟

- امام خمینی (ره): باید مبادرت نماید عرفا على الأحوط و تأخیر نشود.

* آية الله (تبریزی): گر چه اقوى عدم وجوب مبادرت است.

* آية الله (سیستانی): وجوب آن فوری است مانند وجوب حج.

* سؤال: زنی که احتمال می دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجد الحرام شود، آیا می تواند برای عمره مفرده مستحبی محرم شود و اگر خون دید برای طواف و نماز نایب بگیرد، و هم چنین مریض اگر احتمال می دهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد(4)

- امام خمینی (ره): اشکال ندارد و چنانچه وظیفه او نایب گرفتن شد عمل به وظیفه نماید.

* سؤال: هم چنان که عمره مفرده را قبل از عمره تمتع و لو با کمتر از فاصله شدن یک ماه

ص: 168


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س191.
2- 2- آداب و احکام ، ص 392، مسأله 1014.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 192، ص 103.
4- 4- همان، س193.

تجویز فرموده اید، آیا بعد از عمره تمتع هم با کمتر از یک ماه فاصله تجویز می فرمایید، یا باید رجاء انجام شود؟

- امام خمینی (ره): به قصد رجاء انجام شود(1).

* سؤال: کسی که وظیفه او عمره تمتع است و ندانسته به نیت عمره مفرده محرم شده است تكليف او چیست(2)؟

- امام خمینی (ره):

اگر قصد عمره مفرده کرده، باید عمره مفرده انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد، و چنانچه اشتباه در تطبیق بوده، تمتع واقع می شود و صحیح است.

* سؤال: اگر تقصیر را در عمره مفرده جه2 یا نسیانا به جا نیاورد و طواف نساء را نیز ترک کرده و بعد رفته است به مسجد شجره و برای عمره تمتع محرم شده و عمره تمتع را به جا آورده و بعد متوجه نقص کار خود شده است، تکلیف این شخص با داشتن فرصت برای اعاده عمره تمتع و نداشتن فرصت چیست(3)؟

- امام خمینی (ره):

در فرض مرقوم چنانچه عمره مفرده را در اشهر حج به جا آورده و می خواهد حج مستحبی به جا آورد می تواند عدول به عمره تمتع کند چه وقت برای اعاده عمره تمتع داشته باشد یا نه. ولی اگر حج واجب باشد کفایت نمی کند على الأحوط و باید پس از تقصیر صحیح به میقات برود و برای عمره تمتع مجددا محرم شود.

* آية الله (بهجت): چون از احرام عمره مفرده هنوز بیرون نیامده احرام عمره تمتع صحيح نیست باید ابتدا تقصیر کند تا از احرام عمره مفرده بیرون آید چنانچه وقت داشته باشد که برای عمره تمتع محرم شود می تواند به میقات برگردد و محرم شود و در صورت عدم امکان در خارج حرم محرم شود(4).

ص: 169


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 194.
2- 2- همان، ص 195، ص 104.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 196.
4- 4- مناسک، س 122.

* * * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (فاضل)، (بهجت)، (تبریزی)، (صافی)، (با اختلاف در تعبير): در تبل عمره مفرده به عمره تمتع فرقی بین حج واجب و مستحب نیست. البته اگر آن شخص تا ایام حج در مکه باقی باشد.

* آية الله (تبریزی): در فرض مرقوم بعد از تقصیر به نیت ما فی الذمه به میقات برود و برای عمره تمتع مجددا محرم شود و اگر ممکن نشد از هر کجا که ممکن بود محرم شود و بنا بر احتیاط واجب عمره تمتع را اعاده کند.

*آية الله خامنه ای: بنا بر احتیاط واجب بين عمره تمتع و حج، عمره مفرده انجام ندهد لكن بعد از اتمام حج مانع ندارد و قصد رجاء لازم نیست.

* آية الله (فاضل): در فرض مزبور فاصله و قصد رجا لازم نیست اما بين عمره تمتع و حج تمتع نمی تواند عمره مفرده انجام دهد.

* آية الله (گلب ): قصد رجاء لازم نیست.

آية الله (خوئی): بعد از فراغ از اعمال حج مانع ندارد و قصد رجاء لازم نیست(1).

* آية الله (صافی): اگر هر دو را برای خود انجام می دهد در عمره مفرده قصد رجاء نماید.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بين عمره تمتع و عمره مفرده فاصله لازم نیست چه قبل باشد چه بعد و فاصله ده روز بین دو عمره مفرده معتبر است.

آية الله سیستانی): انجام عمره مفرده بین عمره تمتع و اعمال حج، موجب بطلان عمره تمتع است ولی اگر بعد از اعمال حج و در ماه دیگر قمری غیر آن چه در آن عمره مفرده بود انجام دهد اشکال ندارد و اگر در همان ماه باشد خالی از اشکال نیست.

* آية الله (فاضل): عمره مفرده او مبدل به عمره تمتع شده و کافی است.

* آية الله (خوئی): اگر کسی در ماههای حج عمره مفرده انجام دهد و اتفاقا در مکه تا موسم حج بماند می تواند آن را عمره تمتع قرار دهد(2).

**آية الله (مکارم)، آية الله (صافی): می تواند عمره مفرده انجام دهد و می تواند عدول به تمتع کند اگر در ماههای حج باشد.

* آية الله (تبریزی): اگر قصد عمره مفرده کرده و وقت برای عمره تمتع داشته باشد باید عمره مفرده انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد. و چنانکه بعد از انجام عمره مفرده تا وقت حج

ص: 170


1- 1- مناسک، مسأله 137.
2- 2- همان، مسأله 142.

در مکه باقی ماند می تواند عمره مفرده ای را که انجام داده عمره تمتع قرار دهد و برای حج محرم شود.

* آية الله (سیستانی): ولی اگر در مکه تا روز هشتم ذی الحجه بماند و قصد حج کند عمره مفرده او عمره تمتع به حساب می آید.

* سؤال: کسی که حجش بدل به افراد شده و باید بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد، اگر سال بعد که به حج میرود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را به جا آورد کافی و مجزی است یا نه(1)؟

- امام خمینی (ره):

احوط آن است که تا عمره مفرده را انجام نداده، برای عمره و حج دیگر محرم نشود هر چند اگر خلاف کرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمی زند.

** آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): مانعی ندارد(2) .

* آية الله (مکارم): باید توجه داشت که عمره مفرده واجب را در هر ماه از سال می توان انجام داد ولی چون وجوب آن ظاهرا فوری است باید تاخیر نیندازد.

* آية الله (تبریزی): احتياط مستحب آن است..

* آية الله (سیستانی): وجوب آن فوری است ولی اگر تأخیر انداخت مجزی است.* آية الله مکارم): احتیاط واجب در ترک این کار است.

* سؤال: کسانی که از هند و پاکستان به عربستان می آیند و در مکه معظمه مقیم می شوند آیا حجشان تمتع است یا وظیفه دیگری دارند(3)

- امام خمینی (ره):

چنانچه بقصد مجاورت در مکه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حکم اهل مکه را پیدا می کنند، و در غیر این صورت صور مختلفه ای است که در تحریر الوسیله ذکر شده است.

* سؤال: کیفیت حج قران را بیان فرمائید، و آیا این حج بر کدام اشخاص واجب می شود(4)؟

ص: 171


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س197، ص 105.
2- 2 - مناسک، مسأله 158.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني )، س198، ص 105.
4- 4- همان، ص 199، ص 106.

- امام خمینی (ره):

حج قران واجب تعیینی نیست و چون مورد ابتلاء نیست می توانید به کتب مفصله مراجعه نمایید.

* آية الله (بهجت): شخصی که وظیفه او در حجة الإسلام تمتع است با اقامه در مکه و اطراف نزدیک آن بدون قصد توطن دائم، فريضه او مادامی که داخل سال سوم اقامت نشده باشد تغییر نمی کند چه قبل از اقامت مستطیع شده باشد و یا بعد از آن بلکه باید در صورت اراده حجة الإسلام به سوی یکی از مواقیت خارج شود و آنجا محرم گردد و اگر نتوانست به یکی از مواقيت برود، در خارج حرم محرم شود و اگر در خارج حرم هم نتوانست از محل خودش محرم شود(1).

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): مگر در صورتی که از ابتداء قصد توظن داشته باشد که پس از گذشتن مدتی که وطن صدق کند حکم اهل مکه را دارد هر چند دو سال نگذشته باشد.

تفصیلی در بیان اعمال عمره تمتع وحج تمتع

محل احرام عمره تمتع

اشاره

* مواقيت خمسه

* مسألة: بدان که محل احرام بستن برای عمره تمتع که آن را میقات می نامند مختلف می شود به اختلاف راههایی که حجاج از آنها بطرف مکه می روند، و آن پنج محل است(2):

اول- مسجد شجره

که آن را ذو الحلیفه می نامند و آن میقات کسانی است که از مدینه منوره به مکه می روند.

* مسألة: جایز است در صورت ضرورت احرام را از مسجد شجره تأخیر بیندازد تا میقات اهل شام(3) .

ص: 172


1- 1- مناسک، مسأله 155.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 200، ص
3- 3- همان، مسأله 201.

* آية الله (بهجت): و جواز طرف مقابل که حرام از مسجد با فعل مضطر اليه وفداء است محل تأمل است(1).

* مسألة: احتیاط واجب آن است که در داخل مسجد شجره محرم شود نه خارج آن، هر چند نزدیک به آن باشد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله مکارم): بلکه همین اندازه که محاذی مسجد از طرف راست یا چپ باشد کفایت میکند هر چند از داخل مسجد مستحب است.

* آية الله (خوئی): إحرام از منطقه ذو الحلیفه، مانعی ندارد(2).

* آية الله (خامنه ای): إحرام خارج از مسجد شجره برای کسانی که از طریق مدینه به سوی مکه حرکت می کنند کفایت نمی کند و واجب است داخل مسجد محرم شوند.

* آية الله (بهجت): جایز نیست در بیرون مسجد به طوری که محاذی و برابر آن از طرف راست یا چپ باشد احرام بسته شود و اختیارا باید در صورت امکان از درون مسجد حرام بسته شود(3).

* آية الله (تبریزی): جایز است در بیرون مسجد به طوری که محاذی آن از طرف راست یا چپ باشد احرام بسته شود و احوط این است که در صورت امکان از درون مسجد احرام بسته شود و احتیاط واجب آن است که از پشت مسجد قديم احرام نبندند.

آية الله (غروی): این افضل است، گر چه از خارج محاذی عرفی آن نیز جایز است.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): إحرام از پشت دیوار مسجد نیز صحیح است.

* آية الله (تبریزی): شخص جنب و حائض در خارج مسجد محرم می شود و تجدید تلبیه در جحفه لزومی ندارد و نیز اگر در حال عبور از مسجد محرم شوند مانعی ندارد.

امام خمینی (ره):

شخص جنب و حائض می توانند در حال عبور از مسجد محرم شوند، و نباید در مسجد توقف کنند(4) .

آية الله (خوئی): احتیاط واجب نیست و احرام در خارج مسجد مانع ندارد.

ص: 173


1- - مناسک شیخ، ص 9.
2- 2 - تعليقه العروة، ج 2، ص 342.
3- 3 - مناسک، ص 64.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 203، ص110.

* اية الله مکارم): می توانند در خارج مسجد یا در حال عبور از مسجد محرم شوند.

* آية الله سیستانی): برای حائض ونفساء احرام بستن بیرون مسجد شجره کافی است.

امام خمینی (ره):

اگر جنب به واسطه زیادی جمعیت نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد، و آب برای غسل نباشد، و نتواند صبر کند تا آب پیدا شود باید تیمم کند و داخل مسجد شود و احرام ببندد(1).

* آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): و چنین است حائض که از حیض پاک شده است.

* آية الله (فاضل): و هم چنین است حائض و نفساء که پاک شده اند.

امام خمینی (ره):

اگر حائض نتواند تا وقت پاک شدن صبر کند احتیاط آن است که نزدیک مسجد محرم شود و در «جحفه» یا محاذی آن احرام را تجدید کند(2).

آية الله (غروی): در این صورت کفایت میکند نیت و تلبیه و پوشیدن لباس احرام اگر ممکن باشد و إلا واجب است پوشیدن آن در هر مکانی که ممکن شود.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر بواسطه زیادی جمعیت از عبور از مسجد هم عاجز باشد احتیاط آن است که از نزدیک مسجد محرم شود.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی): اگر حائض نتواند تا وقت پاک شدن صبر کند، باید نزدیک مسجد محرم شود و نیاز به تجديد إحرام از جحفه ندارد. و همین طور است حکم زنی که در حال نفاس باشد.

دوم- وادی عقیق

که اوائل آن را « مسلخ» و اواسط آن را «غمره» و اواخر آن را «ذات عرق» می گویند که محل احرام عامه است، و آن میقات کسانی است که از راه عراق و نجد به مکه می روند(3).

سوم قرن المنازل

وآن میقات کسانی است که از راه طائف حج می روند.

ص: 174


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 204.
2- 2- همان، مسأله 205، ص110.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 111.

چهارم- يلملم

که اسم کوهی است، و آن میقات کسانی است که از راه یمن می روند.

پنجم- جحفه

و آن میقات کسانی است که از راه شام می روند.

* آية الله (سیستانی): و کسانی که از مسجد شجره گذشته و محرم نشده اند هر چند بدون عذر.

* آية الله (سیستانی): می تواند بیرون مسجد محرم شود.

آية الله (مکارم): هر کس می تواند در کنار مسجد محرم شود و تجديد احرام لازم نیست.

* آية الله (بهجت): اگر نتواند وارد مسجد شود در خارج مسجد محاذی آن محرم می شود و در جحفه یا محاذی آن تجديد احرام می کند بنا بر احتياط(1) .

* آية الله خامنه ای): زنانی که عذر دارند بخاطر ازدحام و امثال آن نتوانند در حال عبور از داخل مسجد محرم شوند واجب است که از جحفه یا محاذی آن محرم شوند کما این که می توانند با نذر شرعی از منزل خود در مدينه احرام ببندند.

امام خمینی (ره):

اگر بینه شرعيه قائم شد یعنی دو شاهد عادل شهادت دادند که فلان مکان میقات است، تفتیش و تحصیل علم لازم نیست، و اگر علم و بينه ممكن نشود می تواند اکتفا کند به ظن حاصل از پرسیدن از کسانی که اهل اطلاع به آن مکانها می باشند(2) .

* آية الله سیستانی): شهادت دو عادل در صورتی مفید است که مستند به حس یا مانند آن باشد.

* آية الله مکارم): رسیدن به میقات با حد اقل شهادت یک نفر عادل نیز ثابت می شود، ولی در زمان ما میقات ها مشخص است و احتیاجی به این امور نیست.

* آية الله (بهجت): احوط و اقوى لزوم تحصیل علم است به این اماکن و اگر علم ممکن نباشد بعید نیست اکتفاء به ظن حاصل از پرسیدن اهل معرفت به این اماکن(3)

ص: 175


1- 1- مناسک، سی 34.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 206، ص 111.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 10.

* آية الله (اراکی): احوط و اقوى لزوم تحصیل علم به این امکان می باشد.

* آية الله (فاضل): تحصيل اطمینان لازم است.

* آية الله (سیستانی): تحصیل علم یا اطمینان یا حجت شرعيه لازم است.

امام خمینی (ره):

هر گاه از راهی برود که به هیچ یک از ميقاتها عبورش نیفتد باید از محاذات میقات احرام ببندد(1).

*آية الله (خوئی): کسی که تقریبا یک ماه یا بیشتر در مدینه منوره اقامت نموده و عازم حج باشد و بخواهد از غیر راه متعارف مدينه تا مکه برود، همین که شش میل از مدینه دور شود محاذی و برابر مسجد شجره خواهد بود و همان جا میقاتش خواهد بود و از همان جا احرام می بندد. و در تجاوز نمودن از محاذات مسجد شجره واحرام بستن از محاذات یکی از مواقیت دیگر، بلکه از خصوص مورد مذکور نیز مشکل است.

آية الله (بهجت): باید از محاذات اولین میقات نزدیک به خود محرم شود(2).

امام خمینی (ره):

- اگر عبور او طوری است که محاذات با دو میقات پیدا میکند احتیاط واجب آن است که از جائی که اول، محاذات پیدا میکند احرام ببندد، و در محاذات میقات بعد، تجدید نیت احرام کند(3).

* آية الله (سیستانی): مخیر است از محاذی هر کدام احرام ببندد گر چه احتیاط مستحب احرام در محاذی اول است.

آية الله (تبریزی): باید از جایی که اول محاذات پیدا می کند، احرام ببندد و تجدید نیت در محاذات میقات بعد لازم نیست.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است که از جائی که اول محاذات پیدا می کند، احرام ببندد.

* آية الله (اراکی): احتیاط مستحب.

* آية الله (فاضل): تجديد إحرام لازم نیست و باید از اول محاذات محرم شود.

ص: 176


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 207، ص 112.
2- 2 - مناسک، ص66.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 208، ص 112.

امام خمینی (ره):

- کسانی که از محاذات غير مسجد شجره عبور می کنند احتیاط مستحب آن است که قبل از رسیدن به محاذات، به نذر محرم شوند و بهتر آن است که در محاذات، تجديد احرام کنند(1) .

* آية الله (خوئی): اگر فاصله زیاد باشد ظاهرا نذر لازم است و اگر فاصله کم باشد بنابر احتیاط واجب باید نذر کند یا این که به یکی از مواقیت برود(2).

* * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (بهجت)، (فاضل)، (صافی): متعرض مسأله استحباب نذر نشده اند.

* آية الله (تبریزی): بر مكلف واجب است یقین یا اطمینان به رسیدن به میقات پیدا نموده و احرام ببندد و یا حجت شرعیه داشته باشد، و افرادی که آنجا زندگی می کنند، گفته آنها حجت شرعیه محسوب می شود، بلکه شهادت یک نفر ثقه کافی است، اگر بدانیم مستند او سؤال از عرف محل است.

آية الله (غروی): ظن اثری ندارد، بلی خبر واحد ثقه قابل اعتماد است شرعا و جایز است که اتکاء به خبر واحد کند.

.* آية الله (بهجت): اقوی کفایت احرام اول است به نحوی که در مسأله قبل بیان شد(3).

امام خمینی (ره):

- شخص مستطیع اگر احرام را از میقات تأخیر بیندازد از روی علم و عمد، و ممكن نشود برگردد به میقات بواسطه عذری و میقات دیگری در پیش نداشته باشد حج او باطل است، و باید سال دیگر حج به جا آورد(4) .

* آية الله خامنه ای): اگر می تواند باید به میقات برگردد و اگر بخاطر ضيق وقت یا عذر دیگر نمی تواند، باید به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود و اگر بر این نیز قادر نیست در داخل حرم محرم شود حج او صحیح است.

* آية الله (سیستانی): واجب است برگردد به همان میقات در صورت امکان هر چند میقات

ص: 177


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 209، ص 112.
2- 2- مناسک، مسأله 164.
3- 3 - مناسک، ص 10.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 210، ص 113.

دیگری در پیش باشد به جز کسی که از ذو الحلیفه گذشته باشد هر چند عمدا و بدون عذر که می تواند از جحفه محرم شود.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر چه احوط آن است که از هر مکانی که ممکن باشد محرم شود و عمره را انجام دهد و بعد هم قضاء آن را به جا آورد.

* آية الله (خوئی): اگر در صورت امکان در خارج حرم محرم شود و در صورت عدم امکان در حرم محرم شود، اگر چه به واسطه تأخیر مرتکب معصیت شده است لکن صحت آن خالی از وجه نیست. ولی در صورت تمكن احتیاط مستحب این است که حج را اعاده کند.

آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط واجب باید احرام ببندد از هر مکانی که ممکن باشد به تفصیلی که در ناسی احرام مذکور است. و عمره را به جا آورد و قضای آن بعد از آن(1).

امام خمینی (ره):

- شخصی که می خواهد از محاذی میقات محرم شود اگر محاذات را نداند باید از اهل اطلاع مورد وثوق بپرسد، و قول مجتهد که اهل اطلاع به آن مکانها نیست اعتبار ندارد، و اگر نتواند محاذات را بفهمد قبل از رسیدن به محلی که احتمال می دهد از محاذات گذشته است به نذر محرم شود، بلکه اگر از محل معینی پیش از رسیدن به محاذات، به نذر محرم شود احوط است(2).

* آية الله (بهجت): اگر علم به محاذات ممکن نباشد ظاهرا کفایت مظنه است در صورتی که موجب اطمینان یا حاصل از سؤال اهل آن محل باشد على الأحوط(3) .

* آية الله (سیستانی): اگر دو خط متقاطع را فرض کنیم که زاویه قائمه ای را تشکیل می دهند و یکی از آنها از مکه می گذرد و دیگری از میقات، نقطه تقاطع محل محاذات با میقات است و معیار در این امر صدق عرفی است نه دقت عقلی.

* آية الله (بهجت): اگر در طريق او محاذات علمیه با ظئيه نباشد احوط رفتن به سوی میقاتی یا محاذات آن است و محتمل است جواز احرام از اول احتمال، و تجدید آن در مقدار اقرب مواقیت به مکه(4).

ص: 178


1- 1- مناسک شیخ، ص 12.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 211، ص 113.
3- 3- همان، ص 11.
4- 4- مناسک شیخ، ص 10 و 11.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط

امام خمینی (ره):

- کسانی که با هواپیما به حج میروند و می خواهند بعد از حج به مدينه مشرف شوند احتياط آن است که بدون احرام بروند «جده» و از اهل اطلاع مورد اعتماد تحقیق کنند اگر جده یا «حده» معلوم شد محاذی با یکی از میقات ها است از آنجا محرم شوند و الا بروند به میقات دیگر مثل جحفه و از آنجا محرم شوند، و اگر نتوانستند به جحفه یا به میقات دیگر بروند با نذر از جده محرم شوند، و بهتر آن است که در «جده» تجديد احرام کنند اگر چه لازم نیست(1).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): جایز نیست از جده با نذر محرم شوند بلکه باید به جحفه رفته از آنجا محرم شود.

* آية الله (خوئی): إحرام از جده حتی با فرض محاذی بودن آن با میقات مجزی نیست و بر حاجی لازم است که در صورت امکان به یکی از مواقیت برود یا از وطن خود یا در راه قبل از رسیدن به جده به مقداری که قابل ملاحظه باشد هر چند در هواپیما باشد نذر احرام نموده و از محل نذر، احرام ببندد و یا این که پس از ورود به جده به محلی که رابغ نام دارد برود و از آنجا با نذر احرام، قبل از میقات احرام ببندد.

* آية الله (فاضل): محاذات جده با هیچ یک از میقات ها ثابت نیست. بنا بر این باید یا به میقات یا محاذات میقات برود ولی برای عمره مفرده می تواند از ادنى الحل محرم شود.

آية الله (تبریزی): محاذات جده با یکی از مواقیت ثابت نیست بلکه اطمینان به عدم محاذات آن است، پس احرام از جده مجزی نیست. و بر حاجی لازم است از محل خود یا در راه قبل از رسیدن به جده به مقداری که قابل ملاحظه باشد هر چند در هواپیما باشد- نذر احرام نموده و از محل نذر احرام ببندد و یا به یکی از مواقيت رفته، احرام ببندد و یا به رابغ برود و آنجا با نذر احرام، محرم شود.

* آية الله سیستانی): با ملاحظه نقشه های جغرافیایی نقطه محاذی جحفه در جنوب شرقی جده واقع است و لذا با نذر می شود در فرودگاه جده احرام بست زیرا قبل از میقات واقع است و اما نذر احرام در هواپیما یا قبل از آن با علم به این که به ناچار زیر سایه خواهد رفت مورد اشکال است.

ص: 179


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 212، ص 114.

* آية الله مکارم): محاذات جده با هیچ یک از میقات ها ثابت نیست بنا بر این باید یا به میقات یا به محاذات میقات برود و یا اگر نمی تواند احتياطا نذر کند و در ابتدای حرم تجدید احرام کند.

* آية الله (نوری): اگر از جده مستقیما عازم مکه شوند میقات آنان «جحفه» است.

* آية الله (بهجت): احوط در مورد کسی که از جده به حج می رود این است که از محاذي میقاتی که اقرب به وی است احرام ببندد(1). کسانی که با هواپیما به جده می روند در صورتی که رفتن به جحفه یا میقات دیگر همراه با مشقت و دشواری باشد می توانند با نذر در جده محرم شوند و کفایت میکند(2).

* آية الله (اراکی): رجاء نذر کند.

* آية الله (تبریزی): در صورتی که رفتن به یکی از مواقیت ممکن نباشد و قبل از میقات هم به نذر محرم نشده لازم است از جده با نذر احرام بسته و بعدا در خارج حرم قبل از دخول آن تجديد احرام کند.

امام خمینی (ره):

- مراد از محاذات آن است که کسی که می رود به طرف مکه به جایی برسد که میقات به طرف راست یا چپ او واقع شود به خط راست به طوری که اگر از آنجا بگذرد میقات متمایل به پشت او شود(3).

* آية الله (غروی): بلکه در مقابلش واقع گردد نه، تمایل به پشت او شود.

امام خمینی (ره):

محاذات ثابت می شود به علم و به دو شاهد عادل، و اگر اینها ممكن نشود اگر گمان حاصل شد از قول کسانی که مطلع به آن مکانها هستند ظاهرا کافی است، بلکه از قول کسانی که اهل خبره هستند و از روی قواعد علميه محاذات را تعیین می کنند اگر گمان حاصل شد ظاهرا کافی است(4).

ص: 180


1- - مناسک، مسأله 173.
2- 2- همان، س 39.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 213، ص 115.
4- 4- همان، مساله 214.

* آية الله (غروی): گمان شرعا اثری ندارد قول ثقه واحد معتبر است گر چه گمان نیاورده باشد.

* آية الله (فاضل): اگر اطمینان حاصل شد.

* آية الله (سیستانی): معیار در تشخیص محاذات باید علم یا اطمینان یا حجت شرعی بر آن قائم باشد.

* آية الله (تبریزی): محاذات با میقات به علم و اطمینان ثابت می شود و نیز به گفته کسانی که به آن مکانها رفت و آمد می کنند اما گفته کسی که از روی قواعد علميه محاذات را تعیین می کند، اعتباری ندارد.

امام خمینی (ره):

- کسی که به واسطه فراموشی یا ندانستن مسأله و عذر دیگر بدون إحرام از میقات عبور کرد پس اگر امکان داشت برگشتن به میقات و به اعمال عمره می توانست با برگشتن برسد واجب است برگردد و از میقات احرام ببندد، چه داخل حرم شده باشد یا نه و اگر ممکن نیست به نحوی که گفته شد، پس اگر داخل حرم نشده از همان جا احرام ببندد، و احتیاط مستحب آن است که هر مقداری می تواند به طرف میقات برگردد و آنجا محرم شود، و اگر داخل حرم شده واجب است اگر می تواند و به اعمال عمره می رسد از حرم خارج شود و محرم گردد، و اگر نمی تواند به نحوی که گفته شد همان جا محرم شود، و احتیاط مستحب آن است که هر قدر می تواند به طرف خارج حرم برگردد و آنجا محرم شود(1) .

* آية الله (بهجت): عذری که مسوغ ترک باشد و لو ظاهرا، از قبیل مرض و جهل به موضوع بدون تقصير، و ظاهر لحوق جهل به حکم است با عدم تقصیر در آن چه مذکور شد و این در مسأله بعدی نافع است)(2).

* آية الله (سیستانی): این حکم در غیر مورد مسجد شجره است و کسی که از آن عبور کند هر چند عمدی باشد می تواند از جحفه محرم شود، گر چه گناه کرده است.

آية الله (مکارم): می تواند از همان جا محرم شود.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): پس اگر از میقات دیگری عبور می کند از میقات

ص: 181


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 215.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 11.

بعدی محرم شود و اگر میقات دیگری در مسیر نیست به مقداری که می تواند به طرف میقات برگردد و اگر هیچ یک از این طرق ممکن نیست از همان محل محرم شود.

* آية الله (گلپایگانی): و هر مقدار که می تواند باید بطرف میقات برگردد و از آنجا محرم شود. و اگر نمی تواند از جای خود محرم شود.

* آية الله خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب.

*آية الله (مکارم): اگر می تواند و به اعمال عمره می رسد از حرم خارج شود و هر چند به تنعیم رود.

** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب به مقداری که ممکن است به طرف میقات برگردد و محرم شود.

آية الله (مکارم): هر چند به تنعیم رود.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و در میقات محرم گردد و یا به طرف میقات به مقداری که ممکن است برود و إلا از ادنى الحل محرم شود و در صورت عدم تمکن از رفتن به ادنى الحل در مکه محرم شود(1) .

* آية الله (بهجت): و احتیاط به دور شدن از حرم بمقدار عدم فوت حج ترک نشود(2) .

امام خمینی (ره):

- زن حائض اگر مسأله نمی دانست و عقیده داشت که نباید در میقات محرم شود و احرام نیست حکمش همان است که در مسأله قبل گفته شد(3).

* آية الله مکارم): این زن اگر می تواند باید به میقات برگردد.

آية الله سیستانی): در صورتی که داخل حرم شده باشد احتیاط واجب این است که در صورتی که نتواند به میقات برگردد به بیرون حرم رفته و از آنجا احرام ببندد، بلکه احوط آن است که در این صورت از حرم بمقدار ممکن دور شود و اگر ممکن نشد حکم دیگران را دارد(4) .

* آية الله (خوئی): ولی بنا بر احتیاط باید به مقدار ممکن از حرم دور شود و احرام ببندد.

ص: 182


1- 1- آداب و احکام، مسأله 293.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 11.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 216، ص 116.
4- 4- مناسک، مسأله 170.

امام خمینی (ره):

- جایز نیست احرام بستن پیش از رسیدن به ميقات، و اگر احرام ببندد صحیح نیست ولی اگر نذر کند که از محلی که پیش از میقات است احرام ببندد جایز است، و باید از همان جا محرم شود. مثلا اگر نذر کرد که از «قم» محرم شود واجب است عمل کند، و بهتر آن است که به میقات یا محاذات میقات که رسید احرام را تجدید کند(1).

* آية الله (سیستانی): اگر بداند مستلزم ارتکاب حرم می شود مانند استظلال انعقاد نذر مورد اشکال است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و در این صورت احتیاط مستحب است که در هنگام عبور از میقات تلبيه را تجدید کند(2).

* آية الله (فاضل): تجديد إحرام لازم نیست.

* آية الله (بهجت): نیازی به تجدید احرام در میقات نیست بلکه می تواند از راهی به مکه برود که بر میقات نگذرد(3).

آية الله خامنه ای): نظر ایشان نسبت به تجدید احرام در میقات یا محاذی آن یافت نشد.

امام خمینی (ره):

- جایز نیست احرام را از میقات تأخیر بیندازد اختیارا، بلکه احتیاط واجب آن است که از محاذات میقات بدون احرام عبور نکند، اگر چه میقات دیگری بعد از آن باشد(4).

* آية الله (بهجت): اقرب جواز عدول اهل مدینه است از مرور به دو الحلیفه برای احرام از جحفه اختیاراة(5).

* آية الله (سیستانی): واحوط این است که مکلف از محاذی میقات نگذرد مگر با احرام، اگر چه بعید نیست که گذشتن جایز باشد، در صورتی که در پیش روی مکلف میقاتی یا محاذی میقاتی باشد(6) .

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بلکه واجب است.

ص: 183


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 217.
2- - مساله 300، آداب و احکام حج.
3- 3 - مناسک، مسأله 164
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 218، ص 116.
5- مناسک شیخ، ص 9.
6- - مناسک، مسأله 167.

* آية الله (فاضل) : این احتیاط مستحب است.

- امام خمینی (ره):

- اگر از میقات بدون احرام عبور کرد واجب است در صورت امکان برگردد و از آن میقات محرم شود، بلکه اگر میقات دیگری بعد از آن میقات باشد باید به احتیاط واجب برگردد به میقاتی که از آن گذشته و محرم شود(1).

* آية الله سیستانی): و هر گاه بدون احرام از میقات گذشته، در صورت امکان باید به میقات برگردد، مگر کسی که بدون عذر از ذو الحلیفه گذشته و به جحفه رسیده باشد، که چنین شخصی بنا بر اظهر برایش کافی است که از جحفه احرام ببندد، اگر چه گناه کار است(2).

****** آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (گلپایگانی)، (تبریزی)، (بهجت)، (صافی): در صورت امکان باید برگردد.

* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب نیست

مسائل متفرقه میقات

- امام خمینی (ره):

- احتیاط واجب آن است که از خود مسجد شجره احرام بسته شود نه اطراف آن و احتیاط مستحب آن است که در محل اصلی مسجد محرم شود اگر چه از مسجد مطلقا جایز است، حتی در قسمتی که مسجد توسعه پیدا کرده است(3).

* آیات عظام (خوئی)، (گلپایگانی)، (تبریزی)، (مکارم)، (صافی): این احتیاط مستحبی است.

* آية الله (بهجت): واجب است در صورت امکان از داخل مسجد محرم شود(4).

* آية الله (تبریزی): احتیاط واجب این است که از پشت مسجد قديم احرام نبندد.

* آية الله (بهجت): احتياطا إحرام از مسجد قدیمی شجره باشد و با فحص از اهل اطلاع

ص: 184


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 219، ص 117.
2- 2 - مناسک، مسأله 167.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 220، ص 118.
4- 4- مناسک، مسأله 162.

توسعه از يمين ويسار و خلف است و قسمت محراب از مسجد قدیمی محسوب می شود و در صورت عدم امکان دخول به قسمت قدیمی از محاذی آنجا محرم شوند(1).

- امام خمینی (ره):

- اگر زن در میقات حائض باشد و یقین کند که نمی تواند عمره تمتع را در وقت خود انجام دهد، باید نیت حج افراد کند و برای حج افراد محرم شود ولی اگر بعد از آن کشف خلاف شد در صورتی که برای حجة الاسلام محرم شده احرام او باطل است و باید برای عمره تمتع مجددا محرم شود.(2)

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): جمعی فرموده اند: «واجب است از میقات محرم به حج افراد شود»، لكن چون این یقین بر حسب عادت است و امکان دارد بر خلاف عادت پاک شود، احتياط آن است که در وقت احرام قصد کند محرم می شوم به احرامی که بر من واجب است از عمره تمتع یا حج افراد، پس اگر قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد اعمال عمره را تمام کند و محل شود و بعد اعمال حج را به جا آورد، و حج تمتع او صحیح است، و اگر پاک نشد به همان احرام اعمال حج افراد را به جا آورد و بعد عمره مفرده به جا آورده و حج افراد صحیح است.

* آية الله (فاضل): نمی تواند نیت حج افراد کند و باید به نیت عمره تمتع محرم شود و بعدا در ضیق وقت عدول به افراد کند.

* آية الله (خوئی): اگر به نیت ما في الذمه محرم شود اشکالی نیست ولی اگر به نیت حج افراد محرم شود و بعد پاک شود احرامش باطل است.

* آية الله (مکارم): بهتر است در موقع حرام قصد کند احرامی را که بر او واجب است انجام میدهد، تا مشکلی برای او پیش نیاید.

* آية الله (تبریزی): می تواند به قصد ما في الذمه احرام ببندد و چنانچه قبل از گذشتن وقت عمره تمتع پاک شد، عمره تمتع به جا آورد و بعد حج آن را انجام دهد. و اگر پاک نشد به همان احرام حج افراد به جا آورد و سپس عمره مفرده انجام دهد بلکه اگر بقصد حج افراد احرام بست، و قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد، با همان احرام اعمال عمره تمتع را انجام داده و

ص: 185


1- 1- استفتاءات، س 33.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 221

سپس حج تمتع را انجام دهد، گر چه احتیاط مستحب در این صورت تجديد احرام برای عمره تمتع می باشد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): لازم است این حج افراد را عدول به عمره تمتع کند، یعنی طواف و نماز آن و سعی را به جا آورد و تقصیر کند و بعد برای حج محرم شود و اعمال حج را به جا آورد. و این مخصوص کسی است که مکلف به حج تمتع باشد، و اما کسی که حج افراد هم از او صحیح است مختار است که عدول نماید به تمتع یا حج افراد را تمام نماید.

سایر آیات عظام متذكر مسأله کشف خلاف نشده اند. و در نیت افراد با حضرت امام رحمة الله موافق هستند.

* آية الله (سیستانی): عدول کند به عمره تمتع و اعمال آن را انجام دهد و باید رعایت کند که پس از انجام سعی تلبيه نگوید.

- امام خمینی (ره):

-کسانی که با هواپیما به جده می روند نمی توانند از جده يا ځيبيه محرم شوند بلکه باید به یکی از مواقيت مثل جحفه بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند باید از مسجد شجره محرم شوند و در این حکم فرقی بین این که قصد عمره تمتع یا مفرده داشته باشند نیست و حدیبیه میقات عمره مفرده است برای کسانی که در مکه هستند(1).

* آية الله سیستانی): می تواند از جده با نذر محرم شود زیرا جنوب شرقی آن محاذی با جحفه است.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی): در عمره مفرده إحرام از ادنی الحل کفایت می کند، اگر چه با عبور از میقات بدون احرام گناه کرده است(2).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و نیز کسی که بدون قصد دخول مکه، از میقات عبور کرده است می تواند از ادنى الحل برای عمره مفرده محرم شود.

* آية الله سیستانی): میقات عمره مفرده برای کسی که می خواهد وارد حرم شود همان میقات های معروف است ولی اگر کسی برای کار دیگری غیر از عمره در آن محل بوده و قصد دخول حرم هم نداشته و از میقات گذشته و سپس تصمیم بر انجام عمره گرفته است می تواند از ادنى الحل محرم شود.

ص: 186


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 222، ص 119.
2- 2- مناسک عربی، ص 84.

- امام خمینی (ره):

- کسانی که میقات برای آنها مشخص نیست نمی توانند به گفته راهنما (بلد) یا حمله دار که میگوید فلان محل میقات است حرم شوند مگر از گفته او اطمینان پیدا کنند و الا باید به عرف محل مراجعه نمایند.

* آية الله (غروی): در صورتی که شخص موثقی باشد اعتماد به قول آنان می تواند کرد اگر چه اطمینان هم حاصل نشود.

*آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر ظت از این طریق هم ممکن نشود در اولین نقطه ای که احتمال محاذات با یکی از مواقیت را می دهد رجاء محرم شود، وتلبيه بگوید و بعد در هر جا که احتمال محاذات می دهد تجدید نیت کند و تلبیه را تکرار نماید تا یقین کند که در محاذات به میقات احرام بسته است.

** آية الله (خامنه ای)، آية الله مکارم): ظن حاصل از گفته اهل اطلاع کافی است.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و یا این که آنها ثقه باشند و مستندشان اخبار عرف محل باشد.

- امام خمینی (ره): - در صورتی که ثابت نیست که رابغ محاذی جحفه است احرام از آن جایز نیست.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): إحرام از رابغ با نذر صحیح است به اعتبار این که رابغ قبل از جحفه است(1).

- امام خمینی (ره):

- کسی که در غیر ماههای حج به مکه رفته و عمره مفرده به جا آورده و در مکه مانده تا ماههای حج برای احرام عمره تمتع باید به یکی از مواقیت پنجگانه معروفه برود و نمی تواند از تنعیم محرم شود(2).

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب حتی اگر حج تمتع استحبابی باشد.

- امام خمینی (ره): - کسانی که برای عمره مفرده به مکه مشرف می شوند و باید به یکی از مواقیت معروفه بروند،

ص: 187


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 224، ص 120.
2- 2- همان، مسأله 225، ص 120.

نمی توانند بدون احرام از میقات تجاوز کنند و در صورت تجاوز، واجب است به میقات برگردند و از آنجا محرم شوند. و اگر کسی نتوانست برگردد هر جا که هست محرم شود.

* آية الله (بهجت): عبور از میقات بدون احرام جایز نیست، و در صورت تجاوز احرام از ادنى الحل برای قاصد عمره مفرده کافی است.

آية الله خامنه ای): واجب است برگردد و از همان میقاتی که از آن عبور کرده است محرم شود چه میقات دیگری در جلو باشد یا نه.

- امام خمینی (ره):

- اگر شخص در مکه باشد و بخواهد عمره تمتع به جا آورد و به عللی از رفتن به میقات عمره تمتع معذور باشد لازم است به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود و از ادنی الحال کافی است.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است به خارج حرم رفته و هر مقدار ممکن است به طرف میقات برود و محرم شود.

* آية الله (بهجت): احوط آنست که بمقدار ممکن از حرم دور شود بطرف میقات(1).

* آية الله (تبریزی): احوط این است که هر مقدار ممکن است به طرف میقات برود و محرم شود.

* آية الله (سیستانی): اولی این است که تا حد ممکن بطرف میقات رفته و محرم شود(2) .

- امام خمینی (ره):

- میقات برای شاغلین در جده از ایرانیان و غیر آنها در عمره تمتع و عمره مفرده همان مواقيت معروفه است، و نمی توانند از جده یا ادنى الحل محرم شوند، و اگر از روی جهل به مسأله در جای دیگر محرم شوند، احرام آنها صحیح نیست و محرمات احرام بر آنها حرام نمی شود چنانچه در صورت علم و عمد هم حکم همین است هر چند در صورت جهل، اگر بعد از اعمال، مسأله را فهمیده اند عمل آنان صحیح است(3).

آية الله مکارم): برای عمره مفرده می توانند مانند سایرین از دیبیه که در 50 کیلومتری مگه است محرم شوند.

ص: 188


1- 1- مناسک شیخ، ص 11.
2- 2 - مناسک، مسأله 169، فرع دوم.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 228، ص 121.

* آية الله (سیستانی): می توانند از جده با نذر محرم شوند و کسی که منزلش از میقات به مگه نزدیکتر باشد می تواند از منزل احرام ببندد.

* آية الله (خوئی): اگر حدود سه سال در جده می ماند که صدق مقر و منزل بر آن بکند می تواند از جده محرم شود(1).

آية الله (فاضل): در عمره مفرده چون میقات ادنى الحل است می تواند از جده با نذر محرم شود.

آية الله خامنه ای): اگر چه بعید نیست جواز احرام از جده با نذر برای عمره مفرده ولی احتیاط در احرام از مواقيت است.

* آية الله (بهجت): از روی جهل با عدم تقصير(2).

**) آية الله سیستانی)، آية الله (بهجت): عمل آنان خالی از اشکال نیست و احتیاطا در صورت امکان عمره را اعاده نمایند و این احتیاط نباید ترک شود.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمره محل اشکال است.

- امام خمینی (ره):

- خدمه کاروانها که می خواهند به مکه بروند و بعد از آن باید از مکه خارج شوند بنا بر احتیاط نباید عمره تمتع انجام دهند، بلکه برای دخول مکه باید به یکی از مواقيت معروفه بروند و از آنجا برای عمره مفرده محرم شوند. و ادنى الحل، میقات این اشخاص نیست، و پس از انجام اعمال عمره مفرده می توانند از مکه خارج شوند، و در صورت خارج شدن از مکه اگر فقط به جده بیایند برای ورود به مکه در مرتبه دوم و سوم و بعد از آن، احرام واجب نیست، ولی اگر به مدینه بروند و از آنجا بخواهند به مکه بروند باید در مسجد شجره محرم شوند برای عمره مفرده دیگر، و چون بین این عمره مفرده و عمره مفرده اول یک ماه فاصله نشده عمره دوم را رجاء به جا آورند، و در هر صورت این اشخاص آخرين مرتبه ای که به مکه می روند باید به یکی از مواقیت معروفة، مثل مسجد شجره يا جحفه، بروند و از آنجا برای عمره تمتع محرم شوند(3).

* آية الله (مکارم): اگر در همان ماه قمری که محرم شده وارد شود.

* آية الله (اراکی): در ماهی که محرم شده است تجدید احرام لازم نیست.

ص: 189


1- 1- المسائل الشرعیه، ج 1، ص 322 و 320.
2- 2- مناسک شیخ، ص 11.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 229، ص 122.

* آية الله (تبریزی): در ماهی که محرم شده اند تجديد احرام لازم نیست و لو به مدينه بروند و از آنجا بخواهند به مکه بروند.

* آية الله (خامنه ای): چنانچه بخواهد در کمتر از یک ماه به مکه مراجعه نماید نیاز به احرام مجدد ندارد.

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): حكم جده و مدینه یکی است و تا ماه هلالی که عمره مفرده را در آن انجام داده تمام نشود می تواند بی احرام وارد مکه شود(1) .

* آية الله (مکارم): نیاز به محرم شدن از هیچ میقاتی نیست.

* آية الله (فاضل) : در صورت جهل و نسیان اگر بعد از اعمال حج متوجه شوند حج صحیح است و اگر بعد از عمره تمتع یا عمره مفرده متوجه شوند عمره باطل است و در عمره تمتع اگر وقت دارد و ممکن باشد جبران کند و اگر وقت ندارد حج تمتع بدل به حج افراد می شود و در این صورت نیز کفایت از حجة الاسلام می کند.

* آية الله (بهجت): خروج از مکه بعد از عمره تمتع جایز نیست برای کسی که اگر خارج شود فوت می شود حج از او در آن سال، واظهر عدم اعتبار فاصله بین دو عمره است اگر چه احوط وافضل است، و اگر بعد از عمره خارج از مکه و حرم و میقات شد و برگشت در غير ماه حرام اولی پس محتاج به حرام عمره است که آن را عمره تمتع قرار می دهد و برای عمره سابق انجام طواف نساء موافق احتیاط است(2) .

*آية الله (مکارم): خدمه کاروانها می توانند عمره تمتع را به جا آورند و از احرام خارج شوند و بعد برای انجام کارهای ضروری به جده یا مدینه و مانند آن بروند بشرطی که مطمئن باشند که به موقع به حج برسند.

آية الله (فاضل): اگر بخواهند در ماهی که عمره انجام داده خارج شوند و در همان ماه برگردند می توانند عمره تمتع انجام دهند، در این صورت فرقی نمیکند که بخواهند به مدينه بروند یا جده. و در این فرض باید بدون احرام مجدد به مکه وارد شوند. اما اگر بخواهند در ماه بعد برگردند نباید عمره تمتع انجام دهند، بلکه عمره مفرده انجام دهند و برای آخرین بار که به مکه رجوع میکنند عمره تمتع انجام دهند.

* آية الله (سیستانی): اگر بین این عمره و حج، عمره دیگری فاصله نشود می توانند عمره تمتع

ص: 190


1- 1- مناسک، مسأله 141.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 89 و 90

انجام دهند و پس از آن اگر خوف فوت اعمال حج نداشته باشند می توانند برای کاری هر چند غیر ضروری خارج شوند پس اگر در همان ماه قمری برگردند حرام مجدد لازم نیست و اگر ماه بعد باشد و نخواهند دوباره خارج شوند و در ماه بعد وارد شوند باید با احرام عمره تمتع وارد شوند و اگر باز هم بخواهند در ماه بعد وارد شوند باید اکنون با احرام عمره مفرده وارد شوند.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر حج تمتع بر آنها واجب باشد باید به قصد عمره تمتع محرم شوند و انجام عمره مفرده قبل از حج برای کسی که حج بر او واجب است یا نایب در حج بلدی است اشکال دارد.

* آية الله (غروی): خدمه کاروانان و آنانی که محتاجند متكررة داخل مكه و خارج شوند، نظیر حظاب و حشاش جایز است داخل مگه شوند بدون احرام.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (مکارم): همان طور که گذشت برای عمره مفرده اگر از ادنی الحل محرم شود عمره اش صحیح است.

استفتاءات ميقات

* سؤال: کسانی که به علت عادت ماهانه نمی توانند داخل مسجد شجره محرم شوند باید در خارج آن محرم شوند و در محاذی جحفه تجديد احرام نمایند، با توجه به این که محاذي جحفه نقطه مشخصی نیست، وظیفه چیست(1)؟

- امام خمینی (ره):

- می توانند به جحفه بروند و در آنجا تجديد احرام کنند، و چنانچه حدود محاذات را تشخیص دهند و در تمام آن حد، با بقاء نیت، تلبیه را تکرار کنند کفایت میکند.

* آية الله (خوئی): احرام در منطقه ذو الحلیفه صحیح است(2).

*** *** آیات عظام (گلپایگانی)، (سیستانی)، (فاضل)، (مکارم)، (تبریزی)، (صافی): تجديد احرام لازم نیست.

* سؤال: جماعتی از راه طائف عازم مکه بودند، قبل از رسیدن به قرن المنازل آنان را از راه

ص: 191


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 230، ص 123
2- 2- تعليقه عروه، ج 2، ص 342.

وادی عقیق فرستادند و از راه قرن المنازل منع کردند و لذا در وادی عقیق محرم شدند، آیا احرام آنان چه صورت دارد(1)

- امام خمینی (ره): صحیح است.

* سؤال: در مناسک مرقوم است که زنهای حائض باید با عبورا از مسجد شجره محرم شوند و اگر نمی توانند، در خارج محرم شوند و در محاذی جحفه تجديد احرام کنند، چون این کار مشکل است و محاذی جحفه معلوم نیست آیا حضرت امام اجازه می فرمایند که این گونه اشخاص در مدینه با نذر محرم شوند(2)

- امام خمینی (ره):

چون إحرام قبل از میقات با نذر صحیح است، زنهای حائض که عذر شرعی از دخول مسجد دارند، می توانند در مدینه با نذر برای عمره محرم شوند. و در این صورت لازم نیست به مسجد شجره بروند، ولی نذر زن باید با اذن شوهر باشد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): با آن که می تواند از پشت دیوار مسجد هم محرم شود نذر لازم نیست.

* آية الله (بهجت): اگر چه نایب باشند(3).

*** آیات عظام (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): چون احرام در خارج مسجد شجره جایز است از همان جا محرم می شوند.

* آية الله سیستانی): إحرام آنها در خارج مسجد شجره نیز صحیح است.

*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (مکارم): اگر نذر زن مزاحم حق شوهر نباشد اجازه لازم نیست.

* آية الله خامنه ای): اگر شوهر حضور دارد باید بنا بر احتیاط نذر زن با اجازه او باشد.

* آية الله (تبریزی): چنانکه گذشت احرام در خارج مسجد شجره هم جایز است و تجديد تلبيه در جحفه لزومی ندارد ولی اگر بخواهند با نذر قبل از میقات محرم شوند چنانچه احرام قبل از میقات منافی با حق شوهر نباشد مانعی ندارد و إلا باید باذن شوهر باشد.

ص: 192


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 231، ص 124.
2- 2- همان، سؤال 232.
3- 3 - مناسک، س 36.

آية الله (بهجت): در صورتی که نذر او منافات با حق شوهر نداشته باشد اذن شوهر لازم نیست(1).

* سؤال: زن حائضی که از مدینه عازم مکه بود، گمان می کرد که در حال عبور در مسجد شجره می تواند محرم شود و وظیفه اش را انجام دهد، ولی وقتی که به محوطه حیاط مسجد رسید دید به جهت ازدحام نمی تواند با عبور محرم شود، لذا از شوهرش که حاضر بود اجازه نذر گرفت و چند قدمی از مسجد فاصله گرفت و با نذر محرم شد، آیا کفایت میکند یا خیر(2)؟

- امام خمینی (ره): اگر احراز کند که قبل از میقات، با نذر محرم شده است مانع ندارد.

* آية الله (خوئی): احرام در خارج مسجد شجره صحیح است و نذر لزوم ندارد.

آية الله (فاضل): گذشت که اگر حائض و نفساء نتوانند تا وقت پاک شدن صبر کنند باید نزدیک مسجد شجره محرم شوند و نیاز به تجدید احرام در جحفه نیست و نذر هم لازم نیست.

* سؤال: زن در حال حیض به خیال این که می تواند در حال عبور، در مسجد شجره إحرام ببندد وارد مسجد شد و بلافاصله احرام بست و تلبیه را هم گفت و چند قدمی هم به طرف دری که می خواست خارج شود رفت، ولی چون دید نمی شود عبور کرد برگشت و از همان دری که وارد شده بود خارج شد، آیا احرامش چگونه است(3)؟

- امام خمینی (ره): صحیح است.

* آية الله (تبریزی): صخت احرامش محل اشکال است.

امام خمینی (ره):

یک نفر از حجاج به کلی شنوایی خود را از دست داده و زبان او هم لکنت دارد که قادر برتکلم صحیح نیست، مسئولین و سایر حجاج همراه، به این موضوع توجه نداشته اند و این آقا بدون نیت و تلبیه وارد مکه شده است، تكليف او و همراهانش چیست(4)

ص: 193


1- 1- همان، س 37.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 233، ص 124.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 234، ص 125.
4- 4- همان، سؤال 235، ص 125.

- امام خمینی (ره):

باید به میقات برگردد و با نیت و تلبيه محرم شود هر چند با بردن همراه باشد، و اگر نمی تواند به میقات برود باید در خارج حرم محرم شود، و اگر نمی تواند تلبيه را صحیح بگوید ولو با تلقين، احوط آن است که به هر نحو می تواند بگوید و ترجمه اش را نیز بگوید.

* آية الله (بهجت): و بنا بر احتیاط واجب باید تا مقدار ممکن از حرم دور شود(1).

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ترجمه اش را بگوید و نایب هم بگیرد رجاء که از طرف او بطور صحیح تلبیه را بگوید.

** آية الله (خامنه ای)، آية الله (مکارم): احوط این است که در این صورت نایب هم بگیرد.

* آية الله (خوئی): اگر کسی قدرت بر تصحيح تلبيه و لو با تلقین نداشته باشد می تواند به ملحون اکتفا کند گر چه احوط جمع بین ترجمه و استنابه نیز هست. و نیز اخرس (گنگ و لال) کافی است با اشاره تلبيه بگوید گر چه احوط استنابه نیز هست(2).

آية الله سیستانی): اگر تلقین میسور نبود کافی است به نحوی که می تواند بگوید اگر عرفا تلبيه صدق کند و اگر صدق نکند به احتیاط واجب هم مرادف عربی آن را و هم ترجمه آن را بگوید و هم نایب بگیرد.

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط مستحب نایب هم بگیرد.

* آية الله (گلپایگانی): و نایب هم بگیرد رجاء.

** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و بهتر آن است که علاوه بر آن نایب هم بگیرد.

* آية الله (بهجت): می تواند احتیاط کند به جمع بین این و استنابه اگر چه جواز اکتفاء به همان مقداری که می تواند با ضم ترجمه عبارت صحیحه خالی از وجه نیست مثل اكتفا به ترجمه در صورت عدم توانائی به هیچ مقدار و نیز اکتفاء به استنابه عدم قدرت بر ترجمه هم، کما این که لال اكتفاء به تحریک لسان و اشاره به انگشت با عقد قلب می نماید و اگر ممکن نباشد استنابه می کند(3) .

* سؤال: نظر به این که مسجد جحفه و مسجد تنعيم اخيرا تخریب و بازسازی شده و وسعت

ص: 194


1- - مناسک شیخ، ص 11.
2- 2 - تعليقه عروه، ج 2، ص 361 و مناسک، مسأله 179 و 180.
3- 3- مناسک شیخ، ص 13.

یافته است، آیا حجاج یا معتمرین باید حتما در حدود مسجد قبلی محرم شوند و یا محرم شدن در تمام مسجد فعلی معتبر است(1)؟

- امام خمینی (ره):

- میقات در جحفه خصوص مسجد نیست و از هر جای جحفه می توانند محرم شوند، و هم چنین مسجد تنعیم خصوصیت ندارد و احرام از ادنى الحل صحیح است هر چند در مسجد نباشد. بنا بر این در صورت توسعه مسجد با صدق جحفه در اول، و ادنى الحل در دوم، احرام اشکال ندارد.

آية الله (مکارم): ادنی الحل میقات عمره مفرده است.

* سؤال: در مناسک فرموده اید خدمه ای که می خواهند به مکه بروند و از مکه خارج شوند، در صورت خارج شدن از مکه، اگر فقط به جده می روند، برای ورود به مکه در مرتبه دوم و سوم و بعد از آن احرام واجب نیست، ولی اگر به مدینه بروند و از آنجا بخواهند به مکه بروند باید در مسجد شجره محرم شوند برای عمره مفرده دیگر چنانچه میسر است، نکته علمی فرق میان جده و مدینه را بیان فرمائید(2)؟

- امام خمینی (ره): - فارق، عبور از میقات و عدم عبور است.

* آية الله (فاضل): گذشت که میان جده و مدینه فرق نیست بلکه فارق عنوان ماهی است که در آن خارج و داخل می شود.

*آية الله (غروی): گذشت اشخاصی که مکررا به مکه داخل و خارج شوند مثل حطاب و حشاش و خدمه کاروانان حاجتی به احرام ندارند.

* سؤال: کسی که وسائلش در جحفه مانده است، آیا می تواند برای آوردن وسائل خود، از احرام خارج گردد در حالی که برای عمره تمتع محرم شده، و وارد حرم گردیده است(3)؟

- امام خمینی (ره): - می تواند قبل از خروج از احرام عمره، برود و وسائل خود را بیاورد، و اگر اعمال عمره تمتع

ص: 195


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 236، ص 126.
2- 2- همان، سؤال 237.
3- 3- همو، سؤال 238، ص 127.

را انجام داده و محل شده است، نمی تواند از مکه خارج شود مگر در حال ضرورت، محرما به احرام حج على الأحوط.

*آية الله (تبریزی): در اثناء عمره بنا بر احتیاط نمی تواند خارج شود مگر حاجتی داشته باشد.

آية الله (خوئی): در اثناء عمره نمی تواند خارج شود مگر از روی حاجت.

* آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط واجب در اثنای عمل نیز نباید خارج شود. بلی اگر یقین یا اطمینان داشته باشد که خروج از مکه به حج او لطمه نمی زند مانعی ندارد که حتی بدون احرام نیز خارج شود، اگر چه احتیاط مستحب عدم خروج بدون احرام است. و در هر صورت چنانچه بدون إحرام خارج شد و در همان ماه برگشت حج تمتع او صحیح است، اما اگر ماه بعد برگشت عمره اولش فاسد شده و باید مجددا عمره تمتع انجام دهد و الا حج تمتع او صحیح نیست.

آية الله سیستانی): می تواند قبل از اتمام عمل از مکه بیرون برود در صورتی که قدرت برگشتن به مکه را داشته باشد(1).

آية الله خامنه ای): نظر ایشان نسبت به خروج از مکه در اثناء عمل یافت نشد.

* آية الله (گلپایگانی): واجب است با احرام حج از مکه بیرون رود.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مگر در فرض حاجت که باید محرم به احرام حج شده آنگاه خارج شود.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بلی اگر رفتن به آنجا با احرام برای او حرج باشد جایز است بدون احرام خارج شود.

**آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): و اگر بستن احرام برای حج و ماندن در احرام تا روز عرفه موجب عسر و حرج می شود لازم نیست.

* آية الله (سیستانی): اگر بداند که می تواند به مکه برگردد و از آنجا احرام برای حج ببندد، اظهر جواز بیرون رفتنش از مکه بدون إحرام است، و اگر نداند با احرام حج از مکه بیرون رود(2) .

* سؤال: کسی از جده محرم شده و اعمال عمره تمتع را انجام داده است تکلیف او چیست(3)؟

- امام خمینی (ره): - اگر از رفتن به میقات معذور نبوده و وقت برای انجام عمره تمتع هست باید به میقات برود

ص: 196


1- - مناسک، مسأله 152.
2- 2- همان، مسأله 151.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 239، ص 127.

و محرم شود و عمره تمتع را اعاده کند، و اگر رفتن به میقات ممکن نیست به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود.

* آية الله (بهجت): با رعایت احتیاطی که گذشت در فاصله گرفتن از حرم بمقدار ممکن در جاهل غير مقصر و یا سایر اعذار.

* آية الله (اراکی): و اعمال عمره و حج را انجام دهد و سال بعد بنا بر احتیاط اعاده کند.

* سؤال: آیا جایز است کسی که به احرام عمره تمتع در یکی از میقات ها محرم شده است به طرف خلاف مکه برود و بعد از چند روز بیاید مکه، مثلا از مسجد شجره به مدینه و بعد از همان راه یا راه دیگر به مکه برود(1)؟

- امام خمینی (ره): - مانع ندارد.

* سؤال: بعد از اتمام حج تمتع اگر شخص از مکه خارج شود و بخواهد مراجعت کند آیا لازم است محرم شود یا خیر(2)؟

- امام خمینی (ره):

- در صورتی که از وقت احرام عمره تمتع یک ماه نگذشته است لازم نیست حرم شود و می تواند بدون إحرام وارد مکه شود.

* آية الله (خوئی): در همان ماهی که عمره تمتع انجام داده اگر برگردد لازم نیست حرم شود.

* * * * * * آیات عظام (اراکی)، (مکارم)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (فاضل) : در همان ماهی که حرم شده مراجعت کند لازم نیست حرم شود.

آية الله سیستانی): اگر در همان ماه قمری باشد که عمره تمتع را انجام داده است لازم نیست محرم شود.

* آية الله (بهجت): در این صورت عدم فاصله اگر ماه خروج با ماه مراجعت تغایر دارد احوط این است که با احرام برای عمره وارد مکه شود اگر چه خروج در آخر ماهی و ورود در اول ماه دیگر باشد و هم چنین است گذشتن سی روز با عدم تغایر ماه(3).

ص: 197


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 240، ص 128.
2- 2- همان، سؤال 241.
3- 3 - مناسک شیخ، ص90.

* سؤال: کسی که عمره مفرده انجام داده است، آیا می تواند در فاصله کمتر از یک ماه، بدون إحرام از میقات تجاوز کند(1)؟

- امام خمینی (ره):

احتياط آن است که بقصد رجاء برای عمره مفرده دیگر محرم شود و بدون احرام تجاوز نکند.

* سؤال: کسی که در جده و یا مدینه حالت روانی پیدا می کند، آیا لازم است محرما وارد مکه شود، یا بدون احرام نیز جایز است(2)؟

- امام خمینی (ره):

مجنون، تکلیف ندارد و احرام بر او واجب نیست، و اگر بدون إحرام وارد مکه شود اشکالی ندارد.

* سؤال: زن حائضی که نمی توانست صبر کند تا پاک شود، نزدیک مسجد شجره محرم شد و بنا داشت محاذی جحفه إحرام را تجدید کند، در ماشین خوابش برد و وارد مکه شد، آیا احرام او درست است(3)؟

- امام خمینی (ره):

- در صورت امکان باید برگردد و از جحفه یا محاذی آن محرم شود على الأحوط، و اگر ممکن نیست، از حرم خارج شود و از آنجا حرام ببندد.

آية الله (بهجت): در صورتی که نتواند به میقات برگردد همان احرام کفایت میکند(4).

* سؤال : اگر بعد از خروج از میقات در بین راه متوجه شود که تلبیه را نگفته، یا نیت نکرده و یا به جهت دیگر احرامش درست نیست، و چنانچه بخواهد از همان جا به میقات برگردد میسر نیست ولی اگر بیاید مکه امکان دارد برگردد، آیا می تواند بیاید مکه و به میقات برگردد، یا باید از همان جا محرم شود(5)؟

ص: 198


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 242، ص 128.
2- 2- همان، سؤال 243، ص: 129.
3- 3- همو، سؤال 244
4- 4- پرسشهای جدید حج، س 26.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 245، ص: 129.

- امام خمینی (ره):

- اگر می تواند به میقات برگردد و لو از مکه، نمی تواند برای عمل واجب از غیر میقات محرم شود، ولی برای دخول مکه از ادنى الحل به نیت عمره مفرده محرم شود و بعد از اعمال آن، به یکی از مواقیت معروف برود و برای عمره تمتع احرام ببندد.

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط اگر هر دو عمره در یک ماه انجام می شود به نیت یک شخص به جا نیاورد.

* آية الله (خوئی): فتوای ایشان در دست نیست ولی احتیاط موافق متن است.

* سؤال: زن بدون اذن شوهرش نذر میکند و با نذر محروم می شود، آیا احرامش درست است، و چنانچه با همان احرام اعمالش را به جا آورده باشد چگونه است(1)؟

- امام خمینی (ره):

- اگر قبل از میقات محرم شده، إحرام او صحیح نیست، اگر چه در صورتی که بعد از تمام شدن حج فهمید عملش صحیح است، ولی اگر بعد از عمره متوجه شد، در صورتی صحیح است که قابل جبران نباشد. و در صورتی که می تواند باید به میقات برود و از آنجا محرم شود و اگر نمی تواند به میقات برود، از خارج حرم احرام ببندد.

** آية الله (خوئی)، آية الله (مکارم): اگر نذر زن منافی حق شوهر باشد اذن معتبر است و الا معتبر نیست.

*آية الله (خامنه ای): نذر زن برای احرام بستن قبل از میقات در غیاب شوهرش موقوف بر اذن او نیست ولی در صورت حضور شوهرش احتیاط آن است که بدون اذن او نذر نکند پس اگر در این صورت نذر کند منعقد نمی شود.

* آية الله سیستانی): اگر قبل از میقات محرم شده چنانچه صحت حج واجب توقف بر آن داشته یا آن که منافی حق شوهر نبوده احرامش صحیح است.

* آية الله (تبریزی): اگر قبل از میقات محرم شده، چنانچه صحت حج توقف بر آن داشته یا آن که منافی حق شوهر نبوده، احرامش صحیح است.

* آية الله (بهجت): در صورتی که نذر او منافاتی با حق شوهر نداشته باشد مانعی ندارد(2).

ص: 199


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 246، ص 130.
2- 2- پرسشهای جدید حج، س 28.

* آية الله (فاضل): در صورتی که قابل جبران نباشد عمره تمتع صحیح نیست و باید حج افراد انجام دهد.

آية الله (مکارم): در صورتی که در همان ماه قمری به مکه برود احرام مجدد لازم نیست.

* آية الله (بهجت): به حاشیه مساله قبل مراجعه شود.

* آية الله خامنه ای): قبل از گذشت یک ماه از احرام سابقش می تواند بدون احرام از میقات عبور کند.

* آية الله (تبریزی): اگر در همان ماه که محرم شد مراجعت کند تجديد احرام لازم نیست .

* سؤال: آیا نذر احرام قبل از میقات برای نایب هم جایز است یا نه(1)؟

- امام خمینی (ره): اشکال ندارد.

* سؤال: هرگاه حائض یا جنب عصیانا وارد مسجد شجره شود و مانند دیگران توقف نماید و محرم شود، آیا احرام او صحیح است یا نه(2)؟

- امام خمینی (ره): - إحرام صحیح است.

* آية الله (مکارم): اگر عمدا باشد خالی از اشکال نیست.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): چنانچه قصد قربت از او متمشی شود احرام صحیح است.

* آية الله (تبریزی): صحت احرام او محل اشکال است. و باید تلبیه را بقصد احرام تجديد کند.

* آية الله (بهجت): اگر چه در توقف معصیت کرده است(3) .

* سؤال: کسانی که در مکه اقامت پذیرفته اند، موقتا نه دائما، آیا میقاتشان همان مواقيت خمسه معروفه است یا ادنى الحل(4)؟

ص: 200


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 247، ص
2- 2- همان، سؤال 248.
3- 3- پرسشهای جدید حج، س 29.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 249، ص 130.

- امام خمینی (ره):

- اگر فریضه آنها تبدیل نشده باید از مواقیت معروفه محرم شوند، و اگر تبدیل شده میقات آنها مکه است.

* سؤال: شخصی بدون إحرام، عمد یا جهلا یا سهوا، وارد مکه شده و بعدا از جهت گرانی بیش از حد کرایه یا ممنوعیت از طرف دولت نتوانست به میقات برگردد، وظیفه اش چیست(1)؟

- امام خمینی (ره):

- اگر ممکن نیست به میقات برود از ادنى الحل باید محرم شود مگر این که ترک احرام از میقات بدون عذر باشد، که در این صورت نمی تواند حج به جا آورد و اگر مستطيع است سال بعد باید حج انجام دهد، و گرانی بیش از حد عذر نیست مگر موجب حرج باشد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است تا حد امکان به سمت میقات برود.

* آية الله (فاضل): پس از زوال عذر و یادآوری اگر برگشتن به میقات ممکن باشد بر می گردد والا احرام از همان جا ببندد، اگر چه احوط آن است به هر مقدار که می تواند به میقات برگردد.

* آية الله (سیستانی): در این صورت لازم است از حرم بیرون رفته و از خارج حرم محرم شود و اولی در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود و احرام ببندد و اگر نتواند از حرم خارج شود هر جا هست محرم شود.

* آية الله (بهجت): لازم است از حرم بیرون رفته و از خارج حرم محرم شود، و احتیاط واجب در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود و احرام ببندد.

* آية الله (تبریزی): در این صورت لازم است از حرم بیرون رفته و از خارج حرم محرم شود، و احوط در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود و احرام ببندد، و اگر نتواند از حرم بیرون برود در همان مکانی که هست محرم شود.

* آية الله (اراکی): اگر چه احوط آن است که از هر مکان ممکن باشد احرام ببندد و قضای آن را در سال بعد به جا آورد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اقوى بطلان عمره یا حج است اگر چه احوط احرام از ادنی الحال است و در سال بعد باید قضا کند.

آية الله (خوئی): در این فرض اگر چه معصیت کار است ولی اگر در صورت امکان به

ص: 201


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 250، ص131.

خارج حرم برود و از آنجا محرم شود، صحت حج او مانند فرض اول خالی از وجه نیست، كما این که در هر دو فرض اگر نتواند از حرم خارج شود و در داخل حرم محرم شود اشکال ندارد (1).

*آية الله (بهجت): در این صورت بنا بر احتیاط واجب از حرم بیرون رفته و از بیرون حرم احرام ببندد و باید عمره را قضا نماید (2).

*آية الله (سیستانی): مگر این که از میقات محرم شود.

* آية الله (مکارم): هر چند احتیاط مستحب آن است که از ادنى الحل یا هر جا که می تواند محرم شود و حج را به جا آورد و سال آینده طبق آن چه در متن آمده عمل کند.

واجبات احرام

اشاره

واجبات در وقت احرام سه چیز است(3):

اول - نیت

یعنی انسان در حالی که می خواهد محرم شود به إحرام عمره تمتع، نیت کند عمره تمتع را و لازم نیست قصد کند ترک محرماتی را که بر محرم پس از احرام، حرام می شود، بلکه کسی که بقصد عمره تمتع یا حج تمتع لبیک های واجب را گفت، محرم می شود چه قصد بکند احرام را یا نکند و چه قصد بکند ترک محرمات را یا نکند. پس کسی که می داند ارتكاب میکند بعضی محرمات را مثل زیر سایه رفتن در حال سفر، احرام او صحیح است. ولی احتیاط آن است که قصد کند ترک محرمات را.

* * * * آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (تبریزی)، (بهجت): در نیت چند چیز معتبر است:

1- قصد قربت (نزدیکی به خدا) مانند عبادات دیگر غیر از احرام.

*آية الله (بهجت): قصد قربت (یعنی به جهت اطاعت و امتثال فرموده خداوند عالم) (4).

ص: 202


1- 1- مناسک، مسأله 168.
2- 2- همان، به ذیل مسأله 210 و 215 مراجعه شود.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 251، ص 132.
4- 4- مناسک شیخ، ص 12.

2- هم زمان بودن با شروع در احرام.

3- تعیین احرام که برای عمره است یا برای حج، و تعیین حج که تمتع است یا قرآن یا افراد، و تعیین این که برای خود است یا برای دیگری، و تعیین این که حجش حجة الاسلام است که برای اولین بار به استطاعت بر او واجب شده یا حج نذری است که به سبب نذر بر او واجب شده یا حجی است که به سبب فاسد بودن حج قبل بر او واجب شده یا حج مستحبی است.

خلاصه هر یک از اینها که باشد باید در نیت مشخص شود. پس اگر بدون تعیین نیت، إحرام نمود، احرامش باطل خواهد بود.

** آية الله (خوئی) و (تبریزی): حجة الاسلام عنوان قصدی نیست و اگر مكلف مستطيع برای خود حج به جا آورد حجة الاسلام است مگر با علم و عمد قصد حج استحبابی نماید.

* آية الله (مکارم): نیت احرام این است که قصد می کند تروک احرام را بر خود حرام کند و قصد اجمالی کافی است.

آية الله (سیستانی): در نیت معتبر است قصد قربت و وقوع آن در میقات و مانند آن و مشخص نمودن عبادتی که قصد احرام برای آن دارد، که آیا حج است و یا عمره و تعیین حج که تمتع است یا قران یا افراد، و در صورت نیابت باید آن را قصد کند و اگر برای خودش باشد کافی است که قصد انجام آن از غیر ننماید و در عمل نذری کافی است که آن چه نذر نموده بر عملش منطبق باشد، و لزومی ندارد قصد کند حجی که انجام می دهد - مثلا حج نذری است، هم چنان که برای این که حجی که انجام می دهد حجة الاسلام باشد، کفایت میکند که حجة الاسلام که بر او واجب شده بر عملش منطبق باشد و نیاز به قصد زایدی نیست (1).

**** آیات عظام (اراکی)، (گلپایگانی)، (بهجت)، (صافی): لازم است قصد کند ترک کارهایی که بر محرم حرام است.

* آية الله (خامنه ای): لكن باید قصد انجام چیزی که احرام را باطل می کند نداشته باشد.

* آية الله (مکارم): إحرام او خالی از اشکال نیست مگر در حال ضرورت.

* مسألة: آن چه ذکر شد که لازم نیست قصد کند ترک محرمات را در غیر آن محرماتی است که عمره یا حج را باطل می کند. مثل اکثر محرمات، و اما آن چه عمره یا حج را باطل می کند مثل

ص: 203


1- 1- مناسک، مسأله 176.

نزدیکی با زن در بعضی از صور که ذکر خواهد شد پس با قصد ارتکاب آن، احرام باطل است بلکه غیر ممکن است (1).

*** آیات عظام (اراکی)، (گلپایگانی)، (بهجت)، (مکارم): قصد ترک جمیع محرمات را لازم می دانند.

* آية الله (خوئی): بنا بر قول مشهور (نسبت به جماع قبل از سعی در عمره مفرده، فتواست).

* آية الله (تبریزی): در صحت احرام عزم بر ترک محرمات از اول تا آخر احرام معتبر نیست.

* آية الله (سیستانی): فقط در حین احرام عمره مفرده اگر مکلف قصد داشته باشد که قبل از فارغ شدن از سعی با همسر خود نزدیکی کند، یا تردید دارد که این کار را بکند یا نه، ظاهر این است که احرامش باطل است، و بنا بر احتیاط حكم استمناء هم همین است (2).

* مسأله: عمره و حج و اجزاء آنها از عبادات است و باید با نیت خالص برای طاعت خداوند تعالی به جا آورد (3).

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): و هم چنین احرام.

* آية الله (سیستانی): بلکه برای تذلل در پیشگاه خداوند.

* آية الله (نوری): و باید نیت آن را داشته باشد که بعد از عمره تمتع را انجام بدهد.

* مسألة: اگر عمره را به ریاء یا غیر آن باطل کند احتیاط واجب آن است که حج افراد به جا آورد و پس از آن عمره مفرده به جا آورد و در سال دیگر حج را اعاده کند(4).

*** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و جبران آن ممکن نشود و وقت نباشد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به وظیفه ای که بعدا برای باطل کننده عمره یا حج خواهد آمد عمل نماید.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): اگر عمره را باطل کند در صورت امکان واجب است اعاده آن و اگر ممکن نبود حجش باطل می شود و باید سال دیگر عمره و حج را اعاده کند.

ص: 204


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 252، ص 133.
2- 2 - مناسک، مساله 178
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 253، ص 133.
4- 4- همان، مسأله 254، ص 133.

* مسألة: اگر حج را به نیت خالص به جا نیاورد و به ریاء و غير آن باطل کند باید سال دیگر عمره و حج را اعاده کند (1).

* مسألة: اگر بعضی از ارکان عمره یا حج را به نیت خالص نیاورد و به رياء و غير آن باطل کند و نتواند آن را جبران کند پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را، ولی اگر محل جبران باقی است و جبران کرد عملش صحیح می شود، گر چه معصیت کار است (2).

* مسأله: اگر به واسطه ندانستن مسأله یا جهت دیگر به جای نیت عمره تمتع، حج تمتع را قصد کند پس اگر در نظرش آن است که همین عمل را که همه به جا می آورند او هم به جا آورد و گمان کرده جزء اول از دو جزء حج، اسمش: حج تمتع است ظاهرا عمل او صحیح است و عمره تمتع است، و بهتر آن است که نیت را تجدید کند (3).

- امام خمینی (ره):

اگر به واسطه ندانستن مسأله یا جهت دیگر گمان کند که حج تمتع بر عمره تمتع مقدم است و نیت حج تمتع کند به عزم این که پس از احرام برود به عرفات و شعر و حج به جا آورد و عمره را پس از آن به جا آورد احرام او باطل است، و باید در میقات تجديد احرام کند، و اگر از میقات گذشته است باید در صورت امکان برگردد به میقات و محرم شود، و الا از همان جا محرم شود، و اگر وارد حرم شده و ملتفت شد باید در صورت امکان از حرم خارج شود و محرم شود، و الا در همان جا محرم شود (4).

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (بهجت): اگر وقت تنگ باشد و نتواند پیش از حج اعاده و یا جبران کند حج او افراد می شود و عمره مفرده پس از حج به جا می آورد و احوط اعاده حج است در سال آینده مناسک شیخ ص 16 و 56).

ص: 205


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 255، ص 134.
2- 2- همان، مسأله 256، ص 134.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 257، ص 134.
4- 4- همان، مسأله 258، ص 134.

دوم- تلبيه، یعنی لبیک گفتن

و صورت آن بنا بر اصح آن است که بگويد (1):

لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک» .

* مسألة: و به این مقدار اگر اکتفا کند محرم شده و احرامش صحیح است، و احتیاط مستحب آن که علاوه بر آن نایب هم بگیرد.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): صورت تلبيه واجب که به وسیله آن احرام واقع می شود این است: «لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک» احتیاط در این است این جمله اضافه شود: «ان الحمد والنعمة لك والملك لا شریک لک».

* آية الله (مکارم): احتیاط واجب است که بگوید:.. اما لبیک پنجم را نگوید.

* آية الله (سیستانی): لبیک پنجم جایز است ولی جزء این احتیاط استحبابی نیست.

* مسأله: واجب است صحیح گفتن قدر واجب از لبیک را که گذشت، همان طور که صحیح گفتن تكبيرة الإحرام در نماز واجب است (2).

* مسألة: اگر تلبیه را بقدر واجب که ذکر شد، نداند باید آن را یاد بگیرد یا کسی او را در وقت گفتن تلقین کند، یعنی کلمه کلمه آن شخص بگوید و شخصی که می خواهد احرام ببندد دنبال او بطور صحیح بگوید (3).

* مسأله: اگر نتواند یاد بگیرد یا وقت یاد گرفتن نباشد و با تلقین هم نتواند بگوید احتیاط آن است که به هر نحو که می تواند بگوید، و ترجمه اش را هم بگوید، و بهتر آن است که پس از آن که چهار «لبیک» را به صورتی که گفته شده گفت بگوید (4):

ان الحمد والنعمة لك والملك لا شریک لک لبیک»..

و اگر بخواهد احتیاط بیشتر بکند پس از گفتن آن چه ذکر شد، بگوید:

«لبیک اللهم لبیک ان الحمد و النعمة لك والملك لا شریک لک لبیک» .

ص: 206


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 259 .
2- 2- همان، مسأله 260، ص 135.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 261.
4- 4- همان، مساله 262.

و مستحب است بعد از آن بگوید:

لبیک ذا المعارج لبیک، لبیک داعيا إلى دار السلام لبیک، لبیک غفار الذنوب لبیک، لبیک أهل التلبية لبیک، لبیک ذا الجلال و الاكرام لبیک، لبیک تبدئ و المعاد إليک لبیک، لبیک تستغني و يفتقر إليک لبیک لبیک مرهوبا و مرغوبا إليک لبیک لبیک إله الحق لبیک، لبیک ذا النعماء و الفضل الحسن الجميل لبیک لبیک کشاف الكرب العظام لبیک، لبیک عبدك و ابن عبدیک لبیک لبیک یا کریم لبیک».

و این جملات را نیز بگوید خوب است:

«لبیک أتقرب إلیک بمحمد و آل محمد لبیک لبیک بحجة وعمرة لبیک لبیک و هذه عمرة متعة إلى الحج لبیک لبیک أهل التلبية لبیک لبیک تلبية تمامها و بلاغها علیک»

* آية الله (فاضل): احتیاط مستحب آن است که به جای صورت اول بگوید.

* آية الله (فاضل): و ظاهرا همین مقدار کافی است و احتیاط مستحب آن است که ترجمه را بگوید و نایب نیز بگیرد.

* مسألة: اگر لبیک گفتن را فراموش کرد یا به واسطه ندانستن حکم نگفت، واجب است برگردد به میقات در صورت امکان و احرام ببندد و لبیک بگوید و اگر نتواند برگردد همان جا بگوید اگر داخل حرم نشده است، و اگر داخل حرم شده واجب است برگردد به خارج حرم و احرام ببندد و لبیک بگوید، و اگر ممکن نیست همان جا محرم شود و لبیک بگوید، و اگر بعد از گذشتن وقت جبران، یادش آمد بعید نیست صحت عمل(1).

* * * آیات عظام (خامنه ای)، (اراکی)، (فاضل): احرام ببندد و لبیک بگوید.

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب به مقداری که ممکن است به طرف میقات برگردد و محرم شود.

*آية الله (بهجت): محل تأمل است (2).

*آية الله (سیستانی): اگر در عمره باشد صحت عمل مورد اشکال است.

* آية الله (مکارم): اگر بعد از اتمام حج یا عمره یادش بیاید عمل او صحیح است .

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمل خالی از اشکال نیست.

ص: 207


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 263، ص 136.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 12.

*آية الله (فاضل): اگر بعد از اعمال حج یادش آمد حج او صحیح است. ولی اگر بعد از عمره تمتع يا عمره مفرده یادش آمد عمره باطل است، و در عمره تمتع اگر فرصت دارد و امکان جبران دارد باید به میقات و لو به ادنى الحل برگردد و جبران کند و اگر امکان جبران نبود حج افراد انجام دهد، و در این صورت کفایت از حجة الاسلام می کند.

* مسأله: اگر کسی لبیک واجب را نگفت چه به واسطه عذری و چه بدون عذر چیزهایی که بر محرم حرام است بر او حرام نمی شود، و اگر آن چه در احرام موجب کفاره می شود به جا آورد کفاره ندارد، و هم چنین اگر لبیک را به ریاء باطل کند (1).

*** آیات عظام (اراکی)، (تبریزی)، (مکارم): احوط این است نایب هم بگیرد.

* آية الله (خامنه ای): باید به هر نحو که می تواند بگوید و بنا بر احتیاط نایب هم بگیرد.

* آية الله (سیستانی): کافی است به نحوی که می تواند بگوید، اگر عرف صدق تلبیه کند و اگر صدق نکند به احتیاط واجب هم مرادف عربی و هم ترجمه آن را بگوید و نیز نایب بگیرد.

آية الله (نوری): نایب گرفتن لازم نیست.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر تلقین ممکن نشد به هر طوری که می تواند بخواند و ترجمه اش را به فارسی یا زبان دیگر بگوید و نایب هم بگیرد رجاء که از طرف او بطور صحیح بخواند (2).

* مسأله: اگر بعد از گفتن لبیک واجب در میقات، فراموش کند که نیت عمره تمتع کرده یا نیت حج تمتع، بنا بگذارد که نیت عمره تمتع کرده، و عمره او صحیح است، و هم چنین اگر بعد از لبیک گفتن در روز هشتم که باید برای حج تمتع بگوید، فراموش کرد که لبیک را برای حج گفت یا برای عمره، بنا بگذارد که برای حج تمتع گفته، و حج او صحیح است و احتیاط مستحب در تجديد تلبيه است (3).

*** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): اگر داخل در عمل مترتب مثل طواف عمره تمتع یا وقوف به عرفات شده، حکم به صحت می شود(4).

ص: 208


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 264، ص 136.
2- 2- مناسک فارسی، ص 29.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 265، ص 137.
4- 4- مستفاد از تعليقه عروه، ج 2، ص 356.

* مسأله: جایز نیست لبیک واجب را از میقات تأخیر بیندازد، و اگر تأخیر انداخت باید به دستوری که در مسأله 215 ذکر شد، عمل کند (1).

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط جایز نیست.

* آية الله (خوئی): کسی که می خواهد از راه مدینه به حج برود بهتر است گفتن تلبيه را تا رسیدن به بیداء ( جایی که یک میل با ذو الحلیفه به طرف مکه فاصله دارد) تأخیر بیندازد و در آنجا تلبيه بگوید و کسی که از راه دیگر به حج می رود تلبیه را پس از قدری راه رفتن بگوید.

* مسأله: واجب در لبیک بیش از یک مرتبه نیست، ولی مستحب است تکرار آن و زیاد گفتن آن هر چه می تواند، و برای هفتاد مرتبه گفتن ثواب زیادی ذکر شده است، و لازم نیست آن چه را در حال احرام بستن گفته است تکرار کند، بلکه کافی است بگوید «لبیک اللهم لبیک» یا تکرار کند «لبیک» را فقط (2).

* آية الله (مکارم): بقصد رجاء.

* مسألة: - احتیاط واجب آن است که کسی که برای عمره تمتع محرم شد در وقتی که خانه های مکه پیدا می شود لبیک را ترک کند و دیگر لبیک نگوید، و مراد از خانه های مکه خانه هایی است که در زمانی که عمره به جا می آورد جزء مکه باشد هر چند مکه بزرگ شود، و احتیاط واجب برای کسی که احرام حج بسته آن است که لبیک را تا ظهر روز عرفه بیشتر نگوید (3).

**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (مکارم): واجب است.

* آية الله (خامنه ای): قطع تلبيه عمره تمتع در هنگام پیدا شدن خانه های مکه و قطع تلبيه حج از زوال روز عرفه واجب است.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): بلکه مراد خانه های قدیمی مکه است.

*** *** آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (تبریزی)، (بهجت)، (مکارم)، (فاضل): باید قطع نماید.

ص: 209


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 266، ص 137.
2- 2- همان، مسأله 267، ص 137.
3- 3- همو، مسأله 268.

سوم- پوشیدن دو جامه احرام برای مردان

* مسأله: که یکی «لنگ» است و دیگری «رداء» که باید آن را به دوش بیندازند. و احتیاط واجب آن است که این دو جامه را قبل از نیت احرام و لبیک گفتن بپوشد و اگر بعد از لبیک پوشید احتیاط آن است که لبیک را دوباره بگوید (1).

* آية الله (گلپایگانی): پوشیدن دو جامه احرام اختصاص به مردان ندارد و احتیاط واجب آن است که زنها نیز دو جامه را به پوشند اگر چه کندن لباس دوخته بر آنها واجب نیست و جایز است بعد از احرام دو جامه حرام را بیرون بیاورند و با همان لباس خودشان باشند و بهتر آن است که در حال سعی و طواف دو جامه حرام را در برداشته باشند.

* آية الله ( فاضل): دو جامه ای که باید محرم بپوشد، مخصوص مرد است. ولی زن قبل از نیت و تلبيه به احتیاط واجب نیت کند. همان لباسی که پوشیده لباس احرامش باشد، ولی احتياط مستحب آن است که فقط در حال نیت و تلبيه دولباس احرام را بپوشد.

* آية الله (صافی): احتیاط مستحب آنست که زنها نیز دو جامه حرام را در وقت محرم شدن به پوشند و در طواف و سعی نیز همراه داشته باشند (2).

* آية الله (بهجت): واجب است پوشیدن دو جامه در حال احرام، و محل پوشیدن، از باب مقدمه قبل از نیت و تلبیه است و احتیاط در صورت تاخیر پوشیدن در اعاده نیت و تلبیه است (3).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): می بایست قبل از نیت و تلبيه دو جامه را به پوشند.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): لباسهای دوخته را بکند، و این دو جامه را.

** آية الله (خامنه ای)، آية الله (فاضل): احتياط مستحب است.

* آية الله (سیستانی): احتیاط مستحب اعاده نیت و تلبيه است (4).

ص: 210


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 269، ص 138.
2- 2 - مناسک فارسی، ص 28.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 14.
4- 4- مناسک، مسأله 189.

* مسأله: لازم نیست که لنگ، ناف و زانو را بپوشاند، و کفایت میکند که بنحو متعارف باشد، ولی مستحب است که ناف و زانو را به پوشاند(1).

** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): باید به اندازه ای باشد که ناف تا زانو را به پوشاند.

* * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (سیستانی)، (مکارم)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب لازم است.

* آية الله (اراکی): بنا بر احتياط .

* آية الله (بهجت): ازار از ناف تا زانو را باید به پوشاند (ولی استحباب پوشاندن ناف و زانو را متعرض نشده اند. (2))

* مسأله: در پوشیدن دو جامه احرام ترتیب خاصی معتبر نیست، بلکه به هر ترتیبی بپوشد مانع ندارد، فقط باید یکی را لنگ قرار دهد به هر کیفیتی که می خواهد، و یکی را رداء قرار دهد به هر کیفیتی که می خواهد، و احتیاط مستحب آن است که رداء شانه ها را به پوشاند (3).

* آية الله (خامنه ای): اگر به کیفیت متعارف باشد کفایت می کند.

*** آية الله (اراکی)، آية الله مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (تبریزی)، (بهجت): باید به پوشاند.

* آية الله (سیستانی): احتیاط واجب این است که رداء به اندازه ای باشد که دو شانه و دو بازو و مقدار قابل توجهی از کمر را به پوشاند (4).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): باید رداء به قدری باشد که شانه ها را به پوشاند.

* آية الله (خامنه ای): باید رداء به قدری باشد که شانه ها را به پوشاند.

* آية الله (فاضل): بلکه واجب است علاوه بر آن قسمتی را به پوشاند به گونه ای که صدق رداء بکند.

* مسألة: احتیاط واجب آن است که در حال اختیار اکتفا نکند به یک جامه بلند که مقداری از آن را لنگ کند و مقداری را رداء قرار دهد، بلکه باید دو جامه جدا باشند (5).

ص: 211


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 270، ص 138.
2- 2 - مناسک، مسأله 189.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله271، ص 138.
4- 4- مناسک، مساله 189.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 272، ص 139.

* آية الله خامنه ای): پوشیدن دو جامه احرام واجب تعبدی است.

* آية الله (بهجت): إحرام صحیح است.

* آية الله (سیستانی): بلکه ظاهر این است که کافی نباشد.

* مسأله: در پوشیدن جامه احرام احتیاط واجب آن است که نیت کند و قصد امر الهی و اطاعت او کند و احتیاط مستحب آن است که در کندن جامه دوخته هم نیت و قصد اطاعت

کند.

* آية الله (بهجت): در پوشیدن لباس احرام قصد قربت لازم است. (متذکر نیت کندن لباس مخيط نشده اند) آية الله (سیستانی): بعید نیست اعتبار قصد قربت در پوشیدن لباس احرام.

* مسألة: شرط است در این دو جامه که نماز در آنها صحيح باشد، پس کفایت نمی کند جامه حریر و غير مأكول و جامه ای که نجس باشد به نجاستی که در نماز عفو از آن نشده باشد (1).

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احتياط آن است که پوشیدن به نحو متعارف باشد.

* آية الله (سیستانی): احتياط مستحب این است که پوشیدن به نحو متعارف باشد.

* آية الله (بهجت): واجب است پوشیدن دو جامه احرام که یکی از آنهاستر کند ما بين ناف و زانو که آن را ازار گویند و دیگری که رداء باشد آن قدر باشد که بپوشاند دو شانه را به نحوی که رداء و تری به آن صادق باشد (2).

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط. در مجموع موانع نماز خواندن در لباس (3).

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب در غیر درندگان.

* مسأله: لازم است جامه ای را که لنگ قرار می دهد نازک نباشد به طوری که بدن نما باشد، و احتیاط مستحب آن است که رداء هم بدن نما نباشد (4).

* * * * * * * آیات عظام (خوئی)، (اراکی)، (نوری)، (تبریزی)، (بهجت)، (فاضل)، (مکارم): احتیاط واجب است.

ص: 212


1- 1 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 274، ص 139.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 14.
3- 3 - همان.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 275، ص 140.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): معظم له در مناسک فارسی احتیاط وجوبی و در مناسک عربی فتوا می دهند به این که بدن نما نباشد.

* آية الله (سیستانی): احتیاط این است که هیچ قسمتی از آزار بدن نما نباشد، ولی این شرط در رداء معتبر نیست (1).

* آية الله (خامنه ای): بدن نما بودن رداء مانع ندارد. مشروط بر این که رداء بر آن صدق کند.

* مسألة: احتیاط واجب آن است که لباس احرام زن حریر خالص نباشد، بلکه احتياط آن است که تا آخر احرام حرير نپوشد (2).

***** آیات عظام (خامنه ای)، (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (صافی): باید از حریر خالص نباشد.

* آية الله (بهجت): اما زنان بنا بر اقوی جایز است در جامه حریر احرام ببندند، گر چه احتیاط در ترک آن است. و هم چنین است جواز پوشیدن آن در جمیع احوال إحرام (3).

مسألة: دو جامه ای که ذکر شد که باید محرم بپوشد مخصوص به مرد است، ولی زن می تواند در لباس خودش به هر نحو هست محرم شود چه دوخته باشد یا نباشد ولی حریر محض نباشد (4).

*** نظر آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل) و (صافی) در سوم از واجبات احرام (پوشیدن لباس) گذشت.

* آية الله (مکارم): و به هر رنگ باشد.

آية الله (تبریزی)، آية الله (سیستانی): زنان می توانند در لباسهای عادی خود در صورتی که دارای شرایط ذکر شده در لباس احرام باشد احرام ببندند.

* مسألة: احتیاط واجب آن است که هر وقت در بین اعمال یا غیر آن در احوال إحرام این دو جامه نجس شود تطهیر یا تبدیل نماید، و احوط مبادرت به تطهیر بدن است در حال احرام اگر نجس شود (5).

ص: 213


1- مناسک، مسأله 193.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 276، ص 140.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 15.
4- 4- همو، مسأله 277.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 278، ص 140.

* آية الله (صافی): اگر لباس احرام در بعض حالات احرام نجس شود، احتیاط مستحب آن است که آن را عوض کند و یا تطهیر نماید، بلکه احوط و اولی آن است که اگر محرم بدنش نجس شود نجاست را از آن زایل کند (1).

* آية الله (مکارم): این حکم واجب است.

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب باید مبادرت کند به تبدیل یا تطهیر.

* آية الله (فاضل): یا لباسی که زن محرم پوشیده.

* آية الله (بهجت): و چنانچه بدن نجس شود تطهیر آن از جهت محرم بودن واجب نیست بنا بر اظهر (2).

* آية الله (فاضل): احتیاط استحبابی است.

* آية الله (سیستانی): وجوب مبادرت به تطهیر بدن ثابت نیست.

* مسألة: اگر تطهیر نکند جامه حرام یا بدن را کفاره ندارد (3).

آية الله (فاضل): و إحرام او هم باطل نمی شود .

* مسألة: احتياط آن است که جامه إحرام از پوست نباشد، لكن ظاهرا اگر به آن جامه گفته شود مانع ندارد (4).

*** آية الله (مکارم)، آية الله (تبریزی): این احتیاط ترک نشود.

* اية الله (خوئی): بنا بر احتیاط، بافتنی باشد و از قبیل چرم و پوست و نمد نباشد.

* آية الله (بهجت): اقوى جواز احرام است. در لباسهایی که می تواند در نماز بپوشد هر چند پوست یا غیر بافتنی باشد (5).

* آية الله (سیستانی): احتیاط مستحب در دو جامه احرام این است که بافتنی باشد و از قبیل چرم و پوست و نمد نباشد (6).

ص: 214


1- - مناسک فارسی، ص 44، مسأله 35.
2- 2 - مناسک، مسأله 197.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 279، ص 141.
4- - همان، مسأله 280.
5- - مناسک، مسأله 194.
6- 6- همان.

* آية الله (خامنه ای): چنانچه جامه احرام از پوست یا نایلون و مانند آن باشد اگر عرفا به آن جامه گفته می شود و متعارف است مانع ندارد.

* مسأله: لازم نیست که جامه احرام منسوج و بافتنی باشد، بلکه اگر مثل «نمد» مالیده باشد و جامه به آن گفته شود مانع ندارد (1).

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط لازم است منسوج باشد و نمد کافی نیست.

* آية الله (مکارم): احتیاط در آن ترک نشود.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط در دو جامه احرام این است که بافتنی باشد و از قبیل چرم و پوست و نمد نباشد.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به احتیاط واجب جامه احرام بافته باشد و از پوست و یا مثل نمد مالیده نباشد (2).

* مسألة: افضل آن است که محرم اگر جامه احرام را عوض کرده وقتی که وارد مکه می شود برای طواف همان جامه ای را که در آن محرم شده است بپوشد، بلکه موافق احتیاط استحبابی است (3).

* مسألة: اگر محرم اضطرار پیدا کند به پوشیدن قبا با پیراهن برای سردی هوا یا غیر آن می تواند قبا و پیراهن بپوشد، لكن باید قبا را پائین و بالا کند و به دوش بیندازد، و دست از آستين آن بیرون نیاورد، و احوط آن است که پشت و رو نیز بکند، و پیراهن را نیز باید به دوش بیندازد و نپوشد، و اگر اضطرار رفع نمی شود مگر به پوشیدن قبا و پیراهن، می تواند بپوشد (4).

* آية الله (فاضل): مثل نیافتن رداء و ازار.

* آية الله (سیستانی): واجب این است که پشت و رو کند و دست از آستين آن بیرون نیاورد اما بالا و پایین کردن آن در مناسک ایشان نیامده است.

* آية الله (فاضل): احتیاط استحبابی است، و واجب است پیراهن را نیز بالا و پایین کند.

* آية الله (مکارم): یعنی به طور معمولی بپوشد.

ص: 215


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 281، ص 141.
2- 2 - مناسک فارسی، ص 28، مسأله 37.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 282، ص 142.
4- 4- همان، مسأله 283.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ولی باید برای آن کفاره بدهد.

*** آیات عظام (خامنه ای)، (سیستانی)، (تبریزی): و بنا بر احتیاط کفاره هم بدهد.

مسأله: لازم نیست جامه حرام را همیشه در برداشته باشد، بلکه جایز است آنها را عوض کند و برای شستن بیرون بیاورد و برای حمام رفتن آنها را بکند بلکه جایز است برای حاجت هر دو را بیرون بیاورد و لخت شود (1).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): و غیر حاجت.

* مسألة: شخص محرم می تواند از دو جامه احرام بیشتر بپوشد، مثل دو سه رداء و دو سه لنگ برای حفظ از سرما یا غرض دیگر (2).

* آية الله (فاضل): لكن همه آنها باید شرایط لباس احرام را داشته باشند.

* مسألة: اگر لباس احرام را عمد نپوشد یا لباس دوخته در حالی که می خواهد محرم شود بپوشد معصیت کرده است، ولی به احرام او ضرر نمی رساند و احرامش صحیح است، و اگر از روی عذر باشد معصیت هم نکرده و احرامش صحیح است (3).

* آية الله (اراکی): و اگر در حال عقد احرام، لباس دوخته را عمدا بیرون نیاورد، احرام او اشکال دارد و اگر از روی عذر باشد معصیت نکرده.

* آية الله (خامنه ای): اگر در حین احرام از روی علم و عمد لباس دوخته را از تن بیرون نیاورد، صحت احرامش خالی از اشکال نیست.

* آية الله (مکارم): در صورت عمد خالی از اشکال نیست.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط باید لباس را بکند و محرم شود تا قطع به صحت احرام نماید (4).

* مسأله: گره زدن لباس احرام اشکال ندارد ولی احتیاط واجب آن است که آن را که لنگ قرار داده به گردن گره نزند، و اگر از روی جهل یا نسیان گره زد احتیاط آن است که فورا باز کند،

ص: 216


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 284، ص 142.
2- 2- همان، مساله 285.
3- 3 - همو، مسأله 286
4- 4- مجمع المسائل 1/ 458 مسأله 6.

ولی به احرامش ضرر نمی رساند و چیزی هم بر او نیست، و سنگ در جامه احرام گذاشتن و با نخ بستن نیز جایز است (1).

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط واجب اشکال دارد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): سنجاق زدن و گره زدن حوله احرام، و سنگ گذاشتن بین دو طرف حوله، به نحوی که حوله به صورت یقه پیراهن درآید جایز نیست، و نیز نباید پارچه حرام را چاک داده و مانند پیراهن بپوشد، بلی قرار دادن سنگ کوچک، در جامه احرام برای آن که آن را سنگین کرده، و ردا را حفظ نماید مانعی ندارد.

**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت)، (سیستانی): احوط این است که ازار (لنگ) خویش را به گردن خود بلکه مطلقا گره نزند، و لو بعض آن را به بعض دیگر. و با چیزی مانند سنجاق نیز آن را به هم وصل نکند. و احوط این است که ردا نیز گره زده نشود، ولی فرو کردن سوزن یا سنجاق در آن عیبی ندارد.

* آية الله خامنه ای): بستن لنگ به گردن جایز نیست لكن سنجاق زدن و امثال آن و گره زدن بعض آن به بعض مانع ندارد مادامی که از صدق مسمای ازار خارج نشود و در رداء. بستن آن مطلقا مانعی ندارد، مادامی که از صدق مسمای رداء خارج نشود.

* آية الله (اراکی): جایز نیست بنا بر احتیاط.

* آية الله (گلپایگانی): اگر بدون گره باشد مانعی ندارد، بشرط آن که دو طرف رداء را روی یکدیگر نگذارد که مثل گریبان شود.

آية الله (نوری): چنانکه جایز است بعضی از لباس احرام را به بعضی دیگر با سوزن و غیر وصل کند.

* مساله: شرط نیست در احرام بستن پاک بودن از حدث اصغر و اکبر، پس جایز است در حال جنابت و حیض و نفاس محرم شود، بلکه غسل احرام برای حائض و نفساء مستحب است (2).

* مسألة: اگر پیراهن بپوشد بعد از آن که محرم شد لازم است که پیراهن را شکاف دهد و از پائین بیرون آورد، ولی اگر در پیراهن محرم شود لازم نیست شکاف دهد و از پائین بیرون آورد،

ص: 217


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 287، ص 143.
2- 2- همان، مسأله 288.

و همین قدر لازم است آن را بکند و لباس احرام بپوشد، و در هر دو صورت احرامش صحيح است (1).

* آية الله (بهجت): در هر دو صورت نزع مخیط باید بدون پوشاندن سر باشد (2).

* مسألة: اگر فراموش کند احرام را و به خاطرش نیاید مگر بعد از اتمام همه واجبات و نتواند جبران کند احتیاط در بطلان عمره او است اگر چه صحت آن بنظر بعید نیست، ولی اگر اعمال حج را هم تمام کرد و یادش آمد عملش صحیح است (3).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): عمره او صحيح است.

* آية الله (فاضل): عمره اش باطل است و باید عدول بغیر حج تمتع کند و همین طور است اگر ترک احرام از روی جهل باشد.

* آية الله (اراکی): احتیاط واجب در بطلان عمره او است.

* اية الله (مکارم): عمره و حج او صحیح است.

آية الله (تبریزی): صحت عمره او خالی از اشکال نیست و باید احتیاط ترک نشود.

* آية الله (خوئی): خالی از اشکال نیست و باید احتیاط ترک نشود (4).

* آية الله (خامنه ای): نظر ایشان نسبت به صحت یا بطلان عمره به دست نیامد.

* آية الله (بهجت): محل تأمل است صحیح بودن غیر حج (5).

* آية الله (سیستانی): خالی از اشکال نیست و باید احتیاط ترک نشود.

* آية الله (سیستانی): اگر احرام حج را فراموش کند یا جهلا ترک کند تا اعمال تمام شود حج صحیح است.

استفتاءات احرام

* مسأله: كسی در وقت احرام این طور قصد می کند: محرم می شوم، یا احرام می بندم، برای

ص: 218


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 289، ص 143.
2- 2 - مستفاد از صفحه 20، مناسک شیخ
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 290، ص 144.
4- 4- مناسک، مسأله 172.
5- 5 - مناسک شیخ، ص 12.

عمره تمتع یا غیر آن، با توجه به این مسأله که فرموده اید نیت احرام لازم نیست، بلکه ممکن نیست، این احرام چه صورت دارد (1)؟

- امام خمینی (ره):

به احرام ضرر نمی زند هر چند قصد إحرام لازم نیست، و احرام امر قصدی نیست، بلکه اگر شخص بقصد حج یا عمره تلبيه بگوید محرم می شود هر چند قصد احرام نکند.

* آية الله (خامنه ای): در صورت علم و عمد نظر ایشان در ذیل مسأله 286 بیان شد.

*** آیات عظام (اراکی)، (مکارم)، (بهجت): لازم است. و تفصیل این مسأله در ذیل بحث نیت در واجبات احرام گذشت.

* آية الله (تبریزی): همین که به قصد عمره و یا حج تمتع تلبيه واجب را گفت، محروم می شود و قصد إحرام، همین است.

*) آية الله (غروی): به این معنی که توقف بر قصد ندارد نه این که قصد احرام ممکن نیست.

* مسأله: زنی قبل از احرام برای عمره تمتع می دانست که عادت ماهانه او ده روز است و قبل از احرام حج، اعمال عمره تمتع را نمی تواند انجام دهد، مع ذلک، نیت عمره تمتع کرد، آیا در برگرداندن نیت احرام عمره تمتع به حج افراد، باید چه کند (2)؟

- امام خمینی (ره):

نیت را به حج افراد برگرداند و اشکال ندارد، بلی اگر با التفات به این که نمی تواند عمره تمتع را انجام دهد و اگر انجام دهد صحیح نیست به نیت عمره تمتع محرم شود، صحت این احرام، بلکه حصول جد به آن، محل اشکال است.

* آية الله (بهجت): در صورتی که قصدش انجام وظیفه بوده کفایت میکند و حج افراد به جا می آورد (3).

آية الله (خوئی): اگر در حال احرام تا آخرین زمان ممکن برای اتيان اعمال عمره تمتع حائض بوده فتوای ایشان در دست نیست که آیا احرامش برای عمره تمتع باطل است یا می تواند آن را بعنوان حج افراد قرار دهد، گر چه در استفتاءات حکم به بطلان إحرام برای حج افراد

ص: 219


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 291، ص 144.
2- 2- همان، مسأله 292، ص145.
3- 3 - مناسک، س 41

شده اگر زن در وقت احرام حائض بود و گمان می کرد تا آخر وقت پاک نمی شود و بعدا کشف خلاف شد.

* آية الله (تبریزی): این در صورتی است که در حال احرام حائض باشد چنانکه ظاهر سؤال است ولی اگر بعد از احرام حائض شد مخیر است بین این که حج افراد به جا آورد و بعد از فراغت، عمره مفرده به جا آورد و بین این که اعمال عمره تمتع را بدون طواف و نمازش به جا آورد به این ترتیب که سعی و تقصیر نموده و برای حج احرام بسته به عرفات و منا برود و پس از فراغ از اعمال منا قضای طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج به جا آورد.

* سؤال: مردها معمولا برای احرام، یک حوله به عنوان لنگ به کمر می بندند و یکی هم بر روی شانه ها می اندازند، ولی بعضی افراد برای این که موقع وزش باد و یا سوار شدن ماشین عورت آنان ظاهر نشود اضافه بر آن دو حوله، یک متر چلوار ندوخته از وسط پا عبور می دهند به نحوی که دو طرف پارچه از جلو و عقب زیر حوله قرار می گیرد، آیا این عمل صحیح است یا اشکال دارد (1)؟

- امام خمینی (ره): اشکال ندارد.

* آية الله (مکارم): ولی بهتر اجتناب از این گونه کارهاست.

* سؤال: آیا می شود برای کسی که قادر بر تلبیه گفتن نیست نایب گرفت یا خیر (2)؟

-امام خمینی (ره):

اخرس (لال) باید با انگشت به تلبيه اشاره کند و زبانش را هم حرکت دهد، و نایب گرفتن کافی نیست.

* آية الله (خامنه ای): احوط آن است که نایب هم بگیرد.

* * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (مکارم): بهتر است نایب هم بگیرد.

* آية الله (بهجت): شخص گنگ و لال با انگشت خود همراه با نیت قلبی به تلبيه اشاره

ص: 220


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 293، ص 145.
2- 2- همان، سؤال 294.

نموده و زبان خود را حرکت دهد، و اگر ممکن نباشد که این کار را خودش انجام دهد نایب بگیرد که به جای او تلبيه بگويد (1).

* آية الله سیستانی): اگر در اثر عارضه ای لال شده است و الفاظ تلبيه را می داند، به مقداری که می تواند تلفظ کند و اگر نتواند زبان و لب را به آن حرکت دهد و همراه با آن در قلب اخطار نماید و با انگشت به آن اشاره کند و اگر لال و کر مادرزاد است و مانند آن، پس زبان و لب را مانند کسانی که تلفظ می کنند حرکت دهد و با انگشت اشاره کند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر چه به گفتن ترجمه آن باشد و نایب هم بگیرد رجاء که از طرف او بطور صحیح بگوید.

* سؤال: کسی که در گذشته حج واجبش را انجام داده، و بنا دارد حج مستحبی به جا آورد، ولی از روی ناآگاهی و یا فراموشی در نیت احرام عمره می گوید «احرام عمره تمتع از حج تمتع از حجة الاسلام می بندم قربة إلى الله»، آیا آوردن و در نیت داشتن حجة الاسلام، در حالی که حج مستحبی است، اشکال دارد یا خیر (2)؟

- امام خمینی (ره):

اشکال دارد، مگر آن که اشتباه لفظی باشد و قصدش این بوده عمره ای که وظیفه او است انجام دهد و اسمش را حجة الاسلام گذاشته باشد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مانعی ندارد (3).

* آية الله سیستانی): اشکال ندارد.

* سؤال: اگر کسی بداند در صورت صحیح نگفتن تلبیه، محرم نمی شود، و تلبيه را غلط بگوید و اعمال حج را انجام دهد، آیا اعمالش صحیح است یا نه (4)؟

- امام خمینی (ره):

چنانچه از روی عمد بوده صحیح نیست، و اگر عمدی نبوده و از روی فراموشی یا ندانستن مسأله بوده، در فرض مرقوم بعید نیست صحت عمل.

ص: 221


1- 1- مناسک، مسأله 180.
2- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 295، ص 146.
3- 3 - مستفاد از تعليقه عروه، ج 2، ص 240.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 296.

* آية الله (فاضل): با توجه به این که عالم به حکم بوده اگر نسبت به موضوع جاهل بوده یعنی نمی دانسته تلبیه را غلط می گوید حکم ترک احرام از روی جهل و سهو را دارد که حکم آن در مسأله 290 گذشت.

* آية الله (اراکی): در جهل به حکم، محل اشکال است.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمل او خالی از اشکال نیست و باید احتیاط کند.

* سؤال: اگر کسی تلبیه را غلط بگوید و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج فهمید که صحيحا محرم نشده است، آیا وظیفه او نسبت به سایر اعمال، و هم چنین عمره قبلی او چگونه است (1)؟

- امام خمینی (ره):

با فرض این که بعد از وقت جبران متوجه شده بعید نیست صحت عمل، لكن احوط عدم اکتفاء به این حج است، و این احتیاط ترک نشود.

* آية الله (سیستانی): اگر تلبیه را به مقدار تمكن اداء کرده است و غلط بودن آن به اندازه ای نیست که صدق تلبیه نکند عمل صحیح است در غیر این صورت اگر تلبيه عمره را غلط گفته است عمل او بنا بر احتیاط باطل است و اگر تلبيه احرام حج باشد همان جا تلبيه بگوید و عملش صحیح است.

*** آیات عظام (خامنه ای)، (فاضل)، (گلپایگانی): این احتیاط استحبابی است.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمل خالی از اشکال نیست و باید احتیاط نماید.

* سؤال: ترجمه تلبيه (لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک) چیست (2)؟

- امام خمینی (ره):

ترجمه جمله مذکور چنین است: اجابت میکنم دعوت تو را خدایا اجابت میکنم دعوت تو را، اجابت میکنم دعوت تو را، شریکی نیست مر تو را، اجابت میکنم دعوت تو را.

و اگر کلمه دعوت را هم نگوید کفایت میکند در مواردی که باید ترجمه را بگوید.

ص: 222


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 297، ص 147.
2- 2- همان، سؤال 298.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): با کمال میل و شوق اجابت میکنم دعوت تو را خدایا، با کمال میل و شوق اجابت می کنم، اجابت میکنم دعوت تو را با کمال میل و شوق، شریکی نیست مرتو را، با کمال میل و شوق اجابت می کنم، اجابت می کنم تو را.

* سؤال: لباس احرامی که معلوم نیست از درآمد منبر است یا وجوهات شرعیه آیا لازم است خمس آن را بدهد (1)؟

- امام خمینی (ره): با فرض شک، لازم نیست، هر چند احتیاط مطلوب است.

* آية الله (سیستانی): اگر به مقدار تمكن، تلبيه را گفته است و غلط بودن آن به حدی نبوده است که صدق تلبیه نکند چیزی بر او نیست در غیر این صورت اگر در احرام عمره باشد بنا بر احتیاط واجب عمل باطل است و اگر در احرام حج باشد صحیح است.

* آية الله (غروی): یعنی شک در این که لباس از درآمد است یا غیر درآمد اما اگر بداند از درآمد است و شک کند که از منبر یا وجوهات شرعیه است بنا به گفته ما باید خمس آن را در بیاورد.

آية الله (بهجت): در هر دو مورد به زائد از مؤنه سنة خمس تعلق می گیرد.

* سؤال: کسی که به دیگران تلقین نیت و تلبیه می کند و خودش فراموش کرده است که نیت نماید، وظیفه اش چیست (2)؟

- امام خمینی (ره):

اگر بقصد انجام عمره یا حج تلبيه نگفته، محرم نشده است و باید در صورت امکان به میقات برگردد، و اگر ممکن نیست به خارج حرم برود و مجددا محرم شود.

* سؤال: آیا لباس احرام منحصر در دو جامه است و بیشتر نباید باشد (3)؟

- امام خمینی (ره): مقدار واجب آن دو جامه است، و زیادتر مانع ندارد.

ص: 223


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 299، ص147.
2- 2- همان، مسأله 300، ص 148.
3- 3 - همو، مسأله 301، ص 148.

مستحبات احرام

امام خمینی (ره): مستحبات احرام چند چیز است:

1- آن که قبلا بدن خود را پاکیزه نموده و ناخن و شارب خود را بگیرد و موی زیر بغل و عانه را با نوره ازاله نماید (1).

* آية الله (سیستانی): پاره ای از مستحبات و مکروهاتی که اینجا ذکر شده مبتنی بر قاعده تسامح است پس باید رعایت آنها به قصد رجا باشد نه ورود.

* آية الله (مکارم): این امور و امور مربوط به ترک مکروهات را بقصد رجا به جا می آورد.

- کسی که قصد حج دارد از اول ماه ذی القعده و شخصی که قاصد عمره مفرده است پیش از یک ماه موی سر و ریش را رها کند.

* آية الله (مکارم): و بعضی از فقها به وجوب آن قائل شده اند و این قول گر چه ضعیف است احوط است.

2- آن که پیش از احرام در میقات غسل احرام بنماید و این غسل از زن حائض و نفساء نیز صحیح است و تقدیم این غسل بخصوص در صورتی که خوف آن باشد که در میقات آب یافت نشود جایز است و در صورت تقدیم اگر در میقات آب یافت شد مستحب است غسل را اعاده بنماید و بعد از این غسل اگر مکلف لباسی را پوشید یا چیزی را خورد که بر محرم حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مکلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آینده کفایت می کند و هم چنین اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آینده کافی است ولی اگر بعد از غسل و پیش از احرام به حدث أصغر محيرث شد غسل را اعاده نماید.

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط.

* آية الله (بهجت): در انتقاض غسل سابق بغیر نوم، تأمل است و اظهر در نوم، عدم انتقاض است، و آن که اعاده، شبیه به مستحب در مستحب است (2).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر سال بر آن گذشته باشد، لازم است خمس آن را بدهد.

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب باید با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه کند.

ص: 224


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 302، ص 148.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 6.

* آية الله (فاضل): و این در صورتی است که وجوهات شرعیه را به عنوان شهریه گرفته باشند. اما اگر به عنوان استحقاق یا خدمات دینی گرفته اند و سال بر آن گذشته است باید خمس آن را بدهند.

3- آن که در جامه احرام از پنبه باشد (1).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و بهتر آن است که در پارچه سفید محرم شود و نیت احرام و نیت پوشیدن جامه احرام بلکه نیت کندن لباس دوخته را نیز بر زبان آورد.

4- آن که احرام را به ترتیب ذیل ببندد در صورت تمكن بعد از فریضه ظهر، و در صورت عدم تمکن بعد از فریضه دیگر، و در صورت عدم تمکن از آن بعد از شش یا دو رکعت نماز نافله، در رکعت اول پس از حمد سوره توحید، و در رکعت دوم سوره جحد را بخواند، و شش رکعت أفضل است، و بعد از نماز حمد و ثنای الهی را به جا آورد و بر پیغمبر و آل او صلوات بفرستد آنگاه بگوید:

اللهم إني أسألك أن تجعلني ممن استجاب لک و آمن بوعدک و اتبع أمرك فائي عبدک وفي قبضتك لا أوقي إلا ما وقيت ولا آخذ إلا ما أعطيت وقد ذكرت الحج فأسألك أن تعزم لي عليه على كتابک و سنة نبيک صلواتک علیه و آله وتقويني على ما ضعفت و تسلم لي مناسكي في يسر منک و عافية و اجعلني من وفدک الذي رضيت و ارتضيت و سميت و كتبت، اللهم إني خرجت من شقة بعيدة وأنفقت مالي ابتغاء مرضاتک اللهم فتمم لي حجتي و عمرتي، اللهم إني اريد التمتع بالعمرة إلى الحج على كتابک و سنة نبيک صلواتک علیه و آله، فان عرض لي عارض يحبسني فخلني حيث حبستني بقدر الذي قدرت علي الله إن لم تكن حجة فعمرة، أحرم لک شعري و بشري ولحمي ودمي وعظامي و مخي و عصبي من النساء والثياب و الطيب أبتغي بذلك وجهک و الدار الآخرة».

*** آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (بهجت): در صورت عدم تمکن از فریضه اداء، بعد از فريضه قضا محرم شود.

5- هنگام پوشیدن دو جامه احرام بگوید:

الحمد لله الذي رزقني ما أواري به عورتي و اؤدي فيه فرضي و أعبد فيه ربي و أنتهي فيه إلى ما أمرني، الحمد لله الذي قصدته فبلغني و أردته فأعانني و قبلني ولم يقطع بي و وجهه أردت

ص: 225


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 149.

فسلمني فهو حصني و كهفي و حرزي و ظهري و ملاذي و رجائي و منجاي و ذخري و عدتي في شدتي و رخائي» (1).

6- آن که تلبيه ها را در حال احرام تکرار کند خصوصا در موارد آینده:

الف - وقت برخاستن از خواب.

ب - بعد از هر نماز واجب و مستحب.

ج- وقت رسیدن به سواره.

د- هنگام بالا رفتن از تل یا سرازیر شدن از آن.

ه- وقت سوار شدن یا پیاده شدن.

و- آخر شب.

ز- اوقات سحر. زن حائض و نفساء نیز این تلبيه ها را بگویند.

و شخص متمتع تلبیه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن که خانه های مکه را ببیند. و اما تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است.

** آية الله (اراکی)، آية الله (بهجت): و هم چنین بر مردان مستحب است تلبيه را بلند بگویند.

مکروهات احرام

امام خمینی (ره): مكروهات احرام چند چیز است:

1- إحرام در جامه سیاه، و أفضل إحرام در جامه سفید است (2).

*** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): بلکه احوط ترک آن است.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بلکه اولی ترک پوشیدن هر پارچه رنگ شده است مگر رنگ سبز که در بعضی روایات معتبره استثناء شده است.

2- خوابیدن محرم بر رخت و بالش زرد رنگ (3).

ص: 226


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، ص 150.
2- 2- همان، مسأله 303.
3- 3- همو، ص 151.

آية الله (بهجت): بر بالش سیاه رنگ.

3- احرام بستن در جامه چرکین و اگر جامه در حال احرام چرک شود بهتر آن است که مكلف مادامی که در حال احرام است آن را نشوید.

* آية الله (مکارم): ولی می تواند آنها را تبدیل به احرامی تمییز کند.

4- احرام بستن در جامه راه راه

* آية الله سیستانی): إحرام بستن در جامه نقشه دار و مانند آن.

5- استعمال حنا پیش از احرام در صورتی که اثر آن تا حال احرام باقی بماند.

* آية الله (مکارم): اگر قصد زینت داشته باشد اشکال دارد و فرقی میان حنا و رنگهای امروز نیست.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): با قصد زینت خلاف احتیاط است.

* آية الله (بهجت): اظهر جواز استعمال حنا است قبل از احرام هر گاه اثر آن باقی بماند تا حال احرام (1).

6- حمام رفتن و أولی آن است که محرم بدن خود را با کیسه و مثل آن نساید.

* آية الله مکارم): کراهت حمام رفتن ثابت نیست ولی بدن خود را با کیسه و مثل آن نمالد.

*** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): اولی بلکه احوط آن است که محرم بدن خود را با کیسه و مثل آن نساید.

7- لبیک گفتن محرم در جواب کسی که او را صدا نماید.

** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): بلکه احوط ترک آن است.

**آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و هم چنین ساییدن صورت، چنانچه نداند موجب بیرون آمدن خون می شود و هم چنین کشتی گرفتن.

محرمات احرام

اول: شکار صحرایی که وحشی باشد...

اول: شکار صحرایی که وحشی باشد مگر در صورتی که ترس داشته باشد از آزار آن (2).

ص: 227


1- - مناسک شیخ، ص 8.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 152.

* آية الله (سیستانی): حیوانی که در اصل وحشی باشد هر چند بالعرض اهلی شده باشد، و فرقی نمیکند که حلال گوشت باشد یا حرام گوشت و علاوه بر شکار کردن، کشتن و مجروح ساختن بلکه هر گونه ایذا آن حرام است.

* آية الله (خامنه ای): به جهت عدم ابتلاء صيد معظم له متعرض آن نشده اند.

امام خمینی (ره):

خوردن گوشت شکار بر محرم حرام است چه خودش شکار کند یا غیر خودش، چه محرم شکار کند یا غیر محرم (1).

* آية الله (سیستانی): حتی اگر غیر محرم آن را در غیر حرم شکار کرده باشد.

* آية الله (مکارم): خواه قبل از احرام خودش شکار کرده باشد یا نه.

امام خمینی (ره):

نشان دادن شکار را به شکارچی حرام است و همین طور اعانت او به هر نحوی حرام است (2).

امام خمینی (ره):

اگر محرمی صید را ذبح کند در حکم میته خواهد بود بنا بر مشهور، و به احتیاط واجب هم در باره محرم و هم محل (3).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر محرم صیدی را شکار کند و یا آن را ذبح کند میته خواهد بود، پس بر محرم و غیر محرم حرام است خوردن آن، بلکه نماز خواندن در پوست آن نیز جایز نیست (4).

* آية الله (فاضل): اگر محرمی صید را ذبح کند، از نظر خوردن در حکم میته خواهد بود، در صورتی که ذبح یعنی بریدن رگهای چهارگانه به دست محرم باشد اما چنانچه با پرتاب تیر صید کرده باشد به احتیاط واجب در حکم میته است. بدون فرق بین آن که محرم از آن استفاده نماید یا محل.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صیدی را که محرم ذبح کرده بر محرم و محل حرام است.

ص: 228


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 304.
2- 2- همان، مسأله 305.
3- 3 - همو، مسأله 306.
4- 4- مناسک عربی، ص 86.

امام خمینی (ره):

شکار دریایی مانع ندارد، و آن حیوانی است که تخم و جوجه، هر دو را در دریا کند (1).

* آیات عظام (گلپایگانی)، (تبریزی)، (سیستانی): حیوان دریایی آن است که فقط در آب زندگی کند.

* آية الله (مکارم): و زندگی در دریا کند بنا بر احتیاط واجب .

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): و در آن هم زندگی کند.

* آية الله (فاضل): زندگی او در دریا باشد به نظر عرف.

امام خمینی (ره): ذبح و خوردن حیوانات اهلی مثل مرغ خانگی و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد (2).

امام خمینی (ره):

پرندگان، جزء شکار صحرایی می باشند و ملخ نیز در حکم شکار صحرایی است (3).

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که زنبور را نکشد اگر قصد اذیت او را نداشته باشد (4).

آية الله (فاضل): زنبور عسل باشد یا زنبورهای دیگر.

* آیات عظام متعرض حکم کشتن زنبور نشده اند هر چند آية الله (خوئی)، در كفارات، کفاره کشتن زنبور را ذکر کرده اند.

امام خمینی (ره):

نگاه داشتن صید حرام است اگر چه خودش مالک آن باشد (5).

** آية الله (اراکی) و آية الله (فاضل): اگر قبل از احرام با خود آورده باشد باید آن را رها کند و با خود نگاه ندارد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر صید را با خود آورده باشد وقتی محرم شد از ملک او بیرون می رود و باید آن را رها کند.

آية الله (سیستانی): چه خودش آن را شکار کرده باشد پیش از احرام یا بعد از آن و چه

ص: 229


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 307، ص 153.
2- 2- همان، مسأله 308.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 309.
4- 4- همان، مسأله 310، ص 153.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 311.

دیگری شکار کرده باشد و چه شکار در حرم صورت گرفته باشد، چه در بیرون آن اگر با خود همراه داشته باشد (1).

امام خمینی (ره):

اگر پرنده ای که نزد او است «پر» در نیاورده یا پر او را چیده اند واجب است آن را حفظ کند تا پر درآورد و آن را رها کند، بلکه بعید نیست که واجب باشد حفظ بچه صید را، مثل آهو بره تا بزرگ شود و رها کند آن را (2).

*** آية الله (مکارم) و آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله سیستانی): اگر محرم در بیرون حرم صید را با شکار کردن یا پس از آن کشته باشد بنا بر احتیاط خوردن آن گوشت بر محل نیز حرام است و هم چنین حرام است بر محل صیدی که آن را محل یا محرم در حرم شکار یا ذبح کرده باشد.

امام خمینی (ره):

هرشکاری که حرام است، جوجه و تخم آن نیز حرام است. بدان که در شکار احکام بسیاری است و چون محل حاجت چندان نیست از بیان آنها خودداری شد (3).

* آية الله (سیستانی): بعید نیست حرمت برداشتن، شکستن و خوردن تخم آنها بر محرم و به احتیاط واجب نباید دیگری را در این امر کمک کند.

* آية الله سیستانی): همان گونه که شکار حیوانات صحرایی حرام است کشتن همه حيوانات حرام است به جز:

1- حیوانات اهلی هر چند وحشی شده باشند. 2- مرغی که قادر بر پرواز نیست مانند مرغ خانگی. 3- حیوانی که از آن بر خود می ترسد یا قصد زدن یا گزیدن انسان را دارد. 4- پرندگان شکاری اگر کبوتران حرم را اذیت کنند. 5- مار و عقرب و موش و هم چنین تیراندازی و سنگ انداختن به کلاغ و لاشخور جایز است.

دوم: جماع کردن با زن، و بوسیدن، و دست بازی کردن، و نگاه به شهوت، بلکه، هر نحو لذت و تمتعى بردن.

ص: 230


1- 1- مناسک، مسأله 201.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 312، ص153 .
3- 3- همان، مسأله 313، ص154.

امام خمینی (ره):

اگر کسی در احرام عمره تمتع از روی علم و عمد با زن چه در قبل و چه در دبر و یا با مرد جماع کند ظاهرا عمره اش باطل نشود و لكن موجب کفاره است که بیان آن می آید، و احتیاط آن است که اگر این عمل پیش از سعی واقع شد عمره را تمام کند و آن را دو مرتبه به جا آورد(1).

*آية الله (غروی): این حکم مبنی بر احتیاط است.

* آية الله (سیستانی): و هم چنین بلند کردن یا در آغوش گرفتن با شهوت.

* آية الله (بهجت): قید بودن شهوت برای نظر به اهل مسلم است (2).

آية الله (سیستانی): در صورتی که نگاه کردن به همسر از روی شهوت موجب خروج منی شود لازم است از آن پرهیز کند و احتیاط مستحب آن است که اگر موجب خروج منی هم نشود پرهیز کند.

آية الله (سیستانی): محرم می تواند از همنشینی و صحبت و مانند آن با عیال خود لذت ببرد ولی احتیاط مستحب ترک استمتاع است مطلقا (3).

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): محرم می تواند به غیر از جماع و بوسیدن و لمس و نگاه به شهوت و ملاعبه از عیال خود لذت برد بنا بر اظهر ( مانند التذاذ از صدا و یا سخن گفتن با او) گر چه احوط ترک استمتاع است مطلقا.

*اية الله (فاضل): مرد نسبت به زوجه خودش.

* آية الله (مکارم): نگاه و لمس بدون قصد لذت مانعی ندارد، و احتیاط آن است که بوسیدن بدون قصد لذت را نیز ترک نماید.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): برای زنان همین حکم نسبت به مردان صادق است اگر چه از محارم زن باشند.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): از زن.

* آية الله (سیستانی): اگر بعد از تمام شدن سعی باشد و هم چنین در عمره مفرده .

* آية الله (غروی): بنا بر احتياط لزومی.

* آية الله (خوئی): ایشان متعرض جماع با مرد نشده اند.

ص: 231


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 314.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 16.
3- 3 - مناسک، مسأله 231.

* آية الله (اراکی): اگر کسی در احرام عمره تمتع پیش از سعی از روی علم و عمد با زن چه در قبل و چه در دبر، و یا مرد، جماع کند بنا بر احتیاط عمره اش باطل می شود و باید عمره را تمام کند و یک شتر کفاره بر او لازم است و در صورتی که وقت وسعت دارد عمره تمتع را اعاده کند و اگر وقت تنگ است حج خود را به حج افراد بدل و پس از حج، عمره مفرده به جا آورد و حج تمتع را سال بعد اعاده کند و هم چنین هرگاه جماع عمدی در عمره مفرده قبل از سعی واقع شود عمره او فاسد است (1).

* آية الله (فاضل): حرمت نفسی و ذاتی وطی با مرد گر چه خیلی شدید و موجب حد است ليكن ارتباط آن با احرام محل اشکال است.

آية الله (بهجت): عمره اش باطل است لکن باید عمره را تمام کند و دوباره اعاده نماید و بعد حج تمتع به جا آورد. و اگر وقت تنگ باشد حج او مبدل به افراد می شود و باید بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد و احوط اعاده حج است در سال آینده (2).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر پیش از سعی باشد عمره او فاسد است و باید احتياطا آن را تمام کند، و بعد از تمام کردن عمره پیش از حج، واجب است عمره را اعاده نماید و یک شتر کفاره بر او واجب است، و اگر وقت اتمام و اعاده ندارد آن عمره فاسده را قطع کند و اعاده نماید، و اگر نتواند به واسطه تنگی وقت آن را پیش از حج اعاده کند حج او افراد می شود و باید بعد از حج عمره مفرده به جا آورد، ولی باید به همان احرام عمره باقی بماند و احتياطا به یکی از مواقیت خارج مکه برود و تجدید نیت جهت حج افراد بنماید، و احوط اعاده حج است در سال آینده.

* آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط موجب كفاره است.

* آية الله (مکارم): کفاره آن بنا بر احتیاط یک شتر است.

* آية الله (مکارم): احتياط مستحب.

* آية الله (تبریزی): بنابر اظهر عمره اش باطل نمی شود ولی احتیاط این است که عمره را پیش از حج در صورت امکان اعاده نماید و در صورت عدم امکان در سال بعد حج را اعاده کند.

* آية الله (سیستانی): احتیاط واجب این است که عمره اش را تمام کند و پس از آن حج به

ص: 232


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 155.
2- 2- مناسک، مسأله 220.

جا آورد و در سال آینده هر دو را دوباره به جا آورد و اگر در عمره مفرده باشد نیز عمره اش باطل است و واجب است در مکه بماند تا ماه دیگر قمری و برود از یکی از مواقیت پنجگانه محرم شود و عمره را اعاده کند و به احتیاط واجب إحرام از خارج حرم کافی نیست (1).

* آية الله (غروی): عمره را از میقات اعاده می کند بعد از اکمال على الأحوط در صورت تمكن از آن قبل از حج و در صورت عدم تمکن از آن عمره را بعد از قطع آن استیناف میکند و اگر آن هم ممکن نشد عمره را تمام می کند و حج افراد به جا می آورد و در سال آینده قضا می نماید.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): از اینجا تا آخر در مناسک ایشان نیست بلکه به جای آن هست: «و در صورت عدم امکان سال دیگر حج را اعاده نماید» (2).

* آية الله (مکارم): اگر وقت تنگ است عمره را اعاده نکند و حج تمتع را ادامه دهد.

* آية الله (فاضل): ظاهرا عمره باطل نمی شود، لذا اگر وقت تنگ است حج تمتع را به جا آورد و احتیاط مستحب آن است که سال بعد حج را اعاده کند. و اگر این عمل در عمره مفرده قبل از سعی واقع شده باید این عمره را تمام کند و یک شتر کفاره بدهد و در ماه بعد نیز یک عمره مفرده دیگر انجام دهد. (اگر چه اصل آن مستحب بوده و محل احرام عمره دوم در صورتی که در عمره اول از یکی از مواقیت معروفه محرم شده همان جاست و الا از ادنى الحل است. همان طور که در صورت عدم تمکن از رفتن به مواقیت می تواند از ادنى الحل محرم شود.

امام خمینی (ره):

اگر در عمره تمتع این عمل را از روی علم و عمد پس از سعی مرتکب شود کفاره بر او واجب می شود و کفاره بنا بر احتیاط واجب یک شتر است چه ثروتمند باشد یا نباشد (3).

*** آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل): عمره او صحیح است.

* آية الله (گلپایگانی): و کفاره او اگر ثروتمند باشد یک شتر، و اگر فقیر باشد یک گوسفند، و در متوسط الحال یک گاو است، واظهر تخییر بین سه چیز است مطلقا.

* آية الله (صافی): کفاره آن اگر متمکن است یک شتر وإلا یک گاو است.

*** آیات عظام (خوئی)، (نوری)، (اراکی): بنا بر احتیاط واجب یک شتر است برای کسی

ص: 233


1- 1- مناسک، مسأله 220.
2- 2- همان.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 315، ص 156.

که بتواند شتر تهیه کند، و یک گاو است اگر متوسط باشد و نتواند شتر تهیه کند، و یک گوسفند است اگر معسر باشد و نتواند گاو تهیه کند.

آية الله (سیستانی): کفاره اش بنا بر احتیاط یک شتر و یا یک گاو است (1).

* آية الله (تبریزی): کفاره اش یک گوسفند است و بنا بر احتیاط یک شتر و یا یک گاو (2).

* آية الله (بهجت): کفاره اش یک شتر است (3).

* آية الله (فاضل): کفاره اش یک شتر و یا یک گاو و یا یک گوسفند است به اختیار خودش اگر چه بهتر آن است که شتر را کفاره دهد.

امام خمینی (ره):

اگر در احرام حج این عمل را از روی علم و عمد به جا آورد اگر قبل از وقوف به عرفات بوده حج او فاسد است مسلما، و اگر بعد از وقوف به عرفات و قبل از وقوف به مشعر الحرام بوده، حج او فاسد است بنا بر اقوی، و در هر دو صورت کفاره آن یک شتر است (4).

*** آية الله (نوری)، آية الله (اراکی): و باید زن و شوهر با هم خلوت نکنند تا اعمال مناسک خود را تمام کنند، و هم چنین در سال بعد در صورتی که از همان راه قبلی قصد حج کنند، پس از رسیدن به محل معصیت باید از هم جدا شوند تا اتمام مناسک

* آية الله (فاضل): ظاهرا حج او در هر دو صورت صحیح است ولی باید یک شتر و در صورت عجز یک گاو کفاره بدهد و باید زن و شوهر با هم خلوت نکنند تا اعمال مناسک خود را تمام کنند و سال بعد باید حج تمتع به عنوان عقوبت انجام دهند. و هم چنین در سال بعد در صورتی که از همان راه قبلی قصد حج کنند، پس از رسیدن به محل معصیت باید از هم جدا شوند تا اتمام مناسک. و زن هم اگر در احرام بوده و به عمل راضی شده همین حکم را دارد. و اگر مجبور شده كفاره اش به عهده شوهر است.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (بهجت): در این صورت حج او فاسد است على الاشهر.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر این عمل قبل از وقوف در مزدلفه صورت گرفته باشد باید حج در سال آینده اعاده شود.

ص: 234


1- 1- مناسک، مسأله 220.
2- 2 - مناسک، مسأله 220.
3- مناسک شیخ، ص 16 و 93.
4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 316، ص 157.

آية الله (سیستانی): اگر این عمل قبل از وقوف در مزدلفه صورت گرفته باشد باید حج را تمام کند و در سال آینده نیز اعاده نماید چه حج واجب باشد چه مستحب.

* آية الله (بهجت): کفاره این عمل در صورت تمکن یک شتر و در صورت عجز یک گاو و در صورت عجز یک گوسفند می باشد.

* آية الله (خامنه ای): کفاره آن شتر است و متعرض صورت عجز نشده اند.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): در صورت تمکن یک شتر و در صورت عجز یک گوسفند کفاره بدهد.

- امام خمینی (ره):

در این دو صورت که حج فاسد شد باید حج را تمام کند و در سال دیگر نیز حج به جا آورد.

آیات عظام در مناسک خود اضافه بر کلام حضرت امام رحمة الله متعرض تفریق و جدایی بین زن و شوهر در حج امسال و سال آینده شده اند.

آية الله (فاضل): گذشت که حج فاسد نشده است

* آية الله (خامنه ای): بعد از وقوف به مشعر الحرام و قبل از اتمام طواف نساء اگر آمیزش جنسی شود حج صحیح است و فقط باید کفاره بدهد.

- امام خمینی(ره):

اگر این عمل بعد از وقوف به عرفات و شعر واقع شد دو صورت دارد (1):

یکی آن که:

قبل از تجاوز از نصف طواف نساء مرتکب شده، در این صورت حج او صحیح است، و فقط باید کفاره بدهد (2).

***** آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (اراکی)، (تبریزی)، (صافی): اگر این عمل پیش از طواف نساء و یا قبل از تمام شدن شؤط پنجم باشد حج او صحیح است ولی باید کفاره بدهد.

ص: 235


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 318.
2- 2- همان، ص 158.

* آية الله (سیستانی): اگر این عمل قبل از طواف نساء و یا قبل از اتمام شوط چهارم طواف نساء باشد حجش صحیح و کفاره دارد و اگر بعد از آن باشد کاره هم ندارد (1).

آية الله (فاضل) : اگر قبل از تمام شدن شوط سوم باشد حج او صحیح و کفاره دارد.

* آية الله (مکارم): اگر قبل از طواف نساء این عمل صورت گیرد حجش صحیح ولی گناه کرده است و کفاره آن یک شتر است.

آية الله (بهجت): اگر این عمل در دور سوم طواف نساء باشد و هم چنین اگر در دور چهارم باشد بنا بر احتیاط و اگر بعد از دور پنجم طواف نساء بوده کفاره نیز ندارد على الأظهر الاشهر اگر چه احوط کفاره است (2).

دوم آن که:

بعد از تجاوز از نصف طواف نساء مرتکب شده، پس حج او صحیح است و کفاره هم ندارد بنا بر اقوى.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بعد از تمام شدن شؤط پنجم طواف نساء.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بعد از تجاوز از 5 شؤط اگر مرتکب شود حج او صحیح و کفاره نیز ندارد اگر چه احوط است.

* آية الله (تبریزی): بعد از شؤط پنجم کفاره ندارد.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): على الاظهر الاشهر، گر چه احوط کفاره است.

* آية الله (فاضل): اگر این عمل بعد از تمام شدن شؤط سوم باشد کفاره نیز ندارد.

- امام خمینی (ره):

اگر زنی را از روی شهوت ببوسد کفاره آن یک شتر است، و اگر بدون شهوت ببوسد کفاره آن یک گوسفند است. و احتیاط مستحب آن است که یک شتر کفاره بدهد (3).

* آية الله (گلپایگانی): در این صورت خالی از قوت نیست که یک شتر کفاره بدهد.

** آية الله (سیستانی) آية الله (بهجت): در این صورت بنا بر احتیاط واجب یک گوسفند کفاره بدهد (4).

ص: 236


1- - مناسک، مسأله 222.
2- 2 - مناسک شیخ ، ص 16 و 93.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 319، ص 159.
4- مناسک، مسأله 236.

*** آیات عظام (نوری)، (اراکی)، (صافی): در این صورت بنا بر احتیاط واجب یک شتر باید کفاره بدهد.

* آية الله مکارم): احتياط آن است که بوسیدن بدون قصد لذت را ترک کند و اگر ببوسد یک گوسفند کاره بدهد.

* آية الله خامنه ای): کفاره بوسیدن هم سر اگر با شهوت باشد یک شتر است و اگر بدون شهوت باشد یک گوسفند و ظاهرا بوسیدن غیر همسر مانند مادر و فرزند حرام نیست و کفاره هم ندارد.

* آية الله (بهجت): متعرض استحباب کفاره شتر نشده اند.

* آية الله (خوئی): اگر زنش را با شهوت ببوسد و منی از او خارج شود یک شتر باید کفاره بدهد و اگر منی از او خارج نشود بنا بر احتیاط یک شتر باید بدهد (1).

* آية الله (تبریزی): اگر زنش را با شهوت ببوسد و منی خارج شود یک شتر کفاره بدهد و اگر منی خارج نشود و یا از روی شهوت نباشد یک گوسفند کفاره بدهد.

آية الله (سیستانی): اگر مرد محرم همسرش را از روی شهوت ببوسد و منی خارج شود لازم است یک شتر کفاره بدهد ولی اگر منی خارج نشود بعید نیست که یک گوسفند کفاره دادن کافی باشد و اگر مردی که محرم نیست همسر محرم خود را ببوسد به احتیاط واجب باید یک گوسفند کفاره بدهد.

- امام خمینی (ره):

اگر عمدا نگاه کند بغیر زن خود و انزالش شود احوط آن است که اگر می تواند یک شتر کفاره بدهد، و اگر نمی تواند یک گاو، و اگر آن را هم نمی تواند یک گوسفند کفاره بدهد (2).

* آية الله (بهجت): بنحو حرام، و اما اگر انزال نشود پس جز این که گناه کرده چیزی براو نیست بنا بر اظهر (3).

* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): چه با شهوت باشد و چه بدون شهوت اگر انزال شود کفاره اش یک شتر است در صورت دارا بودن و یک گاو است اگر متوسط باشد و یک گوسفند اگر فقیر باشد.

ص: 237


1- 1- مناسک، مسأله 226.
2- 2- مسأله 320.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 17 و 94.

* آية الله (فاضل): اقوی آن است که اگر متمول است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو و اگر فقیر است یک گوسفند کفاره بدهد.

آية الله (سیستانی): اگر محرم به غیر همسر خود نگاه حرام کند اگر منی خارج نشود کفاره ندارد و اگر خارج شود کفاره واجب است و احتیاط واجب آن است که اگر وضع مالی او خوب است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو کفاره بدهد و نسبت به فقیر یک گوسفند کافی است.

- امام خمینی (ره):

اگر محرم نگاه کند به زن خود از روی شهوت و انزالش شود مشهور آن است که یک شتر کفاره است، ولی اگر از روی شهوت نباشد کفاره ندارد(1).

* آية الله (تبریزی): و یا از روی شهوت باشد و انزال نشود.

* آية الله (بهجت): ولی اگر از روی شهوت نگاه کند و منی از او بیرون نیاید یا بدون شهوت نگاه کند و منی بیرون بیاید کفاره ندارد (2).

آية الله (بهجت): اگر او را از روی شهوت ببوسد بنا بر احتیاط یک شتر کفاره بدهد چه منی خارج شود و چه نشود.

*آية الله (فاضل): اگر زنش را با شهوت ببوسد و منی خارج شود کفاره آن یک شتر است و اگر منی خارج نشود (3). کفاره آن یک گوسفند است. و بوسیدن بدون شهوت کفاره ندارد، چون حرام نیست. وزن هم در این مسأله حکم مرد را دارد.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

* آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (صافی): باید یک شتر کفاره بدهد.

آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب یک شتر بدهد. و اما اگر منی بیرون نیاید و یا بدون شهوت به او نگاه کرد و منی بیرون آمد، کفاره واجب نیست (4).

* آية الله (فاضل): بنا بر اقوی یک شتر کفاره بدهد.

ص: 238


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 321.
2- 2 - مناسک، مسأله 229
3- 3- همان، مسأله 226.
4- 4- مناسک، مسأله 229.

- امام خمینی (ره):

اگر کسی با زن دست بازی کند به شهوت و انزالش نشود یک گوسفند کفاره آن است و اگر انزالش شود احتیاط آن است که یک شتر کفاره بدهد اگر چه کفایت گوسفند، خالی از قوت نیست (1).

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): این فرع در مناسک ذکر نشده.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر محرم زن خود را با شهوت لمس کند باید یک گوسفند کفاره دهد و اگر با همسر خود ملاعبه کند و انزال شود لازم است یک شتر کفاره دهد.

*آية الله (سیستانی): اگر زن خود را با شهوت لمس نماید یا بلند کند یا در آغوش بگیرد باید یک گوسفند کفاره بدهد. چه انزال شود و چه نشود. و اگر بدون شهوت باشد کفاره ندارد. و اگر با زن خود ملاعبه نماید و انزال شود باید یک شتر کفاره بدهد و اگر نمی تواند باید یک گوسفند کفاره بدهد (2).

* آية الله (بهجت): اگر با شهوت هم سر خود را لمس نماید یک گوسفند باید بدهد و اگر با او ملاعبه کند و انزال شود لازم است یک شتر کفاره بدهد و احوط قضای حج است در موردی که این ملاعبه با انزال و امثال آن بنحو حرام بر غیر محرم صورت بگیرد مثل این که با اجنبیه باشد و در ملاعبه بدون انزال یک گوسفند است.

*آية الله (مکارم): این احتیاط ترک شود.

* آية الله (فاضل): اگر محرم زن خود را با شهوت لمس کند و یا با او بازی کند اگر انزال نشود یک گوسفند کفاره بدهد، و اگر انزال شود بنا بر احتیاط واجب یک شتر کفاره دارد.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بنا بر احتیاط واجب یک شتر کفاره دارد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است یک شتر کفاره بدهد (3).

* آية الله (خامنه ای): کفاره ملاعبه منتهی به امناء در حال احرام یک شتر است.

ص: 239


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 322، ص 160.
2- - مناسک، مسأله 228 و 229.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 391.

- امام خمینی (ره):

هر یک از این امور که موجب کفاره است اگر با جهل به مسأله یا از روی غفلت یا از روی نسیان واقع شود به عمره و حج او ضرر نمی رساند و بر شخص کفاره نیست (1).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر طواف حج را فراموش نموده و با عيال خود نزدیکی کند و یا بعد از سعی و قبل از تقصیر از روی جهل به حکم باشد باید کفاره بدهد.

- امام خمینی (ره):

اگر مردی با زن خود که محرم است از روی اجبار جماع کند بر زن چیزی نیست، و مرد باید علاوه بر کفاره خود، کفاره زن را هم بدهد، و اگر زن از روی رضایت جماع دهد کفاره بر خود اوست، و مرد باید کفاره خودش را بدهد، و كفاره ای که باید بدهند گذشت (2).

* آية الله (سیستانی): اگر مرد زنش را مجبور به جماع کند، بنا بر احتیاط واجب باید کفاره او را نیز بدهد.

* آية الله (فاضل): و در این صورت ظاهرا حج او صحیح است ، اما باید مثل مرد سال بعد به عنوان عقوبت حج تمتع انجام دهد.

سوم: عقد کردن زن از برای خود یا غير، چه آن غير، احرام بسته باشد یا نبسته باشد و محل باشد.

- امام خمینی (ره):

جایز نیست شخص محرم شاهد شود از برای عقد گر چه آن عقد برای غیر محرم باشد (3).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): شاهد شدن بر عقد بنا بر قول مشهور بر محرم حرام است، و این قول موافق احتیاط است.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب نباید شخص محرم شاهد شود.

* آية الله (بهجت): حاضر شدن در مجلس عقد و شاهد شدن بر آن بر محرم حرام است (4).

**آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): احتیاط واجب.

ص: 240


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 323.
2- 2- همان، مسأله 324، ص 161.
3- 3 - همو، مسأله 325.
4- 4- مناسک، مسأله 235.

- امام خمینی (ره):

احتياط آن است که شهادت ندهد بر عقد اگر چه شاهد عقد شده باشد، در حال محرم نبودن، اگر چه جایز بودن آن خالی از قوت نیست (1).

* آية الله (بهجت): احتياط واجب.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بعضی از فقهاء فرموده اند که گواهی بر عقدی که قبلا واقع شده نیز بر محرم حرام است، ولی دلیلش ظاهر نیست.

* آية الله مکارم): احتیاط واجب این است که محرم.

آية الله (فاضل): شهادت دادن به عقد در حال احرام جایز است هر چند احتیاط مستحب در ترک آن است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): شهادت بر عقد جایز نیست اگر چه پیش از احرام شاهد شده باشد.

- امام خمینی (ره):

اقوى آن است که خواستگاری کردن در حال احرام جایز است و احتیاط در ترک است.

* * * * * * * * آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (مکارم)، (فاضل)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب محرم نباید خواستگاری نماید.

- امام خمینی (ره):

رجوع کردن به زنی که طلاق رجعی داده است مانع ندارد (2).

- امام خمینی (ره):

اگر زنی را در حال احرام برای خود عقد کند با علم به مسأله، آن زن بر او حرام دائمی می شود (3).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): متعرض حرمت ابدیه نشده اند و فرموده اند که عقد او باطل است.

* آية الله (بهجت): اقوى حرمت ابدیه است (4).

ص: 241


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني )، مسأله 326.
2- 2- همان، مساله 328، ص162.
3- 3 - همو، مسأله 329.
4- 4- مناسک، مسأله 233.

- امام خمینی (ره):

اگر زنی را با جهل به مسأله برای خود عقد کند عقدی که کرده است باطل است، لكن حرام دائمی نمی شود، ولی احتیاط آن است که آن زن را نگیرد خصوصا اگر با او نزدیکی کرده باشد (1).

* آية الله (بهجت): اگر جاهل بود حرام ابدی نمی شود اگر چه دخول بنماید بنا بر اظهر و اشهر (2).

* آية الله (گلپایگانی): متعرض فرض جهل نشده اند.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): در صورت عدم دخول، و در صورت دخول حرام دائمی می شود.

* آية الله (مکارم): این احتیاط مستحب است.

- امام خمینی (ره):

ظاهرا فرقی بین زن عقدی و صیغه ای نیست در احکامی که ذکر شد (3).

- امام خمینی (ره):

احتياط آن است که زن اگر احرام بسته باشد و مرد محرم نباشد و عقد کند او را، با او نزدیکی نکند و طلاق دهد او را، و در صورت علم به مسأله او را طلاق دهد، و با او هیچ وقت ازدواج نکند (4).

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط مستحب.

* آية الله (فاضل): اگر زنی احرام بسته باشد و مردی که محرم نیست او را به عقد خود درآورد، این عقد باطل است. و چنانچه زن عالم به حکم بوده است عقد باطل است و برای همیشه بر یکدیگر حرام می شوند.

آية الله (گلپایگانی): متعرض این فرع نشده اند.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): در صورتی که زن محرم باشد و مردی که محرم نیست او را به عقد خود درآورد این عقد باطل است و چنانچه زن عالم به حکم بوده است موجب حرمت ابدی هم می شود. *( آية الله سیستانی): حكم اخیر مبنی بر احتیاط است)

ص: 242


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 330، ص 162.
2- 2- کتاب نکاح، ص 48.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 331.
4- 4- همان، مساله 332، ص162.

* آية الله (بهجت): احوط اتحاد حکم مرد و زن است بلکه خالی از وجه نیست (1).

- امام خمینی (ره):

اگر کسی عقد کند زنی را برای محرمی و محرم دخول کند پس اگر هر سه عالم به حکم (5) باشند بر هر یک آنها یک شتر کفاره است، و اگر دخول نکند کفاره نیست، و در این حکم فرق نیست بین آن که زن و عاقد محل باشند یا محرم، و اگر بعضی از آنها حکم را می دانند و بعضی نمی دانند بر آن که می داند کفاره است (2).

* آية الله (بهجت): و نیز عالم به موضوع در موردی که محلی برای جهل به آن هست (3).

* آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): عالم به حکم و موضوع (یعنی این که بدانند مرد محرم است) باشند.

چهارم: استمناء

یعنی طلب بیرون آمدن منی کردن بدست یا غیر آن هر چند به خیال باشد یا به بازی کردن با زن خود یا کس دیگر بهر نحو باشد، پس اگر منی خارج شود کفاره آن یک شتر است، و احتیاط واجب آن است که در جایی که جماع موجب بطلان است استمناء نیز موجب بطلان باشد به نحوی که در جماع گفته شد (4).

* آية الله خامنه ای): و اگر نتواند شتر بدهد قربانی کردن یک گوسفند کافی است و این در صورت علم به حكم و عمد می باشد و اگر استمناء با کاری است که او با خود انجام می دهد و پیش از مزدلفه است لازم است حج را تمام کند و در سال بعد آن را دوباره به جا آورد و اگر استمناء به وسیله هم سرش انجام شده، احتیاط واجب آن است که باز هم این گونه عمل کند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که با آلت خود بازی کند و منی بیرون بیاید کفاره آن یک شتر است و اگر این عمل قبل از موقفین باشد سال دیگر باید اعاده حج نماید.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر محرم با آلت خود بازی کند و منی از آن بیرون

ص: 243


1- 1- کتاب نکاح، ص 48.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 333، ص162.
3- - مناسک شیخ، ص 18.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 334، ص: 163

بیاید حکم کسی است که با زن خود نزدیکی کرده و مسأله آن گذشت. و اگر بدون بازی با آلت استمناء نمود، کفاره بر او واجب می شود و بنا بر اظهر حج و عمره اش فاسد نخواهد شد. هر چند رعایت احتیاط در اعاده آنها بهتر است.

* آية الله سیستانی): استمناء با عضو تناسلی چه با دست و غیر آن مطلقا حرام است و حکم آن در حج حكم جماع است که گذشت و هم چنین در عمره مفرده به احتیاط واجب و استمناء به وسیله بوسیدن زن و یا دست زدن و یا ملاعبه و نگاه حکمش در مسائل قبل گذشت. و استمناء به وسیله شنیدن صحبت زن و یا اوصاف و مشخصات او و یا به وسیله تصورات او در خیال و مانند آن بر محرم حرام است ولی موجب کفاره نیست (1).

* آية الله (بهجت): و بدان که انزال منی با استمناء، بعضی او را مفسد حج دانسته اند مثل جماع کردن و این قول احوط است در استمناء به مثل عبث با آلت خود و مانند آن از محرم بر غیر محرم پس ترک نشود احتیاط به قضاء حج (2).

* آية الله (فاضل): ظاهرا استمناء موجب بطلان نمی شود و حکم آن مثل جماع است که گذشت. و ظاهرا زن نیز همین حکم را دارد.

پنجم: استعمال عطریات

از قبیل مشک و زعفران و کافور و عود و عنبر، بلکه مطلق عطر هر قسم که باشد.

** آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): احوط اجتناب از هر بوی خوشی غیر از اینهاست.

* آية الله (تبریزی): این حکم در غیر زعفران و عود و عنبر و مشک و ورس، مبنی بر احتیاط مستحب است.

* آية الله (سیستانی): بر محرم حرام است استعمال هر ماده ای که برای خوشبو کردن بدن یا لباس یا خوراک یا غیر آنها مورد استفاده واقع می شود، چه استعمال به بوییدن باشد یا خوردن یا مالیدن یا رنگ کردن یا بخور دادن و احتیاط واجب آن است که از شامپو و صابون و سیگاری که بوی خوشی دارد نیز اجتناب کند.

ص: 244


1- 1- مناسک، مسأله 232.
2- 2 - مناسک آية الله بهجت، مسأله 232.

مالیدن عطر بر بدن و لباس جایز نیست و همین طور پوشیدن لباسی که بوی عطر می دهد اگر چه قبلا به آن عطر مالیده شده باشد (1).

* آية الله (مکارم): یا پراکندن در فضا به وسیله اسپری و مانند آن.

- امام خمینی (ره):

خوردن چیزی که در آن چیزی است که بوی خوش می دهد مثل زعفران جایز نیست (2).

- امام خمینی (ره):

پوشیدن لباس یا خوردن غذایی که بوی خوش می دهد اضطرار پیدا کند باید (2) دماغ خود را بگیرد که بوی خوش به آن نرسد.(3)

* آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی): بنا بر احتیاط لازم.

* آية الله (مکارم)؛ مگر این که موجب عسر و حرج باشد.

- امام خمینی (ره):

از گلها یا سبزیهایی که بوی خوش می دهد باید اجتناب کند، مگر بعضی انواع که صحرایی است، مثل «بومادران» و «درمنه» و «خزامی» که میگویند از خوشبوترین گلها است (4).

* آية الله (سیستانی): این حکم مخصوص گیاهانی است که برای بوییدن مورد استفاده واقع می شود چه از آن عطر گرفته شود و چه نشود.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (مکارم)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب از تمام گلها اجتناب کند.

**نظر آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت) این است که باید بنا بر احتیاط لازم از هر بوی خوشی اجتناب کند. ولی آية الله (بهجت) موارد استثناء را ذکر نکرده اند.

* آية الله (خامنه ای): احتیاط واجب نبوییدن هر چیز معطری است که به آن عطر گفته نمی شود.

* آية الله (تبریزی): چنانکه گذشت حکم در غير زعفران و عود و عنبر و ورس و مشک، مبنی بر احتياط مستحب است.

ص: 245


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 335، ص 164.
2- 2- همان، مسأله 336.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 337.
4- 4- همان، مسأله 338.

- امام خمینی (ره):

احتياط آن است که از «دارچینی» و «زنجبیل» و «هل» و امثال آنها اجتناب کند اگر چه اقوى حرام نبودن آنها است (1).

* آية الله (سیستانی): حرمت شامل آنها نیز می شود .

- امام خمینی (ره):

از میوه های خوشبو از قبیل سیب و به اجتناب لازم نیست، و خوردن آنها و بوییدن آنها مانع ندارد، لكن احتياط آن است که بوییدن را ترک کند (2).

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب از بوییدن آنها اجتناب کند.

- امام خمینی (ره):

اقوى حرمت گرفتن دماغ است از بوی بد، لكن فرار کردن از بوی بد به تند رفتن عیب ندارد (3).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): متعرض حرمت ابدیه نشده اند و فرموده اند که عقد او باطل است.

آية الله (بهجت): اقوى حرمت ابدیه است (4).

- امام خمینی (ره):

خرید و فروش عطریات اشکال ندارد لكن نباید آنها را برای امتحان بو کند یا استعمال کند (5).

- امام خمینی (ره):

کفاره استعمال بوی خوش یک گوسفند است بنا بر احتیاط واجب (6).

- امام خمینی (ره):

مشهور آن است که استعمال خلوق کعبه و آن چیزی است که کعبه را به آن خوش بو می کنند حرام نیست، لكن چون معلوم نیست که خلوق چیست (7).

* آية الله (فاضل): ماده خوشبوی مخصوصی است که برای نظافت کعبه استعمال می شود.

ص: 246


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 339.
2- 2- همان، مسأله 340.
3- 3- همو، مسأله 341، ص 165.
4- - مناسک، مسأله 233.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 342.
6- 6- همان مسأله 343.
7- 7- همو، مسأله 344.

* آية الله (غروی): خلوق عبارت است از عطری که مایع بوده و زرد رنگ و اعظم اجزای آن زعفران است و کعبه را با آن خوشبو می کنند.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نهایت احتیاط در آن .. احتیاط آن است که اجتناب کند از بوی خوشی که در کعبه است.

*آية الله (بهجت): متعرض این احتیاط نشده است.

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط از بوییدن آنها هنگام خوردن باید خودداری شود.

آية الله (تبریزی): اولی این است که از بوییدن آنها هنگام خوردن خودداری شود.

* آية الله (بهجت): این احتیاط در صورتی است که معلوم باشد دخول آن چه جایز نیست بوییدن آن (ولو بحسب احتياط ممنوع باشد) در آن، و معلوم نباشد نامیده شدن آن به خلوق کعبه (که خوشبو کننده کعبه است با خصوصیتی در ساخت آن) و الا اقوى عدم حرمت است (1).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل): این احتیاط لازم نیست.

* آية الله (سیستانی): خلوق کعبه عطری است که از زعفران و غیر آن گرفته می شده است و نسبت به آن چه فعلا كعبه را با آن خوشبو میکنند چیزی در مناسک ایشان نیامده است.

* آية الله خامنه ای): این احتیاط لازم است.

- امام خمینی (ره):

اگر بوی خوش را مکرر استعمال کرد در وقت واحد بعید نیست یک گوسفند کفایت کند، لكن احتیاط در تعدد است، و اگر در اوقات متعدده استعمال کرد احتیاط ترک نشود، و اگر بعد از استعمال کفاره داد و باز استعمال کرد واجب است که باز کفاره بدهد (2).

* آية الله (گلپایگانی): در صورت تکرار کفاره هم تکرار شود (3).

* آية الله (خامنه ای): تكرر استعمال طیب در یک زمان تا حدی که عرفا آن را یک بار استعمال کردن بدانند کفاره را متعدد نمیکند و در غیر آن على الظاهر باید کفاره را به تعداد استعمال تکرار کند و عدم تخلل كفاره تأثیری ندارد گر چه وجوب کفاره به جهت استعمال طيب معلوم نیست.

ص: 247


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص: 166. و مناسک شیخ، ص 19.
2- 2- همان، مسأله 345.
3- 3 - مناسک عربی، ص 98.

* آية الله (بهجت): با تخلل تکفیر کفاره دارد و بدون آن احتیاط است.

* آية الله (تبریزی): چنانچه گذشت کفاره در غیر خوردن مبنی بر احتیاط وجوبی است و در صورت تکرار احتیاط در تعدد کفاره است.

* آية الله (اراکی): یا مجلس واحد، بنا بر احتیاط کفاره را تکرار کند.

* آية الله (فاضل): بنا بر اقوى كفاره را باید متعدد بدهد.

* آية الله (خوئی): متعرض این مسأله نشده اند.

ششم: پوشیدن چیزدوخته

*مثل پیراهن و زیر جامه و قبا و امثال آنها.

* آية الله (سیستانی):

برای محرم جایز نیست که جامه دکمه دار با آن چه فایده دکمه را داشته باشد بپوشد در صورتی که دکمه آن را ببندد و هم چنین جایز نیست جامه ای بپوشد که یقه و آستین داشته باشد و سر را از یقه و دستها را از آستین بیرون بیاورد و هم چنین جایز نیست شلوار و زیر شلواری و آن چه را که در ستر عورتین مانند آنها باشد مگر این که ازار (لنگ) نداشته باشد که در این صورت پوشیدن آن جایز است، و بنا بر احتیاط واجب باید از پوشیدن لباسهای متعارف مانند پیراهن و قبا و لباده و کت و پیراهن عربی بپرهیزد، هر چند دکمه آنها را نبندد یا دست از آستین و سر از يقه بیرون نیاورد (1).

*آية الله ( خوئی): پوشیدن پیراهن و قبا و شلوار و زیر شلواری و جامه دکمه دار با بستن دکمه آن و درع ( زره) و هر جامه ای که آستین دار باشد که دست در آن برود بر محرم حرام است.

- امام خمینی (ره):

چیزهایی که شبیه به دوخته است مثل پیراهنهایی که با چرخ یا با دست می بافند یا چیزهایی را که با نمد به شکل بالا پوش می مالند مثل کلیجه و پستک و کلاه و غیر آن جایز نیست (1) پوشیدن آنها (2).

ص: 248


1- 1- مناسک، مسأله 242.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 346، ص 167.

* آية الله (سیستانی): فرقی نیست در آن چه در حاشیه قبل گفته شد که لباس دوخته باشد یا بافتنی با نمد مالی یا غیر آن.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط اجتناب از هر جامه دوخته بلکه شبیه دوخته است، مانند نمدی که چوپانان آن را می پوشند.

* آية الله (مکارم): هم چنین لباسهایی که قطعات آن را بهم می چسبانند.

* آية الله (خامنه ای): و هم چنین لباسهای دکمه دار گر چه مخیط نباشد، که پوشیدن آن حرام است ولی سایر استعمالات آن مانند فرش قرار دادن یا به عنوان رو انداز استفاده کردن مانعی ندارد.

- امام خمینی (ره): احوط اجتناب از مطلق دوخته است هر چند کم باشد، مثل کمربند (دوخته و شب کلاه) (1).

* آية الله (خامنه ای): پوشیدن مخیط از غیر انواع لباس مانند کمربند یا هميان حرام نیست،

و کفاره ندارد.

* آية الله (فاضل): اقوى اجتناب از مطلق دوخته است.

*آية الله (خوئی): احوط اجتناب از مطلق جامه دوخته و شبیه دوخته است ولی انداختن پتوی حاشیه دار که طرفین آن را با نخ دوخته اند مانع ندارد (2).

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): استفاده از این اشیاء برای محرم جایز است هر چند دوخته باشد:

1- همیان و کمربند که برای حفظ پول به کمر می بندند.

2- فتق بند.

3- کفشی که تمام روی پا را نپوشاند.

* آية الله مکارم): کمربند دوخته اشکالی ندارد.

* آية الله (سیستانی): معلوم شد که معیار لباس دوخته نیست بلکه انواع خاصی از لباس حرام است و به احتیاط واجب لباسهای متعارف هم حرام است و اما کمربند و بند ساعت و دمپایی و امثال آن اگر دوخته باشد اشکال ندارد گر چه کمربند مکروه است و هم چنین اشکال ندارد اگر حاشیه لباس احرام دوخته باشد یا بر آن مارکی باشد که دوخته باشند.

ص: 249


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 347.
2- 2 - استفتاءات، ص 241، س 712.

* اية الله (تبریزی): پوشیدن شب کلاه جایز نیست و کمربند مانعی ندارد.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نهایت احتیاط در آن..

* آية الله (بهجت): متعرض این احتیاط نشده است.

** آية الله (خوئی)، آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط از بوییدن آنها هنگام خوردن باید خودداری شود.

* آية الله (تبریزی): اولی این است که از بوییدن آنها هنگام خوردن خودداری شود .

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب (1).

آية الله (بهجت): بنا بر احوط بلکه اقوى.

* آية الله (فاضل): و اگر گرفت معصیت کرده ولی کفاره ندارد.

* آية الله (نوری): اگر صابون و شامپو دارای بوی خوش باشد باید محرم از آن اجتناب کند.

* آية الله (خامنه ای): وجوب كفاره در استعمال طيب ثابت نیست اگر چه احتیاط مستحب آن است که یک گوسفند کفاره بدهد.

*** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر مشهور یک گوسفند است، ولی ثبوت کفاره در غیر خوردن، محل اشکال است هر چند احوط کفاره دادن است.

*** آية الله (سیستانی): هرگاه محرم عمدا مقداری از چیزهای خوشبو را بخورد، و یا چیزی را بپوشد که اثر بوی خوش از سابق در آن مانده باشد، بنا بر احتیاط واجب باید یک گوسفند کفاره بدهد، ولی در غیر این دو مورد در استفاده از بوی خوش كفاره واجب نیست، هر چند احوط کفاره دادن است (2).

* آية الله (فاضل) : در صورت علم و عمد.

* * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، ( مکارم)، (صافی)، (بهجت): در صورت عمد احتياط (1) آن است که اجتناب کند از بوی خوشی که در کعبه است.

* آية الله (فاضل): ماده خوشبوی مخصوصی است که برای نظافت کعبه استعمال می شود.

آية الله (غروی): خلوق عبارت است از عطری که مایع بوده و زرد رنگ و اعظم اجزای آن زعفران است و کعبه را با آن خوشبو می کنند.

* آية الله (بهجت): این احتیاط در صورتی است که معلوم باشد دخول آن چه جایز نیست

ص: 250


1- 1- مناسک، مسأله 241.
2- 2- مناسک، مسأله 240.

بوییدن آن (ولو بحسب احتياط ممنوع باشد) در آن، و معلوم نباشد نامیده شدن آن به خلوق کعبه (که خوشبو کننده کعبه است با خصوصیتی در ساخت آن) و الااقوی عدم حرمت است.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل) : این احتیاط لازم نیست.

* آية الله سیستانی): خلوق کعبه عطری است که از زعفران و غیر آن گرفته می شده است و نسبت به آن چه فعلا كعبه را با آن خوشبو میکنند چیزی در مناسک ایشان نیامده است.

*آية الله (خامنه ای): این احتیاط لازم است.

- امام خمینی (ره):

همیانی را که در آن پول میگذارند اشکال ندارد به کمر ببندد هر چند دوخته باشد، و بهتر آن است که قسمی کند که بی گره باشد(1).

آية الله (فاضل): اما اگر بتواند همیان دوخته نشده تهیه کند نمی تواند از همیان دوخته شده استفاده کند.

آية الله (بهجت): در مناسک ایشان، قسمت اخیر آورده نشده است.

- امام خمینی (ره):

فتق بند اگر دوخته باشد برای ضرورت جایز است ببندد، لكن احتياط آن است که کفاره بدهد.

*** آية الله (فاضل)، آية الله (صافی): اولی این است که کفاره بدهد.

* آية الله (تبریزی): کفاره هم ندارد.

*** آية الله (مکارم)، آية الله سیستانی: ضرورت لازم نیست و کفاره هم ندارد.

* آية الله (سیستانی): این احتیاط لازم نیست.

- امام خمینی (ره):

اگر به لباس دوخته احتیاج پیدا کرد جایز است بپوشد، ولی کفاره باید بدهد(2).

* آية الله (بهجت): الا در صورتی که ازار نداشته و شلوار بپوشد که در وجوب فديه تامل است(3).

ص: 251


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 348، ص 168.
2- 2- همان، مسأله 350.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 20 و 21.

* * * * آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب باید یک گوسفند بدهد.

- امام خمینی (ره):

جایز است گره زدن لباس احرام را ولی احتیاط در گره نزدن است، و احتیاط واجب آن است که لنگ را به گردن گره نزنند(1).

- امام خمینی (ره):

جایز است که لباس احرام را با سوزن یا چیز دیگر بعضی را به بعضی وصل کند گر چه احتیاط در ترک است(2).

امام خمینی (ره):

از برای زنها جایز است لباس دوخته هر قدر می خواهند به پوشند و کفاره ندارد، بلی جایز نیست از برای آنها پوشیدن «قفازين» و آن چیزی بوده که زنهای عرب در آن پنبه می گذاشتند و دست می کردند برای حفظ از سرما(3).

* آية الله (اراکی): احوط بلکه اقوى اجتناب از آن است.

** آية الله (سیستانی)، آية الله مکارم): منظور از قفازين هر نوع دستکش است.

- امام خمینی (ره):

کفاره پوشیدن لباس دوخته، یک گوسفند است(4).

* آية الله (بهجت): برای متعمد و یا مضطر، بخلاف ناسی و ساهی و جاهل که چیزی بر آنها نیست .

* آية الله (نوری): هر چند از روی اضطرار پوشیده باشد و با تعدد لباس یا تکرار در پوشیدن، کفاره نیز تکرار می شود.

امام خمینی (ره): اگر محرم چند قسم لباس دوخته بپوشد مثل پیراهن و قبا و عبا برای هر یک باید کفاره بدهد

ص: 252


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 351.
2- 2- همان، مسأله 352.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 353.
4- 4- همان، مسأله 354. 5- مناسک شیخ، ص 20.

و احتیاط واجب آن است که اگر آنها را توی هم کرد و یک دفعه پوشید باز برای هر یک کفاره بدهد(1).

* آية الله (خامنه ای): اگر تعدد پوشیدن صدق کند برای هر مورد یک کاره بدهد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ظاهر آن است که اگر برای پوشیدن جنس دوخته یک کفاره بدهد کافی است.

* آية الله (سیستانی): در این صورت اگر نوع این لباسها مختلف باشد به تعداد هر لباس باید کفاره بدهد، و اگر نوع لباسها یکی باشد بنا بر احتیاط به تعداد هر لباس باید کفاره بدهد(2).

* آية الله (بهجت): ظاهر تعدد کاره است به تعدد صنفها مطلقا، چه على الترتيب بپوشد و چه در یک دفعه بپوشد(3).

امام خمینی (ره):

اگر از روی اضطرار لباسهای متعدد پوشید کفاره ساقط نمی شود(4).

*** آية الله (خامنه ای)، آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط در صورت اضطرار به پوشیدن لباس هم کفاره دارد.

* آية الله (مکارم): مگر این که موجب عسر و حرج شود.

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط (5).

- امام خمینی (ره):

اگر یک قسم لباس بپوشد مثل پیراهن و کفاره بدهد و باز پیراهن دیگر بپوشد یا آن را که پوشیده بکند و باز بپوشد باید برای دفعه دیگر نیز کفاره بدهد(6) .

- امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که اگر چند لباس از یک نوع بپوشد مثل چند قبا یا چند پیراهن چه در مجلس واحد یا در مجالس عدیده برای هر یک کفاره بدهد(7).

ص: 253


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 355، ص 169.
2- 2 - مناسک، مسأله 245
3- 3 - مناسک شیخ، ص 20.
4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 356، ص 169.
5- 5- مناسک، مساله 245.
6- مناسک، مسأله 357.
7- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 358.

* آية الله (غروی): اقوی در این صورت کفایت یک کاره است در صورتی که همه را در یک دفعه بپوشد و یک لبس صدق کند.

* آية الله (بهجت): اگر یک دفعه پوشیدن صدق کند(1) .

* آية الله (مکارم): مگر این که موجب عسر و حرج شود.

آية الله (فاضل): چنانچه چند لباس از یک نوع را یک دفعه (یعنی پشت سر هم و بدون فاصله) بپوشد فقط یک کفاره واجب می شود .

* آية الله (تبریزی): در صورتی که چند لباس بپوشد و لو از یک نوع باشد، باید به تعداد آنها کفاره بدهد.

* آية الله (گلپایگانی): برای پوشیدن جنس دوخته در احرام عمره یک کفاره و در احرام حج نیز یک کفاره کافی است(2).

هفتم: سرمه کشیدن

امام خمینی (ره):

به سیاهی که در آن زينت باشد هر چند قصد زینت نکند. و احتیاط واجب اجتناب از مطلق سرمه است که در آن زینت باشد، بلکه اگر بوی خوش داشته باشد بنابر اقوى حرام است(3).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): سرمه سیاه بقصد زینت کردن حرام است قطعا. و بنا بر احتیاط یک گوسفند کفاره بدهد و از سرمه سیاه بدون قصد زینت و غیر سیاه با قصد زینت بنا بر احتیاط واجب اجتناب کند.

* آية الله (خوئی): و بنا بر احتیاط مستحب كفاره هم دارد ولی سرمه غیر سیاه بدون قصد زینت مانع ندارد و کفاره نیز ندارد.

* آية الله (مکارم ): فرقی بین سرمه سیاه و غیر سیاه نیست، ملاک در حرمت زینت و عدم زینت است.

* آية الله (سیستانی): سرمه سیاه و هر سرمه ای که زینت حساب شود اگر به قصد زینت باشد

ص: 254


1- 1- مستفاد از مناسک شیخ، ص 20.
2- 2 - مجمع المسائل، ج 1، ص 461، - مسأله 20.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 359، ص 170.

حرام و اگر به قصد زینت نباشد احتیاط واجب در ترک است و اما سرمه ای که نه سیاه باشد و نه زینت شمرده شود اگر به قصد زینت نباشد جایز و اگر به قصد زینت باشد احتیاط واجب در ترک است، بلی در هر صورت برای معالجه در حال اضطرار اشکال ندارد (1).

* آية الله (خوئی): اگر قصد زینت نکند بنا بر احتیاط واجب باید اجتناب کند.

* آية الله (اراکی): در صورت عدم قصد زینت، احوط ترک است.

* آية الله (بهجت): اگر سرمه سیاه بکشد و قصد زینت نداشته باشد بلکه برای اعلاج مرض باشد اشکال ندارد.

* آية الله (بهجت): احوط اجتناب از مطلق سرمه است اگر بقصد زینت باشد یا بوی خوش در آن باشد(2).

* آية الله (اراکی): بنا بر احوط حرام است.

امام خمینی (ره): حرام بودن سرمه کشیدن، به زن اختصاص ندارد و برای مرد نیز حرام است(3).

امام خمینی (ره):

- در سرمه کشیدن کفاره نیست، لكن اگر در سرمه بوی خوش باشد احتیاط کفاره دادن است(4).

آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط باید یک گوسفند کفاره دهد. * آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط مستحب یک گوسفند کفاره بدهد.

* آية الله (تبریزی): اگر سرمه سیاه را بقصد زینت بکشد بنا بر احتیاط یک گوسفند کفاره دارد و در سرمه سیاه که بقصد زینت نباشد یا سرمه ای که بقصد زینت میکشد ولی سیاه نیست احتیاط استحبابی در کفاره دادن است.

* آية الله (بهجت): متعرض مسأله کفاره اكتحال نشده اند.

آية الله (فاضل): اگر بوی خوش آن در لحظه سرمه کشیدن قابل استشمام باشد اقوی کفاره دادن است ولی چنانچه بوی خوش از آن استشمام نشود احتیاط مستحب در کاره دادن است.

ص: 255


1- 1 - مناسک، مسأله 246.
2- 2 - مناسک، شیخ ص 21.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 360.
4- 4- همان، مسأله 361.

* آية الله (مکارم): یک گوسفند اگر عمدا باشد.

امام خمینی (ره):

در صورتی که احتیاج داشته باشد به سرمه کشیدن مانعی ندارد (1).

هشتم: نگاه کردن در آینه

* آية الله خامنه ای): نگاه کردن در آینه بدون قصد زینت مانند راننده و امثال آن اشکال ندارد.

آية الله مکارم): در صورتی که برای تزیین خود و اصلاح سر و وضع خود باشد.

* آية الله سیستانی)، آية الله (تبریزی): نگاه کردن در آینه جهت زینت بر محرم حرام است.

* آية الله (بهجت): در صورتی که برای عذری از قبیل مرض نباشد که صدق تزین نمیکند(2)

امام خمینی (ره):

در این حکم فرقی بین زن و مرد نیست(3) .

امام خمینی (ره):

نگاه کردن به اجسام صاف صیقل داده شده که عکس در آن پیداست و نگاه کردن در آب صاف اشکال ندارد(4) .

* آية الله (خامنه ای): در صورتی که قصد زینت نداشته باشد.

* آية الله (سیستانی): اجسام صیقلی دیگری که خاصیت آینه را داشته باشند حکم آینه را دارند.

* آية الله مکارم): هر گاه برای تزیین و اصلاح خود باشد اشکال دارد.

امام خمینی (ره):

عینک زدن اگر زینت نباشد اشکال ندارد، ولی اگر زینت محسوب شود جایز نیست(5) .

* آية الله (بهجت): اگر بقصد زینت نباشد بنا بر اقوى عیبی ندارد.

ص: 256


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 362، ص 171.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 21.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 363.
4- 4- همان، مسأله 364.
5- 5- همو، مسأله 365.

* آية الله (فاضل): و به قصد زینت استفاده کند.

* آية الله (خامنه ای): احتیاط واجب اجتناب از هر چیزی است که عرفا زینت محسوب می شود.

* آية الله (سیستانی): در صورتی که عینک زدن عرفا زینت باشد، احوط پرهیز از آن است (1).

امام خمینی (ره):

در نظر کردن به آینه کفاره نیست لكن مستحب است که بعد از نگاه کردن لبیک بگوید(2).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): کفاره اش استغفار است(3) .

* آية الله (خوئی): کفاره اش بنا بر احتیاط یک گوسفند است(4).

آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر احتیاط استحبابی یک گوسفند است.

امام خمینی (ره):

اگر در اطاقی که ساکن است آینه باشد و بداند که گاهی چشم او سهوا به آینه می افتد اشکال ندارد، لكن احتیاط آن است که آن را بردارد یا چیزی روی آن بیندازد(5) .

* آية الله (فاضل): یا در ماشینی که نشسته است.

امام خمینی (ره):

احتیاط آن است که به آینه نگاه نکند اگر چه برای زینت نباشد(6) .

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نظر در آینه مطلقا جایز نیست چه بقصد زینت باشد و چه نباشد(7) .

* * * * * * آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (مکارم)، (بهجت): نگاه به آینه بدون قصد زینت اشکال ندارد.

آية الله (نوری): در حال احرام عکس گرفتن از یکدیگر چون نگاه کردن در آینه بر آن صدق نمی کند اشکال ندارد.

ص: 257


1- 1- مناسک، مسأله 247.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 366.
3- 3 - آراء المراجع، ص 153.
4- - مناسک، مسأله 247.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 367.
6- 6- همان، مسأله 368، ص 172.
7- 7- مناسک عربی، ص 89.

نهم: پوشیدن موزه و چکمه و گیوه و جوراب و هرچه تمام روی پا را می گیرد.

نهم: پوشیدن موزه (1) و چکمه و گیوه و جوراب و هرچه تمام روی پا را می گیرد.

* آية الله (تبریزی): احوط نپوشیدن هر چیزی است که تمام پشت پا را به پوشاند.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و احتیاط آنست که از پوشیدن چیزی که قسمتی از روی پا را هم به پوشاند نیز خودداری کند ولی بند نعلین اشکال ندارد.

آية الله (بهجت): و مانند چکمه و جوراب است بلکه مطلقا با صدق لبس و پوشیدن على الأحوط (2).

امام خمینی (ره):

این حکم اختصاص به مردان دارد و برای زن مانع ندارد(3).

* آية الله (غروی): عمومیت حکم در این مسأله که شامل زنان هم باشد اگر اقوى نباشد على الأقل احوط است.

* آية الله (بهجت): بعید نیست ابتناء حکم بر منع کشف قدمین در غير حال احرام پس پوشیدن آنها در حال احرام ممنوع نیست و عدم منع آن پس با مرد مشترک است(4).

امام خمینی (ره):

اگر مرد محتاج شود به پوشیدن چیزی که روی پا را میگیرد احتیاط واجب آن است که روی آن را شکاف دهد(5).

* آية الله (سیستانی): بلکه مضطر شود.

*** آية الله (بهجت)، آية الله مکارم): احتیاط مستحب این است.

*** آية الله (فاضل)، آية الله (خوئی): احتياط مستحب(6) .

* آية الله (خامنه ای): قدر مسلم از حرام بودن پوشاندن روی پا، پوشیدن چکمه و جوراب و امثال آن است نه هر چیزی که روی پا را می پوشاند و در هر صورت اگر محرم ناچار به پوشیدن آن شود، احتیاط شکافتن روی آن است.

ص: 258


1- 1- موزه . [ از ] (() به ترکی چکمه گویند. چکمه و معرب آن موزج است. یک نوع پا افزار که تا ساق پا و زیر زانو را می پوشاند و چکمه نیز گویند. پای افزار چرمین بلند ساق پا افزار. مخف. مسخی. نوعی کفش پوزدار. پاچیله. نوعی پای افزار ساقه دار و ساقه ها عادتأ تا زانو رسد اما از شواهد برمی آید که بر کفش ساقه کوتاه نیز اطلاق شده است. لغت نامه دهخدا.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 21.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 369، ص 172.
4- مناسک شیخ، ص 21 و 22.
5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 370.
6- مناسک عربی، مسأله 248.

امام خمینی (ره):

در پوشیدن آن چه روی پا را می گیرد کفاره نیست(1) .

** ** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (اراکی): احوط ثبوت کفاره گوسفند است.

* آية الله (سیستانی): در پوشیدن چکمه و مانند آن کفارهای واجب نیست، ولی بنا بر احتياط اگر عمدا جوراب و مانند آن را بپوشد باید یک گوسفند کفاره بدهد(2).

آية الله (نوری): کفاره پوشیدن آن چه که روی پا را می گیرد یک گوسفند است.

دهم: فسق وفسوق

امام خمینی (ره):

فسوق اختصاص به دروغ گفتن ندارد بلکه فحش دادن و فخر به دیگران کردن نیز فسوق است، و از برای فسوق كفاره نیست، فقط باید استغفار کند، و مستحب است چیزی کفاره بدهد و اگر گاو ذبح کند بهتر است(3).

* آية الله (بهجت): اظهر مقید بودن دروغ گفتن و دشنام دادن و مفاخرت است به آن که بر غیر محرم حرام باشند(4).

آیت الله (خوئی): مراد از فسوق در آیه مبارکه لارق ولا فشوق ولا جدال في الحج دروغ و دشنام است، و فخر کردن حرام هم ملحق به فسوق است.

* آية الله (خوئی): فخر در صورتی که مستلزم اهانت به دیگران نباشد حرام نیست . (مناسک، مسأله 249).

* آية الله (تبریزی): فخر کردن بر دیگران اگر برای اثبات فضیلت و برتری برای خود باشد که توهین دیگری را در برداشته باشد این عمل في نفسه حرام است.

* آية الله (فاضل): خواه موجب نقص دیگران باشد و یا نباشد.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب فخر فروشی نیز از فسوق است.

ص: 259


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 371.
2- 2 - مناسک، مساله 248.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 372، ص 173.
4- مناسک شیخ، ص 22.

* آية الله (سیستانی): فخر کردن اگر مستلزم اهانت و تحقیر مؤمن باشد همیشه حرام است و در حال احرام حرمتش مؤكد است و اگر چنین نباشد اشکالی ندارد حتی در حال احرام.

یازدهم: جدال

و آن گفتن «لا والله» و «بلی و الله» است.

امام خمینی (ره):

آن که گفتن کلمه «لا» و کلمه «بلی» و در سایر لغات مرادف آن مثل «نه» و «آری» دخالتی در جدال ندارد، بلکه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب یا رد غير، جدال است(1).

* آية الله (فاضل): در مرادف اشکال است و ظاهرا در جدال محرم خصوص لفظ «لا» و بلی» دخالت دارد.

آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط لازم، گفتن کلمه آری و الله و بله و الله و نه والله ملحق به آن است.

* آية الله (تبریزی): و احتیاط در این است که بغیر این دو کلمه نیز قسم نخورد و هم چنین با الفاظی که مترادف آنهاست از هر لغتی که باشد.

ظاهر فرمایش آية الله (خوئی): این است که: کلمه لاوبلی دخالت در مطلب دارد.

آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط مطلق قسم خوردن جدال است.

امام خمینی (ره):

- قسم اگر به لفظ «الله» باشد یا مرادف آن مثل «خدا» در زبان فارسی جدال (6) آن است. (2)

*** آية الله (اراکی)، آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط واجب لفظ مرادف «الله» به هر زبانی که باشد ملحق به جدال است.

* آية الله (بهجت): اگر قسم به لفظ جلاله نباشد اظهر عدم الحاق است، و اگر به لفظ جلاله باشد ظاهر تحقق حرام به مجرد است، و اما قسم بغیر خدا به هر کس باشد ملحق به جدال نیست.

ص: 260


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 373.
2- 2- مناسک شیخ ص 22 و مناسک حج (المحشی للإمام الخميني )، مسأله 374.

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب الحاق سایر اسماء الله است به لفظ جلاله، پس اگر کسی قسم بخورد به رحمان و رحیم و خالق سماوات و ارض، جدال محسوب می شود به احتیاط واجب(1) .

* آية الله (فاضل): در صورتی که مشتمل بر کلمه لاو یا بلی باشد در این صورت نیز احتیاط مستحب الحاق است.

* آية الله (سیستانی): در جدال کافی است که قسم به خدای متعال باشد ولو به لفظ جلاله نباشد.

امام خمینی (ره):

در مقام ضرورت برای اثبات حقی یا ابطال باطلی جایز است قسم بخورد به جلاله و غیر آن(2).

* آية الله (سیستانی): استثنا می شود از حرمت جدال موردی که ترک آن مستلزم ضرری بر مكلف باشد، مثلا حق او را پایمال کند.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و هم چنین اگر مرادش اظهار محبت یا تعظیم باشد، مثل: تو را به خدا این کار را نکن.. .

* آية الله (بهجت): و در صورت جواز كفاره ای نیست على الاظهر(3).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و برای اظهار مودت و دوستی و اکرام مؤمن نیز جایز است.

امام خمینی (ره):

اگر در جدال راست گو باشد در کمتر از سه مرتبه چیزی بر او نیست مگر استغفار، و در سه مرتبه کفاره باید بدهد، و کفاره آن یک گوسفند است(4).

* آية الله (سیستانی): به گفته بعضی از فقها جدال با قسم راست محقق نمی شود مگر این که سه بار پی در پی باشد و این گفته خالی از وجه نیست، گر چه احتیاط ترک آن است حتی یک با.

ص: 261


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 375، ص 174.
2- 2- همان، مسأله 376.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 22.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 377، ص 174.

* آية الله (بهجت): اگر سه مرتبه پی در پی باشد، و در حکم غیر صورت تتابع با عدم تخلل تكفير تأمل است در صادق و کاذب(1).

* آية الله سیستانی): اگر سه بار پی در پی باشد.

امام خمینی (ره):

اگر در جدال دروغ گو باشد احتیاط واجب آن است که در یک مرتبه یک گوسفند کفاره بدهد و در دو مرتبه یک گاو و در سه مرتبه یک شتر بلکه خالی از قوت نیست.

*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): در مرتبه اول یک گوسفند و در مرتبه دوم یک گوسفند دیگر و در مرتبه سوم یک گاو کفاره بدهد.

* آية الله (اراکی): مطابق با احتیاط است.

* آية الله (تبریزی): در همان مرتبه اول یک گوسفند و یک گوسفند دیگر بنا بر احتیاط برای مرتبه دوم و در مرتبه سوم یک گاو کفاره دارد(2).

* آية الله (بهجت): در همان مرتبه اول یک گوسفند و در مرتبه دوم بنا بر احتیاط یک گاو کفاره بدهد بلکه خالی از وجه نیست و در مرتبه سوم تخییر میان گاو و شتر خالی از وجه نیست.

* آية الله مکارم): این قول موافق احتیاط است.

* آية الله (فاضل): واجب است که در مرتبه اول گوسفند کفاره بدهد و احتیاط واجب آن است که در مرتبه دوم یک گاو و در مرتبه سوم یک شتر کفاره بدهد و احتیاط کامل به آن تحقق پیدا میکند که در مرتبه دوم بین گوسفند و گاو و در مرتبه سوم بین گاو و شتر جمع نماید.

* آية الله (فاضل): ظاهرا لفظ «الله» بدون «لا» و «بلی» جدال محرم نیست، و مرادف «الله» نیز به هر زبانی که باشد جدال محترم نمی باشد.

امام خمینی (ره):

اگر در جدال به دروغ در دفعه اول یک گوسفند کفاره ذبح کرد بعید نیست که اگر بعد از آن جدال کند به دروغ، کفاره آن یک گوسفند باشد نه گاو(3).

* آية الله مکارم): بعید است.

ص: 262


1- 1- مناسک شیخ، ص 22.
2- 2- مناسک، مسأله 252.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 379، ص 175.

* آية الله (سیستانی): و اگر کفاره را داد و دوباره قسم دروغ خورد باید به ترتیبی که گذشت کفاره بدهد.

* آية الله (فاضل): بلکه بعید نیست کفاره اش یک گاو باشد.

امام خمینی (ره):

اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال کرد و یک گاو ذبح کرد برای کفاره، و بعد یک مرتبه دیگر جدال کرد به دروغ، ظاهرا یک گوسفند کفاره است. و اگر بعد از ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت و جدال کرد ظاهرا یک گاو کفاره آن است(1).

* آية الله (فاضل): بعید نیست کفاره اش یک شتر باشد.

* آية الله (تبریزی): چنانکه سابقا گفته شد در مرتبه دوم جدال به دروغ باید یک گوسفند دیگر بدهد و در مرتبه سوم باید یک گاو بدهد و بنا بر این اگر بعد از دو مرتبه قسم خوردن به دروغ مرتبه سوم هم قسم به دروغ خورد باید یک گاو کفاره بدهد و گاوی را که قبلا ذبح کرده کافی نیست و هم چنین است اگر بعد از دو مرتبه سابق، دو مرتبه دیگر یا بیشتر قسم خورد، بلی اگر بعد از این که دو مرتبه بر دروغ جدال کرد و دو گوسفند کفاره داد برای مرتبه سوم فقط یک گوسفند باید بدهد و اگر بعد از دادن دو گوسفند دو مرتبه دیگر جدال به دروغ کرد باید دو گوسفند و اگر سه مرتبه یا بیشتر جدال به دروغ کرد یک گاو باید ذبح کند.

* آية الله (مکارم): مانند مسأله سابق است.

* آية الله (فاضل): بعید نیست کفاره اش دو شتر باشد.

- امام خمینی (ره):

اگر به راست جدال کرد بیشتر از سه مرتبه هر چند باشد یک گوسفند کفاره است مگر آن که بعد از سه مرتبه کفاره بدهد، در این صورت اگر سه مرتبه دیگر جدال کند به راست باید یک گوسفند ذبح کند(2).

* آية الله (بهجت): بیشتر از دو مرتبه را می فرماید و متعرض حکم مورد تخلل كفاره بین موارد تخلف نشده اند.

* آية الله (خوئی): فتوای صریحی از ایشان نیست ولی در کتاب «معتمد العروة ج 4 ص 177»

ص: 263


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 380.
2- 2- همان، مساله 381، ص 176.

از ایشان نقل شده است: «در جدال راست از بار سوم به بعد هر بار یک گوسفند دارد و دادن کفاره در اثناء تأثیری در این حکم ندارد.

* آية الله (سیستانی): اگر بعد از سه بار یا بیشتر قسم راست خوردن پی در پی کفاره بدهد، و یا سه بار پشت سر هم قسم بخورد و پس از فاصله دوباره سه بار یا بیشتر پشت سر هم قسم بخورد، در این دو صورت باید یک کفاره دیگر بدهد(1).

* آية الله (فاضل): ثبوت کفاره محل اشکال است.

- امام خمینی (ره):

اگر به دروغ ده مرتبه یا بیشتر جدال کند کفاره یک شتر است ظاهرا، مگر آن که پس از سه مرتبه یا زیادتر کفاره را ذبح کند که در این صورت در دفعه اول گوسفند و در دفعه دوم گاو و در دفعه سوم شتر است(2) .

آية الله سیستانی): کفاره قسم دروغ در بار سوم و بعد از آن هر چه باشد یک گاو است ولی اگر کفاره داد و دوباره قسم دروغ خورد یک گوسفند است و بار دوم نیز گوسفند و سوم گاو است.

* آية الله (خوئی): در جدال دروغ، بار اول یک گوسفند و بار دوم گوسفندی دیگر و بار سوم به بعد، هر بار یک گاو است و دادن کفاره در اثناء، تأثیری در حکم ندارد(3) .

آية الله (فاضل): بعید نیست که برای هر جدال زائد بر سه مرتبه یک شتر واجب باشد.

* آية الله (تبریزی): چنانچه به دروغ بیش از سه مرتبه جدال کرد کفاره آن یک گاو است مگر این که پس از مراتب سابق کفاره را ذبح کرده باشد که در این صورت باید آن چه را که بعد از دادن کفاره محقق شده ملاحظه نماید چنانچه یک مرتبه جدال به دروغ کرد یک گوسفند و اگر دو مرتبه جدال به دروغ کرد دو گوسفند و اگر سه مرتبه یا بیشتر بود باید یک گاو کفاره بدهد.

دوازدهم: کشتن جانورانی که در بدن ساکن می شوند

* آية الله (بهجت): بنا بر مشهور و موافق با احتیاط ، و در خصوص شپش حرمت قتل و القاء از جسد یا ثوب خالی از وجه نیست(4).

ص: 264


1- 1- مناسک، مسأله 252.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 382، ص 176.
3- 3 - معتمد العروه، ج 4، ص 177.
4- 4- مناسک شیخ، ص 23.

* آية الله (فاضل): انسان یا حیوان. مثل شپش و کیک و کنه که در بدن حیوان است.

* آية الله (سیستانی) متعرض حکم کنه که در بدن حیوان است نشده اند و در مورد پشه و کک فرموده اند اگر ضرر از آنها متوجه شخص نباشد احتیاط واجب این است که آنها را نکشد و اما راندن آنها جایز است.

* * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): کشتن شپش و انداختن او از بدن برای محرم جایز نیست اما پشه و کک احتیاط در نکشتن آنهاست در صورتی که ضرری متوجه محرم نشود اما تا راندن آنها ظاهرا جایز است هر چند احوط ترک است.

- امام خمینی (ره):

جایز نیست انداختن شپش و کک را از بدن(1) .

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب انداختن شپش از بدن و لباس جایز نیست.

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط واجب جایز نیست که شپش را از روی لباس و بدن بیفکند اما راندن پشه و کک و مانند آنها ظاهرا جایز است هر چند احوط ترک آن است(2).

آية الله (بهجت): حرمت القاء غیر شپش دلیلی ندارد و شهرت هم بر آن ثابت نیست، بلی دور انداختن کنه خود یا کنه شتر خود، مورد احتیاط است(3).

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب در این مسأله و مسأله بعد.

* آية الله (فاضل): در غیر شپش احتیاط واجب در نینداختن است.

- امام خمینی (ره):

جایز نیست نقل کردن آن را از مکانی که محفوظ است به جایی که از آن ساقط شود و بیفتد و احتیاط آن است که به محلی که در معرض آن است که بیفتد نقل ندهد(4).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): به صورت اطلاق فرموده اند که جابه جا کردن آنها ایرادی ندارد.

* آية الله (فاضل): در غیر شپش احتیاط واجب در عدم نقل است.

ص: 265


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 383، ص 177.
2- 2 - مناسک، مسأله 253.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 23.
4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 384، ص 177.

* آية الله (بهجت): جابجا کردن آن از جای محفوظتر عیبی ندارد در صورتی که سبب افتادن آن نشود(1).

- امام خمینی (ره):

احتیاط مستحب آن است که آن را از محلی به محل دیگر از بدن نقل ندهند اگر مکان اول محفوظتر باشد(2).

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): احتياط واجب. * آية الله مکارم): این احتیاط ترک نشود.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نباید آن را از محلی.

- امام خمینی (ره):

بعید نیست که در کشتن یا انتقال دادن کفاره نباشد، لكن احتياطا یک کف از طعام صدقه بدهد(3).

* * * * آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (نوری)، (تبریزی)، (بهجت): بنا بر احتیاط واجب باید یک مشت از طعام به فقیر کفاره بدهد.

آية الله (فاضل): این احتیاط در کشتن یا انداختن شپش ترک نشود.

* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب است خواه عمدا باشد یا از روی خطا.

* آية الله (سیستانی): در صورت کشتن و یا انداختن شپش احتیاط مستحب آن است که یک مشت از طعام کفاره بدهد(4).

سیزدهم: انگشتر بدست کردن به جهت زینت

و اگر برای استحباب باشد مانع ندارد(5) .

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب، محرم باید از به دست کردن انگشتر و به کار

ص: 266


1- 1- مناسک شیخ، ص 23.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله385، ص 177.
3- 3- همان، مسأله 386.
4- 4- مناسک، مسأله 253.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 178.

بردن حنا اجتناب کند اگر اینها زینت محسوب شوند گر چه قصد زینت نکند بلکه باید از هر کاری که زینت حساب شود اجتناب کند.

* آية الله (سیستانی): انگشتر به دست کردن برای زینت به احتیاط واجب جایز نیست ولی برای امر دیگری مانند استحباب و یا نگهداری آن اشکال ندارد.

.* آية الله (مکارم): انگشتر زینتی به هر قصد باشد حرام است.

- امام خمینی (ره):

اگر انگشتر بدست کند نه برای زینت و نه برای استحباب مثل آن که برای خاصیتی بدست کند اشکال ندارد(1).

- امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که محرم «حنا» برای زینت نبندد بلکه اگر زینت باشد و لو قصد نکند احتیاط در ترک است بلکه حرمت آن در هر دو صورت خالی از وجه نیست(2).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (مکارم): حنا بستن در صورتی که زینت گفته شود بر محرم حرام است.

* آية الله سیستانی): احتیاط واجب برای زن و مرد محرم ترک هر چیزی است که عرفا زینت شمرده شود چه قصد زینت کردن داشته باشد چه نداشته باشد و از این قبیل است حنا مالیدن به روش معمول ولی استعمال آن به نحوی که زینت نباشد در موارد علاج و مانند آن اشکال ندارد.

* آية الله (بهجت): حنا بستن اگر چه برای زینت باشد عیبی ندارد(3) .

* آية الله (فاضل): حرمت محل اشکال است.

- امام خمینی (ره):

اگر قبل از احرام «حنا» ببندد چه بقصد زینت باشد یا نباشد و چه اثرش تا زمان احرام بماند یا نماند مانع ندارد، ولی احتیاط خوب است(4) .

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که اثرش تا حال احرام باقی می ماند بنا

ص: 267


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 387
2- 2- همان، مسأله 388.
3- 3 - مناسک، مسأله 255.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 1389

بر احتیاط باید خود داری کند مطابق متن فرموده اند: اگر اثرش تا زمان احرام بماند بهتر است قبل از احرام حنا نبندد(1).

* آية الله مکارم): اگر قصدش ادامه زینت برای حال احرام باشد اشکال دارد.

- امام خمینی (ره):

انگشتر به دست کردن و حنا بستن کفاره ندارد (2).

* آية الله (خوئی): بلکه زینت نمودن به هر چیز باشد بر محرم حرام است و کفاره اش بنا بر احتیاط یک گوسفند است.

چهاردهم: پوشیدن زیور است برای زن به جهت زینت

امام خمینی (ره):

اگر زیور زینت باشد، احتیاط واجب آن است که ترک کند هر چند قصد تزیین نداشته باشد بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست(3).

* * * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت)، (صافی): پوشیدن زیور برای زینت بر بانوان محرم حرام است.

* آية الله (سیستانی): اگر زیور به قصد زینت باشد حرام است و اگر به قصد زینت هم نباشد ولی عرفا زینت حساب می شود احتیاط واجب در ترک است.

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط اگر قصد تزیین هم نداشته باشد جایز نیست. * آية الله (فاضل): احتیاط مستحب. امام خمینی (ره):

زیورهایی را که عادت داشته به پوشیدن آن قبل از احرام لازم نیست برای احرام بیرون بیاورد(4) .

* آية الله (فاضل): اگر قصد زینت به آنها را نداشته باشد.

آية الله (مکارم): ولی آن را به پوشاند.

ص: 268


1- 1- (مناسک فارسی، ص 41) و در مناسک عربی، ص 91.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 1399
3- 3- همان، مسأله 391، ص 179.
4- 4- همو، مسأله 1392

امام خمینی (ره):

زیورهایی را که عادت داشته به پوشیدن آن نباید به مرد نشان دهد حتی به شوهر خود(1) .

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط مستحب آنها را برای شوهرش و مردانی که با او محرمند ظاهر نسازد و نشان ندهد(2).

امام خمینی (ره):

پوشیدن زیور حرام است ولی کفاره ندارد(3) .

پانزدهم: روغن مالیدن است به بدن

* آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر احتیاط مستحب یک گوسفند است.

آية الله (خوئی)، متعرض اثبات و نفی مسأله کفاره نشده اند.

امام خمینی (ره):

احوط بلکه اقوى حرام بودن مالیدن روغن است اگر چه بوی خوش در آن نباشد (4).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): محرم نباید بر بدن خود روغن بمالد.

* آية الله (فاضل): اقوى این است.

*آية الله (خامنه ای): مالیدن روغن به اعضای بدن و موی سر در حال احرام برای زینت یا نرمی اعضای بدن و امثال آن جایز نیست.

امام خمینی (ره):

جایز نیست روغنی که بوی خوش در آن است استعمال کند پیش از احرام اگر اثرش باقی می ماند تا وقت احرام(5).

* آية الله (بهجت): بنحو قطع، و در صورت ارتکاب تأخير احرام با امکان تا زمان زوال رایحه لازم است(6) .

ص: 269


1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 393
2- 2 - مناسک، مسأله 256.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 394، ص 179.
4- 4- همان، مسأله 395.
5- همو، مسأله 396.
6- 6- مناسک شیخ، ص 24.

آية الله (سیستانی): ولی اگر در آن عطر نباشد بلکه خودش خوشبو باشد اشکال ندارد(1) .

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط استحبابی کفاره اش یک گوسفند است.

امام خمینی (ره):

اگر از روی اضطرار و احتیاج روغن بمالد عیبی ندارد(2) .

* آية الله (سیستانی): محرم می تواند روغنی که بوی خوشی ندارد برای مداوا استعمال کند و جایز است در حال ضرورت استعمال روغنی که خوشبو است یا بوی خوش در آن است.

امام خمینی (ره):

خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوی خوش مثل زعفران نباشد (3).

امام خمینی (ره):

اگر در روغن بوی خوش نباشد در مالیدن آن کفاره نیست(4).

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط کفاره روغن مالیدن یک گوسفند است و لو مضطر باشد

آية الله (خوئی): کفاره روغن مالی در صورتی که از روی علم و عمد باشد، یک گوسفند است

و اگر از روی نادانی باشد، کفاره اش اطعام یک فقیر است بنا بر احتیاط در هر دو مورد.

* آية الله (تبریزی): کفاره روغن مالی در صورتی که از روی علم و عمد باشد، یک گوسفند

است چه در روغن بوی خوش باشد یا نباشد و اگر از روی نادانی باشد، کفاره اش اطعام یک فقیر است بنا بر احتیاط در هر دو مورد.

* آية الله (مکارم): احتياطا یک گوسفند است.

امام خمینی (ره):

اگر در روغن بوی خوش باشد کفاره آن یک گوسفند است اگر چه از روی اضطرار باشد(5) .

* آية الله (سیستانی): اگر محرم با علم و آگاهی و از روی عمد، بدن خود را با روغن خوشبو روغن مالی نماید، بنا بر احتیاط باید یک گوسفند کفاره بدهد هر چند از روی اضطرار باشد و اگر بدون علم و آگاهی این کار را کرده باشد، بنا بر احتیاط کفاره آن اطعام یک فقیر است(6) .

ص: 270


1- 1-. مناسک، مسأله 354.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 397، ص 180
3- 3 - همان، مسأله 398
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 399
5- 5- همان، مسأله 400.
6- 6- مناسک، مسأله 258.

* آية الله (خامنه ای): اگر روغن را معطر کرده باشند مانند کرم های معطر و امثال آن احتیاط آن است که یک گوسفند ذبح کند اگر چه واجب نبودن بعید نیست.

* آية الله (فاضل): اگر در روغن بوی خوش باشد كفاره خوردن آن بنا بر اقوی یک گوسفند است و در غیر مصرف خوردن هم احتیاطا كفاره را بدهد.

آية الله (نوری): کفاره مالیدن روغن به بدن یک گوسفند است اگر چه از روی اضطرار باشد.

*** آية الله (بهجت)، آية الله (تبریزی): کفاره اش یک گوسفند است حتی در صورت ضرورت على الأحوط.

آية الله (فاضل): در حال اضطرار کفاره ثابت نیست.

شانزدهم: ازاله مو است از بدن خود یا غیر خود چه محرم باشد چه محل

امام خمینی (ره):

در حرمت ازاله مو فرقی نیست میان کم و زیاد بلکه ازاله یک مو نیز حرام است(1) .

* آية الله سیستانی): بلکه حتی جزئی از یک مو.

امام خمینی (ره):

ازاله مو اگر از روی ضرورت باشد عیب ندارد، مثل زیادی شپش و درد سر و موی چشم که اذیت میکند.

آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): گناه ندارد ولی کفاره دارد(2).

امام خمینی (ره):

اگر در وقت غسل یا وضو مویی بدون قصد کنده شود اشکال ندارد(3).

* آية الله (بهجت): یعنی به سبب وضو یا غسل، واظهر عدم وجوب فديه است(4).

*آية الله (سیستانی): یا تیمم یا تطهیر از خبث یا ازاله مانع از رسیدن آب وضو و غسل و مانند آن.

ص: 271


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 401.
2- 2- همان، مسأله 402.
3- 3- همو، مسأله 403.
4- 4- مناسک شیخ، ص 24.

امام خمینی (ره):

در ازاله مو فرقی نیست بین تراشیدن یا نوره مالیدن یا کندن یا قیچی کردن و غیر آن(1).

امام خمینی (ره):

کفاره سر تراشیدن اگر به جهت ضرورت باشد دوازده «مد» طعام است که باید به شش مسکین بدهد، یا سه روز، روزه بگیرد، یا یک گوسفند قربانی کند. و «مد» یک چارک (ده سیر) است تقريبا (2).

* آية الله (گلپایگانی): کفاره ازاله مو از بدن خود چه در حال ضرورت و چه در غیر ضرورت ثابت است الادر ازاله مو از بدن دیگری که در حال ضرورت کفاره ندارد.

* آية الله (بهجت): اگر محرم با ضرورت و بدون ضرورت سر خود را بتراشد کفاره اش یک گوسفند یا سه روز روزه با اطعام ده مسکین که به هر یک یک مد داده شود بلکه بنا بر احتیاط به هر کدام به مقداری که سیر شوند اگر چه بیش از یک مد باشد طعام داده شود. احتیاط در رعایت اکثر از مد و اشباع است(3) .

* آية الله (فاضل): یکی از سه چیز به نحو تخییر است.

* آية الله (گلپایگانی): صدقه دادن ده م به ده مسکین کفایت میکند اگر چه دوازده مد به شش مسكين بهتر است(4).

امام خمینی (ره):

اگر تراشیدن از روی ضرورت نباشد احتیاط واجب آن است که یک گوسفند کفاره بدهد، بلکه تعین گوسفند در این صورت بعید نیست (5).

* آية الله (بهجت): رعایت این احتیاط لازم نیست (6).

آية الله (خامنه ای): اگر سر را عالم و عامدا بتراشد کفاره آن یک گوسفند است.

**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (مکارم): کفاره آن یک گوسفند است.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بنا بر اقوى.

ص: 272


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 404.
2- - همان، مساله 405.
3- 3 - مناسک، مسأله 260 و مناسک شیخ، ص 24.
4- مناسک فارسی، ص 42، مسأله 63.
5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 406.
6- مناسک شیخ، ص 24.

امام خمینی (ره):

اگر از زیرهردو بغل خود ازاله مو کند باید یک گوسفند ذبح کند برای کفاره، (1) بلکه احتياط (2) آن است که اگر از زیر یک بغل هم ازاله مو کند یک گوسفند کفاره بدهد(1).

* آية الله (نوری): اگر از زیر هر دو بغل ازاله مو کند احتیاط آن است برای هر یک از بغلها یک گوسفند کاره بدهد.

* آية الله (مکارم): این حکم واجب است.

* آية الله (سیستانی): اگر موی زیر بغل را بکند حکم همین است و هم چنین بنا بر احتیاط واجب اگر به وسیله دیگری غیر از کندن موی آن را ازاله نماید و اگر موی ریش یا غیر آن بکند کفاره آن یک مشت طعام است و اگر محرم سر دیگری را تراشید چه محرم باشد چه غیر محرم کفاره ندارد.

* آية الله (گلپایگانی): کفاره ازاله مو از زیر بغل یک گوسفند است(2).

آية الله (بهجت): اگر موی زیر هر دو بغل خود را بکند کفاره اش یک گوسفند است بنا بر اقوى و در کندن موی یک طرف سه مسکین را طعام بدهد(3).

* آية الله (فاضل): سه فقیر را اطعام کند.

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که اگر موی سر را ازاله کند بغیر تراشیدن کفاره تراشیدن را بدهد(4).

* آية الله (خوئی): بلکه واجب است.

* آية الله (بهجت): فرقی بین کندن و ماشین کردن و نوره گذاشتن نیست چه از سر باشد یا صورت یا مواضع دیگر.

امام خمینی (ره):

اگر دست بکشد به سر یا ریش خود و یک مو یا بیشتر بیفتد احتیاط آن است که یک کف طعام صدقه بدهد(5).

ص: 273


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 407، ص 182.
2- 2 - مناسک عربی، ص 97 - مناسک فارسی، مسأله 397.
3- 3 - مناسک، مسأله 260
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 408.
5- 5- همان، مسأله 409.

هفدهم: پوشانیدن مرد است سر خود را به هرچه او را بپوشاند

* آية الله (بهجت): یک کف از طعام صدقه بدهد و ساقط شدن مو به این سبب با عدم اطمینان به ساقط شدن غیر از ازاله غیر عمده است که فدیه ندارد، اگر چه هر دو جایز است(1) .

* آية الله (تبریزی): باید یک مشت طعام بدهد.

آية الله (سیستانی): خاراندن سر و بدن اشکال ندارد اگر مویی را نکند و خون خارج نشود و اگر بی جهت محرم دست به سر و ریش خود بکشد و مویی یا بیشتر بیافتد باید یک مشت طعام کفاره بدهد ولی اگر در وضو و مانند آن باشد چیزی بر او نیست.

* آية الله خامنه ای): احتياط آن است که به قدر یک مشت گندم و آرد و امثال آن بدهد، اگر چه وجوب این احتیاط معلوم نیست.

* آية الله (فاضل) : در غير وضو و غسل.

* آية الله (مکارم): مقصود از یک کف طعام مقداری غذاست.

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که سر را به چیزهایی غیر پوششی هم نپوشاند، مثل گل و حنا و دوا و پوشال و غیر اینها(2).

*** آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی): محرم نباید سر خود را به پوشاند حتی با گل و مانند آن.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): پوشاندن سر و گوشها برای مردان حرام است، و در این امر تفاوتی بین پوشاندن تمام یا قسمتی از سر نیست، و تفاوتی بین پوشاندن سر با پارچه و یا با حنا، گل، گذاشتن بار بر روی سر، و یا روی دوش به طوری که قسمتی از سر را به پوشاند، و یا ارتماس در آب و امثال آن نمی باشد(3) .

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که چیزی بر سر نگذارد مثل بار برای حمل که سر به آن پوشیده شود (4).

ص: 274


1- 1- مناسک شیخ، ص 25.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 410، ص 183.
3- 3 - آداب و احکام، ص 161.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 411.

امام خمینی (ره):

جایز است ببعض بدن خود، سر را به پوشاند، مثل آن که دستها را روی سر بگذارد، لكن احتیاط در ترک آن است(1).

* آية الله (بهجت): احوط و اولی ترک پوشانیدن سر به قسمتی از بدن مثل دست است در غیر موارد ضرورت عرفه یا شرعيه. اگر چه جواز خالی از وجه نیست(2) .

* آية الله (نوری): از لكن احتياط.. در مناسک ایشان نیامده است.

امام خمینی (ره):

جایز نیست سر را زیر آب کند بلکه جایز نیست زیر مایع دیگری مثل گلاب و سرکه و غیر آن کند(3).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): محرم نبایستی در آب فرو رود که سرش زیر آب برود.

آية الله (سیستانی): برای محرم جایز نیست همه سر خود را در آب فرو برد بلکه بنا بر احتیاط در غیر آب هم جایز نیست و فرقی در این حکم بین زن و مرد نیست و منظور از سر در این حکم همه قسمتی است که بالاتر از گردن است.

* آية الله (بهجت): محرم نبایستی در آب فرو رود که سرش زیر آب شود و بنا بر احتیاط در غير آب از مایعات دیگر(4).

* * * آیات عظام (خوئی)، (اراکی)، (فاضل)، (تبریزی): بنا بر احتیاط.

*آية الله (غروی): مشروط بر این که به قصد پوشانیدن سر بوده باشد.

امام خمینی (ره):

در حکم سر است بعض سر، پس نباید بعض سر را هم به پوشاند و نه زیر آب یا مایع دیگری کند(5).

* آية الله خامنه ای): جایز نیست تمام سر را زیر آب کند، ولی حرمت آن نسبت به بعض سر معلوم نیست

* آية الله مکارم): بنا بر احتیاط واجب ولی ریختن آب بر سر مانعی ندارد.

ص: 275


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 412.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 25.
3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 0413
4- 4- مناسک، مسأله 264
5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 0414

* آية الله (خوئی): بردن بعض سر در آب مانعی ندارد (1).

امام خمینی (ره):

گوشها ظاهرا از سر محسوب است پس نباید آنها را پوشانید(2) .

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (تبریزی): گوشها در این حکم ملحق به سر است.

* آية الله (نوری): گوشها از سر محسوب است پس نباید آنها را پوشاند.

امام خمینی (ره):

پوشانیدن رو برای مردان مانع ندارد و از سر محسوب نیست، پس در وقت خواب مانعی از پوشاندن آن نیست(3) .

* آية الله (اراکی): اشهر و اظهر آن است که جایز است.

* آية الله (سیستانی)، متعرض این مسأله نشده اند.

امام خمینی (ره):

گذاشتن بند خیک آب بر سر از حکم پوشش استثناء شده و مانع ندارد (4).

امام خمینی (ره):

دستمالی را که برای سر درد بسر می بندد عیب ندارد(5).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): گناه ندارد و لكن كفاره دارد.

امام خمینی (ره):

گذاشتن سر روی بالش برای خوابیدن مانع ندارد(6).

امام خمینی (ره):

اگر پارچه ای را روی کمانی بیندازند به نحوی که بالای سر باشد و سر را زیر آن کند برای حفظ از پشه مانع ندارد، و هم چنین رفتن در پشه بند اشکال ندارد(7) .

ص: 276


1- 1- معتمد العروه، ج 4، ص 221.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 415، ص 184.
3- 3- همان، مسأله 416.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 417.
5- 5- همان، مسدله 418.
6- 6- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 419.
7- 7- همان، مسأله 420، ص 184.

امام خمینی (ره):

زیر دوش حمام رفتن برای محرم مانع ندارد، لكن زیر آبشاری که سر را فرو گیرد جایز نیست.

امام خمینی (ره):

اگر سر را شست نباید با حوله و دستمال خشک کند و بعض سر هم در حکم همه است(1).

* آية الله (گلپایگانی): در «آراء المراجع چاپ سوم ص 168 » نقل می کند که معظم له شفاها فرموده اند: خشک نمودن سر به وسیله حوله و دستمال مانع ندارد ولی باید طوری خشک کند که سر پوشیده نشود.

* اية الله (بهجت): مرد می تواند سر خود را با حوله خشک کند و زن صورتش را در صورتی که این کار بتدریج انجام گیرد(2).

* آية الله (سیستانی): هر چند به نحو کشیدن پارچه بر سر باشد بنا بر احتیاط واجب و اگر وقت نماز تنگ است گوشه حوله یا پارچه را بگیرد و به مقداری که در مسح سر واجب است خشک کند.

* آية الله (خامنه ای): خشک کردن سر با حوله اشکال ندارد مگر در صورتی که حوله را بر روی تمام سر بیندازد و سر را با آن خشک کند.

* آية الله (مکارم): خشک کردن مانع ندارد به شرط این که سر را با آن نپوشاند.

* آية الله (فاضل): بنا بر اقوی در تغطيه، لكن در حمل، بنا بر احتیاط.

* آية الله (سیستانی): پوشیدن بعض سر جایز نیست ولی زیر آب بردن بعض سر جایز است.

امام خمینی (ره):

در وقت خوابیدن مرد نباید سر خود را به پوشاند، و اگر بدون التفات پوشانید باید فورا آن را باز کند، و همین طور اگر از روی فراموشی پوشانید واجب است فورا سر را باز کند، و مستحب است تلبيه بگوید بلکه احوط است گفتن آن(3) .

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (بهجت)، متعرض این مسأله نشده اند.

* آية الله (نوری): از - مستحب است تلبيه .. در مناسک ایشان نیامده است.

ص: 277


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 422.
2- 2- پرسشهای جدید حج، ص 11، مسأله 49.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 423، ص 185.

امام خمینی (ره):

اگر سر را به پوشاند به نحوی از انحاء، کفاره آن یک گوسفند است، و احتیاط واجب کفاره است برای پوشاندن بعض سر (1).

* * * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (سیستانی)، (مکارم): بنا بر احتیاط واجب كفاره اش یک گوسفند است.

* آية الله (فاضل): احتیاط مستحب.

* آية الله خامنه ای): کفاره پوشاندن سر بنا بر احتیاط یک گوسفند قربانی کردن است و بعض سر حکم تمام سر را ندارد مگر عرفا بر آن صدق کند که سر را پوشانده است مثل این که کلاه کوچکی که فقط قسمت وسط سر را می پوشاند بر سر بگذارد.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): متعرض این فرع نشده اند.

امام خمینی (ره):

احوط آن است که اگر مکرر سر را پوشانید مکرر کفاره بدهد، یعنی برای هر دفعه یک گوسفند کفاره است، گر چه تعدد کفاره معلوم نیست و بنظر بعید نمی آید واجب نبودن.(2)

* آية الله (اراکی): مخصوصا اگر بدون عذر باشد، و مخصوصا اگر مجلس آن هم متعدد باشد، پس در همه صور احتیاط واجب است.

* آية الله (نوری): با تکرار در پوشاندن سر کفاره نیز مکرر می شود.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورت تعدد پوشانیدن سر، باید کفاره متعدد بدهد(3) .

* آية الله (بهجت): احوط تعدد فدیه است به تعدد پوشانیدن خصوصا هرگاه بی عذر باشد، خصوصا هرگاه مجلس متعدد باشد، و اقوى تعدد فديه است در صورت تخلل تكفير احتياط به کفاره دادن دوباره خیلی مطلوب است گر چه وجوبش معلوم نیست(4) .

* نظر آية الله (خامنه ای) در مسأله قبل گذشت.

*آية الله (تبریزی): در این صورت دوباره باید کفاره بدهد.

ص: 278


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 424.
2- 2- همان، مسأله 425.
3- 3 - مناسک عربی، ص 91
4- 4- مناسک شیخ، ص 26.

***** نظر آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (اراکی)، (بهجت): در مسأله قبل گذشت.

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): احتياط، واجب است.

آية الله مکارم): این احتیاط در این مسأله و مسأله بعد، وجوبی است.

* آية الله (تبریزی): این احتیاط ترک نشود.

* آية الله (خامنه ای): احتياط تكر كقاره در صورت تکرر ستر است مطلقا.

امام خمینی (ره):

اگر سر را پوشانید و گوسفند را برای کناره ذبح کرد و باز سر را پوشانید(1).

امام خمینی (ره):

کفاره در صورتی واجب است که از روی علم به مسأله و عمد سر را به پوشاند، پس اگر از روی ندانستن مسأله یا غفلت و سهو و نسیان به پوشاند کفاره ندارد(2).

** آية الله (خوئی)، آية الله (سیستانی): بلکه ظاهر این است که در موارد جواز ستر و اضطرار نیز کفاره واجب نیست(3).

هیجدهم: پوشانیدن زنان روی خود را به نقاب و روبند وبرقع

* آية الله (بهجت): در غير حال ضرورت مانند تحفظ از مگس و نحو آن در حال خوابیدن(4).

* آية الله (نوری): پوشاندن رو هر چند به چیزهای غیر متعارف مثل پوشال و گل نیز جایز نیست و جایز نیست با بادبزن روی خود را بپوشاند(5).

امام خمینی (ره):

پوشانیدن رو را به هر چیز اگر چه چیزهای غیر متعارف باشد مثل پوشال و گل و چیزهای دیگر جایز نیست بنا بر احتياط، و جایز نیست با باد بزن روی خود را بپوشاند.

امام خمینی (ره): بعض رو در حکم تمام آن است و نباید آن را بپوشاند(6) .

ص: 279


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 426.
2- - همان، مسأله 427، ص 186.
3- 3 - همو، مسأله 428.
4- مناسک شیخ، ص 26.
5- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 428.
6- 6- همان، مسأله 429.

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب، ولذا پوشیدن مقنعه که اطراف صورت را میگیرد خلاف احتیاط است و هم چنین جایز نیست بنا بر احتیاط خشک کردن صورت با حوله یا دستمال، هر چند همه صورت را نپوشاند، ولی تمیز کردن بینی و مانند آن اشکال ندارد.

* آية الله (فاضل): بعض رو در حکم تمام است. و بنا بر اقوی پوشاندن صورت در قسمت پایین آن یعنی از بینی تا چانه جایز نیست. و در قسمت بالایی آن به احتیاط واجب.

* آية الله (خامنه ای): بر زنان حرام است پوشاندن صورت به آن گونه که عادتا برای حفظ حجاب می کنند، و اما پوشاندن گوشه هایی از بالا یا پایین صورت یا دو طرف آن به طوری که پوشاندن صورت بر آن صدق نکند مانع ندارد، چه در نماز و چه در غیر آن.

* آية الله (مکارم): پوشانیدن بعض صورت به طوری که نقاب و برفع به آن نگویند جایز است.

آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط.

امام خمینی (ره):

اگر دستهای خود را روی صورت بگذارد مانع ندارد(1) .

* آية الله (بهجت): دست گذاشتن روی صورت مانعی ندارد(2) .

امام خمینی (ره):

اگر روی خود را برای خوابیدن روی بالش بگذارد مانع ندارد(3) .

* آية الله (نوری): زن محرم نمی تواند صورت خود را با حوله خشک و یا پاک کند چنانکه مرد محرم نمی تواند سر خود را با آن پاک یا خشک کند.

امام خمینی (ره):

واجب است برای نماز سر را بپوشاند، و مقدمت برای پوشانیدن سر کمی از اطراف رو را بپوشاند، لكن واجب است بعد از نماز فورا آن را باز کند(4).

* * * * * * آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (اراکی)، (سیستانی): پوشانیدن رو که مقدمه پوشانیدن سر می باشد در حال نماز عیبی ندارد.

ص: 280


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 430.
2- 2- پرسشهای جدید حج، ص 12، س 50.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 431.
4- 4- همان، مسأله 432.

* آية الله (بهجت): پوشانیدن رو به مقداری که مقدمه پوشانیدن سر می باشد در حال نماز عیبی ندارد و می تواند سراندازش را آویزان نماید در نماز و بعد از آن(1).

* آية الله سیستانی): احتیاط واجب این است که پس از فراغت از نماز آن را بردارد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احتياط این است که پس از فراغت از نماز آن را بردارد.

* آية الله ( مکارم): واجب نیست.

امام خمینی (ره):

جایز است برای رو گرفتن از نامحرم چادر یا جامه را که به سرافکنده پائین بیندازد تا محاذی بینی، بلکه چانه، بلکه در صورت احتیاج تا گردن و چیزی بر او نیست(2).

* آية الله (بهجت): بلکه مطلقا و اختیارا و تا حد نحر على الاظهر(3).

* آية الله (سیستانی): و در جایی که نامحرم نیست این گونه پوشش نیز جایز نیست.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): متعرض فرع آخر نشده اند.

امام خمینی (ره):

بهتر آن است که آن چیزی را که در موقع حاجت از سر پائین می اندازد با دست یا چیز دیگر دور از رو نگه دارد که به صورت نچسبد، بلکه این کار احوط است(4).

*** آية الله (بهجت)، آية الله مکارم): تحفظ آن از رسیدن به صورت لازم نیست.

آية الله (نوری): زنها در حال احرام باید سعی کنند که مقنعه در حال در آوردن و پوشیدن صورتشان را نپوشاند.

* آية الله (اراکی): این احتیاط ترک نشود.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): باید با دست یا چیز دیگری آن را از صورت دور نگه دارد.

* اية الله (نوری): با توجه به حرمت پوشیدن صورت برای زنان در حال احرام چون چانه جزء صورت محسوب می شود باید مقنعه را طوری ببندد که زیر چانه قرار بگیرد چون زیر چانه جزء صورت نیست.

ص: 281


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 432.
2- 2- همان، مساله 433
3- 3 - مناسک شیخ، ص 26.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 434.

امام خمینی (ره):

بعضی برای دور نگه نداشتن جامه را از صورت کفاره لازم دانسته اند، و آن احوط است گر چه اقوى واجب نبودن آن است(1).

* آية الله (بهجت): شاید وجه آن استفاده مساوات احرام زن در رو با احرام مرد در سر است در جميع احکام از بعضی روایات، و در این استفاده تامل است(2).

* * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): احتیاط واجب آن است که یک گوسفند کفاره دهد.

امام خمینی (ره):

در نقاب انداختن و پوشاندن رو به هر نحو که باشد کفاره لازم نیست گر چه موافق احتياط است(3).

آية الله (نوری): هر چند بر زنی که احرام بسته حرام است اگر تخلف کرد کاره بر او لازم نیست.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): باید یک گوسفند کفاره بدهد.

* اية الله (اراکی): احتیاط ترک نشود.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب باید یک گوسفند بدهد.

آية الله (سیستانی): احتیاط مستحب آن است که یک گوسفند بدهد.

آية الله (بهجت): وجوب کفاره پوشانیدن صورت زنان یک گوسفند، منقول از شیخ و حلبی است (4).

نوزدهم: سایه قرار دادن مرد است بالای سرخود

* آية الله (اراکی): در حال سیر و راه پیمودن.

* آية الله (فاضل) : بنا بر احتیاط واجب سایه قرار دادن برای بدن نیز در حال سیر و پیمودن

ص: 282


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 435.
2- 2- مناسک شیخ، ص 26.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 436.
4- 4- مناسک شیخ، ص 26.

راه جایز نیست. بنا بر این نشستن در ماشین و بیرون نگهداشتن سر از شیشه یا سقف آن خلاف احتیاط وجوبی است.

* آية الله (نوری): در حال سیر و راه پیمودن.

امام خمینی (ره):

سایه قرار دادن جایز نیست از برای مردان، و برای زنها و بچه ها جایز است، و کفاره هم ندارد(1).

امام خمینی (ره):

حرام بودن سایه قرار دادن بالای سر مختص بحال منزل طی کردن است و اما در حالی که در محلی منزل کرد در منا باشد یا غیر آن زیر سایه رفتن مانع ندارد، و با چتر و مثل آن سایه بر سر قرار دادن مانع ندارد اگر چه در حال راه رفتن باشد پس مانع ندارد که در منا از چادر خود تا محلی که ذبح می کنند یا محلی که رمی جمرات میکنند با چتر برود گر چه احتیاط مستحب ترک است در حال راه رفتن(2) .

* آية الله سیستانی): اما پس از پیاده شدن و جایی را منزل خود قرار دادن، اگر محرم بخواهد جهت انجام کارهایش به این جا و آنجا برود، مانند این که در مکه منزل کند و بخواهد جهت انجام طواف و سعی به مسجد الحرام برود، و یا به منزل خود در منا وارد شود و بخواهد به قربانگاه یا جمرات برود، حکم به جواز سایه قرار دادن بالای سر خود، چه به وسیله چتر و چه سوار شدن ماشین سقف دار خیلی مشکل است، و احتیاط نباید ترک شود (3).

* آية الله (بهجت): احتیاط واجب ترک سایه انداختن است در وقت تردد برای حوائج غير خانه و خیمه و نحو آنها، چه در مکه و چه در عرفات و منا(4).

* آية الله (تبریزی): رفتن زیر سایه ثابت مانعی ندارد ولی بنا بر احتیاط نمی تواند در حال حرکت برای خود سایه بان درست کند مثل آن که چتر بردارد و یا سوار ماشین سقف دار شود.

* آية الله (نوری): حرمت سایه بر سر قرار دادن اختصاص به سایه ای دارد که با شخص

ص: 283


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 437.
2- 2- همان، مساله 438.
3- 3- مناسک، مسأله 271.
4- 4- مناسک شیخ، ص 27.

حرکت می کند مثل چتر و ماشین مسقف و هواپیما و اما سایه ثابت مثل پل و تونل هر قدر طولانی باشد جواز عبور از زیر آنها بدون اشکال است.

* آية الله خامنه ای)، از اینجا به بعد را متذکر نشده اند.

* آية الله (نوری): اشکال ندارد.

* آية الله (خوئی): و در قسمت جدید شهر مکه بنا بر احتیاط ، سوار ماشین سقف دار نشوند(1).

* آية الله خامنه ای): این احتیاط استحبابی را متعرض نشده اند.

* آية الله (خوئی): احوط آن است که از صورت دور نگه دارد.

* آية الله (تبریزی): این احتیاط ترک نشود.

امام خمینی (ره):

فرق نیست در حرام بودن سایه قرار دادن در وقت طی کردن منزل بین آن که در محملی باشد که روپوش دارد یا در اتومبیل سر پوشیده باشد یا در هواپیما باشد یا زیر سقف کشتی باشد(2).

امام خمینی (ره):

احتياط آن است که در وقت طی منزل به پهلوی محمل یا هر چیزی که بالای سر او نباشد استظلال نکند، اگر چه جایز بودن آن خالی از قوت نیست(3) .

* آية الله (خوئی): و احوط بلکه اظهر این است که زیر سایه چیزی که روی سر نباشد نیز نرود، پس اگر از طرف چپ و راست چیزی بر او سایه بیفکند به نحوی که تأثیر در کم شدن گرما یا سرما یا باد و نحو آن داشته باشد جایز نیست و کفاره دارد.

* آية الله (تبریزی): حرمت و ثبوت کفاره در تظليل جانبی مبنی بر احتیاط است.

آية الله گلپایگانی): احتیاط مستحب آن است که مرد محرم در حال راه رفتن در سایه چیزی که بالای سر او هم نیست نباشد(4).

* آية الله سیستانی): سایه های متحرک که بر سر محرم برای پیاده مطلقا جایز است و سواره احتیاطا اجتناب کند مگر این که کوتاه باشد که سر و سینه را فرا نگیرد.

امام خمینی (ره):

ص: 284


1- 1 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 337.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 439، ص 189.
3- 3- همان، مسأله 440.
4- 4- آراء المراجع، ص 172.

کسانی که از تهران یا جای دیگر می خواهند به مکه مشرف شوند با هواپیما اگر نذر کنند برای احرام بستن از تهران نذر آنها صحیح است و باید محرم شوند، و اگر راه دیگری نباشد جز هواپیما باید بروند به حج، لكن برای زیر سقف بودن در حال طی منزل باید کفاره بدهند(1).

* آية الله سیستانی): نذر احرام قبل از میقات برای کسی که می داند ناچار می شود زیرسقف برود محل اشکال است(2).

* آية الله (فاضل): صحت نذر برای کسی که می داند باید در روز با وسیله مسقف حرکت کند محل اشکال است. بلی اگر بداند که برای احرام عمره تمتع نمی تواند به یکی از مواقیت معروفه برود نذر اشکال ندارد و معصیت هم نکرده است، ولی احتیاط آن است که در ادنی الحل تجديد احرام کند. و در هر صورت كفاره زیر سقف رفتن را باید بدهد.

امام خمینی (ره):

کسی که نذر کرد از تهران یا جای دیگر محرم شود باید محرم شود، و حتی الامکان باید از راهی برود که زیر سایه در طی منزل قرار نگیرد، و اگر راهی نباشد که زیر سقف قرار نگیرد در صورت التفات به این مطلب پیش از نذر معصیت کار است برای آن که خود را از روی عمد مبتلای به معصیت کرده است(3).

* * * آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (نوری): می تواند از راهی برود که زیر سایه قرار بگیرد، مانند تونل و پل و زیر درخت از سایه های ثابت.

* آية الله (غروی): معصیت بودن تظليل با فرض نذر ثابت نیست و کفاره احتمال دارد برای جبران ما فات بوده باشد.

* آية الله (مکارم): معصیتی نکرده است.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): ظاهر این است که معصیت نکرده است ولی برای استظلال اضطراری کفاره باید بدهد.

امام خمینی (ره):

کسانی که می خواهند با هواپیما به مکه بروند لازم است با هواپیما به مدينه بروند، و از آنجا در مسجد شجره محرم شوند و با اتومبیلی که سقف ندارد به مکه بروند و یا آن که بروند جده بقصد

ص: 285


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 441، ص 190.
2- 2- ملحق مناسک.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 442.

رفتن به جحفه و در صورت امکان بروند به جحفه و از آنجا محرم شوند و با اتومبیل بی روپوش بروند به مکه معظمه، و اگر رفتن به میقات امکان نداشت از جده محرم شوند و بهتر آن است که در «جده» هم که بین جده و مکه است تجدید احرام کنند(1).

* آية الله (فاضل): از ادنى الحل محرم شوند.

* آية الله (خامنه ای): جده نه میقات است و نه محاذی میقات، لذا احوط آن است که با نذر از آنجا محرم شود.

* آية الله (غروی): چون جده میقات بودنش معلوم نیست لازم است با نذر از آنجا احرام ببندد.

* آية الله (مکارم): از حديبيه.

* آية الله (مکارم): گذشتن از زیر پلهای وسط راه مانعی ندارد و هم چنین بودن در سایه ای که از دیوارهای اتومبیل سر باز و مانند آن بوجود می آید.

* آية الله (بهجت): احوط ترک سایه انداختن از آفتاب است اگر چه منحرف از بالای سر باشد با چیزی که در سر ممنوع است(2).

* آية الله (نوری): استظلال اختصاص به بالای سر دارد و شامل سایه حاصل از دیوار ماشین نمی شود.

امام خمینی (ره):

نشستن در زیر سقف در حالی طی منزل در شب خلاف احتیاط است گر چه جایز بودن آن بنظر بعید نیست، بنا بر این بعید نیست جایز بودن نشستن محرم در هواپیمایی که شب حرکت می کند(3) .

* آية الله (بهجت): استظلال در شب نیست و مانع ندارد و ظاهر مجموع روایات و مقتضای اصل اختصاص ممنوعیت به سایه انداختن از آفتاب است(4).

* آية الله (نوری): جایز است بنا بر این نشستن محرم در هواپیمایی که در شب حرکت میکند و هم چنین ماشین و کشتی جائز است.

ص: 286


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 443.
2- 2- مناسک شیخ، ص 27.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 444، ص 191
4- مناسک، س 50.

* آية الله (سیستانی): سوار شدن در ماشین سقف دار و مانند آن در شب و بین الطلوعین و روزهایی که ابر غلیظ مانع تابش خورشید باشد، در صورتی که بارانی نباشد اشکال ندارد. و اگر بارانی باشد کفاره دارد و به احتیاط واجب جایز نیست(1).

* آية الله مکارم): جایز است مگر در شبهای سرد و بارانی که باید کفاره بدهد و در روزهای کاملا ابری و بین الطلوعین نیز استفاده از ماشین سر پوشیده مانعی ندارد.

* آية الله (خوئی): مراد از استظلال تحفظ از آفتاب و سرما و گرما و باران و باد و مانند آنها است پس اگر هیچ کدام از آنها نباشد به نحوی که وجود و عدم سایبان یکسان باشد اشکال ندارد، و در این حکم بین شب و روز فرقی نیست(2). و در فرض شک در این که آیا مظله وجود و عدمش یکسان است یا نه استظلال جایز است(3).

* آية الله خامنه ای): ولی احتیاط به ترک تظليل در شبهای بارانی و سرد ترک نشود مگر این که این احتیاط موجب حرج شود.

آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط در حرمت استظلال فرقی بین شب و روز نیست.

امام خمینی (ره): در جایز نبودن سایه بالای سر قرار دادن فرق نیست بین سواره و پیاده(4) .

* * * * آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی): بنا بر احتیاط .

امام خمینی (ره):

کسانی که کشتی سوار می شوند در حال احرام زیر سقف آن نباید بروند، لكن در کنار دیوار کشتی که سایه است ظاهرا نشستن جایز است (5).

* آية الله (غروی): احتیاط در ترک آن است.

امام خمینی (ره):

استظلال در وقت طی منزل برای عذری مثل شدت گرما یا شدت سرما یا بارندگی جایز است، لكن باید کفاره بدهد(6) .

ص: 287


1- 1- مناسک، مسأله 270.
2- 2 - مناسک، مسأله 270.
3- 3- استفتاءات آخر مناسک، چاپ 21، ص 325.
4- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 445، ص 192.
5- 5- همان، مسأله 446.
6- 6- همو، مسأله 447.

امام خمینی (ره):

کفاره سایه قرار دادن در حال طی منزل یک گوسفند است چه با عذر سایه افکنده باشد چه با اختیار بنا بر احتیاط واجب (1).

* * * * * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت)، (گلپایگانی)،

خامنه ای)، (صافی): کفاره آن یک گوسفند است و فرقی بین اختیار واضطرار نیست.

*** آیات عظام (خوئی)، (فاضل)، (مکارم): بنا بر اقوى.

* آية الله (نوری): کفاره آن یک گوسفند است چه با عذر سایه افکنده باشد چه با اختیار و بدون عذر.

امام خمینی (ره):

اقوی کفایت یک گوسفند است در احرام عمره هر چند بیش از یک مرتبه سایه قرار داده باشد، و یک گوسفند است در احرام حج هر چند بیش از یک مرتبه استظلال کرده باشد(2) .

* آية الله سیستانی): ولی احتیاط مستحب این است که برای هر روزی یک کفاره بدهد(3).

بیستم: بیرون آوردن خون است از بدن خود

* آية الله (بهجت): به کاری که بداند موجب آن می شود، زیرا اخراج احتمالی خون محكوم به حرمت نیست(4) .

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب.

امام خمینی (ره):

بیرون آوردن خون از بدن دیگری مثل حجامت کردن او یا دندان او را کشیدن حرام نیست(5).

* آية الله (سیستانی): اگر آن دیگری محرم باشد احتیاط مستحب ترک است و بر خود آن محرم جایز نیست ، بنا بر احتیاط واجب.

ص: 288


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 448
2- 2- همان، مسأله 449.
3- 3 - مناسک، مسأله 271.
4- 4- مناسک شیخ، ص 28.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 450.

امام خمینی (ره):

جایز نیست به مثل خراشیدن بدن خون از آن بیرون آورد، و همین طور به مسواک نمودن خون از بن دندانها بیرون آورد(1) .

* آية الله (مکارم): مکروه است در غیر حال احتیاج و ضرورت .

*** آية الله (تبریزی)، آية الله سیستانی): مسواک کردن عیبی ندارد گرچه بداند خون خارج می شود و کفاره ندارد.

**آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (مکارم): در این مسأله و مسأله قبل بنا بر احتیاط مستحب .

امام خمینی (ره):

جایز است در حال احتیاج خون بگیرد به حجامت و غیر آن، و همین طور خون دمل را بیرون آوردن در حال احتیاج و جرب را خاریدن در صورتی که موجب آزار است، اگر چه از آن خون در آید(2) .

* آية الله (خوئی): در حال ضرورت یا رفع ناراحتی (3).

امام خمینی (ره):

- خون از بدن در آوردن کفاره ندارد (4).

* آية الله خامنه ای): گر چه برای غیر ضرورت باشد، هر چند احوط دادن یک گوسفند است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احوط و اولی کفاره آن یک گوسفند است.

آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر احتیاط یک گوسفند است.

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی) : بنا بر احتیاط مستحب كفاره اش یک گوسفند است(5).

* آية الله (فاضل): کفاره ندارد اگر چه بدون ضرورت باشد.

* آية الله (اراکی): احوط کفاره گوسفند است.

ص: 289


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 451، ص 193.
2- 2- همان، مسأله 452، ص 193.
3- 3 - مناسک، مسأله 374
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 453، ص 193.
5- 5- مناسک عربی، مسأله 273.

آية الله (نوری): احتیاط واجب آن است که در حال اختیار اگر خون از بدن خود درآورد یک گوسفند کاره بدهد.

بیست و یکم: ناخن گرفتن

امام خمینی (ره):

جایز نیست بعض ناخن را هم بگیرد مگر آن که موجب آزار شود، مثل آن که بعض آن افتاده باشد و بعض دیگر موجب آزار او باشد(1).

* آية الله (بهجت): لكن محتمل است فديه بعضی از ناخن آزار رساننده قبضه ای از طعام باشد نه مد(2).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و کفاره آن یک مد طعام است.

* آية الله (تبریزی): در این صورت گرفتن ناخن جایز است و از هر ناخنی یک مشت طعام کفاره بدهد(3) .

امام خمینی (ره):

جایز نیست ناخن پا را هم بگیرد چنانچه جایز نیست ناخن دست را بگیرد(4).

امام خمینی (ره):

فرقی نیست بین آلات ناخن گیری قیچی باشد یا چاقو یا ناخن گیر، و احتیاط (6) واجب آن است که ازاله ناخن نکند به هیچ وجه حتی به سوهان و دندان(5).

* آية الله (فاضل): تفاوتی در گرفتن ناخنها با قیچی و ناخن گیر و حتی دندان نیست على الأقوى.

امام خمینی (ره):

اگر انگشت زیادی داشته باشد جایز نیست ناخن آن را بگیرد احتیاطا، و هم چنین اگر

ص: 290


1- 1 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 454، ص 193.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 28.
3- 3 - مناسک، مسأله 285.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 455، ص 193.
5- 5- همان، مسأله 456.

دست زیادی داشته باشد احتیاط آن است که ناخن آن را نگیرد اگر چه بعید نیست جواز، اگر معلوم شود آن انگشت یا آن دست زیادی است(1).

* آية الله (اراکی): این احتیاط و احتیاط قبلی ترک نشود.

آية الله (فاضل): این احتیاط و احتیاط قبلی ترک نشود، چه زیادی آن معلوم باشد چه نباشد.

* آية الله (بهجت): در صورت زیادتی بر ده احوط مد است برای هر یک ناخن(2).

* آية الله (سیستانی): گرفتن ناخن زیادی یا ناخن انگشت زیادی جایز نیست.

* آية الله (مکارم): فرقی میان انگشت زیادی و غیر آن نیست بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (تبریزی): گرفتن ناخن انگشت زیادی جایز نیست و گرفتن ناخن از دست زیادی چنانچه معلوم شود آن دست زیادی است، خلاف احتیاط است.

امام خمینی (ره):

اگر یک ناخن از دست یا پا بگیرد یک مد طعام باید کفاره بدهد، و برای هر ناخن دست تا به ده نرسیده باید یک مد طعام بدهد، و هم چنین در ناخنهای پا(3).

* آية الله مکارم): یک مد طعام حدود 750 گرم است.

* آية الله (بهجت): با عدم تخلل تكفیر برای هر ناخنی در اثناء هر یک از دستها و پاها و گر نه متجه کفایت مد است برای هر یک از ناخنهای باقی مانده در دستها یا در پاها(4) .

امام خمینی (ره):

اگر تمام ناخن دستها و پاها را در یک مجلس بگیرد یک گوسفند کفاره آن است(5).

امام خمینی (ره):

اگر ناخن دستها را تمام بگیرد در یک مجلس یا چند مجلس و در محل دیگر یا چند محل دیگر ناخن پاها را بگیرد دو گوسفند کفاره آن است(6) .

* آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): بنا بر اقوى.

ص: 291


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 457، ص 194.
2- مناسک شیخ، ص 28.
3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 458، ص 194.
4- 4- مناسک شیخ، ص 28.
5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 459، ص 194.
6- 6- همان، مسأله 460، ص 194.

* آية الله (سیستانی): ازاله ناخن به هیچ وسیله جایز نیست.

* آية الله (بهجت): فرقی نیست.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

*آية الله (بهجت): مجالس متعدد باشد بعد از تکفیر لازم، و قبل از تكفير احتیاط است.

* آية الله (فاضل): در این فرض کفاره برای پا ثابت نیست.

امام خمینی (ره):

اگر تمام ناخن دستها را بگیرد و ناخن پاها را کمتر از ده ناخن بگیرد یک گوسفند برای ناخن دست و برای هر یک از ناخنهای پا یک مد طعام باید بدهد و هم چنین اگر ناخن پاها را بگیرد تماما و ناخن دستها را کمتر از ده بگیرد(1).

* آية الله (فاضل): در این فرض برای ناخنهای دست کفارهای ثابت نیست.

امام خمینی (ره):

اگر پنج ناخن از پا بگیرد و پنج ناخن از دست برای هر یک باید یک مد طعام کفاره بدهد، و هم چنین است اگر کمتر از ده در هر یک از دست و پا بگیرد برای هر یک باید کفاره بدهد(2).

* آية الله (فاضل): در کفاره دم مماثله لازم نیست. و لذا اگر ده ناخن از دست یا پا و یا هر دو تلفيقا بگیرد باید یک گوسفند کفاره بدهد و در کمتر از آن برای هر ناخن یک مد کفاره بدهد.

* آية الله مکارم): كفاره مد طعام بدهد.

امام خمینی (ره):

اگر بیشتر از ده ناخن داشته باشد پس اگر تمام را بگیرد باید یک گوسفند بدهد، و احتیاط مستحب آن است که برای ناخن زیادی از ده تا کفاره بدهد برای هر یک، یک مد(3) .

*** آیات عظام (مکارم)، (اراکی)، (نوری): این احتیاط واجب است.

* آية الله (خوئی: کفاره گرفتن ناخن های دست در یک مجلس یک گوسفند است و هم چنین پا.

امام خمینی (ره):

اگر کسی که بیشتر از ده ناخن دارد ده ناخن اصلی را بگیرد احتیاط واجب آن است که

ص: 292


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 461.
2- 2- همان، مسأله 462، ص 194.
3- 3- همو، مسأله 463، ص 194.

یک گوسفند بدهد، و اگر بعضی از ناخن های اصلی را و بعضی از ناخنهای زیادی را بگیرد برای ناخنهای اصلی یک مد بدهد و برای زیادی ها احتیاط مستحب آن است که کفاره بدهد(1).

* آية الله (اراکی): در صورتی که به ده تا نرسد، برای ناخنهای اصلی یک مد بدهد و برای زیادی هم احتياطا یک مد بدهد، و اگر مجموع اصلی و زیادی به ده برسد بنا بر احتیاط واجب، گوسفند و ده د طعام بدهد.

* آية الله (تبریزی): این احتیاط ترک نشود .

* آية الله (مکارم): کفاره د طعام بدهد.

امام خمینی (ره):

اگر تمام ناخنهای دست را گرفت و کفاره آن را داد و بعد در همان مجلس ناخنهای پا را تمام گرفت باید یک گوسفند دیگر کفاره بدهد(2).

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بنا بر احتیاط .

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

امام خمینی (ره):

اگر کسی کمتر از ده ناخن داشت و تمام آن را گرفت برای هر یک، یک مد طعام باید بدهد، و احتیاط مستحب آن است که یک گوسفند ذبح کند(3) .

** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (بهجت): احتیاط مستحب را متعرض نشده اند.

* آية الله (فاضل): باید یک گوسفند کفاره بدهد.

امام خمینی (ره):

اگر محتاج شد به گرفتن ناخن، احتیاط واجب آن است که کفاره به همان نحو که ذکر شد بدهد(4).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در صورتی که بقاء ناخن ضرر نداشته باشد مثل این که

ص: 293


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 464.
2- 2- همان، مسأله 465.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 466، ص 196.
4- 4- همان، مسأله 467.

ناخن کنده شده و ماندنش سبب ناراحتی شود، گرفتن ناخن جایز است و از هر ناخنی یک مشت طعام کفاره بدهد(1).

در اکثر فروعات این باب سایر آیات عظام متعرض این مسأله نشده اند.

* آية الله فاضل): و می تواند برای هر ناخن یک کف از طعام کفاره بدهد.

بیست و دوم: کندن دندان

امام خمینی (ره): هر چند خون نیاید بنا بر احتیاط ، و احتیاط آن است که یک گوسفند کفاره بدهد(2).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بر محرم حرام است که دندان خود را بکند هر چند خون نیاید.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): جمعی از فقهاء نظرشان این است که کندن دندان هر چند خون درنیاید، از محرمات احرام است و کفاره اش را یک گوسفند دانسته اند، ولی دلیلش تأمل دارد و بعید نیست این عمل جایز باشد.

* آية الله (بهجت): کندن دندان در صورتی که موجب خون آمدن شود حرام است ولی کفاره ندارد و اگر موجب خون آمدن نشود و یا کندن دندان ضرورت داشته باشد، مانعی ندارد(3).

* آية الله (مکارم): این احتیاط و احتیاط بعد مستحب است.

* آية الله (خامنه ای): کشیدن دندان بدون خونریزی نه حرام ونه کفاره دارد و در صورتی که کشیدن دندان ضرورت پیدا کند و منجر به خونریزی شود احتیاط مستحب آن است که یک گوسفند کفاره بدهد.

بیست و سوم: کندن درخت یا گیاهی که در حرم روییده

** آية الله (مکارم)، آية الله (سیستانی): این مسأله از محرمات احرام نیست بلکه بر همه کس حرام است چنانچه خواهد آمد.

ص: 294


1- - مناسک، مسأله 275.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 468، ص 196.
3- 3 - مناسک، مسأله 278.

* * * * آیات عظام (اراکی)، (سیستانی)، (نوری)، (فاضل): و بریدن آن.

* آية الله (بهجت): و بریدن و نحو آنها.

* آية الله سیستانی): حتی اگر اصل آن در خارج حرم و شاخه آن در حرم یا به عکس باشد.

امام خمینی (ره):

اگر گیاهی یا درختی در منزل محرم روییده شده باشد بعد از آن که منزل او شده پس اگر آن را خودش کاشته باشد جایز است آن را بکند(1).

* آية الله سیستانی): اختصاص به محرم ندارد و فرقی بین کاشتن خود شخص و دیگری در این صورت نیست، ولی اگر گیاه یا درختی را خود شخص کاشته باشد می تواند قطع کند هر چند در ملک دیگری باشد.

*** آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل): و يا قطع کند.

امام خمینی (ره):

اگر درختی در منزل او روییده بعد از آن که منزل او شده لکن خودش آن را نکاشته باشد احتياط (1) آن است که آن را قطع نکند گر چه اقوى جواز است(2).

* * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی): مانعی ندارد کندن درخت و گیاه در این صورت.

آية الله (سیستانی): این احتیاط در مناسک ایشان وجود ندارد.

* آية الله (بهجت): کندن و بریدن این گونه درختها و گیاهها اشکال ندارد. ( مناسک، مسأله 283) .

امام خمینی (ره):

اگر گیاهی که در منزل او روییده بعد از آن که منزل او شده و خودش آن را نگاشته باشد احتیاط واجب آن است که آن را قطع نکند(3) .

** آیات عظام (خوئی)، (مکارم): این احتیاط واجب نیست بلکه مستحب است.

* آية الله (سیستانی): قطع آنها اشکال ندارد.

* آية الله (بهجت): نظر ایشان در حاشیه مسأله قبل گذشت.

ص: 295


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 469، ص 196.
2- 2- همان، مسأله 470، ص 197.
3- 3- همو، مسأله 471.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اقوى جواز قطع آن است.

امام خمینی (ره): اگر منزلی خریده باشد که دارای درخت و گیاه است نباید آن را قطع کند(1).

* آية الله (مکارم): تنها قطع درختان و گیاهان خودرو که قبل از بنا در آن بوده حرام است و غیر آن حرام نیست.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): منزلی که در آن سکونت کرده و لو نخریده باشد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی)، متعرض این فرع نشده اند.

امام خمینی (ره):

درختهای میوه و درخت خرما از این حکم بیرون است و می تواند آنها را قطع کند، و در گیاهها (اذخر) که گیاه معروفی است از حکم مستثنا است و قطع آن مانع ندارد(2).

* آية الله (مکارم): قطع درختان میوه اگر خودرو باشد خالی از اشکال نیست.

آية الله (فاضل): میوه های آنها و شاخه هایی از آنها را که در کمیت یا کیفیت میوه تأثیر میگذارد می تواند قطع کند اما خود آنها را نباید قطع کند.

امام خمینی (ره):

اگر درختی را که جایز نیست کندنش بکند احتیاط آن است که اگر بزرگ باشد یک گاو کفاره بدهد و اگر کوچک باشد یک گوسفند(3) .

* آية الله (بهجت): اگر درختی را بکند کاره دادن یک گاو در درخت بزرگ و یک گوسفند در کوچک و اگر بعض درخت باشد قیمت آن را، موافق احتیاط است در صورتی که در درخت کوچک و در بعض درخت رعایت عدم نقصان از قیمت بشود.

**آية الله ( خوئی)، آية الله (تبریزی): کفاره کندن درخت از بیخ، قیمت همان درخت است. و کفاره قطع مقداری از آن، قیمت همان مقدار است. و کندن علف یا قطع آن کفاره ندارد(4).

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط کفاره کندن هر درختی قیمت همان درخت و کفاره قطع آن قیمت همان مقداری است که قطع کرده است، و در کندن و قطع گیاه کفاره نیست (5).

ص: 296


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 472، ص 197.
2- 2- همان، مسأله 473، ص 197.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 474.
4- 4- همان، ص 198.
5- 5- مناسک، مسأله 282.

آية الله (مکارم): در هر دو صورت احتیاط یک گاو است.

* آية الله (صافی) : و ظاهر آنست که اگر گاو یا گوسفند را به قصد ما في الذمه از عین آنها یا قیمت درخت بدهد و قیمت درخت بیشتر نباشد کافی است.

* آية الله (نوری): اگر درختی را بکند اگر بزرگ باشد باید یک گاو کفاره بدهد و اگر کوچک باشد یک گوسفند و اگر بعض درخت را بکند قیمت آن را كفاره بدهد و در قطع گیاه کفاره نیست بجز استغفار.

امام خمینی (ره):

اگر بعض درخت را قطع کند اقوی آن است که قیمت آن را کفاره بدهد(1).

* آية الله سیستانی): بلکه احوط است.

امام خمینی (ره):

در قطع گیاه ها کفاره نیست بجز استغفار(2).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): کفاره ندارد (3).

* آية الله (غروی): بلکه احتیاط کفاره دادن به گاو است خواه درخت بزرگ باشد یا کوچک، بلکه بعدی در اقوائيت آن نیست.

امام خمینی (ره):

جایز است که شتر خود را بگذارد که علف بخورد، ولی خودش برای او قطع نکند(4).

* آية الله (سیستانی): هم چنین چهارپایان دیگر.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل): این کار جایز است.

امام خمینی (ره):

آن چه ذکر شد از قطع درخت و گیاه حرم مختص به محرم نیست بلکه برای همه کس ثابت است (5).

* آية الله (بهجت): در تکلیف تحریمی و در وجوب فداء على الظاهر (6).

ص: 297


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 475، ص198.
2- 2- همان، مساله 476، ص198.
3- 3 - مناسک، ص 114.
4- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 477، ص198.
5- 5- همان، مسأله 478، ص198.
6- 6- مناسک شیخ، ص 30.

امام خمینی (ره):

اگر بنحو متعارف راه برود و گیاهی از راه رفتن او قطع شود اشکالی ندارد (1).

* آية الله (بهجت): اطلاق حكم بصورت علم به قطع و عدم ضرورت مورد تأمل است (2).

بیست و چهارم: سلاح در برداشتن

امام خمینی(ره):

بنا بر احوط مثل شمشیر و نیزه و تفنگ و هر چه از آلات جنگ باشد مگر برای ضرورت، و مکروه است سلاح را همراه بردارد در صورتی که به تن او نباشد اگر ظاهر باشد و احوط ترک آن است (3).

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (سیستانی)، (فاضل)، (صافی): در برداشتن و پوشیدن سلاح حرام است.

* آية الله (سیستانی): ولی پوشیدن و حمل وسائل دفاع مانند زره و سپر اشکال ندارد.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (صافی): احتیاط واجب آن است که سلاح را حمل نکند.

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط مستحب.

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط حمل آن هم به طوری که او را مسلح بدانند جایز نیست.

ولی بودن سلاح نزد محرم و حمل آن اگر به طوری باشد که او را مسلح ندانند اشکال ندارد، ولی احوط ترک آن است(4).

* آية الله (مکارم): خواه ظاهر باشد و یا نباشد.

** آية الله (اراکی)، آية الله (خوئی): برداشتن سلاح بر محرم حرام است. (برداشتن اعم از پوشیدن و حمل کردن است).

* آية الله (مکارم): بنا بر اقوى.

* آية الله (بهجت): بر محرم حرام است سلاح برداشتن مگر به جهت ضرورت که در این

ص: 298


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 479، ص198.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 30.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 480، ص198.
4- مناسک، مسأله 277 و 278.

صورت کفاره هم ندارد، و منصوص پوشیدن است یا آن که صدق کند سلاح بر اوست پس همراه داشتن سلاح حرمت ندارد على الاظهر(1).

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): حمل سلاح بر محرم حرام است و الحاق آلات تحفظ به سلاح احوط است و کفاره حمل سلاح بنا بر احتیاط یک گوسفند است، آية الله (تبریزی): ولی بودن سلاح نزد محرم اگر حملش نکند مانعی ندارد هر چند احوط ترک آن است.

*** آية الله خامنه ای): حمل سلاح بر محرم حرام

مسائل متفرقه محرمات احرام

امام خمینی (ره):

اگر حاجی در حال احرام برای سر درد دستمالی به دور سر ببندد اگر چه تمام سر را بگیرد کفاره ندارد(2).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مانعی ندارد ولی یک گوسفند کفاره دارد (3).

آية الله (مکارم): احتیاط واجب كفاره است.

** آية الله (نوری)، آية الله (اراکی): احوط ثبوت کفاره است.

آية الله (بهجت): اگر چه جایز است ولی کاره دارد.

امام خمینی (ره):

آن چه در حال احرام حرام است، سایه بر سر قرار دادن است. بنا بر این اگر ماشین از زیر پلهایی که در مسیر واقع شده برود و به ناچار حرمین از زیر پلها عبور کنند و یا در محل بنزین در زیر سقف متوقف شوند و محرمین زیر سقف قرار گیرند اشکالی پیدا نمی شود و کفاره ندارد(4) .

امام خمینی (ره):

شخصی که با ماشین مسقف رانندگی میکند باید در هر احرام یک گوسفند کفاره بدهد و با تکرار پیاده و سوار شدن کفاره تکرار نمی شود. و هم چنین در سایر موارد سایه بر سر قرار دادن(5).

ص: 299


1- 1- مناسک شیخ، ص 30.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 481، ص 199.
3- 3 - مناسک فارسی، ص 42.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 482.
5- 5- همان، مسأله 483، ص 200.

امام خمینی (ره):

پوشیدن نعلینی که بندهای عریضی داشته باشد ولی تمام روى پا را نگیرد در حال احرام مانعی ندارد(1).

امام خمینی (ره):

در شب استظلال نیست بنا بر این جایز است محرم در شب با ماشین سقف دار به مکه برود ولی در هوای ابری در روز جایز نیست مگر ابر به طوری تیره باشد که استظلال صدق نکند (2).

* آية الله خامنه ای)، از این قسمت تا آخر مسأله را متعرض نشده اند.

* آية الله (بهجت): اگر طوری باشد که تظليل صادق نباشد اشکال ندارد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی)، در جواب استظلال در روز ابری فرموده اند: استظلال در هوای ابری در روز جایز نیست (3).

* اية الله (مکارم ) : تیره بودن ابرها لازم نیست، منظور نبودن سایه است.

* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): استظلال در روز ابری هم جایز نیست.

* آية الله (بهجت)، متعرض این حکم نشده اند.

* آية الله (سیستانی): اگر ابر تیره باشد که اشعه آفتاب را به کلی پوشانده باشد و باران نباشد اشکال ندارد.

امام خمینی (ره):

جایز است از جاهای دور مثل تهران با نذر محرم شود ولی اگر زیر سقف سفر می کند باید کفاره بدهد(4).

* آية الله (سیستانی): صحت نذر برای کسانی که می دانند باید زیر سقف بروند محل اشکال است.

امام خمینی (ره):

تزریق آمپول در حال احرام مانع ندارد ولی اگر موجب بیرون آمدن خون از بدن می شود تزریق نکند مگر در مورد حاجت و ضرورت(5) .

ص: 300


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 484.
2- 2- همان، مسأله 484.
3- 3 - مناسک فارسی، ص 184
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 486.
5- 5- همان، مسأله 487، ص 201.

* آية الله (بهجت): یعنی اگر بداند که چنین می شود، چنانچه گذشت در ذیل بیستم از محرمات احرام.

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط جایز نیست مگر در حال ضرورت.

* آية الله (مکارم): مکروه است.

* آية الله (فاضل): و در هر صورت کفاره ندارد.

امام خمینی (ره):

- در حرام بودن سایه بر سر قرار دادن فرقی بین سایه ای که با شخص حرکت کند مثل چتر و ماشین مسقف و سایه ثابت مثل پل و غیره نیست و فرقی بین اجبار و اختیار نیست ولی بر عبور از زیر پلهایی که در جاده ها هست صادق نیست(1).

* * * * * آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (مکارم)، (سیستانی)، (تبریزی): عبور از زیر سایبان ثابت اشکال ندارد.

* آية الله (گلپایگانی): احتياط آن است که به اختیار خود روز از آن تونلهایی که صدق رفت و آمد در منزل نمیکند، نرود (2).

* آية الله خامنه ای): عبور از زیر سایه بان ثابت مانند پل و تونل اشکال ندارد.

* * * آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (نوری): فرق هست و حرمت استظلال، سایه ثابت را شامل نمی شود.

* آية الله مکارم): پلها اشکال ندارد.

* آية الله سیستانی): در فرض اجبار قطعا حرام نیست.

امام خمینی (ره):

کسی که حجش را باطل کند اگر حج فاسد شده را به اتمام رسانده از احرام خارج شده و گر نه در احرام باقی است (3).

* آية الله (سیستانی): اگر حج خود را باطل کند إحرامش باطل می شود.

* آية الله (مکارم): یا در بعضی از موارد که وظیفه او تبديل به عمره مفرده است، عمره مفرده را به پایان برساند.

ص: 301


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 488.
2- 2- آراء المراجع، ص 178.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 489.

امام خمینی (ره):

بعد از آن که محرم به منزل رسید ولو در محله های جدید مکه که از مسجد الحرام دور هستند می تواند برای رفتن به مسجد الحرام در ماشینهای مسقف سوار شود یا زیر سایه برود(1).

* آية الله (نوری): چون مکه منزل است همین قدر که محرم به مکه رسید می تواند در زیر سایه قرار بگیرد و در روز هم با ماشین مسقف حرکت کند و لازم نیست که منتظر رسیدن به منزل و اتخاذ منزل در مکه باشد.

سؤالات و جواب هایی پیرامون استفتاءات كفارات احرام

امام خمینی (ره):

آیا کشتن مارمولک و از این قبیل جانوران، در حال احرام اشکال دارد؟

ج- از محرمات احرام محسوب نیست(2).

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط از محرمات محسوب می شود.

**آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): جایز نیست مگر او را اذیت کند(3).

* آية الله (مکارم): کشتن هیچ حیوانی جایز نیست بنا بر احتیاط واجب مگر حیوانات موذی.

* آية الله (سیستانی): حرام است.

* آية الله (تبریزی): کشتن یک نوع مارمولک (عظاية) کفاره آن یک مشت طعام است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی)، متعرض این فرع نشده اند.

آية الله (بهجت): اشکال دارد.

امام خمینی (ره):

اگر از روی علم و عمد در احرام حج، قبل از وقوف عرفه با زوجه خود جماع نماید مسلما حج او باطل است، و قبل از وقوف مشعر الحرام هم بنا بر اقوى باطل است و کفاره دارد و بعد از اتمام در سال آینده اعاده کند، آیا در صورت جهل چه وظیفه ای دارد؟

ج- در صورت جهل، عمل او صحیح است و کفاره هم ندارد(4).

ص: 302


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 490.
2- 2- همان، سؤال 491، ص 202.
3- 3 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 331.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 492، ص 202.

امام خمینی (ره): آیا شوهر پس از محل شدن می تواند زوجه محرم خود را از روی التذاذ دست بزند؟

ج- بر مرد مزبور منعی نیست، ولی اگر زن نیز لذت می برد، در فرض سؤال نباید حاضر شود، على الأحوط (1)

* آية الله (سیستانی): در این صورت تمکین زن حرام است.

* آية الله (فاضل): حرمت در زن محل اشکال است هر چند لذت می برد.

امام خمینی (ره):

فردی که از احرام در آمده، زنش را که محرم است می بوسد اگر چه زن راضی نیست، آیا این کار نسبت به مرد و زن چه حکمی دارد؟

ج- اگر زن اختیار نداشته، چیزی بر او نیست، و بر مرد هم کفاره واجب نشده است (2).

آية الله (فاضل): تحقق حرمت بر هیچ کدام ثابت نیست و کفاره هم بر هیچ یک از آنها لازم نیست.

** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): هرگاه شخص بعد از طواف نساء زن خود را که در حال احرام است ببوسد، باید بنا بر احتیاط یک گوسفند بکشد(3) .

امام خمینی (ره):

- صابون و بعضی از شامپوها که بویی دارد، آیا می شود برای بدن استعمال کرد یا خیر؟ ضمنا خیلی بوی خوشی هم نیست.

ج- اگر صدق بوی خوش می کند، از آن اجتناب کنند و در غیر این صورت مانع ندارد (4).

امام خمینی (ره):

حمل قمقمه آب که در محفظه دوخته نگهداری می شود، برای محرم چه صورت دارد؟

ج- احتیاط آن است که آن را به دوش نیندازد، و دست گرفتن آن مانع ندارد(5) .

* آية الله مکارم): حمل کیفها و ساکهای دوخته هر چند به شانه و گردن بیندازد مانعی ندارد.

ص: 303


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 493.
2- 2- همان، سؤال 494.
3- 3 - المسائل الشرعية، ج 1، ص 7
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 495، ص 203.
5- 5- همان، سؤال 496

* آية الله (فاضل): حكم همیان دارد. به تفصیلی که در حاشیه مسأله 348 گذشت .

** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): مانعی ندارد.

* آية الله (بهجت): اگر مثل همیان باشد و صدق لبس نکند اشکال ندارد.

* آية الله (خامنه ای): پوشیدن همیان و کمربند و دیگر دوخته های کوچک که به آن لباس گفته نمی شود اشکال ندارد.

امام خمینی (ره):

در مورد نظر کردن در آیینه ، گاهی نگاه می کند که خود را ببیند، و گاهی برای دیدن ماشین و غیره و یا مثلا برای علاج دردی، آیا برای محرم فرق می کند و یا یکسان است؟

ج- احوط ، اجتناب است در همه موارد ذکر شده (1).

* آية الله (خامنه ای): نگاه کردن محرم در آینه اگر برای زینت باشد حرام است و گرنه حرام نیست.

* آية الله (مکارم): تنها در موردی اشکال دارد که برای تزیین و اصلاح سر و وضع خودش در آینه نگاه کند.

* آية الله (بهجت): نگاه کردن محرم در آیینه اگر برای زینت باشد حرام است و گرنه حرام نیست(2).

* * * * آیات عظام (خامنه ای)، (نوری)، (اراکی)، (فاضل): در صورتی که ضرورتی نباشد.

امام خمینی (ره):

در حال احرام عده ای از همدیگر عکس می گیرند، و در دوربین عکاسی که آئینه است و یا حالت شفاف و آینه مانندی دارد نظر می کنند، بفرمایید اشکال دارد یا خیر؟

ج- اگر معلوم نیست که در آینه نظر می شود، اشکال ندارد(3).

* آية الله مکارم): اشکال ندارد.

آية الله (فاضل): نظر در آینه صدق نمیکند و اشکال ندارد.

**** آیات عظام (خامنه ای)، (سیستانی)، (خوئی)، (تبریزی): بر فرض آینه بودن، و نظر کردن به آن چون غرض غير زینت است، مانعی ندارد.

ص: 304


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 496، ص 203.
2- 2- همان، سؤال 497.
3- 3 - همو، سؤال 498، ص 203

* آية الله (بهجت): چون برای تزیین نیست اشکال ندارد(1) .

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب باید مرد یک گوسفند کفاره بدهد(2).

*آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط باید مرد یک گوسفند کفاره بدهد(3).

امام خمینی (ره):

آیا سوگند معمولی به حال احرام اشکال دارد، همانند سوگندهای روزمره مردم کوچه و بازار؟

ج- قسم بغیر خدا از محرمات احرام نیست (4).

** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و اسماء الهی.

امام خمینی (ره):

بعضی به علت عرق سوز شدن بدن احتیاج به پمادی دارند که چربی دارد، آیا محرم می تواند از این پماد به بدن خود بمالد یا خیر؟

ج- نمی تواند مگر در مورد ضرورت، ولی کفاره ندارد ولو در غیر مورد ضرورت مگر آن که بوی خوش داشته باشد، که کفاره آن یک گوسفند است، اگر چه از روی اضطرار باشد(5).

* آية الله سیستانی): اگر بوی خوش نداشته باشد برای معالجه اشکال ندارد و اگر داشته باشد در صورت ضرورت جایز است.

آية الله مکارم): مالیدن انواع پمادها در ضرورت و معالجه مانعی ندارد.

آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): کفاره روغن مالی از روی علم و عمد یک گوسفند و از روی جهل اطعام یک فقیر است بنا بر احتیاط در هر دو مورد..

* آية الله (مکارم): در غیر مورد ضرورت کفاره آن احتياطا یک گوسفند است.

* آية الله (خامنه ای): اگر بوی خوش داشته باشد بنا بر احتیاط مستحب كفاره آن گوسفند است.

امام خمینی (ره):

در موردی که کنده شدن مو با کشیدن دست به سر و صورت کفاره دارد، آیا فرقی بین عمد و سهو و غفلت هست؟

ص: 305


1- 1 - مناسک، مسأله 247.
2- 2 - مناسک، مسأله 227.
3- 3- پرسشهای جدید حج، س 51.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 499، ص 204.
5- 5- همان، سؤال 500.

ج- فرق نمی کند بشرط آن که دست کشیدن عمدی باشد(1).

* آية الله مکارم): یعنی میان سر و صورت فرقی نیست.

* آية الله سیستانی): و بی هدف.

امام خمینی (ره):

اگر غیر محرم از حرم، ازاله مو کند یا یکی از کارهایی که بر محرم حرام است و کفاره دارد انجام دهد، چه حکمی دارد؟

ج- اگر محرم به اختیار خود حاضر شود که مثلا محلی سر او را بتراشد حرام است و باید کفاره بدهد، ولی چنانچه بدون اختیار او باشد کفاره ندارد، حتی بر محل مزبور(2) .

آية الله (فاضل): نسبت به محل مطلقا كفاره ای نیست و نسبت به محرم اگر در موقع ازاله بی اختیار بوده و با اسناد ازاله به محرم و لو تسبیب محرز نباشد کفاره ندارد.

امام خمینی (ره):

محرم سرش تر است، اگر بخواهد صبر کند تا خودش خشک شود و وضو بگیرد آفتاب طلوع می کند و نمازش قضا می شود، آیا وظیفه اش تیمم است؟

ج- اگر نمی تواند ولو با دست سر را خشک کند، احوط جمع بين وضو با این حال و تیمم است(3).

* آية الله (مکارم): با حوله خشک کند مانعی ندارد.

* آية الله (بهجت): مرد می تواند سر خود را با حوله خشک کند و زن صورتش را در صورتی که این کار بتدریج انجام گیرد(4) .

* آية الله (خامنه ای): می تواند قسمت جلو سر را خشک کند به طوری که حوله تمام سر را نپوشاند و وضو بگیرد.

* آية الله (تبریزی): با دست و یا جای دیگر بدن، سر را به مقدار مسمای مسح خشک کند.

* آية الله (سیستانی): اگر چاره ندارد می تواند با کنار حوله به مقدار مسح سرش را خشک کند.

ص: 306


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 501، ص 205 .
2- 2- همان، سؤال 502.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 503، ص 205.
4- 4- پرسشهای جدید حج، س 49، ص 11.

امام خمینی (ره):

کسی که موی مصنوعی دارد و با همین حال برای عمره و حج محرم شده و اعمال خود را انجام داده است آیا اشکال دارد؟

ج- ضرر به عمره و حج ندارد، ولی اگر مرد آن را بر سرش گذاشته است باید کفاره بدهد(1).

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط کفاره بدهد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر از روی اضطرار باشد ظاهرا کفاره ندارد.

امام خمینی (ره):

با توجه به حرمت پوشیدن صورت برای زنان در حال احرام، آیا چانه هم جزء صورت محسوب می شود و باید باز باشد یا این که اگر مقنعه ای بر سر گذاشته شود که چانه را تا لبها بپوشاند مانعی ندارد؟

ج- زیر چانه جزء صورت محسوب نمی شود، ولی پوشاندن به نحوی که در سؤال ذکر شده اشکال دارد (2).

* آية الله (مکارم): اشکال ندارد.

* آية الله (بهجت): جزء صورت است که نباید پوشانده شود و بعض صورت نیز در حکم تمام آن است ولی دست گذاشتن روی صورت مانعی ندارد(3) .

آیا زن محرم می تواند صورت خود را با حوله پاک کند، یا حکم سر مرد را دارد که نمی تواند روی آن را بپوشاند؟

امام خمینی (ره):

احتیاط، مراعات شود(4).

* آية الله خامنه ای): اگر حوله را بر روی همه صورت بیندازد اشکال دارد و در غیر این صورت مانع ندارد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (فاضل): جایز نیست.

* آية الله (مکارم): پاک کردن صورت با حوله مانعی ندارد.

ص: 307


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 504، ص 205 .
2- 2- همان، سؤال 505، ص 206.
3- 3- پرسشهای جدید حج، ص 12، سؤال 50.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 506، ص 206 .

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به نحوی که صورت پوشیده نمی شود خشک کند.

* آية الله (بهجت): اگر تدریجی باشد مانعی ندارد.

امام خمینی (ره):

زنها که در حال احرام برای پوشیدن و در آوردن مقنعه، صورتشان پوشیده می شود، چه صورت دارد؟

ج- باید سعی کنند پوشیده نشود، و اگر عامدا و از روی علم پوشیده نشود مانع ندارد.

* آية الله (سیستانی): پوشیدن مقنعه که مقداری از اطراف صورت را می پوشاند به احتیاط واجب جایز نیست.

* اية الله (مکارم): این مقدار مانعی ندارد.

*آية الله (سیستانی): اگر از روی ضرورت باشد کفاره ندارد و در غیر این صورت بنا بر احتیاط یک گوسفند کفاره دارد.

فرموده اید که محرم از منزل تا مسجد الحرام می تواند زیر سقف برود، آیا کسانی که در مسجد الحرام برای حج محرم می شوند می توانند در مکه زیر سقف باشند؟

امام خمینی (ره):

تا عرفا در منزل و مکه هستند و در حال سیر برای خارج شدن از مکه نیستند می توانند استظلال نمایند(1).

* آية الله مکارم): در مکه مانعی ندارد هر چند در حال حرکت به سوی عرفات باشد.

امام خمینی (ره): کسی که از تنعیم محرم می شود استظلال برای او چه حکمی دارد؟

ج- چون تنعیم جزو مکه شده) و مکه منزل است، استظلال در فرض سؤال مانع ندارد(2).

* آية الله (غروی): دخول تنعیم در مکه به توسعه بعد عصر النبي الأكرم محل اشکال است، و احتیاط ترک نشود.

* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط استظلال نکند تا دخول مکه متيقن سابق(3) .

ص: 308


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 508، ص 207.
2- 2- همان، سؤال 509.
3- 3 - المسائل الشرعية، ج 1، ص 1337

* آية الله (تبریزی): احتیاط لازم ترک استظلال در تنعیم و در حرکت از آنجا تا مسجد الحرام یا محل اقامت است.

* آية الله سیستانی): حکم به جواز استظلال در مفروض سؤال بسیار مشکل است و احتیاط ترک نشود(1).

آية الله (بهجت): به احتیاط واجب تظليل جایز نیست(2).

امام خمینی (ره):

- میقات عمره مفرده در خود مکه واقع شده است، آیا کسی که در آنجا برای عمره مفرده احرام بست می تواند در اتوبوس سقف دار سوار شود یا خیر، با توجه به این که محل سکونت او مکه است؟

امام خمینی (ره):

در فرض مذکور مانع ندارد(3) .

افرادی از مسجد شجره محرم شدند و شبانه برای مکه حرکت نمودند ولی نزدیک طلوع آفتاب در ماشین سقف دار به خواب رفتند و بعد از طلوع آفتاب بیدار شدند و ماشین را نگاه داشتند، آیا برای مدتی که در حال سیر در زیر سقف بودند، کفاره دارد یا خیر، و الآن که ایستاده اند و می خواهند پیاده شوند، چه حکمی دارد؟

امام خمینی (ره):

برای مدتی که خواب بوده اند، یا ماشین ایستاده، کفاره واجب نیست، ولی اگر بعد از بیدار شدن و التفات و قبل از ایستادن ماشین، استظلال شده و لو اضطرارا، کفاره واجب است (4).

* آية الله (مکارم): در این صورت کفارهای لازم نیست.

* آية الله (تبریزی): در فرض مزبور بنا بر احتیاط برای استظلال در شب باید کفاره بدهند.

- در حال احرام وقتی ماشینهای بی سقف حرکت می کند و سفر انجام می شود، آیا پیاده و سوار شدن از ماشین در حالی که ایستاده است، در صورتی که مستلزم گذشتن از زیر سقف قسمت جلو ماشین است، چه حکمی دارد(5)؟

ص: 309


1- 1 - مناسک، مسأله 271.
2- 2- استفتاءات ویژه حج، س 8.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 510، ص 207.
4- 4- همان، سؤال 511.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 512، ص 208 .

امام خمینی (ره):

ج- مانع ندارد.

- کسانی که از مسجد الحرام برای حج محرم می شوند و از مسجد الحرام در ماشین سقف دار سوار می شوند و مثلا در عزیزیه که منزل ایشان است پیاده می شوند، آیا سوار شدن در اتومبیل سقف دار از مسجد الحرام به منزل چه صورت دارد، و اگر پیاده نشوند و از اول قصد عرفات داشته باشند حکم چیست؟

امام خمینی (ره):

در فرض اول مانع ندارد، و در فرض دوم احتیاط کنند(1).

*** آية الله (فاضل)، آية الله مکارم): در هر دو فرض مانعی ندارد.

- این جانب یکی از خدمه کاروان حج هستم، بعد از درک عرفات به اتفاق مدیر کاروان و معاون و این جانب و بانوان کاروان در یک اتوبوسی سر بسته قرار گرفتیم و برای درک اضطراری به مشعر الحرام رفته و چون در مسیر مزدلفه به منا به راه بندان برخوردیم، لذا در هوای آفتابی در اتوبوس سر بسته بودم، ناگاه به یادم آمد که نباید در زیر طاق اتوبوس قرار بگیرم، چند دقیقه ای با علم به این که اتوبوس سر پوشیده است مانده و پس از توقف اتوبوس بر اثر راه بندان پیاده شدم، و ما بقی راه را تا محل چادر کاروان در منا پیاده طی نمودم، لذا از محضر آن بزرگوار تقاضا دارم بفرمایید:

1- آیا کفاره تعلق میگیرد یا نه؟

2- در صورتی که تعلق گرفته باشد باید حتما در منا ذبح گردد؟

3- در حالی که اکنون در تهران هستم آیا می توانم قربانی را در محل اقامت ذبح نمایم؟

4- در صورتی که خدمه کاروان بودم و به دستور مدیر گروه برای کمک نمودن به بانوان مسن برای رمی جمره عقبه عازم منا بودم و از خود استقلال نداشتم، آیا وجه این گوسفند را چه کسی باید بپردازد؟ ستاد حج، مدیر گروه یا این جانب؟

5- چنانچه ستاد حج تقبل نموده باشد ذبح را، آیا از گردن این جانب ساقط می گردد یا نه؟

امام خمینی (ره):

باید قربانی کنید، و اگر چه باید در منا ذبح نمایید لکن ذبح در محل خودتان هم برای کفاره

ص: 310


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 513.

کفایت می کند، و می توانید به مسئولین در ستاد نیابت دهید که برای شما ذبح کنند، و در این صورت ذبح آنها هم کافی است، ولی بدون نیابت صحیح نیست(1).

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب در منا ذبح کند.

* آية الله (فاضل): احتیاط این است که کفاره محرمات احرام عمره در مکه ذبح شود، و كاره محرمات حج در منا، ولی فعلا که گوشت آن در آن دو مکان مصرف فقرای مؤمن نمی شود ذبح در وطن جایز بلکه مطابق احتیاط است تا به مصرف فقرای مؤمن برسد.

* آية الله (بهجت): مسأله ذبح را متعرض نشده اند.

* آية الله (خوئی): ذبح در منا لزومی ندارد(2).

* آية الله (تبریزی): کفاره ای که بر محرم برای غیر از شکار واجب شده است اظهر این است که می تواند کشتنش را تا بازگشت از حج تأخیر انداخته و هر جا بخواهد بکشد و بهتر این است که کفاره را در حج خود بکشد(3).

آية الله (سیستانی): جای این كاره بنا بر احتیاط واجب منا است ولی اگر نکشت هر چند بدون عذر باشد ذبح در هر جای دیگر کافی است.

- آیا استظلال، مربوط به سایه حاصل از تابش عمودی خورشید است یا حاصل از تابش مایل خورشید را هم شامل می شود(4)؟

امام خمینی (ره):

فرق نمیکند.

* آية الله (نوری): گفته شد که میزان استظلال نیست.

آية الله (بهجت): احوط این است که زیر سایه چیزی که روی سر نباشد نیز نرود(5) .

* آية الله (مکارم): سایه دیوارهای ماشین بدون سقف و مانند آن مانعی ندارد.

- آیا استظلال، مربوط به سایه بر سر می باشد یا اگر سایه فقط بر شانه بیفتد استظلال صدق می کند(6)؟

ص: 311


1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 209.
2- مناسک، مسأله 287.
3- مناسک، مسأله 287.
4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 515، ص 209.
5- 5- مناسک، مسأله 269
6- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 516، ص 209.

امام خمینی (ره):

صدق نمی کند.

* آية الله (فاضل): گذشت که بنا بر احتیاط واجب برای بدن نیز نباید سایبان قرار دهد.

- آیا استظلال فقط مربوط به سقف می باشد یا شامل سایه حاصل از دیوار ماشین هم می شود(1)؟

امام خمینی (ره):

شامل نمی شود.

* آية الله (غروی): احتیاط واجب آن است که به پهلوی محمل یا هر چیزی که بالای سر او باشد استظلال نکند.

- آیا در عرفات هم مثل منا می شود زیر چتر حرکت کرد یا حكم عرفات غير از حکم منا است(2)؟

امام خمینی (ره):

زیر چتر حرکت کردن در عرفات اشکال ندارد.

* آية الله (تبریزی): صدق می کند.

- در شهر مکه تونلهایی احداث کرده اند که طولش بیش از 1500 قدم می باشد آیا بعد از احرام حج می شود داخل آن با اتومبیل سفر کرد با علم به این که مسقف است(3)؟

امام خمینی (ره):

مانع ندارد بلی اگر خودش آن راه را اختیار کند و از زیر آن سقف برود اشکال دارد.

* آية الله (غروی): در صورتی که تونل از شهر مکه خارج شود و اما اگر در خود شهر مکه از نقطه ای به نقطه دیگر از مکه می رساند مانعی ندارد زیرا در خود مگه استظلال ضرری ندارد.

*** آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (خامنه ای): اشکال ندارد.

* آية الله (مکارم): در این صورت هم مانعی ندارد.

* آية الله (بهجت): اشکال ندارد(4) .

ص: 312


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 517، ص 209
2- 2- همان، س 518، ص 209.
3- 3- همو، س 519، ص 209.
4- 4- مستفاد از س 53 مناسک.

- آیا محرم به محض وصول به مکه می تواند استظلال نماید و یا بایستی به منزل برسد و بعد از اتخاذ منزل جایز است(1)؟

امام خمینی (ره):

مکه منزل است، و با رسیدن به آن استظلال مانع ندارد.

- اخیرا از حدود کشتارگاه تا نزدیک جمرات، مسقفی را درست کرده اند، آیا عبور از این راه برای محرمی که هنوز منزل نکرده و از مشعر مستقیم به جمرات می رود جایز است یا نه(2)؟

امام خمینی (ره):

مانع ندارد.

- آیا گرفتن ناخن توسط محرم از غیر محرم جایز است(3)؟

امام خمینی (ره):

- اشکال ندارد.

- آیا محرم می تواند ناخن محرم دیگر را به قصد تقصیر بگیرد یا نه(4)؟

امام خمینی (ره):

اشکال ندارد.

* آية الله (سیستانی): ولی ناخن گرفتن در تقصیر بنا بر احتیاط واجب کافی نیست.

- کندن دندان که بر محرم حرام است، مقصود دندان خودش می باشد یا شامل دندان غیر هم می شود؟ و در تقدير حرمت در صورت خون آمدن است یا مطلقا(5) ؟

امام خمینی (ره): شامل دندان غیر نمی شود، هر چند خون از آن بیرون آید.

* آية الله (مکارم): در فرض خونریزی مکروه است.

- آیا در حال احرام می توان دندانی را که شدیدا درد دارد و دکتر سفارش می کند که آن را بکشید، کشید، گر چه باعث خونریزی شود(6)؟

ص: 313


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 520، ص 209 .
2- 2- همان، س521، ص 211.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 522.
4- 4- همان، س523، ص 211
5- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 524.
6- 6- همان، س525، ص 211.

امام خمینی (ره):

اگر ضرورت دارد مانع ندارد، ولی کفاره دارد على الأحوط .

** آية الله سیستانی)، آية الله (تبریزی): چنانکه در مسأله 438 گذشت بعد از رسیدن به مکه هم بنا بر احتیاط نمی تواند در حال حرکت برای خود سایبان درست کند مثل این که چتر بردارد یا سوار ماشین مسقف شود بلی رفتن زیر سایه ثابت مانعی ندارد.

* آية الله (تبریزی): کشیدن دندان اگر خون در نیاید، مانع ندارد و کفاره هم ندارد. و در

صورتی که خون بیاید، اگر برای رفع ناراحتی بوده کفاره ندارد.

آية الله خامنه ای): بنا بر احتیاط مستحب.

- هرگاه محرم سر خود را با چیز دوخته بپوشاند آیا یک کفاره باید بدهد یا دو کفاره؟(1)

امام خمینی (ره):

باید دو کفاره بدهد مگر در صورت جهل و نسیان.

* آية الله (بهجت): احتياطا(2).

* آية الله (مکارم): در مثل پارچه دوخته شده یک کفاره دارد ولی کلاه دوخته و مانند آن بنا بر احتیاط واجب دو کفاره دارد.

آية الله (تبریزی): یک کفاره کافی است.

آية الله (خوئی): حرمت لبس این گونه مخیط به نظر ایشان مبنی بر احتیاط است و لذا احتیاط در دو کفاره است.

- در بین مردم معروف است که محرم نباید به کسی دستور بدهد، مثلا نباید به کسی بگوید یک لیوان آب یا چای یا چیز دیگر به من بدهید و باید خودش بردارد، آیا اگر در حال احرام چنین درخواستی از دوست خود بکند گناه کرده است یا نه؟ و در صورت گناه آیا کفاره هم دارد یا نه(3)؟

امام خمینی (ره):

اشکال ندارد.

ص: 314


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 526، ص 212
2- 2 - مناسک، بین 58.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 527، ص 212.

* آية الله (بهجت): ولی کفاره ندارد على الأظهر حتی در صورت غیر ضرورت با خون انداختن اگر چه حرام است چنانچه گذشت(1) .

* آية الله (فاضل): کفاره ندارد.

* آية الله (مکارم): مطلقا مانعی ندارد و کفاره هم ندارد.

* آية الله (سیستانی): کفاره لازم نیست.

مستحبات دخول حرم

* آية الله مکارم): بقصد رجاء انجام دهد(2).

امام خمینی (ره):

1- همین که حاجی به حرم رسید، پیاده شده و به جهت دخول حرم غسل نماید.

2- از برای تواضع و فروتنی نسبت به حضرت حق جل وعلا پا برهنه شده و نعلین خود را در دست گرفته داخل حرم شود و این عمل ثواب زیادی دارد.

3- وقت دخول حرم این دعا را بخواند:

«اللهم إنك قلت في كتابک و قولک الحق وأنين في الاس بالحج يأتوك رجالا وعلى كل ضامر يأتين من كل فج عميق. اللهم إني ارجو ان اكون ممن اجاب دعوتک، و قد جئت من شقة بعيدة و فج عميق سامعا لندائک و مستجيبا لک مطيعا لأمرك و كل ذلك بفضلک علي و احسانك إلي فلك الحمد على ما وقفتني له أبتغي بذلک اللفة عندک و القربة إليک و المنزلة الدیک والمغفرة لذنوبي و التوبة علي منها بمک، اللهم صل على محمد و آل محمد و حرم بدني على النار و آمني من عذابک و عقابک برحمتك يا أرحم الراحمین» .

4- وقت دخول حرم مقداری از علف (اذخر گرفته آن را بجود(3).

ص: 315


1- 1- مناسک شیخ، ص 28 و 29
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 528، ص 212
3- 3- همان، ص 213.

مستحبات دخول مکه معظمه

امام خمینی (ره):

برای دخول مکه معظمه نیز مستحب است مكلف غسل بنماید. و هنگامی که وارد مکه می شود با حالت تواضع وارد شود، و کسی که از راه مدينه برود از بالای مکه داخل شده و وقت بیرون آمدن از پائین آن بیرون آید(1) .

آداب دخول مسجد الحرام

امام خمینی (ره):

مستحب است مکلف برای دخول مسجد الحرام غسل بنماید و هم چنین مستحب است با پای برهنه و با حالت سکینه و وقار وارد شود و هنگام ورود از در «بني شيبه» وارد شود و گفته اند که باب بني شيبه در حال کنونی مقابل باب السلام است بنا بر این نیکو این است که شخص از باب السلام وارد شده و مستقیما بیاید تا از ستونها بگذرد.

* آية الله (سیستانی): استحباب این غسل ثابت نیست(2).

امام خمینی (ره):

و مستحب است بر در مسجد الحرام ایستاده بگوید:

«السلام عليك أيها النبي و رحمة الله و بركاته ، بسم الله و بالله و ما شاء الله، السلام على أنبياء الله و رسله، السلام على رسول الله السلام على إبراهيم خليل الله، و الحمد لله رب العالمين».

و در روایت دیگر وارد است که نزد در مسجد بگوید:

«بسم الله و بالله و من الله و إلى الله و ما شاء الله و على ملة رسول الله صلى الله عليه و آله، و خیر الأسماء الله، والحمد لله و السلام على رسول الله، السلام على محمد بن عبد الله، السلام علیک أيها النبي و رحمة الله و بركاته، السلام على أنبياء الله و رسله، السلام على خليل الله الرحمن السلام على المرسلين والحمد لله رب العالمين، السلام علينا و على عباد الله الصالحين، الله صل على محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آل محمد و ارحم محمد و آل محمد كما صليت و بارکت و ترمت على إبراهيم و آل إبراهيم إنک حمید مجید اللهم صل على محمد و آل محمد

ص: 316


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 529.
2- 2- همان، مسأله 530، ص 213.

عبدك و رسولك اللهم صل على إبراهيم خلیلک و على أنبيائک و رسلک و سلم عليهم، و سلام على المرسلين و الحمد لله رب العالمين اللهم افتح لي أبواب رحمتک و استعملني في طاعتک و مرضاتک و احفظني بحفظ الإيمان أبدا ما أبقيتني جل ثناء وجهك، الحمد لله الذي جعلني من وفده و زواره و جعلني ممن يعمر مساجده، و جعلني ممن يناجيه اللهم إني عبدک و زائرك في بیتک و على كل ماتي حق لمن أتاه و زاره، و أنت خير مأتي و أكرم مزور فأسألک یا الله يا رحمن بأنك أنت الله لا إله إلا أنت وحدك لا شریک لک بانک واحد احد صمد لم تلد ولم تولد ولم يكن له (لک خل) كفوا أحد، وأن محمدا عبدك و رسولک صلی الله عليه و على أهل بيته يا جواد یا کریم یا ماجد يا جبار یا کریم أسألك أن تجعل تحفتك إياي بزيارتي إیاک أول شيء تعطيني فکاک رقبتي من النار»(1).

پس سه مرتبه می گوید:

«اللهم فك رقبتي من النار».

پس می گوید:

«و أوسع علي من رزقک الحلال الطيب وادرأ عتي شر شياطين الجن والانس و شر فسقة العرب و العجم».

پس داخل مسجد الحرام شود و رو به کعبه دستها را بلند نموده و بگوید:

«اللهم إني أسألك في مقامي هذا و في أول مناسكي أن تقبل توبتي وأن تتجاوز عن خطيئتي وأن تضع عتي وزري، الحمد لله الذي بلغني بيته الحرام اللهم إني أشهد أن هذا بيتك الحرام الذي جعلته مثابة للتاس و أمنا مباركا و هدی للعالمين اللهم إني عبدك و البلد بلدک و البيت بیتک جئت أطلب رحمتک و أؤم طاعتک مطيعا لأمرك راضيا بقدرک أسألك مسألة الفقير إليك الخائف لعقوبتک اللهم افتح لي أبواب رحمتک و استعملني بطاعتک و مرضاتک».

* آية الله سیستانی): این فراز از دعا در مناسک ایشان مذکور نیست.

امام خمینی (ره):

بعد خطاب می کند بسوی کعبه و می گوید:

«الحمد لله الذي عظمک و شرفک و کرمک و جعلک مثابة للناس و أمنا مباركا و هدی للعالمين»(2).

ص: 317


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 214.
2- 2- همان، ص 215.

* آية الله (سیستانی): این فراز از دعا در مناسک ایشان مذکور نیست.

امام خمینی (ره):

و مستحب است وقتی که محاذی حجر الأسود شد بگوید:

«أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له وأن محمدا عبده و رسوله آمنت بالله و كفرت بالجبت و الطاغوت واللات والعزى و بعبادة الشيطان و بعبادة كل ند يدعي من دون الله».

و هنگامی که نظرش به حجر الاسود افتاد متوجه بسوی او شود و بگوید:

«الحمد لله الذي هدانا لهذا وماا تهتيري لولا أن هدانا الله سبحان الله و الحمد لله ولا إله إلا الله و الله أكبر، الله أكبر من خلقه و الله أكبر مما أخشی و احذر، لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الملك وله الحمد يحيي و يميت و یمیت و يحيي و هو حي لا يموت بيده الخير و هو على كل شيء قدير، اللهم صل على محمد و آل محمد و بارک علی محمد و آله كأفضل ما صليت و بارکت و ترمت على إبراهيم و آل إبراهيم إنك حميد مجيد، وسلام على جميع النبيين و المرسلين والحمد لله رب العالمين اللهم إني أومن بوعدك و أصدق رسلک وأتبع کتابک».

و در روایت معتبر وارد است که وقتی که نزدیک حجر الأسود رسیدی دستهای خود را بلند کن و حمد و ثنای الهی را به جا آور، و صلوات بر پیغمبر بفرست و از خداوند عالم بخواه که حج تو را قبول کند پس از آن حجر را بوسیده و استلام نما. و اگر بوسیدن ممکن نشد استلام نما، و اگر آن هم ممکن نشد اشاره به آن کن و بگو:

«اللهم أمانتي أديتها و میثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة الله تصدیقا بكتابک و على ستة نیک صلواتک علیه و آله أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أن محمدا عبده و رسوله آمنت بالله و كفرت بالجبت و الطاغوت واللات والعزى و عبادة الشيطان و عبادة كل ندیدعی من دون الله».

و اگر نتوانی همه را بخوانی بعضی را بخوان و بگو:

«اللهم إليک بسطت يدي و فيما عندك عظمت رغبتي فاقبل سبحتي واغفر لي وارحمني، اللهم إني أعوذ بك من الكفر والفقر و مواقف الخزي في الدنيا والآخرة».

ص: 318

طواف واجب و بعضی از احکام آن

کسی که محرم شد به احرام عمره تمتع و وارد مکه معظمه شد اول چیزی که از اعمال عمره بر او واجب است آن است که طواف کند به دور خانه کعبه برای عمره تمتع.

امام خمینی (ره):

طواف عبارت است از هفت مرتبه دور خانه کعبه گردیدن به نحوی که خواهد آمد، و هر دوری را شؤط می گویند، پس طواف عبارت از هفت شوط است(1).

امام خمینی (ره):

طواف از اركان عمره است، و کسی که آن را از روی عمد ترک کند تا وقتی که فوت شود وقت آن، عمره او باطل است چه عالم به مسأله باشد و چه جاهل باشد(2).

* آية الله (بهجت): و وجوب ذبح یک شتر مطلقا حتی در حال علم و عمد موافق احتياط است(3) .

* آية الله (سیستانی): بنا بر احتياط جاهل به حکم باید یک شتر کفاره بدهد(4).

امام خمینی (ره):

چنین کسی که عمره خود را باطل کرد احوط آن است که حج افراد به جا آورد، و پس از آن عمره به جا آورد، و حج را در سال بعد اعاده کند(5).

آية الله (گلپایگانی): حج او مبدل به حج افراد می شود. و در سال بعد هم باید حج را قضا کند(6) .

** آية الله (اراکی)، آية الله (بهجت): و ظاهرا حج او مبدل به حج افراد می شود و وجوب قضای حج بر او در سال آینده قوی است.

*** آیات عظام (تبریزی)، (خوئی)، (سیستانی): عمره اش باطل می شود و احرام او نیز باطل می شود و باید حج را در سال بعد اعاده کند و احتیاط مستحب این است عدول به حج افراد نموده و او را بقصد اعم از حج و عمره مفرده تمام نماید.

ص: 319


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 531، ص 216.
2- 2- همان، مسأله 532.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 35.
4- 4- مناسک، اول بحث طواف.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 533، ص 216.
6- 6- آداب و احکام حج، ص 191، مسأله 467.

امام خمینی (ره):

- وقت فوت طواف وقتی است که اگر بخواهد آن را با بقیه اعمال عمره به جا آورد نتواند وقوف به عرفات کند(1).

* آية الله (سیستانی): آخر زمان آن وقتی است که بتواند اعمال عمره را تا ظهر روز عرفه تمام کند.

امام خمینی (ره):

اگر از روی سهو ترک کرده طواف را لازم است آن را به جا آورد هر وقت که باشد، و اگر برگشته به محل خود و نتواند برگردد به مکه یا مشقت داشته باشد برگشتن، باید شخص مورد اطمینانی را نایب بگیرد(2).

* آية الله (سیستانی): یا آن را به طور صحیح انجام نداده. * آية الله (فاضل): و سعی را نیز بنا بر احتیاط اعاده کند.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر قبل از فوت وقت طواف متذکر شود باید تا وقت نگذشته قضا کند.

* آية الله (مکارم): و در این مدت چیزی بر او حرام نیست و احتیاط آن است که یک گوسفند قربانی به مکه بفرستد و اگر فرستادن به مکه ممکن نیست در محل خود قربانی کند.

امام خمینی (ره):

اگر سعی را به جا آورده پیش از آن که طواف را به جا آورد احتیاط واجب آن است که سعی را هم به جا آورد، و اگر نماز طواف را به جا آورده باید آن را هم بعد از طواف اعاده کند(3).

آية الله (فاضل): بنا بر اقوی سعی را نیز بعد از طواف اعاده کند.

* آية الله (خامنه ای): باید سعی را اعاده نماید.

آية الله (مکارم): این احتیاط در مورد سعی مستحب است.

* آية الله (سیستانی): باید سعی را اعاده نماید. مگر در صورتی که طواف را فراموش کند تا وقت آن بگذرد مثل این که طواف عمره را تا وقوف در عرفات یا طواف حج را تا پایان ذی حجه فراموش کند که اعاده سعی لازم نیست گر چه بهتر است.

ص: 320


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 534، ص 216.
2- 2- همان، مسأله 535.
3- 3 - همو، مسأله 536.

امام خمینی (ره):

اگر شخص محرم به واسطه مرض، خودش قدرت نداشته باشد که طواف کند و تا وقت تنگ شود قدرت حاصل نکند، اگر ممکن است خود او را به یک نحو ببرند و طواف دهند اگر چه به دوش گرفتن یا بر تخت گذاشتن باشد، و اگر ممکن نشود باید برای او نایب بگیرند(1) .

*** آیات عظام (خوئی)، (فاضل)، (تبریزی): یعنی نتواند خود را به اندازه درک مقدار رکن از وقوف - مسمای وقوف اختیاری - به عرفات برساند.

* آية الله (بهجت): میزان در تنگی وقت .. بیم از دست رفتن وقوف اختیاری عرفات است (2).

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (صافی): و طوری طواف دهند که پاهایش بر زمین کشیده شود و اگر ممکن نشود او را توسط دوش یا چیز دیگر طواف دهند و اگر هیچ گونه ممکن نشود نایب بگیرد که برای او طواف کند.

* آية الله (فاضل): و بهتر است در صورت امکان پاهای او به زمین کشیده شود.

آية الله (سیستانی): احتياط مستحب آن است که به طوری او را طواف دهند که پاهایش به زمین کشیده شود (3).

* آية الله (مکارم): و لازم نیست پاهای او به زمین کشیده شود.

امام خمینی (ره):

شخص مريض را که طواف می دهند باید مراعات شرایط و احکام طواف را به مقداری که برای او ممکن است بکنند(4) .

واجبات طواف

اشاره

واجبات طواف دو قسم است:

ص: 321


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 537.
2- - مناسک، مسأله 157.
3- 3 - مناسک، مسأله 320.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 538، ص 0218

قسم اول- چیزهایی که شرط طواف است و آن پنج امر است:

1- نیت است

یعنی باید طواف را با قصد خالص برای خدا به جا آورد.

- نظر آیات عظام در مسائل مربوط به کیفیت نیت در بحث نیت در احرام گذشت.

* آية الله (مکارم): برای عمره تمتع یا حج و غیر آن.

** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و نیز نیت کند که هفت دور طواف خانه کعبه انجام میدهم برای عمره تمتع از حجة الإسلام یا حج استحبابی.

امام خمینی (ره):

نیت را لازم نیست به زبان بیاورد و لازم نیست به قلب بگذراند، بلکه همان که بنا دارد این عمل را به جا آورد و با این بنا به جا آورد، کفایت میکند و به عبارت دیگر، نیت در عبادت و کارهای دیگر در این جهت فرق ندارد، پس همان طور که انسان با قصد آب می خورد و راه می رود عبادت را اگر همان طور به جا آورد با نیت به جا آورده(1).

امام خمینی (ره):

باید عبادت را برای اطاعت خدا به جا آورد و در این جهت با کارهای دیگر فرق پیدا میکند. پس باید طواف را برای اطاعت خداوند به جا آورد (2).

* آية الله سیستانی): در عبادت معتبر است که برای تذلل و کرنش در پیشگاه خداوند انجام داده شود، خواه اطاعت صدق کند یا نکند.

امام خمینی (ره):

اگر در به جا آوردن طواف یا سایر اعمال عمره و حج که عبادی است ریاء کند یعنی برای نشان دادن و به رخ دیگری کشیدن و عمل خود را خوب جلوه دادن به جا آورد طواف او و همین طور هر چه را این طور به جا آورده باطل است، و در این عمل معصیت خدا را هم کرده است(3) .

ص: 322


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 539.
2- 2- همان، مسأله 540.
3- 3- همو، مسأله 541.

امام خمینی (ره):

رياء بعد از عمل و تمام کردن طواف یا دیگر اعمال باعث بطلان عمل نمی شود(1) .

امام خمینی (ره):

کفایت میکند در صحیح بودن عمل آن که برای خدا بیاورد یا برای اطاعت امر خدا یا برای ترس از جهنم یا برای رسیدن به بهشت و ثواب (2).

امام خمینی (ره):

اگر در عملی که برای خدا می آورد رضای دیگری را هم شرکت دهد و خالص برای خدا نباشد عمل باطل است.

2- طاهر باشد

از حدث اکبر مثل جنابت و حیض و نفاس و از حدث اصغر یعنی باید با وضو داشته باشد(3).

* آية الله (نوری): و اگر وضو ممکن نیست تیمم کند.

امام خمینی (ره):

طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف واجب شرط است، چه طواف عمره باشد یا طواف حج یا طواف نساء، حتی در عمره و حج مستحب که پس از احرام بستن واجب است آن را تمام کند(4).

* آية الله (مکارم): یعنی در طواف عمره و حج مستحب، طهارت لازم است.

امام خمینی (ره):

طهارت از حدث اکبر و اصغر در طواف مستحبی شرط نیست، لکن کسی که جنب یا حائض است جایز نیست در مسجد الحرام وارد شود، ولی اگر غفلتا یا نسیانا طواف مستحب کرد صحیح است(5).

ص: 323


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 542.
2- 2- همان، مسأله 543.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 544.
4- 4- همان، مسأله 545.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 546.

* آية الله (فاضل): یا جهلا.

* آية الله (سیستانی): در طواف مستحب طهارت از حدث اصغر شرط نیست و بنا بر مشهور طهارت از حدث اکبر شرط نیست.

امام خمینی (ره):

طواف - یعنی هفت دور اطراف خانه کعبه گردیدن - مستحب است و بلکه هر چه شخص بتواند طواف کند خوب است. و در این طواف طهارت شرط نیست(1) .

* آية الله (مکارم): بهتر است هنگام ازدحام جمعیت برای طواف واجب، طواف مستحب را ترک کنند.

امام خمینی (ره):

اگر شخصی که حدث اکبر یا اصغر داشته طواف کند باطل است، چه از روی عمد باشد یا از روی غفلت یا نسیان یا ندانستن مسأله باشد(2).

* * * آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل)، (مکارم): واجب.

امام خمینی (ره):

اگر در اثنای طواف حدث عارض شود پس اگر پس از تمام شدن دور چهارم است باید طواف را قطع کند و طهارت تحصیل کند و از همان جا که طواف را قطع کرده تمام کند(3).

* آية الله (فاضل): اگر در بین طواف واجب حدث عارض شود مسأله چهار صورت دارد:

اول: حدث قبل از رسیدن به نصف طواف باشد، در این صورت طواف باطل می شود که باید بعد از تحصیل طهارت آن را از سر بگیرد، خواه محډث شدن اختیاری باشد یا بدون اختیار.

دوم: پس از رسیدن به نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم باشد، که در این صورت بنا بر احتیاط واجب پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و دوباره طواف دیگر کند و نماز آن را نیز بخواند، خواه حدث با اختیار باشد یا بدون اختیار.

سوم: بعد از تمام شدن دور چهارم اختیارا خود را محدث کند، که در این صورت نیز مثل صورت دوم احتیاط کند.

چهارم: پس از تمام شدن دور چهارم بی اختیار محبيث شود، در این صورت پس از تحصیل

ص: 324


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسدله 547.
2- 2- همان، مسأله 548.
3- 3- همو، مسأله 549، ص 220.

طهارت، طواف را از آنجایی که محډث شده تمام کند، و صحیح است. و در این مسأله فرقی بین حدث اصغر و اکبر نیست.

آية الله (اراکی): اگر بعد از تجاوز از نصف بوده طواف را قطع می کند.

* آية الله (گلپایگانی): اگر بعد از گذشتن از 4 شط محيرث شود پس از تحصيل طهارت از موضعی که محدث شده آن را ادامه دهد. و طوافش صحیح است(1).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر حدث بعد از تمامی دور چهارم و بدون اختیار باشد، که در این صورت طواف را قطع نموده و طهارت گرفته و طواف را از همان جا که قطع نموده ادامه میدهد. و اگر حدث بعد از نصف و پیش از تمامی دور چهارم طواف، یا بعد از تمامی دور چهارم و اختیاری باشد، که احوط در این دو صورت این است که طواف خود را پس از طهارت از جایی که قطع نموده تمام کرده سپس اعاده اش نماید. و به جای این احتیاط اگر این کار را بکند کافی است که پس از قطع طواف و طهارت، یک طواف کامل بقصد اعم از تمام کردن طواف پیش و یک طواف کامل جدید به جا آورد.

*آية الله (بهجت): آن که حدث بعد از تجاوز از نصف از روی سهو و غفلت باشد، که در این صورت طواف را قطع نموده و طهارت گرفته و طواف را از همان جا که قطع نموده ادامه می دهد و در صورتی که بعد از تجاوز از نصف و از روی عمد باشد حکم به ادامه طواف بعد از قطع آن مورد تأمل است(2).

* آية الله سیستانی): اگر بدون اختیار پس از تمام شدن شوط چهارم محډث شود، باید طوافش را قطع نماید و بعد از تحصیل طهارت از همان جا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند. و اگر از روی اختیار باشد احتیاط واجب این است که طوافش را قطع نماید و بعد از تحصیل طهارت از همان جا که قطع کرده ادامه دهد و به اتمام برساند، و سپس طواف را اعاده نماید(3) .

امام خمینی (ره):

- اگر در فرض سابق پیش از تمام شدن دور چهارم، حدث عارض شود (4).

ص: 325


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 479.
2- 2 - مناسک، مسأله 288
3- 3 - مناسک، مسأله 285.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 550، ص 220.

*** آية الله (اراکی)، آية الله (بهجت): اگر پیش از تمام شدن نصف طواف حدث عارض شود طواف را قطع کند، پس از تحصيل طهارت آن را اعاده کند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): پس اگر به سه شؤط و نیم نرسیده طواف او باطل است و باید بعد از وضو یا غسل یا بعد از رفع عذر طواف را از سر بگیرد. و اگر از سه شؤط و نیم گذشته و به 4 شؤط نرسیده احتیاط به اتمام و اعاده طواف با نمازهای آن ترک نشود.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر حدث پیش از رسیدن به نصف طواف باشد، در این صورت طواف باطل و لازم است پس از طهارت اعاده شود.

آية الله خامنه ای): اگر پیش از تمام شدن نصف دور چهارم حدث اصغر عارض شود واجب است که قطع کند طواف را و بعد از طهارت آن را اعاده کند و در صورتی که بعد از نصف دور چهارم و قبل از پایان این دور عارض شود باز هم باید طواف را قطع و بعد از طهارت اعاده کند لکن به نیت ما في الذمه.

* آية الله (سیستانی): اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و باید پس از تحصیل طهارت آن را دوباره انجام دهد(1).

امام خمینی (ره):

اگر در اثناء طواف حدث اکبر مثل جنابت یا حیض عارض شود باید فورا از مسجد الحرام بیرون رود، پس اگر پیش از تمامی دور چهارم بود پس از غسل طواف را اعاده کند(2).

* آية الله (مکارم): وظیفه او فقط اعاده است و اتمام طواف سابق لازم نیست. نظری که از آية الله سیستانی در این دو مسأله نقل شد اختصاص به حدث اصغر ندارد. نظر آیات عظام در دو مسأله قبل گذشت که فرقی بین حدث اصغر و جنابت نگذاشته اند.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط در هر دو صورت (قبل و بعد از شوط چهارم) این است که بعد از پاکی یک طواف کامل به نیت اعم از تمام و اتمام به جا آورد.

آية الله (سیستانی): اگر زن در حال احرام حین انجام طواف حائض شود، پس اگر قبل از تمام شدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است پس اگر وقت وسعت داشته باشد باید صبر کند تا پاک شود و طواف و اعمال بعدی را انجام دهد و اگر وقت تنگ باشد می تواند بر عمره تمتع خود باقی بماند، و اعمال آن را بجز طواف و نماز آن انجام دهد، یعنی این که سعی و

ص: 326


1- 1- مناسک، مسأله 285.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 551، ص 221.

تقصیر نماید، و بعد از آن احرام حج ببندد، و پس از فارغ شدن از اعمال منا و بازگشتن به مکه، قبل از این که طواف حج را انجام دهد طواف عمره و نماز آن را انجام دهد و احتیاط مستحب این است که به حج افراد عدول نماید و اگر بعد از تمام شدن شوط چهارم باشد، مقداری که انجام داده صحیح است و باقی آن را باید بعد از پاک شدن از حیض و انجام غسل به جا آورد، و اگر وقت تنگ باشد سعی و تقصیر را انجام دهد و برای حج محرم شود و پس از فارغ شدن از اعمال منا و بازگشتن به مکه، قبل از طواف حج، آن چه از طوافش باقی مانده است و نماز آن را انجام دهد(1).

* آية الله (فاضل): اگر در بین طواف حدث اکبر مثل جنابت یا حیض عارض شود باید فورا از مسجد الحرام خارج شود.

امام خمینی (ره):

اگر عذر داشته باشد از وضو و غسل، واجب است تیمم کند بدل از وضو یا بدل از غسل(2).

آية الله خامنه ای): اگر پیش از اتمام نصف دور چهارم بود پس از غسل طواف را اعاده کند و اگر بعد از آن بود باز هم اعاده بعد از غسل لازم است لکن به نیت ما في الذمه.

* آية الله مکارم): اگر عذر داشته باشد و نتواند صبر کند تا عذر بر طرف شود.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در غسل غیر جنابت علاوه بر تیمم بدل از غسل در صورت تمکن باید وضو هم بگیرد، و گرنه باید یک تیمم دیگر به جای وضو به جا آورد. و جنب متيمم بنا بر احتیاط مستحب نایب هم بگیرد(3).

آية الله (تبریزی): در صورت معذور بودن از غسل و مأيوس شدن از توانایی بر غسل واجب است با تیمم طواف کند، و احوط اولی این است که نایب نیز بگیرند.

** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و وقت طواف تنگ شود..

امام خمینی(ره):

اگر تیمم کرد بدل از غسل، و حدث اصغر عارض شد، برای حدث اکبر لازم نیست تیمم کند، بلکه برای حدث اصغر باید تیمم کند، و تا حدث اکبر برای او حاصل نشده و عذرش

ص: 327


1- 1- مناسک، مسأله 290 و 291.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 552، ص 222.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 476.

باقی است همان تیمم اول کافی است، لكن احتیاط مستحب آن است که تیمم بدل از غسل هم بکند(1).

* آية الله (بهجت): احوط جمع بين وضو یا تیمم بدل از آن و تیمم بدل از حدث اکبر است (2).

* آية الله (غروی): این احتیاط ترک نشود.

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط باید بار دیگر تیمم بدل از غسل کند.

* آية الله (خوئی): لازم است تیمم بدل از غسل بکند.(3)

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که اگر امید دارد که عذرش از وضو یا غسل مرتفع شود صبر کند تا وقتی که وقت تنگ شود یا امیدش قطع شود(4) .

* آية الله (بهجت): افضل و احوط تأخیر است ولی اظهر جواز مبادرت است(5).

* آية الله خامنه ای): اگر می داند عذر او تا آخر وقت برطرف می شود، باید صبر کند.

آية الله سیستانی): اگر وقت تنگ نباشد به تیمم جایز نیست مگر این که از برطرف شدن عذر مأيوس باشد یا احتمال دهد در صورت تأخیر از انجام تیمم نیز عاجز شود.

* آية الله (غروی): بلکه بدار جایز است ولی در صورتی که تا آخر وقت عذرش مرتفع بگردد باید دوباره وضو یا غسل کند.

* آية الله (خوئی): اگر احتمال بقاء عذر تا آخر وقت می دهد می تواند صبر نکند ولی اگر بعدا کشف خلاف شد باید اعاده نماید بلی اگر عذرش نبود آب باشد باید فحص کند به تفصیلی که در رساله عملیه مذکور است.

امام خمینی (ره):

اگر با وضو بوده و شک کند که حدث عارض شده است یا نه، بنا بر وضو داشتن بگذارد و لازم نیست وضو بگیرد، و هم چنین اگر از حدث اکبر پاک بوده و شک کند که حدث عارض شده (6).

ص: 328


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 553.
2- 2 - ذخيره 1، ص 199. 3
3- - منهاج، مسأله 381.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 554، ص 223.
5- - ذخیره 1، ص 196.
6- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 555، ص 223

امام خمینی (ره):

اگر محدث به حدث اصغر یا اکبر بوده و شک کند که وضو گرفته یا نه یا غسل کرده یا نه باید در فرض اول وضو بگیرد و در فرض دوم غسل کند(1).

امام خمینی (ره):

اگر بعد از تمام شدن طواف شک کند که با وضو آن را به جا آورده یا نه یا شک کند با غسل آن را به جا آورده یا نه طواف او صحیح است، لکن برای اعمال بعد باید طهارت تحصیل کند(2).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر بعد از حدث اصغر شک کند در این که قبل از طواف غسل کرده یا نه باید غسل کرده و طواف را اعاده کند و برای اعمال آتیه وضو بگیرد(3).

امام خمینی (ره):

اگر در اثناء طواف شک کند که وضو داشته یا نه پس اگر بعد از تمامی دور چهارم است طواف را رها کند و وضو بگیرد و از همان جا تتمه طواف را به جا آورد، و اگر قبل از تمام شدن دور چهارم است احتیاط واجب آن است که طواف را تمام کند و اعاده کند(4).

* آية الله (مکارم): و سپس اعاده کند.

* آية الله (مکارم): طواف او باطل است.

* آية الله (سیستانی): اتمام لازم نیست بلکه اعاده کند.

* آية الله (تبریزی): اگر بدل از غسل جنابت تیمم کرد و بعد حدث اصغر عارض شد، چنانچه عذرش باقی است، باید بدل از غسل تیمم کند و احتیاط مستحب آن است که بین تیمم و وضو جمع کند، و اگر برای حدث اکبر دیگر غیر از جنابت تیمم کرد و بعد حدث اصغر عارض شد باید بدل از غسل تیمم کند و بنا بر احتیاط وضوهم بگیرد، و اگر متمکن از وضوهم نبود باید تیمم دیگری بدل از وضو بنماید.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در این صورت باید وضو بگیرد و بعد طواف را از سر بگیرد، چه قبل از تمام شدن چهار دور باشد یا بعد از آن(5) .

ص: 329


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 556.
2- 2- همان، مسأله 557.
3- 3 - منهاج الصالحين ج 1، مسأله 209
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 558، ص 223.
5- 5- مناسک فارسی، ص 62، مسأله 93

آية الله (اراکی): اگر بعد از نصف دور چهارم باشد طواف را رها و وضو بگیرد و از همان جا تمام کند و اگر قبل از نصف دور چهارم باشد، اتمام لازم نیست، بلکه اعاده لازم است.

* آية الله (بهجت): حکم شک در طهارت در اثناء طواف هم همان حکم شک است در طهارت در اثناء نماز(1).

*** آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (تبریزی): اگر سابقه طهارت داشته به شک خود اعتناء نکند و از واجب است طهارت گرفته و طواف را از سر بگیرد.

* آية الله (سیستانی): و سابقه طهارت نداشته باشد.

* آية الله (مکارم): و حالت سابقه خود را از وضو و حدث نداند.

* آية الله (فاضل): اگر در بین طواف شک کند که وضو داشته یا خیر مسأله سه صورت دارد،

اول: حالت سابق خود را بداند که طاهر بوده در این فرض جایز است طواف را تمام کند. و برای اتمام آن وضو واجب نیست و اعاده طواف نیز لازم نیست و در این صورت فرقی نیست که شک بعد از دور چهارم عارض شده باشد یا قبل از آن. دوم: حالت سابق خود را بداند که محدث بوده، در این فرض ظاهرا هر مقدار طوافی که انجام داده محکوم به بطلان است چه شک بعد از دور چهارم عارض شده باشد یا قبل از آن، و باید بعد از وضو از نو طواف کند. سوم: حالت سابق خود را نداند، که در این صورت به احتیاط واجب پس از وضو طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و پس از آن طواف و نماز آن را اعاده کند و در این صورت فرقی نیست که شک بعد از دور چهارم یا قبل از آن عارض شده باشد.

امام خمینی (ره):

در تمام صورتهایی که در شک گفته شد که بنا بر طهارت بگذارد یا طوافش صحیح است بهتر آن است که تجدید وضو کند و رجاء غسل به جا آورد، چون ممکن است که بعد معلوم شود وضو یا غسل نداشته و اشکال پیدا می شود(2).

امام خمینی (ره):

اگر در اثناء طواف شک کند که غسل کرده است از جنابت یا حیض یا نفاس یا نه باید فورا از مسجد الحرام بیرون برود پس اگر شوط چهارم را تمام کرده بوده و شک کرده، بعد از غسل

ص: 330


1- 1- مناسک شیخ، ص 36.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 559، ص 224.

برگردد و تتمه را به جا آورد، و الا بعد از غسل اعاده کند طواف را، و احتیاط آن است که در صورت اول نیز اعاده کند(1).

* آية الله خامنه ای): و پس از غسل برگردد و طواف را اعاده نماید.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و پس از طهارت طواف را از سر بگیرد و چه قبل از شوط چهارم باشد و یا بعد از آن.

* آية الله (فاضل): و به احتیاط واجب طواف را اعاده کند

** آية الله (خوئی) و (تبریزی): باید غسل کرده و طواف را اعاده نماید.

امام خمینی (ره):

اگر آب و چیزی که به آن جایز است تیمم کند موجود نباشد حکم آن حکم غیر متمکن از طواف است، پس با مأيوس بودن از پیدا شدن یکی از آن دو، باید نایب بگیرد. و احتیاط وجوبی آن است که اگر جنب و حائض و نفساء نیست خودش نیز طواف کند و چون مستحاضه بدون به جا آوردن غسلهایی که بر او لازم است می تواند وارد مسجد الحرام شود و طواف کند، بنا بر این به احتیاطی که در غیر جنب و حائض و نفساء گفته شد باید عمل کند، گر چه دخول مسجد الحرام نیز برای او خلاف احتیاط استحبابی است(2).

* آية الله (مکارم): فرض فاقد الطهورين در مسجد الحرام وجود ندارد.

*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): و احتیاط مستحب آن است.

* آية الله (بهجت): حكم فاقد الطهورين حکم غیر متمکن از طواف است که با یأس از تمكن نائب میگیرد و احوط آن است که خود نیز طواف کند(3).

* آية الله خامنه ای)، متعرض این احتیاط و بقیه مسأله نشده اند.

*** آية الله (اراکی)، آية الله مکارم): و مستحاضه هم نمی تواند داخل مسجد الحرام شود.

* آية الله (بهجت): مستحاضه متوسطه و كثيره بدون غسلهایی که بر آنها واجب است نمی تواند وارد مسجد الحرام و مسجد النبی صلی الله عليه و آله شوند(4).

* آية الله ( مكارم ): نمی تواند وارد مسجد شود.

ص: 331


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 560.
2- 2- همان، مسأله 561، ص 225.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 36.
4- 4- پرسشهای جدید حج، ص 14، سؤال 57.
3- طهارت بدن و لباس از نجاست

* آية الله مکارم): نمی تواند وارد مسجد شود.

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که از نجاساتی که در نماز عفو شده - مثل خون کمتر از درهم و جامه ای که با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچین و جوراب حتی انگشتر نجس - اجتناب کند(1).

* آية الله سیستانی): اگر امکان تیمم باشد و تیمم کردن کمتر از خارج شدن از مسجد وقت می گیرد باید تیمم کند و سپس خارج شود و اگر بیشتر وقت می گیرد باید فورا خارج شود(2).

* آية الله (بهجت): اگر متمکن است تطهیر می نماید و سپس اعاده میکند.

* آية الله (فاضل): ظاهر آن است که.. از درهم و جامه ای که با آن نتوان نماز خواند مثل عرقچین و جوراب حتی انگشتر نجس - اجتناب کند.

*** آیات عظام (خوئی)، (بهجت)، (تبریزی): طواف در جامه ای که با آن نتوان نماز خواند (یعنی ساتر نباشد مانند مثالهای مذکور در متن اگر نجس باشد مانع ندارد. و هم چنین بودن چیز نجس همراه انسان در طواف مانعی ندارد.

* آية الله مکارم): نجس بودن این لباسهای کوچک ضرری ندارد ولی خون کمتر از درهم

معاف نیست.

*آية الله سیستانی): همراه داشتن چیز متنجس در طواف مانع ندارد.

* آية الله (فاضل): در انگشتر و مانند آن که ثوب صدق نمی کند برای صحت طواف طهارت آنها شرط نیست.

امام خمینی (ره):

در خون قروح و جروح اگر تطهیر آن مشقت داشته باشد لازم نیست تطهیر کند(3) .

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و احتیاط آن است که هم خودش با آن حال طواف کند و هم نایب بگیرد تا برای او طواف نماید.

*** آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (بهجت)، (تبریزی): متعرض این فرع نشده اند.

ص: 332


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 562.
2- 2- در بقیه مسأله، نظر ایشان موافق متن است.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 563، ص 226.

امام خمینی (ره):

در خون قروح و جروح تا آن اندازه ای که می شود تطهیر کرد و لباس را عوض کرد احتیاط واجب آن است که تطهیر کند یا جامه را عوض کند(1).

امام خمینی (ره):

احتیاط آن است که اگر می تواند تأخیر بیندازد طواف را تا بشود بی مشقت تطهیر کرد، تأخیر بیندازد بشرطی که وقت تنگ نشود(2).

امام خمینی (ره):

اگر طواف کند و بعد از آن که از طواف فارغ شد علم پیدا کند به نجاست در حال طواف اظهر آن است که طوافش صحیح است (3).

امام خمینی (ره):

اگر شک داشته باشد که لباسش یا بدنش نجس است می تواند با آن حال طواف کند، و صحیح است چه بداند که پیشتر از این پاک بوده یا نداند، لكن اگر بداند که پیشتر نجس بوده و نداند که تطهیر شده است نمی تواند با آن حال طواف کند بلکه باید تطهیر کند و طواف کند(4).

امام خمینی (ره):

اگر در بین طواف نجاستی به بدن یا لباس او عارض شود اظهر آن است که دست از طواف بردارد و جامه یا بدن را تطهیر کند و طواف را از همان جا تمام کند، و طواف او صحیح است (5).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر در بین طواف لباس یا بدنش نجس شود یا بفهمد که از پیش نجس بوده و بدون رها کردن طواف شستن آن ممکن نباشد، طواف را رها نماید، و اگر چهار دور طواف کرده بعد از تطهير بدن یا لباس بقيه طواف را تمام کند، و اگر به سه دور و نیم نرسیده طواف او باطل است و باید بعد از تطهیر از سر بگیرد و اگر از سه دور و نیم گذشته و چهار دور را تمام نکرده احتیاط آن است که بعد از تطهير از همان جا که رها کرده طواف را تمام کند و نماز طواف را بخواند و دوباره طواف و نماز آن را به جا آورد.

ص: 333


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 564، ص 226.
2- 2- همان، مسأله 565.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 566، ص 226.
4- 4- همان، مسأله 567.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 568، ص 226.

* آية الله (اراکی): و احوط استیناف طواف است.

* آية الله (مکارم): خواه قبل از تکمیل شوط چهارم باشد یا بعد از آن.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): هرگاه نجس بودن بدن یا لباس خود را نمی دانسته و در اثنای طواف دانست یا آن که پیش از فراغت از طواف، بدن یا لباسش نجس شد، اگر جامه پاکی داشته باشد همان جا جامه نجس را کنده و با جامه پاک طواف خود را تمام نماید، و چنانچه جامه پاک همراه نداشته باشد. و اگر این حادثه بعد از تمام شدن شوط چهارم بوده، طواف را قطع نموده و پس از ازاله نجاست از بدن یا لباس باقی مانده طواف را به جا آورد. و چنانچه علم به نجاست یا حدوثش پیش از تمام شدن شوط چهارم باشد، باز هم طواف را قطع و نجاست را ازاله نموده و بنا بر احتیاط یک طواف کامل بقصد اعم از تمام یا اتمام به جا آورد.

آية الله خامنه ای): اگر بدون رها کردن طواف تطهیر ممکن نباشد باید دست از طواف بردارد و جامه یا بدن را تطهیر کند و فورا برگردد و طواف را از همان جا تمام کند و طواف او صحیح است.

آية الله مکارم): طواف در حالی که بدن یا لباس خون کمتر از درهم داشته باشد جایز نیست.

* اية الله خامنه ای): خونی که در نماز معفو است در طواف معفو نیست، در چیزهایی از قبيل جوراب و عرقچین و نیز دستمال و انگشتر طهارت شرط نیست.

امام خمینی (ره):

اگر در بین طواف نجاستی در بدن یا لباس خود ببیند و احتمال بدهد که در این حال نجاست حاصل شده ظاهرا حکم مسأله قبل را دارد(1) .

امام خمینی (ره):

- اگر در بین طواف علم پیدا کند که نجاست به بدن یا لباس او از اول بوده احتياط آن است که طواف را رها کند و تطهیر کند، و از همان جا بقیه طواف را تمام کند و بعد از آن طواف را اعاده کند خصوصا اگر تطهیر زیاد طول بکشد، و در این صورت بعد از اتمام، نماز طواف را بخواند و پس از آن طواف را اعاده کند و نماز طواف را نیز اعاده کند، و در این احتیاط فرقی

ص: 334


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 569، ص 227.

نیست بین آن که بعد از چهار دور علم پیدا کند یا قبل از آن، گر چه در صورت دوم احتياط شدیدتر است(1).

* آية الله (سیستانی): حکم در این مسأله همان است که در مسأله 568 گذشت.

آية الله (فاضل): ظاهرا طوافش صحیح است اگر چه احتیاط استحبابی آن است که..

* آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): وظیفه همین است، و اعاده ندارد.

امام خمینی (ره):

اگر فراموش کند نجاست را و طواف کند، احتیاط واجب اعاده است، و همین طور است اگر در بین طواف یادش بیاید(2).

* آية الله (گلپایگانی): اقوى اعاده طواف است(3).

* آية الله (اراکی): و احوط آن است که پس از تطهیر بدن یا لباس از همان جا اتمام کند، و نماز بخواند، و احتیاطا اعاده کند طواف و نماز را.

آية الله (مکارم): در فرض فراموشی اعاده ندارد.

آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بنا بر اظهر طوافش صحیح است.

* آية الله (بهجت): صځت طواف خالی از وجه نیست. در فرضی که بعد از طواف یادش بیاید و مسأله به یاد آوردن بین نماز را متعرض نشده اند(4) .

* آية الله (سیستانی): طوافش صحیح است و در مورد تذکر در اثنا نظر ایشان در دست نیست.

* آية الله (فاضل): اگر نجس بودن بدن یا لباس را فراموش کند و در بین طواف یا پس از آن

یادش آمد طواف صحیح است ولی مستحب است آن را اعاده کند. بلی اگر بعد از نماز طواف یادش آمد فقط نماز را اعاده کند.

4- ختنه کردن در حق مردان

و این شرط در زنها نیست، و احتیاط واجب آن است که در باره بچه های نابالغ مراعات شود.

ص: 335


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 570، ص 227.
2- 2- همان، مسأله 571، ص 228.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 484.
4- 4- مناسک، مسأله 302.

* آية الله سیستانی): اگر ممیز باشد ختنه معتبر است و اگر نباشد احتیاط مستحب است.

آية الله (گلپایگانی): واجب است(1).

* آية الله (خامنه ای): و در این حکم فرقی بین بالغ و غیر بالغ نیست.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط بلکه اظهر این است که بچه ممیز که خوب و بد را تشخیص می دهد، اگر شخص محرم شود باید ختنه کرده باشد، و اما اگر بچه ممیز نباشد، اعتبار ختان در او ظاهر نیست، اگر چه اعتبارش احوط است.

* آية الله (مکارم): تمام طوافهای او اشکال دارد.

* آية الله (سیستانی): اگر ممیز باشد بنا بر احتیاط واجب حکم کسی را دارد که طواف را ترک کرده است مگر این که پس از ختنه طواف را اعاده کند.

* از آية الله سیستانی): در مورد کفایت نیابت در این فرض مطلبی در دست نیست.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (مکارم): گرفتن نایب در این صورت (قبل از ختنه ) مشکل است.

* * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب ستر عورت معتبر است.

امام خمینی (ره):

اگر بچه را که ختنه نشده وادار به احرام کنند یا او را محرم کنند احرام او صحیح است ولی طواف او صحیح نیست، پس اگر محرم به احرام حج شود چون طواف نساء او باطل است بنا بر احوط حلال شدن زن بر او مشکل می شود مگر آن که او را ختنه کنند و طواف دهند یا خودش بعد از ختنه شدن طواف کند یا آن که نایب برای او بگیرند تا طواف کند(2).

* آية الله (بهجت): اگر طفل محرم بدون ختنه طواف کند یا طواف دهند او را طواف نساء از او باطل خواهد بود طبق احتیاط مذکور، پس زن از برای او بعد از بلوغ حلال نخواهد بود مگر آن که تدارک طواف نساء نماید خودش یا نائبش(3).

* آية الله( سیستانی): اگر ممیز باشد.

ص: 336


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 485.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 572، ص 228.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 27.

امام خمینی (ره):

اگر بچه ختنه کرده به دنیا بیاید طواف اور صحیح است(1).

5- ستر عورت

اگر بدون ساتر عورت طواف کند باطل است، و معتبر است در آن اباحه، پس با ساتر غصبی طواف صحیح نیست بلکه با لباس غصبی غیر ساتر نیز بنا بر احتیاط واجب، و احتیاط آن است که مراعات شرایط لباس نمازگزار را بنمایند(2).

* آية الله (تبریزی): در ممیزی که خودش محرم شده باشد.

* آية الله (فاضل): طواف طفل ممیزی که ختنه نشده صحیح نیست، و از غیر ممیز بنا بر احتیاط صحیح نیست هر چند حرام آنها صحیح است.

** آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): وظیفه همین است، و اعاده ندارد.

*** ( خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب ستر عورت معتبر است.

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب ستر عورت در طواف شرط است.

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط بلکه اقوى(3) .

* آية الله (مکارم): حتی اگر فقط ستر عورت کند و برهنه و عریان بر او صدق کند طوافش باطل است.

** آية الله (فاضل)، آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (بهجت): طواف در لباس غصبی جایز نیست و در صحت آن تأمل و احتیاط است خصوصا در ساتر(4).

*** آية الله (فاضل)، آية الله سیستانی): این احتیاط واجب نیست.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر جامه احرام، کفش و یا لباسهای دیگر شخص طواف کننده غصبی باشد طواف باطل است.

* آية الله (نوری): بلکه با لباس غصبی غیر ساتر نیز صحیح نیست.

ص: 337


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 573، ص 229.
2- 2- همان، ص 228.
3- 3 - مناسک، ص 108، شرط پنجم.
4- 4- مستفاد از وسیله در نماز ص 179.

* آية الله (نوری): از قبیل نبودن از اجزاء ميته و از اجزاء حيوان غير مأكول اللحم و از حرير نبودن و طلا بافت نبودن را بنمایند.

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که مراعات موالات عرفيه را در طواف بکند، یعنی در بین دورهای طواف آن قدر طول ندهد که از صورت یک طواف خارج شود(1).

*** آیات عظام (سیستانی)، (خوئی)، (تبریزی): مراعات موالات لازم است.

* آية الله (بهجت): مراعات موالات عرفیه در غیر موارد عذر حاصل بعد از شوط چهارم لازم است(2) .

* آية الله (مکارم): در طواف واجب موالات لازم است، و در مستحب شرط نیست.

* آية الله خامنه ای): احتیاط واجب آن است که در میان اجزاء طواف، موالات عرفيه را رعایت کند، مگر در مورد قطع طواف پس از گذشتن از نیمه آن به خاطر نماز و امثال آن .

قسم دوم- شرایط خاص در حقیقت طواف

اشاره

اگر چه بعضی از آنها نیز شرط است از برای طواف، لكن در عمل فرقی نمی کند، و آن هفت چیز است:

اول -آن که ابتداء کند به حجرالاسود

امام خمینی (ره):

در ابتداء کردن به حجر الاسود لازم نیست که تمام اجزاء بدن طواف کننده به تمام اجزاء حجر الاسود عبور کند، بلکه واجب آن است که انسان از حجر الأسود، هر جای آن باشد شروع کند و به همان جا ختم کند(3).

* * * * آیات عظام (خوئی)، (بهجت)، (تبریزی)، (سیستانی): احوط و اولی این است که تمام بدن خود را بر تمام حجر الاسود بگذراند، و برای انجام این احتیاط کمی قبل از حجر

ص: 338


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 574، ص 230.
2- 2- مناسک شیخ، ص 44.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 575.

بایستد و نیت کند که طواف را از محاذات واقعی انجام می دهم و زائد بر آن از باب مقدمه علمیه است.

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (اراکی): طواف را در هر دور واجب است از حجر الاسود شروع کند و به آن ختم کند و چون تحقق این معنا بر وجه حقیقت متعسر و بلکه متعذر است، در تحقق آن اکتفاء می شود به این که پیش از رسیدن به حجر الاسود نیت کند و قصد کند که ابتدای طواف در هر دور از محاذی اولین جزء حجر باشد و انتهای آن همان موضعی که واقعا انتهای دور است باشد و زائد از باب مقدمه علمیه باشد. و این نیت را در ذهن باقی بدارد تا وقتی که محاذی حجر شود، و این کافی خواهد بود و با همین نیت هفت دور طواف کند.

* آية الله (مکارم ): دقت در محاذی بودن اجزای بدن با اجزای حجر الاسود لازم نیست همین اندازه که عرفا محاذات صدق کند کافی است.

* آية الله (فاضل): آن چه که برای صحت طواف لازم است، آن است که شروع و ختم طواف نزد عرف از حجر و محاذی حجر باشد و می تواند برای یقین به حصول این معنا از باب مقدمه علمیه کمی قبل از حجر نیت کند و در پایان کمی پس از حجر ختم کند.

* آية الله (خامنه ای): و مانعی ندارد که مقداری هم اضافه کند از باب احتیاط تا یقین کند که از حجر الاسود شروع کرده و به نقطه ابتداء ختم نموده است.

امام خمینی (ره):

آن چه واجب است آن است که در عرف گفته شود از حجر الاسود شروع به طواف کرد و ختم کرد به حجر الأسود، چه از ابتداء آن شروع کند چه از وسطش چه از آخرش(1) .

امام خمینی (ره):

از هرجای حجر الأسود که شروع کرد باید در دور هفتم به همان جا ختم کند، پس اگر از اولش شروع کرد باید به اولش ختم شود. و هم چنین اگر از وسط یا آخر شروع کرد باید به همان جا ختم شود(2) .

* آية الله (مکارم): این دقتها لازم نیست، و محاذات عرفيه با حجر الأسود کافی است.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ولی اقوی شروع به طواف است از جزء اول حجر.

امام خمینی (ره):

ص: 339


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 576، ص 231.
2- 2- همان، مسأله 577، ص 231.

در طواف باید به همان طوری که همه مسلمین طواف می کنند، از محاذات «حجر الأسود» بدون دقتهای صاحبان وسوسه، شروع کنند، و در دورهای دیگر بدون توقف دور بزنند تا هفت دور تمام شود(1).

* آية الله مکارم): یعنی توقف لازم نیست.

امام خمینی (ره):

گاهی دیده می شود که اشخاص نادان در هر دوری که می زنند می ایستند و عقب و جلو می روند که محاذات را درست کنند، و این موجب اشکال است و گاهی حرام است(2).

دوم- ختم نمودن هردوری است به حجر الاسود

و این حاصل می شود به این که بدون توقف، هفت دور را ختم کند و در دور هفتم به همان جا که شروع کرده ختم شود، و لازم نیست در هر دوری بایستد و باز شروع کند، و کارهای جهال را نباید بکنند.

* آية الله (بهجت): و این از حیث مطاف کافی است، و از حیث طائف در ابتداء کافی است محاذات معظم بدن شخص، و تمام بدن محاذات آن احوط است، و هم چنین در ختم محاذات معظم بدن یا تمام بدن با بعضی از حجر با رعایت وصول به موضع ابتدا موافق احتياط است(3) .

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و در شوط آخر احتیاطا قدری از حجر بگذرد و زیادی را مقدمه علمیه محسوب دارد.

* آية الله خامنه ای): و مانعی ندارد که مقداری هم اضافه کند از باب احتیاط تا یقین کند که از حجر الاسود شروع کرده و به نقطه ابتدا ختم نموده است.

* آية الله (اراکی): آن چه نسبت به شروع از حجر الاسود بیان شد در پایان آن هم جاری است، و در اینجا طواف کننده برای تحصیل علم به اتمام دور باید نیت کند که انتهای هر

ص: 340


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 578.
2- 2- همان، مسأله 578، ص 231.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 39.

دوری همان جایی باشد که شروع کرده، و در دور آخر قدری زیادتر برود، تا علم به اتمام هفت دور حاصل شود.

سوم- آن که در طواف کردن، خانه کعبه در طرف چپ طواف کننده واقع شود

امام خمینی (ره):

لازم نیست در تمام حالات طواف خانه را حقیقتا به شانه چپ قرار دهد، بلکه اگر در موقع دور زدن به حجر اسماعيل عليه السلام خانه از طرف چپ قدری خارج شود مانع ندارد، حتی اگر خانه متمایل به پشت شود لكن دور زدن بنحو متعارف باشد اشکال ندارد(1).

*** آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی): خانه خدا در جمیع احوال طواف باید در طرف چپ قرار گیرد، پس اگر مقداری این چنین نبود آن مقدار از طواف شمرده نمی شود.

* آية الله (تبریزی) در ادامه می فرمایند: و میزان در قرار دادن کعبه در طرف چپ صدق عرفی است، و بهتر این است که دقت شود بخصوص در دو دهانه حجر اسماعیل و در نبشهای خانه خدا که در این جاها باید مواظب بود که به چپ یا راست منحرف نگردد.

* آية الله سیستانی): خانه باید در همه حالات طواف در طرف چپ باشد پس اگر رو به آن کند برای بوسیدن و مانند آن یا فشار جمعیت او را ناچار به پشت کردن یا رو کردن به آن کند آن مقدار از طواف شمرده نمی شود ولی معیار صدق عرفی است و لازم نیست در دو دهانه حجر اسماعیل و در نبشهای خانه بدن را منحرف سازد.

آية الله مکارم): بهتر است به جای این گونه کارهای غیر متعارف مانند همه مسلمین طواف کند و حضور قلب داشته باشد و با خداوند راز و نیاز کند.

امام خمینی (ره):

اگر در موقع رسیدن به گوشه های خانه شانه از محاذات كعبه خارج شود هیچ اشکالی ندارد اگر بطور متعارف دور زند، حتی اگر خانه متمایل به پشت شود(2).

امام خمینی (ره): گاهی دیده می شود که بعضی از نادانان برای احتیاط، دیگری را وادار می کنند که او را طواف

ص: 341


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 580، ص 232.
2- 2- همان، مساله 581.

دهد و خود طواف کننده اختیار را از خود سلب می کند، و به دست دیگری می دهد و تکیه به دست او می دهد و او را آن شخص دیگر با فشار دور می دهد، این طواف باطل است، و اگر طواف نساء را این طور به جا آورد زنها یا مردها بر او حرام خواهند بود(1).

*** آية الله خامنه ای) و آية الله مکارم): این طواف باطل نیست. و در بسیاری از مواقع ازدحام طواف ظاهرا اختیار سلب می شود و چون از اول مختارا این راه را انتخاب می کند منافات با اختیار ندارد، اما کارهای افراد نادان بسیار بد و زننده است.

امام خمینی (ره):

احتیاط به این که خانه در تمام حالات طواف حقیقتا به طرف چپ باشد گر چه خیلی ضعیف است و قابل اعتناء نیست و باید اشخاص جاهل و اهل وسوسه از آن احتراز کنند و به همان ترتیب که سایر مسلمین دور می زنند بزنند، لكن اگر شخص عاقل عالمی بخواهد احتياط کند و قدری شانه را چپ کند در موقع رسیدن به حجر اسماعیل یا ارکان کعبه به طوری که خلاف متعارف و موجب انگشت نمایی نشود مانع ندارد(2).

آية الله (فاضل): و خلاف تقیه نباشد و موجب..

* آية الله (فاضل): احتیاط در ترک آن است.

* آية الله (مکارم): این کار لزومی ندارد.

امام خمینی (ره):

اگر به واسطه مزاحمت طواف کنندگان مقداری از دور زدن بخلاف متعارف شد مثل آن که روی طواف کننده به کعبه واقع شد یا پشتش واقع شد و یا عقب عقب طواف کرد باید آن مقدار را جبران کند و از سر بگیرد(3).

* آية الله (سیستانی): و اگر نتواند در اثر ازدحام برگردد و جبران کند می تواند تا حجرالاسود بدون قصد طواف برود و از آنجا شؤط را کاملا اعاده نماید.

ص: 342


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 582.
2- 2- همان، مسأله 583، ص 233.
3- 3 - همو، مسأله 584، ص 233.

امام خمینی (ره):

اگر به واسطه کثرت جمعیت، انسان را بدون اختیار خود بردند و دور دادند کفایت نمی کند و باید آن دور را از سر بگیرد، اگر چه خانه هم طرف چپ او بوده(1) .

*** آية الله خامنه ای) و آية الله (بهجت): البته با ملاحظه این که بردن غیر از سلب اختیار است(2) .

امام خمینی (ره):

در طواف کردن هر طور برود مانع ندارد، می تواند آهسته برود و می تواند تند برود و می تواند بدود و می تواند سواره طواف کند یا با دوچرخه طواف کند. لكن بهتر آن است که بطور میانه روی برود(3) .

چهارم- داخل کردن حجر اسماعيل عليه السلام در طواف

- حجر اسماعیل محلی است که متصل به خانه کعبه است، و باید طواف کننده دور حجر اسماعیل نیز بگردد.

امام خمینی (ره):

اگر دور حجر اسماعیل نگردید و از داخل آن طواف کرد طوافش باطل است، و باید اعاده کند(4).

امام خمینی (ره):

اگر عمد این کار را بکند حكم ابطال عمدی طواف را دارد که گذشت(5).

امام خمینی (ره):

اگر سهوا این کار را بکند حکم ابطال سهوی را دارد (6).

ص: 343


1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 585.
2- 2 - مناسک، س 95
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 586، ص 233.
4- 4- همان، مسأله 587
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 588، ص 233.
6- 6- همان، مسأله 589، ص 233.

امام خمینی (ره):

اگر در بعضی از دورها حجر اسماعیل را داخل در دور زدن نکرد احتیاط واجب آن است که آن دور را از سر بگیرد، و اعاده کند طواف را اگر چه ظاهر آن است که اعاده طواف لازم نیست(1) .

*** آیات عظام (اراکی)، (گلپایگانی)، (صافی): باید آن دور را اعاده نماید، و احوط اعاده كل طواف است بعد از اتمام آن.

* آية الله (سیستانی): اگر به طور کلی اختیار از او سلب شده باشد و در این صورت اگر بتواند آن مقدار را جبران نماید و اگر نتوانست همان گونه که در مسأله قبل گفته شد عمل کند و شوط را از سر بگیرد.

* آية الله (مکارم): هرگاه با توجه به این امر و با اختیار خود وارد طواف شود و او را ببرند ضرری ندارد.

* اية الله (تبریزی): مجرد بردن جمعیت موجب بطلان نمی شود مادامی که سایر شرایط موجود باشد.

امام خمینی (ره):

اگر کسی در بعضی از دورها از روی دیوار حجر اسماعيل عليه السلام برود، احتیاط آن است که به دستور مسأله قبل عمل کند، و در این فرض نیز به احتیاط واجب کفایت نمیکند تمام کردن دور را از آنجایی که از روی دیوار رفته است(2).

پنجم- طواف بین خانه کعبه و مقام حضرت ابراهيم عليه السلام از همه اطراف

* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب ستر عورت در طواف شرط است.

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط بلکه اقوى(3) .

* آية الله (مکارم): حتی اگر فقط ستر عورت کند و برهنه و عریان بر او صدق کند طوافش باطل است.

** آية الله (فاضل)، آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب.

ص: 344


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 590.
2- 2- همان، مسأله 591، ص 234.
3- 3 - مناسک، ص 108، شرط پنجم.

* آية الله (بهجت): طواف در لباس غصبی جایز نیست و در صحت آن تأمل و احتیاط است خصوصا در ساتر(1) . ** آية الله (فاضل)، آية الله سیستانی): این احتیاط واجب نیست.

** آية الله گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر جامه احرام، کفش و یا لباسهای دیگر شخص طواف کننده غصبی باشد طواف باطل است.

* آية الله (نوری): بلکه با لباس غصبی غیر ساتر نیز صحیح نیست.

* آية الله (نوری): از قبیل نبودن از اجزاء ميته و از اجزاء حيوان غير مأکول اللحم و از حرير نبودن و طلا بافت نبودن را بنمایند.

امام خمینی (ره):

احتیاط واجب آن است که مراعات موالات عرفیه را در طواف بکند، یعنی در بین دورهای طواف آن قدر طول ندهد که از صورت یک طواف خارج شود(2).

*** آیات عظام (سیستانی)، (خوئی)، (تبریزی): مراعات موالات لازم است.

* آية الله (بهجت): مراعات موالات عرفیه در غیر موارد عذر حاصل بعد از شوط چهارم لازم است (3).

* آية الله (مکارم): در طواف واجب موالات لازم است، و در مستحب شرط نیست.

آية الله خامنه ای): احتیاط واجب آن است که در میان اجزاء طواف، موالات عرفيه را رعایت کند، مگر در مورد قطع طواف پس از گذشتن از نیمه آن به خاطر نماز و امثال آن .

امام خمینی (ره):

مراد از این که طواف بین کعبه و مقام باشد آن است که ملاحظه شود مسافتی را که میان خانه و مقام ابراهيم عليه السلام است و در همه اطراف خانه کعبه طواف کننده از آن مقدار دورتر نباشد از خانه کعبه (و ما بين مقام و خانه چنانچه گفته اند تقریبا بیست و شش ذراع و نصف است) پس در همه اطراف باید همین قدر بیشتر دور نباشد(4).

* آية الله (بهجت): از خانه تا سنگ مخصوص است نه بناء، و موضع معروف به شاذروان داخل بیت است از جميع جوانب على الأحوط (5).

ص: 345


1- 1 - مستفاد از وسیله در نماز، ص 179.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 592، ص 230.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 44.
4- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، ص 235.
5- 5- مناسک شیخ، ص 41.

* آية الله (خوئی): و لكن ظاهر این است که طواف در دورتر از این مسافت بیست و شش ذراع و نیم نیز کافی باشد، خصوصا برای کسانی که در این مسافت نتوانند طواف کنند یا طواف در آن بر آنها مشقت داشته باشد و مراعات احتياط با قدرت و تمكن بهتر است، و از این مسأله حکم چهار مسأله بعد هم معلوم می شود(1).

*آية الله (تبریزی): در صورت امکان بنا بر احتیاط طواف باید در محدوده فاصله بین کعبه و مقام ابراهیم علیه السلام باشد ولی در موارد ازدحام طواف در خارج این محدوده هم کافی است.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): تا جایی که جمعیت طواف کننده متصل به یکدیگر مشغول طوافند، طواف در آن حد صحیح و مجزی است، و مع ذلک اولی رعایت حد است با امکان(2).

* آية الله (سیستانی): ولی بعید نیست که در بیش از مقدار ذکر شده هم- هر چند که کراهت دارد- طواف جایز باشد، خصوصا برای کسی که در فاصله ذکر شده توانایی طواف را ندارد یا موجب حرج و مشقت زیاد برای او می شود، و در صورت توانایی رعایت احتیاط اولی است و از اینجا حکم مسائل بعد نیز روشن می شود .

*آية الله خامنه ای): اقوى عدم وجوب است، و برای مطاف حدی وجود ندارد و تا هر جای مسجد الحرام که طواف در آن طواف کعبه صدق کند طواف مجزی است، بلی مستحب است که اگر اضطرار و ازدحام نباشد فيما بین کعبه و مقام ابراهیم انجام دهد. و از این مسأله حکم مسائل بعد نیز روشن می شود(3).

آية الله (بهجت): لكن ظاهر این است که طواف در دورتر از این مسافت - بیست و شش ذراع و نیم - نیز کافی باشد برای کسانی که در این مسافت نتوانند طواف کنند یا طواف در آن بر آنها مشقت داشته باشد و مراعات احتیاط با قدرت و تمکن متعین است و با تحری اوقات خلوت نسبی و عدم تمکن از طواف در حد لازم، اقرب جواز طواف از اقرب به حد است با رعایت اختلاف اطراف در مانع(4). و از اینجا حکم چهار مسأله بعدی معلوم می شود.

ص: 346


1- 1- مناسک، مسأله 306.
2- 2- آراء المراجع، ص 320.
3- 3 - مناسک، مسأله 303.
4- 4- مناسک، مسأله 306

آية الله (مکارم): رعایت این امر خوب است ولی لازم نیست. و در همین جا حکم 5 مسأله بعد روشن می شود.

امام خمینی (ره):

اگر شخص از پشت مقام ابراهیم طواف کند که مقام ابراهیم هم داخل در طوافش شود طوافش باطل است و باید اعاده کند(1).

* آية الله خامنه ای): صحیح است و باطل نیست.

امام خمینی (ره):

اگر بعضی از دورها را از پشت مقام طواف کند باید آن دور را با اعاده همان جزء تمام کند و احوط آن است که طواف را هم اعاده کند اگر چه ظاهرا اعاده لازم نباشد، بلکه بعید نیست کفایت اعاده همان جزء(2).

امام خمینی (ره):

چون در طرف حجر اسماعيل عليه السلام محل طواف تنگ می شود زیرا که مقدار حجر از آن کاسته می شود و چنانچه گفته اند تقریبا شش ذراع و نیم برای محل طواف باقی می ماند باید در طواف از آن جانب بیشتر از شش ذراع و نیم دور نشود(3).

* آية الله (فاضل): ظاهر آن است که در طرف حجر اسماعيل عليه السلام مقدار محل طواف ضيق نمی شود و از حجر به مقدار بیست و شش ذراع و نیم عنوان مطاف را دارد لكن رعایت احتیاط یعنی طواف در مقدار شش ذراع و نیم نیکو است (4).

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در طرف حجر فاصله از دیوار حجر محاسبه می شود.

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط.

امام خمینی (ره):

اگر از جانب حجر اسماعيل عليه السلام بیشتر از شش ذراع و نیم در دور زدن دور شد اظهر آن است که آن جزء را اعاده کند و از مطاف دور بزند (5).

ص: 347


1- 1 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 593.
2- 2- همان، مسأله 594، ص 236.
3- 3 - همو، مسأله 595.
4- - مناسک، مسأله 416.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 596، ص 236.

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط و احوط آن است که آن جزء را اعاده کند و از مطاف دور بزند.

* آية الله ( گلپایگانی)، آية الله (صافی): به حاشیه مسأله 595 مراجعه شود .

*آية الله (فاضل): ظاهر آن است که طوافش صحیح است(1) .

ششم- خروج طواف کننده از خانه و آن چه از آن محسوب می شود

امام خمینی (ره):

در اطراف دیوار خانه یک پیش آمدگی است که آن را «شاذروان » گویند، و آن جزء خانه کعبه است، و طواف کننده باید آن را هم داخل قرار دهد(2).

امام خمینی (ره):

اگر کسی در بعضی از احوال به واسطه کثرت جمعیت یا غیر آن بالای شاذروان برود و دور بزند آن مقدار که دور زده باطل است، و باید اعاده کند (3).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و احتیاط این است که آن مقدار را تدارک نموده و طواف خود را تمام، سپس طواف را اعاده نماید.

* آية الله (مکارم): امروز شاذروان طوری ساخته شده که عملا طواف روی آن ممکن نیست.

* آية الله (صافی): حکم راه رفتن روی دیوار حجر را دارد که حکم آن گذشت.

* آية الله (خوئی)، آية الله مکارم): صحیح است و باطل نیست.

* آية الله (تبریزی): اگر ازدحام بوده و طواف در فاصله بین کعبه و مقام ابراهيم عليه السلام میسور نبود، طوافی که انجام داده صحیح است و اعاده ندارد، و از اینجا حکم سه مسأله بعد هم معلوم می شود.

* آية الله (غروی): مگر با ضيق و حرجی بودن طواف از پیش مقام.

ص: 348


1- 1- مناسک، مسأله 417.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 597، ص 236.
3- 3- همان، مسأله 598، ص 236.

امام خمینی (ره):

دست به دیوار خانه کعبه گذاشتن در آنجایی که شاذروان است جایز است، و به طواف ضرر نمی رساند گر چه احتیاط مستحب در ترک آن است(1).

* آية الله (بهجت): احوط آن است که در اثناء طواف دست خود را دراز نکند از طرف شاذروان به دیوار خانه به جهت استلام ارکان یا غیر آن و هم چنین دست بر روی دیوار حجر نگذار(2).

***** آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل)، (گلپایگانی)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب جایز نیست و باید همان قسمت را اعاده کند.

* آية الله خامنه ای): این احتیاط را متعرض نشده اند.

امام خمینی (ره):

در حال طواف دست گذاشتن روی دیوار حجر اسماعيل عليه السلام جایز است، و به طواف ضرر نمی رساند گر چه احتیاط مستحب در ترک است (3).

*** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط واجب جایز نیست و باید همان قسمت را اعاده کند.

*آية الله (نوری): جایز نیست و باید همان قسمت را اعاده نماید.

- نظر آیات عظام غیر از آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی) و آية الله (تبریزی) و آية الله مکارم) که موافق متن هستند در این مسأله مثل مسأله قبل است.

*آية الله (خامنه ای)، این احتیاط را متعرض نشده اند.

هفتم- آن که هفت شوط یعنی هفت دفعه دور بزند نه کمترو نه زیادتر

امام خمینی (ره):

اگر از روی عمد، طواف کننده از اول قصد کند کمتر از هفت دور به جا آورد و یا بیشتر به

ص: 349


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 599، ص 237
2- 2- مناسک شیخ، ص 42.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 600، ص 237.

جا آورد طوافش باطل است اگر چه به هفت دور تمام کند، و احتیاط واجب آن است که اگر از روی ندانستن حکم بلکه از روی سهو و غفلت باشد طواف را اعاده کند(1).

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط در هر حال طوافش باطل است (2).

*آية الله (خوئی): با فرض تحقق قصد قربت طواف او صحیح است.

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط اصل طواف باطل است

**آية الله (تبریزی)، آية الله (فاضل): در صورت ندانستن مسأله و در صورت سهو و غفلت، چنانچه به هفت دور تمام کند اعاده طواف لازم نیست گر چه احتیاط مستحب اعاده آن است.

امام خمینی (ره):

اگر در اثناء طواف از قصد هفت دور آوردن برگردد بقصد زیادتر آوردن یا کمتر آوردن، از آنجا که این قصد را کرده و هر چه به این عمل کرده باطل است و باید اعاده کند، و اگر با این قصد زیادتر آورد اصل طواف باطل می شود(3).

* * * * آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل)، (سیستانی): بنا بر احتیاط اصل طواف باطل می شود.

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط اصل طواف باطل می شود اگر از روی علم و عمد قصد زیادتر آوردن یا کمتر آوردن را کرده باشد.

آية الله (خوئی): اگر قصد قربت مختل شود اصل طواف اشکال پیدا میکند.

* آية الله (مکارم): احتياط آن است که طواف را به نیت صحیح تمام کرده و بعد اعاده کند.

* آية الله (بهجت): آن چه که مصادف با نیت زیاده بوده است باطل می باشد(4).

امام خمینی (ره):

اگر از اول قصد کند که هشت دور به جا آورد لكن قصدش آن باشد که هفت دور آن طواف واجب باشد و یک دور قدم زدن دور خانه برای تبرک یا مقصد دیگر باشد طواف او صحيح است(5).

ص: 350


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 601.
2- 2 - مناسک عربی، ص 112.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 602، ص 238.
4- 4- مستفاد از ص 43، مناسک شیخ.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 603، ص 238.

امام خمینی (ره):

اگر گمان کند که یک دور نیز مستحب است همان طور که هفت دور مستحب است و قصد کند که هفت دور واجب را بیاورد و یک دور مستحب هم دنبال آن بیاورد طواف او صحیح است (1).

* آية الله (فاضل): هفت دور واجب است.

امام خمینی (ره):

اگر بعد از طواف واجب که هفت دور است به خیال آن که یک دور نیز مستحبی جداگانه است هشت دور به جا آورد طوافش صحیح است(2).

امام خمینی (ره):

اگر کم کند از طواف واجب چه یک دور یا کمتر یا بیشتر از یک دور از روی عمد واجب است آن را تمام کند، و اگر نکند حکمش حکم کسی است که طواف را عمدا ترک کرده- که در مسائل فصل چهارم گذشت - به احتیاط واجب، و حکم جاهل به مسأله حكم عالم است(3) .

*آية الله (بهجت): اشکال ندارد.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): هر گاه طواف کننده پیش از تجاوز از نصف طواف بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود طوافش باطل و اعاده اش لازم است و چنانچه موالات فوت نشود یا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتیاط این است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند.

* آية الله (سیستانی): اگر طواف کننده در طواف واجب بی دلیل طواف خود را قطع کرد به این معنی که از مطاف خارج شود و مشغول به کاری شود که عرفا صدق کند طوافش را قطع کرده است پس اگر قبل از تمام نمودن شوط چهارم باشد، طواف باطل است و باید آن را دوباره انجام دهد، و اگر بعد از آن باشد، احتیاط واجب این است که آن را تمام کند و دوباره انجام دهد. مگر این که فوت موالات شود که می تواند از سر بگیرد(4).

* آية الله (مکارم): اگر قبل از فوت موالات اتمام کند صحیح است.

ص: 351


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 604.
2- 2- همان، مساله 605، ص 238.
3- 3- همو، مسأله 606.
4- 4- مناسک، مسأله 308.

* * * آیات عظام (سیستانی)، (خوئی)، (تبریزی): بلکه بنا بر اظهر(1).

* آية الله (بهجت)، باید اعاده کند در هر دو صورت.

امام خمینی (ره):

اگر بعد از کم کردن از طواف کارهای بسیاری کند. که موالات فوت شود حکمش حکم قطع طواف است که می آید(2).

* آية الله مکارم): یا فاصله زیادی بدهد.

امام خمینی (ره):

اگر سهوا از طواف کم کند پس اگر تجاوز از نصف کرده باشد اقوى آن است که از همان جاتمام کند طواف را در صورتی که فعل کثیر نکرده باشد، و الا احتیاط واجب اتمام و اعاده است(3) .

آية الله (خوئی): هرگاه مقداری از طواف را سهوا کم کند اگر پیش از فوت موالات یادش آمد و از مطاف بیرون نرفته باشد کمبود را به جا آورد و طوافش صحیح خواهد بود، و چنانچه پس از فوت موالات یا بیرون رفتن از مطاف یادش بیاید و مقدار فراموش شده یک شؤط باشد یک شؤط را به جا آورد و طوافش صحیح است و چنانچه شخصأ نتواند کمبود را انجام دهد، باید دیگری را نایب بگیرد که آن شؤط را به جا آورد و چنانچه مقدار فراموش شده بیش از یک و کمتر از چهار شؤط باشد بایستی برگشته و کمبود را شخصا به جا آورد و بهتر این است که پس از به جا آوردن کمبود طواف را اعاده نماید و اگر مقدار فراموش شده چهار یا بیش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است .

- نظر آية الله (تبریزی) عینا نظر آية الله ( خوئی) در حکم فوق است، الا این که معظم له در مقدار فراموش شده که اگر بیش از یک و کمتر از چهار باشد به جای عبارت: بایستی برگشته می فرمایند: بنا بر احتیاط بایستی برگشته و کمبود را شخصا به جا آورد و پس از به جا آوردن کمبود طواف را اعاده نماید و هم چنین اگر مقدار فراموش شده چهار یا بیش از چهار شوط باشد احوط اتمام سپس اعاده است(4).

ص: 352


1- 1- مناسک، مسأله 315.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 607، ص 239.
3- 3 - همان، مسأله 608.
4- 4- مناسک، مسأله 316.

* آية الله (سیستانی): در صورتی که از روی اشتباه یا فراموشی بعضی از شوطهای طواف یا قسمتی از یک شؤط را انجام نداده باشد، پس اگر پیش از فوت موالات عرفی به یادش آمد، باقی مانده آن را به جا آورد و طواف صحیح است و اگر پس از آن باشد، در صورتی که مقدار فراموش شده، یک یا دو یا سه شوط باشد، آن را به جا آورد و طواف باز هم صحیح است.. و در صورتی که مقدار فراموش شده بیش از سه شؤط باشد، بنا بر احتیاط واجب باقی مانده را به جا آورد و طواف را اعاده کند(1).

* آية الله (بهجت): اگر سهوا از طواف کم کرده پس تمام کردن آن در صورت تجاوز از نصف یعنی با تمام شدن چهار شؤط على الأحوط، و از سر گرفتن آن در صورت عدم خالی از وجه نیست (2).

* آية الله مکارم): یعنی چهار دور کامل انجام داده باشد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر چهار دور تمام شده باشد لازم است طواف را تمام کند و اگر کمتر از نصف باشد اعاده نماید و در فاصله بین 5 / 3 تا چهار دور احتیاط در تکمیل اشواط و اعاده است.

* آية الله (مکارم ): این شرط زائد است.

* آية الله (اراکی): چه فعل کثیر انجام داده باشد یا نه گر چه احتیاط اتمام و اعاده مستحب است.

*آية الله (فاضل): اولی و احوط این است.

آية الله (مکارم): و اتمام لازم نیست باید اعاده کند.

امام خمینی (ره):

اگر سهوا کم کرده و تجاوز از نصف نکرده، طواف را اعاده نماید، لكن سزاوار نیست ترک احتیاط در همه موارد سهو، به تمام کردن طواف ناقص و اعاده کردن(3) .

* آية الله (اراکی): در صورتی که فعل کثیر انجام نداده طواف را تمام کند و الا اعاده کند.

ص: 353


1- 1- مناسک، مسأله 313.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 42.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 609، ص 240.

امام خمینی (ره):

اگر متذکر نشود که ناقص کرده است طواف را مگر بعد از مراجعت به وطن خود احتیاط آن است که خودش برگردد و اگر نتوانست با مشکل بود مراجعت، نایب بگیرد(1) .

* آية الله (بهجت): و اگر متذکر نشود مگر بعد از مراجعت به وطن خود پس نائب می گیرد(2) .

* * * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی)، (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی): باید برگردد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و بنا بر احتیاط واجب هدی بفرستد و احوط آنست که شتر باشد(3).

* آية الله سیستانی): اگر نتواند باقی مانده را خود به جا آورد، اگر چه به این علت باشد که پس از رجوع به وطن یادش آمده دیگری را نایب خود قرار دهد و به هر حال نماز طواف را باید خودش هر جا هست بعد از طواف نایب بخواند.

آية الله مکارم): و احتیاط آن است یک گوسفند در مکه قربانی کند و اگر نتوانست در شهر خودش قربانی کند.

امام خمینی (ره):

در طواف واجب، قران جایز نیست یعنی جایز نیست طواف واجب را با طواف دیگر دنبال هم آورد بدون آن که بین دو طواف، نماز طواف فاصله شود، و در طواف مستحب مکروه است(4).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط واجب سبب بطلان طواف می شود.

امام خمینی (ره):

اگر زیاد کند دوری را با کمتر یا بیشتر از دور بر طواف و قصدش آن باشد که زیاده را جزء طواف دیگر قرار دهد، داخل در قران میان دو طواف است که حرام است(5).

* آية الله (سیستانی): اگر طواف دوم را تمام نکند قران نیست ولی اگر قصد قران را داشته باشد با علم به این که مبطل است قصد قربت محقق نمی شود و طواف باطل است.

آية الله مکارم): ولی طواف اول باطل نیست.

ص: 354


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 610، ص 240.
2- 2 - مناسک شیخ، ص 42.
3- 3 - مناسک فارسی، مسأله 104.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 611، ص 240.
5- 5- همان، مسأله 612، ص241.

* آية الله (خوئی): اگر طواف دوم کمتر از هفت شؤط باشد داخل در قران نیست، بلی اگر از ابتدا قصد هفت شؤط دارد و می داند قران مبطل است دیگر قصد قربت در طواف اول از او متمشی نمی شود(1) .

* آية الله (تبریزی): اگر قصد جزئیت زیادی را برای طواف دیگر بنماید و اتفاقا نتواند طواف دیگر را به آخر برساند، در این صورت نه زیادی است و نه قران ولی گاهی طواف در این صورت به جهت عدم تحقق قصد قربت باطل می شود و آن در صورتی است که مکلف هنگام شروع به طواف یا در اثنای آن با این که می داند قران حرام و مبطل طواف است آن را قصد نماید که قصد قربت با قصد حرام جمع نمی شود، هر چند از باب اتفاق آن حرام انجام نشود(2) .

* آية الله (بهجت): اگر طواف دیگر را به آخر نرساند نه زیادی در طواف است و نه قران(3) .

امام خمینی (ره):

در فرض سابق اگر از اول قصد داشته یا در اثناء طواف قصد زیاده کرده باشد احتیاط واجب آن است که طواف اول را اعاده کند، و اگر بعد از تمام شدن، قصد به جا آوردن طواف دیگر برای او حادث شد و به دنبال طواف اول، زیاده را آورد اقوي صحت طواف اول است، و احوط اعاده است(4).

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط واجب سبب بطلان طواف می شود، چه از اول این قصد را داشته باشد و یا در بین آن و یا آخر آن.

* آية الله (سیستانی): اگر از ابتدا قصد قران داشته باشد باطل است.

آية الله (بهجت)، کلام ایشان مطلق است و تفاوتی بین این که از ابتدا قصد اضافه کردن را داشته باشد یا در اثناء نگذاشته اند(5).

* آية الله (اراکی): این احتیاط ترک نشود.

* آية الله (سیستانی): اگر طواف دوم را تمام کند طواف اول باطل است. امام خمینی (ره): اگر سهو زیاد کند بر هفت دور پس اگر کمتر از یک دور است قطع کند آن را و طوافش

ص: 355


1- 1- مناسک، قبل از مسأله 318.
2- 2 - مناسک، مسأله 317.
3- 3 - مناسک، مسأله 317.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 613، ص 241.
5- 5- مناسک، ص 114.

صحیح است، و اگر یک دور یا زیادتر است احوط آن است که هفت دور دیگر را تمام کند بقصد قربت بدون تعيين مستحب یا واجب و دو رکعت نماز قبل از سعی و دو رکعت بعد از سعی بخواند، و دو رکعت اول را برای فریضه قرار دهد بدون آن که تعیین کند برای طواف اول یا طواف دوم است(1).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): این احتیاط مستحب است(2).

امام خمینی (ره):

جایز است قطع طواف نافله را بدون عذر واقوی کراهت قطع طواف واجب است بدون عذر و بمجرد خواهش نفس، واحوط قطع نکردن آن است، به این معنی که طواف دیگر دنبال هم آورد بدون آن که بین دو طواف، نماز طواف فاصله شود، و در طواف مستحب مکروه است(3).

* آية الله (اراکی): در صورتی که فعل کثیر انجام نداده طواف را تمام کند و الااعاده کند.

* آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): بلکه در فرض اتيان به طواف کامل اظهر بطلان طواف اول است مطلقا(4).

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): احتياط آنست که نماز طواف را بخواند و بعد اصل طواف و نماز آن را اعاده کند.

* آية الله (بهجت): و اگر متذکر نشود مگر بعد از مراجعت به وطن خود پس نائب می گیرد(5) .

* * * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی)، (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی): باید برگردد.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و بنا بر احتیاط واجب هدی بفرستد و احوط آنست که شتر باشد (6).

* آية الله (سیستانی): اگر نتواند باقی مانده را خود به جا آورد، اگر چه به این علت باشد که پس از رجوع به وطن یادش آمده دیگری را نایب خود قرار دهد و به هر حال نماز طواف را باید خودش هر جا هست بعد از طواف نایب بخواند.

ص: 356


1- مناسک حج (المحشي للإمام الخميني)، مسأله 614، ص 242.
2- 2 - مناسک، ص 70، مسأله 103.
3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله615، ص 242
4- مناسک، قبل از مسأله 318.
5- مناسک شیخ، ص 42.
6- 6- مناسک فارسی، مسأله 104.

آية الله (مکارم): و احتیاط آن است یک گوسفند در مکه قربانی کند و اگر نتوانست در شهر خودش قربانی کند.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط واجب سبب بطلان طواف می شود.

* آية الله (بهجت)، حکم قران در طواف مستحب را متعرض نشده اند.

امام خمینی (ره):

اگر بدون عذر طواف را قطع کرد احوط آن است که اگر چهار دور به جا آورده باشد طواف را تمام کند و بعد اعاده کند، و این در صورتی است که منافی به جا آورده باشد حتی مثل زیاد فاصله دادن که موالات عرفيه بهم بخورد(1).

* آية الله (گلپایگانی): اقوى آن است که در این صورت اگر چهار دور به جا آورده باشد طواف را تمام کند و بعد احتياطا اعاده کند(2).

* آية الله (بهجت): احوط بلکه اقوی استیناف آن است هر چند که چهار شوط به جا آورده باشد(3).

* آية الله (اراکی): اگر از نصف شوط چهارم گذشته، طواف را تمام و بعد اعاده کند.

* آية الله (تبریزی): هرگاه طواف کننده پیش از تجاوز از نصف طواف، بدون عذر از مطاف خارج شود، اگر موالات عرفيه از او فوت شود طوافش باطل و اعاده اش لازم است، و چنانچه موالات فوت نشود یا خروجش بعد از تجاوز نصف باشد، احتیاط این است که آن طواف را تمام نموده سپس اعاده کند(4) .

* آية الله (فاضل): اعاده مستحب است.

امام خمینی (ره):

اگر طواف را قطع کند و منافی به جا نیاورده باشد اگر برگردد و تمام کند طواف صحیح است(5).

امام خمینی (ره):

اگر در بین طواف عذری برای اتمام آن پیدا شد مثل مرض یا حیض یا حدث بی اختیار پس

ص: 357


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 616، ص 243.
2- 2 - احکام عمره، ص 62 و 63.
3- 3 - مناسک شیخ، ص 44.
4- - مناسک، مسأله 310.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 617، ص 243.

اگر بعد از تمام شدن چهار دور بوده بعد از رفع عذر برگردد و از همان جا تمام کند و اگر قبل از آن بوده طواف را اعاده کند، و احتیاط مستحب در فرض اول در غیر حیض آن است که اتمام کند و اعاده نماید(1).

* آية الله خامنه ای): (در مورد حدث اصغر) اگر در اثناء طواف حدثی از او سر زند در صورتی که پیش از رسیدن به نیمه شوط چهارم (یعنی نرسیده به محاذی رکن سوم کعبه) باشد طواف را رها کند و پس از وضو گرفتن طواف را از اول اعاده نماید و اگر فیما بین نیمه شؤط چهارم و آخر شوط چهارم باشد طواف را رها کند و پس از وضو گرفتن یک طواف کامل به قصد ما في الذمه انجام دهد، و اگر پس از اتمام شوط چهارم باشد طواف را رها کند و پس از وضو سه شوط دیگر انجام دهد.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): پس اگر به نصف نرسیده اعاده کند و اگر در فاصله بین 5 / 3 و چهار بوده احتیاط به اتمام و اعاده طواف است.

* آية الله (فاضل): اگر از نصف تجاوز نکرده عذر پیدا شد طواف را اعاده کند و اگر از

نصف گذشته و دور چهارم را تمام نکرده است احتیاط واجب آن است که طواف را تمام کند واعاده نماید.

امام خمینی (ره):

اگر شخصی که با عذر طواف را قطع کرده نتوانست به جا آورد تا آن که وقت تنگ شد اگر ممکن است او را حمل کنند و طواف دهند، و اگر ممکن نیست نایب برای او بگیرند(2).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و چون بعید نیست گفته شود که طواف حکم نماز را دارد و تبعیض در اشواط آن در نیابت محتاج به دلیل است نایب همه طواف را انجام دهد(3) .

* آية الله (اراکی): اگر به خاطر مرض طواف را ترک کرده.

و اما در مورد مرض:

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در این فرض اگر ناچار به قطع طواف شد و از مطاف خارج گردید چنانچه قبل از تمامی شوط چهارم باشد، طوافش باطل و اعاده اش لازم است و

ص: 358


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 618.
2- 2- همان، مسأله 619، ص 244.
3- 3 - آراء المراجع، ص 249.

چنانچه بعد از آن بوده احتیاط این است که برای باقی مانده نایب بگیرد و شخصا بعد از زوال عذر احتیاطا باقی مانده را به جا آورده و طواف را اعاده نماید.

* آية الله سیستانی)، نظر ایشان مطابق با متن است ولی اضافه فرموده اند: این در طواف واجب بود و اما در طواف مستحبی از هر جا که قطع کند مادامی که موالات عرفی فوت نشده است می تواند برگردد و تمام نماید و هم چنین در مورد عذر علاوه بر مرض قضای حاجتی برای خود یا برادر دینی ذکر فرموده اند.

* آية الله (اراکی): اگر بعد از تمام شدن نصف شوط چهارم بود..

* آية الله (بهجت): هرگاه طواف کننده به علت عذر ناچار طواف خود را قطع نمود و از مطاف بیرون رفت، چنانچه قبل از تمامی شؤط چهارم باشد طوافش باطل و اعاده اش لازم است، و چنانچه بعد از آن بوده اگر قادر بر اتمام نباشد احوط آن است که صبر کند تا وقت آن طواف تنگ شود اگر قادر نشد او را دوش میگیرند و طواف می دهند و اگر ممکن نباشد نایب از برای او می گیرند در اتمام (1).

امام خمینی (ره):

اگر مشغول طواف است و وقت نماز واجب تنگ شود واجب است طواف را رها کند و نماز بخواند، پس اگر بعد از چهار دور رها کرد از همان جا طواف را تمام کند، و الا اعاده کند(2).

* آية الله (خامنه ای): کسی که برای نماز واجب، طواف واجبش را قطع کند، اگر قطع بعد از اتمام نصف باشد طواف را از همان جا که قطع کرده، اتمام کند، و اگر قبل از آن بوده و مدت زمان طولانی بین قطع و اتمام فاصله شود، بنا بر احتیاط طواف را اعاده کند و گرنه بعید نیست این احتیاط واجب نباشد اگر چه احتیاط در هر حال خوب است و در این مسأله فرقی بین این که نماز جماعت باشد یا فرادی، وقت نماز تنگ باشد یا نه، نیست و از این مسأله حكم مسأله بعد نیز روشن می شود.

* آية الله (بهجت): اگر موالات عرفيه بهم بخورد (3).

* آية الله سیستانی): باید اتمام کند و احتیاط مستحب آن است که طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.

ص: 359


1- 1- مناسک، مسأله 312.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 620، ص 245.
3- 3- مستفاد از مناسک، مسائل متفرقه، مساله 12، ص 161

*** آیات عظام (فاضل)، (گلپایگانی)، (صافی): ولی اگر از نصف گذشته و چهار شؤط هم تمام نشده، احتياطا طواف را تمام کند و بعد اعاده کند.

* آية الله (اراکی): و الا بنا بر احتیاط بعد از اتمام اعاده کند.

* آية الله (تبریزی): اعاده لازم نیست، گر چه احتیاط مستحب آن است که طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.

* آية الله (مکارم): و بنا بر احتیاط واجب آن را اعاده کند.

امام خمینی (ره):

جایز است بلکه مستحب است قطع کند طواف را برای رسیدن به نماز جماعت یا رسیدن به وقت فضیلت نماز واجب، و از هر جا قطع کرد از همان جا بعد از نماز اتمام کند، و احتیاط آن است که به دستور مسأله قبل عمل کند، و سزاوار نیست این احتیاط ترک شود (1).

* آية الله (بهجت): اگر موالات عرفیه بهم نخورد و اگر بهم بخورد و قبل از اکمال شوط چهارم باشد احتیاط مراعات شود با اکمال آن طواف و اعاده آن(2).

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط مستحب طواف را بعد از طواف اول و نماز آن اعاده کند.

* اية الله (مکارم): این احتیاط واجب نیست.

* آية الله (سیستانی): اگر قبل از تمام کردن شوط چهارم عاجز شود و نتوانند او را طواف دهند باید نایب بگیرد که طواف را از اول به نیابت او انجام دهد و اگر بعد از تمام کردن شوط چهارم باشد، نایب در مقدار باقی مانده نیابت می کند(3).

امام خمینی (ره):

اگر بعد از تمام شدن طواف و انصراف از آن شک کند که آیا طواف را زیادتر از هفت دور

به جا آورده یا نه یا شک کند کمتر به جا آورده یا نه اعتناء نکند و طوافش صحیح است، لكن در صورت دوم خالی از اشکال نیست و احتیاط ترک نشود(4).

* آية الله (فاضل): این اشکال در صورت عدم انصراف از طواف است اما اگر شک بعد از

ص: 360


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 621.
2- 2 - مناسک، س 88 و مستفاد از مناسک، مسأله 12ص 161.
3- 3- ملحق مناسک، س 234.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 622، ص 246.

انصراف و دخول در نماز طواف باشد اعتنا نکند و طواف او صحیح است بلکه ظاهرا به محض انصراف هم طواف محکوم به صحت است و لازم نیست اعتنا کند.

* آية الله (بهجت): هر گاه بعد از فراغ از طواف شک نماید که آیا طوافم هفت شوط یا کمتر یا بیشتر بوده، اعتنا به شک ننماید، مانند کسی که بعد از شروع به نماز طواف چنین شکی بکند.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در صورت دوم طواف باطل است مگر این که بعد از دخول در نماز طواف شک بکند که به شکش اعتنا نمی کند(1).

* آية الله (اراکی): این احتیاط واجب نیست.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): احتیاط واجب نیست.

* آية الله (سیستانی): اگر در عدد شؤطها یا در صحت آنها بعد از تمامی طواف یا بعد از تجاوز از محل شک کند نباید به شک اعتنا نماید مثلا پس از فوت موالات یا بعد از وارد شدن در نماز طواف شک نماید(2).

امام خمینی (ره):

اگر بعد از طواف شک کند که صحیح به جا آورده آن را یانه، مث احتمال بدهد که از طرف راست طواف کرده یا محدث بوده یا از داخل حجر اسماعيل عليه السلام طواف کرده اعتنا نکند، و طوافش صحیح است اگر چه باز در محل طواف باشد و از آنجا منصرف نشده یا مشغول کارهای دیگر نشده باشد، در صورتی که هفت دور بودن معلوم باشد بی زیاده و نقیصه(3).

امام خمینی (ره):

اگر در آخر دور که به حجر الاسود ختم شد شک کند که هفت دور زده یا هشت دور یا زیادتر، اعتناء به شک نکند و طوافش صحیح است(4).

امام خمینی (ره):

اگر قبل از رسیدن به حجر الاسود و تمام شدن دور شک کند که آن چه را دور می زند دور هفتم است یا هشتم طوافش باطل است(5).

** آية الله (اراکی)، آية الله (بهجت): احوط بطلان طواف است.

ص: 361


1- 1- مناسک، مسأله 319.
2- 2 - مناسک، مسأله 315.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 623.
4- 4- همان، مسأله 624.
5- 5- همو، مسأله 625.

امام خمینی (ره):

اگر در آخر دور يا اثناء آن شک کند میان شش و هفت و هر چه پای نقیصه در کار است، طواف او باطل است(1).

* آية الله (اراکی): و بنا بر احتیاط طواف را تمام کند و بعد از آن اعاده نماید، و این احتیاط، مستحب است.

* آية الله (بهجت): بطلان طواف او و لزوم استیناف خالی از قوت نیست با آن که في الجمله احوط است. و احوط از آن بنا بر اقل بگذارد و اتمام و بعد از آن اعاده طواف نماید(2).

* آية الله (سیستانی): اگر شک در نقیصه در غیر 6 و 7 باشد، طوافش باطل است. و اگر شک در پایان شؤط بین 6 و 7 باشد، بنا بر احتیاط واجب طواف را اعاده کند ولی اگر در این صورت بنا بر 6 گذاشت و از روی جهل به مسأله طواف را تمام کرد و متوجه مسأله نشد تا وقت اعاده گذشت طوافش صحیح است و اگر شک در زیاده و نقصان باشد مثل این که شک کند بین 6 و 7 و 8 و یا شک بین 6 و 8 طوافش باطل است(3).

* آية الله ( مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

امام خمینی (ره):

- اگر در طواف مستحب شک کند در عدد دورها، بنا بر اقل گذارد، و طوافش صحیح است(4) .

امام خمینی (ره):

شخص کثیر الشک در عدد دورها اعتناء به شکش نکند و احتیاط آن است که کسی را وادار کند که عدد را حفظ کند(5).

* آية الله مکارم): و بنا را بر آن چه به نفع اوست بگذارد.

* آية الله (خوئی): کثیر الشک در طواف تا به حد وسواس نرسد باید به شکش اعتناء کند(6).

ص: 362


1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 626، ص 247.
2- مناسک شیخ، ص 43.
3- 3 - مناسک، مسأله 314.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 627، ص 247.
5- - همان، مسأله 628، ص 247
6- 6 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 343.

* آية الله (بهجت): کثیر الشک در طواف مثل کثیر الشک در نماز است و همان وظیفه را دارد(1).

* آية الله سیستانی): کثیر الشک در طواف نباید به شکش اعتنا کند چنانچه در نماز نباید اعتنا کند(2) .

امام خمینی (ره):

گمان در عدد دورها اعتبار ندارد و حکم شک را دارد (3).

* آية الله (بهجت): حكم آن مانند حکم ظت در نماز است.

امام خمینی (ره):

اگر مشغول سعی بین صفا و مروه شد و یادش آمد که طواف به جا نیاورده باید رها کند و طواف کند و پس از آن سعی را اعاده کند(4).

**آية الله (فاضل)، آية الله مکارم): آن دور را تمام کند و طوافش صحیح است.

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): ظاهر این است که طوافش باطل است و احتياطا بقصد رجاء تمام و اعاده طواف نماید.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): لكن احوط اتيان نماز طواف و اعاده طواف و نماز است.

امام خمینی (ره):

اگر در حال سعی یادش آمد که طواف را ناقص به جا آورده باید برگردد و طواف را از همان جا که ناقص کرده تکمیل کند و برگردد تتمه سعی را به جا آورد و طواف و سعیش صحیح است. لكن احتياط آن است که اگر کمتر از چهار دور به جا آورده طواف را تمام کند و اعاده نماید، و هم چنین اگر سعی را کمتر از چهار بار انجام داده تمام کند و اعاده کند(5).

* آية الله (سیستانی): اگر قبل از فوت موالات متذکر شود یا بعد از آن باشد ولی سه شؤط یا کمتر باقی مانده باشد اتمام طواف کافی است ولی اگر بیش از آن باشد به احتیاط واجب طواف

ص: 363


1- 1 - پرسشهای جدید حج، ص 15، سؤال 64.
2- 2- ملحق مناسک، س 212.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 629، ص 247.
4- 4- همان، مسأله 630
5- 5- همو، مسأله 631، ص 248.

را پس از اتمام اعاده کند و نسبت به سعی اتمام کافی است گرچه احتیاط مستحب اعاده آن است پس از اتمام.

* آية الله (بهجت): احتیاط در اتمام و سپس اعاده سعی است.

*** آیات عظام (اراکی)، (مکارم)، (فاضل): این احتیاط ترک نشود.

*آية الله (تبریزی): این احتیاط در اتمام و اعاده طواف ترک نشود، و هم چنین است نسبت به سعی. ولی اگر سعی فراموش شده یک شؤط باشد، اعاده لازم نیست.

امام خمینی (ره):

اگر سهوا یا غفلتا یا جهلا طواف را بی وضو به جا آورد طوافش باطل است، و همین طور اگر با حال جنابت یا حیض و نفاس به جا آورد(1) .

امام خمینی (ره):

اگر کسی مریض یا طفلی را حمل کند و طواف دهد و خودش نیز قصد طواف کند طواف هر دو صحیح است(2).

امام خمینی (ره):

در حال طواف تکلم کردن و خنده نمودن و شعر خواندن اشکال ندارد لكن کراهت دارد و مستحب است در حال طواف مشغول دعا و ذکر خدا و تلاوت قرآن باشد (3).

امام خمینی (ره):

واجب نیست در حال طواف روی طواف کننده طرف جلو باشد بلکه جایز است به یمین و يسار نگاه کند و صفحه صورت را برگرداند بلکه به عقب نگاه کند، و می تواند طواف را رها کند و خانه را ببوسد و برگردد از همان جا اتمام کند(4).

* آية الله سیستانی): احتیاط واجب آن است که به حدی رو نگرداند که بتواند مقداری از پشت سر را نگاه کند(5).

امام خمینی (ره): جایز است در بین طواف برای رفع خستگی و استراحت بنشیند یا دراز بکشد و بعد از همان

ص: 364


1- 1 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 632.
2- 2- همان، مسأله 633، ص 248.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 634، ص 248.
4- 4- همان، مسأله 635.
5- 5- ملحق جدید مناسک، ص 33.

جا اتمام کند، ولی نباید آن قدر طول دهد که موالات عرفيه بهم بخورد، و اگر آن قدر نشست احتياط آن است که اتمام کند و اعاده نماید(1).

* آية الله (بهجت): اگر در موردی است که عذر صدق نمیکند حکم آن در مسأله 615 و 616 گذشت، و با فرض تحقق عذر از ادامه، قبل از اکمال شوط چهارم، در حدی که موالات عرفيه بهم نخورد مانعی ندارد و اگر بهم بخورد احتیاط مراعات شود به اکمال آن طواف و اعاده آن، و بعد از شوط چهارم مطلقا مانعی ندارد (2).

*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): در این صورت طوافش باطل است، و لازم است از نو شروع کند.

* آية الله (فاضل): که موالات عرفيه بهم خورد. * آية الله مکارم): احتیاط به اتمام لازم نیست.

* آية الله (خامنه ای): ولی اگر بعد از نصف دور چهارم باشد می توان به اتمام همان طواف اکتفا نمود.

مسائل متفرقه طواف

امام خمینی (ره):

در طواف در مقابل حجر اسماعیل باید طوری حرکت کند که طواف بیت، صادق باشد و بنحو متعارف باشد و مخفی نماند که حجر اسماعیل از بیت نیست هر چند باید در خارج آن طواف کرد(3).

امام خمینی (ره):

در صورت امکان و لو در وقت خلوت بايد طواف در حد بین مقام ابراهیم و خانه که مسافت بیست و شش ذراع و نیم است باشد و دورتر از آن حد، کفایت نمی کند و در صورت عدم امکان و لو در وقت خلوت، طواف در خارج حد مزبور مانع ندارد با مراعات الاقرب فالأقرب(4).

* آية الله (مکارم): سابقا گفتیم رعایت این مقدار لازم نیست.

ص: 365


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 636، ص 249.
2- 2 - مناسک س 87 و 88.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 637، ص 249.
4- 4- همان، مسأله 638، ص 249.

امام خمینی (ره):

هرگاه در طواف خانه خدا مثلا در چند قدم از طواف اشکالی پیش آمد مثل این که او را بی اختیار بردند، همان چند قدم را باید از سر بگیرد و اگر از حجر الاسود به قصد طواف شروع کند، اشکال دارد(1).

*** آية الله خامنه ای) و آية الله مکارم): سابقا گفته شد، از اول نیت می کند که خود را در وسط جمعیت قرار دهد و طواف کند هر چند او را ببرند، بنا بر این اعاده لازم نیست.

* آية الله (بهجت): اگر بتواند برگردد و از همان جا طوافش را ادامه دهد باید این کار را بکند و گرنه بدون نیت دور می زند تا به محلی که بدون اختیار برده شده برسد تا از همان جا به طواف ادامه دهد (2).

* آية الله (سیستانی): اگر نتواند برگردد و جبران کند می تواند بدون قصد طواف تا حجر الأسود برود و آن دور را از سر بگیرد.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): ولی چنانکه سابقا گفته شد، مجرد بردن جمعیت موجب بطلان نمی شود مادامی که سایر شرایط موجود باشد.

امام خمینی (ره):

اگر در طواف بی اختیار او را ببرند، اعاده آن مقدار لازم است و باید طواف را صحیح انجام دهد و خودش به اختیار طواف کند و چنانچه ممکن نیست باید در وقت خلوت طواف نماید ولی باید دانست که منظور از بی اختیار شدن این نیست که در اثر فشار جمعیت تندتر برود بلکه در این صورت اگر قدمها را به اختیار خود برمی دارد ضرر ندارد و طوافش صحیح است (3).

* آية الله (فاضل): و اگر وقت خلوت پیدا نکند و اعاده نیز مستلزم عسر و حرج باشد به همین مقدار اکتفا کند، و طواف در این فرض صحیح است.

امام خمینی (ره):

اگر در حال طواف در اثر فشار و ازدحام جمعیت پشت به خانه شود و قسمتی از طواف به این صورت انجام گیرد یا در اثر فشار جمعیت، شخص را مقداری جلو ببرند باید مقداری از

ص: 366


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 639.
2- 2- پرسشهای جدید حج، س 79.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 640، ص 250.

طواف که پشت به خانه یا بدون اختیار بوده، اعاده شود و اگر نمی تواند برگردد با جمعیت بدون قصد طواف برود تا به جایی که باید از آنجا طواف را اعاده کند برسد و از آنجا تدارک نماید(1).

* آية الله (مکارم): در مورد فشار جمعیت مثل مسأله سابق است، اما اگر پشت به خانه شود باید آن مقدار را اعاده کند.

* آية الله (نوری): باید مقداری از طواف که پشت به خانه بوده اعاده شود.

* آية الله (سیستانی): همان گونه که گذشت می تواند بدون قصد طواف تا حجرالاسود برود و آن شؤط را اعاده کند و نمی تواند بدون قصد طواف برود تا جایی که طوافش نادرست بوده است و از آنجا اعاده نماید.

امام خمینی (ره):

اگر حاجی در حال طواف، پول خمس نداده همراه داشته باشد طوافش اشکال پیدا نمی کند(2).

* آية الله (گلپایگانی): در صورتی که طواف موجب حرکت اضافی نشود (3).

امام خمینی (ره):

اگر کسی پس از انجام اعمال حج تمتع فهمید که در طواف عمره یا حج چند شوط از هفت شوط را از داخل حجر اسماعیل دور زده، حج او صحیح است و باید طواف را اعاده کند(4).

* آية الله مکارم): يعنی از روی سهو.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر در عمره بوده حج او بدل به افراد شده باید عمره مفرده به جا آورده و در سال بعد نیز حج تمتع را انجام دهد و اگر در طواف حج باشد مسأله صوری دارد(5).

* آية الله سیستانی): اگر سهوا باشد و در سه شؤط یا کمتر چنین شده باشد باید همان سه شوط را انجام و اگر بیشتر باشد احتياطا طواف را نیز اعاده کند و در این صورت اگر طواف حج باشد و در ماه ذی حجه متذکر شود اعمال مترتبه را نیز احتیاطا اعاده کند و اگر بعد از ماه ذی حجه باشد یا مربوط به طواف عمره باشد اعاده بقیه اعمال لازم نیست و اگر جهلا و در طواف

ص: 367


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 641.
2- 2- همان، مسأله 642، ص 250.
3- 3 - مجمع المسائل 1 / 472 ،مسأله 21.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 643، ص 251.
5- 5- آداب و احکام. مسأله 558.

حج باشد و در ماه ذی حجه متوجه شود باید طواف و اعمال مترتبه را انجام دهد و اگر بعد از ماه ذی حجه متوجه شود یا مربوط به طواف عمره باشد حجش باطل است و احتیاطا باید یک شتر قربانی کند.

* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط آن چند شؤط را اعاده کند، و پس از آن اصل طواف را هم اعاده کند.

* آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط آن چند شؤط را اعاده کند و نماز را نیز اعاده کند و پس از آن اصل طواف و نماز را اعاده کند و بنا بر احتیاط واجب سعی را نیز اعاده کند.

* آية الله (خامنه ای): حج او صحیح است و باید طواف و نماز آن را اعاده کند.

* آية الله (مکارم): احتياط آنست که تکمیل کند و بعد اعاده نماید.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): چون از روی جهل به حکم طواف صحیح را ترک کرده با فرض انقضاء وقت حجش باطل است(1).

امام خمینی (ره):

زنی که در غیر ایام عادت لک دیده و به اعتقاد پاکی، طواف و نماز را انجام داده و شب بعد خون دیده، با شرایط حیض، اگر یقین کند که بعد از دیدن لک، خون در باطن فرج بوده و قطع نشده، حیض بوده است و طواف و نمازش صحیح نیست و اگر شک دارد یا یقین کند که خون قطع شده، حیض نبوده است و اعمالش صحیح است و در صورت اول حج او صحیح است و باید طواف و نماز را اعاده کند و اگر در عمره بوده در صورت ضیق وقت احتیاطا بعد از حج، یک عمره مفرده نیز به جا آورد(2).

* آية الله (نوری): در این صورت از تاریخ دیدن لک حیض شروع شده..

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر لک دارای صفات حیض بوده در این صورت حکم کسی را دارد که قبل از طواف حایض شده و چنانچه به وظیفه خود عمل نکرد تا زمان تدارک گذشت حجش باطل است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و باید اعاده نماید و اگر در عمره بوده و وقت اعاده ندارد حج او مبدل به افراد می شود.

* آية الله (غروی): در صورتی که لک دارای صفات حیض باشد.

ص: 368


1- - مناسک، مسأله 325.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 644، ص 251.

* آية الله (نوری): ولی اگر حصول این یقین بعد از انجام اعمال حج باشد حج او صحیح و فقط طواف و نماز طواف را اعاده کند و اگر بعد انجام عمره و قبل از حج یقین حاصل شد اگر وقت هست طواف و نماز طواف را انجام بدهد و بعد برای حج محرم شود و اگر وقت نیست و احتياطا بعد از حج یک عمره مفرده به جا آورد.

* آية الله (فاضل): و سعی را نیز احتیاطا اعاده کند.

* آية الله (فاضل): حج تمتع مبدل به افراد می شود و اگر واجب بوده باید بعد از آن عمره مفرده به جا آورد و اگر مستحب بوده بعد از آن عمره مفرده واجب نیست.

* آية الله (اراکی): باید از عمره تمتع عدول کند به حج افراد و پس از حج، عمره مفرده به جا آورد.

**آية الله (تبریزی)، آية الله سیستانی): اگر در عمره تمتع بوده، باید طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج قضاء نماید.

* آية الله (غروی ): هكذا اگر پول غصبی همراه داشته باشد.

آية الله (نوری): طوافش اشکال پیدا میکند. آية الله (بهجت): همان حكم محمول غصبی در نماز را دارد .

پرسش هایی در باب استفتاءات طواف

سؤال - جوان 17 ساله غير مختون، که به تشخیص شورای پزشکی ختنه برای او خطر دارد، مستطیع شده و فعلا در مدینه است، آیا تکلیف او نسبت به حج چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- باید محرم شود و خودش طواف کند و نایب هم بگیرد برای طواف و بعد از طواف، خودش یک نماز بخواند و بعد از طواف نایبش نیز، خودش نماز دیگر بخواند، و در صورتی که دو طواف با هم انجام شود خودش یک نماز بخواند کفایت می کند(1).

* آية الله (مکارم): گرفتن نایب لازم نیست.

*** *** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت)، (سیستانی):

ص: 369


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، سؤال 645، ص 252.

اگر بتواند ختنه کند و لو با تأخیر حج تا سال آینده باید این کار را بکند، پس اگر اصلا متمكن از ختنه نباشد یعنی برایش ضرر و مشقت دارد لازم است حج را همان سال به جا آورد. لكن احتیاط این است که در عمره و حج شخصا طواف نموده و برای طواف، نایب نیز بگیرد، ولی خودش نماز طواف را به جا آورد.

سؤال - اگر در اثناء طواف، نماز جماعت برقرار شد و شخص از ادامه طواف معذور شد تکلیف چیست، و اگر در اثنای سعی باشد وظیفه چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر بعد از شوط چهارم طواف یا سعی قطع شده، از همان جایی که قطع شده طواف یا سعی را تمام کند، و اگر قبل از شوط چهارم طواف بوده و فصل طویل شده طواف را از سر بگیرد، هر چند احتیاط آن است که طواف را اتمام و پس از خواندن نماز آن، طواف را اعاده کند و نماز طواف دیگری بخواند، و در سعی نیز احتیاط در اتمام و اعاده است(1).

* آية الله (خوئی): اگر موالات فوت شود طواف باطل است و اعاده لازم است(2).

* آية الله (خامنه ای): اگر در حین طواف واجب برای نماز یومیه طواف را قطع کند در صورتی که اقلا نیمی از طواف یعنی سه شؤط و نیم را انجام داده است باید از همان جا که قطع شده طواف را ادامه دهد و اگر کمتر از سه شؤط و نیم طواف کرده است، اگر فاصله طويل شود احتياط آن است که طواف را از سر بگیرد و اگر فاصله طويل نشده بعید نیست که این احتياط واجب نباشد اگر چه به هر حال مستحسن است و در احکام مذكوره فرقی میان نماز جماعت و فرادی و سعه وقت یا ضيق آن نیست.

* آية الله (بهجت): در طواف اگر موالات عرفيه بهم نخورد اشکالی ندارد و اگر بهم بخورد و قبل از اکمال شوط چهارم باشد احتیاط مراعات شود با اکمال آن طواف و اعاده آن، ولی در سعی چون موالات معتبر نیست با فرض عذر که مورد سؤال است مانعی ندارد(3).

* آية الله (غروی): در صورتی که فصل طویل در بین واقع نشود.

* آية الله (اراکی): می تواند تمام کند و می تواند از سر بگیرد.

ص: 370


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، سؤال 646، ص 252
2- 2- مناسک فارسی، مسأله 314.
3- - مناسک، س 88.

* آية الله (تبریزی): حکم قطع طواف در صورتی که در اثناء طواف نماز جماعت اقامه شود در مسأله 21 گذشت، و اما نسبت به سعی، احوط در هر دو صورت اتمام و اعاده است.

* آية الله سیستانی): اگر در نماز جماعت شرکت کند پس از نماز از همان جا که قطع شده است ادامه دهد چه در طواف باشد چه در سعی و احتیاط مستحب اتمام و اعاده است و اگر شرکت نکند پس اگر قبل از پایان شوط چهارم باشد و فوت موالات عرفی نشده باشد از همان جا که قطع شده است ادامه دهد و اگر موالات فوت شده است از سر بگیرد و اگر بعد از پایان شوط چهارم باشد در هر حال اتمام آن کافی است و در سعی اگر موالات از بین برود به احتیاط واجب باید سعی را تمام و اعاده کند.

* آية الله (نوری): طواف را از سر بگیرد و در سعی نیز اگر بعد مرتبه چهارم است بعد از قطع کردن سعی و خواندن نماز از همان جا که قطع کرده بود سعی را به آخر برساند و اگر قبل از مرتبه چهارم است سعی را از سر بگیرد.

* آية الله (فاضل): اگر طواف قبل از سه دور و نیم قطع شده و فصل طويل شده طواف را از سر بگیرد، اما اگر بعد از نصف و قبل از تمام شدن دور چهارم بوده و فاصله هم شده احتياطا باید طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و بعد طواف و نماز را اعاده کند و سعی را اگر بعد از دور چهارم قطع شده تمام کند. ولی اگر قبل از دور چهارم قطع شده و فاصله هم زیاد شده بنا بر احتیاط لازم اعاده کند.

سؤال - کسی که بعد از تقصیر در عمره تمتع متوجه شود که وضوی او باطل بوده یا وضو نداشته و با این حال طواف کرده و نماز طواف خوانده است، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف و نماز را اعاده کند و عمره او صحیح است(1).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در مفروض سؤال (که بعد از تقصیر و قبل از شروع اعمال حج فهمیده باید پس از وضو طواف و نماز و سعی و تقصیر را اعاده کند(2).

* آية الله (سیستانی): اگر قبل از گذشتن وقت یادش آمد باید آن را جبران کند و بعد از آن سعی و تقصیر را نیز اعاده کند و تا اعمال را انجام نداده است از محرمات احرام اجتناب نماید و

ص: 371


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 647، ص 254 .
2- 2 - مجمع المسائل 1/ 478، مسأله 47.

اگر بعد از گذشتن وقت تدارک متوجه شود در صورت سهو و نسیان اعاده طواف کافی است و در صورت جهل حجش باطل است و به احتیاط واجب باید یک شتر قربانی بدهد.

**** آیات عظام (فاضل)، (اراکی)، (تبریزی)، (بهجت): و بنا بر احتیاط، بعد از آن سعی و تقصیر را نیز اعاده کند، و تا تقصیر نکرده احکام محرم را مراعات کند.

* آية الله (بهجت): و در صورتی که بطلان از جهت جهل به حکم نبوده تقصير قبلی کفاره ندارد(1).

* آية الله (خوئی): باید لباس دوخته را بیرون بیاورد و سعی و تقصیر را نیز اعاده کند و در فرض گذشت زمان تدارک، حجش باطل است(2).

* آية الله مکارم): احتياطا سعی و تقصیر را نیز اعاده کند.

سؤال - شخصی در حال طواف، کعبه را بوسیده است و احتمال می دهد که در آن حال چند قدم راه هم رفته باشد، فعلا وظيفه او چیست و البته این شک بعد از عمل برای او حادث شده است؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف او صحیح است (3).

* آية الله (مکارم): هر گاه آگاه به مسأله بوده که نباید در آن حالت زیاد راه برود.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که توجه به حکم و بنا بر اتیان طواف صحیح داشته است.

سؤال - اگر در اثناء طواف شک در صحت شؤط سابق یا جزیی از شؤطی که مشغول است و محل آن گذشته است بکند چه حکمی دارد، مثلا نمی داند که از مقابل حجر که عبور کرده از حد مطاف خارج بوده است یا نه؟

ص: 372


1- 1- مناسک، سم 85 و 170.
2- 2 - المسائل الشرعيه، ص 342 و 351 و 357.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 648، ص 254

امام خمینی (ره):

ج- اگر مسأله را می دانسته و می خواسته است عمل صحیح را انجام دهد، یعنی غافل نبوده، طواف صحیح است(1).

*** آية الله خامنه ای)، آية الله (خوئی): با احتمال التفات بنا بر صحت میگذارد مطلقا(2) .

*** آية الله (فاضل)، آية الله (تبریزی): و در غیر این صورت طواف را تمام کند و نماز آن را بخواند و پس از آن احتیاطا طواف و نماز آن را اعاده نماید.

* آية الله (بهجت): شک در صحت محل اعتنا نیست (3).

* آية الله (سیستانی): در هر صورت عمل صحیح است

سؤال - اگر طواف یا سعی یا نماز طواف در عمره به جهتی باطل شده باشد و شخص بدون توجه به آن، تقصیر نموده باشد و لباس پوشیده و بعد متوجه شده که عمل مزبور باطل بوده است وظیفه او چیست و کفاره دارد یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- باید عمل باطل شده را جبران کند، و ظاهر این است که از احرام خارج شده و کفاره ندارد(4).

* آية الله (غروی): خروج از احرام با تقصیر از غیر محل آن معلوم نیست و على الأحوط کفاره باید بدهد.

* آية الله (فاضل): اگر طواف بوده احتياطا بعد از اعاده طواف و نماز آن، سعی و تقصیر را نیز اعاده کند، و تا تقصیر نکرده احکام محرم را مراعات کند.

* آية الله (سیستانی): اگر طواف یا سعی باطل بوده است باید عمل را با رعایت ترتیب جبران کند و تقصیر نماید و از تروک احرام قبل از آن اجتناب کند و پوشیدن لباس چون عمدی نبوده است کفاره ندارد و اگر فقط نماز طواف باطل بوده است فقط آن را انجام دهد و لازم نیست لباس احرام بپوشد.

ص: 373


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س649، ص 255 .
2- 2 - تعليقه عروه، ج 1، ص 663، مسأله 56 از فروع علم اجمالی.
3- 3 - مستفاد از وسیله، ص 238 در نماز.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س650، ص 255 .

آية الله مکارم): اگر طواف بوده احتياطا بعد از اعاده طواف، سعی و تقصیر را نیز اعاده کند.

سؤال - کسی در شوط ششم طواف، نجاستی در بدن دیده و یقین کرده که از شوطهای قبل این نجاست در بدن او بوده است، بدون توجه به مسأله طواف را تکمیل کرده و بعدا بدن را تطهیر نموده و طواف را اعاده کرده است و عمره را تمام کرده است، آیا عمل او صحیح است یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- باید مقداری از طواف را که بعد از یقین به نجاست باقی مانده اعاده کند و بعد نماز طواف را بخواند، و ظاهر این است که از احرام خارج شده و با اتمام طواف و نماز طواف مذکور، عمل صحیح است(1) .

آية الله مکارم): طواف دوم باطل بوده است و باید طواف سابق را ادامه دهد.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط سعی و تقصیر را هم اعاده نماید.

* آية الله (فاضل): اگر طواف دوم را بقصد ما في الذمه (اعم از اتمام و اعاده) و به عنوان مقدمه علمیه برای یقین به برائت ذمه بوده باشد صحیح است و در غیر این صورت احتیاطا باید نقص طواف قبلی را تکمیل و نماز آن را خوانده، و پس از آن بنا بر احتیاط واجب سعی و تقصیر را اعاده کند. و تا تقصیر نکرده احکام محرم را مراعات کند.

* آية الله (تبریزی): اگر طواف را به نیت وظیفه فعلیه اعاده کرده نیاز به اتمام طواف اول نیست.

* آية الله (سیستانی): اگر طواف دوم را پس از فوت موالات عرفی انجام داده صحیح است و در غیر این صورت اگر جاهل قاصر بوده صحیح است و گرنه بنا بر احتیاط واجب اعمال عمره را اعاده کند.

سؤال - کسی در اثناء طواف آن را قطع کرده و از اول شروع کرده است آیا طواف او صحيح است یا خیر و چنانچه اعمال مترتبه و تقصیر را انجام داده وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ص: 374


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، مسأله 651، ص 256 .

ج- اگر بعد از دور چهارم بوده به احتیاط واجب آن را تمام کند و بعد یک طواف دیگر به جا آورد و اگر قبل از دور چهارم بوده در فرض سؤال باید یک طواف دیگر به جا آورد، و با فرض جهل ظاهر این است که اعمال مترتبه صحیح و از احرام خارج شده است(1).

* آية الله (غروی ): و هكذا در صورتی که قبل از دور چهارم شؤط بوده باشد طواف را به آخر رسانده على الأحوط یک طواف دیگری را انجام دهد.

* آية الله (خوئی): در فرض اعتقاد به جواز از سر گرفتن طواف، طواف مزبور مجزی است(2).

** آية الله (نوری)، آية الله (اراکی): این احتیاط واجب نیست بلکه همان طوافی که از سر گرفته کفایت می کند.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): طواف و اعمال مترتبه صحیح است

* آية الله (تبریزی): در هر دو صورت اگر یک طواف کامل به نیت وظیفه فعليه اعم از تمام و اتمام به جا آورد کافی است.

* آية الله مکارم): طواف او و اعمال بعد از آن در هر دو حال صحیح است.

آية الله سیستانی): اگر قبل از اتمام شوط چهارم باشد و قطع به این صورت باشد که از مطاف خارج شده و مشغول کاری شده باشد که عرفا بگویند طوافش را قطع کرده است سپس از سر گرفته باشد طواف صحیح است و اگر بعد از شوط چهارم باشد در صورتی که استیناف پس از فوت موالات عرفيه بوده صحیح است و گر نه مشکل است مگر این که جاهل قاصر باشد

* آية الله (بهجت): باید طواف را از موضع علم به نجاست تمام کند و بقیه اعمال را اعاده نماید و احوط استیناف طواف بعد از اتمام آن است(3).

سؤال - کسی در شوط آخر محدث شده است و بدون طهارت شوط را اتمام کرده و بعد وضو گرفته و طواف را اعاده نموده است و نماز و سعی و تقصیر را انجام داده است، آیا صحیح است و وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ص: 375


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، مسأله 652، ص 256.
2- 2 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 348.
3- 3 - مستفاد از مسأله 303 مناسک

ج- باید قسمتی از طواف را که بی وضو انجام داده با وضو به جا آورد و بعد از آن نماز طواف بخواند(1).

* آية الله (بهجت): اگر سهوا و از روی غفلت محډث شده است باید پس از تجديد طهارت طواف را از همان جایی که قطع شده ادامه دهد و در صورتی که عمدا بوده است حکم به ادامه طواف از محل قطع مورد تأمل است و باید طواف را از سر بگیرد و احتياطا نماز و سعی و تقصیر را اعاده کند(2).

* آية الله مکارم): طواف دوم و اعمال بعد از آن صحیح است، هر چند می توانست طواف اول را پس از وضو هم تکمیل و به آن قناعت کند.

*آية الله (فاضل): و سعی و تقصیر را احتیاطا اعاده کند.

* آية الله (تبریزی): در مسائل سابق توضیح داده شد.

* آية الله (سیستانی): اگر پس از موالات عرفيه اعاده کرده صحیح است و گرنه مشکل است.

سؤال - کسی توهم کرده است که در طواف، مقداری در اثر فشار جمعیت برده شده ولی برای او جزمی نیست، و چون نمی توانسته برگردد و تدارک کند، بقیه شؤط تا محل تدارک را بقصد احتیاط و رجاء انجام می دهد که اگر شؤط او باطل است زیادی لغو باشد و اگر شوط او صحیح است زیاده از طواف باشد و بعد بقيه اشواط طواف را به جا آورده و این شؤط را به حساب نیاورده است، آیا این طواف صحیح است یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- صحیح نیست(3).

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

آية الله 9سیستانی): صحت آن مشکل است مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - کسی در وقت طواف شک در اشواط پیدا کرد و چون گمانش به یک طرف بیشتر بود بنا را بر آن طرف گذاشت و بعد از انجام اعمال یقین به صحت طواف خود پیدا کرد، آیا طواف او صحیح است؟

ص: 376


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 653، ص 257 .
2- 2 - مناسک، ص 102 و پرسشهای جدید حج، س 74.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 654، ص 257 .

امام خمینی (ره):

ج- صحیح است(1).

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط لازم طواف را اعاده نماید.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر به قصد رجاء و کشف حال طواف را ادامه داده صحیح است.

* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط صحیح نیست(2).

آية الله (فاضل): اگر با اطمینان به یک طرف ادامه داده صحیح است. و الا باید احتیاطا طواف و نماز طواف و سعی و تقصیر را اعاده کند.

سؤال - کسی در شوط چهارم از حجر الأسود تا اول حجر اسماعیل را پیمود و فکر کرده است که چون اول شؤط چهارم نیت جدا در این شؤط نداشته باید این قسمت شؤط را اعاده کند لذا بقيه شوط را بدون نیت رفته، و از حجر الأسود بقصد شوط چهارم طواف کرده است، آیا اشکالی در طواف حاصل می شود؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد(3).

*** آية الله (تبریزی)، آية الله (فاضل): اشکال دارد و احتیاط این است که آن طواف را تمام کرده و نماز طواف را بخواند و طواف و نماز آن را اعاده کند.

* آية الله سیستانی): مگر این که جاهل قاصر باشد.

س ؤال - کسانی در طواف بعد از انجام مقداری از آن، آن را رها می کنند و بلافاصله از نو شروع می کنند، طواف آنها چه صورت دارد، و چنانچه در سعی بوده حکم چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد و اگر بعد از شوط چهارم طواف بوده باید آن را تمام کنند و نماز بخوانند و دو مرتبه طواف و نماز آن را اعاده نمایند (4).

ص: 377


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س655.
2- 2- آراء المراجع، چاپ سوم، ص 302.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 656، ص 257.
4- 4- همان، س 657.

* آية الله سیستانی): مگر این که جاهل قاصر باشد.

* آية الله (مکارم): اشکال ندارد.

* آية الله (اراکی): بعد از نصف شوط چهارم.

* آية الله (فاضل): و باید بعد از نماز اعاده گردد و حکم سعی بعدا بیان می شود.

* آية الله (خوئی): در صورت اعتقاد به جواز از سر گرفتن طواف، عمل مزبور مجزی است.

سؤال - در باره اشخاصی که قادر به طواف نیستند آیا نایب گرفته شود یا خودشان در تخت روان طواف داده شوند، با در نظر گرفتن این که متصدیان وسیله نامبرده، در خارج محدوده مطاف طواف می دهند؟

امام خمینی (ره):

ج- احتیاطا هر دو را انجام دهند. اگر چه طواف دادن در خارج مطاف کفایت می کند(1).

** آية الله (خامنه ای)، آية الله مکارم): این احتیاط لازم نیست و طوافش صحیح است.

* آية الله (سیستانی): همه مسجد الحرام مطاف است.

* آية الله (غروی): در صورت ضرورت و اضطرار و اما در حال قدرت و اختیار خالی از اشکال نمی باشد.

* آية الله (بهجت): اگر می تواند به کمک دیگری مباشرتا در محدوده طواف کند باید این کار را بکند و در غیر این صورت واجب است نایب بگیرد که در محدوده طواف کند و طواف با تخت روان در خارج محدوده کفایت نمی کند.

سؤال - شخصی در حال طواف اشتباها بقصد طواف وارد حجر اسماعيل عليه السلام می شود و بعد که متوجه شد بر می گردد و از همان جا که وارد حجر شده بود طواف را شروع و شوط را کامل می نماید، آیا طوافش صحیح است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد. بلی، اگر پس از تذکر در حجر اسماعیل از حجر الاسود بقصد احتیاط

ص: 378


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 658، ص 259 .

شوط را اعاده می کرد، و از محلی که وارد حجر شده قاصد جدی طواف بود، طوافش اشکال نداشت(1).

*** آیات عظام (خامنه ای)، (سیستانی)، (مکارم): آن دور باطل است و باید آن را از حجر الاسود اعاده کند ولی چون غالبا برگشتن به عقب مشکل است بهتر است همراه جمعیت آن دور را بدون نیت ادامه دهد سپس از حجر الأسود قصد کند.

آية الله (بهجت): مستفاد از آن چه در ذیل مسأله 590 گذشت آن است که با اتمام آن به یک شؤط، طواف صحیح است.

* آية الله (غروی): اگر همان ترتیب را هم عملی نماید طوافش اشکال دارد چون از حجر الاسود تا حجر اسماعیل را زیاده انجام داده است.

* آية الله (اراکی): و نیز اصل طواف را بنا بر احتیاط اعاده می کرد.

* آية الله (فاضل): شوط فاسد را اتیان کند و بنا بر احتیاط مستحب طواف را اعاده کند.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و در فرض اخیر هم چون احتمال باطل شدن اصل طواف می رود احتیاط لازم آن است که پس از تمام کردن طواف و خواندن نماز دوباره طواف کند و نماز آن را بخواند(2).

سؤال - اگر در حال طواف یا سعی یا در نماز شک کند که شوط چندم و یا رکعت چندم است، و با همین حال طواف و سعی و نماز را ادامه دهد، بعد به یک طرف شک یقین کند، و اعمال را تمام نماید، آیا عملش به نحوی که ذکر شد صحیح است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر طواف یا سعی را در حال شک ادامه داد و بعد یقین به صحت پیدا کرد اشکال ندارد، و طواف و سعی صحیح است، ولی در نماز بدون نروی محل اشکال است، و احوط اعاده آن است (3).

* اية الله مکارم): به امید انجام وظیفه شرعی.

* آية الله (فاضل): ادامه دادن طواف و نماز و سعی در حال شک اشکال دارد. لذا در فرض

ص: 379


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 659.
2- 2 - مناسک فارسی، ص 67.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 660، ص 260.

سؤال باید از ادامه اعمال خودداری کند و تروی کند و اگر به یک طرف اطمینان پیدا کرد طبق آن عمل کند و الا عمل را از نو انجام دهد و در این مسأله فرقی بین طواف و نماز و سعی نیست.

* آية الله (تبریزی): (طواف یا سعیش اشکال دارد.

آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط صحیح نیست(1) .

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر در حال سعی شک کند و در حال شک بقصد رجاء کشف حال ادامه دهد و بعد یقین به صحت پیدا کند سعی او صحیح است، و در طواف اگر از دلیل طواف لزوم حفظ هر شؤط استفاده شود حکم به صحت مشکل است و الا بعید نیست (2).

* آية الله (بهجت): متذگر حکم نماز نشده اند.

* آية الله (خامنه ای): در مورد سعی حکم به صحت فرموده اند و متعرض طواف و نماز نشده اند.

* آية الله (مکارم): همه شكها احتیاج به مختصری فکر دارد تا مشمول ادله شک گردد.

سؤال - زنی با شوهرش که یک دور طواف را انجام داده بود، نیت طواف کرد، و با او ادامه داد و بعد از شوط آخر مرد که شوط ششم زن است، او به جای این که یک شؤط دیگر بیاورد تا طوافش کامل شود، طواف را از سر گرفت، آیا طواف اول و دوم زن چگونه است؟

امام خمینی (ره):

ج- احتياط آن است که یک شؤط دیگر بقصد احتیاط به جا آورد که مجموعا چهارده شوط می شود، و بعد از انجام نماز طواف، طواف و نماز را اعاده نماید(3).

* آية الله (غروی): بلکه احتیاط در این است که یک شؤط دیگری روی اشواط اضافه کند که در واقع تکمیل طواف دوم بوده و شوط اولی که آورده تکمیل طواف اول محسوب می گردد.

آية الله مکارم): طوافی که از سر گرفته صحیح است.

*آية الله (تبریزی): با فرض تمشی قصد قربت، طوافش صحیح است.

ص: 380


1- 1- آراء المراجع، چاپ سوم، ص 202.
2- 2- همان، ص 268.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س661، ص 260.

* آية الله سیستانی): اگر طواف جديد را پس از انجام منافی- مثل فوت موالات عرفی - به جا آورده صحیح است و گر نه طوافش اشکال دارد مگر آن که، جاهل قاصر باشد.

سؤال: در مطاف چیزهایی از افراد می افتد از قبیل ساعت، حرامی و غیره، و کسانی که طواف می کنند پا روی آن می گذارند، آیا برای طواف ضرر ندارد و موجب بطلان آن نمی شود؟

امام خمینی (ره):

ج- موجب بطلان طواف نمی شود(1) .

*** آیات عظام (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): ولی عمد، پا روی آن نگذارد.

سؤال: اگر انسان می داند که پا گذاشتن روی احرامی دیگران موجب اذیت و عدم رضایت او می گردد، آیا این عدم رضایت او به طواف ضرر ندارد؟

امام خمینی (ره):

ج- به طواف ضرر نمی زند(2).

* آية الله (مکارم): ولی عمدا این کار را نکند مگر این که مانع عبور باشد.

* آية الله (گلپایگانی): ولی نباید اذیت دیگران را فراهم آورد (3).

سؤال - اگر کسی قبل از شوط چهارم طوافش را قطع و از نو طواف کند، گفته شده در صورتی که فاصله زیاد نشده باشد احتیاط این است که طواف قطع شده را تمام کند و اعاده هم بنماید، مراد از تمام کردن چیست، آیا فقط شؤطی را که قطع کرده تمام کند یا ما بعدش را هم به جا آورد؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف مزبور اشکال دارد و اتمام موضوع ندارد، و باید طواف را بعد از نماز طواف اول، اعاده کند احتیاطا(4).

* آية الله گلپایگانی): در فرض مذكور صحت طواف بعید نیست (5).

ص: 381


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 662.
2- 2- همان، س663، ص 260
3- 3- آداب و احکام حج، مسأله 545.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س664، ص 260.
5- 5 - مجمع المسائل 1/ 467، مسأله 5 و ص 479، مسأله 49.

آية الله (اراکی): گذشت که طوافی که از سر گرفته کافی است.

* آية الله مکارم): طوافی که از سر می گیرد اشکال ندارد.

سؤال - شخصی طواف را از حجر الأسود شروع کرد، و در هر شوط به رکن یمانی که می رسید نیت ختم میکرد و از حجر الأسود نیت شؤط بعد را می نمود و هفت شؤط طواف را این گونه تمام کرد به گمان این که ختم طواف و اشواط آن باید در رکن یمانی باشد، آیا وظیفه اش چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- این طواف اشکال دارد، و باید اعاده شود (1).

* آية الله سیستانی): طواف او باطل است.

سؤال -گاهی مأمورین نظافت مسجد الحرام از کنار کعبه دست به دست هم میدهند و همان طور توسعه می دهند تا انسان از مطاف خارج می شود، آیا به همین مقدار بیرون کردن از مطاف، ضرورت حاصل است که طوافش در خارج از مطاف صحیح باشد یا باید صبر کند تا نظافت تمام شود، و اگر افرادی گمان می کردند که ضرورت است و طواف را انجام دادند حال تکلیفشان چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر امکان دارد که در حد، طواف کند باید صبر کند و در حد طواف کند، و در این صورت طواف در خارج حد صحیح نیست (2).

* * آية الله (خامنه ای)، آية الله مکارم): طواف حد معینی ندارد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در فرض مزبور، طواف صحیح است.

آية الله (فاضل): افرادی که به طريق مذکور عمل کرده اند طواف و نماز را باید اعاده کرده و احتياطا سعی و تقصیر را نیز اعاده کنند و اگر کیفیت مذکور در طواف نساء واقع شده زن بر آنها حلال نشده است.

* آية الله (بهجت): می تواند در کناری قرار بگیرد تا بعد از تمام شدن کار آنها از آنجا که طوافش را قطع کرده بود به طوافش ادامه بدهد و صحیح است.

ص: 382


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 665، ص 262
2- 2- همان ، س 666.

* آية الله (سیستانی): بعید نیست که در بیشتر از مقدار ذکر شده [فاصله بین مقام ابراهیم و کعبه) هر چند کراهت دارد، طواف جایز باشد(1).

* آية الله (سیستانی): اگر قطع به این صورت بوده که از مطاف خارج شده و مشغول کاری شده است که عرفا گفته شود طوافش را قطع کرده است طواف دوم صحیح است و گرنه مشکل است مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - کسی که از اول بلوغ، سال خمسی برای خود قرار نداده است، اگر به حج مشرف شود و با همان پول که دارد احرامی تهیه و قربانی و مصارف در حج بکند، آیا برای حج او ضرر ندارد؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر پول او از درآمد کسب و حقوق است و معلوم نیست که ربح بین سال است، بدون تخمیس حکم غصب را دارد که طواف و قربانی صحیح نیست(2) .

* آية الله (سیستانی): در فرضی که خمس واجب باشد اگر همان طور که متعارف است به ذمه خریداری کرده باشد اشکال ندارد.

* آية الله (نوری): و باید خودش آنها را انجام بدهد و اگر چون مراجعت کرده قدرت ندارد باید برای انجام طواف و نماز طواف و قربانی نایب بگیرد.

* آية الله (اراکی): بنا بر اشاعه ولی چون حق این است که اشاعه نیست، پس آن چه با آن پول تهیه کرده است مالک شده طواف و قربانی او صحیح است.

* * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (صافی)، (بهجت): ولكن اگر همان طور که متعارف است به ذمه خریداری کرده باشد، حجش صحیح است.

آية الله (گلپایگانی): اگر با عین پول خمس نداده لباس احرام بخرد اشکال دارد(3) .

سؤال - شخصی که با پول خمس نداده لباس احرام بخرد و با آن محرم شده، و طواف و نماز به جا آورد، وظیفه اش چیست؟

ص: 383


1- 1- مناسک، مسأله 303.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 667، ص 263.
3- 3 - آداب و احکام حج، مسأله 542.

امام خمینی (ره):

ج- اگر از روی علم و عمد نبوده، اصل عمره و حج او صحیح است، ولی در صورتی که جاهل مقصر باشد باید طواف و نماز را اعاده کند(1).

* آية الله (بهجت): اگر قصد قربت از او محقق نشده است(2).

* آية الله (فاضل): و بنا بر احتیاط سعی و تقصیر را نیز اعاده کند.

سؤال - اگر با پولی که معلوم نیست متعلق خمس است یا نه لباس احرام بخرد، آیا لازم است خمس آن را بدهد و اگر نداد طواف با آن چه صورت دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- با فرض شک لازم نیست خمس بدهد و طواف صحیح است هر چند احتیاط مطلوب است(3).

* آية الله سیستانی): اگر احتمال می دهد خمس به آن متعلق باشد به احتیاط واجب باید با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه کند ولی طواف با فرض خرید بنحو کلی في الذمه صحیح است.

* آية الله (خوئی): صور مسأله مختلف است و احتیاط به مصالحه با حاکم شرع ترک نشود(4).

* آية الله (تبریزی): اگر احتمال می دهد از ربحی می خرد که سال بر آن نگذشته اشکال ندارد.

سؤال - شخصی در سال گذشته که حج تمتع واجب خود را انجام می داده، تنها نماز طواف را به گمان این که کفایت میکند بدون طواف، انجام داده است و سپس باقی اعمال را انجام داده، آیا چه وظیفه ای دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- با فرض این که طواف حج را از روی جهل به مسأله ترک کرده و به محلش برگشته است باید حج را اعاده کند، و یک شتر) قربانی نماید(5).

ص: 384


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 668، ص 263.
2- 2 - وسیله، ص 179.
3- 3- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س669، ص 264.
4- 4- مستفاد از منهاج الصالحين، كتاب الخمس، ص 343.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، 670، ص 264.

** آية الله (خوئی)، آية الله (فاضل): بلکه در صورتی که طواف عمره را هم از روی جهل ترک کرده باشد عمره باطل می شود ولی کفاره ندارد و باید حج را در سال بعد اعاده کند(1).

* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.

* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط (2).

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): متعرض كاره نشده اند ولی قبل از انجام عمره مفرده احتیاطا از نزدیکی با زن خودداری نماید.

سؤال - تعدادی مشغول طواف عمره یا زیارت بودند، که شروع کردند مسجد را نظافت کنند، ناچار طواف کننده ها از مطاف خارج شدند، مدتی طول کشید خیال کردند موالات عرفيه بهم خورده است، طواف را از سر گرفته اند، بفرمایید در صورتی که بهم خوردن موالات مشکوک باشد، طوافشان درست است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد(3).

آية الله (مکارم): اشکال ندارد.

* * * آیات عظام (نوری)، (اراکی)، (سیستانی): طوافشان صحیح است.

سؤال - زنی است که قادر بر طواف کردن نیست، امر دائر است بین این که با تخت در خارج مطاف، طواف دهند و یا نامحرم او را پشت کند و در مطاف طواف دهد، وظیفه چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- باید او را در مطاف، طواف دهند، هر چند نامحرم او را پشت کند(4).

* آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): با توجه به این که مطاف حد معین ندارد او را با تخت در پشت مقام ابراهيم طواف دهند.

* آية الله (تبریزی): با تخت در خارج از حد او را طواف دهند.

ص: 385


1- 1- مناسک، مسأله 325.
2- 2- مناسک شیخ، ص 35.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س671، ص 264.
4- 4- همان، س 672.

* آية الله (گلپایگانی): با توجه به این که طواف با اتصال به طواف کنندگان از هر فاصله صحیح است با تخت طواف دهند(1).

سؤال - کسی که وظیفه اش اتمام و اعاده طواف است، اتمام کرد و مشغول اعاده بود که دوباره در یکی از شؤطهای طواف قطع شد مثل اول، آیا این طواف را نیز باید اتمام و اعاده نماید؟

امام خمینی (ره):

ج- فرقی نیست(2).

سؤال - شخصی در حال طواف افتاد و غش کرد و چند ساعت بعد به هوش آمد، آیا می تواند از همان جا که طواف را قطع کرده بود شروع کند و باقی اعمال را ادامه دهد یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر قبل از شوط چهارم بوده، وضو بگیرد و طواف را اعاده نماید، و اگر بعد از شؤط چهارم بوده، باید وضو بگیرد و طواف را اتمام کند(3).

*آية الله (خوئی): فرض مزبور را متعرض نشده اند و مقتضی احتیاط اعاده طواف به نیت اعم از اتمام و تمام است.

* آية الله (فاضل): چون اغما مثل حدث مبطل وضو است.

سؤال - آیا بعض شؤطهای طواف و سعی برای کسانی که قادر نباشند خودشان انجام دهند، قابل نیابت است یا نه ؟

امام خمینی (ره):

(4)ج- بلی، قابل است .

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر کسی از اتیان طواف یا سعی یا رمی کامل عاجز باشد ولی به انجام مقداری از آن قادر باشد بایستی برای تمام عمل نایب بگیرد.

* آية الله (فاضل): اگر از ابتدا از انجام طواف مأيوس باشد و امکان طواف دادن او نباشد

ص: 386


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 568.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س673، ص 264.
3- 3- همان، س 674.
4- 4- همو، س675، ص 264.

باید برای همه آن نایب بگیرد و اگر بعد از دور چهارم از انجام بقیه آن عاجز شده است می تواند برای بقیه نایب بگیرد و در این فرض خودش نماز طواف را بخواند و احتياطا نایب نیز نماز بخواند و اگر کمتر از چهار دور به جا آورده نیابت در بقیه صحیح نیست.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بعید نیست طواف حکم نماز را داشته باشد و تبعیض در اشواط آن در نیابت محتاج دلیل است، پس باید در همه طواف نیابت کند(1).

سؤال - با وضعیت فعلی که جمعیت حجاج خیلی زیادند، و عده ای از ضعفاء نمی توانند در مطاف طواف کنند، آیا توسعه در مطاف هست، و نیز خلف مقام که یا نمی شود نماز خواند و یا مصادف با اذیت طواف کنندگان است و اطمینان از تمام کردن نماز مخصوصا برای ضعفاء نیست، نماز خواندن در دورتر چه حکمی دارد؟ و آیا شخصی که وارد مکه شد می تواند فورا به اعمال طواف و نماز هر جور که ممکن باشد مشغول شود یا باید در حال احرام بماند که وقت ضيق شود، مثلا تا شب نهم، و آن وقت چنین کند، و معلوم است برای همه کس میسر نیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر می توانند ولو در وقت خلوت در مطاف طواف کنند باید در حد آن طواف نمایند، و نماز خواندن در مکان دور در مورد ضرورت مانع ندارد، و صبر لازم نیست(2).

* آية الله (نوری): در مطاف رعایت حد معینی لازم نیست همین قدر که صدق طواف دور خانه کعبه بکند کافی است هر چند هر قدر به خانه خدا نزدیکتر انجام بگیرد اولی است.

* آية الله (مکارم): طواف حد معینی ندارد.

سؤال - دختری در کودکی و یا اوائل سنین بلوغ جنب شده و تا کنون هم ازدواج نکرده است، با توجه به این که در سنین بالاتر نمی دانسته به واسطه فعلی که در کودکی انجام شده جنب گشته است و در نتیجه غسل جنابت را تا حال انجام نداده است و با این کیفیت به حج نیز رفته است، تکلیف او چیست ؟ آن غسلهایی که یقینا انجام داده است، حیض و جمعه بوده است با توجه به موارد یاد شده فوق این سؤالها مطرح است:

1- وضع نماز و روزه و کلیه عباداتی که بعد از بلوغ تا کنون انجام داده است چیست؟

ص: 387


1- 1- آراء المراجع، ص 249.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 676، ص 266.

2- آیا در زمان حال محرم است، و به صورت احرام وارد مکه و خارج شده است؟ و در صورت محرم بودن آیا تا زمانی که اعاده حج نکند، جميع محرمات که در آن ایام حرام است بر این شخص حرام می باشد یا خیر؟

3- در صورتی که فقط حجش باطل باشد ولی محرم نباشد چگونه می تواند با وضع اعزام حجاج به بیت الله الحرام که چند سال یک بار این توفیق حاصل می شود، اعاده حج کند؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر یقین دارد که جنب شده، بدون غسل جنابت نماز و طواف او صحیح نیست و غسلهای دیگر کفایت از غسل جنابت نمی کند، و در فرض مسأله نمازهایی را که با این حال خوانده باید قضا کند، و اگر نمی دانسته جنب است و روزه گرفته روزه های او صحیح است و قضا ندارد، و حج در مفروض سؤال صحیح است ولی طوافهای عمره و حج و نساء و نمازهای آنها را باید دو مرتبه به جا آورد، و اگر خودش نمی تواند برود برای آنها نایب بگیرد، و تا طواف حج و طواف نساء و نماز آنها را انجام نداده یا با عدم قدرت، نایب او به جا نیاورده باید از بوی خوش و ازدواج و محرماتی که با طواف نساء حلال می شود، اجتناب نماید(1).

* آية الله (اراکی): در صورت جهل قصوری.

* آية الله (بهجت): کفایت غسل واجب که انجام داده است از آن بعید نیست اگر چه احوط خلاف آن است و در کفایت غسل مستحب از آن اشکال است احتیاط ترک نشود(2).

*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): بلکه اگر غیر از جنابت نیز، یکی از آنها را قصد کرده باشد اقوی کفایت است، بنا بر این اعمالی که بعد از غسل حیض یا جمعه انجام داده تمام آنها صحیح است و فقط نمازهایی که بعد از جنب شدن و قبل از اولین غسل حیض یا جمعه خوانده باطل وقضا دارد.

آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط غسل مستحبی کفایت از غسل واجب نمیکند و در این مسأله می تواند رجوع کند به کسی که غسل مستحبی را کافی از غسل واجب می داند و در این صورت حج او صحیح و چیزی بر او نیست(3).

ص: 388


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 677، ص 266.
2- 2 - وسیله، ص 59.
3- 3 - مجمع المسائل 1/ 470، مسأله 14.

* آية الله (فاضل): اگر غسل واجبی انجام داده از غسل جنابت کفایت میکند بنابراین همه اعمالی که بعد از غسل انجام داده است صحیح است.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حج او باطل است و شخص مذکور باید با اعمال عمره مفرده از احرام خارج شود.

آية الله (بهجت): و به احتیاط واجب در صورت امکان عمره مفرده به جا آورد با فرض بقاء حالت جنابت او(1).

* آية الله مکارم): احتياطا، و تقصیر را نیز اعاده کند.

*آية الله (اراکی): باید آنها را به دوش بگیرند طوری که پاهایشان به زمین کشیده شود، و در صورت عدم امکان، آنها را به دوش بگیرند، و اگر این هم ممکن نیست قابل نیابت است.

* آية الله مکارم): در صورتی که بشود در باقی مانده آنها را طواف داد باید چنین کنند، و در غیر این صورت برای تمام طواف نایب بگیرند.

آية الله سیستانی): اگر از ابتدا بداند که نمی تواند طواف را تمام کند باید برای همه آن نایب بگیرد و هم چنین اگر قبل از اتمام شوط چهارم عاجز شود، ولی اگر بعد از آن باشد می تواند برای باقی مانده نایب بگیرد، ولی در سعی اگر از یک شؤط هم عاجز باشد باید برای همه آن نایب بگیرد.

سؤال - شخصی در اثناء طواف، محډث شده و خجالت کشیده بگوید و با همین حالت اعمال را اتمام کرده و به ایران بازگشته، مستدعی است بفرمایید:

1- حجش چه صورت دارد؟

2- اگر اعاده لازم است، آیا می تواند نایب بگیرد یا باید شخصا انجام دهد؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر با اعتقاد صحت، اعمال را تمام کرده حجش صحیح است و باید طواف و نماز آن را اعاده کند، و اگر خودش نمی تواند برود باید نایب بگیرد، و اگر در فرض مزبور حدث بعد از شوط چهارم باشد به تفصیل مذکور در مناسک طواف را تدارک کند، و چنانچه کار او عمدی

ص: 389


1- 1- مستفاد از س 75 مناسک

بوده یا با تردید و عدم اعتقاد به صحت انجام داده، شقوق و صوری دارد که در بعض آنها صحت حج مشكل است(1).

* آية الله (فاضل): اگر جاهل قاصر بوده است حج او صحیح است اما باید طواف و نماز آن را اعاده کند و بنا بر احتیاط سعی را نیز اعاده کند. و اگر در طواف عمره بوده تقصیر را نیز اعاده کند و اگر حدث بعد از شوط چهارم باشد حج او مطلقا صحیح است ولی باید خودش و اگر نتواند نایبش بقيه اشواط را به جا آورد و اگر بعد از سه دور و نیم و قبل از تمام شدن دور چهارم محدث شده باید احتیاط کند. و چنانچه کار او عمدی بوده یا با تردید و عدم اعتقاد به صحت انجام داده یا جاهل مقصر بوده است صوری داری که در بعضی از آن صور حج باطل است. بلی اگر حدث در طواف نساء بوده حج مطلقا صحیح است ولی طواف نساء را باید طبق مسأله 549 انجام دهد.

* آية الله سیستانی): اگر وقت عمل گذشته است در هر صورت حجش فاسد است.

آية الله (خوئی): اگر وقت طواف و اعمال بعد از آن باقی است تدارک می کند و گرنه حجش باطل است(2) .

* آية الله (مکارم): در تمام صور حج او مشکل است.

* آية الله (تبریزی): حجش فاسد است.

سؤال - ما در شب، ساعت 9 از مسجد شجره برای زیارت و انجام اعمال به سوی مکه حرکت کردیم، در نزدیکی اذان صبح به کعبه رسیدیم، و چون زائران قبلی مشغول نماز صبح بودند سرپرست کاروان از ما تقاضا کرد مقدار کمی صبر کنیم تا پس از نماز ما را طواف دهد، ولی در این مهلت به علت خستگی زیاد چند بار من خوابم برد چون آب در دسترس خود نمی دیدم و جایی را نمی شناختم، روی ریگهای اطراف باغچه تیمم کردم و طواف و نماز آن را انجام دادم، آیا عمل حج من با این توصیف صحیح است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- با این که برای شما امکان داشته که وضو بگیرید ولو به این نحو که به منزل بروید و مثلا برای روز بعد اعمال را انجام دهید، تیمم صحیح نبوده است، و اگر عمل شما با اعتقاد به صحت

ص: 390


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 678، ص 268.
2- 2- مستفاد از المسائل الشرعیه، ج 1، ص 342.

بوده از احرام خارج شده اید و فقط باید طواف و نماز را اعاده کنید، و اگر خودتان نمی توانید بروید باید نایب بگیرید(1).

* آية الله (فاضل): و جاهل قاصر بوده اید طواف و نماز و سعی و تقصیر را هم اعاده کنید و اگر مقصر بوده اید طبق حاشیه مسأله قبل عمل کنید.

* آية الله (بهجت): اگر بعد از تقصير بفهمد که طوافش باطل بوده است لازم است اعاده کند واحتياطا سعی و تقصیر را نیز اعاده کند و اگر بعد از اعمال حج فهمید غیر از تدارک در صورت امكان عمره مفرده هم به جا می آورد على الأحوط (2).

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و در هر صورت از احرام خارج نشده اید و اگر قبل از وقوفین باشد پس از طهارت، طواف و نماز و سعی و تقصير عمره تمتع را انجام دهید و سپس محروم شوید برای حج تمتع و اگر بعد از وقوفین یا بعد از حج بفهمد حج او مبدل به حج افراد می شود و بعد از اعمال حج احتیاطا عمره مفرده انجام دهد و سال بعد ثانية عمره و حج تمتع را به جا آورد (3).

* آية الله مکارم): خارج شدن از احرام خالی از اشکال نیست.

آية الله (تبریزی): اگر تدارک نکرده اید، حج شما اشکال دارد.

* آية الله سیستانی): حج باطل است و به احتیاط واجب باید یک شتر کفاره بدهید.

سؤال - اگر کسی قبل از حجر الاسود طواف را شروع نمود و به همان جا ختم کرد، آیا طوافش باطل است؟

امام خمینی (ره):

ج- بلی، طواف باطل است(4).

آية الله (بهجت): اگر کمبود طواف یعنی از موضع شروعش تا حجرالاسود را جبران کند طوافش صحیح است(5).

ص: 391


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س679، ص 269
2- 2- مناسک، س 85 و 75.
3- 3- مستفاد از مجمع المسائل 1/ 478 مسأله 47، و 474 مسأله 32 و ...
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 680، ص 268.
5- 5- مستفاد از س 83، مناسک.

سؤال - اگر در هنگام خروج از مطاف، بعد از پایان هفت شؤط مقداری مسافت را بقصد جزئیت به جا بیاورد، آیا مبطل طواف است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر عمدی باشد مبطل است، و در صورت سهو قطع کند، و طوافش صحیح است(1).

* آية الله (سیستانی): در مورد سهو رجوع شود به حاشیه مسأله 614، و اگر جاهل باشد صحت طواف او مورد اشکال است مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - شخصی بیش از چهار شوط از طواف انجام نداد، و بدون این که نماز طواف را بخواند سعی را شروع کرد و یکی دو شؤط از سعی را انجام نداده تقصیر نمود و از احرام خارج شد، تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر این شخص قصد هفت شؤط طواف یا سعی را نداشته، عملش باطل است و باید تمام اعمال را اعاده کند(2).

* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط باید طواف را اتمام و اعاده نموده و سایر اعمال را تدارک نماید.

* آية الله (غروی): اگر قصد هفت شؤط طواف یا سعی را هم داشته باشد چون قطعش قبل از چهار شؤط بوده باطل است و باید از سر بگیرد.

* آية الله (فاضل): اگر قصد هفت شؤط را هم در ابتدا داشته باشد و عمدا و یا با جهل تقصیری طواف را به این کیفیت انجام داده باشد باطل است و باید تمام اعمال را اعاده کند.

سؤال - کسی نتوانسته است بیش از دو شوط از طواف خود را انجام دهد، و بقيه اشواط را دیگری به جای او انجام داده است، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- با فرض عذر حتی در آینده عمل مزبور صحیح است و نماز را بخواند(3).

ص: 392


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س681، ص270.
2- 2- همان، س 682، ص270.
3- 3 - همو، س683.

* آية الله (فاضل): اگر قدرت بر انجام طواف ولو در آینده نداشته باشد باید برای تمام طواف نایب بگیرد و نماز طواف را نیز نایب بخواند.

* آية الله (مکارم): باید برای تمام طواف نایب بگیرد.

سؤال - آیا می شود قبل از شوط چهارم، طواف را بدون عذر بهم زد و آن را كأن لم يكن دانست، و یا مانند نماز قطع کردن آن جایز نیست؟

امام خمینی (ره):

ج- قطع مانع ندارد، ولی قبل از فوات موالات نمی توان آن را از سر گرفت(1) .

* آية الله (غروی): احوط لزومی عدم قطع طواف واجب است من دون عذر.

آية الله (خوئی): قطع طواف جایز نیست(2).

* آية الله (مکارم): از سر گرفتن آن مانعی ندارد.

سؤال - کسی که از طواف حتی در خارج مطاف عاجز است و بخاطر گرانی طواف با تخت روان، انجام آن برای او مشکل است، آیا طواف نیابی در محدوده از او کفایت نمی کند؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر از طواف با تخت روان نیز معذور است نایب بگیرد(3).

* آية الله (فاضل): یا برایش حرجی است.

س ؤال - اگر کسی یک شؤط طواف را از درون حجر به جا آورده و بقیه اعمال را انجام داده است تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- باید یک شؤط طواف و نماز طواف را اعاده کند، و اگر با اعتقاد صحت بوده بقیه اعمال صحیح است (4).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر طواف کننده داخل حجر اسماعيل عليه السلام شود آن شوط باطل می شود و باید آن را اعاده کند و بهتر اعاده طواف است بعد از اتمام آن و این

ص: 393


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 684، ص 271.
2- 2 - استفتاءات موجود نزد آقای موسوی مددی، ص 255، س 763.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س685، ص 271.
4- 4- همان، ص 686.

در صورت بقاء موالات است و در صورت فوت موالات طواف محکوم به بطلان است اگر چه از روی جهل یا نسیان باشد. سؤال: از داخل حجر طواف کرده و در وقت طواف حج به اشتباه خود واقف شد؟ جواب : در مفروض سؤال حج او باطل است به بطلان عمره اش. (فتوای آية الله (تبریزی) هم مثل همین است).

*** آية الله (مکارم)، آية الله (فاضل): احتياط آن است که سعی و تقصیر را نیز اعاده کند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): احتياط آنست که یک طواف کامل و نماز آن و اعمال مترتبه را نیز انجام دهد.

* آية الله (اراکی): صحت بقیه اعمال محل اشکال است، و احوط اعاده بقیه است.

آية الله (سیستانی): در فرض جهل و فوت موالات باید طواف و سایر اعمال را اعاده کند، و اگر وقت تدارک گذشته باشد عمره او باطل است و به احتیاط واجب باید یک شتر کفاره بدهد.

* آية الله (بهجت) : آن شوط و نماز طواف را اعاده کند و احتیاطا سعی و تقصیر نیز اعاده نمايد.

سؤال - در مواردی که شخص شک در اشواط کند حکم به بطلان طواف می فرمایید، حالا اگر کسی تجديد طواف نمود و در این میان کشف شد که طواف اول شش شوط داشته، و از طواف جدید نیز سه شؤط انجام داده است، تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد و باید احتیاط کند(1).

*** آیات عظام (فاضل)، (سیستانی)، (تبریزی): طواف دوم محکوم به صحت است همان را به اتمام برساند.

آية الله (خوئی): فتوای ایشان در دست نیست و لذا طبق مبنای ایشان برای عمل به احتیاط کافی است چهار شوط دیگر به نیت اعم از اتمام طواف اول در صورتی که وظیفه اش اتمام آن باشد و اتمام طواف دوم در غیر آن صورت به جا آورد.

* آية الله مکارم): صبر می کند، تا موالات طواف دوم به هم بخورد سپس طواف اول را تکمیل کند.

ص: 394


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 687، ص 272.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): باید احتیاط کند به این که طواف دوم را رها کند وطواف قبلی را تکمیل نماید و پس از نماز طواف قبلی طواف و نماز آن را بطور کامل اعاده نماید(1).

آية الله (غروی): در صورتی که موالات عرفی از بین نرفته باشد یک شؤط دیگری انجام می دهد و با این عمل طواف اولش صحت پیدا می کند.

سؤال - بعضی به تصور این که طواف 14 دور است با این کیفیت طواف انجام داده اند، آیا مخل به طواف است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر بقصد 14 شوط طواف کرده، طوافش باطل است(2).

* آية الله (فاضل): اگر جاهل قاصر بوده طوافش صحیح و اعاده مستحب است.

* آية الله (سیستانی): اگر جاهل قاصر باشد صحیح است و گرنه مشکل است.

سؤال - اگر کسی طواف عمره را فراموش کرد و یا آن را ناقص انجام داد و در عرفات به یاد آورد، تکلیف چیست؟ و آیا انجام و یا تتمیم آن فوریت دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- می تواند بعد از اعمال منا آن را تدارک کند و فوریت ندارد(3).

آية الله (بهجت): و اگر سعی را انجام داده سعی را بنا بر احتیاط اعاده کند.

* آية الله (مکارم): احتياط آنست که سعی را نیز اعاده کند.

* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب قبل از طواف حج آن را تدارک کند پس اگر کسری آن سه شؤط یا کمتر است تکمیل نماید و اگر بیشتر است تکمیل کند و به احتیاط واجب اعاده کند.

سؤال - اگر کسی جهلا طواف را بیش از هفت شوط آورد و بقیه اعمال بعد از آن را به جا آورد، تکلیف او چیست؟

ص: 395


1- 1- آداب و احکام حج، مسأله 587.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 688، ص 272.
3- 3- همان، ص 689.

امام خمینی (ره):

ج- اگر از اول قصد بیش از هفت شؤط داشته ، طواف و نمازش صحیح نیست. و باید آنها را اعاده کند، و ظاهرا اعاده بقیه اعمال لازم نیست، ولی اگر قصد هفت شوط داشته و بعد از تمام شدن، زیاد کرده، پس اگر چهار شوط یا بیشتر زیاد کرده، احتياط آن است که بقیه را تا چهارده شوط تتمیم کند و یک نماز دیگر هم به جا آورد و طواف و نماز را اعاده کند، و اگر کمتر از چهار شوط زیاد کرده و موالات عرفيه بهم خورده است احتیاط واجب اعاده طواف و نماز است و اگر موالات عرفيه بهم نخورده حکم صورت قبل را دارد(1) .

* آية الله (فاضل): مگر این که جاهل قاصر باشد.

* آية الله سیستانی): در هر صورت اگر جاهل قاصر باشد طوافش صحیح است و گرنه مشکل است و به احتیاط واجب باید آن را و اعمال پس از آن را اعاده کند.

* آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط بقیه اعمال را اعاده کند.

* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط طواف باطل است و بقیه اعمال بعد از آن را هم اعاده نماید(2).

* آية الله مکارم): این صورت هم مانند صورت اول است باید زیاده را رها کرده از سر بگیرد.

* آية الله (فاضل): اگر سهوا اضافه کرده و قبل از یک دور متوجه شده آن را قطع کند و طواف صحیح است و اگر بعد از یک دور متوجه شود باید طواف را به احتیاط واجب تا چهارده دور به قصد قربت تمام کند و دو رکعت نماز برای طواف واجب قبل از سعی بخواند، و به احتیاط مستحب دو رکعت برای طواف مستحب نیز بعد از سعی بخواند.

سؤال - شخصی طواف حج واجب خود را غلط انجام داده و پس از آن چندین بار حج نیابی انجام داده است، تکلیف او در مورد حج خود و دیگر حجها چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- مانع ندارد و باید طواف حج خود را تدارک کند، و حجهای نیابی که انجام داده صحیح هستند(3).

ص: 396


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س690، ص 273.
2- 2 - استفتاءات، ص 243، س 719 و المسائل الشرعية، ج 1، ص 345، س 19.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س691، ص 273.

* آية الله (سیستانی): در فرض جهل به مسأله حج او باطل است و به احتیاط واجب باید یک شتر کفاره بدهد و سایر حجها صحیح است.

* آية الله (مکارم): اگر از روی سهو و فراموشی باشد حج او صحیح است و اگر عمدا باشد یا جهلا حج او اشکال دارد.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در فرض عمد یا جهل حجش باطل است ولی حجهای نیابی صحیح است.

**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر از روی عمد ولو با جهل به مسأله بوده حج هایی که انجام داده اشکال دارد و اگر از روی نسیان بوده طواف حج خود را به جا آورد و سعی را احتیاطا انجام دهد و حجهای نیابی او صحیح است .

* آية الله (فاضل): و اگر عمد چنین کرده باید حج خودش را اعاده کند و سایر حجها اگر خللی در آنها ایجاد نکرده باشد محکوم به صحت است.

آية الله (غروی): یعنی در صورتی که آنها را مثل طواف خود غلط انجام نداده باشد.

سؤال - شخصی طواف خود را انجام داده است و بعدا دو شوط طواف رجاء برای جبران نقص احتمالی به جا می آورد، آیا این عمل خللی به طواف او می رساند؟

امام خمینی (ره):

ج- ضرر ندارد، ولی جبران نقص نمی کند(1) .

* آية الله (اراکی): و باید طواف را اعاده کند.

* آية الله مکارم): طواف او اشکال دارد..

* آية الله (بهجت): قصد جبران قصد زیاده نیست(2).

آية الله سیستانی): طواف او اشکال دارد مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - شخصی در دور پنجم طواف عذری برایش پیش آمد، آیا بعدا باید همین طواف را تکمیل کند، یا طواف دیگری انجام دهد؟

ص: 397


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 692، ص 274.
2- 2 - مناسک، س 090

امام خمینی (ره):

ج- باید همین طواف را تکمیل کند(1).

سؤال - شخصی در حین طواف ، اندکی خون در بینی خود می بیند و آن را با دستمال پاک می کند و طواف خود را تمام می نماید، آیا این طواف صحیح است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر بینی او نجس شده باید بینی خود را آب بکشد و طواف را تکمیل کند، و اگر بدون تطهیر بینی طواف را ادامه داده، احتياط آن است که بعد از تکمیل و نماز، طواف و نماز را اعاده کند، و هم چنین اگر دستمال نجس همراه او بوده است(2).

* آية الله (فاضل): و سعی و تقصیر را اعاده کند.

* آية الله (خوئی): محمول متنجس و هم چنین لباس کمتر از مقدار ساتر در طواف عیبی ندارد(3) .

آية الله مکارم): لباسهای کوچک که به تنهایی ستر عورت نمی کنند اگر نجس باشند ضرری ندارند خواه بصورت محمول باشند یا لباس.

آية الله (بهجت): حكم دستمال نجس و نیز اعاده طواف و نماز را متذکر نشده اند.

آية الله سیستانی): اگر ظاهر بدن و لباس نجس نشود طواف صحیح است و همراه داشتن چیز متنجس ضرر ندارد.

سؤال - شخصی در شوط دوم طواف شک می کند که آیا طواف را به نیت منوب عنه یا به نیت خود آغاز کرده است، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- احتیاط آن است که طواف را به نیت منوب عنه اتمام کند و پس از نماز، دو مرتبه آن را با نماز دیگر اعاده کند(4).

* آية الله (خامنه ای): می تواند طواف مزبور را به نیت منوب عنه اتمام کرده و پس از نماز آن را با نماز، اعاده کند و می تواند صبر کند تا موالات عرفیه به هم خورده و سپس آن را اعاده کند.

ص: 398


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س693، ص 274
2- 2- همان، س 694.
3- 3 - مناسک، مسأله 300.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 695، ص 275.

* آية الله (فاضل): در فرض سؤال به نیت آن چه نیت کرده آن را تمام کند و نماز طواف را بخواند. اما نمی تواند به آن اکتفا کند و باید طواف و نماز آن را به نیت منوب عنه اعاده کند.

آية الله (سیستانی): باید طواف را به نیت نیابت از سر بگیرد.

سؤال - شخصی در اثناء طواف به خاطر تقبيل ولمس بيت الله الحرام از مسیر خود منحرف شده، و نمی داند در بازگشت، طواف را از همان نقطه که رها کرده بود ادامه داده است یا نه، آیا طوافش صحیح است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر ملتفت بوده که از همان محلی که طواف را رها کرده شروع کند، و بعدا شک عارض شده، حکم به صحت نماید، و در غیر این صورت اکتفا به طواف مزبور محل اشکال است(1).

* آية الله خامنه ای)، آية الله (خوئی): احتمال التفات کافی است.

*(سیستانی): در هر دو فرض عمل صحیح است.

سؤال - شخصی در اثناء طواف بر اثر فشار جمعیت چند گام به جلو رانده شده است، پس از آن به جای این که همان مقدار را جبران کند، شوط دیگری آورده، که مجموعا هفت شؤط تمام و یک شؤط ناقص می شود، آیا این طواف صحیح است؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف او اشکال دارد و باید آن را اعاده کند(2).

** آية الله (سیستانی)، آية الله (فاضل): مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - شخصی بعد از اتمام طواف سهوا یک شؤط زیاد کرده است و بعد مرد است که سه یا چهار شوط دیگر به جا آورده است، و سپس همه اعمال عمره را نیز انجام داده است، آیا طواف او باطل است، و آیا تردید در عدد اشواط اضافی مضر نیست؟

امام خمینی (ره):

ج- مضر است، و باید طواف و نماز را اعاده کند(3).

ص: 399


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 696.
2- 2- همان، س697، ص 275.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 698، ص 276

* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط باید شؤط زائد را به نیت قربت مطلقه تمام می نمود (1).

لازم به تذکر است برای رعایت احتیاط، اعاده سعی و تقصیر هم لازم است(2).

* آية الله ( مکارم): بنا بر احتیاط.

* آية الله (سیستانی): مانند سؤال قبل است.

سؤال - شخصی بر اثر شلوغی، مقداری از طواف را در خارج مطاف انجام داد، و بعد نیز بقیه اعمال را انجام داده است، تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر ممکن نبوده و لو در وقت دیگر که در حد، طواف کند اشکال ندارد، و گرنه باید طواف و نماز اعاده شود(3) .

** آية الله (فاضل)، آية الله (بهجت): و احتیاطا سعی و تقصیر را نیز اعاده نماید.

* آية الله (مکارم): در هر صورت اعاده لازم نیست.

سؤال - کسی که وظیفه او وضوی جبیره ای و تیمم است اما از روی جهل، بدون تیمم، اعمال عمره را انجام داده است، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف و نماز آن، باید اعاده شود (4).

* آية الله سیستانی): اگر وقت تدارک باقی است باید طواف و سعی و تقصیر را اعاده کند و اگر وقت تدارک گذشته است حجش محکوم به بطلان است مگر این که در کفایت وضو به غیر رجوع کند با رعایت الاعلم فالاعلم اگر از موارد رجوع باشد.

* آية الله (مکارم): احتياط آن است که اعمال بعد از آن را نیز اعاده کند.

* * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل): سعی و تقصیر را هم باید اعاده کند.

سؤال - شخصي شؤط اول طواف را خارج از مطاف و بقصد طواف انجام داده، بعد

ص: 400


1- - مناسک، مسأله 318.
2- 2 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 335، س 19.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س699، ص 276.
4- 4 - همان، س700.

متوجه شده است که طواف باید در محدوده معینی باشد، لذا مجددا طواف را در مطاف آغاز نموده و بعد از طواف اعمال دیگر را انجام داده است، آیا اشکال دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- مانع ندارد (1).

* آية الله مکارم): احتیاط اعاده طواف است.

* آية الله (خوئی): ظاهرا طواف در خارج از حد تعیین شده صحیح است(2). ولی اگر استیناف طواف از روی اعتقاد به جواز بوده طواف دوم صحیح است(3) .

آية الله سیستانی): اگر طواف اول را قطع کرده است به این نحو که از مطاف خارج شده و به کاری مشغول شده باشد که عرفا صدق کند طواف را قطع کرده است یا طواف دوم را پس از فوت موالات عرفی انجام داده باشد صحیح است و گرنه مشکل است مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - کسی که اشتباها طواف را از رکن یمانی شروع و به همان جا ختم کرده و نماز طواف را خوانده و پس از آن متوجه شده، حکمش چیست؟ و چنانچه در اثناء طواف متوجه شد و طوافش را به حجر الاسود ختم کرد، مقدار زیادی، مضر به طوافش می باشد یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف و نماز را باید اعاده کند، و فرقی بین دو صورت نیست(4).

* آية الله (خامنه ای): اعاده در صورت دوم مبنی بر احتیاط است.

* آية الله (بهجت): اگر کمبود طواف یعنی از رکن یمانی تا حجر الاسود را جبران کند طوافش صحیح است (5).

آية الله مکارم): اعاده در صورت دوم احتیاط است.

آية الله (سیستانی): در فرض اول باطل و در فرض دوم صحیح است.

سؤال - کسی که می داند یا احتمال می دهد که مقداری از طوافش را بدون اختیار انجام

ص: 401


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 701، ص 277.
2- 2 - مناسک، مسأله 306.
3- 3- المسائل الشرعیه، ج 1، ص 348، س 37.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 702، ص 277
5- 5 - مناسک، س 83.

می دهد، یعنی جمعیت او را می برند، آیا می تواند از اول نسبت به آن مقداری که جمعیت او را می برند نیز قصد طواف کند و آن مقدار را مثل طواف سواره حساب کند؟

امام خمینی (ره):

ج- باید طواف را شروع کند، و اگر در اثناء بدون اختیار او را بردند همان مقدار را جبران (3) کند و طواف را ادامه دهد(1).

* آية الله (فاضل): اگر به کلی سلب اختیار از او نشود طواف صحیح است و گرنه باید طواف را در وقتی انجام دهد که بتواند همه آن را با اختیار انجام دهد و قصد مذکور در پایان سؤال وجهی ندارد، بلی اگر وقت ندارد و جبران آن مقدار نیز مستلزم عسر و حرج باشد به همان مقدار اکتفا کند.

سؤال - مواردی که باید احتیاطا طواف را تمام کند و نماز طواف بخواند و طواف را با نمازش اعاده کند آیا اگر یک طواف بقصد اعم از تمام و اتمام (یعنی چنانچه آن مقدار انجام شده، باطل بوده تمام هفت شؤط را قصد طواف داشته باشد، و چنانچه صحیح بوده به متمم آن قصد طواف داشته باشد) انجام دهد و دو رکعت نماز بخواند، کافی است یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- این عمل صحیح نیست و تردید در نیت است(2) .

**** آیات عظام (خوئی)، (فاضل)، (بهجت)، (تبریزی): کفایت میکند و صحیح است.

* آية الله مکارم): بنا بر احتیاط.

سؤال - شخصی در عمره تمتع بعد از تقصير فهميد طواف و سعیش باطل بوده مجددا طواف و سعی را با لباس دوخته انجام داد، آیا مجزی و صحیح است یا نه؟ و در فرض مذكور آیا باید تقصیر را هم تکرار کند یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف و سعی او صحیح است، و اعاده تقصير لازم نیست اگر چه احوط است(3) .

ص: 402


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 703.
2- 2- همان، س 704، ص 278.
3- 3 - همو، س705، ص 278.

* * * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (سیستانی)، (فاضل): اعاده تقصير لازم است.

آية الله (بهجت): لازم است طواف و نماز اعاده شود و پوشیدن لباس احرام لازم نیست و احتیاطا سعی و تقصیر را اعاده کند و در صورتی که بطلان از جهت جهل به حکم نبوده كفاره ندارد (1).

* آية الله (مکارم): این احتياط ترک نشود اگر چه کفاره ندارد.

سؤال - شخصی چند متری از یک شؤط را خراب کرده است و چون دقیقا اول و آخر آن معلوم نیست، یک شؤط کامل از حجر الاسود شروع و به آنجا ختم می کند بقصد این که آن چه خراب شده به نحو صحیح انجام شود و زیادی قبلی و بعدی مقدمه علمیه باشد، آیا این طواف صحیح است؟

امام خمینی (ره):

ج- صحیح است. مگر بعد از خراب شدن آن قسمت طواف را ادامه داده باشد که در این صورت طواف اشکال دارد(2).

** آية الله (مکارم)، آية الله (تبریزی): جبران لازم نیست، و طوافش صحیح است.

* آية الله (سیستانی): اگر بکلی سلب اختیار از او نشود طواف صحیح است و گرنه باید طواف را در وقتی انجام دهد که بتواند همه آن را با اختیار انجام دهد و قصد مذکور در پایان سؤال وجهی ندارد.

* آية الله (فاضل): طواف مزبور صحیح است و لكن اگر پس از خرابی، اشواط دیگری را هم اتیان کرده باشد صوری دارد که در بعضی از آنها اقوى بطلان است.

سؤال - کسی که به حدود مطاف آگاهی ندارد، بعد از فراغ از طواف شک میکند که در مطاف بوده است یا نه، آیا طوافش صحیح است یا نه؟

ص: 403


1- 1- پرسشهای جدید حج، س 74.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 0706

امام خمینی (ره):

ج- اگر از اول در مطاف بود و شک در خارج شدن دارد، طوافش صحیح است. و اگر از اول شک دارد، با جهل مذکور در سؤال نمی تواند به طواف مزبور اکتفا کند(1).

* آية الله (مکارم): در هر صورت طوافش صحیح است.

سؤال - شخصی در شوط اول طواف بود که نماز جماعت شروع شد، طواف را قطع میکند و مشغول نماز می شود و پس از نماز طواف را از سر می گیرد و هفت شؤط کامل به جا می آورد، آیا طواف او صحیح است؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد و باید طواف را اعاده نماید(2).

* آية الله (خامنه ای): اگر بين شوط اول و طواف دوم فاصله زیاد شده باشد به طوری که موالات عرفه به هم خورده طواف دوم صحیح است و الا باطل است و باید اعاده کند.

* آية الله (مکارم): اشکال ندارد.

* آية الله (فاضل): اگر موالات عرفيه بهم خورده طواف دوم صحیح است و الا باید اعاده شود.

* آية الله سیستانی): اگر با اعتقاد به بطلان طواف اول، طواف دوم را انجام داده صحيح است.

سؤال - شخصی با علم به حرمت تماس با بدن زن در حین طواف از روی شهوت با بدن زنی تماس می نماید و از این تماس متلذذ میگردد، آیا طواف او اشکال پیدا می کند یا نه، تکلیف او چیست ؟

امام خمینی (ره):

ج- مضر به طواف نیست، و اگر کاری که موجب کفاره است انجام داده باید کفاره بدهد(3).

* آية الله سیستانی): در این فرض اگر جاهل قاصر باشد صحیح است.

* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): صحیح نیست مگر آن که چند قدم جلوتر از محلی

ص: 404


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 707، ص 279.
2- 2- همان، س 708.
3- 3- همو، س709، ص 279.

که طواف خراب شده به عنوان مقدمه علميه طواف را شروع کند و ادامه آن را به عنوان وظیفه واجب طواف به جا آورد.

* آية الله (فاضل): اما اگر این عمل با علم و عمد انجام شده موجب انزال شده علاوه بر گناه باید یک شتر کفاره بدهد. و نسبت به طواف حکم محيرث شدن در اثنای طواف را دارد.

* آية الله (فاضل): اما اگر موجب انزال شود طوافش باطل و کفاره هم دارد.

آية الله (مکارم): اگر لمس از روی لباس باشد گناه کرده ولی کفاره ندارد.

* آية الله (تبریزی): چنانچه موجب تماس، مشی در حال طواف باشد، طوافش اشکال دارد.

سؤال - اگر کسی طواف را فراموش کند یا باطل انجام دهد، آیا می تواند در ماههای غیر حج انجام دهد؟

امام خمینی (ره):

ج- مانع ندارد (1).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود مانعی ندارد(2).

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر طواف باطل باشد با گذشت زمان تدارک، حجش باطل است.

* آية الله (سیستانی): اگر بطلان نیز در اثر فراموشی بعضی از شروط باشد پس اگر طواف عمره باشد و در وقت متذکر شود باید در وقت انجام دهد و اگر بعد از آن و قبل از طواف حج باشد به احتیاط واجب قبل از طواف حج انجام دهد و اگر بعد از آن باشد هر وقت قضا کند جایز است و در صورتی که طواف حج باشد و در ماه ذی حجه متذکر شود باید قبل از پایان ماه انجام دهد و گرنه هر وقت قضا کند کافی است.

* آية الله (فاضل): ولی اگر طواف عمره تمتع یا حج را از روی جهل تقصیری باطل انجام شده باشد حج او باطل است و محلی برای تدارک ندارد.

سؤال - شخصي شؤط اول طواف را در حالی که ناقص بوده رها می کند و پس از آن شش

ص: 405


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 710، ص 280.
2- 2 - مجمع المسائل 1 / 441 ، مسأله 9.

شوط دیگر به جا می آورد و بعد از آن نقیصه شوط اول را به جا می آورد، آیا طواف او صحيح است؟

امام خمینی (ره):

ج- صحیح نیست (1).

* آية الله (فاضل): اگر هنوز موالات عرفيه بهم نخورده باید نقصان شوط اول را جبران و اتمام کند و بنا بر احتیاط اعاده هم بنماید.

سؤال - اگر کسی در عدد اشواط طواف و سعی و عدد سنگهای رمی به دیگری اعتماد کند کافی است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر اطمینان به عدد پیدا کند مانع ندارد (2).

* آية الله (سیستانی): و در خصوص طواف می توان بر او اعتماد کرد اگر خود او يقين به عدد اشواط داشته باشد.

*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): یا آن شخص ثقه باشد.

سؤال - شخصی به علت مریضی یا مسن بودن، در دور اول طواف خسته شده و از مطاف بیرون آمد و بعد از کمی استراحت از همان جا که طواف را قطع نموده بود شروع میکند، آیا چون به دور چهارم نرسیده است طوافش چه حکمی دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر موالات بهم نخورده صحیح است (3).

* آية الله مکارم): رفع خستگی اگر طولانی نباشد موالات را بهم نمی زند.

سؤال - آیا واجب است برای درک خلوتی مطاف و طواف در محدوده بیت و مقام، طواف را تأخیر بیندازد یا مستحب است یا رجحان دارد، خصوصا اگر پس از ایام تشریق مطاف خلوت نشود؟

ص: 406


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س711، ص 280.
2- 2- همان، س 712.
3- 3 - همو، س713، ص 280.

امام خمینی (ره):

ج- در صورت امکان طواف در حد، ولو در وقت خلوت، باید در حد طواف کند و لو با تأخیر(1).

سؤال - آیا محرم قبل از انجام طواف واجب خود، چه طواف عمره یا حج و چه طواف نساء، می تواند همین طوافها را برای معذور نیابت کند؟

امام خمینی (ره):

ج- مانع ندارد(2).

سؤال - شخصی در طواف عمره تمتع در اثر فشار احساس می کند که لنگ احرامش تر و نجس شده ولی اعتنا نمیکند و با همان حال طواف را تمام میکند و نماز طواف و سعی و تقصير را انجام می دهد و به منزل می رود، بعد از بررسی می بیند مقداری نجاست خارج شده و احرامش را آلوده کرده است، یقین پیدا میکند که در همان حال طواف چنین شده است، بعد از اعمال حج و مراجعت به وطن به او می گویند باطل است، مستدعی است حكم الله را با توجه به این که نماز و سعی را هم با همان حال انجام داده در باره این شخص بفرمایید، و اگر اعمالش باطل باشد آیا هنوز در حال احرام است یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر در حال طواف، شبهه داشته و یقین نداشته که نجس شده و وضوی او باطل شده ، از احرام خارج شده است، و فقط باید طواف و نماز را اعاده کند(3).

* آية الله (تبریزی): حکم به بطلان حج مبنی بر احتیاط است.

* آية الله (فاضل): در فرض مذكور حج او باطل است، بلی اگر جاهل قاصر بوده حج او صحیح است و باید طبق حاشیه مسأله 678 عمل کند.

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): چون بعدا یقین پیدا کرده وضویش با خروج آن رطوبت باطل شده بوده در فرض مذكور حجش باطل است(4).

ص: 407


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 714، ص 280 .
2- 2- همان، س 715
3- 3- همو، س 716، ص 280.
4- 4- المسائل الشرعیه، ج 1، ص 342، س 2 و صراط النجاة.

ص: 408

استفتاءات مراجع پیرامون احکام خاص بانوان در طواف

سؤال - اگر صاحب عادت وقتیه و عددیه که عددش مثلا هفت روز است، روز هفتم پاک شد و غسل کرد و اعمال حج را به جا آورد ولی بعدا لک دید، اعمالش چگونه است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر خون دیده و از روز دهم تجاوز نکرده، محکوم به حیض است که در وسعت وقت باید طواف و نماز را اعاده کند، و در ضیق وقت، محل اشكال است که مراعات احتیاط باید بشود (1).

* آية الله (فاضل): اگر در طواف حج واقع شده باید طواف و نماز را اعاده کند، و احتياطا سعی را نیز اعاده کند و اگر در عمره تمتع بوده اگر فرصت دارد طواف و نماز را اعاده کند و احتیاطا سعی و تقصیر را نیز اعاده کند و اگر فرصت نداشت حج تمتع مبدل به افراد می شود و اگر حج واجب بوده بعد از حج افراد یک عمره مفرده انجام دهد و الا انجام عمره مفرده واجب نیست.

* آية الله (تبریزی): اگر آن لک صفات حیض را داشت و قبل از گذشت ده روز از ابتداء حیض قطع شد باید طواف و نماز طواف را که خوانده اعاده نماید و اگر بعد از آن سعی یا تقصیر کرده آنها را هم اعاده نماید و در غیر این صورت اعمالی را که انجام داده صحیح است.

* آية الله (خوئی): اگر به صفات حیض ادامه یافت و از ده روز نگذشت اعمال گذشته باطل بوده و اگر از ده روز گذشت و یا به غیر صفات ادامه یافت اعمالش صحیح واقع شده(2).

* آية الله (غروی): در صورتی که واجد صفات حیض بوده باشد.

* آية الله سیستانی): پاکی بین دو خون که حیض واحد شمرده می شوند محل اشکال است و به احتیاط واجب باید طواف و نماز را اعاده کند.

* آية الله (مکارم): اگر اعمال در حال پاکی واقع شده صحیح است.

سؤال - بعضی از زنان به جهت خوردن قرص، نظم عادت ماهانه شان برهم می خورد، به

ص: 409


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 719.
2- 2 - استفتاءات آخر مناسک، چاپ سابق، ص11.

طوری که گاهی در مدت طولانی مرتب خون و لک می بینند، آیا وظیفه این گونه زنان در حج چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر خون سه روز استمرار داشته باشد، ولو به این نحو که پس از خروج تا سه روز باطن فرج آلوده باشد، حکم حیض دارد، وگرنه باید به وظائف مستحاضه عمل کند(1).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و اگر سه روز اول خون دیدن او پشت سر هم نباشد تفصیلی دارد.

سؤال - اگر زن در عمره تمتع بعد از سه شؤط و نیم و قبل از چهار شؤط، حائض شد و تا قبل از رفتن به عرفات، پاک نمی شود، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- مورد عدول به افراد است(2) .

* آية الله خامنه ای): اگر قبل از سه شؤط و نیم حائض شد مورد عدول به افراد است.

آية الله (فاضل): اگر قبل از سه شؤط و نیم حائض شده مورد عدول به افراد است و اگر بعد از آن و قبل از تمام شدن دور چهارم حائض شده طواف را رها کند و سعی و تقصیر را احتياطا ورجاء انجام دهد، و احتیاطا محرمات احرام را رعایت کند، و وقت رفتن به عرفات احتياطا ورجاء محرم به احرام حج تمتع شود و اعمال آن را به قصد ما في الذمه - اعم از تمتع و افراد - انجام دهد. و پس از پاک شدن بنا بر احتياط ابتدا طواف و نماز عمره را تکمیل کند و احتياطا سعی و تقصیر را نیز اعاده کند و بقیه اعمال حج را به جا آورد، و اگر حج تمتع بوده احتياطا عمره مفرده را انجام دهد.

آية الله (اراکی): اگر قبل از سه شؤط و نیم حائض شد مورد عدول به افراد است.

* آية الله (بهجت): مخیر است بین این که اول حج افراد را به جا آورده و بعد از فراغت، عمره مفرده به جا آورد و بین این که اعمال عمره تمتع را بدون طواف و نمازش به جا آورده، بدین معنی که سعی و تقصیر نموده و برای حج احرام بسته و به حج رفته و پس از فراغت از حج و بازگشت به مکه قضای طواف عمره را پیش از طواف حج به جا آورد.

ص: 410


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س720، ص 283.
2- 2- همان، س721.

* اية الله (خوئی): مخیر است بين عدول به حج افراد و بقاء بر حج تمتع به این نحو که سعی و تقصیر میکند و بعد از رجوع از منا قبل از طواف حج یک طواف به نیت اعم از اتمام و تمام به جا می آورد(1).

* آية الله (تبریزی): طواف را رها نموده سعی و تقصیر می کند و برای حج محرم می شود و بعد از برگشتن از منا قبل از طواف حج یک طواف کامل بقصد اعم از تمام یا اتمام به جا می آورد و نماز آن را می خواند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): طواف را رها نموده، سعی و تقصیر را احتیاطا انجام دهد، و تروک احرام را ترک نماید، و رجاء محرم به احرام حج تمتع شود، و اعمال آن را بقصد ما في الذمه از تمتع و افراد انجام دهد و پس از پاک شدن ابتداء طواف ناقص عمره را تکمیل نموده، نماز بخواند و بعد بقیه طوافها را به جا آورد و احتیاطا عمره مفرده نیز انجام دهد.

* آية الله سیستانی): احتیاط مستحب این است که به حج افراد عدول نماید، گر چه می تواند در عمره تمتع خود باقی بماند، و اعمال آن را بجز طواف و نماز آن انجام دهد. و پس از فراغت اعمال منا قبل از طواف حج، طواف عمره و نماز آن را به جا آورد(2) .

* آية الله (نوری): و بعد از انجام حج، عمره حج افراد را به جا بیاورد.

سؤال - اگر زنی بعد از شوط چهارم در طواف عمره تمتع حائض شد و تا وقت وقوف به عرفه پاک نشد، وظیفه اش چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- باید سعی و تقصير عمره تمتع را انجام دهد و محروم شود برای حج تمتع و در وقت انجام طواف حج، قبل یا بعد از آن، بقیه طواف عمره تمتع و نماز آن را هم به جا آورد(3) .

*اية الله (خامنه ای) : بعد از سه شؤط و نیم.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): آن چه از طواف عمره باقی مانده و نماز آن را بعد از اعمال مکه به جا آورد و احتیاطا سعی را هم اعاده کند هر چند لازم نیست.

ص: 411


1- 1- تعليقه عروه، ج 2، ص 331، و مناسک، مسأله 294.
2- 2- مناسک، مسأله 290.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 722، ص 284.

آية الله (بهجت): باید قضای طواف عمره را به نحوی که گذشت، قبل از طواف حج به جا آورد.

* آية الله (فاضل): و سعی و تقصیر را نیز احتیاطا اعاده کند.

سؤال - زنی عمره تمتع را انجام داد، بعد متوجه شده که طواف او باطل بوده است، پس از این که متوجه شد ملاحظه نمود دید عذر زنانه دارد، تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- هر وقت عذر او مرتفع شد، طواف و نماز را اعاده کند، و اگر قبل از وقوف، پاک نمی شود برای حج محرم شود و پس از آمدن به مکه و رفع عذر، آنها را انجام دهد(1).

* آية الله (بهجت): واحتياطا سعی و تقصیر را اعاده کند و در صورت ضيق وقت بعدا تدارک کند و عمره مفرده هم به جا آورد به احتیاط واجب(2).

*** آية الله (مکارم)، آية الله (فاضل): سعی و تقصیر را نیز احتیاطا اعاده کند.

* آية الله (سیستانی): اگر قبل از فوت وقت وقوفين پاک شود باید همه اعمال را انجام دهد و اگر پاک نشود به وظیفه ای که در حاشیه مسأله 721 آمده است عمل کند.

* آية الله (خوئی): در هر دو صورت سعی و تقصیر را اعاده نماید (3).

سؤال - زنی مسأله را نمی دانست، بعد از پاک شدن از حیض، خیال می کرده جنب است ولذا غسل جنابت رانیت می کرد و با همین حال حج انجام داد، بفرمایید حج او چگونه است؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر منظور او غسل برای حدثی که از خون داشته است باشد و اسم آن را جنابت گذاشته، عملش صحیح است(4).

سؤال - آیا مستحاضه كثيره باید برای طواف یک غسل، و برای نماز طواف غسل دیگر بکند، یا یک غسل برای هر دو کافی است؟

ص: 412


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س723، ص 284.
2- 2- مناسک س 85 و 75.
3- 3 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 345.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 724، ص 284.

امام خمینی (ره): ج- برای هر یک غسل لازم است، مگر آن که از وقت غسل برای طواف تا آخر نماز خون قطع باشد(1).

آية الله (تبریزی): و بعد از برگشتن از منا قبل از طواف حج یک طواف کامل بقصد اعم از تمام و اتمام به جا آورد و نماز آن را بخواند.

آية الله (سیستانی): باید سعی و تقصیر کند و پس از اعمال منا و قبل از طواف حج باقی مانده طواف را انجام دهد و احتیاط مستحب این است که پس از اتمام، طواف و نماز آن را اعاده کند.

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر بعد از غسل برای نماز یومیه خون نبیند تجديد غسل لازم نیست، و اگر خون ببیند

س ؤال - زنی به حساب شناسنامه، بیش از پنجاه سال شمسی دارد و یک سال و نیم خون ندیده است. ولی در عرفات خون می بیند، بنا بر این آیا در یائسگی او می توان تردید داشت یا نه، و وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر اطمینان دارد که پنجاه سال قمری او تمام شده و سیده نیست، حکم مستحاضه را دارد(2) .

* آية الله (مکارم): فرقی میان سیده و غیر سیده نیست.

**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر به صفات حیض باشد، بنا بر احتیاط جمع بين احکام حائض و مستحاضه نماید.

* آية الله (سیستانی): یائسگی در مسأله حيض در سیده و غیر سیده با اتمام شصت سال قمری شروع می شود.

سؤال - آیا نماز و طواف، برای زن مستحاضه یک حکم دارند یا هر کدام از طواف و نماز، جدا و مستقل هستند؟

ص: 413


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 725، ص 284.
2- 2- همان، س 726.

امام خمینی (ره):

ج- مستقل هستند(1).

* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط. برای هر کدام از طواف و نماز طواف یک غسل احتياطا به جا آورد و اگر فاصله بین غسل و طواف زیاد می شود مثل این که در نزدیک مسجد الحرام نتواند غسل کند احتیاطا در موقع ورود به مسجد الحرام تیمم بدل از غسل هم بنمايد(2).

آية الله (بهجت): زنی که در حال استحاضه است به همان دستوری که برای نماز خود طهارت می گیرد برای طواف نیز همان طهارت کافی است(3).

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط برای طواف و نماز آن یک غسل کند و برای هر یک از آن دو یک وضو بگیرد.

آية الله (مکارم): مستحاضه كثيره هنگامی که غسلهای نماز خود را به موقع به جا آورد غسل دیگری برای طواف بر او واجب نیست، تنها وضو بگیرد بنا بر احتیاط.

* آية الله (خوئی): و اما كثيره غسل کند برای هر کدام و محتاج به وضو نیست مگر این که محيرث به حدث اصغر باشد، که در این صورت احوط ضم وضو است به غسل(4).

* آية الله (سیستانی): اگر خون مستمر باشد که بیرون آمدن خون از پنبه منقطع نشود یک غسل کافی است اگر چه احتیاط مستحب برای هر کدام یک غسل است و اگر چنین نباشد و به نحوی باشد که بتواند پس از طواف با غسلی دیگر نماز را انجام دهد در حالی که خون بیرون نزده باشد در این صورت اگر پس از غسل و انجام طواف خون بیرون نیامده بود می تواند با همان غسل نماز را بخواند و اگر بیرون آمده بود به احتیاط واجب برای نماز دوباره غسل کند.

* آية الله (فاضل): احتیاط واجب آن است که مستحاضه كثيره و متوسطه علاوه بر اغسال یومیه یک غسل برای طواف و نماز آن انجام دهد و در صورتی که به حدث اصغر محډث شده وضوء هم بگیرد.

سؤال - زنی بعد از وقوفین حیض می شود، با مصرف قرص، خون قطع می گردد و اعمال را انجام می دهد ولی بعد از آن لک می بیند، وظیفه او چیست؟

ص: 414


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 727، ص 284 .
2- 2 - مجمع المسائل 1/ 468، مساله 9.
3- 3 - مناسک، مسأله 299
4- 4- مناسک، مسأله 299.

امام خمینی (ره):

ج- اگر خون سه روز مستمر نبوده و حتی در باطن فرج هم قطع شده حیض نبوده است و با انجام وظیفه مستحاضه، عمل او صحیح است(1).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که سه روز اول پشت سر هم نباشد مثل آن که دو روز خون ببیند و یک روز پاک شود و دوباره یک روز خون ببیند، بنا بر احتیاط لازم در روزهایی که خون می بیند باید جمع کند میان کارهای ستحاضه و تروک حائض و در روزهایی که خون نمی بیند هم کارهایی را که بر حائض حرام است ترک کند و عبادتهای خود را به جا آورد(2).

سؤال - زنی در حال طواف، مستحاضه قليله می شود، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر بعد از تمام شدن دور چهارم بوده پس از تجديد وضو و تطهیر بدن و لباس، طواف را تمام کند، و اگر قبلا بوده به احتیاط واجب پس از تجديد وضو و تطهیر، آن را اتمام و سپس اعاده نماید(3).

* آية الله (مکارم): وظیفه او فقط اعاده است بعد از طهارت و احتیاط لازم نیست.

سؤال - زن مستحاضهای بعد از غسل و وضو مشغول طواف می شود، در اثناء طواف لک می بیند، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر خون او مستمر است و به وظیفه عمل کرده با تحفظ از خروج خون چیزی براو نیست، و در غیر این صورت حكم حدث جدید را دارد(4).

آية الله مکارم): یعنی اگر خون قطع شده و غسل کرده سپس خون جاری شده حکم حدث جديد دارد.

ص: 415


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 728، ص 284.
2- 2 - توضیح المسائل، مسأله 447، احکام حائض.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 729، ص 284.
4- 4- همان، س730.

* آية الله (سیستانی): مستحاضه قلیله برای هر یک از نماز و طواف به احتیاط واجب یک وضو بگیرد و در متوسطه بنا بر احتیاط واجب یک غسل و برای هر کدام یک وضو لازم است.

سؤال - زنی به تصور این که پاک شده است، طواف انجام می دهد و در اثناء سعی متوجه می شود که هنوز پاک نشده است، آیا سعی او نیز باطل است، و اگر بعد از سعی متوجه شود چگونه است؟

امام خمینی (ره):

ج- در فرض اول سعی را قطع کند و پس از پاک شدن از حیض، طواف و نماز را اعاده کند، و احتیاط آن است که پس از اعاده طواف و نماز سعی را اتمام و اعاده نماید، و در فرض دوم نیز اعاده طواف و نماز لازم، و اعاده سعی مبنی بر احتیاط است(1) .

سؤال - زن مستحاضه که باید غسل کند و وضو بگیرد و با این کار فاصله ای بین اعمال پیش می آید که شاید طولانی هم باشد، مثلا باید برود منزل غسل کند و برگردد، آیا این فاصله اشکال ندارد؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر خون قطع نمی شود برای هر یک از طواف و نماز باید غسل کند و وضو بگیرد)، و باید طوری باشد که بعد از غسل و وضو مبادرت به عمل نماید، بنا بر این اگر با رفتن به منزل نتواند مبادرت کند، نزدیک مسجد الحرام غسل کند و وضو بگیرد.

* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط برای طواف و نماز آن یک غسل کند و برای هر یک از آن دو یک وضو بگیرد.

* آية الله (خوئی): در كثيره احوط این است که برای هر کدام از طواف و نماز غسل نماید و قلیله برای هر کدام وضو بگیرد و متوسطه یک غسل برای هر دو به جا آورده و برای هر کدام وضو بگیرد(2).

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و اگر از نزدیک مسجد الحرام نتواند غسل کند احتیاطا در موقع ورود به مسجد تیمم بدل از غسل هم بنماید(3).

ص: 416


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 731، ص 288.
2- 2- همان، س 732.
3- 3 - مجمع المسائل 1/ 468، مسأله 9.

آية الله (مکارم): چنانکه قبلا گذشت هنگامی که مستحاضه وظیفه غسل خود را برای نمازها انجام دهد به حکم طاهر است و غسل دیگری برای طواف لازم نیست.

* آية الله (سیستانی): اگر فاصله بین غسل یا وضو یا هر دو و انجام طواف یا نماز طواف زیاد باشد و تیمم بدون فاصله میر باشد به احتیاط واجب قبل از نماز یا طواف یک تیمم بدل از غسل یا وضو کند.

سؤال - زن مستحاضه که باید برای هر نماز و طواف غسل کند طبق وظیفه اش غسل کرد و یا وضو گرفت و طواف را شروع کرد، بین طواف نماز ظهر شروع شد، نماز را خواند، و با همان طهارت اول، بعد از نماز، طواف را ادامه داد، آیا طوافش صحیح است؟

امام خمینی(ره):

ج- اگر از هنگام غسل تا آخر طواف خون قطع بوده، طواف صحیح است، و در غیر این صورت احوط آن است که این طواف را تمام کند و پس از غسل اعاده نماید(1) .

* آية الله (اراکی): اتمام لازم نیست.

سؤال - زنی که حیض نمی شود ولی هر دو ماه یک بار، دو سه روزی لک و ترشحات می بیند، وظیفه اش چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر خون استمرار تا سه روز ندارد ولو به این نحو که پس از خارج شدن تا این مدت باطن فرج آلوده باشد، حكم استحاضه را دارد(2).

سؤال - هرگاه زن قرشيه پس از شصت سال، و غير قرشيه پس از پنجاه سال، چند روز متوالی خون ببیند که همه به اوصاف حیض باشد در طوافها و نماز چه کند؟

ص: 417


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س733.
2- 2- همان، س734.

امام خمینی (ره):

ج- حکم مستحاضه را دارد، و حکم حیض بر خون مزبور مترتب نیست، حتی در صورت توالی یا داشتن صفات (1).

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): چنانچه بین پنجاه سال و شصت سال خون به صفات حیض باشد، بنا بر احتیاط قرشيه و غیر قرشیه بین احکام حائض و مستحاضه جمع کنند، و اگر بعد از شصت سال خونی دیده اند حکم به استحاضه می شود.

سؤال - زنهایی که برای جلوگیری از قاعدگی از قرص استفاده میکنند که موقع طواف گرفتار حیض نباشند و ایام عادت ممکن است یک یا دو لکه کم رنگ ببینند، آیا این خون استحاضه حساب است یا خون قروح و جروح، و در هر صورت به طواف ضرر می زند یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- حكم استحاضه را دارد و باید به وظیفه مستحاضه عمل کنند، و اگر در اثناء طواف لک دیده تفصیلی بین ما قبل از تمام شدن دور چهارم و ما بعد آن هست که در مناسک ذکر شده است(2) .

* آية الله (نوری): اگر در موقع اعمال خون نبینند که پاک می باشند و اعمالشان صحيح است ولی اگر در ایام عادت یک یا دو لکه کم رنگ ببینند این خون خون استحاضه حساب می شود و باید به وظیفه مستحاضه عمل کنند.

* آية الله (بهجت): مگر آن که علم پیدا کند در باطن خون است(3) .

* آية الله (تبریزی): بعید نیست تمام کردن طواف سابق کافی باشد و احتیاط به اعاده آن پس از غسل نباشد.

* آية الله (سیستانی): صحیح نیست و با انجام غسلی برای نماز، نمازش را اعاده کند و طواف را با غسلی دیگر از سر بگیرد اگر قطع قبل از پایان شوط چهارم بوده است و اتمام کند اگر بعد آن بوده است.

ص: 418


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 735.
2- 2- همان، س 736، ص 288.
3- 3 - مناسک، س 174.

استفتاءاتی در باب معذورین و امور مشتبه در طواف

سؤال - شخصی غسل مس میت به گردنش بوده ولی بعد از اعمال حج متذکر می شود، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر بعد از مس میت غسل جنابت کرده باشد- چون جنب هم بوده یا بعدا جنب شده - غسل جنابت کفایت میکند و عملش صحیح است، و الا بايد طواف و نماز آن را اعاده کند(1).

*** آية الله ( خوئی)، آية الله (تبریزی): یا غیر غسل جنابت از اغسال واجبه یا اغسالی که استحباب آنها ثابت شده مثل غسل جمعه یا غسل احرام یا غسل دخول مکه و غیر آن.

* آية الله (مکارم): هر گاه غسل دیگری غیر از جنابت کرده باشد آن نیز کفایت میکند.

* آية الله 9سیستانی): هر غسلی هر چند مستحبی باشد کافی است.

* آية الله (نوری): و اگر شخصا ممکن نیست نایب بگیرد.

سؤال - محرمی است که مبتلا به خروج ریح است، یعنی مرتب ريح از او جدا می شود، و در عرض سال شاید یکی دو ماه في الجمله تخفیف پیدا میکند، ولی نوعا به فاصله یکی دو دقیقه وضویش باطل می شود، تکلیف چنین شخصی در طواف و نماز چیست؟ چند وضو باید بگیرد؟

امام خمینی (ره):

ج- حكم مبطون را دارد، و علی ای حال چنانچه نتواند در اثناء طواف وضو بگیرد یا حرجی باشد اکتفا به یک وضو برای طواف کافی است، ولی اگر بتواند و لو با حمل آب در اثناء طواف وضو بگیرد واجب است تجدید وضو کند، و هم چنین است حکم در نماز طواف(2).

*آية الله (بهجت): مانند مسلوس است و همان وظیفه را دارد (3).

** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط واجب مثل مبطون باید نایب هم بگیرد.

سؤال - مدتی است که به علت ابتلاء به بیماری و در اثر عمل جراحی هنگام خروج مدفوع

ص: 419


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 737، ص 290.
2- 2- همان، س 738، ص 290.
3- 3- پرسشهای جدید حج، س 66.

احساس نمی کنم و از کیسه مخصوص استفاده می کنم، البته برای وضو و نماز فتوای حضرت امام مشخص و معین است، که بدان عمل می کنم، ولی چون سال آینده به امید خدا تصمیم دارم خانه خدا را زیارت کنم، مستدعی است در رابطه با انجام مراسم حج، تکلیف شرعی بنده را مرقوم فرمائید؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر در طواف و نماز آن رعایت وظیفه ای که برای وضو و نماز دارید، بنمایید، عمل حج شما صحیح است(1) .

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مبطون احوط اینست که در صورت ممکن هم خود طواف نموده و هم نائب بگیرد(2).

* آية الله (بهجت): باید برای طواف نایب بگیرد(3).

سؤال - شخصی عمل جراحی انجام داده است، وفعلا کیسه ای بسته است که بول او قطره قطره در آن کیسه می ریزد، لكن نه از مجرای بول بلکه از موضع جراحی که در پهلو قرار داده اند، آیا این شخص حکم مسلوس را دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- حكم مسلوس را دارد(4).

* آية الله (خوئی): اگر از محل غير معتاد ولو بالعارض خارج شود، آن هم بنا بر احتیاط واجب همان حکم را دارد(5).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و مبطون برای طواف نایب بگیرد و احتیاطا خودش هم طواف کند(6) .

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بلکه حکم مسلوس را دارد (7).

* آية الله (مکارم): این احتیاط در مورد مسلوس و مبتلا به خروج ريح واجب نیست.

ص: 420


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 739، ص 291.
2- 2 - مناسک، مسأله 299
3- 3 - مناسک، مسأله 299.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س740، ص 291.
5- - منهاج، آخر ص 41.
6- - مجمع المسائل، 1/ 469 مسأله 13.
7- 7- مستفاد از مناسک، مسأله 299.

* آية الله (سیستانی): در فرض مذکور یک وضو برای طواف و نماز کافی است مگر این که محدثی غیر از آن چه مستند به بیماری اوست از او سر بزند.

سؤال - کسی نیت طواف را در دل گذرانده و بقصد طواف حرکت می کند، مقداری که می آید گمان می کند نیت طواف را باید به زبان بگوید، لذا برمی گردد و نیت را با زبان می گوید و طواف را از نو شروع می کند، آیا طوافش صحیح است یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد (1).

*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (اراکی)، (تبریزی): با قصد استيناف اشکال ندارد.

سؤال - به خاطر اهمیت زیادی که در اعمال حج داده می شود، و بخصوص در طوافها و نماز آن، غالبا یک عملی را به عنوان احتیاط و رجاء چندین بار به جا می آورند ولو این که عمل نزد خودشان نقصی ندارد، البته به حد وسواس هم نمی رسد، آیا این گونه تکرار در اعمال، اشکالی دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- وسواس همین است، و نباید به وسوسه اعتناء شود، بلی انجام عمل احتیاطی بدون وسوسه مانع ندارد(2).

** آية الله (خوئی)، آية الله فاضل): لكن در طواف و سعی تکرار در اعمال در برخی از صور موجب بطلان است، اگر چه بدون وسوسه هم باشد.

سؤال - کسی به جهتی طواف یا سعیش قطع می شود و به جلو می رود، می خواهد از همان جا که قطع شده شروع کند ولی در اثر ازدحام نمی تواند خود را به آنجا برساند و در محاذی آنجا به طرف چپ یا راست قرار می گیرد، آیا می تواند از محاذی جایی که قطع شده شروع کند، یا باید همان نقطه باشد؟

ص: 421


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س741، ص 291.
2- 2- همان، ص 742.

امام خمینی (ره):

ج- لازم نیست همان نقطه باشد، بلکه محاذات کافی است، و باید طواف تکمیل شود(1) .

سؤال - قران که در طواف حرام است آیا طواف را باطل می کند یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر از اول یا در اثناء طواف اول، قصد قران داشته احتیاط در اعاده طواف است، و اگر بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران کرده طواف باطل نمی شود(2) .

* آية الله (سیستانی): صحت طواف بعید نیست.

آية الله (مکارم): اشکال ندارد.

* آية الله (خوئی): با اعتقاد به جواز استیناف مجزی است.

* آية الله (تبریزی): در صورتی که قران محقق شود مطلق موجب بطلان طواف است چه از اول یا اثناء طواف اول قصد قران داشته یا این که بعد از تمام شدن طواف اول قصد قران کرده باشد.

* آية الله (سیستانی): اگر هر دو طواف واجب باشد یا یکی مستحب و دیگری واجب باشد

چه از اول قصد قران داشته باشد و چه بعدا تصمیم بگیرد ولی طواف دوم را تمام کند طواف اول باطل است، آری اگر هر دو مستحب باشد، هر چند کراهت دارد ولی جایز است.

سؤال - آیا یک شؤط و دو شوط طواف هم استحباب دارد، یا باید طواف هفت شؤط باشد، و اگر کسی گمان داشت که مستحب است و بعد از هفت شوط طواف واجب، یکی دو شوط طواف مستحبی به جا آورد و بعد، نماز طواف را خواند، آیا طوافش اشکالی دارد؟

امام خمینی (ره):

ج- استحباب آن ثابت نیست، ولی طواف مزبور صحیح است(3).

سؤال - معیار در کثیر الشک بودن در طواف چیست ؟

ص: 422


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س743، ص 291.
2- 2- همان، س 744، ص 291.
3- 3- همو، س 745.

امام خمینی (ره):

ج- عرفی است(1).

* آية الله (سیستانی): معیار این است: شکی که برای او حاصل می شود نسبت به کسانی که در موجبات حواس پرتی مانند او هستند، به مقدار معتنی به بیشتر باشد.

سؤال - طواف کردن در محدوده 5/ 26 ذراع، و نماز خواندن پشت مقام هر چه نزدیکتر به مقام، آن طوری که در مناسک بیان شده است، گویی نزد آنان بدعت است، آیا باید همان گونه که آنان در خارج از حد طواف میکنند و دور از مقام نماز می خوانند، انجام شود؟

امام خمینی (ره):

ج- چنین چیزی نیست، و باید به وظیفه عمل شود(2) .

* آية الله مکارم): طواف چنانکه گفتیم حد معینی ندارد ولی نماز طواف را در صورت امکان باید پشت مقام ابراهیم به جا آورد، و اگر ممکن نشد در دو طرف آن و اگر مانعی وجود داشته باشد عقب تر می خواند.

سؤال - این که فرموده اید در بعضی موارد باید طواف و سعی را اتمام واعاده کند، بفرمایید که ترتیب هم لازم است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- بلی، احتیاط به این است که قبلا اتمام کند طواف را و نماز بخواند، و سپس اعاده نماید (3).

سؤال - کسی که در سعی یا طواف عمره تمتع یا عمره مفرده، نیاز به نایب پیدا کرده است، آیا نایب باید در حالی که محرم است، نیابت کند یا خیر؟ بر فرض عدم لزوم احرام آیا باید با لباس احرام طواف کند یا در لباس مخیط هم جایز است؟

امام خمینی (ره):

ج- هیچ یک از احرام یا لباس احرام در نایب لزوم ندارد(4) .

ص: 423


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 746، ص 291.
2- 2- همان، سی747، ص 291.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 748.
4- 4- همان، س749، ص 291.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): احوط آن است که در عمره، نایب بعد از فراغ از اداء مناسک خود، طواف و سعی نیابتی را قبل از تقصیر و خروج از احرام انجام دهد(1).

سؤال - شخصی مسلوس است، برای طواف و نماز آن، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر وقتی دارد که بتواند طواف را با وضو و نماز را با وضو انجام دهد باید آن وقت را انتخاب کند و طواف و نماز را با وضو و بدن پاک به جا آورد و بقیه اعمال را بعد از آن اتيان نماید، و اگر چنین وقتی ندارد در صورتی که مشقت نداشته باشد برای هر بار که حدث از او صادر شود یک وضو بگیرد و اگر مشقت دارد برای طواف یک وضو و برای نماز هم یک وضو بگیرد(2).

** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): به همان دستوری که برای نماز خود طهار برای طواف نیز همان طهارت کافی است.

* آية الله (بهجت): بهمان دستوری که برای نماز خود طهارت میگیرد برای طواف نیز همان نحو عمل می کند(3).

آية الله (گلپایگانی): و اگر این را هم نمی تواند ( حکمی که در متن هست)، برای طواف یک وضو بگیرد و چهار شؤط آن را به جا آورد و بعد تجديد وضو نموده و سه شؤط دیگر آن را انجام دهد(4).

**آية الله (فاضل)، آية الله (اراکی): و در هر دو صورت بنا بر احتیاط واجب نایب هم بگیرد.

* آية الله (تبریزی): بعید نیست که یک وضو کفایت کند مادامی که حدث متعارف از او صادر نشود، گر چه احتیاط ، اعاده وضو است.

سؤال - آیا در مواردی که طواف و نماز باید اعاده شود لازم است با لباس احرام باشد؟

امام خمینی (ره):

ج- لازم نیست(5).

ص: 424


1- 1- مجمع المسائل، 1/ 441، مسأله 8.
2- - مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 750، ص 294.
3- مناسک شیخ، ص 36 و وسیله ، ص 76 و 39.
4- مجمع المسائل، 1/ 477، مسأله 40.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س751، ص 294.

* آية الله (سیستانی): او بر احرام خود باقی است و باید از محرمات احرام اجتناب کند.

* آية الله (فاضل): احتياطا محرمات احرام باید رعایت شود.

* آية الله (خوئی): اگر طواف را از روی جهل ترک کرده و یا آنها را باطل انجام داده تا محل تدارک آن باقی است باقی در احرام می باشد و لباس دوخته را باید در بیاورد و بعد از گذشت زمان تدارک حجش باطل است و بعید نیست احرامش هم باطل باشد(1).

سؤال - هرگاه محرم لباس احرام را کنار بگذارد و با لباس دوخته اعمال عمره را از طواف و سعی انجام دهد، جهلا يا عمدا، آیا طواف و سعی او صحیح است؟ و عمره او مجزی است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف و سعی مزبور صحيح، وعمره مذکور مجزى است(2) .

آية الله (مکارم): در صورت عمد خلاف احتیاط است گناه کرده و یک گوسفند کفاره دارد.

سؤال - هرگاه محرم به احرام عمره تمتع، جنب باشد و آب برای او ضرر دارد یا آب ندارد و یا وقت عمره می گذرد، آیا طواف و نماز با تیمم کافی و مجزی است؟ یا باید نایب هم بگیرد؟

امام خمینی (ره):

ج- نایب گرفتن لازم نیست(3).

* آية الله (بهجت): اگر واقع شود طواف با تیمم در آخر زمان تمكن از مباشرت (4).

** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط نایب هم بگیرد.

سؤال - آیا حجاب زن در طواف مثل حجاب او در نماز است یا فرق می کند؟

امام خمینی (ره):

ج- فرق می کند، و فقط وجه و کفین در طواف مستثنا است على الأحوط (5).

ص: 425


1- 1 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 342 و 345 و 351 و استفتاءات، ص 282 .
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 752، ص 294.
3- 3- همان، س 753، ص 295.
4- 4- مناسک شیخ، ص 36.
5- 5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س754، ص 295.

* آية الله (خوئی): فرق نمیکند و پوشاندن صورت برای زن از نامحرم بنا بر احتیاط واجب است و لكن باید به نحوی باشد که ساتر به صورت زن مش نشود(1) .

* آية الله (فاضل) : در حال طواف برای زن حفظ از نامحرم وجوب نفسی دارد.

* آية الله (مکارم): در حال نماز پشت پا و کف آن نیز مستثنا است ولی در طواف احتیاط پوشاندن آن است. هم چنین در نماز نقاب ضرری ندارد ولی در طواف جایز نیست.

* آية الله سیستانی): في الجمله فرق می کند گر چه احتیاط این است که همان مقدار که در نماز پوشاندن واجب است در طواف نیز واجب است ولی اگر قسمتی از موها یا بازو و ساق پا پیدا باشد طواف صحیح است هم چنین به احتیاط واجب نباید صورت خود را با نقاب و مانند آن به پوشاند حتی اگر محل باشد.

آية الله (نوری): فرق می کند چون در نماز می تواند صورت خود را به پوشاند ولی در طواف واجب است صورت خود را نپوشاند.

سؤال - اگر مقداری از موهای سر زن یا جاهای دیگر بدن او که باید در حال طواف به پوشاند ظاهر باشد، آیا به طواف او ضرر می رساند یا نه؟ و اگر با ظاهر بودن موی سر طواف را انجام داده طواف او باطل است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر عمدی باشد، طواف صحیح نیست على الأحوط و در غیر مورد عمد صحیح است، مگر در جاهل مقصر على الأحوط (2).

*** آیات عظام (خامنه ای)، (فاضل)، (مکارم)، (سیستانی): طواف صحیح است هر چند گناه کرده است.

* آية الله (خوئی): فتوای ایشان در جایی که هیچ گونه ساتر دوخته نشده نداشته باشد روشن نیست.

* آية الله (تبریزی): اگر ساتر منحصر به لباسهای دوخته ای که پوشیده است باشد طواف اشکال دارد مگر اعتقاد داشته که این عمل بر او جایز است.

ص: 426


1- 1- مناسک عربی، مسأله 267، و استفتاءات، مسأله 861.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س755، ص 295.

* آية الله (بهجت): ولی پوشیدن لباس مخیط در حال احرام کفاره دارد برای متعمد و یا مضطر، بخلاف ناسی و ساهی و جاهل(1).

آية الله (نوری): هر چند که مرتکب حرام شده است و باید یک گوسفند کاره بدهد.

سؤال - شخصی در عمره تمتع طواف را تمام کرده است، ولی میگوید دل چسب نشد لذا یک طواف دیگر بدون خواندن نماز طواف اول به جا می آورد و نماز و سعی به جا می آورد و تقصیر می کند، آیا عملش صحیح است یا نه؟

امام خمینی(ره):

ج- عمل او صحیح است، هر چند داخل در قران حرام است(2) .

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اعاده طواف به عنوان احتیاط قران نیست(3) .

* آية الله (بهجت): چون جنبه احتیاطی دارد اشکالی ندارد و طواف احتیاطی طواف دیگر نیست تا قران حاصل شود(4).

* آية الله (سیستانی): صحت عمل مورد اشکال است از جهت فاصله بین طواف و نماز مگر این که جاهل قاصر باشد.

سؤال - اکل و شرب در حال طواف جایز است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- مانع ندارد(5).

سؤال - کسی که در حال طواف شخصی را از روی زمین بلند می کند، و ممکن است در این حال گامی به طرف جلو بردارد و در این حال توجه به طواف ندارد، در نتیجه نمی داند که آیا مقداری از مسافت را بدون قصد طواف آمده است یا نه، تکلیف او چیست؟

ص: 427


1- - مناسک شیخ، ص 20.
2- 2 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 756، ص 296.
3- 3 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 343 و صراط النجاة، ج 1، ص 232.
4- 4- مناسک، س 91 و 92.
5- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 757، ص 296.

امام خمینی (ره): ج- باید آن مقدار را احتياطا تدارک کند(1).

*** آية الله (مکارم)، آية الله (تبریزی): اگر قصد طواف و لو اجمالا داشته باشد کافی است.

*** آية الله (فاضل)، آية الله سیستانی): به شک خود اعتنا نکند.

سؤال - کودک نابالغی با اذن پدر محرم شد و طواف را نیمه کاره به تصور این که همین مقدار کافی است رها کرده و سعی را نیز از طبقه دوم انجام داده است، تکلیف چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر از اول قصد هفت شؤط نداشته، طواف او باطل است و باید طواف و نماز و سعی را اعاده کند و بعد تقصیر نماید(2).

آية الله (خوئی): در فرض جهل به حکم طواف صحیح است(3) .

* آية الله (فاضل) : و تا اعمال را به صورت صحیح انجام نداده در احرام باقی است.

سؤال - کسی که در شوط ششم، طواف خود را رها کرد و نتوانست که ادامه دهد، و دیگری به جای او بقیه را به جا آورد، و لیکن نماز طواف را خودش خوانده و بعدا متوجه شده است که استراحت در خلال طواف، به طواف ضرر نمی رساند و او با استراحت می توانست خودش طواف خود را تمام نماید، اکنون تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- بقیه طواف را تمام کند و نماز را اعاده نماید(4).

آية الله (تبریزی): اگر بخواهد عملش صحیح شود باید طواف و اعمال بعد از او را اعاده کند.

* آية الله (بهجت): حکم قطع طواف را دارد.

آية الله (خوئی): حکم قطع طواف را دارد و پس از تصحیح طواف سعی را در طبقه اول اعاده نماید.

ص: 428


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 758.
2- 2- همان، س 759، ص 296.
3- 3 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 334.
4- 4- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 760، ص 297.

* آية الله (سیستانی): ولی اگر موالات به هم خورده باشد باید طواف و نماز را اعاده کند.

آية الله خامنه ای): مگر این که موالات به هم خورده باشد که در این صورت، بنا بر احتیاط علاوه بر تکمیل طواف و اعاده صلات مجددا طواف و نماز را اعاده کند.

** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی) : خودش احتياطا بقیه طواف را به جا آورده و بعد از خواندن نماز طواف، طواف و نماز آن را اعاده کند.

سؤال - شخصی طواف خود را بهم می زند و طواف دوم را شروع میکند، آن را نیز بهم می زند و طواف سوم را آغاز کرده به اتمام می رساند، وظیفه او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- اشکال دارد و موارد احتياط مختلف می شود(1).

* آية الله (فاضل): چنانچه قبل از نصف، طواف را قطع کرده و پس از به هم خوردن موالات عرفيه، طواف کامل انجام داده صحیح است و الا احتياطا طوافهای ناقص را تکمیل کند و پس از هر طواف نماز آن را بخواند پس طواف و نماز را اعاده کند.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): صحت طواف آخر که به اتمام رسانده بعید نیست(2).

* آية الله (اراکی): طوافی را که تمام کرده صحیح است.

* آية الله (خوئی): با فرض اعتقاد به جواز از سر گرفتن طواف، طواف سوم مجزی است.

* آية الله مکارم): اشکال ندارد.

* آية الله (سیستانی): اگر جاهل قاصر باشد صحیح است و گرنه مشکل است.

سؤال - اگر شخصی رکن مستجار (رکن یمانی) را یقین کرد که رکن حجر الاسود است، لذا طواف را از مستجار به عنوان حجر الاسود شروع کرد و هفت شؤط کامل به جا آورد، بعدا فهمید که يقين او خطا بوده است، تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- طواف مزبور باطل است، و باید تدارک شود(3) .

ص: 429


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س761.
2- 2 - مجمع المسائل، 1/ 467 و 479.
3- 3 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 762، ص 298.

* آية الله (فاضل): ظاهرا قصد او شروع از موضع معتبر شرعی بوده و در تطبيق اشتباه کرده است لذا کسری دور آخر را تا حجر الاسود تمام کند و طواف صحیح است ولی احتیاطا پس از نماز طواف، طواف و نماز را اعاده کند.

* آية الله مکارم): بنا بر احتیاط.

* آية الله (سیستانی): اگر قصد او شروع از موضع معتبر شرعی است ولی در تطبيق اشتباه کرده است در صورتی که کسری دور آخر را تا حجر الاسود به قصد طواف تمام کند طواف صحیح است در غیر این صورت باطل است.

سؤال - گاهی انسان شک میکند که این شوط طوافم بهم خورد یا نه، آیا می شود بعد از طواف یک شؤط هم به عنوان احتیاط، اضافه بر هفت شوط آورد و بعد نماز بخواند یا خیر؟

امام خمینی (ره):

ج- به وسوسه نباید اعتنا کرد، و اگر قسمتی از طواف اشکال پیدا کند همان قسمت باید تصحیح شود، و ادامه بعد از آن بقصد طواف، بدون تصحيح آن قسمت، موجب اشکال در طواف می شود، و با آوردن یک شط بعد از طواف احتياطا، اشکال رفع نمی شود(1).

سؤال - شخص در حالی که مشغول طواف است در شؤط پنجم یقین کرد که 5 متر در شوط اول و 5 متر در شوط سوم بی اختیار طواف کرده است، تکلیف او چیست؟

امام خمینی (ره):

ج- این طواف قابل تصحیح نیست، و باید اعاده شود(2).

* آية الله (تبریزی): بی اختیار شدن مانع صحت طواف نیست، وقتی که شروع به اختیار بوده است.

* آية الله (خوئی): حرکت به سبب ازدحام مبطل طواف نیست(3).

* آية الله (مکارم ): اگر از اول قصد کرده خود را در میان طواف کنندگان قرار دهد و با آنها بچرخد، آن چه را با فشار جمعیت به جا می آورد جزء طواف است و صحیح می باشد.

* آية الله (فاضل): باید از همان جایی که در شوط اول طواف را خراب کرده طواف را

ص: 430


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س763، ص 298.
2- 2- همان، س 764.
3- 3 - المسائل الشرعیه، ج 1، ص 342.

تصحیح و اتمام و احتیاطا اعاده هم بنماید. اگر موالات عرفيه بهم نخورده باشد. و الا اعاده کافی است ظاهرا.

* آية الله (سیستانی): اگر به کلی از او سلب اختیار شده است دو شؤط دیگر انجام دهد.

سؤال - شرایطی که در طواف واجب، لازم الرعایه است آیا در طواف مستحبی نیز معتبر است یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- ظاهر آن است که آن چه در مناسک استثناء نکرده معتبر است(1).

* آية الله فاضل): مانند این که در طواف مستحبی موالات، طهارت از تحدث و خواندن نماز طواف معتبر نیست و قطع آن حتی بدون عذر جایز است و شک در عدد دورهای آن موجب بطلان نمی شود و بنا را بر اقل می گذارند و صحیح است و قران بین دو طواف مستحب حرام نیست بلکه مکروه است و خواندن نماز آن در هر جای مسجد الحرام در حال اختیار صحیح است.

سؤال - در طواف مستحبی زنان می دانند که به بدن مردان نگاه میکنند و احیانا هم در بین فشار مردان قرار می گیرند، از نظر شرع اشکال ندارد؟

امام خمینی (ره):

ج- اگر اختیارا نگاه به نامحرم نکنند اشکال ندارد، ولی در ازدحام بهتر است مراعات کنند. و در هر صورت طواف صحیح است(2).

سؤال - آیا در طوافهای مستحبی هم ختنه شرط است یا نه ؟

امام خمینی (ره):

ج- بلی شرط است(3).

سؤال - حرم وارد مکه شد، آیا می تواند قبل از اعمال عمره تمتع یا قبل از اعمال عمره

ص: 431


1- 1- مناسک حج (المحشی للإمام الخمینی)، س 765، ص 298.
2- 2- همان، س 766، ص 299.
3- 3 - همو، س 767.

مفرده، و هم چنین پس از محرم شدن به احرام حج تمتع و قبل از رفتن به عرفات، طواف مستحبی به جا آورد یا خیر؟ و اگر به جا آورد به عمره و حجش ضرر می زند یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- احوط ترک طواف مستحبی است در فرض سؤال، ولی به عمره و حج ضرر نمی زند (1).

آية الله (سیستانی): به حسب اختلاف شرایط و احکام موارد متفاوت می شود. برای شناخت آن به مناسک مراجعه شود(2) .

* آية الله مکارم): مانند موالات و وضو که در طواف مستحبی معتبر نیست و نماز که در همه جای مسجد الحرام می توان خواند.

* آية الله (سیستانی): طواف مستحبی قبل از طواف عمره و حج اشکال ندارد ولی پس از إحرام و قبل از رفتن به عرفات به احتیاط واجب نباید طواف مستحبی کند و اگر کرد به احتیاط مستحب تلبيه بگويد.

*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اقوى جواز و احوط ترک آن است(3).

*** آية الله ( خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط این است شخصی که احرام حج تمتع بسته پس از احرام و پیش از رفتن به عرفات طواف مستحبی ننماید و چنانچه طواف نمود بنا بر احتیاط بعد از طواف تلبيه را تجدید کند.

آية الله (بهجت): اشکالی ندارد(4).

سؤال - آیا می شود هر شؤط از طواف مستحب را به نیت یکی از مؤمنین به جا آورد، یا باید مجموع هفت شؤط را برای یک نفر به جا آورد؟

امام خمینی (ره):

ج - نیابت در یک شوط صحیح نیست، ولی می تواند مجموع را به نیت چند نفر انجام دهد(5).

* آية الله مکارم): و نیز می تواند ثواب هر شوط را به یک نفر اهداء کند.

ص: 432


1- - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س 768، ص 299 .
2- 2 - ملحق مناسک، س 244.
3- 3 - آراء المراجع، ص 323.
4- 4- پرسشهای جدید حج، س 69.
5- 5 - مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س769، ص 299.

* آية الله (سیستانی): نیابت در یک شؤط نیز صحیح است ولی در این صورت نباید مجموع هفت شوط را به عنوان یک طواف انجام دهد(1).

سؤال - آیا جایز است طواف مستحبی را خارج از حد طواف واجب به جا آورد یا نه؟

امام خمینی (ره):

ج- جایز نیست مگر در مورد ضرورت(2).

سؤال - اگر حاجی از منا برگشته و هنوز طواف واجب را به جا نیاورده است، آیا می تواند طواف مستحبی به جا آورد یا نه؟

امام خمینی (ره): ج- احوط آن است که تا اعمال واجب را انجام نداده، طواف مستحبی نکند(3).

آداب و مستحبات طواف

امام خمینی (ره):

در حال طواف، مستحب است بگوید:

«اللهم إني أسألک باسمک الذي يمشی به على ظلل الماء كما يمشی به على جدد الأرض وأسألک باسمک الذي يهتز له عرشک و أسألک باسمک الذي تهتز له اقدام ملائکتک وأسألک باسمک الذي دعاك به موسی من جانب الطور فاستجبت له و ألقيت عليه محبة منک و أسألک باسمک الذي غفرت به لمحمد صلی الله عليه و آله ما تقدم من ذنبه وما تأخر وأتممت عليه نعمتك أن تفعل بي كذا وكذا».

و به جای كذا و كذا حاجت خود را بطلبد(4).

ص: 433


1- 1- ملحق مناسک، سؤال 178.
2- 2- مناسک حج (المحشی للإمام الخميني)، س770، ص 299.
3- 3- همان، س771.
4- 4- همو، مسأله 772.

بیان چند مسأله در باب احکام حج مستحبی

مسأله اول: مستحب است برای کسی که شرایط وجوب حج را ندارد، این که حج کند هر وقت ممکن است و هم چنین کسی که حج واجب را کرده مستحب است حج کند و مستحب است تکرار حج در هر سال، بلکه کراهت دارد ترک آن در پنج سال پی در پی(1).

مساله دوم: مستحب است کسی که حج رفته، نیت مراجعت کند وقتی می خواهد از مکه خارج شود.

مساله سوم: مستحب است برای خویشاوندان و سایر مؤمنین؛ چه زنده و چه مرده، حج به جا بیاورد.

مساله چهارم: مستحب است برای معصومین (عليهم السلام) حج به جا آورد؛ چه زنده باشند یا نباشند.

مساله پنجم: مستحب است برای حج رفتن قرض کردن، در صورتی که اطمینان داشته باشد که می تواند ادا کند.

مساله ششم: مستحب است دیگران را به حج بفرستد؛ چه خودشان استطاعت رفتن داشته باشند یا نه.

مساله هفتم: مستحب است که در سفر حج زیاده روی کند در خرج.

مساله هشتم: جائز است با مال مشتبه مثل هديه ظالم حج کند در صورتی که علم به حرام بودنش نداشته باشد.

مساله نهم: حج رفتن افضل است از آن که خرج آن را صدقه بدهد.

ص: 434


1- 1- نجاة العباد (للإمام الخميني)، ص 220.

بخش دوم: منشور موقفين در حج از منظر مذاهب خمسه(امامیه و حنبلی - شافعی - مالکی - حنفی)

اشاره

ص: 435

ص: 436

مدخل و پیشگفتار نویسنده

واژه « موقفين » در کتابنامه حج ؛ از الفاظ مبرهن و در عین حال، مورد اختلاف است. چرا که در برخی کتب فقهی به سه واژه عرفات - مشعر ومنا، « موقف » اطلاق می شده است. و حال آن که طبق آیه قرآن : (... فإذا أفضتم من عرفات فاذكروا الله عند المشعر..» و سخنان فقها، لفظ وقوف بر عرفات و مشعر گفته می شود و بر منا، لفظ « بیتوته » اطلاق می گردد.

از آنجا که سرنوشت انسان ها در گروي تاريخ است و مطالعات تاریخی و قرآنی می توانند راهگشای بسیاری از شبهات گردد ؛ ولی متأسفانه با اختلافاتی که از سوی دشمنان در زماني امام علی (علیه السلام) ایجاد شد و اذهان مردم عوام را نسبت به ائمه منحرف ساختند. لذا ثمره آن، تشكيل فرق متعددی از جمله فرقه تشیع و تسنن گشت.

البته با ظهور انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در ایران به رهبری امام خمینی «ره» و با شعار ایجاد اتحاير مسلمين و تقریب مذاهب، نقشه های شوم دشمنان، نقش بر آب گردید؛ و اکنون همه با هم در کنار یکدیگر با کمال اتحاد و دوری از تفرقه در جهت اصلاح امور جامعه و پیشرفت در عرصه علمی گام برداریم.

به این دلیل می توان گفت: اختلافات اهل سنت و مذاهب اربعه ( حنفی- حنبلی-شافعی۔ مالکی) با شیعه امامیه در خصوص موقفين، کاملا قشری و سطحی گرایانه است. و آن هم با قدری مطالعه، می تواند مرتفع شود.

حقیر در طی مطالعات خود، تلاش نموده ام که از متون دست اول فقه شیعه و اهل سنت استفاده نموده و با ترجمه فارسی آن ها، متن فقه جامعی را تحت عنوان « منشور موقفين... » ارایه نمایم. که مورد استفاده عموم طلاب و دانشجویان و محققان علوم اسلامی قرار گیرد.

لازم به ذکر است که در ترجمه آیات، از ترجمه آية الله مکارم شیرازی بهره وافی، برده ام. البته با بررسی در کتب فقهی، به این مطلب دست یافته ام که ؛ در اکثر کتب فقهی عربی و یا فارسی به مسأله وقوفين به نحو اجمال و مختصر اشاره شده ؛ ولی به طور تخصصی به اقوال مختلف آن ها پرداخته نشده است. و من هم با توجه به کثرت منابع، به مهم ترین آن منابع

ص: 437

مراجعه نموده ام. در پایان از تمام افرادی که با راهنمایی های خود ؛ کمال مساعدت را مبذول نمودند، متشکرم.

ص: 438

فصل اول: مفهوم شناسی موقفين

ص: 439

ص: 440

وقوف در لغت

وقوف» در لغت از ریشه ( وقف ) که ماضی ثلاثی مجرد آن « و » بر وزن «فعل» به معنای: ایستاد - توقف کرد، آمده است. و از این ریشه کلماتی چون: واقف و موقوف به معنای نگهدارنده و باز داشته شده آمده است. زیرا افراد از تصرف در مال وقفی باز داشته شده اند. و نیز از این ریشه، کلمه « موقف » بکار می رود که بر وزن « فيل» به معنای « جای ایستادن » و « موضع ایستادن » در مفهوم اسم مکان بکار رفته است(1).

فرهنگ فارسی معین: 1- ایستادگی، ایست. 2- آگاهی، بصیرت -

لغت نامه دهخدا (وقوف): ایستادن. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد).

دانستن. (غیاث اللغات ). دریافتن. - حاضر بودن به وقت وقوف به عرفات. (از اقرب الموارد). ایست. توقف. آگاه.

(غیاث اللغات ). آگاهی و شعور. آگاهی و اطلاع.

- اهل وقوف ؛ با اطلاع و تجربه. - باوقوف ؛ اهل وقوف. اهل اطلاع.

- بی وقوف ؛ بی اطلاع. بی تجربه. ناآگاه .

موققيني در معنای اصطلاحی

«موقفين» مثنای کلمه «وقف» می باشد که شامل وقوف در عرفات و وقوف در مشعر الحرام می شود. و البته شاید به این دلیل « عرفات » و « مشعر» را « موقفين » ( اسم زمان + اسم مکان + مثی) می نامند، که از نظر توقف و انجام نیت در مکان خاص ( عرفات و مشعر) و زمان خاص، بسیار مورد توجه قرار گرفته که تخطی از آن، موجب ابطال حج می گردد.

ص: 441


1- 1- بندر ریگی، فرهنگ جدید عربی - فارسی، ص688.

حج اکبر از منظر قرآن

منظور از روز حج اكبر، با توجه به آیه قرآن و احادیث، روز عید قربان و نیز روز عرفه ( روز نهم ذی الحجه ) دانسته شده است. خداوند در قرآن چنین می فرماید:

«وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ »(1)

ترجمه:

و این، اعلامی است از ناحیه خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اكبر (روز عید قربان که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند! با این حال، اگر توبه کنید، برای شما بهتر است! و اگر سرپیچی نمایید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید و از قلمرو قدرتش خارج شوید)! و کافران را به مجازات دردناک بشارت ده؟

تفسیر برخی واژگان در آیه وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ

اذان، اعلان و اعلام و اخبار است به مطلبی و از این باب است اذان اعلامی که آگاه می کند به دخول وقت صلوة صبح، ظهر، مغرب و یک عبادت بزرگی است که در خبر دارد که صدای او به هر سنگ و کلوخی برسد برای او طلب مغفرت می کنند و هر کس به واسطه او نماز خواند ثواب آن در نامه این هم نوشته مي شود و فردای قیامت مؤذنین بر طلی از مشک بالا مي روند و اذان می گویند و در هر خانه که اذان گفته شود برکات نازل مي شود و فوائد بسیار دیگری و در مواردی هم اذان تشریع شده و از همین باب، اذان و اقامه که درنماز که است.

دو صف از ملائکه که طول صف از مشرق تا مغرب است عقب او نماز می گذارند و ثواب آن در نامه عمل نمازگزار نوشته مي شود و مواردی در فقه داریم که اذان و اقامه یا اذان تنها ساقط مي شود آن هم به نحو عزیمت یا رخصت. على اختلاف ؛ و این آگاهی از طرف خدا و رسول است که هر دو فرموده اند و مؤذن، امیر المؤمنين عليه السلام است الى الناس که جمع محلی بالف ولام شامل همه افراد بشر مي شود تا آخر دنیا همه بدانند ( مؤمن و کافر)(2).

ص: 442


1- 1- توبه: 3.
2- 2 - طیب، سید عبد الحسين، اطيب البيان في تفسير القرآن، ج 6، ص174.

َوْمَالْحَجِّ الْأَكْبَرِ

به مقتضای اخبار، يوم النحر که روز دهم ذی الحجه (عید قربان) بوده بر خلاف نظر برخی مفسرین که گفته اند روز عرفه بوده و از شواهد این ادعا این است که روز عرفه حاجیان در صحرای عرفات بودند و این اذان بالای کعبه بوده البته موقعی که برای طواف و سعی آمده بودند(1) .

أأَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

چنانچه در جای دیگر می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا (48)» (2).

خداوند (هرگز) شرک را نمي بخشد! و پایین تر از آن را برای هر کس بخواهد و شایسته بداند) مي بخشد.

وشوله مرفوع على الابتداء و خبر آن محذوف شده یعنی و رسوله بریء، و بعضی به نصب قرائت کرده اند وعطف « بالله » داده اند.

فَإِنْ تُبْتُمْ

خطاب به مشرکین است بعض مفسرین گفتند: « در این مدت چهار ماه » ؛ لكن تقیید در آیه نشده است و وجهی هم ندارد مشرک و کافر در هر زمانی اگر اسلام آورد و از شرک و کفر توبه کرد از او قبول مي شود.

فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ

در دنیا از قتل و ذهاب مال محفوظ مي ماند و هم از فوائد اسلام بهره مند می شود و هم در آخرت از عذاب الهی نجات پیدا می کنید و هم به سعادت و فیوضات بهشت نايل مي شوید.

ص: 443


1- 1- طیب، سید عبد الحسين، اطيب البيان في تفسير القرآن، ج6، ص175.
2- 2 - (نساء: 48 )

وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ

تولی » در اینجا به معنی اعراض و پشت کردن و به شرک باقی بودن است.

فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ

توهم نکنید که دیگر بعد از فتح مکه بتوانید عرض اندامی کنید و جز خواری و خفت و ترس برای شما چیزی نیست و هر کجا دست آمدید کشته خواهید شد این نسبت به دنیای شما است و اما نسبت به آخرت،....

وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا

چه مشرک باشند یا سائر طبقات کفر، به عذاب دردناک بشارت داده است هر چند که درجات و مراتب مختلفی دارد و هر درجه راجع به یک طبقه است(1).

مراد از" يؤم الحج الأكبر" در آیه:" وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ ..." و اقوال مختلف در این مورد و اما اینکه منظور از" روز حج اكبر" چیست؟ مفسرین در آن اختلاف کرده اند.

بعضی گفته اند: منظور روز « دهم ذی الحجه » از سال « نهم هجرت » است.(2) چون در آن روز بود که مسلمانان و مشرکان یک جا اجتماع کرده و هر دو طایفه به حج خانه خدا پرداختند، و بعد از آن سال، دیگر هیچ مشرکی حج خانه خدا نکرد. و این قول مورد تأیید روایاتی است که از ائمه اهل بیت (علیهم السلام) رسیده و با معنای اعلام برائت، مناسب تر و با عقل نیز سازگارتر از سایر اقوال است، چون آن روز بزرگترین روزی بود که مسلمانان و مشرکین، در منا جمع شدند، و این معنا بنابر روایاتی از طرق عامه است ؛ که منظور از حج اكبر، روز دهم هر سال است (نه تنها از سال نهم هجرت) و بنا بر این همه ساله حج اكبر تکرار می شود، ولیکن از طريق نقل ثابت نشده که اسم روز دهم، روز حج اكبر بوده باشد.

بعضی دیگر گفته اند: منظور از آن، روز عرفه (نهم ذی الحجه) است ؛ چون وقوف، در آن روز است و عمره که وقوفی در آن نیست ؛ حج اصغر است. لیکن این قول، صرف استحسان (3) واعمال سلیقه است، و دلیلی بر آن وجود ندارد، و هیچ راهی برای تشخیص صحتش نداریم.

ص: 444


1- 1- طیب، سید عبد الحسين، اطیب البيان في تفسير القرآن ، ج6، ص176.
2- 2 - طباطبایی، سید محمد حسین، سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج 9، ص200.
3- 3 - در عرف اهل سنت استحسان حجت است یعنی هر امری را که مفتی بر حسب طبع و ذوق و سلیقه خود نیکو و مستسحن پندارد آن امر واجب می گردد و اگر قبيح ومستهجن شمرد، آن امر حرام می شود. رشاد، محمد، اصول فقه، ص 283.

بعضی دیگر گفته اند: منظور از آن، روز نحر (قربان) است، چون امام مسلمین در آن روز ایراد خطبه می کند. البته بی اعتباری این قول روشن است.

قول دیگر اینکه منظور از آن، تمامی ایام حج است هم چنان که ایام جنگ جمل را روز جمل و حادثه جنگ صفین و جنگ بعاث (1) را روز صفین و روز بعاث می گویند، که در حقیقت مقصودشان از روز، زمان است پس منظور از روز حج اكبر نیز زمان حج اکبر است. و این قول را نباید در مقابل اقوال گذشته، قولی جداگانه در نظرگرفت ؛ چون با همه آنها سازگاری دارد، و همه، آن روزها را ؛ روز « حج اکبر» می دانند، و اما اینکه چطور حج را حج اکبر نامیده؟ ممکن است بتوان آن را با بعضی از اقوال قبلی ( قول اول ) توجیه کرد.

با بررسی دقیق، این قول هم ؛ کلام صحیحی نمی باشد، زیرا همه ایام حج نسبت به اعلام برائت که در آیه مورد بحث واقع شده است ؛ یکسان نیستند، و وضع روز دهم طوری است که آیه شریفه را به سوی خود منصرف می سازد و از شنیدن کلمه" روز حج اكبر" آن روز به ذهن می رسد، چون تنها روزی که عموم زوار، حج را در خود فرا گرفته باشد و اعلام برائت به گوش همه برسد، همان روز دهم است، و وجود چنین روزی در میان روزهای حج، نمی گذارد کلمه" يؤم الحج الأكبر" سایر ایام را نیز شامل شود، چون در سایر ایام، زوار اجتماع آن روز را ندارند(2).

وَ أَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

ترجمه:

واین، اعلامي است از ناحیه خدا و پیامبرش به عموم مردم در روز حج اكبر (روز عید قربان که: خداوند و پیامبرش از مشرکان بیزارند؟

مبنی بر اعلام به مسلمانان است که ساحت پروردگار و رسول گرامی صلی الله عليه و آله و ستم از بت پرستان بری است و هنگام اعلام روز عید قربان که حج اکبر است در حالی که بت پرستان و مسلمانان در سرزمین منا برای ادای مراسم حج گرد آمده حکم برائت به مسلمانان

ص: 445


1- 1- جنگ بعاث، جنگی که پیش از اسلام در جنوب شرقی مدینه بین دو قبیله اوس و خزرج روی داد. این جنگ که آخرین نزاع بین این دو قبیله بود، طرفین را به ستوه آورد و بعد از متارکه جنگ، زمینه روانی لازم برای نفوذ و انتشار اسلام را در یثرب فراهم آورد. ويکی شيعه
2- 2 - طباطبایی، سید محمد حسین، سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ج9، ص200.

اعلام می شود تا اینکه در انتظار صدور دستور باشند که پروردگار در باره بت پرستان در آینده نزدیکی چه حکمی صادر خواهد فرمود(1).

رفع یک شبهه

در برخی نوشته ها، کلمه وقوف را برای سه مکان عرفات - مشعرالحرام و نا بکار برده اند در حالیکه منظور از موقفين، وقوف در عرفات و مشعر الحرام است و برای برنا، از لفظ بیتوته در منا استفاده می شود (2).

در منابع فقهی، به تبع احادیث، برای روزهای مخصوص مناسک حج در ماه ذيحجه، نام ها و تعبیرهای خاصی به کار رفته است، از جمله روز ترویه برای روز هشتم ، روز عرفه و روز مشهود برای روز نهم، روز نحر ( قربانی کردن ) برای روز دهم، ايام معدودات.. ، ایام تشریق وایام منا برای روزهای یازدهم تا سیزدهم، روز قبر برای روز یازدهم و روز تحصیب برای روز چهاردهم

است.(3)

حج، مواقف و مناسکی دارد که هر یک با خصوصیتی همراه است که در دیگری نیست یا اندک است. از همین رو، و نیز به قرینه ی حديث شريف نبوی (صلی الله علیه و آله) «الحج عرفة »، بعید نیست که در عرفات معرفتی پدید آید که آن معرفت در موارد دیگر یافت نمی شود. حج به سبب همین آگاهی خاص، که جز در عرفات یافت نمی شود ؛ سبب تعالی و نیل انسان به اوج قله ی عالم امکان، یعنی « خلق عظيم » است(4) .

روز عرفه و سرزمین عرفات، هر یک مقامی ویژه دارد که رسیدن بدان ها برای آن حج گزاری میسر می شود که این دو مقام را در دیگر زمان ها و مواقف معين حج ادراک کند و بدین ترتیب خود را برای ادراک دعا آماده کند، تا آنکه روح او به عرعرش خدا بیاویزد و به معدن عظمت برسد و خود عظیم شود.

ظهر روز عرفه ( روز نهم ذی الحجه ) اعمال حج آغاز می شود. البته بعد از بستن إحرام، دومین عمل ما از اعمال حج، وقوف در صحرای عرفات است. ما در عرفات، عمل واجبی جز

ص: 446


1- 1- حسینی همدانی سید محمد، انوار درخشان، ج 7، ص، 434.
2- 2- حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی ، إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان، ص 330.
3- 3 - حسینی آهق، مریم، در باره حج، ص2.
4- 4- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص 208.

وقوف در صحرای عرفات نداریم و فقط باید ابتدا در اذان ظهر نیت کنیم که : « وقوف می کنم در صحرای عرفات از حجة الاسلام، قربة الى الله ». کسانی که بار دوم یا بیشتر مشرف می شوند، چنین می گویند: وقوف می کنم در صحرای عرفات از حج تمتع قربة الى الله . که این وقوف از اذان ظهر تا غروب آفتاب است.

خداوند در قرآن چنین می فرماید(1):

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (198) ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (199) فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ (200)

ترجمه:

گناهی بر شما نیست که از فضل پروردگارتان (و از منافع اقتصادی در ایام حج) طلب کنید که یکی از منافع حج، پی ریزی یک اقتصاير صحیح است). و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همان طور که شما را هدایت نمود و قطعا شما پیش از این، از گمراهان بودید. (198).

سپس از همان جا که مردم کوچ میکنند، (به سوی سرزمین منا) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است! (199).

و هنگامی که مناسک (حج) خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یاد آوری از پدرانتان (آن گونه که رسم آن زمان بود، بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می گویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (* نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهره ای ندارند. (200).

شأن نزول:

از ابن عباس، مجاهد، حسن بصری و عطا نقل شده است که: مسلمین در اوقات حج تجارت کردن را گناه می دانستند و خداوند در این آیه تصریح فرمود که می توانند به تجارت نیز

ص: 447


1- 1- بقره: 200 - 198.

بپردازند. چنان که این موضوع از ائمه اطهار عليهم السلام هم روایت گردیده است و نیز گویند اعراب در جاهلیت چند بازار به نام عكاظ و مجنة و ذوالمجاز داشتند.

و اگر هر کس در اوقات جاهلیت هنگام حج به تجارت می پرداخت به او « حاج » نگفته بلکه « داج » می گفتند: سپس آیه فوق نازل گردید(1).

تفسیر:

«لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ» اعراب زمان جاهلیت خرید و فروش و داد و ستد را در هنگام حرام کاری ناپسند تلقی میکردند و انجام آنرا در ضمن حج معصیت می پنداشتند. اما آیه شریفه آن را مباح و جائز تلقی کرده چنانکه در « تفسیر عیاشی » از حضرت صادق عليه السلام روایت شده که فرمودند: چنانچه شخص احرام پوشیده و به اعمال حج مشغول شد هیچ مانعی ندارد که نیازمندیهای خود را نیز خریداری نموده و یا آنکه چیزهای اضافی که دارد به فروش برساند(2).

فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ (3)»

«افاضه » به معنای خروج از مکاني است که شخص در آن جا توقف نموده است. و عرفات نام بیابانی است در مکه و چون جبرئيل ضمن تعلیم اعمال حج، آن را به حضرت ابراهیم (علیه السلام) معرفی کرد از این جهت به نام عرفات خوانده مي شود. «المشعر» نام کوهی است که در شمال غربی مکه و جنب منا واقع است و به آن «مزدلفه و جمع» نیز گفته می شود به تناسب آنکه محل نیایش و اجتماع حاجیان است. و از نظر این که جمله «افضتم » به صورت ماضی و شرط قرار داده شده یعنی توقف در عرفات مفروض گرفته شده، این است که زمینه برای واجب دیگر می باشد. و «فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ»: مفاد آن چنان است که از جمله واجبات و ارکان حج همانا وقوف در عرفات است و پس از خروج از آن، باید در مشعر الحرام نیز توقف نمود و به ذکر پروردگار مشغول شد و درک این دو موقف، از ارکان حج می باشد.

« إِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (4)»

بیان آن است که: قبل از راهنمایی به وقوف در عرفات و شعر، مردم جاهلیت اعمال حج

ص: 448


1- 1- محقق، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 66.
2- 2 - انوار درخشان، ج2، ص160.
3- 3- بقره: 198.
4- 4- همان.

و وظایف آن را نمی دانستند و اغلب آن را به صورتی دور از روش پرستش انجام می دادند؛ بنابراین مقتضی است که حاجیان از این نعمت هدایت و راهنمایی سپاسگزاری کنند.

«ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ (1)»

خداوند در این آیه کریمه، مسلمانان را امر فرموده است که: مناسک و اعمال حج را بر طبق روش ابراهیم و اسماعيل عليهما السلام انجام داده و از روش انبیاء تخلف نورزند. به این معنا که در بیابان عرفات توقف کرده و سپس به سوی مشر و منا روانه شوند. در حالیکه طائفه قریش بنا به سلیقه شخصی از توقف در عرفات خودداری می کردند به این بهانه که از ساکنان حرم هستند(2).

چنانکه «عیاشی» از «زند شحام» روایت نموده که سؤال کردم از حضرت صادق عليه السلام در باره تفسیر آیه «ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ ». فرمودند:

قریش می پنداشتند که به خانه کعبه و حرم پروردگار اولویت دارند بدین جهت برای این که از حرم خارج نشوند در عرفات توقف نمی کردند این بود که آیه شریفه نازل شد و مقرر فرمود که طائفه قریش از روش انبياي سلف پیروی کرده و در عرفات توقف نمایند و سپس به سوی مشعر روانه شوند».

همچنین « تفسیر عیاشی» از حضرت صادق عليه السلام در ذیل آیه شریفه «مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ» روایت نموده که فرمود: « مراد ابراهیم و اسمعیل علیهما السلام اند »

وقت شناسی در «موققين»

در باب وقت شناسی زمان احرام، اینچنین آمده است که:

« الافضل ايقاعه يوم التروية... » فضیلت دارد که فرد حاجی در « يوم التروية » (هشتم ذی الحجه) محرم شود سپس به سوی عرفات برود و از زوال روز عرفه تا غروب روز عرفه وقوف کند آنگاه از عرفات به سوی « مشعر» کوچ نماید و شب را تا صبح بیتوته نماید و فاصله طلوع فجر تا طلوع خورشید روز عید قربان را در آنجا بماند؛ سپس به طرف « منا » حرکت کند.(3)

ص: 449


1- 1- بقره: 199.
2- 2 - انوار درخشان، ج 2، ص 161.
3- 3 - الطباطبایی الیزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، ص 508.

قول مشهور فقها

زمانی که از عرفات قبل از غروب خورشید از روی علم و عمد کوچ کند؛ واجب است که یک بدنه (شتر یا گاو فربه) کفاره بدهد و «ابن بابویه» گفته است که یک گوسفند واجب است و جایز است کوچ کردن در مشعر قبل از طلوع خورشید باشد.

« علی بن بابویه» گفته است: بر حذر باش که از « مشعر» قبل از طلوع خورشید و از عرفات قبل از غروب خورشید کوچ کنی، که اگر این کار را انجام دادی باید یک گوسفند خون کنی در راه خدا بدهی)(1).

و از « جعفر بن محمد » پیرامون وقت کوچ از « عرفات » پرسیده شد؛ حضرت فرمودند: « إذا وجبت الشمس » یعنی زمانی که خورشید ساقط شود و کسی که قبل از غروب خورشید کوچ کند یک شتر « بدنه» باید نحر و قربانی کند و یا قیمتش را صدقه دهد(2).

مرد روحانی می گفت: با همه این مطالب، که قسمتی از آن را باید با فرصت بحث نمود، چه اشکالی دارد احتیاط نماییم و دوباره یکی از موققين را درک کنیم؟

گفتم: اگر این احتياط في نفسه خوب باشد با هوای گرم و مراقبتی که دولت درباره این کار دارد به نظر من خلاف احتیاط است. ما که از ترس گرما و گم شدن نمی توانیم از چادر خود بیرون برویم، چگونه چند کیلومتر بدون وسیله و امنیت به مشعر بیاییم و اگر مردمی از ما تبعیت کردند و دچار زحمت شدند، مسؤولیت نسبت به آنها را چه باید کرد؟ چون این کار تکذیب عملی دولت و ملت سعودی بلکه اکثریت حجاج است، به حسب آنچه شنیده می شود و مرسوم بوده، کتک و حبسی هم در میان هست، بعد معلوم شد که عده ای شب بعد، به مشعر رفته و دچار زحمت شده اند؛ یکی از اهل علم که دنده اش شکسته بود، مدتی می نالید و از ماکتمان می کرد!(3).

ص: 450


1- 1- قمی، شیخ صدوق اول، علی بن بابویه، مجموعة فتاوى ابن بابویه، ص 95. و عمانی، حسن بن علی بن ابی عقیل حذاء، حياة ابن أبي عقيل و فقهه.
2- 2 - التميمي المغربي، ابی حنیفة النعمان...، دعائم الاسلام، ج1، ص321.
3- 3 - طالقانی، سید محمود، بسوی خدا می رویم با حج، ص188.

حضور امام زمان (عجل الله) در حج

وجود مبارک حضرت بقية الله، حجة بن الحسن (علیه السلام) هر سال در مراسم حج در عرفات و ونا حضور دارد. چنانکه امام صادق (علیه السلام) فرمود: « يفقد الناس إمامهم ؛ يشهد الموسم فيراهم ولا يرونه »(1).

همچنین نایب خاص امام زمان (علیه السلام) « محمد بن عثمان عمرى » (ره) می گوید: « والله إن صاحب هذا الامر ليحضر الموسم كل سنة، يرى الناس و يعرفهم و يرونه ولا يعرفونه ». بسیاری از تربیت یافتگان و شاگردان خاص آن حضرت نیز در میان حج گزاران حضور دارند و به مدد عنایت خاص حضرتش از ملکوت افراد آگاهی می یابند.

نکته در خور ذکر اینکه، چنین نیست که حل مشکلات حج گزار و هر عمل خارق عادت و کرامتی که در ایام حج و در سرزمین منا و عرفات روی دهد، مستقیما به دست مبارک امام زمان (علیه السلام) انجام گیرد. ممکن است نا آشنا یا سالمندی راه چادر خود را گم کند یا در بین راه بدون زاد و راحله بماند و ولی از اولیای الهی که تربیت شده مکتب ولایت حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه ) است او را راهنمایی کند.

تشرف بی واسطه و مستقیم به محضر نورانی امام زمان ( ارواحنا فداه )، لیاقت و شایستگی های ویژه ای می طلبد. از این رو تنها اوحدی از مردان ( افرادی خاص ) توفیق می یابند که وجود مبارک آن حضرت، شخصا به بالین او بیاید. البته عنایت ایشان، اولیا و صالحان و شهیدانی را که خود تربیت کرده شامل است و آنان به دستور آن حضرت مشکلات دیگران را حل می کنند.

پیام هاي «خذوا عتی مناسککم»

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در اوقات و مکان های مختلف در مراسم حج، به حاجیان می فرمودند که: « خذوا عني مناسككم » یعنی در انجام مراحل مختلف اعمال حج، به ویژه در « موقفين » که مورد بحث ما می باشد و از ارکان حج تمتع است ؛ هر نوع عملی که من انجام می دهم ؛ شما هم از من تبعیت نمایید. این دستور خود حاوی پیام های مهمی است ؛ از جمله:

ص: 451


1- 1- آية الله جوادی آملی، عبدالله، جرعه ای از صهبای حج، ص213-212

1- تبعیت از مقام شامخ ولایت و رهبری.

2- اهمیت و توجه به مقام فقاهت و دوران تشريع احکام الله .

3- تبیین نقش مراجع تقلید.

4- جایگاه رسانه در پیام آوری. لذا با وجود مراحل فوق، حاجی می تواند از صحت اعمالش اطمینان حاصل نماید.

احکام وادی محسر

« ابن ادریس » این قول را اختیار کرده است:

هرگاه فردی از تمنا به عرفات کوچ کند، از باب استحباب از وادی محر عبور نکند، مگر بعد از طلوع خورشید، و قبل از طلوع خورشید، عبور از وادی محر کراهت دارد.

شیخ طوسی در «نهايه » و « مبسوط »: جایز نیست از وادی محسر بگذرد، مگر بعد از طلوع خورشید.

ابن براج، از جمله مواردی که ترکش واجب است: خروج از وادی محسر جایز نیست مگر بعد از طلوع خورشید.

دلیل ما: اجرای اصل برائت ذمه و عدم تحریم. زیرا بیتوته در برنا واجب نیست.

احتجاج شيخ، بر طبق روایت صحیح هشام از امام صادق (علیه السلام) است که فرمود: «لا تجوز وادی محشر حتى تطلع الشمس».

جواب این است که: از باب عمل به اصالت برائت، حمل بر استحباب شده است(1).

از جمله مواقف، عرفات ومشعر

در انجام وقوف در هر دو موقف ( عرفه و مشعر الحرام )، مستحب مؤكد است که بعد از نماز و دعا، وقوف صورت گیرد(2).

در حدیث مشهور نبوی، حضرت فرموده اند: « الحج عرفة » و در برخی از روایات ( حسن ):

ص: 452


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج 4، فصل دوم، مسأله 198، ص247.
2- 2- حلى، ( علامه )، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، تبصرة المتعلمين في أحكام الدين، ص82.

« الحج الأكبر الموقف بعرفه و رمي الجمار ». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) حج را، عرفه میداند و وقوف در عرفه و رمی جمرات را، به عنوان حج الأكبر می دانند.

در مشعر (وقوف دوم)، از ظاهر قول اکثر فقها، وجوب بیتوته (شب را تا صبح در مشعر ماندن در مشعر حکایت شده است. و برخی فقها، به «صحيحه ابن عمار» و «حلبی» استدلال نموده اند.

حال « و يستحب للصرورة أن يقف على الشعر و يطأوه برجله ولا يتجاوز الحياض ليلة المزدلفة » : مستحب است برای کسی که بار اول به مشعر آمده، پای پیاده آید و شب مزدلفه را از « الحياض » نگذرد. البته در این قول محل اشکال است. که با عطف لا يتجاوز، با يقف، استحباب فهمیده می شود که اگر اینگونه نباشد ؛ همانا محتمل است که جمله خبریه باشد که افاده وجوب نمی کند. علاوه بر آن این که؛ عبورنکردن از « الحياض » شامل بیتوته در مزدلفه است(1).

القای دوست در عرفه

ناله دردمندان در آن صحرا مورد قبول و آه و فغان مستمندان در آن وادی در معرض توجه خداوند مهربان است. در آنجا باید زمینه لقای دوست را فراهم آورده و از گلستان رحمت حضرتش گل وصال چید.

نزدیکی خداوند سبحان به بندگان دارای مراتب و درجاتی است که با طی هر مرحله می توان به مرحله بعد رسید؛ با این ویژگی که پیمودن هر مرحله، به نیایش فروغ تازه تری می بخشد و به دعا جذبه ی ویژه عطا میکند. این مراتب، که برخی از آن ها از برخی دیگر نزدیک تر است، برابر آیات قرآن کریم عبارت است از:

1- بر اساس آیه شریفه ««وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ (2)»: و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو: من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می خواند، پاسخ می گویم!

2- آنچنان قرب الهی محقق است که به پیامبرش نفرمود: «تو در جواب سائل چنین بگو »

ص: 453


1- 1- نراقی، مستند الشيعه، ص 251.
2- 2 - بقره: 186.

بلکه خود سبقت جسته و مستقیما به پاسخ مبادرت فرموده و نزدیکی خود را به بندگان متذکر شده است.

خداوند به شخص محتضر، از حاضران کنار بستر وی نزدیک تر است لیکن آنان این قرب خاص الهی را نمی بینند ؛ «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْكُمْ وَلَكِنْ لَا تُبْصِرُونَ »(1).

ترجمه: و ما از شما به او نزدیکتریم ولی نمی بینید!

3- خداوند به انسان از شریان خون و ورید حیاتی او نزدیک تر است: « وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»(2).

4- خداوند به انسان از خود انسان نزدیک تر است. تصور صحیح این مرحله و نیز فهم درست بیان نورانی امیر مؤمنان(علیه السلام) که: « هو في الأشياء على غير ممازجة، خارج منها على غير مباينة »

در پرتو آیه «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ »(3) میسور است.

ترجمه: و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل می شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوري مي شويد!

حج گزار باید مراحل مزبور را پشت سر نهاده، به انتهای آن برسد. البته این ادراک، تنها برای موحدان خالص و راستین حاصل می شود.

لذا انسان برای رهیدن حجاب نفس، باید از خویشتن سفر کرده، از خواسته های خود هجرت کند تا مصداق این آیه شود. «وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ »(4):

ترجمه: و هر کس به عنوان مهاجرت به سوي خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود.

اگر کسی از خود بینی نجات پیدا کرد، را مشاهده ی اسرار الهی و نیل به «جنة اللقاء » برایش باز است (5).

ایام حج و مناسک آن و به ویژه سرزمین عرفات بهترین فرصت برای رهایی از خودبینی و

ص: 454


1- 1- واقعه: 85. آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص209 .
2- 2 - ق: 16.
3- 3 - انفال: 24.
4- 4- نساء: 100.
5- 5- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، بخش سوم، ص 210.

هجرت از بیت نفس است. قرآن کریم در تبیین این هجرت چنین می فرماید: «وَالرُّجْزَ فَاهْجُرْ »(1). و از پلیدي دوري كن.

اگر کسی از پلیدی هجرت کند و از تنگنای طبیعت به در آید، هرگونه مرگی که به سراغ او آید، خداوند خود عهده دار اجر اوست ؛ « فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ(2)» پاداش او بر خداست.

مشعر

وجه تسمیه مشعر

سر نامیده شدن « مشعر» در قرآن این است که این مکان به عنوان جایگاه شعائر الهی است.

« مشعر»، رواق ورودی حرم است و دالان حرم و ومهمانسرای خداست . در صحرایی تاریک، بدون خیمه، بدون سرپناه، روی خاک باید بمانی تا صبح شود، نه دری و نه دیواری، نه سقفی و نه سرپناهی، چهره های ربانی از انسان های بهم فشرده، و در همین مهمانخانه، آدم (علیه السلام)، ابراهیم (علیه السلام)، محمد (صلی الله علیه و آله) و حسین (علیه السلام) نیز پذیرایی شده اند.

شگفتا این چه حکمتی است؟! حج ، رازناک ترین و رمز آمیز ترین احکام خداست و « مشعر» رمز آمیز ترین مناسک حج است(3).

از امیر المؤمنین (علیه السلام) سؤال شد که چرا وقوف در حرم واجب نشد؟

پاسخ فرمودند: چون کعبه بیت خدا و حرم باب خدا است ؛ پس چون آهنگ آن کنند، آن ها را بر باب نگه دارد تا به درگاهش تضرع کنند. پرسش شد چرا مشعر الحرام در حرم قرار داده شد؟ فرمود: چون وقتی خداوند به زوار، اذن دخول داد آن ها را در حجاب ثانی نگاه داشت و هنگامی که تضرع آنان در آنجا به درازا کشید به آنها رخصت داد تا قربانی های خود را نزدیک کنند(4).

ص: 455


1- 1- مدثر: 5.
2- 2 - نساء: 100.
3- 3- همان: 100.
4- 4- درویش، عبدالله، از میقات تا عرفات، ص111.

تفاوت های زمان جاهلیت و اسلام در وقوف عرفات ومشعر

ثروتمندان و توانمندان قریش در عصر جاهلیت به « عرفات » وقوف نمی کردند و بدانجا نمی آمدند؛ آن ها خود را از نژاد ځمس از فرزندان ابراهیم می دانستند و این فضیلت را برای خود قایل بودند که چون آنها ساکن حرم هستند، شرافت آنها به بیرون نرفتن از حرم تأمین می گردد و چون عرفات خارج از حرم بود آن ها مستقیما به مشعر می رفتند که داخل حرم است. با این که می دانستند وقوف عرفات جزء مناسک حج است ؛ به خاطر غرور از رفتن به عرفات خودداری می کردند و کوچ از عرفات تا مشعر با آن ازدحام را خلاف شأن خود می دانستند؛ اما حج ناب محمدی خط بطلانی بر تمام امتیازات جاهلی می کشید و فریاد برمی آورد که: «ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (1)».

ترجمه: سپس از همان جا که مردم کوچ می کنند، (به سوي سرزمین منا) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!

توضیح آن است که: در زمان جاهلیت، وقتی در این سرزمین های مقدس مخصوص « منا » وقوف می کردند قبایل مختلف بر اساس حس قبیله پرستی خود، هر یک به ذکر افتخارات خود می پرداختند و از اجداد و پدران خود و میزان توانایی آنان چه سخن ها که نمی گفتند.

ولی خدا در قرآن مجید می فرماید:

«فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ (2)».

ترجمه: و هنگامی که مناسبي (حج) خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آنگونه که رسم آن زمان بود، بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم می گویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهره ای ندارند.

ص: 456


1- 1- بقره: 199.
2- 2 - بقره: 200 .

اقسام هشتگانه وقوفين

وقوف در عرفه و مشعر به اعتبار اختیاری و اضطراری هر کدام هشت قسم بوده که چهار قسم آن مفرد و چهار قسم دیگر مرکب است(1).

چهار قسم مفرد عبارتند از:

1- اینکه حج گزار تنها اختیاری عرفات را درک کند.

2- فقط اختیاری مشعر را درک نماید.

3- منحصرا اضطراری عرفات را برسد.

4- تنها اضطراری مشعر را بجای آورد. چهار قسم مركب به قرار ذیل است:

1- اختیاری عرفات و شعر را با هم درک نماید.

2- اضطراری عرفات و مشعر را اجتماعا ادراک کند.

3- به اختیاری عرفه و اضطراری مشعر برسد.

4- عکس آن، یعنی اضطراری عرفه و اختیاری مشعر را انجام دهد(2).

مرحوم مصنف می فرمایند:

تمام اقسام هشتگانه وقوف، مجزی و کافی است مگر در جایی که تنها به یک اضطراری برسد.

شارح (ره) می فرمایند:

مجزی بودن اقسام هشتگانه بطور اجمال و با قطع نظر از تمام موارد است چه آنکه اگر کسی عمدا یکی از اختیاری دو وقوف را ترک کند حجش باطل است پس مقصود مصنف از مجزی بودن اقسام، اجزا بطور مطلق یعنی اگر چه ترک یکی از وقوفين از روی عمد و اختیار باشد نیست.

چنانچه حکم به اجزاء منحصرا در موردی است که فقط به درک یک وقوف اضطراری نائل نشده باشد زیرا در این صورت طبق رأی مشهور عملش صحیح نیست اگر چه منشأ و موجب آن عمد و اختیار نباشد(3).

ص: 457


1- 1- ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، المباحث الفقهية في شرح الروضة البهية، با راهنمای فارسی شرح لمعه، ج 7، ص 34.
2- 2- همان، ص 35.
3- 3- همو، ص 36.

ولی قول قوی تر از نظر ما این است که ؛ اگر وقوف اضطراري خصوص مشعر را درک کند حجش صحیح است و دلیل ما بر این حکم، روایت «صحيحه عبدالله بن مسکان » از مولانا الكاظم (علیه السلام) است.

ناگفته نماند که: اگر تنها جزئی از شب را در مشعر، قبل از طلوع فجر درک نماید مطلقا مجزی و حجش صحیح و بلا اشکال است اعم از اینکه اختیاری آن را عمدا ترک نموده یا در ترک و فوت آن معذور باشد. و اینکه مرحوم مصنف این اضطراری را از حکم به عدم اجزاء استثنا ننمود، جهتش این است که آن را از اقسام اختیاری قرار داده ؛ زیرا وقت اضطراری مشعر را نسبت به زمان بعد از طلوع آفتاب دانسته است. لذا قهر" از مصادیق اضطراری محسوب نشده تا از حکم مجزی بودن خارج شود ( غير مجزی گردد).

اوقات در موقيين

- وقت وقوف اختیاری در عرفه که از زوال خورشید روز عرفه تا غروب آن است.

- وقت وقوف اضطراری روز عرفه، تا طلوع فجر است.

- وقت وقوف اختیاری در مشعر، از طلوع فجر روز عید قربان تا طلوع خورشید است.

- وقت وقوف اضطراری مشعر، تا زوال است.

پس اگر شخصی یکی از دو موقف را، در وقت اختیاری درک کند و به جهت ضرورتی، موقف دیگر را انجام ندهد؛ حجش صحیح است. و اگر دو موقف را با یکدیگر در زمان اضطراری آن ها درک کند، بنابر قولی حج از او فوت می شود و حجی برای او منظور نمی گردد، اما اگر یکی از دو موقف را درک کند، بنا بر اجماع فقها حجش باطل است(1).

حکم درک یکی از موقيين

إذا أدرك أحد الموقفين اختیار و فاته الآخر لضرورة صح حجه، ولو أدرک الاضطراريين... هرگاه فردی یکی از دو موقف را در وقوف اختیاری درک کند و وقوف دیگر به جهت

ص: 458


1- 1- حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، تبصرة المتعلمين في أحكام الدين، ص081

ضرورت از او فوت شود، حجش صحیح است و اگر دو وقوف را به صورت اضطراری درک کند، قول نزدیک تر به صحت، حجش صحیح است.

شیخ مفید « ره » گوید:

کسی که بماند در عرفات ، قبل از فجر روز عید قربان، پس به تحقيق ؛ عرفات را درک کرده است، و اگر در عرفات نباشد تا آن که فجر و سپیده صبح طلوع کند، از او وقوف فوت شده است، پس اگر قبل از طلوع خورشید روز عید قربان در مشعر الحرام حاضر شود، حج را درک کرده است، و اگر حاضر نشود تا آن که خورشید طلوع کند، حج از او فوت گردیده است ).

مطلب مورد اجماع:

هرگاه فردی نه روز و نه شب را در عرفه حضور نیابد، و مشعر را درک نکند تا آن که خورشید طلوع کند، حج از او فوت شده است. و این مطلب را می فهماند به این که: زمانی که در هنگام شب، در عرفه حاضر شود و شعر را بعد از طلوع خورشید درک کند، پس به تحقیق حج را درک کرده است ».

ابن جنید گوید:

حاجی حج تمتع، زمانی که عمل حج تمتع و احرام را قبل از زوال خورشید در روز عرفه درک کند، پس محرم شود و در عرفه به مردم ملحق شود، چه در روز و یا شب باشد، پس به تحقیق عمل تمتع و حجش صحیح است(1). و کسی که به مردم در عرفه ملحق نشود، ولی در مشعر تا زوال خورشید روز عید قربان، وقوف کند؛ پس به تحقیق حج را درک کرده است و به دلیل آن که عرفه از او فوت شده، باید کفاره ( خون ) دهد.

و این قول ناظر بر این است که: حاجی حج را درک می کند ؛ اگر مشعر را به وقوف اختیاری قبل از زوال درک کرده و وقوف اضطراری عرفه از او فوت شده باشد.

دلیل ما این است که:

هر کدام از دو وقوف اختیاری در عرفه و مشعر، دارای بدلی هنگام اضطراری هستند و چون اضطراری بودن هر یک، جداگانه صحیح است، پس در هنگام اجتماع هم قطعا صحیح است ( وقوف اضطراری در عرفه و مشعر).

در روایت « ن »، « جميل » از امام صادق (علیه السلام) آورده است که ؛ حضرت فرمود:

ص: 459


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج 4، مسأله 218، ص 264.

هر فردی که مشعر را روز عید قربان، قبل از زوال خورشید درک کند، پس به تحقیق حج را درک کرده است ».

عبد الله بن مغیره » در حدیث صحیحی گوید:

مردی در نا پیش ما آمد و گفت: من با مردم هر دو موقف را ( عرفه و مشعر )، درک نکرده ام؛ اینک چه حکمی دارم ؟ « عبد الله بن مغیره ) به او عرض کرد: بر تو هیچ حجی حساب نمی شود.

آنگاه «اسحاق بن عمار» بر ابی الحسن (علیه السلام) وارد شد و همان سؤال را پرسید، حضرت فرمود: « هرگاه کسی مزدلفه را درک کند به طوری که قبل از زوال خورشید روز عی؛ قربان ؛ وقوف کند، پس به تحقیق حج را درک کرده است ».

«ابن جنید» بر این دو روایت اعتماد نموده است. و ما این دو روایت را حمل کرده ایم بر

زمانی که ؛ فردی هر دو موقف را ( عرفه و مشعر ) در زمان اختیاری، درک نکرده باشد؛ به دلیل آن روایتی را که « حسن العطار» از امام صادق (علیه السلام) آورده است که امام (علیه السلام) فرمودند: « زمانی که حاجی، عرفات را قبل از طلوع فجر درک کند؛ سپس از عرفات برود و به مردمی برسد که مشعر (جمع) را درک نکرده اند. از عرفات به سوي مشعر در حال کوچ هستند )، پس باید اندک وقوفی را در شعر داشته باشد؛ تا در منا به مردم ملحق شود که در این صورت کفاره ای به گردنش نمی باشد »(1).

حكم تارك وقوفين

کسی که هر دو وقوف ( عرفات و مشعر ) را ترک نماید، حجش باطل است. البته به دلیل نص واجماع، چه از روی عمد و یا از روی فراموشی باشد(2).

ابو عبدالله » (علیه السلام) فرموده است: « هرگاه حاجی قبل از طلوع فجر، عرفات را درک کند و از عرفات بیاید در حالی که مردم را

ص: 460


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج 4، مسأله 218، ص265.
2- 2- مفاتیح الشرایع، ج1، مفتاح 391، ص 348.

در مشعر مشاهده نکند؛ در این صورت باید مختصر وقوف کوتاهی را در مشعر الحرام داشته باشد و در « منا » به مردم ملحق شود و چیزی از باب كفاره به گردنش نمی باشد(1) .

بررسی نحوه دعا در وقوفين

فرد حاجی، در تمام زمان وقوف هرگز نباید از یاد خدا غافل باشد لذا نوع دعا و اقوال آن اینگونه مورد بررسی قرار می گیرد:

1- از ذکر ودعا غافل و جدا نشود و بر طبق اخبار و روایات مستفاد از ائمه، تمام زمان وقوف خود را صرف ذکر و دعا نماید. مثلا اینچنین بگوید:

«اللهم إیاک صمدت، و إیاک اعتمدت، ووجهك أردت، أسألك أن تبارك لي في رحلتي، وأن تقضي لي حاجتي، وأن تجعلني ممن تباهي به اليوم، من هو أفضل متي ».

2- قول نادری از « الحلبی» بیان شده است که ؛ قائل به وجوب است و در « المنتهی » بعد از ذکر حکم به استحباب و عدم وجوب ذکر و دعا، می فرماید: « ولا نعلم في ذلک خلافا » در حالی که ما در این قول، نظر مخالفی ندیده ایم.

3- در حال دعا، ایستاده باشد. همچنان که در « الشرايع» و « القواعد» هم بیان شده است. البته به دو دلیل:

الف - به ادب و احترام نزدیک تر است. ( این قول محل نظر و اشکال است ).

ب - با فضیلت ترین مصداق و بهترین فرد واجب، سخت ترین آن می باشد. به دلیل این حدیث: « أفضل الأعمال أحمزها» و از ظاهر قول علامه در « تذكرة »: علما بر این مطلب اتفاق دارند بر این که ؛ وقوف چه به صورت سواره و یا نشسته هر دو مکروه است. و بلکه ایستاده و در هنگام دعا مستحب است. و عده ای از فقها استثنا کرده اند آن خشوع را که موجب سختی و مشقت است ( ایستاده دعا کردن ) پس نشسته دعا کردن د وقوف، مستحب است و ایرادی ندارد(2).

ص: 461


1- 1- کرمانی، حاج محمد کریمخان، فصل الخطاب، (علم الشريعة، العبادات )، ج4، ش 2985، ص355.
2- 2 - طباطبایی، ریاض المسائل في بيان الأحكام بالدلايل، ص 141.

حكم وقوف بر بالای کوه ها

وقوف بر بالای کوه ها کراهت دارد ؛ چه به صورت نشسته و چه سواره باشد. و قول ضعیفی قيل قائل به منع است و در آن محل نظر است هر چند که به احتیاط نزدیک تر است؛ البته اگر ضرورتی باشد، به اجماع فقها بالا رفتن از کوه، نه کراهت دارد و نه حرمت (1). همچنان که علامه در «تذكرة» و نیز روایت موثقی با این مضمون اشاره به آن نموده است که: «فإذا كان بالموقف و کثروا كيف يصنعون؟ قال: يرتفعون الجبل»، زمانی که افراد زیادی بخواهند در موقف، وقوف کنند؛ چه باید بکنند؟ فرمود: از کوه بالا روند.

أبو علي الأشعري عن الحسين بن علي الكوفي عن علي بن مهزيار عن عثمان بن عیسی عن ابن مشكان ممن رواه عن أبي عبد الله ع روایت کرده است که فرمود:

همانا «داود»، وقتی در موقف عرفه، وقوف کرد، به جمعیت زیاد مردم نگریست و از کوه بالا رفت. سپس مشغول دعا شد؛ هنگامیکه اعمال عبادی را انجام داد، کسی پیش او آمد و به وی گفت: ای «داود»: پروردگارت به تو می گوید: برای چه بالای کوه رفتی؟ گمان می کنی که صدای فردی که مرا صدا می زند بر من مخفی و پنهان است ؟ آنگاه با او به دریای جده رفت (در آب فرو رفت) سپس چهل صبح در خشکی حرکت کرد. پس زمانی که به سنگ بزرگی رسید، آن را شکافت؛ در حالیکه در داخل آن کرمی بود. پس به او گفت: ای داود، پروردگارت به تو میگوید؛ که من شنواترین هستم، صدای این کرم را در درون این سنگ بزرگ و در ته این دریا را می شنوم. پس گمان می کنی که بر من صدای تو مخفی باشد(2)؟!.

حکم فرد خواب، مجنون وکوان در وقوفين

شیخ طوسی در کتاب « مبسوط» خود فرموده است(3):

از جمله مواضعی که انسان باید بیدار باشد تا عملش مجزی باشد، عبارتند از:

إحرام - وقوف در موقفين - طواف – سعی - نماز طواف - طواف نساء.

ص: 462


1- 1- طباطبایی، ریاض المسائل في بيان الأحكام بالدلایل، ص 141.
2- 2 - الکافی، ج 9، ص59.
3- 3 - حلی، مختلف الشيعه في احكام الشريعه، ج 4، ص 267.

«علامه حلی»، در «مختلف الشيعه في أحكام الشريعه » از «شیخ طوسی» در کتاب «مبسوط) پیرامون مسأله فوق در موقين، نظر شیخ را اینگونه مطرح نموده است که:

از حاجی، وقوف در موققيني در هنگام خواب ؛ صحیح است؛ زیرا آنچه واجب است، نفس بودن (کون ) است ؛ نه انجام ذکر».

«ابن ادریس» گوید:

این سخن واضح نیست، زیرا به اجماع فقها؛ حاجی باید نیت وقوف نماید ؛ و حال آن که شیخ طوسی در «نهاية»، سخن واضح و صحیحی را بیان کرده است که اصول شیعه بر آن مبتنی است:

«کسی که در تمام مناسک، حاضر شده و تمام آن ها را در جای خودش به ترتیب انجام داده است؛ ولی چون سكران و مست بوده، هیچ حجی بر او منظور نمی شود و حجش صحیح نمی باشد. و باید سال آینده حج را بجای آورد.

و شیخ طوسی در «تهذيب ) می فرماید(1):

«و قول بهتر در نزد من این است: چیزی از عبادات و مناسک حاجی که مجنون باشد پذیرفته نیست. زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده اند: ( الأعمال بالنيات وإنما لامرئ ما نوى ). اعمال انسان بر مبنای نیت ها در نظر گرفته می شود و حال آن که نیت مجنون، صحیح نیست »

و نیز کلام الهی در قرآن که می فرماید:(2)

«وَمَا لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزَى إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلَى » یعنی ؛ و هیچ کس را نزد او حق نعمتی نیست تا بخواهد به این وسیله) او را جزا دهد، بلکه تنها هدفش جلب رضای پروردگار بزرگ اوست » (3).

و بدان که شیخ - رحمت خدا بر او باد - ، شرط عقل را ؛ در جاهایی واجب می داند که با تر آن مواضع، حج از او فوت می شود. و در غیر آن مكان ها، حج او مکفی و مجزی است.

واما پیرامون وقوف فرد خواب: هرگاه فرد حاجی، وقوف خود را با نیت آغاز کند، در این صورت حضور او و بودنش (گون ) در آن مکان مجزی است و کفایت میکند؛ هر چند که خواب باشد. زیرا استمرار بیدار بودن و متنبه گشتن در همه اوقات لزوم و وجوبی ندارد.

ص: 463


1- 1- حلی، مختلف الشيعه في احكام الشریعه، ج 4، ص 267.
2- 2 - الليل: 20- 19.
3- 3 - حلی، مختلف الشيعه في احكام الشريعه، ج 4، ص 267.

پس اگر شیخ طوسی و ابن ادریس اینچنین قصدی از کلامشان داشته باشند، به صواب رفته اند و با هم اتفاق قول دارند(1).

حکم مجامعت در وقوفین

« شیخ طوسی » چنین گوید:

کسی که در فرج زنش از روی عمد و قبل از وقوف در مشعر، مجامعت کند، حجش باطل است و باید کفاره یک شتر بدهد. و در سال آینده حج را بجای آورد. و به این قول « علی بن بابویه » و پسرش در «المقنع» و در کتاب «من لا يحضره الفقیه » و قول « ابن جنید» و « ابن البراج » و «ابن حمزه » و « ابن ادریس » نیز همین است.

« شیخ مفید » چنین گوید:

اگر قبل از وقوف در عرفه، مجامعت کند، کفاره اش یک شتر است و سال آینده باید حج را بجای آورد وطلب استغفار از خداوند نماید و اگر بعد از وقوف درعرفه مجامعت کند، یک شتر باید کفاره دهد و دیگر لزومی ندارد در سال آینده حج را بجای آورد و این قول « سلار» و «ابی الصلاح » است. و « سید مرتضی » دو قول دارد که یکی از آن ها ؛ همین قول است که آن را در «

جمل العلم و العمل» آورده است. و قول دوم همچون قول اول است که « سید مرتضی » آن را در « الانتصار » خود ذکر کرده است. و به امامیه اختصاص دارد، به این سخن که: کسی که عمدا قبل از وقوف در مشعر در فرج زنی وطی کند، یک شتر باید کفاره دهد و جزء گنهکارانی است که قبل از وقوف در عرفه وطی انجام داده است.

و همچنین « سید مرتضی » در « المسائل الرسيه » می فرماید: بدان که همانا بین امامیه هیچ اختلافی نیست بر این که مجامعت کننده، قبل از وقوف در عرفه یا مشعر الحرام ، علاوه بر کفاره باید قضای این حج را چه مستحب یا واجب را بجای آورد(2).

و ابن ابی عقیل چنین گوید: پس اگر شخصی قبل از دیدن موقفين، مجامعت کند، حجش باطل است و یک شتر کفاره دهد و حج را در سال آینده بجای آورد که این قول موافق قول

ص: 464


1- 1- حلی، مختلف الشيعه في احكام الشریعه، ج 4، ص 267.
2- 2- همان، ص 165.

شیخ طوسی است و نظر قابل اعتمادی است. دلیل ما آن است که: این فرد به محرم بودنش بی احترامی کرده است. در نتیجه مورد مؤاخذه و عذاب باید قرار گیرد.

در روایت صحیحی از « معاوية بن عمار » از امام صادق (علیه السلام): « هرگاه مردی با همسرش قبل از آن که به مزدلفه برسد ؛ مواقعه کند، باید سال آینده حج را بجای آورد ».

احتجاج شیخ مفید: بنابر روایت این که حضرت فرمود: ( الحج عرفة ).

و جواب: بعد از پذیرش حديث، روایت حمل می شود بر این که ؛ با عظمت ترین قسمت حج، عرفه است(1).

شیخ طوسی در نهاية گوید: دلیل اول آن که ؛ حجة الاسلام است و دلیل دوم آن که دارای عقوبت است.

و« ابن ادریس » برعکس قول « شیخ طوسی» در « خلاف » آورده است که: اول: به جهت عقوبت و دوم به جهت حجة الاسلام.

احتجاج شیخ طوسی: با عمل به استصحاب، مسأله حجة الاسلام هم قبل از جماع و هم بعد از جماع مطرح است. و زیرا جماع چه بعد از وقوف در مزدلفه و چه قبل از وقوف در مزدلفه، و چه حکم بر وجوب اعاده، فرد حاجی را از حجة الاسلام خارج نمی کند(2).

مطلب اول: احادیث دال بر ایجاب حج در سال آینده هستند بدون آن که نامی از فساد ببرند « این مطلب در عمره هم این گونه وارد شده است »

مطلب دوم: ما هم می پذیریم که ذمه بری نمی شود بوسیله آن کفاره (بدنة )، بلکه باید علاوه بر آن قضاء هم بکند.

شیخ طوسی در « خلاف » می فرماید:

زمانی که بر آن دو (زن و شوهر ) حج در سال آینده واجب شد، پس زمانی که به مکانی رسیدند که مواقعه انجام داده بودند، باید بینشان جدایی انجام شود. فرقه شافعی اختلاف کرده اند که: آیا ایجاد جدایی بینشان، واجب است یا مستحب ؟ و حال آن که شیخ طوسی بر هیچ یک تصريح نفرموده است.

در «نهاية » و در « مبسوط » شیخ طوسی فرموده است: شایسته است که آن دو از هم جدا باشند.

ص: 465


1- 1- حلی، مختلف الشيعه في أحكام الشریعه، ج 4، ص166.
2- 2- همان، مسأله 125، ص166.

علی بن بابویه » بر وجوب جدایی بین آن ها تصریح نموده است و فرموده: و يجب أن يفق بینک و بين أهلک »(1).

شیخ طوسی در « خلاف » می فرماید:

در هنگام قضای حج و انجام مناسکشان، بین زوجین حکم به جدایی انجام می شود، و زمانی که مناسک را بجا آوردند، این حکم ساقط می گردد.

علی بن بابویه » گوید: و واجب است جدایی بین تو و خانواده ات تا آن که مناسک را بجا آوری. سپس در کنار هم قرار گیرید. زمانی که در سال آینده حج بجا آوردید، و رسیدید به آن جایی که مواقعه انجام داده بودید، بین شما جدایی انجام می شود تا مناسک عباد یتان را انجام دهید سپس در کنار هم قرار می گیرید.

ابن جنید » گوید: بین آن دو جدایی انجام می شود اگر آن خانم، زوجه اش یا کنیزش باشد تا این که برگردند به مکانی که مواقعه در آنجا انجام شده به طوری که در تمام آن مكان ها، ممنوع از جماع هستند. هر چند که با هم حلال باشند. و نمی توانند کنار هم جمع شوند، مگر آن که قربانی در آن محلش ( محل خطا و گناه ) داده شود. (کفاره )(2).

از شیخ طوسی در « نهاية » اینچنین آمده است:

اگر جماع این فرد ( حاجی ) در فرج زنی قبل از وقوف باشد، بر این فرد یک شتر ( بدنه ) به عنوان کفاره واجب است. بدون آن که سال آینده حجی بجای آورد(3). و حال آن که شیخ این مطلب را مطلق آورده است.

و شیخ طوسی در « مبسوط »:

اگر مردی قبل از وقوف در مشعر، از روی عمد ؛ در فرج زنی مجامعت کند چه در جلو و یا چه در پشت، البته چه قبل از وقوف در عرفه و یا بعد از وقوف در عرفه، در این صورت حجش فاسد است، و واجب است آن سال را بگذرد و در سال آینده حج را به همراه پرداخت کفاره شتر) انجام دهد. و اگر جماع در غیر از فرج باشد، فقط کفاره یک شتر دهد و نه هیچ کار دیگری.

ص: 466


1- 1- حلى، مختلف الشيعه في أحكام الشریعه، ج4، مسأله 126، ص 167.
2- 2- همان، مسأله 127، ص168.
3- 3 - همو، مسأله 128، ص 169.

شیخ طوسی در « خلاف » چنین گوید:

زمانی که شخصی در فرج زنی وطی کند، حجش فاسد می شود ؛ و اگر در غیر از فرج باشد، حجش فاسد نمی شود هر چند که انزال منی صورت گرفته باشد.

سپس شیخ طوسی گوید: اصحاب ما دارای چند نظر هستند:

1- انجام عمل مجامعت با حیوان و لواط با مردان و در پشت زنان، همه آن ها مصداقی بر فساد حج است. در استدلال به این دلیل به اصل احتیاط استدلال نموده اند. قول و نظر شافعی هم اینچنین است.

2- فسا عمل عبادی در حج، تعلق نمی گیرد مگر به وسیله عمل وطی در جلوی زن (قبل).

در استدلال به دلیل برائت نمسک جسته اند.

3- ابوالصلاح چنین گوید: در مورد استمناء و مالیدن و انجام آن با چهار پایان، کفاره یک

شتر بدهد.

4- ابن حمزه: جماع در فرج زن، بطور کلی موجب فساد حج میشود.

5- ابن براج گوید: زمانی که در فرج یا غیر از آن، قبل از وقوف در مزدلفه به صورت عمدی جماع کند، حجش فاسد است. پس اگر منظور از فرج، جلو ( قبل ) باشد و منظور از غیر ( ما دون )، در باشد، کلامش صحیح است ؛ وگرنه صحیح نمی باشد.

6- ابن ادريس مانند شیخ طوسی در « مبسوط » قائل به تفصیل شده است(1).

7- شیخ مفید در « المقنعه » و سلار در « المراسم » ، کلام را همچون شیخ طوسی در « النهاية » مطلق آورده اند.

8- قول نزدیک تر به صحت در نزد من ( علامه حلی )، این است که: هیچ فرقی بین قبل و بر نمی باشد همچنان که هیچ فرقی بین زن یا برده نیست.

دلیل ما:

هتک حرمت و بی احترامی و رودر رو قرار گرفتن بر احکام اسلامی است. که مساوی با فساد است. زیرا زشت ترین عملی است که، کامل ترین عقوبت و مجازات را در بر دارد(2).

شیخ طوسی در « نهایه» و « مبسوط » و ابن براج و ابن حمزه معتقدند:

کسی که سخن عبث گوید ؛ تا آن که منی از او خارج شود، حکم اینچنین فردی مانند کسی

ص: 467


1- 1- حلی، مختلف الشيعه في احكام الشريعه، ج 4، ص170.
2- 2- همان، ج 4، ص171.

است که مجامعت کرده است. که اگر قبل از وقوف در مشعر باشد، حجی در سال آینده بر او واجب است و اگر بعد از وقوف در مشعر باشد، غیر از کفاره ، چیزی بر عهده او نمی باشد(1).

پدر علی بن جنید بنا بر حدیث کلبی از مسمع بن عبد الملک از ابی عبد الله (علیه السلام) گوید: « فرد محرم زمانی که انزال منی از او صورت گیرد ( یا در انجام کارعبث و حرام یا در هنگام ذکر یا با تداوم در نظر و نگاه ) همچون کسی است که مجامعت کرده است»(2).

بررسی قاعده حرمت اهانت و کوچک شمردن (تحقیر) حرمات الهی

منظور از « حرمت » که یکی از احکام خمسه تکلیفی، همان « طلب ترک شیء » و عدم رضایت بر انجام کار است. به طوری که ترک عمل لازم می آید و اگر فردی آن را انجام دهد ؛ گنهکار است و استحقاق عذاب دارد(3).

اهانت»، مصدر باب افعال است که از فعل آهان - ئهي و مراد از اهانت، کوچک شمردن و حقیر شدن و ذلیل و خوار شمردن است.

در قاموس: ځمات به ضم ح و ر آمده است. همزه گوید: آنچه که هتک حرمتش حلال نمی باشد. زمخشری در تفسیر کشاف خود گوید: قول خداوند که در قرآن می فرماید:

«ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ »

ترجمه:

مناسک حج) این است! و هر کس برنامه هاي الهي را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براي او بهتر است! و چهارپایان براي شما حلال شده، مگر آنچه ( ممنوع بودنش) بر شما خوانده مي شود. از پلیدیهاي بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید(4)!

مراد از « حرمات » در این قاعده، مطلق هر آنچه که در دین محترم است که به اختلاف

ص: 468


1- 1- حلی، مختلف الشيعه في احكام الشريعة، ج 4، مسأله 129، ص171.
2- 2- همان، مسأله 129، ص 171.
3- 3 - البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهيه، ج 5، ص 293.
4- 4- حج: 30. با ترجمه آية الله مکارم شیرازی.

مراتبش شأنی در نزد خداوند دارد. مانند: کعبه معظم، قرآن ، مسجد الحرام و سایر مساجد (1). و پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصومین و ضریح های مقدس - قبور شهدا، صالحين، علما و فقها... چه زنده و مرده و کتاب های حدیثی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که از اهل بیت و صحابه ی خوب روایت شده است. و نیز تربت امام حسین (علیه السلام) و کتاب های دعا و منبرهای در مساجد که برای وعظ یا سخنرانی برای نماز جمعه قرارداده شده است(2).

نتیجه آن که:

مفاد این قاعده قایل است به این که: هر آنچه که از جمله امور محترم و دارای احترام و حرمت الهی است و شأن و مقامی در دین دارد، هتک حرمت و کوچک شمردن و نیز اهانت کردن به آن جایز نمی باشد.

دلیل این قاعده در چند وجه قابل بررسی است:

دلیل اول)- اجماع فقها بر حرمت هتک و بی احترامی نسبت به هر آنچه که در شرع مقدس محترم است و جزء شعائر دین است ؛ پس همانا فقها ادعای اجماع کردند بر حرمت نجس کردن مساجد و حتی نجاستی که قابل سرایت است بطوری که استدلال آن ها این است که: نجاست مستلزم هتک حرمت است و نیز فقها فرموده اند: نجاست غیر مسری در مساجد تا زمانی که موجب هتک حرمت نشود جایز است ؛ گویا حرمت آنچه که مستلزم هتک می شود ؛ در نزد فقها امری مسلم است. البته اتفاق قول فقها بر حرمت، تنها خاض مساجد نیست و تمام امور قابل احترام در دین و شعائر دینی را شامل می شود. البته این مساله ( نجاست در مسجد ) از اموری است که عقل آن را زشت می داند و تقبیح می کند.

و اما پیرامون شعائر الهی که شامل مناسک حج یا در خصوص قربانی کردن و ... امری بدیهی است و موجب بطلان مناسک حج میگردد. زیرا اطلاق « شعائر» در قرآن، از باب اطلاق کلی بر بعض مصادیق است و جزء مجاز نیست و از باب تعدد دال و مدلول است؛ زیرا آن خصوصیت، مستفاد از دلالت دیگری است (3). و آنچه که اهل لغت و برخی مفسرين بر این دو لفظ ( حرمات الله - شعائر الله ) ذکر کرده اند از باب اشتباه مفهوم به مصداق است.

ص: 469


1- 1- البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية، ج 5، ص 293.
2- 2- همان، ص 294.
3- 3- همو، ص 295.

نتیجه: هر آنچه که در نزد خدا محترم است و از نشانه های دین است، پس جزء حرمات الله و از جمله شعائر الهی است.

مؤيد مطلب فوق:

زمخشری » در تفسیر « حرمات الله » می گوید: حرمات، هر آنچه که هتک آن حلال نمی باشد.

وهمچنین فقها اجماع کردند بر اینکه هتک مؤمن حرام است چه زنده و چه مرده. و همچنین فقها اجماع کردند بر حرمت هتک مشاهد مشرفه و ضریح های مقدس.

خلاصه کلام اینکه ؛ بعضی از فقها حتى عدم هتک حرمت را از ضروریات دین شمرده اند.

بلی تنها اختلاف در وجوب تعظیم این امور است که خواهد آمد.

دلیل دوم )- ارتکاز ذهنی همه متشرعه حتی زنان و کودکان بر عدم جواز هتک حرمت و اهانت و کوچک شمردن آن ها دلالت دارد به طوری که حتی اعتراض بر هتک حرمت نمودند و شکی نیست در این که اگر کسی مثلا در حرم یکی از امامزادگان سیگار بکشد و یا با کفش وارد شود ؛ در این صورت این عمل را به شدت زشت می دانند و بر این شخص همه فریاد اعتراض می زنند(1).

حق و انصاف این است که:

ثبوت اینچنین ارتکاز ذهنی از سوی متشرعه قابل انکار نیست و همچنین ممکن نیست که کسی انکار کند که این ارتکاز کاشف از ثبوت این حکم در شریعت است. البته مراتب انکار نسبت به این کارها دارای مراتب مختلفی است. پس اگر شخصی به کعبه یا ضریح پیامبر (صلی الله علیه و آله) و قرآن کریم اهانت کند، پس انکار آن ها چه بسا منجر به قتلش شود، همچنانکه اینچنین حکمی در شرع مقدس نسبت به لوث و بی احترامی به کعبه معظم هم وارد است. که این مسأله نشانه قطعی از کفر آن شخص و اگر مسلمان باشد نشانه ارتدادش است. اما اگر اهانت نسبت به نعمتی از نعمت های الهی باشد مثلا اگر فردی از روی عمد ( بدون عذر و ضرورتی ) نانی را با پایش لگد کند که در این صورت همه مردم، عمل او را زشت می دانند و در صورتش فریاد می کشند نه بیش تر از آن.

دلیل سوم ) - حکم عقل به زشت بودن اهانت و کوچک شمردن آنچه را که در نزد مولا

ص: 470


1- 1- البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية، ج5، ص 295.

محترم است. زیرا این عمل بر می گردد به کوچک انگاشتن مولای حکیم که در این صورت فرد مستحق ذم و عقاب است و حال آنکه استحقاق ذم و عقاب از جمله لوازمی است که از فعل حرام یا ترک واجب جدا نمی شود. پس هر آنچه که موجب استحقاق عذاب باشد، کشف می شود که آن حرام است.

این مطلب فوق به توسط برهان «انی» بدست آمده است و برهان «انی» یعنی طلب کشف علت از وجود معلول و یا طلب كشف ملزوم از لازم. پس هرگاه عقل به قبح چیزی حکم کند، به توسط قاعده ملازمه، حرمت آن شیء کشف می شود.

همانا اهانت و کوچک شمردن محترمات و شعائر الهی یا:

1- جزء امور قصدیه است. یعنی جز با قصد تحقق نمی یابد. همچنانکه تعظیم شعائر الهی که بر ضد اهانت شعائر الهی است از امور قصدیه می باشد.

2- جزء امور قصدیه نمی باشد. خود آن عمل نوعی اهانت است؛ هر چند که قصد اهانت نکند. همچنانکه در تعظیم هم ممکن است گفته شود که فردی یا قصد تعظیم میکند و یا قصد تعظیم نمیکند. مثلا اگر فردی از سجده قصد استهزاء و مسخره کردن را داشته باشد، نوعی اهانت است. چه بسا خود آن عمل؛ نوعی اهانت است چه قصد اهانت بکند و چه نکند(1).

دلیل چهارم - آیات و روایات از جمله آیاتی که در باب تعظیم و بزرگداشت محترمات الهی نازل شده مانند:

«ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ »(2)

ترجمه:

مناسک حج) این است! و هر کس برنامه هاي الهي را بزرگ دارد، نزد پروردگارش براي او بهتر است! و چهارپایان برای شما حلال شده، مگر آنچه ( ممنوع بودنش) بر شما خوانده مي شود. از پلیدیهای بتها اجتناب کنید! و از سخن باطل بپرهیزید!

ص: 471


1- 1 - البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية، ج 5، ص 297.
2- - الحج : 30.

«حُنَفَاءَ لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ »(1)

ترجمه:

برنامه و مناسک حج را انجام دهید، در حالي که همگی خالص برای خدا باشد. هیچ گونه همتايي براي او قائل نشويد! و هر کس همتايي براي خدا قرار دهد، گويي از آسمان سقوب کرده، و پرندگان (در وسط هوا) او را می ربایند؛ و یا تندباد او را به جای دوردستي پرتاب می کند!

«ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ »(2) .

ترجمه: این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهي را بزرگ دارد، این کار نشانه تقواي دلهاست

تقریب استدلال

منظور از « محرمات » و « شعائر الهی»، مطلق هر آنچه که در دین محترم است و تطبیق آن ها بر مناسک حج و « مشاعر الهی» از باب تطبیق کلی بر بعضی از مصادیقش است(3).

زمانی که مفاد این آیات، وجوب تعظیم محترمات در دین باشد؛ پس به طریق اولی ( دلیل اولویت ) دلالت بر حرمت اهانت بر آن ها ( مناسک و مشاعر حج ) می کند. و نیز بنابر این که امر به شیء دلالت بر نهی از ضد عام کند ( قول مشهور ) پس ترک تعظیم، حرام می باشد(4).

حال اگر قائل شویم که تقابل بین اهانت و تعظیم، از نوع تقابل بین ملکه و عدم ملکه است و اهانت عبارت است از: عدم تعظيم. پس حرمتش امری واضح است و اما اگر قائل شویم که اهانت و تعظیم ضدان هستند. زیرا اهانت نیز امر وجودی چون تعظیم است. پس اگر قائل به ضدان شویم و ثالثی برای آن ها نباشد پس باز هم حرام بودن از آن ها جدا نمی شود و آن ترک تعظیم است. و اما اگر ما قائل به واسطه بین آن دو باشیم پس چه بسا گفته می شود؛ بنا بر این قول، بین ترک تعظیم و تحقق اهانت هیچ ملازمه ای وجود ندارد. زیرا بنا بر این قول، ممكن است که نه تعظیم و نه اهانتی در بین نباشد.

ص: 472


1- 1 - الحج: 31.
2- 2- همان: 32
3- 3 - البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهيه، ج5، ص 297.
4- 4- همان، ص 298.

* پاسخ صحیح از این دلیل: این آیات ظهوری در وجوب تعظیم ندارند و اما سخن خدا در قرآن که می فرماید:(1)

«الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ »

ترجمه:

امروز چیزهای پاکیزه براي شما حلال شده؛ و (همچنین) طعام اهل کتاب، براي شما حلال است؛ و طعام شما براي آنها حلال؛ و (نیز) آنان پاکدامن از مسلمانان، و آنان پاکدامن از اهل کتاب، حلالند؛ هنگامی که مهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید؛ نه زناکار، و نه دوست پنهاني و نامشروع گیرید. و کسی که انکار کند آنچه را باید به آن ایمان بیاورد، اعمال او تباه می گردد؛ و در سرای دیگر، از زیانکاران خواهد بود.

اگر چه که نهی در آیه (مائده:5)، ظهور در تحریم است ولكن منظور از « احلال شعائر

الله »، اهانت به امور محترم در دین نمی باشد ؛ تا این که به عنوان دلیلی بر حرمت مطلق اهانت محترمات باشد، بلکه به قرینه امور بعد ( حرمت ترک فرائض و مناسک حج) و نیز حرمت عدم توجه به ماه حرام یا قتال و جنگ در آن، دلالت بر حرمت می کند(2).

آية الله اردبیلی ( قدس سره ) در باب آیات الاحکام این آیه (مائده:5) چنین می فرمایند:

منظور آیه یعنی: محرمات الهی را، حلال و مباح قرار ندهید و نه بر عکس آن را. یعنی از حدود الهی تجاوز نکنید.

در مورد نزول آیه نیز می توان بیان داشت که ؛ دلالت بر این مطلب دارد که: مراد از « احلال شعائر» یعنی جنگ و قتال، غارت کردن و فریب دادن در ماه حرام.

«حطم بن هند بکری » یکی از افراد قبیله « بنی ربیعه » بود و به تنهایی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و اسبش را در خارج مدينه گذاشته بود ؛ پس به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت: به چه دعوت می کنی؟

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به اصحابش فرمود: « يدخل عليكم اليوم رجل من بنی ربیعه يتكلم بلسان

ص: 473


1- 1- مائده: 5.
2- 2 - البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية، ج 5، ص 298.

شیطان » امروز بر شما مردی می آید که از قبیله «بنی ربیعه » است و به زبان شیطان سخن می گوید.

پس زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) پاسخ او را دادند، چنین گفت: مرا نگاه کن شاید من مسلمان بشوم و حال آن که من کسی را به عنوان مشاور دارم و آنگاه محل را ترک کرد. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: به صورت كافر وارد شد و با فریبکاری و پیمان شکنی خارج شد ؛ پس با چهار پایی از چهار پایان مدینه رفت در حالیکه جزو شعری را می خواند. سپس سال آینده به عنوان حاجی آمد که به گردن قربانیش علامتی زده بود ( تقلید )(1) . پیامبر (صلی الله علیه و آله) خواستند که آن فرد به سوی حضرت برود که این آیه نازل شد و خداوند، پیامبرش را از جنگیدن منع کرد و این قول «عكرمه » و « ابن جريح» در بیان شأن نزول این آیه بود.

« ابن زید» چنین گفت: آیه، روز فتح ( يوم الفتح )(2) نازل شد البته در بین مردم مشرکی که قصد خانه خدا جهت عمره را داشتند(3) .

مسلمانان گفتند: یا رسول الله ؛ همانا آنان مشرک هستند. بگذارید تا ما آنان را نابود کنیم. پس این آیه از سوی خدا نازل شد یعنی از فریب و نابود کردن آن ها را منع کرد.

در هر حال، مورد بحث نیز قرینه ی دیگری دارد بر این که مراد از «شعائر»، در این آیه، مناسک حج است نه هر امر محترمی در دین به صورت مطلق.

موارد تطبيق قاعده «حرمت اهانت به امور محترم در دین»

از جمله موارد تطبیق این قاعده با ابواب فقهی عبارتند از:

1- توهین به خانه خدا:

توسط ایجاد پلیدی با یکی از نجاسات که از روی عمد و اختیار ( بدون اجبار) و بدون هیچ مریضی و اضطراری . که البته بعید نیست این عمل کفر است و نوعی انکار خداوند واحد و قهار است.

در روایتی، «ابی الصباح الكنانی » از « ابی عبد الله » (علیه السلام) با طرح این سؤال که: اگر فردی

ص: 474


1- 1- تقلید در حج قران و آن این است که اگر هدی و قربانی کسی غیر از شتر باشد، نعل خود را که در آن نماز خوانده است، به گردن می آویزد. فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، تهران، دانشگاه تهران، 1367، ش 167، ص272.
2- 2 - يوم الفتح: روز پیروزی ؛ روزی است که دنیا بر روي حضرت قائم (علیه السلام) گشوده می شود. eshia.ir
3- 3 - البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية، ج 5، ص 299.

عمد در مسجد الحرام محدثی را ایجاد کند چه حکمی دارد ؛ می فرماید: « يضرب ضربة شديدة » چند ضربه شدید به او زده می شود و چون کعبه از مسجد افضل و بالاتر است، با بی احترامی به کعبه، آنگاه کشته می شود.

2- اهانت به پیامبر(صلی الله علیه و آله) یا قرآن:

« هشام بن سالم » از « ابی عبد الله (علیه السلام)» روایتی را می فرماید که: قبل از آنکه مرافعه و شکایت به سوی امام برده شود، او را به تدریج می کشند.

3- بی ادبی و بی احترامی نسبت به خدا:

در روایتی « عبدالله بن ابی یعفور » از « ابی عبدالله (علیه السلام) » چنین نقل می کند(1):

مردی خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) آمد و گفت: ای رسول خدا ؛ من از کسی پیرامون صورت الهی پرسیدم که آن فرد به من پنج ضربه شلاق زد و پیامبر هم به او 5 ضربه دیگر شلاق زدند. و فرمودند: برو از صورت پستت بپرس(2) .

4- اهانت به مسجد:

با تعیین جایی برای قصه گویی در مسجد. در روایتی از « هشام بن سالم » از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود: همانا امیر المؤمنین فرد قصه گویی را در مسجد دید با دره ( مروارید ) او را زد و از خودش طرد کرد.

5- اهانت به اموات مسلمین:

در روایتی از « صفوان » از ابوعبدالله (علیه السلام) چنین آمده است: « أبی الله أن يظن بالمؤمن إلا خیرا و کسرک عظامه حيا و ميتا سواء ». و نیز در حدیث دیگری از ایشان آمده است: « عن رجل کسر عظم میت، فقال: « حرمته میتة أعظم من حرمته و هو حي ». فردی استخوان های میتی را شکست که حضرت فرمودند: احترام میت بالاتر از احترام به فرد زنده است.

6- توهین قولی و یا فعلی نسبت به مکه مکرمه :

شیخ کلینی روایت مفصلی را بیان می کند: « معد بن عدنان » از این که حرم از بین برود، جانشینانش را قرار داد ؛ ضمن آنکه او از جمله اولین اشخاصی بود که تولیت مکه را به عهده

ص: 475


1- 1- البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية ، ج 5، ص 301.
2- 2- همان، ص 302.

گرفت، سپس قبیله « جرهم » آن را به دست گرفتند. و به تدریج بزرگان این قبیله، مکه را مورد ستم خود قرار دادند.(1)

توضیح برخی مناطق مرتبط با موقفين نورة:

به فتح نون و کسره میم و فتحه راء. و در قول ضعیفی گفته شده است: و جایز است میم آن را ساکن داد. و « نمرة »، کوهی است که بر روي آن (سمت راستت زمانی که می خواهی از « مازمین » خارج شوی)، علایم راهنمایی حرم نصب شده است و قصير وقوف می کنی. همچنین در کتاب « تحرير النوری » و « القاموس » و در روایات، نمره به عنوان بطن عرنة ( مرکز عرنة ) ذكر شده است.

ثوية:

ث سه نقطه فتحه دار و به کسر واو و تشدید یاء و مفتوح ( منطبق با کلام جماعتی ). در قول ضعیفی بعد از ضبط مذکور، مطلقا از حالتي واو سخنی به میان نیامده است ؛ همچنانکه « ابن ادريس » در « سرائر » فرموده است.

ذوالحجاز:

گفته شده است: بازاری است که در یک فرسخی عرنة در ناحیه کبکب است.

عرنة

به ضم عين مهملة و فتح راء و نون ( غرنة) و در یک لغتی، همه را ضمه داده است، « مطرزی » گوید: محنة، صحرایی در مقابل عرفات است و مصغر آن عرنية نامیده شده است که قبیله ای است که عرنیون به آن نسبت داده شده است، و « سمعانی » گوید: و آن صحرایی بین عرفات و منا است.

الاراک:

به فتح همزه مانند « سحاب »، گفته شده است: و آن جایی در عرفه نزدیک «نمره » است. در « الموثق ): و آن محدوده عرفه است ؛ پس وقوف در آن جا مجزی و مکفی نمی باشد ( به

ص: 476


1- 1- البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهية، ج 5، ص 302.

دليل اجماع )(1). و به این قول در کتاب « الذخيرة » هم تصریح شده است. بلکه بر آن اجماع واقع گشته است.

و در کتاب « المنتهى » که جمهور اهل سنت ؛ همه بر این قول، قائلند ؛ به جز مالک، که از او حکایت شده است که اگر فردی به بطن عرنة وقوف کند، باید خون دهد در حالی که این عمل او را کفایت میکند. و علاوه بر آن، روایت مستفيضی موجب اعتبار آن گشته است. و در « الوسائل » در حدیث صحیحی، محدوده عرفه را اینگونه بیان داشته است که:

«وحد عرفة من بطن عرنة و ثوية و نمرة وهي بطن عرنة و ثوية وذي المجاز فانه ليس من عرفة فلاتقف فيه ».

و محدوده عرفه که از مرکز عرنه و ثویه و نمره که همان بطن عرنه و ثویه و ذي المجاز است و محدوده عرفه جزء عرفه نیست ؛ پس وقوفی در آن نمی باشد.

و در « الصحیحین »:

« حد عرفات من المازمين إلى أقصى الموقف » می داند. یعنی محدوده عرفات از زمین تا دورترین موقف است؛ همچنانکه از « العمانی » و « الحلبي» ذکر شده است ولی لفظ «الأقصى » بکار نبرده و ساقط شده است. و « الاسکافی » هم این نظر را دارد ، جز این که وی لفظ «الى الموقف » را به «الى الجبل» تبدیل کرده است.

و در « المختلف » چنین آمده است: « ولا تنافي بين القولين » یعنی بین این اقوال، هیچ منافاتی وجود ندارد. زیرا تمام آن ها ؛ محدوده عرفه است ولی از جهات متعددی به آن دلالت دارد.

سفح الجبل:

( وان يقف في السفح ) یعنی در پایین ترین قسمت کوه، وقوف کند ( بنا بر قول جوهری ). در روایت موثقی، سؤال شده که وقوف در بالای کوه بهتر است یا در سطح زمین؟: «عن الوقوف بعرفات فوق الجبل أحب ذلیک أم على الأرض؟ فقال: على الأرض ». در پاسخ می فرمایند: وقوف بر سطح زمین بهتر است.(2)

ميسرة الجبل:

( مع ميسرة الجبل) بنا بر ظاهر قول جماعتی ؛ یعنی به سمت کوه از سوي مکه آید. و برخی

ص: 477


1- 1- طباطبایی، ریاض المسائل في بيان الأحكام بالدلائل، ج 4، ص139
2- 2- همان، ص140.

دیگر گفته اند: مراد از « ميسرة » آمدن به سوی قبله است. و حال آن که دلیلی بر این قول وجود ندارد (1).

ص: 478


1- 1- طباطبایی، ریاض المسائل في بيان الأحكام بالدلائل، ج 4، ص140.

فصل دوم : اولین وقوف عرفات) از منظر امامیه

ص: 479

ص: 480

تصویر

اعمال قبل از رفتن به عرفات (مستحبات و واجبات)

لف- مستحبات:

قبل از رفتن به عرفات، مستحب است زاير غسل کند و به مسجد الحرام رفته ؛ آنگاه در پیشگاه محبوب، نزدیک « مقام ابراهیم » به احرام حج تمتع محرم شود و برای وقوف به عرفات، از ابتدای ظهر نهم تا غروب آفتاب آماده شود.(1)

ص: 481


1- 1- انصاریان، حسین، چهل حدیث حج، ص 104.

روز حرکت به سوی عرفه، مستحب است که «یوم التروية (1)» باشد؛ مگر کسی که به جهت ازدحام جمعیت، توانایی راه رفتن را ندارد. مانند اشخاص عليل و مریض، زنان و سالخوردگان.

در حرکت به سوی منا، مستحب است که حاجی دعا بخواند و شب عرفه را در منا، تا طلوع فجربیتوته کند، و کراهت دارد ؛ حاجی از روی اختیار قبل از طلوع فجر از منا خارج شود و قول « حلبی » و « قاضی » ظهور در حرمت دارد. آنگاه از « وادی محشر » قبل از طلوع فجر عبور نکند که بسیار کراهت دارد. کلام شیخ طوسی در «نهايه » و قاضی در « مهذب» ظهور در حرمت دارد البته به جهت روایت « هشام بن حکم » که دال بر حرمت است(2).

از امور مستحب دیگر: خواندن ده آیه اول سوره بقره (3)و خواندن سه بار سوره توحید (4)و آية الكرسي و قل اعوذ ها... را بخواند سپس حمد الهی را به جهت نعمت حضورش در حج داشته باشد و همچنین بر بلاها و مشکلات هم حمد و سپاس خدا را داشته باشد. و بر مصایب و مشکلات صبور باشد. و تا می تواند کار خیر انجام دهد(5).

طبق روایات، مستحب است که حاجی در وقوف بر عرفات که با طهارت ( وضو ) باشد. و نیز وقوف در « میسرة الجبل(6)» قسمت پایین کوه انجام شود و وقوف در قسمت بالای کوه کراهت دارد.

و نیز مستحب است تمام زمان وقوف را با ذکر و دعا بگذراند (7). و قولی قایل به وجوب آن شده است. و حتی در برخی روایات تأکید بر ایستاده دعا کردن نموده است، مگر مواردی که با مقام خشوع منافات داشته باشد.

ص: 482


1- 1- هشتم ذیحجه روز ترويه است، ترویه یعنی ذخیره کردن آب، در این روز زئران خانه خدا از مکه به نا رهسپار شده تا شب را در آنجا گذرانده و صبح روز بعد خود را برای عرفات آماده کنند. ترویه به معنای ذخیره کردن آب است و چون در این روز حجاج باید برای توقف در عرفات و بیتوته در مشعرالحرام و انجام اعمال خاص منا، به فکر ذخیره آب می بودند، به آن يوم التروية) گفته می شود. چون در گذشته در صحرای عرفات آب نبود، در این روز برای آب دادن به حجاج از مکه آب می بردند، از این رو به این روز روز آب رسانی می گویند.
2- 2 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الامامية ، ص417.
3- 3- «الم (1)» «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (2)» «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (3)» «وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ (4)» «أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)» «إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ (6)» «خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (7)» «وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ (8)» «يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ (9)» «فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ (10)»
4- 4- «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ (1)» «اللَّهُ الصَّمَدُ (2)» «لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ (3)» «وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ (4)»
5- 5 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية ، ص419.
6- 6- در پایان فصل اول توضیح داده شده است.
7- 7 - الفيض الكاشانی، المولی محمد، مفاتیح الشرایع، تحقيق: السيد مهدی رجایی، ج 1، حديث 387، ص345.

و مستحب است که خیمه اش را در « نمره » بزند. به طوریکه در وقوف، امکان اجتماع مردم به راحتی باشد. و تمام قلبش را متوجه دعا کند ( خود را از مشغلاتی که مانع از توجه در دعا می شود خود را دور کند؛ مثلا با موبایلش از طریق تلگرام و واتساپ و... گزارش زنده نفرستد ).

ب- واجبات:

از امور واجب، پنج عمل است:

1- نیتی بعد از زوال، به طوری که تأخیر از زوال صحیح نیست و اگر عمدا نیت را به تأخیر بیندازد، گناه و معصیت نموده است ولی عملش مجزی و کفایت می کند(1).

فیض کاشانی » می فرماید: از جله امور واجب در عرفه، نیت است که بنابر قول مشهور، بعد از تحقق زوال انجام می شود ؛ و حال آن که مستندی را برای آن نیافتیم.

در حدیث صحیحی در «الوافی» آمده است: پس زمانی که خورشید از آسمان زایل شد ( بعد از غروب خورشید ، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به همراه قریش از آنجا ( عرفه ) خارج شدند(2).

2- این نیست، باید به قصد فعل و قصد تقرب الی الله و قصد وجوب یا قصد حج تمتع یا قصد حجة الاسلام باشد(3). و این نیت با این تفصیلات، شیخ طوسی در «تذكرة » و ابن ادريس در « سرائر» و نیز به اجماع فقها در نزد ما شیعه واجب است البته بر خلاف نظر اهل سنت که آن را واجب نمی دانند و دلایل آن ها بر خودشان حجت است(4).

3- وقوف در محدوده عرفه، شامل: نمره، ثوية ذوالمجاز والاراک، جایز نیست. ظاهر این است که ؛ بنابر روایت معاویه، پشت بل (کوه )، موقف است. و بنا بر روایت كن، ابن جنید و حلبی: محدوده عرفه، از مازمین تا موقف است(5) .

ص: 483


1- 1- الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الامامية ، ص419.
2- 2 - الفيض الكاشانی، المولی محمد، مفاتیح الشرایع، تحقيق: السيد مهدی رجایی، ج 1، ص 344.
3- 3 - طباطبایی، ریاض المسائل فی بیان احکام بالدلائل، ج 4، ص 134.
4- 4- همان، ص 135.
5- 5 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص419.

مطلب اجماعی: وقوف در محدوده عرفه ؛ همچون بطن عرفه یا ثویه یا ذي المجاز و یا تحت الاراک، کفایت نمی کند(1).

به این مفهوم که : وقوف در محدوده عرفه، باعث بطلان حج می شود. و اگر در مشعر از روی فراموشی وقوف نکند، همین حکم را دارد(2).

4- کلام شیخ طوسی در « خلاف »: وقوف در عرفه هم به صورت سواره و هم ایستاده جایز است.

و سخن حق در « مبسوط »: ایستاده برتر است. به دلیل آن که سختی و مشقتش بیش تر است. و حضرت فرمودند: أفضل الأعمال أحمزها. برترین کارها، سخت ترین آن ها است.

5- اقامت کردن و ماندن در عرفه تا غروب خورشید. البته آنچه که به عنوان رکن محسوب می شود، همان مسمای ماندن است. ولو آنکه با وجود نیت با حیوانش حرکت کند.

حال اگر فردی عمد، قبل از غروب خورشید و از روی اختیار با علم به حکم آن، از آن مسیر کوچ کند و به موقف برنگردد، حجش صحیح است ولی باید یک شتر ( بدنة كفاره دهد. سپس اگر توانایی پرداخت شتر را نداشته باشد، هیجده روز پشت سر هم روزه بگیرد، چه در سفر یا در حضر، در مکه باشد یا در نزد خانواده اش باشد. و نیز این کفاره ساقط نمی شود حتی اگر بعد از غروب خورشید به عرفه برگردد(3). «ابن بابویه » گفته است: یک گوسفند کفاره دهد(4).

واما در این هیجده روز روزه گرفتن، بحث است که آیا پشت سر هم باشد یا خیر؟ ظاهر، عدم است(5).

مطلب اجماعی:

اگر قبل از غروب خورشید از روی جهالت و یا فراموشی؛ کوچ کند، چیزی به گردنش نمی باشد. و اگر عمدا باشد باید یک بدنه ( شتر) کفاره دهد، بر خلاف نظر « صدوقين » که قائل به داد گوسفند است. و حال آن که مستند این دو قول را نیافتیم. و اگر قبل از غروب

ص: 484


1- 1 - الفيض الكاشانی، المولی محمد، مفاتیح الشرایع، تحقيق: السيد مهدی رجایی، ج 1، ص 344.
2- - کرکی، جامع المقاصد، ج3، ص222.
3- 3 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص419
4- - همان، ص 420.
5- 5- کرکی، جامع المقاصد، ج3، ص222.

برگردد، بنابر اصل، چیزی به عهده او نیست که بپردازد، به دلیل آن که اگر در ابتدا وقوف نکند سپس قبل از از غروب بیاید و وقوف کند تا غروب شود، کفاره ای به عهده اش نمی باشد(1).

در این که مسماي عرفه، ركن است، مطلب اجماعی است؛ به طوری که اگر کسی عمدا آن را ترک کند، حجی برای او منظور نمی شود.

در حدیث «حسن » آمده است: « اصحاب الاراک لا حج لهم »

زیرا زمانی که اگر کسی در محدوده ی عرفه وقوف کند، حجی برای او نیست ؛ پس به طریق اولی، انجام ندادن وقوف در عرفه هم، حجی برایش منظور نمی شود.

و کسی که به جهت عذری وقوف را ترک کند، می تواند آن را جبران نماید ؛ ولو قبل از فجر روز عید قربان ( اگر برایش ممکن است ) باشد. وگرنه که وقوف در مشعر به اجماع فقها و دلايل معتبر، برایش مجزی است. و اگر مردد باشد در این که آیا قبل از فجر امکان وقوف دارد یا نه؟ که در صورت اعمال وقوف در مشعر قبل از فجر برایش کفایت میکند و حجش تمام است(2).

6- سلامتی از بیماری چون جنون، اغماء و بیهوشی، مستی و خواب که البته در بخشی از از وقت باشد نه اینکه تمام اوقات در خواب باشد(3).

7- وقوف در عرفه، در روز نهم ذی الحجه بعد از زوال باشد.

پس اگر فردی به اشتباه، روز هشتم وقوف کند، عملش کفایت نمیکند و مجزی نمی باشد. اگر در روز دهم وقوف کند، احتمال مجزی بودن به جهت دفع عسر و حرج وجود دارد زیرا با ذکر روایتی از کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) که فرموده اند: « حجكم يوم تحجون »، اگر در آن روز حج بجای نیاورید ؛ واجب را اتيان ننموده اید، پس قضای آن عمل را باید بجای آورید.

حکم اعمال موققيني در روزهاي مشتبه

در فرق بين « حكم اشتباه روز دهم و روز هشتم »: چون هیچگاه تصور نمی شود که ؛ حج گزار عدد روزها را از نظر تاریخ فراموش کرده باشد، لذا قضا ندارد.

ص: 485


1- 1- الفيض الكاشاني، المولی محمد، مفاتیح الشرایع، تحقیق: السيد مهدی رجایی، ج 1، ص 344
2- 2- همان، مفتاح 6 و5 38، ج 1، ص 245.
3- 3 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص420

«فاضل»، قائل به عدم اجزاء و کفایت نکردن عمل در غیر از روز نهم ذی الحجه می باشد. چه آن روز، هشتم باشد یا روز یازدهم (1) . بطوری که اگر گروهی و طایفه ای از حج گزاران به این اشتباه مرتکب شوند، عذرشان پذیرفته نمی باشد « ابن جنید » هم به این قول قائل است.

حال اگر فردی به تنهایی ؛ خودش هلال را ببیند، باید بر اساس رؤيتش عمل کند و در عرفه وقوف نمايد ؛ لذا وقوف با سایرین در روزهای دیگر برای او وجوبی ندارد.

و اگر نسبت به مکان دچار خطا و اشتباه شوند، باید برگردند.

و اگر از روی جهالت و نادانی، به اشتباه در نیمه اول روز وقوف کنند، این عمل از آن ها مجزی نمی باشد. که در این صورت، « حلی» دعا و استغفار را واجب دانسته و « ابن زهره »، ذکر را واجب می داند(2).

نقش قاعده «الضرورات تبيح المحظورات»

امام و غیر امام در منا، تا طلوع فجر روز عرفه بیتوته می کنند؛ به طوری که بنا بر قول مشهور ؛ خروج آن ها از منا قبل از فجر؛ کراهت دارد. در قول ضعیفی، دلیل آن را امر به خواندن نماز در برنا دانسته است. و نیز در روایت « صحیحی » آمده است: « هل صلی رسول الله (صلی الله علیه و آله) الظهر بمنى يوم التروية ؟ قال: نعم و الغداة بمنى يوم عرفة ». آیا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز ظهر را، يوم التروية قبل از رفتن به عرفه) در منا خواندند؟ فرمود: بلی و نماز صبح روز عرفه را در منا خواندند.

تبیین قاعده:

خروج از بننا قبل از فجر، کراهت دارد مگر براي مضطرين ؛ که همان معذورین می باشند مانند فرد ترسان و شخص مريض. طبق این قاعده ؛ همچنان که موارد ممنوع و محظور، به جهت ضرورت هایی مباح می شود ؛ پس به طریق اولی موارد مکروه هم برای مضطرين می تواند بلا اشكال باشد.

در خبر صحیحی اینچنین آمده است: « إنا مشاة فكيف نصنع »: تكليف ما چیست و

ص: 486


1- 1- الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص 420.
2- 2- همان.

چه کنیم که پیاده هستیم؟ حضرت فرمودند: اما کسانی که سواره هستند، نماز صبح را در بینا می خوانند و اما شماها ( پیاده ها)، بگذرید و عبور کنید تا نماز را در بین راه بخوانید. ( عدم کراهت)(1).

تصویر

عرفات، توقفگاه اول

وقوف در عرفات، ابتدای حج است و آنچه پیش از آن بوده به طور مقدمه می باشد. چون عمره تمتع با تمام شرایط ظاهری و معنویش به پایان رسد، زایر خانه آماده رفتن به عرفات می شود. و این وقوف، اصل عمل است ( ركن ) که اگر از کسی فوت شود، حج او، به کلی باطل می گردد.

پس اصل عمل از اینجاست که مربوط به شناسایی است. زیرا معرفت، اساس کلید حرکات است.

جبال و کوههای عرفات، که در شمال کعبه واقع شده؛ در حدود 24 کیلومتر است و میدان وسیعی است که مسافت آن تا خانه ، نمایش حریم مسافتی را می دهد که ما بين معرفت و عمل

ص: 487


1- 1- طباطبایی، ریاض المسائل في بيان احکام بالدلائل، ج 4، ص133.

است. کوههای شمالی مکه که به کعبه متصل است، تکافو با این نمایش نمی کنند. گفته اند که «عرفات»، مکان به هم رسیدن و شناختن آدم و حوا بعد از هبوط بوده و یا جای به هم رسیدن ابراهیم و ابلیس و شناختن آن است. ولی حق این است که « عرفات »، فرودگاه نمایندگان آفاق و نخستین مکان برای شروع به معرفی ایشان است(1).

عرفات، معمول هر بارگاهی است که نمایندگان تازه وارد باید ورقه اعتبار - نامه از خود ارائه دهند و اگر کسی بخواهد به منزل دوست خود برود، ابتدا برای اظهار سوابق شناسایی - برگ دیدار می دهد که زمینه برای ورود و پذیرایی خواهد بود، و شناسایی خدا و معرفت این درگاه نیازمند به قسمتی از عمر است که در تحصیل آن صرف نمایند.

عرفات گرچه از نظر ظاهر، بیابانی بیش نیست ولی باطن آن مهمان خانه حضرت محبوب ؛ و جای مهمانان خاص حضرت حق است.

وادی عرفات محفل راز، محل اظهارنیاز، جایگاه درمان دردهای باطن، مرکز دعا، عرصه گاه حال و مناجات، میدان طلب رحمت و مغفرت از جانب دوست و موضع گذاشتن پیشانی ذلت به درگاه ملک الملوک است(2).

حکما برای رسیدن به اسرار و دقايق خلقت، عمر خود را وقف نموده اند. ما هم به مقداری که در سر این کار عمری مصرف نموده و ایستادگی کنیم ممکن است به معرفت صاحبخانه و شناختن وظایف حضور، واقف شویم ؛ گویا خواستاری دیدار، بدون سابقه ی معرفت، امری گزاف و از ادب دور و خالی از حقیقت باشد.

وقوف در عرفات نشان می دهد؛ مردمی که گرد آمده اند و خواهان طواف تشرف اند سابقه معرفت به آن ها صلاحیت و لیاقت تشرف داده ؛ بنا براین در « عرفات » به عهده بدن، انجام وظیفه ای نیست ؛ زیرا که « معرفت »، امری باطنی است و مربوط به ناحیه بدن و اعضا نخواهد بود ؛ بلکه غالبا برای این امر سکوت و آرامش بدن، کمک کار می شود و بعکس بدن، هر چه عرفان بیش تر و عرض سوابق آن زیادتر باشد، بهتر است.

بنابر این، وقوف در عرفات »، برای پزشکان امروزی که در قسمت تشریح و وظایف اعضا، جستجو و بحث نموده و ارتباط علل و مبادی را در تمام نسوج بدن می بینند لازم است. همچنین جهت دانشمندان حیوان شناسی که از حیوانات ذره بینی تا بزرگ ترین حیوانات را در نظر

ص: 488


1- 1- سحاب، فلسفه و اسرار حج، ص124.
2- 2- انصاریان، حسین، چهل حدیث حج، ص 104.

گرفته و می دانند و ملتفت اند که بعد از این همه معلومات، باز بسیاری از دقایق و اسرار بر آنها نامعلوم است و علمای حقوق و اجتماع و طبیعت شناسان و علمای هیأت فلکی و شیمیدان ها و جغرافی دان ها که در موقف حج، اینگونه دانشمندان، باید صف اول را تشکیل داده و باقی طبقات مردم در عقب ایشان به دیده آن ها بنگرند و به زبان آن ها بگویند(1).

آنجا باید با دیدن کثرت کفن پوشان، یاد قیامت کرد و به وقت کوچ به هنگام غروب، آن لحظه را باید در نظر آورد که خیمه حیات را با همه وسایل و عناصرش خوابانده و انسان را به طرف برزخ با یک لاکفن کوچ می دهند!

برای آنان که هزاران فرسخ راه را طی کرده و دل از اهل و عیال و مال و منال برداشته و به آن صحرا آمده اند و تكيه گاهی جز حق ندارند و با دوست به راز و نیاز برخاسته و از حضرتش - با کمک دعای عرفه حضرت سید الشهدا و راز و نیاز – طلب عنایت و رحمت و مغفرت می کنند، ثواب عظیمی قرار داده شده که روایت زیر گوشه ای از آن را بازگو می کند(2):

امام حسن مجتبی (علیه السلام) می فرماید: «شخصی خارج از مذهب اسلام به محضر رسول حق - صلى الله عليه و آله - آمد و از آن حضرت مسایلی پرسید؛ از جمله عرضه داشت مرا آگاه کن برای چه خاطر خداوند امر به وقوف به عرفات به وقت عصر فرموده؟ حضرت فرمود: عصر ساعتی است که آدم پروردگارش را عصیان کرد، بر امتم واجب فرمود در عرفات وقوف کنند و در محبوب ترین مکان ها در نزدش به تضرع و دعا برخیزند. آن ساعتی که مردم از آنجا کوچ می کنند ساعتی است که آدم کلمات را از حق دریافت نمود و آراسته به مقام توبه شد و توبه او از جانب تواب رحیم پذیرفته شد.

سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: قسم به آن که مرا به حق مبعوث به رسالت فرمود و بشیر و نذیر قرار داد، خداوند را در عالم ملکوت بابی است که به آن گفته می شود: باب رحمت، باب توبه، باب حاجات، باب تفضل، باب احسان، باب جود، باب کرم و باب عفو. احدی در عرفات نمی آید مگر این که از جانب خداوند به وقت وقوف، مستحق همه این واقعیات می شود.

برای حضرت حق صد هزار فرشته است و برای خداوند رحمتی است که برای اهل عرفات به عرفات نشینان نازل می شود، چون از عرفات کوچ کنند خداوند فرشتگان خود را شاهد می گیرد به این که اهل عرفات از آتش جهنم آزادند، و حضرت حق بهشت را بر آنان واجب فرمود

ص: 489


1- 1- سحاب، فلسفه و اسرار حج، ص 124.
2- 2 - انصاریان، حسین، چهل حدیث حج، ص 105.

ویک منادی ندا می دهد: بروید در حالی که آمرزیده شدید، مرا خشنود کردید و من از شما خشنودم!

شخص خارج از مذهب اسلام عرضه داشت:« ای محمد، چه صادقانه سخن گفتی .

از « ابا عبدالله (علیه السلام) سؤال کردم در باره فردی که درحج تمام آن دو موقف را از دست داد و انجام نداد. حضرت فرمودند: تا طلوع خورشید روز عید قربان فرصت انجام دارد. و بعد از عید قربان دیگر حجی بر او نیست و آن را عمره قرار می دهد و حج برای او در آینده است(1).

تمام عرفه به عنوان « موقف » است و قول مشهور فقها، وقوف در « میسره » در « سفح الجبل » مستحب است(2).

و وقوف بر کوه کراهت دارد و « قاضی » در « مهذب » قائل بر حرمت است؛ مگر به جهت ضرورت. که به این قول « ابن ادریس » در « سرائر » قائل است(3) .

و « سید مرتضی » چنین گفته است:

بهترین موقف ها « میسره جبل» است. «ابن جنید » و « ابن ابی عقیل » نیز اینچنین گفته اند. و در نزد ما ( ابن ابی عقیل ) اصل ، برائت از ذمه است. و طبق روایتی که از «ابن بابویه» و « ابن ابی عقیل» شده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در «میسرة الجبل»، وقوف در عرفه کرد، پس مردم اقدام به سبک کردن شترش کردند و به سمت شتر توقف کردند پس حضرت بر شتر تکیه کردند و مردم هم مثل او انجام دادند؛ سپس حضرت فرمود: ای مردم اینجا مکانی برای سبک حال کردن شترم نیست و حال آنکه این جا، « موقف » است. و حضرت با دست مبارکشان به « موقف » اشاره کردند، آنگاه مردم متفرق شدند و حضرت فرمودند: تمام عرفه، « موقف » است. و اگر چیزی نباشد، جز آنچه در کف پای شترم است مردم آن را نمی توانند و در وسعت نمی باشند(4).

ص: 490


1- 1- آبی، حسن بن ابی طالب و اشتهاردی، علی پناه و یزدی، حسین، کشف الرموز فی شرح المختصر النافع، ج1، ص 364.
2- 2- حلى ( علامه )، حسن بن يوسف بن مطهر، مختلف الشيعه في أحكام الشريعه، ج1، ص298.
3- 3 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ج1، ص418.
4- 4- عمانی، حسن بن علی بن ابی عقیل حذاء، حياة ابن أبي عقيل و فقهه. ص 261.

تصویر

در عرفه دعاهایی از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، امام حسین (علیه السلام) و امام زین العابدين ( عليهما السلام) وارد شده است. « شیخ صدوق» و« شیخ طوسی» به این ذکرها اشاره داشته اند: لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير (200 مرتبه ) و بعد از آن ها دعا برای پیامبر و تمام انبیاء. و نیز طلب استغفار با زبان و قلب، برشما ردن گناهان، گریستن یا خود را به گریه زدن همچنانکه ابن جندب و ابن شعيب و سایرین از اصحاب ائمه گریستند(1).

بیان فلسفه توقفگاه اول، بررة برخی شبهات در سیره ابی عبدالله و رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

از جنبه های مختلف می توان ؛ مسأله را مورد بررسی قرار داد ؛ که به پنج مورد آن اشاره می شود:

1- عالم ترین شخصي يهودي خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و مسایل مهمی را از حضرت پرسید و گفت(2):

به من خبر بده که برای چه خدا امر به وقوف در عرفات در زمان بعد از عصر داده است؟ حضرت در پاسخ فرمودند: عصر ساعتي است که حضرت آدم عصیان پروردگارش را نمود ؛ لذا

ص: 491


1- 1- الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ج1، ص 418.
2- 2- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج96، ص249.

خدا بر امتم وقوف را واجب دانسته است. و نیز تضرع ودعا را در بهترین مکان ها و خودش براي آن ها کفیل شده است که آن ها را به بهشت بفرستد و لحظه ای که مردم بر می گردند ؛ زماني است که حضرت آدم (علیه السلام) از پروردگارش سخنانی را دریافت نمود، آنگاه به سوي خدا توبه کرد. زیرا خدا بسیار توبه پذیر و مهربان است. سپس پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: قسم بر کسی که مرا به حق بشارت دهنده و ترساننده مبعوث کرد. همانا براي خدا دري در آسمان است که به آن « باب الرحمه (1)» و « باب التوبة » و « باب الحاجات » و « باب التفضل » و « باب الاحسان » و « باب الجود » و « باب الكرم » و « باب العفو » گفته می شود و هیچکس در عرفات جمع نمی شود مگر که در آن زمان این خصلت ها را از خدا بخواهد و خداوند صد هزار فرشته دارد و با هر فرشته ای صد و بیست هزار فرشته است و بر ساکنین عرفات تنها رحمت الهی است که بر اهل عرفات نازل می شود ؛ پس زمانی که از عرفات بر گردند، خدا بر فرشتگان به آزادی ساکنین عرفات از آتش جهنم شهادت می دهد و خدا بر آنان بهشت را واجب دانسته است. منادی صدا می زند که برگردید ؛ در حالی که بخشیده شده اید. به طوری که شما ها از من راضی هستید و من هم از شما ها راضی هستم. در اینجا فرد یهودی گفت که: ای محمد راست گفته ای.

2- از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود(2):

فردی بعد از بازگشتش از موقف ، از آن حضرت پرسید: آیا می بینی که خدا تمام خلق را نا امید می کند؟

ابی عبد الله (علیه السلام) فرمودند: در این موقف، هیچ شخصی اعم از مؤمن و کافر وقوف نمی کند ؛ مگر آن که خدا او را می بخشد.

منازل مغفرت سه منزل است:

1- مؤمنی که خدا گناهان گذشته و آینده او را می بخشد. و او را از آتش می رهاند. که از جمله این افراد کسانی هستند که می گویند: «وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ (3)» و بعضي می گویند: «پروردگارا! به ما در

ص: 492


1- 1 - باب الرحمه در دیوار غربی از ورودی های سه گانه ای است که در دوران پیامبر صلی الله عليه وآله وسلم برای مسجد در نظر گرفته شد با وجود شهرت این تام، وجه این نام گذاری مشخص نشده است. با عنایت به روایتی از بخاری درباره نزول باران رحمت به دعای پیامبر در پاسخ به تقاضای یک بادیه نشین نتیجه می گیرد که ورود وی از این در انجام گرفته و این در به همین دلیل به باب الرحمه مشهور گشته است. نتیجه می گیرد که ورود وی از این در انجام گرفته و این در به همین دلیل به باب الرحمه مشهور گشته است. ویکی پدیا.
2- 2- بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج96، ص250.
3- 3- بقره: 201.

دنیا (*نیکي*) عطاکن! و در آخرت نیز (*نیکي*) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاه دار!» 2- مؤمنی که خدا گناهان گذشته اش را بخشیده و به او گفته شده است: آفرین نسبت به ما بقی «فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (1)» و خدا را در روزهاي معيني ياد کنید! ( روزهاي 11 و 12 و 13 ماه ذي حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، دو سه روز انجام دهد نیز) گناهي بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید. و بدانید شما به سوي او محشور خواهید شد! و منظور از تقوا، دوری از گناهان کبیره است.

واما عامه می گویند: منظور از « َمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى...» در ارتباط با صید است. همچنانکه خداوند متعال فرموده است: «أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (2)» صید دریا و طعام آن براي شما و کاروانیان حلال است؛ تا (در حال احرام) از آن بهره مند شوید؛ ولي مادام که محرم هستید، شکار صحرا براي شما حرام است؛ و از (نافرماني) خدایی که به سوي او محشور می شوید، بترسيد! 3- کافری که از باب زین حیات دنیا در این موقف، وقوف کرده؛ اگر از شرک توبه کند ؛ خدا گناهان اولیه او را می بخشد و اگر توبه نکند؛ خدا اجرش را در دنیا به او می دهد و او را از ثواب این موقف محروم نمیکند و این سخن خدا: «مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ (3)» کساني که زندگی دنیا و زینت آن را بخواهند، (نتیجه اعمالشان را در همین دنیا بطور کامل به آنها می دهیم؛ و چیزی کم و کاست از آنها نخواهد شد!

3- در « قرب الاسناد » از محمد بن عیسی از حماد بن عیسی که گفته است(4):

من ابا عبد الله را در سمت چپ موقف بر روی استری دیدم در حالی که دستش را به سوي آسمان بلند کرده بود. و نیز در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم در موقف بودند و دو دست مبارکشان را به سوی آسمان برده بودند. و با دو انگشت سبابه اشان ( اشاره ) لحظه به لحظه به سمت کوه اشاره می کردند.

ص: 493


1- 1- بقره: 203.
2- 2 - مائده: 96.
3- 3- هود: 15.
4- 4- حمیری، قرب الاسناد، ص22.

4- در « قرب الاسناد » از محمد بن عیسی که فرمود(1):

حفص بن ابی محمد از مؤذن علی بن یقطین به من حدیثی را نقل کرد و فرمود: ابا عبد الله (علیه السلام) را در حال حج و وقوف در موقف، سال 140 که والی ( حاكم ) و اسماعيل بن علی بن عبد الله بن عباس با مردم وقوف می کردند؛ آن ها را دید ( شخصی به نام حفص...). حضرت را شناخت و با ابی عبد الله (علیه السلام) وقوف نمود. حضرت به او فرمود: زمانی که امام با مردم حرکت می کند، دیگر وقوفی نمی باشد.

5- در « قرب الاسناد »، محمد بن عیسی از قداح از جعفر از پدرش که فرمود(2):

پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز عرفه، هنگام پنهان شدن خورشید، چشمشان پر از اشک شد و فرمودند: اللهم إني أعود بك من الفقر و تشير الأمور و بين شير ما يحدث بالليل والنهار أصبح لي مشتجیر بعزك وأصبح وجهي الفاني مشتجير بوجهك الباقي يا خير من شل و أجود من أنمی و أرحم من اشترجم للني برحمتك و ألبشني عافيتك واصرف عيني شر جميع خلقك».

ترجمه:

خدایا من از فقر به تو پناه می برم و از اختلاف در کارها به عزتت پناه می برم و از شير هر آن چه که در شب و روز موجب خواری من گردد، و از صورت فانی خود به صورت باقی تو ای خدا پناه می برم. ای بهترین کسی که از تو در خواست می شود و بخشنده ترین کسی که می بخشد و مهربان ترین کسی که ترحم می کند، خدایا به رحمتت قسم ؛ مرا بزرگ دار و بر من لباس عافیت بخش و تمام امور شر و بد را از من و تمام مخلوقاتت دور گردان.

اهمیت وقوف در عرفه

حدیث شریف «الحج عرفة» از پیامبر (صلی الله علیه و آله) دال بر این است که: اعمال حج را اگر بخواهند فشرده سازند، در عرفه خلاصه می شود. زیرا عرفه روح حج است و « وقوف در عرفات » ابتدای حج و اعمالی که پیش از آن بوده، مقدمات عرفات بوده است.

ص: 494


1- 1- قرب الاسناد، ص 8 و بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة الاطهار، ج96، ص251.
2- 2- بحار الانوار الجامعة لدرر الاخبار الائمة الاطهار، ج96، ص251

کلمه « وقوف » یعنی واقف شدن، شناختن و فکر کردن. پس در اینجا باید آموخت ؛ آنچه را که در هیچ کجا، هیچ زمان و از هیچکس نمی توان آموخت.

در نیت این مکان ها چنین می گوییم: « وقوف می کنیم» نمی گوییم بجا می آوریم . این خود هزارها معنا دارد. در عرفات، هیچ چیز برای دیدن نیست! سرزمینی پر از شن و ماسه، شهری است همه یک رنگ، در اینجا هیچ تکلیفی جز اندیشه و فکر نمی باشد. در زیر آفتاب و چادرهای سوزان عرفات، باید غنچه ی فطرتت شگفته گردد تا شعور خود را در مشعر بکار بندی(1).

و نیزدر حدیثی، محمد بن البختری، از احمد بن الخليل،... زید بن طلحه التيمى، از پدرش، از پیامبر (صلی الله علیه و آله)، که فرموده است: « عرفة يؤم يعرف الاش» عرفه، روزی است که مردم شناخته می شوند(2).

پس در عرفه، تمام جوانب شناخت حاصل می شود؛ اعم از خود شناسی، دگر شناسی و خداشناسی

سر اینکه فضای عرفات برای این کار ( شناخت حقیقت و حق تعالی ) اختیار شده ؛ از این جهت است که، فضا هر چه بازتر باشد، جلوه حقیقت را بیشتر نمایش می دهد؛ و برای نظر عرفان و ایستگاه حکیمانه ، مناسب تر خواهد بود. همچنانکه خداوند در قرآن می فرماید: «أَفَلَا يَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ (3)».

ترجمه: آیا آنان به شتر نمي نگرند که چگونه آفریده شده است؟!

عرصه ای، از وادی عرفات وسیع تر نزدیک تر به خانه کعبه وجود ندارد. بنابر این « وقوف عرفات » گویا «کلاس تکمیل شناسایی حق » و « طی نمودن مدارج عرفان و معرفت » می باشد.

پس شناسایی حضرت آدم (علیه السلام) با حوا؛ و شناسایی حضرت ابراهیم (علیه السلام) وظیفه خود را در قربانی فرزند و مناسک خود، تمام از پرتو همین شناخت حق می باشد. لذا در سایه همین شناخت باید یکدیگر را بشناسند و به حوایج یکدیگر آشنا گردند و سپس دشمنان حوزه اسلام را شناخته ؛ وظیفه خود را از هر جهت انجام دهند.

وقوف در عرفات به منزله توقف پشت درب خانه خدا است که باید آنجا ایستاد و سماجت

ص: 495


1- 1- خداکرمی زنجانی، ابوعلی، ابعد گوناگون حج، ص319- 318.
2- 2- سنن الدار القطنی، ج3، ح 2444، ص230.
3- 3 - الغاشية: 17.

کرد تا آن را بگشاید و اجازه ورود دهد. به عبارت دیگر: وقوف عرفات، جهت استیذان و گرفتن اجازه نامه برای ورود به دربار ملکوتی حق تعالی است.

در پرسش «معاوية بن عمار» از امام صادق (علیه السلام) پیرامون علت نامگذاری عرفات، پرسیدم.

حضرت چنین پاسخ فرمودند:

جبرئیل (علیه السلام) حضرت ابراهیم (علیه السلام) را روز عرفه بیرون آورد. چون ظهر شد، به وی گفت: ای ابراهیم! به گناهت اعتراف کن و عبادت هایت را عارف باش (بشناس) از این رو «عرفات» نامیده شد چون که جبرئیل گفت: اعتراف کن، او هم اعتراف کرد(1)».

حد عرفه

ابن ابی عقیل» و «ابی الصلاح» در باره حد عرفه ( محدوده) چنین گفته اند: از «مازمین»(2) تا «موقف» است. شیخ طوسی در «نهایه» و «مبسوط» و ابن براج و ابن ادریس چنین گویند:

محدوده عرفه از بطن محنة و ثوية وتيرة تاذي المجاز است

و «ابن جنید» گوید: محدوده عرفه از زمین تا کوه (عرفه) است(3).

شیخ صدوق از امام صادق (علیه السلام) چنین نقل می کند که (روایت صحیحی از معاوية بن عمار)(4):

«محدوده عرفات، از مازمین تا دورترین مواقف است». و امام صادق (علیه السلام) فرمودند: محدوده عرفه از بطن غزنه و ثویه و تره (وذي المجاز ) و پشت کوه تا دور ترین قسمت کوه ، موقف است.

حال می توان درک کرد که بین دو قول هیچ منافاتی وجود ندارد زیرا همه آن محدوده عرفه است لکن از جهات مختلف آن را بیان می کند.

ص: 496


1- 1- غلامی، هادی، مناسک مأثوره، ص 356.
2- 2 - مازم (بر وزن مسجد) و مأزمان بصيغه تثنيه هم گفته میشود: تنگنائی است میان جمع و عرفات و نیز تنگنای دیگری است میان مکه و منا (شرح قاموس). حجة التفاسیر و بلاغ الإكسير، مقدمه دوم، ج 1، ص 1056.
3- 3 - حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 202، ص250.
4- 4- همان، مسأله 203، ص250 و ص 251.

مشخصات عرفه

مساحت عرفات: هیجده کیلومتر فاصله عرفات تا مکه: بیست کیلومتر

وقت وقوف در عرفات

شیخ طوسی در « خلاف »: وقت وقوف در عرفه از زوال روز عرفه تا طلوع فجر روز عید قربان است.

ابن ادریس گفته است: همانا وقت عرفه از زوال ظهر تا غروب خورشید روز عرفه است زیرا در این نظر هیچ اختلافی نیست. شیخ طوسی در دو کتاب « خلاف » و « مبسوط » نظر بعضی از اهل سنت را آورده است(1).

تحقیق آن است که: نزاع لفظی است، پس همانا شیخ طوسی، وقوف اختیاری را از زوال خورشید تا غروب خورشید می داند. و وقوف اضطراری را از زوال خورشید تا طلوع فجر می داند.

ابن ادریس » توهم کرده که شیخ در قصد به وقوف اختیاری به خطا رفته است زیرا از برخی مخالفين ( اهل سنت ) تقلید نموده است؛ در حالی که شیخ مجتهد بسیار بزرگی بوده است و شکی نیست در حرمت تقلید برای مجتهدی که محق است. پس چگونه است بر فرد مخالف ( اهل سنت ) که مورد تقلید واقع شود در حالی که معتقد است مجتهد هم به خطا می رود. و آیا این نظر از روی جهالت و جسارت بر شيخ نبوده است(2) ؟

حکم کوچ کننده از عرفات قبل از غروب خورشید

از ابو جعفر (علیه السلام) سؤال شد پیرامون مردی که از عرفات قبل از غروب خورشید کوچ کرد؛ حضرت فرمودند: در روز عید قربان یک شتر (بدنه) قربانی کند و اگر نتوانست، هیجده روز در مکه یا در بین راه و یا در کنار خانواده اش روزه بگیرد. و از ابی عبد الله (علیه السلام) در مورد مردی که از عرفات قبل از غروب خورشید کوچ کرد فرمود: اگر جاهل باشد، کفاره ای بر گردنش نیست و

ص: 497


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج4، ص251 .
2- 2- همان، ص 252.

اگر عمدا باشد، یک شتر باید کفاره دهد. در فقه رضوی می گویم که تو هرگز نباید قبل از غروب خورشید کوچ کنی که در این صورت باید کفاره خون بدهی (1).

ضرورت خواندن نماز عشائین در «مشعر الحرام»

« شیخ طوسی» در «نهاية » می فرماید:

نماز مغرب و عشای آخر را نخوان مگر در مزدلفه ( مشعر الحرام ) و اگر از شب، یک چهارم و یا یک سوم آن بگذرد، پس اگر کسی او را از آمدن به « مزدلفه » منع کند تا اینکه بیش تر از یک سوم از شب برود، در این صورت جایز است که این فرد نماز مغرب را در راه بخواند و حال آنکه این عمل از روی اختیار جایز نمی باشد و سخن « ابن ابی عقیل » گمان وجوب می رود

( واجب است که نمازش را در راه بخواند ).(2)

حال وقتی حکایت و سخن از سنت رسول الله است ؛ و ایشان عمل به سنتش را بر امتش واجب گردانیده است. لذا هیچکس از امت حضرت بعد از برگشت از عرفات، نمازشان را نخواندند مگر آنکه به مشعر الحرام آمدند(3) .

مفهوم شناسی حدیث «أصحاب الاأراك لاحج لهم»

« أصحاب الأأراك لاحج لهم»، حدیثی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است ؛ که اینچنین مورد استدلال واقع شده است:

مفهوم این سخن آن است که: حج، براي غیر از ساکنین اراک ثابت است و کسی که در عرفه وقوف می کند، نباید از اصحاب أراک باشد.

جواب بر این استدلال:

مفهوم کلام فوق از نظر دلالت، مفهوم ضعیفی است؛ به خصوص آن که با اجماع فقها

ص: 498


1- 1- کرمانی، حاج محمد کریمخان، فصل الخطاب، (علم الشريعة، العبادات )، ج 4، ش 2987، ص 356.
2- 2- عمانی، حسن بن علی بن ابی عقیل حذاء، حياة ابن أبي عقيل و فقهه. ص 299.
3- 3 - الحدائق الناظرة، ج16، ص423.

معارض است. پس همانا غیر از اصحاب أراک، اگر نسبت به اركاني حج از روی عمد خللی وارد نمایند، حجشان به اجماع فقها باطل است(1).

آداب حرکت به سوی عرفه

1- همراه با دعا باشد و خیمه زدن در « نمره(2)» که وسط عرفه است و « حسن » گفته ؛ هرجایی که خواست خیمه بزند.(3)

2- امکان حضور یافتن در عرفه باشد. چند موضع در اطراف صحرای عرفات است به نام « نمره » و « ثويه » و « ذو المجاز» و « عرنه » و « اراک » که همه در محدوده عرفات واقعند و در محدوده وقوف نمی باشند. بدلیل روایت « معاویه » و « حسن » و « ابن جنید » و «حلبی» که حد عرفه را از « مأزمین» تا « موقف » دانسته اند. و مستحب است به دعاهای رسیده از خدا و ائمه و آزاد شدن از آتش دوزخ را بخواهد و زیاد استغفار کند به طوری که همراه آرامش و متانت باشد. پس زمانی که از طرف راست به «کثیب الاحمر »(4) رسید. بنا بر روایتی که « معاويه » از امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت کرده که اینگونه دعا کند: خدایا بر این موقفم رحم کن - خدایا عملم را زیاد گردان - دینم را سالم نگهدار و عباداتم را قبول گردان. و بر این دعا اینچنین بیفزاید: خدایا آخرین لحظه و زمان از این موقف را قرار نده. خدایا بر من همیشه روزی ده آنچه را که بر من باقی گذاشتی.(5)

3- پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: « مردم در « عرفه » با میل و رغبت وقوف می کنند و در حد توان، فضل الهی را می طلبند ؛ تا اینکه خورشید غروب کند. کسی که به جهت علتی، بیهوش شود و

ص: 499


1- 1- حلى، محتلف الشیعه، ج4، مسأله 206، ص254.
2- 2- شهید اول، الدروس، 120.
3- 3 - همان، ص 121
4- 4- موضعی است در ساحل دریای يمن. تل سرخ ، تپه ای بین عرفات و شعر هست که به نام کثيب أحمر مشهور هست. مستند الشيعة، ج 12، ص 231.
5- 5- شهید اول، الدروس، ص120.

درآن «وقف» متوقف شود؛ او را کفایت میکند. و نیز فرمودند: شایسته نیست کسی وقوف در عرفه را بدون طهارت انجام دهد ».(1)

4- با امید به بخشش گناهان از سوی خدا حرکت کند.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: « بزرگ ترین گناه ساکنین عرفات، گمان بر عدم بخشش آن ها از سوی خداست ».(2)

و حال آنکه در روز « عرفه » روایات زیادی از اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به صور گوناگونی آمده است که ناظر بر وقت و زمان خاصی نیست و همه زمان ها را در بر می گیرد و اینگونه است که: هر شخصی به مقداری که می تواند دعاهای روز عرفه را بخواند و فضل الهی را در دنیا و آخرت از معبودش مسألت جوید.

احکام و مسائل خاص در عرفه

احکام و دستورات خاص در عرفه، حاوی مسایلی به قرار ذیل است:

1- وقوف اختیاری در عرفه، ركن است و کسی که عمدا آن را ترک کند، حجش باطل است.

2- فرد فراموشکار آن را جبران میکند ( ولو قبل از فجر). پس اگر وقوف در روز و شب عرفه از او فوت شود، مشعر او را کفایت میکند. زیرا آن چه که واجب است، اطلاق نام حضور است ؛ هر چند که بر روي چهارپایش با داشتن نیت از آن جا بگذرد(3).

3- ترک عمدی وقوف در عرفات، موجب بطلان حج می گردد. و آنچه در حالت عذر واجب است، مسمای وقوف است. و در چنین زمانی اگر بر حج گزار وقت اختیاری « مشعر» عارض شود، انجام اعمال در « مشعر» اولویت دارد.

4- اگر فردی در« عرفه » وقوف ننماید؛ بطوری که دو وقت اضطراری ( عرفه و مشعر ) با هم

ص: 500


1- 1- التميمي المغربي، ابی حنیفة النعمان...، دعائم الاسلام، ج1، ص320.
2- 2- همان.
3- 3- کرکی، جامع المقاصد، ج 3، ص 223.

تعارض نمایند، بنابر قول مشهور، وقوف اضطراری کفایت نمی کند و مجزی نمی باشد. زیرا تأثیر عرفه در مشعر است ؛ اگر عرفه را وقوف نکرده، پس وقوف اضطراریش در مشعر کافی نیست.

5- فراموش کننده وقوف در عرفه، باید برگردد ؛ تا طلوع فجر، و میزان وجوب در وقوف اضطراری، مسمای آن است.

6- اگر ظن داشته باشد که وقوف عرفه از او فوت شده: قبل از طلوع خورشید بر مشعر اکتفا کند و حجش صحیح است، که البته این حکم در زمانی که قبل از طلوع خورشید وقوف در مشعر میکند ؛ و وقوف در عرفه را یادش نیاید، همان حکم را دارد ( ظن به وقوف در عرفه)(1).

7- مستحب است امام در چهار جا خطبه و سخنرانی کند: روز هفتم ذی الحجه - عرفه - عید قربان در برنا - کوچ اول. به جهت آن که مناسک حاجیان را اعلام کند، هر چند که شرط صحت حج نمی باشد(2).

8- و اگر حاجی از عرفات قبل از غروب خورشید، از روي عمد و از روی علم به تحریم، کوچ کند، مرتکب گناه شده است ولی به اجماع فقها ؛ حجش باطل نمی شود. و در «المنتهی » چنین آمده است: به نظر علمای اهل سنت به جز مالک، واجب است کفاره، خون دهد تا جبران گردد. و در « الوسائل » منطبق با خبر صحیحی: مردی قبل از آن که خورشید پنهان شود، از عرفات کوچ کرد چه حکمی دارد؟ فرمود: در روز عی؛ قربان ؛ یک شتر قربانی کند و اگر نتوانست هیجده روز در مکه یا در راه روزه بگیرد (3). البته قول مشهور و اجماع فقها ( در کتاب الغنية )، کفاره شتر است بر خلاف نظر « صدوقین» که کفاره را گوسفند می داند.

در قول ضعیفی، کفاره را به گوسفند منصرف کرده است و اصل برائت از زاید را دلیل آورده است. البته قول خوبی است ؛ و حال آن که راه گریزی از قول مشهور نیست.

اگر این حاجی که قبل از غروب خورشید از عرفات کوچ کرده؛ بعد از غروب به عرفات برگردد، به دلیل اصالة البقاء، عبادتی از او ساقط نمی شود.

ص: 501


1- 1- کرکی، جامع المقاصد، ج 3، ص 224.
2- 2- همان.
3- 3 - طباطبایی، ریاض المسائل فی بیان احکام بالدلائل، ج4، ص138-137.

و نیز اگر فردی از روي جهالت یا از روي فراموشی، از عرفات قبل از غروب خورشید کوچ کند ؛ هیچ کفاره ای به عهده اش نمی باشد. ( به دلیل اجماع گروهی از فقها )(1).

و اگر فرد جاهل، علم پیدا کند؛ یا فرد فراموشکار، به یادش آید که نباید قبل از غروب از عرفات کوچ کند، در این صورت بر او واجب است که در صورت امکان به عرفات برگردد؛ که اگر اخلال بورزد، حکم فرد عامد را دارد (2).

مفهوم شناسی آیه «ثم أفيضوا من حيث أفاض الناس»

در روایتی از « جعفر بن محمد » در توضیح این آیه(3) آمده است که فرمود: « در زمان جاهلیت، قریش از « مزدلفه » کوچ کردند در حالیکه می گفتند: ولایت ما نسبت به خانه ( بیت ) از سایر مردم بیش تر است و ما اولویت داریم (4). پس خداوند به آن ها امر کرد که « زمانی که از عرفات کوچ کردید، یاد خدا کنید... من حيث أفاض الناس... سپس از همانجا که مردم کوچ می کنند ( به سوی سرزمین نا ) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبيد... »(5).

فرصت آشتی با معبود در عرفات

در کلام درس یکی از بزرگان و اساتید پیرامون عظمت این مکانی مقدس ( عرفات ) که شاید حجاج به آن مكان توجهی نداشته باشند، می فرمودند (6):

کسی که در عرفات وقوف کند و گمانی بخشش از سوي خدا بر او غلبه نیابد؛ در این صورت حجی بر او نیست. پس تو آیا می دانی که با حج چه یافت می شود؟

ای بنده بدان که حج، فرصتی است که با خدا آشتی کنی و فرصتی است که تمام گناهانت محو شود و نیز فرصتی است که با خدا، صفحه جدیدی از زندگیت را شروع کنی در حالی که

ص: 502


1- 1- طباطبایی، ریاض المسائل في بيان أحكام بالدلائل، ج 4، ص 138.
2- 2- همان، ص 139.
3- 3 - بقره: 199.
4- 4- التميمي المغربي، ابی حنيفة النعمان...، دعائم الاسلام، ج1، ص320.
5- 5- همان.
6- 6- کلام نویسنده: نام استاد را به خاطر ندارم.

وقتی به وطنت بر می گردی، همچون روزی است که از مادر متولد شده ای. حج مورد قبول، جزا و پاداشی جز بهشت ندارد.

حج نیاز به امور متعددی دارد ؛ تا به فهم عمیق، به علم و یقین و نیز به اخلاق نرم و لطیف برسین قسم به خدا که حجاج داراي مقام بالایی هستند زیرا جزء پاک شدگان و با تقواترین انسان ها می باشند. و نیز خاضع و خاشعند.

که این ها از موارد « نوادر» است که حجاج به آن ها توجهی نمی کنند .

وقوف عرفات، یاد آور کوتاهی عمر

در عرفات هنوز کاملا آرام نگرفته ای و بیش از چند ساعت نیست که در آن سرزمین فرود آمده ای باید رخت بربندی و کوچ نمایی. خیمه ها به سرعت بر چیده می شود و این خود، انسان را به این فکر وا می دارد که توقف او در دنیا نیز بدین سان کوتاه است و هنوز آرام نگرفته است که صدای « الرحيل» را می شنود، باید آماده کوچ به برزخ و از برزخ به قیامت شود. همزمان با غروب خورشید تو نیز باید به همراه خورشید همسفر شوی و با او کوچ کنی از اردوگاهی به اردوگاه دیگر. از عرفات به شعر و از مشعر به منا.(1)

در عرفات همانند دنیا هیچ چیز برای دیدن و دل بستن وجود ندارد، سرزمینی است پر از شن و ماسه، هیچ چیز مهمی نیست که به آن خیره شوی، باید تلاش کنی تا عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه به آن می نگری(2).

تفسیر دعای « عرفه» از جانب امام حسین (علیه السلام)

دعاهای خاص حج، آکنده از برکات زمانی و مکانی است. دعای عرفه، بهترین نیایشی است که جنبه سیاسی - عبادی حج و زیارت را به خوبی تبیین می کند؛ زیرا حضرتش در این دعا، هم دستور کفر ستیزی و راه طاغوت زدایی و رسم سلحشوری و سنت سرکوبی جنایتکاران

ص: 503


1- 1- درویش، عبد الله، از میقات تا عرفات، ص108.
2- 2- همان، ص 109.

را ارائه می کند ؛ و هم ستایش حکومت اسلامی و تقدیر دولت مکتبی و ظهور ولایت الهی را نشان می دهد و هم تجلی هستی ذات اقدطس خداوند و ظهور گسترده و همه جانبه ی آن ذات مقدس و خفای هر چه غیر اوست در پرتو نور او، و پی بردن به او از خود او و به غیر او بها ندادن و غیر او را به او شناختن و ذاتش را عین شهود و مستغنی از استشهاد دانستن را تفهیم می کند لذا ابعاد مختلف دعای عرفه » بدین شرح است(1):

حضرت، ابتدا از عوارف الهیه در جمله آفرینش شروع نموده و نظامات کلی و نوامیس عالم هستی را مطرح فرموده و علم به نظام احسن را وظیفه اول شمرده است.(2)

در پیدایش مولود انسانی و کارگرانی که در کار ترتیب و تکوین و تغذیه و رشد و نمو و الهامات فکری که بسیاری از مطالب مهم در ضمن آن است، در درجه دوم قرار داده شده است.(3)

روح و بدن و اعضای خود را از فرق سر تا نوک پا گرفته و هر یک را تشریح فرموده و آن را خاتمه معارف قرار داده است.(4)

انسان که در عرفات ایستاده وقتی به آن صحنه وسیع، دو چشم خود را باز کند و ابتدای نوری که بالا و پایین را فرا گرفته در نظر بگیرد و به دنباله رشته نور نظر بدوزد، خواهد دید به تعداد امواج نور که هر ثانیه در چشم وارد می شود، اسرار گیتی ورق ورق جلو نظر او می آید. نور کبود رنگی در هر ثانیه هفتصد و بیست و هفت تریلون موج و سایر نورها هر کدام در قسمت خود، امواجی به همین نسبت دارند و این طلوع نور که چشم ها به آن گشوده می شود، حضرت می فرماید: «و علایق مجاری نور بصری )...

نتیجه « وقوف »، معرفت است و خاتمه وقوف عرفات باید به این نکته منجر شود که انسان حقی را که شناخته، بپسندد ؛ زیرا که اول دیدن و بعد پسندیدن سپس طلبیدن است و نیز اختیار فضای عرفات از جهت آن است که فضا هر چه بازتر باشد جلوه حقیقت را بیش تر نمایش می دهد و برای نظر عرفان و ایستگاه حکیمانه ، مناسب تر خواهد بود.(5)

در خبر است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از جبرئیل خواست که او را به صورت اصلی خود ببیند.

ص: 504


1- 1 - آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص 210.
2- 2 - سحاب، فلسفه و اسرار حج، ص125، از الحمد لله الذي ليس لقضائه دافع تا ابتدأتنی بنعمتک.
3- 3 - همان، از ابتدأتنی بنعمتك تا و انا أشهدك يا الهی
4- 4- همو، از انا أشهدك بحقيقة ايمانی تا حرکات رکوعی و سجودی
5- 5- همانجا، ص125.

گفت: در کجا؟ حضرت فرمود: در ابطح. (1) جبرئیل عرض کرد: گنجایش مرا ندارد. حضرت فرمود: در عرفات - که افق وسیع بین شمال و غرب کوههای مکه است و تمام آن سرزمین را نمایش می دهد. جبرئیل عرض کرد: می شود. شاید رمزی از این باشد که هر چه افق بازتر باشد، برای صفحه آگاهی بهتر است بخصوص عظمت درگاه الهی که غیر از افق عرفات، در نزدیکی خانه، محلی مناسب ندارد و در سایه شناسایی حق در آن « موقف »، طوایف مسلمین گرد آمده که همدیگر را بشناسند و به حقوق و حوایج هم پی ببرند و بعد از آن، دشمنان حوزه اسلام را شناخته . مسلمین، ضعفا را مانند یک حق مطلق بشناسند و شناسایی آدم از شیطان و شناسایی آدم با حوا از لوازم شناسایی حق است که اگر به اندازه کامل و به حد اشباع، حق شناخته شود، ضعفا و زنان و بندگان و حقوقشان و دشمنان، حق همگی شناخته می شوند.(2)

اسرار وقوف عرفات در حديث شبلی

حج گزار با وقوف در عرفات باید به معارف و علوم دینی واقف شده و از اسرار الهی نظام آفرینش با خبر شود و بداند که خدای سبحان به همه نیازهای او واقف و بر رفع همه آن ها تواناست. از این روی امام سجاد (علیه السلام) به سائلی که در روز عرفه گدایی می کرد، فرمود: وای بر تو! آیا در چنین روزی، دست نیاز به سوی غیر خدا دراز می کنی ؛ در چنین روزی برای کودکان در رحم، امید سعادت می رود ؛ « ويحك! أغير الله تسأل في هذا اليوم. أنه لیرجی إما في بطون الحبالى في هذ اليوم أن يكون سعيدا! » کسی که در اینجا از خدا غیر خدا را طلب کند زیان کرده است.

امام سجاد (علیه السلام) کسانی را که در چنین زمان و مکانی دست نیاز به سوی دیگران دراز می کنند، بدترین انسان ها معرفی فرمود ؛ « هؤلاء شرار من خلق الله. الناس مقبلون على الله و هم مقبلون على الناس»(3).

حج گزار باید در آنجا بر این نکته عارف شود که خداوند به نهان و آشکار او و حتی آنچه برای خود او روشن نیست و به طور ناخود آگاه در زوایای روح او می گذرد آگاه است. انسان

ص: 505


1- 1- مسیلی است که خانه های مکه در آنجا بنا شده است
2- 2- سحاب، فلسفه و اسرار حج، ص 126.
3- 3 - آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، ص 204 .

اگر بداند که قلب او در مشهد و محضر حق است همانطور که خود را به گناهان جوارحی نمی الايد، گناه جوانحی نیز نمی کند و قلب خود را از خاطرات آلوده تنزیه می کند.

امام سجاد (علیه السلام) فرمود: عصر روز عرفه و ظهر روز دهم، خدای سبحان بر ملائکه افتخار می کند و می فرماید:

«اینان بندگان من هستند که از راه های دور و نزدیک با مشکلات بسیار به اینجا آمده و بسیاری از لذت ها را بر خود حرام کرده و بر شن های بیابان های عرفات و منا خوابیده و این چنین با چهره های غبار آلود در پیشگاه من اظهار عجز و ذلت می کنند. اکنون به شما اجازه دادم تا سراير آنان را ببینید. آنگاه ملائکه به اذن خداوند بر دل ها و اسرار نهان آن ها آگاه می شوند.(1)

فرشتگان تا حدودی از غیب باخبر و نسبت به بسیاری از مسایل ماورای طبیعت آگاه اند، لیکن پرده پوشی و رحمت و لطف حق اجازه نمی دهد حتی فرشتگان مأمور ثبت اعمال و خاطرات نیز بسیاری از اسرار انسان ها را بفهمند. اما برابر حديث مزبور، در روز عرفه و عید قربان، ملائکه به اذن خداوند به نهان دل های زائران نظر کرده و می بینند که قلب عده ای از حج گزاران بسیار سیاه است و دود های سیاه از آن برمی خیزد. خداوند به ملائکه می فرماید: اینان کسانی هستند که پیامبر را راستگو نمی دانند ( معاذالله ) و در اموری مانند جانشینی امیر مؤمنان علی (علیه السلام) می گویند: رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از نزد خود این کار را کرده است(2)!.

فرشتگان گروه دیگری را می بینند که دل هایشان بسیار نورانی است. خداوند سبحان می فرماید: این گروه مطيع خدا و پیامبر او هستند. پیامبر را امین وحی می دانند و معتقدند که او از نزد خود هیچ نگفته و در همه مسائل و احکام الهی و از آن جمله در امامت و رهبری، سخنان و اقدام های او طبق وحی بوده است.

راز این نکته، این است که ولایت، سر همه اعمال است. مؤمنان راستین که هم به سیر ولایت می رسند و هم به اسرار حج، به صورت انسان واقعی در سرزمین عرفات و منا ظهور می کنند و خدای سبحان در مقام فعل، به آنان فخر می کند.

ص: 506


1- 1- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص 204 .
2- 2- همان، ص 205.

در روز عرفه برخی حج گزاران بر « جبل الرحمة (1)» صعود می کنند. راز بالارفتن از کوه رحمت ؛ این است که انسان بداند خداوند نسبت به هر زن و مرد مسلمان رئوف و مهربان بوده و متولی هر زن و مرد مسلمان است. گرچه خدای سبحان نسبت به همگان ولایت تکوینی دارد و او ولي همه است و گر چه رحمت عام خدا فراگیر و شامل همه موجودات است لیکن رحمت خاص او ویژه پرهیزکاران است ؛ « رحمتی وسعت كل شيء فسأكتبها للذين يتقون »(2).

در جانبی از سرزمین عرفات که مماس با حرم است کوهی به نام «تمره » قرار دارد، مسجدی نیز به این نام در این منطقه ساخته شده است. معنای حضور در « نمره، این است که: خدايا! من به چیزی امر نمی کنم مگر این که قبلا خود مؤتمر باشم و از چیزی بر حذر نمی دارم مگر این که خود قبلا پرهیز کرده باشم.

در امر به معروف و نهی از منکر »، عدالت و طهارت نفس آمر و ناهی از شرایط وجوب آن به شمار نیامده است، بلکه علم و آگاهی او از آن معروف یا منکر و احتمال تأثیر امر و نهی او جزو شرایط است. اما باطن آن بر اساس رازی که در باره « نمرة » بیان شد، به عدالت باز می گردد ؛ یعنی آمر به معروف باید خود بدان مؤتمر بوده، ناهی و زاجر از منکر باید خود از آن منتهی و منزجر باشد.

حج گزار هنگام حضور در وادی «تمرة »، که در حديث شبلی از آن با عنوان «تمرات » نیز یاد شده، باید آگاه باشد که این سرزمین، سرزمین شهادت، معرفت و عرفان است. یعنی همانگونه که خدا و ملائکه شاهدند، این سرزمین وسیع نیز شاهد اعمال زائران خانه خداست و کاملا آگاه است که حج گزار با چه نیتی آمده و با چه انگیزه ای باز می گردد و به آن شهادت می دهد.

جایگاه دعا در عرفات

نقش نیایش در وصول به رحمت بیکران الهی، با بیان امام صادق (علیه السلام) که فرمود: « الدعاء

ص: 507


1- 1- «جبل الرحمة » در سرزمین عرفات واقع است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) بر تخته سنگی از این کوه ایستاد و خطبه معروف عرفات را ایراد فرمود. همچنین سالار شهیدان امام حسین (علیه السلام) دعای بلند روز عرفه را در دامنه این کوه خواند. آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص205
2- 2- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص 206.

کهف الاجابة كما أن السحاب کهف المطر». همان طور که ابر، قرارگاه باران است، دعانیز قرارگاه اجابت است.

به بیان دیگر، اجابت در درون دعا است ؛ همانطور که باران در نهاد ابر تعبیه شده است.(1) همه حالات زندگی برای نیایش مناسب است لیکن دوران پر بار حج و حضور در مواقف آن، شکوه بیشتری برای دعا و تأثیر فراوان تری برای نیایش دارد و چون دعا از ضمیر صاف، مورد قبول است و احرام و آهنگ کعبه ی آزاد و پاک، در تصفیه ضمیر تأثیری به سزا دارد، نیایش در حج و دعا در مواقف آن بهترین اثرها را به همراه خواهد داشت. از این رو برای هر برنامه از مناسک حج، دستور ویژه ای در مورد نیایش داده شده است و عمده ی آن، دعای عرفه در صحرای عرفات است.

روز عرفه روز دعا و نیایش است و اگرچه روزه ی آن روز مستحب است ليكن اگر روزه گرفتن موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است (2).

روایات فراوانی در باره اعمال روز عرفه و هنگام وقوف در عرفات، به ویژه کیفیت دعا در آن موقف نقل شده که بخشی از آن ها در خصوص دعاهای آن روز، و بخشی نیز در اهتمام و ترغیب به دعا کردن به دیگران است، به گونه ای که برخی شاگردان اهل بیت عصمت و طهارت عليهم السلام تمام تلاش خود را در آن سرزمین که دعاها در آن مستجاب است، صرف دعا برای غیر و دیگران می کردند.

« علی بن ابراهیم » در این باره از پدرش نقل کرده که گفت: « عبدالله بن جندب » را در عرفات دیدم که زمانی طولانی دست به سوی آسمان بلند کرده، سیلاب اشک از گونه هایش بر زمین سرازیر بود، به گونه ای که من شخص دیگری را این چنین در حال مناجات نديدم. هنگامی که مردم از عرفات عازم مشعر بودند به او گفتم: کسی را بهتر از تو در حال نیایش ندیدم. عبدالله گفت: به خدا سوگند در آن حال فقط برادرانم را دعا می کردم ؛ زیرا از امام کاظم (علیه السلام) شنیدم که فرمود: کسی که به دور از چشم برادر ( ایمانی اش ) در حق وی دعا کند از جانب عرش ندا داده می شود که صد هزار برابر آنچه برای او خواستی نصیب تو خواهد شد؛ «من دعا

ص: 508


1- 1- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص207 .
2- 2- همان، ص 207.

لأخيه بظهر الغيب نودي من العرش: ولك مأّة ألف ضعف مثله». پس شایسته نبود که من صد هزار برابر دعای مستجاب را به خاطر یک دعا که برآورده شدنش معلوم نیست واگذارم (1).

خروج از مکه به سمت « ينا» و وقوف در عرفه»

از جعفر بن محمد (صلی الله علیه و آله) روایت کردیم که فرمود: مردم در « يوم التروية » که هشتم ذی الحجه است از مکه به سوی « نا » می روند. و بر حاجیان است که از صبح تا شب از مکه به منا بروند البته بعد از نماز ظهر بهتر است. و اشکالی ندارد که خارج شوند از مکه به سمت بینا، قبل از « يوم التروية »(2). بر کسی که توانایی راه رفتن دارد بهتر است که راه برود و بر کسی که مرکبی دارد بهتر است که سواره بیاید و حال آنکه پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مسیر را سواره آمدند.

حضرت فرمود: برای امام سزاوار است که نماز ظهر روز « يوم التروية » را در برنا بخواند و مردم شب عرفه را در « بینا » بیتوته کنند و صبح هنگام روز عرفه از تمنا به عرفه بروند.

روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) که حضرت فرمودند: فردای روز عرفه، از تمنا بعد از طلوع خورشید حرکت می کنند تا نماز ظهر را در عرفه می خوانند. و از امام علی (علیه السلام) روایت شده است که حضرت، روز عرفه را غسل می کردند. و نیز از قول امام علی (علیه السلام) فرمودند ؛ که پیامبر (صلی الله علیه و آله) روز عرفه به « نمره »(3) آمدند و آنجا ماندند. تا زمانی که خورشید رفت، امر به رفتن نمود تا زمانی که در وسط بیابان رسیدند ؛ حضرت ایستادند و به مردم سخنرانی کردند. سپس بلال اذان گفت و

ص: 509


1- 1- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، فصل هشتم، ص 208.
2- 2- هشتم ذی الحجه روز ترویه است و این روزی است که حجاج نیت حج تمتع می نمایند و محرم شده از مکه سمت متا حرکت می نمایند و شب را در آنجا بیتوته می کنند و صبح عرفه به جانب عرفات رهسپار می گردند. در علل الشرایع در سر نامیدن این روز به ترویه حدیثی از امام صادق علیه السلام که راوی می گوید: از حضرت پرسیدم چرا روز ترويه را روز ترویه نامیده اند؟ حضرت فرمود: زیرا در عرفات آب نبود و حاجی ها روز هشتم ذی حجه از مکه آب برمی داشتند و به عرفات می بردند و برخی از ایشان به بعضی دیگر می گفتند: ترویتم، ترویتم (سیراب شديد، سیراب شديد) لذا به خاطر هیمن، روز هشتم را روز ترویه نامیدند. علل الشرایع ج 2 ص 399 باب 171.
3- 3 – توره نام کوهی در عرفات است که در نزدیکی آن؛ یعنی محلی که پیامبر صلی الله عليه و آله وقوف کرده و نماز خوانده اند، مسجدی به نام نمره یا «عرفه » بنا شده است، به روایتی، حضرت ابراهيم عليه السلام در این مکان وقوف کرده و به نماز و عبادت ایستاده اند. از عبد الله بن عمر نقل شده است که پیامبر صلی الله عليه و آله روز عرفه را در وادی نمره نزول می کردند. در این مکان غاری (شکافی) بوده و ایشان کنار آن می نشستند. پیامبر صلی الله عليه و آله هنگام کوچ به عرفات نخست در این مکان، یعنی نمره، پیاده می شد و تا ظهر آنجا می ماند، آنگاه وارد عرفات می گردید. سایت حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت -18 بهمن 1394

حضرت نماز ظهر و عصر را اقامه کردند به طوری که فاصله ای بین آنان ایجاد نکرد. آنگاه سوار مرکب شد تا در روز عرفه زمان ناپدید شدن خورشید به « موقف » رسید ؛ و تلبیه (1) را قطع کرد(2).

در حدیثی از جعفر بن محمد (صلی الله علیه و آله) که فرمود:

در عرفه با یک اذان و دواقامه بین نماز ظهر و عصر جمع می شود. و نیز حضرت فرمودند:تمام عرفه، « موقف » است. و دامنه کوه فضیلتی بیشتر دارد. و حضرت نهی کردند از پایین آمدن و وقوف در زمینی که شتران در آن اقامت می کنند. و فرمودند: کوه ها بهتر است. و نیز فرمودند: حجاج در عرفه وقوف می کنند، دعا می خوانند و هر قدر که توان دارند با میل و رغبت، فضل الهی را می طلبند. تا آنکه خورشید غروب کند. و کسی که به علتی بیهوش شود ؛ و در آن موقف توقف کند، او را کفایت میکند و گوید: کسی که طهارت ندارد صلاحیت وقوف در عرفه را ندارد.

حضرت فرمودند: از بزرگ ترین گناهان در عرفه این است که: کسی فکر کند در عرفه گناهانش بخشیده نمی شود.

نحوه حرکت به سوی عرفات در سپیده دم

در حدیثی از « میدبن زیاد » .... از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود: جزء سنت است تا خورشید طلوع نکند، امام از «منا» به « عرفه » خارج نمیشود.

در حدیثی از محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعید، عن النضر بن سوید، عن يحیی بن عمران الحلبي، عن عبد الحميد الطائي، از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود ؛ به ابی عبد الله (علیه السلام) عرض کردم: ما پیاده هستیم و چه کنیم؟

حضرت فرمودند: سواره ها، نماز صبح را در « منا » به جای آوردند و اما شما در راه نماز را بخوانید (3).

ص: 510


1- 1- تلبيه از واجبات احرام در حج و عمره است که با گفتن جمله های خاص شامل «لبیک، انجام می شود. رایج ترین ذکر تلبيه جمله « لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک، إن الحمد و النعمة لک والملک، لاشریک لک لبیک» است که باید به عربی صحیح به هنگام نیت احرام گفته شود و پس از آن حج یا عمرگزار باید از محرمات احرام اجتناب کند. لبیک» در حج به معنای پاسخ مثبت به ندای خداوند و تجدید عهد بندگی با او است. تکرار تلبيه در بخش هایی از مسیر میقات تا مکه مستحب است. ويکی شيعه
2- 2- دعائم الاسلام، ج1، ص320.
3- 3- الکافی، ج 4، ص461.

در حدیثی از علي بن إبراهيم، عن أبيه؛ و محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن ابن أبي عمير وصفوان بن يحيى عن معاوية بن عمار: از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود: در صبح عرفه، در حالیکه توجهت به سوی عرفه است اینچنین دعا کن: خدایا فقط با تو احساس بی نیازی از غیر می کنم و تنها به تو اعتماد می ورزم و فقط صورت و وجه الهی را می طلبم و از تو کمک می خواهم که در سفرم به من برکت دهی و حاجتم را برآورده سازی. و اینکه مرا امروز از کسانی قرار ده که بر من فخر و مباهات نمایی (توای خدا ). آنگاه متمایل به سوی عرفات می شوی، و چون به آنجا رسیدی ؛ خیمه ات را در « نمره » بنا کن. و « نمره » همان مركز « عنه » است، نه آنکه « موقف » و یا « عرفه » باشد. پس زمانی که ظهر روز عرفه فرا رسید، غسل کن و با یک اذان و دو اقامه نماز ظهر و عصر را بخوان . پس همانا آن روز، روز دعا و در خواست است.

در حدیثی از علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حفص بن البختري وهشام بن الحكم: از ابا عبد الله (علیه السلام) سؤال شد که: مشعر - الحرام برتر است یا عرفه ؟ حضرت فرمودند حرم برتر است. سؤال شد که چگونه است که عرفات داخل در حرم نمی باشد؟ حضرت فرمودند: خدا اینگونه خواسته است.

محدوده عرفات

در حدیثی از اصحاب اماميه أحمد بني حمير، عن حمير بن إسماعيل، عن علي بن العماني، عن ابني مشكان، عن أبي بصير: از ابی عبد الله (علیه السلام): حد و محدوده عرفات از « مازمین » تا دورترین موقف است.

و در حدیثی در « من لا يحضره الفقيه » از « ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق »:

عرفات، جزء حرم نیست و حال آنکه حرم ، فضيلتش بیش تر از عرفه است و حد« مشعرالحرام »، از « مازمین (1)» تا « حياض » و تا « وادی محسر» است. (2)

ص: 511


1- 1 - المازم: بر وزن مسجد است: هر راه تنگی بین دو کوه و گفته شده است: جای جنگ است. فرصت کم - به سختی خلاص شدن - و نامیده به جایی که بین عرفه و مشعر است. علامه مجلسی گفته است: مدزمین، همان راهی بین کوههای مشعر است که در طرف عرفه است ( قول مخالف با مشهور ). بعضی از بزرگان اینگونه گفته اند: «مارمين » ( راء مهمله ) و از آن چنین تفسیر کرده اند: دو میل که محدوده حرم نصب شده است. المصباح المنير، ص 13.
2- 2- قمی، شیخ صدوق، محمد بن على بن بابویه، من لا يحضره الفقیه، ج 2، ص 464.

دعای موقف

«زرعه » از « ابی بصیر» روایت کرده از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود(1):

زمانی که به « موقف » رسیدی، پس رو به خانه خدا کن و صد بار سبحان الله و صد بار الله اکبر و صد بار ما شاء الله لا قوة إلا بالله و صد بار می گویی: اشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له له الملك وله الحمد يحيي و يميت و يميت و یحيي بيده الخير و هو على كل شيء قدير، سپس ده آیه اول سوره بقره را می خوانی ؛ سپس سه بار قل هو الله احد و آية الكرسی را می خوانی تا تمام شود آنگاه آیه «سخرة » را می خوانی:

«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ »(2).

ترجمه:

پروردگار شما، خداوندي است که آسمانها و زمین را در شش روز [= شش دوران] آفريد؛ سپس به تدبیر جهان هستي پرداخت؛ با (پرده تاریک شب، روز را می پوشاند؛ و شب به دنبال روز، به سرعت در حرکت است؛ و خورشید و ماه و ستارگان را آفرید، که مسځر فرمان او هستند. آگاه باشید که آفرینش و تدبیر (جهان)، از آن او (و به فرمان اوست! پر برکت (و زوال ناپذیر) است خداوندی که پروردگار جهانیان است!.

آنگاه سوره فلق و ناس را تا آخر می خوانید. سپس حمد و سپاس خدایی را می کنی، به هر نعمتی که بر تو ارزانی داشته است، آنگاه تک تک نعمت های الهی را به یاد می آوری و آن ها را بر می شماری. و حمد و سپاس خدا را می کنی بر اساس آنچه بر تو نعمت داده است ؛ از نظر خانواده یا مال. و حمد و سپاس خدای عر و ج را می کنی بنابر آنچه تو را آزموده است. و می گویی: خدایا حمد مخصوص توست بخاطر نعمت هایی که از نظر تعداد قابل شمارش نیست و با عملی که ( در برابر نعمت هایت ) برابری نمی کند.

و می خوانی هر آیه ای در قرآن را که نشان از حمد و سپاس الهی است. و خدا را به بزرگی و عظمت یاد می کنی به هر تسبیح و ستایشی را که در قرآن آمده است. و «لا اله الا الله » می گویی

ص: 512


1- 1- قمی، شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا يحضره الفقیه، ج2، ص3 -541.
2- 2 - اعراف: 54.

به هر آنچه که در قرآن آمده است. و خیلی صلوات و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) می فرستی و نام خدا را به هر اسمی که در قرآن آمده، زیاد بر زبان جاری می سازی، و به هر اسمی که او را خوب می دانی، خدا را صدا می زنی ( به اسمائی که در قیامت صدا می زنی ). در حالیکه از خدا مسألت می جویی، چنین می گویی: « يا الله » - « یا رحمن » به هر مقداری که در توان و نیرویت است. و به هر آنچه که می دانی و در حق پیامبرت، صلوات می فرستی و به نام بزرگ ترین بزرگ ترین ها و به نام عظیم الهی. ای خدا ؛ کسی تو را می خواند و صدا می زند. ای خدا بر تو این حق است که جواب دهی و قسم به اسم اعظمت ( اعظم اعظم اعظم ) آن اسمی که تو را به آن فرا می خواند، که این حقی بر تو است که او را بر نگردانی و اینکه به او بدهی آنچه می خواهد که او را ببخشی به تمام گناهانم. با توجه به اینکه در مورد من علم داری.

و از خدا درخواست کنی همه نیازهایت را اعم از امور دنیا و آخرت. و به سوی او علاقمند است که در سال های آینده و هر سال از طرف معبودش به گرمی استقبال گردد و از خداوند 70 بار بهشت را بخواهد و 70 بار به سویش توبه کند و باید از جمله دعاهایش این باشد: خدایا مرا از آتش دوزخ رها کن. و خدایا بر من از روزی حلالت بگستران ( پهن کن). خدایا ! شر فسق جن و انس را اعم از عرب و عجم را از من دور گردان. پس اگر دعا تمام شد و خورشید غروب نکرده است، از اول تا آخر دوباره این دعا را بخوان. و از دعا و تضرع و مسألت از خدا خسته نشو.

« معاوية بن عمار» از ابی عبد الله (علیه السلام): پیامبر (صلی الله علیه و آله) به امام علی (علیه السلام) فرمودند: آیا دعای روز عرفه که دعای انبیای قبل از من بودند را به تو یاد ندهم؟ امام علی (علیه السلام) فرمودند: آری ای رسول خدا، پس می گویی: لا إله إلا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد يحيي ويميت و يميت و يحيي وهو حي لا يموت بيده الخير وهو على كل شيء قدير اللهم لك الحمد أنت كما تقول و خیر ما يقول القائلون اللهم لك صلاتي و ديني و محياي ومماتي ولك تراثي و بک حولي و منک قوتي اللهم إني أعوذ بك من الفقر و من وسواس الصدر و من شتات الأمر و من عذاب النار و من عذاب القبر اللهم إني أسألك من خير ما تأتي به الریاح و أعوذ بك من شر ما تأتي به الرياح و أسألك خير الليل و النهار.

هیچ خدایی جز خدای واحد نیست. هیچ شریکی بر او نیست، ملک و حمد مخصوص اوست. زنده میکند و می میراند و می میراند و زنده می کند و حال آنکه او زنده است و نمی میرد. در قدرت دست الهی بهترین است و بر همه چیز توانا است. خدایا حمد مخصوص توست. ای

ص: 513

خدا تو همچنان هستی که می گویی. خدایا ؛ نمازم و دینم و زنده بودن و مرگم فقط برای توست ( توحید ابراهیمی ). و میراث من فقط از توست. ای خدا تو آنچنان هستی که می گویی. خدایا نمازم، دینم، زنده بودن و مرگم فقط برای توست و میراث من از آن توست. نیرو و قدرتم بوسیله تو و از آن توست. خدایا من از فقر و از وسوسه های در سینه و از پراکندگی در کار و از عذاب قبر و قیامت به تو پناه می آورم. خدایا من از تو خیر می خواهم بر هر آنچه را که باد می آورد و پناه می برم بر تو از هر آنچه که باد می آورد ؛ و از تو بهترین ها را در شبانه روز خواهانم ).

در روایتی از « عبد الله بن سنان » اینگونه آمده است:

اللهم اجعل في قلبي نورا و في سمعي نورا و في بصري نورا و في لحمي و دمي و عظامي و عروقي و مفاصلي و مقعدي و مقامي و مذځلي و مخرجي نورا و أعظم لي نورا يا رب يوم ألقاك إنك على كل شيء قډير».

خدایا در قلبم، گوشم، چشمم، گوشت و خون و استخوان و رگ ها و مفاصل؛ و در محل نشستن و ایستادنم همه و همه، نوری قرار ده و بر من بلند گردان نوری را ؛ ای صاحب قیامت، که بر هر چیز توانا هستی »

مصنف ( شیخ صدوق ) در « من لا يحضره الفقيه ) می فرماید: این دعا برای وقوف در عرفه، جامع و کامل است. و هر شخصی خواست آن را بخواند.

در کیفیت کوچ از عرفات

پس زمانی که در روز عرفه خورشید غروب کرد، آنجا را ترک کن و بر تو واجب است که با آرامش و وقار راه بروی ؛ و با کلمات و سخنان استغفار همراه باشی آنچنانکه خداوند در قرآن می فرماید:

«ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ » (1).

ترجمه:

سپس از همان جا که مردم کوچ می کنند، (به سوي سرزمین مني) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است!

ص: 514


1- 1- بقره: 199.

زراعه » از « ابی بصیر» روایت نموده است ؛ که ابوعبد الله (علیه السلام) فرمود: در روز عرفه، هنگام غروب خورشید، این دعا را بخوان:

الله لا تجعله آخر العهد من هذا الموقف و ارزقنيه أبدا ما أبقيتني و اقلبني اليوم مفلحا منجحا متسجابا لي مرحوما مغفورا لي بأفضل ما ینقلب به اليوم أحد من وفدک و حجاج بیتک الحرام واجعلني اليوم من أكرم وفدك عليك و أعطني أفضل ما أعطيت أحدا منهم من الخير و البركة والعافية والرحمة والرضوان و المغفرة و بارك لي فيما أرجع إليه من أهل أو مال أو قليل أو کثیر و بارك لهم »

ترجمه:

«خدایا! آخرین زمان از این عمرم را در این موقف ( عرفه ) قرار مده ؛ و همیشه آن را ( حضور در موقف ) برایم روزی گردان، تا زمانی که مرا باقی می گذاری. و آن روز را مایه رستگاری و موفقیتم قرار ده و مرا مورد رحمت و آمرزشت واقع گردان و آن روز را برایم تبدیل گردان به با فضیلت ترین روز برای مشتاقینت ( هم پیمانانت) و حجاج خانه ات. و خدایا بر من عطا کن ؛ بهترین آنچه از خیر و برکت و سلامتی و رحمت و رضوان و مغفرت. و بر من و آن ها ( حجاج ) برکت ده بر آنچه که به سوی او بر می گردد ؛ اعم از اهل و عیال و خانواده و یا مال، چه کم و چه زیاد .

پس زمانی که کوچ کردی، در حرکت میانه روی و فروتنی داشته باش ؛ و ترک کن تاختن و دویدن را که بسیاری از مردم در کوهها و بیابان ها انجام می دهند. پیامبر (صلی الله علیه و آله) شترش را می بست و باز می داشت ؛ تا آنکه سر شتر به استخوان ران می رسید. و امر به آرامش و فروتنی می کرد. روش و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، همان روشی است که باید تبعیت شود.

پس هرگاه به سمت راست راه (کثیب الاحمر) رسیدی، اینچنین بگو:

اللهم ارحم موقفي وبارك في عملي و سلم لي ديني و تقبل مناسكي ».

« خدایا مرا در موقفم مورد رحم قرار ده و در عملم برکت ده و دینم را برایم سلامت بدار و مناسكو عباداتم را بپذير (1)» .

پس زمانی که به « مزدلفه» آمدی، پس از سمت راست در وسط بیابان، نزدیک مشعر

ص: 515


1- 1- مفرد آن، تشک است. «نشک»: عبادت. حج. قربانی.

الحرام، فرود آی. و اگر جایی را پیدا نکردی، از « حياض (1)» که در کنار « وادی محر » است عبور نکن. و نماز مغرب و عشا را با یک اذان و دو اقامه بخوان. سپس نافله های مغرب را بعد از عشا بخوان. و نماز مغرب شب عید قربان را نخوان مگر در « مزدلفه ». هر چند که ربعی از شب يا ثلثی از شب گذشته باشد؛ و باید دعایت در این شب این باشد:

اللهم هذه جمع فالجمع لي فيها جوامع الخير كله اللهم لا تؤيسني من الخير الذي سألتك أن تجمعه لي في قلبي و عرفني ما عرفت أولياءك في منزلي هذا و هب لي جوامع الخير والیسر له و إن استطعت أن تنام تلك الليلة فافعل فإن أبواب السماء لاتغلق لأصوات المؤمنين لها دوي کدوي الخل».

خدایا اینجا «جمع» است پس تمام امور خیر را برایم جمع کن. خدایا مرا از خیرت مأيوس نگردان ؛ همان خیری را که از تو می خواهم تمام آن ها را در قلبم دور هم بیاوری و در این منزلم به من بشناسانی همه آنچه را که نسبت به اولیایت شناساندی. پس اگر توانستی که در آن شب نخوابی، این دعاها را بخوان. چه بسا درهای آسمان بر صدای مؤمنین بسته نمی شود. برای صدای مؤمنین، بانگی و زمزمه ای است همچون شنیدن صدای زنبور عسل. در حالی که خداوند متعال می فرماید: من پروردگار شما هستم و شما بنده من هستید. ای بندگان من، حق مرا به جای آورید و بر من نیز حقی است که شما را اجابت کنم. پس شب را سپری میکند ؛ در حالی که می خواهد گناهانش پاک و بخشیده شود.(2)

شاخصه هاي روز عرفه

روز عرفه، روزی است که خدا به وسیله آن روز بر ملائک مباهات می کند. پس زمانی که در آن روز حضور پیدا کردی، در روز عرفه خداوند متعال گناهان توابین را می بخشد، هرچند به اندازه ریگ های بیابان و قطرات باران و تعداد روزهای عالم باشد. و در هر گامی که به سوی عرفه بر می دارد، حسنه ای بر او نوشته می شود و گناهانش محو می شود ؛ و بوسیله عرفه است که به درجه بالا می رسد.

ص: 516


1- 1- مقصود از حياض ، حوضهايي است که در وادی محسر بوده است و حد مشعر همان بين المازمين الي وادي محشر است. و حياض فاصله بین جمع و منا است.
2- 2- قمی، شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا يحضره الفقیه، ج 2، ص 5-544.

محمد بن يحيى بن أحمد بن حمير عن الحسن بن علي عن الحسن بن الجهم عن أبي الحسين الرضا ع قال قال أبو جعفر (علیه السلام) (1):

هیچ فرد نیکوکار و گنهکار بر آن کوهها وقوف نمی کند، مگر خداوند او را اجابت کند. و اما فرد نیکوکار، حاجت روا در آخرت می شود و فرد گنهکار در دنیا حاجت روا می شود.

و امام در روز عرفه، نماز ظهر و عصر را خواندند و سپس به عرفات تأكید نمودند و فرمودند:

« این عرفات است پس مناسکت را بشناس و به گناهت اعتراف کن. پس عرفات نامیده شد. سپس به سوی « مزدلفه » کوچ کردند لذا به عنوان مکان تقرب نامیده شد. زیرا به سوی آن منزلت یافت. سپس بر مشعر الحرام ایستاد و خدا به او امر کرد و گفت که خودت باید سر پسرت را ببری! کسی تا به حال این کار را نکرده است ولی به ابراهیم (علیه السلام) وحی شد و باور کرد که حکم خداست و خودش را آماده کرد و پسرش اسماعیل را سوار بر الاغ کرد و براي اجراي امر الهی به منا رفتند».(2)

دعاهای فراوانی به صور مختلفی در روز عرفه از اهل بیت (علیه السلام) روایت شده است. که این دعاها منحصر به این زمان نیست ( همیشگی و تا آخر عمر کاربرد دارد ). و هر شخص باید طبق توانش دعاهای زیادی را بخواند و از خدا فضل الهی را در دنیا و آخرت مسألت دارد.

در کوچ از عرفه به مشعر الحرام، خداوند می فرماید: «ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ »(3) یعنی: سپس از همان جا که مردم کوچ می کنند ( به سوی سرزمین منا) کوچ کنید! و از خداوند، آمرزش بطلبید، که خدا آمرزنده مهربان است.

ص: 517


1- 1- الکافی، ج 4، ح 38، ص261،
2- 2 - ( او را خوابانید که جدی سرش را ببرد پدر، یگانه فرزندش را که خدا در آخر عمر به او داده است با دست خودش به قربانگاه برد و برای این اطاعت فرمان آماده شد. این اطاعت فرمان مثل اطاعت فرمان ماها که باید صبح دو رکعت نماز بخوانیم و ظهر چهار رکعت نیست بلکه این اطاعت فرمان با تمام هستی او مساوی است و چون حضرت ابراهیم نه نگفت و گفت چشم، خدا برای او جشن گرفت). الکافی، ج 4، ص 207، ح 38.
3- 3- بقره:199. عده اي از سران قریش بر اساس خوي برتری طلبي براي وقوف به عرفات که خارج از محدوده حرم است نمی رفتند و فقط در شعر که داخل حرم بود وقوف می کردند و می گفتند: ما اهل حرم هستیم و از محدوده آن بیرون نرفته و در همین مشعر حرام ( مزدلفه) وقوف می کنیم. بهانه آنها این بود که وقوف در حرم بهتر از وقوف در خارج حرم است و اگر خارج حرم موقف باشد حرمت حرم کاهش می یابد و چون خود را اهل حرم می دانستند هرگونه کاهش حرمت حرم مستلزم کاهش محرمت آنان نیز می شد. آنها نقطه آغاز مناسک حج را مشعر قرار می دادند و دیگران را که اهل حرم نبودند به جمع خود راه نمی دادند و می گفتند که آنان در عرفات وقوف کنند و اصلا در شعر وقوف نکنند. مجمع البیان، ج21، ص528؛ اسباب نزول القرآن، ص65؛ الدر المنثور، ج1، ص545.

از جعفر بن محمد (صلی الله علیه و آله) روایت شده است که:

در زمان جاهلیت، قریش از مزدلفه کوچ کردند در حالی که می گفتند: ما نسبت به مردم، به بیت ( خانه خدا ) اولی تر هستیم. سپس خداوند به آنان فرمان داد که از عرفات کوچ کنند و از نظر زمان و مکان و روش افاضه، با مردم هماهنگ باشید.

از جعفربن محمد (صلی الله علیه و آله) پیرامون زمان کوچ کردن از عرفات روایت شده است که حضرت فرمودند:

کسی که قبل از غروب خورشید کوچ کند باید یک شتر قربانی دهد؛ و نیز هرگاه از عرفات کوچ کردی، لازم است که با آرامش و وقار کوچ کنی. و در حالیکه در حرکتت میانه رو هستی، استغفار الهی را کنی، لذا بسیار دعاکن و اضطراب نداشته باش ( همان خصوصیاتی که بسیاری از مردم دارند). پس زمانی که حضرت از عرفه دور شدند در حالیکه افسار شترش را گرفته و سر شترش را بالا برد، با دست راستش به مردم اشاره می کند و آن ها را به آرامش فرا می خواند و می فرماید: ای مردم آرامش - آرامش. و هر زمانی که از کوهی بالا می رفت، در کمال آهستگی و آرامش بود تا به بالای کوه ( مزدلفه ) رسید و جمع کرد بین دو نماز مغرب و عشا، به اذان واحد و دو اقامه. و از ابی جعفر محمد بن علی (صلی الله علیه و آله) : وقتی از حضرت سؤال شد در باره نماز مغرب و عشا قبل از رسیدن به « مزدلفه » ؛ حضرت فرمودند: نه، نماز نخواند؛ اگر چه یک سوم از شب رفته باشد. و هر کس عمدا چنین کند، بر او لازم است که خون بدهد.

و وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز خواند ( جمع بین نماز مغرب و عشا)، خوابید و طلوع فجر از خواب بر خاست. و از حضرت است، که فرمود: در « مزدلفه » در مرکز صحرا نزدیک « مشعر الحرام » فرود آیید؛ و از « جبل » و « حياض » نگذرید.

و نیز از ابی جعفر محمد بن علی (صلی الله علیه و آله) که فرمود: حد بین « منا » و « مزدلفه »، « محتر» است. و حد « عرفات »، آنچه که بین «زمین» تا دورترین « موقف » است. و کسی که به طور عمدی و بدون هیچ علتی شب را ( شب عید قربان ) در « مزدلفه » بیتوته نکند، باید کفاره یک شتر « بدنه (1)» بدهد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه دادند که: لباس و متاع حاجيان و زنان که ضعیف هستند، در هنگام شب، زودتر از « مزدلفه » به « منا » برود.

ص: 518


1- 1- بدنه. شتر ماده، یا گاو است که در مناسک حج و انواع قربانی ها از آن نام برده می شود، جمع آن بدن به ضم باء و سکون دال است. فیض، عليرضا، مبادی فقه و اصول، ش101، ص 262.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی نماز صبح را به جماعت در روز عید قربان خواندند، سوار بر شتر (ماده شتر) شدند تا به «شعر الحرام» آمدند. حضرت فرمودند: تمام عرفه و تمام مزدلفه، موقف است. و تمام منطقه «منا» گلوگاه است. سپس بر روی کوهی به نام «قزح» (1) که بر رویش ساختمان و بنایی بود؛ ایستادند. جعفر بن محمد (صلی الله علیه و آله) فرمود: بر امام مستحب است که هنگام موسم حج ، بر روی آن کوه توقف نماید.

حضرت فرمودند: کسی که عمد از مشعر الحرام کوچ کند قبل از آنکه مردم کوچ کنند ( به جز افرادی که به آنان اجازه داده شده است؛ مانند افراد ضعيف- باربرها- زنان) باید خون بدهند. ولی اگر از روی نادانی و جهالت باشد، لزومی ندارد.

حضرت فرمودند: کسی که حکم وقوف را نداند ( جاهل) و در مزدلفه وقوف نکند بطوریکه از عرفه بگذرد تا به برنا برسد، باید برگردد و وقوف کند و دعا بخواند.

و نیز نقل شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی از مزدلفه کوچ کردند؛ با آهستگی بود در حالیکه به مردم میگفتند: آرامش - آرامش. تا اینکه بر وسط «وادی تیر» توقف کردند، سپس شترش چرید و به گوشه ای نشست تا آنکه خارج شد سپس به مسیر اولش بازگشت و فرمود: سعی در وسط وادی محر» واجب است. آنگاه حضرت حرکت کرد تا به «جمره عقبه» آمد و هفت سنگریزه را زد.

موقف های عرفات ومشعر

شخصی به نام «حريز»(2) ، از ابا عبد الله (علیه السلام)؛ پیرامون فردی سوال میکند که «حج افراد» (3) بجای آورد و دو تا موقف را فراموش کرد. حضرت فرمودند: تا طلوع خورشید روز عید قربان

ص: 519


1- 1- قال الشيخ طوسی: - المشعر الحرام جبل هناك يسمى قرحا، مناسک الحج للسيد الخوئي.
2- 2 - حریز بن عبدالله سجستانی؛ راوی، محدث و فقیه شیعی قرن دوم هجری قمری است. پدرش قاضی سجستان بود. عموم روایات وی از زرارة بن اعین و محمد بن مسلم نقل شده است. حريز از فقیهان برجسته عصر خود بوده و يونس بن عبدالرحمان قمی وی را به اعتبار دانش گسترده اش در فقه ستوده و در منابع رجالی اهل سنت نیز از او به عنوان یکی از مشایخ شیعه یاد شده است. الكشی از گفتگوی میان حریز و ابوحنیفه، درباره برخی مسائل فقهی، گزارشی آورده است. کشی، ص 385 و دارقطنی، ج 1، ص 356.
3- 3 - افراد. علت نامگذاری آن به افراد، انفصال آن از عمره و عدم ارتباط بین آن دو است. وظیفه اهالی مکه و کسانی است که فاصله محل سکونتشان تا مکه کمتر از دوازده یا 48 میل - بنابر اختلاف اقوال در مسأله- است. در حج افراد قربانی واجب نیست؛ هرچند مستحب است. مستند الشيعه، ج11، ص 206. و جواهر الكلام، ج18، ص44.

می تواند، پس زمانی که در روز عید قربان خورشید طلوع کرد، دیگر حجی بر او نیست و آن را عمره قرار دهد. این قول را «ابن ابی عقیل» (1) نیز اختیار کرده است.

مسأله:

تمام عرفه، موقف است و قول مشهور فقها، وقوف در «میسره» (2) و در «سفح الجبل» یعنی کوهپایه مستحب است.

سید مرتضی گوید: بهترین و با فضیلت ترین موقف ها، «میسرة الجبل» (3) یعنی قسمت چپ کوه است.

«ابن جنید» و «ابن ابی عقیل» گفته اند: در این مسأله هرگاه شک کردیم، باید اصل برائة الذمه(4) را پیاده کنیم.

و آن روایتی را که «ابن بابویه» و «ابن ابی عقیل» و دیگران بیان کرده اند این است که:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در منطقه عرفه در «میسرة الجبل» توقف کردند؛ سپس مردم اقدام به سبک کردن بار شترشان نمودند. حضرت فرمودند: ای مردم، در «وقف» جای سبک کردن شتر نیست. و با دست مبارک خود اشاره کردند که، اینجا همه «وقف» است. و مردم متفرق شدند.

در کتاب «الدروس الشرعية في فقه الإمامية» ، «شهید اول» (5) چنین می فرماید:

در هنگام سفر به سوی عرفه، دعا کند و در حالی که در وسط عرفه است، خیمه ای را با درخت خرما بنا سازد. و «حسن» گفته است: هر جور خواست خیمه بزند.

بودن در خود عرفه ملاک است. و وقوف در محدوده آن ، همچون «نمره» و «ثویه» و ذوالمجاز» و «الأراک» جایز نمی باشد. «حسن» و «ابن جنید» و « حلبی» به این قول قائلند:

ص: 520


1- 1-حسین بن ابی عقیل، ملقب به حذا معروف به عمانی و ابن عقیل، کنیه اش ابوعلی، از فقها و متکلمین بزرگ امامیه است که معاصر با کلینی بوده، و با واسطه ای، از اساتید شیخ مفید به شمار می آید. او نخستین کسی است که در اول غیبت کبری، فقه را مهذب کرد و آن را با قواعد اصولیه تطبیق نمود. ویکی پدیا۔
2- 2- ميسرة: ج ماسرا يسر ]: سمت چپ. آنلاین. المعاني الجامع.
3- 3 - سفح الجبل: في أسفل الذي ينص فيه الماء. آنلاین. المعاني الجامع
4- 4- مراد از اصل برائت، اصلی از اصول عملی است که هنگام شک مکلف در تکلیف و عدم دسترسی وی به حجت شرعی، اجرا می شود و در مقام عمل، مکلف را موظف به انجام آن تکلیف نمی داند؛ برای مثال، هنگامی که مکلف بعد از جست وجو و عدم دست یابی به دلیل، در حرمت یا حليت استعمال دخانیات شک میکند، اصل برائت جاری نموده و به حليت استعمال آن حکم می کند و از عقوبت مخالفت احتمالی با حکم واقعی، ایمن می شود. زین الدین شهید ثانی، تمهيد القواعد، قم، 1416ق. و شیخ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبيب قصير عاملی، نجف، مكتبه الامين.
5- 5 - شهید اول، محمد بن مکی، 734- 786 ق. ص120.

محدوده عرفه از «مازمین» تا «موقف» است. و مستحب است که حاجی دعاهای وارده را بخواند و رهایی از آتش دوزخ را مسألت نماید. و بسیار استغفار کند. ( به جهت کلام الهی). در حالی که با آرامش و وقار است. و زمانی که به «کثیب الاحمر»(1) از سمت راست جاده رسید، بنا بر روایتی که معاویه آن را از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود ؛ این دعا را بخوان:

خدایا در این موقف ، مرا مورد رحم قرار ده و عملم را زیاد کن. و دینم را برایم سالم نگاه دار. و عبادات و مناسکم را مورد قبول خود قرار ده».(2)

و علاوه بر آن، این دعا را بیفزاید که:

خدایا این موقف را آخرین لحظه عمرم قرار مده و خدایا تا زمانی که مرا باقی می گذاری به من روزی بخش».

وقوف در عرفه وحد موقف

عده ای از اصحاب ما از جمله: عن سهل بن زياد، عن ابن محبوب، عن ابن اب، عن مشمع: عن أبي عبد الله عليه السلام که فرمود:

تمام عرفات، موقف است. و برترین موقف، دامنه کوه است.(3)

محمد بن يحيى عن أحمد بن محير، عن علي بن الحكم، عن علي بن أبي مرة، عن أبي بصیر: عن أبي عبد الله عليه السلام، فرمود:

زمانی که در عرفات وقوف کردی، پس نزدیک «هضاب» (تپه و کوه بلند و گسترده بر روی زمین است) شو. پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: همانا ساکنان «اراک» (4)که در کنار «اراک» وقوف کردند حجی بر آنان نیست.

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عني ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحكي: عن أبي عبد الله

ص: 521


1- 1- موضعی است در ساحل دریای يمن.
2- 2 - قمی، شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا يحضره الفقیه، ج2، ص6-464. و الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص 421.
3- 3 - پایین کوه است - جایی که آب بر آن می ریزد و می توان در آنجا استراحت کرد. کافی، ج 9، ص 30.
4- 4- « فیومی » می گوید: « اراک »، مکانی در کنار عرفه در ناحیه شام و نزدیک « نمره » است. و « علامه مجلسی » می گوید: اجماع در این است که از حدود عرفه است و داخل در عرفه نمی باشد. کافی، ج9، ص 30.

عليه السلام که فرمود: پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مورد «موقف» فرمودند: از «عزنة » (1) بالا رويد. و فرمود: برای ساکنان «اراک» حجی نیست.

علي بن إبراهيم، عن أبيه؛ و محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن ابن أبي عمير و صفوان بن يحيى، عن معاوية بن عمار:

از ابي عبدالله (علیه السلام) فرمود:

توقف کن در سمت چپ کوه. پس همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سمت چپ کوه وقوف در عرفات کرد. و در آن زمان، مردم شترش را سبک کردند. پس در کنار پیامبر (صلی الله علیه و آله) ایستادند (وقوف کردند و شتر را به یک طرف بردند. و کاري مثل پیامبر (صلی الله علیه و آله) انجام دادند. و حضرت فرمودند: اي مردم، جاي سبک کردن شترم، موقف نیست (در حالیکه همه اش موقف است). و حضرت با دست مبارکشان به «موقف» اشاره کردند و مثل آن را در «مزدلفه» انجام دادند(2).

و در مورد خانم ها حضرت فرمودند: از کوهها بالا نروید و قول مشهور قایل به کراهت است. و از «ابن براج» و «ابن ادریس» نقل شده است که ؛ آن دو بزرگوار وقوف و ایستادن بر روی کوهها را حرام کردند مگر به جهت ضرورت. که در صورت ازدحام و شبیه آن به اجماع فقها کراهت و حرمت منتفي مي باشد.

و از ریاکاري بپرهیز و چون در عرفات وقوف کردي حمد و ثناي الهي را بگو و «لا اله الاالله » را بگو و خدا را به بزرگی یاد کن و 100 تکبیر و 100 قل هوالله بگو و خدا را به بزرگی یاد کن و هر دعایی را که دوست داري به اختیار خودت بخوان. و بكوش زیرا روز دعا و در خواست از خداست و «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم» بگوي. زیرا شیطان حتي در بهترین مکان هم تو را فراموش نمی کند. و دوری کن از نظاره کردن دیگران. پس به خودت روي و نظر افکن و کلمه «اللهم» را که داراي تمام شعورها و احساسات است را به زبان جاري ساز. مثلا اینچنین گوي:

اللهم رب المشاعر كلها، فك رقبتي من النار، و أوسع علي من الرزق الحلال، و ادرأ عني شر فسقة الجن و الإنس؛ اللهم لاتمکر بي، و لاتخذ عنی، و لاتستدرجنی، يا أسمع السامعين، و يا أبصر الناظرين، ويا أسرع الحاسبين، و يا أرحم الراحمين، أسألك أن تصلي على محمد و آل محمد، و أن تفعل بي كذا وكذا.

خدایا ای صاحب تمام شعورها و احساسات، مرا از آتش جهنم رهايي ساز و رزق و روزي

ص: 522


1- 1- قول ابن اثیر: مکانی نزدیک عرفه . و فیومی : مکانی بین منا و عرفات است. و این منظور: وادی در مقابل عرفات است.
2- 2- کلینی، ابو جعفر، محمد بن يعقوب، الكافي، ج9، ص29.

حلال را بر من بگستران. و مرا از شر بدی جن و انس دور گردان. خدایا بر من خدعه و مکر نکن ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینندگان وای سریع ترین حساب گران وای مهربان ترین مهربانان. من از تو مسألت می جویم که بر محمد (صلی الله علیه و آله) و خاندانش درود بفرستی و اینکه حاجتم را برآورده سازی.

اللهم إني عبدك و ملك یدك، ناصيتي بيدك، وأجلي بعلمك، أسألك أن توفقني لما یرضیک عني، و أن تسليم مني مناسكي التي أریتها إبراهيم خلیلک، ودللت عليها حبيبك محمد صلی الله علیه و آله.

خدایا من بنده تو هستم و مالک دست تو هستم و زمام امورم در دست توست و از تمام عمرم مطلع هستي. من از تو مي خواهم نسبت به آنچه از من راضي مي شوي توفیق یابم و آیین حج را به من حواله کني همان مناسکي که به ابراهیم خلیلت نشان دادي و دوستارت ( محمد (صلی الله علیه و آله)) را بر آن مناسک راهنمايي کردي(1).

و باید این دعا را بگویی: اللهم اجعلني ممن رضيت عمله، وأطلت عمره، وأحييته بعد الموت حياة طيبة».

خدایا مرا قرار ده جزء کسانی که رضایت جستی و عملش را پسندیدی و عمرش را طولانی کردی و بعد از مرگ او را زندگی پاکی به او بخشیدی. عده ای از اصحاب ما از جمله: عن أحمد بن م ير ، عن الحسين بن عيير، عن حماير بن عيسى، عن عبد الله بن ميموني، قال:

از أبا عبير الله عليه السلام شنیدم که می فرمایند: همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در عرفات وقوف کردند. پس زمانی که خورشید خواست پنهان شود ( قبل از آنکه پنهان شود ) فرمودند: اللهم إني أعود بک من الفقر، ومن تشتت الأمر، ومن شر ما يحدث بالليل والنهار، أمسى ظلمي مشتجيرا بعفوك، و أمسيخوفي مستجيرا بأمانك، وأمسى لي مستجیرا بعزک، و أمسى وجهي الفاني مستجيرا بوجهک الباقي، يا خير من سئل، ويا أجود من أعطی، جللني برحمتك، و ألبسني عافيتك، واصرف عني شر جميع خلقک».

خدایا؛ من از فقر به تو پناه می برم و از پراکندگی در کارها و از شر و هر آنچه که در شبانه روز ایجاد می شود. در هنگام تاریکی شب، به عفو و گذشت تو پناه می برم و در هنگام ترسیدنم به

ص: 523


1- 1- کلینی، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الكافي، ج9، ص32.

ایمن بودن تو پناه می برم. و در هنگام (شب) خواریم به عزت تو پناه می برم. و در شب هنگام صورت فانی ام به صورت باقی تو پناه می برم. ای بهترین کسی که مورد درخواست واقع می شود؛ وای بهترین کسی که بخشیده ای؛ مرا به رحمت خودت بزرگ گردان. و بر من لباس عافیتت را بپوشان و از من تمام بدی های مخلوقاتت را دور گردان (1).

قال عبد الله بن ميمون: وسمعت أبي يقول: يا خير من سئل، و يا أوسع من أعطي، ويا أرحم من استرحم، ثم سل حاجتك.

عبدالله بن میمون» گوید از پدرم شنیدم که می فرمود: ای بهترین کسی که مورد درخواست واقع شده و ای کسی که بهترین دسست دل بازی ( وسعت در بخشش ) وای مهربان ترین کسی که مورد رحم واقع شده ای سپس حاجتت را درخواست کن.(2)

محمد بن یحیی، عن محمد بن الحسين، عن الحسن بن علي، عن صالح بن أبي الأسود، عن أبي الجارود:

در حدیثی از ابی جعفر عليه السلام، فرمود:

در دعای شب عرفه چیزی بصورت موقت و مفروض ( فرضی) وجود ندارد یا اگر هم به صورت معین است، غیر ممکن است سالی بدون آن آید.(دعای عرفه)، که همان درخواست های الهی است، در کسب حاجت قطعیت دارد (3).

دعا برای دیگران در موققين

علی بن ابراهیم» از پدرش که فرمود: «عبد الله بن جندب» را در موقف (عرفات) دیدم و وقوفی بهتر از وقوف او ندیدم، پیوسته دو دستش به سوی آسمان بلند بود و اشکش بر دو گونه اش روان، و چون مردم برگشتند، به او گفتم: ای أبا محمد! من وقوفی بهتر از وقوف تو ندیدم. گفت: به خدا قسم من جز برای برادران دینی خود دعائی نکردم و این برای آن است که أبو الحسن - امام کاظم (علیه السلام) به من خبر داد که هر که در پشت سر برای برادر خود دعا کند، از عرش به او ندا

ص: 524


1- 1- کافی، ج9، ص33، ش 7745 / 5.
2- 2- همان، ص 34.
3- 3 - همو، ص 34، ش 7746/ 6.

رسد که: برای تو باد صد هزار برابر آن و من بد داشتم که صد هزار دعای تعهد شده را برای یک دعاء از دست بدهم که نمی دانم آن یک دعاء اجابت می شود یا نه ؟. (1)

عده ای از اصحاب ما، از جمله: «سهل بن زياد» از «محمد بن عیسی» پسر «عبيد» از «ابن ابی عمیر» که فرمود:

هرگاه حج می گزارد و به موقف می رسید تا زمانی که مردم از موقف کوچ می کردند، پیوسته برای برادرانش دعا می کرد. به او گفتم: پولت را خرج می کنی و جسمت را به زحمت می اندازی و چون به جایگاهی که در آن حاجت ها به درگاه خداوند عز و جل عرضه می شود، می رسی، برای برادرانت دعا می کنی و خودت را وا می گذاری؟!گفت: من به [اجابت دعای فرشته برایم اطمینان دارم ؛ اما به [اجابت دعای خودم در حق خویش، شک دارم. (2)

أحمد محمد العاصمي، عن علي بن الحسن التیملي، عن علي بن أسباط، عن إبراهيم بن أبي البلاد أو عبد الله بن جندب، که فرمود:(3) در « موقف» بودم ؛ پس زمانی که کوچ کردم و خارج شدم، « ابراهیم بن شعيب » را دیدم و به او سلام عرض کردم - در حالیکه گویا به یکی از دو چشمش چیزی برخورد کرده بود - و چشم صحیحش قرمز بود ؛ گویا خون بسته بود، پس به او گفتم: شاید چیزی به یکی از دو چشمت برخورد کرده و حال آنکه به خدا قسم دل من بر چشم دیگرت می سوزد. پس قدری کم بگریی. پس او گفت: نه به خدا قسم ای ابا محمد، من امروز برای خودم دعوت نشده ام. به او گفتم: بخاطر چه کسی دعوت شده ای ؟ گفت: من برای برادرانم دعوت شده ام. زیرا من از « ابا عبدالله (علیه السلام) » شنیدم که فرمود: «من دعا لأخيه بظهر الغيب، وكل الله به ملكا يقول: ولك مثلاه» فأردت أن أكون إنما أدعو لإخواني، ويكون الملك يدعولي؛ لأني في شک من دعائي لنفسي ولست في شک من دعاء الملك لي » هر گاه انسان در غیاب برادرش برای او دعا کند، خداوند به او فرشته ای را وکیل می کند که از عرش ندا می دهد که:تو را نیز ( دعا کننده ) دو چندان آن باد. پس من می خواهم که اینگونه بشوم. لذا فقط برادرانم را دعا می کنم. و حال آن که فرشته مرا دعا می کند؛ زیرا من نسبت به دعای بر خودم در شک و تردید هستم و اما نسبت به دعای فرشته، شکی ندارم.

محمد بن يحيى، عن محمد بن الحسین، عن النضر بن شعيب، عن عمرو بن أبي المقدام،

ص: 525


1- 1- کافی، ج 9، ص35، ش 7747 / 7.
2- 2- همان، ص 36، ش 7748 / 8 .
3- 3- همو، ص 36، ش 7749 / 8 .

که فرمود(1) : ابا عبدالله (علیه السلام) را روز عرفه در « موقف » دیدم در حالیکه با صدای بلند فریاد می زد: أيها الناس، إن رسول الله صلی الله عليه و آله كان الإمام، ثم كان علي بن أبي طالب، ثم الحسن ، ثم الحسین، ثم علي بن الحسين ثم محمد بن علي، مم هه» فینادی ثلاث مرات من بين يديه ، وعن يمينه، وعن يساره، و من خلفه اثني عشر صوتا.

ای مردم: همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امام و پیشوا بود؛ سپس علی بن ابی طالب آنگاه حسن و سپس امام حسین و بعد از آن علی بن الحسین و سپس محمد بن علی و هه . آنگاه سه بار 12 نفر را که جلوی رویش بودند و سمت راست و سمت چپش و پشت سرش بودند را صدا زد.

«عمرو» چنین گفت: پس از عربی دانان معنای «هه» را پرسیدم ؛ آن ها گفتند: «هه» زبان و گفتار فلان پیامبر است سپس از دیگران نیز پرسیدم ؛ مثل آن را پاسخ دادند.

عده ای از اصحاب ما از جمله: عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد ، عن سماعة فرمود (2): به ابی عبدالله (علیه السلام) عرض کردم: زمانی که عرفه تنگ شود و وقتش ضيق گردد چه می کنید؟ فرمود: به بالای کوه بروید.

زمانی کوچ از عرفات

محمد بن يحيى، عن أحمد بن حمير، عن ابن فضالي، عن يونس بن يعقوب، فرمود (3): به ابی عبد الله (علیه السلام) عرض کردم: وقت کوچ از عرفات چه موقعی است؟ فرمود: زمانی که از طرف مشرق سرخی در آسمان از بین برود.

علي بن إبراهيم، عن أبيه؛ و محمد إسماعيل، عن الفضل بن شادان، عن صفوان بن يحيى، عن معاوية بن عمار، گفت (4): ابو عبد الله (علیه السلام) فرمود:

مشرکان قبل از آنکه خورشید پنهان شود از عرفه کوچ می کنند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با آنان مخالفت کرد و بعد از غروب خورشید کوچ کرد.

و از قول أبو عبدالله (علیه السلام) فرمود: زمانی که خورشید غروب کرد پس با مردم کوچ کن و بر تو لازم است که با متانت و آرامش راه

ص: 526


1- 1- الکافی، ج 9، ص 37، ش 7750 / 10.
2- 2- همان، ص 38، ش 7751/ 11.
3- 3- الکافی، ص39، ش 7752 /1.
4- 4- همان، ج 9، ص39، ش7753/ 2.

روی و به همراه استغفار کوچ کنی. زیرا خداوند در سوره بقره آیه 199 می فرماید: «ثم أفيضوا من حيث أفاض الناس و استغفروا الله إن الله غفور رحيم». پس زمانی که در سمت راست جاده به تپه ای از خاک سرخ رسیدی، اینگونه بگو: اللهم ارحم مؤقفي، و زد في علمي، وسلم لي ديني، وتقبل مناسكي. و إیاک و الوجي الذي يصنعه الناس. خدایا بر « موقفم » رحم کن و در علمم بیفزای و دینم را برایم سالم گردان و مناسک و عباداتم را بپذیر. از دواندن و حرکت سریع اسب و شتر اجتناب کن که اکثر مردم آن را انجام می دهند. زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: ای مردم، همانا حج به دواندن سریع اسب و شتر نیست. ولكن تقوای الهی به همراه حرکتی زیبا داشته باشید. نه شخص ضعيف و مسلمانی را لگد مال و نه اذیت کنید. بلکه در حرکت، میانه روی باشید. زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شترش را باز می داشت و می بست تا حدی که سر شتر به جلوی پالان او اصابت می کرد و می فرمود: ای مردم شما را به نرمی و ملایمت سفارش می کنم. در مسیر حرکت به حجاجی که مرکب داشتند فرمود: «عليكم بالدعة» یعنی: مرکب خود را آهسته و بدون شتاب برانید. و از سنت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تبعیت کنید.

معاوية» چنین گفت: از ابا عبد الله (علیه السلام) شنیدم که چنین می گفت: « خدایا مرا از آتش قیامت حفظ گردان » و دائما این کلام را تکرار می کرد تا از آنجا کوچ کرد. پس گفتم: مردم کوچ می کنند، آیا شما کوچ نمی کنید؟ ابا عبد الله (علیه السلام) فرمود: همانا من از ازدحام و مشقت می ترسم و نیز می ترسم در سختی انداختن انسانی شریک شوم (1).

عده ای از اصحاب ما از عن أحمد بني محمد، عن الحسين بن سعيد، عن عثمان بن عیسی، عن هارون بن خارجة حدیثی را از قول ابا عبد الله (علیه السلام) نقل می کنند: شنیدم که در پایان سخنش، هنگامیکه (افاض) کوچ کرد؛ چنین می گوید: «اللهم إنی أعود بك أن أظلم، أو أظلم، أو أقطع رحما، أو أوذي جارا»(2). خدایا من به تو پناه می برم از اینکه ظلم کنم یا مورد ظلم وارد شده باشم یا قطع رحمی کنم یا همسایه ای را مورد آزار و اذیت قرار داده شده باشم.

برخی از اصحاب ما از « سهل بن زیاد وأحمد بن محمد، عن الحسين بن محبوب، عن علي بين رئاب، عن ضریس الکناسی: عن أبي جعفر عليه السلام» فرمود: در باره شخصی که از عرفات قبل از پنهان شدن خورشید ( غروب خورشید ) کوچ کرد چه حکمی دارد؟ حضرت فرمودند:

ص: 527


1- 1- الکافی، ج 9، ص40.
2- 2- همان، ش 7754/ 3

یک شتر باید کفاره بدهد و روز عید قربان، آن را قربانی کند؛ و اگر نتوانست، 18 روز در مکه روزه بگیرد یا در راه و یا در بین خانواده اش روزه بگیرد(1).

أحمد محمد، عن الحسين بن سعید، عن النضر بن سوید، عن عبد الله بن سنان: از ابی عبد الله (علیه السلام) حدیثی را نقل می کند که حضرت فرمود: خداوند، دو فرشته را در « مأزم » عرفه ( راه تنگ بین عرفه و مزدلفه بین دو کوه ) وکیل می کند. پس آن دو فرشته چنین می گویند: سلم - سلم. سلام و درود باد،. سلام و درود باد. یعنی مردم را به سلامتی فرا می خوانند به جهت آنکه محل آفت و آسیب رسیدن است به دلیل تنگی راه و ازدحام مردم.

استفتائات مقام معظم رهبری در باب وقوف در عرفات

ایشان در چند مسأله، به وقوف در عرفات پرداخته اند که با ذکر شماره به آن ها اشاره می شود:

[956] واجب است وقوف به عرفات - که محلی است معروف و محدود است به حدود معروفه - به قصد قربت و خالص مثل سایر عبادات.

[957] مراد از وقوف، بودن در آن مکان است؛ و اگر وقوف نکرده و شب دهم را عمدا و بی عذر در عرفات وقوف نکند، ظاهرة حج او باطل می شود، اگر چه درک کند وقوف به مشعر را(2).

چه سواره و چه پیاده یا نشسته یا خوابیده یا در حال راه رفتن، به هر حال که باشد کافی است.

[958] اگر در تمام وقت بیهوش باشد یا خواب وقوف او باطل است.

[959] به احتیاط واجب لازم است در عرفات باشد از بعد از زوال روز نهم تا غروب شرعی که وقت نماز مغرب است، پس جایز نیست تاخیر بیندازد و در وقت عصر بیاید و توقف کند.

ص: 528


1- 1- الکافی، ج 9، ص42.
2- 2- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص235.

[960] م - تأخیر انداختن از اول ظهر اگر کم باشد مثلا به مقدار نماز ظهر و عصر که جمع بین آنها کند، معلوم نیست حرام باشد، ولی احتیاط آن است که تأخیر نیندازد.

[961]م - بودن در مجموع بعد از ظهر تا مغرب گرچه واجب است چنانچه گذشت لكن تمام آن رکن نیست که حج به ترک آن باطل شود، پس اگر مقدار کمی توقف کند و برود یا طرف عصر بیاید و توقف کند حج او صحیح است اگر چه توقف نکردن از روی عمد و علم باشد.

[962] آنچه در وقوف ركن است مسمای وقوف است به این معنی که گفته شود قدری در عرفات بوده، هرچند خیلی کم باشد مثل یک دقیقه یا دو دقیقه پس اگر هیچ به عرفات نرود رکن را ترک کرده.

[963] اگر از روی عمد و علم، وقوف رکنی را ترک کند یعنی در هیچ جزء از بعدازظهر تا مغرب در عرفات نباشد حجش باطل است، و کفایت نمی کند برای او وقوف در شب عید که وقوف اضطراری است(1).

[964] - اگر کسی عمدا پیش از غروب شرعی از عرفات کوچ کند و از حدود عرفات بیرون رود و پس از آن نادم شود و برگردد و تا غروب توقف کند چیزی بر او نیست بنابر اقوى، لكن احتیاط در کفاره است به یک شتر، و همچنین اگر بدون آنکه پشیمان شود از کار خود، برای حاجتی برگردد لكن بعد از رسیدن با قصد قربت توقف کند چیزی بر او نیست. )

[965] اگر در فرض سابق مراجعت نکرد کفاره آن یک شتر است که باید در راه خدا قربانی کند هرجا بخواهد، و احتیاط مستحب آن است که در مکه قربانی کند، و اگر متمکن از قربانی نباشد هیجده روز روزه بگیرد، و احتیاط مستحب آن است که پشت سرهم روزه بگیرد.

[966] اگر سهوا کوچ کرد و بیرون رفت، پس اگر یادش آمد باید مراجعت کند و اگر مراجعت نکرد گناهکار است، لکن کفاره ندارد بنابر اقوی، گرچه احوط است و اگر یادش نیامد چیزی بر او نیست. )

[967] اگر کسی از روی ندانستن مسأله، آنچه ذکر شد بکند، حکم او حکم کسی است که سهوله كرده است.

[968] اگر کسی به واسطه عذری، مثل فراموشی و تنگی وقت و مثل آن، از ظهر نهم تا غروب

ص: 529


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص 236.

شرعی در عرفات نباشد و هیچ جزئی از زمان را درک نکند، کافی است که مقداری از شب عید را هرچند اندک باشد در عرفات باشد و این زمان را وقت اضطراری عرفه می گویند(1).

(969] اگر کسی که به واسطه عذر، روز نهم را وقوف نکرده و شب دهم را عمدا و بی عذر در عرفات وقوف نکند، ظاهرأ حج او باطل می شود، اگر چه درک کند وقوف به مشعر را.

[970] اگر کسی به واسطه فراموشی یا غفلت یا عذر دیگر ترک کند وقوف به عرفات را در روز نهم، که وقت اختیاری است و در شب دهم که وقت اضطراری است، کفایت میکند در صحیح بودن حج او که وقوف اختیاری مشعر را درک کند چنانچه خواهد آمد.

جواز تأخیر از اول وقت، به اندازه خواندن نماز ظهر و عصر (به صورت جمع) و مقدمات آن، بعید نیست.

بیرون رفتن از عرفات قبل از غروب از روی عمد حرام است، ولی حج را باطل نمیکند و در صورت مراجعت کفاره ندارد.

بعید نیست عدم تعین ذبح در منا اگر چه احتیاط ذبح در منا است و بنا بر احتیاط واجب ذبح باید روز عید باشد. متعرض این احتیاط نشده اند.(2)

پاسخ آية الله خامنه ای به سؤالاتی پیرامون وقوف در عرفات

(971] س۔ حدودی که برای عرفات و مؤلفه و نا مشخص شده است جهت انجام مناسک، اعتبار دارد یا نه؟

ج۔ چنانچه مورد اطمینان یا تصديق اهل محل باشد معتبر است.

[972] س - کراهت صعود به جبل الرحمه، آیا قبل از نیت وقوف به عرفات است یا بعد از آن؟

ج- در وقت وقوف کراهت دارد که از جبل بالا رود(3).

[973] س - شخصی وقوف اختیاری عرفات را درک کرده و قبل از رفتن از انجام بعض اعمال حج کشف خلاف شده، اكتفا به این حج نکند.

ص: 530


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص 237
2- 2- همان، ص 238.
3- 3- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص 238

[975] س - در فرض مسأله فوق، اگر در عرفات یا مشعرلک دید و همان وقت یقین پیدا کرد که خون حیض است و قبلا پاک نبوده، باید چه کند با توجه به اینکه وقت وقوفين اختیاری و یا اضطراری آن باقی است ولی وقت برگشتن به مکه و انجام اعمال عمره تمتع را ندارد؟

ج- مورد، عدول به افراد است.

[976] س - وقوف اضطراری عرفه آیا از اول شب تا طلوع فجر است، یا طلوع آفتاب؟

ج- وقوف اضطراری عرفه در شب عید است و شب تا طلوع فجر است.

عمل به احتیاط کند و راه احتياط، انجام اعمال به قصد وظیفه فعليه بدون قصد خصوص تمتع و افراد است و قربانی نیز انجام دهد پس اگر خون از ده روز تجاوز کرد اعمالش صحیح بوده و اگر تجاوز نکرد، حجش تبدیل به افراد شده و واجب است عمره مفرده نیز - اگر حج واجب بوده است . به جا آورد (1).

مستحبات وقوف به عرفات در نظر آية الله خامنه ای

[977] در وقوف به عرفات چند چیز مستحب است.

1- با طهارت بودن در حال وقوف.

2- غسل نمودن و بهتر آن است که نزدیک ظهر باشد.

3- آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آن که قلب او متوجه جناب اقدس الهی گردد.

4- نسبت به قافله ای که از مکه می آید، وقوف شخص در طرف دست چپ کوه واقع گردد.(2)

لی مرحوما مغفورا لي بأفضل ما ينقلب به اليوم أحد من وفدك وحجاج بيتك الحرام واجعلنى اليوم من أكرم وفدک علیک وأعطني أفضل ما أعطيت أحدا منهم من الخير والبركه والرحمه والرضوان والمغفره وبارك لي فيما أرجع اليه من أهل أو مال أو قليل أو كثير وبارك لهم في». و بسیار بگوید: «أللهم أعتقني من النار».

ص: 531


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص239.
2- 2- همان، ص 240.

مستحباتی از احرام حج تا وقوف به عرفات مطابق با فتاوای امام خمینی (ره)

[955] اموری که در احرام عمره مستحب بود، در احرام حج نیز مستحب است و پس از اینکه شخص، احرام بسته و از مکه بیرون آمد، همین که بر ابطح مشرف شود به آواز بلند تلبيه بگوید و چون متوجه منا شود بگويد:

أللهم إياك أرجو و اياك أدعو فبلغني أملي وأصلح لی عملی »

و با تن و دل آرام با تسبیح و ذکر حق تعالی برود و چون به نا رسید بگوید:

« الحمد لله الذي أقدمنيها صالحا في عافيه وبلغني هذا المكان »

پس بگوید: « أللهم هذه منی وهی ما مننت به علينا من المناسک فأسالک أن تمن على بما مننت على أنبيائك فإنما أنا عبدك وفي قبضتك»(1).

و مستحب است شب عرفه را در منا بوده و به اطاعت الهی مشغول باشد و بهتر آن است که عبادات و خصوصا نمازها را در مسجد خیف به جا آورد و چون نماز صبح را خواند تا طلوع آفتاب تعقیب گفته پس به عرفات روانه شود و اگر خواسته باشد بعد از طلوع صبح روانه شود مانعی ندارد، ولی سنت آن است که تا آفتاب طلوع نکرده از وادی محسر رد نشود و روانه شدن پیش از صبح مکروه است و چون به عرفات متوجه شود این دعا را بخواند:

« اللهم اليك صمدت واياك اعتمدت ووجهك أردت أسألك أن تبارك لي في رحلتی وأن تقضى لي حاجتي وأن تجعلني ممن تباهی به اليوم من هو أفضل منى »

وقوف به عرفات در نظر امام خمینی(ره)

امام خمینی «ره» در مسأله اول « تحرير الوسیله » فرمودند:

بعد از عمره، واجب است که محرم برای حج و وقوف به عرفات به قصد قربت مانند سایر عبادات(2).

وقوف در عرفه، رکن است و مسماي آن واجب است ولو یک یا دو دقیقه. پس اگر عمدا

ص: 532


1- 1- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص 199.
2- 2- خمینی، تحرير الوسیله، ج1، ص417.

وقوف را - حتى مسماي آن را ترک کند، حجش باطل است و لكن اگر وقوف به اندازه مسما کند و بقیه را عملا ترک کند ؛ حجش صحیح است ولی گناه کرده است(1).

[956] واجب است وقوف به عرفات - که محلی است معروف و محدود است به حدود معروفه - به قصد قربت و خالص مثل سایر عبادات.

[957] مراد از وقوف، بودن در آن مکان است؛ چه سواره و چه پیاده یا نشسته یا خوابیده یا در حال راه رفتن، به هر حال که باشد کافی است(2).

[958] اگر در تمام وقت بیهوش باشد یا خواب وقوف او باطل است.

[959] به احتیاط واجب لازم است در عرفات باشد از بعد از زوال روز نهم تا غروب شرعی که وقت نماز مغرب است، پس جایز نیست تأخیر بیندازد و در وقت عصر بیاید و توقف کند.

[960] تأخیر انداختن از اول ظهر اگر کم باشد مثلا به مقدار نماز ظهر و عصر که جمع بين آنها کند، معلوم نیست حرام باشد، ولی احتیاط آن است که تأخیر نیندازد.

[961] بودن در مجموع بعد از ظهر تا مغرب گرچه واجب است چنانچه گذشت لكن تمام آن رکن نیست که حج به ترک آن باطل شود، پس اگر مقدار کمی توقف کند و برود یا طرف عصر بیاید و توقف کند حج او صحیح است اگر چه توقف نکردن از روی عمد و علم باشد.

[962] آنچه در وقوف ركن است مسمای وقوف است به این معنی که گفته شود قدری در عرفات بوده، هرچند خیلی کم باشد مثل یک دقیقه یا دو دقیقه پس اگر هیچ به عرفات نرود رکن را ترک کرده.

[963] اگر از روی عمد و علم، وقوف رکنی را ترک کند یعنی در هیچ جزء از بعدازظهر تا مغرب در عرفات نباشد حجش باطل است، و کفایت نمی کند برای او وقوف در شب عید که وقوف اضطراری است.(3)

[964] اگر کسی عمدا، پیش از غروب شرعی از عرفات کوچ کند و از حدود عرفات بیرون رود و پس از آن نادم شود و برگردد و تا غروب توقف کند چیزی بر او نیست بنابر اقوى، لكن احتياط

ص: 533


1- 1- خمینی، تحرير الوسیله، ج1، مسأله 3، ص417.
2- 2- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص200 .
3- 3- همان، ص200.

در کفاره است به یک شتر، و همچنین اگربدون آنکه پشیمان شود از کار خود، برای حاجتی برگردد لكن بعد از رسیدن با قصد قربت توقف کند چیزی بر او نیست(1).

[965] اگر در فرض سابق مراجعت نکرد کفاره آن یک شتر است که باید در راه خدا قربانی کند هرجا بخواهد، و احتیاط مستحب آن است که در مکه قربانی کند، و اگر متمکن از قربانی نباشد هیجده روز روزه بگیرد، و احتیاط مستحب آن است که پشت سرهم روزه بگیرد.

[966] اگر سهوا کوچ کرد و بیرون رفت، پس اگر یادش آمد باید مراجعت کند و اگر مراجعت نکرد گناهکار است، لکن کفاره ندارد بنابر اقوی، گرچه احوط است و اگر یادش نیامد چیزی بر او نیست.

[967] اگر کسی از روی ندانستن مسأله، آنچه ذکر شد بکند، حکم او حکم کسی است که سهو كرده است.

[968] اگر کسی به واسطه عذری، مثل فراموشی و تنگی وقت و مثل آن، از ظهر نهم تا غروب شرعی در عرفات نباشد و هیچ جزئی از زمان را درک نکند، کافی است که مقداری از شب عید را هرچند اندک باشد در عرفات باشد و این زمان را وقت اضطراری عرفه می گویند(2).

[969] اگر کسی که به واسطه عذر، روز نهم را وقوف نکرده و شب دهم را عمدا و بی عذر در عرفات وقوف نکند، ظاهرة حج او باطل می شود، اگر چه درک کند وقوف به مشعر را.

[970] اگر کسی به واسطه فراموشی یا غفلت یا عذر دیگر ترک کند وقوف به عرفات را در روز نهم، که وقت اختیاری است و در شب دهم که وقت اضطراری است، کفایت میکند در صحیح بودن حج او که وقوف اختیاری مشعر را درک کند چنانچه خواهد آمد(3).

[971] حدودی که برای عرفات و مزدلفه و نا مشخص شده است جهت انجام مناسک، اعتبار دارد یا نه؟

ج۔ چنانچه مورد اطمینان یا تصدیق اهل محل باشد معتبر است.

[972] س: کراهت صعود به جبل الرحمه، آیا قبل از نیت وقوف به عرفات است یا بعد از آن؟

ج- در وقت وقوف کراهت دارد که از جبل بالا رود.

ص: 534


1- 1- خمینی، روح الله، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص201
2- 2- همان، ص 201.
3- 3 - همو، ص 202.

[973] س - شخصی وقوف اختیاری عرفات را درک کرده و قبل از رفتن به مشعر، غمی عليه شده است، بفرمایید اگر به همین حال تا آخر اعمال باقی باشد وظیفه اش چیست و اگر بعد از اغما او را به ایران آورده باشند چه حکمی دارد و نیز اگر بعد از ایام تشریق در ماه ذی حجه به هوش بیاید، در مکه باشد یا در ایران، چه باید کرد؟

ج - با فرض اینکه عذر او فقط اغما است، پس از به هوش آمدن، اگر ممکن است اعمال حج را اتمام کند و در هر صورت سال بعد حج را اعاده کند و برای احراز خروج از احرام بعد از اتمام حج، عمره مفرده ای اتيان نمايد(1).

[974] س - زنی که عادت ماهانه اش مثلا شش روز بوده است، در حال عادت زنانه برای عمره تمتع محرم می شود و در روز هشتم ذی حجه که روز ششم عادت او است پاک می گردد و غسل می کند و اعمال عمره تمتع را انجام می دهد و برای حج تمتع محرم می شود، ولی ظهر روز نهم در عرفه لک می بیند و نمی داند که آیا ادامه دارد تا پس از ده روز، تا استحاضه حساب شود و اعمال قبلی او صحيح باشد یا قبل از تمام شدن ده روز از اول عادت قطع می شود تا حکم حیض را داشته باشد، وظیفه او چیست؟ و در همین فرض اگر در مشعر لک دید چه کند؟

ج- عمل به احتیاط کند و راه احتياط، انجام اعمال بدون قصد تمتع و افراد بلکه به قصد مافي الذمه، با قربانی در منا و اتيان عمره مفرده بعد از آن است، و چنانچه قصد تمتع کرده و بعد از انجام بعض اعمال حج کشف خلاف شده، اکتفا به این حج نکند.

[975] س - در فرض مسأله فوق، اگر در عرفات یا مشعرلک دید و همان وقت یقین پیدا کرد که خون حیض است و قبلا پاک نبوده، باید چه کند با توجه به اینکه وقت وقوفين اختیاری و یا اضطراری آن باقی است ولی وقت برگشتن به مکه و انجام اعمال عمره تمتع را ندارد؟

ج- مورد عدول به افراد است.

[976] س - وقوف اضطراری عرفه آیا از اول شب تا طلوع فجر است، یا طلوع آفتاب؟ ج - وقوف اضطراری عرفه در شب عید است و شب تا طلوع فجر است.

ص: 535


1- 1- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص 202 .

مستحبات وقوف به عرفات

[977] در وقوف به عرفات چند چیز مستحب است

1- با طهارت بودن در حال وقوف.

2- غسل نمودن و بهتر آن است که نزدیک ظهر باشد (1).

3- آنچه موجب تفرق حواس است از خود دور سازد تا آن که قلب او متوجه جناب اقدس الهی گردد.

4- نسبت به قافله ای که از مکه می آید، وقوف شخص در طرف دست چپ کوه واقع

گردد.

5- وقوف او در پایین کوه و در زمین هموار بوده باشد و بالا رفتن کوه مکروه است.

6- در اول وقت، نماز ظهر و عصر را به یک اذان و دو اقامه بجای آورد.

7- قلب خود را به حضرت حق جل و علا متوجه ساخته و حمد الهی و تهلیل و تمجید نموده و ثنای حضرت حق را به جا آورد، پس از آن، صد مرتبه «الله أكبر» و صد مرتبه سوره «توحید» را بخواند و آنچه خواهد دعا نماید و از شیطان رجیم به خدا پناه ببرد و این دعا را نیز بخواند:

« اللهم رب المشاعر كلها فك رقبتي من النار وأوسع على من رزقك الحلال وادرأ عنی شر فسقه الجن والإنس، اللهم لاتمکربی ولاتخذ عني ولا تستدرجنی یا أسمع السامعين ويا أبصر الناظرين ويا أسرع الحاسبين ويا أرحم الراحمين أسألك أن تصلى على محمد وآل محمد وأن تفعل بی كذا وكذا»(2).

و به جای كذا و كذا حاجت خود را نام ببرد پس دست به آسمان بردارد و بگوید: « أللهم حاجتي إليك التي إن أعطیتنیها لم يضرنی ما منعني وإن منعتنيها لم ينفعني ما أعطیتني، أسالک خلاص رقبتي من النار أللهم إني عبدك وملک ناصیتی بیدك وأجلي بعلمک، أسالک أن توفقني لما یرضیک عنى أن تسلم منی مناسكى التي أريتها خليلک إبراهيم صلوات الله عليه ودللت عليها نبيك محمدا(صلی الله عليه وآله) أللهم اجعلني ممن رضيت عمله وأطلت عمره وأحییته بعد الموت».

ص: 536


1- 1- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص203 .
2- 2- همان، ص 204.

8- این دعا را بخواند:

لا إله إلا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد يحيي ويميت وهو حي لا يموت بيده الخير وهو على كل شيء قدير، اللهم لك الحمد كالذي تقول وخيرا ما نقول وفوق ما يقول القائلون، اللهم لك صلاتی ونسکی ومحياي ومماتی ولک تراثی (براءتى خ ل) وبک حولی ومنک قوتي، اللهم إني أعوذ بک من الفقر ومن وساوس الصدور ومن شتات الأمر ومن عذاب القبر، اللهم إني أسألك خير الرياح وأعوذ بك من شر ما يجيء به الرياح وأسالک خير الليل و خير النهار، اللهم اجعل في قلبي ورا وفی سمعی وبصری نورا وفي لحمي ودمي وعظامی و عروقی ومقعدی ومقامی ومدخلی و مخرجی نورا وأعظم لی نورا یا رب يوم ألقاك إنك على كل شي قدیر».

و در این روز تا می تواند از خیرات و صدقات کوتاهی نکند.

9- آن که کعبه را استقبال نموده و این اذکار را بگوید:

«سبحان الله» صد مرتبه «الله أكبر» صد مرتبه «ما شاء الله لا قوة إلا بالله » صد مرتبه «أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد يحيي ويميت ويميت ويحيي وهو حي لا يموت بيده الخير وهو على كل شيء قدیر» صد مرتبه.

پس، از اول سوره بقره ده آیه بخواند، پس سوره توحید سه مرتبه و آیه الکرسی را بخواند تا آخر پس این آیات را بخواند: (1)

«إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ *ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ ».(2)

پس سوره «قل أعوذ برب الفلق» و سوره «قل أعوذ برب الناس» را بخواند.

پس آنچه از نعم الهی بیاد داشته باشد، یکایک ذکر نموده و حمد الهی نماید و همچنین بر اهل و مال و سایر چیزهایی که حضرت حق به او تفضل نموده، حمد بنماید و بگوید:

« اللهم لك الحمد على نعمائك التي لا تحصی بعدد ولا تكافا بعمل». . و به آیاتی از قرآن، که در آنها ذکر حمد شده است، خدا را حمد نماید و به آیاتی که در

ص: 537


1- 1- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص 205.
2- 2- همان، ص 206.

آنها ذکر تسبیح شده است خدا را تسبیح نماید و به آیاتی که در آنها ذکر تکبیر شده است خدا را تکبیر نماید و به آیاتی که در آنها ذکر تهلیل شده است خدا را تهلیل نماید و بر محمد و آل محمد( عليهم الصلاه والسلام) زیاد صلوات بفرستد و به هر اسمی از اسماء الله که در قرآن موجود است خدا را بخواند و به آنچه از اسماء الهی که در یاد دارد خدا را ذکر کند و به اسماء الهی که در آخر سوره حشر موجود است خدا را بخواند و آنها عبارتند از:

الله عالم الغيب والشهاده الرحمن الرحيم الملك القدوس السلام المؤمن المهيمن العزیز الجبار المتكبر الخالق البارئ المصور»(1).

و این دعا را بخواند:

«أسالک یا الله یا رحمن بكل اسم هو لك وأسألك بقوتك وقدرتك وعزتک وبجميع ما أحاط به علمك ويجمعك بأركانک کلها وبحق رسولک صلوات الله عليه وآله وباسمک الأكبر الأكبر وباسمک العظيم الذي من دعاك به كان حقا عليك أن لاتخيبه وباسمك الأعظم الأعظم

الذي من دعاك به كان حقا عليك أن لا ترده وأن تعطيه ما سأل أن تغفرلی جمیع ذنوبی في جميع علمک في»(2).

و هر حاجت که داری بخواه و از حق سبحانه و تعالی طلب کن که توفیق حج بیابی در سال آینده و هر سال. و هفتاد مرتبه بگو:

« أسألك الجنه» و هفتاد مرتبه «أستغفر الله ربي واتوب اليه».

پس بخوان این دعا را:

« أللهم فكني من النار وأوسع على من رزقك الحلال الطيب وادرا عنی شر فسقه الجن والإنس وشر فسقه العرب والعجم».

10- آن که نزدیک غروب آفتاب بگوید:

« اللهم انی أعوذبک من الفقر ومن تشتت الأمور ومن شر ما يحدث بالليل والنهار أمسی ظلمی مستجیرا بعفوك وأمسی خوفی مستجيرا بأمانك وأمسی ذنوبی مستجيره بمغفرتك وأمسی ذلی مستجیرا بعزك وأمسی وجهي الفاني البالی مستجیرا بوجهك الباقی یا خير من سئل ويا أجود من أعطي جللی برحمتک والبسني عافيتك واصرف عى شر جميع خلقك».

ص: 538


1- 1- خمینی، روح الله، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص 206 .
2- 2- همان، ص 207.

و بدان که ادعیه وارده در این روز شریف بسیار است و هر قدر که میسور باشد خواندن دعا مناسب است و بسیار خوب است که در این روز دعای حضرت سید الشهداء (عليه السلام) و دعای حضرت زین العابدین (سلام الله عليه) را که در صحیفه کامله است خوانده شود و بعد از غروب آفتاب بگوید(1):

أللهم لا تجعله آخر العهد من هذا الموقف وارزقنيه مث قابل أبدا ما أبقيتني واقلبني اليوم مفلحا منجحا مستجابا لی مرحوما مغفورا لى بأفضل ما ينقلب به اليوم أحد من وفدك وحجاج بيتك الحرام واجعلنى اليوم من أكرم وفدك عليک وأعطني أفضل ما أعطيت أحدا منهم من الخير والبركه والرحمه والرضواني والمغفره وبارك لي فيما أرجع إليه من أهل أو مال أو قليل أو كثير وبارك لهم في».

و بسیار بگوید: «اللهم أعتقني من النار». خدایا مر از آتش جهنم رها کن.

پاره ای از نظرات آیه الله لطف الله صافی گلپایگانی

س: در سال هاي اخير با بکارگیري طرح ترددي بين عرفات و شعر و منا از عرفات عجزه و بانوان را به سمت نابرده و بدون توقف در مشعرالحرام این حجاج را عبور داده و به منا و رمي جمرات مي برند، آیا صرف عبور از مشعر الحرام و بدون وقوف حتي چند لحظه برای وقوف کفایت می کند و یا اینکه لازم است وقوف کمي و يا چند لحظه اي داشته باشند.

ج: وقوف به معني مكث نیست بلکه مقصود، بودن در مشعر الحرام است. بنابراین اگر در حال عبور از مشعر قصد وقوف داشته باشند مجزي است.

س: در برنامه ريزي هاي جديدي که براي انتقال معذورین با وسائل نقلیه از عرفات به مني صورت گرفته است، گاه توقفي در مزدلفه محقق نمی شود، تکلیف چیست؟ به تعبیری دیگر: آیا صرف حضور در مزدلفه (که زایرین «چه معذورین در شب، یا غیر معذورین در بین طلوعین»، در حال عبور آن را درک می کنند و نیت در حال عبور براي وقوف کفایت میکند یا خیر؟

ج: در فرض سؤال وقوف ولو سواره کفایت می کند.

ص: 539


1- 1- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص207.

در محضر آية الله زنجانی

مسأله- اگر در سال اولی که مستطيع شده به مکه رود و در وقت معینی که دستور داده اند به عرفات و مشعر الحرام نرسد چنانچه هنوز محرم به احرام حج نشده و در این تأخیر مسامحه ننموده و در سالهای بعد نیز مستطیع نباشد حج بر او واجب نیست ولی اگر مسامحه کرده یا از سالهاي قبل مستطیع بوده و نرفته اگر چه به زحمت باشد باید حج را بجا آورد و چنانچه محرم به احرام حج شده ولی به عرفات و مشعر نرسیده واجب است - هرچند با قرض گرفتن یا اکتساب - در سال بعد حج بجا آرود؛ بلی چنانچه در تأخیر سال قبل معذور بوده و بدون اختیار او انجام حج سال بعد با مشقت شدید همراه باشد لازم نیست دوباره حج بجا آرود و در هر حال اگر سال بعد حج بجا نیاورد حجي بر عهده او نیست هر چند در ترک حج معصیت کرده باشد(1).

موققين از منظر آية الله مظاهری

مسأله 1525- اگر در وقت درک مشعر الحرام نابالغ بالغ شد یا مجنون عاقل گردید حج او کفایت از حج واجب می کند.

مساله 1528- اگر عاقل در حال احرام دیوانه شود یا کسی در حال احرام مريض شود و نتواند اعمال را به جا آورد و بردن آنها نیز به عرفات و مشعر ممکن نباشد، حج آنها تبدیل به عمره مفرده می شود و اگر ممکن است آنها را طواف و سعی می دهند و اگر ممکن نیست از طرف آنها نیابت میکنند و آنها را تقصیر می نمایند و با این عمل از احرام بیرون می آیند، ولی حج آنها کفایت از حج واجب نمی کند.

مسأله 1534- اگر کسی نذر کند که همه ساله روز عرفه مثلا حضرت رضا علیه السلام را زیارت کند و بعد از این نذر مستطیع شود، نذر منحل و حج بر او واجب می شود و همچنین است اگر نذر کرده باشد که همه ساله مکه رود و بعد از این نذر مستطیع شود نذرش منحل و باید حج واجب به جا آورد.

مسأله 1549- حدودی که عامه برای عرفات و شعر و منا و مسلخ و مانند اینها تعیین کرده اند

ص: 540


1- - سایت anhar.

کفایت می کند و لازم نیست شیعیان در این امور تحقیق کنند و نباید به شک یا گمان خود اعتنا نمایند بلکه اگر بر فرض نادر يقين به خلاف کنند همان حدود نیز کفایت می کند.

مسأله 1560- کسی که نایب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به وطن برگردد می تواند بقیه اعمال را به دیگری واگذار نماید ولی استحقاق اجرتی را که گرفته است ندارد گرچه منوب عنه برى المه می شود، و باید با کسی که او را اجیر کرده است تصالح کنند، ولی اگر بعد از وقوف به عرفات ناچار شده است که به وطن بازگردد می تواند در بقیه اعمال نایب بگیرد و علاوه بر اینکه منوب عنه بری الذمه می شود استحقاق کلیه اجرت را هم دارد....

اهمیت عرفات در محضر درس خارج فقه آیت الله مکارم شیرازی

روایات بسیار درباره عرفات نشان می دهد در آن سرزمین عجیب، بسیار رحمت الهی شامل شده و گناهان ریخته و آمرزش شامل حال اشخاص می شود.

دعای عرفه یک دوره عرفان اسلامی، خداشناسی، پیامبر شناسی، ولایت، اخلاق، مراحل سیر و سلوک الی الله و یک دوره از مفاهیم مهم اسلامی است.

یکی از نشانه های حقانیت اهل بیت(علیه السلام) همین دعاهاست چرا که در میان گروه های دیگر این دعاها دیده نمی شود. دعای صباح، ابوحمزه ثمالی، صحیفه سجادیه، کمیل و... با اهمیت است.

امروز، روز پربرکت عرفه است و در برخی روایات از این روز به عنوان عید نام برده شده است هر چند این روز با شهادت مسلم بن عقیل آمیخته است. می بایست یک چشم گریان و یک آن خندان بود.

وجه تسمیه عرفات، در نظر آية الله مکارم شیرازی

یکی از معانی عرف، بوی خوش است. گفته می شود این سرزمین مقدس به دلیل عبادتی که در آن انجام می شود بوی خوش معنوی دارد و سرزمین خوشبوست لذا عرفات به دلیل خوشبو بودن معنوی و روحانی این نام را گرفته است.

ص: 541

دلیل دوم برای نامیده شدن عرفات، این است که مردم اعتراف به گناه کرده و گناهان در آنجا آمرزیده می شود. توبه در عرفات بسیار با اهمیت است.

یکی از معانی عرف، صبر و تحمل است و چون برای رفتن به آن سرزمین، صبر و تحمل فراوانی است لذا عرفات نام گرفته است.

مستحبات وقوف به عرفات در کلام آیة الله مکارم شیرازی

مستحب است با تن و دلی آرام از عرفات به سوی مزدلفه حرکت کند و استغفار نماید، و همین که از طرف دست راست به تل سرخ رسید بگوید: «اللهم ارحم توقفی و زد في عملي و سلم لی دینی و تقبل مناسکی».

و در راه رفتن عجله ننماید و کسی را آزار ندهد و مستحب است نماز مغرب و عشا را تا مزدلفه به تأخیر اندازد، اگرچه ثلث شب نیز بگذرد. و میان هر دو نماز به یک أذان و دو اقامه جمع کند، و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا به جا آورد، ولی با توجه به این که گاه رسیدن به مشعر در زمان ما به تأخیر می افتد بهتر است در شرایط فعلی نماز مغرب و عشاء را در عرفات بخواند و حرکت کند. و مستحب است که آن شب را هر مقدار که ممکن باشد به عبادت الهی به سر برد و این دعا را بخواند:

اللهم هذه جمع، اللهم انی اسئلک أن تجمع لي فيها جوامع الخير الله لاتؤيسني من الخير الذي سئلتک أن تجمعه لي في قلبي و أطلب منك أن تعرفني ما عرفت اولیائك في منزلي هذا وأن تقنینی جوامع الشر».

و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثنای الهی را به جا آورد، و هر اندازه ممکن باشد از نعمتهای حضرت حق ذکر کند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد آن گاه دعاء نماید، و بعضی آن را واجب می دانند و این دعا را نیز بخواند: اللهم رب المشعر الحرام فك رقبتي من النار وأوسع علي من رزقک الحلال و ادرأ عنی شر فسقة الجن و الإنس اللهم أنت خیر مطلوب إليه و خير مدعو و خیر مسئول و لكل وافد جائزة فاجعل جائزتی في مؤطني هذا أن تقيلني عثرتی و تقبل معذرتی و آن تجاور عن خطيئتی ثم اجعل التقوى من الدنيا زادي.

ص: 542

جلوه عرفه در کلام استاد جوادی آملی آیت الله العظمی جوادی آملی

درباره روز عرفه می گویند(1):

گرچه همه حالات زندگی برای نیایش مناسب است ولی دوران پربار حج و حضور در مواقف آن، شکوه بیش تری برای دعا و تأثیر فراوانتری برای نیایش به درگاه پروردگار جهان دارد.

روز نهم ذي الحجة، روز عرفه، و روز دعا و نیایش است. عرفه روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فرا خوانده است و سفره ی جود و احسان خود را برای ایشان به صورت خاص، گسترانیده و شیطان در این روز، خوارتر و حقیرتر از سایر اوقات است.

بی شک، عرفه فرصت ویژه ای برای عاشقان و دلدادگان حضرت حق است برای وصل دوباره به معبود بی همتای خود است.

حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در کتاب «صهبای حج » خود می فرمایند: روز عرفه روز دعا و نیایش است و اگرچه روزه آن روز مستحب است، لیکن اگر روزه گرفتن آن روز موجب ضعف شود، آن گونه که انسان نتواند دعاهای این روز را بخواند، خواندن دعا بر روزه گرفتن مقدم است.

نقش نیایش در وصول به رحمت بیکران الهی، با بیان امام صادق (علیه السلام) که فرمود: «الدعاء کهف الإجابة كما أن السحاب کهف المطر» به خوبی روشن است. طبق این بیان نورانی همان طور که ابر، قرارگاه باران است، دعا نیز قرارگاه اجابت است. به بیان دیگر، اجابت در درون دعاست، همانطور که باران در نهاد ابر تعبیه شده است. بنابراین، چنانچه کسی با حسن ظن و خالصانه و عارفانه و به نحو عام دعا کند، خدا هم اجابت خواهد کرد. بخش مهمی از پیروزی انبیای بزرگ (علیه السلام) نیز به برکت دعا بوده است؛ زیرا تظاهرات و عملیات، بخش «جسمانی» پیروزی را تشکیل می دهد ولی دعا و نیایش «روح» ظفر است؛ چنانکه امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) همواره به اطرافیان خویش می فرمود: بر شما باد به سلاح پیامبران: «عليكم بسلاح الأنبياء ». آنگاه در پاسخ اینکه سلاح آنان چه بود؟ می فرمود:

دعا تنها چیزی است که خدا آن را به انسان تملیک کرده است. انسان جز دعا و تضرع در پیشگاه خداوند مالک چیزی نیست: «یا سریع الرضا اغفر لمن لا يملك إلا الدعاء». از این رو در برابر دشمن درون، سلاحی جز ناله ندارد: «وسلاحه البكاء». دشمن بیرون را می توان با سلاح

ص: 543


1- 1- سخنان ایشان در تاریخ 9 / 6 / 1396 . Esra . ir جوادي آملی.

سبک و سنگین از پا درآورد ولی شیطان و دشمن سرسخت درون را تنها با اشک در برابر خدا می توان رام کرد. بنابراین، کسی که اهل ناله نیست، مسلح نیست و اگر کسی مسلح نباشد پیروز نخواهد شد؛ زیرا انسان تا زمانی که خود را می بیند، خدا را نمی بیند و به درگاه او تضرع و اظهار عجز نمی کند، وقتی ننالد در نبرد با اهریمن درون و بیرون شکست می خورد.

گرچه همه حالات زندگی برای نیایش مناسب است ولی دوران پربار حج و حضور در مواقف آن، شکوه بیشتری برای دعا و تأثیر فراوانتری برای نیایش به درگاه پروردگار جهان دارد و چون دعا از ضمیر صاف، مورد قبول است و احرام و آهنگ کعبه آزاد و پاک، در تصفیه ضمیر تأثیر به سزایی دارد، نیایش در حج و دعا در مواقف آن بهترین اثرها را به همراه خواهد داشت. از این رو برای هر برنامه از مناسک حج، دستور ویژه ای در مورد نیایش داده شده است و عمده آن دعای عرفه در صحرای عرفات و همراه توده مردم گرد آمده از سراسر جهان و عشاق شعر و مشتاقان کوی مناست.

روایات فراوانی درباره اعمال روز عرفه و هنگام وقوف در عرفات، به ویژه کیفیت دعا در آن موقف نقل شده که بخشی از آنها در خصوص دعاهای آن روز، مانند دعای عرفه امام حسین و دعای امام سجاد(علیه السلام) است و بخشی نیز در اهتمام و ترغیب به دعا کردن به دیگران است، به گونه ای که برخی شاگردان اهل بیت عصمت و طهارت (علیه السلام) همه هم خود را در آن سرزمین که دعاها در آن مستجاب است، صرف دعا برای غیر می کردند.

على بن ابراهیم در این باره از پدرش نقل کرده که گفت : عبدالله بن جندب را در عرفات دیدم که زمانی طولانی دست به سوی آسمان بلند کرده، سیلاب اشک از گونه هایش بر زمین سرازیر بود، به گونه ای که من شخص دیگری را اینچنین در حال مناجات نديدم. هنگامی که مردم از عرفات عازم مشعر بودند به او گفتم: کسی را بهتر از تو در حال نیایش ندیدم. عبدالله گفت: به خدا سوگند در آن حال فقط برادرانم را دعا می کردم؛ زیرا از امام کاظم(علیه السلام) شنیدم که فرمود: کسی که به دور از چشم برادر (ایمانی اش در حق وی دعا کند از جانب عرش ندا داده می شود که صد هزار برابر آنچه برای او خواستی نصیب تو خواهد شد: «من دعا لأخيه بظهر الغيب نودی من العرش: ولک مأة ألف ضعف مثله». پس شایسته نبود که من صدهزار برابر دعای مستجاب را به خاطر یک دعا که برآورده شدنش معلوم نیست واگذارم. مشابه این نقل، درباره دیگر صحابه نیز روایت شده است.

ص: 544

فصل سوم: دومین موقف (مشعر الحرام) از منظر امامیه

ص: 545

ص: 546

واژه شناسی و مفهوم شناسی مشعر

«مشعر» از ماده «شعور» به معنای شناخت و نیز محل شعور و معرفت، اما معرفتی دقیق و باریک همچون مو است (شعر در کلام عرب به معنای مو می باشد). شعر را از «شعر» به معنای علامت نیز گرفته اند، یعنی علامت و نشانه خدا و تجمع در آنجا تعظیم شعائر الهی است. تجمعی است برای شعائر حج و نشانه ای است از این مراسم پرشکوه و روحانی.

نام دیگر «شعر» ، «جمع» است زیرا مردم در آنجا تجمع می کنند و یا بدان جهت که بین نماز مغرب و عشاء را جمع می نمایند.(1)

علت وقوف در مشعر ووجه نامگذاری آن به مزدلفه - جمع و ابطح

ابوعبدالله (علیه السلام) در حدیث ابراهیم (علیه السلام) فرموده است که: جبرئیل تا غروب خورشید به انتهای موقف رسید سپس از موقف کوچ کرد و گفت: یا ابراهیم ازدلف الى المشعر الحرام فسمیت مزدلفة. ای ابراهیم به مشعر الحرام نزدیک شو که در این صورت مزدلفه نامیده شده است. و ابطح نامیده شده است زیرا حضرت آدم به فرمان جبرئیل امر شده است که در سرزمین بطحا (ناحیه بین مکه و منا بر سر راه مدينه) شیطان را با سنگ براند. تا سپیده صبح در این سرزمین باشد سپس امر شد که از کوه جمع (مشعر) بالا رود و زمانی که خورشید طلوع کند به گناهش اعتراف نماید ؛ که البته این کار را انجام داد پس خداوند آتشی را از آسمان فرو فرستاد و نزدیک آدم منقبض و جمع شد. و نیز به مزدلفه، جمع می گویند، زیرا در مزدلفه فرد حاجی بین نماز مغرب و عشا با یک اذان و دو اقامه جمع کرد(2).

زمان کوچ از عرفات، به سوي مشعر

در روایتی، «یونس بن يعقوب» از ابی عبدالله (علیه السلام) می پرسد: چه موقع از عرفات به مشعرکوچ

ص: 547


1- 1- درویش، عبد الله، از میقات تا عرفات، ص110.
2- 2- کرمانی، حاج محمد کریمخان، فصل الخطاب، (علم الشريعة، العبادات)، ج4، ش 2994، ص 358.

کنیم؟ حضرت فرمودند: «إذ ذهبت الحمرة من ها هنا» زمانی که سرخی از این جا برود و با دست مبارکشان به سوی مشرق و به محل طلوع خورشید اشاره کردند.

در حدیث صحیحی از «معاوية بن عمار»، که ابو عبد الله (علیه السلام) فرمود: همانا مشرکین قبل از آن که خورشید غروب کند کوچ می کردند، پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از غروب خورشید از عرفات کوچ کردند(1).

زماني وقوف در مشگر (بیان اقوال)

«ابن ادريس» از کتاب «الانتصار» سید مرتضی نقل کرده است:

زمان وقوف در مشعر، تمام روز عید قربان است، پس کسی که مشعر را، قبل از غروب خورشید روز عید قربان، درک کند؛ پس به تحقیق ؛ مشعر را درک کرده است(2).

در حالی که این نقل قول، سخن صحیحی نیست؛ چگونه است که سید مرتضی با تمام علماي ما مخالفت ورزیده است!؟ و حال آن که ؛ علما تنصیص و تصریح نموده اند که، وقتی اضطراری در مشعر، تا زوال خورشید روز عید قربان است (3).

البته این نقلی که «ابن ادریس» نموده ؛ و توهمی که حاصل شده، به اعتبار این است که سید مرتضی با مخالفين (اهل سنت) خود، پیرامون «وقوف در مشعر مانند وقوف در عرفه ركن است» نزاع نموده است.

سپس همانا سید مرتضی - که خدا او را رحمت کند - مسأله دیگری را بعد از این مسأله مورد تأکید قرار داده است و آن: کسی که وقوف عرفه از او فوت شود تا آن که شعر را در روز عید قربان؛ درک کند، پس به تحقیق حج را درک کرده است. که این قول با نظر تمام مخالفين (اهل سنت) مخالف است. و حال آن که تفصیلی بین قبل از طلوع خورشید و بعد از طلوع خورشید و یا بعد از زوال نشده است.

سپس سید مرتضی، نظر مطلوب خود را به اجماع گروهی استدلال نموده است. که البته احدی از علمای شیعه، آن را ذکر نکرده اند(4).

ص: 548


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 213، ص259 .
2- 2- همان، مسأله 217، ص 263.
3- 3- حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 217، ص263.
4- 4- همان، مسأله 217، ص 264.

شیخ طوسی گوید: وقتی حاجی با مردم قبل از طلوع خورشید به مشعر الحرام آید، در این صورت حج را درک کرده است و عمره ای به گردنش نمی باشد، و اگر مشعر را بعد از طلوع خورشید درک کند ؛ به منزله عمره مفرده است و حجی برای او نیست؛ اگر خواست به مکه برود و اگر خواست به سوي خانواده اش برگردد و حج را سال آینده بجای آورد(1).

مشعر، کلاس شبانه خدا

مشعر»، در موقع بازگشت از عرفات بطرف خانه، منزلگاه شب حاجیان است و در حدود شش کیلومتری عرفات واقع شده و خود آن سرزمین حدود پنج کیلومتر مربع است و جایی است که در آنجا، حاجیان باید خدمتگزاری و شکل خدمت حق و عدالت را بروز دهند. وظیفه این است که بین الطلوعین را در «مشعر الحرام» باشد و هنگام طلوع آفتاب، از «وادی محر» بیرون نرفته باشد و آن آفتاب اولی است که به حاجیان بعد از عرفان، طلوع نموده و آن ها را به لباس عمل و خدمت که شعار رسمی و مرام آن ها است ملبس می نماید.

بعد از عرفان صحيح، ابراز لیاقتی که شایسته و لایق خدمت و جدیت و عمل است باید در برابر آفتاب اول، نشان داد و آن آفتابی است که انسان مرام دار را با مرامش به عالم معرفی نموده و عالم را هم به او معرفی می نماید و چون شناسایی متبادل در روشنایی صورت می گیرد، باید آفتاب بعد از عرفات، در ایستگاه «شعر» به حاجی بتابد تا رمزی از این باشد که پس از شناختن عرفات، اول بروز و آغاز معرفی به شعار الهی است که به منزله نشان با نشانان و سپاهیان هر دولتی است؛ واضح است که انسان بعد از شناسایی و عرفان پا به مرحله عمل می گذارد و باید که پا بگذارد. نه تنها «مشعر»، بلکه جميع اعمال بعد از عرفات، به طور کامل از طرز اعمال عمر است و باید بعد از عرفان صحیح از عرفات، هر یک از وظایف را مادام العمر پیشه خود نمایند.

حج گزار هنگام وقوف در «مزدلفه» با جمع کردن سنگریزه ها نیرو می گیرد و خود را مسلح میکند تا با شیطان به نبرد برخاسته و با هر عصیانی بستیزد و در پیشگاه هر طاعتی سربساید.

حج گزاران پس از بیتوته و وقوف در «مشعر الحرام»، بعد از طلوع آفتاب به سرزمین «منا» وارد می شوند. مستحب است زائر هنگام حرکت به سوی «منا» در راه رفتن میانه روی کند و به سمت چپ و راست متمایل نباشد و فاصله ی شعر و منا را در محدوده خاص طی کند. و

ص: 549


1- 1- حلى، مختلف الشيعه في احكام الشريعه ، ج 4، ص 266.

باید حج گزار بیاموزد در صراط مستقیم حرکت کند ؛ نه به شرق متمایل باشد و نه به غرب ؛ زیرا چپ و راست انحراف است و راه وسط، صراط مستقیم و خوب است. «اليمين والشمال مضلة والطريق الوسطى هي الجادة»(1) .

طلوع آفتاب، پایان اعمال «مشعر الحرام» است؛ به مناسبت اینکه این تجدید قلب و زندگانی جدیدی که حیات خدمت به خدا باشد باید در روشنایی اول به رسمیتی که عبارت از نماز است به دنیا معرفی شود ؛ چون شعار هر سپاهی معرف رسميت او است و بایستی که بعد از در آمدن به لباس، خود را سان داده و عضویت خود را به رسمیت ارائه دهند. رسمیت این موقف» در برابر شخص معين و نژاد و طرز معین نیست؛ بلکه باید در مقابل عموم کسانی که آفتاب بر آن ها می تابد، بوده باشد و میدان سان الهی در واقع، به موقع طلوع آفتاب است که هر کس در آن موقع حیات خود را بروز داده و طرز عمل و نیت خود را نشان می دهد و به دنبال کار خود می رود و اهل موقف مشعر باید در این سانی عمومی علنی و آشکار، خود را در حریم خدا معرفی نموده، نیت خدمت و تصمیم و تسلیم خود را مانند نشان های رسمی سپاهیان، با کمال ایستادگی و رشادت که خاصیت هنگام طلوع آفتاب است بروز دهد و مدرسه اسلام مانند مدرسه فراماسونری ، کاری سری و نهانی نیست. بلکه زن هم وظیفه دار است که صورت خود را باز کند.

حتی تزئینات و پوشیدنی ها که جمال خلقت را می پوشاند؛ یعنی آنچنانکه هست و آنطور که خدا آنان را آفریده، خود را جلوه دهد.(2)

فرض کنیم که روی صندلی آرایشگاه نشسته ایم و به کار آرایشگر اطمینان نداریم، لذا دائما به او در مورد چگونگی اصلاح موی سر دستور می دهیم. حال اگر به کار آرایشگر اطمینان داشته باشیم، فقط می نشینیم و او کار خود را انجام می دهد. در صورت اطمینان، فقط نشتن روی صندلی شرط است، لازم نیست چیزی بگوییم و او کار خود را می کند، اگر هم خواستیم حرفی بزنیم، فقط با او صحبت می کنیم، تعریفش می کنیم، از او چیزی نمی خواهیم و او کار خود را انجام می دهد.(3)

در این برنامه، خدا چیزی را که می خواهد، فقط وقوف است. بیا و از ابتدای ظهر تا غروب

ص: 550


1- 1- آية الله جوادی آملی، جرعه ای از صهبای حج، ص 216.
2- 2- سحاب، فلسفه و اسرار حج، ص 127.
3- 3 - افتخارزاده، سید حسن، چهارده گفتار پیرامون حج، ص8-147.

آفتاب روز نهم در صحرای عرفات وقوف کن. می توانی هیچ کاری انجام ندهی، ولی خدا کار خود را انجام می دهد.

همچنین صبح روز دهم از اذان صبح تا طلوع آفتاب در «مشعر الحرام» بمان ؛ آن وقت خدا می آمرزد. اگر خواستی، می توانی از ابتدای ظهر تا غروب روز نهم در عرفات بخوابی؛ فقط قصد قربت داشته باش، آنگاه خدا می آمرزد. اگر هم خواستی حرف بزنی، خدا را حمد و ستایش کن: « الحمد لله الذي ليس لقضائه دافع، ولا لعطائه مانع، ولاكصنعه صنع صانع..»:

ستایش خدایی را که برای فرمان او دفع کننده ای نیست و برای عطایش بازدارنده ای نیست و مانند ساخت او سازنده ای نیست..».(1)

این جملات گهربار و زیبای امام حسین (علیه السلام) در ستایش خداوند بزرگ در صحرای عرفات است، سرتاسر این دعا در ستایش و تمجید خداوند سبحان است که می فرماید:

یا مولای، انت الذي مننت، انت الذي أنعمت، انت الذي أحسنت، انت الذي أجملت، انت الذي أفضلت، انت الذي أكملت، انت الذي رزقت...

«ای مولای من تو کسی هستی که منت گذاشتی، تو کسی هستی که نعمت دادی، تو کسی هستی که خوبی بخشیدی، تو کسی هستی که زیبایی دادی، تو کسی هستی که برتری بخشیدی، تو کسی هستی که کمال دادی، تو کسی هستی که روزی بخشیدی...».

قرآن مجید «شعر» را جایگاه ذکر و یا حضرت حق میداند و به ذکر و یاد حق امر فرموده است.

آری باید به خالق مهربان، بخصوص در آن شب، توجه کرد و متذکر به ذکر قلبی و لسانی شد.

آن وجود مقدسی که انسان را به انواع نعمت های ظاهری و باطنی آراست و به او لیاقت انجام مناسک حج را عنایت فرمود.

آن وجود مبارکی که توفیق تصفیه مال و تزکیه اخلاق و پاکی عمل به انسان مرحمت فرمود و زمینه آمدن به حج را پس از تحقق آن برای زایر فراهم آورد.(2)

آن مهربانی که چراغ هدایت در قلب بر افروخت، و پیوند دل را با توحید و رسالت و عدل و امامت و قیامت کبری محکم نمود.

ص: 551


1- 1- افتخارزاده، سید حسن، چهارده گفتار پیرامون حج، ص148.
2- 2 - انصاریان، حسین، چهل حدیث حج، ص107.

آن منبع لطف و رحمت که عرصه آشنایی با قرآن و اهل بیت را برای زایر تحقق داد و بدین وسیله تمام درهای رحمت را به روی آدمی گشود.

زایر باید به وقت وقوف به «شعر» دل از مظاهر بردارد و گوشه ای خلوت برای خود بگزیند و در آن فرصت کوتاه از ذکر و عبادت و راز و نیاز غافل نماند، مبادا که با طلوع آفتاب جز حسرت و ندامت برای او بماند.

زایر با قرار گرفتن در «مشعر» و توجه به حضرت محبوب ؛ و یاد و ذکر خدا، مستوجب اجرى بزرگ

می شود که روایت زیر به آن اشاره کرده (1):

عن سليمان بن مهران قال: «قلت للصادق - عليه السلام -: كيف صار وطی المشعر عليه واجبا؟ قال: ليستوجب بذلک بحبوحة الجنة».

. سليمان بن مهران گوید: « به حضرت صادق - عليه السلام - گفتم: چه شده که فرود آمدن به مشعر بر مكلف واجب گشت؟ فرمود: به آن سبب که مستوجب قرار گرفتن در وسط بهشت شود».

مفهوم رکن در شریعت و دین

رکن در لغت، جانب قوی تر از هر چیز است. و در اصطلاح، به اجزای مهم عبادت، یا غير آن اطلاق می شود، که ترک عمدی، یا سهوی آن نیز موجب بطلان عبادت است.

ارکانی که در حج از آن ها نام برده شده است، هرگاه عمد ترک شوند، به حج، اخلال وارد می شود(2).

رکن بودن وقوف درمشعر

نظر علامه حلی: وقوف در مشعر، رکن است و کسی که عمدا آن را ترک کند ؛ حجش باطل است(3).

ص: 552


1- 1- انصاریان، حسین، چهل حدیث حج، ص 108.
2- 2 - فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، ش290، ص299.
3- 3 - حلی، مختلف الشیعه، ج 4، ص 252.

ابن جنید گوید: و مستحب است حاجی آن شب را نخوابد و با خواندن نماز و دعا و وقوف در شعر، شب زنده داری کند، و کسی که از روی جهل و نادانی در شعر وقوف ننماید، و به این صورت برگردد تا زوال خورشیداز روز عید قربان را تا این که وقوف نماید ؛ و در صورت ترک عمدی مشعر، یک شتر (بدنه) کفاره دهد(1).

و این کلام، احتمال سه امر را می دهد:

1- کسی که وقوف در مشعر را ترک کند (شعری که، محدوده اش ما بين مازمین تا حياض و تا وادی محشر است) بر او یک شتر (بدنه) کفاره است.

2- کسی که در خود مشعر (تفسير مشعر) که همان کوه است، وقوف ننماید - در نزد اصحاب ما (شیعه) ، وقوف بر روی کوه مستحب است - برا و یک شتر (بدنه) کفاره واجب است(2).

در دو احتمال فوق، اختلاف است؛ بنابر آن چه که علمای ما ذکر کرده اند، زیرا احدی از علمای شیعه قائل نشده اند که: حج کسی که وقوف در مشعر را از روي عمد و اختیار ترک کند ؛ صحیح است. و نیز احدی از علما قائل نشدند به وجوب وقوف بر خود مشعر (کوه)، هر چند که استحباب وقوف در کوه مشعر، مورد تأکید واقع شده است. و مصنف حمل کرده کلامش را بر اولویت احتمال دوم، به جهت دلالت سیاق کلامش بر این احتمال.

3- گاهی فردی وارد مشرشده؛ سپس از روي عمد و از باب سبک شمردنی این عمل عبادی، قبل از آن که با مردم وقوف کند، از مشعر کوچ کند بنا بر روایتی از امام صادق (علیه السلام) باید یک شتر کفاره دهد؛ که این روایت را «على بن رئاب» از ایشان نقل کرده اند که: «من أفاض من عرفات مع الناس فلم يلبث معهم بجمع و مضی الی منی متعمدا أو مستخفا فعليه بدنة». کسی که با مردم از عرفات به سوي مشعرکوچ کند؛ سپس با آن ها در شعر توقف ننماید و بگذرد به سوي بينا رود ؛ چه به جهت عمد یا سبک شمردن وقوف باشد، باید یک شتر کفاره دهد (3).

دلیل ما این است که:

ص: 553


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج 4، مسأله 216، ص 263.
2- 2- همان.
3- 3- همو.

1- مأمورٌ به را به وجهی که برایش واجب است، بجا نیاورده است؛ پس تکلیف به عهده اش باقی مانده است.

2- اگر انجام ندادن عرفه، باعث بطلان حجش می شود، پس فوت شدن مشعر هم موجب بطلان است؛ و زمانی که مقدم (عرفه) حق باشد، پس تالی هم (شعر)، مثل آن است.

بیان شرطیت کلام فوق:

وقوف در مشعر، مورد تأکید بیش تری نسبت به وقوف عرفه شده است؛ پس ترک وقوف مشعر به طریق اولی موجب بطلان می شود(1).

به دو دلیل مشعر مورد تأکید بیش تری واقع شده است:

1- درن و کلام صریح قرآن چنین آمده است:

«فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ (2)»

ترجمه:

و هنگامي که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد « مشعر الحرام» یاد کنید. با توجه به آیه (فاذكروا الله) ذکر خدا، مستلزم بود در عرفه است. و وجوب وقوف در عرفه از باب سنت است.

2-در روایتی «ابن فضال» از برخی اصحاب ما از ابی عبد الله (علیه السلام) :

الوقوف بالمشعر فريضة، و الوقوف بعرفه ستة» وقوف در شعر فریضه است و وقوف در عرفه ، سنت است (3).

دو اعتراض نسبت به کلمه ذکر در آیه «فإذا أقضم من عرفات فاگوا الله يرد الشعر الحرام»

* اعتراض اول:

بودن (گون) و وجود داشتن در آن مکان (مشعر)، از نظر وجوب یا استحباب، تابع ذکر است. اگر ذکر واجب است؛ پس حضور در مشعرهم واجب است و اگر ذکر مستحب است؛ پس حضور هم در مشعر مستحب است.

* پاسخ بر اعتراض اول:

ما این تبعیت مشعر را از ذكر، قبول نداریم. زیرا حضور در مشعر، عبادتی ؛ جداي از ذکر

ص: 554


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 205، ص252.
2- 2 - بقره: 198.
3- 3 - حلی، مختلف الشیعه، ج 4، مسأله205، ص252 .

است. و ذکر هم عبادتی دیگر است. همچنان که حضور در عرفات، تابع ذکر در عرفات نیست. بنابر این هر چند که ذکر واجب نباشد، ولی در هر حال تشکر از نعمت های الهی واجب است. و حال آن که خداوند ما را فرمان داده است که از او در کنار مشعر تشکر کنیم (وجوب حضور در مشعر).

* اعتراض دوم:

اعتراض دیگری شده این که: تقیید ذکر در آیه، مستلزم تقیید شکر نمی باشد. پس همانا بدلیل آن که معطوف عليه به چیزی مقید شده، ضرورتی ندارد و وجوبی نیست که معطوف هم بر آن چیز مقید شود(1) .

* پاسخ بر اعتراض دوم:

سید مرتضی در «الانتصار» پاسخ داده است که: عطف، مقتضی تساوی در حکم محل است. مانند وقتی می گوییم: اضرب زيدة في الدار و وقتی آن را مقید سازد، در واقع خانه محلی برای انجام دو کار با یکدیگر است(2). (مثلا ادب زیدا في الدار ).

واعلم... (حلی): و بدان که اصل اعتراض، دارای اشکال است به طوری که نه جواب سید بر وجوب ذكر، جواب خوبی است و نه اعتراض بر جواب دوم و نه مسأله تبعیت ؛ پاسخ خوبی است.

سخن نزدیک تر به صحت: جواب آخری است که می فرماید: زمانی که شکر در مشعر واجب باشد، بودن (کون) هم واجب است.

و این اعتراض که تقیید معطوف عليه، اقتضاي تقیید معطوف را نمی کند ؛ اعتراض خوبی است؛ ولی جواب به این اعتراض (جواب به منع)، پاسخ خوبی نمی باشد.

آری، بهتر است که بگوید: تقیید در این جا، امر ثابتی است؛ زیرا کلام اول تمام نمی شود، به جهت سخن خداونډ متعال: «ثم أفيضوا» پس وجود تقیید ضرورت دارد، و گرنه که لازم می آید وجوب شکر را که یک کلام مستقلی در بین اجزایر کلام باشد و حال آن که، این نوع استعمالی در عرف بکار نمی رود. و دور از صواب است که گفته شود: ذكر واجب است البته نه به معنایی که متعارف است، بلکه به معنای نیتی که مشتمل بر قصير وقوع فعل، به نیت قربة الى الله باشد(3).

ص: 555


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 205، ص253
2- 2- همان.
3- 3- همو، مسأله 206، ص 254.

امور مستحب، در مسیر حرکت به سوي مشعر

ازجمله امور مستحب، عبارتند از:

1- با وضو بودن، بعد از آن که نماز صبح را خواند.

2- بعد از نماز صبح، نیت وقوف کند. آن چنان که در المقنع - الهداية - الكافي - المراسم وجمل العلم والعمل آمده است. و دلیل آن ؛ درصحيحه ابن عمار و الحلبی ذکر شده است. در دلالت این صحيحه، نظر است. زیرا عبارت «إصبح، بعد ما تصلي الفجر» یعنی نماز صبح را بخوان بعد از آن که نماز فجر را خواندی. حال ؛ مراد از نماز فجر، همان نافله صبح است که قبل از نماز صبح خوانده می شود. که البته تصريح اصحاب فقها، دال بر استحباب دارد.

3- خواندن دعابه ويژه دعاهای وارده از طرف ائمه معصومين. سید مرتضی و حلبی و قاضی، قائل بر وجوب آن هستند. و ظهور اوامر در روایات، دال بر استحباب دارد البته در حدی که فرد توان جسمی از نظر ذکر و دعا دارد(1).

4- با آرامش و وقار، به سوي «مشعر» حرکت کند.

5- با استغفار به درگاه الهی، خواهان رهایی از آتش دوزخ باشد.

6- هنگامی که از سمت راست جاده به «کثیب الاحمر» رسید در حال دعا باشد (2).

7- در حديث صحیحی از کتاب «وسایل الشیعه» چنین آمده است:

وإن ذهب ثلث الليل» یعنی تا وقتی به مزدلفه رسید می تواند نماز مغرب و عشا را به تأخیر بیندازد، هر چند که یک سوم شب گذشته باشد. و حال آن که قول شیخ حر عاملی به وجوب این عمل، شاذ و نادر است و به توسط دو روایت صحیح رد می شود.

8- در «الصحاح» چنین آمده است:

بین دو نماز مغرب و عشا با یک اذان و دو اقامه جمع کند ؛ بدون آن که بینشان نماز نافله بخواند. پس نافله نماز مغرب را می تواند تا بعد از نماز عشا به تأخیر بیندازد ؛ که این قول به اجماع فقها است(3).

9- از مشعر قدری قبل از طلوع خورشید کوچ کنند (البته غیر از امام مطابق موثقه اسحاق و روایت معاوية بن حکیم. ولی امام بعد از طلوع خورشید کوچ کند به دلیل روایت جمیل.

ص: 556


1- 1- نراقی، مستند الشيعه في أحكام الشريعه ، ص251.
2- 2 - مفاتیح الشرایع، ج1، ح 388، ص346.
3- 3 - همان، ص347.

10- فردی که بار اول به مشعرقدم می گذارد، پیاده آید(1).

حکم نماز مغرب و عشاء در مزدلفه

قول مشهور فقها: جمع بین نماز مغرب و عشا با یک اذان و دو اقامه، امری مستحب است که البته این قول شیخ طوسی، در «نهايه» و «خلاف» است و آن را به منزله یک نماز دانسته است(2).

البته مفهوم جمع بین دو نماز، در نظرما شیعیان، به مثابه آن است که ؛ روز جمعه و عرفه در یک روز واقع شود.

حلبی از امام صادق (علیه السلام)، روایتی را نقل کرده است که حضرت فرمودند: «لا تصل المغرب حتى تأتي جمعة، فصل بها المغرب والعشاء الآخرة بأذان واحد و إقامتين». یعنی ؛ نماز مغرب را نخوان مگر آن که در مشعر (جمع) آن را بجای آوری پس نماز مغرب و عشا را با یک آذان و دو اقامه بخوان.

در حدیث موثقی از «زرعة» از « سماعة»: از نحوه جمع بین دو نماز مغرب و عشا پرسیدم ؛ که حضرت فرمودند: این دو نماز را نخوانید مگر منتهی به جمع شود، هر چند که از شب گذشته باشد همانطور که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بایک اذان و دو اقامه آن ها را جمع کرد آنچنان که در عرفات، نماز ظهر و عصر را با هم خواندند.

در حدیث صحیحی از « منصور بن حازم» از ابی عبدالله (علیه السلام) که فرمود: نه تنها بین نماز مغرب و عشاء با یک اذان و دو اقامه جمع کنید؛ بلکه حتی نمازی و چیزی را بینشان فاصله نیندازید. که اینچنین رسول خدا (صلی الله علیه و آله) هم عمل می کردند.

* دلیل شیخ طوسی:

1- اجماع گروهی از فقها است.

2- حديث جابر است؛ که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مزدلفه بین نماز مغرب و عشا را با یک اذان و دو اقامه جمع کرد و حتی ذکر و تسبیحی بین دو نماز نیاورد.

ص: 557


1- 1- نراقی، مستند الشيعة في احكام الشریعه، ص 251.
2- 2- حلی، مختلف الشيعه، ج 4، مسأله 207، صص254 و 255 .

* جواب بر احتجاج شیخ طوسی:

این دو دلیل فوق (اجماع و حديث جابر)، تنها شامل سخن کسی است که آنان را تکرار می کرده است، اما شامل کسی که اقامه را تکرار می نموده ؛ نمی شود (1).

آداب وقوف در مشعر الحرام

از جمله آداب واجب یا مستحب وقوف در مشعر الحرام به این شرح است:

هم در روز وقوف داشته باش و هم در شب ؛ هم شب به یاد خدا باش و هم روز؛ آن هم در بیابان. تو انسان بیابانی، چه شب و چه روزت برای خدا فرقی نمی کند. خداوند هم شب و هم روز می بخشد.

در آن شب و صبح اعمال واجبی نداریم و فقط باید وقوف کرد. این وقوف (مشعر الحرام) برای خانم ها واجب نیست، البته تا صبح ماندن واجب نیست. خیلی از کاروان ها، خانم ها را در ماشین سوار می کنند و در «شعر» به مدت مثلا ده دقیقه تا یک ربع وقوف می کنند ؛ نیت را انجام می دهند و سپس آن ها را سوار کرده به سوی «منا» حرکت می دهند. لازم نیست خانم ها در شعر تا طلوع آفتاب بمانند.(2)

از جمله کارهای مستحبی که باید حجاج در هنگام وقوف در مشعرالحرام انجام دهند، جمع کردن مقداری ریگ برای جمرات است. آن نقطه پر است از ریگ، باید دقت کرد که ریگ ها از بند انگشت بزرگ تر نباشند و از یک نخود هم نباید کوچک تر باشند.

قبل از طلوع آفتاب نباید از شعر خارج شد. نوع ماشین ها، حجاج را پیاده می کنند و می روند. اگر قبل از اذان صبح یا مثلا نیمه شب در « مزدلفه» بودیم، لازم نیست آنجا بایستیم و می توانیم برویم؛ ولی از موقع اذان صبح باید وارد «مشعر» شده و آنجا بنشینیم و تا طلوع آفتاب هم از آنجا خارج نشویم.

البته واجب نیست بلافاصله بعد از طلوع آفتاب از مشعر خارج شد بلکه می توان حتی تا چند ساعت بعد از طلوع آفتاب هم در مشعر ماند، ولی اعمال «بینا» در روز دهم در وقتش باید انجام شود(3).

ص: 558


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 207، ص255.
2- 2- افتخارزاده، سید حسن، چهارده گفتار پیرامون حج، گفتار دهم، ص 149.
3- 3- همان.

در حدیث موثقی، «مسمع» از ابی عبد الله (علیه السلام) آورده است: در مورد مردی که با مردم در مزدلفه وقوف کرد سپس قبل از این که مردم کوچ کنند، کوچ کرد، حضرت فرمود: اگر نسبت به حکم شرعی جاهل بوده، چیزی (کفاره) بر عهده اش نمی باشد، و اگر قبل از طلوع فجر کوچ کند، باید گوسفندی را خون دهد.

* دلیل آن این است که:

باطل شدن حج، زحمت بزرگ و ضرر زیادی را به همراه دارد و حضرت فرمودند: «لاضرر ولا ضرار» و نیز سخن خدا را فرمودند که: «وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ (1)» در دین؛ حکم حرجی بر شما ( مسلمانان) جعل نشده است.

و زیرا برای فرد ترسان و مریض و زنی که می ترسد حيض شود و سایرین از مضطرين، جایز است که قبل از فجر (سپیده صبح) بشتابند تا بینا را درک کنند و در هنگام روز به طواف کنندگان خانه خدا ملحق شوند و سعی را بجای آورند (2).

آداب در راه رسیدن به مشعر

1- در حرکت میانه رو باشد، بنا بر کلام پیامبر (صلی الله علیه و آله) : بر شما باد به نرمی و ملایمت.

2-گذشتن از راه مازمین(3)، و آمدن به مرکز صحرا از سمت راست راه که نزدیک بر «مشعر» است.

3- تأخیر در نماز مغرب و عشا تا رسیدن به مشعر. 4- به اجماع فقها اذان و اقامه با هم جمع می شود (4).

5- کسی که بدون هیچ دلیلی و از عمد، شب عید قربان را در «مزدلفه» بیتوته نکند، یک شتر بدنه » باید کفاره بدهد و اما اگر از روی جهالت باشد، هیچ کفاره ای بر گردنش نمی باشد.

و در حدیثی از «جعفر بن محمد» که فرمود:

ص: 559


1- 1- حج: 78.
2- 2- حلی، مختلف الشیعه، ج 4، مسآله 211، ص258.
3- 3 - حجاج در راه بازگشت از عرفات به سوی مکه، از وادی مأزمین میگذرند که میان دو کوه است. «مازم» به معنای راه تنگ و به عبارت دیگر، تنگه است، این کلمه اشاره به دو راه رفت و برگشت تنگ این ناحیه دارد و حجاج با عبور از این وادی به مزدلفه یا سرزمین مشعرالحرام می رسند. ويکی شيعه. عن الجوهري: «المازم بالهمزة الساكنة ثم كسر الراء المعجمة » كل طريق ضيق بين جبلين و منه سمي الموضع الذي بين جمع و عرفه مازمین
4- 4- عمانی، حسن بن علی بن ابی عقیل حذاء، حياة ابن أبي عقيل و فقهه، ص 262.

کسی که از روی جهالت در «مزدلفه» وقوف نکند و از «عرفه» به سوی «منا» برود ؛ پس باید برگردد و در «مزدلفه» وقوف کند و دعا بخواند.(1)

6- پیامبر (صلی الله علیه و آله) اجازه فرمودند که زنان و افراد ضعیف در هنگام شب از «مزدلفه» به «منا» بروند.

7- اگر فردی بداند که نمی تواند در هنگام روز، «مشعر» را درک کند و فقط شب را درمشعر می تواند حضور یابد، قول اقرب و نزدیک تر به صحت، در صورتی که قائل به وقوف اختیاری در شب باشیم ، همان است که شب را در مشعر باشد. و اگر قایل به وقوف اضطراری باشیم، مانند مسأله قبل عمل شود (2).

مشعر، جایگاه شعور انسان و معجزه الهی

در روایت چنین آمده است: حشرات و جانوران مشعرالحرام از همه بیابان ها بیشتر است، اما از شب نهم منادی الهی فریاد می زند: ای گروه حشرات و جانوران! میهمانان و زائران الهی در راهند، از آنها دور شوید. با شنیدن این ندا همه جانوران و حشرات در زوایای کوه ها پنهان می شوند و زمانی که حجاج از آن جا کوچ میکنند دوباره به جای خود باز می گردند (3).

مسائل پیرامون کوچ از مشعر

جواز کوچ از مشعر قبل از طلوع خورشید، یکی از مسایل مهم و مورد توجه است. ابن ابی عقیل» چنين گويد:

«زمانی که سپیده دم در شرق نمایان شود و شتر، جای سم اش را ببیند، حاجی با آرامش و متانت، به همراه دعا و استغفار از آن مکان کوچ نماید».

از «شیخ طوسی» و «شیخ صدوق» چنین روایت شده است: کوچ کردن از «شعر»، قبل از طلوع خورشید دارای اولویت است.

و «ابن جنید» و «ابن حمزه» و سپس از «علی بن ابن بابویه» نقل شده است که فرمود:

ص: 560


1- 1- التميمي المغربي، ابي حنيفة النعمان ...، دعائم الاسلام، ج 1، ص 322.
2- 2 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص421.
3- 3 - تمیمی مغربی، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الإسلام، ج1، ص319.

بر حذر باش که از مشعر قبل از طلوع خورشید کوچ کنی و نیز نباید، قبل از غروب خورشید از عرفات کوچ نمایی. پس لازم می آید تو را که اگر تخلف ورزیدی یک گوسفند خون کنی (کفاره).

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:

برای مرد جایز نیست که قبل از طلوع خورشید کوچ کند و نه از عرفات، قبل از غروبش، که در این صورت لازم می آید گوسفندی خون دهد (کفاره). و نیز حضرت فرمودند: این کلام اشعار به وجوب درنگ و توقف تا طلوع خورشید دارد.

سپس از «شیخ مفید» (ره) نقل شده است که فرمود: پس زمانی که خورشید طلوع کند، باید از «عرفه» به «منا» کوچ کرد. و قبل از طلوع خورشید کوچ نکند؛ مگر زمانی که مضطر شود. و همچنین «سید مرتضی» و «سلار» هم این مطلب را فرموده اند(1).

از «على بن نعمان»، از «سعيد الأعرج» از ابی عبد الله (علیه السلام) حدیثی را نقل می کند که حضرت می فرماید: «در شب مزدلفه، دو فرشته با مردم در کنار «مازم» که تنگ است گشاده رویی و خوشحالی می کنند».

واجبات در «مشعر»

مهم ترین امور واجب در «مشعر» عبارتند از: 1- انجام نیت و تداوم آن از ابتدا تا انتهای وقوف در مزدلفه.

مطلب اجماعی و در «الصحاح» هم چنین آمده است: برای فرد مختار، از بعد از طلوع فجر تا طلوع خورشید، نیت را داشته باشد؛ و برای فرد مضطر تا زوال می تواند با این نیت باشد(2).

2- در صورت ازدحام جمعیت، بالا رفتن از کوه جایز است - به دلیل نص و اجماع - و شهید اول و ثانی در صورت اختیار آن را جایز دانسته اند. و در «دروس» شهید اول فرموده است: در جلوی کوه های مزدلفه باشد نه پشت کوه ها.

3-کوچ از مزدلفه قبل از فجر به این سه دلیل جایز است: ضرورت و اضطرار- اجماع - خبر

ص: 561


1- 1- تمیمی مغربی، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الإسلام، ج1، ص319.
2- 2- مفاتیح الشرایع، ج1، ح 389، ص347.

مستفیض (1). واما از روی اختیار جایز نمی باشد. که اگر کوچ کند؛ باید از باب جبران و کفاره در نزد اکثر فقها، گوسفندی خون دهد. ولی بر طبق روایتی: اگر نسبت به حکم آن جاهل باشد، هیچ کفاره ای ندارد. و اگر قبل از طلوع فجر کوچ کند، باید گوسفندی خون دهد (کفاره). بر خلاف نظر «حلی» که ایشان حج این افراد را باطل می دانند(2).

4- شب را تا صبح در مشعر الحرام ماندن (بیتوته کردن)، از باب تأسی به نبی مکرم اسلام است. البته این مورد به عنوان رکن نمی باشد.

نظر علامه حلی در «تذكرة » چنین است: شب را تا صبح در مشعرماندن وجوبی ندارد ولی اگر شب را وقوف کند و قبل از طلوع فجر کوچ کند، حجش صحیح است ولی باید یک گوسفند کفاره بدهد.

ابن ادریس گوید: حجش فاسد است و حال آنکه روایتی با نظر او مخالف است .

در «صحيحه هشام بن سالم»، چنین آمده است: نماز صبحش در «منا» جایز است (واجب نیست).

پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر زنان و کودکان و فرد خائف و ترسان اجازه داده اند که شب هنگام از «مشعر» به «منا» کوچ کنند(3).

زن و کسی که از ماندن در مشعرالحرام خائف است و نیز طفل ؛ بطور مطلق (بدون دلیل و شرطی) می توانند قبل از طلوع صبح از مشعر به طرف منا خارج گردند؛ بدون اینکه واجب باشد کفاره ای بپردازند و این نقص را به گوسفندی جبران کنند(4).

مرحوم شارح (سید محمد جواد ذهنی تهرانی در ذیل کلمه خايف می فرمایند:

این حکم منحصر به خائف اختصاص ندارد بلکه هر مضطری هم چون چوپان که برای بردن گله خود به برنا باید زودتر به آنجا رود یا مریضی که حالش مساعد نیست و نمی تواند تا بعد از طلوع فجر در مشعر بماند می توانند مانند خائف پیش از صبح از آنجا (شعر) خارج و به منا بروند.

و حکم کسی که لازم است با زن همراه باشد مانند آن که صبی بوده و می تواند چه با عذر

ص: 562


1- 1- خبر مستفیض آن است که مفید قطع و یقین نباشد ولی سلسله روات آن از سه تا بیش تر باشد. محمدی، ابو الحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی، ص164
2- 2 - مفاتیح الشرایع، ج1، ح 389، ص347.
3- 3 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص 423
4- 4- ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، المباحث الفقهية في شرح الروضة البهية، با راهنمای فارسی شرح لمعه، ج 7، ص39.

و چه بدون آن از مشعر قبل از طلوع صبح خارج گردد. مخفی نباشد که حکم مزبور یعنی جواز افاضه (کوچ) از مشعر قبل از طلوع فجر لازم است با نیت وقوف در شب مقرون باشد(1).

5- محدوده وقوف در «مشعر»، بين أزمین تا حیاض و تا وادی محر است. وقوف بر روی کوه کراهت دارد مگر به جهت ضرورت

قاضی» آن را حرام دانسته، البته ظاهر این است که مراد کوههای روبروی مشعر است نه کوههایی که پشت مشعر است.

6- وقوف بعد از فجر تا طلوع خورشید و آنچه که در اولویت است، اینکه نیت را از سر بگیرد. و آنچه که در این عمل به عنوان رکن است؛ بجای آوردن مسمای آن کفایت میکند.

و اگر قبل از طلوع خورشید کوچ کند، امر مستحبی است و ایرادی ندارد که از وادی محشر عبور نکند. و اگر از وادی محشر از روی اختیار عبور کند، گنهکار است و کفاره ای ندارد.

صدوقان (علی بن بابویه قمی و فرزندش شیخ صدوق) گفته اند: یک گوسفند کفاره دهد. ابن ادریس گوید: اقامت تا طلوع خورشید، مستحب است (2).

و چون وقوف در مشعر ركن است، واجب تعیینی می باشد. و همه فقها قائلند به مجزی بودن کسی که شب را وقوف کند، و قبل از سپیده صبح از روی علم و عمد کوچ نماید. و حجش بدون هیچ تفصیلی حجش صحیح است و اقتضای وجوب دارد زیرا ممتنع است که عمل مستحبی از واجبی کفایت کند (چه به نیت وجوب و چه عدم وجوب، اقتضای وجوب دارد). (3)

وقت اختیاری وقوف در مشعر، از طلوع فجر تا طلوع خورشید است. که «شیخ طوسی» در مبسوط» و «نهاية» و «شهید اول» در «دروس» به آن تصریح کرده اند(4).

قول مشهور آن است که: مستحب است؛ امام تا طلوع خورشید از شعر کوچ نکند و البته این نظر را، «ابن حمزه» واجب دانسته است.

7- سلامت از جنون - بیهوشی - مستی و خواب در بخشی از وقت. (احکامش گذشت).

8- شب عید قربان و روز عید قربان تا طلوع خورشید در مشعر باشد. و برای فرد مضطر تا زوال خورشید (اذان ظهر) می تواند در شعر باشد.

ص: 563


1- 1- همان.
2- 2 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص423.
3- 3 - کرکی، جامع المقاصد، ج 3، ص 226.
4- 4- همان.

حال اگر اعمال را اشتباهی انجام دهد، سخن در غلط و اشتباه مانند سخن در عرفات است احکامش گذشت).

9- پس زمانی که در مشعر؛ شب را تا صبح گذراند، در صبح روز عید قربان، نماز صبح را بخواند و با دعا و حمد و ثنای الهی وقوف کند. و باید یاد نعمت های الهی را بنماید ؛ و تا می تواند صلوات بفرستد(1).

10- مستحب است برای کسی که بار اول به حج آمده، حضور در مشعر الحرام داشته باشد و مشعر را به اختیار خود ترک نکند(2).

11- برای امام خروج از مشعر قبل از طلوع فجر و قبل از طلوع خورشید جایز نمی باشد. حال اگر فردی عمد، در این زمان ها از مشعر خارج شود، باید کفاره، یک گوسفند خون دهد (کفاره). ولی اگر از روی فراموشی یا سهوی باشد؛ لزومی بر پرداخت کفاره ای نمی باشد. و اگر غیر از امام، فردی بعد از طلوع خورشید از مشعر خارج شود، ایرادی ندارد(3).

12- هرگاه فردی به وادی محسر رسید (وادی بزرگ بین شعر و بینا است که البته به منا نزدیک تر است) اینچنین بگوید: «اللهم سلم عهدي، واقبل توبتي، وأجب دعوتي، واخلفني فيمن تركت بعدي ».

حال اگر فردی «سعی» در این وادی را ترک کند، البته اگر قدرت دارد ؛ دوباره باید برگردد و سعی» را انجام دهد و اگر قدرت ندارد، وجوبی در انجام آن نمی باشد(4).

13- یکی از مکان هایی را که حاجی می تواند سنگ برای جمرات جمع کند در «مشعر الحرام» است.

مستحبات در«مشعر»

فردی که می خواهد وقوف در «مشعر» داشته باشد؛ مستحب است که بعد از فجر و با وضو باشد، همچنان که در کتاب «الصحيح» آمده است. و پیوسته در حال خواندن دعاهای رسیده

ص: 564


1- 1- حلى، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، نکت النهاية، ج1، ص521.
2- 2- همان.
3- 3 - حلی، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، نكت النهاية، ج1، ص 522.
4- 4- همان، ص 522.

از ائمه باشد به طوری که ذكر الهی را به همراه داشته باشد و در قول ضعیفی آمده است که: امر خدا در آیه (1)، ظهور بر این مطلب دارد

که ؛ ذکر خدا واجب است و این عمل، از قوت خالی نیست(2).

و نیز وقوف بعد از خواندن نماز صبح و دعا مستحب است.

و از دیگر مستحبات، بالا رفتن از کوه های شعر ؛ که قزح نامیده می شود.

و نیز مستحب است برای کوچ کننده از عرفه به شعر که در راه رفتن، رعایت اعتدال و میانه روی را داشته باشد(3).

قول حسن: کسی که بار اول به «شعر» می رود ؛ بهتر است پای پیاده برود. همچنان که برخی روایات بر این مسأله اشعار دارد.

حکم مجامعت درمشعر

ابوعبدالله (علیه السلام) فرمود: هرگاه فردی قبل از آن که به «شعر» بیاید، با همسرش جماع کند، باید سال آینده، حج را بجای آورد. و اگر جماع قبل از وقوف در مشعر در حال احرام و محرم بودن باشد، علاوه بر کفاره شتر، باید حج را به سال آینده موکول کند. واگر بعد از وقوف در مشعر، جماع نماید، فقط باید یک شتر (بدنه) کفاره دهد.

و از ابو عبدالله (علیه السلام) سؤال شد: پیرامون مردی که هنگام عید قربان قبل از آن که به زیارت خانه خدا برود بر همسرش وارد شود ؛ حضرت فرمودند: اگر از روی شهوت باشد، این مرد باید یک شتر کفاره دهد و اگر از روی شهوت نباشد، یک گاو؛ و بنا بر قول ضعیفی یک گوسفند کفاره دهد(4).

و اگر مجامعت، بعد از وقوف در شعر باشد، یک شتر باید کفاره دهد و حجی در سال آینده بر عهده اش نمی باشد ؛ و اگر جماع از روی فراموشی ، سهو و یا جهالت باشد، کفاره ای بر عهده اش نیست(5) .

ص: 565


1- 1- «فإذا أفضتم من عرفات فاذكروا الله عند الشعر الحرام». بقره: 198.
2- 2 - مفاتیح الشرایع، ج1، ح390، ص347.
3- 3- کرکی، جامع المقاصد، ج 3، ص 227.
4- 4- کرمانی، محمد کریم خان، فصل الخطاب، ج4، ح 2757، ص270.
5- 5- همان، ص 271.

وقوف در مشعرالحرام

پس زمانی که سپیده صبح طلوع کرد ؛ نماز صبح را بخوان و در دامنه کوه توقف کن. و مستحب است بر کسی که بار اول به حج می رود، مشعر را با پاهایش پیاده برود و یا اگر سواره است با مرکبش برود.

خداوند متعال در قرآن فرموده است: «فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ». (1)

و چون از عرفات (به سوی مشعر) سرازیر شديد، خدا را (در وادی مزدلفه) در نزد (کوه) مشعر الحرام یاد کنید و او را یاد کنید به پاس آنکه شما را هدایت نمود و واقعیت این است که شما پیش از آن از گمراهان بودید.

و باید وقوفت انجام شود در حالیکه غسل کرده ای و این دعا را بخوان: اللهم رب المشعر الحرام و الركن والمقام و الحجر الأسود و زمزم و رب الأيام المعلومات فك رقبتي من النار و أوسع على من رزق الحلال و ادرأ عني فسقة الجن و الإنس. «خدایا! ای پروردگار مشعر الحرام و پروردگار رکن و مقام و خدای «حجر الاسود» و زمزم و پروردگار روزهای معلوم، مرا از آتش جهنم رهایی گردان و گسترده گردان برمن از رزق حلالت و از من شر افراد بد اعم از جن و انس را دور گردان.

شب مزدلفه و وقوف در مشعر و کوچ از آن

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن معاوية؛ و حماد، عن الحلبي: از ابی عبد الله (علیه السلام) چنین نقل می کند که می فرماید(2): نماز مغرب را نخوان تا اینکه همه بیایند (چون حضرت آدم و حوا عليهما السلام وقتی هبوط کردند در مزدلفه جمع شدند) (منظور از جمع، جمع بين نماز مغرب و عشا با یک اذان و دو اقامه است). و از طرف راست راه به مرکز صحرا بیا ؛ در حالیکه نزدیک مشعر است و مستحب است بر کسی که بار اول حج میکند بر «مشعر الحرام» وقوف کند و با پایش آن را لگد کند ( پایش را بر صحرای مشعر بگذارد).

ص: 566


1- 1- بقره: 198.
2- 2 - الكافي، ج9، ص43، ش 7758 / 1.

و در شب مزدلفه از «حياض (1)» عبور نکند مگر آن که با خود این دعا را بگوید که:

اللهم هذه جمع، اللهم إني أسالک أن تجمع لي فيها جوامع الخير، اللهم لاتؤيسني من الخير الذي سألك أن تجمعه لي في قلبي، وأطلب إليك أن تعرفني ما عرفت أولياءك في منزلي هذا، و أن تقيني جوامع الشر».

خدایا من از تو می خواهم که در «مزدلفه» تمام امور خیر را برایم فراهم کنی و بارالها ، مرا از خیری که درخواست کردم، نوامید نگردان که آن را در قلبم برایم فراهم آوری. و بسوی تو در خواست می کنم به من بشناسانی آنچه را که به اولیائت شناساندی در این منزل من و اینکه از تمام امور شر مرا حفظ گردانی.

و اگر توانستی که آن شب را شب زنده داری کنی، پس این کار را انجام ده؛ بدرستی که به ما اینگونه خبر رسیده است که ؛ درهای آسمان در آن شب ؛ به جهت صداهای مؤمنین بسته نمی شود. لذا برای مؤمنین صدا و صوتی است مثل صدای زنبور عسل (صدای بالایی نیست) و خداوند جل و جلاله چنین می فرماید (2):

أنا ربكم و أنتم عبادي، أدیتم حقي، و حق على أن أستجيب لكم، فيحط تلك الليلة عمن أراد أن يحط عنه ذنوبه، و يغفر لمن أراد أن يغفر له».

من پروردگار شما هستم و شما بندگان من هستید، حقم را ادا کردید و حق بر من این است که شما را اجابت کنم. در آن شب خدا از کسی که بخواهد گناهانش را تنزل دهد (ببخشد) پس خدا هر که را که بخواهد می بخشد.

أبو علي الأشعري ، عن محمد بن عبد الجبابر، عن صفوان، عين ابن مشكان، عن عنبسة بين مصعب، چنین گفته است(3):

از ابا عبد الله (علیه السلام) پیرامون تعداد رکعاتی که بعد از نماز مغرب شب «مزدلفه» خوانده می شود ؛ پرسیدم ؛ حضرت فرمودند: بعد از نماز عشا چهار رکعت نماز بخوان.

ص: 567


1- 1- حياض، وادی محشر است که حد عرفه از سمت «منا» است و در شب واجب است وقوف در آن که بعضی اصحاب این قول را اختیار کردند و قول مشهور، مستحب است. و همانا وقوف واجب، آن وقوفی است که ركن است و در طلوع فجر می باشد.
2- 2 - الكافي، ج9، ص 45، ش 7759/ 2
3- 3- همان، ش 7759/ 2.

از حسین بن محمد، عن معلی بن محمد، عن الحسين بن علي، عن أبان بن عثمان، عن جل: از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود(1):

بر کسی که بار اول حج می رود، مستحب است که مشعر الحرام را لمس کند و داخل آن بیت شود.

از علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير و محمد بن إشماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن صفوان بني ځیی و ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار: از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود: بعد از آنکه نماز صبح (سپیده دم) را خواندی، با وضو باش و اگر خواستی در نزدیکی کوه و یا هر جای دیگر که خواستی وقوف کن. پس هنگامی که وقوف کردی حمد و ثنای الهی را گوی و بیاد آور نعمت ها و آزمایش های الهی را که بر آن ها قدرت یافتی. و درود بفرست بر پیامبر و خاندانش. و باید همواره سخنت این باشد:

" اللهم رب المشعر الحرام، فك رقبتي من النار، و أوسع على من رزق الحلال، وادرا عيني فسقة الجن و الإنس ؛ اللهم أنت خير مطلوب إليه، و خير مدعو، و خیر مسؤول، ولكل وافد جائزة، فاجعل جائزتي في موطني هذا أن تقيلني عثرتي، وتقبل معذرتي، وأن تجاوز عن خطيئتي، ثم اجعل التقوي من الدنيا زادی".

خدايا، ای صاحب مشعر الحرام، مرا از آتش قیامت آزاد و رها کن و از روزی حلالت بر من وسعت بخش و شر بدی های جن و انس را از من دور کن. خدایا تو بهترین خواسته و بهترین دعوت کننده و خوانده شده ای و تو بهترین درخواست شده ای، و برای هر فرستاده شده به عنوان نماینده، پاداشی و جایزه ای است؛ پس جایزه مرا در وطنم این قرار ده که: هرگونه لغزش و امور گناه را از من برداری و عذر مرا بپذیری؛ و از خطا و اشتباهم بگذری. سپس تقوا و دوری از دنیا را، توشه راهم قرار ده.

سپس هرگاه خورشید بر کوه «ثبير» تابید، می توانید از شعر خارج شوید ؛ پس باید خورشید طلوع کند تا بتوان از مشعر خارج شد. به طوری که بتوانی جای پای شتر را ببینی؛ که در این هنگام می توان از مشعر خارج شد.

ص: 568


1- 1 - الكافي، ج9، ص 45، ش 7760 / 3.

توصیه ای در مورد زنان

قول مشهور فقها این است که: اموری چون ؛ طهارت (عدم حيض - وضو)، وقوف، ذکر و دعا مستحب است و از امور واجب، داشتن نیت بین طلوع فجر تا طلوع خورشید است. و قول عمل به روایت، موافق احتياط است.

أبو علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن يحيى، عن إسحاق بن عمار، فرموده است (1):

از ابا ابراهیم (علیه السلام) پرسیدم: در چه ساعتی خروج (کوچ) از مشعر بهتر است؟ حضرت فرمودند: در نزد من بهترین ساعت، کمی قبل از طلوع خورشید است. گفتم: پس اگر درنگ کنیم تا خورشید طلوع کند چه حکمی دارد؟ فرمود: اشکالی ندارد.

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن هشام بين الحكم: از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود: از وادی محر عبور نکن تا خورشید طلوع کند(2).

محدوده «مشعر»

محدوده مشعر، عبارت است از وادی که بین «حياض» و «مازمین» و «وادی محر» قرار گرفته است.

کلمه «مأزمین» با همزه ساکنه و زاء مکسوره ؛ و آن را باریکی است که بین دو کوه قرار گرفته (و آن حد نهایی مشعر از طرف عرفات است)(3).

و وقوف انسان، فقط در این محدوده صحیح است پس اگر به دلیل ازدحام جمعیت، مکان وقوف در محدوده شعر، برایش تنگ باشد، در این صورت جایز است که از کوه بالا برود(4).

ص: 569


1- 1 - الكافي، ج9، ص 47، ش 7762/ 5.
2- 2- همان، ش 7763/ 6.
3- 3 - ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، المباحث الفقهية في شرح الروضة البهية، یا راهنمای فارسی شرح لمعه، ج 7، ص40.
4- 4- حلی، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، نكت النهاية، ج1، ص521.

قاعده ای در اثبات وقوف در مشعر

- قاعده « کل من أدرک المشعر فقد أدرك الحج»

تعریف قاعده

این قاعدة « من أدرك المشعر فقد أدرك الحج»، مانند قاعدة ميقاتيه، مخصوص حج است و در دیگر عبادات، کاربردی ندارد. بر طبق فرمودة ائمه اطهار:

«هر فردی قصد عزیمت به حج کند، باید وقوف در مشعر را درک کند. وقوف در مشعرو عرفات تابع وضعیت ویژه و شرایط خاصی است. اگر حج گزار این شرایط را رعایت کند، در حقیقت حج را درک کرده است».

وادی محسر

وادی محسر ، عبارت است از: انتهاي مشعر به طرف منا که همین وادی، انتهای منا نیز می باشد ؛ بنابر این واسطه ای بین این دو وادی یعنی مشعر و منا قرار ندارد(1).

سعی در وادی محسر

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حفص بين البختري و غيره: از ابی عبد الله (علیه السلام) به بعضی از فرزندانش چنین فرمود(2):

آیا عمل سعی را در وادی محسر انجام می دهید؟ جواب شنید: خیر. حضرت فرمود: پس خدا امر کرده که برگردد و سعی را انجام دهد. سپس فرزندش به پدرش گفت: من نمی دانم که چگونه سعی را به جای آورم؟ حضرت فرمود: از مردم بپرس. (بر استحباب سعی در وادی محشر، آنقدر تأکید شده که حتی می گویند: اگر کسی آن را بجا نیاورد، قضا کند. شأن این است که از طریق حواس پنجگانه، به مرحله ای از شناخت برسد و فيض آن را کسب نماید).

عده ای از اصحاب ما از عن أحمد بن محمد، عين الحجال، عن بعض أصحابنا نقل کردند

ص: 570


1- 1- ذهنی تهرانی، سید محمد جواد، المباحث الفقهية في شرح الروضة البهية، با راهنمای فارسی شرح لمعه، ج 7، ص41.
2- 2 - الکافی، ج 9، ص48، ش 7764/ 1.

که فرمود: مردی از وادی محر عبور کرد. پس ابا عبد الله (علیه السلام) که درود خدا بر او باد به او امر کرد که بعد از قدری رفتن به مکه، برگردد، که این عمل سعی کردن است.

مراد از سعی، هروله است که در پیاده رفتن ؛ سرعت گیرد و در هنگام سواره، حیوان را حرکت دهد (اجماع فقها))(1).

علي بن إبراهيم، عن أبيه؛ و محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن ابن أبي عمير و صفوان بن يحيى، عن معاوية بن عمار: از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمود:

زمانی که از وادی محر عبور کردی (صحرای بزرگی بین مزدلفه و منا است البته به منا نزدیک تر است). پس در آن سعی بجای آور تا از آن بگذری. زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) شترش را حرکت داد و فرمود: اللهم سلم لي عهدي، و اقبل توبتي، وأجب دعوتي، و اخلفني فيمن تركت بعدی» . خدایا مرا بر عهدم سلامت دار و توبه ام را بپذیر و خواسته ام را اجابت فرما و در این «وادی تیر» مرا جانشین آیندگان قرار ده.(2) على بن إبراهيم، عن أبيه، عن حمير بن إسماعيل: عن أبي الحسين عليه السلام، فرمود: میزان حرکت در وادی محر، به اندازه صد گام برداشتن است.

أبو علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن يحيى، عن إسحاق بن عمار: از ابی الحسن (علیه السلام) که فرمود:

از حد و میزان «جمع» (شعر) پرسیدم: پس فرمود: آنچه که بین مازمین (راه تنگ بین دو کوه) تا وادی محبير است.

محمد بن يحيي و غیره، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن علي بن النعمان، عن عبد الله بن مشكان، عن أبي بصير: از « سماعة» فرمودند: به ابی عبد الله (علیه السلام) عرض کردم:

زمانی که تعداد مردم زیاد شود و جا بر آن ها تنگ شود، چه کنند؟ فرمود: تا «مأزمین» از کوه بالا روند.

أحمد بن محمد العاصمي، عن علي بن الحسين التیملي، عن عمرو بن عثمان الأزدي، عن محمد بن عذافر، عن عمر بن يزيد، فرمودند: بصورت هروله گام برداشتن، در وادی محسر صد ذراع است.

ص: 571


1- 1- همان، ح 7765 / 2.
2- 2 - الكافي، ج9، ص49،.

حکم جاهل بر وقوف در مشعر

عده ای از اصحاب ما از جمله عن سهل بن زياد، عن أحمد بن حمير بن أبي نضر، عن محمد بن عثمان، عن حمير بن حكيم، فرمودند: به ابی عبد الله (علیه السلام) عرض کردم: فرد غیر عربی(1) (عجم) و زنی که ضعیف هستند به همراه ساربان عرب از عرفات کوچ کردند و به دلیل ازدحام جمعیت، جایی پایین نیامدند و از حرکت باز نايستادند. پس حضرت فرمود: آیا نماز نخواندند که آن ها را کفایت کند؟ (حكم وقوف در مشعر را داشته باشد) گفتم: هر چند که نماز نخوانند؟!. حضرت فرمود: اگر ذکر خدا کنند، آن ها را کفایت می کند.

نمونه ای از تساهل و تسامح بروقوف در مشعر

معمولا تساهل با تسامح مترادف دانسته شده است و به معنای « به آسانی و نرمی با کسی برخورد کردن» می باشد. و به دو نفری که با هم با نرمی و بخشش رفتار کنند، می گویند: این دو با هم تساهل کرده اند. ليكن كلمة تسامح فرق ظریفی با تساهل دارد و آن این که تسامح از مادة «مح» به معنای بخشش و بزرگواری است و بنابراین، تسامح به معنای نوعی کنار آمدن همراه با جود و بزرگواری می باشد. و در اصطلاح، تساهل و تسامح به معنای عدم مداخله و ممانعت یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی، به اعمال و عقایدی است که مورد پذیرش و پسند شخص نباشد(2).

حال به چند نمونه از موارد تساهل و تسامح در مشعر اشاره می شود:

1- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن سنان ، عن ابن مسکان ، عن أبي بصیر، گفت: به ابی عبد الله (علیه السلام) عرض کردم: (3)

دو نفر نسبت به وقوف در عرفه جاهل بودند؛ چه حکمی دارد؟ حضرت فرمودند: از مكانشان برگردند و یک ساعتی در مشعر وقوف کنند. گفتم: تا روز «یوم النفر» (روز 13 ذی الحجه که حاجیان از منا به سوی مکه می روند) کسی به آن ها از وقوف در مشعر خبر نداده

ص: 572


1- 1- در برخی نسخه ها، فرد نابینا آمده است.
2- 2 - فیروزآبادی، القاموس المحیط، دار احیاء التراث العربی، ج3، ص583؛ البستانی، محيط المحيط، لبنان، مكتبة ناشرون، ص 425، 437.
3- 3 - الکافی، ج 9، ص53، ح 7773/ 2.

بود. حضرت سرشان را یک ساعتی برگرداندند؛ سپس فرمودند: آیا بامدادان را در مشعر نماز نخواندند؟ عرض کردم: چرا. پس فرمود: آیا در نمازشان قنوت و دعای دست نخواندند؟ گفتم: چرا. حضرت فرمود: حجشان تمام و کامل شده است. شعر، جزء مزدلفه است و مزدلفه هم جزء مشعر است. و قدر کمی دعا کردن بر آن دو کافی است.

2- محمد بن إسماعيل، عن الفضل بن شاذان، عن صفوان بن یحیی، عن معاوية بن عمار، به ابی عبد الله (علیه السلام) گفتم: چه نظری می فرمایید در باره کسی که از عرفات خارج شد و به منا آمد؟ حضرت فرمودند: باید برگردد و در «مزدلفه» وقوف کند. هر چند که با ازدحام جمعیت مواجه شود(1).

3- محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن يونس بين يعقوب، به ابی عبد الله (علیه السلام) عرض کردم(2): مردی از عرفات کوچ کرد و از مشعر گذشت و وقوفی را انجام نداد تا به «منا» رسید و رمی جمره انجام داد و باز هم ندانست تا آن روز گذشت ؛ چه حکمی دارد؟

حضرت فرمودند: به مشعر بر گردد تا وقوف کند، سپس مجدد برگردد و رمی جمره را انجام دهد.

4- علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن محمد بن یحیی از ابی عبد الله (علیه السلام) در مورد مردی که وقوف در مزدلفه را انجام نداده بود ؛ و شب را در مشعر بیتوته نکرده بود، تا به «منا» رسید. حضرت فرمودند: آیا وقتی وارد «منا» شد متوجه مردم نشد؟ عرض نمودم: واقعا جهل داشت. حضرت فرمودند: بر می گردد. گفتم: زمانش فوت شده. حضرت فرمودند: اشکالی ندارد (3).

قول خلاف مشهور: فرد جاهل، در ترک وقوف معذور است.

عده ای از اصحاب ما از جمله: سهل بن زياد، عن الحسين بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن حريز: از ابی عبد الله (علیه السلام) که فرمودند(4) : کسی که از عرفات به همراه مردم کوچ کند و وقوف و درنگی را با آن جمعیت نکند و بگذرد تا عمدا و یا از روی کوتاهی به «منا» برسد، در این صورت باید یک شتر در راه خدا بدهد.

ص: 573


1- 1- از این جهت که حضرت فرمودند حجش باطل است، بلکه ارایه طریق نمودند؛ نوعی تساهل و تسامح است.
2- 2 - الکافی، ج 9، ص50.
3- 3- همان، ص 55 ، ح 7776/ 5.
4- 4- همو، ص56، ح 7777/ 6.

احکام کوچ از مشعر به سوی منا

کوچ از مشعر قبل از طلوع خورشید جایز است. «ابن ابی عقیل» گوید: پس زمانی که سپیده صبح طلوع کند وجای پای حرکت شتر دیده شود، می تواند آن فرد با آرامش و وقار به همراه دعا و استغفار از «مشعر» کوچ کند.

شیخ طوسی» گوید:

و زمانی که قبل از طلوع خورشید ( مقدار اندکی تا طلوع خورشید باقی مانده است) از مشعر کوچ کند، باید به برنا برگردد. در حالی که حق عبور از وادی محشر را ندارد ؛ مگر بعد از طلوع خورشید. و بر امام هم جایز نیست که از مشعر کوچ کند، مگر بعد از طلوع خورشید(1).

و اگر غیر از امام، خروج از مشعر را به بعد از طلوع خورشید به تأخیر بیندازد، اشکالی ندارد. که این کلام، دا بر اولویت کوچ از مشعر، قبل از طلوع خورشید دارد. «ابن جنید» و «ابن حمزه) هم قائل بر این قول هستند.

علی بن بابویه» و شیخ صدوق چنین گویند: انه قبل از طلوع خورشید از شعر کوچ کن و نه قبل از غروب خورشید از عرفات. که در صورت کوچ، بر تو لازم است کفاره بدهی (گوسفند) (2). این کلام، ناظر بر وجوب توقف و درنگ تا طلوع خورشید را دارد.

شیخ مفید» چنین گوید: پس زمانی که خورشید طلوع کند، زمانی کوچ به سوي منا است و قبل از طلوع خورشید کوچ صورت نمی گیرد، مگر از سوي فرد مضطر. سید مرتضی و سلار هم قائل به این قول هستند(3).

«ابوالصلاح» گويد:

در وقوف اختیاری، کوچ از مشعر جایز نیست، مگر آن که خورشید طلوع کند و تا قبل از آن، باید بایستد و دعا و مناجات کند تا خورشید طلوع کند.

ابن حمزه» این مطلب را جزء واجبات شمرده است: بر امام واجب است تا طلوع خورشید در مشعر بماند.

ص: 574


1- 1- حلى، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 215، ص260.
2- 3 - همو، مسأله 213 و 215، ص260-261.
3- 2- همان، مسأله 215، ص261.

شیخ طوسی» گوید: برامام جایز نیست که از مشعر الحرام خارج شود، مگر بعد از طلوع خورشید.

ابن ادریس» گوید: در جایی باشد ؛ تا خورشید طلوع کند، امر مستحب و غیر واجب است(1). دلیل ما: روایتی که « معاوية بن حکیم» نقل کرده که گفته است: از ابا ابراهیم (علیه السلام) پرسیدم: چه ساعتی بر شما بهتر است که از جمع (مشعر) کوچ کنیم؟ حضرت فرمود: قدری قبل از آن که خورشید طلوع کند، بهترین ساعت است. عرض کردم: پس اگر درنگ کنیم تا خورشید طلوع کند ؛ حضرت فرمود: هیچ اشکالی بر آن نیست(2).

حکم عبور فردی از مزدلفه با عجله قبل از فجر

برخی از اصحاب ما، از سهل بن زیاد، عن الحسن بن محبوب، عن علي بن رئاب، عن حريز: از ابا عبد الله (علیه السلام) که فرمود (3): در مورد مردی که با جمعیت وقوف کرد، سپس قبل از آنکه مردم کوچ کنند، او کوچ کرد.

حضرت فرمودند: اگر جاهل باشد، چیزی (کفاره ای) بر او نیست و اگر قبل از طلوع فجر سپیده صبح) کوچ کند، کفاره اش یک گوسفند است.

نحوه وقوف زنان و افراد خائف در مشعر

از حسین بن محمد، عن معلی بن محمد، عن الحسن بن علي الوشاء، عن أبان بن عثمان، عن سعید السمان شنیدم که ابا عبد الله (علیه السلام) می فرماید(4) : همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نسبت به زنان ، از مزدلفه (در شب) به «منا» عجله می کرد و اینگونه فرمان می داد که: بر خانم ها انجام رمی جمرات و قربانی الزامی است و نباید از منطقه منا عبور کنند مگر آنکه قربانی کنند و اگر خانمی در مضیقه باشد و نتواند قربانی کند، به مکه برود و زیارت کند. (علت جواز تعجيل برای خانم ها، به دلیل معذور بودن آن ها است).

ص: 575


1- 1- حلی، مختلف الشیعه، ج4، مسأله 215، ص 261.
2- 2- همان، مسأله 215، ص 262.
3- 3 - الکافی، ج9، ص56، ح 7778/ 1.
4- 4- همان، ص 57، ح 7779 /2.

علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن جمیل بين دراج، عن بعض أصحابنا: از یکی از دو ائمه (عليهما السلام) فرمود: بر مردان اشکالی ندارد که در شب کوچ کنند آن زمانی که خائف و ترسان باشند(1).

بعضی از اصحاب ما، از سهل بن زياد، عن احمد بن محمد، عن علي بن أبي حمزه: که بر آن ها سلام باد؛ فرمود (2): هر زن و مردی که ترسان باشد، اشکالی ندارد که در شب کوچ کند. پس باید رمی جمره انجام دهد و سپس بگذرد (کوچ کند و باید فردی به نیابت او ذبح کند. خانم ها تقصیر می کنند و مردان سر خود را می تراشند. سپس طواف بیت الله الحرام را انجام می دهد و سعی بین صفا و مروه انجام می دهد، آنگاه باید به «منا» برگردد. پس اگر به «منا» آمد و کسی از طرف او ذبح نکند (نایب)، اشکالی ندارد که او خودش ذبح کند و باید موها را بر دارد و به «منا» ببرد. اگر فردی در سال های قبل حج را بجای آورده است، در مکه خواست حلق (تراشیدن) کند و اگر خواست تقصیر کند ؛ به نظر خودش بستگی دارد.

برخی از اصحاب ما از أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد، عن أبي المغراء، عن أبي بصير: عن أبي عبد الله عليه السلام، فرمود:(3)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به زنان و کودکان اجازه فرمودند که در شب کوچ کنند و در شب رمی جمره کنند و نماز صبحگاهی را در منزلشان بجای آورند. پس اگر خانم ها ترسیدند که حیض شوند، به مکه بروند و وکیل و نایبی بگیرند که از طرف آن ها قربانی کند.

أحمد بن محمد، عن محمد بن سنان، عن عبد الله بن مسکان، عن أبي بصير، فرمود:

از ابا عبد الله (علیه السلام) شنیدم که می فرماید (4): بر زنان اشکالی ندارد بر اینکه وقتی شب سپری شد یک ساعتی را در «مشعر الحرام» وقوف کنند. سپس مردان به همراه زنان رهسپار «منا» شوند و رمی جمره انجام دهند و پس از یک ساعتی که صبر می کنند، تقصیر نمایند. و به سوی مکه بروند و طواف کنند. مگر آنکه بخواهند از طرف زن ها به عنوان نایب ذبح کنند، که می توانند این کار را انجام دهند.

ص: 576


1- 1 - الكافي، ج9، ص58، ح: 7780 / 3
2- 2- همان، ص 58، ح 7781 / 4
3- 3- الكافي، ج9، ص59، ح 7782/ 5.
4- 4- همان، ح 7783/ 6.

حكم عدم وقوف در مشعر

ابو عبدالله (علیه السلام) در حدیثی فرمود:

من افاض من عرفات الى منى فليرجع وليأت جمعا وليقف بها..» کسی که از عرفات به منا کوچ کند، باید برگردد و جمع (وقوف در مشعر) را بجای آورد، هر چند که مردم را در حال کوچ کردن از مشعر بیابد. و در حديث ضعیفی گفته شده است: مردی از عرفات کوچ کرد به طوری که از مشعر گذشت و وقوفی انجام نداد ؛ تا آن که به نا رسید و رمی جمره انجام داد تا آن که روز بالا آمد حکمش را ندانست، حضرت فرمود: به مشعر برگردد و در آن جا وقوف کند سپس برگردد و رمی جمره را انجام دهد(1).

در حدیثی از امام صادق (علیه السلام): «من افاض مع الناس من عرفات فلم يلبث معهم بجمع..) کسی که با مردم از عرفات کوچ کند و در جمع (شعر) با آنان توقف نکند و از روی عمد یا کوتاهی از آنجا بگذرد تا به منا برسد، باید یک شتر دهد(2) .

احکام در «مشر» (واجب - مستحب)

در «مشعر» مستحب است که حاجی با آرامش وقار و با استغفار ودعا از آنجا کوچ کند و ذکر الهی را بگوید و به صورت «هروله (3)» به « وادی محر » پیاده یا سواره برود. و اگر «هروله» را فراموش کند آن را جبران نماید.

هشام بن الحكم» در - الصحيح - از ابی عبد الله (علیه السلام): لا يجاوز وادی محسر حتى تطلع الشمس.

و چون وادی محسر، جزء منا است، بنا بر فرض منع دخول منا، قبل از طلوع فجر؛ پس به این دلیل نمی تواند از وادی میر بگذرد ؛ تا زمانی که خورشید طلوع کند(4).

حاجی در زمان کوچ و حرکت از «شعر» این دعا را بگوید:

ص: 577


1- 1- کرمانی، حاج محمد کریمخان، فصل الخطاب، ج4، ش 3000، ص361.
2- 2- همان، ش 3003.
3- 3- هرولة، همان سرعت و شتاب کردن است. رفتاری است میان دویدن و رفتن. فيض، مبادی فقه و اصول، ش 621 ص 363.
4- 4- کرکی، جامع المقاصد، ج3، ص231.

اللهم... خدایا مرا در عهدی که با تو بستم سلامت بدار، توبه ام را بپذیر، دعایم را اجابت کن(1)».

شیخ صدوق می گوید: «امام صادق (علیه السلام)، فردی را که «سعی» در وادی تیر را ترک کرده بود فرمان داد که از مکه، به وادی تیر برگردد.

حسن» گفته است: انجام هروله در آن وادی، قبل از برگشت از عرفه، بدعت است. و روایت شده است که ؛ هروله به اندازه صد ذراع یا صد قدم برداشتن است. و کراهت دارد اقامت در «مشعر» بعد از کوچ کردن.

قاضی» می گوید: در «مشعر»، ذكر نام خدا و سلام و درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) و خاندانش واجب است.

به دلیل آیه قرآن و کلام امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: إن ذكروا الله أجزأهم. اگر یاد خدا کنند آن ها را کفایت میکند. و حتی اگر دعاهای کوتاهی هم که بخوانند، کفایت می کند(2).

احکام تارک مشعر، از روی عمد

حکم کسی که عمد « مشعر» را ترک کند، این است که حجش باطل است. زیرا در نظر شیعه ؛ مشعر الحرام، رکنی است که حتی از عرفه عظیم تر و بزرگ تر است (3).

امام صادق (علیه السلام) در حدیثی می فرمایند: «الوقوف بالمشعر فريضة و بعرفة ستة». وقوف در مشعر واجب است و وقوف در عرفه مستحب است (4).

ونیز حضرت فرمودند: زمانی که مزدلفه از تو فوت شد، حج از تو فوت شده است. «إذا فاتتك المزدلفه فاتک الحج». و حال آنکه سخن امام صادق (علیه السلام) با قول مشهور پیامبر (صلی الله علیه و آله) معارض است که حضرت فرمود: «الحج عرفة واصحاب الأراك لاحج لهم».

شهید اول» در کتاب «دروس» خود می فرماید:

ص: 578


1- 1- الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص 424.
2- 2- همان.
3- 3 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص425.
4- 4- همان، ص 426.

با اینکه جمع بین این دو روایت ممکن نیست؛ ولی اگر ما این دو روایت را مساوی بدانیم (از جهت ترجیحات روایی)، در عمل به هر یک مخیریم و حق انتخاب داریم (1).

حال در قول ضعیفی از «ابن جنید» : این فرد (تارک عمدی وقوف در مشعر) باید یک بدنه (شتر) به عنوان کفاره بدهد.

در روایت حريز: کفاره بدنه (شتر) واجب است؛ برتار عامد و نیز بر کسی که در این وقوف (شعر) کوتاهی نموده است، مثلا شب را به مدت کوتاهی وقوف نموده و سپس عبور کند.

کسی که از او وقوفین (عرفات و شر) فوت شود، أفعال حج از او ساقط است و واجب است که محل شود و حجش به عمره مفرده تبدیل شود. افضل آن است که: ایام تشریق (2) را در منا اقامت داشته باشد؛ سپس عمره را بجای آورد ؛ هر چند که قربانی را به جهت ذبح در مکه نه در منا پیش فرستاده باشد.

ص: 579


1- 1 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص 426.
2- 2- تشريق بر وزن تفعيل به معنای خشک کردن گوشت در آفتاب، 2- زیبا و نورانی شدن صورت، 3- روی به سوی مشرق کردن 4- و نماز عید5 - است و تعبير «ایام تشریق» به صورت ترکیبی در اصطلاح فقه به روزهای یازدهم تا سیزدهم 6- به نظر برخی به روزهای دهم تا سیزدهم ذی الحجه 7- اطلاق می شود. روز دهم «يوم التخر»، روز یازدهم «يوم القز»، روز دوازدهم «يوم النفر الاول » و روز سیزدهم «يوم النفر الثانی» یا «يوم الصدر» نام دارد. 8- سبب نامگذاری این روزها به ایام تشریق آن است که عرب در این روزها گوشت های قربانی را قطعه قطعه کرده، در آفتاب می خشکاندند - یا آن که حاجیان بعد از طلوع خورشید، قربانی را ذبح یا نحر می کنند10- یا این که در این روزها روح و جان آدمی با نور عبادت و عرفان نورانی می شود 11- برخی گفته اند: بر اثر تابیدن ماه در شب های این ایام به این روزها ایام تشریق گفته شده است.12- عده ای نیز گفته اند: این نام برگرفته از سخن عرب جاهلی است که در این روزها میگفتند: «أشرق ثبیر کیما نغير = ای کوه ثبیر در نور آفتاب درآی تا قربانی کنیم. 13- در قرآن کریم به صراحت از ایام تشریق یاد نشده؛ ولی تعبیرهای دیگری بکار رفته که مراد از آن ایام تشریق است؛ از جمله آمده است که خداوند را در روزهای مشخصی یاد کنید: «واذكروا الله في أيام معدودت». (سوره بقره / 203، 2) مراد از «ايام معدودات» به نظر برخی 10 روز نخست ذی الحجه 14- یا روز عید قربان و دو روز پس از آن 15-ست؛ ولی اهل بیت علیهم السلام مقصود از آن را ایام تشریق دانسته اند. 16- بیشتر مفسران فریقین نیز همین نظر را ذکر کرده اند. 17- در آیه 28 سوره حج / 22 نیز به ذکر خداوند در روزهایی معلوم اشاره گردیده است: «ويذكروا اسم الله في آيام معلومت». در تعيين مراد از «ایام معلومات » اقوال متعددی وجود دارد؛ از جمله ایام تشریق، 10 روز اول ذی الحجه، 9 روز اول ذی الحجه، عید قربان و سه روز پس از آن، روز ترویه و 4 روز پس از آن و روز عرفه و سه روز بعد از آن؛18- ولی بیشتر کسانی که این اقوال را ذکر کرده اند ایام تشریق را نیز یکی از مصادیق ایام معلومات برشمرده اند. بنابر روایتی از امام صادق عليه السلام ایام معلومات و ايام معدودات یکی و همان ایام تشریق است. 19- برخی روایات اهل سنت نیز ایام معلومات را همان ایام تشریق دانسته است.[ http / / wiki ahlolbait com دانشنامه اسلامی

در روایت است که: حلق (تراشیدن موها) را انجام می دهد سپس این فرد مخیر است بین انجام عمره از «ادنى الحل (1)»

(او را از انجام حج در سال آینده کفایت می کند)، و بین بازگشت به سوی دیارش و سال آینده حج را بجای آورد. (شیخ این قول را حمل بر استحباب نموده است (2)).

علی بن بابویه و پسرش: بر حاجی متمتعی که از او دو وقوف فوت شده، واجب است که عمره و کفاره (گوسفندی قربانی کند) بدهد و اگر تنها یک وقوف از او فوت گردد، تنها باید عمره بجای آورد. البته در هر دو حالت، سخنی از طواف نساء بیان نشده است (3).

حال اگر چنین شخصی که از او حج فوت شده، بخواهد تا سال آینده در احرام باقی بماند، قول شبیه تر به واقع (اشبه منع از چنین عملی است (4).

حکم فرد فراموشکار مشعر

اگر در عرفات، وقوف اختیاری نموده ، که در این صورت هیچ چیزی به گردن او نمی باشد. و اگر وقوف در عرفه و مشعر را به طور کل فراموش کند، حجش باطل است. البته فرد جاهل نیز همین حکم را دارد.

شیخ طوسی در تهذيب: حکم ترک وقوف در مشعر از باب جهالت، این فرد حجش باطل است.

روایت محمد بن يحيی: بر خلاف نظر شیخ طوسی است.

البته شیخ آن روایت را تأويل کرده بر کسی که تمام وقوف را ( عرفات و مشعر) از روی جهالت ترک کرده باشد (5).

ص: 580


1- 1 - مقصود از «ادني الحل» نزدیکترین مکانها به حدود حرم از بیرون مرزهای آن است. به همین دلیل، زمینهای درون مرزهای حرم را «حرم» نامیدهاند: زیرا به احترام مکه، احکام خاصی دارد. منطقه بیرون از مرزهای آن را «حل» مینامند; زیرا خداوند متعال آنچه را در درون مرزهای «حرم» حرام کرده، در آنجا حلال فرموده است. ادنى الحل، میقات (-- ميقات) عمره مفرده (--" عمره مفرده است برای اهل مکه یا کسانی که در مکه مجاورند یا افرادی که بین میقات های پنج گانه و مکه سکونت دارند، و نیز کسی که برای انجام کاری جز حج به حدود حرم رسیده و تصمیم دارد عمره مفرده بجا آورد. http://wiki.islamicdoc.org
2- 2 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص 426.
3- 1- همان.
4- 2 - الشيخ محمد بن مکی العاملی، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، ص427.
5- 3- همان، ص 425.

استفتائات آية الله خامنه ای پیرامون وقوف درمشعرالحرام

[978] بعد از آن که از وقوف به عرفات در مغرب شب دهم فراغت حاصل شد، باید کوچ کند به مشعرالحرام که محل معروفی است و حدود معینی دارد.

[979] احتیاط واجب که شب دهم را تا طلوع صبح در مشعرالحرام به سر ببرد و نیت کند اطاعت خدا را در این به سر برد شب.

[980] چون صبح طلوع کرد نیت وقوف به مشعرالحرام کند تا طلوع آفتاب و چون این وقوف عبادت خداوند است باید با نیت خالص از ریا و خودنمایی وقوف کند والا حج او در صورت ریا کردن با عمد و علم، باطل خواهد شد.

[981] اقوى جواز کوچ کردن بلکه استحباب آن است کمی قبل از طلوع آفتاب، به نحوی که قبل از طلوع آفتاب از وادی «محتر» تجاوز نکند و اگر تجاوز کرد گناهکار است ولی کفاره بر او نیست و احتیاط آن است که وقتی حرکت کند که قبل از طلوع آفتاب وارد وادی محشر نشود.

[982] واجب است از طلوع صبح تا کمی قبل از طلوع آفتاب (به طوری که در مسأله پیش گفته شد) در مشعر بمانند، لکن تمام آن رکن نیست (1). بلکه ركن وقوف کمی از بین الطلوعین است اگر چه به قدر یک دقیقه باشد، پس اگر کسی وقوف بين الطلوعین را یکسره ترک کند به تفصیلی که می آید حج او باطل خواهد شد.

[983] جایز است برای کسانی که عذری دارند، قدری که شب در مشعر توقف کردند کوچ کنند به منا؛ مثل زن ها و بچه ها و بیماران و پیرمردان و اشخاص ضعيف و اشخاصی که برای پرستاری یا راهنمایی آنها لازم است همراه باشند و احتیاط واجب آن است که پیش از نصف شب حرکت نکنند، بنا بر این برای این اشخاص وقوف بين الطلوعین لازم نیست و احتیاط مستحب آن است که اگر توقف مشكل نباشد تخلف نکنند (2).

[984] کسی که شب یا بعض آن را در مشعر بوده است اگر قبل از طلوع صبح عمدة و بدون عذر از مشعر بیرون رود و تا طلوع آفتاب برنگردد، در صورتی که وقوف عرفه از او فوت نشده است، بنابر مشهور حج او صحیح است، و باید یک گوسفند کفاره بدهد، لكن احتیاط برخلاف

ص: 581


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص245.
2- 2- همان، ص 246.

آن است؛ یعنی بعد از اتمام حج لازم است در سال دیگر حجش را اعاده کند و این احتياط ترک نشود.

[985] کسی که درک نکند وقوف بين الطلوعین را یا وقوف شب را، در صورتی که صاحب عذر باشد، اگر مقداری از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف کند اگر چه کم باشد حج او صحیح است (1).

[986] از آن چه گذشت معلوم شد که برای وقوف به مشعر سه وقت است:

اول - شب عید برای کسانی که عذری دارند.

دوم - بین طلوع صبح و طلوع آفتاب.

سوم – از طلوع آفتاب تا ظهر روز دهم، که اضطراري مشعر است؛ چنانکه قسم اول نیز اضطراری است.

[987] چون معلوم شد که وقوف به عرفات و مشعر اختیاری و اضطراری دارند و از برای وقوف به مشعر دو قسم اضطراری است، پس به ملاحظه ادراک هر دو موقف یا یکی از آنها در وقت اختیاری یا اضطراری، مفردة و مركبا، و به ملاحظه ترک عمدی یا جهلی یا نسیانی، اقسام زیادی دارد که در این جا آنچه مورد ابتلا ممکن است بشود، ذکر می شود:

اول - آن که مکلف درک هر دو موقف کند در وقت اختیاری؛ یعنی از ظهر روز عرفه، عرفات را و بین الطلوعین صبح دهم، مشعر را درک کند. پس اشکالی در صحت حج او نیست (2).

دوم - آن که هیچیک از دو موقف را درک نکند، نه اختیاری آنها را و نه اضطراری را، پس اشکالی نیست در بطلان حج او و باید به همان احرام حج عمره مفرده که عبارت است از طواف و نماز آن و سعی و تقصیر و طواف نساء و نماز آن، به جا آورد و از احرام محل شود و اگر گوسفند همراه داشته باشد احتیاط ذبح کند و باید سال دیگر حج به جا آورد، اگر شرایط استطاعت را دارا باشد، در صورتی که درک نکردن موقف به واسطه عذر باشد.

[988] اگر درک نکردن دو موقف که ذکر شد، از روی تقصیر بوده حج بر او مستقر می شود و باید سال دیگر چه شرایط باشد یا نباشد به حج برود.

[989] احتیاط مستحب آن است که این شخص که حج او باطل شد و باید عمره به جا آورد نیت عدول به عمره مفرده بکند.

ص: 582


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج ، ص 246.
2- 2- همان، ص 247.

سوم - آن که درک کند اختیاری عرفه را با اضطراری مشعر در روز؛ یعنی اضطراری نهاری مشعر را، پس اگر اختیاری مشعر را عمدا ترک کرده باشد حج او باطل است و الاصحیح است (1).

چهارم - آن که درک کرده باشد اختیاری مشعر را با اضطراری عرفه، پس اگر اختیاری عرفه را عمدا ترک کرده، حج او باطل است و الاصحیح است.

پنجم - آن که درک کرده باشد اختیاری عرفه را با اضطراری شب شعر؛ یعنی قبل از طلوع صبح، پس اگر اختیاری مشعر را با عذر ترک کرده است، چنانچه گفته شد، حج او صحيح است و الا باطل است بنا بر احتیاط واجب.

ششم - آن که درک کرده باشد اضطراری لیلی شعر و اضطراری عرفه را، پس اگر صاحب عذر باشد و اختیاری عرفه را عمدا ترک نکرده باشد ظاهرة حج او صحیح است و غیر صاحب عذر اگر اختیاری یکی را عمدا ترک کرده باشد حجش باطل است بنابر اقوی در یکی، و بنا بر احتیاط در دیگری که اختیاری شعر باشد، و اگر به غیر عمد باشد احتیاط واجب در بطلان است.

هفتم - آن که درک کرده باشد اضطراری عرفه و اضطراری بومی شعر را، پس اگر ترک یکی از دو اختیاری را عمدا کرده باشد حج او باطل و الاصحت بعید نیست، گرچه احتیاط اعاده است در سال بعد، با حاصل بودن شرایط وجوب (2).

اختیاری عرفه را فقط، احتیاط واجب در این صورت اتمام و اعاده است اگر اختیاری مشعر را عمدا ترک نکرده باشد و الا حج او باطل است.

نهم - آن که درک کند اضطراری عرفه را فقط، در این صورت حج او باطل است.

دهم - آن که درک کند اختیاری مشعر را، در این صورت حج او صحیح است اگر وقوف عرفه را عمدا ترک نکرده باشد و الا حج او باطل است.

یازدهم - آن که درک کند اضطراری روز مشعر را فقط، در این صورت حج او باطل است.

دوازدهم - آن که درک کند اضطراری لیلی مشعر را فقط، در این صورت اگر وقوف عرفات را عمدا ترک نکرده باشد و از صاحبان عذر باشد، ظاهرا حج او صحیح است و الأباطل است. این احتیاط واجب نیست .(3)

ص: 583


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص 248.
2- 2- همان، ص 248.
3- 3- همو، ص249.

پاسخ آية الله خامنه ای به سؤالات با محوریت وقوف در مشعرالحرام

[990] س . عده ای در شب دهم ذی حجه عازم مشعر بودند، از افرادی که آن جا بودند سؤال نمودند مشعر کجا است؟ جواب دادند این جا است، اطمینان پیدا کردند که مشعر است، نیت بیتوته و قصد وقوف کردند، بعد که وقت اضطراری مشعر هم گذشته بود، معلوم شد مشعر نبوده، آیا نسبت به باقی اعمال حج و سال آینده وظیفه چیست؟

ج - احتیاط این حج را اتمام کنند و بعد از آن، اعمال عمره مفرده انجام دهند و در صورت استقرار حج یا بقای استطاعت، سال بعد حج را اعاده کنند (1).

[991] س۔ اگر به گفته مدیر گروه که می گوید درک وقوف اختیاری مشعر برای او مشکل است و نمی تواند آن را درک نماید، اعتماد کند و وقوف اختیاری را ترک نماید آیا اشکالی ندارد؟

ج - اگر برای خود شخص عذر حاصل شده، کفایت می کند

[992] س - خدمه ای که با زن ها، قبل از طلوع فجر، به منا می روند ولی خود را قبل از طلوع آفتاب به مشعر می رسانند و وقوف رکنی مشعر را درک می کنند، آیا نیابت آنان صحیح است یا نه؟

ج - اگر از ذوى الأعذار نبوده اند که نیابت آنها صحیح است در فرض مرقوم حجشان نیابت صحیح است؛ هرچند مرتکب حرام شده اند

[993] س - کسی که نمی دانسته وقوف اختیاری شعر، بین طلوعین است، پس از آن وقوف اضطراری را درک کرده، وظیفه او چیست؟

ج۔ اگر جهل او قصوری و عذری باشد، نه تقصیری و ترک وقوف اختیاری از روی عذر شده باشد، مانع ندارد.

[994] س - شخصی وقوف عرفات و مقداری از وقوف لیلی مشعر را درک کرده و عمدا قبل از طلوع فجر رفته است به نا، برای بردن اثاث و کار دیگری، و قصد داشته است که مجددا به مشعر برگردد ولی در نا خوابش برده، وظیفه چنین حاجی ای چیست (2)؟.

ج- با فرض اینکه ترک اختیاری مشعر عمدی نبوده، در فرض مرقوم، اضطراری کافی است،

ص: 584


1- 1- خامنه ای، علی، مناسک حج، ص249
2- 2- همان، ص250.

ولی اگر شب نیت وقوف نداشته، باید اضطراری روز را درک کند، ولی اگرنایب است کافی نیست.

مستحبات وقوف به مشعرالحرام

[995]م - بدان که مستحب است باتن و دلی آرام از عرفات به سوی مشعرالحرام متوجه شده و استغفار نماید و همین که از طرف دست راست به تل سرخ رسید بگوید:

اللهم ارحم توقفی وزده في عملی وسلم لي دینی وتقبل مناسکی».

و در راه رفتن میانه روی نماید و کسی را آزار ندهد و مستحب است نماز شام و خفتن را تا مزدلفه به تأخیر اندازد اگرچه ثلث شب نیز بگذرد و میان هر دو نماز به یک اذان و دو اقامه جمع کند و نوافل مغرب را بعد از نماز عشا به جا آورد و در صورتی که از رسیدن به مزدلفه پیش از نصف شب مانعی رسید، باید نماز مغرب و عشا را به تأخیر نیندازد و در میان راه بخواند و مستحب است که در وسط وادی، از طرف راست راه نزول نماید و اگر حاجی صروره باشد مستحب است که در مشعرالحرام قدم بگذارد و مستحب است که آن شب را به هر مقدار که میسور باشد به عبادت و اطاعت الهی به سر برد و این دعا را بخواند:

أللهم هذه جمع، اللهم إني أسأنك أن تجمع لي فيها جوامع الخير، اللهم لا تؤیسنی من الخير الذي سألتك أن تجمعه لي في قلبي وأطلب إليك أن تعرفنی ما عرفت أولياءك في منزلی هذا وأن تقنینی جوامع الشر».

و مستحب است بعد از نماز صبح با طهارت حمد و ثنای الهی را به جا آورد و به هر مقداری که میسور باشد از نعم و تفضلات حضرت حق ذکر کند و بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد آنگاه دعا نماید و این دعا را نیز بخواند:

أللهم رب المشعرالحرام فك رقبتي من النار وأوسع على من رزقك الحلال وادرا عنی شر فسقه الجن والإنس، اللهم أنت خير مطلوب إليه و خیر مدعو وخیر مسؤول ولكل وافد جائزة فاجعل جائزتي في موطني هذا أن تقيلني عثرتی وتقبل معذرتي وأن تجاوز عن خطيئتی ثم اجعل التقوى من الدنيا زادی».

و مستحب است سنگ ریزه هایی را که در منا می خواهد نمود، از مزدلفه بردارد و مجموع

ص: 585

آنها هفتاد دانه است و مستحب است وقتی که از مزدلفه به سوی منا رفته و به وادی محشر رسید، به مقدار صد قدم مانند شتر تند رود و اگر سواره است سواری خود را حرکت دهد و بگوید(1):

«أللهم سلم لي عهدی واقبل توبتي وأجب دعوتي واخلفني فيمن تركت بعدی».

پاسخ آية الله جوادی آملی به چند سؤال از مشعر

1- آیا حج گزار مي تواند بعد از وقوف عرفات به غير مشعر ( مانند مکه) برود و سپس به مشعر بازگردد (2)؟

پاسخ: می تواند به مکه یا جای دیگر برود و براي وقوف بازگردد.

2- بیتوته شب تا طلوع فجر در مشعر چه حکمی دارد؟

پاسخ: بیتوته شب دهم تا طلوع فجردر مشعر، بنابر احتیاط واجب، لازم است.

3- آیا خدمه اي که شبانه به نا رفته اند، باید برای درک وقوف، به شعر بازگردند؟

پاسخ: اگر اصل وقوف در مشعر را هر چند اندک، درک کرده باشند؛ لازم نیست بازگردند.

4- کسی که وقوف شبانه را در مشعر درک کرده اگر عمدا وقوف بين الطلوعین را ترک کند؛

چه حکمی دارد؟

پاسخ: حج او صحیح است.

ص: 586


1- 1- خمینی، روح الله ، مناسک حج امام خمینی (ره)، ص 214.
2- esra.ir - 2

فصل چهارم: نظرات اهل سنت در موقفين

ص: 587

ص: 588

ذي الحجة، از جمله ماه های حرام

در حدیثی، مسدد، اسماعيل، ایوب، از محمد، از ابی بكرة، نقل می کنند که: « پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حجش سخنرانی کرد و فرمود: «همانا زمان چرخیده است مانند همان زمانی که خدا آسمان ها و زمین را آفرید (گردش و چرخش آسمان و زمین). یک سال دوازده ماه است، که از آن ها، چهار ماه حرام است: سه ماه از آن متوالی و پشت سر هم است (ذی القعده - ذی الحجه - محرم) و رجب مانند قبیله «مصر» است که بین جمادی و شعبان است (1)».

کلام شافعی در «المختصر»:

مشهورترین ماه های حج، شوال - ذوالقعده - و نهم ذی الحجه است که همان روز عرفه است. و کسی که تا فجر روز عید قربان، عرفه را درک نکند، حجش فوت می شود.

دو مبحث مطرح است:

1- «و هو يوم عرفة » مسعودی گوید: معنایش نهم روز عرفه است که بزرگ ترین عمل حج است. و این سخن که: «فمن لم یدرکه» در تفسیر مورد اختلاف است که اکثرا می گویند: یعنی ؛ کسی که تا فجر روز عید قربان، احرام حج را درک نکند. و مسعودی گوید: منظور کسی که وقوف در عرفه را درک نکند.

2- اعتراض ابن داود که گفته است: (و تسع من ذي الحجة) آیا روز نهم یا شب نهم ذی الحجه مراد است؟ اگر از این کلام، روز (ایام) نهم اراده شود، لفظ دارای اشکال است زیرا جمع مذكر در عدد با هاء می آید. (ایام جمع مذکر است و عدد باید تسعة باشد). مانند سخن خدا (وثمانية ایام) و اگر منظور شب نهم (اللیالی) باشد، باز هم در معنا نقص دارد. زیرا منظور از لیالی، عشر (دهم) است؛ نه تسع (نهم). و اصحاب معنای دیگری را اراده کرده اند که شامل شب و روز می شود. و حال آن که عرب در عدد تأنيث آورده است و لذا خداوند فرموده است: (اربعة اشهر وعشرا) (2).

ص: 589


1- 1- سجستانی، ابی داود سليمان بن الأشعث الازدی، سنن ابی داود، باب 67 / 68 ، ص454.
2- 2 - العزيز شرح الوجيز (شرح الكبير) ، ج 3، ص 327.

واجبات حج

واجبات حج و عمره، که حاجی با ترک آن ها باید کفاره (خون) دهد، در بین فقهای اهل سنت، مختلف است:

حنفيه: واجبات حج 22 مورد است که در کتاب «اللباب» تا 35 مورد هم رسیده است.

از جمله آن ها: سعی، وقوف در مشعر الحرام ولو به اندازه یک لحظه در نیمه دوم شب، رمی جمرات، حلق یا تقصیر و طواف وداع. و آن در نزد حنفیه مختص کسی است که خارج از میقات ها و حایض نباشد.

واجبات عمره در نزد حنفی ها، دو چیز است: 1- سعی 2- حلق یا تقصير.

واجبات حج در نزد مالکیه پنج مورد است: طواف قدوم (ورود و حضور یافتن) بنا بر نظر صحیح تر، وقوف در مشعر الحرام، رمی جمرات، حلق یا تقصیر بنا بر قول مشهور، بیتوته در منا.

و در عمره، حلق یا تقصیر واجب است.

واجبات حج در نزد شافعیه، پنج چیز است: إحرام از میقات زمانی و مکانی، رمی جمرات، و بیتوته در مزدلفه، یعنی وقوف در مزدلفه، بیتوته در منا به نحو راجح؛ و طواف وداع.

اعمال عمره در نزد آنان (شافعیه) همه جزء ارکان حج است بجز حرام از سوی کسی که محل است (محرم نیست) و آن واجب است. همچنانکه حلق یا تقصیر بنا بر قول مشهور به عنوان رکنی در حج و عمره است.

واجبات حج در نزد حنابله شش امر است: احرام از میقات، وقوف در عرفه هنگام روز تا غروب ، بیتوته در مزدلفه، بیتوته در منا، رمی جمرات را به ترتیب انجام دهد، حلق یا تقصیر، طواف وداع (1).

بررسی رکن در موققيني

مذاهب اربعه اهل سنت: به ركن بودن عرفه فتوا نداده، بلکه آن را از واجبات غیر رکنی می دانند و لذا اگر کسی آن را ترک کند، حجش صحیح ولی باید کفاره بدهد.

ص: 590


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2244.

از آنجا که هیچ کدام از مذاهب اربعه مجموع وقت، و مسمای آن را در وقوف در «مشعر» ركن نمی دانند می گویند: اگر ترک شود با کفاره جبران می شود.

به هر حال کسانی که به ركن بودن آن فتوا داده اند، به یک روایت و نیز به عمل پیامبر ص استناد کرده اند.

اما روایت: «روي عن النبي (صلی الله علیه و آله) انه قال من فاته المبيت بالمزدلفه فقد فاته الحج» «پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: کسی که بیتوته در مزدلفه از او فوت شود، حج را از دست داده است»

و همین عده به عمل پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز استناد کرده اند، به این که حضرت در مزدلفه بیتوته کرد (1).

زمان حرکت از منا به سوی عرفه

در روایتی از «یحیی بن حبيب بن عربی» آمده است: حماد از یحیی بن سعید انصاری از عبدالله بن ابی سلمه از ابن عمر به ما اینچنین حديث نقل نموده اند که: صبحگاهان با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) از منا تا عرفه حرکت کردیم ؛ پس از ما است کسی که تلبيه (2) و تکبیر گوید (3).

بنا بر روایت احمد و ابو داود، این مطلب فوق ؛ ازباب اولویت است. یعنی حتی اگر قبل از طلوع فجر هم برود جایز است؛ زیرا در این جا، اعمال و مناسکی تعلق نمی گیرد. مستحب است در هنگام توجه به عرفات بگوید:

اللهم اليک توجهت و علیک توكلت و وجهک أرد فأجعل ذنبی مغفورا و حجی مبرورة وأرحمني ولا تخيبنی و بارک لی فی سفری و أقض بعرفات حاجتي إنك على كل شيء قدير». سپس بنا بر قول ابن مسعود، بعد از آن ؛ تکبیر (الله اكبر) و تهلیل (لااله الاالله) بگوید (4).

ص: 591


1- 1- جناتی، محمد ابراهیم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 139.
2- 2- تلبيه: لبیک، اللهم لبيك، لبيك لا شریک لک لبیک، ان الحمد والنعمة لك في الملک، لا شریک لک لبیک.
3- 3 - دينار النسائی، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب ابن علی بن سنان ، سنن النسائی، حديث 3000، ص474.
4- 4- فخر الدين، عثمان بن على الزيلعي - احمد الشلبی شهاب الدين، تبیین الحقايق شرح كنز الدقايق و بهامشه حاشية الشلبي، ص23.

ذكرتكبیر در مسیر به سوی عرفه

اسحاق بن ابراهیم» در روایتی آورده است: ابا نعیم الفضل بن دکین به ما خبری را آورده است: مالک و محمد بن ابی بکر ثقفی در حدیثی چنین آورده اند: به انس گفتم در حالیکه صبحگاهان از تمنا به سمت عرفات در حرکت بودیم، در این روز با رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مورد تلبیه چه کردید؟ لبیک گو، تلبیه می گفت و مکبر تکبیر می گفت در حالیکه حضرت آن ها را انکار نمی کرد (1).

نحوه ورود به عرفه

بر طبق روش پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مناسک و اعیاد، حضرت از یک راهی می رفتند و از راه دیگری بر می گشتند؛ مثلا از درب بني شيبة وارد مسجد شدند و هنگام وداع از در محزورة خارج شدند و از راو ضب به عرفات وارد شدند و از راو مأزمین خارج شدند. پس همانا بین عرفه و مزدلفة، بطن عرنة است و بین مزدلفة و منا، بطن مكر است. حضرت فرمودند: تمام عرفه، موقف است و از بطن عنه بالا روید و تمام مزدلفه، موقف است و از بطن مكر بالا رويد.... (2).

ورود به عرفه

در حدیثی از احمد بن حنبل و وکیع و نافع بن عمر و سعید بن حسان و از ابن عمر که گفته است: وقتی که حجاج، ابن زبیر را کشت، از ابن عمر این سؤال را پرسید که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) امروز چه ساعتی می آیند؟ و ابن عمر قبل از آن که برود ؛ گفت: وقتی که خورشید هنوز منحرف نشده باشد، که اگر منحرف شود (غروب خورشید) کوچ می کند (3).

خواندن خطبه سخنرانی از سوی پیامبر(صلی الله علیه و آله) در عرفه

در حدیثی «هاد» از ابن ابی زائده نقل می کند که سفيان بن عيينة، از زيد بن أسلم، از

ص: 592


1- 1- دينار النسائی، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب ابن علی بن سنان، سنن النسائی، حدیث 3002، ص 474
2- 2 - ابن تيمية الحرانی، شیخ الاسلام احمد بن عبد الحليم، مناسک حج، ص 102.
3- 3 - سجستانی، ابی داود سليمان بن الأشعث الازدی، سنن ابی داود، باب 61 / 60، ح 1914، ص 448.

شخصی از قبیله بنی ضمرة، از پدرش یا عمویش گوید: «من رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را روز عرفه در حالی که بر روی منبر بودند؛ دیدم»(1).

در حدیثی «مسدد» نقل می کند که: عبد الله بن داود از سلمة بن نبيط، از شخص زنده ای، از پدرش نبیط آورده است که: «این شخص در هنگام وقوف در عرفه، پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بر روی شتر سرخی دید که سخنرانی می کرد» (2).

در برخی منابع آمده است که:

امام دو خطبه بجای می آورد که یکی بعد از زوال و دیگری بعد از اذان است و مانند خطبه های نماز جمعه است که امام بین آن دو می نشیند. و اگر خطبه قبل از زوال باشد، امری جایز است زیرا مقصود حاصل می شود.

صفات و خصوصیات خطبه اینگونه است: حمد و ثنای الهی است - تهلیل (لااله الا الله) - تکبیر - و سلام و صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله)، و نصیحت مردم و امر آنان به آنچه خدا فرمان داده و نهی از آنچه خدا باز داشته و نهی کرده است و تعلیم مناسک حج (3).

وقوف در عرفه

در خبری از «اسحاق بن ابراهیم» که از پدر معاویه و هشام از پدرش و او از عایشه نقل می کند که: قریش (ځمس نامیده می شوند) و سایر عرب در عرفه وقوف می کردند. پس خداوند به پیامبرش فرمان داد که وقوف در عرفه کند؛ سپس از عرفه کوچ کند آنگاه خدا در قرآن ، سوره بقره آیه 199 فرمود: «ثم أفيضوا من حيث أفاض الناس» (4).

در حدیثی از قتيبة - سفيان بن عيينة - عمرو بن دینارو... فرمود: ابن مربع انصاری در نزد ما آمد در حالی که ما در مکان دوری وقوف نموده بودیم فرمود: همانا من فرستاده رسول خدا (صلی الله علیه و آله)

ص: 593


1- 1- سجستانی، ابی داود سليمان بن الأشعث الازدی، سنن ابی داود ، باب 61762، ح1915، ص 448
2- 2- همان، سنن ابی داود، ح 1916، ص 448.
3- 3 - فخر الدين، عثمان بن على الزيلعي - احمد الشلبی شهاب الدين، تبیین الحقايق شرح كنز الدقايق و بهامشه حاشية الشلبي، ص23.
4- 4- دينار النسائی، ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب ابن علی بن سنان، سنن النسائی، حدیث 3014، ص476.

به سوی شما هستم که می فرماید: مشاعر و شعاعر الهی را حفظ کنید که ارثی از سوی حضرت ابراهیم است (1)

در حدیثی از «محمد بن عبد الأعلى الصنعانی البصری» و از... هشام بن عروة از پدرش از عایشه که گوید: قریش و افراد هم کیش آنان که «خمس» نامیده می شوند، در مزدلفه وقوف کردند و اینگونه قائل بودند که: ما چون جزء ساکنین حرم الهی هستیم، وقوف در عرفه نداریم و این وقوف عرفات، شامل غیر آنان می شود ؛ پس خداوند متعال این آیه را نازل کرد و فرمود: «ثم أفيضوا من حيث أفاض الناس».

ابو عیسی» گوید: این حديث حسن و صحیح است. و معنای این حديث آن است که: اهل مکه از حرم خارج نمی شوند، لذا در مزدلفه فقط وقوف می کردند (2).

وجوب وقوف در عرفه و نحوه آن

از جمله واجبات حج، هفت امر است که یکی از آن موارد ؛ وقوف است (3).

در خبری از اسحاق بن ابراهيم - وكيع - سفيان - بکیر بن عطاء - عبد الرحمن بن يعمر: رسول خدا را دیدم که مردم در نزد حضرت می آمدند و از حج می پرسیدند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در جواب فرمود: «الحج عرفة، فمن أدرك ليلة عرفة قبل طلوع الفجر من ليلة جمع فقد تم حجه). تمام حج در عرفه است، پس کسی که شب عرفه را قبل از طلوع فجرشب مزدلفه (شبی که مغرب و عشا را با هم می خواند) درک کند، حجش به اتمام رسیده است (4).

حکم رکن بودن عرفه

در پاسخ به این سؤال که: آیا وقوف رکن است یا نه؟

همه فقهای مذاهب، «وقوف به عرفات» را از ارکان حج می دانند، خواه تمتع باشد یا قران و افراد. بنابراین کسی که وقوف عرفه را ترک کند حجش باطل است، بدلیل روایتی از پیامبر که

ص: 594


1- 1 - ابن سورة، ابی عیسی محمد بن عیسی، تحقیق و تخریج و تعليق: محمد فؤاد عبد الباقی، الجامع الصحيح و هو سنن الترمذی، دارالکتب العلمية، بيروت - لبنان، ج 3، تحفه 53، باب 53، ش ح 883، ص230.
2- 2- همان، تحفه 53، ح884، باب 53، ص 231.
3- 3 - برهان الدين، ابراهيم بن محمد بن عبد الله بن محمد ابن مفلح - ابو اسحاق، المبدع في شرح المقنع، ص240.
4- 4- دينار النسائی، ابو عبد الرحمن احمد بن شعيب ابن علی بن سنان، سنن النسائی، حدیث 3018، ص477.

فرمود: «الحج عرفه» و «حصنی شافعی» نیز در کتاب خود برای اثبات این مطلب به این حديث استدلال کرده است. «ان النبي امر مناديا ينادي الحج عرفه». .

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به منادی امر کرد: فریاد بزن حج عرفه است» یعنی معظم ارکان حج، عرفه می باشد. همچنان که جزء بزرگ یک رکعت نماز، رکوع می باشد (1).

و وقوف حاصل می شود با حضور در بخشی از عرفات ولو آن فرد به صورت گذرا در جستجوی بنده فراری باشد. یا در جست و جوی گمشده ای باشد و یا اگر چه که در حال خواب، حضور در عرفه پیدا کند. و یا حتی اگر قبل از عرفات وارد عرفات شده است و خوابش برده است تا این که وقت آن بگذرد، بنا بر قول صحيح، او را کفایت میکند ؛ زیرا تکلیف بر او باقی است بر خلاف فرد مجنون.

و اگر در حالت بیهوشی حضور یابد، بنا بر قول در «الروضة» او را کفایت میکند و «رافعی» آن قول را به عدم اجزا (کفایت نمیکند) تصحيح نموده است. سپس آنگاه «النووي» مطلبی را افزوده به این که: قول صحیح تر (اصح) در نزد جمهور، این است که: وقوف فرد بیهوش صحیح نمی باشد.

نتیجه آن که: شرط مجزی بودن وقوف، آن است که ؛ وقوف کننده شایستگی عبادت را داشته باشد که در این صورت در هر جایی وقوف کند جایز است؛ زیرا کل آن منطقه عرفه است (2).

مکان وقوف در عرفه

قتيبة بن سعید در خبری از سفيان و او از عمروبن دینار - محمد بن جبير بن مطعشم از پدرش چنین گوید: شترم را در صحرای عرفات و روز عرفه گم کرده بودم و دنبالش بودم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در حال وقوف دیدم و گفتم: ما شأن هذا ؟ إنما هذا من الخمس (3). شأن این مکان چیست ؟ حضرت فرمودند: این مکان از قبیله ځمس است.

فتیبه در خبری از سفیان بن عمرو بن دینار از عمرو بن عبد الله بن صفوان خبری را آورده

ص: 595


1- 1- جناتی، محمد ابراهیم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص130.
2- 2- تقي الدين الشافعی، ابوبکر بن محمد بن عبد المؤمن بن حريز معلی الحسینی الحصنی، كفاية الأخيار في حل غاية الاختصار، ج1، ص214.
3- 3 - دينار النسائی، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب ابن علی بن سنان، سنن النسائی، حدیث 3015، ص 476.

است که یزید بن شيبان گوید: ما در روز عرفه در مکان دوری از موقف وقوف کردیم، پس ابن مربع انصاری گفت: من فرستاده ی رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به سوی شما هستم که ایشان می فرمایند: مواظب مشعر هایتان باشید؛ زیرا این ارثی است که از حضرت ابراهیم به شما رسیده است (1).

يعقوب بن ابراهیم گوید: یحیی بن سعید در حدیثی از حعفر بن محمد آورده است که: پدرم اینچنین گوید: ما در نزد جابر بن عبد الله رفتیم و پیرامون حج پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرسیدیم؛ جابر، حدیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بر ما گفت که حضرت فرموده اند: «عرفة كلها موقف» تمام عرفه موقف است (2).

مفهوم «عرفة كلها موقف»

در حدیثی از « محمد بن بشار» و «ابو احمد الزبيري» و... از علی بن ابی طالب (رضی الله عنه) که فرمود:

رسول خدا در عرفه وقوف کرد و فرمود: اینجا عرفه است و این همان موقف است و تمام عرفه موقف است؛ سپس هنگام غروب خورشید از عرفه کوچ کرد و «اسامة بن زيد» هم بود. حضرت با وقار و سنگینی به مردمی که از راست و چپ می رفتند؛ فرمودند: «یا ایها الناس! عليكم السكينة» (3).

در فرقه حنفيه آمده است:

كل عرفات، موقف است به جز بطن ممرنه، و بعد از زوال در عرفات برای وقوف غسل کند و در کنار کوه «جبل الرحمة» رو به قبله و در حال تکبير - تهلیل (لااله الا الله ) - تلبيه و در حال دعا باشد و مانند کسی که برای طلب غذایی دستش را دراز میکند ؛ دستش را دراز کند و تلاش براي دعا به خودش و پدر و مادر و برادرانش. و اگر با یک قطره اشک از عرفه خارج شود، دلیل بر قبولی و پذیرش آن است (4).

وقوف بر راحله ( مرکب سواری) فضیلت بیش تری دارد. ایستاده بر روی زمین از نشستن با

ص: 596


1- 1- سنن نسائی، حدیث 3016، ص477.
2- 2- همان، حديث 3017، ص477.
3- 3 - سنن ترمذی، ح885، باب 54، ج3، ص 232.
4- 4- طحطاوی الحنفی، احمد بن محمد بن اسماعیل، حاشية الطحطاوی علی مراقی الفلاح شرح نور الایضاح، ص 734.

فضیلت تر است. پس زمانی که خورشید غروب کرد ؛ امام کوچ می کند و مردم هم به همراه امام به آرامی کوچ می کنند (1).

حكم وقوف در عرفه

به اجماع علما: «عرفه» یکی از ارکان اصلی در حج است به جهت قول پیامبر (صلی الله علیه و آله): الحج عرفة. و امت هم اجماع دارند بر این که: عرفه، رکنی در حج است که اعمال بدون آن به اتمام نمی رسد. پس کسی که از او این عمل فوت شود ؛ باید سال آینده حج را مجدد انجام دهد.

تمام عرفه، موقف است ولی در کنار «جبل الرحمة» فضيلتش بیشتر است. و شایسته است که حاجی در «بطن څرنة» وقوف ننماید. زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) از آن مکان نهی نموده است. و در روایات آمده است که آنجا وادی شیطان است. و نیز وقوف در قبل از عرفه مانند «نمره» مجزی نمی باشد (2).

حد عرفه

حدود عرفه چهار تاست:

اول: بطن عرنه (بضم عين و فتح راء و نون) بیابانی است مقابل عرفه.

دوم: ثویه (به فتح ثاء و کسر واو، و تشدید یاء) یکی دیگر از حدود عرفه است.

سوم: نمره (به فتح نون و کسر میم) نام کوهی است.

چهارم: ذوالمجاز، بازاری است که یک فرسخ تا عرفه فاصله دارد و در ناحیه «کبکب» واقع شده است.

حال که حدود عرفه بر کسی که قصد وقوف دارد ؛ معین شد جایز نیست، در این حدود توقف نماید، به دلیل این که این مکان ها از عرفه به شمار نمی آیند. و حتی زیر اراک (مکانی است در عرفه، نزدیک نمره) هم نمی توان وقوف کرد. چون جزء عرفه نیست. بنابراین اگر در آن مكان وقوف کند، تمام فقها به بطلان حجش فتوا داده اند.

ص: 597


1- 1- طحطاوی الحنفی، احمد بن محمد بن اسماعیل، حاشية الطحطاوی علی مراقی الفلاح شرح نور الايضاح، ص 734.
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج 3، ص 2233.

واما مالک در یکی از این حدود با بقیه مخالفت کرده است. او می گوید: وقوف در بطن عرنه کافی است، ولی باید کفاره بدهد (1).

از کوه مشرف به عرنة تاکوه های مقابلش و تا برسد به نزدیکی حوائط بنی عامر. و نیز مستحب است طبق حدیثی از جابر که از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل کردند که فرمود: مستحب است حاجیان در پایین ترین قسمت «جبل الرحمة» کنار صخره های بزرگ و روی بر قبله توقف کنند (2).

زمان وقوف

از زمان زوال خورشید در روز عرفه تا طلوع فجر دوم در روز عید قربان است. زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی بعد از زوال در عرفه وقوف می کردند، می فرمودند: خذوا عني مناسككم. مناسكتان را از من فرا بگیرید.

حنابله» معتقدند: وقت وقوف از طلوع فجر روز عرفه تا طلوع فجر روز عید قربان است. و کسی که در عرفات وقوف کند ولو به شکل گذرا و عبوری، یا در هنگام خواب باشد و یا بیهوش باشد بطوریکه نداند عرفه است؛ به نظر حنابله، مجزی از حجش است (3).

به فتوای حنفیان، مالکیان و شافعيان، وقت آن از زوال شمس روز نهم تا طلوع فجر روز دهم می باشد. و سرانجام حنابله: وقت آن را از طلوع فجر روز نهم تا طلوع فجر روز دهم ذی الحجه ذکر کرده اند (4).

عبد الرحمن بن يعمر الدیلی» چنین گفته است:

پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عرفه آمد، گروهی از اهل نجد خدمت حضرت آمدند و گفتند: ای رسول خدا، حج چگونه است ؟ حضرت فرمود: حج، عرفه است. پس کسی که قبل از نماز صبح و آن ليلة المبيت است؛ در مزدلفه (شعر) باشد، به تحقیق حجش تمام شده است (5).

مالكیه» در مورد مار (عبور کننده از عرفه) دو شرط را قرار داده است به اینکه : 1- فرد حاجی

ص: 598


1- 1- جناتی، محمد ابراهیم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 131.
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی وادلته، ج3، ص2234.
3- 3 - همان.
4- 4- جناتی، محمد ابراهیم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 131.
5- 5- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج 3، ص 2235.

بداند که آنجا عرفه است 2- نیت حضور به عنوان رکن را داشته باشد. و مانند حنفيه، وقوف فرد خواب و بیهوش را اجازه نموده اند (1).

و از نظر زمان وقوف در شب یا روز، در مذهب مالكی چنین آمده است:

از جمله واجبات حج، چهار تا است که اول آن حرام و دوم وقوف در عرفه است. که از نظر مالک و اصحابش ؛ وقوف در روز از وقوف در شب کفایت نمی کند. و در نزد جمهور از علما، وقوف در روز از شب کفایت میکند ؛ آن زمانی که بعد از زوال باشد. و وقوف شب از روز نیز کفایت میکند ؛ بر کسی که وقوف در روز از او فوت شده است. و این نظر بر اساس حدیث عروة بن مضرس و نظر اهل علم است. و وقوف در روز قبل از زوال به اجماع، کفایت نمی کند وحکمی بر آن نمی باشد. و تنها، در زمان اول وقت نماز ظهر و عصر که بدون فاصله خوانده می شود، وقوف صدق می کند. و کم ترین وقوف هم، مجزی و مکفی است؛ البته به شرط آن که حاجی با قصد ؛ براي انجام واجبات، وارد عرفه شود ؛ هر چند که توقفی نکرده باشد و دعایی نخوانده باشد؛ و مالک اینچنین وقوفی را اجازه داده است (2).

احکام خاص عرفه

1- ایراد سخنرانی (خطبه امام در عرفه قبل از نماز

ابن قدامة در کتاب «المغنی» خود چنین می گوید: پس زمانی که خورشید طلوع کرد، به سمت عرفه حرکت کند و آنجا باشد تا نماز ظهر و عصر را با آوردن اقامه بر هر نماز بخواند و اگر اذان هم بگوید ایرادی ندارد. و اگر نتوانست با امام باشد، در وسیله سواریش نماز بخواند. و خلاصه آن که: حرکت از منا به سمتی موقف، هنگام طلوع خورشید روز عرفه مستحب است. پس می ماند در تمرة و اگر خواست در عرفه تا خورشید غروب کند، سپس امام سخنرانی می کند و مناسک عبادی را به مردم آموزش

ص: 599


1- 1- سنن نسائی، حدیث 3009 و 3010، ص 476.
2- 2 - القرطبی، ابو عمر يوسف بن عبدالله بن عبد البر، الكافي في فقه اهل المدينة المالکی، ص 134.

می دهد؛ از جمله مکان و زمان وقوف، حرکت از عرفات، بیتوته در مزدلفه، جمع کردن سنگریزه برا رمی جمرات (1).

عمروبن علی»، حدیثی را از سفیان و او از سلمه بن ثبیط از پدرش که دیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در روز عرفه قبل از نماز بر روی شتر قرمزی سخنرانی (خطبه) کردند(2).

2- کوتاه بودن سخنرانی (خطبه) در عرفه

احمد بن عمرو بن شرح در روایتی می گوید از سالم بن عبد الله که عبد الله بن عمر در روز عرفه هنگام زوال خورشید به نزد حجاج بن یوسف آمد و من هم با او بودم) و گفت: اگر می خواهید عمل به سنت بکنید همین ساعت بیایید. سالم هم به حجاج چنین گفت: اگر می خواهی امروز عمل به سنت بکنی، از سخنرانی بکاه و در نماز تعجیل کن. و عبدالله بن عمر هم او را تصديق نمود (3).

3- جمع بین نماز ظهر و عصر ونحوه اذان در روز عرفه

اسماعیل بن مسعود از خالد - شعبه - سليمان -عمارة بن عمير - عبد الرحمن بن یزید از عبد الله چنین خبر آورده اند که: رسول خدا در عرفه نماز ظهر و عصر را به وقتش با هم می خواندند (جمع می کردند) (4).

ابن المنذر» گوید: اهل علم بر این مطلب اجماع دارند که ؛ در عرفه، امام بین نماز ظهر و عصر جمع می کند. ولی طرفداران «شافعی» قائل به عدم جواز اینچنین جمعی هستند و جایز نمی دانند، مگر بر کسی که بین او و بین وطنش شانزده فرسخ فاصله شود. البته از باب اینکه نماز شکسته می خواند. و حال آن که نظر صحیحی نمی باشد، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) این دو نماز را به جمع خوانده است؛ چه برای ساکنین مکه و چه غیر آن ها. و به ترک جمع و

ص: 600


1- 1- ابن قدامة الحماعیلی ثم الدمشقي الحنبلی، ابو محمد موفق الدين عبد الله بن أحمد بن محمد، المغنی لابن قدامة ، ص 365.
2- 2 - سنن نسائی، حدیث 3009 و 3010، ص 476.
3- 3- همان، حدیث 3011، ص 476
4- 4- همان.

ترک قصر شکسته) بر آنان امر نکرده است. به دلیل آن که تأخیر بیان از وقت حاجت جایز نمی باشد(1).

در حديث جابر آمده است: «أين النبي - صلى الله عليه وسلم - فعل ذلك، ثم أمر بالأذاني، فينز فيصلي الظهر والعصر، يجمع بينهما، ويقيم لكل صلاة إقامة » پیامبر (صلی الله علیه و آله) خود امر به گفتن اذان کرد و نماز ظهر و عصر را بدون فاصله خواند و بر هر نمازی، اقامه ای را بر پا داشت (2).

خواندن نماز روز عرفه به صورت جمع، از طرف هرشخصی، چه مکی و یا غیر آن جایز است. آنچنانکه ابن منذر گفته است: اجماع اهل علم بر این مطلب آمده است. و اصحاب ما ذکر کرده اند: خواندن نماز به طریق جمع در نماز ظهر و عصر جایز نیست، مگر آن که بین آن شخص و وطنش شانزده فرسخ فاصله باشد که در این صورت ملحق با نماز قصر شکسته می شود و حال آن که این قول صحیح نیست؛ زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) به صورت جمع خواند و با وی چه ساکنین مکه و چه غیرش به صورت جمع خواندند. و حضرت آنان را به ترک جمع فرمان نداد ؛ ضمن آن که به ترک نماز شکسته امر نمود و فرمود: « توا» یعنی نماز روز عرفه را کامل بخوانید ؛ نه به صورت شکسته(3).

ابو ثور» گوید: زمانی که امام بر منبر نشست، مؤذن اذان می گوید و زمانی که مؤن فارغ از اذان شد، امام برخاست و سخنرانی کرد. و قول ضعیفی (فیل) گوید: مؤذن در پایان خطبه امام اذان می گوید و حديث جابر بر این مطلب دلالت میکند که ؛ مؤذن بعد از اتمام سخنرانی پیامبر (صلی الله علیه و آله)، اذان گفته است (4).

احمد گوید: برای نماز، مخیر است که ؛ اذان بگوید (به جهت برتری و اولویت) یا نگوید.

شافعی - ابی ثور و اصحاب ردی چنین گفته اند: بهتر است که اذان گفته شود .

ص: 601


1- 1- شوکانی، محمد بن علی بن محمد، نيل الأوطار في شرح منتقى الأخبار، ج5، ص67.
2- 2 - ابن قدامة الحماعیلی ثم الدمشقي الحنبلی، ابو محمد موفق الدين عبد الله بن أحمد بن محمد، المغنی لابن قدامة، ص 365.
3- 3- همان، ص 367.
4- 4- همو، ص365.

مالک گوید: بر هر نمازی اذان بگوید. و از سنت که موافق قیاس است تبعیت کند بهتر است (1).

4- تعجیل در خواندن نماز روز عرفه

در روایتی از «سالم» آمده است: ایشان به حجاج روز عرفه گفته است: اگر می خواهید که عملتان با سنت موافق باشد در نماز هنگام زوال خورشید تعجیل کنید (2).

5- نحوه خواندن نماز ظهر و عصر عرفه (از نظر جماعت یا فرادی، شکسته یا تمام )

نظر خرقی: اگر فردی نتوانست به جماعت نماز ظهر و عصر عرفه را با امام بخواند، آن را به صورت فرادی و به صورت جمع بخواند ؛ آنچنان که ابن عمر این کار را کرده است. و بر این قول، عطاء، مالک، شافعی، اسحاق، ابو ثور و ابو حنيفه هم قائلند.

نخعی، ثوری و ابو حنیفه گویند: این نماز را جز با امام نمی تواند به جماعت بخواند. زیرا هر نمازی وقتی محدود دارد. پس زمانی که امامی نباشد، به اصل رجوع می کنیم. و دلیل ما، عمل ابن عمر است. و نیز هر جمعی که (بدون فاصله خواندن نماز ظهر و عصر) با امام جایز است؛ فرادی هم جایز است. مانند جمع بین نماز مغرب و عشا به جماعت. و قول عده ای که جمع در نماز را فقط در حالت جماعت جایز می دانند، کلام صحیحی نیست (3).

6- بلند کردن دودست در دعای عرفه

يعقوب بن ابراهیم از هشيم حدیثی را از عبد الملک و او از عطاء که أسامة بن زید چنین گفته است: در عرفات هم ردیف رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودم که حضرت دو دستش را در حالیکه دعا می کرد به بالا برد سپس شترش به سویش آمد آنگاه افسارشتر افتاد که آن را با یکی از دو دستش گرفت در حالیکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست دیگرش همچنان جهت دعا بالا بود (4).

ص: 602


1- 1- ابن قدامة الحماعیلی ثم الدمشقي الحنبلی، ابو محمد موفق الدين عبد الله بن أحمد بن محمد، المغنی لابن قدامة ، ص 366.
2- 2- همان، ش 2507
3- 3- ابن قدامة الحماعیلی ثم الدمشقي الحنبلی، ابو محمد موفق الدين عبد الله بن احمد بن محمد، المغنی لابن قدامة ، ص 366.
4- 4- سنن نسائی، حدیث 3013، ص 476.

7- امربه آرامش در هنگام کوچ از عرفه

محمد بن علی بن حرب در خبری آورده است که محرز بن الوضاح از اسماعیل یعنی ابن امية از ابی غطفان بن طریف حدیثی را آورده اند که وی از ابن عباس شنید که می گفت: زمانی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به آن مکان رسید، افسار شتر را سخت کشید که سر شتر به وسط پالانش رسید در حالیکه در شبانگاه عرفه ، به مردم می گفت: «آرامش، آرامش» (1).

برخی امور مستحب در عرفه

1- حضور امام اعظم با حاجيان مستحب است و یا اگر امام نیست، فردی از طرف امام منصوب شود.

2- امام در روز هفتم ذی الحجه در مکه خطبه گوید. زیرا آن روز، يوم الزينه نامیده شده است و افراد کجاوه هایشان را تزیین می کنند. که این خطبه بعد از نماز ظهر و یا نماز جمعه باشد (اگر در روز جمعه باشد و البته خطبه ای جداگانه است (جدای از حطبه های نماز جمعه).

این خطبه، بعد از نماز با تأخیر ایراد می شود (ست است زیرا هدف از آن تعلیم است؛ نه وعظ و ترساندن لذا با خطبه نماز جمعه مشترک نمی باشد. بر خلاف خطبه در کسوف خورشید گرفتگی) (2).

ابن عمر چنین گوید: «کان رسول الله (صلی الله علیه و آله) إذا كان قبل يوم التروية بيوم خطب الناس وأخبرهم بمناسكهم». رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در قبل از يوم التروية ( روز هفتم ذی الحجه) برای مردم خطبه می گفتند و از مناسکشان به آنان خبر می دادند.

3- امام با سایرین بعد از نماز صبح (اگر روز جمعه نباشد) از عرفه به سوی منا روند و نماز ظهر را آنجا بخوانند. (بنا بر روایتی از مسلم). و اگر روز جمعه باشد، خروج امام با حاجیان از عرفه، قبل از سپیده صبح باشد؛ چرا که سفر در روز عرفه، بعد از فجر وقبل از زوال حرام است.

ص: 603


1- 1- سنن نسائی، حدیث 3013، ص476.
2- 2 - شربینی، المغني المحتاج، ج1، ص665.

در صحیحین ثابت شده است که: روز عرفه ای که نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) در آن وقوف کرده، روز جمعه بوده است.

4- بیتوته در عرفه مستحب است و به اجماع ؛ نه رکن است و نه واجب می باشد.

و از جمله بدعت های زشتی که مردم به آن عادت کرده اند ؛ روشن کردن شمع در این شب است (1).

5- همان جایی را که پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقوف کرده اند، شما هم وقوف کنید در کنار صخره های بزرگ در پایین ترین قسمت کوه جبل الرحمة. البته بر کسی که تواناییش را دارد و گرنه به جای نزدیکی بر حسب امکان اکتفا کند که این سخن برای مردان است. اما برای زنان نشستن در کنار موقف مستحب است مگر آن که برای خانم ها کجاوه باشد که که سوار شدن بر آن در اولویت است.

6- زياد دعاكردن و ذکر گفتن و لااله الا الله نیز مستحب است. مثلا این گونه بگوید: «لا اله الا الله وحده لا شريك له له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير. اللهم اجعل في قلبي نورا وفی بصری نورا. اللهم اشرح لی صدری و پیشرلی امرى، اللهم لك الحمد كالذي تقول. و خير مما تقول».

و مستحب است هر دعایی را سه بار تکرار کند(2).

7- ابوالحسن زعفرانی گوید: کسی که توانایی پیاده رفتن را دارد ؛ پیاده روی از مکه تا آخر مناسک حج بر او مستحب است (3).

از جمله شرایط وقوف کننده

نظرشافعی:

جهت وقوف در عرفه، شروطی است (4):

اول: حضور شخص در زمان خاص خودش انجام شود (از ظهر روز نهم ذی الحجه تا فجر روز عید قربان) و لو یک لحظه باشد.

ص: 604


1- 1- شربینی، المغني المحتاج، ج1، ص665.
2- 2 - الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب اهل البيت، ج1، ص874.
3- 3 - شربینی، المغني المحتاج، ج1، ص 666.
4- 4 - الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب اهل البيت، ج1، ص 874.

دوم: حاجی، اهل عبادت باشد؛ به این که مجنون و مست زايل العقل نباشد. و کسی که بیهوش شده، اگر امید به بهبودیش نباشد، حکم مجنون را دارد.

نظرحنفيه: برای حضور در عرفه، شرایطی است؛ از جمله آن که:

- در زمان شرعی اش انجام شود. و آن بعد از زوال خورشید روز نهم ذی الحجه تا فجر روز عید قربان است.

- داشتن نیت، علم و عقل شرط نمی باشد. لذا کسی که در عرفه، آن زمان باشد ؛ حجش صحیح است. چه نیت کرده باشد و یا نیتی نکرده باشد. چه عالم باشد به این که او در عرفه است و یا جاهل باشد. و یا دیوانه، یا بیهوش، یا خواب یا بیدار باشد.

به فتوای امامیه: و به تبعیت از آنها، مالكيان و حنابله، کسی که می خواهد در عرفه وقوف کند، هم باید قصد وقوف کند و هم نیتش خالص و برای خدا باشد. اصل الروضه چنین آمده: چنانچه در حال بیهوشی در عرفه حاضر شود، از وقوف واجب کفایت میکند. ولی ظاهرا این فتوا درست نیست همان طور که «رافعی» آن را تصحیح کرده، و می گوید مجزی نیست.

و مضاف «نووی» در کتاب خود به نام «زيادات» می گوید: صحیح تر در نزد تمام فقها آن است که:

الف: وقوف بیهوش از وظیفه واجب کفایت نمی کند. چون شرط کافی بودن وقوف آن است که، واقف شایستگی عبادت داشته باشد یعنی مانعی از عبادت برای او نباشد، در حالی که انسان بی هوش چنین زمینه ای برای عبادت ندارد.

ب: به اعتقاد حنفیان کسی که در وقت معین، در عرفه حضور پیدا کرده باشد، گرچه مجنون باشد، باز هم کفایت میکند.

ج: حنابله می گویند: شرط کفایت وقوف، آن است که واقف دیوانه نباشد (1).

شافعی گوید: و کسی که در حال بیهوشی و اغما وارد عرفه شده است به طوری که حتی یک لحظه و به اندازه یک چشم به هم زدن هم عقل نداشته است، حج از او فوت شده است. و اگر این گونه طواف و یا محرم شده باشد، نه طوافش و نه احرامش صحیح نمی باشد. و اگر در عرفه و یا در هنگام إحرام، یک ساعتی عقلش برگردد سپس بیهوش شود، ضرری به حجش

ص: 605


1- 1- جناتی، محمد ابراهيم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص133- 134.

نمی رساند؛ مگر آن که زمانی آن عمل بگذرد و عقلش برنگردد؛ که در این صورت کفاره باید خون دهد و نماز و طوافش کفایت نمی کند، مگر آن که در تمام این موارد عقلش برگردد. زیرا كم این عمل از زیادش کفایت نمی کند و حال آن که عرفه و احرام ؛ از جمله مواردی هستند که کم آنها از زیادش کفایت می کند (1).

امور واجب در وقوف

- اگر روز وقوف کند، تا غروب خورشید ؛ وقوف را امتداد دهد و اگر شب وقوف می نماید، وجوبی بر آن نیست. پس زمانی که در روز، وقوف کند و قبل از غروب خورشید، از عرفه برود، باید خون دهد.

اما از امور مستحب (سنت) (2).:

- غسل کردن

- امام دو خطبه بخواند

- حاجی بین نماز ظهر و عصر جمع کند و سریعا بعد از آن ها وقوف نماید.

- روزه نباشد.

- با وضو باشد.

- بر روی مرکبش، وقوف کند. و پشت سر امام و در حد امکان، نزدیک به امام باشد.

- حضور قلب در دعا و ذهنی خالی از مشغله را داشته باشد

- وقوف در کنار صخره های سیاهی که موقف پیامبر بوده را انجام دهد.

- دو دستش را در هنگام دعا بعد از حمد و ذكر لا اله الا الله و الله اکبر باز کند.

- ذكر تلبيه در موقف.

- کثرت استغفار برای خودش، والدينش، مؤمنین و مؤمنات

- نماز بر پیامبر بخواند و حاجاتش را بطلبد(3).

ص: 606


1- 1- شافعی، ابو عبد الله محمد بن ادریس بن العباس بن عثمان بن شافع بن عبد المطلب بن عبد مناف المطلبی القرشی المکی، الام، ج2، ص241.
2- 2 - الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب أهل البيت، ج1، ص 874.
3- 3 - همان، ص 875.

نظرحنبلی وشروط حضور در عرفه

- به اختیار خودش باشد و از روی اجبار و اکراه نباشد.

- حضور دیوانه و مست و بیهوش صحیح نیست.

- زمان وقوف از از فجر روز نهم ذی الحجه تا فجر روز دهم ذی الحجه (عید قربان) است. گر نداند، مکانی را که در آن وقوف کرده جزء عرفه هست یا نه؟ و یا نداند آیا این زمان، جزء زمان وقوف است یا نه، او را مجزی و کفایت میکند. و اگر از نظر مکان و زمان، مصادف قرار گیرد ؛ حجش صحیح است (1).

نظر اشتراکی شافعی و حنبلی

1- عاقل باشد.

2- برای عبادت شایستگی داشته باشد، چه صبی و کودک نابالغ باشد و چه خواب باشد، زیرا فرد خواب در حکم بیدار است. ولی فرد بیهوش و مست، حکمشان از دایره فرد خواب جدا است. وقوف آن ها صحیح نمی باشد. زیرا آنان شایستگی عبادت را ندارند و عقلشان زایل شده است. پس کسی که اهل عبادت باشد و خواب بر او در یک لحظه در بخش کوچکی از اجزای عرفات، در هنگام وقوف در عرفات بر او عارض شود (در نزد جمهور حنفی، مالکی، حنبلی: بین زوال خورشید روز عرفه تا طلوع فجر روز عید قربان. و در نزد حنابله: از طلوع فجر روز عرفه) در این صورت وقوفش صحیح است. چه خوابش عمدی باشد یا با غفلت وقوف کند و یا در وقوف خود، خرید و فروش کند، یا سخنان گزاف و لهوی بگوید. یا در وقت وقوف، به عرفات رفت؛ در حالی که نمی دانست (جاهل) آنجا عرفات است. و هیچ توقف نکرد؛ بلکه به سرعت در یک طرف از محدوده سرزمین عرفات عبور کرد و رفت یا از عرفات عبور کرد در پی بدهکار فراری. یا در پی حیوان رم کرده یا بر روی شتر خوابش برد و شتر از عرفات گذشت، در تمام این موارد، وقوفش صحیح است ولی تمام فضیلت را از دست می دهد (2).

وقوف تا غروب خورشید در نزد جمهور حنفی - مالکی و حنبلی واجب می باشد. تا این که

ص: 607


1- 1- همان، ص 876.
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2235.

بین شب و روز در وقوف در عرفه جمع کند. پس همانا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در عرفه وقوف کرد تا آن که خورشید غروب کرد.( در حديث جابر ذکر شده است).

در حدیثی از علی و اسامة چنین آمده است:

«پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنگام غروب خورشید دور شد» پس اگر قبل از غروب دور می شد، در نزد اکثر اهل علم، حجش صحیح بود و باید حیوانی را خون می داد.

شافعیه گويد: جمع بين شب و روز به عنوان سنت و روشی قرار گرفته شده است (جنبه استحباب). بنابر این بر کسی که قبل از غروب خورشید از عرفه عبور کرده ؛ دادن خون وجوبی ندارد. هر چند که بعد از غروب به عرفات برنگردد.

در روایت صحیحی اینچنین آمده است: «أن من أتی عرفه قبل الفجر ليلا أو نهارة، فقدتم حجه). کسی که شب یا روز قبل از فجر (سپیده دم به عرفه بیاید، پس به تحقیق حجش صحیح است. و اگر خون دادن (کفاره) بر او واجب شود، حجش ناقص می باشد، بلی؛ داد خون ( پرداخت کفاره) بر او مستحب است البته از باب ترتیب و تقدير (1).

مالكیه گوید:

رکن و اساس حضور به عرفه، شب عید قربان است البته به هر طریقی که باشد ولو به صورت عبوری. اگر آن فرد بداند که آن جا عرفه است و نیت حضور کند، همان دو شرطی است که قبلا در مورد فرد مار (عبور کننده) و مغمى عليه (بیهوش) ذکر شده است. پس کسی که در عرفه بعد از زوال وقوف کند آنگاه قبل از غروب خورشید از عرفه برود ؛ بنابر این، باید سال آینده حج بجای آورد ؛ مگر آنکه قبل از فجر برگردد. ولی اگر قبل از امام و بعد از غروب خورشید از عرفه برود ، عملش مجزی است.

و شرط صحت وقوف در نزد مالكيون این است: انجام وقوف در هنگام شب. و دلیل آنان سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که فرمود: وقف بعرفه حين غربت الشمس، و از ابن عمر روایت شده است: پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: «هر کسی که عرفات را شب هنگام درک کند، پس به تحقیق حج را درک نموده است. و کسی که در هنگام شب، عرفات از او فوت شود، حج از او فوت شده است. که در این صورت باید به وسیله عمره محل شود. و سال آینده حج را بجای آورد (2).

ص: 608


1- 1- منظور از ترتیب: تا کفاره ندهد، حجش ناقص است. منظور از تقدیر: میزان معینی از کفاره که باید بپردازد.
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص 2236.

دليل اول مورد مناقشه واقع شده است به اینکه عمل حضرت به جهت افضل بودن اوست زیرا بین آن مخیر است. و حدیث دوم بیان آخر وقت وقوف است.

نتیجه آنکه، جمهور فرق اهل سنت این چنین می گویند: وقوف حاجی چه در شب و چه روز بعد از زوال مجزی و مکفی است.

مالكيه معتقدند:

وقوف واجب در هنگام شب است. پس کسی که در این زمان آن را ترک کند، باید آن را با دادن خون جبران کند. به این قول، حنفیه و حنابله هم معتقدند و ترک وقوف در شب را، موجب دادن خون می دانند؛ ولی شافعیه آن را (دادن خون) مستحب می داند (1).

اختلاف مذاهب چهارگانه در نحوه خواندن نماز ظهر روز عرفه

سؤالی مطرح است؛ و آن این که: آیا دو نماز ظهر و عصر، با دو اذان و دو اقامه خوانده می شود یا با یک اذان و دو اقامه؟

مالک معتقد است: جمع بین دو نماز، با دو اذان و دو اقامه.

دلیل: اصل بر این است که: هر نمازی با یک اذان و اقامه ای جداگانه خوانده شود.

شافعیه و ابو حنیفه و الثوری و ابو ثور و جماعتی : بین دو نماز ظهر و عصر با یک اذان و دو اقامه، جمع می کند. البته به روایتی، مالک هم اینچنین نظری را دارد. و دلیل شافعی، حديث جابر است.

احمد بن حنبل: جمع بین دو نماز، با دو اقامه.

مطلب اجماعی: هرگاه امام در روز جمعه، قبل از ظهر، خطبه ای نخواند؛ نمازش جایز است.

و نیز اجماع دیگر آن که: زمانی که امام مسافر باشد ؛ نحوه قرائت نماز، آهسته و نماز شکسته است.

و مطلب اختلافی آن که: هرگاه امام اهل مکه باشد، آیا در این مکان ها (نماز یوم التروية در منا - نماز روز عرفه - در مزدلفه، شب عید قربان)، نماز را شکسته بخواند؟.

ص: 609


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص2236.

در پاسخ این سؤال:

مالک و الأوزعی و جماعتی معتقدند: خواندن نماز شکسته در این مکان ها سنت است چه اهل مکه باشد یا نباشد.

دليل مالک: هیچ شخصی را ندیده است که با پیامبر (صلی الله علیه و آله) نماز کامل بخواند.

الثوری، ابو حنيفه والشافعي و ابو ثور و داود می گویند: اگر کسی اهل آن مکان ها باشد، جایز نیست نماز شکسته بخواند (1).

دلیل: بقای بر اصل معروف آنکه: نماز شکسته جایز نیست مگر بر مسافر.

اختلاف علما: در وجوب حضور در عرفه و منا، روز جمعه.

مالک: حضور در عرفه و منا روز جمعه وجوبی ندارد نه برای ساکنین مکه و نه دیگران. مگر در ایام حج و مگر آنکه امام اهل عرفه باشد.

شافعی: همان نظر مالک است، جز این که در وجوب روز جمعه ؛ شرط است که چهل مرد اهل عرفه و بر مذهب او باشند.

ابو حنیفه: زمانی که امیر حج از جمله کسانی باشد که نماز را نه در بینا و نه عرفه ؛ شکسته نمی خواند، آنگاه که عرفه با روز جمعه با هم مصادف باشد، روز جمعه را در روز عرفه بخواند (2).

مقدار وقوف و نحوه آن

علما بر این مطلب اتفاق قول دارند که: وقوف در بخشی از سرزمین عرفه ولو به اندازه یک لحظه کفایت می کند.

مالكيه: منظور از وجوب طمانینه بعد از غروب در وقوف یعنی استقرار به اندازه یک نشستن بین دو سجده البته چه در حال ایستاده باشد یا نشسته و یا سواره باشد.

حنفیه و مالكيه: اندازه واجب از وقوف، همان وجود فرد در عرفه یک ساعتی از این وقت است؛ چه آن فرد عالم به وقت باشد یا جاهل باشد، خواب یا بیدار باشد، بهبودی یافته باشد یا بیهوش باشد، یا مست و یا مجنون باشد. و فرقی نیست در این که در عرفه توقف کرده باشد یا عبور کرده باشد. در حالی که او پیاده می رود و یا سوار بر روی حیوان، یا او را می برند ؛ زیرا

ص: 610


1- 1- بداية المجتهد ونهاية المقتصد، ج1، ص 278.
2- 2- همان، ص 279.

به اندازه واجب (وجود و حضور در عرفه)، وقوف در عرفه را انجام داده است. به دلیل حديث من وقف بعرفه، فقد تم حجه» کسی که وقوف در عرفه را انجام دهد، اعمال حجش به اتمام رسیده است. پیاده روی و راه رفتن از دایره وقوف خالی نمی باشد ؛ چه نیت وقوف داشته باشد و یا نداشته باشد (1).

در این مسأله هیچ اختلافی نیست که: در وقوف ؛ طهارت، ستر و پوشیدن عورت، رو به قبله و نیت هیچ کدام شرط نمی باشد. پس صحیح است که واقف، محدث یا جنب و یا حایض و نفاس باشد.

«ابن منذر» چنین قایل است: تمام اهل علم بر این مطلب قایلند که ؛ کسی که در عرفه وقوف کند به طوری که پاک نباشد، حج را درک کرده است و هیچ کفاره ای به عهده اش نمی باشد. ولی وجود طهارت در فرد امری مستحب است و به دلیل قول پیامبر (صلی الله علیه و آله) به عایشه، در حالیکه حایض بود ؛ حضرت به او امر فرمودند که: «هر آنچه که حج گذار انجام می دهد ؛ شما هم انجام بده البته به جز طواف خانه خدا».

حکم حج کننده ای که وقوف در عرفه از او فوت شده

هرگاه وقوف عرفه از حاجیای فوت شود، به مفهوم فوت شدن حج در آن سال است، و جبرانش ممکن نمی باشد زیرا رکن چیزی، ذات آن چیز است، و بقای چیزی با از بین رفتن ذات آن شی، محال است (2).

و نیز کسی که محروم شده است و وقوف در عرفه از او فوت شود ؛ تا طلوع فجر روز عی؛ قربان، در این صورت حجش فوت شده و از بین رفته است. و بنا بر این واجب است که طواف و سعی را بجای آورد و از احرام خارج شود (محلل) و حج را سال آینده انجام دهد که در این صورت لزومی بر پرداختن کفاره (خون) نمی باشد. به دلیل قول حضرت که فرمودند: کسی که از او در شب، عرفه فوت شود ؛ حج از او فوت شده است و محل می شود و حجش تبدیل به عمره می شود که منحصر در طواف و سعی است (3).

ص: 611


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2237
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی وادلته ، ج3، ص2238.
3- 3 - ابو الحسن برهان الدين، علی بن ابی بکر بن عبد الجليل الفرغانی المرغنیانی، الهداية في شرح بداية المبتدی ف ج1، ص 177.

«النووي» در «الايضاح» صفحه 54 معتقد است: «هرگاه حجاج به اشتباه در غیر روز عرفه، وقوف کنند» ؛ محل نظر است:

اگر به اشتباه گرفتار تأخیر شوند، و در دهم ذی الحجه وقوف کنند، حجشان تمام و مجزی است (کفایت می کند و کفاره ای بر آن ها نیست. فرقی نمی کند که این اشتباه بعد از وقوف باشد یا در حال وقوف.

و اگر به اشتباه در یازدهم ذی الحجه وقوف کنند و یا در تقدم و تأخر دچار اشتباه شوند به طوری که در هشتم ذی الحجه وقوف کنند، یا از نظر مکان دچار اشتباه شوند و در غیر سرزمین عرفات وقوف کنند، حجشان صحیح نمی باشد.

اگر این اشتباه (وقوف در دهم ذی الحجه) بر گروه کمی از حجاج اتفاق بیفتد، نه تمام حاجیان، بنا بر صحیح ترین اقوال، این وقوف بر آن ها مجزی و مکفی نمی باشد.

اگر یک نفر و یا افرادی به دیدن ماه ذی الحجه شهادت بدهند سپس شهادتشان رد شود، بر شهود لازم است در روز نهم کنار آن ها وقوف نمایند، هر چند که مردم بعد از آن وقوف کنند (1).

حكم جماع در موقفي

به اتفاق جميع فقها، هرکس قبل از وقوف به عرفه، جماع نماید، حجش فاسد و باید اعمالش را تمام، و در سال بعد هم، حج خود را قضا کند. و به فتوای امامیه و شافعیه: باید یک شتر هم کفاره بدهد، ولیکن حنفیان یک گوسفند را هم کافی می دانند. اگر حاجی بعد از وقوف به عرفه و قبل از وقوف مشعر نیز همین عمل را مرتکب شود، حکم همان است که در مسأله قبل گفته شد.

ولی به فتوای ابوحنیفه: جماع کردن بعد از وقوف به عرفه، موجب بطلان حج نمی شود بلکه فقط باید یک شتر قربانی کند. چنانچه محرم بعد از وقوف به شعر و قبل از خروج از احرام، جماع نماید، حجش فاسد نخواهد شد ولیکن باید یک شتر قربانی کند.

شافعی و مالكی گویند: حج وی باطل و باید یک شتر هم قربانی کند مانند جماع نمودن قبل از وقوف به مشعر. به هر حال به نظر همه فقها غیر از داود ظاهری، هر کس حج خود را فاسد کرد

ص: 612


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص2238.

واجب است اعمالش را ادامه داده و بقیه افعال حج را بیاورد. وليكن داود ظاهری معتقد است: با همان فسادی که انجام داده از احرام خارج می شود و لازم نیست بقیه اعمال را بجا آورد (1).

استدلال: کسانی که قائلند باید بقیه اعمال را بجا بیاورد، به این آیه استدلال نموده اند:

«واتموا الحج والعمره لله»، «حج و عمره را برای خدا به پایان ببرید»

در توضیح چنین می گویند:

این آیه اطلاق دارد، یعنی اتمام حج و عمره را خواسته است و هیچ گونه تقییدی در آن نیست که حج صحیح را تمام کنید یا فاسد را، بنابراین گرچه در مسأله مذكور حج فاسد است، ولیکن باید آن را به اتمام برساند.

واما داود ظاهری می گوید: لازم نیست بقیه اعمال را بجا بیاورد (2).

در کتاب «الهداية..» اینچنین آمده است که:

فساد حج و تباه شدن اعمال آن، فقط به جماع تعلق دارد نه به سایر محظورات. و البته آن جماعی که در آن معنای استمتاع و ارتفاق با زن وجود دارد. که این خود محظور احرام است و منجر به پرداخت کفاره (خون) می گردد. برخلاف بطلان روزه، که بدون انزال حاصل نمی شود. حال اگر شخصی به یکی از دو روش فوق ؛ قبل از وقوف در عرفه مجامعت کند، حجش فاسد میگردد و یک گوسفند هم کفاره دهد. بنا بر روایتی که از رسول خدا پرسیده شد در باره مردی که با همسرش مواقعه کرده است؛ در حال که هر دو محرم بودند، حضرت فرمود: هر دو باید خون دهند (کفاره) و هر دو سال آینده به حج آیند. و شافعی گفته است که یک شتر باید کفاره دهند به اعتبار این که جماع بعد از وقوف بوده است. و ابو حنیفه گوید: جماع در غیر از قبل (جلو)، به شرط آن که در معنای وطء تقاصر و کوتاهی نماییم ؛ موجب فسایر حج نمی شود. که ایشان بین آن که زنش باشد و بین آن که موجب فساد می گردند، فرقی قائل نشده است. بر خلاف مالک که که خروج از خانه اشان را و محرم بودن هر دو را آورده است و شافعی گفته است:

ص: 613


1- 1- جناتی، محمد ابراهیم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، ص 141-142.
2- 2- همان.

زمانی که برسند به مکانی که در آن مواقعه انجام داده اند، به آن ها تذکر داده می شود و از هم جدا می شوند (1).

غزالی گوید: هرگاه اجیری مجامعت کند، حجش فاسد است و اجاره فسخ می گردد. حال اگر این حج را حتما باید خودش به عینه بجای میآورده؛ در این صورت واجب است اجیر خودش قضاي آن را بجای آورد. و اگر حجی بر ذمه اش باشد، فسخ نمی شود و در این که خودش قضای آن را بجای آورد یا دیگری؟ دو وجه در مسأله است.

رافعی» گوید: زمانی که اجیری مجامعت کند، حجش فاسد است و کفاره بر اجیر واجب است. زیرا مأمور به را اتیان نکرده است و آنچه که امر شده بوده، حج صحیح بود ولی او حج فاسدی را بجای آورده است. آیا نمی بینی حج صبی، بصورت نافله و مستحبی منعقد می شود. سپس هرگاه قبل از وقوف بالغ شود، تبدیل به فرض و واجب می شود (2).

مستحبات وقوف در عرفه و آدابش

مستحب است حاجی در روز ترویه (هشتم ذی الحجه) به سوی منا حرکت کند و مستحب است توقف کردن یا بیتوته در برنا (شب را تا صبح خوابیدن) تا سپیده صبح روز عرفه، سپس بعد از طلوع خورشید به سوی عرفات بیاید. در روایتی از «مسلم» به پیروی از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله)، اقامت حجاج در «نمره» نزدیک عرفات، به طوری که وارد عرفات نشوند، مستحب است.

حنابله چنین می گویند:

«اگر حجاج بخواهند، می توانند در عرفه اقامت داشته باشند تا خورشید غروب کند، سپس امام قبل از نماز ظهر، دو خطبه مانند خطبه های نماز جمعه می خواند و مردم را نسبت به مناسک و اعمالشان از مکان و زمان وقوف، و کوچ کردن از عرفات، و شب را ماندن در مشعر الحرام و سنگ جمع کردن جهت رمی جمرات سه گانه، آگاه می کند(3).

سپس مؤذن اذان می گوید و امام به اتفاق مردم نماز ظهر و عصر را با هم (بدون فاصله با

ص: 614


1- 1- ابو الحسن برهان الدين، علی بن ابی بکر بن عبد الجليل الفرغانی المرغنیانی، الهداية في شرح بداية المبتدی، ج1،ص 160
2- 2 - العزيز شرح الوجيز (شرح الكبير) ، ج 3، ص321.
3- 3- به دلیل حديث جابر، از قول پیامبر (صلی الله علیه و آله) که این کار را انجام داده اند.

ذکر یک اذان و دواقامه و به صورت شکسته می خواند(1). و در نزد حنفیه، حاجی در وقت خواندن نماز ظهر، نماز عصر را نخواند(2).

در نزد حنفیه جمع بین نماز ظهر و عصر، یک نوع عملي از اعمال حج است که شامل مقیم و مسافر مي شود. ولی اگر آن فرد مقيم باشد مانند امام مکه، در این صورت با حاجیان نماز بخواند مانند نماز افراد مقیم . که در این صورت نماز شکسته جایز نمي باشد. و براي حجاج اقتدا به آن امام هم جایز نمي باشد.

رأي مالكیه هم اینچنین است:

جمع بین نماز ظهر و عصر حتي براي ساکنین عرفه مستحب مي باشد. و نیز مستحب است نماز ظهر و عصر را شکسته بخوانند مگر براي اهل عرفه؛ و نیز بین نماز ظهر و عصر نافله اي را نخوانند. و کسی که به همراه امام جمع بین نماز هاي ظهر و عصر از او فوت شد، در این صورت هنگام کوچ کردن جمع کند.

و همچنین حنابله اجازه دادند جمع بین این دو نماز برای هر شخصی که در عرفه است اهل مکه و غیر آن). اما شکسته نماز خواندن برای اهل مکه جایز نمی باشد.

* نتیجه آنکه:

رأي جمهور علما، جواز جمع بین دو نماز براي هر حاجي است. اما شکسته نماز خواندن براي اهل عرفه و مکه جایز نمي باشد. در حالیکه مالکیه، شکسته نماز خواندن برای اهل مکه را اجازه داده است (3).

رأي شافعیه این است: حکم جمع بین دو نماز ظهر و عصر و شکسته نماز خواندن و در مشعر الحرام نیز در سفر قابل اجرا است نه براي هر عبادتي. پس جمع بین دو نماز و شکسته خواندن تنها برای مسافر است و مختص سفر کوتاه است، پس امام اهل مکه بر کسی که سفرش به اندازه مسافت شکسته نماز خواندن نیست، امر به کامل نماز خواندن و عدم جمع می کند. گویا بعد از سلام به آنان می گوید: «اي اهل مكه واي کسي که سفرش کوتاه است، نمازتان را کامل بخوانید. و زمانی که حجاج به مکه داخل شدند و قصد اقامت چهار روز را نمودند؛ بر آنان

ص: 615


1- 1- بنا بر روایت مسلم و تبعیت از سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله).
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی وادلته ، ج3، ص2239.
3- 3- همان.

کامل نماز خواندن واجب و لازم است. پس هرگاه در «یوم الترویه» به سوي منا بروند و نیت رفتن به وطنشان را هنگام فراغت از اعمال کنند، در این صورت از زمانی که خارج شدند، نمازشان شکسته است زیرا آنان ایجاد کردند سفري را که نماز در آن شکسته است.

آنگاه بعد از اتمام نماز، به موقف مي روند ؛ و در حرکت به سوي موقف عجله مي کنند. آداب مستحبات وقوف در عرفه عبارتند از:

1- غسل کردن در نمره انجام شود.

2- احدي وارد عرفات نشود مگر بعد از زوال.

3- امام دو خطبه بگوید و بین دو نماز جمع کند.

4- بعد از دو نماز، با شتاب وقوف کنند.

5- آنچه که فضیلت دارد، این است که وقوف در کنار صخره های بزرگ در پایین ترین قسمت «جبل الرحمة» باشد.

6- شایسته است که در موقف تا غروب خورشید باقی بماند پس در وقوفش بين شب و روز را جمع کند، بلکه این قول در نزد جمهور غیر از شافعيه واجب است.

7- آنچه که فضیلت دارد؛ این است که به صورت سواره وقوف کند چرا که از پیاده روي برتر است. ( به جهت اقتدا به رسول خدا (صلی الله علیه و آله)).

8- رو به قبله به همراه تطهیر و پوشیدن عورت و نیت وقوف در عرفه، پس اگر در حالت محدث بودن یا جنب بودن یا حایض بودن یا نجاستی بر او باشد، یا در صورت کشف عورت باشد، وقوفش صحیح است و فضیلت از او فوت مي شود.

9- آنچه که برای وقوف کننده فضیلت دارد، این است که خورشید بر او بتابد و زیر سایه قرار نگیرید مگر به جهت عذري، به اینکه ضرر به او برسد یا این که موجب عدم دعا و وعدم تلاشش شود.

10- روزه نباشد زیرا در این صورت بهتر مي تواند دعا کند. در «صحیح ثابت شده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به صورت «مفطر» (عدم روزه ) وقوف می کردند(1).

روزه روز نهم ذی الحجه، (روز عرفه) مستحب است. و تنها برای فردی که در حال

ص: 616


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص2240.

برپایی اعمال حج نمی باشد، این روزه مستحب است. اما اگر کسی حاجی است، در بین مذاهب قايل به تفصیل شده اند:

اهل البيت (علیه السلام): روزه روز عرفه برای کسی که توانایی انجام دعا را دارد مستحب است.

حنابله: روزه گرفتن حاجی در روز عرفه مستحب است البته زمانی که شب را در عرفه وقوف کرده و در روز عرفه وقوف نکرده است، اما زمانی که در روز عرفه وقوف کرده باشد، روزه اش کراهت دارد.

حنفیه: روزه روز عرفه، اگر حاجی را ضعیف گرداند، کراهت دارد ؛ و همچنین روزه روز ترویه (هشتم ذی الحجه) هم این حکم را دارد.

مالكيه: روزه روز عرفه نسبت به حاجی مکروه است همچنانکه روزه «یوم التروية» روز هشتم ذی الحجه کراهت دارد(1).

11- حضور قلب داشته باشد و خود را از آنچه که او را از دعا باز می دارد، فارغ کند(2).

12- از دشمني و ضرب و شتم و سخن زشت دوری کنند، بلکه شایسته است که تا حدي که برایش ممکن است از سخن مباح دوري کند زیرا موجب تضييع وقت مي شود.

13- در روز عرفه و ایام ذي الحجه، عمل خیر زیادی انجام دهد بدلیل سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله): «ما العمل في ايام أفضل منه في هذه الأيام - يعني أيام العشر» هیچ عملی در این ده روز ذی الحجه برتر از آن نیست. اصحاب گفتند: آیا جهاد را شامل نمی شود؟ حضرت فرمودند: حير جهاد را شامل نمی شود، مگر مردی که برای حفظ مال و جانش از وطن خارج شود و خود را به خطر بیندازد. و با چیزی هم بر نگردد.

14- دعا زیاد خواندن و ذكر لااله الا الله و خواندن قرآن و استغفار و تضرع و خشوع و بیان ضعف و نیاز در درگاه حق، و اصرار در دعا ورزیدن، و سه بار هر دعا را تکرار کردن، و ذکر سبحان الله و الحمد لله والله اكبر، و زیاد گریستن و سیل اشک جاری شدن با آن دعاها و طلب بخشش از لغزش ها.

بهترین آن ها، دعاهایی است که «ترمذی» و سایرین از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت کرده اند که فرمود: بهترین دعا، دعای روز عرفه است و بهترین کلامی را که من و سایر پیامبران پیشین گفتند: «لا أله ألا الله وحده لا شريك له، له الملك وله الحمد، وهو على كل شيء قدير» است.

ص: 617


1- 1 - الفقه على المذاهب الأربعه و مذهب اهل البيت (علیه السلام)، ج1، ص722.
2- 2 - وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص2240.

و در کتاب «ترمذی» از علی (رضی الله عنه) آمده است: بیشترین دعایی را که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در روز عرفه در موقف خواندند این بوده است:

«اللهم لك الحمد كالذي نقول و خير مما نقول، اللهم لک صلاتي و نسکی و محیای و مماتی، و الیک مآبی، ولک ربی تراثي».

خدایا حمد و سپاس مخصوص توست که تمام خیر و خوبی از آن توست، خدایا نمازم و عباداتم و زندگی و مرگم همه برای توست، و بازگشتم به سوی توست خدای من هر چه ترکه دارم، از آن تو است(1).

خدایا من از عذاب قبر و و وسوسه در سینه و شتاب در کارها به تو پناه می برم. از جمله دعاهایی که انتخاب شده بدین قرار است:

(اللهم آتنا في الدنيا حسنة وفي الاخرة حسنة وقنا عذاب النار. خدایا در دنیا و در آخرت به ما حسنه عطا فرما و ما را از عذاب قیامت حفظ گردان. اللهم أنى ظلمت نفسي ظلما كثيرا، و أنه لا يغفر الذنوب الا انت خدایا من به خودم خیلی ظلم روا داشتم و جز تو نمی تواند گناهانم را ببخشد. فاغفر لي مغفرة من عندك، وارحمني، أنك أنت الغفور الرحیم. خدایا از روی مغفرتی که داری مرا ببخش و مرا مورد رحمت خودت قرار ده زیرا تو بخشنده و مهربانی «اللهم اغفر لي مغفرة من عندک تصلح بها شأني في الدارين»، خدایا مرا آنگونه ببخش که شأنم با بخششت، صلاحیت آن را در دنیا و آخرت داشته باشد. و مرا مورد رحمت خودت قرار ده تا خوشبخت ترین فرد در دنیا و آخرت باشم و خدایا توبه صادقانه و خالصانه مرا بپذیر در حالیکه هرگز پیمان شکنی و خلف وعده ای در آن نیست. خدایا راه مستقیم را بر من لازم گردان که هیچ انحرافی در آن نیست. خدایا مرا از پستی گناه به سوی سربلندی طاعت، منتقل گردان. و به توسط حلالت مرا از حرامت بی نیاز گردان. و با طاعت و عبادتت و به فضلت مرا از معصیتت و هر آنچه غیر توست ؛ دور گردان. خدایا قلبم و قبرم را نورانی گردان و مرا پناه ده از تمام آنچه که شر است، و برای من تمام آنچه خیر است جمع گردان. خدایا دینم، امانتم، قلبم، بدنم و پایان کارم را همه پیش تو به امانت می گذارم).

و مستحب است که با صدای بلند بسیار تلبيه (لبیک اللهم لبیک لبیک لاشریک لک

ص: 618


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص2241.

لبیک...) بگوید و بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) درود بفرستد. شایسته و سزاوار است در تمام موارد فوق اینچنین عمل کند:

یک بار دعاکند، و یک بار لا اله الا الله بگوید، یک بار الله اکبر بگوید و یک بار تلبيه بگوید، یک بار بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) صلوات بفرستد، و یک بار استغفار کند بطوری که می تواند به صورت فرادا و جماعت این اعمال را انجام دهد. و باید برای خودش و پدر و مادرش و خویشانش و شیوخ و بزرگانش و اصحاب و محبین و دوستانش و سایر مسلمين دعا کند (1). و به این دعاها اعتقاد قلبی داشته باشد و به همراه دعا و ذکر، مثل سیل بگريد و طلب دوری از گناه و لغزش ها را داشته باشد.

در «صحیح مسلم» از عایشه روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: «هیچ روزی بیشتر از روز عرفه نیست که خدا در آن روز، بنده ای را در آن روز آزاد می کند. و ملائکه به آن ها مباهات می ورزند(2).

شروط وقوف در عرفه

عدم اختلاف بین علما:

بعد از نماز ظهر و عصر در عرفه وقوف کند. و این که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بعد از آن که در عرفه نماز ظهر و عصر را خواند؛ وقوف کرد و از کوههای عرفه بالا رفت در حالیکه دعا می کرد. و هر کسی هم که با وی بود تا غروب خورشید وقوف کرد و زمانی که يقين بر غروب خورشید کند، به سوی مزدلفه برود.

مطلب اجماعی: کسی که در عرفه قبل از زوال (ظهر) وقوف کند و از عرفه کوچ نماید، به وقوف آن فرد اعتنایی نمی شود. حال اگر بر نگردد پس بعد از زوال وقوف کند یا از هنگام شب قبل از طلوع فجر وقوف کند، حج از او فوت شده است.

روایتی از «عبدالله بن معمر الدیلی» که می گوید: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم که فرمود: «الحج عرفات، فمن أدرک عرفه قبل أن يطلع الفجر فقد ادرک » البته این حدیث را تنها این شخص از صحابه نقل کرده است.

ص: 619


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د. الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2242.
2- 2- همان، ص2243.

وجه اختلاف، آن است که: حکم کسی که بعد از زوال در عرفه وقوف نموده و سپس قبل از غروب خورشید از آن جا دور شده است:

مالک: به عهده آن فرد است که حج قابل قبولی را انجام دهد مگر آن که قبل از فجر باز گردد. و اگر از عرفه قبل از امام و بعد از از بین رفتن خورشید (بعد از غروب) برود، او را کفایت میکند. خلاصه آن که شرط صحت وقوف، وقوف در شب است.

قول جمهور علما: کسی که بعد از زوال در عرفه وقوف کند، حجش کامل است. هر چند که قبل از غروب دور شود. تنها اختلاف در بین علما از جهت کفاره (وجوب داد خون) است.

دليل قول جمهور:

حدیث «عروة بن مضرس» است که بر صحتش اجماع شده است، اینچنین می گوید: خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمدم و عرض کردم: آیا به عهدة من هم حج است؟ فرمودند: «کسی که این نماز را با ما بخواند و در این موقف، وقوف نماید تا زمانی که ما کوچ می کنیم، یا قبل از آن از عرفات کوچ کند، در هنگام شب یا در هنگام روز، به تحقیق حج او تمام شده است و از احرام خارج شده و محل می گردد».

اجماع کرده اند بر این که: مراد از روز در این حديث، بعد از زوال است و کسی که شب را شرط دانسته است، دلیل آورده که منظورش، هنگام غروب خورشید است. لکن این قول اختصاص به جمهور دارد که می گویند: همانا وقوف شخص در عرفه تا پنهان شدن و رفتن کامل خورشید است . (بر مبناي حديث عروة بن مضرس)(1).

از نظر راه ها، در روایتی از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) روایت شده است: «تمام عرفه موقف است و از دل کوه های عرفه بالا رفتند و تمام مزدلفه، موقف است مگر وادی میر، و نا تمام قربانگاه است.... )».

اختلاف علما در مورد کسی که وقوف کرده از عرفه به عرفه:

مالک: در قول ضعیفی آمده است: حجش تمام است و باید خون دهد.

شافعی: هیچ حجی به گردنش نیست. عمده دلیل در بطلان حج، بر اساس نهی ای است که در حدیث وارد شده است.

ص: 620


1- 1- بداية المجتهد ونهاية المقتصد، ج1، ص279.

و عمده دلیل در عدم بطلان حج: اصل آن است که وقوف در کل عرفه جایز است، مگر دلیلی بر آن اقامه شود (1).

کیفیت حرکت (کوچ از عرفه

يعقوب بن ابراهیم، در خبری می گوید: یحیی از هشام از پدرش از أسامة بن زيد حدیثی را ذکر می کند: از مسیر حرکت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حجة الوداع سؤال شد که گفت: به سرعت چهار پا را حرکت می دهد، پس زمانی که زمین فراخی را یافت، به خوبی شتر را راند، و حال آن که نیک راندن شتر، برتر از زمین فراخ است (2).

در حدیثی از «محمود بن غيلان»، «وکیع» و «بشر بن الرئ» و «ابونعیم» و... که پیامبر (صلی الله علیه و آله)

در وادی محسر قرار گرفت و به این حدیث، «بشر» این مطلب را افزود: که حضرت با جمعیت با آرامش و وقار کوچ کرد. و بر این حديث « ابونعیم» کلام دیگری از حضرت را اضافه کرد به این که:

نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) به آنان فرمان داد که در هنگام رمی جمره و سنگ انداختن، سنگ را بین انگشت شصت و سبابه قرار دهد و نیز فرمود: شاید دیگر من بعد از این سال ها شما را نبینم (3).

نزول (فرود آمدن در مکانی بعد از دور شدن از عرفه

در خبری از قتيبه - حماد - ابراهيم بن عقبه - گزیب - أسامة بن زيد: پیامبر (صلی الله علیه و آله) وقتی از عرفه کوچ کردند و به شعب رفتند، به ایشان گفتم: آیا نماز مغرب را می خوانید؟ فرمودند: نماز گذار در جلوی تو است (4).

و در خبر دیگری از... از أسامة بن زید که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در منطقه شعب فرود آمدند آن جایی که امیران فرود می آمدند. سپس دستشویی رفتند و وضوی مختصری را گرفتند، من به

ص: 621


1- 1- بداية المجتهد ونهاية المقتصد، ج 1، ص 279.
2- 2- سنن نسائی، حدیث 3025، ص478.
3- 3- سنن ترمذی، باب 55 ، حدیث 886، ص 234.
4- 4- سنن نسائی، حدیث 3026، ص 428.

رسول خدا، نماز را گوشزد کردم که ایشان فرمودند: الصلاة أمامک نماز پیش روی تو است، و چون به مزدلفه بیاییم سایر مردم محل نمی شوند مگر آن که نماز خوانده باشند(1).

وقوف در مزدلفه

وقوف در مزدلفه از جهات مختلفی مورد بررسی قرار می گیرد:

اول – صفت ووصف شرعی

به اجماع و اتفاق مذاهب، وقوف در مزدلفه واجب است نه از جهت رکن بودن. پس کسی که آن را انجام ندهد، باید خون دهد، بیتوته در مزدلفه به نظر حنابله واجب است، در نزد حنفيه و مالكيه مستحب است، و در نزد شافعی در مساله دو قول است:

واجب یا مستحب است؛ و در نزد «النووي» عملی است که رجحان دارد و در نزد «السبکی»، واجب است. محل این دو قول جایی است که فرد عذری نداشته باشد، اما فردی که معذور است، قطعا لزومی بر داد خون نیست.

از جمله افرادی که جزء معذورین (زنان - کودکان - مریض ها - افراد مسن) محسوب می شوند:

کسی که شب هنگام به عرفه بیاید و نتواند وقوف کند، و کسی که از عرفه به سوی مکه کوچ کرده و در مکه طواف کرده ( به جهت رکن بودن) و وقوف در مزدلفه از او فوت گشته است.

«أذرعی» چنین گفته است:

و شایسته است کلام حمل شود بر کسی که بدون سختی برایش امکان رسیدن به مزدلفه نباشد، پس اگر برایش امکان رسیدن به مزدلفه باشد، در این صورت واجب است جمع بین دو واجب (طواف و وقوف در مزدلفه).

از جمله معذورین: اگر خانمی بترسد از این که حیض یا نفاس شود، در مکه مبادرت به طواف نماید.

ص: 622


1- 1- سنن نسائی، ح 3027، ص 428

در «كفاية الاختيار»:

بیتوته در مشعر، مستحب است، در نزد حنفیه، به اندازه یک ساعت و لو خیلی کم به طور عبوری باشد؛ همانطور که در عرفه می باشد. و میزان استحباب: این وقوف تا «الاسفار» ادامه دارد.

حنابلة: پس اگر بعد از نیمه شب به مزدلفه رسید، و در آن جا باقی ماند، کفاره ای بر دوشش نیست.

شافعی: بعد از نیمه شب به مزدلفة برسد حتی یک لحظه باشد.

مالکی: به اندازه پایین آمدن از شتران و خواندن نماز مغرب و عشا و خوردن چیزی (1) یا نوشیدن در آن باشد.

جمهور علما، غیر از حنابله ؛ قایل به این رأی شده اند: مذاهبی که خیلی آسان و راحت نظر می دهند و مردم را به جهت ازدحام حاجیان و سختی بیتوته کردن در تنگنا قرار نمی دهند.

مشعرالحرام

و آن شامل کوه «قزح» در «مزدلفه» است. در نزد حنفيه مستحب است؛ و در نزد مالکی، شافعی و حنبلی، سنت است.

دلیل وجوب بیتوته در مزدلفة

و آن سخن خدا در قرآن است(2):

«فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ ». ترجمه: و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعر الحرام» یاد کنید!

وسخن نبی (صلی الله علیه و آله) است: « من شهد صلاتنا هذه - أي صلاة الفجر - و وقف معنا حتى ندفع، وقد وقف بعرفة قبل ذلک لیلا أو نهارا، فقد تم حجه، وقضی تفثه». کسی که شاه خواندن نماز صبح ما باشد و با ما وقوف کند تا این که حرکت کنیم ؛ و در عرفه وقوف کند چه شب یا روز، حجش به اتمام رسیده و محل می گردد.

ص: 623


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج3، ص2245.
2- 2- بقره: 198.

این روایت فوق را، مذاهب خمسه و ترمذی در صحیحه خود ذکر کرده اند. اسامی مزدلفه عبارتند از: مزدلفة، جمع والمشعر الحرام.

حد مزدلفة: از «مازمی» عرفه تا نزدیکی محر» که البته در هر جایی از آن وقوف کند، او را کفایت میکند ؛ بدلیل سخن نبی مکرم (صلی الله علیه و آله): المزدلفة موقف».

دوم - رکن بودن وقوف در مزدلفة

حنفيه: چه فردی خواب باشد یا بیهوش یا مجنون و یا مست باشد، چه نیت وقوف را کرده باشد و یا نکرده باشد، مزدلفه را بشناسد یا نشناسد ولو تنها عبور کند، مانند وقوف در عرفه است.

مالكيه: در مزدلفه واجب است حاجی به اندازه پایین آمدن از حیوان و خواندن نماز مغرب و عشا، در آن سرزمین فرود آید. و چیزی بخورد یا بنوشد، که اگر پایین نیاید، باید خون دهد، و وقوف در مشعر الحرام، به عنوان سنت است(1).

شافعیه چنین گفته است:

مقدار واجبی را که در بیتوته در مزدلفه کفایت میکند، باقی ماندن حاجی در یک لحظه است. مانند وقوف در عرفه می باشد. پس عبور کردن از مزدلفه کفایت میکند. اگر چه توقفی انجام ندهد، و زمانش بعد از نیمه شب است. و مستحب است که زنان و افراد ضعیف بعد از نیمه شب زودتر از سایرین به «منا» بروند. و شعار آنان این است: تلبيه و تکبیر به جهت تأسی به پیامبر (صلی الله علیه و آله). و سایرین در آنجا باقی می مانند تا صبح هوای گرگ و میش شود. (سپیده دم).

حنابله: بیتوته در مزدلفه واجب است و کسی که آن را ترک کند باید خون دهد. و کسی که در مزدلفه بیتوته کند، جایز نیست که قبل از نیمه شب از آنجا برود، پس اگر بعد از نیمه شب از آنجا برود، هیچ چیزی بر گردنش نمی باشد. به جهت قول پیامبر (صلی الله علیه و آله): «خذوا عني مناسككم» مناسک و اعمال حجتان را از من یاد بگیرید. و تنها بعد از نیمه شب از آن جا کوچ کند بنا بر آنچه اجازه داده شده است. «ابن عباس» چنین گفته است: «من در بین افراد ناتوان و ضعیف خانواده پیامبر بودم که از مزدلفه به منا رفتیم. و اینچنین حضرت به اسماء اجازه دادند.

ص: 624


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2246.

و شرط طهارت از جنابت و حیض نمی باشد زیرا مزدلفه به خانه خدا تعلق ندارد. پس صحیح است که فرد طهارت نداشته باشد مانند وقوف در عرفه و رمی جمرات.

در این که «مزدلفه»، جزو ارکان حج است؛ بحثی نیست؛ به دلیل آیه قرآن (1): «فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ». خدا را نزد « مشعر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همان طور که شما را هدایت نمود و قطعا شما پیش از این، از گمراهان بودید.

اجماع بين علما در این است: کسی که شب را در مزدلفه بیتوته کند (شب عید قربان و با امام بین نماز مغرب و عشا جمع کند و بعد از وقوف در عرفه، بعد از نماز صبح تا «الاسفار» وقوف کند، حجش تمام است.

محل اختلاف بین علما: آیا وقوف در مزدلفه بعد از نماز صبح؛ و بیتوته در مزدلفه از جمله مستحبات در حج است یا از جمله واجبات است؟

الأوزعی و گروهی از تابعین چنین گفته اند: از جمله واجبات حج است. و کسی که از او فوت شود، سال آینده حج کند و قربانی دهد.

فقهای کشورهایی قایلند بر این که: از جمله واجبات حج نمی باشد. و این که کسی از او وقوف و بیتوته ی در مزدلفه فوت شود، باید خون دهد.

شافعی گوید: اگر تا بعد از نیمه شب اول از مزدلفه برود، و نمازی در آن جا نخواند، باید خون بدهد. به دلیل حدیثی که مورد اتفاق بر صحتش است و از «عروة بن مضرس» است: «من ادرک معنا هذه الصلاة » یعنی نماز صبح مزدلفه را، مورد نظر می باشد.

جمهور افرادی که این حج را بدون خواندن نماز صبح در مزدلفه، صحیح دانسته اند؛ بدليل کار پیامبر است که حضرت افراد ضعیف را شب هنگام از آن جا (بدون خواندن نماز صبح) می بردند(2).

سوم – مکان وقوف در مزدلفه

مزدلفه ( مکانی بین منا و عرفه است) تمام آن سرزمین «وقف» است مگر بطن محسر (و ان

ص: 625


1- 1- بقره: 198.
2- 2- بداية المجتهد ونهاية المقتصد، ج1، ص280.

وادی بين منا و مزدلفه است)، پس وقوف در هر بخشی از قسمت های مزدلفه صحیح است، و در هر قسمتی از مزدلفه که بخواهد فرود می آید بجز در وادی محسر، به جهت سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله): « تمام عرفات، موقف است بجز بطن رنه، و تمام مزدلفه، موقف است بجز وادی محسر»(1).

و در نزد حنفیه، فرود آمدن در محسر کراهت دارد. هر چند که وقوف در آن با کراهت مجزی است.

و آنچه که افضل و بهتر است این است که: حاجی پشت سر امام بر روی کوه هایی که امام وقوف میکند، وقوف نماید و آن کوه قزح است (همان مشعر الحرام است که نام دیگرش مزدلفه است زیرا طبق روایت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) بر آن کوه وقوف کرده است؛ و فرموده است: از من، مناسكتان را فرا بگیرید. «خذوا عني مناسككم»(2).

چهارم - زمان وقوف در مزدلفه

در نزد فقها، دو رأی در مسأله وجود دارد:

1- رأي حنفيه:

زمان وقوف، ما بین طلوع فجر روز عید قربان و طلوع خورشید است، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حديث جابر وابن عمر، قبل از طلوع خورشید رسید، و فرمود: پس کسی که در مزدلفه قبل از طلوع خورشید یا بعد از طلوع خورشید، وقوف کند ؛ به آن اعتنایی نمی شود. اندازه واجب در وقوف یک ساعت است ولو خیلی کم باشد، و مستحب است (نه واجب) که شب عید قربان را در مزدلفه بیتوته کند؛ و آنچه که واجب است همان وقوف است و افضل و بهتر آن است که وقوف بعد از خواندن نماز صبح باشد (در هوای گرگ و میش). سپس در کنار مشعر الحرام وقوف نماید و دعا و مناجات خدا را بجای آورد و حوایجش را از خدا مسألت دارد، سپس قبل از طلوع خورشید از مزدلفه به نا کوچ کند، و اگر بعد از طلوع فجر، قبل از خواندن نماز صبح، کوچ کند، کار زشتی انجام داده، در حالی که به دلیل ترک سنت کفاره ای به عهده اش نمی باشد.

ص: 626


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د. الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2247.
2- 2- همان.

2- رأي جمهور: زماني وقوف، شب است. و تفصیل آن اینچنین است:

مالكيه معتقد است: زمان وقوف در هر بخشی از شب، به اندازه پایین آمدن از شتر و خواندن نماز مغرب و عشا و خوردن و یا نوشیدن است. و مستحب (سنت): بیتوته در مزدلفه، شب عید قربان، پس زمانی که سپیده صبح طلوع کند، نماز صبح را بخوانند آنگاه به سوی مشعر الحرام حرکت کنند. بطوری که در این وقوف، با تضرع و دعا در نزد خدا باشد؛ سپس قبل از طلوع خورشید به برنا بروند و در وادی میر سرعت بگیرند.

شافعیه گويد:

وقت وقوف در مزدلفه، بعد از نیمه شب است، پس کسی که در نیمه شب در مزدلفه نباشد، باید خون دهد.

حنابله گويد:

بیتوته در مزدلفه، تا طلوع فجر واجب است، کسی که آن را ترک کند؛ باید خون دهد. پس زمانی که حاجی در اول وقت نماز صبح را خواند، در «مشعر الحرام» وقوف کند، و اگر برایش امکان دارد از کوه بالا رود وگرنه در کنار مشعر وقوف کند و ذکر خدا و دعا کند. به دلیل آیه 198 سوره بقره که خداوند در قرآن می فرماید:

«فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ » .

و در حديث جابر آمده است: «وقتی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) به مشعر الحرام آمد، از کوه بالا رفت، سپس ذکر خدا و لااله الا الله و الله اکبر گفت». و کسی که به مزدلفه آمد، جایز نیست که قبل از نیمه شب از آنجا برود، پس اگر بعد از نیمه شب برود، هیچ کفاره ای به گردنش نیست(1).

ص: 627


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2249.

احکام خاص مزدلفه

1۔ جمع بین نماز مغرب و عشا

در خبری از... عبد الله بن يزيد و او از ابو ایوب آورده است که: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بین نماز مغرب و عشا جمع کرده است(1).

در خبری از عیسی بن ابراهیم که حدیثی را از ابن وهب - يونس - ابن شهاب - عبیدالله بن عبد الله از پدرش نقل کرده که: رسول خدا بین نماز مغرب و عشا را جمع فرمودند حتی بین دو نماز یک سجده را هم انجام ندادند به طوری که سه رکعت نماز مغرب و دو رکعت نماز عشا خواندند و عبد الله بن عمر هم این کار را انجام داد. تا به خدا پیوست (2).

عمرو بن منصور هم در خبری از ابو نعیم - از سفيان - از شلمه - از سعید بن جبیر - از ابن عمر: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نماز مغرب و عشا را با یک اقامه با هم خواندند (3).

و در حدیثی از «محمد بن بشار» و... و سفیان ثوری از ابی اسحاق و از عبد الله بن مالک ؛ اینکه «ابن عمر» در شعر نماز خواند و بین دو نماز را با یک اقامه خواند و گفت: از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دیدم که در این مکان مثل این کار را انجام دادند(4).

برخی از اهل علم گفته اند: بین نماز مغرب و عشا در مزدلفه با یک اذان و دو اقامه جمع کند. به طوری که برای خواندن نماز مغرب یک اذان و اقامه بگوید و نماز مغرب را بخواند سپس مجددا اقامه گوید و نماز عشا را بخواند. و قول شافعی هم اینگونه است (5).

حنفية: خواندن نماز مغرب، در راو مزدلفه جایز نمی باشد، که اگر فردی اینگونه بخواند، باید تا قبل از طلوع فجر آن را اعاده کند و نیز بیتوته در مزدلفه مستحب است (6).

عبد البر» در کیفیت حرکت از عرفه به مزدلفه گفته است: به دلیل عجله در نماز مغرب، به سرعت بخواند و چون باید نماز عشا را در مزدلفه بخواند و به دلیل آن که نماز مغرب و عشا را باید به صورت جمع با هم بخواند، لذا بین دو مصلحت را با هم جمع می کند که

ص: 628


1- 1- سنن نسائی، احادیث ش 3030-3029 - 3028.
2- 2 - سنن نسائی، ح3031، ص 478.
3- 3- همان، ح 3032، ص 478.
4- 4- سنن ترمذی، ح 887، باب 56، ج 3، ص 235.
5- 5- همان، ص 236.
6- 6- طحطاوی الحنفی، احمد بن محمد بن اسماعیل، حاشية الطحطاوی علی مراقی الفلاح شرح نور الایضاح، ص 734.

اعم از وقار و آرامش در صورت ازدحام جمعیت و سرعت گرفتن در هنگام عدم ازدحام جمعیت (1).

2- مقدم کردن زنان و کودکان به منازلشان در مزدلفه

حسین بن حریث از سفيان - از عبید الله بن ابی یزید: از ابن عباس شنیدم : ما جزء کسانی هستیم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) در شب مزدلفه ما را جزء ضعفا مقدم داشت(2).

و در خبر دیگری از ... و از فضل که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به افراد ضعیف بنی هاشم فرمان داد که در شب هنگام از مزدلفه کوچ کنند(3).

و در خبری از عمروبن علی، یحیی - ابن جريح - عطاء - سالم بن شوال - ام حبیبه : پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمان داد که نماز صبح را اول سپیده دم فجر از هنگام رفتن مشعر به منا بخواند(4).

3- مجوز زنان در کوچ از مشعر، قبل از صبح

در خبری یعقوب بن ابراهیم از هشيم - از منصور - از عبد الرحمن بن القاسم - از عایشه که گفته است: پیامبر (صلی الله علیه و آله) به «سوده (5)» در کوچ از مشعر، قبل از صبح اجازه دادند؛ زیرا او زنی ناتوان در انجام کارهایش بود (6).

4- وقت خواندن نماز صبح در مزدلفه

محمد بن علا» در خبری از ابو معاویه، از اعمش - از غماره - از عبد الرحمن بن يزيد - از عبد الله آورده است:

« من هرگز ندیدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را که نماز بخواند مگر در وقت خودش، به جز نماز

ص: 629


1- 1- شوکانی، محمد بن علی بن محمد، نيل الأوطار في شرح منتقى الأخبار، ج5، ص72.
2- 2 - سنن نسائی، ح3035 - 3034، ص 479.
3- 3- همان، ح 3036، ص479.
4- - همو، ح3038، ص479.
5- 5 - اولین همسر پیامبر (صلی الله علیه و آله) بعد از خدیجه (س). ابن سعد، الطبقات الکبری، ج8، ص42.
6- 6- سنن نسائی، ح 3039، ص479.

مغرب و عشاء که به طور جمع، یعنی بدون فاصله با هم خواندند و نماز صبح را در آن روز قبل از وعده گاهش ( ميقات) اقامه کردند»(1).

5- حكم فردی که نماز صبح را با امام در مزدلفه درک نکرد

در خبری سعید بن عبد الرحمن از سفيان - از اسماعیل و داود و ذکریا از شعبی - از عروة بن مضرس چنین گفته است: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در مزدلفه دیدم که در حال ایستاده فرمودند: کسی که با ما در اینجا ( مزدلفه) نماز را اقامه کند به طوری که قبل از آن یک شبانه روز در عرفه بوده، پس به تحقیق حجش به اتمام رسیده است (2).

در خبری از محمد بن قدامه، جریر از طرف از شعبى – از عروة بن مضرس که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

کسی که مزدلفه را با امام و مردم درک کند، تا این که از آنجا کوچ کند، پس به تحقیق حج را درک نموده است. و کسی که با مردم و امام درک نکند، حج را درک نکرده است (3).

و در حدیث دیگری عروة بن مضرس می گوید: در مزدلفه خدمت نبی (صلی الله علیه و آله) آمدم و گفتم: ای رسول خدا (صلی الله علیه و آله) من به جلو پیش رفتم و از هیچ کوهی نگذشتم مگر آن که بر آن وقوف کردم. حال آیا به عهده من حجی است؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: کسی که این نماز را

(صبح مزدلفه) با ما بخواند و قبل از آن در عرفه یک شبانه روز وقوف کرده باشد، حجش به اتمام رسیده و باید حلق یا تقصیر را انجام دهد. (تا محل) شود (4).

عمرو بن علی در خبری از... شنیدم رحمن بن دیلی گوید:

من پیامبر (صلی الله علیه و آله) را در روز عرفه دیدم در حالی که مردم «نجد» به سویش می آمدند؛ به فردی گفتند که از حج بپرسد، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: تمام حج در عرفه است، کسی که شب هنگام قبل از نماز صبح به مزدلفه بیاید، پس حقیقتا حج را درک کرده است. ایام

ص: 630


1- 1- سنن نسائی، ح 3040، ص479.
2- 2- همان، ح 3041.
3- 3 - سنن نسائی، ح3042، ص480 - 479.
4- 4- همان، ح 3045-3044-3043، ص480.

متعلق به من، سه روز است کسی که در دو روز آن، تعجیل یا تأخیر کند، گناهی مرتکب نشده است. سپس مردی پشت سر ایشان رفت و مردم را به آن سه روز فرا می خواند (1).

و در روایت دیگری از جابر بن عبد الله، که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «تمام مزدلفه، موقف است»(2).

6- تلبیه در مزدلفه

از... ابن مسعود گوید: ما در مزدلفه بودیم از کسی شنیدم که می گفت ؛ در این مکان سوره بقره نازل شده است. «لبیک اللهم لبیک» (3).

7- وقت کوچ از جمع مزدلفه)

اسماعیل بن مسعود در خبری از خالد - از شعبه – از ابی اسحاق – از عمرو بن میمون که شنیدم: عمر را در مزدلفه دیدم که می گوید: اعراب جاهلی کوچ نمی کردند تا این که خورشید طلوع کند و همانا رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با آنان مخالفت ورزید سپس قبل از آن که خورشید طلوع کند از مزدلفه کوچ کرد (4).

پنجم - حكم فوت شدن وقوف در مزدلفه از وقتش

حنفیه گوید: اگر فوت زمان وقوف در مزدلفه به جهت عذری باشد، هیچ چیزی (کفاره ) به عهده اش نیست که بپردازد، زیرا خود حضرت ؛ افراد ضعیف و ناتوان را مقدم می دانستند و هیچ گاه امر به پرداختن کفاره نمی کردند. ولی اگر به جهت عذری نباشد، باید خون دهند ؛ زیرا واجبی را ترک کرده اند. که در این صورت موجب پرداخت کفاره است.

جمهور قائلند: ترک وقوف در مزدلفه موجب پرداخت خون (کفاره) است(5).

و شاید علت آن این باشد که: ... عطاء بن ابی رباح از جابر بن عبد الله شنیده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرموده است: «كل عرفة موقف وكل المزدلفة موقف، وكل منی منحر، و كل فجاج

ص: 631


1- 1 - سنن نسائی، ح3046، ص 480.
2- 2- همان، ح 3047، ص480.
3- 3 - سنن نسائی، ح3048، ص480.
4- 4- همان، ح 3049، ص480.
5- 5- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2250.

مكة طريق و منك». تمام عرفه و مزدلفه، موقف هستند و تمام منا قربانگاه است، و تمام شکاف میان دو کوه مکه، راه و قربانگاه است(1).

ششم - مستحبات وقوف در مزدلفه

از جمله امور مستحب در مزدلفه، به قرار ذیل است:

غسل کردن در شب عید قربان (وقوف در مشعر الحرام) پس کسی که آبی نیابد، باید تیمم کند (کلام النووی در الايضاح است).

جمع بین دو نماز مغرب و عشا چه به صورت فرادا و یا با امام بخواند.

احیا و شب زنده داری این شب با عبادت همچون نماز خواندن - تلاوت قرآن - ذکر و دعا وتضرع.

بعد از نیمه شب آماده شدن و جمع کردن سنگریزه از مزدلفه، برای جمره عقبه روز عید قربان و آن هفت سنگریزه است. و برای ایام تشریق، 33 تا 36 سنگریزه ، که مجموع آن 70 سنگریزه به اندازه کم تر از یک بند انگشت شود. و بزرگ تر از آن کراهت دارد. و شکستن سنگ کراهت دارد مگر به جهت عذر که البته شکستن سنگ مورد نهی واقع شده است زیرا منجر به اذیت می شود(2).

و از هر جایی که سنگ بردارد جایز است؛ لکن کراهت دارد که از مسجد و از مکان های نجس باشد و یا از سنگ هایی باشد که آن را در جمرات پرتاب کرده اند. (به دلیل قول ابن عباس).

شستن سنگ های جمرات کراهت ندارد، و حال آنکه «النووی» و بعضی حنابله مستحب دانسته اند. زیرا طبق روایتی از ابن عمر، که او سنگ ها را شست و از حنابله در کتاب «غاية المنتهی»: شستن سنگی که نجس نیست استحبابی ندارد(3).

وقوف در مشعرالحرام، و بالا رفتن بر آن کوه اگر امکانش باشد و گرنه در کنار یا پایین کوه وقوف کند.

ص: 632


1- 1- بیهقی، الحافظ ابی بکر احمد بن الحسين بن على، السنن الكبرى، ح 9587، ج7، ص267.
2- 2- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی وادلته، ج3، ص2250.
3- 3- همان.

خواندن نماز صبح در اول وقت، در این روز نسبت به سایر ایام تأکید بر زیاد گفتن الله اكبر شده است؛ به جهت اقتدای بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله)(1).

وقوف در مشعرالحرام بعد از نماز فجر و روبه قبله باشد. و دعا کند و حمد الهی را بگوید و تكبير ولا اله الاالله بگوید و زیاد تلبيه را به زبان جاری کند. مستحب است حاجی در دعایش اینچنین بگوید:

اللهم كما أوقفتنا فيه و أريتنا إياه، فوفقنا لذكرك كما هديتنا، واغفر لنا وارحمنا كما وعدتنا بقولک، وقولك الحق:

«فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ (2)». ترجمه: و هنگامی که از «عرفات» کوچ کردید، خدا را نزد «مشعر الحرام» یاد کنید! او را یاد کنید همان طور که شما را هدایت نمود و قطعا شما پیش از این، از گمراهان بودید.

و نیز سه بار بگوید: (الله اکبر، لا إله إلا الله، والله اكبر، الله أكبر، و لله الحمد).

ترجمه: خدایا همچنانکه قدرت وقوف را به ما بخشیدی و خودت را بر ما نشان دادی، پس ما برای یاد و ذکر تو و این که ما را هدایت کردی، وقوف می کنیم، خدایا بر اساس وعده ای که به ما دادی ما را مورد بخشش و رحمت خودت قرار ده.....

شافعية: مقدم کردن افراد ناتوان از جمله زنان و سایرین، قبل از طلوع خورشید و بعد از نیمه شب ، در رفتن به منا، تا قبل از ازدحام مردم، سنگ جمره عقبه را بزنند.

اما سایرین (غیر از افراد ناتوان) تا صبح در مزدلفه هستند و نماز را می خوانند آنگاه به سمت منا حرکت می کنند.

اگر فردی پیاده در وادی محسر (و آن وادی جدا کننده بین مزدلفه و منا است (3)) می رود باید با سرعت و عجله، حرکت کند و نیز اگر سوار بر حیوانی است؛ باید آن را بر سرعت حرکت کردن را دارد. به دلیل روایت مسلم که علت را، عذاب اصحاب فیل (قصد تخریب خانه خدا را داشتند در این منطقه از سوی خدا می داند.

ص: 633


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2250.
2- 2- بقره: 198.
3- 3 - وهبة الزحيلي، أ. د. الفقه الاسلامی و ادلته، ج3، ص2251.

از جمله سایر مستحبات، ورود به مزدلفه و خروج از آن به سمت بینا با آرامش و وقار است. بر طبق حديث جابر: «ايها الناس السكينة السكينة»(1).

تمت بعون الله. مصادف با ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در 17 ربیع الاول 1442.

ص: 634


1- 1- وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی و ادلته ، ج 3، ص 2252.

منابع و مآخذ

ص: 635

* بعد از قرآن کریم، ترجمه آية الله مکارم شیرازی.

* ابن درید، محمد بن حسن، جمهرة اللغة، اول، بیروت: دار العلم للملايين.

* ابن فارس، أحمد، معجم مقاييس اللغة، اول، قم: مكتب الاعلام الاسلامی، 1404ق.

* افتحاری گلپایگانی، علی، آراء المراجع، تهران: شعر، کتابخانه دیجیتال نور.

* افتخار زاده، سید حسن و حسینی، سید حسن، چهارده گفتار پیرامون حج، چاپ اول، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتي

منیر، 1392

* افتخاری گلپایگانی، علی، آراء المراجع في الحج، تهران: شعر، بی تا.

* انصاریان، حسین، چهل حدیث حج، چاپ اول، نشر مشعر، 1374،

* آبی، حسن بن ابی طالب و اشتهاردی، علی پناه و یزدی، حسین، کشف الرموز فی شرح المختصر النافع، قم: مؤسسه

فرهنگی تبیان، 1387

* البجنوردی، سید محمد حسن، القواعد الفقهيه، محققان: محمد حسين الدرایتی، مهدی المهریزی ، چاپ اول، قم:

الهادی، 1419 ه. ق، 1377 ه.ش.

* بحرانی، هاشم بن سليمان، البرهان في تفسير القرآن، تهران: بنیاد بعثت، 1416 ق.

* البستاني، محيط المحيط، لبنان: مکتبة ناشرون

* بلاغی، سید عبد الحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإكسير، چاپ اول، قم: حکمت،، 1386 ق.

* بندر ریگی، محمد، فرهنگ جدید عربی - فارسی - ترجمه فارسی، چاپ چهارم، تهران: اسلامی، 1362.

* بهجت، محمد تقی، پرسش های جدید حج،

بهجت، محمد تقی، رساله ذخيرة العباد،

* بهجت، محمد تقی، مناسک حج، قم: شفق، مرکز تنظیم و نشر آثار آية الله العظمی بهجت

* تبریزی، میرزا جواد آقا، مناسک، قم، 1385.

* جناتی، محمد ابراهیم، حج از دیدگاه مذاهب اسلامی، مترجم: حسینعلی محمد نژاد، تهران: شعر، 1371.

* جوادي آملي، جرعه اي از صهباي حج، چاپ هفتم، نشر مشعر، 1387

* حسینی همدانی، سید محمد، انوار درخشان، تهران: کتابفروشی لطفی، 1404 ق.

* حسيني آهق، مریم و میر ابو القاسمي، سيده رقيه و دشتي، محمد و دیگران، در باره حج، چاپ اول، تهران: کتاب

مرجع، 1389.

* حلی (علامه)، حسن بن يوسف بن مطهر، مختلف الشيعه في احكام الشريعة، چاپ اول، قم: مركز الأبحاث و

الدراسات الاسلامية ، شوال 1415، 1371. . حلی، ابی جعفر محمد بن منصور بن احمد بن ادریس، سرائر، چاپ دوم، مؤسسه نشر الاسلامی، 1410

0 - ق.

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی ، إرشاد الأذهان إلى أحكام الإيمان، اول، قم: ایران ، دفتر انتشارات

اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1410 ه ق.

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، تبصرة المتعلمين في أحكام الدين، اول، در یک جلد، تهران - ایران

: مؤسسه چاپ و نشر وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1411 ه ق.

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، تحرير الأحكام الشرعية على مذهب الإمامية ، اول.

ص: 636

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، تذکرة الفقهاء، اول: 14 جلد، قم - ایران: مؤسسه آل البيت

عليهم السلام،، 1414 هق.

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، تلخيص المرام في معرفة الأحكام، اول، در یک جلد، قم - ایران:

انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1421 ه ق.

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، قواعد الأحكام في معرفة الحلال والحرام ، اول، 3 جلد، قم - ایران:

دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،، 1413 ه ق.

* حلی، علامه، حسن بن يوسف بن مطهر اسدی، مختلف الشيعة في أحكام الشريعة، دوم، 9 جلد، قم - ایران، دفتر

انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1413 هق.

* حلی، محقق، نجم الدين، جعفر بن حسن، نكت النهاية، اول، 3 جلد، قم - ایران : دفتر انتشارات اسلامی وابسته به

جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،، 1412 ه ق.

* حمیری، عبدالله بن جعفر، قرب الاسناد، قم: مؤسسه آل البيت لإحياء التراث، 1413 ق.

* خامنه ای ( حسینی )، علی بن جواد، مناسک حج، تهران: شعر، 1385.

* خامنه ای ( حسینی )، علی بن جواد، مناسک حج، کتابخانه نور، نرم افزار جامع فقه اهل البيت.

* خامنه ای، علی، مناسک حج مطابق با فتوای حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، تهران: شعر، 1385.

. خداکرمي زنجاني، ابو علي، ابعاد گوناگون حج، اول، قم: دار النشر اسلام، 1373.

* خمینی ( موسوی)، روح الله ، مناسک الحج ( المحشی)، کتابخانه نور، نرم افزار جامع فقه اهل البيت.

* خمینی ( موسوی)، روح الله، نجاة العباد، کتابخانه نور، نرم افزار جامع فقه اهل البيت.

* خمینی، روح الله، تحریرالوسیله، دوم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ( ره )، 1385.

* خمینی، روح الله ، مناسک حج مطابق با فتوای حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و رهبر معظم انقلاب حضرت

آیت الله العظمی خامنه ای، تهران: مشعر 1389.

* خوئی ( موسوی )، ابوالقاسم، المسايل الشرعية، بيروت - لبنان: دارالزهرا، 1416.

* خوئی ( موسوی )، ابوالقاسم، معتمد العروة الوثقی، -، 1412 ق. . خوئی ( موسوی )، ابوالقاسم، مناسک، قم: مدينة العلم، 1412 ق.

* درویش، عبدالله ، از میقات تا عرفات، اول، تهران: معارف، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبري در دانشگاها، 1382.

* ذهني تهراني، سید محمد جواد، المباحث الفقهية في شرح الروضة البهية ( راهنماي فارسي شرح لمعة )، دوم، انتشارات

وجداني، 1369.

* رشاد، محمد، اصول فقه ، -، چهارم، اقبال، 1367.

* سبزواری، علی مؤمن قمی، جامع الخلاف و الوفاق، اول، در یک جلد، قم - ایران : زمینه سازان ظهور امام عصر عليه

السلام، 1421 هق.

* سحاب ، ابو القاسم، فلسفه و اسرار حج - تاریخ و جغرافياي مختصر مکه معظمه و مناسک حج، دوم، -: سحاب

کتاب، 1358.

* سعدی، ابو جيب، القاموس الفقهي لغة واصطلاحا، دوم، دمشق: دار الفكر، 1408ق.

* سیستانی، سید علی، ملحق مناسک، کتابخانه نور، نرم افزار جامع فقه اهل البيت.

* سیستانی، سید علی، مناسک حج، کتابخانه نور، نرم افزار جامع فقه اهل البيت.

ص: 637

* سیستانی، سید علی، منهاج الصالحين، کتابخانه نور، نرم افزار جامع فقه اهل البيت.

* سیوری، جمال الدين المقداد بن عبد الله، کنزالعرفان في فقه القرآن، سوم ، مرتضوی، 1365.

* شالچي، مجيد، فرازهايي از حج، اول، تهران: آرون، 1389

* شیخ طوسی، محمد بن حسن، الجمل و العقود في العبادات، اول، مترجم، واعظ زاده خراسانی، محمد، مشهد: مؤسسه

نشر دانشگاه فردوسی، 1387ق.

* صافی گلپایگانی، لطف الله، احکام عمره،

* صافی گلپایگانی، لطف الله، مناسک، قم: حضرت معصومه ، 1297 ق.

* طالقانی، سید محمود، بسوی خدا می رویم با حج، مشعر، 1358

* طباطبایی، سید علی، ریاض المسائل في بيان الأحكام بالدلائل، دار الهادی.

* طباطبایی، سید محمد حسین، سید محمد باقر موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، قم: دفتر انتشارات اسلامی

جامعه ی مدرسین حوزه علمیه قم، قرن 15.

* الطباطبایی یزدی، سید محمد کاظم، العروة الوثقی، تهران: دار الكتب الاسلامیه، 1397ه

* ق. . طریحی، فخر الدين، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، سوم، تهران: کتابفروشی مرتضوی، 1375ش.

* طوسی، محمد بن حسن، التبيان في تفسير القرآن، اول، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

* طیب، سید عبد الحسین، اطیب البيان في تفسير القرآن، دوم، تهران: انتشارات اسلام، 1378 ش.

* العاملي، شمس الدين الشيخ محمد بن مكي ( شهید اول )، الدروس الشرعية في فقه الأمامية، اول، مؤسسه نشر اسلامي،

1412 ه.

* عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، قم: انتشارات اسماعیلیان، 1415 ق.

* عمانی، حسن بن علی بن ابی عقیل حذاء، حياة ابن أبي عقيل و فقهه، اول، در یک جلد، قم - ایران : مركز المعجم

الفقهي، 01413 ق.

* غروی تبریزی، علی، مناسک حج، -، 1374.

* غفاری، ابراهیم، راهنمای حرمین شریفین، اسوه، 1370.

* غلامي، هادي، مناسک مأثوره، اول، مشهد: طنین قلم، 1390

* فيروزآبادی، القاموس المحیط، دار احیاء التراث العربی.

* فیض، علیرضا، مبادی فقه و اصول، تهران: دانشگاه، 1367.

* الفيض الكاشاني، المولی محمد، مفاتیح الشرایع، تحقيق: السيد مهدی رجایی

* قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقيق: حسین درگاهی، اول، تهران: سازمان

چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، 1368 ش.

* قمی، شیخ صدوق اول، علی بن بابویه، مجموعة فتاوى ابن بابویه، اول، در یک جلد - قم - ایران.

* قمی، شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا يحضره الفقیه، دوم ، 4 جلد، - قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ایران، 1413 0 ق.

* الكرکی، ( المحقق الثانی )، الشيخ علي بن الحسین، جامع المقاصد في شرح القواعد،، قم: مؤسسه آل البيت (علیه السلام)

لإحياء التراث 1408ه - ق.

ص: 638

* کلینی، محمد بن يعقوب، فروع الکافی، بیروت - لبنان: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات ،01426 - 2005 م.

* کریمي واقف، رضا، دانشنامه حج، اول، تهران: جامي، 1392

* کلینی، ابو جعفر، محمد بن یعقوب، الكافي، اول، 15 جلد، قم - ایران : دار الحديث للطباعة والنشر، 1429 هق

* گلپایگانی ( موسوی )، سید محمد رضا، آداب و احکام حج، اول، قم: دار القرآن الكريم، 1413 ق.

* گلپایگانی ( موسوی )، سید محمد رضا، مجمع المسايل، اول، قم: -، 1372.

* محدث خراساني، صفيه، حج در مذاهب اسلامي، اول، تهران: سیمین دخت، 1381.

* محقق ، محمدباقر، نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه .

* محمدی، ابوالحسن، مبانی استنباط حقوق اسلامی، تهران: دانشگاه، چاپ ششم، 1368.

* منيع، محمد ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت - لبنان: دارالکتب العلميه.

* نراقی، مولی احمد بن المولی محمد مهدی، مستند الشيعة في احكام الشريعة، قم: منشورات مكتبة آية الله العظمی المرعشي النجفی، 1405 ق.

منابع فقه اهل سنت

* ابن تيمية الحرانی، شیخ الاسلام احمد بن عبد الحليم، مناسک حج، المحقق: د. أنس بن عادل التیامی، اول،

الكويت : دار الركائز،، 01439 - 2018 م.

* ابن رشد القرطبي الأندلسی، امام القاضی ابو الوليد محمد بن احمد بن محمد بن احمد، بداية المجتهد ونهاية

المقتصد، تصحیح: خالد العطار، دار الفكر.

* ابن سورة ، ابی عیسی محمد بن عیسی، تحقیق و تخریج و تعليق: محمد فؤاد عبد الباقی، الجامع الصحيح و هو سنن

الترمذی، بیروت - لبنان : دارالکتب العلمية.

* ابن عطيه اندلسی، عبد الحق بن غالب، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، بیروت: دارالکتب العلميه، 1422ق.

* ابن قدامة الحماعیلی ثم الدمشقي الحنبلی، ابو محمد موفق الدين عبد الله بن أحمد بن محمد، المغنی لابن قدامة ، القاهرة : مكتبة القاهرة، 1388 0 - 1968 م.

* ابو الحسن برهان الدين، علی بن ابی بکر بن عبد الجليل الفرغانی المرغنیانی، الهداية في شرح بداية المبتدی، محقق:

طلال يوسف، بیروت - لبنان: دار احیاء التراث العربی.

* برهان الدين، ابراهيم بن محمد بن عبد الله بن محمد ابن مفلح - ابو اسحاق، المبدع في شرح المقنع اول ، بيروت - لبنان: دار الكتب العلمية، 1418 0 - 1997 م.

* بیهقی، الحافظ ابی بکر احمد بن الحسين بن على، السنن الكبری، دار الفكر.

* بیضاوی، عبد الله بن عمر، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1418 ق..

* تقي الدين الشافعی، ابوبکر بن محمد بن عبد المؤمن بن حريز معلی الحسینی الحصنی، كفاية الأخبار في حل غاية

الاختصار، اول، دمشق: دار الخير، 1994.

* تمیمی مغربی، ابو حنیفه، نعمان بن محمد بن منصور، دعائم الإسلام، دوم، 2 جلد، قم - ایران: مؤسسه آل البيت عليهم السلام، 1385 0 ق.

* التميمي المغربي، أبي حنيفة النعمان بن محمد بن منصور بن احمد بن حيون، دعائم الاسلام، تحقیق: آصف بن فیضی، القاهرة: دار المعارف، 1963-1383.

ص: 639

الجزیری، عبد الرحمن و الغروی، محمد و الشيخ ياسر مازح، الفقه على المذاهب الأربعة و مذهب اهل البيت، بیروت

- لبنان: دار الثقلین، بی تا. : دار قطنی، ابو الحسن علی بن عمر بن احمد بن مهدي بن مسعود بن النعمان بن دينار البغدادي، سنن الدار قطنی،

تحقیق و تعلیق: شعيب الأرنؤوط - حسن عبد المنعم شلبي، عبد اللطيف حرزالله، احمد برهوم، اول، بیروت - لبنان:

مؤسسة الرسالة، 01424 - 2004م.

* دينار النسائی، ابو عبد الرحمن احمد بن شعیب ابن علی بن سنان، سنن النسائی، بیروت: عصريه ، 1426 - 2006م.

* رافعی القزوینی الشافعی، امام ابی القاسم عبد الكريم بن محمد بن عبد الكريم، العزيز شرح الوجيز ( شرح الكبير ) ، تحقیق و تعليق: الشيخ علی محمد معوض - الشيخ عدل احمد عبد الموجود، اول، بیروت - لبنان: دارالکتب العلمية ،

01417 - 1997م.

* سجستانی، ابی داود سليمان بن الأشعث الازدی، سنن ابی داود، اول، شرکت دار الأرقم بن ابی الأرقم، ، 1420 - 1999م.

* شافعی، ابو عبد الله محمد بن ادریس بن العباس بن عثمان بن شافع بن عبد المطلب بن عبد مناف المطلبي القرشی المکی، الام، بیروت: دار المعرفة، 1410 0 - 1990 م.

* شربینی، شمس الدين محمد بن الخطيب، مغني المحتاج، اول، دارالفکر، تعليقات: الشيخ جوبلی الشافعی،،

2001

- 01421 م.

* شوکانی، محمد بن علی بن محمد، نيل الأوطار في شرح منتقى الأخبار، چاپ آخر.

* طحطاوی الحنفی، احمد بن محمد بن اسماعیل، حاشية الطحطاوی علی مراقی الفلاح شرح نور الایضاح، اول، محقق: محمد عبد العزيز الخالدي، بيروت - لبنان: دارالکتب العلمية، 1418 - 1997 م.

* فخر الدين، عثمان بن على الزيلعي - احمد الشلبي شهاب الدين، تبیین الحقائق شرح كنز الدقايق و بهامشه حاشية

الشلبي، اول ، یولاق مصر الحمية: الكبرى الأميرية، 1314 ه.

* القرطبی، ابو عمر يوسف بن عبدالله بن عبد البر، الكافي في فقه اهل المدينة المالكی، چاپ آخر، بیروت: دارالکتب

العلمية ، 2011 م.

* کرمانی، حاج محمد کریمخان، فصل الخطاب، (علم الشريعة، العبادات ).

* وهبة الزحيلي، أ. د، الفقه الاسلامی وادلته ، دمشق: دارالفکر، 1984 م.

* Khabar online.ir

* Anhar . ir آیت الله زنجانی

* Esra . ir جوادي آملي

* http://wiki.islamicdoc.org.

* ويکی شيعه.

* ویکی اهل البيت ahlolbait .com

ص: 640

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109