سرشناسه:گرمرودی ثابت، مولود، 1348 -
عنوان و نام پديدآور:حج ابراهیمی/ نویسنده مولود گرمرودی ثابت.
مشخصات نشر:مشهد: طنین قلم، 1399.
مشخصات ظاهری:630 ص.
شابک:978-622-727312-0
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
موضوع:حج
موضوع:*Hajj
رده بندی کنگره:BP188/8
رده بندی دیویی:297/357
شماره کتابشناسی ملی:7344995
ص: 1
بسم الله الرحمن الرحیم
ص: 2
حج ابراهیمی
نویسنده: دکتر مولود گرمرودی ثابت
پژوهشی در:
1- حج در سایه سار زلال احکام ( نظرات مراجع تقلید )
2- موققین در حج از منظر مذاهب خمسه (امامیه و حنبلی - شافعی - مالکی - حنفی)
مشهد، 1399
ص: 3
حج ابراهیمی
نویسنده: دکترمولود گرمرودی ثابت «استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد)
ناشر: انتشارات طنین قلم
طراح جلد و صفحه آرا: مطهر کیمیائی - 09366258650
نوبت چاپ: چاپ اول، 1399
شابک: 0_12_7273_622_978
قیمت: 150000 تومان
نشانی ناشر: taninghalam @ yahoo com
شماره تلفن: 09151094695
فروشگاه اینترنتی کتاب: Www . ketab ir / taninghalam
کلیه حقوق برای مؤلف محفوظ است.
ص: 4
تقدیم به آخرین ذخیره الهی، حضرت بقية الله الاعظم که حضورش را در عرفات حس کردم.
تقدیم به بارگاه ملکوتی ثامن الحجج، آقا علی بن موسی الرضا (علیه السلام) که به قداستش وضو با ایمان به خلوص سبزش به سجده می روم.
تقدیم به همه شهدای مظلوم فاجعه «منا» بالاخص شهید حسنی کارگر در خیابان 204.
سپاس بیکران بر همدلی، همراهی و همگامی همسرم که نشانه لطف الهی در زندگی من است.
با درود فراوان بر روح پر فتوح پدر بزرگوارم که در جای جای مناسک حج حضورشان را احساس می کردم.
تقدیم به مادر دلسوز و مهربانم که سجده ایثارش گل محبت را در وجودم پروراند و دامان گهربارش لحظه های مهربانی را به من آموخت.
و با تقدیر و تشکر شایسته از خانواده گرامی ام که همیشه سنگ صبورم بودند.
ص: 5
ص: 6
تصویر
ص: 7
تصویر
ص: 8
تصویر
ص: 9
تصویر
ص: 10
تصویر
ص: 11
تصویر
ص: 12
تصویر
ص: 13
تصویر
ص: 14
تصویر
ص: 15
تصویر
ص: 16
تصویر
ص: 17
تصویر
ص: 18
تصویر
ص: 19
تصویر
ص: 20
تصویر
ص: 21
ص: 22
در حدیثی از امام صادق (علیه السلام) که فرمودند: «اما من كان من الفقهاء: صائنا لتفيه، حافظ الدينه، مخالفا على هواه، مطيعة لامر مولاه، فللعوام اين يقلدوه» هر کدام از فقها که صیانت نفس دارد، از دینش محافظت می نماید، با هوای نفس مخالفت می کند و امر مولای خود (ائمهی معصومین ع) را اطاعت می کند، پس بر مردم است که از او تقلید کنند. ( وسائل الشیعه، ج 27، ص 131).
که این ویژگی ها در بعضی از فقهای شیعه موجود است. ( مجتهدين).
حال با لطف الهی و عنایت آقا امام زمان (عجل الله ) و یاری همسرم در سال 1394 به حج تمتع مشرف شدم. با عبور از دو سرزمین عرفات و مشعر الحرام، وقتی به منطقه « منا » رسیدم ؛ دغدغه ای داشتم و دنبال گمشده ای بودم؛ و بعد از مدتی متوجه شدم، گم گشته من ؛ همان عدم شناخت وافی از عرفات و مشعر بوده که مرا سرگشته و گم گشته کرده. آرزو داشتم که ای کاش ؛ مجددا خداوند توفیق سفر معنوی را قسمتم کند، تا بر عمق درک و معرفتم در حج بیافزایم.
حادثه « منا » را پشت سر گذاشتم و افسوس می خوردم که چرا زمان به این سرعت می گذرد و بر معرفتم چیزی افزوده نشده است ؛ و همچنان در خوابم.
لذا بر خود ضروری دانستم ؛ تا درسال های آتی هر کسی که قصد تشرف را داشته، تأكید نمایم که حتما از قبل با نظرات مجتهد خود آشنا شوند؛ و حتی از نظرات برادران اهل سنت مذاهب اربعه) هم مطلع گردند. بر کسی پوشیده نیست که مناسک و مسائل فقهی حج دارای گستره عظیم بوده و هر روز که میگذرد با وقوع مسائل مستحدثه، بر گستره آن افزوده می شود.
زرارة بن أعين که از شاگردان برجسته امام صادق علیه السلام است، خطاب به آن حضرت می گوید:
حدود چهل سال است که از حج می پرسم و شما پاسخ می دهید و هنوز هم مسائل آن تمام نشده است.
ص: 23
و امام صادق علیه السلام در پاسخ وی فرمودند:
خانه ای که دو هزار سال پیش از پیدایش آدم عليه السلام حج گزارده می شده است، توقع داری در چهل سال مسائل آن پایان یابد؟» اکنون در این زمان با وقوع مسائل مستحدثه و تعدد فتاوای مراجع، کار برای عموم مردم و به ویژه روحانیون محترم کاروان ها مشکل تر گردیده است.
چه ایرادی دارد که شیعیان و اهل سنت از نظرات مذاهب یکدیگر جویا شوند (تقریب مذاهب)؟ و با چشم و فکر باز، راهی این سفر معنوی شوند؟ تا با تعاملات و ارتباطات فرهنگی و ایجاد اتحاد اسلامی در بین مسلمانان جهان، نقشه شوم دشمنان مبنی بر ایران هراسی و اسلام ستیزی را نقش بر آب کرده و پرچم بقية الله برفراز کعبه بیفشانیم.
« ان شاء الله »
مولود گرمرودی ثابت استادیاردانشگاه آزاد اسلامی - واحد مشهد
17 ربیع الاول 1442 مصادف با آبان 1396
ص: 24
ص: 25
ص: 26
«حج» در لغت، قصد کردن چیزی را گویند(1) و البته « فاضل مقداد ) می فرماید:(2) «و هو لغة القصد المتكرر» در لغت به معنای قصدی که تکرار می شود.
در اصطلاح شرع، «حج» عبادت مخصوصی است که در زمان و مكان معين، و به شکل خاصی، در جوار بيت الله الحرام به منظور اطاعت و تقرب به خدا انجام می شود.(3) ارتباط میان معنای لغوی و اصطلاح شرعی در این جا است که شخص برای انجام اعمال مخصوصی قصد زیارت خانه خدا را می کند.(4) و در فرهنگ فارسی عمید 1. زیارت، زیارت کعبه 2. آهنگ، حرکت، قصد 3. آهنگ کردن، قصد کردن 4. به زیارت رفتن 5. با دلیل غلبه کردن
زیارت، زیارت کعبه، آهنگ، حرکت، قصد، آهنگ کردن، قصد کردن، به زیارت رفتن، با دلیل غلبه کردن.
صاحب کشاف گوید: به فتح حاء مهمله و تشديد جيم منقوطه در لغت قصد به سوی چیزی است. و در شریعت قصد به سوی بیت الحرام یعنی کعبه است به اعمال مخصوصة در وقت مخصوص. و در پاره ای از لغات به کسر حاء مهمله خوانند. برخی گفته اند: کسر لغت اهالي نجد و فتح لغت غیر آنهاست. جمعی دیگر گفته اند: به فتح اسم و به کسر مصدر باشد. و بالعکس نیز گفته اند، چنانچه در فتح الباری و جامع الرموز گفته، و در بیرجندی آورده که: حج در لغت قصد است و استعمال آن غلبه کرده است بر قصد کعبه برای اجراء اعمال
ص: 27
معروف. وحجة به کسر، یک مرتبه حج گزاردن باشد. و قياس فتح است. جز اینکه شنیده نشده است. خلیل گوید: حج فلان علينا؛ ای قدم . پس لفظ حج اطلاق شده است بر قدوم به سوی مکه - زیارت کعبه بدانسان که در شرع وارد است.
حج ملاقات خانه خدا و سنت ابراهیم (علیه السلام) است و یکی از مهم ترین فروع دین اسلام است؛ که مسلمانان در دهه اول آخرین ماه قمری ذی الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان رفته و مناسک خاص آن را به جا می آورند. هر مسلمان در صورت دارا بودن شرایطی خاص، مکلف است حداقل یک بار در طول عمر خود آن را انجام دهد.
حج نخستین بار در دین ابراهیم انجام شد و آیین های حج و عمره، احرام، لثم و لمس حجرالاسود، سعی بین صفا و مروه، وقفه در عرفات و رمی جمره، همگی پیش از اسلام رایج بود و تنها برخی تعديلات در حج اسلامی نسبت به پیش از اسلام روی داده است.
اعراب پیش از اسلام هنگام طواف «لبیک یا لات»، «لبیک یا عزی» و «لبیک یا منات » می گفتند و هر قومی بت خود را می خواند و در اسلام، « اللهم» جای بت ها را گرفت و آن عبارت بدین شکل تغییر کرد: «لبیک اللهم لبیک».
عرب ها صید را در ماه حج حرام می دانستند. پیامبر اسلام حرمت صید را فقط در ایام حج و هنگام حرام مقرر کرد. عرب ها گاهی برهنه به پیرامون گردی (طواف کعبه می پرداختند. اسلام آن را منع کرد و پوشیدن لباس دوخته نشده را مقرر کرد. عرب ها از خوردن گوشت قربانی اکراه داشتند و پیامبر اسلام آن را مجاز دانست.
مسلمانان پس از فتح مکه و برانداختن بتهای قریش از سعی میان صفا و مروه اکراه داشتند؛ زیرا پیش از اسلام بر این دو کوه دو بت سنگی قرار داشت که حاجیان و زائران آن دوره سعی بین صفا و مروه را برای نزدیک شدن به آنها و دست کشیدن و بوسیدن آنها انجام می دادند؛ ولی محمد سعی بین صفا و مروه را مجاز کرد و بنا بر متن قرآن این کار از شعائر الله دانسته می شود .
ص: 28
برخی از رویدادهای مرگبار پیش آمده در آیین های حج بدین شرح است:
سال 1944: ابوطالب یزدی، در حین انجام طواف در مسجدالحرام دچار استفراغ شد، وی توسط مأموران عربستان گردن زده شد، چهار سال روابط ایران و عربستان مختل گردید.
سال 1986: در میان وسایل یکی از کاروان های حج ایرانی، مواد منفجره تی ان تی پیداشد.
سال 1987: چهار صد نفر در درگیری بین نیروهای امنیتی عربستان و معترضان حامی ایران کشته شدند.
سال 1990: هزار و چهارصد و بیست وشش نفر از حاجیان در تونل منتهی به اماکن مقدس کشته شدند.
سال 1994: دویست و هفتاد نفر در اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.
سال 1997: بر اثر آتش سوزی، 343 حاجی کشته و هزار و پانصد نفر مجروح شدند.
سال 1998: حداقل یکصد و هجده نفر بر اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.
سال 2001: سی و پنج نفر در اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.
سال 2004: دویست و پنجاه و یک نفر بر اثر ازدحام جمعیت کشته شدند.
سال 2006 : سیصد و چهل و پنج نفر در مراسم سنگ زنی به نماد شیطان کشته شدند.
سال 2015: در فرودگاه جده، مأمورانی به بهانه مشکوک شدن به دو نوجوان ایرانی آنها را از بقیه جدا می کنند و دو نوجوان در بازگشت به ایران به بهانه بازرسی بدنی از خانواده های خودشان جدا می شوند. مأموران این دو را به بخش بازرسی خواهران برده و به بهانه بازجویی بدنی هردوی این نوجوانان را برهنه کرده و خودشان نیز برهنه شده اند، دراثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شدند که مأموران قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشته اند و تعرض به این دو نوجوان ناکام می ماند.
سال 2015: عصر روز جمعه 20 شهریورماه یک بالابر بزرگ بر اثر شدت باد و طوفان در مکه به داخل مسجد الحرام در نزدیکی مقام ابراهیم سقوط کرد که منجر به کشته و زخمی شدن ده ها تن از حجاج حاضر در محل شد. این حادثه در فاصله چهار روز مانده به آغاز ماه ذی الحجه و ادای مناسک حج تمتع رخ داد.
سال 2015: روز پنج شنبه 2 مهرماه: براثر ازدحام جمعیت و عدم مدیریت برگزارکنندگان
ص: 29
سعودی، تعداد زیادی از حاجیان در منطقه منا کشته و زخمی شدند. تعداد جانباختگان ایرانی در این حادثه منا 464 نفر اعلام شد و بر اساس مجموع آمار استخراج شده از گزارش های جداگانه کشورها، تعداد جانباختگان تا تاریخ 28 آبان 1394، 2٫474 نفر است. رسانه های ایرانی به نقل از سعید اوحدی، که در آن زمان رئیس سازمان حج و زیارت بود، شمار کلی جانباختگان را حدود 7700 نفر گزارش کرده اند و با استناد به آمار غیررسمی و مشاهدات میدانی
کرده اند این آمار به بیش از 8000 نفر خواهد رسید.
سال 2020 : به دلیل بیماری کوید 19 (کرونا) هیچیک از کشورها به حج مشرف نشدند.
بدان که بر هر مكلف که جامع شرایط باشد وجوب حج به دلیل قرآن و احادیث وارده از نبی اکرم صلی الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام ثابت است.
حج یکی از ارکان دین است و از ضروریات آن بشمار می رود. ترک حج با اقرار به وجوب، یکی از گناهان کبیره و با انکار، موجب کفر است.
لذا حج واجب است به ضرورت دین و منکر آن با التفات به لزوم آن کافر است، و کسی که ترک کند آن را به واسطه سبک شمردن و بی اهمیت دانستن آن، در عقاب با کافر شریک است، و ترک آن بدون استخفاف و سبک شمردن از گناهان کبیره است.(1)
خداوند متعال در قرآن مجید فرموده است: « ولله على الناس حج البيت من استطاع إليه سبيلا ومن كفر الله الله غني عن العالمين».(2)
شیخ کلینی قدس سره به طریق معتبر از حضرت صادق عليه السلام روایت نموده که: هر کس از دنیا رود و حجة الاسلام را به جا نیاورد بدون این که او را حاجتی ضروری باشد یا آن که به جهت بیمار شدن از آن باز ماند یا آن که پادشاهی از رفتن آن جلوگیری نماید، چنین کس در حال مردن به یهودیت یا نصرانیت از دنیا خواهد رفت.(3)
ص: 30
این آیه و این روایت در اهمیت حج و وجوب آن کافی است و روایات بسیاری در این دو قسمت وارد شده که این مختصر، گنجایش ذکر آنها را ندارد.
حج از نظر شرعی مجموعه ای از اعمال مخصوصی است که به قصد اطاعت پروردگار انجام می گیرد و یکی از ارکانی است که اسلام بر آن بنا شده است. امام محمد باقر عليه السلام می فرماید:
«بنی الاسلام على خمس، على الصلاة والزكاة والصوم والحج و الولاية »
«اسلام بر پنج پایه استوار گشته است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت» . حج خواه واجب باشد و خواه مستحب، دارای فضیلت بسیار و پاداش فراوان است. روایات زیادی از پیامبر اکرم صلی الله عليه و آله و سلم و اهل بیت او عليهم السلام در فضیلت حج وارد شده است.
امام خمینی (ره) در این باب به دو مساله اشاره نموده اند:(1)
مسأله 1: حج در عمر با شرایط وجوب یک مرتبه واجب است و وجوب آن فوری است، و اگر در سال اول ترک کند سال بعد بر او واجب است فورا، و هم چنین هر سالی تعویق بیندازد در سال بعد باید فورا به جا آورد.
مسأله 2: اگر حج بر مقدماتی توقف داشته باشد مثل گرفتن تذکره و مهیا کردن وسائل سفر باید همه را تهیه کند، به طوری که در همان سال استطاعت برسد به مکه، و اگر اهمال کند معصیت کار است و حج بر گردن او مستقر می شود.
پیرامون اعتقاد نظری و عملی به انجام فریضه حج، به بخشی از نظرات مجتهدین می پردازیم:(2)
*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): در صورتی که مستند به شبهه نباشد.
* آية الله (بهجت): در صورت منافات با بقاء تصديق به وحدانیت خالق یا بقاء تصديق به نبوت.
* آية الله (فاضل): چنانچه به انکار رسالت برگشت کند.
ص: 31
* آية الله (مکارم): در صورتی که علم به ضروری بودن آن داشته باشد.
* آية الله (غروی): شاید به همین مناسبت است که در آیه مبارکه فرموده است و من كفر فإن الله غني عن العالمين از ترک حج تعبیر به کفر فرموده است.(1)
* آية الله سیستانی): در این فوریت ( حجة الاسلام که حج واجب بر شخص مستطيع است، بیش از یک مرتبه در تمام عمر واجب نیست ). دو وجه است: اول: این که شرعی باشد، و گویا مشهور هم همین باشد. دوم: این که عقلی باشد از باب احتیاط تا مبادا تأخیر آن منجر به ترک واجب بدون عذر شود که در این صورت مستحق عقوبت خواهد بود.
وجه اول احوط و دوم اقوی است. پس اگر آن را از سال اول استطاعت تأخیر انداخت بدون این که اطمینان داشته باشد که بعدا می تواند آن را انجام دهد ولی بعدا موفق به انجام آن شود متجری می شود، و اگر اصلا موفق نشود مرتکب گناه بزرگی شده است.(2)
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (خوئی)، (تبریزی): بلکه بعید نیست تأخیر آن از گناهان کبیره باشد.
آية الله (بهجت): و تأخیر آن بدون عذر حرام است و تکرار این تأخیر در سالها بدون توسيط توبه از گناهان کبیره مثل ترک حج است."(3)
* آية الله (فاضل): تأخیر آن معصیت است ولی کبیره بودن آن به طوری که مسقط عدالت باشد ثابت نیست.
* آية الله مکارم): و در صورت حصول استطاعت چنانچه راه منحصر به نام نویسی برای چند سال بعد باشد آن نیز واجب است.(4)
* آية الله (بهجت): در صورت اعتماد و وثوق به این که با تأخیر نیز حج را حتما درک خواهد کرد اظهر عدم وجوب خروج در اولین فرصت است. پس اگر اتفاقا درک نکرد حج بر او مستقر
ص: 32
نشده است و اما با عدم اعتماد مذکور پس مورد تأمل است و عدم حرمت تفویت احتمالی در موردی که دلیل خاص نباشد خالی از وجه نیست.(1)
* آية الله (گلپایگانی) و آية الله (صافی): در صورتی حج مستقر می شود که معلوم شود اگر می رفت به حج می رسید.؟(2)
*** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): مگر این که حرجی باشد که در این صورت بر خودش واجب نیست ولی بعد از مرگ وی باید از ترکه او حج به جا آورند.
* آية الله سیستانی): اگر تأخیر به علت اطمینان به درک حج در همین سال باشد و اتفاقا نرسد حج بر او مستقر نخواهد شد.(3)
* آية الله (فاضل): در صورتی حج بر او مستقر می شود که اگر می رفت به حج می رسید.
* آية الله (فاضل): اگر انجام حج برای او حرجی باشد حج از خودش ساقط است، ولی باید خود او بعدا در صورت قدرت انجام دهد. و یا بعد از فوتش از ترکه او حج نیابی و لو از میقات انجام دهند.
حج را انسان یا برای خود انجام می دهد و یا از طرف شخص دیگر که به آن حج نیابی می گویند و هر یک از دو قسم یا واجب است یا مستحب. حجی را که شخص برای خود انجام می دهد و در آئین اسلام بر هر مكلفی که مستطيع است، واجب می باشد، « حجة الاسلام » می گویند. و گاهی از راه های دیگر مثل نذر، عهد، قسم و باطل شدن حج انجام شده، واجب می شود.
هم چنین حج از نظر موقعیت و محل زندگی مسلمانان و چگونگی انجام آن به سه قسم تقسیم می شود: 1- حج تمتع 2- حج افراد 3- حج قران.
حج تمتع وظیفه کسانی است که چهل و هشت میل که تقریبا معادل نود کیلومتر است از
ص: 33
مکه دور باشند. و حج افراد و قران وظیفه کسانی است که در مکه یا در کمتر از مسافت مذكور باشند.(1)
مسأله 1: حجة الاسلام برای فرد مستطیع در تمام مدت عمر فقط یک مرتبه واجب، و در دفعات بعد مستحب است.
مساله 2: وجوب حجة الاسلام بر شخص مستطيع فوری است یعنی واجب است آن را در اولین سال استطاعت به جا آورد. و تأخیر آن بدون عذر جایز نیست. و در صورتی که آن را به تأخیر بیندازد معصیت کرده و حج بر عهده او مستقر می شود و واجب است در سال بعد آن را انجام دهد.
مسأله 3: اگر درک حج در سال حصول استطاعت، متوقف بر مقدماتی مانند تهیه اسباب و مقدمات سفر باشد، تحصیل آن واجب است به طوری که اطمینان پیدا کند که در همان سال به حج می رسد. و در صورتی که شخص کوتاهی کند و در آن سال به حج نرسد، عصیان کرده است و حج بر او مستقر می شود و واجب است در هر صورت بعدا به حج برود هر چند استطاعت او از بین برود.(2)
با چند شرط، حج واجب می شود و بدون وجود تمامی آنها حج واجب نیست: 1- بلوغ 2 - عقل 3- حریت ( آزاد ) 4- استطاعت.(3)
البته آية الله خامنه ای قائل به سه شرط هستند و در مناسک حج خود به شرط حریت اشاره ننمودند و دلیل آن شاید امروزه برده ای نیست تا احکام برده داری بیان گردد.
اول و دوم - بلوغ و عقل. پس بر کودک و دیوانه، حج واجب نیست.
ص: 34
* آية الله (بهجت): که قاصر باشد زمان افاقه او از اداء واجب فعلی بر او.(1)
* آية الله خامنه ای: شرط اول: عقل، پس حج بر مجنون واجب نیست.
شرط دوم: بلوغ، پس حج بر غیر بالغ واجب نیست هر چند نزدیک سن بلوغ باشد. و اگر غیر بالغ به جا آورد، هر چند حج او صحیح است ولی از حجة الاسلام کفایت نمی کند.
- اگر کودک برای حج محرم گردد و هنگام درک وقوف در مشعر الحرام (مزدلفه) بالغ شود، در صورتی که مستطیع باشد، حج او کفایت از حجة الاسلام می کند. ( مسأله 4).
- اگر کودک بعد از آن که محرم شد مرتکب یکی از محرمات احرام شود؛ در صید، کفاره آن بر عهده ی ولی طفل است، و در غیر صید ظاهر کفاره نه بر ولی طفل واجب است و نه بر خود طفل. ( مسأله 5.
- پول قربانی در حج بر عهده ی ولی طفل است. ( مسأله 6).
اگر غیر بالغ حج به جا آورد صحیح است، هر چند از حجة الاسلام کفایت نمی کند.(2)
اگر کودک ممیز برای حج محرم شود و در وقت درک مشعر الحرام بالغ باشد کفایت از حجة الاسلام می کند.(3) و هم چنین اگر مجنون قبل از درک مشعر عاقل شود.
* آية الله (بهجت): کفایت ادراک آن چه با آن حج ادراک می شود اگر چه اضطراری مشعر باشد با انجام واجب از اضطراری عرفه خالی از وجه نیست.؟(4)
ص: 35
آية الله (خوئی): کفایت از حجة الاسلام نمی کند.(1) * آية الله سیستانی): در مورد مجنون متعرض نشده اند.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): احوط بلکه اقوى عدم کفایت از حجة الاسلام است و هم چنین نسبت به مجنون، بنا بر این اگر سالهای بعد مستطیع بودند حجة الاسلام را به جا آورند.(2)
* آية الله (بهجت): با سائر شروط و با اداء واجبات لاحقه، بدون نیاز به تجدید نیت حجة الاسلام یا تجدید نیت احرام یا نیت وجوب به مجرد كمال، و معتبر است از زمان كمال نه قبل از آن استطاعت او به قدر فراغ از واجبات حج بنا بر اظهر، و در صورت ادراک حج بنحو صحیح در اجزاء عمره سابقه بر کمال از متمتع تأمل است، و احوط اعاده عمره است بقصد وظيفه.
* درمناسک حج « امام خمینی (ره)» چنین آمده است:"(3)
-کسی که گمان می کرد بالغ نشده و قصد حج استحبابی کرد و بعد معلوم شد بالغ بوده، حج او کفایت از حجة الاسلام نمیکند مگر در صورتی که قصد وظیفه فعلیه را نموده و آن را بر حج ندبی اشتباها تطبيق کرده باشد.
- از برای بچه مميز مستحب است حج رفتن، و صحیح است حج او اگر چه ولی او اذن ندهد، لكن بعد از بالغ شدن اگر استطاعت داشت باید حج برود و حج زمان کودکی کافی نیست.
* آية الله (فاضل): هر چند احتیاط مستحب آن است که در صورت استطاعت، حج را در سالهای بعد اعاده کند.(4) آية الله مکارم): احتیاط واجب در هر دو اعاده بعد از آن است در صورتی که مستطيع شوند.
* آية الله (تبریزی): کفایت از حجة الاسلام نمی کند. بلکه اگر متمکن بود طبق مسأله 169 مناسک برای عمره تمتع احرام ببندد و اعمال عمره و حج را اتیان کند، کفایت میکند. و در غیر این صورت باید آن حج را اتمام کند و در سالهای آینده چنانچه مستطیع بود، حجة الاسلام را
ص: 36
به جا آورد و اگر مجنون قبل از فوت زمان عمره تمتع عاقل شود بر فرض استطاعت محرم شده و اعمال را انجام می دهد و در غیر این فرض اتمام حج بر او واجب نیست.
* آية الله (غروی): احوط لزومی عدم کفایت است و هکذا در مجنون.
* آية الله (فاضل): اگر کسی در میقات مجنون بود همراهان او می توانند او را رجاء مثل کودک غیر ممیز محرم کنند و چنانچه قبل از درک مشعر عاقل شود کفایت از حجة الاسلام می کند. و احتیاط این است که به اذن ولی شرعی او را محرم کنند. و احتیاط مستحب آن است که در سالهای بعد اگر مستطیع شد حجة الاسلام را اعاده کند.
* * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت)، (صافی): این حج کافی از حجة الاسلام می باشد.
آية الله (خامنه ای): مگر این که نیت کند حجی را که شارع مقدس از او خواسته به جای آورد.
* آية الله (مکارم): در صورتی که قصد مأمور به واقعی را داشته باشد کفایت میکند.
آية الله (غروی ): یا قصد کند عملی را که اگر بالغ بوده همان واجب می شد در حقش گر چه کفایت آن از حجة الاسلام خالی از وجه نمی باشد.
آية الله (اراکی): در صورتی که ولی او اذن بدهد، بنا بر احتیاط.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حج برای غير مكلف مميز مستحب است ولی کفایت از حجة الاسلام نمیکند و اذن ولی در صحت حج او شرط نیست، اگر چه در مواردی که حج او موجب تصرف در اموالش می شود، برای تصرف اذن ولی لازم است.(1)
* آية الله (بهجت): احرام صبی ممیز صحیح است و احوط در صورت استلزام تصرف در مال، اذن ولی است در صحت آن.
در باب شرایط وجوب حج، ایشان ( امام خمینی (ره) ) در طی 36 مساله به نحو کامل و مفصلی پرداخته اند:"(2)
ص: 37
برای وجوب حج شرطهایی است از جمله: اول: به حد بلوغ رسیدن
پس بر طفل گر چه نزدیک به بلوغش باشد واجب نیست و اگر حج کند صحیح است، لكن بعد از بلوغ اگر مستطیع شد باید حج به جا آورد.
دوم: عقل
پس بر مجنون واجب نیست، مگر آن که مجنون ادواری باشد و دوره عاقل بودنش به قدری باشد که به حج و تحصیل مقدماتی که حاصل نیست برسد.
سوم: استطاعت از جهت مال و بدن و باز بودن راه و امن بودن و وقت داشتن برای حج کردن، و هر یک از اینها را فاقد باشد حج بر او واجب نیست.
مراد از استطاعت، عقلی نیست، بلکه آن چیزی است که شرع معین فرموده، و آن دارا بودن زاد و توشه سفر است به هر مقداری که محتاج است به حسب اختلاف فصول و اختلاف اشخاص از حیث عزت و شرف و قوت و ضعف، و دارا بودن مركوب است به هر نحوی که متعارف است، به طوری که اگر از آن به ما دون آن اکتفاء کند خلاف شأن و آبروی اوست که در این صورت واجب نیست و یا آن که رفتن با آن حرج و مشقت دارد و یا در معرض خطر است.
اگر توشه سفر ندارد لکن می تواند بین راه با کسب تهیه کند واجب نیست حج بر او، و اگر برود کافی از حج واجب نیست.
اگر کسی از محل سکونتش استطاعت ندارد، و لكن تا محلی بدون استطاعت رفت و از آنجا تا مکه به واسطه کمی راه مستطیع شد، یعنی خرج رفتن و برگشتن به وطنش را داشت، حج بر او واجب است در صورتی که شرایط دیگر هم موجود باشد.
ص: 38
شرط است در وجوب حج، آن که توشه و نفقه رفتن و برگشتن را داشته باشد به طور متعارف، مگر آن که بخواهد در مکه بماند، در این صورت نفقه برگشتن لازم نیست، یا بخواهد به جای دیگر غیر از وطنش اقامت کند که نفقه برگشتن تا آنجا لازم است اگر نفقه کمتر باشد، و اما اگر بیشتر باشد ولكن از روی ناچاری باید در آن محل اقامت کند، شرط است نفقه تا آن محل را اگر چه از وطنش بیشتر است، دارا باشد.
لازم نیست در استطاعت، آن که خود توشه راه و مرکب را داشته باشد، بلکه اگر پول توشه و کرایه مركوب را داشته باشد مستطيع است، بلکه لازم نیست پولش را هم داشته باشد، بلکه اگر چیزی داشته باشد از آن چه که احتیاج به آن ندارد در معاش متعارف، مثل آن که زمینی داشته باشد زیادتر از مورد احتیاج که کفایت میکند بر خرج سفرش باید بفروشد و حج کند.
مسأله 7:
واجب نیست که برای حج قرض کند گر چه بتواند به آسانی قرض را بدهد، بلکه اگر مال هم دارد لكن خریدار ندارد یا طلب دارد، لكن بدهکار طلب را قبل از موعد نمی دهد، واجب نیست قرض کند و مکه برود و مستطیع نیست.
اگر نزدش چیزی نیست که با آن حج برود، لكن طلبکار از کسی است به مقداری که اگر بدهد می تواند حج برود، پس اگر موعد طلب رسیده است واجب است با هر وسیله طلبش را وصول کند و حج برود گر چه به رجوع به ظالم باشد و اگر موعدش نرسیده لكن اگر مطالبه کند می دهد، لازم نیست مطالبه کند و مستطیع نیست.
اگر به اندازه خرج مکه مال دارد لكن شرایط دیگر مثل صحیح بودن بدن یا باز بودن راه حاصل نیست، می تواند آن مال را تصرف کند و از بین ببرد، و اما اگر شرایط حاصل است لکن وقت رفتن نرسیده و قافله حج راه نیفتاده و احتمال می دهد که اسباب دیگر مهیا شود و قافله
ص: 39
نیز حرکت کند نمی تواند در آن مال تصرف کند، و اگر تصرف کرد و کاروان حرکت کرد حج بر عهده او می آید.(1)
شرط است در وجوب حج باقی ماندن مال تا آخر اعمال و اگر تلف شود در بین راه؛ چه وقت رفتن و چه وقت برگشتن بدون اختیار او، معلوم می شود که مستطيع نبوده، و اما اگر خودش عمدا توشه و مرکوب خود را تلف کند حج به عهده او مستقر می شود و باید برود.
شرط است در وجوب حج، آن که علاوه بر خرج سفر، مخارج عيالات خود را در زمان رفتن و برگشتن داشته باشد به طور مناسب با حال آنها، و مراد از عیال آنهایی است که باید در نظر عرف خرج آنها را بدهد اگر در شرع واجب نباشد، مثل برادر فقیر که در منزل اوست و جزء خانواده او محسوب است، بلکه اگر یک نفر اجنبی هم عيال او شمرده شود در عرف، باید مخارج او را داشته باشد.
شرط است در وجوب حج، آن که پس از برگشت دارای چیزی باشد که او و عیالاتش را اداره کند از قبیل ملک و علاقه یا تجارت و زراعت و صنعت و کسب مناسب با حال او، و اگر سرمایه ندارد لکن با آبرو و وجاهت می تواند تجارت کند و امرار معاش نماید، کفایت میکند و حج بر او واجب است.
اهل علم فقیر که با وجوه شرعيه امرار معاش میکنند و پس از برگشت از حج نیز به همان منوال امرار معاش می کنند اگر به قدر مخارج حج داشته باشند، حج بر آنها واجب نیست و همچنین فقرایی که با گدایی می گذارنند و هم چنین کسانی که تفاوت نمیکند به حال آنها حج رفتن، و قبل از حج و بعد از حج به یک منوال هستند بر هیچ یک اینها حج واجب نیست.
ص: 40
شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنی؛ پس بر مريضی که نمی تواند برود یا مشقت دارد برای او یا پرستار می خواهد و خرج او را ندارد حج واجب نیست.
شرط است در وجوب حج، آن که وقت وسعت داشته باشد، پس اگر مال دار شد در وقتی که برای رفتن با مقدمات لازمه وقت ندارد یا ممکن است خود را برساند با مشقت زیاد، حج بر او در این سال واجب نیست و اگر استطاعت او باقی ماند، سال دیگر واجب است حج کند.
شرط است در وجوب حج، آن که در راه مانعی از عبور نباشد و برای او امکان رفتن و تمام کردن عمل باشد و اگر راه خطرناک باشد به طوری که بر جان و یا عرض و یا مال خود می ترسد و راه هم منحصر است به همین راه، حج بر او واجب نیست.(1)
اگر رفتن به حج مستلزم ضرر مالی باشد، غیر از آن چه لازمه عادی حج است، پس اگر تحمل آن ضرر برای او حرجی است و مشقت و کلفت دارد بر او واجب نیست. و الا واجب است.
بعد از حاصل شدن شرایطی که ذکر شد اگر رفتن به حج موجب ترک واجبی یا فعل حرامی شد باید ملاحظه اهمیت را کرد، پس اگر حج اهم است باید حج برود و اگر یکی از آنها مهمتر است باید ترک کند رفتن را، لكن اگر رفت و حج کرد حجش صحیح است و کافی است، گرچه معصیت کرده است در ترک واجب یا فعل حرام.
اگر کسی پیش از آن که مستطیع شده، نذر کند که به زیارت حضرت سید الشهداء
ص: 41
(علیه السلام) برود در هر روز عرفه، نذر او مانع از حج او نمی شود و باید حج برود و به نذر عمل نکند، لکن اگر حج نرفت باید به نذرش عمل کند و اگر عمل نکرد کفاره ترک نذر را باید بدهد.
اگر کسی خودش مالدار نیست و دیگری به قدر کفایت سفر حج در رفتن و برگشتن به او ببخشد که به حج برود واجب است قبول کند و برود، و اما اگر مالی ببخشد و اسم حج نیاورد واجب نیست قبول کند.
اگر کسی خرجی حج ندارد ولكن کسی دیگر او را برای حج مهمان کند و بگوید حج بكن و به عهده من مخارج حج و مخارج عیالت، حج بر او واجب می شود، به شرط آن که اطمینان و وثوق داشته باشد به قول طرف و در صورتی که مورد وثوق نباشد واجب نیست. و فرقی نیست بین آن که مخارج را به تدریج بدهد یا یک مرتبه بدهد و یا آن را ملک او کند برای حج رفتن یا نکند.
در این نحو از استطاعت که به بخشش حاصل می شود، شرط نیست که در وقت برگشتن دارای معاشی باشد که او را اداره بکند.
اگر مهمان دار در بین راه از قولش برگشت، بعید نیست که واجب باشد بر او مخارج برگرداندن مهمان را به وطنش.
اگر بعد از آن که مهمان احرام بست مهماندار از قولش برگشت، بعید نیست که واجب باشد مخارج تمام کردن حج و برگرداندن او را به وطنش.(1)
کسی که حج بر او واجب گردید و مستقر شد و بعد از آن به مرضی مبتلا شد که نتوانست
ص: 42
حج برود و امید خوب شدن نداشت یا پیری مانع از رفتن شد یا آن که حج رفتن برای او حرج و مشقت شدید دارد، واجب است بر او که نائب بگیرد و احتیاط واجب آن است که فورا نائب بگیرد.
اگر کسی مال دار بود و استطاعت مالی داشت و به واسطه مرض یا چیز دیگر نتوانست حج کند و وجوب حج بر او مستقر نشد، واجب نیست نائب بگیرد بنا بر اقوى.
کسی که عذر داشت و نائب گرفت و حج به جا آورد، اقوی آن است که حج نایب کافی است از حج او؛ چه عذرش تا آخر عمر باقی بماند یا بعد از عمل حج عذرش برطرف شود، لكن اگر عذرش قبل از تمام شدن حج نائب مرتفع شود؛ چه در بین راه در وقت رفتن باشد یا در بین عمل باشد، حج نایب کافی نیست و باید خودش حج بکند.
کسی که حج بر او مستقر شده بود و به حج رفت، اگر بعد از محرم شدن و داخل شدن در حرم بمیرد، کفایت میکند این عمل از حج واجب او، و واجب نیست قضای آن و اگر قبل از آن بمیرد واجب است حج او را قضا کنند.
اگر زن استطاعت پیدا کرد، شرط نیست که شوهر او را اذن بدهد، و جائز نیست برای شوهر که او را منع از حج بکند.
اگر زن نذر کند که حج برود و نذرش مضيق باشد، اذن شوهر لازم نیست و اما اگر موشع باشد تا وقت تنگ نشده باید اذن بگیرد، چنانچه در حج مستحب شرط است اذن شوهر.(1)
ص: 43
زنی که مستطیع باشد شرط نیست که محرمی همراه او باشد، در صورتی که در امان باشد نسبت به خودش و ناموسش، چه شوهر دار باشد یا نباشد، و اگر در امان نباشد واجب است بر او که کسی را همراه ببرد؛ گر چه با اجرت، و اگر پول اجرت دادن نداشت و رفتن موقوف بود بر اجیر گرفتن، این زن استطاعت ندارد و بر او حج واجب نیست.(1)
اگر کسی حج بر او واجب شد و اهمال کرد از رفتن، حج بر عهده او است و باید به هر نحوی شده حج برود، و اگر مرد باید قضای حج را از مالش به جا بیاورند.
اگر کسی استطاعت پیدا کرد و حج نرفت و شرایط استطاعت او باقی بود تا وقت برگشتن از حج به حسب عادت، حج بر او مستقر می شود و به عهده او می آید.
آن چه در مسأله پیش ذکر شد راجع به استطاعت مالی و بدنی و باز بودن راه است، و اما مثل عقل که از شرایط است، لازم نیست وقت برگشتن به وطن باقی باشد، بلکه اگر تا وقت تمام شدن اعمال باقی بود بر عهده اش می آید.
حج واجب به عهده کسی بود و مرد باید از اصل مال او حج برای او بگیرند و هم چنین اگر حج نذری بر او واجب باشد.
ورثه نمی توانند در مال میت تصرف کنند قبل از آن که حج بگیرند، یا مقدار مصرف را به ولی میت بدهند.(2)
ص: 44
- امام خمینی (ره): مستحب است ولی طفل غیر ممیز محرم کند او را و لباس احرام به او به پوشاند، و نیت کند که این طفل را محرم میکنم برای حج، یا این طفل را معتمر میکنم به عمره تمتع، و اگر می شود، تلبیه را تلقین کند به او، و الا خودش به عوض او بگوید.
- بعید نیست که ولی در این امر کسی باشد که کفیل بچه و نگهدار او است اگر چه ولی شرعی نباشد.(1)
* آية الله (سیستانی): بعید نیست که در صحت آن اذن ولی معتبر باشد.(2)
آية الله (مکارم): ولی اگر تصرف در مال خود می کند، باید به اذن ولی باشد.
* آية الله (غروی): گر چه واجب است استیذان از ولی در صورتی که ترک آن موجب اذیت والدین بوده باشد.
* آية الله (بهجت): صحیح است احرام ولی از طفل غير مميز و از مجنون، و متوئی نیت احرام طفل، ولی حاضر می شود، و تمام اعمال حج را آن چه را متمکن است طفل و غیر عاقل انجام می دهد با نیت ولی و آن چه را متمکن نیست ولی از جانب او انجام می دهد از آن جمله تلبية إحرام است که اگر متمکن باشد طفل و غیر عاقل انجام می دهد با نیت ولی، و گرنه ولی نایب می شود.(3)
* آية الله (بهجت): ولی در این مقام عبارت است از ولی در مال مثل آب و جذابی و وصی ایشان و حاکم و امین حاکم، و ولایت مادر در احرام طفل و سایر اعمال حج خالی از وجه نیست.؟(4)
آية الله (غروی): قدر متيقن همان ولی شرعی است یعنی پدر و جد.
* آية الله (غروی): در صبيه و مجنون اشکال است احوط ترک آن است.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): قدر متیقن از ولی در این امر نسبت به بچه غیر مميز، ولی شرعی است، مانند پدر و جد و یا وصی یکی از آن دو، و هم چنین حاکم و امین از طرف حاکم و یا وکیل یکی از آنها، و اما غیر ولی شرعی مانند عمو و دایی و برادر، محل اشکال است،
ص: 45
اگر چه کفیل و نگهدار بچه باشد، لكن مادر در این مورد ملحق به ولی شرعی است زیرا نسبت به او دلیل خاصی داریم، و اما در بچه ممیز در مواردی که اجازه ولی لازم است اجازه غیر ولی شرعی کفایت نمی کند.(1)
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): در غیر ولی شرعی، محل اشکال است.
آية الله (فاضل): مقصود از ولی، همان ولی شرعی است، ولی مادر در این مورد ملحق به ولی شرعی است.
* آية الله سیستانی): ولی طفل در این امر کسی است که حق حضانت و سرپرستی او را دارد، چه پدر و مادر او باشند و چه غیر آنها.(2)
آية الله (مکارم): ولی به اذن ولی شرعی انجام می دهد .
- امام خمینی (ره):
بعد از آن که طفل محرم شد یا او را محرم کردند باید ولی، او را از محرمات احرام باز دارد، و اگر ممیز نیست خود ولی حفظ کند او را از محرمات."(3)
**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): این حکم فوق در مورد احجاج صبی غیر ممیز است.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): کفاره صید بر ولی طفل است، و اما در وجوب سایر کفارات بر ولی اشکال است اگر چه احوط این است که بر عهده ولی است.؟(4)
*** آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی): ظاهرة كفارات دیگر در غیر صید نه بر ولی واجب است و نه در مال طفل، ولی کفاره صید بر ولی واجب است(5)
- بعد از این که طفل محرم شد اگر محرمات احرام را به جا آورد ياولي، او را از آنها باز
ص: 46
نداشت کفاره بر ولی طفل است نه بر مال طفل بنا بر اقوی در صید و بنا بر احتیاط واجب در غیر آن نیز.
* آية الله (مکارم): این احتیاط مستحب است.
- امام خمینی (ره):
گوسفند قربانی برای حج بر عهده ولی طفل است. تمام اعمال حج و عمره را باید ولی، طفل را وادار کند که به جا آورد و اگر نمی تواند، ولی او به نیابت طفل به جا آورد.(1)
* آية الله (سیستانی): کفاره صید غیر ممیز بر ولی اوست و در غیر آن بر نابالغ کفاره نیست نه در مال او و نه در مال وليش.
* آية الله (بهجت): فداء صید مولی علیه بر ولی است که با مباشرت او عمل مولی علیه صحیح است) و کفاره موجب هدی بر ولی است در آن چه عمد و خطاء كفاره دارد بلکه در آن چه عمد فقط کفاره دارد و صبي عمد مرتکب شد ثبوت کفاره بر ولی که سبب است خالی از وجه نیست.؟(2)
* آية الله (تبریزی): قربانی بچه غیر ممیز بر ولی او است که او را به حج برده و چنانچه پول آن را نداشت و خود بچه مالی داشت از مال او قربانی تهیه می کند و گرنه ولی روزه می گیرد.
* آية الله (سیستانی): پول قربانی بچه غیر ممیز بر ولی اوست."(3)
* آية الله (فاضل): و اگر تمكن نداشت از طرف طفل روزه بگیرد، و چنانچه خود ولی نیز حج تمتع انجام داده و فقط تمكن از یک قربانی دارد آن را برای طفل قربانی کند و برای خودش روزه بگیرد.
ص: 47
- امام خمینی(ره):
اگر طفل نابالغ قبل از این که در میقات محرم شود بالغ شد، حج او حجة الاسلام است. اگر از همان جا که محرم می شود مستطیع باشد.(1)
* آية الله (تبریزی): در وقتی که می خواهد طفل را طواف دهد واجب است او را وضو دهد اگر چه بصورت وضو باشد.(2)
* آية الله (فاضل): در اعمالی که نیاز به وضو دارد احتیاط طفل را وضو بدهد، و خودش هم وضو بگیرد.
آية الله (بهجت): در صورت تمکن، احوط آن است که در حال طواف هردو طاهر باشند و نماز طواف را هردو بخوانند و سنگ ریزه را در دست طفل یا مجنون بگذارد و ولی با آن کیفیت رمی و نیت نماید و در تمام افعال آن چه در غیر نیت می تواند انجام دهد ولی متصدی نیت می شود."(3)
* آية الله (بهجت): و لو بحصول عتق قبل از وقوف مشعر به نحو متقدم پس قبل از عتق، حج وعمره بر او واجب نیست اگر چه زاد و راحله را مالک بذل نماید، و حج با اذن مالک صحیح است ولی مجزی از حجة الاسلام نیست.؟(4)
* آية الله (غروی): پس برای مملوک حج واجب نیست گر چه به اذن مولایش بوده و مستطيع هم بوده باشد.(5)
استطاعت از جهت مال وصحت بدن و توانایی و باز بودن راه و آزادی آن و وسعت وقت و کفایت آن مورد نظر است.
ص: 48
- امام خمینی (ره):
استطاعت از جهت مال یعنی داشتن زاد و راحله که توشه راه و مرکب سواری است، و چنانچه عین آنها را ندارد کافی است چیزی مثل پول یا متاع دیگر داشته باشد که ممکن است آن را صرف در تهیه آنها نماید، و شرط است که مخارج برگشتن را نیز داشته باشد.(1)
استطاعت، که مشتمل بر امور زیر است شامل: الف) استطاعت مالی ب) استطاعت بدنی ج) استطاعت طریقی، یعنی راه رفتن به حج باز و امن باشد. د) استطاعت زمانی اکنون به ترتیب به بیان مسایل هر یک می پردازیم.
الف استطاعت مالی) استطاعت مالی شامل امور زیر می باشد: 1- زاد و توشه و هزینه ی سفر 2- هزينه افراد تحت تکفل در طول مدت سفر 3- ضروریات زندگی و آن چه در معیشت به آن نیاز دارد. 4- رجوع به کفایت.؟(2)
* آية الله خامنه ای): پس از فرا رسیدن زمانی که صرف آن برای رسیدن به حج لازم است شخص مستطيع نمی تواند خود را از استطاعت بیندازد و پیش از فرا رسیدن این زمان نیز احتیاط واجب آن است که خود را از استطاعت خارج نسازد.(3)
ص: 49
مقصود از «زاد» هر چیزی است که انسان در سفر به آن نیاز دارد، اعم از خوردنی و نوشیدنی و سایر اموری که در سفر حج است.
- برای تحقق استطاعت مالی لازم نیست انسان عین توشه راه و مرکبی را که می خواهد با آن حج به جا آورد، داشته باشد، بلکه همین اندازه که پول یا جنس دیگری که بتواند با آن توشه راه و هزینه ی سفر را تهیه کند، داشته باشد، کافی است.
- کسی که توشه راه و هزینه ی سفر و چیزی هم که ممکن است برای تهیه آنها صرف نماید ندارد، حج بر او واجب نیست، هر چند بتواند آنها را با کسب و مانند آن بدست آورد.
- کسی که تصمیم دارد پس از انجام حج به وطن خود برگردد و یا به مکان دیگری برود، باید مخارج برگشت را نیز داشته باشد.
- کسی که استطاعت مالی ندارد ولی به مقدار مخارج حج و یا تکمیل آن از دیگری طلب دارد، اگر طلب او حال است و یا وقت طلب او رسیده است و بدهکار توانایی پرداخت آن را دارد و می تواند بدون حرج و زحمت آن را بگیرد، واجب است آن را مطالبه کند.(1)
- آية الله خامنه ای و مهریه: زنی که مهریه اش برای مخارج حج کافی است و آن را از شوهرش طلبکار است، در صورتی که شوهر او توانایی پرداخت آن را نداشته باشد، نمی تواند آن را از او مطالبه کند و مستطیع نیست. ولی اگر شوهر او تمکن دارد و مطالبه مهر نیز برای زن مفسده ای ندارد، واجب است مهریه را مطالبه کرده و به حج برود. و چنانچه مطالبه آن برای او مفسده داشته باشد مثل این که منجر به نزاع و طلاق شود، مطالبه مهریه واجب نبوده و مستطیع نیست.؟(2)
- امام خمینی (ره) و مهریه: زنی که مهریه اش وافی برای مخارج حج هست و آن را از شوهر خود طلبکار است (5) اگر شوهرش تمكن از اداء آن را ندارد، زن حق مطالبه ندارد و مستطيع نیست و اگر تمکن دارد و مطالبه آن برای زن مفسده ای ندارد با فرض این که شوهر نفقه و مخارج زندگی زن را می دهد لازم است زن، مهریه را مطالبه کند و به حج برود و چنانچه برای او مفسده دارد مثل این که ممکن است مطالبه به نزاع (1) و طلاق منجر شود که برای زن مفسده دارد، مستطیع نشده است .(3)
ص: 50
* - قرض: اگر انسان مخارج حج را قرض کند، مستطيع نمی شود و در صورتی که با آن حج به جا آورد از حجة الاسلام کفایت نمی کند. و هم چنین کسی که می داند در سال آینده مستطيع می شود، نمی تواند مخارج حج را قرض کند و قبل از آن سال حج به جا آورد.
* - بدهی: کسی که بدهی دارد و مالی غیر از مخارج حج که با آن بتواند بدهی خود را بپردازد ندارد، چنانچه بدهی او مدت دار باشد و اطمینان داشته باشد که در وقت اداء بدهی، توانایی پرداخت آن را دارد واجب است به حج برود. و هم چنین در صورتی که وقت اداء بدهی رسیده ولی طلبکار راضی به تأخیر اداء باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه می تواند بدهی را بپردازد. و در غیر این دو صورت حج واجب نیست.(1)
* - ازدواج: کسی که نیاز به ازدواج دارد و ترک ازدواج موجب مشقت یا حرج يا وهن و یا بیماری او شود و یا بیم آن داشته باشد که بر اثر ترک ازدواج به گناه بیفتد، زمانی مستطیع می شود که علاوه بر مخارج حج هزینه های ازدواج را نیز داشته باشد. و در غیر این صورت اگر با آن مال به حج برود ظاهر این است که از حجة الاسلام کفایت نمیکند..(2)
- اگر اجرت ماشین یا هواپیما و یا سایر وسایل نقلیه در سال استطاعت بیشتر از حد متعارف باشد، در صورتی که توانایی پرداخت ما زاد را بدون حرج و مشقت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد تا به حج برود. و مجرد گرانی و افزایش قیمت ها ضرری به استطاعت نمی زند. ولی اگر توانایی پرداخت ما زاد را ندارد یا پرداخت آن برای او مشقت و حرج دارد، واجب نیست آن را بپردازد و مستطیع نیست، و حكم خرید یا اجاره چیزهای دیگری که در سفر حج به آنها نیاز دارد نیز همین طور است. و هم چنین در صورتی که بر اثر نداشتن مشتری، مالی را که می خواهد پول آن را صرف حج کند به کمتر از قیمت معمولی بفروشد، نیز حکم همین را دارد.
- ملاک استطاعت برای حج، توانائی انجام آن به نحو متعارف بین مردم است و اگر کسی اعتقاد دارد که به این نحو استطاعت ندارد لكن احتمال می دهد که اگر تحقیق و تلاش کند بتواند راهی بیابد که با وضع مالی فعلی اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نیست تحقیق نماید. ولی اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آیا مستطیع شده یا خیر، ظاهرا واجب است وضعیت مالی خود را بررسی کند.(3)
ص: 51
- در تحقق استطاعت مالی شرط است که مخارج خانواده اش را تا بازگشت از حج داشته باشد.
- مراد از عائله که داشتن مخارج آنان در تحقق استطاعت مالی شرط است، کسانی هستند که عرفا عنوان عائله بر آنها صدق می کند، هر چند از نظر شرعی واجب النفقه او نباشند.(1)
- شرط است که ضروریات زندگی و آن چه را که عرفا شایسته موقعیت اوست و به آن نیاز دارد، داشته باشد. و لازم نیست عین آنها موجود باشد، بلکه کافی است پول یا چیزی که بتواند آن را صرف تأمین نیازهای زندگی اش کند را داشته باشد.)(2)
* - رعایت شدن عرفی: شئون عرفی اشخاص با هم متفاوت است. کسی که داشتن مسکن شخصی از ضروریات زندگی او می باشد و یا عرف مناسب با شأن او است، و یا سکونت در منزل استیجاری یا عاریه ای و یا وقفی برای او حرج و مشقت دارد و یا موجب وهن او می شود، برای تحقق استطاعت او داشتن خانه ملکی شرط است.
-کسی که ضروریات زندگی از قبیل مسکن، لوازم خانه، وسیله نقلیه و ابزار کار و مانند آن را بیشتر از شأن خود دارد، اگر می تواند با فروش آنها و خرید ما يحتاج زندگی اش، مقدار زائد را صرف مخارج حج کند و این کار موجب حرج و وهن و منقصت او نمی شود، و مقدار ما زاد به اندازه مخارج حج و یا مکمل آن است، باید این کار را انجام دهد و مستطيع است.(3)
- اگر مکلف زمین یا جنس دیگری را بفروشد تا با پول آن خانه بخرد، در صورتی که منزل شخصی جزء نیازهای ضروری او باشد و یا مالکیت آن با موقعیت عرفی او مناسب است، با گرفتن پول زمین مستطیع نمی شود هر چند به مقدار مخارج حج و یا مکمل آن باشد.(4)
ص: 52
- کسی که بعضی از اموالش مورد نیاز او نیستند و پول حاصل از فروش آنها برای استطاعت او کافی باشد و یا آن را تکمیل کند، با وجود شرایط دیگر حج بر او واجب می شود .(1)
مطلب چهارم: رجوع به کفایت
- آية الله خامنه ای: یکی از شرایط تحقق استطاعت مالی رجوع به کفایت است (البته این شرط در حج بذلی وجود ندارد . یعنی بعد از برگشت از حج، تجارت یا زراعت یا صنعت یا شغل و یا منفعت ملک مثل باغ و مغازه و غیر اینها از منابع درآمد، داشته باشد، به طوری که برای زندگی مناسب با شأن عرفی خود و خانواده اش کافی باشد. و طلاب علوم دینی اگر بعد از مراجعت از حج زندگی آنها با شهریه حوزه های علوم دینی اداره می شود، کافی است.
- در زن نیز رجوع به کفایت شرط است، بنا بر این اگر زن شوهر داشته باشد و در حال حیات شوهرش مستطيع شود، بعد از بازگشت از حج، نفقه ای که شوهرش به او می پردازد رجوع به کفایت است. ولی زنی که شوهر ندارد، در تحقق استطاعت او شرط است که علاوه بر داشتن مخارج حج، بعد از بازگشت دارای یک منبع درآمد مالی باشد که برای اداره زندگی مناسب با شأن عرفی او کافی باشد. در غیر این صورت برای حج مستطیع نیست.)(2)
اگر شخصی زاد و هزینه ی سفر نداشته باشد ولی دیگری مخارج حج او را بدهد مثل این که به او بگوید: حج به جا آور و نفقهی تو بر عهده ی من، در این صورت حج بر او واجب می شود ولازم است آن را قبول کند. این حج را «حج بذلی» گویند.
* آية الله خامنه ای: در حج بذلی رجوع به کفایت شرط نیست و لازم نیست عین مال را داده باشد بلکه پرداخت قیمت آن کافی است.
ص: 53
- حج بدلی از حجة الاسلام کفایت می کند، و در صورتی که بعدا خودش مستطیع شد لازم نیست حج به جا آورد.
- کسی که از طرف مؤسسه یا شخصی دعوت به حج شده باشد، در صورتی که در مقابل دعوت به حج متعهد به انجام کاری شود، عنوان حج بذلی بر او صدق نمی کند.(1)
*امام خمینی (ره): اگر شخص، زاد و راحله ندارد ولی به او گفته شد که حج به جا آور و نفقه توو عائله ات بر عهده من، با اطمینان به وفاء و عدم رجوع باذل، حج واجب می شود و این حج را بذلی می گویند و در آن رجوع به کفایت که از شرایط وجوب است شرط نیست، بلی اگر قبول بذل و رفتن به حج موجب اخلال در امور زندگی او شود ؛ واجب نیست.؟(2)
* آية الله (فاضل): تعهد نسبت به عائله و اطمینان به وفاء و عدم رجوع باذل شرط نیست.
* آية الله (تبریزی): اگر نمی تواند نفقه عيال را تأمین کند چه به حج برود و چه نرود بذل نفقه عيال شرط نیست.
* آية الله (سیستانی): مگر این که نفقه عائله اش را تا زمان برگشت داشته باشد یا این که فرق نمیکند، چه حج برود و چه نرود نفقه آنها را نمی تواند تأمین کند یا از عدم تأمین نفقه آنها در حرج نمی افتد یا عائله واجب النفقه او نیستند که در این موارد بذل نفقه عائله شرط وجوب حج نیست .(3)
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اطمینان به وفا و عدم رجوع باذل، شرط نیست، ولی اگر وثوق و اطمینان به رجوع و عدم وفاء باذل دارد حج واجب نمی شود.
* آية الله (نوری): به شرطی که قبول این بذل برای او مستلزم ذلت و منت نباشد.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت): در این مسأله فرقی بین اباحه (در اختیار گذاشتن) و تملیک و دادن عین مال و یا قیمت آن نیست.
* آية الله (سیستانی): اباحه ای که برای اباحه کننده آن قابل برگشت باشد شرعا، و تملیک متزلزلی که از طرف مقابل قابل فسخ بوده باشد شرعا، موجب حصول استطاعت نمی شود مگر این که اطمینان داشته باشد که از اباحه اش صرف نظر نمی کند یا تمليكش را فسخ نمی نماید.(4)
ص: 54
* آية الله (سیستانی): ولی اگر خودش مقداری از مصارف حج را داشته باشد و بقیه را به او بذل کنند در این صورت رجوع به کفایت شرط است.(1)
* آية الله (سیستانی): بلی اگر درآمدش در خصوص روزهای حج باشد و با درآمد آن در بقیه روزهای سال یا بعضی از آنها زندگی می کند، به طوری که اگر به حج برود قدرت تأمین هزینه زندگی در بقیه یا بعضی از روزهای یاد شده نداشته باشد. در این صورت حج بر او واجب نخواهد بود، مگر این که مخارج زندگیش را در بقیه روزهای سال هم بدهند که در این صورت واجب خواهد بود. (مناسک، مسأله 45).(2)
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): چنانچه مال، کافی برای مئونه حج باشد، و یا به مقداری است که به ضمیمه اموال خود شخص استطاعت حاصل می شود، حج بر او واجب، و کافی از حجة الاسلام است.(3)
* آية الله (نوری): مگر این که در قبول ، ذلت و مهانت برای او باشد که در این صورت قبول واجب نیست.
*امام خمینی (ره):
باذل می تواند از بذلش برگردد، ولی اگر در بین راه باشد باید نفقه برگشتن او را بدهد، و اگر بعد از احرام رجوع کند باید نفقه اتمام حج را نیز بپردازد. پول قربانی در حج بذلی بر عهده باذل است ولی کفارات بر عهده او نیست و اگر پول قربانی را بذل نکند حج واجب نمی شود مگر در صورت وجود شرایط دیگر استطاعت.؟(4)
* آية الله (بهجت): و بنا بر اظهر نفقه بازگشت از محل اعلام رجوع که زائد بر نفقه وطن است بر باذل است.(5)
- آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بعد از احرام احوط ترک رجوع است، و نسبت به رجوع به عین مبذوله، تفصیلی در مناسک عربی موجود است.
* آية الله (فاضل): اگر اتمام واجب باشد باید نفقه اتمام حج را نیز بپردازد، اما وجوب اتمام در این فرض محل تأمل است.
ص: 55
* آية الله (تبریزی): باذل ضامن نفقه برگشتن او نیست همان طور که در صورت رجوع بعد از احرام، نفقه اتمام حج را هم ضامن نمی باشد گر چه اتمام بر او واجب است مطلقا.
* آية الله (خوئی): در صورتی که اتمام آن بر مبذول له واجب باشد. و آن در جایی است که آن چه تاکنون به او بدل شده و او صرف نموده با ضمیمه به اموال خود موجب استطاعت او باشد.
* آية الله (سیستانی): اگر بعد از احرام باذل رجوع کند، مبذول له باید حج را تمام کند، اگر بر او حرجی نباشد هر چند فعلا مستطيع نباشد و باذل ضامن مصرف اتمام حج او و بازگشتش می باشد.
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که هدی بر مبذول له واجب باشد پول آن بر عهده باذل است، و الا تبدیل به صوم می شود. ولی در کفارات اگر محرم موجب وسبب آن را مرتکب شود پس اگر عمد) باشد كقاره اش بر عهده خود او می باشد و اگر از روی فراموشی یا جهل و یا اضطرار و ناچاری باشد و به این سبب کفاره واجب شود، پس اگر مبذول له تمکن از اداء داشته باشد و کفاره یافت شود، پول آن به عهده باذل می باشد و الا باید مبذول له به وظیفه غیر متمکن از كاره عمل نماید.(1)
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر عمل موجب کفاره را از روی عمد و اختیار انجام داده باشد، و در غیر این صورت به عهده باذل است على الأحوط .
* آية الله (مکارم): احتیاط در غیر عمد، آن است که باذل بپردازد.
آية الله (غروی): لازم است در حج بذلی پول قربانی را هم بذل کند و گرنه حج بر مبذول له واجب نمی شود گر چه خودش تمکن از پول قربانی را داشته باشد.
- امام خمینی ( ره ):
اگر مالی که برای حج کفایت میکند را به او ببخشند برای این که حج به جا آورد باید قبول کند و حج به جا آورد، و هم چنین اگر واهب بگوید مخیری بین این که حج به جا آوری یا نه. ولی اگر اسم حج را نیاورد و فقط مال را به او ببخشد قبول واجب نیست.؟(2)
ص: 56
* * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): و اگر واهب (بخشنده) اختیار را به انسان بدهد و بگوید می خواهی با این مال حج برو و نمی خواهی به حج نرو و یا مالی را ببخشد و نامی از حج نبرد، قبولش واجب نیست.
* آية الله (مکارم): بلکه قبول واجب است بشرط این که به هنگام بازگشت، زندگی او تأمین باشد.
- کسی که مستطیع شده نمی تواند بعد از رسیدن زمانی که باید مال را برای رفتن به حج، صرف کند خود را از استطاعت خارج نماید. بلکه احتیاط واجب آن است که قبل از آن زمان نیز خود را از استطاعت خارج نکند.
- در تحقق استطاعت مالی شرط نیست که استطاعت در محل خودش حاصل شود بلکه حصول آن هر چند در میقات باشد کافی است. بنابراین اگر هنگامی که به میقات رسید مستطیع شود، حج بر او واجب می شود و از حجة الاسلام کفایت میکند.
- استطاعت مالی در کسی هم که هنگام رسیدن به میقات، متمکن از انجام حج شده، شرط است. بنا بر این کسانی که با رسیدن به میقات، متمکن از حج می شوند مانند خدمه کاروان ها و غیر آنها، اگر سایر شرایط استطاعت از قبیل مخارج عائله و ضروریات زندگی و چیزهایی که در معیشتر مناسب شأن خود به آنها نیاز دارند و رجوع به کفایت را داشته باشند، حج بر آنان واجب است و از حجة الاسلام کفایت میکند. در غیر این صورت حج آنان مستحبی خواهد بود و در صورتی که بعدا مستطيع شوند واجب است حجة الاسلام را به جا آوردند.
- کسی که در راه حج برای خدمت، در برابر اجرتی که با آن مستطیع می شود اجیر شود، بعد از اجاره حج بر او واجب می شود، ولی قبول اجاره واجب نیست.
- کسی که استطاعت مالی ندارد، اگر برای نیابت از دیگری اجیر شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطه ی مالی غیر از مال الاجاره مستطیع شود، باید در آن سال حج را برای خود انجام دهد و اگر عقد اجاره او برای همین سال بوده، اجاره باطل است و در غیر این صورت باید حج استیجاری را در سال بعد به جا آورد.(1)
ص: 57
- اگر شخص مستطیع بر اثر غفلت و یا عمدا قصد حج استحبابی کند، هر چند هدف او تمرین برای انجام هر چه بهتر مناسک در سال بعد باشد و یا با اعتقاد به این که مستطيع نیست قصد حج استحبابی کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده، در کفایت آن از حجة الاسلام اشکال است و بنا بر احتیاط واجب است در سال بعد حج را به جا آورد، مگر آن که به توهم این که وظیفه فعليه او امتثال امر استحبابی است، قصد امتثال امر فعلي شارع مقدس را داشته باشد که در این صورت کفایت از حجة الاسلام می کند.(1)
مراد از استطاعت بدنی، توانایی جسمی لازم برای انجام اعمال حج است. بنا بر این حج بر بیمار و سالمندی که قدرت رفتن به حج را ندارد و یا رفتن به حج برای او حرج و مشقت دارد، واجب نیست.
- بقاء استطاعت بدنی در وجوب حج شرط است، بنابراین اگر کسی به قصد حج، سفر کند ولی بیماری، او را قبل از احرام از ادامه راه باز دارد، کشف می شود که استطاعت بدنی در باره او تحقق پیدا نکرده است. و بر امثال او واجب نیست برای انجام حج نایب بگیرند. ولی اگر حج از قبل بر او مستقر شده و امسال، برای انجام حج حرکت کند و در بین راه بر اثر بیماری از ادامه مسیر باز بماند، در صورتی که از بهبودی و توانایی انجام حج بدون حرج و مشقت هر چند در سالهای آینده نا امید باشد، باید نایب بگیرد. لکن اگر امید به بهبودی و انجام حج هر چند در سالهای آینده داشته باشد، وجوب انجام حج از او ساقط نمی شود.؟(2)
یعنی راه برای رفتن به حج باز و امن باشد، بنا بر این کسی که راه به روی او بسته است به طوری که نمی تواند به میقات برسد یا اعمال حج را تمام کند، و هم چنین کسی که راه حج برای
ص: 58
او باز است ولی امن نیست مثل این که در راه، خطری جان یا بدن یا آبرو و یا مال او را تهدید می کند، حج بر او واجب نیست.
یعنی استطاعت، زمانی محقق می شود که انسان فرصت کافی برای رسیدن به حج در ایام خاص را داشته باشد.(1)
بنا بر این کسی که وقت او به گونه ای تنگ است که نمی تواند حج را درک کند و یا برایش مشقت و حرج شدید دارد، حج بر او در آن سال واجب نیست.
- کسی که خودش مستطيع است باید ابتدا حجة الاسلام را به جا آورد و نمی تواند قبل از انجام آن از طرف دیگری برای حج نایب شود و یا برای خود حج استحبابی به جا آورد. و اگر حج نیابی یا استحبابی به جا آورد باطل است.
- اجازه شوهر برای رفتن به حج واجب، لازم نیست و زن باید حج واجب خود را به جا آورد هر چند شوهرش راضی به مسافرت او برای حج نباشد.
- اجازه پدر و مادر در صحت حجة الاسلام برای شخص مستطيع شرط نیست.
- اگر با وجود شرایط استطاعت، حج را ترک کند، حج بر ذمه او مستقر می شود و باید به هر نحوی که می تواند در سال های بعد حج را به جا آورد.(2)
* آية الله (بهجت): و نیز اظهر وجوب حج و تحقق استطاعت است بر کسی که فعلا زاد و راحله را ندارد ولی می تواند به مناسبت موقعیت شغلی خود بدون استیجار که بعدا ذکر می شود در بین راه کسب کند، و با کسب لايق به شأن، حوائج مناسب هر وقت را تحصیل نماید بدون
ص: 59
خطر و با اطمینان به حصول، مثل خدمت کردن در کاروان به اعمالی که در غیر سفر، شغل او همانها است.(1)
***** آیات عظام (گلپایگانی)، (بهجت)، (فاضل)، (سیستانی)، (صافی): داشتن هزینه بازگشت هنگامی معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود را داشته باشد. اما اگر نخواسته باشد برگردد، یا خواسته باشد در جای دیگری غیر از وطن خود ساکن شود، باید هزینه رفتن به آن جا را داشته باشد، و دارا بودن هزینه بازگشت به وطن لازم نیست ؟.(2)
* امام خمینی (ره): شرط است در وجوب حج، علاوه بر مصارف رفتن و برگشتن، این که ضروریات زندگی و آن چه را در معیشت به آن نیاز دارد داشته باشد، مثل خانه مسکونی و اثاث خانه و وسیله سواری و غیر آن در حدی که مناسب با شأن او باشد و چنانچه عین آنها را ندارد، پول یا چیزی که بتواند آنها را تهیه کند، داشته باشد. اگر ضروریات زندگی یا پول آنها را در حج صرف کند از حجة الاسلام کفایت نمی کند. کسی که نیاز به ازدواج دارد و برای آن پول لازم دارد، در صورتی مستطیع می شود که علاوه بر مخارج حج، مصارف ازدواج را هم داشته باشد.(3)
* آية الله (خامنه ای): و از ترک ازدواج، به حرج یا مرض و یا حرام دچار می گردد. و یا ترک ازدواج موجب وهن او شود.
* آية الله (اراکی): و از ترک ازدواج، به حرج یا مرض و یا حرام دچار می گردد.
* آية الله (فاضل): به طوری که ترک ازدواج موجب مشقت یا ضرر باشد.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر ترک تزویج مستلزم حرج باشد به نحوی که عرفة بگویند مستطیع نیست واجب نمی شود و الأحج بر او واجب و مقدم است.؟(4)
* آية الله (بهجت): اگر در ترک نکاح مشقت غیر قابل تحمل بحسب عادت بود یا خوف مرض یا خوف وقوع در حرام بود اظهر جواز صرف در نکاح است و هم چنین اگر قبل از رسیدن وقت سیر کاروان حج، صرف در نکاح کند، اما بعد از رسیدن وقت سیر نمی تواند صرف در نکاح نماید به نحوی که متمکن از حج در آن سال نمی شود نه در صورت تمکن از جمع بين آن دو.(5)
ص: 60
** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): در صورتی که صرف آن پول در راه حج سبب ناراحتی و مشقت در زندگی وی شود، حج بر او واجب نمی شود، و چنانچه سبب ناراحتی نشود واجب می شود.
* آية الله (خوئی) اضافه فرمودند: بلی اگر بنا بر صرف نکردن آن مال در نیاز خود داشت حج بر او واجب است.(1)
* آية الله (مکارم): منظور از نیاز این نیست که به خاطر ترک آن به عسر و حرج بیفتد بلکه همین اندازه که ازدواج از شئون زندگی او باشد کافی است.(2)
آية الله (غروی): در صورتی که ترک ازدواج موجب حرج یا سبب حدوث ضرری یا مهانتی با باعث وقوع در محرم بوده باشد.
* (سیستانی): مگر این که بیشتر از هزینه بازگشت به وطن باشد که در این صورت اگر ناگزیر از سکونت در آنجا نباشد، هزینه بازگشت به وطن در وجوب حج کافی است.
* آية الله (بهجت): به نحوی که بواسطه حج ناچار به تبدیل محل اقامت و مسكن نشود.(3)
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): داشتن هزینه بازگشت هنگامی معتبر است که مکلف قصد بازگشت به وطن خود یا جایی که دورتر از وطن نباشد را داشته باشد ولی اگر قصد رفتن به جایی دورتر از وطن خود را داشته باشد داشتن هزینه برگشت به وطن کافیست (البته مقصود جایی است که از نرفتن به آنجا به حرج نمی افتد).(4)
* آية الله (اراکی): در صورتی که عازم بر آن باشد.
آية الله (غروی): در صورتی که بخواهد به وطن خویش برگردد یا مصارف محلی که آنجا می خواهد برود.
* آية الله (خامنه ای): اگر تصمیم به بازگشت داشته باشد.
* آية الله (بهجت): ضرورت شخصیه یا شأنيه.
* آية الله (مکارم): خواه ملکی باشد یا اجاره ای که با شئون او سازگار باشد.
* آية الله (بهجت): در حدی که کافی برای شخص و شأن او باشد.(5)
ص: 61
* آية الله (سیستانی):.. و نداشتن آن موجب حرج باشد.
* آية الله (صافی): و نداشتن آن حرجی باشد.
* آية الله (نوری): به طوری که اگر متأهل نشود به زحمت می افتد یا به حرام افتد.
- امام خمینی (ره): کسی که از دیگری طلب دارد، و بقیه شرایط استطاعت را نیز دارا است، اگر وقت طلب او رسیده یا حال است و می تواند بدون واقع شدن در حرج و مشقت،(1) آن را بگیرد واجب است مطالبه کند(2) و بگیرد و به حج برود(3) ، مگر مدیون نتواند بپردازد که در این صورت مطالبه جایز نیست و استطاعت حاصل نمی شود و هم چنین اگر وقت طلب او نرسیده و مدیون بخواهد بپردازد لازم است طلبکار آن را بگیرد و مستطیع می شود، ولی اگر مدیون نمی خواهد بپردازد مطالبه واجب نیست، هر چند با مطالبه حاضر به پرداخت شود.
- امام خمینی (ره): اگر غیر مستطيع، مصارف حج را قرض کند، مستطیع نمی شود، هر چند بتواند بعدا به سهولت قرض را اداء کند و اگر با آن حج به جا آورد از حجة الاسلام کفایت نمی کند.(4)
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی)، در این مسأله قائل شده اند که اگر بتواند دین را بفروشد و پول آن به تنهایی و یا به ضمیمه مال دیگر وافی هزینه حج باشد و برای او مشقت نداشته باشد، در این صورت مستطیع است و باید به حج برود.
* آية الله (سیستانی): اگر بتواند دین را بفروشد به نحوی که اجحاف در حق او نباشد، و پول آن به تنهایی و یا به ضمیمه مال دیگر وافی هزینه حج باشد، در این صورت مستطيع است و باید به حج برود.
ص: 62
* آية الله (فاضل): اگر بتواند دینش را به مقدار کمتر بفروشد در صورتی که موجب ضرر و مشقت نباشد. و این مقدار برای حج کافی باشد مستطیع است و باید حج انجام دهد.
* آية الله (سیستانی): اگر مهلت داشتن قرض به نفع بدهکار باشد هم چنان که معمولا چنین است.
* آية الله (گلپایگانی): و اگر شک داشته باشد که مدیون با مطالبه می پردازد یا نه، به جهت آن که احتمال استطاعت می دهد، و تمكن از فحص دارد، احتیاط در مطالبه است، و مطالبه در این فرض فحص از استطاعت است، نه تحصیل استطاعت(1)
آية الله (صافی): حکم مسأله در صورتی که فروش دین مؤجل به نقد ممکن نباشد و الا فروش آن مانند فروش سایر اموال واجب است.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت): در صورتی که اگر مطالبه کند بدهکار خواهد پرداخت، باید مطالبه کند و به حج برود.
آية الله (فاضل): مگر آن که یقین داشته باشد که اگر مطالبه کند مدیون حاضر به پرداخت آن می شود، که در این صورت مطالبه لازم است.
آية الله (مکارم): اگر مطالبه محذوری ندارد باید مطالبه کند.
* آية الله (غروی): ولی اگر مطالبه کند و مالش را بگیرد مستطیع شده، حج برایش واجب می شود.
* آية الله (خامنه ای): در خصوص قيد «پرداخت قرض به سهولت» نظر ایشان یافت نشد.
* آیات عظام (خوئی)، (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی): هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد، و قدرت پرداخت آن را بدون مشقت بعد از آن داشته باشد، حج بر او واجب خواهد بود.
- امام خمینی (ره): کسی که مخارج حج را دارد و بدهی نیز دارد، ( البته آية الله (بهجت) معتقدند که از حقوق الناس باشد). چنانچه بدهی او مدت دار باشد و مطمئن است که در وقت اداء بدهی، تمکن از اداء آن را دارد، واجب است به حج برود، و هم چنین در صورتی که
ص: 63
وقت ادای بدهی رسیده لكن طلبکار راضی به تأخیر اداء باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه می تواند بدهی را اداء نماید و در غیر این دو صورت حج واجب نیست.(1)
* آية الله (بهجت): قرض گرفتن برای حج تحصیل استطاعت است و واجب نیست. مگر آن که مالی داشته باشد بالفعل که می تواند پس از حج با فروش و استبدال آن اداء دین کند که در این صورت قرض گرفتن واجب است با عدم تمکن از فروش آن قبل از حج و اگر مالی که با آن اداء دین می نماید بعد از حج تحصیل می شود، پس در وجوب حج فعلا تأمل است.(2)
* آية الله (تبریزی): هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول بمقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالی داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را اداء کند ولی فعلا نمی تواند آن را بفروشد یا در آن تصرف کند حج بر او واجب خواهد بود."(3)
* آية الله سیستانی): مگر آن که وقت پرداخت قرض آن قدر دور باشد که اصلاعقلاء به آن توجه نکنند. که در این صورت حج بر او واجب خواهد شد.؟(4)
آية الله (غروی): در فرض تمكن از اداء آن به سهولت استطاعت صدق می کند و از حجة الاسلام کفایت می نماید. بلی قرض کردن برای این کار واجب نیست.
* آية الله (تبریزی): در صورتی حج واجب می شود که بدون حرج و مشقت قادر به ادا بوده باشد.
* آية الله (خوئی): بلی اگر دین خود را ادا نکند حج بر او واجب است و به هر حال اگر چنین فردی حج به جا آورد مجزی از حجة الاسلام می باشد.(5)
* آية الله (بهجت): بنا بر عدم فعلیت وجوب اداء مگر بعد از مطالبه.(6)
* آية الله (فاضل): مخیر است بین انجام حج و اداء دین و در صورت انجام حج کفایت از حجة الاسلام می کند.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و اگر می داند که طلبکار از طلب خود خواهد گذشت، و یا بنا بر مسامحه دارد ( مثل مهریه بعض زنان) چنین دینی مانع استطاعت نیست.)(7)
ص: 64
* آية الله (سیستانی): اگر انسان مال وافی به هزینه حج را داشته، و به همان مقدار هم مقروض باشد، بنا بر اظهر حج بر او واجب نخواهد بود، و هم چنین اگر کمتر از آن مقدار، مقروض باشد، به طوری که اگر مقدار قرض برداشته شود، باقی مانده آن وافی به هزینه حج نباشد، که در این صورت هم حج بر او واجب نخواهد بود، و فرقی نیست بین این که وقت پرداخت بدهی رسیده باشد یا نه، مگر این که آن قدر، وقت پرداخت دور باشد که اصلا عقلاء به آن توجه نکنند، مانند پنجاه سال.
- امام خمینی (ره): کسی که خمس یا زکات بدهکار است در صورتی مستطیع می شود که علاوه بر آنها مخارج حج را داشته باشد .(1)
- امام خمینی (ره): شرط است در وجوب حج، استطاعت بدنی و استطاعت از جهت باز بودن راه و استطاعت زمانی، پس بر مریضی که قدرت رفتن به حج ندارد یا بر او حرج و مشقت زیاد دارد واجب نیست و بر کسی که راه برای او باز نیست یا وقت تنگ است به طوری که نمی تواند به حج برسد نیز واجب نیست.(2)
امام خمینی (ره): کسی که از جهت مالی مستطيع است و از جهت صحت بدن یا باز بودن راه مستطیع نیست می تواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت مالی هم خارج کند ولی اگر از آن جهات هم استطاعت دارد و فقط وسائل رفتن را تهیه نکرده یا وقت حج نرسیده، نمی تواند خود را از استطاعت خارج کند و اگر کرد، حج بر او مستقر می شود و باید به هر نحو است به حج برود.
- امام خمینی (ره): اگر در سالی که استطاعت مالی دارد از جهت صحت بدن یا باز بودن راه استطاعت ندارد و در سالهای دیگر از آن جهات استطاعت پیدا می کند، می تواند در مال تصرف کند و خود را از استطاعت خارج نماند؟(3)
- امام خمینی (ره): کسی که در محل خودش مستطیع نیست واجب نیست به حج برود هر
ص: 65
چند استطاعت حج میقاتی را داشته باشد، ولی اگر رفت و وقتی به میقات رسید استطاعت حج از آنجا را با همه شرایط دیگر داشت مستطیع می شود و کفایت از حجة الاسلام می کند.(1)
- امام خمینی (ره): کسی که بعد از استطاعت مالی بدون تأخير، سعی در رفتن به حج داشته و در قرعه کشی شرکت نموده و از جهت این که قرعه به نامش اصابت نکرده نتوانسته به حج برود مستطيع نشده و حج بر او واجب نیست ولی اگر مسامحه کرد و تأخیر نمود و در سال های بعد در قرعه کشی شرکت کرد حج بر او مستقر شده است هر چند قرعه به نام او اصابت نکند؟.(2)
- امام خمینی(ره): در حصول استطاعت فرقی نیست بین این که در شهر ( ماه ) حج یعنی شوال وذی قعده و ذی حجه مال پیدا کند یا قبل از آن، بنا بر این اگر استطاعت مالی پیدا شود واستطاعت بدنی و سایر شرایط موجود باشد نمی تواند خود را از استطاعت خارج کند، حتی در اوائل سال و قبل از ماه های حج .(3)
* آية الله (غروی): بلی اگر بدهی داشته باشد و وقت اداء آن هم رسیده و تمكن از اداء هم نداشته باشد و طلبکار هم راضی بتأخير اداء نباشد ولی طوری باشد که اگر حج برود مردم یا شخص معینی دین او را اداء میکنند باز مستطیع محسوب و حج برایش واجب است؟.(4)
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حكم سائر دیون را دارد، الا این که عین مال متعلق خمس و زکات باشد که مقدم بر سائر ديون است.
** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): حكم سائرديون را دارد الا این که عین مال متعلق خمس و زکات باشد که در صورتی مستطیع می شود که غیر از آنها مخارج حج را داشته باشد.
* آية الله (تبریزی): اگر می داند در همان سال سایر شرائط استطاعت حاصل می شود حفظ استطاعت مالی لازم است و گر نه لزوم ندارد و اگر اطمینان به زوال عذر تا آخر عمر ندارد بنا بر احتیاط در همان سال نایب بگیرد و چنانچه عذرش زایل شد و استطاعت مالی باقی بود بنا بر احتیاط دوباره خودش حج به جا آورد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر از جهت مالی قدرت دارد و از جهت صحت بدن استطاعت ندارد و امید خوب شدن ندارد واجب است نایب بگیرد، بلکه احوط نایب
ص: 66
گرفتن است برای کسی که امید خوب شدن دارد، پس اگر رفع عذر شد، خودش نیز به حج برود، مگر این که پس از رفع عذر استطاعت مالی نداشته باشد.(1)
* آية الله (خوئی): اگر دارا و ثروتمند است و توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد یا دشوار و با مشقت است باید نایب بگیرد. و وجوب نایب گرفتن، مانند وجوب حج فوری است؟.(2)
آية الله (سیستانی): کسی که تمکن مالی دارد ولی توانایی مباشرت حج را ندارد و امید این که بتواند در آینده انجام دهد ندارد، واجب است نایب بگیرد و اگر مباشرت برای او حرج و مشقت داشته باشد، می تواند نایب بگیرد، گر چه مباشرت افضل است و به هر حال هم چنان که وجوب مباشرت فوری است، وجوب استنابه نیز فوری است.
* آية الله (گلپایگانی): بلی اگر علم داشته باشد که در آن سال متمکن از رفتن به حج است، جواز مصرف کردن وجه در غیر حج (خصوصا در اوان خروج مردم برای حج) مشکل است، و اگر استطاعت مالی بعد از استطاعت طریقی حاصل شده باشد، تصرف در آن مال در زمانی که مردم آماده برای حج می شوند جایز نیست .(3)
آية الله (خوئی): هرگاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینه حج را بدهد حج بر او واجب می شود و جایز نیست در آن مال تصرفی کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارک کند. و این تصرف خواه پیش از تمکن از سفر باشد یا بعد از آن فرقی ندارد، بلکه ظاهر این است که قبل از ماههای حج تصرف جایز نیست.
*آية الله (سیستانی): در تفصیل تمکن از مسیر می فرمایند: اگر در آن تصرفی کند که از استطاعت خارج شود و نتواند تدارک کند، و برای او مشخص شده باشد که قدرت رفتن به حج در روزهای آن را داشته باشد، بنا بر اظهر حج در ذمه او مستقر است، ولی اگر قدرت رفتن برای او مشخص نشده باشد، حج در ذمه او مستقر نیست؟.(4)
* آية الله (بهجت): هر گاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینه حج را بدهد، می تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند هر چند دیگر نتواند به حج برود ولی در صورتی که آن مال را بطور نسیه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد،
ص: 67
احتیاط این است که اقدام به این عمل ننماید. و اگر نموده با خود معامله مستطیع کند به این که سال آینده به حج برود با احتياطاتی که سبب قطع به اجزاء از حجة الاسلام است (یعنی احتیاطا سعی در تحصیل و حفظ استطاعت شرعیه برای خود در وقت سیر کاروان در سال آینده بنماید نه صرف استطاعت عقلیه) و اگر معامله نه برای فرار است بلکه برای حاجت فعلی است که متمکن از بر آورده شدن آن نمی شود، مگر بعد از وقت سیر یا وقت حج اظهر جواز آن است.(1)
*** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): تصرف در مال جایز نیست و واجب است مال را حفظ کند و خود را از استطاعت خارج نکند. (حاشیه بر عروة الوثقى).(2)
- امام خمینی (ره): کسی که استطاعت حج دارد باید خرجهای مقدماتی را از قبیل خرج تذکره و ویزا و ودیعه و آن چه مربوط به حج است بدهد، و این خرجها موجب سقوط حج نمی شود، ولی اگر استطاعت این نحو مخارج را نداشته باشد مستطیع نیست.(3) اگر اجرت ماشین یا هواپیما زیاد باشد یا زیادتر از حد معمولی باشد و همین طور قیمت اجناس در سال استطاعت زیاد باشد یا زیادتر از حد متعارف باشد باید حج برود، و جایز نیست تأخیر از سال استطاعت مگر آن که به قدری زیاد باشد که موجب حرج و مشقت در زندگانی شود .(4)
آية الله خامنه ای:
- اگر اجرت ماشین یا هواپیما و یا سایر وسایل نقلیه در سال استطاعت بیشتر از حد متعارف باشد، در صورتی که توانایی پرداخت ما زاد را بدون حرج و مشقت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد تا به حج برود. و مجرد گرانی و افزایش قیمت ها ضرری به استطاعت نمی زند. ولی اگر توانایی پرداخت ما زاد را ندارد یا پرداخت آن برای او مشقت و حرج دارد، واجب نیست آن را بپردازد و مستطیع نیست، و حكم خرید یا اجاره چیزهای دیگری که در سفر حج به آنها نیاز دارد
ص: 68
نیز همین طور است. و هم چنین در صورتی که بر اثر نداشتن مشتری، مالی را که می خواهد پول آن را صرف حج کند به کمتر از قیمت معمولی بفروشد، نیز حکم همین را دارد .(1)
* آية الله (خوئی): اگر ضرر زاید بر مقدار متعارف و موجب اجحاف باشد و لو موجب حرج و مشقت هم نشود، حج واجب نیست و اما اگر هزینه و مخارج حج بالا برود و مثلا کرایه ماشین در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخیر جایز نیست و باید همان سال برود؟.(2)
* آية الله (بهجت): اگر هزینه و مخارج حج بالا برود و به حد غیر عقلایی نرسد و مثلا کرایه ماشین در سال استطاعت گران تر از سال بعد باشد تأخیر جایز نیست و باید همان سال برود .(3)
آية الله (خامنه ای): کسی که می داند با وضع معمول حج و مخارج عادی آن، دارای استطاعت نیست ولی احتمال می دهد که اگر تحقیق کند راه هایی پیدا شود که با وضع فعلی خود بتواند حج کند لازم نیست فحص کند ولی ملاحظه وضع مالی موجود خود برای کسی که نمی داند آیا استطاعت حج دارد یا نه و می خواهد بداند که آیا مستطیع هست یا نه على الظاهر واجب است.(4)
- امام خمینی (ره): اگر نذر کند که در روز عرفه کربلای معلی یا یکی از مشاهد دیگر را زیارت کند، نذرش صحیح است، لکن اگر مستطیع بوده یا در این سال مستطیع شد باید حج برود، و نذر مانع از حج نمی شود، و اگر نرفت حج بر او مستقر می شود، و باید به نذر عمل کند، و اگر حج رفت تخلف نذر موجب کفاره نمی شود، ولی اگر حج نرفت و به نذر هم عمل نکرد کفاره نذر را باید بدهد.(5)
* آية الله (غروی): صحت نذر مذکور با وجوب حج جمع نمی شود و چون در متعلق نذر رجحان معتبر است و در فرض مزبور منافی با واجب مکلف است رجحانی ندارد لازم است نذر را باطل بدانیم و زیارت عرفه بر تقدیر ترک حج گر چه راجح است الا این که نذر زیارت پیش
ص: 69
ناذر مقید ترک حج نیست و تفصیل مسأله موکول است به کتب مفضله فقهيه. از گفته های ما معلوم شد که نذر مذکور وجوب عمل ندارد، لذا عمل نکردن به نذر مذکور کفاره ندارد.
* آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (خوئی)، (سیستانی)، (بهجت)، (تبریزی)، (صافی): نذر منحل می شود و باید به حج برود.
* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): در این صورت عمل به نذر واجب نیست، بنابراین تخلف از نذر موجب کفاره نمی شود.
* آية الله (مکارم): نذر منعقد نیست و کفاره ندارد.
* آية الله (بهجت): حکم صورت تخلف نذر را مطرح نفرموده اند.
- امام خمینی(ره): اگر با اعتقاد به این که مستطیع نیست، قصد حج استحبابی کند و بعد معلوم شود که مستطیع بوده کفایت از حجة الاسلام نمی کند مگر در صورتی که قصد وظیفه فعليه نموده باشد و اشتباها آن را بر حج استحبابی تطبیق کرده باشد.(1)
* آية الله خامنه ای: اگر کسی وصیت کند که برای او حج مستحبی به جا آورند، هزینه آن از ثلث برداشته می شود؟.(2)
* آية الله (گلپایگانی): اگر بطور جزم، قصد حج استحبابی کرده است کفایت آن از حجة الاسلام خالی از اشکال نیست.(3)
* آیات عظام (مکارم)، (صافی)، (تبریزی): کفایت میکند.(4)
* آية الله خامنه ای): مگر این که نیت کند حجی را که شارع مقدس از او خواسته به جای آورد.
* آية الله (خوئی): کفایت می کند.
ص: 70
- امام خمینی (ره):
کسی که برای نیابت از دیگری اجیر شد و با اجرت آن مستطیع گشت در صورتی که استیجار برای سال اول باشد باید حج نیابی را مقدم بدارد و چنانچه استطاعت او تا سال بعد باقی بماند برای خودش در سال بعد حج به جا آورد .(1)
- آية الله خامنه ای : کسی که حج بر او مستقر شده، اگر پیش از انجام حج فوت کند، ورثه او باید از اصل مال از طرف او نایب بگیرند مگر آن که وصیت کرده باشد که مخارج حج از ثلث پرداخت شود و در این صورت عمل به آن بر وصایای مستحب مقدم است. و اگر ثلث برای انجام آن کافی نباشد، کمبود آن از اصل مال برداشت می شود .(2)
در مواردی که نیابت واجب است باید فورا مبادرت به انجام آن شود اعم از این که نیابت از طرف انسان زنده باشد یا میت .(3)
* واجب نیست انسان زنده از بلد نایب بگیرد و اگر از میقات نایب بگیرد کافی است. و هم چنین کسی که از دنیا رفته و حتی بر او مستقر شده، حج میقاتی برای او کفایت میکند. ولی اگر نایب گرفتن فقط از وطن میت و یا شهر دیگری امکان پذیر است، واجب است ورثه آن را انجام دهند و مخارج آن از اصل دارایی میت خارج می شود. و در صورتی که وصیت به حج بلدي کرده باشد باید به وصیت او عمل کنند و هزینه ما زاد بر اجرت میقاتی از ثلث محاسبه می شود .(4)
* آية الله (خامنه ای): واجب است تا آنجا که امکان دارد خودش به حج برود و اگر حج به سبب مرضی که امید زوالش نیست یا پیری یا اسباب دیگر، برای او مشقت دارد، واجب است نایب بگیرد.
*آية الله مکارم): اگر امید بهبودی نداشته باشد می تواند نایب بگیرد. آية الله (اراکی): ولی امید خوب شدن داشته باشد. احتياطا نایب بگیرد.
آية الله (تبریزی): اگر اطمینان به تمکن از مباشرت نداشته باشد بنا بر احتیاط واجب است که برای خود نایب بگیرد و چنانچه می داند متمکن از مباشرت نمی شود باید نایب بگیرد و هم
ص: 71
چنین در فرض بعدی باید بنا بر احتیاط نایب بگیرد و وجوب نایب گرفتن مانند وجوب حج فوری است.(1)
*** آية الله سیستانی)، آية الله (خوئی): اگر امید به تمکن از مباشرت نداشته باشد، واجب است که برای خود نایب بگیرد.
* آية الله (سیستانی): به حدی که تحملش برای او مشکل باشد.(2)
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به نحوی که زندگی او مختل شود.(3)
- امام خمینی (ره):
کسی که برای حج نیابتی، اجیر شده و بعد در همان سال استطاعت مالی پیدا کرده چنانچه برای حج در آن سال اجیر شده باشد باید حج نیابتی را به جا آورد و اگر استطاعت او باقی ماند، حج خودش را در سال بعد انجام دهد.(4)
آية الله (تبریزی): اگر حج نیابی به جا آورد، حجش صحیح است و ذمه منوب عنه بريء می شود ولی در فرضی که واقعا بر او حج واجب بوده و لو نسبت به آن جاهل باشد اجاره باطل است و نایب استحقاق اجرة المثل را دارد مگر بیشتر از اجرة المسمی باشد و اگر حج استحبابی برای خودش انجام دهد در صورت علم به استطاعت خود و عدم صحت حج استحبابی، حج او باطل است و در غیر این صورت حجش صحیح و مجزی از حجة الاسلام می باشد .(5)
* آية الله (سیستانی): ... اگر حج نیابی مقید به همان سال نباشد، باید حج خود را مقدم بدارد، مگر این که برای او وثوق حاصل شود که در سالهای آینده حج را انجام خواهد داد، که در این صورت واجب نیست حج خود را مقدم بدارد.
آية الله (تبریزی): اما اگر مقید به همان سال نباشد و برای او محرز است که می تواند حج نیابی را در سالهای بعد به جا آورد، حج خودش را مقدم کند و الا باید حج نیابی را مقدم بدارد.
آية الله (بهجت): اما اگر حج نیابتی مقید به همان سال نباشد حج خود را مقدم بدارد .(6)
ص: 72
* آية الله (خوئی): بر مریض یا شخصی که استطاعت مالی دارد ولی از تمکن از رفتن به حج نا امید است یا بر او حرجی است واجب است نایب بگیرد .(1)
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر از جهت مالی قدرت دارد و از جهت صحت بدن استطاعت ندارد و امید خوب شدن ندارد واجب است نایب بگیرد در صورتی که حج براو مستقر شده، و اگر حج بر او مستقر نشده باشد، نایب گرفتن مطابق احتیاط است اگر چه امید به زوال عذر هم وجود داشته باشد؟(2)
-امام خمینی (ره):
اگر با وجود شرایط استطاعت، حج را ترک کرد، حج بر او مستقر می شود و باید بعدا به هر نحو می تواند به حج برود. مستطيع باید خودش به حج برود، و حج دیگری از طرف او کفایت نمی کند، مگر در مورد مریض یا پیر"(3)
- امام خمینی (ره):
کسی که خودش مستطيع است نمی تواند از طرف دیگری برای حج نایب شود یا حج استحبابی به جا آورد، و اگر حج نیابی یا استحبابی به جا آورد باطل است.(4)
* آية الله (بهجت): در صورت یأس از خوب شدن استنابه می کند بنحو فوری بنا بر اظهر.(5)
* آية الله (فاضل): چنانچه تا پایان اعمال حج شرایط استطاعت باقی باشد، که در این صورت باید حج را انجام دهد مگر این که انجام حج حرجی باشد، که در این فرض از خودش ساقط است، و در این صورت باید از ترکه او- ولو از میقات - نایب بگیرد، یا شخصی تبرعا حج او را انجام دهد.
آية الله مکارم): حج نیابتی او صحیح است هر چند گناه کرده است. و حج استحبابی او حج وجوبی محسوب می شود.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صحت آن اشکال است و احتیاط ترک نشود، عالم باشد و یا جاهل .(6)
ص: 73
* آية الله (سیستانی): کسی که ذمه اش مشغول به حج واجب است و متوجه است جایز نیست در همان سال نیابت به پذيرد ولی اگر حج نیابی انجام داد صحیح است و ذمه منوب عنه فارغ می شود ، اما اجاره باطل است و مستحق اجرت المثل است.
* آية الله (بهجت): حج نایب، صحیح و ذمه منوب عنه بري می شود.
- امام خمینی (ره):
اگر شخصی از سالهای قبل مستطیع بوده و فعلا مسافرت با هواپیما به جهت کسالت برای او مقدور نباشد و غیر از هواپیما وسیله دیگری برای او فراهم نباشد نمی تواند نایب بگیرد و باید در وقت تمكن به حج برود و اگر متمکن نشد تا فوت شد باید از ترکه او برای او حج بدهند و اگر از سالهای قبل استطاعت نداشته در فرض مزبور مستطيع نشده است .(1)
آية الله (بهجت): در صورت استقرار حج با فرض یأس از زوال عذر واجب است استنابه نماید و با امید زوال عذر احوط جمع بين استنابه فوری و لوازم مناسب با احتیاط در آن است، و با زوال عذر احوط اعاده با مباشرت است و با تبدیل آمید زوال عذر به یأس از آن احوط تجديد استنابه است و با استمرار عذر تا وقت وفات احوط برای غیر مأيوس قضاء از او با تکرار استنابه است. و اما صورت عدم استقرار حج پس با فرض یأس از زوال عذر اظهر وجوب فوری استنابه است و با امید زوال عذر احتیاط مستحب این است که فورا استنا به کند که با زوال عذر اعاده با مباشرت می نماید و احتیاط در بقیه بر همان نحو است که ذکر شد ؟(2)
واجب است برای میت که حج به عهده او بوده و مرده، نایب بگیرند که حج او را به جا آورد، و آن چه واجب است اگر وصیتی نکرده باشد آن است که از نزدیک ترین میقات به مکه به جا آورده شود، و اگر ممکن نشد از میقاتی که پس از آن میقات نزدیک تر است و هم چنین
ص: 74
اگر امکان نداشته باشد اجیر بگیرند مگر از شهر میت، واجب است از آنجا بگیرند، و مصرف از اصل مال است.
صحیح است نایب گرفتن از میت در حج واجب و مستحب و از زنده در حج مستحب و گاهی در واجب.
شرط است در نائب چند چیز: اول : آن که بالغ باشد بنا بر احتیاط واجب. دوم: آن که عاقل باشد، پس مجنونی که از او قصد متحقق نشود صحیح نیست نائب شود. سوم: آن که شیعه دوازده امامی باشد. چهارم: آن که عادل باشد یا مورد وثوق باشد که عمل را به جا می آورد و احوط آن است که مورد وثوق باشد در به جا آوردن به طور صحیح، اگر چه بعید نیست که این شرط معتبر نباشد. پنجم: آن که به افعال حج از روی اجتهاد یا تقلید عالم باشد؛ گر چه به تعلیم کسی باشد در حال به جا آوردن به طور تدریج. ششم: آن که ذمه اش مشغول نباشد به حج واجب، چه حجة الاسلام و چه حج نذری که وقتش تنگ است، در صورتی که بتواند این حجی که بر او واجب بود به جا آورد، و اگر نتواند برای آن که مال ندارد، اشکال ندارد که نایب شود.(1)
شرط است در کسی که برای او نایب می گیرند، آن که مسلمان باشد و اگر کافر باشد صحیح نیست نیابت از او، پس اگر بمیرد بر ورثه او واجب نیست که برای او نایب بگیرند.
شرط است در کسی که از او نایب می گیرند، آن که مرده باشد و اگر زنده باشد، عاجز باشد از به جا آوردن و این شرط در حج واجب است، و اما حج مستحب برای زنده در هر صورت می شود نایب گرفت.
ص: 75
مرد برای زن و زن برای مرد می تواند نایب شود، لكن اولی آن است که همجنس باشند.
مانع ندارد نیابت کردن کسی که حج نرفته باشد؛ چه مرد باشد چه زن، از مرد و زن.
باید نایب قصد نیابت کند به این که عمل حج را برای نیابت از فلان به جا می آورم، و باید تعیین کند که از کی به جا می آورد و لازم نیست اسم او را ببرد، و لكن مستحب است در همه موقفها اسم او را ببرد.
جائز نیست کسی را که عاجز است از عمل کردن به بعض اعمال حج، نایب بگیرند.
اگر نایب پیش از احرام بمیرد و یا پیش از داخل شدن در حرم بمیرد کفایت نمیکند کار او از میت، بلکه باید برای او حج بگیرند و اگر بمیرد بعد از احرام و داخل شدن در حرم، کافی است برای میت و لازم نیست اجیر بگیرند.
اگر اجیر کنند کسی را برای حج و تعیین نکنند که اجرت برای خود عمل است یا عمل و مقدمات است، ظاهر آن است که برای همه است از مقدمات و عمل، پس اگر اجیر بمیرد در حرم بعد از احرام، مستحق اجرت می شود به نسبت راهی که رفته و عملی که کرده و همین طور اگر بین عمل بمیرد هر جا باشد. بلی اگر مصداق عرفی حج را آورده باید اجرت تمام عمل را بدهند، گر چه بعض خصوصیات را نسیان کرده باشد و مرده باشد.
شرط نیست در اجاره آن که راه را تعیین کنند، لكن اگر تعیین کردند باید عمل کند. و اگر عمل نکرد به مقدار مخالفت، از اجرت او کسر می شود، بلکه اگر اجیر شده باشد به حج از این
ص: 76
راه به طور قید، و تخلف کند هیچ چیز از اجرت را طلبکار نیست، ولكن ذمه میت از حج بريء می شود .(1)
اگر کسی اجیر شد در سال معینی که حج کسی را با مباشرت خودش به جا آورد، نمی تواند برای کسی دیگر به همین طور اجیر شود، و اگر اجیر شد اجاره باطل است
اگر اجیر مرتکب عملی شد که کفاره باید بدهد کفاره از مال خودش باید بدهد.
اجیر مالک می شود اجرت را پس از عقد اجاره، لكن لازم نیست اجرت را به او بدهند مگر بعد از عمل، اگر قرینه در کار نباشد که اجرت را پیش از عمل بدهند.
اگر کسی را اجیر کردند برای حج و ذکری نکردند که خودت به جا آوری یا اجیر بگیری و قرینه ای در کار نباشد، باید خودش به جا آورد و نمی تواند اجیر بگیرد.
* آية الله (تبریزی): نایب باید بالغ باشد، پس حج بچه نابالغ به جای دیگری کفایت نمی کند، البته در حجة الاسلام و حجهای واجب دیگر، هر چند آن بچه ممیز باشد که خوب و بد را تشخیص دهد. بلی بعید نیست که نیابت وی در حج مستحبی با اذن ولی صحیح باشد.
آية الله سیستانی): بلوغ شرط است و بنا بر احتیاط بچه ممیز نمی تواند نایب شود، مگر در حج مندوب به اذن ولی.
* آية الله (خوئی): در حج واجب بلوغ نایب شرط است ولی در حج مستحبی بعید نیست که نیابت غير بالغ با اذن ولی صحیح باشد.(1)
آية الله (بهجت): نیابت طفل غیر ممیز صحیح نیست، و اگر بچه ممیز باشد و قائل به مشروعيت عبادت صبي مميز باشیم، خالی از رجحان نیست که نیابت وی صحیح باشد.(2)
* آية الله (مکارم): بلکه بنا بر اقوی در حج واجب. 2- عقل. 3- ایمان.
4- وثوق و اطمینان به انجام دادن او، و اما بعد از اجراء عمل نايب، لازم نیست اطمینان به صحت آن و در صورت شک در صحت، حکم به صحت می شود و استنابه صحیح است هر چند قبل از عمل شک داشته باشد.
* آية الله (فاضل): این شرط دراستنابه معتبر است نه در اصل نیابت.
* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و اگر نایب ثقه باشد اخبار او کافیست.
* آية الله (سیستانی): اگر خبر داد که از طرف او انجام داده و از خبرش وثوق و اطمینان حاصل نشد در این صورت اکتفا به خبر دادن او اشکال دارد.(3)
* آية الله (بهجت): وقتی ذمه منوب عنه فارغ و بريء می شود که یقین حاصل شود که نایب عمل را بطور صحیح به جا آورده یا آن که اماره معتبره باشد بر به جا آوردن .(4)
* آية الله مکارم): احتیاط واجب عدم استنابه در این دو مورد است.
5- معرفت نایب به افعال و احکام حج و لوبا ارشاد کسی در حال عمل.
ص: 78
6- ذمه نایب، مشغول به حج واجبی در آن سال نباشد.(1)
* آية الله سیستانی)، آية الله (بهجت): (با اختلاف تعابير): مگر در صورتی که جاهل به وجوب باشد یعنی نداند که حج بر خودش واجب است یا می دانسته ولی غافل است و فراموش کرده، که در این دو صورت نیابت وی عیبی ندارد. و این شرط شرط صحت اجاره است نه شرط صحت حج نایب.
* آية الله (بهجت): اضافه می فرماید: پس هرگاه در حالی که حج بر خودش واجب بوده و از قبل دیگری و به نیابت او حج نماید اظهر آن است که حج او صحیح است و ذمه منوب عنه بريء شده است ولی نایب اجرتی را که قرار داده شده مستحق نخواهد شد بلکه مستحق اجرة المثل خواهد بود (اجرة المثل یعنی نرخ متعارف).(2)
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صحت حج غافل و جاهل اشکال است و احوط عدم اكتفاء به حج آن دو است.(3)
* آية الله (خوئی): ذمه نایب مشغول به حج واجب منجز نباشد و این شرط صحت اجاره است.
* اية الله (تبریزی): ذمه نایب مشغول به حج واجب نباشد و این شرط صحت اجاره است، پس اگر غافل از استطاعت بود اجاره او صحیح است.
* آية الله (فاضل) : این شرط معتبر نیست. *آية الله مکارم): اگر ذمه او مشغول باشد نیابت او صحیح است هر چند گناه کرده است. 7- معذور در ترک بعض افعال حج نباشد.
* آية الله (فاضل): نیابت معذور و لو برای حج ندبی حتی اگر تبرعا و بدون وکالت باشد صحیح نیست بلی می تواند برای خود حج انجام دهد و ثواب آن را اهدا کند.
* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط نیابت معذور صحیح نیست؟.(4)
* آية الله (خوئی): اجاره کردن معذور برای حج جایز نیست بلکه اگر خودش تبرعا حج نیابی به جا آورد اجزاء آن از منوب عنه مشکل است ولی کسانی که جایز است در شب عید قبل
ص: 79
از طلوع فجر به منا بروند و در شب رمی کنند و یا کسانی که ناچار به ارتکاب محرمات احرام هستند نیابتشان مانعی ندارد و آن چه از ایشان راجع به عذر طاری در نایب آمده اینست.
س- اگر برای نایب در حج پیش آمدی شود آیا می تواند نایب بگیرد مثلا در رمی جمره و یا ذبح و یا غيره؟
ج- امام خمینی (ره): بلی می تواند نایب بگیرد اگر نایب برای حج تمتع اتفاقا بخاطر ضيق وقت ناچار شد عدول به حج افراد کند مجزی از منوب عنه است و لذا می توان گفت ایشان نیابت معذور به عذر طاری را مجزی می دانند.(1)
آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب نمی شود کسی را که از پیش عجز او از عمل اختیاری معلوم است اجیر کرد، بلکه اکتفا به تبرع او در نیابت نیز محل اشکال است و در مورد عذرهایی که بعدا عارض می شود حکم نایب همان حکم منوب عنه است که در بعضی موارد حج صحیح است و گاهی باطل است و استیجار و نیابت کسی که در انجام بعضی واجبات حج که ترک عمدی آنها هم موجب بطلان نیست، مانند طواف نساء و بیتوته و رمی روز یازده و دوازده اشکال ندارد.
* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط با تمكن از استیجار غير معذور، نمی توان معذور را اجیر نمود، بلکه اگر چنین شخصی تبرعا به نیابت دیگری حج نمود اکتفا کردن به عملش مشکل است (بلی اگر در به جا آوردن کارهایی که بر محرم حرام است معذور باشد مثل این که مضطر به تظليل (زیر سایه رفتن) باشد اجیر گرفتن یا نایب گرفتن چنین شخص عیبی ندارد).(2)
* آية الله (مکارم): ولی عذرهایی که در خود حج پیش می آید مانعی ندارد.
* آية الله (تبریزی): نیابت کسی که از ابتدا میداند از اتیان به حج اختیاری عاجز است در حج واجب اشکال دارد.
* آية الله (صافی): نیابت کسی که از اتیان بعض اعمال عمره و حج معذور است اگر ترک عمدی آن عمل از غیر معذور موجب بطلان حج یا عمره نباشند به این که ترک آن عمل یا فقط حرمت تکلیفی دارد و یا علاوه بر آن موجب كفاره هم هست ولی ترک آن موجب بطلان عمل عمره یا حج نیست، اشکال ندارد و حتی اگر می داند که اجیر بعضی از اعمالی که ترک آن موجب بطلان حج و عمره نیست عمدة بدون عذر ترک می کند استيجار او مانعی ندارد و مبرئ
ص: 80
ذمه منوب عنه می باشد بلی نسبت به استحقاق اجرت اگر موقع عقد اجاره، مستأجر اظلاع از معذور بودن اجیر در امور مذکوره نداشته باشد اجیر استحقاق اجرت ندارد ولو این که عمل او مبرئ ذمه منوب عنه است.
در منوب عنه اموری شرط است(1) : 1- اسلام.
آية الله (فاضل): در منوب عنه اسلام و ایمان شرط است، پس حج به نیابت کافر و مخالف صحیح نیست.
* آية الله (بهجت): نیابت از کافر به احتمال حصول تخفيف عذاب محل تأمل است.(2)
2- در حج واجب شرط است که منوب عنه، فوت شده باشد یا اگر زنده است حج بر او مستقر شده و خودش از جهت مرضی که امید خوب شدن آن نیست یا از جهت پیری نتواند به حج برود و در حج استحبابی این شرط نیست و در منوب عنه بلوغ و عقل شرط نیست و مماثله بین نایب و منوب عنه نیز شرط نیست و جایز است کسی که تا کنون به حج نرفته و مستطيع نیست برای دیگری نایب شود.
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در نیابت از مجنون اشکال است مگر آن که بقصد رجاء آورده شود.
* آية الله (مکارم): نیابت از بچه و دیوانه ای که حج براو مستقر نشده خالی از اشکال نیست.
آية الله (فاضل): شرط هست ولی اگر حج قبل از جنون بر او مستقر شده عقل شرط نیست و در صورت یأس از بهبودی یا بعد از فوت او باید از مالش- و لواز میقات - برای او استنابه کنند.
آية الله (بهجت): در غیر صبی ممیز مشکل است.
* آية الله (بهجت): اگر چه نیابت زن از مرد مرجوح است .(3)
* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بلکه اگر منوب عنه مرد و زنده باشد که بخاطر عدم
ص: 81
تمكن نمی تواند حجة الاسلام را به جای آورد احتیاط لزومی آن است که مردی را که تا کنون به حج نرفته، به نیابت خود به حج بفرستد.
* آية الله (بهجت): بلی نایب گرفتن صروره مکروه است به خصوص در صورتی که نایب زن و منوب عنه مرد باشد، اگر چه با داشتن بعض مرجحات دیگر از قبیل فقاهت و تقوی و کمالات دیگر جانب رجحان تقویت می یابد و از مرجوحت بیرون می آید(1)
3- نایب باید در عمل قصد نیابت نماید و منوب عنه را در نیت تعیین کند و لو اجمالا و شرط نیست اسم او را ذکر کند، گر چه مستحب است؟.(2)
* آية الله (بهجت): معتبر است در نیابت قصد آن و تعیین منوب عنه با تعدد، و در صورت اتحاد کافی است قصد نیابت واجبه مثلا.(3)
4- ذمه منوب عنه فارغ نمی شود مگر به این که نایب، عمل را صحيحا انجام دهد .(4)
- اگر نایب بعد از احرام و دخول حرم بمیرد از منوب عنه مجزی است و در اجراء این حکم در حج تبرعی اشکال است بلکه در غیر حجة الاسلام خالی از اشکال نیست.
* اية الله (نوری): مجزی است مطلقا.
* آية الله (خامنه ای): در حکم مذکور فرقی بین حجة الاسلام و غیر آن و اقسام نیابت نیست.
* آية الله (خوئی) وآية الله (تبریزی) : چنانچه نایب بعد از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه میکند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد بنا بر اظهر، و در این مورد فرقی بین حجة الاسلام و غیر آن نیست، و هم چنین فرقی نیست بین این که نیابت به اجرت باشد یا به تبرع.
آية الله سیستانی): اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بمیرد محل اشکال است و اگر بعد از دخول حرم باشد مجزی است و در این حکم فرقی بین حجة الاسلام و غیر آن نیست ولی در مورد حج تبرعی اشکال است.
* آیات عظام (گلپایگانی)، (بهجت)، (صافی): بعد از احرام و پس از دخول حرم کافی است و در این حکم بین حجة الاسلام و غیر آن و بین نیابت به مزد و اجرت و تبزع فرقی نیست.
* آية الله (مکارم): فرقی در میان اقسام حج و نیابت نیست.
ص: 82
- امام خمینی (ره):
لباس احرام و پول قربانی در حج نیابی بر اجیر است مگر در صورتی که شرط شده باشد که مستأجر بدهد و هم چنین اگر اجیر موجبات کفاره را انجام دهد کفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.(1)
امام خمینی (ره): نایب در طواف نساء نیز باید قصد منوب عنه نماید و احتیاط استحبابی آن است که بقصد ما في الذمه به جا آورد.(2)
- امام خمینی (ره):
اگر نایب طواف نساء را صحيحا انجام ندهد زن بر او حلال نمی شود و بر منوب عنه چیزی نیست.
* آية الله (غروی): در صورتی که نایب در تمام حج نیابت کند و اگر مراد نایب در خصوص طواف نساء باشد به قرینه فرع ما قبل این فرع بر منوب عنه ايضا زن حلال نمی شود.(3)
- امام خمینی (ره):
استیجار کسی که وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظیفه او عدول به افراد است برای کسی که وظیفه او حج تمتع است صحیح نیست، بلی اگر در سعه وقت او را اجیر کرد و بعد وقت ضيق شد باید عدول کند و بنا بر احتیاط از منوب عنه مجزی نیست .(4)
آية الله (بهجت): از منوب عنه مجزی است. در صورتی که نیابت بر فراغ ذمه او باشد.(5)
* آية الله (سیستانی): ذمه منوب عنه بريء می شود ولی در صورتی که اجاره بر اعمال عمره و حج تمتع بوده، اجیر استحقاق اجرت را نخواهد داشت، بلی اگر اجاره بر تفريغ ذمه منوب عنه بوده مستحق اجرت خواهد بود .(6)
* آية الله (خامنه ای): کفایت از حج تمتع می کند و مستحق اجرت هم هست.
ص: 83
- امام خمینی (ره):
در حج واجب نیابت یک نفر از چند نفر در یک سال جایز نیست و در غیر واجب مانع ندارد.(1)
* آیات عظام (خوئی)، (فاضل)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): مگر این که به نحو شرکت بر آنها واجب شده باشد. مثل این که دو نفر یا بیشتر نذر کنند که با شرکت یکدیگر کسی را اجیر نمایند که در این صورت می توانند یک نفر را برای حج اجیر نمایند .(2)
- امام خمینی (ره):
کسی که حج بر او مستقر شده یعنی سال اول استطاعت، حج نرفته اگر بواسطه مرض، یا پیری قدرت رفتن ندارد یا رفتن برای او حرج و مشقت دارد واجب است نایب بگیرد، در صورتی که امید خوب شدن و قدرت پیدا کردن نداشته باشد، و به احتیاط واجب باید فورا نایب بگیرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوى عدم وجوب است".(3)
- امام خمینی (ره):
بعد از آن که نایب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط می شود و لازم نیست خودش حج کند اگر چه عذرش برطرف شود و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام یا بعد باید خودش حج برود؟.(4)
* آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): بنا بر احتیاط واجب در صورت حصول تمكن باید خودش حج را به جا آورد.
* آية الله (صافی): در صورتی که حج بر او مستقر بوده با تمكن باید خودش حج به جا آورد و هم چنین اگر مستقر نبوده ولی استطاعتش باقی باشد باید حج به جا آورد.(5)
آية الله (گلپایگانی): مگر این که در وقت نایب گرفتن، امید خوب شدن و رفع عذر داشته باشد که در این صورت بنا بر احتیاط، اگر رفع عذر شد و استطاعت داشت باید خودش هم حج را انجام دهد.
ص: 84
آية الله (غروی): اقوی این است که در صورت ارتفاع عذر خودش لازم است حج را انجام دهد.
* آية الله (گلپایگانی): مگر این که در اثناء عمل بعد از احرام عذر برطرف شود ولی منوت عنه تمكن از انجام عمل کامل نداشته باشد که در این صورت حج نایب مجزی است.(1)
* اية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب باید خودش حج برود.
* آية الله (صافی): اگر بعد از احرام عذر مرتفع گردد که امکان انجام حج برای منوب عنه در همان سال یا سال بعد باشد ارتفاع عذر کاشف از بطلان اجاره و بلکه بطلان إحرام نایب است.
آية الله (سیستانی): گر چه احتیاط واجب است که نایب نیز عمل حج را تمام نماید.(2)
- امام خمینی (ره):
کسی که حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد جایز نیست نیابت کند از غیر، و اگر نیابت کند باطل است، چه عالم بحكم باشد یا نباشد.
آية الله (فاضل)، آية الله مکارم): نیابت او صحیح است هر چند گناه کرده است.(3)
- امام خمینی (ره):
اگر اجیر برای حجة الاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بمیرد کفایت میکند از حج کسی که برای او به جا آورده است، و لازم نیست حج کردن برای او، و اگر قبل از احرام یا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بمیرد باید دو مرتبه اجیر بگیرند، و همین حکم را دارد کسی که برای خودش به حج برود.(4)
* آية الله (خوئی): اگر بعد از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه میکند هر چند قبل از دخول حرم بمیرد.(5)
* آية الله (خامنه ای): مجزی نیست بنا بر احتیاط واجب.
** آية الله (سیستانی)، آية الله مکارم ): اگر بعد از احرام و قبل از دخول حرم بمیرد این حکم احتیاطی است.
ص: 85
* آية الله (تبریزی): چنانچه بعد از احرام بمیرد کفایت از منوب عنه میکند هر چند مردنش قبل از دخول حرم باشد.(1)
* آية الله (سیستانی): کسی که حج بر او مستقر شده است اگر بعد از احرام حج در حرم بمیرد حجة الاسلام از او ساقط است چه تمتع باشد چه قران و چه افراد و اگر در عمره تمتع بمیرد نیز ساقط است و اگر قبل از آن بمیرد چه بعد از احرام قبل از دخول حرم و چه بعد از دخول حرم بدون احرام ساقط نمی شود و باید از او قضا کند و این حکم در حج واجب غیر از حجة الاسلام و در عمره مفرده جاری نیست و اما کسی که حج بر او مستقر نشده است اگر بعد از احرام بمیرد قضا واجب نیست هر چند قبل از دخول حرم باشد.
- امام خمینی (ره):
اگر کسی را برای حج اجیر کردند و قرار نگذاشتند که اجرت برای خصوص عمل باشد یا در مقابل عمل و رفت و آمدها باشد پس اگر قبل از داخل شدن در حرم مرد، ظاهرا مستحق اجرت رفتن تا محل موت می باشد و همین طور اگر بعد از احرام و دخول حرم بمیرد بیشتر از آن چه ذکر شد و اجرت احرام مستحق نیست، اگر چه حج از میت ساقط می شود، و اگر بعض اعمال را به جا آورد و مرد مستحق اجرت آن اعمال نیز می باشد، و اگر اعمال را به نحوی به جا آورده است که در عرف گفته شود که عمره و حج را به جا آورد، مستحق تمام اجرت است اگر چه بعض اعمال را که مضر به صحت حج نیست و محتاج به اعاده نیست نسیانا ترک کرده باشد.(2)
* آية الله (مکارم): معمولا اجاره برای ادای تکلیف منوب عنه است. بنا بر این مستحق تمام اجرت می باشد.
* آية الله (غروی): اگر اجیر شده به تفريغ ذمه میت، تمام اجرت را باید بدهد و اگر اجیر شده برای اعمال حج لازم است اجرت قسمت شود و به مقدار عملش از اجرت اخذ نماید.
* آية الله (سیستانی): در صورتی که مقدمات عمل داخل اجاره باشد، هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق می شود.
آية الله (بهجت): اگر تصريح بخلاف متعارف نباشد بر حسب معلوم از داعی استیجار که برائت ذمه منوب عنه است چیزی از اجرت پس گرفته نمی شود وقتی که وفات نایب پس از إحرام و دخول حرم باشد و اگر قبل از احرام باشد استحقاق اجرت المثل مقدار راهی که پیموده
ص: 86
است بعید نیست و نیز توزیع اجرة المسمی بی وجه نیست در صورتی که بعض عمل را مثل احرام انجام داده باشد و یا سیر از طریق خاص در اجاره قید شده باشد.(1)
* آية الله (خامنه ای): اگر اجاره برای تفریغ ذمه منوب عنه باشد که ظاهر حال در اجاره حج همین است و اجیر بعد از احرام و دخول حرم بمیرد مستحق تمام اجرت است.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): هرگاه اجير بعد از محرم شدن بمیرد تمام اجرت را مستحق خواهد شد در صورتی که بر تفريغ ذمه میت اجیر شده باشد. و اما اگر اجیر بر به جا آوردن اعمال شده باشد اجرت مقداری را که به جا آورده مستحق می شود و چنانچه قبل از احرام بمیرد چیزی مستحق نخواهد بود بلی اگر مقدمات عمل داخل اجاره باشد هر مقدار از مقدمات را که انجام داده باشد اجرت همان مقدار را مستحق می شود .(2)
* آية الله (گلپایگانی): ظاهرا مستحق تمام اجرت می باشد على الأقوى و هم چنین است حکم صورت بعد.
*** آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (صافی): مگر آن که اجیر برای تفریغ ذمه شده باشد، که در این صورت تمام اجرت را می برد.
* آية الله (خوئی): اگر بر خود اعمال اجیر باشد به نحو تعدد مطلوب، به نسبت اعمالی که انجام داده مستحق اجرت است.
- امام خمینی (ره):
کسی که به عنوان نیابت رفت به مکه، و خودش حج واجب به جا نیاورده احتیاط آن است که بعد از عمل نیابت، برای خودش عمره مفرده به جا آورد و این احتیاط واجب نیست لكن خیلی مطلوب است.(3)
* آية الله (سیستانی): مگر آن که اجیر برای تفریغ ذمه شده باشد که در این صورت تمام اجرت را می برد و اگر بر خود اعمال اجیر باشد به نحو تعدد مطلوب به نسبت اعمالی که انجام داده مستحق اجرت است.
* آية الله (بهجت): احتياطا عمره به جا آورد.
* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب است.
ص: 87
- امام خمینی (ره):
کسی که اجیر شده برای حج تمتع، می تواند اجیر دیگری شود برای طواف یا ذبح، یا سعی، یا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه می تواند برای خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد .(1)
* آية الله (مکارم): در مورد عمره مفرده اگر در همان ماه عمره تمتع باشد قصد رجاء کند.
- امام خمینی (ره):
کسی که عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمی شود (1) او را اجیر کرد برای حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرعا از غیر، حج بکند اکتفا کردن به آن اشکال دارد .(2)
* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط .
* آية الله (مکارم): ولی عذرهایی که در خود حج تصادفا به وجود می آید مانند وقوف اضطراری، مانع نیست.
* سؤال: کسی مستطیع بوده و در میقات به نیابت دیگری محرم شده و به مکه آمده و عمره تمتع را از طرف منوب عنه انجام داده است، وظیفه او چیست(3)؟
- امام خمینی (ره):
با این که خودش مستطيع است نیابت او صحیح نیست و احرام او باطل است و باید برگردد به میقات و از آنجا برای خودش محرم شود.
* آية الله (تبریزی): اجاره باطل می باشد، ولی حج صحیح است و ذمه منوب عنه بريء می شود گر چه موظف بوده است به میقات برگردد و برای خودش محرم شود.
* آية الله (خوئی): در فرض تنجز وجوب حج بر خود نایب، اجاره باطل است ولی اگر حج نیابی را تمام کند مجزی از منوب عنه است گر چه وظیفه اش این بود که هر لحظه حج نیابی را رها کرده و به میقات برود و برای خودش حج به جا آورد.
ص: 88
* آية الله (سیستانی): اگر مطمئن باشد در سال بعد حج خود را انجام می دهد، حج نیابی را تمام کند و اگر مطمئن نیست باید به یکی از مواقیت رفته و برای خود احرام ببندد ولی اگر حج نیابی را تمام کند حجش صحیح است و اگر استیجاری باشد اجاره باطل است و مستحق اجرت المثل است.
* آية الله (فاضل) : نیابت او صحیح است اگر چه معصیت کرده است، و در مورد سؤال که فعلا از احرام خارج شده است واجب است به میقات برگردد و برای خودش محرم شود. ولی اگر دوباره معصیت کرد و حج نیابی را تمام کرد صحیح است و از منوب عنه مجزی است.
* سؤال: اگر کسی که نیابت از دیگری گرفته و به حج آمده، از بعض اعمال معذور است آیا می تواند در این اعمال نایب بگیرد، و آیا می تواند پول نیابت را به دیگری بدهد که اصل حج را به جا آورد؟(1)
- امام خمینی (ره):
نایب شدن معذور، صحیح نیست و باید پول را به صاحبش برگرداند مگر این که از طرف صاحب پول مجاز در نایب گرفتن باشد که در این صورت می تواند دیگری را در اصل عمل حج نایب کند، و در صورتی که بدون اجازه ، نیابت را به دیگری واگذار کرد و او عمل را انجام داد، حج از طرف منوب عنه واقع می شود ولی پول را باید به صاحبش برگرداند و صاحب پول ضامن چیزی نیست و اجرت نایب را باید امر کننده بپردازد.
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله مکارم): بنا بر احتیاط. * آية الله سیستانی): اگر عذر بعدا پیش آمده است نایب گرفتن جایز است.
* آية الله (بهجت): اگر بدون توجه محرم شده احتیاطا در موارد عذر نایب بگیرد تا عمل را صحيحا به جا آورد و خود نیز آن عمل را انجام دهد نیابتش صحیح است هر چند از اول نمی توانسته نایب شود و اما قبل از احرام پس با احراز رضایت منوب عنه حج میقاتی برای او بدهد چون اطلاق اجاره قيد مباشرت را برمی دارد.(2)
** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): اگر منوب عنه زنده است نیابت بدون اذن او مجزی نیست .(3)
ص: 89
* آية الله مکارم)؛ مگر این که صاحبش راضی گردد.
* سؤال: از هر کاروان نوعا چند نفر از خدمه به نیابت آمده اند و به ناچار باید نیمه شب از مشعر برای انجام کارهای لازم در منا یا همراه ضعفا، به منا بروند، سؤال این است که آیا اجیر شدن و نیابت آنان صحیح است یا خیر(1)؟
- امام خمینی (ره):
با توجه به این که از معذورین هستند و نمی توانند وقوف اختیاری در مشعر را درک کنند نیابت آنان صحیح نیست، و اگر قبل از استخدام اجیر شده اند باید حج را به جا آورند و وقوف اختیاری را درک نمایند.
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): مگر آن که بنحو خطاء در تطبیق باشد، که در این صورت از خودش واقع می شود.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): نیابت معذور اشکال دارد.
* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط با تمكن از استیجار غیر معذور نمی توانند اجیر شوند؟(2)
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): نیابت آنان محل اشکال است مگر این که بتوانند برای درک مسمى وقوف اختیاری به مشعر برگردند.
* آية الله ( مكارم ): نیابت آنها صحیح است.
* آية الله سیستانی: صحت نیابت آنان بعید نیست.(3)
سؤال: آیا شخص زنده در موردی که می تواند نایب بگیرد باید از بلد نایب بگیرد یا از میقات، و اگر دیگری برای او نایب بگیرد کفایت میکند یا خیر؟(4)
- امام خمینی (ره):
نایب گرفتن از میقات کفایت می کند، و خودش باید نایب بگیرد و نایب گرفتن دیگری برای او کافی نیست مگر از طرف او وکالت داشته باشد.
ص: 90
* سؤال: آیا عمره مفرده یا طواف استحبابی را می توانیم به نیابت چند نفر انجام دهیم، و در اعمال آن از جمله طواف نساء نیت همه باید بشود یا نیت بعضی کافی است(1) ؟
- امام خمینی (ره): می توانید به نیابت چند نفر انجام دهید، و باید نیت همه بشود.
سؤال: کسی را روز عید قبل از حلق دستگیر کرده اند و او را به ایران فرستاده اند آیا رفقای او می توانند از او نیابت کنند و بقیه اعمال را انجام دهند یا خیر، و چگونه از احرام خارج می شود(2)؟
- امام خمینی (ره):
بدون این که خودش نایب بگیرد نیابت صحیح نیست، و برای خارج شدن از احرام باید به منا بیاید و حلق یا تقصیر کند و اعمال مترتبه را انجام دهد، و اگر نمی تواند برود در محل خودش حلق یا تقصیر نماید و بنا بر احتیاط موهای خود را به منا بفرستد، و باید برای اعمال مترتبه نایب بگیرد.
* آية الله (بهجت): چنانچه احراز رضایت شود و شاهد حال هم بر رضایت بود به طوری که اگر او بفهمد راضی است نیابت صحیح است با مراعات سایر جهات.
*** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): چنانچه از دخول به مکه جلوگیری شده می تواند در محل خودش قربانی نماید و احتیاط این است که حلق یا تقصیر نیز بنماید و اگر وارد مکه شده و تنها اجازه اعمال را به او نداده اند حلق یا تقصیر نموده و در صورت امکان موی خود را به منا بفرستد و برای بقیه اعمال نایب بگیرد .(3)
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (صافی)، (مکارم): بنا بر احتیاط مستحب.
* آية الله (سیستانی): در صورت امکان باید موی خود را به منا بفرستد.(4)
* آية الله (خامنه ای): نسبت به لزوم فرستادن موها به منا یا عدم لزوم آن نظر ایشان یافت نشد.
* سؤال: افرادی که هر سال به حج می روند- از قبیل خدمه کاروانها- در محل خود از کسی نیابت قبول می کنند، ولی در میقات بر اثر اشتغال زیاد از نیابت غافل و محرم می شوند، بعد که
ص: 91
متوجه شدند دوباره نیت نیابت می کنند، آیا حج نیابتی آنان درست است یا حج برای خودشان حساب می شود(1)؟
-امام خمینی (ره):
باید عمره و حج را به همان نیت اول اتمام کنند، واحرام دوم صحیح نیست مگر آن که احرام اول باطل باشد، مثل این که حج بر او واجب نبوده و نیت حجة الاسلام کرده باشد.
*** آیات عظام، (نوری)، (اراکی)، (فاضل): اگر شخص غافل ارتكازا قصد منوب عنه را داشته، و داعی و انگیزه او منوب عنه بوده هر چند قصد خودش را اخطار کرده، قصد ارتکازی بر اخطار فعلی مقدم است و برای منوب عنه واقع می شود، و حج نیابتی صحیح است.
* آية الله (تبریزی): اگر ارتکازا قصد منوب عنه را داشته اند به طوری که اگر کسی می پرسید جواب می دادند برای منوب عنه حج به جا می آوریم کفایت میکند و حج نیابت آنها صحيح است.
* آية الله (بهجت): در صورتی که قصد انجام وظیفه داشته مخل به نیابت نیست و عمل مجزی است(2) .
* آية الله (سیستانی): اگر محرک آنان در احرام، حج نیابی باشد کافی است ولی اگر به کلی غافل باشند که اگر از آنها پرسیده شود جواب میدهند که برای خود احرام می بندیم باید حج را به نیت خود تمام کنند ولی اگر پس از انجام عمره از مکه خارج شوند و در ماه بعد به مکه برگردند، مثلا آخر ذی قعده خارج و اول ذی حجه وارد شوند عمره آنها باطل می شود و می توانند از یکی از مواقیت به نیت منوب عنه احرام ببندند، گر چه باطل کردن عمره تمتع عمدا گناه است.
* آية الله (مکارم): همین اندازه که نیت نیابت در عمق ذهن او باشد کافی است.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): با فرض آن که مستطیع نبوده و از قبل اجیر برای انجام حج شده است نیت احرام برای خود او منعقد نشده است و در صورتی که مجددا به نیت منوب عنه محرم شده است حج نیابی او صحيح است.
* آية الله (غروی): در صورتی که واجد شرایط وجوب حج بوده باشند ولی اجاره و نیابت قبل
ص: 92
از تحقق استطاعت بوده باشد احرام دومی صحیح است و احرام اولی باطل بوده است بلی اگر استطاعت قبل از قبول نیابت باشد باید عمره و حج را به همان نیت اولی اتمام کنند.
* آية الله (سیستانی): در این مثال احرام اول او صحیح است. * آية الله مکارم): نیت حجة الاسلام تأثیری ندارد.
سؤال: شخصی در میقات برای خودش حرم می شود و تلبیه می گوید، بعد به فکر می افتد که چون خودش حج واجب را در سالهای گذشته به جا آورده، برای پدر یا مادر یا یکی از خویشاوندان دیگرش حج تبرعی به جا آورد، آیا می شود با نیت عدول کند، و یا دوباره به نیت شخص مورد نظر محرم شود یا خیر(1)؟
- امام خمینی (ره):
اگر به احرام صحیحی محرم شده، نمی تواند نیت را عوض کند و باید عملش را به همان نیتی که در احرام داشته، اتمام کند.
* آية الله (غروی): نظر بر این که احرام را به نیت حجة الاسلام به جا آورده است سپس ملتفت شده که حجة الاسلام بر او واجب نیست احرامش باطل و می تواند دوباره به هر نیتی که می خواهد محرم شود.
سؤال: نایبی در احرام عمره تمتع بعد از این که وارد مکه شد شک می کند که نیت نیابت کرده یانه، آیا باید به میقات برگردد و مجددا به نیابت محرم شود، یا اصلاحج برای خودش حساب می شود و دیگر نمی تواند نایب باشد؟
-امام خمینی (ره):
در نیت خطور لازم نیست ، اگر انگیزه او در حال احرام نیابت بوده، عمل را به نیابت انجام دهد، و اگر در داعی و انگیزه هم شک دارد، باید اعمال را به نیت اجمالی (همان نیت در إحرام) اتمام کند، و در نیابت به آن اکتفا نمی شود .(2)
آية الله (غروی): اگر طوری باشد در حال عمل که اگر بپرسند احرام را به چه نیتی انجام دادی بگوید: که برای نیابت انجام دادم این نیت ارتکازی است و آن در هر عملی کافی است.
ص: 93
* آية الله (تبریزی): باید به میقات برگردد و مجددا به نیابت از غیر محرم شود.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که فعلا خود را نایب می داند و شک در نیت احرام گذشته خود دارد وظیفه او حمل به صحت است و به عنوان نیابت بقیه اعمال را به جا آورد.
* آية الله (خوئی): اگر احتمال بدهد که نه قصد خود و نه دیگری را کرده، إحرام او باطل است. مگر این که در حال طواف مثلا نیت معنی دارد که به همان نیت اعمال را تمام می کند .(1)
* سؤال: زنی در عرفات در روز نهم دیوانه شد، او را به بیمارستان بردند و تا آخرین وقتی که می توانستند همراهان او در مکه بمانند باقی ماندند، خوب نشد، آیا شوهرش که با او است می تواند برای او نایب بگیرد، و یا خودش باقی اعمال را انجام دهد یا نه(2)؟
- امام خمینی (ره):
مجنون تکلیف ندارد، و نمی توانند برای او نایب بگیرند، و اگر عاقل شد حکم اشخاص محرم دیگر را دارد.
* آية الله (مکارم): این در صورتی است که سال اول استطاعت او باشد.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مجنون تکلیف ندارد و نمی توانند برایش نایب بگیرند و بنا بر اظهر احرام او باطل می شود.
آية الله (فاضل): در فرض سؤال نایب گرفتن مجزی و صحیح نیست و ظاهرا احرام او باطل می شود.
* آية الله سیستانی): اگر پس از درک مسمای وقوف در عرفات دیوانه شده باشد و سپس به قدری به عقل بیاید که اختیاری مشعر را درک کند، یا اضطراری شعر با اختیاری یا اضطراری عرفه، پس حج او صحیح است، و اگر به عقل نیاید، باید برای تکمیل اعمال شوهر برای او نایب بگیرد.
* سؤال: هرگاه کسی مریض شود، به طوری که بعد از احرام عمره قادر به انجام اعمال نباشد،
ص: 94
آیا کسی که برای عمره تمتع مستحبی محرم شده و عمره را انجام داده است می تواند در حج نایب او شود یا خیر(1)؟
- امام خمینی (ره):
کسی که برای عمره تمتع محرم شده و لو مستحبی، نمی تواند در اصل عمره یا حج برای دیگری نایب شود و باید عملش را اتمام کند، ولی اگر مریض فقط قادر به انجام طواف و سعی نباشد و بتواند وقوفين را درک کند و بقیه اعمال را نایب بگیرد، جایز است دیگران را در طواف و سعی و اعمال دیگر نایب قرار دهد، هر چند خودشان هم حج یا عمره به جا می آورند.
سؤال: بنده چون مسئول گروه حج بودم به استناد وظیفه ام که مراقبت از بیماران و عاجزهای گروه بود وقوف اضطراری انجام دادم، لطفا وظیفه شرعی این جانب را بیان فرمائید.(2)
- امام خمینی (ره):
اگر همراه عجزه بوده اید که لازم بوده با آنان باشید و آنان از وقوف اختیاری معذور بوده اند برای شما هم اشکالی نداشته، بلی اگر نایب کسی شده اید نیابت شما درست نبوده است.
* آية الله (مکارم): نیابت شما هم درست است.
* آية الله (تبریزی): نیابت شما محل اشکال است.
* آية الله (سیستانی): صحت نیابت شما بعید نیست.
* آية الله (خوئی): کسانی که ناچارند همراه زنان و بیماران باشند، اگر بتوانند و لو یک لحظه از وقوف اختیاری مشعر را درک کنند باید برگردند و اگر نمی توانند باید قبل از ظهر روز عید به آنجا برگردند و در فرض عجز از آن هم حج آنان صحیح است و چنانچه این وظیفه را از روی جهل به حکم ترک کرده باشند حجشان صحیح است ولی باید یک گوسفند کفاره بدهند(3) .
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (فاضل): اگر عذر شما طاری بوده نیابت صحیح است. سؤال: اگر کسی دفعه اول به صورت خدمه، حج به جا آورده و در دفعه دوم دوباره به
ص: 95
ماموریت خدمه عازم مکه معظمه است، آیا می تواند به عنوان پدر یا مادر که فوت شده اند نیابت نماید، و در چنین صورتی آیا حج از عهده پدر و مادرش برداشته می شود؟(1)
- امام خمینی (ره):
مانع ندارد و حج از منوب عنه کافی است، مگر آن که سال اول، مستطيع نبوده و امسال مستطیع باشد.
* آية الله (مکارم): خدمه در حکم مستطیع هستند به علاوه مستطيع اگر قصد نیابت کند حج برای منوب عنه کافی است هر چند گناه کرده است.
* آية الله (فاضل): در این صورت حج نیابی صحیح است اما معصیت کرده.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): حج نیابی او صحیح است.
* سؤال: این جانب حدود شانزده سال قبل نیابتا به مکه معظمه مشرف شده و در منا چون سفر اول بوده است، و می دانسته ام که طبق تقلید حضرت عالی باید در سفر اول حلق کنم، و لكن نمی دانستم که ماشین ته زن با تیغ فرق دارد و به جای تیغ با ماشین ته زن سر خود را تراشیدم و بعد از آن سفر هم دو سفر دیگر مشرف شدم و در سفرهای بعدی سر خود را ماشین نموده و ناخن هم گرفته ام، لطفا بفرمایید در سفر اول که به جای تیغ با ماشین سر را تراشیدم، در مقابل این کار وظیفه ام چیست؟ و آیا این عمل سفر اول در سفرهای بعدی خللی وارد می آورد یا ذمهام بری شده است(2)
- امام خمینی (ره):
شما در صورت امکان باید به مکه بروید و در منا حلق کنید و بعد از آن طواف و نماز و سعی و طواف نساء و نماز آن را به جا آورید، و در این اعمال نیت اتمام حج سفر اول را بکنید و بعد از آن چیزی بر شما نیست، و اگر خودتان نمی توانید بروید یا رفتن برای شما حرجی است در محل خود حلق کنید و بنا بر احتياط موی آن را به منا بفرستید و در بقیه اعمال فوق نایب بگیرید، و نسبت به دو سفر دیگر که آیا صحیح و کافی بوده یا نه احتیاط را مراعات نمایید.
***** آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (بهجت)، (فاضل)، (مکارم): صروره (کسی که بار اول حج اوست) بين حلق و تقصیر مخیر است، گر چه احتیاط این است که حلق کند.
ص: 96
* آية الله (سیستانی): حلق با ماشین ته زن کافی است، گر چه احتیاط مستحب با تیغ است.(1)
* آية الله (اراکی): اگر با ماشین برقی بوده که چیزی از مو باقی نمانده، از حلق رأس كفایت می کند، و اگر مقداری از مو باقی مانده مطابق متن عمل شود.
* آية الله (تبریزی): چون حلق برای صروره (کسی که بار اول حج اوست) متعین نیست، بنا بر این حجهای شما هر سه صحیح است و چیزی بر شما واجب نمی باشد.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): چون تراشیدن سر بعنوان تقصیر بنا بر احتیاط است اگر در این مسأله به کسی که تقصیر را کافی می داند مراجعه نمایید تکلیفی بر شما نیست.
* سؤال: کسانی که مجاز هستند در شب عید قربان بعد از درک اضطراری مشعر به منا بروند، آیا همه آنان از ذوى الاعذار می باشند که نیابت و لو تبرعا مورد اشکال است یا نسبت به بعضی استثناء شده است(2)؟
- امام خمینی (ره): در فرض سؤال زنها می توانند نایب شوند، و نیابت در سایر ذوي الاعذار صحیح نیست.
* آية الله (مکارم): نیابت در این گونه موارد صحیح است.
* آية الله (سیستانی): چون وقوف رکنی را درک کرده اند نیابت آنها صحیح است.
* سؤال: شخصی در حج از میتی نیابت کرده و در وقت عقد اجاره برای انجام مناسک، هیچ عذری نداشت، ولی چند سال بعد از انجام حج متوجه شد که در وقوف مشعر الحرام با زنها و مريضها به عنوان راهنما، وقوف اضطراری کرده و به منا رفته است، و غافل بوده که نایب باید وقوف اختیاری بکند، آیا وظیفه اش چیست(3)؟
- امام خمینی (ره):
عمل مزبور مجزی از حج نیابتی استیجاری نیست، و از جهت اجرت باید به اجیر کننده مراجعه نماید، و یا در صورتی که اجاره، موقت به زمان مخصوصی که منقضی شده نباشد، دوباره حج نیابتی صحیح به جا آورد.
ص: 97
* آية الله (گلپایگانی: بعید نیست در عذر طاری حج نیابتی صحیح و مستحق اجرت هم باشد.(1)
* سؤال: آیا می توانم برای مادرم و برای خودم فریضه حج را انجام دهم(2)؟
- امام خمینی (ره): در یک سال بیش از یک حج واقع نمی شود.
* سؤال: شخصی به عنوان نیابت در مسجد شجره محرم شده و به مکه آمده، در مکه فهمید که خودش مستطیع بوده است، آیا باید اعمال عمره را بقصد خود به جا آورد یا بقصد نیابت، و اگر باید حج را بقصد خود به جا آورد نسبت به حج نیابی چه وظیفه دارد، و آیا می تواند برای آن نایب بگیرد یا نه(3)؟
- امام خمینی (ره):
إحرام او صحیح نبوده است و باید برگردد و برای عمره تمتع برای خودش محرم شود و وظیفه خودش را انجام دهد، و راجع به حج نیابی نمی تواند نایب بگیرد، مگر اجازه داشته باشد یا استیجار او برای مطلق تحصیل حج باشد.
* آية الله (فاضل): إحرام او صحیح است و تبدل نیت برای شخص محرم صحیح نیست.
* آية الله (مکارم): احتياطا عمره را تمام کند و طواف نساء به جا آورد و به میقات برگردد و محرم شود. این در صورتی است که اجیر نشده باشد و الا اجاره او صحیح است و در آن سال مستطیع نیست.
* آية الله (خوئی): اگر حج نیابی را تمام کند صحیح است گر چه وظیفه اش رها کردن حج نیابی و احرام بستن برای حج خودش بوده است.
* آية الله (سیستانی): اگر مطمئن است که سال دیگر می تواند حج خود را انجام دهد، حج نیابی را اتمام کند و گر نه آن را رها کند و به میقات برگردد و برای خود احرام ببندد(4).
* آية الله (تبریزی): چون إحرام اور صحیح است باید اعمال عمره را تمام کند و طواف نساء
ص: 98
هم به جا آورد و پس از آن به میقات برگشته و برای خود محرم شود و وظیفه خودش را انجام دهد.
* آية الله (خوئی): نیابت معذور اشکال دارد.
* آية الله (مکارم): عمل مزبور کفایت میکند و اجير حق اجرت دارد.
* آية الله (فاضل): در عذر طاری حج نیابتی صحیح و مستحق اجرت هم می باشد.
* آية الله (بهجت): اتمام عمل طبق وظیفه عذری نایب (عذر طاری) کفایت میکند و مضر به صحت نیابت نیست.
* آية الله (تبریزی): اگر از روی جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از شعر کوچ کرده، حج نیابی او بنا بر اظهر صحیح است و باید یک گوسفند کفاره دهد و در اجرت با مستأجر خود، تراضی کند.
* آية الله (سیستانی): عمل مزبور مجزی است حتی اگر از ابتدا چنین عذری داشته است، زیرا درک مقدار رکن از وقوف کافی است.
* آية الله (صافی): حج صحیح و مبرئ ذمه منوب عنه است و نسبت به اجرت رضایت مستاجر را تحصیل نماید.
* سؤال: کسی که نایب بوده و عمره تمتع را انجام داده و بعد ناچار شده است که به ایران بازگردد، آیا می تواند بقیه اعمال را به دیگری واگذار نماید که حج تمتع را انجام دهد(1)؟
- امام خمینی (ره): نمی تواند.
* سؤال: آیا شرط ایمان نایب که در اصل نیابت حج و هم چنین در ذبح، شرط است در سایر اعمالی که نیابت در آن جایز است، مثل رمی و طواف، هم شرط است یا خیر(2)؟
- امام خمینی (ره): در سایر اعمال نیز شرط است.
*اية الله (سیستانی): در ذبح شرط نیست و در بقیه موارد احتیاط واجب است.
* آية الله (مکارم): شرط نیست و در بقیه موارد احتیاط واجب است.
ص: 99
*** آیات عظام (اراکی)، (بهجت)، (نوری): در ذبح، ایمان شرط نیست.
* سؤال: شخصی تمام اختیارات اموال پدرش را دارد و پدر نمی تواند بالمباشره حج را به جا آورد، پسر بدون تذکر دادن به پدر شخصی را اجیر برای حج پدر نموده و خودش هم برای حج خود مشرف شده، در این فرض آیا حج اجیر برای حج پدر، مجزی است یا خیر؟ و هر گاه در مدينه تصمیم بگیرد که آن چه را از مال پدر به اجیر داده است با پدر حساب نکند و از مال خودش باشد، رفع اشکال می شود یا نه(1)؟
- امام خمینی (ره):
در فرض مزبور استنابه در مورد پدر صدق نمی کند، و حجة الاسلام از طرف پدر واقع نمی شود، و فرقی بین دو صورت فوق نیست.
* آية الله (بهجت): با احراز رضایت پدر اشکال ندارد و تبرع از حی در حج واجب با عدم قدرت او اظهر جواز آن است و با اذن باشد احوط است در تفريغ ذمه(2) .
آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل): مگر وکالت مطلقه از پدر داشته باشد.
آية الله (گلپایگانی): اجیر گرفتن برای پدر از مال او بدون اطلاع پدر صحیح نیست بلی در صورتی که مبلغ اجاره را از مال خود تبرعا بپردازد در فرض سؤال که پدر عاجز از انجام حج است مانعی ندارد و مجزى از حجة الاسلام پدر می باشد.
* آية الله سیستانی): اگر اختیارات او شامل نایب گرفتن در حج هم بوده کافی است و گرنه عمل نایب کافی نیست مگر این که قبل از احرام، پدر مطلع شود و موافقت نماید.(3)
* سؤال: شخصی پس از آن که به مدینه مشرف شد جنون پیدا کرد با توجه به این که سابقا حج بر او مستقر شده است، آیا می شود برای او نایب گرفت یا خیر، و اگر نشود، تبرع حج از او چه صورت دارد(4)
- امام خمینی (ره): نیابت و تبرع در فرض سؤال صحیح نیست.
* آية الله (مکارم): اگر امید به بهبودی او نباشد گرفتن نایب برای او مانعی ندارد .
ص: 100
* آية الله (سیستانی): باید پس از مرگ برای او نایب بگیرند.
آية الله (فاضل): در فرض سؤال که زنده است صحیح نیست، بلی در صورت یأس از بهبودی او نیابت صحیح است.
* آية الله (نوری): فقط حاکم شرع می تواند برای او نایب بگیرد.
* سؤال: فردی پس از استطاعت مالی برای حج اسم نویسی کرد و برای دو سال بعد اسمش درآمد، ولی چند ماه قبل از حرکت، فوت کرد در حالی که پسرش را نایب قرار داده بود که برای او حج به جا آورد، در حالی که پسر خود استطاعت مالی داشته ولی در اسم نویسی مسامحه کرده و نوشته است، در صورتی که اگر اسم می نوشت شاید در همان سال اول، قرعه به نامش در می آید و شاید هم سالهای بعد، اکنون پسر به مدینه آمده به عنوان نیابت حج بلدی از جانب پدر، و هنوز محرم نشده، چه وظیفه ای دارد(1)
- امام خمینی (ره):
در فرض مرقوم نیابت صحیح نیست، و باید برای خودش حج نماید.
* آية الله (اراکی): مگر آن که اجیر شده باشد برای حج امسال از طرف پدر و استطاعت
طریقی از ناحیه اجاره بدست آمده باشد که باید نیابت کند.
* آية الله (خوئی): حج نیابی او صحیح است و در صورتی که رفتن به حج منحصر به استفاده از سهمیه پدر بوده و استفاده از آن بنا به وصیت پدر یا نظر ورثه موقوف به این باشد که خود او برای پدر حج نیابی انجام دهد، این که لازم باشد پسر باز برای خود حج به جا آورد روشن نیست و چیزی از ایشان در دست نیست.
* آية الله (فاضل): حج خودش مقدم است لکن اگر مخالفت کرد حج نیابی صحیح است اگر چه مرتکب گناه شده است.
* آية الله (مکارم): نیابت او صحیح است و استطاعت خودش ثابت نیست. هر چند بخاطر کوتاهی کردن در اسم نویسی گناه کرده است.
* آية الله (بهجت): نیابت شخص مستطیع جایز نیست، و لو اگر انجام دهد صحیح است.
* آية الله (تبریزی): در فرض مزبور برای خودش حج به جا آورد و برای پدرش نایب بگیرد.
* آية الله (خامنه ای): اگر راه با فیش مورد وصیت برای پسر باز شده و یا این که ورثه فيش را
ص: 101
به یکی از فرزندان بدهند که به نیابت پدر به حج برود باید حج را به نیابت از پدر به جا آورد و چنانچه وصیتی نبوده و از او خواسته نشده که نیابت کند باید برای خودش حج به جا آورد و برای پدر نایب بگیرد.
* سؤال: شخصی اجیر حج بلدی از قم شده و خودش ساکن اراک است، بعد از اجیر شدن در نظر داشته که به قم برود و از آنجا حرکت کند، پس از چند روز در حالی که از موضوع غافل شده، برای انجام کار دیگری به قم و بعد از آنجا به تهران رفته است، آیا همان نیت قبلی برای حرکت از قم کافی است یا باید برگردد به قم، و بر فرض خروج از ایران چه حکمی دارد(1)؟
- امام خمینی (ره):
اگر می تواند باید برگردد، و چنانچه برنگشت و لو در صورت تمکن و حج را انجام داد، حج صحیح است و بالنسبه استحقاق اجرت دارد.
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر داعی ارتکازی داشته، گر چه اخطاری نبوده و غافل شده، برگشتن لازم نیست، زیرا در نیت خطور لازم نیست، و اگر بالمره غافل شده و از ارتکاز هم محو شده، باید برگردد.
* آية الله (مکارم)؛ مگر این که نیت در اعماق ذهنش وجود داشته باشد.
* آية الله (بهجت): لازم نیست برگردد.
* آية الله (غروی): در صورتی که اجیر کننده راضی به آن کیفیت بوده باشد و گرنه با وقوع اجاره به حج از قم، حج از غیر قم محل اشکال است.
* سؤال: آیا بر نایب واجب است که بر طبق فتوای مرجع تقلید منوب عنه اعمال حج را انجام دهد، یا مطابق وظیفه خودش عمل نماید(2)؟
- امام خمینی (ره):
میزان، وظیفه خود اوست، ولی اگر اجیر شده به کیفیت خاصی، باید طوری عمل کند که مراعات وظیفه خودش و کیفیت ذکر شده، بشود.
** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): چنانچه منوب عنه حي باشد، باید بر طبق تقلید
ص: 102
منوب عنه عمل کند و چنانچه منوب عنه مرده باشد، اگر وصیت کرده باید به تقلید منوب عنه عمل کند. و در غیر این دو صورت مراعات تقليد منوب عنه لازم نیست.
* آية الله (تبریزی) اضافه فرموده اند: و لازم است آن عمل بنا به تقلید وصی و ورثه هم صحيح باشد و اگر وصیتی نکرده، نایب به حسب تقلید خودش عمل کند و طوری باشد که به حسب وظيفه ورثه هم مجزی باشد.
* آية الله سیستانی): باید طبق تقلید خودش عمل کند ولی اگر اجیر شده باشد که طبق نظر منوب عنه یا مستأجر عمل کند، چه به صراحت ذکر شده باشد، و چه اطلاق منصرف به آن باشد باید به همان نحو عمل کند، مگر در صورت یقین به فساد عمل.
آية الله (بهجت): در نیابت از میت به وظیفه خودش عمل میکند و در نیابت صحیح از
زنده في الجمله احتیاط می کند(1).
* سؤال: آیا در اجاره برای اعمال حج لازم است اجیر و مستأجر از یکدیگر سؤال کنند که مقلد چه کسی هستند یا نه(2)؟
ج- لازم نیست، واجير مطابق تقلید خودش عمل میکند.
* آية الله ( خوئی): اگر اجیر بتواند اعمال را به نحوی انجام دهد که بداند مطابق تقلید منوت عنه واقع می شود، و در صورتی که عمل طبق فتوای مقلد منوب عنه به نظر نایب باطل باشد، باید عمل به احتیاط کند.
* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط مراعات تقلید منوب عنه را بنماید.
سؤال: نایب چند ماه قبل از حج به بلد منوب عنه می رود و به عنوان نیابت حج حرکت میکند و به وطن خودش یا محل دیگری می رود، و در ماه ذی حجه که عازم حج می شود، دیگر به بلد منوب عنه نمی رود، کافی است یا نه؟ و چه وقت باید برود(3)
- امام خمینی (ره): کافی است.
* سؤال: در موردی که مرحوم پدرم فرموده بود پسر بزرگ نیابتا به مکه برود و من که پسر بزرگ
ص: 103
هستم به وسیله ارث مستطیع شده ام اما تاکنون نتوانسته ام سهم خود را به پول مبدل کنم، آیا می توانم با این حال به جای پدر حج به جا آورم یا نه(1)؟
- امام خمینی (ره):
با فرض حصول استطاعت مالی برای خودتان و لواز بابت ارثیه اگر امکان فروش و صرف قیمت در حج را دارید باید اول برای خودتان حج به جا آورید، و برای پدر بعدا انجام دهید یا دیگری را نایب بگیرید.
* آية الله (غروی): چون فرض مسأله در عدم تمکن از فروش است می تواند پسر بزرگ به جای پدر حج به جا آورد.
* آية الله (سیستانی): مگر این که وصیت شده باشد که حج را همان سال استطاعت انجام دهید در این صورت اگر مطمئن باشید که سال بعد می توانید حج خود را انجام دهید به وصیت عمل کنید وگرنه در آن سال حج خود را انجام دهید و حج از جانب پدر را سال بعد انجام دهید.
آية الله مکارم): اگر میت شرط مباشرت کرده نمی تواند نایب بگیرد.
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر حج واجب بر عهده پدر بوده در همان سال نایب بگیرید تا تأخیر در انجام وصیت نشود .
* سؤال: آیا جایز است برای نایب در طواف عمره تمتع یا طواف حج که طواف را در غیر موسم حج به جا آورد یا نه(2)
ج- مانع ندارد.
* آية الله (سیستانی): باید عمل را در وقتی انجام دهد که بر منوب عنه تأخیر از آن جایز نیست پس اگر نایب در طواف عمره تمتع باشد باید در وقتی انجام دهد که منوب عنه بتواند بقیه اعمال را قبل از فوت وقوف در عرفات انجام دهد و اگر طواف حج باشد تأخیر آن از ذی حجه جایز نیست ولی اگر ماه ذی حجه تمام شد در هر زمان کافی است و اگر منوب عنه طواف را فراموش کرده و به وطن بازگشته است نایب در هر زمان می تواند آن را انجام دهد.
ص: 104
آية الله (مکارم): طواف حج تمتع را باید تا آخر ذي الحجه به جا آورد و طواف عمره تمتع را باید در اشهر حج قبل از عرفات به جا آورد.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): طواف عمره تمتع را در اشهر حج و طواف حج را در ذی حجه روز عید و بعد از آن باید به جا آورد مگر این که منوب عنه طواف را فراموش کرده باشد و بعد از گذشتن موسم متذکر شود که در این صورت خود او و در فرض عدم تمکن، نایب او می تواند طواف را در غیر اشهر حج به جا آورد.
* سؤال: شخصی قبلا مستطیع بوده و به حج نرفته و الآن هیچ گونه قدرت مالی جهت انجام ندارد، آیا فرزندش می تواند تبرعا از طرف او حج نیابی انجام دهد(1)؟
- امام خمینی (ره):
نیابت در حج از حی صحیح نیست مگر در صورتی که شخص از جهت پیری نتواند به حج برود یا مریض باشد و از جهت مرض نتواند برود و مأيوس از خوب شدن تا آخر عمر باشد.
* آية الله (بهجت): مگر در صورتی که از غیر جهت مال استطاعت نداشته باشد به طوری که مباشرت مقدور او نباشد.
* آية الله سیستانی): مرض و مانند آن.
* آية الله (خوئی): يا عذر دیگری داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقی بماند.
آية الله (تبریزی): يا عذر دیگری داشته باشد و اطمینان به زوال عذر و مرض نداشته باشد.
* آية الله (فاضل): یا عذر دیگری داشته باشد و عذر و مرض تا آخر عمر باقی بماند مثل این که محکوم به حبس ابد باشد.
* سؤال: حج به نیابت حضرت ولی عصر - ارواحنا له الفداء - چون در موسم حج تشريف دارند جایز است یا نه(2)؟
ج- اشکال ندارد.
** آية الله (اراکی)، آية الله مکارم): به امید مطلوبیت اشکال ندارد.
ص: 105
* آية الله (بهجت): مانع ندارد و احتیاط در حج از نفس (خود) و اهداء ثواب برای آن حضرت است(1).
* سؤال: زنی که واجب الحج است وصیت کرده که از اصل ترکه اش برای او حج بلدی توسط وصیش انجام شود، حال استطاعت جانی و مالی و غیره برای وصی او فراهم است، فقط از حيث عدم شرکت در نام نویسی برای حج، آن هم با عذري، استطاعت راهی ندارد، آیا می تواند حج نیابی را انجام دهد(2)؟
- امام خمینی (ره):
وصی اگر قبلا استطاعت نداشته و فعلا هم راه برای او باز نیست الآن هم مستطیع نیست و می تواند برای حج نیابی اجیر شود، ولی اگر بدون این که اجیر شود خود را به میقات برساند نمی تواند حج نیابی به جا آورد و باید برای خودش حج به جا آورد.
* آية الله (مکارم): اگر از نام نویسی آن زن استفاده کند، باید برای او حج نماید.
* آية الله (تبریزی): در فرض مزبور وصی برای خود حج به جا آورد و برای حج بلدی میت نایب بگیرد.
* آية الله (گلپایگانی): با فرض استطاعت در میقات، نیابت صحیح نیست.
* سؤال: کسی که حج نیابی انجام می دهد اگر در قربانی شخص ثالثی را وکیل کرد ذابح چگونه نیت کند، آیا باید نیت کند که به وکالت از میت قربانی می کنم یا باید وکالت از نایب میت کند؟ در هر صورت آیا باید نام میت را هم ببرد(3)
- امام خمینی (ره):
نام میت بردن لازم نیست، بلکه چنانچه نیت کند آن چه بر عهده نایب است انجام دهد صحیح است.
* آية الله (تبریزی): نایب باید نیت کند که برای حج نیابتی که انجام می دهد قربانی می کند و ذابح لازم نیست که نیت کند هر چند احوط و اولی این است که نیت کند آن چه را که بر عهده نایب است انجام می دهد.
ص: 106
* سؤال: کسی که برای حج اجیر می شود، اگر شرط کند که مثلا برای طواف نساء یا یک عمل دیگری که نیابت بردار است نایب میگیرم، آیا این شرط نافذ است و می تواند عمل نماید یا نه(1)؟
- امام خمینی (ره): اگر عذر دارد نمی تواند قبول کند، بلی در قربانی مانع ندارد و شرط لازم نیست.
* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط نمی تواند قبول کند.
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (تبریزی)، (صافی): نیابت او محل اشکال است.(2)
* آية الله (سیستانی): در عملی مانند طواف نساء که صحت حج بر آن متوقف نیست، اگر از ابتدا هم عذر او معلوم باشد نیابت صحیح است.
* آية الله (فاضل): معذور نباید نیابت کند و شرط اجازه در استنابه صحیح نیست مگر در قربانی که آن هم نیاز به شرط ندارد و اگر شرط کنند استیجار صحیح است لكن شرط قابل عمل نیست.
* آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط نیابت او مجزی نیست. در خصوص طواف نساء فتوای ایشان در دست نیست).
* سؤال: کسی که احتمال قوی عقلایی می دهد که نتواند اعمال را به نحو عادی انجام دهد، و ممکن است حج تمتع را بدل به افراد کند، آیا می تواند از حج واجب نیابت کند(3)؟
- امام خمینی (ره):
می تواند نیابت کند، ولی اگر وظیفه او عدول به افراد شد بنا بر احتیاط منوب عنه نباید اكتفاء به آن کند.
آية الله (گلپایگانی): در عذر طاری اجزاء بعید نیست.(4)
* آية الله (صافی): اگر وضع به طوری است که نایب عند العرف استطاعت حج تمتع دارد از حج منوب عنه مجزی است و إلا در صورت عدول مجزی از منوب عنه نیست.
* آية الله (فاضل): اگر از ابتدا علم یا اطمینان به عروض عذر نداشته باشد نیابت و حج
ص: 107
صحیح است هر چند بعدا به واسطه عذرياتنگی وقت که اتفاقا عارض شده حج او بدل به افراد می شود و در این صورت ذمه منوب عنه بری می شود.
* آية الله سیستانی): اگر از ابتدا علم یا اطمینان به عروض عذر ندارد نیابت و حج صحیح است هر چند بعدا عذر عارض شود و حج او بدل به افراد شود(1) .
آية الله (خوئی): هرگاه شخصی را برای حج تمتع اجیر نماید و وقت هم زیاد باشد و اتفاقا یعنی پس از احرام عمره تمتع) وقت برای حج تمتع تنگ شد و اجير عدول به حج افراد کرد ذمه منوب عنه بريء می شود(2) .
* آية الله (مکارم)؛ مگر این که از عذرهایی باشد که در حج احيانا پیش می آید. که در این فرض اكتفاء به آن بلا اشکال است.
آية الله (تبریزی): می تواند نیابت کند اگر وقت وسعت داشته باشد و احتمال عذر طاری بدهد و چنانچه عذر طاری شد حج او کفایت از منوب عنه میکند.
* سؤال: نایبی که در وقت قبول نیابت برای حج معذور نبوده است، و بعد از عقد اجاره در موقع عمل یا قبل از محرم شدن جزء معذورین شده و در هر عذری که پیش آمده طبق وظیفه معذورین رفتار نمود، آیا حج او از منوب عنه کافی است؟ و آیا نسبت به نحوه عذر فرقی هست یا نه(3)
- امام خمینی (ره): محل اشکال است.
آية الله (بهجت): اتمام عمل طبق وظیفه عذری نایب کفایت میکند و مضر به صحت نیابت نیست(4) .
** آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): در عذر طاری اشکال ندارد.
* سؤال: کسانی که در حال اجیر شدن، از معذورین نبوده اند و بعدا در اثناء عمل عذر عارض شده است، آیا نیابتشان صحیح است و مستحق تمام اجرت می باشند یا نه(5)
ص: 108
-امام خمینی (ره): اشکال دارد.
**** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی)، (مکارم): اشکال ندارد.
* آية الله (تبریزی): در عذر طاری نیابت معذور صحیح است و حج او از منوب عنه کافی است و در اجرت با مستأجر خود تراضی کند.
* آية الله (بهجت): مسأله نیابت در سؤال 159 گذشت. و مسأله اجرت در صورت صحت نیابت و اجزاء مستحق تمام اجرت است اگر شرطی بر خلاف نباشد نظير مسأله 120 که گذشت .
* سؤال: خدمه ای که از روی جهل به مسأله اجیر شده اند و وقوف اختیاری مشعر را درک نکرده اند فعلا تکلیفشان چیست، و هم چنین سایر معذورینی که حج ناقص از این قبیل انجام داده اند تبرعا يا با اجرت(1)
- امام خمینی (ره):
نیابت ایشان صحیح نیست و کفایت از منوب عنه نمی کند، و باید پول را برگردانند و خودشان با عدم عذر نسبت به درک اختیاری اشعر باید با انجام عمره مفرده، از احرام خارج شوند.
* آية الله (فاضل): احتیاطا از ادنی الحل تجدید نماید و عمره مفرده انجام دهد.
* آية الله (تبریزی): در عذر طاری نیابت معذور صحیح است و حج او از منوب عنه کافی است و در اجرت با مستأجر خود تراضی کند.
آية الله (خامنه ای): نایبی که در وقت قبول نیابت برای حج معذور نبوده است، لكن بعد از عقد اجاره در موقع عمل یا قبل از محرم شدن جزء معذورین شده اگر عذر او منجر به نقص بعضی از اعمال حج نشود نیابت او صحیح است مثل این که در ارتکاب بعضی از تروک معذور شود ولی اگر عذر منجر به نقص در اعمال حج شود بطلان اجاره در این صورت بعید نیست و احوط مصالحه بين نایب و منوب عنه در اجرت و اعاده عمره و حج برای منوب عنه می باشد.
* آية الله (صافی): اگر قبل از احرام معذور از انجام حج به نحوی که برای آن اجیر شده است گردیده مستحق اجرت نیست اگر چه در بعض صور حج او کفایت از منوب عنه می کند.
* آية الله مکارم): صحيح است.
ص: 109
آية الله (گلپایگانی): اگر عذر آنان طاری نبوده صحت حج و کفایت آن از منوب عنه محل اشکال است.
* سؤال: در مناسک آمده است که معذور نمی تواند نایب شود، معذور به چه کسی گفته می شود؟ لطفا حد آن را معین کنید، مثلا کسی که نمی تواند نماز طواف را صحیح بخواند، یا نمی تواند خودش رمی جمرات کند، و یا نمی تواند قربانی نماید، و یا نمیتواند یکی دیگر از واجبات حج را اعم از ارکان و غیر ارکان انجام دهد، معذور است یا خیر(1)
- امام خمینی (ره):
هر کس نتواند اعمال اختیاری حج را انجام دهد معذور است و نمی تواند نایب شود، ولی مباشرت در ذبح در حال اختیار هم لزوم ندارد، و لذا کسی که نمی تواند ذبح کند می تواند برای حج نایب شود و برای ذبح نایب بگیرد.
* آية الله سیستانی): اگر معذورند، هر چند از ابتدا معلوم باشد، چون درک وقوف رکنی میکنند کافی است و نیابت صحیح است، بلکه حتی اگر غیر معذور هم به آن اکتفا کند حجش صحیح است، ولی در صورت علم کفاره دارد.
* آية الله (فاضل): اگر عذر آنها طاری بوده نیابت صحیح است و کفایت میکند.
* آية الله (تبریزی): چنانچه شب در مشعر وقوف کرده اند و از روی جهل به مسأله قبل از طلوع فجر از آنجا کوچ کرده اند و در وقت دانستن مسأله امکان برگشت به شعر و درک وقوف نبود حج آنها صحیح است، و باید یک گوسفند کفاره بدهند و اگر در حج اجیر بوده اند در اجرت با مستأجر خود تراضی کنند و هم چنین سایر معذورینی که در اثناء عمل عذر پیدا کرده اند و از اول نمی دانسته اند اگر به وظیفه معذور عمل کنند حج نیابی آنها صحیح است ولی احتياطا در اجرت با مستأجر خود تراضی کنند.
* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط(2).
* آية الله (بهجت): با علم و اطلاع از معذور بودن قبول نیابت خلاف احتیاط است(3) .
* آية الله (سیستانی): اگر از انجام عمل اختیاری در حج معذور باشد، هر چند مانند قرائت نماز طواف یا تلبيه باشد، بنا بر احتیاط واجب نیابت او مجزی از منوب عنه نیست، ولی اگر از
ص: 110
انجام اعمالی که در صحت حج دخالت ندارند، مانند طواف نساء یا بیتوته یا رمی روز 11 و 12 معذور است نیابت صحیح است و هم چنین اگر در وقوف در بیش از مقدار رکن معذور باشد نیابت صحیح است.
* سؤال: کسی که نماز او صحیح نیست و برای حج به نیابت آمده است، آیا نیابت او صحيح است؟ و مفروض این است که به عنوان نیابت محرم شده است(1)
- امام خمینی (ره):
اگر از قرائت صحیح معذور است، نیابت و احرام او باطل است، و اگر معذور نیست صحیح است و باید قرائت خود را درست کند.
* آية الله (گلپایگانی): اگر از قرائت صحیح معذور است نیابت او محل اشکال است (لكن در باطل بودن إحرام و عدم آن فتوای ایشان بدست نیامد).
* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): نیابت او اشکال دارد.
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.
آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب نیابتش مجزی نیست ولی احرامش صحیح است و باید عمل را تمام کند.
آية الله (بهجت): احتياطا در موارد عذر نایب بگیرد تا عمل را صحیحا به جا آورد و خود نیز آن عمل را انجام دهد نیابتش صحیح است هر چند از اول نمی توانسته نایب شود.
*** آية الله (غروی)، آية الله (فاضل): گر چه به تلقین شخص دیگری باشد که آن بخواند و نایب هم با او بخواند.
* سؤال: اگر مستنیب یا منوب عنه در وقت نیابت بدانند که نایب جزء معذورین است و او را نایب کنند، أولا آیا اجرت نیابت برای نایب حلال است یا نه؟ و ثانیا آیا حج نیابتی او صحيح و از حجة الاسلام یا غیر حجة الاسلام منوب عنه کفایت می کند یا نه(2)
- امام خمینی (ره): با فرض این که معذور بوده و استيجار شده استحقاق اجرت ندارد، و کفایت نمی کند.
* آية الله (تبریزی): نیابت او اشکال دارد.
ص: 111
آية الله (مکارم): عذرهایی که در حج پیش می آید مانع صحت نیست.
* آية الله (گلپایگانی): احوط استرضاء از مستأجر است یا اجرت را مسترد دارد و بنا بر احتیاط کفایت نمی کند(1).
آية الله (خوئی): اجیر می تواند اجرة المثل عملش را از کسی که او را اجیر کرده بگیرد، مگر این که بیشتر از اجرة المسمی باشد(2).
امام خمینی(ره): شرط است در استطاعت که مخارج عائله اش را تا برگشت از حج داشته باشد هر چند عائله واجب النفقه او نباشند. و نیز شرط است در استطاعت رجوع به کفایت، یعنی بعد از برگشت از حج، تجارت یا زراعت یا صنعت یا منفعت ملک، مثل باغ و دکان داشته باشد به طوری که برای زندگانی به شدت و حرج نیفتد و اگر قدرت بر کسب لائق به حالش هم داشته باشد کافی است، و اگر بعد از مراجعت نیاز به مثل زکات و خمس و سایر وجوه شرعیه داشته باشد، کفایت نمی کند، بنا بر این بر طلاب و اهل علمی که در بازگشت از حج نیاز به شهریه حوزه های علمیه دارند حج واجب نیست(3).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و یا عرفا ملتزم به پرداخت نفقه آنها شده باشد مثل خواهر و برادر، باید نفقه آنها را هم داشته باشد(4) .
** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): داشتن مخارج عائله غیر واجب النفقه شرعی، شرط نیست مگر این که با ترک انفاق بر آنها خودش به حرج می افتد.
* آية الله (بهجت): در عیال غیر واجب النفقه و مصارف لازمه برای حفظ شأن احوط رعایت عسر و حرج است یعنی نه اقتصار بر فقط مقداری که بر او واجب شرعی است می کند و نه انتظار تمكن از هر چه عرفیت دارد می کشد. پس تحقق استطاعت منوط به دارا بودن مقداری است که اگر نباشد لازمه اش عسر و حرج است.
ص: 112
* آية الله (بهجت): اظهر اعتبار رجوع به کفایت است به این معنا که به سبب حج از غنا به فقر یا از فقر به اوسع از آن واقع نشود(1) .
* آية الله خامنه ای): اگر بعد از مراجعت زندگی آنها با شهریه اداره می شود کفایت میکند و حج واجب است.
- امام خمینی (ره): کسی که حج بر او مستقر شد و به جا نیاورد تا فوت شد، باید از ترکه او برای او حج بدهند و حج میقاتی کفایت می کند، و تا حج او را ندهند ورثه نمی توانند در ترکه تصرف نمایند و لازم است در همان سال فوت، حج را اداء نمایند و تأخیر از آن جایز نیست، و چنانچه در آن سال استيجار ممکن نباشد مگر از بلد، لازم است از بلد اجیر بگیرند و از اصل ترکه خارج می شود، و هم چنین اگر در آن سال از میقات نتوانند اجیر بگیرند مگر به زیادتر از اجرت متعارف، لازم است اجیر بگیرند و تأخیر نیندازند، و اگر وصی یا وارث اهمال کنند و تأخیر بیندازند و ترکه از بین برود ضامنند، بلی اگر میت ترکه نداشته باشد، بر وارث، حج او واجب نمی شود(2).
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): کسی که مرده و حجة الاسلام بر او بوده، ورثه پیش از استیجار برای حج نمی توانند در ترکه تصرف کنند، خواه هزینه حج برابر ترکه باشد یا کمتر از آن، بنا بر احتیاط، بلی اگر ترکه خیلی زیاد باشد و ورثه ملتزم به ادای حج شوند، می توانند تصرف کنند.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): حتی در صورتی که ترکه بیش از مخارج حج باشد، بنا بر احتیاط واجب تصرف در اموال مت جایز نیست(3) .
*آية الله (فاضل) : بلی اگر ترکه بیشتر از مخارج حج باشد بهتر است تصرف نکنند.
آية الله (بهجت): ورثه پیش از استیجار برای حج می توانند در ترکه تصرف کنند در صورتی که قصد استیجار داشته باشند.
ص: 113
* آية الله (سیستانی): برای ورثه جایز نیست تا زمانی که ذمه او به حج مشغول است به طوری در میراث تصرف نمایند که منافی با قضاء حج میت از میراث باشد(1).
* آية الله مکارم)؛ مگر این که بنای قطعی بر ادای حج داشته باشد، در این صورت تصرف جایز است.
* آية الله (غروی): در صورتی که مصرف حج مستغرق ترکه بوده باشد و اگر زائد بر آن باشد تصرف در زائد مانعی ندارد.
* آية الله (سیستانی): احوط این است که فورا برای فارغ شدن ذمه او اقدام نمایند هر چند با استیجار از ترکه، و اگر در همان سال، استیجار از میقات میسر نشد به احتیاط واجب باید از بلد استیجار کنند و تأخیر نیندازند هر چند بدانند در سال بعد از میقات میسر می شود، ولی در این صورت مازاد بر اجرت حج از میقات را از سهم صغار ورثه به حساب نیاورند(2).
- امام خمینی(ره): اگر زنی شوهرش از دنیا برود و در حیات شوهرش استطاعت مالی نداشته باشد و بعد از مردن او از ارث شوهر، استطاعت مالی پیدا کند ولی از جهت مرض نتواند به حج برود در صورتی که مرض او به نحوی است که قدرت بر رفتن به حج ندارد مستطيع نشده و حج بر او واجب نیست و هم چنین اگر بعد از مردن شوهر، شغل یا زراعت یا صنعتی که بتواند بعد از برگشتن از حج، زندگی خود را اداره کند نداشته باشد مستطیع نمی شود هر چند ارثی که برده برای رفتن به حج و برگشتن کافی باشد(3).
* آية الله (خامنه ای): مگر این که وصیت کرده باشد مخارج حج از ثلث پرداخت شود که در این صورت بر وصایای مستحبه مقدم است و اگر ثلث وافی نبود کمبود آن از اصل ترکه میت اخراج می شود.
آية الله (سیستانی): مگر این که وصیت کند از ثلث خارج شود و ثلث کافی باشد و اگر کافی نباشد از سایر ترکه باید تکمیل شود.
ص: 114
* آية الله (مکارم): مگر این که وصیت کند از ثلث خارج شود.
* آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط واجب ولی ما زاد بر اجرت متعارف را از سهم صغار ورثه به حساب نیاورند.
* آية الله (بهجت): در صورتی که مطالبه مهر از شوهر ناراحتی و یا مشکلاتی در زندگی ایجاد نکند وی مستطيع است و مطالبه مهر منعی ندارد بلکه لازم است، ولی اگر موجب درد سر و ناراحتی برای وی شود و یا مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نیست(1).
* آية الله (صافی): ولی رعایت احتیاط به این که به نحوی خود را واجد شرط استطاعت نماید ترک نشود.
* آية الله (سیستانی): اگر به حدی باشد که برای زن تحملش مشکل باشد.
* آية الله (گلپایگانی): مجرد طلاق باعث عدم وجوب حج نیست. بله اگر صرف مهریه در حج موجب شود که زندگی او مختل شود حج بر او واجب نیست(2).
آية الله مکارم): حتی اگر منجر به طلاق نشود ولی مشکلات مهمی در زندگی او حاصل گردد حج لازم نیست.
آية الله (تبریزی): اگر مطالبه مهریه موجب ناراحتی هایی شود که زن در زندگی اش به حرج و مشقت بیفتد، حج بر او واجب نیست.
آية الله (خوئی): یعنی مطالبه بر او حرجی یا در آن خوف ضرر باشد. حج بر او واجب نیست(3).
اگر وصیت کند که برای او حج بگیرند و معلوم باشد که حج واجب به گردن اوست، باید از
ص: 115
اصل مال خارج شود، و اگر وصیت کند که از ثلث، حج بدهند باید از ثلث بدهند و اگر کافی نشد، تتمه را از اصل بدهند.
اگر بدانند که حج واجب به گردنش نیست و وصیت به حج کند، باید از ثلث بدهند، مگر آن که ورثه اجازه دهند زائد بر ثلث را.
اگر معلوم نباشد که حج واجب به عهده او است و معلوم نباشد که سابقا هم به عهده او بوده، حج از ثلث داده می شود.
اگر معلوم بوده که حج واجب به عهده او بوده و ندانند به جا آورده یا نه، باید حج را از اصل مال بدهند.
اگر میت تعیین اجرت نکند، لازم است بر وصی با راضی نبودن ورثه یا صغیر بودن آنها آن که اقتصار کند به اجرت مثل عمل و زیاده از آن اجیر نکند، و اگر کسی پیدا شود که کمتر از اجرت متعارف را بگیرد واجب است او را اجیر کند.
اگر وصیت به حج بکند و یک دفعه یا چند دفعه را ذکر نکند، یک دفعه کفایت میکند و اگر بیشتر از یک دفعه معین کند و به عهده او حج واجبی نباشد باید از ثلث او هر چه رسید بدهند، در صورتی که وصیتهای دیگری در کار نباشد(1).
اگر وصیت کند که برای من حج بدهید به کسی که پیاده برود صحیح است و از ثلث حساب
ص: 116
می شود، اگر حج مستحبی است، و اگر حج واجب است زیادی از حج میقاتی و تفاوت میان پیاده و غیر پیاده را از ثلث حساب می کنند
اگر وصی میت اجرت حج را گرفت و تلف شد بدون تقصیر و تعویق انداختن از وقت، ضامن نیست آن را، و باید از بقیه مال میت حج بدهد اگر حج واجب بوده و از بقیه ثلث اگر مستحب بوده، و اگر مال میت بین ورثه قسمت شده باید به قدر حج برگردانند. و اگر تلف به تقصير او بوده یا آن که مال را نگهداشته و اهمال نموده در دادن به حج، ضامن است. و اگر معلوم نباشد که تقصیر کار بوده یا نه، ضامن نیست.
اگر وصی، اجیر کرد کسی را برای حج و آن شخص قبل از رفتن به حج مرد و نتوانند از مال او برای حج بگیرند یا مال نداشته باشد، باید حج میت را از بقیه اموال میت بدهند اگر واجب بوده و از ثلث بدهند اگر مستحب بوده.
اگر کسی پیش شخصی مالی را امانت گذاشته و مرده است و حال آن که به عهده او حجة الاسلام بوده و شخص امانت دار بداند یا گمان داشته باشد که ورثه او حج او را نمی دهند اگر امانت را به آنها بدهد، واجب است که از آن مال برای او حج به جا آورد و اگر زیادی از حج داشت به ورثه بدهد و احتیاط آن است که از حاکم شرعی اگر ممکن باشد اذن بگیرد.
الحاق غير حجة الاسلام در این حکم که در مسأله قبل گفته شد به حجة الاسلام محل اشکال است و احتیاط واجب آن است که مراجعه به حاکم شرع بکند.(1)
ص: 117
- امام خمینی (ره): با وجوه شرعيه مثل سهم امام و سهم سادات، شخص مستطیع نمی شود و اگر به مکه برود کفایت از حجة الاسلام نمیکند(1).
* آية الله (گلپایگانی): افرادی که از وجوه خاصی مثل سهم سادات و وجوهات شرعیه و نذورات استفاده میکنند، مانند طلاب و سادات و اشخاص دیگری که مورد توجه مردم هستند، در صورتی که هزینه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعید نیست که حج بر آنان واجب باشد(2).
آية الله (فاضل): چنانچه به عنوان شهریه یا از روی استحقاق و خدمات دینی از طریق حاکم شرع به او داده شده مالک می شود، و اگر به مقدار حج باشد مستطيع است و باید حجة الاسلام به جا آورد.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): کسی که مالی را که بتواند با آن حج به جا آورد، در اختیار دارد هر چند ملک او نباشد ولی تصرفش در آن جایز باشد با تحقق سایر شرایط مستطيع است(3).
* آية الله (غروی): در صورتی که از روی استحقاق و خدمات دینیه از سهم امام به او داده شده باشد به مقداری که بتواند به حج رفته و برگردد مستطیع شده و حجش حجة الإسلام واقع می شود.
* آية الله (فاضل): و هم چنین اگر از طریق زکات و یا خمس و یا استعطاء، امور خود را اداره کند، کافی است، و هم چنین کسی که آن چه دارد در راه حج خرج کند زندگی او قبل و بعد از حج تفاوتی نکند، حج بر او واجب می شود و نیز بر طلاب که با شهریه اداره می شوند چنانچه هزینه حج و مخارج خانواده خود را داشته باشند یا به عنوان روحانی مشرف شوند حج واجب است و از حجة الاسلام کفایت میکند.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): کسی که از وجوه شرعیه مانند خمس و زکات و امثال اینها زندگی خود را اداره می کند و بر حسب عادت مخارجش بدون مشقت، مضمون و حتمی باشد، در صورتی که دارای مقداری پول گردد که وافی به هزینه حج و مخارج
ص: 118
عیالش باشد، بعید نیست حج بر او واجب باشد، و هم چنین است کسی که شخص دیگر در تمام مدت زندگی او، مخارجش را متكفل باشد و هم چنین کسی که اگر آن چه دارد در راه حج صرف کند زندگی بعد از حجش با قبل از آن تفاوتی نکند.
* آية الله (بهجت): اگر زندگی آنها با وجوهات بر حسب عادت بدون مشقت مضمون و حتمی باشد. در صورتی که دارای مقداری پول گردد که وافی به هزینه حج و مخارج عیالش باشد حج بر او واجب است(1) .
* آية الله (گلپایگانی): افرادی که از وجوه خاصی مثل سهم سادات و وجوهات شرعیه و نذورات استفاده می کنند، مانند طلاب و سادات و اشخاص دیگری که مورد توجه مردم هستند، در صورتی که هزینه حج و مخارج عيالات را تا بازگشت داشته باشند، بعید نیست که حج بر آنان واجب باشد(2).
اگر نذر کند یا عهد کند یا قسم یاد کند که حج برود، واجب است عمل کردن بر طبق آنها و موافق با نذر و عهد و قسم باید عمل کند.
شرط است در منعقد شدن این سه، آن که بالغ و عاقل باشد و از روی قصد و اختیار باشد، پس از طفل اگر چه ده ساله باشد صحیح نیست هر چند عباداتش صحیح است، و هم چنین صحیح نیست از دیوانه و غافل و کسی که از روی سهو نذر کند یا مست باشد یا از روی اجبار و اکراه واقع کند.
ص: 119
شرط است در منعقد شدن قسم از زن، اذن شوهر و از اولاد، اذن پدر. و معتبر است که اذن سابق باشد و اجازه متأخر کفایت نمی کند.
توقف داشتن قسم براذن شوهر، برای خود قسم است نه برای آن است که متعلق آن منافی با حق شوهر است، پس قسم زن بدون اذن شوهر منعقد نیست؛ چه منافی حق او باشد یا نباشد. و همین طور نذر زن بی اذن شوهر منعقد نمی شود.
در نذر اولاد شرط نیست اذن پدر، ونذر مثل قسم نیست در این حکم.
بعید نیست که اذن شوهر در نذر زن صیغه ای هم معتبر باشد.
اگر پدر کافر باشد، اذنش در قسم اولاد معتبر نیست، اگر اولاد مسلم باشند.
در اولاد فرق نیست بین دختر و پسر در حکم متقدم.
مادر حکم پدر را ندارد، و شرط نیست در قسم اولاد اذن مادر.
اگر زن قبل از آن که شوهر کند قسمی خورد و پس از آن شوهرکرد واجب است عمل کند بر طبق قسم، مگر آن که منافات با حق شوهر داشته باشد که در این صورت واجب نیست. و اما در
ص: 120
نذر به این نحو که در قسم ذکر شد، محل تأمل است واجب بودن با منافی بودن با حق شوهر؛ گر چه واجب بودن بی وجه نیست، مگر بعض موارد که محل اشکال است(1).
اگر نذر کند که از محل معینی حج برود، واجب است از همان محل برود و اگر از محل دیگر رفت، ذمه اش به حج نذری مشغول می ماند و واجب است که برای وفاء به نذر حج کند.
اگر نذر کند که در سال معینی حج کند و در آن سال از جای دیگر حج کرد، واجب است کفاره مخالفت نذر را بدهد.
اگر نذر کرد که به حجة الاسلام از محل معینی برود و از محل دیگری رفت، باید کفاره بدهد، لكن حجش صحیح است و کفایت از حجة الاسلام میکند.
اگر نذر کرد که حج به جا بیاورد و مقید نکرد به سال معینی، می تواند آن را تأخیر بیندازد تا وقتی که گمانش برود که اگر تأخیر بیندازد دیگر موفق نمی شود.
اگر نذر کند که در سال معینی حج بکند، جائز نیست از آن سال با امکان تأخیر بیندازد، و اگر تأخیر انداخت معصیت کار است و قضای آن را باید بکند، و اگر مرد باید از جانب او حج را قضا کنند.
اگر نذر کند که حج بکند و مقید نکند به وقتی، پس اگر توانست به جا بیاورد و به جا نیاورد و مرد، واجب است از طرف او قضای حج را به جا آورند و اقوی آن است که مخارج حج از اصل مال میت باید خارج شود.
ص: 121
اگر نذر کند که حج به جا بیاورد و نتواند به جا آورد تا بمیرد، قضا از طرف او واجب نیست؛ چه مقید کند نذرش را به سال معینی یا نکند.
اگر نذر کند که اگر فلان مریض خوب شد حج به جا بیاورم و قبل از آن که مریض خوب شود، نذر کننده مرد، واجب نیست از طرف او قضا به جا آورند(1) .
اگر نذر کرد که حج به جا آورد و مستقر شد وجوب بر او به واسطه متمکن شدن بر عمل، و پس از آن مریض شد، به طوری که مأيوس از خوب شدن گردید، بعید نیست که واجب نباشد بر او نایب گرفتن، و آن حکم مختص به حجة الاسلام باشد.
اگر نذر کند که کسی را در سال معینی به حج بفرستد و مخالفت نذر کند با قدرت بر فرستادن، باید کفاره بدهد و قضا نیز بکند آن را، و اگر مرد باید از اصل مال او قضا و کفاره را بدهند(2).
اگر نذر کند به حج فرستادن کسی را معلق به شرطی، مثل آن که نذر کند که اگر فلان مریض شفا پیدا کرد فلان را به حج بفرستد و قبل از آن که شرط حاصل شود، یعنی مریض خوب شود نذر کننده مرد، پس اگر آن شرط حاصل شد بعد از مردنش و نذر کننده در زمان زنده بودنش می توانست به حج بفرستد و شرط هم نکرده بود که خودم زنده باشم وقت حج فرستادن، در این صورت با این شرایط باید از مال او قضای آن را از جانب او به عمل بیاورند و آن شخص را به حج بفرستند.
ص: 122
اگر شخص مستطیع نذر کند که حجی که بر او واجب است به جا بیاورد، نذرش منعقد می شود و کفایت میکند از او حجة الاسلام، و اگر ترک کرد تا مرد، باید قضا و کفاره از او بدهند و اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حجة الاسلام به جا آورد باید استطاعت را تحصیل کند و حجة الاسلام را به جا آورد، مگر این که نذر کند که اگر مستطیع شدم حجة الاسلام را به جا آورم، در این صورت لازم نیست تحصیل استطاعت، لكن اگر مستطیع شد باید به نذرش عمل کند و اگر نکرد کفاره باید بدهد یا از او بدهند(1).
در حج نذری شرط نیست که شخص مستطیع باشد با شرایطی که شرع معین فرموده، بلکه همان که قدرت عادی داشت و رفتنش مشقت زیادی نداشت واجب است برود.
اگر مستطیع نذر کند که در سال استطاعت حج کند غير حجة الاسلام، نذرش صحیح نیست، مگر آن که نذر کند که اگر استطاعتش از بین رفت حج برود و استطاعت نیز زائل شود، و اگر بدون قید نذر کرد و استطاعت زائل شد، بعید نیست صحت نذر.
اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حج كند غیر حجة الاسلام و بعد از نذر مستطيع شود، پس اگر نذرش موسع است یا در وقت متأخر از سال استطاعت است باید حجة الاسلام را به جا آورد و بعد به نذرش عمل کند، و اگر نذرش در همان سال استطاعت است باید حجة الاسلام را به جا آورد و نذرش لغو و بی جا بوده(2).
اگر نذر کرد در حال نداشتن استطاعت که حج فوری به جا آورد و پس از آن مستطیع شد،
ص: 123
باید حجة الاسلام به جا آورد و نذرش باطل است، مگر آن که نذرش آن باشد که اگر امسال نشد باز فورا به جا آورد و هكذا، در این صورت بعد از حجة الاسلام باید به نذرش عمل کند.
اگر نذر کند که حج به جا آورد و مقید نکند به حجة الاسلام یا غیر حجة الاسلام و قرینه هم نباشد که حج به نذر غیر از حجة الاسلام باشد، ظاهر آن است که یک حج به قصد حجة الاسلام و عمل به نذر کافی باشد، لكن با این وصف ترک احتیاط نکند به این که حجة الاسلام را اول بیاورد، و پس از آن حج نذری را به جا آورد.
اگر نذر کند که حج کند هر حجی که باشد، حجة الاسلام از آن کفایت می کند، بلکه حج به نیابت هم کفایت میکند.
اگر به عهده او حجة الاسلام باشد و حج نذری، و نتواند هر دو را به جا آورد، باید حجة الاسلام را مقدم بدارد، و اگر مرد و مال او برای هر دوکافی نبود، باید حجة الاسلام را از مال او بدهند(1).
کسی که بر عهده او حج نذری موشع است می تواند قبل از عمل به نذر، حج مستحب به جا آورد.
اگر نذر کند که یا حج خودش بکند یا کسی را به حج بفرستد، واجب است یکی از این دو عمل را به جا آورد، و اگر به جا نیاورد و مرد واجب است از مال او یکی را قضا کنند.
اگر نذر کند سواره به حج برود نذرش صحیح است، و اگر نذر کند پیاده برود نیز صحیح
ص: 124
است، چه پیاده رفتن افضل باشد از سواره یا بعكس، در هر صورت هر دو نذر صحیح و منعقد است.
اگر نذر کند پای برهنه حج کند نیز صحیح است و باید برود.
شرط است در صحیح بودن نذر و منعقد شدن آن، آن که نذر کننده قادر باشد به آوردن آن
و ضرر بدنی برای او نداشته باشد و حرج و مشقت در آن نباشد، پس اگر نذر کرد پیاده یا پای برهنه برود و نمی توانست برود یا ضرر بدنی یا مشقت داشت، نذرش باطل است.
اگر نذر کرد پیاده به حج برود، نباید کشتی سوار شود و اگر غیر راه سواره راهی نباشد، نذرش باطل است. بلی اگر در بین راه شط یا نهری باشد که نمی شود از آن عبور کرد، مگر با مرکب، واجب است که در مرکب بایستد و ننشیند.
- امام خمینی (ره): اگر کسی منزل گران قیمتی دارد و در صورتی که آن را بفروشد و منزل ارزانتر بخرد(1) و با تفاوت قیمت آن بتواند به حج برود، چنانچه منزلی که دارد زائد بر شئون او نباشد لازم نیست آن را بفروشد و با این فرض مستطیع نیست و اگر زائد بر شئون او باشد با وجود سائر شرایط مستطيع است(2).
- امام خمینی (ره): کسی که از راه کسب یا غیر کسب مخارج رفتن و برگشتن حج را دارد و بعد از برگشتن از حج مقداری از مئونه زندگی خود را از درآمد کسب مثل منبر و بقیه را از
ص: 125
شهریه ای که از وجوه شرعیه است تأمین می کند اگر در راه اداره زندگی بعد از مراجعت از حج نیاز به شهریه داشته باشد مستطیع نیست(1).
آية الله (خامنه ای)، آية الله (مکارم): چنانچه شهریه او تأمین باشد مستطيع است.
* آية الله سیستانی)، آية الله (خوئی): اگر فروش خانه سبب حرج و مشقت او نیست حج بر او واجب است(2).
* آية الله (غروی): اگر تعیش از وجوهات شرعیه یا روضه خوانی منافات با شأنش نباشد مثل تجار و کسبه بلکه به نحوی باشد که حج برود یا نرود امرار معاشش از وجوهات است با تمكن بعد از برگشتن مستطيع شمرده شده و حجش حجة الإسلام می باشد.
- امام خمینی (ره): اگر کسی زمین یا چیز دیگری را بفروشد که منزل مسکونی تهیه کند در صورت نیاز به منزل مسکونی مستطیع نمی شود هر چند پولی که بدست آورده برای مخارج حج کافی باشد(3).
آية الله (غروی): اگر سکونت در منزل اجاره ای یا وقفی منافی شأنش نباشد در فرض مسأله مستطيع شمرده شده لازم است به حج رود.
- امام خمینی (ره): هرگاه زنی با کسب می تواند مخارج خویش را متکفل شود و مخارج حجش را نیز دارد و در صورت رفتن او به حج، شوهرش برای مخارج به زحمت می افتد اگر به زحمت افتادن شوهر، موجب حرج برای زن نباشد مستطیع است و باید به حج برود و به زحمت افتادن شوهر، مانع استطاعت زن نمی شود(4) .
* آية الله (خامنه ای): اگر در نزد عرف، داشتن خانه ملکی از شئونات عرفی او باشد یا سکونت در غیر خانه ملکی برای او باعث مشقت و ناراحتی شود و یا موجب تحقیر او گردد، مستطیع نمی شود.
** آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): در صورتی که صرف آن پول در راه حج، سبب
ص: 126
ناراحتی و مشقت در زندگی وی شود، حج بر او واجب نمی شود، و چنانچه سبب ناراحتی نشود واجب می شود.
* آية الله (سیستانی): در صورتی که صرف آن پول در راه حج، سبب حرج و مشقت در زندگی وی شود حج بر او واجب نمی شود و چنانچه سبب حرج نشود واجب می شود.
* آية الله (غروی): اگر حرجی باشد زن مستطيع نخواهد شد ولی این امر به فرض مسأله اختصاصی ندارد بلکه اگر زن از ارثیه مورث خود مستطيع مالی شود ولی اگر بحج رود شوهرش برای مخارج به زحمت می افتد و این امر موجب حرج زن شود مستطیع نخواهد شد و این فرض داخل در فرض عدم استطاعت زن است(1).
- امام خمینی (ره): خدمه کاروانها که وارد جده می شوند اگر سایر شرایط استطاعت را دارند از قبیل داشتن وسایل زندگی بالفعل یا بالقوه و رجوع به کفایت، مثلا کار و صنعت و غیر آن که با آنها می توانند پس از مراجعت ادامه زندگی مناسب خود را بدهند مستطیع هستند و باید حجة الاسلام به جا آورند و کفایت از حج واجب آنان می کند، و چنانچه سایر شرایط را ندارند به مجرد امکان حج، برای آنان استطاعت حاصل نشده است و حج آنان استحبابی است و چنانچه بعدا استطاعت پیدا کردند باید حج واجب را به جا آورند، و حکم روحانی کاروان نیز همین است لکن اگر بعد از مراجعت از مکه نیاز به شهریه حوزه دارند مستطیع نمی شوند(2).
* آية الله (غروی): در صورتی که خدمت کاروان مانع از اعمال حج او نشود و گرنه استطاعت نخواهد داشت.
- امام خمینی (ره): پزشکان یا کسان دیگری که با مأموریت به میقات آمده اند و در میقات جامع شرایط استطاعت هستند، واجب است حجة الاسلام به جا آورند هر چند که لازم است مأموریت خود را نیز انجام دهند(3) .
آية الله مکارم): در تمام مواردی که افراد به عنوان خدمه یا روحانی یا غیر آن به حج
ص: 127
می روند چنانچه زندگی خانواده آنها در همان مدت تأمین باشد حجشان حجة الاسلام و تأمین زندگی آنها در بازگشت شرط نیست.
* آية الله (فاضل)، آية الله (غروی): چنین اشخاصی مستطیع بوده و حج آنها از حجة الاسلام کفایت میکند.
* آية الله (فاضل): مگر این که مأموریت آنها مشروط به عدم احرام برای حج تمتع باشد، یا عمل به مأموریت مانع از انجام اعمال حج باشد که در این دو صورت حج واجب نیست، بلی اگر مخالفت کردند و حج انجام دادند هر چند مرتکب معصیت شده اند ولی حج آنها صحيح است و کفایت از حجة الاسلام می کند.
* آية الله (غروی): در صورتی که عمل به مأموریت مانع از آوردن اعمال حج نباشد و گرنه مستطیع نخواهند بود(1).
آية الله (بهجت): باید حجة الاسلام به جا آورند، مگر آن که مأموریت به گونه ای باشد که نتوانند به وظائف عمل کنند(2).
* سؤال: کسی در مدینه مريض شده (سکته کرده و فعلا در بیمارستان است و دکترها گفته اند که باید تا دو هفته استراحت کند، آیا بعد از مدت استراحت در صورتی که حمل او برای انجام دادن اعمال مشکل باشد اگر او را به مکه ببرند وظیفه این شخص چیست(3)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر سال اول استطاعت او است و قدرت اعمال حتی به نحو اضطراری را ندارد از استطاعت افتاده و حج بر او واجب نیست ولی برای دخول مکه باید محرم شود و با انجام اعمال عمره مفرده و لو اضطراری آن از احرام خارج می شود، و چنانچه سال اول استطاعت او نباشد و حج بر او مستقر شده اگر مأيوس از خوب شدن باشد باید نایب بگیرد که برایش عمره و حج تمتع انجام دهد و خودش برای دخول مکه محرم شود و عمره مفرده به جا آورد، و چنانچه برای این شخص انجام اعمال حج تمتع ممکن باشد و لو به نحو اضطرار
ص: 128
و انجام اضطراری اعمال، لازم است محرم شود و هر مقدار از اعمال را که می تواند و لو با کمک گرفتن از دیگری انجام دهد، و هر مقدار را که نمی تواند، نایب بگیرد ولی در وقوفين، گرفتن نایب کافی نیست(1).
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر توانائی مباشرت اعمال حج را ندارد و او به این که برای بعض اعمال نایب بگیرد از استطاعت افتاده است. ولی اگر ثروتمند است و دیگر هیچ گاه توانائی مباشرت اعمال حج را ندارد و یا مشقت دارد.
* ( آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط) باید برای حج نایب بگیرد.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و قدرت بر نائب گرفتن هم ندارد.
* آية الله (سیستانی): اگر توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد و نایب هم نمی تواند بگیرد از استطاعت افتاده است ولی اگر تمکن مالی دارد و توانایی مباشرت اعمال حج را ندارد یا دشوار و با مشقت است و امید به بهبودی ندارد باید نایب بگیرد(2).
* آية الله (خوئی):.. ولی اگر دارا و ثروتمند است و امید به بهبودی ندارد یا حج بر او حرجی است باید نایب بگیرد.
* سؤال: کسی که احتمال می دهد حجی که در سالهای قبل انجام داده صحیح نبوده یا مستطیع نبوده است و فعلا شرایط استطاعت را دارد و بخواهد احتیاط کند، حج را به چه نیتی به جا آورد؟
ج- امام خمینی(ره): می تواند قصد ما في الذمه یعنی قصد امتثال مطلق امر متوجه به او را کند و می تواند قصد حجة الاسلام احتياطا نماید(3).
*** آية الله (تبریزی)، آية الله (بهجت): در این مسأله قصد امتثال امر فعلی را بنماید.
* آية الله (غروی): یا قصد امر واقعی را نماید.
* سؤال: شخصی که حج واجب خود را انجام داده است آیا می تواند آن را بقصد ما في الذمه اعاده کند؟
ص: 129
ج- امام خمینی (ره): مانع ندارد ولی اعاده حج کفایت از اجزاء - در صورت صحت حج سابق و بطلان اجزاء - نمی کند و باید خود آن جزء تدارک شود.
* آية الله (غروی): این جهت محذوری ندارد و غاية الامر این است که حج سابقش ناقص می ماند ولی حجی را که الان می آورد صحیح و موجب ابراء ذمه از حجة الاسلام می باشد.
* آية الله (مکارم): اگر حج خود را به طور صحیح انجام داده وجهی برای اعاده آن نیست.
* آية الله (نوری): مانع ندارد مطلقا.
* آية الله (تبریزی): وجوب نایب گرفتن مانند وجوب حج فوری است.
* آية الله (غروی): قصد ما في الذمه در این فرص درست نیست چون احتمال فراغ ذمه را دارد و احراز نکرده است که در ذمه اش چیزی بوده باشد فلذا لازم است به داعی رجاء امر، که عنوان احتیاط است به جا آورد(1) .
* سؤال: کسی که با وجود تقلید صحيح قبلا به حج مشرف شد و چون رجوع به کفایت را مجتهد او شرط استطاعت نمی دانسته حجة الاسلام قصد نموده و به جا آورده است با این که رجوع به کفایت نداشته است، فعلا همه شرایط استطاعت برای او موجود است و از حضرت امام تقلید می کند آیا باید حج سابق را اعاده کند یا خیر؟
ج- امام خمینی (ره): اعاده لازم است(2).
* * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (مکارم)، (فاضل)، (تبریزی)، (سیستانی): اعاده لازم نیست.
* سؤال: شخصی بعد از انجام عمره تمتع مريض شد و از انجام حج منصرف شد و به ایران رفت و در مکه کسی را وکیل کرده که برای فراغ ذمه او اقدام نماید، وظیفه در این مورد چیست و آیا محرمات احرام بر چنین شخصی چه وضعی دارد؟
ج- امام خمینی (ره): در فرض مسأله، وكیل گرفتن بی فایده است و چنانچه سال اول استطاعت او بوده است و در اثر مرض از قدرت انجام حج افتاده باشد در این صورت وجوب حج بر او موقوف است به بقاء استطاعت تا سالهای بعد(3)، ولی در صورتی که سال اول استطاعت
ص: 130
نبوده و حج بر او از قبل واجب بوده است چنانچه مأيوس از خوب شدن باشد باید در همان سال یا سال بعد برای حج و عمره تمتع نایب بگیرد، و در صورتی که مأیوس از خوب شدن نباشد نایب نمی تواند بگیرد و باید خودش حج و عمره تمتع را مجددا انجام دهد، و در هر صورت فعلا از احرام خارج و محرمات احرام بر او حلال شده است(1).
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط در این صورت هم ( و در صورتی که مأيوس از خوب شدن نباشد ) نایب بگیرد و اگر بعدا رفع عذر شد و دارای شرایط بود احتياطا خودش نیز حج را انجام دهد(2).
*** آیات عظام (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): مگر آن که ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند، پس بنا بر احتیاط باید نایب بگیرد.
* آية الله (خوئی): مگر آن که ثروتمند باشد و مباشرت اعمال را نتواند بکند یا برای او مشقت داشته باشد و امید به بهبودی نداشته باشد که در این صورت باید برای عمره و حج تمتع نایب بگیرد(3).
* آية الله (سیستانی): اگر از انجام حج متمکن نبوده، وظیفه او بنا بر احتیاط واجب این بوده است که عمره تمتع را بدل به عمره مفرده کند و طواف نساء را انجام دهد، و اکنون اگر بازگشت برای او مقدور نیست احتياطا باید برای طواف نساء نایب بگیرد(4).
* آية الله (غروی): ولی این سال مستطيع نبوده است زیرا در استطاعت بقاء شرایط تا آخر حج معتبر است و الحج بالوكاله با عدم وجوب آن به موکل معنی ندارد.
سؤال: در حال حاضر که هر کسی بخواهد حج مشرف شود باید قبلا برای ثبت نام و مقدمات حج اقدام نماید، اگر کسی ثبت نام کرد ولی نوبت او را برای چند سال دیگر اعلام نمودند، اگر قبل از رسیدن آن نوبت، از راه دیگر وسیله رفتن برای او فراهم شد و پول قرض کرد و به مکه رفت، آیا حج او حجة الاسلام است یا خیر(5)؟
ص: 131
ج- امام خمینی (ره): اگر قبلا حج بر او مستقر نشده و فعلا هم نمی تواند به حج برود مگر با قرض، حج بر او واجب نشده است، و حج او حجة الاسلام نیست.
* آية الله (غروی): ولی اگر بتواند از راه دیگری به حج رود و حاجتی به قرض کردن نداشته باشد حج او صحیح و حجة الاسلام محسوب می شود.
* آية الله سیستانی): مگر آن که وقت پرداخت قرض آن قدر دور باشد که اصلا عقلاء به آن توجه نکنند. که در این صورت حج بر او واجب خواهد شد(1).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مگر در صورتی که از کسی طلب داشته باشد و یا مالی دارد که در دسترس او نیست و بعدا به راحتی می تواند به واسطه آن قرضی را که گرفته اداء کند، که در این صورت با قرض کردن صدق استطاعت می کند و اگر قرض کرد و سایر شرایط هم فراهم بود حج واجب می شود و حجة الاسلام می باشد(2).
* آية الله (تبریزی): هرگاه کسی مقداری پول قرض کند که آن پول به مقدار مخارج حج باشد و در وقت قرض کردن مالی داشته باشد که بتواند با آن قرض خود را اداء کند حج بر او واجب خواهد بود بلکه مثل این شخص اگر بتواند بدون منت قرض کند لازم است قرض کند و به حج برود(3).
* آية الله (مکارم): مگر این که نوبت خود را که برای آن ثبت نام کرده در مقابل آن به وام دهنده واگذار کند.
* سؤال: اگر کسی به خیال این که استطاعت دارد بقصد عمره تمتع محرم شد و به ترتیب کلیه اعمال حج تمتع حجة الاسلام را انجام داد و بعد از تمام شدن اعمال معلوم شد که مستطيع نبوده است، بفرمایید احرام و اعمال گذشته اش چگونه است، و نسبت به آینده اگر مستطیع شد، آیا حجة الاسلام بر او واجب است یا نه(4)؟
ج- امام خمینی (ره): محرم نیست، ولی اگر مستطیع شد باید حجة الاسلام به جا آورد(5).
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر بقصد تقیید بوده إحرام واقع نشده، و اگر خطا در
ص: 132
تطبيق بوده احرام حج مستحب واقع شده و احرام صحیح بوده و از آن خارج شده، ولی مجزی از حجة الاسلام نیست.
* آية الله (خوئی): حجش صحیح است ولی کفایت از حجة الاسلام نمی کند(1).
** آية الله سیستانی)، آية الله مکارم): إحرام او صحیح و حج او مستحبی است و کفایت از حجة الاسلام نمی کند.
آية الله (بهجت): اگر بقصد انجام وظیفه فعلیه بوده حج صحیح استحبابی هم می باشد.
* سؤال: کسی خیال می کرد مستطیع نیست، به نیت استحباب محرم شد و اعمال عمره تمتع را انجام داد، بعد در مکه پرسید، معلوم شد مستطیع بوده است، آیا مجددا باید به نیت وجوب، محرم شود یا کافی است(2)؟
ج- امام خمینی (ره): کفایت نمی کند، و در صحت حج ندبی او تأمل است.
* آية الله (خامنه ای): مگر این که نیت کند حجی را که شارع مقدس از او خواسته به جای آورد(3).
**آية الله مکارم)، آية الله (صافی): بلکه کفایت می کند.
* آية الله (بهجت): اگر بقصد امر فعلی بوده اگر چه اعتقاد ندبیت آن را داشته اظهر صحت و اجزاء از حجة الاسلام است(4).
* آية الله (گلپایگانی): مگر این که قصد کرده باشد حجی را که بر اوست و اشتباها گمان کرده استحبابی است که در این صورت بعید نیست کفایت کند(5).
آية الله (فاضل): باید حجة الاسلام را انجام دهد و اكتفاء به عمره انجام شده مشکل است لذا برای احرام عمره تمتع وجوبی باید به وظیفه ناسی احرام عمل کند و در ضیق وقت باید حج افراد انجام دهد، مگر این که خطاء در تطبیق باشد.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مجزی از حجة الاسلام است و نیاز به احرام جديد نیست.
ص: 133
* اية الله (سیستانی): چنانچه کسی به اعتقاد این که مستطیع نیست به عنوان استحباب به حج رفت و قصد اطاعت امری که فعلا متوجه او است را نمود و بعد معلوم شد مستطیع بوده حجش کفایت می کند و حج دیگری بر او واجب نیست(1).
* آية الله (غروی): ولی اگر به قصد امر واقعی می آورد یا به قصد عملی که اگر مستطیع بوده به جا می آورد حجش صحیح خواهد بود.
*** آیات عظام (نوری)، (اراکی)، (فاضل): اگر تقیید به استحباب داشته، و اگر به نحو خطاء در تطبیق بوده صحیح و کافی است.
* سؤال: در قباله های کنونی برای ازدواج، مبلغ زیادی نوشته می شود، آیا زنی که می خواهد ازدواج کند طبق برنامه مذکور واجب الحج می شود یا خیر؟ ضمنا مشخص فرمائید مبلغ چقدر باشد بهتر است(2)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر بدون مفسده بتواند مهر را بگیرد و به حج برود مستطیع است، و مهر السنة بهتر است و استحباب دارد.
* آية الله سیستانی): اگر مستلزم حرجی برزن باشد که تحملش برای او مشکل است مستطیع نیست.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و اختلال در زندگی. (مجمع المسائل، ج 1، مسأله
* آية الله (تبریزی): بدون وقوع در حرج.
* آية الله مکارم): و یا حاصل شدن هر چیزی بر خلاف حیثیت او.
* آية الله (بهجت): در صورتی که مطالبه مهر از شوهر ناراحتی و یا مشکلاتی در زندگی ایجاد نکند وی مستطيع است و مطالبه مهر منعی ندارد بلکه لازم است، ولی اگر موجب درد سر و ناراحتی برای وی شود و با مراجعه به حاکم باعث منقصت شأن او گردد مطالبه لازم نیست(3).
* آية الله (غروی): مگر این که اداء آن مشروط بقدرت و تمكن بوده باشد و زوج متمکن از دفع آن نباشد(4).
ص: 134
* سؤال: اگر پدری بعد از ثبت نام برای حج فوت کرده است و چند پسر دارد، و اجازه حج به یکی از پسران داده می شود آیا در چنین موردی استطاعت طریقی برای کدام حاصل می شود(1)
ج- امام خمینی (ره): با فرض وجود سایر شرایط استطاعت، به هر کدام اجازه داده شود مستطیع می شود.
* آية الله مکارم): ولی ورثه باید بر آن توافق کنند و حج واجبی هم بر عهده پدر نباشد.
آية الله (گلپایگانی): اگر به عنوان نیابت پدر است بر هیچ یک از آنها رفتن به حج و قبول نیابت واجب نیست، مگر آن که بالخصوص مورد وصیت باشد، و اگر منظور این است که یکی از آنها می تواند با استفاده از فیش پدر برای خود حج به جای آورد، در صورت داشتن سایر شرایط استطاعت، باید هر کدام سعی کنند که خودشان به حج بروند، و در صورت مشاجره بین آنها، با قرعه تعیین شود، و در هر صورت ارزش فیش را به ورثه مدیون است، و چنانچه پدر واجب الحج بوده است، باید برای او استیجار نمایند(2) .
آية الله (صافی): اگر به عنوان نیابت پدر است بر هیچ یک از آنها رفتن به حج و قبول نیابت واجب نیست مگر آن که بالخصوص مورد وصیت باشد و اگر منظور این است که یکی از آنها می تواند با استفاده از فیش پدر برای خود حج به جای آورد در صورت داشتن سایر شرایط استطاعت بر هر کدام که میداند با استفاده از فیش مورد مزاحمت دیگران قرار نمی گیرد حج واجب است و اگر همه در این جهت مساوی باشند بر همه لازم است اقدام کنند و چنانچه یکی از آنها بدون مسامحه دیگران موفق به استفاده شد حج از دیگران ساقط است ولی با مسامحه، حکم به استقرار حج براو خالی از وجه نیست این در صورتی است که فیش از ترکه میت محسوب نشود و اگر از ترکه محسوب شود در صورتی که هیچ یک از ورثه از حق خود نسبت به آن صرف نظر نکند باید به فروش برسد و بهای آن بین ورثه كما فرض الله تقسیم شود و بنا بر این هر یک از ورثه یا غیر ورثه باید اقدام به خرید فیش نماید هر کس برایش فراهم شد حج بر او واجب است و چنانچه پدر واجب الحج بوده است باید برای او استیجار نمایند هر چند بفروش فیش باشد.
* سؤال: پدری برای حج ثبت نام کرده است و در وصیتش گفته است که برایش حج
ص: 135
مستحبی به جا آورند، و پسر بزرگتر چون دیده خودش استطاعت بدنی و مالی دارد، و فقط استطاعت طریقی نداشته که آن هم با فوت پدر برایش حاصل شده به نیت خود حج را انجام داده، نه به نیابت از پدر، آیا حج او صحیح است یا نه؟ چون استطاعت طریقی نداشته مگر از طريق نیابت(1)
ج- امام خمینی (ره): فرض مزبور نیابت نیست، و حج خودش صحیح و مجزی است.
آية الله مکارم): ولی به خاطر ترک وصیت پدر گناه کرده و باید حج مستحبی او را انجام دهد و یا کسی را بفرستد تا به جا آورد.
* آية الله سیستانی): وصیت پدر در حج نسبت به او نافذ است و پسر استطاعت طریقی نداشته که بتواند برای خودش حج به جا آورد(2) .
* سؤال: مسلمین بعضی از کشورهایی که حکومتشان کمونیستی است، اگر بخواهند حج بروند باید مبلغ زیادی به آن حکومت کمک کنند و قهرا این پول برای تقویت چنین حکومتی مصرف می شود، در صورتی که راه منحصر به این کار باشد آیا أولا حج بر چنین اشخاصی واجب است یا نه؟ و ثانیا اگر این مقدار پول را بدهند و به حج بروند از حجة الاسلام کفایت میکند یا نه(3)؟
ج- امام خمینی (ره): آن چه ذکر شد موجب سقوط حج نمی شود(4) .
* آية الله (بهجت): ضررهای مالی غیر مجحف که از ظالمين در طریق و از حکومتهای ظالمه صورت می گیرد داخل در استطاعت، و با قدرت تحمل موجب سقوط نمی شود بلکه واجب است و هم چنین قراردادهای حکومتهای ظلم. و اگر ضرر مالی مجحف و موجب عسر باشد مانع از استطاعت شرعیه است(5) .
* آية الله (خوئی): اگر جزو مخارج حج در آن کشور باشد حج واجب است و اگر اتفاقا این مبلغ را از او می گیرند اگر مستلزم ضرر مالی معتد به می باشد حج بر او واجب نیست. البته اگر موجب فساد بر مسلمین باشد طبعا جایز نیست(6) .
ص: 136
آية الله (گلپایگانی): این گونه پرداخت ها منافات با استطاعت ندارد و در صورت امکان باید مبلغ را پرداخته و به حج برود و آن حج از حجة الاسلام کفایت میکند.
* آية الله (صافی): اگر موجب تقویت کفر در برابر اسلام محسوب شود که عرف آن بر ضرر اسلام و خلاف مصلحت مسلمین شمرده شود استطاعت حاصل نیست ولی اگر پول را پرداخت و استرداد آن ممکن نبود پس از پرداخت اگر چه معصیت کرده استطاعت حاصل می شود و باید به حج برود.
* آية الله (سیستانی): هرگاه در راه حج دشمنی باشد که دفع او جز به پرداخت مال به او ممكن نباشد، پس اگر پرداخت آن نسبت به حال شخص ضرر زیادی داشته باشد، واجب نخواهد بود و وجوب حج ساقط می شود، و الأواجب خواهد بود. بلی پرداخت پول جهت جلب رضای او تا آن که راه را باز کند واجب نیست(1).
آية الله (تبریزی): هرگاه در راه حج دشمنی باشد که دفع او جز به پرداخت مال زیاد ممکن نباشد، پرداخت مال واجب نیست و وجوب حج ساقط خواهد شد مگر این که بذل مال امر متعارف باشد، مثل این که حکومت از کسانی که وارد کشور می شوند مالی را اخذ می کنند که در این صورت بذل واجب است و از مئونه حج حساب می شود(2) .
* آية الله (مکارم): و حج او مجزی است.
* سؤال: زنی برای حج ثبت نام کرده است، ولی شوهرش که او هم استطاعت داشته به عللی ثبت نام ننموده است، آیا زن می تواند شرعا نوبت خود را به شوهرش بدهد به این امید که در آینده هر دو با هم ثبت نام نمایند یا نه(3)
ج- امام خمینی (ره): اگر زن مستطیعه است نمی تواند نوبت خود را به شوهرش بدهد، ولی اگر نوبت را به او داد حج شوهر صحیح است.
* آية الله (مکارم): ولی زن گناه کرده است.
* سؤال: من با داشتن بیست هزار تومان قرض و گرفتن یک ماه حقوق قبل از پرداخت آن،
ص: 137
راضی و به موفق به سفر حج شدم، با توجه به این که شخص طلبکار از این سفر حج پولش احتیاج ندارد، آیا این حج واجب محسوب می شود یا نه(1)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر استطاعت مالی از برای شما محقق بوده، در فرض مزبور حج شما صحیح و حج واجب محسوب است، به شرط آن که امکان ادای بدهی بعدا به سهولت برای شما فراهم باشد. ولی اگر با قرض برای حج استطاعت مالی پیدا کرده اید مستطیع نشده اید و از حجة الاسلام محسوب نمی شود.
آية الله (غروی): این شرط با فرض این که طلبکار احتیاج به پولش ندارد و کاملا از حج مدیون راضی است محل حاجت نیست.
* آية الله (مکارم)؛ مگر این که مالی که معادل آن باشد و بتواند دین را با آن اداء کند داشته باشد.
* سؤال: اگر کسی مستطیع شد، آیا می تواند مال خودش را به پدر یا مادر ببخشد و خرج سفر حج ایشان نماید، و اگر چنین کرده است، تکلیفش چیست(2)
ج- امام خمینی (ره): اگر شخص مستطيع است باید حج به جا آورد، و با بخشش پول به والدین، تکلیف از او ساقط نمی شود، و در صورتی که با بخشش پول به والدین نتواند حج واجب بر خود را به جا آورد بخشش جایز نیست، اگر چه صحیح است.
* سؤال: اشخاصی که در وقت اسم نویسی برای حج، استطاعت مالی دارند و از طرف دولت برای پنج سال یا بیشتر اسم می نویسند، آیا برای این گونه اشخاص اسم نویسی واجب است یا نه؟ و بر فرض وجوب اگر مسامحه کردند و ننوشتند و بعد از مدت پنج سال مردند یا از استطاعت مالی افتادند، فقط ترک واجب کرده اند یا این که حج هم بر آنان مستقر است؟
ج- امام خمینی (ره): اگر احتمال دهند که قرعه در همان سال اول به نامشان بیرون می آید لازم است شرکت کنند، و اگر شرکت نکردند باید به حج بروند، و حکم کسی را دارند که حج بر او مستقر است.
* آية الله (غروی): و هكذا اگر احتمال دهند در سال دوم یا سوم قرعه به نامشان در بیاید
ص: 138
باید شرکت کنند و گرنه حکم کسی را پیدا میکنند که حج بر او در سال دوم یا سوم مستقر شده است.
* آية الله (خوئی): باید در قرعه کشی شرکت کنند(1).
* آية الله (مکارم): اسم نویسی برای این اشخاص واجب است و اگر یقین به اصابت قرعه داشته باشند حج بر آنها مستقر می شود ولی احتمال کافی نیست.
* آية الله (تبریزی): اگر اطمینان داشته باشد که در سال اول نامش بیرون می آید لازم است در قرعه کشی شرکت کند.
* آية الله (گلپایگانی): در مورد سؤال نام نویسی واجب است و چنانچه مسامحه کرد و بعد از پنج سال فوت نمود چون على الظاهر در طول پنج سال متمکن از رفتن به حج بوده است حج بر او مستقر شده، و باید برای او استیجارنمایند.
آية الله (صافی): در مورد سؤال وجوب نام نویسی محل تأمل است و چنانچه با ترک آن بعد از پنج سال فوت کرد استقرار حج بر او معلوم نیست اگر چه احتیاط آنست که برای او با بقاء استطاعت تا سال پنجم استيجار حج نمایند(2) .
* سؤال: این جانب با شرایط زیر طبق قرعه کشی سازمان حج و زیارت ان شاء الله در سال 1366 عازم بیت الله الحرام هستم
1- هزینه کامل زیارت خود و همسرم از پول مخمس تهیه شده است.
2- معلم آموزش و پرورش بوده و حقوق مستمر در حد معمول زندگی با قناعت را دریافت می دارم.
3- فاقد مسکن و اتومبیل شخصی بوده و در هر شهری که شاغل باشم، مستأجر هستم.
4- وسائل زندگی را در حد معمول دارا می باشم.
با توجه به شرایط فوق و شبهاتی که نسبت به وجوب حج و عدم آن از اطراف القاء می شود آیا حج این جانب و همسرم از حج واجب کفایت می کند یا خیر(3)
ج- امام خمینی (ره): در فرض مرقوم چنانچه همسر شما به مقدار رفتن و برگشتن برای حج پول دارند و می توانند بروند، مستطیع هستند، و شما در صورتی استطاعت دارید که لوازم زندگی
ص: 139
خود و عائله را به مقدار شانتان دارا باشید، و بعد از برگشتن بتوانید با درآمد کسب خودتان زندگی خود و عائله را اداره کنید.
* آية الله (مکارم): در یک جمله حج بر شما و همسرتان واجب است.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت): اگر از جهت صرف هزینه حج در ناراحتی و مشقت نشوند واجب است حج بروند.
* آية الله سیستانی): در فرض مذكور در سؤال حج بر هر دو واجب است.
* سؤال: اگر شخصی مستطیع بود و در رفتن به حج مسامحه کرد تا نوبت او از دست رفت، حال که اسم نمی نویسند آیا با واسطه و سفارش در ایران یا خارج از ایران و با صرف مبالغی زیاد، جایز است به حج مشرف شود یا خیر؟ زیرا در غیر این صورت سالها فريضه او تأخیر می افتد و خوف این را دارد که خدای ناکرده از تارکین حج به حساب آید؟
ج- امام خمینی (ره): باید به هر نحو هست و بر خلاف مقررات جمهوری اسلامی نیست به حج مشرف شود(1) .
* آية الله (بهجت): قبل از استقرار حج استطاعت شرعیه شرط است و بعد از آن استطاعت عقلیه و مقدوریت میزان است البته با مراعات سائر احکام شرعيه(2).
* آية الله (تبریزی): باید به هر نحو ممكن مادامی که حرج نبوده و مستلزم ارتکاب حرام نباشد، به حج مشرف شود.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورت تمكن اگر چه با صرف مبلغ زیادتر لازم است به حج برود(3).
* آية الله (فاضل): اگر حرجی نباشد باید به هر نحو
* آية الله (خوئی): اگر حرجی نباشد و نیز متوقف بر ارتکاب حرام اهم یا مساوی نباشد حج واجب است.
آية الله (غروی): در صورت تمکن از حج ولو با مخالفت قوانین حکومت حج ساقط نمی شود و در صورتی که اسباب حرج یا ضرر فوق العاده نبوده باشد.
ص: 140
* سؤال: شخصی قبلا حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبت نام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولی بعدا از نظر مالی محتاج شده و احتیاج به پول سپرده شده در بانک را دارد، بفرمایید می تواند پول را پس بگیرد یا خیر؟ و چنانچه در سال اول یا سالهای بعد قرعه به نام او اصابت کند، فرق دارد یا نه(1)؟
ج- امام خمینی (ره): با فرضی که ذکر شده مستطیع نیست و می تواند پول را بگیرد، و فرق ندارد.
* آية الله (خوئی): اگر نفقه لازم باشد و یا از ترک انفاق به حرج بیافتد.
* آية الله (تبریزی): اگر در سال اول قرعه به نام او اصابت کند، نمی تواند پول را بگیرد مگر آن که در حرج بیفتد.
* آية الله (سیستانی): اگر پول را برای نفقات لازم نیاز داشته و غیر از آن پولی نداشته است.
* آية الله (غروی ): استطاعت مالی خود را نمی تواند از بین ببرد گر چه در سال اول قرعه به اسمش اصابت نکند و در سال دوم یا سوم اصابت کند.
سؤال: پدرم در سال 1360 برای زیارت خانه خدا مستطیع شد و در سال 1362 جهت زیارت خانه خدا به مکه مشرف شد، ولی بعد از احرام بستن، بین راه سکته و فوت کرد و هیچ گونه عملی را انجام نداد، آیا حج به گردنش می باشد یا خیر(2)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر بعد از دخول حرم مرده، حج از او ساقط شده است، و اگر قبل از دخول حرم فوت کرده، در صورتی حج واجب نیست که سال اول استطاعت او باشد.
* آية الله سیستانی): ظاهر سؤال این است که حج بر او مستقر بوده است و در این صورت و در فرض سؤال حج از او ساقط نیست و باید از او قضا کنند.
* آية الله (مکارم): اگر بعد از احرام فوت کند حج از او ساقط است. خواه در حرم فوت کرده باشد و یا در خارج حرم.
* آية الله (بهجت): یعنی سال اول استطاعت شرعیه نه فقط ماليه.
*آية الله (خوئی): بلکه در این فرض که حج بر ذمه اش مستقر نبوده ولی قبل از احرام یا دخول حرم بمیرد ظاهر قضا از او واجب شود .
ص: 141
* سؤال: شخصی دارایی او قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملک و خانه که ارث از پدرش به او رسیده می باشد به اضافه این که یک باب منزل مسکونی هم دارد، اکنون که نامبرده در اثر سانحه ای از دنیا رفته است دارای یک همسر و دو بچه صغیر می باشد که معاش آنان از درآمد همین املاک مذکور تأمین می شود، آیا شخص متوفی مستطیع بوده یا خیر؟ و در صورت وجوب حج آیا حج بلدی گرفته شود یا میقاتی کفایت می کند؟ و آیا می شود مخارج حج از كل ترکه پرداخت گردد(1)؟
ج- امام خمینی (ره): چنانچه شخص متوفی در حال حیات خرج رفت و برگشت خود و عیالاتش را داشته و در برگشتن هم درآمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و می توانسته به مکه برود و تأخیر انداخته، مستطیع بوده، و چنانچه وصیت نکرده حج میقاتی از اصل ترکه خارج می گردد.
آية الله سیستانی): بلکه اگر تمکن مالی داشته و توانایی مباشرت اعمال حج را نداشته یا دشوار و با مشقت بوده و در نایب گرفتن تأخیر کرده است حج بر ذمه اش می باشد(2).
* آية الله (خوئی): بلکه اگر دارا و ثروتمند بوده و توانایی مباشرت اعمال حج را نداشته یا دشوار و با مشقت بوده و در نایب گرفتن تأخیر کرده حج بر ذمه اش می باشد مگر این که احتمال داده شود در حال حیات در مورد استطاعت خود غافل قاصر بوده که در این صورت لازم نیست برای او حج به جا آورند(3) .
* آية الله (تبریزی): و هم چنین بنا بر احتیاط اگر ثروتمند بوده و توانایی مباشرت اعمال حج را نداشته یا دشوار بوده و در نایب گرفتن تأخیر کرده، حج بر ذمه اش می باشد.
* سؤال: شخصی که حج به جا آورده، لكن چون امرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نیز متذکر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنین شخصی نشده و گمان کرده که حج واجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعی نیابت حج به جا آورده است، آیا حج نیابتی وی صحیح است یا باید پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نیابت را تکرار کند(4) ؟
ص: 142
ج- امام خمینی(ره): چنانچه در وقت انجام حج اولی مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثانی، حج نیابتی باطل است و حج خود را باید انجام دهد، و حج نیابتی را اگر وقت آن موسع بوده بعد از حج خودش انجام دهد، و در غیر این صورت به صاحب پول مراجعه کند.
* آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): حج اول صحیح بوده و حج نیابتی او نیز صحیح ست.
* آية الله (بهجت): با ملاحظه حواشی مسأله 40 که گذشت هر دو حج او صحیح است.
آية الله (فاضل): در فرض مذكور مستطیع بوده و حج انجام شده حج واجب می باشد و حج نیابی هم محکوم به صحت است.
* آية الله (غروی): به حسب گفته ما که از وجوه شرعیه یعنی سهم مبارک امام انسان مستطيع می شود حج نیابتی در فرض سؤال صحیح است(1).
* سؤال: کسی که واجب الحج بوده از پاکستان عازم حج شد و در مدینه منوره بیمار گردید و در حال بیماری به طرف مکه رهسپار شد و در بیمارستان مکه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائیش در وقت فوت، مقداری پول و قطعه زمینی در پاکستان بوده است، با توجه به این که پول موجودش برای نیابت حج او کفایت نمی کند، آیا ورثه اش باید زمین را بفروشند و برایش نایب بگیرند، و یا این که با فوت او حج ساقط می شود(2)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر با احرام عمره تمتع داخل مکه شده و پیش از انجام یا اکمال اعمال عمره یا بعد از انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مجزی و حج از او ساقط است، ولی اگر بدون إحرام عمره وارد مکه شد و در آنجا فوت نمود در صورتی که حج بر او قبلا مستقر بوده، باید از اصل ترکه او برایش نایب بگیرند. و حج میقاتی کفایت میکند.
* آية الله (مکارم): اگر بعد از احرام فوت شده حج از او ساقط است. خواه بعد از دخول حرم و یا قبل از دخول حرم باشد.
ص: 143
* سؤال: این جانب در موقع ازدواج یک سفر حج به زوجهام وعده داده ام، آیا ادائش چگونه می باشد(1)
ج- امام خمینی (ره): اگر مجرد وعده بوده است، لازم نیست ادای آن. و اگر مهر قرار داده شده باشد باید به آن عمل کند.
* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب باید به آن وفا کنید.
* آية الله (مکارم): ولی بدون شک عمل به آن مستحب مؤکد است.
* آية الله (مکارم): یا شرط ضمن العقد بوده است.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر شرط ضمن العقد باشد، وفاء واجب است و در غیر آن، تخلف از وعده کراهت شديده دارد.
آية الله (بهجت): تنها وعده سفر موجب استطاعت نمی شود ولی بر مرد لازم است که به وعده خود وفا کند اگر هنگام عقد ازدواج به او وعده داده است(2) .
* سؤال: این جانب که به علت کهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض دیگر قادر به انجام فریضه حج نمی باشم، آیا می توانم نیابت از طرف خود کسی را حج بفرستم یا خیر(3)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر قبلا از جمیع جهات مستطیع بوده اید، و لیکن اقدام بر انجام حج نکرده اید و در نتیجه حج بر شما مستقر شده و فعلا در اثر پیری یا بیماری که امید خوب شدن نباشد تمكن از سفر حج ندارید واجب است کسی را نایب بگیرید تا برای شما حج به جا آورد.
* آية الله (بهجت) : بر چنین شخصی واجب نیست به حج برود ولی نایب گرفتن بر او واجب است على الأظهر.
* سؤال: شخصی پدرش وصیت کرده است که فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطیع می شود. آیا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد، و اگر حج خود را مقدم بدارد آیا صحیح است یا نه(4)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر قبل از آن که پسر مستطیع شود، پدر او را اجیر کرده که بعد از فوت
ص: 144
او در سال اول حج برای پدر انجام دهد یا نسبت به مدت، مطلق بوده که منصرف به سال اول است و پسر قبل از استطاعت خود اجاره را قبول کرده، لازم است سال اول بعد از فوت پدر حج نیابی برای پدر انجام دهد. و در غیر این صورت باید برای خودش حج کند. و در صورت اول اگر برای خودش حج به جا آورد صحیح است، گر چه در مخالفت اجاره معصیت کرده است. ولی در صورت دوم اگر حج نیابی به جا آورد صحیح نیست، و نه برای خودش واقع می شود و نه برای پدرش، و حج بر خودش مستقر می شود که باید به هر نحو شده در سال بعد اتیان کند و اگر به جا نیاورد در سالهای بعد با مراعات فورا ففورا انجام دهد. و باید معلوم باشد که مجرد وصیت به حج بدون استيجار فرزند، نیابت را بر او واجب نمیکند هر چند وصیت را قبول کرده باشد. بنا بر این در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر باید برای خودش حج به جا آورد و نیابت صحیح نیست(1).
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (صافی): در صورتی که استطاعت او توقف بر قبول استیجار داشته باشد لازم است اول برای پدر حج انجام دهد و الا استطاعت بعد کاشف از بطلان اجاره است.
آية الله فاضل): هر کدام از دو حج را سال اول انجام دهد، محکوم به صخت است هر چند در بعضی از صور عصیان کرده است.
* آية الله (اراکی): در صورتی که استطاعت از مال الاجاره پیدا شده باشد، و الا حج خود را مقدم بدارد.
* آية الله (سیستانی): اگر با پول نیابت مستطیع شده باشد. ولی اگر با پول دیگری مانند ارث مستطیع شده باشد، پس اگر مطمئن باشد که سال بعد می تواند حج خود را انجام دهد، اجاره صحیح است و باید در سال اول، حج پدر را انجام دهد و اگر مطمئن نباشد اجاره باطل است و باید حج خود را انجام دهد.
** آية الله سیستانی): مگر این که مطمئن باشد که سال بعد می تواند حج خود را انجام دهد.
*** آية الله سیستانی): اگر اجرت را معین کرده و او در حیات پدر قبول کرده اجاره است، و در صورتی که صحیح باشد باید انجام دهد(2).
ص: 145
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): حج نیابی او صحیح است و برای پدرش واقع می شود، ولی نایب اجرة المثل را طلبکار است. نه اجرة المسمی را.
آية الله (مکارم): صحیح است ولی بخاطر تأخیر حج خودش معصیت کرده است.
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر در وصیت قيد مباشرت شده و فرزند وصیت را قبول کرده، نیابت واجب می شود، و استیجارلازم نیست.
* آية الله (مکارم): اگر وصیت کرده خود فرزند به جا آورد و او قبول کرده لازم است عمل کند. بنا بر این استطاعت برای او حاصل نمی شود(1) .
* سؤال: خانم خانه داری که حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه مسافرت به تنهایی را نمی دهد و می گوید چون برای حج اسم مرا ننوشته ای من اجازه نمی دهم، وظیفه اش چیست؟ و آیا بدون اجازه شوهر می تواند به حج برود یا نه(2)؟
ج- امام خمینی (ره): در سفر حج واجب، برای زن اجازه شوهر شرط نیست و زن باید حج واجب خود را به جا آورد ولو این که شوهر او راضی به مسافرت او برای حج نباشد(3).
* آية الله (مکارم): ولی بهتر جلب رضایت اوست.
$سؤال: شخصی طبق وصیت پدر که پول به حساب سازمان حج واریز کرده است به نیابت او به مکه آمده در حالی که خود فرزند نیز استطاعت مالی داشته است آیا به نیابت پدر حج به جا آورد، یا حج خود را انجام دهد(4)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر راه برای پسر باز نبوده و از جهت نوبت پدر و نیابت از او راه برای او باز شده است باید برای پدرش حج کند، مگر آن که تبرعا و بدون اجاره به نیابت پدر آمده باشد، که در این صورت مستطیع شده و باید برای خودش حج به جا آورد، و گذشت که به مجرد وصیت و قبول فرزند، نیابت واجب نمی شود مگر آن که قبل از استطاعت اجیر شود.
* آیات عظام (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): باید برای خود حج به جا آورد و برای پدر نایب بگیرد.
ص: 146
* آية الله سیستانی): در این صورت نیز باید برای پدرش حج کند.
آية الله (خوئی): در صورتی که وصیت پدر این بوده که او خودش حج نیابی را به جا آورد فتوای ایشان معلوم نیست.
* آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر در وصیت قيد مباشرت شده و فرزند وصیت را قبول کرده نیابت واجب می شود و استيجار لازم نیست.
آية الله (مکارم): اگر وصیت را قبول کرده واجب العمل است.
* آية الله (سیستانی): و گذشت که اگر اجرت معین شده باشد و او در حيات پدر وصيت را قبول کرده باشد، اجاره است و باید انجام دهد.
* سؤال: شخصی بجز برای هدی، استطاعت حج را دارا است، آیا حج برای او واجب است(1)
ج- امام خمینی (ره): بلی مستطيع است و پول هدی، جزء استطاعت نیست.
* آية الله (خوئی)، آية الله (فاضل): چنین شخصی مستطیع نیست مگر با تمکن از جمیع مصارف حج و از جمله ثمن هدی(2).
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مستطیع نمی شود و پول هدی جزء استطاعت است(3).
* آية الله (سیستانی): استطاعت حاصل است و به جای هدی روزه می گیرد.
* آية الله (مکارم): زیرا به جای آن روزه می گیرد و چنین کسی عرفا استطاعت برای حج دارد.
* آية الله (تبریزی): در صورتی که بتواند بدون حرج و مشقت بدل هدی روزه بگیرد.
* آية الله (غروی): حسب استظهار ما از ادله، ثمن هدی جزء استطاعت می باشد.
* سؤال: این جانب سال گذشته به حج مشرف شده ام و با توجه به فتوای حضرت عالی که فرموده اید طلابی که به شهریه حوزه نیاز دارند مستطیع نیستند و در صورتی مستطیع می شوند که از وجوه شرعيه مستغنی باشند، لذا این جانب مقدار پولی با افراد ذی حق (پدر و همسایه) مبادله و دست گردان کردم و به عنوان این که نسبت به بنده ذی حق هستند به آنان بخشیدم و ایشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسک حج نیت
ص: 147
حجة الاسلام کردم، آیا این حج برای این جانب کفایت از حجة الاسلام می کند یا نه؟ ضمنا لازم به تذکر است که در ثبت نام عمومی سال 1360 پول به حساب ریختم و آن موقع فتوای فوق را ندیده بودم و پولی که دست گردان شده بود جایگزین آن پولی که در حساب واریز کرده بودم قرار گرفت، بفرمایید آیا عین پول مبذول باید هزینه باشد یا بذل آن کافی است(1)؟
ج- امام خمینی (ره): در فرض سؤال احوط آن است که بعدا اگر استطاعت پیدا کردید حج را اعاده نمایید.
* آية الله (خامنه ای): این گونه افراد حجشان صحیح و مجزی است.
* آية الله (غروی): ظاهر اینست که اعاده لزومی ندارد مگر از بابت استحباب.
* آية الله (مکارم): سابقا گفته شد این گونه افراد از طلاب و غیر طلاب مستطیع هستند و حجشان صحیح و مجزی است.
* سؤال: شخصی قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعدهم مأيوس است و استطاعت مالی هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمایند آیا باید قبول کند و نایب بگیرد یا این که قبول واجب نیست، و نیز اگر او را مهمان کنند حج واجب می شود تا استنابه کند یا خیر(2)؟
ج- امام خمینی (ره): در فرض مرقوم حج واجب نیست.
آية الله (خوئی): اگر مالی را به او اباحه کنند به اندازه ای که با آن می تواند حج برود و مجاز در نایب گرفتن هم باشد نایب گرفتن بر او واجب می شود(3) .
* آية الله (تبریزی): اگر مالی را به او اباحه کنند به اندازه ای که با آن می تواند حج برود و مجاز در نایب گرفتن هم باشد بنا بر احتیاط واجب نایب بگیرد.
* سؤال: اگر در میقات مستطیع شد و حجة الاسلام به جا آورد، مجزی است یا نه؟ و آیا در فرض مسأله رجوع به کفایت، شرط است یا نه(4)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر مستطیع شده، مجزی است، ولی رجوع به کفایت شرط است(5).
* آية الله (بهجت): زندگی او از پسر به عسر تغییر نکند.
ص: 148
* آية الله مکارم): اگر چنانچه انجام حج در این شرایط تأثیر چندانی در وضع و حال او نداشته باشد حج او صحیح است و رجوع به کفایت شرط نیست.
* آية الله (تبریزی): مگر برای کسی که اگر آن چه دارد در راه حج خرج کند به حرج نمی افتد.
*آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): مگر برای کسی که اگر آن چه دارد در راه حج خرج کند زندگی او قبل و بعد از حج تفاوتی ندارد.
* سؤال: شخصی که استطاعت رفتن به حج را پیدا کرده، آیا می تواند پول حج را به مصرف لازمی در غیر مئونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج کند و خود را از استطاعت بیندازد؟ مثلا آیا می تواند در شرایط کنونی کشور خرج جبهه کند(1)؟
ج- امام خمینی (ره): مستطیع باید به حج برود، و دادن پول در مصارف مذکور کافی از حج واجب نیست، و اگر خرج کند و از استطاعت بیفتد، باید به هر نحو هست به حج برود.
* آية الله (بهجت): هرگاه انسان مالی داشته باشد که کفاف هزینه حج را بدهد می تواند قبل از وقت حرکت قافله آن را در مصارف خود خرج کند، هر چند دیگر نتواند به حج برود. ولی در صورتی که آن مال را نسیه تا زمان بعد از حج بفروشد و منظور فرار از استطاعت باشد، احتیاط این است که اقدام به این عمل نکند(2).
* سؤال: در مواردی که نهاد یا ارگانی فردی را به حج می فرستد، بدون این که ملزم باشد کاری انجام دهد، آیا از موارد حج بذلی است یا خیر؟ و قبول آن واجب است(3)؟
ج- امام خمینی (ره): با فرض مشروعیت آن بدون تعهد به هیچ کاری، حکم حج بذلی دارد.
* آية الله (خوئی): در صورتی که ولایت شرعیه بر بذل داشته باشد یا حاکم شرع آن را اجازه نماید.
* سؤال: مقداری پول دارم که برای رفت و آمد به سفر مکه کافی است، ولی هنوز از طرف دولت جمهوری اسلامی وقتی برای ثبت نام اعلام نشده است، آیا نگهداری آن پول لازم است، و من مستطیع هستم(4)
ص: 149
ج- اگر سایر شرایط را دارید و در همین سال هم ثبت نام می شود، باید ثبت نام کنید. و در غیر این صورت مستطیع نیستید و نگهداری پول لازم نیست(1).
* آية الله (خامنه ای): نظر ایشان ذیل مسأله 24 گذشت.
* آية الله (سیستانی): اگر احراز کند که در سال بعد واجد شرایط خواهد شد لازم است پول را نگه دارد.
* آية الله (تبریزی): در صورتی که فقط از طریق ثبت نام می توانید به حج بروید، چنانچه در این سال ثبت نام می شود و اطمینان دارید با ثبت نام می توانید در همین سال به حج بروید، باید ثبت نام کنید و به حج بروید، و هم چنین اگر توانایی رفتن به حج از طريق آزاد را دارید، مستطيع هستید و باید به حج بروید، و در غیر این دو صورت مستطیع نیستید و نگهداری پول لازم نیست.
* آية الله (صافی): اگر اصل اعلام وقت و اجازه از طرف دولت معلوم نباشد نگهداری آن لازم نیست و اگر ثبت نام برای حج در امسال معلوم باشد هر چند تاریخ آن هنوز معین نشده باشد جواز صرف آن در راه دیگر محل تأمل است.
* آية الله (غروی): اگر بتواند از راه دیگری به مکه رود مثل سفر به کشورهای دیگر و از آنجا به حج می توان رفت مستطیع بوده و نگهداری پول لازم است و لو برای سال دیگر. (تفصیل این مسأله در ذیل مسأله 23 گذشت).
* سؤال: همسر شهیدی که دارای دو بچه چهار ساله می باشد و عملا سرپرستی این دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهید قرعه حج هم به نام او در آمده است آیا مشار إليها می تواند مخارج را از مال این دو صغير بر دارد و مناسک حج را انجام دهد یا خیر(2)؟
ج- امام خمینی (ره): نمی تواند مصارف حج را از اموال صغیر بردارد.
* سؤال: کسی که چهار پسر دارد و زن برای همه شان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان یک جا است الان خرج دو نفر را دارند که به حج بروند، آیا حج واجب است یا نه، و اگر واجب شده است آیا تنها بر پدر واجب شده یا بر پسر هم واجب شده است، و اگر بر پسر هم واجب شده است کدامشان حق اولویت را دارند(3)؟
ص: 150
ج- امام خمینی (ره): کسی که از مال خودش به مقدار حج دارد و می تواند به مکه برود و بعد از برگشت زندگانی لایق شأنش را داشته باشد مستطيع است و باید حج برود.
* آية الله (غروی): در فرض سؤال به دو نفر آنها حج واجب است و اولویتی در بین نیست و هر کدام را بفرستند حجش صحیح است با ملاحظه رجوع به کفاف.
* آية الله (بهجت): چون پنج نفر شریک و مالک این درآمد هستند بر هیچ کدام واجب نیست(1).
* آية الله (مکارم): یعنی اگر فرضا مال مزبور را تقسیم کنند و حق هر کدام را بدهند، هر کدام مستطيع است باید حج برود و اگر هیچ کدام مستطيع نمی شوند بعضی می توانند حق خود را به دیگری واگذار کنند تا مستطیع شود.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر پس از برگشت در زندگی به حرج نمی افتد حج بر او واجب است.
* سؤال: کسی که واجد شرایط حج باشد و نوه ای دارد که شرعا و عرفا به زن احتیاج دارد که اگر زن نگیرد به حرام می افتد، آیا کدام مقدم است و وظیفه پدر بزرگ چیست، ازدواج برای نوه اش یا حج(2)؟
ج- امام خمینی (ره): حج خودش مقدم است مگر این که ازدواج نوه از مخارج عرفی او محسوب شود و نتواند هم برای او ازدواج کند و هم به مکه برود.
* آية الله (غروی): مگر در صورتی که ترک ازدواج نوه اش برایش حرجی باشد.
* آية الله (گلپایگانی): مخارج ازدواج نوه از نفقات واجبه بر پدر بزرگ نیست و اگر مستطيع است باید به حج برود.
آية الله (صافی): اگر عرف مخارج ازدواج نوه به عهده پدر بزرگ باشد که ترک اداء آن حرجی باشد عدم حصول استطاعت بعید نیست.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و ترک آن بر پدر بزرگ مستلزم وقوع در حرج باشد.
آية الله (سیستانی): اگر صرف مال در حج و ترک تزویج نوه برای او (پدر بزرگ) حرجی باشد، حج واجب نیست و گرنه واجب است(3) .
ص: 151
* سؤال: این جانب با داشتن استطاعت مالی و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن تریاک هستم طبق مقررات کشوری، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگیری می کند، از نظر شرع تکلیف حج چیست(1)؟
ج- امام خمینی (ره): اگر قبلا مستطیع بوده اید و با امکان، حج نرفته اید حج بر شما مستقر شده است، و اگر قبلا استطاعت نداشته اید در فرض مذكور مستطیع نیستید، مگر آن که بتوانید ولو با ترک تریاک، تحصیل اجازه کنید و به مکه بروید.
* آية الله (مکارم): و اگر مأيوس از ترک اعتیاد هستید باید نایب بگیرید.
* آية الله (تبریزی): محل تعليقه آخر عبارت است و اگر نتوانید بنا بر احتیاط باید نایب بگیرید.
* آية الله (غروی): بلکه در فرض سؤال مستطیع می شود اگر بتواند به خارج از کشور مسافرت و از آنجا به حج رود.
* سؤال: آیا از منافع خمس و زکات ، کسی مستطیع می شود یا نه، و آیا خمس و زکات جزء ترکه میت است یا نه(2)
ج- امام خمینی (ره): چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولی امر به او داده شده، مالک شده و جزو ترکه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود سایر شرایط مستطیع می شود(3).
* آية الله (تبریزی): کسی که در زمان اخذ زكات و سهم سادات مستحق آن باشد، آن را مالک می شود و جزء ترکه او حساب می شود. و اگر با آن کسب کند و از راه کسب یا نماء منافعی داشته باشد، با وجود سائر شرایط مستطیع می شود و در سهم امام عليه السلام چنانچه عین آن باقی باشد، ملک گیرنده نیست و جزء ترکه او حساب نمی شود، و اگر با آن چیزی را خریده و با سهم امام عليه السلام ثمن آن را اداء کرده، آن چه را که خریده مالک می شود و احکام ملک بر آن بار می شود.
* آية الله (خوئی): عین سهم امام که به اهل علم برای ارتزاق داده می شود ملک آنها نیست.
آية الله (سیستانی): در مورد سهم امام عليه السلام اگر فقط مجاز در تصرف باشد مالک نمی شود و جزء ترکه نیست و موجب استطاعت نمی باشد و اگر از سوی حاکم شرع تملیک شده
ص: 152
باشد جزء ترکه است و موجب استطاعت و اما سهم سادات و زکات اگر مستحق بوده مالک است و جزء ترکه است و موجب استطاعت
* سؤال: هرگاه کسی سرمایه یا ابزار کار دارد که اگر مقداری از آن را بفروشد می تواند با آن زندگی کند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آیا این شخص مستطيع است(1)؟
ج- امام خمینی (ره): با وجود سایر شرایط، مستطيع است.
آية الله (مکارم): در صورتی که فروختن آن مخالف شئون او نباشد.
* سؤال: شخصی باغی دارد که چند سال است درآمدی نداشته، اما از نظر قیمت برای سفر حج کافی بوده، صاحب باغ عرفا اطمینان دارد وقتی باغ ثمر بدهد او هم از کار افتاده خواهد شد و باید از درآمد باغ امرار معاش نماید، آیا این شخص مستطيع است(2)
ج- امام خمینی (ره): اگر تمکن از امرار معاش بغیر از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نیست.
* آية الله (مکارم): اگر در حال حاضر و پس از بازگشت زندگی او از طریق دیگر تأمین می شود حج بر او واجب است.
* سؤال: شخصی که بعد از عمره تمتع دیوانه شده، آیا لازم است که او را برای حج محرم کنند و وظیفه چیست(3)
ج- امام خمینی (ره): لازم نیست و بر دیوانه تکلیفی نیست.
* آية الله (بهجت): و تکلیف ولی او برای احرام غیر لزومی است.
* سؤال: اگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مکه معظمه همراه ببرد، و در میقات نیت احرام و تلبیه را از جانب دخترش انجام بدهد، و در طواف عمره و سعی بین صفا و مروه و طواف زیارت و طواف نساء و وقوف عرفات و شعر و منا، مادر از طرف دختر نیت نموده و خود دختر را طواف و سعی و توقف بدهد و آن چه از اعمال حج که دختر قادر نیست مادرش از جانب او انجام دهد، آیا آن دختر بعد از بلوغ و رشد می تواند شوهر نماید یا خیر(4)
ص: 153
ج- امام خمینی (ره) : با فرض این که تمام اعمال را مطابق وظیفه انجام داده اند از احرام خارج شده و می تواند شوهر کند.
* سؤال: اگر اطفال غیر ممیز - پسر یا دختر را پدر و یا مادر در سفر مکه معظمه همراه ببرند آیا واجب است که پدر یا مادر در صورت تمكن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمایند و یا خود پدر و مادر و یا نایب ایشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند، و اگر هیچ کدام کارهای مذکور فوق را پدر و مادر و اطفال عملی نکنند آیا این اطفال بعد از بلوغ و رشد می توانند ازدواج کنند و یا باید به مکه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمایند، و یا تنها طواف نساء بر گردن آنان است(1)؟
ج- امام خمینی (ره) : بر ولی طفل واجب نیست او را محرم کند یا از طرف او حج انجام دهد، ولی اگر او را محرم کرد باید وظائف و اعمال را مطابق وظیفه ای که در مناسک و در رساله ذکر شده است انجام دهند، و گرنه در بعض صور طفل در احرام باقی می ماند و تا تدارک نکند نمی تواند ازدواج نماید.
* سؤال: أولا با وجود دین چه مقدار پول برای استطاعت کافی است؟ و ثانیا در صورتی که پول باشد لیکن به علت بیماری قلب، مقامات پزشکی سازمان حج و زیارت تشرف را خالی از خطر ندانسته و تجویز ننمایند، آیا بایستی یک نفر برای انجام حج اعزام گردد(2)
ج- امام خمینی (ره) : شما اگر قبل از آن که استطاعت پیدا کنید مريض شده اید که قدرت رفتن به مکه را از جهت مرض نداشته اید، مستطیع نشده اید و نایب گرفتن لازم نیست، و نیز استطاعت مالی در صورتی موجود است که پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشید و پس از برگشت، امکان پرداخت دین به سهولت برای شما باشد(3).
* مسائلی در حج استحبابی
- امام خمینی (ره): مستحب است کسی که شرایط وجوب حج را ندارد از بلوغ و استطاعت و غیر آنها، در
ص: 154
صورت امکان حج به جا آورد و هم چنین بر کسی که حج واجبش را انجام داده است مستحب است دو مرتبه به حج برود و مستحب است تکرار حج در هر سال. بلکه مکروه است پنج سال متوالی آن را ترک کند و مستحب است در وقت خارج شدن از مکه نیت برگشتن نماید و مکروه است قصد برنگشتن داشته باشد(1).
* آية الله (مکارم): ولی اگر انجام حج های مستحبی پی در پی سبب محرومیت انجام دهندگان حج واجب شود بهتر است مجال را به آنها بدهند.
- امام خمینی (ره):
مستحب است از طرف خویشاوندان یا غیر آنها حج به جا آورد تبرعا، چه زنده باشند یا مرده و هم چنین از طرف معصومین، و نیز طواف از طرف آنها و غیر آنها مستحب است بشرط آن که در مکه نباشند یا معذور باشند(2).
* آية الله (فاضل): استحباب و مشروعیت طواف مستحبی برای حاضر در مکه هر چند معذور باشد ثابت نشده است.
- امام خمینی (ره):
کسی که زاد و راحله ندارد مستحب است قرض کند و به حج برود در صورتی که می تواند قرض را اداء کند(3).
* با مال حرام جایز نیست به حج برود و اگر مال او مشتبه است و علم به حرمت آن ندارد، می تواند آن را صرف کند(4).
* آية الله (مکارم): بشرط آن که از نظر ظاهر محکوم به حلال بودن باشد.
- امام خمینی (ره):
بعد از فارغ شدن از حج استحبابی می تواند ثواب آن را به دیگری هدیه کند هم چنان که در وقت شروع می تواند آن را نیت کند(5).
ص: 155
- امام خمینی (ره):
- کسی که مال ندارد تا با آن حج به جا آورد مستحب است ولو با اجاره دادن خودش و نیابت از دیگری به حج برود(1) .
- امام خمینی (ره):
عمره هم مانند حج دو قسم است: واجب و مستحب. و بر کسی که شرایط استطاعت را داشته باشد یک مرتبه در عمر واجب می شود، و وجوب آن مانند حج فوری است و در وجوب آن استطاعت حج معتبر نیست بلکه اگر برای عمره مستطیع باشد واجب می شود، هر چند برای حج مستطیع نباشد هم چنان که عکس این هم همین طور است که اگر شخص برای حج استطاعت داشته باشد و برای عمره مستطيع نباشد باید حج به جا آورد لكن باید معلوم باشد که برای کسانی که از مکه دور هستند مثل ایرانیان که وظیفه آنها حج تمتع است هیچ گاه استطاعت حج از استطاعت عمره و استطاعت عمره از استطاعت حج جدا نیست، چون حج تمتع مرکب از هر دو عمل است بخلاف کسانی که در مکه یا قریب به آن هستند که وظیفه آنها حج و عمره مفرده است که نسبت به آنها استطاعت برای یکی از دو عمل تصور می شود(2).
* آية الله مکارم): بنا بر احتیاط واجب برای کسانی که اهل مکه هستند یا دور از آن.
* آية الله (سیستانی): ولی اگر وظیفه آنها بدل به حج افراد شد واجب است در صورت تمكن بعد از آن عمره مفرده انجام دهند و اگر در آن سال نشد در سال بعد وجوب آن فوری است.
- امام خمینی (ره):
واجب است بر کسی که می خواهد داخل مکه شود با احرام وارد شود و برای احرام باید نیت عمره یا حج داشته باشد و اگر وقت حج نیست و می خواهد وارد مکه شود واجب است عمره مفرده انجام دهد و از این حکم کسانی که مقتضای شغلشان این است که زیاد وارد مکه می شوند و از آن خارج می شوند استثناء شده است(3).
ص: 156
* آية الله (سیستانی): ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جایز نیست(1).
**** آیات عظام (خامنه ای)، (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): هم چنین در مورد کسانی که در همان ماه عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل می شوند إحرام و عمره مجدد واجب نیست.
آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): و هم چنین کسانی که پس از اعمال حج یا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه بازگردند.
آية الله (بهجت): و هم چنین کسی که بعد از تمام نمودن اعمال حج یا بعد از عمره مفرده از مکه خارج شده و بیرون رفته باشد چنین شخصی می تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سی روز بدون إحرام وارد مکه شود(2).
همان طوری که حج از واجبات است با شرایطی که گذشت، عمره مفرده نیز با آن شرایط واجب است در عمر یک مرتبه، و وجوبش فوری است.
شرط نیست در وجوب عمره آن که استطاعت برای حج داشته باشد، بلکه اگر استطاعت برای عمره داشته باشد واجب می شود گر چه استطاعت حج نداشته باشد، چنانچه اگر استطاعت برای حج داشته باشد و برای عمره نداشته باشد، حج واجب می شود.
عمره تمتع که جزء اول حج تمتع است از عمره مفرده که ذکر شد کفایت میکند، پس کسی که عمره تمتع را به جا آورد واجب نیست بر او که عمره مفرده به جا آورد(3).
ص: 157
کسی که وظیفه اش حج تمتع است لكن استطاعت حج تمتع ندارد و استطاعت عمره تمتع را دارد، مثل اجیری که برای حج تمتع به مکه رفته است واجب نیست بر او که عمره مفرده به جا آورد، بعد از آن که از عمل نیابت فارغ شد؛ گر چه استطاعت برای عمره مفرده داشته باشد در مکه که هست، لكن احتياط آن است که به جا آورد(1) .
- امام خمینی (ره):
تكرار عمره مانند تکرار حج مستحب است و در مقدار فاصله بین دو عمره اختلاف فرموده اند واحوط آن است که در کمتر از یک ماه بقصد رجاء به جا آورده شود(2) .
* آية الله سیستانی): ورود به مکه بلکه در حرم بدون احرام جایز نیست(3).
**** آیات عظام (خامنه ای)، (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): هم چنین در مورد کسانی که در همان ماه عمره را به جا آورده اند خارج شده و سپس در همان ماه داخل می شوند احرام و عمره مجدد واجب نیست.
** آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): و هم چنین کسانی که پس از اعمال حج یا عمره مفرده از مکه خارج شوند و در همان ماه بازگردند.
* آية الله (بهجت): و هم چنین کسی که بعد از تمام نمودن اعمال حج یا بعد از عمره مفرده از مکه خارج شده و بیرون رفته باشد چنین شخصی می تواند در همان ماه خروج بدون گذشتن سی روز بدون إحرام وارد مکه شود(4).
حج سه قسم است: تمتع و قران و افراد. تمتع وظیفه کسانی است که چهل و هشت میل که شانزده فرسخ است از مکه دور باشند. قران و افراد بر غیر آنها واجب می شود و این تفصیل در حجة الاسلام است(5).
ص: 158
**** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (فاضل)، (مکارم) (با اختلاف در تعبير): فاصله یک ماه شرط نیست، بلکه در هر ماه قمری می توان یک عمره انجام داد. مثلا یک عمره در آخر ماه رجب و عمره دوم در اول ماه شعبان واقع گردد. و تفصیل مسأله خواهد آمد.
* آية الله (تبریزی): در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اگر به نیت یک شخص باشد احتیاط ترک نشود.
* آية الله (خامنه ای): فاصله معینی بین دو عمره شرط نیست ولی بنا بر احتیاط در هر ماه فقط یک عمره برای خود می تواند به جا آورد ولی آوردن عمره برای غیر خود هر نفر یک عمره جایز است.
* آية الله (اراکی): و احوط آن است که در کمتر از 10 روز به قصد رجاء آورد.
* آية الله (گلپایگانی): فاصله انداختن بین دو عمره مفرده لازم نیست. بلکه می توان در یک روز چندین عمره مفرده به جا آورد.
* آية الله (نوری): می تواند هر روز یک عمره به جا آورد.
آية الله (بهجت): فاصله بین دو عمره لازم نیست بنا بر اظهر اگرچه افضل در عمره ثانیه این است که در ماه دیگری غیر از ماه عمره سابقه باشد و یا فاصله ده روز بین دو احرام باشد، بلکه احد الفصلين احوط است و چنانچه بخواهد، یک عمره برای خود و یک عمره برای دیگری به جا آورد فاصله یک ماه لازم نیست و هم چنین است، اگر هر دو عمره برای دیگری باشد، هم چنان که فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده و بالعکس لازم نیست(1) .
اما در فاصله بين عمره تمتع با عمره مفرده نظر آیات عظام چنین است:
* آية الله گلپایگانی: انجام دو عمره پی در پی با فاصله کمتر از ده روز مکروه است و احوط ترک آن است اگر چه اقوى جواز عمل عبادی مکروه است(2).
* * * * آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل): کسی که می خواهد حج تمتع به
ص: 159
جا آورد می تواند قبل از عمره تمتع و یا بعد از حج تمتع عمره مفرده به جا آورد و بین این دو عمره فاصله معتبر نیست.
* آية الله (سیستانی): در اعتبار فاصله بين عمره تمتع و عمره مفرده اشکال است و احتیاط نباید ترک شود و اما انجام عمره مفرده بين عمره تمتع و حج، موجب بطلان عمره تمتع می شود.
* اية الله ( مکارم): یا بیشتر یعنی حدود 86 کیلومتر.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): از مسجد الحرام 16 فرسخ دور باشد.
- امام خمینی (ره): صورت حج افراد که گاهی مورد ابتلای متمتع می شود از این قرار است که:
زن حائض یا کسی که به واسطه ضيق وقت نمی تواند عمره تمتع را به جا آورد باید قصد کند حج افراد را، و به همان احرام عمره تمتع که عدول به افراد کرده برود به عرفات و مثل سایر حجاج وقوف کند، بعد از آن برود به شعر و وقوف کند، بعد برود به منا و اعمال منا را به جا آورد مگر هدی را که واجب نیست براو، بعد برود به مکه و طواف زیارت و نماز و سعی و طواف نساء و نماز آن را به جا آورد، پس در این وقت از احرام خارج می شود، بعد از آن برگردد به منا برای بیتوته و اعمال ایام تشریق به همان نحو که سایر حجاج به جا می آورند، پس صورت حج افراد عين صورت حج تمتع است با یک فرق که در حج تمتع هدی باید ذبح کند و در حج افراد واجب نیست ولی استحباب دارد که باید کسی که حج تمتع او بدل به حج افراد شد بعد از حج به جا آورد ( آية الله سیستانی): در صورت تمكن»(1) .
** آية الله (تبریزی)، آية الله سیستانی): حج افراد با حج تمتع در تمام اعمال مشترک هستند و در 6 جهت با هم فرق دارند(2).
- امام خمینی (ره):
آن است که خارج شود به ادنى الحل، و افضل آن است که از «جعرانه» یا «حدیبیه» یا تنعيم» که از همه نزدیکتر به مکه است محرم شود، و باید به مکه و طواف کند و نماز آن را
ص: 160
بخواند و سعی بین صفا و مروه بکند و تقصیر کند یا سر بتراشد و طواف نساء به جا آورد و نماز طواف بخواند(1).
- امام خمینی (ره): بين عمره مفرده و تمتع فرقی نمی باشد؛ مگر در سه چیز(2):
اول - آن که در عمره تمتع باید تقصیر کند، یعنی از مو یا ناخن خود باید بگیرد، و سرتراشیدن جایز نیست و در عمره مفرده مخیر است بین سر تراشیدن و تقصير.
* آية الله (فاضل): مجزی نیست.
* آية الله (بهجت): با افضلیت حلق(3) .
دوم - آن که در عمره تمتع طواف نساء ندارد و در عمره مفرده دارد. سوم - آن که میقات عمره تمتع یکی از مواقیت پنجگانه است که ذکر آن می آید. و میقات عمره مفرده أدنى الحل است و جایز است از یکی از مواقیت پنجگانه محرم شود.
*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): احرام بستن برای عمره مفرده باید از همان مواقيت عمره تمتع باشد و اگر مکلف در مکه باشد و بخواهد عمره مفرده به جا آورد جایز است از حرم خارج شده و احرام ببندد و واجب نیست به یکی از مواقیت عمره تمتع برود و بهتر است که احرامش از یکی از این 3 محل باشد: حديبيه، جعرانه، تنعيم.
- امام خمینی (ره):
کیفیت أفعال حج افراد از احرام و وقوفين و اعمال منا و اعمال مکه عین کیفیت حج تمتع است، و در احکام مشترک هستند، و کیفیت افعال عمره تمتع از احرام و طواف و سایر اعمال عین کیفیت عمره مفرده است(4).
- امام خمینی (ره): عمره تمتع را اگر کسی به جا بیاورد کافی است از عمره مفرده.
ص: 161
- امام خمینی (ره):
کسی که وظیفه اش حج تمتع است مثل اشخاصی که از مکه شانزده فرسنگ شرعی دور باشند اگر استطاعت برای عمره داشته باشند و برای حج نداشته باشند عمره مفرده بر آنها واجب نیست مثل اشخاصی که به نیابت، حج میکنند، گر چه احتياط آن است که به جا آورد(1) .
* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب است .
- امام خمینی (ره):
کسی که محرم شد به احرام عمره مفرده حرام می شود بر او جميع چیزهایی که در احرام تمتع گفته شد و بعد از آن که تقصیر کرد یا سر تراشید همه چیز بر او حلال می شود مگر زنها و بعد از آن که طواف نساء را با نمازش به جا آورد زن هم بر او حلال می شود(2).
- امام خمینی (ره): طواف نساء را در عمره مفرده باید بعد از تقصیر یا سر تراشی به جا آورد(3) .
* آية الله (بهجت): در عمره مفرده تقديم طواف نساء بر تقصیر در صورت ضرورت یا نسیان یا جهل مجزی است(4).
- امام خمینی (ره):
کسی که به احرام عمره مفرده وارد مکه شد اگر احرامش در ماههای حج بوده جایز است که آن را عمره تمتع قرار دهد و دنبال آن حج تمتع به جا آورد و در این صورت هدی بر او واجب می شود(5).
* آية الله (تبریزی): تا وقت حج در مکه باقی ماند.
* آية الله سیستانی): اگر عمره مفرده را در ماههای حج انجام دهد و در مکه تا روز هشتم ذی الحجه بماند و قصد حج کند عمره او عمره تمتع به حساب می آید.
ص: 162
بدان که حج تمتع مرکب است از دو عمل: یکی عمره تمتع، و دیگری حج تمتع و عمره تمتع مقدم است بر حج.
و عمره تمتع مرکب است از پنج جزء: اول - حرام. دوم - طواف کعبه. سوم - نماز طواف چهارم - سعی بین کوه صفا و مروه.
پنجم - تقصير، یعنی گرفتن قدری از مویا ناخن. و چون محرم از این اعمال فارغ شد آن چه بر او به واسطه احرام بستن حرام شده بود حلال می شود.
*** آية الله سیستانی)، آية الله مکارم): احتياط آن است که تنها به گرفتن ناخن قناعت نکند.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بجز تراشیدن سر، و اما سر تراشیدن تفصیلی دارد که از این قرار است: هرگاه عمره تمتع در ماه شوال به جا آورده شود سر تراشیدن تاسی روز از عید فطر گذشته جایز است و اما بعد از آن احتیاط این است که سر تراشیده نشود و چنانچه تراشیده شد و از روی علم و عمد بود احتیاط این است که یک گوسفند کفاره داده شود.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ولی تراشیدن سر جایز نیست و اگر سر بتراشد باید یک گوسفند کفاره بدهد بنا بر احتیاط هر چند جاهل یا ناسی باشد.
- امام خمینی (ره): و حج تمتع مرکب است از سیزده عمل: اول – احرام بستن در مکه. دوم - وقوف به عرفات. سوم - وقوف به مشعر الحرام. چهارم - انداختن سنگ ریزه به جمره عقبه در منا.
ص: 163
پنجم - قربانی در منا. ششم - تراشیدن سر یا تقصیر کردن در منا. هفتم - طواف زیارت در مکه. هشتم - دو رکعت نماز طواف. نهم - سعی بین صفا و مروه . دهم - طواف نساء. یازدهم - دو رکعت نماز طواف نساء. دوازدهم- ماندن به منا، شب یازدهم و شب دوازدهم و شب سیزدهم برای بعضی از اشخاص.
سیزدهم - در روز یازدهم و دوازدهم رمی جمرات، و اشخاصی که شب سیزدهم در منا ماندند روز سیزدهم باید رمی جمرات کنند(1).
**** آیات عظام (خوئی)، (مکارم)، (سیستانی)، (تبریزی): بنا بر احتیاط .
- امام خمینی (ره):
لازم نیست مکلف این اعمال را قبل از ورود به عمره و حج بداند و لو اجمالا، و کافی است که نیت کند عمره تمتع را، یعنی عبادتی را که خداوند بر او واجب کرده، و همین طور حج تمتع را به نحوی که واجب است بر او، و کیفیت و تفصيل هر یک را از رساله در وقت عمل یاد بگیرد و عمل کند، ولی یاد گرفتن اجمالی آن بهتر و موافق احتیاط است(2).
* سؤال: شخصی در اثناء عمره مفرده، در شؤط پنجم سعی، مریض شده و نتوانسته است عمره را تمام کند، او را به ایران برده اند و بعد از بهبودی هم نتوانسته به مکه بیاید فعلا وظيفه او چیست؟ توضیح آن که کسی نایب شده که وظیفه او را انجام دهد و عملی را که وظیفه او است و او را از احرام خارج می کند به جا آورد(3).
ص: 164
-امام خمینی (ره):
با فرض این که خود شخص نمی تواند مراجعت کند، نایب برای خروج منوب عنه از احرام، سعی را تمام کند و آن را اعاده نماید و به منوب عنه خبر دهد که تقصیر نماید و بعد از تقصیر برای طواف نساء نایب بگیرد، و توضیح آن که مسأله از موارد حصر نیست، چون شخص مريض فعلا خوب شده و این که نمی تواند به مکه بیاید از جهت مرض نیست(1).
* آية الله (تبریزی): احتياطا سعی را تمام کند.. * آية الله سیستانی)، آية الله (خوئی): اعاده کافی است.
* آية الله (سیستانی): ولی نماز طواف را باید خودش بعد از طواف نایب بخواند.
* سؤال: کسی عمره مفرده به جا آورده و بدون انجام طواف نساء به مدینه آمده است، فعلا می خواهد برای عمره تمتع محرم شود، آیا جایز است بدون انجام طواف نساء محرم شود و بعد از انجام عمره تمتع، طواف نساء را به جا آورد(2)
- امام خمینی (ره): مانع ندارد.
* آية الله (فاضل): احتياط آن است که طواف نساء عمره مفرده یا حج تمتع را انجام نداده برای عمره تمتع یا عمره مفرده محرم نشود هر چند اگر قبل از انجام طواف نساء محرم به عمره و حج شد باطل نیست. ولی پس از اتمام آنها طواف نساء را بنا بر احتیاط انجام دهد.
** آية الله (نوری)، آية الله (اراکی): و هم چنین کسی که پس از انجام حج تمتع طواف نساء را ترک کرده، می تواند برای عمره مفرده محرم شود.
* آية الله (تبریزی): صحت احرام جديد قبل از طواف نساء عمره مفرده محل اشکال است.
* سؤال: اگر فاصله بین دو عمره کمتر از یک ماه باشد فرموده اید باید عمره دوم را بقصد رجاء به جا آورد، آیا فرقی هست بین دو عمره مفرده از خود شخص و بین دو عمره مفرده ای که هر دو یا یکی از آنها به نیابت از دیگران باشد یا نه(3)
ص: 165
- امام خمینی (ره): فرق نمیکند.
* آية الله (بهجت): در این مسأله و دو مسأله بعدی به حاشیه مسأله 173 مراجعه شود. و حکم اجرت هم از آن معلوم می شود .
***** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی)، (فاضل)، (صافی): در یک ماه قمری نمی تواند دو عمره برای خود و یا یک نفر دیگر انجام دهد. ولی انجام دو عمره یکی برای خود و یکی برای دیگری و یا دو عمره برای دو نفر متفاوت جایز است.
* آية الله (گلپایگانی): فاصله بین دو عمره شرط نیست.
آية الله (اراکی): اگر عمره به نیابت از دیگری باشد رعایت فاصله لازم نیست . سؤال: این که حضرت عالی فرموده اید: اگر فاصله میان دو عمره کمتر از یک ماه باشد، عمره دوم رجاء قصد شود، مقصود یک ماه است یا سی روز کامل(1)
- امام خمینی (ره):
میزان یک ماه است، و اگر در بین ماه عمره به جا آورده، احتیاط مذکور را تا سی روز مراعات کنند.
* آية الله (مکارم): بلکه میزان این است که در هر یک از ماههای قمری می توان یک عمره مفرده انجام داد.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): چنانکه گذشت در هر ماه قمری می توان یک عمره انجام داد پس اگر یک عمره را در اواخر ماه انجام دهد عمره دیگر را در اول ماه بعد مانعی ندارد.
* آية الله (فاضل): میزان عنوان ماه است.
* سؤال: اگر بین دو عمره کمتر از یک ماه فاصله باشد باید عمره دوم را بقصد رجاء انجام دهد چنانچه عمره دوم نیابت باشد نایب می تواند برای آن اجرت بگیرد یا خیر، و چنانچه بر منوب عنه انجام عمره مفرده واجب باشد کفایت میکند یا خیر(2)
ص: 166
- امام خمینی (ره): لازم است احتیاط مراعات شود، و چنانچه با تذکر به اجیر کننده اجرت بگیرد اشکال ندارد.
* آية الله (اراکی): لازم است در دو عمره مفرده، اگر برای خودش انجام میدهد فاصله ده روز رعایت شود.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اجرت گرفتن مانعی ندارد.
** آية الله (سیستانی)، آية الله (خوئی): در فرض سؤال نیابت مانعی ندارد (1).
* آية الله (فاضل): کفایت از منوب عنه میکند و اجرت گرفتن اشکال ندارد.
* آية الله (مکارم): و کفایت کردن آن محل اشکال است.
* آية الله (تبریزی): نیابت مانعی ندارد و نایب می تواند برای آن اجرت بگیرد و کفایت از منوب عنه میکند.
* سؤال: اگر زنی به نیت عمره مفرده محرم و بعد از آن عادت شود و در همه روزهایی که می تواند در مکه باشد حیض است، برای عمره مفرده باید چه کند؟ و اگر آنجا اعمالی انجام نداده و فعلا به ایران آمده، چه وظیفه ای دارد(2)
- امام خمینی (ره):
در فرض سؤال باید برای طواف و نماز نایب بگیرد و بقیه اعمال عمره را خودش به جا آورد، و چنانچه به ایران آمده اقدام کند و برگردد، و اگر نمی تواند، برای اعمال عمره نایب بگیرد ولی باید خودش تقصیر کند و ترتیب بین آن و سایر اعمال مراعات شود و تا اعمال را به جا نیاورد آن چه به وسیله احرام بر او حرام شده بر او حلال نمی شود.
* آية الله سیستانی): در مورد خارج شدن از احرام عمره مفرده در این فرض بدون بازگشت و انجام اعمال از سوی خودش مطلبی از ایشان در دست نیست.
* سؤال: آیا طواف در عمره مفرده استحبابی حکم طواف واجب را دارد که باید نماز آن خلف مقام باشد یا حكم طواف استحبابی را دارد و در هر جای مسجد الحرام می توان نماز آن را خواند(3)
ص: 167
- امام خمینی (ره): حكم طواف واجب را دارد و باید نماز آن، خلف مقام باشد.
* سؤال: انجام عمره مفرده در ماههای حج پیش از عمره تمتع جایز است یا خیر؟ و در این مساله فرقی بین صروره و غیر صروره هست یا نه(1)
- امام خمینی (ره): مانع ندارد، و فرق نمیکند.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): برای کسی که نایب در حج بلدی نباشد و بر خودش حج واجب نشده یا حج واجب خود را انجام داده اشکال ندارد(2).
آية الله سیستانی): و احوط آن است که این دو عمره در یک ماه قمری نباشد.
* سؤال: تأخير عمره مفرده در حج افراد تا چه وقتی بلا عذر جایز است(3)؟
- امام خمینی (ره): باید مبادرت نماید عرفا على الأحوط و تأخیر نشود.
* آية الله (تبریزی): گر چه اقوى عدم وجوب مبادرت است.
* آية الله (سیستانی): وجوب آن فوری است مانند وجوب حج.
* سؤال: زنی که احتمال می دهد خون حيض ببيند و نتواند داخل مسجد الحرام شود، آیا می تواند برای عمره مفرده مستحبی محرم شود و اگر خون دید برای طواف و نماز نایب بگیرد، و هم چنین مریض اگر احتمال می دهد نتواند اعمال عمره مفرده را انجام دهد(4)
- امام خمینی (ره): اشکال ندارد و چنانچه وظیفه او نایب گرفتن شد عمل به وظیفه نماید.
* سؤال: هم چنان که عمره مفرده را قبل از عمره تمتع و لو با کمتر از فاصله شدن یک ماه
ص: 168
تجویز فرموده اید، آیا بعد از عمره تمتع هم با کمتر از یک ماه فاصله تجویز می فرمایید، یا باید رجاء انجام شود؟
- امام خمینی (ره): به قصد رجاء انجام شود(1).
* سؤال: کسی که وظیفه او عمره تمتع است و ندانسته به نیت عمره مفرده محرم شده است تكليف او چیست(2)؟
- امام خمینی (ره):
اگر قصد عمره مفرده کرده، باید عمره مفرده انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد، و چنانچه اشتباه در تطبیق بوده، تمتع واقع می شود و صحیح است.
* سؤال: اگر تقصیر را در عمره مفرده جه2 یا نسیانا به جا نیاورد و طواف نساء را نیز ترک کرده و بعد رفته است به مسجد شجره و برای عمره تمتع محرم شده و عمره تمتع را به جا آورده و بعد متوجه نقص کار خود شده است، تکلیف این شخص با داشتن فرصت برای اعاده عمره تمتع و نداشتن فرصت چیست(3)؟
- امام خمینی (ره):
در فرض مرقوم چنانچه عمره مفرده را در اشهر حج به جا آورده و می خواهد حج مستحبی به جا آورد می تواند عدول به عمره تمتع کند چه وقت برای اعاده عمره تمتع داشته باشد یا نه. ولی اگر حج واجب باشد کفایت نمی کند على الأحوط و باید پس از تقصیر صحیح به میقات برود و برای عمره تمتع مجددا محرم شود.
* آية الله (بهجت): چون از احرام عمره مفرده هنوز بیرون نیامده احرام عمره تمتع صحيح نیست باید ابتدا تقصیر کند تا از احرام عمره مفرده بیرون آید چنانچه وقت داشته باشد که برای عمره تمتع محرم شود می تواند به میقات برگردد و محرم شود و در صورت عدم امکان در خارج حرم محرم شود(4).
ص: 169
* * * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (فاضل)، (بهجت)، (تبریزی)، (صافی)، (با اختلاف در تعبير): در تبل عمره مفرده به عمره تمتع فرقی بین حج واجب و مستحب نیست. البته اگر آن شخص تا ایام حج در مکه باقی باشد.
* آية الله (تبریزی): در فرض مرقوم بعد از تقصیر به نیت ما فی الذمه به میقات برود و برای عمره تمتع مجددا محرم شود و اگر ممکن نشد از هر کجا که ممکن بود محرم شود و بنا بر احتیاط واجب عمره تمتع را اعاده کند.
*آية الله خامنه ای: بنا بر احتیاط واجب بين عمره تمتع و حج، عمره مفرده انجام ندهد لكن بعد از اتمام حج مانع ندارد و قصد رجاء لازم نیست.
* آية الله (فاضل): در فرض مزبور فاصله و قصد رجا لازم نیست اما بين عمره تمتع و حج تمتع نمی تواند عمره مفرده انجام دهد.
* آية الله (گلب ): قصد رجاء لازم نیست.
آية الله (خوئی): بعد از فراغ از اعمال حج مانع ندارد و قصد رجاء لازم نیست(1).
* آية الله (صافی): اگر هر دو را برای خود انجام می دهد در عمره مفرده قصد رجاء نماید.
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بين عمره تمتع و عمره مفرده فاصله لازم نیست چه قبل باشد چه بعد و فاصله ده روز بین دو عمره مفرده معتبر است.
آية الله سیستانی): انجام عمره مفرده بین عمره تمتع و اعمال حج، موجب بطلان عمره تمتع است ولی اگر بعد از اعمال حج و در ماه دیگر قمری غیر آن چه در آن عمره مفرده بود انجام دهد اشکال ندارد و اگر در همان ماه باشد خالی از اشکال نیست.
* آية الله (فاضل): عمره مفرده او مبدل به عمره تمتع شده و کافی است.
* آية الله (خوئی): اگر کسی در ماههای حج عمره مفرده انجام دهد و اتفاقا در مکه تا موسم حج بماند می تواند آن را عمره تمتع قرار دهد(2).
**آية الله (مکارم)، آية الله (صافی): می تواند عمره مفرده انجام دهد و می تواند عدول به تمتع کند اگر در ماههای حج باشد.
* آية الله (تبریزی): اگر قصد عمره مفرده کرده و وقت برای عمره تمتع داشته باشد باید عمره مفرده انجام دهد و بعد عمره تمتع را به جا آورد. و چنانکه بعد از انجام عمره مفرده تا وقت حج
ص: 170
در مکه باقی ماند می تواند عمره مفرده ای را که انجام داده عمره تمتع قرار دهد و برای حج محرم شود.
* آية الله (سیستانی): ولی اگر در مکه تا روز هشتم ذی الحجه بماند و قصد حج کند عمره مفرده او عمره تمتع به حساب می آید.
* سؤال: کسی که حجش بدل به افراد شده و باید بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد، اگر سال بعد که به حج میرود بعد از اعمال حج، عمره مفرده را به جا آورد کافی و مجزی است یا نه(1)؟
- امام خمینی (ره):
احوط آن است که تا عمره مفرده را انجام نداده، برای عمره و حج دیگر محرم نشود هر چند اگر خلاف کرد، ضرر به صحت عمره و حج او نمی زند.
** آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): مانعی ندارد(2) .
* آية الله (مکارم): باید توجه داشت که عمره مفرده واجب را در هر ماه از سال می توان انجام داد ولی چون وجوب آن ظاهرا فوری است باید تاخیر نیندازد.
* آية الله (تبریزی): احتياط مستحب آن است..
* آية الله (سیستانی): وجوب آن فوری است ولی اگر تأخیر انداخت مجزی است.* آية الله مکارم): احتیاط واجب در ترک این کار است.
* سؤال: کسانی که از هند و پاکستان به عربستان می آیند و در مکه معظمه مقیم می شوند آیا حجشان تمتع است یا وظیفه دیگری دارند(3)
- امام خمینی (ره):
چنانچه بقصد مجاورت در مکه بمانند و بعد از دو سال مستطيع شوند حکم اهل مکه را پیدا می کنند، و در غیر این صورت صور مختلفه ای است که در تحریر الوسیله ذکر شده است.
* سؤال: کیفیت حج قران را بیان فرمائید، و آیا این حج بر کدام اشخاص واجب می شود(4)؟
ص: 171
- امام خمینی (ره):
حج قران واجب تعیینی نیست و چون مورد ابتلاء نیست می توانید به کتب مفصله مراجعه نمایید.
* آية الله (بهجت): شخصی که وظیفه او در حجة الإسلام تمتع است با اقامه در مکه و اطراف نزدیک آن بدون قصد توطن دائم، فريضه او مادامی که داخل سال سوم اقامت نشده باشد تغییر نمی کند چه قبل از اقامت مستطیع شده باشد و یا بعد از آن بلکه باید در صورت اراده حجة الإسلام به سوی یکی از مواقیت خارج شود و آنجا محرم گردد و اگر نتوانست به یکی از مواقيت برود، در خارج حرم محرم شود و اگر در خارج حرم هم نتوانست از محل خودش محرم شود(1).
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): مگر در صورتی که از ابتداء قصد توظن داشته باشد که پس از گذشتن مدتی که وطن صدق کند حکم اهل مکه را دارد هر چند دو سال نگذشته باشد.
* مواقيت خمسه
* مسألة: بدان که محل احرام بستن برای عمره تمتع که آن را میقات می نامند مختلف می شود به اختلاف راههایی که حجاج از آنها بطرف مکه می روند، و آن پنج محل است(2):
که آن را ذو الحلیفه می نامند و آن میقات کسانی است که از مدینه منوره به مکه می روند.
* مسألة: جایز است در صورت ضرورت احرام را از مسجد شجره تأخیر بیندازد تا میقات اهل شام(3) .
ص: 172
* آية الله (بهجت): و جواز طرف مقابل که حرام از مسجد با فعل مضطر اليه وفداء است محل تأمل است(1).
* مسألة: احتیاط واجب آن است که در داخل مسجد شجره محرم شود نه خارج آن، هر چند نزدیک به آن باشد.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله مکارم): بلکه همین اندازه که محاذی مسجد از طرف راست یا چپ باشد کفایت میکند هر چند از داخل مسجد مستحب است.
* آية الله (خوئی): إحرام از منطقه ذو الحلیفه، مانعی ندارد(2).
* آية الله (خامنه ای): إحرام خارج از مسجد شجره برای کسانی که از طریق مدینه به سوی مکه حرکت می کنند کفایت نمی کند و واجب است داخل مسجد محرم شوند.
* آية الله (بهجت): جایز نیست در بیرون مسجد به طوری که محاذی و برابر آن از طرف راست یا چپ باشد احرام بسته شود و اختیارا باید در صورت امکان از درون مسجد حرام بسته شود(3).
* آية الله (تبریزی): جایز است در بیرون مسجد به طوری که محاذی آن از طرف راست یا چپ باشد احرام بسته شود و احوط این است که در صورت امکان از درون مسجد احرام بسته شود و احتیاط واجب آن است که از پشت مسجد قديم احرام نبندند.
آية الله (غروی): این افضل است، گر چه از خارج محاذی عرفی آن نیز جایز است.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): إحرام از پشت دیوار مسجد نیز صحیح است.
* آية الله (تبریزی): شخص جنب و حائض در خارج مسجد محرم می شود و تجدید تلبیه در جحفه لزومی ندارد و نیز اگر در حال عبور از مسجد محرم شوند مانعی ندارد.
امام خمینی (ره):
شخص جنب و حائض می توانند در حال عبور از مسجد محرم شوند، و نباید در مسجد توقف کنند(4) .
آية الله (خوئی): احتیاط واجب نیست و احرام در خارج مسجد مانع ندارد.
ص: 173
* اية الله مکارم): می توانند در خارج مسجد یا در حال عبور از مسجد محرم شوند.
* آية الله سیستانی): برای حائض ونفساء احرام بستن بیرون مسجد شجره کافی است.
امام خمینی (ره):
اگر جنب به واسطه زیادی جمعیت نتواند در حال عبور از مسجد احرام ببندد، و آب برای غسل نباشد، و نتواند صبر کند تا آب پیدا شود باید تیمم کند و داخل مسجد شود و احرام ببندد(1).
* آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): و چنین است حائض که از حیض پاک شده است.
* آية الله (فاضل): و هم چنین است حائض و نفساء که پاک شده اند.
امام خمینی (ره):
اگر حائض نتواند تا وقت پاک شدن صبر کند احتیاط آن است که نزدیک مسجد محرم شود و در «جحفه» یا محاذی آن احرام را تجدید کند(2).
آية الله (غروی): در این صورت کفایت میکند نیت و تلبیه و پوشیدن لباس احرام اگر ممکن باشد و إلا واجب است پوشیدن آن در هر مکانی که ممکن شود.
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): اگر بواسطه زیادی جمعیت از عبور از مسجد هم عاجز باشد احتیاط آن است که از نزدیک مسجد محرم شود.
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی): اگر حائض نتواند تا وقت پاک شدن صبر کند، باید نزدیک مسجد محرم شود و نیاز به تجديد إحرام از جحفه ندارد. و همین طور است حکم زنی که در حال نفاس باشد.
که اوائل آن را « مسلخ» و اواسط آن را «غمره» و اواخر آن را «ذات عرق» می گویند که محل احرام عامه است، و آن میقات کسانی است که از راه عراق و نجد به مکه می روند(3).
وآن میقات کسانی است که از راه طائف حج می روند.
ص: 174
که اسم کوهی است، و آن میقات کسانی است که از راه یمن می روند.
و آن میقات کسانی است که از راه شام می روند.
* آية الله (سیستانی): و کسانی که از مسجد شجره گذشته و محرم نشده اند هر چند بدون عذر.
* آية الله (سیستانی): می تواند بیرون مسجد محرم شود.
آية الله (مکارم): هر کس می تواند در کنار مسجد محرم شود و تجديد احرام لازم نیست.
* آية الله (بهجت): اگر نتواند وارد مسجد شود در خارج مسجد محاذی آن محرم می شود و در جحفه یا محاذی آن تجديد احرام می کند بنا بر احتياط(1) .
* آية الله خامنه ای): زنانی که عذر دارند بخاطر ازدحام و امثال آن نتوانند در حال عبور از داخل مسجد محرم شوند واجب است که از جحفه یا محاذی آن محرم شوند کما این که می توانند با نذر شرعی از منزل خود در مدينه احرام ببندند.
امام خمینی (ره):
اگر بینه شرعيه قائم شد یعنی دو شاهد عادل شهادت دادند که فلان مکان میقات است، تفتیش و تحصیل علم لازم نیست، و اگر علم و بينه ممكن نشود می تواند اکتفا کند به ظن حاصل از پرسیدن از کسانی که اهل اطلاع به آن مکانها می باشند(2) .
* آية الله سیستانی): شهادت دو عادل در صورتی مفید است که مستند به حس یا مانند آن باشد.
* آية الله مکارم): رسیدن به میقات با حد اقل شهادت یک نفر عادل نیز ثابت می شود، ولی در زمان ما میقات ها مشخص است و احتیاجی به این امور نیست.
* آية الله (بهجت): احوط و اقوى لزوم تحصیل علم است به این اماکن و اگر علم ممکن نباشد بعید نیست اکتفاء به ظن حاصل از پرسیدن اهل معرفت به این اماکن(3)
ص: 175
* آية الله (اراکی): احوط و اقوى لزوم تحصیل علم به این امکان می باشد.
* آية الله (فاضل): تحصيل اطمینان لازم است.
* آية الله (سیستانی): تحصیل علم یا اطمینان یا حجت شرعيه لازم است.
امام خمینی (ره):
هر گاه از راهی برود که به هیچ یک از ميقاتها عبورش نیفتد باید از محاذات میقات احرام ببندد(1).
*آية الله (خوئی): کسی که تقریبا یک ماه یا بیشتر در مدینه منوره اقامت نموده و عازم حج باشد و بخواهد از غیر راه متعارف مدينه تا مکه برود، همین که شش میل از مدینه دور شود محاذی و برابر مسجد شجره خواهد بود و همان جا میقاتش خواهد بود و از همان جا احرام می بندد. و در تجاوز نمودن از محاذات مسجد شجره واحرام بستن از محاذات یکی از مواقیت دیگر، بلکه از خصوص مورد مذکور نیز مشکل است.
آية الله (بهجت): باید از محاذات اولین میقات نزدیک به خود محرم شود(2).
امام خمینی (ره):
- اگر عبور او طوری است که محاذات با دو میقات پیدا میکند احتیاط واجب آن است که از جائی که اول، محاذات پیدا میکند احرام ببندد، و در محاذات میقات بعد، تجدید نیت احرام کند(3).
* آية الله (سیستانی): مخیر است از محاذی هر کدام احرام ببندد گر چه احتیاط مستحب احرام در محاذی اول است.
آية الله (تبریزی): باید از جایی که اول محاذات پیدا می کند، احرام ببندد و تجدید نیت در محاذات میقات بعد لازم نیست.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است که از جائی که اول محاذات پیدا می کند، احرام ببندد.
* آية الله (اراکی): احتیاط مستحب.
* آية الله (فاضل): تجديد إحرام لازم نیست و باید از اول محاذات محرم شود.
ص: 176
امام خمینی (ره):
- کسانی که از محاذات غير مسجد شجره عبور می کنند احتیاط مستحب آن است که قبل از رسیدن به محاذات، به نذر محرم شوند و بهتر آن است که در محاذات، تجديد احرام کنند(1) .
* آية الله (خوئی): اگر فاصله زیاد باشد ظاهرا نذر لازم است و اگر فاصله کم باشد بنابر احتیاط واجب باید نذر کند یا این که به یکی از مواقیت برود(2).
* * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (بهجت)، (فاضل)، (صافی): متعرض مسأله استحباب نذر نشده اند.
* آية الله (تبریزی): بر مكلف واجب است یقین یا اطمینان به رسیدن به میقات پیدا نموده و احرام ببندد و یا حجت شرعیه داشته باشد، و افرادی که آنجا زندگی می کنند، گفته آنها حجت شرعیه محسوب می شود، بلکه شهادت یک نفر ثقه کافی است، اگر بدانیم مستند او سؤال از عرف محل است.
آية الله (غروی): ظن اثری ندارد، بلی خبر واحد ثقه قابل اعتماد است شرعا و جایز است که اتکاء به خبر واحد کند.
.* آية الله (بهجت): اقوی کفایت احرام اول است به نحوی که در مسأله قبل بیان شد(3).
امام خمینی (ره):
- شخص مستطیع اگر احرام را از میقات تأخیر بیندازد از روی علم و عمد، و ممكن نشود برگردد به میقات بواسطه عذری و میقات دیگری در پیش نداشته باشد حج او باطل است، و باید سال دیگر حج به جا آورد(4) .
* آية الله خامنه ای): اگر می تواند باید به میقات برگردد و اگر بخاطر ضيق وقت یا عذر دیگر نمی تواند، باید به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود و اگر بر این نیز قادر نیست در داخل حرم محرم شود حج او صحیح است.
* آية الله (سیستانی): واجب است برگردد به همان میقات در صورت امکان هر چند میقات
ص: 177
دیگری در پیش باشد به جز کسی که از ذو الحلیفه گذشته باشد هر چند عمدا و بدون عذر که می تواند از جحفه محرم شود.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر چه احوط آن است که از هر مکانی که ممکن باشد محرم شود و عمره را انجام دهد و بعد هم قضاء آن را به جا آورد.
* آية الله (خوئی): اگر در صورت امکان در خارج حرم محرم شود و در صورت عدم امکان در حرم محرم شود، اگر چه به واسطه تأخیر مرتکب معصیت شده است لکن صحت آن خالی از وجه نیست. ولی در صورت تمكن احتیاط مستحب این است که حج را اعاده کند.
آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط واجب باید احرام ببندد از هر مکانی که ممکن باشد به تفصیلی که در ناسی احرام مذکور است. و عمره را به جا آورد و قضای آن بعد از آن(1).
امام خمینی (ره):
- شخصی که می خواهد از محاذی میقات محرم شود اگر محاذات را نداند باید از اهل اطلاع مورد وثوق بپرسد، و قول مجتهد که اهل اطلاع به آن مکانها نیست اعتبار ندارد، و اگر نتواند محاذات را بفهمد قبل از رسیدن به محلی که احتمال می دهد از محاذات گذشته است به نذر محرم شود، بلکه اگر از محل معینی پیش از رسیدن به محاذات، به نذر محرم شود احوط است(2).
* آية الله (بهجت): اگر علم به محاذات ممکن نباشد ظاهرا کفایت مظنه است در صورتی که موجب اطمینان یا حاصل از سؤال اهل آن محل باشد على الأحوط(3) .
* آية الله (سیستانی): اگر دو خط متقاطع را فرض کنیم که زاویه قائمه ای را تشکیل می دهند و یکی از آنها از مکه می گذرد و دیگری از میقات، نقطه تقاطع محل محاذات با میقات است و معیار در این امر صدق عرفی است نه دقت عقلی.
* آية الله (بهجت): اگر در طريق او محاذات علمیه با ظئيه نباشد احوط رفتن به سوی میقاتی یا محاذات آن است و محتمل است جواز احرام از اول احتمال، و تجدید آن در مقدار اقرب مواقیت به مکه(4).
ص: 178
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط
امام خمینی (ره):
- کسانی که با هواپیما به حج میروند و می خواهند بعد از حج به مدينه مشرف شوند احتياط آن است که بدون احرام بروند «جده» و از اهل اطلاع مورد اعتماد تحقیق کنند اگر جده یا «حده» معلوم شد محاذی با یکی از میقات ها است از آنجا محرم شوند و الا بروند به میقات دیگر مثل جحفه و از آنجا محرم شوند، و اگر نتوانستند به جحفه یا به میقات دیگر بروند با نذر از جده محرم شوند، و بهتر آن است که در «جده» تجديد احرام کنند اگر چه لازم نیست(1).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): جایز نیست از جده با نذر محرم شوند بلکه باید به جحفه رفته از آنجا محرم شود.
* آية الله (خوئی): إحرام از جده حتی با فرض محاذی بودن آن با میقات مجزی نیست و بر حاجی لازم است که در صورت امکان به یکی از مواقیت برود یا از وطن خود یا در راه قبل از رسیدن به جده به مقداری که قابل ملاحظه باشد هر چند در هواپیما باشد نذر احرام نموده و از محل نذر، احرام ببندد و یا این که پس از ورود به جده به محلی که رابغ نام دارد برود و از آنجا با نذر احرام، قبل از میقات احرام ببندد.
* آية الله (فاضل): محاذات جده با هیچ یک از میقات ها ثابت نیست. بنا بر این باید یا به میقات یا محاذات میقات برود ولی برای عمره مفرده می تواند از ادنى الحل محرم شود.
آية الله (تبریزی): محاذات جده با یکی از مواقیت ثابت نیست بلکه اطمینان به عدم محاذات آن است، پس احرام از جده مجزی نیست. و بر حاجی لازم است از محل خود یا در راه قبل از رسیدن به جده به مقداری که قابل ملاحظه باشد هر چند در هواپیما باشد- نذر احرام نموده و از محل نذر احرام ببندد و یا به یکی از مواقيت رفته، احرام ببندد و یا به رابغ برود و آنجا با نذر احرام، محرم شود.
* آية الله سیستانی): با ملاحظه نقشه های جغرافیایی نقطه محاذی جحفه در جنوب شرقی جده واقع است و لذا با نذر می شود در فرودگاه جده احرام بست زیرا قبل از میقات واقع است و اما نذر احرام در هواپیما یا قبل از آن با علم به این که به ناچار زیر سایه خواهد رفت مورد اشکال است.
ص: 179
* آية الله مکارم): محاذات جده با هیچ یک از میقات ها ثابت نیست بنا بر این باید یا به میقات یا به محاذات میقات برود و یا اگر نمی تواند احتياطا نذر کند و در ابتدای حرم تجدید احرام کند.
* آية الله (نوری): اگر از جده مستقیما عازم مکه شوند میقات آنان «جحفه» است.
* آية الله (بهجت): احوط در مورد کسی که از جده به حج می رود این است که از محاذي میقاتی که اقرب به وی است احرام ببندد(1). کسانی که با هواپیما به جده می روند در صورتی که رفتن به جحفه یا میقات دیگر همراه با مشقت و دشواری باشد می توانند با نذر در جده محرم شوند و کفایت میکند(2).
* آية الله (اراکی): رجاء نذر کند.
* آية الله (تبریزی): در صورتی که رفتن به یکی از مواقیت ممکن نباشد و قبل از میقات هم به نذر محرم نشده لازم است از جده با نذر احرام بسته و بعدا در خارج حرم قبل از دخول آن تجديد احرام کند.
امام خمینی (ره):
- مراد از محاذات آن است که کسی که می رود به طرف مکه به جایی برسد که میقات به طرف راست یا چپ او واقع شود به خط راست به طوری که اگر از آنجا بگذرد میقات متمایل به پشت او شود(3).
* آية الله (غروی): بلکه در مقابلش واقع گردد نه، تمایل به پشت او شود.
امام خمینی (ره):
محاذات ثابت می شود به علم و به دو شاهد عادل، و اگر اینها ممكن نشود اگر گمان حاصل شد از قول کسانی که مطلع به آن مکانها هستند ظاهرا کافی است، بلکه از قول کسانی که اهل خبره هستند و از روی قواعد علميه محاذات را تعیین می کنند اگر گمان حاصل شد ظاهرا کافی است(4).
ص: 180
* آية الله (غروی): گمان شرعا اثری ندارد قول ثقه واحد معتبر است گر چه گمان نیاورده باشد.
* آية الله (فاضل): اگر اطمینان حاصل شد.
* آية الله (سیستانی): معیار در تشخیص محاذات باید علم یا اطمینان یا حجت شرعی بر آن قائم باشد.
* آية الله (تبریزی): محاذات با میقات به علم و اطمینان ثابت می شود و نیز به گفته کسانی که به آن مکانها رفت و آمد می کنند اما گفته کسی که از روی قواعد علميه محاذات را تعیین می کند، اعتباری ندارد.
امام خمینی (ره):
- کسی که به واسطه فراموشی یا ندانستن مسأله و عذر دیگر بدون إحرام از میقات عبور کرد پس اگر امکان داشت برگشتن به میقات و به اعمال عمره می توانست با برگشتن برسد واجب است برگردد و از میقات احرام ببندد، چه داخل حرم شده باشد یا نه و اگر ممکن نیست به نحوی که گفته شد، پس اگر داخل حرم نشده از همان جا احرام ببندد، و احتیاط مستحب آن است که هر مقداری می تواند به طرف میقات برگردد و آنجا محرم شود، و اگر داخل حرم شده واجب است اگر می تواند و به اعمال عمره می رسد از حرم خارج شود و محرم گردد، و اگر نمی تواند به نحوی که گفته شد همان جا محرم شود، و احتیاط مستحب آن است که هر قدر می تواند به طرف خارج حرم برگردد و آنجا محرم شود(1) .
* آية الله (بهجت): عذری که مسوغ ترک باشد و لو ظاهرا، از قبیل مرض و جهل به موضوع بدون تقصير، و ظاهر لحوق جهل به حکم است با عدم تقصیر در آن چه مذکور شد و این در مسأله بعدی نافع است)(2).
* آية الله (سیستانی): این حکم در غیر مورد مسجد شجره است و کسی که از آن عبور کند هر چند عمدی باشد می تواند از جحفه محرم شود، گر چه گناه کرده است.
آية الله (مکارم): می تواند از همان جا محرم شود.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): پس اگر از میقات دیگری عبور می کند از میقات
ص: 181
بعدی محرم شود و اگر میقات دیگری در مسیر نیست به مقداری که می تواند به طرف میقات برگردد و اگر هیچ یک از این طرق ممکن نیست از همان محل محرم شود.
* آية الله (گلپایگانی): و هر مقدار که می تواند باید بطرف میقات برگردد و از آنجا محرم شود. و اگر نمی تواند از جای خود محرم شود.
* آية الله خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب.
*آية الله (مکارم): اگر می تواند و به اعمال عمره می رسد از حرم خارج شود و هر چند به تنعیم رود.
** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب به مقداری که ممکن است به طرف میقات برگردد و محرم شود.
آية الله (مکارم): هر چند به تنعیم رود.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و در میقات محرم گردد و یا به طرف میقات به مقداری که ممکن است برود و إلا از ادنى الحل محرم شود و در صورت عدم تمکن از رفتن به ادنى الحل در مکه محرم شود(1) .
* آية الله (بهجت): و احتیاط به دور شدن از حرم بمقدار عدم فوت حج ترک نشود(2) .
امام خمینی (ره):
- زن حائض اگر مسأله نمی دانست و عقیده داشت که نباید در میقات محرم شود و احرام نیست حکمش همان است که در مسأله قبل گفته شد(3).
* آية الله مکارم): این زن اگر می تواند باید به میقات برگردد.
آية الله سیستانی): در صورتی که داخل حرم شده باشد احتیاط واجب این است که در صورتی که نتواند به میقات برگردد به بیرون حرم رفته و از آنجا احرام ببندد، بلکه احوط آن است که در این صورت از حرم بمقدار ممکن دور شود و اگر ممکن نشد حکم دیگران را دارد(4) .
* آية الله (خوئی): ولی بنا بر احتیاط باید به مقدار ممکن از حرم دور شود و احرام ببندد.
ص: 182
امام خمینی (ره):
- جایز نیست احرام بستن پیش از رسیدن به ميقات، و اگر احرام ببندد صحیح نیست ولی اگر نذر کند که از محلی که پیش از میقات است احرام ببندد جایز است، و باید از همان جا محرم شود. مثلا اگر نذر کرد که از «قم» محرم شود واجب است عمل کند، و بهتر آن است که به میقات یا محاذات میقات که رسید احرام را تجدید کند(1).
* آية الله (سیستانی): اگر بداند مستلزم ارتکاب حرم می شود مانند استظلال انعقاد نذر مورد اشکال است.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و در این صورت احتیاط مستحب است که در هنگام عبور از میقات تلبيه را تجدید کند(2).
* آية الله (فاضل): تجديد إحرام لازم نیست.
* آية الله (بهجت): نیازی به تجدید احرام در میقات نیست بلکه می تواند از راهی به مکه برود که بر میقات نگذرد(3).
آية الله خامنه ای): نظر ایشان نسبت به تجدید احرام در میقات یا محاذی آن یافت نشد.
امام خمینی (ره):
- جایز نیست احرام را از میقات تأخیر بیندازد اختیارا، بلکه احتیاط واجب آن است که از محاذات میقات بدون احرام عبور نکند، اگر چه میقات دیگری بعد از آن باشد(4).
* آية الله (بهجت): اقرب جواز عدول اهل مدینه است از مرور به دو الحلیفه برای احرام از جحفه اختیاراة(5).
* آية الله (سیستانی): واحوط این است که مکلف از محاذی میقات نگذرد مگر با احرام، اگر چه بعید نیست که گذشتن جایز باشد، در صورتی که در پیش روی مکلف میقاتی یا محاذی میقاتی باشد(6) .
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بلکه واجب است.
ص: 183
* آية الله (فاضل) : این احتیاط مستحب است.
- امام خمینی (ره):
- اگر از میقات بدون احرام عبور کرد واجب است در صورت امکان برگردد و از آن میقات محرم شود، بلکه اگر میقات دیگری بعد از آن میقات باشد باید به احتیاط واجب برگردد به میقاتی که از آن گذشته و محرم شود(1).
* آية الله سیستانی): و هر گاه بدون احرام از میقات گذشته، در صورت امکان باید به میقات برگردد، مگر کسی که بدون عذر از ذو الحلیفه گذشته و به جحفه رسیده باشد، که چنین شخصی بنا بر اظهر برایش کافی است که از جحفه احرام ببندد، اگر چه گناه کار است(2).
****** آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (گلپایگانی)، (تبریزی)، (بهجت)، (صافی): در صورت امکان باید برگردد.
* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب نیست
- امام خمینی (ره):
- احتیاط واجب آن است که از خود مسجد شجره احرام بسته شود نه اطراف آن و احتیاط مستحب آن است که در محل اصلی مسجد محرم شود اگر چه از مسجد مطلقا جایز است، حتی در قسمتی که مسجد توسعه پیدا کرده است(3).
* آیات عظام (خوئی)، (گلپایگانی)، (تبریزی)، (مکارم)، (صافی): این احتیاط مستحبی است.
* آية الله (بهجت): واجب است در صورت امکان از داخل مسجد محرم شود(4).
* آية الله (تبریزی): احتیاط واجب این است که از پشت مسجد قديم احرام نبندد.
* آية الله (بهجت): احتياطا إحرام از مسجد قدیمی شجره باشد و با فحص از اهل اطلاع
ص: 184
توسعه از يمين ويسار و خلف است و قسمت محراب از مسجد قدیمی محسوب می شود و در صورت عدم امکان دخول به قسمت قدیمی از محاذی آنجا محرم شوند(1).
- امام خمینی (ره):
- اگر زن در میقات حائض باشد و یقین کند که نمی تواند عمره تمتع را در وقت خود انجام دهد، باید نیت حج افراد کند و برای حج افراد محرم شود ولی اگر بعد از آن کشف خلاف شد در صورتی که برای حجة الاسلام محرم شده احرام او باطل است و باید برای عمره تمتع مجددا محرم شود.(2)
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): جمعی فرموده اند: «واجب است از میقات محرم به حج افراد شود»، لكن چون این یقین بر حسب عادت است و امکان دارد بر خلاف عادت پاک شود، احتياط آن است که در وقت احرام قصد کند محرم می شوم به احرامی که بر من واجب است از عمره تمتع یا حج افراد، پس اگر قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد اعمال عمره را تمام کند و محل شود و بعد اعمال حج را به جا آورد، و حج تمتع او صحیح است، و اگر پاک نشد به همان احرام اعمال حج افراد را به جا آورد و بعد عمره مفرده به جا آورده و حج افراد صحیح است.
* آية الله (فاضل): نمی تواند نیت حج افراد کند و باید به نیت عمره تمتع محرم شود و بعدا در ضیق وقت عدول به افراد کند.
* آية الله (خوئی): اگر به نیت ما في الذمه محرم شود اشکالی نیست ولی اگر به نیت حج افراد محرم شود و بعد پاک شود احرامش باطل است.
* آية الله (مکارم): بهتر است در موقع حرام قصد کند احرامی را که بر او واجب است انجام میدهد، تا مشکلی برای او پیش نیاید.
* آية الله (تبریزی): می تواند به قصد ما في الذمه احرام ببندد و چنانچه قبل از گذشتن وقت عمره تمتع پاک شد، عمره تمتع به جا آورد و بعد حج آن را انجام دهد. و اگر پاک نشد به همان احرام حج افراد به جا آورد و سپس عمره مفرده انجام دهد بلکه اگر بقصد حج افراد احرام بست، و قبل از گذشتن وقت عمره پاک شد، با همان احرام اعمال عمره تمتع را انجام داده و
ص: 185
سپس حج تمتع را انجام دهد، گر چه احتیاط مستحب در این صورت تجديد احرام برای عمره تمتع می باشد.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): لازم است این حج افراد را عدول به عمره تمتع کند، یعنی طواف و نماز آن و سعی را به جا آورد و تقصیر کند و بعد برای حج محرم شود و اعمال حج را به جا آورد. و این مخصوص کسی است که مکلف به حج تمتع باشد، و اما کسی که حج افراد هم از او صحیح است مختار است که عدول نماید به تمتع یا حج افراد را تمام نماید.
سایر آیات عظام متذكر مسأله کشف خلاف نشده اند. و در نیت افراد با حضرت امام رحمة الله موافق هستند.
* آية الله (سیستانی): عدول کند به عمره تمتع و اعمال آن را انجام دهد و باید رعایت کند که پس از انجام سعی تلبيه نگوید.
- امام خمینی (ره):
-کسانی که با هواپیما به جده می روند نمی توانند از جده يا ځيبيه محرم شوند بلکه باید به یکی از مواقيت مثل جحفه بروند و از آنجا محرم شوند و اگر از مدينه بروند باید از مسجد شجره محرم شوند و در این حکم فرقی بین این که قصد عمره تمتع یا مفرده داشته باشند نیست و حدیبیه میقات عمره مفرده است برای کسانی که در مکه هستند(1).
* آية الله سیستانی): می تواند از جده با نذر محرم شود زیرا جنوب شرقی آن محاذی با جحفه است.
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (صافی): در عمره مفرده إحرام از ادنی الحل کفایت می کند، اگر چه با عبور از میقات بدون احرام گناه کرده است(2).
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و نیز کسی که بدون قصد دخول مکه، از میقات عبور کرده است می تواند از ادنى الحل برای عمره مفرده محرم شود.
* آية الله سیستانی): میقات عمره مفرده برای کسی که می خواهد وارد حرم شود همان میقات های معروف است ولی اگر کسی برای کار دیگری غیر از عمره در آن محل بوده و قصد دخول حرم هم نداشته و از میقات گذشته و سپس تصمیم بر انجام عمره گرفته است می تواند از ادنى الحل محرم شود.
ص: 186
- امام خمینی (ره):
- کسانی که میقات برای آنها مشخص نیست نمی توانند به گفته راهنما (بلد) یا حمله دار که میگوید فلان محل میقات است حرم شوند مگر از گفته او اطمینان پیدا کنند و الا باید به عرف محل مراجعه نمایند.
* آية الله (غروی): در صورتی که شخص موثقی باشد اعتماد به قول آنان می تواند کرد اگر چه اطمینان هم حاصل نشود.
*آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر ظت از این طریق هم ممکن نشود در اولین نقطه ای که احتمال محاذات با یکی از مواقیت را می دهد رجاء محرم شود، وتلبيه بگوید و بعد در هر جا که احتمال محاذات می دهد تجدید نیت کند و تلبیه را تکرار نماید تا یقین کند که در محاذات به میقات احرام بسته است.
** آية الله (خامنه ای)، آية الله مکارم): ظن حاصل از گفته اهل اطلاع کافی است.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و یا این که آنها ثقه باشند و مستندشان اخبار عرف محل باشد.
- امام خمینی (ره): - در صورتی که ثابت نیست که رابغ محاذی جحفه است احرام از آن جایز نیست.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): إحرام از رابغ با نذر صحیح است به اعتبار این که رابغ قبل از جحفه است(1).
- امام خمینی (ره):
- کسی که در غیر ماههای حج به مکه رفته و عمره مفرده به جا آورده و در مکه مانده تا ماههای حج برای احرام عمره تمتع باید به یکی از مواقیت پنجگانه معروفه برود و نمی تواند از تنعیم محرم شود(2).
* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب حتی اگر حج تمتع استحبابی باشد.
- امام خمینی (ره): - کسانی که برای عمره مفرده به مکه مشرف می شوند و باید به یکی از مواقیت معروفه بروند،
ص: 187
نمی توانند بدون احرام از میقات تجاوز کنند و در صورت تجاوز، واجب است به میقات برگردند و از آنجا محرم شوند. و اگر کسی نتوانست برگردد هر جا که هست محرم شود.
* آية الله (بهجت): عبور از میقات بدون احرام جایز نیست، و در صورت تجاوز احرام از ادنى الحل برای قاصد عمره مفرده کافی است.
آية الله خامنه ای): واجب است برگردد و از همان میقاتی که از آن عبور کرده است محرم شود چه میقات دیگری در جلو باشد یا نه.
- امام خمینی (ره):
- اگر شخص در مکه باشد و بخواهد عمره تمتع به جا آورد و به عللی از رفتن به میقات عمره تمتع معذور باشد لازم است به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود و از ادنی الحال کافی است.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است به خارج حرم رفته و هر مقدار ممکن است به طرف میقات برود و محرم شود.
* آية الله (بهجت): احوط آنست که بمقدار ممکن از حرم دور شود بطرف میقات(1).
* آية الله (تبریزی): احوط این است که هر مقدار ممکن است به طرف میقات برود و محرم شود.
* آية الله (سیستانی): اولی این است که تا حد ممکن بطرف میقات رفته و محرم شود(2) .
- امام خمینی (ره):
- میقات برای شاغلین در جده از ایرانیان و غیر آنها در عمره تمتع و عمره مفرده همان مواقيت معروفه است، و نمی توانند از جده یا ادنى الحل محرم شوند، و اگر از روی جهل به مسأله در جای دیگر محرم شوند، احرام آنها صحیح نیست و محرمات احرام بر آنها حرام نمی شود چنانچه در صورت علم و عمد هم حکم همین است هر چند در صورت جهل، اگر بعد از اعمال، مسأله را فهمیده اند عمل آنان صحیح است(3).
آية الله مکارم): برای عمره مفرده می توانند مانند سایرین از دیبیه که در 50 کیلومتری مگه است محرم شوند.
ص: 188
* آية الله (سیستانی): می توانند از جده با نذر محرم شوند و کسی که منزلش از میقات به مگه نزدیکتر باشد می تواند از منزل احرام ببندد.
* آية الله (خوئی): اگر حدود سه سال در جده می ماند که صدق مقر و منزل بر آن بکند می تواند از جده محرم شود(1).
آية الله (فاضل): در عمره مفرده چون میقات ادنى الحل است می تواند از جده با نذر محرم شود.
آية الله خامنه ای): اگر چه بعید نیست جواز احرام از جده با نذر برای عمره مفرده ولی احتیاط در احرام از مواقيت است.
* آية الله (بهجت): از روی جهل با عدم تقصير(2).
**) آية الله سیستانی)، آية الله (بهجت): عمل آنان خالی از اشکال نیست و احتیاطا در صورت امکان عمره را اعاده نمایند و این احتیاط نباید ترک شود.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمره محل اشکال است.
- امام خمینی (ره):
- خدمه کاروانها که می خواهند به مکه بروند و بعد از آن باید از مکه خارج شوند بنا بر احتیاط نباید عمره تمتع انجام دهند، بلکه برای دخول مکه باید به یکی از مواقيت معروفه بروند و از آنجا برای عمره مفرده محرم شوند. و ادنى الحل، میقات این اشخاص نیست، و پس از انجام اعمال عمره مفرده می توانند از مکه خارج شوند، و در صورت خارج شدن از مکه اگر فقط به جده بیایند برای ورود به مکه در مرتبه دوم و سوم و بعد از آن، احرام واجب نیست، ولی اگر به مدینه بروند و از آنجا بخواهند به مکه بروند باید در مسجد شجره محرم شوند برای عمره مفرده دیگر، و چون بین این عمره مفرده و عمره مفرده اول یک ماه فاصله نشده عمره دوم را رجاء به جا آورند، و در هر صورت این اشخاص آخرين مرتبه ای که به مکه می روند باید به یکی از مواقیت معروفة، مثل مسجد شجره يا جحفه، بروند و از آنجا برای عمره تمتع محرم شوند(3).
* آية الله (مکارم): اگر در همان ماه قمری که محرم شده وارد شود.
* آية الله (اراکی): در ماهی که محرم شده است تجدید احرام لازم نیست.
ص: 189
* آية الله (تبریزی): در ماهی که محرم شده اند تجديد احرام لازم نیست و لو به مدينه بروند و از آنجا بخواهند به مکه بروند.
* آية الله (خامنه ای): چنانچه بخواهد در کمتر از یک ماه به مکه مراجعه نماید نیاز به احرام مجدد ندارد.
** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): حكم جده و مدینه یکی است و تا ماه هلالی که عمره مفرده را در آن انجام داده تمام نشود می تواند بی احرام وارد مکه شود(1) .
* آية الله (مکارم): نیاز به محرم شدن از هیچ میقاتی نیست.
* آية الله (فاضل) : در صورت جهل و نسیان اگر بعد از اعمال حج متوجه شوند حج صحیح است و اگر بعد از عمره تمتع یا عمره مفرده متوجه شوند عمره باطل است و در عمره تمتع اگر وقت دارد و ممکن باشد جبران کند و اگر وقت ندارد حج تمتع بدل به حج افراد می شود و در این صورت نیز کفایت از حجة الاسلام می کند.
* آية الله (بهجت): خروج از مکه بعد از عمره تمتع جایز نیست برای کسی که اگر خارج شود فوت می شود حج از او در آن سال، واظهر عدم اعتبار فاصله بین دو عمره است اگر چه احوط وافضل است، و اگر بعد از عمره خارج از مکه و حرم و میقات شد و برگشت در غير ماه حرام اولی پس محتاج به حرام عمره است که آن را عمره تمتع قرار می دهد و برای عمره سابق انجام طواف نساء موافق احتیاط است(2) .
*آية الله (مکارم): خدمه کاروانها می توانند عمره تمتع را به جا آورند و از احرام خارج شوند و بعد برای انجام کارهای ضروری به جده یا مدینه و مانند آن بروند بشرطی که مطمئن باشند که به موقع به حج برسند.
آية الله (فاضل): اگر بخواهند در ماهی که عمره انجام داده خارج شوند و در همان ماه برگردند می توانند عمره تمتع انجام دهند، در این صورت فرقی نمیکند که بخواهند به مدينه بروند یا جده. و در این فرض باید بدون احرام مجدد به مکه وارد شوند. اما اگر بخواهند در ماه بعد برگردند نباید عمره تمتع انجام دهند، بلکه عمره مفرده انجام دهند و برای آخرین بار که به مکه رجوع میکنند عمره تمتع انجام دهند.
* آية الله (سیستانی): اگر بین این عمره و حج، عمره دیگری فاصله نشود می توانند عمره تمتع
ص: 190
انجام دهند و پس از آن اگر خوف فوت اعمال حج نداشته باشند می توانند برای کاری هر چند غیر ضروری خارج شوند پس اگر در همان ماه قمری برگردند حرام مجدد لازم نیست و اگر ماه بعد باشد و نخواهند دوباره خارج شوند و در ماه بعد وارد شوند باید با احرام عمره تمتع وارد شوند و اگر باز هم بخواهند در ماه بعد وارد شوند باید اکنون با احرام عمره مفرده وارد شوند.
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر حج تمتع بر آنها واجب باشد باید به قصد عمره تمتع محرم شوند و انجام عمره مفرده قبل از حج برای کسی که حج بر او واجب است یا نایب در حج بلدی است اشکال دارد.
* آية الله (غروی): خدمه کاروانان و آنانی که محتاجند متكررة داخل مكه و خارج شوند، نظیر حظاب و حشاش جایز است داخل مگه شوند بدون احرام.
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل)، (مکارم): همان طور که گذشت برای عمره مفرده اگر از ادنی الحل محرم شود عمره اش صحیح است.
* سؤال: کسانی که به علت عادت ماهانه نمی توانند داخل مسجد شجره محرم شوند باید در خارج آن محرم شوند و در محاذی جحفه تجديد احرام نمایند، با توجه به این که محاذي جحفه نقطه مشخصی نیست، وظیفه چیست(1)؟
- امام خمینی (ره):
- می توانند به جحفه بروند و در آنجا تجديد احرام کنند، و چنانچه حدود محاذات را تشخیص دهند و در تمام آن حد، با بقاء نیت، تلبیه را تکرار کنند کفایت میکند.
* آية الله (خوئی): احرام در منطقه ذو الحلیفه صحیح است(2).
*** *** آیات عظام (گلپایگانی)، (سیستانی)، (فاضل)، (مکارم)، (تبریزی)، (صافی): تجديد احرام لازم نیست.
* سؤال: جماعتی از راه طائف عازم مکه بودند، قبل از رسیدن به قرن المنازل آنان را از راه
ص: 191
وادی عقیق فرستادند و از راه قرن المنازل منع کردند و لذا در وادی عقیق محرم شدند، آیا احرام آنان چه صورت دارد(1)
- امام خمینی (ره): صحیح است.
* سؤال: در مناسک مرقوم است که زنهای حائض باید با عبورا از مسجد شجره محرم شوند و اگر نمی توانند، در خارج محرم شوند و در محاذی جحفه تجديد احرام کنند، چون این کار مشکل است و محاذی جحفه معلوم نیست آیا حضرت امام اجازه می فرمایند که این گونه اشخاص در مدینه با نذر محرم شوند(2)
- امام خمینی (ره):
چون إحرام قبل از میقات با نذر صحیح است، زنهای حائض که عذر شرعی از دخول مسجد دارند، می توانند در مدینه با نذر برای عمره محرم شوند. و در این صورت لازم نیست به مسجد شجره بروند، ولی نذر زن باید با اذن شوهر باشد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): با آن که می تواند از پشت دیوار مسجد هم محرم شود نذر لازم نیست.
* آية الله (بهجت): اگر چه نایب باشند(3).
*** آیات عظام (مکارم)، (گلپایگانی)، (صافی): چون احرام در خارج مسجد شجره جایز است از همان جا محرم می شوند.
* آية الله سیستانی): إحرام آنها در خارج مسجد شجره نیز صحیح است.
*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (مکارم): اگر نذر زن مزاحم حق شوهر نباشد اجازه لازم نیست.
* آية الله خامنه ای): اگر شوهر حضور دارد باید بنا بر احتیاط نذر زن با اجازه او باشد.
* آية الله (تبریزی): چنانکه گذشت احرام در خارج مسجد شجره هم جایز است و تجديد تلبيه در جحفه لزومی ندارد ولی اگر بخواهند با نذر قبل از میقات محرم شوند چنانچه احرام قبل از میقات منافی با حق شوهر نباشد مانعی ندارد و إلا باید باذن شوهر باشد.
ص: 192
آية الله (بهجت): در صورتی که نذر او منافات با حق شوهر نداشته باشد اذن شوهر لازم نیست(1).
* سؤال: زن حائضی که از مدینه عازم مکه بود، گمان می کرد که در حال عبور در مسجد شجره می تواند محرم شود و وظیفه اش را انجام دهد، ولی وقتی که به محوطه حیاط مسجد رسید دید به جهت ازدحام نمی تواند با عبور محرم شود، لذا از شوهرش که حاضر بود اجازه نذر گرفت و چند قدمی از مسجد فاصله گرفت و با نذر محرم شد، آیا کفایت میکند یا خیر(2)؟
- امام خمینی (ره): اگر احراز کند که قبل از میقات، با نذر محرم شده است مانع ندارد.
* آية الله (خوئی): احرام در خارج مسجد شجره صحیح است و نذر لزوم ندارد.
آية الله (فاضل): گذشت که اگر حائض و نفساء نتوانند تا وقت پاک شدن صبر کنند باید نزدیک مسجد شجره محرم شوند و نیاز به تجدید احرام در جحفه نیست و نذر هم لازم نیست.
* سؤال: زن در حال حیض به خیال این که می تواند در حال عبور، در مسجد شجره إحرام ببندد وارد مسجد شد و بلافاصله احرام بست و تلبیه را هم گفت و چند قدمی هم به طرف دری که می خواست خارج شود رفت، ولی چون دید نمی شود عبور کرد برگشت و از همان دری که وارد شده بود خارج شد، آیا احرامش چگونه است(3)؟
- امام خمینی (ره): صحیح است.
* آية الله (تبریزی): صخت احرامش محل اشکال است.
امام خمینی (ره):
یک نفر از حجاج به کلی شنوایی خود را از دست داده و زبان او هم لکنت دارد که قادر برتکلم صحیح نیست، مسئولین و سایر حجاج همراه، به این موضوع توجه نداشته اند و این آقا بدون نیت و تلبیه وارد مکه شده است، تكليف او و همراهانش چیست(4)
ص: 193
- امام خمینی (ره):
باید به میقات برگردد و با نیت و تلبيه محرم شود هر چند با بردن همراه باشد، و اگر نمی تواند به میقات برود باید در خارج حرم محرم شود، و اگر نمی تواند تلبيه را صحیح بگوید ولو با تلقين، احوط آن است که به هر نحو می تواند بگوید و ترجمه اش را نیز بگوید.
* آية الله (بهجت): و بنا بر احتیاط واجب باید تا مقدار ممکن از حرم دور شود(1).
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ترجمه اش را بگوید و نایب هم بگیرد رجاء که از طرف او بطور صحیح تلبیه را بگوید.
** آية الله (خامنه ای)، آية الله (مکارم): احوط این است که در این صورت نایب هم بگیرد.
* آية الله (خوئی): اگر کسی قدرت بر تصحيح تلبيه و لو با تلقین نداشته باشد می تواند به ملحون اکتفا کند گر چه احوط جمع بین ترجمه و استنابه نیز هست. و نیز اخرس (گنگ و لال) کافی است با اشاره تلبيه بگوید گر چه احوط استنابه نیز هست(2).
آية الله سیستانی): اگر تلقین میسور نبود کافی است به نحوی که می تواند بگوید اگر عرفا تلبيه صدق کند و اگر صدق نکند به احتیاط واجب هم مرادف عربی آن را و هم ترجمه آن را بگوید و هم نایب بگیرد.
* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط مستحب نایب هم بگیرد.
* آية الله (گلپایگانی): و نایب هم بگیرد رجاء.
** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و بهتر آن است که علاوه بر آن نایب هم بگیرد.
* آية الله (بهجت): می تواند احتیاط کند به جمع بین این و استنابه اگر چه جواز اکتفاء به همان مقداری که می تواند با ضم ترجمه عبارت صحیحه خالی از وجه نیست مثل اكتفا به ترجمه در صورت عدم توانائی به هیچ مقدار و نیز اکتفاء به استنابه عدم قدرت بر ترجمه هم، کما این که لال اكتفاء به تحریک لسان و اشاره به انگشت با عقد قلب می نماید و اگر ممکن نباشد استنابه می کند(3) .
* سؤال: نظر به این که مسجد جحفه و مسجد تنعيم اخيرا تخریب و بازسازی شده و وسعت
ص: 194
یافته است، آیا حجاج یا معتمرین باید حتما در حدود مسجد قبلی محرم شوند و یا محرم شدن در تمام مسجد فعلی معتبر است(1)؟
- امام خمینی (ره):
- میقات در جحفه خصوص مسجد نیست و از هر جای جحفه می توانند محرم شوند، و هم چنین مسجد تنعیم خصوصیت ندارد و احرام از ادنى الحل صحیح است هر چند در مسجد نباشد. بنا بر این در صورت توسعه مسجد با صدق جحفه در اول، و ادنى الحل در دوم، احرام اشکال ندارد.
آية الله (مکارم): ادنی الحل میقات عمره مفرده است.
* سؤال: در مناسک فرموده اید خدمه ای که می خواهند به مکه بروند و از مکه خارج شوند، در صورت خارج شدن از مکه، اگر فقط به جده می روند، برای ورود به مکه در مرتبه دوم و سوم و بعد از آن احرام واجب نیست، ولی اگر به مدینه بروند و از آنجا بخواهند به مکه بروند باید در مسجد شجره محرم شوند برای عمره مفرده دیگر چنانچه میسر است، نکته علمی فرق میان جده و مدینه را بیان فرمائید(2)؟
- امام خمینی (ره): - فارق، عبور از میقات و عدم عبور است.
* آية الله (فاضل): گذشت که میان جده و مدینه فرق نیست بلکه فارق عنوان ماهی است که در آن خارج و داخل می شود.
*آية الله (غروی): گذشت اشخاصی که مکررا به مکه داخل و خارج شوند مثل حطاب و حشاش و خدمه کاروانان حاجتی به احرام ندارند.
* سؤال: کسی که وسائلش در جحفه مانده است، آیا می تواند برای آوردن وسائل خود، از احرام خارج گردد در حالی که برای عمره تمتع محرم شده، و وارد حرم گردیده است(3)؟
- امام خمینی (ره): - می تواند قبل از خروج از احرام عمره، برود و وسائل خود را بیاورد، و اگر اعمال عمره تمتع
ص: 195
را انجام داده و محل شده است، نمی تواند از مکه خارج شود مگر در حال ضرورت، محرما به احرام حج على الأحوط.
*آية الله (تبریزی): در اثناء عمره بنا بر احتیاط نمی تواند خارج شود مگر حاجتی داشته باشد.
آية الله (خوئی): در اثناء عمره نمی تواند خارج شود مگر از روی حاجت.
* آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط واجب در اثنای عمل نیز نباید خارج شود. بلی اگر یقین یا اطمینان داشته باشد که خروج از مکه به حج او لطمه نمی زند مانعی ندارد که حتی بدون احرام نیز خارج شود، اگر چه احتیاط مستحب عدم خروج بدون احرام است. و در هر صورت چنانچه بدون إحرام خارج شد و در همان ماه برگشت حج تمتع او صحیح است، اما اگر ماه بعد برگشت عمره اولش فاسد شده و باید مجددا عمره تمتع انجام دهد و الا حج تمتع او صحیح نیست.
آية الله سیستانی): می تواند قبل از اتمام عمل از مکه بیرون برود در صورتی که قدرت برگشتن به مکه را داشته باشد(1).
آية الله خامنه ای): نظر ایشان نسبت به خروج از مکه در اثناء عمل یافت نشد.
* آية الله (گلپایگانی): واجب است با احرام حج از مکه بیرون رود.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مگر در فرض حاجت که باید محرم به احرام حج شده آنگاه خارج شود.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بلی اگر رفتن به آنجا با احرام برای او حرج باشد جایز است بدون احرام خارج شود.
**آية الله خامنه ای)، آية الله مکارم): و اگر بستن احرام برای حج و ماندن در احرام تا روز عرفه موجب عسر و حرج می شود لازم نیست.
* آية الله (سیستانی): اگر بداند که می تواند به مکه برگردد و از آنجا احرام برای حج ببندد، اظهر جواز بیرون رفتنش از مکه بدون إحرام است، و اگر نداند با احرام حج از مکه بیرون رود(2) .
* سؤال: کسی از جده محرم شده و اعمال عمره تمتع را انجام داده است تکلیف او چیست(3)؟
- امام خمینی (ره): - اگر از رفتن به میقات معذور نبوده و وقت برای انجام عمره تمتع هست باید به میقات برود
ص: 196
و محرم شود و عمره تمتع را اعاده کند، و اگر رفتن به میقات ممکن نیست به خارج حرم برود و از آنجا محرم شود.
* آية الله (بهجت): با رعایت احتیاطی که گذشت در فاصله گرفتن از حرم بمقدار ممکن در جاهل غير مقصر و یا سایر اعذار.
* آية الله (اراکی): و اعمال عمره و حج را انجام دهد و سال بعد بنا بر احتیاط اعاده کند.
* سؤال: آیا جایز است کسی که به احرام عمره تمتع در یکی از میقات ها محرم شده است به طرف خلاف مکه برود و بعد از چند روز بیاید مکه، مثلا از مسجد شجره به مدینه و بعد از همان راه یا راه دیگر به مکه برود(1)؟
- امام خمینی (ره): - مانع ندارد.
* سؤال: بعد از اتمام حج تمتع اگر شخص از مکه خارج شود و بخواهد مراجعت کند آیا لازم است محرم شود یا خیر(2)؟
- امام خمینی (ره):
- در صورتی که از وقت احرام عمره تمتع یک ماه نگذشته است لازم نیست حرم شود و می تواند بدون إحرام وارد مکه شود.
* آية الله (خوئی): در همان ماهی که عمره تمتع انجام داده اگر برگردد لازم نیست حرم شود.
* * * * * * آیات عظام (اراکی)، (مکارم)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی)، (فاضل) : در همان ماهی که حرم شده مراجعت کند لازم نیست حرم شود.
آية الله سیستانی): اگر در همان ماه قمری باشد که عمره تمتع را انجام داده است لازم نیست محرم شود.
* آية الله (بهجت): در این صورت عدم فاصله اگر ماه خروج با ماه مراجعت تغایر دارد احوط این است که با احرام برای عمره وارد مکه شود اگر چه خروج در آخر ماهی و ورود در اول ماه دیگر باشد و هم چنین است گذشتن سی روز با عدم تغایر ماه(3).
ص: 197
* سؤال: کسی که عمره مفرده انجام داده است، آیا می تواند در فاصله کمتر از یک ماه، بدون إحرام از میقات تجاوز کند(1)؟
- امام خمینی (ره):
احتياط آن است که بقصد رجاء برای عمره مفرده دیگر محرم شود و بدون احرام تجاوز نکند.
* سؤال: کسی که در جده و یا مدینه حالت روانی پیدا می کند، آیا لازم است محرما وارد مکه شود، یا بدون احرام نیز جایز است(2)؟
- امام خمینی (ره):
مجنون، تکلیف ندارد و احرام بر او واجب نیست، و اگر بدون إحرام وارد مکه شود اشکالی ندارد.
* سؤال: زن حائضی که نمی توانست صبر کند تا پاک شود، نزدیک مسجد شجره محرم شد و بنا داشت محاذی جحفه إحرام را تجدید کند، در ماشین خوابش برد و وارد مکه شد، آیا احرام او درست است(3)؟
- امام خمینی (ره):
- در صورت امکان باید برگردد و از جحفه یا محاذی آن محرم شود على الأحوط، و اگر ممکن نیست، از حرم خارج شود و از آنجا حرام ببندد.
آية الله (بهجت): در صورتی که نتواند به میقات برگردد همان احرام کفایت میکند(4).
* سؤال : اگر بعد از خروج از میقات در بین راه متوجه شود که تلبیه را نگفته، یا نیت نکرده و یا به جهت دیگر احرامش درست نیست، و چنانچه بخواهد از همان جا به میقات برگردد میسر نیست ولی اگر بیاید مکه امکان دارد برگردد، آیا می تواند بیاید مکه و به میقات برگردد، یا باید از همان جا محرم شود(5)؟
ص: 198
- امام خمینی (ره):
- اگر می تواند به میقات برگردد و لو از مکه، نمی تواند برای عمل واجب از غیر میقات محرم شود، ولی برای دخول مکه از ادنى الحل به نیت عمره مفرده محرم شود و بعد از اعمال آن، به یکی از مواقیت معروف برود و برای عمره تمتع احرام ببندد.
* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط اگر هر دو عمره در یک ماه انجام می شود به نیت یک شخص به جا نیاورد.
* آية الله (خوئی): فتوای ایشان در دست نیست ولی احتیاط موافق متن است.
* سؤال: زن بدون اذن شوهرش نذر میکند و با نذر محروم می شود، آیا احرامش درست است، و چنانچه با همان احرام اعمالش را به جا آورده باشد چگونه است(1)؟
- امام خمینی (ره):
- اگر قبل از میقات محرم شده، إحرام او صحیح نیست، اگر چه در صورتی که بعد از تمام شدن حج فهمید عملش صحیح است، ولی اگر بعد از عمره متوجه شد، در صورتی صحیح است که قابل جبران نباشد. و در صورتی که می تواند باید به میقات برود و از آنجا محرم شود و اگر نمی تواند به میقات برود، از خارج حرم احرام ببندد.
** آية الله (خوئی)، آية الله (مکارم): اگر نذر زن منافی حق شوهر باشد اذن معتبر است و الا معتبر نیست.
*آية الله (خامنه ای): نذر زن برای احرام بستن قبل از میقات در غیاب شوهرش موقوف بر اذن او نیست ولی در صورت حضور شوهرش احتیاط آن است که بدون اذن او نذر نکند پس اگر در این صورت نذر کند منعقد نمی شود.
* آية الله سیستانی): اگر قبل از میقات محرم شده چنانچه صحت حج واجب توقف بر آن داشته یا آن که منافی حق شوهر نبوده احرامش صحیح است.
* آية الله (تبریزی): اگر قبل از میقات محرم شده، چنانچه صحت حج توقف بر آن داشته یا آن که منافی حق شوهر نبوده، احرامش صحیح است.
* آية الله (بهجت): در صورتی که نذر او منافاتی با حق شوهر نداشته باشد مانعی ندارد(2).
ص: 199
* آية الله (فاضل): در صورتی که قابل جبران نباشد عمره تمتع صحیح نیست و باید حج افراد انجام دهد.
آية الله (مکارم): در صورتی که در همان ماه قمری به مکه برود احرام مجدد لازم نیست.
* آية الله (بهجت): به حاشیه مساله قبل مراجعه شود.
* آية الله خامنه ای): قبل از گذشت یک ماه از احرام سابقش می تواند بدون احرام از میقات عبور کند.
* آية الله (تبریزی): اگر در همان ماه که محرم شد مراجعت کند تجديد احرام لازم نیست .
* سؤال: آیا نذر احرام قبل از میقات برای نایب هم جایز است یا نه(1)؟
- امام خمینی (ره): اشکال ندارد.
* سؤال: هرگاه حائض یا جنب عصیانا وارد مسجد شجره شود و مانند دیگران توقف نماید و محرم شود، آیا احرام او صحیح است یا نه(2)؟
- امام خمینی (ره): - إحرام صحیح است.
* آية الله (مکارم): اگر عمدا باشد خالی از اشکال نیست.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): چنانچه قصد قربت از او متمشی شود احرام صحیح است.
* آية الله (تبریزی): صحت احرام او محل اشکال است. و باید تلبیه را بقصد احرام تجديد کند.
* آية الله (بهجت): اگر چه در توقف معصیت کرده است(3) .
* سؤال: کسانی که در مکه اقامت پذیرفته اند، موقتا نه دائما، آیا میقاتشان همان مواقيت خمسه معروفه است یا ادنى الحل(4)؟
ص: 200
- امام خمینی (ره):
- اگر فریضه آنها تبدیل نشده باید از مواقیت معروفه محرم شوند، و اگر تبدیل شده میقات آنها مکه است.
* سؤال: شخصی بدون إحرام، عمد یا جهلا یا سهوا، وارد مکه شده و بعدا از جهت گرانی بیش از حد کرایه یا ممنوعیت از طرف دولت نتوانست به میقات برگردد، وظیفه اش چیست(1)؟
- امام خمینی (ره):
- اگر ممکن نیست به میقات برود از ادنى الحل باید محرم شود مگر این که ترک احرام از میقات بدون عذر باشد، که در این صورت نمی تواند حج به جا آورد و اگر مستطيع است سال بعد باید حج انجام دهد، و گرانی بیش از حد عذر نیست مگر موجب حرج باشد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است تا حد امکان به سمت میقات برود.
* آية الله (فاضل): پس از زوال عذر و یادآوری اگر برگشتن به میقات ممکن باشد بر می گردد والا احرام از همان جا ببندد، اگر چه احوط آن است به هر مقدار که می تواند به میقات برگردد.
* آية الله (سیستانی): در این صورت لازم است از حرم بیرون رفته و از خارج حرم محرم شود و اولی در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود و احرام ببندد و اگر نتواند از حرم خارج شود هر جا هست محرم شود.
* آية الله (بهجت): لازم است از حرم بیرون رفته و از خارج حرم محرم شود، و احتیاط واجب در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود و احرام ببندد.
* آية الله (تبریزی): در این صورت لازم است از حرم بیرون رفته و از خارج حرم محرم شود، و احوط در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود و احرام ببندد، و اگر نتواند از حرم بیرون برود در همان مکانی که هست محرم شود.
* آية الله (اراکی): اگر چه احوط آن است که از هر مکان ممکن باشد احرام ببندد و قضای آن را در سال بعد به جا آورد.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اقوى بطلان عمره یا حج است اگر چه احوط احرام از ادنی الحال است و در سال بعد باید قضا کند.
آية الله (خوئی): در این فرض اگر چه معصیت کار است ولی اگر در صورت امکان به
ص: 201
خارج حرم برود و از آنجا محرم شود، صحت حج او مانند فرض اول خالی از وجه نیست، كما این که در هر دو فرض اگر نتواند از حرم خارج شود و در داخل حرم محرم شود اشکال ندارد (1).
*آية الله (بهجت): در این صورت بنا بر احتیاط واجب از حرم بیرون رفته و از بیرون حرم احرام ببندد و باید عمره را قضا نماید (2).
*آية الله (سیستانی): مگر این که از میقات محرم شود.
* آية الله (مکارم): هر چند احتیاط مستحب آن است که از ادنى الحل یا هر جا که می تواند محرم شود و حج را به جا آورد و سال آینده طبق آن چه در متن آمده عمل کند.
واجبات در وقت احرام سه چیز است(3):
یعنی انسان در حالی که می خواهد محرم شود به إحرام عمره تمتع، نیت کند عمره تمتع را و لازم نیست قصد کند ترک محرماتی را که بر محرم پس از احرام، حرام می شود، بلکه کسی که بقصد عمره تمتع یا حج تمتع لبیک های واجب را گفت، محرم می شود چه قصد بکند احرام را یا نکند و چه قصد بکند ترک محرمات را یا نکند. پس کسی که می داند ارتكاب میکند بعضی محرمات را مثل زیر سایه رفتن در حال سفر، احرام او صحیح است. ولی احتیاط آن است که قصد کند ترک محرمات را.
* * * * آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (تبریزی)، (بهجت): در نیت چند چیز معتبر است:
1- قصد قربت (نزدیکی به خدا) مانند عبادات دیگر غیر از احرام.
*آية الله (بهجت): قصد قربت (یعنی به جهت اطاعت و امتثال فرموده خداوند عالم) (4).
ص: 202
2- هم زمان بودن با شروع در احرام.
3- تعیین احرام که برای عمره است یا برای حج، و تعیین حج که تمتع است یا قرآن یا افراد، و تعیین این که برای خود است یا برای دیگری، و تعیین این که حجش حجة الاسلام است که برای اولین بار به استطاعت بر او واجب شده یا حج نذری است که به سبب نذر بر او واجب شده یا حجی است که به سبب فاسد بودن حج قبل بر او واجب شده یا حج مستحبی است.
خلاصه هر یک از اینها که باشد باید در نیت مشخص شود. پس اگر بدون تعیین نیت، إحرام نمود، احرامش باطل خواهد بود.
** آية الله (خوئی) و (تبریزی): حجة الاسلام عنوان قصدی نیست و اگر مكلف مستطيع برای خود حج به جا آورد حجة الاسلام است مگر با علم و عمد قصد حج استحبابی نماید.
* آية الله (مکارم): نیت احرام این است که قصد می کند تروک احرام را بر خود حرام کند و قصد اجمالی کافی است.
آية الله (سیستانی): در نیت معتبر است قصد قربت و وقوع آن در میقات و مانند آن و مشخص نمودن عبادتی که قصد احرام برای آن دارد، که آیا حج است و یا عمره و تعیین حج که تمتع است یا قران یا افراد، و در صورت نیابت باید آن را قصد کند و اگر برای خودش باشد کافی است که قصد انجام آن از غیر ننماید و در عمل نذری کافی است که آن چه نذر نموده بر عملش منطبق باشد، و لزومی ندارد قصد کند حجی که انجام می دهد - مثلا حج نذری است، هم چنان که برای این که حجی که انجام می دهد حجة الاسلام باشد، کفایت میکند که حجة الاسلام که بر او واجب شده بر عملش منطبق باشد و نیاز به قصد زایدی نیست (1).
**** آیات عظام (اراکی)، (گلپایگانی)، (بهجت)، (صافی): لازم است قصد کند ترک کارهایی که بر محرم حرام است.
* آية الله (خامنه ای): لكن باید قصد انجام چیزی که احرام را باطل می کند نداشته باشد.
* آية الله (مکارم): إحرام او خالی از اشکال نیست مگر در حال ضرورت.
* مسألة: آن چه ذکر شد که لازم نیست قصد کند ترک محرمات را در غیر آن محرماتی است که عمره یا حج را باطل می کند. مثل اکثر محرمات، و اما آن چه عمره یا حج را باطل می کند مثل
ص: 203
نزدیکی با زن در بعضی از صور که ذکر خواهد شد پس با قصد ارتکاب آن، احرام باطل است بلکه غیر ممکن است (1).
*** آیات عظام (اراکی)، (گلپایگانی)، (بهجت)، (مکارم): قصد ترک جمیع محرمات را لازم می دانند.
* آية الله (خوئی): بنا بر قول مشهور (نسبت به جماع قبل از سعی در عمره مفرده، فتواست).
* آية الله (تبریزی): در صحت احرام عزم بر ترک محرمات از اول تا آخر احرام معتبر نیست.
* آية الله (سیستانی): فقط در حین احرام عمره مفرده اگر مکلف قصد داشته باشد که قبل از فارغ شدن از سعی با همسر خود نزدیکی کند، یا تردید دارد که این کار را بکند یا نه، ظاهر این است که احرامش باطل است، و بنا بر احتیاط حكم استمناء هم همین است (2).
* مسأله: عمره و حج و اجزاء آنها از عبادات است و باید با نیت خالص برای طاعت خداوند تعالی به جا آورد (3).
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): و هم چنین احرام.
* آية الله (سیستانی): بلکه برای تذلل در پیشگاه خداوند.
* آية الله (نوری): و باید نیت آن را داشته باشد که بعد از عمره تمتع را انجام بدهد.
* مسألة: اگر عمره را به ریاء یا غیر آن باطل کند احتیاط واجب آن است که حج افراد به جا آورد و پس از آن عمره مفرده به جا آورد و در سال دیگر حج را اعاده کند(4).
*** آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و جبران آن ممکن نشود و وقت نباشد.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به وظیفه ای که بعدا برای باطل کننده عمره یا حج خواهد آمد عمل نماید.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): اگر عمره را باطل کند در صورت امکان واجب است اعاده آن و اگر ممکن نبود حجش باطل می شود و باید سال دیگر عمره و حج را اعاده کند.
ص: 204
* مسألة: اگر حج را به نیت خالص به جا نیاورد و به ریاء و غير آن باطل کند باید سال دیگر عمره و حج را اعاده کند (1).
* مسألة: اگر بعضی از ارکان عمره یا حج را به نیت خالص نیاورد و به رياء و غير آن باطل کند و نتواند آن را جبران کند پس در عمره حكم بطلان عمره را دارد و در حج حكم بطلان حج را، ولی اگر محل جبران باقی است و جبران کرد عملش صحیح می شود، گر چه معصیت کار است (2).
* مسأله: اگر به واسطه ندانستن مسأله یا جهت دیگر به جای نیت عمره تمتع، حج تمتع را قصد کند پس اگر در نظرش آن است که همین عمل را که همه به جا می آورند او هم به جا آورد و گمان کرده جزء اول از دو جزء حج، اسمش: حج تمتع است ظاهرا عمل او صحیح است و عمره تمتع است، و بهتر آن است که نیت را تجدید کند (3).
- امام خمینی (ره):
اگر به واسطه ندانستن مسأله یا جهت دیگر گمان کند که حج تمتع بر عمره تمتع مقدم است و نیت حج تمتع کند به عزم این که پس از احرام برود به عرفات و شعر و حج به جا آورد و عمره را پس از آن به جا آورد احرام او باطل است، و باید در میقات تجديد احرام کند، و اگر از میقات گذشته است باید در صورت امکان برگردد به میقات و محرم شود، و الا از همان جا محرم شود، و اگر وارد حرم شده و ملتفت شد باید در صورت امکان از حرم خارج شود و محرم شود، و الا در همان جا محرم شود (4).
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.
* آية الله (بهجت): اگر وقت تنگ باشد و نتواند پیش از حج اعاده و یا جبران کند حج او افراد می شود و عمره مفرده پس از حج به جا می آورد و احوط اعاده حج است در سال آینده مناسک شیخ ص 16 و 56).
ص: 205
و صورت آن بنا بر اصح آن است که بگويد (1):
لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک» .
* مسألة: و به این مقدار اگر اکتفا کند محرم شده و احرامش صحیح است، و احتیاط مستحب آن که علاوه بر آن نایب هم بگیرد.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): صورت تلبيه واجب که به وسیله آن احرام واقع می شود این است: «لبیک اللهم لبیک لبیک لا شریک لک لبیک» احتیاط در این است این جمله اضافه شود: «ان الحمد والنعمة لك والملك لا شریک لک».
* آية الله (مکارم): احتیاط واجب است که بگوید:.. اما لبیک پنجم را نگوید.
* آية الله (سیستانی): لبیک پنجم جایز است ولی جزء این احتیاط استحبابی نیست.
* مسأله: واجب است صحیح گفتن قدر واجب از لبیک را که گذشت، همان طور که صحیح گفتن تكبيرة الإحرام در نماز واجب است (2).
* مسألة: اگر تلبیه را بقدر واجب که ذکر شد، نداند باید آن را یاد بگیرد یا کسی او را در وقت گفتن تلقین کند، یعنی کلمه کلمه آن شخص بگوید و شخصی که می خواهد احرام ببندد دنبال او بطور صحیح بگوید (3).
* مسأله: اگر نتواند یاد بگیرد یا وقت یاد گرفتن نباشد و با تلقین هم نتواند بگوید احتیاط آن است که به هر نحو که می تواند بگوید، و ترجمه اش را هم بگوید، و بهتر آن است که پس از آن که چهار «لبیک» را به صورتی که گفته شده گفت بگوید (4):
ان الحمد والنعمة لك والملك لا شریک لک لبیک»..
و اگر بخواهد احتیاط بیشتر بکند پس از گفتن آن چه ذکر شد، بگوید:
«لبیک اللهم لبیک ان الحمد و النعمة لك والملك لا شریک لک لبیک» .
ص: 206
و مستحب است بعد از آن بگوید:
لبیک ذا المعارج لبیک، لبیک داعيا إلى دار السلام لبیک، لبیک غفار الذنوب لبیک، لبیک أهل التلبية لبیک، لبیک ذا الجلال و الاكرام لبیک، لبیک تبدئ و المعاد إليک لبیک، لبیک تستغني و يفتقر إليک لبیک لبیک مرهوبا و مرغوبا إليک لبیک لبیک إله الحق لبیک، لبیک ذا النعماء و الفضل الحسن الجميل لبیک لبیک کشاف الكرب العظام لبیک، لبیک عبدك و ابن عبدیک لبیک لبیک یا کریم لبیک».
و این جملات را نیز بگوید خوب است:
«لبیک أتقرب إلیک بمحمد و آل محمد لبیک لبیک بحجة وعمرة لبیک لبیک و هذه عمرة متعة إلى الحج لبیک لبیک أهل التلبية لبیک لبیک تلبية تمامها و بلاغها علیک»
* آية الله (فاضل): احتیاط مستحب آن است که به جای صورت اول بگوید.
* آية الله (فاضل): و ظاهرا همین مقدار کافی است و احتیاط مستحب آن است که ترجمه را بگوید و نایب نیز بگیرد.
* مسألة: اگر لبیک گفتن را فراموش کرد یا به واسطه ندانستن حکم نگفت، واجب است برگردد به میقات در صورت امکان و احرام ببندد و لبیک بگوید و اگر نتواند برگردد همان جا بگوید اگر داخل حرم نشده است، و اگر داخل حرم شده واجب است برگردد به خارج حرم و احرام ببندد و لبیک بگوید، و اگر ممکن نیست همان جا محرم شود و لبیک بگوید، و اگر بعد از گذشتن وقت جبران، یادش آمد بعید نیست صحت عمل(1).
* * * آیات عظام (خامنه ای)، (اراکی)، (فاضل): احرام ببندد و لبیک بگوید.
* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب به مقداری که ممکن است به طرف میقات برگردد و محرم شود.
*آية الله (بهجت): محل تأمل است (2).
*آية الله (سیستانی): اگر در عمره باشد صحت عمل مورد اشکال است.
* آية الله (مکارم): اگر بعد از اتمام حج یا عمره یادش بیاید عمل او صحیح است .
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمل خالی از اشکال نیست.
ص: 207
*آية الله (فاضل): اگر بعد از اعمال حج یادش آمد حج او صحیح است. ولی اگر بعد از عمره تمتع يا عمره مفرده یادش آمد عمره باطل است، و در عمره تمتع اگر فرصت دارد و امکان جبران دارد باید به میقات و لو به ادنى الحل برگردد و جبران کند و اگر امکان جبران نبود حج افراد انجام دهد، و در این صورت کفایت از حجة الاسلام می کند.
* مسأله: اگر کسی لبیک واجب را نگفت چه به واسطه عذری و چه بدون عذر چیزهایی که بر محرم حرام است بر او حرام نمی شود، و اگر آن چه در احرام موجب کفاره می شود به جا آورد کفاره ندارد، و هم چنین اگر لبیک را به ریاء باطل کند (1).
*** آیات عظام (اراکی)، (تبریزی)، (مکارم): احوط این است نایب هم بگیرد.
* آية الله (خامنه ای): باید به هر نحو که می تواند بگوید و بنا بر احتیاط نایب هم بگیرد.
* آية الله (سیستانی): کافی است به نحوی که می تواند بگوید، اگر عرف صدق تلبیه کند و اگر صدق نکند به احتیاط واجب هم مرادف عربی و هم ترجمه آن را بگوید و نیز نایب بگیرد.
آية الله (نوری): نایب گرفتن لازم نیست.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر تلقین ممکن نشد به هر طوری که می تواند بخواند و ترجمه اش را به فارسی یا زبان دیگر بگوید و نایب هم بگیرد رجاء که از طرف او بطور صحیح بخواند (2).
* مسأله: اگر بعد از گفتن لبیک واجب در میقات، فراموش کند که نیت عمره تمتع کرده یا نیت حج تمتع، بنا بگذارد که نیت عمره تمتع کرده، و عمره او صحیح است، و هم چنین اگر بعد از لبیک گفتن در روز هشتم که باید برای حج تمتع بگوید، فراموش کرد که لبیک را برای حج گفت یا برای عمره، بنا بگذارد که برای حج تمتع گفته، و حج او صحیح است و احتیاط مستحب در تجديد تلبيه است (3).
*** آية الله (تبریزی)، آية الله (خوئی): اگر داخل در عمل مترتب مثل طواف عمره تمتع یا وقوف به عرفات شده، حکم به صحت می شود(4).
ص: 208
* مسأله: جایز نیست لبیک واجب را از میقات تأخیر بیندازد، و اگر تأخیر انداخت باید به دستوری که در مسأله 215 ذکر شد، عمل کند (1).
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط جایز نیست.
* آية الله (خوئی): کسی که می خواهد از راه مدینه به حج برود بهتر است گفتن تلبيه را تا رسیدن به بیداء ( جایی که یک میل با ذو الحلیفه به طرف مکه فاصله دارد) تأخیر بیندازد و در آنجا تلبيه بگوید و کسی که از راه دیگر به حج می رود تلبیه را پس از قدری راه رفتن بگوید.
* مسأله: واجب در لبیک بیش از یک مرتبه نیست، ولی مستحب است تکرار آن و زیاد گفتن آن هر چه می تواند، و برای هفتاد مرتبه گفتن ثواب زیادی ذکر شده است، و لازم نیست آن چه را در حال احرام بستن گفته است تکرار کند، بلکه کافی است بگوید «لبیک اللهم لبیک» یا تکرار کند «لبیک» را فقط (2).
* آية الله (مکارم): بقصد رجاء.
* مسألة: - احتیاط واجب آن است که کسی که برای عمره تمتع محرم شد در وقتی که خانه های مکه پیدا می شود لبیک را ترک کند و دیگر لبیک نگوید، و مراد از خانه های مکه خانه هایی است که در زمانی که عمره به جا می آورد جزء مکه باشد هر چند مکه بزرگ شود، و احتیاط واجب برای کسی که احرام حج بسته آن است که لبیک را تا ظهر روز عرفه بیشتر نگوید (3).
**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (مکارم): واجب است.
* آية الله (خامنه ای): قطع تلبيه عمره تمتع در هنگام پیدا شدن خانه های مکه و قطع تلبيه حج از زوال روز عرفه واجب است.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (بهجت): بلکه مراد خانه های قدیمی مکه است.
*** *** آیات عظام (خوئی)، (خامنه ای)، (تبریزی)، (بهجت)، (مکارم)، (فاضل): باید قطع نماید.
ص: 209
* مسأله: که یکی «لنگ» است و دیگری «رداء» که باید آن را به دوش بیندازند. و احتیاط واجب آن است که این دو جامه را قبل از نیت احرام و لبیک گفتن بپوشد و اگر بعد از لبیک پوشید احتیاط آن است که لبیک را دوباره بگوید (1).
* آية الله (گلپایگانی): پوشیدن دو جامه احرام اختصاص به مردان ندارد و احتیاط واجب آن است که زنها نیز دو جامه را به پوشند اگر چه کندن لباس دوخته بر آنها واجب نیست و جایز است بعد از احرام دو جامه حرام را بیرون بیاورند و با همان لباس خودشان باشند و بهتر آن است که در حال سعی و طواف دو جامه حرام را در برداشته باشند.
* آية الله ( فاضل): دو جامه ای که باید محرم بپوشد، مخصوص مرد است. ولی زن قبل از نیت و تلبيه به احتیاط واجب نیت کند. همان لباسی که پوشیده لباس احرامش باشد، ولی احتياط مستحب آن است که فقط در حال نیت و تلبيه دولباس احرام را بپوشد.
* آية الله (صافی): احتیاط مستحب آنست که زنها نیز دو جامه حرام را در وقت محرم شدن به پوشند و در طواف و سعی نیز همراه داشته باشند (2).
* آية الله (بهجت): واجب است پوشیدن دو جامه در حال احرام، و محل پوشیدن، از باب مقدمه قبل از نیت و تلبیه است و احتیاط در صورت تاخیر پوشیدن در اعاده نیت و تلبیه است (3).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): می بایست قبل از نیت و تلبيه دو جامه را به پوشند.
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): لباسهای دوخته را بکند، و این دو جامه را.
** آية الله (خامنه ای)، آية الله (فاضل): احتياط مستحب است.
* آية الله (سیستانی): احتیاط مستحب اعاده نیت و تلبيه است (4).
ص: 210
* مسأله: لازم نیست که لنگ، ناف و زانو را بپوشاند، و کفایت میکند که بنحو متعارف باشد، ولی مستحب است که ناف و زانو را به پوشاند(1).
** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): باید به اندازه ای باشد که ناف تا زانو را به پوشاند.
* * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (سیستانی)، (مکارم)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب لازم است.
* آية الله (اراکی): بنا بر احتياط .
* آية الله (بهجت): ازار از ناف تا زانو را باید به پوشاند (ولی استحباب پوشاندن ناف و زانو را متعرض نشده اند. (2))
* مسأله: در پوشیدن دو جامه احرام ترتیب خاصی معتبر نیست، بلکه به هر ترتیبی بپوشد مانع ندارد، فقط باید یکی را لنگ قرار دهد به هر کیفیتی که می خواهد، و یکی را رداء قرار دهد به هر کیفیتی که می خواهد، و احتیاط مستحب آن است که رداء شانه ها را به پوشاند (3).
* آية الله (خامنه ای): اگر به کیفیت متعارف باشد کفایت می کند.
*** آية الله (اراکی)، آية الله مکارم): بنا بر احتیاط واجب.
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (تبریزی)، (بهجت): باید به پوشاند.
* آية الله (سیستانی): احتیاط واجب این است که رداء به اندازه ای باشد که دو شانه و دو بازو و مقدار قابل توجهی از کمر را به پوشاند (4).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): باید رداء به قدری باشد که شانه ها را به پوشاند.
* آية الله (خامنه ای): باید رداء به قدری باشد که شانه ها را به پوشاند.
* آية الله (فاضل): بلکه واجب است علاوه بر آن قسمتی را به پوشاند به گونه ای که صدق رداء بکند.
* مسألة: احتیاط واجب آن است که در حال اختیار اکتفا نکند به یک جامه بلند که مقداری از آن را لنگ کند و مقداری را رداء قرار دهد، بلکه باید دو جامه جدا باشند (5).
ص: 211
* آية الله خامنه ای): پوشیدن دو جامه احرام واجب تعبدی است.
* آية الله (بهجت): إحرام صحیح است.
* آية الله (سیستانی): بلکه ظاهر این است که کافی نباشد.
* مسأله: در پوشیدن جامه احرام احتیاط واجب آن است که نیت کند و قصد امر الهی و اطاعت او کند و احتیاط مستحب آن است که در کندن جامه دوخته هم نیت و قصد اطاعت
کند.
* آية الله (بهجت): در پوشیدن لباس احرام قصد قربت لازم است. (متذکر نیت کندن لباس مخيط نشده اند) آية الله (سیستانی): بعید نیست اعتبار قصد قربت در پوشیدن لباس احرام.
* مسألة: شرط است در این دو جامه که نماز در آنها صحيح باشد، پس کفایت نمی کند جامه حریر و غير مأكول و جامه ای که نجس باشد به نجاستی که در نماز عفو از آن نشده باشد (1).
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احتياط آن است که پوشیدن به نحو متعارف باشد.
* آية الله (سیستانی): احتياط مستحب این است که پوشیدن به نحو متعارف باشد.
* آية الله (بهجت): واجب است پوشیدن دو جامه احرام که یکی از آنهاستر کند ما بين ناف و زانو که آن را ازار گویند و دیگری که رداء باشد آن قدر باشد که بپوشاند دو شانه را به نحوی که رداء و تری به آن صادق باشد (2).
* آية الله (بهجت): بنا بر احتیاط. در مجموع موانع نماز خواندن در لباس (3).
* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب در غیر درندگان.
* مسأله: لازم است جامه ای را که لنگ قرار می دهد نازک نباشد به طوری که بدن نما باشد، و احتیاط مستحب آن است که رداء هم بدن نما نباشد (4).
* * * * * * * آیات عظام (خوئی)، (اراکی)، (نوری)، (تبریزی)، (بهجت)، (فاضل)، (مکارم): احتیاط واجب است.
ص: 212
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): معظم له در مناسک فارسی احتیاط وجوبی و در مناسک عربی فتوا می دهند به این که بدن نما نباشد.
* آية الله (سیستانی): احتیاط این است که هیچ قسمتی از آزار بدن نما نباشد، ولی این شرط در رداء معتبر نیست (1).
* آية الله (خامنه ای): بدن نما بودن رداء مانع ندارد. مشروط بر این که رداء بر آن صدق کند.
* مسألة: احتیاط واجب آن است که لباس احرام زن حریر خالص نباشد، بلکه احتياط آن است که تا آخر احرام حرير نپوشد (2).
***** آیات عظام (خامنه ای)، (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (صافی): باید از حریر خالص نباشد.
* آية الله (بهجت): اما زنان بنا بر اقوی جایز است در جامه حریر احرام ببندند، گر چه احتیاط در ترک آن است. و هم چنین است جواز پوشیدن آن در جمیع احوال إحرام (3).
مسألة: دو جامه ای که ذکر شد که باید محرم بپوشد مخصوص به مرد است، ولی زن می تواند در لباس خودش به هر نحو هست محرم شود چه دوخته باشد یا نباشد ولی حریر محض نباشد (4).
*** نظر آیات عظام (گلپایگانی)، (فاضل) و (صافی) در سوم از واجبات احرام (پوشیدن لباس) گذشت.
* آية الله (مکارم): و به هر رنگ باشد.
آية الله (تبریزی)، آية الله (سیستانی): زنان می توانند در لباسهای عادی خود در صورتی که دارای شرایط ذکر شده در لباس احرام باشد احرام ببندند.
* مسألة: احتیاط واجب آن است که هر وقت در بین اعمال یا غیر آن در احوال إحرام این دو جامه نجس شود تطهیر یا تبدیل نماید، و احوط مبادرت به تطهیر بدن است در حال احرام اگر نجس شود (5).
ص: 213
* آية الله (صافی): اگر لباس احرام در بعض حالات احرام نجس شود، احتیاط مستحب آن است که آن را عوض کند و یا تطهیر نماید، بلکه احوط و اولی آن است که اگر محرم بدنش نجس شود نجاست را از آن زایل کند (1).
* آية الله (مکارم): این حکم واجب است.
* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب باید مبادرت کند به تبدیل یا تطهیر.
* آية الله (فاضل): یا لباسی که زن محرم پوشیده.
* آية الله (بهجت): و چنانچه بدن نجس شود تطهیر آن از جهت محرم بودن واجب نیست بنا بر اظهر (2).
* آية الله (فاضل): احتیاط استحبابی است.
* آية الله (سیستانی): وجوب مبادرت به تطهیر بدن ثابت نیست.
* مسألة: اگر تطهیر نکند جامه حرام یا بدن را کفاره ندارد (3).
آية الله (فاضل): و إحرام او هم باطل نمی شود .
* مسألة: احتياط آن است که جامه إحرام از پوست نباشد، لكن ظاهرا اگر به آن جامه گفته شود مانع ندارد (4).
*** آية الله (مکارم)، آية الله (تبریزی): این احتیاط ترک نشود.
* اية الله (خوئی): بنا بر احتیاط، بافتنی باشد و از قبیل چرم و پوست و نمد نباشد.
* آية الله (بهجت): اقوى جواز احرام است. در لباسهایی که می تواند در نماز بپوشد هر چند پوست یا غیر بافتنی باشد (5).
* آية الله (سیستانی): احتیاط مستحب در دو جامه احرام این است که بافتنی باشد و از قبیل چرم و پوست و نمد نباشد (6).
ص: 214
* آية الله (خامنه ای): چنانچه جامه احرام از پوست یا نایلون و مانند آن باشد اگر عرفا به آن جامه گفته می شود و متعارف است مانع ندارد.
* مسأله: لازم نیست که جامه احرام منسوج و بافتنی باشد، بلکه اگر مثل «نمد» مالیده باشد و جامه به آن گفته شود مانع ندارد (1).
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط لازم است منسوج باشد و نمد کافی نیست.
* آية الله (مکارم): احتیاط در آن ترک نشود.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط در دو جامه احرام این است که بافتنی باشد و از قبیل چرم و پوست و نمد نباشد.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): به احتیاط واجب جامه احرام بافته باشد و از پوست و یا مثل نمد مالیده نباشد (2).
* مسألة: افضل آن است که محرم اگر جامه احرام را عوض کرده وقتی که وارد مکه می شود برای طواف همان جامه ای را که در آن محرم شده است بپوشد، بلکه موافق احتیاط استحبابی است (3).
* مسألة: اگر محرم اضطرار پیدا کند به پوشیدن قبا با پیراهن برای سردی هوا یا غیر آن می تواند قبا و پیراهن بپوشد، لكن باید قبا را پائین و بالا کند و به دوش بیندازد، و دست از آستين آن بیرون نیاورد، و احوط آن است که پشت و رو نیز بکند، و پیراهن را نیز باید به دوش بیندازد و نپوشد، و اگر اضطرار رفع نمی شود مگر به پوشیدن قبا و پیراهن، می تواند بپوشد (4).
* آية الله (فاضل): مثل نیافتن رداء و ازار.
* آية الله (سیستانی): واجب این است که پشت و رو کند و دست از آستين آن بیرون نیاورد اما بالا و پایین کردن آن در مناسک ایشان نیامده است.
* آية الله (فاضل): احتیاط استحبابی است، و واجب است پیراهن را نیز بالا و پایین کند.
* آية الله (مکارم): یعنی به طور معمولی بپوشد.
ص: 215
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ولی باید برای آن کفاره بدهد.
*** آیات عظام (خامنه ای)، (سیستانی)، (تبریزی): و بنا بر احتیاط کفاره هم بدهد.
مسأله: لازم نیست جامه حرام را همیشه در برداشته باشد، بلکه جایز است آنها را عوض کند و برای شستن بیرون بیاورد و برای حمام رفتن آنها را بکند بلکه جایز است برای حاجت هر دو را بیرون بیاورد و لخت شود (1).
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): و غیر حاجت.
* مسألة: شخص محرم می تواند از دو جامه احرام بیشتر بپوشد، مثل دو سه رداء و دو سه لنگ برای حفظ از سرما یا غرض دیگر (2).
* آية الله (فاضل): لكن همه آنها باید شرایط لباس احرام را داشته باشند.
* مسألة: اگر لباس احرام را عمد نپوشد یا لباس دوخته در حالی که می خواهد محرم شود بپوشد معصیت کرده است، ولی به احرام او ضرر نمی رساند و احرامش صحیح است، و اگر از روی عذر باشد معصیت هم نکرده و احرامش صحیح است (3).
* آية الله (اراکی): و اگر در حال عقد احرام، لباس دوخته را عمدا بیرون نیاورد، احرام او اشکال دارد و اگر از روی عذر باشد معصیت نکرده.
* آية الله (خامنه ای): اگر در حین احرام از روی علم و عمد لباس دوخته را از تن بیرون نیاورد، صحت احرامش خالی از اشکال نیست.
* آية الله (مکارم): در صورت عمد خالی از اشکال نیست.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بنا بر احتیاط باید لباس را بکند و محرم شود تا قطع به صحت احرام نماید (4).
* مسأله: گره زدن لباس احرام اشکال ندارد ولی احتیاط واجب آن است که آن را که لنگ قرار داده به گردن گره نزند، و اگر از روی جهل یا نسیان گره زد احتیاط آن است که فورا باز کند،
ص: 216
ولی به احرامش ضرر نمی رساند و چیزی هم بر او نیست، و سنگ در جامه احرام گذاشتن و با نخ بستن نیز جایز است (1).
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط واجب اشکال دارد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): سنجاق زدن و گره زدن حوله احرام، و سنگ گذاشتن بین دو طرف حوله، به نحوی که حوله به صورت یقه پیراهن درآید جایز نیست، و نیز نباید پارچه حرام را چاک داده و مانند پیراهن بپوشد، بلی قرار دادن سنگ کوچک، در جامه احرام برای آن که آن را سنگین کرده، و ردا را حفظ نماید مانعی ندارد.
**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت)، (سیستانی): احوط این است که ازار (لنگ) خویش را به گردن خود بلکه مطلقا گره نزند، و لو بعض آن را به بعض دیگر. و با چیزی مانند سنجاق نیز آن را به هم وصل نکند. و احوط این است که ردا نیز گره زده نشود، ولی فرو کردن سوزن یا سنجاق در آن عیبی ندارد.
* آية الله خامنه ای): بستن لنگ به گردن جایز نیست لكن سنجاق زدن و امثال آن و گره زدن بعض آن به بعض مانع ندارد مادامی که از صدق مسمای ازار خارج نشود و در رداء. بستن آن مطلقا مانعی ندارد، مادامی که از صدق مسمای رداء خارج نشود.
* آية الله (اراکی): جایز نیست بنا بر احتیاط.
* آية الله (گلپایگانی): اگر بدون گره باشد مانعی ندارد، بشرط آن که دو طرف رداء را روی یکدیگر نگذارد که مثل گریبان شود.
آية الله (نوری): چنانکه جایز است بعضی از لباس احرام را به بعضی دیگر با سوزن و غیر وصل کند.
* مساله: شرط نیست در احرام بستن پاک بودن از حدث اصغر و اکبر، پس جایز است در حال جنابت و حیض و نفاس محرم شود، بلکه غسل احرام برای حائض و نفساء مستحب است (2).
* مسألة: اگر پیراهن بپوشد بعد از آن که محرم شد لازم است که پیراهن را شکاف دهد و از پائین بیرون آورد، ولی اگر در پیراهن محرم شود لازم نیست شکاف دهد و از پائین بیرون آورد،
ص: 217
و همین قدر لازم است آن را بکند و لباس احرام بپوشد، و در هر دو صورت احرامش صحيح است (1).
* آية الله (بهجت): در هر دو صورت نزع مخیط باید بدون پوشاندن سر باشد (2).
* مسألة: اگر فراموش کند احرام را و به خاطرش نیاید مگر بعد از اتمام همه واجبات و نتواند جبران کند احتیاط در بطلان عمره او است اگر چه صحت آن بنظر بعید نیست، ولی اگر اعمال حج را هم تمام کرد و یادش آمد عملش صحیح است (3).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): عمره او صحيح است.
* آية الله (فاضل): عمره اش باطل است و باید عدول بغیر حج تمتع کند و همین طور است اگر ترک احرام از روی جهل باشد.
* آية الله (اراکی): احتیاط واجب در بطلان عمره او است.
* اية الله (مکارم): عمره و حج او صحیح است.
آية الله (تبریزی): صحت عمره او خالی از اشکال نیست و باید احتیاط ترک نشود.
* آية الله (خوئی): خالی از اشکال نیست و باید احتیاط ترک نشود (4).
* آية الله (خامنه ای): نظر ایشان نسبت به صحت یا بطلان عمره به دست نیامد.
* آية الله (بهجت): محل تأمل است صحیح بودن غیر حج (5).
* آية الله (سیستانی): خالی از اشکال نیست و باید احتیاط ترک نشود.
* آية الله (سیستانی): اگر احرام حج را فراموش کند یا جهلا ترک کند تا اعمال تمام شود حج صحیح است.
* مسأله: كسی در وقت احرام این طور قصد می کند: محرم می شوم، یا احرام می بندم، برای
ص: 218
عمره تمتع یا غیر آن، با توجه به این مسأله که فرموده اید نیت احرام لازم نیست، بلکه ممکن نیست، این احرام چه صورت دارد (1)؟
- امام خمینی (ره):
به احرام ضرر نمی زند هر چند قصد إحرام لازم نیست، و احرام امر قصدی نیست، بلکه اگر شخص بقصد حج یا عمره تلبيه بگوید محرم می شود هر چند قصد احرام نکند.
* آية الله (خامنه ای): در صورت علم و عمد نظر ایشان در ذیل مسأله 286 بیان شد.
*** آیات عظام (اراکی)، (مکارم)، (بهجت): لازم است. و تفصیل این مسأله در ذیل بحث نیت در واجبات احرام گذشت.
* آية الله (تبریزی): همین که به قصد عمره و یا حج تمتع تلبيه واجب را گفت، محروم می شود و قصد إحرام، همین است.
*) آية الله (غروی): به این معنی که توقف بر قصد ندارد نه این که قصد احرام ممکن نیست.
* مسأله: زنی قبل از احرام برای عمره تمتع می دانست که عادت ماهانه او ده روز است و قبل از احرام حج، اعمال عمره تمتع را نمی تواند انجام دهد، مع ذلک، نیت عمره تمتع کرد، آیا در برگرداندن نیت احرام عمره تمتع به حج افراد، باید چه کند (2)؟
- امام خمینی (ره):
نیت را به حج افراد برگرداند و اشکال ندارد، بلی اگر با التفات به این که نمی تواند عمره تمتع را انجام دهد و اگر انجام دهد صحیح نیست به نیت عمره تمتع محرم شود، صحت این احرام، بلکه حصول جد به آن، محل اشکال است.
* آية الله (بهجت): در صورتی که قصدش انجام وظیفه بوده کفایت میکند و حج افراد به جا می آورد (3).
آية الله (خوئی): اگر در حال احرام تا آخرین زمان ممکن برای اتيان اعمال عمره تمتع حائض بوده فتوای ایشان در دست نیست که آیا احرامش برای عمره تمتع باطل است یا می تواند آن را بعنوان حج افراد قرار دهد، گر چه در استفتاءات حکم به بطلان إحرام برای حج افراد
ص: 219
شده اگر زن در وقت احرام حائض بود و گمان می کرد تا آخر وقت پاک نمی شود و بعدا کشف خلاف شد.
* آية الله (تبریزی): این در صورتی است که در حال احرام حائض باشد چنانکه ظاهر سؤال است ولی اگر بعد از احرام حائض شد مخیر است بین این که حج افراد به جا آورد و بعد از فراغت، عمره مفرده به جا آورد و بین این که اعمال عمره تمتع را بدون طواف و نمازش به جا آورد به این ترتیب که سعی و تقصیر نموده و برای حج احرام بسته به عرفات و منا برود و پس از فراغ از اعمال منا قضای طواف عمره و نماز آن را قبل از طواف حج به جا آورد.
* سؤال: مردها معمولا برای احرام، یک حوله به عنوان لنگ به کمر می بندند و یکی هم بر روی شانه ها می اندازند، ولی بعضی افراد برای این که موقع وزش باد و یا سوار شدن ماشین عورت آنان ظاهر نشود اضافه بر آن دو حوله، یک متر چلوار ندوخته از وسط پا عبور می دهند به نحوی که دو طرف پارچه از جلو و عقب زیر حوله قرار می گیرد، آیا این عمل صحیح است یا اشکال دارد (1)؟
- امام خمینی (ره): اشکال ندارد.
* آية الله (مکارم): ولی بهتر اجتناب از این گونه کارهاست.
* سؤال: آیا می شود برای کسی که قادر بر تلبیه گفتن نیست نایب گرفت یا خیر (2)؟
-امام خمینی (ره):
اخرس (لال) باید با انگشت به تلبيه اشاره کند و زبانش را هم حرکت دهد، و نایب گرفتن کافی نیست.
* آية الله (خامنه ای): احوط آن است که نایب هم بگیرد.
* * * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (مکارم): بهتر است نایب هم بگیرد.
* آية الله (بهجت): شخص گنگ و لال با انگشت خود همراه با نیت قلبی به تلبيه اشاره
ص: 220
نموده و زبان خود را حرکت دهد، و اگر ممکن نباشد که این کار را خودش انجام دهد نایب بگیرد که به جای او تلبيه بگويد (1).
* آية الله سیستانی): اگر در اثر عارضه ای لال شده است و الفاظ تلبيه را می داند، به مقداری که می تواند تلفظ کند و اگر نتواند زبان و لب را به آن حرکت دهد و همراه با آن در قلب اخطار نماید و با انگشت به آن اشاره کند و اگر لال و کر مادرزاد است و مانند آن، پس زبان و لب را مانند کسانی که تلفظ می کنند حرکت دهد و با انگشت اشاره کند.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر چه به گفتن ترجمه آن باشد و نایب هم بگیرد رجاء که از طرف او بطور صحیح بگوید.
* سؤال: کسی که در گذشته حج واجبش را انجام داده، و بنا دارد حج مستحبی به جا آورد، ولی از روی ناآگاهی و یا فراموشی در نیت احرام عمره می گوید «احرام عمره تمتع از حج تمتع از حجة الاسلام می بندم قربة إلى الله»، آیا آوردن و در نیت داشتن حجة الاسلام، در حالی که حج مستحبی است، اشکال دارد یا خیر (2)؟
- امام خمینی (ره):
اشکال دارد، مگر آن که اشتباه لفظی باشد و قصدش این بوده عمره ای که وظیفه او است انجام دهد و اسمش را حجة الاسلام گذاشته باشد.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): مانعی ندارد (3).
* آية الله سیستانی): اشکال ندارد.
* سؤال: اگر کسی بداند در صورت صحیح نگفتن تلبیه، محرم نمی شود، و تلبيه را غلط بگوید و اعمال حج را انجام دهد، آیا اعمالش صحیح است یا نه (4)؟
- امام خمینی (ره):
چنانچه از روی عمد بوده صحیح نیست، و اگر عمدی نبوده و از روی فراموشی یا ندانستن مسأله بوده، در فرض مرقوم بعید نیست صحت عمل.
ص: 221
* آية الله (فاضل): با توجه به این که عالم به حکم بوده اگر نسبت به موضوع جاهل بوده یعنی نمی دانسته تلبیه را غلط می گوید حکم ترک احرام از روی جهل و سهو را دارد که حکم آن در مسأله 290 گذشت.
* آية الله (اراکی): در جهل به حکم، محل اشکال است.
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمل او خالی از اشکال نیست و باید احتیاط کند.
* سؤال: اگر کسی تلبیه را غلط بگوید و بعد از وقوفين و قبل از اتمام اعمال حج فهمید که صحيحا محرم نشده است، آیا وظیفه او نسبت به سایر اعمال، و هم چنین عمره قبلی او چگونه است (1)؟
- امام خمینی (ره):
با فرض این که بعد از وقت جبران متوجه شده بعید نیست صحت عمل، لكن احوط عدم اکتفاء به این حج است، و این احتیاط ترک نشود.
* آية الله (سیستانی): اگر تلبیه را به مقدار تمكن اداء کرده است و غلط بودن آن به اندازه ای نیست که صدق تلبیه نکند عمل صحیح است در غیر این صورت اگر تلبيه عمره را غلط گفته است عمل او بنا بر احتیاط باطل است و اگر تلبيه احرام حج باشد همان جا تلبيه بگوید و عملش صحیح است.
*** آیات عظام (خامنه ای)، (فاضل)، (گلپایگانی): این احتیاط استحبابی است.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صحت عمل خالی از اشکال نیست و باید احتیاط نماید.
* سؤال: ترجمه تلبيه (لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک) چیست (2)؟
- امام خمینی (ره):
ترجمه جمله مذکور چنین است: اجابت میکنم دعوت تو را خدایا اجابت میکنم دعوت تو را، اجابت میکنم دعوت تو را، شریکی نیست مر تو را، اجابت میکنم دعوت تو را.
و اگر کلمه دعوت را هم نگوید کفایت میکند در مواردی که باید ترجمه را بگوید.
ص: 222
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): با کمال میل و شوق اجابت میکنم دعوت تو را خدایا، با کمال میل و شوق اجابت می کنم، اجابت میکنم دعوت تو را با کمال میل و شوق، شریکی نیست مرتو را، با کمال میل و شوق اجابت می کنم، اجابت می کنم تو را.
* سؤال: لباس احرامی که معلوم نیست از درآمد منبر است یا وجوهات شرعیه آیا لازم است خمس آن را بدهد (1)؟
- امام خمینی (ره): با فرض شک، لازم نیست، هر چند احتیاط مطلوب است.
* آية الله (سیستانی): اگر به مقدار تمكن، تلبيه را گفته است و غلط بودن آن به حدی نبوده است که صدق تلبیه نکند چیزی بر او نیست در غیر این صورت اگر در احرام عمره باشد بنا بر احتیاط واجب عمل باطل است و اگر در احرام حج باشد صحیح است.
* آية الله (غروی): یعنی شک در این که لباس از درآمد است یا غیر درآمد اما اگر بداند از درآمد است و شک کند که از منبر یا وجوهات شرعیه است بنا به گفته ما باید خمس آن را در بیاورد.
آية الله (بهجت): در هر دو مورد به زائد از مؤنه سنة خمس تعلق می گیرد.
* سؤال: کسی که به دیگران تلقین نیت و تلبیه می کند و خودش فراموش کرده است که نیت نماید، وظیفه اش چیست (2)؟
- امام خمینی (ره):
اگر بقصد انجام عمره یا حج تلبيه نگفته، محرم نشده است و باید در صورت امکان به میقات برگردد، و اگر ممکن نیست به خارج حرم برود و مجددا محرم شود.
* سؤال: آیا لباس احرام منحصر در دو جامه است و بیشتر نباید باشد (3)؟
- امام خمینی (ره): مقدار واجب آن دو جامه است، و زیادتر مانع ندارد.
ص: 223
امام خمینی (ره): مستحبات احرام چند چیز است:
1- آن که قبلا بدن خود را پاکیزه نموده و ناخن و شارب خود را بگیرد و موی زیر بغل و عانه را با نوره ازاله نماید (1).
* آية الله (سیستانی): پاره ای از مستحبات و مکروهاتی که اینجا ذکر شده مبتنی بر قاعده تسامح است پس باید رعایت آنها به قصد رجا باشد نه ورود.
* آية الله (مکارم): این امور و امور مربوط به ترک مکروهات را بقصد رجا به جا می آورد.
- کسی که قصد حج دارد از اول ماه ذی القعده و شخصی که قاصد عمره مفرده است پیش از یک ماه موی سر و ریش را رها کند.
* آية الله (مکارم): و بعضی از فقها به وجوب آن قائل شده اند و این قول گر چه ضعیف است احوط است.
2- آن که پیش از احرام در میقات غسل احرام بنماید و این غسل از زن حائض و نفساء نیز صحیح است و تقدیم این غسل بخصوص در صورتی که خوف آن باشد که در میقات آب یافت نشود جایز است و در صورت تقدیم اگر در میقات آب یافت شد مستحب است غسل را اعاده بنماید و بعد از این غسل اگر مکلف لباسی را پوشید یا چیزی را خورد که بر محرم حرام است باز هم اعاده مستحب است و اگر مکلف در روز غسل نمود از غسل تا آخر شب آینده کفایت می کند و هم چنین اگر غسل در شب نمود تا آخر روز آینده کافی است ولی اگر بعد از غسل و پیش از احرام به حدث أصغر محيرث شد غسل را اعاده نماید.
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط.
* آية الله (بهجت): در انتقاض غسل سابق بغیر نوم، تأمل است و اظهر در نوم، عدم انتقاض است، و آن که اعاده، شبیه به مستحب در مستحب است (2).
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر سال بر آن گذشته باشد، لازم است خمس آن را بدهد.
* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب باید با حاکم شرع به نسبت احتمال مصالحه کند.
ص: 224
* آية الله (فاضل): و این در صورتی است که وجوهات شرعیه را به عنوان شهریه گرفته باشند. اما اگر به عنوان استحقاق یا خدمات دینی گرفته اند و سال بر آن گذشته است باید خمس آن را بدهند.
3- آن که در جامه احرام از پنبه باشد (1).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و بهتر آن است که در پارچه سفید محرم شود و نیت احرام و نیت پوشیدن جامه احرام بلکه نیت کندن لباس دوخته را نیز بر زبان آورد.
4- آن که احرام را به ترتیب ذیل ببندد در صورت تمكن بعد از فریضه ظهر، و در صورت عدم تمکن بعد از فریضه دیگر، و در صورت عدم تمکن از آن بعد از شش یا دو رکعت نماز نافله، در رکعت اول پس از حمد سوره توحید، و در رکعت دوم سوره جحد را بخواند، و شش رکعت أفضل است، و بعد از نماز حمد و ثنای الهی را به جا آورد و بر پیغمبر و آل او صلوات بفرستد آنگاه بگوید:
اللهم إني أسألك أن تجعلني ممن استجاب لک و آمن بوعدک و اتبع أمرك فائي عبدک وفي قبضتك لا أوقي إلا ما وقيت ولا آخذ إلا ما أعطيت وقد ذكرت الحج فأسألك أن تعزم لي عليه على كتابک و سنة نبيک صلواتک علیه و آله وتقويني على ما ضعفت و تسلم لي مناسكي في يسر منک و عافية و اجعلني من وفدک الذي رضيت و ارتضيت و سميت و كتبت، اللهم إني خرجت من شقة بعيدة وأنفقت مالي ابتغاء مرضاتک اللهم فتمم لي حجتي و عمرتي، اللهم إني اريد التمتع بالعمرة إلى الحج على كتابک و سنة نبيک صلواتک علیه و آله، فان عرض لي عارض يحبسني فخلني حيث حبستني بقدر الذي قدرت علي الله إن لم تكن حجة فعمرة، أحرم لک شعري و بشري ولحمي ودمي وعظامي و مخي و عصبي من النساء والثياب و الطيب أبتغي بذلك وجهک و الدار الآخرة».
*** آیات عظام (اراکی)، (فاضل)، (بهجت): در صورت عدم تمکن از فریضه اداء، بعد از فريضه قضا محرم شود.
5- هنگام پوشیدن دو جامه احرام بگوید:
الحمد لله الذي رزقني ما أواري به عورتي و اؤدي فيه فرضي و أعبد فيه ربي و أنتهي فيه إلى ما أمرني، الحمد لله الذي قصدته فبلغني و أردته فأعانني و قبلني ولم يقطع بي و وجهه أردت
ص: 225
فسلمني فهو حصني و كهفي و حرزي و ظهري و ملاذي و رجائي و منجاي و ذخري و عدتي في شدتي و رخائي» (1).
6- آن که تلبيه ها را در حال احرام تکرار کند خصوصا در موارد آینده:
الف - وقت برخاستن از خواب.
ب - بعد از هر نماز واجب و مستحب.
ج- وقت رسیدن به سواره.
د- هنگام بالا رفتن از تل یا سرازیر شدن از آن.
ه- وقت سوار شدن یا پیاده شدن.
و- آخر شب.
ز- اوقات سحر. زن حائض و نفساء نیز این تلبيه ها را بگویند.
و شخص متمتع تلبیه گفتن او در عمره مستمر خواهد بود تا آن که خانه های مکه را ببیند. و اما تلبيه حج تا ظهر روز عرفه مستمر است.
** آية الله (اراکی)، آية الله (بهجت): و هم چنین بر مردان مستحب است تلبيه را بلند بگویند.
امام خمینی (ره): مكروهات احرام چند چیز است:
1- إحرام در جامه سیاه، و أفضل إحرام در جامه سفید است (2).
*** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): بلکه احوط ترک آن است.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بلکه اولی ترک پوشیدن هر پارچه رنگ شده است مگر رنگ سبز که در بعضی روایات معتبره استثناء شده است.
2- خوابیدن محرم بر رخت و بالش زرد رنگ (3).
ص: 226
آية الله (بهجت): بر بالش سیاه رنگ.
3- احرام بستن در جامه چرکین و اگر جامه در حال احرام چرک شود بهتر آن است که مكلف مادامی که در حال احرام است آن را نشوید.
* آية الله (مکارم): ولی می تواند آنها را تبدیل به احرامی تمییز کند.
4- احرام بستن در جامه راه راه
* آية الله سیستانی): إحرام بستن در جامه نقشه دار و مانند آن.
5- استعمال حنا پیش از احرام در صورتی که اثر آن تا حال احرام باقی بماند.
* آية الله (مکارم): اگر قصد زینت داشته باشد اشکال دارد و فرقی میان حنا و رنگهای امروز نیست.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): با قصد زینت خلاف احتیاط است.
* آية الله (بهجت): اظهر جواز استعمال حنا است قبل از احرام هر گاه اثر آن باقی بماند تا حال احرام (1).
6- حمام رفتن و أولی آن است که محرم بدن خود را با کیسه و مثل آن نساید.
* آية الله مکارم): کراهت حمام رفتن ثابت نیست ولی بدن خود را با کیسه و مثل آن نمالد.
*** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): اولی بلکه احوط آن است که محرم بدن خود را با کیسه و مثل آن نساید.
7- لبیک گفتن محرم در جواب کسی که او را صدا نماید.
** آية الله (سیستانی)، آية الله (تبریزی): بلکه احوط ترک آن است.
**آية الله (اراکی)، آية الله (فاضل): و هم چنین ساییدن صورت، چنانچه نداند موجب بیرون آمدن خون می شود و هم چنین کشتی گرفتن.
اول: شکار صحرایی که وحشی باشد مگر در صورتی که ترس داشته باشد از آزار آن (2).
ص: 227
* آية الله (سیستانی): حیوانی که در اصل وحشی باشد هر چند بالعرض اهلی شده باشد، و فرقی نمیکند که حلال گوشت باشد یا حرام گوشت و علاوه بر شکار کردن، کشتن و مجروح ساختن بلکه هر گونه ایذا آن حرام است.
* آية الله (خامنه ای): به جهت عدم ابتلاء صيد معظم له متعرض آن نشده اند.
امام خمینی (ره):
خوردن گوشت شکار بر محرم حرام است چه خودش شکار کند یا غیر خودش، چه محرم شکار کند یا غیر محرم (1).
* آية الله (سیستانی): حتی اگر غیر محرم آن را در غیر حرم شکار کرده باشد.
* آية الله (مکارم): خواه قبل از احرام خودش شکار کرده باشد یا نه.
امام خمینی (ره):
نشان دادن شکار را به شکارچی حرام است و همین طور اعانت او به هر نحوی حرام است (2).
امام خمینی (ره):
اگر محرمی صید را ذبح کند در حکم میته خواهد بود بنا بر مشهور، و به احتیاط واجب هم در باره محرم و هم محل (3).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر محرم صیدی را شکار کند و یا آن را ذبح کند میته خواهد بود، پس بر محرم و غیر محرم حرام است خوردن آن، بلکه نماز خواندن در پوست آن نیز جایز نیست (4).
* آية الله (فاضل): اگر محرمی صید را ذبح کند، از نظر خوردن در حکم میته خواهد بود، در صورتی که ذبح یعنی بریدن رگهای چهارگانه به دست محرم باشد اما چنانچه با پرتاب تیر صید کرده باشد به احتیاط واجب در حکم میته است. بدون فرق بین آن که محرم از آن استفاده نماید یا محل.
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): صیدی را که محرم ذبح کرده بر محرم و محل حرام است.
ص: 228
امام خمینی (ره):
شکار دریایی مانع ندارد، و آن حیوانی است که تخم و جوجه، هر دو را در دریا کند (1).
* آیات عظام (گلپایگانی)، (تبریزی)، (سیستانی): حیوان دریایی آن است که فقط در آب زندگی کند.
* آية الله (مکارم): و زندگی در دریا کند بنا بر احتیاط واجب .
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): و در آن هم زندگی کند.
* آية الله (فاضل): زندگی او در دریا باشد به نظر عرف.
امام خمینی (ره): ذبح و خوردن حیوانات اهلی مثل مرغ خانگی و گاو و گوسفند و شتر مانع ندارد (2).
امام خمینی (ره):
پرندگان، جزء شکار صحرایی می باشند و ملخ نیز در حکم شکار صحرایی است (3).
امام خمینی (ره):
احتیاط واجب آن است که زنبور را نکشد اگر قصد اذیت او را نداشته باشد (4).
آية الله (فاضل): زنبور عسل باشد یا زنبورهای دیگر.
* آیات عظام متعرض حکم کشتن زنبور نشده اند هر چند آية الله (خوئی)، در كفارات، کفاره کشتن زنبور را ذکر کرده اند.
امام خمینی (ره):
نگاه داشتن صید حرام است اگر چه خودش مالک آن باشد (5).
** آية الله (اراکی) و آية الله (فاضل): اگر قبل از احرام با خود آورده باشد باید آن را رها کند و با خود نگاه ندارد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر صید را با خود آورده باشد وقتی محرم شد از ملک او بیرون می رود و باید آن را رها کند.
آية الله (سیستانی): چه خودش آن را شکار کرده باشد پیش از احرام یا بعد از آن و چه
ص: 229
دیگری شکار کرده باشد و چه شکار در حرم صورت گرفته باشد، چه در بیرون آن اگر با خود همراه داشته باشد (1).
امام خمینی (ره):
اگر پرنده ای که نزد او است «پر» در نیاورده یا پر او را چیده اند واجب است آن را حفظ کند تا پر درآورد و آن را رها کند، بلکه بعید نیست که واجب باشد حفظ بچه صید را، مثل آهو بره تا بزرگ شود و رها کند آن را (2).
*** آية الله (مکارم) و آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب.
* آية الله سیستانی): اگر محرم در بیرون حرم صید را با شکار کردن یا پس از آن کشته باشد بنا بر احتیاط خوردن آن گوشت بر محل نیز حرام است و هم چنین حرام است بر محل صیدی که آن را محل یا محرم در حرم شکار یا ذبح کرده باشد.
امام خمینی (ره):
هرشکاری که حرام است، جوجه و تخم آن نیز حرام است. بدان که در شکار احکام بسیاری است و چون محل حاجت چندان نیست از بیان آنها خودداری شد (3).
* آية الله (سیستانی): بعید نیست حرمت برداشتن، شکستن و خوردن تخم آنها بر محرم و به احتیاط واجب نباید دیگری را در این امر کمک کند.
* آية الله سیستانی): همان گونه که شکار حیوانات صحرایی حرام است کشتن همه حيوانات حرام است به جز:
1- حیوانات اهلی هر چند وحشی شده باشند. 2- مرغی که قادر بر پرواز نیست مانند مرغ خانگی. 3- حیوانی که از آن بر خود می ترسد یا قصد زدن یا گزیدن انسان را دارد. 4- پرندگان شکاری اگر کبوتران حرم را اذیت کنند. 5- مار و عقرب و موش و هم چنین تیراندازی و سنگ انداختن به کلاغ و لاشخور جایز است.
ص: 230
امام خمینی (ره):
اگر کسی در احرام عمره تمتع از روی علم و عمد با زن چه در قبل و چه در دبر و یا با مرد جماع کند ظاهرا عمره اش باطل نشود و لكن موجب کفاره است که بیان آن می آید، و احتیاط آن است که اگر این عمل پیش از سعی واقع شد عمره را تمام کند و آن را دو مرتبه به جا آورد(1).
*آية الله (غروی): این حکم مبنی بر احتیاط است.
* آية الله (سیستانی): و هم چنین بلند کردن یا در آغوش گرفتن با شهوت.
* آية الله (بهجت): قید بودن شهوت برای نظر به اهل مسلم است (2).
آية الله (سیستانی): در صورتی که نگاه کردن به همسر از روی شهوت موجب خروج منی شود لازم است از آن پرهیز کند و احتیاط مستحب آن است که اگر موجب خروج منی هم نشود پرهیز کند.
آية الله (سیستانی): محرم می تواند از همنشینی و صحبت و مانند آن با عیال خود لذت ببرد ولی احتیاط مستحب ترک استمتاع است مطلقا (3).
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): محرم می تواند به غیر از جماع و بوسیدن و لمس و نگاه به شهوت و ملاعبه از عیال خود لذت برد بنا بر اظهر ( مانند التذاذ از صدا و یا سخن گفتن با او) گر چه احوط ترک استمتاع است مطلقا.
*اية الله (فاضل): مرد نسبت به زوجه خودش.
* آية الله (مکارم): نگاه و لمس بدون قصد لذت مانعی ندارد، و احتیاط آن است که بوسیدن بدون قصد لذت را نیز ترک نماید.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): برای زنان همین حکم نسبت به مردان صادق است اگر چه از محارم زن باشند.
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): از زن.
* آية الله (سیستانی): اگر بعد از تمام شدن سعی باشد و هم چنین در عمره مفرده .
* آية الله (غروی): بنا بر احتياط لزومی.
* آية الله (خوئی): ایشان متعرض جماع با مرد نشده اند.
ص: 231
* آية الله (اراکی): اگر کسی در احرام عمره تمتع پیش از سعی از روی علم و عمد با زن چه در قبل و چه در دبر، و یا مرد، جماع کند بنا بر احتیاط عمره اش باطل می شود و باید عمره را تمام کند و یک شتر کفاره بر او لازم است و در صورتی که وقت وسعت دارد عمره تمتع را اعاده کند و اگر وقت تنگ است حج خود را به حج افراد بدل و پس از حج، عمره مفرده به جا آورد و حج تمتع را سال بعد اعاده کند و هم چنین هرگاه جماع عمدی در عمره مفرده قبل از سعی واقع شود عمره او فاسد است (1).
* آية الله (فاضل): حرمت نفسی و ذاتی وطی با مرد گر چه خیلی شدید و موجب حد است ليكن ارتباط آن با احرام محل اشکال است.
آية الله (بهجت): عمره اش باطل است لکن باید عمره را تمام کند و دوباره اعاده نماید و بعد حج تمتع به جا آورد. و اگر وقت تنگ باشد حج او مبدل به افراد می شود و باید بعد از حج، عمره مفرده به جا آورد و احوط اعاده حج است در سال آینده (2).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): اگر پیش از سعی باشد عمره او فاسد است و باید احتياطا آن را تمام کند، و بعد از تمام کردن عمره پیش از حج، واجب است عمره را اعاده نماید و یک شتر کفاره بر او واجب است، و اگر وقت اتمام و اعاده ندارد آن عمره فاسده را قطع کند و اعاده نماید، و اگر نتواند به واسطه تنگی وقت آن را پیش از حج اعاده کند حج او افراد می شود و باید بعد از حج عمره مفرده به جا آورد، ولی باید به همان احرام عمره باقی بماند و احتياطا به یکی از مواقیت خارج مکه برود و تجدید نیت جهت حج افراد بنماید، و احوط اعاده حج است در سال آینده.
* آية الله (فاضل): بنا بر احتیاط موجب كفاره است.
* آية الله (مکارم): کفاره آن بنا بر احتیاط یک شتر است.
* آية الله (مکارم): احتياط مستحب.
* آية الله (تبریزی): بنابر اظهر عمره اش باطل نمی شود ولی احتیاط این است که عمره را پیش از حج در صورت امکان اعاده نماید و در صورت عدم امکان در سال بعد حج را اعاده کند.
* آية الله (سیستانی): احتیاط واجب این است که عمره اش را تمام کند و پس از آن حج به
ص: 232
جا آورد و در سال آینده هر دو را دوباره به جا آورد و اگر در عمره مفرده باشد نیز عمره اش باطل است و واجب است در مکه بماند تا ماه دیگر قمری و برود از یکی از مواقیت پنجگانه محرم شود و عمره را اعاده کند و به احتیاط واجب إحرام از خارج حرم کافی نیست (1).
* آية الله (غروی): عمره را از میقات اعاده می کند بعد از اکمال على الأحوط در صورت تمكن از آن قبل از حج و در صورت عدم تمکن از آن عمره را بعد از قطع آن استیناف میکند و اگر آن هم ممکن نشد عمره را تمام می کند و حج افراد به جا می آورد و در سال آینده قضا می نماید.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): از اینجا تا آخر در مناسک ایشان نیست بلکه به جای آن هست: «و در صورت عدم امکان سال دیگر حج را اعاده نماید» (2).
* آية الله (مکارم): اگر وقت تنگ است عمره را اعاده نکند و حج تمتع را ادامه دهد.
* آية الله (فاضل): ظاهرا عمره باطل نمی شود، لذا اگر وقت تنگ است حج تمتع را به جا آورد و احتیاط مستحب آن است که سال بعد حج را اعاده کند. و اگر این عمل در عمره مفرده قبل از سعی واقع شده باید این عمره را تمام کند و یک شتر کفاره بدهد و در ماه بعد نیز یک عمره مفرده دیگر انجام دهد. (اگر چه اصل آن مستحب بوده و محل احرام عمره دوم در صورتی که در عمره اول از یکی از مواقیت معروفه محرم شده همان جاست و الا از ادنى الحل است. همان طور که در صورت عدم تمکن از رفتن به مواقیت می تواند از ادنى الحل محرم شود.
امام خمینی (ره):
اگر در عمره تمتع این عمل را از روی علم و عمد پس از سعی مرتکب شود کفاره بر او واجب می شود و کفاره بنا بر احتیاط واجب یک شتر است چه ثروتمند باشد یا نباشد (3).
*** آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (فاضل): عمره او صحیح است.
* آية الله (گلپایگانی): و کفاره او اگر ثروتمند باشد یک شتر، و اگر فقیر باشد یک گوسفند، و در متوسط الحال یک گاو است، واظهر تخییر بین سه چیز است مطلقا.
* آية الله (صافی): کفاره آن اگر متمکن است یک شتر وإلا یک گاو است.
*** آیات عظام (خوئی)، (نوری)، (اراکی): بنا بر احتیاط واجب یک شتر است برای کسی
ص: 233
که بتواند شتر تهیه کند، و یک گاو است اگر متوسط باشد و نتواند شتر تهیه کند، و یک گوسفند است اگر معسر باشد و نتواند گاو تهیه کند.
آية الله (سیستانی): کفاره اش بنا بر احتیاط یک شتر و یا یک گاو است (1).
* آية الله (تبریزی): کفاره اش یک گوسفند است و بنا بر احتیاط یک شتر و یا یک گاو (2).
* آية الله (بهجت): کفاره اش یک شتر است (3).
* آية الله (فاضل): کفاره اش یک شتر و یا یک گاو و یا یک گوسفند است به اختیار خودش اگر چه بهتر آن است که شتر را کفاره دهد.
امام خمینی (ره):
اگر در احرام حج این عمل را از روی علم و عمد به جا آورد اگر قبل از وقوف به عرفات بوده حج او فاسد است مسلما، و اگر بعد از وقوف به عرفات و قبل از وقوف به مشعر الحرام بوده، حج او فاسد است بنا بر اقوی، و در هر دو صورت کفاره آن یک شتر است (4).
*** آية الله (نوری)، آية الله (اراکی): و باید زن و شوهر با هم خلوت نکنند تا اعمال مناسک خود را تمام کنند، و هم چنین در سال بعد در صورتی که از همان راه قبلی قصد حج کنند، پس از رسیدن به محل معصیت باید از هم جدا شوند تا اتمام مناسک
* آية الله (فاضل): ظاهرا حج او در هر دو صورت صحیح است ولی باید یک شتر و در صورت عجز یک گاو کفاره بدهد و باید زن و شوهر با هم خلوت نکنند تا اعمال مناسک خود را تمام کنند و سال بعد باید حج تمتع به عنوان عقوبت انجام دهند. و هم چنین در سال بعد در صورتی که از همان راه قبلی قصد حج کنند، پس از رسیدن به محل معصیت باید از هم جدا شوند تا اتمام مناسک. و زن هم اگر در احرام بوده و به عمل راضی شده همین حکم را دارد. و اگر مجبور شده كفاره اش به عهده شوهر است.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (بهجت): در این صورت حج او فاسد است على الاشهر.
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر این عمل قبل از وقوف در مزدلفه صورت گرفته باشد باید حج در سال آینده اعاده شود.
ص: 234
آية الله (سیستانی): اگر این عمل قبل از وقوف در مزدلفه صورت گرفته باشد باید حج را تمام کند و در سال آینده نیز اعاده نماید چه حج واجب باشد چه مستحب.
* آية الله (بهجت): کفاره این عمل در صورت تمکن یک شتر و در صورت عجز یک گاو و در صورت عجز یک گوسفند می باشد.
* آية الله (خامنه ای): کفاره آن شتر است و متعرض صورت عجز نشده اند.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): در صورت تمکن یک شتر و در صورت عجز یک گوسفند کفاره بدهد.
- امام خمینی (ره):
در این دو صورت که حج فاسد شد باید حج را تمام کند و در سال دیگر نیز حج به جا آورد.
آیات عظام در مناسک خود اضافه بر کلام حضرت امام رحمة الله متعرض تفریق و جدایی بین زن و شوهر در حج امسال و سال آینده شده اند.
آية الله (فاضل): گذشت که حج فاسد نشده است
* آية الله (خامنه ای): بعد از وقوف به مشعر الحرام و قبل از اتمام طواف نساء اگر آمیزش جنسی شود حج صحیح است و فقط باید کفاره بدهد.
- امام خمینی(ره):
اگر این عمل بعد از وقوف به عرفات و شعر واقع شد دو صورت دارد (1):
یکی آن که:
قبل از تجاوز از نصف طواف نساء مرتکب شده، در این صورت حج او صحیح است، و فقط باید کفاره بدهد (2).
***** آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (اراکی)، (تبریزی)، (صافی): اگر این عمل پیش از طواف نساء و یا قبل از تمام شدن شؤط پنجم باشد حج او صحیح است ولی باید کفاره بدهد.
ص: 235
* آية الله (سیستانی): اگر این عمل قبل از طواف نساء و یا قبل از اتمام شوط چهارم طواف نساء باشد حجش صحیح و کفاره دارد و اگر بعد از آن باشد کاره هم ندارد (1).
آية الله (فاضل) : اگر قبل از تمام شدن شوط سوم باشد حج او صحیح و کفاره دارد.
* آية الله (مکارم): اگر قبل از طواف نساء این عمل صورت گیرد حجش صحیح ولی گناه کرده است و کفاره آن یک شتر است.
آية الله (بهجت): اگر این عمل در دور سوم طواف نساء باشد و هم چنین اگر در دور چهارم باشد بنا بر احتیاط و اگر بعد از دور پنجم طواف نساء بوده کفاره نیز ندارد على الأظهر الاشهر اگر چه احوط کفاره است (2).
دوم آن که:
بعد از تجاوز از نصف طواف نساء مرتکب شده، پس حج او صحیح است و کفاره هم ندارد بنا بر اقوى.
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بعد از تمام شدن شؤط پنجم طواف نساء.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): بعد از تجاوز از 5 شؤط اگر مرتکب شود حج او صحیح و کفاره نیز ندارد اگر چه احوط است.
* آية الله (تبریزی): بعد از شؤط پنجم کفاره ندارد.
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): على الاظهر الاشهر، گر چه احوط کفاره است.
* آية الله (فاضل): اگر این عمل بعد از تمام شدن شؤط سوم باشد کفاره نیز ندارد.
- امام خمینی (ره):
اگر زنی را از روی شهوت ببوسد کفاره آن یک شتر است، و اگر بدون شهوت ببوسد کفاره آن یک گوسفند است. و احتیاط مستحب آن است که یک شتر کفاره بدهد (3).
* آية الله (گلپایگانی): در این صورت خالی از قوت نیست که یک شتر کفاره بدهد.
** آية الله (سیستانی) آية الله (بهجت): در این صورت بنا بر احتیاط واجب یک گوسفند کفاره بدهد (4).
ص: 236
*** آیات عظام (نوری)، (اراکی)، (صافی): در این صورت بنا بر احتیاط واجب یک شتر باید کفاره بدهد.
* آية الله مکارم): احتياط آن است که بوسیدن بدون قصد لذت را ترک کند و اگر ببوسد یک گوسفند کاره بدهد.
* آية الله خامنه ای): کفاره بوسیدن هم سر اگر با شهوت باشد یک شتر است و اگر بدون شهوت باشد یک گوسفند و ظاهرا بوسیدن غیر همسر مانند مادر و فرزند حرام نیست و کفاره هم ندارد.
* آية الله (بهجت): متعرض استحباب کفاره شتر نشده اند.
* آية الله (خوئی): اگر زنش را با شهوت ببوسد و منی از او خارج شود یک شتر باید کفاره بدهد و اگر منی از او خارج نشود بنا بر احتیاط یک شتر باید بدهد (1).
* آية الله (تبریزی): اگر زنش را با شهوت ببوسد و منی خارج شود یک شتر کفاره بدهد و اگر منی خارج نشود و یا از روی شهوت نباشد یک گوسفند کفاره بدهد.
آية الله (سیستانی): اگر مرد محرم همسرش را از روی شهوت ببوسد و منی خارج شود لازم است یک شتر کفاره بدهد ولی اگر منی خارج نشود بعید نیست که یک گوسفند کفاره دادن کافی باشد و اگر مردی که محرم نیست همسر محرم خود را ببوسد به احتیاط واجب باید یک گوسفند کفاره بدهد.
- امام خمینی (ره):
اگر عمدا نگاه کند بغیر زن خود و انزالش شود احوط آن است که اگر می تواند یک شتر کفاره بدهد، و اگر نمی تواند یک گاو، و اگر آن را هم نمی تواند یک گوسفند کفاره بدهد (2).
* آية الله (بهجت): بنحو حرام، و اما اگر انزال نشود پس جز این که گناه کرده چیزی براو نیست بنا بر اظهر (3).
* آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): چه با شهوت باشد و چه بدون شهوت اگر انزال شود کفاره اش یک شتر است در صورت دارا بودن و یک گاو است اگر متوسط باشد و یک گوسفند اگر فقیر باشد.
ص: 237
* آية الله (فاضل): اقوی آن است که اگر متمول است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو و اگر فقیر است یک گوسفند کفاره بدهد.
آية الله (سیستانی): اگر محرم به غیر همسر خود نگاه حرام کند اگر منی خارج نشود کفاره ندارد و اگر خارج شود کفاره واجب است و احتیاط واجب آن است که اگر وضع مالی او خوب است یک شتر و اگر متوسط الحال است یک گاو کفاره بدهد و نسبت به فقیر یک گوسفند کافی است.
- امام خمینی (ره):
اگر محرم نگاه کند به زن خود از روی شهوت و انزالش شود مشهور آن است که یک شتر کفاره است، ولی اگر از روی شهوت نباشد کفاره ندارد(1).
* آية الله (تبریزی): و یا از روی شهوت باشد و انزال نشود.
* آية الله (بهجت): ولی اگر از روی شهوت نگاه کند و منی از او بیرون نیاید یا بدون شهوت نگاه کند و منی بیرون بیاید کفاره ندارد (2).
آية الله (بهجت): اگر او را از روی شهوت ببوسد بنا بر احتیاط یک شتر کفاره بدهد چه منی خارج شود و چه نشود.
*آية الله (فاضل): اگر زنش را با شهوت ببوسد و منی خارج شود کفاره آن یک شتر است و اگر منی خارج نشود (3). کفاره آن یک گوسفند است. و بوسیدن بدون شهوت کفاره ندارد، چون حرام نیست. وزن هم در این مسأله حکم مرد را دارد.
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.
* آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (صافی): باید یک شتر کفاره بدهد.
آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب یک شتر بدهد. و اما اگر منی بیرون نیاید و یا بدون شهوت به او نگاه کرد و منی بیرون آمد، کفاره واجب نیست (4).
* آية الله (فاضل): بنا بر اقوی یک شتر کفاره بدهد.
ص: 238
- امام خمینی (ره):
اگر کسی با زن دست بازی کند به شهوت و انزالش نشود یک گوسفند کفاره آن است و اگر انزالش شود احتیاط آن است که یک شتر کفاره بدهد اگر چه کفایت گوسفند، خالی از قوت نیست (1).
* آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): این فرع در مناسک ذکر نشده.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر محرم زن خود را با شهوت لمس کند باید یک گوسفند کفاره دهد و اگر با همسر خود ملاعبه کند و انزال شود لازم است یک شتر کفاره دهد.
*آية الله (سیستانی): اگر زن خود را با شهوت لمس نماید یا بلند کند یا در آغوش بگیرد باید یک گوسفند کفاره بدهد. چه انزال شود و چه نشود. و اگر بدون شهوت باشد کفاره ندارد. و اگر با زن خود ملاعبه نماید و انزال شود باید یک شتر کفاره بدهد و اگر نمی تواند باید یک گوسفند کفاره بدهد (2).
* آية الله (بهجت): اگر با شهوت هم سر خود را لمس نماید یک گوسفند باید بدهد و اگر با او ملاعبه کند و انزال شود لازم است یک شتر کفاره بدهد و احوط قضای حج است در موردی که این ملاعبه با انزال و امثال آن بنحو حرام بر غیر محرم صورت بگیرد مثل این که با اجنبیه باشد و در ملاعبه بدون انزال یک گوسفند است.
*آية الله (مکارم): این احتیاط ترک شود.
* آية الله (فاضل): اگر محرم زن خود را با شهوت لمس کند و یا با او بازی کند اگر انزال نشود یک گوسفند کفاره بدهد، و اگر انزال شود بنا بر احتیاط واجب یک شتر کفاره دارد.
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بنا بر احتیاط واجب یک شتر کفاره دارد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): واجب است یک شتر کفاره بدهد (3).
* آية الله (خامنه ای): کفاره ملاعبه منتهی به امناء در حال احرام یک شتر است.
ص: 239
- امام خمینی (ره):
هر یک از این امور که موجب کفاره است اگر با جهل به مسأله یا از روی غفلت یا از روی نسیان واقع شود به عمره و حج او ضرر نمی رساند و بر شخص کفاره نیست (1).
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر طواف حج را فراموش نموده و با عيال خود نزدیکی کند و یا بعد از سعی و قبل از تقصیر از روی جهل به حکم باشد باید کفاره بدهد.
- امام خمینی (ره):
اگر مردی با زن خود که محرم است از روی اجبار جماع کند بر زن چیزی نیست، و مرد باید علاوه بر کفاره خود، کفاره زن را هم بدهد، و اگر زن از روی رضایت جماع دهد کفاره بر خود اوست، و مرد باید کفاره خودش را بدهد، و كفاره ای که باید بدهند گذشت (2).
* آية الله (سیستانی): اگر مرد زنش را مجبور به جماع کند، بنا بر احتیاط واجب باید کفاره او را نیز بدهد.
* آية الله (فاضل): و در این صورت ظاهرا حج او صحیح است ، اما باید مثل مرد سال بعد به عنوان عقوبت حج تمتع انجام دهد.
- امام خمینی (ره):
جایز نیست شخص محرم شاهد شود از برای عقد گر چه آن عقد برای غیر محرم باشد (3).
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): شاهد شدن بر عقد بنا بر قول مشهور بر محرم حرام است، و این قول موافق احتیاط است.
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب نباید شخص محرم شاهد شود.
* آية الله (بهجت): حاضر شدن در مجلس عقد و شاهد شدن بر آن بر محرم حرام است (4).
**آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): احتیاط واجب.
ص: 240
- امام خمینی (ره):
احتياط آن است که شهادت ندهد بر عقد اگر چه شاهد عقد شده باشد، در حال محرم نبودن، اگر چه جایز بودن آن خالی از قوت نیست (1).
* آية الله (بهجت): احتياط واجب.
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): بعضی از فقهاء فرموده اند که گواهی بر عقدی که قبلا واقع شده نیز بر محرم حرام است، ولی دلیلش ظاهر نیست.
* آية الله مکارم): احتیاط واجب این است که محرم.
آية الله (فاضل): شهادت دادن به عقد در حال احرام جایز است هر چند احتیاط مستحب در ترک آن است.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): شهادت بر عقد جایز نیست اگر چه پیش از احرام شاهد شده باشد.
- امام خمینی (ره):
اقوى آن است که خواستگاری کردن در حال احرام جایز است و احتیاط در ترک است.
* * * * * * * * آیات عظام (اراکی)، (نوری)، (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (مکارم)، (فاضل)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب محرم نباید خواستگاری نماید.
- امام خمینی (ره):
رجوع کردن به زنی که طلاق رجعی داده است مانع ندارد (2).
- امام خمینی (ره):
اگر زنی را در حال احرام برای خود عقد کند با علم به مسأله، آن زن بر او حرام دائمی می شود (3).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): متعرض حرمت ابدیه نشده اند و فرموده اند که عقد او باطل است.
* آية الله (بهجت): اقوى حرمت ابدیه است (4).
ص: 241
- امام خمینی (ره):
اگر زنی را با جهل به مسأله برای خود عقد کند عقدی که کرده است باطل است، لكن حرام دائمی نمی شود، ولی احتیاط آن است که آن زن را نگیرد خصوصا اگر با او نزدیکی کرده باشد (1).
* آية الله (بهجت): اگر جاهل بود حرام ابدی نمی شود اگر چه دخول بنماید بنا بر اظهر و اشهر (2).
* آية الله (گلپایگانی): متعرض فرض جهل نشده اند.
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): در صورت عدم دخول، و در صورت دخول حرام دائمی می شود.
* آية الله (مکارم): این احتیاط مستحب است.
- امام خمینی (ره):
ظاهرا فرقی بین زن عقدی و صیغه ای نیست در احکامی که ذکر شد (3).
- امام خمینی (ره):
احتياط آن است که زن اگر احرام بسته باشد و مرد محرم نباشد و عقد کند او را، با او نزدیکی نکند و طلاق دهد او را، و در صورت علم به مسأله او را طلاق دهد، و با او هیچ وقت ازدواج نکند (4).
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط مستحب.
* آية الله (فاضل): اگر زنی احرام بسته باشد و مردی که محرم نیست او را به عقد خود درآورد، این عقد باطل است. و چنانچه زن عالم به حکم بوده است عقد باطل است و برای همیشه بر یکدیگر حرام می شوند.
آية الله (گلپایگانی): متعرض این فرع نشده اند.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): در صورتی که زن محرم باشد و مردی که محرم نیست او را به عقد خود درآورد این عقد باطل است و چنانچه زن عالم به حکم بوده است موجب حرمت ابدی هم می شود. *( آية الله سیستانی): حكم اخیر مبنی بر احتیاط است)
ص: 242
* آية الله (بهجت): احوط اتحاد حکم مرد و زن است بلکه خالی از وجه نیست (1).
- امام خمینی (ره):
اگر کسی عقد کند زنی را برای محرمی و محرم دخول کند پس اگر هر سه عالم به حکم (5) باشند بر هر یک آنها یک شتر کفاره است، و اگر دخول نکند کفاره نیست، و در این حکم فرق نیست بین آن که زن و عاقد محل باشند یا محرم، و اگر بعضی از آنها حکم را می دانند و بعضی نمی دانند بر آن که می داند کفاره است (2).
* آية الله (بهجت): و نیز عالم به موضوع در موردی که محلی برای جهل به آن هست (3).
* آية الله سیستانی)، آية الله (فاضل): عالم به حکم و موضوع (یعنی این که بدانند مرد محرم است) باشند.
یعنی طلب بیرون آمدن منی کردن بدست یا غیر آن هر چند به خیال باشد یا به بازی کردن با زن خود یا کس دیگر بهر نحو باشد، پس اگر منی خارج شود کفاره آن یک شتر است، و احتیاط واجب آن است که در جایی که جماع موجب بطلان است استمناء نیز موجب بطلان باشد به نحوی که در جماع گفته شد (4).
* آية الله خامنه ای): و اگر نتواند شتر بدهد قربانی کردن یک گوسفند کافی است و این در صورت علم به حكم و عمد می باشد و اگر استمناء با کاری است که او با خود انجام می دهد و پیش از مزدلفه است لازم است حج را تمام کند و در سال بعد آن را دوباره به جا آورد و اگر استمناء به وسیله هم سرش انجام شده، احتیاط واجب آن است که باز هم این گونه عمل کند.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که با آلت خود بازی کند و منی بیرون بیاید کفاره آن یک شتر است و اگر این عمل قبل از موقفین باشد سال دیگر باید اعاده حج نماید.
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): اگر محرم با آلت خود بازی کند و منی از آن بیرون
ص: 243
بیاید حکم کسی است که با زن خود نزدیکی کرده و مسأله آن گذشت. و اگر بدون بازی با آلت استمناء نمود، کفاره بر او واجب می شود و بنا بر اظهر حج و عمره اش فاسد نخواهد شد. هر چند رعایت احتیاط در اعاده آنها بهتر است.
* آية الله سیستانی): استمناء با عضو تناسلی چه با دست و غیر آن مطلقا حرام است و حکم آن در حج حكم جماع است که گذشت و هم چنین در عمره مفرده به احتیاط واجب و استمناء به وسیله بوسیدن زن و یا دست زدن و یا ملاعبه و نگاه حکمش در مسائل قبل گذشت. و استمناء به وسیله شنیدن صحبت زن و یا اوصاف و مشخصات او و یا به وسیله تصورات او در خیال و مانند آن بر محرم حرام است ولی موجب کفاره نیست (1).
* آية الله (بهجت): و بدان که انزال منی با استمناء، بعضی او را مفسد حج دانسته اند مثل جماع کردن و این قول احوط است در استمناء به مثل عبث با آلت خود و مانند آن از محرم بر غیر محرم پس ترک نشود احتیاط به قضاء حج (2).
* آية الله (فاضل): ظاهرا استمناء موجب بطلان نمی شود و حکم آن مثل جماع است که گذشت. و ظاهرا زن نیز همین حکم را دارد.
از قبیل مشک و زعفران و کافور و عود و عنبر، بلکه مطلق عطر هر قسم که باشد.
** آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت): احوط اجتناب از هر بوی خوشی غیر از اینهاست.
* آية الله (تبریزی): این حکم در غیر زعفران و عود و عنبر و مشک و ورس، مبنی بر احتیاط مستحب است.
* آية الله (سیستانی): بر محرم حرام است استعمال هر ماده ای که برای خوشبو کردن بدن یا لباس یا خوراک یا غیر آنها مورد استفاده واقع می شود، چه استعمال به بوییدن باشد یا خوردن یا مالیدن یا رنگ کردن یا بخور دادن و احتیاط واجب آن است که از شامپو و صابون و سیگاری که بوی خوشی دارد نیز اجتناب کند.
ص: 244
مالیدن عطر بر بدن و لباس جایز نیست و همین طور پوشیدن لباسی که بوی عطر می دهد اگر چه قبلا به آن عطر مالیده شده باشد (1).
* آية الله (مکارم): یا پراکندن در فضا به وسیله اسپری و مانند آن.
- امام خمینی (ره):
خوردن چیزی که در آن چیزی است که بوی خوش می دهد مثل زعفران جایز نیست (2).
- امام خمینی (ره):
پوشیدن لباس یا خوردن غذایی که بوی خوش می دهد اضطرار پیدا کند باید (2) دماغ خود را بگیرد که بوی خوش به آن نرسد.(3)
* آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی): بنا بر احتیاط لازم.
* آية الله (مکارم)؛ مگر این که موجب عسر و حرج باشد.
- امام خمینی (ره):
از گلها یا سبزیهایی که بوی خوش می دهد باید اجتناب کند، مگر بعضی انواع که صحرایی است، مثل «بومادران» و «درمنه» و «خزامی» که میگویند از خوشبوترین گلها است (4).
* آية الله (سیستانی): این حکم مخصوص گیاهانی است که برای بوییدن مورد استفاده واقع می شود چه از آن عطر گرفته شود و چه نشود.
*** آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، (مکارم)، (صافی): بنا بر احتیاط واجب از تمام گلها اجتناب کند.
**نظر آية الله (خوئی)، آية الله (بهجت) این است که باید بنا بر احتیاط لازم از هر بوی خوشی اجتناب کند. ولی آية الله (بهجت) موارد استثناء را ذکر نکرده اند.
* آية الله (خامنه ای): احتیاط واجب نبوییدن هر چیز معطری است که به آن عطر گفته نمی شود.
* آية الله (تبریزی): چنانکه گذشت حکم در غير زعفران و عود و عنبر و ورس و مشک، مبنی بر احتياط مستحب است.
ص: 245
- امام خمینی (ره):
احتياط آن است که از «دارچینی» و «زنجبیل» و «هل» و امثال آنها اجتناب کند اگر چه اقوى حرام نبودن آنها است (1).
* آية الله (سیستانی): حرمت شامل آنها نیز می شود .
- امام خمینی (ره):
از میوه های خوشبو از قبیل سیب و به اجتناب لازم نیست، و خوردن آنها و بوییدن آنها مانع ندارد، لكن احتياط آن است که بوییدن را ترک کند (2).
* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب از بوییدن آنها اجتناب کند.
- امام خمینی (ره):
اقوى حرمت گرفتن دماغ است از بوی بد، لكن فرار کردن از بوی بد به تند رفتن عیب ندارد (3).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): متعرض حرمت ابدیه نشده اند و فرموده اند که عقد او باطل است.
آية الله (بهجت): اقوى حرمت ابدیه است (4).
- امام خمینی (ره):
خرید و فروش عطریات اشکال ندارد لكن نباید آنها را برای امتحان بو کند یا استعمال کند (5).
- امام خمینی (ره):
کفاره استعمال بوی خوش یک گوسفند است بنا بر احتیاط واجب (6).
- امام خمینی (ره):
مشهور آن است که استعمال خلوق کعبه و آن چیزی است که کعبه را به آن خوش بو می کنند حرام نیست، لكن چون معلوم نیست که خلوق چیست (7).
* آية الله (فاضل): ماده خوشبوی مخصوصی است که برای نظافت کعبه استعمال می شود.
ص: 246
* آية الله (غروی): خلوق عبارت است از عطری که مایع بوده و زرد رنگ و اعظم اجزای آن زعفران است و کعبه را با آن خوشبو می کنند.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نهایت احتیاط در آن .. احتیاط آن است که اجتناب کند از بوی خوشی که در کعبه است.
*آية الله (بهجت): متعرض این احتیاط نشده است.
** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط از بوییدن آنها هنگام خوردن باید خودداری شود.
آية الله (تبریزی): اولی این است که از بوییدن آنها هنگام خوردن خودداری شود.
* آية الله (بهجت): این احتیاط در صورتی است که معلوم باشد دخول آن چه جایز نیست بوییدن آن (ولو بحسب احتياط ممنوع باشد) در آن، و معلوم نباشد نامیده شدن آن به خلوق کعبه (که خوشبو کننده کعبه است با خصوصیتی در ساخت آن) و الا اقوى عدم حرمت است (1).
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل): این احتیاط لازم نیست.
* آية الله (سیستانی): خلوق کعبه عطری است که از زعفران و غیر آن گرفته می شده است و نسبت به آن چه فعلا كعبه را با آن خوشبو میکنند چیزی در مناسک ایشان نیامده است.
* آية الله خامنه ای): این احتیاط لازم است.
- امام خمینی (ره):
اگر بوی خوش را مکرر استعمال کرد در وقت واحد بعید نیست یک گوسفند کفایت کند، لكن احتیاط در تعدد است، و اگر در اوقات متعدده استعمال کرد احتیاط ترک نشود، و اگر بعد از استعمال کفاره داد و باز استعمال کرد واجب است که باز کفاره بدهد (2).
* آية الله (گلپایگانی): در صورت تکرار کفاره هم تکرار شود (3).
* آية الله (خامنه ای): تكرر استعمال طیب در یک زمان تا حدی که عرفا آن را یک بار استعمال کردن بدانند کفاره را متعدد نمیکند و در غیر آن على الظاهر باید کفاره را به تعداد استعمال تکرار کند و عدم تخلل كفاره تأثیری ندارد گر چه وجوب کفاره به جهت استعمال طيب معلوم نیست.
ص: 247
* آية الله (بهجت): با تخلل تکفیر کفاره دارد و بدون آن احتیاط است.
* آية الله (تبریزی): چنانچه گذشت کفاره در غیر خوردن مبنی بر احتیاط وجوبی است و در صورت تکرار احتیاط در تعدد کفاره است.
* آية الله (اراکی): یا مجلس واحد، بنا بر احتیاط کفاره را تکرار کند.
* آية الله (فاضل): بنا بر اقوى كفاره را باید متعدد بدهد.
* آية الله (خوئی): متعرض این مسأله نشده اند.
*مثل پیراهن و زیر جامه و قبا و امثال آنها.
* آية الله (سیستانی):
برای محرم جایز نیست که جامه دکمه دار با آن چه فایده دکمه را داشته باشد بپوشد در صورتی که دکمه آن را ببندد و هم چنین جایز نیست جامه ای بپوشد که یقه و آستین داشته باشد و سر را از یقه و دستها را از آستین بیرون بیاورد و هم چنین جایز نیست شلوار و زیر شلواری و آن چه را که در ستر عورتین مانند آنها باشد مگر این که ازار (لنگ) نداشته باشد که در این صورت پوشیدن آن جایز است، و بنا بر احتیاط واجب باید از پوشیدن لباسهای متعارف مانند پیراهن و قبا و لباده و کت و پیراهن عربی بپرهیزد، هر چند دکمه آنها را نبندد یا دست از آستین و سر از يقه بیرون نیاورد (1).
*آية الله ( خوئی): پوشیدن پیراهن و قبا و شلوار و زیر شلواری و جامه دکمه دار با بستن دکمه آن و درع ( زره) و هر جامه ای که آستین دار باشد که دست در آن برود بر محرم حرام است.
- امام خمینی (ره):
چیزهایی که شبیه به دوخته است مثل پیراهنهایی که با چرخ یا با دست می بافند یا چیزهایی را که با نمد به شکل بالا پوش می مالند مثل کلیجه و پستک و کلاه و غیر آن جایز نیست (1) پوشیدن آنها (2).
ص: 248
* آية الله (سیستانی): فرقی نیست در آن چه در حاشیه قبل گفته شد که لباس دوخته باشد یا بافتنی با نمد مالی یا غیر آن.
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): احوط اجتناب از هر جامه دوخته بلکه شبیه دوخته است، مانند نمدی که چوپانان آن را می پوشند.
* آية الله (مکارم): هم چنین لباسهایی که قطعات آن را بهم می چسبانند.
* آية الله (خامنه ای): و هم چنین لباسهای دکمه دار گر چه مخیط نباشد، که پوشیدن آن حرام است ولی سایر استعمالات آن مانند فرش قرار دادن یا به عنوان رو انداز استفاده کردن مانعی ندارد.
- امام خمینی (ره): احوط اجتناب از مطلق دوخته است هر چند کم باشد، مثل کمربند (دوخته و شب کلاه) (1).
* آية الله (خامنه ای): پوشیدن مخیط از غیر انواع لباس مانند کمربند یا هميان حرام نیست،
و کفاره ندارد.
* آية الله (فاضل): اقوى اجتناب از مطلق دوخته است.
*آية الله (خوئی): احوط اجتناب از مطلق جامه دوخته و شبیه دوخته است ولی انداختن پتوی حاشیه دار که طرفین آن را با نخ دوخته اند مانع ندارد (2).
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): استفاده از این اشیاء برای محرم جایز است هر چند دوخته باشد:
1- همیان و کمربند که برای حفظ پول به کمر می بندند.
2- فتق بند.
3- کفشی که تمام روی پا را نپوشاند.
* آية الله مکارم): کمربند دوخته اشکالی ندارد.
* آية الله (سیستانی): معلوم شد که معیار لباس دوخته نیست بلکه انواع خاصی از لباس حرام است و به احتیاط واجب لباسهای متعارف هم حرام است و اما کمربند و بند ساعت و دمپایی و امثال آن اگر دوخته باشد اشکال ندارد گر چه کمربند مکروه است و هم چنین اشکال ندارد اگر حاشیه لباس احرام دوخته باشد یا بر آن مارکی باشد که دوخته باشند.
ص: 249
* اية الله (تبریزی): پوشیدن شب کلاه جایز نیست و کمربند مانعی ندارد.
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نهایت احتیاط در آن..
* آية الله (بهجت): متعرض این احتیاط نشده است.
** آية الله (خوئی)، آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط از بوییدن آنها هنگام خوردن باید خودداری شود.
* آية الله (تبریزی): اولی این است که از بوییدن آنها هنگام خوردن خودداری شود .
* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط واجب (1).
آية الله (بهجت): بنا بر احوط بلکه اقوى.
* آية الله (فاضل): و اگر گرفت معصیت کرده ولی کفاره ندارد.
* آية الله (نوری): اگر صابون و شامپو دارای بوی خوش باشد باید محرم از آن اجتناب کند.
* آية الله (خامنه ای): وجوب كفاره در استعمال طيب ثابت نیست اگر چه احتیاط مستحب آن است که یک گوسفند کفاره بدهد.
*** آية الله (خوئی) و آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر مشهور یک گوسفند است، ولی ثبوت کفاره در غیر خوردن، محل اشکال است هر چند احوط کفاره دادن است.
*** آية الله (سیستانی): هرگاه محرم عمدا مقداری از چیزهای خوشبو را بخورد، و یا چیزی را بپوشد که اثر بوی خوش از سابق در آن مانده باشد، بنا بر احتیاط واجب باید یک گوسفند کفاره بدهد، ولی در غیر این دو مورد در استفاده از بوی خوش كفاره واجب نیست، هر چند احوط کفاره دادن است (2).
* آية الله (فاضل) : در صورت علم و عمد.
* * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (اراکی)، ( مکارم)، (صافی)، (بهجت): در صورت عمد احتياط (1) آن است که اجتناب کند از بوی خوشی که در کعبه است.
* آية الله (فاضل): ماده خوشبوی مخصوصی است که برای نظافت کعبه استعمال می شود.
آية الله (غروی): خلوق عبارت است از عطری که مایع بوده و زرد رنگ و اعظم اجزای آن زعفران است و کعبه را با آن خوشبو می کنند.
* آية الله (بهجت): این احتیاط در صورتی است که معلوم باشد دخول آن چه جایز نیست
ص: 250
بوییدن آن (ولو بحسب احتياط ممنوع باشد) در آن، و معلوم نباشد نامیده شدن آن به خلوق کعبه (که خوشبو کننده کعبه است با خصوصیتی در ساخت آن) و الااقوی عدم حرمت است.
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل) : این احتیاط لازم نیست.
* آية الله سیستانی): خلوق کعبه عطری است که از زعفران و غیر آن گرفته می شده است و نسبت به آن چه فعلا كعبه را با آن خوشبو میکنند چیزی در مناسک ایشان نیامده است.
*آية الله (خامنه ای): این احتیاط لازم است.
- امام خمینی (ره):
همیانی را که در آن پول میگذارند اشکال ندارد به کمر ببندد هر چند دوخته باشد، و بهتر آن است که قسمی کند که بی گره باشد(1).
آية الله (فاضل): اما اگر بتواند همیان دوخته نشده تهیه کند نمی تواند از همیان دوخته شده استفاده کند.
آية الله (بهجت): در مناسک ایشان، قسمت اخیر آورده نشده است.
- امام خمینی (ره):
فتق بند اگر دوخته باشد برای ضرورت جایز است ببندد، لكن احتياط آن است که کفاره بدهد.
*** آية الله (فاضل)، آية الله (صافی): اولی این است که کفاره بدهد.
* آية الله (تبریزی): کفاره هم ندارد.
*** آية الله (مکارم)، آية الله سیستانی: ضرورت لازم نیست و کفاره هم ندارد.
* آية الله (سیستانی): این احتیاط لازم نیست.
- امام خمینی (ره):
اگر به لباس دوخته احتیاج پیدا کرد جایز است بپوشد، ولی کفاره باید بدهد(2).
* آية الله (بهجت): الا در صورتی که ازار نداشته و شلوار بپوشد که در وجوب فديه تامل است(3).
ص: 251
* * * * آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): بنا بر احتیاط واجب باید یک گوسفند بدهد.
- امام خمینی (ره):
جایز است گره زدن لباس احرام را ولی احتیاط در گره نزدن است، و احتیاط واجب آن است که لنگ را به گردن گره نزنند(1).
- امام خمینی (ره):
جایز است که لباس احرام را با سوزن یا چیز دیگر بعضی را به بعضی وصل کند گر چه احتیاط در ترک است(2).
امام خمینی (ره):
از برای زنها جایز است لباس دوخته هر قدر می خواهند به پوشند و کفاره ندارد، بلی جایز نیست از برای آنها پوشیدن «قفازين» و آن چیزی بوده که زنهای عرب در آن پنبه می گذاشتند و دست می کردند برای حفظ از سرما(3).
* آية الله (اراکی): احوط بلکه اقوى اجتناب از آن است.
** آية الله (سیستانی)، آية الله مکارم): منظور از قفازين هر نوع دستکش است.
- امام خمینی (ره):
کفاره پوشیدن لباس دوخته، یک گوسفند است(4).
* آية الله (بهجت): برای متعمد و یا مضطر، بخلاف ناسی و ساهی و جاهل که چیزی بر آنها نیست .
* آية الله (نوری): هر چند از روی اضطرار پوشیده باشد و با تعدد لباس یا تکرار در پوشیدن، کفاره نیز تکرار می شود.
امام خمینی (ره): اگر محرم چند قسم لباس دوخته بپوشد مثل پیراهن و قبا و عبا برای هر یک باید کفاره بدهد
ص: 252
و احتیاط واجب آن است که اگر آنها را توی هم کرد و یک دفعه پوشید باز برای هر یک کفاره بدهد(1).
* آية الله (خامنه ای): اگر تعدد پوشیدن صدق کند برای هر مورد یک کاره بدهد.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): ظاهر آن است که اگر برای پوشیدن جنس دوخته یک کفاره بدهد کافی است.
* آية الله (سیستانی): در این صورت اگر نوع این لباسها مختلف باشد به تعداد هر لباس باید کفاره بدهد، و اگر نوع لباسها یکی باشد بنا بر احتیاط به تعداد هر لباس باید کفاره بدهد(2).
* آية الله (بهجت): ظاهر تعدد کاره است به تعدد صنفها مطلقا، چه على الترتيب بپوشد و چه در یک دفعه بپوشد(3).
امام خمینی (ره):
اگر از روی اضطرار لباسهای متعدد پوشید کفاره ساقط نمی شود(4).
*** آية الله (خامنه ای)، آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط در صورت اضطرار به پوشیدن لباس هم کفاره دارد.
* آية الله (مکارم): مگر این که موجب عسر و حرج شود.
** آية الله (خوئی)، آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط (5).
- امام خمینی (ره):
اگر یک قسم لباس بپوشد مثل پیراهن و کفاره بدهد و باز پیراهن دیگر بپوشد یا آن را که پوشیده بکند و باز بپوشد باید برای دفعه دیگر نیز کفاره بدهد(6) .
- امام خمینی (ره):
احتیاط واجب آن است که اگر چند لباس از یک نوع بپوشد مثل چند قبا یا چند پیراهن چه در مجلس واحد یا در مجالس عدیده برای هر یک کفاره بدهد(7).
ص: 253
* آية الله (غروی): اقوی در این صورت کفایت یک کاره است در صورتی که همه را در یک دفعه بپوشد و یک لبس صدق کند.
* آية الله (بهجت): اگر یک دفعه پوشیدن صدق کند(1) .
* آية الله (مکارم): مگر این که موجب عسر و حرج شود.
آية الله (فاضل): چنانچه چند لباس از یک نوع را یک دفعه (یعنی پشت سر هم و بدون فاصله) بپوشد فقط یک کفاره واجب می شود .
* آية الله (تبریزی): در صورتی که چند لباس بپوشد و لو از یک نوع باشد، باید به تعداد آنها کفاره بدهد.
* آية الله (گلپایگانی): برای پوشیدن جنس دوخته در احرام عمره یک کفاره و در احرام حج نیز یک کفاره کافی است(2).
امام خمینی (ره):
به سیاهی که در آن زينت باشد هر چند قصد زینت نکند. و احتیاط واجب اجتناب از مطلق سرمه است که در آن زینت باشد، بلکه اگر بوی خوش داشته باشد بنابر اقوى حرام است(3).
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): سرمه سیاه بقصد زینت کردن حرام است قطعا. و بنا بر احتیاط یک گوسفند کفاره بدهد و از سرمه سیاه بدون قصد زینت و غیر سیاه با قصد زینت بنا بر احتیاط واجب اجتناب کند.
* آية الله (خوئی): و بنا بر احتیاط مستحب كفاره هم دارد ولی سرمه غیر سیاه بدون قصد زینت مانع ندارد و کفاره نیز ندارد.
* آية الله (مکارم ): فرقی بین سرمه سیاه و غیر سیاه نیست، ملاک در حرمت زینت و عدم زینت است.
* آية الله (سیستانی): سرمه سیاه و هر سرمه ای که زینت حساب شود اگر به قصد زینت باشد
ص: 254
حرام و اگر به قصد زینت نباشد احتیاط واجب در ترک است و اما سرمه ای که نه سیاه باشد و نه زینت شمرده شود اگر به قصد زینت نباشد جایز و اگر به قصد زینت باشد احتیاط واجب در ترک است، بلی در هر صورت برای معالجه در حال اضطرار اشکال ندارد (1).
* آية الله (خوئی): اگر قصد زینت نکند بنا بر احتیاط واجب باید اجتناب کند.
* آية الله (اراکی): در صورت عدم قصد زینت، احوط ترک است.
* آية الله (بهجت): اگر سرمه سیاه بکشد و قصد زینت نداشته باشد بلکه برای اعلاج مرض باشد اشکال ندارد.
* آية الله (بهجت): احوط اجتناب از مطلق سرمه است اگر بقصد زینت باشد یا بوی خوش در آن باشد(2).
* آية الله (اراکی): بنا بر احوط حرام است.
امام خمینی (ره): حرام بودن سرمه کشیدن، به زن اختصاص ندارد و برای مرد نیز حرام است(3).
امام خمینی (ره):
- در سرمه کشیدن کفاره نیست، لكن اگر در سرمه بوی خوش باشد احتیاط کفاره دادن است(4).
آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط باید یک گوسفند کفاره دهد. * آية الله سیستانی): بنا بر احتیاط مستحب یک گوسفند کفاره بدهد.
* آية الله (تبریزی): اگر سرمه سیاه را بقصد زینت بکشد بنا بر احتیاط یک گوسفند کفاره دارد و در سرمه سیاه که بقصد زینت نباشد یا سرمه ای که بقصد زینت میکشد ولی سیاه نیست احتیاط استحبابی در کفاره دادن است.
* آية الله (بهجت): متعرض مسأله کفاره اكتحال نشده اند.
آية الله (فاضل): اگر بوی خوش آن در لحظه سرمه کشیدن قابل استشمام باشد اقوی کفاره دادن است ولی چنانچه بوی خوش از آن استشمام نشود احتیاط مستحب در کاره دادن است.
ص: 255
* آية الله (مکارم): یک گوسفند اگر عمدا باشد.
امام خمینی (ره):
در صورتی که احتیاج داشته باشد به سرمه کشیدن مانعی ندارد (1).
* آية الله خامنه ای): نگاه کردن در آینه بدون قصد زینت مانند راننده و امثال آن اشکال ندارد.
آية الله مکارم): در صورتی که برای تزیین خود و اصلاح سر و وضع خود باشد.
* آية الله سیستانی)، آية الله (تبریزی): نگاه کردن در آینه جهت زینت بر محرم حرام است.
* آية الله (بهجت): در صورتی که برای عذری از قبیل مرض نباشد که صدق تزین نمیکند(2)
امام خمینی (ره):
در این حکم فرقی بین زن و مرد نیست(3) .
امام خمینی (ره):
نگاه کردن به اجسام صاف صیقل داده شده که عکس در آن پیداست و نگاه کردن در آب صاف اشکال ندارد(4) .
* آية الله (خامنه ای): در صورتی که قصد زینت نداشته باشد.
* آية الله (سیستانی): اجسام صیقلی دیگری که خاصیت آینه را داشته باشند حکم آینه را دارند.
* آية الله مکارم): هر گاه برای تزیین و اصلاح خود باشد اشکال دارد.
امام خمینی (ره):
عینک زدن اگر زینت نباشد اشکال ندارد، ولی اگر زینت محسوب شود جایز نیست(5) .
* آية الله (بهجت): اگر بقصد زینت نباشد بنا بر اقوى عیبی ندارد.
ص: 256
* آية الله (فاضل): و به قصد زینت استفاده کند.
* آية الله (خامنه ای): احتیاط واجب اجتناب از هر چیزی است که عرفا زینت محسوب می شود.
* آية الله (سیستانی): در صورتی که عینک زدن عرفا زینت باشد، احوط پرهیز از آن است (1).
امام خمینی (ره):
در نظر کردن به آینه کفاره نیست لكن مستحب است که بعد از نگاه کردن لبیک بگوید(2).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): کفاره اش استغفار است(3) .
* آية الله (خوئی): کفاره اش بنا بر احتیاط یک گوسفند است(4).
آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر احتیاط استحبابی یک گوسفند است.
امام خمینی (ره):
اگر در اطاقی که ساکن است آینه باشد و بداند که گاهی چشم او سهوا به آینه می افتد اشکال ندارد، لكن احتیاط آن است که آن را بردارد یا چیزی روی آن بیندازد(5) .
* آية الله (فاضل): یا در ماشینی که نشسته است.
امام خمینی (ره):
احتیاط آن است که به آینه نگاه نکند اگر چه برای زینت نباشد(6) .
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نظر در آینه مطلقا جایز نیست چه بقصد زینت باشد و چه نباشد(7) .
* * * * * * آیات عظام (خامنه ای)، (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (مکارم)، (بهجت): نگاه به آینه بدون قصد زینت اشکال ندارد.
آية الله (نوری): در حال احرام عکس گرفتن از یکدیگر چون نگاه کردن در آینه بر آن صدق نمی کند اشکال ندارد.
ص: 257
نهم: پوشیدن موزه (1) و چکمه و گیوه و جوراب و هرچه تمام روی پا را می گیرد.
* آية الله (تبریزی): احوط نپوشیدن هر چیزی است که تمام پشت پا را به پوشاند.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و احتیاط آنست که از پوشیدن چیزی که قسمتی از روی پا را هم به پوشاند نیز خودداری کند ولی بند نعلین اشکال ندارد.
آية الله (بهجت): و مانند چکمه و جوراب است بلکه مطلقا با صدق لبس و پوشیدن على الأحوط (2).
امام خمینی (ره):
این حکم اختصاص به مردان دارد و برای زن مانع ندارد(3).
* آية الله (غروی): عمومیت حکم در این مسأله که شامل زنان هم باشد اگر اقوى نباشد على الأقل احوط است.
* آية الله (بهجت): بعید نیست ابتناء حکم بر منع کشف قدمین در غير حال احرام پس پوشیدن آنها در حال احرام ممنوع نیست و عدم منع آن پس با مرد مشترک است(4).
امام خمینی (ره):
اگر مرد محتاج شود به پوشیدن چیزی که روی پا را میگیرد احتیاط واجب آن است که روی آن را شکاف دهد(5).
* آية الله (سیستانی): بلکه مضطر شود.
*** آية الله (بهجت)، آية الله مکارم): احتیاط مستحب این است.
*** آية الله (فاضل)، آية الله (خوئی): احتياط مستحب(6) .
* آية الله (خامنه ای): قدر مسلم از حرام بودن پوشاندن روی پا، پوشیدن چکمه و جوراب و امثال آن است نه هر چیزی که روی پا را می پوشاند و در هر صورت اگر محرم ناچار به پوشیدن آن شود، احتیاط شکافتن روی آن است.
ص: 258
امام خمینی (ره):
در پوشیدن آن چه روی پا را می گیرد کفاره نیست(1) .
** ** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (فاضل)، (اراکی): احوط ثبوت کفاره گوسفند است.
* آية الله (سیستانی): در پوشیدن چکمه و مانند آن کفارهای واجب نیست، ولی بنا بر احتياط اگر عمدا جوراب و مانند آن را بپوشد باید یک گوسفند کفاره بدهد(2).
آية الله (نوری): کفاره پوشیدن آن چه که روی پا را می گیرد یک گوسفند است.
امام خمینی (ره):
فسوق اختصاص به دروغ گفتن ندارد بلکه فحش دادن و فخر به دیگران کردن نیز فسوق است، و از برای فسوق كفاره نیست، فقط باید استغفار کند، و مستحب است چیزی کفاره بدهد و اگر گاو ذبح کند بهتر است(3).
* آية الله (بهجت): اظهر مقید بودن دروغ گفتن و دشنام دادن و مفاخرت است به آن که بر غیر محرم حرام باشند(4).
آیت الله (خوئی): مراد از فسوق در آیه مبارکه لارق ولا فشوق ولا جدال في الحج دروغ و دشنام است، و فخر کردن حرام هم ملحق به فسوق است.
* آية الله (خوئی): فخر در صورتی که مستلزم اهانت به دیگران نباشد حرام نیست . (مناسک، مسأله 249).
* آية الله (تبریزی): فخر کردن بر دیگران اگر برای اثبات فضیلت و برتری برای خود باشد که توهین دیگری را در برداشته باشد این عمل في نفسه حرام است.
* آية الله (فاضل): خواه موجب نقص دیگران باشد و یا نباشد.
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب فخر فروشی نیز از فسوق است.
ص: 259
* آية الله (سیستانی): فخر کردن اگر مستلزم اهانت و تحقیر مؤمن باشد همیشه حرام است و در حال احرام حرمتش مؤكد است و اگر چنین نباشد اشکالی ندارد حتی در حال احرام.
و آن گفتن «لا والله» و «بلی و الله» است.
امام خمینی (ره):
آن که گفتن کلمه «لا» و کلمه «بلی» و در سایر لغات مرادف آن مثل «نه» و «آری» دخالتی در جدال ندارد، بلکه قسم خوردن در مقام اثبات مطلب یا رد غير، جدال است(1).
* آية الله (فاضل): در مرادف اشکال است و ظاهرا در جدال محرم خصوص لفظ «لا» و بلی» دخالت دارد.
آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط لازم، گفتن کلمه آری و الله و بله و الله و نه والله ملحق به آن است.
* آية الله (تبریزی): و احتیاط در این است که بغیر این دو کلمه نیز قسم نخورد و هم چنین با الفاظی که مترادف آنهاست از هر لغتی که باشد.
ظاهر فرمایش آية الله (خوئی): این است که: کلمه لاوبلی دخالت در مطلب دارد.
آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط مطلق قسم خوردن جدال است.
امام خمینی (ره):
- قسم اگر به لفظ «الله» باشد یا مرادف آن مثل «خدا» در زبان فارسی جدال (6) آن است. (2)
*** آية الله (اراکی)، آية الله (خوئی): بنا بر احتیاط واجب لفظ مرادف «الله» به هر زبانی که باشد ملحق به جدال است.
* آية الله (بهجت): اگر قسم به لفظ جلاله نباشد اظهر عدم الحاق است، و اگر به لفظ جلاله باشد ظاهر تحقق حرام به مجرد است، و اما قسم بغیر خدا به هر کس باشد ملحق به جدال نیست.
ص: 260
امام خمینی (ره):
احتیاط واجب الحاق سایر اسماء الله است به لفظ جلاله، پس اگر کسی قسم بخورد به رحمان و رحیم و خالق سماوات و ارض، جدال محسوب می شود به احتیاط واجب(1) .
* آية الله (فاضل): در صورتی که مشتمل بر کلمه لاو یا بلی باشد در این صورت نیز احتیاط مستحب الحاق است.
* آية الله (سیستانی): در جدال کافی است که قسم به خدای متعال باشد ولو به لفظ جلاله نباشد.
امام خمینی (ره):
در مقام ضرورت برای اثبات حقی یا ابطال باطلی جایز است قسم بخورد به جلاله و غیر آن(2).
* آية الله (سیستانی): استثنا می شود از حرمت جدال موردی که ترک آن مستلزم ضرری بر مكلف باشد، مثلا حق او را پایمال کند.
**آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): و هم چنین اگر مرادش اظهار محبت یا تعظیم باشد، مثل: تو را به خدا این کار را نکن.. .
* آية الله (بهجت): و در صورت جواز كفاره ای نیست على الاظهر(3).
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): و برای اظهار مودت و دوستی و اکرام مؤمن نیز جایز است.
امام خمینی (ره):
اگر در جدال راست گو باشد در کمتر از سه مرتبه چیزی بر او نیست مگر استغفار، و در سه مرتبه کفاره باید بدهد، و کفاره آن یک گوسفند است(4).
* آية الله (سیستانی): به گفته بعضی از فقها جدال با قسم راست محقق نمی شود مگر این که سه بار پی در پی باشد و این گفته خالی از وجه نیست، گر چه احتیاط ترک آن است حتی یک با.
ص: 261
* آية الله (بهجت): اگر سه مرتبه پی در پی باشد، و در حکم غیر صورت تتابع با عدم تخلل تكفير تأمل است در صادق و کاذب(1).
* آية الله سیستانی): اگر سه بار پی در پی باشد.
امام خمینی (ره):
اگر در جدال دروغ گو باشد احتیاط واجب آن است که در یک مرتبه یک گوسفند کفاره بدهد و در دو مرتبه یک گاو و در سه مرتبه یک شتر بلکه خالی از قوت نیست.
*** آیات عظام (خوئی)، (سیستانی)، (تبریزی): در مرتبه اول یک گوسفند و در مرتبه دوم یک گوسفند دیگر و در مرتبه سوم یک گاو کفاره بدهد.
* آية الله (اراکی): مطابق با احتیاط است.
* آية الله (تبریزی): در همان مرتبه اول یک گوسفند و یک گوسفند دیگر بنا بر احتیاط برای مرتبه دوم و در مرتبه سوم یک گاو کفاره دارد(2).
* آية الله (بهجت): در همان مرتبه اول یک گوسفند و در مرتبه دوم بنا بر احتیاط یک گاو کفاره بدهد بلکه خالی از وجه نیست و در مرتبه سوم تخییر میان گاو و شتر خالی از وجه نیست.
* آية الله مکارم): این قول موافق احتیاط است.
* آية الله (فاضل): واجب است که در مرتبه اول گوسفند کفاره بدهد و احتیاط واجب آن است که در مرتبه دوم یک گاو و در مرتبه سوم یک شتر کفاره بدهد و احتیاط کامل به آن تحقق پیدا میکند که در مرتبه دوم بین گوسفند و گاو و در مرتبه سوم بین گاو و شتر جمع نماید.
* آية الله (فاضل): ظاهرا لفظ «الله» بدون «لا» و «بلی» جدال محرم نیست، و مرادف «الله» نیز به هر زبانی که باشد جدال محترم نمی باشد.
امام خمینی (ره):
اگر در جدال به دروغ در دفعه اول یک گوسفند کفاره ذبح کرد بعید نیست که اگر بعد از آن جدال کند به دروغ، کفاره آن یک گوسفند باشد نه گاو(3).
* آية الله مکارم): بعید است.
ص: 262
* آية الله (سیستانی): و اگر کفاره را داد و دوباره قسم دروغ خورد باید به ترتیبی که گذشت کفاره بدهد.
* آية الله (فاضل): بلکه بعید نیست کفاره اش یک گاو باشد.
امام خمینی (ره):
اگر در جدال به دروغ دو مرتبه جدال کرد و یک گاو ذبح کرد برای کفاره، و بعد یک مرتبه دیگر جدال کرد به دروغ، ظاهرا یک گوسفند کفاره است. و اگر بعد از ذبح گاو دو مرتبه دروغ گفت و جدال کرد ظاهرا یک گاو کفاره آن است(1).
* آية الله (فاضل): بعید نیست کفاره اش یک شتر باشد.
* آية الله (تبریزی): چنانکه سابقا گفته شد در مرتبه دوم جدال به دروغ باید یک گوسفند دیگر بدهد و در مرتبه سوم باید یک گاو بدهد و بنا بر این اگر بعد از دو مرتبه قسم خوردن به دروغ مرتبه سوم هم قسم به دروغ خورد باید یک گاو کفاره بدهد و گاوی را که قبلا ذبح کرده کافی نیست و هم چنین است اگر بعد از دو مرتبه سابق، دو مرتبه دیگر یا بیشتر قسم خورد، بلی اگر بعد از این که دو مرتبه بر دروغ جدال کرد و دو گوسفند کفاره داد برای مرتبه سوم فقط یک گوسفند باید بدهد و اگر بعد از دادن دو گوسفند دو مرتبه دیگر جدال به دروغ کرد باید دو گوسفند و اگر سه مرتبه یا بیشتر جدال به دروغ کرد یک گاو باید ذبح کند.
* آية الله (مکارم): مانند مسأله سابق است.
* آية الله (فاضل): بعید نیست کفاره اش دو شتر باشد.
- امام خمینی (ره):
اگر به راست جدال کرد بیشتر از سه مرتبه هر چند باشد یک گوسفند کفاره است مگر آن که بعد از سه مرتبه کفاره بدهد، در این صورت اگر سه مرتبه دیگر جدال کند به راست باید یک گوسفند ذبح کند(2).
* آية الله (بهجت): بیشتر از دو مرتبه را می فرماید و متعرض حکم مورد تخلل كفاره بین موارد تخلف نشده اند.
* آية الله (خوئی): فتوای صریحی از ایشان نیست ولی در کتاب «معتمد العروة ج 4 ص 177»
ص: 263
از ایشان نقل شده است: «در جدال راست از بار سوم به بعد هر بار یک گوسفند دارد و دادن کفاره در اثناء تأثیری در این حکم ندارد.
* آية الله (سیستانی): اگر بعد از سه بار یا بیشتر قسم راست خوردن پی در پی کفاره بدهد، و یا سه بار پشت سر هم قسم بخورد و پس از فاصله دوباره سه بار یا بیشتر پشت سر هم قسم بخورد، در این دو صورت باید یک کفاره دیگر بدهد(1).
* آية الله (فاضل): ثبوت کفاره محل اشکال است.
- امام خمینی (ره):
اگر به دروغ ده مرتبه یا بیشتر جدال کند کفاره یک شتر است ظاهرا، مگر آن که پس از سه مرتبه یا زیادتر کفاره را ذبح کند که در این صورت در دفعه اول گوسفند و در دفعه دوم گاو و در دفعه سوم شتر است(2) .
آية الله سیستانی): کفاره قسم دروغ در بار سوم و بعد از آن هر چه باشد یک گاو است ولی اگر کفاره داد و دوباره قسم دروغ خورد یک گوسفند است و بار دوم نیز گوسفند و سوم گاو است.
* آية الله (خوئی): در جدال دروغ، بار اول یک گوسفند و بار دوم گوسفندی دیگر و بار سوم به بعد، هر بار یک گاو است و دادن کفاره در اثناء، تأثیری در حکم ندارد(3) .
آية الله (فاضل): بعید نیست که برای هر جدال زائد بر سه مرتبه یک شتر واجب باشد.
* آية الله (تبریزی): چنانچه به دروغ بیش از سه مرتبه جدال کرد کفاره آن یک گاو است مگر این که پس از مراتب سابق کفاره را ذبح کرده باشد که در این صورت باید آن چه را که بعد از دادن کفاره محقق شده ملاحظه نماید چنانچه یک مرتبه جدال به دروغ کرد یک گوسفند و اگر دو مرتبه جدال به دروغ کرد دو گوسفند و اگر سه مرتبه یا بیشتر بود باید یک گاو کفاره بدهد.
* آية الله (بهجت): بنا بر مشهور و موافق با احتیاط ، و در خصوص شپش حرمت قتل و القاء از جسد یا ثوب خالی از وجه نیست(4).
ص: 264
* آية الله (فاضل): انسان یا حیوان. مثل شپش و کیک و کنه که در بدن حیوان است.
* آية الله (سیستانی) متعرض حکم کنه که در بدن حیوان است نشده اند و در مورد پشه و کک فرموده اند اگر ضرر از آنها متوجه شخص نباشد احتیاط واجب این است که آنها را نکشد و اما راندن آنها جایز است.
* * * آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (گلپایگانی)، (صافی): کشتن شپش و انداختن او از بدن برای محرم جایز نیست اما پشه و کک احتیاط در نکشتن آنهاست در صورتی که ضرری متوجه محرم نشود اما تا راندن آنها ظاهرا جایز است هر چند احوط ترک است.
- امام خمینی (ره):
جایز نیست انداختن شپش و کک را از بدن(1) .
* آية الله (سیستانی): به احتیاط واجب انداختن شپش از بدن و لباس جایز نیست.
* آية الله (گلپایگانی): بنا بر احتیاط واجب جایز نیست که شپش را از روی لباس و بدن بیفکند اما راندن پشه و کک و مانند آنها ظاهرا جایز است هر چند احوط ترک آن است(2).
آية الله (بهجت): حرمت القاء غیر شپش دلیلی ندارد و شهرت هم بر آن ثابت نیست، بلی دور انداختن کنه خود یا کنه شتر خود، مورد احتیاط است(3).
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب در این مسأله و مسأله بعد.
* آية الله (فاضل): در غیر شپش احتیاط واجب در نینداختن است.
- امام خمینی (ره):
جایز نیست نقل کردن آن را از مکانی که محفوظ است به جایی که از آن ساقط شود و بیفتد و احتیاط آن است که به محلی که در معرض آن است که بیفتد نقل ندهد(4).
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی): به صورت اطلاق فرموده اند که جابه جا کردن آنها ایرادی ندارد.
* آية الله (فاضل): در غیر شپش احتیاط واجب در عدم نقل است.
ص: 265
* آية الله (بهجت): جابجا کردن آن از جای محفوظتر عیبی ندارد در صورتی که سبب افتادن آن نشود(1).
- امام خمینی (ره):
احتیاط مستحب آن است که آن را از محلی به محل دیگر از بدن نقل ندهند اگر مکان اول محفوظتر باشد(2).
*** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): احتياط واجب. * آية الله مکارم): این احتیاط ترک نشود.
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): نباید آن را از محلی.
- امام خمینی (ره):
بعید نیست که در کشتن یا انتقال دادن کفاره نباشد، لكن احتياطا یک کف از طعام صدقه بدهد(3).
* * * * آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (نوری)، (تبریزی)، (بهجت): بنا بر احتیاط واجب باید یک مشت از طعام به فقیر کفاره بدهد.
آية الله (فاضل): این احتیاط در کشتن یا انداختن شپش ترک نشود.
* آية الله (مکارم): این احتیاط واجب است خواه عمدا باشد یا از روی خطا.
* آية الله (سیستانی): در صورت کشتن و یا انداختن شپش احتیاط مستحب آن است که یک مشت از طعام کفاره بدهد(4).
و اگر برای استحباب باشد مانع ندارد(5) .
* آية الله (خامنه ای): بنا بر احتیاط واجب، محرم باید از به دست کردن انگشتر و به کار
ص: 266
بردن حنا اجتناب کند اگر اینها زینت محسوب شوند گر چه قصد زینت نکند بلکه باید از هر کاری که زینت حساب شود اجتناب کند.
* آية الله (سیستانی): انگشتر به دست کردن برای زینت به احتیاط واجب جایز نیست ولی برای امر دیگری مانند استحباب و یا نگهداری آن اشکال ندارد.
.* آية الله (مکارم): انگشتر زینتی به هر قصد باشد حرام است.
- امام خمینی (ره):
اگر انگشتر بدست کند نه برای زینت و نه برای استحباب مثل آن که برای خاصیتی بدست کند اشکال ندارد(1).
- امام خمینی (ره):
احتیاط واجب آن است که محرم «حنا» برای زینت نبندد بلکه اگر زینت باشد و لو قصد نکند احتیاط در ترک است بلکه حرمت آن در هر دو صورت خالی از وجه نیست(2).
*** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (مکارم): حنا بستن در صورتی که زینت گفته شود بر محرم حرام است.
* آية الله سیستانی): احتیاط واجب برای زن و مرد محرم ترک هر چیزی است که عرفا زینت شمرده شود چه قصد زینت کردن داشته باشد چه نداشته باشد و از این قبیل است حنا مالیدن به روش معمول ولی استعمال آن به نحوی که زینت نباشد در موارد علاج و مانند آن اشکال ندارد.
* آية الله (بهجت): حنا بستن اگر چه برای زینت باشد عیبی ندارد(3) .
* آية الله (فاضل): حرمت محل اشکال است.
- امام خمینی (ره):
اگر قبل از احرام «حنا» ببندد چه بقصد زینت باشد یا نباشد و چه اثرش تا زمان احرام بماند یا نماند مانع ندارد، ولی احتیاط خوب است(4) .
**آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): در صورتی که اثرش تا حال احرام باقی می ماند بنا
ص: 267
بر احتیاط باید خود داری کند مطابق متن فرموده اند: اگر اثرش تا زمان احرام بماند بهتر است قبل از احرام حنا نبندد(1).
* آية الله مکارم): اگر قصدش ادامه زینت برای حال احرام باشد اشکال دارد.
- امام خمینی (ره):
انگشتر به دست کردن و حنا بستن کفاره ندارد (2).
* آية الله (خوئی): بلکه زینت نمودن به هر چیز باشد بر محرم حرام است و کفاره اش بنا بر احتیاط یک گوسفند است.
امام خمینی (ره):
اگر زیور زینت باشد، احتیاط واجب آن است که ترک کند هر چند قصد تزیین نداشته باشد بلکه حرمت آن خالی از قوت نیست(3).
* * * * * * آیات عظام (گلپایگانی)، (خوئی)، (تبریزی)، (بهجت)، (صافی): پوشیدن زیور برای زینت بر بانوان محرم حرام است.
* آية الله (سیستانی): اگر زیور به قصد زینت باشد حرام است و اگر به قصد زینت هم نباشد ولی عرفا زینت حساب می شود احتیاط واجب در ترک است.
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط اگر قصد تزیین هم نداشته باشد جایز نیست. * آية الله (فاضل): احتیاط مستحب. امام خمینی (ره):
زیورهایی را که عادت داشته به پوشیدن آن قبل از احرام لازم نیست برای احرام بیرون بیاورد(4) .
* آية الله (فاضل): اگر قصد زینت به آنها را نداشته باشد.
آية الله (مکارم): ولی آن را به پوشاند.
ص: 268
امام خمینی (ره):
زیورهایی را که عادت داشته به پوشیدن آن نباید به مرد نشان دهد حتی به شوهر خود(1) .
* آية الله (سیستانی): بنا بر احتیاط مستحب آنها را برای شوهرش و مردانی که با او محرمند ظاهر نسازد و نشان ندهد(2).
امام خمینی (ره):
پوشیدن زیور حرام است ولی کفاره ندارد(3) .
* آية الله (تبریزی): کفاره اش بنا بر احتیاط مستحب یک گوسفند است.
آية الله (خوئی)، متعرض اثبات و نفی مسأله کفاره نشده اند.
امام خمینی (ره):
احوط بلکه اقوى حرام بودن مالیدن روغن است اگر چه بوی خوش در آن نباشد (4).
*** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): محرم نباید بر بدن خود روغن بمالد.
* آية الله (فاضل): اقوى این است.
*آية الله (خامنه ای): مالیدن روغن به اعضای بدن و موی سر در حال احرام برای زینت یا نرمی اعضای بدن و امثال آن جایز نیست.
امام خمینی (ره):
جایز نیست روغنی که بوی خوش در آن است استعمال کند پیش از احرام اگر اثرش باقی می ماند تا وقت احرام(5).
* آية الله (بهجت): بنحو قطع، و در صورت ارتکاب تأخير احرام با امکان تا زمان زوال رایحه لازم است(6) .
ص: 269
آية الله (سیستانی): ولی اگر در آن عطر نباشد بلکه خودش خوشبو باشد اشکال ندارد(1) .
* آية الله (تبریزی): بنا بر احتیاط استحبابی کفاره اش یک گوسفند است.
امام خمینی (ره):
اگر از روی اضطرار و احتیاج روغن بمالد عیبی ندارد(2) .
* آية الله (سیستانی): محرم می تواند روغنی که بوی خوشی ندارد برای مداوا استعمال کند و جایز است در حال ضرورت استعمال روغنی که خوشبو است یا بوی خوش در آن است.
امام خمینی (ره):
خوردن روغن مانع ندارد اگر در آن بوی خوش مثل زعفران نباشد (3).
امام خمینی (ره):
اگر در روغن بوی خوش نباشد در مالیدن آن کفاره نیست(4).
* آية الله (اراکی): بنا بر احتیاط کفاره روغن مالیدن یک گوسفند است و لو مضطر باشد
آية الله (خوئی): کفاره روغن مالی در صورتی که از روی علم و عمد باشد، یک گوسفند است
و اگر از روی نادانی باشد، کفاره اش اطعام یک فقیر است بنا بر احتیاط در هر دو مورد.
* آية الله (تبریزی): کفاره روغن مالی در صورتی که از روی علم و عمد باشد، یک گوسفند
است چه در روغن بوی خوش باشد یا نباشد و اگر از روی نادانی باشد، کفاره اش اطعام یک فقیر است بنا بر احتیاط در هر دو مورد.
* آية الله (مکارم): احتياطا یک گوسفند است.
امام خمینی (ره):
اگر در روغن بوی خوش باشد کفاره آن یک گوسفند است اگر چه از روی اضطرار باشد(5) .
* آية الله (سیستانی): اگر محرم با علم و آگاهی و از روی عمد، بدن خود را با روغن خوشبو روغن مالی نماید، بنا بر احتیاط باید یک گوسفند کفاره بدهد هر چند از روی اضطرار باشد و اگر بدون علم و آگاهی این کار را کرده باشد، بنا بر احتیاط کفاره آن اطعام یک فقیر است(6) .
ص: 270
* آية الله (خامنه ای): اگر روغن را معطر کرده باشند مانند کرم های معطر و امثال آن احتیاط آن است که یک گوسفند ذبح کند اگر چه واجب نبودن بعید نیست.
* آية الله (فاضل): اگر در روغن بوی خوش باشد كفاره خوردن آن بنا بر اقوی یک گوسفند است و در غیر مصرف خوردن هم احتیاطا كفاره را بدهد.
آية الله (نوری): کفاره مالیدن روغن به بدن یک گوسفند است اگر چه از روی اضطرار باشد.
*** آية الله (بهجت)، آية الله (تبریزی): کفاره اش یک گوسفند است حتی در صورت ضرورت على الأحوط.
آية الله (فاضل): در حال اضطرار کفاره ثابت نیست.
امام خمینی (ره):
در حرمت ازاله مو فرقی نیست میان کم و زیاد بلکه ازاله یک مو نیز حرام است(1) .
* آية الله سیستانی): بلکه حتی جزئی از یک مو.
امام خمینی (ره):
ازاله مو اگر از روی ضرورت باشد عیب ندارد، مثل زیادی شپش و درد سر و موی چشم که اذیت میکند.
آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): گناه ندارد ولی کفاره دارد(2).
امام خمینی (ره):
اگر در وقت غسل یا وضو مویی بدون قصد کنده شود اشکال ندارد(3).
* آية الله (بهجت): یعنی به سبب وضو یا غسل، واظهر عدم وجوب فديه است(4).
*آية الله (سیستانی): یا تیمم یا تطهیر از خبث یا ازاله مانع از رسیدن آب وضو و غسل و مانند آن.
ص: 271
امام خمینی (ره):
در ازاله مو فرقی نیست بین تراشیدن یا نوره مالیدن یا کندن یا قیچی کردن و غیر آن(1).
امام خمینی (ره):
کفاره سر تراشیدن اگر به جهت ضرورت باشد دوازده «مد» طعام است که باید به شش مسکین بدهد، یا سه روز، روزه بگیرد، یا یک گوسفند قربانی کند. و «مد» یک چارک (ده سیر) است تقريبا (2).
* آية الله (گلپایگانی): کفاره ازاله مو از بدن خود چه در حال ضرورت و چه در غیر ضرورت ثابت است الادر ازاله مو از بدن دیگری که در حال ضرورت کفاره ندارد.
* آية الله (بهجت): اگر محرم با ضرورت و بدون ضرورت سر خود را بتراشد کفاره اش یک گوسفند یا سه روز روزه با اطعام ده مسکین که به هر یک یک مد داده شود بلکه بنا بر احتیاط به هر کدام به مقداری که سیر شوند اگر چه بیش از یک مد باشد طعام داده شود. احتیاط در رعایت اکثر از مد و اشباع است(3) .
* آية الله (فاضل): یکی از سه چیز به نحو تخییر است.
* آية الله (گلپایگانی): صدقه دادن ده م به ده مسکین کفایت میکند اگر چه دوازده مد به شش مسكين بهتر است(4).
امام خمینی (ره):
اگر تراشیدن از روی ضرورت نباشد احتیاط واجب آن است که یک گوسفند کفاره بدهد، بلکه تعین گوسفند در این صورت بعید نیست (5).
* آية الله (بهجت): رعایت این احتیاط لازم نیست (6).
آية الله (خامنه ای): اگر سر را عالم و عامدا بتراشد کفاره آن یک گوسفند است.
**** آیات عظام (خوئی)، (تبریزی)، (سیستانی)، (مکارم): کفاره آن یک گوسفند است.
** آية الله (اراکی)، آية الله (نوری): بنا بر اقوى.
ص: 272
امام خمینی (ره):
اگر از زیرهردو بغل خود ازاله مو کند باید یک گوسفند ذبح کند برای کفاره، (1) بلکه احتياط (2) آن است که اگر از زیر یک بغل هم ازاله مو کند یک گوسفند کفاره بدهد(1).
* آية الله (نوری): اگر از زیر هر دو بغل ازاله مو کند احتیاط آن است برای هر یک از بغلها یک گوسفند کاره بدهد.
* آية الله (مکارم): این حکم واجب است.
* آية الله (سیستانی): اگر موی زیر بغل را بکند حکم همین است و هم چنین بنا بر احتیاط واجب اگر به وسیله دیگری غیر از کندن موی آن را ازاله نماید و اگر موی ریش یا غیر آن بکند کفاره آن یک مشت طعام است و اگر محرم سر دیگری را تراشید چه محرم باشد چه غیر محرم کفاره ندارد.
* آية الله (گلپایگانی): کفاره ازاله مو از زیر بغل یک گوسفند است(2).
آية الله (بهجت): اگر موی زیر هر دو بغل خود را بکند کفاره اش یک گوسفند است بنا بر اقوى و در کندن موی یک طرف سه مسکین را طعام بدهد(3).
* آية الله (فاضل): سه فقیر را اطعام کند.
امام خمینی (ره):
احتیاط واجب آن است که اگر موی سر را ازاله کند بغیر تراشیدن کفاره تراشیدن را بدهد(4).
* آية الله (خوئی): بلکه واجب است.
* آية الله (بهجت): فرقی بین کندن و ماشین کردن و نوره گذاشتن نیست چه از سر باشد یا صورت یا مواضع دیگر.
امام خمینی (ره):
اگر دست بکشد به سر یا ریش خود و یک مو یا بیشتر بیفتد احتیاط آن است که یک کف طعام صدقه بدهد(5).
ص: 273
* آية الله (بهجت): یک کف از طعام صدقه بدهد و ساقط شدن مو به این سبب با عدم اطمینان به ساقط شدن غیر از ازاله غیر عمده است که فدیه ندارد، اگر چه هر دو جایز است(1) .
* آية الله (تبریزی): باید یک مشت طعام بدهد.
آية الله (سیستانی): خاراندن سر و بدن اشکال ندارد اگر مویی را نکند و خون خارج نشود و اگر بی جهت محرم دست به سر و ریش خود بکشد و مویی یا بیشتر بیافتد باید یک مشت طعام کفاره بدهد ولی اگر در وضو و مانند آن باشد چیزی بر او نیست.
* آية الله خامنه ای): احتياط آن است که به قدر یک مشت گندم و آرد و امثال آن بدهد، اگر چه وجوب این احتیاط معلوم نیست.
* آية الله (فاضل) : در غير وضو و غسل.
* آية الله (مکارم): مقصود از یک کف طعام مقداری غذاست.
امام خمینی (ره):
احتیاط واجب آن است که سر را به چیزهایی غیر پوششی هم نپوشاند، مثل گل و حنا و دوا و پوشال و غیر اینها(2).
*** آیات عظام (اراکی)، (خوئی)، (تبریزی): محرم نباید سر خود را به پوشاند حتی با گل و مانند آن.
*** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): پوشاندن سر و گوشها برای مردان حرام است، و در این امر تفاوتی بین پوشاندن تمام یا قسمتی از سر نیست، و تفاوتی بین پوشاندن سر با پارچه و یا با حنا، گل، گذاشتن بار بر روی سر، و یا روی دوش به طوری که قسمتی از سر را به پوشاند، و یا ارتماس در آب و امثال آن نمی باشد(3) .
امام خمینی (ره):
احتیاط واجب آن است که چیزی بر سر نگذارد مثل بار برای حمل که سر به آن پوشیده شود (4).
ص: 274
امام خمینی (ره):
جایز است ببعض بدن خود، سر را به پوشاند، مثل آن که دستها را روی سر بگذارد، لكن احتیاط در ترک آن است(1).
* آية الله (بهجت): احوط و اولی ترک پوشانیدن سر به قسمتی از بدن مثل دست است در غیر موارد ضرورت عرفه یا شرعيه. اگر چه جواز خالی از وجه نیست(2) .
* آية الله (نوری): از لكن احتياط.. در مناسک ایشان نیامده است.
امام خمینی (ره):
جایز نیست سر را زیر آب کند بلکه جایز نیست زیر مایع دیگری مثل گلاب و سرکه و غیر آن کند(3).
** آية الله (خوئی)، آية الله (تبریزی): محرم نبایستی در آب فرو رود که سرش زیر آب برود.
آية الله (سیستانی): برای محرم جایز نیست همه سر خود را در آب فرو برد بلکه بنا بر احتیاط در غیر آب هم جایز نیست و فرقی در این حکم بین زن و مرد نیست و منظور از سر در این حکم همه قسمتی است که بالاتر از گردن است.
* آية الله (بهجت): محرم نبایستی در آب فرو رود که سرش زیر آب شود و بنا بر احتیاط در غير آب از مایعات دیگر(4).
* * * آیات عظام (خوئی)، (اراکی)، (فاضل)، (تبریزی): بنا بر احتیاط.
*آية الله (غروی): مشروط بر این که به قصد پوشانیدن سر بوده باشد.
امام خمینی (ره):
در حکم سر است بعض سر، پس نباید بعض سر را هم به پوشاند و نه زیر آب یا مایع دیگری کند(5).
* آية الله خامنه ای): جایز نیست تمام سر را زیر آب کند، ولی حرمت آن نسبت به بعض سر معلوم نیست
* آية الله مکارم): بنا بر احتیاط واجب ولی ریختن آب بر سر مانعی ندارد.
ص: 275
* آية الله (خوئی): بردن بعض سر در آب مانعی ندارد (1).
امام خمینی (ره):
گوشها ظاهرا از سر محسوب است پس نباید آنها را پوشانید(2) .
* آية الله (مکارم): بنا بر احتیاط واجب.
* آية الله (تبریزی): گوشها در این حکم ملحق به سر است.
* آية الله (نوری): گوشها از سر محسوب است پس نباید آنها را پوشاند.
امام خمینی (ره):
پوشانیدن رو برای مردان مانع ندارد و از سر محسوب نیست، پس در وقت خواب مانعی از پوشاندن آن نیست(3) .
* آية الله (اراکی): اشهر و اظهر آن است که جایز است.
* آية الله (سیستانی)، متعرض این مسأله نشده اند.
امام خمینی (ره):
گذاشتن بند خیک آب بر سر از حکم پوشش استثناء شده و مانع ندارد (4).
امام خمینی (ره):
دستمالی را که برای سر درد بسر می بندد عیب ندارد(5).
** آية الله (گلپایگانی)، آية الله (صافی): گناه ندارد و لكن كفاره دارد.
امام خمینی (ره):
گذاشتن سر روی بالش برای خوابیدن مانع ندارد(6).
امام خمینی (ره):
اگر پارچه ای را روی کمانی بیندازند به نحوی که بالای سر باشد و سر را زیر آن کند برای حفظ از پشه مانع ندارد، و هم چنین رفتن در پشه بند اشکال ندارد(7) .
ص: 276
امام خمینی (ره):
زیر دوش حمام رفتن برای محرم مانع ندارد، لكن زیر آبشاری که سر را فرو گ