سرشناسه:خدامیان آرانی، مهدی، 1353 -
Khuddamiyan Arani, Mehdi
عنوان و نام پدیدآور:دعای مادرم [کتاب]: شرح ادعیه حضرت فاطمه علیهاالسلام/ مهدی خدامیان آرانی.
مشخصات نشر:قم : بهار دلها، 1396.
مشخصات ظاهری:152ص.؛ 14/5×21/5 س م.
فروست:مجموعه آثار؛ 73.
شابک:65000 ریال: 978-600-8449-83-6
وضعیت فهرست نویسی:فاپا
یادداشت:کتاب حاضر در سالهای مختلف توسط ناشرین متفاوت منتشر شده است.
یادداشت:چاپ پنجم.
یادداشت:کتابنامه: ص. [149] - 152.
موضوع:فاطمه زهرا (س)، 8؟ قبل از هجرت - 11ق. -- دعا
موضوع:Fatimah Zahra, The Saint -- Prayer
موضوع:دعاها
موضوع:Prayers
رده بندی کنگره:BP27/2/خ343د7 1396
رده بندی دیویی:297/973
شماره کتابشناسی ملی:4785012
ص: 1
ص: 2
دعای مادرم [کتاب]: شرح ادعیه حضرت فاطمه علیهاالسلام
مهدی خدامیان آرانی
ص: 3
ص: 4
سخن اوّل··· 9
دعای بعد از نماز ظهر··· 15
دعای بعد از نماز عصر··· 35
دعای بعد از نماز مغرب··· 57
دعای بعد از نماز عشاء··· 77
دعای بعد از نماز صبح··· 91
دعای حاجت··· 113
متن عربی ادعیه··· 117
ص: 5
ص: 6
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
خدا را شکر که ما فاطمه علیهاالسلام را بسیار دوست داریم، سالروز ولادتش، جشن می گیریم، در ایّام شهادتش، لباس سیاه به تن می کنیم و بر مصیبت های او، اشک می ریزیم. از مظلومیّت او برای ما سخن ها گفته اند و چقدر به جاست که با یادآوری ستم هایی که به او شد، راه خود را از دشمنان او جدا کنیم.
بر این باورم که دشمنان برنامه ریزی کرده اند تا ما کمتر با اندیشه های فاطمه علیهاالسلام آشنا شویم و برای همین است که ما از گوهرهای ارزشمندی که در سخنان اوست، کمتر اطلاع داریم. به راستی جامعه چقدر با دعاهای آن حضرت (که بعد از نمازهای روزانه می خواند)، آشنایی دارد؟ این دعاها، گنجینه ای بزرگ از معارف آسمانی است، هرکس می خواهد در عرفان حقیقی به جایی برسد، باید از این دعاها بهره بگیرد، افسوس که جوانان ما، مناجات های افرادی که از خطا به دور نیستند را حفظ هستند و
ص: 7
آن ها را به خوبی می شناسند، ولی با مناجات ها و راز و نیازهایی که حضرت فاطمه علیهاالسلام با خدا داشته اند، بیگانه اند. این جلوه ای از مظلومیّت جانسوز دختر پیامبر است! خدا به من توفیق داد تا این دعاها را به وسیله این کتاب منتشر کنم، روش من این بود که دعاهای روزانه را به چند قسمت تقسیم نمودم و هر قسمت را ابتدا ترجمه نمودم و سپس به شرح قسمت های مهم آن پرداختم، در پایان کتاب هم متن عربی دعاها را آورده ام.
امیدوارم که حضرت فاطمه علیهاالسلام این تلاش را قبول کند و اگر در روز قیامت پاداشی به من بدهد، آن را تقدیم همه کسانی می کنم که در نشر این کتاب، گام برمی دارند، باشد که از این راه، این دعاهای مادرم فاطمه علیهاالسلاماز غربت بیرون بیاید.
ان شاء اللّه
مهدی خُدّامیان آرانی
مهرماه 1395 هجری شمسی
ص: 8
هر وقت گرفتار می شوم و همه درها به رویم بسته می شود، نماز استغاثه به حضرت فاطمه علیهاالسلام را می خوانم، می دانم که آن بانوی مهربان، پیش خدا خیلی آبرو دارد، توسّل به کسی که عصاره همه خوبی هاست، رهگشای من بوده است.
من باور دارم که خدا دوست دارد که با توسّل به آن بانو به در خانه اش رو کنم، پس وضو می گیرم، رو به قبله می ایستم دو رکعت نماز می خوانم، بعد از نماز سر به سجده می گذارم، به آن بانوی مهربانی ها توسّل می جویم و بارها می گویم: «یا فاطمه».
از جوانی هر وقت، گرفتاری داشتم این گونه عمل می کردم، وقتی می خواستم ازدواج کنم، وقتی که خانه ای برای سکونت می خواستم و نداشتم... من با توسّل به حضرت فاطمه علیهاالسلام بیشتر حاجت های خود را از خدا
ص: 9
گرفته ام.
زندگی ام سر و سامان گرفته بود، ولی گمشده ای داشتم، دنیای من خوب بود ولی آرامش را گم کرده بودم. روزی از روزها با خود فکر کردم که چرا من گرفتار دنیا شده ام، احساس کردم که دنیا دل مرا ربوده است و من اسیر آب و گل شده ام.
در خلوت خود بیشتر فکر کردم، گویا من خودم را گم کرده بودم... من خیلی ضرر کردم، می توانستم رشد کنم، تا ملکوت خدا پر بکشم، ولی دل به چه بسته بودم؟ به دنیایی که به هیچ کس وفا نکرده است، عاشق بی وفاترین چیزها شدم.
من دچار غفلت شده بودم، از پوچی ها و بی خبری ها، وامانده شده بودم. از رنگ هایی که بوی آسمان نمی دهند، دلگیر بودم، از حرف هایی که نتیجه ای جز گمراهی ندارد، خسته شده بودم.
به کجا باید فرار می کردم؟ از چه کس و چه چیزی باید فرار می کردم؟ از دوستانی که به زنجیر دنیا در آمده اند؛ از هیاهوها؛ از مسابقه دنیاخواهی... .
کجاست آن چشمه آرامش؟ چه کسی به من بی پناه، پناه می داد؟ من چه باید می کردم؟ مدّتی که فکر کردم، به این نتیجه رسیدم: «باید برای این گرفتاری خود، نماز استغاثه به حضرت فاطمه علیهاالسلام را بخوانم!». برخاستم، وضو ساختم و به
ص: 10
نماز ایستادم... .(1) * * * باید درِ خانه خدا بروی و با او آشتی کنی و درد خویش را به او بگویی! اگر تو با او رفیق بودی، کارت به اینجا نمی رسید که این گونه درمانده شوی.
چرا تو در تشنگی می سوزی در حالی که آب در چند قدمی توست. چرا روح خود را این همه رنج می دهی در حالی که چشمه سار آرامش در کنار توست؟ در هیاهوی بی پایان زمان به کجا می روی؟ صداهای پر از فریب، تو را به چه دعوت می کند؟ قدری فکر کن، کجا می روی؟ بدان تمام آنچه تو دل به آنها بسته ای، هیچ می باشند، برای چه دنبال هیچ ها می دوی، پایان این گام های شتابان تو، واقعاً کجاست؟ باید به سوی خدای خود رو کنی، همان خدایی که همه ما را آفرید و هزاران نعمت به ما داد. تو که می دانی مرگ حق است، به قیامت باور داری، پس چرا قیامت را از یاد برده ای؟ جمعی از دوستان تو، پیش از تو از این دنیا رفتند، آنان اکنون هم آغوش خاک شده اند، به آنان فکر کن، به زودی تو هم همانند آنان دستت از این دنیا کوتاه می شود. لحظه ای اندیشه کن! نکند
ص: 11
روزی چشم بگشایی و کار از کار گذشته باشد و فرصت تو به پایان رسیده باشد! مبادا دیر شود و تو آن قدر در غفلت بمانی که تنها توشه ات، حسرت و پشیمانی باشد! برخیز و تا فرصت داری با خدای مهربان خویش نجوا کن! فقر و بیچارگی خود را به او عرضه کن که بسی مهربان است و بخشنده! با خدای خویش سخن بگو! به او بگو که چقدر نیازمند او هستی! درِ خانه او بنشین و گدایی کن! * * * بانوی من! من نمی دانم با خدای خود چگونه سخن بگویم، گرفتار غفلت شده ام.
محبّت دنیا، دلم را سیاه کرده است. شما در اوج پاکی و طهارت هستی، خدا به شما مقام عصمت داده است، امّا من در سیاهی ها، غوطه ور شده ام! جهل و نادانی بیچاره ام کرده است، اگر من می دانستم و در وادی معرفت بودم که کارم به اینجا نمی رسید! * * * در سجده بودم، به پهنای صورت اشک ریخته بودم، و چنین زمزمه می کردم: «یا فاطمه!»، می دانستم توسّل به بانوی مهربانی، حتماً گره گشا است.
سر از سجده برداشتم، بوی باران می آمد، پنجره مرا به سوی خود فرا می خواند، برخاستم، زیر باران رفتم، من چقدر دوست دارم زیر باران خیس
ص: 12
شوم و مهربانی خدا را حس کنم.
به داخل اتاق آمدم، کنار بخاری ایستادم، نگاهم به قفسه کتاب خیره ماند، ناخودآگاه به سمت جلد 83 کتاب «بحار الانوار» رفتم، آن را برداشتم، کتاب را گشودم و چنین دیدم: «این دعاها را حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد از نمازهای خود می خواند».
دقّت کردم، دیدم در آنجا پنج دعا نوشته شده است، آن حضرت برای هر کدام از نمازهای ظهر، عصر، مغرب، عشا و صبح، دعای جداگانه ای داشته اند.
مقداری از آن دعاها را خواندم، روح سرگشته من، آرام و آرام تر شد، من به اقیانوسی از آرامش رسیده بودم! چه معانی بلندی در این کلمات نهفته بود، به راستی که این دعاها، قطعه ای از آسمان بود که آن را در روی زمین یافته بودم، من گمشده خویش را در این دعاها پیدا کرده بودم.
هر سطری از آن را که می خواندم، بیشتر تعجّب می کردم، بیش از سی سال بود که در حوزه علمیّه بودم و در این مدّت به تحصیل، تدریس و تألیف پرداخته بودم، پس چرا این دعاها را تا به حال نشنیده بودم؟ چرا از این گوهرهای ارزشمند بی خبر بودم؟ * * * باید قلم در دست گیرم و از این دعاها بنویسم، این نوشتن در واقع باید برای دل خودم باشد، برای کمال و رشد خودم باید بنویسم، باید عهد کنم که این دعاها را از یاد نبرم، باید مسیر زندگی خود را بر اساس این دعاها
ص: 13
ترسیم کنم.
اگر حضرت فاطمه علیهاالسلام را دوست دارم، باید تمام تلاش خود را به کار گیرم تا پیام های مهمی را که آن حضرت در این دعاها بیان کرده اند به جامعه برسانم. پیام های آسمانی آن حضرت را باید از غربت بیرون آورم.
این درد بزرگی است که جامعه ما از این پیام ها بی خبر مانده است! چرا جوانان ما با افکار بلند حضرت فاطمه علیهاالسلامبیگانه اند؟ چرا مناجات های افرادی که از خطا به دور نیستند را می شناسند و آن را حفظ می کنند، امّا این دعاهای حضرت فاطمه علیهاالسلام را یک بار هم نخوانده اند؟ چرا راه دوری می روم؟ چرا دنبال متهم می گردم! من خودم نیز متهّم هستم! من بر خطای خود اعتراف می کنم و می خواهم جبران گذشته ها را بنمایم، شکر خدا هنوز فرصت دارم، پس قلم را در دست می گیرم و این راه را آغاز می کنم.
اگر خدا به من توفیق دهد و این کتاب را به پایان ببرم، وظیفه خود را انجام داده ام، من ابزاری به غیر از قلم ندارم، آن وقت نوبت دوستان من است که این راه را ادامه بدهند و با تلاش آنان، کاری خواهیم کرد کارستان!
ص: 14
ص: 15
ص: 16
خدایا! تو را تسبیح می کنم، تو آن خدایی هستی که پاک و منزّه هستی! تو خدای یکتا هستی و هیچ همتایی نداری، تو هیچ کدام از ویژگی ها و صفات مخلوقات خود را نداری.
من نباید تو را به چیزی تشبیه کنم و همه صفات و ویژگی هایی را که در بین مخلوقات می بینم، باید از تو دور بدانم.
وقتی من به تو فکر می کنم، اوّل باید از عمق وجودم اعتراف کنم که تو بالاتر از هر چیزی هستی که به ذهن من می آید.
اگر برای تو جسم فرض کنم، اگر برای تو، مکان و زمان فرض کنم، این خدایی است که من در ذهن خود ساخته ام. تو خدای یگانه ای، تو بودی که زمان و مکان را آفریدی، تو بالاتر از آن هستی که به زمان یا مکان وصف
ص: 17
شوی. همه ویژگی هایی که من در آفریده ها می بینم، برای تو عیب و نقص حساب می شود، تو از هر عیب و نقصی پاک و منزّه هستی! تو به هیچ کس ظلم نمی کنی. جاهل نیستی، ناتوان نیستی، هرگز از بین نمی روی!(1) تو از هر عیبی به دور هستی، صاحب عزت و شکوه هستی، تو همیشه بر جهان، قدرت داری، همه کاره این جهان تو هستی! خدایا! من تو را حمد و ستایش می کنم، تو بودی که به من نعمت علم و آگاهی دادی، تو توفیقم دادی تا کارهای نیک انجام دهم، دل مرا مشتاق خود قرار دادی. از تو ممنونم که مرا تسلیم قرآن قرار دادی تا دستورات تو را که در آن کتاب آسمانی آمده است، اطاعت کنم، ممنون تو هستم که مرا به دین خود هدایت کردی و نور ایمان را در دل من قرار دادی و مرا از کفر و شرک نجات دادی! اکنون که در حق من لطف کرده ای و این خوبی ها را به من داده ای، من به لطف تو محتاج ترم، پس لطف خودت را در حق من کامل کن! من از تو می خواهم که مناجات کسانی که زیاد توبه می کنند را به من عطا کنی تا من هم همانند آنان از گناهانم توبه کنم، آنان چگونه به درگاه تو رو می کنند، اشک می ریزند، با چه سخنانی تو را راضی می کنند، به من توفیق بده همانند آنان به درگاه تو زاری کنم و مثل آنان از تو عذرخواهی کنم، توبه کنندگان واقعی بعد از توبه به عمل رو می آورند و گذشته خود را جبران می کنند، به من هم توفیق جبران گذشته را عنایت کن! خدایا! کسانی که در راه تو تلاش می کنند به نجات و رستگاری می رسند،
ص: 18
مرا هم مانند آنان به نجات و رستگاری برسان و ثواب آنان را به من عطا کن! خدایا! مؤنان به وعده های تو باور دارند و فقط به تو توکّل می کنند، از تو می خواهم کاری کنی که همانند آنان وعده های تو را باور کنم و به تو توکّل کنم، آری، هر کس که به تو توکّل کند او را یاری می کنی.
خدایا! از تو راحتی در هنگام مرگ و آرامش در هنگام حسابرسی روز قیامت را می خواهم! عدّه زیادی از مرگ می ترسند، آنان مرگ را پایان خود می دانند، ولی من از تو می خواهم مرا منتظر مرگ قرار بدهی! وقتی یکی از عزیزان من به سفر برود، من چشم انتظار آمدن او هستم، هر لحظه با خود می گویم: او کی از سفر باز می گردد؟ خدایا! تو کاری کن که این گونه، چشم انتظار مرگ باشم.
* * *
لحظه ای درنگ می کنم و به این جمله فکر می نمایم:
«وَاجعَل الْمُوتَ خَیرَ غائِبٍ اَنتَظِرَهُ».
«خدایا! از تو می خواهم مرا منتظر مرگ قرار بدهی آن گونه که در انتظار آمدن بهترین عزیزانم هستم»! به راستی فاطمه علیهاالسلام دنیا و مرگ را چگونه می بیند؟ من که مثل بقیّه مردم در جستجوی دنیای بیشتر هستم، فکر می کنم با ثروت بیشتر به آرامش می رسم، امّا زهی خیال باطل! دنیا به هیچ کس آرامش نداده است، دنیا
ص: 19
(این عروسِ هزار داماد) دل ها را می فریبد و به هیچ کس وفا نمی کند، وقتی به آن می رسم، از من جدا می شود، و مرا رها می کند و با دلی پر از حسرت، تنها می مانم! حضرت فاطمه علیهاالسلام می خواهد من اهل معرفت شوم، خودم و دنیا را بشناسم، اگر بفهمم مسافری هستم که باید به وطن خود بازگردم، دیگر اسیر دنیا نمی شوم.
کدام وطن؟ وطن من کجاست؟ باید بدانم که خدا روح مرا ابتدا در عالم مَلَکوت آفرید، سپس روح مرا به این دنیایِ خاکی آورد، عالم ملکوت بسیار بالاتر و برتر از این دنیای خاکی است، این دنیای خاکی پست ترین جایگاه است، ولی چرا خدا، روح انسان را در این جسم مادی قرار داد؟ چرا انسان را به این دنیای خاکی آورد؟ علّت این کار خدا چه بود؟ خدا روح انسان ها را در ملکوت آفرید، روح در آنجا قدرتی عجیب و استعدادی شگرف داشت، خدا می دانست که اگر روح انسان ها در ملکوت بماند، دچار غرور می گردد و این غرور سبب می شود تا انسان ها از کمال و سعادت فاصله بگیرند.
در عالم مَلَکوت، هیچ محدودیّتی وجود نداشت، هر چه روح انسان می خواست برای او آماده بود، آن دنیا، دنیایِ برتر بود و زمینه سختی ها و بلاها در آنجا وجود نداشت.
خدا انسان را به این دنیایِ مادی آورد، دنیایی که در آن، انسان با
ص: 20
محدودیّت ها و مشکلات روبرو می شود، در این دنیا زمینه پختگی انسان فراهم می شود.
در این دنیا، انسان به گرسنگی، تشنگی، فقر و بیماری مبتلا می شود، این سختی ها، درمان غرور روح انسان است. انسانی که در دنیای ملکوت، پادشاهی می کرد، در این دنیا برای سیر کردن شکم خویش، باید کار کند، زحمت بکشد و... همه این ها باعث می شود تا غرور او درمان شود. این گونه بود که روح انسان اسیر این دنیای خاکی شد. این برنامه ای است که خدا برای سعادت روح انسان قرار داده است. این راز بزرگ زندگی دنیا است.
وقتی به این شناخت برسم، دیگر می فهمم که برای راحتی و آسایش به این دنیا نیامده ام، من به اینجا آمده ام تا دردم درمان شود و بار دیگر به ملکوت بازگردم.(1) وقتی دانستم که روح من از جنس ملکوت است، درد جدایی از عالم ملکوت را حس می کنم، می فهمم از اصل خویش دور افتاده ام، آن وقت در انتظار مرگ می نشینم و مرگ را زیبا می بینم، زیرا این مرگ است که مرا به وطن اصلی ام باز می گرداند، دل من از همه این دنیای خاکی بالاتر و بزرگ تر است، من اینجایی نیستم، وقتی آسمانی بشوم، آرام می شوم.
ص: 21
خدایا! وقتی مرگ من فرا می رسد، وقتی که می خواهم از این دنیا بروم، آن ساعتی که دیگر هیچ چیز به من نفعی نمی رساند، رحمت خودت را روزی ام کن و رضایت خود را به من ارزانی دار! خدایا! قبل از آن که جانم را بگیری، بشارتی از بزرگواری خودت به من برسان، من منتظر آن مژده ای هستم که فقط تو بر آن توانایی و قلب مرا آرام می کند و جانم را خشنود می سازد و چهره ام را نورانی می کند.
مگر آن مژده تو چه می کند؟ به من در آن لحظه آرامش می دهد و هر کس که مرا می بیند به حالم غبطه می خورد، سختی جان دادن را بر من آسان می کند و مرا از خیر و برکت مرگ بهره مند می سازد.
خدایا! وقتی که جانم گرفته شد، پس روح مرا همراه و همدم ارواح پاک
ص: 22
قرار بده، مرا با بندگان خوبت همراه کن و اعمال مرا قبول کن! خدایا! وقتی تنهای تنها در قبر قرار گیرم امیدم به رحمت توست، آن هنگام که در قبر توانایی هیچ کاری را نداشته باشم و مردم مرا به حال خود رها کرده باشند، نیاز به بزرگواری تو دارم.
* * *
لحظه ای به فکر فرو می روم:
«وَ بُشْرَی مِنْ کَرَامَتِکَ قَبْلَ اَنْ تَتَوَفَّی نَفْسِی».
«خدایا! قبل از آن که جانم را بگیری، بشارتی از بزرگواری خودت به من برسان».
فاطمه از کدام بشارت سخن می گوید؟ آیات آخر سوره فجر را به یاد می آورم:
«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ...».
خدا در لحظه جان دادن مؤن به او چنین می گوید: «ای روحِ آرام یافته و مطمئن! در حالی که تو از لطف من خشنودی، من هم از تو خشنودم، به سوی ثواب و پاداشی که برای تو آماده کرده ام، باز آی! به جمع بندگان خوب من در آی! و به بهشت من داخل شو!».
چقدر این سخن آرامش بخش و زیباست! لطف و صفا و آرامش از این سخن می بارد، خدا از بنده اش دعوت می کند تا به بهشتی که نهرهای آب از زیر درختان آن، جاری است وارد شود، خدا بهشت و دیدارش را برای او
ص: 23
آماده کرده است و از او راضی و خشنود است و این بالاترین نعمت است، مؤن نیز از لطف و کرم خدا، غرق خوشحالی است، چه لذّتی از این بالاتر و بهتر! اکنون ماجرای «سُدَیر» را نقل می کنم: او یکی از یاران امام صادق علیه السلامبود، روزی نزد آن حضرت رفت و چنین گفت:
-- آقای من! آیا مؤمن، مرگ را بد می داند؟ -- ای سُدیر! به خدا قسم مؤمن مرگ را بسیار دوست دارد.
-- آقای من! چگونه می شود که مؤمن از مرگ نمی هراسد؟ در آن لحظه چه اتّفاقی روی می دهد؟ -- ای سدیر ! خدا فرمان می دهد تا یکی از فرشتگان از طرف خدا پیامی را به مؤمن برسانند. پیام خدا همان آیات آخر سوره فجر است: «ای روح آرام یافته ! به سوی ثواب و پاداشی که برای تو آماده کرده ام، باز آی !...».
-- آیا مؤمن این صدا را می شنود؟ -- آری. خدا از مؤمن دعوت می کند تا در بهشت وارد شود و همنشین خوبان شود، اینجاست که مؤمن، مرگ را در کام خود شیرین می یابد و عاشق مرگ می شود.(1) آن روز سُدیر به فکر فرو رفت، او دانست که وقتی آن بشارت به گوش مؤن برسد، دیگر هیچ چیز بهتر و لذّت بخش تر از جان دادن نیست!
ص: 24
خدایا! مرا با نور ایمان در زندگی دنیا و آخرت ثابت قدم گردان، مرا به حال خود رها نکن که به تو ایمان دارم. تو ستم کاران را به حال خود رها می کنی و بر هر کاری توانا هستی! خدایا! از تو می خواهم وقتی قیامت برپا شود و برای حسابرسی سر از قبر بردارم، آن روز را بر من مبارک گردانی، همان روزی که تو فرمان می دهی و اسرافیل در صور خود می دمد و همه زنده می شوند و ترس و هراس، آنان را فرا می گیرد، پس رحمتت را بر من ارزانی دار! در روز قیامت، تاریکی همه جا را فرا می گیرد، پس نوری از رحمت خود به من عطا کن تا مسیر مرا روشن سازد و باعث آرامش من شود و مرا به بهشت تو رهنمون سازد.
خدایا! مرا در بالاترین مرتبه بهشت جای بده و مرا همنشین محمّد صلی الله علیه و آله که
ص: 25
(بنده و فرستاده توست) قرار بده! مرا با کسانی که نعمتت را بر آنان ارزانی نموده ای همنشین ساز، آنان همان پیامبران، صدّیقان و شهدا و نیکوکاران هستند و به راستی که بهترین دوستانند! خدایا! بر محمّد که آخرین پیامبران توست، درود و صلوات بفرست، بر همه پیامبران و همه فرشتگان درود بفرست، خدایا! بر خاندان پاک محمّد و امامان هدایتگر درود بفرست که تو پروردگار جهانیان هستی! خدایا! تو ما را به وسیله محمّد صلی الله علیه و آله هدایت کردی، به خاطر او بر ما مهربانی کردی، تو ما را با او گرامی داشتی و برتری دادی و شرافت بخشیدی و یاری کردی و از هلاکت نجات دادی، پس از تو می خواهم که بر او درود و صلوات بفرستی! خدایا! از تو می خواهم تا مقام پیامبر را بالاتر ببری، نور او را کامل تر کنی، پیروان دین او را زیادتر گردانی و بر شکوه دین او بیفزایی و نعمت خود را بر او بیشتر گردانی تا آنجا که او خشنود گردد، برترین مقام در بهشت به او عطا کنی و «مقام شایسته» که همان مقام شفاعت است را به او عنایت کنی! خدایا! ما را از پیروان راه پیامبر قرار بده، در روز قیامت، از حوض کوثر او سیراب گردان و در گروه او محشور کن! خدایا! ما را بر دین او بمیران! به ما توفیق بده تا به دستورات او عمل کنیم و در این راه شک نکنیم.
تو کسی هستی که درِ خانه ات را به روی کسانی که تو را می خوانند، باز گذاشته ای! ای خدایی که هر کسی که به تو امید دارد، یاری می کنی! ای
ص: 26
کسی که گناهان بندگانت را می پوشانی! تو دلی را که غمگین و افسرده شده است شفا می دهی و آن را شاد می کنی! از تو می خواهم که در روز قیامت، آبروی مرا به خاطر گناهانم، نریزی و در آن روز، مهربانی خودت را از من دریغ مکن! ای کسی که امید و آرزوی هر درمانده و بیچاره ای هستی! ای کسی که می توانی گناهان و خطاهای مرا به لطف خودت جبران کنی، از تو می خواهم خطاهای مرا ببخشی! قلب مرا از سیاهی های گناهان پاک کنی! خدایا! از تو می خواهم به من آمادگی نیکو برای بلاها عطا کنی که تو از همه بزرگوارتر هستی و آرزومندان را به آرزویشان می رسانی! * * *
با خودم می گویم چرا فاطمه علیهاالسلام این خواسته را از خدا دارد:
«وَارزُقْنی حُسْنَ الاِستِعدادِ لِنُزولِ الْبَلایا».
«به من آمادگی نیکو برای بلاها عطا کن!».
من که از بلاها می ترسم، چقدر من با این تفکّر بیگانه ام؟ من ادّعا می کنم پیرو فاطمه علیهاالسلامهستم، امّا چقدر با اندیشه های او، فاصله دارم؟ من کجا ایستاده ام؟ چگونه زندگی می کنم؟ حس شرمندگی مرا فرا گرفته است! وقت آن است که چشم هایم را بشویم، طور دیگر نگاه کنم، من به این دنیا آمده ام تا به سوی کمال بروم، دل انسان از همه جهان هستی بزرگ تر است، امّا این دل، شیفته دنیا می شود، من به این دنیا آمده ام تا حرکت کنم،
ص: 27
من مسافر هستم، دنیا منزل و مقصد من نیست، باید چند روزی در اینجا بمانم، توشه ای برگیرم و بروم.
با کسی که عاشق دنیا شده است، چه باید کرد؟ چگونه باید او را از خماری دنیاطلبی نجات داد؟ جواب این سؤال یک کلمه بیشتر نیست:
«بلا».
بلا، همچون تازیانه ای است که بر روح انسان می خورد و او را از خواب غفلت بیدار می کند، خدا از روی مهربانی، بت های انسان را می شکند، لیلی ها را از او می گیرد تا انسان به راه بیفتد، حرکت خود را فراموش نکند، این بلاها و رنج ها، برای بیدار کردن انسان است! انسان آمده است که برود، نیامده است که در این دنیا بماند، بلا که از راه می رسد، دل انسان از دنیا جدا می شود، شتاب رفتن می گیرد.
وقتی پدری فرزندش را دوست دارد با دقّت برنامه واکسن زدن کودکش را پیگیری می کند، او حواسش را جمع می کند، مبادا وقت واکسن زدن کودکش بگذرد. واکسن درد دارد، امّا پدر خودش کودکش را به درمانگاه می برد تا به او واکسن بزنند.
کودک وقتی این رفتار پدر را می بیند، گریه می کند، انتظار ندارد که پدر با او این گونه رفتار کند. او پیش خود می گوید: «پس مهربانی پدرم کجا رفت». وقتی کودک بزرگ شد می فهمد که آن واکسن زدن، نشانه مهربانی پدر بود.
خدا می داند که دل من اسیر دنیا می شود، من برای خود بت می سازم و
ص: 28
مشغول آن می شوم، خدا بلایی را می فرستد تا من بیدار شوم و من ناراحت می شوم و صبر خود را از دست می دهم و می گویم: «پس مهربانی خدا کجاست؟».
هنگام بلا به خدا اعتراض می کنم، در حالی که خدا به خاطر این که مرا دوست داشت به بلا مبتلایم کرد، من خیال می کردم به این دنیا آمده ام تا در آسایش زندگی کنم و در رفاه باشم، دنیا مرا به خود مشغول کرده بود. وقتی من دلباخته دنیا شدم چگونه باید درمان شوم؟ من چگونه باید به راه برگردم؟ من اسیر دنیا شده بودم، پول، ریاست، قدرت و شهرت دنیا، آرزوی من شده بود. این عشق به خاک و خاکی ها، بیماری من بود.
خدا مرا دوست داشت، ناگهان کاخ آرزوهایم را خراب کرد و بلا را برایم فرستاد و ناله من بلند شد که مهربانی خدا کجاست؟ من در فکر ساختن این دنیا بودم و خدا در فکر ساختنِ من! او بزم مرا به هم زد و بت آرزویم را شکست، شاید من برخیزم و بیدار شوم. او با دست های مهربانش، آرزوهای مرا خراب کرد تا آباد شوم، او بت های مرا شکست تا من بزرگ شوم.
وقتی بلا فرا می رسد، گاه من این بلا را نشانه خشم و ستم خدا می دانم و اینجاست که دیگر هیچ انسی با خدا نخواهم داشت، گاه من آن بلا را نشانه مهربانی او می دانم و بلا را تازیانه راه می یابم، اینجاست که به زندگی به گونه ای دیگر می نگرم، با خدا انس می گیرم و از کار او خشنودم، می دانم او
ص: 29
با بلا مرا از خطر بزرگی نجات داد، او مرا از عشق به دنیا جدا نمود و مرا متوجّه راه نمود، من به اینجا آمده ام که توشه برگیرم، نیامده ام که بت بسازم و به آن دل خوش گردم، دیر یا زود، مرگ من فرا می رسد، فرصت من محدود است، من باید از خواب غفلت و خماری عشق دنیا بیدار می شدم، این بلا بود که مرا هشیار کرد و مستی دنیا را از من گرفت.
به راستی من در این دنیا به دنبال چه هستم؟ خوشی و راحتی.
من به این دنیا آمده ام تا پخته شوم، بلا و سختی ببینم و از عیب ها و نقص ها پاک شوم، من مسافری هستم، آمده ام بروم، هیچ چیز در دنیا ثابت نمی ماند، بهار می آید و می رود، پاییز هم می آید و می رود، بنایِ دنیا بر اساس تغییر است، من هم در حرکت هستم، این ها با خوشی و راحتی نمی سازد.
وقتی من خودم را شناختم، راهم را شناختم، به استعداد خود ایمان آوردم، سختی ها و بلاها را هدیه ای می دانم که مرا از خودم و از دنیایِ خودم جدا می کند و نقص ها و عیب های مرا به من نشان می دهد، هر بلایی که سراغم می آید، ضعفی را برایم آشکار می کند و زمینه رهایی از اسارت ها و دل بستگی ها می گردد و مرغ روح مرا آزاد می کند.
این گونه است که انسان در بلاها فقط صبر نمی کند، بلکه به مرحله ای بالاتر می رود، او شکرگزار می گردد، در اوج بلاها، زبان به شکر خدا باز می کند، زیرا او بلا را نعمت می بیند، چه چیز بهتر از نعمت رهایی!
ص: 30
خدایا! تو مولای من هستی، تو بودی که به من توفیق دادی و اجازه دادی با تو سخن بگویم، پس دعایم را مستجاب کن و با رحمت خود مرا از آتش عذابت نجات بده و در بهشت ساکن گردان! خدایا! کمکم کن تا به «عُروةُ الوُثقی» که همان ریسمان محکم توست چنگ بزنم، از تو می خواهم عاقبت مرا ختم به خیر کنی و تا زمانی که زنده ام مرا از فتنه ها حفظ کنی، ای خدایی که همه خوبی ها از توست، عزت و شکوه از آن توست، به من لطف کن تا هرگز کاری نکنم که دشمنان و حسودان، مرا شماتت کنند، خدایا! اجازه نده که حاکمان کینه توز و شیطان بر من مسلّط شوند، من به رحمت تو امید دارم ای کسی که از همه مهربان تر هستی!
ص: 31
باور دارم که هر تغییری در این جهان با اجازه توست، هر قدرتی که می بینم از تو قدرت گرفته است، تو خدای بلند مرتبه هستی، از تو می خواهم تا بر محمّد و آل محمّد، سلام و درود فراوان بفرستی! * * *
فاطمه علیهاالسلام در این دعا از خدا چنین می خواهد:
«وَ اجْعَلْنِی مُسْتَمْسِکاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی».
«خدایا! کمکم کن تا به «عُروةُ الوُثقی» که همان ریسمان محکم توست چنگ بزنم».
در واقع آن حضرت به آیه 256 سوره بقره اشاره می کند:
«فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَی...».
«هر کس به طاغوت کافر شود و به تو ایمان آورد، به دستاویزی استوار که گسستنی نیست، چنگ زده است».
پیام این آیه برای من چیست؟ فاطمه علیهاالسلام می خواهد چه درسی در اینجا به من بدهد؟ طاغوت، هر کس یا هرچیزی است که باعث گمراهی انسان ها می شود، شیطان، بُت ها، ستمگران و رهبران دروغین همه این ها طاغوت هستند و من اوّل باید دل از آنان برکنم، باید از آن ها جدا شوم، تا بتوانم به خدا برسم، این تنها راه رسیدن به خداست، باید از طاغوت بیزاری بجویم.
اگر در درّه ای عمیق و هولناک گرفتار شوم و بخواهم نجات پیدا کنم، باید
ص: 32
به دستاویز محکمی چنگ بزنم، دستاویزی که هرگز گسسته نشود، باید طناب محکمی پیدا کنم.
اگر این طناب محکم نباشد ممکن است مرا تا مقداری از قعر درّه بالا آورد، امّا در میانه راه پاره شود و به درّه سقوط کنم.
عشق به این دنیا و جلوه های آن، همانند درّه ای عمیق است، اگر من بخواهم از قعر این درّه به قلّه سعادت و رستگاری برسم، باید از هرچه مرا از یاد خدا غافل می کند، جدا شوم و به خدا ایمان بیاورم.
اگر قلب خود را از محبّت طاغوت های زمان خود خالی کنم و ایمان آورم، خدا نجاتم می دهد. بدون کمک خدا نمی توانم نجات پیدا کنم، نیاز به سرپرستی دارم که مرا راهنمایی کند.
حجت خدا در هر زمانی، همان «عروة الوثقی» است، ریسمان محکم خدا که هر کس به آن چنگ زند، نجات پیدا می کند. امروز اگر ایمان واقعی داشته باشم و پیرو مهدی علیه السلام باشم خدا مرا یاری می کند و از تاریکی ها به سوی نور می برد، لحظه به لحظه مرا از ناامیدی و اضطراب به سوی امید و آرامش می برد، نور ایمان در قلب من زیاد و زیادتر می شود.(1) از طرف دیگر، کسانی که به خدا ایمان ندارند و از طاغوت ها پیروی می کنند، لحظه به لحظه از آرامش دور می شوند، شیطان و رهبران گمراه، آنان را به سوی تاریکی ها می برند. کسی که پیرو طاغوت ها شد، سرانجام گرفتار عذاب دوزخ خواهد شد، عذابی که هرگز پایانی ندارد.
ص: 33
ص: 34
ص: 35
ص: 36
خدایا! تو را تسبیح می گویم، تو آن خدایی هستی که پاک و منزّه هستی! از همه نقص ها به دوری! تو دانایی! جهل و نادانی در وجود تو راه ندارد، به آنچه در دل های بندگانت می گذرد، آگاهی داری، تو از گناهان بندگان باخبری، هیچ چیز در آسمان و زمین بر تو پوشیده نیست.
من تو را حمد و ستایش می کنم، ممنون تو هستم که به من توفیق دادی نعمت هایت را شکر کنم و مرا از کفران نعمت ها دور کردی، تو بودی که معرفت خودت را به من دادی و من به خاطر آن، خوبی های تو را انکار نکردم، همه خیرها و برکت ها از توست، تو سرچشمه خیرها و برکت ها هستی! تو انسان ها را آفریدی، راه رستگاری را به آنان نشان دادی، حق بر همه
ص: 37
آشکار شد، اگر به بندگانت مهربانی کنی، از جود و بخشش توست، اگر آنان را مجازات کنی به خاطر گناهان خود آنان است، تو خدایی هستی که هرگز به کسی ظلم نمی کنی! تو را ستایش می کنم که بلندمرتبه هستی و قدرت و پادشاهی تو بر جهان، پایدار است، تو همه کاره جهان هستی و پایه های قدرت تو استوار است و هرگز سست نمی شود، تو بخشنده و مهربانی! به بندگان خودت نعمت های فراوان می دهی! حمد و ستایش مخصوص توست، تو آن خدایی هستی که هیچ کس نمی تواند حقیقت تو را درک کند، چشم ها نمی توانند تو را ببینند، زبان ها از وصف تو ناتوانند، با قدرت خیال هم نمی توان تو را به تصوّر کشید زیرا قدرت و پادشاهی تو بالاتر و برتر از هر قدرتی است.
* * *
این سخن فاطمه علیهاالسلام درس خداشناسی به من می دهد:
«فَلَمْ تُدْرِکْهُ الْاَبْصَارُ».
«خدا را نمی توان با چشم دید».
به راستی من چگونه خدایی را که نمی بینم، پرستش کنم؟ نمی شود من برای خدایی نماز بخوانم که او را نمی بینم! خدای من بالاتر و والاتر از این است که با چشم دیده شود، خدا از دیده ها پنهان است، هیچ کس نمی تواند او را ببیند و حقیقت او را بفهمد. اگر خدا را می شد با چشم دید، دیگر او خدا نبود، بلکه یک آفریده بود. عدّه ای،
ص: 38
بت هایی را به جای خدا قرار داده اند، بت فقط، یک قطعه سنگی که تراشیده شده باشد، نیست! گاه صورت زیبا، خانه گران قیمت، پست و مقام، شهرت... بت می شود، دیده ام که گاهی ثروت، نقشِ خدا را در زندگی بعضی ها بازی می کند، خدایِ قلب آن ها را می توان با چشم دید، ولی «اللّه» را هرگز نمی توان با چشم دید! هر مخلوقی یک روزی نابود می شود، دیر یا زودش فرقی نمی کند، آن کس که شیفته «لیلی» شده است، آیا پنجاه سال دیگر دوست دارد به صورت لیلی نگاه کند؟ یا این که صورت او پر از چین و چروک شده است، صد سال دیگر چه؟ از آن لیلی، فقط مشتی استخوان باقی مانده است! صورتی که «مجنون» دلباخته آن شده بود، اسکلتی شده است که همه از آن می ترسند! وقتی دل انسان دلباخته چیزی می شود که پایان دارد، در آغاز، انسان خیلی خوشحال است، از این دلبستگی لذّت می برد، آن چیز، بتِ او می شود و همه فضای قلب او را پر می کند، امّا وقتی آن بت از بین می رود، دل آدمی هم از بین می رود! وقتی من با چشم خود می بینم که بت من نابود می شود، خودم هم نابود می شوم، آن روز می فهمم باید دلباخته کسی می شدم که هرگز پایانی نداشته باشد.
آری! بت هایی را که می توان دید، نابودشدنی است. من باید خدایی را بپرستم که با چشم دیده نمی شود، باید افتخار کنم که فقط خدای پنهان را می پرستم، خدایی که هرگز دیده نمی شود، زیرا او هرگز نابود نمی شود، او همیشه بوده و خواهد بود.
ص: 39
* * * فاطمه علیهاالسلام در این دعا، چنین می گوید:
«لَمْ یَتَوَهَّمْهُ اعْتِبَارٌ».
«خدا را نمی توان با خیال تصوّر کرد».
آری، آن خدایی که فاطمه علیهاالسلام آن را می پرستد، خدایی است که نمی توان با عقل بشری، او را درک کرد، شاید من در ذهن خود تصوّری از خدا داشته باشم، ولی خدا غیر از آن چیزی است که در ذهن من است! خدا به هیچ چیز شبیه نیست، من نباید در ذهن خود، خدا را به چیزی تشبیه کنم، عقل بشر نمی تواند به ذات خدا پی ببرد. هر تصوّری را که از حقیقت خدا در ذهن خود ساخته ام، حقیقتِ خدا، غیر از آن است! خدا چیزی است که حدّ و اندازه ای ندارد و نمی توان با عقل آن را درک نمود.(1) خدا بالاتر و والاتر از این است که به تصوّر ذهن انسان در آید. من فقط می توانم او را با صفاتی که خودش در قرآن گفته است، بشناسم، من می دانم که خدا بخشنده و مهربان است، شنونده و بیناست، از همه چیز باخبر است، همیشه بوده و خواهد بود، پایان ندارد همان گونه که آغاز نداشته است... .
من این صفات خدا را در قرآن می خوانم و نسبت به خدای خود شناخت پیدا می کنم، همه این ها که گفتم صفات خداست، امّا ذات خدا چگونه است؟ این را هرگز نمی توانم بفهمم، هر چه که در ذهن خودم برای ذات خدا تصوّر کنم، باید بدانم که خدا غیر از آن است!
ص: 40
خدایا! تو از حال و روز من، باخبری، سخنم را می شنوی، می دانی چه حاجتی دارم، راز دل مرا می دانی، من نیازمند تو هستم، حاجت خود را از تو می خواهم، به تو التماس می کنم، من فقیر و نیازمند درگاه تو هستم، بنده ای خطاکارم و تو خدای بخشنده و مهربان هستی! خدایا! من غیر از تو، خدایی نمی شناسم که از او بخواهم گناهم را ببخشد، تو از عذاب کردن من، بی نیاز هستی و من به مهربانی تو نیازمندم! من به تو نیازمندم و تو از من بی نیازی! تو بر من قدرت داری و من در مقابل تو ناتوانم! من تو را به فقری که به تو دارم و به بی نیازی که تو به من داری، می خوانم، من تو را به قدرتی که به من داری و ناتوانی که من دارم می خوانم، پس دعایم را اجابت کن و رحمت خود را بر من نازل کن!
ص: 41
خدایا! آنچه از سختی ها مرا به هراس آورده است، تو آن را برایم آسان کن، هر کاری که من در انجامش ناتوانم، به من قدرت انجامش را عطا کن، مرا بر دشمنانم پیروز گردان، ای خدایی که از همه مهربان تر هستی! نگرانی و غصّه هایم را بر طرف کن و سختی ها را برایم آسان نما! خدایا! از تو می خواهم تا خودبینی، ریا، تکبّر، ظلم کردن، حسد، ضعف، شک، سستی، بیماری، شکست در برابر دشمن، مکر، نیرنگ را از من دور کنی، خدایا! بلایی را (که در دین من باشد) از من دور کن و فساد را از گوش و چشم و تمام اندامم دور کن و مرا به آنچه دوست می داری و تو را خشنود می سازد موفّق بدار! خدایا، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست و گناهان مرا ببخش، و عیب های مرا از دیگران بپوشان، ترس مرا ایمنی ببخش و مصیبت های مرا جبران فرما! فقر مرا به بی نیازی تبدیل کن، لغزش های مرا ببخش، کارهای مرا سر و سامان بده، همه امور زندگی مرا کفایت فرما! * * *
اکنون به این جمله فکر می کنم:
«فَاَسْاَلُکَ بِفَقْرِی اِلَیْکَ».
«خدایا! من تو را به فقری که به تو دارم می خوانم».
چقدر این جمله زیباست، وقتی انسان فقیر و بیچاره می شود، در نگاه دیگران، پست جلوه می کند، امّا فقر در درگاه خدا به انسان آبرو می دهد و
ص: 42
انسان را عزیز می کند، هر کس بیشتر این نیاز را درک کند، پیش خدا آبروی بیشتری دارد.
تا قبل از این که با این دعا آشنا شوم، خیال می کردم که اگر بخواهم خدا جواب مرا بدهد، باید کارهای خوب خود را به درگاه خدا ببرم، مثلاً بگویم: خدایا! من فلان کار خوب را انجام داده ام، از فلان بیچاره دستگیری کرده ام، پس به خاطر آن دعایم را مستجاب کن! ولی امروز فهمیدم که من باید فقر خود و بیچارگی خود را به درگاه خدا ببرم، باید از خدا بخواهم که به خاطر فقرم و بیچارگی ام به من رحم کند.
فاطمه علیهاالسلام به ما یاد می دهد وقتی می خواهیم به در خانه خدا برویم، به نماز، روزه و اعمال خوب خود تکیه نکنیم، این اعمالی که من انجام داده ام، خیال می کنم قبول شده است، ولی من چه می دانم، اگر عملی با ریا همراه باشد، خدا آن عمل را دشمن می دارد، اگر عمل من بدون ریا باشد، چه بسا من دچار خودبینی بشوم و آن عمل را تباه کنم.
آری، همه کارهای خوب من در خطر است، ولی فقر و بیچارگی من در چه خطری است؟ این جزئی از هویّت من است، من در مقابل خدا، هیچ هستم، سراسر فقر و نداری هستم.
من همیشه خیال می کردم که فقر، بیچارگی و نداری است، امّا امروز فهمیدم که فقر در درگاه خدا، یک سرمایه است! فاطمه علیهاالسلام به من این گونه یاد می دهد که بهترین سرمایه ام را (که همان نیازمندی من به خداست) به درگاه خدا ببرم.
ص: 43
خدایا! کارهایم را به تو واگذار کرده ام، خود را در پناه تو قرار داده ام، به خود ستم کرده ام، برای همین خودم را به تو سپرده ام، از گناهانم می ترسم، به لطف تو امید دارم، تو آن خدایی هستی که هیچ کس را ناامید نمی کنی.
تو را به حق ابراهیم، موسی، عیسی علیهم السلام می خوانم، تو را به حق محمّد صلی الله علیه و آله که برگزیده توست می خوانم که از من روی برنگردان، بزرگواری کن و توبه مرا بپذیر، به اشک چشم من نگاه کن، به خاطر این اشک ها به من رحم کن و خطای مرا ببخش و مغفرت خودت را به من عطا کن ای که از همه بر من مهربان تری! خدایا! از کسی که بر من ستم روا می دارد انتقام بگیر، در مقابله با دشمنم،
ص: 44
مرا یاری کن! خدایا! مصیبت مرا در دینم قرار مده، و دنیا را مهم ترین هدف من و نهایت علم من قرار نده! خدایا! دینم را که مهمترین سرمایه ام است را اصلاح کن! دنیایم را که راه به دست آوردن معاشم است، اصلاح کن! آخرتم را که سرانجامم به سوی آن است، اصلاح کن! زندگی مرا راهی برای دست آوردن همه خوبی ها قرار بده! مرگم را راه راحتی از سختی ها قرار بده! تو آن خدایی هستی که بخشیدن و عفو را دوست داری، پس مرا ببخش و عفو کن! مرا تا آن زمان زنده بدار که می دانی زنده ماندنم، برایم خیر و برکت دارد، مرگ مرا زمانی برسان که می دانی مرگ برایم نیکو و شایسته است.
از تو می خواهم کاری کنی که در آشکار و نهان از تو خشیت و ترس داشته باشم! کاری کن که در غضب و خوشحالی از انصاف و عدالت خارج نشوم.
خدایا! در فقر و بی نیازی به من میانه روی در هزینه ها را عطا کن! از تو نعمت همیشگی و شادمانی که هرگز به غم تبدیل نشود می خواهم.
خدایا! کاری کن تا به آن چه تو برایم تقدیر کرده ای، راضی باشم! از تو می خواهم لذّت دیدار خودت را به من ارزانی داری و مرا در کارهایم هدایت کنی، از شرّ نفسم به تو پناه می برم! * * *
ص: 45
«اَسْاَلُکَ الرِّضَا بَعْدَ الْقَضَاءِ».
«خدایا! کاری کن تا به آن چه تو برایم تقدیر کرده ای، راضی باشم!».
به راستی «تقدیر» چیست؟ خدا برای انسان ها، برنامه ریزی می کند، به این برنامه «تقدیر» می گویند. تقدیر، همان سرنوشت هر انسان است که به آن «قضا و قَدَر» هم گفته می شود.
این سخن پیامبر است: «هر کس به تقدیر خدا ایمان نداشته باشد، خدا در روز قیامت به او نظر رحمت نمی کند».(1) به راستی، این سرنوشت (قضا و قَدَر) چیست؟ اگر خدا به ما اختیار داده است و در انجام کارهای خود، اختیار داریم، پس دیگر سرنوشت (قضا و قَدَر) چه معنایی دارد؟ اگر خدا زندگی ما را برنامه ریزی می کند، دیگر اختیار ما چه معنایی دارد؟ یکی از یاران امام صادق علیه السلام درباره قضا و قَدَر از ایشان سؤال کرد، امام به او فرمود:
-- آیا می خواهی سرنوشت یا قضا و قَدَر را در چند جمله برایت بیان کنم؟ -- آری. مولای من ! -- وقتی روز قیامت فرا رسد و خدا مردم را برای حسابرسی جمع کند، از قضا و قَدَر یا سرنوشتِ آن ها سؤال نمی کند، بلکه از اعمال آنان سؤال
ص: 46
می کند.
من باید در این جمله فکر کنم. منظور از این سخن چیست؟ خدا در روز قیامت هنگام حسابرسی از من سؤال می کند: «چرا دروغ گفتی؟ چرا تهمت زدی؟ چرا به دیگران ظلم کردی؟».
این سوالات درستی است، زیرا خدا از کارهایی سؤال می کند که من انجام داده ام، امّا خدا هرگز در روز قیامت به من نمی گوید: «چرا مریض شدی؟ چرا عمر تو کوتاه بود؟ چرا در ایران به دنیا آمدی؟»، زیرا این ها چیزهایی است که به سرنوشت (قضا و قَدَر) برمی گردد.
روشن است که منظور از مرگ و بیماری در اینجا، چیزی است که من خودم باعث آن نبوده ام. اگر من خودم باعث بیماری یا مرگ خودم بشوم، این دیگر تقدیر نیست، بلکه عمل خود من است. (کسی که خودکشی می کند، خودش چنین اراده کرده است).
اکنون دانستم که زندگی من دو محدوده جداگانه دارد:
* محدوده اوّل: محدوده عمل.
در این محدوده همه کردارها و رفتارهای من جای می گیرد (نماز خواندن، کمک به دیگران، روزه گرفتن، دروغ گفتن، غیبت کردن و...).
محدوده دوم: محدوده قضا و قَدَر.
در این محدوده سرنوشت من جای می گیرد (مدّت عمر من، بیماری و سلامتی من، بلاها، سختی ها و...).
ص: 47
خدا در روز قیامت فقط و فقط درباره محدوده اوّل از من سؤال می کند، زیرا من مسؤول کردار و رفتار خود هستم. خدا هرگز عمل مرا برنامه ریزی و تقدیر نمی کند، این خود من هستم که با اختیار خود، عمل و کردار خود را شکل می دهم.
ولی خدا به حکمت خویش، روزیِ عدّه ای را کم و روزیِ عدّه ای را زیاد می کند، عدّه ای در بیماری و سختی هستند و عدّه ای هم در سلامتی. عدّه ای در جوانی از دنیا می روند و عدّه ای دیگر در پیری، این ها از قضا و قَدَر است.(1) حضرت فاطمه علیهاالسلام به ما یاد می دهد که به تقدیر خدا راضی و خشنود باشیم و بدانیم خدا به حکمت خویش، جز خوبی برای ما تقدیر نمی کند. کسی که با اندیشه فاطمه علیهاالسلام آشنا است دیگر امور زندگی خود و دیگران را به «شانس» نسبت نمی دهد، نمی گوید: «دوستم چه شانس خوبی دارد»، «من چقدر بدشانس هستم»، او این امور را تقدیر خدایی می بیند که جز خوبی برای بندگانش نمی خواهد.
ص: 48
خدایا! من با گناه بر خود ستم کرده ام، از تو می خواهم گناهانم را ببخشی که کسی غیر از تو گناهان را نمی بخشد! خدایا! قبل از آنکه بلا به سراغم بیاید، عافیت به من ارزانی دار، اگر بلایی بر من نازل شد، صبر بر آن را به من بده، از تو می خواهم مرگ من، سفر به سوی مهربانی تو باشد.
خدایا! تو و همه فرشتگان و هر کس در آسمان ها و زمین است را به گواهی می گیرم که جز تو خدایی نیست. تو شریک و همتایی نداری! شهادت می دهم که محمّد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده توست.
خدایا! من از تو حاجت های خود را می خواهم و به درگاه تو گدایی می کنم که حمد و ستایش، مخصوص توست و معبودی جز تو وجود ندارد، تو
ص: 49
آسمان ها و زمین را آفریدی، تو قبل از وجود هر موجودی، بوده ای و همه چیز را تو خلق کردی و بعد از آن که همه موجودات از بین می روند، تو باقی خواهی بود.
خدایا! چشم امیدم به سوی رحمت توست، دست خود را به سوی کرم تو دراز کرده ام، مرا ناامید مکن در حالی که به تو امید دارم! خدایا! من از تو طلب بخشش می کنم، مرا عذاب نکن در حالی که من از تو می خواهم مرا ببخشی! گناهانم را ببخش، چرا که تو به همه چیز من، آگاهی، مرا عذاب مکن چرا که تو بر من قدرت داری! من تو را به رحمت و مهربانی ات سوگند می دهم و از تو می خواهم مرا ببخشی، ای که از همه کس بر من مهربان تری! * * *
«فَاعْفُ عَنِّی ... فَاغْفِرْ لِی».
حضرت فاطمه علیهاالسلام از خدا «عفو» و «مغفرت» را می طلبد، در زبان فارسی ما این دو واژه را «بخشیدن» معنا می کنیم، ولی میان آنها، تفاوتی وجود دارد که با یک مثال، آن را بیان می کنم:
فرزندی هنگام بازی با توپ، شیشه خانه را می شکند، او می ترسد و فرار می کند. بعد از مدّتی، او پشیمان می شود و به خانه برمی گردد و از پدرش عذرخواهی می کند، پدر او را می بخشد، امّا با شیشه شکسته چه باید کرد؟ فرزند از پدر می خواهد تا اثر اشتباه او را برطرف کند. پدر از دوستش
ص: 50
می خواهد تا پنجره خانه را شیشه کند، بعد از مدّتی همه چیز درست می شود.
با بازگشت فرزند به خانه و پشیمانی او، پدر او را «عفو» می کند، ولی وقتی پدر آن شیشه را درست کرد، «مغفرت» معنا پیدا می کند.(1) خدا به ما فرمان داده است تا نافرمانی او را نکنیم، افسوس که ما فریب شیطان را خوردیم و گناه کردیم، وقتی ما پشیمان می شویم، از خدا می خواهیم ما را ببخشد و «عفو» کند، ولی وقتی از او می خواهیم تا آثار گناه ما را از بین ببرد، از خدا «مغفرت» خواسته ایم.
* * * در این دعا، فاطمه علیهاالسلام «خشیت از خدا» را طلب می کند و می گوید:
«اَسْاَلُکَ خَشْیَتَکَ فِی الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ».
«خدایا! کاری کن که در آشکار و نهان از تو خشیت داشته باشم».
بعضی ها «خشیت» را «ترس» معنا می کنند، در حالی که «خشیت از خدا» به معنای «ترس از خدا» نیست، آری، واژه «خوف» به معنای «ترس» است، «خوف از خدا» یعنی «ترس از خدا».
نکته مهم این است، بین «خوف از خدا» و «خشیت از خدا» تفاوت وجود دارد.
بگذار این گونه برایت بگویم: شخصی به جنگل می رود، ناگهان صدای شیری به گوش می رسد. ترس وجود او را فرا می گیرد و فرار می کند، زیرا خطری او را تهدید می کند. اینجا «خوف» معنا پیدا می کند.
ص: 51
ولی شخصی که در جاده رانندگی می کند، از پلیس راه نمی ترسد، او مواظب است تا تخلّف نکند، زیرا اگر پلیس متوجّه تخلّف او شود او را جریمه می کند، راننده وقتی پلیس را می بیند بیشتر دقّت می کند، در واقع او از سرانجام کار خودش می ترسد که نکند جریمه شود.
در زبان عربی، هنگامی که آن شخص از شیر ترسید از واژه «خوف» استفاده می کنند ولی برای آن حالتی که راننده در مقابل پلیس راه دارد، واژه «خشیت» را به کار می برند.(1) پس «خشیت» به معنای «خوف» نیست. حضرت فاطمه علیهاالسلام در این دعا «خشیت از خدا» را می خواهد. قرآن می گوید هر کس علم داشته باشد از خدا خشیت دارد. یعنی مواظب است گناه نکند و از مسیر حق خارج نشود. او می داند که اگر گناه بکند خودش گرفتار می شود. یک انسان معمولی ممکن است از خدا بترسد؛ امّا کسی که عالم و دانشمند است می داند خدا ترس ندارد و فقط اوست که به مقام «خشیت» می رسد، حضرت فاطمه علیهاالسلام در این دعا از خدا این مقام را می خواهد.
ص: 52
ای خدایی که رحمت تو، وسیع است و درود تو، بهترین درود است از تو می خواهم بر محمّد صلی الله علیه و آله بهترین درود را بفرستی که او بهترین بنده توست، تو ما را به دست او از نادانی نجات دادی و به ساحل هدایت رساندی، پس توفیقمان بده تا از او پیروی کنیم و رستگار شویم.
پروردگارا! حمد و ستایش، مخصوص توست، تو سرچشمه همه خوبی ها هستی! من تو را ستایش می کنم به اندازه آسمان ها و زمین و آنچه در میان آسمان ها و زمین است، تو را ستایش می کنم به اندازه آنچه آفریده ای از عرش و بهشت و... .
تو را ستایش می کنم به اندازه ذرّات آب و خاک! به اندازه آنچه دیده
ص: 53
می شود و آنچه دیده نمی شود! خدایا درود و برکت و رحمت و نعمت خودت را بر محمّد و خاندان پاکش نازل کن همانگونه که درود و برکت و رحمت خود را بر ابراهیم و خاندان او عطا کردی که تو بزرگواری! خدایا! بالاترین مقام در بهشت را به محمّد صلی الله علیه و آله ارزانی دار و در روز قیامت، بهترین پاداش را به او عطا کن تا او را بر همگان برتری داده باشی! خدایا! بر محمّد و خاندان او درود بفرست، بر همه فرشتگان و پیامبرانت درود بفرست! سلام بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل! سلام بر فرشتگان که نظام هستی را به اذن تو، مدیریت می کنند و جلوه قدرت تو هستند.
سلام بر آن فرشتگان که به درگاه تو نزدیک تر از بقیّه هستند! سلام بر فرشتگانی که اعمال انسان ها را ثبت می کنند! سلام بر فرشتگان بلندمرتبه! سلام بر پدر و مادرمان، آدم و حوّا! سلام بر همه پیامبران! سلام بر صدّیقان، شهدا و نیکوکاران! تو را حمد و ستایش می کنم، باور دارم که هر تغییری در این جهان با اجازه توست، هر قدرتی که می بینم از تو قدرت گرفته است، تو خدای بلند مرتبه هستی! تو برای یاری من، کفایت می کنی و من بر تو توکّل می کنم، از تو
ص: 54
می خواهم تا بر محمّد و آل محمّد، سلام و درود فراوان بفرستی!
* * *
«سَلَامٌ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ اِسْرَافِیلَ...».
«سلام بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل! سلام بر فرشتگان! سلام بر همه پیامبران..».
در اینجا حضرت فاطمه علیهاالسلام به من یاد می دهد که وقتی با خدا سخن گفتم و حاجت خود را از او خواستم به همه پیامبران، فرشتگان و بندگان خوب خدا، سلام کنم، در واقع من با این کار به جلوه خوبی ها احترام می گذارم و وقتی بر کسانی که نزد خدا عزیز و بزرگوار هستند، سلام می کنم، آنان نیز جواب این سلام را می دهند، هر چند من جواب آنان را نمی شنوم، این جواب آنان باعث می شود تا خیر و رحمت را به سوی خود جذب کنم.
ص: 55
ص: 56
ص: 57
ص: 58
تو را حمد و ستایش می کنم، تو سرچشمه همه خوبی ها هستی، خدایا! ما هرگز نمی توانیم از عهده ستایش تو برآییم، ما نمی توانیم نعمت های تو را بشماریم، ما هر چقدر هم تو را عبادت کنیم باز هم نمی توانیم حق تو را ادا نماییم! خدایی جز تو نیست، تو قبل از خلقت موجودات بوده ای، تو بعد از نابودی آنان، خواهی بود، تو همیشگی و جاویدان هستی! تو ظاهر و باطن هستی، تو زنده می کنی و می میرانی! تو بزرگ تر از آن هستی که کسی بتواند تو را وصف کند، همه خوبی ها از آنِ توست. هرگز نابود نمی شوی! تو را ستایش می کنم که دانشمندان نمی توانند به علم تو برسند و جاهلان
ص: 59
نمی توانند با کارهای خود، حلم را از تو بگیرند و مدح کنندگان نمی توانند به شایستگی، تو را مدح کنند، همه از وصف تو ناتوانند و کسی نمی تواند به کمالات تو دست پیدا کند.
تو را ستایش می کنم ای خدایی که در آسمان و زمین، قدرت فراوان داری! ای که عظمت و بزرگی داری! ای که شکوه و زیبایی داری! ای که قدرتت بی انتهاست! ای که مهربان هستی و به عدالت حکم می کنی! تو جهان را آفریدی، بلندمرتبه هستی، صاحب حکمتی! بی نیاز از همه کس هستی! حلم داری و دانایی! تو بر بندگانت نعمت فراوان دادی، همه ویژگی های تو زیباست، مالک دنیا و آخرت، بهشت و جهنّم هستی!...
تو را ستایش می کنم که رازهای پنهان را می دانی، بر آنچه در دل ها می گذرد، آگاه هستی، هیچ کس نمی تواند از دست قدرت تو فرار کند، تو بر همه چیز توانایی! تو را ستایش می کنم که با قدرت تو، آسمان ها پابرجاست و زمین آرام است، ابرها در حرکتند! تو برتر از همه ای، ای خدایی که تعداد قطرات باران و برگ های درختان را می دانی، تو در روز قیامت مردگان را زنده می کنی.
خدایا! من بنده تو هستم، در این دنیا، غریب هستم و نیازمندم و به تو پناه آورده ام، پس با من چگونه رفتار می کنی؟ من به درگاه تو آمده ام تا از من راضی شوی، تو حال و روز مرا می دانی، پس بر من رحم کن، دعایم را مستجاب کن و مرا ناامید مکن!
ص: 60
روزها در گذر است، سال ها می گذرد، گردش روزها و سال ها، همه چیز را به نابودی می کشاند، امّا تو همیشه بوده ای و خواهی بود و هرگز دگرگون نمی شوی... .
* * *
لحظه ای درنگ می کنم، به این جمله می اندیشم:
«یَا مُحْصِیَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ وَرَقِ الشَّجَرِ».
«ای خدایی که تعداد قطرات باران، برگ های درختان را می دانی».
این سخن، چه پیامی برای من دارد؟ عدّه ای که خود را «فیلسوف» خوانده اند بر این باور هستند که خدا علم به جزئیات این دنیا ندارد، یعنی خدا نمی داند که یک درختی که در منزل من است، چند برگ دارد، خدا نمی داند که امشب روی پشت بام منزل من، چند قطره باران باریده است.
آنان می گویند علم خدا به صورت کلی است! خدا فقط می داند که درختان، برگ دارند و باران می بارد، آنان که چنین باوری دارند خود را در اوج قله معرفت خدا هم می دانند و خیال می کنند با علم فلسفه می توانند به خدا نزدیک تر شوند. وقتی من این سخن حضرت فاطمه علیهاالسلام را می خوانم می فهمم که آن باور غلط است، فاطمه علیهاالسلام این گونه خدا را صدا می زند: «ای خدایی که تعداد قطرات باران، برگ های درختان را می دانی!». خدا به همه جزئیات این دنیا علم و آگاهی دارد.
ص: 61
اکنون نگاهی به این دنیای بزرگ می کنم، هر روز چیزهای جدیدی می بینم، دانه هایی که جوانه می زند، برگ درختی که روییده می شود و یا از درخت جدا می شود، قطرات بارانی که می بارد، نسیمی که می وزد، موجی که از سوی دریا به ساحل می رسد، صدای پرنده ای که به گوش می رسد... .
همه این ها را به چشم خود می بینم و می دانم که خدا از همه این ها باخبر است، هیچ چیز از خدا پنهان نیست، او به همه ذرّات دنیا آگاهی دارد.
ص: 62
خدایا! من از سختی روز قیامت به تو پناه می برم، می دانم که روز قیامت برای گناهکاران بسیار سخت خواهد بود، از تو می خواهم آن روز را بر من آسان گردانی! آن روز، گرمای خورشید بی داد می کند، پس مرا در سایه رحمت خودت قرار بده! خدایا! گناهانم ببخش و از خطایم درگذر! بلاها را از من دور گردان، دین مرا از خطر گمراهی نجات بده! من تو را می خوانم و اطمیمنان دارم که تو جواب مرا می دهی، می دانم که سخن مرا می شنوی، از تو می خواهم که امید مرا ناامید نکنی. من نیاز به رضایت تو دارم، من محتاج بخشش تو هستم، من تو را صدا می زنم و از رحمت تو ناامید نمی شوم.
ص: 63
خدایا! مرا در حالی که به تو ایمان دارم بمیران و مرا در گروه نیکوکاران محشور کن، مرا به خودم وامگذار... .
به حالم در لحظه مرگ رحم کن! به تنهایی من در قبر رحم کن! به غربت من در روز قیامت رحم کن! به فقر و نیازمندی ام در هنگام حسابرسی رحم کن! من از آتش جهنم به تو پناه می برم، پس پناهم بده... .
آقای من! ای که در حق من نیکی کردی و با من مهربان بودی، به اشک چشمم رحم کن و دیدار روی خودت را روزی ام کن و مرگ مرا مایه راحتی ام قرار بده... .
* * *
فاطمه علیهاالسلام از خدا چنین می خواهد:
«وَ النَّظَرَ اِلَی وَجْهِکَ فَارْزُقْنِی».
«دیدار چهره خودت را روزی ام کن».
به راستی منظور از «وَجهُ اللّه» چه می باشد؟ واژه «وجه» به معنای «چهره» می باشد، مگر خدا، جسم است؟ مگر خدا مانند انسان است که چهره داشته باشد که من در آرزوی دیدن چهره خدا باشم؟ در اینجا ماجرایی از «اباصلت هروی» را نقل می کنم، او یکی از یاران امام رضا علیه السلام بود. او اهل حدیث بود و زیاد مطالعه می کرد، هر وقت سؤلی به ذهنش می رسید از امام رضا علیه السلام سؤل می کرد.
ص: 64
یک روز او به امام گفت:
-- آقای من! حدیثی را شنیده ام و دوست دارم شما نظر خود را در مورد آن بفرمایید.
-- ای اباصلت! حدیث خودت را بگو! -- مولای من! شنیده ام وقتی روز قیامت فرا برسد، افراد با ایمان وارد بهشت می شوند، آن ها وقتی در منزل و جایگاه خود قرار می گیرند، خدای خود را زیارت می کنند. آیا چنین سخنی درست است؟ آیا مؤنان در بهشت خدا را می بینند؟ آیا می توان خدا را در بهشت با چشم دید؟ -- ای اباصلت! خداوند پیامبرش، محمّد صلی الله علیه و آله را بر همه فرشتگان و بر همه بندگان خود برتری داده است و اطاعت از محمّد صلی الله علیه و آله را اطاعت از خودش معرّفی کرده است. همچنین او دیدار محمّد صلی الله علیه و آله را به منزله دیدار خودش قرار داده است. آیا این سخن را شنیده ای که پیامبر فرمود: «هر کس مرا زیارت کند، همانند این است که خدا را زیارت کرده است». در بهشت، مؤنان در جای خود هستند، آن ها بعضی وقت ها اجازه دارند تا به جایگاه پیامبر نگاه کنند و آن حضرت را ببینند. این دیدار پیامبر برای مؤنان، همانند دیدار خداوند است».
وقتی اباصلت این سخن را شنید به فکر فرو رفت، آری، خدا جسم نیست تا بتوان او را دید، امّا خدا، دیدار پیامبر را همانند دیدار خودش قرار داده است تا هر کس که می خواهد خدا را ببیند، پیامبر را ببیند. پیامبر، بنده خداست، او بندگی خدا را به جایی رسانده است که از همه فرشتگان و
ص: 65
پیامبران سبقت گرفته است، مقام او از همه بالاتر و والاتر است، برای همین است هر کس او را ببیند، همانند این است که خدا را دیده است.
جواب امام برای اباصلت، خیلی جالب بود، برای همین فرصت را غنیمت شمرد و سؤل دیگری پرسید:
-- آقای من! در حدیث دیگری شنیده ام که ثواب لا إله إلاّ اللّه این است که انسان می تواند به چهره خدا نگاه کند. نظر شما در مورد این حدیث چیست؟ -- ای اباصلت! بدان که خدا چهره و صورت ندارد، هر کس بگوید که خدا مانند انسان ها چهره و صورت دارد، کافر شده است.
-- پس منظور از این حدیث چیست؟ -- خدا پیامبران و نمایندگان خود را به عنوان چهره خود (وجه اللّه) معرّفی کرده است. یعنی هر کس دین خدا و معرفت و شناخت او را می خواهد، باید نزد پیامبران و نمایندگان خدا برود، فقط آن ها هستند که می توانند معرفت و شناخت واقعی را برای مردم بیان کنند. آنانی که لا إله إلاّ اللّه بگویند در روز قیامت می توانند با پیامبران و نمایندگان خدا همراه باشند و آنان را ببینند و این ثواب بزرگی برای اهل ایمان است. هیچ چشمی نه در دنیا و نه در آخرت نمی تواند خدا را ببیند، با این حال، خدا دوستان خود را به عنوان «چهره خود» معرّفی کرده است.(1) بار دیگر اباصلت به فکر فرو رفت، او فهمید که «وجه اللّه: چهره خدا»، لقب «حجت خدا» است. حجت خدا در هر زمانی، وجه خداست.
وقتی من به دیدار بزرگی می روم، با کمال احترام روبروی چهره آن شخص
ص: 66
می ایستم و سلام می کنم، هیچ وقت نمی روم به چهره او پشت کنم و سلام بنمایم.
در این زمان، حضرت مهدی علیه السلام حجّت خداست، خدا او را به عنوان چهره خود معرّفی کرده است، خدا می خواهد به بندگان خود بگوید که اگر با من کاری دارید باید ولایت مهدی علیه السلام را قبول داشته باشید و به او عشق بورزید، نمی شود کسی مهدی علیه السلام را فراموش کند و دم از عشق به خدا بزند؟ خدا این را قبول ندارد، خدا می خواهد به همه مردم بگوید اگر می خواهند به او نزدیک شوند باید علی علیه السلام و فرزندان او را دوست بدارند.
هر کس که لا إله إلاّ اللّه را بگوید، در روز قیامت می تواند پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام را ببیند، اگر کسی اعتقاد به خدای یگانه داشته باشد روز قیامت می تواند پیامبر و حضرت علی و امام حسن و امام حسین و دیگر امامان علیهم السلام را ببیند و با آنان همنشین باشد و از شفاعت آن ها بهره مند شود.
* * * اکنون دیگر می دانم منظور از «چهره خدا» چیست، حضرت فاطمه علیهاالسلام در دعای ظهر که شرح آن گذشت، چنین می گوید:
«اَسْاَلُکَ لَذَّةَ النَّظَرِ اِلَی وَجْهِکَ».
«بار خدایا! از تو لذّتِ نظر به چهره خودت را می خواهم».
من چقدر به این دعا نیاز دارم، این جمله چقدر دید مرا به زندگی تغییر می دهد، من لذّت را در زندگی مادی جستجو می کردم، امّا اکنون آموختم که بالاترین لذّت، لذّت دیدار چهره خدا است، آنان که اهل معرفت هستند
ص: 67
وقتی به کربلا یا مشهد می روند، لذّتی را در روح خود احساس می کنند که اهل دنیا هرگز آن را نچشیده اند.
آنان که باتقوا شدند و عشق امام زمان در دل آنان نشست به دیدار او می رسند، آنان چهره مولای خود را می بینند و به وصال او می رسند، خوشا به حال آنان که حقیقت عشق را دریافتند.
افسوس که من گرفتار غفلت شدم، حجت خدا را از یاد بردم، به لذّت های پست دنیا مشغول شدم و اصلاً درکی از لذّت دیدار چهره خدا نداشتم! کاش به این باور می رسیدم که زندگی بدون او، مرگ است و مرگ بدون معرفت او، مرگ جاهلیّت است. به یاد دارم که چقدر برای حاجت های دنیای خودم، دعا کردم و اشک ریختم، امّا یک بار چنین خواسته ای نداشتم! یک بار به دیدار حجّت خدا فکر نکردم! ولی هنوز دیر نشده است، باید بارها این دعا را بخوانم:
«اَسْاَلُکَ لَذَّةَ النَّظَرِ اِلَی وَجْهِکَ».
باید دل را به عشق امام زمان پیوند بزنم و از غیر او دوری کنم، باید زندگی ام، رنگ او را داشته باشد. کسی که عاشق می شود وقتی نام معشوقش را می شنود، ناخودآگاه قلبش از شوق به تپش می افتد، این نشانه عشق است، کاش من هم وقتی نام او را می شنیدم، این گونه قلبم به تپش می افتاد و همه وجودم، شوق دیدار او می شد. کاش ضربان قلبم، ندای «یا مهدی» می گفت... .
ص: 68
خدایا! من از گناهان خود به سوی تو فرار می کنم، پس مرا بپذیر! من از عدالت تو به بخشش تو پناه می برم، پس مرا دریاب! من از عذاب تو به مهربانی تو پناهنده می شوم، پس بر من مهربانی کن! من به وسیله دین اسلام به تو نزدیک می شوم، پس مرا به خود نزدیک گردان و مرا از ترس روز قیامت ایمن دار و در سایه عرش خودت، جایم بده و مرا به سلامت از دنیا نجات بده، مرا از تاریکی ها به سوی نور ببر و در روز قیامت، رویم را درخشان کن، مرا در آن روز شرمسار مکن! خدایا! در سختی ها و بلاها به من صبر بده! تو بودی که یوسف علیه السلام را از بدی و گناه دور ساختی، پس مرا هم از گناه دور ساز! آن بلایی را که من طاقت آن را ندارم بر من نازل نکن! مرا به سوی بهشت رهنمون ساز و از
ص: 69
قرآن بهره مندم بگردان! مرا در ایمان به خودت، ثابت قدم گردان و از شرّ شیطان نجاتم بده! با قدرت خودت، مرا از گناه دور بگردان! مرا از آتش جهنم نجات بده و در بهشت خود جای بده! دیدار خودت را نصیبم کن، مرا با پیامبرت، محمّد صلی الله علیه و آله محشور نما و از شیطان ها و دوستان آنان نجات بده! * * *
به این سخن فاطمه علیهاالسلام باید دقّت کنم:
«صَرَفْتَ عَنْ یُوسُفَ السُّوءَ والفحشاء».
«خدایا! تو یوسف را از بدی و گناه پلیدی دور ساختی!».
وقتی ماجرای یوسف علیه السلام را می خوانم می بینم که یوسف علیه السلام چندین سال در گوشه زندان افتاد، او در زندان سختی های فراوان کشید، تا انسان زندان را تجربه نکند، نمی تواند زجرهای یک زندانی را درک کند، آنان که این زجر را کشیده اند می دانند که زندان، چیز بدی است.
در این دعا، فاطمه علیهاالسلام می گوید که خدا بدی را از یوسف علیه السلام دور کرد، در حالی که یوسف علیه السلام در زندان افتاد، پس معلوم می شود که فاطمه علیهاالسلام زندان رفتن یوسف علیه السلام را بد نمی داند.
آری، خدا بدی را از یوسف دور کرد، زمانی که زلیخا و دیگر زنان از یوسف می خواستند گناه کند، یوسف از خدا خواست تا او را یاری کند، این خدا بود که از یوسف گناه زنا را دور کرد.
ص: 70
یوسف علیه السلام به زندان رفت، سختی کشید، ولی این سختی ها، بد نبود، چون در راه بندگی خدا بود، خوبی بود، ظاهر آن، بلا و مصیبت بود، امّا در حقیقت همین زندان بود که او را از گناه نجات داد.
این سخن درس بزرگی برای من دارد، من باید از خدا بخواهم «بدی ها» را از من دور کند، باید از او بخواهم که در مسیر بندگی او باشم، حال اگر در این مسیر به بلا و سختی گرفتار شدم، آن را زیبا ببینم، سختی ها باعث رشد و کمال من می شوند.
ص: 71
خدایا! دشمنان و کسانی که به من کینه دارند، اگر قصد آزار مرا نمودند تو شجاعان آنان را ضعیف کن، لشکریانشان را متفرق نما، سلاحهایشان را از کار بینداز! بادهای تند و طوفان های سخت را بر آنان مسلّط نما و ما را بر نابودی آنان یاری کن! خدایا! بر محمّد و خاندان او، درود فرست... .
سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو ای امین خدا! سلام بر تو ای محمّد! سلام و رحمت خدا بر تو باد! خدایا! من باور دارم که محمّد صلی الله علیه و آله با مؤنان، مهربان و رئوف است، پس از
ص: 72
تو می خواهم بهترین ها را به او عطا کنی! خدایا! دعای مرا اجابت کن که تو بهترین کسی هستی که از او حاجت می طلبند، ای پروردگار جهانیان! * * *
فاطمه علیهاالسلام از خدای خویش چنین می خواهد:
«فَجَبِّنْ شَجِیعَهُمْ، فُضَّ جَمْعَهُمْ...».
«خدایا! شجاعان لشکر دشمن را ضعیف کن، لشکر آنان را متفرق نما... ما را بر نابودی آنان یاری کن».
عدّه ای که دم از عرفان می زنند، سخن دیگری می گویند، آنان به من می گویند که وقتی انسان به اوج عرفان رسید همه انسان ها را دوست می دارد و با هیچ کس دشمنی نمی کند. محیی الدین عربی (که عدّه ای او را استاد عرفان می دانند) به جایی رسیده بود که هم به علی علیه السلام و هم به معاویه، عُمر و ابوبکر، عشق می ورزید.(1) ولی مکتب فاطمه علیهاالسلام چیز دیگر می گوید، او در حقّ دشمنان حق و حقیقت نفرین می کند، او به من می آموزد که با دشمنان باید دشمنی کرد. حضرت علی علیه السلام هم در قنوت نماز خود، دشمنان را لعنت می کرد، همه امامان معصوم علیهم السلام نیز این گونه بودند و دشمنان حقّ و حقیقت را با زبان لعنت می کردند تا شیعیان راه را گم نکنند. شیعیان واقعی هم در طول تاریخ این گونه بوده اند.
ص: 73
* * * گروهی از شیعیان نزد امام صادق علیه السلام نشسته بودند، امام از آنان پرسید:
-- محکم ترین دستاویز چیست؟ -- آقای ما! نماز محکم ترین دستاویز است.
-- نماز فضیلت زیادی دارد ولی پاسخ سؤل من، نماز نیست.
-- زکات.
-- زکات فضیلت زیادی دارد، ولی محکم ترین دستاویز نیست.
-- روزه و حجّ و جهاد در راه خدا.
-- همه این ها فضیلت و ثواب زیادی دارند، امّا محکم ترین دستاویز چیز دیگری است.
-- آقای ما! هیچ کس جز شما جواب این سؤل را نمی داند.
-- بدانید که محکم ترین دستاویز ایمان، دوستی و دشمنی به خاطر خداست. اگر شما دوستان خدا را دوست بدارید و از دشمنان خدا بیزاری بجویید به محکم ترین دستاویز ایمان چنگ زده اید.(1) * * * پس از رحلت پیامبر، مردم با ابوبکر بیعت کردند، حوادث دردناکی برای عزیزان پیامبر پیش آمد، چند ماه گذشت. فاطمه علیهاالسلام در بستر بیماری افتاد، ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند به عیادت فاطمه علیهاالسلام بروند. آنان به علی علیه السلام خبر دادند و قرار شد نزد فاطمه علیهاالسلام بروند.
ابوبکر و عُمَر وارد خانه فاطمه علیهاالسلام شدند . سلام کردند و نشستند،
ص: 74
فاطمه علیهاالسلامجواب آنان را نداد و روی خود را برگرداند .(1) عُمَر نگاهی به ابوبکر کرد و از او خواست تا سخن خود را آغاز کند .
ابوبکر چنین گفت: «ای دختر پیامبر! آیا می شود ما را ببخشی ؟».(2) فاطمه علیهاالسلام همان طور که روی خود را به دیوار کرده بود، چنین گفت:
-- آیا شما از پیامبر شنیدید که فرمود: «فاطمه، پاره تن من است و من از او هستم ، هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است و هر کس مرا آزار دهد خدا را آزرده است؟» -- آری ، ای دختر پیامبر ! ما این حدیث را از پیامبر شنیدیم .
-- شکر خدا که شما به این سخن اعتراف کردید .
فاطمه علیهاالسلام دستان خود را به سوی آسمان گرفت و روی خود را به سوی آسمان کرد و از سوز دل چنین فرمود: «بارخدایا ! تو شاهد باش ، این دو نفر مرا آزار دادند و من از آن ها راضی نیستم ».(3) سپس رو به آن ها کرد و فرمود: «به خدا قسم ! هرگز از شما راضی نمی شوم ، من منتظر هستم تا به دیدار پدرم بروم و شکایت شما را به او کنم ».(4) * * * من برای زندگی در این دنیا دو راه بیشتر ندارم، یا باید به حزب خدا بپیوندم یا به حزب شیطان. وقتی من از دشمنان حق بیزاری می جویم، از شیطان و حزب او و دوستانش بیزار شده ام.
حقیقت دین چیزی جز تولّی و تبرّی نیست.
ص: 75
تولّی یعنی با دوستان خدا دوست بودن! تبرّی یعنی با دشمنان خدا دشمن بودن! دین یعنی این که من دوستان خدا را دوست بدارم و دشمنان خدا را هم دشمن بدارم! تبرّی، یعنی بی رنگی تمام جاذبه ها و جلوه های شیطانی در زندگی من! تبرّی، یعنی بریدن از همه پلیدی ها و پیوستن به همه خوبی ها!
ص: 76
ص: 77
ص: 78
خدایا! تو را تسبیح می کنم، تو آن خدایی هستی که پاک و منزّه هستی! از همه عیب ها به دوری! همه چیز در مقابل تو، فروتن و ذلیل است، تو بر همه چیز قدرت داری، قدرت تو بی انتهاست.
تو را ستایش می کنم، کسی که تو را یاد کند تو او را فراموش نمی کنی، هر کس تو را بخواند تو او را ناامید نمی کنی، هر کس بر تو توکّل کند، تو او را کفایت می کنی.
تو را ستایش می کنم که آسمان ها را برافراشتی، زمین را آفریدی، دریاها، کوه ها، حیوانات و درختان و چشمه های آب را آفریدی! ابرها را به گردش درآوردی و نعمت های فراوان به بندگان خود دادی، فقط من نیستم که تو را ستایش می کنم، همه موجودات تو را ستایش می کنند... .
ص: 79
تو آن خدایی هستی که گناهان بندگانت را می بخشی، توبه آنان را قبول می کنی، عیب های آنان را می پوشانی، دعای آنان را مستجاب می کنی، مردگان را زنده می کنی... .
این توفیقی از طرف توست که من تو را ستایش می کنم، پس باید به خاطر این که توفیق ستایش خودت را به من دادی، تو را شکر کنم.
من به خاطر این که تو را یاد می کنم و شکر نعمت های تو را می کنم، تو را سپاس می گویم.
به خاطر این که در بلاها صبر می کنم، نماز می خوانم، روزه می گیرم، بندگی تو را می کنم، تو را ستایش می گویم.
به خاطر همه نعمت ها، راحتی ها، سختی ها، مصیبت ها، فقر و ثروتمندی ام تو را ستایش می کنم، من در هر حالی که هستم تو را ستایش می کنم! * * *
من خدا را به خاطر نعمت ها، ستایش می کردم ولی در اینجا از فاطمه علیهاالسلام درس دیگری آموختم، این سخن چه معرفت عمیقی دارد:
«الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی... شِدَّةٍ وَ رَخَاءٍ وَ مُصِیبَةٍ وَ بَلَاءٍ وَ عُسْرٍ وَ یُسْرٍ...».
«ستایش خدا را به خاطر هر راحتی و سختی و مصیبت و فقر و ثروتمندی...».
من چقدر با این نگاه بیگانه بودم، باید چه کنم که این سخنان را با عمق وجودم بگویم، باید به چه سطحی از معرفت برسم؟ وقتی باور کنم که به
ص: 80
این دنیا آمده ام تا رشد کنم و به کمال برسم، این سخنان فاطمه علیهاالسلام را عین حقیقت می یابم.
خدایی که مرا آفریده است برای کمال بیشتر، مرا به این دنیا آورده است، او برای من برنامه دارد، من باید به برنامه او راضی و خشنود باشم، از یأس و ناامیدی و نفرت سخن نگویم، باید در سختی ها هم به رضای او، راضی باشم و با او انس بگیرم و او را دوست داشته باشم.
من باید نگاه خود را به زندگی عوض کنم، باید بدانم برای چه به اینجا آمده ام، اگر به جواب این سؤال رسیده باشم، زندگی را زیبا می بینم، در اوج سختی ها و بلا نیز خدا را شکر می گویم و از زیبایی دم می زنم.
چه کسی بهتر از حسین علیه السلام توانست سخن فاطمه علیهاالسلام را تحقق بخشد؟ من باید راز کربلا را بیابم! افسوس که برای حسین علیه السلام گریستم، امّا ندانستم راه حسین علیه السلام چه بود و او مرا به کدامین زندگی فرا خواند... .
عصر عاشورا بود و حسین علیه السلام در میدان ایستاد، جگر او از تشنگی می سوخت، همه یاران و عزیزانش شهید شده بودند و اکنون او آماده شهادت بود، او به قلب لشکر هجوم برد... ساعتی بعد، باران تیر و سنگ و نیزه باریدن گرفت، تیرها بر بدنش نشست.
سنگی به پیشانی او اصابت کرد و خون از پیشانی او جاری شد و سپس تیری بر قلب او نشست.
صدای او در دشت کربلا پیچید: «من به رضای خدا راضی هستم».(1) حسین علیه السلام در اوج قلّه بلا ایستاد و این گونه فریاد عشق برآورد.
ص: 81
اکنون می خواهم از زینب علیهاالسلام سخن بگویم، من زینب را چگونه شناخته ام؟ وقتی حوادث روز دوازدهم محرّم سال 61 هجری را می خوانم، می بینم که او را اسیر کردند و به شهر کوفه بردند. ابن زیاد فرماندار کوفه بود و از پیروزی خود سرمست شده بود، او رو به زینب علیهاالسلام کرد و گفت: «ای زینب! دیدی که چگونه برادرت کشته شد. دیدی که چگونه همه عزیزانت کشته شدند».
ابن زیاد منتظر بود تا صدای گریه و شیون زینب بلند شود، امّا زینب علیهاالسلامفریاد برآورد: «من در کربلا جز زیبایی ندیدم».(1) تاریخ برای همیشه، مات و مبهوت این جمله زینب است. زینب معمّای بزرگ تاریخ است، او در اوج قلّه بلا ایستاد و جز زیبایی ندید! و چقدر او در میان دوستانش غریب مانده است، دوستانش او را با گریه و ناله می شناسند، امّا زینب علیهاالسلام در آن روز، خود را مظهر زیبابینی، معرّفی کرد.
من باید از حسین و زینب علیهماالسلام درس بگیرم، آنان در دامن مادری همچون فاطمه علیهاالسلام تربیت شده بودند و به این معرفت و شناخت رسیده بودند، باید پیرو آنان باشم... .
ص: 82
خدایا! به تو پناهنده می شوم، مرا پناه بده! از تو یاری می خواهم مرا یاری نما! از تو کمک می خواهم، به فریادم برس! تو را می خوانم پس جواب مرا بده! از تو می خواهم گناهانم ببخشی، پس مرا ببخش! از تو هدایت می خواهم پس هدایتم کن! بر تو توکّل می کنم پس کفایتم کن.
خدایا! مرا در پناه خودت قرار بده تا از هر طرف در امنیت باشم و آزاری از کسی به من نرسد، حسد حسودان و ظلم ستمکاران و نیرنگ مکّاران را از من دور کن! من از شرّ و بدی همه موجودات به تو پناه می برم مرا از شرّ آنان دور بگردان! خدایا! تو را به حق آن اسم اعظم تو که از مردم پوشیده است تو را می خوانم تا گناهانم ببخشی، همان اسمی که آسمان ها و زمین به آن استوار
ص: 83
شده است و تاریکی ها با آن روشن شده است، به همان اسم که مرده ها، به برکت آن اسم تو زنده می شوند، به حق آن اسم، همه گناهان مرا ببخش و به من یقین و علم و فهم عطا کن تا قرآن را به پا دارم و حلال تو را حلال بدانم و از حرام تو دوری کنم و دستورات تو را انجام دهم و سنّت پیامبر تو را زنده کنم.
خدایا! مرا با نیکوکاران محشور کن، مرا در گروه نیکوکاران قرار بده، من دوست دارم که پرونده اعمال من با زیباترین عمل بسته شود، پس وقتی که مرگ من نزدیک می شود، توفیقم بده که بهترین کار در زندگی ام را آن وقت انجام بدهم.
خدایا! وقتی که مرگ من فرا رسید، از تو می خواهم در بهشت جایگاهی به من بدهی که همه به من حسرت ببرند و به مقام من، غبطه بخورند.
من تو را ستایش کردم، پس ستایش مرا بپذیر، من به گناهانم اعتراف کردم، پس به من رحم کن، من تو را صدا زدم پس صدایم را بشنو که تو خدایی هستی که به بیچارگان رحم می کنی و بی پناهان را پناه می دهی و فریادرس مؤنان هستی! * * *
فاطمه علیهاالسلام چنین از خدا می خواهد:
«فَاَسْاَلُکَ ... مَنْزِلًا یَغْبِطُنِی بِهِ الْاَوَّلُونَ وَ الآْخِرُونَ».
«خدایا! در بهشت جایگاهی به من بده که همه به من حسرت ببرند و به
ص: 84
مقام من، غبطه بخورند».
چه پیام مهمی در این سخن است، فاطمه علیهاالسلام به من یاد داد که از گناهانم توبه کنم و از خدا بخواهم خطایم را ببخشد و از او چنین خواسته ای را طلب کنم و همّت خود را تا این اندازه بالا ببرم و از خدا مقامی در بهشت را بخواهم که همه انسان ها به من حسرت ببرند.
خدا دوست دارد که بندگانش همّت بلند داشته باشند و آرزوهای بزرگ را از او طلب کنند، ماجرای این پیرزن شنیدنی است:
بنی اسرائیل در انتظار بودند که موسی علیه السلام آن ها را از دست فرعون نجات دهد، سرانجام وعده خدا فرا رسید، خدا به موسی علیه السلام فرمان داد تا بنی اسرائیل را از مصر به سوی فلسطین ببرد.
همه آماده حرکت شدند، موسی علیه السلام می خواست از تاریکی شب استفاده کند و قبل از آن که سپاه فرعون متوجّه حرکت آن ها بشود، از مصر بیرون برود.
اینجا بود که خدا با موسی علیه السلام چنین گفت: «ای موسی! قبل از این که از مصر بروی، باید قبر یوسف را پیدا کنی و پیکر او را همراه خود ببری و آن را در بیت المقدس دفن کنی».
موسی علیه السلام رو به یاران خود کرد و گفت: آیا کسی می داند قبر یوسف کجاست؟ هیچ کس جواب نداد، بار دیگر او سخن خود را تکرار کرد، یکی پاسخ داد:
مادربزرگ پیری دارم، گمانم او می داند که قبر یوسف کجاست.
موسی علیه السلام نزد آن پیرزن رفت و گفت:
ص: 85
-- مادر! آیا تو می دانی قبر یوسف کجاست؟ -- آری! می دانم.
-- خوب. آن قبر را نشان ما بده تا ما هر چه زودتر حرکت کنیم.
-- ای موسی! اگر قبر یوسف را می خواهی باید هر چه من می گویم قبول کنی.
موسی علیه السلام به فکر فرو رفت، او نمی دانست آن پیرزن چه خواهد خواست، او نگران بود مبادا آن پیرزن چیزی بخواهد که او نتواند آن را انجام بدهد، ولی خدا از راز دل همه بندگان آگاه است، به موسی علیه السلام چنین گفت: «ای موسی! شرط او را قبول کن».
موسی علیه السلام رو به پیرزن کرد و گفت:
-- مادر! باشد، هر چه بگویی قبول می کنم، بگو بدانم چه می خواهی؟ -- می خواهم که مقام من در بهشت، همچون مقام تو باشد و من هم درجه تو باشم.
موسی علیه السلام از همّت والای این پیرزن تعجّب کرد و سپس به آن پیرزن قول داد که در روز قیامت، هم درجه او باشد.(1) آری، آن روز همه فهمیدند که چرا خدا به موسی علیه السلام گفت که سخن آن پیرزن را قبول کند، خدا همّت بالای او را دوست داشت، هر کس جای او بود، جوانی و ثروت دنیا را می خواست، امّا او چیزی را خواست که هیچ کس به آن فکر نمی کرد.
فاطمه علیهاالسلام در این دعا این درس را به من می دهد که همّت خود را بالا ببرم
ص: 86
و از خدا حاجتی به این بزرگی بخواهم: ««خدایا! در بهشت جایگاهی به من بده که همه به من حسرت ببرند و به مقام من، غبطه بخورند».
این حاجت در فکر من بزرگ است، ولی برای خدا هرگز این حاجت بزرگ نیست، آرزوی من هر چقدر بزرگ هم باشد، برای خدا بسیار کوچک است.
ص: 87
از تو می خواهم بر محمّد که فرستاده توست و چراغ فروزان هدایت است و بر همه فرشتگان و پیامبران، درود بفرستی! از تو می خواهم بهترین درودها و سلام ها را بر محمّد بفرستی که او فرستاده تو و امین بر وحی توست، از تو می خواهم تا درجه او را بالا و بالاتر ببری... .
خدایا! من دین، جان و تمام نعمت هایی را که به من داده ای به خودت می سپارم، پس مرا در حفظ و حراست قرار ده! هر کس به تو پناه آورد، عزیز و سربلند شد، خدایی جز تو نیست، بر این باور هستم تو در سختی و آسایش، برایم کافی هستی!
ص: 88
خدایا! ما بر تو توکّل نمودیم و به درگاه تو رو آورده ایم و می دانیم که در روز قیامت تو ما را زنده می کنی و همه برای حسابرسی به پیشگاه تو می آییم.
بارخدایا! ما را از دست کافران نجات بده! کاری کن که آنان نتوانند ما را شکنجه و اذیّت و آزار کنند، گناهان ما را ببخش که تو توانا هستی و همه کارهای تو از روی حکمت است.
خدایا! عذاب جهنّم را از ما دور کن، چرا که عذاب آن جاودان است، و به راستی که آنجا بد جایگاهی است.
خدایا! میان ما و مردمی که به ما ستم می کنند به حقّ داوری کن که تو بهترین داوران هستی! خدایا! ما به تو ایمان آوردیم، پس گناهان ما را ببخش، از بدی های ما چشم بپوش و ما را در شمار نیکوکاران بمیران.
خدایا! پیامبران به ما وعده ثواب و پاداش داده اند، این وعده های آنان از طرف تو بود، اکنون از تو می خواهیم تا در روز قیامت، ما را به آن وعده ها برسانی و در آن روز، ما را خوار نگردانی، بی گمان تو در وعده خود، تخلّف نمی کنی! خدایا! اگر فرمان تو را فراموش کردیم، یا اشتباهی کردیم، ما را ببخش، تکالیف سخت را بر دوشمان قرار نده، چیزی را بر ما واجب نکن که ما طاقت آن را نداشته باشیم! گناهان ما را ببخش و رحمتت را بر ما نازل کن و
ص: 89
ما را بر کافران پیروز بگردان.
خدایا به ما در دنیا و آخرت، نیکی و خوبی عطا فرما، و به رحمت خود ما را از عذاب آتش حفظ کن! از تو می خواهم بر آقای ما، محمّد صلی الله علیه و آله (که فرستاده توست) و خاندان او درود بفرستی که سلام بی پایان بر آنان باد!
ص: 90
ص: 91
ص: 92
خدایا! روز تازه ای آغاز شده است، تو را شاهد می گیرم که خدایی جز تو نیست و هر چیزی غیر از تو عبادت شود، باطل است، من می دانم که وقتی تو را شاهد گرفته ام، دیگر مرا کفایت می کند، من همه فرشتگان، پیامبران، مؤنان و آفریده های تو را نیز بر این باور خود، شاهد می گیرم، تو برتر و بالاتر از آن هستی که کسی بتواند بزرگی تو را وصف کند، هیچ کس نمی تواند نهایت بزرگی تو را درک کند! ای خدایی که بالاتر از ستایش های ما هستی، ای خدایی که بزرگی تو بالاتر از سخن ماست، از تو می خواهم بر محمّد و خاندان او درود بفرستی و با من آنگونه رفتار کنی که شایسته مقام توست که تو همواره گناهکاران را می بخشی!
ص: 93
خدایی جز تو نیست، تو از همه بدی ها به دور هستی، همه خوبی ها از آنِ توست، تو را ستایش می کنم، از گناهانم توبه می کنم و از تو می خواهم مرا ببخشی، در جهان هر چه تو بخواهی، همان واقع می شود، هیچ قدرتی جز قدرت تو نیست، تو جاودانه هستی، همیشه بوده ای و تا ابد خواهی بود، پادشاهی جهان در دست توست، تو خدایی هستی که زنده می کنی و می میرانی، تو هرگز نمی میری! کلید همه خیرها به دست توست و تو بر هر کاری توانا هستی! تو از همه بدی ها به دوری! همه خوبی ها از آنِ توست، خدایی جز تو نیست. تو بزرگ تر از آن هستی که به وصف درآیی! خدایا! گناه مرا ببخش که من به سوی تو، توبه می کنم، در جهان هر چه تو بخواهی، همان واقع می شود، هیچ قدرتی جز قدرت تو نیست.
تو حلم فراوان داری و بزرگواری! مهربان و بخشنده ای! فرمانروای جهانی! از هر عیبی و نقصی، پاک می باشی! تو حق آشکاری! من تو را به عدد همه آفریده هایت ستایش می کنم، تو را بی نهایت حمد می کنم... .
* * *
به این سخن فاطمه علیهاالسلام فکر می کنم:
«... انْ تَهْتَدِیَ الْقُلُوبُ لِکُلِّ عَظَمَتِهِ».
«هیچ کس نمی تواند نهایت بزرگی خدا را درک کند».
این حقیقت مهمی است که من باید به آن توجّه کنم، هیچ کس نمی تواند
ص: 94
به حقیقت خدا پی ببرد، برای همین است که خدا را در زبان عربی به نام «اللّه» می خوانند. «اللّه» از ریشه «اَلِهَ» است، وقتی یک نفر در بیابانی، راه را گم کند، متحیّر و سرگردان شود و نداند چه کند، در زبان عربی می گویند: «اَلِهَ الرَّجُلُ»، یعنی آن مرد متحیّر شد. یک نظر این است که نام خدا را از این ریشه گرفته اند.
وقتی می خواهم در مورد حقیقت خدا فکر کنم، چیزی جز تحیّر نصیب من نمی شود، هیچ کس نمی تواند ذات خدا را درک کند، خدا را نمی توان با چشم ها دید و با خیال تصوّر کرد، او هیچ کدام از صفات مخلوقات را ندارد، او غیب است، برای همین هر کس که بخواهد ذات او را بشناسد، چیزی جز تحیّر نصیب او نمی شود.(1) امام باقر علیه السلام به ما دستور داده است که از فکر کردن در مورد ذات خدا پرهیز کنیم، زیرا هیچ گاه عقل بشر به آنجا راه ندارد، آری! ما می توانیم در مورد آیات و نشانه های خدا هر چقدر می خواهیم سخن بگوییم، برای شناخت صفات خدا باید به قرآن مراجعه کنیم، ببینیم که خدا، خودش را برای ما چگونه معرّفی کرده است.
حضرت فاطمه علیهاالسلام با این سخن خویش به ما می آموزد که همه از درک حقیقت خدا، متحیّر و سرگشته اند، خدایی که از دیده ها پنهان است، خدایی که عقل بشری نمی تواند ذات او را درک کند.
ص: 95
خدایا! بر محمّد و خاندان با برکت او درود بفرست، از تو می خواهم بر جبرئیل، میکائیل، اسرافیل و فرشتگان مقرّب درود بفرستی تا آنجا که از آنان خشنود شوی، خدایا! وقتی از آنان خشنود شدی باز به اندازه ای که تو شایستگی آن را داری بر آنان درود بفرست! خدایا! بر «عزرائیل» که فرشته مرگ است و یاران او درود بفرست! بر «رضوان» که فرشته بهشت است و همه یاران او، درود بفرست! بر «مالک» که مأمور جهنم است و یاران او درود بفرست، بر فرشتگانی که اعمال ما را ثبت می کنند، بر فرشتگانی که ما را از بلاها حفظ می کنند، بر همه فرشتگانی که در جهان مأموریّت دارند، درود بفرست، درود تو آنگونه باشد که از آنان خشنود شوی، سپس به اندازه ای که تو شایستگی آن را داری باز
ص: 96
هم بر آنان درود بفرست! خدایا! بر پدر و مادر ما، آدم و حوّا، درود بفرست، بر همه پیامبران، صدّیقان، شهیدان و نیکوکاران درود بفرست... .
از تو می خواهم بر محمّد و اهل بیت پاک او، بر یاران برگزیده اش، بر همسران پاکش، بر ذرّیّه او... درود بفرستی، درود تو آنگونه باشد که از آنان خشنود شوی، سپس به اندازه ای که تو شایستگی آن را داری باز هم بر آنان درود بفرست! خدایا! همانگونه که درود، برکت و رحمت خود را بر ابراهیم و خاندان او نثار کردی، پس بر محمّد و آل محمّد نیز درود، برکت و رحمت خود را نثار کن که تو بزرگوار هستی! از تو می خواهم بالاترین مقام در بهشت را به محمّد عطا کنی، آن قدر مقام او را بالا ببری که او خشنود گردد و بعد از خشنودی او، باز هم مقام او را آن طور که تو شایستگی آن را داری بالاتر ببری! خدایا! بر محمّد و خاندان او درود بفرست همان طور که از ما خواسته ای بر او درود بفرستیم. از تو می خواهم بی نهایت بر محمّد و خاندان او درود بفرستی... به عدد همه مخلوقاتی که تاکنون خلق کرده ای، به عدد همه مخلوقاتی که تا روز قیامت خلق خواهی کرد، بر محمّد و آل محمّد درود بفرست... .
خدایا! همه خوبی ها از آن توست، تو بر بندگانت منّت می نهی، بر آنان نعمت فراوان می دهی، شکوه و بزرگی از توست، پادشاهی جهان از آنِ
ص: 97
توست، تو قدرت و عظمت داری، بزرگواری و مهربانی و پاکی و بخشش...
همه از توست، خدایی جز تو نیست، تو بزرگ تر از آن هستی که به وصف درآیی، ستایش مخصوص توست... .
من تو را ستایش می کنم، کاش من از لحظه اوّل خلقت جهان بودم و از آن روز تا روز قیامت تو را ستایش می کردم، از تو می خواهم ستایش مرا این گونه قرار بدهی: «ستایشی که از اوّل خلقت آغاز می شد و تا روز قیامت ادامه پیدا می کرد».
من به عدد قطره های آب اقیانوس ها، به عدد برگ درختان، به عدد ستارگان، به عدد قطره های باران، به عدد همه ذرّات جهان... تو را ستایش می کنم، من بی نهایت تو را حمد می کنم و به یگانگی تو اعتراف می کنم و فریاد برمی آورم: «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اکبر».
تو خدایی نیستی که ما تو را ساخته باشیم! تو همیشه بوده ای و خواهی بود، هیچ شریکی نداری و به کمک هیچ کس نیاز نداری، تو از همه بی نیازی! از آن چه به ذهن ما می گذرد، بالاتری، تو آن گونه هستی که خودت در قرآن بیان کرده ای، عقل ما نمی تواند حقیقت تو را درک کند.
* * *
«اللهُمَّ صَلِّ علی محمّد و آلِ محمّد».
«خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود بفرست».
فاطمه علیهاالسلام در این دعا، چهارده بار این جمله را تکرار می کند و از خدا
ص: 98
می خواهد که بی نهایت درود خودش را بر پیامبر و خاندان او نازل کند.
فاطمه علیهاالسلام به من یاد می دهد که در دعاهای خود، صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستم، هیچ ذکر و دعایی همانند صلوات نیست، وقتی می گوییم: «اللهُمَّ صَلِّ علی محمّد و آلِ محمّد»، در واقع از خدا می خواهیم که بر پیامبر و خاندان او درود بفرستد، از خدا می خواهیم دین پیامبر را در جهان گسترش بدهد.
وقتی من صلوات می فرستم از خدا درخواست می کنم که عظمت و شکوه پیامبر و خاندانش بیشتر شود و بر جلال دین اسلام افزوده گردد. این بهترین درخواست است.
وقتی من برای پیامبر و خاندان او، طلب رحمت می کنم و بر آنان صلوات می فرستم، در حقیقت برای خودم هم طلب رحمت کرده ام، زیرا خدا آنان را واسطه خیر و رحمت قرار داده است. آنان معدن رحمت خدا هستند، اساس و اصل مهربانی خدا هستند.
در هر کجای دنیا که من مهربانی و عطوفت می بینم باید بدانم که آنان واسطه جاری شدن آن مهربانی هستند. وقتی خدا می خواهد بر بندگان خود مهربانی کند، خیر و برکتی را بر بندگان عطا نماید، آن رحمت را ابتدا بر پیامبر و خاندان پاکش نازل می کند، زیرا خدا آنان را واسطه میان خود و بندگانش قرار داده است.
هیچ کس نمی تواند رحمت خدا را به طور مستقیم دریافت کند مگر این که لیاقت و شایستگی خاصّی داشته باشد و خدا این شایستگی را فقط و فقط
ص: 99
به پیامبر و خاندان او داده است، برای همین است که فرشتگان هم بر پیامبر صلوات می فرستند.
* * * در یک زمان، بیش از یک نفر نمی تواند حجّت خدا باشد، هنگامی که فاطمه این دعا را می خواند پیامبر، حجّت خدا بود، فاطمه علیهاالسلام وقتی می خواهد با خدا سخن بگوید به یاد پیامبر است و از آن راه، رحمت خدا را به سوی خود جذب می کند.
لحظه ای فکر می کنم، اگر فاطمه علیهاالسلام امروز در میان ما بود، در این دعا، از حضرت مهدی علیه السلام سخن می گفت، چون در روزگار ما مهدی علیه السلام، حجّت خدا است.
کسی که دست به دعا برمی دارد امّا از حجّت خدا غافل شده است، خدا دعای او را نمی پذیرد و در حق او مهربانی نمی کند. من باید به این نکته توجّه کنم، نباید راه را گم کنم.
شخصی به کوهستان پناه برده بود، در آنجا خلوت کرده بود، روزها روزه می گرفت و شب ها هم دعا می خواند. او هزاران بار خدا را صدا زد تا شاید صدایش را بشنود و حاجتش را روا کند.
چهل روز گذشت، او فکر می کرد که حالا دیگر خدا حاجت او را می دهد.
غروب آن روز هم فرا رسید و او به خواسته خود نرسید! او دیگر طاقت نیاورد، به سوی شهر بازگشت. وقتی دوستانش او را دیدند از علّت ناراحتی او سؤل کردند. او ماجرا را گفت، آن ها به او گفتند: خوب
ص: 100
است نزد عیسی علیه السلام بروی و از او علّت این ماجرا را سؤل کنی.
او نزد عیسی علیه السلام آمد و جریان خود را تعریف کرد، عیسی علیه السلام تعجّب کرد که چرا خدا حاجت این بنده خود را نداده است؟ او می خواست راز این کار را بداند.
اینجا بود که خدا به عیسی علیه السلام چنین گفت:
-- ای عیسی! اگر او تا آخر عمر هم دعا می کرد من دعای او را مستجاب نمی کردم! -- برای چه؟ مگر او چه کرده است؟ -- اگر او می خواست من صدایش را بشنوم باید از دری می آمد که من آن را معرّفی کرده ام. من تو را پیامبر و نماینده خود روی زمین قرار داده ام، او به تو اعتقادی ندارد، چگونه می شود که من دعای او را مستجاب کنم در حالی که می دانم در قلب خود، به پیامبری تو هیچ اعتقادی ندارد؟(1) آری! این یک قانون خداست، اگر می خواهم خدا صدایم را بشنوی، باید به حجت خدا اعتقاد داشته باشم. کسی که امامِ زمان خود را نشناسد، بیگانه درگاه خداست، هر چقدر خدا را صدا بزند، جوابش را نمی دهد، او باید «بابُ اللّه» را پیدا کند، باید از دروازه رحمت خدا وارد شود.
ص: 101
از تو می خواهم بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی و بهترین ها را به محمّد که فرستاده توست عطا کنی.
خدایا! خاندان پیامبر را در پناه تو قرار می دهم، خودم، مالم، فرزندانم، خویشانم، همسایگانم را در پناه تو قرار می دهم، کسانی که در حق من دعا کرده اند و به من نیکی کرده اند را در پناه تو قرار می دهم.
همگی این ها را در پناه تو و در پناه نام های پاک و مبارک تو قرار می دهم، آنان را در پناه قرآن و سوره حمد و همه سوره های آن قرار می دهم، آنان را در پناه تورات، انجیل، زبور، کتاب ابراهیم و موسی و به هر کتابی که بر پیامبرانت نازل کردی، قرار می دهم... .
ص: 102
خدایا! من به تو پناه می برم از بدی هر انسان بدخواه به تو پناه می برم از هر چیزی که از آن می ترسم، از شرّ جنّ ها و انسان هایی که به تو ایمان ندارند، از دست شیطان و پادشاهان ستمگر و پیروان آنان به تو پناه می برم.
به تو پناه می برم از شرّ غم و اندوه و پشیمانی و بلا! از شرّ هر چه که می خواهد به من بدی برساند، از دست جادوگران و حسودان و بدخواهان به تو پناه می برم... .
از شرّ هر جنبنده ای که تو زمام او را در دست داری، به تو پناه می برم که تو پناه من هستی و مرا کفایت می کنی و خدایی جز تو نیست و من بر تو توکّل می کنم که تو صاحب قدرت برتر هستی و همه جهان در قدرت توست.
خدایا! به تو پناه می برم از غم و اندوه و ناتوانی و کسالت و ترس و بخل! به تو پناه می برم از این که دینم را از دست بدهم و دیگران بر من غلبه کنند.
به تو پناه می برم از عملی که سود نمی رساند و از چشمی که نمی گرید و از قلبی که فروتنی نمی کند و از دعایی که تو آن را اجابت نمی کنی! به تو پناه می برم از دوستانی که مرا از خطا باز نمی دارند و از جمعی که به سوی گناه می رود و از محبّتی که نتیجه ای جز خسران ندارد، پس مرا حفظ کن! خدایا! من از هر چه (که محمّد و فرشتگان و پیامبران و امامان پاک و شهیدان و نیکوکاران و پرهیزکاران از آن به تو پناه برده اند) به تو پناه می برم!
ص: 103
از تو می خواهم بر محمّد و آل محمّد درود بفرستی و هر خیری را که آنان از تو خواسته اند به من هم از آن خیر عطا کنی و از هر شرّی که آنان از آن به تو پناه برده اند، مرا هم از آن شر، پناه بدهی! خدایا! من از تو همه خیرها را می خواهم، (چه آن خیر برای الان باشد و چه برای آینده) (چه به آن خیر، علم داشته باشم یا به آن خیر علم نداشته باشم)، من همه آن خیرها را از تو می خواهم.
خدایا! از وسوسه های شیطان به تو پناه می آورم، خدایا ! از این که شیطان به من نزدیک شود به تو پناه می برم.
من نام تو را بر زبان جاری می کنم و «بسم اللّه» می گویم که همه بدی ها با نام تو دور می شود. (بسم اللّه به اسم اَعظَم تو بسیار نزدیک است)، من به نام تو این گونه پناه می برم:
بسم اللّه بر خاندان پیامبرم! بسم اللّه بر خودم! بسم اللّه بر دینم! بسم اللّه بر خاندان و مال و ثروتم! بسم اللّه بر هر آنچه خدا به من عطا کرده است! بسم اللّه بر دوستان و فرزندان و خویشانم! بسم اللّه بر همسایگان و دوستانم! بسم اللّه بر هر کس در حق من دعا کرده است! بسم اللّه بر هر کس که به من نیکویی کرده است!
ص: 104
بسم اللّه بر رزق و روزی من! به نام تو که به برکت اسم تو هیچ چیز نمی تواند ضرر بزند و شری برساند که تو شنوا و بینا هستی! * * *
در این دعا چنین می خوانم:
«أُعِیذُ اَهْلَ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ نَفْسِی...».
«خاندان پیامبر و خودم و ... را در پناه تو قرار می دهم».
فاطمه علیهاالسلام به من یاد می دهد که قبل هر چیز برای سلامتی اهل بیت علیهم السلام دعا کنم، امروز من باید قبل از هر چیز برای حضرت مهدی علیه السلام دعا کنم و از خدا بخواهم تا شرّ دشمنان را از او دور گرداند، این درسی است که من از فاطمه علیهاالسلام فرا گرفتم.
* * * دعای فاطمه علیهاالسلام این گونه ادامه پیدا می کند:
«بِسْمِ اللَّهِ عَلَی اَهْلِی وَ مَالِی بِسْمِ اللَّهِ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ اَعْطَانِی رَبِّی...».
«بسم اللّه بر خودم! بسم اللّه بر دینم! بسم اللّه بر خاندان و مال و ثروتم! بسم اللّه بر هر آنچه خدا به من عطا کرده است...».
از فاطمه علیهاالسلام یاد گرفتم که در برابر بدی ها ناامید نشوم و بدانم در مقابل وسوسه های شیطان و بدخواهی دشمنان، راه نجات دارم، راه نجات من این
ص: 105
است که به خدا پناه ببرم.
«بسم اللّه» آن قدر عظمت دارد که می تواند بدی ها را از من دور گرداند، چقدر اسم اعظم خدا به «بسم اللّه» نزدیک است.
هر کس به خدا پناه ببرد، خدا او را پناه می دهد، مؤمن هرگز تنها نیست، مؤن خدا را دارد و هنگام ترس ها و وحشت ها به لطف او پناه می آورد، کسی که به خدا پناه ببرد، ناامید نمی شود.
ص: 106
بار خدایا بر محمّد و خاندان پاک او درود بفرست! خدایا! فرج آل محمّد را نزدیک کن (ظهور مهدی علیه السلام را نزدیک کن)! خدایا! گره از کار من و کار همه مؤنان بگشا! خدایا! بر محمّد و خاندان پاک او درود بفرست و توفیقم بده تا بتوانم آنان را یاری کنم و روزگار دولت و حکومت آنان را درک کنم. خدایا! در دنیا و آخرت مرا با آنان قرار بده و مرا از آنان جدا مکن! خدایا! خودت آنان را از بلاها حفظ نما تا به آنان خیر و خوبی برسد، خدایا! من و همه شیعیان و محبّان و دوستان و همه مؤنان را از بلاها حفظ نما که تو بر هر کاری توانایی!
ص: 107
به نام تو! تو همه ما را آفریدی، سرانجام برای حسابرسی به نزد تو می آییم، فقط تو پیروز هستی و همه ناتوانند، هر چه تو بخواهی، همان می شود، هیچ قدرتی جز قدرت تو نیست، تو برای من کفایت می کنی.
به تو توکّل می کنم، همه امورم را به تو می سپارم، به تو پناه می برم، تو تکیه گاه من هستی! چون خدایی همچون تو دارم پس به دیگران فخر می فروشم و افتخار می کنم و احساس عزت می کنم! خدایی جز تو نیست، تو همواره زنده و پاینده هستی! جهان در دست باکفایت توست. تو را به عدد ریگ های بیابان و ستارگان و فرشتگان به یگانگی یاد می کنم. خدایی جز تو نیست، تو یگانه ای و هیچ شریکی نداری، تو بلندمرتبه ای، عظمت تو به درک ما نمی آید.
خدایی جز تو نیست، تو از هر عیبی و نقصی به دور هستی، این من هستم که به خودم ستم کرده ام! هر قدرتی که می بینم از تو قدرت گرفته است، تو خدای بلند مرتبه هستی! تو برای یاری من، کفایت می کنی و من بر تو توکّل می کنم، از تو می خواهم تا بر محمّد و خاندان پاک او درود بفرستی! * * *
در این دعا فاطمه علیهاالسلام از خدا چنین می خواهد:
ص: 108
«وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ».
«خدا فرج آل محمّد را نزدیک کن! ظهور مهدی علیه السلام را نزدیک کن».
این ندای فاطمه علیهاالسلام است که در تاریخ پیچیده است، او از همه ما می خواهد تا مهدی علیه السلام را از یاد نبریم و او را فراموش نکنیم که او حجّت خدا بر ماست. چه دردی از این بالاتر که شیعیان، امام خود را از یاد ببرند و عهد و پیمانی را که با او داشته اند فراموش کنند.
غیبت امام زمان، یک علّت بیشتر ندارد و آن غفلت شیعیان است، غفلتی که برای خیلی ها عادی شده است، خیلی ها هفته ها می گذرد و از امام خود یادی نمی کنند، آنان به غیبت امام، عادت کرده اند و به فکر غم ها و غصّه های او نیستند و به سرابی دلخوش شده اند.
خدا مزد رسالت پیامبر را محبّت به اهل بیت علیهم السلامقرار داده است، کسی که برای ظهور تو دعا می کند به این دستور خدا عمل کرده است.
امام زمان برای شیعیانش این پیام را داده اند: «ای شیعیان! برای ظهور من زیاد دعا کنید که گشایش شما در ظهور من است».
منتظران واقعی هرگز از چشم انتظاری خسته نمی شوند و دست از دعا برای ظهور امام زمان برنمی دارند، آنان می دانند که گشایش در همه امور، فقط به ظهور او وابسته است.
دعا برای آمدن او، بهترین عبادت است و هیچ چیز مانند آن، خدا را خوشحال نمی کند. همه شیعیان باید بدانند که خدا هیچ کاری را به اندازه
ص: 109
دعا برای ظهور امام زمان دوست ندارد، این کار باعث شادی دل پیامبر و حضرت فاطمه علیهاالسلامو امامان معصوم می شود.
این سخن امام کاظم علیه السلام است: «مهدی از دیده ها پنهان می شود ولی یادش از دل های مؤنان هرگز فراموش نمی شود».(1) آری، شیعه واقعی در هر زمان و مکان به وظایفی که بر عهده دارد، عمل می کند و همراه آن وظایف تلاش می کند با دعا برای ظهور، یاد امام زمان را زنده نگاه دارد، دعا برای ظهور، دعا برای همه زیبایی هاست.
* * * این دعا را حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد از نماز صبح می خواند و آن را به فرزندان خود یاد داد، سال ها گذشت تا این که زمان امام سجاد علیه السلام رسید، در آن زمان بود که این دعا به «دعای حریق» مشهور شد، یعنی دعایی که آتش سوزی را رفع می کند.
روزی از روزها امام سجّاد علیه السلام از خانه خود خارج شده بود، به او خبر دادند که خانه امام در آتش سوخته است، امام در پاسخ گفت: «خانه من در آتش نمی سوزد»، بعداً معلوم شد که همه خانه هایی که در آن محله بوده است، دچار آتش سوزی شده است ولی آتش به خانه امام سرایت نکرده است.
اینجا بود که امام باقر علیه السلام علت را از پدرش جویا شد، امام سجاد علیه السلام در پاسخ چنین گفت: «پسر عزیزم! من دعایی را در اختیار دارم که برای من از دنیا و آنچه در دنیاست، بهتر است، این دعا از رازهای خداست و جبرئیل آن را
ص: 110
برای پیامبر آورده است. پیامبر آن را به علی و فاطمه علیهماالسلام یاد داد، این دعا به من رسیده است. هر کس صبح این دعا را بخواند، خدا هزار فرشته را مأمور می کند تا او و خاندانش و فرزندانش و مالش را از آتش سوزی، غرق، زیر آوار ماندن و دیگر بلاها حفظ کنند و خدا شرّ شیطان و حاکم ستمگر را از او دور می کند و او را از شرّ هر انسان بدخواه نجات می دهد و او در امن و امان خدا خواهد بود. اگر کسی با ایمان و با اخلاص این دعا را بخواند، خدا ثواب صد صدّیق را به او می دهد و اگر آن روز بمیرد به برکت این دعا، اهل بهشت خواهد بود. این دعا را به خاطر بسپار و آن را فقط به کسانی که به آنان اطمینان داری، یاد بده که هر کس خدا را به این دعا بخواند خدا حاجت او را می دهد».
این گونه بود که این دعا (که حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد از نماز صبح می خواند) به «دعای حریق» شناخته شد، دعایی که به اذن خدا، آتش سوزی و همه بلاها را رفع می کند.
ص: 111
ص: 112
دعاهای حضرت فاطمه علیهاالسلام را که بعد از نمازهای روزانه می خواند، ذکر کردم، در پایان کتاب، دعای مهمی را (که خواندن آن برای روا شدن حاجت ها، تأثیر زیادی دارد) می نویسم.
امام حسن علیه السلام این ماجرا را نقل کرده است: مادرم فاطمه علیهاالسلام برایم چنین گفت: روزی از روزها، پیامبر به دیدار من آمد و به من گفت: «ای فاطمه! آیا می خواهی دعایی به تو یاد بدهم؟ هر کس، خدا را با این دعا بخواند، دعایش به اجابت می رسد و دیگر زهری که دشمن به او می دهد در او اثر نمی کند، جادوی بدخواهان در او اثر نمی کند، شیطان نمی تواند به او آسیبی برساند، و حاجت های او برآورده می شود».
فاطمه علیهاالسلام در پاسخ گفت: «بله. ای پدر بزرگوارم! به خدا دوست دارم این دعا را از تو بیاموزم، بدان که این دعایی را که تو می گویی از دنیا و آنچه در
ص: 113
دنیاست، بیشتر دوست می دارم».
اینجا بود که پیامبر این دعا را به فاطمه علیهاالسلام یاد دادند، در پایان دعا، پیامبر به دخترش چنین گفتند: «وقتی تو این دعا را خواندی و حاجت خود را طلب کردی و خدا را صدا زدی، خدا در پاسخ به تو چنین می گوید: ای فاطمه! بله! بله!».
اکنون ترجمه این دعا را ذکر می کنم و در قسمت پایانی کتاب، متن عربی آن را به عنوان «دعای حاجت» می آورم.
* * * یا اللّه! ای خدایی که نام تو گرامی ترین نامی است که به زبان جاری می شود، نام تو در عزّت و فرمانروایی، قدیمی ترین نام است.
یا اللّه! ای کسی که هر کس از تو طلب مهربانی کند تو به او مهربانی می کنی، ای پناه کسانی که به تو پناه می آورند، هر کس غم و غصّه به دل داشته باشد و دردش را به تو بگوید تو به او رحم می کنی.
من از درگاه تو گدایی می کنم و می دانم که درگاه تو، بهترین جا برای گدایی کردن است و تو خیلی زود به گدای خویش، پاسخ می دهی! ای کسی که فرشتگان که از جنس نور هستند از عظمت تو در هراسند! تو را می خوانم به حق آن اسم های تو که فرشتگان تو را به آن می خوانند، آن فرشتگانی که نظام هستی را به اذن تو اداره می کنند و از هراس عذاب، ذکر تو را بر زبان دارند و تو را تسبیح می کنند.
ص: 114
تو را به آن نام هایت می خوانم که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل تو را به آن می خوانند، از تو می خواهم دعایم را اجابت کنی و گره از کارم بگشایی و گناهانم را بپوشانی! تو در روز قیامت فرمان می دهی تا اسرافیل در «صور» بدمد و همه مردگان به قدرت تو زنده می شوند و همه برای حسابرسی حاضر می شوند.
به حقّ آن نامی که با آن، استخوان های پوسیده را زنده می کنی، از تو می خواهم که قلبم را زنده کنی، سینه ام را گشاده گردانی تا بر طاقتم افزوده شود، از تو می خواهم امور زندگی مرا اصلاح کنی! ای کسی که جاودانگی را فقط برای خودت قرار دادی و مرگ و زندگی و فنا را برای آفریده های خود قرار دادی و همه سرانجام نابود می شوند و فقط تو می مانی! ای کسی که هر کاری بخواهی انجام بدهی، فقط دستور آن را می دهی، دستور تو بر همه چیز جاری می شود، انجام هر کاری برای تو آسان است و کافی است فقط اراده کنی.
وقتی ابراهیم علیه السلام را در آتش انداختند، او تو را به نامی از نام هایت صدا زد و تو او را از آتش نجات دادی، من اکنون تو را به همان نام می خوانم.
وقتی موسی علیه السلام در کوه طور گرفتار سرما شد و راه را گم کرد، تو را به نامی از نام هایت صدا زد و او را نجات دادی، من تو را به همان نام می خوانم.
وقتی ایّوب به بلاهای فراوان گرفتار شد، تو را به نامی از نام هایت خواند و تو بلاها را از او دور کردی، من تو را به همان نام می خوانم.
خدایا! توبه داوود علیه السلام را پذیرفتی چون او تو را به آن نام صدا زد.
ص: 115
خدایا! باد را در اختیار سلیمان قرار دادی، جنّ ها را تسلیم فرمان او کردی، زبان پرندگان را به او یاد دادی، زیرا سلیمان علیه السلام تو را به آن نام خواند.
وقتی ایّوب به بلاهای فراوان گرفتار شد، تو را به نامی از نام هایت خواند و تو بلاها را از او دور کردی، من تو را به همان نام می خوانم.
یحیی علیه السلام فرزندی نداشت، به سن پیری رسیده بود، او تو را به آن نام خواند و تو به او فرزندی چون زکریا دادی.
تو عیسی علیه السلام را بدون آن که پدر داشته باشد از «روح القدس» با آن نام خودت خلق کردی.
خدایا! تو را به آن نام می خوانم که عرش و کرسی را با آن نام آفریدی، تو را به آن نام می خوانم که فرشتگانی را که در بالاترین جایگاه عرش تو هستند، آفریدی، تو را به آن نام می خوانم که جنّ ها و انسان ها را با آن نام خلق کردی! تو را با آن نام می خوانم که آفریده ها را با آن نام، خلق کردی، تو هر چه که اراده کنی با آن اسم خلق می کنی، با آن نام، بر هر کاری توانایی داری! خدایا! تو را به حق این اسم های بزرگ می خوانم که حاجتم را برآوری، و خواسته هایم را اجابت فرمایی که تو بزرگواری! * * * ارتباط با نویسنده و ارسال نظر: پیامک به شماره 9 6 5 4 3000 همراه نویسنده 33 94 261 0913 سایت نویسنده: www.Nabnak.ir
ص: 116
ص: 117
ص: 118
سُبْحَانَ ذِی الْعِزِّ الشَّامِخِ الْمُنِیفِ سُبْحَانَ ذِی الْجَلَالِ الْبَاذِخِ الْعَظِیمِ سُبْحَانَ ذِی الْمُلْکِ الْفَاخِرِ الْقَدِیمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ بَلَغْتُ مَا بَلَغْتُ مِنَ الْعِلْمِ بِهِ وَ الْعَمَلِ لَهُ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْهِ وَ الطَّاعَةِ لِاَمْرِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْنِی جَاحِدَةً لِشَیْءٍ مِنْ کِتَابِهِ وَ لَا مُتَحَیِّرَةً فِی شَیْءٍ مِنْ اَمْرِهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانِی اِلَی دِینِهِ وَ لَمْ یَجْعَلْنِی اَعْبُدُ شَیْئاً غَیْرَهُ.
اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ قَوْلَ التَّوَّابِینَ وَ عَمَلَهُمْ وَ نَجَاةَ الْمُجَاهِدِینَ وَ ثَوَابَهُمْ وَ تَصْدِیقَ الْمُؤمِنِینَ وَ تَوَکُّلَهُمْ وَ الرَّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْاَمْنَ عِنْدَ الْحِسَابِ وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ خَیْرَ غَائِبٍ اَنْتَظِرُهُ وَ خَیْرَ مَطْلَعٍ یَطْلُعُ عَلَیَّ وَ ارْزُقْنِی عِنْدَ حُضُورِ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ نُزُولِهِ وَ فِی غَمَرَاتِهِ وَ حِینَ تَنْزِلُ النَّفْسُ مِنْ بَیْنِ التَّرَاقِی وَ حِینَ تَبْلُغُ الْحُلْقُومَ وَ فِی حَالِ خُرُوجِی مِنَ الدُّنْیَا وَ تِلْکَ السَّاعَةَ الَّتِی لَا اَمْلِکُ لِنَفْسِی فِیهَا ضَرّاً وَ لَا نَفْعاً وَ لَا شِدَّةً وَ لَا رَخَاءً رَوْحاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ حَظّاً مِنْ رِضْوَانِکَ وَ بُشْرَی مِنْ کَرَامَتِکَ قَبْلَ اَنْ تَتَوَفَّی نَفْسِی وَ تَقْبِضَ رُوحِی وَ تُسَلِّطَ مَلَکَ الْمَوْتِ عَلَی
ص: 119
اِخْرَاجِ نَفْسِی بِبُشْرَی مِنْکَ یَا رَبِّ لَیْسَتْ مِنْ اَحَدٍ غَیْرِکَ تُثْلِجُ بِهَا صَدْرِی وَ تَسُرُّ بِهَا نَفْسِی وَ تُقِرُّ بِهَا عَیْنِی وَ یَتَهَلَّلُ بِهَا وَجْهِی وَ یَسْفُرُ بِهَا لَوْنِی وَ یَطْمَئِنُّ بِهَا قَلْبِی وَ یَتَبَاشَرُ بِهَا سَائِرُ جَسَدِی یَغْبِطُنِی بِهَا مَنْ حَضَرَنِی مِنْ خَلْقِکَ وَ مَنْ سَمِعَ بِی مِنْ عِبَادِکَ تُهَوِّنُ عَلَیَّ بِهَا سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ تُفَرِّجُ عَنِّی بِهَا کُرْبَتَهُ وَ تُخَفِّفُ عَنِّی بِهَا شِدَّتَهُ وَ تَکْشِفُ عَنِّی بِهَا سُقْمَهُ وَ تَذْهَبُ عَنِّی بِهَا هَمَّهُ وَ حَسْرَتَهُ وَ تَعْصِمُنِی بِهَا مِنْ اَسَفِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ تُجِیرُنِی بِهَا مِنْ شَرِّهِ وَ شَرِّ مَا یَحْضُرُ اَهْلُهُ وَ تَرْزُقُنِی بِهَا خَیْرَهُ وَ خَیْرَ مَا یَحْضُرُ عِنْدَهُ وَ خَیْرَ مَا هُوَ کَائِنٌ بَعْدَهُ.
ثُمَّ اِذَا تَوَفَّیْتَ نَفْسِی وَ قَبَضْتَ رُوحِی فَاجْعَلْ رُوحِی فِی الْاَرْوَاحِ الرَّابِحَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسِی فِی الْاَنْفُسِ الصَّالِحَةِ وَ اجْعَلْ جَسَدِی فِی الْاَجْسَادِ الْمُطَهَّرَةِ وَ اجْعَلْ عَمَلِی فِی الْاَعْمَالِ الْمُتَقَبَّلَةِ ثُمَّ ارْزُقْنِی فِی خِطَّتِی مِنَ الْاَرْضِ حِصَّتِی وَ مَوْضِعَ جَنْبَیَّ حَیْثُ یُرْفَتُ لَحْمِی وَ یُدْفَنُ عَظْمِی وَ أُتْرَکُ وَحِیداً لَا حِیلَةَ لِی قَدْ لَفَظَتْنِی الْبِلَادُ وَ تَخَلَّی مِنِّی الْعِبَادُ وَ افْتَقَرْتُ اِلَی رَحْمَتِکَ وَ احْتَجْتُ اِلَی صَالِحِ عَمَلِی وَ اَلْقَی مَا مَهَّدْتُ لِنَفْسِی وَ قَدَّمْتُ لآِخِرَتِی وَ عَمِلْتُ فِی اَیَّامِ حَیَاتِی فَوْزاً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ ضِیَاءً مِنْ نُورِکَ وَ تَثْبِیتاً مِنْ کَرَامَتِکَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ فِی الآْخِرَةِ اِنَّکَ تُضِلُّ الظَّالِمِینَ وَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ.
ثُمَّ بَارِکْ لِی فِی الْبَعْثِ وَ الْحِسَابِ اِذَا انْشَقَّتِ الْاَرْضُ عَنِّی وَ تَخَلَّی الْعِبَادُ مِنِّی وَ غَشِیَتْنِی الصَّیْحَةُ وَ اَفْزَعَتْنِی النَّفْخَةُ وَ نَشَرْتَنِی بَعْدَ الْمَوْتِ وَ بَعَثْتَنِی لِلْحِسَابِ فَابْعَثْ مَعِی یَا رَبِّ نُوراً مِنْ رَحْمَتِکَ یَسْعَی بَیْنَ یَدَیَّ وَ عَنْ یَمِینِی تُؤمِنِّی بِهِ وَ تَرْبِطُ بِهِ عَلَی قَلْبِی وَ تُظْهِرُ بِهِ عُذْرِی وَ تُبَیِّضُ بِهِ وَجْهِی وَ تُصَدِّقُ بِهَا حَدِیثِی وَ تُفْلِجُ بِهِ حُجَّتِی وَ تُبَلِّغُنِی بِهَا الْعُرْوَةَ الْوُثْقَی مِنْ رَحْمَتِکَ وَ تُحِلُّنِی الدَّرَجَةَ الْعُلْیَا
ص: 120
مِنْ جَنَّتِکَ وَ تَرْزُقُنِی بِهِ مُرَافَقَةَ مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ فِی اَعْلَی الْجَنَّةِ دَرَجَةً وَ اَبْلَغِهَا فَضِیلَةً وَ اَبَرِّهَا عَطِیَّةً وَ اَوْفَقِهَا نُفْسَةً مَعَ الَّذِینَ اَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً.
اللَّهُمَّ صَلِ عَلَی مُحَمَّدٍ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ عَلَی جَمِیعِ الْاَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عَلَی الْمَلَائِکَةِ اَجْمَعِینَ وَ عَلَی آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ عَلَی اَئِمَّةِ الْهُدَی اَجْمَعِینَ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا هَدَیْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا رَحِمْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا عَزَّزْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا فَضَّلْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا بَصَّرْتَنَا بِهِ وَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ کَمَا اَنْقَذْتَنَا بِهِ مِنْ شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ.
اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ اَعْلِ کَعْبَهُ وَ اَفْلِجْ حُجَّتَهُ وَ اَتْمِمْ نُورَهُ وَ ثَقِّلْ مِیزَانَهُ وَ عَظِّمْ بُرْهَانَهُ وَ افْسَحْ لَهُ حَتَّی یَرْضَی وَ بَلِّغْهُ الدَّرَجَةَ وَ الْوَسِیلَةَ مِنَ الْجَنَّةِ وَ ابْعَثْهُ الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ الَّذِی وَعَدْتَهُ وَ اجْعَلْهُ اَفْضَلَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ عِنْدَکَ مَنْزِلَةً وَ وَسِیلَةً وَ اقْصُصْ بِنَا اَثَرَهُ وَ اسْقِنَا بِکَأْسِهِ وَ اَوْرِدْنَا حَوْضَهُ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ تَوَفَّنَا عَلَی مِلَّتِهِ وَ اسْلُکْ بِنَا سُبُلَهُ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِسُنَّتِهِ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَادِمِینَ وَ لَا شَاکِّینَ وَ لَا مُبَدِّلِینَ.
یَا مَنْ بَابُهُ مَفْتُوحٌ لِدَاعِیهِ وَ حِجَابُهُ مَرْفُوعٌ لِرَاجِیهِ یَا سَاتِرَ الْاَمْرِ الْقَبِیحِ وَ مُدَاوِیَ الْقَلْبِ الْجَرِیحِ لَا تَفْضَحْنِی فِی مَشْهَدِ الْقِیَامَةِ بِمُوبِقَاتِ الآْثَامِ وَ لَا تُعْرِضْ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ عَنِّی مِنْ بَیْنِ الْاَنَامِ یَا غَایَةَ الْمُضْطَرِّ الْفَقِیرِ وَ یَا جَابِرَ الْعَظْمِ الْکَسِیرِ هَبْ لِی مُوبِقَاتِ الْجَرَائِرِ وَ اعْفُ عَنْ فَاضِحَاتِ السَّرَائِرِ وَ اغْسِلْ قَلْبِی مِنْ
ص: 121
وِزْرِ الْخَطَایَا وَ ارْزُقْنِی حُسْنَ الِاسْتِعْدَادِ لِنُزُولِ الْمَنَایَا یَا اَکْرَمَ الْاَکْرَمِینَ وَ مُنْتَهَی أُمْنِیَّةِ السَّائِلِینَ.
اَنْتَ مَوْلَایَ فَتَحْتَ لِی بَابَ الدُّعَاءِ وَ الْاِنَابَةِ فَلَا تُغْلِقْ عَنِّی بَابَ الْقَبُولِ وَ الْاِجَابَةِ وَ نَجِّنِی بِرَحْمَتِکَ مِنَ النَّارِ وَ بَوِّئْنِی غُرُفَاتِ الْجِنَانِ وَ اجْعَلْنِی مُسْتَمْسِکاً بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی وَ اخْتِمْ لِی بِالسَّعَادَةِ وَ اَحْیِنِی بِالسَّلَامَةِ یَا ذَا الْفَضْلِ وَ الْکَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْجَلَالِ لَا تُشْمِتْ بِی عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً وَ لَا تُسَلِّطْ عَلَیَّ سُلْطَاناً عَنِیداً وَ لَا شَیْطَاناً مَرِیداً بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما.(1)
ص: 122
سُبْحَانَ مَنْ یَعْلَمُ خَواطِرَ الْقُلُوبِ سُبْحَانَ مَنْ یُحْصِی عَدَدَ الذُّنُوبِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْفَی عَلَیْهِ خَافِیَةٌ فِی الْاَرْضِ وَ لَا فِی السَّمَاءِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَمْ یَجْعَلْنِی کَافِراً لِاَنْعُمِهِ وَ لَا جَاحِداً لِفَضْلِهِ فَالْخَیْرُ فِیهِ وَ هُوَ اَهْلُهُ.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی حُجَّتِهِ الْبَالِغَةِ عَلَی جَمِیعِ مَنْ خَلَقَ مِمَّنْ اَطَاعَهُ وَ مِمَّنْ عَصَاهُ فَاِنْ رَحِمَ فَمِنْ مَنِّهِ وَ اِنْ عَاقَبَ فَبِمَا قَدَّمَتْ اَیْدِیهِمْ «وَ مَا اللَّهُ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ».
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ، الْعَلِیِّ الْمَکَانِ، وَ الرَّفِیعِ الْبُنْیَانِ، الشَّدِیدِ الْاَرْکَانِ، الْعَزِیزِ السُّلْطَانِ، الْعَظِیمِ الشَّأْنِ، الْوَاضِحِ الْبُرْهَانِ، الرَّحِیمِ الرَّحْمَنِ الْمُنْعِمِ الْمَنَّانِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی احْتَجَبَ عَنْ کُلِّ مَخْلُوقٍ یَرَاهُ بِحَقِیقَةِ الرُّبُوبِیَّةِ وَ قُدْرَةِ الْوَحْدَانِیَّةِ فَلَمْ تُدْرِکْهُ الْاَبْصَارُ وَ لَمْ تُحِطْ بِهِ الْاَخْبَارُ وَ لَمْ یُعَیِّنْهُ مِقْدَارٌ وَ لَمْ یَتَوَهَّمْهُ اعْتِبَارٌ لِاَنَّهُ الْمَلِکُ الْجَبَّارُ.
اللَّهُمَّ قَدْ تَرَی مَکَانِی وَ تَسْمَعُ کَلَامِی وَ تَطَّلِعُ عَلَی اَمْرِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ لَیْسَ یَخْفَی عَلَیْکَ شَیْءٌ مِنْ اَمْرِی وَ قَدْ سَعَیْتُ اِلَیْکَ فِی طَلِبَتِی وَ طَلَبْتُ اِلَیْکَ فِی حَاجَتِی وَ تَضَرَّعْتُ اِلَیْکَ فِی مَسْاَلَتِی وَ سَاَلْتُکَ لِفَقْرٍ وَ حَاجَةٍ وَ ذِلَّةٍ وَ ضِیقَةٍ وَ
ص: 123
بُؤسٍ وَ مَسْکَنَةٍ وَ اَنْتَ الرَّبُّ الْجَوَادُ بِالْمَغْفِرَةِ تَجِدُ مَنْ تُعَذِّبُ غَیْرِی وَ لَا اَجِدُ مَنْ یَغْفِرُ لِی غَیْرَکَ وَ اَنْتَ غَنِیٌّ عَنْ عَذَابِی وَ اَنَا فَقِیرٌ اِلَی رَحْمَتِکَ فَاَسْاَلُکَ بِفَقْرِی اِلَیْکَ وَ غِنَاکَ عَنِّی وَ بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ وَ قِلَّةِ امْتِنَاعِی مِنْکَ اَنْ تَجْعَلَ دُعَائِی هَذَا دُعَاءً وَافَقَ مِنْکَ اِجَابَةً وَ مَجْلِسِی هَذَا مَجْلِساً وَافَقَ مِنْکَ رَحْمَةً وَ طَلِبَتِی هَذِهِ طَلِبَةً وَافَقَتْ نَجَاحاً وَ مَا خِفْتُ عُسْرَتَهُ مِنَ الْأُمُورِ فَیَسِّرْهُ وَ مَا خِفْتُ عَجْزَهُ مِنَ الْاَشْیَاءِ فَوَسِّعْهُ وَ مَنْ اَرَادَنِی بِسُوءٍ مِنَ الْخَلَائِقِ کُلِّهِمْ فَاغْلِبْهُ آمِینَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ هَوِّنْ عَلَیَّ مَا خَشِیتُ شِدَّتَهُ وَ اکْشِفْ عَنِّی مَا خَشِیتُ کُرْبَتَهُ وَ یَسِّرْ لِی مَا خَشِیتُ عُسْرَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
اللَّهُمَّ انْزِعِ الْعُجْبَ وَ الرِّیَاءَ وَ الْکِبْرَ وَ الْبَغْیَ وَ الْحَسَدَ وَ الضَّعْفَ وَ الشَّکَّ وَ الْوَهْنَ وَ الضُّرَّ وَ الْاَسْقَامَ وَ الْخِذْلَانَ وَ الْمَکْرَ وَ الْخَدِیعَةَ وَ الْبَلِیَّةَ وَ الْفَسَادَ مِنْ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ جَمِیعِ جَوَارِحِی وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی اِلَی مَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ ذَنْبِی وَ اسْتُرْ عَوْرَتِی وَ آمِنْ رَوْعَتِی وَ اجْبُرْ مُصِیبَتِی وَ اَغْنِ فَقْرِی وَ یَسِّرْ حَاجَتِی وَ اَقِلْنِی عَثْرَتِی وَ اجْمَعْ شَمْلِی وَ اکْفِنِی مَا اَهَمَّنِی وَ مَا غَابَ عَنِّی وَ مَا حَضَرَنِی وَ مَا اَتَخَوَّفُهُ مِنْکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ فَوَّضْتُ اَمْرِی اِلَیْکَ وَ اَلْجَأْتُ ظَهْرِی اِلَیْکَ وَ اَسْلَمْتُ نَفْسِی اِلَیْکَ بِمَا جَنَیْتُ عَلَیْهَا فَرَقاً مِنْکَ وَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ اَنْتَ الْکَرِیمُ الَّذِی لَا یَقْطَعُ الرَّجَاءَ وَ لَا یُخَیِّبُ الدُّعَاءَ فَاَسْاَلُکَ بِحَقِّ اِبْرَاهِیمَ خَلِیلِکَ وَ مُوسَی کَلِیمِکَ وَ عِیسَی رُوحِکَ وَ مُحَمَّدٍ صَفِیِّکَ وَ نَبِیِّکَ اَلَّا تَصْرِفَ وَجْهَکَ الْکَرِیمَ عَنِّی حَتَّی تَقْبَلَ تَوْبَتِی وَ تَرْحَمَ عَبْرَتِی وَ تَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا اَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ ثَارِی عَلَی مَنْ ظَلَمَنِی وَ انْصُرْنِی عَلَی مَنْ عَادَانِی اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ
ص: 124
مُصِیبَتِی فِی دِینِی وَ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا اَکْبَرَ هِمَّتِی وَ لَا مَبْلَغَ عِلْمِی، اِلَهِی اَصْلِحْ لِی دِینِیَ الَّذِی هُوَ عِصْمَةُ اَمْرِی وَ اَصْلِحْ لِی دُنْیَایَ الَّتِی فِیهَا مَعَاشِی وَ اَصْلِحْ لِی آخِرَتِیَ الَّتِی اِلَیْهَا مَعَادِی وَ اجْعَلِ الْحَیَاةَ زِیَادَةً لِی مِنْ کُلِّ خَیْرٍ وَ اجْعَلِ الْمَوْتَ رَاحَةً لِی مِنْ کُلِّ شَرٍّ.
اللَّهُمَّ اِنَّکَ عَفُوٌّ تُحِبُّ الْعَفْوَ فَاعْفُ عَنِّی، اللَّهُمَّ اَحْیِنِی مَا عَلِمْتَ الْحَیَاةَ خَیْراً لِی وَ تَوَفَّنِی اِذَا کَانَتِ الْوَفَاةُ خَیْراً لِی وَ اَسْاَلُکَ خَشْیَتَکَ فِی الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَةِ وَ الْعَدْلَ فِی الْغَضَبِ وَ الرِّضَا وَ اَسْاَلُکَ الْقَصْدَ فِی الْفَقْرِ وَ الْغِنَی وَ اَسْاَلُکَ نَعِیماً لَا یَبِیدُ وَ قُرَّةَ عَیْنٍ لَا یَنْقَطِعُ وَ اَسْاَلُکَ الرِّضَا بَعْدَ الْقَضَاءِ وَ اَسْاَلُکَ لَذَّةَ النَّظَرِ اِلَی وَجْهِکَ اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْتَهْدِیکَ لِاِرْشَادِ اَمْرِی وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ نَفْسِی اللَّهُمَّ عَمِلْتُ سُوءً وَ ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی اِنَّهُ لَا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلَّا اَنْتَ.
اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ وَ صَبْراً عَلَی بَلِیَّتِکَ وَ خُرُوجاً مِنَ الدُّنْیَا اِلَی رَحْمَتِکَ اللَّهُمَّ اِنِّی أُشْهِدُکَ وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ أُشْهِدُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَنْ فِی الْاَرْضِ اَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنْتَ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ اَسْاَلُکَ بِاَنَّ لَکَ الْحَمْدَ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنْتَ بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ یَا کَائِنُ قَبْلَ اَنْ یَکُونَ شَیْءٌ وَ الْمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیْءٍ وَ الْکَائِنُ بَعْدَ مَا لَا یَکُونُ شَیْءٌ اللَّهُمَّ اِلَی رَحْمَتِکَ رَفَعْتُ بَصَرِی وَ اِلَی جُودِکَ بَسَطْتُ کَفِّی فَلَا تَحْرِمْنِی وَ اَنَا اَسْاَلُکَ وَ لَا تُعَذِّبْنِی وَ اَنَا اَسْتَغْفِرُکَ اللَّهُمَّ فَاغْفِرْ لِی فَاِنَّکَ بِی عَالِمٌ وَ لَا تُعَذِّبْنِی فَاِنَّکَ عَلَیَّ قَادِرٌ بِرَحْمَتِکَ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ ذَا الرَّحْمَةِ الْوَاسِعَةِ وَ الصَّلَاةِ النَّافِعَةِ الرَّافِعَةِ صَلِّ عَلَی اَکْرَمِ خَلْقِکَ عَلَیْکَ وَ اَحَبِّهِمْ اِلَیْکَ وَ اَوْجَهِهِمْ لَدَیْکَ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ الْمَخْصُوصِ بِفَضَائِلِ الْوَسَائِلِ اَشْرَفَ وَ اَکْمَلَ وَ اَرْفَعَ وَ اَعْظَمَ وَ اَکْرَمَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی مُبَلِّغٍ عَنْکَ مُؤتَمَنٍ
ص: 125
عَلَی وَحْیِکَ اللَّهُمَّ کَمَا سَدَدْتَ بِهِ الْعَمَی وَ فَتَحْتَ بِهِ الْهُدَی فَاجْعَلْ مَنَاهِجَ سُبُلِهِ لَنَا سُنَناً وَ حُجَجَ بُرْهَانِهِ لَنَا سَبَباً نَأْتَمَّ بِهِ اِلَی الْقُدُومِ عَلَیْکَ.
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ مِلْاَ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَ مِلْاَ طِبَاقِهِنَّ وَ مِلْاَ الْاَرَضِینَ السَّبْعِ وَ مَا مِلْاَ بَیْنَهُمَا وَ مِلْاَ عَرْشِ رَبِّنَا الْکَرِیمِ وَ مِیزَانَ رَبِّنَا الْغَفَّارِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِ رَبِّنَا الْقَهَّارِ وَ مِلْاَ الْجَنَّةِ وَ مِلْاَ النَّارِ وَ عَدَدَ الْمَاءِ وَ الثَّرَی وَ عَدَدَ مَا یُرَی وَ مَا لَا یُرَی.
اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ بَرَکَاتِکَ وَ مَنَّکَ وَ مَغْفِرَتَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ رِضْوَانَکَ وَ فَضْلَکَ وَ سَلَامَتَکَ وَ ذِکْرَکَ وَ نُورَکَ وَ شَرَفَکَ وَ نِعْمَتَکَ وَ خِیَرَتَکَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی اِبْرَاهِیمَ وَ آلِ اِبْرَاهِیمَ اِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ الْعُظْمَی وَ کَرِیمَ جَزَائِکَ فِی الْعُقْبَی حَتَّی تُشَرِّفَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَا اِلَهَ الْهُدَی.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی جَمِیعِ مَلَائِکَتِکَ وَ اَنْبِیَائِکَ وَ رُسُلِکَ سَلَامٌ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ اِسْرَافِیلَ وَ حَمَلَةِ الْعَرْشِ وَ مَلَائِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ وَ الْکَرُوبِیِّینَ وَ سَلَامٌ عَلَی مَلَائِکَتِکَ اَجْمَعِینَ وَ سَلَامٌ عَلَی اَبِینَا آدَمَ وَ عَلَی أُمِّنَا حَوَّاءَ وَ سَلَامٌ عَلَی النَّبِیِّینَ اَجْمَعِینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ سَلَامٌ عَلَی الْمُرْسَلِینَ اَجْمَعِینَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ لَا حَوْلَ وَ قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ حَسْبِیَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ کَثِیراً.(1)
ص: 126
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُوَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ وَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ، الْاَوَّلُ وَ الآْخِرُ وَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ، الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ الْمُحْیِی الْمُمِیتُ وَ اللَّهُ اَکْبَرُ ذُو الطَّوْلِ وَ اللَّهُ اَکْبَرُ ذُو الْبَقَاءِ الدَّائِمِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُدْرِکُ الْعَالِمُونَ عِلْمَهُ وَ لَا یَسْتَخِفُّ الْجَاهِلُونَ حِلْمَهُ وَ لَا یَبْلُغُ الْمَادِحُونَ مِدْحَتَهُ وَ لَا یَصِفُ الْوَاصِفُونَ صِفَتَهُ وَ لَا یُحْسِنُ الْخَلْقُ نَعْتَهُ.
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ ذِی الْمُلْکِ وَ الْمَلَکُوتِ وَ الْعَظَمَةِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْجَلَالِ وَ الْبَهَاءِ وَ الْمَهَابَةِ وَ الْجَمَالِ وَ الْعِزَّةِ وَ الْقُدْرَةِ وَ الْحَوْلِ وَ الْقُوَّةِ وَ الْمِنَّةِ وَ الْغَلَبَةِ وَ الْفَضْلِ وَ الطَّوْلِ وَ الْعَدْلِ وَ الْحَقِّ وَ الْخَلْقِ وَ الْعُلَا وَ الرِّفْعَةِ وَ الْمَجْدِ وَ الْفَضِیلَةِ وَ الْحِکْمَةِ وَ الْغِنَاءِ وَ السَّعَةِ وَ الْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ الْحِلْمِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحُجَّةِ الْبَالِغَةِ وَ النِّعْمَةِ السَّابِغَةِ وَ الثَّنَاءِ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ وَ الآْلَاءِ الْکَرِیمَةِ مَلِکِ الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ وَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ مَا فِیهِنَّ تَبَارَکَ اللَّهُ وَ تَعَالَی.
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَلِمَ اَسْرَارَ الْغُیُوبِ وَ اطَّلَعَ عَلَی مَا تَجْنِی الْقُلُوبُ فَلَیْسَ عَنْهُ
ص: 127
مَذْهَبٌ وَ لَا مَهْرَبٌ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمُتَکَبِّرِ فِی سُلْطَانِهِ الْعَزِیزِ فِی مَکَانِهِ الْمُتَجَبِّرِ فِی مُلْکِهِ الْقَوِیِّ فِی بَطْشِهِ الرَّفِیعِ فَوْقَ عَرْشِهِ الْمُطَّلِعِ عَلَی خَلْقِهِ وَ الْبَالِغِ لِمَا اَرَادَ مِنْ عِلْمِهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی بِکَلِمَاتِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ الشِّدَادُ وَ ثَبَتَتِ الْاَرَضُونَ الْمِهَادُ وَ انْتَصَبَتِ الْجِبَالُ الرَّوَاسِی الْاَوْتَادُ وَ جَرَتِ الرِّیَاحُ اللَّوَاقِحُ وَ سَارَتْ فِی جَوِّ السَّمَاءِ السَّحَابُ وَ وَقَفَتْ عَلَی حُدُودِهَا الْبِحَارُ وَ وَجِلَتِ الْقُلُوبُ عَنْ مَخَافَتِهِ وَ انْقَمَعَتِ الْاَرْبَابُ لِرُبُوبِیَّتِهِ.
تَبَارَکْتَ یَا مُحْصِیَ قَطْرِ الْمَطَرِ وَ وَرَقِ الشَّجَرِ وَ مُحْیِیَ اَجْسَادِ الْمَوْتَی لِلْحَشْرِ سُبْحَانَکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْاِکْرَامِ مَا فَعَلْتَ بِالْغَرِیبِ الْفَقِیرِ اِذَا اَتَاکَ مُسْتَجِیراً مُسْتَغِیثاً مَا فَعَلْتَ بِمَنْ اَنَاخَ بِفِنَائِکَ وَ تَعَرَّضَ لِرِضَاکَ وَ غَدَا اِلَیْکَ فَحَثَا بَیْنَ یَدَیْکَ یَشْکُو اِلَیْکَ مَا لَا یَخْفَی عَلَیْکَ فَلَا یَکُونَنَّ یَا رَبِّ حَظِّی مِنْ دُعَائِی الْحِرْمَانَ وَ لَا نَصِیبِی مِمَّا اَرْجُو مِنْ مَنِّکَ الْخِذْلَانَ یَا مَنْ لَمْ یَزَلْ وَ لَا یَزَالُ وَ لَا یَزُولُ کَمَا لَمْ یَزَلْ قَائِماً عَلی کُلِّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ یَا مَنْ جَعَلَ اَیَّامَ الدُّنْیَا تَزُولُ وَ شُهُورَهَا تَحَوَّلُ وَ سِنِیهَا تَدُورُ وَ اَنْتَ الدَّائِمُ لَا تُبْلِیکَ الْاَزْمَانُ وَ لَا تُغَیِّرُکَ الدُّهُورُ یَا مَنْ کُلُّ یَوْمٍ عِنْدَهُ جَدِیدٌ وَ کُلُّ رِزْقٍ عِنْدَهُ عَتِیدٌ لِلضَّعِیفِ وَ الْقَوِیِّ وَ الشَّدِیدِ قَسَمْتَ الْاَرْزَاقَ بَیْنَ الْخَلَائِقِ فَسَوَّیْتَ بَیْنَ الذَّرَّةِ وَ الْعُصْفُورِ.
اللَّهُمَّ اِذَا ضَاقَ الْمُقَامُ بِالنَّاسِ فَنَعُوذُ بِکَ فِی ضِیقِ الْمُقَامِ اللَّهُمَّ اِذَا طَالَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ عَلَی الْمُجْرِمِینَ فَقَصِّرْ طُولَ ذَلِکَ الْیَوْمِ عَلَیْنَا کَمَا بَیْنَ الصَّلَاةِ اِلَی الصَّلَاةِ اللَّهُمَّ اِذَا دَنَتِ الشَّمْسُ مِنَ الْجَمَاجِمِ فَکَانَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ الْجَمَاجِمِ مِقْدَارُ مِیلٍ وَ زِیدَ فِی حَرِّهَا حَرُّ عَشْرِ سِنِینَ فَاِنَّا نَسْاَلُکَ اَنْ تُظِلَّنَا بِالْغَمَامِ وَ تَنْصِبَ لَنَا الْمَنَابِرَ وَ الْکَرَاسِیَّ نَجْلِسُ عَلَیْهَا وَ النَّاسُ یَنْطَلِقُونَ فِی الْمُقَامِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ، اَسْاَلُکَ اللَّهُمَّ بِحَقِّ هَذِهِ الْمَحَامِدِ اِلَّا غَفَرْتَ لِی وَ تَجَاوَزْتَ عَنِّی وَ اَلْبَسْتَنِی الْعَافِیَةَ فِی
ص: 128
بَدَنِی وَ رَزَقْتَنِی السَّلَامَةَ فِی دِینِی فَاِنِّی اَسْاَلُکَ وَ اَنَا وَاثِقٌ بِاِجَابَتِکَ اِیَّایَ فِی مَسْاَلَتِی وَ اَدْعُوکَ وَ اَنَا عَالِمٌ بِاسْتِمَاعِکَ دَعْوَتِی فَاسْتَمِعْ دُعَائِی وَ لَا تَقْطَعْ رَجَائِی وَ لَا تَرُدَّ ثَنَائِی وَ لَا تُخَیِّبْ دُعَائِی.
اَنَا مُحْتَاجٌ اِلَی رِضْوَانِکَ وَ فَقِیرٌ اِلَی غُفْرَانِکَ اَسْاَلُکَ وَ لَا آیِسٌ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اَدْعُوکَ وَ اَنَا غَیْرُ مُحْتَرِزٍ مِنْ سَخَطِکَ رَبِّ فَاسْتَجِبْ لِی وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِعَفْوِکَ تَوَفَّنِی مُسْلِماً وَ اَلْحِقْنِی بِالصَّالِحِینَ رَبِّ لَا تَمْنَعْنِی فَضْلَکَ یَا مَنَّانُ وَ لَا تَکِلْنِی اِلَی نَفْسِی مَخْذُولًا یَا حَنَّانُ.
رَبِّ ارْحَمْ عِنْدَ فِرَاقِ الْاَحِبَّةِ صَرْعَتِی وَ عِنْدَ سُکُونِ الْقَبْرِ وَحْدَتِی وَ فِی مَفَازَةِ الْقِیَامَةِ غُرْبَتِی وَ بَیْنَ یَدَیْکَ مَوْقُوفاً لِلْحِسَابِ فَاقَتِی رَبِّ اَسْتَجِیرُکَ مِنَ النَّارِ وَ اَجِرْنِی رَبِّ اَعُوذُ بِکَ مِنَ النَّارِ فَاَعِذْنِی اَفْزَعُ اِلَیْکَ مِنَ النَّارِ فَاَبْعِدْنِی رَبِّ اَسْتَرْحِمُکَ مَکْرُوباً فَارْحَمْنِی رَبِّ اَسْتَغْفِرُکَ لِمَا جَهِلْتُ فَاغْفِرْ لِی قَدْ اَبْرَزَنِی الدُّعَاءُ لِلْحَاجَةِ اِلَیْکَ فَلَا تُؤیِسْنِی یَا کَرِیمُ ذَا الآْلَاءِ وَ الْاِحْسَانِ وَ التَّجَاوُزِ.
یَا سَیِّدِی یَا بَرُّ یَا رَحِیمُ اسْتَجِبْ بَیْنَ الْمُتَضَرِّعِینَ اِلَیْکَ دَعْوَتِی وَ ارْحَمْ بَیْنَ الْمُنْتَحِبِینَ بِالْعَوِیلِ عَبْرَتِی وَ اجْعَلْ فِی لِقَائِکَ یَوْمَ الْخُرُوجِ مِنَ الدُّنْیَا رَاحَتِی وَ اسْتُرْ بَیْنَ الْاَمْوَاتِ یَا عَظِیمَ الرَّجَاءِ عَوْرَتِی وَ اعْطِفْ عَلَیَّ عِنْدَ التَّحَوُّلِ وَحِیداً اِلَی حُفْرَتِی اِنَّکَ اَمَلِی وَ مَوْضِعُ طَلِبَتِی وَ الْعَارِفُ بِمَا أُرِیدُ فِی تَوْجِیهِ مَسْاَلَتِی فَاقْضِ یَا قَاضِیَ الْحَاجَاتِ حَاجَتِی فَاِلَیْکَ الْمُشْتَکَی وَ اَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَ الْمُرْتَجَی.
اَفِرُّ اِلَیْکَ هَارِباً مِنَ الذُّنُوبِ فَاقْبَلْنِی وَ اَلْتَجِئُ مِنْ عَدْلِکَ اِلَی مَغْفِرَتِکَ فَاَدْرِکْنِی وَ اَلْتَاذُ بِعَفْوِکَ مِنْ بَطْشِکَ فَامْنَعْنِی وَ اَسْتَرْوِحُ رَحْمَتَکَ مِنْ عِقَابِکَ فَنَجِّنِی وَ اَطْلُبُ الْقُرْبَةَ مِنْکَ بِالْاِسْلَامِ فَقَرِّبْنِی وَ مِنَ الْفَزَعِ الْاَکْبَرِ فَآمِنِّی وَ فِی ظِلِّ عَرْشِکَ فَظَلِّلْنِی وَ کِفْلَیْنِ مِنْ رَحْمَتِکَ فَهَبْ لِی وَ مِنَ الدُّنْیَا سَالِماً فَنَجِّنِی وَ مِنَ الظُّلُمَاتِ
ص: 129
اِلَی النُّورِ فَاَخْرِجْنِی وَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَبَیِّضْ وَجْهِی وَ حِساباً یَسِیراً فَحَاسِبْنِی وَ بِسَرَائِرِی فَلَا تَفْضَحْنِی وَ عَلَی بَلَائِکَ فَصَبِّرْنِی وَ کَمَا صَرَفْتَ عَنْ یُوسُفَ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ فَاصْرِفْهُ عَنِّی وَ مَا لَا طَاقَةَ لِی بِهِ فَلَا تُحَمِّلْنِی وَ اِلَی دَارِ السَّلَامِ فَاهْدِنِی وَ بِالْقُرْآنِ فَانْفَعْنِی وَ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فَثَبِّتْنِی وَ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ فَاحْفَظْنِی وَ بِحَوْلِکَ وَ قُوَّتِکَ وَ جَبَرُوتِکَ فَاعْصِمْنِی وَ بِحِلْمِکَ وَ عِلْمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ مِنْ جَهَنَّمَ فَنَجِّنِی وَ جَنَّتَکَ الْفِرْدَوْسَ فَاَسْکِنِّی وَ النَّظَرَ اِلَی وَجْهِکَ فَارْزُقْنِی وَ بِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ فَاَلْحِقْنِی وَ مِنَ الشَّیَاطِینِ وَ اَوْلِیَائِهِمْ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ فَاکْفِنِی.
اللَّهُمَّ وَ اَعْدَائِی وَ مَنْ کَادَنِی بِسُوءٍ اِنْ اَتَوْا بَرّاً فَجَبِّنْ شَجِیعَهُمْ فُضَّ جَمْعَهُمْ کَلِّلْ سِلَاحَهُمْ عَرْقِبْ دَوَابَّهُمْ سَلِّطْ عَلَیْهِمُ الْعَوَاصِفَ وَ الْقَوَاصِفَ اَبَداً حَتَّی تُصْلِیَهُمُ النَّارَ اَنْزِلْهُمْ مِنْ صَیَاصِیهِمْ اَمْکِنَّا مِنْ نَوَاصِیهِمْ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ عَلَی آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً یَشْهَدُ الْاَوَّلُونَ مَعَ الْاَبْرَارِ وَ سَیِّدِ الْمُتَّقِینَ وَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ وَ قَائِدِ الْخَیْرِ وَ مِفْتَاحِ الرَّحْمَةِ.
اللَّهُمَّ رَبَّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ الشَّهْرِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَ رَبَّ الرُّکْنِ وَ الْمَقَامِ وَ رَبَّ الْحِلِّ وَ الْاِحْرَامِ اَبْلِغْ رُوحَ مُحَمَّدٍ مِنَّا التَّحِیَّةَ وَ السَّلَامَ.
السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا اَمِینَ اللَّهِ.
سَلَامٌ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ فَهُوَ کَمَا وَصَفْتَهُ بِالْمُؤمِنِینَ رَوُوفٌ رَحِیمٌ اللَّهُمَّ اَعْطِهِ اَفْضَلَ مَا سَاَلَکَ وَ اَفْضَلَ مَا سُئِلْتَ لَهُ وَ اَفْضَلَ مَا هُوَ مَسْئُولٌ لَهُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.(1)
ص: 130
سُبْحَانَ مَنْ تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِعَظَمَتِهِ سُبْحَانَ مَنْ ذَلَّ کُلُّ شَیْءٍ لِعِزَّتِهِ سُبْحَانَ مَنْ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِاَمْرِهِ وَ مُلْکِهِ سُبْحَانَ مَنِ انْقَادَتْ لَهُ الْأُمُورُ بِاَزِمَّتِهَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَنْسَی مَنْ ذَکَرَهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یُخَیِّبُ مَنْ دَعَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنْ تَوَکَّلَ عَلَیْهِ کَفَاهُ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَامِکِ السَّمَاءِ وَ سَاطِحِ الْاَرْضِ وَ حَاصِرِ الْبِحَارِ وَ نَاضِدِ الْجِبَالِ وَ بَارِئِ الْحَیَوَانِ وَ خَالِقِ الشَّجَرِ وَ فَاتِحِ یَنَابِیعِ الْاَرْضِ وَ مُدَبِّرِ الْأُمُورِ وَ مُسَیِّرِ السَّحَابِ وَ مُجْرِی الرِّیحِ وَ الْمَاءِ وَ النَّارِ مِنْ اَغْوَارِ الْاَرْضِ مُتَصَادِعَاتٍ فِی الْهَوَاءِ وَ مُهْبِطِ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ الَّذِی بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ وَ بِشُکْرِهِ تُسْتَوْجَبُ الزِّیَادَاتُ وَ بِاَمْرِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ بِعِزَّتِهِ اسْتَقَرَّتِ الرَّاسِیَاتُ وَ سَبَّحَتِ الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الطَّیْرُ فِی الْوُکْنَاتِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَفِیعِ الدَّرَجَاتِ مُنْزِلِ الآْیَاتِ وَاسِعِ الْبَرَکَاتِ سَاتِرِ الْعَوْرَاتِ قَابِلِ الْحَسَنَاتِ مُقِیلِ الْعَثَرَاتِ مُنَفِّسِ الْکُرُبَاتِ مُنْزِلِ الْبَرَکَاتِ مُجِیبِ الدَّعَوَاتِ مُحْیِی الْاَمْوَاتِ اِلَهِ مَنْ فِی الْاَرْضِ وَ السَّمَاوَاتِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ حَمْدٍ وَ ذِکْرٍ وَ شُکْرٍ وَ صَبْرٍ وَ صَلَاةٍ وَ زَکَاةٍ وَ قِیَامٍ وَ عِبَادَةٍ وَ سَعَادَةٍ وَ
ص: 131
بَرَکَةٍ وَ زِیَادَةٍ وَ رَحْمَةٍ وَ نِعْمَةٍ وَ کَرَامَةٍ وَ فَرِیضَةٍ وَ سَرَّاءَ وَ ضَرَّاءَ وَ شِدَّةٍ وَ رَخَاءٍ وَ مُصِیبَةٍ وَ بَلَاءٍ وَ عُسْرٍ وَ یُسْرٍ وَ غَنَاءٍ وَ فَقْرٍ وَ عَلَی کُلِّ حَالٍ وَ فِی کُلِّ اَوَانٍ وَ زَمَانٍ وَ کُلِّ مَثْوًی وَ مُنْقَلَبٍ وَ مَقَامٍ.
اللَّهُمَّ اِنِّی عَائِذٌ بِکَ فَاَعِذْنِی وَ مُسْتَجِیرٌ بِکَ فَاَجِرْنِی وَ مُسْتَعِینٌ بِکَ فَاَعِنِّی وَ مُسْتَغِیثٌ بِکَ فَاَغِثْنِی وَ دَاعِیکَ فَاَجِبْنِی وَ مُسْتَغْفِرُکَ فَاغْفِرْ لِی وَ مُسْتَنْصِرُکَ فَانْصُرْنِی وَ مُسْتَهْدِیکَ فَاهْدِنِی وَ مُسْتَکْفِیکَ فَاکْفِنِی وَ مُلْتَجٍ اِلَیْکَ فآوِنِی وَ مُتَمَسِّکٌ بِحَبْلِکَ فَاعْصِمْنِی وَ مُتَوَکِّلٌ عَلَیْکَ فَاکْفِنِی وَ اجْعَلْنِی فِی عِبَادِکَ وَ جِوَارِکَ وَ حَوْزِکَ وَ کَنَفِکَ وَ حِیَاطَتِکَ وَ حِرَاسَتِکَ وَ کِلَاءَتِکَ وَ حَرَمِکَ وَ اَمْنِکَ وَ تَحْتِ ظِلِّکَ وَ تَحْتِ جَنَاحِکَ وَ اجْعَلْ عَلَیَّ جُنَّةً وَاقِیَةً مِنْکَ وَ اجْعَلْ حِفْظَکَ وَ حِیَاطَتَکَ وَ حِرَاسَتَکَ وَ کِلَاءَتَکَ مِنْ وَرَائِی وَ اَمَامِی وَ عَنْ یَمِینِی وَ عَنْ شِمَالِی وَ مِنْ فَوْقِی وَ مِنْ تَحْتِی وَ حَوَالَیَّ حَتَّی لَا یَصِلَ اَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ اِلَی مَکْرُوهِی وَ اَذَایَ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنْتَ الْمَنَّانُ بَدِیعُ السَّماواتِ وَ الْاَرْضِ ذُو الْجَلالِ وَ الْاِکْرامِ.
اللَّهُمَّ اکْفِنِی حَسَدَ الْحَاسِدِینَ وَ بَغْیَ الْبَاغِینَ وَ کَیْدَ الْکَائِدِینَ وَ مَکْرَ الْمَاکِرِینَ وَ حِیلَةَ الْمُحْتَالِینَ وَ غِیلَةَ الْمُغْتَالِینَ وَ غَیْبَةَ الْمُغْتَابِینَ وَ ظُلْمَ الظَّالِمِینَ وَ جَوْرَ الْجَائِرِینَ وَ اعْتِدَاءَ الْمُعْتَدِینَ وَ سَخَطَ الْمُتَسَخِّطِینَ وَ تَسَحُّبَ الْمُتَسَحِّبِینَ وَ صَوْلَةَ الصَّائِلِینَ وَ اقْتِسَارَ الْمُقْتَسِرِینَ وَ غَشْمَ الْغَاشِمِینَ وَ خَبْطَ الْخَابِطِینَ وَ سِعَایَةَ السَّاعِینَ وَ نَمِیمَةَ النَّمَّامِینَ وَ سِحْرَ السَّحَرَةِ وَ الْمَرَدَةِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ جَوْرَ السَّلَاطِینِ وَ مَکْرُوهَ الْعَالَمِینَ.
اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ الْمَخْزُونِ الطَّیِّبِ الطَّاهِرِ الَّذِی قَامَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْاَرْضُ وَ اَشْرَقَتْ لَهُ الظُّلَمُ وَ سَبَّحَتْ لَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ وَجِلَتْ مِنْهُ الْقُلُوبُ وَ خَضَعَتْ
ص: 132
لَهُ الرِّقَابُ وَ اَحْیَیْتَ بِهِ الْمَوْتَی اَنْ تَغْفِرَ لِی کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ فِی ظُلَمِ اللَّیْلِ وَ ضَوْءِ النَّهَارِ عَمْداً اَوْ خَطَأً سِرّاً اَوْ عَلَانِیَةً وَ اَنْ تَهَبَ لِی یَقِیناً وَ هَدْیاً وَ نُوراً وَ عِلْماً وَ فَهْماً حَتَّی أُقِیمَ کِتَابَکَ وَ أُحِلَّ حَلَالَکَ وَ أُحَرِّمَ حَرَامَکَ وَ أُوَدِّیَ فَرَائِضَکَ وَ أُقِیمَ سُنَّةَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ اَلْحِقْنِی بِصَالِحِ مَنْ مَضَی وَ اجْعَلْنِی مِنْ صَالِحِ مَنْ بَقِیَ وَ اخْتِمْ لِی عَمَلِی بِاَحْسَنِهِ اِنَّکَ غَفُورٌ رَحِیمُ.
اللَّهُمَّ اِذَا فَنِیَ عُمُرِی وَ تَصَرَّمَتْ اَیَّامُ حَیَاتِی وَ کَانَ لَا بُدَّ لِی مِنْ لِقَائِکَ فَاَسْاَلُکَ یَا لَطِیفُ اَنْ تُوجِبَ لِی مِنَ الْجَنَّةِ مَنْزِلًا یَغْبِطُنِی بِهِ الْاَوَّلُونَ وَ الآْخِرُونَ اللَّهُمَّ اقْبَلْ مِدْحَتِی وَ الْتِهَافِی وَ ارْحَمْ ضَرَاعَتِی وَ هِتَافِی وَ اِقْرَارِی عَلَی نَفْسِی وَ اعْتِرَافِی فَقَدْ اَسْمَعْتُکَ صَوْتِی فِی الدَّاعِینَ وَ خُشُوعِی فِی الضَّارِعِینَ وَ مِدْحَتِی فِی الْقَائِلِینَ وَ تَسْبِیحِی فِی الْمَادِحِینَ وَ اَنْتَ مُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ وَ مُغِیثُ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ غِیَاثُ الْمَلْهُوفِینَ وَ حِرْزُ الْهَارِبِینَ وَ صَرِیخُ الْمُؤمِنِینَ وَ مُقِیلُ الْمُذْنِبِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی الْبَشِیرِ النَّذِیرِ وَ السِّرَاجِ الْمُنِیرِ وَ عَلَی جَمِیعِ الْمَلَائِکَةِ وَ النَّبِیِّینَ.
اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْمَدْحُوَّاتِ وَ بَارِیَ الْمَسْمُوکَاتِ وَ جَبَّالَ الْقُلُوبِ عَلَی فِطْرَتِهَا شَقِیِّهَا وَ سَعِیدِهَا اجْعَلْ شَرَائِفَ صَلَوَاتِکَ وَ نَوَامِیَ بَرَکَاتِکَ وَ رَوَافِهَ تَحِیَّاتِکَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ اَمِینِکَ عَلَی وَحْیِکَ الْقَائِمِ بِحُجَّتِکَ وَ الذَّابِّ عَنْ حَرَمِکَ وَ الصَّادِعِ بِاَمْرِکَ وَ الْمُشَیِّدِ بِآیَاتِکَ وَ الْمُوفِی لِنَذْرِکَ.
اللَّهُمَّ فَاَعْطِهِ بِکُلِّ فَضِیلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ وَ مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ وَ حَالٍ مِنْ اَحْوَالِهِ وَ مَنْزِلَةٍ مِنْ مَنَازِلِهِ رَاَیْتَ مُحَمَّداً لَکَ فِیهَا نَاصِراً وَ عَلَی مَکْرُوهِ بَلَائِکَ صَابِراً وَ لِمَنْ عَادَاکَ مُعَادِیاً وَ لِمَنْ وَالاکَ مُوَالِیاً وَ عَنْ مَا کَرِهْتَ نَائِیاً وَ اِلَی مَا اَحْبَبْتَ دَاعِیاً فَضَائِلَ مِنْ جَزَائِکَ وَ خَصَائِصَ مِنْ عَطَائِکَ وَ حَبَائِکَ تُسْنِی بِهَا اَمْرَهُ وَ تُعْلِی
ص: 133
بِهَا دَرَجَتَهُ مَعَ الْقُوَّامِ بِقِسْطِکَ وَ الذَّابِّینَ عَنْ حَرَمِکَ حَتَّی لَا یَبْقَی سَنَاءٌ وَ لَا بَهَاءٌ وَ لَا رَحْمَةٌ وَ لَا کَرَامَةٌ اِلَّا خَصَصْتَ مُحَمَّداً بِذَلِکَ وَ آتَیْتَهُ مِنْهُ الذُّرَی وَ بَلَّغْتَهُ الْمَقَامَاتِ الْعُلَی آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ.
اللَّهُمَّ اِنِّی اَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَ نَفْسِی وَ جَمِیعَ نِعْمَتِکَ عَلَیَّ وَ اجْعَلْنِی فِی کَنَفِکَ وَ حِفْظِکَ وَ عِزِّکَ وَ مَنْعِکَ عَزَّ جَارُکَ وَ جَلَّ ثَنَاؤکَ وَ تَقَدَّسَتْ اَسْمَاؤکَ وَ لَا اِلَهَ غَیْرُکَ حَسْبِی اَنْتَ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاءِ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ «رَبَّنا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنا وَ اِلَیْکَ اَنَبْنا وَ اِلَیْکَ الْمَصِیرُ»، «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ اغْفِرْ لَنا رَبَّنا اِنَّکَ اَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»، «رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ اِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً اِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً».
«رَبَّنَا افْتَحْ بَیْنَنا وَ بَیْنَ قَوْمِنا بِالْحَقِّ وَ اَنْتَ خَیْرُ الْفاتِحِینَ»، «رَبَّنَا اِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنَّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْاَبْرارِ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ اِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ».
«رَبَّنا لا تُؤخِذْنا اِنْ نَسِینا اَوْ اَخْطَأْنا رَبَّنا وَ لا تَحْمِلْ عَلَیْنا اِصْراً کَما حَمَلْتَهُ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِنا رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ وَ اعْفُ عَنَّا وَ اغْفِرْ لَنا وَ ارْحَمْنا اَنْتَ مَوْلانا فَانْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ»، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الآْخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا بِرَحْمَتِکَ عَذابَ النَّارِ».
وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ النَّبِیِّ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً.(1)
ص: 134
متن زیر را سه بار می خوانی:
اللَّهُمَّ اِنِّی اَصْبَحْتُ أُشْهِدُکَ وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً وَ أُشْهِدُ مَلَائِکَتَکَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ وَ سُکَّانَ سَبْعِ سَمَاوَاتِکَ وَ اَرْضِکَ وَ اَنْبِیَاءَکَ وَ رُسُلَکَ وَ وَرَثَةَ اَنْبِیَاءِکَ وَ رُسُلِکَ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکَ وَ جَمِیعَ خَلْقِکَ فَاشْهَدْ لِی وَ کَفَی بِکَ شَهِیداً اَنِّی اَشْهَدُ اَنَّکَ اَنْتَ اللَّهُ لَا اِلَهَ اِلَّا اَنْتَ الْمَعْبُودُ وَحْدَکَ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ اَنَّ کُلَّ مَعْبُودٍ مِمَّا دُونَ عَرْشِکَ اِلَی قَرَارِ اَرْضِکَ السَّابِعَةِ السُّفْلَی بَاطِلٌ مُضْمَحِلٌّ مَا خَلَا وَجْهَکَ الْکَرِیمَ فَاِنَّهُ اَعَزُّ وَ اَکْرَمُ وَ اَجَلُّ وَ اَعْظَمُ مِنْ اَنْ یَصِفَ الْوَاصِفُونَ کُنْهَ جَلَالِهِ اَوْ تَهْتَدِیَ الْقُلُوبُ اِلَی کُنْهِ عَظَمَتِهِ یَا مَنْ فَاقَ مَدْحَ الْمَادِحِینَ فَخْرُ مَدْحِهِ وَ عَدَا وَصْفَ الْوَاصِفِینَ مآثِرُ حَمْدِهِ وَ جَلَّ عَنْ مَقَالَةِ النَّاطِقِینَ تَعْظِیمُ شَأْنِهِ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ افْعَلْ بِنَا مَا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَهْلَ التَّقْوَی وَ اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ .
سپس این متن زیر را یازده بار می خوانی:
ص: 135
لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ بِحَمْدِهِ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ، ما شاءَ اللَّهُ وَ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ هُوَ الْاَوَّلُ وَ الآْخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ سپس این متن زیر را یازده بار می خوانی:
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ اَکْبَرُ اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ الْحَلِیمِ الْکَرِیمِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْحَقِّ الْمُبِینِ عَدَدَ خَلْقِهِ وَ زِنَةَ عَرْشِهِ وَ مِلْاَ سَمَاوَاتِهِ وَ اَرْضِهِ وَ عَدَدَ مَا جَرَی بِهِ قَلَمُهُ وَ اَحْصَاهُ کِتَابُهُ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ رِضَی نَفْسِهِ.
سپس ادامه دعا را یک بار می خوانی:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ الْمُبَارَکِینَ وَ صَلِّ عَلَی جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ اِسْرَافِیلَ وَ حَمَلَةَ عَرْشِکَ اَجْمَعِینَ وَ الْمَلَائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ جَمِیعاً حَتَّی تُبَلِّ غَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی مَلَکِ الْمَوْتِ وَ اَعْوَانِهِ وَ صَلِّ عَلَی رِضْوَانَ وَ خَزَنَةِ الْجِنَانِ وَ صَلِّ عَلَی مَالِکٍ وَ خَزَنَةِ النِّیرَانِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی الْحَفَظَةِ الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ وَ السَّفَرَةِ الْکِرَامِ الْبَرَرَةِ وَ الْحَفَظَةِ لِبَنِی
ص: 136
آدَمَ وَ صَلِّ عَلَی مَلَائِکَةِ الْهَوَاءِ وَ مَلَائِکَةِ السَّمَاوَاتِ الْعُلَی وَ مَلَائِکَةِ الْاَرَضِینَ السُّفْلَی وَ مَلَائِکَةِ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْاَرْضِ وَ الْاَقْطَارِ وَ الْبِحَارِ وَ الْاَنْهَارِ وَ الْبَرَارِی وَ الْفَلَوَاتِ وَ الْقِفَارِ وَ الْاَشْجَارِ وَ صَلِّ عَلَی مَلَائِکَتِکَ الَّذِینَ اَغْنَیْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَسْبِیحِکَ وَ تَقْدِیسِکَ وَ عِبَادَتِکَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَی اَبِینَا آدَمَ وَ أُمِّنَا حَوَّاءَ وَ مَا وَلَدَا مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَا وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَا مِمَّا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ وَ عَلَی اَصْحَابِهِ الْمُنْتَجَبِینَ وَ عَلَی اَزْوَاجِهِ الْمُطَهَّرَاتِ وَ عَلَی ذُرِّیَّةِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی کُلِّ نَبِیٍّ بَشَّرَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلَی کُلِّ نَبِیٍّ وَلَدَ مُحَمَّداً وَ عَلَی کُلِّ امْرَاَةٍ صَالِحَةٍ کَفَّلَتْ مُحَمَّداً وَ عَلَی کُلِّ مَلَکٍ هَبَطَ اِلَی مُحَمَّدٍ وَ
ص: 137
عَلَی کُلِّ مَنْ فِی صَلَوَاتِکَ عَلَیْهِ رِضًی لَکَ وَ رِضًی لِنَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِمْ حَتَّی تُبَلِّغَهُمُ الرِّضَی وَ تَزِیدَهُمْ بَعْدَ الرِّضَی مِمَّا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْحَمْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ کَاَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ عَلَی اِبْرَاهِیمَ وَ آلِ اِبْرَاهِیمَ اِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّداً وَ الْفَضْلَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الدَّرَجَةَ الرَّفِیعَةَ وَ اَعْطِهِ حَتَّی یَرْضَی وَ زِدْهُ بَعْدَ الرِّضَی مَا اَنْتَ اَهْلُهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا اَمَرْتَنَا اَنْ نُصَلِّی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا یَنْبَغِی لَنَا اَنْ نُصَلِّیَ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَنْ صَلَّی عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ کُلِّ حَرْفٍ فِی صَلَاةٍ صُلِّیَتْ عَلَیْهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ کُلِّ شَعْرَةٍ وَ لَفْظَةٍ وَ لَحْظَةٍ وَ نَفَسٍ وَ صِفَةٍ وَ سُکُونٍ وَ حَرَکَةٍ مِمَّنْ صَلَّی عَلَیْهِ وَ مِمَّنْ لَمْ یُصَلِّ عَلَیْهِ وَ بِعَدَدِ سَاعَاتِهِمْ وَ دَقَائِقِهِمْ وَ سُکُونِهِمْ وَ حَرَکَاتِهِمْ وَ حَقَائِقِهِمْ وَ مِیقَاتِهِمْ وَ صِفَاتِهِمْ وَ اَیَّامِهِمْ وَ شُهُورِهِمْ وَ سِنِینِهِمْ وَ اَشْعَارِهِمْ وَ اَبْشَارِهِمْ وَ بِعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ مَا عَمِلُوا اَوْ یَعْمَلُونَ اَوْ بَلَغَهُمْ اَوْ رَاَوْا اَوْ ظَنُّوا اَوْ کَانَ مِنْهُمْ اَوْ یَکُونُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ کَاَضْعَافِ ذَلِکَ اَضْعَافاً مُضَاعَفَةً اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَا خَلَقْتَ وَ مَا اَنْتَ خَالِقُهُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ صَلَاةً تُرْضِیهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ بِعَدَدِ مَا ذَرَأْتَ وَ بَرَأْتَ.
اللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ وَ الشُّکْرُ وَ الْمَنُّ وَ الْفَضْلُ وَ الطَّوْلُ وَ الْخَیْرُ وَ الْحُسْنَی وَ النِّعْمَةُ وَ الْعَظَمَةُ وَ الْجَبَرُوتُ وَ الْمُلْکُ وَ الْمَلَکُوتُ وَ الْقَهْرُ وَ السُّلْطَانُ وَ الْفَخْرُ وَ السُّؤدُدُ وَ الِامْتِنَانُ وَ الْکَرَمُ وَ الْجَلَالُ وَ الْخَیْرُ وَ التَّوْحِیدُ وَ التَّمْجِیدُ وَ التَّحْمِیدُ وَ التَّهْلِیلُ وَ التَّکْبِیرُ وَ التَّقْدِیسُ وَ الرَّحْمَةُ وَ الْمَغْفِرَةُ وَ الْکِبْرِیَاءُ وَ الْعَظَمَةُ وَ لَکَ مَا زَکَا وَ طَابَ وَ طَهُرَ مِنَ الثَّنَاءِ الطَّیِّبِ وَ الْمَدِیحِ الْفَاخِرِ وَ الْقَوْلِ الْحَسَنِ الْجَمِیلِ الَّذِی تَرْضَی بِهِ عَنْ قَائِلِهِ وَ یَرْضَی بِهِ قَائِلُهُ وَ هُوَ رِضًی لَکَ یَتَّصِلُ حَمْدِی بِحَمْدِ اَوَّلِ الْحَامِدِینَ وَ ثَنَائِی بِثَنَاءِ اَوَّلِ الْمُثْنِینَ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ مُتَّصِلًا ذَلِکَ بِذَلِکَ وَ تَهْلِیلِی بِتَهْلِیلِ اَوَّلِ الْمُهَلِّلِینَ وَ تَکْبِیرِی بِتَکْبِیرِ اَوَّلِ الْمُکَبِّرِینَ وَ قَوْلِی الْحَسَنُ الْجَمِیلُ بِقَوْلِ اَوَّلِ الْقَائِلِینَ الْمُجْمِلِینَ الْمُثْنِینَ عَلَی رَبِّ الْعَالَمِینَ مُتَّصِلًا ذَلِکَ بِذَلِکَ مِنْ اَوَّلِ الدَّهْرِ اِلَی آخِرِهِ وَ بِعَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرَضِینَ وَ الرِّمَالِ وَ
ص: 138
التِّلَالِ وَ الْجِبَالِ وَ عَدَدِ جُرَعِ مَاءِ الْبِحَارِ وَ عَدَدِ قَطْرِ الْاَمْطَارِ وَ وَرَقِ الْاَشْجَارِ وَ عَدَدِ النُّجُومِ وَ عَدَدِ الثَّرَی وَ الْحَصَی وَ النَّوَی وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَلِکَ کُلِّهِ وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرَضِینَ وَ مَا فِیهِنَّ وَ مَا بَیْنَهُنَّ وَ مَا تَحْتَهُنَّ وَ مَا بَیْنَ ذَلِکَ وَ مَا فَوْقَهُنَّ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ مِنْ لَدُنِ عَرْشِکَ اِلَی قَرَارِ اَرْضِکَ السَّابِعَةِ السُّفْلَی وَ بِعَدَدِ حُرُوفِ اَلْفَاظِ اَهْلِهِنَّ وَ عَدَدِ رِمَاقِهِمْ وَ اَزْمَانِهِمْ وَ دَقَائِقِهِمْ وَ شَعَائِرِهِمْ وَ سَاعَاتِهِمْ وَ اَیَّامِهِمْ وَ شُهُورِهِمْ وَ سِنِینِهِمْ وَ سُکُونِهِمْ وَ حَرَکَاتِهِمْ وَ اَسْعَارِهِمْ وَ اَبْشَارِهِمْ وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ مَا عَمِلُوا اَوْ یَعْمَلُونَ اَوْ بَلَغَهُمْ اَوْ رَاَوْا اَوْ ظَنُّوا اَوْ فَطَنُوا اَوْ کَانَ مِنْهُمْ اَوْ یَکُونُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَدَدِ زِنَةِ ذَرِّ ذَلِکَ وَ اَضْعَافِ ذَلِکَ وَ کَاَضْعَافِ ذَلِکَ اَضْعَافاً مُضَاعَفَةً لَا یَعْلَمُهَا وَ لَا یُحْصِیهَا غَیْرُکَ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْاِکْرَامِ وَ اَهْلُ ذَلِکَ اَنْتَ وَ مُسْتَحِقُّهُ وَ مُسْتَوْجِبُهُ مِنِّی وَ مِنْ جَمِیعِ خَلْقِکَ یَا بَدِیعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ.
اللَّهُمَّ اِنَّکَ لَسْتَ بِرَبٍّ اسْتَحْدَثْنَاکَ وَ لَا مَعَکَ اِلَهٌ فَیَشْرَکَکَ فِی رُبُوبِیَّتِک وَ لَا مَعَکَ اِلَهٌ اَعَانَکَ عَلَی خَلْقِنَا اَنْتَ رَبُّنَا کَمَا تَقُولُ وَ فَوْقَ مَا یَقُولُ الْقَائِلُونَ اَسْاَلُکَ اَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُعْطِیَ مُحَمَّداً اَفْضَلَ مَا سَاَلَکَ وَ اَفْضَلَ مَا سُئِلْتَ لَهُ وَ اَفْضَلَ مَا اَنْتَ مَسْئُولٌ لَهُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ أُعِیذُ اَهْلَ بَیْتِ نَبِیِّی مُحَمَّدٍ وَ نَفْسِی وَ ذُرِّیَّتِی وَ مَالِی وَ وُلْدِی وَ دِینِی وَ اَهْلِی وَ قَرَابَاتِی وَ اَهْلَ بَیْتِی وَ کُلَّ ذِی رَحِمٍ لِی دَخَلَ فِی الْاِسْلَامِ اَوْ یَدْخُلُ اِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حُزَانَتِی وَ خَاصَّتِی وَ مَنْ قَلَّدَنِی دُعَاءً اَوْ اَسْدَی اِلَیَّ یَداً اَوْ رَدَّ عَنِّی غَیْبَةً اَوْ قَالَ فِیَّ خَیْراً اَوِ اتَّخَذْتُ عِنْدَهُ یَداً اَوْ صَنِیعَةً وَ جِیرَانِی وَ اِخْوَانِی مِنَ الْمُؤمِنِینَ وَ الْمُؤمِنَاتِ بِاللَّهِ وَ بِاَسْمَائِهِ التَّامَّةِ الْعَامَّةِ الشَّامِلَةِ الْکَامِلَةِ الطَّاهِرَةِ الْفَاضِلَةِ الْمُبَارَکَةِ
ص: 139
الْمُتَعَالِیَةِ الزَّکِیَّةِ الزَّاکِیَةِ الشَّرِیفَةِ الْمَنِیعَةِ الْکَرِیمَةِ الْعَظِیمَةِ الْمَخْزُونَةِ الْمَکْنُونَةِ الَّتِی لَا یُجَاوِزُهُنَّ بَرٌّ وَ لَا فَاجِرٌ وَ بِأُمِّ الْکِتَابِ وَ خَاتِمَتِهِ وَ مَا بَیْنَهُمَا مِنْ سُورَةٍ شَرِیفَةٍ وَ آیَةٍ مُحْکَمَةٍ وَ شِفَاءٍ وَ رَحْمَةٍ وَ عُوذَةٍ وَ بَرَکَةٍ وَ بِالتَّوْرَاةِ وَ الْاِنْجِیلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ وَ صُحُفِ اِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَی وَ بِکُلِّ کِتَابٍ اَنْزَلَهُ اللَّهُ وَ بِکُلِّ رَسُولٍ اَرْسَلَهُ اللَّهُ وَ بِکُلِّ حُجَّةٍ اَقَامَهَا اللَّهُ وَ بِکُلِّ بُرْهَانٍ اَظْهَرَهُ اللَّهُ وَ بِکُلِّ نُورٍ اَنَارَهُ اللَّهُ وَ بِکُلِّ آلَاءِ اللَّهِ وَ عَظَمَتِهِ أُعِیذُ.
وَ اَسْتَعِیذُ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ مَا اَخَافُ وَ اَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا رَبِّی مِنْهُ اَکْبَرُ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ وَ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ وَ الشَّیَاطِینِ وَ السَّلَاطِینِ وَ اِبْلِیسَ وَ جُنُودِهِ وَ اَشْیَاعِهِ وَ اَتْبَاعِهِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِی النُّورِ وَ الظُّلْمَةِ وَ مِنْ شَرِّ مَا دَهَمَ اَوْ هَجَمَ اَوْ اَلَمَّ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ غَمٍّ وَ هَمٍّ وَ آفَةٍ وَ نَدَمٍ وَ نَازِلَةٍ وَ سُقْمٍ وَ مِنْ شَرِّ مَا یَحْدُثُ فِی اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ تَأْتِی بِهِ الْاَقْدَارُ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِی النَّارِ وَ مِنْ شَرِّ مَا فِی الْاَرَضِینَ وَ الْاَقْطَارِ وَ الْفَلَوَاتِ وَ الْقِفَارِ وَ الْبِحَارِ وَ الْاَنْهَارِ وَ مِنْ شَرِّ الْفُسَّاقِ وَ الْفُجَّارِ وَ الْکُهَّانِ وَ السُّحَّارِ وَ الْحُسَّادِ وَ الذُّعَّارِ وَ الْاَشْرَارِ وَ مِنْ شَرِّ ما یَلِجُ فِی الْاَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ ذِی شَرٍّ وَ مِنْ شَرِّ کُلِّ دَابَّةٍ رَبِّی آخِذٌ بِناصِیَتِها اِنَّ رَبِّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ «فَاِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا اِلهَ اِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ».
وَ اَعُوذُ بِکَ اللَّهُمَّ مِنَ الْهَمِّ وَ الْغَمِّ وَ الْحَزَنِ وَ الْعَجْزِ وَ الْکَسَلِ وَ الْجُبْنِ وَ الْبُخْلِ وَ مِنْ ضَلَعِ الدَّیْنِ وَ غَلَبَةِ الرِّجَالِ وَ مِنْ عَمَلٍ لَا یَنْفَعُ وَ مِنْ عَیْنٍ لَا تَدْمَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لَا یَخْشَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لَا یُسْمَعُ وَ مِنْ نَصِیحَةٍ لَا تَنْجَعُ وَ مِنْ صَحَابَةٍ لَا تَرْدَعُ وَ مِنْ اِجْتمَاعٍ عَلَی نُکُرٍ وَ تَوَدُّدٍ عَلَی خُسْرٍ اَوْ تؤخُذٍ عَلَی خُبْثٍ وَ مِمَّا اسْتَعَاذَ مِنْهُ
ص: 140
مُحَمَّدٌ وَ مَلَائِکَتُکَ الْمُقَرَّبُونَ وَ الْاَنْبِیَاءُ الْمُرْسَلُونَ وَ الْاَئِمَّةُ الْمُطَهَّرُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ عِبَادُکَ الْمُتَّقُونَ وَ اَسْاَلُکَ اللَّهُمَّ اَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُعْطِیَنِی مِنَ الْخَیْرِ مَا سَاَلُوا وَ اَنْ تُعِیذَنِی مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذُوا وَ اَسْاَلُکَ اللَّهُمَّ مِنَ الْخَیْرِ کُلِّهِ عَاجِلَهُ وَ آجِلَهُ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ اَعْلَمْ وَ اَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ وَ اَعُوذُ بِکَ رَبِّ اَنْ یَحْضُرُونِ.
بِسْمِ اللَّهِ عَلَی اَهْلِ بَیْتِ النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ، بِسْمِ اللَّهِ عَلَی اَهْلِی وَ مَالِی بِسْمِ اللَّهِ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ اَعْطَانِی رَبِّی بِسْمِ اللَّهِ عَلَی اَحِبَّتِی وَ وُلْدِی وَ قَرَابَاتِی بِسْمِ اللَّهِ عَلَی جِیرَانِی وَ اِخْوَانِیَ الْمُؤمِنِینَ وَ مَنْ قَلَّدَنِی دُعَاءً اَوِ اتَّخَذَ عِنْدِی صَنِیعَةً اَوْ اَسْدَی اِلَیَّ یَداً مِنَ الْمُؤمِنِینَ وَ الْمُؤمِنَاتِ بِسْمِ اللَّهِ عَلَی مَا رَزَقَنِی رَبِّی وَ یَرْزُقُنِی بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لَا یَضُرُّ مَعَ اسْمِهِ شَیْءٌ فِی الْاَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صِلْنِی بِجَمِیعِ مَا سَاَلَکَ عِبَادُکَ الْمُؤمِنُونَ اَنْ تَصِلَهُمْ بِهِ مِنَ الْخَیْرِ وَ اصْرِفْ عَنِّی جَمِیعَ مَا سَاَلَکَ عِبَادُکَ الْمُؤمِنُونَ اَنْ تَصْرِفَهُ عَنْهُمْ مِنَ السُّوءِ وَ الرَّدَی وَ زِدْنِی مِنْ فَضْلِکَ مَا اَنْتَ اَهْلُهُ وَ وَلِیُّهُ یَا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ الطَّیِّبِینَ وَ عَجِّلِ اللَّهُمَّ فَرَجَهُمْ وَ فَرَجِی وَ فَرِّجْ عَنِّی وَ عَنْ کُلِّ مَهْمُومٍ وَ مَغْمُومٍ وَ مَدْیُونٍ مِنَ الْمُؤمِنِینَ وَ الْمُؤمِنَاتِ.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنِی نَصْرَهُمْ وَ اَشْهِدْنِی اَیَّامَهُمْ وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ وَ اجْعَلْ مِنْکَ عَلَیْهِمْ وَاقِیَةً حَتَّی لَا تَخْلُصَ اِلَیْهِمْ اِلَّا بِسَبِیلِ خَیْرٍ وَ عَلَیَّ مَعَهُمْ وَ عَلَی شِیعَتِهِمْ وَ مُحِبِّیهِمْ وَ عَلَی اَوْلِیَائِهِمْ وَ
ص: 141
عَلَی جَمِیعِ الْمُؤمِنِینَ وَ الْمُؤمِنَاتِ فَاِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ مِنَ اللَّهِ وَ اِلَی اللَّهِ وَ لَا غَالِبَ اِلَّا اللَّهُ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ حَسْبِیَ اللَّهُ تَوَکَّلْتُ عَلَی اللَّهِ وَ أُفَوِّضُ اَمْرِی اِلَی اللَّهِ وَ اَلْتَجِئُ اِلَی اللَّهِ وَ بِاللَّهِ أُحَاوِلُ وَ أُصَاوِلُ وَ أُکَاثِرُ وَ أُفَاخِرُ وَ اَعْتَزُّ وَ اَعْتَصِمُ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ اِلَیْهِ مَتابِ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ الْحَیُّ الْقَیُّومُ عَدَدَ الثَّرَی وَ النُّجُومِ وَ الْمَلَائِکَةِ الصُّفُوفِ لَا اِلَهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الْعَلِیُ الْعَظِیمُ «لا اِلهَ اِلَّا اَنْتَ سُبْحانَکَ اِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ». وَ لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ اِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ.(1)
ص: 142
یَا اَعَزَّ مَذْکُورٍ وَ اَقْدَمَهُ قِدَماً فِی الْعِزِّ وَ الْجَبَرُوتِ، یَا اللَّهُ یَا رَحِیمَ کُلِّ مُتَرَحِّمٍ وَ مَفْزَعَ کُلِّ مَلْهُوفٍ یَا رَاحِمَ کُلِّ حَزِینٍ یَشْکُو بَثَّهُ وَ حُزْنَهُ اِلَیْهِ، یَا اللَّهُ یَا خَیْرَ مَنْ طُلِبَ الْمَعْرُوفُ مِنْهُ وَ اَسْرَعَهُ اِعْطَاءً، یَا مَنْ تَخَافُ الْمَلَائِکَةُ الْمُتَوَقِّدَةُ بِالنُّورِ مِنْهُ اَسْاَلُکَ بِالْاَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُوکَ بِهَا حَمَلَةُ عَرْشِکَ وَ یُسَبِّحُونَ بِهَا شَفَقَةً مِنْ خَوْفِ عَذَابِکَ وَ بِالْاَسْمَاءِ الَّتِی یَدْعُوکَ بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ مِیکَائِیلُ وَ اِسْرَافِیلُ اِلَّا اَجَبْتَنِی وَ کَشَفْتَ کُرْبَتِی یَا اِلَهِی وَ سَتَرْتَ ذُنُوبِی یَا مَنْ یَأْمُرُ بِالصَّیْحَةِ فِی خَلْقِهِ «فَاِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ محشورون» وَ بِذَلِکَ الِاسْمِ الَّذِی تُحْیِی بِهِ الْعِظَامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ اَنْ تُحْیِیَ قَلْبِی وَ تَشْرَحَ صَدْرِی وَ تُصْلِحَ شَأْنِی یَا مَنْ خَصَّ نَفْسَهُ بِالْبَقَاءِ وَ خَلَقَ لِبَرِیَّتِهِ الْمَوْتَ وَ الْحَیَاةَ، یَا مَنْ فِعْلُهُ قَوْلٌ وَ قَوْلُهُ اَمْرٌ وَ اَمْرُهُ مَاضٍ عَلَی مَا یَشَاءُ.
وَ اَسْاَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذِی دَعَاکَ بِهَا خَلِیلُکَ حِینَ أُلْقِیَ فِی النَّارِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ قُلْتَ یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی اِبْراهِیمَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی دَعَا بِهِ مُوسَی مِنْ جَانِبِ الطُّورِ الْاَیْمَنِ فَاسْتَجَبْتَ لَهُ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ عِیسَی مِنْ رُوحِ الْقُدُسِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی وَهَبْتَ لِزَکَرِیَّا یَحْیَی وَ بِالاسْمِ الَّذِی کَشَفْتَ بِهِ عَنْ اَیُّوبَ
ص: 143
الضُّرَّ وَ بِالاسْمِ الَّذِی تُبْتَ عَلَی دَاوُدَ وَ سَخَّرْتَ لِسُلَیْمَانَ الرِّیحَ تَجْرِی بِاَمْرِهِ وَ الشَّیَاطِینَ وَ عَلَّمْتَهُ مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْعَرْشَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْکُرْسِیَّ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الرُّوحَانِیِّینَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ وَ بِالاسْمِ الَّذِی خَلَقْتَ بِهِ جَمِیعَ الْخَلْقِ وَ جَمِیعَ مَا اَرَدْتَ مِنْ شَیْءٍ وَ بِالاسْمِ الَّذِی قَدَرْتَ بِهِ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ.
اَسْاَلُکَ بِحَقِّ هَذِهِ الْاَسْمَاءِ لَمَّا اَعْطَیْتَنِی سُؤلِی وَ قَضَیْتَ حَوَائِجِی یَا کَرِیمُ.(1)
ص: 144
تصویر
ص: 145
تصویر
ص: 146
تصویر
ص: 147
ص: 148
1 . الاحتجاج علی أهل اللجاج ، أبو منصور أحمد بن علی الطبرسی (ت 620 ه )، تحقیق: إبراهیم البهادری ومحمّد هادی به، طهران : دار الاُسوة ، الطبعة الاُولی ، 1413 ه .
2 . الإرشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد ، أبو عبد اللّه محمّد بن محمّد بن النعمان العکبری البغدادی المعروف بالشیخ المفید (ت 413 ه )، تحقیق : مؤسّسة آل البیت ، قمّ : مؤسّسة آل البیت ، الطبعة الاُولی ، 1413 ه .
3 . أمالی الصدوق ، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381 ه ) ، بیروت : مؤسّسة الأعلمی ، الطبعة الخامسة ، 1400 ه .
4 . بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار ، محمّد بن محمّد تقی المجلسی ( ت 1110 ه ) ، طهران : دار الکتب الإسلامیة ، الطبعة الاُولی ، 1386 ه .
5 . البدایة والنهایة، أبو الفداء إسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقی (ت 774ه)، تحقیق: مکتبة المعارف، بیروت: مکتبة المعارف.
6 . تاج العروس من جواهر القاموس ، محمّد بن محمّد مرتضی الحسینی الزبیدی ( ت 1205 ه ) ، تحقیق : علی الشیری ، 1414 ه ، بیروت : دار الفکر للطباعة والنشر والتوزیع .
7 . تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، محمّد بن أحمد الذهبی (ت 748ه)، تحقیق: عُمَر عبد السلام تدمری، بیروت: دار الکتاب، الطبعة الاُولی، 1409ه.
8 . التحقیق فی کلمات القرآن، العلاّمة حسن المصطفوی (معاصر)، طهران: وزارة الثقافة والإرشاد الإسلامیة، الطبعة
ص: 149
الاُولی، 1416 ه .
9 . تفسیر العیّاشی، أبو النضر محمّد بن مسعود السلمی السمرقندی المعروف بالعیّاشی (ت 320 ه )، تحقیق : السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی ، طهران : المکتبة العلمیّة ، الطبعة الاُولی ، 1380 ه .
10 . تفسیر نور الثقلین ، عبد علیّ بن جمعة العروسی الحویزی (ت 1112 ه ) ، تحقیق : السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی ، قمّ : مؤسّسة إسماعیلیان ، الطبعة الرابعة، 1412 ه .
11 . التوحید ، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابَوَیه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق ( ت 381 ه ) ، تحقیق : هاشم الحسینی الطهرانی ، قمّ : مؤسّسة النشر الإسلامی ، الطبعة الاُولی ، 1398 ه .
12 . جامع أحادیث الشیعة ، السیّد البروجردی ( ت 1383 ه ) ، قمّ : المطبعة العلمیة .
13 . الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة، محمّد بن الحسن بن علی بن الحسین الحرّ العاملی (ت 1104 ه )، قمّ: مکتبة المفید.
14 . الخصال ، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابَوَیه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق ( ت 381 ه ) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، قمّ : منشورات جماعة المدرّسین فی الحوزة العلمیة .
15 . دلائل الإمامة، أبو جعفر محمّد بن جریر الطبری الإمامی (ق 5ه)، تحقیق: مؤسّسة البعثة، قمّ: مؤسّسة البعثة.
16 . سیر أعلام النبلاء ، أبو عبد اللّه محمّد بن أحمد الذهبی (ت 748 ه ) ، تحقیق : شُعیب الأرنؤوط ، بیروت : مؤسّسة الرسالة ، الطبعة العاشرة، 1414 ه .
17 . علل الشرائع ، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابَوَیه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق ( ت 381 ه ) ، تقدیم : السیّد محمّد صادق بحر العلوم ، 1385 ه ، النجف الأشرف : منشورات المکتبة الحیدریة .
18 . عمدة القاری شرح البخاری ، أبو محمّد بدر الدین أحمد العینی الحنفی (ت 855 ه ) ، مصر : دار الطباعة المنیریة .
19 . عیون أخبار الرضا ، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابَوَیه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق ( ت 381 ه ) ، تحقیق : الشیخ حسین الأعلمی ، 1404 ه ، بیروت : مؤّسة الأعلمی للمطبوعات .
ص: 150
20 . فلاح السائل ، أبو القاسم علی بن موسی الحلّی المعروف بابن طاووس (ت 664 ه ) ، قمّ : مکتب الإعلام الإسلامی .
21 . الکافی ، أبو جعفر ثقة الإسلام محمّد بن یعقوب بن إسحاق الکلینی الرازی ( ت 329 ه ) ، تحقیق : علی أکبر الغفاری ، طهران : دار الکتب الإسلامیة ، الطبعة الثانیة ، 1389 ه .
22 . کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس الهلالی العامری (ت حوالی 90ه)، تحقیق: محمّد باقر الأنصاری، قمّ: نشرالهادی، الطبعة الاُولی، 1415ه.
23 . کمال الدین وتمام النعمة، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابویه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق (ت 381ه)، تحقیق: علی أکبر الغفّاری، قمّ: مؤسّسة النشر الإسلامی، الطبعة الاُولی، 1405ه.
24 . کنز العمّال فی سنن الأقوال والأفعال ، علاء الدین علی المتّقی بن حسام الدین الهندی ( ت 975 ه ) ، ضبط وتفسیر : الشیخ بکری حیّانی ، تصحیح وفهرسة : الشیخ صفوة السقا ، بیروت : مؤّسة الرسالة ، الطبعة الاُولی ، 1397 ه .
25 . لسان العرب ، أبو الفضل جمال الدین محمّد بن مکرم بن منظور المصری (ت 711 ه ) ، بیروت : دار صادر ، الطبعة الاُولی ، 1410 ه .
26 . مجمع البیان فی تفسیر القرآن ، أبو علی الفضل بن الحسن الطبرسی (ت 548 ه .) ، تحقیق: السیّد هاشم الرسولی المحلاّتی والسید فضل اللّه الیزدی الطباطبائی ، بیروت : دار المعرفة ، الطبعة الثانیة ، 1408 ه .
27 . المحاسن ، أبو جعفر أحمد بن محمّد بن خالد البرقی (ت 280 ه ) ، تحقیق : السیّد مهدی الرجائی، قمّ : المجمع العالمی لأهل البیت ، الطبعة الاُولی ، 1413 ه .
28 . مستدرک الوسائل ومستنبط المسائل ، المیرزا حسین النوری ( ت 1320 ه ) ، تحقیق : مؤسّسة آل البیت ، قمّ : مؤّسة آل البیت ، الطبعة الاُولی ، 1408 ه .
29 . مصباح المتهجّد ، أبو جعفر محمّد بن الحسن بن علیّ بن الحسن الطوسی (ت 460 ه ) ، تحقیق : علیّ أصغر
ص: 151
مروارید ، بیروت : مؤسّسة فقه الشیعة ، الطبعة الاُولی ، 1411 ه .
30 . معانی الأخبار ، أبو جعفر محمّد بن علی بن الحسین بن بابَوَیه القمّی المعروف بالشیخ الصدوق ( ت 381 ه ) ، تحقیق : علی أکبر الغفّاری ، 1379 ه ، قمّ : مؤّسة النشر الإسلامی التابعة لجماعة المدرّسین ، الطبعة الاُولی، 1361 ه .
31 . معجم مقاییس اللغة ، أحمد بن فارس الرازی القزوینی ، قمّ : مکتبة الإعلام الإسلامی .
32 . المفردات فی غریب القرآن ، أبو القاسم الحسین بن محمّد الراغب الإصفهانی (ت 502 ه ) ، تحقیق : صفوان عدنان داوودی ، دمشق : دار القلم ، الطبعة الاُولی ، 1412 ه .
33 . مناقب آل أبی طالب (مناقب ابن شهر آشوب ) ، أبو جعفر رشید الدین محمّد بن علی بن شهر آشوب المازندرانی ( ت 588 ه ) ، قمّ : المطبعة العلمیة .
34 . النهایة فی غریب الحدیث والأثر ، أبو السعادات مبارک بن مبارک الجزری المعروف بابن الأثیر (ت 606 ه ) ، تحقیق : طاهر أحمد الزاوی ، قمّ : مؤسّسة إسماعیلیان ، الطبعة الرابعة ، 1367 ش .
35 . وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة ، محمّد بن الحسن الحرّ العاملی ( ت 1104 ه ) ، تحقیق : مؤسّسة آل البیت ، قمّ : مؤّسة آل البیت لإحیاء التراث ، الطبعة الثانیة ، 1414 ه .
ص: 152