چشمه جاوید : نگاهی نو به خطبه پیامبر در عید غدیر

مشخصات کتاب

سرشناسه:محمد(ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. Muhammad, Prophet, d. 632

عنوان قراردادی:غدیرخم، خطبه . فارسی - عربی

عنوان و نام پدیدآور:چشمه جاوید: نگاهی به خطبه پیامبر در عید غدیر/ [ مترجم] مهدی خدامیان آرانی.

مشخصات نشرتهران: دلیل ما، 1398.

مشخصات ظاهری:128ص.

شابک:800000 ریال 978-600-442-150-8 :

وضعیت فهرست نویسی:فیپا

یادداشت:فارسی-عربی.

یادداشت:چاپ قبلی : انتشارات عمادزاده، 1396.

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس.

عنوان دیگر:نگاهی به خطبه پیامبر در عید غدیر.

موضوع:محمد (ص)، پیامبر اسلام، 53 قبل از هجرت - 11ق. -- خطبه ها

موضوع:Muhammad, Prophet -- *Public speaking

موضوع:علی بن ابی طالب (ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق -- اثبات خلافت

موضوع:Ali ibn Abi-talib, Imam I, 600-661 -- *Proof of caliphate

موضوع:غدیر خم، خطبه

موضوع:Ghadir surmon

شناسه افزوده:خدامیان آرانی، مهدی، 1353 -، مترجم

شناسه افزوده:Khuddamiyan Arani, Mehdi

رده بندی کنگره:BP223/5

رده بندی دیویی:297/452

شماره کتابشناسی ملی:5806993

ص: 1

اشاره

ص: 2

چشمه جاوید: نگاهی به خطبه پیامبر در عید غدیر

مهدی خدامیان آرانی

ص: 3

ص: 4

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَ-نِ الرَّحِیمِ

در کربلا بودم، در آن حرم سراسر نور، دعا می کردم و از آن بزرگوار می خواستم توفیق نوکری اش را از من نگیرد، وقتی که به پهنای صورت اشک ریختم، دلم آرام و قرار یافت! به هتل بازگشتم، خسته بودم، خوابیدم، نزدیک اذان صبح در خواب، بانویی را دیدم که به من چنین گفت: «از میان همه کتاب های تو، چشمه جاوید را بیشتر می پسندم!».

از خواب بیدار شدم، در تعجّب بودم، در میان صد کتابی که نوشته بودم، کتابی به این نام نبود، پس چه رازی در این خواب نهفته بود؟ به قم بازگشتم. نزد یکی از اساتید خود رفتم، ماجرا را بیان کردم، چشمان او پر از اشک شد و گفت: «بانویِ مهربانی ها به شما لطف کرده است، اگر به شکرانه این خواب، همه مردم دنیا را اطعام کنی باز هم کم است...».

مدّتی گذشت، هر کتابی را تصمیم می گرفتم به این نام بنهم، نیمه تمام می ماند و قلم من قفل می شد! چنین چیزی سابقه نداشت و من همچنان در حیرت از این ماجرا بودم! دلم می خواست آنچه را از من خواسته شده بود انجام دهم، ولی نمی شد و این راز بر من پوشیده بود و همچنان به دنبال گمشده ام بودم.

ایّام غدیر نزدیک شد، شبی خطبه پیامبر در روز عید غدیر را مطالعه می کردم،

ص: 5

گمشده انسانِ امروز را در آن خطبه یافتم و دانستم که خطبه غدیر، چشمه ای جوشان از معارف دین است و برای همیشه بشریّت را سیراب می سازد، برای همین تصمیم گرفتم با قلم خویش، پیام رسان غدیر باشم، این گونه بود که راز کتاب «چشمه جاوید» آشکار شد...

این کتاب، برداشتی آزاد از «خطبه غدیر» می باشد و ترجمه «تحت اللفظی» نیست، ولی متن عربی خطبه را از کتاب الإحتجاج نقل کرده ام، و برای حفظ امانت در نقل، هیچ تغییری در آن متن عربی نداده ام.(1) وقتی کار نوشتن کتاب تمام شد، در فکر بودم که چگونه شکر این نعمت را به جا آورم، تصمیم خودم را گرفتم و همه حقوق مادّی این کتاب را از خود سلب کردم و به همه اجازه دادم این کتاب را هر تعداد که دوست داشتند، چاپ کنند.

این کمترین کاری است که من می توانم برای شکرگزاری انجام بدهم، من این کتاب را نذر بانویِ مهربانی ها، حضرت فاطمه علیهاالسلام می کنم، شاید...

مهدی خُدّامیان

تیرماه 1396

همراه نویسنده 33 94 261 0913

سایت نویسنده: www.Nabnak.ir

جهت دانلود فایل کتاب به سایت بالا مراجعه کنید.

ص: 6


1- . المجلّد الاول ص 67-55 (الإحتجاج علی أهل اللجاج، أبو منصور أحمد بن علی بن أبی طالب الطبرسی، ت 620ه، بیروت: مؤسّسة الأعلمی الاعلمی، الطبعة الاُولی، 1401 ه ق).

آغاز سخن

آقای من! پاسخ سلام تو را شنیدم، ممنونم که با مهربانی این ذرّه ناچیز را تحویل گرفتی، من فدای مهربانی تو بشوم ای پیامبر مهربانی ها! ای محمّد! ای جلوه زیبای عشق! برایم سخن بگو! خودت می دانی که چقدر محتاج سخن تو هستم! من به تو باور دارم، به خدایی که تو را فرستاده است، ایمان دارم، سخن تو را حقّ می دانم، برایم سخن بگو! نگذار راه را گم کنم.

نگرانی همه وجود مرا گرفته است، من این همه راه آمده ام چون شنیده ام که تو خبر از رفتن خود داده ای! وقتی تو از این دنیا بروی چه خواهم کرد؟ به کجا پناه خواهم برد، راه را چگونه خواهم یافت، گرگِ راه در کمین است تا باور مرا از من بگیرد و بیراهه را برایم همچون راه جلوه دهد. من از فریب ها و نیرنگ ها می ترسم، با من سخن بگو! من اینجا ایستاده ام، روبروی تو! به نشانه ادب، دست بر سینه گرفته ام، نگاه کن! اضطراب را در چهره ام می بینی؟ چقدر دلهره دارم، می دانم وقتی تو بروی، نور

ص: 7

امید در این جامعه خاموش می شود، تو فرستاده خدایی! به نگاه تو دلگرم بودم، وقتی بروی با آماج فتنه ها چه کنم؟ با دروغ های رنگ و لعاب شده چه کنم؟ با آن سرابی که به ما وعده می دهند چه کنم؟ وقتی جهل و جنون سلطه اش را آغاز کند چاره این غمزده چه خواهد بود؟ ای پیامبر مهربانی! غمزدگان را دریاب! این ها فقط حرف های خود من نیست، سخن من، سخن «انسان» است، انسانی که شیطان در کمین او نشسته است و می خواهد او را گمراه کند. انسانی که گاه خیال می کند در این دنیایِ خاکی رها شده است، ولی وقتی با خود خلوت می کند می بیند که از جنس خاک و سنگ نیست، او عظمت روح خود را درک می کند و برای همین با دنیا غریبی می کند. آن کس که «دردِ غربت» را فهمید تو را باور کرد، در سایه قرآنی که تو آوردی، آرامش یافت، پشت سر تو حرکت کرد، ولی اکنون از رفتن تو نگران است! آقای من! تو از رفتن خویش خبر دادی، آن روز بود که اشک ماتم بر چشمانم نشست، حس کردم که با رفتن تو، دل من برای آسمان خدا تنگ می شود. کاش پیش ما می ماندی! ولی این آرزو با حکمت خدا نمی سازد، خدا چنین خواسته است که تو از پیش ما بروی و در بهشت خدا مهمان شوی.

* * *

ممنون تو هستم آقای من! ممنونم که سخنم را شنیدی و می خواهی در اینجا برای ما سخن بگویی! تو صحرای «غدیر» را انتخاب کردی تا مهم ترین سخنان خود را بازگو کنی. این برنامه ای است که خدا تو را به آن فرمان داده است، تو از مدت ها پیش در فکر

ص: 8

اجرای این برنامه بودی.

چند ماه قبل، اعلام کردی که می خواهی به سفر حجّ بروی، از مدینه به سوی مکّه حرکت کردی، بیش از صد هزار نفر، همراه تو حجّ به جا آوردند، بعد از انجام حجّ به سوی مدینه به راه افتادید، در مسیر برگشت به «غدیر» رسیدی! «غدیر» به معنای «برکه آب» است، برکه ای که آب تمیزی دارد. برکه ای زلال.

وعده خدا فرا می رسد، در اینجا برایم سخن می گویی! این سخنرانی تو، مرا به ادامه راه فرا می خواند، دیگر هیچ کس راه آسمان را گم نخواهد کرد.

«خطبه غدیر»، یک چشمه جاوید است، چشمه ای که همواره می جوشد و تشنگان حقیقت را سیراب می سازد.

تو در اینجا خطبه می خوانی و سخنرانی می کنی تا برای همه تاریخ، روشنگری کنی و حقّ را آشکار نمایی. به راستی راز عظمت عید غدیر در چیست؟ اگر عید غدیر بزرگ ترین عید مسلمانان است به خاطر این خطبه توست.

من سخن تو را با تمام وجود می شنوم، پس برایم سخن بگو...

ص: 9

فصل اوّل: یاد خدا

الْحَمْدُ للّه ِِ الَّذِی عَلاَ فِی تَوَحُّدِهِ، وَ دَنَا فِی تَفَرُّدِهِ، وَ جَلَّ فِی سُلْطَانِهِ، وَ عَظُمَ فِی أَرْکَانِهِ، وَ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْما وَ هُوَ فِی مَکَانِهِ، وَ قَهَرَ جَمِیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهَانِهِ. مَجِیدا لَمْ یَزَلْ مَحْمُودا لاَ یَزَالُ.

سخن خود را با یاد خدا آغاز می کنی، او را ستایش می کنی که همه خوبی ها و زیبایی ها از اوست، او یگانه است، مقامی بس بزرگ دارد، به من یاد آوری می کنی که خدا به بندگان خود نزدیک است، جهان را با این عظمت آفرید و به همه چیز آگاهی دارد، قدرت او بی پایان است، جز خوبی و زیبایی از او سر نزده است و همواره شایسته ستایش بوده است.

بَارِئُ الْمَسْمُوکَاتِ وَ دَاحِی الْمَدْحُوَّاتِ وَ جَبَّارُ الأرَضِینَ وَ السَّمَاوَاتِ. قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلاَئِکَةِ وَ الرُّوحِ. مُتَفَضِّلٌ عَلَی جَمِیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلَی جَمِیعِ مَنْ أنْشَأهُ، یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَ الْعُیُونُ لاَ تَرَاهُ، کَرِیمٌ حَلِیمٌ ذُو أَنَاةٍ. قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَتُهُ، وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ، لاَ یَعْجَلُ بِانْتِقَامِهِ، وَ لاَ یُبَادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذَابِهِ.

ص: 10

او آسمان ها و زمین را آفریده است و بر آن ها حکم فرمایی می کند، به امر اوست که خورشید طلوع می کند و باران می بارد، خدا از هر عیب و نقصی به دور است، او خدایِ فرشتگان است. او به همه آفریده هایش مهربانی می کند، او همه را می بیند اگر چه خودش دیده نمی شود، او برتر از آن است که با چشم دیده شود، او هم مهربان است و هم بردبار، سایه مهربانی خود را بر همه چیز افکنده است و با نعمت هایش بر همه منّت نهاده است.

کسانی که نافرمانی او را کنند به عذاب گرفتار می شوند ولی خدا در عذاب کردن گنهکاران عجله نمی کند، به آنان فرصت می دهد شاید توبه کنند.

قَدْ فَهِمَ السَّرَائِرَ، وَ عَلِمَ الضَّمَائِرَ، وَ لَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ الْمَکْنُونَاتُ، وَ لاَ اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیَّاتُ. لَهُ الاْءِحَاطَةُ بِکُلِّ شَیْءٍ، وَ الْغَلَبَةُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ، وَ الْقُوَّةُ فِی کُلِّ شَیْءٍ، وَ الْقُدْرَةُ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ، وَ لَیْسَ مِثْلُهُ شَیْئاً، وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیْءِ حِینَ لاَ شَیْءَ. دَائِمٌ قَائِمٌ بِالْقِسْطِ. لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ.

خدا از همه چیز باخبر است، هیچ چیز از او پنهان نیست، از راز دلِ همه، آگاهی دارد. او به همه چیز قدرت دارد، مثل و مانند ندارد، بی همتاست. او همه چیز را آفریده است ولی خودش آفریده نشده است. هرگز از بین نمی رود، همیشه بوده است و برای همیشه خواهد بود، او هرگز به بندگانش ظلم نمی کند، خدایی جز او نیست، او قدرتمند است و همه کارهای او از روی حکمت است.

جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصَارُ، وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ، وَ هُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ. لاَ یَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعَایَنَةٍ، وَ لاَ یَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَ مِنْ سِرٍّ وَ عَلاَنِیَةٍ، إِلاَّ بِمَا دَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلَی نَفْسِهِ. وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ اللّه ُ الَّذِی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَ الَّذِی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَ الَّذِی یُنَفِّذُ أَمْرَهُ بِلاَ مُشَاوَرَةِ مُشِیرٍ، وَ لاَ مَعَهُ شَرِیکٌ فِی

ص: 11

تَقْدِیرٍ، وَ لاَ تَفَاوُتٍ فِی تَدْبِیرٍ.

خدا بالاتر از آن است که چشمی او را ببیند، ولی او همه را می بیند، او هرگز در فکر و خیال نمی گنجد، به همه چیز آگاهی دارد. هیچ کس نمی تواند او را ببیند و وصف او را بنماید، هیچ کس نمی داند او چگونه است، او خودش را در قرآن معرفی کرده است، ما می توانیم درباره او، آن طور که در قرآن آمده است سخن بگوییم.

او خدایی است که همیشه از بدی ها و عیب ها به دور بوده است، او همیشه بوده است و هرگز در کارهایش نیاز به راهنمایی دیگران نداشته است و در برنامه هایی که برای جهان دارد، هیچ شریکی ندارد و در اداره کارها دچار اختلاف نظر نمی شود.

صَوَّرَ مَا أَبْدَعَ عَلَی غَیْرِ مِثَالٍ، وَ خَلَقَ مَا خَلَقَ بِلاَ مَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَ لاَ تَکَلُّفٍ وَ لاَ احْتِیَالٍ. أَنْشَأَهَا فَکَانَتْ، وَ بَرَأَهَا فَبَانَتْ، فَهُوَ اللّه ُ الَّذِی لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ، الْمُتْقِنُ الصَّنْعَةِ، الْحَسَنُ الصَّنِیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذِی لاَ یَجُورُ، وَ الْأَکْرَمُ الَّذِی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ. وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ الَّذِی تَوَاضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِقُدرَتِهِ، وَ خَضَعَ کُلُّ شَیْءٍ لِهَیْبَتِهِ.

او جهان را آفرید بدون آن که قبلاً نمونه و الگویی داشته باشد، او در آفریدن جهان از هیچ کس کمکی نگرفت، آفرینش برای او هیچ زحمتی ندارد و در این کار هرگز به بن بست نمی رسد که نیاز به راه حل پیدا کند! قبل از این که او آفریده ها را بیافریند، آنها وجودی نداشتند، این خدا بود که به آنان، نعمتِ وجود داد.

فقط او شایسته پرستش است، او جهان را محکم و استوار آفرید و آفریده هایش نیکو و زیباست. او هرگز ظلم و ستم نمی کند، گناهان را می بخشد و همه چیز به سوی لطف و مهربانی او باز می گردد. همه چیز در برابر قدرت او، ناتوان است.

ص: 12

مَلِکُ الْأَمْلاَکِ، وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاَکِ، وَ مُسَخِّرُ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّی، یُکَوِّرُ اللَّیْلَ عَلَی النَّهارِ، وَ یُکَوِّرُ النَّهارَ عَلَی اللَّیْلِ، یَطْلُبُهُ حَثِیثا. قَاصِمُ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ، وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطَانٍ مَرِیدٍ. لَمْ یَکُنْ مَعَهُ ضِدٌّ وَ لاَ نِدٌّ، أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوا أَحَدٌ. إِلَهٌ وَاحِدٌ وَ رَبٌّ مَاجِدٌ.

او سرآمد همه قدرت ها است، اوست که کهکشان ها را می گرداند و ماه و خورشید به دست قدرت او می چرخند. تا زمانی که او اراده کند چرخش ماه و خورشید ادامه پیدا می کند، اوست که فرمان می دهد و شب و روز، به سرعت به دنبال یکدیگر می آیند و می روند.

هر وقت اراده کند هر ستمکار لجبازی را نابود می کند و هر شیطان نافرمانی را هلاک می کند. هیچ چیز نمی تواند با اراده او مخالفت کند، برای او همتایی نیست، او یکتا و بی نیاز است. از کسی زاییده نشده است و نه کسی را می زاید، مثل و مانندی ندارد، او یگانه و با عظمت است.

یَشَاءُ فَیُمْضِی، وَ یُرِیدُ فَیَقْضِی، وَ یَعْلَمُ فَیُحْصِی، وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی، وَ یُفْقِرُ وَ یُغْنِی، وَ یُضْحِکُ وَ یُبْکِی، وَ یَمْنَعُ وَ یُعْطِی. لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ، وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ، وَ یُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ، لا إلَهَ إلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْغَفَّارُ.

اگر چیزی را بخواهد، آن را حتمی می کند، اگر اراده نماید، آن را انجام می دهد؛ و هرچه را می داند می تواند آن را شمارش کند. اوست که می میراند و زنده می کند؛ فقیر می کند و بی نیاز می سازد؛ گاهی می خنداند، گاهی می گریاند؛ گاهی عطا می کند، گاهی دریغ می کند. حکمرانی جهان از آنِ اوست؛ حمد و سپاس، شایسته اوست؛ خیر و نیکی هم به دست اوست. او به هر کاری تواناست. شب و روز را

ص: 13

می آورد و می برد، هیچ خدایی جز او نیست؛ همان خدایی که بزرگوار است و گناه بندگانش را می بخشد.

مُجِیبُ الدُّعَاءِ، وَ مُجْزِلُ الْعَطَاءِ، مُحْصِی الْأَنْفَاسِ، وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ. لاَ یُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیْءٌ، وَ لاَ یُضْجِرُهُ صُرَاخُ الْمُسْتَصْرِخِینَ، وَ لاَ یُبْرِمُهُ إِلْحَاحُ الْمُلِحِّینَ، الْعَاصِمُ لِلصَّالِحِینَ، وَ الْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحِینَ، وَ مَوْلَی الْعَالَمِینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ، أَنْ یَشْکُرَهُ وَ یَحْمَدَهُ.

او دعای بندگان را می شنود و حاجت آنان را روا می کند، بخشش های فراوان دارد، او شماره نَفَس ها را می داند، او پروردگار جنّ و بشر است. هیچ چیز بر او مشکل و پیچیده نیست.

فریاد دادخواهان، او را به ستوه نمی آورد و اصرار آنها، او را خسته نمی کند. او همان خدایی است که از بندگان خوب خود، محافظت می کند و به رستگاران توفیق انجام کار خیر می دهد و پروردگار جهانیان است و سزاوار و شایسته است که آفریده ها او را شکر و سپاس گویند.

* * *

آقای من! از تو ممنونم! چقدر این سخنان تو به من آرامش داد، این سخنان، سراسر نور است. من اکنون خدا را بهتر می شناسم، دیگر به سخنان آنان که از حقیقت فاصله گرفته اند گوش نمی کنم. کسانی را می شناسم که خود را مسلمان می دانند ولی درباره خدا این گونه کفرآمیز سخن می گویند:

1 - «خدا شب های جمعه به شکل جوانی زیبا به پشت بام ها می آید، خدا را می توان در خواب دید و او را در آغوش گرفت».

2 - «گاهی وقت ها خدا مریض می شود».

ص: 14

3 - «وقتی خدا جهان را آفرید به پشت خوابید و پای خود را روی پای دیگرش انداخت».

4 - «خدا روی تختی می نشیند و چهار فرشته خدا را جا به جا می کنند».

آری، این خدایی است که وهابیّت به آن باور دارد!!! من دیگر هرگز به این سخنان توجهی نمی کنم، خدای من آن خدایی است که تو درباره او سخن گفتی، خدایی که هرگز با چشم دیده نمی شود، مثل و مانند ندارد، او بالاتر از آن است که به وصف درآید، از همه ویژگی هایی که آفریده ها دارند به دور است.

* * *

آقای من! برای ما از «توحید» سخن گفتی چرا که اگر باور به خدا نباشد، پیروی از تو و جانشین تو معنایی ندارد، ما از تو پیروی می کنیم چون به «خدا» باور داریم.

راز اطاعت ما از تو، اعتقاد به «توحید» است، اعتقاد به خدایی که تو فرستاده او هستی، خدایی که برای هدایت ما برنامه دارد، او جهان را به حال خود رها نکرده است، نظام هستی را اداره می کند، همه چیز در دست قدرت اوست.

به راستی که من چقدر نیازمندم که بارها این سخنان تو را بخوانم و با خدای مهربان خویش بهتر آشنا شوم!

ص: 15

فصل دوم: ادامه راه

أحْمَدُهُ عَلَی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ الشِدَّةِ وَ الرَّخَاءِ، وَ أُومِنُ بِهِ وَ بِمَلاَئِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ. أَسْمَعُ أَمْرَهُ، وَ أُطِیعُ وَ أُبَادِرُ إِلَی کُلِّ مَا یَرْضَاهُ، وَ أَسْتَسْلِمُ لِقَضائِهِ، رَغْبَةً فِی طَاعَتِهِ، وَ خَوْفا مِنْ عُقُوبَتِهِ، لِأَنَّهُ اللّه ُ الَّذِی لاَ یُؤْمَنُ مَکْرُهُ، وَ لاَ یُخَافُ جَوْرُهُ. وَ أُقِرُّ لَهُ عَلَی نَفْسِی بِالْعُبُودِیَّةِ، وَ أُشْهِدُ لَهُ بِالرُّبُوبِیَّةِ.

آقای من! برایم بیان کردی که خدا را همواره در سختی ها و در راحتی ها، حمد و سپاس می گویی! تو به خدا، فرشتگان، پیامبران قبل و کتاب های آسمانی که قبل از قرآن نازل شده است ایمان داری.

به ما خبر می دهی که همواره گوش به فرمان خدا هستی و به هر چه او راضی است، عمل می کنی و در برابر خواسته هایش تسلیم هستی! زیرا تو مشتاق اطاعت از او هستی و از این که نافرمانی او را بنمایی در هراس می باشی، چرا که هر کس نافرمانی او را بنماید نمی تواند از عذابش در امان باشد. او خدایی است که به هیچ کس ظلم و ستم نمی کند، (این بندگان هستند که با نافرمانی او به خود ظلم و ستم می کنند).

ص: 16

تو فریاد برمی آوری که بنده خدا هستی و شهادت می دهی که او پروردگار توست.

وَ أُؤَدِّی مَا أَوْحَی إِلَیَّ حَذَرا مِنْ أَنْ لاَ أَفْعَلَ، فَتَحِلَّ بِی مِنْهُ قَارِعَةٌ لاَ یَدْفَعُهَا عَنِّی أَحَدٌ وَ إِنْ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ. لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ؛ لِأَنَّهُ قَدْ أَعْلَمَنِی أَنِّی إِنْ لَمْ أُبَلِّغْ مَا أَنْزَلَ إِلَیَّ فَمَا بَلَّغْتُ رِسَالَتَهُ.

به ما خبر می دهی که خدا از تو خواسته است کار مهمی را انجام دهی، تو بیم آن داری که اگر از این دستور سرپیچی کنی عذابی بر تو فرود آید که هیچ کس نتواند آن را از تو دور کند.

بار دیگر از یگانگی خدا سخن می گویی و به همه خبر می دهی که خدا پیام مهمّی را به تو نازل کرده است و از تو خواسته است تا آن را به همه برسانی، اگر تو این کار را نکنی رسالت خویش را انجام نداده ای.

وَ قَدْ ضَمِنَ لِی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی الْعِصْمَةَ وَ هُوَ اللّه ُ الْکَافِی الْکَرِیمُ. فَأَوْحَی إِلَیَّ بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍّ یَعنِی فِی الخِلاَفَةِ لِعَلِیِّ بنِ أبِی طَالِبٍ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّه ُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.» مَعَاشِرَ النَّاسِ! مَا قَصَّرْتُ فِی تَبْلِیغِ مَا أَنْزَلَ اللّه ُ تَعَالَی إِلَیَّ.

تو می دانی که اگر این پیام خدا را اعلام کنی عدّه ای با تو دشمنی خواهند کرد و چه بسا قصد جان تو را بنمایند، ولی خدا به تو ضمانت داده است که حیله دشمنان را از تو دور کند، این وعده خداست که آسیبی به تو نخواهد رسید. به راستی که خداوند مهربان است و بهترین پشتیبان توست.

اکنون آیه ای از قرآن را که خدا بر تو نازل کرده است می خوانی، آری، خدا با تو این گونه سخن گفته است: «به نام خدای بخشنده و مهربان! ای پیامبر! آن چه را

ص: 17

درباره جانشینی علی علیه السلامبر تو نازل کرده ام برای مردم بازگو کن و پیام مرا به آنان برسان! اگر تو این کار را انجام ندهی پیام مرا نرسانده ای. بدان که من تو را از شرّ مردم حفظ می کنم».

این همان آیه 67 سوره «مائده» است. تو این آیه را می خوانی تا همه بدانند که آن پیام مهم درباره علی علیه السلام است و خدا اراده کرده است و علی علیه السلام جانشین تو باشد.

وقتی این آیه را برای همه بازگو کنی، دیگر دین کامل می شود و آشکار می شود که تو همه آنچه را که خدا بر تو نازل کرد به مردم رساندی و در راه رسالتی که بر دوش داشتی هیچ کوتاهی نکردی.

، وَ أَنَا مُبَیِّنٌ لَکُمْ سَبَبَ هَذِهِ الاْیَةِ؛ إِنَّ جَبْرَئِیلَ هَبَطَ إِلَیَّ مِرَارا ثَلاَثا، یَأْمُرُنِی عَنِ السَّلاَمِ رَبِّی، وَ هُوَ السَّلاَمُ، أَنْ أَقُومَ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ، فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَ أَسْوَدَ، أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ، أَخِی، وَ وَصِیِّی، وَ خَلِیفَتِی، وَ الاْءِمَامُ مِنْ بَعْدِی؛ الَّذِی مَحَلُّهُ مِنِّی مَحَلُّ هَارُونَ مِنْ مُوسَی، إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی، وَ هُوَ وَلِیُّکُمْ مِن بَعْدِ اللّه ِ وَ رَسُولِهِ.

اکنون می خواهی علّت نازل شدن این آیه را بازگو کنی: جبرئیل سه بار، نزد تو آمد و از طرف خدا به تو دستور داد در سرزمین «غدیر» توقّف کنی و برای مردم سخن بگویی.

تو به همه اعلام می کنی که علی علیه السلام برادر، وصیّ و جانشین توست. او بعد از تو، «امام» خواهد بود. جایگاه او نسبت به تو مانند جایگاه هارون علیه السلام نسبت به موسی علیه السلاماست، همانگونه که هارون علیه السلام، جانشین موسی علیه السلام بود، علی علیه السلام هم جانشین توست، البته بعد از تو هیچ پیامبر دیگری نخواهد آمد.

ص: 18

خدا مولا و صاحب اختیار همه است، پس از خدا، تو مولای همه می باشی و بعد از تو، این علی علیه السلاماست که مولای همه است.

وَ قَدْ أَنْزَلَ اللّه ُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی عَلَیَّ بِذَلِکَ، آیَةً مِنْ کِتَابِهِ: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّه ُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا، الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ، وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ، وَ هُمْ راکِعُونَ.»وَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَی الزَّکَاةَ وَ هُوَ رَاکِعٌ، یُرِیدُ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ فِی کُلِّ حَالٍ.

اکنون می خواهی از آیه 55 سوره مائده سخن بگویی، تو به همه خبر می دهی که این آیه درباره علی علیه السلام نازل شده است. قرآن در این آیه چنین می گوید: «بدانید که فقط خدا و پیامبر و کسانی که نماز را برپا می دارند و در رکوع نماز، صدقه می دهند ، بر شما ولایت دارند» .

علی علیه السلام تنها کسی است که نماز را به پا داشته است و در رکوعِ نماز، صدقه داده است. او همواره کارهایش را فقط برای خدا انجام می دهد، آری، چون علی علیه السلام در آن اخلاص داشت، خدا آن را از او قبول کرد.

آری، تو از سال ها پیش سخن می گویی، از روزی که فقیری وارد مسجد شد و از مردم طلب یاری کرد، امّا کسی به او صدقه ای نداد، او به شدّت گرسنه بود، مدّت ها بود که غذا نخورده بود، بار دیگر از مردم کمک طلبید، نگاهش به علی علیه السلام افتاد که در گوشه مسجد در حال رکوع نماز بود و با دست به او اشاره می کرد تا نزدیکش برود، او نزدیک رفت، علی علیه السلامانگشتر خود را به او داد، اینجا بود که این آیه نازل شد.

تو از اخلاص علی علیه السلام در اینجا یاد کردی، زیرا وقتی آن آیه نازل شد، عدّه ای طمع کردند و چهل انگشتر در نماز به فقیران دادند شاید آیه ای درباره آنان نازل

ص: 19

شود، ولی هیچ آیه ای درباره آنان نازل نشد زیرا قصد آنان از این کار، رضایت خدا نبود.

* * *

آقای من! از «توحید» و «یکتاپرستی» سخن گفتی و به این اشاره کردی که خدا هرگز به بندگانش ظلم و ستم نمی کند، این همان معنای «عدل» است، تو گفتی که هر کس نافرمانی کند و با امر خدا مخالفت کند به عذاب گرفتار می شود، یعنی بعد از این دنیا، حساب و کتابی در کار است، روز قیامت حقّ است، «معاد» حقّ است.

برایم از پیامبران و کتاب های آسمانی حرف زدی، این همان معنای «نبوّت» است. این مسیر تاریخ است: از آدم علیه السلام که اوّلین پیامبر خدا بود تا تو که آخرین پیامبر هستی. پیامبران، معلّمان بزرگ بشریّت هستند که هرکدام در یک رتبه و کلاسی، به آموزش بشر پرداخته اند، آنان از اصول و برنامه یکسانی پیروی کرده اند.

مدّت ها پیش، تو از رفتن خود خبر دادی، وقتی تو بروی این مسیر با «امامت» ادامه پیدا می کند، مسیر حقّ از آدم علیه السلام شروع شد و تا روز قیامت امتداد دارد. تو علی علیه السلام و یازده فرزند او را به عنوان «امام» معرّفی می کنی، سخن امروز تو، سخنی به امتداد تاریخ است. این گونه است که با نبودن تو، راه هرگز گم نمی شود.

این راه رستگاری، جریان دارد.

تو اصول دین را برایم بازگو کردی، من با این سخنان تو به «توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد» باور بیشتری پیدا کردم.

باز هم برایم سخن بگو! آقای من!

ص: 20

فصل سوم: درگیری حقّ و باطل

وَ سَأَلْتُ جَبْرَئِیلَ، أَنْ یَسْتَعْفِیَ لِی عَنْ تَبْلِیغِ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ، أَیُّهَا النَّاسُ! لِعِلْمِی بِقِلَّةِ المُتَّقِینَ، وَ کَثْرَةِ الْمُنَافِقِینَ، وَ إدْغَالِ الاْثِمِینَ، وَ خَتْلِ الْمُسْتَهْزِءِینَ بِالاْءِسْلاَمِ؛ الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللّه ُ فِی کِتَابِهِ، بِأَنَّهُمْ یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ، وَ یَحْسَبُونَهُ هَیِّنا وَ هُوَ عِنْدَ اللّه ِ عَظِیمٌ.

جبرئیل از طرف خدا تو را مأمور کرد تا مردم را به ولایت علی علیه السلام فرابخوانی، تو از جبرئیل خواستی تا از خدا بخواهد و خدا تو را از این مأموریت معاف کند. به راستی چرا تو چنین خواستی؟ چه رازی در این کار تو بود؟ تو می دانستی که تعداد مومنان کم و تعداد منافقان زیاد است، خبر داشتی که منافقان با علی علیه السلامدشمن هستند، می دانستی که آنان آماده اند تا تو را مسخره کنند و از دشمنی های خود پرده بردارند، آنان مکر و حیله در سر دارند و می خواهند دین واقعی را از بین ببرند.

منافقان کسانی هستند که به ظاهر، نماز می خوانند و روزه می گیرند، امّا دل های آنان از نور ایمان خالی است، خدا در قرآن در آیه 167 سوره آل عمران، درباره

ص: 21

آنان چنین سخن گفته است: «آنان سخنانی به زبان می آورند که در دل به آن ایمان ندارند». آری، منافقان دورو هستند و خیال می کنند این کارشان، گناه نیست، در حالی که این دورویی، گناهی بس بزرگ است.

وَ کَثْرَةِ أَذَاهُمْ لِی فی غَیْرِ مَرَّةٍ، حَتَّی سَمَّوْنِی أُذُنا، وَ زَعَمُوا أَنِّی کَذَلِکَ، لِکَثْرَةِ مُلاَزَمَتِهِ إِیَّایَ وَ إِقْبَالِی عَلَیْهِ؛ حَتَّی أَنْزَلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ فِی ذَلِکَ قُرْآنا: «وَ مِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ، وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ، قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ، یُؤْمِنُ بِاللّه ِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ، وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ، وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللّه ِ، لَهُمْ عَذابٌ أَلیم.» وَ لَوْ شِئْتُ، أَنْ أُسَمِّیَ الْقَائِلِینَ بِذَلِکَ بِأَسْمَائِهِمْ، لَسَمَّیْتُ، وَ أَنْ أُومِئَ إِلَیْهِمْ بِأَعْیَانِهِمْ، لَأَوْمَأْتُ، وَ أَنْ أَدُلَّ عَلَیْهِمْ، لَدَلَلْتُ، وَ لَکِنِّی وَ اللّه ِ فِی أُمُورِهِمْ قَدْ تَکَرَّمْتُ.

آنان بارها تو را آزار دادند، آنان به علی علیه السلامحسادت می ورزیدند، آنان می دیدند که علی علیه السلامهمیشه همراه توست و تو به او توجّه زیادی می کنی و همیشه سخنانش را می پذیری، برای همین از روی حسادت گفتند: «محمّد چقدر زودباور است!».

آنان به مردم گفتند که تو ساده و زودباور هستی و فکر می کردند که تو زودباوری! این سخنان منافقان آن قدر ادامه پیدا کرد تا خدا آیه 61 سوره توبه را نازل کرد و با تو چنین سخن گفت: «ای پیامبر! بعضی از منافقان تو را آزار می دهند و می گویند زودباور هستی! به آنان بگو که خوش باور بودن من به نفع شماست، من به خدا و آنچه بر من نازل کرده ایمان دارم و گفتار مؤمنان را می پذیرم، از طرف دیگر، خوش باوری من برای شما که به ظاهر ایمان آورده اید، رحمت است، من سخن شما را قبول می کنم تا اسرار و رازهای شما آشکار نشود. بدانید کسانی که با

ص: 22

گفتار و کردارشان پیامبر خدا را آزار می دهند، به عذاب سختی گرفتار خواهند شد».

آری، این نقطه قوّت تو است که بسیاری از چیزها را متوجّه می شدی، امّا به روی خود نمی آوردی تا دروغگویان رسوا نشوند و راه توبه برای آنان بسته نشود.

اگر تو بخواهی، می توانی آن منافقان را نام ببری و آنان را به همه معرّفی نمایی؛ ولی این کار را نمی کنی و با بزرگواری با آن ها برخورد می کنی.

وَ کُلَّ ذَلِکَ، لاَ یَرْضَی اللّه ُ مِنِّی، إِلاَّ أَنْ أُبَلِّغَ مَا أَنْزَلَ اللّه ُ إِلَیَّ، ثُمَّ تَلاَ: «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ! بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ، فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ، وَ اللّه ُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ.» منافقان نقشه هایی در سر دارند و خطراتی در کمین است، امّا تو می دانی تا زمانی که در این سرزمین، ولایت علی علیه السلام را (به طور رسمی) اعلام نکنی خدا از تو راضی نمی شود، برای همین بار دیگر آیه 67 سوره مائده را برای مردم می خوانی، تا همه بدانند خدا با تو چنین سخن گفته است: «ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت (درباره جانشینی علی علیه السلام) بر تو نازل شده است، برای مردم بازگو کن و به آنان برسان! اگر تو این کار را انجام ندهی پیام خدا را نرسانده ای. بدان که خدا تو را از شرّ مردم حفظ می کند».

* * *

آقای من! به این سخنان تو فکر می کنم، تو از خط نفاق پرده برمی داری، راز مهمّی را آشکار می کنی، اکنون می فهمم که جان تو در خطر است و برای همین خدا وعده داد که تو را از دسیسه های آنان حفظ می کند، ولی سوال من این است: جان تو از طرف کدام دشمن در خطر است؟

ص: 23

از دشمنی که در میان کسانی است که در صف اوّل نماز، پشت سر تو ایستاده اند. آری، خط نفاق ریشه دوانده است و آماده است تا به دین خدا، ضربه بزند.

من می دانم که حکمت خدا بر این است که همه انسان ها امتحان بشوند، او راه خوب و بد را به همه نشان می دهد، بعد از آن دیگر نوبت انتخاب آنان است، آن ها باید راه خودشان را انتخاب کنند، خدا انسان را با اختیار آفریده است. خدا همواره مردم را به سوی ایمان فرا می خواند و وسیله هدایت آن ها را فراهم می سازد، ولی هرگز آن ها را در پیمودن راه صحیح مجبور نمی کند، تو هم فقط راه را نشان می دهی، انتخاب با خود آن هاست.

وقتی بنا شد اختیار با خود انسان باشد، طبیعی است که عدّه ای ایمان می آورند و عدّه ای هم ایمان نمی آورند. اگر خدا انسان ها را مجبور به پذیرفتن راه حقّ می کرد، هرگز جنگ و اختلافی پیش نمی آمد ولی بشر به کمال نمی رسید، بشری که اختیار ندارد، ظلم هم نمی کند، ولی خدا انسان را به گونه ای آفرید که می تواند راه درست را انتخاب کند، اگر انسان رستگار شود، به اختیار خودش بوده است و این زیبایی انسان است.

این حکمت خداست، و بر اساس این حکمت «نزاع همیشگی بین حقّ و باطل» پیش آمده است.

خدا آدم علیه السلام را آفرید، شیطان به او حسادت ورزید و با او دشمنی کرد و او را از بهشت بیرون کرد، قابیل، برادرش هابیل را کشت، نزاع نوح علیه السلام با بت پرستان، جنگ فرعون و موسی علیه السلام، ابراهیم علیه السلامو نمرود، جنگ تو با ابوسفیان. امروز هم که خطر کافران برطرف شده است منافقان به میدان آمده اند و نقشه ها در سر دارند.

ص: 24

همیشه بین نور و ظلمت درگیری بوده است. یک طرف می خواهد خدا در روی زمین عبادت بشود، عبودیّت شکل بگیرد، طرف دیگر می خواهد خدا از یادها برود و شیطان حکم فرما شود. یک طرف «عقل» است و طرف دیگر «جهل». یک طرف «بندگی خدا» است و طرف دیگر «گناه و معصیت»، برای همین است که خط نفاق با علی علیه السلامدشمنی دارد و نقشه ها در سر دارد.

خط نفاق، قصد جان تو را داشت و می خواست قبل از آن که تو ولایت علی علیه السلامرا بیان کنی تو را به شهادت برساند، امّا خدا نگذاشت، خدا عهد بسته است که هیچ گاه راه حقّ، مخفی نماند و مسیر رستگاری گم نشود.

ص: 25

ص: 26

فصل چهارم: هدیه ای آسمانی

فَاعْلَمُوا مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَنَّ اللّه َ قَدْ نَصَبَهُ لَکُمْ وَلِیّا وَ إِمَاما؛ مُفْتَرَضَا طَاعَتُهُ، عَلَی الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ، وَ عَلَی التَّابِعِینَ لَهُم بِإِحْسَانٍ، وَ عَلَی الْبَادِی وَ الْحَاضِرِ، وَ عَلَی الْأَعْجَمِیِّ وَ الْعَرَبِیِّ، وَ الْحُرِّ وَ الْمَمْلُوکِ، وَ الصَّغِیرِ وَ الْکَبِیرِ، وَ عَلَی الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ، وَ عَلَی کُلِّ مُوَحِّدٍ، مَاضٍ حُکْمُهُ، جَائِزٌ قَوْلُهُ، نَافِذٌ أَمْرُهُ، مَلْعُونٌ مَنْ خَالَفَهُ، مَرْحُومٌ مَنْ تَبِعَهُ، مُؤمِنٌ مَنْ صَدَّقَهُ، فَقَدْ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ، وَ لِمَنْ سَمِعَ مِنْهُ وَ أَطَاعَ لَهُ.

اکنون وقت آن است تا به همه اعلام کنی که خدا علی علیه السلام را به عنوان «مولا» و «امام» برگزیده است، این خداست که اطاعت علی علیه السلام را بر همه واجب کرده است. همه (چه مهاجر باشند چه انصار، چه عرب باشند چه غیر عرب، چه بزرگ باشند چه کوچک)، باید از علی علیه السلامپیروی کنند، و به سخنانش گوش دهند.

هر کس با علی علیه السلام دشمنی کند و با سخن او مخالفت کند از رحمت خدا دور می شود و به لعن خدا گرفتار می گردد، هر کس از علی علیه السلام پیروی کند، به رحمت خدا می رسد، هر کس امامت علی علیه السلام را بپذیرد، مؤمن است. هر که سخن علی علیه السلام

ص: 27

را گوش دهد و از او پیروی کند، خدا او را می آمرزد.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ آخِرُ مَقَامٍ أَقُومُهُ فِی هَذَا الْمَشْهَدِ، فَاسْمَعُوا وَ أَطِیعُوا وَ انْقَادُوا لِأَمْرِ رَبِّکُمْ، فَإِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ هُوَ مَولاکُم وَ إِلَهُکُمْ، ثُمَّ مِنْ دُونِهِ رَسُولُکُمْ مُحَمَّدٌ، وَلِیُّکُمْ وَ الْقَائِمُ الْمُخَاطِبُ لَکُمْ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ، وَلِیُّکُمْ وَ إِمَامُکُمْ بِأَمْرِ رَبِّکُمْ، ثُمَّ الاْءِمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِی مِنْ وُلْدِهِ، إِلَی یَوْمِ تَلْقَوْنَ اللّه َ وَ رَسُولَهُ.

تو از رفتن خود خبر می دهی. سفر حجّ است و جمعیّت فراوانی در اینجا جمع شده اند، امّا تو آماده رفتن شده ای، دیگر سال آینده در میان ما نخواهی بود، این مطلب را به مردم می گویی از همه می خواهی تا به سخن تو گوش فرا دهند. به آنان خبر می دهی که آنچه امروز گفتی، دستور خداست و باید از آن پیروی کنند.

این خداست که مولا و صاحب اختیار همه است، او بزرگ و بلند مرتبه است.

خدایی که او را می پرستیم و به یگانگی او باور داریم و باید از دستور او پیروی کنیم. تو محمّد، فرستاده او هستی که اکنون در جمع ما ایستاده ای و با ما سخن می گویی، تو سخن خدا را بازگو می کنی، خدا علی علیه السلامرا به عنوان امام ما برگزیده است و تو پیام خدا را به ما می رسانی، بعد از علی علیه السلام، فرزندان او، امامان ما هستند، امامت آنان تا روز قیامت ادامه دارد.

آری، تو راه رستگاری را نشان به ما دادی، دیگر هرگز راه گم نمی شود، این راه تا روز قیامت ادامه دارد.

لاَ حَلاَلَ إِلاَّ مَا أَحَلَّهُ اللّه ُ، وَ لاَ حَرَامَ إِلاَّ مَا حَرَّمَهُ اللّه ُ. عَرَّفَنِیَ الْحَلاَلَ وَ الْحَرَامَ، وَ أَنَا أَفْضَیْتُ لِمَا عَلَّمَنِی رَبِّی، مِنْ کِتَابِهِ وَ حَلاَلِهِ وَ حَرَامِهِ إِلَیْهِ.

تو از قانون های خدا سخن می گویی، بایدها و نبایدهایی که خدا برای زندگی بشر

ص: 28

قرار داده است و هر کس مشتاق رستگاری است باید از این قانون ها پیروی کند.

تو فرستاده خدا هستی و این قانون ها را خدا به تو اعلام کرد، آری، خدا علمِ قرآن را به تو عطا کرد و تو آن را به علی علیه السلامسپردی.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! مَا مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ قَدْ أَحْصَاهُ اللّه ُ فِیَّ، وَ کُلَّ عِلْمٍ عُلِّمتُ، فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فِی إِمَامِ الْمُتَّقِینَ، وَ مَا مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَ قَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّا، وَ هُوَ الاْءِمَامُ الْمُبِینُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! لاَ تَضِلُّوا عَنْهُ، وَ لاَ تَنْفِرُوا مِنْهُ، وَ لاَ تَسْتَنْکِفُوا مِنْ وَلاَیَتِهِ.

برای ما بار دیگر از علم علی علیه السلام سخن می گویی، علم و دانش او از همه برتر است و برای همین او شایستگی امامت را دارد. علی علیه السلام پیشوای پرهیزکاران است و حقّ را آشکار می کند.

به همه هشدار می دهی که هرگز از علی علیه السلام جدا نشوند و با او مخالفت نکنند، زیرا مخالفت با او چیزی جز گمراهی نیست. از همه می خواهی تا از راه علی علیه السلام روی برنگردانند و از ولایت او سرپیچی نکنند.

فَهُوَ الَّذِی یَهْدِی إِلَی الْحَقِّ، وَ یَعْمَلُ بِهِ، وَ یُزْهِقُ الْبَاطِلَ، وَ یَنْهَی عَنْهُ، وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِی اللّه ِ لَوْمَةُ لاَئِمٍ. ثُمَّ إِنَّهُ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللّه ِ وَ رَسُولِهِ، وَ الَّذِی فَدَی رَسُولَ اللّه ِ بِنَفْسِهِ، وَ الَّذِی کَانَ مَعَ رَسُولِ اللّه ِ، وَ لاَ أَحَدَ یَعْبُدُ اللّه َ مَعَ رَسُولِهِ، مِنَ الرِّجَالِ غَیْرُهُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ اللّه ُ، وَ اقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ اللّه ُ.

باز از ویژگی های علی علیه السلام سخن می گویی و او را بیشتر معرفی می کنی تا همه او را بهتر بشناسند: علی علیه السلام کسی است که خودش به حقّ عمل می کند و دیگران را به سوی حقّ راهنمایی می کند. او کسی است که باطل را از بین می برد و مردم را

ص: 29

از باطل دور می نماید. همه کارهای او برای خشنودی خداست و هیچ کس نمی تواند با سرزنش کردن، او را از راه خدا منحرف کند.

علی علیه السلام اوّلین کسی است که به خدا و تو که فرستاده خدا هستی، ایمان آورده است. او کسی بود که حاضر شد جان خودش را فدای تو کند.

تو در اینجا به «لَیلَةُ المَبیت» اشاره می کنی، آن شب که کافران مکّه تصمیم داشتند تا تو را به قتل برسانند و چهل نفر شمشیر به دست، خانه تو را محاصره کردند، آن شب علی علیه السلام به جای تو در بستر خوابید، کافران خیال کردند که تو در خانه در خواب هستی، برای همین تو موفق شدی از خانه بیرون بروی و به سوی مدینه حرکت کنی. علی علیه السلامدر حالی که می دانست با طلوع آفتاب، چهل مرد جنگجو به خانه تو حمله می کنند در بستر تو خوابید، او این گونه تا پای جان، تو را یاری کرد، اینجا بود که خدا آیه 207 سوره بقره درباره این فداکاری علی علیه السلام نازل کرد.

آری، در روزگاری که تو به پیامبری رسیدی، همه مردم بت ها را می پرستیدند، در آن زمان، علی علیه السلامتنها مردی بود که همراه با تو، خدای یگانه را عبادت می کرد.

از مردم می خواهی تا علی علیه السلام را از دیگران برتر بدانند، زیرا خدا او را برتر از همه می داند. همه باید امامت او را قبول کنند زیرا خدا او را به عنوان «امام» انتخاب کرده است.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ إِمَامٌ مِنَ اللّه ِ، وَ لَنْ یَتُوبَ اللّه ُ عَلَی أَحَدٍ أَنْکَرَ وَلاَیَتَهُ، وَ لَنْ یَغْفِرَ اللّه ُ لَهُ، حَتْما عَلَی اللّه ِ، أَنْ یَفْعَلَ ذَلِکَ بِمَنْ خَالَفَ أَمْرَهُ فِیهِ، وَ أَنْ یُعَذِّبَهُ عَذَابا نُکْرا أَبَدَ الْأَبَدِ، وَ دَهْرَ الدُّهُورِ، فَاحْذَرُوا أَنْ تُخَالِفُوا، فَتَصِلُوا نَارا وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ، أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ.

ص: 30

این سخن را تکرار می کنی: علی علیه السلام امامی است که خدا او را برگزیده است، اگر کسی ولایت او را قبول نکند، خدا به او نظر رحمت نمی کند و گناهان او را نمی بخشد. خدا دشمنان علی علیه السلامرا نمی بخشد و آن ها را در روز قیامت برای همیشه به عذابی سخت گرفتار می سازد.

اکنون به کسانی که با علی علیه السلام مخالفت می کنند، هشدار می دهی و آنان را از آتش سوزان جهنّم می ترسانی، هر کس راهی غیر از راه علی علیه السلام برگزیند به سوی جهنّم رهسپار می شود.

أَیُّهَا النَّاسُ! بِی وَ اللّه ِ، بَشَّرَ الْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ، وَ أَنَا خَاتَمُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ، وَ الْحُجَّةُ عَلَی جَمِیعِ الْمَخْلُوقِینَ، مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ، فَمَنْ شَکَّ فِی ذَلِکَ فَهُوَ کَافِرٌ، کُفْرَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَی، وَ مَنْ شَکَّ فِی شَیْءٍ مِنْ قَوْلِی هَذَا، فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُ، وَ الشَّاکُّ فِی ذَلِکَ، فَلَهُ النَّارُ.

تو آخرین پیامبر خدا هستی، همه پیامبرانی که قبل از تو آمده اند مژده آمدن تو را داده اند، تو وعده ای بودی که خدا آمدن تو را نوید داده بود. تو آخرین فرستاده او هستی و بعد از تو دیگر هیچ پیامبری نمی آید. تو «حجّت خدا» بر همه آفریده های خدا هستی.

کسی که در نبوّت تو شکّ کند، راه کفر را رفته است و همانند بت پرستان زمان جاهلیّت است. آری، سخن تو حقّ است و هرگز از پیش خود سخن نمی گویی، تو پیام خدا را بازگو می کنی، هر کس در سخنان امروز تو، شکّ کند، معلوم می شود که در پیامبری تو و سخنان دیگر تو هم شکّ دارد، چنین کسی راه شیطان را می پیماید و سرانجامش چیزی جز آتش جهنّم نیست.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! حَبَانِیَ اللّه ُ بِهَذِهِ الْفَضِیلَةِ، مَنّا مِنْهُ عَلَیَّ وَ إِحْسَانا مِنْهُ إِلَیَّ، وَ لاَ

ص: 31

إِلَهَ إِلاَّ هُوَ. لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الاْبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ، عَلَی کُلِّ حَالٍ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! فَضِّلُوا عَلِیّا، فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدِی، مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثَی. بِنَا أَنْزَلَ اللّه ُ الرِّزْقَ، وَ بَقِیَ الْخَلْقُ.

برای ما می گویی که جانشینی علی علیه السلام هدیه بزرگ خدا به توست. ولایت علی علیه السلام، لطف خداست. خدا با این کار بر تو منّت نهاده است، برای همین او را ستایش می کنی و به یگانگی او شهادت می دهی و او را به خاطر این لطف و احسانش، سپاس بی پایان می گویی و در همه حال او را شکر می کنی.

از مردم می خواهی تا علی علیه السلام را از دیگران برتر بدانند زیرا او پس از تو، بهترینِ انسان هاست و هیچ کس به مقام و جایگاه او نمی رسد.

اکنون از راز مهمّی پرده برمی داری، همه باید بدانند که اگر خدا باران نازل می کند به خاطر تو و علی علیه السلام است! اگر برکت و رحمت خویش را بر بندگان نازل می کند و به آنان روزی می دهد به خاطر شماست. شما واسطه فیض خدا هستید، خدا جهان را به برکت وجود شما آفرید.

وقتی من این سخن را می شنوم، به فکر فرو می روم، تو این راز را آشکار می کنی تا مردم بدانند ولایت علی علیه السلام چیزی بالاتر از حکومت است، خیلی ها در این دنیا حکومت می کنند، ولی حکومت کجا و ولایت کجا؟ درست است که خدا دوست دارد علی علیه السلام حاکم جامعه باشد، ولی این پله اوّل است، ولایت بالاتر از این حرف هاست.

ولایت یعنی فرمانروایی بر همه جهان! هر قطره بارانی که نازل می شود به برکت ولایت است، بدون اجازه صاحب ولایت، بارانی نازل نمی شود، آفتابی طلوع نمی کند، شبی روز نمی شود و روزی

ص: 32

هم شب نمی شود...

مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ، مَنْ رَدَّ عَلَیَّ قَوْلِی هَذَا وَ لَمْ یُوَافِقْهُ، ألا إِنَّ جَبْرَئِیلَ، خَبَّرَنِی عَنِ اللّه ِ تَعَالَی بِذَلِکَ، وَ یَقُولُ: "مَنْ عَادَی عَلِیّا وَ لَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتِی وَ غَضَبِی" فَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللّه َ أَنْ تُخَالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها إِنَّ اللّه َ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ.

تو می دانی که خط نفاق برای دشمنی با علی علیه السلامبرنامه ریزی کرده است، آنان بغض علی علیه السلامرا به سینه دارند، زیرا آنان پیرو شیطانند و می خواهند تاریکی بر جامعه سلطه پیدا کند، آنان با نور مخالف اند. آنان نماز می خوانند و خود را مسلمان معرّفی می کنند امّا با علی علیه السلام دشمنی می کنند. باید به آنان هشدار بدهی، کسی که هزاران سال نماز بخواند ولی با علی علیه السلام دشمنی بکند، از درگاه خدا دور است، زیرا راه شیطان را رفته است.

تو از دشمنی های منافقان با علی علیه السلام خبر داری، برای همین چنین می گویی: «لعنت خدا بر کسی که سخن امروز مرا نپذیرد و با آن مخالفت کند».

آری، امروز جبرئیل این پیامِ خدا را برای تو آورده است، پیام خدا این است: «هر کسی که با علی علیه السلامدشمنی کند و ولایتش را نپذیرد به لعنت و خشم من گرفتار می شود».

برای مردم می گویی که چگونه با این انتخاب خود، سرنوشت خود را می سازند.

اگر ولایت علی علیه السلامرا بپذیرند رستگارند و اگر با ولایت او دشمنی کنند به خشم خدا گرفتار می شوند.

آری، همه باید از خدا بترسند و هرگز با ولایت علی علیه السلامدشمنی نکنند. هر کس خود را اهل ایمان می داند باید به هوش باشد و بداند که دشمنی با علی علیه السلام ایمان را

ص: 33

نابود می کند، خدا از همه چیز آگاه است.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ جَنْبُ اللّه ِ الَّذِی ذَکَرَ فِی کِتَابِهِ، فَقَالَ تَعَالَی: «أنْ تَقُولَ نَفسٌ، یا حَسْرَتی، عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللّه ِ».

اکنون از آیه 56 سوره زُمر یاد می کنی و به مردم می گویی که علی علیه السلام همان «جَنْب اللّه» است، قرآن در این آیه همه انسان ها را به توبه دعوت می کند تا مبادا کسی در روز قیامت دچار حسرت و پشیمانی شود، در آن روز عدّه ای چنین می گویند: «افسوس که در جَنْب اللّه کوتاهی کردم».

به راستی منظور از «جَنْبُ اللّه» چیست؟ «جَنْبُ اللّه» را می توان در فارسی به معنای «راه خدا» ترجمه کرد. در روز قیامت کافر آرزو می کند کاش در راه خدا کوتاهی نمی کرد.

راه خدا چیست؟ همان راه ولایت علی علیه السلام! هر کس ولایت علی علیهم السلام را قبول نکند، روز قیامت حسرت خواهد خورد. آری، راه امامت، ادامه راه توحید و نبوّت است، این امامت است که در هر زمانی حقّ را از باطل جدا می کند، هر کس از این راه روی برگرداند، بر باطل است و هرگز سعادتمند نخواهد شد.

این آیه از کسانی سخن می گوید که افسوس می خورند چرا در راه اطاعت خدا کوتاهی کردند. راه اطاعت خدا از راه ولایت علی علیه السلام می گذرد.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! تَدَبَّرُوا الْقُرْآنَ، وَ افْهَمُوا آیَاتِهِ، وَ انْظُرُوا إِلَی مُحْکَمَاتِهِ، وَ لاَ تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهُ.

تو می دانی که در آینده منافقان به اسم قرآن سعی خواهند کرد با حقّ دشمنی

ص: 34

کنند، آنان آیه های قرآن را آن طور که به نفعشان است معنا خواهند کرد و با این کار، مردم را فریب خواهند داد.

اکنون تو از مردم می خواهی تا در قرآن اندیشه کنند و فقط به آیاتی توجّه کنند که معنای واضح و روشن دارند. در قرآن آیاتی هست که چند معنا دارند یا مفهوم آن ها واضح و روشن نیست، مردم باید مراقب باشند و تا زمانی که معنای واقعی آن آیات را درک نکرده اند از آن آیات پیروی نکنند.

قرآن آیاتی دارد که نیاز به توضیح دارد تا معنای اصلی آن ها آشکار شود، به راستی وقتی تو از میان ما بروی چه کسی می تواند این کار را برای ما انجام بدهد؟ ما در فتنه هایی که به نام آیه های قرآن در جامعه شکل می گیرد به که پناه ببریم؟ آقای من! این نگرانی ما را برطرف کن! راه را برای ما آشکار ساز تا به اسم قرآن فریب سیاه اندیشان را نخوریم! فَوَ اللّه ِ، لَنْ یُبَیِّنَ لَکُمْ زَوَاجِرَهُ، وَ لاَ یُوَضِحُ لَکُمْ تَفْسِیرَهُ، إِلاَّ الَّذِی أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ، وَ مُصْعِدُهُ إِلَیَّ، وَ شَائِلٌ بِعَضُدِهِ، وَ مُعْلِمُکُمْ أَنَّ: "مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ، فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلاَهُ، وَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ، أَخِی، وَ وَصِیِّی، وَ مُوَالاَتُهُ مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، أَنْزَلَهَا عَلَیَّ." علی علیه السلام در کنار توست، مردم روبروی تو ایستاده اند، تو دست علی علیه السلام را در دست می گیری و آن را بالا می آوری و چنین می گویی: «به خدا قسم! فقط این کسی که دست او را بالا گرفته ام می تواند حقیقت قرآن و معنای حقیقی آن را برای شما بازگو کند».

آری، تو علی علیه السلام را این گونه به همه نشان می دهی تا بعد از آن، کسی دچار تردید نگردد و فریاد برمی آوری: «هر کس من مولا و آقای او هستم، این علی مولا و

ص: 35

آقای اوست. این علی بن ابی طالب، برادر و جانشین من است، خدا دستور داده است تا شما ولایت او را بپذیرید».

وقتی سخن تو به اینجا می رسد، بار دیگر، نسیم آرامش همه وجود مرا می گیرد، حالا دیگر من راه را بهتر می شناسم، دیگر هراس از فتنه ها ندارم، من راه را از چاه تشخیص داده ام، فهمیدم که قرآن را باید علی علیه السلام معنا کند، آن معنایِ قرآنی که از علی علیه السلامجداست، ارزشی ندارد.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ عَلِیّا وَ الطَّیِّبِینَ مِنْ وُلْدِی، هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَ الْقُرْآنُ، الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ. فَکُلُّ وَاحِدٍ مُنْبِئٌ عَنْ صَاحِبِهِ، وَ مُوَافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقَا، حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ. هُمْ، أُمَنَاءُ اللّه ِ فِی خَلْقِهِ، وَ حُکَمَاؤُهُ فِی أَرْضِهِ.

اکنون از امامانی که بعد از علی علیه السلام می آیند سخن می گویی، یازده امامی که از نسل اویند، آنان همه معصوم هستند و از هر گناهی به دورند.

تو دو یادگار ارزشمند از خود به جای می گذاری: یادگار اوّل تو قرآن است، یادگار دوم تو علی علیه السلامو فرزندان معصوم او هستند. قرآن یادگار بزرگ تر است و آنان یادگار کوچک ترند. آنان معنای قرآن را نشان می دهند، قرآن هم آنان را به مردم معرّفی می کند. قرآن کتابی است که هر کس حقیقت آن را دریابد راه علی علیه السلام و فرزندانش را می پیماید.

آری، قرآن و اهل بیت علیهم السلام همیشه در کنار یکدیگر هستند و هرگز از هم جدا نمی شوند. این همراهی، تا روز قیامت ادامه دارد و تو در آن روز، آن ها را کنار حوض کوثر ملاقات می کنی.

آری، قرآن و اهل بیت، امین خدا در میان مردم هستند و به حقّ و حقیقت حکم می کنند.

ص: 36

أَلاَ وَ قَدْ أَدَّیْتُ، أَلاَ وَ قَدْ بَلَّغْتُ، أَلاَ وَ قَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاَ وَ قَدْ أَوْضَحْتُ، أَلاَ وَ إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ قَالَ، وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ. أَلاَ إِنَّهُ لَیْسَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرَ أَخِی هَذَا، وَ لاَ تَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنِینَ بَعْدِی لِأَحَدٍ غَیْرِهِ.

به مردم خبر می دهی که تو وظیفه خود را انجام دادی. آنان شاهد بودند که تو پیام خدا را رساندی و دستور خدا را بیان کردی. تو جانشین خود را آشکارا معرّفی نمودی. سخنان تو از طرف خدا بود، همان خدایی که بلندمرتبه است. او به تو دستور داد تا این سخنان را بگویی و تو اطاعت کردی.

دیگر وقت آن است که به مردم بگویی فقط علی است که «امیرمومنان» است.

هیچ کس دیگر را به این نام نخوانید. این لقب، مخصوص علی علیه السلام است. او آقای اهل ایمان است.

ص: 37

ص: 38

فصل پنجم: دوازده خورشید

ثُمَّ ضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی عَضُدِهِ، فَرَفَعَهُ، وَ کَانَ مُنْذُ أَوَّلِ مَا صَعِدَ رَسُولُ اللّه ِ، شَالَ عَلِیّا حَتَّی صَارَتْ رِجْلُهُ، مَعَ رُکْبَةِ رَسُولِ اللّه ِ، صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، ثُمَّ قَالَ: مَعَاشِرَ النَّاسِ! هَذَا عَلِیٌّ أَخِی، وَ وَصِیِّی، وَ وَاعِی عِلْمِی، وَ خَلِیفَتِی عَلَی أُمَّتِی، وَ عَلَی تَفْسِیرِ کِتَابِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، وَ الدَّاعِی إِلَیْهِ، وَ الْعَامِلُ بِمَا یَرْضَاهُ، وَ الْمُحَارِبُ لِأَعْدَائِهِ، وَ الْمُوَالِی عَلَی طَاعَتِهِ، وَ النَّاهِی عَنْ مَعْصِیَتِهِ؛ خَلِیفَةُ رَسُولِ اللّه ِ، وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ، وَ الاْءِمَامُ الْهَادِی، وَ قَاتِلُ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمَارِقِینَ بِأَمْرِ اللّه ِ.

اکنون تو بازوی علی علیه السلام را می گیری و او را از زمین بلند می کنی تا همه او را به خوبی ببینند و سپس چنین می گویی: «ای مردم! این علی، برادر و جانشین من است. من همه دانش خود را به او سپرده ام. وقتی من از میان شما رفتم اوست که تفسیر قرآن را می داند و شما را به حقیقت قرآن فرا می خواند. او هر کاری را که خدا راضی است، انجام می دهد و با دشمنان خدا می جنگد. او شما را در راه بندگی خدا یاری می کند و از گناه و معصیت باز می دارد. او جانشین من است، او

ص: 39

امیرمؤمنان و پیشوای هدایتگر است. او با پیمان شکنان، ستم پیشگان و منحرفان پیکار خواهد کرد».

أَقُولُ: "ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ." بِأَمْرِ رَبِّی أَقُولُ: "اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ الْعَنْ مَنْ أَنْکَرَهُ، وَ اغْضِبْ عَلَی مَنْ جَحَدَ حَقَّهُ." اللَّهُمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ عَلَیَّ، أَنَّ الاْءِمَامَةَ بَعدِی، لِعَلِیٍّ وَلِیِّکَ، عِنْدَ تِبْیَانِی ذَلِکَ، وَ نَصْبِی إِیَّاهُ، بِمَا أَکْمَلْتَ لِعِبَادِکَ مِنْ دِینِهِمْ، وَ أَتْمَمْتَ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِکَ، وَ رَضِیتَ لَهُمُ الاْءِسْلاَمَ دِینا، فَقُلْتَ: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الاْءِسْلامِ دِینا، فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ، وَ هُوَ فِی الاْخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ.»إِنِّی أُشْهِدُکَ، و کَفَی بِکَ شَهیدا، أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ.

اکنون می خواهی دعا کنی، زیرا خدا به تو دستور داده است که امروز او را این چنین بخوانی، پس دست به دعا برمی داری و چنین می گویی:

خدایا! از تو می خواهم هر کس که علی را دوست بدارد تو او را دوست بداری، و کسی را که با علی دشمنی کند، دشمن بداری! خدایا! کسی که امامت و ولایت او را نپذیرد لعنت کن و بر کسی که حقّ او را انکار نماید، خشم بگیر! خدایا! تو علی را به عنوان امام برگزیدی و از من خواستی تا پیام تو را بیان کنم، وقتی من سخن تو را برای این مردم گفتم تو این آیه را نازل کردی: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما به اتمام رساندم و راضی شدم که اسلام، دین شما باشد».

خدایا! تو خودت در قرآن چنین گفتی: «هر کس غیر از اسلام، دین دیگری را برای خود انتخاب کند، آن دین از او پذیرفته نمی شود و در آخرت از زیان کاران خواهد بود».

ص: 40

خدایا! تو شاهد باش که من پیامت را به مردم رساندم و تو برای گواه بودن، کافی هستی! مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّمَا أَکْمَلَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ دِینَکُمْ بِإِمَامَتِهِ، فَمَنْ لَمْ یَأْتَمَّ بِهِ، وَ بِمَنْ یَقُومُ مَقَامَهُ مِنْ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ، إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، وَ الْعَرْضِ عَلَی اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ وَ فِی النَّارِ هُمْ خالِدُونَ، لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ، وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ.

آری، خدا دین را با امامت علی علیه السلام کامل کرد و امامت تا روز قیامت ادامه دارد، پس از علی علیه السلام، امامت در فرزندانِ او ادامه می یابد. (یازده امامی که همه از نسل علی علیه السلامهستند و فرزندان دختر تو می باشند). آنان یک به یک تا روز قیامت، امام خواهند بود. وای به حال کسانی که از امامان معصوم پیروی نکنند، چنین کسانی به عذاب خدا گرفتار می شوند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! هَذَا عَلِیٌّ أَنْصَرُکُمْ لِی، وَ أَحَقُّکُمْ بِی، وَ أَقْرَبُکُمْ إِلَیَّ، وَ أَعَزُّکُمْ عَلَیَّ، وَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ وَ أَنَا عَنْهُ رَاضِیَانِ. وَ مَا نَزَلَتْ آیَةُ رِضًی إِلاَّ فِیهِ، وَ مَا خَاطَبَ اللّه ُ الَّذِینَ آمَنُوا إِلاَّ بَدَأَ بِهِ، وَ لاَ نَزَلَتْ آیَةُ مَدْحٍ فِی الْقُرْآنِ إِلاَّ فِیهِ، وَ لاَ شَهِدَ اللّه ُ بِالْجَنَّةِ، فِی "هَلْ أَتی عَلَی الاْءِنْسانِ" إِلاَّ لَهُ، وَ لاَ أَنْزَلَهَا فِی سِوَاهُ، وَ لاَ مَدَحَ بِهَا غَیْرَهُ.

علی علیه السلام همواره یار و یاور تو بوده است، هیچ کس غیر از او شایستگی آن را ندارد که جانشین تو باشد، او از همه به تو نزدیک تر است. هیچ کس به اندازه او برای تو عزیز نیست.

خدا و تو از علی علیه السلام راضی هستید، وقتی قرآن می خوانیم و به آیه هایی می رسیم که خدا می گوید: «من از مومنی راضی هستم»، باید بدانیم که آن آیه درباره

ص: 41

علی علیه السلام نازل شده است.

در هر جای قرآن که خدا درباره مؤمنان و مقام آنان سخن می گوید، آن آیه درباره علی علیه السلامهم هست، زیرا علی علیه السلام، امیر مومنان است. هر آیه ای که خدا در آن، از گروهی به نیکی یاد می کند، آن آیه درباره علی علیه السلام هم هست.

خدا سوره «هَل أَتی» را در حقّ علی علیه السلام نازل کرد و در آن سوره خدا گواهی داد که علی علیه السلام از اهل بهشت است. آری، خدا در آن سوره از خوبی های علی علیه السلامسخن گفت و او را ستود.

* * *

آقای من! در اینجا از سوره «هَل أتی» یاد کردی که آن را به نام «سوره انسان» هم می شناسند، چه رمز و رازی در این سوره است؟ ماجرای این سوره چیست؟ سال ها پیش، یک بار حسن و حسین علیهماالسلام مریض شدند، علی و فاطمه علیهماالسلام نذر کردند که اگر آنان شفا بگیرند، سه روز روزه بگیرند. خدا حسن و حسین علیهماالسلامرا شفا داد و زمان ادای آن نذر فرا رسید، روز اوّل را این خانواده روزه گرفتند.

وقت افطار شد، فقیری به درِ خانه آمد، آنان غذای خود را به او دادند و همگی بر گرسنگی صبر کردند و روز دوم را هم روزه گرفتند. غروب روز دوم، کنار سفره افطار نشسته بودند که یتیمی درِ خانه را زد و تقاضای غذا کرد، آنان غذا را به او دادند و با گرسنگی، آن شب را سحر کردند. روز سوم را هم روزه گرفتند در حالی که مدّت ها بود چیزی نخورده بودند، غروب روز سوم، اسیری به درِ خانه آمد، آنان غذای خود را به آن اسیر دادند. اینجا بود که خدا این سوره را نازل کرد.

این سوره درباره علی علیه السلام و اهل خانه اوست، در این سوره چنین می خوانیم: «اهل بهشت کسانی هستند که به نذر خود وفا می کنند و از روز قیامت در هراس هستند

ص: 42

و غذای خود را به فقیر و یتیم و اسیر می دهند در حالی که خودشان به آن نیازمند هستند، آنان این کار را به خاطر خدا انجام می دهند و هرگز انتظار پاداش و سپاس را از دیگران ندارند... و خدا هم به آنان بهشت خویش را ارزانی می دارد..».

مَعَاشِرَ النَّاسِ! هُوَ نَاصِرُ دِینِ اللّه ِ، وَ الْمُجَادِلُ عَنْ رَسُولِ اللّه ِ، وَ هُوَ التَّقِیُّ النَّقِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ. نَبِیُّکُمْ خَیْرُ نَبِیٍّ، وَ وَصِیُّکُمْ خَیْرُ وَصِیٍّ، وَ بَنُوهُ خَیْرُ الْأَوْصِیَاءِ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! ذُرِّیَّةُ کُلِّ نَبِیٍّ مِنْ صُلْبِهِ، وَ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِ عَلِیٍّ.

علی یاور دین خداست. او از تو دفاع می کند، او از هر گناهی به دور است و دیگران را به سوی حقّ هدایت می کند، او از طرف خدا هدایت شده است. مردم باید بدانند که تو بهترینِ پیامبران هستی و جانشین تو، بهترینِ جانشینان است. فرزندان علی علیه السلام، بهترین اوصیاء هستند.

خاندان هر پیامبری از نسل خودش بوده اند، امّا خاندان تو از نسل علی علیه السلام می باشند، حسن و حسین علیهماالسلام که اکنون در این اجتماع بزرگ روز غدیر حاضرند، فرزندان دختر تو و پسران علی علیه السلاممی باشند. حسن و حسین علیهماالسلام (و نُه امامی که از نسل حسین علیه السلامهستند) فرزندان تو هستند. خدا آنان را برگزیده است و به آنان مقام امامت را عطا کرده است.

ص: 43

ص: 44

فصل ششم: امید به آینده

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ إِبْلِیسَ، أَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلاَ تَحْسُدُوهُ، فَتَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ، وَ تَزِلَّ أَقْدَامُکُمْ. فَإِنَّ آدَمَ، أُهْبِطَ إِلَی الْأَرْضِ لِخَطِیئَةٍ وَاحِدَةٍ، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، وَ کَیْفَ بِکُمْ وَ أَنْتُمْ أَنْتُمْ.

اکنون از ماجرای آدم علیه السلام و حسادتی که شیطان به او ورزید سخن می گویی، وقتی شیطان دید آدم علیه السلامدر بهشت در کمال آسایش است، به او حسد ورزید و کاری کرد که او از بهشت رانده شد، آری، حسادت شیطان باعث شد که او با آدم علیه السلامدشمنی کند. اگر این حسد نبود شیطان از درگاه خدا رانده نمی شد.

تو اکنون به همه هشدار می دهی تا مبادا به علی علیه السلامحسادت بورزند، زیرا این حسادت باعث می شود همه کارهای خوب آنان از بین برود و از راه راست منحرف شوند.

آدم علیه السلام فریب وسوسه شیطان را خورد و خدا او را از بهشت خارج کرد، او برگزیده خدا بود ولی خدا این گونه با او رفتار کرد، زیرا او به سخن شیطان گوش فرا داد، اگر دیگران خطا کنند، چه خواهد شد؟ اگر کسی امروز به وسوسه شیطان گوش دهد و

ص: 45

با علی علیه السلامدشمنی کند، خدا با او چگونه رفتار خواهد کرد؟ وَ مِنْکُمْ أَعْدَاءُ اللّه ِ؟ إِنَّهُ لاَ یُبْغِضُ عَلِیّا إِلاَّ شَقِیٌّ، وَ لاَ یَتَوَالَی عَلِیّا إِلاَّ تَقِیٌّ، وَ لاَ یُؤْمِنُ بِهِ إِلاَّ مُؤْمِنٌ مُخْلِصٌ تو می دانی که عدّه ای با علی علیه السلام دشمن هستند و به او حسادت می ورزند و می خواهند آتش فتنه بزرگی برافروزند، برای همین برای مردم می گویی که هر کس کینه علی علیه السلام را به دل دارد، راه بدبختی را می پیماید و هر کس از علی علیه السلام پیروی کند و او را دوست بدارد، از پرهیزکاران است و به رستگاری می رسد.

به راستی چه کسانی راه علی علیه السلام را می پیمایند؟ چه کسانی به ولایت او ایمان می آورند؟ خود تو جواب این سوال را این چنین می دهی: «فقط مومنی که به مرحله اخلاص رسیده است به ولایت علی علیه السلام ایمان می آورد»، کسی که فقط به خاطر خدا، ایمان آورده است، به راحتی ولایت علی علیه السلام را قبول می کند، امّا کسی که دین را ابزاری برای رسیدن به ثروت، پُست و مقام می داند، اخلاص ندارد، او سرانجام ولایت دیگران را بر ولایت علی علیه السلام برتری می دهد و راه شیطان را انتخاب می کند.

و فِی عَلِیٍّ وَ اللّه ِ نَزَلَتْ سُورَةُ وَالْعَصْرِ:

«بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، وَ الْعَصْرِ، إِنَّ الاْءِنْسانَ لَفی خُسْرٍ، إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْر.» اکنون از سوره «عصر» سخن می گویی و به همه اعلام می کنی که این سوره درباره علی علیه السلامنازل شده است. قرآن در این سوره چنین می گوید: «به نام خداوند بخشنده و مهربان! سوگند به روزگاری که سپری می شود انسان ها در خسران

ص: 46

می باشند، مگر کسانی که ایمان بیاورند و عمل نیک انجام دهند و یکدیگر را به طرفداری از حقّ سفارش کنند و یکدیگر را به صبر فراخوانند».

آری، کسانی که به ولایت علی علیه السلام ایمان آورند و عمل نیک انجام دهند و به حقّ و صبر سفارش کنند از خسران نجات پیدا کرده اند، امّا کسانی که راه علی علیه السلام را نپیمایند در خسران دائمی هستند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! قَدْ أَسْتَشْهَدْتُ اللّه َ وَ بَلَّغَتْکُمْ رِسَالَتِی، وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغُ الْمُبِینُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! «اتَّقُوا اللّه َ حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ».

بار دیگر خدا را شاهد می گیری که رسالتی را که به دوش داشتی انجام دادی و پیام او را بازگو کردی. وظیفه تو فقط این است که حقّ را آشکار و روشن سازی، خدا از تو نخواسته است به زور مردم را باایمان کنی.

از همه می خواهی تا تقوای حقیقی پیشه کنند و به راستی پرهیزکار باشند. این برنامه چگونه زیستن است، زندگیِ با تقوا، امّا تو چگونه مردن را هم به ما می آموزی تا به فکر عاقبت به خیری خود هم باشیم، مثل یک مسلمان زندگی کنیم و مثل یک مسلمان بمیریم، مسلمان واقعی کسی است که تسلیم فرمان خدا و فرمان توست.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! «آمِنُوا بِاللّه ِ وَ رَسُولِهِ، وَ النُّورِ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ»، «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوها فَنَرُدَّها عَلی أَدْبارِها». مَعَاشِرَ النَّاسِ! النُّورُ مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، فِیَّ مَسْلُوکٌ، ثُمَّ فِی عَلِیٍّ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقَائِمِ الْمَهْدِیِّ، الَّذِی یَأْخُذُ بِحَقِّ اللّه ِ، وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنَا، لِأَنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ، قَدْ جَعَلَنَا حُجَّةً، عَلَی الْمُقَصِّرِینَ وَ الْمُعَانِدِینَ وَ الْمُخَالِفِینَ وَ الْخَائِنِینَ وَ الاْثِمِینَ وَ الظَّالِمِینَ،

ص: 47

مِنْ جَمِیعِ الْعَالَمِینَ.

اکنون برای مردم آیه 157 سوره اعراف را می خوانی، قرآن در این آیه چنین می گوید: «ای مردم! به خدا و رسول خدا و نوری که به همراه او نازل شده است، ایمان بیاورید». بعد از آن هشدار می دهی که هر کس به خدا و تو و نوری که با تو نازل شده است ایمان نیاورد در روز قیامت به عذاب گرفتار خواهد شد، در آن روز، فرشتگان، چهره کافران را تغییر می دهند، این نشانه ای برای آنان است.

همه می خواهند بدانند ماجرای آن نور چیست که با تو نازل شده است. اینجاست که سخن خود را چنین ادامه می دهی: «ای مردم! خدا نور خودش را همراه من نازل کرد، بعد از من، این نور همراه علی علیه السلام خواهد بود و پس از علی در یکایک امامان قرار می گیرد تا آنجا که به آخرین جانشین من که قائم است، می رسد. بدانید که قائم ما، مهدی علیه السلام نام دارد. او همان کسی است که حقّ خدا و حقّ ما اهل بیت را از دشمنان می ستاند. ما حجّت خدا بر همه هستیم».

آری، این سخن نشان می دهد که خدا هرگز انسان ها را بدون امام رها نمی کند. این راه ادامه دارد.

تو از مهدی علیه السلام نام بردی، همان که آخرین امام است، او نور خدا در روی زمین است، تو از همه می خواهی که به مهدویّت ایمان بیاورند. تو به همه خبر می دهی که سرانجام او می آید و به ظلم و ستم ها پایان می بخشد. تو این گونه امید را در جامعه بارور می سازی.

بذر امیدی را که تو امروز در دل ها کاشتی، درخت تنومندی می شود. باور به مهدویّت، نجات بخش جامعه از ناامیدی هاست.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! أُنْذِرُکُمْ، أَنِّی رَسُولُ اللّه ِ، قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِیَ الرُّسُلُ، أَ فَإِنْ مِتُّ

ص: 48

أَوْ قُتِلْتُ، انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ؟ «وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّه َ شَیْئا وَ سَیَجْزِی اللّه ُ الشَّاکِرِینَ.» أَلاَ وَ إِنَّ عَلِیّا هُوَ الْمَوْصُوفُ بِالصَّبْرِ وَ الشُّکْرِ، ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ.

تو فرستاده خدا بودی و آمده بودی تا پیام خدا را به ما برسانی، قبل از تو هم پیامبران زیادی بوده اند و اکنون همه آنان از این دنیا رفته اند، تو هم به زودی از میان ما می روی، اکنون چنین می گویی: «ای مردم! اگر من از میان شما بروم، آیا به دوران جاهلیّت بازمی گردید؟ اگر از اسلام دست بردارید به خدا هیچ ضرری نمی رسد، این خود شما هستید که ضرر می کنید و از سعادت دور می شوید. خدا به کسانی که شکر نعمت او را به جا آورند پاداش نیکو می دهد، شکرگزار این نعمت ایمان باشید و کفران نعمت نکنید».

آری، ما باید در سختی ها صبر پیشه سازیم و شکر نعمت اسلام را به جا آوریم، باید از علی علیه السلام و امامان بعد از او پیروی کنیم که خدا «صبر بر سختی ها» و «شکر بر نعمت ها» را به آنان ارزانی داشته است و ما هم باید همانند آنان باشیم.

ص: 49

ص: 50

فصل هفتم: دورنمای فتنه

مَعَاشِرَ النَّاسِ! لاَ تَمُنُّوا عَلَی اللّه ِ إِسْلاَمَکُمْ، فَیَسْخَطَ عَلَیْکُمْ، فَیُصِیبَکُمْ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ، إِنَّهُ لَبِالْمِرْصادِ.

تو می دانی که منافقانی که در میان مردم به عنوان مسلمان جا باز کرده اند می خواهند مردم را با سخنان خود فریب بدهند، آنان می خواهند به مردم چنین بگویند: «ما بودیم که زودتر از دیگران مسلمان شدیم و رنج زیادی برای پیروزی اسلام کشیدیم... پس ما نیز شایستگی این را داریم که جانشین پیامبر بشویم»، آنان با این سخنان در واقع می خواهند بر خدا منّت بنهند!! تو فرصت را غنیمت می شماری و مطلب مهمّی را بیان می کنی: «ای مردم! هیچ کس نباید به خاطر مسلمانی اش بر خدا منّت بگذارد، این خداست که بر شما منّت نهاده است و راه هدایت را برای شما آشکار کرده است و شما را از تاریکی ها نجات داده است. هر کس بر خدا منّت بگذارد، به غضب خدا گرفتار می گردد و خدا در کمین آنان است تا به خاطر این گناه آنان را عذاب کند».

ص: 51

آری، اکنون مردم می دانند کسی که بخواهد در مقابل تلاش هایش بر خدا منّت بگذارد به خشم خدا گرفتار می شود، تو با این سخن، نقشه آن منافقان را نقش بر آب کردی! مَعَاشِرَ النَّاسِ! إنَّه سَیَکُونُ مِنْ بَعْدِی أَئِمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ، وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ لا یُنْصَرُونَ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ اللّه َ وَ أَنَا بَرِیئَانِ مِنْهُمْ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُمْ وَ أَنْصَارَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَشْیَاعَهُمْ، فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ، وَ لَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ.

خدا بر همه چیز آگاه است و از رفتار و کردار بندگانش خبر دارد، خدا به تو خبر داده است که وقتی از میان ما بروی، فتنه ها شعله ور می شود و کسانی می آیند و خود را به عنوان «امام» معرفی می کنند در حالی که خدا آنان را امام قرار نداده است! آنان مردم را فریب می دهند و به مردم می گویند ما شما را به سوی بهشت می بریم، امّا آنان دروغ می گویند، آنان مردم را به سمت جهنّم می برند، باید بدانم اگر از آنان اطاعت کنم جایگاهم آتش جهنّم خواهد بود و کسی هم به فریادم نخواهد رسید و مرا نجات نخواهد داد.

خدا از کسانی که ادّعای امامت می کنند، بیزار است، تو نیز از آن ها بیزار می باشی! جایگاه آنان، سخت ترین درجه جهنّم است و در آتش جاودان خواهند سوخت.

تو از این فتنه ها پرده برمی داری، به مردم هشدار می دهی تا مبادا از این امامان دروغین پیروی کنند، هر کس امام دروغگویی را یاری کند و یا از او پیروی نماید در آتش جهنّم به همراه او خواهد سوخت و به راستی که آنان چه جایگاه سختی در جهنّم دارند!

ص: 52

أَلاَ إِنَّهُمْ أَصْحَابُ الصَّحِیفَةِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ فِی صَحِیفَتِهِ، قَالَ: فَذَهَبَ عَلَی النَّاسِ، إِلاَّ شِرْذِمَةً مِنْهُمْ أَمْرُ الصَّحِیفَةِ.

تو از فتنه ها خبر داری، می دانی که عدّه ای از همین کسانی که در صفّ اوّل نماز حاضر می شوند دور هم جمع شده اند و مخفیانه، پیمان نامه ای نوشته اند.

به راستی چه کسانی بعد از تو، ادّعای امامت خواهند کرد و مردم را به سوی جهنّم خواهند برد؟ همان کسانی که آن پیمان نامه را نوشتند. همان کسانی که «اصحاب صحیفه» می باشند.(در زبان عربی به پیمان نامه، «صحیفه» می گویند).

چنین می گویی: «ببینید نام کدام یک از شما در آن پیمان نامه است!».

وقتی این سخن را گفتی خیلی ها متوجه نشدند که منظور تو چیست، زیرا آن پیمان نامه، رازی مخفی میان دوازده نفر بود، امّا آن منافقانی که آن پیمان نامه را امضا کرده بودند می دانستند که تو از چه سخن می گویی! * * *

در اینجا می خواهم از «اصحاب صحیفه» بیشتر بنویسم:

وای بر این اصحاب صحیفه که این مردم را به سوی گمراهی می برند! امروز روز غدیر است، هجدهم ماه «ذی الحجّه». چند روز قبل، دوازده نفر از منافقان در داخل کعبه دور هم جمع شدند. عرب ها رسمی داشتند که پیمان های مهم خود را می نوشتند و آن را در کعبه قرار می دادند. منافقان برای این که مطمئن باشند که همه به این پیمان عمل می کنند، در داخل کعبه این گونه پیمان بستند، سپس پیمان نامه خود را در گوشه ای از کعبه زیر خاک مخفی کردند.

پیمان آنان این بود که هر وقت تو از دنیا رفتی، فرصت را غنیمت بشمارند و

ص: 53

همه با هم متّحد باشند و فتنه ای بزرگ بر پا کنند. آری، آن دو نفری که بعد از تو به حکومت رسیدند، در جمع همین افراد بودند.

آنان با هم پیمان بستند تا بعد از تو، «آن دو نفر» حکومت را در دست بگیرند و حقّ علی علیه السلامرا غصب کنند و مظلومیّت او را رقم بزنند...

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنِّی أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِی عَقِبِی، إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ. وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا أُمِرْتُ بِتَبْلِیغِهِ، حُجَّةً عَلَی کُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ، وَ عَلَی کُلِّ أَحَدٍ، مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْ لَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحَاضِرُ الْغَائِبَ، وَ الْوَالِدُ الْوَلَدَ، إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ.

اکنون تو برای همه می گویی که «امامت»، عهدی آسمانی است. این امّت، دوازده امام دارد، علی علیه السلاماوّلین آنها است و یازده امام دیگر همه فرزندان علی علیه السلامو همچنین از نسل تو می باشند (آنان فرزندان دختر تو هستند)، تو امامت را هم چون میراثی گران بها در نسل خود، به امانت می گذاری.

تو همه آنچه را که باید می گفتی، بیان کردی، و حجّت را بر همه تمام کردی، سخن تو فقط برای این جمع حاضر نیست، روی سخن تو با همه مسلمانان در طول تاریخ است، چه نسل امروز و چه نسل های آینده! همه انسان های تاریخ، مخاطب کلام تو می باشند.

کسانی که امروز در این جمع حاضرند وظیفه ای مهم دارند، آنان باید پیام امروز تو را به کسانی که در اینجا حاضر نبودند برسانند. آری، بر همه پدران لازم است که نسل به نسل، تا روز قیامت، فرزندانشان را از این سخنان تو آگاه کنند.

* * *

ص: 54

تو از همه خواستی که پیام تو را به دیگران برسانند. به راستی من کجا ایستاده ام؟ چقدر به این سخن تو عمل کرده ام؟ آیا پیام رسان غدیر بوده ام؟ آقای من! مرا ببخش اگر کوتاهی کردم! خودت می دانی که کوتاهی من از روی غفلت بود، مرا ببخش! من با تو عهد می بندم که گذشته را جبران کنم و تا آنجا که توان دارم پیام رسان غدیر باشم! خودت می دانی که چقدر دوست دارم گذشته ام را جبران کنم.

وَ سَیَجْعَلُونَهَا مُلْکا وَ اغْتِصَابا، أَلاَ لَعَنَ اللّه ُ الْغَاصِبِینَ وَ الْمُغْتَصِبِینَ، وَ عِنْدَهَا سَنَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ، فَیُرْسَلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَ نُحاسٌ، فَلا تَنْتَصِرانِ.

اکنون به مردم هشدار می دهی که بعد از رفتن تو، عدّه ای این مقام امامت را غصب می کنند و آن را به تاج و تخت پادشاهی تبدیل می کنند! آنان ادّعا می کنند امام هستند در حالی که دروغ می گویند، خدا آنان را لعنت می کند، هر کس که آنان را یاری نماید خدا او را هم لعنت می کند.

تو خبر می دهی که وقتی عدّه ای به دروغ ادّعای امامت بکنند، بلاها، مصیبت ها و گرفتاری ها بر این امّت از آسمان نازل می شود.

کسانی که امام دروغین می شوند همراه با پیروان خود، به عذاب سختی گرفتار می شوند، شعله آتش در انتظار آنان است، هر کس امام دروغگویی را یاری کند به چنین سرنوشتی گرفتار می شود، وقتی او در جهنّم گرفتار شد هیچ کس او را یاری نمی کند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ، لَمْ یَکُنْ یَذَرُکُمْ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ، حَتَّی یَمِیزَ

ص: 55

الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ اللّه ُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ.

آقای من! سوالی ذهن مرا درگیر کرده است، به من اجازه بده سوالم را بپرسم: تو از فتنه ها سخن گفتی، از کسانی که می خواهند حقّ علی علیه السلام را غصب کنند و امام دروغین بشوند، خدا که قدرت بر انجام هر کاری دارد، پس چرا دشمنان علی علیه السلام را نابود نمی کند؟ چرا منافقان را از بین نمی برد؟ جواب تو چند جمله بیشتر نیست: «خدا انسان ها را به حال خود رها نمی کند، او با امتحان و آزمایش، خوبان را از گناهکاران جدا می کند، و شما را به اسرار خود آگاه نمی کند».

وقتی این سخن تو را می شنوم می فهمم که همه کارهای خدا از روی حکمت است. او قدرت دارد که دشمنان علی علیه السلام را نابود کند، امّا حکمت خدا چیز دیگری است. خدا انسان را مختار آفرید و به او اختیار داد تا خودش راهش را انتخاب کند، عظمت انسان در همین انتخاب کردن اوست. خدا دوست ندارد که انسان ها به زور و اجبار، راه حقّ را بروند.

این قانون خداست، انسان باید خودش، راه را برگزیند، آری، خدا زمینه هدایت را فراهم می کند، این انسان است که باید انتخاب کند. حکمت خدا این را می گوید. خدا می خواهد خوبان از گناهکاران جدا شوند، پس باید زمینه امتحان فراهم باشد، اگر خدا همه منافقان را نابود کند، پس مردمی که ادّعای ایمان می کنند چگونه امتحان بدهند؟ امروز خیلی ها ادّعای ایمان می کنند، امّا وقت امتحان معلوم می شود که چند نفر واقعاً مومن اند. آری، نباید زمینه امتحان را از بین برد! باید امتحان پیش بیاید تا منافقان از صف مومنان خارج شوند، بهشت زیبا جای آن

ص: 56

منافقان نیست، منافقان باید حقیقت خود را آشکار سازند و بر همگان معلوم شود که آنان پیرو شیطانند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّهُ مَا مِنْ قَرْیَةٍ إِلاَّ وَ اللّه ُ مُهْلِکُهَا بِتَکْذِیبِهَا، وَ کَذَلِکَ یُهْلِکُ الْقُری وَ هِیَ ظالِمَةٌ، کَمَا ذَکَرَ اللّه ُ تَعَالَی، وَ هَذَا عَلِیٌّ إِمَامُکُمْ وَ وَلِیُّکُمْ، وَ هُوَ مَوَاعِیدُ اللّه ِ، وَ اللّه ُ یَصْدُقُ مَا وَعَدَهُ، مَعَاشِرَ النَّاسِ! قَدْ ضَلَّ قَبْلَکُمْ أَکْثَرُ الْأَوَّلِینَ، وَ اللّه ُ لَقَدْ أَهْلَکَ الْأَوَّلِینَ، وَ هُوَ مُهْلِکُ الاْخِرِینَ. قَالَ اللّه ُ تَعَالَی: «أَ لَمْ نُهْلِکِ الْأَوَّلِینَ؟ ثُمَّ نُتْبِعُهُمُ الاْخِرِینَ، کَذلِکَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِینَ، وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِین.» اکنون برای مردم می گویی: «هر قومی که آیات خدا را دروغ بشمارد یا ستمکاری پیشه کند، خدا آن قوم را به هلاکت می رساند. این علی، امام و مولای شماست.

اگر قومی بر او ظلم کند، خدا آن قوم را هلاک می کند، این وعده خداست و خدا از وعده اش تخلّف نمی کند».

آری، بیشتر اقوامی که قبل از این روی زمین زندگی می کردند، راه گمراهی را برگزیدند و خدا هم آنان را هلاک نمود، کسانی که بعد از این می آیند و راه گمراهی را برمی گزینند، به همان سرنوشت دچار خواهند شد.

قرآن در آغاز سوره «مرسلات» در این باره می گوید که خدا نخستین کافران را نابود کرد، وقتی قوم نوح علیه السلام بر کفر خود اصرار ورزیدند خدا طوفانی فرستاد و همه کسانی که نوح علیه السلامرا دروغگو می پنداشتند، غرق شدند، بعد از آنان، کافران دیگر نابود شدند (قوم عاد، قوم ثَمود، قوم لوط). خدا گناهکاران را کیفر می دهد و آنان را به عذاب سخت گرفتار می سازد، وای بر حال آنان در روز قیامت!

ص: 57

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ اللّه َ قَدْ أَمَرَنِی وَ نَهَانِی، وَ قَدْ أَمَرْتُ عَلِیّا وَ نَهَیْتُهُ، فَعَلِمَ الْأَمْرَ وَ النَّهْیَ، مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ. فَاسْمَعُوا لِأَمْرِهِ تَسْلَمُوا، وَ أَطِیعُوهُ تَهْتَدُوا، وَ انْتَهَوْا لِنَهْیِهِ تَرْشُدُوا، وَ صِیرُوا إِلَی مُرَادِهِ، وَ لاَ تَتَفَرَّقَ بِکُمُ السُّبُلُ عَنْ سَبِیلِهِ.

آنچه که برای هدایت و نجات ما لازم است خدا به تو گفته است و تو همه آن ها را به علی علیه السلامگفته ای، این علی علیه السلام است که از دستورات خدا آگاهی دارد، اکنون از ما می خواهی تا به سخن او گوش دهیم تا از گمراهی ها در امان بمانیم، اگر ما از او پیروی کنیم هدایت می شویم. ما باید هر چه را که او از ما می خواهد انجام دهیم، باید به هوش باشیم، نباید بگذاریم که فتنه ها و بیراهه ها، ما را از راه علی علیه السلامدور کند. به راستی که راه علی علیه السلام راه رستگاری است.

ص: 58

فصل هشتم: تفاوت دو راه

مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَنَا صِرَاطُ اللّه ِ الْمُسْتَقِیمُ، الَّذِی أَمَرَکُمْ بِاتِّبَاعِهِ، ثُمَّ عَلِیٌّ مِنْ بَعْدِی، ثُمَّ وُلْدِی مِنْ صُلْبِهِ، أَئِمَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ، وَ بِهِ یَعْدِلُونَ.

هر مسلمان در نماز سوره حمد را می خواند و هر روز ده بار از خدا می خواهد که او را به راه مستقیم هدایت کند، اکنون می خواهی درباره راه مستقیم سخن بگویی، پس رو به مردم می کنی و می گویی: «ای مردم! من راه مستقیم خدا هستم؛ همان راهی که خدا دستور داده است فقط آن را بپیمایید، پس از من، علی علیه السلام راه مستقیم خداست، پس از او، فرزندان من که از نسل اویند راه مستقیم خدایند. آنان امامانی هستند که شما را به سوی حقّ راهنمایی می کنند و از گمراهی نجات می دهند».

* ثُمَّ قَرَأَ «بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمِینَ، الرَّحْمنِ الرَّحیمِ، مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ، اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ.» وَ قَالَ: فِیَّ نَزَلَتْ، وَ فِیهِمْ نَزَلَتْ، وَ لَهُمْ عَمَّتْ، وَ إِیَّاهُمْ خَصَّتْ،

ص: 59

أُولَئِکَ أَوْلِیَاءُ اللّه ِ، لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ. أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّه ِ هُمُ الْغَالِبُونَ. أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَ عَلِیٍّ هُمْ أَهْلُ الشِّقَاقِ و النِّفَاقِ، وَ الحَادُّونَ وَ هُم الْعَادُونَ، وَ إِخْوَانُ الشَّیَاطِینِ، الَّذِینَ یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ، زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورا.

تو سوره حمد را می خوانی: «به نام خداوند بخشنده مهربان! خدا را مدح و ستایش می کنم که او پروردگار جهانیان است. او بخشنده و مهربان است. صاحب روز قیامت است. خدایا! فقط تو را می پرستیم و فقط از تو یاری می خواهیم. خدایا! ما را به راه مستقیم هدایت فرما، راه کسانی که به آنان نعمت داده ای، ما را از راه کسانی بر آنان خشم گرفته ای و از راه گمراهان دور کن!».

اکنون که همه سوره حمد را شنیدند، چنین می گویی: «ای مردم! سوره حمد، درباره من و امامان پس از من نازل شده است و شامل حال آنان می شود و به آنان اختصاص دارد. امامانی که بعد از من می آیند همان دوستان خدا هستند که هرگز در راه خدا از چیزی نمی ترسند و اندوهگین نمی شوند. آگاه باشید که آنان حِزب خدایند و همیشه پیروزند. بدانید که دشمنان علی علیه السلامبی خردانی هستند که گمراهند، دشمنان علی علیه السلام برادران شیطان اند و برای گمراهی، سخنانی زیبا و فریبنده به یکدیگر می گویند».

أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمْ، الَّذِینَ ذَکَرَهُمُ اللّه ُ فِی کِتَابِهِ، فَقَالَ عَزَّوَجَلَّ: «لا تَجِدُ قَوْما یُؤْمِنُونَ بِاللّه ِ وَ الْیَوْمِ الاْخِرِ، یُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللّه َ وَ رَسُولَهُ، وَ لَوْ کانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشیرَتَهُمْ، أُولئِکَ کَتَبَ فی قُلُوبِهِمُ الاْءیمانَ، وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ، وَ یُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ، خالِدینَ فِیْهَا، رَضِیَ اللّه ُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ، أُولئِکَ حِزْبُ اللّه ِ، أَلا إِنَّ حِزْبَ اللّه ِ هُمُ

ص: 60

الْمُفْلِحُون.» فرصت را غنیمت می شماری، تو می خواهی چند آیه ای که درباره شیعیان علی علیه السلاماست را بخوانی. ابتدا آیه 22 سوره مُجادله را می خوانی، پیام این آیه این است: در یک دل، دو محبّت نمی گنجد ! من باید یکی را انتخاب کنم: یا محبّت خدا یا محبّت شیطان ! یا محبّت دوستان خدا یا محبّت دوستان شیطان ! مؤمنان با دشمنان خدا و دشمنان پیامبر، دوستی نمی کنند هرچند آن دشمنان، پدران، پسران، برادران یا اقوام آنان باشند، خدا ایمان را در دل های آنان قرار داده است، و آنان را از جانب خود یاری کرده است و در روز قیامت به آنان پاداش بزرگی می دهد و آنان را به بهشتی وارد می کند که از زیر درختان آن، نهرهای آب جاری است. خدا از آنان خشنود است و آنان نیز از خدا خشنودند. آنان از حزب خدا می باشند و به راستی که حزب خدا، رستگار و سعادتمند است.

* * *

آقای من! ممنون تو هستم که این آیه را برای ما خواندی تا ما راه را گم نکنیم.

من از این آیه درس مهمی گرفتم، نمی شود من ادّعا کنم که علی علیه السلام را دوست دارم ولی دشمنان او را هم دوست بدارم! من برای زندگی در این دنیا دو راه بیشتر ندارم، یا باید به حزب خدا بپیوندم یا به حزب شیطان. وقتی من از دشمنان آل محمّد علیهم السلام بیزاری می جویم، از شیطان و حزب او و دوستانش بیزار شده ام.

این آیه از تولّی و تبرّی سخن می گوید، تولّی یعنی با دوستان خدا دوست بودن! تبرّی یعنی با دشمنان خدا دشمن بودن! آری، وقتی تولّی و تبرّی در کنار هم باشند، گوهر ایمان شکل می گیرد و آن وقت

ص: 61

است که انسان از ایمان واقعی بهره مند شده است و جای امیدواری است که او از سرگردانی ها نجات یابد و به ساحل امن سعادت برسد.

أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ، الَّذِینَ وَصَفَهُمُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ، فَقَالَ: «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ، أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ، وَ هُمْ مُهْتَدُونَ.» أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ، الَّذِینَ وَصَفَهُمْ اللّه عَزَّوَجَلَّ فَقَالَ: «الَّذِینَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ آمِنِینَ، تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلاَئِکَةُ بِالتَّسْلِیمِ، أَنْ طِبْتُمْ، فَادْخُلُوها خالِدِینَ.»أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ، الَّذِینَ قَالَ لَهُمْ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: «یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ، یُرزَقُونَ فِیهَا بِغَیْرِ حِسابٍ.» برای ما آیه 82 سوره انعام را می خوانی تا ما بدانیم که این آیه درباره دوستان علی علیه السلاماست، خدا درباره مومنان چنین می گوید: «آنان کسانی هستند که ایمان آورده اند و ایمانشان را به ظلم و ستم آلوده نکرده اند، آنان در روز قیامت از عذاب در امان هستند و سعادتمند خواهند بود».

سپس آیه 73 سوره زُمر را می خوانی تا بدانیم این آیه هم درباره دوستان علی علیه السلاماست: «آنان کسانی هستند که با آرامش و آسایش، وارد بهشت می شوند.

فرشتگان به استقبال آن ها می آیند و به آنان می گویند: «خوش آمدید، وارد بهشت شوید و برای همیشه در آن بمانید».

سپس آیه 40 سوره غافر را می خوانی: «بهشت برای دوستان علی علیه السلام آماده گشته است و آنان در آنجا بی حد و اندازه روزی می یابند».

أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ، یَصِلُونَ سَعِیرا، أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ، الَّذِینَ یَسْمَعُونَ لِجَهَنَّمَ شَهِیقا، وَ هِیَ تَفُورُ، وَ لَهَا زَفِیرٌ.

اگر یاران علی علیه السلام، دوستان خدایند، پس دشمنان او، دشمنان خدایند، تو از سرانجام زیبای دوستان علی علیه السلام سخن گفتی، اکنون از سرنوشت سیاه دشمنان او

ص: 62

سخن می گویی: «ای مردم! بدانید کسانی که با علی علیه السلام دشمنی کنند در روز قیامت به سمت آتش جهنّم کشیده خواهند شد، آتشی که می جوشد و می خروشد. آنان صدای ترسناک و دلخراش جهنّم را می شنوند و ترس همه وجودشان را فرا می گیرد».

أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمُ، الَّذِینَ قَالَ اللّه ُ فِیهِم:«کُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها، حَتَّی إِذَا ادَّارَکُوا فِیْهَا جَمیعا، قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ، رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا، فَآتِهِمْ عَذابا ضِعْفا مِنَ النَّارِ، قالَ لِکُلٍّ ضِعْفٌ وَ لکِنْ لا تَعْلَمُون.»، أَلاَ إِنَّ أَعْدَاءَهُمْ، الَّذِینَ قَالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ: «کُلَّما أُلْقِیَ فِیها فَوْجٌ، سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها، أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ؟ قالُوا بَلی قَدْ جاءَنا نَذِیرٌ، فَکَذَّبْنا وَ قُلْنا ما نَزَّلَ اللّه ُ مِنْ شَیْءٍ، إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ فی ضَلالٍ مبین.» اکنون آیه 38 سوره اعراف را می خوانی تا همه بدانند این آیه درباره دشمنان علی علیه السلاماست: وقتی آنان وارد آتش جهنّم می شوند، هر گروه، گروه دیگر را لعنت می کند تا زمانی که همه با ذلّت در دوزخ جای می گیرند، کسانی که از رهبران باطل پیروی کردند چنین می گویند: «بارخدایا! این ها بودند که ما را به گمراهی کشاندند، از تو می خواهیم که عذاب آنان را دو برابر کنی». خدا هم در جواب به آنان می گوید: «عذاب هر کدام از شما، دو برابر است ولی شما اندازه و سختی عذاب دیگران را نمی دانید».

سپس آیات 8 تا 11 سوره مُلک را می خوانی، این آیات نیز درباره دشمنان علی علیه السلاماست: هر گروه از آنان که در جهنّم قرار می گیرند، مأموران جهنّم به آنان رو می کنند و می گویند: «چرا شما به این روز سیاه، افتادید؟ آیا شما راهنما نداشتید؟ آیا کسی نبود که شما را از جهنّم بترساند؟»، آنان در جواب می گویند:

ص: 63

«بله. ما راهنما داشتیم، پیامبر از طرف خدا آمد و ما را از این عذاب ترساند، ولی ما سخن او را نپذیرفتیم و او را دروغگو خواندیم»، آری، دشمنان علی علیه السلام در روز قیامت اعتراف می کنند که حقّ را شناخته بودند ولی از آن پیروی نکردند، آنان به انتخاب خود، راه شیطان را برگزیدند.

أَلاَ إِنَّ أَوْلِیَاءَهُمُ، «الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَیْبِ، لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبِیرٌ»، مَعَاشِرَ النَّاسِ! شَتَّانَ مَا بَیْنَ السَّعِیرِ وَ الْجَنَّةِ. عَدُوُّنَا مَنْ ذَمَّهُ اللّه ُ وَ لَعَنَهُ، وَ وَلِیُّنَا مَنْ مَدَحَهُ اللّه ُ وَ أَحَبَّهُ.

بار دیگر می خواهی از دوستان علی علیه السلامسخن بگویی، آیه 12 سوره مُلک را می خوانی، آنجا که خدا درباره سرنوشت کسانی که ایمان آوردند و از او بیم داشتند، سخن می گوید، همان کسانی که خدا را به چشم ندیدند ولی به او باور داشتند و به پیام های او گوش فرا دادند، تو از خطای آنان می گذری و پاداشی بزرگ به آنان می دهی، بهشتی که زیر درختان آن، نهرهای آب جاری است، جایگاه آنان است.

* * *

بین بهشت زیبای خدا و آتش سوزان جهنّم، تفاوت زیادی است. دشمنان علی علیه السلامکسانی هستند که خدا از آنان به بدی یاد نموده و آن ها را لعنت می کند و دوستان علی علیه السلامکسانی هستند که خدا از آنان به نیکی یاد کرده و آن ها را دوست می دارد.

به راستی که تفاوت راه از کجا تا به کجاست! تو همه را به بهشت جاودان فرا می خوانی تا در سایه نعمت های خدا به آرامش همیشگی دست پیدا کنند. راه رسیدن به بهشت، پیروی از علی علیه السلام و فرزندان اوست.

ص: 64

فصل نهم: آخرین موعود

مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَلاَ وَ إِنِّی مُنْذِرٌ، وَ عَلِیٌّ هَادٍ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنِّی نَبِیٌّ وَ عَلِیٌّ وَصِیِّی.

اکنون به آیه 7 سوره رعد اشاره می کنی، در آنجا خدا از تو می خواهد که پیام او را به مردم برسانی و آنان را از عذاب روز قیامت بترسانی، تو وظیفه نداری که همه را به اجبار مؤمن کنی، وظیفه تو تنها رساندن پیام خداست و بس! فقط تو نیستی که این وظیفه را داری، خدا در همه زمان ها برای هر قومی، راهنمایی قرار داده است».

منظور از «راهنما» در این آیه، علی علیه السلام است، تو پیامبر خدایی و علی علیه السلام جانشین تو و راهنمای این امّت است.

أَلاَ إِنَّ خَاتَمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا، الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ. أَلاَ إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ. أَلاَ إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ. أَلاَ إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا. أَلاَ إِنَّهُ قَاتِلُ کُلِّ قَبِیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ. أَلاَ إِنَّهُ مُدْرِکُ بِکُلِّ ثَارٍ لِأَوْلِیَاءِ اللّه ِ.

سخن خویش را این چنین ادامه می دهی: «ای مردم! بدانید که مهدی علیه السلام آخرین

ص: 65

امام است. او از ماست. او قیام خواهد کرد. او بر همه دین ها پیروز می شود، او از ستمگران انتقام می گیرد، او قلعه های کفر و ستم را فتح می کند و آن ها را در هم می کوبد، او گروه های مشرکان را نابود می کند، او می آید و انتقام خون دوستان خدا را می گیرد».

أَلاَ إِنَّهُ النَّاصِرُ لِدِینِ اللّه ِ. أَلاَ إِنَّهُ الْغَرَّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمِیقٍ. أَلاَ إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذِی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ، وَ کُلَّ ذِی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ. أَلاَ إِنَّهُ خِیَرَةُ اللّه ِ وَ مُخْتَارُهُ. أَلاَ إِنَّهُ وَارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَ الْمُحِیطُ بِهِ. أَلاَ إِنَّهُ الْمُخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ الْمُنَبِّهُ بِأَمْرِ إِیمَانِهِ. أَلاَ إِنَّهُ الرَّشِیدُ السَّدِیدُ. أَلاَ إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ.

«بدانید مهدی علیه السلام یاور دین خداست. او از دریای بی انتهای دانش، بهره دارد و به هر کس به اندازه ی فضیلت و کمالش مقام می دهد. خدا او را انتخاب کرده و برگزیده است. او همه دانش ها را به ارث برده است، او گزارش گر فرمان های خداست و دستورهای خدا را استوار می سازد، او به مردم درباره ایمان به خدا، تذکّر می دهد. خدا او را هدایت کرده و استوار نموده است، خدا کارها را به او سپرده است».

أَلاَ إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ، مَنْ سَلَفَ بَیْنَ یَدَیْهِ. أَلاَ إِنَّهُ الْبَاقِی حُجَّةً، وَ لاَ حُجَّةَ بَعْدَهُ، وَ لاَ حَقَّ إِلاَّ مَعَهُ، وَ لاَ نُورَ إِلاَّ عِنْدَهُ. أَلاَ إِنَّهُ لاَ غَالِبَ لَهُ، وَ لاَ مَنْصُورَ عَلَیْهِ. أَلاَ وَ إِنَّهُ وَلِیُّ اللّه ِ فِی أَرْضِهِ، وَ حَکَمُهُ فِی خَلْقِهِ، وَ أَمِینُهُ فِی سِرِّهِ، وَ عَلاَنِیَتِهِ.

«بدانید که پیامبران قبل و جانشینان آنان، مژده آمدن مهدی علیه السلام را داده اند، از میان حجّت های خدا، فقط او باقی می ماند و پس از او حجّتی دیگر وجود ندارد.

حقّ فقط با اوست و نور خدا فقط نزد اوست. هیچ کس بر او غلبه پیدا نمی کند، او بر همه دشمنانش پیروز می شود، او از طرف خدا، سرپرست و صاحب اختیار مردم

ص: 66

است، و حکم خدا را برای مردم اجرا می کند. همه امانت های آشکار و پنهان خدا نزد اوست».

* * *

آقای من! باز هم ممنون تو هستیم که از آخرین موعود آسمانی سخن گفتی، از فرزندت مهدی علیه السلامنام بردی و ویژگی های او را بیان نمودی. تو چندین بار در این سخنرانی از او یاد کردی و این گونه به من درس دادی که مبادا امام زمان خویش را فراموش کنم! در روزگاری گرفتار شده ام که فراموش نمودنِ امام زمان، مُد روز شده است، خیلی ها دیگر آن یار سفر کرده را از یاد برده اند، آیا من هم همانند آنان خواهم شد؟ من که پیام غدیر را فهمیده ام، دیگر همرنگ جماعت نمی شوم، دلم را به عشق امام زمانم پیوند می زنم و از غیر او دوری می کنم. می دانم زندگی بدون یاد امام زمان، مردگی است و مرگ بدون معرفت او، مرگ جاهلیّت است.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! قَدْ بَیَّنْتُ لَکُمْ، وَ أَفْهَمْتُکُمْ، وَ هَذَا عَلِیٌّ یُفْهِمُکُمْ بَعْدِی. أَلاَ وَ إِنِّی عِنْدَ انْقِضَاءِ خُطْبَتِی، أَدْعُوکُمْ إِلَی مُصَافَقَتِی عَلَی بَیْعَتِهِ، وَ الاْءِقْرَارِ بِهِ، ثُمَّ مُصَافَقَتِهِ بَعْدِی، أَلاَ إِنِّی قَدْ بَایَعْتُ اللّه َ، وَ عَلِیٌّ قَدْ بَایَعَنِی، وَ أَنَا آخِذُکُمْ بِالْبَیْعَةِ لَهُ عَنِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ. فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللّه َ، فَسَیُؤْتیهِ أَجْرا عَظیما.

به مردم خبر می دهی که دین خدا را برای آنان بازگو نمودی و بعد از تو، این وظیفه را علی علیه السلامبه عهده دارد، هر کس بخواهد دین واقعی را بشناسد باید آن را

ص: 67

از علی علیه السلامبیاموزد.

اکنون از همه می خواهی تا نزد تو بیایند و به امامت علی علیه السلاماقرار کنند و با تو و علی علیه السلامبیعت نمایند.

تو با خدا بیعت کرده ای و علی هم با تو بیعت نموده است، اکنون می خواهی از مردم برای علی علیه السلامبیعت بگیری. این یک پیمان آسمانی است و خدا به آن دستور داده است، مبادا کسی خیال کند که خدا به این پیمان نیاز دارد.

هرگز! هر کس پیمان شکنی کند به خدا ضرری نمی زند، بلکه به خودش ضرر زده است، هر کس هم به این پیمان وفادار بماند ،خدا پاداشی بس بزرگ به او می دهد.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ الْحَجَّ وَ الصَّفَا، وَ المَروَةَ وَ الْعُمْرَةَ، مِنْ شَعائِرِ اللّه ِ، فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ، فَلا جُناحَ عَلَیْهِ، أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما، وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْرا، فَإِنَّ اللّه َ شاکِرٌ عَلیم. مَعَاشِرَ النَّاسِ! حِجُّوا الْبَیْتَ، فَمَا وَرَدَهُ أَهْلُ بَیْتٍ إِلاَّ اسْتَغْنَوْا، وَ لاَ تَخَلَّفُوا عَنْهُ إِلاَّ افْتَقَرُوا.

تو با مردم از مدینه حرکت کردی و حجّ را به جا آوردی، این آخرین حجّ تو بود، دیگر فرصتی پیش نخواهد آمد تا درباره حجّ سخن بگویی، پس فرصت را غنیمت می شماری تا درباره این واجب الهی سخن بگویی.

اکنون به مردم خبر می دهی که حجّ، عمره، صفا و مروه از نشانه های دین خداست. هر کس به حجّ برود، یا عمره به جا آورد، باید سعیِ بینِ صفا و مروه کند.

هر کس فرمان خدا را اطاعت کند، خدا به او پاداش می دهد زیرا خدا از همه چیز آگاهی دارد و قدرشناس است.

از مردم می خواهی به حجّ بروند، هر کس حجّ به جا آورد، گرفتار فقر نمی شود. به مردم هشدار می دهی که مبادا حجّ را ترک کنند، زیرا اگر حجّ را ترک کنند به فقر و

ص: 68

تنگدستی گرفتار می شوند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! مَا وَقَفَ بِالْمَوْقِفِ مُؤْمِنٌ، إِلاَّ غَفَرَ اللّه ُ لَهُ، مَا سَلَفَ مِنْ ذَنْبِهِ، إِلَی وَقْتِهِ ذَلِکَ، فَإِذَا انْقَضَتْ حَجَّتُهُ، اُسْتُونِفَ عَمَلُهُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! الْحُجَّاجُ مُعَانُونَ، وَ نَفَقَاتُهُمْ مُخَلَّفَةٌ، وَ اللّه ُ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! حِجُّوا الْبَیْتَ، بِکَمَالِ الدِّینِ وَ التَّفَقُّهِ، وَ لاَ تَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشَاهِدِ، إِلاَّ بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاَعٍ.

رفتن به سرزمین عرفات، مشعر و منا از اعمال حج است، وقتی مومنی به این سه سرزمین می رود خدا همه گناهان گذشته اش را می آمرزد و در پایان حجّ، هیچ گناهی در پرونده اش نمی ماند، پرونده گناهان او پاک می شود، او نباید نگران گذشته اش باشد، بعد از حجّ، دیگر وقت آن است که او اعمال نیک انجام دهد.

آری، خدا به حاجیان کمک می کند و هر چه آنان برای حجّ خرج کنند، به آن ها برمی گرداند و آن را جبران می کند، خدا پاداش نیکوکاران را به صورت کامل عطا می کند. از مردم می خواهی تا با دین کامل و بینش عمیق به حجّ بروند و از گناهان دست بردارند و بدون توبه، از حجّ برنگردند. حاجی باید وقتی از این سفر بازمی گردد دیگر گرد گناه نرود.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! أَقِیمُوا الصَّلاةَ، وَ آتُوا الزَّکاةَ، کَمَا أَمَرَکُمُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ. لَئِنْ طَالَ عَلَیْکُمُ الْأَمَدُ، فَقَصَّرْتُمْ أَوْ نَسِیتُمْ، فَعَلِیٌّ وَلِیُّکُمْ وَ مُبَیِّنٌ لَکُمْ، الَّذِی نَصَبَهُ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ، بَعْدِی وَ مَنْ خَلَّفَهُ اللّه ُ مِنِّی وَ مِنْهُ، یُخْبِرُکُمْ بِمَا تَسْأَلُونَ عَنْهُ، وَ یُبَیِّنُ لَکُمْ مَا لاَ تَعْلَمُونَ.

از مردم می خواهی همان گونه که خدا دستور داده است نماز را به پا دارند و زکات مالشان را بپردازند و اگر زمانی سپری شد و آنان در انجام دستورهای خدا کوتاهی

ص: 69

کردند یا وظیفه خود را فراموش کردند به علی علیه السلام مراجعه کنند تا آنان را راهنمایی کند، به راستی که او سرپرست و صاحب اختیار این امّت است و دین را برای آنان بیان می کند.

خدا پس از تو، علی علیه السلام را برگزیده است، او و فرزندانش، جانشینان تو هستند و خدا آن ها را معیّن کرده است. مردم باید سوال های خود را از آنان بپرسند تا پاسخ بشنوند و به حقیقت آگاه گردند.

أَلاَ إِنَّ الْحَلاَلَ وَ الْحَرَامَ، أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَهُمَا وَ أُعَرِّفَهُمَا، فَآمُرَ بِالْحَلاَلِ وَ أَنْهَی عَنِ الْحَرَامِ، فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ.

برای مردم می گویی که حلال و حرام بیش از آن است که تو همه آن ها را در اینجا یادآور شوی، برای همین در یک کلام، مردم را به انجام همه واجبات و دوری از همه گناهان، سفارش می کنی! فَأُمِرْتُ أَنْ آخُذَ الْبَیْعَةَ مِنکُمْ، وَ الصَّفْقَةَ لَکُمْ، بِقَبُولِ مَا جِئْتُ بِهِ عَنِ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، فِی عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ، الَّذِینَ هُمْ مِنِّی وَ مِنْهُ، أَئِمَّةٌ قَائِمَةٌ، مِنهُمُ الْمَهْدِیُّ، إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ، الَّذِی یَقْضِی بِالْحَقِّ.

خدا به تو دستور داده است تا امروز از مردم بیعت بگیری، پس به آنان چنین می گویی: «با من و علی بیعت کنید و امامت او و یازده امام بعد از او را قبول نمایید. بدانید که آن یازده امام از نسل من و از نسل علی می باشند، بدانید که مقام امامت تا روز قیامت فقط برای آنها است و آخرین آنها مهدی علیه السلاماست».

آقای من! این چهارمین بار است که در این خطبه، نام «مهدی علیه السلام» را ذکر می نمایی، تو این گونه شوق به آخرین امام را در جان و دل ما نهادینه می کنی! وقتی این خطبه را با دقّت بررسی می کنم می بینم تو 25 جمله زیبا درباره

ص: 70

مهدی علیه السلام به کار برده ای و ویژگی ها او را برای ما بیان نموده ای، آری، یاد مهدی علیه السلامهمچون کیمیاست، شاید در اوج سیاهی ها و ناامیدی گرفتار آیم، ولی کیمیایی که تو به دستم دادی، خاک را طلا می کند، من دیگر هرگز ناامید نمی شوم، زیرا جوانه باور به آینده روشن و زیبا را در وجودم کاشتی! آقای من! ممنون تو هستم.

* * *

من عهد می بندم که امام زمان خویش را فراموش نکنم، من می دانم که به برکت وجود او، همه روزی می خورند، اگر خدا باران می فرستد، اگر خورشید می تابد، به خاطر اوست، اگر او نباشد، زمین و زمان بر هم پیچیده می شود.

خدا به خاطر او این هستی را برپا نگه داشته است، هر کجای جهان، قلبی می تپد و نفسی در سینه جاری است، هر کجا اثری از زندگی هست از برکت وجود اوست. همه هستی به اذن خدا بر سر سفره او، مهمان هستند. چه شده است که صاحب سفره فراموش شده است؟ مَعَاشِرَ النَّاسِ! وَ کُلُّ حَلاَلٍ دَلَلْتُکُمْ عَلَیْهِ، أو حَرَامٍ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ، فَإِنِّی لَمْ أَرْجِعْ عَنْ ذَلِکَ وَ لَمْ أُبَدِّلْ. أَلاَ فَاذْکُرُوا ذَلِکَ، وَ احْفَظُوهُ، وَ تَوَاصَوْا بِهِ، وَ لاَ تُبَدِّلُوهُ وَ لاَ تُغَیِّرُوهُ. أَلاَ وَ إِنِّی أُجَدِّدُ الْقَوْلَ. أَلاَ فَأَقِیمُوا الصَّلاةَ، وَ آتُوا الزَّکاةَ، وَ أْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ، وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ.

هر آنچه از دین خدا بازگو کرده ای، تغییر نمی کند، حلال خدا همیشه حلال است و حرام او همیشه حرام خواهد بود. از مردم می خواهی تا از این دین، مراقبت کنند و آن را تغییر ندهند، مردم نباید دستورات خدا را از یاد ببرند، آنان باید یکدیگر را به انجام واجبات و دوری از گناهان توصیه کنند.

ص: 71

تو بار دیگر سخنت را تکرار می کنی: «ای مردم! نماز را به پا دارید، زکات مالتان را بپردازید، امر به معروف و نهی از منکر کنید».

أَلاَ وَ إِنَّ رَأْسَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْیِ عَنْ المُنْکَرِ، أَنْ تَنْتَهُوا إِلَی قَوْلِی، وَ تُبَلِّغُوهُ مَنْ لَمْ یَحْضُرْ، وَ تَأْمُرُوهُ بِقَبُولِهِ، وَ تَنْهَوْهُ عَنْ مُخَالَفَتِهِ، فَإِنَّهُ أَمْرٌ مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ وَ مِنِّی، وَ لاَ أَمْرَ بِمَعْرُوفٍ وَ لاَ نَهْیَ عَنْ مُنْکَرٍ، إِلاَّ مَعَ إِمَامٍ مَعْصُومٍ.

تو از مردم خواستی تا امر به معروف و نهی از منکر بنمایند، به راستی مهم ترین و بالاترین امر به معروف و نهی از منکر چیست؟ تو خود پاسخ این سوال را این گونه می دهی: «ای مردم! بدانید که مهم ترین و بالاترین امر به معروف و نهی از منکر این است که در این سخنان من استوار و ثابت قدم بمانید و سخنانم را به دیگران برسانید و از آنان بخواهید که سخنانم را بپذیرند و با آن مخالفت نکنند. این فرمانی است که از جانب خداست و من شما را به اطاعت از آن امر می کنم، بدانید که امر به معروف و نهی از منکر همان امر و نهیِ امام معصوم است».

* * *

آقای من! تو در اینجا از حج، نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر سخن گفتی، برای ما بیان کردی که حلال خدا تا روز قیامت حلال است و حرام خدا هم تا آن روز حرام.

من این جملات تو را شنیدم، ولی دوست دارم بدانم ارتباط این جملات با ولایت علی علیه السلام چیست؟ وقتی خوب فکر می کنم به این نتیجه می رسم که تو این گونه می خواستی سلطه شیطان را در جامعه از بین ببری.

دشمنان علی علیه السلام پیروان شیطانند، معلوم است وقتی در جامعه ای از نماز خبری

ص: 72

نیست و زکات داده نمی شود و گناه زیاد می شود، شیطان جولان می دهد، در چنین جامعه ای دشمنان ولایت، راحت تر می توانند به اهداف خود برسند.

آری، همه همّت شیطان این است که انسان ها را به هلاکت برساند، وقتی جامعه به معصیت رو بیاورد، کار شیطان راحت تر می شود. خدا علی علیه السلام را به عنوان امام قرار داد تا با سلطه تاریکی مبارزه کند، حجّ، نماز، زکات، امر به معروف و نهی از منکر سلطه شیطان بر جامعه را از بین می برد و آن وقت است که جامعه نورانی می شود و به نور خدا که علی علیه السلاماست عشق می ورزد.

ص: 73

ص: 74

فصل دهم: بهشت خدا

مَعَاشِرَ النَّاسِ! الْقُرْآنُ یُعَرِّفُکُمْ، أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ، وَ عَرَّفْتُکُمْ أَنَّه مِنِّی وَ أنا مِنْهُ، حَیْثُ یَقُولُ اللّه ُ فی کتابه: «وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فِی عَقِبِهِ.»وَ قُلْتُ: "لَنْ تَضِلُّوا، مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا" تو در سخنان خود خبر دادی که خدا بعد از علی علیه السلامیازده امام برای هدایت این امّت قرار داده است، این یازده امام از نسل علی علیه السلام هستند. برای مردم بازگو کردی که علی علیه السلام از توست و تو هم از علی علیه السلام هستی! اکنون آیه 28 سوره زُخرف را می خوانی تا همه بدانند قرآن این مطلب را آشکار کرده است.

خدا در آن آیه چنین می گوید: «و خدا امامت را کلمه ای ماندگار در نسل او قرار داد». این آیه اشاره به علی علیه السلام است، تو برای مردم بازگو می کنی که خدا امامت را کلمه ای ماندگار در نسل علی علیه السلام قرار داده است.

تو بارها برای مردم گفتی که در این امّت برای روزگار بعد از خودت، دو یادگار ارزشمند قرار می دهی: «قرآن و اهل بیت». تا زمانی که مردم از این دو دست

ص: 75

برندارند، هرگز گمراه نمی شوند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! التَّقْوَی التَّقْوَی، احْذَرُوا السَّاعَةَ، کَمَا قَالَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ، إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ. اذْکُرُوا الْمَمَاتَ وَ الْحِسَابَ وَ الْمَوَازِینَ، وَ الْمُحَاسَبَةَ بَیْنَ یَدَیْ رَبِّ الْعَالَمِینَ، وَ الثَّوَابَ وَ الْعِقَابَ، وَ مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ أُثِیبَ عَلَیهَا، وَ مَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ، فَلَیْسَ لَهُ فِی الْجِنَانِ نَصِیبٌ.

از مردم می خواهی تقوا پیشه کنند و از گناهان دوری کنند، از عذاب روز قیامت بترسند چرا که خدا در قرآن می گوید: «زلزله روز قیامت واقعه ای بسیار ترسناک و سهمگین است».

سفارش می کنی که ما همیشه به یاد مرگ باشیم، حساب و سنجش اعمال را به یاد آوریم که سرانجام در پیشگاه خدا به حساب ما رسیدگی خواهد شد و ما نتیجه اعمال خوب و بد خود را خواهیم دید. آری، هر کس در روز قیامت به همراه خود، اعمال نیک آورده باشد، پاداش زیبای آن را می بیند و به بهشت می رود، و هر کس نافرمانی خدا را کرده باشد در بهشت جایی ندارد.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّکُمْ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ تُصَافِقُونِی بِکَفٍّ وَاحِدَةٍ، وَ أَمَرَنِیَ اللّه ُ عَزَّوَجَلَّ، أَنْ آخُذَ مِنْ أَلْسِنَتِکُمُ، الاْءِقْرَارَ بِمَا عَقَدْتُ لِعَلِیٍّ، مِنْ إِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ، وَ مَنْ جَاءَ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ مِنِّی وَ مِنْهُ، عَلَی مَا أَعْلَمْتُکُمْ، أَنَّ ذُرِّیَّتِی مِنْ صُلْبِهِ.

رسم بر این است که برای پیمان بستن، مردم با تو دست بدهند، امّا جمعیتی که اینجا جمع شده اند بسیار زیاد است که نمی شود همه در یک روز برای بیعت، به تو دست بدهند، به همین دلیل خدا به تو دستور می دهد تا سه روز در سرزمین غدیر بمانی و از همه برای امامت علی علیه السلام و یازده فرزند او بیعت بگیری، همان یازده

ص: 76

امام که از نسل تو و نسل علی علیه السلاممی باشند. از همه می خواهی تا به ولایت علی علیه السلام و ولایت امامان بعد او اقرار کنند.

آری، از نقشه های منافقان آگاهی داری و می دانی که آنان به دنبال بهانه ای می گردند، برای همین با «اقرار زبانی» راه بهانه را می بندی تا هیچ کس در آینده نتواند عذر بیاورد که سخنان پیامبر برایم آشکار نبود.

فَقُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: "إِنَّا سَامِعُونَ، مُطِیعُونَ، رَاضُونَ، مُنْقَادُونَ، لِمَا بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنَا وَ رَبِّکَ، فِی أَمْرِ عَلِیٍّ وَ أَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ، مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبَایِعُکَ عَلَی ذَلِکَ، بِقُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ أَیْدِینَا، عَلَی ذَلِکَ نَحْیَا وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ، وَ لاَ نُغَیِّرُ وَ لاَ نُبَدِّلُ، وَ لاَ نَشُکُّ وَ لاَ نَرْتَابُ، وَ لاَ نَرْجِعُ عَنْ عَهْدٍ وَ لاَ نَنْقُضُ الْمِیثَاقَ. نُطِیعُ اللّه َ وَ نُطِیْعُکَ، وَ عَلِیّا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ وُلْدَهُ الْأَئِمَّةَ، الَّذِینَ ذَکَرْتَهُمْ، مِنْ ذُرِّیَّتِکَ مِنْ صُلْبِهِ، بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ، الَّذِینَ قَدْ عَرَّفْتُکُمْ مَکَانَهُمَا مِنِّی، وَ مَحَلَّهُمَا عِنْدِی، وَ مَنْزِلَتَهُمَا مِنْ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ، فَقَدْ أَدَّیْتُ ذَلِکَ إِلَیْکُمْ، فَإِنَّهُمَا سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ إِنَّهُمَا الاْءِمَامَانِ بَعْدَ أَبِیهِمَا عَلِیٍّ، وَ أَنَا أَبُوهُمَا قَبْلَهُ." اکنون تو از همه می خواهی تا این جملات را تکرار کنند:

ای پیامبر! تو دستور خدا را درباره امامت علی علیه السلامو امامان بعد او به ما رساندی و ما آن را شنیدیم و این دستور را اطاعت می کنیم و به آن راضی و خشنودیم.

ما با دل و دست و زبان با تو پیمان می بندیم که سخنان تو را اطاعت کنیم. ما بر سر این پیمان خود هستیم تا زمانی که زنده ایم، با این پیمان جان می دهیم و با این پیمان سر از قبر برمی داریم. هرگز پیمان خود را تغییر نمی دهیم و در آن شکّ نمی کنیم، ما همواره بر سر بیعت خود می مانیم و هرگز پیمان شکنی نمی کنیم.

ص: 77

ما خدا را اطاعت می کنیم و از تو، از علی علیه السلام و از فرزندان او که امامان ما هستند، پیروی می نماییم.

ای پیامبر! تو از امامانِ پس از علی علیه السلام یاد کردی و گفتی که آن ها فرزندان تو هستند و از نسل علی علیه السلاممی باشند. برای ما گفتی که حسن و حسین علیهماالسلام بعد از پدرشان دو امام هستند، امامان بعدی، پس از این دو خواهند بود. تو جایگاه حسن و حسین علیهماالسلام را برای ما بیان کردی و گفتی که آنان چه مقامی نزد خدا دارند. تو همه مطالب را به ما رساندی و برایمان بیان کردی. حسن و حسین علیهماالسلام، دو آقا و سرور اهل بهشت هستند و پس از پدرشان علی علیه السلام، امام اند. حسن و حسین علیهماالسلام از نسل تو می باشند * * *

همه مردم این سخنان را با صدای بلند تکرار می کنند.

فَقُولُوا: "أَطَعْنَا اللّه َ بِذَلِکَ وَ إِیَّاک، وَ عَلِیّا وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ، وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَکَرْتَ، عَهْدا وَ مِیثَاقا مَأْخُوذا لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ، مِنْ قُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا، وَ مُصَافَقَةِ أَیْدِینَا، مَنْ أَدْرَکَهُمَا بِیَدِهِ، وَ أَقَرَّ بِهِمَا بِلِسَانِهِ. وَ لاَ نَبْغِی بِذَلِکَ بَدَلاً، وَ لاَ نَرَی مِنْ أَنْفُسِنَا عَنْهُ حِوَلاً أَبَدا، أَشْهَدْنَا اللّه َ وَ کَفی بِاللّه ِ شَهِیدا، وَ أَنْتَ عَلَیْنَا بِهِ شَهِیدٌ، وَ کُلُّ مَنْ أَطَاعَ مِمَّنْ ظَهَرَ وَ اسْتَتَرَ، وَ مَلاَئِکَةُ اللّه ِ وَ جُنُودُهُ وَ عَبِیدُهُ، وَ اللّه ُ أَکْبَرُ مِنْ کُلِّ شَهِیدٍ." بار دیگر از مردم می خواهی تا این جملات را با هم اقرار کنند:

ای پیامبر! ما از این دستورهای خدا و فرمان های تو اطاعت می کنیم و از علی علیه السلام، حسن و حسین علیهماالسلام و امامان پس از آن ها، پیروی می کنیم.

ای پیامبر! تو از قلب ما و از دست و زبان ما برای علی علیه السلام که جانشین توست،

ص: 78

بیعت می گیری! هر کدام از ما با دست بیعت می کند و پیمان می بندد و با زبان، این گونه اقرار می کند.

ای پیامبر! ما جایگزینی برای علی علیه السلام قرار نمی دهیم و هرگز نظرمان را درباره او تغییر نمی دهیم. خدایا! تو گواه و شاهد باش که راست می گوییم! به راستی که خدا برای گواهی دادن، کافی است.

ای پیامبر! تو نیز بر گفتار ما، شاهد و گواه هستی. همه فرشتگان و همه بندگان خدا شاهد و گواه این سخنان ما هستند و خدا از هر شاهدی بزرگ تر است.

* * *

تو از مردم این گونه پیمان گرفتی، آنان یک صدا این جملات را تکرار کردند و اقرار کردند که ولایت علی علیه السلام را پذیرفته اند.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! مَا تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللّه َ یَعْلَمُ کُلَّ صَوْتٍ، وَ خَافِیَةَ کُلِّ نَفْسٍ. فَمَنِ اهْتَدی فَلِنَفْسِهِ، وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُّ عَلَیْها، وَ مَنْ بَایَعَ فَإِنَّمَا یُبَایِعُ اللّه َ، یَدُ اللّه ِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ.

خدا به تو خبر داده است که عدّه ای در میان همین مردم برای ظلم در حقّ علی علیه السلامبرنامه ریزی می کنند، آنان همان منافقان هستند که دورو بودن مهمترین ویژگی آنان است، آنان به ظاهر این جملات را به زبان آوردند ولی هرگز به آن ایمان نیاورده اند، آنان نماز هم که می خوانند برای فریب مردم است و هرگز به خدا ایمان ندارند. جمعیت آنان اندک است ولی آنان با همین جمعیت اندک، می خواهند بعد از تو فتنه ای بزرگ برپا کنند. آنان در گوش یکدیگر از نقشه های خود می گویند، به یکدیگر یادآوری می کنند که باید صبر کنیم تا زمان اجرای نقشه ما فرا برسد و حکومت را به دست بگیریم!

ص: 79

اکنون می خواهی با آن منافقان چند جمله سخن بگویی، بدون آن که نام آنها را ببری چنین می گویی: «شما چه می گویید و در دل های شما چه می گذرد؟ بدانید که خدا هر صدایی را می شنود و از دل هایتان آگاه است. اگر در راه راست قدم بگذارید، سود آن به خودتان برمی گردد، و اگر از آن منحرف شوید، به ضرر خودتان خواهد بود. هر کس امروز با من و علی علیه السلام بیعت کند، در واقع با خدا بیعت کرده است، دست خدا، بالای همه دست هاست».

مَعَاشِرَ النَّاسِ! فَاتَّقُوا اللّه َ، وَ بَایِعُوا عَلِیّا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ، وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ، وَ الْأَئِمَّةَ کَلِمَةً طَیِّبَةً بَاقِیَةً، یُهْلِکُ اللّه ُ مَنْ غَدَرَ، وَ یَرْحَمُ مَنْ وَفَی، «فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلی نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفی بِما عاهَدَ عَلَیْهُ اللّه َ، فَسَیُؤْتیهِ أَجْرا عَظِیْما.» بار دیگر از مردم می خواهی تقوا پیشه کنند و با علی علیه السلامو حسن و حسین علیهماالسلام و امامان بعد از آنها، بیعت کنند که همه آنان، کلمه های ماندگار خدا در روی زمین هستند.

اکنون دعا می کنی که هر کس عهدشکنی کند خدا او را نابود کند و هر کس بر این پیمان خود وفادار بماند، خدا به او مهربانی فراوان کند! سپس آیه 10 سوره فتح را می خوانی: «هر کس در پیمان خود، عهدشکنی کند به خود ستم کرده است و هر کس به این پیمان وفادار بماند خدا به زودی به او پاداشی بس بزرگ می دهد».

مَعَاشِرَ النَّاسِ! قُولُوا الَّذِی قُلْتُ لَکُمْ، وَ سَلِّمُوا عَلَی عَلِیٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ.

از مردم می خواهی که وقتی می خواهند به علی علیه السلامسلام کنند او را با نام «امیرمؤمنان» صدا بزنند و چنین بگویند: «سلام بر تو ای امیر مومنان».

ص: 80

قُولُوا: «سَمِعْنا وَ أَطَعْنا، غُفْرانَکَ رَبَّنا، وَ إِلَیْکَ الْمَصِیرُ.» وَ قُولُوا: «الْحَمْدُ للّه ِِ الَّذِی هَدانا لِهذا، وَ ما کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللّه ُ. لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ. وَ نُودُوا أَنْ تِلْکُمُ الْجَنَّةُ، أُورِثْتُمُوها بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُون.» از مردم می خواهی تا همه، آیه 285 سوره بقره را بخوانند: «ای پیامبر! ما سخنانت را شنیدیم و از آن ها پیروی می کنیم».

سپس از آنان می خواهی تا آیه 43 سوره اعراف را همه بخوانند، این آیه سخن اهل بهشت است وقتی که وارد بهشت می شوند، چنین می گویند: «خدایی را سپاس می گوییم که ما را به این جایگاه پر از نعمت، رهنمون ساخت و اگر او ما را راهنمایی نمی کرد و پیامبران را برای راهنمایی ما نمی فرستاد، ما هرگز به این مقام، راه نمی یافتیم، به درستی که پیامبران ما را به حقّ رهبری کردند». و خدا هم در جواب به آنان چنین ندا می دهد: « «این همان بهشتی است که شما به وسیله اعمال خوب خود، وارث آن شده اید».

* * *

آقای من! سخن تو رو به پایان است، تو امروز آیه های فراوانی را برای ما خواندی، امّا آخرین آیه ای که بر زبانت جاری شد آیه 43 سوره اعراف بود. به راستی چه رمز و رازی در این آیه است؟ گویا تو می خواهی این مطلب را به ما برسانی که ولایت علی علیه السلام، همان بهشتی است که خدا به ما وعده داده است، کسی که ولایت علی علیه السلام را قبول کند در همین دنیا به بهشت وارد شده است. خدا را شکر می گویم که بهشت را به من ارزانی داشت.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! إِنَّ فَضَائِلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ، عِنْدَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ، وَ قَدْ أَنْزَلَهَا فِی الْقُرْآنِ، أَکْثَرُ مِنْ أَنْ أُحْصِیَهَا فِی مَقَامٍ وَاحِدٍ، فَمَنْ أَنْبَأَکُمْ بِهَا وَ عَرَفَهَا

ص: 81

فَصَدِّقُوهُ. مَعَاشِرَ النَّاسِ! مَنْ یُطِعِ اللّه َ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِیّا، وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ ذَکَرْتُهُمْ، فَقَدْ فازَ فَوْزا عَظِیما.

تو امروز از فضیلت های علی علیه السلام سخن ها گفتی، امروز نکته مهمّی را تذکّر می دهی: «ای مردم! فضیلت های علی علیه السلامکه خدا در قرآن از آن یاد کرده است بیش از آن است که بتوان آنها را یک جا بیان کرد، پس هر کس که از فضیلت های او آگاه باشد و برای شما از آن سخن بگوید، پس سخنانش را قبول کنید. ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی علیه السلام و از امامانی که معرّفی کردم، اطاعت نماید، به رستگاری بزرگی می رسد».

مَعَاشِرَ النَّاسِ! السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، إِلَی مُبَایَعَتِهِ وَ مُوَالاَتِهِ، وَ التَّسْلِیمِ عَلَیْهِ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِینَ، أُولَئِکَ هم الْفَائِزُونَ، فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ.

درست است که جمعیّت فراوانی در صحرای غدیر گرد هم آمده اند و تو از همه، اقرار زبانی گرفتی، ولی برنامه بعدی این است که مردم نزد علی علیه السلامبیایند و با او دست بدهند و بیعت کنند، اکنون تو چنین می گویی: «ای مردم! کسانی که زودتر از دیگران، با علی علیه السلامبیعت کنند و به ولایت او ایمان بیاورند و به او با لقب "أمیرمؤمنان" سلام دهند، از رستگاران هستند و به بهشت های پر از نعمت خدا، وارد می شوند».

نکته مهم این است: کسی که بیعت می کند باید به ولایت علی علیه السلامباور داشته باشد و گر نه منافقان هم در صفّ اوّل ایستاده اند و برای فریب کاری می خواهند زودتر از همه بیعت کنند، بیعت آنان هیچ فایده ای ندارد، زیرا آنان دورو هستند، کسی که نفاق دارد به خشم خدا گرفتار می شود و جایگاه او جهنّم است.

مَعَاشِرَ النَّاسِ! قُولُوا مَا یَرْضَی اللّه ُ بِهِ عَنْکُمْ مِنَ الْقَوْلِ، فَإِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ

ص: 82

فِی الْأَرْضِ جَمِیعا، فَلَنْ یَضُرَّ اللّه َ شَیْئا. اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ، وَ اغضِبْ عَلَی الْکَافِرِینَ، وَ الْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمِینَ.

بار دیگر رو به مردم می کنی و چنین می گویی: «به آن چه خدا می پسندد، ایمان بیاورید؛ بدانید اگر شما و مردم روی زمین، همگی کافر شوید، به خدا هیچ ضرری نمی رسد».

سپس چنین دعا می کنی: «خدایا! آمرزش خود را بر مؤمنان فرو فرست و بر کافران غضب نما!».

بعد از آن، آخرین جمله سخنرانی خود را این چنین بیان می کنی: «خدا را حمد و ستایش می کنم که پروردگار جهانیان است». و این گونه اوّلین و آخرین جمله خطبه غدیر، حمد و ستایش خدا می شود، به راستی که همه خوبی ها و زیبایی ها از آنِ خداست.

* * *

آقای من! اکنون که خطبه تو به پایان رسید، سوالی به ذهنم می رسد: چرا این خطبه با «بسم اللّه» شروع نکردی؟ مگر خودت نگفتی هر کاری که با «بسم اللّه» آغاز نشود، ناقص است. من در جستجوی پاسخ این سوال هستم! * * *

وقتی بررسی می کنم متوجّه می شوم که تو این سخن را هم گفته ای: «هر کاری که با حمد خدا آغاز نشود، ناقص است».(1) آری، این روش تو بود، تو از مردم می خواستی که کارهای خود را یا با «بسم اللّه»

ص: 83


1- . کل کلام لایبدأ فیه بالحمد فهو اقطع: بحار الأنوار ج 90 ص 216 ط. بیروت.

یا با «الحمدللّه» آغاز کنند. یک مسلمان هر کار را باید با یاد خدا آغاز کند: یاد خدا گاه با «بسم اللّه» است و گاه با «الحمد للّه».

تو خطبه غدیر را با حمد خدا شروع می کنی و با حمد خدا به پایان می بری، به راستی چه عبارتی به اندازه «الحمدللّه» زیبا و دلربا است؟ وقتی من به این جمله باور دارم، به چه رسیده ام؟ در جهان، چقدر زیبایی و خوبی می بینم؟ خدا را سرچشمه همه خوبی ها و زیبایی ها می دانم.

«الحمدللّه» یعنی: خدا مهربان است، بخشنده است. زیباست. گناهان بندگان خود را می بخشد، اوست که به بندگان خود روزی می دهد، او انسان ها را به حال خود رها نمی کند، برای آنان در هر زمان، حجّتی قرار می دهد، وقتی کسی به او پناه آورد، او را پناه می دهد...

من باید به خاطر نعمت ولایت علی علیه السلام خدا را حمد و ستایش بگویم و چنین بگویم: «الْحَمْدُ للّه ِِ رَبِّ الْعالَمِینَ».

* * *

آقای من! تو در این خطبه، «بسم اللّه» را تفسیر کردی، زیرا علی علیه السلام، حقیقت بسم اللّه است، او نشانه ای از عظمتِ خداست، او نورِ خداست. او اسم خداست...

به راستی من به دنبال چه هستم؟ تو در سراسر این خطبه از حقیقت بسم اللّه سخن گفتی! اکنون آن سخن علی علیه السلام را به یاد می آورم که فرمود: «من همان نقطه زیر حرف باء در بسم اللّه هستم».(1) آقای من! اینجا دیگر کتاب به پایان می رسد، خودت می دانی پایان کتاب، آغاز

ص: 84


1- . أنا النقطة التی تحت الباء: ینابیع المودة ج 1 ص 212.

غصّه من است، غصّه این که چرا این روزهایی که برای شما می نوشتم، تمام شد، دیگر معلوم نیست چه زمانی توفیق، یار من شود...

مولای من! بار دیگر اجازه ام بده! مرا منتظر نگذار! وقتی لذّت نوکری شما را چشیدم دیگر دلم به چیزهای دیگر، خوش نمی شود...

پایان

ص: 85

ص: 86

سوالات سابقه کتاب خوانی

1 . این جمله را با توجه به خطبه غدیر تکمیل کنید: «خدا ... هرگز به بن بست نمی رسد» که نیاز به راه حل پیدا کند».

الف . روزی دادن به بندگان

ب . آفرینش جهان

ج . بیان حقیقت

2 . جبرئیل چند بار نزد پیامبر آمد و از طرف خدا به او دستور داد در سرزمین «غدیر» توقف کند؟

الف . یک بار

ب . پنج بار

ج . سه بار

3 . این ترجمه کدام آیه است؟ «فقط خدا و پیامبر و کسانی که در رکوع نماز، صدقه می دهند ، بر شما ولایت دارند» .

الف . سوره آل عمران آیه 167

ب . سوره اعراف آیه 157

ج . سوره مائده آیه 55

4 . حکمت خدا درباره منافقانی که تصمیم داشتند با حق، مخالفت کنند چیست؟

الف . همه انسان ها امتحان بشوند

ب . همه انسان ها، حتماً مومن بشوند

ج . همه انسان ها به کمال واقعی برسند.

5 . علم و دانش او از همه برتر است و برای همین است که او ... .

الف . شایستگی امامت را دارد

ب . راه حق را آشکار می کند

ج . هیچکدام

6 . «علی علیه السلام پیامبر را تا پای جان یاری کرد»، این مطلب در خطبه غدیر اشاره به چیست؟

الف . شجاعت علی علیه السلام در میدان جنگ

ب . ماجرای لیلةُ المبیت

ج . بیعت رضوان

7 . منظور از «جَنب اللّه» چیست؟

الف . راه خدا

ب . ولایت علی علیه السلام

ج . هر دو

8 . در خطبه غدیر، پیامبر کدام سوره های قرآن را در مدح علی علیه السلام معرفی کردند؟

الف . کوثر، فجر، هل أتی

ب . حمد، کوثر، عصر

ج . هل أتی، حمد، عصر

9 . این جمله ترجمه کدام آیه قرآن است: «به خدا و رسول خدا و نوری که به همراه او نازل شده است، ایمان بیاورید».

الف . سوره آل عمران آیه 167

ب . سوره اعراف آیه 157

ج . سوره مائده آیه 57

ص: 87

10 . پیامبر در این خطبه، چند بار نام «مهدی علیه السلام» را به زبان می آورند؟

الف . چهار بار

ب . سه بار

ج . دو بار

11 . پیامبر در این خطبه، سوره حمد را تفسیر کرد، سپس چه کسانی را «برادران شیطان» معرفی کرد؟

الف . منافقان

ب . دشمنان علی علیه السلام

ج . گمراهان

12 . کدام آیاتی زیر درباره دشمنان علی علیه السلام است و در این خطبه به آن اشاره شده است؟

الف . 11-8 سوره مُلک

ب . 84-82 سوره انعام

ج . 75-73 سوره زُمر

13 . پیامبر در این خطبه، کدام ویژگی را درباره مهدی علیه السلام بیان نکردند؟

الف . یاور دین خدا

ب . غیبت او طول می کشد

ج . خدا او را هدایت کرده است

14 . آخرین آیه ای که پیامبر در این خطبه خواند چه بود؟

الف . آیه 57 سوره مائده

ب . آیه 167 سوره آل عمران

ج . آیه 43 سوره اعراف

پاسخنامه سوالات کتاب «چشمه جاوید»

نام...................../ نام خانوادگی.............................../ نام پدر.............................

سال تولد...................../شماره شناسنامه................../تلفن......................

ص: 88

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109