عنوان و نام پدیدآور:با طلا باید نوشت: برگزیده نهج البلاغه تضمین موفقیت در دنیا و عقبی تقویت عقیده و دوراندیشی بررسی عوامل رویکرد اندیشمندان به اسلام نقد و بررسی غربزدگی در مسلمانان/گردآورنده مهدی میلانی.
مشخصات نشر:مشهد: نور معرفت: نورالکتاب، 1390.
مشخصات ظاهری:[192] ص.؛ 8×11 س م.
وضعیت فهرست نویسی:در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)
یادداشت:فارسی - عربی.
یادداشت:چاپ سوم (اول ناشر)
یادداشت:چاپ سوم (اول ناشر).
شماره کتابشناسی ملی:2733581
ص: 1
با طلا باید نوشت
برگزیده نهج البلاغه
***
تضمین موفقیّت در دنیا و عُقبی
تقویت عقیده و دوراندیشی
بررسی عوامل رویکرد اندیشمندان به اسلام
بررسی و نقد غربزدگی در مسلمانان
بهترین هدیه به دوستان
***
گردآورنده: سیدمهدی میلانی
ص: 2
مقدمه(1)
این چکیده نهج البلاغه که پس از مقدمه پیش روی شماست، تفسیر و تاویل آیات قرآن کریم
ص: 3
است که طبق فرمایش صریح پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایت ثقلین، قرآن و عترت از هم هرگز جدا نمی شوند.
همانطور که مولانا امیرالمؤمنین علی علیه السلام شخصیّتی فوق تصوّر است، سخنان گوهربار او نیز فوق تصوّر است و گویای حقانیّت و برتری شیعه بر تمام ادیان است که موفقیت نامحدود در دنیا و عقبی در پرتوِ عمل به آن است و در هنگام شُبهه ها، فتنه ها و مشکلات بهترین راهنما می باشد.
کتاب نهج البلاغه با ترجمه انگلیسی، توجّه بسیاری از اندیشمندانِ خارجی را به اسلام معطوف نمود، خصوصا وقتی دریافتند که گوینده این جملاتِ شگفت انگیز در 1400 سال قبل، این جملاتِ معجزه آسا را بیان فرموده، بُهت و شگفتی بسیاری از آنها را به عظمتِ علمی مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام برانگیخت، و تمایل بسیاری
ص: 4
از محققّان را به دین حقّه شیعه در پی داشته و دارد.
در این رابطه به یک نمونه اکتفا می نمایم که پروفسور لیگِن هاوزِن می باشد و در دانشگاه های امریکا تدریس می نموده که نهج البلاغه انگلیسیِ هدیه شده به او و تفکر در مطالب آن، سبب شیعه شدن او شده(1) و باعث شد که در شهر قم به کسب علوم اهل بیت علیهم السلام اشتغال ورزد. پروفسور هاوزن می گوید: «پس از مدّتی که متوجّه شدم ترجمه انگلیسیِ نهج البلاغه ای که به من هدیه شده ضعیف و پرغلط بوده، شگفت زده شدم».
ص: 5
گردآورنده نهج البلاغه، دانشمند بزرگ سیّد رضی قدس سره در مقدمه نهج البلاغه می فرماید: «از شگفتی های سخن امام علیه السلام این است که: سخن آن حضرت را که درباره زهد و مواعظ است هرگاه کسی تامّل کند و خود را از این جهت(امتیازات دیگر مولا) بیگانه پندارد، که این سخن شخصی عظیم القدر و نافذالامر است که همه در برابر او سر فرود می آورند؛ شک و تردید نخواهد کرد که گوینده این سخن کسی است که جز در زهد و پارسایی قدم نگذاشته و هیچ اشتغالی به جز عبادت نداشته است، یقین می کند که این سخن از کسی است که در گوشه خانه ای تنها و دور از اجتماع یا در یکی از غارها قرار گرفته که جز صدای خودش را نمی شنود و غیر خویش دیگری را نمی بیند، و همواره مشغول عبادت می باشد، و هیچگاه نمی تواند باور کند که این سخن کسی است که به هنگام جنگ، در دریای لشکر فرو می رفت و پهلوانان را بر زمین
ص: 6
می افکند، و او با این حال یکی از زهّاد و یکی از افراد صالح و پاک و نمونه ای است که نظیر ندارد. این است فضائل عجیب و شگفتی زا و ویژگی لطیف او که جمع میان اضداد(1) نموده است».
مرحوم دشتی رحمه الله (2) در مقدمه نهج البلاغه می نویسد:
ص: 7
«در اوائل طلبگی وقتی یکی از نوشته های جُرج جُرداق مسیحی(استاد ادبیات عرب در لبنان) را خواندم که اعتراف کرده بود: «جاذبه های کلمات امام علی علیه السلام
شوری در من ایجاد کرد که 200 بار نهج البلاغه را مطالعه کردم» چنان بر خود لرزیدم و به تعصّب و غرور اعتقادی ام ضربه وارد شد که تا مدتی حال عادی نداشتم، بر خود نفرین کردم که چرا یک مسیحی 200 بار نهج البلاغه را می خواند؛ اما من که خود را از شیعیان امام علی علیه السلام می شمارم و ادعای محبّت و ولایت او را دارم به راستی چند بار نهج البلاغه راخوانده ام؟!». حال به ذکر دو نمونه از شگفتی های علمی مولا امیرالمؤمنین علیه السلام بسنده می کنم:
مولا امیرالمؤمنین علیه السلام در آن زمان از استخراجِ روشنایی از آب سخن به میان آوردند. آنحضرت به همراه کمیل قدس سره در مقابل دریاچه ای
ص: 8
فرمودند: «یا کُمیل؛ لَو شِئْتُ أَن أُصَیِّرَ مِنْ هذَا الْماءِ نُورا لَفَعَلْتُ».(1) «ای کمیل؛ اگر (منافقین و دنیادوستان) می گذاشتند، تا از این آب نوری پدید آورم، قطعا چنین می کردم». اگر تفرقه انگیزان به وصیّت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله (2) احترام می گذاشتند و رهبری جامعه اسلامی به دست باکفایت مولای متّقیان امیرِمؤمنان و فرزندان معصوم آن بزرگوار علیهم السلام ادامه پیدا می کرد، دگرگونی و تمدّن علمیِ شگرفی در آن زمان تبلور می نمود و عمده اکتشافات در همان 1400 سال
ص: 9
قبل شکوفا، اتحاد خلل ناپذیر و قدرت مسلمانان بطور غیرقابل وصفی نمایان می شد.(1) به این جمله غریبانه اوّل مظلوم عالَم، مولای متّقیان امیرمؤمنان علیه السلام باید گریه و شیون نمائیم که فرمودند: «وَ تَعْرِفُونَنی بَعْد خُلُوّ مَکانی وَ قِیامِ غَیری مَقامی»(2). «هنگامی مرا خواهید شناخت که در میان شما نباشم و دیگران بجایم باشند».
ص: 10
به عزیزانی که در جستجوی کسب موفقیّت و زندگی پاک و هدفداری هستند، توصیه می شود که اگر بادقّت و تعمّق در قرآنِ کریم، نهج البلاغه و صحیفه سجّادیه اندیشه نمایند، متوجّه خواهند شد که از چه گوهرهایی غافل بوده، و در پرتو عمل به آنها، چه تحوّل مثبت و چه زندگی پاک و شیرینی برای آنها به ارمغان خواهند آورد. بعنوان نمونه، اساس نظرات آنتونی رابینز در مورد موفقیت که علاقمندان بسیاری را به خود جلب کرده، در چند حکمت از حکمت های نهج البلاغه خلاصه شده است که 14 قرن پیش از مولا امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است(1).
ص: 11
سه نفر تحصیل کرده سنّی جهت مناظره به خدمت علاّمه امینی قدس سره مؤلّف کتاب گرانقدر «الغدیر» رسیدند. علاّمه امینی مرتبه علمی آنها را پرسید.
یکی گفت طبیب است، دیگری گفت مهندس است و سوّمی مرتبه علمی خود را دکترای ادبیّات
ص: 12
عرب معرّفی کرد. علاّمه پرسید: با توجّه به این مرتبه علمی که دارید، دو خلیفه اول را در سطح علمی بالاتر می دانید یا خودتان را؟ کمی فکر کردند و پاسخ دادند که خودمان را در سطح علمی بالاتر می دانیم. علاّمه امینی گفت: من از شخصیّتی دفاع می کنم که دانش کامل دارد نسبت به زمین و آسمان، کهکشانها و سیّارات، گذشته و آینده، و همه معمّاهای علمی؛ و شما دفاع می کنید از کسانی که مرتبه علمیِ آنها را از خودتان کمتر می دانید! پس شروع به مناظره می نماییم، به نام خداوند مهربان و بخشنده گفتند که همین مقدار کافی است و ما می رویم.
ص: 13
حال از خود بپرسیم چقدر از فرمایشات ائمّه اطهار علیهم السلام را در زندگی روزمرّه خود پیاده نموده ایم؟ آیا همین که بگوییم خیلی دوستشان داریم کفایت می کند یا اینکه باید شباهتی از هر نظر با آن بزرگواران داشته باشیم. باید منصفانه اعتراف کنیم که اگر به مقدار کافی به فرمایشات ائمّه اطهار علیهم السلام اعتقاد داشتیم و روایات فراوانی که برای ما فرموده اند را یاد گرفته و عمل می نمودیم(1)، این وضعیّت نابسامانِ معنوی حقّ ما نبود. دعاهایمان مثل گذشته اکثرا مستجاب می شد(2)، بی برکتیِ مالی و زمانی به این مقدار
ص: 14
نمی رسید؛ جوانانمان معتقدتر بودند، زلزل-ه و سی-ل، درصد بیماریها(خصوصا لاعلاج)، جوانمرگی(1)، طلاقها، ورشکستگیها(2)، انواع اعتیادات مهلک به مواد گوناگون مخدّر، روابط نامشروعِ وحشتناک و... به این حدّ نمی رسید(3).
ص: 15
وجدانا مقایسه کنید که دین داریِ صحیح نسبت به گذشته چگونه شده است؟ از سوی نیروی انتظامی اعلام شده که آمار مراجعه به نیروی انتظامی، جرم و جنایات، و حتی تصادفات در ماه مبارک رمضان و محرّم الحرام به حداقلّ خود می رسد، یعنی: دینداریِ نسبی در بازدارندگی از جرم و جنایات تاثیرِ بسزایی دارد. در صورت دینداریِ صحیح، نیازی به این همه دادگاه، نیروی انتظامی و دفاتر طلاق نداریم، چون اگر هر مسلمانی، خداوند متعال را قدرتی وصف ناپذیر و شاهد بر همه اعمال خود بداند و دستورات دینِ خود را فراگرفته و عمل
ص: 16
نماید، و بداند که مجاز نیست حق دیگری را ضایع نماید، و اهمیّت دادگاه عدل الهی در قیامت را مدّ نظر داشته، و دنیای زودگذر را اهمیّت ندهد، دیگر ظلم و تضییع حقوق به حداقل می رسید. بعنوان مثال، اگر در شهر یزد تحقیق نمائید متوجّه می شوید به علت دینداریِ نسبی، میزان دادگاه، نیروی انتظامی و دفاتر طلاق بطور محسوسی کمتر می باشد. وجدانا، از دین اسلام چه مقدار اطلاعِ صحیح داریم؟ آیا دینمان را باید صرفا از تلویزیون، روزنامه ها و یا نوشته های نادرست و بعضا وابسته به اجانب بدون تحقیق دریافت و باور کنیم؟! عوامل رویکرد اندیشمندان غربی به اسلام در اروپا بطور صحیح تحقیق کنید، علیرغم تبلیغات فراگیر بر ضدّ اسلام، اندیشمندانی که به اسلام روی آورده و از ما در عملِ به دین مقیّدتر
ص: 17
هستند؛ آیا بی فرهنگ و بی تمدّن هستند؟ یا اینکه کتابهای اصلی ما را خوانده، حقیقت و واقعیت ها را دریافته و با عمل به آنها به تعالی رسیده اند؟ بعضی از اندیشمندان مسیحی و صاحب مسلکان وقتی در مسلک خویش تحقیق نموده، به پاسخی صحیح و قانع کننده دست نیافتند(1)، به تفحّص در آئین های دیگر پرداخته و پس از سالها کنکاش، و حتی سفر به خاورمیانه جهت تکمیل
ص: 18
تحقیق خویش، علیرغم تبلیغات تکنیکیِ استعمار بر ضدّ اسلام، عطش خویش را با جرعه های معارف حقّه اسلام سیراب نموده و برای تمام سؤالات خویش، پاسخهای قانع کننده دریافت کرده اند.
تعدادی از اندیشمندان غربی نیز پس از خسته شدن از فساد و لذائذ بدلی و زودگذر دنیا، و عدم تامین اعتقادی و معنوی مسلک خویش، به تحقیق در مذاهب زنده دنیا پرداخته و متوجه می شوند که آئین اسلام از هر لحاظ آنها را تامین می نماید.(1)
ص: 19
آنها علیرغم تحقیر و تمسخر بسیاری از دوستان و بستگان خویش، امور زندگی خود را با اسلام منطبق نموده اند، با عملکرد دقیق به
ص: 20
دستورات دینی توسط آنها، سیل اسلام خواهی در اروپا، امریکا و بسیاری از کشورها، معضله ای مخاطره آمیز برای استعمار بوجود آورده(1) که یکی از دهها واکنش آنها، نسبت به جهانی شدن اسلام، توسعه دامنه هجوم فرهنگی به ایران و کشورهای همجوار بوده است. یکی از این موارد تهیه و پخش ماهواره ای سوژه های ساختگی و منحرف کننده از ایران است که چهره تشیّع را عقب مانده و تروریست قلمداد کنند. البته تازه مسلمانانِ اندیشمند، سطح قدرت انحرافی دشمنان را می دانند و با تحقیق و تفحص دقیق از کتابها و علمای دین شناسِ دلسوز، به این آگاهی می رسند که ریشه خشونت که در بعضی از مسلمان نماها بروز می نماید، ریشه اش استعمار ننگین انگلیس است که مؤسّس وهابیت بوده و در
ص: 21
فتنه انگیزی تبحّر فراوانی دارد. دین حقّه اسلام آیینی است که به حقوق دیگران، بسیار اهمیّت قائل است.(1)
با نقل رویدادِ شنیدنی زیر با مدرک معتبر، به دقّت و اهمیّت دستورات اسلام بیشتر واقف می شویم.
در زمان صدّام ملعون، بسیاری از شیعیان عراق، به کشورهای همجوار، اروپا و... پناهنده شدند، منجمله آقای شیخ عبدالحمید مهاجر که به یکی از کشورهای اروپایی پناهنده شده بود. نزدیک ماه محرّم بود که شیعیان غریبِ پناهنده شده در محلّی جمع شدند و با یکدیگر تصمیم گرفتند که در دهه اوّل محرّم، برای مظلومیّت حضرت امام حسین(علیه الصلاة والسلام) مجلس
ص: 22
سوگواری برپا نمایند. مصمّم به انتخاب مکانی برای این منظور شدند. چند سالن را بازدید نمودند که اجاره نمایند، ولی چون تعفّن فساد در آن سالن ها مشهود بود، منصرف شدند. آقای مهاجر پیشنهادی به دوستان داد که مورد پسند واقع شد. ایشان چون مسلط به زبان انگلیسی هم بود پیشنهاد اجاره شبکه رادیویی را داد که دیگران هم استفاده نمایند. لذا به یکی از شبکه های رادیویی مراجعه و درخواست خود را اعلام نمودند. منشیِ آنجا دو شرط را اعلام نمود. اول بررسی نوار سخنرانیِ مربوطه طی سه روز، دوم مبلغِ (گزافی) که برای ده ساعت سخنرانی بایستی هزینه شود. آن شیعیان غیّور، هزینه سنگین مربوطه را قبول نمودند و از آقای مهاجر درخواست تهیه نوار را نمودند. آقای مهاجر گفت:
ص: 23
«ابتدا شرحی از اخلاق، معاشرت و حقوق اسلامی را عنوان نموده و در انتها که می خواستم گریزی از مصیبت امام حسین علیه السلام را بگویم، به من گویا الهام شد که مصیبت حضرت علیّ اصغر(علیه السلام) را بگویم. من هم مصیبت جانگداز آن طفل ششماهه را گفتم و نوار را تحویل دادم. پس از سه روز(با محدودیت زمانی که داشتیم) با اضطراب و نگرانی به شبکه مراجعه نمودیم، برخلاف تصوّرمان، به گرمی به اتاق رئیس، ما را بدرقه نمودند. رئیس شبکه به گرمی از ما استقبال نمود و گفت: ما اطّلاع نداشتیم؛ دستورات اسلام در مورد اخلاق و حقوق به این حدّ ظریف، جامع و مدوّن باشد؛ و اگر مردم مطّلع شوند که دیگران چه حقوقی بر آنها دارند و رعایت نمایند، امنیّت بیشتری بر جامعه حاکم می شود، به همین خاطر نوار را به چند شبکه دیگر ارائه کردم، مورد استقبال آنها نیز قرار گرفت، اگر اجازه دهید، در چند شبکه دیگر نیز پخش شود.
ص: 24
ما از این پیشنهاد استقبال نمودیم. سپس تامّلی نمود، عینک خود را برداشت متوجّه شدیم اشک از چشمانش جاری شده، به طرز رقّت باری پرسید! در انتهای نوار آن طفل بی گناه که بود که شما مظلومیّتش را گفتید؟ پس از چند لحظه ادامه داد: به خاطر آن طفل مظلوم، از شما مبلغی نمی گیریم». در اینجا جا دارد از مسئولینِ محترم و منصفِ صدا و سیما بپرسیم، چند درصد از برنامه های رادیو و تلویزیون از اخلاق، رفتار و حقوق اسلامی پخش می شود و چه مقدار فرهنگ سازیِ صحیح می شود؟ آیا باید تحت تاثیر نظرات پوچِ بعضی از عوام قرار گرفته، برنامه ها را طبق درصد نظرخواهی آنها پخش کنند؟! یا طبق وظیفه دینی که کاملترین و جامعترینِ آن در اختیارمان هست و باید به آن بیشتر بها دهیم تا هم ضریب امنیّت اجتماعی را به حدّ مطلوب برسانیم و هم جوانان ما متمایل به ادیان پرمدّعی
ص: 25
و توخالی نشوند؟ بایستی بپذیریم که بسیاری از خانواده های مذهبی، تحت تاثیر برخی از برنامه های صدا و سیما، حجب و حیا و اعتقاد آنها مورد هجوم واقع شده است که امید است با درایت و کنترل دقیق، تجدید نظر شده و مقداری جبران مافات گردد.
ص: 26
دلیل بی تعهدی و وساوس شیطانی در بین موالیان ائمّه اطهار علیهم السلام در مضمون این دو روایت مشهود است: 1- شخصی خدمت حضرت امام صادق علیه السلام
رسید و از دروغ و بی تعهّدی نزد دوستانِ حضرتش شِکوِه کرد و برخلاف آن، راستی و امانتداری را نزد دیگران متداول عنوان کرد. حضرت فرمودند: چون محبّینِ ما وعده بهشت داده شده اند، شیطان از وسوسه آنها غافل نمی شود تا آنها را به سر حدّ ممکن گرفتار عذاب برزخ نماید، ولی دیگران، اگر بیشترین عبادت را بنمایند، و بدون ولایت امیرالمؤمنین و فرزندان معصومش( علیهم السلام ) بمیرند، جهنّم جای ابدی آنهاست.
توضیح: طبق آیه «اَلْیَوْم اَکْمَلْتُ لَکُمْ دینِکُمْ وَ
ص: 27
أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَت-ی وَ...»(1) که در روز غدیر نازل شد، اعلام شد که با ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام دین کامل می شود(2). پس عبادت باید براساس الگوهای دین باشد، یعنی با ولایت مولا امیرالمؤمنین و اولاد معصومین آن بزرگوار علیهم السلام و اخلاص در راه پروردگار؛ چرا که اگر عبادت به کمیّت باشد، شیطان در گذشته بیشترین عبادت با سجده های طولانی داشته، ولی خودبرتربینی و دوری از مهرِ ولایتِ مولا که در آن عالم به او عرضه شده بود، به سمبل دشمنی و رانده شده از درگاه خداوند تبدیل شد.
ص: 28
2- دانشمندی سنّی به خدمت امام باقر علیه السلام
رفت و سؤال علمی از آن حضرت پرسید؛ حضرت به او پاسخ ندادند، پس جهت دریافت پرسش علمیِ خود از امام باقر علیه السلام ، شخص هم عقیده ای را بطور نفوذی با شیعیانِ مسافر جهت تشرّف به آنحضرت راهی نمود. سنّیِ مزبور در بین راه وقتی درستکاری و عبادتِ با معنویّت و خالصانه را از آن شیعیانِ واقعی می بیند، شیعه می شود؛ به مقصد که رسیدند، همسفرها چون او را نمی شناختند، احتیاط نموده وی را به محضر امام باقر علیه السلام نبردند، امام علیه السلام از آنها پرسیدند همسفرتان کجاست؟ او را بیاورید. وقتی شخص تازه شیعه شده را به محضر امام علیه السلام آوردند، آنحضرت پس از استقبال گرم، از او پرسیدند؛ چه فرقی(معمّایی) بین قبل و بعد(از شیعه شدنت) می بینی؟ در پاسخ می گوید: قبلاً (که سنّی بودم)، هرچه نماز می خواندم خسته نمی شدم، ولی حال (که شیعه شده ام) زود خسته و کسل می شوم(1).
ص: 29
آیات قرآن و روایات سلامت جسم، اعصاب و روان را تضمین می کند و راه را برای کشف و اختراعات علمی هموار کرده و در پرتو عمل به روایات، بسیاری از معمّاها و مشکلات زندگی نیز حل می شود. در حال حاضر برخی از قوانین اسلام در بعضی از کشورهای اروپایی اجرا می شود، حتی بعضی از پزشکان اروپایی از دعاها برای تسکین روحیِ بیماران (بعنوان بهترین مسکّن) استفاده می نمایند، موسیقی را بعنوان آلودگی صوتی و محرّک روانی، محدود نموده اند، روزه درمانی و حرکات ظاهری نماز در هر روز و بسیاری موارد دیگر، گویای کامل بودنِ دین اسلام است.
ص: 30
بعضی از اندیشمندانِ باتجربه و دقیق، تحت تاثیر یک یا چند کتاب و یا مطالب انحرافی و تبلیغات فراگیر بر ضدّ اسلام قرار نمی گیرند بلکه منابع اصیل اسلام را تحقیق می نمایند، مثلاً شخصیّت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را از نویسنده بیگانه و کم اطّلاع و اشخاصی که اصلاً پیامبراکرم صلی الله علیه و آله را ندیده اند جستجو نکرده بلکه از زبان اشخاصی که بیشترین معاشرت را با آن بزرگوار داشته اند بررسی می کنند.(1)
1- یکی از ثروتمندان مشهد که جهت معالجه مهره های پشت گردن، به اروپا رفته بود، دکتر
ص: 31
مربوطه از او سئوال می نماید، مسلمان هستی؟ بیمار پاسخ مثبت می دهد، دکتر با قاطعیّت به او می گوید: از آن مسلمان هایی هستی که نماز نمی خوانند! چون اگر نماز می خواندی، این مهره ها نباید مشکل داشته باشند، که موجب شگفتی و اعتراف بیمار شده بود. 2- دانشجوی ایرانی در آلمان جهت سینوزیت به دکتر مراجعه و درمان سردرد شدیدش را از دکتر می خواهد. دکتر از او می پرسد مسلمانی؟ پاسخ می دهد بله. دکتر می گوید چطور مسلمان هستی که دستورات پیامبرت را عمل نمی نمایی؟! بیمار مبهوت شده و توضیح می خواهد. دکتر می گوید: مگر پیامبرت دستور نداده که روزی سه بار(در آداب وضو) استنشاق(با آب گرم) بنمایی؟ اگر روزی یک بار انجام می دادی، هرگز سینوزیت نمی گرفتی.
ص: 32
یکی از معجزات اسلام از معجزات شرع مقدس اسلام این است که دستورات دین، محدودیت زمانی ندارد و برای ده ها قرن آینده نیز در پرتو عمل به آنها، سلامت جسمی و روحیِ شخص و جامعه تضمین می شود. یک نمونه آن وجوب داشتن حجب و حیا برای بانوان، و حرمت خنده و ارتباط ساده با نامحرم حتی فامیل می باشد. چه بسا یک ارتباط کوچک و ساده، زمینه ساز ارتباط های بزرگ و خطرناک و درنهایت منجر به عضویت در باندهای فساد، و ابتلا به اعتیاد، ایدز و ارتکاب جرم و جنایات فراگیری که خیلی از جوانان را به رسوایی و نابودی سوق داده و هر روز مظاهر گوناگون آن را شاهد بوده و هستیم. همچنین بی بند و باریها موجب بالارفتن صعودی سن
ص: 33
ازدواج(1) و سست شدن بنیادهای خانواده و درنتیجه تهدید امنیت اجتماعی می شود. چادر و روسری در خارج، نشانه مسلمان بودن است، این نشانه، در شیعه خانه اینطور باید دستخوش تبدیل، تغییر و تحریف گردد؟! پسران به شکل دختران، دختران به شکل پسران درآیند(2)؟!. این است جایگاه بشری و کرامتی که
ص: 34
خداوند به خاطر آن، او را اشرف مخلوقات نامیده است؟! آیا جهت بروز کرامت انسانی، از غریزه های فراگیر حیوانی نباید فاصله بگیریم؟ با این تمدّن جامعی که داریم در قبال تمدّن پوچ غربی که نتوانسته اند اندیشمندان خود را قانع نمایند، جوانان ساده لوحِ ما خود را ببازند و بازیچه شوند؟! به جوانانِ خودباخته باید از برتری تمدّن شیعه(1) تعریف نموده و ببالیم و آنها را نصیحت
ص: 35
نماییم(1). ما هر الگویی را بپذیریم و ظاهر و باطن خود را مطابق آن نماییم، قطعا با همان الگو محشور می شویم. الگوهای منحطّ غربی و وابسته به آنها که حتما جهنّمی هستند، شما را به وجدانتان قسم! با کدام ادلّه عقلی و قانع کننده،
ص: 36
جوانانِ ما از آنها پیروی می کنند؟!(1) در اینجا مناسب دیدم این روایت مستند را که در بحارالانوار ثبت شده از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل نمایم که فرمودند: زن بی حیا در نزد من از آب کنار دهان بیمار جذامی پست تر می باشد. حال متوجّه می شوید که تاکید فراوان پیشوایان ما(علیهم السلام) بر اینکه خانم ها کمتر از منزل خارج شوند و با نامحرم(حتّی فامیل) صحبت نکنند مگر در حد ضرور، برای حفظ حیا و عفّت آنها می باشد. البته پرواضح است که زنان بی حیا، کپسولی
ص: 37
از چرک های بیماری زا می باشند و در انتقال انواع بیماری های سهمگین، نقش بسزایی دارند. موارد متعددی از زنان و مردان گناهکاری که پشیمان شده اند و به درگاه خداوندِ بسیار مهربان پناه جسته اند و رحمت خدای متعال شامل حالشان شده و زندگی پاک و بامعنویتی را جایگزین زندگی تاسف بار قبل نموده اند، در کتاب قصص التوّابین و کتاب های در رابطه با توبه، ثبت شده است.
از طرف دشمنان و بیگانگانِ از دین، این مطلب به جوانان شیعه تلقین شده که بسیاری از روایات، جعلی است تا ریشه همه روایات را بزنند؛ با کمال تاسف خیلی از جوانان ما هم که اطلاع صحیحی از دین ندارند و یا معارف دین را از هر جا و هر کتابی(بدون تحقیق) کسب نموده و فکر می کنند همین چکیده ای که در مدارس و دانشگاه
ص: 38
خوانده اند کفایتشان می کند، و متاسفانه برای رفع این شبهات به دین شناسِ دلسوزی مراجعه نمی نمایند و تحت تاثیر این وسوسه های مسموم قرار می گیرند. مگر علمای دلسوز، وظیفه شناس و بااخلاص گذشته (رحمة اللّه علیهم) بیکار نشسته بودند تا منابع شیعه تصفیه نشده و مشکل دار به نسل بعدی برسد؟! هرگز، بلکه اکثر روایات جعلی از جانب ابوهریره بوده که با پول فراوانی که معاویه در اختیارش گذاشته بود، در منقبتِ دروغین برای خودش و خلفای غاصب، از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله جعل روایت نموده بود، طبیعی است که اکثر کتابهای شیعه، خالی از روایاتِ ساختگی است؛ و روایات جعلی برای هر شخص عاقلی با اندک توجه، قابل قبول نبوده و خالی از هرگونه معنویّت و نورانیّت هستند.
ص: 39
جامعیّت فرمایشات ائمّه اطهار علیهم السلام به حدّی است که در ریزه کاری ها نیز ما را رهنمون بوده اند، مثلاً در اعمال جمعه در کلیات مفاتیح تاکید شده که ناخن ها کوتاه شوند که از نظر طبّی ثابت شده میکربهای پشت ناخن بلند، باعث سهولت در ابتلا به بیماری ها می شود. روایت دیگر در حرمت استفاده طلا برای مردها است(1). از نظر دانشمندان ثابت شده که تنظیم گلبولهای خون را مختل نموده، عوارضی در پی دارد. همچنین مستحب است که قبل از خوردن خرما(شیرینی) مقداری نان خورده شود. ثابت شده است که نان روی مینای دندان را می پوشاند و مانع از خوردگی مینا توسط اسیدهای بوجود آمده از شیرینی می شود.
ص: 40
حتّی مقدار مصرف آب برای وضو و غسل تعیین شده است؛ مضمون روایت این است که برای وضو بیش از 10 سیر، و برای غسل 3 کیلوگرم آب بیشتر مصرف نشود، در غیر اینصورت اسراف محسوب می شود.(1) این دستور برای همه کارها مدّ نظر می شود که مصرف متعادل باشد تا حقّی ضایع نشده، جامعه با کمبود مواجه نشود. برای مسواک بسیار تاکید شده، ثواب نماز شخص مسواک زده 70 برابر است که از نظر طبّی و بهداشتی مطابقت کامل دارد.
این است که ثابت شده عمل به دستورات دین اسلام که در 1400 سال قبل صادر شده تضمین کننده دائمیِ سلامت روحی و جسمی است،
ص: 41
و دریافته اند که اسلام جامع ترین و کامل ترین دینِ دنیاست.
یک نمونه در این رابطه: طبق نظر اسلام، غناء (موسیقی و آهنگ) فقر، بی غیرتی و قساوتِ قلب می آورد(1)؛ دانشمندانِ غربی نیز اعلام نموده اند که موسیقی برای روح و روان، اثر بسیار مخرّب و زیانباری دارد(2)، حال از رادیو و تلویزیون(3)
ص: 42
گرفته تا هر کوی و برزنی اینطور باید عقده گشایی شود؟!(1) از درصد بالای بیمارانِ روانی در جامعه نباید عبرت گرفته شود؟! آیا سزاست که وقاحت، بی دینی و وابستگی به اجانب را به جایی برسانند که مصیبت های خاندان عصمت علیهم السلام را نیز با وسایل لهو و لعب مخلوط کنند؟! آیا حقّمان نیست که عذاب نازل شود؟(2) گناهانِ ما باعث رنجِش خاطر مبارکِ یگانه منجیِ عالَمِ بشریّت بقیّة اللّه الأعظم حضرت امام زمان
ص: 43
علیه السلام می شود، اعمال ما که در هر دوشنبه و پنج شنبه به آن بزرگوار عرضه می شود بر گناهان ما گریه می فرمایند! از دشمنان متالّم و گریان هستند، از دوستان دیگر چرا؟!
وقتی تطبیق این چند دستور اسلام با علم روز به آگاهی عزیزان رسید، بایستی دیگر دستورات دینی را نیز با اراده قوی عمل نماییم، به این دلیل: الف - افرادی که از اطلاعات دینی و اراده ضعیفی برخوردارند عادت می نمایند که برای هر دستور دینی که می خواهند عمل کنند دلیلش را بدانند و پاسخ غیرمنطقی افراد بیگانه از دین نیز روی آنها اثر منفی گذاشته و شخص را منحرف و
ص: 44
مرتدّ می نماید. شیطان نیز با فلسفه چینیِ غلط(1) دستورِ الهی را گردن ننهاد تا با عبادتهای چندهزار ساله از درگاه ایزد متعال رانده شد. ب - احتمال دارد مُغرضان و دشمنانِ دین با یکسری تلقین های ساختگی و مسموم، از عدم تطابق یک دستور اسلام با علومِ جدید گزارش دهند و متعاقب آن تمام دستورات دین را مورد سئوال قرار داده و افراد کم اطّلاع از دین، تحت تاثیر این سوژه ها قرار گیرند چرا که تحقیق
ص: 45
صحیح نمی نمایند. بطور مثال، شما از سه نفر مطمئن آدرسی را تهیه نموده اید، پس از آن یک نفر مشکوک خلاف آن آدرس را به شما ارائه نماید، بدیهی است شما با تعقّل صحیح این آدرس مشکوک را با قاطعیّت رد می کنید. ج - وقتی به خاطر خاصیتی که دستور دینی دارد آن را عمل نمودید، اجر و ثواب آن با کسی که مطیع امر الهی است بسیار فرق می کند، بندگی یعنی مطیع کامل، که در حج و در ماه مبارک رمضان جلوه هایی از بندگی خدا نمایان است، فلسفه خیلی از احکام حج هنوز مبهم است، و درس بندگی می دهد.
درنتیجه مطلوب ترین تفکّر این است که خداوند متعال، نعمت های فراوان و غیرقابل شمارشی را به ما ارزانی فرموده که ما از عمده آنها غافلیم و بی نهایت مهربان است و مصلحت ما را می داند؛ پس به خاطر تقرّب به یگانه خالق هستی، تمام واجبات و ترک محرّمات را که به گردن می نهیم، عمل به مستحبات و ترک مکروهات را نیز تلاش نموده تا رضایت و محبّت خداوند متعال را در قلبمان بیشتر نموده و سلامت روح و جسم خود را نیز تضمین نماییم.
ص: 46
هر کتابی را مطالعه ننماییم غذای روح مهم تر از غذای جسم است، به این دلیل که روح، اخلاق و فرهنگ ما را شکوفا می سازد. همانطور که برای غذای جسم تحقیق می نماییم تا حلال و سالم باشد، نسبت به غذای روح بایستی در سطح وسیع تری از علمای دین شناس دلسوز تحقیق نماییم تا مسموم العقیده نشویم.
بعضی از کتابهای اعتقادی که توسط افراد متجدد و بیگانه از اصل دین با مطالب ظریف، احساساتی و عوام فریبانه گردآوری و چاپ شده است، خوراکِ مسموم جهت عقیده بعضی از جوانان به خصوص در دانشگاه ها گردیده(1) که
ص: 47
نتیجه آن ابتدا گرفتن عقیده است، سپس هر گناه و جرم و جنایتی براحتی برای فرد بی عقیده قابل توجیه است که نتیجه آن بی عفّتی، فساد و فحشای فراگیری است که امنیت اجتماعی را مورد تهدید قرار داده و می دهد که اخبار جرائم روزنامه ها و مجلاّت شاهد این مدّعاست. لذا از این وسوسه مشکوک، جدّا برحذر باشید که هر مطلب اعتقادی را باید بخوانیم و بدانیم؛ هرگز، چون اطلاعاتِ دینی اکثریّت ما محدود است و به سرعت تحت تاثیر بعضی مطالب گمراه کننده که با شگرد شیطانیِ خاصی عنوان شده قرار می گیریم، و در اعتقادمان رسوخ نموده و مثل غدّه
ص: 48
سرطانی، ما را از پا در می آورد و جهنّمی می سازد. مگر عمر ما چقدر مجال می دهد که علم بیاموزیم؟ پس به نیّت پرستش خالصانه پروردگار متعال، علومی که از طرف خداوند است همان علوم شگفت انگیز اهل بیت علیهم السلام است که در اولویّت بخوانیم و عمل نماییم و از هر جهت به نفع ماست، یعنی جسم، روح و آخرتِ خودمان را به حدّ مطلوب و ایده آل برسانیم. این معارفِ معجزه آفرین به حدی گسترده است که در فتنه های آخرالزمان هم ما را راهنمایی و کفایت از علوم منحطّ بیگانگان و فلسفه های یونانی و غیره می نمایند که در روایتی از حضرت امام زمان(عجّل اللّه فرجه الشریف) حجّت را بر ما تمام می کند که فرمودند: «طَلَبُ الْمَعارِفِ مِن غَیْرِنا اَهْلُ الْبِیْت
ص: 49
مُساوِقٌ لإنْکارِنا.(1)»
«طلب معارف (دینی) از غیر ما اهل بیت پیامبر علیهم السلام ، برابر با انکار ما می باشد».
عزیزانِ حقیقت جو، فقط جهت حلّ مشکلات مادّی؛ به ائمّه اطهار علیهم السلام متوسّل نشویم، بلکه جهت عقیده مطلوبِ آن بزرگواران و عاقبت به خیری خود، از آن حجّت های الهی، استمداد عاجزانه بنماییم، تا مرهمی برای قلب آزرده آن بزرگواران بوده، سعادت آخرت خود را تضمین نمائیم.
در این برهه از زمان که فتنه دامان همه را فراگرفته است، به عزیزانی که می خواهند عاقبت به خیر شوند، این توصیه جدّی کافیست که الگو
ص: 50
فقط چهارده معصوم علیهم السلام ، و کسب معارف دینی از کتاب های معتبر و سرچشمه(1)، و تصمیم جدّی بر تطبیق همه امور زندگی طبق فرمایشاتِ آن بزرگواران، سپس توسّل و استمداد از یگانه منجی عالم بشریّت حضرت امام زمان علیه السلام که دین شناسِ دلسوزی(2) را پیش روی شما بگذارند که در راه
ص: 51
حقیقت شما را از گزند انحرافات مصون بدارد(1).
ص: 52
طبق این آیه شریفه خداوند متعال وانمی گذارد: «کسانی که در راه ما تلاش(تصمیمِ بر ترک گناه) نمایند، آنها را هدایت نموده و وانمی گذاریم».(1)
ص: 53
در صورتی که واقعا در عمل به دستورات دینی موفق باشیم، وقتی خدای متعال از ما راضی و نزد امام زمان(عجّل اللّه فرجه) روسفید، و راحتیِ سرای دائمیِ ما نیز تضمین شده باشد، در این سرای موقّتی و زودگذرِ دنیا اگر دیگران یکسره طعنه و زخمِ زبان بزنند، آیا ارزش ندارد که تحمّل نماییم؟! هرچه مصیبت داشته باشیم به مصیبت ائمّه اطهار علیهم السلام که نمی رسد، مگر به آن بزرگوارانِ معصوم، کم اهانت، جسارت و ظلم شد؟ هشدار: بایستی این مسئله مهم را هم بدانیم که طبق چند روایت، با یکسری غفلت ها و بی توجّهی ها نسبت به دستورات دینی، از اسلام خارج می شویم، بایستی برای عاقبتمان بین ترس و امید بوده و از خودپسندی برحذر باشیم. یکی از چند مورد، این روایت معروف است که پیامبراکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ اَصْبَحَ وَ لَمْ یَهْتَمَّ بِاُمورِ الْمُسْلِمین
ص: 54
فَلَیْسَ بِمُسْلِم»(1) «کسی که صبح کند و در (رفع مشکلات و گرفتاریهای) مسلمانان همّت نگمارد مسلمان نیست». همه می دانیم که درصد بالایی از جمعیّت ما زیر خطّ فقر زندگی می کنند و چه مشکلات، گرفتاری ها، انحراف به ادیان ضالّه، و...!!
آبادی بتخانه زویرانی ماست
جمعیّت کفر از پریشانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست در مسلمانیِ ماست
راهکار مهم: شاهد هستیم که ظلم و ستم و بی عدالتی در جای جای کره زمین ریشه دوانده و دامنه آن هر از گاهی توسعه یافته و اکثر قربانیان آن شیعیان(2) و مسلمانان هستند.
ص: 55
تنها راه برای رهایی از ظلم و ستم فراگیرِ جهانی، ظهور حکومتِ عدل فراگیر مهدوی است که در ادیان مختلف به نام «موعود» ذکر شده است. پس لازم است که از خداوند متعال برای تعجیل ظهور یگانه ذخیره الهی درخواست عاجزانه نماییم، که ظلم و جور فراگیر را تبدیل به عدل و داد فراگیر نماید(1)؛ و دعای مستمرّ ما، دعای
ص: 56
مستجاب آن شخصیّت کریم و بزرگوار را برای ما قطعا به ارمغان خواهد آورد که از فتنه های آخرالزّمان نجات یافته، رفع مشکلات شده، و مورد عنایت بیش از پیش آن بزرگوار باشیم؛ و کمتر از آن مسیحیانی نباشیم که طبق روایات علائم آخرالزمان، گروه گروه به حضرت ایمان می آورند و از یاوران آن حضرت می شوند(1). این چند بیت را در اینجا مناسب دیدم:
ص: 57
یا رب آن مُصلح کُلّ، قُطبِ زمان را برسان
جان به لب آمده آن جانِ جهان را برسان
ترسم امروزِ منِ خسته به فردا نرسد
رحمتی کن به من آن مونس جان را برسان
ما همه گلّه بی صاحب و او صاحب ماست
گُرگها(1) حمله نمودند، شبان را برسان
شیعه را سرزنش و طعنه اغیار بس است تشنه هستیم، به ما آب روان را برسان
نکت-ه : این مقدّمه به اطّلاع عزیزانی که رسیده، بدانند
ص: 58
که طبق آیات، روایات، عقل و عبرت، حجّت بر آنها تمام می شود(1)، بایستی تفکّر و تحوّل عمیقی در خود بوجود آورده و توصیه ها را دقیقا عمل نمایند، توفیق کسب علمِ صحیح و عمل به آن و عاقبت به خیری خویش را در راس دعاها قرار دهند.
1- نعمت ها و امکانات، ما را مغرور و حقّ به جانب نسازد: هنگامی که(اندرزها سودی نبخشید، و) آنچه را به آنها یادآوری شده بود فراموش کردند، درهای همه چیز(از نعمتها) را به روی آنها گشودیم؛ تا (کاملاً) خوشحال شدند (و دل به آن بستند)؛ ناگهان آنها را گرفتیم(و سخت مجازات کردیم)؛ در این هنگام، همگی مأیوس شدند؛ (و
ص: 59
درهای امید به روی آنها بسته شد).(1) 2- تحت تاثیر عملکرد اکثریت قرار نگیرید.
در 38 آیه قرآن آمده است که: اکثرا ایمان نمی آورند: (شعراء، آیات: 8، 67، 103، 121، 139، 158) اکثرا نمی فهمند: (مائده: 103، عنکبوت: 63)، اکثرا نادانند(انعام: 111)، اکثرا شکرگذار نیستند(اعراف: 17)، اکثرا از حق کراهت دارند «گریزانند»(مؤمنون: 70). همچنین در آیه 106 سوره یوسف خداوند متعال می فرماید: بیشترِ آنها که مدّعی ایمان به خدا هستند، مُشرکند.
به تبعیّت از نهج البلاغه کامل؛ منتخبی از خطبه ها، نامه ها وحکمت ها به ترتیبِ شماره آمده است. متن عربی خطبه هایی که کمی طولانی است
ص: 60
در یکی دو خط مختصر شده است. در ترجمه این منتخب، از نهج البلاغه حجج اسلام فیض الاسلام و دشتی (رحمة اللّه علیهما) استفاده شده است. به علّت اینکه نهج البلاغه مرحوم دشتی در دسترس بیشتری می باشد از شماره خطبه ها و حکمت های نهج البلاغه مرحوم دشتی(1) تبعیّت شده است. در انتها، خود را عاری از خطا و لغزش نمی دانم و امیدوارم عزیزانِ دانا، راهنمائی خویش را دریغ نفرموده و با پیشنهادات و انتقاداتِ کاربردی(2)، مرا یاری فرمایند. والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته سیّد مهدی میلانی
ص: 61
قال امیرالمؤمنین علیه السلام : اَلْحَمْدُ للّه ِِ الَّذی لا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائِلُونَ، وَ... وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَیَدانَ أرْضِهِ. سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند و حساب گران از شمارش نعمت های او ناتوان، و تلاش گران از ادای حق او درمانده اند. خدایی که افکار ژرف اندیش، ذات او را درک نمی کنند و دست غوّاصان دریای علوم به او نخواهد رسید. پروردگاری که برای صفات او حدّ و مرزی وجود ندارد و تعریف کاملی نمی توان یافت و برای خدا
ص: 62
وقتی معیّن و سرآمدی مشخّص نمی توان تعیین کرد. مخلوقات را با قدرت خود آفرید، و با رحمت خود بادها را به حرکت درآورد و به وسیله کوه ها اضطراب و لرزش زمین را به آرامش تبدیل کرد.
أَوَّلُ الدِّینِ مَعْرِفَتُهُ، وَ... سرآغاز دین، خداشناسی است؛ و کمال شناخت خدا، باور داشتن او، و کمال باور داشتن خدا، شهادت به یگانگی اوست؛ و کمال توحید«شهادت بر یگانگی خدا» اخلاص؛ و کمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا کردن است، زیرا هر صفتی نشان می دهد که غیر از موصوف، و هر موصوفی گواهی می دهد که غیر از صفت است؛ پس کسی که خدا را با صفت مخلوقات تعریف کند،
ص: 63
او را به چیزی نزدیک کرده(همتایی برای خدا تصوّر کرده)، و با نزدیک کردن خدا به هر چیزی، دو خدا مطرح شده؛ و با طرح شدن دو خدا، اجزایی برای او تصوّر نموده؛ و با تصوّر اجزا برای خدا، او را نشناخته است. و کسی که خدا را نشناسد به سوی او اشاره می کند و هرکس به سوی خدا اشاره کند، او را محدود کرده، به شمارش آورَد. و آن کس که بگوید «خدا در چیست؟» او را در چیز دیگری پنداشته است، و کسی که بپرسد «خدا بر روی چه چیزی قرار دارد؟» به تحقیق جایی را خالی از او در نظر گرفته است، در صورتی که خدا همواره بوده و از چیزی به وجود نیامده است. با همه چیز هست، نه اینکه همنشین آنان باشد؛ و با همه چیز فرق دارد نه اینکه از آنان جدا و بیگانه باشد. انجام دهنده همه کارهاست، بدون حرکت و ابزار و وسیله. بیناست حتّی در آن هنگام که
ص: 64
پدیده ای وجود نداشت، یگانه و تنهاست، زیرا کسی نبوده تا با او انس گیرد و یا از فقدانش وحشت کند.
... لِسَانُ الصِّدْقِ یَجْعَلُهُ اللّه ُ لِلْمَرْءِ.... نام نیکی که خدا از شخصی در میان مردم رواج دهد بهتر از میراثی است که دیگری بردارد.
آگاه باشید! مبادا از بستگان تهیدست خود روبرگردانید، و از آنان چیزی را دریغ دارید، که نگاه داشتنِ مال دنیا، زیادی نیاورد و از بین رفتنش کمبودی ایجاد نکند. آن کس که دستِ دهنده خود را از بستگانش بازدارد، تنها یک دست را از آنها گرفته اما دست های فراوانی را از خویش دور کرده است؛ و کسی که پر و بال محبّت را بگستراند، دوستی خویشاوندانش تداوم خواهد داشت.
ص: 65
وَ إِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ... وَ لاَ یُعْطَی الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ. شُبهه را برای این شُبهه نامیدند که شبیه و مانند حق است (هرکس نمی تواند میان حق و باطل تمیز دهد)، پس نور هدایت کننده دوستان خدا در شبهات، یقین(ایمان و اعتقاد قوی) است و راهنمای آنان مسیر هدایتِ الهی است. اما دشمنان خدا، دعوت کننده شان در شبهات گمراهی است و راهنمای آنان کوری و سرگردانی است(که بسبب آن پیروان خود را در دنیا بدبخت و در آخرت به عذاب الهی گرفتار می سازند). آن کس که از مرگ بترسد بالاخره نجات و رهایی از آن نمی یابد، و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای همیشه در دنیا نخواهد ماند(بنابراین شایسته است که شخص به زندگی موقّتی دنیا دل نبندد و از مرگ و پیکار در راه خدا برای نصرت دین رونگرداند).
ص: 66
رَحِمَ اللّه ُ امْرَأً سَمِعَ حُکْما فَوَعَی، وَ... تَزَوَّدَ مِنَ الْعَمَلِ.
خدا رحمت کند کسی را که چون سخن حکیمانه بشنود، خوب فراگیرد، و چون هدایت شود بپذیرد، دست به دامن هدایت کننده زند و نجات یابد. مراقب خویش در برابر پروردگار باشد. از گناهان خود بترسد، خالصانه گام بردارد، عمل نیکو انجام دهد، ذخیره ای برای آخرت فراهم آورد و از گناه بپرهیزد. همواره اغراض(هدف های) دنیایی را از سر دور کند، و درجات آخرت را به دست آورد، با خواسته های دل مبارزه کند، آرزوهای دروغین (خیال پرستی) را طرد و استقامت را مرکب نجات خود، و تقوا را زاد و توشه روزِ مُردن قرار دهد. در راه روشنِ هدایت قدم بگذارد، و از راه روشن هدایت
ص: 67
فاصله نگیرد. چند روز زندگی دنیا را غنیمت شمارد و پیش از آن که مرگ او فرارسد خود را آماده سازد، و از اعمال نیکو، توشه آخرت برگیرد.(1)
أَیُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاْءَمَلِ، وَ.... کُتُبٍ بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَةٍ. ای مردم، زهد یعنی کوتاه کردن آرزو، و شکرگزاری برابر نعمت ها، و پرهیز در برابر محرّمات. پس اگر نتوانستید همه این صفات را فراهم سازید، تلاش کنید که حرام بر صبرِ شما غلبه
ص: 68
نکند، و در برابر نعمت ها، شکر یادتان نرود. چه اینکه خداوند با دلائل روشن و آشکار، عذرها را قطع، و با کتاب های آسمانی روشنگر، بهانه ها را از بین برده است.
جَعَلَ لَکُمْ أَسْمَاعا لِتَعِیَ..... أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ؟! خدا گوش هایی برای پند گرفتن از شنیدنی ها، و چشم هایی برای کنار زدن تاریکی ها، به شما بخشیده است، و هر عضوی از بدن را اجزاء متناسب و هماهنگ عطا فرموده تا در ترکیب ظاهری صورت ها و دوران عمر با هم سازگار باشند. با بدن هایی که منافع خود را تامین می کنند، و قلب هایی که روزی(مواد غذایی) را به سراسر بدن با فشار می رسانند، و از نعمت های شکوهمند خدا
ص: 69
برخوردارند، و در برابر نعمت ها شکرگزارند، و از سلامت خدادادی بهره مندند. مدّت زندگیِ هر یک از شماها را مقدّر فرمود، و از شما پوشیده داشت، و از آثار گذشتگان عبرت های پندآموز برای شما ذخیره کرد. لذّت هایی که از دنیا چشیدند، خوشی ها و زندگی راحتی که پیش از مرگ داشتند، سرانجام دست مرگ گریبان آنها را گرفت و میان آنها و آرزوهایشان جدایی افکند. آنها که در روزِ سلامت، چیزی برای خود ذخیره نکردند، و در روزگاران خوشِ زندگی، عبرت نگرفتند. آیا خوشی های جوانی را جز ناتوانیِ پیری در انتظار است؟ و آیا سلامت و تندرستی را جز حوادث بلا و بیماری در راه است؟ و آیا آنان که زنده اند جز فنا و نیستی را انتظار دارند؟ با اینکه هنگام جدایی و تپش دل ها نزدیک است که سوزش درد را چشیده، و شربت غصّه را نوشیده، و
ص: 70
فریاد یاری خواستن برداشته، و از فرزندان و خویشاوندانِ خود، درخواست کمک کرده است. آیا خویشاوندان می توانند مرگ را از او دفع کنند؟ و آیا گریه و زاریِ آنها نفعی برای او(شخص فوت شده) دارد؟
وَ قَدْ غُودِرَ فِی مَحَلَّةِ الاْءَمْوَاتِ رَهینا، وَ... أَهْوَاِلِه. اورا در سرزمین مردگان می گذارند، و در تنگنای قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمین، پوستش را می شکافند، و خشت و خاک گور، بدن او را می پوساند. تندبادهای سخت، آثار او را نابود می کند، و گذشت شب و روز، نشانه های او را از میان برمی دارد. بدن ها، پس از آن همه طراوت، متلاشی می گردند، و استخوان ها بعد از آن همه سختی و مقاومت، پوسیده می شوند، و ارواح در گرو سنگینی
ص: 71
بار گناهانند، و در آنجاست که به اسرار پنهان یقین می کنند؛ امّا نه بر اعمال درستشان چیزی اضافه می شود و نه از اعمال زشت می توانند توبه کنند. آیا شما فرزندان و پدران و خویشاوندانِ همان مردم نیستید که برجای پای آنها قدم گذاشته اید و از راهی که رفتند می روید؟ و روش آنها را دنبال می کنید؟ امّا افسوس که دل ها سخت شده، پند نمی پذیرد، و از رشد و کمال بازمانده، و راهی که نباید برود می رود. گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در به دست آوردن دنیا می دانند. بدانید که باید از صراط عبور کنید، گذرگاهی که عبورکردن از آن خطرناک است، با لغزش های پرت کننده، و پرتگاه های وحشت زا، و ترس های پیاپی!
ص: 72
فَاتَّقُوا اللّه َ عِبَادَ اللّه ِ تَقِیَّةَ.... کَفَی بِالْکِتَابِ حَجِیجا وَ خَصِیما! از خدا چون خردمندی بترسید که دل را به تفکّر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فراگرفته، و شب زنده داری خواب از چشم او ربوده، و به امیدِ ثواب(بخشش و گذشتِ خداوند متعال)، گرمیِ روز را با تشنگی گذرانده، با پارسایی شهوات را کشته، و نام خدا زبانش را همواره به حرکت درآورده است. ترس از خدا را برای ایمن ماندن در قیامت پیش فرستاده، از تمام راه ها جز راه حق چشم پوشیده، و بهترین راهی که انسان را به حق می رساند می پیماید. چیزی او را مغرور نساخته، و مشکلات و شُبُهات(فتنه ها) او را نابینا نمی سازد. مژده بهشت، و زندگی کردن در آسایش و نعمتِ
ص: 73
سرای جاویدان و ایمن ترین روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترین روش از گذرگاه دنیا عبور کرده، توشه آخرت را پیش فرستاده، و از ترس قیامت در انجام اعمال صالح پیش قدم شده است، ایام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش کرده، از زشتی ها فرار کرده، امروز رعایت زندگی فردا کرده، و هم اکنون آینده خود را دیده است. پس بهشت برای پاداش نیکوکاران سزاوار و جهنّم برای کیفر بدکاران مناسب است، و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران کفایت می کند، و قرآن برای حجّت آوردن و دشمنی کردن(با ستمگران)، کافی است.
ص: 74
أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللّه ِ الَّذِی أَعْذَرَ بِمَا نَهَجَ، وَ.... حَذَّرَ مَا أَمَّنَ. سفارش می کنم شما را به پرهیزکاری از خدا، خدایی که با ترساندن های مکرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دلیل و برهان روشن، حجّت را تمام کرد، و شما را پرهیز داد از دشمنی که پنهان در سینه ها راه می یابد، و آهسته در گوش ها راز می گوید، گمراه و پست است، وعده های دروغین داده، در آرزوی آنها به انتظار می گذارد، زشتی های گناهان را زینت می دهد، گناهان بزرگ را کوچک می شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فریب داده، راه رستگاری را بر روی دربندشدگانش می بندد، و در روز قیامت آنچه را که زینت داده انکار می کند، و آنچه را که آسان کرده، بزرگ می شمارد، و از آنچه که پیروان خود را ایمن داشته بود سخت می ترساند.
ص: 75
عِبَادَاللّه ِ، أَیْنَ الَّذِینَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا، وَ.... أَخْذَةِ الْعَزِیزِ الْمُقْتَدِرِ. ای بندگان خدا! کجا هستند آنان که سالیان طولانی در نعمت های خدا عمر گذراندند؟ تعلیمشان دادند و دریافتند، مهلتشان دادند(ولی غافل بودند) و بیهوده روزگار گذراندند، از آفات و بلاها دورشان داشتند، امّا فراموش کردند، زمان طولانی آنها را مهلت دادند، نعمت های فراوان بخشیدند، از عذاب دردناک پرهیزشان دادند، و وعده هایی بزرگ از بهشت جاویدان، به آنها دادند(ولی خود را به دنیا مشغول کردند). ای مردم! از گناهانی که شما را به هلاکت افکند، از عیب هایی که خشم خدا را در پی دارد، بپرهیزید، دارندگان چشم های بینا، و گوش های شنوا، و
ص: 76
سلامتِ(جسمی) و کالای دنیا(مال و فرزند)! آیا گریزگاهی هست؟ یا رهایی و جای امنی، پناهگاهی و جای فراری هست؟ آیا بازگشتی برای جبران وجود دارد؟ نه چنین است؟ پس کی باز می گردید؟ به کدام سو می روید؟ و به چه چیز مغرور می شوید؟ همانا بهره هرکدام شما از زمین به اندازه طول و عرض قامت شماست! آنگونه که خاک آلود بر آن خفته باشد. ای بندگان خدا! هم اکنون به اعمال نیکو پردازید، تا ریسمان های مرگ بر گلوی شما سخت نشده، و روح شما برای کسب کمالات آزاد است، و بدن ها راحت، و در حالتی قرار دارید که می توانید مشکلات یکدیگر را حل کنید. هنوز مهلت دارید، و جای تصمیم و توبه و بازگشت از گناه باقی مانده است. عمل کنید پیش از آن که در شدّت تنگنای وحشت و ترس و نابودی قرار گیرید، پیش از آن که مرگ در انتظار آن می باشد، فرا رسد، و دستِ
ص: 77
قدرتمندِ خدایِ توانا شما را برگیرد. (وقتی که امام علیه السلام این خطبه را ایراد فرمود، بدن ها به لرزه درآمد، اشک ها سرازیر ودل ها ترسان شد که جمعی آن را غرّاء نامیدند).
عِبَادَ اللّه ِ، إِنَّ أَنْصَحَ النَّاس لِنَفْسِهِ.... مَغْرُورٌ. ای بندگان خدا! آن کس که نسبت به خود خیرخواهی او بیشتر است(به فکر سفر دائمیِ خویش بیشتر است)، در برابر خدا، از همه کس فرمانبردارتر است، و آن کس که خویشتن را بیشتر می فریبد، نزد خدا گناه کارترین انسان ها است. زیانکار واقعی کسی است که خود را بفریبد. و آن کس مورد غبطه است و بر او رشک می برند که دین او سالم باشد، و شقاوتمند کسی است که فریب هوا
ص: 78
و هوس ها را بخورد. آگاه باشید! همنشینی با هواپرستان ایمان را به دست فراموشی می سپارد، و شیطان را حاضر می کند. از دروغ برکنار باشید که با ایمان فاصله دارد. راستگو، در راه نجات و بزرگواری است، اما دروغگو بر لب پرتگاه هلاکت و خواری است. حسد نورزید که حسد، ایمان را مثل آتشی که هیزم خاکستر کند، نابود می سازد، با یکدیگر دشمنی و کینه توزی نداشته باشید که نابودکننده هرچیزی(مادی و معنوی) است. بدانید که آرزوهای دور و دراز عقل را غافل و یاد خدا را به فراموشی می سپارد. آرزوهای ناروا را دروغ انگارید که آرزوها فریبنده اند و صاحبش فریب خورده است.
ص: 79
عِبَادَ اللّه ِ! زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ.... لاَ زَاجِرٌ وَ لاَ وَاعِظٌ. بندگان خدا! خود را بسنجید قبل از آن که مورد سنجش قرار گیرید، پیش از آن که حسابتان را برسند، حساب خود را برسید، و پیش از آن که راه گلو گرفته شود نفس راحت بکشید، و پیش از آن که با زور شما را به اطاعت وادارند، فرمانبردار باشید. بدانید، همانا آن کس که خود را یاری نکند و پنددهنده و هشدار دهنده خویش نباشد، دیگری هشدار دهنده و پنددهنده او نخواهد بود.
ص: 80
أَیُّهَا النَّاسُ، اسْتَصْبِحُوا مِنْ.... بِالنَّهْیِ بَعْدَ التَّنَاهِی.
ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوینده با عمل، روشن سازید و ظرف های جان را از آب زلال چشمه هایی که از آلودگی ها پاک است، پُر نمایید. ای بندگان خدا! به نادانی های خود تکیه نکنید، و تسلیم هوای نفس خویش نباشید، که چنین کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد، و بار سنگین هلاکت و فساد را بر دوش می کشد، و از جایی به جای دیگر می برد، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند، و آنچه را که دور می نماید نزدیک جلوه دهد. خدا را، خدا را، مبادا شکایت نزد کسی برید که نمی تواند آن را برطرف سازد، و توان گره گشایی از کارتان ندارد.
ص: 81
همانا بر امام واجب نیست جز آنچه را که خدا امر فرماید، و آن، کوتاهی نکردن در پند و نصیحت، تلاش در خیرخواهی، زنده نگهداشتن سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله ، جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان، رساندن سهم های بیت المال به طبقات مردم است. پس در فراگیری علم و دانش پیش از آن که درختش بخشکد تلاش کنید، و پیش از آن که به خود مشغول گردید از معدن علوم(اهل بیت علیهم السلام ) دانش استخراج کنید. مردم را از حرام و منکرات بازدارید، و خود هم مرتکب نشوید، زیرا دستور داده شدید که ابتدا خود محرّمات را ترک و سپس مردم را بازدارید.
... فَکَیْفَ بِالْعَائِبِ الَّذِی عَابَ أَخَاهُ وَ.... بِهِ غَیْرُهُ. ... چگونه می شود آن کسانی که خود مبتلا به
ص: 82
عیب های گوناگون هستند گناهان دیگران را برملا سازند، آیا این عیب گو به یاد نمی آورد آن گناهی را که بزرگتر از گناه عیب شونده بود مرتکب شد و خداوند آن را پوشاند و چگونه گناهکاری را مذمّت می کند که خود مرتکبِ آن گناه می شود. پس اگر عیب گو مانند آن گناه را انجام ندهد پس گناهی بزرگتر و غیر از آن را انجام داده است. به خدا سوگند اگر عیب جو گناه کوچکتری را مرتکب شده، همانا جرات داشتن بر عیب مردم گفتن خود بزرگترین گناه است. ای بنده الهی بر گفتن عیب کسی که مرتکب گناهی شده عجله مکن، شاید آن بخشیده شده باشد، و خودت را از معصیت کوچک در امان مبین، شاید که به خاطر آن، مورد عذاب واقع شوی، پس کسی که به عیب دیگری علم پیدا کرد به خاطر این که می داند خودش نیز دارای عیبی است از گفتن عیب دیگران خودداری نماید و شکرکردن برای
ص: 83
محفوظ ماندن از گناه، او را از توجه به گناهی که دیگری به آن مبتلا شده باز می دارد.
وَ مَا أُحْدِثَتْ بِدْعَةٌ إِلاَّ تُرِکَ بِهَا سُنَّةٌ،... إِنَّ مُحْدِثَاتِهَا شِرَارُهَا. هیچ بدعتی پایه گذاری نشد، مگر این که سنّتی ترک شد، پس از بدعت بپرهیزید و ملزم به رفتن راهِ راست باشید چرا که نیکوترین امور باثبات ترین و ریشه دارترین آنهاست و بدترین آنها بدعت های بدون ریشه است(که آینده آن روشن نیست).
ص: 84
ألا وَ إِنَّ مَنْ أَدْرَکَها مِنَّا.... کَأْسَ الْحِکْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ!.
بدانید آن کس از ما(حضرت مهدی«عجّل اللّه فرجه») که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد..... سالهای طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد، آن چنان که اثرشناسان، اثر قدمش را نمی شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند، و مثل شمشیر صیقل می خورند. دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد، و در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین افکند، و در صبحگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند.
ص: 85
... إنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ، وَ.... خَالِفْ مَنْ خَالَفَ ذلِکَ إلی غَیْرِهِ... انسان بینا کسی است که به درستی شنید و اندیشه کرد، پس به درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت ها پند گرفت، سپس راه روشنی را پیمود، و از افتادن در پرتگاه ها، و گم شدن در کوره راهها، دوری کرد، و کوشید تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان جای اعتراض باقی نگذارد، که در حق سختگیری کند، یا در سخن حق تحریف روا دارد، یا در گفتن سخن راست بترسد، پس بهوش باش ای شنونده! و از خواب غفلت بیدار شو، و از شتاب خود کم کن، و در آنچه از زبان پیامبر صلی الله علیه و آله برتو رسیده اندیشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد، و با کسی که رهنمودهای پیامبر صلی الله علیه و آله را
ص: 86
به کار نمی بندد و به جانب دیگری تمایل دارد مخالفت کن...
لَمْ یُولَدْ سُبْحَانَهُ.... وَمَا تَحْمِلُ الاُْنْثی فِی بَطْنِهَا. خدا از کسی متولّد نشد تا در عزّت و توانایی دارای شریک باشد؛ فرزندی ندارد تا وارث او باشد، وقت و زمان از او پیشی نگرفت، و زیادی و نقصان در او راه ندارد؛ خدا با نشانه های تدبیر استوار، و خواسته های حکیمانه در خلق نظام احسن، در برابر غفلت ها، آشکارا جلوه کرده است. از نشانه های آفرینش او، خلقت آسمان های پابرجا، بدون ستون و تکیه گاه است. آسمان ها را به اطاعت خویش دعوت و آنها بدون درنگ اجابت کردند، اگر اقرار آسمان ها به پروردگاری او، و اعترافشان در
ص: 87
اطاعت و فرمانبرداری ازاو نبود، هرگز آسمان ها را محل عرش خویش و جایگاه فرشتگان، و بالارفتن سخنان پاک و اعمال نیک و صالح بندگانش قرار نمی داد. ستارگان را نشانه های هدایتگر برای بیابان ماندگانِ سرگردان قرار داد، تا به وسیله آنها راهنمایی شوند، ستارگانی که پرده های تاریک شب مانع نورافشانی آنها نمی گردد، و نمی تواند از نورافشانی و تلألؤ ماه در دل آسمان جلوگیری کند. پس پاک است خدایی که پوشیده نیست بر او سیاهی تیره و تار بر روی ناهمواری های زمین، و قله های کوتاه و بلند کوه ها، و نه غرّش رعد در کرانه آسمان، و نه درخشش برق در لابلای ابرها، و نه وزش بادهای تند و طوفان، و نه ریزش برگ ها بر اثر بارش باران، و نه محل سقوط قطرات باران، و نه مسیر کشیده شدن دانه ها به وسیله مورچگان، و نه غذاهای کوچکِ نادیدنی پشه ها، و نه آنچه که در
ص: 88
شکم حیوانات ماده در حال رشد است(خدا به همه آنها آگاه است).
فَاللّه َ اللّه َ، مَعْشَرَ الْعِبَادِ، وَ.... تَکُونُوا مَعَ جِیرانِ اللّه ِ فِی دارِهِ.... پس خدا را! خدا را! ای جمعیّت انسان ها پروا کنید! (از خدا بترسید)، حال که شما که سالم هستید نه بیمار و در گشایش و آزادی هستید نه در تنگی، پس تلاش کنید در آزاد کردن گردنتان قبل از اینکه آن را به غُل و زنجیر کشند. چشم هایتان را به شب زنده داری عادت دهید و شکم هایتان را به پرخوری عادت مدهید و قدمهایتان را به کار خیر وادارید و اموالتان را ببخشید، از جسمتان بگیرید و آن را به جانتان
ص: 89
بخشش کنید، و در این کار بخل مورزید، که خداوند سبحان فرموده: «اگر خدا را یاری کنید خدا نیز شما را یاری می کند و قدم هایتان را ثابت نگه می دارد» و فرمود: «چه کسی است که برای خدا قرض بدهد، قرضی نیکو که خداوند آن را دو برابر می گرداند و برای او اجری بزرگ است». خداوند از روی ذلّت از شما یاری نمی خواهد و به خاطر مالِ کم از شما قرض نمی خواهد، در حالی از شما کمک خواسته که لشکریان آسمانها و زمین تحت فرمان اوست و خزینه های آسمانها و زمین برای اوست و او بی نیاز و ستوده است. اراده کرده است که شما را آزمایش نماید که کدامتان عملش نیکوتر است. پس با اعمالتان در کارهای خیر اقدام کنید تا در خانه الهی همسایه خداوند باشید...
ص: 90
.... لِغَیْرِهَا خُلِقْتُمْ.... فَیَکُونَ فَرْضًا عَلَیْکُمْ. ... برای غیر دنیا آفریده شده اید. بدرستی که شخص وقتی مُرد، مردم گویند از خود چه باقی گذاشت؟ و ملائکه گویند چه پیش فرستاد؟ خداوند پدرانتان را بیامرزد، مقداری جلوتر بفرستید که برای شما پیش خداوند قرض می باشد و همه را باقی مگذارید که باید روز قیامت جوابگوی آن باشید.
أَدْحَضُ مَسْؤُولٍ حُجَّةً، وَ.... بِمَعَاصِیهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ!
برهان گناهکار، نادرست ترین برهان ها است،
ص: 91
و عذرش از توجیه هر فریب خورده ای بی اساس تر، و خوشحالی او از عدم آگاهی است. ای انسان! چه چیز تو را بر گناه جرأت داده و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودی خود علاقه مند کرده است؟ آیا بیماری تو را درمان نیست و خواب زدگی تو بیداری ندارد؟ چرا آنگونه که به دیگران رحم می کنی، به خود رحم نمی کنی؟(1) چه بسا کسی را در آفتاب سوزان می بینی، بر او سایه می افکنی یا بیماری را می نگری که سخت ناتوان است، از روی دلسوزی بر او اشک می ریزی،
ص: 92
اما چه چیز تو را بر بیماری خود بی تفاوت کرده و بر مصیبت های خود شکیبا و از گریه بر حال خویشتن باز داشته است؟(غافل شده ای) درحالی که هیچ چیز برای تو عزیزتر از جانت نیست! چگونه ترس از فرودآمدن بلا، شب هنگام تو را بیدار نکرده است که در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهی مبتلا شده ای؟.
فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ ..... وَ مَسَاوِی ءِ الاَْعْمَالِ. پس سستی دل را با استقامت درمان کن، و خواب زدگی چشمانت را با بیداری از میان بردار، و اطاعت خدا را بپذیر، و با یاد خدا اُنس گیر، و یاد آر که تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی
ص: 93
به تو دارد، و تو را به عفو خویش می خواند، و با کَرَم خویش می پوشاند! در حالی که تو از خدا بریده به غیر او توجّه داری! پس چه نیرومند و بزرگوار است خدا! و چه ناتوان و بی مقداری تو، که بر عصیان او جرات داری، در حالی که تو را در پرتو نعمت خود قرار داده، و در سایه رحمت او آرمیده ای. نه بخشش خود را از تو گرفته، و نه پرده اسرارِ تو را دریده است، بلکه چشم بر هم زدنی، بی احسان خدا زنده نبودی در حالی که یا در نعمت های او غرق بودی، یا از گناهان تو پرده پوشی شد، و یا بلا و مصیبتی را از تو دور ساخته است. پس چه فکر می کنی اگر او را اطاعت کنی؟. به خدا سوگند! اگر این رفتار میان دو نفر که در توانایی و قدرت برابر بودند وجود داشت(و تو یکی از آن دو بودی) تو نخستین کسی بودی که خود را بر زشتی اخلاق، و
ص: 94
نادرستی کردار محکوم می کردی.(1)
وَ حَقًّا أَقُولُ! مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ،.... هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْیَوْمَ.
به حق می گویم، آیا دنیا تو را فریفته است؟ یا تو خود فریفته دنیایی؟ دنیا عبرت ها را برای تو آشکار، و تو را به تساوی دعوت کرد. دنیا با دردهایی که در جسم تو می گذارد، و با کاهشی که
ص: 95
در توانایی تو ایجاد می کند، راستگوتر از آن است که به تو دروغ بگوید، و یا مغرورت سازد. چه بسا نصیحت کننده ای از دنیا را متّهم کردی، و راستگویی را دروغگو پنداشتی! اگر دنیا را از روی شهرهای ویران شده، و خانه های درهم فروریخته بشناسی، آن را یادآوری دلسوز، و اندرزدهنده ای گویا می یابی، که چونان دوستی مهربان از تباهی و نابودی تو نگران است. دنیا چه خوب خانه ای است برای آن که که آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلّی است برای آن کس که آن را وطن خویش انتخاب نکند. سعادتمندان به وسیله دنیا، در قیامت، کسانی هستند که امروز از حرام آن می گریزند.(1)
ص: 96
وَاللّه ِ لَقَدْ رَأَیْتُ عَقِیلاً.... وَ بِهِ نَسْتَعِینُ. به خدا سوگند! برادرم عقیل را دیدم که به شدّت تهیدست شده و از من درخواست داشت تا یک من(سه کیلو) از گندم های بیت المال را به او ببخشم. کودکانش را دیدم که از گرسنگی دارای موهای ژولیده، و رنگشان تیره شده، گویا با نیل رنگ شده بودند. پی درپی مرا دیدار و درخواست خود را تکرار می کرد. چون به گفته های او گوش دادم، پنداشت که دین خود را به او واگذار می کنم، و به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم. روزی آهنی را در آتش گداخته، به جسمش نزدیک کردم تا او را بیازمایم، پس چونان بیمار از درد فریاد زد و نزدیک بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم: ای عقیل! گریه کنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنی
ص: 97
می نالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؟! اما مرا به آتش دوزخی می خوانی که خدای جبّارش با خشم خود، آن را گداخته است؟ تو از حرارت ناچیز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟
و از این حادثه شگفت آورتر اینکه شب هنگام کسی به دیدار ما آمد و ظرفی سرپوشیده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود، چنان از آن متنفّر شدم که گویا آن را با آب دهان مار سمّی، یا قی کرده آن مخلوط کرده اند! به او گفتم: هدیه است؟ یا زکات یا صدقه؟ که این دو بر ما اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله حرام است. گفت: نه، نه زکات است نه صدقه، بلکه هدیه است. گفتم: زنان بچّه مرده بر تو بگریند. آیا از راه دین، وارد شدی که مرا بفریبی؟ یا عقلت آشفته شده، یا جن زده شده ای؟ یا هذیان می گویی؟. به خدا سوگند! اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر
ص: 98
آسمان هاست به من دهند تا خدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه ای ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد! و همانا این دنیای آلوده شما نزد من از برگ جویده شده دهان ملخ پست تر است! علی را با نعمت های فناپذیر و لذّت های ناپایدار چکار؟ به خدا پناه می بریم از خفتن عقل و زشتی لغزش ها، و از او یاری می جوییم.
ص: 99
إلی محمدبن أبی بکر(رضی اللّه عنه)، حین قلده مصر: فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ،..... وَ یَفْعَلُ مَا تُنْکِرُونَ». امیرالمؤمنین علیه السلام به محمدبن ابی بکر(هنگامی که او را والی مصر قرار دادند) فرمودند: بالهای محبّتت را برای مردم بگشا، و با نرمی و ملایمت با آنها برخورد کن و گشاده رو باش. در نگاه هایت، و در نیم نگاه و خیره شدن به مردم، به تساوی رفتار کن تا بزرگان در کنار تو طمع ستم بر ناتوانان را نداشته باشند و ضعیفان از عدل تو مایوس نگردند، زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال کوچک و بزرگ، آشکار و پنهان خواهد
ص: 100
پرسید، اگر کیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید، و اگر ببخشد از بزرگواری اوست. آگاه باشید ای بندگان خدا! پرهیزکاران از دنیای زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند. با مردم دنیا در دنیاشان شریک گشتند، اما مردم دنیا در آخرت آنها شرکت نکردند، پرهیزکاران در بهترین خانه های دنیا سکونت کردند، و بهترین خوراک های دنیا را خوردند، و همان لذت هایی را چشیدند که دنیاداران چشیده بودند، و از دنیا بهره گرفتند آنگونه که سرکشان و متکبّران دنیا بهره مند بودند، سپس از این جهان با زاد و توشه فراوان، و تجارتی پُرسود، به سوی آخرت شتافتند. لذّت پارسایی در ترک حرام دنیا را چشیدند، و یقین داشتند در روز قیامت از همسایگان خدایند، جایگاهی که هرچه درخواست کنند، داده می شود، و هرگونه لذّتی در اختیارشان قرار دارد.... و آن کس
ص: 101
که به خدا خوش بین تر است، باید بیشتر از دیگران از کیفر الهی بترسد... برتو سزاوار است که با خواسته های دل مخالفت کرده، و از دین خود دفاع کنی، هرچند ساعتی از عمر تو باقی نمانده باشد، خدا را در راضی نگهداشتن مردم به خشم نیاور، زیرا خشنودی خدا جایگزین هرچیز بوده اما هیچ چیز جایگزین خشنودی خدا نمی شود. نماز را در وقت خودش به جای آر، نه اینکه در بیکاری زودتر از وقتش بخوانی، و به هنگام درگیری و کار آن را تأخیر بیاندازی، و بدان که تمام کردار خوبت در گرو نماز است.
امام هدایتگر، و زمامدار گمراهی، هیچ گاه مساوی نخواهند بود، چنان که دوستان پیامبر صلی الله علیه و آله
و دشمنانش برابر نیستند. رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: بر امّت اسلام، نه از مؤمن و نه از مشرک
ص: 102
هراسی ندارم، زیرا مؤمن را ایمانش بازداشته، و مشرک را خداوند به جهت شرک او نابود می سازد، من بر شما از هر منافقی که دورو بوده و از لحاظ زبان دانا، که چیزهای نیکو را بیان می کند و رفتارش زشت و ناپسند است (منکرات را انجام می دهد)، می ترسم.
ص: 103
أَزْری بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ، وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَن کَشَفَ ضُرَّهُ، وَ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْها لِسانَهُ. کسی که طمع (به آنچه در دست مردم است) را روش خویش قرار دهد، خود را پَست گردانیده؛ و کسی که گرفتاری و پریشانی خود را آشکار نماید، به ذلّت تن داده؛ و کسی که زبانش براو حکمران باشد(بی تأمّل و اندیشه هرچه به زبانش آید بگوید که بسا موجب هلاک و تباهی او گردد) نزد خویش خوار است.
ص: 104
اَلْبُخْلُ عارٌ، وَالْجُبْنُ مُنْقَصَةٌ، وَالْفَقْرُ یُخْرِسُ الْفِطَنَ عَنْ حُجَّتِهِ، وَالْمُقِلُّ غَریبٌ فِی بَلْدَتِهِ. بخل و تنگ چشمی ننگ است، ترسو بودن نقص و کاستی است(1)، تنگدستی زیرک را از (بیان) حجّت و دلیلش لال می گرداند(همان طوری که توانگری، پست و نادان را گویا می سازد)، و بینوا و بی چیز در شهر خود غریب است(کسی با او رفت و آمد نمی کند).
ص: 105
الْعَجْزُ آفَةٌ، وَالصَّبْرُ شُجاعَةٌ، وَالزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَالْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضی. عجز و واماندگی آفت و بیچارگی است(که شخص را از پا در می آورد)، و صبر شجاعت است، و پارسائی ثروت است(پارسا مانند مالدار که به کسی نیازمند نیست به دنیا و کالای آن نیازمند نمی باشد)، و دوری از گناهان سپر است(از عذاب الهی، همانطور که سپر شخص را از شمشیر محافظت می نماید، پرهیزکاری او را از سختی های دنیا و آخرت رهایی می دهد)(1)، و راضی بودن(به قضا و
ص: 106
قدر الهی) چه همنشین خوبیست(آرامش می دهد).
صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَالْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَالاْءِحْتِمالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ. الْمَسْأَلَةُ خِبَاءُ الْعُیُوبِ، وَ مَنْ رَّضِیَ عَن نَّفْسِهِ کَثُرَ السّاخِّطُ عَلَیْهِ. سینه خردمند صندوق راز اوست(عاقل، بیگانه را از راز خود آگاه نمی سازد)، و خوشرویی وسیله دوست یابی(با گشاده روئی می توان دلهای مردم را بدست آورد)، و تحمّل سختی ها پوشاننده بدی هاست، پرسش کردن وسیله پوشاندن عیب هاست، و انسانِ از خودراضی، دشمنانش فراوانند.
ص: 107
الصَّدَقَةُ دَوآءٌ مُنْجِحٌ، وَ أعْمالُ الْعِبادِ فی عاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ فی اجِلِهِمْ. صدقه داروئی است سودمند و شفادهنده؛ و اعمال دنیوی بندگان در آخرت جلو چشمشان است(دنیا بسیار موقّت و زودگذر است، در عمل به واجبات و ترک محرّمات باید بیشترین تلاش را بنمائیم تا در آخرت از کرده خود خشنود باشیم چرا که پشیمانی هیچ سودی نخواهد داشت).
ص: 108
اِعْجَبُوا لِهذَا الاِنْسانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ، وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ، وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ، وَیَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ!! برای آفرینش این انسان به شگفت و تعجّب آئید(فکر کنید تا به قدرت آفریدگارش پی برید که او را طوری آفریده) که با پیه(چشم) می بیند، و با گوشتی(زبان) سخن می گوید و با استخوانی(گوش) می شنود و از شکافی(بینی) نفس می کشد!!
اِذا اَقْبَلَتِ الدُّنْیا عَلی قَوْمٍ اَعارَتْهُمْ مَحاسِنَ غَیْرِهِمْ، وَ اِذا اَدْبَرَتْ عَنْهُمْ سَلَبَتْهُم مَحاسِنَ اَنْفُسِهِمْ. هرگاه دنیا به گروهی روآورد نیکوئی های دیگران را به ایشان به عاریه(نسبت) دهد، و هرگاه از
ص: 109
آنها پشت گرداند نیکی هایشان را از آنان می گیرد(وقتی شخصی توانگر شود و به جائی برسد دنیاپرستان نیکوئی ها به او نسبت دهند، و اگر بینوا گردد کمالاتش را هم از یاد می برند).
خالِطُوا النّاسَ مُخالَطَةً اِنْ مُتُّم مَعَها بَکَوْا عَلَیْکُمْ، وَ اِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا اِلَیْکُمْ. با مردم چنان آمیزش و رفتار نمائید که اگر مُردید بر شما بگریند، و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما آیند.
ص: 110
اِذا قَدَرْتَ عَلی عَدُوُّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُکْرا لِلْقُدْرَةِ عَلَیْهِ. هرگاه بر دشمنت قدرت یافتی پس بخشش و گذشت از او را شکر و سپاس(نعمتِ) توانائی بر او قرار ده. (در سوره 42، آیه40 آمده: کسی که از دشمن بگذرد و بین خود و او را اصلاح نماید بر خداست که اجر و پاداش او را عطا فرماید)
اِذا وَصَلَتْ اِلَیْکُمْ اَطْرافُ النِّعَمِ فَلا تُنَفِّرُوا اَقْصاها بِقِلَّةِ الشُّکْرِ. چون نشانه های نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسی نعمت ها را از خود دور نسازید(به اندک
ص: 111
نعمتی که رسیدید شکر کنید تا به بیشترِ آن برسید.(سوره 14، آیه7: اگر شکر نعمت بجا آورید نعمت را بر شما می افزایم، و اگر ناشکری کنید هرآینه عذاب من سخت است«که گرفتار میشوید»).
ما کُلُّ مَفْتُونٍ یُعاتَبُ. هر گرفتار فتنه و بلائی را نباید سرزنش نمود(بایستی او را کمک نمود و یا حداقل دعا کرد تا رهایی یابد، دیده شده که بعضی با سرزنشِ بی موردِ گرفتاران، دچار همان فتنه و بلا شده اند).
ص: 112
مِنْ کَفّاراتِ الذُّنُوبِ الْعِظامِ إغاثَةٌ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْروبِ. دادرسی ستمدیده و شادنمودن غمگین و بیچاره، از کفاره گناهان بزرگ است(تا خدا درگذرد).
یَابْنَ آدَمَ اِذا رَاَیْتَ رَبَّکَ سُبْحانَهُ یُتابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ اَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ. هرگاه دیدی خداوند متعال نعمتهایش را پی در پی به تو عطا می فرماید در حالی که تو او را معصیت و نافرمانی می نمائی، پس از (عذاب) او بترس(چون کفران و ناسپاسی موجب انتقام و کیفر است).
ص: 113
اِمْشِ بِدائِکَ ما مَشی بِکَ. با درد خود بساز، چندان که با تو سازگار و همراه است(برای اندک بیماری بستری مشو).
اَفْضَلُ الزُّهْدِ اِخْفاءُ الزُّهْدِ. نیکوترین زهد(پارسایی)، پنهان داشتن آن است(ریا و خودنمایی، ارزش عمل را از بین می برد).(1)
ص: 114
اَلْحَذَرَ الْحَذَرَ فَوَاللّه ِ لَقَدْ سَتَرَ حَتّی کَأَنَّهُ قَدْ غَفَرَ. از (نافرمانی خدا) دوری کنید، بترسید، به خدا سوگند، گناهان را چنان پنهان نموده، گویا آنها را آمرزیده است(همانطور که حلم و بردباریش بسیار است، کیفرش نیز بسیار سخت و هولناک می باشد).
کُنْ سَمْحا وَ لا تَکُنْ مُبَذِّرا، وَ کُنْ مُقَدِّرا وَ لا تَکُنْ مُقَتِّرا.
بخشنده باش امّا زیاده روی نکن، در زندگی حسابگر باش اما سخت گیر مباش(میانه رو باش).
ص: 115
مَنْ أَطالَ الاْءَمَلَ أَساءَ الْعَمَلَ. هرکه آرزوهایش طولانی است، کردارش نیز ناپسند است.(زیرا آرزوی دراز سبب غفلت از آخرت است).
لا قُرْبَةَ بِالنَّوافِلِ إِذا أَضَرَّتْ بِالْفَرائِضِ. عمل مستحب، انسان را به خدا نزدیک نمی گرداند، اگر به واجب زیان رساند. (تقرّب با نافرمانی منافات دارد)(1).
ص: 116
سَیِّئَةٌ تَسُوآءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللّه ِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ. گناهی که تو را اندوهگین(پشیمان) سازد نزد خدا بهتر است از کارِ نیکی است که تو را به خودپسندی و سرافرازی وادارد (زیرا پشیمانی گناه را برطرف می نماید و خودبینی در کارِ نیک، گناهی است که نیکی ها را را از بین می برد).
ص: 117
لا غِنی کَالْعَقْلِ، وَ لا فَقْرَ کَالْجَهْلِ، وَ لا میراثَ کَالاْءَدَبِ، وَ لا ظَهیرَ کَالْمُشاوَرَةِ. هیچ ثروتی چون عقل(زیرا عقل راه بدست آوردن موفقیتِ دنیا و آخرت را نشان می دهد)، و هیچ فقری چون نادانی نیست. هیچ ارثی چون ادب(1)، و هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست.
ص: 118
اَلْقَناعَةُ مالٌ لا یَنْفَدُ. قناعت دارائی است که نابود نمی شود(زیرا قناعتِ به آنچه رسیده، نیازمندی را دور می سازد).
اَلْمالُ مادَّةُ الشَّهَواتِ. ثروت، ریشه شهوتهاست.
مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَک. کسی که تو را برحذر دارد(از بدیها بترساند) مانند کسی است که تو را (به خیر و نیکی) مژده دهد(زیرا دفع شر سود است).
ص: 119
فَوْتُ الْحاجَةِ اَهْوَنُ مِن طَلِبَها إِلی غَیْرِ اَهْلِها. از دست دادنِ حاجت، بهتر از درخواست کردن از نااهل است. (زیرا از دست رفتن آن اندوهی دارد ولی درخواست از پَست و نااهل، رواشود یا نشود موجب شرمندگی است).
لا تَسْتَحِی مِنْ اِعْطاءِ الْقَلیلِ، فَاِنَّ الْحِرْمانَ أَقَلُّ مِنْهُ.
از بخشیدن اندک شرم مکن، زیرا نومید کردن کمتر از آن(و به شرمندگی سزاوارتر) است.
ص: 120
اَلْعَفافُ زینَةُ الْفَقْرِ، وَ الشُّکْرُ زینَةُ الْغِنی. پاکدامنی زینت و آرایش بیچیز و درویش است، و سپاسگزاری(از نعمتهای خداوند) آرایش توانگر.
اِذا لَمْ یَکُنْ ما تُریدُ فَلا تُبَلْ ما کُنتَ. اگر به آنچه که می خواستی نرسیدی، از آنچه هستی نگران مباش(زیرا برای نرسیده، اندوه و ناامیدی به خود راه دادن بیخردی است(1)، بلکه از
ص: 121
امکانات و قابلیّت های خویش ببیند چه بهره هایی می تواند ببرد، افراد در سطح پایین تر از خود را بنگرد و شکرگذار باشد).
اِذا تَمَّ الْعَقْلُ نَقَصَ الْکَلامُ. چون عقل به مرتبه کمال رسد گفتار کم گردد.
لا یَسْتَقیمُ قَضاءُ الْحَوائِجِ اِلاّ بِثَلاثٍ: بِاسْتِصْغارِها لِتَعْظُمَ، وَ بِاسْتِکْتامِها لِتَظْهَرَ، وَ بِتَعْجیلِها لِتَهْنَأَ.
ص: 122
شایسته نیست روانمودن درخواستها مگر به سه چیز، به کوچک شمردن آن تا (نزد پروردگار) بزرگ گردد، پنهان داشتن آن(تا هنگام پاداش) آشکار شود، بشتاب در انجام آن تا(برای خواهنده) گوارا باشد.
یَاْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ.... وَ تَدْبِیرِ الْخِصْیان. روزگاری برای مردم خواهد آمد که در آن مقرّب نیست مگر سخن چین نزد سلطان، و زیرک خوانده نشود مگر بدکارِ دروغ گو، و ناتوان نشمارند مگر شخص باانصافِ درستکار را، در آن زمان صدقه و انفاق در راه خدا را غرامت و تاوان(مالی که به اکراه می دهند) می شمارند، و صله رحم را منّت می نهند(مثلاً می گوید من هستم که چنین و چنان
ص: 123
کردم) و بندگی خدا را سبب فزونی بر مردم می دانند! پس (نتیجه این کردارهای زشت آنست که) در آنهنگام سلطان(در فرمانروائی) به مشورت با کنیزان(زنهای بی سر و پا) و حکمرانی کودکان(جوانان شهوتران بی تجربه) و اندیشه خواجه سراها(مردان نالایق و پَست) می باشد.
وَ قَدْ رُئیَ عَلَیْهِ إِزارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقیلَ لَهُ فی ذلِکَ، فَقاَل: یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَ یَقْتَدی بِهِ الْمُؤْمِنُون.
جامه کهنه وصله داری بر تنِ امام علیه السلام دیدند، سبب را پرسیدند، فرمودند: با آن دل، متواضع، و نفس امّاره، رام می شود، و مؤمنین از آن پیروی می کنند(با کهنه جامه فروتنی پیشه گرفته و به خواهشهای نفس
ص: 124
بی اعتنا می شود به خلاف جامه نو که شخص را خودبین می سازد و از حق غافل شده در گناه می افتد).
لا یَتْرُکُ النّاسُ شَیْئا مِنْ أَمْرِ دینِهِمْ لاِسْتِصْلاحِ دُنْیاهُمْ إِلاّ فَتَحَ اللّه ُ عَلَیْهِم ما هُوَ أَضَرُّ مِنْه. مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی گویند، جز آن که خدا آنان را به چیزی زیانبارتر دچار خواهد ساخت. (زیرا بی اعتنائی در امر دین مستلزم دوری از رحمت حق تعالی است).
ص: 125
لَوْ اَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهافَتَ. (درباره گرفتاری دوستداران خود فرمودند): اگر کوهی مرا دوست داشته باشد تکّه تکّه شده فرو ریزد.(1)
ص: 126
لا مالَ أَعْوَدُ مِنَ الْعَقْلِ، وَ.... أَوْثَقُ مِنَ الْمُشاوَرَةِ. سرمایه ای سودمندتر از عقل نیست(زیرا عقل سعادت دنیا و آخرت را دربر دارد)، و هیچ تنهائی ترسناکتر از خودپسندی نیست، و هیچ عقلی چون تدبیر و دوراندیشی نیست(زیرا دوراندیشی راه را آماده و استوار می سازد)، و هیچ بزرگواری مانند پرهیزکاری نیست(زیرا پرهیزکار نزد خالق و خلق عزیز است)، و هیچ همنشینی چون اخلاق خوش نیست(خوی نیکو دلها را بدست آورد)، و هیچ میراثی مانند ادب و آراستگی نیست(آراستگی شخص را محبوب می سازد)، و هیچ رهبری مانند توفیق نیست، و هیچ تجارتی مانند کردار پسندیده نیست، و هیچ سودی مانند پاداش الهی نیست، و هیچ پارسایی چون توقف در جلو شُبهه(چیز نامعلوم) نیست(زیرا اقدام در شبهه
ص: 127
به حرام می کشاند)، و هیچ زهدی مانند بی رغبتی در حرام نیست، و هیچ دانشی مانند تفکر و پیش بینی نیست(زیرا براثر آن به مبدأ و معاد راه برده از گمراهی برَهَد، و هیچ عبادتی مانند انجام واجبات نیست، و هیچ ایمانی مانند شرم و شکیبائی نیست(زیرا به این دو ایمان کامل می گردد)، و هیچ بزرگواری و سرفرازی مانند فروتنی نیست(زیرا فروتن را همه از دل دوست دارند)، و هیچ شرافتی مانند دانش(علم دین برای رستگاری) نیست، و هیچ ارجمندی مانند بردباری نیست، و هیچ پشتیبانی استوارتر از مشورت کردن نیست(زیرا مشورت سبب پی بردن به پایان کار و سود و زیان آن است).
إضاعَةِ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ. از دست دادن فرصت(اقدام ننمودن به کار در وقت مناسب باعث) غم و اندوه است.
ص: 128
مَثَلُ الدُّنْیا کَمَثَلِ الْحَیَّةِ لَیِّنٌ مَسُّها... ذُواللُّبِّ الْعاقِلُ.
داستان دنیا مثل داستان مار است که دست بر آن بکشی نرم و در اندرونش زهر کشنده است، فریب خورده نادان بطرف آن می رود، و خردمند دوراندیش از آن دوری می گزیند.
عَجِبْتُ لِلْبَخیلِ یَسْتَعْجِلُ الْفَقْرَ.... وَ عَجِبْتُ لِعامِرِ دارَ الْفَناءِ وَ تارِکِ دارَ الْبَقاءِ. شگفت دارم برای مرد بخیلی که می شتابد
ص: 129
به فقر و تنگ دستی که از آن گریزان است(زیرا از آنچه دارد سود نمی برد پس با تهی دستان یکسان است) و توانگری را که می جوید از دست می دهد(زیرا از دارائی اش بهره ای نمی برد) پس در دنیا مانند تنگدستان زندگی می نماید و در آخرت مانند توانگران به حسابش می رسند(چون حساب اندوخته را باید پس بدهد) و شگفت دارم برای مغرور و گردنکشی که دیروز نطفه بود و فردا مردار می باشد(که اگر خاک از روی جسدش بردارند مردم از بوی متعفّنش می گریزند.
و شگفت دارم برای کسی که در خدا دو دِل باشد در حالی که آفریده شده خدا را می بیند(چون نمی شود بی آفریننده ای آفریده شده ای باشد). و شگفت دارم برای کسی که مرگ را فراموش می کند در حالی که می بیند مردمی را که می میرند.
ص: 130
و شگفت دارم برای کسی که زیر بار پیدایش معاد و بازگشت در قیامت نمی رود و حال آنکه پیدایش از نطفه را می بیند. و شگفت دارم برای کسی که خانه نیستی را آباد می کند(برای دنیا تلاش می نماید) و خانه هستی(آخرت) را رها می سازد(در فکر آماده ساختن توشه ای برای آن نیست).
ص: 131
مَنْ قَصَّرَ فِی الْعَمَلِ ابْتُلِیَ بِالْهَمِّ، وَ لا حاجَةَ للّه ِِ... کسی که در عمل(بندگی خداوند) کوتاهی کند به غم و اندوه دچار شود، و خدا را راهی نیست در کسی که در مال و جانش بهره ای برای خدا نباشد(کسی که از دارائیش در راه خدا ندهد و در ترویج دین او نکوشد امیدوار رحمت او نباشد).
عِظَمُ الْخالِقِ عِنْدَکَ یُصَغِّرُ الْمَخْلُوقَ فی عَیْنِکَ. پی بردنت به بزرگی آفریننده، آفریده شده را در چشمت کوچک می نماید(و بر اثر آن، به آفریده شده اعتنا نکرده، همیشه متوجّه آفریدگار خود می باشی و سعادت دنیا و آخرت را به دست می آوری).
ص: 132
اِسْتَنْزِلُو الرِّزْقَ بِالصَّدَقَةِ، وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْخَلَفِ جادَ بِالْعَطِیَّةِ. رسیدن روزی را(از آسمان رحمت) با صدقه دادن بخواهید(چون صدقه سبب رسیدن روزی است)، و کسی که به گرفتن عِوَض یقین داشته باشد به بخشیدن سخی و جوانمرد است(بخل نمی کند).
ما عالَ امْرُؤٌنِ اقْتَصَدَ. آنکه میانه روی نماید تهیدست نخواهد شد. (بایستی خرج متناسب با دخل باشد تا به مشکل قرض فراوان، ورشکستگی و بی آبرویی مبتلا نشود).
ص: 133
کَمْ مِنْ صائِمٍ لَیْسَ لَهُ مِن صِیامِهِ إِلاَّ.... وَ إِفْطارُهُمْ. بسا روزه داری را که از روزه داشتنش جز گرسنگی و تشنگی نمی ماند، و بسا نمازگزاری که از ایستادن و نمازگزاردنش جز بیداری و رنج نیست(چون روزه و نماز را طبق دستور انجام نداده)، چه نیک است خواب زیرکان و روزه بازکردن ایشان(چون آنان آنچه کنند بجا و طبق دستور می باشد).
لا یَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَ إِنْ طالَ بِهِ الزَّمانُ. پیروزی از بردبار جدا نمی شود هرچند روزگار (سختی) به او طول بکشد.
ص: 134
اَلرّاضِی بِفِعْلِ قَوْمٍ کَالدّاخِلِ فیهِ مَعَهُمْ، وَ عَلی کُلِّ داخِلٍ فی باطِلٍ إِثْمانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَ إِثْمُ الرِّضا بِهِ. کسی که به کار گروهی خشنود باشد مانند آن است که با ایشان در آن کار همراه بوده؛ و بر هر عامل باطل دو گناه است، یکی گناه بجاآوردن آن، و دیگری گناه خشنودی به آن(که در نیّت و دل است).
مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کانَتِ الْخِیَرَةُ بِیَدِهِ. هرکه سرّ و راز خود را پنهان دارد اختیار آن در دست اوست(خیر و نیکی برای اوست).
ص: 135
لا طاَعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخالِقِ. جائی که نافرمانی خدا باشد، اطاعت و پیروی مخلوق سزاوار نیست(در جایی که موجبات معصیت باشد عبادت جایز نیست؛ مانند نماز در زمین غصبی جایز و مقبول نیست).
تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ. ترک گناه آسانتر از درخواست توبه است.
ص: 136
مَنْ أَحَدَّ سِنانَ الْغَضَبِ للّه ِِ قَوِیَ عَلی قَتْلِ أَشِدّاءِ الْباطِلِ. آنکس که دندان خشم در راه خدا برهم فشارد (در نهی از منکر بکوشد) بر کشتن باطل گرایان توانمند می شود(خدا او را در شکست اهل باطل هرچند توانا باشند یاری خواهد نمود).
إِذا هِبْتَ أَمْرا فَقَعْ فِیهِ، فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمّا تَخافُ مِنْهُ. هرگاه از کاری ترسیدی خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است.
ص: 137
اُزْجُرِ الْمُسِیءَ بِثَوابِ الْمُحْسِنِ. بدکار را به پاداش نیکوکاری(احسان به او) آزار ده(دل او را به دست آور تا بتوانی او را از بد منع کنی).
اُحْصُدِ الشَّرَّ مِنْ صَدْرِ غَیْرِکَ بِقَلْعِهِ مِنْ صَدْرِکَ. بدی را از سینه دیگران، با کندن آن از سینه خود، ریشه کن نما!
اللَّجَاجَةُ تَسُلُّ الرَّأْیَ. لجاجت، تدبیر را سُست می کند. (عدم انعطاف پذیری به حقیقت، انتخاب برتر را ضعیف می نماید).
ص: 138
ثَمَرَةُ التَّفْرِیطِ النَّدَامَةُ، وَ ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلاَمَةُ. حاصل کوتاه فکری پشیمانی، و حاصل دوراندیشی و احتیاط، سلامت(رهایی از زیان و ورشکستگی) است.
یَاابْنَ آدَمَ ما کَسَبْتَ فَوْقَ قُوتِکَ... لِغَیْرِکَ. ای فرزند آدم، آنچه را که بیش از نیاز خود فراهم کنی، برای دیگران اندوخته ای. (محاسبه اش با تو و نفعش با دیگران است).
ص: 139
تجربه می آموزد که نفع زیادی دارد.(1)
اَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا اللّه َ الَّذی إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ... ای مردم، از خدایی بترسید که اگر سخنی بگویید می شنود، و اگر پنهان دارید می داند؛ به عبادت و بندگی، خود را برای مرگ آماده کنید، که اگر بگریزید شما را می یابد، و اگر برجای خود بمانید شما را می گیرد، و اگر فراموشش کنید شما را(با گذشت عمر، ناتوانی، دردها و بیماریها) یاد می آورد.
ص: 140
اَکْثَرُ مَصارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِعِ. قربانگاه اندیشه ها زیر برق آرزوهاست (طمع آدمی را از آسمان عقل و بزرگواری به پستی و خواری می کشاند).
مِنْ أَشْرَفِ أَفْعالِ الْکَریمِ غَفْلَتُهُ عَمّا یَعْلَمُ. از بهترین کارهای بزرگواران، خود را بی خبر نمایاندن(از زشتی های دیگران) است.
مَنْ کَساهُ الْحَیآءُ ثَوْبَهُ لَمْ یَرَ النّاسُ عَیْبَهُ.
ص: 141
آنکس که لباس حیا بپوشد کسی عیب او را نبیند(عیبی ندارد تا مردم ببینند، یا اگر هم داشته باشد بر اثر حیا از نظر مردم پنهان می نماید).
مَنْ یُعْطِ بِالْیَدِ الْقَصِیرِةِ یُعْطَ بِالْیَدِ الطَّوِیلَةِ. کسی که مال خود را هرچند کم باشد در راه خدا ببخشد، از جانب خداوند متعال بخشش مضاعف به او خواهد رسید.
خِیارُ خِصالِ النِّساءِ.... فَرِقَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ یَعْرِضُ لَها. بهترین خصلت زنها بدترین خصلت مردهاست که تکبّر، بخل، و ترس می باشد، هرگاه
ص: 142
(نسبت به نامحرم) متکبّر باشد به کسی جز شوهرش سرفرود نمی آورد، هرگاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را نگاه می دارد، و هرگاه ترسو باشد از آنچه به او روآورد(سوء ظن) و ترس دارد و دوری می گزیند.
اَلْحَجَرُ الْغَصْبُ فِی الدّارِ رَهْنٌ عَلی خَرابِها. سنگ غصبی در سرای هرکه باشد گِرو ویرانی آن سرا است.
یَوْمُ الْمَظْلُومِ عَلَی الظّالِمِ أَشَدُّ مِنْ یَوْمِ الظّالِمِ عَلَی الْمَظْلُومِ.
ص: 143
روز مظلوم بر ظالم(انتقام رستاخیز) سخت تر است از روز ظالم بر مظلوم(کیفر در قیامت دائمی است).
اِنَّ للّه ِِ فِی کُلِّ نِعْمَةٍ حَقًّا، فَمَنْ أَدَّاهُ زَادَهُ مِنْهَا، وَ مَنْ قَصَّرَ فِیهِ خَاطَرَ بِزَوَالِ نِعْمَتِهِ. محقّقا خدای تعالی را در هر نعمتی حق سپاسی است، پس هرکه آنرا بجا آورد خدا از آن نعمت او را فراوان دهد، و هرکه از بجاآوردن آن حق کوتاهی کند خدا آن نعمت را در خطر نابودی و زوال اندازد.
ص: 144
اِحْذَرُوا نِفارَ النِّعَمِ فَما کُلُّ شارِدٍ بِمَرْدُودٍ. از دورشدن نعمتها (براثر کفران) بترسید که هر گریخته ای را بازگشت نمی باشد.
عَرَفْتُ اللّه َ سُبحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ الْهِمَمِ. خدا را از سُست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار، و درهم شکسته شدن تصمیم ها، شناختم.
ص: 145
یَاابْنَ آدَمَ، کُنْ وَصِیَّ نَفْسِکَ، وَاعْمَلْ فِی مالِکَ ما تُؤْثِرُ اَنْ یُعْمَلَ فِیهِ مِنْ بَعْدِکَ. ای فرزند آدم، تو خود وصیّ خویش باش، و (پیش از مرگ) از مال و دارائیت بده آنچه را که می خواهی که پس از تو بدهند(زیرا از هرکس بخود دلسوزتری).
اَلْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ، لاِءَنَّ صَاحِبَهَا یَنْدَمُ، فَاِنْ لَمْ یَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْکِمٌ. تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است، زیرا که تندخو، پشیمان می شود، و اگر پشیمان نشد، پس دیوانگیِ او پایدارست.
ص: 146
أَحْسِنُوا فِی عَقِبِ غَیْرِکُمْ تُحْفَظُوا فِی عَقِبِکُمْ. به بازماندگان دیگران نیکی کنید تا حرمت بازماندگان شما را نگاهدارند.
قَلیلٌ تَدُومُ عَلَیْهِ أَرْجی مِن کَثِیرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ. اندک کاری که به آن ادامه دهی، امیدِ (سود) به آن بیشتر است از کار بسیاری که از آن ملول و خسته گردی(که ترکش نمایی).
إِذا أَرْذَلَ اللّه ُ عَبْدًا حَظَرَ عَلَیْهِ الْعِلْمَ. هرگاه خداوند بنده ای را (براثر گناه) خوار
ص: 147
گرداند علم را بر او منع کند(او را توفیق ندهد تا از علم دین که موجب سعادت و نیکبختی است بهره مند گردد؛ این فرمایش می رساند که نادانی بدترین بیچارگیهاست).
ما أَکْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الاِعْتِبارَ! عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک!
إِنَّ الْمِسْکینَ رَسُولُ اللّه ِ فَمَن مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللّه َ، وَ مَنْ أَعْطاهُ فَقَدْ أَعْطَی اللّه َ. مسکین فرستاده خداست، پس کسی که او را منع کند(کمکی ننماید) خدا را منع نموده، و کسی که به او چیزی ببخشد به خدا داده.
ص: 148
ما زَنی غَیُورٌ قَطُّ. غیرت دار و جوانمرد هرگز زنا نکند(چون نمی پسندد که با اهلش زنا کنند، جوانمردیش اجازه نمی دهد با زنی که به او حرام است همبستر شود).
قال علیه السلام لأنس بن مالک، و قد کان بعثه الی طلحة والزبیر لما جاء الی البصرة یذکرهما شیئا مما سمعه من رسول اللّه صلی الله علیه و آله فی معناهما، فلوی عن ذلک، فرجع إلیه، فقال: إنی أُنسیت ذلک الأمر، فقال علیه السلام : اِنْ کُنْتَ کَاذِبا فَضَرَبَکَ اللّه ُ بِهَا بَیْضَاءَ لاَمِعَةً لاَتُوَارِیهَا الْعِمَامَةُ. «(چون مولا علیه السلام به شهر بصره رسید خواست انس بن مالک
ص: 149
را به سوی طلحه و زبیر بفرستد تا آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله درباره آنان شنیده(1) یادشان آورد. أنس مخالفت کرد و گفت: من آن سخن پیامبر صلی الله علیه و آله را فراموش کرده ام، حضرت فرمود:)» اگر دروغ می گویی خداوند تو را به بیماری بُرَص (لک های سفید) دچار کند که عمّامه هم آن را نپوشاند.(پس از نفرین امام علیه السلام ، انس به بیماری برص بر سر و صورت دچار شد، که همواره نقاب می زد).
إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبالاً وَ إِدْبارًا، فَإِذا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوها عَلَی النَّوافِلِ، وَ إِذا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِها عَلَی الْفَرائِضِ. دلها را روکردن و روبرگردانی است، پس چون
ص: 150
روکردند، آنها را (علاوه بر واجبات) به مستحبّات وادارید، و هرگاه روبرگرداندند به واجبات اکتفا نمائید(زیرا ترک واجبات به هرحال جایز نیست اگرچه حضورقلب هم نباشد).
فِی الْقُرْانِ نَبَأُ ماقَبْلَکُمْ وَخَبَرُ مابَعْدَکُمْ، وَحُکْمُ مابَیْنَکُمْ.
در قرآن است خبر آنچه پیش از شما است(از احوال گذشتگان) و خبر آنچه بعد از شما است(از احوال قبر و برزخ و قیامت) و حکم آنچه بین شما است(از واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح).
ص: 151
أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنینَ، وَ الْمالُ یَعْسُوبُ الْفُجّارِ. من پیشوای مؤمنین هستم، و دارایی پیشوای بزهکاران است.(مؤمنین از من پیروی می کنند و بدکاران از دارائی).
ما ظَفِرَ مَن ظَفِرَ الاْءِثْمُ بِهِ، وَالْغالِبُ بِالشَّرِّ مَغْلُوبٌ. آنکه گناه به او دست یابد پیروزی نیافته(گناه بر او پیروز شده)، و هرکه بسبب بدی(گناه) پیش رود (درحقیقت) شکست خورده(زیرا مغلوب هوای نفس که بدترین دشمن است گردیده).
ص: 152
إِنَّ اللّه َ سُبْحانَهُ فَرَضَ فی أَمْوالِ الاْءَغْنِیاءِ أَقْواتَ الْفُقَرآءِ، فَما جاعَ فَقیرٌ إِلاّ بِما مَنَعَ غَنِیٌّ، وَاللّه ُ تَعالی جَدُّهُ سائِلُهُمْ عَنْ ذلِکَ. خداوند سبحان در دارائی توانگران روزی فقیران را واجب گردانیده پس بی چیز گرسنه نماند مگر بسبب آنچه توانگری به او نداده است، و خداوند متعال بازپرسی می نماید.
أَقَلُّ ما یَلْزَمُکُمْ للّه ِِ سُبْحانَهُ أَن لاّ تَسْتَعینُوا بِنِعَمِهِ عَلی مَعاصِیهِ. کمتر چیزی که لازم است شما برای خداوند
ص: 153
سبحان بجاآورید آن است که به نعمت های او بر معصیتهایش کمک نطلبید(که موجب خشم او گردد، زیرا به هرکه نعمتی دهد واجب است آنرا در راه طاعت و بندگی بکار برد).
اَلْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فی وَجْهِهِ،.... وَ هُوَ أَذَلُّ مِنَ الْعَبْدِ. مؤمن شادیش در رخسار و اندوهش در دل است، بردباریش در سختی ها بی اندازه، فروتنیش بسیار، از سرکشی بدش می آید، و ریاکاری را دشمن دارد، اندوه او (برای عاقبتش) طولانی، همّتش بلند، سکوتش بسیار، وقتش به بندگی مشغول، سپاسگزار، شکیبا و دوراندیش است، از کسی درخواست ندارد و نرم خو و فروتن است، نفس او از سنگ خارا سخت تر اما در دینداری از بنده خوارترست.
ص: 154
الْمَسْؤُولُ حُرٌّ حَتّی یَعِدَ. کسی که از او چیزی بخواهند آزاد است تا وقتی که وعده کند(دیگر آزاد نیست و باید به وعده وفا نماید والاّ طوری رفتار نماید که خواهنده آزرده نشود).
اَلْغِنَی الاَْکْبَرُ الْیَأْسُ عَمّا فِی أیْدِی النّاسِ. توانگری بسیار بزرگ، آرزونداشتن است به آنچه در دست مردم است(قانع بوده، آخرت را درنظر می گیرد و در آسایش است).
ص: 155
اَلدّاعی بِلا عَمَلٍ کَالرّامی بِلا وَتَرٍ. درخواست کننده از خدا بی طاعت و بندگی مانند تیرانداز بدون کمان است.
اَلثَّناءُ بِأَکْثَرَ مِنَ الاْءِسْتِحْقاقِ مَلَقٌ، وَ التَّقْصیرُ عَنِ الاْءِسْتِحْقاقِ عِیٌّ أَو حَسَدٌ. ستودن(دیگری) بیش از آنچه شایسته است چاپلوسی(و نشانه دوروئی و نفاق) می باشد، و کمتر از آنچه سزاوار است درماندگی یا رشک بردن بر اوست(هرکس را به اندازه شایستگی ستوده منزلتش را آشکار سازیم).
ص: 156
مَنْ نَظَرَ فی عَیْبِ نَفْسِهِ.... إِلاّ فیما یَعْنِیهِ. هرکه در عیب خویش بنگرد از عیب دیگری باز ماند(چون به اصلاح زشتی های خود پرداخته به دیگران نمی رسد)، و هرکه به روزی خدا خشنود باشد به آنچه از دست رود اندوهگین نشود، وهرکه شمشیر ستم برکشد(بسیار ستم کند) به همان شمشیر کشته شود(علاوه بر کیفر آخرت در دنیا هم تباه گردد)، و هرکه (بی اسباب) در کارها(ی دشوار) بکوشد و رنج کِشد هلاک شود، و هرکه خود را در گردابهای سختی و بلا بیفکند(با ناتوانی به کار بزرگ دست اندازد) غرق گردد، و هرکه به جاهای بدنام قدم گذاشت متّهم گردید(هرچند کار بدی انجام نداده باشد)، و کسی که زیاد سخن بگوید زیاد هم اشتباه دارد، و هرکه خطا بسیار کند شرمش کم
ص: 157
شود و هرکه شرمش کم شود دوری از گناهش(پرهیزکاری) کم گردد، و هرکه دوری از گناهش کم شود دلش می میرد و در آتش جهنم سقوط خواهد کرد داخل آتش شود، وهر که در زشتی های مردم نگریسته و آنها را زشت بشمارد، سپس همان زشتی ها را مرتکب شود، پس او احمق واقعی است، و قناعت(راضی بودن به آنچه دارد) مالی است که پایان نیابد، و هرکه فراوان به یاد مرگ باشد از دنیا به اندک چیزی خشنود باشد(چون غفلت از مرگ حرص به دنیا می آورد)، و هرکس بداند که گفتار او نیز از اعمال او به حساب می آید جز به ضرورت سخن نگوید.
ص: 158
لِلظّالِمِ مِنَ الرِّجالِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَظْلِمُ مَن فَوْقَهُ بِالْمَعْصِیَةِ، وَ مَنْ دُونَهُ بِالْغَلَبَةِ، وَ یُظاهِرُ الْقَوْمَ الظَّلَمَةِ. مردم ستمکار را سه نشانه است: 1- با سرکشی و گناه ستم می کند به خداوند که مافوق اوست، 2- با زور ستم می نماید به زیردستان خود، 3- ستمکاران را (با گفتار و کردار و صرف مال) کمک می کند.
عِنْدَ تَناهِی الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفُرْجَةُ، وَ عِنْدَ تَضایُقِ حَلَقِ الْبَلاءِ یَکُونُ الرَّخاءِ. چون سختی ها به نهایت رسد، گشایش پدید آید و آن هنگام که حلقه های بلا تنگ گردد آسایش
ص: 159
فرارسد(چون با نیّت پاک به خدا پناه برده، رفع گرفتاری خواهد و خداوند هم حاجتش را برآورد).
لِبَعْضِ أَصْحابِهِ: لا تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغْلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِکَ: فَإِن یَکُنْ أَهْلُکَ وَ وَلَدُکَ أَوْلِیاءَ اللّه ِ فَإِنَّ اللّه َ لا یُضِیعُ أَوْلِیاءَهُ، وَ إِن یَکُونُوا أَعْداءَ اللّه ِ فَما هَمُّکَ وَ شُغْلُکَ بِأَعْداءِ اللّه ِ؟! به یکی از اصحاب خویش فرمودند: بیشتر کارت را برای زن و فرزندت قرار مده که اگر آنان دوست خدا باشند خدا دوستانش را تباه نسازد(به غیر خود محتاج ننماید) و اگر دشمن خدا باشند اندوه و کار تو برای دشمنان خدا چیست؟
ص: 160
أَکْبَرُ الْعَیْبِ أَن تَعِیبَ ما فِیکَ مِثْلُهُ. بزرگ ترین عیب آن که چیزی را در خود داری، بر دیگران عیب بشماری.
وَ عَزّی علیه السلام قَوما عَن مَّیِّتٍ ماتَ لَهُمْ فَقالَ: إِنَّ هذَا الأَمْرَ لَیْسَ لَکُمْ بَدَأَ، وَ لا إِلَیْکُمُ انْتَهی، وَ قَدْ کانَ صاحِبُکُمْ هذا یُسافِرُ فَعُدُّوهُ فی بَعْضِ أَسْفارِهِ، فَإِن قَدِمَ عَلَیْکُمْ وَ إِلاّ قَدِمْتُمْ عَلَیْهِ. در تسلیت به صاحبان عزا فرمودند: این مرگ او نه به شما شروع شد و نه تمام(برای همه یکسان است) و این یار شما(در زندگی) سفر می کرد اکنون پندارید که به یکی از سفرهای خود رفته است، اگر او باز نگردد شما به سوی او خواهید رفت.
ص: 161
لا تَظُنَّنَّ بِکَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءًا وَ أَنْتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیْرِ مُحْتَمَلاً. به سخنی که از (دهان) کسی بیرون آید باید گمان بد مبری در حالی که احتمال نیکی بر آن می بری.
إِذا کانَتْ لَکَ اِلَی اللّه ِ سُبْحانَهُ حاجَةٌ.... وَ یَمْنَعَ الاُْخْری.
در هنگام درخواست حاجت به خداوند سبحان، با صلوات آغاز کن بعد حاجت خود را بخواه، زیرا او بخشنده تر است از اینکه دو حاجت از او خواسته شود یکی از آنها را روا سازد و دیگری را روا نسازد.
ص: 162
لا تَسْأَلْ عَمّا لا یَکُونُ فَفِی الَّذی قَدْ کانَ لَکَ شُغْلٌ. از آنچه واقع نمی شود(و سودی برای تو ندارد) مپرس بلکه در آنچه برای تو سوددارد(مثل احکام و امور دین که باید به آن بپردازی) که مهم تر است.
یَأتی عَلَی النّاسِ زَمانٌ.... وَ نَحْنُ نَسْتَقیلُ اللّه َ عَثْرَةَ الْغَفْلَةِ. روزگاری بر مردم خواهد آمد که از قرآن جز نشانی(بی اندیشه در معانی و حقایق آن)، و از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند(به دستورات دین عمل
ص: 163
نمی شود)، مساجد آنان در آن روزگار آبادان، اما از هدایت ویران است، مسجدنشینان و سازندگان بناهای شکوهمند مساجد، بدترین مردم زمین می باشند(زیرا) کانون هر فتنه، و جایگاه هرگونه خطاکاری اند، هرکس از فتنه برکنار است او را به فتنه بازگردانند، و هرکس که از فتنه عقب مانده او را به فتنه ها کشانند، که خدای بزرگ فرماید: «به خودم سوگند! برآنان فتنه ای بگمارم که انسان شکیبا در آن سرگردان ماند!» و چنین کرده است، و ما از خدا می خواهیم که از لغزشِ غفلت ها درگذرد(تا مانند فتنه جویان به کیفر دائمی گرفتار نشویم).
لا شَرَفَ أَعْلی مِنَ الاْءِسْلامِ، وَ.... الشَّرُّ جامِعٌ لِمُساوِی الْعُیُوبِ.
ص: 164
هیچ شرف و بزرگی بالاتر از اسلام(که به سعادت دنیا و آخرت برساند)، و هیچ عزتی، از پرهیزکاری ارجمندتر، و هیچ شفیعی پیروزتر از توبه، و هیچ گنجی بی نیازکننده تر از قناعت نیست. و کسی که به اندازه کفایت زندگی از دنیا بردارد به آسایش دست یابد، و آسوده خاطر گردد، درحالی که دنیاپرستی کلید دشواری، و مرکب رنج و گرفتاری است، و حرص ورزی و خودبزرگ بینی و حسادت، عامل بی پروایی در گناهان است، و بدی، جامع تمام عیب هاست.
لِجابِرِبْنِ عَبْدِاللّه ِ الاْءَنْصاری: یا جابِرُ،.... بِما یَجِبُ عَرَّضَها لِلزَّوالِ وَالْفَناءِ. به جابربن عبداللّه انصاری(از نیکان اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ) فرمودند: ای جابر، برپابودن دین
ص: 165
و دنیا به چهار شخص است: عالِمی که علم خود بکار برد، جاهلی که ننگ نداشته باشد از اینکه یاد گیرد، و توانگری که به نیکی و احسان خود بخل نورزد، و فقیری که آخرت خویش را به دنیا نفروشد؛ پس وقتی عالِم علم خود را به کار نبرد جاهل از یادگرفتن ننگ خواهد داشت، و وقتی توانگر به احسان خویش بخل ورزد فقیر آخرتش را به دنیایش می فروشد. ای جابر، هرکه نعمت های خدا(دارائی، دانائی، بزرگی و مانند آنها) بر او بسیار شود، درخواستهای مردم به او بسیار می گردد، پس کسی که برای خدا در آن نعمتها به آنچه واجب است قیام نماید آنها را همیشگی می سازد(برای نسلهای بعدی و برای آخرت خویش)، و آنکه برای خدا به آنچه که واجب است قیام ننماید، آنها را به نابودی و نیستی می کشد.
ص: 166
إنَّ الْحَقَّ ثَقِیلٌ مَرِیآءٌ، وَ إِنَّ الْباطِلَ خَفِیفٌ وَبِیءٌ. حق (در ظاهر) گران و سنگین و(در باطن) گوارا؛ باطل(در ظاهر) سبک است و آسان و (در باطن) وباآورنده(نابودکننده).
لا تَأْمَنَنَّ عَلی خَیْرِ هذِهِ الاُْمَّةِ... بر بهترین افراد این امت از عذاب خدا ایمن مباشید به جهت فرموده خداوند سبحان: «از کیفر خدا ایمن نیستند مگر زیانکاران»(اعراف: 99)، و بر بدترین افراد این امت از رحمت خدا نومید مباشید به جهت فرموده خداوند سبحان: از رحمت خدا
ص: 167
نومید نباشند جز کافران(یوسف: 87) (پس خدا می داند که پایان هرکس چه باشد، هیچکس نباید به ظاهر حال اعتماد نموده و از پایان آن آسوده یا ناامید باشد).
رُبَّ مُسْتَقْبِلٍ یَوْمًا لَیْسَ بِمُسْتَدْبِرِهِ، وَ مَغْبُوطٍ فِی أَوَّلِ لَیْلِهِ قامَتْ بِواکِیهِ فِی اخِرِهِ. چه بسیار کسانی که در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسیدند و چه بسیار کسانی که در آغاز شب بر آنها حسد بردند و در پایان شب عزاداران به سوگشان نشستند.
ص: 168
اَلْکَلامُ فِی وِثاقِکَ ما لَمْ تَتَکَلَّمْ بِهِ، فَإِذا تَکَلَّمْتَ بِهِ صِرْتَ فِی وِثاقِهِ، فَاخْزُنْ لِسانَکَ کَما تَخْزُنُ ذَهَبَکَ وَ وَرِقَکَ، فَرُبَّ کَلِمَةٍ سَلَبَتْ نِعْمَةً وَ جَلَبَتْ نِقْمَةً. سخن در بند تو می باشد تا آنرا نگفته باشی و چون به زبان آوردی تو در بند آن هستی، پس زبانت را (در خزینه دهان) نگاه دار چنانکه طلا و نقره را در خزینه نگه می داری زیرا چه بسا سخنی که نعمتی را طرد یا نقمت و بلایی را جلب کرد.
لا تَقُلْ ما لا تَعْلَمُ بَل لا تَقُلْ کُلَّ ما تَعْلَمُ... آنچه را نمی دانی مگو، بلکه هرچه را هم میدانی مگو(مگر در جایی که جایز و واجب است)،
ص: 169
زیرا خداوند سبحان بر همه اعضاء تو احکامی را واجب کرده که روز قیامت به آنها بر تو دلیل و بهانه می آورد.
الرُّکُونُ إِلَی الدُّنْیا مَعَ ما تُعایِنُ مِنْها جَهْلٌ، وَالتَّقْصِیرُ فِی حُسْنِ الْعَمَلِ إِذا وَثِقْتَ بِالثَّوابِ عَلَیْهِ غَبْنٌ، وَالطُّمَأْنِینَةُ اِلی کُلِّ أَحَدٍ قَبْلَ الاِْخْتِبارِ لَهُ عَجْزٌ. دلبستگی به دنیا با آنچه(فریب و بی وفایی که) از آن به چشم می بینی نادانی است، و کوتاهی نمودن در نیکوکاری(طاعت و بندگی) وقتی که به پاداش آن اطمینان داری زیانکاری است، و اعتماد نمودن به هرکس پیش از آزمایش او(موجب) ناتوانی و درماندن (در کار) است.
ص: 170
مِنْ هَوانِ الدُّنْیا عَلَی اللّه ِ أَنَّهُ لا یُعْصی إِلاّ فِیها، وَلا یُنالُ ما عِنْدَهُ إِلاّ بِتَرْکِها. از نشانه های پَستی دنیا نزد خدا همان بس که جز در دنیا، نافرمانی خدا نکنند و جز با رهاکردن دنیا به پاداشِ الهی نتوان رسید.
أَلا وَ إِنَّ مِنَ الْبَلاءِ الْفاقَةَ، وَ أَشَدُّ مِنَ الْفاقَةِ... بدانید که از جمله گرفتاریها فقر است و سخت تر از فقر بیماری تن است، و سخت تر از آن بیماری دل است(چون لازمه آن از دست دادن سعادت آخرت می باشد)، و بدانید که همانا، عاملِ تندرستی، تقوای دل است.
ص: 171
إِزْهَدْ فِی الدُّنْیا یُبَصِّرُکَ اللّه ُ عَوْراتِها، وَلا تَغْفُلْ فَلَسْتَ بِمَغْفُولٍ عَنْکَ. در دنیا بی رغبت باش(دل مبند) تا خدا تو را به زشتی های آن بینا سازد، و (از کار خود) بی خبر مباش که از تو غافل نیستند(همه چیز ثبت می شود).
ضَعْ فَخْرَکَ، وَاحْطُطْ کِبْرَکَ، وَاذْکُرْ قَبْرَکَ. فخر خود را کنار بگذار، کبر نداشته باش و گورت را یاد کن(تا از ناشایسته باز ایستی).
ص: 172
إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَی الْوالِدِ حَقًّا، وَ إِنَّ لِلْوالِدِ عَلَی الْوَلَدِ... حق پدر بر فرزند آنست که پدر را در هرچیز مگر در نافرمانی خداوند سبحان اطاعت نماید، و حق فرزند بر پدر آن است که نام فرزند را نیکو قرار دهد(به نام یکی از معصومین علیهم السلام یا یکی از خاندان آنها نام نهد)، و او را با ادب بار آورد، و قرآن را به او بیاموزد.
کَفاکَ أَدَبًا لِنَفْسِکَ اجْتِنابُ ما تَکْرَهُهُ مِنْ غَیْرِکَ. در تربیتِ خویش تو را بس، که از آنچه بر دیگران نمی پسندی دوری کنی.
ص: 173
الدُّنْیا تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ، إِنَّ اللّه َ سُبْحانَهُ... دنیا (به زینت خود) فریب می دهد، و (به گرفتاریهایش) زیان می رساند، و به سرعت می گذرد، خداوند سبحان(بر اثر پستی دنیا) راضی نگشت که آنرا پاداش دوستان خود و کیفر دشمنانش قرار دهد، و اهل دنیا مانند کاروانی هستند که در بین راه(برای رفع خستگی) که فرود آمده اند، ناگاه راننده ایشان بانگ زند کوچ کنید، پس به راه افتند.
فَاِنَّ الَّذِی فِی یَدَیْکَ.... وَ لِمَنْ بَقی رِزْقَ اللّه ِ. (در زیان گذاشتن ثروت برای وارث) آنچه در دو دست تو است از دنیا، پیش از تو صاحبی داشته،
ص: 174
و پس از تو به صاحبی می رسد، و تو برای یکی از دو مرد گردآورنده ای: کسی که به طاعت خدا عمل کند پس نیکبخت شود به چیزی که تو به سبب آن بدبخت شده ای(محاسبه می شوی)، یا مردی که در معصیت خدا به کار برد پس بدبخت شده به آنچه برای او گردآورده ای، پس هیچیک از این دو را شایسته نیست برخویش اختیار نمایی و نه آنکه برای او بر پشت خود (گناه) بار کنی.
مِسْکِینٌ اِبْنُ آدَمَ: مَکْتُومُ الاْءَجَلِ، مَکْنُونُ الْعِلَلِ... ذلیل و بیچاره فرزند آدم: اجلش پنهان، همواره در معرض پیشامدها و بیماریهای ناگوار می باشد، عملش ثبت و محفوظ، پشه او را دردناک می سازد، و آب در گلوگرفتن او را می کُشد، و عرق
ص: 175
بدبو می کند(پس آیا شایسته است گردنکشی و فخرفروشی؟!!)
مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللّه ُ عَلانِیَتَهُ، وَمَنْ عَمِلَ... هرکه نهان(اندیشه) خود را درست کند، خدا آشکار او را درست نماید، و هرکه برای دینش کار کند خدا امر دنیای او را کفایت فرماید ، و کسی که آنچه بین خود و خداست نیکو سازد، خدا آنچه را بین او و مردم است نیکو نماید.
اِنَّما هُوَ عِیدٌ لِمَن قِبَلَ اللّه ُ صِیامَهُ، وَ شَکَرَ قِیامَهُ، وَ کُلُّ یَوْمٍ لا یُعْصَی اللّه ُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِیدٍ.
ص: 176
(در عید فطر فرمودند): امروز عید کسی است که خدا روزه اش را پذیرفته و نمازش را پاداش داده(نه برای آنکه جامه نو پوشد و پیش خدا آبرو نداشته باشد)، و هر روز که خدا را در آن معصیت نکنند آنروز عید است.(طبق این فرمایش مولا، با دقّت محاسبه نمایید که چند روز در سال عید دارید؟)
اُخْبُرْ تَقْلِهْ. مردم را بیازمای تا (آنها را) دشمن داری(چون در ظاهر بیشتر مردم بد نیستند، هنگام آزمایش زشتی اعمال آنها آشکار می گردد).
ص: 177
مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِی الرِّبا. کسی که بدون دانستن احکام دین خرید و فروش کند در ربا فرو رود و گرفتار شود. حکمت 448: راه برخورد با مصیبت ها مَنْ عَظَّمَ صِغارَ الْمَصائِبِ ابْتَلاهُ اللّه ُ بِکِبارِها. هرکه مصائب کوچک را بزرگ شمارد خداوند او را به بزرگ های آنها گرفتار گرداند(راضی نبودن به قضا و قدر الهی مستلزم فزونی بلا و اندوه است، ولی اگر بر مصیبت و اندوهی سپاسگزار باشد امید دفع بلا خیلی بیشتر است.)
ص: 178
مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هانَتْ عَلَیْهِ شَهَواتُهُ. هرکه عزّت نفس داشت، شهوت های(حرام) نزد او پَست (و بی ارزش) می گردد.
ما لاِبْنِ ادَمَ وَالْفَخْرِ: اَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جِیفَةٌ، لا یَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا یَدْفَعُ حَتْفَهُ. پسر آدم را چه با فخر و نازیدن که اول او منی و آخر او مُردار بدبو است، نه خود را روزی می دهد و نه مرگ خویش را دفع نماید.
ص: 179
أَلا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ لاِءَهْلِها؟ اِنَّهُ لَیْسَ لاِءَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلا تَبِیعُوها اِلاّ بِها. آیا آزادمردی نیست که این ته مانده طعام در دهان(دنیای پست) را برای اهلش(کفّار و منافقین) رها کند؟ برای نفس های شما جز بهشت بهایی نیست پس آنها را جز به آن بها نفروشید.
مَنْهُومانِ لا یَشْبَعانِ: طالِبُ عِلْمٍ وَ طالِبُ دُنْیا. دو گرسنه هرگز سیر نشوند: جوینده علم و جوینده مال.
ص: 180
اَلْغَیْبَةُ جُهْدُ الْعاجِزِ. غیبت کردن، تلاش ناتوان است.(1)
یَهْلِکُ فِیَّ رَجُلانِ: مُحِبٌّ مُفْرِطٌ، وَ باهِتٌ مُفْتَرٍ. درباره من دو مرد(گروه) هلاک می شوند: یکی دوستی که (در دوستیش) زیاده روی کند(مثل صوفیّه که از رحمت خدا دور می باشند و ائمّه اطهار علیهم السلام از آنها بیزاری می جستند) و دیگری بهتان زننده ای که به من دروغ بندد.
ص: 181
اَلتَّوْحِیدُ أَنْ لا تَتَوَهَّمَهُ، وَالْعَدْلُ أَنْ لا تَتَّهِمَهُ. یگانه دانستن خدا آن است که او را در وَهم و اندیشه نیاوری(آنچه در اندیشه آید مانند تو مخلوق است)، و عدل آن است که او را به آنچه شایسته او نیست متّهم نسازی.
مَاالْمُجاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللّه ِ بِأَعْظَمَ أَجْرا مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ، لَکادَ الْعَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکًا مِنَ الْمَلائِکَةِ.
ص: 182
پاداش مجاهدِ شهید در راه خدا، بزرگ تر از پاداش عفیفِ پاکدامنی نیست که قدرت برگناه دارد و آلوده نمی گردد، همانا عفیفِ پاکدامن، فرشته ای از فرشته هاست.
ص: 183
1- این روایت با کدام گزینه تکمیل می شود؟
امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمودند: از نشانه های پستی دنیا نزد خدا همین بس که:
الف: با وابستگی به دنیا انسان پست می شود
ب: جز در دنیا نافرمانی خدا نکنند
ج: جز با رهاکردن دنیا به پاداش الهی نتوان رسید
د: مورد ب و ج
2- طبق دستور صریح اسلام، موسیقی ··· می آورد.
الف: فقر
ب: بی غیرتی
ج: قساوت قلب
د: هر سه مورد
3- دستورات و معارف دینمان را از کدام کتاب ها بایستی بخوانیم؟
ص: 184
الف: کتاب های پرفروش جوان پسند
ب: کتابهای بی مدرک و عوام پسند
ج: کتاب های معتبر از نظر علمای دین شناس دلسوز
د: هر سه مورد
4- طبق فرمایش مولا علیه السلام ، سخت تر از فقر ··· است.
الف: بیماری تن
ب: بیماری دل(روح)
ج: جهل و نادانی
د: موارد الف و ب
5- گزینه صحیح در این فرمایش مولا علیه السلام چیست؟ در دنیا دل مبند تا خدا تو را به ··· بینا سازد و (از کار خود) بی خبر مباش که از تو ··· نیستند.
الف: زیبایی های آن - بی خبر
ب: زشتی های آن - غافل
ج: حکمت های آن - غافل
د: مورد الف و ج
6- کدام گزینه در فرمایش سَرورمان علیه السلام صحیح است؟
ص: 185
فخر خود را ··· ، کبر ··· و گورت را ···
الف: بیاد آور، نداشته باش، یاد کن
ب: کنار بگذار، نداشته باش، یادکن
ج: بیاد آور، به اندازه ای داشته باش، یاد کن
د: کنار بگذار، به اندازه ای داشته باش، یاد کن
7- مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: آن روزی عید است که ···
الف: مردم به عبادت بپردازند
ب: شاد باشند و جشن بگیرند
ج: گناه نکنند د: به فقرا رسیدگی و کمک نمایند
8- حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: کسی که بدون دانستن احکام دین خرید و فروش کند ···
الف: شاید ورشکسته شود
ب: در ربا فرو رود و گرفتار شود
ص: 186
ج: از او کلاهبرداری شود د: نزول خوار می شود
9- مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام : دوری از گناهان···
الف: شجاعت است
ب: سپر است(از عذاب الهی)
ج: توفیق می خواهد د: قسمت الهی است
10- مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مردم برای اصلاح دنیا چیزی از دین را ترک نمی گویند، جز آن که خدا آنان را...... الف: به چیزی زیان بارتر دچار خواهد ساخت
ب: به خودشان وامی گذارد
ج: از کارهای خیر غافلشان می کند
د: هر سه مورد
11- سَرورمان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: هیچ عقلی سودمندتر از ··· نیست.
الف: تدبیر
ب: دوراندیشی
ج: جلب رضایت دیگران
د: الف و ب
ص: 187
12- مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: هرگاه مستحبّات به واجبات زیان رساند، آن ···
الف: واجبات را ترک نکنید
ب: مستحبات را ترک کنید
ج: مستحبات و واجبات را انجام دهید
د: مستحبات را ترک نکنید
13- کدام گزینه در فرمایش سَرورمان علیه السلام صحیحه؟ غیرت دار و جوانمرد هرگز مرتکب زنا نمی شود چون···
الف: نمی پسندد که با اهلش همین عمل را دیگران مرتکب شوند
ب: جوانمردیش اجازه نمی دهد که معصیت خدای شاهد را بنماید
ج: عمرش کوتاه می شود
د: الف و ب
ص: 188
14- مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: مسکین(درمانده) فرستاده خداست، کسی که به او چیزی ببخشد(خالصانه) ···
الف: به خدا داده
ب: کفّاره گناهانش می شود
ج: معلوم نیست قبول شود
د: الف و ب
15- امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: هیچ فقری چون ··· و هیچ ارثی چون ··· و هیچ پشتیبانی چون ··· نیست.
الف: ناتوانی - اخلاق - مشورت
ب: نادانی - اخلاق - مشورت
ج: ناتوانی - ادب - مشورت د: نادانی - ادب - مشورت
16- کدام گزینه در فرمایش سَرورمان علیه السلام صحیحه ؟ از دست دادن فرصت باعث ··· است.
الف: بینش و دوراندیشی
ب: غم و اندوه
ص: 189
ج: ناتوانی د: هیچکدام
17- این روایت از فرمایشات کدام پیشوای ما می باشد: ما نظر خود را از شما برنمی گیریم(که به حال خود وابمانید) و فراموشتان نمی کنیم، اگر چنین نبود گرفتاری ها شما را از پای می انداخت و دشمنان، شما را از بین می بردند
الف - پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
ب - امیرالمؤمنین علی علیه السلام
ج - امام صادق علیه السلام
د - امام زمان علیه السلام
18- کدام گزینه در موضوع مطالعه معارف دینی نادرست است؟
الف - هر کتابی را بخوانیم و خوبش را انتخاب کنیم
ب - چون تشخیص مطالب منحرف کننده سخت است بایستی از دین شناس دلسوز کمک بگیریم
ج - با دوستانمان مشورت نماییم
د - الف و ج
ص: 190
تصویر
ص: 191
تصویر
ص: 192