عنوان و نام پدیدآور:تاریخچه مسجد مقدس جمکران [کتاب]/واحد تحقیقات مسجد مقدس جمکران
مشخصات نشر:قم: مسجد مقدس جمکران، 1382
مشخصات ظاهری:80ص
موضوع:قم -- تاریخ
موضوع:تشرفات-- ایران-- قم
موضوع:خصوصیات امام زمان عج
موضوع:وظایف شیعیان - امام زمان عج
وضعیت فهرست نویسی:در انتظار فهرستنویسی (اطلاعات ثبت)
شماره کتابشناسی ملی:3304335
نام کتاب:تاریخچه مسجد مقدّس جمکران
ناشر:انتشارات مسجد مقدّس جمکران
تاریخ نشر:تابستان 1385
نوبت چاپ:سیزدهم
چاپ:سرور
تیراژ:20000 جلد
قیمت:300 تومان
شابک:4 - 32 - 6705 - 964
مرکز پخش:انتشارات مسجد مقدّس جمکران
فروشگاه بزرگ کتاب واقع در صحن مسجد مقدّس جمکران
تلفن و نمابر:7253700 ، 7253340 - 0251
آدرس: قم - صندوق پستی 617
«حق چاپ مخصوص ناشر است»
ص: 1
بِسْمِ اللّه ِ الرّحمنِ الرَّحِیمِ «الَلّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ» مسجد شریف جمکران در نزدیکی و در طرف شرقی شهر مقدس قم، سمت جاده قم کاشان واقع شده است که از همان ابتدای بنای آن، تا به امروز مورد توجه شیفتگان امام زمان علیه السلام بوده است و علمای بزرگ، نسبت به حضور و خواندن نماز مخصوص در آنجا، عنایت خاصّی داشته اند. افراد زیادی در طول تاریخ در این مکان مقدّس مورد الطاف حضرت بقیة اللّه الاعظم - ارواحنا فداه - واقع شده، گرفتاری ها و مشکلات مادی و جسمی و معنوی آنان برطرف شده است که با مراجعه به تاریخ، صدق نوشتار ما روشن خواهد شد، و به همین منظور دو نمونه از آن موارد را در این مجموعه نقل می کنیم.
در سال های اخیر، با توجّه به اقبال عمومی به امام زمان علیه السلام این مسجد نیز بیشتر مورد توجّه مردم و اهل تقوا و ایمان قرار گرفته، و از نقاط مختلف ایران و جهان برای درک برکات و فیوضات الهی به این مکان مقدّس می آیند؛ و از طرفی هم بنای آن تجدید شده و وسعت یافته تا زائرین در تنگنا و مشقّت قرار نگیرند.
ص: 1
طبق فرمایش صریح امام زمان علیه السلام: «این زمین شریفی است و حق تعالی این زمین را از زمین های دیگر برگزیده و شرافت داده» و دوست دارد که در این مکان عبادت شود و بندگانش با او انس گیرند، بنابراین دوستان و موالیان حضرت مهدی علیه السلام که از نقاط مختلف برای عرض حاجات خود می آیند، باید دقّت داشته و مراقب اعضا و جوارح و رفتار خود باشند، که خطا و گناهی در این مسیر از آنان سر نزند، و در نتیجه قلب مقدّس و نازنین امام زمان علیه السلام را مورد اذیت و آزار قرار ندهند. خواهران و مادران باایمان در حفظ حجاب و پوشش خود از نامحرم کاملاً مراقبت نمایند و برادران نیز نگاه های خود را کنترل کنند.
مناسب و لازم است هر کسی در صدر حوایج خود، در لحظاتی که حال دعا و نیایش پیدا می کند، ظهور و فرج حضرت صاحب الزمان - عجّل اللّه فرجه الشریف - را در نظر بگیرد؛ زیرا فرج و گشایش و رفع گرفتاری های شیعیان و دوستان آن حضرت، به طور کامل، تنها با حضور موفور السرور آن وجود مقدّس، تحقّق خواهد یافت.
ما هم به درخواست بعضی از دوستان و در پاسخ برخی از مشتاقان امام عصر علیه السلام سعی کردیم تاریخچه مختصر و مستندی از این مسجد مقدّس، با بیانی ساده تهیه و در اختیار دوستان آن حضرت
ص: 2
بگذاریم که با مراجعه به کتب تاریخی، مناسب آن دیدیم آنچه را محدّث بزرگ شیعه مرحوم میرزا حسن نوری - اعلی اللّه مقامه - در کتاب شریف نجم الثاقب آورده، نقل نماییم. امید آن داریم که این ران ملخ، در پیشگاه مقدّس سلیمان زمان مقبول افتد. إن شاء اللّه.
واحد فرهنگی مسجد مقدس جمکران 15 شعبان 1415
ص: 3
بِسْمِ اللّه ِ الرّحمنِ الرَّحِیمِ
«یا صاحب الزمان ادرکنی» شیخ فاضل حسن بن محمّد بن حسن قمی که از بزرگان قدما و علمای شیعه و از معاصرین شیخ صدوق رحمه الله بوده است، در کتاب خود به نام تاریخ قم، راجع به بنای مسجد مقدس جمکران از کتاب «مونس الحزین فی معرفة الحقّ والیقین» چنین نقل کرده است:
شیخ حسن بن مثله جمکرانی که یکی از صلحا است، می گوید: من شب سه شنبه هفدهم ماه رمضان 393 ه.ق در منزل خود در قریه جمکران خوابیده بودم، نیمی از شب گذشته بود که ناگاه عدّه ای از مردم به در خانه من آمدند و مرا بیدار کردند و گفتند: برخیز و مولای خود حضرت مهدی صاحب الزمان علیه السلام را اجابت کن که تو را طلب نموده است.
حسن می گوید: من برخاستم و خود را جمع و جور کرده و آماده شدم، گفتم: بگذارید تا پیراهنم را بپوشم. آواز دادند که «هو ما کان قمیصک؛ آن پیراهن را نپوش که از تو نیست». دست بردم و شلوار
ص: 4
خود را برگرفتم، ندا آمد که «لیس ذلک منک فخذ سراویلک؛ آن شلواری که برگرفتی از تو نیست»، از آنِ خود را بردار. آن را انداختم و شلوار خود را برگرفتم و پوشیدم، آن گاه به طرف کلید رفتم تا درب منزل را باز کنم، آواز دادند که «الباب مفتوح؛ درب باز است».
چون به در منزل آمدم جماعتی از بزرگان را دیدم، سلام کردم، جواب دادند و مرحبا گفتند. آن ها مرا به مکانی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن پهن و بالش های فاخر بر آن نهاده و جوانی سی ساله بر آن تخت و بر چهاربالش تکیه کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته و کتابی در دست گرفته و بر آن جوان می خواند و بیشتر از شصت مرد اطراف او بر این زمین در حال نماز خواندن بودند که بعضی جامه های سفید و بعضی دیگر جامه های سبز بر تن داشتند.
آن پیرمرد حضرت خضر علیه السلام بود و مرا امر به نشستن نمود، آن گاه امام علیه السلام اسم مرا بردند و فرمودند: برو به حسنِ مسلم بگو: تو پنج سال است که این زمین را تصرّف کرده و در آن چیز کاشته و کشاورزی می نمایی، ولی ما آن را خراب می کنیم. این زمینِ شریفی است و حقّ تعالی آن را از زمین های دیگر برگزیده و شرافت داده است، امسال باز هم آن را مرتّب نموده ای تا در آن به کشت و زرع بپردازی و حال
ص: 5
آن که تو را چنین اجازه و حقّی نیست، بنابراین هر بهره و نفعی که تا به حال از این زمین برگرفته ای باید برگردانی تا در این مکان مسجدی بنا کنند. خدای عزّوجلّ به خاطر این امرِ خلافی که انجام داده ای و آن را جزء زمین خود گرفته ای، دو پسر جوان تو را بازگرفت، امّا متنبّه نشدی، اگر بازهم بخواهی چنین کنی کیفر الهی آن گونه که آگاه نباشی، به تو خواهد رسید.
عرض کردم: ای آقا و مولایم! برای این موضوع باید نشانه و علامتی داشته باشم؛ زیرا مردم بدون نشانه سخن مرا قبول نمی کنند.
امام علیه السلام فرمود: «إنّا سنعلم هناک علامة؛ ما در اینجا علامت و نشانه قرار می دهیم» تا سخن تو را تصدیق نمایند، تو برو و رسالت ما را انجام بده. (در قم) نزد سیّد ابوالحسن برو، به او بگو تا با تو بیاید و حسن بن مسلم را حاضر نماید و منافع چندساله را از او بگیرد و به مصرف بنای مسجد برساند. بقیه مخارج را از قریه رهقِ اردهال که مِلک ماست بیاورند و ساختمان مسجد را تمام کنند، نصف قریه رهق را بر این مسجد وقف کردیم که هر ساله درآمد آن را بیاورند و صرف عمارت مسجد نمایند.
مردم را بگو تا به این مکان رغبت نمایند و آن را عزیز دارند، چهار رکعت نماز اینجا بگزارند:
ص: 6
دو رکعت اول به نیّت نماز تحیّت مسجد است که در هر رکعتی یک بار سوره حمد و هفت بار سوره توحید «قل هو اللّه أحد» خوانده و ذکر رکوع و سجود را هفت بار تکرار کنند.
دو رکعت دوم را به نیّت نماز امام زمان علیه السلام بخوانند؛ به این ترتیب که چون سوره حمد را شروع به خواندن نمایند و به آیه «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعِینُ» برسند، آن را صد بار تکرار کنند و بعد از آن، بقیه سوره حمد را بخوانند، سپس سوره توحید «قل هو اللّه أحد» را فقط یک بار بخوانند و آن گاه ذکر رکوع و سجود را هفت بار تکرار نمایند، رکعت دوم را نیز به همین طریق بخوانند. چون نماز را تمام کنند، یک بار تهلیل «لا إله إِلاّ اللّه» بگویند و سپس تسبیحات حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را خوانده و سر به سجده گذارند و صدبار صلوات بر پیغمبر و آلش علیهم السلام بفرستند.
سپس امام علیه السلام فرمودند:
فَمَنْ صَلّیها فَکَأَنَّما صَلّی فِی الْبَیْتِ الْعَتِیقِ؛ هرکس این نماز را بخواند مانند آن است که در کعبه نماز خوانده باشد.
حسن بن مثله جمکرانی می گوید: من به راه افتادم چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا باز خواندند و فرمودند: بزی در گلّه
ص: 7
جعفر کاشانی چوپان است، اگر مردم ده بهای آن را دادند و اگر نه، از مال خود آن را خریداری کن و فردا شب، به این مکان بیاور و آن را بکش، آن گاه روز هیجدهم ماه مبارک رمضان گوشت آن را بین بیماران انفاق می کنی، هر مریض و بیماری که از گوشت آن بخورد حق تعالی شفایش دهد، نشانی آن بز این است که ابلق بوده و موهای بسیار دارد و هفت علامت دیگر نیز داشته، سه علامت درطرفی و چهارتای دیگر در طرف آخر.
حسن بن مثله می گوید: به منزل برگشتم، تمام شب را در اندیشه بودم، تا صبح طلوع کرد و نماز را خواندم، سپس به منزل علی المنذر رفتم و احوال دیشب را با وی گفتم، با یکدیگر به آن جایگاه که مرا شب برده بودند رفتیم، قسم به خدا میخ ها و زنجیرهایی که حدود بنای مسجدرا نشان می داد مشاهده کردیم و آن ها همان نشان و علامتی بود که امام علیه السلام فرموده بود.
سپس به طرف منزل سیّد ابوالحسن در قم حرکت کردیم، چون به در منزل او رسیدیم خادمش را دیدیم که درب منزل در انتظار ماست، سؤال کرد: تو از جمکرانی؟ گفتم: بلی. گفت: سیّد از سحرگاه منتظر توست. من به داخل منزل رفتم و سیّد ابوالحسن را سلام کردم، جوابی نیکو داد و ما را اعزاز و احترام کرده و بنشانید.
ص: 8
آن گاه قبل از این که من چیزی بگویم به من فرمود: ای حسن بن مثله! شب گذشته خوابیده بودم، در خواب شخصی به من گفت: بامداد مردی به نام حسن بن مثله از جمکران پیش تو می آید، آنچه به تو می گوید او را تصدیق کن و بر گفتار او اعتماد نما؛ زیرا سخن او، سخن ماست و باید قول او را ردّ نکنی. از خواب بیدار شدم، تا این ساعت منتظر تو بودم.
حسن بن مثله می گوید: من هم تمام احوال شب گذشته را با شرح و تفصیل برای سیّد ابوالحسن بیان کردم، سیّد بلافاصله دستور داد تا اسب ها زین کردند و بیاوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک ده رسیدیم، جعفر چوپان گله اش را در کنار جاده می چرخانید، من در میان گلّه رفتم، بزی که از عقب گوسفندان می آمد به طرف من دوید، آن بز را گرفتم و به نزد جعفر چوپان آوردم، تا بهای آن را بدهم، جعفر سوگند یاد کرد که من هرگز این بز را ندیده ام و در گلّه من نبوده است، مگر امروز که می بینم، و هر چند که می خواهم آن را بگیرم ممکن نمی شود تا اکنون که به نزد شما آمد.
پس بز را همچنان که امام علیه السلام فرموده بود در آن جایگاه آوردیم و ذبح نمودیم و گوشت آن را بین بیماران تقسیم کردیم و همه شفا یافتند.
ص: 9
سیّد ابوالحسن، حسن مسلم را احضار کرد و منافع چند ساله زمین را از او گرفت و امر کرد تا وجوه در آمد روستای رهق را نیز آوردند و مسجد را بنا کردند و با چوب پوشانیدند.
سیّد ابوالحسن الرضا زنجیرها و میخ ها را به قم برد و در منزل خود گذاشت و بیماران می رفتند و خود را به آن ها می مالیدند و خدای تعالی شفای عاجل می داد.
ابوالحسن محمّد بن حیدر گوید: شنیده ام که سیّد ابوالحسن الرضا در محله موسیان در شهر قم مدفون است و پس از او فرزندش بیمار شد، وی به سر صندوقی که زنجیرها و میخ ها در آن نگهداری می شد رفت تا به وسیله آن ها شفا یابد، هنگامی که سر صندوق را باز کرد اثری از زنجیرها و میخ ها نیافت و هر چه مردم جست و جو کردند فایده ای نبخشید.
مرحوم محدث نوری بعد از نقل این واقعه شریفه مطالبی می فرماید که خلاصه اش این است:
عالم جلیل آقا محمّد علی کرمانشاهی تاریخ این قصه را در سال 393 ه.ق نقل کرده ولی ظاهرا در نوشتن اشتباه شده و در اصل 373 ه.ق بوده؛ زیرا وفات شیخ صدوق قبل از 390 ه.ق می باشد و این قصه هم در زمان حیات شیخ صدوق واقع شده است.
ص: 10
امّا دو رکعت نماز منسوب به آن حضرت، از نمازهای معروف است و جماعتی از علمای بزرگ آن را روایت کرده اند:
1 - مرحوم شیخ طبرسی صاحب تفسیر، در کتاب «کنوز النجاح» این نماز را به همان ترتیب که در ضمن قصه گذشت، روایت نموده و بعد از نماز دعایی را نقل فرموده است، امّا از تهلیل و تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام و صد بار صلوات، ذکری به میان نیاورده است.
2 - مرحوم سیّد عظیم القدر سیّد فضل اللّه راوندی در کتاب «دعوات» در ضمن نمازهای معصومین می فرماید: نماز حضرت مهدی علیه السلام دو رکعت است، در هر رکعت سوره حمد یک مرتبه و صد مرتبه آیه «إِیّاکَ نَعْبُدُ وَإِیّاکَ نَسْتَعِینُ»، و بعد از نماز صد مرتبه صلوات بر پیغمبر و آل او - علیهم السلام - .
3 - مرحوم سیّد جلیل علی بن طاووس در کتاب «جمال الاسبوع»، همین نماز را به گونه ای که مذکور شد، به آن حضرت نسبت داده، و لکن ذکر صد مرتبه صلوات بعد از آن را نقل نکرده و فرموده است که این دعا پس از نماز خوانده شود:
ص: 11
اِلهِی عَظُمَ الْبَلآءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ، (1) وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، (2) وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی ، وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ (3)فِی الْشِّ-دَّةِ وَ الرَّخ-آءِ . اَللّ-هُ-مَّ صَ-لِّ عَل-ی مُحَم-َّدٍ (4) وَ آلِ مُحَم-َّدٍ ، اُولِی الاَْمْ-رِ الَّذِینَ فَ-رَضْ-تَ عَلَ-ی-ْنا (5) طاعَتَهُمْ ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ ، فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّ-هِمْ (6) فَرَجا عاجِلاً قَرِیبا ، کَلَمْ-حِ الْبَصَ-رِ اَوْ هُوَ اَقْ-رَبُ ،(7)
ص: 12
یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ! یا عَلِ-یُّ یا مُحَمَّ-دُ ! اِکْفِیانِی فَاِنَّکُما(1)کافِ-یانِ ، وَانْصُ-رانِی فَاِنَّکُ-ما ناصِ-رانِ. یا مَوْلانا یا (2)صاحِبَ الزَّمانِ ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ. اَدْرِکْنِی (3) اَدْرِکْنِی اَدْرِکْنِی .السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ . الْعَجَلَ الْعَجَلَ (4) الْعَجَلَ . یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ ! بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ. (5)
ص: 13
تشرّف مرحوم شیخ محمّدتقی بافقی خدمت امام زمان علیه السلام در مسجد جمکران سیّد شریف، سیّد مرتضی حسینی معروف به ساعت سازِ قمی، که از اشخاص باحقیقت و متدیّن پایین شهر قم، و به نیکی و پارسایی مشهور و معروف بوده حکایت نموده است:
شب پنج شنبه ای در فصل زمستان که هوا بسیار سرد، و برف زیادی هم قریب نیم زرع روی زمین نشسته بود، در منزل خود نشسته بودم به خاطرم آمد که امشب، شب پنج شنبه و هنگام رفتن آخوند (شیخ محمد تقی بافقی) به مسجد جمکران است.
با خود گفتم که حتما با این هوا و برف، امشب را تعطیل کرده اند، امّا دلم طاقت نیاورد و در پی ایشان رفتم، در منزلشان نبود، در مدرسه هم نبود، سراسیمه از هر طرف جویا، و از هر کس پویای ایشان بودم، تا به میدان میر، که سر راه جمکران است رسیدم، تصمیم گرفتم تحقیق کاملی درباره ایشان نمایم.
شخصی که خبّاز و نانوای میدان میر بود گفت: آقا چرا مضطربی و به دنبال چه کسی می گردی؟
ص: 14
گفتم: در فکر حاجی شیخ محمّد تقی هستم که مبادا به مسجد رود، زیرا در این هوای سرد و برف فراوان، بیابان پر از خطرِ جانوران و ترس خشک شدن از کوران و سرما است. آمدم که او را ببینم و ممانعت از رفتن او کنم ولی هنوز وی را ندیده ام و کسی هم خبر از او ندارد.
نانوا گفت: معطّل نشو، زیرا ایشان با چند نفر از اصحاب و طلاّبش به سمت مسجد جمکران رفتند. همین که این کلام را شنیدم اضطرابم بیشتر شد با عجله به راه افتادم.
نانوا گفت: کجا شتاب می کنی؟ گفتم: شاید به آن ها برسم و ایشان را برگردانم یا چند نفری را با وسایل لازم با آن ها بفرستم.
نانوا گفت: بیخود مرو، زیرا که به آن ها قطعا نخواهی رسید و شاید الآن اگر به خطری برنخورده باشند نزدیک مسجد باشند.
من بسیار پریشان شدم، و به خاطر آن شدتِ سرما و برفی که متّصلاً از آسمان می بارید ترس داشتم از این که پیش آمدی برای آن ها خواهد نمود، امّا چاره ای نداشتم، اهل منزل نیز از پریشانی من، مضطرب و اندوهناک شدند.
خوابم نمی برد، به دعا کردن برای ایشان مشغول بودم که نزدیک سحر در چشمم گرمی مختصری حاصل شد، و بین خواب و بیداری
ص: 15
بودم، که ملاحظه نمودم حضرت صاحب الامر - عجّل اللّه له الفرج - وارد منزل شدند و به من فرمودند: سیّد مرتضی چرا مضطربی؟ عرض کردم: ای مولایم! به خاطر شیخ محمّدتقی، که امشب به مسجد رفته و نمی دانم بر سر او چه آمده است.
فرمودند: سیّد مرتضی، گمان می کنی من از حاج شیخ دورم، الآن به مسجد رفتم و وسایل استراحت او و اصحابش را فراهم کرده و آمدم.
از خوشحالی برخاسته و به اهل منزل که از من پریشان تر بودند مژده این بشارت را دادم. صبح زود برخاستم و برای اثبات راستی و صحّت این خواب به تفحص پرداختم تا به یکی از اصحاب حاج شیخ رسیدم، به وی گفتم: دوست دارم قضیه دیشب را بازگویی.
گفت: بلی! دیشب حاج شیخ ما را برداشته و در آن هوای سرد و برفی به طرف مسجد جمکران رفتیم، اما وقتی که از شهر خارج شدیم، یک حرارت و شوق دیگری داشتیم به گونه ای که در روی برف، از زمین خشک و روز آفتابی سریع تر می رفتیم، تا به اندک زمانی به مسجد رسیده و متحیّر بودیم که شب را از سرما، چگونه به روز آوریم که ناگاه دیدیم جوان سیّدی که به نظر دوازده ساله می رسید، وارد شده و به حاج شیخ فرمود: دوست دارید کرسی و لحاف و آتش برایتان حاضر کنم؟ ایشان گفتند: اختیار با شماست.
ص: 16
آن سیّد از مسجد بیرون رفت، امّا چند دقیقه ای طول نکشید که برگشت و با خود کرسی و لحاف و منقلی از ذغال و آتش آورد، و در یکی از حجرات گذاشته و مرتب نمود، هنگام رفتن از حاج شیخ پرسید: باز هم احتیاجی هست؟ شیخ جواب داد: خیر.
یک نفر از ما اظهار داشت: ما صبح زود می رویم، این اثاثیه را به چه کسی بسپاریم؟ فرمود: هرکس آورده خودش خواهد برد، و از نظر ما پنهان شد.
ما در تعجّب بودیم که این سیّد چه کسی بود! و اثاثیه را از کجا آورد، با این که از این جا تا قریه جمکران رفتن و برگشتن به اندازه یک کیلومتر راه است و لا اقل برای رفت و برگشت و تهیه لوازم، نیم ساعت لازم است و از طرف دیگر چند ساعت از شب گذشته و هوا هم سرد، و برف هم در حال باریدن بود، تا صبح در این فکر بودیم، عاقبت اثاثیه را همان جا گذاردیم و آمدیم و هنوز در همان فکر هستم.
به او گفتم: من می دانم که آن سیّد جوان چه شخصی بود، آن گاه داستان اضطراب و خواب خود و فرمایش مولایم را برای او بیان کردم، و گفتم که از خانه ام بیرون نیامدم مگر برای این که راستی و صحّت خواب خود را ببینم، و الحمد للّه که دیدم، و فهمیدم که مولایم از این مرد شریف غافل نیست.
ص: 17
لازم به یادآوری است که مرحوم شیخ محمّدتقی بافقی در تعمیر ساختمان قدیمی مسجد و احیا و رونق دادن به آن، سهم به سزایی داشته، و مقیّد بوده است که شبهای جمعه با جمعی از طلاّبِ متدیّن و وارسته به آنجا مشرّف شده و تا صبح به مناجات با قاضی الحاجات و انسِ با مولا و آقای خود حضرت صاحب الزمان - عجّل اللّه فرجه الشریف - بپردازد.
ص: 18
در «مسجد جمکران» پسربچه ای که اهل «زاهدان» است، شفا گرفته است که هم فیلم ویدیویی و هم نوار مصاحبه آن موجود است. اینک سؤال و جوابی را که جناب «حاج آقای موسوی» مدیریت محترم آن زمان مسجد با خود نوجوان و والده او نموده، از نوار پیاده و ذیلاً از نظر خوانندگان محترم می گذرد:
تاریخ مصاحبه: هیجدهم آبان ماه 1372 ه.ش.
-- لطفا خود را معرّفی و اصل ماجرای شفا یافتن را بیان کنید.
-- بسم اللّه الرحمن الرحیم. من «سعید چندانی»، دوازده ساله هستم که حدود یک سال و هشت ماه به سرطان مبتلا بودم و دکترها جوابم نموده بودند.
پانزده روز قبل، شب چهارشنبه که به «مسجد جمکران» آمدم، در خواب دیدم نوری از پشت دیوار به طرف من می آید که اوّل ترسیدم، بعد خود را کنترل نمودم، این نور آمد و با بدن من تماسی
ص: 19
پیدا کرد و رفت و نور آن قدر زیاد بود که من نتوانستم آن را کامل ببینم، بیدار شدم و باز خوابیدم تا صبح که از خواب بیدار شدم، دیدم بدون عصا می توانم راه بروم و حالم خیلی خوب است. تا شب جمعه در مسجد ماندیم و در شب جمعه، مادرم بالای سرم نشسته بود و به تلاوت قرآن مشغول بود، احساس کردم کسی بالای سر من آمد و جملاتی را فرمود که من باید یک کاری را انجام دهم، سه مرتبه هم جملات را بیان کرد.
من به مادر گفتم: مادر! شما چیزی به من گفتی؟ گفت: نه! من آهسته مشغول قرائت قرآنم.
گفتم: پس چه کسی با من حرف زد؟ گفت: نمی دانم.
هرچند سعی کردم آن جملات را به یاد بیاورم، متأسّفانه نشد و تا الآن هم یادم نیامده است.
-- سعید جان! شما اهل کجا هستی؟! -- زاهدان.
-- کدام شهر زاهدان؟ -- خود زاهدان.
-- کلاس چندمی؟
ص: 20
-- پنجم.
-- کدام مدرسه می روی؟ -- محمّد علی فائق.
-- شما قبل از شفا پیدا کردن، چه ناراحتی داشتی؟ -- غدّه سرطانی.
-- در کجای بدنت بود؟ -- لگن و مثانه و شکم.
-- از چه جهت ناراحت بودی؟ -- راه رفتن و درد و ناراحتی که حتّی با عصا هم نمی توانستم درست راه بروم و مرا بغل می گرفتند.
-- دکترها چه گفتند؟ -- گفتند ما نمی توانیم تو را عمل کنیم و جوابم کردند و بعضی از دکترها هم به مادرم می گفتند باید پایش را قطع کنیم.
-- شما در این مدّت، بیرون از منزل نمی رفتی؟ -- از سه ماه قبل که مرا جهت عمل جراحی، نمونه برداری کرده بودند، دیگر نتوانستم از خانه بیرون بروم.
-- در این سه ماه چه می کردی؟ -- خوابیده بودم و نمی توانستم راه بروم.
ص: 21
-- می شود آدرس منزلتان را بگویید؟ -- بلی ! زاهدان، کوی امام خمینی، انتهای شرقی، کوچه نعمت، پلاک 6، منزل آقای چندانی.
-- شما چطور شد جمکران آمدید؟ -- مادرم مرا آورد.
-- الآن که به مسجد جمکران آمده ای، چه احساسی داری؟ -- خیلی احساس خوبی دارم و ناراحتی هایم همه برطرف شده.
-- بعد از اینکه شفا یافتی، نزد دکتر رفته ای؟ -- آری! -- چه گفتند؟ -- تعجّب کردند و مادرم به آن ها گفت: ما دکتر دیگری داریم و او علاج کرده. گفتند: کجاست؟ گفت: جمکران و آن ها آدرس گرفتند و گفتند ما هم می رویم.
-- شما قبل از اینکه شفا بگیری و قبل از خوابیدن، چه راز و نیازی کردی و با خود چه می گفتی؟ -- گریه کردم و از خدا و امام زمان علیه السلام خواستم که این درد از من برود و مرا شفا بدهد و بالاخره به نتیجه رسیدم و موفّق شدم و خیلی راضی ام.
ص: 22
-- شما برای معالجه کجا رفتید؟ -- چند ماه قبل به بیمارستان «الوند» رفتیم. بعد دکتر گفت تکّه برداری می کنم، بستری شدم و تکّه برداری کردند. پس از چهار روز که بستری بودم، از حال رفتم، و سه چهار ماه اصلاً نتوانستم راه بروم و تمام خانواده ام مأیوس بودند.
-- خیلی درد داشتی؟ -- آری! -- الآن هیچ دردی نداری؟ -- خیر! -- با چه چیزی شما را به اینجا آوردند؟ -- ماشین.
-- به چه نحو وارد مسجد شدی؟ -- تا نصف راه با عصا آمدم، نتوانستم، مرا بغل کردند و به مسجد آوردند.
* * *
ص: 23
بسم اللّه الرحمن الرحیم بر محمّد و آل محمّد صلوات! (صلوات حاضرین) برای خشنودی امام زمان علیه السلام صلوات! (صلوات حاضرین) من از یک جهت ناراحت و از یک جهت خوشحال هستم و لذا نمی توانم درست صحبت کنم، ببخشید. امّا ناراحتی من این است که می خواهم از اینجا بروم و جهت خوشحالی ام آن است که فرزندم شفا پیدا کرده است.
بچّه من یک سال و هشت ماه مریض بوده و به من چیزی نگفت. یعنی فرزندم یک سال با درد ساخت و چیزی نگفت، تا ناراحتی خیلی شدید شد و به من اظهار کرد. من او را نزد دکترهای زاهدان بردم، به من گفتند باید این بچه را به تهران ببرید. او را به تهران آوردم و نمونه برداری کردند و گفتند: «غدّه سرطانی است.» من بی اختیار شده و به سر و صورتم زدم و از آن روز به بعد که مرض او را فهمیدم خواب راحت نداشتم و شب های طولانی را نمی دانم چطور گذرانده و خواب به چشمان من نمی آمد. آنچه بلد بودم این بود که: اوّل به نام
ص: 24
خدا درود می فرستادم و «اللّه اکبر» و «لا اله إلاّ اللّه» می گفتم. چندین دوره تسبیح «لا اله إلاّ اللّه» گفتم که این نام خداست. بعدا به نام محمّد صلی الله علیه و آله و بعد به نام حضرت مهدی علیه السلام و بقیّه انبیا صلوات فرستادم؛ چون خواب که به چشمم نمی آمد، نمی خواستم بیکار باشم.
-- دکترها چه گفتند؟ -- گفتند مادر سعید! الآن که بچّه را از بین بردی برای ما آوردی؟ و به من گفتند سرطان است و علاج ندارد. گفتم: تقصیر من نیست به من نگفت. به او گفتند: چرا نگفتی؟ گفت: من نمی دانستم که سرطان است. به هر حال دکترها عصبانی شدند و به من گفتند ببرش.
چهار دکتر ما را جواب کردند. به بعضی از دکترها التماس کردم، گفتند: شیمی درمانی می کنیم تا چه پیش آید.
چند جلسه شیمی درمانی کردند و هنوز زیر برق نگذاشته بودند که من سعید را به اینجا (مسجد جمکران) آوردم.
* * * وقتی به اینجا آمدیم، روز سه شنبه بود و سعید شب چهارشنبه، ساعت سه بعد از نصف شب، که بچّه ام تنها بود و من خودم مسجد بودم، خواب می بیند. من آمدم دیدم بدون عصا دارد راه می رود.
ص: 25
گفتم: سعیدجان! زود برو چوب را بردار، چرا بدون عصا می روی؟ گفت: من دیگر با پای خودم می توانم راه بروم و احتیاجی به عصا ندارم. مگر من نیامدم اینجا که بدون چوب بروم؟ من و برادرش گفتیم لابد شوخی می کند، و او گفت: من شفا گرفتم و خوابش را گفت.
برادرش گفت: «اگر راست می گویی، بنشین.» نشست. «بلند شو»، بلند شد. «سینه خیز برو»، رفت. دیدم کاملاً خوب شده است. الحمد للّه ربّ العالمین.
من به خاطر این که بچّه ام را چشم نکنند و اسباب ناراحتی او را فراهم نکنند، گفتم به کسی نگویم تا بعدا برای متصدّی مسجد نقل می کنم. شکر! الحمد للّه! بچّه ام را آوردم اینجا، سالم شده و امید است حضرت اجازه بدهد تا از خدمتش مرخّص شویم.
در نوار ویدیویی از این مادر سؤال شده: چرا شما به «مسجد جمکران» آمدی؟ در جواب می گوید: به خاطر خوابی که وقتی در بیمارستان تهران بودم، دیدم که مرا به اینجا راهنمایی کرده و گفتند: شفای فرزند تو آنجاست.
-- ایشان چند ماه مریض احوال و بستری بود؟ -- از شهریور ماه، که از شهریور تا آبان، دیگر هیچ نتوانست راه
ص: 26
برود. در زاهدان پدرش او را بغل می گرفت و از این طرف به آن طرف و پیش دکتر می برد و در مسافرت برادرش که همراه ما هست؛ چون بعد از نمونه برداری، به کلّی از پا افتاد، و عکس ها و مدارک موجود است.
-- بعد از شفا هم او را پیش دکترها بردی؟ -- آری! و تعجّب کردند و گفتند: چه کار کردی که این بچّه خوب شده؟ گفتم: ما یک دکتر داریم که پیش او بردم. گفت: کجاست؟ گفتم: «قم جمکران» و از سکّه های امام زمان علیه السلام که شما داده بودید، به آن ها دادم. به خدا دکتر تعجّب کرد، دکترش آدرس جمکران را نیز گرفت.
-- کدام دکتر بود؟ -- بیمارستان هزار تختخوابی امام خمینی، و نام دکتر هم «دکتر رفعت» و یک دکتر پاکستانی.
-- دقیقا چه مدّت است که اینجا هستی؟ -- نزدیک به یک برج است اینجا هستم و باید حضرت امضا کند و اجازه دهد تا از اینجا برویم.
-- پدرش می داند؟ -- آری! خودم تلفن زدم و همه تعجّب کرده و باور نمی کنند که بچّه خوب شده باشد.
ص: 27
-- محلّ شما اکثرا اهل تسنّن هستند؟ -- بلی! -- خودتان چطور؟ -- ما خودمان اهل تسنّن و حنفی هستیم، پیرو دین، قرآن و اسلام هستیم.
-- حالا که امام زمان علیه السلام بچّه شما را شفا داده، شیعه نمی شوید؟ -- امام زمان علیه السلام مال ما هم هست و تنها برای شما نیست.
* * *
نویسنده در سفری که اخیرا با آیت اللّه زاده معظّم حضرت حجّة الاسلام و المسلمین آقای حاج سیّد جواد گلپایگانی جهت افتتاح مسجد سراوان به زاهدان داشتم و جویای حال این خانواده شدم به دو نکته آگاهی یافتم:
1 - دیدار این نوجوان با مرحوم آیت اللّه العظمی گلپایگانی و سفارش ایشان به او که باید جزو شاگردان مکتب امام صادق علیه السلامو از سربازان امام عصر - ارواحنا فداه - شوی.
2 - مژده دادند که افراد خانواده این نوجوان همه شیعه اثنی عشری شده اند و این قصه نزد مردم آن جا مشهور است.
ص: 28
برخی از وظایفی که شیعیان و دوستان امام زمان علیه السلام نسبت به آن حضرت دارند آنان که عنایت مولای خود را می طلبند، باید توجّه داشته باشند که تنها نباید توقّع داشت که از آن سو توجّهی شود، بلکه ما هم در مقابل آقا و ولی نعمت مان وظایفی داریم، وظایفی که عمدتا از آن ها غافلیم و این غفلت ها قلب مقدّس آن حضرت را از ما محزون و اندوه ناک می سازد، آنجا که می فرماید:
«خداوند ما و شما را از فتنه ها نگاه دارد و به ما و شما روح یقین موهبت کند و از بدی عاقبت باز دارد».(1) تردید و سرگردانی، و گرایش به مکتب های پوشالی و بی اساس، و کردار ناشایست که از لوارم دوران غیبت کبری است شایسته شیعیان و دوستان آن حضرت نیست؛ چرا که خاطر آن امام مهربان را آزرده می سازد:
ص: 29
«ما از رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نمی بریم که اگر جز این بود نابسامانی ها و مصیبت ها بر سرتان فرود می آمد و دشمنان، شما را درهم می شکستند. تقوای خود را بیشتر کنید و ما را یاری دهید».(1) لذا مناسب دیدیم نمونه ای از وظایف مهم نسبت به آن حضرت را، زینت بخش این نوشتار قرار دهیم:
1 - شناخت و معرفت کامل از طریق صفات و خصایصی که مخصوص آن حضرت است، و مداومت داشتن بر خواندن این دعا:
اَلل-ّهُمَّ عَ-رِّفْنِی نَفْسَکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَ-رِّفْنِی نَفْسَکَ ، (2) لَمْ اَعْرِفْ نَبِیَّ-کَ . اَللّهُمَّ عَ-رِّفْنِی رَسُولَکَ ، فَإِن-َّکَ إِنْ (3) لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ ، لَمْ اَعْرِفْ حُجَّ-تَکَ . اَللّهُمَّ عَرِّفْنِی (4) حُجَّتَکَ ، فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی. (5)
ص: 30
2 - منتظر ظهور و فرج آن حضرت بودن، به گونه ای که این انتظار در انسان تحرک ایجاد کرده و در عمل ظاهر شود، تا آنجا که در انجام واجبات الهی و ترک محرمات کوتاهی نکند.
3 - تسلیم و انقیاد برای امر امام علیه السلام داشته باشد و عجله نکند، یعنی چون و چرا در امر ظهور آن جناب ننماید و آنچه از جانب آن حضرت می رسد، صحیح و مطابق حکمت بداند.
4 - از مال خود به آن حضرت هدیه نماید، مثلاً مالی را که می خواهد به امام علیه السلام هدیه دهد، به همین قصد در راهی که می داند رضای آن حضرت است مصرف نماید، مانند این که به صالحان از دوستان و شیعیان آن حضرت کمک نماید.
5 - صدقه دادن به قصد سلامتی آن حضرت.
6 - مداومت نمودن بر خواندن این دعا که در کتاب کمال الدین از حضرت صادق علیه السلام روایت شده: «یا اَللّه ُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلی دِینِکَ».
7 - در هر حال و زمانی آماده یاری نمودن آن حضرت باشد، و در فراقش مغموم بوده و ندبه و زاری نماید (مداومت داشتن بر خواندن دعای ندبه در صبح های جمعه).
8 - در مشکلات و گرفتاری های مهمّ به آن حضرت متوسّل شود.
ص: 31
9 - فضایل و کمالات و صفات آن حضرت را ذکر نمودن و مردم را به سوی معرفت و شناخت آن جناب و خدمت به آن بزرگوار دعوت کردن.
10 - صبر کردن بر سختی ها و اذیت و سرزنش دشمنان دین در زمان غیبت.
11 - ثواب اعمال نیک و عبادات را به آن حضرت هدیه نمودن.
12 - دعا کردن برای سلامتی آن بزرگوار و طلب پیروزی و یاری و ظهور آن جناب را، از خدای متعال نمودن.
13 - خواندن زیارت آن حضرت و دعای عهد که در کتاب مفاتیح الجنان نقل شده است.
14 - بر دین و اعتقادات خود ثابت باشد و با نااهلان و منحرفین که او را نسبت به دینش سست کنند معاشرت نکند.
ص: 32
گزیده ای از شمایل مبارک و خصوصیات امام زمان علیه السلام بسیار مناسب و نیکوست که صفحات پایانی این نوشتار را به ذکر مختصری از شمایل مبارک حضرت بقیّة اللّه - عجّل اللّه فرجه الشریف - اختصاص دهیم تا مرهمی بر دل سوخته دوستان و شیفتگان جمالش باشد، لازم به یادآوری است خصوصیّاتی که نقل می شود در ضمن روایاتی که از طریق شیعه و سنّی رسیده بیان شده است:
شبیه ترین مردم در خَلقت و اخلاق به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم بوده و شمایل او شمایل آن حضرت می باشد. چهره اش سفید درخشنده، که سرخی به او آمیخته و گندم گون است. پیشانی نازنینش فراخ و سفید و تابان است و ابروانش به هم پیوسته و بینی مبارکش باریکِ کشیده و بالا آمده که مختصری برآمدگی در وسط دارد. گوشتِ صورت مبارکش کم است، و بر گونه راستش خالی است همچون ستاره ای درخشان، میانِ دندان هایش گشاده و به هم پیوسته، چشمانش سیاه و درشت و فرو رفته، و پلک ها درخشنده، و شاید
ص: 33
فرورفتگی چشم ها در اثر عبادت و بیداری و گریه بسیار باشد. از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده:
«اَلْمَهْدِیُّ طاوُسُ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّی، عَلَیْهِ جَلابِیبُ النُّورِ؛ (1) «عَلَیْهِ جُیُوبُ النُّورِ تَتَوقَّدُ بِشُعاعِ ضِیآءِ الْقُدْسِ؛ (2) «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشّامِخِ وَلابِالْقَصِیرِ الاّزِقِ، بَلْ مَرْبُوعُ الْقامَةِ مُدَوَّرُ الْهامَةِ؛ (3) «عَلی خَدِّهِ الْأَیْمَنِ خالٌ کَأَنَّهُ فَتاةُ مِسْکٍ عَلی رَضْراضَةِ عَنْبَرٍ؛ (4) «لَهُ سَمْتٌ ما رَأَتِ الْعُیُونُ أَقْصَدَ مِنْهُ؛ (5) «اَللّهُمَّ اَرِنِی الطَّلْعَةَ الرَّشِیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمِیدَةَ وَاکْحُلْ ناظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ؛ (6)
ص: 34
امامان معصوم و ائمه اطهار علیهم السلام آیت های کرامت و نشانه های رحمت و احسانند که بخشش، عادتِ آن ها و کرامت و جوانمردی خمیرمایه وجودی ایشان است و در طول تاریخ و در کوران های زندگی، از شیعیان و دوستان خود دستگیری نموده اند. امام زمان ارواحنا فداه نیز از همین شجره طیّبه و خاندان با فضیلت است، اگر چه بنابر مصالحی خداوند ایشان را از انظار غایب فرموده است و ظاهر نیست، امّا احوال و اخبار دوستان و پیروانش بر آن بزرگوار پوشیده نمی باشد و در رسیدگی به حالِ آنان که، به حبل ولایتش چنگ زنند کوتاهی نمی کند و پیوسته برکات و رحمتش بر امّت جدّش جاری است.
لذا بایسته و شایسته است که در مهمّات و گرفتاری های دشوارِ مادّی و معنوی، دست نیاز و ندای عجز و استغاثه به سوی این مولا و آقای رئوف و مهربان دراز کنیم، تا در مصایب و مشکلات توانفرسای دوران غیبت، به فریادمان رسند و الطاف و عنایات شان شامل حال مان گردد.
ص: 35
الف) مرحوم محدثّ قمی در کتاب «منتهی الآمال» به نقل از «تحفة الزائر» علاّمه مجلسی و «مفاتیح النجاة» سبزواری می نویسد:
هرکس حاجتی دارد آنچه که ذکر می شود در رقعه ای بنویسد و در (ضریح) یکی از قبور ائمه علیهم السلام بیندازد، یا رقعه را ببندد و مهر کند و خاکِ پاکی را گِل سازد، و آن را در میان گِل گذارد و در نهری یا چاهی عمیق یا غدیر آبی اندازد، که به حضرت صاحب الزمان علیه السلام می رسد و آن بزرگوار عهده دار برآوردن حاجت می شود.
رقعه این چنین نوشته می شود:
بِسْمِ اللّه ِ الرّحمنِ الرَّحِیمِ کَتَبْتُ یامَوْلایَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْکَ مُسْتَغِیثا، وَشَکَوْتُ مانَزَلَ بِی مُسْتَجِیرا بِاللّه ِ عَزَّ وجَلَّ ثُمَّ بِکَ، مِنْ أَمْرٍ قَدْ دَهَمَنِی، وَأَشْغَلَ قَلْبِی، وَاَطالَ فِکْرِی، وَسَلَبَنِی بَعْضَ لُبِّی، وَعَیَّرَ خَطِیرَ نِعْمَةِ اللّه ِ عِنْدِی، اَسْلَمَنِی عِنْدَ تَخَیُّلِ وُرُودِهِ الْخَلِیلُ، وَتَبَرَّأَ مِنِّی عِنْدَ تَرآئِی إِقْبالِهِ إِلَیَّ الْحَمِیمُ، وَعَجَزَتْ عَنْ دِفاعِهِ حِیلَتِی، وَخانَنِی فِی تَحَمُّلِهِ صَبْرِی وَقُوَّتِی، فَلَجَأْتُ فِیهِ إِلَیْکَ، وَتَوَکَّلْتُ فِی الْمَسْئَلَةِ للّه ِِ جَلَّ ثَنآؤُهُ
ص: 36
عَلَیْهِ وَعَلَیْکَ فِی دِفاعِهِ عَنِّی، عِلْما بِمَکانِکَ مِنَ اللّه ِ رَبِّ الْعالَمِینَ، وَلِیِّ التَّدْبِیرِ وَمالِکِ الْأُمُورِ، واثِقا بِکَ فِی الْمُسارَعَةِ فِی الشَّفاعَةِ إِلَیْهِ جَلَّ ثَنآؤُهُ فِی اَمْرِی، مُتَیَقِّنا لاِءِجابَتِهِ تَبارَکَ وَتَعالی إِیّاکَ بِإِعْطآئِی سُؤْلِی. وَأَنْتَ یا مَوْلایَ! جَدِیرٌ بِتَحْقِیقِ ظَنِّی وَتَصْدِیقِ أَمَلِی فِیکَ فِی أَمْرِ کَذا وَکَذا (پس حاجات خود را ذکر نمایید) فِیما لا طاقَةَ لِی بِحَمْلِهِ، وَلا صَبْرَ لِی عَلَیْهِ، وَإِنْ کُنْتُ مُسْتَحِقّا لَهُ وَلِأَضْعافِهِ بِقَبِیحِ أَفْعالِی، وَتَفْرِیطی فِیالْواجِباتِ الَّتِی للّه ِِ عَزَّوَجَلَّ.
فَأَغِثْنِی یا مَوْلایَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْکَ! عِنْدَ اللَّهْفِ، وَقَدِّمِ الْمَسْئَلَةَ للّه ِِ عَزَّ وَجَلَّ فِی أَمْرِی قَبْلَ حُلُولِ التَّلَفِ وَشَماتَةِ الاَْعْدآءِ، فَبِکَ بَسَطَتِ النِّعْمَةُ عَلَیَّ، وَاسْئَلِ اللّه َ جَلَّ جَلالُهُ لِی نَصْرا عَزِیزا وَفَتْحا قَرِیبا، فِیهِ بُلُوغُ الاْمالِ، وَخَیْرُ الْمَبادِی وَخَواتِیمُ الاَْعْمالِ، وَالْأَمْنُ مِنَ الْم-َخاوِفِ کُلِّها فِی کُلِّ حالٍ، إِنَّهُ جَلَّ ثَنآؤُهُ لِما یَشآءُ فَعّالٌ، وَهُوَ حَسْبِی وَنِعْمَ الْوَکِیلُ فِی الْمَبْدَءِ وَالْمَآلِ.
آن گاه در کنار آن نهر یا چاه یا غدیر بایستد و توجّه به یکی از وکلای آن حضرت نموده و او را در نظر آورد (یا عثمان سعید
ص: 37
العمروی، یا پسر او محمّد بن عثمان، یا حسین بن روح یا علی بن محمّد السّمری) و یکی از آن ها را بر زبان آورده و صدا نماید و بگوید:
یا فُلانَ بْنَ فُلانٍ! سَلامٌ عَلَیْکَ! أَشْهَدُ أَنَّ وَفاتَکَ فِی سَبِیلِ اللّه ِ، وَأَنَّکَ حَیُّ عِنْدَ اللّه ِ مَرْزُوقٌ، وَقَدْ خاطَبْتُکَ فِی حَیاتِکَ الَّتِی لَکَ عِنْدَاللّه ِ عَزَّ وَجَلَّ. وَهذِهِ رُقْعَتِی وَحاجَتِی إِلی مَوْلانا عَلَیْهِ السَّلامُ، فَسَلِّمْها إِلَیْهِ! وَأَنْتَ الثِّقَةُ الاَْمِینُ.
سپس نوشته را در نهر یا در چاه یا در غدیر اندازد که ان شاء اللّه حاجت او برآورده خواهد شد.
* * * ب) مرحوم شیخ علی اکبر نهاوندی در کتاب العبقری الحسان می فرماید که فاضل متبحر، محمّد بن محمّد الطبیب از علمای دولت صفویه، در کتاب انیس العابدین از کتاب سعادات، به این عبارت، دعای توسّل برای هر مهمّی و حاجتی را نقل کرده است:
بِسْمِ اللّه ِ الرّحمنِ الرَّحِیمِ تَوَسَّلْتُ إِلَیْکَ یا أَبَا الْقاسِمِ مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ
ص: 38
عَلِیِّ بْنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیِّ بْنِ أَبِی طالِبٍ، النَّبَأَ الْعَظِیمَ، وَالصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ، وَعِصْمَةَ اللاّجِینَ! بِأُمِّکَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمِینَ، وَبِآبآئِکَ الطّاهِرِینَ، وَبِأُمَّهاتِکَ الطّاهِراتِ، بِیس وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ وَالْجَبَرُوتِ الْعَظِیمِ، وَحَقِیقَةِ الاْءِیمانِ، وَنُورِ النُّورِ وَکِتابِ الْمَسْطُورِ، أَنْ تَکُونَ سَفِیرِی إِلَی اللّه ِ تَعالی فِی الْحاجَةِ الْفُلانِ (حاجات خود را ذکر نمایید) أَوْ هَلاکِ فُلانِ بْنِ فُلانٍ. (و به جای فلان بن فلان نام دشمن خود را بنویسید).
آن گاه این رقعه و نوشته را در میان گِل پاکی گذارد و در آب جاری یا در چاهی بیندازد و در آن حال بگوید:
یا عُثْمانَ بْنَ سَعِیدٍ وَیا مُحَمَّدَ بْنَ عُثْمانَ أَوْصِلا قِصَّتِی إِلی صاحِبِ الزَّمانِ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْهِ.
ص: 39
مرحوم سید علیخان در کلم الطیّب فرموده: این استغاثه ای است به حضرت صاحب الزمان علیه السلام، در هرجا که باشی دو رکعت نماز بگزار به حمد و هر سوره که خواهی، پس زیر آسمان و رو به قبله بایست و بگو:
سَلامُ اللّه ِ الْکامِلُ التّ-آمُّ ، الشّامِلُ الْع-آمُّ ، وَصَلَواتُهُ (1) الدّآئِمَةُ ، وَ بَرَکاتُهُ الْقآئِ-مَةُ التّ-آمَّةُ ، عَلی حُج-َّةِ اللّه ِ (2) وَوَلِیِّهِ فِیاَرْضِهِ وَبِلادِهِ ، وَخَلِیفَتِهِ عَلی خَلْقِهِ وَعِبادِهِ (3) وَسُلالَةِ النُّبُوَّةِ ، وَبَقِیَّةِ الْعِتْرَةِ وَالصَّفْوَةِ ، صاحِبِ الزَّمانِ ، (4) وَ مُظْه-ِرِ الاْءِیمانِ ، وَ مُلَقّ-ِنِ اَحْکامِ الْقُرْآنِ ، وَمُطَهّ-ِرِ (5) الاَْرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِی الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَالْحُجَّةِ (6)
ص: 40
الْقآئِ-مِ الْمَهْ-دِیِّ ، الاْءِمامِ الْمُنْتَ-ظَرِ الْمَرْضِ-یِّ ، وَابْنِ (1) الاَْئِمَّةِ الطّاهِرِینَ ، الْوَصِیِّ ابْنِ الاَْوْصِیآءِ الْمَرْضِیِّینَ ، (2) الْهادِی الْمَعْصُ-ومِ ابْنِ الاَْئِم-َّةِ الْهُداةِ الْمَعْ-صُومِینَ. (3) اَلسَّ-لامُ عَلَیْکَ یا مُعِ-زَّ الْمُؤْمِنِینَ الْمُسْتَ-ضْعَ-فِینَ (4) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُذِلَ الْکافِ-رِینَ الْمُتَکَبِّرِینَ الظّالِمِینَ ،(5) اَلسَّ-لامُ عَلَ-یْکَ یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ (6) عَلَ-یْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ اَمِیرِ(7)
ص: 41
الْمُؤْمِنِینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ سَیّ-ِدَةِ (1) نِسآءِ الْعالَمِی-نَ ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الاَْئِمَّةِ الْحُجَ-جِ (2) الْمَعْصُومِینَ ، وَالاْءِمامِ عَلَی الْخَلْ-قِ اَجْمَعِینَ . اَلسَّ-لامُ (3) عَلَ-یْکَ یا مَوْلایَ ! سَ-لامَ مُخْ-لِصٍ لَکَ فِی الْوِلایَةِ ، (4) اَشْهَدُ اَنَّکَ الاْءِمامُ الْمَهْدِیُّ قَوْلاً وَفِعْلاً ، وَاَنْتَ الَّذِی (5) تَمْلَأُ الاَْرْضَ قِسْطا وَعَدْلاً بَعْدَما مُلِئَتْ ظُلْماوَجَوْرا (6)فَعَج-َّلَ اللّه ُ فَرَجَکَ ، وَسَهَّلَ مَخْ-رَجَکَ ، وَقَرَّبَ زَمانَکَ ، (7)
ص: 42
وَکَثَّرَ اَنْصارَکَ وَاَعْوانَکَ ، وَاَنْجَزَ لَکَ ما وَعَدَکَ ، فَهُوَ (1) اَصْدَقُ الْقآئِلِینَ : (وَنُرِیدُ اَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا (2) فِی الاَْرْضِ وَنَجْ-عَلَهُمْ اَئِمَّ-ةً وَنَجْ-عَلَهُمُ الْوارِثِ-ینَ) .(3) یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ! یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ !(4) حاجَتِی کَذا وَکَذا . (حاجات خود را ذکر نمایید) فَاشْفَعْ لِی فِی (5) نَجاحِها ، فَقَدْ تَوَجَّهْتُ إِلَیْکَ بِحاجَتِی ، لِعِلْمِی اَنَّ لَکَ (6) عِنْدَ اللّه ِ شَفاعَةً مَقْبُولَةً ، وَمَقاما مَحْمُودا ، فَبِحَقِّ مَنِ (7)
ص: 43
اخْتَصَّکُمْ بِأَمْرِهِ وَارْتَضاکُمْ لِسِرِّهِ ، وَبِالشَّأْنِ الَّذِیلَکُمْ (1) عِنْدَ اللّه ِ بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ ، سَلِ اللّه َ تَعالی فِی نُجْحِ طَلِبَتِی ، (2) وَإِجابَةِ دَعْوَتِی ، وَکَشْفِ کُرْبَتِی . (پس هرچه می خواهی از خدا بخواه) (3) مرحوم محدّث قمی در کتاب مفاتیح الجنان بعد از نقل این استغاثه، می فرماید: بهتر آن است که در رکعت اوّل نماز این استغاثه، بعد از سوره حمد، سوره فتح «إنّا فتحنا» و در رکعت دوم، سوره نصر «إذا جآء نصر اللّه» خوانده شود.
ص: 44
بر هر شیعه و دوست مخلص حضرت صاحب الزمان ارواحنافداه سزاوار است که همه روزه با مولا و آقای خود، میثاق و بیعت خود را تازه گرداند؛ زیرا بعد از این که یقین کردی و دانستی که همیشه در محضر امام خود حضور داری و آن بزرگوار از تمام امورات تو آگاه است و آنی از تو غفلت ندارد، وظیفه ات این است که به هر وسیله ممکن خدمت نمایی و قلبی و لسانی، جانی و مالی شرط بندگی را به جا آوری. ملتزم بودن به خواندن دعای عهد، هر روز صبح، البته از روی صدق و اخلاص و حضور قلب بیانگر این معناست.
سید بن طاوس و کفعمی و دیگران در مصابیح و کتب معتبره از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده اند که آن حضرت فرموده اند: هرکس چهل صباح (از روی اخلاص) خدا را با این عهد (دعا) بخواند، از یاوران حضرت قائم - عجّل اللّه فرجه الشریف - می شود. و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد و آن حضرت را درک نکند، خداوند متعال او را زنده کند و از قبرش بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد. و حق تعالی به عدد هر کلمه ای، هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند، و آن عهد این است:
ص: 45
اَللّ-هُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِیمِ ، وَ رَبَّ الْکُرْسِیِّ الرَّفِیعِ ، (1) وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَ الاِنْجِیلِ (2) وَ الزَّبُورِ ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَ الْحَرُورِ ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ (3) الْعَظِیمِ، وَرَبَ الْمَلآئِکَهِ الْمُقَرَّبِینَ وَالاَْنْبِیآءِ وَالْمُرْسَلِینَ. (4) اَللّ-هُمَّ اِنِّی اَسْئَ-لُکَ بِوَجْهِکَ الْکَرِیمِ ، وَ بِنُورِ وَجْهِ-کَ (5) المُنِیرِ وَ مُلْکِ-کَ الْقَدِیمِ ، یا حَیُّ یا قَیُّومُ اَسْئَلُکَ (6)بِاسْمِکَ الَّذِی اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَ الاَْرَضُونَ ،(7)
ص: 46
وَ بِاسْمِکَ الَّذِی یَصْ-لَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَ الآخِرُونَ ، (1)یا حَیّا قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ ، وَ یا حَیّا بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ ،(2) وَ یا حَیّ-ا حِینَ لا حَیَّ ، یا مُحْیِ-یَ الْمَوْتی وَ مُمِیتَ (3) الاَْحْیآءِ ، یا حَیُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ . اَللّ-هُمَّ بَلِّ-غْ مَوْلانَا (4) الاِْمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقآئِمَ بِاَمْرِکَ صَلَواتُ اللّه ِ عَلَیْهِ (5) وَعَلی آبآئِهِ الطّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ المُؤْمِنِینَ وَالمُؤْمِناتِ (6) فِی مَشارِقِ الاَْرْضِ وَ مَغارِبِها ، سَهْلِها وَ جَبَلِها ، (7)
ص: 47
وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنِّی وَ عَنْ والِدَیَّ مِنَ الصَّلَواتِ (1) زِنَةَ عَ-رْشِ اللّه ِ وَمِدادَ کَلِ-ماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْ-مُهُ ، (2) وَ اَحاطَ بِهِ کِتابُهُ . اَللّ-هُمَّ اِنِّی اُجَ-دِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ (3) یَوْمِی هذا ، وَ ما عِشْتُ مِنْ اَیّامِی ، عَهْ-دا وَ عَقْ-دا (4) وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لا اَحُولُ عَنْها ، وَلا اَزُولُ اَبَدا . (5) اَللّ-هُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَ الذّآبِّینَ عَنْهُ (6) وَ الْمُسارِعِینَ اِلَیْ-هِ فِی قَضآءِ حَوآئِجِهِ ، وَ الْمُمْتَثِلِینَ (7)
ص: 48
لاَِوامِرِهِ وَ الْمُحامِینَ عَنْهُ ، وَ السّابِقِینَ اِلی اِرادَتِهِ ، (1) وَالمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ . اَللّ-هُمَّ اِنْ حالَ بَیْنِی وَبَیْنَهُ (2) المَ-وْتُ الَّذِی جَعَ-لْ-تَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْ-ما مَقْضِ-یّا ،(3)، فَاَخْ-رِجْنِی مِنْ قَبْ-رِی مُؤْتَزِرا کَفَنِی ، شاهِرا سَیْفِی ،(4) مُجَرِّداقَناتِی، مُلَبِّیا دَعْوَهَ الدّاعِی فِیالحاضِرِوَالبادِی .(5) اَللّ-هُ-مَّ اَرِنِی الطَّل-ْعَةَ الرَّشِ-یدَةَ وَ الْغُ-رَّةَ الْحَمِ-یدَةَ ، (6) وَ اکْحُلْ ناظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی اِلَیْهِ ، وَ عَجِّ-لْ فَرَجَهُ ، (7)
ص: 49
وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ ، وَاَوْسِعْ مَنْهَجَهُ ، وَاسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ ، (1) وَ اَنْفِذْ اَمْرَهُ ، وَ اشْدُدْ اَزْرَهُ ، وَ اعْمُرِ اللّ-هُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، (2) وَ اَحْیِ بِهِ عِبادَکَ ، فَاِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ ، ظَهَرَ (3) الفَسادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِی النّاسِ . (4) فَاَظْهِرِ اللّ-هُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَ ابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّی (5) بِاسْمِ رَسُولِکَ ، حَتّی لا یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ الْباطِلِ اِلاّ (6) مَزَّقَهُ ، وَیُحِ-قَّ الْحَقَّ وَیُحَقِّ-قَهُ . وَاجْعَلْهُ اللّ-هُمَّ مَفْزَعا (7)
ص: 50
لِمَظْلُومِ عِبادِکَ، وَناصِرا لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِرا غَیْرَکَ،(1) ، وَ مُجَدِّدا لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْکامِ کِتابِکَ ، وَ مُشَیِّدا لِما (2) وَرَدَ مِنْ اَعْ-لامِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ (3) وَآلِهِ . وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدِینَ .(4) اَللّهُمَّ وَسُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّدا صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِرُؤْیَتِهِ (5) ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلی دَعْوَتِهِ ، وَ ارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ .(6) اَللّ-هُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُمَّ-ةِ بِحُضُورِهِ ،(7)
ص: 51
وَ عَجِّ-لْ لَنا ظُهُورَهُ ، اِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدا وَ نَراهُ قَرِیبا (1) بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ. پس سه مرتبه بر ران راست زده و می گویی:
(2) اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ.
ص: 52
اَللّ-هُمَّ ارْزُقْ-نا تَوْفِی-قَ الطّاعَةِ ، وَ بُعْ-دَ الْمَعْ-صِیَةِ ،(1) وَ صِدْقَ النِّیَّةِ ، وَ عِرْفانَ الْحُرْمَةِ ، وَ اَکْرِمْنا بِالهُدی (2) وَ الاِسْتِقامَةِ ، وَ سَدِّدْ اَلْسِنَتَنا بِالصَّوابِ وَ الْحِکْمَةِ ، (3) وَ امْ-لَأْ قُلُوبَنا بِالعِلْ-مِ وَ الْمَعْ-رِفَةِ ، وَ طَهِّ-رْ بُطُونَنا (4) مِنَ الْحَ-رامِ وَ الشُّبْ-هَةِ ، وَ اکْفُفْ اَیْدِیَنا عَنِ الظُّ-لْمِ (5) وَالسَّرِقَةِ ، وَاغْضُضْ اَبْصارَنا عَنِ الْفُجُورِ وَالخِیانَةِ، (6) وَ اسْدُدْ اَسْماعَنا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِیبَةِ ، وَ تَفَضَّلْ عَلی (7)
ص: 53
عُلَم-آئِ-نا بِالزُّهْ-دِ وَ النَّصِی-حَةِ ،وَ عَلَی الْمُتَعَلِّمِینَ (1) بِالجُهْ-دِ وَ الرَّغْبَةِ ، وَ عَلَی الْمُسْتَمِعِینَ بِالاِتِّباعِ (2) وَ الْمَوْعِ-ظَةِ ، وَ عَلی مَرْضَی الْمُسْلِمِینَ بِالشِّف-آءِ (3) وَ الرّاحَةِ، وَ عَلی مَوْتاهُمْ بِالرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ، وَعَلی (4) مَشایِخِ-نا بِالوَق-ارِ وَ السَّکِ-ینَةِ ، وَ عَلَی الشَّبابِ(5) بِالاِنابَةِ وَ التَّوْبَةِ ، وَ عَلَی النِّسآءِ بِالْحَی-آءِ وَ الْعِفَّ-ةِ ، (6) وَ عَلَی الاَْغْنِیآءِ بِالتَّواضُعِ وَ السِّعَةِ، وَ عَلَی الْفُقَرآءِ (7)
ص: 54
بِالصَّبْرِ وَ الْقَناعَةِ ، وَ عَلَی الْغُ-زاةِ بِالنَّصْرِ وَ الْغَلَبَةِ (1) وَعَلَی الاُْسَرآءِ بِالْخَلاصِ وَالرّاحَةِ ، وَعَلَی الاُمَرآءِ (2) بِالعَ-دْلِ وَ الشَّفَ-قَ-ةِ ، وَ عَلَی الرَّعِ-یَّ-ةِ بِالاِنْص-افِ (3) وَ حُسْ-نِ السِّی-رَةِ ، وَ بارِکْ لِلْحُجّ-اجِ وَ الزُّوّارِ فِی (4) الزّادِ وَ النَّفَقَةِ ، وَ اقْضِ ما اَوْجَبْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ الْحَجِّ (5) وَ الْعُمْ-رَةِ ، بِفَضْلِکَ وَ رَحْمَ-تِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ. (6)
ص: 55
این زیارت علاوه بر این که توسّلی گرانقدر به امام زمان علیه السلام است، مضامین عالیه آن، حاکی از تجدید عهد نمودن به وحدانیت خدای عزّوجلّ و نبوت خاتم انبیاء و ولایت ائمه هدی علیهم السلام و اقرار بر ضروریات مذهب شیعه است. عرض عقاید نمودن در هر روز، گذشته از مستحب بودن، فواید فراوانی دارد که از آن جمله این است که بدین وسیله و طریق، تقرب به ذات الهی حاصل شده و از بسیاری از گمراهی ها و کج رویهای عملی و اعتقادی مصونیت حاصل می شود.
شیخ طبرسی در کتاب احتجاج فرموده است که از محمد بن عبد اللّه بن جعفر حمیری نقل شده که از ناحیه مقدّسه فرمان حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه به سوی او بیرون آمد که: چون خواهید توجه کنید به وسیله ما به سوی خدای تعالی و به سوی ما، پس بگویید چنان که خدای تعالی فرموده:
ص: 56
سَ-لامٌ عَلی آلِ یس ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا داعِیَ اللّه ِ (1)وَ رَبّانِیَّ آیاتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بابَ اللّه ِ وَ دَیّانَ (2) دِینِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلِیفَةَ اللّه ِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ ، (3) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللّه ِ وَ دَلِیلَ اِرادَتِهِ ، اَلسَّلامُ (4) عَلَیْکَ یا تالِیَ کِتابِ اللّه ِ وَ تَرْجُمانَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ (5) فِی آنآءِ لَیْلِکَ وَ اَطْرافِ نَهارِکَ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ (6) یا بَقِیَّةَ اللّه ِ فِی اَرْضِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مِیثاقَ اللّه ِ(7)
ص: 57
الَّذِی اَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْ-کَ یا وَعْدَ اللّه ِ (1) الَّذِی ضَمِنَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ (2)وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُ-وبُ ، وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْواسِعَةُ (3) وَعْدا غَیْرَ مَکْذُوبٍ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ (4) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُ-دُ ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْکَ حِینَ (5) تَقْرَءُ وَ تُبَیِّنُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تُصَلِّی وَ تَقْنُتُ ، (6) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَرْکَعُ وَ تَسْجُدُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ (7)
ص: 58
حِینَ تُهَلِّ-لُ وَ تُکَبِّ-رُ ، اَلسَّلامُ عَلَیْ-کَ حِینَ تَحْمَدُ (1) وَ تَسْتَغْفِرُ ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کَ حِینَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِی ، (2)، اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کَ فِی اللَّیْ-لِ اِذا یَغْشی وَ النَّهارِ اِذا (3) تَجَ-لّی ، اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کَ اَیُّه-َا الاِمامُ الْمَأْمُونُ (4) اَلسَّ-لامُ عَلَیْ-کَ اَیُّه-َا الْمُقَ-دَّمُ الْمَأْمُولُ ، اَلسَّلامُ(5) عَلَیْ-کَ بِجَ-وامِ-عِ السَّلامِ . اُشْهِ-دُکَ یا مَوْلایَ(6) اَنِّی اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه ُ وَحْ-دَهُ لا شَ-رِیکَ لَهُ (7)
ص: 59
وَاَنَّ مُحَمَّدا عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ لا حَبِیبَ اِلاّ هُوَ وَاَهْلُهُ، (1) وَ اُشْهِدُکَ یا مَوْلایَ اَنَّ عَلِیّا اَمِیرَالمُوْمِنِینَ حُجَّ-تُهُ (2) وَ الْحَسَنَ حُجَّ-تُهُ ، وَ الْحُسَیْنَ حُجَّ-تُهُ ، وَ عَلِیَّ بْنَ (3)الحُسَیْنِ حُجَّ-تُهُ ، وَ مُحَمَّ-دَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّ-تُهُ (4) وَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ، وَ مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ حُجَّتُهُ، (5) وَ عَلِیَّ بْنَ مُوسی حُجَّتُهُ ، وَ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ ، (6) وَ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ حُجَّتُهُ ، وَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ حُجَّتُهُ .(7)
ص: 60
وَ اَشْهَدُ اَنَّکَ حُجَّةُ اللّه ِ . اَنْتُمُ الاَْوَّلُ وَ الآخِرُ (1) وَ اَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لا رَیْبَ فِیها ، یَوْمَ لا یَنْفَعُ نَفْسا (2) اِیمانُها ، لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ اَوْ کَسَبَتْ فِی(3) اِیمانِها خَیْرا ، وَ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ ، وَ اَنَّ ناکِرا وَنَکِیرا(4) حَقٌّ ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ ، وَ الْبَعْثَ حَقٌّ (5) وَ اَنَّ الصِّراطَ حَقٌّ، وَ الْمِرْصادَ حَقٌّ، وَ الْمِیزانَ حَقٌّ (6) وَ الْحَشْرَ حَقٌّ، وَ الْحِسابَ حَقٌّ، وَ الْجَنَّةَ حَقٌّ، وَالنّارَ (7)
ص: 61
حَقٌّ ، وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِیدَ بِهِما حَقٌّ . یا مَوْلایَ ! شَقِیَ (1)مَنْ خالَفَکُمْ وَ سَعِدَ مَنْ اَطاعَکُمْ ، فَاشْهَدْ عَلی ما (2) اَشْهَدْتُکَ عَلَیْهِ ، وَ اَنَا وَلِیٌّ لَکَ ، بَرِیءٌ مِنْ عَدُوِّکَ (3) فَالحَ-قُّ ما رَضِیْتُمُوهُ ، وَ الْباطِلُ ما اَسْخَ-طْتُمُ-وهُ (4) وَ الْمَعْرُوفُ ما اَمَرْتُمْ بِهِ ، وَ الْمُنْکَرُ ما نَهَیْتُمْ عَنْهُ (5) فَنَفْسِی مُؤْمِنَةٌ بِاللّه ِ وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ ، وَ بِرَسُولِهِ (6) وَ بِاَمِیرِالمُؤْمِنِینَ وَ بِکُمْ یا مَوْلایَ اَوَّلِکُمْ وَآخِرِکُمْ، (7)
ص: 62
وَنُصْرَتِی مُعَدَّةٌ لَکُمْ وَ مَوَدَّتِی خالِصَةٌ لَکُمْ ، آمِینَ (1) و بعد از آن، این دعا خوانده شود:
(2) اَللّ-هُمَّ اِنِّی اَسْئَ-لُکَ اَنْ تُصَ-لِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ نَبِ-یِّ (3) رَحْمَتِکَ وَ کَلِمَةِ نُورِکَ، وَ اَنْ تَمْلاََ قَلْبِی نُورَ الْیَقِینِ، (4) وَ صَ-دْرِی نُورَ الاِیمانِ ، وَ فِکْرِی نُورَ النِّیّ-اتِ (5) وَ عَزْمِی نُورَ الْعِلْمِ ، وَ قُوَّتِی نُورَ الْعَمَلِ ، وَ لِسانِی (6) نُورَ الصِّ-دْقِ ، وَ دِینِی نُورَ الْبَصآئِرِ مِنْ عِنْدِکَ (7)
ص: 63
وَ بَصَ-رِی نُورَ الضِّیآءِ ، وَ سَمْ-عِی نُورَ الْحِکْمَةِ (1) وَ مَوَدَّتِی نُورَ الْمُوالاةِ لِمُحَمَّدٍ وَآلِهِ عَلَیْهِمُ السَّلامُ (2) حَتّی اَلْقاکَ وَقَدْ وَفَیْتُ بِعَهْدِکَ وَ مِیثاقِکَ ، فَتُغَشِّیَنِی (3) رَحْمَتُکَ یا وَلِیُّ یا حَمِیدُ . اَللّ-هُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ (4) حُجَّتِکَ فِی اَرْضِکَ وَ خَلِیفَتِکَ فِی بِلادِکَ ، وَالدّاعِی (5) اِلی سَبِیلِکَ ، وَ الْقآئِمِ بِقِسْ-طِکَ وَ الثّ-آئِرِ بِاَمْ-رِکَ (6) وَلِیِّ الْمُؤْمِنِینَ وَ بَوارِ الْکافِرِینَ ، وَ مُجَلِّی الظُّلْمَةِ (7)
ص: 64
وَ مُنِی-رِ الْحَ-قِّ ، وَ النّاطِ-قِ بِالحِکْمَةِ وَ الصِّدْقِ (1) وَ کَلِمَتِکَ التّآمَّ-ةِ فِی اَرْضِکَ ، الْمُرْتَقِبِ الْخآئِفِ (2) وَ الْوَلِیِّ النّاصِحِ ، سَفِینَةِ النَّجاةِ وَ عَلَمِ الْهُدی ،(3) وَ نُورِ اَبْصارِ الْوَری ، وَ خَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَ ارْتَدی (4) وَ مُجَلِّی الْعَمی ، اَلَّذِی یَمْلَأُ الاَْرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطا (5)کَما مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (6) اَللّ-هُمَّ صَلِّ عَلی وَلِ-یِّکَ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِکَ ، الَّذِینَ (7)
ص: 65
فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ ، وَ اَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ ، وَ اَذْهَبْتَ عَنْهُمُ (1) الرِّجْسَ ، وَ طَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیرا . اَللّ-هُمَّ انْصُرْهُ وَانْتَصِرْ (2) بِهِ لِدِینِکَ ، وَ انْصُرْ بِهِ اَوْلِیآءَکَ وَ اَوْلِیآءَهُ وَ شِیعَتَهُ (3) وَ اَنْصارَهُ ، وَ اجْعَلْنا مِنْهُمْ . اَللّ-هُمَّ اَعِذْهُ مِنْ شَرِّ کُلِّ (4) باغٍ وَ طاغٍ ، وَ مِنْ شَرِّ جَمِیعِ خَلْقِکَ ، وَ احْفَظْهُ مِنْ (5) بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ ، وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمالِهِ ، (6) وَ احْ-رُسْهُ وَ امْنَ-عْهُ مِنْ اَنْ یُوصَ-لَ اِلَیْهِ بِسُوءٍ (7)
ص: 66
وَ احْفَظْ فِیهِ رَسُولَکَ وَ آلَ رَسُولِکَ ، وَ اَظْهِرْ بِهِ (1) العَدْلَ ، وَ اَیِّدْهُ بِالنَّصْرِ ، وَ انْصُرْ ناصِرِیهِ ، وَ اخْذُلْ(2) خاذِلِیهِ ، وَ اقْصِمْ قاصِمِیهِ وَ اقْصِمْ بِهِ جَبابِرَةَ الْکُفْرِ ،(3) وَ اقْتُلْ بِهِ الْکُفّارَ وَ الْمُنافِقِینَ ، وَ جَمِیعَ الْمُلْحِدِینَ ، (4) حَیْثُ کانُوا مِنْ مَشارِقِ الاَْرْضِ وَ مَغارِبِها ، بَرِّها (5) وَ بَحْرِها ، وَ امْلَأْ بِهِ الاَْرْضَ عَدْلاً ، وَ اَظْهِرْ بِهِ دِینَ (6) نَبِیِّکَ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ . وَ اجْعَلْنِی اللّ-هُمَّ مِنْ (7)
ص: 67
اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ ، وَ اَتْباعِهِ وَ شِیعَتِهِ . وَ اَرِنِی فِی (1) آلِ مُحَمَّ-دٍ عَلَیْ-هِمُ السَّ-لامُ م-ا یَأْمُ-لُونَ ، وَ فِی (2)عَدُوِّهِمْ ما یَحْذَرُونَ ، اِلهَ الْحَقِّ آمِینَ یا ذَا الْجَلالِ (3) وَ الاِکْرامِ ، یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ.
ص: 68
مرحوم علاّمه مجلسی فرموده: در بعضی از کتب معتبره از محمّد بن بابویه نقل شده که این دعای توسّل را از ائمّه روایت کرده و فرموده است: این دعا را در هیچ امری نخواندم مگر آن که اثر اجابت را به زودی یافتم.
اَللّ-هُمَّ اِنِّی اَسْئَ-لُکَ وَ اَتَوَجَّ-هُ اِلَیْکَ بِنَبِیِّ-کَ نَبِیِّ (1)الرَّحْمَةِ ، مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ . یا اَبَاالقاسِمِ (2)یا رَسُولَ اللّه ِ ، یا اِمامَ الرَّحْمَةِ ، یا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا (3) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ (4) وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا (5)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ،اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .
ص: 69
یا اَبَاالحَسَنِ یا اَمِیرَالمُؤْمِنِینَ یا عَلیَّ بْنَ اَبِیطالِبٍ (1) یا حُجَّ-ةَ اللّه ِ عَل-ی خَلْ-قِهِ ، یا سَیِّ-دَنا وَ مَ-وْلانا (2) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ (3) وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا ، (4)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .
(5) (6) یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یاقُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ (7) یا سَیِّ-دَتَنا وَ مَ-وْلاتَنا ، اِن-ّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا(8)
ص: 70
وَ تَوَسَّلْنا بِکِ اِلَی اللّه ِ، وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا.(1) یا وَجِیهةً عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(2).(3).یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بْن عَلِیٍّ ، اَیُّهَا الْمُجْتَبی یَابْنَ (4) رَسُولِ اللّه ِ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ، یاسَیِّدَنا وَمَوْلانا (5) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ ، (6) وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(7)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ،اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(8)
ص: 71
یا اَباعَبْدِ اللّه ِ یا حُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ، اَیُّهَا الشَّهِیدُ یَابْنَ(1) رَسُولِ اللّه ِ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ، یاسَیِّدَنا وَمَوْلانا(2) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه(3)وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(4)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(5) یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ، یا زَیْنَ الْعابِدِینَ(6) ، یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا(7)
ص: 72
وَ مَوْلانا ، اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ(1) اِلَی اللّه ِ ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(2)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(3) یا اَباجَعْ-فَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ، اَیُّ-هَا الْباقِ-رُ یَابْنَ (4) رَسُولِ اللّه ِ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ، یاسَیِّدَنا وَمَوْلانا (5) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ(6) وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(7)
ص: 73
یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(1) (2) یا اَبا عَبْدِ اللّه ِ یا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ، اَیُّهَا الصّادِقُ یَابْنَ (3) رَسُولِ اللّه ِ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ، یاسَیِّدَنا وَمَوْلانا (4) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ (5) وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(6)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ،اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(7).(8)یا اَبَاالحَسَنِ یا مُوسَی بْنَ جَعْفَرٍ ، اَیُّهَا الْکاظِمُ یَابْنَ (9)
ص: 74
رَسُولِ اللّه ِ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ، یاسَیِّدَنا وَمَوْلانا (1) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ(2)، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(3)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(4)آبرومند در نزد خدا ،(5) یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ مُوسی ، اَیُّهَا الرِّضا یَابْنَ ای اباالحسن(6)رَسُولِ اللّه ِ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ، یاسَیِّدَنا وَمَوْلانا (7) اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ (8)
ص: 75
وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(1)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .
(2) (3) یا اَباجَعْفَرٍ یا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ ، اَیُّهَا التَّقِ-یُّ الْجَوادُ (4) یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا (5) وَ مَ-وْلانا ، اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ (6)اِلَی اللّه ِ ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(7)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(8)
ص: 76
یا اَبَاالحَسَنِ یا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ ، اَیُّهَا الْهادِی النَّقِیُّ ای اباالحسن (1)یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا (2) وَ مَوْلانا ، اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ (3) وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(4)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ،اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(5)یا اَبامُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ، اَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ (6) یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ ، یا حُجَّةَ اللّه ِ عَلی خَلْقِهِ ، یا سَیِّدَنا (7)
ص: 77
وَ مَ-وْلانا ، اِنّا تَوَجَّ-هْنا وَ اسْتَشْ-فَعْنا وَ تَوَسَّ-لْنا بِکَ (1)اِلَی اللّه ِ ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا .(2) یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(3) یا وَصِ-یَّ الْحَسَنِ وَ الْخَلَ-فَ الْحُجَّ-ةَ ، اَیُّهَا الْقآئِمُ (4) المُنْتَ-ظَرُ الْمَهْ-دِیُّ یَابْنَ رَسُولِ اللّه ِ ، یا حُجَّ-ةَ اللّه ِ (5)عَل-ی خَلْقِ-هِ ، یا سَیِّ-دَن-ا وَ مَ-وْلانا ، اِن-ّا تَوَجَّ-هْنا (6) وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ اِلَی اللّه ِ ، وَ قَدَّمْناکَ بَیْنَ(7)
ص: 78
یَدَیْ حاجاتِنا .(1)یا وَجِیها عِنْدَ اللّه ِ ، اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّه ِ .(2) پس حاجات خود را بطلبد که برآورده می شود إن شاء اللّه.
و در روایت دیگر وارد شده: که بعد از این بگوید:
یا سادَتِ-ی وَ مَوالِ-یَّ ! اِنِّی تَوَجَّ-هْتُ بِکُمْ اَئِمَّ-تِی(3)وَ عُدَّتِی لِیَوْمِ فَقْرِی وَ حاجَتِی اِلَی اللّه ِ ، وَ تَوَسَّلْتُ (4) بِکُمْ اِلَی اللّه ِ ، وَ اسْتَشْفَعْتُ بِکُمْ اِلَی اللّه ِ ، فَاشْفَعُوا (5) لِی عِنْدَ اللّه ِ ، وَ اسْتَ-نْقِ-ذُونِی مِنْ ذُنُوبِی عِنْدَ اللّه ِ(6)
ص: 79
فَإنَّکُمْ وَسِیلَتِی اِلَی اللّه ِ ، وَ بِحُبِّکُمْ وَ بِقُرْبِکُمْ اَرْجُو (1) نَجاةً مِنَ اللّه ِ ، فَکُونُوا عِنْدَ اللّه ِ رَجآئِی . یا سادَتِی (2) یا اَوْلِیآءَ اللّه ِ صَلَّی اللّه ُ عَلَیْهِمْ اَجْمَعِینَ ، وَ لَعَنَ اللّه ُ (3) اَعْ-دآءَ اللّه ِ ظالِمِ-یهِمْ مِنَ الاَْوَّلِینَ وَ الآخِرِینَ(4) آمِینَ رَبَّ الْعالَمِینَ.(5)
ص: 80
زائر گرامی:
اکنون که با عنایت امام زمان علیه السلام، توفیق یافته ای لحظاتی را در میعادگاه عاشقان بقیة اللّه علیه السلام با آن محبوب دل ها خلوتی داشته باشی، شکرانه این نعمت را به پای دار و غافل از این نکات مباش:
1 - آن سرور عزیز و مولای مهربان، همیشه و در همه حال به یاد ما می باشد(1) آیا سزاوار است شب و روزی بر ما بگذرد بی آن که یادی از آن یوسف گم گشته بنماییم؟! بیایید حداقل به اندازه مسافری که مراجعتش به تأخیر افتاده، به یاد او باشیم.
2 - او از رعایت حال شیعیان و دوستانش دمی غفلت نمی ورزد و همانند پدری مهربان و خیراندیش همواره در فکر این است که فرزندانش روز به روز قدمی به سوی کمالات و معنویات بردارند، از این رو دعای خیر خویش را همیشه بدرقه آنان می سازد، آیا سزاوار است ما آن دل مهربان و مملوّ از لطف را با اعمال و کردار ناشایست
ص: 81
بیازاریم؟مگر نه این است که ما گاهی از حضور یک کودک پنج شش ساله حیا می کنیم و از ارتکاب گناهی در حضور او شرم می نماییم ولی در حضور مهدی علیه السلام...؟! 3- ترک هر گناهی و انجام هر طاعتی، قدمی به سوی آن حضرت است، سعی کنیم روز به روز فاصله خود را با او کمتر کنیم که بین ما و او جز پرده های ظلمانی گناهان، حجابی نیست، آری:
گفتم که روی خوبت از ما چرا نهان است گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیان است 4 - در هر جا که هستیم توسّل به آن حضرت را از یاد نبریم، توسل به او همیشه برای ما میسّر است، همیشه می توان در دل متوجّه به آن حضرت بود و با او راز و نیاز کرد و همراه نمودن توسّلات با ذکر مصایب اجداد طاهرینش و مادر مظلومه اش یکی از بهترین راه های جلب عنایت حضرتش می باشد. آری آن عزیز بیش از هزار سال است که دلی سوزان و چشمی گریان دارد و هر صاحب عزایی به کسانی که با او همدردی کنند و همناله شوند توجّه و عنایتی خاص دارد و در پی تشکر از آنان بر می آید.
و چه نیکو و بجاست که بعد از هر توسّلی، دعا برای فرج او را بر حوایج دیگر مقدم داشت.
ص: 82
5 - هر کس عبادات و اعمال مستحبّه خویش را از قبیل صدقه و رفع گرفتاری های مؤمنین و مؤمنات و هرگونه عمل خیری که می تواند انجام دهد (اگرچه کوچک به نظر آید) به نیابت از آن وجود مقدس به جا آورد که این عرض ارادت بی جواب نخواهد ماند و هدیه مور را سلیمان می پذیرد اگرچه ران ملخی باشد.
ای سلیمان موری آمد بر درت رد مکن او را به جان مادرت
1) نجم الثاقب، ص 299 - 294.
2) منتهی الآمال ج 2.
3) العبقری الحسان، ج 1.
4) مهدی منتظر.
5) زندگی حاج شیخ محمّد تقی بافقی.
6) بحار الانوار، ج 51.
7) کتاب احتجاج، ج 2.
ص: 83
ص: 84
ص: 85
ص: 86
ص: 87
1 - قرآن کریم/چهار رنگ - گلاسه رحلیخط نیریزی / الهی قمشه ای
2 - قرآن کریم/نیم جیبی (کیفی) خط عثمان طه / الهی قمشه ای
3 - قرآن کریم/وزیری (بدون ترجمه) خط عثمان طه
4 - قرآن کریم/وزیری (ترجمه زیر، ترجمه مقابل) خط عثمان طه / الهی قمشه ای
5 - قرآن کریم/(وزیری، جیبی، نیم جیبی -خط نیریزی / الهی قمشه ای
6 - کلیات مفاتیح الجنان/عربیانتشارات مسجد مقدّس جمکران
7 - کلیات مفاتیح الجنان/(وزیری، جیبی، نیم جیبی) خط افشاری / الهی قمشه ای
8 - منتخب مفاتیح الجنان/ (جیبی، نیم جیبی)خط افشاری / الهی قمشه ای
9 - منتخب مفاتیح الجنان/ جیبی، نیم جیبی)خط خاتمی / الهی قمشه ای
10 - نهج البلاغه/(وزیری، جیبی) سید رضی رحمه الله/محمد دشتی
11 - صحیفه سجادیه ویرایش حسین وزیری/الهی قمشه ای
12 - ادعیه و زیارات امام زمان علیه السلامواحد پژوهش مسجد مقدّس جمکران
13 - آئینه اسرارحسین کریمی قمی
14 - آثار گناه در زندگی و راه جبرانعلی اکبر صمدی
15 - آخرین پناهمحمود ترحمی
ص: 88
16 - آخرین خورشید پیداواحد تحقیقات
17 - آشنایی با چهارده معصوم (1و2)/شعر و رنگ آمیزیسیّد حمید رضا موسوی
18 - آقا شیخ مرتضی زاهدمحمد حسن سیف اللهی
19 - آیین انتظار (مختصر مکیال المکارم) واحد پژوهش
20 - ارتباط با خداواحد تحقیقات
21 - از زلال ولایتواحد تحقیقات
22 - اسلام شناسی و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
23 - امامت، غیبت، ظهورواحد پژوهش
24 - امامت و غیبت از دیدگاه علم کلامعلم الهدی / واحد تحقیقات
25 - امامت و ولایت در امالی شیخ صدوقسیّد محمّد حسین کمالی
26 - امام رضا، امام مهدی و حضرت معصومه علیهم السلام(روسی)آلمات آبسالیکوف
27 - امام رضا علیه السلام در رزمگاه ادیانسهراب علوی
28 - امام شناسی و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
29 - انتظار بهار و بارانواحد تحقیقات
30 - انتظار و انسان معاصرعزیز اللّه حیدری
31 - اهّمیت اذان و اقامهمحمد محمدی اشتهاردی
32 - با اولین امام در آخرین پیامحسین ایرانی
33 - بامداد بشریتمحمد جواد مروّجی طبسی
34 - بهتر از بهار/کودکشمسی (فاطمه) وفائی
ص: 89
35 - پرچمدار نینوامحمد محمدی اشتهاردی
36 - پرچم هدایتمحمد رضا اکبری
37 - پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و تروریسیم و خشنونت طلبیعلی اصغر رضوانی
38 - پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و جهاد و برده داریعلی اصغر رضوانی
39 - پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و حقوق اقلیت ها و ارتدادعلی اصغر رضوانی
40 - پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و حقوق زنعلی اصغر رضوانی
41 - پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و صلح طلبیعلی اصغر رضوانی
42 - تاریخ امیر المؤمنین علیه السلام / دو جلد شیخ عباس صفایی حائری
43 - تاریخ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله/دو جلد شیخ عباس صفایی حائری
44 - تاریخچه مسجد مقدس جمکران/(فارسی، عربی، اردو، انگلیسی) واحد تحقیقات
45 - تاریخ سید الشهداء علیه السلامشیخ عباس صفایی حائری
46 - تجلیگاه صاحب الزمان علیه السلامسید جعفر میرعظیمی
47 - تشرف یافتگان (چهار دفتر)میرزا حسین طبرسی نوری
48 - جلوه های پنهانی امام عصر علیه السلامحسین علی پور
49 - چهارده گفتار ارتباط معنوی با حضرت مهدی علیه السلامحسین گنجی
50 - چهل حدیث /امام مهدی علیه السلام در کلام امام علی علیه السلامسید صادق سیدنژاد
51 - چهل حدیث برگزیده از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آلهاحمد سعیدی
52 - حضرت مهدی علیه السلام فروغ تابان ولایتمحمد محمدی اشتهاردی
53 - حکمت های جاویدمحمد حسین فهیم نیا
ص: 90
54 - ختم سوره های یس و واقعهواحد پژوهش
55 - خزائن الاشعار (مجموعه اشعار)عباس حسینی جوهری
56 - خورشید غایب (مختصر نجم الثاقب)رضا استادی
57 - خوشه های طلایی (مجموعه اشعار)محمد علی مجاهدی (پروانه)
58 - دار السلامشیخ محمود عراقی میثمی
59 - داستان هایی از امام زمان علیه السلامحسن ارشاد
60 - داغ شقایق (مجموعه اشعار)علی مهدوی
61 - در انتظار منجی (روسی)آلمات آبسالیکوف
62 - در جستجوی نورصافی، سبحانی، کورانی
63 - در کربلا چه گذشت؟ (ترجمه نفس المهموم)شیخ عباس قمی / کمره ای
64 - دفاع از حریم امامت و ولایت(مختصر شب های پیشاور)کریم شنی
65 - دلشده در حسرت دیدار دوستزهرا قزلقاشی
66 - دین و آزادیمحمّد حسین فهیم نیا
67 - رجعت یا حیات دوبارهاحمد علی طاهری ورسی
68 - رسول ترکمحمد حسن سیف اللهی
69 - روزنه هایی از عالم غیبسید محسن خرّازی
70 - زیارت ناحیه مقدّسهواحد تحقیقات
71 - سحاب رحمت عباس اسماعیلی یزدی
72 - سخنرانی مراجع در مسجد جمکرانواحد پژوهش مسجد مقدّس جمکران
ص: 91
73 - سرود سرخ انارالهه بهشتی
74 - سقّا خود تشنه دیدارطهورا حیدری
75 - سلفی گری (وهابیت) و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
76 - سیاحت غربآقا نجفی قوچانی
77 - سیمای امام مهدی علیه السلام در شعر عربیدکتر عبد اللهی
78 - سیمای جهان در عصر امام زمان علیه السلام(دوجلدی)محمّد امینی گلستانی
79 - سیمای مهدی موعود علیه السلام در آئینه شعر فارسی محمد علی مجاهدی (پروانه)
80 - شرح زیارت جامعه کبیره (ترجمه الشموس الطالعه)محمّد حسین نائیجی
81 - شمس وراء السحاب/ عربیالسیّد جمال محمّد صالح
82 - صبح فرا می رسدمؤسسه فرهنگی تربیتی توحید
83 - ظهور حضرت مهدی علیه السلام سید اسد اللّه هاشمی شهیدی
84 - عاشورا تجلّی دوستی و دشمنیسید خلیل حسینی
85 - عریضه نویسیسید صادق سیدنژاد
86 - عطر سیبحامد حجّتی
87 - عقد الدرر فی أخبار المنتظر علیه السلام/عربیالمقدس الشافعی
88 - علی علیه السلام مروارید ولایتواحد تحقیقات
89 - علی علیه السلام و پایان تاریخسید مجید فلسفیان
90 - غدیرخم (روسی، آذری لاتین)علی اصغر رضوانی
91 - غدیرشناسی و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
ص: 92
92 - فتنه وهابیتعلی اصغر رضوانی
93 - فدک ذوالفقار فاطمه علیهاالسلامسید محمد واحدی
94 - فرهنگ اخلاقعباس اسماعیلی یزدی
95 - فرهنگ تربیتعباس اسماعیلی یزدی
96 - فرهنگ درمان طبیعی بیماری ها(پخش)حسن صدری
97 - فوز اکبرمحمد باقر فقیه ایمانی
98 - فریادرسحسن محمودی
99 - قصه های تربیتیمحمّد رضا اکبری
100 - کرامات المهدی علیه السلامواحد تحقیقات
101 - کرامت های حضرت مهدی علیه السلامواحد تحقیقات
102 - کمال الدین وتمام النعمة (دو جلد)شیخ صدوق رحمه الله/منصور پهلوان
103 - کهکشان راه نیلی (مجموعه اشعار)حسن بیاتانی
104 - گردی از رهگذر دوست (مجموعه اشعار)علی اصغر یونسیان (ملتجی)
105 - گفتمان مهدویتآیت اللّه صافی گلپایگانی
106 - گنجینه نور و برکت، ختم صلواتمرحوم حسینی اردکانی
107 - مام فضیلت هاعباس اسماعیلی یزدی
108 - مشکاة الانوارعلاّمه مجلسی رحمه الله
109 - مفرد مذکر غائبعلی مؤذنی
110 - مکیال المکارم (دو جلد)موسوی اصفهانی/ حائری قزوینی
ص: 93
111 - منازل الآخرة، زندگی پس از مرگ شیخ عباس قمی رحمه الله
112 - منجی موعود از منظر نهج البلاغهحسین ایرانی
113 - منشور نینوامجید حیدری فر
114 - موعودشناسی و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
115 - مهدی علیه السلام تجسّم امید و نجاتعزیز اللّه حیدری
116 - مهدی منتظر علیه السلام در اندیشه اسلامیالعمیدی / محبوب القلوب
117 - مهدی موعود علیه السلام، ترجمه جلد 13 بحار - دو جلد علاّمه مجلسی رحمه الله/ارومیه ای
118 - مهربان تر از مادر / نوجوانحسن محمودی
119 - مهر بیکرانمحمد حسن شاه آبادی
120 - میثاق منتظران (شرح زیارت آل یس)سید مهدی حائری قزوینی
121 - ناپیدا ولی با ما / (فارسی ،ترکی استانبولی، انگلیسی، بنگالا)واحد تحقیقات
122 - نجم الثاقبمیرزا حسین نوری رحمه الله
123 - نجم الثاقب(دوجلدی)میرزا حسین نوری رحمه الله
124 - ندای ولایتبنیاد غدیر
125 - نشانه های ظهور اومحمد خادمی شیرازی
126 - نشانه های یار و چکامه انتظارمهدی علیزاده
127 - نگاهی به مسیحیت و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
128 - نماز شبواحد پژوهش مسجد مقدّس جمکران
129 - نهج الکرامه گفته ها و نوشته های امام حسین علیه السلاممحمّد رضا اکبری
ص: 94
130 - و آن که دیرتر آمدالهه بهشتی
131 - واقعه عاشورا و پاسخ به شبهاتعلی اصغر رضوانی
132 - وظایف منتظران واحد تحقیقات
133 - ویژگی های حضرت زینب علیهاالسلامسید نور الدین جزائری
134 - هدیه احمدیه/(جیبی، نیم جیبی)میرزا احمد آشتیانی رحمه الله
135 - همراه با مهدی منتظرمهدی فتلاوی/بیژن کرمی
136 - یاد مهدی علیه السلاممحمد خادمی شیرازی
137 - یار غائب از نظر(مجموعه اشعار)محمد حجّتی
138 - ینابیع الحکمة/عربی - پنج جلدعباس اسماعیلی یزدی
جهت تهیه و خرید کتاب های فوق، می توانید با نشانی:
قم - صندوق پستی 617 ، انتشارات مسجد مقدّس جمکران مکاتبه و یا با شماره تلفن های 7253700 ، 7253340 - 0251 تماس حاصل نمایید.
کتاب های درخواستی بدون هزینه پستی برای شما ارسال می گردد.
سایر نمایندگی های فروش:
تهران: 66939083 ، 66928687 - 021
یزد:
6246489، 2-6280671 - 0351
فریدونکار: 14 - 5664212 - 0122
ص: 95