فروغ مسجد (6) : پنجمین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد

مشخصات کتاب

سرشناسه:همایش هفته جهانی مساجد (نخستین : 1382: تهران )

عنوان و نام پدیدآور:فروغ مسجد6: پنجمین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد/ [برگزارکننده ] مرکز رسیدگی به امور مساجد

مشخصات نشر:قم : موسسه فرهنگ ثقلین ، 1383.

مشخصات ظاهری:679 ص.

فروست:موسسه فرهنگ ثقلین ؛ 28

شابک:9649484248

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

یادداشت:پشت جلد به انگلیسی: .The world resepect week of Musque

یادداشت:کتابنامه به صورت زیرنویس

موضوع:مساجدها -- کنگره ها

شناسه افزوده:مرکز رسیدگی به امور مساجد

رده بندی کنگره: BP261 /ه8 1382

رده بندی دیویی:297/75

شماره کتابشناسی ملی: م 83-18497

ص: 1

اشاره

ص: 2

ف_روغ مسج_د

( 6 )

مجموعه رهنمودهای مراجع تقلید، سخنرانی ها و مقالات برگزیده

پنجمین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد

( 30 مردادماه 1386 _ 7 شعبان المعظم 1428 _ 21 آگوست 2007)

مرکز رسیدگی به امور مساجد

ص: 3

همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد (پنجمین: 1428 ق. = 1386 : تهران)

فروغ مسجد (6): مجموعه رهنمودهای مراجع تقلید، سخنرانی ها و مقالات برگزیده پنجمین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد(30مرداد1386،7شعبان1428،21آگوست2007)

مرکز رسیدگی به امور مساجد. تهران؛ قم انتشارات ثقلین، 1387 .

964 - 9960 - 18 - X

680 ص : مصور. _ (انتشارات ثقلین ؛ 52 )

فهرست نویسی براساس اطلاعات فیپا

کتابنامه.

1. مسجدها _ کنگره ها. 2 . مسجدها _ ایران _ کنگره ها. 3 . مسجدها _ مقاله ها و خطابه ها. 4 . مسجدها _ ایران _ مقاله ها و خطابه ها. 5 . مسجدالاقصی، بیت المقدس _ مقاله ها و خطابه ها. الف . عنوان. ب . عنوان: مجموعه سخنرانی ها و مقالات برگزیده چهارمین همایش بین المللی

هفته جهانی گرامی داشت مساجد (مرداد 1386 _ شعبان 1428 _ 21 آگوست 2007).

8 ه_ / 261 BP 75/297

1387

فروغ مسجد (6)

ناشر:

انتشارات ثقلین

دبیر کمیته علمی همایش: علی رضایی بیرجندی

صفحه بندی و ناظر چاپ: عبّاس رحیمی

لیتوگرافی و چاپ: نینوا

قطع:

وزیری _ 680 صفحه

تیراژ:

چاپ اوّل _ 5000 نسخه

تاریخ:

مردادماه 1387

نشانی :

مرکز انتشارات ثقلین: قم _ خیابان انقلاب _ چهارراه سجادیه _ کوچه شماره 33 _ پلاک 13

تلفن 7734467 _ دورنویس 7732864

دفتر مرکزی مؤسسه فرهنگی ثقلین: تهران _ تهرانپارس _ بین فلکه دوم و سوم

خیابان 182 غربی _ پلاک 6 تلفن 77702312 _ دورنویس 77881452

شماره شابک X _ 18 _9960_964

کلیه حقوق برای ناشر محفوظ است

ص: 4

فهرست مطالب

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

ص: 8

سخن ناشر

اتحاد و یکپارچگی، وحدت کلمه و همبستگی مسلمانان موضوعی است که همواره مورد توجه و عنایت الهی و سفارش اکید پیامبر صلی الله علیه و آله و سایر پیشوایان دین بوده است. قرآن همه پیروان دین حنیف را به وحدت و ثبات قدم در راه حق و اتحاد و اجتماع و اعتصام به ریسمان محکم الهی فرا می خواند و از اختلاف و تفرقه نهی و از آثار زیان بار و پیامدهای ناگوار آن برحذر می دارد.

انتشارات ثقلین که نشر و اشاعه فرهنگ قرآن و اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله را هدف اصلی خود می داند، بمناسبت سالی که از سوی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیده شد، اقدام به چاپ ششمین جلد از کتاب ارزشمند فروغ مسجد که حاصل سخنرانی های مراجع عالیقدر جهان اسلام و شخصیت های سیاسی و اجتماعی و نیز مقالات برگزیده ارائه شده به پنجمین همایش بین المللی هفته گرامی داشت مساجد می باشد، نموده است امید است مورد قبول حضرت حق قرار گیرد.

انتشارات ثقلین

ص: 9

ص: 10

پیش گفتار

بسم اللّه الرحمن الرحیم در آغاز سال 1386 هجری شمسی، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت آیه اللّه العظمی خامنه ای مدظله العالی بادرایت وتدبیروالای خوداین سال را، «سال اتحادملی وانسجام اسلامی» نامیدند. این رویه یک نوع هدف گذاری است که شناسه راهبردی نظام در آن سال را مشخص می سازد. با عنایت به تحولات جهانی و حرکات مرموز منطقه ای و فتنه انگیزی ها و تهدیدهای استکبار جهانی این اقدام حکیمانه و یکی از ضروریات جهان اسلام و تنها راهکار برای مقابله با ابزارهای گوناگون تخریبی دشمن، می باشد.

رهبر انقلاب با این نام گذاری اذهان اندیشمندان جهان اسلام را متوجه حساس بودن موضوع و مسؤولیت بزرگی که قرآن و اولیای الهی روی آن تأکید فراوان داشته اند نمود.

اتحاد و همگرایی جهان اسلام وابسته به عوامل متعدد درونی و برونی بوده و هست. اصول مشترک بین مسلمانان همانند اصل بنیادی توحید، نبوت، وجود قرآن کریم، کنگره عظیم حج، فروعات دین چون نماز، بیت المقدس به عنوان قبله اول مسلمین از عوامل همگرایی در جهان اسلام می باشند.

از سوی دیگر اتحاد و انسجام از جمله مفاهیم کلیدی و برجسته در مطالعات اجتماعی و جامعه شناختی است. افزون براین، این گونه مقولات در مباحث مربوط به توسعه سیاسی و اقتصادی در کشور نقش اساسی ایفا می کند، به طوری که اتحاد ملی در شکل گیری سامانه نظام سیاسی و اداره آن امری مسلم و اجتناب ناپذیر است و اساسا بدون اتحاد و همبستگی ملی، امکان رشد و توسعه و تعالی یک کشور میسر نیست و به فرموده مقام معظم رهبری،

ص: 11

همبستگی و اتحاد ملت مشارکت عمومی و اعتصام به ایمان الهی مهم ترین سلاح های ملت ایران برای خنثی سازی توطئه ها و تمهیدات دشمن هستند.

امروز وحدت و همبستگی ملی در ایران اسلامی و انسجام در دنیای اسلام بزرگترین مانع در برابر دشمنان آزمند و کینه توز است. دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب تمام تلاش های خود را برای تفرقه افکنی و یأس آفرینی در میان مسلمانان متمرکز ساخته اند و این دو شعار خنثی کننده تمام برنامه های دشمنان خارجی و عوامل سرسپرده داخلی آنان است. هرچند ضرورت پایبندی به اصول و مبانی برادری ایمانی و وحدت و انسجام اسلامی از بدیهیات کتاب و سنت و موردنظر شارع مقدس و سفارش مؤکد ائمه معصومین علیهم السلام است ولی میراث سنگین و تاریخی صدها سال اختلاف و کینه و کدورت و جنگ و نزاع فرقه ای و دسیسه های استعماری و استکباری در دهه های اخیر که تلاش نمود، آتش تعصب و تکفیر و تفسیق را بین مسلمانان رواج دهد، آنچنان آسمان برادری بین مسلمانان را تیره و غبارآلود کرده که گاهی از بدیهی ترین موضوعات غفلت شده است.

تهاجم سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و تبلیغاتی دشمنان قسم خورده مسلمین بویژه امریکا و اسرائیل به اسلام و سرزمین های اسلام لزوم اتحاد و همبستگی مسلمانان در برابر دشمن مشترک و اتخاذ موضع واحد در مسائل جهانی را امری انکارناپذیر نموده است.

از سوی دیگر، اتحاد و انسجام اسلامی یک مقوله اجتماعی است و بدون مشارکت عمومی نمی توان به این مهم دست یافت برای تحقق این امر می توان از مسجد به عنوان یک نهاد دینی و فرهنگی و یکی از مهمترین کانون های اجتماعی که از جایگاه ویژه ای در جامعه برخوردار است کمک گرفت که با احیاء و تقویت کارکردهای خود نقش بسیار مهمی در فرهنگ سازی برای تفاهم و احترام به ارزش های مشترک جهان اسلام و دفاع و پاسداری از آنها ایفا کند و در نتیجه بستر مناسبی را برای برقراری اتحاد ملی و انسجام اسلامی فراهم آورد.

مسؤولین مرکز رسیدگی به امور مساجد که همواره پیرو ولایت و رهبری بوده و در این مسیر گام برداشته اند در سالی که به سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی نام گذاری

ص: 12

شده است؛ بمناسبت بزرگداشت هفته جهانی گرامی داشت مساجد به محضر مراجع عظیم الشأن حضرات آیات عظام مکارم شیرازی، جوادی آملی، نوری همدانی، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی مشرف شدند و از بیانات آیات و حجج اسلام استادی، موحدی کرمانی و سید احمد خاتمی در همایش های مقدماتی هفته جهانی بهره مند شدند.

و رهنمودهای آنان را در ارتباط با مسجد و راهکارهای ارتقای کیفی و کمی مساجد اخذ نمودند. همچنین مهمانان گرانقدر همایش بین المللی هفته گرامی داشت مساجد ریاست محترم مجلس هفتم جناب آقای حداد عادل و نیز ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص ملت نظام حضرت آیت اللّه هاشمی رفسنجانی دامت برکاته و نیز شهردار محترم شهر تهران جناب آقای دکتر قالیباف راهنمائی های لازم را ارائه نمودند.

در این اجلاس دو کمیسیون ذیل:

1 _ مسجد مطلوب اسلامی؛ 2 _ مسجد پایگاه وحدت، تشکیل شد که گزارشی از آن نیز تقدیم شده است. همچنین بیانیه پایانی این همایش که مورد تأیید شرکت کنندگان قرار گرفت تقدیم شده است.

همچنین دومین همایش ائمه جماعات اهل قلم رادرمحضرآیه اللّه العظمی جوادی آملی برگزار نموده و از راهنمائی های راهگشای معظم له استفاده نموده و نیز اولین همایش محراب و منبر با حضور ائمه جماعات اهل قلم و خطبا و وعظا استان تهران برگزار شد که بسیار مورد استفاده قرار گرفت.

در پایان همایش بین المللی به برترین های محراب، منبر و اهل قلم و نویسندگان مقالات و نیز فعالان برتر فعالیت های فرهنگی مسجد هدایایی تقدیم شد.

در بخش دوّم کتاب، مقالات برتر ارسال شده به کمیته علمی ستاد که بعد ارزش یابی و آوردن امتیاز برخی از آنها در اجلاس قرائت گردید، ارائه گردیده است.

به امید ارتباط وثیق و کارآمد شدن مساجد در ایران اسلامی و سراسر جهان.

دبیر کمیته ی علمی ستاد گرامی داشت هفته ی جهانی مساجد علی رضایی بیرجندی

ص: 13

ص: 14

رهنمودهای امام خمینی قدس سره

1 _ من امروز باید بگویم که تکلیف است برای مسلمان ها حفظ مساجد.

2 _ حفظ مساجد امروز جزو اموری است که اسلام به او وابسته است.

3 _ مسجدها را خالی نکنید تکلیف است امروز.

4 _ ای ملت! مسجد های خودتان را حفظ کنید.

5 _ نهضت را از راه مساجد _ که دژهای محکم اسلامند _ زنده نگه دارید.

6 _ این مساجد باید مرکز تربیت صحیح باشد.

7 _ مسجد مرکز اجتماع سیاسی است.

ص: 15

ص: 16

رهنمودهای مقام معظم رهبری دامت برکاته...

رهنمودهای مقام معظم رهبری دامت برکاته در دیدار با شرکت کنندگان داخلی و مهمانان خارجی سومین همایش بین المللی هفته گرامی داشت مساجد .

1 _ مساجد یکی از امتیازات اسلام و متعلق به مردم است. جایگاه عبادت و ارتباط انسان با خدا مساجد است.

2 _ مراسم مسجد منحصر در مراسمی خاص نیست بلکه مکان توجه و ذکر و نماز و شناخت یکدیگر و محل تصمیم گیری اجتماعی و سیاسی است.

3 _ استفاده از مسجد برای دنیای اسلام فرصتی مغتنم است چون محور اجتماع مردم است.

4 _ باید کانون مساجد شوق آور و شوق آفرین باشد تا دل ها به آمدن مساجد رغبت و شوق پیدا کند.

5 _ جاذبه های مساجد عبارت اند از استفاده از ابزارهای تبلیغی، کتابخانه های مطلوب، روش های هنری برای تبلیغ مفاهیم دینی و تولید شوق به عبادت از مواردی است که لازم است در باره آن مطالعه شود.

6 _ ارتباط بین مساجد در کشورهای اسلامی بسیار پسندیده و نیکوست.

7 _ خیانتی که در آن زمان به مسجدالاقصی شد، نشان دهنده جهت گیری دنیای سلطه بر ضد مظاهر اسلامی بود.

ص: 17

8 _ جزو کارهای خوب سازمان کنفرانس اسلامی نامگذاری هفته جهانی مسجد بود و باید این دستاویز عقیدتی و سیاسی رها نگردد.

9 _ نفس مسئله عمران مساجد و پرداختن به عمران و آبادانی مسجد مهم است، اما مسئله عمران مساجد فقط عمران ظاهری نیست، بلکه عمران معنوی اهمیت بالاتری دارد.

ص: 18

بخش اوّل: سخنرانی ها

اشاره

ص: 19

ص: 20

فصل اوّل: رهنمودهای مراجع عظام تقلید دامت افاضاتهم

اشاره

رهنمودهای مراجع عظام تقلید دامت افاضاتهم در دیدار با ائمه جماعات و مسؤولان مرکز رسیدگی به امور مساجد

ص: 21

ص: 22

گزیده سخنان حضرت حجه الاسلام والمسلمین ابراهیمی

گزیده سخنان حضرت حجه الاسلام والمسلمین ابراهیمی ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد در محضر مراجع معظم تقلید بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه والصلاة والسلام علی رسول اللّه و علی آله و قال اللّه الحکیم:

« وَ أَنَّ الْمَسَاجِدَ للّه ِِ فَلاَ تَدْعُوا مَعَ اللّه ِ أَحَدا ».

جمعی که در محضر حضرت عالی حضور پیدا کرده اند ائمه محترم جماعات استان تهران و بخش شوراهاست که سنگینی تشکیلات مرکز رسیدگی به امور مساجد بر شانه این عزیزان است، مدیران حوزه های هفده گانه استان تهران، معاونان مرکز رسیدگی به امور مساجد و بخشی از ائمه جمعه استان تهران می باشند و منظور از زیارت حضرت عالی این است که ما در آستانه برگزاری هفته جهانی گرامی داشت مساجد هستیم که در مردادماه برگزار می شود و از طرفی ما همواره خواسته ایم مساجد استقلالش حفظ بشود و حفظ استقلال مساجد قطعا با ارتباط با مراجع می تواند حفظ بشود، برنامه هایی که امسال برای هفته جهانی مساجد داریم با عنایت به شعار مقدسی که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند: «سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی»، ما هم برنامه هایمان را با محوریت این شعار تدوین کرده ایم

ص: 23

یعنی فراخوان مقاله و برنامه ها همه حول محور اتحاد ملی و انسجام اسلامی تدوین شده و ان شاءاللّه انجام خواهد شد و در هفته جهانی مساجد ما در استان تهران هفت اجلاس بزرگ ان شاءاللّه برگزار خواهیم کرد که برنامه هایش تدوین شده و یک اجلاس بزرگ تر با مشارکت مهمانان خارجی ان شاءاللّه در تهران برگزار خواهد شد. برای اهل قلم پیش بینی های لازم شده که جلسه بزرگ اهل قلم با حضور حضرت آیه اللّه جوادی آملی برگزار شد که بسیار برای ما پربار و الهام بخش بود.

این جلسه که ما خدمت شما آمدیم برای بهبود مساجد، ما را ارشاد و راهنمایی بفرمایید و از حضرت عالی تقاضای راهنمایی داریم که ما چگونه مساجد را از حالت گذشته به یک حالت تکامل یافته ان شاءاللّه برسانیم، گرچه عزیزان ما ائمه جماعات زحمت کشیده اند و مساجد امروز در یک فضای زیبایی قرار گرفته است، یعنی در گذشته کسی به فکر مسجد _ در بین مسؤولان دولتی _ نبود اما الآن این مسئله جایگاه خود را پیدا کرده است

ص: 24

هم در مجلس و هم در دولت و هم در جاهای دیگر، و هر کسی به نحوی و هر مسؤولی می آید می گوید من می خواهم فعالیت هایم را با محوریت مسجد انجام دهم برای ما افتخار بزرگی است که امروز هر شهرداری که عوض می شود می گوید من با محوریت مسجد می خواهم کار کنم، دولت عوض می شود می گوید با محوریت مسجد. سال گذشته دولت از ما تقاضا کرد که در استان ها برایشان برنامه ریزی کنیم، چون برنامه ریزی دولت با محوریت مساجد است و ما هم در سرتاسر کشور برایشان برنامه ریزی کردیم و اعضای هیأت دولت و معاونان رئیس جمهور در آن مراسم در سرتاسر کشور در 29 استان با پوشش مرکز حضور پیدا کردند و این می رساند که بحمداللّه مساجد جایگاه خود را پیدا کرده است، اما ما به این قانع نیستیم، بلکه می خواهیم مثل صدر اسلام که همه چیز در مسجد با محوریت مسجد و با فرهنگ مسجدی اداره می شد بر جامعه ما هم این فرهنگ حاکم بشود ان شاءاللّه و برای اینکه به این قله برسیم ما از مراجع بزرگوار تقاضا داریم ما را حمایت کنند تا ما بتوانیم مسجد

ص: 25

رادر آن جایی که خدا خواسته فی بیوت اذن اللّه عن ترفع که مرحوم شیخ طوسی می گوید: مقاما و علامه طباطبایی رضوان اللّه تعالی علیه می فرماید: مقاما و منزلتا که ما جمع بین نظر دو بزرگوار می کنیم و می گوئیم هم بنائا و هم مقاما و منزلتا مسجد در جایگاهی قرار بگیرد که خدا می خواهد. لذا تقاضای ما از بزرگان این است که در این مسیر ما را کمک و یاری کنند که مساجد شکوفا شوند و جایگاه واقعی خود را پیدا کنند. چون هم نظر حضرت امام و هم مقام معظم رهبری این است که مساجد نباید دولتی بشود و مستقلاً مساجد روی پای خودش بایستد و برای اینکه روی پای خودش باشد ما تلاش می کنیم که ان شاءاللّه بانظر مراجع بزرگوار به این قله رفیع و منیع ان شاءاللّه نائل بشویم. منتظر ارشادات حضرت عالی هستیم.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 26

رهنمودهای حضرت آیه اللّه العظمی مکارم شیرازی دامت برکاته

در دیدار با جمعی از ائمه جماعات و مسؤولان مرکز رسیدگی به امور مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم و به نستعین و صلی اللّه علی سیدنا محمّد و علی آله الطیبین الطاهرین و سیما بقیه اللّه المنتظر ارواحنا فداه و لاحول و لاقوة الا باللّه العلی العظیم.

ص: 27

از دیدار شما بزرگواران و بیاناتی که برادر عزیزمان در شأن نزول و شأن ورود این جلسه ذکر کردند، که بسیار جامع و وافی و کافی بود، بسیار خوشوقتم. جنایتی بر مسجد الاقصی وارد کردند به امید این که این مرکز بزرگ اسلامی را درهم بکوبند، حرکتی وسیع و مداوم پدید آوردند.

حقیقت این است که مسجد در اسلام پایگاه بسیار عظیمی است، ما اگر تاریخ اسلام را ورق بزنیم و به صدر اسلام برگردیم و زمان پیامبر اکرم را ببینیم خواهیم دانست که مسجد پایگاه تمام فعالیت های اسلامی بوده است اولاً مسجد پیغمبر خیلی ساده بود، تاریخ و روایات به ما می گوید دیوار آن گلی و به اندازه قامت یک انسان بود فرشی هم جز حصیر نداشت، خدمت پیغمبر اکرم آمدند عرض کردند یا رسول اللّه ، روزهای گرم آفتاب آزارمان می دهد روزهای سرد و بارانی، باران مزاحم است، اجازه بدهید سقفی برای مسجد درست کنیم، پیغمبر اجازه داد سقف درست کنند که عبارت بود از ستون هایی از نخل خرما و برگ های نخل روی هم قرار دادند و تا سال آخر عمر پیغمبر مسجد به همین صورت بود، ولی همین مسجد دنیا را تکان داد، تمام حقایق را پیغمبر اکرم در آنجا برای مردم بیان می کرد آیات قرآن را در آنجا برای مردم می خواند دانشگاه عالی اسلام، سپاه و ارتش پیغمبر هم بود، لشکرهای وسیع به سوی میدان ها و جنگ های اسلامی از همین مسجد شروع می شد بیت المال اسلام همان جا بود دادگاه اسلام هم همان مسجد بود. بسیاری از دعاوی در همان مسجد حل و فصل می شد، یعنی مسجدی به همان سادگی مرکز فعالیت های مهم و وسیع، و همان بود که باعث پیشرفت اسلام شد و در مدت کوتاهی حرکاتی که از این مسجد شروع شد تمام جزیره العرب را فراگرفت بعد از پیغمبر تداوم یافت و در بخش عظیمی از دنیا را فرا گرفت، به قول مورخان صد سال نگذشته بود که اسلام از دیوار چین تا کرانه های اقیانوس اطلس گسترش پیدا کرد، این بود مسجد، امروز هم مسجد همان مسجد باید باشد و برنامه همان برنامه، البته جامعه گسترش پیدا کرده، تغییرات پیدا کرده، برای بسیاری از مسائل کانون هایی فراهم شده، ولی الهام بخش باید همان مسجد باشد. یعنی در ادامه اش باز باید مسجد باشد، چه در دوران جنگ تحمیلی و قبل از آن در دوران انقلاب مسجد باعث حرکت

ص: 28

توده های عظیم مردم انقلابی شد، مسجد بود که بسیجیان را تربیت کرد و به میدان جنگ تحمیلی فرستاد و ما را از چنگال دشمنی که همه ابرقدرت ها به حمایت از او برخاسته بودند نجات داد، مسجد هست و بود که همه حرکات مردمی برای ساختن مدارس، مساجد، حسینیه ها، کتابخانه ها، صندوق های قرض الحسنه و برنامه های مردمی، و نظایر این ها را سامان می دهد مسجد بود و مسجد هست که عاشورای امام حسین را زنده نگه داشت، همه را باید از مساجد بدانیم و مساجد را باید همان گونه فعال کرد، و برای فعال کردن مساجد باید جاذبه هایی برای مساجد درست کرد که مسجد جمعیت ها را به خود جذب کند مخصوصا نسل جوان، جوانانی که در خطرند، جوان زیر بمباران شبهات سایت ها و رسانه های بیگانه شب و روز بمباران می شوند، جوانانی که زیر بمباران فساد اخلاقی قرار دارند، مسجد باید جاذبه داشته باشد این ها را به سوی خودش جذب کند، بیمه کند بسازد به میدان دشمن بفرستد، این مسجد مطابق روایتی که من این روایت را دیده ام اما به خاطر ندارم

ص: 29

که منبعش را برای شما عرض کنم، که معصوم می فرماید هر کجا مسجدی ساخته شد قبل از آن در آنجا خون شهیدی ریخته شده است، این حدیث خیلی پر معناست، پایه ستون های مسجد بر خون های شهیدان نهاده شده، تداومش هم ممکن است همین راه باشد مسجد بی زحمت به دست نیامد با خون شهید به دست آمد و بدون زحمت تداوم پیدا نمی کند ارزان به دست نیاوردیم که از آن ارزان بگذریم این مسجدی که آن روز پیغمبر با آن برنامه ساخت امروز تبدیل شده به مسجد النبی که می گویند وسعت مسجد النبی فعلی نزدیک به حدود تمام مدینه زمان پیغمبر می رسد، ولی متأسفانه این مسجد با آن عظمت آن کارآیی لازم را ندارد، انسان انتظار دارد در مورد مهم ترین مسائل اسلام مبارزه با صهیونیست، مبارزه با ابرجنایتکاران، مبارزه با کسانی که می آیند پیغمبر اسلام را مسخره می کنند، مبارزه با آنهایی که به پیغمبر اسلام جسارت کرده به سلمان رشدی مرتد جایزه می دهند با رذالت تمام، مسجد فعلی که ما می گوییم در این جهت گام برنمی دارد، گاهی انسان مشرف می شود در آن مسجد می نشیند من خود دیدم در باره مسئله جن داشت صحبت می کرد امام جمعه، یک وقت درباره سحر و جادو صحبت می کرد، از این مسائل، گاهی از یک مسئله مهم صحبت می کنند ایها الناس شما که به مسجد می آیید دهان شما بوی پیاز ندهد مردم ناراحت می شوند.

الحمدللّه انقلاب اسلامی آمد مسجد را از آن زمان طاغوت درآورد، مساجد عامل حرکت و برنامه حرکت شد، نماز جمعه ها، مصلی ها، مسجدها فعال شد هر کجا انقلاب اسلامی نفوذ کرد به همین صورت است. کسانی که از عراق آمده اند و نماز جمعه ها را دیده بودند و تعریف می کردند می گفتند حال و هوای اول انقلاب ایران است. جوانان زیاد می آیند برای نماز جمعه مساجد، همان شور و نشاط را دارند در لبنان که دیدیم چه شور و نشاطی به پا شد مسجد باید از این نمونه باشد، ما سه تا دشمن مهم در دنیای امروز داریم بعضی از آنها تمام اسلام را هدف گیری کرده اند بعضی پیروان مکتب اهلبیت را، مساجد باید در برابر این سه دشمن خطرناک بایستد، دشمن اول همان مستکبران دنیا هستند، آن هایی که می خواهند تمام ثروت های دنیا به جیب شان ریخته شود و جهان سوم مصرف کننده اجناس

ص: 30

آنها و در واقع برده آنها باشند ولو برده داری به صورت دیگر باشد، ما یک حرکت علمی می کنیم می رویم به سمت جلو از راه های مختلف می خواهند جلوی حرکت علمی ما را بگیرند. ایران نباید انرژی هسته ای صلح آمیز داشته باشد صلح آمیز نیست هرچه می گوئیم شما شب و روز می آیید می بیند بازرس می فرستید پشت سر هم هدف آنان جلوی حرکت علمی را گرفتن، تکنولوژی ها برای خودشان، علوم دانشگاه و ثروت ها مال خودشان، بقیه مصرف کننده باشند، تلاش می کنید شما اگر ما در مقابل تان تسلیم نشویم صبح برق شما را قطع می کنند در گرمای تابستان برق از کار می افتد داد همه بلند می شود مجبور می شویم تسلیم بشویم تسلیم فرهنگ شان، تسلیم خواسته هایشان، تسلیم منافع نامشروع شان. این ها دشمنان ما هستند، اخیرا خودشان را نشان دادند چه کار می کنند این کار زشت و وقیح و بی شرمانه ای که ملکه انگلستان حتما با مطالعه سران کشور انگلستان چنین کاری می کنند خودسرانه نمی کنند، با دست سیاستمداران، سیاستمداران نماینده سرمایه داران جهانخوار چنین حرکت زشتی که انجام شد آمدند به سلمان رشدی مرتد لقب پر افتخاری دادند، چرا این کار را کردید؟ ما به خاطر ادبیاتش کار ادبی کرده کتاب هایی نوشته، هیچ انسان بی مغزی این کار را می کند؟ ولو خوب شد این کار را کردند با تمام جهان اسلام طرف شدند، و همه مسلمانان فهمیدند این ها دشمنان قدیمی اند، انگلستان دشمن قدیمی سرسختی است، آمریکا هم در دامن انگلستان پرورش یافت، نشان دادند، در مسئله کاریکاتورهای ضد پیغمبر اکرم هنگامی که گروهی این کار را کردند ما می بینیم سران اروپا تأیید کردند نگفتند کار یک عده روزنامه چی بوده است و ما طرفدار آزادی قلمیم نه ما باید به قبل برگردیم، چرا؟ توهین به پیغمبر اکرم کردند این ها دشمنان ما هستند شمشیر را از رو بسته اند و در مقابل ما هستند، ما مسلمان ها باید بیدار باشیم، شیعه و سنی همه و همه دست به دست هم بدهیم حرکت هم از مساجد باید شروع بشود، ما بسیار متأسفیم که اخیرا شنیده ایم در مصر بخشنامه ای کرده اند که برای مساجد گلدسته نسازند و اذان از گلدسته ها پخش نشود، اگر برای مساجد گلدسته بسازند هر خارجی وارد شهر بشود می گوید گلدسته ها سر به آسمان کشیده معلوم می شود این ها مذهبی هستند موقع ظهر که می شود صدای اذان همه جا را می گیرد

ص: 31

دست هایی در کار هست، مصری که از مراکز مهم اسلام است امیدواریم رابطه ما با آنها قوی بشود، یعنی همه دست به دست هم بدهیم و جهان اسلام را واقعا زنده کنیم در میان همین مصریان، در کنار دانشجویان و دانشمندان الازهر یک همچنین بیانیه ها و دستوراتی هم صادر می شود، که همین مسجد هم رنگش را از دست بدهد بشود یک عمارت معمولی. این ها دشمنان ما از خارج دارند با هم کار می کنند ایادی آنها وابستگان آنها در مطبوعات و غیرمطبوعات در جاهای مخلتف افراد نفوذی دارند این یک دشمن بزرگی است کوتاه سخن عرض کنم اینها یقین پیدا کردند که مانع اصلی برسر راه آنان اسلام است و با صراحت هم می گویند این را کدام اسلام؟ اسلام جهانی اسلامی که در میدان باشد مثل ایران، نه اسلامی که فقط نماز و روزه داشته باشد و کار به کاری نداشته باشد، اسلام زمان شاه.

دشمن دومی که ما داریم سیل فساد است، منهای کارهای جهانخواران یک سیلی حرکت کرده، سیل جهان مادی است، این سیل را این ها راه انداخته اند برای خودشان چکار می کنند؟ انواع فیلم های فاسد، عکس های مستهجن، شبهه افکنی، دست در دست جهانخواران هم دارند منهای آن هم مفاسد هست، و من امیدوارم بتوانیم در مقابل این ها پیروز شویم در تمام خانه ها راه پیدا کرده، ما مأیوس نمی شویم ما متکی به فرهنگ غنی اسلام هستیم فرهنگ غنی اسلام می تواند در مقابل این ها بایستد تجربه ای در ایران داریم تجربه دیگری که در نسل جدید ما دید تجربه لبنان است نسل جدید تجربه انقلاب اسلامی را در لبنان دید با چشم خودمان دیدیم و تجربه کردیم معلوم شد «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن اللّه » معلوم شد تجربه لبنان نشان داد ما با تکیه بر فرهنگ اسلام می توانیم در مقابل این سیل بنیانکن فساد مقابله کنیم، این هم همدلی لازم دارد این هم حرکت از مساجد لازم دارد، کلاس ها برای جوان ها گذاشتن، کتابخانه ها سخنرانی ها، اردوهای زیارتی، حتی تفریحی که در لابلای این تفریح برنامه های فرهنگ اسلامی جاسازی بشود، نشریات، و انواع برنامه ها، این هم دشمن دوم است که شما برادران عزیز و آقایان محترم، ائمه جماعات و ائمه جمعه، دانشمندان پژوهشگر، بتوانید در مقابلش بایستید و دشمن سوم هم که مخصوص پیروان اهلبیت است سلفی های متعصب خونخوار آدم کش جانی که در دنیا

ص: 32

سابقه ندارد حجاج هم این طور نبوده است. هیتلر هم این جور نبود، هیچ کسی هم این طور نبوده آبروی اسلام را در دنیا بردند که خدا آبروی این ها را ببرد، چه جنایت هایی در عراق دارند انجام می دهند، نه بر پیر رحم می کنند نه بر جوان، نه بر کودک نه بر زن، نه بر بنا ولو بنای تاریخی منهای بنای مقدسه نه بر مساجد، هر چه دم دست شان می آید ویران می کنند، اصلاً غیر از ویرانی و خونریزی در مکتب آنها چیزی نیست، این ها هم یک جمعیت خطرناکی هستند مخصوصا در برابر جهان تشیع دیدید در سامراء چه جنایتی کردند، یکی از شخصیت های عراق به من گفت اصلاً یک کامیون توقیف کردند بارش ده تن مواد منفجره داشت، ده تن شوخی نیست، کجا بارگیری شده، آوردند تقسیم کنند یا یکجا ببرند یک شهر را ویران کنند، ما چنین دشمنانی داریم کسانی هم به این ها کمک می کنند ولی من بشارتی را در مقابل این به شما عرض کنم که شما آگاه به این بشارت هستید و آن این است همه این ها به این خاطر است که پیروان مکتب اهلبیت روز به روز در دنیا قوی تر می شوند، بعد از پیروزی انقلاب بزرگ ایران این ها فعال شدند، چرا؟ برای اینکه در کشورهای اسلامی یک آمار زیادی دارند گرایش به مذهب اهل بیت پیدا می کنند، همه ما دست به دست هم بدهیم و مذهب اهلبیت را احیاء کنیم نه، انحصارطلبی بسیار جای تأسف است که در مسجد مدینه در کنار خانه خدا کنار قبر پیغمبر به شیعیان بدترین اهانت ها را می کنند، ما یک نامه ای به وزیر محترم خارجه نوشتیم که اقدامات زیادی کردند اخیرا به ما جواب دادند که اقداماتی شده ولی در عمل حاجی هایی که آمدند می گویند وضعیت بهتر نشده یکی از مراجع اخیرا آمده بود می گفت به او هم در آنجا توهین کردند یکی از دیپلمات های عالی رتبه رفته بود به او هم توهین کردند من در اینجا عرض می کنم نباید به آن قول هایی که داده اند دولتمردان ما قناعت کنند اگر این وضع ادامه پیدا کند واللّه چنین عمره ای به نفع عالم تشیع نیست و ما اگر ناچار شدیم به سهم خودمان با سایر مراجع عمره را تحریم خواهیم کرد.

مراجع شیعه با این قدرت و قوت آنها چهار نفر افراد را پیدا بکنند و به زبان فارسی آشنا بشوند و توهین بکنند؟ این چه مستحبی است که ما انجام می دهیم؟ آنها خیال می کنند با این کارها جلوی پیشرفت تشیع گرفته می شود، سازمان حج، دولتمردان همه باید برای این

ص: 33

مسئله فکر بکنند، که آیا این وضع ادامه اش به نفع جامعه تشیع است یا خیر، برای جوان شبهه افکنی می کنند. بارها گفته ایم حرف حساب دارید سران تان بیایند بنشینند در یک مجلس با هم صحبت کنیم منطقی از رسانه ها پخش بشود چهار تا بی سواد را فرستادند آنجا فحاشی کنند این باعث پیشرفت شماست؟ بررسی کنند.

شما باید در مساجد جواب شبهات آنها را بدهید. خیلی هم جواب شبهات روشن داده شود مخصوصا جواب های نقضی من با هر یک از علمای آنها صحبت کردم که بابا شما می گویید باید قبور خراب بشود این گنبد و بارگاه با عظمت پیغمبر در میان شما چه می کند؟ هیچ جوابی ندارند، بهانه های مختلفی می آورند بعضی می گویند ما می ترسیم از مسلمانان دنیا، و الا این راهم ویران می کردیم. چنین جرأتی دارند این حرف را بزنند شما معنی شرک را نفهمیده اید، در مساجد معنی شرک باید بیان شود، وقتی می گوییم شما قرآن را می بوسید می گویند بله این سنت است، حجرالاسود را می بوسید می گویند سنت است، زمین را می بوسید، یا حجر الاسود شرک است، پس معلوم می شود دو شرک داریم شرک جایز و شرک حرام. شرک جایز که حجرالاسود را جلد قرآن را می بوسید شرک حرام این ها را باید در مساجد تبیین کرد کتاب هایی هم در این زمینه نوشته شده جوانان را باید بیمه کرد در مقابل این شبهات به هر حال فکر می کنم زیاد صحبت کردم، ببخشید، بسیار کار خوبی است که در این هفته جهانی مسجد دست به دست هم بدهیم با مراجع تماس می گیرید کنار هم می نشینید کتاب می نویسید، برنامه هایتان را هماهنگ می کنید با منطق و ادبیات زمان و ان شاءاللّه لطف خدا شامل حال شما می شود، قرآن وعده داده «والذین جاهدوا فینالنهدینهم سبلنا» خدا ما را تنها نمی گذارد خدا وعده داده «انا لننصر رسلنا والذین آمنوا فی الحیاة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد» وعده خدا تخلف ناپذیر است ما قلبمان محکم است بع یاری خدا هم در دنیا هم در آخرت ان شاءاللّه پیش می رویم و عنایات امام زمان شامل حال ما خواهد بود من به سهم خودم در خدمت شما هستم. امیدواریم بتوانیم گام هایی که شایسته است برداریم من از حضور همه شما تشکر می کنم و امیدوارم موفق و پایدار باشید.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 34

رهنمودهای حضرت آیه اللّه العظمی صافی گلپایگانی دامت برکاته

در دیدار با جمعی از ائمه جماعات و مسؤولان مرکز رسیدگی به امور مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا ابی القاسم محمّد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیما مولانا بقیة اللّه فی الارضین و لعن علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.

ص: 35

بسیار تشکر می کنم از این که بنده را به زیارت خودتان وارد فرمودید، ثانیا ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را تسلیت عرض می کنم ارتحال حضرت آیه اللّه فاضل را که ضایعه جبران ناپذیری برای جامعه روحانیت است، تسلیت عرض می کنم، امیدوارم که همه با عنایات حضرت بقیه اللّه ارواحنا فداه موفق باشید و در این زمان احساس مسؤولیت بکنیم و وظایف بزرگی را که به عهده ما قرار داده شده است ان شاءاللّه به نحو احسن انجام دهیم تا موجبات شادی وجود مبارک ایشان را فراهم کنیم. از جمله مسائل بزرگ و سنگینی که به دوش ائمه مساجد و جماعات هست و در اسلام هم مورد توجه است، وقتی که انسان تاریخ را مطالعه می کند، نقش مساجد همیشه در جامعه اسلامی عزت آفرین بوده است و حفاظت حریم دین و احکام اسلام و تبلیغات دین و امر به معروف و نهی از منکر و بیشتر از آن جهاتی که مربوط است به بقای اسلامی و مذهب و شعائر است همه توسط مساجد و ائمه جماعات مساجد و کسانی که در مساجد اجتماع می کنند همه این ها از سوی آنها اجرا می شده است، یعنی در حیات دین حیات مساجد نقش اساسی داشته است و الآن هم در کل عالم اسلام این نقش را ایفا می کند و از همین آیه شریفه «اِنّ اوّل بیتٍ وُضِعَ للناس» استفاده می شود که مساجد برای مردم است و مردم باید مساجد را آباد کنند و البته اول جایی که خداوند متعال برای مردم قرار داده از همین آیه معلوم می شود که کعبه است. بیوت دیگری که برای عبادت خداوند متعال تأسیس می شده و می شود همه برای مردم است برای این که مردم از این مساجد استفاده بکنند و بهره مند بشوند در حیات معنوی خودشان از بعد اخلاقی خودشان امر به معروف نهی از منکر استقلال عزت همه چیز مسجد بسیار اهمیت دارد و جماعاتی که در مساجد تشکیل می شود و ائمه جماعاتی که در مساجد نقش ایفا می کنند و مردم را راهنمایی و هدایت می کنند و از حدود و ثغور مذهب حمایت می کنند و مردم را بیدار و آگاه می کنند. این ها وظایف بزرگی دارند که اجر و ثواب آن را نمی توانیم تصور بکنیم که چقدر است تلاش سنگینی را که باعث خشنودی خلق و خداوند متعال می شود عهده دار هستند تأکیداتی که ما در روایات می بینیم و راجع به مساجد است، راجع به این که مردم با مساجد ارتباط داشته باشند قطع ارتباط نداشته باشند راجع به نماز جماعت در مسجد

ص: 36

این ثواب ها و فضیلت هایی که مقرر شده است این ها گزاف نیست این ها براساس این اصل است که مسجد اگر چنانچه برقرار باشد و در جامعه نقش خود را ایفا کند می شود گفت همه جهات جامعه بواسطه آن تأمین می شود و همه کارها اصلاح می شود در اصلاح امور مسجد نقش دارد در کتاب من لایحضره الفقیه صدوق قدس سره راجع به ثواب نماز جماعت در مسجد می نویسد حضرت رسول صلی الله علیه و آله می فرماید: کسانی که مردم را ترغیب می کنند که در مساجد حضور پیدا کنند این ها نظر به برکاتی است که مساجد و حضور مردم در مساجد باعث قوت و شوکت اسلام است آنهایی که نقشه های بد دارند آنها مرعوب می شوند وقتی ببینند که مساجد مسلمان ها مملو از جمعیت است و مردم حضور دارند این تأکیداتی که در روایات فرمودند براساس این برکاتی است که در مساجد و اجتماع مردم در مساجد وجود دارد و با حضور مردم در مساجد این برکات حاصل می شود می فرماید:

«من مشی الی مساجد اللّه تعالی فله بکل خطوة خطاها حتی یرجع الی منزله عشرحسنات ومحی عنه عشر سیئات و رفع له عشر درجات».

چه مسئله ای است که این همه اهمیت دارد این مساجد و نماز جماعت هایی که در مساجد برقرار می شود کسانی که حضور پیدا نمی کنند و محروم هستند این ها از چه سعادت هایی محروم می شوند در آنجا تبلیغ دین می شود احکام اسلام را فرا می گیرند با مؤمنین ارتباط پیدا می کنند این همه برکات مساجد اگر مسلمان ها مؤمنین این روایات را ببینند و شاهد باشند به این که در درگاه خداوند کسب حسنات بکنند حسنات خودشان را اضافه بکنند گناهان شان را از بین ببرند و درجات اخروی را و تقرب شان را به خداوند متعال زیاد بکنند روایت دارد به اینکه مسجد و امام جماعت هم همین طور است امام جماعت وقتی در مسجد باشد و برای خدا نماز جماعت بخواند ثواب همه این ها در نامه عملش هست صددرصد ثواب همه آن ها در نامه عمل او بیشتر نوشته می شود، حالا این هفتاد هزار گناه برداشته می شود هفتاد هزار حسنه نوشته می شود هفتاد هزار درجه بلند می شود ولی اگر در این حال باشد که با مسجد و نماز جماعت ارتباط داشته باشد. انسانی که مؤمن است انسانی که می خواهد در درجات آخرت به مقاماتی نائل باشد این چه برکتی است که در نماز جماعت

ص: 37

و حضور در مساجد است در روایات داریم که اگر حاجتی دارید که می خواهید برآورده شود بروید در مسجد حاجت شما برآورده می شود در جامعه باید مردم ارتباط با مساجد داشته باشند آن جا بروند همدیگر را ببینند با یکدیگر صحبت کنند امر دنیا و آخرت شان اصلاح شود و البته همه این ها تأثیرات دین است و مشکلات در مسجد حل می شود این ارتباط با مسجد اگر برقرار باشد خداوند متعال هفتاد هزار ملائکه را گمارده تا بروند از او در عالم برزخ احوال پرسی کنند و عیادت بکنند وقتی در تنهایی عالم برزخ انسان آنجا چقدر محتاج است که کسی بیاید احوالش را بپرسد و سراغش را بگیرد حالا هفتاد هزار ملائکه به امر خداوند متعال آنجا احوالپرسی می کنند و انیسش می شوند این ها «یستغفرون له» تا وقتی که در روز قیامت مبعوث می شود آنها برایش استغفار می کنند. مقصود این است که اهمیت مسجد و نماز جماعت و حضور مردم در مساجد بسیار زیاد است. باید ما کاری بکنیم که ان شاءاللّه تداوم یابد.

ولی ما ویژه باید به این مسئله و موضوع عنایت داشته باشیم و برکاتی را که از جهت مساجد و حضور در اجتماع که در مساجد می شود برای موارد و مصالح آخرت تلاوت قرآن مجید و احادیث اهلبیت علیهم السلام مسجد مرکز آدم سازی است. این وعاظی هم که می آیند در مساجد صحبت می کنند البته شرایطش باید ملاحظه بشود. ولی در مجموع مسجد را خداوند متعال دارای برکات بزرگی قرار داد که ما داریم، از نعمت های بزرگ که براین امت است مسجد است حالا آقایان راجع به مسجد سؤال می کنند که مسجد را باید تعمیر کنیم باید اهمیت بدهیم آن طور نباشد که در روایات هست که در آخرالزمان مساجدتان از لحاظ بنا و ظاهر آباد است، اما از لحاظ هدایت و از لحاظ اجتماعات و از لحاظ جهت های معنوی خراب باشد باید مساجد از همه جهات آباد باشد عزیزان و بزرگوارانی که عهده دار مسؤولیت امامت جماعت هستند در این شرایط و در زمان ما وظیفه بزرگی دارند حفظ دین حفظ انقلاب حفظ مملکت این ها باید در موقعیتی که امامت جماعت می کنند باید متوجه اوضاع و احوال آن منطقه باشند اگر چنانچه می بینند که ضعف دینی و اخلاقی در آنجا هست باید این ضعف ها را شناسایی کنند برطرف کنند خودشان را مسؤول بدانند احساس مسؤولیت بکنند یعنی اگر ببینند در آنجا کار خلاف شرعی انجام می شود منکری انجام می شود کسی بخواهد به حق کسی تجاوز کند همان طوری که از او

ص: 38

دفاع می کند باید در این جهت دفاع از دین و دفاع از حرمت های الهی و برای حفظ احکام الهی باید این ها آماده باشند و این وظیفه را ادا کنند برنامه هایی که آقایان انجام می دهند همه این ها بسیار با اهمیت است و اینکه با همدیگر ارتباط و مشورت داشته باشند در مسائلی که در جامعه هست و مستقل هم باشند مستقل فکر کنند و کار بکنند. اوضاع را زیرنظر داشته باشند و آن وقت در این شرایط وظایف سنگینی را که ما به عهده داریم ان شاءاللّه به نحو احسن انجام بدهیم از این جهت اگر نگاه بکنیم مسؤولیت خیلی بزرگ است. فرصت هایی که هست در مساجد برقرار می شود این ها مردم را راهنمایی می کنند و در امور اسلام تا الآن محدود است به این ها مساجد این ها را نگه می دارد تا زمانی که این ها در مساجد نقش دارند عمرشان را صرف می کنند حیات شان را در مسجد صرف می کنند چه خدمتی بالاتر که انسان دین خدا را نجات بدهد یک جمعی را هدایت بکند «خیرٌ مما طلعت علیه الشمس» آن اشخاص استقلال داشته باشند که برای انجام این وظایف از همدیگر مواظبت داشته باشند کار بسیار بزرگی است. امیدوارم که خداوند متعال توفیقات شما را زیاد کند و توجهات آقا امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را شامل حال همه ما بکند که ما باید در این زمان مسئله مهمی که هست با مسجد ارتباط داشته باشیم و فراموش نکنیم که باید حفظ بشود باید برای تحقق مطالب و مقاصد امام زمان همه تلاش بکنیم امام زمان این طور نیست که الآن نظر نداشته باشد ایشان نظر دارد امام زمان حاجت دارد حوائجش را ما باید برآورده سازیم ما باید مواظب باشیم که مقاصد و مطالب امام زمان و حوائج ایشان از ما باید در جامعه برآورده شود حاکمیت اسلام براین مملکت از مقاصد امام زمان است این که معروف معروف باشد منکر منکر باشد معروف منکر نشود و منکر معروف نشود این ها همه هست و حوائج مسلمان ها همه این مسائل این ها همه ارتباط با امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف دارد که دشمن ها هر یک هر روزی یک کار جدید برای مسلمان ها و مخصوص برای شیعه آل محمّد صلوات اللّه علیه و آله دارند برای این که در این عرصه موفق باشیم البته این جنگ بین حق و باطل است، در اسلام این مساجد است این مساجد سنگر است محراب محل حرب هم هست در این محراب که هستیم داریم جنگ با کفر و شرک می کنیم ما اظهار توحید می کنیم اللّه اکبر می گوییم بحول اللّه و قوته اقوم

ص: 39

و اقعد می گوییم آنان به سلمان رشدی جایزه می دهند این ها برای این که تریبون را از دست مسلمان ها بگیرند از طرف پادشاه انگلستان همین لقب «سِر» را به سلمان رشدی می دهند این ها جزو برنامه هایی هست که مداوم است. ولی در مقابل این ها نتوانستند کاری بکنند در این برنامه ها و استقامت مسلمان ها قوت دین و مذهب و قوت معارف الحمدللّه به برکت اهل بیت علیهم السلام در اختیار ما هست این ها همه توطئه ها را خنثی می کند و این علماء و بزرگواران و ائمه جماعات حضورشان باعث می شود که سنگرهای الهی همه محکم و استوار برقرار بماند. ان شاءاللّه هرچه بنده عرض بکنم شما خودتان از این مساجد آگاه هستید من دعا می کنم که خداوند متعال شما را مورد عنایات و توجهات خاص امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف قرار بدهد و در این پست و مقام که هستید ان شاء اللّه بتوانید به نحو احسن به اسلام و مذهب خدمات خوبی داشته باشید.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 40

رهنمودهای حضرت آیة اللّه العظمی جوادی آملی دامت برکاته

در دیدار با جمعی از ائمه جماعات و مسؤولان مرکز رسیدگی به امور مساجد السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته. اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، بسم اللّه الرحمن الرحیم.

مقدم شما بزرگواران ائمه محترم جماعات و مسؤولان محترم مرکز رسیدگی به امور مساجد را گرامی می داریم.

ص: 41

گزارش جامع و سودمندی که ارائه فرمودند بسیار سودمند بود از ذات اقدس اله مسئلت می کنیم خدماتی که شما بزرگواران و سایر ائمه محترم جماعات ارائه فرمودند با حسن وجه بپذیرد و توفیق ارائه خدمات برتر و بهتر را هم به همه بزرگواران، برادران و خواهران مرحمت کند.

مطلب اول: آن چه وظیفه ما معممین و کسانی که در کسوت روحانیت قرار داریم را افزایش می دهد این است که در کشوری که ما زندگی می کنیم که الآن هفتاد میلیون جمعیت دارد، حداکثر یک میلیون دین شان را به وسیله قرآن و روایت دارند بقیه که اکثریت قریب به اتفاق اند یعنی تقریبا 69 میلیون دین شان را به وسیله شما علما دارند، این مردم که مسلمانند به وسیله مسجد و حسینیه مسلمانند، قبلاً اساتید ما، پدران ما، علمای دیگر، دین مردم را حفظ کردند الآن شما آقایان این مهم را عهده دار هستید. پس کار کمی نیست الآن شما از این 69 میلیون سؤال بکنید معارف دین، احکام دین، اصول دین، فروع دین و احکام فقهی را می گویند علمای ما گفته اند این چنین نیست که آنها از قرآن و روایات بخواهند بهره برداری کنند، این کار کمی نیست حوزه رسالت شما آقایان بسیار وسیع است.

مطلب دوم آن است که این کار بهترین وراثت انبیاست که «العلماء ورثة الأنبیاء» این وراثت انبیاست حالا در کشورهای دیگر دین شان را از علمای آن منطقه دارند و در این کشور مردم ما دین شان را از شما آقایان دارند.

پس مهم ترین کار را شما آقایان می کنید و کاری به عظمت کار شما نیست و اگر برکتی به اسم انقلاب اسلامی، استقرار نظام پیدا شده است این جزو فروعات و ثمرات کار روحانیت است، این مساجد را شما زنده نگه داشتید، حسینیه ها را احیا کردید، دین مردم را حفظ کردید، این مردم به برکت مسجد و حسینیه و دین، انقلاب کردند. در جنگ جهانی اوّل ایران خسارت دید، در جنگ جهانی دوم ایران غرامت دید، در کودتای ننگین 28 مرداد ایران خسارت دید، اما وقتی صحبت از مسجد و حسینیه و روحانیت شد ایران تمام خسارت ها

ص: 42

و غرامت های قبلی را به غنیمت تبدیل کرد و برای اوضاع جهان کنونی هم حرف برای گفتن دارد، مگر این کار را شما نکردید؟ کار کوچکی انجام نمی دهید و کار کمی مسجد نمی کند.

مطلب سوم این که سرانجام دین یک ستون دارد، ستون دین نماز است «الصلوة عمود الدین» این که خدای سبحان فرمود قرآن کتاب حکیم است شاید در نوبت های قبل هم گفته ام کتاب حکیم و مکتب حکیم حرف هایش حکیمانه است اگر دین می گوید نماز ستون دین است اگر همین دین در یک روایت یا در یک آیه به ما بگوید نماز بخوان جای سؤال است و اشکال، آن اشکال این است که ستونی که خواندنی نیست این است که در صدر و ساقه قرآن سخن از اقامه نماز است، این می شود حرف حکیم می شود کتاب حکیم، چه این که اگر عمود است عمود را که نمی خوانند عمود را اقامه می کنند خاصیت حکمت قرآن که «یعلمهم الکتاب والحکمه» این است. یس و القرآن الحکیم این است که اگر نماز عمود شده، عمود را اقامه می کنند، ستون و اقامه ستون به دست شما آقایان است، مگر هر کس می تواند ستون دین را حفظ بکند؟ اگر گفته شد اقیموا الصلوة ستون به دست امام جماعت هاست. سرانجام این آقایانی که به شما اقتدا می کنند به ائمه جماعات اقتدا می کنند، فقط ساکتند می بینند شما چه می گوئید تریبون دست شماست، شما نماینده مردمید در سخن گفتن با خدا هستید.

مطلب چهارم: این کسی که اقامه دین و نگهداری ستون دین به دست اوست این خودش باید قائم به قسط باشد و قائم به قسط بودن هم کافی نیست باید قوّام به قسط باشد اینکه ذات اقدس اله در بخشی از آیات دارد که کتاب ها را به انبیا داد که «لیقوم الناس بالقسط» بر هر کاسبی، بر هر کارگزاری، بر هر کارمندی واجب است. این می شود قیام به قسط اما این قیام به قسط که در سوره حدید آمده است این برای امام جماعت کافی نیست، عادل بودن کافی نیست، چرا؟ برای این که این می خواهد ستون دین را نگه دارد، کسی می تواند ستون را نگه دارد که نه تنها قائم باشد، بلکه باید قوّام بالقسط باشد

ص: 43

این که در بخشی از آیات مثل سوره مبارکه مائده و مانند آن به قاضی دستور می دهد که شما قوام بالقسط شهداء لللّه این یک آیه قوام باللّه شهداء بالقسط آیه دیگر قوام باشید، همین است اگر کسی با اموال مردم، با اعراض با عقاید مردم کار دارد این عادل باشد کافی نیست این قائم به قسط باشد کافی نیست این باید قّوام بالقسط باشد این هم یک آیه غالب شماها این کتاب ها را درس گفتید یا بحث کردید، می بینید در خیلی از مسائل می گویند که عدالت شرط است، عقل شرط است اما نسبت به کارهای مهم مثل قضا مرحوم محقق یا کسان دیگر می گویند اگر کسی عاقل بود کافی نیست یُعتبر فیه کمال العقل یک عقل برتری باشد این کمال عقل برای این است که اموال مردم، اعراض مردم دست اوست همان طوری که در مسئله قضا کمال عقل است در مسئله نماز جماعت و نماز جمعه کمال عدالت است، این کمال عدالت به قوامین بالقسط تعبیر شده است.

بنابراین بر همه واجب نیست که قوامین بالقسط باشند چون همه مسئولیت سنگینی ندارند. اما آن کسی که تریبون دست اوست و دارد حرف مردم را به خدا می رساند مستحضرید این هایی که اقتدا می کنند در برخی فتواها هست که قرائت حمد و سوره بر این ها (مأمومین) حرام است این ها فقط باید گوش بدهند وجود مبارک امام باقر علیه السلام می فرماید که این آیه «اذا قُرءِ القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلکم ترحمون» این که امر هست می فرماید بله امر هست، واجب است، امّا یخصّ بالصّلوه در نماز جماعت این طور است، ولی این طور نیست که اگر در مسجد کسی قرآن می خواند بر همگان واجب باشد گوش بدهند و حرف زدن حرام باشد بله مستحب است گوش بدهند اما وجود مبارک امام باقر علیه السلاممی فرماید این امری که دارد حتما باید گوش بدهید این برای نماز جماعت است. حالا یا واجب یا مستحب این ها نباید حرف بزنند شما آقایان و سایر ائمه جماعت نماینده مردمند تریبون دست این هاست حرف مردم را باید به خدا برساند اگر کسی حواسش جمع نباشد این حرف مردم را به خدا نرسانده است ذات اقدس اله فرمود: بله تو بیا جلو ببینم این ها چه می گویند پس ما که جلو

ص: 44

ایستاده ایم باید حرف مردم را به خدا برسانیم خدا که بکل شی ءٍ علیم است اما گفتن، درخواست کردن، درخواست دادن، تضرع کردن، مطلوب اوست. قل ما یَعبَؤاُ بکم ربی لولا دعاؤُکم.

مطلب دیگر این که در این گیر و دار ما باید هم قوّام بالقسط باشیم و هم حرف مردم و خودمان را با هم به پیشگاه ذات اقدس اله برسانیم این جا شیطان کاملاً رهزنی می کند شیطان سابقه شش هزار ساله داشت، کسی که شش هزار سال عبادت کرده بود و آن قدر لج باز و عصبانی است که محصول شش هزار ساله خود را یک جا به آتش می کشد، این به کسی رحم نمی کند، مثل شیطان دومی خلق نشده که نتیجه شش هزار ساله خود را یک جا بسوزاند عدو مبین ماست، پس کسی نیست که راه و چاه را نداند و نداند چه خبر است این نمی گذارد که ما حرف خودمان را به خدا برسانیم. چکار می کند، ممکن است یک کسی گناهان عادی داشته باشد، ولی موقعی که تریبون دستش هست حرف را درست ادا می کند و او می خواهد (شیطان) که این آدم حرف را درست ادا نکند موجود رهزن آگاهی است و آگاهی شیطان در این است که او همه آیات قرآن را بلد است چون همه را می داند، چه خبر است و چه شنیده است تا نداند که نمی تواند رهبری کند او می داند که راه صحیح چیست و بعد سوگند یاد کرده که «لأقعدن لهم صراطک المستقیم» آدرس داده که من سر راه راست و مستقیم می نشینم برای اینکه آنهایی که بیراهه و کژ راهه رفتند جزو تیول منند، این ها اگر راه راست هم بخواهند بروند من راهشان را می بندم لأقعدن لهم صراطک المستقیم پس او راه راست را بلد است آنچه مشکل ماست و او کمین کرده که ما را فریب بدهد چیست؟ این است که ما را گرفتار بکند به یک راه و گناه غیرقابل بخشش، در قرآن او می داند که خدای سبحان فرمود هر گناهی را که توبه کردند، کردند اگر توبه نکردند امید بخشش آن هست بی توبه والّا با توبه حتی شرک را هم می بخشد این همه مشرکان بودند که توبه کردند، اسلام آوردند و بخشیده شدند، الیوم هم کمونیست ها اگر توبه کنند توبه شان پذیرفته است، مسلمان می شوند دیگر این که فرمود

ص: 45

«ان اللّه لایغفر ان یشرک به ویغفر مادون ذلک» همه مشرکان عالم توبه کردند و خداوند توبه شان را قبول کرد اگر مشرکان توبه کنند توبه شان پذیرفته است این که فرمود «لایغفر ان یشرک به و یغفر مادون ذلک» فرمود لمن یشاء این لمن یشاء دو نکته دارد، اول چقدر؟ دوم نسبت به چه کسی؟ دیگر همیشه ما تا زنده ایم بین خوف و رجائیم شاید مشمول مشیت او نباشیم او که به نحو موجبه کلیه وعده نداده این که در سوره مبارکه زُمر به نحو موجبه کلیه وعده داده توبه است «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة اللّه ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا» که جمع مُحلی به الف و لام است با جمیعا تأکید شده ان اللّه یغفر الذنوب جمیعا امّا به کی فرمود «و أنیبوا الی ربکم و اسلمواله من قبل ان یأنیکم العذاب».(1) بله جمیع گناهان با توبه بخشیده می شود این موجبه کلیه است، هر کس توبه بکند ذات اقدس اله او را می بخشد اگر غیرمسلمان است مسلمان می شود اگر یهودی است مسلمان می شود البته حق اللّه و حق الناس را بایستی بدهد اما این که در سوره مبارکه نساء فرمود و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء بی توبه است چون بی توبه است نفرمود جمیعا یک وقت کسی است که پدر شهید دارد و خانواده شهید است و پسر شهید دارد یا پدر روحانی دارد و پسر روحانی دارد و خدماتی از اهل بیت و خاندان او نصیب می شود خوب مشمول رحمت خدا قرار می گیرد ولد صالح بوده ما چه می دانیم اسرار الهی چیست؟ این را یقین داریم که مشیت او همراه حکمت اوست، این که امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه فرمودند «یا من لاتبدل حکمته الوسائل» خدایا تو همه کارهایت حکیمانه است، ما هرچه گریه کنیم، ناله کنیم، توسل بجوئیم که معاذ اللّه تو کاری برخلاف حکمت بکنی این شدنی نیست، ما این را قبول داریم این طور نیست که حالا اگر کسی گریه کرد خدا معاذاللّه کاری برخلاف حکمت بکند، این طور نیست. اگر کسی را نمی آمرزد حکیمانه است حالا منشأ آن چیست؟ خودش می داند، شیطان همه این ها را بررسی کرده بود، گفت من باید این ها را گرفتار گناهی بکنم که بخشش ناپذیر باشد. آن گناهی که غیرقابل بخشش است و در ماها این خطر هست

ص: 46


1- . زمر: 54 .

مسئله ریاست، جاه طلبی است که شرک است ما را که نمی گوید یهودی و یا مسیحی شو ریا اگر شرک است که شرک است این بخشوده نمی شود ما را با این دام می گیرد ببین چند نفر پشت سرت آمدند ببین چه کسانی هستند، ببین اسمت را با چی می برند ببین القابت را با چی می برند با این بازی ها و الاّ معاذ اللّه بما که نمی گوید بیا فلان معصیت را بکن بما می گوید چه کسانی پای منبر شما هستند چقدر دنبال تو هستند اسمت را چگونه بردند، کجا نشستی و از این بازی ها، او در حوزه مسجد و مسجدی ها مسئله ریا و سمعه را مطرح می کند که شرک است دیگر حالا آن شرک جلی به هیچ وجه ثمربخش نیست، این هم شرک است دیگر این هم هست که تا کسی را تطهیر نکنند وارد بهشت نمی شود، چه کسی طاقت دارد؟ این بیان نورانی امام سجاد علیه السلام فرمود به قدری که طاقت دارید آتش را در دست تان نگه دارید گناه بکنید، این که همیشه باید مواظب باشیم که چه کسی را اطاعت می کنیم گذشته ها این کارها را کردند دین را حفظ کردند نشانه حفظ دین مردم، همین جریان جنگ است، همین جریان شهدای گمنام است فقط برای احترام عترت رفتند این جور بود، خدای ناکرده الآن هم اگر بیگانه ای بخواهد طمع خام بکند و حمله بکند مردم همین طور هستند مردم حسینیه و مسجد خیلی از علما و بزرگان، مردم را خوب حفظ کردند الآن بعهده ماست ما باید خوب حفظ کنیم. ما باید هر روز مواظب باشیم که این از کجا دارد می آید که آیا اسم مرا اول بردند یا نه اسم مرا به چه لقب بردند من بالا نشستم یا نه این بازی سر از آن ریا و آن جاه طلبی در می آورد و این می شود شرک و این شرک قابل بخشش نیست «ان اللّه لایغفر ان یشرک به» اینکه ذات اقدس اله فرمود شیطان را عدو مبینی اتخاذ کنید فاتخذوه عدوا یعنی بشناسید چکار دارد می کند ما اگر تحلیل عقلی و تفسیری روایی نکنیم و ندانیم چگونه و چرا می خواهد ماها را بگیرد خب نمی توانیم پرهیز کنیم.

ما چه کار داریم به این که این کسی که در شرق عالم است یا در غرب عالم است شیطان چطور فریبش می دهد، ما باید مشکل خودمان را حل کنیم، کسی که امور مالی دستش هست مشکلش چیز دیگر است، آن که جوان است مشکلش چیز دیگر است آن کسی مشغله

ص: 47

مسائل سیاسی یا برون مرزی دارد مشکلش چیز دیگری است، اما ما مشکلمان چیست؟ مطلب بعدی آن است که اگر ان شاءاللّه الرحمن ما نجات پیدا کردیم و توانستیم وراثت خودمان را حفظ بکنیم که بشویم وارث انبیاء کاری که از شما آقایان و سایر علماء ساخته است هیچ چیزی به اندازه آن نیست یک مشرکی بر اثر مصاحبت خُلق عظیم پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله اسلام آورد بعد گفت تو پیامبری کاری که کردی از عیسی مسیح ساخته نیست، چرا؟ برای این که ما معتقدیم عیسی علیه السلام مرده را زنده کرد ولی بعد از یک مدت او مُرد اما تو مرا به حیات ابد زنده کردی این برابر سوره مبارکه انفال است که فرمود «قل یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لللّه و لرسول اذا دعاکم لما یحییکم» تو مرا زنده کردی کار تو به مراتب بالاتر از کار عیسی مسیح علیه السلام است، آب زندگی همین است، البته آب زندگی به این معنی که به انسان زندگی ابدی بدهد که افسانه ای بیش نیست، زیرا نه از باران چنین کاری ساخته است و نه از چشمه نوش ها که آدم یک قطره از آن بخورد یا یک لیوان بخورد و همیشه زنده باشد، این با قرآن سازگار نیست «کل نفس ذائقة الموت»، «انک میت و انهم میتون» آیا ممکن است کسی برای ابد زنده باشد این ممکن نیست.

بنابراین مسجدها اگر براساس تقوا ساخته شد به برکت آن مسجدی هاست، درست است اما «لمسجد اسس علی التقوی احق ان تقوم فیه فیه رجال یحبون ان یتطهروا» اما چه کسی مسجد مؤسس علی التقوی می سازد آن کسی که افمن اسس بنیانه علی تقوی من اللّه و رضوانٍ او هم چنین مسجدی می سازد، او یک چنین مسجدی را اقامه می کند و الاّ مسجدی که یک چهار دیواری و یک سلسله فرش و رقبات دارد این اسس علی التقوی یعنی چه؟ اگر گفته شد و لمسجدٌ اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه، برای این که این مسجد را عده ای که افمن اسس بنیانه علی تقوی من اللّه و رضوان ساختند.

شما هم امور مساجد هستید و شما جزو آن دسته هستید، بنابراین، این راه است و این خدمت است و این وراثت انبیاست فکر نمی کنم در دنیا کاری بهتر از آن کار باشد که انبیا

ص: 48

کردند و وارثان انبیا می کنند. از این جهت هم یک تشکر از دولت و این هایی که گزارش فرمودند، باید قدردانی کرد لکن باید مواظب باشیم هر خدمتی که دولتمردان سابق و لاحق در گذشته و حال و آینده به مسجد کرده و می کنند وظیفه آنهاست، یعنی مسجد دولتی نشود بگذارید مساجد مستقل باشد حوزه هم همین طور است، خدمتی و کمکی قبلاً کردند و دولت خدمتگزار دارد می کند دولت مکتبی خدا همه را در پناه ولیّش حفظ کند دولت بعد هم همین طور ممکن است انجام بدهند اما این وظیفه شان است حوزه وابسته به دولت نیست مسجد دولتی نشود، حسینیه دولتی نشود، دولت مسجدی و حسینی شود. این درست است باید حواس مان جمع باشد، دعا می کنیم ولی دعا معنی اش وابستگی نیست این هم دعاست و هم هدایت است همیشه دعا کردیم، همیشه هم دعا می کنیم امّا مسجد مستقل است دولت را باید مسجدی کرد، نه این که مسجد را دولتی کنیم.

الآن شما می بینید آن قدرتی که روحانیت داشت و به لطف الهی حفظ کرد این همیشه می تواند نصیحت بکند و نصیحت او هم اثر دارد هیچ کس گله هم نمی کند چون می داند غرضی هم ندارند ولی اگر خدائی ناکرده نماز جمعه یا نماز جماعت و یا حسینیه دولتی شد دیگری کاری ساخته نیست در سال 61 یک همایشی در لندن با عنوان این که دین از سیاست جدا نیست، تشکیل شد. سخنرانان سخنرانی شان را کردند و همایش پر برکتی هم بود، من دیدم بعد از یکی از این جلسات یک روحانی اردنی گفت من یکی از علمای اهل سنّت هستم و می خواهم کمی صحبت کنم، گفتم بفرمائید گفت که ایران اگر انقلاب کرد، شما اگر انقلاب کردید، براساس این آیه بود که «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ للّه ِِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ»را درست معنی کردید وجوهات را باید مردم بدهند و روحانیت با وجوهات تأمین می شود استقلال اقتصادی دارید خودش هم سنی بود گفت ما که وابسته به دولت هستیم نمی توانیم انقلاب کنیم ما حقوق بگیریم. شما انما غنمتم را طوری معنی کردید که روحانیت شما مستقل است ما شدیم حقوق بگیر ما می گوئیم غنایم فقط غنایم جنگی است. الآن هم که جنگی

ص: 49

نیست تا غنیمت ببرند. بنابراین ما می شویم حقوق بگیر ما هرگز نمی توانیم. پس خود مکتب طوری است که مسجد و حسینیه را مستقل کرده است، الآن با بعضی از برادران صدا و سیما هم همین مطلب را داشتیم که شما با برنامه های ماه رمضان و غیره و سرانجام جمعیت را از مسجد بردید پای تلویزیون اما قداست را نتوانستید از مسجد به پای تلویزیون ببرید قداست همچنان مال مسجد هست این چهار تا قطره اشک و توبه کردن برای مسجد است. از تلویزیون کار مسجد ساخته نیست. بنابراین فلان کس دارد مداحی می کند و این ها هیچ کدام جای مسجد را نمی گیرد. لذا ذات مقدس رسول گرامی صلی الله علیه و آله اولین کاری که کرد قبل از تشکیل سپاه قبل از تشکیل حکومت و غیره مسجد ساخت.

من مجددا مقدم شما بزرگواران علمای اعلام، ائمه جماعات مرکز رسیدگی به امور مساجد، را گرامی می دارم از ذات اقدس اله درخواست می کنیم به فرد فرد شما عزّت و عظمت و سیادت دنیا و آخرت مرحمت بفرماید، خدماتی که تاکنون انجام داده اید با حسن وجه قبول بفرماید ائمه محترم جماعات سراسر ایران هم از رهنمود شما بهره ببرند ان شاءاللّه شما جزو بهترین وارثان انبیا و اولیای الهی باشید.

توفیق این که مسجد را همان طوری که خدای سبحان فرمود «بیتی» خانه من است خانه او بدانید و خود را هم عائله خانه الهی تلقی کنید این نعمت هم از شما سلب نشود و در دنیا و در برزخ و در قیامت با قرآن و عترت باشید، ان شاء اللّه .

خدایا امر فرج ولیّت را تسریع بفرما.

رهبر ما، نظام ما، دولت و ملت و مملکت ما را حفظ بفرما.

مراجع بزرگوار ما را حوزه های فقهی، فرهنگی و دانشگاهی ما را حفظ بفرما.

مشکلات دولت و ملت را در سایه امام زمان «عج» برطرف بفرما.

حوائج دولت و ملت را در سایه امام زمان «عج» برآورده بفرما.

مرضای اسلام را در سایه لطف امام زمان «عج» درمان بفرما.

ص: 50

ارواح مؤمنان عالم امام راحل شهدای انقلاب و جنگ را در سایه رحمت بی انتهایت با انبیاء محشور بفرما.

عاقبت ما را ختم بخیر بفرما.

بین ما و قرآن و عترت در دنیا و آخرت جدایی مینداز.

غفراللّه لناولکم والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 51

ص: 52

رهنمودهای حضرت آیه اللّه العظمی سبحانی تبریزی دامت برکاته

در دیدار با جمعی از ائمه جماعات، مسؤولان و رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین والصلاة والسلام علی خیر خلقه وآله الطاهرین و لعنه اللّه علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.

ص: 53

قال الصادق علیه الصلاة والسلام:

«العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس».

ابتدا از عنایتی که سروران عزیز ائمه جمعه و جماعات کردند و این همه راه را طی کردند و در این هوای گرم زحمت کشیدند و آمدند تشکر می کنم. این نشانه علاقه آقایان به مقاصد دینی و مذهبی است.

ثانیا من تسلیت خود را خدمت دوستان عزیز به خاطر درگذشت آیه اللّه العظمی فاضل عرضه می دارم خدا ان شاء اللّه مقامش عالی است متعالی بفرماید.

نخستین گامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مدینه برداشت، از نظر تاریخ، دوّم ربیع وارد مدینه شد. یعنی در حقیقت نزدیک مدینه دهکده قبا دوازدهم ربیع که وارد مدینه شد، اولین کاری که کرد یک مسجدی در حدود چهارصد متر تأسیس کرد، زمینی بود که در آن جا خرما خشک می کردند، پیامبر اکرم این زمین را خرید آنجا را مسجد کرد مسجد آن زمان با وسایل آن زمان برای عالم روشن است که چگونه است، اما همین قدم اول فرهنگی برای ما بس است که باید در کارهای خودمان پیامبر اکرم را اسوه و الگو قرار بدهیم، قدم اول قدم فرهنگی است، اصلاح جامعه از طریق فرهنگ است نه فقط پیامبر آن مسجد را ساخت، مسئله فرهنگی مطرح بود بلکه تمام مسائل در همان مسجد حل و فصل می شد، شورای نظامی در همان مسجد برگزار می شد. پیامبر اکرم احکام را در آن مسجد برای مردم بازگو می کرد و تا پیامبر اکرم زنده بود مسجد پایگاهی برای همه مسلمانان و برای همه مسائل بود، پس در حقیقت مسجد پایگاه عظیمی است که برای نخستین بار پیامبر اکرم ما را به آن توجه داد، ولی خوب معلوم است که مسجد به تنهایی نمی تواند کارساز و سازنده باشد، عالمی لازم دارد که آن عالم آن مسجد را بگرداند و مسجدی ها را از نظر فکری و علمی و عقیدتی تغذیه کند. مسجد مهم است مهمتر از آن عالمی است که در آنجا قدم برمی دارد، عالمی موفق می شود که مسجد برای او درجه اول کار باشد، اصل کارش مسجد باشد، نه این که چند شغل بپذیرد و فقط موقع ظهر بیاید دو رکعت نماز بخواند و برود این مسجد هرگز مسجد نمی شود، خدا رحمت کند یکی از علمای تهران درگذشته نقل می کرد که یکی از دوستان ما همیشه

ص: 54

نیم ساعت به غروب به مسجد می رفت. گفتیم به این زودی برای چه می روی؟ گفت آنجا من یک مشت مریدی دارم پیرمرد باید آنها را کول بگیرم ببرم بالا، کول بگیرم بیاورم پایین، پس آن مسجد می شود مسجد، آن امام می شود، امام مسجد که در حقیقت تمام فکرش این است که مسجد را اصلاح کند، پایگاه فکری و فرهنگی بشود، همان طوری که در زمان پیامبر بود. این روایت در صحیح بخاری هست، شاید در روایات ما هم باشد که پیامبراکرم گوشه مسجد دو نفر را دید که دارند تدریس می کنند و چند نفر را دید آن طرف که عبادت می کنند، معلوم می شود که مسجد هم آموزشگاه بوده و هم عبادتگاه، همه چیز در مسجد متمرکز بوده است، البته حالا کارها و شرایط عوض شده این یک مسئله است، ولی اهمیت مسجد باید به تمام معنا محفوظ باشد اغلب می دانید که مسجد در فقه اسلامی موضوع مستقلی است، هم مسجد و هم احکام مسجد، در کتاب های فقهی قدما مسجد واحکام مسجد رابه عنوان موضوعی مهم ومستقل مطرح کرده اند. مسئله مسجد،مسئله مهم است، هم در قرآن و هم در روایات احکامی دارد، حتی مسجد می تواند مالک بشود، الآن در غرب آمده اند یک مالکیتی به نام مالکیت «جهت و عنوان» درست کرده اند که «جهت» مالک می شود و «عنوان» مالک می شود، مالکیت های شخصی را تبدیل کرده اند کم کم به مالکیت های جهتی و عنوانی یعنی شرکت هایی درست کرده اند به همان نام که آن نام مالک است، مبتکر این فکر اسلام است، مسجد مالک می شود مالک برقش است مالک فرشش است مالک لوازمش است و هکذا و متولی خدمتگزار این مالک است، خود مسجد به عنوان یک موضوع فقهی و اجتماعی و عبادتی برای خود شأنی دارد تا برسد مسجدالحرام که احکام خاصی دارد، مسجدالنبی که احکام خاصی دارد اما آن عالمی که مسجد را اداره می کند آن بسیار مهم است، امام صادق طبق نقل مرحوم کلینی در کافی حتی در تحف العقول هم هست فرمود: «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» آن کس که آگاه است و شرایط حاکم بر زندگی را می داند این غافل گیر نمی شود، عالم مسجد باید حدود و شرایط را از نزدیک درک کند، جلوتر از جامعه پیش برود فکر کند الآن دیگر نمی شود مساجد را با معلومات قدیمی اداره کرد، اطلاعات بالاتر رفته اند مستمع آگاه تر شده است

ص: 55

قهرا باید قلم مان و علم مان و دانش خودمان را عوض کنیم و هماهنگ با آنها پیش برویم.

البته کسانی که عقب می مانند قادر به درک شرایط زمان نیستند، همین مسجدها تحت بمباران رسانه های گروهی هستند، خدا می داند که این رسانه ها از نظر اخلاقی و فکری چقدر برروان و روح جوان ها اثر می گذارند، ما فقط به رادیو و تلویزیون ایران نگاه می کنیم که خیلی هم پاک و مقدس است. حتی گاهی هم اشکال کوچکی می کنیم، اما اگر قیاس کنیم با رسانه های دیگر، این اعلم و افقه و اصدق است خوب این همه در بین جوان ها شبهه افکنی می کنند. از نظر فکری و منطقی و اصولاً الان برنامه خارج این است که یک حرکت خزنده ای

ص: 56

فرهنگی در کشور اجرا شود، ایمان ها را ذوب کنند، چون در جنگ ایمان توانست ما را پیروز کند، جوانان با ایمان کشور را حفظ کردند، اما اگر این ایمان را از ما بگیرند در مقابل دشمن ما مغلوبیم. این ها می خواهند به طرق گوناگون ایمان را از بین ببرند با ایجاد مذاهب به اصطلاح صوفیه که نه مذهبند و نه مسلک، این ها سایت دارند. این ها طرح و برنامه دارند.

این ها مسلما روی جوانان اثر می گذارد. مسجد و مسجدی باید بتواند آنها را جبران کند.

حالا ما هم می خواهیم در دل مردم نفوذ کنیم نفوذ در درجه اول عمل است به آنچه می گوییم، ثانیا زهد در زندگی خیلی مهم است. روحانی در دل مردم در صورتی نفوذ می کند که هماهنگ با زندگی آنان باشد، یکی از علما این آیه را این جور معنا می کرد که «و انت حل بهذا البلد» یا رسول اللّه تو در این بلد حلول کرده ای، یعنی در دل ها حلول کرده ای، فردی است که با مردم سر و کار دارد حرف می زند مریضیش را سؤال می کنید احوال خانواده اش را سؤال می کنید کارکردش را سؤال می کنید شریک غم می شوید این می شود مسجدی، باید ما از نظر زندگی زاهدانه زندگی کنیم هماهنگ با طبقه سوم زندگی کنیم قطعا خواهید دید که اثرگذار می شویم. بنابراین مساجد سنگرند این سنگرها باید حفظ شوند حافظ اول و نگهبان اول، آن عالم و روحانی است که بتواند مردم را جذب کند، در کنار این عالم روحانی یک نیروی دیگری هم هست نیروی لازم منبری آن مسجد است، منبر را از دست ندهید، منبر حسینی در دل ها نفوذ می کند، در مستمع تحول ایجاد می کند، شما بعضی از وعاظ گذشته را دیده اید خیلی معلومات خوبی نداشتند، اما زبان مردم را بلد بودند، در دل ها نفوذ می کردند، گنهکاران را از گناه باز می داشتند، من نمی خواهم اسم ببرم همه شما می دانید منبر باید منبر حسینی باشد بر قرآن تکیه کند. بر احادیث تکیه کند، بد نیست که در این جا من اسمی هم ببرم چرا مرحوم آقای فلسفی منبرش در تهران کهنه نشد، پنجاه سال منبر رفت، بلکه شصت سال منبر رفت، متولد 1326 هجری قمری بود چند سال قبل هم وفات کرد تقریبا 97 سال عمر کرد چرا؟ چون قبل از منبر مطالعه می کرد من از خودش شنیدم که یک بار به من گفت هر منبری که می روم هشت ساعت مطالعه می کنم هم آیه داشت، هم روایت داشت، هم تاریخ داشت هم اعتقادات داشت، هم از جهان خارج

ص: 57

فکر و اندیشه می گرفت. بنابراین مسجد بنایی است وارسته معظم به تمام معنا با تمام درجاتی که دارد اما ستونش امامی است که در مسجد بتواند مردم را جمع کند آن هم به انواع طرق نیاز به واعظی است که در این مسجد بتواند مردم را جذب و در دل ها نفوذ کند، همه شما می دانید کلمات ائمه اهلبیت بر دل ها اثر می گذارد من دیگر عرضم را به اتمام می رسانم بسیار تشکر می کنم از همه دوستان عزیز که تشریف آوردید امیدوارم ان شاء اللّه موفق باشید.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 58

رهنمودهای حضرت آیه اللّه العظمی نوری همدانی دامت برکاته

در دیدار با جمعی از ائمه جماعات و مسؤولان مرکز رسیدگی به امور مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالیمن والصلاة والسلام علی خیر خلقه سیدنا و نبینا ابی القاسم محمّد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین سیّما بقیة اللّه فی الارضین و اللعن علی اعدائهم اجمعین.

با عرض خیر مقدم محضر محترم علمای معظم و مکرم، سروران عزیز و عرض تسلیت ایام شهادت صدیقه کبری حضرت زهرا سلام اللّه علیها که در آن قرار داریم و عرض تسلیت درگذشت فقیه بزرگوار آیه اللّه العظمی آقای فاضل لنکرانی اعلی اللّه مقامه، برای بنده توفیق است که چند دقیقه ای در خدمت شما عزیزان و علمای محترم باشم در میان شغل هایی که در دنیا مطرح است براساس فرهنگ اسلام هیچ شغل و سمتی از شغل عالم اسلامی بودن بالاتر و والاتر نیست. از طرفی عظمت و اهمیت و فضیلت این شغل و از طرفی هم مسؤولیت های فراوانی که در باره این اشتغال برشمرده اند.

طبق روایات، منزلتی بالاتر از این که یک نفر عالم اسلامی باشد متصور نیست، اما از جهت مسؤولیتی که ما، (بنده بعنوان طلبه ای از حوزه علمیه قم و شما علمای مکرم) داریم مسؤولیت ما بسیار سنگین است، از آغاز علمای بزرگ ما به این مسؤولیت عمل کردند، در کتاب اکمال الدین، صدوق رحمة اللّه علیه می گوید نامه ای به دست نایب چهارم از نواب

ص: 59

خاص رسید:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم اعظم اللّه اجر اخوانک و انک میتٌ بین ستة ایام، اجمع امرک...».

از این تاریخ که زمان غیبت صغری سپری شد در سال 329 هجری قمری، و غیبت کبری آغاز شد، مردم مسلمان و شیعیان تردید نداشتند که پناهگاه شان علما هستند زیرا:

گل رفت و گلستان شد خراب بوی گل را از که جوییم از گلاب چون علما نایب عام و نایب مناب مقام های نبوت و امامت هستند، ولی علما هم تردید نبود که وظیفه بسیار بزرگی بر دوش آنها قرار گرفت، در چند مورد و در چند عرصه

ص: 60

علما لازم دانستند که کار کنند. اول جمع آثار اسلامی و آثار اهل بیت، جمع آوری این ها، و تنظیم این ها و مرتب کردنش، این یکی از کارهای بزرگی بود که علما انجام دادند، دوم بیان و تفسیر این کلمات، تصنیف و تعریف و پژوهش این ها، این کار دوم بود، کار سوم نشر و تبلیغ این آثار پر بها بین مردم، در ضمن با تألیف و بیان تبلیغ و نشر انجام می گرفت، چهارم تعلیم و تربیت مردم براساس این فرهنگ خدمتی بسیار بزرگ بود، یعنی با مردم ارتباط داشتن و آنها را براساس فرهنگ اهل بیت علیهم السلام تربیت کردن، برای این که این سلسله اندیشه واقعی باشد تأسیس حوزه های علمیه تربیت طلاب و علمای بزرگ، از طرفی هم تفرقه افکنی ها پدید آمد، مناظراتی باید صورت می گرفت کتاب هایی در مناظره شکل بگیرد، هم در کلام، هم در فقه مقارن در اصول و معارف، هم در اصول، علوم اسلامی را شیعه ها پی ریزی کردند و پدید آوردند، بهترین منتقدان علوم، علمای شیعه بودند، ... قدس اللّه اسرارهم و شکر اللّه سعیهم ... مناظرات مختلفی برحسب زمان که انجام می شد این کارها بود که انجام گرفت، رفته رفته وظیفه بر دوش ما قرار گرفت. ما در برابر مسؤولیت بسیار بزرگی قرار داریم، ما نمی توانیم از این مسؤولیت شانه خالی کنیم، از اول که به این لباس ملبس شدیم و در این شغل که شغل سربازی امام زمان است شغل بسیار شریفی است، شغلی شریف تر و پربرکت تر از شغل طلبگی ندیده ام، باید خیلی خدا را شکر کنم که این توفیق را عنایت کرد که در این راه دنبال قال اللّه قال الباقر و قال الصادق باشیم از این شغل پربرکت تر و شریف تر نیست، این ها همه هست، در زمان ما جریانی هم بوقوع پیوست، و وظیفه ما را سنگین تر کرد.

در جریانی که در زمان کنونی ما بوقوع پیوست و باید ما عالم به زمان خودمان باشیم که امام صادق علیه السلام فرمودند:

«العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس».

وظیفه ما را بسیار سنگین کرد، و افتخار هم بکنیم که در چنین زمانی بتوانیم از عهده ادای وظیفه خودمان برآییم، کتابی هست به نام «ثورة الفقیه و دولته»، این کتاب را علمای عرب سوریه و عراق و لبنان و کشورهای عربی نوشته اند و همه کتاب

ص: 61

عربی است، پنجاه تن از علمای بسیار بزرگ و سرشناس دنیا کلمات شان جمع شده است هر یک از ین علمای بزرگ که اهل قلم و آگاه به اوضاع زمان و دارای منصب و مقام هستند هرکدام ازیک زاویه کار فقیه فرزانه، مدیر، مدبر، شجاع، بت شکن امام خمینی رضوان اللّه تعالی علیه را مورد بحث داده اند، بله واقعا معظم له به عنوان یک فقیه و فیلسوف مطرح است.

اصلاً ایشان خود یک کتاب و مدرسه ای است آن قدر کار بزرگ و وسیع و دارای ابعاد متعدد که در زمان ما بوقوع پیوست الان کلمات امام را دسته بندی کرده اند شده پنجاه جلد بنده همیشه در ملاقات ها به عزیزان تأکید می کنم سه کتاب را مطالعه کنید کتاب بالینی ما باید باشد یکی صحیفه نور امام، ما باید با آن فکر آشنا باشیم آن برداشتی که ایشان از اسلام دارد ما هم همان برداشت را باید داشته باشیم تا بتوانیم در این راستا گام برداریم 22 جلد چاپ شده و جلد بیست و دوم فهرست است بقیه مطالب بیانات و کلمات اما عده ای از فضلا جمع بندی و دسته بندی کرده اند بنام تبیان که این پنجاه جلد شده است، یک جلد دانشگاه و دانشگاهیان، یک جلد شیطان بزرگ و آمریکا، یک جلد شهادت و ایثار، یک جلد قوای مسلح، سپاه پاسداران و قوای نظامی، یک جلد حکومت اسلامی، یک جلد اسلام ناب، یک جلد تاریخ معاصر، یک جلد وحدت و اتحاد، یک جلد استضعاف و استکبار، این پنجاه جلد است. بیت القصیده به نظر بنده همین آخری است استضعاف و استکبار امام در این کتاب می فرمایند: هدف ما این بوده که مستضعفان جهان و مظلومین و محرومین را که قرن ها در سیطره مستکبران زندگی کردند آنها را نجات بدهیم و از تمام مستضعفان جبهه ای درست کنیم در برابر مستکبران عالم «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض» همین است و کار ما مقدمه ظهور امام عصر «عج» است این کار امام است ملت هایی که قرن ها دچار استضعاف فرهنگی اقتصادی اجتماعی و سیاسی بودند این ها همه را نجات و پر و بال دادن، آن خود کم بینی را در این ها از بین بردن و به این ها خودباوری و اعتماد به نفس دادن و اسلام ناب را تکیه گاه قرار دادن، اسلامی که پر و بالش قیچی شده بود اسلام بود ولی حکومت اسلامی نداشت اسلام بود ولی جهات فرهنگی و شهادت طلبی نداشت، اسلامی بود بدون ظلم ستیزی و بدون استکبارستیزی اسلامی بود منزوی، اسلام ناب را به عرصه زندگی آوردن

ص: 62

کار امام بود، سه تا منصب مهم را از ما گرفته بودند، هرسه مال علمای اسلامی است، افتاء و قضاء و حکومت شما می دانید این هر سه کار فقیه است حکومت مال فقیه، برحسب روایات فراوانی که ما داریم از جمله مقبوله عمر بن حنظله.

خلاصه یکی از مناصب علما حکومت بوده که از ما گرفته بودند بنی عباس و سلجوقیان و ایلخانان و تیموریان صفویه و افشاریه و زندیه، قاجاریه و پهلوی حکومت داشتند اما علما نه، از علما گرفته بودند، دوم قضاوت را از ما گرفته بودند جای ما شریح قاضی ها قضاوت می کردند. سوم افتا برای خودشان مجتهدینی درست کرده بودند، راه را برای ما بسته بودند در سال های قدیم شما نگاه کنید به کتاب ها صحبت از طهارت است تا می رسیم به حج و این قبیل چیزها، از امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، حدود، دیات، قصاص و امثال این ها خبری نبود این ها راه را برای امثال ما طلبه ها بسته بودند کسی که واقعا میدان را باز کرد و این احکام و اسلام را احیاء کرد امام بود. بنابراین ما در زمان خودمان سراغ این می رویم چون همه این جا هستید چند نکته را به نظر خودم خدمت ائمه جمعه و جماعات عرض می کنم:

اول این که ما قبل از هر چیز باید سعی کنیم که مساجد آن جذابیت را داشته باشند یعنی ما یک برنامه هایی تنظیم کنیم مساجد خسته کننده نباشد، حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغة می فرماید: طاعت و عبادات برخلاف هوای نفس است و لذا سنگین است، اما کارهایی که موافق هوای نفس باشد سبک است، جذاب است، حالا ما باید در مساجد برنامه ای داشته باشیم برای جذب جوانان باید فکر کنیم برنامه های هنری و امثالهم خسته کننده نباشد.

گام دوم این که ائمه جماعات باید سعی کنند در آن محل تحقق رسالت خودشان یک پناهگاه برای مردم باشند. با مردم گرم گرفتن، ساده زیستی، با صفا و صمیمیت برخورد کردن، برای بیکاران سعی در ایجاد کار، برای جوانان شان سعی در ایجاد وسایل ازدواج، افراد محروم و فقیر را کمک و مساعدت کردن. خلاصه شما را یک برادر محترم و یک پدر دلسوز و مهربان برای خودشان بدانند مشکلات شان را با شما در میان بگذرانند، شما هم

ص: 63

با حلم و حوصله گوش کنید گاهی اگر کاری دارید گوش کنید به حرف های آنها، با مردم صمیمی بودن در صحنه زندگی مردم حضور داشتن، راهنما بودن، راهنمایی کردن، مهربان بودن، این ها خیلی اثر دارد. مثلاً باید امام جماعت بگوید در این محل شما چند نفر فقیر و محروم دارید، چند نفر احتیاج به کمک دارند، به نظر شما چه کمکی باید به این ها بکنیم، چند نفر جوانند که باید برایشان وسایل ازدواج فراهم کرد، چند نفر مقروض که سعی در ادای دین آنها باید کرد چند نفر بیکار که باید برایشان کار ایجاد کنیم چند نفر هستند که مخارج بیمارستان ندارند، باید برایشان تأمین کرد. خلاصه این گونه خدمات، این ها خیلی مؤثر است که مردم بدانند این امام جماعت یک پدر مهربان برادر دلسوز و خیرخواه و پناهگاه، این یک کار بسیار بزرگی است و دیگر آگاه کردن مردم از برکات و مزایای انقلاب، چون قرن ها دشمنان اسلام در تخریب اسلام می کوشیدند و اسلام را آماج تهمت ها قرار دادند، این که اسلامِ چهارده قرن پیش از این، نمی تواند دنیای امروز را اداره کند، حتی اسلام نسبت به زن ها نگرش منفی دارد، اسلام طرفدار اغنیاست، اسلام از سیاست جداست، تا جایی که گفتند اسلام افیون ملت هاست. ما باید اسلام را به مردم معرفی کنیم، اسلام سی و چند سال است به این کشور خدمت کرده ببینید کشور چقدر پیشرفت کرده، از لحاظ مادی و معنوی آن مسئله تأسیس انرژی هسته ای، بنده خودم چندین بار رفته ام ببینم به شما هم توصیه می کنم چقدر خوب است این جوانانی که در این مرکز انرژی هسته ای در نطنز و اصفهان و اراک ببینند شما پنجاه نفر از ائمه جماعات و جمعه آمده اید از آنها قدردانی کنید شما باعث بزرگواری و عزت و افتخار اسلام هستید، این کارها لازم است، چون سابقا دیوارهای بلندی کشیده بودند ما را از جامعه جدا کرده بودند، دانشگاه از حوزه جدا، حوزه از دانشگاه جدا، امام جماعت از مردم جدا، مردم از امام جماعت جدا، امام رضوان اللّه تعالی علیه این فاصله ها را از بین برد، تمام این سدها را شکست، این فاصله ها را از بین برد.

خلاصه این که ما اسلام را باید به مردم معرفی کنیم. اسلام از جهت انرژی هسته ای، از جهت صنعت و طب صنایع نظامی و کشاورزی، خلاصه اسلام را این طور معرفی کنیم به مردم، به علاوه باید ببینیم این راهی که امام پیش پای ما گذاشته اسلام ناب این است و برکات

ص: 64

و ثمرات انقلاب را برای مردم بیان بکنیم خلاصه ما هستیم و این مسؤولیت، فضیلت و برکت بسیار بسیار زیاد ان شاءاللّه تعالی توفیق پیدا کنید، ما هم در خدمت شما هستیم، بنشینیم و مشکلات را مطرح کنیم، بعضی از مشکلات از جانب بنده است با هم باشیم بتوانیم در دولت و حکومت هر کجا برویم و حرف مان را بزنیم. خلاصه با تشریک مساعی برای خدمت به مردم و گام برداشتن در راه انقلاب تلاش کنیم. خدا را شکر می کنیم که برای ما چنین وسیله ای پدید آورد، امسال هم سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی است و رهبر بزرگوارمان دامت ربرکاته این سال را به این نام نامگذاری کردند کار و فعالیت خواهیم کرد، ملکه انگلستان آن سلمان رشدی مرتد کوبیده شده و مرده را روی خط می آورد، ما باید متوجه باشیم این ها از هیچ کاری در هیچ فرصتی برضدّ ما فروگذار نمی کنند همیشه باید بیدار باشیم و غرب را به دنیا بشناسانیم و در برابر این کینه ها و کدورت ها و نقشه های غرب بیدار باشیم و مردم را از مزایای انقلابمان آگاه کنیم که بفهمند انقلاب چه کرده است.

اللهم سلم الاسلام والمسلمین اللهم اید علماء الدین.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

ص: 65

ص: 66

فصل دوّم: همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد

اشاره

ص: 67

ص: 68

سخنرانی حضرت آیه اللّه موحدی کرمانی دامت برکاته

در همایش هفته گرامی داشت مساجد در جمع ائمه جماعات بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا حبیب اله العالمین ابوالقاسم محمّد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین لاسیما علی بقیه اللّه فی الارضین.

« رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ».(1) جلسه به منظور تجلیل از مساجد، مدیران توحید و نیز آشنایی با مسائل مربوط به مسجد است. آن بعد معنوی را قرار است من در خدمت تان مطرح کنم.

ان شاءاللّه عرایضم مورد رضای ذات مقدس الهی باشد. فکر می کنم که اگر تمام سخن را روی همین آیه شریفه که تلاوت کرده ام قرار بدهم، بجاست و وافی خواهد بود. هرچند که موضوعات دیگری را هم خدمت شما عرض می کنم.

در این آیه شریفه چند چیز مورد توجه قرار گرفته که از جمله خانه خداست. «عند بیتک المحرم» اصلی ترین خانه خدا، کعبه مکرمه است که حضرت ابراهیم مأمور شدند

ص: 69


1- . ابراهیم: 37 .

که اسماعیل را با مادرش هاجر، از شامات بیاورند به مکه. مکه آن روز فقط مشتی کوه بود. نه انسانی در آنجا بود و نه درختی، نه گیاهی و نه آبی، حضرت ابراهیم با هدایت حضرت جبرئیل با طی مسافت، معجزه آسا این مسیر را طی کردند و رسیدند به کوه های داغ و سوزان، نقل شده که هر جایی که یک آبادی بود، ابراهیم می گفت برادر جبرئیل این جا باید ساکن بشویم و بچه و مادرش را ساکن کنیم، باز همین طور تا رسید حضرت ابراهیم به کوه های متصل به هم و فضای داغ و سوزان مکه فعلی. جبرئیل عرض کرد که این جا باید اسماعیل و مادرش را ساکن کنی. این جا یعنی وسط یک مشت کوه؟ نه آبی، نه درختی، نه سایبانی، نه انسانی. عجیب بود. اصلاً داستان های حضرت ابراهیم همه عجیب است. جبرئیل گفت: فرمان خداست و فرمان هم باید بدون چون و چرا اجرا بشود. مکان عبودیت همین است. وقتی مأمور می شود به ذبح فرزندش خود را آماده می کند، به فرزندش می گوید این مأموریت را دارم. نظر تو چیست؟ آن هم نمی گوید بابا نظر من این است من هم موافقم.

ص: 70

من هم حرفی ندارم. اصلاً من را مطرح نمی کند. می گوید: «یا ابت، افعل ما تؤمر». پدر فرمان را اجرا کن. دستور را اجرا کن. این است عبودیت. اسماعیل را با هاجر می آورد وسط کوه ها می گذارد به فرمان خدا هم باید برگردد و آنها تک و تنها در این جا باشند. وقتی خواست از آنها جدا بشود گفت: «ربنا انی اسکنت من ذریتی بوادٍ غیرِ ذی زرعٍ عند بیتک المحرم».

خدایا من شماری از ذریه ام را در این نقطه ساکن کردم. نقطه ای که غیر ذی زرع است. اصولاً چیزی در اینجا نمی روید. درختی، گیاهی، سبزه ای، چیزی نیست. اما این جا حریم خانه توست. «عند بیتک المحرم» تازه یک قطعه ای زمین بود آن وقت. شاید هیچ اثری هم از بنا نبود. شاید هم اثری جزئی بود. این روشن نیست. در هر حال، خدایا من بچه ها را این جا آوردم کنار خانه تو آوردم. وادی لم یزرع آوردم. هدف من آن است که این ها بتوانند این جا یک پایگاه توحید درست کنند. نقطه ای که مردم بتوانند با تو مرتبط باشند. در اینجا «ربنا لیقیموا الصلوة» برپا بدارند نماز را، نماز را بخوانند. این جا یک پایگاه بسازند برای توحید، برای ارتباط انسان ها با خدا. آن قدر این حرکت پر برکت بود که می بینید که در طی قرون این قطعه با جاذبه های معنوی که دارد، چقدر انسان ساز است. خدایا دل های عده ای از مردم را نسبت به این ها متمایل کن. عجیب است. هیچ کس نیست اما ابراهیم دل های مردم را می طلبد و می خواهد که دل ها با ذریه اش باشد... در این آیه شریفه چند مسئله به صورت یک مجموعه مطرح شده است.

1 _ خانه خدا. هرجایی شایستگی سازندگی انسان ها را ندارد.

2 _ خانه ای که در وادی لم یزرع است، یعنی یک خانه آن زمان می تواند جاذبه داشته باشد و دل ها را جذب کند و موجب اقامه نماز و ارتباط با خدا باشد که هیچ شائبه ای غیر از خدا پدیدار نباشد.

به همین علت در باره مساجد سفارش شده که ظاهر مساجد را خیلی زینت ندهید. هرچه ساده تر اما معنویت مسجد زیاد باشد. خلوص در این مسجد به چشم بخورد و هیچ هدفی جز خدا نباشد. این یک و دیگر این که توجه به مسائل فرهنگی مسجد با توجه به این جمله «ربنا لیقیموا الصلوة» هدف از این آوردن این ذریه و اسکان در این جا در کنار خانه تو این است که این ها بتوانند پایگاهی پدید بیاورند که انسان ها ساخته شوند و این انسان ها هم در محور ارتباط با خدا ساخته شوند.

ص: 71

و بعدا مسئله عاطفی را مطرح می کند از جمله حضرت ابراهیم را «واجعل افئدة من الناس تهوی الیهم» دل ها را می خواهد آن چیزی عامل موفقیت این ذریه می شود در این نقطه، هدف لیقیموا الصلوة را می رساند عواطف است. خدمت شما عرض کنم این دل ها، همان چیزی است که در قرآن عنوان فطرت الهی آمده «فطرت اللّه التی فطرالناس علیها لاتبدیل لخلق اللّه ذلک الدّین القیِّم» فطرت خدایی، خداوند انسان ها را زیبا آفریده و در وجود ایشان عشق خود را به صورت یک امر فطری عجین کرده است. در حیوانات غریزه هست. در انسان ها فطرت است. فطرت، ببینید طفل وقتی به دنیا می آید بدون این که خودش بداند دنبال پستان مادر است. وقتی به او نمی رسد، اشک می ریزد، گریه می کند، خودش نمی فهمد که به سوی کجا می رود. هیچ چیز روشن نیست. اما یک امر غریزی است. همین طور هزار برابر بکنید به عنوان فطرت. انسان ها در فطرت خدایی خلق شده اند. اگر به خدا نرسند ناراحتند شاید ناراحتی را نمی فهمند. خودشان احساس نمی کنند اما ناراحتند. «و من اعرض عن ذکری فان له معیشةً ضنکا» وقتی که به خدا می رسند به همه چیز می رسند «ماذا وجد من فقدک و ماذا فقد من وجدک» و آن وقت احساس هم می کنند که به همه چیز رسیده اند. ابوذر در آستانه حرکت با ربذه به آن حالتی وحشتناک بعد از آن دلداری هایی که حضرت امیر و حسنین دادند، گفت: «ما عنداللّه وحشة» من اصلاً احساس وحشت نمی کنم. به آن نقطه خطرناک می رفت می گفت من به آن فضا کاملاً مأنوسم. آنجا را دوست می دارم چون با خدا هستم. «ما عنداللّه وحشة» انسان ها صفت الهی شان اشباع می شود احساس می کنند که بهترین لذت را می برند. در دعای خود در پایان که سجده می کنیم می گوییم: خدایا تو را شکر می کنم که همه چیز به من دادی. شناخت خودت را به من دادی.

این که من تو را می شناسم، تو به من دادی. این هدیه بزرگی است از طرف تو. دیگر آنکه مرا اهل ولایت قرار دادی. و روی زمین خیلی ها هستند اصلاً تو را نشناختند خیلی ها هستند اهل ولایت نیستند. ولایت تو را نفهمیدند ولایت اولیائت را نچشیدند. اما تو به من دادی.

یک سجده انجام می دهم تو را شکر می کنم. این توفیق را تو به من دادی. این طراوت است.

این عزت است. این همه چیز است. همه چیز، برای این جوان فطرت که در من است

ص: 72

کاملاً اشباع شده. بعضی چیزها جنبی است. این اصل است. این در خانه خدا مطرح شده و در کنار خانه خدا.

«واجعل افئدةً من الناس تهوی الیهم» یعنی مساجد با عشق به خدا زنده می شود و با عشق به خدا گره می خورد و اگر انسانی عاشق خدا باشد و مرتبط با مسجد نباشد این آدم خلأ دارد. کما این که اگر با ظاهر مسجد مرتبط باشد و به عشق به خدا آراسته نباشد آن هم خلأ دارد. ببینید دو آیه ما داریم:

«لولا دفع اللّه الناس بعضهم به بعضٍ لفسدت الارض».

یک آیه دیگر داریم:

«لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم اللّه کثیرا...».

در آیه اول می فرماید اگر دفاع مردمی نباشد به کلی فساد کره زمین را فرا می گیرد. این دفاع هاست که جلوی مفسدان را می گیرد و آیه دوم که خواندم می گوید اگر دفاع نباشد معابد ویران می شود جایگاه های عبادت خدا ویران می شود. این یعنی چه اگر این دو را کنار هم بگذاریم؟ یعنی ویران شدن معابد همان، و گسترش فساد روی زمین همان. این دو باهم است یکی است. این مسئله یعنی ویرانی معبد و مسجد، حتی معبد یهود و مسیحیت محترم است و حالا نکته مهم این است. این چیزی که جلوی چشم شماست. قضیه امنیت مطرح شده و چه بسا آن بحث کلمه وحدت را هم با آن قضیه مطرح می شود. خیلی بحث می شود در نظام ما. بحث از وحدت می شود. مقام معظم رهبری، سال را سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی دانستند باید بدانید عامل وحدت فقط یک چیز است و آن همین فطرت الهی است. اگر توانستیم انسان ها را براساس فطرت الهی سوق دهیم. بیاییم به بهترین جاها که مسجد باشد دعوت کنیم مسجد را هم خالی کنیم از همه امراض غیر از رسیدن به خدا. از تمام امراض تهی کنیم. از تمام شائبه ها خالی کنیم. یک تجمع به امنیت گروه خاصی در مسجد نباشد. حرکت سیاسی دو نوع است. یک بار همان سیاستی است که امام می فرماید.

ص: 73

شهید مدرس می فرماید:

«سیاست ما عین دیانت ماست».

اگر آن سیاست در مساجد بیاید خیلی خوب است. سیاستی که عین دیانت است. اما سیاستی که یک تجمع باشد و به نفع یک گروه خاصی باشد و آن گروه هم هدف الهی نداشته باشد، دنبال منافع شخصی اش است. این مسجد را ضایع می کند. مسجد را تباه می کند.

مسجد را از معنویت می اندازد. اگر مسجد خالصانه براساس همان فطرتی که عرض کردم. انسان ها را به سوی خود بکشاند بسیار نیکوست. کما این که ببینید افراد با هر تفکری که باشند، مسلمان که باشند جذب حمزه می شوند. جذب کمیل می شوند. یعنی آن تفکرات و خط و خطوط و این ها را همه را بریزید دور. این جاذبه دارد. این می تواند وحدت ایجاد بکند.

خداوند می فرماید که:

«ولو انفقت ما فی الارض جمیعا ما الفت بین قلوبهم ولکن اللّه الف بین قلوبهم».

این که می بینید امت اسلامی یک پارچه متحد «کانهم بنیان مرصوص» قوی، نسبت به هم ایثارگر، آن قدر ایثارگر که در جریانی که عده ای از مسلمین اسیر می شوند به آنان می گویند سرنوشت تان مشخص است. یکی محکوم به اعدام، یکی به شلاق، یکی قطع دست و پا، دیگری یکی حکم را باز می کند، می بیند محکوم به اعدام شده است. متأسف می شود، ناراحت می شود، دوستانش می گویند که چرا ناراحت شدی؟ می گوید برگه من اعدام است. می گویند ناراحتی. می گوید من که شهادت آرزویم است. یاد مادرم افتادم. مادرم فقط مرا دارد و اگر مرا از بین ببرند برای او خیلی سخت می شود. دلم برای او سوخت. آن دیگری می گوید مشکل نیست. ورقه من تازیانه است. بیا ورقه مان را عوض می کنیم تو ورقه مرا بگیر. من مال تو را. تو برو تازیانه بخور و مرخص و من می روم به جای تو اعدام می شوم. «کانّهم بنیان مرصوص»، «انّ اللّه الّف بینهم» این ها همان هایی بودند که بر دخترهای شان هم رحم نمی کردند و آنها را زنده به گور می کردند. هیچ عاطفه ای نداشتند. هیچ احساسی از

ص: 74

انسانیت نداشتند. به برکت همان فطرت الهی اصلاح شدند. این را یادمان باشد. عامل وحدت این است. با انگیزه های الهی می توانیم همه را جذب کنیم که همه هم شیفته اند.

ببینید در موسم ایام البیض رجب چه شوری و هیجانی و چه عشقی در همه، بویژه در جوانان و نوجوانان پدید می آید. به مسجد عشق می ورزند، لذت می برند، این همان فطرت الهی است. این را تقویت کنیم. اگر این را تقویت کردیم وحدت تقویت می شود. صاحبان خطوط را اگر کشاندیم به این طور چیزها این ها می فهمند این اصل است. خطوط اگر در مسیر خدا نباشد غلط است. مردم از آنها بیزار می شوند. مشی واحد، سیاست واحد. کما اینکه سیاست ما عین دیانت ماست. پس اگر بخواهیم وحدت و حتی امنیت را هم در جامعه برقرار کنیم باید به این مسئله فطرت الهی و این عشق انسان به خدا توجه کنیم. متأسفانه از این امر غفلت شده است. الآن می بینم که وضعی پدید آمده که اِمریکا بین شیعه و سنی اختلافات می اندازد. در حالی که می توانند هر دو دو محور بیت اللّه و رسول اللّه دست مایه اتحاد قرار دهند و می توانند همه یک ید واحد باشند در مقابل آمریکا اما متأسفانه گول خورده اند.

یک روایتی در وسائل هست که از پیغمبر اکرم نقل شده است «سبعة یظلّهم اللّه ظله یوم لا ظلّ الا ظلّه» هفت گروه هستند که در روز قیامت احساس ناراحتی نمی کنند، احساس حرارت نمی کنند، آن فضای داغ برای آنها خیلی دلنواز است، خیلی دلچسب و زیباست. آنها در سایه وحدت الهی به سر می برند و این هفت گروه عبارت است از کسی که «قلبه متعلق بالمسجد اذا خرج منه حتی یعود الیه» یکی از آن هفت گروه آن آدمی است که دلش با مسجد باشد. ببینید قلب مطرح شده، «وقلبه متعلق بالمسجد» شما دو دوست را درنظر بگیرید که شدیدا به هم علاقه مندند این ها دل هاشان با هم است. پیش هم است، جدا کردنشون خیلی سخت است.

می فرمایند آن آدمی که در برابر مسجد همین حالت را دارد عاشق مسجد است. فرمود مؤمن در مسجد مثل ماهی است در آب و منافق مثل پرنده در قفس است. یعنی قلبش با مسجد است. عشقش مسجد است. نشاطش مسجد است. حیاتش مسجد است. این طور انسان وقتی که از مسجد بیرون می خواهد بیاید، از فراق مسجد ناراحت است. به خودش وعده می دهد باز می آیم پیش تو ای خانه خدا. می آیم پیش تو. می فرماید خداوند اراده فرموده که مؤمنان و مسلمانان

ص: 75

مرتب به مسجد بیایند در مسجد جمع شوند. در 24 ساعت 3 یا 5 دفعه. جمع شوند. این تجمع مکرر در یک 24 ساعت و بعد در روز جمعه همه از اطراف، اکناف بریزند، یک نقطه و جمع شوند و هم تجمع عظیم حج و بعد عمره. مخصوصا حج، سالی یک دفعه باز همه مسلمان های مستطیع و متمکن جمع شوند این برنامه دیگر نگذاریم که دشمن ضربه به این تجمع عظیم بزند با بصیرتی که این ها دارند. ببینید سفارش شده که نمازتان را در مسجد بخوانید، حالا طرف مسافر است. دارد می رود. مخصوصا آن سفرهای گذشته ای که، ماه ها در راه ها و بیابان ها بودند. حالا آیا این آدم می خواهد نماز بخواند از مسجد می خواهد محروم شود؟ نه. فرمود هر وقت می خواهی نماز بخوانی وسط بیابان هم که هستی 4 ، 5 سنگ بچین و وقف کن آنجا را به عنوان مسجد و بعد چند ساعتی که آنجا هستی نماز را در آن مسجد بخوان. سفارش شده حتما مسجد بسازید، هر قدر مردم نیاز به مسجد دارند. البته در جایی که نیازی نباشد. نه فقط لازم نیست، بلکه خوب هم نیست. ولی وقتی نیاز بود، فاصله زیاد بود مسجد بسازید. راجع به ارزش ساختن مسجد و این که نماز را در مسجد بخوان حالا دو تا روایت به نظرم می آید بگویم که شما دقت بفرمایید: حضرت صادق می فرماید: آن کسی که تو خانه اش نماز می خواند به جماعت هم می خواند، اما مسجد را فراموش کرده، می فرماید که این نمازش را خدا به رسمیت نمی شناسد. منظور این نیست که نمازش باطل است. نماز است اما چه نمازی. نمازی که خداوند می فرماید من این را نماز نمی دانم. «فلا صلاة» ولی تو قالب جماعت هم خوانده، اما چون از مسجد اعراض کرده «لا صلاة» نه خود امام «ولا لمن صلی معه» و آنهایی که با او از مسجد اعراض کردند همین طور، مگر واقعا یک مشکلی داشته باشد که نتواند مسجد برود آن یک حرفی. امیرالمؤمنین می فرماید: «الجلسه بالجامع خیر فیه من الجلسة فی الجنة» نشستی که در یک مسجد جامع داشته باشیم برای من بهتر است از نشستی که در بهشت دارم. «لِاَنَّ الجنَّة فیها رضا نفسی» زیرا در نشستن در بهشت خوشحالی مرا در پی دارد امّا «والجامع فیها رضا ربی» ما وقتی در مسجد جامع هستیم خدا راضی است. سلام و صلوات خداوند بر امیرالمؤمنین که این جور دنبال رضای خداست.

ص: 76

روایت دیگری است که گاهی مردم تجمع می کنند بر گناه و عصیان و طغیان و مستحق عذاب الهی می شوند، خداوند وقتی نگاه می کند به انسان هایی که «ناقلی اقدامهم الی الصلوات» و می بیند که این ها گام برمی دارند به سوی نماز، یعنی مسجد، چون خود نماز خواندن که گام برداشتن ندارد. گام برمی دارد به سوی نماز خداوند می بیند که در بین این جمع عظیم گناهکار عده ای هم هستند که به مساجد می روند نماز بخوانند.

1 _ می بینید بچه ها دارند قرآن یاد می گیرند.

به برکت این دو برنامه خداوند عذاب را از آنها برمی دارد.

در روایت دیگری است که حضرت صادق از آبا و پدرانشان نقل می کند که می فرماید: هر وقت خداوند مردم را مستحق عذاب ببیند که این ها شایستگی عذاب به دلیل معاصی و گناهان فراوان شان دارند، می فرماید: سه گروه هستند که جلوی عذاب را می گیرند. یکی آن هایی که صحبت هاشان بر محور خداست. یکدیگر را دوست می دارند. باهم ارتباط دارند. به هم انس دارند. به دلیل این که برنامه های الهی و خدایی را زنده می کنند.

2 _ مساجد مرا آباد می کنند و آبادی هم آبادی معنوی است با نمازشان با گفتارها و امثال آن.

3 _ یستغفرون بالاسحار، آنهایی که در سحرها استغفار می کنند. این سه گروه هستند که جلوی عذاب را می گیرند. و من به شما بگویم گاهی ممکن است یک پیش بینی هایی می کنند زلزله در تهران چنین می شود، چنان می شود، اما همانهایی که در تهران زندگی می کنند باعث می شوند که خداوند این شهر را از اینطور گرفتاری ها حفظ کند.

حضرت صادق علیه السلام می فرماید:

«کسی که به سوی مسجد حرکت می کند پایش را روی هیچ تر و خشکی نمی گذارد، مگر این که هفت طبقه زمین تسبیح خدا را به سود او می کنند».

ص: 77

حضرت صادق علیه السلام می فرماید:

«هیچ عبادتی بهتر از سکوت و رفتن به سوی خانه خودش نیست».

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«هرکس به سوی مسجدی حرکت کند هر گامی که برمی دارد تا برود، هر گامی 10 حسنه ثبت می شود. 10 سیئه محو می شود و 10 درجه بالا می رود».

این ها همه عظمت مسجد را برای ما بیان می کند.

در مورد این که گره بخورد خود نماز به مسجد خب یک روایتی داریم که سفارش کرده که اصلاً بنای مسجد چقدر ارزنده است. ابوعبیده حداد می گوید که من می رفتم مسجد، حضرت صادق عبورشان به من افتاد. من یک چند تا سنگ گذاشته بودم به عنوان مسجد آن را مسجد کرده بودم و نماز می خواندم به حضرت صادق عرض کردم «نرجوا ان یکون هذا من ذاک» گفتم امید دارم این هم مسجد باشد. حضرت فرمود: «نعم». چرا این هم مسجد است. الان تو داری در مسجد نماز می خوانی.

عجیب این است که راوی می گوید: با ابوالصلاة خدمت حضرت صادق رسیدم. ابوالصلاة گفت آقا حاجیان در راه مکه زمین های کوچکی مثل یک متر در دو متر این طورها، این ها تعبیری است از من یک جاهایی کوچکی را به عنوان مسجد نماز می خوانند. حضرت فرمود: بارک اللّه احسنت. این ها بهترین مساجد است. همین چیزهای کوچک.

مسجد الزهراء، مسجد علی و این ها ظاهرا جاهایی بوده که این ها فرصت کوتاهی که آنجا بوده اند، آنجا را به عنوان مسجد وقف می کردند و نماز می خواندند. بعدا فرمود: هرکس خانه ای را به عنوان مسجد وقف کند، بسازد، خانه ای را و خوب این را بسازد ولو به اندازه آن جایی است که کبوتر می خواهد تخم بگذارد. یک جایی را برایش گود می کند. آنجا تخم می گذارد ولو این قدر باشد این قدر کوچک باشد. این هم مسجد است ثواب و ارزش را دارد.

ص: 78

این را عرض کنم که مساجد از نظر فضیلت مختلف هست. عرض کنم که مسجد بازار هر نماز برابر 12 نماز است. مسجد محله 25 نماز است. مسجد جامع 100 نماز و مسجد کوفه و مسجدالاقصی 1000 نماز و مسجد النبی 10000 نماز است و مسجدالحرام 100000 نماز است. «و عند قوی» و نماز در کنار قبر مطهر امیرمؤمنان نماز خواندن 200000 نماز است. بالاترین نجف که خداوند ان شاءاللّه نصیب همه ما بگرداند.

عرض کنم که حالا مسائل مهم در مساجد توجه به آن معنویت و آن فرهنگ است. باید سعی کرد مسجد از هر نوع صحبت دنیایی خالی باشد. جای صحبت دنیایی نیست. جای این که تا هم دیگر را دیدند درد دل می کنند و حرف می زنند خب تو چه خبر من چه خبر؟ جای این ها مسجد نیست. تو مسجد قرآن بخوانید. نمازتان را بخوانید. نافله تان را بخوانید. فریضه را بخوانید. بعدا اگر خواستید این کارها را بکنید بروید بیرون. این کارها معنویت مسجد را آسیب می رساند این را دقت کنید.

روایتی است که می فرماید: گویا در آخرالزمان به مسجد می آیند اما دور هم می نشینند و صحبت دنیا، حب دنیا، دارند. مسائل و مشکلات دنیا به جای خودش باید گفته شود ولی این ها جایش در مسجد نیست. فرمود این هایی که این چنین هستند و مسجد می آیند و این برنامه ها را دارند. «لا تجالسوهم» اصلاً با این ها ننشینید اگر دیدید دارد این بحث ها می کند منعش کنید و الا بلند شوید و مجالست با این ها نکنید. این ها در برنامه الهی نیست.

عرض کنم که حتی شعر دو نوع روایت داریم. یک نوع روایت منعش می کند و بعضی روایات می گوید اشکال ندارد اصلاً.

اگر شعرها، شعرهای عرفانی باشد معنوی باشد، عرض کنم در صلاح تربیت انسان ها باشد عیبی ندارد خوب است. مداحی اهل بیت، حمد خدا باشد خوب است. اما شعرهایی که در این وادی و مسیر نیست منع شد.

«المساجد للقرآن».

«مساجد برای قرآن هست نه چیزهای دیگر».

ص: 79

حالا این جا مسئله مهمی که باید عرض کنم خدمت تان، عبارت است از آن برنامه های معنوی مساجد هست که باید همه همت کنند مخصوصا در این نظام مقدس که شرایط رشد انسان ها فراهم شده از معنویت مسجد به همان شکلی که اول عرض کردم. استفاده شود و برنامه های مسجد احیا شود، همه و همه سعی کنند حتی آن کسی که می تواند یک تبلیغ سیاسی خوبی داشته باشد یا برنامه خوبی داشته باشد آن تحلیل سیاسی اش را ارائه بدهد باید برود ما باید به زمان مان مطلع باشیم. آگاه باشیم، چه خبر است. چه توطئه ای در راه است. این ها را باید بدانند و عرض می کنم هرکس تخصصی دارد در تفسیر قرآن، نهج البلاغه، احکام دینی، مسائل اخلاقی، روانی، هرچی متخصص باشد البته بیاید و برنامه ریزی کنند.

برادران و خواهران و الحمدللّه حضور خواهران در مساجد الان خیلی چشمگیر است. و اقبالی که خواهران به مسائل معنوی و دینی دارند کمتر از مردان نیست. بلکه بیشتر هم هست. بیایند شرکت کنند. این ها عامرین مساجد این ها هستند. این عمرانی که خداوند می فرماید بیایید مساجد را آباد کنید این است وقتی که خدمات ظاهری مسجد مطرح می شود خداوند می فرمایداین خدمات قابل مقایسه با خدمات معنوی نیست. ولی خوب آب می دهیم به حاجی ایستاده دم در، خیلی هم ثواب دارد.

در یک روایت هست که جبرئیل آرزو می کند که کاش انسان بودم به حاجی ها آب می دادم. اما با تمام این ارزشی که دارد می فرماید این قابل مقایسه با خدمات معنوی نیست.

من تبریک می گویم به انسان هایی که برنامه های خوبی در مساجد دارند و رشد می دهند انسان ها را و البته آنچه که مهم است که باید آن روی قضیه را هم باید دقت کنند. مسجد باید جاذبه خیلی زیاد داشته باشد. حالا من در یک بخشی این قسمت ها را احتمالاً اشاره می کنم.

می فرماید: «خذوا زینتکم عند کل مسجد» زینت خودتان را با خودتان داشته باشید. خود را مزین کنید. بهترین لباس، برترین لباس در مسجد باشد. معطر کنید خودتان را البته زن ها در معطر کردنشان باعث می شود که عطر آنها به مشام نامحرم برسد. آن نه. نمازگزاران خودشان را معطر کنند. فضای مسجد را معطر کنند. گلاب پاشی کنند. می خواهند با این

ص: 80

چیزهایی که به دست می گیرند و با آن گلاب می پاشند اگر به سر و صورت یکی بریزند بعضی ها اجازه می گیرند.

عرض کنم که صفوف را منظم باید کرد. امام مسجد مستحب است قبل از نماز به مؤمنین بگوید که صفوف را منظم کنند که صفوف جلو را پر کنید. شانه هایتان چسبیده به هم باشد و این ها را بگویند. امام جماعت که می آید تأخیر نداشته باشد. معطل نکند به امام جماعت خیلی سلامی می دهند. در یک روایت هست به اندازه ای که خدا به همه مأمومین ثواب می دهد به امام جماعت ثواب می دهد. بدون اینکه از آنها چیزی کم شود. این هم به تقوا و علم تشویق می کند که این جوری در راه تقوا و علم قوی شوند تا بتوانند تحکمی در امامت داشته باشند. این ثواب عظیم را که می دهند می فرماید مشروط به این است که این امام منظم بیاید. باید منظم بیاید. اگر با تأخیر بیاید و مردم را معطل کند نه. می فرماید نماز را وقتی امام جماعت در مسجد می خواند، نه این قدر سریع بخواند که این ها نتوانند درست رکوع و سجده را بخوانند نه آنقدر طول بدهد که آنها خسته شوند. پیامبر به امیر مؤمنان فرمودند: نه مضیع باش نه منفر باش. نه تند بخوان که نتوانند رکوع و سجده را درست انجام دهند و نه طول بده که این ها بگویند که بابا دیگه خسته شدیم. امامی نماز اولش را سوره بقره را خواند بیچاره کرد. مأمومین را و در نماز دوم شروع کرد سوره فیل را خواندن یکی از مأمومین فرادا خواند. گفت وامصیبتا آنکه بقره بود آن جوری عمل کرده و ای که می خواهد سوره فیل را بخواند.

عرض کنم که جاذبه های مسجد را می گفتم. نه منفر باشد امام جماعت نه مضیع باشد. وقتی به هم می رسند احوالپرسی بکنند گرم باشند، صحیحی باشند. این جور نباشد که وارد شود سرش را بگذارد پایین و اخمی و مشغول نافله باشد. نه از همان لحظه ورود با هرکس برخورد می کند. خواهران باهم، برادران باهم، احوالپرسی بکنند. دست به هم بدهند. برادران دست به هم بدهند. خواهران به هم دست بدهند. احوالپرسی بکند. پیغمبر اکرم دست می دادند. وقتی وارد می شوند به همه مأمومین دست می دادند. احوال می پرسیدند. وقتی امام جماعت نماز می خواند نمازهای یومیه و بطور کلی در رکوع و سجده مستحب

ص: 81

است که صدا را بلند بکند که بشنوند مأمومین که حالا میکروفن و این ها هست. یک چیز خوبی است و عکس این که مأموم صدایش به گوش امام برسد کراهت دارد. آن یواش بخواند و بالعکس امام صدا را بلند بکند.

شما نمی دانید که چقدر این خوش اخلاقی و خوش برخوردی نقش دارد. من خودم در زندگی یادم می آید که من مجذوب جلسات قرآن و مسجد و جماعت و این ها شدم و این مجذوبیت از یک حسن برخورد شروع شد. ما کشانده شدیم به جلسات قرائت قرآن که در مسجد بود که آنجا دیدم محبت به من می کنند. همین احوالپرسی و اینجور چیزها و کم کم ما را تشویق کردند که ما تفسیر رو آنجا می گفتیم. این برخورد موجب شد که من اصلاً جذب این جلسات شدم. جذب قرآن، نماز و جماعت و دعا و این ها شدم. مسیر زندگی مرا مشخص و معین کرد. این خیلی مهم است و بالعکس ممکن است جوانی و نوجوانی بیاید در این مسیر یک برخورد بدی با او شود و از مسجد برود. مسجد را ترک کند و رها کند. این را خیلی دقت بفرمایید.

عرض کردم فضای مسجد باید معطر باشد. مخصوصا در فصل تابستان آنهایی که جوراب به پایشان است اگر این جوراب بویی می دهد آن را بشویند این اذیت می کند.

روایتی است مردی می آید مدینه و سراغ می گیرد و می خواهد بیاید خدمت حضرت صادق علیه السلام. حضرت بیرون مدینه یک آبادی دارد. آنجا رفتند. بلند می شود می آید بیرون. حالا فاصله اش چقدر بود، معلوم نیست. می آید خدمت حضرت می رسد. حضرت می فرماید: این همه راه آمدی تا مرا ببینی. می گوید: بله آقا. آمدم زیارتم را بکنم.

بعدا حضرت اشاره کردند به سیری که آنجا بود به حلقه سیر من از این سیر خورده بودم. دوست نمی داشتم که مسجد پیغمبر بیایم چون وقتی حضرت در مدینه باشند مقیدند وقت نماز به مسجد بروند. وقتی مسجد بیایند خوب حضرت صادقند. مردم علاقه مندند می آیند خدمت حضرت. حضرت فرمودند چون من سیر خورده بودم از مدینه آمدم بیرون و این جا تا بوی سیر اهل مدینه و مسجد را اذیت نکند. ببینید تا این حد مراقب بوده اند.

ص: 82

نکته دیگر این که باید دقت کرد مأمومین زود صفوف را منظم کنند که وقتی اذان گفته می شود فضای مسجد ساکت باشد. این در حالیست که متأسفانه در حال حاضر اذان می گویند مؤمنین دارند صحبت می کنند. اقامه می گویند حرف می زنند. نماز را بسته اما هنوز این ها صف شان را منظم نکرده اند. این بسیار غلط است. از قبل از اذان صفوف باید منظم شود فضا آرام باشد. وقتی مؤذن اذان می گوید، کلمات اذان را آنها تکرار کنند و وقتی که امام اقامه می گوید بلند شوند و صفوف منظم باشد و به محض اینکه گفت اللّه اکبر آنها که در صف دهم و بیستم هستند بتوانند نماز را بخوانند و به ثواب نماز نائل شوند.

راجع به مسائل سیاسی مسجد گفتم. آن سیاستی که عین دیانت است حتما باید در مسجد باشد آن سیاست هایی که جنبه حزبی و منافع گروهی دارد آنها جایش مسجد نیست.

عرض کنم که همسایه های مسجد خیلی سفارش شده بخصوص به همسایه های مسجد سفارش شده «لاصلوة لجار المسجد الا فی المسجد». همسایه که فاصله 40 خانه همسایه است. از چهار طرف و پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایت است که حضرت شرط کردند که باید شما که همسایه هستید باید بیایید و به امیرالمؤمنین گفته شد که عده ای نمی آیند از همسایگان مسجد به نماز فرمود که حتما باید آنها حاضر باشند و اگر نمی آیند باید از ما دور شوند. شماها هم اجازه ندارید با آنها معاشرت کنید و به حرف حضرت هم مردم عمل کردند و آنها مجبور شدند که به مسجد بیایند.

و اینک هرکس شکر این نعمت را نکند در قیامت گرفتار یک مصیبت بزرگ می شود. و مصیبت بزرگ این که مسجد در برابر خدا از ما شکایت می کند و وقتی شکایت کرد روایت هست که خود ذات مقدس الهی به عنوان وکیل مدافع دفاع از خانه های خودش می کند و آن وقت چه مجازاتی برای آن انسان هاست خدا می داند.

ان شاءاللّه که خداوند توفیق بندگی کامل را به همه ما عنایت کند و آنچه که در ذهنم هست راجع به 30 مرداد روز مسجد هست که روز زنده نگه داشتن خاطره آتش زدن مسجد الاقصی است. خدایا به حرمت قرآن این جنایتکاران را از روی زمین محو بفرما. ریشه آنها را بسوزان. هیچ عرضی را برای هیچ انسانی و برای هیچ معبدی و برای هیچ مکان

ص: 83

مقدسی مراعات نکردند و بالاخره در این روز باید نفرین کنیم بر این رژیم سفاک و جنایتکار اما تمام این تلاش ها مذبوحانه است همانطور که در مورد حضرت سیدالشهدا شاعر می گوید: ولو ای حسین عزیز بدن تو را قطعه قطعه کردند که اثری از تو باقی نماند اما قبر تو در قلب ماست.

به قدم نازنینت به جنازه مقدست اهانت کردند. اما به فضائل تو نمی توانند آسیب برسانند. خصایل تو روز به روز شفاف تر و روشن تر می شود. این جنایتکاران مسجدالاقصی را در یک زمانی آتش زدند اما دل ها را نمی توانند هیچ کاری بکنند دل ها با خداست در فطرت خداست در عشق به خداست و عشق به خانه های خداست. خوشا به حال آنهایی که وضو می گیرند و سوی مسجد به عنوان خانه خدا می آیند و دم در می ایستند و از میزبان مهربانشان تقاضای کرم و لطف هبه و بخشش و هدیه و غفران و عفو و آمرزش می کنند. رحمت خدا بر آنها باد.

خدایا ما را در زمره آنها قرار بده.

پروردگارا قلوب ما را به محبتت نورانی بگردان.

ارتباط ما را با خانه های خودت روز به روز زیادتر بفرما.

لذت انس با خودت را و انس با مساجدت را و انس با خانه هایت را در وجود ما لحظه به لحظه بیشتر بفرما.

پروردگارا ما را به صفات اولیائت متصل گردان.

از رذائل و زشتی ها دور بدار.

دستمان را از دامن قرآن از دامن پیغمبر از دامن عترت از دامن مساجد جدا نفرما.

دشمنانت را نابود بفرما.

روح مطهر امام راحل و همه شهدا را با صلحا محشور بفرما.

ما را از زمره یاران حضرت مهدی قرار بده.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 84

سخنرانی حضرت آیه اللّه استادی دامت برکاته

در همایش هفته جهانی مساجد و در جمع ائمه جماعات بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیدنا محمد و آله اجمعین واللعن علی اعدائهم الی قیام یوم الدین.

توفیقی بود که نصیب ما شد هم به زیارت حضرت عبدالعظیم موفق شویم و هم به زیارت عزیزان. قبل از اینکه وقتی از شما بگیرم عذرخواهی می کنم پیداست که در این قبیل مجالس که از قبیل بنده دعوت می شود بنابر تذکر یادآوری و موعظه است که هم برای گوینده ان شاءاللّه مفید باشد و هم برای شنوندگان.

من حدیثی را که شاید مکرر خود عزیزان هم دیده باشند، خوانده باشند، نوشته باشند، می خواهم خدمت تان عرض کنم با یک برداشت نسبتا جدیدی از این حدیث. قبل از این که حدیث را بخوانم یک دو سه جمله ای عرض می کنم نسبت به این که عزیزان نسبت به مسجدشان بیشتر اهمیت بدهند. یعنی به مردم نشان بدهند که خودشان بیش از مردم به مسجد علاقه دارند. مردم ببینند که سخن هایی که راجع به مسجد گفته می شود بیش از همه و بیش از همه خود ما به آن حرف ها معتقدیم ما از از ائمه جماعت گذشته چیزهایی دیدیم، شنیدیم بنده در دوران جوانی و قبل از 20 سالگی در تهران مسجد آقا میرزا ابوالفضل

ص: 85

تهرانی می رفتم. پیرمردی بود کل کسانی که صبح نماز می آمدند شاید 10 نفر 15 نفر بودند دقیقا یادم نیست جمعیت همین قدر بود. ولی خود ایشان مقید بود که در تمام طول سال نماز صبح را در مسجد بخواند و هر روز هم بعد از نماز صبح برمی گشت به طرف همین چند نفر که آن چند نفر هم بعضی می نشستند و بعضی می رفتند ولی هر روز ایشان باید یک قطعه ای از نهج البلاغه، از همین نهج البلاغه ثقه الاسلام عربیش را می خواند بعد هم ترجمه اش را می خواند اصرار داشت که این کار انجام شود. خوب اگر مردم ببینند که یک نفر این مقدار به نماز صبح که در مسجد بخواند مقید است با کهولت سن، بعد هم نه اینکه نماز تمام بشود، ماشین بیاورند نه باید پیاده بیاید و پیاده هم برگردد ولی باز عجله نمی کند. می نشیند و تا اول آفتاب نهج البلاغه می خواند و همین که مردم او را ببینند اول که او وظیفه خودش را انجام داد. او همان ثواب هایی که برای اهمیت دادن مسجد و نماز در مسجد نماز جماعت در مسجد برای خودش هست و برای مردم هم اقبال بکنند یا نه اتمام حجت است. آن روزها خیلی اقبال نمی شد. سابق مسجدها، نماز جماعت ها خیلی شلوغ نبود. خیلی فراگیر نبود. همه جا این طور بود. آیت اللّه خوانساری که از مراجع تقلید بودند نماز جماعت شان در مسجد عزیزاللّه وسط بازار بود. ایشان هر روز سحر باید پیاده از گذر لوتی صالح بیاید مسجد عزیزاللّه، مسجد هم تو بازار بود. به یک معنا محلیت نداشت. کل نمازخانه ای که می آمدند از روی علاقه به ایشان شاید 20 نفر 30 نفر بودند. یک مرجع تقلید برای 20 نفر 30 نفر هر روز می آمد وقتی این اخلاق را ببینند، این اهمیت به نماز را ببینند این اهمیت به مسجد را ببینند عرض کردم هم برای خود آن کسی که این کار را انجام می دهد، دارای فضل و فضیلت است و هم اتمام حجت می شود خدا رحمت کند. مرحوم آقای برهان که در همین حضرت عبدالعظیم ایشان مدرسه ای داشتند. برای من نقل شد که ایشان در مسجد لرزاده که از مسجدهای بسیار موفق بود از مسجدهایی بود که هم برنامه های خوبی داشت هم طلاب خوبی را آنجا تربیت کرد. نقل شده که ایشان خودش دامن قبا را بالا می زد ظرف آب را دست می گرفت جارو را دست

ص: 86

می گرفت. حتی پاشویه های حوض را خودش تمیز می کرد. یعنی کاری که باید خادم بکند کاری که باید مردم بکنند. چرا؟ چون خانه خداست. یعنی دارد به مردم نشان می دهد که من معتقدم که خانه خداست. من معتقدم که خدمت به خانه خدا خدمت به دین است. اگر مردم ببینند که امیداورم شما عزیزان همه تان اینطور باشید. ببینند که ما می گوییم از همه زودتر بیایید از همه دیرتر بروید. می بینند خود امام جماعت سر موقع می آید 5 دقیقه 10 دقیقه زودتر می آید. بعد هم چند دقیقه می نشیند خیلی با عجله نمی آید با عجله نمی رود شما می گویید که خب بهترینش این است که مردم زودتر بیایند مسجد و دیرتر هم بروند. خودمان عمل کنیم.

البته اگر مسئولیت های دیگر داریم. کارهای دیگر داریم. پیداست که منظورم چیه. یعنی مردم باید ببینند که ما اهمیت می دهیم تا جمعیت کم می شود. شل بشوند. تا مردم 100 نفر هستند. خیلی جدی هستند. مثلاً ده نفر که شدند می گویند که تلفن بزنید که امروز نمی آیم.

مردم احساس می کنند که خود من به نماز آن طور که باید اهمیت نمی دهم. آن طور که باید به مسجد اهمیت نمی دهم. «کونوا دعاة للناس بغیر السنتکم» ما باید در عمل به مردم نشان بدهیم امروز هم برخلاف زمان های سابق مکرر من این را عرض کرده ام در خدمت یکی از اساتیدمان مرحوم آیت اللّه سلطانی (خدایش رحمت کند) بودم چیزی را نقل کردم از بی احترامی که به بعضی از اهل علم ناخواسته شده بود. فرمود فرق این زمان با زمان های سابق این است که سابق به هر کسی که عمامه سرش بود احترام می گذاشتند ولی الآن باید بشناسند باید در عمل ببینند این آدم متدین است باید ببینند دلسوز است. علاقه پیدا می کنند. بی احترامی هم نمی کنند. هرکسی هم که بی احترامی می کند آدم نادانی است و الا چه کسی را ما می شناسیم که مردم شناختی نسبت به آن داشته باشند خدمتی از او دیده باشند. توی یک روستا، توی یک شهر، تو یک بخش، داخل یک محل، شناخته باشند و بی احترامی کنند؟ امکان ندارد. گاهی هم که می شود نمی شناسند. ما در عمل باید در هر صورت نشان بدهیم هم به مسجد اهمیت می دهیم هم به نماز اهمیت بدهیم هم به جماعت اهمیت بدهیم. هم به نماز صبح اهمیت بدهیم.

ص: 87

هم به صحبت کردن بعد از نماز اهمیت بدهیم که باز من از جوانی هایم یادم است که حضرت عبدالعظیم که مشرف می شدیم برج مانند بود. خدمت آیت اللّه مجتهدی می آمدیم ایشان می رفتند امامزاده عبدالحسن و تا عصری آنجا بودند و برنامه ای داشتند و ایشان می فرمودند عصر که شد نزدیک غروب برویم زیارت و بعد نماز آقای اثنی عشری سید بزرگواری بود صاحب همین تفسیر اثنی عشری که مکرر چاپ شده، در صحن امامزاده حمزه که سابق صحن جدایی داشت. ایشان امام جماعت بود. نماز می خواند بعد از نماز منبر می رفت و با چه سوزی صحبت می کرد. من شاید هنوز آن وضع در خاطرم هست که روایت نقل می کرد که راوی آن حضرت عبدالعظیم بود. با دست اشاره می کرد به حرم حضرت عبدالعظیم می گفت این بزرگوار از امام نقل کرده، اصلاً حس می کردی که اصلاً خود این یکی از راویان است.

خودش دارد حضرت عبدالعظیم را می بیند. دارد امام را می بیند و اهل امر به معروف بود.

در حضرت عبدالعظیم که در آن دوره کسی نمی توانست چنین حرف هایی بزند در مسیر ایشان همین طور خلاف می دید. تذکر می داد. هر جا گناهی بود تذکر می داد. چقدر مردم هم بهش علاقه مند بودند. در هر صورت، خیلی عذر می خواهم که مزاحم شدم. یک روایتی هست که زیاد خوانده ایم. ولی روایت بسیار مهمی است. روایت از بس مهم است در کتاب محاسن برقی نقل شده، در قرب الاسناد نقل شده، در من لایحضره الفقیه نقل شده، در ثواب الاعمال نقل شده، در خصال صدوق، در امالی شیخ صدوق، در تحف العقول، در تهذیب شیخ طوسی، در نهایة شیخ طوسی، در امالی شیخ طوسی، در فلاح الظاهر ابن طاووس، در اعلام الدین دیلمی و در تذکرهای شهید اول، روایت بسیار بسیار مهمی است. در این کتاب های اصیل ما نقل شده به بحار رسیده، بحار دارد، وافی دارد، وسایل دارد، کتاب های بعدی هم از همین کتاب ها نقل کردند.

روایت با عین سند نقل شده که سند اولش، قطعا سندی است موثق که اگر بنای فتوایی هم باشد می شود به این روایت استناد کرد و سند چهارمش هم باز مثل سند اول معتبر است،

ص: 88

دو سند هم تقریبا سلسله سندش از عامه است. در روایات شیعه شناخته نشده اند. روایات از امام باقر علیه السلام نقل شده، از امام صادق علیه السلام نقل شده، از امام حسن علیه السلام نقل شده از امام حسین علیه السلام نقل شده، از امیرمؤمنان علیه السلام نقل شده، از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شد. یعنی از شش معصوم این روایت، با یک قدری کم و زیاد نقل شده و مصادرش بسیار خوب است، همان روایت معروف است که:

«من اختلف الی المساجد اصاب احدی الثمان. اخا مستفادا فی اللّه اوعلما مستطرفا او آیة محکمة او یسمع کلمة تدل علی هدی او رحمة منتظره او کلمة ترده عن ردیٍ او یترک ذنبا خشیةً او حیاءً».

(اختلاف یعنی رفت و آمد) هرکس رفت و آمد را به مساجد داشته باشد یکی از این چند چیز را استفاده می کند. یا هرکس رفت و آمد به مسجد را ادامه بدهد تکرار کند، یکی از این چند چیز را استفاده می کند. ائمه بزرگوار و رسول خدا فرمودند: هرکسی به مسجد برود و مسجد رفتن را ادامه بدهد این چند چیز را استفاده می کند. اول: «اخا مستفادا فی اللّه » خاصیت مسجد رفتن این است که انسان برادر دینی الهی پیدا می کند. دوم: «او علما مستطرفا» مسجد که برود علم تازه پیدا می کند. علم جدید، علمی که براش تازگی دارد. لااقل نمی دانستنه الآن متوجه می شود.

«او آیة محکمة» اگر مسجد رفت و آمد داشته باشد یک آیه ای محکم از آیات قرآن مجید، اگر آیه ای محکم در مقابل آیه ای متشابه باشد یعنی مسجد که برود و بیاید یک آیه ای محکم یاد می گیرد. یا اگر «آیة محکم» طبق آن روایت اصول دین مراد باشد یعنی مسجد که رفت و آمد داشته باشد. اصول دین یاد می گیرد. «او رحمة منتظره» مسجد رفت و آمد داشته باشد. حتما رحمت خدا شامل حالش می شود. «او یسمع کلمة تدل علی هدی» مسجد رفت و آمد داشته باشد، قطعا چیزی می شنود که او را روشن می کند. او را هدایت می کند. به او بصیرت می دهد. به او بینش می دهد. «او کلمة ترده عن ردیٍ» یعنی چیزی می شنود

ص: 89

که اگر آلودگی دارد، اگر مشکل اخلاقی دارد، یک جمله ای می شنود که آن جمله ممکن است در او تحول ایجاد کند. «او یترک ذنبا خشیة» مسجد رفت و آمد کند. خشیت پیدا می کند.

با خدا آشنا می شود. به خاطر خوف از خدای بزرگ گناه نمی کند. «اوحیأً» یا وقتی مسجد می رود لااقل آن زمانی که در مسجد هست یک جمعیتی در مسجد هستند دعا می کنند دارند نماز می خوانند. دارند عبادت می کنند، دیگر حیا می کند که آن موقع گناه بکند. واجبی انجام می دهد. این ها چیزهایی است که در این روایت نقل شده به عنوان 8 تا یا به عنوان 7 تا تو بعضی یکیش هست. تو بعضی آن یکی هست. اگر مایل باشید به یکی از همین کتاب هایی که عرض کردم مراجعه کنید.

برداشت ما از این روایت این است که درست است که پیغمبر دارد خبر می دهد که اگر بنده به مسجد شما رفت و آمد کردم یکی دو تا سه تا پنج تا 8 تا از این مطالب استفاده می کنم. این یک خبری است از پیغمبر اکرم. اما آیا لازمه اش این نیست که مسجد یک برنامه هایی داشته باشد که من استفاده بکنم؟ اگر هیچ برنامه ندارد چی استفاده بکنم؟ برداشت ما این است که این روایت دارد به مدیران مساجدمان می گوید که مساجدتان باید برنامه های متنوع داشته باشد که هرکسی می آید و می رود از آن استفاده بکند. اگر در مسجدی موعظه نباشد، مدام آقا نماز می خواند و می رود منزل خوب تو این مسجد ما 100 بار هم بیاییم و برویم موعظه نمی شنویم. 100 بار بیاییم و برویم چیزی که ما را هدایت کند نمی شنویم. اگر بنا نیست که در مسجد کلاس اصول عقاید باشد یا خودتان اگر توان دارید یا وقتش را دارید یا کسی را خودتان تعیین کنید اگر در مسجد برنامه اصول عقاید نباشد چطور پیغمبر می فرماید هرکسی برود استفاده می کند «آیةً محکمة» اصول عقاید یاد می گیرد یا یک آیه محکمی از قرآن مجید تفسیرش را یاد می گیرد. برداشت ما از این روایت این است که این روایت مفادش این است یا به قول امروزی ها برداشت از روایت این است که مساجد باید برنامه داشته باشد. برنامه های متنوع داشته باشد که اگر مردم استفاده نکردند

ص: 90

آنها کوتاهی کرده باشند و الا مسجد باید این خاصیت ها را داشته باشد. هر مسجدی یکی دوتا سه تا از این ها را داشته باشد. زمان ما زمانی است که اگر امام جماعت جاذبه لازم را داشته باشد حتما یک تعدادی را دور محور خودش جمع می کند. باز من از جوانی هایم عرض کنم. مسجد جامع تهران در بازار تهران شبستان آیت اللّه العظمی شاه آبادی، آقایی بود به نام آقای بروجردی که پیش از ظهرها که می آمد مسجد بلااستثنا مقداری کشمش همراهش بود. روایت می گوید مسجد شما باید جوری باشد که اگر یک جوانی آمد دو سه بار که آمد یک رفیق پیدا کند آن هم یک رفیق الهی. خوب اگر رفیق پیدا کرد اگر 4 تا رفیق شدند مسجد شما 3 نفر جوان داشت. 20 نفر جوان داشت. خود این ها حافظ همدیگرند. یکی از بهترین دیانت ها یکی از بهترین چیزهایی که می تواند جوان را حفظ کند این است که توی یک دایره جوانی خوب قرار بگیرد. یعنی اگر پسر من با 10 تا جوان متدین مسجدی رفیق باشد یا با 10 تا فاسد، خوب این اثر خودش را می گذارد. خوب کی تو مسجد جوان ها جمع می شوند؟ وقتی شما عزیزان، که به حمداللّه داریم عرض کردم اول بحث ما بنای ما در این مجالس یادآوری و تذکر و تنبه است و الا هیچ وقت گفته نمی شود که مطلبی که گفته شد خدای متعال به پیغمبرش هم چیزهایی می فرماید. اگر خدای متعال به پیغمبرش فرمود «اتق اللّه» معنی اش این نیست که پیغمبر تقوا ندارد. برای یادآوری است. برای حضرت برای دیگران، اگر بخواهیم که جمله اول عمل شود که بخواهیم که یک جوان مسجدی شود باید شما عزیزان جاذبه داشته باشید. باید جاذبه هایی برای مسجدتان فراهم کنید. باید برای خدا، باز تکرار می کنم. این تشکیلات بسیار بسیار خوب، بسیار نافذ، سودمند، حساب و کتاب داشتن تو هر کاری هم لازم است. هم سودمند است هم آثار خیر و برکت برای همه دارد. تشویق ها همه به جا، اگر کمک های مادی هست همه به جا. مردم کمک مادی می کنند. ولی این ها باید همه کنار کار ما باشد کار ما کار خدایی است. من که امام جماعت می شوم این ها همه باید کنار کار من باشد. هیچ کدام نباید برای من انگیزه درست کند که یکی که کم

ص: 91

شد کار من هم کم شود. آن کارهای دیگر است که این طوری است. کارهای دیگر آقا اگر 10 ساعت کارکند، 9 تومان بدهند باید 10 ساعت کار کند، هیچی هم ندهند باید 10 ساعت کار کند. چون خودش می گوید که من روحانی هستم. لباسش می گوید که من روحانی هستم دیگر مادی نیستم. اگر مادی نیستیم که نباید مادی باشیم که اگر مادی نباشیم مردم علاقه پیدا می کنند و در سایه علاقه مردم می توانیم خدمات داشته باشیم. واقعا آن مقدار که می توانیم به این کار ارزش بدهیم. اهمیت براش قائل باشیم. از روی دلسوزی برنامه های خوبی برایش قائل باشیم. حالا که اقبال هم می کنند صحیح است که ما در جمهوری اسلامی هستیم. الآن می بینید که دولت عزیز ما، دولت مذهبی، دینی اهل قرآن، اهل دعا، اهل توسل به امام زمان، این ها همه درست است. در رأس حکومت یک مجتهد است. مجتهد واجد شرایط. کسانی که در مسئولیت ها هستند تعداد بسیار زیادی افراد متدین واقعی، همه این ها درست است ولی مفاسد را هم می بینیم هست. از مفاسد که نمی شود چشم پوشید که همه آن حرف ها درست است. مفاسد هم هست. آیت اللّه مصباح می فرمودند: همانطور که قبل از پیروزی انقلاب یک نفر که مسجد داشت می گفت شده 2 نفر، شده 3 نفر. 4 نفر را من باید حفظ کنم. امروز مساجد ما، ائمه جماعت ما، مدیران مسجد ما همین وظیفه را دارند.

امروز شما اگر بتوانید 10 تا جوان را حفظ کنید، دلت را خوش نکن به این که تلویزیون چنین گفت، برنامه قرآنی چنان گفت، مسابقات قرآن چنان بود، همه اینها جای خودش ولی شما هم باید 5 تا جوان را حفظ کنید. 10 تا جوان را حفظ کنید و باید واقعا با برنامه ریزی با هر مقدار که می توانی باید کار کنی که مسجد شما مجمع جوانهای متدین باشد که هر کسی رفت و آمد کرد، یک جوانی 2 شب آمد، 3 شب آمد، 4 شب آمد، من تو پرانتز عرض کنم که نمی دانم حال خوب است عرض کنم یا نه چون بالاخره همه شما عزیزان اهل علم هستید. هیأت ما جای مساجد را نمی گیرد. هیأت ها بسیار خوب است و بسیار مفید است ولی متأسفانه، متأسفانه، متأسفانه، اخیرا شنیده می شود بعضی نقاط ضعف تو بعضی از هیأتها شنیده شده

ص: 92

که قابل گفتن هم نیست. مسجد است که شفاف است. مسجد که معلوم است چکار می کند. مسجد است که، یک هیئتی 10 نفر، 20 نفر جمع می شوند چه کسی صحبت می کند، چه کسی عزاداری می کند، چه کسی می گویند، چه جور صحبت می کند؟ این ها خیلی خوب است. ولی این ها جای مسجد را نمی گیرد. اینکه امام فرمودند. مسجد یک سنگر است. امروز دیگر ما خیلی خوب هم می توانیم تشخیص بدهیم که مسجد چقدر می تواند منشأ خیرات باشد. هم امام یک معیار را به ما داده هم خودمان تا اندازه ای عقل داریم، هرچی که دشمن رویش دست می گذارد، حتما بدانید مؤثر است که دست می گذارد. امروز می گویند که مسجدها را خراب می کند. می گویند که در تعدادی از کشورهای غربی اجازه ساختن مسجد نمی دهند. اگر مسجد مؤثر نبود چرا این طوری می کنند اگر مسجد مؤثر نبود چرا خراب می کردند؟ ببینید این قدر مؤثر است وقتی دشمن می گوید که مؤثر است. پس ما هم باید قبول کنیم که مسجد مؤثر است و قبول کنیم که اگر ما تو مسجد 10 نفر را، 20 نفر را، 50 نفر را. از خواهرها، از برادرها بتوانیم علاقه مند به دین کنیم، علاقه مند به احکام کنیم، علاقه مند به حلال و حرام کنیم خود متصدیان رادیو و تلویزیون خودشون هم اقرار دارند که رسانه ها جای مساجد را نمی گیرد مسجد حساب دیگری دارد. نماز در مسجد حساب دیگری دارد، صحبت در مسجد حساب دیگری دارد، مردم دل می دهند شما برایشان صحبت می کنید غیر از این است که مردم گوش می دهند یک دو دقیقه گوش می دهند باز می چرخانند و متأسفانه دیدید که برنامه های تلویزیون که مکرر ما گفتیم که اگر بگوییم همه برنامه هایمان هم خوب است خب خودتان هم قبول دارید که خوب و خوب تر دارد. آن خوب ترها را چیزهایی کنار قرار ندهید که مردم بروند سراغ آنها. ما که خیلی هایش را بد می دانیم اما شما می گویید خوب است. خب فرض کنید که یک خطبه نماز جمعه ای را یک آقایی خوانده که خیلی می تواند تأثیرگذار باشد. آیا اگر در همان موقع شما فرصت بگذارید کنارش همان موقع یک برنامه ای به قول شما خوب ولی برنامه ای

ص: 93

خنده دار بگذارید کمی آن را گوش می دهد همه می گذارند آن طرف. ما بالاخره هرچه می توانیم به مسجدمان به برنامه های مسجدمان فقط و فقط برای خدای متعال نه برای جهات دیگر باید بپردازیم به روایت هم توجه کنیم که حتما زیاد هم شنیدیم.

در کتاب ارشاد دیلمی هست: دو نفر پیش پیغمبر یاد شدند که یکی شان نماز می خواند و بعد از نماز می نشیند و به مردم خیر یاد می دهد. که اگر منظور امام جماعت باشد، نماز را می خواند نمی آید به منزل حتما برنامه دارد که 5 دقیقه، 10 دقیقه، 15 دقیقه برای همان چند نفری که می نشینند صحبت بکنند.

ولی آن یکی آن نماز می خواند روزه هم می گیرد ولی به مردم چیزی یاد نمی دهد. حلال و حرام را یاد نمی دهد. خیلی از مردم ما با توضیح المسائل آشنا نیستند ولی بالاخره باید هفته ای یک شب، دو شب همین توضیح را برایشان بخوانیم خیلی از چیزها را ممکن است حلال بودن و حرام بودنشان را توجه نداشته باشند حالا پیغمبر می فرماید: «فضل الاول علی الثانی، کفضلی علی الانام» کار اولی بر دومی فضیلت دارد چرا؟ چون دارد کار پیغمبری می کند. همان کاری که پیغمبر انجام می داد، انجام می دهد. نمازش را خوانده، به فکر این است که دین یاد مردم بدهد. عقاید یاد مردم بدهد، کارش کار پیغمبری است و کاری هم که برای خدا باشد، باید هم خیلی فضیلت داشته باشد. باید ما این ها را کم نگیریم. واقعا بنده که عرض می کنم و شما که می شنوید این حرف ها را باور داشته باشیم که اگر یک ربع، نیم ساعت برای مردم که اطلاعات دینی شان زیاد نیست، بالاخره باسوادند امروز هر روحانی با مطالعات دو سال پیش و سه سال پیش و پنج سال پیش نمی تواند مردم را اداره کند، واقعا هر شب قبل از اینکه در مورد چیزی صحبت کنیم یک ساعت، دو ساعت مطالعه کنیم. همین اواخر در یک جلسه ای یکی به خدمت رهبر معظم انقلاب عرض کرد، شما این نزدیکی ها یک وعده نماز جمعه شرکت کنید. حالا اگر من اشتباه نکنم، ایشان کارشان خیلی زیاد است. گفت من نماز جمعه شرکت می کنم. چند ساعت مطالعه می کنم تا یک خطبه

ص: 94

بخوانم. بعضی ها عادت کردند یک چیزهایی در حافظه دارند و همان چیزها را هر شب هر سال همان ها را بگویند و مردم هم اقبال کنند خب مردم هم اقبال نمی کنند تو این روایت چی بود؟ تو این مسجد یک آیه محکم یاد بگیرد اگر آیه محکم و متشابه نباشد عذر می خواهم من از منبر آقایان استفاده نکردم ولی از خیلی از منبرها را گوش دادیم یک سلسله متشابهات درست می شود و چهار تا پنج تا سؤال درست می کنند و باز من از رهبر معظم انقلاب نقل می کنم ایشان فرمودند در منزل ما کسی منبر رفت ایشان آمد پایین من جمع بندی کردم دیدم دو ، سه تا سؤال درست کرد و بی جواب از منبر آمد پایین. اگر سؤالی هست جواب می خواهد. اگر ما مطلب داریم آن قدر ما مطلب محکم و متقن داریم که دیگر نوبت به متشابهات نمی رسد. نوبت به چیزهای دیگر نمی رسد. روایت می گوید کسی که به مسجد می رود باید از محکمات استفاده بشود یعنی با یک آیه از آیات قرآن مجید، آن آیه که شبهه ای درش نباشد باید «قد افلح المؤمنون» با آیات بعدش «الذینهم فی صلاتهم خاشعون والذینهم عن اللغو معرضون» این ها را باید به مردم یاد بدهیم. این ها محکم است. برای دیندار که هیچی برای بی دین ها هم جاذبه دارد آنها هم که بشنوند جاذبه دارد. اگر برای مردم صحبت می کنیم سعی مان این باشد که مطالب محکم به مردم بگوییم بخصوص اگر مستمع جوان داریم. شاید به طرف خوبی می خواهد برود یا روایت خوبی می خواهد بخواند باید 5 صفحه، 10 صفحه، 20 صفحه همین طور از کتاب کافی را ورق بزند بخواند تا یک روایتی را که محکم باشد بخواند، آموزنده تر باشد، اثرگذار باشد بتواند برای مردم بگوید ما که با هر اهل دلی روبرو شدیم که برنامه درستی داشته و مطالعه می کرده خودش از مسجدش راضی بوده و می گفت من از مسجد راضی ام. من در یک سفری مشهد می رفتم تو هواپیما یکی از دوستان سابقم می گفت تو مسجد ما پر از جمعیت است. اصلاً جا کم می آوریم اصلاً در شبستان جا کم می آوریم گفت برنامه دارند برایشان. گفت برنامه قرآنی دارند. برنامه های دیگر جاذبه دارد. جوان ها می آیند. غیر از جوان ها می آیند. امروز روزی

ص: 95

است که اگر ما درست عمل کنیم که امیدوارم همه شما این طور باشید مردم استقبال می کنند.

نکردند. نکردند. چون کار ما بستگی به استقبال مردم ندارد. امام یاد ما داد ما باید انجام وظیفه کنیم. ما وظیفه خودمان را انجام بدهیم. ما نماز صبح مسجد بخوانیم. ما نماز را به موقع مسجد برویم. برنامه ها را تنظیم بکنیم، با جوان ها که مسجد می آیند اگر نقاط ضعفی دارند اگر کمبودهایی دارند بد اخلاقی نکنیم. باهاشون بتوانیم برخورد خوب داشته باشیم. حتما استقبال می کنند، استقبال هم نکردند وظیفه خودمان را انجام دادیم. برای خدا باید کارمان را انجام بدهیم و کار اگر با اخلاص انجام شد اثر هم دارد. خودتان هم حتما تجربه کردید هرجا کار با اخلاص انجام می دهید خدای متعال کار با اخلاص را مؤثر قرار می دهد اگر کلام باشد، کلام نافذ می شود. اگر نوشته باشد، نوشته نافذ می شود. جمله آخری که عرض می کنم چقدر ما شنیدیم که کتابهای مرحوم آقا شیخ عباس چرا این قدر چاپ می شود بحث مفاتیح تنها نیست. هر کتابی که دست می گذاریم منتهی الآمال ایشان چاپ هایی متعدد، ویراستاری های متعدد، تألیف شده، عربی شده. چاپ شده، خلاصه شده، تقسیم شده، تقسیم بندی، یک ناشر، دو ناشر، سه ناشر، مرتب چاپ می کنند. مگر این کتاب چی است. چرا کتاب های ایشان. همه می گویند برای اخلاصش است. این داستان را ما شنیدیم همین الآن هم برای تنبه خودم و شما عزیزان عرض می کنم. می گویند وقتی مفاتیح چاپ شد مورد استقبال قرار گرفت. ولی متأسفانه تعدادی غلط داشت. یک ناشری خدمت آقا شیخ عباس رسید. گفت کتاب مورد استقبال قرار گرفته، مصلحت نیست این طوری چاپ شود. خوب است که هم شکیل تر و هم صحیح چاپ شود. ایشان استقبال کرد. گفت کار بسیار خوبی است و آن کتابی که مردم می خواهند استفاده کنند آن هم دعا. گفت ضمنا معلوم می شود که تیراژ چقدر داشته، چقدر چاپ کردند. حق شما معلوم می شود. چقدر می شود. الان هرچی می خواهند چاپ می کنند. معلوم هم نیست. می گویند تا این جمله را شنید گفت نه. نه من نمی خواهم بگذار همانجوری که هست هر کی می خواهد چاپ کند. هرطوری که

ص: 96

می خواهد. ببینید حق التألیف گرفتن کار درستی است. کار حرامی که نیست. کار جائزی است. این یک حقی است ولی خب اخلاص این جوری که کسی یک عمری حدیث بنویسد، عربی بنویسد، فارسی بنویسد، هیچ توقعی نداشته باشد، فقط برای خدا یک کسی واقعا مسجد می رود می رود و می آید واقعا برای مردم خدمت می کند. صندوق قرض الحسنه، و... درست می کند فقط و فقط نظرش خداست. زندگی اش اداره می شود. زندگی آقا شیخ عباس اداره شد مگر ایشان از گرسنگی مرده، بالاخره ایشان هم زندگی اش را داشته ولی می گویند اگر اخلاص داشته باشی خداوند متعال به کارتان اثر می گذارد. امیدوارم همه ما این طور باشیم، از همه شما عزیزان عذرخواهی می کنم.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 97

ص: 98

سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین خاتمی در همایش ائمه جماعات شهرستان کرج السلام علیکم و رحمة اللّه . اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم. بسم اللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه رب العالمین. والصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا ابی القاسم محمد. صلی اللّه علیه و علی آله الطیبین الطاهرین و لعنه اللّه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.

تسلیت عرض می کنم شهادت جانگداز هفتمین خورشید پر فروغ امامت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام را محضر شما سفیران نور شما عالمان دین که هر کجا که حاضرید آنجا دین حاضر است. بحثی که مناسب دیدم در این جمع به مناسبت این ایام محضرتان تقدیم کنم آسیب شناسی دینی از نگاه امام کاظم علیه السلاماست. ندیدم این بحث جایی مطرح شده باشد مسجد کانون دین است و عالمان دینی سخن گویان دین. جا دارد که در این عرصه بیندیشیم که چه چیزی به دین آسیب می رساند. که حفظ هر کالای نفیسی بخشی از آن مربوط به آسیب زدایی است. هر کالای نفیس اگر آسیب زدایی نشود. همان آسیب ها از بینش خواهد برد. بحث را با مقدماتی مطرح کنم تا برسم به آسیب شناسی.

1 _ جایگاه دین چیست؟ نفیس ترین و ارزشمندترین سرمایه انسان دین است. با دین آدم معنا پیدا می کند منهای دین پوچ و پوک است. لذا خداوند نعمت بعثت را بالاترین نعمت می داند: «لَقَدْ مَنَّ اللّه ُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً ». خداوند نعمت عظیمی به مردم داد. با دین آدم هویت پیدا می کند سلام خدا بر مولا علی که هرچه می گوید

ص: 99

اعطای در کلام است در غرر هست که فرمود الدین اشرف النسبین. یعنی آدم دو هویت دارد یکی هویت شناسنامه ای، هویت شناسنامه ای را آدم می داند چی قلم می زند پدر، مادر اما هویت اصلی آدم دین اوست. و آن اشرف النسبین است. در کلامی که علامه مجلسی در بحار صفحه 418 نقل کرده مولا فرمود:

«لا حیاة الا بالدین».

اصلاً زندگی با دین معنا پیدا می کند.

« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا للّه ِِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ».

در کلام دیگر مولا فرمود: دین بستر عزت انسان را فراهم می کند. خدا وقتی بخواهد فردی را عزیزش کند، خیر برساند. جامعه ای را به عزت برساند، آن فرد و جامعه را به سمت دین سوق می کند. توفیق دین و دین مداری را فراهم می کند. فرمود: خداوند وقتی کسی را بخواهد برگزیند دیانت را به او الهام می کند. بنابراین دین نعمت است و بالاترین نعمت.

2 _ باید از این نعمت از این کالای عزیز: _ خلاف است که تعبیر به کالا می کنیم _ از این کالای نفیس باید با عمق جان پاسداری کرد. روایت زیبایی است از امیرالمؤمنین علی علیه السلام در کتاب شریف اصول کافی جلد 2 ، صفحه 216 فرمود:

«وقتی گرفتاری پیش آمد مال تان را فدای جانتان کنید».

طبیعی است و واذا حضرت نازلة فاجعلوا انفسکم دون دینکم. اگر حادثه ای پیش آمد که یا باید جان بدهی یا دین. جان بده دین نده. جانتان را فدای دین تان کنید. و نابود شده آن کسی است که دینش از بین رفته باشد و غارت زده آن کس است که دینش به غارت برود. پس پاسداری از دین وظیفه تمام کسانی است که عشق به دین دارند.

3 _ پاسداری از هر چیزی دو بخش دارد. بخشی از آن اقدامات ایجابی است. بذر را باید بیفشاند، آبیاری مناسب صورت بگیرد تا این بذر به بار بنشیند. بخشی از اقدامات هم اقدامات سلبی است. باید سمپاشی کنند درخت را باید حرس کنند. باید آفات را بزدایند،

ص: 100

علف های هرزه را بزدایند تا این درخت، این بذر، این نهال به بار بنشیند. بنابراین نمی توان به صرف تبیین دین قانع بود.

باید آسیب ها را هم شناخت. با آسیب ها مقابله کرد تا دین بصورت شفاف و آن چنان که هست مطرح شود و ما بر این باور هستیم اگر دین بصورت شفاف و آن چنان که هست مطرح شود با شفافیتی که وجود مقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله عرضه کرده اند به گونه ای که اهل بیت مطرح کرده اند اگر مطرح شود تمام دل ها را عین آدم ربابه طرف خودش می کشد.

«ان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا».

«اگر مردم زیبایی های کلام ما را بفهمند مطیع ما خواهند شد».

با این دو مقدمه. می خواهم وارد سومین مقدمه بشوم.

آسیب ها چیست؟ اولین آسیب از نگاه آقا امام کاظم صلوات اللّه و سلامه علیه. ورود جاهلانه در دین است. ورود جاهلانه در دین یعنی 1 _ عمل به غیر علم.

عمل به غیر علم یعنی این که انسان نمی داند دین چه می گوید با سلیقه خودش یک چیزی را دین تلقی کند وجود مقدس نبی اکرم فرمود کسی که ورود غیرعالمانه در کار داشته باشد فسادش بیش از صلاحش است.(1) در یک روایت دیگر مولا علی می فرماید:

«ایاکم و الجهال من المتعبدین».

«بپرهیزید از عبادت گران جاهل».

ص: 101


1- . بحارالانوار، ج 1 ، ص 208 .

آنهایی که پیش خودشان برای چیزی فضیلت خلق می کنند و دیگران را هم به این سمت و سو می کشانند. والفجار من العلماء بترسید از عالم بی دین.

امام راحل عظیم الشأن در سخنی فرمود:

«من عالم فاسد را از هر ساواکی بدتر می دانم. چون به نام دین به کام شیطان».

خوب عمل به غیر علم مصداق ورود جاهلانه در دین است. عرض می کنم محضر شما بدتر از این 2 _ قول به غیر علم است. چرا؟ چون قول به غیر علم اغواگری هم هست.

توش اضلال و گمراهی هم هست. وجود مقدس امام کاظم از پدران بزرگوارش از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل فرمود:

«من افتی به غیر علم لعنته ملائکة السماء و ملائکة الارض».

«آن کس که فتوای غیرعالمانه بدهد ملائکه آسمان و ملائکه زمین لعنتش می کنند».

این گونه تعابیر معنایش این است بطور کلی از رحمت خدا دور می شود.

به خاطر این که ملائکه واسطه فیضند. والمدبرات امرا. از کانال آنهاست که رحمت الهی می رسد. کسی که با دین بازی می کند در حقیقت این از رحمت خدا دور می شود عاقبت بدی هم دارد. عاقبت بد. آن کس که حریم دین را نگه نمی دارد. بحارالانوار جلد 2 ، صفحه 122. یک روایت زیبای دیگری از امام کاظم دیدم خیلی تازه بود برای من امام کاظم علیه السلام از نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند که اتقوا تکذیب اللّه بپرهیزید از این که خدا به شما بگوید دروغ می گویی.

«قیل یا رسول اللّه و کیف ذاک».

«چطور می شود که خدا آدم را تکذیب می کند».

«قال یقول احدکم قال اللّه فیقول اللّه عزوجل کذبت».

ص: 102

می گوید خدا فرموده خدا می گوید من کی گفتم. من نگفتم. «و یقول لم یقل اللّه» یک جایی هم تکذیب می کند می گوید خدا نگفته. فیقول عزوجل کذبت قلته. از کجا می دانی من نگفتم دروغ می گویی من گفتمش.

این قول به غیر علم آفت دین است.

بیشترین آفت هایی که ما امروز در عرصه ورود خرافات به حوزه دین داریم از کانال همین کسانی است که قول به غیرعلم دارند. جاهلانه یک مطلب ضعیفی را از یک جایی دیده. بی مهابا نقل می کند بدتر از آن می سازد و می گوید. حالا گاهی وقت ها یکی یک چیز ضعیفی را توی یک کتاب ضعیفی دیده. بدتر از این است که خودش می سازد. این از مصادیق بسیار بارز قول به غیرعلم و مشمول لعنت ملائکه سماء و زمین است. لذا شما افاضل، بزرگان، سفیران نور و بنده ای که افتخار می کنم در این لباس هستم و همراه شما عزیزان باید سخت مراقب باشیم. نه تنها در ماه رمضان. که دروغ بستن بر خدا و پیغمبر حرام است. همیشه مراقب باشیم گفتار عالمانه باشد. این نیاز به تفقه در دین دارد.

تفقه در دین اما اجتهادا و اما تقلیدا تاچیزی برای ما روشن و ثابت نشده که جزو دین است نگوییم. سوره توبه آیه 122 آیه نفر.

«فَلَوْلاَ نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَیْهِمْ».

اول تفقه است. اول دین پژوه بشوند دین آشنا بشوند بعد لینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم. سوره یوسف آیه 108 قل هذه سبیلی ادعوا الی اللّه علی بصیرة انا و من اتبعنی.

با بصیرت مردم را به سوی ذات مقدس ربوبی می خوانم خودم را و همراهانم را. ولی علی علیه السلام در غرر فرمود: پاسداران دین آنها هستند که دین خدا را اقامه می کنند و احاطه بر مجموع دین دارند. احاطه بر مجموع دین با خواندن کتاب فارسی بدست نمی آید. با خواندن عربی آسان و صرف ساده تنها بدست نمی آید. احاطه در مجموع دین حداقل، اقل 20 سال مدام تحصیل حوزه ای لازم دارد که یک دوره فقه را ببیند یک دوره اصول را ببیند یک دوره فلسفه را ببیند. یک دوره رجال را ببیند یک دوره حدیث را ببیند تا احاطه از جمیع جوانب داشته باشد. وجود مقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی فرمود:

ص: 103

«ان دین اللّه لم یرسله الامن احاطه من جمیع الجوانب».

«کسانی می توانند حامی دین باشند که احاطه بر دین داشته باشند از جمیع جوانب».

بنده به سهم خودم به عنوان طلبه ای که کار اصلی ام را تدریس می دانم خطابه در حاشیه کار بنده است. این که مداح یا سخنران بشود. این رشد است مداحان عزیز محترمند نمک مجالس دینی هستند قدرشان را ما می دانیم اما باید هر چیزی در جای خودش باشد. عالم دینی، خطیب باید عهده دار تبیین دین باشد. مداح اهل بیت مدح اهل بیت را بخواند.

روضه اهل بیت را بخواند. روضه درست اهل بیت را بخواند. هر چیزی در جای خودش. چند بار گفتم این را باز هم می گویم چون خطر را همچنان احساس می کنم در حوزه تبلیغ بانوان، خانم های تحصیل کرده حوزه می توانند سخنران خوبی باشند چون آنها هم مثل آقایان فقه دیدند اصول دیدند تفسیر دیدند اما خانم جلسه ای بی سواد که یک روز بحث های طلبگی را نخوانده نمی تواند سخنگوی دین باشد. قدم به قدمش قول به غیر علم است. رفتم دیدن یکی از مراجع بزرگ. اون مرجع بزرگوار گفت خانمم شرکت کرده در یکی از این مجالس روضه های زنانه آن خانم جلسه ای گفته است که بعد از شهادت سیدالشهداء دیگر ما حق نداریم لباس روشن بپوشیم حتی برای شوهرهایمان. خوب این دروغ فقط از فکر یک خانم جلسه ای بی سواد در می آید. و الا اگر سوادی باشد این حرف ها نیست. اگر فضل علمی باشد در دین مطالب سست و بی مایه نیست. این حرف که شب اول ربیع یا شب اول ماه شوال کسی برود درب چند تا مسجد را بزند آب بپاشد شمع روشن کند حاجاتش مستجاب می شود این جز در چرته بی سوادهای خانم جلسه ای ها نیست. بنده عرضم این است که دین گوهر قیمتی است در این عرصه باید افرادی وارد شوند که قول به علم داشته باشند به خودم سفارش کردم و بارها هم سفارش می کنم یکی از بزرگان می گفت من اگر سوره قل هو اللّه را هم اگر بخواهم بخوانم باید مطالعه کنم. بدون مطالعه من حرف نمی زنم. چرا بی مطالعه حرف می زنیم. کوثر قرآن را داریم کوثر روایات عترت صلوات اللّه علیهم اجمعین را داریم. مردم ما مردم فهیمی هستند. ببینید خطیبی مطالعه کرده حرف می زند استقبال می کنند

ص: 104

از خطابه اش. گاهی وقت ها برخی از ماها انتظار داریم بی محتوا سخن بگوییم. بی مایه سخن بگوییم بدون مطالعه سخن بگوییم مردم هم استقبال کنند. این نمی شود این اجتماع نقیضین است. تمرین خطابه خوب است. ما طلبه ایم. طلبه ای رفت پیش آقای فلسفی برای تمرین خطابه برنامه ایشان هم این بود که 10 دقیقه کسی صحبت می کرد و توی این 10 دقیقه هم باید خطبه می خواند هم حدیث می خواند هم ذکر مصیبت می کرد می آمد پایین. بنده 2 سال افتخار شاگردی این درس خطابه آقای فلسفی مرحوم را دارم. طلبه ای رفت منبر اولش یک حرف نامربوطی گفت. آقای فلسفی بهش گفت بیا پایین معلوم می شود تو به درد خطابه نمی خوری. آن آقای طلبه برگشت گفت آقای فلسفی من یک چیزی می خواهم بگویم خواهش می کنم شما مرا دعوا نکنید. گفت بگو. گفت آقای فلسفی راز اینکه من این طوری وارد شدم دلیلش این است 10 سال است لای کتاب را باز نکردم. آقای فلسفی آمپرش رفت بالا. گفت واللّه تو به خدا خیانت کردی. تو به پیغمبر خیانت کردی. تو به امیرالمؤمنین خیانت کردی. تو به عالم خطابه خیانت می کنی. 10 سال است که لای کتاب را باز نکردی خوب معلوم است منبر می شود بی محتوا. جوان ها استقبال نمی کنند بعد هم می گوید استقبال جوان ها کم شده. استقبال جوان ها و مردم هیچ کم نشده. اگر ما آگاهی به علم الهی داشته باشیم، استقبال همچنان هست. پس اولین آسیب قول به غیر علم، عمل به غیر علم. یا ورود جاهلانه در عرصه دین است.

2 _ تحمیل سلیقه خود بر دین. دین یک واقعیتی است که اصول و فروعش را وجود مقدس خاتم الانبیاء محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و فرزندان معصومش آوردند.

دین را باید آن گونه که آنها ترسیم کردند ترسیم کنیم. نه آن گونه که خود می خواهیم یا دیگران می خواهند این هردو آفت است اگر دین را آن گونه ترسیم کنیم که خود می خواهیم دین سر از قیاس درمی آورد سر از استحسان در می آورد. سر از قول به رای در می آورد. سر از بدعت درمی آورد. و سر از آفات دیگری که اهل بیت فرمودند.

و یا بخواهیم سلیقه های دیگران را تحمیل کنیم. آیاتی که در قرآن کریم این مضمون را دارد. که اتباع هوا نداشته باشید. من معتقدم بخشی از اتباع هوا همین است که ما در تبیین

ص: 105

دین سلیقه خودمان را و یا سلیقه دیگران را برای اینکه منبر ما بگیرد بیائیم سلیقه دیگران را ولو غلط هم هست بر دین تحمیل کنیم. سوره قصص آیه 50 :

«وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَیْرِ هُدیً مِنْ اللّه ِ».

به اعتبار هوی سوره ص آیه 26 :

«وَلاَ تَتَّبِعْ الْهَوَی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللّه ِ».

این یعنی همین تحمیل سلیقه. از مصادیقش همین است نمی گویم تنها مصداق.

«وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ».

استقامت در دین داشته باشد اونها هر روز یک پیشنهاد برای شما می آورند یک قرآنی غیر از این بیار این قرآن شما به بتها بد گفته ما یک قرآنی می خواهیم که خیلی به بتها بد نگوید. تبدیل کن این قرآن را.

پیامبر ما گوش به این حرف ها نده. اتباع هوای اسمش قیاس است. که حضرت امام کاظم علیه السلام در چند روایت به شدت نکوهش می کند راوی می گوید که به امام کاظم گفتم آقا کسانی هستند از اصحابتان شرفیاب حضور پدرتان شدند یا حضور جدتان شدند. مطالب و معارفی از آنها گرفتند و گاهی یک مسئله پیش می آید این ها نمی دانند نظر باباتون چیه؟ نظر جدتان چیه؟ نظر شما چیه؟ آیا شما اجازه می دهید که «ان یاخذوا بالقیاس» یعنی با سلیقه خودشان جواب بدهند.

قال لا بدبختی پیشینیان همین بود که قیاس کردند. «و قلت لکم لم تقول ذلک».

چطور می فرمایید بدبختی پیشینیان این بود «فقال انه لیس شی الا و قد جاء بالکتاب و السنة».

در کتاب و سنت هرچی بخواهید هست تا روز قیامت این کتاب میل های جان بشریت را سیر می کند منتها گفت:

چو بشنوی سخن اهل دل نگو که خطاست سخن شناس نئی جان من خطا اینجاست اسلام را نمی فهمد می گوید اسلام نظام سیاسی ندارد. اسلام را نمی فهمد می گوید من و حزب من می گوید که اسلام نظام اقتصادی ندارد. اسلام را نمی فهمد می گوید به نظر ما اسلام با لیبرالیسم سازگار است. لیبرالیستی که مبنایش الحاد است. مبناش ضدیت با ذات

ص: 106

مقدس ربوبی و آزادی و ولنگاری است کسی که نمی داند اسلام چیست؟ این چنین قضاوت های جاهلانه می کند. فرمود هرچی بخواهی در این کتاب و سنت است. این استنتاجش، استنباطش با مجتهدین است. با فقها است. بنابراین قیاس نوعی تحمیل سلیقه بر دین است. بدتر از آن این است که آدم دین را بخاطر سلیقه دیگران تحریف کند. فرمود بدبخت کسی است که جهنمی بشود و بدبختر از آن کسی است که بخاطر دنیای دیگران خودش را جهنمی کند. قرار نیست که هر پیشنهادی که شد بگوییم پیشنهاد درستی است. هر حرفی که زده شد بگوییم حرف درستی است. همه پیشنهادها را باید عرضه برقرآن کنیم عرضه بر روایات عترت سلام اللّه علیهم اجمعین کنیم. برای ما روشن گری مهم است. برای ما مهم نباشد که منبر ما بگیرد. حالا می خواهد منبر بگیرد می خواهد نگیرد. بنده باید این مبنای همراهی دین و سیاست را بدانم. مثال فرض می کنم شما احساس کردی کسانی دارند دم از سکولاریسم می زنند تشخیص دادی برای مقابله با این باید بطور مبنایی همراهی دین و سیاست را داشته باشی خوب ممکن است یک عده بگویند بابا این دین همش سیاسی است. بگویند قرار نیست که با هر نقدی ما میدان را خالی کنیم. به عبارت دیگر خیلی فرق است بین این که مردم چه می خواهند و بین این که چه باید بخواهند. اما در عرصه چه می خواهند آنچه که حلال است مشروع است با آغوش باز استقبال می کنند اما ما نباید فقط توی این محدوده باشیم. برای اینکه دنبال چه باید بخواهند هستیم. طبیعی است شما اگر منبر بروید صدای خوبی هم داشته باشید اول منبر با صدا وارد شوی بعد هم چند تا قصه بگویی چند تا خواب نقل کنی و خواب های عجیب و غریب نقل کنی. اگر سلیقه هم داشته باشی بتوانی جک بگویی مردم را هم بخندانی دوبله و سوبله می گیرد. اما واقعا آیا وظیفه ما اینست؟ یک کاری کنیم که منبر ما بگیرد. وظیفه ما تبیین دین است. اگرچه استقبال کمی بشود. پای منبر شهید آیه اللّه مطهری قبل از انقلاب چند نفر استقبال می شد. حتی اول انقلاب یادم هست یک طلبه ای آمد گفت فلانی کار روحانیت تمام است. گفتم چی شده؟ گفت رفتم پای سخنرانی آقای مطهری دیدم که 200 نفر بیشتر نیامدند اما بیا ببین پای سخنرانی بنی صدر سر و کله می شکنند. انبوه جمعیت همان روز به او گفتم مطهری می ماند. بنی صدر می رود. مطهری می ماند چرا؟ چون خمیرمایه فرمایشات آقای مطهری قرآن بود. سنت بود و مبانی

ص: 107

دینی بود و سال به سال هم الآن هم که حدود 27 سال از ارتحالشان گذشته سال به سال هنوز کتاب جدید هنوز نوشته جدید از آثار مطهری منتشر می شود.

این روایت قشنگ را از امام صادق علیه السلام بشنوید.

امام صادق علیه السلام فرمود:

«من دخل فی الدین بالرجال اخرجه منه الرجال کما ادخله فیه».

خیلی روایت جالبی است. کسی که سست وارد دین بشود با حرف این و آن وارد دین بشود از دین بیرونش می برند آنچنان که وارد دینش کردند.

«و من دخل فیه بالکتاب و السنة زالت الجبال قبل ان تزول».

فرمود اما کسی که با مبنا وارد شد. معیار بدستش دادیم. کوه ها اگر از جا کنده شود اما دینش آسیب نخواهد دید. بنابراین نه سلیقه خودمان را بر دین تحمیل کنیم و نه حامل سلیقه دیگران باشیم. قرآن و سنت، دین آن چنان که هست مطرح بشود جذابیت خودش را خواهد داشت.

3 _ سومین آسیب از نگاه امام کاظم علیه السلام جسورانه وارد دین شدن است و بی تقوا عمل کردن. در روایاتی که در باب احتیاط رسائل و کفایه هم دیدیم راوی سئوال می کند دو نفر با همدیگر در حج صیدی را زدند کفاره بر کدام شان واجب است بر یکی؟ فرمود: هر دو باید کفاره بدهند. بعد گفتم آقا: از من پرسیدند من نمی دانستم چی باید جواب بدهم. فرمود:

هر وقت مسئله ای را ندانستی جسورانه وارد نشو. احتیاط کنید تا بعد بپرسید و مسئله را بفهمید.

در یک روایت دیگری امام کاظم علیه السلام فرمود: ما دو احتیاط داریم. یکی احتیاط منفی، آن احتیاطی است که سبب اختلال نظام زندگی است. اگر در یک جایی سبب اختلال در نظام زندگی شد این احتیاط مطلوب نیست. اما یک احتیاطی هم داریم مطلوب. احتیاط مطلوب کدام است.

«علم عند الشرع» مسئله ای را که نمی دانیم چه در عرصه فقهی چه در عرصه اعتقادی بیان نکنیم. حرفی را که نمی دانیم آیا واقعیت دارد یا ندارد نقل نکنیم. بعضی ها این طوری نقل می کنند که واللّه ما شنیدیم فلان کس گفت فلان را دیو نقل کرد. این را نمی دانم راست

ص: 108

بود، دروغ بود. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: در دروغ گویی آدم همین بس که هرچه شنیده بیاید بگوید. خود این نوعی دروغ گویی. نوعی شایعه پراکنی است که دروغ است عندالشبه را محدود نکنیم به لقمه حرام. لقمه مشتبه گفتار مشتبه شرکت در جلسه مشتبه گاهی وقت ها نمی دانیم که این مجلس با چه انگیزه ای برپا شده حتی مجلس فاتحه.

یک فاسق فاجری از دنیا رفته برای این که اطرافیانش آدم رو تحویل بگیرند آدم برود آبروی روحانیش را خرج کند این غلط است. این عندالشبه است. احتیاط مطلوب است. پس جسورانه و بی پروا وارد شدن یکی از آسیب ها است.

4 _ ورود افراد غیرصالح در عرصه دفاع از دین. ببین آقا جون همه عقیده دارند همه متدینین اند می خواهند به زعم خودشان دفاع از دین بکنند این انگیزه انگیزه مقدسی است. منتها ما دو جور دفاع داریم. یکی دفاع خوب دفاع منطقی دفاع استدلالی از دین. این دفاع خوب است. اما نوع دوم دفاع دفاع بد است. بد دفاع کردن بهترین شیوه خراب کردن است. می گویند اگر شما می خواهی کسی را خراب کنی لازم نیست ازش بد بگویی بد دفاع کن. تفسیر به رأی چرا حرام است. چون چهره قرآن را بد جلوه می دهد. چرا امامان غلات را لعنت کردند. غلات را منزوی کنید چرا چون غلات می گفتند امام صادق خداست. امام کاظم، امام رضا خدا هستند. این چهره امام صادق خراب می شد لذا است که در کلمات معصومین تندترین هجمه ها مربوط به غلات است. آمدند گفتند یا علی السلام علیک یا ربنا.

امیرالمؤمنین فرمود: من رب شما نیستم توبه کنید دوباره گفتند السلام علیک یا ربنا. دفعه سوم فرمود. دفعه چهارم بگویید اعدام تان می کنم و گفتند و مولا اعدام شان کرد.

به اشد اعدامات سوزاندان مرحوم مجلسی در بحار جلد 28 ، این را نقل کرده. بنابراین حوزه دفاع از دین کار هرکسی نیست.

ابوسالم کابلی می گوید که آمدم وارد مسجد پیغمبر شدم دیدم محمد بن علی که تخصص ویژه ای در مناظره داشت میانداری می کند. سئوال می کند جواب می دهد. مردم اطرافش را گرفتند. آمدم توی گوشش گفتم بابا جون ان اباعبداللّه نهانا عن ذلک امام صادق به ما گفته بحث نکنید به من گفت اَوَ اَمَرَک ان تقول لی.

ص: 109

پیغام آوردی. گفتم: نه. به من گفت بحث نکن. آمدم پیش امام صادق گفتم آقا به من شما می گویی بحث نکن. بیا ببین مؤمن طاق چه معرکه ای گرفته. فرمود فرق است بین تو و مؤمن الطاق.

مؤمن الطاق از عهده بحث برمی آید اما اگر بال و پر تو روی بحث بنشیند نمی توانی پرواز کنی نمی توانی از پس جواب بر بیایی. او باید بحث کند. تو بحث نکن. امام به حمزة بن طیار اجازه فرمود که بحث کند. به هشام بن حکم اجازه بحث داد. در روایتی از آقا امام کاظم علیه السلام هست که آقا امام کاظم به محمد بن حکیم که اهل بحث بود دستور داد: بنشیند و مناظره کند. بحث کند به دیگران چنین اجازه ای را نفرمود.

شما عزیزان باید به نماز جماعت برسید. بیشتر از این وقت شما را نمی گیرم. عرض می کنم که روز شهادت امام کاظم علیه السلام بهترین کسانی که باید مجلس عزای فرزند فاطمه این زندانی مظلوم رابرپا کند این شما علماهستید. السلام علی المعذب فی قعر السجون.

من در این کنج قفس غوغای محشر می کنم پیروی از مکتب زهرای اطهر می کنم کاخ استبداد را بر فرق هارون زمان واژگون با نعره اللّه اکبر می کنم گرچه در قید غل و زنجیر می باشم ولی استقامت در بر دشمن چو حیدر می کنم تا زند سیلی به رویم سیلی از راه ستم یاد سیلی خوردن خاتون محشر می کنم گر ز پا و گردن مجروح من خون می چکد یاد میخ و سینه مجروح مادر می کنم ولی یک تفاوت بین میخ و سینه مجروح مادر و گردن و پای مجروح امام کاظم علیه السلام هست. اونجا دیگه بچه ها نبودند ببینند دختر نبود پسر نبود. اما فاطمه جان فدای مظلومیت.

مجلس مجلس اهل فضل است. اجازه بدهید به همین یک بیت اکتفا کنم. نگویید فاطمه را بین در و دیوار قرار ندادیم. شاهد می خواهید. از در بپرسید و الجدار از دیوار بپرسید. والدماء از خون های بر زمین ریخته بپرسید. شهود صدق ما به ختام. السلام علیکم یا اهل بیت النبوه و موضع الرسالة و مختلف الملائکه و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 110

سخنرانی حضرت آیه اللّه العظمی سبحانی تبریزی دامت برکاته

در همایش هفته جهانی گرامی داشت مساجد در جمع ائمه جماعات بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین والصلاة والسلام علی خیر خلقه محمد و علی آله الطیبین الطاهرین الهداة المهدیین لاسیما ناموس الدهر الحجة ابن الحسن العسکری عجل اللّه تعالی فرجه.

قال الحکیم فی محکم کتابه الکریم اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم:

« إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّه ِ مَنْ آمَنَ بِاللّه ِ وَالْیَوْمِ الاْخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَی الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّه َ فَعَسَی أُوْلَئِکَ أَنْ یَکُونُوا مِنْ الْمُهْتَدِینَ».

برای من مایه خوشبختی و سرفرازی است که در این مجلس اولاً دوستان قدیمی خود را می بینم. عزیزان را زیارت می کنم. شخصیت های علمی، شخصیت های که خدمتگزار به اسلامند. و در این مجمع خدمتگزارند و سالیان درازی بود که این چهره ها را زیارت نمی کردم ولی حالا در این مجمع می بینم. آن هم در جهت یک هدف مقدس به نام مساجد.

این همایش و اجتماع به عنوان هفته جهانی مساجد است. تبعا باید موضوع مسجد و مسجدی باشد. در قرآن مجید کلمه مسجد با اختلاف در اعراب 21 بار آمده است. به صورت جمع مساجد 6 بار آمده است. از اینکه این کلمه تکرار شده پیداست که اهمیت دارد. موضوع مهمی است و قرآن به آن عنایت دارد.

ص: 111

مسجد در قرآن احکامی دارد و من دو حکمش را بیان می کنم. بعدا می رسیم به مسائل اجتماعی مساجد. اولین حکمی که از قرآن درباره مسجد استفاده می کنیم بانیان مسجد، تعمیرگران مسجد حتما باید نیت پاکی داشته باشند. تنها عمل پاک کافی نیست.

باید سرچشمه عمل که نیت است پاکتر باشد. در جهان غرب اگر بخواهند یک نفر را تعریف کنند به عملش می نگرند فقط. فلانی مثلاً کلیسا ساخته، بیمارستان ساخته، مثلاً یتیم خانه ای را اداره می کند، فقط به عمل می نگرند وعده می دهند که بسا در انتخابات هم برنده باشد.

ولی در مکتب اسلام، عمل کافی نیست که یک عمل اگر زیباست کافی نیست. باید روح عمل هم سرچشمه عمل هم که نیت است آن هم پاک باشد. اگر نیت الهی شد، این عمل به ظاهر زیبا این ارزش دارد. در سوره مبارکه توبه دو آیه است که نشان می دهد سرچشمه عمل هم باید پاک باشد.

« مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللّه ِ شَاهِدِینَ عَلَی أَنفُسِهِمْ بِالْکُفْرِ أُوْلَئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِی النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ».

افراد مشرک ابوجهل ها و ابوسفیان ها حق ندارند مسجدالحرام را تعمیر کنند و در میان عرب وجهه ایجاد کنند. چرا عمل این ها ولو از نظر ظاهر زیباست اما نیت آلوده است. این ها مشرکند و برای صاحب این خانه احترام قائل نیستند. به جای پرستش حق، مخلوق را می پرستند. سلب حق می کنند.

قرآن از جمعیت ناپاکی که بخواهند با نیت های ناپاک عمل خوبی انجام بدهند و ثمره های دنیوی بگیرند این حق را سلب می کنند چنین حقی برای آنان نیست. «ما کان للمشرکین ان یعمروا مساجداللّه». شأنشان نیست. حق ندارند. چرا این ها شاهدین علی انفسهم بالکفر، از این طرف بت پرستند، خدا را فراموش کرده اند. از این طرف برای خدای فراموش شده خانه می سازند. این عمل بی ارزش است.

ص: 112

بعد این حق را به گروه دوم می دهد. برای حصر است از گروه اول که نیت ناپاک است سلب حق کرد. حق را به گروه دوم می دهد. انما یعمر مساجد اللّه چه کسانی من ءامن باللّه والیوم الاخر.

عقیده آنها پاک باشد. از نظر عمل هم محقق عقیده باشد. اقام الصلاة، اتوالزکوة. بر این هم اکتفا نمی کند «ولم یخش الا اللّه» فقط از خدای منان بترسد غیرخدا در نظر او هیچ باشد. مع الوصف. «فعسی اولئک ان یکونوا من المهتدین». چه بسا ممکن است این افراد در نسب بلغزند، گرفتار آلودگی ها بشوند. صددرصد هم آینده این ها ارثی نیست. این مهم است.

این یک حق در قرآن برای مساجد.

حق دیگری که قرآن درباره مساجد مطرح می کند مسئله مسجد قباست:

«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللّه ُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ».(1) از این استفاده می شود که مسجد در تمام دوران حتی در عصر پیغمبر اکرم، شمشیر دولبه بوده است. ممکن بود از همین مسجد دشمنان مسجد سوء استفاده کنند. مسجد ضرار بنای مسجد و بنای خانه خدا بر ضد خدا اتفاق بیفتد و لذا دو مسجد هست. مسجد ضرار است:

« وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدا ضِرَارا وَکُفْرا وَتَفْرِیقا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ».

مسجد دیگر هم «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم». نباید که به مسجد نگریست. باید به محتوای مسجد هم نگریست. کما این که یک مسجد محتوایش توحید است، عدل است، معاد است، تحقیق است، احکام است، کتاب است. مسجد اسس علی التقوی.

ص: 113


1- . توبه: 108 .

یا خیر نامش مسجد اما ممکن است گلوگاه باشد برای دشمنان.

در کشوری که به نام دین معروف است گاهی از ابزار دین علیه دین استفاده می شود. قرآن این تذکرها را درباره مسجد به ما می دهد و می گوید دو نوع مسجد داریم. کوشش کنید محتوای مسجد محتوای الهی باشد. اسس علی التقوی باشد. تنها به این گنبد و بارگاه منگرید. محتوا را هم ببینید. دو نوع برای ما اراده مسجد را بیان کرده اند. اولی مربوط است به والی. دومی مربوط است به امام و مؤمنین و مریدان مسجد که محتوای مسجد را می سازند.

و ما خوشحالیم که به حمداللّه در این کشور تحت یک نظارتی که الان هست ان شاءاللّه مساجد ما در همان راه مسجد قبا است. لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم.

این دو حکم از نظر قرآن. باز احکام دیگر از نظر قرآن هست باشد برای بعد.

برگردیم به روایات. در وسایل الشیعه در جلد 3 ، احکام مساجد 70 باب دارد.

این اگر امر کوچکی بود، 70 باب پیدا نمی کرد. 70 جمع روایت معلوم می شود امر مهمی است اساسی است. تمام ساختمان یک جامعه از همین مسجد است. 70 باب دارد و هر بابی روایاتی فراوان.

و لذا اولین قدمی که پیغمبر اکرم در مدینه برداشت مسجدسازی بود. یک مسجد کوچکی در قبیله بنی عمروبن عوف در آنجا ساخت قبل از مسجد قبا. اولین نماز جمعه را هم در آنجا خواند. مسجد دوم مسجد قباست که در 12 کیلومتری مدینه سابق الآن هم به شهر متصل شده است.

این مسجد را ساخت این مسجد در آن زمان که قدرت مالی کم پیغمبر اکرم همه کارها را در مسجد متمرکز می کرد. اگر با من کار داشتی بیایند مسجد همه متمرکز بشویم شرایط زمان و مکان فرق کرده اما. اول قدمی که برداشت در مدینه همین بود و اجازه هم نمی داد در جایی دیگر مسجد بسازند. وقتی مسجد ضرار را ساختند ویرانش کردند. تا همه مسلمانان در یک مسجد جمع شوند و حقیقت را بشنوند. اردوی نظامی در مسجد.

ص: 114

مکان بیان احکام و احادیث در مسجد. نامه نگاری ها به افراد در مسجد همه و همه در مسجد متمرکز بود. یک دانشگاهی بود. در آن زمان.

حالا که نمی شود در این شرایط آن کارها را انجام داد ولی باید اهمیت مسجد را حفظ کنیم گاهی ام القری تشیع ام القری اسلام باید تمام مساجدش موقع نماز صبح باز باشند امام جماعتی باشد یا نباشد عذر هم نیست. اهمیت مسجد باز بودن است. خادمش مهم است. امامش مهم است. جاذبه کامل مهم تر از همه تربیت امام مهم است. امام مسجد شرایط دارد.

حقوقی دارد. آدابی دارد. احکامی دارد. با خواندن رسائل و مکاسب درست نمی شود. پس حالا چه کنیم؟ چندی قبل شورای مدیریت یک همایشی تشکیل داد از من خواستند سخنرانی کنم من فرصت را مغتنم شمردم. دیدم وزیر آموزش و پرورش همانجاست و موضوع را همانجا مطرح کردم. گفتم شما برای تربیت معلم، زیست، شیمی، جغرافیا، دانشکده دارید. اما برای تربیت معلم قرآن خیر. معلم قرآن هم باید مانند دیگر معلمان تربیت ببیند. والا مانند دیگر معلم ها نمی تواند در کلاس اشباع کند. این ها هم کلاس می خواهند.

ادبیات عرب بدانند، قرآن را بفهمند، تشبیه قرآن را بفهمند. لحن قرآنی را داشته باشند.

از تفسیر قرآن آگاه باشند، مسلط براین کتاب بر کلاس هم.

نامه ای نوشتم چند روز قبل جوابش آمد. تا حدی موافقت کرده اند.

من همین پیشنهاد را در این جا مطرح می کنم. این پیشنهاد تازگی نداشته. یعنی حتما در بین آقایان در محضر آقایان مطرح شد من هم تأکید می کنم. باید برای تربیت امام مسجد کلاس گذاشت. در ترکیه هم برای امام مسجد کلاس دارند که یک امام مسجد چه شرایطی را داشته باشد. اولاً اقرا باشد قرائت بسیار صحیح، لحن بسیار زیبا و دلنشین، بدن و لباس از هر نظر تمیز و آراسته. از نظر دیگر اخلاق داشته باشد. یعنی امروز جهان، جهان جاذبه است.

جذب باید بکنیم برای کلیسا از اساتید دانشگاه بهره می گیرند که مقام علمی دارند در جوان ها نفوذ کنند. ما هم یک سری افراد را تربیت کنیم. کاستی ها را کم کنیم. سابقا این

ص: 115

برنامه ها نبود. خوب سابقا این نیازها نبود. این همه جاذبه مادی نبود. در کنار این جاذبه ها باید جاذبه مسجد بسیار باشد جاذبه مهم از امامش معلمش، هیأت گزیده اش، کسی که خادم مسجد است به قدری باید از نظر اخلاق بالا باشد جذب کند همه را و شرایط امام بالاتر.

من یک حقیقت تلخی را می خواهم بگویم و این حقیقت تلخ است اولاً امام مسجد باید یک کار داشته باشد اون همان مسجد است. مسجد برای او کار باشد. در کتاب های قدیم ما می خواندیم یک مرد است و یک کار.

امام مسجد باید یک ساعت قبل از نماز برود در مسجد بنشیند آرام آرام مردم بیایند، بعد از همه هم مسجد را ترک کند. در هر سه وقت، این مسجد آباد می شود. و اما امام مسجد اگر شاغل باشد خسته هنگام نماز بیاید، نماز بخواند و خداحافظی کند و برود عمل به وظیفه کرده اما آن اثر مطلوب از مسجد خارج نمی شود.

و این نمی شود، مگر اینکه امام در اختیار مردم باشد و امام مسجد باید خانه اش در نزدیکی های مسجد باشد. خانه اش در شرق و غرب نماز بخواند. انجام وظیفه کرده اما خسته آمده و خسته رفته این حقیقت تلخ است. اما بهترین شیوه را بگویم. حقا باید این افرادی که شاغلند زندگی این ها تأمین بشود و این ها فقط امامت مسجد را داشته باشند مسجد را دست کم نگیرید. همین مسجد بود که انقلاب را ساخت. اگر مساجد نباشد، انقلاب نبود. در مساجد همه کارها و سخن ها بود. بنابراین نیاز ما به مساجد کم نشده. همیشه هست. اما برای دنیا نیست. برای خداست.

برگردیم به اوقات سه گانه. اولاً از ظهر تا مغرب مسجد باید باز باشد. اگر مسجد بازار است، اگر مسجد محله است یا جاهای دیگر است نباید فقط وقت نماز باز باشد. می گوید خادم پول می خواهد مسجد باید همیشه درش باز باشد. از قبل از ظهر تا غروب و بعد از مغرب. صبح هم باید بین الطلوعین باز باشد. امام مسجد ولو للّه باشد باید در مسجد را باز کند. اللّه اکبر نماز صبح را بخواند. من خودستایی نمی کنم. پدری داشتم پیرمرد این گاهی

ص: 116

می رفت تنها در مسجد را باز می کرد. شمع روشن می کرد. آن وقت برق نبود. یا برق کم و گاهی برق را روشن می کرد. شروع می کرد نماز خواندن و یکی دو نفر بیایند اقتدا کنند.

مبادا مسجد تعطیل شود.

مسجد حصیر بود و بروی حصیر با چنگ و دندان این مساجد را حفظ کرده اند در اختیار ما گذاشته اند بحمدللّه امروز آبادانی است. از هرنظر شرایط آماده شده حرکت در آن باشند. حالا برم مسجد کسی نمی آید. یک بار، دو بار، ده بار، 30 بار کم کم می آیند.

دیگر عرضم به آخر رسید.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 117

ص: 118

سخنرانی دکتر محمّدباقر قالیباف

شهردار محترم تهران بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین لا حول و لا قوة الا باللّه العلی العظیم.

به حضور یکایک شما عزیزان و سروران خیر مقدم می گویم و ماه عزیز رجب و پیشاپیش آن آغاز ماه شعبان را به یکایک شما عزیزان تبریک و تهنیت می گویم. مخصوصا 27 رجب را که اگر بگوییم بزرگ ترین و بدیع ترین حادثه خلقت است حرف اضافه نگفته ایم _ به یکایک شما عزیزان تبریک و تهنیت عرض می کنم. عذر خواهی می کنم از این که عزیزان اشاره کردند و قرار بود من در آخر این مجلس خدمت شما باشم چون یک جلسه برای من پیش آمده که الزاما این جلسه را باید شرکت کنم، لذا من ضمن عذرخواهی سعی می کنم که فشرده تر و در واقع زودتر از وقت مطالب را خدمت شما عزیزان عرضه دارم طبیعتا بنده در این جایگاه نیستم که بخواهم در بحث اهمیت مسجد از دیدگاه اسلام در جمع علمای بزرگوار سخن بگویم چنین جرأتی هم ندارم به خود چنین اجازه ای نمی دهم من بیشتر از همان نظر مدیریت شهری و به عنوان یک خدمت گزار در مجموعه کلان شهر و نگاهی که از این منظر به مساجد هست در هفته بزرگداشت امور مساجد مطالبی را خدمت شما عزیزان عرض می کنم. از یک منظر مساجد بدون شک تجلی گاه و حدانیت و تجلی گاه رستگاری مردم است جا و مکانی است که صاحب بیت خداست و بندگان او در این مکان گردهم می آیند که بتوانند

ص: 119

با خدا ارتباط معنوی برقرار کنند قطره های هم چون اقیانوس در این نقاط جمع می شود. اسلام هم بر جمع تأکیدات زیادی کرده تا بتوانند ارتباط معنوی خود را با حضرت حق برقرار کنند در تأکید به جماعات با آقای قرائتی صحبت می کردم و بحث اهمیت نماز جماعت بود.

ایشان می گفت چنان چه جمعی ده نفر باشند و همه این ها از مراجع و علما باشد. و اما یک جمع دیگر یازده نفر باشند و حتی آنها کارگر ساده عادی باشند و سواد هم نداشته باشند، اگر با یازده نفر نمازتان را بخوانید بهتر از این است که با ده نفر بخوانید، پس این اهمیت جمع را بیشتر می رساند. در کانونی که تجلی گاه وحدانیت و رستگاری است و مشخص و روشن است که از نظر اسلام که یک دین اجتماعی است اهمیت جماعت چه میزان است. امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی بر آرمان های بلند حضرت امام که برخاسته از فقه پویای تشیع است، دین را حتی در عصر غیبت در حاکمیت و بر مسند حکومت قرار داده، پس وقتی اسلام چنین دینی است و دینی اجتماعی به شمار می رود و مساجد مراکز چنین اجتماعی است، پی خواهیم برد که جماعت در مساجد چه نقش عمده و اساسی در زندگی مادی و معنوی مردم ایفا می کنند. بدون شک از این منظر وقتی نگاه می کنیم در نظام مقدس جمهوری اسلامی مساجد هم پاسخ گوی نیازهای معنوی مردم هست و هم حاکمیت، مسجد باید کاملاً پاسخ گوی مسائل مادی جامعه باشد. من در اول صحبت گفتم که نمی خواهم از اهمیت مساجد بگویم. پیامبر عظیم الشأن اسلام در هرجا که وارد شدند بر اهمیت مسجد و ساخت مسجد و محوریت دادن به مسجد تأکید کردند، نمی خواهم وارد آن بحث شوم و اجازه به خودم نمی دهم در جمع شما عزیزان اشاره بکنم ولی به هر حال مسجد محل تعامل و همکاری مردم است، برای اداره زندگی خودشان، مسجد محل اخوت ایمانی است و این نقش را در مسجد ما می توانیم به درستی ایفا کنیم. مسجد حتما مرکز تصمیم گیری و تأثیر گذاری بر حرکت ها و جریان های اجتماعی و سیاسی جامعه است مسجد حتما محل عده و وعده نظام ماست، حضرت امام رضوان اللّه تعالی علیه فرمودند به این مضمون که از دشمن نهراسید از هواپیماهای دشمن نهراسید، ولی از خالی بودن مساجد بهراسید، مسجد سنگر اصلی در همه ابعاد اجتماعی، فرهنگی، دفاعی و معنوی مردم است و ما کاملاً در انقلاب این کانون جوشان را با همه وجود حس کردیم،

ص: 120

انصافا انقلاب از مساجد شروع شد جنگ را مساجد اداره کردند، من هر یک از فرماندهان دوران دفاع مقدس را در جبهه دیدم، وقتی نشستیم با هم صحبت کردیم دیدم همه این ها بدون استثناء تربیت شده مساجدند، خیلی ها مکّبر مساجد بودند، امورات مسجد را حل و فصل می کردند، از همان دوران کودکی که با پدرشان به مسجد می آمدند تا دوران نوجوانی و جوانی در مسجد ایفای نقش کردند، شهید بابایی رضوان اللّه تعالی علیه عزیزی که در نیروی هوایی ارتش خوش درخشید و یک فرد تحصیل کرده در غرب بود، در آمریکا آموزش دید و یکی از بهترین و شجاع ترین خلبانان کشورمان بود، وقتی ما با ایشان صحبت می کردیم همه افتخارش این بود که در مسجد چایی ریز مسجد بوده و قهوه خانه مسجد را اداره می کرده یعنی آبدارخانه مسجد را اداره می کرده است. شهید باکری همین طور و شهید همت همین طور و شهید کاظمی همین طور، پس مسجد محل تربیت چنین انسان هایی بوده است. از مساجد به جهاد سازندگی رفتیم برای جهاد و دفاع مقدس از مساجد رفتیم، انقلاب را از مساجد آغاز کردیم امروز هر حادثه و اتفاقی بیفتد همه اول در مسجد جمع می شوند، مسجد کانون جوشانی است که در شادی و در غم در خدمت مردم است. در مسائل فردی و اجتماعی در خدمت مردم است در مسائل مادی و معنوی در خدمت مردم است مسجد از گذشته دور تا به امروز محل حل اختلافات و دعواهای مردم بوده است. من زمانی ناظر بودم که حضرت آیت اللّه هاشمی شاهرودی در قوه قضاتیه که بحث می شد یعنی وقتی شوراهای حل اختلاف می خواست درست بشود و بحث جا و مکان بود _ ایشان به جد و انصافا یکی از تصمیمات اساسی و جدی شان تشکیل همین شورای حل اختلاف بود که ریشه در مذهب ما و فرهنگ اسلامی ما دارد، آن زمان من پلیس بودم و پی گیر این موضوع بودم. ایشان انصافا پایه گذار این کار شدند هنوز من معتقدم حتی به جهت انتخاب مکانی این شورا را ما در مساجد قرار بدهیم. اصلاً خود مسجد و این چند وجهی بودنش ضرورت است. یک نیاز جامعه امروز ما و گذشته بوده و واقعا مسجد کانون فرهنگی هر محله و هر مکانی به شمار می رود. مسجد محل وابستگی انسان هاست از هر کسی با هر مسئولیتی با هر مقامی با هر جایگاهی با هر منزلت مادی و اجتماعی همه می آیند به صورت برادر دینی کنارهم

ص: 121

می ایستند و ایفای نقش می کنند و همین کنار هم قرار گرفتن یکی از مهم ترین نقش ها و ثمرات و برکات مساجد است مساجد باید مرکز خدمات عام المنفعه باشد، من اگر بخواهم این جا بحثم را جمع بکنم می خواهم بگویم مساجد مرکز سرمایه اجتماعی و فرهنگی ماست. تمام سرمایه های اجتماعی را در جامعه اسلامی ما از مسجد می توانیم رونق و تداوم بدهیم، افزایش بدهیم و این سرمایه های اجتماعی را حفظ کنیم. غفلت از این موضوع یعنی از دست دادن سرمایه های اجتماعی، البته بنده بر این اعتقادم در دورانی که سپری کردیم آن چنان که می باید به مساجد توجه می کردیم، نکردیم، حالا یک وقتی در شوخی و جدی گفته می شود این بحث ها به هر حال در قبل از انقلاب خصوصا در رژیم فاسد و منحوس پهلوی در تضاد با اسلام و روحانیت بوده انصافا مردم به مسجد و روحانیت با یک تعصب دیگری نگاه می کردند، یعنی احساس می کردند در مقابل این ها یک دشمن قداره بندی است که برای ریشه کن کردن اسلام دارد تلاش می کند، من خودم شاهدش بودم که ضعیف ترین مردم که به حداقل امکانات مادی نیاز داشت. برای زندگی خودشان، مسجد را بر آن ترجیح می دادند احساس می کردند که وظیفه دارند مساجد را پر رونق نگاه دارند چون این خطر را حس می کردند، ولی انصافا بعد از انقلاب همه گفتند به هر حال دیگر حکومت اسلامی مال خودمان است، اگر امروز حکومت به مسجد نرسد ما برسیم، این باعث شد که به نظر من یک مقدار هم مردم آن چنان که باید به مسجد توجه نکردند در بعد مادی اش و هم مجموعه دستگاه های دولتی غفلت کردند شهرداری یکی از آن جاهاست من اول خود شهرداری را بگویم شهرداری یکی از آن جاست، البته من نمی خواهم بگویم مسجد باید پایگاه حکومتی بشود آن را قبول نداریم، به هر حال حوزه علمیه و مساجد باید هم چنان به عنوان نهادهای مردمی باقی بمانند ولی به این معنا نیست که مجموعه دستگاه های دولتی و مجموعه نهادهای عمومی غیر دولتی مثل شهرداری به مساجد در واقع بی توجهی بکنند که حتما بی توجهی نمی کنند، ولی کم توجهی نباید بکنند، باید مسجد را مورد توجه قرار بدهند، لذا ما با همه مشکلات و مسائلی که در مجموعه شهرداری داریم عزیزان می دانند که بر اساس کاملاً تجربه گذشته تاریخ مان بر اساس فرهنگ اسلامی مان با استفاده از علم و نظریات امروز بدون شک

ص: 122

برای اداره شهرها و کلان شهرهایی مثل تهران نیازمند هستیم که روی کرد محله محوری را اساس کارمان قرار بدهیم و در محله در نظام اسلامی باید مساجد کانون این محلات باشد در این بخش اقدامات خوبی در شهرداری انجام شده این که من می گویم اقدامات خوب نه به این منظور که دیگر شهرداری همه مشکلات مربوط به مساجد را حل کرده الحمدللّه مساجد و حسینیه ها و فاطمیه ها و مهدیه ها به حول و قوه الهی _ خدا را صد هزار بار شکر _ آن قدر زیاد هستند که ما هر چقدر هم تلاش بکنیم خلاصه یک طوری می توانیم بخش کوچکی از مشکلات آن ها را حل و فصل کنیم، ما سال 86 نسبت به سال 85 اعتبارات را دو برابر کردیم ولی قطعا در تأثیر گذاری خیلی نقش ایفا نمی توانیم بکنیم، چون گستردگی کار زیاد است و به نظر من مهم این است که مجموعه ای مثل شهرداری ها در مجموعه وظایفشان خودش را مکلف بداند که به مساجد توجه بکند مکلف بداند که فعالیت فرهنگی و اوقات فراغت خودش را با مرکزیت مساجد پیش ببرند خودش را مکلف بداند شوراهای عالی و مجموعه مساجد را به یکدیگر نزدیک بکند، نگاه مسجدی و تفکر مسجدی را بر همه حرکت های خودش اعم از حرکت های خدماتی، عمرانی و فرهنگی خودش این نگاه را در اولویت قرار بدهد و این گونه حرکت بکند این ها از موضوعاتی است که در شهرداری مورد توجه است به اضافه این که ما معتقدیم در مورد توجه به کاربرد مسجد هم مهم است به هر حال توجه به خود ائمه جماعات هم مهم است، امروز نقشی که علمای بزرگوار در این مساجد ایفا می کنند واقعا نقش استثنایی است، هم این قابلیت ها باید در همه ابعاد خودش شکل بگیرد و هم این امکانات به سمت مساجد بیاید. در این زمینه هم ما در شهرداری اقدامات خوبی انجام داده ایم تا در طرح جامعی که در شورای عالی شهرسازی الان سیرش را طی کرده و در مجموعه شهرداری در شورای شهر تصویب شده است و شورای عالی شهر سازی بخش عمده ای تصویب شده و مسائل و مشکلات حل شده توجه به مساجد و ساخت مساجد را در شهر تهران با الویت در این طرح پیش بینی کرده و کاملاً مدنظر گرفتیم که بر آن معماری ایرانی و اسلامی حداقل هایی که ما در ساخت مسجد و مساجد باید رعایت کنیم این ها را پیش بینی کردیم، امروز در بخش مربوط به شرکت

ص: 123

فرهنگی و ساخت مراکز فرهنگی و مذهبی و ورزشی که در شهرداری است، انواع مختلف برنامه ریزی کردیم تا یک مقدار انسجام و انضباط در ساخت و ساز مساجد داشته باشیم و حداقل ها را رعایت کنیم، به هر حال خلاصه شرایطی را که زیبنده یک مسجد و یک مکان است رعایت کنیم، نه آن که خدایی نکرده مسجدی را سرپا کنیم، بر اساس یک ضرورت، ولی در ابتدایی ترین موضوعات آن در بخش های رفاهی و بخش های نظافت و پاکیزگی در بخش های بهداشتی و تجهیزات و امکانات آن بی توجهی کنیم. در استحکام ساختمان بی توجهی کنیم، اینها الحمدللّه در این جا پیش بینی و طراحی شده است. واقعا با کمک شورای شهر برای مساجد فعالیت های فرهنگی در کنار او که به عنوان یک مرکز وقتی می گوییم مسجد یک مرکز خدمات عام المنفعه باشد این امکان را در آن جا فراهم کردیم که از این امکان مساجد بتوانند بدون پرداخت هزینه استفاده بکنند و یک متراژی برای کاربری های جانبی در اختیار مساجد قرار بگیرد، این ها مصوباتی است که امروز در شورای شهر تصویب شده و می تواند کمک هایی باشد. واقعا گام هایی جدی و اساسی احتیاج به یک مقدار زمان تشکیلات منسجم تر دارد تا حرکت کنیم. خوب الحمدللّه مرکز امور مساجد امروز گام هایی جدی و اساسی در این انسجام برداشته ما هم به عنوان شهرداری تهران در خدمت امور مساجد هستیم که بتوانیم با هماهنگی و هم دلی بیشتر، این نقش هایی را که در ابعاد مختلف باید فراهم بشود ان شاء اللّه فراهم کنیم. من واقعا خودم را مکلف دانستم سال به سال در این بخش به کار خودم رسیدگی کنم. به هر حال در سال 85 سعی کردیم گام هایی برداریم و یک مقدار این حرکت های تقویت مساجد را هم در شهرداری نهادینه اش کنیم نه سلیقه ای، شاید فردا قالیباف نبود، ولی این سیستم باید به گونه ای در شهرداری پایه گذاری بشود که هر کسی در مجموعه شهرداری قرار گرفت در نظام مقدس جمهوری اسلامی توجه به مسجد را به عنوان یک اصل در برنامه های خود در ساختار شهرداری نهادینه بشود این اتفاق امروز در شهرداری افتاده است. مساجد ردیف پیدا کردند جا پیدا کردند.

در سال 86 نسبت به سال 85 دو برابر این امکان را فراهم کردیم مطمئنا سال بعد نسبت به سال 86 افزایش بیشتری خواهیم داشت شهرداری در برنامه های خودش مناطقی از شهر

ص: 124

و محله هایی از شهر را که واقعا آدم مسافت های زیادی را طی می کند، یک مسجد آن جا وجود ندارد، امروز بیش از 30 مسجد در مجموعه شهر تهران مشخص شده که شهرداری در زمین و احداث مسجد نقش اول را در آن جا ایفا می کند البته ما معتقد نیستیم که شهرداری صفر تا صد یک مسجد را خودش باید انجام بدهد مسجد باید به دست مردم ساخته شود ما نقش پشتیبانی باید داشته باشیم، حتی اگر به جهت مادی هم ما بیشتر داریم کمک می کنیم ولی به جهت گفتاری و روانی باید حواسمان باشد که مردم محل باید احساس کنند این مسجد را خودشان دارند می سازند با این نگاه این کار امروز در مجموعه دارد انجام می شود و دارد پیش می رود در کنار این معتقد هستم که ان شاء الله همکاری های جدی تر از این هم حتما بین شهرداری و مرکز رسیدگی به امور مساجد باشد و خیلی بیشتر و عمیق تر می تواند به هم نزدیک بشویم هنوز آغاز کاریم برای یک فعالیت جدی و اساسی امیدواریم که با کمک شما بزرگواران و عزیزان این توفیق را داشته باشیم که انصافا مساجد ما بتوانند این رسالت و نقش جدی و اساسی را که در ابعاد معنوی و مادی مردم دارند ان شاءاللّه با کمک شما بزرگواران تحقق بخشیم.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 125

ص: 126

گزارش دبیر علمی همایش جناب حجه الاسلام والمسلمین رضائی بیرجندی

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه ربّ العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا و نبینا محمّد و آله الطیبین الطاهرین سیّما بقیة اللّه فی الارضین قال الحکیم:

«واَنَّ المَس_جِدَ لِلّهِ فَلا تَدعوا مَعَ اللّهِ اَحَدا».

من هم به سهم خودم اعیاد شعبانیه را خدمت همه سروران، خواهران و برادران، عالمان، فرهیختگان و مهمان های عزیز داخلی و خارجی تبریک عرض می کنم و همچنین فرا رسیدن هفته جهانی گرامی داشت مساجد را، تبریک می گویم. امیدواریم که بتوانیم از این اجلاس عظیم بهره های کافی برای هرچه کار آمدتر کردن مساجد و قرار دادن مساجد به عنوان محور شهرهای اسلامی استفاده ببریم.

من گزارشی مختصر از کمیته علمی ستاد گرامی داشت هفته جهانی مساجد را خدمت شما عرض می کنم.

همان طور که مستحضر هستید برای این همایش بزرگ که مصوبه سازمان کنفرانس اسلامی است و ایران اسلامی پیشنهاد دهنده این حرکت خداپسندانه بوده و بهترین عمل کننده هم جمهوری اسلامی بوده، یعنی این هفته را به بهترین شکل در طی پنج سال گذشته برگزار کرده و سعی کرده که استفاده ببرد. اولاً به اهداف این اجلاس اشاره

ص: 127

می کنم:

1 _ گرامی داشت مساجد به عنوان کانون های علم و آگاهی و انسان ساز و حرکت آفرین؛ 2 _ شناساندن اهمیت و نقش مساجد در حیات اجتماعی و سیاسی مسلمین؛ 3 _ احیاء و تقویت وحدت اسلامی به عنوان این که مساجد تعیین کننده جغرافیای جهان اسلام است یعنی هرجا ما بخواهیم جهان اسلام را تعریف کنیم نگاه می کنیم به مساجدشان به این پایگاه های نور و معنویت؛ 4 _ بیان مهم ترین مشکلات و چالش ها وارائه راه کارها جهت حل آنها. ماانتظار داریم همه اندیشمندان فکرشان و اندیشه شان را ارائه کنند و ما بتوانیم مشکلات را شناسایی کنیم و برای حل آن ها اقدام کنیم؛

ص: 128

5 _ افزایش کارآمدی و احیای نقش تربیتی مساجد این خانه هایی که از یک چهار دیواری کوچک شروع شد و جهانی را متحول کرد و امروز آنچه نور در عالم می بینید.

به برکت آن چهار دیواری کوچک که در مدینة النبی وجود مقدس رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم بنیان گذاشت؛ می باشد.

6 _ جلب مشارکت دولت ها و ملت ها در احیای مساجد؛ 7 _ پیدا کردن راه کارهای جذب اقشار گوناگون به ویژه جوانان به مساجد؛ 8 _ عمل به فرمان قائد و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی که در اول هر سال رهبر فرزانه انقلاب اولویت تلاش اندیشمندان مسلمان را مشخص می کنند و امسال را که سال وحدت و انسجام اسلامی نامیدند و مسجد به عنوان مهم ترین پایگاه وحدت و انسجام اسلامی هست در این راستا تلاش خواهیم کرد.

شایان ذ کر است طبق سنوات گذشته ما در کمیته علمی فراخوان مقاله به زبان های گوناگون داده ایم و اندیشمندان را به تفکر و اراء مقاله دعوت کرده ایم. علاوه خود کمیته علمی سفارش مقاله می دهد که امسال حدود سی مقاله سفارش داده ایم مجموعه ای بسیار غنی به عنایت خدا به دست ما رسیده است که امیدواریم با کاربردی کردن این اندیشه ها و این فکرهای نابی که از قلب های ایمانی ناشی شده بتوانیم ان شاء اللّه مساجد را به جایگاه واقعی خودشان برسانیم. چاپ خلاصه مقالات تشکیل کمیسیون های تخصصی در سال های گذشته ما چهار تا کمیسیون تخصصی تشکیل دادیم که نتایج آنها بعد از اجلاس منتشر می شود:

1 _ کمیسیون چشم انداز بیست ساله مساجد؛ 2 _ کمیسیون جذب جوانان به مساجد؛ 3 _ کمیسیون کارکردها چالش ها و راهکارها؛ 4 _ کمیسیون مدیریت مسجد.

ص: 129

تاکنون پنج جلد کتاب فروغ مسجد چاپ کرده ایم که پنجمین کتاب در این اجلاس به محضر شما تقدیم شده است. این کتاب محصول مقالات سال گذشته است که محورهای اصلی آن مساجد و پیامبر اعظم، مساجد و استکبارستیزی مساجد و توسعه شهر اسلامی می باشد و آنچه که اندیشمندان بر محور فرا خوان مقاله ارائه داده اند به صورت موضوعی و تخصصی کار شده و به چاپ کتاب های عوامل جذب جوانان به مسجد، و احکام مسجد انجامید و مدیریت مسجد و نیز مسجد مطلوب اسلامی، آماده چاپ شده است.

ستاد عالی همایش های گوناگون قبل از این همایش که در خدمت شما هستیم برگزار نموده است. همایش های گوناگون منطقه ای در محضر ائمه جماعات فاضل و اندیشمند داشته ایم دیدار با مراجع عظام استوانه های علم و تقوا و دیدبان های جهان اسلام ما با اکثر مراجع ملاقات داشتیم رهنمودهای آنان را گرفته ایم و امیدواریم هرچه زودتر بتوانیم این اندیشه ها را کاربردی بکنیم. این نکته را من عرض بکنم به عنوان یکی از افتخارات مرکز رسیدگی به امور مساجد است که تاکنون از همین مجموعه اندیشه ها حدود صد تا طرح کاربردی استخراج کرده ایم البته ما از دولت خدمتگزار و انقلابی انتظار داریم که در ایران اسلامی که به عنوان پایگاه و قلب جهان اسلام مطرح است یک عنایت ویژه بکند تا مساجد ما از ابعاد گوناگون بدرخشند. طرح ائمه جماعات اهل قلم را به عنوان یک مجموعه فرهیخته که هم اهل بیان هم اهل بنان هستند و بتوانند ان شاءاللّه یک حرکت جدید در روحانیت ایجاد کنند طراحی شده که جلد اول کتاب ائمه جماعات اهل قلم الان به محضرتان تقدیم شده و امیدواریم ان شاءاللّه جلدهای بعدی هم تقدیم شود. اساسنامه شورای اهل قلم مشخص شده، هشت نفر از فرهیختگان به عنوان اعضای شورای مرکزی مشخص شده اند ان شاء اللّه بتوانیم این حرکت را به یک حرکت بزرگ تبدیل کنیم تشکیل دفتر مطالعات و پژوهش های مساجد با گرایش های گوناگون که در مرحله اول دو گرایش:

1 _ تحقیقات بنیادی؛ 2 _ تحقیقات کاربردی در قم راه اندازی شده است.

ص: 130

تحقیقات بنیادی به مجموعه مسجد در فرهنگ اسلامی و در متون اسلامی پرداخته و در تحقیقات کاربردی پنجاه سرفصل تعریف شده و برخی از آن سرفصل ها کار شده است. جمع زیادی از محققان گران قدر را مرکز جمع کرده و امیدواریم بتواند برای آینده مسجد از ابعاد مختلف فکری و نظری ارائه بهترین الگوها را داشته باشد آموزش در مساجد پیشنهاداتی بوده که محصول این همایش ها است در سطح مساجد کلاس های آموزشی ائمه جماعات، هیئات امنا و خدام را راه اندازی شد و تبلیغ در مساجد کار بعدی بوده که ما الان چند سال هست تعدادی از مبلغان قم را دعوت می کنیم و در مساجد گوناگون از محضر آنان استفاده می کنیم.

طرح دانشگاه مساجد، _ در ضمن توجه داشته باشید این ها را می گوییم برای اینکه اندیشمندان که نظر می دهند بدانند که از انظار آنان استفاده می شود مورد بررسی قرار می گیرد و تلاش می شود که کاربردی شود و وجود مقدس رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم در اولین روزهای بنیان مسجدالنبی در مدینه النبی آموزش علم را جزء برنامه های مسجد قرار دادند و وقتی آن حضرت وارد مسجد می شود جمعی سرگرم علم آموزی و دانش آموزی و جمعی سرگرم عبادت و پرستش حق حضرت ترجیح می دهد با آنان که علم می آموزند هم نشین شود علی علیه السلام می فرماید: علم و پرچم اسلام و علم قرآن علم معنویت جزء با آگاهی و بصیرت به پا داشته نمی شوند آنهایی که خودشان را آماده کرده اند در پایگاه مساجد استکبار را به زانو در بیاورند باید مساجد را کانون های علم، کانون های توان مندی، و کانون های قدرت قرار بدهند و این جزء با آگاهی و علم آموزی میسر نمی شوند. لذا مساجد باید پایگاه های قوی علم آموزی شود و طرح دانشگاه، مسجد در همین راستا ارائه گردیده است.

ما قرآن را در نمازهای جماعت می خوانیم اما چگونه می خوانیم تلاش زیادی صورت گرفته طرح تحسین قرائت و حفظ جزء سی ام قرآن در مساجد اجرا شود چرا در مساجد ما به صورت مرتب سوره خاصی خوانده بشود که در بعضی از مساجد که گاهی سور گوناگون خوانده می شود با تعجب و استبعاد روبرو می شویم سور کوتاه جزء آخر قرآن به عنوان یک طرح و زیبا قرائت کردن و جالب قرائت کردن طرح دیگری است این ها برخی

ص: 131

از طرح هایی بود که اشاره شد. همان گونه که قبلاً اشاره شد امسال فراخوان مقاله با محوریت مسجد پایگاه اتحاد و انسجام اسلامی داده شد. بعد از این فراخوان 160 اثر به دست ما رسیده این 160 اثر مشتمل بر مقاله شعر و فیلم نامه و داستان های کوتاه و داستان های بلند و خطاطی بسیار زیبا و جالب و عکس های بسیار نفیس که من همین جا از همه فرهیختگانی که فکرشان را به کار گرفته و این زحمات را تحمل کردند از آنان تشکر می کنیم و امیدواریم عنایت خدا ان شاءاللّه شامل حال این عزیزان گردد. این 160 اثر ارزیابی شده 24 اثر به عنوان اثر برگزیده انتخاب شد.

این نکته را من عرض بکنم در این همایش ها یکی از مشکلاتی که برای کمیته های علمی وجود دارد وقتی مقاله را انتخاب می کند با آن محتوای غنی کسی که می خواهد مقاله را ارائه بدهد می آید و در ظرف پنج دقیقه می خواهیم مقاله را ارائه بدهد نه آن فرد می تواند مکتوب خودش را ارائه بدهد و گاهی هم فضای جلسه و حال و هوای جلسه آمادگی ندارد ولی در عین حال من امیدوارم این مقالات که چاپ شده مورد استفاده واقع شود بعد از ظهر امروز ان شاء اللّه دو کمیسیون خواهیم داشت من همین جا از محضر خواهران و برادران صاحب نظران دعوت می کنم آنهایی که واقعاً نسبت به سرنوشت مساجد حساس اند که همه این جمع یقیناً حساس اند دعوت ما را اجابت کنند در این کمیسیون ها شرکت کنند نظرات خود را به صورت مکتوب و به صورت شفاهی ارائه دهند. یکی کمیسیون مسجد مطلوب اسلامی که من عرض کردم زحمات زیادی کشیده شده کار شده، مسجد مطلوب اسلامی آنچه اسلام می خواهد محققان تلاش کردند خود کسانی که سال های قبل ارائه مقاله داشتند، تلاش کردند مسجد مطلوب اسلامی را ارائه داده اند، ولی یقیناً نیاز به تکمیل شدن و کامل شدن داریم و ان شاء اللّه از دیدگاه های شما در این کمیسیون استفاده می کنیم و بتوانیم مسجد مطلوب اسلامی را مسجدی که خانه خدا است و هیچ چیز در کنار خدا نباید قرار بگیرد ترسیم نمائیم اگر کسی شما را نشناسد وقتی به اتاق مطالعه شما بیاید به خانه شما بیاید تمام هویت تان را با نگاه به اتاق مطالعه شما می تواند بشناسد اگر ما این مساجد را خانه خدا می دانیم باید این خانه نمایانگر صاحب خانه باشد خانه اخلاص خانه نور خانه توانمندی خانه آگاهی

ص: 132

و بصیرت ما بگوییم مسجد ولی جهل در مسجد حاکم باشد نگاه به خادم مسجد بکنیم نگاه به هیئت امنا مسجد بکنیم ببینیم آن آگاهی و بصیرت لازم را ندارند این ها در شأن مسجد نیست همچنین کمیسیون مسجد پایگاه اتحاد و انسجام اسلامی که ما تعداد زیادی مقاله بسیار نفیس در ارتباط با مسجد پایگاه اتحاد داشته ایم همین جا از محققان گران قدر دفتر مطالعات و تحقیقات قم تشکر می کنم مجموعه مقالات در سیره نبوی در کلام معصومین در اخلاق اسلامی و مجموعه بسیار نفیس ارائه داده اند که ان شاءاللّه در کمیسیون ها از محضر این دوستان هم استفاده خواهیم کرد و امیدواریم که بتوانیم مساجد را به پایگاه اتحاد و انسجام اسلامی تبدیل نمائیم یعنی هم استوانه الوفود هم استوانه الحرس داشته باشد همه استوانه های دیگری که پیامبر در مسجد خود داشت ان شاءاللّه در مساجد داشته باشیم.

والسلام علیکم ورحمة اللّه و برکاته.

ص: 133

ص: 134

سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین ابراهیمی

رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد در همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل الّله قال اللّه تبارک و تعالی فی کتابه:

«و اَنَّ المَس_جِدَ لِلّهِ فَلا تَدعوا مَعَ اللّهِ اَحَدا».

ابتداایام شعبانیه واعیاد باعظمت آن رابه محضرهمه سروران عزیز و هفته گرامی داشت جهانی مسجد را تبریک و تهنیت عرض می کنم و تشکر می کنم از حضور همه سروران عزیز چه ائمه محترم جماعت ایران و چه عزیزان و مهمان های گرامی و بزرگوارمان که از کشورهای دیگر حضور پیدا کرده اند و از ریاست محترم مجلس جناب آقای دکتر حداد عادل که به حق نیروی ارزنده و شخصیتی دانشمند هستند و لطف فرمودند در این محفل ما را از بیانات شان بهره مند می کنند تشکر می کنم. من خیلی کوتاه گزارشی را به محضر عزیزان عرض می کنم هفته گرامی داشت مساجد که بعد از آتش زدن مسجدالاقصی به وسیله صهیونیست ها مسلمان ها واکنش از خود نشان دادند و این عکس العمل موجب تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی شد و تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی بعد از بیش از سی سال که گذشت از تشکیل آن در اجلاس تهران بعد از انقلاب در سال 1382 در مرداد ماه مصادف با همان روز که مسجدالاقصی آتش زده شده بود به وسیله صهیونیست ها مصوبه گذراندند با عنوان

ص: 135

هفته گرامی داشت مساجد از 21 تا 28 آگوست که مصادف است با 30 مرداد ماه تا 5 شهریور ماه این هفته، هفته جهانی مساجد نام گذاری شد و از همان سال ما این برنامه را اجرا کردیم امسال پنجمین سال است اهدافی را که ما داشتیم از این برگزاری همچنان که در مصوبه مشخص است روی چند محور یکی مسجد مرکز هویت بخشی به مسلمان ها است این از متن مصوبه برمی آید. دوم هم مرکز اخوت و برادری مسلمان هاست. سوم در مسجد سری وجود دارد که بین انسان ها ایجاد محبت می کند که جای دیگر وجود ندارد که این از متون اسلامی استفاده می شود این هدف بوده. لذا ما همین اهداف را تعقیب کردیم ما بررسی کردیم مسجد پایگاه عبادت و یاد خداوند و معنویت و آرامش دهنده مسجد پایگاه جهاد فکری و تعلیم و تربیت و فراگیری معارف اسلامی مسجد پایگاه وحدت مسلمانان و نمایش یکپارچگی در مقابل کفار و منافقان و مستکبران مسجد پایگاه تجمع و گرده همایی رزمندگان اسلام و بسیج آنها بر ضد دشمنان اسلام مسجد پایگاه فعالیت های فرهنگی

ص: 136

و اجتماعی مسجد پایگاه رفع نزاع ها و اصلاح ذات البین مسجد پایگاه و پناهگاه بلایا که روایت های زیادی در این قسمت رسیده در نهایت مسجد پایگاه اطلاع گیری و اطلاع رسانی که در انقلاب اسلامی تجربه شد و امام رضوان اللّه علیه ابتکارشان این بود که انقلاب را از مسجد آغاز کرد و از این پایگاه عظیم حداکثر استفاده را برای نشر معارف اسلام و رساندن پیام خودشان داشتند و بهره لازم را از این پایگاه گرفتند و ما با تلاشی که کردیم امروز می خواهم عرض کنم در مرکز رسیدگی به امور مساجد به برکت اندیشمندان، صاحب نظران در طول این پنج سال که هفته جهانی برگزار شد ما از تئوری و نظریه پردازی چیزی کم نداریم در مورد مسجد همه ابعاد مسجد مورد بررسی قرار گرفته و تبدیل به پنج جلد کتاب شده که هرکدامش را انسان بخواند بعدی یا ابعادی از مساجد را بیان کرده که حقیقتاً راه گشا است کارهایی که انجام شده در تقویت و حمایت ائمه جماعات به نحوی بوده است که ائمه جماعات ما احساس بی پناهی در مساجد نمی کنند و امروز حضور فعال خانم ها در مساجد که به حق یک حضور تأثیرگذار است را ما شاهدیم ما تنها در تهران بیش از 600 تا مربی خانم در مساجد داریم و هزار و خورده ای مسجد الآن در تهران تحت پوشش فعالیت فرهنگی خانم هاست که این یک کار نوع و بدیع است که در مساجد انجام شده، تشکیل شوراهای جوانان در مساجد که کار ارزنده ای است برای جذب جوانان مدیریت مسجد امروز ما کتابی را در حال چاپ داریم که تقریباً پاسخ گو است می تواند مدیریت مسجد را به نحو مطلوبی ارائه نماید در مورد جوانان کتاب خوبی تهیه شده هم وضعیت فعلی هم آسیب ها هم راه های برون رفت از این آسیب ها و هم عوامل جذب جوان در این کتاب تألیف شده و آماده شده، کتاب اهل قلم که نوشته شده به حق این تشکل اهل قلم یک تشکل مبارک و میمون است از ائمه جماعات که ان شاءاللّه با حمایت این عزیزان خواهیم توانست یک تحولی را در حوزه قلم داشته باشیم. شهدای از ائمه جماعات مورد شناسایی قرار گرفته جلد اول زندگی نامه آن ها چاپ شده که ان شاء اللّه امیدواریم ما بتوانیم همه را به طور کامل شناسایی و زندگی نامه آن ها به عنوان الگوهای عملی ائمه جماعات را چاپ بکنیم. فرهنگ مسجد یک کتاب بدیع و ارزنده ای است که در

ص: 137

دفتر مطالعات تحقیقات قم نوشته شده و کتاب دیگر نبی اعظم که باز به وسیله تعدادی از محققین با نظارت حقیر به رشته تحریر درآمده است و چاپ شده در اختیار بخشی از دانشمندان قرار گرفته کار بسیار خوبی که امسال ما انجام داده ایم. ارتباط با دولت از سال گذشته که یک کار میمون و مبارکی است یعنی دولت در سال گذشته تصویب کرد که هفته دولت را با محوریت مسجد آغاز بکند و از ما خواستند بستر لازم را فراهم کنیم تا در مساجد حضور پیدا کنند وزرا و خود ریاست جمهور که این کار سال گذشته در سطح کشور با کمک شورای سیاست گذاری ائمه محترم جمعه انجام شد امسال هم باز دوم شهریور این کار انجام می شود و هماهنگی لازم شده و این کار صورت خواهد گرفت و دیگر ارتباط با مراجع که این کار ابتکار ارزنده ای بود ما نظرات اکثر مراجع درباره مساجد را داریم یعنی خدمت مراجع رسیدیم صحبت کردند و برای ما سخنان آنها راه گشا بود و همچنین ارتباط با علمای برجسته و ائمه جماعات با سابقه که ما سراغ شان رفتیم تا تجربیات آنها را منتقل کنیم به سایر ائمه جماعات و هم یک دلجویی از خود آنها بشود که این کار انجام شد بحمداللّه تأثیر بسیار خوبی داشت خود ما درس های تازه ای گرفتیم از بزرگان و ائمه محترم جماعات که خدمت شان رسیدیم انصافاً سخنان شان هر کدام برای ما کلیدی بود برای باز کردن قفل ها و درهای بسته که خیلی برای ما ارزنده بود در مجموع می خواهم عرض کنم خدمت همه حضار به ویژه جناب آقای دکتر حداد که وضعیت ما از نظر تئوری و بخشی هم عملی بلطف خداوند مطلوب است و امسال که ما تعدادی از جلسات تمهیدیه که اسمش را جلسه منطقه ای می گذاریم برگزار کردیم در این جلسات آیه اللّه استادی، آیه اللّه جعفر سبحانی و آیه اللّه جوادی آملی و همچنین سایر بزرگان صحبت کردند که به حق سخنان این بزرگان راه های تازه ای را پیش روی ما گذاشت و من معتقدم با عمل به این رهنمودها و به ویژه آنچه از حضرت امام (رضوان اللّه علیه) در رابطه با مسجد داریم و توصیه مقام معظم رهبری که همواره راه گشا و مدنظر ما بوده و خط مشی ما همواره اینها بود ان شاءاللّه ما خواهیم توانست گام های بهتری را برداریم و علاوه براین ما خوش بختانه شورای سیاست گذاری ائمه جماعت که به فرمان مقام معظم رهبری تشکیل شده ما در زیر سایه این

ص: 138

شورا انجام وظیفه می کنیم که برای ما میمون و مبارک است و راه را به ما نشان می دهد در مجموع می خواهیم عرض کنیم گرچه در ابتدا راه هستیم اما گام ها محکم و استوار است و تقاضای ما حمایت است تا بتوانیم این گام ها را استوارتر و قدم های محکم تری به ویژه در راستای توصیه مقام معظم رهبری در دیدار با ایشان که فرمودند ارتباط بین مساجد جهان اسلام را پی گیری کنید و این مسئله مهمی است اگر روزی مسلمانان با هم متحد بشوند جهان اسلام قطعاً یک تحول نوی را در خودش مشاهده خواهد کرد و خواهد توانست جلوی این افراط گری ها را و کارهای زشت جاهلانه که از سوی بعضی از جریانات صورت می گیرد این ها را بگیرد و مجدداً تشکر و امتناع دارم و از اینکه سخن به دراز کشید عذرخواهی می کنم.

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 139

ص: 140

سخنرانی جناب آقای دکتر حداد عادل

رئیس هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی در همایش بین المللی هفته گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم قال اللّه تبارک و تعالی:

«فی بیوت اذن اللّه ان ترفع و یذکر فیها اسمه».

حضور خانم ها و آقایان، استادان محترم، روحانیان ارجمند سلام عرض می کنم. بسیارخوش وقتم که در محلی که سال ها مجلس شورای اسلامی در آن جا جلسه برگزار کرده و اکنون هم در اختیار مجلس شورای اسلامی است این همایش برگزار شده است و ما به یک معنا میزبان و به یک معنا مهمان روحانیان ارجمندی هستیم که عمر خود را در راه دین خدا و خدمت به مردم سپری می کنند، سپاس گزاری می کنم به ویژه از ریاست محترم مرکز رسیدگی به امور مساجد و همکاران شان که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادند و تبریک می گویم اعیاد ماه های رجب و شعبان را. البته حسن انتخاب مناسبی بوده است تقارن برگزاری این جلسه با این هفته. در حقیقت با اغتنام فرصت از مناسبت های ماه های رجب و شعبان ائمه جماعات هم به استقبال ماه رمضان که بهار حضور مردم در مساجد است می روند، بی شک مرکز رسیدگی به امور مساجد از مؤسسات بسیار مهم و ضروری در کشور است که پس از وقوع انقلاب اسلامی تأسیس شده و باید سپاسگزار رهبر انقلاب اسلامی

ص: 141

باشیم که این نیاز و این ضرورت را در این نهاد برآورده کردند، در باب نقش مسجد در اسلام حتما سخنان بسیار شنیده و گفته اید و در این جلسات هم خواهند گفت و خواهید شنید و بنده فکر نمی کنم که نیازی باشد که من مطلبی که خدمت شما عرض کنم همین قدر می توانم بگویم که مسجد نماد اسلام و پرچم اسلام در کره زمین است، یعنی هرگوشه ای از دنیا که چشم شما به یک مسجدی بیفتد به یاد اسلام و قرآن و پیامبر می افتید و ما نمادی گسترده تر و دیرینه تر و اجتماعی تر از مسجد در معرفی اسلام سراغ نداریم و همان طور که اشاره کردند ما صاحب انقلابی هستیم، اسلامی و دینی، که رهبر این انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران این انقلاب را از مسجد آغاز کردند و با سازمان دهی در مساجد بود که این انقلاب عمدتا به پیروزی رسید و این نقش باید هم چنان ادامه پیدا بکند. علت محدثه علت مبقیه هم باید باشد، خوش بختانه مساجد در ایران در نیم قرن اخیر تحولات مثبت خوبی پیدا کرده، هر یک از ما اگر به گذشته برگردیم و وضع مساجد و نقش مسجد را به طور کلی در جامعه،

ص: 142

از پنجاه سال پیش به این طرف بررسی کنیم، می بینیم که مسجد در جهان اسلام و در کشور ما گویی از یک خوابی بیدار شده و این دقیقا همان بیداری اسلامی است که در جوامع مسلمان رخ داده است. یعنی ما می توانیم بگوییم که این بیداری اسلامی _ که خصوصیت اسلام در این قرن است _ در مساجد، با تحول نقش مساجد به ظهور رسید. مسجدی که مثلاً پنجاه سال پیش در محله های تهران بود چه اندازه نقش داشت و چه کارهای می کرد معمولاً مسجدهای نیم قرن پیش غیر از نماز جماعت و برگزاری مراسم در ایام خاص کار دیگری نداشتند و رابطه جوانان با مساجد کم بود، حضور توده مردم در مساجد کمتر از امروز بود و سر و سامان نداشت، بسیاری از مساجد چه از حیث نظافت و چه از حیث امکانات مشکل داشت و بوی کهنگی از مساجد به مشام می رسید، منتها از همان سال های بعد از انقلاب، آرام آرام مردم با فرهنگ دینی و تربیتی _ که پیدا کرده بودند _ خصوصا در دهه چهل و بعد از آغاز نهضت اسلامی به دست امام مساجد رفته رفته فعال شدند و مثلاً از اولین اقدامات در مساجد تشکیل صندوق های قرض الحسنه بود که ما در تهران شاهد بودیم که مساجد در این زمینه تعریف تازه ای از خود به دست دادند. مردم مستمندی که مراجعه می کردند و گاهی ممکن بود افراد غیرمستمند خودشان را جا بزنند و مشکلات ایجاد بکنند، در مساجد این نهاد قرض الحسنه اسلامی پا گرفت یکی شروع کرد و دیگری از آن تقلید کرد و ما حالا چندین هزار صندوق قرض الحسنه در مساجد کشور داریم، این پدیده ای است که پنجاه سال پیش وجود نداشت، سپس مساجد به فکر تأسیس درمانگاه افتادند و بسیاری از مساجد با کمک مردم در کنار صندوق های قرض الحسنه، درمانگاه هم ساختند، قبل از این دو تا نهاد کتاب خانه در مساجد گسترش پیدا کرد و در کتاب خانه مساجد به روی مردم محله باز شد و کم کم کلاس های درس های گوناگون برای جوانان محله در مساجد شروع به کار کرد، این حرکت که قبل از انقلاب به صورت محدود آغاز شده بود هم زمینه ساز پیروزی انقلاب بود و هم با پیروزی انقلاب به اضعاف مضاعف تقویت شد، امروزه شما وارد بسیاری از مساجد که می شوید می بینید که مسجد ده کارکرد دارد، بسیج در آن جا مراقب انقلاب و خدمت

ص: 143

به مردم است، امام جماعت وظیفه تبلیغ و تعلیم و روشن گری و هدایت اخلاقی را برعهده دارد و نماز برپا می دارد و ارشاد می کند، کلاس های مختلف از نیروی جوانان و دانشجویان تشکیل می شود محصلان می آیند و در تابستان کلاس گذاشته می شود، صندوق قرض الحسنه خیریه در بسیاری از مساجد تهران برپاست. مؤسسات خیریه رسمی به ثبت رسیده که مستمندان محل را به طرق مختلف یاری می کند و کارهای دیگر، این تحول، تحولی مبارک است. در واقع می توان این حرکت جامعه اسلامی به سوی اسلام حقیقی را که اسلام اجتماعی و سیاسی است، در آیین تحول مساجد مشاهده کرد. این دو ازهم دیگر جدا نیستند. به هرحال اگر دین جدی است که برای ما هست، و اگر انقلاب ما و نظام ما نظام دینی و اسلامی است، نقش مساجد هم در کشور ما باید جدی گرفته شود. دیگر نمی توان مثل دهه های قبل از انقلاب مساجد را به امان خدا رها کرد که اگر خیّری پیدا شد و جایی مسجدی ساخته بشود و امام جماعت شایسته ای آن جا بود، چه بهتر کسی مسئول نیست و به هرحال کارها بدون برنامه و تقدیر رها شود. حالا یک جایی برحسب بخت و اقبال ممکن است خوب از آب دربیاید یک جاهایی هم بد، بنده اول انقلاب به یکی از مراکز استان ها سفر کردم دوست عزیزی از روحانیون خادم خدمتگزار به آن جا مأمور شده بود. ایشان به بنده می گفت فلانی در این شهر (مرکز استان) چهارده مسجد احداث شده که یکی از آنها امام جماعت ندارد. وضع مساجد در بعضی از مراکز استان ها این طور بوده است که امام جماعت راتبی که به هرحال آنجا مدیریت بکند نداشته، این نتیجه رها بودن مساجد بوده است. الحمدللّه ما با قدم های خوبی که برداشته ایم به تدریج به سمت سامان دهی مساجد حرکت می کنیم، تا مسجد جایگاه حقیقی خود را پیدا کند و البته الگوی ما همان مسجدالنبی مسجد پیامبر که پیامبر روزی که از مکه به مدینه هجرت فرمود در واقع آغاز تاریخ اسلام شد این هجرت از آن جهت آغاز تاریخ ما مسلمانان شده که با ورود پیامبر به مدینه تمدن اسلامی آغاز شده و این تمدن با حکومت اسلامی آغاز شده و حکومت در مسجد تأسیس شده است. این الگوی دائمی مساجد باید باشد در طول تاریخ اسلام و در واقع ما می توانیم بگوییم

ص: 144

که فرق مهم میان اسلام و مسیحیت تحریف شده امروزی در فرق میان مسجد و کلیساست، شما کلیسا را ملاحظه بکنید، کلیسا نقشی محدود دارد در جامعه مسیحیت امروز، اولاً روز معینی به کلیسا می روند که همان روز یکشنبه باشد فقط هم در همان محیط کلیسا اعمال عبادی انجام می دهند یعنی دین را در این مسیحیت تحریف شده امروزی و زمان را محدود کرده اند به روز یکشنبه و مکانا در کلیسا و رابطه قلبی و فردی میان انسان و خدا و دیگر اجازه داده نمی شود به نهاد مسیحیت، که از کلیسا در کار حکومت مداخله کند، شما ملاحظه کنید، دستگاه پاپ با همه عظمت ظاهری خود یکی از جاذبه های جهانگردان در شهر روم است و همین واتیکان از نظر هنری و ساختمانی از نظر ثروت و تشریفات فوق العاده است، ولی این دستگاه با این عظمت در قلب شهر روم اجازه و قدرت و امکان ندارد که اگر پارلمان ایتالیا قانونی برخلاف نص مسیحیت تصویب و تثبیت کرد، دستگاه مرکزی کلیسا مانع از آن مصوبه و قانون بشود. این سرنوشت دین در جامعه غربی امروزی است که این معنا همان سکولاریسم معنای لائیک بودن است. این معنای جدایی دین از سیاست است. این معنای جدایی دین از مسائل اجتماعی و اقتصادی جنگ و صلح و غذا و تعلیم و تربیت است، یعنی کلیسا هست آداب دارد، جمعیت زیاد میلیونی هم می آیند پای سخنرانی پاپ، ولی پاپ غیر از نصیحت کار دیگری نمی تواند بکند، نتیجه را هم می بینید که امریکا لشکر می کشد دنیا را به آتش می کشد، آدم کشی می کند انگلستان هم همین طور، دیگران هم همین طور، در همه جا کلیسا وجود دارد اما هیچ اثری ندارد، سیاست از دین و اخلاق و ارزش های معنوی جدا و برای تسلط بر جان و مال مردم هر جنایتی می کنند و کلیسا جز تماشا کار دیگر نمی تواند بکند، باید تأسف خورد از این که دین خدا به هر شکلی این طور دست و پا بسته و تشریفاتی بشود، فرق میان اسلام و مسیحیت باید در همین نقش مسجد باشد. مسجد در شؤون مختلف اجتماعی و سیاسی باید حضور داشته باشد و انقلاب اسلامی ما حدوثا و بقاءً مدیون این واقعیت است، شما می دانید که امروزه امریکا شیوه تازه ای برای گسترش نفوذ خود و تسلط بر کشورها پیدا کرده اند، آن هم این روش

ص: 145

انقلاب های رنگی و مخملی است. آنان در کشورهای که می خواهند تسلط پیدا بکنند سازمان هایی درست می کنند که به فارسی می گویند سازمان مردم نهاد و مخفف فرنگی آن Engo است. این سازمان های غیردولتی را غربی ها خیلی تقویت می کنند. امریکایی ها پول می دهند و پشتیبانی می کنند، و ناراضی ها را توی این سازمان ها سازمان می دهند، جمع می کنند و به دست آنها کارهایی را راه می اندازند. این فرمول کار امریکایی هاست و در سال های اخیر در کشور ما هم از این برنامه ها داشتند و دارند. شما مطلع اید. عاملی که می تواند به عنوان سازمان مردم نهاد اسلامی در پشتیبانی از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در برابر این توطئه ها و نقش ها بایستد و این نقش ها را خنثی بکند عمدتا مسجد است، یعنی هیچ نهاد گسترده دیگری مانند مسجد همه جا حضور ندارد و مردم متعهد و متدین به انقلاب و دین و اسلام در آن جا حضور ندارند، این است که ما باید نقش مساجد را در حفظ انقلاب و وحدت مردم در سال اتحاد ملی و انسجام اسلامی بسیار مهم بدانیم، بنده از همین فرصت استفاده می کنم و بحثی هم مختصرا مطرح می کنم در باب دولتی شدن مسجد. این یک بحثی است، ما می دانیم که در کشور ما قبل از انقلاب، روحانیت، مرجعیت، حوزه علمیه و مساجد، مستقل از دولت بودند. این طور نبود که امام جماعت مساجد را مثلاً وزارت اوقاف معین کند، یا مثلاً یک متنی بنویسند از جانب دولت و دست خطیب ها بدهند در مساجد که امروز شما باید حتما این را بگویید، هم چنین رابطه ای قبل از انقلاب میان روحانیت وجود نداشته الآن هم وجود ندارد و بزرگان ما این را نقطه مثبت می دانستند و می دانند و اصل هم همین است که مساجد باید استقلال خود را حفظ بکنند، روحانیت هم باید استقلال خود را حفظ بکند، ولی این حفظ استقلال قبل از انقلاب معنای دیگری داشته و بعد از انقلاب هم معنایی دیگر دارد، وقتی مرجع بزرگ تقلید این کشور یک روحانی والا مقام مثل امام رهبری یک انقلاب را به دست می گیرد و از حوزه علمیه پرچم دخالت در سیاست و تشکیل حکومت اسلامی بلند می شود و مراجع همراهی می کنند و شاگردان امام در اقصی نقاط در مساجد قدم به مبارزه می گذارند مردم را بسیج می کنند و مساجد می شوند

ص: 146

مبدأ راهپیمایی و تمشیت امور و به پیروزی رساندن انقلاب اسلامی در یک چنین فضایی دیگر استقلال مساجد نباید به معنای قبل از انقلاب تفسیر شود. باید مساجد به یک معنا غیردولتی باقی بماند و اصولاً دولت باید مسجدی بشود، به جای این که مسجد دولتی شود، یعنی باید دولت و نظام به مسائل مسجد توجه داشته باشند، زمانی در مسجد، در آن کمیسیون که بنده عضو بوده ام صحبت از اختصاص بودجه، مثلاً برای خانه عالم در روستا که آقای روحانی به روستاها می رود لذا باید فکر بکنیم که آن بی سر پناه نباشد، یک بودجه اختصاص بدهیم یک کسی در آن دوره شعار می داد که خیر مسجد نباید دولتی باشد، ما نباید بودجه بگذاریم، برای این که خود مردم باید این کارها را بکنند حالا من نیت ایشان را نمی دانم چه بود، ولی نتیجه کار این بود که نظام جمهوری اسلامی برای هرکاری بودجه بگذارد، حتی برای تعمیر کلیسا و معابد غیرمسلمان ها بودجه بگذارد و من مخالف آن نیستم چون آنها در پناه ما هستند، آن وقت صحبت از مسجد و خانه عالم و بودجه گذاری برای امور دینی که می شود خوش بختانه در مجلس هفتم، این نگاه عوض شده و برای اولین بار ظاهرا ردیفی برای بودجه مساجد اختصاص داده و تصویب شده است و بنده البته تصدیق می کنم که مبلغی که اختصاص داده شده بسیار کم تر از نیاز این نهاد بزرگ است، ولی مهم این است که این جاده کشیده شده، حالا می شود آن را عریض و آسفالت کرد، گردنه هایش را برطرف نمود، اما راه ایجاد شده، این نگاه مجلس هفتم به مساجد است و ما حتی قانون بیمه خدام مساجد را به تصویب رسانیدیم و کم کم باید فکر کنیم و ببینیم خلاءهای قانونی مطرح درباره مساجد کجاست. مخصوصا من از مرکز رسیدگی به امور مساجد خواهش می کنم که با نظر ائمه جماعت کار کارشناسی بکنند و لایحه را شما به ما پیشنهاد بکنید که باید از بطن و متن مجموعه خود شما به ما داده شود، در حد امکان ما هم تلاش می کنیم و دولت هم خوش بختانه همراه و هماهنگ است و مساجد بدون آن که استقلال خود را از دست بدهند باید کمک بشوند، باید برای مساجد تدبیر شود و اصولاً خیلی جاهاست که اگر دولت تدبیر نکند کسی دیگر حضور ندارد که آنجا مسجد درست کند، بنده چند ماه پیش از جاده بزرگراه ساوه

ص: 147

به تهران می آمدم پیش خودم فکر کردم که نماز را ما بین راه ساوه و تهران بخوانیم هرچه پیش آمدیم دیدیم مسجدی دیده نمی شود چندصد میلیون تومان صرف شده یک بزرگراه ساخته شده چند ده میلیون تومان خرج نشده در دو طرف جاده برای مسافران مسجد درست شود. این خیلی جای تأسف دارد، آمدم به وزیر راه تلفن کردم، گفتم آقا چطور غفلت شده از چنین امر مهمی ایشان قول دادند و حالا شما فکر کنید اگر بزرگراهی و جاده ای ساخته می شود آنجا که اهالی محل ندارد اما مسجد ساخته می شود چه کسی باید متولی شود خادم شود. فرش کهنه می شود و شیر آب احتیاج به تعویض دارد کسی نیست آنجا باید سازمان دهی شود تدبیر شود و به هرحال خلاصه عرضم در این قسمت این است باید استقلال مساجد باز تعریف شود یعنی تعریف مجدد باید بکنیم از استقلال مسجد در جمهوری اسلامی و باید در عین تأکید بر استقلال مساجد تأکید کنیم بر ارتباط مساجد با حکومت و وظیفه حکومت نسبت به مساجد و وظیفه مساجد بالنسبة به حکومت این ها را کاملاً باید شفاف و مشخص تعریف کنیم و قدم به قدم باید لوازم قانونی و اجرایی آن را تأمین کنیم.

یک مطلب دیگر هم عرض می کنم و آن این است که مسجد اگر مهم است، که مهم است، باید مانند زنجیری تمام حلقه های آن مرتبط و به هم متصل باشد یعنی مسجد نهادی الهی اجتماعی است که باید کاملاً برای آن برنامه ریزی کرد، بنده مثالی می زنم برای تقریب به ذهن شما در جامعه محتاج بهداشت و درمان هستید، نهاد بهداشت و درمان در هر جامعه ای هست. برای تأمین بهداشت و درمان چه کارهای باید کرد، اول باید نیروی انسانی تربیت کرد، پزشک، پرستار، بهیار و انواع و اقسام خدماتی که این شغل احتیاج دارد، خوب حالا شما ببینید که در کل کشور ما چند دانشگاه علوم پزشکی داریم و چند تا دانشکده پرستاری داریم و چقدر دوره های تخصصی داریم، همه این ها برای این است که برای جامعه نیروی انسانی مشمول خدمت در بخش بهداشت و درمان احداث درمانگاه و بیمارستان به تناسب اوضاع و احوال با ظرفیت های مختلف و با امکانات مناسب، بعد استخدام افراد برای اداره آنها و تأمین نیاز آینده آنها باید فکر بکند و هزار کار دیگر که من اگر بخواهم جزئیات را بگویم

ص: 148

وزارت بهداشت و درمان ما و دولت ما برای تأمین بهداشت و درمان مردم چقدر کار می کند، مثلاً بازآموزی پزشکان، شما می بینید در هر تخصصی فرض کنید چشم پزشکی، هر سال، آخرین دست آوردهای جهانی در بازآموزی ها به متخصصان این رشته منتقل می شود و لازم هم هست که این کار بشود یا مثلاً ایجاد تخصصی به نام پزشک خانواده برای بیماری های عمومی یا مثلاً خانه بهداشت در روستاها و فواصل آنها و این که کجاها چه بیمارستانی باشد و چه دستگاهی در کجا باشد بنده می خواهم بگویم این مجموعه را در نظر بگیرید که چه ابعادی دارد، عین این برنامه ریزی متناسب با کار شما باید در زمینه مساجد باشد، اولین سؤال این است که ما در کشور چند مساجد احتیاج داریم هر چند هزار نفر یک مسجد می خواهند الآن مثلاً استانداری وجود دارد می گویند که هر پنج هزار نفر یک داروخانه باید داشته باشد، مسجد هم همین طور است، ما یک وقت می بینیم که در یک کوچه چهارتا مسجد از اول تا آخر کوچه بعد رو به آن طرف می کنیم می بینیم یک بخش وسیعی از شهر توسعه پیدا کرده یک میلیون جمعیت در آن جاست اما مسجدی متناسب با آنان ساخته نشده که حکایت از بی برنامه ای ما می کند. باید در توسعه شهری _ همان طور که مدرسه لازم است _ مسجد هم حتما پیش بینی شود، الآن روی کاغذ ممکن است پیش بینی شود حتی در مورد مدرسه هم خیلی وقت ها غفلت می شود، مساجد که اصولاً متولی ندارد، اما مدرسه را مردم داد و فریاد می کنند که بچه را کجا بفرستیم، اما مسجد اگر نبود آن که نماز می خواند در خانه اش نماز می خواند، یعنی مدعی ندارد و نوع نگاه به مسجد این نیست و بعد شهرها و روستاهایی که مسجد نداشته باشند یا متناسب با نیاز نداشته باشند و در کنار این ما باید ببینیم سالی چند تا امام جماعت می خواهیم، مثل این که الآن می گوییم سالی این قدر پزشک می خواهیم و آن وقت باید کسی که می خواهد امام جماعت بشود آموزش مخصوص این وظیفه را ببیند. یعنی قطعا برای آینده بنده پیش بینی می کنم که با این تحول مبارک و مثبت و با شیب آرام حرکتی در حوزه علمیه آغاز شده یعنی در آینده عده ای از طلاب بعد از این که دوره های مقدماتی را گذرانده اند انتخاب می شوند تا به عنوان امام جماعت منصوب شوند

ص: 149

و دوره های آموزش معینی متناسب با اداره مسجد ببینید این طور باید حرکت کنیم کیفا هم باید معلوم بشود که چه می خواهیم و هم کما مثل تربیت معلم، ما در آموزش و پرورش چه کار می کنیم، می گوییم سال دیگر این قدر بازنشسته می شوند از این دوره این قدر دانش آموز وارد می شود، رشد دانش آموزان مدرسه جدید این است، در این رشته به این عده معلم احتیاج داریم، فلان مرکز تربیت معلم امسال می گیرد دو سال دیگر فوق دیپلم می دهد لیسانس آموزش می دهد. عین همین کار باید برای مساجد شود و بعد پشتیبانی بشود امکانات، بازآموزی، بازرسی، سرکشی آن اتفاق که در مسجد ارگ افتاد چقدر باعث تأسف بود به چه علت برای این که ما مسئله ایمنی در مساجد را جدی نگرفته ایم اگر مسئله ایمنی جدی گرفته شود این اتفاقات کمتر می افتد و خیلی ابعاد دارد و واقعا باید مرکز رسیدگی به امور مساجد با آن مرکز پژوهشی به وجود آمده و بنده ملاحظه کردم خیلی خوشحال شدم با این نگاه برود به سمت آینده و سرانجام عرض آخرم تمسک به این آیه مبارک قرآن کریم است که می فرماید:

«و ما ارسلنا من رسول الاّ بلسان قومه».

بنده می خواهم عرض کنم که امام جماعت هر مسجد باید با لسان اهل آن منطقه با آنها صحبت بکند، منظور از لسان آن نیست که فارسی زبان باشد، بنده از باب جری این لسان را توسعه می دهم و می گویم این یک اشاره به فرهنگ دارد یعنی امام جماعت هر شهر و هر محله ای باید سنخیت فرهنگی با مردم آن منطقه داشته باشد، کسی ممکن است برای یک شهرک در جنوب شهر امام جماعت خوبی باشد ولی اگر همان فرد منتقل شود به یک منطقه در شمال شهر تهران این فرد ممکن است فرهنگ آن منطقه را نشناسد و موفق نباشد، این یک نکته است، من از مفصل این نکته مجملی گفتم تو خود حدیث مفصل بخوان از آن مجمل، دیگر وقت نیست که این را باز بکنم ولی تقاضا می کنم دوستان محترم به این نکته توجه داشته باشند و سرانجام این که هرجا دیدم یک روحانی خدایی هوا کشته، خوش ذوق، خدمتگزاری بود آن محله روشن معطر و آرام است واقعا همین طور است،

ص: 150

یعنی نقشی که شما دوستان و امثال شما می توانید در بهبود جامعه ایفا کنید نقشی بی بدیل است، یعنی نه معلم و نه پلیس نمی تواند آن آرامش را که یک روحانی از نظر اخلاق اسلامی صفایی معنوی می تواند در مردم ایجاد بکند ایجاد کند. شما مقام بسیار والا دارید هم نزد مردم و هم ان شاءاللّه نزد خدا، ما و همکاران، در این جلسه شماری از نمایندگان مجلس حضور دارند افتخار می کنیم که خدمتگزار اسلام و خادم مسجد باشیم. ان شاءاللّه .

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 151

ص: 152

گزارش کمیسیون مسجد مطلوب اسلامی

حجه الاسلام والمسلمین رضایی بیرجندی دبیر کمیسیون:

بسم اللّه الرحمن الرحیم. در ابتدا ضمن تشکر از حضور عزیزان برای استفاده از انظار دوستان من مسئله مسجد مطلوب را که موضوع کمیسیون است با طرح چند سؤال آغاز می کنم:

ص: 153

_ مسجد مطلوب در شهر اسلامی از نظر موقعیت، جایگاه ساخت، مهندسی چگونه باید باشد؟ _ آیا مسجد باید مناره داشته باشد؟ آیا کاشی کاری ها به شکل های فعلی مطلوب است یا خیر؟ _ آیا نقش ها و نوشته های نقش گونه در مساجد مطلوب است؟ _ آیا نصب علم ها و کتل ها در مسجد جایز و مطلوب است؟ _ آیا کارکردهای فعلی مساجد مورد تأیید است یعنی خواندن نماز آنهم در برخی مساجد تنها یک وعده یا مساجد باید کارکردهای گوناگون داشته باشند؟ _ آیا کارکرد اقتصادی نظیر صندوق قرض الحسنه برای مسجد مطلوب است؟ _ آیا مسجد کارکرد آموزشی دارد یا نه؟ _ آیا مساجد کارکرد سیاسی باید داشته باشد؟ _ آیا مساجد باید موضع سیاسی اتخاذ کنند یا نه؟ _ آیا امام جماعت از نظر لباس و پوشش از نظر معاشرت و آداب از نظر جایگاه و موقعیت در وضع مطلوبی قرار دارد؟ _ آیا اکنون نوع امام جماعت ها به طرف خدا می ایستند و بلافاصله روی به خلق برمی گردانند آن گونه که پیامبر عمل می کرد یعنی بلافاصله بعد از نماز به طرف مردم روی برمی گرداند و یا اصلاً منبر و محراب یعنی یک روی به سوی خدا و بلافاصله روی به سوی مردم فلسفه خود را از دست داده اند؟ _ آیا مساجد باید کارکرد دفاعی و نظامی داشته باشد یا خیر؟ _ آیا مساجد از نظر نظافت وضع مطلوبی دارند یا نه؟ _ آیا سکوت و آرامش موجود امروز در مساجد مطلوب است یا باید تغییر کند؟

ص: 154

حجه الاسلام والمسلمین عباسی:

عده ای با زنده کردن قومیت و تحقیر ملیت ها باعث اختلاف می شوند در حالی که مساجد کارکرد ایجاد اتحاد در جامعه دارند از سوی دیگر مساجد باید مستقل باشد و در جهت حاکمیت ارزش های اسلامی حرکت کنند. مسجد مطلوب باید از نیروی انسانی کارآمد و نیز امکانات لازم برخوردار باشد.

حجه الاسلام والمسلمین آقای مبین:

با تأکید بر لزوم داشتن نیروی انسانی کارآمد و نیز امکانات و ساختار مدیریت مطلوب فقدان این ها در مساجد خیلی مشکلات ایجاد کرده، حتی جایگاه مساجد برای خود ائمه جماعات و نیز حتی شهرداری ها مشخص نیست.

امام جماعت تربیت نکرده اند در خود مسجد از امام جماعت حمایت نشده است. امام جماعت طبق شرح وظایف مرکز مساجد ناظر بر بسیج است، ولی هیچ گاه مسؤول بسیج گزارش کار به روحانی و امام جماعت نمی دهد. باید مدیریت مسجد به صورت قانونی مشخص شود تا مسجد مطلوب حاصل شود.

خانم اشراقی:

در مساجد بعد از سخنرانی فقراء و محرومان به ما مراجعه می کنند و ما هیچ کاری نمی توانیم بکنیم فقط می توانیم بگوئیم ما برای شما دعا می کنیم. پس باید کاری بشود که هر مسجدی فراخوان بدهد که در محله هرکس می تواند در ارتباط با مسجد کار کند بیاید و کار کند، پزشک دو روز در مسجد طبابت کند، معلم بیاید تدریس کند، پس مسجد مطلوب در صورتی است که پاسخگوی نیاز محرومان باشد. کمیته امداد اسلامی یک رابطه نظامند با مساجد برقرارکند تا افرادی را که مساجد معرفی می کنند مشکلات شان حل شود. با توجه به مشکلات سر و صدای بچه ها، خانم ها نمی توانند تمرکز داشته باشند، مهد کودک برای بچه ها حداقل در روزهای شلوغ در کنار مسجد باشد تا مطلوبیت حاصل شود.

ص: 155

حجه الاسلام والمسلمین اصغری:

در ساخت مسجد باید افراد متدین و متقی اقدام کنند. «لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه» بانی مسجد باید متدین و متقی باشد و اهداف غیرالهی نداشته باشند. امام جماعت باید گزینش شود و نیز آموزش داده شود. به مأمومین هم باید آموزش داده شود.

مسؤولین مسجد باید جاذبه داشته باشند. پس کارگزاران و مأمومین مسجد باید مطلوب باشند.

بسیج مطلوب، نظم در مساجد و امکانات سرمایشی و گرمایشی و نیز مرتب بودن مساجد در رسیدن به مسجد مطلوب اسلامی نقش دارند.

خانم غفوری:

امام جماعت باید جاذبه داشته باشد و جوان باشد و مسائل اجتماعی و اطلاعات جامعه شناسی و روانشناسی خوبی داشته باشد. امام جماعت باید بداند برخوردهای قبلی دیگر در شرایط فعلی کارآئی ندارد. تضادها را باید حل کنند. مردمی بودن مساجد یکی از عوامل مطلوبیت مسجد می باشد.

حجه الاسلام والمسلمین ربانی:

تسلط امام جماعت براحکام فقهی در مطلوب بودن مساجد نقش دارد. همچنین سکوت و نظم از معیارهای مسجد مطلوب می باشد.

حجه الاسلام والمسلمین کرباسی:

برای رسیدن به مساجد مطلوب در جامعه اسلامی باید مرکز مساجد جنبه ولایی داشته باشد که بتواند سیستمی تعریف کند اهداف را مشخص کند برنامه بدهد مثلاً هدف نماز تنهی عن الفحشا والمنکر است. معاونت های گوناگون تحقیق کنند و الگوهای عملی برای مسجد مطلوب ارائه دهند معیارها و ملاک های پدید آورند تا مسجد مطلوب را تدوین کنند

ص: 156

و رقابت سالم هم بین مساجد قرار شود. همچنین مرکز مساجد می تواند با مشاوره دادن به ائمه جماعات و مسؤولین مسجد جهت حل مشکلات به ایجاد مسجد مطلوب کمک کند. همچنین با طرح یک پرسش نامه تجربیات ائمه جماعات اخذ و به سایرین داده شود.

مهندس سیفیان:

معمولاً می گویند اگر محصولات را می خواهید بسنجید یک مقدار از نظر مصرف کننده بپرسید ما به عنوان نمازگذار مسجد می خواهیم نظر بدهیم در مسجد مطلوب سه مؤلفه وجود دارد:

قسمت سخت افزاری مسجد و قسمت نرم افزای مسجد و نیروی انسانی مثل اسلحه ای که اگر بهترین اسلحه را به یک فردی بدهیم ولی نتواند استفاده کند یعنی شرایط احراز یک رزمنده را نداشته باشد تمام این عوامل معطل می ماند الان من مسجدی سراغ دارم در تهران بهترین ساختمان و بهترین سیستم صوتی و همه چیز دارد نتوانسته نمازگذار جدید جذب بکند بلکه نمازگذاران سنتی خود را هم از دست داده و حتی بلند می شوند می روند در جایی دیگری فقط بخاطر امام جماعت. من عرضم خدمت حضرت عالی این است که این صحبت ها واقعاً کاربردی بشود چون فرمایش حضرت عالی هم بود و در صحبت های آقای حداد عادل هم بود و اگر صرفاً تبدیل به گزارش بشود و سال دیگر در کتاب مسجد بیاید هیچ اثری ندارد ولی در رابطه با این سه مؤلفه من خودم چون یک مقدار تخصصم توی مسائل نیروی انسانی هست مسئله شرایط احراز پست شما اگر یک وزارت خانه یا یک سازمانی را به دست یک مدیر که فاقد شرایط احراز باشد بدهید تمام منابع را از بین می برد ما در رابطه با مسجد و شخصیت امام جماعت می گویم امام جماعت در نفس کلمه امامت مسئله رهبری است بالاتر از مدیر مسجد است مدیریت مسجد یک جزءای از وظایف امام جماعت است امام جماعت به قول مدیریت امروز بحث کاریزما را مطرح می کند یعنی نفوذ معنوی ببینید اگر یک امام جماعت شخصیت آن چنان باشد که زیر یک چادر نماز بخواند ساختمان به وجود می آید و نمازگزار به وجود می آید حضرت امام در اوّل انقلاب

ص: 157

می فرماید بریزید توی خیابان و مرحوم میرزای شیرازی می گوید نکشید قلیان اینها شخصیت ها هستند بینید حاج آقا آن موقع زمان شاه که بی حجابی بود ایشان توی محله راه می رود بی حجاب ها حساب می برند حالا شخصیت چقدر تأثیر داشت روی مؤلفه ها عرض کردم شاخص شود مخصوصاً به نظر من عامل تعیین کننده عامل امام جماعت است. امام جماعت را اگر با یک مکانیسم خوب انتخاب بشود از یک طرف گفتیم دولتی نباشد مثل عربستان و کشورهای دیگر از این طرف نمی توانیم رها کنیم مسجد را، من از حضور حضرت عالی خواهشم این است چون دارید در این مسئله کار می کنید روی اینها اولاً شاخص تهیه بشود و در ثانی کاربردی شود و اگر این آقایان اعضای کمیته هستند مجدداً در طول سال تشکیل بشود و ارزیابی عمل کرد بشود ما یک تحقیق میدانی بکنیم بین مساجد من الان مسجدی سراغ دارم بسیجی ها مثل پروانه دور امام جماعت می گردند خود حضرت عالی اشاره کردید جلوی مقام معظم رهبری یکی از آقایان صحبت بسیج کرد آقا فرمودند حرفش را نزنید بسیج باید حمایت بشود واقعاً روحانیون اینجا بحث جناحی نکنند شاخص بدهند توی خود ریاست جمهوری متأسفانه حالا من اسم نمی برم آمدند از یک شخصیتی اسم بردند اینجا تقابل پیش آمد این ها شاخص بدهند امام جماعت تقوا داشته باشد مدیریت داشته باشد و خودشان را آلوده مسائل جزئی نکنند قسمت عرض اصلی ام این است که راجع به شرایط احراز امام جماعت کار بشود.

حاج آقای مغیثه:

من می خواهم مشکلات مساجد را بیان کنم. بلکه مساجد مطلوب از آن مشخص شود اولین مشکل من می بینم در اداره مساجد هست شما نگاهی بکنید وزارت ارشاد کانون فرهنگی هنری دارد. سازمان تبلیغات امور مساجد دارد بسیج و سپاه برنامه توی مسجد دارند. سازمان اوقاف برنامه توی مسجد دارد. شهرداری برنامه توی مسجد دارد. می خواهم بگویم هشت تا نه سازمان توی مسجد نقش دارند مسجد شده جگر ذلیخا این را من احساس می کنم که من سابقه چهار و پنج ساله در مرکز دارم درد مسجد را می دانم وقتی من بدانم یک نفر

ص: 158

دارد با من کار می کند نه اینکه از اینکه امور مساجد بیایند بگویند آقا من کتاب می دهم و اوقاف فلان موضوع بعدی بحث امام جماعت که سه وعده در مسجد چرا نیست چرا امام جماعت نمی تواند در مسجد سه وعده نماز بخواند چرا درِ مسجد سه وعده باز نیست چرا در مسجد ما سه وعده نماز نداریم عرض کنم از ظهر تا بعد از مغرب باید باز باشد نه نماز تمام می شود مردم را بیرون کنند و در را ببندند خادم راحت باشد هیئت امنا چه نگاهی به مدیریت مسجد دارد عرض کنم به خدمت شما که هیئت های مذهبی که از خود مسجد متولد شده اند این ها پر و بال گرفته اند و از خود مسجد متولد شده اند و تمام مناسبت ها مراسم دارند مسجد می ماند و حوضش من نمی دانم این یک مشکلی است باید ریشه یابی کنیم چرا این هیئت ها به اینجا رسیده اند عذر می خواهم از خانم ها چون حضور دارند و بزرگواری می کنند یکی از مبارزین خود حقیر بودم از آقا فتوا گرفته بودم که این عمل حرام است وقتی ایستاده بودم در مسجد تا سحر بخدا قسم خانم جلسه ای گفته اگر هفت تا مسجد نری فلان می شود عرض کردم البته خواهرانی هستند که برنامه های خوبی دارند یکی از نمونه هایش این است که یکی از خواهران در مسجد خود من یکی از شاگردانش خانم خود من است افتخار می کنم یعنی برای کلاسش تمام برنامه های ما را به هم ریخته است پس معلوم است که کارکرده.

توجه به مکان مخصوص خواهران یکی از مهمترین موضوعات است که ائمه جماعات کمتر توجه می کنند فرش های کهنه و پشتی های کهنه عرض کنم در شبستان خانم ها ما خیلی بی توجه هستیم این حقیقت های تلخ بررسی شود که چرا در این جلسات مهم که خود ما اجتماع می کنیم اهمیتی به نماز جماعت داده نمی شود متأسفانه همش نماز ما توی حاشیه است با این که خودمان امام جماعت ایم نه امام جماعت راتبی و مرتبی داریم برای این جلسات بدانیم آقا کی نماز می خواند برایش سر بشکنیم عذر می خواهم به شخص کار ندارم هر که برسد بدون عبا و قبا معذرت می خواهم استاد بود بزرگ بود ولی فیلمبردار گفت به آقا بگوید یک عبا بیندازد ما گفتیم آقا ناراحت شد.

ص: 159

حاج آقا رضایی:

من جمع بندی کنم. سروران که خودشان امام جمع اند و با مسجد مرطبتند 33 نکته فرمودند در مجموع شاید در مواردی تداخل داشته باشد ولی تداخل آن چنانی ندارد این به صورت یک کتاب در آینده بسیار نزدیک خدمت تان داده می شود این نکات که الان فرمودند که نکات بسیار زیبا و مناسبی بود و تجربیات و بالاخره یافته های آقایان است غیر از این است که بنشینند فکر کنند و بنویسند یافته های که براساس واقعیت های موجود توی مساجد این جمع الان فرمودند 33 نکته شد تلاش می کنیم مستندسازی کنیم ادله شان را نگاه می کنیم و ارائه دهیم.

یکی از آقایان:

اولین نکته بحث سه وعده بودن نماز است که در جایگاه اول باید قرار بگیرد این بحث اُسس علی التقوی که ایشان فرمودند این عده ای را در مساجد پیر می کند این نکته ای که باید بررسی بشود با پول چه کسانی این مساجد ساخته می شود دور شدن خانوده های معاصر از مساجد باید بررسی شود چرا خانواده های اخیر ما که الان در فضای محله هستند از مساجد دور هستند عمدتاً روابط اختلافی در مساجد نباید کشیده بشود به مردم، برخی از مردم برای اینکه سوء استفاده بکنند از موقعیت شان گاهی روابط برقرار می کنند.

ساعات فراغت امام جماعت باید مشخص بشود امام جماعت مجبور است هرجا که می رود ظهر مسجد باشد و هر جا که می رود شب مسجد باشد این فرسودگی جسمی ایجاد می کند و بعلاوه فرسودگی ذهنی ایجاد می شود و از جامعه جدا و کنده می شود بحث روابط پویای امام جماعت با ساختارهایی مختلف است جوان و نوجوان و کودک و کهن سال اینها باید از ابتداً تعریف بشود و ابلاغ بشود به امام جماعت، نباید امام جماعت خودش را تافته جدا بافته از مردم بداند بعد مهم ترین نکته و آخرین مطلب این است که اصلاً تعریف مسجد باید در زمان ما تغییر کند یک تعریف جدیدی باید ما از مسجد داشته باشیم.

ص: 160

دبیر کمیسیون:

در انتها این بحث تعریف جدید از مسجد صرفاً نباید از سوی دولت انجام بگیرد چون این امر، امر ولایی است باید به دستور و تأیید خود مقام معظم رهبری باشد من از همه سروران تشکر می کنم خدا ان شاء اللّه خودش به شما خیر بدهد و ان شاء اللّه بتوانیم از این اندیشه های شما استفاده کنیم.

ص: 161

ص: 162

گزارش کمیسیون مسجد پایگاه اتحاد و انسجام اسلامی

حجه الاسلام والمسلمین غرویان دبیر کمیسیون:

بسم اللّه الرحمن الرحیم. همان طور که دین ریشه در فطرت انسان دارد نمادهای دینی و پایگاه های دینی مثل مسجد ریشه در فطرت دارد به این راحتی مسجد و سایر نمادهای

ص: 163

دینی و مذهبی را نمی شود از دست بشر گرفت. مسجد در واقع ریشه در فطرت انسان دارد برای این که دین ریشه در فطرت دارد «فطرت اللّه التی فطر الناس علیها» بنابراین ما می توانیم بگوییم محکم ترین پایگاه دینی مسجد است و اگر بخواهیم این اندیشه وحدت را پیش ببریم باز باید از مسجد آغاز کنیم مسجد قداست و فضایی که ایجاد می کند فضایی معنوی که دارد بهترین مسیر پیاده کردن اندیشه وحدت بین مسلمانان بین شیعه و سنی بخصوص این بعد بسیار شاخصی است که مسجد چه کار می تواند برای تحقق وحدت ملی و انسجام اسلامی داشته باشد در این زمینه ها ما می خواهیم اگر نقطه نظراتی سروران عزیز دارند مطرح بفرمایند و با توجه به این خیلی هم نمی خواهیم وقت عزیزان گرفته شود در ظرف پنج دقیقه ارائه بفرمایند.

مسجد می تواند به عنوان یک مرجع مردم برای وحدت روشنگری برای مردم و به عنوان افشاگر توطئه ها قرار بگیرد. مسجد می تواند به عنوان خانه خدا مردم را آگاه بکند مردم را از جهالت و نادانی نجات دهند و این مسئله خیلی مهم در مورد سیاست است که دشمن ما اصولاً سعی می کند تمام راه کارها را بررسی می کند از دشمن ما تمام راه کارها را شناسایی و از تمام راهکارهایی موجود استفاده می کند. لذا ما همیشه کارهای خوب می کنیم راهکارهای مفید شناسایی و اگر به بمب بست بخورد نتیجه نمی گیریم یا عقب می افتاد ولی دشمن تمام راه کارها را استفاده می کند هم مسئله بمب هسته ای هم جنگ روانی و هم ویدئو و هم ماهواره و هم اینترنت یعنی از تمام راه کارها که احتمال دارد به هدف دسترسی پیدا کند استفاده می کند.

یکی از شرکت کنندگان:

اگر مقام معظم رهبری فرموده اند وحدت ملی و انسجام اسلامی این دو مقوله جداگانه است و هرکدام نتایج خاص خود را دارد وحدت ملی درون مرزی است در این چارچوب هست و یکپارچگی مراد است که با اختلاف زبان و اختلاف ملیت و اختلاف سلایق سروکار دارد ولی انسجام اسلامی یک بحث برون مرزی است گاهی وحدت صوری است و ما اگر

ص: 164

بخواهیم وحدت حقیقی ایجاد شود باید جایگاه مؤلفه های دین و اصول اساسی اسلام شخص شود نظیر بحث توحید بحث امامت اینها بحث های اختلافی نیستند این ها باید درست و صحیح تبیین شوند اگر این ها دقیق تبیین و روشن شوند جلوی توهمات و افراط گری ها را می گیرند.

اختلاف هم در فرقه های گوناگون دینی وجود دارد این طور نیست که فقط بین سنی و شیعه باشد در بین اهل سنت هم اختلاف وجود دارد.

حجه الاسلام والمسلمین رضازاده:

مقام معظم رهبری با توجه به اشرافی که دارند دست می گذارند روی مشکلات باید چاره ای اندیشیده شود.

در مساجد مسؤولان مساجد بویژه مدیران مساجد یعنی ائمه جماعات باید تلاش کنند اختلافات را کم کنند مثلاً خیلی از موارد سوء تفاهم است گاهی سؤال درست تبیین نمی شود و گاهی تبیین نشده اقدام به جواب می شود و این سوء تفاهم را بالا می برد.

اتحاد در هر مسجد متوقف بر تبیین جایگاه هر فرد در مسجد است باید جایگاه امام جماعت، هیئت امنا، خادم و سایر فعالان فرهنگی مساجد مشخص شود. مسؤولان کشور نیز باید با هماهنگی در مساجد حضور یابند و مشکلات را تبیین کنند و این بر وحدت ملی هم می افزاد و وحدت ملی را ایجاد می کند دست در اندرکاران مساجد نقش اساسی در وحدت ملی و انسجام اسلامی دارند ولی گاهی برخی نقش تفرقه ای ایجاد می کنند براساس ناآگاهی کارهایی می کنند که تقابل فرق دیگر را برمی انگیزند پس روحانیون و ائمه جماعات باید تلاش کنند در جامعه اسلامی وحدت ایجاد شود.

روحانی حاضر:

من با توجه به تجربه ای که دارم در ایران و خارج ایران حضور ائمه جماعات در مساجد اهل سنت می توااند زمینه ساز وحدت باشد و ارتباط مشکلات را کم می کند.

ص: 165

آقای فرهنگیان:

همان طور که استاد فرموده اند اینجا بحث اتحاد ملی و انسجام اسلامی یک استراتژی است نه یک تاکتیک جزءنگری و خودنگری مشکل این دغدغه بزرگ جهان اسلام را حل نمی کند ظاهراً چون هفته مساجد است تب و تاب مساجد ما را گرفته و همه قضایا را ربط می دهیم به مساجد و سیر می کنیم از زاویه بسته مساجد به قضیه اتحاد ملی و انسجام اسلامی نگاه می کنیم و مشکل را می خواهیم حل کنیم بعید می دانم با این قضیه بشود مشکل اتحاد و انسجام را حل کرد در مورد اتحاد ملی و انسجام اسلامی به نظر من ابتدا باید رویکرد خودمان را روشن کنیم مثلاً یک موقع است از منظر جامعه شناسی به اتحاد و انسجام نگاه می کنیم توده مردم را عامل قضیه می دانیم می گویم اگر توده مردم به سمت اتحاد بیایند مشکل حل می شود اگر توده مسلمانان به سمت انسجام بیایند مشکل جهان اسلام حل می شود این یک قضیه است قضیه دوم این است که یک موقع ما از منظر سیاسی به قضیه نگاه می کنیم می گویم اگر صاحبان قدرت در تمام کشورهای اسلامی رویکردشان یک رویکرد اتحادی باشد نسبت به کنش هایی که علیه جهان اسلام اتفاق می افتد متفقاً و متحداً واکنش نشان بدهند آن وقت در جهان اسلام شاهد اتحاد و انسجام خواهیم بود و در مورد خوب تر اگر در واحد جغرافیای ایران تصمیم سازان صاحب قدرت و کسانی که در قدرت نقش دارند اگر نقش قومیت ها را به رسمیت بشناسند و تنوع قومیت ها را بپذیرند نقش قدرت و قومیت را به رسمیت بشناسند و بهش امتیاز دهند در این صورت شاهد یک جغرافیای واحدی خواهیم بود که در آن اتحاد ملی وجود دارد هم فرهنگ قومیت در واقع به یک فرهنگ هم گرا تبدیل می شود و هم روند سیاسی یک روند خواهد بود در آن شاهد تجزیه طلبی قومی نخواهد بود یک موقع رویکرد ما رویکرد معرفتی است بحث ما این است که اگر تمام ورودی ها و عقیده ها و خرده عقیدها در جهان اسلام و درون یک واحد جغرافیای مثل ایران وجود دارد این ها متحد بشوند و به جایی اینکه به دنبال هم گرایی باشیم آنها را همگن کنیم و هم ایده و هم عقیده کنیم این مشکل حل بشود آن وقت ما نه در جهان اسلام و نه در موقعیت جغرافیایی ایران مشکل نخواهیم داشت باید روشن کنیم در ابتدای از چه منظری نگاه

ص: 166

می کنیم. از منظر جامعه شناسی به قضیه نگاه می کنیم از منظر قدرت و سیاست نگاه می کنیم یا از نظر معرفت و عقیده نگاه می کنیم هرکدام از این ها برای خودش یک فراز خاصی دارد یک روایت خاصی دارد من به دو بعد در واقع اشاره می کنم یکی بعد سیاسی و یک بعد معرفتی وقتی استراتژی شد شما باید کلان را نگاه کنید یعنی اگر من بگویم در این نقطه اگر من فلان کار را بکنم این اتفاق در کل جهان اسلام خواهد افتاد نه این قضیه اتفاق نمی افتد شما باید کلان نگاه کنید پدیده ها را اگر به صورت کلان دیدید و آنها را تحلیل و تجزیه کردید و روابط و مناسبت های قدرت و عقیده درهم تنیدید آن وقت احتمال دارد ما به یک فراسوی روزنه برسیم یک امیدی باشد ولی این که از جای خودمان نگاه کنیم و به یک قله نگاه کنیم به خواهیم به آن برسیم بعید می دانم که راه امیدی باشد لذا دوستان توجه بفرمایید مشکل جهان اسلام به نظر من دو بعد است: یکی بعد معرفتی و عقیدتی هست که توسط علما بیشتر توسط نخبگان صاحب دانش به جامعه تزریق می شود یکی بعد سیاسی و بعد قدرت است که توسط امرا و صاحبان قدرت در جامعه تولید می شود امرا و صاحبان قدرت ناشی از دو مؤلفه هستند در کشورهای اسلامی یا کسانی هستند که میراث استعمار را بر تن دارند و هنوز روایتی از استعمار در رگ و جان آنها وجود دارد و قدرت زده هستند یا کسانی هستند که خودشان در واقع گرایش های استبدادی دارند اینها به هیچ وجه نه دنبال اتحاد هستند و نه دنبال انسجام هستند حفظ قدرت برای این ها یک اصل است و اتحاد و انسجام معنا ندارد وقتی شما همش به دنبال حفظ قدرتی ضرورت و اهمیت کار اصلاً معنا پیدا نمی کند و ببینید که فقط جمهوری اسلامی ایران است و آن هم بنابر روایت خاصی که در انقلاب اسلامی و روایتی که انقلاب اسلامی از قدرت دارند این را به عنوان یک ایده ملت و یک ایده شیرین به جهان می گسترانند که در آن طرف قضیه بعد دیگر قضیه بعد عقیدتی یعنی آن نظام دانایی است که کشورهای مسلمان و جهان اسلام تولید می کند ما با دو نظام دانایی معتبر و معروف روبرور هستیم یکی سنی ها هستند و یکی دستگاه تولید فکر شیعی است به خاطر گذر زمان و گذر تاریخی ما دچار چالش و دچار یک غفلت تمدنی شدیم که با گذشته خودمان دچار یک نوع فراموشی شدیم حالا یا به خاطر استعمار برون مرزی بوده که این را ایجاد کرده

ص: 167

یا به خاطر تنبلی و سستی ذهنی خودمان صاحبان اندیشه این اتفاق افتاده و به جای تولید به حاشیه نویسی حاشیه سازی و ترجمه بافی رو آورده ایم بیابیم از هر دو بعد به قضیه نگاه کنیم یعنی مادامی که این دو مشکل حل نشود در واقع قدرت پاسخ گو نباشد به جامعه و به مردم و نتواند حساسیت های بین المللی را درک کند من بعید می دانم که شاهد زندگی باشیم در اکثر کشورهای عربی در خاورمیانه ما شاهد همین انسداد در حوزه علم و قدرت هستیم هم انسداد در حوزه علم وجود دارد هم انسداد در حوزه خدا وجود دارد این را باید تسلی بدهیم این را شما فرض بفرمایید که اگر من در این مسجد این کار را بکنم این مشکل حل شود این یک راهبرد و یک تاکتیک خوب شاید اگر این ها با هم باشند بشود تبدیل به یک موج بشود ولی شما زمانی که راهبرد کلام ندارید و زمانی نمی تواند استراتژی خودت را تکمیل کنید منظور خودت را از اتحاد و انسجام تحلیل کنی و نمی توانی هنوز اتحاد و انسجام را به عنوان قضیه طولی و در طول هم دیگر ببینید و یکی دو قضیه جزیره ای و فرقه ای هستند که یکی از کدام ملت چگونه می خواهیم برای جهان اسلامی استراتژی صادر کنیم و چگونه می خواهیم برای جهان اسلام راهبردی بدهیم که راهبرد جهان اسلام همین است پس به نظر می رسد باید به عنوان یک قضیه کلان تر نگاه کرد بعضی ایده سازان معتقدند که اگر ما از دین گذر کنیم یعنی مشکل ما بخش¨ عقیده است و کانون عقیده هم دین است معتقدند اگر ما مثلاً از دین گذر کنیم مثلاً آقای سورکان می گوید اگر ما تقسیم کار را جایگزین دین بکنیم مشکل حل می شود دیگر چیزی به نام ایدئولوژی اصلاً وجود ندارد هر کس در واقع حرفه خودش را انجام می دهد بعضی از اندیشمندان جهان اسلام در واقع چون رگ غرب زدگی دارند بعضی از روشن فکران ایران هم دنبال همین هستند و می گویند اگر می خواهید تنش های ما تنش های عقیدتی دیگر نباشد و این خودکشی ها و دیگرکشی ها را نداشته باشیم پس باید از دین گذر کنیم لایه های در واقع ایدلوژیک دین را رها کنیم به سمت تقسیم کار و صنعتی شدن برویم مشکل ما حل می شود این باید یک پاسخ برایش بگوییم می دانیم که بخشی از جامعه به این سمت حرکت می کند چرا کار کنیم که جامعه به این سمت حرکت نکند و اگر جامعه ای دچار

ص: 168

خلاء شد دچار خلاء ارزش ها شد فردا چه طور می خواهد با برهان اخلاقی مبارزه کند این یک بخش قضیه است و بخش دیگر قضیه می گوید اگر ما ایدئولوژی را رها کنیم و به سمت فرهنگ حرکت کنیم یعنی تسامح و تساهل را در جوامع نهادینه کنیم و اینها را به عنوان تولورانس به خورد جامعه بدهیم و به خورد فرزندان خود بدهیم مشکل جامعه اسلام باز حل نمی شود و آن وقت هیچ کسی حساسیت دینی ندارد اساساً چیزی به اسم حساسیت دینی برنمی دارد این هم یک مدل است یعنی یک راه برد که ارائه داده اند در مقابل این چه چیزی می خواهیم بگوییم یک بعد قضیه قرائت ادغام گریانه است ما بر دین خودمان هستیم و خواهیم بود و دیگران هم باید به ما بپیوندند قرائت ادغام گرایانه است یعنی تمام فرهنگ ها و تمام ایدئولوژی ها باید در ما حل شوند و خوب این معلوم است که نمی شود این اتفاق نمی افتد تنها راهی که می ماند راه مفاهمه و تعاون یعنی ما به یک مفاهمه عقلانی و نسل محور برسیم اگر همه ما اعتقاد داریم که گزاره های وحدانیت یعنی قرآن کریم، کتاب، قبله این ها مؤلفه ها و عناصر مشترک ما هستند برای تولید نظام معنایی و تولید نظام رهبری همگن حرکت کنیم پس چرا این اتفاق نمی افتد چه چیزی باعث شده که قرائت های مختلف و متضاد از قرآن داشته باشیم چه چیزی باعث شده که آن آقای وهابی قرآن را یک طوری تفسیر می کند که به بهشت می رود و من شیعه یک طوری تفسیر کنم اگر این کار را بکنم برضد برادر مسلمانم تمام بشود در این صورت من نجات بخشی را امضا کرده ام پس مشکل به این آسانی نیست اگر تمسک کنیم به قرآن و تمسک کنیم به قبله مشکل ما حل می شود. آیا یکی از گروه های اسلامی می گوید من از این مسیر خارج شده ام یعنی به قرآن متمسک نمی شوم به قبله متمسک نمی شوم و نبی را قبول نداریم نزاع ما صرفاً نزاع امامت نیست نزاع مؤلفه های بنیادی است این برگشت می کند این پیش داوری ها را به پیش ذهنیتی هایی که در ذهن تک تک اندیشمندان و امرای ما وجود دارد مادامی که این پیش ذهن ها درست نشود مشکل ما حل نمی شود به این که اگر فکر کنیم که در این جای کوچک مشکل جهان اسلام حل می شود خیر حل نمی شود.

ص: 169

لذا من تصور می کنم اگر برداشت از مسجد یک مقدار درست تر کنیم به نظر مشکل ما حل می شود مسجد را ما یا خیلی کوچک می گیریم و یا آن قدر بزرگ می گیریم که نمی توانیم هیچ کاری بکنیم مسجد در طول تاریخ یک واقعیتی است که وجود داشته تمام تحولات اجتماعی که در جهان اسلامی اتفاق افتاده کانونش مسجد بوده اساسی ترین و اصلی ترین نقطه که به عنوان فضای مذهبی در جهان اسلام مورد مطالعه اندیشمندان غرب است همان مسجد است و اساسی ترین تحولات سیاسی در جهان اسلام شکل گرفته مال ماست ولی ساده انگاری روایت مسجد و کارکرد مسجد و بزرگ انگاری به طوری که نتوانیم سنگ بزرگ را بزنیم هر دو به نظر من به خطا رفتن است مسجد به نظر من دو واقعیت است.

1 _ مسجد یک رسانه است یک رسانه یعنی تمام جهان اسلام و تک، تک مخاطبین و مردمی که در مسجد حرکت می کنند اگر به خود آگاهی برسند اگر بتواند از طریق مفاهیم و خود آگاهی و رسالت تاریخی یک انسان مسلمان و مسلمان معاصر در عصر حاضر را زنده کنیم به نظر من مشکل حل شده این خود آگاهی میکرو فیزیک های قدرت را در جهان اسلام پرورش می دهند و نهایتاً دیگر معضلی به نام صاحبان قدرت نمی ماند که در مقابل اگر تمام توده به آگاهی برسند صاحب قدرت نمی تواند جلوی خیزش مردم را بگیرند و مشکل ما در واقع خواب است نه خیزش و بیداری.

قضیه دوم مسجد کارکرد نهادی است این که مسجد بیایم بگویم مشکل مثلاً این مسجد فرش این است در مورد آموزش پرورش نمی گوید مشکل آموزش و پرورش صندلی و گچ و تخته است در مورد آموزش و پروش می گویند یک نهاد است چه طور شده که مسجد که کارکرده ترین و اصلی ترین نهاد در جهان اسلام بوده و سابقه از تمام نهادهای آموزشی و عبادی دیرینه تر است ما می آیم بحث می کنیم که مشکل ما این است حقیقتاً این است که ما پول نداریم مشکل ما این است که سنگ فرش چی شده و مسجد تا زمانی که به عنوان یک نهاد مورد مطالعه قرار ندهیم و کارکردهای نهادی آن را مورد ارزیابی قرار ندهیم و از آن به عنوان یک نهاد باز خواست نکنیم مشکل ما حل نخواهد شد امیدوارم با این دو

ص: 170

مقدمه یکی این که همه ما جهان اسلام را به سمت خودآگاهی و ملت آگاهی پیش ببریم تا از دست ارابه قدرت کسانی که در انسداد فکری و انسداد قدرت نقش دارند رهایی یابند و دوم این که کارکرد مسجد را یک جان تازه بدهیم از مسجد همان چیزی بخواهیم که در زمان انقلاب خواستیم و امام قدس سره خواست و مسجد دروازه به روی جوانان که امروز با یک زاویه دیگر و با یک زاویه نگرش دیگر نگاه می کنند با اتکاء به روان شناسی نسل نو مورد مطالعه قرار بدهیم بلکه انشاء به اتحاد ملی و انسجام اسلامی برسیم عذر می خواهم.

ص: 171

ص: 172

سخنرانی حضرت آیه اللّه هاشمی رفسنجانی دامت برکاته

رئیس محترم مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام در همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه و السلام علی رسوله اللّه و آله.

ص: 173

تشکر می کنم از مرکز رسیدگی به امور مساجد که این هفته کارهای متمرکز خوبی برای اهدافی که تنظیم شده انجام داده اند و بنده برای این جلسه شما اهمیت بسیاربسیار والایی قائلم و آن را یکی از مهم ترین اجتماعات پایه ای می بینم و می دانم که مطلبی که با شما در میان گذاشته می شود اگر قابل قبول بیفتد به تدریج تأثیرش در جامعه مان آشکار می شود وچیزی هدرنمی رود.لذابه چندموضوع می پردازم:به مسجد؛ وبه مرکزرسیدگی به امورمسجد؛ و نیز به صاحب مهم مسجد که امام جماعت مسجد است که این جا بحث مان مربوط به روحانیت می شود؛ همچنین انتظاراتی که از مساجد داریم در داخل و خارج و انتظاراتی که خداوند از ما خواسته است، قرآن از ما خواسته و شرایطی که مساجد ما در دنیا دارد؛ نقشی که مساجد در انسجام اسلامی که شعار محوری امسال که از طرف مقام معظم رهبری اعلام شد، دارند.

البته در این بحث یک مقدار هم به مسائل مهم روز می پردازیم. خوشبختانه برادر ارجمند حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای ابراهیمی در این جلسه فهرستی از کارهایی که برای مساجد شده یا باید بشود گفتند و قبلاً بنده در جریان بودم فکر می کنم با همین رویه می شود ما مساجد را و نقش اساسی و اصلی که خداوند برای خانه های خودش در نظر گرفته و با تصویب قوانین به سامان برسانیم البته احتیاج به مساعدت، علما، مراجع، دولت ها و مردم هست مرکز می تواند برنامه ریزی کند و دنبال اجرا باشد دیگران باید حمایت کنند به عنوان این که همه کار خودشان را بکنند مخصوص یک عده نیست و مساجد خانه خدا، خانه خدا یعنی خانه مردم در خیلی از جاهای قرآن می شود جای خدا و مردم را عوض کرد این قدر نزدیک است مسائل قرآن بین خدا و مردم.

من با یک مرور کوتاهی که کردم امروز در فرهنگ قرآن درباره احکام مساجد دیده ام حدود چهل حکم قرآن درباره مساجد دارد نیمی درباره کل مساجد و نیمی درباره مسجدالحرام است بخصوص و همه این احکام به قدری ارزشمند و ریشه دارند که اگر مراعات کنیم مسجد می شود همانی که در طراحی اسلام است و در طراحی افراد گذشته هم معابد چنین نقشی داشته در مورد نقش کمال یافته در مسجد امروز از بنای مسجد گرفته

ص: 174

تا عمران مسجد و متولی مسجد و مراجعان به مسجد و احکام ورود به مسجد و محتوایی که در مسجد باید باشد و از صفاتی که برای مسجد خوب و مورد نظر خداوند هست و صفاتی که برای مساجد مضر و تفرقه افکن است و وظیفه ای که مردم دارند وظیفه ای که علما دارند و لطفی که خداوند خواهد کرد و خطرهایی که در تضعیف مساجد نهفته است و جنایاتی که خداوند نخواهد بخشید از سوی کسانی که باعث تضعیف مسجد می شوند و مانع ورود نمازگزارن و عاشقان مسجد به مسجد می شوند نکاتی از احکام دیگر که برای شماها مخفی نیست.

اما فکر می کنم این نیاز است که با توجه به روایات ائمه و عمل ائمه ما درباره مسجد بیشتر حرف بزنیم چیزی که الآن جایش خالی است شما تلاش می کنید در این هفته جهانی مساجد به آن برسید این نقش محوری مسجد در وحدت جهانی است که متأسفانه تا آنجایی که من در گزارش ها می بینم در این چهار سال هم ما در این بخش توفیق درستی نداشتیم چون این یک طرفه است در داخل موفق بوده ایم مساجد را به هم نزدیک کردیم و ائمه جماعات را به هم نزدیک تر کردیم و برای مشکلات جاری مساجد اقداماتی کردیم اما درباره روابط بین المللی چون یک طرفه است باید یک حرکت جهانی شروع بشود و بعد از آتش گرفتن مسجدالاقصی که هیجانی ایجاد کرد که دنیای اسلام را تکان داد علما وارد شدند کنفرانس اسلامی وارد شد اتحادیه عرب وارد شد مصوبات داشتند اقداماتی کرده اند ما تغییر مهمی نمی بینیم حتی در مسجد الاقصی.

مسجد الاقصی امروز بیش از گذشته در خطر است و اسرائیلی ها همان کارهای که می کردند به عنوان کشف آثار باستانی دوران حضرت سلیمان بن داوود هنوز با سیاست شوم خودشان که نقب زدن هست زیر مسجدالاقصی ادامه می دهند و برنامه های منهدم کردن و منعزل کردن مسجدالاقصی را ادامه می دهند البته جهاد مردم فلسطین کار آنها را کند کرده ولی تضمینی نیست با این شرایطی که ما می بینیم واقعا یک حرکت اساسی تری لازم است آن چه که آن روزها تصویب شد با آنچه که به دست آمد تناسبی ندارد شما تلاش کردید زحمت کشیدید اما دست ما کوتاه است خرما هم بر نخیل و دور از دست ما است.

ص: 175

کارهای اساسی که باید انجام شود درباره مسجد عرض کردیم مهم ترین عنصر امام مسجد است و ما الحمداللّه از این جهت دستمان پر است امروز روحانیت حقیقتا در سراسر کشور از حوزه ها پر از انسان های تحصیل کرده و متقی و آگاه به زمان که می تواند هریک در سنگر مسجد یک نگهبان مورد اعتمادی برای دروازه های ورودی و خروجی جهان اسلام باشند و نمی دانیم چرا با همه تأکیداتی که می شود امروز هزاران بلکه ده ها هزار مسجد در سراسر کشور از امام جماعت راتب و مرتب و منظم دست شان کوتاه است خوب شماها خودتان هریک تجربه خودتان در مساجد را دارید می دانید که یک امام جماعت چقدر کمک می کند به حل مشکلات مردم و به آموزش های مردم و به رفع معضلات که در محیط هست و آرامش می دهد به مردم و پناه برای مردم و برای اسرار مردم و برای حل کردن مشکلات مردم و برای رسیدگی به نیازهای منطقه و هر روستایی یک امام جماعت می تواند آن روستا را حفاظت کند خیلی بیشتر از پاسدار نیروی انتظامی و خیلی بیشتر از هر قدرت

ص: 176

دیگر حیف که ما نتوانستیم و نمی دانیم چرا ما بارها تأکید کردیم رهبر انقلاب تأکید دارند طرح هجرت را مصوب کرده اند و باز این حسرت به دل مردم مانده است که یکی از کارهای بزرگ البته کار شما تنهایی نیست حوزه قم و حوزه های دیگر باید خیلی همراهی بکنند و مردم هر محلی و مسئولان باید کمک کنند و ما در میان خودمان باید شرمنده باشیم که نتوانستیم این خلاء را پر کنیم.

شما صحبت از حدود 50 نفر امام جماعت شهید می کنید که در کشور در سال های اخیر شناسایی شده اند به نظر من بیش از این است چون من هم لیست شما را خوانده ام دیده ام آدم های دیگر را من می شناسم که در این لیست نیامده است و خیلی ها هم ما نمی شناسیم در دفاع مقدس عده زیادی از روحانیت شهید شدند و از طلبه ها و علما که بسیار در جبهه ها شرکت می کردند و شهید می شدند و هنوز ما یک آمار کاملی حتی از آن ها را نداریم بخاطر این که مایل بودند گمنام بمانند و بدون کوچک ترین شبهه ی ریا این جهاد مخلصانه را با اخلاص انجام بدهند که دادند و رفتند این سرمایه عظیمی که ما خوب نسبت عدد پنجاه را با مجموعه انسان های دیگر مقایسه کنید ببینید که نسبت بالایی است 50 شهید که فعلاً شما نوشته ای در بین شهدا از همه صنوف و حتی از حوزه ها این دلیل خوبی است بر ویژگی های ائمه جماعات که ما داریم خوب این انسان ها که در جامعه هستند سنگرهای بسیار بسیار ارزشمندی هستند و اصولاً روحانیت به عنوان قوی ترین پایگاه مردمی و اسلامی و اجتماعی در جامعه می تواند عمل بکند و در طول تاریخ مساجد و علما پناهگاه مردم بودند در مقابل همه زورگویان که در مقاطع مختلف در تاریخ هستند ایستاده اند. البته زمان ما زمان قانون است و شفافیت است و پاسخ گویی هست و خیلی چیزهایی دیگر در زمان های گذشته که این جوری نبوده و یک حاکم در یک ولایت خدایی می کرده بر مردم و هر کسی را می خواست به هر نحوی می آورده و به شلاق می بسته و اموال را مصادره می کرد و شما تاریخ را می دانید در آن زمان ها علما بودند یعنی مساجد وقتی مردم مضطر می شدند به آن جا پناه می برند پای بحث می نشستند و خیلی چیزهای دیگر از لحاظ آموزش و ارشاد این ها مهم ترین نقطه

ص: 177

آموزش مردم و آگاهی مردم بودند ما از دوره های گذشته حرف نزنیم از دوره خودمان حرف بزنیم اگر حوزه نبود و اگر روحانیت نبود اگر شخصیتی مثل امام راحل این پدیده خداوند در عصر ما و بشریت نبودند چه کسی می توانست طلسم دیکتاتوری رژیم پهلوی را بشکند چه کسی می توانست هماهنگی استبداد و استعمار که مثل دو لبه یک قیچی منافع ملت را می بریدند چه کسی می توانست این هماهنگی را قطع بکند استعمار، استبداد را تقویت می کند و استبداد در خدمت منافع استعمار بود و هر دو به هم نیاز داشتند و دست ملت خالی بود انسان هایی هم حرکت کردند تلاش کردند زندان رفتند احزاب کوچک و بزرگی در طول این پنجاه سال دوران حکومت پهلوی درست کردند ولی همیشه شکست خوردند و سرکوب شدند و در تاریخ گمشان کرده اند اما این روحانیت بود که یک دفعه با حضوری که در سراسر کشور داشت و با نفوذی که در مردم داشت با اعتمادی که مردم به روحانیت داشتند و با موقعیت بی نظیری که مراجع در بین مردم داشتند یعنی موقعیت متمرکز شد و امام راحل با همه این امکانات و مردم به صحنه آمدند و کاری کردند که هیچ کس باور نمی کرد و ما خودمان هم باور نمی کردیم و ماها که آن روز در صف مقدم در صحنه بودیم کاملاً آماده بودیم که خودمان را فدا کنیم برای این که حرفی زده بشود و برای این که ظلمت و تاریکی به روشنایی تبدیل شود برای این که راهی باز بشود و خیلی کم به پیروزی و نظام اسلامی و شکستن نظام پهلوی فکر می کردند واقعا کم بود البته حضور خداوند را نمی شود نادیده گرفت و در تحلیل هایمان فکر نمی کردیم این جوری بشود حال شد کار بزرگی شد و کار عظیمی شد با کم ترین خونریزی و کم ترین خرابی آن چنان رژیمی که ریشه کرده بود در اعماق کشور و آمریکایی که با ده ها هزار نیروی مشاور و استعمارگر همه جا را گرفته بود درگیر شدند و آن ها را بیرون کردند و کشور را تحویل گرفتند و بعد مهم بود و اگر روحانیت در سراسر کشور در میان مردم نبود معلوم نبود بعد از پیروزی انقلاب چه بر سر ما می آورند چه بر سر انقلاب می آورند روحانیت در یک نقطه ای حاضر شد در لباس نیروی انتظامی کمیته های انقلاب آماده کرد در مسجدها در سراسر کشور مرکز امنیت کشور شد ما در مرکز

ص: 178

بودیم و ما توی همین ساختمان شورای انقلاب تشکیل داده بودیم و اینجا بودیم و گزارش هایی که می دیدم یک طلبه و روحانی ساده توی یک شهر یک روستا یا یک جلگه به دست خودش حتی بدون کمک گرفتن از کسی توانسته امنیت را حفظ کند جلوی شرارت ها را بگیرد و از حقوق مردم دفاع بکند و جلوی تجاوز به اموال و نفوس را بگیرد این اتفاقات در انقلاب ها طبیعی است همه جا اتفاق می افتد هیچ وقت پلیسی که آن روز قبل در اختیار شاه بود ارتشی که در اختیار شاه بود شهربانی، ژاندارمری و ساواک این ها دیگر کارآیی نداشتند و اگر آدم های خوبی در میانشان بودند که خیلی آدم خوب آنجا بود ولی روحیه کار نداشتند واقعا روحانیت برای حفاظت از انقلاب و جلوگیری از شرارات ها سنگ تمام گذاشت علما، طلبه ها و خود مردم اگر مردم نبودند ما کاری نمی توانستیم بکنیم و این تاریخ بهترین گواه است به خصوص شما الآن نگاه کنید اطراف خودمان را عراق و افغانستان را و بعضی از جاهای دیگر را خوب آن ها هم انقلاب کردند البته در عراق انقلاب نشد اشغال شد ولی به هر حال سد اصلی شکست خورد و مردم عراق آزاد شدند این مقدار که تداوم پیدا کرده دموکراسی و حضور مردم مربوط به روحانیت در عراق و آن مقدار که شما می بینید آشوب و تخریب این ها مال عوامل اشغال گران است اگر این ها نبودند واقعا کار به دست خود مردم عراق بود مطمئنا کشور را آباد می کردند همان کاری که ما کردیم این ها مردم با استعداد و با هوش و پتانسیل بالای هوشی هستند ولی خوب بنده های خدا دست شان بسته است و به هر حال هم پیروزی و هم تداوم انقلاب و هم گذراندن دوران سخت جنگ و هم شورش های قبل از جنگ و هم جهاد سازندگی که همه امید فراریان انقلاب این بود که روحانیت عاجز است از ساختن کشور وقتی وارد عمل شود مردم پشیمان می شوند بعد از انقلاب خودشان که کارها همه به دست روحانیت و نیروی اسلامی اتفاق افتاد خوب این سرمایه بزرگ بدون چشم داشت به هیچ چیز و طمعی تلاش کرد حالا بعضی ها ممکنه نامی اسمی ریاستی یک چیزی داشتند اما عموم روحانیت این طوری نبودند آنها غیر از فشار درخواست های مردم که از آن ها همه چیزی را مطالبه می کردند چیز دیگری

ص: 179

نداشتند با این حالت راه را هموار کردند و در دوران جنگ من خیلی چیزها دیده ام واقعا گاهی همان منظره ها من را میخ کوب می کردند در منطقه جنگی می دیدم که طلبه ها و علما خودشان را وارد کردند در صفوف بسیجی ها و رزمنده ها و چگونه روحیه می دهند و چگونه این ها را در میدان تقویت روحی می کنند روحیه مهم ترین سرمایه جهاد است که روحانیت نقش زیادی داشتند در دفاع مقدس و قربانی هایی که روحاینت داده هم خود روحانیون و هم فرزندانشان به نسبت خیلی بیشتر از بقیه اصناف است باید همین طور باشد چون در جلوی صف هستند و جلوی صف همیشه خطرناک است و منتی که بر کسی نیست واقعا این مساجد که خانه خدا است و این متولیان مساجد مدیریت مسجد علمای برجسته و قابل قبول و قابل اقتدا بسیار ارزشمند بسیار برای تداوم انقلاب و برای آرامش کشور و برای وحدت کشور در شرایط صلح و شرایط جنگ اهمیت فوق العاده ای دارند به کسانی که امروز کمر بسته اند که مساجد را از مشکلاتی که دارد نجات بدهند و راه بهتر خدمت کردن به مردم را ارائه بدهند کار بسیار بزرگی در پیش دارند و باید این کار خودشان را بسیار مقدس بداند و می دانند که زحمت دارد و می دانم که درد سر دارد و می دانم گاهی جنگ اعصاب دارد و بالاخره یک کار مهم و یک کار خوب و کار عمیق و آینده ساز همیشه همین طور است و ارزش به مقدار رنجی که انسان می برد و سرمایه ای که می گذارد بالا می رود ما هم به عنوان روحانی باید عازم این میدان ها باشیم می رویم سراغ مسئله روز شما که به دنبال انسجام ملی در سایه سالگرد جهانی هفته مسجد هستید و هفته جهانی مساجد الآن نقش بزرگی است در امت اسلامی، امت اسلامی ذاتا یک قدرت است و اسلام یک قدرت است و به خاطر اسلام این امت اسلامی تشکیل شده و مهم هم هست از لحاظ تاریخی که در این 1400 سال ما شاهدیم که همیشه فوق تصور بوده هیچ وقت اسلام به عنوان اسلام و امت اسلامی به عنوان امت اسلامی در کلّیت تنزل نکرده ممکنه از لحاظ جغرافیایی کوچک و بزرگ شده ممکن است جایی را مثلاً در اروپا و اسپانیا و جاهای دیگر در محدود قلمرو جغرافیایی مسلمانان بوده و از دست شان گرفته اند و ممکن است دولت های بزرگ

ص: 180

تجزیه و دولت های کوچک تشکیل شده باشند ولی امت اسلامی همیشه در همین دوره خودمان و در عمر خودمان یعنی 70 سالی که عمر کرده ایم از موقعی که به آمار آشنا شده ایم یک روزی امت اسلامی را زیر یک میلیارد نفوس می دیدم و امروز بالای یک میلیارد و نیم مسلمان در دنیا هست و آن روزها امت اسلامی دچار افسردگی بود و احساس شکست می کرد و معمولاً کشورهای اسلامی تحت سلطه استعمار بودند من نمی شناسم در آن زمان در جوار خودمان یک کشوری که آزاد باشد و راحت باشد از شر استعمار کجا این مسائل بود ولی امروز من می بینم که امت اسلامی تشکیل شده که عمیق ترین دشمنان اسلام نمی توانند منکر بشوند و بالاخره یک چهارم جمعیت دنیا با حدود 60 کشور مستقل و بعلاوه حضور مؤثر مسلمانان در کشورهای غیر اسلامی خیلی می تواند بازدارنده باشد و با دانشگاه های فراوان و با دانشمندان فراوان و با نزدیک 20 درصد تولید جهانی با این که تولید در دوران استعمارهمه چیز به کشورهای غربی واستعمارگر رفته این آمارکه من عرض کردم چیزی نیست که ما خلق کردیم دو سه سال پیش یک گروه محقق تشکیل دادند دانشگاه و مسجد و این آمار را گرفتند و این مکتوب آنها است و دو سه سال هم توسعه پیدا کرده 60 درصد امکانات اساسی و استراژیک دنیا در حوزه مسلمانان است آب راه های مهم و اقیانوس های مهم، معادن مهم، مسیرهای هوایی مهم و مسیرهای انرژی مهم و منابع انژری و خیلی چیزهای دیگر 60 رأی مستقل اسلامی در سازمان ملل داریم و هیچ بلوکی در سازمان ملل نیست که 60 رأی داشته باشد و اروپایی ها تعدادی دارند آسیایی ها تعدادی دارند کشورهای سابق سوسیالیسم تعدادی دارند و امریکای ها هم تعدادی دارند و خیلی دیگر تعدادی دارند و جزء مسلمانان جهان سوم هستند و خیلی از آرای جهان سومی در کنار مسلمانان خواهد بود چون اسلام برای جهان سومی ها است و آن قدرت سیاسی و آن قدرت اقتصادی و آن قدرت انسانی و این جغرافیای ارزشمند و این بازار بسیار بسیار پر جاذبه و این مغزهای متفکر امروزه در دنیا هستند و به مسلمانان به سرعت دارند اضافه می شوند و الآن اوج پیش رفت دنیای اسلامی است و خوش بختانه انقلاب اسلامی جهت داد به امت اسلامی در گذشته هم

ص: 181

بود و ما در جهاتی خودمان نهضت فلسطینی ها و نهضت اندونزی را دیدیم و نهضت مسلمانان در شبه قاره هند را دیدیم و نهضت های الجزایر را می دیدیم و خیلی جاهای دیگر بودند نهضت هایی بودند توی کار ولی این جوری نبود این که ما موفق شدیم یک دولتی بر یکی از کشورهای بسیار مهم دنیا از لحاظ جغرافیایی و منابع طبیعی استعداد انسانی و پیرومکتب اهل بیت چیزی به نام حکومت اسلامی درست بکنیم و از قانون اساسی و قوانین دیگر و سازمان ها و سازوکارها در دنیای اسلام و دولت های اسلامی تشکیل شده در طول تاریخ در موارد زیادی ما هیچ وقت با محوریت اسلام نتوانستیم شکل بگیریم و ساختار بگیریم مسلمانان بودند و علویان بودند و ارتش مسلمانان بودند از این اتفاق ها می افتاد اما این یک ساختار است و جای خودش را در دنیا باز کرده و بی دلیل نیست که استکبار این همه به ایران فشار می آورد تا اگر بتواند ایران را به زانو در بیاورد ولی این آرزو را به گور خواهند برد چون این انقلاب متکی به افراد معینی نیست و این یک جریانی از دل مردم با پیشوایی روحانیت و مرجعیت روییده و ادامه دارد و مردم ممکن است انتقاد کنند اما می دانند چی تحویل گرفتند و چی دارند آن هایی که مسلمان هستند با اسلام آشنا هستند می دانند اهل تحقیق آنها را می داند به هر حال شکستن طلسم استبداد و پنجه در پنجه قدرت جهنمی مثل امریکا انداختن و به زمین زدن و بیرون کردن و همه توطئه هایی که هر سال علیه ما کرده را شکستند و این ها همه صحنه هایی است که مردم مطلع اند و این حرکت عظیمی است که دارد اتفاق می افتد به شما آقایان علما و فرد فرد روحانیت و نیروهای مردمی فراوانی که لشکر امام زمان و لشکر اسلام هستند و بالاخره پیشتازان این مرحله هستند و به جلو می آیند و اما بالاخره جهاد است و بالاخره مبارزه است و یک مهمانی نیست یک موج زود گذر نیست هیچ وقت بی دشمن نمی شود و هیچ وقت بی نزاع و بی جهاد نمی شود و هیچ وقت بنا نیست با الگوی اسلامی که زندگی انسان ریشه در شجاعتش دارد و خداوند اگر اراده می کرد بدون جهاد ما همه دنیا را مثل بهشت نگاه بدارد و همه را مؤمن و مخلص می آفرید. لذا مؤمنین می دانند هر وقت در این موج وارد شدند باید موج جدید را

ص: 182

انتخاب کنند و به عنوان روحانی و آشنا به قرآن و اسلام و به هر حال مدعی پیمودن راه انبیاء در یک شرایط خاصی از انقلاب قرار گرفته ایم و دشمنان ما خیز برداشتند که نگذارند و الا همه اسلام که ما نیستیم امروز برای این حرکت جهان اسلامی انسجام یک نیاز واقعی است و خیلی مهم است و ما اگر انسجام را از دست بدهیم البته به دست نتوانیم بیاوریم الآن انسجام واقعی نیست ولی تا حدودی هست آسیب پذیریم همان طور که عراق است و جنگ شیعه وسنی این طور شقاوتمندانه ادامه دارد و افرادی ظاهرا جنداللّه سر بریده جمع می کنند چه طور می شود که مردم فقیری که با دست فروشی نانی برای بچه هایش تهیه می کند این خانواده را مثل برگ خزان بریزند روی زمین این چطور می شود تجربه چیز عجیبی است و شما آیه قرآن معروف به مسجد ضرار را ببینید دو سه نکته اینجا است آدم هایی هستند که نقش مضر را دارند ایفا می کنند و امروز که امت اسلامی بیش از همیشه نیاز به وحدت و انسجام دارد برای ایفای حق خودش همدیگر را می کشند و بعضی جاهلانه و خیال می کنند کار خوبی می کند و بعضی مغرضانه و نیروهای استکباری و فلسطین امروز به غیر از جهاد هیچ چیزی تویش نیست و آدمی که امروز در غزه یا کرانه باختری یا اردوگاه ها زندگی می کنند به چی دل خوش می کند چی دارد و از آن روزی که سوخت نیروگاه غزه را ندادند غزه خاموش است تاریک است و مردم در تابستان برق ندارند و چی اینجا است که آدم زندگی کند جز جهاد و نجات یک نظام مظلوم و آواره اگر چیزی باشد که انسان را دعوت می کند اینجا باشد این هاست ولی مسلمانان همدیگر را می کشند و اسرائیل چی می خواهد بهتر از این برای خودش این جا بنشیند و نظاره گر باشد افرادی به دست برادران عمدا کشته شوند خوب این با هوشیاری و آگاهی یک مسلمان نمی تواند سازگار باشد. مساجد باید نقش انسجام را ایجاد بکند و مساجد باید همیشه مردم را دعوت به وحدت بکند و ما در داخل مشکلی از این جهت نداریم حتی با سنی ها مشکلی نداریم بالاخره در خیلی چیزها با هم هماهنگی می کنیم اما در خارج و دنیای اسلام به اسم اسلام دارند همدیگر را می کشند در سومالی چقدر آدم کشته می شود به اسم اسلام

ص: 183

و در افغانستان چقدر آدم کشته می شود به اسم اسلام و در پاکستان و خیلی جاهای دیگر اگر جایی برای نجات مسلمانان بخواهیم پیدا بکنیم همین مساجد است به خانه خدا وارد شویم و خیلی از آلودگی ها را بیرون از مسجد بریزید وارد مسجد بشوید اگر این اتفاق می افتاد خیلی از مشکلات حل می شد. و بعد از پیروزی الجزایری ها که واقعا یک نسلی شهید شده اند با استعمار فرانسه جنگیده اند و بالاخره پیروز شده اند و ما آن وقت جوان بودیم و الهام می گرفتیم از جهاد مردم الجزایر نماینده الجزایر آمده بود ایران برای این که برای ما توضیح بدهد که چه گذشته در الجزایر در مسجد هدایت مسجد مرحوم آیه اللّه طالقانی رفتم پای صحبت او خیلی حرف زد و آن چیز که به دل نشست این بود که می گفت در این زمینه فرانسویان همه چیز را از ما گرفته بودند ما هیچ جایی را نداشتیم نه مدرسه علمیه نه اداره و نه دانشگاهی و نه جایی که جمع بشویم جزء مساجد به مساجد نتوانستند مسلط بشوند آنهایی که در مسجد بودند و ائمه مساجد موقعیت مسجد را حفظ کردند و ما از مسجد پیروز شده ایم این خیلی حرف مهمی است این چکیده یک سخنرانی انقلابی موفقی بود که آمده بود ما ایرانیان را از نتیجه مبارزه خودشان آگاه کند ما خودمان این را در میان خودمان دیده ایم در دوران پهلوی دیدیم قبل از پهلوی دیده ایم و در دوران مغول دیده ایم مغول وقتی به ایران آمدند مساجد را تخریب کردند و خیلی جاهایی دیگر و امروز هم ما با مسجد مبارزه را آغاز کردیم و با مسجد بحمداللّه پیروز شده با مسجد داریم ادامه می دهیم و ان شاءاللّه مسجد هم چنان نیروی محرک باشد برای بردن ما به نقطه ای که اهداف اصلی انقلاب را تشکیل می دهد یک ایران آزاد و آباد و مسلمان و انقلابی و الگو برای جهان اسلام و ما سند چشم انداز را بیست ساله دیده ایم و رهبر معظم انقلاب آن را تصویب کردند و ابلاغ کردند شما هم سند چشم اندازتان را برای بیست سال آماده کرده اید و ما امیدورایم که 18 سال دیگری که وقت داریم در آنجایی که سند چشم انداز دیده شده برسید و به خصوص شما به عنوان پیشتاز برسید و اعیاد مبارک شعبانیه را خدمت تان تبریک عرض می کنیم و از شما التماس دعا داریم و شما را به خدای بزرگ می سپاریم.

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 184

ص: 185

ص: 186

بیانیه پایانی پنجمین همایش بین المللی هفته گرامی داشت مساجد

بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین.

مسجد خانه خدا نیایش گاه انبیا اولیاء و عرفا مرکز اجتماع مسلمانان پایگاه جهاد کانون رفع مشکلات فردی و اجتماعی مرکز تعلیم و تربیت مهد شکوفایی و پرورش استعدادهای فکری انسان پناگاه مظلومان و مستضعفان ضیافت گاه مؤمنون و میعادگاه پارسایان، مشعل هدایت، بوستان معنویت، نشان هدایت اسلامی، مرکز تشکیلات سیاسی ستاد فرماندهی، محل ارائه آموزش های اخلاقی، تجلی گاه وحدت برادری انسجام امت اسلامی، جلوه گاه هنر ناب و معطر اسلامی، دانشگاه عمومی آموزه های دینی، مهمان سرای حضرت حق و معدن انتشار قداست و فریادگر پیرایش و جایگاه آزادی و رهایی از قید و بند اسارت های درون و گسستن قیود برون برای پرواز به ملکوت نمود مرکزیت و قبله گاه دل های خداجو کهف حصین مردم و محل معراج سالکان وادی عشق مرکز آموزش، قرائت تفسیر و تدبر در قرآن کریم محل نظم و وقت شناسی و جایگاه همایش گردهمایی روزانه مسلمین، مجمع عواطف پاک انسانی چشمه زلال معارف، سنگر مبارزه علیه کفر و شرک و نفاق، مرکز تنظیم و ارتباط انسان با خداوند، تجلی خروش امت سکوی عروج طور سینای ارباب معرفت، محل انس با خدا، نقطه تجدید قوا و بازیابی آرامش خاطر و محل بازگشت به خویش

ص: 187

و پیراستگی از وابستگی شجره طیبه توحید نردبان صعود به ملکوت دریای غواصان بحر حقیقت و منظومه بلند ادبستان انسانیت و جایگاه پیوند زمین و آسمان، جایگاه والای مساجد در سطح جهان اسلام و نقش آفرینی بی بدیل آن در عرصه های گوناگون حیات امت اسلامی از یک سو و نیاز مهم کنونی همه جوامع بشری به معنویت و اخلاق از سوی دیگر از سیاست گذاری و برنامه ریزی کلان برای مرتفع ساختن چالش ها و احیای مساجد ضرورتی اساسی ساخته است هفته بزرگداشت جهانی مساجد به پیشنهاد جمهوری اسلامی و تصویب وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در روز 21 آگوست روز به آتش کشاندن مسجد الاقصی اولین قبله مسلمین که در سال 1969 از سوی اشغال گران قدس شریف، فرصتی را فراهم ساخت که در آن اندیشمندان، فرهیختگان، عالمان دینی ائمه جماعات کارگزاران دردآشنای مساجد با هم اندیشی و بررسی چالش های موجود و ارائه راه حل ها برای آن ها در جهت احیای مساجد گام بردارند و بر نکات زیر تأکید ورزند:

1 _ عصر ما عصر بازنگری و بازگذشت به دین می باشد دو قائمه بزرگ مادی گری و مادی نگری یعنی ماتریالیسم در زمینه اندیشه و علم مارکسیست و کمونیست و نیز نظام سرمایه داری در زمینه عمل و اقتصاد و جامعه گردانی شکست خوردند برای بشریت امروز مجال تأمل در معنویت و بازگشت به دین و پایگاه های آن یعنی مساجد فراهم آمده است از طرفی در طراحی و برنامه ریزی بنیادگذار مکتب اسلام برای برپایی حکومت اسلامی مسجد نخستین پروژه است که معمار نهضت اسلامی در آستانه ورود به یثرب به اجرا گذاشت به این ترتیب برای ورود به مدنیت صحیح و توسعه آن جهت برخورداری از جامعه سالم از قالب مسجد باید گذر کرد و رنگ و بوی مسجدی که همانا صبغة اللّه است به خود گرفت و آن گاه در مدینه حکومت اسلامی و در مساجد آن ستاد حکومتی و مدیریتی تشکیل داد و دین و آیین و سیاست و مدیریت را آموخت و یاد داد. مساجد در ایران اسلامی در همه مراحل انقلاب همواره ملجأ و مأمن و مرجع مردم و مسئولان بوده است و خدمات مساجد قبل و بعد از انقلاب بر احدی پوشیده نیست سؤل این است که آیا انقلاب و مسئولان

ص: 188

بر خواسته از مساجد چه میزان به مساجد خدمت کردند آیا پس از ربع قرن از پیروزی انقلاب احساس نمی شود که پایگاه های اصلی انقلاب یعنی مساجد مورد غفلت قرار گرفته است راستی نظام مقدس جمهوری اسلامی با توجه به مکتبی بودن نظام در مقابل مساجد و مسجدی ها و تأمین باورهای دینی و تربیت کارگزاران مساجد و تأمین سخت افراز مساجد وظیفه شان چیست برخورداری از حدود شصد هزار مسجد از جمله سرمایه های ملی و اسلامی که متأسفانه استفاده مطلوب از آنها صورت نمی گیرد و مورد توجه قرار نگرفته اند و ایران اسلامی به عنوان ام القراء اسلام علاوه بر سامان دهی مساجد در داخل از وجود بالقوه سازمان دهی مساجد جهان اسلام به عنوان ساختار امت اسلامی باید استفاده بکند و با بهره گیری از امکانات مادی و معنوی مساجد جهان اسلام برای ایجاد شبکه جهانی ارتباطی و در نتیجه برای وحدت هرچه بیشتر مسلمین کوشش نمایند.

2 _ در سطح بین المللی در سالی که از سوی رهبر فرزانه امت اسلامی حضرت آیه اللّه العظمی خامنه ای (مدظله العالی) سال وحدت ملی و انسجام اسلامی نام گرفته است از ملت ها و دولت های اسلامی و نیز اقلیت های مسلمان در سایر کشورهای اسلامی و بویژه از سازمان کنفرانس اسلامی می خواهیم با تشکیل شورای عالی مساجد برکار آمدی هرچه بیشتر مساجد بیفزایند و با گفت وگو، تعارف و تبادل تجربیات از این شبکه جهانی و پایگاه الهی به عنوان بهترین پایگاه های اتحاد و انسجام امت اسلامی و حلقه وصل امت اسلامی استفاده نمایند و از آن به عنوان سکویی برای رشد و شکوفایی جهان اسلام و نیز نفی هرگونه شرک و الحاد و استعمار و استثمار و رفع محرومیت ها و تبعیض ها جهل و ناآگاهی استفاده نمایند و توحید و عدالت را گسترش دهند و زمینه را برای حاکمیت آرمانی جهان اسلام فراهم سازند.

3 _ از ملت ها و دولت های اسلامی می خواهیم با تأسیس صندوق بین المللی اسلامی به عمران و آبادانی مساجد جهان کمک نمایند و گامی بلند در راستای اعتلای اسلام بردارند.

ص: 189

در پایان با درود به روح ملکوتی معمار حاکمیت اسلام در عصر حاضر حضرت امام خمینی رحمة اللّه علیه و شهیدان راه حق و عدالت و با آرزوی سلامتی و طول عمر برای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیه اللّه العظمی خامنه ای (مدظله العالی) تشکر و قدردانی خود را از همه مسئولین محترم نظام مهمان های داخلی و خارجی شخصیت های علمی و فرهنگی و نیز از همه کسانی که در جهت برپایی هرچه باشکوه تر این اجلاس تلاش نمودند از اعضای محترم ستادعالی مساجد، مسئولین محترم کمیته های هفت گانه ستاد به ویژه صاحبان آثار و هیئت داوران آثار اعلام می داریم و برای تعجیل در فرج حضرت بقیه اللّه دعا می کنیم.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 190

فصل سوم: دومین همایش ائمه جماعات اهل قلم

اشاره

ص: 191

ص: 192

سخنرانی جناب حجه الاسلام والمسلمین ابراهیمی

ریاست محترم مرکز رسیدگی به امور مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه والصلاه والسلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه .

ص: 193

در ابتدا تشکر و احترام دارم از همه عزیزان، سروران بزرگوار، ائمه محترم جماعات اهل قلم، هیأت امنا تعدادی از خدام عزیز مساجد که در این محفل حضور پیدا کرده اند.

از عالم و فقیه عالیقدر و عارف و اصل و انسان شایسته و لایق و فردی که همه ما به عنوان الگو به ایشان می نگریم و روحانیت و حوزه های علمیه به وجود مبارکشان افتخار می کنند حضرت آیه اللّه جوادی آملی تشکر می کنیم که امسال این دومین زحمتی است که ما برای ایشان فراهم کرده ایم و با بزرگواری ایشان پذیرفتند و جای خیلی تشکر و قدردانی دارد.

من چند نکته عرض می کنم. ما در رابطه با مساجد خدا را شکر می کنیم. ابتدا که خدا خادمی مسجد را نصیب ما کرد. سپاسگزاریم که سمتی را که خدا به حضرت ابراهیم و اسماعیل عنایت کرده بود ما را هم مفتخر کرد که به دنبال تأسی به حضرت ابراهیم و اسماعیل و زکریا و مریم خادمی مسجد را داشته باشیم.

مساجد بیوت اللّه است. این ها عباراتی است که از معصومین صلوات اللّه علیهم اجمعین رسیده که هیچ مکانی بالاتر، زیباتر، ارزشمندتر، تأثیرگذارتر از مسجد در روی زمین وجود ندارد. فی بیوت اذن اللّه ان ترفع... که مرحوم شیخ طوسی رضوان اللّه تعالی علیه می فرماید:

«بناء» یعنی بنای مسجد باید دارای رفعت باشد. و هیچ بنایی در اطراف مسجد از مسجد بلندتر نباشد. و مرحوم علامه طباطبایی رضوان اللّه تعالی علیه می فرماید: مقاما و منزلتا. که جمع بین این دو سخن از دو بزرگوار آن است که بناء و منزلتا و مقاما مسجد محلی است که اذن اللّه ان ترفع. خدا خواسته اینجا رفیع باشد و تهدیدی که اخیرا آمریکا کرد می رساند که مساجد آنها را متأثر کرده ناراحت کرده گفت اگر بدین صورت ادامه پیدا کند ما مکه را مدینه را مورد حمله قرار خواهیم داد. این ها مثل این که نمی دانند که للکعبه رب. پروردگاری است که نمی گذارد کسی بالاتر پرواز کند. اما می رساند که از مساجد و مکان مقدسی به نام معبد مسلمین خیلی ضربه خورده اند. لذا عزیزانی که توی مسجد خادمند عزیزانی که عضو هیأت امنا هستند. عزیزانی که امام جماعتند ائمه جماعات اهل قلم که اهل بیان و بنانند باید قدر خودمان را بدانیم این لطف و عنایت ذات حضرت احدیت است

ص: 194

که هرجا مسجد ستوده شده افراد فعال در مسجد هم مورد ستایش قرار گرفتند توی همین آیه شریف فی بیوت اذن اللّه ان ترفع بلافاصله می گوید: «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع ان ذکراللّه» این ها هستند. یا تا می گوید لمسجد اسس علی التقوی بلافاصله می گوید: «فیه رجال یحبون ان یتطهروا».

لذا مسجد مقدس است شما عزیزان هم قدر قداست هایتان را بدانید و یک فرصتی گیر ما کرد به نام هفته گرامیداشت مساجد. ما می گوییم بهانه ای بود لطفی بود عنایتی بود به هر حال همه کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی تصویب کردند این هفته را به نام مسجد در سرتاسر جهان اسلام. و باید مسجدی ها از این فرصت استفاده کنند. ارتباط بین مساجد را محکم کنند که توصیه مقام معظم رهبری در دو سال پیش که به محضرشان مشرف شدیم. ایشان فرمودند: ارتباط بین مساجد جهان اسلام را برقرار کنید. این چیز مهمی است اگر مساجد با هم مرتبط بشوند و از این مصوبه سازمان کنفرانس اسلامی استفاده کنند یک تحول عظیمی می شود در جهان اسلام بوجود آورد. ما خوشبختانه به شهادت نمایندگان جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف بهترین مراسم هفته جهانی را تا این لحظه در ایران اسلامی برگزار کرده ایم. الحمدللّه . مساجد مطرح شد. یک فضای خوبی به نفع مساجد ایجاد شد. سال گذشته جناب آقای دکتر احمدی نژاد فردی را فرستاد نزد من که ما هفته دولت را با مسجد محوری می خواهیم آغاز کنیم. شما کمک کنید که نمایندگان دولت در مساجد حضور پیدا کنند که سال گذشته این کار را کردیم. وزراء، معاونین، رئیس جمهور اعزام شدند به استان ها در مراکز استان ها. در مصلاهای نماز جمعه با کمک شورای سیاستگزاری ائمه جمعه سخنرانی کردند هدایایی داده شد. امسال هم این برنامه ادامه دارد. و الآن برنامه یک جوری شده که هرکس بیاید بخواهد کار بکند فضا جوری است که می گوید با مسجد محوری می خواهم کار کنم.

این خیلی برای ما فرصت مغتنمی است که چنین فضایی در جامعه به حمداللّه و المنة ایجاد شده و همه این ها از برکت آن روح بلند و رفیع و مسیحا نفس امام والا مقام رضوان خدا بر او باد که او حرکت و نهضت این انقلاب را از مساجد آغاز کرد همانطور که دین را احیا کرد

ص: 195

مساجد را هم امام احیا کرد. پیروزی ما برای مساجد است. این فرمایش حضرت امام است. پیروزی ما برای اداره مساجد است. و یا فرمود: از هیچ چیز نترسید اما اگر مسجدهاتون خالی شد بترسید. این توصیه های حضرت امام را در رابطه با مسجد عزیزان بخوانند. خدا می داند آدم خودش احساس می کند کم آورده در مقابل کاری که بایستی در مسجد انجام می داد.

لذا فضا امروز به نفع مساجد است.

فعالیت های خوبی هم بحمداللّه در این چند سال انجام شد که هر کدام در جای خودش قابل ارزش است. بخش کتبی که در این دوره نوشته شده واقعا کتب ارزشمندی است همین جا باید تشکر کنم از دوستان اهل قلمان که تلاش کردند کوشش کردند در مرکز و به رشته تحریر درآوردند. آنچه انجام شده در هفته جهانی و چاپ شد که ما امسال 8 تا کتاب را ان شاءاللّه خواهیم داشت که 3 تا از آنها چاپ شده 5 تای دیگر را هم متعهدند که تا ماه مبارک رمضان تحویل بدهند که ما بتوانیم با پشتوانه علمی مسائل مان را ان شاءاللّه ادا کنیم. لذا فضا فضای خوبی است. در قم هم مرکز آموزش پیش بینی شده برای دوره های فشرده تخصصی که ائمه جماعات مدتی را در قم تشریف داشته باشند پذیرایی بشوند که با مراجع و بزرگان از علماء ارتباط برقرار کنند و هم یک دوره فشرده تخصصی ببینند چون امروز بدون داشتن علم و آگاهی و اشراف به شرایط زمان اداره مسجد کار آسانی نیست. حتما باید این کارها صورت بگیرد و ان شاءاللّه از امسال آغاز خواهد شد. یک نهضت قرآنی هم امسال در مساجد راه اندازی می شود که ان شاءاللّه عزیزان کمک کنند تشکل اهل قلم به معنی واقعی باید شکل بگیرد ان شاءاللّه و کار بکنند اهل قلم. تعدادشان هم زیاد است کلام شان هم روان و خوب هم می نویسند اگر مورد تشویق قرار بگیرند می توانند در آینده ائمه جماعات جایگاه خوبی در سطح کشور ان شاءاللّه داشته باشند. ما برای این که عرصه را تنگ نکنیم و بتوانیم از محضر استادمان بهره برداری کنیم من بیش از این مصدع نمی شم. مجددا هم تشکر می کنم. واقعا من متواضعانه عرض می کنم ارادتمندم به محضر حضرت آیه اللّه جوادی آملی که بر ما منت گذاشتند و دو مرتبه امسال به ما اجازه دادند در محضرشان باشیم. لذا همین جا من عرضم را ختم می کنم که بتوانیم بیشتر از محضرشان استفاده کنیم و السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 196

گزارش حجه الاسلام والمسلمین رضایی بیرجندی

دبیر همایش ائمه جماعات اهل قلم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه المنعم المنان الظاهر فی کل شی بالبینة و البرهان. والصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه اللّه فی الارضین.

ص: 197

من هم به سهم خودم مبعث رسول گرامی اسلام و اعیاد شعبانیه را خدمت همه سروران به ویژه حضرت آیه اللّه جوادی آملی حفظه اللّه و روحی له الفدا تبریک عرض می نمایم.

استادی که شیخ سند فلاسفه قائم شیخ سند فقیهان مجاهد شیخ سند ائمه جماعات هوشیار و در صحنه است زیباترین مسجد به معنای واقعی کلمه را ایجاد کرده است. مسجدی که وقتی وارد می شویم با کتاب با علم روبرو می شویم و در فضایی بسیار علمی و معنوی خودمان را می یابیم. شیخ سند ائمه جماعات شیخ سند حقانیت راه امام. شیخ سند حقانیت زیارتنامه امام.

هرچه بگویم حتی شیخ سند مربیان زمان. به محضر این شخصیت بزرگ هفته گرامی داشت مساجد را نیز تبریک عرض می کنیم واقعا برما منت گذاشتند و توفیقی است در محضر شخصیتی باشیم که مصداق این جمله علی علیه السلام:

«و انی لمن قوم لا تأخذهم فی اللّه لومة لائم. سیما هم سیما الصدیقین عمار اللیل و منار النهار. متمسکون بحبل القرآن یحیون سنن اللّه و سنن رسوله. لا یعلون، لایغلون لایفسدون. قلوبهم فی الجنان و اجسادهم فی العمل» می باشد.

و به تعبیر دیگر:

«بهم علم الکتاب و به علموا بهم قام الکتاب و به قاموا».

چه افتخاری حال من به عنوان بخش علمی ستاد گزارشی عرض می کنم در ستاد عالی هفته جهانی گرامی داشت مساجد کمیته هایی تشکیل شد یکی از آنها کمیته علمی است من به عنوان دبیر کمیته علمی عرض می کنم کمیته کمیسیون های تخصصی تشکیل داد که محصولش امروز پانزده جلد کتاب که فروغ مسجد جلد پنجم هم اکنون تقدیم شد، از جمله آثاری است که در این کمیته طراحی شده و مجموعه اندیشه های صاحب دلان، دلسوختگان. کسانی که واقعا مساجد را دوست دارند در این مجموعه ها گردآوری شده. همچنین کتاب ائمه جماعات شهید. مجموعه ای است که تقدیم شده، شخصیت هایی که بهترین و بیشترین خدمات را کرده اند و جانشان را فدای اسلام و مساجد کرده اند، ولی متأسفانه حتی اسمی هم از آنان تاکنون به میان نیامده. کتاب ائمه جماعات اهل قلم تقدیم

ص: 198

شد که در میان ائمه جماعات اهل قلم افرادی هستند مثلاً ما امام جماعتی داشتم که چهل اثر به زیباترین شکل در گوشه مسجد نوشته و کسی احوالش را هم نپرسیده و یا امام جماعتی را ما در تهران داشتیم که چهارصد فرد اهل کتاب را به اسلام به قرآن و به دین و تشیع علوی دعوت کرده و آنها ایمان آوردند ما در سال گذشته حدود ششصد اثر ائمه جماعات اهل قلم را ارزش یابی کردیم _ در گرایش های گوناگون، تفسیر، فقه، اخلاق، و سایر گرایش ها _ و از میان آنها برترین ها انتخاب شدند و بعد تشکیلاتی به عنوان ائمه جماعات اهل قلم در همان همایش سال گذشته که در محضر آیه اللّه نوری همدانی بودیم، تشکیل شد و جمعی هفت نفری را به عنوان شورای ائمه جماعات اهل قلم انتخاب کردند و آن جمع به عنایت خدا جلسات متعددی داشتند برای اینکه ان شاءاللّه بتوانند اهل قلم، اهل بیان و اهل بلاغ را ان شاءاللّه تشویق، ترغیب و زمینه سازی کنند، ارتباط شان را با هم برقرار سازند و به عنوان یک مجموعه ای که در خدمت اسلام و نظام اسلامی و راه امام و شهدا ان شاءاللّه قرار بگیرد.

خوب در این مجموعه فراز و فرود داریم، شخصیت هایی داریم که الآن در محضرشان هستیم حدود یکصد اثر وزین تفسیر قرآن و امثال آن را پدید آورده اند و دوستانی را هم داریم که می دانند باید تلاش کنند و زحمت بکشند که ان شاءاللّه راه بزرگان را ادامه بدهند.

گر طمع داری از آن جام مرصع می لعل ای بسا در که به نوک مژه ات باید سفت تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد آن که خاک در میخانه به رخساره نرفت از اطاله سخن عذرخواهی می کنم، می خواهیم استفاده کنیم و ان شاءاللّه بیانات استاد فرزانه مان چراغ راهمان شود تا ان شاءاللّه بتوانیم مساجد، این پایگاه های اسلام را فعال کنیم و الگویی برای جهان اسلام و همه جهان ان شاءاللّه بشویم.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 199

ص: 200

رهنمودهای حضرت آیه اللّه العظمی جوادی آملی دامت برکاته

السلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته. اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم. بسم اللّه الرحمن الرحیم. الحمدللّه رب العالمین. والصلاة والسلام علی جمیع الانبیاء والمرسلین. سیما خاتمهم محمّد و اهل بیته الا طیبین الانجبین. سیما بقیه اللّه فی العالمین.

«بهم نتولی و من اعداءهم نتبرءُ الی اللّه ».

مقدم شما علمای بزرگوار، آیات، حجج، اساتید مدرسان اهل قلم. مسئولان محترم. مرکز امور مساجد، ریاست محترم مرکز را گرامی می داریم.

در ایام پر برکت رجب و شعبان که مقدمه شهراللّه است قرار داریم برخی گذشت، برخی هم در پیش است. اعیاد با برکت این ایام را به پیشگاه بقیه اللّه ارواح العالمین له الفداء تهنیت عرض می کنیم. مطالبی را که این بزرگواران فرمودند بسیار امیدبخش بود. جامع بود و نافع. از ذات اقدس اله مسئلت می کنیم همه خدماتی که شما بزرگواران ارائه فرموده اید به احسن وجه بپذیرد و توفیق ارائه خدمات برتر بهتر را برای همه شما بزرگواران از ذات اقدس اله مسئلت می نمائیم. جریان مسجد اهتمامش آن وقتی روشن می شود که معلوم بشود دل مردم رسیده همین مراکز مذهبی است. شاید بارها به عرض تان رسیده در سطح جهان که این هفته هفته جهانی مساجد است مسائل فراوان است. اما در سطح کشورمان که تقریبا 70 میلیون جمعیت دارد. حداکثر این 70 میلیون یک میلیون دین شان را مستقیم از قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام تشخیص داده باشند اکثریت قاطع یعنی 69 میلیون این کشور دین شان

ص: 201

را از شما آقایان دارند و کفی بذلک فخرا. کاری که مساجد و حوزه ها می کنند؟ مردم دین شان را از مسجد و حسینیه و منبر و علما دارند. قبلاً این چنین بود. ایمان هم همین طور است. قبلاً علمای ما اساتید ما معلمان ما مؤلفان ما این را به مردم منتقل کرده اند.

امروز شما آقایان دین را منتقل می کنید. کاری که مساجد کاری که علما، کاری که حوزه کرد هیچ کس نکرد و نمی کند. بنابراین دین 69 میلیون که یک اکثریت قریب به اتفاق است به عهده همین امور مساجد است. مردم که توفیق آن را ندارند که به حوزه های علمیه بروند به کتب علمی مراجعه کنند.

مطلب سوم بازدهی این مراکز است که مادامی که این مراکز فعال نباشد یا حضور نداشته باشد یا احساس وظیفه نکند این کشور در امان نیست. به دلیل جنگ جهانی اول که هرچه خواستند گرفتند. در جنگ جهانی دوم هرچه خواستند گرفتند. در کودتای ننگین 28 مرداد 1332 هجری شمسی قبل از ظهر مردم تهران می گفتند مرگ بر شاه. به فاصله

ص: 202

14 ساعت که کودتا شد و مصدق به زندان رفت و داماد شاه رئیس دولت شد کابینه تشکیل شد مردم همین شهر گفتند جاوید شاه. هیچ آب از آب تکان نخورد. در ظرف 14 ساعت. اما وقتی انقلاب اسلامی شد روحانیت به میدان آمد، مساجد مطرح شده، علما بودند برخلاف جنگ جهانی اول، برخلاف جنگ جهانی دوم، برخلاف کودتای ننگین 28 مرداد، در 16 شهریور گفتند مرگ بر شاه. 17 شهریور هزارها شهید دادند و گفتند مرگ بر شاه. 18 شهریور هم گفتند مرگ بر شاه تا نظام اسلامی به ثمر رسید. این کاری است که مسجد کرد. این کاری است که روحانیت کرد. این کاری است که دین کرد. بنابراین شرف این کشور به همین مساجد است. به حسینیه است. به دین مردم است. استقلال مملکت، آزادی مملکت، ما مستقلیم یعنی هر تصمیمی که دولت بخواهد بگیرد، متوقف به رضای غیر نیست. ما آزادیم یعنی هر تصمیمی که دیگران درباره ما بگیرند ملغی است. استقلال یعنی ما در تصمیم گیری ها آزادیم یعنی خط قرمزی داریم این دو تا اصل است. یعنی دلیل عقلی دارند.

عقل همانطوری که اصل عملی دارد اماره دارد. این ها اماره است. حاکم بر غیرند، اصولند.

گرچه شعار است ولی این شعار را مسجد آورد. گرچه از مسجد آمده ولی محققان مسجد پژوه این شعار را داده اند گرچه محققان دادند ولی حوزویان ترسیم کردند. استقلال اصل است. اصل آزادی اصل است. این نظیر اصل برائت نیست که جزو اصول عملیه باشد یک. اماره است. و بر بسیاری از اصول حاکم است. خوب این حرف ها از مراکز علمی درآمده و به مردم رسیده. مردم پذیرفتند و سند استقلال و آزادی مملکت را تدوین کردند و بهره هاش هم همین است.

بنابراین هم دین مردم بوسیله مسجد است که کفی بذلک فخرا و بشارةً...؟ هم استقلال این مملکت از مسجد است. اما آن تحلیل علمی که چرا مساجد به این جایگاه رسیدند و وظیفه ما از این به بعد چیست. آیاتی که ریاست محترم مرکز قرائت فرمودند و این دوست عزیز ما که اهل قلم است اشاره کردند که مساجد جزو خانه هایی است که خدا می خواهد که این ها رفیع بشوند البته تشریعا خدا همه جا را؟ رفعت داده کسی را تشریعا جلویش را نگرفته شرعا ما هم مجازیم هم مأموریم که بالا برویم اما تکوینا به فیض خاص الهی که مربوط به مراکز دینی است نظیر مساجد نظیر مشاهده مشرفه: «فی بیوت اذن اللّه ان ترفع» این تحلیل علمی می خواهد. چه خصوصیتی دارد که مسجد را خدا بالا می برد

ص: 203

کجا می برد. این رفعت مکانت است. خوب کجا دارد می برد. وسیله بالا بری چیست؟ آن وسیله بالابر بدست کیست؟ این ها همه را قرآن کریم تبیین کرده. فرمود آنجا که سخن از علم باشد وسیله بالابر هست. آن جا که سواد نباشد خرابات باشد اونجا وسیله نیست. آن جا که علم باشد و تحقیق باشد و فضیلت علمی باشد آن جا وسیله بالابر هست در درجه اول این را علم با ایمان:

«یرفع اللّه الذین ءامنوا منکم والذین اوتوالعلم درجات».

این وسیله بالابر ایمان واقعی است.

این درجات تمییز است. برای فعل دوم. تمییز جمله دوم مظروف است. یعنی «یرفع اللّه الذین ءامنوا منکم درجةً والذین اوتوالعلم درجات».

مؤمن یک درجه مومن عالم چندین درجه. پس معیار بالا رفتن ایمان است و علم این یک بحث است. خوب این وسیله بالابر دست کیست؟ فرمود این وسیله بالابر قرآن کریم است. چون قرآن است که انسان را بالا می برد. این طنابی که وسیله بالابر است بدست خداست. فرمود مگر طنابی را نازل کرده است دو جور انزال در قرآن کریم آمده که بارها شاید به عرضتان رسیده. یکی انزال به معنای انداختن یک انزال به معنای آویختن خدا هم باران را نازل کرد هم قرآن را نازل کرد. باران نازل کرد یعنی انداخت. قرآن را نازل کرد یعنی آویخت. اگر انزال باران به معنای انداختن است ما را نگفته که به باران چنگ بزنید برای اینکه باران به جایی بسته نیست. گفته از باران مدد برای کشاورزی بگیرید و مانند آن. اما گفته است به قرآن چنگ بزنید اتصال کنید این حبل است. یعنی مثل باران نیست آن را نینداختیم. آن را آویختیم. این حبل است. یک طرف بدست من است. این را بگیر و بالا بیا.

خوب اگر قرآن حبل است این حبل مثل باران انداخته می شد خوب طنابی که این گوشه انداخته است مشکل خودش را حل نمی شود چه برسد به مشکل متوسلان به آن را. ما به طناب انداخته اعتصام بکنیم که چی؟ اما طناب اگر آویخته باشد اتصال به آن درست است. مسئله این است که آن را نینداختند آن را آویختند حدیث معروف ثقلین با این جمله همراه است که فرمود: این ثقلین یکی کتاب است یکی عترت احدهما بیده سبحانه و تعالی. آقا این طناب را که نینداختید شما. این را آویختید. به عرش رسیده است یک طرف بدست من است این را بگیر و بالا برو. پس اگر در سوره مجادله فرمود: ایمان و ایمان با علم آدم را

ص: 204

بالا می برد آن ابزار بالابر را هم ذکر کرده که قرآن است و رمزش را هم ذکر کرده فرمود این ابزار به عرش رسیده است و رازش این است که بدست من است. اگر یداللّه فوق ایدیهم اگر دست خدا روی این قرآن است. بعد به ما گفتند به این قرآن اعتصام کنید برای این که قرآن بالا می برد. و اگر در قیامت گفته می شود که اقراء و ارقع: بخوان و بالا برو. این مثل دنیا نیست که هر کسی بتواند بخواند و بالا برود. تا در دنیا قرآن را نخوانده باشد یک، نفهمیده باشد. دو، باور نکرده باشد. سه، متخلق نشده باشد. چهار، عمل نکرده باشد. پنج، منتشر نکرده باشد. شش، توان خواندن قیامت را ندارد. آن روز می گویند اقرا به مقداری که در دنیا قرائت به مقداری که در دنیا خواندی امروز می توانی بخوانی و بالا بروی. و اگر آدم بخواهد در آخرت بخواند و در آنجا ثواب ببرد که دنیا می شود دار عمل. در حالی که وجود مبارک رسول گرامی علیه و علی اله الاف التحیة و الثناء این بیان نورانی را فرمود که حضرت امیر در نهج البلاغه دارد که الیوم عمل و لاحساب و غدا حساب ولاعمل در قیامت اگر گفته می شود اقرا وارقع: یعنی به همان اندازه که در دنیا خواندی و عمل کردی امروز همان ها را بخوان و بالا برو. این ترقی برای آن است که این به عرش وصل است. اگر تو مناجات شعبانیه آمده است که قلوب ما را معلقه به عزّ قدست قرار بده به استناد همین معارف قرآن است این هم یک مطلب.

مسجد این جمله های خبریه که معمولاً در قرآن کریم آمده است به داعی انشاء القاء شده است. یعنی اگر گفته شده:

«لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوَی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ».

یعنی اسس المساجد علی التقوی. اما این که می بینیم همین ها که به بهانه های واهی دموکراسی به همسایه های شرق گاهی به غرب حمله کردند و مشاهد مشرفه را که به تعبیر مرحوم صاحب جواهر ملحق به مساجد است تخریب کردند. حرم مطهر عسکریین را تخریب کردند این ها در حقیقت همان قصد سدّ در مساجد را داشتند. چرا چون قرآن کریم می فرماید اینکه بیگانه اول به مراکز فرهنگی، فکری، اعتقادی مردم حمله می کند بعد به جامعه. زیرا مادامی که مراکز فرهنگی، فکری، دینی آباد است و فعال است. جامعه متدیند مصوند.

این دو تا آیه را که شما در قرآن کریم ملاحظه می فرمایید این را در طول هم نه در عرض هم قرار داده است. یک آیه دارد که «لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض»

ص: 205

اگر دفاع نباشد اگر جهاد فرهنگی نباشد بوسیله اهل قلم، جهاد نظامی نباشد به وسیله نیروی فعال نظامی. فساد عالم گیر می شود زمین را می گیرد. خوب سئوال چطور می شود که فساد در زمین گستردش پیدا می کند؟ جواب فرمود اول این ها مراکز فرهنگی، فکری را ویران می کنند. بعد جامعه را.

«لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و مساجد».

این ها سنگرند. «لولا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض» یعنی اول بیگانه مراکز دینی مردم را ویران می کند. وقتی مراکز دینی خلوت شد، خالی شد آن وقت جامعه را آلوده می کند. بنابراین رهبری جوامع بشری به عهده مراکز مذهب است و اگر اسلام نبود یهودیت هم نبود مسیحیت هم نبود. یک بیان لطیفی مرحوم کاشف الغطاء رضوان اللّه تعالی علیه در کتاب قیم کشف الغطاء دارد مرحوم کاشف الغطاء که صاحب جواهر می فرماید: فقیهی به حدت ذهن او نبود. برای اینکه این یهودیت و این مسیحیت تحریف شده که با افسانه آمیخته است و بسیاری از سیئات را به انبیای الهی معاذاللّه استناد می دهد. این دین با پیشرفت علم قابل ماندن نبود. اینکه مریم سلام اللّه علیه را متهم بکند. اینکه عیسی را متهم کند اینکه موسی را متهم کند این دین ماندنی نبود. اما وقتی قرآن آمده به عصمت این ها به طهارت این ها به حجیت این ها به عذرا بودن مریم به قداست مریم به طهارت مریم فتوا داد. مسیحیت را زنده کرد عیسویت را زنده کرد، یهودیت را زنده کرد. تورات را زنده کرد، انجیل را زنده کرد و این دینها را نگه داشت این بیان لطیف مرحوم کاشف الغطاء که اسلام هم خودش را نگه داشت هم انبیاء قبلی را حفظ کرد. هم ادیان قبلی را.

الآن هم اگر خدایی ناکرده اسلام نباشد یهودیت و مسیحیت هم رخت بر می بندد. چون این مسیحیت دینی نیست که عقل او را بپذیرد. علم او را بپذیرد. با این آلودگی که دارد. الان اگر مسیحیت مانده است، یهودیت مانده است به برکت همین مساجد است و دین است و قرآن. در این آیه فرمود درست است که در آیه قبل آمده «لو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض». اما منشاءش این است که «لو لا دفع اللّه الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و مساجد یذکر فیها اسم اللّه » در ضمن این آیه لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم آنجا چند نظر هست. بعضی ها گفتند این اختصاص به مسجد قبا و مدینه ندارد و این شأن

ص: 206

نزول است مورد نزول مخصص یا مقید امور یا اطلاق آیه نیست. هر مسجدی که پایگاه تقوی باشد بنابر تقوا داشته باشد این شایسته است که رهبران الهی در آنجا اقامه کنند البته مسجد قبا یا مسجد مدینه اینها مورد قطعی آیه است. مساجد دیگر به شرط؟ می توانند مورد شمول اطلاق یا عمومات باشد. بنابراین معیار رفعت همان علم و عمل صالح است که ذات اقدس اله این ها را بالا می برد. که اگر فرمود و رفعناه مکانا علیا باز از همین قبیل است.

پس «فی بیوت اذن اللّه ان ترفع» که درباره مساجد و مشاهد مشرفه است معیار رفعتش علم و ایمان است و معیار وسیله بالابرش هم مشخص است. اما حالا وظیفه ما درباره این مساجد چیست؟ و چگونه جامعه را احیا کنیم. مردم یک سرمایه ای دارند به نام فطرت. این سرمایه است. از کسی که برابر با آن سرمایه اینها سخن بگوید حرف پذیر است. حرف انبیاء حرف اولیاء از همین قبیل است. یعنی حرفی است دلپذیر. مطابق با فطرت. بخشی از کارها ما تا گوش مردم می توانیم برسانیم بوسیله سخن یا تا چشم مردم می توانیم برسانیم بوسیله قلم. اما از گوش تا جان، از چشم تا جان را با بیان با سخن نمی شود منتقل کرد. آن را با نوشتن نمی شود منتقل کرد آن را با عمل صالح باید منتقل کرد. ذات اقدس اله فرمود:

این کار را تا گوش و چشم تو برسان از گوش تا دل. از چشم تا دل با عمل صالح من می رسانم.

من در دل های این ها که مقلب القلوبم می رسانم. اگر ذات اقدس اله به نوشته های اهل قلم قسم خورد در حقیقت به سخنرانی های سخنرانان دینی هم قسم خورده. او به علم صالح و عمل صالح قسم می خورد. اگر فرمود «ن والقلم و ما یسطرون». این ما چه مصدریه باشد چه موصوله بالاخره مکتوبات مورد قسم خدا بوده. الان سر ماندگاری شرح لمعه و مکاسب و این ها برای این است که خدا قسم خورده. قسم به شرح لمعه قسم به مکاسب این کتاب می ماند. ببینید روزی هزار بار بیش از هزار بار می گویند شهید رضوان اللّه تعالی چنین گفته. فرمود من به مسطورها قسم می خورم. قسم به قلم هرآنچه را که علما می نویسند. خوب اگر چیزی را ذات اقدس اله قسم خورد یعنی گرامی داشت دیگر. این محو شدنی نیست خوب ما می توانیم طرزی حرف بزنیم که جزو مقسم به خدا باشد چیزی بنویسم که مورد قسم خدا باشد این «ن والقلم و مایسطرون» تاریخ نیست که گذشته باشد هر صاحب قلمی که حرف علمی مخلصانه بنگارد مورد قسم خداست. بیان لطیفی سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی رضوان اللّه تعالی علیه دارد که قسم خدا در قبال بینه نیست. به بینه است. در محاکم شرعی قسم در مقابل بینه است

ص: 207

یعنی یکی مدعی است یکی منکر آن مدعی بینه را ارائه می کند منکر سوگند یاد می کند که قسم در مقابل بینه. بینه در مقابل قسم این مال محاکم است. اما قسم ذات اقدس اله به بینه است نه در مقابل بینه. مثل این که اگر کسی ادعا کند الآن روز است. بعد بخواهد دلیل ارائه کند بله قسم به این آفتاب که الآن روز است این بهترین قسم خوردن است نه در قبال دلیل. اگر گفته شد «البینة علی المدعی و الیمین علی من انکر». آن مال محاکم قضایی است. کسی که دلیل ندارد قسم یاد می کند اما قسم خدا به دلیل است اگر فرمود قسم به این آفتاب الآن روز است. یعنی دلیل اقامه می کند. نه اینکه یعنی من چون دلیل ندارم سوگند یاد می کنم. قسم ذات اقدس اله در قبال بینه نیست بلکه به بینه است. قسم خدا در مسائل هدایت به نوشتار نویسنده هاست بله این راهنما است. قسم به این حرف های علمی قسم به این حرف های حق قسم به این مطالب حق راه این است.

خوب چرا نوشته ما این گونه نباشد. اینکه نه عصمت شرط است نه امامت. این از سنخ اللّه اعلم حیث یجعل رسالَته نیست ما می توانیم تلاش و کوشش کنیم. (آثار کم یا زیاد) یک مقاله علمی، یک کتاب علمی بنویسیم که خدا به نوشته ما قسم خورده باشد.

توی ادبیات همه مستحضرید که این «کان» که به خدا استناد دارد منسلخ از زمان است. این نه متضمن است نه متمکن. چون زمان و مکان ندارد و متضمن و متمکن نیست. این کان کان ماضی نیست. آن یکون یکون مضارع نیست. اینکه گفتند کان اللّه علی کل شی قدیرا یعنی در گذشته بود الآن هم هست آینده هست اصلاً این فصل از کون خبر می دهد نه از ماضویه. کان که مال خداست فعل ماضی نیست.

اگر گفتیم کان اللّه علیما نه یعنی گذشته اگر ذات اقدس اله قسم یاد کرد. مربوط به گذشته و حال و آینده نیست. این از سنت الهی خبر می دهد. سنت خدا این است که ذات اقدس اله بر نوشتار علمی ارج و ارزش نازل می کند و سوگند یاد می کند. و در این ها هم عصمت و امامت و ولایت شرط نیست. بنابراین شما بزرگان هم می توانید که تا بحال به لطف خدا موفق شدید آثار علمی داشته باشید که ذات اقدس اله به نوشته های شما قسم یاد کند این «ن والقلم و ما یسطرون» آن قدر روایاتش ریشه دار است که در ذیل همین تفسیر شریف نورالثقلین هست که روایات است که یکی ازصوفیان خدمت امام صادق صلوات اللّه علیه شرفیاب می شود که نون چیست؟ قلم چیست؟ حضرت مشخص کرد دو تا نهر است در بهشت بعد فرمودند دو فرشته الهی است. بعد فرمودند نور الهی. بعد به صوفیان فرمودند

ص: 208

من دیگر بیش از این نمی توانم در این جمع بگویم. این معنای آن است که قرآن از عرش تا فرش قرآن است.

یعنی که اینجا که هستیم «انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون»، «و انه فی ام الکتاب لدینا لعلّی حکیم». آنجا دیگر عربی نیست. آنجا علی حکیم است. از علی حکیم تا عربی مبین از عربی مبین تا علی حکیم قرآن است. اینکه در آغاز سوره زخرف دارد «انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون و انه فی ام الکتاب لدینا لعلیٌ حکیم». یعنی قرآن هم عربی مبین است که می خوانیم هم علی حکیم است که ریشه هر اندازه توانستید همراه دارید راهنما دارید این اهل بیتند این ها قدم به قدم شما را جلو می برند. حالا کسی توقع ندارد کسی نیست که مثل آنها باشد. بالاخره می تواند شاگرد آنها باشد. در ردیف آنها که شدنی است. بالاخره بدنبال آنها می توانید خیلی از چیزها را ببینید. اینکه فرمود من به نوشته ها قسم یاد می کنم چیزی را که ذات اقدس اله به آنها قسم یاد می کند چرا آثار ما مصداق مایسطرون نباشد. و چرا ما این کار را نکنیم. چرا ما اهل قلم نباشیم. طهارت روح شرط است. و ذات اقدس اله در همه موارد علم را با عمل صالح تجویز کرده.

ان شاءاللّه امیدواریم هم علمش را داشته باشیم هم عمل صالح را. در عین حال که به ما فرمود «هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون». قبل از اینکه به ما بفرماید عالم و غیر عالم یکسان نیست این آیه ذیل یک آیه ای است در سوره مبارکه زمر صدرش آن است که وارسته و غیروارسته یکسان نیست. بعد دارد عالم و غیر عالم یکسان نیست. اول نماز شب بعد علم. این مربوط به نماز شب است دیگر. این چنین نیست که یک آیه مستقل در قرآن داشته باشیم که بگوییم عالم و غیر عالم یکسان نیست. چنین عالمی با دیگران یکسان نیست. خوب ما می توانیم باشیم این امر شدنی است. این چنین نیست که مقدور نباشد. اگر مقدور نبود که ذات اقدس اله نمی فرمود که این کار آسان است. سخت نیست آسان است سست نیست وزین است. سختی در مقابل آسانی است. سستی در مقابل وزین است. فرمود کتاب ما سخت نیست. آسان است. سست نیست وزین است. انا سنلقی الیک قولا ثقیلاً. حرف های علمی ثقیل و وزین است یک. دلپذیر است دو. هم وزین است هم آسان. سخت نیست. سست هم نیست. بنابراین هم بالاست هم بالابر. و این همانطور که قبلاً فرمودند: بدست شما آقایان به عنوان امانت داده

ص: 209

شده. امیدواریم همان طوری که تاکنون حفظ فرمودید. از این به بعد هم حفظ کنید و همانطوری که تاکنون اهل قلم بودید مشمول «ن والقلم و ما یسطرون» بودید از این به بعد هم اینچنین باشد. من مجددا مقدم آیات، علما، اساتید، ریاست محترم مرکز امور مساجد و همه عزیزان، مسئولان اهل قلم را گرامی می دارم. این بیاناتی که بزرگواران فرمودند چون خودشان را در آیینه برادری ایمانی شان دیدند از خودشان تعریف کردند همه این فرمایشاتی که فرمود در حقیقت درباره خودشان است. امیدواریم ذات اقدس اله به همه شما سعادت و سیادت دنیا و آخرت مرحمت بفرماید. پروردگارا تو را به اسمای حسنایت قسم. تو را به انبیاء و اولیاءت قسم. تو را به دماء شهدایت قسم. تو را به اهل بیت عصمت و طهارت قسم نظام ما مقام معظم رهبری مراجع بزرگوار، حوزه های علمی فرهنگی و دانشگاهی ما همه را در سایه امام زمان حفظ بفرما.

دولت ما، ملت ما، مملکت ما، تمامیت ارضی ما، مسئولان ما، همه را در سایه امام زمان حفظ بفرما.

خدمتگزاران به دین، مسئولان محترم امور مساجد، ائمه محترم جمعه و جماعات و این عزیزان همه را در سایه لطف امام زمان حمایت بفرما.

حوایج مشروعه همه را در سایه لطف امام زمان برآورده بفرما.

مریضای مسلمین بالاخص منظورین را در سایه لطف امام زمان درمان بفرما.

مشکلات دولت و ملت را در سایه لطف امام زمان حل بفرما.

ارواح مؤمنان عالم، مراجع ماضی، آیات گذشته، آیات تازه گذشته، آیه اللّه مشکینی، سایر آیات و حج همه را در کنار سفره امام راحل و شهداء انقلاب و این جمع مهمان انبیاء و اولیاء بگردان.

بین ما و قرآن و عترت در دنیا و برزخ و قیامت جدایی مینداز.

خدماتی که این عزیزان انجام داده اند به برکت امام زمان به احسن وجه بپذیر.

عزت و سعادت و سیادت همه عزیزان را در سایه لطف الهی تحویل بفرما.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 210

فصل چهارم: اولین همایش محراب و منبر (ائمه جماعات و وعاظ)

اشاره

ص: 211

ص: 212

سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین ابراهیمی

رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد در همایش محراب و منبر در هفته جهانی گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه الصلاة و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه .

ص: 213

قال اللّه تبارک و تعالی فی کتابه:

«الذین یبلغون رسالات اللّه و یخشونهُ و لایخشون احداً الاّ اللّه و کفی باللّه حسیباً».

تشکر و امتنان از این که عزیزان دعوت مرکز رسیدگی به امور مساجد را پذیرفته اند و حضور پیدا کرده اند و تبریک و تهنیت عرض می کنم ایام و اعیاد شعبانیه را. ولادت با سعادت اباعبدالحسین، ابوالفضل العباس، سیدالساجدین و در آستانه ولادت با سعادت بقیه اللّه الاعظم روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه. تبریک عرض می کنم خدمت همه عزیزان من براین توفیق خدا را سپاس گذارم خدا به ما لطف و عنایت کرد خادمی مسجد را و هر وقت من یاد می کنم این عنایت خدا را جز اینکه سپاس گذاری کنم کار دیگری از عهده حقیر برنمی آید و امسال خدا به ما لطف دیگر عنایت کرد که خادمی وعاظ و مبلغین عزیز را هم مرحمت کرد که در این محفل خدمت گذار باشیم. مرکز رسیدگی به امور مساجد الحمدللّه و المنّة تشکلی تا حدودی پاسخ گو و منسجم و هماهنگ و با برنامه انجام وظیفه می کند خدا را سپاس گذاریم که ما امروز هم مرکز آموزش داریم و هم مرکز مطالعات و تحقیقات داریم هم همکاران مخلص خدومی داریم و هم کتب ارزنده ای در طی این چند سال چاپ شده در اختیار عزیزان قرار گرفت و قرار خواهد گرفت و برنامه ما به نحوی تنظیم شده که براساس سند چشم انداز بیست ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی که به تأیید و تصویب مقام معظم رهبری رسیده و به دستور ایشان ابلاغ شد به سردمداران نظام ما براین اساس برنامه های مرکز را تنظیم کردیم و برهمین اساس انجام وظیفه می کنیم و خدا را سپاس گذاریم.

هفته گرامی داشت مساجد که الآن پنج سال ما برگزارکننده آن هستیم یک سوژه خوبی شده برای بیان آنچه را که لازم است درخصوص مساجد انجام بشود یعنی این مصوبه، مصوبه ارزشمندی است که در مقابل توهین به مسجد الاقصی به وسیله صهیونیست ها که مسجد الاقصی را آتش زدند و آن وقت امام رضوان اللّه علیه عکس العمل نشان دادند فرمودند

ص: 214

مسجد الاقصی را تعمیر نکنید و بگذارید بماند به همین حال تا مردم به جنایت صهیونیست ها پی ببرند چون دویست متر از سقف مسجد بخشی فرو ریخت در این حادثه ای که برای مسجدالاقصی پیش آمد و یک ماه بعد از این حادثه سازمان کنفرانس اسلامی به وجود آمد و برای این که جلو حرکت مسلمان ها را بگیرند شاه آن اجلاس را در مراکش افتتاح کرد و شاه ایران را بردند که باز عکس العمل قضیه را کم رنگ کنند بعد از گذشت سی و چند سال که از این حادثه گذشت هفته گرامی داشت جهانی مسجد در تهران به تصویب وزرای سازمان کنفرانس اسلامی رسید در سال 1382 در تهران تصویب شده و ما از همان سال این برنامه را اجرا می کنیم که فضای خوبی را برای مساجد ایجاد کرد و امسال در اوج خودش بود برگزاری برنامه های هفته جهانی مساجد که قبل از برگزاری این هفته ما خدمت مراجع بزرگوار در قم مشرف شده ایم و دیدگاه های آن بزرگان را گرفتیم به محضر بخشی از علمای برجسته تهران رسیدیم حدود سی نفر از شخصیت های ممتاز تهران که امام جماعت بودند و یا قبلاً بوده اند و تجربیات آنها را هم اخذ کردیم هفت جلسه قبل از هفته جهانی به عنوان جلسات مناطق برگزار شد که در یکی از جلسات جناب آقای خاتمی تشریف آوردند و در جلسه دیگر جناب آقای استادی تشریف آورده اند و جلسه دیگر آیه اللّه سبحانی جلسه دیگری آیه اللّه جوادی امسال به ما لطف کردند و دو مرتبه صحبت کردند در رابطه با مساجد و اهل قلم و هفته جهانی رهنمود دادند که برای ما بسیار تأثیرگذار بود در مجموع من می خواهم عرض کنم از نظرات بزرگان به نحو مطلوبی استفاده شد تا جلسات اصلی که امروز سومین جلسه است و جلسه اول جناب آقای دکتر حداد عادل ریاست محترم مجلس تشریف آورده اند و جلسه بسیار با عظمت و با شکوهی بود و از همه بالاتر این که جناب آقای دکتر حداد مطالعه کرده بودند چالش ها و آسیب های مساجد را درست شناسایی کرده بودند و تا حدود زیادی کلیدهای باز شدن این قفل ها و درهای بسته را ارائه کردند و آخرین فرمایش ایشان این بود که شما خودتان قانون را که مورد نیازتان است را بیاورید به مجلس که ما تصویب کنیم این بهترین روشی بود که جناب آقای دکتر حداد پیشنهاد کردند و حقیقتاً راه گشا بود

ص: 215

فرمایشات ریاست محترم مجلس و دیروز هم ما در محضر حضرت آیه اللّه هاشمی رفسنجانی بودیم که به حق حمایت خوب، راهنمایی خوب، ارشاد خوب و چون کاملاً واقفند ایشان به وضعیت مساجد و مرکز، ایشان هم راهنمایی های خوبی داشتند و امروز من بدون اینکه وارد بحث شوم، جلسه وعاظ و مبلغین است من می خواهم عرض کنم پایگاه تبلیغ و وعظ مسجد است و مسجد محوری اگر برای همگان شعار باشد برای وعاظ و مبلغین شعور و جایگاه شان محل و جایگاه خیزش وعاظ و مبلغین مساجد بوده و هست و خواهد بود و اگر همه چیز را در طول تاریخ از روحانیت و وعاظ و مبلغین گرفته اند و جایی که نتوانستند هیچ وقت بگیرند آن پایگاه وجایگاه مساجداست واین چیزی است که خدا خودش تضمین کرده فی بیوت اذن اللّه ان ترفع آیه اللّه جوادی می فرمودند که اصلاً مساجد رفعتش تکویناً است یعنی خدای تبارک و تعالی تشریعا و تکویناً این محل را خواسته دارای رفعت و منزلت و قدر باشد و استدلال هم به این آیه شریفه است «و اذ یرفع ابراهیم القواعد من البیت و اسماعیل» بعد می فرماید: ربنا تقبل منا انک انت السمیع العلیم به این آیه شریفه استناد فرمودند لذا می خواهم عرض کنم که مسجد رفیع قدراً و منزلتاً و بناءً پایگاه و جایگاه ائمه جماعات مبلغین و وعاظ عزیز است و ما براین باوریم که خود ائمه جماعات ما و مبلغین وعاظ برنامه ریزی کنند کیفیت حضور در مساجد را مشخص کنند چون یک وقتی در مساجد ما بعضی از افراد مساجد را گرفته بودند و جایی برای وعاظ و مبلغین کم پیدا می شد که جلویش گرفته شد اما هنوز هم وجود دارد و لازمه این کار این است که وعاظ و مبلغین هماهنگی دقیقی داشته باشند که من خدمت آقای شجاعی و اکرمی عرض می کنم عزیزان با کمک سایر وعاظ هر برنامه ای ریختند و ما را به عنوان خادم مسجد و مبلغ قبول داشته باشند خدمت گذار خواهیم بود تا برنامه ها به نحو مطلوبی اجرا بشود.

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 216

سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین شجاعی

در همایش محراب و منبر در هفته جهانی گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین و صلی اللّه علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین والعن علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین آمین رب العالمین.

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله :

«للانسان فضیلتان عقل ومنطق فبالعقل یستفید و بالمنطق یفید».

ضمن سپاس گذاری از این مجلس با عظمت که متشکل از ائمه جماعت اهل قلم و مبلغین و وعاظ محترم تهران هستند که به ابتکار حضرت آیه اللّه آقای ابراهیمی این همایش تشکیل شده و باید بگویم این اولین باری است که صاحبان محراب و منبر و ائمه جماعات و مبلغین در همایش خاص شرکت می کنند در چند روز قبل در مجلسی که به مناسبت صدمین سال تولد استاد آقای فلسفی شخصیت بزرگ جهان سخن تشکیل شده بود من در آنجا این مطلب را عرض کردم که بسیاری از همایش هایی که تشکیل می شود از وعاظ و مبلغین دعوت نمی شود در حالی که همین منبر همین مبلغین هستند که در حقیقت با بیان و سخن و تبلیغ جهان اسلام را اداره کرده و می کنند و باید به حضور آقایان عرض کنم عالی ترین فضیلتی که خدا به انسان داده یکی مسئله فراگیری و یکی مسئله آموختن است و این مخصوص انسان است و بس. ناطقیت و دستگاه عقل این قدرت ما به الامتیاز انسان

ص: 217

با مادون می باشد که در کلیات شمس فصل از برای شخصیت انسان مسئله ناطقیت است که با قدرت عقل فرا می گیرد ولی با قدرت بیان می آموزد این فقط مخصوص انسان است ولی در موجودات دیگر تربیت اثر دارد ولی نه این که یک تربیت شده ای بتواند دیگری را تربیت کند ولی این انسان است که با نیروی بیان می تواند جامعه را هدایت کند ارشاد کند و مردم را به تمام فضایل عالی اخلاقی و انسانی سوق بدهد و این مسئله ای است که پیغمبر ما در ورود به شهر مدینه اولین جایگاهی که خودشان اقدام کردند چه در مسجد قبا نزدیک مدینه و چه در ورود به مدینه اول جایگاه نشر معارف عالی اسلامی را ساختند با دو ویژگی محراب و منبر یعنی محراب در آن روز برای ایستادن رو به مردم و یک شخصیت مانند پیغمبر به سوی خدا ولی بلافاصله منبر درست شد برای این که رو به مردم بایستد و پیغمبر تکیه می داد به ستون حنانه بعد از مدتی منبر سه پله ساخته شد که همین جمعه آخر ماه شعبان پیغمبر وقتی

ص: 218

خواستند این پله ها را صعود کنند. پله اول آمین و پله دوم آمین و پله سوم آمین گفت.

بنابراین محراب و منبر یک حقیقت خاصی برای نشر معارف عالی اسلامی هستند و اهمیت خاص دارند و نوع کسانی که در محراب امام جماعت هستند آن قدر موفق هستند که از منبر مسجد هم استفاده کنند یعنی این توفیق ارائه سخن را در اختیار داشته باشند و بتوانند مردم را به پاکی و حق و عدل دعوت کنند اگر کعبه در حقیقت این جمعیت فراوان را دارد از تبلیغ مبلغین است اگر یک زن با عفت و با عصمت و فضیلت در مقام همسری و مادری در کنار سفره خانواده ها نشسته است در پرتو تبلیغ دین است اگر یک تاجر شایسته و اگر یک انسان موفق در هر حال مسئله سخن و منبر نقش اساسی را در تأمین سعادت یک اجتماع داشته و خواهد داشت آنهایی که توانستند این خاک ایران را حفظ کنند و خوزستان در کنار سرزمین ایران باقی بماند همان بچه هایی هستند که تربیت شده دانشگاه منبر هستند یعنی مسئول هیئات اند مسئول مساجد هستند آن افرادی که به دین معتقد نیستند و بعضی ها بچه هایشان را از میان گوسفندان دولا دولا از مرزها رد کردند و زیر بار ننگ پناهندگی بردند آنها به ایران و به کشور به دین و قیامت توجهی ندارد همین بچه های پای منبرها بودند که آن جوان وقتی تیر سینه اش اصابت کرد افتاد روی زمین از شهدای عین الدوله یکی از دوستان دوید آن را بغل کرد پا شد روی دو پا گفت آب به دهانش گذاشتم رد کرد گفت من می خواهم مثل یاران سید الشهداء (سلام اللّه علیه) جان بدهم و همین کار را کرد سلام کرد افتاد روی زمین و یا در شب حمله وقتی مبلغی ایستاد صحبت کرد و منافعی را مربوط به بهشت بیان کرد یک جوان پا شد و گفت آقا بهشت و تمام محتوای بهشت ارزانی شما فقط به من بگو آن لحظه که من در میدان شهادت چشم از این عالم می پوشیدم ارباب سیدالشهدا از من دیدار می کند یا نه اینها بودند که پرورش یافته منبر بودند منبر را اهمیت دهید واعظ را در اجتماع معرفی کنید آنها واقعاً پایه اول و اساس اول هستند. دوستانم و واعظ محترم به من اجازه دادند که من قدری مزاحم شوم از شما پوزش می خواهم به چند دعا سخنم را خاتمه بدهم.

ص: 219

پروردگار روح بلند حضرت امام و شهدای اسلام را سر سفره با برکت صاحب شریعت مهمان بفرما.

پروردگار مقام معظم رهبری این فرزند رشید و ارزشمند پیغمبر را به آبروی حضرت زهرا روز به روز بر تأییدات شان بیفزا.

آنچه خیر و برکت است به ما ملت و مملکت مرحمت بفرما.

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 220

سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین اکرمی

در همایش محراب و منبر در هفته جهانی گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم قال اللّه العظیم فی کتابه:

«وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّه ِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ».

ص: 221

ابتدا سپاس گذاری می کنم از انعقاد این نشست سپس تشکر می کنم از مرکز رسیدگی به امور مساجد، و مسئول محترم آن حضرت حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای ابراهیمی و عزیزان همکار ایشان برای تشکیل این جلسه و جلسات گذشته و پوزش می طلبم از این که چند دقیقه ای مزاحم هستم چند تا نکته را یادداشت کردم به اختصار عرض می کنم.

دنیای امروز ما دنیایی ویژه است از منظر ارتباطات و رسانه ها از منظر اطلاعات و آگاهی رسانی و از نظر ترافیک و ازدحام در پیام سازی و پیام رسانی انصافاً دنیای عجیبی و غریبی است به ساده ترین وضع می شود با دنیا در ارتباط قرار گرفت به زبان های مختلف مطالب را گرفت آن مطالبی که محکمات دارد متشبهات هم دارد و امثال این ها.

نکته دوم ایران اسلامی ما هم در شرایط ویژگی ای قرار گرفته است یک روز ایران را یک کشور نفتی و تخت جمشیدی یک کشور آریایی می شناختند ولی امروز ایران اسلامی را کانون انقلاب کانون زلزله کانون الهام و انقلاب می شناسند الان هر حادثه ای در جهان رخ بدهد که منافع استکبار را متزلزل کند بلافاصله به ایران نسبت می دهند و می گویند، از ایران الهام گرفته شده است یک نمونه بسیار ساده ای را عرض کنم یک وقتی یک بنده خدا مدیر کل مخابرات در یکی از روستاهای ایتالیا شده بود در یک دفتر در یک روستا شب ها گاهی خانم ها و گاهی آقایان کشیک می ایستادند این بنده خدا که مدیر کل مخابرات شد گفت دیگر کشیک برای خانم ها نباشد شب ها خانم بروند خانه به زندگی خودشان برسند کشیک شب برای مردها باشد بلافاصله گفتند این از ایران الهام گرفته است معلوم می شود که ایران روی اینجا نفوذ دارد این خیلی ساده است و اللّه در دانشگاه های دنیا غوغا است از توجه به مطالب دینی مطالب عرفانی فقه اسلامی فقه جواهری تفسیر قرآن این اسرائیل یک دانشگاهی دارد به نام اورشلیم تمام چهل جلد جواهر مرحوم صاحب جواهر را آمدند باب باب دارند رویش کار می کنند کار تحقیقی می کنند تا شاید به خیال به این نتیجه برسند چی شد یک مرتبه ایران شد کانون انقلاب کانون نهضت کانون زلزله که همه دنیا را متوجه خود کرده و الآن ایران بیست و چهار ساعت روی آنتن است و دارند روی ایران تحلیل می دهند و می گویند با ایران چه کنیم.

ص: 222

اما نکته سوم بنده واعظ حضرت عالی مبلغ و مساجد ما هم در یک چنین شرایطی قطعاً مسئولیت ویژه ای داریم امروز برادران من سروران من خواهران من پای منبر ما معمولاً دیپلم به بالا نشسته اند غیر از افراد کهن سال که آنها هم مخصوصاً در تهران با سوادند و بعضی خیلی با سوادند ما باید مطابق فکر آنها و سواد آنها و معلومات آنها توجه بکنیم.

یک یادی از مرحوم آیه اللّه فلسفی (رضوان اللّه تعالی علیه) داشته باشم که مرحوم آقای فلسفی می فرمود طلبه و مبلغ باید چند نوع مطالعه داشته باشد:

1 _ مطالعه مستمر اصلاً کارش باید مطالعه باشد حالا تفسیر و تاریخ حدیث هرچه است یک مطالعه مستمر.

2 _ مطالعه برای آن منبری که می خواهد برود نقل کردند مرحوم آقای فلسفی در این اواخر فرمود یک پیامی می دهم به دوستان منبری، من توی این سن و سال باز وقتی می خواهم جایی سخنرانی کنم هشت ساعت و به نقلی دیگر سه و نیم ساعت می نشینیم برای منبر مطالعه می کنم واقعاً ما باید برای وقت مردم فکر مردم زمانی که صرف می کنند بهاء قائل بشویم و مطالعه ویژه داشته باشیم برای آن منبر که می خواهیم برویم. هم تمرین در ذهن داشته باشیم که چه آیه ای شروع کنم و چه حدیثی باید نقل کنیم چه قصه ای را باید بگویم و کجا باید بگویم مرحوم آقای فلسفی می فرمود کجا عصبانی بشود و چند دقیقه هم عصبانی بشود تمرین توی ذهن و حتی تمرین مکتوب مرحوم آقای فلسفی جزء گویندگان نخستی بود که همیشه یادداشت حدیث را در جعبه عینک داشت و در می آورد حدیث را از رو می خواند انسان وقتی از روی می خواند به اعراب توجه دارد به مبتدا توجه دارد به خبر توجه دارد به تمیز و حال توجه دارد همین الآن در تلویزیون ما گاهی می بینیم آیات قرآن درست خوانده نمی شود چه رسد به روایت و این نقطه ضعف است که آنهایی که اهل دقّت هستند به ما اشکال می کنند فصاحت و بلاغت مثال هایی که آدم می زند واقعاً باید دقت بکند که مرحوم آقای فلسفی استاد در مثال زدن بود و حتماً محتوای منبر باید از ثقلین باشد زیرا پیامبر مکرم اسلام ما را به این دو سپرده و بیمه کرده است.

توجه به نیاز مخاطب، به نیاز مخاطب در بیان مطلب توجه داشته باشید چاشنی کردن مسائل روز ما نمی توانیم در منبر از ابتدا تا انتها تحلیل سیاسی بگذاریم و نه کاملاً منبر از تحلیلی

ص: 223

سیاسی جدا باشد بلکه می شود مطالب سیاسی را چاشنی کرد و مختصر اشاره ای بکنیم و به نظرم می آید این بیان معصوم «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» فقط بهره برداری شخصی ندارد من اگر آگاه باشم نه اضافه براین به مصداق زکات العلم نشره باید به دیگران آگاهی بدهم مجالس فاتحه ما امروز بهترین مکان برای پیام رسانی می باشد. برادران نمی توانیم از این انقلاب و از این شهدا گذشت ما سه تا شهید داریم برخی هرچه داشته اند داده اند من یک شبی وارد خانه پدر زنم شدم مادر خانم به من گفت یک شبی از خواب بیدار شدم دیدم شوهرم عکس بچه شهیدش را گرفته روی سینه اش گذاشته تا خوابش ببرد ما نمی توانیم از این مسائل در هیچ زمانی وا بمانیم من تجربه کردم این ملموس من است هر کس در هر لباسی و در هر مقامی در هر شرایطی از روی علم و عمد به خون شهدای ما خیانت روا بدارد همین جا چوب می خورد.

ما باید به مسائل روز توجه کنیم به شهدا بها دهیم به خانواده شهدا احترام بگذاریم به جانبازان آزادگان توجه ویژه داشته باشیم اخیراً توی مجله سبز خواندم خلبانی را ده سال بعد از پایان جنگ نگه داشته بودند و بعد آزاد کردند هنوز سرنوشت عده فراوانی مشخص نیست ما مدیون این ها هستیم ما وارث آنها هستیم باید ان شاء اللّه حق را ادا کنیم تا فردای قیامت از شفاعت آنان ان شاءاللّه بهره مند شویم معذرت می خواهم برایتان دعا می کنم.

در این ماه شعبان خدایا ما را مشمول رحمت ویژه ات قرار بده.

ما را پاسدار خون شهدا و ادامه دهنده راه شهدا قرار بده.

ما را از شفاعت این بزرگواران بهره مند بگردان.

هر کس به ملت و مملکت و نظام و انقلاب خدمت می کند بر توفیقات و تأییداتش بیفزا و هر کس خیانت روا می دارد شرش را به خودش برگردان.

امریکا و انگلیس و اسرائیل و استکبار جهانی و القاعده و طالبان شرشان به خودشان برگردان مسلمانان عراق و فلسطین و لبنان و افغانستان نجات مرحمت بفرما.

و السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.

ص: 224

سخنرانی حضرت آیه اللّه موحدی کرمانی دامت برکاته

در همایش محراب و منبر در هفته جهانی گرامی داشت مساجد بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمدللّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیدنا و حبیب قلوبنا ابوالقاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین طاهرین المعصومین لاسیما بقیة اللّه.

«فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفا فِطْرَةَ اللّه ِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه ِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ».

جلسه با شکوه و ارزنده ای است و من خیلی خوشحال هستم از این که این توفیق نصیبم شده چهره نورانی شما عزیزان را زیارت کنم استفاده فراوان برده ایم از بیاناتی که بزرگان قبلاً ایراد کردند من تشکر می کنم از بردار بزرگوار و ارزشمند حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای ابراهیمی که این توفیق را نصیب بنده کردند من به دیدار شما عزیزان نائل شوم فکر می کردم که چه موضوعی را در این مجلس با شکوه مجلس بزرگان اعزه، علما و خطبا صاحبان قلم مطرح کنم فکر کردم که با توجه به نقش مؤثری که مساجد دارد در رشد انسان ها و کمال انسان ها و همین نقش را خطبا، وعاظ، گویندگان هم دارند و صاحبان قلم آن شیوه ای که قرآن به عنوان پیاده کردن برنامه انبیاء مطرح کرده آنها را اجمالاً عرض کنم و یا به عبارت دیگر خودمان احساس کنیم چه وظیفه ای داریم و چه کار باید بکنیم اساساً جایگاه یک روحانی چیست و خدا از یک روحانی که عهده دار انجام وظیفه

ص: 225

و یا وظایف خاصی شده چی هست ما اگر بخواهیم در قیامت سرافزار باشیم در نزد رسول خدا پیامبر از ما چه مطالباتی می کنند و ما چی جواب باید بدهیم لابد به ما خواهد فرمود که مثلاً شما می خواستید این کارها را بکنید کردید یا نکردید ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ما را جامعه ادامه دهنده راه انبیاء می داند و تحقیقاً این لباس هم درنظر ببیندگان همین پیام را دارد که شما مربی ما هستید شما مهذب ما هستید شما بیان گر نشانه های خدا هستید همین که قرآن می گوید:

«یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ».

ما در حد توان مان باید این ها را تحقق ببخشیم من سخن را بعد از خواندن این آیه شریفه از از امیرالمؤنین علیه السلام شروع می کنم حضرت _ دیگر نیازی هم به ترجمه نیست _ می فرماید:

«فبعث فیهم رسله و واتر علیهم انبیائه لیستادوهم میثاق فطرته».

توالی پی درپی آمدن انبیاء برای چند هدف آمده اند یکی ادای میثاق فطرت، انبیاء از

ص: 226

مردم خواستند که ادا کنند پیمان فطرت شان را آن فطرتی که با آن فطرت میثاق بستند با خدا ولی غافل شدند مردم غافل شدند از این پیمان غفلت کردند حالا انبیاء آمدند به آنها بگویند این میثاق را ادا کنید ما پیمان بستیم به این پیمان عمل کنید و احترام بگذارید ما در این جمله اول این را می فهمیم که باید مردم را تشویق کنیم به این مسئله مردم میثاق فطرت را ادا کنند مهم ترین پایگاه برای یک روحانی مبلغ و واعظ که به آن تکیه کند و مردم را حرکت بدهد و استارت بزند فطرت است فطرت بسیار سرمایه مهمی است خداوند در انسان قرار داده است اگر جوان منحرف دیدیم ما باید او را به فطرت برگردانیم به فطرت که برگشت دیگر آماده می شود برای انجام کار در انسان فطرت در حیوان غریزه و دیگر لازم نیست چیز دیگری را ما به کار بگیریم و یذکروهم منسی نعمته انبیاء آمدند به مردم یادآوری کنند این نعمت هایی را که مردم فراموش کردند نعم الهی را ما باید برای مردم باز کنیم وقتی نعم را شناختند آنها فراموش کرده اند که غرق نعمت، غرق لطف، غرق عنایت خدا هستند، ولی حالیش نیست احوالش را می پرسیم لب به شکایت برمی دارد و واقعاً انسان خیلی ناراحت می شود میلیاردها نعمت را دارد اما آنها را نمی بیند یک دانه خلاء که شاید یا محصول اشتباه خودش باشد مربوط به خدا نیست و یا اینکه مربوط به خدا باشد شاید مصلحت باشد به این دلیل وقتی نعمت های فراموش شده را برای مردم توضیح دادیم عاشق خدا می شوند خود ما هم راه عشق به خدا را از همین راه نعم الهی، نعم مادی و نعم معنوی یافته ایم در آن دعا در روز مبعث درحال سجده می فرماید:

«الحمدلللّه الذی اکرمنابمعرفته و اخصنا بولایته ووفقنا بطاعته».

خیلی آدم ها هستند اصلاً در این زمین راه می روند با خدا آشنا نیستند خداوند معرفت به ما داد ولایت الهی را ولایت پیغمبر اکرم و ائمه معصومین را خدا به ما داد خیلی ها هستند بی بهره اند نعمت بزرگی است و یک سجده که می کنید می گویم الحمدللّه یک گامی برمی داریم در راه خیر الحمدللّه او بود که ما را در این راه وارد کرد و کشید و نعم معنوی و نعم مادی را به ما داد ان تعدوا نعمت اللّه لاتحصوها این راه انسان ها را می آورد توی مسیر دین می آورد در مسیر عشق به خدا این هم کاری است که ما باید حتما داشته باشیم.

ص: 227

سوم «ان یحتجوا علیهم بالتبلیغ» ما بتوانیم در قیامت احتجاج کنیم به آنها بگوییم که ما تبلیغ کردیم ما حرف مان را زدیم حالا گوش نکردید ما وظیفه مان را انجام دادیم شما کوتاهی کردید.

چهارم «ان یثیروا لهم دفائن العقول» سلام خدا بر پیغمبر چه کلمات بلند و جامع و پر متن این عقل های دفن شده و عقل هایی که زیر شهوات و هوای نفس، طمع ها، حب دنیا و امثال آنها دفن شده و این ها مغلوب شده این دفینه ها را بیرون بیاوریم این چهار وظیفه است که انبیا دارند. ما هم به آنها معتقدیم و باید ادامه دهنده راه ایشان باشیم این چهار راه را باید ادامه دهیم باز از امیرالمؤمنین نقل شده که پیامبر صلی الله علیه و آله «طبیبٌ دوار بطبه قداحکم مراهه و احمی مواسمه» دنبال تشنه است که سیرابش کند دنبال می کند مریض کجاست من بدبخت چقدر توانستم جوانان گمراه را دنبال کنم پیدا کنم آنها را توی راه بیاورم اصلاً یک جوان آمد به مسجد توانستم جذب بکنم یا آن را فراری دادم دو برنامه باید داشته باشیم. برنامه اول مرحم های محکم دارد مرحم را می گذارند روی زخم خوب می شود داروهای معالج و داروهای مفید داروهایی که ریشه گناه را می سوزاند پیغمبر همراه خودش دارد و دنبال بیمار می گردد که مرحم بگذارد روی زخمش و اگر خوب نشد باز داغ می کند برای معالجه «طبیبٌ دوار بطبه قد احکم مراهمه و احمی مواسمه» چاره ای نیست جز سوزاندن چاره ای نیست جز داغ کردن آنجا هم که باید داغ کند حسابی میله داغ و آتشین را آماده کرده برای سوزاندن طرف، نگویید عجب بی مهری، نه بی رحمی نیست نه خیلی مهربان است با هردو برنامه انبیا وارد می شوند می گویند کجا نیاز به دارو است. کجا نیاز به داغ کردن هر دو را در نظر می گیرد و درست به کار می بریم حالا آنجایی که نیاز است به معالجه این ها را بیان می کند «من قلوب عمی» دل های کور را رسول اللّه بینا می کند چه بینایی عجیب از دخترکش عاشق با شهامت می سازد، غارتگر را می کند ایثارگر و یؤثرون علی انفسهم ولوکان بهم خصاصه نتوانسته زیبایی ها را ببیند نتوانسته فضیلت ها را بیند نتوانسته ارزش ها را درک کند این دل را نبی اکرم و انبیاء و ان شاءاللّه به دست شما عزیزان باید بینا بشود بینایی خیلی مهم است می گوید من ببینم گوش های کر کجاست آنها را معالجه کنم حالا این نمی شنود پنبه کرده توی

ص: 228

گوش باشد من باید دنبال کنم و بالاخره این گوش را باید شنوا کنم و خسته نشوم نوح در این حال 950 سال هی دعوت می کرد «لبث فیهم الف سنة الا خمسین عاما» هی دعوت دنبالش هی فحش هی سنگ خوردن و امثال این ها «رب انّی دعوتهم لیلاً و نهارا فلم یزدهم دعائی الاّ فرارا» حالا چقدر جاده برای ما هموار است برای خدمات دینی و وای بر من بدبخت با این هموار بودن باز هم غافل باشم باز کارهایی که باید بکنم نکنم زبان های لال را دنبال می کنم کجاست می خواهم گویا بکنم خیلی از انسان ها می فهمیدند نمی گفتند کتمان می کردند این زبان ها را گویا بکنم امام حسین در آن سال های قبل از کربلا جمع کرد مردم را فرمود بگویید حقایق را، بگویید آنچه می دانید، بگویید آنچه از قدیم می دانید، بگویید چرا لال شده اید دارو را بدست گرفته می رود ببیند کجا بی خبری است کجا تحیّر و سرگردانی هست او را نجات دهد اینها کارهایی است که باید ما انجام بدهیم امیرالمؤمنین فرمود که باز «انّ اللّه تعالی بعث محمدا صلی اللّه علیه و آله یخرج العباد» چهار اخراج پیغمبر داشت من عبادت العباد الی عبادته پرستش فقط برای خدا و من عهوده العباد الی عهوده پیمان فقط عهد و پیمان الهی ارزشمند است و من طاعت العباد الی طاعته فقط اطاعت خدا و من ولایت عباده الی ولایته و اگر بتوانیم با بیان و با قلم و با تقویت انسان هایی که گرفتار این آلودگی ها هستند آنها را بکشیم به نور همان که رسول اللّه انجام داد و حالا تازه رسول اللّه در چه شرایطی بود و چه کرد ما که یک شرایط فراهم و آماده داریم اظهار ارادت می کنند امیرالمؤمنین علیه السلامفرمود:

«سلام خدا بر تو یا رسول اللّه جزاک اللّه عن الاسلام احسن الجزاء».

من فقط راجع به این دل های کور انسان های غافل که انبیاء آمدند آنها را از غفلت نجات دادند و جدا کردند و خارج کردند دو سه جمله عرض کنم اگر هدف ما و همت ما فقط بینا کردن باشد:

«وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَی بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنْ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللّه ِ إِنَّ فِی ذَلِکَ لاَیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ».

از ظلمت ها بیا بیرون دوباره به نور بیاورد و در این راه نقش مؤر هم داشته باشد در این آیه عرضی دارم. نور را از ظلمت ها بیرون بیاورید. امام حسین علیه السلام می فرماید:

ص: 229

«لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».

این زمانه انبیاء است امام حسین علیه السلام این را ادامه داد حتی سفک دمه تا شهید شد. دنیا نمی داند در این سرزمین چه خبر است چی است چه گوهرها است چه تعرض ها است که به ایران می شود تبلیغ می شود که ایران یک نقطه سیاه نقطه وحشت نقطه ترور نقطه نبود آزادی و تبلیغات این ها به این جا رسیده ولی ماها برای حفظ این حکومت اسلامی تلاش کنیم یک آن غفلت جرم است جهالت به سر آدم خیلی مشکل می آورد:

«قُل اَعوذُ بِرَبِّ الفَلَق؛ مِن شَرِّ ما خَلَق؛ ومِن شَرِّ غاسِقٍ اِذا وقَب».

غاسق هم نکره آمده یعنی از شر هر ظلمتی اذا وقب وقتی که ظلمت پر کند آن فضا را ظلمت و تاریکی پر می کند وجود یک جوان را از شهوت پر می کند هر جنایتی انجام می دهد باید انسان ها را از این ظلمت ها نجات داد و این وظیفه ما است. در میدان جنگ اگر مبارز با آن همه ارزش که مبارزه دارد اگر توطئه دشمن را نشناسد هیچ گاه نمی تواند کاری بکند یعنی برایش تاریک است وقتی نداند دشمن کجا را هدف قرار داده و این حربه شیطان تزیین است در مقابل ذات مقدس الهی حرفی زد که گفت تزیین می کنم یعنی چه یعنی زشتی ها را می پوشاند و زیبا می کند طرف نبیند که این زشت است، زنا زشت است، غیبت زشت است، ما نمی بیند غیبت می کند پس همه برمی گردد اکثرا به همان ظلمت و تاریکی ندانستن و جهالت من شر الوسواس خناس شیطان وسوسه می کند اما خناس است کارش این است که تا بخواهیم بفهمیم این کی بود پنهان می شود که باز نفهمد انسان زیبایی هایی مستقر پنهان در دشواری ها خیلی ها دشواری ها را می بینند ولی امام می فرمود: مرگ مصطفی از الطاف خفیه بود زیبایی را امام می بیند در مرگ مصطفی این باید جامعه را متوجه کرد که بابا همش نگاه نکند چیزهای سخت را ببینند در درون این سختی زیبایی ها است زینب فرمود: ما رأیت من اللّه الاّ جمیلا این جمیلی را ما باید به مردم نشان بدهیم در انقلاب چقدر زیبایی چقدر تحول چقدر عزت چقدر شرف به تعبیر برادر عزیزم هر حرکت انقلابی که علیه سلطه می شود فوراً می گویند زیر سر ایران است و این عزت ایران است که این جور با ظلم و ظالم در ستیز و نبرد است این زیبایی ها را باید نشان داد باید به مردم گفت بابا بعضی از سختی ها شما این را عسر تلقی نکنید

ص: 230

یسر است در ضمن آیه روزه می فرماید:

«یریداللّه بکم الیسر و لایرید بکم العسر».

خدا نمی خواهد سختی را برای شما این طور شما را به طرف یُسر می برد تشنگی سخت است کار کنید نه این یسر است از این طریق می خواهد شما را پیش ببرد و راه عبور به سوی کمال را خدا می خواهد برای شما آسان می کند. لذا آیات جهاد و روزه وارد می شود این یسر است آسان می کند این ها را باید مردم بدانند و مردمی که گاه گاهی ناله می زنند ما حالا نمی خواهیم بگوییم تمام ناله هایشان ناصحیح آنجایی که بر می گردد به عدم تدبیر مسئولین ناله هایشان به حق ولی در این حال خیلی یسرها بعد از انقلاب آمده خیلی ارزش ها آمده خیلی زیبایی ها آمده مردم باید این را توجه پیدا بکند و من آخرین جمله ای که در این زمینه عرض می کنم همین که در مردم باید ایجاد امید کرد در مردم باید مقاومت را ایجاد کرد ما نمی دانیم چه حوادثی در پیش است ممکن است سختی هایی باشد ممکن است دشواری هایی باشد ما نمی دانیم مردم را باید آماده کرد که باید مقاوم باشید اگر عزتان را می خواهید اگر دین تان را می خواهید اگر سعادت دنیا و آخرتان را می خواهید این در گرو مقاومت است باید بایستید و سست نشوید نلرزید ببینید پیغمبر اکرم می فرماید:

«فَلِذلِکَ فَادعُ واستَقِم کَما اُمِرتَ ولا تَتَّبِع اَهواءَهم».

این آیه در دو جا آمده در سوره هود آمده و سوره شوری هم آمده ولی پیغمبر اکرم خصوص سوره هود را بیان می کند چون در سوره شوری دارد «فَلِذلِکَ فَادعُ واستَقِم کَما اُمِرتَ ولاتَتَّبِع اَهواءَهم» ولی در سوره هود آمده «فاستقم کما امرت و من تاب معک» این پیغمبر را پیر می کند که باید هم خود مقاوم باشد و هم امت مقاوم بسازد این سخت است این که می فرماید شیبتی سورة هود و ما اگر پیرو پیامبریم و لکم اسوة حسنةٌ فی رسول اللّه صلی الله علیه و آله باید جلوی چشم ما باشد مردم را مقاوم کنیم بایستند، نترسند مقاومت کنند ارزش عاشورا را برایشان مطرح کنید ارزش بلاهایی که در مسیر کمال به سراغ انسان می آید بلا انواع و اقسام دارد از بعضی از پدیده ها اولیاء خدا استقبال می کنند این ها را باید به مردم بگوییم رسول اللّه در مکه انسان ها را ساخت و می فرمود فعلاً درگیر نشوید فعلاً خودتان را بسازید فعلاً نماز بخوانید

ص: 231

خودتان را بسازید قوی بشوید در مدینه وارد می شوید به هرحال مقاوم سازی مرحله بسیار مهمی است و باید به مردم امید داد این آیات که بیشتر مربوط به ظهور است و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض این ها نقش ایجاد امید دارد امیدوار باشید بابا زمین مال شماست این ها تمام ایجاد امید می کند شما به وظیفه عمل بکنید بایستید مقاوم باشید و ما با شما هستیم و همین طور این جهان بر پایه حق است امید ایجاد می کند من عرایض را خاتمه می دهم.

والسلام علیکم و رحمه اللّه و برکاته.

ص: 232

بخش دوّم: مقالات برگزیده پنجمین همایش بین المللی هفته جهانی گرامی داشت مساجد

اشاره

ص: 233

ص: 234

وحدت اسلامی و تقریب مذاهب آیه اللّه محمدعلی تسخیری

بسم اللّه الرحمن الرحیم هر چند ضرورت پایبندی به اصول و مبانی برادری ایمانی و وحدت و انسجام اسلامی از بدیهیات کتاب و سنت و مورد نظر شارع مقدس و سفارش مؤکد ائمه معصومین علیهم السلام است ولی میراث سنگین و تاریخی صدها سال اختلاف و کینه و کدورت و جنگ و نزاع فرقه ای و دسیسه های استعماری و استکباری در دهه های اخیر که تلاش نموده آتش تعصب و لعن و تکفیر و تفسیق را بین مسلمانان رواج دهد آن چنان آسمان برداری بین مسلمانان را تیره و غبار آلود کرده که گاهی لازم است به توضیح واضحات و تشریح و تبیین بدیهیات بپردازیم.

تهاجم سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و تبلیغاتی دشمنان قسم خورده مسلمین مخصوصا آمریکا و اسرائیل به اسلام و سرزمین های اسلام و لزوم اتحاد و همبستگی مسلمانان در برابر دشمن مشترک و اتخاذ موضوع واحد در مسائل جهاتی ضرورت طرح این بحث را دو چندان می کند.

در ابتدا لازم است تعاریف مورد نظر خود را از دو اصطلاح «وحدت اسلامی» و «تقریب مذاهب» به اختصار شرح دهم تا حد و مرز آن با «ادغام مذاهب» یا «الغای مذاهب»

ص: 235

یا گذشت از مواضع اصلی و اصول مسلم دینی و مذهبی به منظور شیعه کردن اهل سنت و سنی نمودن شیعیان معلوم گردد:

الف) وحدت اسلامی «وحدت اسلامی» عبارت است از: همکاری و تعاون پیرامون مذاهب اسلامی براساس اصول مسلم و مشترک اسلامی و اتخاذ موضوع عملی واحد برای تحقق اهداف و مصالح عالیه امت اسلامی و موضع گیری واحد در برابر دشمنان اسلام و احترام به التزام قلبی و عملی هریک از مسلمانان به مذهب خود.

ب) تقریب مذاهب تقریب مذاهب به معنای نزدیک شدن پیروان مذاهب اسلامی با هدف تعارف و شناخت مشترکات یکدیگر و توسعه مشترکات به منظور دستیابی به تآلف و اخوت دینی براساس اصول مسلم و مشترکات اسلامی و نیز معذور نمودن همدیگر در نقاط مورد اختلاف است.

البته منظور از مذاهب اسلامی، آن دسته از مکاتب فقهی معروف و معتبری هستند که دارای نظام اجتهادی منسجم و مستند به کتاب و سنت اند که از نظر ما عبارت اند از مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی از اهل سنت و مذهب اثنی عشری، زیدی و بهره اسماعیلی از شیعه و مذهب اباضی که مذهب باقیمانده از خوارج است با تعدیل زیاد.

تاریخ تقریب مطالعه در تاریخ اسلام در زمان ائمه معصومین و شاگردان آنها نشان از آن دارد که آن بزرگواران با همه اختلافات فکری که با فقهای مسلمین و ائمه مذاهب داشتند، لیکن مراوده و مباحثه علمی و رابطه استاد شاگردی همواره بین آنان برقرار بوده است.

ص: 236

جمع کثیری از شاگردان امام باقر و امام صادق علیهماالسلام از اهل سنت بوده اند و بسیاری از آنان از این دو امام بزرگوار نقل حدیث کرده اند. از جمله آنها ابوحنیفه و مالک هستند که با وجود اختلافات فقهی، مقام شاگردی آن حضرت را داشته و به آن افتخار می کرده اند.

براین اساس ما با افراد زیادی روبرو هستیم که از جمله راویان مشترک بین شیعه و سنی هستند و بیش از ده هزار روایت در عمده ترین کتب اهل سنت از اهل بیت علیهم السلام روایت شده است.

در عصر بعد از ائمه نیز علمای بزرگ ما امثال شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، علامه طبرسی صاحب مجمع البیان حتی شهید اول و شهید ثانی از جمله کسانی بوده اند که صاحب کرسی تدریس در فقه مذاهب مختلف اسلامی بوده در آثار و کتاب های خویش هم شیوه ارائه مقارن فقه و کلام را رعایت کرده اند. آنان ضمن پایبندی به مذهب اهل بیت هیچ گونه تعصبی در عرضه مطالب نداشته نقل همه اقوال را شیوه خود ساخته و با استدلال متین و عملی از آرای خود دفاع می کرده اند. کتاب الخلاف شیخ طوسی و «المؤتلف من المختلف» علامه طبرسی نمونه ای از این شیوه پسندیده است.

اصولاً کتاب های استدلالی فقهی ما در گذشته همین سبک و سیاق را کم و بیش حفظ می کرده اند.

علمای اهل سنت هم با ابراز علاقه و احترام به اهل بیت پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلامنشان داده اند که هیچ گونه کینه و تعصبی نسبت به آن بزرگواران نداشته اند. اشعار شافعی از ائمه اربعه و اشعار شعرای فارسی که اکثریت آنان سنی مذهب بوده اند گواه براین مطلب است.

به گونه ای که برخی از بزرگان آنها را «سنیان دوازده امامی» لقب داده اند. این مسئله تا آنجا پیش رفته که شیخ محمد ابو زهره از شیوخ معاصر الازهر درباره ابو حنیفه گفته است:

«نتنهی من الکلام السابق الی ان اباحنیفه شیعی فی میوله و آراءه فی حکام عصره ای انه یری الخلافة فی اولاد علی من فاطمة و ان الخلفاة الذین عاصروه قد اغتصبوا الامر منهم و کانوا لهم ظالمین».(1)

ص: 237


1- . ابوحنیفه، نوشته ابو زهره، ص 147 .

هم او بعد از مناظره ای که در حضور منصور دوانیقی با امام صادق انجام داد اظهار داشت: «ما رأیت افقه من جعفر ابن محمد» و این جمله اش نیز معروف است که «لو لا السنتان لهلک النعمان» و نیز نقل کرده اند که او پیوسته امام صادق را با احترام صدا می زد و می گفت: «جعلت فداک یا بن رسول اللّه ».

مرحوم صدوق هم در کتاب الخصال از قول مالک نقل می کند که گفت:

«کنت ادخل علی الصادق جعفر ابن محمد علیهماالسلام: فیقدم لی مخدة و یعرف لی قدرا و یقول یا مالک انی احبک فکنت اسر بذلک و احمد اللّه علیه و کان لایخلو من احدی ثلاث خصال: اما صائما و اما قائما و اما ذاکرا و کان من عظماء العباد و اکابر الزهاد الذین یخشون اللّه عزوجل و کان کثیر الحدیث، طیب المحاسبة، کثیر الفوائد فاذا قال: قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم اخضر مرة و اصفر اخری حتی ینکره من یعرفه...».

می توان دقیقا گفت که همه ائمه مذاهب متهم به تشیع شدند بلکه مورد خشم و أذیت دشمنان اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته اند. مطالعه تاریخ زندگی ابو حنیفه، مالک و شافعی گواه براین مطلب است.

تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه در قاهره در زمان معاصر «مسئله تقریب مذاهب» وارد دوره جدیدی شد. حضور مرحوم شیخ محمدتقی قمی در قاهره و تأسیس دارالتقریب و پیوستن علمای بزرگ شیعه امثال مرحوم کاشف الغطاء، مرحوم شرف الدین، ملا صالح مازندرانی، آیت اللّه العظمی حکیم، علامه هبة الدین شهرستانی، علامه سید محسن امن عاملی و... به آن و حمایت عظیم مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی از این طرح و همکاری وی با شیوخ الازهر امثال شیخ محمود شلتوت، شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ سلیم البشری شیخ الباقوری و دیگران

ص: 238

روابط حوزه علمیه قم و جامع الازهر را به پیش راند تا جایی که الازهر کتب شیعه امثال مجمع البیان طبرسی و المختصر النافع محقق حلی را به طبع رساند و فتوای معروف به رسمیت شناختن شیعه از سوی شیخ محمود شلتوت شیخ بزرگ الازهر صادر شد ولی پس از دو دهه این حرکت به علت فوت برخی از رهبران آن خاموش شد و مجله خوب آن یعنی رسالة الاسلام پس از چاپ شصتمین شماره متوقف شد.

تأسیس مجمع جهانی تقریبی مذاهب اسلامی در تهران در ادامه فعالیت های دارالتقریب، پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و در ابتدای رهبری معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنه ای معظم له امر به تأسیس مجمع التقریب نمودند، این مجمع از ابتدای تأسیس گام های بلندی را در راه تقرب برداشته و فعالیت های زیادی نموده است که در ادامه شرح خواهم داد و از آنجا که دعوت به تقریب، دعوتی منطقی، هماهنگ با روح کتاب و سنت و منسجم با تعالیم پیامبر اکرم و ائمه معصومین علیهم السلام بوده و هست با موفقیت های بسیاری قرین بوده است.

پایه های فکری تقریب دعوت به تقریب مذاهب بر پایه ها و اصول فکری متعددی مبتنی است که همه ریشه در کتاب و سنت دارد و یا از پشتوانه رعایت مصالح امت که امری مورد پذیرش عقلا است برخوردار می باشد، برخی از این مبانی عبارت اند از:

1 _ اصول مشترک تعدد مذاهب به طور طبیعی نشان از اختلاف مسلمانان در پاره ای از باورهای کلامی و فقهی دارد. که نتیجه طبیعی آزادی اجتهاد و اختلاف انسان ها در برداشت های فکری تحت تأثیر ظروف و شرایط تربیتی است. ولی نباید فراموش کرد که اصول اعتقادی، کلامی، فقهی و اخلاقی ما وجه

ص: 239

اشتراک بسیار دارد. برخی از علما مشترکات را تا 95 درصد در امور فقهی و حتی اعتقادی برآورد می کنند. این امر در مورد امور اخلاقی تقریبا به صددرصد می رسد.

در اصول و پایه های عقیدتی، ایمان به خداوند متعال، صفات الهی، ارسال رسل، انزال کتب، بهشت، جهنم، جزای اعمال و... و نیز ضروریات شریعت از نماز و روزه و قبله، حج و زکات و امر به معروف و نهی از منکر همه یک نوع می اندیشیم و باور داریم. اختلاف، در فروع و شاخه های این مسائل است: مثل توحید صفات، حدود عصمت، اجرای وضو و... تکیه بر اصول و عناصر مشترک در عقیده و عمل از ارکان وحدت اسلامی و تقریب مذاهب است.

2 _ اصل وحدت اصل وحدت مسلمانان و امت واحده بودن آنان ریشه در قرآن و سنت نبوی و سیره ائمه مسلمین دارد. گذشته از آیات فراوان و روایات بسیار که ضرورتی برای ذکر و تکرار آن نمی بینیم سیره امیرالمؤمنین و ائمه معصومین علیهم السلام الگوی عملی و لازم الاتباع ما است.

امیرالمؤمنین با این که بطور قطع خلافت را حق خود می دانست اما می فرمود:

«فلما مضی علیه السلام تنازع المسلمون الامر من بعده. فواللّه ما کان یلقی فی روعی و لایخطر بیالی ان العرب تزعج هذا الامر من بعده _ صلی الله علیه و آله وسلم _ عن اهل بیته و لا انهم منحوه عنی من بعده. فما راعنی الا انثیال الناس علی فلان یبایعونه فامسکت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام یدعون الی محق دین محمد _ صلی الله علیه و آله وسلم_ فخشیت ان لم انصر الاسلام و اهله ان اری فیه ثلما او هدما تکون المصیبة به علی اعظم من فوت و لایتکم التی انما هی متاع ایام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السراب، او کما یتقشع السحاب فنهضت فی تلک الاحداث حتی زاح الباطل و زهق و اطمأن الدین و تنهنه».

ص: 240

و البته که آن حضرت در تمامی مدت خلافت خلفا بر بیعتش وفادار بود. خیرخواهی جامعه اسلامی، نصیحت خلفا، ارائه مشورت صادقانه به آنها، اجازه به اصحاب و یارانش برای تصدی منصب های حکومتی و کمک به خلفا و... همه نشان از تقدم مصالح عامه بر منافع شخصی بود.

این شیوه در سیره فرزندان آن حضرت امام مجتبی و امام حسین و نیز امام چهارم زین العابدین و امام باقر علیهم السلام ادامه یافت. دعای امام چهارم برای اهل ثغور در صحیفه طیبه اش و نیز کمک امام باقر به دولت اموی در امر ایجاد سکه رایج اسلامی گواه این امر است.

3 _ اصل اخوت و برادری بین مسلمانان شیوه رفتار ائمه معصومین با مخالفین و سفارش هایشان به شیعیان برای حسن همزیستی و حفظ روابط برادرانه بیشتر از آن است که در این مختصر بگنجد ولی از باب نمونه به چند حدیث شریف این گفتار را متبرک می سازم.

«عن ابی عبداللّه علیه السلام انه قال: من صلی معهم فی الصف الاول کان کمن صلی خلف رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم فی الصف الاول».(1) «و عنه علیه السلام: اوصیکم بتقوی اللّه عزوجل و لاتحملوا الناس علیس اکتافکم فتذلوا ان اللّه تبارک و تعالی یقول فی کتابه «و قولوا اللناس حسنا»، ثم قال: عودوا مرضاهم و اشهدوا جنائزهم و اشهدوا لهم و علیهم، و صلوا معهم فی مساجدهم».(2) «و عن معاویه ابن وهب قال: قلت له: کف ینبغی لنلا ان نصنع فیما بیننا و بین قومنا بین خطائنا من الناس ممن لیسوا علی امرنا؟ قال تنظرون الی ائمتکم الذین تقتدون بهم فتصنعون ما یصنعون،

ص: 241


1- . وسائل، ج 8 ، باب 5 ، ص 299 .
2- . وسائل، ج 8 ، باب 5، ح 8 ، ص 301 .

فواللّه انهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنائزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یؤدون الامانة الیهم».

4 _ مصالح عالیه امت اسلامی شکی نیست که شیوه امیرمؤمنان با خلفای هم عصر خویش و نیز سفارشات ائمه معصومین علیهم السلام به شیعیان علاوه بر همه ریشه های قرآنی مبتنی بر یک اصل اساسی بوده و آن تقدم مصالح امت اسلام بر مصالح و منافع شخصی، گروهی و حتی مذهبی. امروزه نیز که تهاجم و تکالب استکبار بر امت اسلام سراسر جهان اسلام از شرق آسیا تا غرب افریقا و در خود امریکا و اروپا اقلیت های اسلامی را فرا گرفته و به اصطلاح دشمن بیخ گوش ما در کمین نشسته قطعا مصلحت ما در ائتلاف، ترک منارعه، همکاری و تعاون است نه در اختلاف و تنازع و خرده گیری از یکدیگر. این شیوه ای است که بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی قدس اللّه نفسه الزکیه پیوسته به آن سفارش می فرمودند و در فتاوای ایشان مخصوصا پیرامون احکام حج، نماز جماعت و... پایبندی به آن کاملاً آشکار و روشن است.

اهداف و برنامه های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی مجمع جهاتی تقریب مذاهب اسلامی براساس مبانی فوق و به امر رهبر معظم انقلاب تأسیس شده و شورای عالی و مجمع عمومی آن متشکل از ده ها عالم سنی و شیعه ایرانی و غیرایرانی می باشد.

اهداف اصلی از تشکیل مجمع عبارت است از:

الف) کمک به امر احیا و گسترش فرهنگ و معارف اسلامی و دفاع از حریم قرآن کریم و سنت پیامبر.

ب) کوشش در راه ایجاد آشنایی و تفاهم بیشتر بین علما، متفکران و پیشوایان مذهبی جهان اسلام در زمینه های اعتقادی، فقهی، اجتماعی و سیاسی.

ص: 242

ج) گسترش اندیشه تقریب بین اندیشمندان و فرهیختگان جهان اسلام و انتقال آن به توده های مسلمان و آگاه کردن آنان از توطئه های تفرقه انگیز دشمنان.

د) کوشش در راه تحکیم و اشاعه ی اصل اجتهاد و استنباط در مذاهب اسلامی.

ه_) سعی در ایجاد هماهنگی و تشکیل جبهه واحد مقابل توطئه های تبلیغاتی و تهاجم فرهنگی دشمنان اسلام براساس اصول مسلم اسلامی.

و) رفع بدبینی ها و شبهات بین پیروان مذاهب اسلامی.

برنامه های مجمع نیز در محورهای زیر سازمان داده شده است:

الف) برنامه های تحقیقاتی این قسمت از برنامه ها در شهر مقدس قم متمرکز است و با همکاری جمعی از فضلای بزرگوار انجام می پذیرد. کارهای تحقیقاتی که تا به حال انجام شده است عبارت است از: تحقیقات در زمینه فقه و اصول مقارن، تشخیص وجوه و عناصر مشترک و نیز موارد اختلافی، احادیث مشترک مذهب اهل بیت با محدثان اهل سنت که تا به حال مجلدات فراوانی از آن به طبع رسیده است، تفسیر مقارن، راویان مشترک و زمینه های تاریخی که تا به حال کتب بسیاری از علمای اهل سنت در ذکر فضائل اهل بیت و زندگی نامه آنان تحقیق و منتشر شده است.

ب) برنامه های آموزشی این قسمت از برنامه ها در تهران در دانشگاه مذاهب اسلامی اجرا می شود. تربیت نسلی از جوانان شیعه و سنی از داخل و خارج کشور که علاوه بر مذهب خود، سایر مذاهب اسلامی را نیز به صورت مقایسه ای مطالعه کرده با آن آشنا شوند در این دانشگاه مورد نظر است. تا به حال مذهب امامی، شافعی و حنفی در این دانشگاه تدریس شده و تدریس سایر مذاهب هم از برنامه های آینده ما است.

ص: 243

علاوه براین دوره های رسمی که طبق ضوابط وزارت علوم، انجام می شود. برخی دوره های کوتاه مدت هم تحت عنوان سفیران تقریب آموزش داده می شود. در این برنامه ها فضلای اهل سنت که به عنوان روحانیون حج العزام می شدند احکام حج را طبق مذاهب مختلف اسلامی آموزش می بینند.

ج) برنامه های مطبوعاتی و انتشاراتی مجمع جهانی تقریب اسلامی تاکنون علاوه بر ده ها جلد کتاب در زمینه مختلف فقهی، اصولی، تاریخی، تفسیری، و حدیث و رجال سه مجله را نیز به زبان عربی و فارسی منتشر کرده است که عبارتند از: فصلنامه عربی رساله التقریب، دو ماهنامه فارسی اندیشه تقریب و ماهنامه خبری پیک تقریب.

د) برنامه های بین المللی این برنامه ها شامل امور زیر می شود:

برگزاری سالانه کنفرانس بزرگ وحدت در تهران، برگزاری سمینارهای وحدت در داخل و خارج کشور، سمینار بزرگداشت سید جمال الدین اسد آبادی، کنگره بزرگداشت آیت اللّه العظمی بروجردی و شیخ محمود شلتوت در تهران و قم، همکاری در برگزاری کنگره علامه سید شرف الدین همچنین شرکت مستمر در کنفرانس های بین المللی در خارج و داخل کشور، که آمار نشان می دهد که تا به حال در یکصد و پنجاه اجلاس اسلامی بین المللی شرکت کردیم.

اعزام هیأت های علمایی برای دیدار از مجامع علمی و شخصیت ها در خارج از کشور ونیز دعوت از علمای بزرگ اهل سنت برای دیدار ازجمهوری اسلامی و حمایت از جماعت های تقریب از دیگر برنامه های بین المللی ما بوده است.

تا به حال هزاران تن از علمای شیعه و اهل سنت در برنامه های مجمع در داخل و خارج شرکت نموده اند و ده ها جلد کتاب حاصل مقالات و مذاکرات آنها به زیور طبع آراسته شده است.

ص: 244

ه_) ارتباط با مراکز علمی مهم جهان اسلام ارتباط مستمر و برنامه ریزی شده با مراکز مهم علمی، فرهنگی و تبلیغاتی اسلامی جهان اسلام محور دیگر فعالیت های مجمع بوده است. در این راستا مراکز و مجامع مهم زیر قابل ذکر است.

مجمع بین المللی فقه اسلامی (جده)، اتحادیه جهانی علمای اسلامی (بیروت)، رابطة العالم الاسلامی (مکه)، جمیعة الدعوة الاسلامیة (لیبی) مؤسسه آل البیت (اردن) مؤسسه آیسیسکو (مغرب) حرکت بانکداری اسلامی اعم از بانک توسعه اسلامی و سایر بانک ها.

آثار فعالیت های و برنامه های مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی پانزده سال تلاش و فعالیت مجمع و مؤسسات همسو در داخل و خارج از کشور در زمینه های مختلف آثار و برکات زیادی را در بر داشته است که به اختصار به ذکر آنها می پردازیم.

1 _ رسمیت یافتن اجتهاد در مجامع علمی معاصر. امروزه دیگر باب اجتهاد بسته نیست و اکثریت قاطع علمای بزرگ جهان اسلام به لزوم فتح باب اجتهاد پی برده به آن عمل می کنند تشکیل مجمع بین المللی فقه اسلامی و حضور سالانه بیش از یکصد و بیست تن از مجتهدان جهان اسلام جهت ارائه فتاوای جدید در مسائل فقهی مخصوصا در مسائل مستحدثه و رسمیت داشتن این مجمع از نظر سازمان کنفرانس اسلامی گواهی براین مطلب است.

2 _ پذیرش اندیشه «تقریب مذاهب» از سوی علما و متفکران جهان اسلام و تشکیل مراکز و مجامع تقریبی متعدد در کشورهای مختلف.

3 _ برگزاری کنفرانس های وحدت در کشورهای مختلف.

4 _ مطرح شدن مکتب اهل بیت در مجامع علمی جهان اسلام و ترویج مرجعیت علمی آنان.

5 _ تدوین استراتژی های تقریب مذاهب از سوی شخصیت و سازمان های مختلف اسلامی از جمله مؤسسه آیسیسکو (به تصویب سران کشورهای اسلامی هم رسیده است) و مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی.

ص: 245

6 _ استقبال روشنفکران، دانشگاهیان، اهالی مطبوعات و اهل قلم از اندیشه تقریب.

7 _ انزوی افراطیون و کسانی که دیگران را به هر بهانه ای تکفیر می کنند و قدرت یافتن خط اعتدال و میانه روی.

8 _ صدور فتوای حرمت تکفیر مسلمانان از سوی علمای جهان اسلام. از جمله آخرین فتوایی که جدیدا صادر شده متن فتوایی است که در کنفرانس بین المللی اسلامی در کشور اردن از سوی جمع کثیری از علمای شیعه و سنی صادر شده است.

9 _ فتوای بسیاری از علمای جهان اسلام مبنی بر جواز اقتدای پیروان مذاهب اسلامی به یکدیگر.

10 _ تقویت روح وحدت و همبستگی در جوامع اسلامی و آگاهی علما و اندیشمندان و نیز توده های مردم بر ضرورت پیروی از این خط اصیل اسلامی و قرآنی.

موانع تقریب علی رغم همه موفقیت ها و آثار مثبت حرکت تقریب در جهان امروز، این اندیشه مصلحان و وحدت بخش با موانعی هم در داخل و خارج کشور روبرو بوده است که به برخی از آنها اشاره می کنم.

1 _ جهل و تعصب عوام، که باید توسط علما و بزرگان راهنمایی و هدایت شوند تا از تحریک احساسات سایر مسلمانان دوری نمایند.

2 _ عدم توجه برخی از بزرگان به شرایط جهانی و خطراتی که در تفرقه افکنی نهفته است. باید توجه داشت که استکبار جهانی مترصد شکار کردن حرکات و سخنان ما حتی در مجامع محدود و خصوصی است تا با بزرگ نمایی آن و نشر در روزنامه ها و وسایل ارتباط جمعی به آتش خاموش کدورتهای تاریخی بنزین بپاشد و آن را شعله ور سازد.

3 _ افراطی گری برخی گروه های تکفیری مثل وهابیت که نه تنها تشیع بلکه اعتزال و تصوف و حتی اشاعره را هم تکفیر می کنند.

ص: 246

4 _ توطئه های استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار که نمونه هایی از آن را در پاکستان، افغانستان، عراق و لبنان شاهد هستیم.

5 _ سر سپردگی برخی از حکام و سیاستمداران به ظاهر مسلمانان و تفرقه افکنی آنها بین مسلمانان جهت تحکیم حکومت های خویش.

6 _ وجود برخی روایات ضعیف در منابع حدیثی فریفین.

پیشنهادات در این جا مناسب می بینم پیشنهاداتی خیرخواهانه جهت تألیف قلوب و وحدت صفوف امت اسلامی ارائه نمایم:

1 _ وزارت محترم ارشاد نسبت به امر نشر کتاب های مذهبی شیعه و سنی مراقبت بیشتری به عمل آورد تا مطالب تفرقه افکنانه برخی از کتاب ها باعث فتنه انگیزی بین مسلمانان نشود.

2 _ صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران در پخش فیلم ها، سریال ها و مصاحبه های مذهبی و تاریخی در شبکه های داخلی و برون مرزی به امر تقریب مذاهب و دوری از آثار منفی برخی برنامه ها توجه بیشتری مبذول دارد.

3 _ حضرات آقایان علما و مجتهدان بزرگوار مخصوصا اعضای محترم مجلس خبرگان با صدور فتاوای علمی و مستند مسلمانان را از تکفیر و تفسیق یکدیگر برحذر داشته هرگونه سب و لعن و ناسزاگویی را منع نمایند.

4 _ حضرات آقایان علمای بلاد و روحانیون معظم مردم را از برخی افراط و تفریط هایی که در عزاداری ها و مراسم مذاهبی گاهی در گوشه و کنار دیده می شود منع نمایند. در این راستا لازم است کسانی را که به امر مداحی و مرثیه خوانی برای ائمه معصومین علیهم السلام می پردازند بیشتر راهنمایی و ارشاد نمایند.

5 _ اجلاس مجلس خبرگان قطعنامه ای درباره وحدت اسلامی و تقریب مذاهب صادر نماید. (در این زمینه قطعنامه ای را تهیه و پیشنهاد کرده ام تا در صورت پذیرش سروران گرامی منتشر گردد).

ص: 247

6 _ در حوزه های علمیه شیعه تدریس و تحقیق فقه مقارن و فرهنگ تقریب گسترش یابد و در حوزه های علمیه اهل سنت نیز این امر رایج گردد.

7 _ برادران اهل سنت توجه کنند که بر طبق آیات شریفه قرآن و احادیث حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم از جمله حدیث ثقلین اهل بیت پیامبر مرجعیت علمی امت را برعهده دارند. سیره علمی خلفا و ائمه مذاهب هم نشان می دهد که آنان هم این امر را قبول داشته اند. و به آن عمل می کرده اند.

بنابراین لازم است که منابع حدیثی اهل سنت توسعه یافته و احادیث وارده از سوی ائمه اهل بیت هم مورد استناد قرار گیرد. همچنان که شیعیان به احادیث اهل سنت رجوع می کنند.

8 _ علمای محترم و محققین شیعه و اهل سنت تلاش نمایند منابع حدیثی خود را از نظر میزان درجه صحت و ضعف برخی از روایات مورد بازنگری قرار دهند.

9 _ دیدارهای متقابل علمای شیعه و سنی در داخل و خارج کشور در ایجاد آشنایی و تفاهم بیشترین آنها آثار پربرکتی دارد. مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در فراهم آوردن بستر این اقدام و گسترش آن آمادگی لازم را اعلام می نماید.

نصیحتی برادرانه در پایان این گفتار لازم می دانم نصیحتی برادرانه به همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی داشته باشم.

برادارن عزیز! قرآن مجید، سنت پیامبر اکرم، سیره معصومین و ائمه مذاهب و نیز مصالح عالیه اسلام بر ما حکم می کنند که از افراط و تندوری پرهیز کرده، از لعنت و تکفیر و تفسیق یکدیگر دوری نمائیم. استکبار جهانی و صهیونیسم امروزه نقاط بسیاری از سرزمین های اسلامی را در تصرف خویش دارند و نقاط بسیار دیگری را نیز محاصره کرده در معرض خطر قرار داده اند از راه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و تبلیغاتی ما را مورد تهاجم قرار داده تلاش می کنند همه راه ها را بر روی ما ببندند. ایجاد تفرقه و برادرکشی بین

ص: 248

مسلمانان در جای جای دنیا اسلام به منطور تضعیف امت اسلام و سلطه بر منابع، سرزمین ها و ثروت های خداد ما از برنامه های آنان است. بر همه ما مخصوصا علما، اندیشمندان، اهل قلم و منبر و همه صاحبان نفوذ، احزاب، گروه ها و دستجات است که در این دریای پر تلاطم و امواج هولناک توطئه و دشمنی، کینه های تاریخی را فراموش کرده، یا موقتا کنار بگذاریم، شرایط ما شرایط مسلمانان صدر اسلام در جنگ احزاب است، بیایید با یکدیگر در ساختن سنگرهای دفاعی همکاری کنیم .و از دشمنان مشترک غافل نشویم. بدانیم هر کس دعوت به تفرقه و تنازع کرد دانسته یا ندانسته آب به آسیای دشمن ریخته و جبهه مسلمین را تضعیف نموده است. دعوت کنندگان به تفرقه و دشمن بین شیعه و سنی، نه شیعه هستند و نه سنی. بیایید ضمن حفظ وفاداری و پایبندی به مذهب خویش نسبت به سایر مسلمانان ادب و احترام را رعایت کرده دست در دست یکدیگر در برابر دشمنان مشترک متحد باشیم.

اللهم انصر الاسلام والمسلمین و اخذل الکفار والمنافقین.

اللهم انصر ولی امر المسلمین و حماة الدین و عساکر الموحدین بحق محمد و آله الطاهرین.

ص: 249

ص: 250

اتحاد و انسجام ضرورت جهان اسلام محمد علی حسینی مقدم

چکیده مقاله در این مقاله پس ار بررسی واژه شناسی و بیان واژگان اتحاد به پیشینه تاریخی اتحاد پرداخته شده است و سپس ضرورت فرا زمانی آن مطرح و این سه مطلب مقدمه بحث اصلی مقاله «انسجام اسلامی ضرورت کنونی دنیای اسلامی» قرار گرفته است.

واژه شناسی اتحاد: اتحاد به معنای ترکیب دو یا چند چیز به نحوی که بعد از ترکیب، جدایی آنها غیر ممکن و یا سخت باشد و نتیجه گرفته شده است که چنین اتحادی باید در جهان اسلام بوجود آید.

پیشینه تاریخی اتحاد: از قرآن و تاریخ به خوبی استفاده می شود که در جوامع انسانیت یک اتحاد و انسجام همه جانبه ای برقرار بوده، و این برای تصویب و استحکام آن آمده است.

ضرورت فرازمانی اتحاد: در این فصل با یادآوری 5 عامل فرازمانی بودن اتحاد اثبات شده است که آن عوامل به این شرح می باشد:

ص: 251

1 _ فطری بودن اتحاد؛ 2 _ قرآن و فرازمانی بودن اتحاد؛ 3 _ مطلومیت اجتماع و تجمع؛ 4 _ هماهنگی با نظام آفرینش؛ 5 _ شباهت جامعه متحد به بهشت.

ضرورت کنونی اتحاد و انسجام اسلامی: با توجه به واژه شناسی اتحاد و پیشینه شفاف اتحاد در جوامع ابتدایی و ضرورت فرازمانی بودن آن، در این فصل به عوامل ضرورت اتحاد و انسجام اسلامی در دنیای کنونی پرداخته شده است که به این ترتیب می باشد:

1 _ پاسخ به فراخوانی الهی؛ 2 _ تحقق امت واحده اسلامی و امت اجابت؛ 3 _ احیاء هویت اسلامی؛ 4 _ در آستانه تحول جهانی؛ 5 _ رشد و بالندگی؛ 6 _ جهانی شدن؛ 7 _ علاج واقعی مشکلات؛ 8 _ گرایش روز افزون جهان اسلام؛ 9 _ اقتدار همه جانبه؛ 10 _ عزت اسلامی؛ 11 _ مطلوبیت ذاتی اتحاد و انسجام.

که امید است مورد قبول حق قرار گرفته و گامی هر چند کوتاه در مسیر وحدت دنیای اسلام باشد.

ص: 252

پیش گفتار با توجه به آثار و پیامدهای مثبت و ارزشمند همگرایی، و ضرورت اجتناب از واگرایی در جهان اسلام، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیه اللّه خامنه ای سال جاری «1386» را به سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیدند. و به حق که این نامگذاری مناسب وبه موقع انجام گرفت، که رهبری معظم انقلاب همانند طبیب حاذق پس از تشخیص دردها راه درمان را شناسایی و ارائه می نماید، و از همگان می خواهد برای سلامت و بهبود بیمار، گام های لازم را بردارند، اگر جهان اسلام در این مقطع حساس نیازمند انسجام است و از سوی رهبر فرزانه فراخوان عمومی صادر شده است، افراد حقیقی و حقوقی به فراخور حال خود باید پاسخ گفته و ایفاء وظیفه نمایند، مرکز رسیدگی به امور مساجد که همواره پیرو ولایت و رهبری بوده و در این مسیر گام برداشته است به مناسبت بزرگداشت هفته جهانی مساجد، محققین و مراکز تحقیقی را در این راستا به تحقیق و پژوهش فراخوانده است و موضوعاتی را برای این تحقیق و مقاله ارائه نموده است، که ضمن سپاسگزاری از این عزیزان و دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد در شهر مقدس قم، موضوعی را این حقیر تحت عنوان: «انسجام اسلامی ضرورت کنونی جهان اسلام» انتخاب، و مقاله ای هر چند ناچیز تهیه و تقدیم می نمایم و امیدوارم پاسخی باشد به ندای منادی وحید وحدت در دنیای امروز که می سوزد و با خون دل به مشکلات عالم اسلام می نگرد. و همگی را به اتحاد و انسجام همانند سلیمان پیامبر فرا می خواند.

هم سلیمان است اندر دور ما که دهد صبح و نماند جور ما مرغ جانها را چنان یکدل کند که صفاشان بی غش و بی غل کند به امید روزی که جهان اسلام با تجاد و انسجام همه جانبه، سربلند و سرافراز مقتدرترین امت دنیا را بوجود آورده و حاکمیت خدایی را رقم زنند خود را به قله جهانی شدن اسلام نزدیک نموده و از فراز قله، به هدایت انسانیت پرداخته و کاروان بشریت را به مقصد نهایی رهنمون شوند.

ص: 253

فصل اوّل: واژه شناسی اتحاد در آغاز سخن به پژوهش واژه «اتحاد» به طور فشرده می پردازیم.

در عرف واژه شناسان واژه اتحاد مصدر افتعال در عرف واژه شناسان به معنای:

«نتیجه ترکیب دو یا چند جسم مرکب بعد از ترکیب، کاملاً از اجزای خود متمایز و متفاوت باشد، مانند آب که از ترکیب اکسیژن و هیدروژن بدست می آید و کاملاً از آن متمایز و متفاوت است، می باشد».(1) اتحد الشیئان: یعنی آن دو چیز یک چیز شد.

اتحد الشی ء بالشی ء: یعنی آن چیز به چیز دیگر پیوست.

اتحد القوم: یعنی آن قوم متحد شدند و به هم پیوستند.(2) راغب در مفردات می گوید: وحدت و اتحاد به معنی چیزی است که دارای جزء نباشد.(3) صاحب التعریفات می گوید:

«اتحاد مصدر افتعال در اصل اوتحاد بوده است و در لغت به معنای یکی شدن، یگانگی داشتن و یگانگی کردن و همدستی است».

ص: 254


1- . المنجد، وحد ، ج 2 ، ص 1256 .
2- . همان.
3- . مفردات راغب، ص 514 ، وحد .

در عرف فیلسوفان در عرف فیلسوفان یکی شدن دو یا چند ذات متغایر در خارج را گویند، یکی شدن افراد و مصادیق در نوع را «مماثلت» و در جنس را «مجانست» و در خواص را «مشاکلت» و در کم را «مساوات» و در اطراف را «مطابقت» و در نسبت را «مناسبت» و در وضع را «موازات» گویند.(1) در عروف جامعه شناسی و سیاسی واژه اتحاد از دید اجتماعی به معنای هم سویی عقاید، آراء و کارهاست.

و در عرف سیاسی واژه اتحاد و ائتلاف به معنای همکاری یا اتحاد چند حزب و گروه سیاسی برای نیل به هدف واحدی است مثل ائتلاف چند حزب در انتخابات که برای جلوگیری از تشتت آراء طرفداران خود در انتخابات، فقط به منظور پیروزی در انتخابات لیست واحدی می دهند مثل ائتلاف احزاب سوسیالیست و کمونیست در فرانسه در انتخابات ریاست جمهوری آن کشور که به پیروزی فرانسوامتیران انجامید، یا مثل دولت های ائتلافی ایتالیا از پایان جنگ جهانی دوم به این طرف که غالبا عمر کوتاهی داشته اند.(2) واژگان اتحاد در قرآن کریم لفظ اتحاد بکار نرفته است بلکه از واژه های واحده، جمع، حزب، عقبه، کافه، لا تنازعوا، لا تفرقوا و لا تتفرقوا استفاده شده است.(3) و در کتاب ارزشمند نهج البلاغه نیز از واژه های، امت، وحدت، سواد اعظم، و جماعت بهره گرفته شده است.(4)

ص: 255


1- . التعریفات، ص 2 _ 3 .
2- . فرهنگ جامع سیاسی، محمد طلوعی، نشر علم، ص 85 .
3- . فرهنگ قرآن، ج 2 ، ص 212 .
4- . خطبه های 192 _ 18 _ 127 .

نتیجه گیری: اتحاد با واژه های مرادف خود در عرف واژه شناسان، جامعه شناسان و سیاسیون عبارت است از یک همبستگی و هم سویی که هیچ گونه بوی دو گانگی احساس نشود، و به تمامت، یکدیگر را واحد ببینند.

فصل دوم: پیشینه تاریخی اتحاد مراجعه به منابع دینی، تاریخی و جامعه شناسی، ما را به حقیقتی انکارناپذیر رهنمون می کند، و آن پیشینه شفاف، روشن اتحاد انسان ها و زیست اجتماعی آنان با یکدیگر است، که به مواردی اشاره می شود.

الف) قرآن و یادآوری پیشینه اتحاد در این منبع غنی، و چشمه جوشان معارف الهی، از اتحاد پیروان ادیان، اتحاد کافران، اتحاد مسلمانان، اتحاد منافقان، اهمیت اتحاد، عوامل اتحاد، محورهای اتحاد و به ویژه پیشینه تاریخی اتحاد، یاد شده است، که در خصوص موضوع به دو آیه بسنده می شود.

آیه اوّل «کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّه ُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ وَأَنزَلَ مَعَهُمْ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلاَّ الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمْ الْبَیِّنَاتُ بَغْیا بَیْنَهُمْ فَهَدَی اللّه ُ الَّذِینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنْ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّه ُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَی صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ».(1)

ص: 256


1- . بقره: 213 . «مردم قبل از بعثت انبیاء همه یک امت بودند، بخاطر اختلافی که در میان آنان پدید آمد انبیایی را به بشارت و انذار برگزید و با آنان کتاب را به حق نازل فرمود تا طبق آن در میان مردم و آنچه اختلاف کرده اند حکم کنند، این بار در خود دین و کتاب اختلاف کردند و این اختلاف در این هنگام بود که خدا کسانی را که ایمان آوردند در مسائل مورد اختلاف به سوی حق رهنمون شد و خدا هر که را بخواهد به سوی صراط مستقیم هدایت می کند».

مرحوم علامه طباطبایی می فرماید: کلمه ناس معنایش معروف است، و آن عبارت است از افرادی انسان که دورهم جمع شده باشند، و امت هم به همین معناست، و اصل کلمه امت از ماده «ام یأم» گرفته شده که به معنای قصد است، و اگر بر جماعت اطلاق شود بر هر جماعتی اطلاق نشده، بلکه بر جماعتی اطلاق می شود که افراد آن دارای یک مقصد یک هدف باشند، و این مقصد واحد، رابطه ای واحد میان افراد ایجاد نموده است.(1) و گفته اند: امت از ام به ضم همزه گرفته شده است که به معنای قصد کردن است، بنابراین امت گروهی بود که در قصد کردن چیزی یکدل باشد.(2) و در مجمع البحرین آمده است:

«و الامه کل جماعه یجمعهم امر من دین واحد، او دعوه واحده، او طریقه واحده، او زمان واحد، او مکان واحد...».

یعنی امت همه گردهمایی هاست که آنان را یک کیش یا یک فراخوان، یا یک راه و روش، یا یکی بودن زمان، یا یک مکان به دور هم گرد آورده است.

با توجه به واژه ناس و امت و تعریف هر دو بکارگیری آن دو در این آیه شریفه چنین بر می آید که روزگاری بر نوع بشر گذشته که اتحاد و اتفاق داشته اند، و امتی واحده بوده اند، و هیچ اختلافی بین آنان نبوده و مشاجره و مدافعه ای در امور زندگی و نیز اختلافی در مذهب و عقیده نداشته اند و اختلاف در امور زندگی بعد از اتحاد پیدا شده است، پس پایه اساسی زندگی بشر بر وحدت و همبستگی بوده است، ولی بعدا اختلافاتی در زندگی و در امور دینی پدیدار گشته که انبیاء برای از بین بردن اختلافات بعدی آمده اند.

ص: 257


1- . تفسیرالمیزان در ذیل آیه مورد بحث.
2- . السیاسه المدینه ابونصر فارابی، ترجمه ملکشاهی، ص 157 .

آیه دوّم « وَمَا کَانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلاَ کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِیمَا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ».(1) این آیه کریمه نیز همانند آیه یاد شده حکایت از اتحاد ابتدایی و اولی انسان ها دارد، بعدا بین آنها اختلاف پدید آمد.

با توجه به این که اختلافات انسان ها غالبا از برخورد منافع آنان با یکدیگر برمی خیزد از وحدت جوامع نخستین استفاده می شود که آنان تضادی از نظر منافع نداشتند.

و لازمه امت واحده بودن اینست که از لحاظ فکری افرادی همگون، و دارای گرایش هایی یکسان باشند البته برخی بر این عقیده اند که بساطت و سادگی زندگی انسان های نخستین حکایت از عدم بلوغ فکری و پایین بودن سطح اندیشه و آگاهی آنان دارد.

اما در عین حال، امت واحده بودن و اتحاد و یکپارچگی انسان های نخستین امری است بدیهی که به جز دو آیه یاد شده، آیات دیگری نیز براین حقیقت دلالت دارد.(2) از منابع دینی استفاده می شود که این اتحاد بدوی، و امت واحده بودن همچنان ادامه داشت تا زمان حضرت نوح علیه السلام مسیر هدایت و ضلالت آشکار شد.

قال الباقر علیه السلام:

«کانوا قبل نوح امة واحدة علی فطرة اللّه ، لا مهتدین و لا ضلالاً فبعث اللّه النبیین».(3)

ص: 258


1- . یونس: 19 . «مردم در آغاز امتی واحد بودند، سپس اختلاف کردند و اگر فرمانی از طرف پروردگار تو نبود در آنچه اختلاف داشتند میان آنها داوری می کرد».
2- . شوری: 14 .
3- . مجمع البیان، ج 2 ، ص 543 ، امام باقر علیه السلام فرمود: «مردم قبل از نوح امت واحده ای بودند که بر فطرت الهی می زیستند نه در مسیر هدایت و نه ضلالت تا اینکه خداوند پیامبران الهی را فرستاد و مسیر هدایت و ضلالت آشکار شد».

بیان مطلب آنست که انسان به حسب فطرت اجتماعی و تعاونی است، لذا در اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، آنگاه همان فطرتش او را وادار به اختلاف کرد، لذا نیاز به وضع قوانین برای برطرف ساختن اختلافات پدید آمده بود، و این قوانین لباس دین به خود گرفت و مستلزم بشارت، انذار، ثواب و عقاب گردید، بدین منظور پیامبرانی مبعوث شدند و رفته رفته اختلافاتی در دین پدید آمد، یعنی بر سر دین، مبدأ و معاد اختلاف کردند و در نتیجه به وحدت دینی نیز خلل وارد شد، شعبه ها و حزب ها پدید آمد، و به تبع اختلاف در دین اختلاف هایی دیگر نیز درگرفت. و این اختلاف ها بعد از تشریع دین به جز دشمنی از خود مردم دیندار هیچ علت دیگری نداشت، چون دین برای حل اختلاف آمده بود ولی یک عده از در ظلم و طغیان خود دین را هم مایه اختلاف کردند، و در نتیجه دو اختلاف پدید آمد، یک اختلاف در دین، و دیگری اختلافی که در منشأش فطرت و غریزه بشری بود و این اختلاف دومی باعث تشریع دین شد، بنابراین دین الهی تنها وسیله سعادت برای نوع بشر است، و یگانه عاملی است که حیات بشری را اصلاح می کند و راه مادیت و معنویت را هموار می سازد.(1) ب) تاریخ و اتحاد جوامع ابتدایی گرچه از دو آیه یاد شده اتحاد جوامع ابتدایی آشکار شد و نیازی به توضیح بیشتر نیست، ولی به طور فشرده به این موضوع پرداخته می شود.

برخی از دانشمندان حدس می زنند که بشر اولیه تنها زندگی می کرده، و کم کم اجتماعی شده است ولی تحقیقات کنونی نشان می دهد که بشر ذاتا اجتماعی است، و هرگز مانند بسیاری از حیوانات منفرد و به تنهایی زندگی نمی کرده است. فقط تعداد افراد دسته های انسانی و رابطه آنها در ابتدا بسیار کم بوده و به تدریج افزایش یافته است.

ص: 259


1- . تفسیر المیزان، ج 2 ، ص 168 .

پروفسور کورت شلبنگ فیلسوف و محقق آلمانی می نویسد:

«بشر موجودی است اجتماعی، و شاید هرگز به صورت تنها و مجزا زندگی نکرده است، انسان های اولیه با هم به شکار می رفته و یا از خود دفاع می کرده اند، آنها به صورت گله ها و دسته هایی که ابتدا بسیار کوچک بودند می زیسته و رفته رفته بر تعدادشان افزون شده است».

جمعی از محققین گروه های اولیه انسان ها را به صورت خانواده های مجزا از یکدیگر تصور نموده اند و برخی دیگر به شکل گله هایی که از یک سر گله و یا پدر دسته... تشکیل شده اند.

در بین این مردم شخصیت آنها وابسته به اجتماع آنهاست، فردیت در آنها بسیار نامشخص بود و علت وابستگی به جامعه اصول اخلاقی و نظایر آن نبود، بلکه اهمیت جامعه در نهادشان نقش بسته بود.

پروفسور لوی برول درباره قبایل بدوی اخیر به تحقیق پرداخته و مثال های متعددی که چگونه فردیت در بین این قبایل وجود نداشته است و حتی در مکالمات و زبان آنها می توان اثر این وابستگی به «عشیره» و «کلان» را مشاهده کرد، را ذکر نموده است.

مونتی دانشمند بلژیکی این نظریه را تأیید نموده و برای نمونه به قبایل آزاندا در کنگوی بلژیک اشاره می کند که هرگز کلمه «من می خواهم» یا «او می خواهد» و نظایر آنها را در مکالمات خود بکار نبرده و پیوسته کلمه «ما» را استعمال می کنند.

اینجاست که اتحاد در جوامع ابتدایی به اوج رسیده و برای حفظ آن فقط از کلمه «ما» استفاده می کنند.

نکته مهم تر اینکه این دانشمند بلژیکی می گوید:

«آنچه این گروه ها را به هم نزدیک می کند مذهب است نه رابطه خونی».

ص: 260

کولین ترن بول که سال ها در بین قبایل بدوی بامبوتی در جنگل های ایتوری آفریقا بسر برده است ارتباط مذهبی آنان را توجیه کرده و ستوده است.(1) در بسیاری از قبایل و عشایر بدوی به صورت توتمیک(2) به هم مربوط می شوند و نسبت آنها با هم جنبه اعتقادی دارد.

با بررسی دقیق در جوامع بدوی عصر جدید در می یابیم که اغلب آنها بدور از اختلافات طبقاتی زندگی می کنند، و اتحاد بین افراد جامعه حاکم است.

بسیاری از محققین که درباره جوامع بدوی نظیر شوشونها، بیکمن ها، بدویان آفریقا، بومیان استرالیا، سرخپوستان و... مطالعه نموده اند متفق القولند که یک نوع دموکراسی بدوی مستقیم و بلاواسطه در جامعه آنها حاکم است.(3) در کتاب تاریخ تمدن آمده است:

«انسان های اولیه در چهار دره ساکن شدند. یکی از این ها دره نبیل در شمال شرقی آفریقاست، دیگری دره دجله و فرات است این دو رودخانه بزرگ به قدری نزدیک هم جریان دارد که یک دره را تشکیل می دهد. سویم دره سند در هندوستان، و چهارمی هوانگ هو در چین است. روستاییان در مزارع با هم کار می کردند، و برای کندن کانال های آبیاری نیز که آب را به همه مزارع می رساند همکاری می کردند، کم کم تعدادی از شهرهای نخستین در دره پایین فرات بوجود آمد که چون سومری ها ساختند به سومر نامیده شد و روح

ص: 261


1- . مدیریت نه حکومت، مهندس جلال الدین آشتیانی، ص 15 _ 21 .
2- . در زبان سرخپوستان آجیبوآ به معنی قرابت و برادر خواهری ترجمه گردیده و در تاریخ مذهب بدوی به معنی گروه اجتماعی است که یک ارتباط سحرآمیزی بین افراد این گروه از یک طرف و یک حیوان و به ندرت یک گیاه و فنومن های طبیعی مانند خورشید، باد و... از سوی دیگر وجود دارد.
3- . همان، ص 59 .

خداگرایی در بین آنها حاکم بوده است، سومری ها در هر شهری که بنا می کردند بزرگ ترین و مهم ترین مرکز شهر ساختمان معبد بود».(1) نتیجه گیری: از آنچه گفته شد می توان به اتحاد جوامع ابتدایی، و ضرورت آن به منظور زیست بشری، پی برد. و به شهادت تاریخ خمیر مایه اتحاد جوامع یاد شده مذهب و اعتقادات مذهبی است، و عوامل مؤثری همانند رابطه خونی نیز تحت الشعاع مذهب و دین است.

بنابراین شایسته است امت اسلامی به ضرورت موضوع واقف شده، و دست اتحاد و برادری به یکدیگر داده و در راه تقویت و تحکیم پایه های دین و مذهب همت کنند و بنیانی مرصوص در قبال اجانب و بیگانگان ایجاد کرده و بر اقتدار امت اسلامی بیافزایند و این است فلسفه نامگذاری سال 1386 ه_ ش به سال «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» که توسط منادی وحید وحدت در دنیای کنونی، رقم خورده، و تأثیر شگرف آن را تاکنون شاهد بوده و در حال حاضر عطر روح افزای آن را استشمام نموده و نظاره گر:

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».(2) در سایه همدلی، یک پارچگی و اتحاد و انسجام امت اسلامی، در آینده ای نه چندان دور خواهیم بود.

فصل سوم: اتحاد ضرورت فرازمانی پس از آن که با واژه اتحاد آشنا شدیم، و پیام های مثبت آن را برداشت نمودیم، و با مراجعه به قرآن و تاریخ به اتحاد جوامع ابتدایی پی بردیم، اینک وقت آن رسیده است که ضرورت فرازمانی اتحاد را مورد بحث و بررسی قرار داده تا مقدمه ای برای موضوع اصلی مقاله یعنی «انسجام ضرورت کنونی جهان اسلام» می باشد، و به اهداف نامگذاری سال 1386 به «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» نزدیکتر شویم. لذا به بیان ضرورت فرازمانی اتحاد می پردازیم.

ص: 262


1- . تاریخ تمدن، محمود حکیمی، ج 1 ، ص 11 .
2- . توبه: 33 .

1 _ فطری بودن اتحاد بدیهی است که هر امر فطری فرا زمانی است، یعنی اگر فطری بود محدود به زمان خاصی نخواهد بود، بلکه آن امر فطری در تمام زمان ها جریان خواهد داشت، مگر آنکه موانع فطرت پرده براین حقیقت کشیده باشند و روی این چراغ نوربخش را پوشانده باشند، وگر نه بارزترین ویژگی فطرت مرز ناشناسی زمانی است لذا خداوند فرموده است:

«فِطْرَةَ اللّه ِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لاَ تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللّه ِ».(1) یعنی فطرتی خدایی که خداوند انسان ها را برآن فطرت آفریده است، و این فطرت تغییرناپذیر است و به گونه ای است که دوام و استمرار دارد، چنین نیست که در زمانی باشد و در زمانی دیگر نباشد در فردی باشد و در فردی دیگر وجود نداشته باشد، در مکانی باشد و در مکان دیگری نباشد اتحاد انسان ها با یکدیگر یکی از امور فطری است، چون امری فطری است لذا فرازمانی است، و باید در تمام زمان ها حاکم باشد.

ریشه فطری بودن اتحاد، اجتماعی بودن انسان است، که گفته اند انسان به حسب طبع و فطرت اجتماعی و تعاونی است، لذا اولین اجتماعی که تشکیل داد یک امت بود، پس فطرت آدمی او را وادار به اجتماع و تعاون در اجتماع و در نتیجه یکپارچگی و یگانگی می کند، امروز نیز این ندای درونی، آدمیان، بویژه مسلمانان را در یک فراخوان عمومی به اتحاد و انسجام می خواند و او را از اختلاف و جدایی و شکاف، منع می کند.

فارابی گفته است: انسان به حکم طبیعت، حیوان اجتماعی است، و آن کس که چنین نباشد به همان مردمی می ماند که «هومر» در نکوهش او گفته است:

«بی قوم و بی قانون و بی خانمان» یعنی کسی که طبعش چنین باشد همواره در پی جنگ و ستیرز است.(2)

ص: 263


1- . روم: 30 .
2- . السیاسیه المدنیه، ترجمه ملکشاهی، ص 148 .

و باز گفته است:

«از آن سو که آدمی به سرشت با تمدن و مدنیت و یاری کردن و یاری رساندن آفریده گشته است در بایست آدمی است تا شهر برتر و مدینه فاضله را برای اقامت و جایگاه همیشگی برای زیستن برگزیند».(1) علامه طباطبایی می فرماید:

«این وضع انسان است که هیچ وقتی از اوقات بی نیاز از زندگی دسته جمعی نبوده تاریخ هم تا آنجا که در دست است این معنا را تأیید می کند، برای این که می فهماند تشکیل اجتماع یک امر تحمیلی نبوده، بلکه به مقتضای فطرت بشر بوده است».(2) و در جای دیگر می فرماید: این است معنای آن عبارت معروف که می گوید: «الانسان مدنی بالطبع».(3) البته مرحوم علامه طباطبایی در جایی دیگر می فرماید:

«فطرت آدمی او را به اجتماع و مدنیت فرا می خواند همین فطرت نیز او را به اختلاف وا می دارد و آنگاه سؤالی مطرح می کند که مگر ممکنست فطرت دو حکم متضاد داشته باشد؟ در پاسخ می گوید:

در صورتی که ما فوق آن دو حکم، حاکمی بوده باشد تا آن دو را تعدیل کند هیچ مانعی ندارد، و خدای تعالی این تنافی را به وسیله بعثت انبیاء بشارت و تهدید آن حضرات، و نیز به وسیله فرستادن

ص: 264


1- . همان، ص 152 .
2- . تفسیر المیزان، مترجم، ج 2 ، ص 189 .
3- . همان، ص 176 .

کتاب هایی در بین مردم و داوری در آنچه با هم بر سر آن اختلاف می کنند برداشته است».(1) 2 _ قرآن و فرازمانی بودن اتحاد فرازمانی بودن اتحاد از آیات قرآن نیز استفاده می شود، یکی از آیاتی که دلالت بر فرازمانی بودن اتحاد می کند آیه 213 سوره بقره است که فرمود:

«کان الناس امه واحده».

و آیه شریفه دیگر:

«و ما کان الناس الا امه واحده...».(2) برخی از مفسرین گفته اند: «کان» در دو آیه یاد شده اصلاً معنای زمان را نمی دهد بلکه منسلخ از زمان است و معنای آیه این است که مردم همه از این جهت که مدنی بالطبعند یک امتند، چون مدنیت بالطبع اختصاص به یک نسل و دو نسل ندارد، بلکه هر جا و در هر زمانی انسانی یافت شود بالطبع مدنی است، چون زندگیش بدون اجتماع با افراد دیگر تأمین نمی شود، حوائجش آنقدر زیاد است که خودش به تنهایی نمی تواند آنها را برآورد و دایره لوازم زندگیش آنقدر وسیعست که جز به اجتماع و تعاون با افراد دیگر و مبادله در مساعی تأمین نگشته به حد کمال نمی رسد.

آری او باید از دسترنج خود آنچه خودش احتیاج دارد به خود اختصاص داده، مازاد آن را به دیگران که کارهایی دیگر دارند بدهد، و در مقابل آنچه از دستاورد دیگران احتیاج دارد بگیرد تا همه جوائج زندگیش تأمین گردد.(3)

ص: 265


1- . همان، ص 187 .
2- . یونس: 19 .
3- . همان، ص 189 .

لفظ «کان» اگر منسلخ از زمان نباشد به معنای بودن در گذشته است، در مقابل «یکون» که به معنای بود در آینده می باشد، اما اگر منسلخ از زمان باشد هر دو کلمه یعنی «کان» و «یکون» معنای هست را می دهد و دیگر حکایت از گذشته و آینده نخواهد داشت، پس آیه شریفه وضعی را که بشر به حسب طبع داشته و دارد حکایت می کند.(1) 3 _ مطلوبیت تجمع و اجتماع تجمع و اجتماع انسان ها امری است مطلوب و پسندیده، و دین و خرد نیز آن را ستوده است، و به تمام انسان ها توصیه تجمع و اجتماع نموده است.

خود انسان می گوید: بدون اجتماع و تعاون نمی توان به اهداف نایل آمد، بله در حل مشکلات نیاز به اجتماع و تعاون است. تجمع و اجتماع مایه اقتدار و مظهر قدرت، و تفرقه وسیله خواری و ذلت است البته یک نکته باید مورد توجه قرار گیرد و آن اینکه: تجمع و اجتماعی مطلوب اسلام است که به اتحاد بیانجامد و همه نیروهای اجتماعی نوعی وحدت و تمرکز پیدا کنند تا به اهداف شایسته مورد نظر دین اسلام نایل آیند.

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله:

«من فارق جماعه المسلمین فقد خلع ربقه الاسلام من عنقه».(2) به راستی چرا فاصله گرفتن از صفوف و اجتماع مسلمین مایه گسستن شدن ریسمان ارتباط با اسلام است؟ این نیست مگر بخاطر مطلوبیت تجمع و اجتماع و ارزش فراوان و انبوه آن.

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله:

«یا ایها الناس علیکم بالجماعه و یاکم و الفرقه».(3)

ص: 266


1- . همان، ج 10 ، ص 43 .
2- . الحیوة، ج 1 ، باب 2 ، ص 50 . «هر کس از جمع و اجتماع مسلمانان فاصله بگیرد ریسمان اصلی ارتباط با اسلام را از گردن خود گسسته است».
3- . کنز العمال، ج 1 ، ص 206 . «ای مردم برشماست که با جماعت باشید و از تفرقه و پراکندگی اجتناب کنید».

و باز هم فرموده است:

«یداللّه مع الجماعه والشیطان مع من خالف الجماعه یرکض».(1) اجتماع از چنان مطلوبیت و ارزشی برخوردار است که سایه لطف و عنایت الهی را نصیب انسان ها می کند و افتراق و جدایی آن چنان نکوهیده است که شیطان را همراه می کند و چه بد همراهی.

و قال علی علیه السلام:

«و الزموا السواء الاعظم فان یداللّه مع الجماعه و ایاکم و الفرقه فان الشاذ من الناس للشیطان، کما ان الشاذ من الغنم للذئب».(2) امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام از اجتماع تعبیر به سیاهی بزرگ می کند چون سایه ای بر اجتماع طنین می افکند که پس گسترده است، و آن گستردگی مایه عظمت و اقتدار مسلمین شده، و دشمنان را به خاک مذلت و خواری می افکند و همراهی خدا را با اجتماع و اتحاد می داند و جدایی و افتراق را دام شیطان دانسته و از افتادن در دام شیطان منع می کند.

خواجه نصیر طوسی می گوید:

«نوع انسان را که اشرف موجودات عالم است به معاونت دیگر انواع و معاونت نوع خود حاجت است هم در بقای شخص و هم در بقای نوع، و چون وجود نوع بی معاونت صورت نمی بندد و معاونت بی اجتماع محال است، پس نوع انسان بالطبع محتاج بود به اجتماع».(3)

ص: 267


1- . کنز العمال، ج 1 ، ص 206 . «دست خدا با جماعت است و شیطان با کسی که مخالف جماعت است قدم برمی دارد».
2- . نهج البلاغه، خ 127 . «ملتزم باشید به همراهی با سپاهی بزرگ اجتماع مسلمین زیرا دست خدا با جماعت است و از تفرقه اجتناب کنید زیرا انسان تک رو طعمه شیطان می شود همان گونه که گوسفند جدا مانده طعمه گرگ می شود».
3- . اخلاق ناصری، ص 252 .

در این فراز از سخنان خواجه نصیر می بینیم که وی انسان را محتاج اجتماع می داند یعنی بالاتر از مطلوبیت اجتماع.

و چه زیبا سروده است حافظ شیرازی:

بیا تا کل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد من و ساقی به هم تازیم و بنیادش براندازیم یکی از عقل می لافد یکی طاعت می بافد بیا کاین داوری ها را به پیش داور اندازیم(1) با توجه به آنچه تحت عنوان مطلوبیت اجتماع گفته شد، به خوبی دریافت می شود که اجتماع و تجمع به منظور دستیابی به برتری ها و حل مشکلات جامعه، امری است مطلوب، و فرازمانی، و شایسته است انسان ها بویژه مسلمین در همه زمان ها اهل تجمع و اجتماع باشند، البته اجتماعی که به اتحاد بیانجامد و همسو در مسیر نیل به اهداف والای اجتماعی گام بردارند.

4 _ اتحاد و هماهنگی با نظام آفرینش اگر به مجموعه نظام آفرینش نظری هر چند سطحی بیافکنیم همبستگی و یک پارچگی ویژه ای بین موجودات خواهیم دید، آفریننده دانا و توانا هماهنگی، رفاقت و همبستگی خاصی را در موجودات عالم ایجاد کرده است، و اگر این همبستگی و رفاقت بین موجودات عالم نبود خیمه حیات به این صورت بر پا نبود و نظام هستی به این شکل زیبا و منظم رخ نشان نمی داد.

تمام موجودات هستی با یکدیگر ارتباط وجودی دارند، به این معنا که وجود هریک به وجود دیگری بستگی دارد و به عبارت دیگر وجود هر کدام مکمل وجود دیگری است.

ص: 268


1- . دیوان حافظ، ص 371 .

گویی تمام موجودات این جهان اجزاء و سلول های یک پیکر هستند و ارتباط حیاتی در میان آنها برقرار است به طوری که اگر نقص کوچکی در این جهان رخ دهد و موجودی از میان برود موجودات دیگر در خطر نابودی قرار خواهند گرفت.

آب های روی زمین براثر حرارت خورشید بخار می شود، بخار بالا می رود و به طبقات سردسیر می رسد ابر می شود، ابر هم باران می شود، همه می دانند اگر باران بر زمین نبارد چه می شود؟! اگر حرارت خورشید به اندازه کافی به آب های روی زمین نرسد بارانی نخواهد بود، اگر آب ها به گونه بودند که برای تبخیر احتیاج به حرارت شدیدتری داشتند بارانی نبود، اگر بخاری که بالا می رود نتواند خود را به طبقات سرد برساند بارانی نمی بارید و اگر بخاری که به طبقات سرد می رسید به گونه ای بود که بسته نمی شد ابر نمی گردید و بارانی نبود، اگر ابرها ناقص می ماندند و نمی رسیدند بارانی نبود، اگر جاذبه زمین قطره های باران را جذب نمی کرد و به سوی خود نمی کشید بارانی نبود و اگر صدها علل دیگر که در وجود باران دخیل هستند نمی بودند بارانی نبود.(1) آری تمام موجودات نظام آفرینش از بدو خلقت تا پایان خلقت با همبستگی و رفاقت مسیر هدفمندی را می پیمایند و لحظه ای غفلت باعث اختلال جهان آفرینش خواهد شد.

اتحاد یعنی هماهنگی با نظام آفرینش، و چون همبستگی در نظام آفرینش فرازمانی است اتحاد نیز فرازمانی است و باید چنین باشد.

بنی آدم اعضاء یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار تو کز محنت دیگران بی غمی نشاید که نامت نهند آدمی(2)

ص: 269


1- . نشانه هایی از او، ص 41 _ 49 .
2- . سعدی شیرازی.

آری در سایه ارتباط و هماهنگی انسان ها در تمامی زمان ها است که جامعه انسانی طبیعی و خیمه حیات اجتماعی برپا خواهد بود، و صفا و محبت رخ خواهد نمایاند، به عبارت دیگر انسان ها هر کدام باید مکمل یکدیگر باشند و همگی اجزاء سلول های یک پیکر، وگرنه در نظام اجتماعی اختلال پدیدار خواهد گشت.

خداوند متعال نیز به حقیقت همبستگی و اتحاد عالم طبیعت در سوره ملک اشاره کرده و فرموده است:

«الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقا مَا تَرَی فِی خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِنْ تَفَاوُتٍ فَارْجِعْ الْبَصَرَ هَلْ تَرَی مِنْ فُطُورٍ».(1) این آیه شریفه هرگونه بی نظمی و از هم پاشیدگی در نظام آفرینش را نفی می کند و فرمان به دقت و تیزبینی در آن می دهد و سپس در آیه بعد تأکید می کند که باز هم چشم خود را با دقت به جهان هستی باز کن و ببین که هماهنگی، رفاقت و همبستگی بر سراسر جهان حاکم است.

بنابراین اتحاد و انسجام انسان ها بویژه مسلمین یک نوع هماهنگی با نظام آفرینش است که مایه استحکام حیات اجتماعی و تداوم آن خواهد بود.

5 _ جامعه متحد و شباهت به بهشت یکی از ویژگی های بهشت جاودانگی است، و ویژگی دیگر بهشت نبود اختلاف و شقاق میان بهشتیان است، یعنی ساکنان بهشت در کمال صفا و صمیمیت با یکدیگر زندگی می کنند برخلاف جهنم که اولاً برای تمام اهل جهنم جاوید و همیشگی نیست، و اهل جهنم تمامی با یکدیگر دشمن می باشند، زیرا هر کدام گناه خود را به دیگری نسبت داده و دیگری را مقصر می دانند.

ص: 270


1- . ملک: 3 . «خداوند کسی است که هفت آسمان را روی هم آفرید، و شما در آفرینش الهی اختلافی نمی بینی، چشم را باز کن ببین آیا در نظام آفرینش شکاف و از هم پاشیدگی می بینی؟».

اگر بهشت جاودانه است، اتحاد نیز همان گونه که امری است فرازمانی باید فرازمانی باشد و اگر در بهشت صفا، صمیمیت و محبت و مهرورزی است، جامعه ای نسیم بهشتی خواهد داشت که از اتحاد و مهرورزی برخوردار باشد، و چه شباهتی زیبا بین جامعه متحد و بهشت برین، و چه زیباست که این شباهت حفاظت گردد، و همیشه اتحاد حاکم باشد.(1) فصل چهارم: اتحاد ضرورت کنونی جهان اسلام اساسی ترین فصل این مقاله، فصل چهارم است که فصل نهایی است، و سه فصل پیشین مقدمه ای است بر این فصل، یعنی پس از تحقیق واژه اتحاد، و پیشینه شفاف و روشن آن و فرازمانی بودن همگرایی، وقت آن رسیده است تا به ضرورت کنونی اتحاد جهان اسلام پرداخته و مورد تحقیق و بررسی قرار دهیم.

بدین منظور، هر چند کوتاه و فشرده علل و رموز ضرورت کنونی اتحاد جهان اسلام را مورد کنکاش قرار می دهیم.

1 _ پاسخ به فراخوان الهی اولین ندایی که گوش نوع بشر را در مسئله همبستگی و اتحاد نواخت، و او را دعوت نمود که به موضوع اجتماع توجه داشته باشند، و از کنج عزلت بیرون آورد، نداء اسلام بود که پیامبرش طبق آیات و دستورات نازله بر آن حضرت، بشر را به طور اجتماعی و جمعی به زندگی سعادتمندانه دعوت نمود و اساس دعوت به سعادت در اجتماع و اتحاد قرار داد.(2) و این فراخوان همچنان جاری است، و امروزه جهان اسلام را مورد نداء خویش قرار داده و فرا می خواند اگر روزی اوس و خزرج را دعوت به همدلی و همبستگی نمود، امروز دنیای اسلام را به انسجام دعوت می کند و می گوید:

ص: 271


1- . آیات و روایات فراوانی در این خصوص موجود است که به منظور اختصار صرف نظر می شود.
2- . امام و احیاء ارزش های اجتماعی، حجه الاسلام اختری، ص 11 .

«وَ أَنَّ هَذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیما فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَنْ سَبِیلِهِ ذَلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».(1) براساس این آیه شریفه راهی که به خدا منتهی می شود عبارت است از اجتماع و اتحاد در حرکت به سوی او. یعنی جهان اسلام باید به این حقیقت آشنا شود، و آن را درک کند که با اجتماع و اتحاد می توان راه الهی را پیمود و به سوی او حرکت کرد.

و در جای دیگر فرموده است:

«واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا».(2) کلمه «جمیعا» یعنی «همگی» تمامی جهان اسلام را مورد خطاب قرار داده و دعوت به جمع و اتحاد می کند و تأکید با عبارت «لاتفرقوا» اصرار مجدد به اتحاد و انسجام تمام مسلمانان دنیا دارد.

و در آیه دیگر فرموده است:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ».(3) خداوند تمامی اهل ایمان را خطاب کرده و از آنان می خواهد تا با اجتماع و اتحاد خود به مرز صلح و سلامتی نزدیک شوند، و با پرهیز از اختلاف و جدایی از گام های شیطان پیروی نکنند، که اختلاف و تفرقه دام شیطان و مسیر بی چون و چرای ابلیس است.

و در آیه کریمه ای دیگر فرموده است:

ص: 272


1- . انعام: 153 . «به راستی که راه مستقیم من همین است، پس از آن بیرون کنید و از راه ها و روش های دیگر تبعیت نکنید که شما را از راه خدا جدا می سازد».
2- . آل عمران: 103 _ 105 . «همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرق نشوید...».
3- . بقره: 208 . «ای اهل ایمان همگی وارد صلح و سلامت شوید و از گام های شیطان پیروی نکنید».

«و لاتکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائهم البینات».(1) در این آیه شریفه ضمن اشاره به سرنوشت ذلت بار افرادی که دچار تفرقه شدند، جهان اسلام را از تفرقه برحذر می دارد و می فرماید راه رفته را دوباره نروید، که دیگران پیموند و نه تنها سودی نبردند که دچار نابودی شدند.

آیات فراوان دیگری نیز در قرآن به چشم می خورد که همه مردم بویژه مسلمین را به اجتماع و اتحاد دعوت می کند و از آنان می خواهد که پایه اجتماع اسلامی را براتفاق و اتحاد قرار دهند تا از منافع فراوان آن بهرمند شوند.(2) با توجه به آیات پیش گفته، و آیات دیگر، یک سؤال مطرح است و آن اینکه: مگر این آیات قرآن خطاب به مسلمین نیست؟ اگر جواب مثبت است، پس چرا امروز با توجه به ضرورتی که احساس می شود مسلمین امت واحده ای نیستند؟ حرمت امامزاده را در درجه اوّل باید متولی امامزاده بداند، مگر مسلمین متولیان اسلام نیستند؟ آیا وظیفه آحاد مسلمین نیست که گوش جان به آیات روح بخش و راهگشای قرآن سپرده ولبیک گویان به ندای الهی، دست در دست هم نهاده و پاسخگوی فراخوان الهی باشند.

امروزه می طلبد که مسلمانان جهان به جای آنکه گوش به زنگ استکبار و ایادی او باشند، گوش به فرمان خداوند بود و قدردان تلاش های پیامبر، و با این پاسخ گویی، به دنیا ثابت کنند که در ادعای اسلام صداقت دارند، و پیرو واقعی قرآن هستند، و حاضرند با اجتماع و اتحاد خود بر قدرت و اقتدار اسلام بیافزایند و با این پاسخ گویی بر تثبیت و تقویت اسلام پای فشرده،

ص: 273


1- . آل عمران: 103 . «همانند کسانی که تفرقه را پیشه خود ساختند و بعد از آنکه آیات روشن آمد دچار اختلاف شدند نباشید».
2- . آل عمران: 64 ؛ انعام: 65 _ 159 ؛ روم: 32 . «در آیه سوره انعام اختلاف را در ردیف بلاهای آسمانی شمرده است».

و بر مسلمان بودن خود افتخار کنند.(1) 2 _ تحقق «امت واحده اسلامی و امت اجابت» از قرآن کریم استفاده می شود که مسلمین باید به «امت واحده اسلامی» تبدیل شده، و یک قدرت فوق العاده ای را تشکیل دهند، که در این صورت به اهداف والای توحیدی نایل خواهند شد.

در سوره انبیاء می خوانیم:

«ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون».(2) و در سوره مؤمنون می خوانیم:

«ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاتقون».(3) و در سوره آل عمران به امت اسلام، برترین و نیکوترین امت لقب داده شده است، و فرموده:

«کنتم خیر امة اخرجت للناس...».(4) سؤالی که در اینجا مطرح است و آن این که تحقق امت اسلامی، آن هم بصورت امت

ص: 274


1- . رابرت کاهلان سیاست شناس آمریکایی می گوید: گستراندن چتر دموکراسی رسالتی بود که ما بعد از جنگ سرد برای خودمان مشخص کرده بودیم. مسئله ای که هست در مصر و عربستان سعودی که متحدان اصلی آمریکا در جهان اسلام هستند برگزاری انتخابات آزاد می تواند کابوس وحشتناکی برای ما باشد. ما درباره فضیلت های دموکراسی باد در غبغب می اندازیم و در عین حال از خود کامه ای مانند ملک حسین ستایش می کنیم و از نظامیان ترکیه و پاکستان که آنها را نیروهای واقعی خود می خوانیم سپاسگزاریم. نقد دموکراسی سال 75 ش 57 .
2- . انبیاء: 92 .
3- . مؤمنون: 52 .
4- . آل عمران: 110. «شما برترین و نیکوترنی گروهی بودید که برای مردم پدیدار گشتند».

واحده که اراده حق بر آن تعلق گرفته است چگونه امکان پذیر خواهد شد؟ جواب روشن است، اگر جهان اسلام با هم متحد شدند، و دست برادری به هم دادند «امت واحده» محقق خواهد شد.

همان طور که قبلاً گفته شد: امت به معنای قصد کردن است، و منظور از گروهی از انسان هاست که در قصد کردن چیزی همدل و یکدل باشند، امت واحده اسلامی یعنی همدلی و یکدلی تمام جهان اسلام در پیمودن مسیر دین و عبودیت خدا، و در نتیجه یکدلی و هماهنگی تمام جهان اسلام برای تحقق اهداف اسلام اگر امت اسلامی بهترین و نیکوترین امت معرفی شده اند، و خداوند آنان را به عنوان «خیر امة» برگزیده است وظیفه مسلمانان در سراسر جهان ایجاب می کند که این «امت واحده» را تحقق بخشند.

چه خوب است که امت اسلامی به «امت اجابت» دست یابند، و دنیای کنونی ضرورت «امت اجابت» را احساس می کند.

در کشاف اصلاحات الفنون آمده است:

«و تطلق تاره علی کل من بعث الیهم نبی و یقسمون امة الدعوة و اخری علی المؤمنین به و هم امة اجابه».(1) امت دوگونه است: امت دعوت، و امت اجابت، امت دعوت یعنی امتی که پیامبر آنان همه را به کیش خود دعوت کرده باشد. این گونه امت در ابتدای تشکیل ادیان و کیشهاست اما گونه دوم امت اجابت است، یعنی امتی که دستورات پیامبر خود را پذیرفته و گردن نهاده اند و همه آنها را باور دارند و در راه حاکمیت آنها تلاش می کنند.

در دنیای کنونی اتحاد ضرورت است، زیرا امت اجابت در سایه اتحاد و انسجام اسلامی امکان پذیر است.

ص: 275


1- . کشاف اصلاحات الفنون، ص 91 . «امت گاهی به همه کسانی گفته می شود که پیامبری به سوی آنان مبعوص شده است و نامم آن گروه امت دعوت است، و بار دیگر امت به کسانی گفته خواهد شد که فرامین او را گردن نهاده اند و باور کرده اند و نام این گروه امت اجابت است».

سخن پایانی آنکه از جهات اجتماعی و سیاسی هم که صرف نظر کنیم، در دنیای امروز که تمام ادیان یک پارچه و هماهنگ وارد عرصه بین الملل شده و رخ می نمایانند، جهان اسلام هم برای آنکه ثابت کند امت اسلام امت واحده اجابت است، ضرورت ایجاب می کند پا به عرضه گذارده و خود را نشان دهد و در سایه این پیوند مبارک، بر حاکمیت جهانی دین اسلام رقم زند و با افتحار شاهد تحقق آن باشد.

3 _ احیاء «هویت اسلامی» گرچه در دنیای کنونی، گفتگوی تمدن ها مطرح است، اما اگر به دقت بنگریم، پوسته ای بیشتر نیست که در واقع برخورد تمدن هاست، زیرا تحت لوای همین گفتگوی تمدن ها ناجوانمردانه به برخی ادیان تاخته می شود، نسبت خشونت، دوری از منطق و استدلال، ناتوانی اداره جوامع به آنها داده می شود.

از بعد نظری، نظریه پردازان بی انصاف برخی از ادیان و مذاهب را به نقد کشیده و متهم به اتهاماتی نموده، و در این جهت هزینه های کلان نجومی را صرف می کنند.

و در بعد عملی افرادی همانند طالبان، سپاه صحابه و... را می سازند و می پردازند و به جوامع اسلامی تزریق می کنند تا هویت اسلامی را مخدوش نمایند. و اسلام را وارونه جلوه دهند. در رسانه ها با تصویر کاریکاتورهای موهن، چهره پدید آورنده دین اسلام را آن گونه که خود شایسته آن هستند نشان می دهند و اخیرا با دامن زدن به اختلافات فرقه ای و تقسیم اسلام به اسلام شیعی و سنی، تخریب و آتش زدن اماکن متعلق به اهل تسنن و تشیع بمنظور خشن معرفی کردن دین اسلام در صدد اجراء مقاصد شوم خود هستند.

آیا هویت اسلامی آن چیزی است که امروز در دنیای کنونی ارائه می شود؟ بدیهی است که هویت اسلامی بسیار زیبا، جذاب و منطقی است، اما نیازمند احیاء و تجدید حیات است.

ص: 276

برخی از نظریه پردازان با مطرح ساختن «راسیونالیسم»(1) دین اسلام را در تضاد با خود معرفی نموده و به نفی آن پرداخته اند.

عده ای دیگر با طرح لیبرالیسم و آزادی های فردی، دین اسلام را مزاحم آزادی های فردی دانسته و محدود کننده خواسته های بشر معرفی کرده اند.

در یکی دو قرن اخیر دنیای غرب با ارائه «اومانیسم»(2) اصالت انسان و انسان محوری، خدا را از زندگی انسان ها گرفت و انسان را جایگزین خدا کرد، چنان که گفته اند:

«آنچه روزگاری بر محور وجود خدا می گشت امروزه بر محور وجود انسان می چرخد».(3) برای دور کردن وحی و معارف دینی از صحنه زندگی انسان ها، برخی «ساینتیسم»(4) و سپس «آمپریسم»(5) را وارد عرصه زندگی نمودند.(6) و هر آنچه گفته شد نقشه های هماهنگ استعمار برای بیرون کردن دین و بویژه دین اسلام ناب محمدی از صحنه بوده و هست، که باید به غیرت مسلمین برخورد کند، و به مصاف این دسیسه ها رفته و خنثی کند.

طرح سه سؤال: در اینجا سه سؤال باید مطرح و پاسخ گفته شود.

سؤال اول: آیا هویت اسلامی آن چیزی است که امروز در دنیای کنونی ارائه می شود؟ آیا واقعا اسلام بی منطق و خشونت طلب است؟ آیا اسلام با خرد در تضاد است؟ آیا اسلام توان اداره جوامع را ندارد؟ آیا اسلام طالبانی مورد تأیید جهان اسلام است؟ آیا اسلام را به دو قسم تقسیم کردن اسلام شیعی و سنی صحیح است؟

ص: 277


1- . عمل گرایی.
2- . بشرگرایی و انسان محوری.
3- . مدارا و مدیریت، ص 147 .
4- . علم گرایی.
5- . اصالت تجربه.
6- . نقد و بررسی اندیشه، سید محمد امینی، ص 28 .

جواب: بدیهی است آنچه گفته شده و می شود دست ساخته استعمار و استکبار جهانی و در یک کلام دشمنان قسم خورده این اسلام است و گرنه هویت اسلامی بسیار زیبا، جذاب، منطقی و توانمند در اداره زندگی انسان هاست ولی نیازمند احیاء و تجدید حیات است.

سؤال دوم: چه کسی و یا چه کسانی باید هویت اسلامی را احیاء و معرفی کنند؟ و چهره حقیقی اسلام را به دنیا ارائه نمایند؟ جواب: متولیان اسلام باید پرده ها و غبارها را از چهره اسلام بزدایند یعنی باید جهان اسلام کمر همت بندد و سیمای اسلام راستین را به تشنگان معارف ناب آن ارائه دهد.

سؤال سوم: چگونه می توان به مصاف نقشه های دشمن رفت و چهره ناب اسلام را معرفی نمود؟ جواب: اینجاست که ضرورت اتحاد و انسجام اسلامی رخ می نماید و احساس می شود، و این جهان اسلام است که با اتحاد و انسجام خود باید از نو اسلام را آن گونه که هست معرفی کند و شاهد تجدید حیات آن باشد.

و این است ضرورت اتحاد و انسجام کنونی جهان اسلام که در کلام رهبر فرزانه انقلاب در آغاز سال 86 بدان پرداخته شد و با دلسوزی تمام حرف دل پیروان واقعی اسلام را بر زبان جاری ساخت آری اگر افرادی ناجوانمردانه به هویت اسلامی یورش برده و آن را وارونه جلوه داده اند و دستیابی تشنگان این چشمه زلال و ناب را با مشکل مواجه ساخته اند امروز انسجام اسلامی داروی درمان کننده دردهاست.

4 _ ضرورت اتحاد در آستانه تحول جهانی رئیس جمهور چک آقای فیلسوف هاول معتقد است:

«غرب زمانی که خدا را از صحنه جامعه و حیات اجتماعی خود عقب راند و دموکراسی را بر یک الگوی انسانی مدار قرار داد، همه چیز را در پای مصرف و مادی گری قربانی کرد».(1)

ص: 278


1- . اندیشه حوزه، تابستان 1378 ، ص 279 .

هاول معتقد است که راه حل خروج از این بن بست، آفریدن تمدن جدید است که بر ارزش هایی متکی باشد که در سرتاسر جهان پذیرفته شده اند.

و این تمدن چیزی نیست جز ارزش های برخاسته از فطرت پاک انسانی که اولین ندای آن سر تعظیم و تمکین فرود آوردن در مقابل آفریدگار عالم، و عمل به دستورات اوست. این تمدن جز تمدن اسلامی نیست که خداوند در قرآن به آن اشاره فرموده است:

«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّه َ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضا أَرْبَابا مِنْ دُونِ اللّه ِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ».(1) آنچه از این آیه شریفه استفاده می شود پاسخ گویی همه جانبه به بشر امروز است که از قدرت طلبی و افزون خواهی نوع خود خسته شده و به دنبال سروری مطمئن و پناهندگی امن می گرددتان جز خدا نیست.

کارل گوستاویونگ فیلسوف و روانشناس سوئیسی می گوید:

«در زمان جای خدا خالی است».(2) وی می گوید:

«اگر آدمی جانوری است که نیازمند استاد و سرور است از آن روست که آزادی خود را در نسبت با دیگر همنوعانش ناروا به کار می برد، او با آن که می خواهد قانونی در کار باشد میل دارد هرگاه بتواند خود را از پیروی آن برکنار دارد. از این روست که یک آموزگار و فرمانده باید اراده او را به فرمان آورد و به اطاعت از

ص: 279


1- . آل عمران: 64 . «بگو ای اهل کتاب بیائید از آن کلمه ای که ما و شما هر دو پذیرفته ایم پیروی کنیم: آنکه جز خدای را نپرستیم و هیچ چیز را شریک او نسازیم و یکدیگر را به جای خدای خو به پروردگاری نگیریم اگر آنان روی گردان شدند بگو شاهد باشید که ما مسلمانیم».
2- . همان، ص 278 .

اراده عمومی وادار سازد ولی از سوی دیگر خود فرمانده هم یک انسان است و از این رو او نیز اگر فرماندهی نداشته باشد چه بسا آزادی خود را به ناروا بکار خواهد برد. برترین فرمانروا باید دادگر باشد، ولی او نیز انسانی بیش نیست، گشودن این مشکل ناممکن است».(1) اما امروز دنیای اسلام با اتحاد و انسجام کامل خود می تواند این فرمانده دادگر مهربان را به صحنه آورده و تحولی عظیم در دنیا بوجود آورد، و این کار گرچه راهی طولانی بدنبال دارد اما اکسیر انسجام جهانی، سحرآمیز است و اعجاز آفرین، که اگر سران اسلام به خود آمده و بیدار شوند در آینده ای نه چندان دور شاهد تحول عظیم جهانی خواهند بود و اینجاست که ضرورت انسجام اسلامی احساس می شود و همگان را فرا می خواند تا دست در دست هم «حاکمیت خدا» را رقم زنند.

ندانی که چون با هم آیند مور ز شیران جنگی برآرند شور نظر کن بر آن موی باریک سر که باریک نیستند اهل نظر چو تنهاست از رشته ای کمتر است چو بر شد ز زنجیر محکم تر است(2) 5 _ رشد و بالندگی در سایه انسجام اسلامی امروزه جهان اسلام باید در زمره جوامع توسعه یافته باشد که چه زیباست تمثیلی که خداوند در سوره فتح به منظور ترسیم جامعه اسلامی آورده است، و در آن ضمن بیان ویژگی های جامعه نبوی و محمدی، وضعیت جامعه اسلامی را به تصویر کشیده، و اقتدار روز افزون و رشد و بالندگی و توسعه یافتگی آن را به رخ دنیا نمایانده است و اینک کوتاه و فشرده به حقایق آن اشاره می شود.

ص: 280


1- . همان، ص 278 .
2- . سعدی .

«مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّه ِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعا سُجَّدا یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ اللّه ِ وَرِضْوَانا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الاْءِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَی عَلَی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمْ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللّه ُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرا عَظِیما».(1) در این آیه جامعه نبوی به دانه ای تشبیه شده است که در زمین کاشته شود، ابتدا به صورت برگ نازکی از زمین بروید، سپس خود را نیرومند سازد، سپس روی ساقه خویش می ایستد، آن چنان با سرعت و قوت این مراحل را طی می کند که کشاورزان را به شگفت می آورد.

آری این نموداری است از جامعه نبوی و قرآنی، که قرآن اجتماعی را پی ریزی می کند که دائما در حال رشد و توسعه و انبساط و گسترش باشد.

جامعه اسلامی روز به روز باید رشد و توسعه یابد، که دنیا را با اعجاب و شگفتی وا دارد و چرا چنین نباشد؟ که اسلام در زمین دل هایی آماده کاشته شده، و عوامل رشد آن فراهم است، آنچه مهم است آنست که این دل ها به هم نزدیک تر شده و یک پارچه سازی کنند و با عمل یک پارچه سازی که امروزه در دنیای کشاورزی مدرن مطرح است، بر تأثیر شگرف اسلام در دنیا بیافزایند، اسلام یک پارچه محصول متناسب، و میوه شیرین خواهد داد.

ص: 281


1- . فتح: 29 . «حضرت محمد فرستاده خداست، یاران و همراهانش بر کافران سختگیر و با یکدیگر مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود بنگری که فضل خدا و خشنودی او را می طلبند نشانه های آنان بر اثر سجده در چهره هاشان معلوم است، این وصف حال آنان در تورات است و مثل حال شان در انجیل به دانه ای ماند که جوانه اش کافران را به خشم آورد، خدا به مؤمنین، نیکوکاران آمرزش و پاداش بزرگی را وعده داده است».

مرغ جانها را در این آخر زمان نیستشان از همدگر یکدم امان هم سلیمان هست اندر دور ما که دهد صلح و نماند جور ما قول اِنْ مِنْ اُمة را یادگیر تا به الا و خلا فیها نذیر(1) گفت خود خالی نبوده است امتیاز خلیفه حق و صاحب همتی مرغ جانها را چنان یکدل کندکه صفاشان بی غش و بی غل کند مشفقان گردند همچون والدهمسلمون را گفت نفس واحده نفس واحد از رسول حق شدندور نه هر یک دشمن مطلق بدند اتحادی خالی از شرک و دوئیباشد از توحید نی ما و توئی(2) گفته شده است سلیمان علیه السلام میان جانداران اتحادی برقرار ساخته بود که همه در کنار هم بی جنگ و جدال در صلح و آرامش بسر می بردند و امروز افرادی همانند رهبر فرزانه انقلاب سلیمان های عصر ما هستند که به دنبال چنین اتحاد و یکپارچگی به منظور تحقق اهداف والای اسلام در جامعه و به اعجاب واداشتن دنیا، دل می سوزند.(3) 6 _ انسجام اسلامی و جهانی شدن یکی ازموضوعاتی که امروزه ذهن بشر رابه خود مشغول کرده «جهانی شدن» ویا «جهانی سازی» است. جهانی شدن امری لازم و ضروری ست که به معنای «گسترش پیوندها بین جوامع» می باشد. یعنی مردم از لحاظ فرهنگی و روانی به مرحله ای برسند که محدودیت های ملی و منطقه ای را پشت سر گذاشته و عرصه گسترده تری بوجود آورند، البته این مسئله در عین حال که آثار و منافع فراوانی در پی دراد با چالش های زیادی نیز روبروست. که مجال پرداختن

ص: 282


1- . یونس: 19 .
2- . مثنوی مولوی.
3- . اسلام آئین همبستگی، بی آزار شیرازی، ص 13 .

به آن در این مقال کوتاه نیست.(1) و «جهانی سازی» ترکیبی است که از سوی موج سواران دنیا تزریق و القاء می شود چون قصد دارند به نفع خود مصادره کنند و بگویند: دنیا یک دهکده است و کدخدایی آن برعهده ماست لذا این پدیده را به معنای مرکزیت یافتن شرکت های چند ملیتی در شکل دادن به جغرافیای تحول جهانی تعریف کرده اند و معتقدند که دولت ها توان چانه زنی خود را نسبت به چند ملیت ها از دست داده اند و نزدیک به چهل هزار شرکت در سراسر جهان و یکصد و هشتاد هزار شرکت اقماری وابسته به خود دارند که نبض جهان را در اختیار گرفته اند.(2) کارشناسان مربوطه می گویند:

«با ظهور دهکده جهانی و گسترش مبادلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، بازیگران غیردولتی و غیررسمی همچون شرکت های فراملی و چند ملیتی، و بالاخره با گسترش نظام اقتصادی و سیاسی، دولت ها به عنوان اصلی ترین بازیگر با محدودیت های بسیار گسترده و جدی روبرو شده اند و جایگاه بلامنازع خود را در این زمینه با دیگر بازیگران ملی و بین المللی تقسیم می کنند».(3) جان گفتار این است که در رابطه با پدیده جهانی شدن اگر چه موجب شکل گیری تنوع افزون تری خواهد شد اما باید جهان اسلام را که بیش از یک میلیارد می باشد به این اندیشه وا دارد که اثرگذار باشد، و به هدایت این موج عظیم و متلاطم بپردازد.

عوامل تأثیرگذاری جهان اسلام در جهانی شدن اثر گذاری و میزان آن توسط جهان اسلام به چند چیز بستگی دارد:

ص: 283


1- . مجله راهبردی، شماره 36 ، ص 172 .
2- . همان.
3- . همان، مصاحبه با دکتر داریوش زنجانی.

1_ اعتقاد به ارزش ها و توانمندی جهان اسلام؛ که بحمداللّه بالغ بر یک میلیارد انسان معتقد به ارزش ها و معتقد به توانمندی بخاطر وابستگی به نیروی لایزال الهی که «ان اللّه علی کل شی ء قدیر»(1) در جهان وجود دارد.

2 _ انگیزه قوی و نیرومند در فراگیر شدن اسلام؛ که چنین انگیزه ای نیز بخاطر باور به این حقیقت که در قرآن و سنت وعده جهانی شدن اسلام داده شده است.

«هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَی بِاللّه ِ شَهِیدا».(2) قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله:

«لایبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لا دبر الا و ادخله اللّه کلمه الاسلام اما بعز عزیز و اما بذیل ذلیل».(3) در میان مسلمین وجود دارد.

3 _ اتحاد و انسجام جهانی: که یک میلیارد و اندی مسلمان معتقد به ارزش ها و تصور به توانمندی و باورمند به تحقق وعده الهی در کنار یکدیگر. متحد و منسجم می توانند کل جهان را تحت الشعاع قرار داده و بالاترین تأثیر را درخصوص این پدیده داشته باشند و شاهد تحقق فراگیر شدن جهان اسلام در آینده ای نه چندان دور باشند که پیام این مقاله است و با توجه به سخن کارشناسان مربوطه زمینه اتحاد فراهم است و اینجاست که این ضرورت به روشنی احساس می شود.

حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتفاق، جهان می توان گرفت(4)

ص: 284


1- . بقره: 284 . «خداوند بر همه چیز تواناست».
2- . فتح: 28 . «خداوند کسی است که فرستاده اش را بمنظور هدایت گسیل داشت تا آن را بروز سازد و بر حقیقت این سخن گواهی خدا کافی است».
3- . مجمع البیان، ج 3 ، ص 25 ؛ المیزان، ج 9 ، ص 341 ؛ الدرالمنشور، ج 3 ، ص 232 .
4- . حافظ شیرازی.

7 _ علاج واقعی مشکلات جهان اسلام رهبر فرزانه انقلاب در دیدار مسئولان، سفرای کشورهای اسلامی در ایران و جمعی از میهمانان شرکت کننده در کنفرانس وحدت اسلامی فرمودند:

«امروز مهم ترین نیاز دنیای اسلام و علاج واقعی همه مشکلات مسلمانان، اتحاد و انسجام اسلامی است».

اگر نگاهی هر چند گذرا به پیرامون خود در جهان اسلام بیافکنیم مشکلات فراوانی را به چشم خود مشاهده خواهیم کرد.

آیا بدبین بودن بسیاری از مذاهب و فرق اسلامی نسبت به یکدیگر، مشکل جهان اسلام نیست؟ آیا وضعیت پیش آمده برای فلسطین اشغالی و سلطه سفاکان و خون آشامان صهیونیست بر آنان مشکل جهان اسلام نیست؟ آیا کشتارهای انبوه مردم عراق بدست نیروهای مهاجم اشغالگر در عراق مشکل جهان اسلام نیست؟ آیا آوارگی ملت مظلوم افغانستان و عراق، مشکل دنیای اسلام نیست؟ آیا محاصره مسجدالاقصی قبله اول مسلمین بدست یهودیان سیاسی، مشکل عالم اسلام نیست؟ آیا اهانت به بنیانگذار مکتب اسلام در حد بسیار گسترده، مشکل جهان اسلام نیست؟ آیا محروم کردن مسلمانان از حق مسلم خود در صحنه های مختلفی همانند بهره وری از انرژی هسته ای مشکل عالم اسلام نیست؟ و ده ها و صدها مشکل دیگر که پیش روی تمام مسلمین خود را بوضوح نشان می دهد و رخ می نمایاند علاج این مشکلات، و داروی درمان دردهای یاد شده دو چیز است. نخست بیداری اسلامی و دیگر انسجام جهان اسلام، که در سایه بیداری اسلامی و اتحاد و انسجام تمام مسلمین دردها درمان و مشکلات به سامان خواهد رسید.

ص: 285

و رسول گرامی اسلام فرموده است:

«من اصبح و لایهتم بامور المسلمین فلیس منهم، و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین ولم یجبه فلیس بمسلم».(1) دو دل یک شود بشکند کوه را پراکندگی آرد انبوه را دو دل یک شود بشکند کوه را پراکندگی آرد اندوه را(2) در این گفتار راهگشای پیامبر گرامی اسلام به دو کلمه «اهتمام» و «اجابت» برمی خوریم که هر کدام به دو صورت محقق می شود، اهتمام و اجابت فردی، اهتمام و اجابت گروهی بدیهی است اهتمام و اجابت گروهی از تأثیر و ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود، و گرنه اگر فردی از افراد مسلمان با مشکلات جهان اسلام و فراخوان آنان آشنا باشد و بخواهد تنهایی اقدام کند نتیجه ای نخواهد گرفت، زمانی نتیجه حاصل خواهد شد که تمام مسلمین متحد و یکپارچه برای حل مشکلات جامعه اسلامی دست در دست هم نهاده و اقدام کنند که در این صورت با تشکیل همایش ها، و برنامه ریزی و تدبیر مناسب خواهند توانست به علاج تمام مشکلات بپردازند و به امید آن روز.

8 _ گرایش روز افزون جهان اسلام امروز فرصت بسیار ارزشمندی پیش روی جهان اسلام قرار گرفته است و آن گرایش روزافزون دنیا به اسلام است.

اخبار و اطلاعات فراوانی حکایت از چنین گرایشی در سطح جهان دارد، در قلب غرب و اروپا انسان هایی از دموکراسی غربی و اروپایی به ستوه آمده و راه حقیقی خود را یافته اند.(3)

ص: 286


1- . کافی، ج 1 ، باب اهتمام به امور مسلمین.
2- . نظامی گنجوی.
3- . در نشریه های مختلفی مثل صحیفه، جامعه مدرسین و... به آمار گرایش دنیا به اسلام اشاره نموده است.

اگر جهان اسلام از این فرصت استفاده صحیح نکند و همچنان مشغول جنگ و ستیزهای درونی و فرقه ای باشد فرصت ها تبدیل به تهدید و آسیب خواه شد و جوامع اسلامی را از درون استحاله خواهد کرد.

راه چاره چیست؟ چگونه می شود از فرصت ها استفاده کرد؟ راه چاره و درمان دردها اتحاد و انسجام اسلامی است، اگر مسلمانان اختلافات جزئی و نقاط افتراق بین خود را کنار بگذارند و بر نقاط مشترک تکیه کنند و آنها را اصل بدانند و تازه ره یافتگان را در آغوش پر مهر و عطوفت انسجام اسلامی پناه دهند روز به روز این گرایش ها بیشتر و افزون تر خواهد شد و آمار جمعیت اسلامی انبوه تر و آنان را برای رسیدن به اوج اقتدار نزدیک تر خواهد نمود که:

«إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللّه ِ وَالْفَتْحُ * وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللّه ِ أَفْوَاجا * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابا».(1) سپاسگزاری از گرایش مردم به اسلام یک فرمان الهی است و استغفار و طلب آمرزش بخاطر کوتاهی های احتمالی فرمانی دیگر است.

9 _ انسجام اسلامی و اقتدار همه جانبه جهان اسلام با داشتن بخشش عظیمی از ثروت های جهان و نیروی انسانی کافی می تواند به اقتدار همه جانبه دست یابد، اما این اقتدار در سایه انسجام و اتحاد بدست خواهد آمد.

مؤلفه های اقتدار اقتصادی عبارت است از سرمایه، تکنولوژی، بازرا مصرف، نیروی کار و انرژی، و امروز بیشترین سرمایه ها و نیروی کار و بویژه انرژی در اختیار جهان اسلام است. 63 درصد انرژی دنیا در قلب کشورهای اسلامی و خاورمیانه است.

آمریکا اخیرا شعاری را مطرح ساخته است تحت عنوان «حکومت بر دنیا و رهبری دنیا با کنترل بر انرژی دنیا».

ص: 287


1- . سوره نصر. «آن هنگام که یاری و گشایش خدایی آورد، دیدی که مردم گروه گروه وارد دین خدا می شوند پس به سپاس خدا یت مشغول شو و از او طلب آرمزش کن که او بسیار توبه پذیر است».

کسانی همچون فرید من و کارشناسان نفتی هشدار می دهند که آمریکا باید مسلمانان را در زمینه های نفت و انرژی خلع سلاح نماید.

بوش امیدوار است با تکیه بر مخازن دست نخورده عراق که کارشناسان، آن را دارای توان رقابت با نفت عربستان می دانند قدرت نفت مسلمانان را برای آینده کاهش دهد.

چرا باید استکبار جهانی منافع غنی اسلامی در کشورهایی مثل عراق را در اختیار بگیرد؟ چرا باید استکبار در مناط جغرافیایی سوق الجیشی اسلامی مثل فلسطین، لبنان و... تسلط داشته باشد؟ فلسفه عمده آن نبود یک انسجام همه جانبه در میان جهان اسلام و امت اسلامی است که امید است به خود آمده و منابع انبوه و غنی خود را ببینند، و به جای مشت و لگد زدن به سر و جان یکدیگر و مطرح ساختن نقاط نه چندان مهم افتراق، به استخراج و بهره وری ثروت های طبیعی خدادادی که در اختیار آنهاست بپردازند و دست استکبار را کوتاه نمایند و مقتدرترین امت جهانی را پی ریزی کنند.

10 _ اتحاد و انسجام اسلامی و عزت بدیهی است عزت خواهی یکی از خواسته های تمام انسان هاست. هر فردی از افراد انسان ها می خواهد در جامعه از عزت و سرافرازی برخوردار باشد. این قانون در ملت ها و گروه ها نیز جریان دارد که: «و للّه العزه و لرسولة و للمؤمنین»(1) عزت حقیقی از آن خدا، پیامبر و اهل ایمان است نکته این جاست که این عزت را چگونه باید تحصیل کرد؟ راه های زیادی برای بدست آوردن عزت نام برده اند که یکی از آنها اتحاد و انسجام است و امروز ضرورت اتحاد بمنظور کسب عزت دنیای اسلام بر همگان روشن و قطعی است.

امیر مؤمنان علیه السلام به این مطلب اشاره کرده و فرموده است:

ص: 288


1- . منافقون: 8 . «همانا عزت و سربلندی مخصوص خدا، پیامبر و هل ایمان است».

«والعرب الیوم و ان کانوا قلیلاً فهم کثیرون بالاسلام، عزیزون بالاجتماع».(1) آری امت اسلام هرچند کم باشند بخاطر اسلام زیادند و اگر اتحاد را پیشه کنند از عزت جهانی برخوردار خواهند شد. تاریخ عزت امت اسلامی در صدر اسلام را بخاطر گرایش به اسلام و عقد اخوت و برادری ثبت نموده است بنحوی که بی مانند است و نمونه اش ثبت نشده است.

11 _ مطلوبیت نفسی اتحاد و انسجام اسلامی با توجه به آنچه گفته شد به عوامل ضرورت اتحاد و انسجام پرداختیم و به قطره ای از دریای بیکران اشاره نمودیم. اما در پایان مقاله می خواهم به مطلوبیت نفسی اتحاد و انسجام اشاره کوتاهی داشته باشم یعنی با صرف نظر از آثار و پیامدهای مثبت و گران سنگ اتحاد «و به تعبیر دیگر طریقت اتحاد و انسجام» ارزش والای اتحاد دارای موضوعیت است، یعنی نفس اتحاد مطلوب و پسندیده است. هم خرد و هم شرع به مطلوبیت نفس اتحاد و انسجام اذعان دارند. لذا امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود:

«قد امتن علی جماعه هذه الامة فیما عقد بینهم من حبل هذه الألفه... و یأمرون الی کنفها بنعمه لاتعرف احد من المخلوقین لها قیمه، لانها ارجح من کل ثمن و اجل من کل خطر...».(2)

ص: 289


1- . نهج البلاغه، خ 146 . «جامعه عرب امروز گرچه اندکند ولی به کمک اسلام زیادند و بواسطه وحدتی که دارند عزیزند».
2- . نهج البلاغه، خطبه 192 . «خداوند براین امت اسلامی منت گذارده که پیمان برادری و وحدت بین آنان برقرار ساخت که در سایه آن زندگی کنند نعمتی بود که هیچ ارزشی نمی توان همانند آن تصور کرد زیرا از هر ارزشی گرانقدرتر و از کرامتی بالاتر بود».

آری اتحاد یک نعمت الهی و خدادادی است که فی نفسه مطلوب و از هر ارزشی و کرامتی برتر است و شایسته است مسلمین به دنبال این ارزش مطلوب و ذاتی باشند و در میان خود تقویت و مستحکم نمایند و بویژه در دنیای کنونی ضرورت بیشتری به خود گرفته است.

ص: 290

اتحاد ملّی و انسجام اسلامی رمز پیروزی عسکری اسلامپور کریمی

مقدمه سال جاری از سوی مقام معظم رهبری به نام سال «اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی» نام گذاری گردید. اتّحاد و انسجام، از جمله مفاهیم کلیدی و برجسته در مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی است. افزون بر این، این گونه مقولات در مباحث مربوط به توسعه سیاسی و اقتصادی هر کشور نقش اساسی ایفا می کند؛ به طوری که اتّحاد ملّی در شکل گیری سامانه نظام سیاسی و اداره آن امری مسلّم و اجتناب ناپذیر است. اساسا بدون اتّحاد و همبستگی ملّی، امکان توسعه، رشد و تعالی یک کشور میّسر نیست.

از دیدیگاه سیاسی، اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی نقش به سزایی در تثبیت هرنظام سیاسی دارد. به فرموده مقام معظم رهبری، همبستگی و اتّحاد ملّت، مشارکت عمومی و اعتصام به ایمان الهی، مهم ترین سلاح های ملّت ایران برای خنثی سازی توطئه ها و تمهیدات دشمن هستند.

امروزه، وحدت و همبستگی ملّی در ایران اسلامی و دنیای اسلام، بزرگ ترین مانع در برابر دشمنان آزمند و کینه توز است. دشمنان قسم خورده اسلام و انقلاب تمام تلاش های خود را بر تفرقه افکنی و یأس آفرینی در میان مسلمانان متمرکز ساخته اند و این دو شعار، خنثی کننده تمام برنامه های دشمنان خارجی و عوامل سر سپرده داخلی آنان است.

ص: 291

بدین مناسبت، در این نوشتار برآنیم مفهوم اتّحاد و انسجام اسلامی و مبنا و اساس قرآنی و روایی و عوامل و آثار و برکات آن و فلسفه اختلاف و راهکارهای تحقق اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی را در آموزه های اصیل اسلامی مورد بررسی قرار دهیم.

فلسفه نام گذاری سال 1386 مقام معظم رهبری سال 1386 را بنا به رویه سال های گذشته سال «اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی» نام گذاری نمودند. از نظر معظم له این رویّه یک نوع هدف گذاری است که شناسه راهبردی نظام را در آن سال مشخص می سازد و دستگاه های اجرایی، قانون گذاری و قضایی با تدارک طرح ها، لوایح، آئین نامه ها و مقّررات اداری و رسانه های کشور در مسیر نهادنیه شدن آن الگوها باید با تبیین و تشریح ضرورت ها. نیازهای استراژیک کشور، بستر مناسب را جهت تدوین الگویی جامع همراه با ضمانت های لازم فراهم سازند. از سوی دیگر، پایان هر سال به معنای پایان فلسفه وجودی آن نام گذاری نبوده و نخواهد بود بلکه پایان هر سال و آغاز سال دیگر باید به عنوان زیر بنای شکل گیری زنجیره ای مستحکم از مطالبات رهبری باشد که با گذشت زمان، هر سال بر حلقه های آن مطالبات افزوده شده و حجم و ضرورت بر آورده شدن آن مطالبات نیز دو چندان شود.

در هر ملّتی وحدت و همبستگی مردم موجد تلاش مشترک برای دستیابی به اهداف ملّی و مانع بروز طغیان ها و کینه توزی ها می شود. این مهم راه رسیدن به سعادت را که غایت و نهایت محسوب می شود، فراهم می کند.

سال گذشته، شاهد اجرای پروژه جدید آمریکائی ها در گسترش سفره بحران و فشار بر کمربند امنیتی ایران بودیم. براساس داده های این پروژه که حاصل مطالعات و نشست های متعدّد مؤسسات پژوهشی ایلات متّحده هم چون آمریکن اینتر پرایز، شورای روابط خارجی، کارنگی، هریتیج و چند دانشگاه دیگر آمریکایی است، از ایران به عنوان یک هدف سخت نام برده شده که حمله نظامی و اشغال آن با هدف تغییر رژیم، امری ناممکن می باشد؛

ص: 292

از این رو ایالات متحده برای مهار و تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران، چاره ای جز روی آوردن به سیاست مهار و جنگ سرد ندارد. این سیاست مبتنی بر تعامل همراه با درگیری، بحران آفرینی، ناامن سازی، تماس محتاطانه و گزینشی، حمایت از اپوزیسیون داخلی و خارجی، دامن زدن به نافرمانی مدنی و... می باشد؛ براین اساس، اتّخاذ شعار «اتّحاد ملّی» که بیشتر با اوضاع و احوال داخلی کشور مرتبط است می تواند در راستای توجّه جدّی به موارد ذیل باشد:

1 _ ورود به مرحله سرنوشت ساز مسئله هسته ای ایران؛ 2 _ در پیش بودن انتخابات مهم هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی؛ 3 _ وجود برخی ناامنی ها در کشور، از قبیل حوادثی چون تاسوکی زابل، بمب گذاری زاهدان، انفجارهای خوزستان، آشوب های آذربایجان، تجمّعات معلمان، اعتراض های صنفی رانندگان اتوبوس های شهری و... که همگی در راستای سیاست بحران آفرینی آمریکا در ایران است؛ 4 _ تلاش گسترده دولت و ملّت برای تحّقق برنامه های چشم انداز بیست ساله.

از سوی دیگر فلسفه انتخاب شعار «انسجام اسلامی» نیز می تواند به دلائل ذیل اتّخاذ شده باشد:

1 _ در کنار پروژه برهم زدن یک پارچگی عمومی در داخل، غرب طرح انزوای سیاسی ایران در منطقه جهان اسلام و فضای بین المللی را هم دنبال می کند؛ 2 _ رشد روز افزون درگیری شیعه و سنّی در عراق و منطقه و تحریک دولت ها و علمای اهل تسنّن از طریق بزرگنمایی در موازنه قدرت شیعیان؛ 3 _ بن بست حاصله در اعمال فشار بر دولت حماس جهت رسمیّت شناختن رژیم صهیونیستی؛ 4 _ تلاش آمریکا برای تشکیل ائتلاف منطقه ای بر ضدّ جمهوری اسلامی ایران؛ 5 _ ناکامی غرب در حذف مقاومت لبنان از طریق عمّال داخلی این کشور.

ص: 293

با توجّه به موارد یاد شده، مقام معظم رهبری در کنار «اتّحاد ملّی» بر موضوع «انسجام اسلامی» نیز تأکید فرمودند. در واقع سکاندار نظام اسلامی، راهبرد اداره نظام را معطوف به مرزهای سیاسی و جغرافیایی ایران نکرده و دایره آن را به کشورهای منطقه و جهان اسلام نیز گسترش داده است.

مفهوم اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی اتّحاد به معنای یکی شدن، در اصل ریشه «وحد» به مفهوم یکتایی و یگانگی است(1) که در فرهنگ اسلامی از دیدگاه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته و در اصطلاح هریک از اندیشمندان علوم گوناگون، معنای ویژه ای دارد. مثلاً فلاسفه، وحدت و اتّحاد را مقابل کثرت دانسته و گفته اند: وحدت از اموری است که قابل تمدید و تعریف نمی باشد، مگر به مقابله با کثرت؛ البّته از بحث در جنس و وحدت در نوع وحدت در کیف و وحدت کمّ و وحدت در وضع و در اضافه، صرف نظر می شود و نیز از وحدت وجود و تفاوت میان عقیده الهیّون و طبیعیّون در این باره، می گذریم و در مقام بیان این که وجود، دریای بیکران است و موجودات همه امواج اویند و امواج عین دریا هستند، نیستیم، امّا در عین حال، امواج، خود موجودند و امواج عین دریا اند و در عین حال دریا هستند.

علامه شیخ محمد نجّار، در مجلّه الازهر، شماره رمضان 1377 هجری، گفته است: وحدت در لغت به معنای یگانه بودن، یکی بودن است؛ ولی هم اکنون، این کلمه به معنای اتّحاد و یکی شدن دو چیز و بیش از دو چیز بکار می رود و مثلاً می گویند: وحدت دولت ها، وحدت قوانین تجارت. و به قول ابوالبقاء در کلیات:

«الوحدةُ کونُ الشی ء بحیثُ لاینقسمُ و تُطلِقُ و یُراد بها عدمُ التجزِئِة و الا نقسام».(2)

ص: 294


1- . ترتیب العین، ص 842 .
2- . به نقل از دکتر محمد محمود حجازی، الوحدة الموضوعیة فی القرآن الکریم، ص 32 .

گاهی وحدت مرام گویند، یعنی گروهی در یک مرام و مقصد اشتراک داشته باشند، گاهی وحدت ملّی گویند، یعنی اشتراک همه افراد یک ملّت در آمال و مقاصد، چنان که به منزله مجموعه واحدی به شمار آیند.

با توجه به این تعریف، می توان وحدت ملّی را اشتراک همه افراد یک ملت در آمال و مقاصد خویش دانست؛ به گونه ای که به منزله مجموعه واحدی به شمار آیند اندیشمندان علوم سیاسی وحدت ملّی را از ارکان قدرت سیاسی دانسته اند که از چگونگی واکنش مردم در دفاع از منافع ملّی و مصالح کشور حکایت می کند.

«اتّحاد ملّی» و «انسجام اسلامی»، دو اصل مهم از اصول بنیادی جوامع اسلامی و دو حلقه اتّصال از حلقه های زنجیره ثبات نظام اسلامی و جهان اسلام وارد می شود، اصل اتّحاد ملّی به داخل مرزهای کشورمان محدود شده و اصل انسجام اسلامی فراتر از مرزهای کشورمان بوده که در صورت عدم التفات کافی، ممکن است کلّ جهان اسلام را تحت الشعاع خویش قرار داده و در مواجهه با دیگر مکاتب آسمانی بزرگ، آن چنان که شایسته نام و شخصیّت این دین جاوید است، نتواند از حقّانیت و اکمال خویش دفاع نماید.

«انسجام اسلامی»، یعنی ملّت های مسلمان جهان با هم با تکیه بر مشترکات دینی، متّحد و همگام باشند. بنابراین، واژه انسجام، کلمه ای است که بالاتر از مسئله وحدت است؛ زیرا اگر وحدت در اندیشه، فکر، نیّت و قلب است، انسجام یک وحدت رویّه ای را در عمل و عکس العمل بیرونی تداعی می کند. از این رو، انسجام اسلامی نه تنها در عرصه داخلی، بلکه با تأکید بیشتر در عرصه منطقه و بین المللی جهان اسلام مطرح نظر می باشد.

اگر مجموعه گروه ها و احزاب در کشور و مجموعه مذاهب، ارتباط خود را بر مبنای مشترکات یکدیگر تنظیم کنند، شاهد بلوغ سیاسی و رشد اخلاقی و معنوی در کشور و کلّ بلاد اسلامی خواهیم بود. مسئولان جهان اسلام، سازمان کنفرانس اسلامی، متفکّران جهان اسلام، به ویژه علمای اهل سنت و شیعه باید با طراحی متعدّد و هم فکری در جهت حفظ انسجام اسلامی که عامل مهم اقتدار هر چه بیشتر امّت اسلامی، بکوشند و در جهت خنثی سازی توطئه ها علیه جهان اسلامی طراحی های لازم را انجام دهند.

ص: 295

اتّحاد در آینه آیات و روایات وحدت و همبستگی، قانون حاکم بر تمام هستی است. قطرات باران با هم گرایی دریاها را تشکیل می دهند. مولکول بدن انسان با همسویی، سلامت بدن را تأمین می کنند. حیوانات مانند مورچه ها.... با همگرایی از آسیب های دشمن خودشان را حفظ می کنند براین اساس، نظام آفرینش نظام توحید و وحدت گرایی است.

در عالم تشریع نیز، جامعه بشری باید از قانون وحدت پیروی کند، تا همسو با نظام هستی شود. فردگرایی و اختلافات غیراصولی سبب می شود که مصالح فردی و عمومی تهدید شود و افراد جامعه طعمه تفرقه انگیزان شوند.

وحدت و یک پارچگی مسلمانان و لزوم اتّحاد و اتّفاق کلمه میان آنان، بلکه ضروروت توحید کلمه بر محور کلمه توحید برای همه موحّدان و خداپرستان، از تعالیم و آموزش های اساسی آیین اسلام و از اصول فرهنگ قرآنی است.

قرآن کریم در آیات متعددی به ضرورت وحدت و همبستگی در بین امّت اسلامی با واژگان مختلف توصیّه و تأکید نموده است. این صحیفه بزرگ آسمانی امّت را به وحدت و همبستگی فرا می خواند و تعابیر زیادی در این باره به کار می گیرد که جملگی بیانگر اهتمام ویژه اسلام به این مهم است؛ از جمله: «وسطا»،(1) «واعتصموا»،(2) «رابطوا»،(3) «الّف بین قلوبکم»،(4) «اصلاح بین الناس»،(5) «مودّة»،(6) «تعاونوا»،(7) «امت واحده»،(8) «اخوه»(9)

ص: 296


1- . بقره: 143 .
2- . آل عمران: 103 .
3- . همان: 200 .
4- . همان: 103 .
5- . نساء: 114 .
6- . همان: 73 .
7- . مائده: 2 .
8- . یونس: 19 .
9- . حجرات: 10 .

و... افزون براین، قرآن کریم نه تنها امّت اسلامی، که اهل کتاب را به اتّحاد و همبستگی حول محور توحید فراخوانده، آنان را توصیّه به اجتناب از تفرقه می کند.

قرآن کریم در باب دعوت اهل کتاب (یهودیان و مسیحیان و زرتشت بنابرقول عده ای) به وحدت و همبستگی، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:

«بگو ای اهل کتاب! بیایید به یک مشترک میان ما و شما اتفاق داشته باشیم و آن این است که نپرستیم جز خدا را و چیزی را شریک او قرار ندهیم...».(1) این آیه شریفه «ندای وحدت و همبستگی» در برابر اهل کتاب است، قرآن به آنان می فرماید: شما ادعا می کنید، و حتّی معتقدید مسئله «تثلیث» (اعتقاد به خدایان سه گانه) منافاتی با «توحید» ندارد، و از این رو قائل به «وحدت در تثلیث» می باشید، و همچنین «یهود» در عین سخنان شرک آمیز و «عزیر» را فرزند خدا دانستن، مدّعی توحیدند. قرآن به آنان اعلان می نماید که همه شما در اصل «توحید» خود را مشترک می دانید؛ پس بیائید تا با اتّحاد خود، این اصل مشترک را پاس بداریم و آن را بدون هیچ گونه پیرایه ای زنده کنیم، و تفسیرهای ناروا که ثمره آن شرک و دوری از توحید ناب است، خودداری کنیم.

ناگفته پیداست که در این آیه شریفه، هدف مشترک از قبیل آزادی از سلطه همنوعان و پذیرفتن سلطنت خداوند و بندگی او، محور وحدت و همبستگی ادیان الهی شمرده شده و کاملاً روشن است که این اهداف مشترک، همان اصول عقائد است.

خداوند متعال در آیه ای دیگر به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم دستور می دهد:

«قُل اِنَّما اَعِظُکُم بِوحِدَةٍ اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنی وفُردی...».(2)

ص: 297


1- . آل عمران: 64 .
2- . سبأ: 46 .

این آیه هدف اصلی اسلام را در این جمله خلاصه می کند که: همه اعمال و افکار باید برای خدا باشد و نه غیر او.

برای یافتن اهمیّت اتّحاد از دو زاویه می توان به مسئله نگاه کرد. یکی این که منافع اتّحاد مورد توجّه قرار گیرد و دیگر این که ضررها و خسارات ناشی از اختلاف مورد توجه واقع شود.

امّا در مورد اوّل (منافع و برکات اتّحاد)، این است که در پرتو آن، چه مشکلاتی، حل می گردد و چه بسیار، ناشدنی ها، که به واقعیّت می پیوندد، مسئله ای بدیهی است.

حفظ وحدت و همبستگی در صدر اسلام، موجب انسجام و فشردگی مسلمانان شد، آنان در پرتو همین همدلی و هماهنگی توانستند بر خیل عظیم دشمنان مختلف فائق آیند و به امتیازات فوق العاده دست یازند؛ بر همین اساس، قرآن کریم یکی از عمده ترین و سازنده ترین اهداف رسالت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم را تألیف قلوب و ایجاد انس و تفاهم به جای خصومت و دشمنی بیان می دارد. این صحیفه آسمانی در ضمن آن که همگان را به هم گرایی و همبستگی فرا می خواند، از وحدت امت اسلامی به عنوان نعمت یاد نموده و اختلاف را در ردیف عذاب الهی معرفی می نماید.(1) آری؛ یکی از بزرگ ترین عوامل پیروزی مسلمانان صدر اسلام بر جهان کفر و شرک و الحاد، اتّحاد و همبستگی امّت اسلامی بود و امّت نوپای اسلام در اثر ایمان و وحدت به آن عظمت و قدرت رسید. چنان که ضعف و انحطاط مسلمانان در اختلاف و تشتت و فراموش شدن ارزش های اصیل اسلامی به وجود آمد.

علاوه بر تأکیدات قرآن کریم به اتّحاد امّت اسلام، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و جانشینان معصوم وی که ناطق و مفسّر قرآن بودند نیز در دستیابی امّت به وحدت و یک پارچگی از هیچ کوششی دریغ نورزیدند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برای پیشبرد دین مقدس اسلام نخستین ندایی که سر داد، آوای دلنشین وحدت بود، وحدت بر مبنای وحدت معبود: «قولوا لا اله الاّ اللّه تفلحوا»؛ این ندای آسمانی

ص: 298


1- . آل عمران: 103 .

اولاً موجب طرد خدایانی که هر قوم برای خود ساخته بودند و با تعلّق به آن، خود را از دیگران جدا و گاه برتر می دانستند، می گردید و ثانیا وحدت عقیده، وحدت هدف و عمل را نیز در پی داشت؛ زیرا «الایمان قول و عمل».

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم می دانست، مهم ترین عاملی که موجب اختلاف و چنددستگی آنان است، تعصبات نژادی و قومی است که در هدم آن فرمود:

«ایها الناس کلکم لآدم و آدم من تراب لافضل لعربی علی عجمی الاّ بالتقوی».(1) همه شما فرزندان آدم هستید و آدم از خاک آفریده شده، عرب نمی تواند بر غیرعرب برتری داشته باشد، مگر به پرهیزگاری.

و نیز از آن حضرت روایت شده که فرمود:

«آنان که به قومیت خود افتخار می کنند، آن را رها کنند؛ زیرا آن جز ذغالی از ذغال های جهمنم نیست و اگر از این کار دوری نکنند، نزد خداوند از سوسک هایی که کثافات را با بینی خود حمل می کنند، پست تر هستند».(2) همچنین از قول خداوند، ابلاغ فرمود که نژاد و تشعبات قبیله ای، تنها برای شناسائی و معرفی مخلوقات است، نه این که خود موجب امتیاز باشد:

«ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم، و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم، تا یکدیگر را بشناسید، ولی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست، خداوند دانا و خبیر است».(3) این آیه شریفه بعد از آن که بزرگ ترین مایه مباهات و مفاخره عصر جاهلی، یعنی نسب

ص: 299


1- . تحف العقول، ص 34 ، طبع مکتبة الصدوق.
2- . سنن ابی داود، ج 2 ، ص 624 ، چاپ اول، سال 1371 ، ناشر مصطفی البانی.
3- . حجرات: 13 .

و قبیله را مردود می شمرد، به سراغ معیار واقعی ارزشی رفته می افراید:

«گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست».

بدین ترتیب، قرآن بر تمام امتیازات ظاهری و مادی که اعراب جاهلی برای خود می پنداشتند، خطّ بطلان کشیده و اصالت و واقعیّت را به مسئله تقوا و پرهیزکاری و خداترسی می دهد، و می فرماید برای تقرّب به خدا و نزدیکی به ساحت قدسی او هیچ امتیازی جز تقوا مؤثر نیست.

از دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، هیچ عاملی نباید وحدت و انسجام امّت اسلامی را خدشه دار کند و با هر آنچه که این اتّحاد و همبستگی را خدشه دار می کند، باید مبارزه کرد؛ حتّی به قیمت تخریب مسجد ضرار. این حرکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نشان از اهتمام جدّی آن حضرت به وحدت امّت اسلام دارد.

در گفتار پیشوایان معصوم علیهم السلام با تعابیری جالب و عمیق به مسئله اتّحاد و برادری ترغیب شده و از هرگونه پراکندگی و اختلاف نهی کردیده است، و در بعضی از این موارد به دلیل آن نیز اشاره شده است، به عنوان نمونه، به برخی از سخنان گوهربار آن بزرگواران اشاره می کنیم:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بین پیروان خود عملاً اتّحاد و برادری را برقرار نمود و قولاً آن را در مواطن عدیده تأکید نمود؛ چنان که در هنگام عقد اخوّت مهاجر و انصار فرمود:

«المسلم اخ المسلم لایظلمه و لایسلمه».(1) مسلمان برادر مسلمان است که نه به او ظلم می کند و نه وی تسلیم ستمکار می نماید.

و نیز فرمود:

«المؤمن للمؤمن کالبنیان یشدّ بعضه بعضا، ثمّ شبّک بین اصابعه».(2)

ص: 300


1- . صحیح بخاری، کتاب المظالم، باب لایظلم المسلمُ المسلمَ.
2- . همان، کتاب الادب، باب فضل تعاون المؤمنین.

مؤمن برای مؤمن چون بنایی است که هر خشتی موجب محکمی خشت دیگر آن است؛ آن گاه برای تأکید سخن، انگشتان مبارکش را میان هم نمود. همچنین فرمود:

«المسلمون یَدُ علی مَن سَواهُم».(1) مسلمانان، هماهنگ (یکپارچه، همچون یک دست نیرومند) نسبت به بیگانگان اند.

امام علی علیه السلام نیز همبستگی را زمینه ریزش فیض الهی دانسته(2) و آن را یکی از ارمغان های بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم بیان می فرماید.(3) همچنین آن حضرت خود را شیفته و حریص ترین انسان نسبت به وحدت امّت اسلامی دانسته و می فرماید:

«بسم اللّه الرحمن الرحیم و لیس رجل _ فاعلم _ أحرص علی جماعة أمة محمد صلی الله علیه و آله وسلم و ألفتها منّی، ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم المأب...».(4) این نکته را بدان هیچ کس از من بر اتّحاد و همبستگی امّت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم حریص تر نیست که بدان ثواب می جویم و فرجام نیک می طلبم... .

همچنین آن حضرت درباره اهمیّت و ارزش اتّحاد امّت اسلامی فرمود:

«بی گمان خداوند سبحان بر جماعت متّحد این امّت، با این رشته همبستگی پیوندشان داد، تا در سایه اش آرام گیرند و بدو پناه برند، با نعمت وحدتی منّت نهاد که هیچ آفریده ای بهایش را درنمی یابد؛ زیرا از هر بهایی افزون تر و گران قدرتر است».(5)

ص: 301


1- . کنز العمال، حدیث 441 .
2- . ر.ک: فرهنگ آفتاب، ج 1 ، ص 85 .
3- . ر.ک: نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 1 ، ص 44 ؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 1 ، ص 93 .
4- . فرهنگ آفتاب، ج 1، ص 88.
5- . همان، ج 1 ، ص 87 .

از این سخنان گوهر بار امام علیه السلام استفاده می شود که رعایت حفظ وحدت و همبستگی، ارزش بسیار عمیق و مهمی است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و ائمه علیهم السلام، همگان را به آن دعوت کرده اند، و برعکس گناه اختلاف و پراکندگی به قدری بزرگ است که به منادیان آن به شدّت هشدار داده شده، تا مسلمانان با اظهار تنفّر از آنها تفرقه افکنی، عوامل مختلف را از جامعه خود طرد کرده و برای حفظ اتّحاد خویش، از هیچ گونه کوششی فروگذار نکنند.

عوامل اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی آن گونه که در متن قرآن کریم آمده است، «... و لایزالون مختلفین...؛ همواره انسان ها با هم اختلاف دارند»(1) و این امری است که همیشگی خواهد بود. در واقع، برابری مردم در عقول و افهام، ناممکن است و این گونه اختلاف، طبیعی و فطری بشر است و گاه هم بسیار مفید است. اختلاف سلیقه و افکار امری گریزناپذیر است؛ به طوری که هیچ دو دو نفری پیدا نمی شوند که در تمامی زمینه ها یک نواخت فکر کنند و هرکسی برای نیل به هدف مشترک، راهی را برمی گزیند. اینجاست که باید وجود اختلاف در عقائد را به عنوان یک واقعیت پذیرفت، ولی اختلاف در اهداف دینی را نمی شود به آن قیاس کرد. اهداف «انسانی» و «ارزش های اسلامی» بین تمامی انسان ها و بین تمامی فرق مسلمان مشترک است.

دانشمندان برای ایجاد اتّحاد و هماهنگی در یک جامعه عواملی را مانند زبان، ملیّت، جغرافیا... مطرح کرده اند؛ والی در اسلام گرچه این عناصر نادیده گرفته نشده امّا این عوامل عناصر اصلی وحدت نیستند، زیرا این عوامل ظاهری و صوری اند. گواه متقن بر آن، همانا جنگ های داخلی و قومی در یک جامعه است. به قول مولوی:

همدلی از همزبانی بهتر است پس زبان محرمی خود دیگر است شهید مطهری رحمه الله در این باره می فرماید: ... مسلمانان مایه وفاق های بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتّحاد محکم گردد. مسلمانان همه خدای یگانه را می پرستند

ص: 302


1- . هود: 118 .

و همه به نبوّت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ایمان و اذعان دارند، کتاب همه، قرآن و قبله همه، کعبه است... مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدّن عظیم و با شکوه و سابقه دار، شرکت دارند. وحدت در جهان بینی، در فرهنگ، در سابقه تمدّن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستش ها نیایش ها، در آداب و سنن اجتماعی به خوبی می تواند از آنها ملّت واحد بسازد و قدرتی عظیم به وجود آورد که قدرت های عظیم جهان ناچار در برابر آنها خضوع نمایند، خصوصا این که در متن اسلام بر این اصل تأکید شده است. مسلمانان به نصّ صریح قرآن و روایات می توان عوامل و محورهای اتّحاد در بین امّت اسلامی را این گونه بیان نمود:

1 _ توحید یکی از اصلی ترین و مهم ترین عوامل همبستگی در جوامع اسلامی و ملل مسلمان، توحید و اعتقاد به وحدانیّت و یگانگی خداوند است. توحید و توجه به پروردگار یگانه، شرک دینی را که پرستش غیر خداست از بین می برد، چنان که شرک اجتماعی که حکومت غیرخدا و تبعیّت از غیرخداست نیز به وسیله یکتاپرستی از بین می رود.

طبق جهان بینی شریعت اسلام، جهان بر اساس توحید و وحدت است و خدا آفریدگار همه و نسبت همه موجودات به او یکسان است.(1) فقط او باید پرستش شود(2) و اوست که فرمانروا و مولای علی الاطلاق تمام مخلوقات است. او آفریدگار همگی است، هیچ گروه و فردی به جز او حق ندارد که بر دیگران سیادت و حکمرانی داشته باشد، «کسانی که غیراین روش را برگزینند تجاوزگرند».(3)

ص: 303


1- . آل عمران: 64 و 80 ؛ توبه: 31 .
2- . اسراء: 33 ؛ بقره: 186 ؛ مائده: 48 .
3- . مؤمنون: 7 .

همه مسلمانان به اصل توحید عقیده دارند و اصل توحید امری فطری است. ایمان به خداوند است که قلب های مؤمنان را باهم مهربان و همسو می کند که گویا همه آنان روح واحد دارند.

قرآن کریم از اصل توحید به عنوان عامل مهم وحدت همه ادیان یاد نموده است.(1) و نیز در این صحیفه بزرگ آسمانی توحید به عنوان عامل وحدت «امّت واحده» ذکر شده است.(2) همچنین قرآن مرزهای جغرافیایی، نژادی و... را لغو نموده و تنها ایمان به خداوند را به عنوان مرز عقیدتی بیان نموده است:

«انّما المؤمنون اخوه».(3) در برخی روایات، مؤمنان همانند نفس و جسم واحد بیان شده اند که ایمان به خدا جان و روح همه آنان است. چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:

«مؤمنان هم چون یک روحند».(4) امام علی علیه السلام از اصل توحید به عنوان محوری ترین عامل وحدت یاد نموده و در نکوهش آن عده از دانشمندانی که خدای واحد، کتاب واحد و پیامبر واحد دارند و با وجود آن اختلاف دارند، می فرماید:

«الههم واحد و نبیهم واحد و کتابهم واحد...».(5) و این در حالی است که خدا و پیامبر و کتاب شان یکی است...؛ بنابراین، یکتاپرستی، تمام یکتاپرستان را در یک رابطه، متّحد می کند به طوری که همه افراد به واسطه آن رابطه که قبول

ص: 304


1- . ر.ک: آل عمران: 63 .
2- . ر.ک: انبیاء: 92 . «انّ هذه امتکم امّة واحدة و انا ربکم فاعبدون».
3- . حجرات: 10 .
4- . تفسیر نمونه، ج 3 ، ص 33 : «المؤمنون کالنفس الواحدة».
5- . فرهنگ آفتاب، ج 1 ، ص 90 .

بندگی خدای واحد است، در جمیع حقوق و تعهّدات با هم برابرند و نیز تنها در مقابل فرمان خداوند تسلیم می شوند و او را حاکم علی الاطلاق می دانند و او وسیله ای است که همگی را به هم پیوند می دهد.

امام خمینی قدس سره، منادی وحدت امّت اسلامی، همواره همه اقشار جامعه اعم از شیعه و سنّی، از کرد، لر، ترک، بلوچ و فارس و عشایر با قومیّت های مختلف را به وحدت کلمه زیر پرچم توحید فرا می خواندند، و همین یکی از عوامل و راز و رمز بزرگ پیروزی انقلاب، و عبور از موانع و دست اندازها در مسیر تداوم انقلاب بود، و موجب حلّ بسیاری از مشکلات سیاسی، نظامی و فرهنگی شده، و نتایج درخشانی از آن عاید گردید. امام خمینی، این مطلب را چنین تبیین می کردند که:

«مسلمانان در مذاهب گوناگون، دشمنان مشترک دارند، آنان در عین آزادی عقیده و بیان و آزادی انتخاب مذهب براساس عقل و منطق، همه در زیر پرچم توحید و رسالت محمّد صلی الله علیه و آله وسلم هم عقیده اند، و آیین مقدّس السلام در جهان دشمنان بسیار دارد، مسلمانان باید برای حفظ اسلام و دست آوردهای آن، در برابر دشمنان، در یک صف باشند و با اتّحاد و انسجام مکتبی، از کیان و عظمت خود نگهبانی کنند، پر واضح است که اگر آنها در داخل جمعیّت خود به صورت گروه های پراکنده در آیند، دشمن استعمارگر از تفرقه آنها سوء استفاده کرده، و به آنها آسیب شدید می رساند، به عنوان مثال اگر مسلمانان در برابر اسرائیل که دشمن شناخته شده و خونخوار اسلام و مسلمین است، یک پارچه و متّحد باشند، هرگز این مولود نامشروع امریکا نمی تواند به غصب و تجاوز خود ادامه دهد».(1)

ص: 305


1- . صحیفه نور، ج 19 ، ص 2 و 46 .

2 _ ابعاد جهانی دین اسلام جهانی مشمول دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم و نژاد یا منطقه خاصّی، از ضروریّات این آیین الهی است و حتّی کسانی هم که ایمان به آن ندارند می دانند که دعوت اسلام، همگانی بوده و محدود به منطقه جغرافیایی خاصّی نبوده است. افزون براین، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به سران کشورها مانند قیصر روم و پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤسای قبائل مختلف عرب و... نامه نوشتند و پیک ویژه بسوی آنان گسیل داشتند و همگان را به اسلام دعوت کرده از پیامدهای وخیم کفر و استنکاف از پذیرفتن اسلام، برحذر داشتند. اگر دین اسلام، جهانی نبود چنین دعوت عمومی انجام نمی گرفت و سائر اقوام و امّت ها نیز عذری برای عدم پذیرش ارائه می کردند.

قرآن کریم نیز در آیات زیادی همه انسان ها را به عنوان «یا ایها الناس»(1) و «یا بنی آدم»(2) موردخطاب قرار داده وهدایت خود را شامل همه انسان ها (الناس(3) و العالمین(4))؛ بنابراین، شریعت اسلام به عنوان مجموعه قوانین الهی که برای هدایت بشریّت از سوی خداوند بر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله وسلم نازل شده، یکی از عوامل مهم وحدت امّت اسلامی است. پرسش که در این جا مطرح می شود این است که اصولاً دین اسلام چگونه مایه وحدت و همبستگی است؟ سه احتمال قابل بررسی است:

الف) آن که دین همه را به همگرایی فراخوانده و بهره گیری از دستورات دین عامل وحدت جامعه است.

ص: 306


1- . ر.ک: بقره: 21 ؛ نساء: 174 ؛ فاطر: 15 .
2- . ر.ک: اعراف: 26 و 27 و 28 و 29 و 35 ؛ یس: 60 .
3- . ر.ک: بقره: 185 و 187 ؛ آل عمران: 138 ؛ ابراهیم: 1 و 52 ؛ جاثیه: 20 ؛ زمر: 41 ؛ کهف: 54 ؛ حشر: 21 .
4- . ر.ک: انعام: 90 ؛ یوسف: 104 ؛ ص: 87 ؛ تکویر: 27 ؛ قلم: 52 .

ب) آن که هرگاه دشمنان، اسلام را نشانه گرفتند و مقدّسات آن را زیر سؤال بردند، مسلمانان متّحد شده و از آن دفاع و پاسداری می کنند.

ج) آن که دین واحد عامل وحدت است. بنابر هر سه احتمال، دین محور وحدت است. اسلام همگان را برادر خوانده است. امام علی علیه السلام فرمود:

«واقعیت جز این نیست که همگی شما براساس دین خدا برادرید».(1) از سوی دیگر هرگاه دشمنان اسلام در برابر اسلام ایستادند، مسلمانان در برابر تمام دنیای آنها ایستادند. گرچه مسلمانان از برخی احکام اسلام برداشت های متفاوت کرده و می کنند، ولی اصل دین به عنوان اصل مشترک بین همه مسلمانان بوده و محور اصلی وحدت جامعه اسلامی است.

در قرآن کریم نیز دین به عنوان عاملی اصلی وحدت بیان شده است:

«واعتصموا بحبل اللّه...».

در این آیه شریفه، خداوند مسلمانان را با جوهره عقیده اسلام که یگانگی در راه خداست فرا می خواند و اعتصام به «حبل اللّه» و چنگ زدن به ریسمان خدا را وسیله این یگانگی دانسته است.

به سخن نویسنده تفسیر «المنار»،(2) «واعتصموا بحبل اللّه...» استعاره تمثیلی است؛ زیرا حالت و موقعیّت مسلمانان در تمسّک به کتاب اللّه و یا در متّحد بودنشان نسبت به یکدیگر، تشبیه به حالت چنگ زدن کسی که از مکان بلند، به ریسمان محکم که در آن امنیّت است واز سقوط وی جلوگیری می کند، چنگ زده است. درواقع کسی که به «کتاب اللّه» چنگ بزند، «کان آخذا بالاسلام» است. در تفسیر این آیه شریفه مراد از حبل اللّه چیست؟ در برخی از

ص: 307


1- . همان.
2- . شیخ محمد عبده، تفسیر المنار، گردآورنده: سید محمد رشید رضا، ج 4 ، ص 20 ، دارالمعرفة، بیروت.

تفاسیر، مانند مجمع البیان،(1) التبیان(2) و روح البیان(3) آمده است که همانا مقصود از «حبل اللّه» دین اسلام است. همچنین جلال الدین سیوطی، نوشته است(4) منظور از «حبل اللّه» اسلام است و در ذیل «...اذ کنتم اعداء...» نوشته است که شما به طوری دشمن هم بودید که «یقتل بعضکم بعضا و یأکل شدیدکم ضعیفکم»، تا که خدای بزرگ، اسلام را برای شما آورد و به وسیله آن «الَّف بینکم» و شما برادر یکدیگر قرار داد.

همچنین در قرآن کریم آمده است که شما مسلمانان مانند مشرکان نباشید که آنها در دین شان اختلاف کردند.(5) در تفسیر نمونه آمده است:

«مذهب همیشه عامل وحدت و یک پارچگی در محیط خود بوده و همان گونه که در مورد اسلام و قبائل حجازی و حتی اقوام خارج از جزیرة العرب تحقّق یافت و به اختلافات پایان داده و امّت واحد ساخت».(6) امام علی علیه السلام نیز یکی از عوامل همبستگی را دین می دانست: «أدین یجمعکم»؛(7) آیا دینی ندارید تا محور اتحاد شود؟ نقش دین اسلام در ایجاد وحدت و برادری، و نقش وحدت و برادری در پیشبرد اهداف به قدری برای دشمنان و استعمارگران، مهم و گران بود، که برای نفوذ خود به کشورهای اسلامی

ص: 308


1- . ر.ک: مجمع البیان، ج 2 ، ص 356 .
2- . ر.ک: التبیان، ج 2 ، ص 545 _ 546 .
3- . روح البیان، ج 2 ، ص 72 .
4- . جلال الدین سیوطی، در المنثور فی تفسیر بالمأثور، بیروت، ج 2 ، ص 61 .
5- . روم: 32 «و لاتکونوا من المشرکین من الذین فرقوا دینهم و کانواد شیعا».
6- . تفسیر نمونه، ج 20 ، ص 382 .
7- . فرهنگ آفتاب، ج 1 ، ص 90 .

بیشترین سعی خود را برای ایجاد تفرقه نمودند، و با تز «تفرقه بینداز و حکومت کن» وارد میدان شدند، و در این راستا خسارت های جبران ناپذیری به اسلام و مسلمانان وارد ساختند؛ زیرا آنها راز و رمز پیروزی های چشم گیر مسلمانان در ابعاد گوناگون را همان فشردگی و انضباط و همبستگی آنها می دانستند.

به گفته «جان دیون پورت»، دانشمند معروف انگلیسی:

«... محمّد یک نفر ساده، در پرتو اتّحاد قبایل پراکنده کوچک و برهنه و گرسنه، کشور خودش را به یک جامعه فشرده و با انضباط تبدیل نمود، و در میان ملل روی زمین آنها را با صفات و اخلاق تازه ای معرّفی کرد، و در کمتر از سی سال با این روش، امپراطور قسطنطنیّه را مغلوب کرد، و سلاطین ایران را از بین برد. سوریّه و بین النهرین و مصر را تسخیر کرد، و دامنه فتوحاتش را از اقیانوس اطلس تا کرانه دریای خزر و تا رود جیحون گسترش داد...».(1) بنابراین، اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم قادر است حجابها و مرزهای اقلیمی، علایق ملّی، منافع فردی و وابستگی های فکری و فرهنگی را به کنار بنهد و بدون تعلّق به فرهنگ، نژاد و زبان ویژه ای، «امّت» را در کانون واحدی گرد آورد.

آری؛ نعمت دین اسلام به عنوان بزرگ ترین نعمت خداوند متعال برای همه مسلمانان بوده و این نعمت الهی از آن یک فرقه نیست و هیچ فرقه ای این حق رات ندارد که بگوید اسلام فقط از آن ماست و دیگر فرق، مسلمان نیستند! اهل سنت و اهل تشیّع که بزرگ ترین فرق اسلامی در جهان است، هیچ گاه نباید ادعا کنند که اسلام از آن ماست و دیگر فرق مسلمان نیستند.

اسلام دین همه کسانی است که خود را مسلمان می دانند، ضروریّات دینی را قبول دارند و معتقدات اجماعی، اتفّاقی و منصوص را انکار نمی کنند. گستره اسلام وسیع و همه فرق اسلامی را در بر می گیرند.

ص: 309


1- . جان دیون پورت، عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن، ترجمه: سید غلامرضا سعیدی، ص 77 .

3 _ قرآن کریم قرآن کریم، نور هدایت، مایه نجات آدمی و معجزه جاوید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، یکی از عوامل مهم همبستگی و وحدت اسلامی است. گرچه برخی از مسلمانان در تفسیر برخی از آیات اختلاف نظر داشته و برداشت های متفاوت دارند؛ امّا، اصل وجود قرآن به عنوان کتاب واحد، مورد قبول و اتّفاق همگان بوده و عامل مهم همبستگی آنان است. هرگاه قرآن و معارف بلند آن از سوی دشمنان تهدید شود، همه مسلمانان با جان و مال از آن دفاع و پاسداری می کنند.

از سوی دیگر قرآن همه مسلمانان را به همگرایی فرا خوانده است که این دعوت نقش بنیادی در همبستگی و وحدت گرایی دارد. در قرآن نیز از این کتاب الهی به عنوان عامل وحدت یاد شده است. چنان که در برخی از تفاسیر، مانند «روح المعانی»(1)، «تفسیر ابن کثیر»(2)، «المیزان»(3) و «تفسیر الکبیر»(4)، مقصود ار «حبل اللّه» در آیه «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لاتفرّقوا» به قرآن تفسیر شده است که این آیه صریحا چنگ زدن به قرآن را عامل وحدت دانسته است. بر همین اساس، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از قرآن و عترت به عنوان دو امانت گرانسنگ یاد کرد.(5) بنابراین، کتاب خدا، که بیان خالق انسان هاست، می تواند محکم ترین ریسمان وحدت در جوامع بشری به شمار آید.

4 _ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم یکی از عوامل اتّحاد امّت اسلامی، وجود مقدّس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم است. نقش پیامبر در ایجاد وحدت از این جهت قابل بررسی است: نخست آن که آن حضرت فرستاده خداوند بوده

ص: 310


1- . ر.ک: تفسیر روح المعانی، ج 4 ، ص 18 .
2- . تفسیر ابن کثیر، ج 8 ، ص 397 .
3- . تفسیر المیزان، ج 3 ، ص 127 .
4- . ر.ک: تفسیر الکبیر، ج 8 ، ص 167 .
5- . ر.ک: مسند احمد، ج 1 ، ص 14 و 17؛ الجامع الصغیر، ص 17 ؛ فضائل قرآن دارمی، ص 431 .

و تا قیامت پیامبر همه انسان هاست.(1) همچنین قرآن در آیات دیگر رسالت آن حضرت را برای همه انسان ها (الناس(2) و العالمین(3)) ثابت کرده، و در آیه ای شمول دعوت وی را نسبت به هر کسی که از آن، آگاه شود مورد تأکید قرار داده است.(4) از این جهت او به عنوان پیامبر واحد، مورد قبول همگان است. در صدر اسلام مسلمانان مانند پروانه دور شمع وجودی آن حضرت می گشتند و وجود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مسلمانان را مانند دانه های تسبیح به هم پیوند می داد. مسلمانان صدر اسلام آن چنان پیامبر را دوست می داشتند که در جنگ ها برای حفظ جان آن حضرت از یکدیگر سبقت می گرفتند.

دشمنان اسلام از وجود پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم به عنوان مهره اتّحاد و عامل همبستگی مسلمانان وحشت داشتند؛ از این رو در جنک اُحد برای ایجاد اختلاف، شایعه کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم کشته شده است. در عصر حاضر نیز اهانت سلمان رشدی مرتّد به ساحت مقدّس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، نشان داد که مسلمانان نمی توانند اهانت به او را تحمل کنند.

دوم آن که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم علاوه برآن که رسول خداست، رهبر جهان اسلام نیز می باشد. بی گمان رهبر نقش بنیادی در وحدت دارد.

علامه طبرسی رحمه الله در ذیل آیه: «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا...» می نویسد:

مقصود از «حبل اللّه» پیامبر اسلام است.(5) امام علی علیه السلام در هنگام درگیری با اهل شام، از اختلافات بین مسلمانان اظهار نگرانی نموده و از پیامبر واحد و خداوند واحد به عنوان محورهای همبستگی یاد نموده است:

ص: 311


1- . احزاب: 4 .
2- . ر.ک: نساء: 79 ؛ حج: 49 ؛ سبأ: 28 .
3- . ر.ک: انبیاء: 107؛ فرقان: 1.
4- . ر.ک: انعام: 19 .
5- . مجمع البیان، ج 2 ، ص 375 .

«و کان بدء امرنا أنا التقینا و القوم من اهل الشام و الظاهر ان ربنا واحد و نبیّنا واحد و دعوتنا فی الاسلام واحد».(1) جریان کار ما با درگیری با گروهی از اهل شام آغاز شد، در حالی که به ظاهر پروردگار ما، پیامبر ما و دعوت اسلامی ما یکی بود. و نیز آن حضرت فرمود:

«امّا همین که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم رحلت نمود، مسلمانان به کشمکش پرداختند».(2) از سخنان گوهربار آن حضرت این نکته استفاده می شود که مسلمانان با داشتن محورهای اتّحاد مانند وجود پیامبر و دین واحد نباید اختلاف داشته باشند. از سوی دیگر مسلمانان بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم اختلاف پیدا کردند و در زمان حیات او مسلمانان متّحد بودند.

5 _ مسجد و اقامه نماز جماعت و جمعه یکی از نیازهای اساسی جامعه اسلامی، همبستگی نیروهای مسلمان بر محور دستورهای الهی است. اسلام برای رسیدن به این عنصر حیاتی، در جوهر خود همه امتیازهای موهوم را نفی کرده و یگانه ملاک برتری در این شریعت، کرامتی است که به تقوا(3) به دست می آید. با این حال، وحدت، از یک سو به اسباب و عواملی نیاز دارد تا هرچه بیشتر پایدار شود و از سوی دیگر، نیازمند آن است که در مکانی ظهور یابد. تا از این راه، دسیسه های دشمنان پیدا و پنهان جامعه اسلامی به ناامیدی گراید. برای رسیدن به این هدف، «مسجد» در جامعه اسلامی نقش اساسی دارد. در هر جامعه ای امتیازهای موهوم و فخر فروشی های پوچ به گونه ای مطرح است. چنان چه با این گرایش ها از ریشه مبارزه نشود، بیم آن می رود که ارزش های واهی و غیرالهی در چهره ارزش های پسندیده جلوه گر شوند و نظام ارزشی جامعه را دگرگون کنند. مسجد، از این

ص: 312


1- . فرهنگ آفتاب، ج 1 ، ص 9 .
2- . همان.
3- . حجرات: 13 .

نظر، کانونی است بس مهم برای اجتماع مسلمانان و اتّحاد و یک پارچگی و هدایت آنان به سوی نیکی. بر پایه چنین ترسیمی از مسجد است که خداوند متعال، پیامبر خویش را از نمازگزازان و حتّی حضور در مسجدی که وحدت جامعه اسلامی را دچار آسیب کند، نهی می نماید.(1) آن حضرت نیز نه تنها در چنین مسجدی حضور نیافتند، بلکه جمعی را فرمان دادند تا آن را به آتش کشند و حتّی بنابر نقلی، زمین آن مسجد به مزبله دان تبدیل شد.(2) شواهدی نشان می دهد که پاره ای از مقرّرات نماز جماعت، هم چون تأکید بر منظّم بودن صف ها و اتّصال شانه های نمازگزاران، نهی از این که نمازگزار تنها در یک صفّ بایستد(3) و... بدین منظور تشریع شده تا هم وحدت و هماهنگی مسلمانان بیشتر شود و هم بهتر به نمایش گذاشته شود.

بناء مسجد در اسلام برای اوّلین بار در محلّه «قباء» در نزدیکی مدینه برپا شد. بنایی که بسیار ساده بود و در مدتی اندک، جایگاه عبادت مسلمانان به امامت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم شده بود. آن حضرت بعد از آن به طرف مدینه حرکت نمودند و جایی را که شتر نشست و سپس برخاست و در مرحله دوم به آنجا برگشت و آرام گرفت، با اذن صاحبش، محلّ ساختمان مسجد النبی صلی الله علیه و آله وسلم قرار دادند.

در مقابل مسجدی که حقیقتا خانه خدا بوده و معیارهای خدائی بر آن حاکم بوده است، مسجد دیگری ساخته شد که انگیزه آن خدائی نبود. حسادت های قومی و برتری جوئی های خانوادگی، زمینه رشد افکار ضدّ اسلامی را فراهم ساخته و نمادی به عنوان «مسجد ضرار» را در دارالاسلام پدید آورد.

دوازده منافق حسود با انگیزه زیان رساندن به مسلمانان و گسستن وحدت آنان مسجدی را برای مقابله با رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بناء نهادند که بیشتر به کانون توطئه و فساد شباهت داشت،

ص: 313


1- . توبه: 108 .
2- . مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 5 ، ص 110 .
3- . ر.ک: وسائل الشیعه، ج 3 ، ص 513 ، باب 35 از ابواب احکام المساجد، روایات 1 و 3 و ج 5 ، ص 460 و 471 ، باب 58 و 70 از ابواب صلاة الجماعة.

آنان از رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم خواستند تا با خواندن نماز، مسجد را افتتاح کند. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلمدرصدد اجابت خواسته آنان برآمد. قرآن کریم تمام مقاصد تشکیل دهندگان و بانیان مسجد ضرار را در سوره توبه بیان می فرماید:

«گروهی دیکر از آنها کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و (تقویت) کفر و تفرقه میان مؤمنان و کمین گاه برای کسی که با خدا و پیامبرش از پیش مبارزه کرده بود، آنها سوگند یاد می کنند که ما جز نیکی (و خدمت) قصدی نداریم، امّا خداوند بر دروغگویی ایشان گواهی می دهد».(1) به دستور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مسجد ضرار سوزانده، خراب و به زباله دانی تبدیل شد. چهار مقصد بهم پیوسته و بنیان کن، مسجد ضرار، کفر، تفرقه و ستیزه جویی با خدا و پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم، اسلام جوان را تهدید می نمود و سنگر مبارزه با اسلام «مسجد» قرار گرفت؛ یعنی مسجد علیه مسجد، اسلام علیه اسلام. مذهب علیه مذهب، با نام اسلام و مسجد به جنگ اسلام رفتن از اینجا آغاز گردید.

خطر را زمانی می توان درک کرد که به این نکته توجّه شود؛ اسلام، تازه جوانه زده بود و کمتر مسلمانی از حقیقت آن، آن طور که باید آگاهی داشت، یعنی جهل نهفته و خفته در دارالاسلام که با این درگیری ها می توانست بیدار شود و هستی مسلمانان را بسوزاند، خطر عمده ای بوده است. اینجاست که وحی خداوندی، ناجی امّت اسلام گردید. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«در مسجد ضرار هرگز نمازی اقامه نکن؛ زیرا، در آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوی بناء شده، شایسته تر است که در آن قیام (و عبادت) کنی، در آن مردانی هستند که دوست می دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد».(2)

ص: 314


1- . توبه: 107 .
2- . توبه: 109 .

مسجد، میدان بزرگی برای تبادل افکار و مشاوره در امور مسلمان است. مسلمانان در هر شهری که به وسیله سپاهیان فتح می شد، مسجدی می ساختند. هدف این نبود که مساجد فقط مکان عبادت باشد، بلکه منظور این بود که مرکز فرهنگ، اشاعه تمدّن و تکوین افکار اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله وسلم هم به شمار آید. هرگاه مسلمانان به مکان جدیدی مهاجرت می کردند، مسجدی بنا می نهادند تا مرکز جدیدی برای گردهمایی مؤمنان باشد.

مارسل بوازار اسلام شناس سویسی درباره نقش نیرومند مسجد در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و وحدت مسلمانان چنین می نویسد:

«مسجد، عامل نیرومندی در اتّحاد مسلمانان جهان است و اهمیّت اجتماعی و فرهنگی آن را از این بابت نمی توان نادیده گرفت، به ویژه در روزگار معاصر که مسلمانان شور و حرارت صدر اسلام را دگر بار از خود نشان می دهند، مساجد به صورت مراکز تربیت روحانی و پایگاه جنبش امّت مسلمانان نسبت به ستمگران و سلطه جویان در آمده است، به تدریج مساجد موقعیت سالهای نخستین ظهور اسلام را به دست آورده اند».(1) حضور در مساجد از هر حیث قابل توجّه است و اثر فراوانی در وحدت مسلمانان دارد.

اصولاً شخص در میان جمعیّتی که هدف مشترک دارند، قدرتی احساس می کند که در حال انفراد فاقد آن است. گذشته از این، اجتماع در مکان مقدّسی همچون مسجد، اضطراب و نگرانی را از بین می برد و افراد را در جهت رسیدن به اهداف خویش برای مبادرت به هر اقدامی آماده می سازد و نیز چون هدف مشترک دارند بر اثر این که دوست و برادر یکدیگرند این احساس در آنان به وجود می آید که شکست ناپذیرند. این احساس به سرعت سایر افراد اجتماع را نیز فرا می گیرد و در نتیجه تمام افراد اجتماع به جانب هدف

ص: 315


1- . اسلام در جهان امروز، مارسل بوازار، ص 101 و 102 .

خویش گام بر می دارند این احساس به سرعت سایر افراد اجتماع را نیز فرا می گیرد و در نتیجه تمام افراد اجتماع به جانب هدف خویش گام بر می دارند و به مقصد می رسند و از این رو، در شریعت اسلام دستور داده شده که مردم به مسجد بروند و نمازهای خود را در مسجد بجای آورند.

حضور همه روزه مؤمنان از گروه های گوناگون جامعه با پست ها و موقعیّت های اجتماعی متفاوت در مسجد، زنده نگه داشتن شعائر الهی است؛ چنان که ائمّه اطهار علیهم السلامتأکید و تشویق فوق العاده ای نسبت به رفت و آمد به مساجد و حضور مستمر در آن کرده اند؛ زیرا بزرگداشت شعائر آسمانی و گرامی داشتن آیین دینی، نشانه دینداری و پای بندی به مقدّسات آن است.

این مطلبی است که شامل بسیاری از باورهای دینی می شود که از آن دسته است مسجد و روزه داری و روزهای ویژه ای مانند عیدها و جز آن که امام خمینی قدس سرهآنها را «یوم اللّه » می خواندند: امام خمینی قدس سره کرامت و برتری این اماکن را این گونه بیان می نمودند:

«در شرع مقدّس اسلام بسیار سفارش شده است که نماز را در مسجد بخوانند و بهتر از همه مسجدها، مسجد الحرام است و بعد از آن مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و بعد مسجد کوفه و بعد از آن مسجد بیت المقدس و بعد مسجد جامع هر شهر و بعد از آن، مسجد محلّه و بعد مسجد بازار است».(1) مسجد به فرموده پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خانه خدا،(2) انوار الهی،(3) جایگاه پیامبران(4) و نیز بوستان بهشتی شمرده شده است، بهترین مصادیق شعائر الهی است. ارج نهادن به این شعائر به فرموده قرآن کریم نشان دهنده پرهیزگاری است:

«و من یعظم شعائر اللّه فانها من تقوی القلوب».(5)

ص: 316


1- . امام خمینی، رسالة توضیح المسائل، مسئله 893 .
2- . وسائل الشیعة، ج 1 ، ص 268 .
3- . مستدرک الوسائل، ج 3 ، ص 447 .
4- . همان، ص 313 و 359 .
5- . حج: 32 .

و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دل هاست. بر همین اساس، در قرآن کریم از جلوگیری کردن از یاد خدا در مسجد، تعبیر به ظلم شده است:

«ومَن اَظلَمُ مِمَّن مَنَعَ مَس_جِدَ اللّهِ اَن یُذکَرَ فیهَا اسمُهُ وسَعی فی خَرابِها...».(1) چه کسی ظالم تر و ستم کارتر از آن که از بردن نام خدا در مسجد جلوگیری کند و در خراب کردن آن تلاش کند.

«در قرون اخیر، تخریب مسجد و ساختمان های توحیدی بنا شده بر قبور ائمّه اطهار علیهم السلام در «بقیع» توسط وهّابیان و تخریب مسجد «بابری» در هند، [جنایات درد منشانه اسرائیل غاصب در تخریب قبله اوّل مسلمانان (مسجد الاقصی)]، نمونه هایی از ظلم به مسجد بوده اند.

ظلم به مسجد، هم شامل ظلم به خود مسجد و هم مؤمنان نمازگزار در آن است که جلوگیری از ورود به مسجد برای برپایی شعائر اسلامی و گفتن ذکر و یاد خدا، از مصادیق بارز ظلم به مسجد و مؤمنان است».(2) علاوه براین که احترام به مسجد نشان از تقواست و باز داشتن از ذکر خدا ستم گری شمرده شده اگر کسی به مسجد احترام هم نکند، یعنی عملی که حاکی از سبک شمردن مسجد باشد، از او صادر شود، ملعون است. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:

«ملعون، ملعون، من لم یوقّر المسجد».(3) مورد نفرین خداست کسی که به مسجد احترام نگذارد. به همین دلیل، فقهای عظام در فقه، قاعده ای تحت عنوان «حرمة اهانة المحّرمات فی الدین» مطرح کرده اند. براساس این

ص: 317


1- . بقره: 114 .
2- . فرهنگ مسجد، ص 183 _ 184 .
3- . وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 554 ؛ جامع الاحادیث، ج 4 ، ص 452 .

قاعده، که مفاد آن مورد اتّفاق همگان است، هتک، اهانت و تحقیر آن چه در دین اسلام دارای حرمت است، جائز نیست و مسجد مسلمانان از مواردی است که رعایت احترام آن لازم شمرده شده است.

و نیز برخی از علما اهانت به مسجد و هتک احترام آن را از گناهان کبیره دانسته اند؛ زیرا مکانی که شعائر الهی و از محرّمات دینی محسوب می شود، احترام و حرمت آن واجب است.

در کتاب «گناهان کبیره» تحت عنوان «هتک مساجد» آمده است: هر مکانی که به وسیله مسلمانان و به نام مسجد بنا شود، شیعه باشد یا از سایر فرق اسلامی، رعایت حرمت آن واجب و اهانت و هتک آن، مانند خراب کردن یا آلوده ساختن آن به نجاست، گناه کبیره است. مسجد به حضرت آفریدگار نسبت دارد. «و ان المساجد للّه»(1) و اهانت به آن اهانت به خداست. علاوه براین، بزرگی هتک مسجد نزد هر دینداری بدیهی و ارتکازی است(2) براین اساس، حضور مؤمنان در مساجد برای انجام فرایض دینی، مانند اقامه نماز جماعت و جمعه از مصادیق تعظیم و بزرگداشت مساجد است؛ زیرا مؤمنان با نیّت های پاک فقط برای عبادت و اجرای دستورات الهی در آن مکان مقدس گرد هم می آیند؛ مؤمنان در آنجا جز تزکیّه نفوس و جلب رضایت خداوند و وحدت کلمه منظور دیگری ندارد.

نماز خواندن، به ویژه اقامه نماز جماعت در مسجد بسیار فضیلت دارد و بر آن تأکید بیشتری شده است. در آیات متعددی سفارش به اقامه نماز جماعت، به خصوص در مسجد، شده است:

«واَقیموا الصَّلوةَ وءاتوا الزَّکوةَ وارکَعوا مَعَ الرّ کِعین».(3) نماز را بپا دارید زکات را ادا کنید، و (عبادت دست جمعی را فراموش ننمائید) با رکوع کنندگان، رکوع نمائید.

ص: 318


1- . جن: 18 .
2- . شهید محراب آیت اللّه شهید دستغیب، گناهان کبیره، ج 2 ، ص 385 .
3- . بقره: 43 .

«...واسجُدی وارکَعی مَعَ الرّ کِعینَ».(1) «... و سجده بجا آور؛ و با رکوع کنندگان، رکوع کن».

«...واَقیموا وُجوهَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ...».(2) «... و توجّه خویش را در هر مسجد (و به هنگام عبادت) به سوی او کنید...».

مفسران در تفسیر این آیات، نظرات گوناگونی ذکر کرده اند؛ از جمله آن که این آیات به اقامه نماز جماعت، به ویژه در مسجد، اشاره دارد.(3) در منابع روایی نیز تأکید فراوانی بر اقامه نماز جماعت در مسجد شده است. از اوّلین کارهای تبلیغی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم پس از ظهور اسلام، اقامه نماز جماعت در مسجد الحرام بود.

امام صادق علیه السلام درباره اولین نماز جماعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید:

«رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم به همراه علی علیه السلام مشغول اقامه نماز جماعت بودند. در این هنگام، حضرت ابوطالب همراه فرزندش جعفر از آنجا عبور می کردند. ابوطالب به جعفر فرمود: در کنار پسر عمویت نماز بخوان. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلممتوجّه شد که آن دو مسلمان شده اند و ابوطالب از این قضیه خوشحال شد».(4) اقامه نمار جماعت به وسیله پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و اصحابش در مسجد الحرام، نوعی اعلان ظهور و نزول دین مبین اسلام بود و همین عمل موجب می شد که مردم مکّه و یا مسافران به اسلام راغب گشته، مسلمان شوند.(5)

ص: 319


1- . آل عمران: 43 .
2- . اعراف: 29 .
3- . تفسیر مجمع البیان، ج 1 ، ص 190 و ج 2 ، ص 291 و ج 4، ص 241 ؛ تفسیر نمونه، ج 2 ، ص 543 .
4- . بحارالانوار، ج 85 ، ص 3 .
5- . فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص 97 _ 98 .

امام رضا علیه السلام درباره فلسفه تشریع نماز جماعت می فرمایند:

«اگر از شما سؤال شود چرا نماز جماعت در اسلام قرار داده شده است، بگویید؛ برای این که اخلاص و توحید و اسلام و عبادت خداوند، ظاهر و مشهود باشد. در این اظهار کردن، حجّت و دلیل خداوند بر شرق و غرب عالم تمام می شود، و موجب می گردد که منافق و کسی که عبادات را خفیف می شمارد از دیگر مؤمنان شناسایی گردد، و مؤمنان بتوانند بر اسلام یکدیگر شهادت دهند و موجب می شود که نمازگزاران در کارهای نیک و کسب تقوا، همدیگر را یاری کنند و از ارتکاب بسیاری از گناهان، رویگردان شوند».(1) در روایات متعددی سفارش شده است: نمازهای یومیّه، به ویژه نماز مغرب و عشاء و صبح را به جماعت در مسجد اقامه کنید و بر آنها محافظت نمایید و نمی توان بدون عذر آنها را ترک کرد.(2) تأکید بیشتر بر کسانی است که همسایه مسجدند و یا صدای اذان مسجد را می شنوند. در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمودند:

«...لَیَحضُرَنَّ مَعَنا صَلاتَنا جَماعَة أو لَتِحِوِلنَّ عَنّا وَ لایُجاورنُا وَ لانُجاورُهِم».(3) امام در جواب عدّه ای که گفتند: عدّه ای از همسایگان مسجد در نماز جماعت حاضر نمی شوند، فرمود: باید در نماز جماعت ما حضور یابند، یا این که از ما دوری گزینند و همسایه ما نشوند و ما هم همسایه آنها نشویم.

ص: 320


1- . تهذیب الاحکام، ج 3 ، ص 24 ، باب فضل الجماعة؛ وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 370 ، ابواب صلاة الجماعة ؛ سنن ترمذی، ج 1 ، ص 138 ، باب ما جاء فی فضل الجماعة.
2- . همان.
3- . وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 479 .

در برخی از روایات آمده است:

«هر کس مسجدی در نزدیک خانه اش باشد و در آنجا نمازش را بجا نیاورد، نماز کامل بجا نیاورده است».(1) در روایتی آمده است:

«اذا سئلت عمن لایشهد الجماعه، فقل: لا اعرفه».(2) اگر درباره کسی که در نماز جماعت شرکت نمی کند، سؤال کردند در پاسخ بگو که او را نمی شناسم.

در روایتی به این مضمون از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده که فرمودند:

«نزدیک است دستور دهم خانه های افرادی که به مسجد نمی آیند، آتش زده شود».(3) در برخی روایات کسانی که بعد از شنیدن اذان بدون عذر از مسجد خارج می شوند «منافق» خوانده شده اند. رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم جهت حفظ انسجام و همبستگی و اجتناب از هرگونه تفرقه و پراکندگی فرمود:

«مَنْ سَمِعَ النّداءَ فِی المَسْجِدِ فَخَرجَ مِنْ غَیرِ عِلّة فَهُوَ مُنافِق الاّ أنْ یُریدَ الرُّجوع الَیْهِ».(4) کسی که در مسجد صدای اذان را بشنود و بدون علت از مسجد خارج شود منافق است، جز این که قصد برگشت به مسجد را داشته باشد.

نماز خواندن در مسجد و آن هم به جماعت بسیار فضیلت دارد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم

ص: 321


1- . وسائل الشیعة، ج 1 ، ص 303 ، ابواب احکام المساجد.
2- . مستدرک الوسائل، ج 6 ، ص 451 .
3- . وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 377 .
4- . همان، ص 481 .

فرمودند:

«اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، برای هر رکعت از نماز آنها ثواب 150 نماز و اگر دو نفر به امام جماعت اقتدا کنند برای هر رکعت از نماز آنها، ثواب 600 نماز است و همین طور فرمودند تا رسیدند به این که اگر تعداد مأمومین از 10 نفر بگذرد، اگر تمام هفت آسمان، صفحه کاغذ شوند و تمام درختان قلم و دریاها مرکّب و جن و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند».(1) در روایت دیگر از آن حضرت نقل شده است:

«هفت گروه هستند که خداوند در روزی که هیچ سایه ای جز سایه رحمت او وجود ندارد، آنان را زیر سایه رحمت خویش قرار می دهد که از جمله آنان است شخصی که از مسجد خارج شود و دلش به مسجد وابسته باشد تا وقتی که دو مرتبه به آنجا برگردد».(2) کسانی که در نماز جماعت شرکت می کنند در یک اجتماع الهی در صفوف منظّم به نماز می ایستند و یک نفر از ایشان به عنوان امام در مقابل آنان به نیابت از همه حمد و سوره را قرائت می کند و سایر مأمومین سکوت می کنند، گویی همگی یک روح هستند که به کالبدهای متعدّد تعلّق گرفته است. امام جماعت از جانب همه مأمومین با خدا راز و نیاز می کند و با الفاظ جمع، یعنی با الفاظی که مربوط به همه مسلمانان است، خدا را پرستش می کند.

در هر شبانه روز چند نوبت مؤمنان هر محل در خانه خدا اجتماع می کنند و در صفوف نماز جماعت متشکّل به نیایش خدای یکتا می پردازند. مستحب است که صفوف نماز جماعت منظم باشد و اتصال داشته باشد. اَنس بن مالک از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نقل کرده است:

ص: 322


1- . توضیح المسائل حضرت امام قدس سره، م 1400 .
2- . وسائل الشیعة، کتاب الصلاة، مکان المصلی و ابواب المساجد، ص 303 .

«صفهای نمازتان را مرتب کنید که به آن، نماز کامل می شود».(1) و نیز از آن حضرت روایت شده است:

«خدا و فرشتگان درود می فرستند بر کسانی که بدن هایشان در صفوف به یکدیگر متّصل است و کسی که فاصله را پر کند، به طوری که بدنش به بدن دیگری اتصال یابد، خداوند مقامش را در یک درجه بالا می برد».(2) این دستورات برای آن است که وحدت و همبستگی در بین اقشار مختلف اجتماع به وجود آید و تشتّت و تفرقه از بین مسلمانان رخت بربندد. همچنین این مقرّرات بدان جهت است که همگی یک هدف و یک خواسته دارند و در غم و شادی یکدیگر شریکند و تمام طبقات از غنی، فقیر، فرمانروا، فرمانبر، کارگر، کار فرما، عالی مقام و افراد عادی یکسان و در کنار یکدیگرند و در آن فضای روحانی یک نوع وحدت و یکپارچگی به وجود می آید که با وحدت های بشری که بر پایه مادیّت استوار گردیده، هیچ گونه شباهتی ندارد؛ این اتّحاد بر مبنای برادری دینی و معنویت بنا شده که با شوائب مادیّت آلوده نگشته است، از این رو هیچ خللی در آن راه نمی یابد.

ائمه معصوم شیعه علیهم السلام، آن قدر به وحدت مسلمانان اهمیت می دادند که به پیروانشان دستور می دادند که با اهل سنت نماز جماعت بجا آورند. ابن سنان از امام صادق علیه السلام در حدیثی چنین روایت کرده است:

«از بیماران اهل سنت عیادت کنید و در تشییع جنازه هایشان حاضر شوید، چه به نفع و چه به ضررشان گواهی دهید و با ایشان در مساجدشان نماز بخوانید...».(3)

ص: 323


1- . سنن ابن ماجه، جزء اول، ص 317 .
2- . همان، ص 318 .
3- . وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 382 .

براین اساس، بزرگ معمار انقلاب که خود از منادیان وحدت مسلمانان بودند در اقدامی عملی از حجاج ایران می خواستند که برای از بین بردن هر گونه اختلاف پیش قدم باشند و از هرگونه عملی که بوی تفرقه از آن بیاید در مراسم حج خود داری نمایند و حتّی خواندن نماز در پشت سر امام غیر شیعی را بدون مُهر صحیح می دانستند و ترک مسجدالحرام را در هنگام بر پایی نماز جماعت ناپسند می شمردند.(1) نماز جمعه نیز در اسلام، فریضه ای مهم و عبادتی بزرگ به شمار می آید برای آن فضائل و آثار متعددی بیان شده است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم، اوّلین نماز جمعه را در محلّی نزدیک «قبا» به نام «وادی رانوناء» بجا آوردند و این اوّلین نماز جمعه ای بود که اقامه شد. محل نماز جمعه را مسجدی قرار دادند که در این محلّ واقع است و پس از ساخت مسجد در مدینه (مسجد النبی)، از آن پس نماز جمعه را در آن جا اقامه می کردند.(2) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درباره فضیلت اقامه نماز جمعه در مسجد فرموده اند: زمانی که روز جمعه فرا می رسد، خداوند ملائکه را به مساجدی که در آن نماز جمعه اقامه می شود می فرستد، در حالی که با آنها قلم هایی از طلا و دفترهایی از نقره است و آنها بر در مساجد می ایستند و اسامی کسانی را که به مسجد می آیند، به ترتیب می نویسند. زمانی که تعداد آنها به هفتاد نفر برسد، می گویند: این افراد به اندازه آن هفتاد نفری اند که حضرت موسی علیه السلاماز بین امّتش اختیار کرد.

سپس در بین صفوف می گردند و از حال کسانی که در نمازهای قبل شرکت کرده و اکنون غایبند سؤال می کنند و می گویند: فلانی کجاست؟ گفته می شود: او مریض است. پس برایش دعا کرده، می گویند: خداوند! او را شفا بده تا نماز جمعه را بپا دارد. دوباره می پرسند: فلانی کجاست ؟ گفته می شود: او به مسافرت رفته است. پس برایش دعا کرده، می گویند: خداوندا! او را سالم برگردان. او دوست و همراه نماز جمعه است. دوباره می پرسند: فلانی کجاست؟ او مرده است.

ص: 324


1- . ر.ک: مناسک حج امام خمینی قدس سره.
2- . سیرة النبی ابن کثیر دمشقی، ج 2 ، ص 343 .

پس برایش دعا می کنند و می گویند: خداوند! او را ببخش. او برپا کننده نماز جمعه بود.(1) فضیلت نماز جمعه تا بدان حدّ است که در روایات اسلامی از آن به حجّ «تهیدستان» تعبیر شده است؛ چنان که در روایت آمده است: بادیه نشینی به نام «قلیب»، خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسید و اظهار داشت:

«یا رسول اللّه ! انّی تهیأت الی الحج کذا و کذا و مرة فما قدرّ لی».

«ای پیامبر خدا! چند بار مهیّای تشرف به حجّ شدم؛ ولی توفیق نیافتم!».

حضرت فرمود:

«یا قلیب! علیک بالجمعه، فانها حجّ المساکین».(2) «ای قلیب! بر تو باد به شرکت در مراسم نماز جمعه، که آن حج تهیدستان است».

نماز جمعه افزون براین که تمام مزایای نماز جماعت را در بر دارد در هر هفته یک بار در سطح وسیع تری منعقد می شود که مثلاً اهالی یک شهر در یک مکان اجتماع می کنند و بدین وسیله در یک مرحله کامل تر اتّحاد و همبستگی شان را تقویت نموده، از اوضاع و اخبار جهان و مسلمانان در آن چه به نفع و ضررشان ارتباط دارد، آگاه می گردند.(3) اقامه نماز جمعه وسیله ای است برای گردهمایی مسلمانان در روز تعطیل و طرح مسائل مهم اجتماعی و بحث و گفتگو درباره مسائل بهداشت، مسکن و تصمیم گیری های سیاسی و غیره. در حقیقت برپایی نماز جمعه به کار گرفتن عبادت خداوند است در راه خدمت به امّت.

گردهمایی جمعه، به ویژه در سالهای اخیر و در ممالک استقلال یافته اسلام، تأثیر و کارآیی بسیار داشته است. مسلمانان با اجتماع خود در مساجد طرح مبارزه علیه ستمگران را ریخته

ص: 325


1- . مستدرک الوسائل، ج 6 ، ص 38 ، ح 6367 .
2- . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 39 .
3- . وسائل الشیعة، ج 3 ، ص 40 _ 39 .

و تزلزلی در فرمانروایی استعمار غرب پدید آورده اند. کاری که احزاب و گروه های سیاسی مخالف در ممالک اروپایی، از انجام آن هنوز ناتوانند.(1) نماز جمعه که خطیب آن در خطبه هایش باید به امور جاری مسلمانان بپردازد، مکان خوبی برای سیاسی شدن توده مردم و مساجد فراهم می آورد. در نمازهای جمعه نوعی احساس هویّت فرهنگی و دینی جمعی تولید می شود که زمینه ساز فعالیت های جمعی (اجتماعی و سیاسی) است.

امام خمینی قدس سره درباره اهمیّت برپایی اجتماعی، همچون نماز جمعه می فرمودند:

«اگر مسلمانان هر روز جمعه مجتمع می شدند و مشکلات عمومی خود را به یاد می آوردند و رفع می کردند و یا تصمیم به رفع آن می گرفتند کار به اینجا نمی کشید. امروز باید با جدیّت این اجتماعات را ترتیب دهیم و از آن برای تبلیغات و تعلیمات استفاده کنیم، به این ترتیب نهضت اعتقادی و سیاسی اسلام وسعت پیدا می کند و اوج می گیرد».(2) از مطالب یاد شده در می یابیم که مسجد و نماز جماعت و جمعه در دستیابی مسلمانان به وحدت و همبستگی نقش به سزایی دارد؛ مسجدها، اثری روشن در توجیه عمومی مسلمانان دارد. اجتماعات اسلامی است که مسلمانان را در سایه شعار «انما المؤمنون اخوه» گردهم آورده و مظهر وحدت و برادری مسلمانان می گردد. مسلمانان در مساجد، کنار هم در یک جا می نشینند و به نصایح اسلامی امام در نماز جماعت و در خطبه های نماز جمعه و نماز عید گوش فرار می دهند و یکدیگر را می شناسند. چه بسا که مسلمانی برادر دینی خود را جز در مسجد، جای دیگر نمی بیند. اجتماع مسجد، سبب محبّت و الفت دل ها و تحکیم پیوندها و روابط و آگاه شدن از حال یکدیگر و تبادل افکار در مسائل دینی و دنیایی و همدردی در غم و شادی یکدیگر

ص: 326


1- . اسلام در جهان امروز، مارسل بوازار، ص 101 و 102 .
2- . کتاب ولایت فقیه، ص 180 _ 181 .

است. احکام اسلام و شرایع دین را در مسجد می آموزند. پایگاه علم و عبادت و امر به معروف و نهی از منکر و دمیدن روح اخوّت بین مسلمانان است.(1) 6 _ منافع مشترک یکی از عوامل مهم و ایجاد وحدت، منافع مشترک است. در جامعه ای که اقلیّت های مذهبی، جناح های سیاسی و... وجود دارند، حقّ فردی و گروهی نیز وجود دارد که ممکن است این حقوق در تعارض قرار گرفته، تنش ایجاد کنند. برای جلوگیری از اختلافات نیاز به محور اتّحاد است که حلقه اتّصال همه افراد و گروه ها می باشد. براین اساس، هرگاه منافع مشترک یک جامعه در معرض تهدید قرار گیرد، منافع فردی و گروهی نادیده گرفته می شود و همه افراد متحد شده از آن دفاع می کنند.

در جامعه اسلامی نیز جناح های سیاسی و افرادی با سلیقه های مختلف وجود دارند که گاهی تعارض در رعایت حقوق آن ها به وجود آمده و تضار افکار زمینه برخی از اختلافات را به وجود آورد.

برای ایجاد همبستگی و وحدت نیاز به محور وحدت است که همانا «منافع مشترک» است.

امام علی علیه السلام با وجود این که ولایت را حق مسلّم خویش می دانست(2) و بارها از آن دفاع کرده است، ولی در برابر خلفای سه گانه قیام نکرده، 25 سال سکوت اختیار کرد. سکوت آن حضرت این پرسش را نیز به وجود می آورد که چه عامل یا عواملی سبب شدند که آن حضرت قیام نکرده و حتی با خلفا بیعت نموده و با آنان همکاری کند(3) واقعیّت این است که سکوت امام و همکاری او با خلفا در راستای «منافع عمومی» صورت گرفت.

ص: 327


1- . المساجد و احکامها، محمد ابراهیم جناتی، ص 33 _ 32 ، با اندکی دخل و تصرف.
2- . ر.ک: نهج البلاغه صبحی صالح، خ 170 ، ص 244 .
3- . ر.ک: ابراهیم ثقفی کوفی، الغارات، ص 302 ؛ تاریخ طبری، ج 4 ، ص 123 _ 124 .

اوضاع سیاسی و اجتماعی صدر اسلام نشان می دهد که بعد از رحلت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم، اسلام و مسلمانان دچار مشکلات و بحران های خطرساز فراوان شده که هر کدام آنها برای اسلام و مسلمانان خطرات جدّی بودند. ظهور پیامبران دروغین، ارتداد و اختلافات شدید بین مسلمانان را می توان از جمله آنها ذکر کرد.(1) ابن هشام در این باره می نویسد:

«چون پیامبر وفات نمود، بلا و مصیبت بر مسلمانان بزرگ شد، یهودیان سر بر افراشته و مسیحیان خوشحالی کردند. اهل نفاق از دین برگشته و اعراب می خواستند مرتد شوند. اهل مکّه می خواستند مجددا بت پرستی کرده و دین پیامبر را منسوخ نمایند».(2) هنگامی که دین در خطر است و دشمنان منافع عمومی مسلمانان را به خطر انداخته و هر گونه اختلاف ضربه بر پیکر امّت اسلامی است، باید همه افراد جامعه متحد شوند.

امام علی علیه السلام که خود یکی از سنگربانان شریعت اسلام و منادی وحدت است، در چنین فضایی یکی از علل سکوت خود را رعایت مصالح و منافع عمومی و حفظ وحدت اسلامی بیان می فرماید:

«و ایم اللّه لولا مخافة الفرقة بین المسلمین و ان یعود الکفر و یبور الدین لکنا غیر ما کنا لهم علیه».(3) «به خدا سوگند! اگر ترس وقوع تفرقه میان مسلمانان و بازگشت کفر و تباهی دین نبود، رفتار ما با آنها به گونه ای دیگر بود».

و نیز آن حضرت در جواب «ابوسفیان» بعد از تشکیل سقیفه _ که به عنوان حمایت از علی علیه السلام می خواست فتنه به پا کند _ همگان را به وحدت فرا خواند:

ص: 328


1- . ر.ک: تاریخ یعقوبی، ج 2 ، ص 107 .
2- . سیره ابن هشام، ج 4 ، ص 316 .
3- . سیری در نهج البلاغه، ص 179 _ 180 .

«ایها الناس شقوا امواج الفتن بسفن النجاة و عرجوا عن طریق المنافرة وضعوا تیجان المفاخرة».(1) امواج کوه پیکر فتنه ها را با کشتی های نجات (علم، ایمان و اتّحاد) در هم شکنید؛ از راه اختلاف و پراکندگی کنار آیید، تاج تفاخر و برتری جویی از سر بنهید.

7 _ ارزش ها هر جامعه ای وارث سنّت و اصول پذیرفته ای شده است که مردم آن جامعه به آنها علاقه مند بوده و حفظ آن اصول، عامل وحدت است. جامعه اسلامی نیز سنّت ها و اصولی دارد که می توان از آنها به عنوان ارزش ها اسلامی یاد کرد. هویّت و استقلاال جامعه اسلامی بستکی به پاسداری آنها داشته و حفظ آنها یکی از مؤلفه های وحدت و همبستگی اسلامی است که هرگاه دشمنان، آن ارزش ها را تهدید کردند، با هم متحّد شده و از آنها پاسداری و دفاع کنند.

قرآن کریم پیوند میان مسلمانان را پیوند دل هایی می داند که از استحکام و استواری خاصّی برخوردار باشد. این نعمت و موهبتی الهی است که خداوند با تصرّف در دل های مؤمنان ایجاد می کند، براین اساس خدای متعال خطاب به پیامبرش می فرماید: اگر تمام گنج ها و ثروت های زمین را انفاق می کردی، نمی توانستی این انسجام، یگانگی و همرنگی را پدیدآوری؛ زیرا این گونه یگانگی و تألیف قلوب با پول و مسائل مادّی فراهم نمی آید. وحدت و انسجام میان دل های مسلمانان و مؤمنین، همگرایی روحی و روانی است که به عنایت پروردگار ایجاد می شود و این مهم در صورتی تحقّق می یابد که ملّت های مسلمان بر دین خدا و ارزش های الهی تأکید ورزند و اصول آن را مورد توجّه قرار دهند.

امام علی صلی الله علیه و آله وسلم به مالک اشتر دستور می دهد که سنّت های دیگر ایجاد نکرده، پاسدار ارزش های اسلامی باشد، که آن ارزش ها سبب وحدت اسلامی است:

ص: 329


1- . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 5 ، ص 52 .

«هیچ سنّت شایسته ای را مشکن که معیار عمل بزرگان این امّت بوده است و همبستگی و کار ملّت بر محورش سامان می یافته است و هیچ راه و رسم جدیدی ایجاد مکن که به سنّتی از این سنتّ ها آسیب برساند».(1) 8 _ حکومت و رهبری حکومت و رهبری آن، مؤثرترین عامل همبستکی و وحدت است. در این جا این پرسش قابل طرح است که اصولاً چگونه حکومت عامل وحدت است؟ در جواب باید گفت: حکومت نقش بنیادی در برقراری امنیّت، نظم و اجرای قوانین دارد. از این رو هیچ جامعه ای خالی از حکومت نبوده و همگان بر ضرورت آن اتّفاق دارند و بر همین اساس، هرگاه حکومت مورد قبول آنان تهدید شود، از آن دفاع نموده و همه مردم متّحد می شوند. در جامعه اسلامی، به ویژه در فرهنگ شیعی حکومت جایگاه الهی داشته و امامت ادامه رسالت است. بنابراین، حفظ نظام از مهم ترین واجبات بوده و رهبر، محور و قطب حکومت می باشد؛ چنان که امام علی علیه السلام از خود به عنوان محور جامعه و از امامت به عنوان نظم دهنده امّت اسلامی یاد می فرماید:

«واقعیت جز این نیست که من قطب آسیابم، و چرخ های کشور باید بر محورم همواره بچرخد و من در جای خویش ثابت بمانم.

اگر لحظه ای من جایگاهم را رها کنم، مدارش سرگردان می شود و سنگ زیرین آن به لرزش می گراید...».(2) امام خمینی رحمه الله حکومت را به عنوان عامل وحدت و همبستگی بیان کرد:

«تشکیل حکومت برای حفظ نظام و وحدت مسلمین است، چنان که حضرت زهرا علیهاالسلام در خطبه ای فرمود: امامت برای حفظ نظام

ص: 330


1- . فرهنگ آفتاب، ج 1 ، ص 85 .
2- . همان، ج 1 ، ص 91 .

و تبدیل افتراق مسلمین به اتّحاد است».(1) بی گمان حکومت الهی و رهبری آن ریسمانی است که همه مهره ها را در نظام اسلامی به هم پیوند می دهد. چنان که امام علی علیه السلام فرمود:

«موقعیت زمامدار، همچون ریسمانی است که مهره ها را در نظام می کشد و آنها را جمع کرده و ارتباط می بخشد. اگر ریسمانی از هم بگسلد، مهره ها پراکنده می شوند و هر کدام به جایی فرو خواهد افتاد؛ پس هرگز نتوان همه را جمع آوری نمود و از نو نظام بخشید».(2) آثار و نتایج اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی اندیشه وحدت و آرمان اتّحاد مسلمانان جهان ثمرات گوارایی در پی داشته و در صورت تحققّ عمیق تر وحدت آثار بیشتری نیز خواهد داشت، در این جا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

الف) آثار فردی یکی از ثمرات وحدت و همدلی، رشد فکری و زنده شدن روح تحقیق در میان مسلمانان است. بدون شکّ در جوّ تفاهم و همدلی و انسجام، بدون ترس از تهمت ها و انگل های مختلف، زمینه حق جویی و جستجو برای یافتن نظریه کامل در ابواب فکری اجتماعی، فراهم می شود و این، سر آغازی بر غنای مجدّد فرهنگ و تمدّن کهن اسلامی خواهد شد. بیشتر اختلافات موجود بین گروه های اسلامی، ناشی از دوری آنان از یکدیگر و یا برداشت های غلط از اندیشه های یکدیگر است و اتّحاد و یکپارچگی آنها، سبب رفع ابهامات و سوء تفاهم ها و پی بردن به حقیقت اندیشه های دیگر براداران و همنوعان خواهد شد.

ص: 331


1- . ولایت فقیه، ص 42 ؛ رساله نوین، ج 4 ، ص 139 .
2- . نهج البلاغه صبحی صالح، خ 146 ، ص 203 .

روح وحدت و همدلی سبب می شود که امنیّت روحی و روانی بر افراد جوامع اسلامی حاکم شده و دغدغه های موجود _ به ویژه در این برهه از زمان که استکبار جهانی و صهیونیست غاصب با تمام نیرو و حربه های مختلف در برابر اسلام و اسلامیان قد علم کرده و هدفش نابودی اسلام و... _ در صحنه زندگی افراد برطرف گردد؛ اعتماد به نفس و فکر کردن به توانایی ها، بجای یأس و دلمردگی و اضطراب در افراد مسلمان تجلّی یابد و شادابی و سلامت جسمی ناشی از سلامت و شادابی روح، چهره تابان خویش را آشکار سازد. در روایتی از امام علی علیه السلام نقل شده که فرمود:

«برادران برطرف کننده اندوه و نگرانی ها هستند».(1) اتّحاد و برادری، سبب می شود که ما و تلاش و خدمت برای قبول مسئولیت های بیشتر، در قبال برادران و رفع مشکلات آنها، در زندگی مسئولان به خصوص و به طور عموم در بین مسلمانان، شایع گردد و توجّه به ارزش ها و معنویّات و عالم آخرت، محرّک زندگی دنیوی آنان گردد.

امام علی علیه السلام می فرماید:

«برادران، به گاه آسایش، زینت و گاه سختی، یاوران یکدیگرند».

و در یک جمله: تعادل روحی و روانی ناشی از اتّحاد و اخوّت و انسجام اجتماعی، در تمام زوایای زندگی انسان، تأثیر مستقیم و غیرمستقیم دارد.

ب) آثار اجتماعی 1 _ اتّحاد، رمز پیروزی در صحنه های مختلف پیروزی و گسترش اسلام در سال های آغازین بعثت به برکت وحدت و همدلی مسلمانان بود. این ایمان و اتّحاد امّت اسلام بود که آنان را چنان تربیت کرده بود که فارغ از هر نوع دسته بندی

ص: 332


1- . مصطفی درایتی، تصنیف غرر الحکم، حدیث شماره 9446 .

و قوم سالاری، تحت لوای نبوی صلی الله علیه و آله وسلم، برای اعتلای کلمه «لااله الااللّه» جانفشانی می نمودند و به برکت همین وحدت و انسجام اسلامی بود که خداوند پیروزی های روزافزون را بر مسلمانان عنایت می داشت.

این که اتّحاد و همبستگی ملّی و اسلامی موجب پیروزی می شود، یک قانون عام و قطعی است؛ به طوری که اگر در جبهه حق «اختلاف» و در جبهه باطل «اتّحاد» حکمفرما باشد، به یقین، پیروزی از آن اهل باطل خواهد بود؛ از این رو، امام علی علیه السلام خطاب به لشکریانش می فرماید:

«و اللّه لاظن ان هؤلاء القوم سید الون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم».(1) به خدا سوگند، به زودی آنان (ارتش معاویه) بر شما چیره شوند؛ زیرا آنان در باطل خویش اتّحاد و هماهنگی دارند و شما در «حقّ» خود دچار تفرقه و اختلاف هستید.

جامعه ای که دارای وحدت، انسجام اجتماعی است و با وحدت و همدلی به همنوعان خویش کمک کرده و همواره حضوری فعّال در صحنه های فردی و اجتماعی دارد، دشمن جرئت نفوذ در چنین جامعه ای را ندارد؛ زیرا نه با یک حکومت که با یک ملّت باید مبارزه کند. بنابراین، ثبات سیاسی بر آمده از این اتّحاد و انسجام اسلامی، حربه بسیار کارایی در صحنه های بین المللی شده و دشمنان پیدا و پنهان از طمع ورزی ها، باز داشته می شوند.

افزون بر این ها، قدرت نفوذ اسلام در تغییرات سیاسی و فرهنگی و حتّی اقتصادی دنیا بیشتر شده و اعتبار جهانی شریعت اسلام روز افزون می شود و جاذبه این دین مبین، مشتاقان حقیقت را به خود فرا خواهد خواند و وعده الهی که علّو اسلام بر سائر ادیان است، عملاً به ظهور می انجامد.

با اندک توجهی می توان فهمید که قدرت بیش از یک میلیاردی مسلمانان؛ یعنی یک پنجم ساکنان کره زمین، کمتر از چند دولت مثل امریکا و انگلستان و یا فرانسه و... نیست.

اگر حقّ «وتو» در شورای امنیّت به این کشورها اختصاص یافته و جامعه ملل متحد آن را

ص: 333


1- . نهج البلاغه، خطبه 25 .

می پذیرد، مسلمانان نیر می توانند به عنوان یک پنجم مردم دنیا خواستار این حق باشند و یا حدّاقل باعث رفع این گونه تبعیض های ناروا شوند.

اگر جوامع اسلامی در پرتو اتّحاد و انسجام اسلامی با تصمیمی هماهنگ در صحنه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دنیا وارد عمل می شدند، هر روز در گوشه و کنار دنیا، _ مانند جنایات و کشتار وحشیانه آمریکا در... افغانستان و عراق... و کشتار مظلومان بی دفاع فلسطین به دست غدّه سرطانی، (اسرائیل غاصب)، _ مسلمانان مظلوم مورد هجوم درد منشانه این و آن قرار نمی گرفتند. اگر آمار شهدای مسلمانان در پنجاه یا صد سال اخیر (و آوارگان و معلولان آنان) در یک جا محاسبه گردد، روشن خواهد شد که چه میزان، خسارت انسانی _ گذشته از زیان های اقتصادی و فرهنگی که از محاسبه بیرون است _ به خاطر عدم وحدت مسلمانان و عدم تصمیم گیری واحد به جامعه اسلامی تحمیل شده است! غصب بیش از ده ها ساله فلسطین، چه اعتباری سیاسی ای را برای جامعه اسلامی در پی داشته است! نداشتن جایگاه سیاسی مناسب در دنیایی که جز با اتکاء به قدرت اقتصادی و نظامی نمی توان انتظار رسیدن به خواسته ها را، عملی شمرد، ثمره دوری از دستورات قرآن کریم و معصومان علیهم السلام، درباره اتّحاد امّت اسلامی است.

آری؛ وحدت و همدلی اکسیری است که دشمن را در توطئه های خویش علیه یک ملّت ناکام می گذارد. همواره دشمن از اختلافات، تردیدها، درگیری ها و چند دستگی ها سود می برد.

2 _ اتّحاد، پشتوانه اجرای حق و عدالت فقدان اتّحاد و وحدت در هر جامعه ای باعث هرج و مرج در آن نظام می گردد و هنگامی که هرج و مرج و نا امنی در کشور حاکم گشت، اجرای حق و عدالت میسر نخواهد بود.

امام علی علیه السلام می فرماید:

«فقلنا: تعالوا نداوی، لایدرک الیوم باطفاء النائره و تسکین العامه حتی یشتد الامر و یستجمع، فتقوی علی وضع الحق فی مواضعه».(1)

ص: 334


1- . نهج البلاغه، نامه 58 .

ما گفتیم که بیایید با خاموشی آتش جنگ و آرام کردن انبوه مردم، به چاره جویی و درمان بنشینیم تا کار مسلمانان قوام و انسجام یابد و ما برای اجرای حق و عدالت نیرومند شویم.

3 _ اتّحاد، تضمین کننده استقلال و عزّت اسلامی در پرتو اتّحاد، استقلال و عزّت برای امّت اسلامی به ارمغان خواهد آمد. جامعه اسلامی در پرتو اتّحاد، انسجام و وفاق و پایبندی کامل به اصول و ارزش های دینی و تحمل مشکلات، موانع را یکی پس از دیگری از سر راه برداشته، به عزّت اسلامی که همانا مخصوص مؤمنان و اولیای الهی است، نایل خواهد آمد. «عزّت مخصوص خدا و رسولش و مؤمنان است».(1) به تعبیر قرآن کریم، حدّاقل اثر و نتیجه انسجام و همبستگی ملّی، حلّ معضلات جامعه اسلامی، استقامت و صبر و تحمّل در برابر مشکلالت فردی و اجتماعی، سربلندی و عزّت جامعه اسلامی است:

«سستی نکنید و اندوهناک نباشید؛ زیرا شما بلند مرتبه ترین مردم اید، به شرط آن که در ایمان ثابت و استوار باشید».(2) آری؛ استقلال و عزت اسلامی در سایه شجره طیبّه اتّحاد و همبستگی امکان پذیر است. امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«هیچ ملّتی درباره انجام کاری با هم متّحد نشد، جزاین که نیرو و قدرت پیدا کرد و هیچ ملّتی از این قدرت بهره نگرفت، مگر این که خداوند گرفتاری آنان را بر طرف کرد و آنها را از بلای ذلّت نجات داد».(3) همچنین آن حضرت عزّت اسلامی و موفقیّت. ذلّت امّت های گذشته را مبنی

ص: 335


1- . منافقون: 8 .
2- . آل عمران: 139 .
3- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 3 ، ص 185 .

برهمبستگی و همگرایی و اختلاف دانسته، و می فرماید:

«اگر بیندیشید در تفاوت احوال آنها در زمان خوشی و رفاه و زمان سختی، آن گاه لازم می شود بر شما که به سراغ عواملی بروید که باعث عزّت و اقتدار آنان شد و دشمنان شان را از آنها دور کرد و عافیت و سلامت برایشان آورد... و آن عبارت است از پرهیز از تفرقه و اهتمام به الفت و محبّت و توصیّه و تشویق بر همگامی و همبستگی... .

بنگرید آنها چگونه بودند هنگامی که جمعیت های شان متّحد، خواسته ها متّفق، قلب ها و اندیشه ها معتدل، دست ها پشتیبان هم، شمشیرها یاری کننده یکدیگر، دیده ها نافذ و عزم ها و هدف ها همه یکی بود؛ آیا زمامدار و پیشوای همه جهانیان نشدند؟ از آن طرف پایان کار آنان را نیز بنگرید، آن هنگام که پراکندگی در میان آنها واقع شد، الفت شان به تشتّت گرایید، اهداف و دل ها اختلاف پیدا کردند، به گروه های متعدّدی تقسیم شدند و در اثر پراکندگی، با هم به نبرد برخاستند. (در این هنگام بود) که لباس کرامت و عزّت و استقلال از تن شان بیرون شد و وسعت و نعمت از آنان سلب گردید و تنها سرگذشت آنان در میان شما باقی مانده که مایه عبرت برای عبرت گیرندگان است...».(1) 4 _ تقویت روحیه تعاون و همکاری هریک از مسلمانان در جامعه اسلامی، هم چون اعضای یک خانواده اند(2) که خانواده به وی

ص: 336


1- . نهج البلاغه صبحی صالح، خطبه 192 .
2- . تفسیر صافی، سوره حجرات: «المؤمن اخ المؤمن لأبیه و امّه».

نیازمند و او هم به خانواده نیازمند است و این گونه نیست که فردیّت مطلق داشته باشد.

او موظّف است که عدالت را وجهه همّتش قرار داده و مصالح عمومی و شؤون دیگران را نیز مراعات نماید. حبّ و بغض، منافع شخصی او را نسبت به حقوق دیگران بی اعتنا نکند و برای دستیابی به خواسته های خویش به دیگران ستم ننماید، بلکه تا سر حدّ توان برای بهبود وضع شخصی و اجتماعی بکشد و پیوسته درصدد حلّ مشکلات خود و دیگران باشد.

اصولاً فعالیّت متقابل و مهر و عطوفت و اظهار محبّت و صمیمیت و تعاون در غم و شادی یکدیگر شرکت جستن و صله رحم و گذشت و دوری از کینه و دشمنی موجب ارتباط متقابل و وحدت و همبستگی می گردد؛ از این رو، در آیات و روایات فراوانی براین مهم تأکید شده است؛ زیرا، اساس زندگی اجتماعی بر تعاون و همیاری و پایه ریزی شده است و نظام بنیادین اسلام، قوانین اقتصادی و اجتماعی خود را بر اصل تعاون استوار کرده است. قرآن کریم برای تقویت و تثبیت روحیه تعاون، همکاری و همیاری اجتماعی می فرماید:

«وتَعاونوا عَلَی البِرِّ والتَّقوی ولا تَعاونوا عَلَی الاِثمِ والعُدونِ...».(1) و [همواره] در راه نیکی و پرهیزگاری با هم همکاری کنید و [هرگز] در راه گناه و تجاوز همکاری ننمائید. این آیه شریفه بیانگریم اصل کلی اسلامی (تعاون) است که سراسر مسائل اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و سیاسی را در برمی گیرد. طبق این اصل مسلمانان موظفند در کارهای نیک تعاون و همکاری کنند، ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم، به طور مطلق ممنوع است؛ گرچه مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد.

این قانون اسلامی، درست بر ضد قانونی است که عصر جاهلیّت _ و حتی جاهلیّت امروز _ نیز حاکم است که «انصر اخاک ظالما او مظلوما»؛ برادر (یا دوست و هم پیمان) را حمایت کن، خواه ظالم باشد یا مظلوم! در آن روز اگر افرادی از یک قبیله به افراد قبیله دیگر حمله می کردند، بقیّه افراد قبیله

ص: 337


1- . مائده: 2 .

به حمایت آنها برمی خواستند، بدون این که تحقیق کنند حمله عادلانه بوده یا ظالمانه؛ این اصل در مناسبات بین المللی امروز نیز وجود دارد. به طوری که اغلب کشورهای هم پیمان، و یا آنها که منافع مشترکی دارند، در مسائل مهم جهانی به حمایت یکدیگر برمی خیزند، بدون این که اصل عدالت را رعایت کنند و ظالم و مظلوم را از هم تفکیک نمایند! اما شریعت اسلام، براین قانون جاهلی خطّ بطلان کشیده و دستور داده که مسلمانان با یکدیگر باید (تنها) در کارهای نیک و برنامه های مفید و سازنده تعاون و همکاری داشته باشند، نه در گناه و ظلم و نه تعدی.(1) قرآن کریم در آیه ای دیگر می فرماید:

«وَیُؤْثِرُونَ عَلَی أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ ».(2) «مؤمنان، مؤمنان دیگر را بر خود مقدم می دارند، هر چند نیازمند باشند و کسانی که از امساک ورزیدن خویشتن محفوظ باشند، رستگارند».

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم مسلمانان را هم چون عضوی می داند که اگر دردی برآن عارض شود، اعضای دیگر را آرام و قراری نیست؛ «مؤمنان در دوستی و رحمت و عطوفت نسبت یه یکدیگر، مانند اعضای یک پیکرند که وقتی یکی از اعضایش رنجور و دردمند گردد، سائر اعضا هم از بی خوابی و سوزش تب متأثّر می گردند».(3) سعدی شیرازی، همین روایت را در اشعار معروف خود چنین بیان می کند:

بنی آدم اعضای یک پیکردند که در آفرینش زیک گوهرند چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار

ص: 338


1- . تفسیر نمونه، ج 4 ، ص 253 .
2- . حشر: 9 .
3- . نهج الفصاحه، گردآوری و ترجمه: ابوالقاسم پاینده، کلام 139 ؛ صحیح بخاری، ص 37 .

نظیر این سخن با اندگی تفاوت از امام صادق علیه السلام نیز نقل شده آنجا که فرمود:

«اَلْمؤمِن اَخُو المُؤمِن کَالجَسَدِ الواحِدِ، اِنْ اِشتَکی شَیئا مِنْهُ وَجَدَ آلمَ ذلِکَ فی سائرِ جَسَدِه...».(1) «مؤمن برادر مؤمن است، مانند پیکری که هرگاه عضوی از آن دردمند شود، اعضای دیگر هم احساس درد کند».

مؤمن، برادر مؤمن است، همه یک پیکرند، ارواح مؤمنان از یک روح نشأت گرفته، همگان از سرچشمه فیّاض روح اللّه که منشأ هستی است و نیرو دهنده وجود است، نیرو گرفته اند؛ از این رو، باید در تمام موارد به یکدیگر مدد رسانند، روح وحدت و همبستگی را حفظ نمایند؛ زیرا:

«والمُؤمِنونَ والمُؤمِن_تُ بَعضُهُم اَولِیاءُ بَعضٍ...».(2) نخستین وصف مؤمن در این آیه شریفه، تعاون و همیاری نسبت به یکدیگر است؛ یعنی مسلمانان نباید نیروهای خود را بیهوده هدر دهند بلکه همگان باید به صورت نیروی واحد باشند و به شکل اندام واحدی، احساس همبستگی کنند.

به بیان سید قطب،(3) در طبیعت فرد مؤمن یگانگی و همکاری وجود دارد، همه با هم پشت و کمک کارند همپشتی آنها در کار نیک است و جلوگیری از کار ناپسند.

امام صادق علیه السلام در وصف شیعیان می فرماید:

«هم البررة بالاخوان فی حال العسر و الیسر المؤثرون علی انفسهم فی حال العُسر».(4)

ص: 339


1- . اصول کافی، ج 2، ص 166.
2- . توبه: 71 .
3- . سید قطب، فی ظلال القرآن، ج 4 ، ص 253 : «ان طبیعة المؤمن هی طبیعة الامة المؤمنة، طبیعة الواحدة طبیعة التکافل، طبیعة التضامن».
4- . بحارالانوار، ج 64 ، ص 350 .

آنان کسانی هستند که در روزگار سختی و آسایش به برادران نیکی می کنند و در سختی و تنگدستی دیگران را بر خود ترجیح می دهند.

امام علی علیه السلام همه مردم را نیازمند یکدیگر دانسته و این نیاز را همیشگی و هم چون نیاز انسان به اعضا و جوارح خویش معرفی نموده و می فرماید:

«لاتدع اللّه ان یغنیک عن الناس فان حاجات الناس بعضهم الی بعض متصله کاتّصال الاعضا فمتی یستغنی المرء عن یده او رجله».(1) از خداوند مخواه که تو را از مردم بی نیاز کند؛ زیرا انسان ها، همچون اعضای بدن به یکدیگر وابسته اند، چه وقت انسان از دستش یا پایش بی نیاز می شود؟ اگر در جامعه ای روحیّه تعاون و همیاری و همکاری تقویت شود و به اصطلاح، در لایه های زیرین جامعه این همکاری و همیاری به همنوعان خویش نهادینه شود، در این صورت، جامعه یکدست، یکرنگ، منسجم شده و کمتر افراد جامعه احساس رنج، درد و گرفتاری فردی و اجتماعی می کنند؛ زیرا بی تردید کسی که در سطح خانواده و اجتماع به رفع گرفتاری های مردم، خدمت به ایشان و همنوعان اقدام می نماید، علاوه بر زندگی مسالمت آمیز و تقویت روحیّه تعاون و همکاری، کمتر شاهد تنگدستی و فقر و گفتاری فردی و اجتماعی خواهد بود.

5 _ آبادانی و امنیّت اجتماعی یکی دیگر از آثار اتّحاد و انسجام اسلامی، وجود امکانات بالقوه و بالفعل و منابع انسانی و مادّی فراوان و آماده برای آبادانی و توسعه کشور، و نیز حضور فعّال مردم در صحنه های اجتماعی و عرصه های فرهنگی و امنیت پایدار اجتماعی است. این مهم نیز مورد تأکید منابع

ص: 340


1- . شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 20 ، ص 322 .

دینی و آیات و روایات می باشد؛ به گونه ای که خدمت رسانی مسئولان به مردم و کمک و همیاری و صرف مال در راه اصلاح جامعه و رفاه عمومی و دستگیری از نیازمندان و رسیدگی به امور عامّ المنفعه و رسیدگی به خویشان، محرومان و بیچارگان علاوه براین که موجب آبادانی کشور و بهبود وضع عمومی جامعه می شود، نزول برکات و عنایات الهی را در بر خواهد داشت.(1) قرآن کریم نیز وعده فرموده کسانی که به همنوعان خویش کمک می کنند، آینده ای پر قدرت و همراه با امنیّت برایشان آماده سازد.(2) 6 _ انقلاب اسلامی و جنبش های آزادی بخش جهان در به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، وحدت دارای نقش مهم و اساسی بود؛ وحدتی که چنان در بین اقشار جامعه اعم از روحانی و دانشجو، کارگر و کارمند و... الفت و صمیمیّت ایجاد کرد که به تعبیر امام خمینی رحمه الله:

«بی آن که دارای ادوات نظامی باشیم فقط به واسطه قدرت ایمان و وحدت کلمه، بر قوای طاغوتی غلبه کردیم».(3) در این انقلاب «ملّت ایران با جان و خون خود اسلام را زنده کرد، تجدید حیات کرد برای اسلام و مسلمین، کوششهای قریب سیصد ساله استعمار و اجانب را خنثی کرد»؛(4) بنابراین کوتاه کردن شر سلطه گران جهانی و بازیافتن عظمت از دست رفته از دیگر ثمرات وحدت اسلامی است.

ص: 341


1- . نهج الفصاحه، ص 614 .
2- . نور: 55 .
3- . صحیفه نور، ج 6 ، ص 49 .
4- . همان، ص 121 .

ثمره دیگر وحدت، سیادت و آقایی سران اسلامی است و تا هنگامی که در میان رؤسای دولت های اسلامی «وحدت کلمه»(1) وجود نداشته باشد، سیادت نمی توانند بکنند و باید فکر کنند عمل کنند تا سیادت کنند و اگر این مطلب را انجام بدهند، سیّد دنیا خواهند شد. اگر اسلام را آن طوری که هست به دنیا معرفی کنند و آن طوری که هست عمل بکنند سیادت با شماست. بزرگی با شماست. «انّ العزة للّه و لرسوله و للمومنین».(2) ثمره بعدی وحدت، وحشت دشمنان اسلام و قدرت های جهان خوار شرق و غرب است؛ زیرا آنها از وحدت چند میلیاردی مسلمانان وحشت دارند و با تمام قوا مستقیما و یا به دست عمّال منحرف خود، به این اختلافات دامن می زنند تا بر مقدّرات مسلمانان جهان مسلط و برآنها حکومت نموده و ذخایر بی پایان آنها را چپاول نمایند؛(3) اما با وحدت کلمه ملت مسلمان ایران و وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمه الله:

«... یک کار بزرگ محیّر العقول دیگر واقع شد و آن این که دست آمریکا و دست انگلستان و شوروی (سابق) و همه این ها از خزائن ما کوتاه شد».(4) از نتایج بسیار مهم وحدت این است «که یک ملّتی اگر یک چیزی را خواست، نمی شود تحمیلش کرد... به یک ملت نمی شود یک چیزی را تحمیل کرد»؛ زیرا در سایه وحدت، ملت از هر گزندی در امان است.

دیگر ثمره وحدت، پیروزی بر دشمنان است و بر این اساس بود که رهبر کبیر انقلاب اسلامی می فرمودند:

«باید جوانان غیوراسلامی، بدانند که تا دست اتّحاد به هم ندهند

ص: 342


1- . همان ، ج 6 ، ص 226 .
2- . همان، ج 2 ، ص 15 .
3- . همان، ج 11 ، ص 272 .
4- . همان، ج 15 ، ص 272 .

و هدف خود را اسلام که تنها مکتب نجات بخش بشر است. یگانه کفیل آزادی و استقلال ملّت های مستضعف است قرار ندهند، امید پیروزی را نباید داشته باشند».(1) بالاخره نتیجه مهم وحدت ایجاد صلح و آرامش در بین کشورها و ملل متّحد اسلامی و سازش آنها برای غلبه بر دشمن مشترک است:

«... تأسف در این است که کشورهای دیگر چرا از ایران الگو نمی گیرند؟... و وحدت کلمه پیدا نمی کنند و با ملت های خودشان سازش نمی کنند و هر یک با دیگری سازش نمی کند تا اسرائیل بر آنها غلبه کند؟».(2) جنبش های آزادی بخش جهان به طور کلی و جهان اسلام به طور خاص، از مصادیق و نتایج وحدت ملّت های در بند و آزادی خواهان این ملّت ها می باشد که امام رحمه الله عنایت ویژه ای به همه آنها داشت و به طور صریح می فرمود که:

«من بار دیگر از تمام جنبش هایی آزادی بخش جهان پشتیبانی می نمایم و امیدوارم تا آنان برای تحققّ جامعه آزاد خویش پیروز شوند... ودولت اسلامی درمواقع مقتضی به آنان کمک نماید».

بنابراین، می توان انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، جنبش های آزادی بخش جهان، وحشت دشمنان اسلامی و ابرقدرت ها از مسلمانان و مستضعفین و سیادت و آقایی مسلمانان را از نتایج وحدت به شمار آورد که موجب گردید دشمنان اسلام و ابرقدرت ها از مسلمانان و مستضعفین و سیادت و آقایی مسلمانان را از نتایج وحدت به شمار آورد که موجب گردید دشمنان نتوانند هر چیزی را به آنها تحمیل نمایند و مسلمانان با وحدت کلمه به پیروزی نایل آیند که این مسئله به وسیله تجارب تاریخی اتّحاد مسلمانان و کشورهای مسلمان مانند عثمانی و قضایای فلسطین به تأیید رسیده است.

ص: 343


1- . همان، ج 1 ، ص 87 .
2- . همان، ج 10 ، ص 6 .

و در دفاع مقدّس (جنگ تحمیلی) نیز ایمان، اتّحاد و انسجام ملّت شجاع ایران و وحدت کلمه، پیروزی رزمندگان اسلام را به همراه داشت.

فلسفه اختلافات واژه «اختلاف» و «اتّحاد» از معدود کلماتی است که همواره تکیه کلام زمامداران و حاکمان بوده، از این رو مفهوم کلی این دو واژه بسیار روشن است؛ اما نکته ای که نباید مورد غفلت قرار گیرد این است که: آیا واژه اتحاد و اختلاف چون دو واژه عدل و ظلم اند که یکی به طور مطلق مذموم و دیگری ممدوح است و صدق مفهوم دادگری یا ستمگری در موردی، آن عمل شایسته یا ناشایست می نماید؟ در پاسخ باید گفت: به رغم ذهنیت افکار عمومی، چنین نیست و اختلافات و اتحاد هیچ یک ارزش ذاتی ندارند: بلکه ارزش یا ضد ارزش بودن هر کدام، متغیری از موضوع، هدف و کیفیت رسیدن به آن است؛ به تعبیر دیگر موضوع وحدت _ با توجه به آیات روح بخش قرآن کریم(1) _ می تواند رعایت و التزام به قوانین الهی باشد، و یا رعایت قوانینی که با نظرخواهی و جمع بندی آرای اندیشمندان، کارشناسان و نخبگان ملّتی یا ملل جهان، با هدف حصول نظم و امنیت همگانی با رأی اکثریت تصویب شود و بیشترین منافع را برای عموم دارا باشد و در سایه آن، رشد و شکوفایی و توسعه همه جانبه ملّت با تجاوزات جهانی و ترقّی و تعالی بشری به دست آید. چنین وحدتی که ریشه در تفاهم و وفاق دارد بی تردید مطلوب است و ایجاد اختلاف در آن ناروا ست ولی اگر موضوع وحدت، اطاعت فرمان های ستمگر و دیکتاتوری باشد که به منافع و برتری طلبی های خویش و اطرافیان یا قوم و نژاد خود می نگرد و افکار عمومی و دیدگاه های دیگران را در آن نادیده گرفته می شود، چنین وحدتی ارزش محسوب نمی شود و دفاع پذیر نیست. همچنین اگر موضوع وحدت استراتژی ابرقدرتی است که با هدف تک قطبی نمودن جهان و سلطه بر همه ملل از طریق باج خواهی و باج دادن و تهدید و تطمیع شکل گیرد و منافع

ص: 344


1- . آل عمران: 103 .

ملّت های مستضعف نایده گرفته شود، هیچ منصفی حفظ چنین وحدتی را که با ظلم و ستم به اقشار ضعیف توأم است، روا نمی داند؛ بلکه در این موارد اختلاف و شکستن این گونه وحدت برای جایگزین نمودن وفاقی دیگر سزاوار است.

با توجه به مطالب یاد شده درمی یابیم که وحدتی ارزشمند و مطلوب خواهد بود که در سایه اختلاف آرا پدید آید. چنین وحدتی همان وفاق عملی یا التزام به قانون است.

در این صورت اگرچه فرد در اعتقاد و نظر، مخالف فلان اصل یا قانون است؛ ولی چون مورد وفاق اکثر افراد است در عمل به آن ملتزم است.

نکته مهمی که در فهم این دو واژه «اختلاف و اتّحاد» نباید از آن غفلت شود این است که اصولاً، واژه «وحدت و اتّحاد» در مسائل اجتماعی در مواردی استفاده می شود که نوعی «اختلاف» وجود داشته باشد، تا همبستگی و وفاق ملّی به وجود آید و بدون هیچ گونه اختلافات، اتّحاد و همبستگی موجود بوده و نیاز به وحدت و همبستگی ندارد، و حال آن که در اسلام دعوت به همبستگی شده است.(1) از سوی دیگر برخی از اختلافات، معقول و منطقی است. چنان که اختلافات طبیعی، مانند اختلاف رنگها و قبیله ها لازمه آفرینش و خلقت انسان به حساب آمده است؛(2) براین اساس، معنای وحدت و همبستگی در جامعه آن نیست که در جامعه اختلاف رنگ ها، زبان ها و سلیقه ها، تضارب اندیشه و جناح بندی های سیاسی و... وجود نداشته باشد؛ زیرا در اسلام به انتقادهای سازنده، تضارب اندیشه و رقابت های سیاسی منطقی، توصیه شده و آنها از اصول پذیرفته شده هستند که این عناصر معمولاً اختلاف آورند. همین طور معنای همبستگی و وحدت آن نیست که اقلیّت های مذهبی از عقاید خویش دست برداشته و عقیده ای واحد داشته باشند و یا برادران سنّی، شیعه و شیعیان سنّی شوند؛ بلکه مقصود از وحدت و همبستگبی آن است که همه افراد و گروه های یک جامعه با بهره گیری

ص: 345


1- . ر.ک: انعام: 159 .
2- . روم: 22 «و من آیاته خلق السموات و الارض و اختلاف السنتکم و الوانکم ان فی ذلک لآیات للعالمین».

از عوامل وحدت و با اتخاذ سیاست های اصولی و منطقی در قبال سیاست های خصمانه دشمن مشترک خود، متّحد بوده و از اختلافات غیرمعقول پرهیز کرده و اختلافات خود را با تبادل اندیشه حل نموده و با صلح و صفا در کنار هم زندگی کنند.

قرآن کریم، گروه گرایی و پراکندگی را از برنامه های مشرکان دانسته، و مسلمانان را به شدّت از آن نهی کرده و به انسجام تحت پوشش توحید دعوت فرموده و با صراحت می فرماید:

«از مشرکین نباشید، از کسانی که دین خود را پراکنده ساختند، و به دسته ها و گروه های تقسیم شدند».(1) قرآن تفرقه و اختلاف را در ردیف عذاب های آسمانی عنوان کرده و می فرماید:

«بگو خداوند قادر است که از بالا یا از زیر پای شما، عذابی بر شما بفرستد، یا به صورت دسته های پراکنده شما را با هم بیامیزد، و طعم جنگ [و اختلاف] را به هر یک از شما به وسیله دیگری بچشاند».(2) قرآن به تفرقه افکنان هشدار داده و آنها را جدای از اسلام و دشمن مسلمانان معرفی کرده و با قاطعیّت می فرماید:

«همانا کسانی که آیین خود را پراکنده ساختند، و به گروه های گوناگون تقسیم شدند، تو هیچ گونه رابطه با آنها نداری، سر و کار آنها تنها با خدا است».(3) عوامل و زمینه های فراوانی برای تفرقه و تشتّت وجود دارد و همه انسان ها مسیر حق را برنمی گزینند و گذشته تاریخ نیز به روشنی بر این مدعا گواهی می دهد، که در این رهگذر وظیفه جوامع مسلمانان به ویژه علما و اندیشمندان سنگین تر می شود؛ زیرا عوامل اختلاف زا در بین

ص: 346


1- . روم: 31 و 32 .
2- . انعام: 64 .
3- . انعام: 159 .

امّت اسلامی با توجّه به ترفندهای دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمانان در این برهه از زمان (عصر ارتباطات و تکنولوژی) بسیار زیاد است.

همگی باید به هوش باشند و بدانند که این نعمت خدادای (وحدت) آفاتی نیز دارد که باید به دقّت شناسایی شده و از سر راه برطرف گردند. در حقیقت پاسداری از حریم اخوّت و وحدت و دوری از تفرقه و تشتّت، پاسداری از حریم شریعت اسلام است؛ و حکم نگهبانی از دین خدا هم معلوم است. در این قسمت از بحث به جهت اختصار تنها به مهم ترین «عوامل اختلاف زا» اشاره می کنیم:

1 _ تعصبات مذهبی و قومی «تعصّب»، از «عَصَب» به معنی جمع و گروه است. تعصّب همان عاملی است که فرد را به گروه انسانی پیوند می دهد تا به حمایت و جانبداری از آن گروه برخیزد. نعصّب شاخص انسان و فصل واقعی و حقیقی او در برابر حیوان است؛ زیرا حیوان تعصّب ندارد. شخص دارای تعصّب را متعصّب گویند. متعصّب خود را یک من تنهای مستقل احساس نمی کند، بلکه خود و سرنوشت و احساس و اعتقاد خویش را با دیگرانی که همدرد و هم سرنوشت و هم اندیش او هستند، مشترک احساس می کند و این بزرگترین فضیلت انسانی و فاصل بین نوع انسان و حیوان است. متعصّب کسی است که از خویشاوندان خود، حمایت کند. این خصلت روانی عامل همبستگی اجتماع بوده و ملاک و معیار انتخاب ارزشها و شیوه تفکر است.

تعصّب بر دو قسم است: مذموم و ممدوح.

تعصّب مذموم، آن است که انسان از مرام و مسلک و حزبی، به طور مطلق، حتّی پس از دانستن بطلان آن، حمایت نماید، همان طور که مشرکان می گفتند:

«انّا وجدنا آباءنا علی امة و انا علی آثار هم مقتدون».(1)

ص: 347


1- . زخرف: 21 .

اما تعصّب ممدوح، آن است که در راه حقّ، تعصّب و غیرت به خرج دهد و مسامحه روا ندارد. حق باید چنین حامیانی سرسخت داشته باشد، و گرنه از بین می رود، هیچ اجتماعی نباید از این متمسّکان به حق، خالی باشد؛ زیرا هیچ دعوت به حقّی رشد نکرده جز با مقاومت و دفاع پیروانش از آن. چنان که قرآن کریم می فرماید:

«یُج_هِدونَ فی سَبیلِ اللّهِ ولا یَخافونَ لَومَةَ لامٍ».(1) بنابراین، تعصّب نسبت به اصل حقیقت و اهداف الهی و پای بندی به آن و پاسداری آن از هجوم جاهلان و تأویل منحرفان، امری پسندیده است. اما تعصّب نسبت به مرام و مسلک و حزبی، به طور مطلق، حتّی پس از دانستن بطلان آن، امری ناپسند و صاحبش گناهکار شمرده می شود.

امام سجاد علیه السلام می فرماید:

«آن تعصّبی که صاحبش گناهکار شمرده می شود این است که فردی، انسان های بدکردار وابسته به خویش را از افراد نیکوکار و وابسته به قوم دیگر، بهتر بداند و با ارزش تر شمارد، ولی دوست داشتن وابستگان، از تعصّب های مذموم نیست؛ بلکه یاری کردن بستگان، برای ظلم به دیگران، از نوع تعصّب باطل و مذموم است».(2) و این نوع تعصّب (مذموم) است که خروج از ایمان شمرده می شود؛ امام صادق علیه السلاماز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نقل می فرماید:

«کسی که خودش تعصّب بورزد یا دیگری برای وی تعصّب ورزد، حقیقتا طوق (گردن بند) ایمان را از گردن خارج کرده است».(3) تعصّب در وهله نخست در روان کسی شکل می گیرد که توان و حال فکر کردن را ندارد.

ص: 348


1- . مائده: 54 .
2- . اصول کافی، ج 2 ، ص 308 .
3- . همان.

برای راحتی خود و شانه خالی کردن از زیربار این عمل سخت، نظر کسانی را می پذیرد که به آنها تعلّق دینی، یا ملّی دارد. در فرایند رشد تعصّب آراء و اندیشه های گوناگون یکی پس از دیگری ایجاد بدان گردن نهاده می شود و سپس نسبت به آن تعصّب ورزیده می گردد. اما تعصّب نسبتا به عقیده ای، دلیل استحکام آن عقیده در روان متعصّب نیست، بلکه دلیلی است بر انحراف روان و داشتن نظری سطحی و تقلیدی. به مرو زمان این روحیّه فردی به ورحیّه ای جمعی دگرگون می شود که پیامدهای اجتماعی خاصّی را نیز به همراه دارد. البتّه افراد نادری را می توان یافت که روانشان تهی از تعصّب باشد، یا تعصّب در درون آنها از بین برود. از این رو، اسلام در جهت دهی تعصّب کوشید، نه حذف و از بین بردن آن؛ زیرا حذف یک خصیصه روانی در مدّت زمانی کوتاه، عملی مشکل و شاید غیرممکن باشد. سفارش اسلام به فرموده امام علی علیه السلام _ این بود که «عصبیّت را در جهت کسب صفات عالی، انجام کارهای شایسته و امور نیکو، حفظ حقوق همسایگان، وفای به عهد و پیمان و عصیان در مقابل اعمالی که موجب تکبّر است، به کار برید».

شاید بتوان گفت تعصّب نوعی «وضع رفتار» است. تعصّب یا وضع رفتار، آمادگی عصبی و روانی برای فعالیّت نفسانی و جسمانی است. یعنی وجود تعصّب فرد را برای واکنش معینی آماده می کند. عقاید با تعصّب پیوند نزدیک دارد؛ زیرا آن چه را فرد درباره شیئی یا گروهی راست می پندارند، به یقین در تعیین آمادکی او برای واکنش در برابر آن به شیوه ای بیش از شیوه دیگر کمک می کند. در شکل گیری تعصّب، «تقلید» بیش از هر چیزی نقش دارد؛ یعنی ممکن است فرد بر اثر تقلید از پدر و مادر یا استاد خود و یا دیگران تعصّب پیدا کند. تعصّب بیشتر به میل به قبول نظر رایج جامعه بستگی دارد تا به تجربه فردی.(1) تعصّب نقشی اساسی در تاریخ صدر اسلام داشته است. حضرت ابوطالب در مقاطع مختلفی از تعصّب قبیله ای بهره برد. حتّی بنی هاشم، چه مسلمان و چه کافر، به علّت تعصّب و دفاع از فرد خود سختی های محاصره اقتصادی در شعب ابی طالب را تحمّل کردند. همین ویژگی و خصلت روانی عرب ها نقش

ص: 349


1- . اتو گلانبرگ، روانشناسی اجتماعی، ترجمه علی محمد کاردان، تهران، اندیشه، سال 1346 ، ج 2 ، ص 537 _ 539 .

بسیاری در حفظ جان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم داشت.(1) بعد از اسلام این خصلت روانی در جهت تثبیت هدف های اسلام به کار گرفته است شد، ولی بعد از رحلت پیامبر و به ویژه در زمان حکومت امویان به حالت اولیه برگشت. بنابراین تعصّب در تاریخ اسلام، هم دارای نقش مثبت است، آنجا که در پیشبرد هدف های اسلام مؤثّر بوده است، و هم دارای نقش منفی است: آن جا که یا از موانع گسترش اسلام بوده است، یا از عوامل انحراف آن.

2 _ خودپرستی یا کبر و غرور خودپرستی و خودمحوری: انسان خودپرست یا خود محور، کسی است که هوس های او بت و محور او گشته است؛ به طوری که جز سود و منافع خویش، به چیز دیگری نمی اندیشد و همه چیز را فدای مصالح مادّی خود می نماید و این خصلت شیطان است؛ زیرا اوّلین تفرقه و ناهماهنگی از هنگام استکبار «ابلیس» از سجده آدم آغاز شد. ریشه خودپرستی را می توان در مقوله هایی، چون «کبر»، «عجب»، «حسادت»، «ترس» و... جستجو نمود.

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«برادری با سرمداران و قدرتمندان و دوستی با متکبّران امری پسندیده نیست».(2) آن کس که خود را از دیگران برتر می داند و هیچ ارزشی برا غیر خود قائل نیست، ضمن تحقیر مستمر دیگران، اسباب کینه جویی و دشمنی را فراهم می سازد. شرط پایداری دوستی و همبستگی و اخوّت، عکس این را طلب می کند؛ یعنی باید خود را فدای دوست و همنوع کرد.

ص: 350


1- . الصحیح من السیرة النبی الاعظم، ج 1 ، ص 182 .
2- . تحف العقول، ص 376 .

امام علی علیه السلام می فرماید:

«به خاطر برادرت، مال و جان خود را بذل کن (فدا کن)».(1) به نظر آن حضرت، مبدأ تمامن عقده هایی که منجر به اختلافات می گردد، خودپرستی و خودمحوری است و این لازم به اندازه ای است که آن حضرت از اختلاف نیروها به اختلاف هوس ها تعبیر می فرماید و خودمحوری و خودپرستی را بزرگترین خطری می داند که هویّت جامعه اسلامی و پیشرفت آن را تهدید می کند.(2) از این رو، برای مقابله با این آفت و ریشه های اختلاف سازان، همه مسلمانان لازم است که به مقابله و پیکار علیه خودپرستی به پا خیزند؛ زیرا جهاد و مبارزه با دشمنان بیرونی فقط سبب پیروزی یک انقلاب یا نظام می گردد و آن چه باعث تداوم و ماندگاری این یک نظام می شود، چیزی جز مبارزه با دشمن درونی نیست. بر همین اساس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم خطاب به گروهی از مسلمانان که پیروزمندانه از میدان جنگ برگشته بودند، فرمودند:

«آفرین برگروهی که جهادکوچک تر راانجام داده وجهاد بزرگ تر هنوز بر آنان باقی است».

و هنگامی که از ایشان سؤال شد که جهاد بزرگ تر کدام است؟ فرمودند:

«جهاد با نفس».(3) امام علی علیه السلام در این باره می فرماید:

«اعملوا ان جهاد الاکبر، جهاد النفس فاشتغلوا بجهاد انفسکم تسعدوا».(4) بدانید که بزرگ ترین جهاد، مبارزه با نفس است، پس به جهاد خویش اشتغال ورزید تا سعادتمند شوید.

ص: 351


1- . همان، ص 212 .
2- . رمز تداوم انقلاب در نهج البلاغه، محمد محمدی ری شهری، ص 37 .
3- . بحارالانوار، ج 19 ، ص 182 .
4- . غرر الحکم.

3 _ جهل و کج فهمی معارف عالیه اسلام یکی از بزرگ ترین عوامل اختلاف، و عله العلل دشمنی ها و تفرقه ها، جهل مسلمانان نسبت با هم معارف عالیه اسلام راستین است؛ جهل به عقائد و احکام مذاهب اسلامی و جهل به تاریخ اسلام، سنّت معمول هنگام نزول وحی را از خاطرها محو نموده است و منشأ فتنه ها و بدعت ها را در ابهام نگه داشته است.

جهل پیروان مذاهب از مذاهب دیگر، جهل جناح های سیاسی و اقلیّت های مذهبی از ایده و مسلک یکدیگر، باعث بدگمانی ها و تهمت های زیادی نسبت به هم، دشمنی و صف آرایی در مقابل یکدیگر و پندارهای نادرست در پیدایش مذاهب یکدیگر گردیده است.

آری؛ کج فهمی ها و دور شدن مسلمانان از معارف اسلامی، بلای عمده و ریشه همه بدبختی های آنان است. متفکر شهید، استاد مطهری رحمه الله تحت عنوان «انحطاط مسلمین در عصر حاضر» می فرماید:

«در میان کشورهای دنیا به استثنای بعضی کشورها، کشورهای اسلامی، عقب مانده ترین و منحط ترین کشورها هستند.

نه تنها در صنعت عقب هستند، در علم... در اخلاق در انسانیت و معنویت [نیز] عقب هستند. چرا؟... باید اعتراف کنیم که حقیقت اسلام به صورت اصلی در مغز و روح ما، موجود نیست، بلکه این فکر، اغلب در مغزهای ما به صورت مسخ شده موجود است... فکر دینی ما باید اصلاح شود. تفکر ما درباره غلط است... .

ما قبل از این که بخواهیم درباره دیگران فکر کنیم که آنها مسلمان شوند، باید درباره خود فکر کنیم. چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام...؛ البته این را نمی خواهم بگویم و شما را به غلط بیندارم که استعمار و استثمار، ما را به این حالت در آورده است. نه، ما قبلاً

ص: 352

به این حالت درآمدیم، آنها امروز، ما را به این حالت نگه می دارند و علّت مبقیّه ما هستند. و گرنه ما، قبل از این که استعمار و استثماری بیاید، افکاری... تدریجا در ما پیدا شد و ما را به این حالت در آورد... .

حدیث معروفی است «اذا ظهرت البدع، فعلی العالم ان یظهر علمه و الّا فعلیه لعنة اللّه»، اگر بدعت ها پیدا شود (بدعت، یعنی آن چیزی که جزء دین نیست ولی نام دین به خودش گرفته است و مردم خیال می کنند، از دین است)... در میان مردم، بر داناست که اظهار بکند و بگوید. این حدیث شریف، وظیفه احیاء دین را، که در درجه اوّل برعهده علما است بیان می کند، از راه مبارزه با بدعت ها و تحریف ها.

امیدورایم از مجموع آن چه گفته شد، بتوانم نتیجه بگیریم که ما اکنون بیش از هر چیزی، نیازمند به یک رستاخیز دینی و اسلامی، به یک احیاء تفکّر دینی، به یک نهضت روشنگر اسلامی...».(1) مخاطب سخن استاد شهید رحمه الله، همه مسلمانان علماء و فرق مختلف اسلامی است. با توجه با این سخنان، احیاء فکر دینی در تمام مجامع دینی و اسلامی ضروری است. البّته تذکر این نکته لازم است که این نقل قول به معنای انکار تلاش رهبران و دردمندان نیست. امّا باید پذیرفت که علی رغم همه تلاش و کوشش های در خور ستایش، هنوز هم بنای فکر دینی، تحوّل لازم را تجربه نکرده است.

4 _ کینه ورزی و عقده های شخصی یکی از عواملی که موجب ایجاد اختلاف در جوامع اسلامی می شود، کینه ورزی های شخصی و عقده ها می باشد که نمونه افرادی که به این دلیل از صفوف مسلمانان جدا گشته و در مقابل حق

ص: 353


1- . ده گفتار، انتشارات صدرا، ص 144 _ 151 .

ایستاده اند در تاریخ اسلام فراوان است. از جمله: هنگامی که رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آن چه بدان مأمور بود در «غدیر خم» اعلام نمود و این امر در بلاد شایع گشت. «نصر بن حارث کاده عبدی»، از این موضوع آگاه شد؛ از این رو، به محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمد و گفت: از سوی خدا امر کردی که گواهی به خدا و رسالت تو بدهیم، و نماز و روزه و حجّ و زکات را بجا آوریم، همه را از تو پذیرفتیم و قبول نمودیم. حال به این ها اکتفا ننمودی و باز دست پسر عمّت را گرفته، و بلند نمودی و بر ما برتری دادی و گفتی: «من کنت مولاه، فعلی مولاه» آیا این امر توست یا از جانب خدا می باشد؟! حضرت فرمود: قسم به خدایی که جز او معبودی نیست. این امر از جانب خداوند است.» وی پس از شنیدن این سخن به طرف شتر خویش رفت، در حالی که می گفت: «خدایا! اگر آنچه محمد صلی الله علیه و آله وسلم می گوید، راست و حق است، بر ما سنگی ببار و یا عذابی دردناک به ما برسان.» هنوز به شتر خویش نرسیده بود که سنکی از آسمان فرود آمد و او را به هلاکت رساند و خداوند متعال این آیه را نازل نمود: «سأل سائل بعذاب واقع» که به اعتقاد علمای شیعه و جمعی از علمای اهل سنّت این آیه از قضیه غدیر و در این خصوص نازل شده است».(1) همچنین در زمان حکومت امام علی علیه السلام نیز نمونه های بسیار می توان یافت که وجود عقده ها و کینه های شخصی در افراد سبب جبهه گیری آنها در مقابل حضرت شده بود. کسانی که دل هایشان مالامال از حقد و کینه نسبت به امام علی علیه السلام به خاطر جنگ های بدر، خیبر، حنین و غیره بود. آنها به بهانه های مختلف از حق جدا گشته و در مقابل آن حضرت جبهه گیری نمودند. چنان که در دعای ندبه می خوانیم:

«فاودع قلوبهم احقادا بدریة و خیبریة و حنبینیة و غیر هن فاضبت علی عداوته و اکبّت علی منابذته».

از این رو، وجود حقد و کینه سبب می شود که افراد حق را نادیده گرفته و در مقابل آن جبهه گیری نمایند.

ص: 354


1- . الغدیر، ترجمه: محمد تقی واحدی، ج 2 ، ص 127 _ 128 .

ناگفته نماند در نظام انقلاب اسلامی ما نیز این امر محسوس است؛ زیرا شاهدیم افرادی را که از انقلاب زخمی خورده و یا کینه ای در دل داشته و یا خواهان مسئولیتی بوده ولی بدان نرسیده اند، چگونه با اعمال و رفتار و قلم های زهرآگین خویش خواسته و یا ناخواسته به اتّحاد و همبستگی ملّی صدمه می رسانند و باعث ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی می گردند؛ به طوری که حتّی رادیوهای بیگانه از آنان تمجید می نمایند. مقام معظم رهبری (ادام اللّه ظله العالی) در این باره می فرمایند:

«این افراد مختلفند. برخی ها عقده هایی دارند، بعضی ها کینه ای دارند، بعضی ها گله ای از کسی دارند. برای خاطر دستمالی قیصریه را آتش می زنند، برای خاطر دشمنی و یک کینه شخصی و یک محرومیّت از فلان مسئولیّت که مایل بود به او بدهند، و مثلاً دادن نشده، برای خاطر یک اشتباه در فهم می بینند حرفی می زنند اقدامی می کنند که در خدمت دشمن قرار می گیرند».(1) 5 _ ریاست طلبی و دنیاگرایی دنیاگرایی یکی از آفات اساسی است که به ویژه خواصّ یک جامعه را در معرض تهدید قرار می دهد؛ به طوری که به خاطر منافع شخصی، از قبیل مال پرستی، ریاست طلبی و... افراد، خود را در مقابل حق داده و حتّی با جمع آوری عدّه و عُدّه برای نیل به امیال شیطانی خویش تلاش می نمایند.

رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بزرگ ترین نگرانی امّت خویش را دنیاپرستی عنوان نموده و می فرماید:

«ان اکثر ما اخاف علیکم ما یخرج اللّه لکم من برکات الارض».(2)

ص: 355


1- . روزنامه جمهوری اسلامی ایران، 27/9/1378 .
2- . محجة البیضاء، ص 358 .

بیشترین نگرانی من بر شما، از برکاتی است که خداوند از زمین بر شما عنایت می دارد. از حضرت پرسیدند که منظورتان از برکات چیست؟ فرمود: «زهرة الدنیا» زیبایی دنیا. همچنین امام علی علیه السلام، دنیاگرایی را اساس و ریشه همه مشکلات معرفی می نمایند:

«حب الدنیا رأس الفتن و اصل المحن».(1) با مراجعه به تاریخ اسلام به روشنی می توان دریافت که چگونه گرایش خواصّ جامعه اسلامی به دنیا باعث اختلاف و تضییع حقوق گردید. به عنوان مثال می توان به ریاست طلبی طلحه و زبیر اشاره نمود، هنگامی که به انگیزه رسیدن به ریاست با حضرت علی علیه السلام بیعت نمودند، ولی از آن حضرت جواب منفی شنیدند. از این رو، سر به شورش برآورده و با ایجاد جنگ جمل، در صفوف مسلمانان اختلاف ایحاد نمودند.

ابن ابی الحدید می نویسد:

«طلحه و زبیر به هوس کوفه با علی علیه السلام بیعت کردند، ولی آن گاه که پایداری حضرت را در این تصمیم، محکم و سازش ناپذیری وی را مشاهده کردند که آن حضرت مصمّم است خطّ اصلی حکومتی اش را بر مبنای کتاب و سنّت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم قرار دهد، سر به شورش برداشتند».(2) در واقعه کربلا نیز دنیاپرستی کوفیان جلوه گر است؛ به طوری که عدّه ای به جهت عشق به دنیا، مال و مقام و... در مقابل عطایا و پست ها و مناصب پیشنهادی از سوی دستگاه یزیدی، از حق روی گراندند و بیعت با امام حسین علیه السلام را شکستند و به جنگ با او برخاستند.

آری؛ «حبّ دنیا منشأ همه بدی هاست» آفتی که انقلاب اسلامی ما را نیز در معرض تهدید خویش قرار داده است؛ به طوری که مقام معظم رهبری بارها و با ذکر موارد تاریخی همه اقشار و به ویژه مسئولیت را به آن توجّه داده اند؛ زیرا این دنیاگرایی ها و ریاست طلبی ها است

ص: 356


1- . غرر الحکم.
2- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 11 ، ص 10 .

که باعث می شود افراد بجز منافع شخصی، به چیزی ننگرند و هنگامی که افراد فقط در پی کسب ریاست، جناح بازی، مال و... باشند و برای دستیابی به آن به هر عملی اقدام نمایند، بدون آن که به مسائلی، چون «دین»، «قانون» و «رهبری» _ که محورهای وحدت در جامعه اسلامی هستند توجّه نمایند، بی تردید اتّحاد و انسجام ملّی و اسلامی در جامعه دچار بحران شده و «اختلاف» در کشور حاکم می گردد که ثمرّه آن جز از هم پاشیدگی نظام و... نمی باشد.

6 _ سست عهدی و پیمان شکنی امام علی علیه السلام می فرماید:

«لاتعتمد علی مودّة من لایوفی بعهده».(1) «به دوستی کسی که به پیمانش وفا نکند، اعتماد مکن».

و همچنین می فرماید:

«غش الصدیق و الغدر بالمواثیق، من خیانة العهد».(2) «دغلبازی با دوست و خیانت در قرار دادها، از خیانت در پیمان هاست».(3) معلوم است که مقصود از پیمان شکنی، نقص آن، بدون مجوّز عقلی است. در اینجاست که دغلبازی هم، نقض عهد شمرده می شود و عاملی است برای جدایی و اختلاف.

ص: 357


1- . تصنیف غرر الحکم، حدیث 9562 .
2- . همان، حدیث 9599 .
3- . همان، حدیث 9599 .

7 _ تمسخر و تخاطب به القاب و اسمی زشت دشنام دادن و ریشخند کردن، یکی از خوهای زشت است که در طبیعت آدمی نهفته است و اگر تربیت اخلاقی آن را مهار نکند، موجب آزار دیگران خواهد گردید؛ استهزاء و ریشخند کردن و گذشته زشت را به یاد کسی آوردن، موجب تحقیر او، و از عوامل جدایی مسلمانان از یکدیگر است و از این رو، قرآن کریم می فرماید:

«ی_اَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا یَسخَر قَومٌ مِن قَومٍ عَسی اَن یَکونوا خَیرًا مِنهُم ولا نِساءٌ مِن نِساءٍ عَسی اَن یَکُنَّ خَیرًا مِنهُنَّ...».(1) «ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را استهزا کنند، شاید آنها از این ها بهتر باشند، و نه زنانی از زنان دیگر شاید آنان بهتر از اینان باشند...».

از ابن عباس نقل شده که این آیه شریفه درباره «ثابت بن قیس» نازل شده است که گوش هایش سنگین بود، و هنگامی که وارد مسجد می شد کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم برای او جائی باز می کردند، تا سخن حضرت را بشنود.

روزی دیر رسید و مردم انبوه شده بودند؛ ثابت پا بر گردن مردم می نهاد و می گفت: «تفسَّحوا»، راه بدهید! راه بدهید! تا به یکی از مسلمانان رسید، و او گفت همین جا بنشین! چرا نمی شینی؟ ثابت در خشم شد و گفت تو پسر فلانه نیستی؟ و آن زن در جاهلیّت بدنام بود.

آن مرد شرمگین شد و سر خود را بزیر انداخت، و این آیه شریفه بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم نازل گردید(2) و مسلمانان را از این گونه کارهای زشت که باعث قطع همبستگی و اختلاف است، نهی کرد.

این آیه شریفه همه مؤمنان، اعم از مردان و زنان را مورد خطاب قرار داده و به آنها هشدار می دهد که از این عمل زشت (تمسخر) بپرهیزند؛ زیرا سرچشمه استهزاء و سخریه همان حس

ص: 358


1- . حجرات: 11 .
2- . کشف الاسرار، ج 9 ، ص 259 .

خود برتربینی و کبر و غرور است که عامل بسیاری از اختلافات و جنگ های خونین در طول تاریخ بوده است. قرآن کریم در ادامه این توصیه های اخلاقی می فرماید:

«ولا تَلمِزُوا اَنفُسَکُم ولا تَنابَزُوا بِالاَلق_بِ بِئسَ الاِسمُ الفُسوقُ بَعدَ الایم_نِ».(1) «یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید، و با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی بعد از ایمان، نام کفر بگذارید».

بسیاری از افراد بی بند و بار در گذشته و حال اصرار داشته و دارند که بر دیگران القاب زشتی بگذارند، و از این طریق آنها را تحقیر کنند، شخصیت شان را بکوبند، و یا احیانا از آن انتقام گیرند، و یا اگر کسی سوء سابقه داشته است، سپس توبه کرده و کاملاً پاک شده باز هم لقبی که بازگو کننده وضع سابق اش باشد را بر او بگذارند. اسلام صریحا از این عمل زشت نهی می کند، و هر اسم و لقبی را که کوچک ترین مفهوم نامطلوبی دارد و مایه تحقیر مسلمانی است، نهی نموده است؛ زیرا موجب درگیری و اختلاف مسلمین است. البته عوامل اختلاف وتفرقه بیش ازاین هاست. عواملی، همچون خصلت های سرکش وتمایل به تجاوزگری انسان(2)، دسائس استعمارگران و... که در این نوشتار سعی شده به مهم ترین عوامل اختلاف اشاره شود.

پیامدهای ناگوار اختلافات در قرآن کریم و روایات اسلامی، مطالب فراوانی در مورد زیان های اختلاف وجود دارد. قرآن کریم به صراحت می فرماید:

«... ولا تَن_زَعوا فَتَفشَلوا وتَذهَبَ ریحُکُم واصبِروا اِنَّ اللّهَ مَعَ الصّ_بِرین».(3)

ص: 359


1- . حجرات: 11 .
2- . آل عمران: 19 ؛ شوری: 14 .
3- . انفال: 46 .

«... نزاع] و کشمکش] نکنید تا سست نشوید و قدرت [و شوکت و هیبت ]شما از بین نرود و استقامت نمائید که خداوند با استقامت کنندگان است».

در آیات پیشین این سوره، قرآن کریم ثبات و به یاد خدا بودن را دو سبب از اسباب معنوی پیروزی برشمرده است و بلا فاصله دستور «اطیعوا اللّه و رسوله...» را صادر کرده و در واقع، اطاعت از خدا و فرمانبرداری از دستورات او را در جنگ و غیرجنگ و نیز اطاعت رسولش(1) در اوامر و نواحی را، از ارکان اساسی پیروزی دانسته است. خداوند بلافاصله در این آیه شریفه فرمود: «و لاتنازعوا فتفشلوا...» فعل را به صیغه نهی بیان فرمود تا به اهمیّت مطلب (اختلاف و نزاع و کشمکش) در میان مسلمانان که سبب ضعف آنان می شود و عزّت و شوکت آنان را از میان می برد... به خوبی تأکید نموده باشد.

واژه «تنازع» از «نزع» است و نزع به معنای براندازی و برکندن است. چنان که در تفسیر المنار آمده است: تنازع، هم چون «منازعه»، مشارکت در نزع است؛ یعنی جذب و اخذ شئی به شدّت یا نرمی، مانند نزع روح از جسد. در واقع هر یک از متنازعین می خواهد آن چه را که دیگری، دارد از او بگیرد.(2) تنازع بدین معناست که دو نفر که از نظر فکر و سلیقه و... اختلاف دارند، در مقابل هم موضع گیری کرده و یکدیگر را بکوبند تا این که یکی از آن دو بر دیگری پیروز گردد و معلوم است که ثمره اش جز پراکندگی و سستی و ضعف چیز دیگری نیست؛ از این رو، خداوند دستور داده که از پراکندگی و نزاع اجتناب کنید؛ زیرا در غیر این صورت، سست و ضعیف و ناتوان می شوید (فتفشلوا) و در نتیجه، قدرت و عظمت شما از میان می رود.

جمله «و تذهب ریحکم» یعنی «تذهب قوتّکم»؛ زیرا وقتی نیرو کم شد، دشمن غلبه

ص: 360


1- . نویسنده تفسیر المنار، ج 8 ، ص 24 نوشته است: عدم اطاعت از دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم را در میدان جنگ احد، مسلمانان دیدند و «نالوا ما نالوا منهم...».
2- . ر.ک: تفسیر المنار، ج 8 ، ص 25 .

می کند.و در واقع «ریح» که در این جا استعاره است برای قوت و نیرو از بین می رود.(1) در تفسیر نمونه آمده است:

«ریح، به معنای باد است و این که می فرماید: اگر به نزاع با یکدیگر برخیزید سست می شوید و در پی آن، باد شما را از میان خواهد برد، اشاره لطیفی به این معناست که «قوّت و عظمت» و جریان امور بر وفق مرادتان از میان خواهد رفت».(2) با مراجعه به تاریخ صدر اسلام به روشنی می توان دریافت که ضعف و انحطاط مسلمانان در اثر اختلاف و تفرقه و فراموش کردن ارزشهای اصیل اسلامی به وجود آمد. در اثر نزاع و کشمکش، ضربه هایی سهمگین بر پیکر اسلام وارد آمد و امّت بزرگ و نیرومند اسلام به ملّت های کوچک و ضعیف تبدیل شد. در اثر اختلاف بود که کشور بزرگ و نیرومند «اندلس» از لیست کشورهای اسلامی حذف شد و در اثر اختلاف است که کشور فلسطین نیز دچار بحران شده و ساکنین مسلمان این کشور، آواره شده اند و لبنان مورد تهاجم اسرائیل غاصب قرار می گیرد و کشور افغانستان و عراق در بحران جنایات درد منشانه آمریکا بسر می برد. بر همین اساس است که امام علی صلی الله علیه و آله وسلم بالاترین عامل شکست و ذلت و سقوط امّت اسلامی را تفرقه و اختلاف دانسته و با کمال صراحت، فتنه انگیز و تفرقه افکن را مستوجب قتل می داند، و نه تنها تفرقه افکن عینی و موجود را سزاوار چنین عقوبتی می داند، بلکه حتی کسی را که شعار تفرقه دهد و قدم نخستین شقّ عصای مسلمانان را بر دارد، سزاوار قتل می داند. چنان که در فرازی از یکی از خطبه هایش خطاب به مسلمانان چنین می فرماید:

«وَ اَلزَمُوا السَّواد الاَعظم، فَاِنَّ یَدَاللّهِ مَعَ الجَماعَه، وَ اِیّاکُم وَ الفُرقَه، فَاِنَّ الشّاد مِن النّاس لِلشیطان، کَما اَنَّ الشّاد مِن الغَنَمِ لِلذّئب».(3)

ص: 361


1- . همان، ج 5 ، ص 25 .
2- . تفسیر نمونه، ج 7 ، ص 196 .
3- . سید رضی، نهج البلاغه، خ 127 .

«به جمعیّت عظیم مسلمانان بپیوندید، که دست خدا [قدرت و عنایت خدا] با جماعت است، و از پراکندگی دوری کنید؛ زیرا آن که از جمع مسلمانان به یک سو شود، بهره شیطان است، چنان که گوسفند از گله درمانده نصیب گرگ بیابان است».

امام علی علیه السلام به قدری نسبت به گروه خوارج که موجب تفرقه در میان سپاه آن حضرت شدند و با شعارهای فریبنده برای خود دسته جدا کرده بودند، اظهار بیزاری نموده و می فرماید:

«اَلامَنْ دَعا اِلی هذا الشّعارِ فَاقْتُلُوا و لو کانَ تَحتَ عِمامَتی هذه».(1) «آگاه باشید! کسی که به این شعار (اغواگر و تفرقه افکن خوارج) دعوت کند، گر چه در زیر عمامه من پناه آورده باشد، او را بکشید».

پیداست که شعار تفرقه موجب فتنه می شود. قرآن کریم می فرماید: «و الفتنة اشدُ من القتل»؛(2) یعنی فتنه انگیزی از کشتن بدتر است؛ زیرا فتنه انگیزی _ چنان که در ابتدای این مبحث گذشت _ موجب سستی و از بین رفتن نیروها و در نتیجه غلبه دشمن می شود. در اثر اختلاف و نزاع، تمامی وقت مسلمانان گرفته شده و فرصت تفکر و عمل برای اهداف اصلی از ایشان سلب می گردد، در تمام دوران زندگی، مسائل اصلی، در حاشیه و مسائل فرعی، در متن زندگی قرار می گیرد. رقبا در همه زمینه ها، مسلمانان پیشی گرفته و در حقیقت، بدون درگیری های زاید، بر مسلمانان مسلط می شوند. طبیعت انسانی این گونه است که توانایی توجه به چند امر را به صورت مداوم ندارند. وقتی این فرقه مسلمان، تمام همتّش را در کوبیدن فرقه دیگر مصرف می دارد و در مقابل، رقیب اصلی ایشان، یعنی آن که اصول هر دو فرقه را برخلاف عقاید و اهداف خویش می بیند، طلایی ترین فرصت را پیدا کرده و از غفلت حاصله برای رقبا، بیشترین

ص: 362


1- . همان، خ 127 .
2- . بقره: 191 .

استفاده برده و به تحکیم خویش می پردازد. گاه این درگیری های فرعی، به اشتباه، اصلی شمرده شده و گروه ها و احزاب مختلف که در اصول اعتقادات و اهداف اولیه مشترکند، یکدیگر را خطرناکتر از رقیب اصلی معرفی می نمایند و امنیّت کامل را به دشمن حقیقی می بخشد و در مقابل، ناامنی بی حد و حصری را برای افراد مختلف پای بند به اساس دین و نظام اسلامی، به ارمغان می آورند و این فاجعه ای است بزرگ که در سخنان گوهربار حضرات معصومان علیهم السلاماز آن به تبدیل معروف به منکر و منکر به معروف یاد شده است؛ یعنی مشاهده می شود که افرادی (جناح و حزبی) برای کوبیدن (ترور شخصیت) فرد یا گروهی از مسلمانان، با دشمن اسلام و مقدسات پیمان می بندند. حال آن که دستور صریح شریعت نجات بخش اسلام که به کرّات و با الفاظ گوناگون بیان شده این است که:

«ای کسانی که ایمان آورده اید! افراد کافر [معاند] را به جای مؤمنین راستین، دوست خود قرار ندهید...».(1) امروزه انحطاط مسلمین از اختلاف دیرینه ای است که کمتر کسی در فکر علاج آن برآمده است. جوامع مسلمان هنوز به خود نیامده اند و بر نقاط اختلافی و نزاع انگیز، بیشتر پای می فشارند و این بیماری روانی، بیشتر محتاج علاج است تا بیماری های جسمی.

این که دمیدن در کوره اختلاف، احساس شعف و گاه احساس پیروزی بشود، یک بیماری خطرناکی است که طبیبان حاذق را می طلبد تا پس از مدت ها تلاش و تلقین و پالایش متون فرهنگی، سلامت را به جامعه اسلامی برگردانند.

راهکارهای تحقق اتحاد ملی و انسجام اسلامی با توجه به مطالب یاد شده باید گفت شعار «اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی» کلیدی اساسی و نقطه عطفی برای ادامه بیداری و خیزش اسلامی است در این پیام رهبر فرزانه، وحدت در درجه نخست برای مسئولان نظام و فرهیختگان، اعم از دانشگاه و حوزه، همچنین فقها و نخبگان

ص: 363


1- . نساء: 144 .

و تمام کسانی که به نوعی با تربیون ها، کلاس ها و مجامع علمی و مراکز تبلیغی و فرهنگ سر و کار دارند، تعهدآور است؛ زیرا اندیشمندان جامعه و مجموعه افراد و سازمان هایی که به نوعی در هدایت فکری و سیاسی جامعه نقش دارند، می توانند تأثیرات به سزایی در تحققّ این شعار داشته باشند، پس باید در عملکردهایشان مصالح ملّی را در نظر گرفته و مصالح شخصی و حزبی را فدای مصالح ملّی نکنند.

آنان مظّفند که بدور از هرگونه گرایش سیاسی، نکات تاریخی و فرهنگ کشورمان را به خوبی بشناسند و نقاط مشترک موجود را در میان گروه های مختلف رواج دهند. هر چند می دانیم که در جامعه فرهنگی متنوع ایرانی _ اسلامی خرده فرهنگ های موجود، هویّت خویش را تعریف کرده و در عین حال با این فرهنگ بزرگ نیز همزیستی مسالمت آمیز داشته اند، ترک، کرد، لر، بلوج، عرب، گیلک، لک، ترکمن و... همه ایرانی اند و مسلمان و هویّت برتر خود را در ایران اسلامی جستجو می کنند و در این میان باید به این نتیجه مهم توجّه داشت که بی گمان توازن میان خرده فرهنگ ها و فرهنگ ملّی، محصول بزرگی به نام اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی به همراه خواهد داشت.

شعار محوری سال 1386 دارای دو بخش اساسی است:

الف) اتّحاد ملی؛ ب) انسجام اسلامی.

در بخش اتّحاد ملّی ابتدا باید ضمن شناسایی عوامل همگرایی، موانع را نیز برطرف کرد موانعی، هم چون عدم وجود تساهل و مدارا، نبود فرهنگ رقابت سالم، حزب گرائی و عدم توجّه به منافع ملّی، عدم مشارکت مسئولانه مردم در امور کشور، فردگرایی منفی، یعنی توجّه به منافع فردی، همگی از عواملی اند که بر روند مثبت وحدت ملّی تأثیر گذارند.

ایران اسلامی متعلّق به همه ایرانیان است از همه قوم و هر نژاد و هر زبان و در سال اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی توجّه به حفظ حرمت اقوام مختلف اصیل ایرانی و جلوگیری از ایجاد فتنه و اختلاف بین اقوام از جمله ضروریّات حکومت اسلامی است. از این رو؛ تلاش در جهت

ص: 364

نهادینه ساختن ارزش های عام و مشترک میان اقشار و خرده فرهنگ های مختلف، تمرکززدایی از دولت و واگذاری امور به مردم در راستای مشارکت آنها رد نهادهای برنامه ریزی و...، گسترش عدالت اجتماعی و... راهکارهایی است که می توانند ما را در مسیر تحقق وحدت و اتّحاد ملّی یاری دهد.

اما در بخش دوّم یعنی، انسجام اسلامی، باید گفت: با توجّه به توطئه های پی درپی استکبار جهانی برای ایجاد اختلاف و تفرقه نژادی _ مذهبی و ملّی بین کشورهای اسلامی شعار «انسجام اسلامی» حساسیت ویژه یا پیدا می کند.

دشمنان اسلام زمانی می توانند بر دولت ها و ملت های مسلمان چیره شوند که دنیای اسلام به جای توجّه به وجوه اشتراک، به سمت نقاط افتراق و اختلاف حرکت کند. بنابراین، احترام به مشترکات از جمله عوامل تحقق اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی است.

راهبردهای عملی برای تحقق انسجام اسلامی 1 _ فلسطین یک اصل مشترک بین تمامی کشورهای اسلامی است و می تواند یکی از محورهای انسجام اسلامی قرار گیرد؛ 2 _ تلاش در جهت وحدت رسانه ای و تبلیغاتی جهان اسلام؛ 3 _ بهره گیری شایسته از مراسم عبادی، سیاسی حج؛ 4 _ بهره گیری شایسته از مجامع و سازمان های اسلامی در راستای انسجام اسلامی، هم چون سازمان کنفرانس اسلامی و... ؛ 5 _ توجّه و تأکید بر مشترکات مذهبی و احترام به اندیشه های هر یک از مذاهب؛ 6 _ ایجاد فضای گفتگو میان علمای فرق مختلف اسلامی با هدف تحقق انسجام اسلامی.

ص: 365

نتیجه بحث از مطالب یاد شده در می یابیم که در سنّت ادیان توحیدی، «خدای یگانه» امّت مؤمن خود را نیز به «وحدت» و یک پارچگی و دوری از تفرقه فرا می خواند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نیز که آخرین پیام آور در این سنت الهی است، رسالت خویش را بر بستر اتّحاد مؤمنان و ایمان آورندگان عملی ساخت. توصیه های مکرر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به رعایت «برادری» و «وحدت» و تأکید براین امر که برتری افراد به یکدیگر تنها در «تقوای» آنان است، حاکی از اهمیّت حفظ یکپارچگی و اتّحاد بین مسلمانان است. براین اساس، امّت واحده و بزرگ اسلامی برای تحقّق فرمان الهی و دستورات پیامبر خود و با اعتقاد به «ید اللّه مع الجماعه» حول اصول مشترکی چون توحید؛ ابعاد جهانی اسلام؛ قرآن کریم؛ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم؛ مسجد و اقامه نماز جماعت و جمعه؛ منافع مشترک: ارزش ها: حکومت و رهبری و...، گرد هم آمده اند.

این ایمان و اتّحاد امّت بود که مسلمانان را چنان تربیت کرده بود که فارغ از هر نوع دسته بندی و قوم سالاری، تحت لوای نبوی صلی الله علیه و آله وسلم، برای اعتلای کلمه «لا اله الا اللّه» جانفشانی می نمودند و به برکت همین وحدت و انسجام اسلامی بود که خداوند پیروزی های روزافزون را بر مسلمانان عنایت می داشت. بنابراین، اتّحاد ملی و انسجام اسلامی رمز پیروزی و یک قانون عام و قطعی است؛ به طوری که اگر در جبهه حق «اختلاف» و در جبهه باطل «اتّحاد» حکمفرما باشد، به یقین، پیروزی از آن اهل باطل خواهد بود.

امروزه، انحطاط مسلمین از اختلاف دیرینه ای است که کمتر کسی در فکر علاج آن برآمده است. جوامع مسلمان هنوز به خود نیامده اند و بر نقاط اختلافی و نزاع انگیز، بیشتر پای می فشارد و این بیماری روانی، بیشتر محتاج علاج است تا بیماری های جسمی. این که از دمیدین در کوره اختلاف، احساس شعف و گاه احساس پیروزی بشود، یک بیماری خطرناکی است که طبیبان حاذق را می طلبد تا پس از مدت ها تلاش و تلقین و پالایش متون فرهنگی، سلامت را جامعه اسلامی برگردانند.

ص: 366

ناگفته پیداست که اختلاف و ناآگاهی مسلمین سبب سلطه استعمارگران بر کشورهای اسلامی شده و شؤون اقتصادی و فرهنگی آنان را قبضه کرده است و ذخائر آن را غارت می کند؛ در حالی که مسلمانان موقعیت های جمعیتی و منطقه ای ممتازی دارند و از نظر طبیعی در شرایط خوبی بسر می برند و نیز از لحاظ استراتژیک در حساس ترین مناطق جهان زندگی می کنند و با سابقه ترین تاریخ و تمدّن و دانش را دارند. مهم تر از همه، باداشتن دین مشترک اسلام و کتاب قرآن کریم که می تواند جهان انسانیّت را به سعادت و کمال رهنمون گردد. بنابراین، کشورهای اسلامی و در صدر آنها جمهوری اسلامی ایران که بزرگ رهرو دولت کریمه است، باید برای محو استکبار جهانی و فرزند نامشروع وی (اسرائیل خون آشام) یدِ واحده شوند و در صدد زدودن طرح ها و نقشه های آنان را برآیند و با توجه به اوضاع کنونی جهان، مسئله اتّحاد ملّی و انسجام اسلامی دینی میان مسلمین از ضروری ترین مسائل جهان اسلام است.

به امید آن روز که همه مسلمانان در حول دو یادگار و گوهر ارزشمند پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله وسلم که همان قرآن و عترت پاکش می باشند گردآیند و بر تمام مشکلات غلبه نماید.

ص: 367

ص: 368

رابطه اخلاق دینی و انسجام در احادیث معصومین علیهم السلام علیجان حسنی

مقدمه در آغاز سال 1386 هجری شمسی ولی امر مسلمین جهان حضرت آیة اللّه العظمی خامنه ای (مدظله العالی) با درایت و تدبیر والای خود این سال را سال «اتحّاد ملی و انسجام اسلامی» نامیدند، باتوجه به تحولات منطقه و فتنه انگیزی ها و تهدیدهای استکبار جهانی این نام گذاری بسیار بجا و مناسب بود. در شرایط فعلی یکی از ضروریات جهان اسلام و تنها راهکار برای مقابله با ابزارهای گوناگون تخریبی دشمن انسجام امت اسلام حول مشترکات شان می باشد.

رهبر معظم انقلاب اسلامی با این نام گذاری، اذهان علما و دانشمندان اسلامی را متوجه مسئولیت خطیری نمود که قرآن کریم و ائمه معصومین علیهم السلام روی آن تأکید فراوان داشته است.

این مقاله با بررسی «رابطه اخلاق دینی و انسجام اسلامی» درصدد آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که: آیا لازمه متصف بودن به اخلاق دینی منسجم بودن به انسجام اسلامی است؟ در خاتمه این مقاله این فرضیه به اثبات رسیده است که لازمه متخلق بودن به اخلاق دینی و مؤدب بودن به آداب دینی، منسجم بودن به انسجام اسلامی است.

ص: 369

فصل اول کلیات در این فصل به آن چه که مقدمتا برای ورود به بحث اصلی لازم است اشاره می نمائیم مانند ضرورت مسابقه و ویژگی های انسجام اسلامی، مطالب و موضوعاتی که دانستن آن ها در فهم این مقاله مفید واقع می شود در این فصل مورد اشاره قرار می گیرد.

1 . کلید واژه ها الف _ انسجام اسلامی یکی از واژگان اصلی که در این مقاله بکار برده شده است واژه «انسجام اسلامی» است. انسجام اسلامی به معنای اتّحاد، یکپارچگی، برادری، صمیمت، دوستی، همزیستی، عدم نزاع و دوری از تفرقه و جدایی همه مسلمانان است، از آنجایی که عامل تقرب و نزدیکی مسلمانان، اسلام و دین است لذا این گونه اتحاد و همگرائی منسوب به اسلام است و اسلامی خوانده می شود.

انسجام اسلامی دارای ویژگی های است که بعدا به آنها اشاره خواهد شد، فرق انسجام اسلامی با اتّحاد اسلامی این است که اتحاد به جنبه تعاملات داخلی و روابط بینابین عنایت دارد در حالی که انسجام اسلامی به گروه های خارجی وصف آرائی یک پارچه مسلمانان در برابر قدرت های غیراسلامی نیز اشاره دارد.

ب _ اخلاق دینی دومین واژه که باید قبل از وارد شدن به بحث اصلی در مورد آن توضیح داده شود واژه «اخلاق دینی» است، اخلاق دینی در این مقاله به معنای آداب زندگی، معاشرت و تعامل با دیگران از دیدگاه معصومین علیهم السلام است اخلاق دینی به مجموعه اوامر نواهی ائمه و پیشوایان دینی گفته می شود که دارای کاربرد دوگانه دنیوی و اخروی است، احادیث اخلاقی راهکارهای

ص: 370

لازم را برای تمام امور زندگی بیان نموده است، تعداد زیادی از آیات قرآن کریم و حجم کثیری از احادیث ائمه علیهم السلام به بیان اخلاقیات و آداب اجتماعی اشاره دارد، در مجموعه های حدیثی، روایاتی که مربوط به آداب اجتماعی است تحت عنوان «کتاب العشره» گرد آوری شده است.

ج _ معصومین علیهم السلام واژه سومی که در عنوان این مقاله بکار رفته است کلمه «معصومین» است، مقصود از این کلمه در این جا پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم و دوازده امام شیعه می باشد. این مقاله سعی دارد با بیان دیدگاه های تربیتی و احادیث اجتماعی این بزرگان، کارائی آنها را در زمینه انسجام اسلامی بررسی نماید.

احادیثی که از منابع اهل سنت نقل می گردد برای تأیید دیدگاه شیعه است و به کاربردی بودن دیدگاه شیعه اشاره دارد. به این معنا که اگر موضوعی مورد توافق شیعه و اهل سنت باشد زمینه اتّحاد در آن موضوع بیشتر فراهم است و می تواند عاملی باشد برای انسجام اسلامی.

2 _ انسجام اسلامی از دیدگاه مقام معظم رهبری اگرچه موضوع اتّحاد مسلمانان سال ها است که مطرح می باشد و در هر زمانی توسط علما و سردمداران جهان اسلام روی آن تأکید شده است اما طراح نظریه «انسجام اسلامی» به شکل جدید، رهبر معظم انقلاب اسلامی است که در پیام نوروزی سال 1386 خود این سال را سال «اتّحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیدند، ایشان با توجه به مقتضیات امروز جهان اسلام و با درنظر داشتن فتنه های استکبار جهانی راه مقابله با توطئه های دشمنان را انسجام اسلامی در سطح بین الملل می دانند، رهبر انقلاب وظیفه مسلمانان را در سطح بین الملل «انسجام میان همه مسلمانان و روابط برادرانه میان آحاد امت اسلامی از مذاهب گوناگون و وحدت کلمه

ص: 371

آنها»(1) برمی شمارد، رهبر انقلاب اسلامی معتقد است علمای جهان اسلام باید منشور انسجام اسلامی را تنظیم نمایند و آن را به مسلمان و پیروان مذاهب اسلامی عرضه نمایند، ایشان در این زمینه می فرمایند:

«منشوری تهیه کنند تا فلان آدم کج فهم متعصب وابسته به این یا فلان یا آن فرقه اسلامی نتواند آزادانه جماعت کثیری از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام کند، تکفیر کند».

رهبر انقلاب تهیه منشور انسجام اسلامی را راهکار مؤثر برای مقابله با توطئه های امروز دشمنان می داند و خطاب به علما و روشنفکران جهان اسلام می فرماید:

«اگر شما این کار را نکنید نسل های بعد از شما مؤاخذه خواهند کرد، می بیند دشمنی دشمنان را، می بیند تلاش آن ها را برای نابود کردن هویت اسلامی و ایجاد اختلاف بین امت اسلامی».

ولی امر مسلمین با اشاره به زمینه های عظیم اتحاد مسلمانان، به اشتراکات جوامع اسلامی اشاره کرده می فرمایند:

«بنشینید اصول را بر فروع ترجیح دهید، در فروع ممکن است افراد یک مذهب با همدیگر اتحاد نظر نداشته باشند، مانعی ندارد، مشترکاتی بزرگی وجود دارد».

رهبر مسلمانان جهان با اشاره به بحث های علمی و نظریه پردازی های که در بین متخصصان اسلامی وجود دارد آنها را لازمه پیشرفت علم و دانش دانسته به علما توصیه می کنند که:

«خواص بین خودشان بحث های علمی را بکنند اما به مردم نکشانند، دل ها را نسبت به یکدیگر چرکین نکنند، دشمنی ها را زیاد نکنند».(2)

ص: 372


1- . پیام نوروزی رهبر انقلاب اسلامی.
2- . به نقل از سایت دفتر مقام معظم رهبری.

3 _ ضرورت انسجام اسلامی یکی از ویژگی های دنیای امروز ما این است که فرهنگ ها در مقابل هم قرار گرفته است و عصر آزاد اطلاعات و دانش است، همگان به دانش و عقائد و باورهای دیگران دسترسی دارند و مردم در پذیرش باورهای صحیح مشتاق اند. به دلیل همین ویژگی است که اسلام در قرن اخیر نفوذ حیرت آوری پیدا کرده است و جوانان جویای معنویت را در سراسر جهان به خود جذب می کند.

در این میان دشمنان اسلام احساس خطر نموده و با استفاده از هر ابزاری درصدد است تا مانع نفوذ و گسترش اسلام گردد، یکی از ابزار دشمنان اسلام ایجاد اختلاف در بین مسلمانان است. آنان می خواهند با استفاده از تمایزات و تفارقاتی که در بین جهان اسلام وجود دارد مسلمانان را رو در روی هم قرار دهند.

در این شرایط حساس ضرورت حفظ اسلام ایجاب می کند که همه مسلمانان به این توطئه توجه داشته باشند و از اختلاف پرهیز نمایند.

الف _ حفظ اسلام حفظ اسلام یکی از ضروریات و واجباتی است که بر هر امر دیگر تقدم دارد، امروز بر اثر فتنه های مختلف و متعدد جهان خواران، اصل دین اسلام مورد هجوم قرار گرفته است لذا برهمه مسلمانان لازم است برای حفظ دین خود با حربه انسجام اسلامی توطئه دشمنان را خنثی نمایند.

ب _ سفارش اصول:

کتاب، سنت، و عقل از اصول اسلامی بشمار می آید، یکی از اموری که مورد تأکید و سفارش همه این اصول است انسجام اسلامی است، برای هر محقق و صاحب بصیرت با مراجعه به اصول مذکور این حقیت روش می گردد که انسجام اسلامی وظیفه هر مسلمان است.

ص: 373

قرآن قرآن کریم معتبرترین منبع اسلامی است که مورد توافق همه مذاهب اسلامی است، آن چه که در قرآن کریم خداوند به مسلمین دستور داده باشد بدون شک باید هر مسلمانی به آن تن در دهد، یکی از موضوعاتی که قرآن کریم به آن سفارش دارد انسجام مسلمانان و دوری از تفرقه و تشتت(1) است، به عنوان نمونه به چند آیه در این زمینه اشاره می گردد:

1 . «واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیع_ًا ولا تَفَرَّقوا».

«همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید».

2 . «اِنَّمَا المُؤمِنونَ اِخوَةٌ».

«مؤمنان با هم برادرند».(2) 3 . «شَرَعَ لَکُم مِنَ الدّینِ ما وصّی بِهِ نوح_ًا والَّذی اَوحَینا اِلَیکَ وما وصَّینا بِهِ اِبرهیمَ وموسی وعیسی اَن اَقیموا الدّینَ ولا تَتَفَرَّقوا فیهِ».

«تشریع کرده است خداوند برای شما آن چه را که از طرف اوست و سفارش نوح، ابراهیم، موسی و عیسی علیهم السلام است و آن این است که دین را بپادارید و در مورد آن دچار تفرقه نشوید».(3) عقل یکی دیگر از منابع دینی که به انسجام اسلامی تأکید دارد عقل است، عقل می گوید اگر مسلمانان دارای تفرقه باشند دشمنان اسلام از این طریق نفوذ کرده دین آنان را از آنان می گیرند. لذا برای حفظ دین خود باید به مشترکات اسلامی روی بیاورند و انسجام خود را حفظ نموده هوشیارانه با توطئه های دشمنان مقابله نمایند.

ص: 374


1- . آل عمران: 103 .
2- . حجرات: 10 .
3- . شوری: 13 .

معصومین علیهم السلام پیشوایان دینی ما در طول تاریخ با آگاهی که از نقش معجزه آسای انسجام و اتحاد داشته اند روی آن تأکید داشته اند، از زمان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم تا دوران ائمه دوازده گانه شیعه، همیشه وحدت اسلامی به عنوان یک ضرورت جهت حفظ کیان دین مطرح بوده است، منابع شیعه و منابع سنی گویای این واقعیت است که اتحاد مسلمان مورد تأکید همه بزرگان دین بوده است، برای این که از اهمیت انسجام اسلامی در دیدگاه معصومین علیهم السلام مطلع گردیم به تعدادی از روایات فریقین در این زمینه اشاره می نمائیم:

منابع شیعه در لابلای منابع شیعه به تبعیت از قرآن کریم احادیث زیادی به چشم می خورد که براساس آن ها مسلمین به انسجام و تعامل و سازش با هم سفارش شده است و از جدایی و تفرقه برحذر داشته شده است، در یکی از این روایت ها قرابت و نزدیکی و اتحاد مسلمین بمنزله صدقه دانسته شده است:

عن الصادق علیه السلام :

«صدقةٌ یحبه اللّه اصلاح بین الناس اذا تفاسدوا و تقریب اذا تباعدوا».

«یکی از صدقه های که خدا دوست دارد اصلاح بین مردم در هنگام فساد و نزدیکی آنها در هنگام جدایی است».(1) منابع سنی در منابع روایی اهل سنت نیز مضامین انسجام و برادری به چشم می خورد، در این منابع از جدایی

ص: 375


1- . مشکاة الانوار، ص 191 .

و تفرقه نهی شده است:

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«لاتقاطعوا و لاتدابروا».

«ارتباطات خود را قطع نکنید و به همدیگر پشت ننمائید».(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«و لایحل لمسلم ان یهجرا خاه فوق ثلاث».

«جایز نیست مسلمانی بیش از سه روز با برادر مسلمان خود جدایی داشته باشد».(2) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«من هجرا خاه سنة فهو کسفک دمه».

«کسی که با برادر مسلمان خود یک سال قطع رابطه کند مثل کشتن اوست».(3) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«لو ان رجلین دخلا فی الاسلام فاهتجر الکان احدهما خارجا عن الاسلام حتی یرجع».

«اگر دو مرد مسلمان با هم قطع رابطه نمایند یکی از آنان از دین خارج است تا مادامی که آشتی کنند».(4) عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

ص: 376


1- . الترغیب و الترهیب، ص 454 .
2- . صحیح مسلم، حدیث 6534 .
3- . الترغیب الترهیب، ص 457 .
4- . همان، ص 458 .

«انا زعیم ببیت فی ربض الجنة لمن ترک المراء و ان کان محقا».

«من خانه را در بهشت ضمانت می کنم برای کسی که از دعوا اجتناب کند ولو آن که حق با او باشد».(1) 4 _ سابقه فعالیت های انسجامی به دلیل اهمیت انسجام اسلامی و ضرورت آن برای مسلمانان این امر همیشه مورد عنایت پیشوایان دینی، علما، و سیاستمداران جهان اسلام بوده است.

یقینا اولین بنیانگذار انسجام اسلامی پیامبر بزرگوار اسلام و پس از او ائمه طاهرین علیهم السلام می باشند اما در دوران معاصر می توان افراد، گروه ها و مراکز ذیل را در زمره پیشکسوتان انسجام اسلامی قرار داد:

1 _ شیخ شلتوت و دانشگاه الازهر با تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی.

2 _ آیه اللّه بروجردی و حوزه علمیه قم با کمک به تأسیس مجمع تقریب بین مذاهب اسلامی.

3 _ روشنفکران و علما و سیاسیون جهان اسلام که تلاش های زیادی را برای متحد نمودن صفوف مسلمانان به ثمر رساندند مانند سید جمال الدین اسدآبادی، سید قطب، علامه اقبال لاهوری، استاد مرتضی مطهری و... .

4 _ انقلاب اسلامی ایران و رهبر عالی قدر آن حضرت امام خمینی رحمه الله.

جمهوری اسلامی ایران تنها دولتی است که بطور رسمی در جایگاه یک حکومت، از همان ابتدای تأسیس خود ایده انسجام امت مسلمان را در مقابل دنیای کفر مطرح نمود، در ادامه همین باور و عقیده است که رهبر بزرگوار انقلاب سال 1386 را سال «اتّحاد ملی و انسجام اسلامی» نامیده است.

ص: 377


1- . همان، ص 406 .

5 _ ویژگی های انسجام اسلامی مفهوم انسجام اسلامی که در بیانات مقام معظم رهبری مطرح گشته است دارای ویژگی های زیر است:

الف _ بین فِرَق اسلامی است از آنجائی که انسجام مورد نظر، اسلامی است لذا لزوما بین فرقه های اسلامی باید باشد، اگر اتّحاد بین دو گروهی که یک طرف آن غیرمسلمان است برقرار گردد اسلامی نخواهد بود.

ب _ دو طرف می خواهد برای محقق شدن مفهوم انسجام باید دو طرف فرض گردد، به این معنا که یک طرف یا یک گروه به تنهائی نمی تواند انسجام را تحقق بخشد، اختلاف واتحاد هر دو به دو طرف احتیاج دارد.

ج _ می تواند بین شیعه و شیعه باشد گاهی اتحاد و انسجام بین دو طرفی فرض می گردد که هر دوی آنها شیعه است، زیرا ممکن است دو گروه شیعه در بعض زمینه های که دارای تمایز است دچار اختلاف گردند. لذا انسجام در مورد رفع اختلاف آنها مفهوم پیدا می کند.

د _ می تواند بین سنی و سنی باشد گاهی ممکن است اتحاد و انسجام بین دو گروه سنی باشد، ممکن است دو طرفی که هر دوی آنها سنی است براثر اختلافات قومی، منطقه ی، نژادی و... دچار تفرقه گردند که در این صورت انسجام برای آنها مفهوم پیدا می کند.

ص: 378

ه_ _ می تواند بین شیعه و سنی باشد روشن ترین کاربرد انسجام در نزاع های عقیدتی است که بین شیعه و سنی وجود دارد، بیشترین خطرهای که جهان اسلام را تهدید می کند نزاع های است که ممکن است بین افراد جاهل شیعه و سنی وجود داشته باشد، دشمنان اسلام نیز با آگاهی از همین حساسیت ها روی این موضوع سرمایه گذاری می نمایند.

انسجام اسلامی را که ولی امر مسلمین مطرح نموده اند شامل اتحادهای ضروری جهان اسلام بویژه اتّحاد بین شیعه و سنی می گردد.

فصل دوّم انسجام اسلامی در عصر معصومین:

در این فصل به مفهوم انسجام اسلامی در عصر ائمه علیهم السلام اشاره می گردد، در دوران ائمه علیهم السلام یعنی تا قرن سه هجری مباحث انسجام اسلامی با بیان های مختلف و در زمینه های گوناگون وجود داشته است، شمه های از ضرورت و اهمیت اتّحاد مسلمین در سیره پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلمکه مورد پذیرش همه مسلمانان است و سیره ائمه علیهم السلام که مورد پذیرش شیعه است در همه اعصار مشاهده می گردد، زیرا زمینه های اختلاف و خطر تفرقه به عنوان یک تهدید، همیشه برای مسلمانان وجود داشته است، به دلیل مقتضیات زمان و تفاوت های که در عصر ائمه علیهم السلام با عصر حاضر وجود دارد، زبان و ادبیات مطرح شده برای انسجام اسلامی در آن زمان نیز متفاوت می باشد.

در این زمینه به نکته های اشاره می گردد:

الف _ جریان های سیاسی عصر ائمه معصومین علیهم السلام همان طوری که در فصل گذشته بیان شد انسجام و اتّحاد طرفینی است و به دو طرف نیاز دارد، اگر بپذیریم که زمینه ای انسجام اسلامی در عصر ائمه علیهم السلام نیز وجود داشته است در آن صورت این سؤال مطرح می شود که آیا در زمان حضرات معصومین علیهم السلام جریان های مختلف سیاسی اسلامی وجود داشته است تا اتحاد آنها لازم بوده باشد؟

ص: 379

در جواب این سؤال عرض می نمائیم که با مراجعه به تاریخ صدر اسلام به جریان ها و گروه های برمی خوریم که تشتت و تفرقه بین آنها تهدیدی بود برای اصل دین اسلام و لازم بود که برای سلامت اصل دین، بین این جریان ها اتحاد و انسجام برقرار گردد.

به بعض از این جریان ها اشاره می گردد:

1 _ وجود قبیله های متعدد در زمان پیغمبر گرامی اسلام که زمینه اختلاف بین آنها وجود داشت.

2 _ وجود اختلافات قدیمی بین دو قبیله مسلمان اوس و خزرج در زمان پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم.

3 _ وجود جناح بندی مهاجر و انصار در مدینه.

4 _ وجود جناح بندی بین بنی امیه و بنی هاشم در مدینه و مکه.

5 _ وجود جریان بنی عباس و بنی هاشم.

6 _ نزاع بر سرخلافت اسلامی و وصایت بعد از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم.

موارد فوق نمونه ای از زمینه های اختلاف و تشتت بین مسلمین صدر اسلام است که برای جلوگیری از شعله ور شدن آتش نفاق در بین مسلمانان، ائمه طاهرین علیهم السلام با بیانات و موضع گیری های مختلف مسلمین را بسوی انسجام و آرامش سوق می داده است.

ب _ تعابیر ائمه علیهم السلام از جریان های سیاسی مخالف یکی ویژگی های ائمه معصومین علیهم السلام این است که از مخالفین خود نیز با ادب یاد می کرده است، آنان اگرچه با تفکر انحرافی معارضین خود مبارزه می کردند و مخالف آن بودند اما هیچ گاه در برخورد با آنها اخلاقیات را فراموش نمی کردند. این نوع تعامل ائمه علیهم السلامبرای جناح ها و گروه های امروزه مسلمین به عنوان الگو و سر مشق مطرح است تا در موضع گیری های جناحی با مخالفین خود ادب و احترام را رعایت نمایند.

ص: 380

جریان های سیاسی که بر ضد ائمه علیهم السلام موضع گیری داشته اند، با عناوین زیر در بیان ائمه علیهم السلام مورد اشاره قرار گرفته است:

1 _ غیرًنا.

2 _ مخالفینا.

3 _ اهل الخلاف.

4 _ الناس.

همان طوری که مشاهده می شود این الفاظ بسیار محترمانه و دارای مفاهیم بلند است.

ج _ تفاوت های عصر ائمه علیهم السلام با دوران امروز دوران ائمه علیهم السلام با عصر امروز تفاوت های اساسی دارد همین تفاوت ها باعث شده است که ادبیات دو عصر نیز متفاوت باشد، عوامل مختلف و متعدد در ایجاد این تفاوت ها نقش دارد که به بعضی از این تفاوت ها اشاره می شود.

تفاوت در مقتضیات هر عصر و زمان، مقتضیات مخصوص به خود را دارد، ممکن است زمانی اقتضای امری را داشته باشد که زمان دیگر و عصر دیگر آن اقتضا را نداشته باشد، مقتضیات عصر ائمه علیهم السلامبه دلائل زیر با مقتضیات دوران حاضر تفاوت دارد:

الف _ کم بودن جمعیت مسلمانان.

ب _ وابستگی و محدودیت سرزمینهای اسلامی.

ج _ نزدیک بودن مسلمانان به عصر پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم.

د _ کمبود علم و آگاهی و بی سواد بودن مردم.

ه_ _ نبود امکانات گسترش سریع اطلاعات و دانش.

و _ نبودن تهدیدی های جدی و انتحاری برای اسلام.

ص: 381

تفاوت در ادبیات بیان موضوعات در هر عصر و زمان ادبیات مخصوص به خود دارد، کارائی هر بیان، مخصوص به دوره خاص است، ادبیاتی که در دوران ائمه علیهم السلام کاربرد داشت با ادبیات امروز تفاوت دارد، زیرا ائمه علیهم السلام با عنایت به درک، اعتقادات، احساسات و نیازهای جامعه آن زمان اوامر و نواهی خود را بیان می فرمودند.

در زمینه انسجام اسلامی نیز بیان ائمه علیهم السلام با ادبیات امروز تفاوت دارد. یقینا حکمت و فلسفه بسیاری از رفتار و گفتار ائمه علیهم السلام برای ما مجهول می باشد اما در گوشه و کنار متون تاریخی گهگاهی به نکته های برمی خوریم که بیانگر توجه ائمه علیهم السلام به انسجام اسلامی و تعامل با مخالفین است.

به عنوان نمونه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:

1 _ تعامل امام علی علیه السلام با خلفای زمان خود.

2 _ صلح امام حسن علیه السلام با معاویه.

3 _ امام هفتم علیه السلام در روز عید نوروز به دستور منصور دوانیقی روی تخت می نشست و به مراجعین پاسخ می داد.(1) 4 _ قبول ولایت عهدی مأمون توسط امام رضا علیه السلام.

5 _ تزویج ام الفضل دختر مأمون به امام جواد علیه السلام.

تفاوت در شدت ضرورت انسجام یکی دیگر از تفاوت های عصر ائمه علیهم السلام با دوران حاضر در این زمان به دلیل آن که تمام دشمنان اسلام در همه زمینه ها فعال شده است تا اسلام را نابود کنند، انسجام و هوشیاری اسلامی ضرورت بیشتری پیدا کرده است. تهدیدهای که در دوران ائمه علیهم السلام برای اسلام وجود داشت

ص: 382


1- . مفاتیح الجنان اعمال عید نوروز.

به دلایلی که قبلاً ذکر شد از شدت چندانی برخور دار نبود ولی امروزه این تهدیدها آن قدر جدی است که اگر مسلمین لحظه ای از آن غفلت کنند ضربه جبران ناپذیری به اسلام وارد خواهد شد.

فصل سوم برداشت های انسجامی از احادیث اخلاقی معصومین علیهم السلام آنچه که از لابلای مباحث گذشته روشن شد این است که انسجام و اتّحاد اسلامی در همه دوره ها مورد تأکید پیشوایان دینی بوده است. در این فصل از منظر جدید به دیدگاه ائمه علیهم السلامدر مورد لزوم انسجام مسلمانان می پردازیم.

یکی از مواردی که در بیانات و سیره معصومین علیهم السلام درباره آن تأکید فراوان گذشته است آداب اجتماعی و اخلاق اسلامی است. بعضی از موضوعات اخلاقی به گونه ی است که کاربرد انسجامی نیز دارد. مثلاً وقتی در حدیثی از لعن مسلمانی نهی می شود یکی از مفاهیم آن این است که بطور اولی دو مسلمان نباید باهم بجنگند، هرگاه لعن و نفرین مسلمانان جایز نباشد کشتن مسلمانان، غارت کردن اموال، هتک حرمت او و... بطور قطع جایز نیست، به عبارت دیگر مقتضای این گونه احادیث اخلاقی فراخوانی مسلمین به همزیستی مسالمت آمیز و انسجام اسلامی است.

کسی که می خواهد به این گونه آداب و اخلاقیات پایبند باشد او باید از هرکاری که باعث ناراحتی مسلمان دیگر می شود اجتناب کرده و جامعه را بسوی آسایش، تعامل، انسجام و درک همدیگر سوق دهد.

ذیلاً به نمونه های از موضوعات اخلاقی که کاربرد دوگانه دارد و لزوم انسجام اسلامی از باب اولویت از آن استفاده می شود اشاره می گردد:

ص: 383

1 _ آداب معاشرت یکی از اخلاقیات دینی که در کتاب های علما بطور مبسوط به آن پرداخته شده است «آداب معاشرت» است، احادیث متعدد از طریق ائمه طاهرین علیهم السلام بما رسیده است که به نحوه تعامل و رفتار یک مسلمان با همنوعان خود اشاره دارد، علما این احادیث را تحت عنوان «کتاب العشره» در آثار خود جمع آوری نموده اند، این احادیث به مسلمانان توصیه می کند که با براداران دینی خود همزیستی مسالمت آمیز و معاشرت مطلوب داشته باشند.

مقتضای این احادیث با استفاده از قاعده اولویت، انسجام و اتّحاد اسلامی است زیرا کسی که می خواهد به این احادیث عمل نماید و با دیگران حسن معاشرت داشته باشد و از آزاز و اذیت آنها اجتناب کند قطعا باید از جنگ و خونریزی با آنان بپرهیزد و در محیط آرام و با آسایش و انسجام در کنار آنان زندگی نماید.

به احادیثی در این زمینه از منابع فریقین اشاره می گردد:

منابع شیعه در منابع شیعه احادیث متعددی وجود دارد که به حسن معاشرت با دیگران سفارش می کند مانند احادیث ذیل:

قال ابوعبداللّه علیه السلام :

«علیکم بالصلاة المساجد و حسن الجوار للناس و اقامة الشهادة و حضور الجنائز».

«در مساجد مسلمین نماز بخوانید، با مخالفین حسن هم جواری داشته باشید، در شهادت و تشیع جنازه های آنان حاضر شوید».(1)

ص: 384


1- . کافی، ج 2 ، ص 636 .

قلت لابی عبداللّه علیه السلام:

«کیف ینبغی لنا ان نصنع فیما بیننا و بین قومنا و فیما بین خلصائنا من الناس فقال تودون الامانة الیهم و تقیمون الشهادة لهم و علیهم و تعودون مرضاهم و تشهدون جنائزهم».

از امام علیه السلام در مورد ارتباط با مخالفینی که از اقوام ما است یا این که با آنان برخورد داریم پرسیدم، امام علیه السلام فرمود:

«امانت ها آنها را برگردانید، در شهادت ها، عیادت و تشییع جنازه های شان حاضر شوید».(1) سمعت اباعبداللّه یقول... :

«اما یستحبی الرجل منکم ان یعرف جارة حقَّه و لایعرف حقَّ جارِه؟».

«آیا خجالت نمی کشد کسی که مخالفان، حق همسایگی او را ادا می کند اما او در این زمینه کوتاهی می نماید؟».(2) قال علیه السلام :

«تنظرون الی ائمتکم الذین تقتدون بهم فتصنعون ما یصنعون فواللّه انهم لیعودون مرضاهم و یشهدون جنائزهم و یقیمون الشهادة لهم و علیهم و یودون الامانة الیهم».

از امام علیه السلام در مورد روابط با مخالفین پرسیدم، امام فرمود:

«در این زمینه به امامان خود اقتدا کنید که آنان از مخالفین عیادت می کنند، در تشیع جنازه هایشان حاضر می شوند، شهادت می دهند و رد امانت می کنند».(3)

ص: 385


1- . همان.
2- . کافی، ج 2 ، ص 636 .
3- . همان.

قال ابی عبداللّه علیه السلام :

«صلوا عشائرکم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و ادو حقوقهم فان الرجل منکم اذا ورع فی دینه و صدق الحدیث وادی الامانة و حسن الخلقه مع الناس قیل هذا جعفری فیسرنی ذلک ویدخل علی منه السرور و قیل هذا ادب جعفر و اذا کان علی غیر ذلک دخل علی بلاؤه و عاره و قیل هذا ادب جعفر».

«با نزدیکان خود ولو آن که از مخالفین باشد ارتباط داشته باشید در تشییع جنازه، عیادت، ادای امانت، راستگویی، ورع و حسن خلق پیشقدم باشید که اگر این طور باشید می گویند او «جعفری» است و من خوشحال می شوم و اگر غیر ازاین باشد بازهم می گویند این تربیت جعفری است و من ناراحت می شوم».(1) قال ابو عبداللّه علیه السلام :

«یا شیعة آل محمد صلی الله علیه و آله وسلم اعلموا انه لیس منا من لم یملک نفسه عند غضبه ومن لم یحسن صحبة و مخالفة من خالفة و مرافقة من رافقه و مجاورة من جاوره و ممالحة من مالحه».

«از ما نیست کسی که غضب خود را کنترل نکند و اهل همسایه داری، اخلاق، مصاحبت و سازش نباشد».(2) امام صادق علیه السلام پس از سفارش های لازم برای شیعیان خود در رابطه با نحوه تعامل با مخالفان به نقل از پدر بزرگوارشان می فرماید:

«ان الرجل من شیعتنا کان فی الحی فتکون و دائعهم عنده و وصایاهم الیه فکذالک انتم فکونوا».

ص: 386


1- . مستدرک، ج 8 ، ص 312 .
2- . کافی، ج 2 ، ص 637 .

«شیعیان واقعی ما مرجع مخالفان بودند در امانت ها و وصیت های شان، امانت ها و وصیت ها را به آن می سپردند، شما هم این طور باشید».(1) منابع سنی شبیه آن چه که به عنوان آداب اجتماعی در منابع شیعه ذکر شد در منابع سنی نیز وجود دارد، در احادیث متعددی که از طریق اهل سنت روایت شده است به حسن همجواری، تعامل با دیگران و سازش با مردم تأکید شده است.

2 _ مدارا با دیگران یکی از اخلاقیات دینی که در منابع گوناگون شیعه و سنی دیده می شود مدارا و سازش با دیگران است، کارائی این صفت پسندیده در مورد انسجام اسلامی این است که اگر مسلمانی متصف به این صفت باشد و روحیه تعامل با دیگران را داشته باشد هیچ موقعی با مسلمان دیگر جنگ و درگیری نخواهد داشت زیرا کسی که بنا دارد با مردم اهل مدارا باشد بطور قطع بذر تفرقه را نمی کارد و دست خود را بخون کسی آغشته نمی کند.

به احادیثی از منابع فریقین در این زمینه اشاره می شود:

منابع شیعه مدارا از صفات پیغمبر است:

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«امرنی ربی بمداراة الناس کما امرنی باداء الفرائض».

ص: 387


1- . مستدرک، ج 8 ، ص 311 .

«خداوند مرا به سازش با مردم امر کرده است همان طوری که به ادای واجبات امر نموده است».(1) جبرئیل فرمود یا رسول اللّه خدا می فرماید: دارِ خَلقی.

با بندگان من مدارا کن.(2) قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم:

«مداراة الناس نصف الایمان».

«سازش با مردم نصف ایمان است».(3) قال علی علیه السلام:

«رأس العقل بعد الایمان باللّه عزوجل مداراة الناس».

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«ایاکم و معاداة الرجال».

«به دنبال دشمنی با مردم نباشید».(4) «سلامه الدین و الدنیا فی مداراة الناس».

«سلامتی دین و دنیا سازش با مردم است».

«سلامة العیش فی المداراة».

«سلامتی زندگی در تعامل با مردم است».

ص: 388


1- . وسائل، ج 12 ، ص 200 .
2- . وسائل، ج 12 ، ص 200 .
3- . وسائل، ج 12 ، ص 202 .
4- . غرر الحکم، ص 445 .

منابع سنی در منابع روایی اهل سنت احادیث متعددی وجود دارد که به مدارای با همه مردم سفارش می کند که در این قسمت به یکی از این احادیث اشاره می گردد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«مداراة الناس صدقه».

«سازش با مردم ثواب صدقه دارد».(1) 3 _ اصلاح بین الناس یکی از اخلاقیات دینی سفارش به صلاح ذات البین است. براساس این صفت پسندیده اگر بین مسلمانان کدورت و ناراحتی پیدا شد مسلمانان دیگر وظیفه دارند آنها را آشتی دهد و از ادامه جدایی آن دو جلوگیری نمایند.

کاربرد این خُلق حسنه در مورد انسجام اسلامی این است که اولاً وظیفه همه مسلمانان این است که خود را به این صفت پسندیده متصف نموده همیشه درصدد ایجاد صلح و دوستی بین هم باشند ثانیا کسی که می خواهد ثواب اصلاح بین الناس را بدست آورد بطور اولی از ایجاد اختلاف بین مسلمین و اشاعه تفرقه و جنگیدن با مسلمانان باید اجتناب نماید.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

منابع شیعه در منابع شیعه احادیث بسیار زیادی وجود دارد که در آن به صلاح ذات البین سفارش شده است، بهترین قدم قدمی را می داند که در این باره برداشته شود.

امام علی علیه السلام ضمن سفارش به اصلاح ذات البین با اشاره به فضیلت آن فرمود:

ص: 389


1- . مجمع الزوائد، ص 38 .

«فانها افضل من عامة الصلاة و الصیام و الصدقة».

«ثواب آن از یک سال نماز و روزه و صدقه بالاتر است».(1) عن الصادق علیه السلام:

«صدقة یحبها اللّه اصلاح بین الناس».

«یکی از صدقه ای که خدا دوست دارد اصلاح بین مردم است».(2) عنه علیه السلام :

«ما عمل امرء عملا بعد اقامة الفرائض خیر من اصلاح بین الناس».

«بعد از آزادی واجبات، اصلاح بین الناس بهترین کار است».(3) منابع سنی عن رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«کل یوم تطلع فیه الشمس یعدل (یصلح) بین اثنین صدقة».

«هر روزی که با اصلاح بین مردم آغاز شود ثواب صدقه دارد».(4) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«افضل الصدقة اصلاح ذات البین».

«بهترین صدقه ها اصلاح ذات البین است».(5)

ص: 390


1- . مشکاة الانوار، ص 191 .
2- . مجموعه ورام، ج 2 ، ص 177 .
3- . الترغیب الترهیب، ص 488 .
4- . مجمع الزوائد، ص 97 .
5- . همان، ص 479 .

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«ما عُمِل شی ء افضل من الصلاة و اصلاح ذات البین».

«هیچ عملی بهتر از نماز و اصلاح ذات البین نیست».(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«الا اخیرکم بافضل من درجة الصیام و الصلاة و الصدقة؟ اصلاح ذات البین».

«آیا خبر بدهم شما را به کاری که بهتر از نماز، روزه، و صدقه پاداش دارد؟ اصلاح ذات البین است».(2) 4 _ حرمت لعن مسلمان یکی از اخلاقیات دینی و آداب اسلامی این است که مسلمان باید زبان خود را در کنترل داشته باشد و به وسیله زبان خود به دیگران بی احترامی نکند و آنها را لعن ننماید، در احادیث متعددی که از طریق فریقین وارد شده است از لعن دیگران نهی شده است، کاربرد «حرمت لعن» در موضوع انسجام اسلامی این است که متأسفانه یکی از اموری که امروزه در جوامع اسلامی مشاهده می شود لعن و نفرین همدیگر است. اولاً این رویه با احادیث و منابع و اخلاقیات دینی سازش ندارد. ثانیا اگر کسی خود را به اخلاق دینی متخلق نماید و از لعن مسلمانان دیگر اجتناب کند بطور قطع با مسلمانان دیگر وارد جنگ نخواهد شد، کسی که از جنگیدن و رویارویی با مسلمانان اجتناب کند دقیقا به مفهوم انسجام اسلامی عمل نموده است.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

ص: 391


1- . همان، ص 488 .
2- . همان، ص 488 .

منابع شیعه ابیعبداللّه علیه السلام :

«ان اللعنة اذا خرجت من صاحبها ترددت بینه و بین الذی یُلعَن فان وجدت مساغا و الا رجعت الی صاحبها و کان احق ها».

«اگر کسی را لعنت کنی در صورت که آن لعن وجه شرعی نداشته باشد دوباره به صاحب لعن برمی گردد».(1) عن رسول اللّه علیه السلام :

«من لعن شیئا لیس له باهل رجعت اللعنة علیه».

«کسی که شخصی را لعنت می کند اگر وجه شرعی نداشته باشد آن لعن به خودش برمی گردد».(2) منابع سنی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«لایکون اللعانون شفعاء و لا شهداء یوم القیامة».

«کسانی که ورد زبانشان لعنت است در روز قیامت جزو شهیدان و شفیعان نخواهد بود».(3) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم :

«لایکون المؤمن لعّان».

«مؤمن لَعّان نیست».(4)

ص: 392


1- . وسائل الشیعة، ج 8 ، ص 610 .
2- . همان، ج 9 ، ص 136 .
3- . جامع ترمذی، ص 469 .
4- . همان، حدیث 1977 .

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«لعن المؤمن کقتله».

«لعن کردن مؤمن مثل کشتن اوست».(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در پاسخ مردی که تقاضای نصیحت کرده بود فرمود:

«اوصیک ان لانتکون لعانا».

«وصیت من به تو این است که لعان نباش».(2) 5 _ حرمت سب مسلمان یکی از آداب دینی و اخلاقیات اسلامی حرمت سب مسلمان است، همه کسانی دوست دارند خود را به آداب دینی مزین کنند باید از سب مسلمانان دیگر اجتناب نمایند. کاربرد «حرمت سب مسلمان» در انسجام اسلامی این است که جائی که سب مسلمان حرام باشد.

بطور قطع قرار گرفتن در مقابل مسلمان و جنگیدن با او حرام است و کسی که می خواهد طبق احادیث دینی از سب مسلمان اجتناب کند بطور اولی با هیچ مسلمانی نخواهد جنگید و همیشه درصدد انسجام مسلمین و زندگی مسالمت آمیز آنها خواهد بود.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

منابع شیعه علی علیه السلام فرمود:

«انی اکراه لکم ان تکونوا سبابین».

«من دوست ندارم که شما اهل سب باشید».(3)

ص: 393


1- . ریاض الصالحین، ص 140 .
2- . همان، 138 .
3- . نهج البلاغه، خطبه 197 .

رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم :

«من سبنی فاقتلوه و من سب اصحابی فقد کفر».

«کسی که مرا سب کند اور را بکشید کسی که اصحاب مرا سب کند کافر است».(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم :

«من سب اصحابی فاجلدوه».

«کسی که اصحاب مرا سب کند او را تازیانه بزنید».

امام علی علیه السلام می فرماید بجای سب مخالفین این دعاها را بگوئید:

«اللهم احقن دمائنا و دمائهم».

«خدایا خون ما و آنها را حفظ کن».

«و اصلح ذات بیننا».

«خدایا بین ما را اصلاح کن».

«و اهدهم من ضلالتهم، حتی یعرف الحق مَن جهله، و یرعَوِی عن الغی و العدون مَن لهج به».

«خدایا گمراهان ما را از ضلالت باز دار تا جاهلان حق را بشناسند و آنان که اصرار بر دشمنی دارند باز گردند».(2) پیامبر گرامی اسلام در پاسخ به شخصی که از آن حضرت نصیحت خواسته بود فرمود:

«لاتسبوا الناس فتکسبوا العداوة لهم».

«مردم را سب نکنید که دشمنی ها را زیاد می کند».(3)

ص: 394


1- . جامع الاخبار، ص 160 .
2- . نهج البلاغه، 197 .
3- . وسائل، ج 8 ، ص 610 .

پیامبر گرامی اسلام در وصیتی فرمود:

«اوصیک ان لاتشرک باللّه و لاتعص والدیک و لاتسب الناس».

«سفارش می کنم تو را که به خدا شرک نورزد، والدین خود را نافرمانی نکن، و مردم را سب ننما».(1) منابع سنی رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«سب کردن مسلمانان مانند آماده شدن برای کشتن اوست».(2) قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«سباب المؤمن فسوق و قتاله کفر».

«سب مؤمن فسق است و قتل او کفر».(3) 6 _ حرمت اخذ سلاح بر ضد مسلمان یکی از منهیات دینی مسلح شدن در مقابل برادران مسلمان است، اگر کسی اسلحه در دست بگیرد تا با برادر مسلمان خود بجنگد فعل حرامی را مرتکب شده است، احادیثی بسیار جالبی در این زمینه وجود دارد که اگر مسلمانان تنها به همین حدیث ها عمل می کردند هیچ جنگ و درگیری در جهان اسلام اتفاق نمی افتاد.

کارائی این اخلاق دینی در موضوع انسجام اسلامی این است که: جامعه اسلامی اگر مقید به آداب دینی باشند تا جائی که مسلح شدن در مقابل همدیگر را حرام بدانند

ص: 395


1- . مستدرک، ج 9 ، ص 136 .
2- . الترغیب الترهیب، ص 466 .
3- . صحیح بخاری، حدیث 4460 ، سنن ابن ماجه، حدیث 3939 .

قطعا در این جامعه روح انسجام و همزیستی مسالمت آمیز حاکم است و همه مسلمانان درصدد فراهم کردن محیط امن برای همدیگر هستند و در سایه دستورات دینی با صلح و صفا زندگی می نمایند.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

منابع شیعه قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«اذا التقی المسلمان بسیفهما علی غیر سنة فالقاتل و المقتول فی النار! قیل یا رسول اللّه هذا القاتل فما بال المقتول؟ قال لانه اراد قتلا».

«اگر دو مسلمان با اسلحه رو در روی هم قرار بگیرد هر دو اهل جهنم است زیرا یکی از آنها باید کوتاه می آمد و از این صحنه خارج می شد اما هر دو مقابل هم ایستادند و جنگیدند».(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ضمن نهی شدید از ریختن خون دیگران در فلسفه تحریم آن می فرماید:

«فانه لیس شی ء اعظم من ذالک تبعة».

«ریختن خون دیگران تبعات جبران ناپذیری را به دنبال دارد».(2) منابع سنی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«لایحل لمسلم ان یروّع مسلما».

ص: 396


1- . التهذیب، ج 6 ، ص 174 .
2- . مستدرک، ج 11 ، ص 120 .

«جایزی نیست مسلمانی مسلمان دیگر را بترساند».(1) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«لاتروعوا المسلم فان روعة المسلم ظلم عظیم».

«مسلمانی را نترسانید که ترساندن مسلمان ظلم عظیم است».(2) پیامبر اسلام فرمود:

«من اخاف مؤمنا کان حقا علی اللّه ان لایؤمنه من افزاع یوم القیامة».

«کسی که مؤمنی را بترساند سزاوار است که خداوند او را از ترس های روز قیامت ایمن نگرداند».(3) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«من نظر الی المسلم نظرة یخیفه فیها بغیر حق اخافه اللّه یوم القیامه».

«کسی که به مسلمانی نگاهی داشته باشد که او را بترساند خداوند او را در قیامت می ترساند».(4) رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«من اشار الی اخیه بحدیدة فان الملائکه تلعنه».

«کسی که با اسلحه به برادر مسلمان خود اشاره کند ملائکه او را لعنت می کنند».(5)

ص: 397


1- . الترغیب و الترهیب، ج 3 ، ص 483 .
2- . همان.
3- . همان.
4- . همان.
5- . صحیح مسلم، حدیث 6666 .

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«اذا توجه المسلمان بسیفهما فالقاتل و المقتول فی النار».

«هرگاه دو مسلمان با اسلحه مقابل هم قرار بگیرند قاتل و مقتول هر دو اهل جهنمند».(1) 7 _ حرمت کافر خطاب کردن مسلمان یکی دیگر از هنجارهای دینی این است که هیچ مسلمانی حق ندارد مسلمان دیگر را کافر خطاب کند، مسلمانی که زبان او به گفتن شهادتین متبرک شده است و خداوند و مقدسات دین را قبول دارد چگونه می توانیم او را به کفر منتسب نمائیم، اتهام کفر برای یک فرد مسلمان جرم بسیار سنگینی بحساب می آید، پیشوایان دینی این نوع بی حرمتی ها را به شدت منع نموده است.

کارآئی این اخلاق بازدارنده دینی برای انسجام اسلامی در این است که اگر مسلمانان به این هنجار دینی عمل نمایند و هرگز همدیگر را کافر خطاب نکنند بطور اولی رودرروی هم سنگربندی نخواهند کرد، کسی که مقید است حتی برادر مسلمان خود را کافر خطاب نکند و از این بی حرمتی نسبت به او اباء می ورزد بطور قطع از بی حرمت های بزرگ تر مانند جنگیدن با برادر مسلمان و ریختن خون او خودداری نموده و درصدد سازش و انسجام با مسلمانان دیگر خواهد بود.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

منابع شیعه اگرچه نتوانستم حدیثی را که در آن به حرمت «کافر گفتن مسلمان» در منابع شیعه اشاره شده باشد پیدا نمایم اما یقینا مضمون این حدیث در بین منابع شیعه وجود دارد زیرا احترام به مسلمانان از

ص: 398


1- . همان.

اصول شیعه است و هیچ کس مجاز نیست به مسلمانی اتهام کفر وارد نماید.

منابع سنی قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«اذا قال الرجل لاخیه یا کافر فهو کقتله».(1) «اگر کسی برادر مسلمان خود را کافر خطاب کند مثل این است که او را به قتل برساند».

8 _ تقیه یکی از ناهنجاری دینی برای دوری از اختلاف بین امت اسلامی تقیه است، تقیه دوروئی و نفاق نیست بلکه بهترین گزینه برای اجتناب از تفرقه در بین مسلمانان است، طبق این نظریه، برای آن که صفوف متحد مسلمانان بهم نخورد می توان ظواهر اعمال عبادی را تغییر داد.

جوار تقیه در بین شیعه از مسلمات است اما در بین اهل سنت به دلیل آن که مبتلا به نبوده اند چندان شهرت ندارد.

کاربرد تقیه در انسجام اسلامی این است که مسلمانان وظیفه دارند از اعمالی که روابط آنها را خدشه دار می کنند بپرهیزند و اگر مسلمانی به مذهب دیگری اعتقاد دارد برای حفظ انسجام اسلامی از تقیه استفاده نماید، حفظ انسجام اسلامی بر هر امر دیگر تقدم دارد.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

ص: 399


1- . الترغیب و الترهیب، ص 465 .

منابع شیعه در وسائل الشیعه جلد 16 صفحه 255 بابی وجود دارد بنام «وجوب کف اللسان عن المخالفین و ائمتهم فی التقیه» در آن باب احادیث بسیار زیادی از جمله این حدیث شریف را روایت می کند:

عن ابی عبداللّه علیه السلام :

«ما ایسر ما رضی الناس به منکم: کفوا السنتکم عنهم».

«چه آسان است آنچه که رضایت مخالفان شما را جلب می کند:

زبان خود را از بدگویی مخالفان باز دارید و از تقیه بهره ببرید».

عَنْ اَبی عَبدِاللّه علیه السلام :

«مُعاندة الَاعداءِ فِی ذئلاتِهِمْ و مماظتَهُمْ فِی غیرِ تَقِیَّة تَرک امرِ اللّهِ».

«جنگیدن با مخالفین مسلمان و تلاش برای سقوط دولت آنها و عدم استفاده از تقیه، بمعنای نادیده گرفتن اوامر خدا است».(1) ابوعبداللّه علیه السلام :

«ان تسعة اعشار الدین فی التقیة و لادین لمن لاتقیة له...».

«نُه دهم دین در تقیه است کسی که اهل تقیه نیست دین ندارد».(2)

ص: 400


1- . کافی، ج 2 ، ص 168 .
2- . من لایحضر، ج 2 ، ص 305 .

امام صادق علیه السلام فرمود:

«مَنُ لَم تَکُن لَهُ تَقِیَّةُ وضَعَهُ اللّه».

«کسی که تقیه ندارد خداوند او را خوار می گرداند».

ابی عبداللّه علیه السلام :

«اتَّقوا عَلی دینکم فَاحفظوه بالتَّقیَّة فَاِنّهُ لاایمان لِمَن لاالتَّقِیَّةَ لَهُ».

«دین خود را با تقیه حفظ کنید کسی که تقیه ندار ایمان ندارد».(1) ابی عبداللّه علیه السلام :

«انَّما جُعِلَتِ التَّقِیَّةُ لِیُحقَنَ بِهَا الدَّم».

«تقیه برای آن قرار داده شده است تا خون مسلمان نریزد».

منابع اهل سنت اگرچه تقیه در منابع اهل سنت به گستردگی منابع تشیع وجود ندارد، اما با توجه به آن که در صدر اسلام نیز بحث تقیه مطرح بود و آیاتی در این زمینه نازل شده است (آیه 28 غافر و 106 نحل) یقینا اهل سنت هم فی الجمله تقیه را قبول دارد.

تقیه علاوه بر امر شرعی امر عقلی نیز می باشد زیرا عقل می گوید هنگام تعارض دو مصلحت هر کدام مهم تر است آن را مقدم بدار. اگر مصلحت حفظ اسلام و وحدت مسلمین بامصلحت یک عبادت خاص مقایسه گرددیقینا حفظ اسلام مهمتراست وباید ترجیح داده شود.

9 _ حسن خلق یکی از آداب دینی «حسن خلق» می باشد، مفهوم این اخلاق دینی این است که با مسلمان دیگر برخورد مناسب داشته باشیم و با اخلاق خوب و گشاده رویی با دیگران مواجه گردیم، لازمه حسن خلق و دوستی و مودت با دیگران، اجتناب از نزاع و تفرقه و احترام متقابل است.

کارآئی حسن خلق در بحث انسجام اسلامی در این است که مسلمان که می خواهد خود را به این اخلاق حسنه متخلق گرداند هیچ زمانی در پی رویاروئی با نزاع با مسلمانان دیگر نخواهد بود. او همیشه سعی می کند با دیگران تعامل و مدارا داشته باشد، از آنجائی که داشتن اخلاق حسنه مورد سفارش بزرگان دین ما است و هر مسلمان تلاش دارد آن را بدست آورد، لذا مسلمان باید درصدد کسب انسجام اسلامی و آسایش جامعه اسلامی نیز باشند زیرا این دو لازم ملزوم هم اند.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

ص: 401


1- . کافی، ج 3 ، ص 318 .

منابع شیعه در مورد حسن خلق احادیث بسیار زیادی در منابع شیعه وجود دارد که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره می گردد:

ابیعبداللّه علیه السلام :

«خالطوا الناس و آتوهم و اعینوهم و لاتجانبو هم وقولوا لهم کما قال اللّه تعالی و قولوا اللناس حسنا».

«با مسلمانان معاشرت داشته باشید به همدیگر کمک کنید گوشه گیر نباشید با آنها به نیکی و اخلاق خوش صحبت کنید».(1) منابع سنی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«ما من شیی ء اثقل فی المیزان من حسن الخلق».

«هیچ چیزی در ترازوی میزان سنگین تر از حسن خلق نیست».(2) قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«البر حسن الخلق».

«کسی که اخلاق حسنه دارد از نیکوکاران است».(3)

ص: 402


1- . مستدرک، ج 8 ، ص 318 .
2- . سنن ابی داوود، حدیث 4799.
3- . ریاض الصاحین، ص 213 .

10 _ حرمت و منزلت مسلمان یکی از باورها و آداب دینی حرمت و منزلت مسلمان است، براساس این عقیده هر شخص مسلمان دارای منزلت و قداست در نزد خداوند است. لذا در برخورد با او باید به این مقام معنوی او توجه شود براین اساس بی حرمتی و توهین و هتک حرمت نسبت به هیچ مسلمانی جایز نیست.

کارآئی این باور دینی در موضوع انسجام اسلامی این است که اگر ما منزلت و حرمت مسلمانان را باور داشته باشیم به آنان هتاکی و بی احترامی نمی کنیم و بدین طریق یکی ار عوامل اختلاف در بین جامعه اسلامی از بین می رود و همچنین کسانی که به منزلت مسلمان اعتقاد دارند درصدد آن است که همیشه با مسلمانان تعامل صحیح داشته باشند و از آزار و نارضایتی آنان پرهیز نمایند.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

منابع شیعه در منابع شیعه هر انسانی بما هو انسان و به عنوان این که آفریده ی از آفریده های خداوند است دارای حرمت می باشد، هر فرد مسلمان نیز قداست و حرمت مخصوص به خود را دارد، در احادیث شیعه بجای کلمه «مسلم» از واژه «مؤمن» در این زمینه بیشتر استفاده شده است.

منابع سنی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«کل المسلم علی المسلم حرام عرضه و ماله و دمه».

«خون، مال و عِرض مسلمان بر مسلمان دیگر حرام است».(1)

ص: 403


1- . معجم ابن ماجه، حدیث 3933 .

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم :

«المسلم اخ المسلم لایظلمه و لایخذله و لایحقره».

«مسلمان برادر مسلمان است به او ظلم نمی کند، او را خوار و حقیر نمی گرداند».(1) پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«من صلی الصبح فانه فی ذمة اللّه فمن قتله طلبه اللّه حتی یکبه فی النار علی وجهه».

«کسی که نماز صبحی را بجا آورد مسلمان بوده در ذمه خداوند است، اگر کسی او را بکشد خداوند انتقام او را مطالبه می کند و قاتل را در آتش مجازات می سازد».(2) 11 _ ادخال سرور بر مسلمان یکی از آداب دینی و فضائل اخلاقی خوشحال نمودن مسلمان است. اگر کسی مسلمانی را خوشحال نماید و وسیله فرح و سرور او را فراهم کند خداوند برای او پاداش خیر عنایت می نماید.

کاربرد این هنجار دینی در موضوع انسجام اسلامی در این است که همان اندازه که سرور و خوشحال نمودن مسلمان ثواب دارد ناراحت کردن و غمگین کردن او نیز عذاب دارد، یکی از کارهائی که مسلمانان را ناراحت می کند درگیری و جنگ و اختلافات بین مسلمین است، مسلمانان برای اینکه به احادیث ادخال سرور عمل کرده باشند باید از اختلافات بپرهیزند و با انسجام و وحدت اسلامی در کنار هم باصفا و صمیمیت زندگی نمایند.

به احادیثی در این زمینه اشاره می گردد:

ص: 404


1- . الترغیب الترهیب، ج 3 ، ص 610 .
2- . سنن ابن ماجه، حدیث 3946 .

منابع شیعه اباعبداللّه علیه السلام:

«ایما مسلم لقی مسلما فسره سره اللّه عزوجل».

«هر مسلمانی که مسلمان دیگر را خوشحال نماید خدا او را خوشحال می گرداند».(1) عنه علیه السلام :

«مما یحب اللّه من الاعمال ادخال السرور علی المسلم».

«یکی از چیزهایی که خداوند دوست دارد ادخال سرور بر مسلمانان است».(2) منابع سنی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«من لقی اخاه المسلم بما یحب لیسره بذالک سره اللّه عزوجل یوم القیامة».

«کسی که برادر مسلمان خود را مسرور می گرداند خداوند در قیامت او را مسرور می گرداند».(3) پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم فرمود:

«ان من موجبات المغفرة ادخالک السرور علی اخیک المسلم».

«یکی از موجبات آمرزش خداوند ادخال سرور بر مسلمان است».(4)

ص: 405


1- . وسائل، ج 11 ، ص 569 .
2- . مستدرک، ج 12 ، ص 396 .
3- . الترغیب و الترهیب، ج 3 ، ص 394 .
4- . همان، ص 394 .

نتیجه از مجموع مباحثی که در این مقاله عرضه شد چنین نتیجه می گیریم که انسجام اسلامی از امورات مورد تأکید کتاب سنت و عقل است. علاوه براحادیثی صریحی که در این زمینه وجود دارد و مسلمانان را به وحدت و انسجام و همدلی فرا می خواند، از لابلای اخلاقیات دینی و آداب معاشرتی که توسط ائمه علیهم السلام مورد سفارش است می توان لزوم انسجام اسلامی را استنباط نمود، نتیجه متخلق بودن به اخلاقیاتی همچون مدارا، مصالحه، احترام متقابل، تقیه، حرمت سب و لعن و... تلاش برای برقراری انسجام اسلامی و صمیمیت دینی است.

ص: 406

منابع و مأخذ 1 _ ابن ماجه قزوینی، السنن.

2 _ ابی داوود، السنن.

3 _ بخاری، الصحیح.

4 _ ترمذی، الجامع.

5 _ تمیمی، عبدالواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 شمسی.

6 _ شعیری، تاج الدین، جامع الاخبار، انتشارات رضی، قم، 1363 شمسی.

7 _ طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الانوار، کتابخانه حیدریه نجف، 1385 قمری.

8 _ طوسی، التهذیب، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1365 شمسی، 10 جلد.

9 _ عاملی، وسائل الشیعه، مکتبة الاسلامیه، تهران، 1379 شمسی، چاپ هفتم، 19 جلد.

10 _ عبدالعظیم منذری، الترغیب و الترهیب، دارالفکر، بیروت، 1408 قمری.

11 _ علی بن ابی بکر هیثمی، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، دارالفکر، بیروت، 1414 قمری.

12 _ مسلم، الصحیح.

13 _ نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، 1407 قمری، طبع اول، 18 جلد.

14 _ نووی، ریاض الصالحین، دارالرائد العربی، بیروت، بی تا.

15 _ الکتب الستة، دارالسلام، عربستان، 1421 قمری، طبع 3 .

ص: 407

ص: 408

راهکارهای قرآنی اتحاد امت با نگاهی تاریخی به امت سازی پیامبر صلی الله علیه و آله

اتحاد به عنوان مهم ترین راهبرد برای جامعه پذیری و امت سازی در آموزه های قرآنی و نبوی مورد اهتمام و توجه بوده است. برای ساخت امتی یگانه با ویژگی ها جامعه نمونه و برتر (امت شاهد) نیاز به بازسازی در بینش و نگرش مردمانی است که به طور فطری گرایش به اختلاف(1) و استخدام دیگری و بهره کشی از هم نوع دارد.(2) این مسئله در میان اقوام پراکنده جزیره عربستان به جهاتی تشدید می شود؛ زیرا محیط سخت و زمخت عربستان و کمبود منابع آبی و غذایی، دسترسی آسان و کامل به مواد و منابع مورد نیاز را کاهش می داد و رقابت را در میانشان تشدید می کرد. هر کس برای کوچک ترین مسئله به خود این اجازه را می داد که به کشتن طرف مقابل اقدام کند و برای شتری جنگ صد ساله راه اندازی نماید. همان گونه که بستر طبیعی و غریزی برای اختلاف در این منطقه جغرافیایی فراهم تر بود، عوامل همبستگی و اتحاد نیز تقلیل می یافت. گزارش های مؤرخان و قرآن براین مسئله دلالت می کند که عوامل واگرایی

ص: 409


1- . مطهری، آشنایی با سوره های قرآن، سوره انفال.
2- . علامه طباطبایی، المیزان.

اجتماعی در میان اقوام عربی ساکن در منطقه بیش از آن بود که همگرایی را تقویت کند و جامعه به شکل واقعی و درست آن را سبب گردد. جامعه مجموعه انسان هایی است که به علل و عوامل خونی، قبیله ای، نژادی و فرهنگی برای کسب اهداف و منافع عالی تر که امکان آن به طور فردی فراهم نیست گردهم می آیند و با کاهش واگرایی و عوامل ایجادی آن می کوشند تا به اشکال گوناگون چون قانون نوعی اتحاد را در محور اهداف مشترک پدید آورند. این عوامل در منطقه عربی و اقوام پراکنده آن چنان نادر و یا کم بوده است که تنها نوعی قبیله گرایی و جامعه ابتدایی خونی را ایجاد می کرد. از این رو در گزارش های تاریخی می یابیم که این اقوام در واحه ها و آبادی های پراکنده ای به گونه همزیستی را در پیش گرفته بودند که در اصطلاحات سیاسی امروز از آن به جنگ سرد و صلح مسلح یاد می کنند. در یثرب (مدینه) آن روز دو گروه خونی و قیبله ای زندگی می کردند که همواره سر نزاع و جنگ را باهم داشتند.

هر چند که برخی عامل یهودیان عرب را عامل مهم و تأثیرگذار در دامن زدن به اختلاف میان اوس و خزرج می دانند ولی به نظر می رسد که این عامل تنها عامل برای اختلافات موجود در یک جامعه کوچک چند هزار نفری نبوده است؛ زیرا همین اختلاف در جامعه کوچک تر که می توان در اصطلاح امروزی از آن به شهرک یاد کرد دیده می شود. در طائف حالت صلح مسلح چند دهه بلکه شاید سده ای ادامه داشت و میان اقوام مکه نیز وضعیت بهتری تحقق نداشت. عصبیت و غرور قومی و مهر شدید به خون و اقوام نزدیک خونی نه برای همدلی و همراهی بلکه برای کسب برتری و برآورد نیازها به شدت وجود داشت. این همکاری ها و کمک ها به تعبیر استاد شهید مطهری مانند همکاری سرمایه دارهاست که با کسب هدف و دست یابی به آن کاهش می یابد و یا از هم فرو می پاشد. از این روست که می بینیم با افزایش قدرت اشخاص و یا برخی قبایل مانند ابوسفیان و قریش، ارتباط و همکاری و هماهنگی ها در خود مکه از هم می پاشد و هر کس می کوشد تا بهره ای بیش تر از اموال و قدرت را به خود اختصاص دهد. عصبیت در چنین جامعه ای نیز ابتدایی بود و هیچ گاه از قوم و خویش و در نهایت عشیره و گاه قبیله بالاتر نرفت و به عصبیت قومی و یا ملی تبدیل نشد. از این رو همگرایی و اتحاد در میان آنان نیز در مرز جامعه قیبله ای ماند و از آن فراتر نرفت.

ص: 410

پیامبر صلی الله علیه و آله در چنین جامعه ای زندگی می کرد، جامعه ابتدایی فاقد هرگونه قانون نوشته شده ای که بتواند به تخاصمات و نزاعی ولو کوچکی پایان دهد. سنت های قبیله ای و قومی که با شدت مراعات می شد و در حکم قوانین نوشته شده و سخت تر از به مورد اجرا گذاشته می شد، تنها در راستای حقوق اشراف و نخبگان جامعه بود. از این رو هرگاه با خواسته های اشراف در تضاد قرار می گرفت به آسانی کنار نهاد می شد و قوانین دیگری به طور دایم و یا مقطعی جایگزین می شد.

راهکارهای قرآنی برای همگرایی پیامبر بر پایه آموزه های قرآنی نخست به بازسازی بینشی و نگرشی قوم اقدام کرد. برای این مهم در مفاهیم نیز دست برد و با استفاده از واژگان موجود در فرآیند زمانی و پیچیده ای مفاهیم جدیدی را به مردمان القا کرد. برای شناخت درست و تحلیل دقیق از عملکرد قرآنی پیامبر صلی الله علیه و آله در ساخت جامعه ای یگانه و امتی واحد به خوانش یکی از راهکارهای قرآنی که از سوی پیامبر عملیاتی شده است می رویم. بنابراین با توجه به عملکرد مثبت و سازنده این روش و شیوه در جامعه سازی و امت سازی، نگاهی گذرا به مسئله انصار و مهاجر و امت سازی در مدینه به عنوان جامعه نمونه و مسلمانان صدر اسلام در این شهر به عنوان امت نمونه و شاهد توجه می دهیم.

قرآن و امت سازی امت در تعبیر و اصطلاح قرآنی، گروهی همسان در دین، آیین، زمان و مکان و دیگر مشترکات انسانی است.(1) این اصطلاح هر چند با جامعه در اصطلاح امروزی مشابهت هایی دارد ولی تفاوت های محسوسی نیز در میان است که نمی توان آن را نادیده گرفت. جامعه در اصطلاح جامعه شناختی، گروه سازمان یافته ای از اشخاص و افراد انسانی هستند که باهم در سرزمین

ص: 411


1- . بقره: 128 ؛ مائده: 48 و مانند آن.

مشترک زندگی می کنند و با همکاری در گروه ها نیازهای اجتماعی ابتدایی و اصلی خود را تأمین می نمایدند و با مشارکت در فرهنگی مشترک و یکسان به عنوان یک واحد اجتماعی از دیگر جوامع متمایز می شوند.(1) اما امت گروه خاصی از پیروان یک دین یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد و یا رویکرد فکری هستند.(2) این امت در نگرش قرآنی دارای حیات و زندگی است که لحظه ای همانند زندگی انسان ها پایان می یابد.(3) و به عنوان یک حقیقت دارای کتاب و نوشته مخصوصی است که در قیامت به سوی آن خوانده می شود.(4) و دارای فهم و شعور است(5) و برای عمل هر جامعه و امتی عذابی مشترک و عمومی است(6) در ضمن قرآن برای امت ها، سنت هایی نیز اثبات می کند که می توان به سنت ارسال پیامبران، هلاکت امت پس از اتمام حجت و تغییر در سرنوشت امت ها بر اثر عملکرد جامعه و مانند آن اشاره کرد.

قرآن یکی از اهداف پیامبر را امت سازی برمی شمارد و نشان می دهد که چگونه و به چه روشی پیامبر به آن دست یافت و امت شاهد و نمونه ای را در مدینه ایجاد کرد که می تواند الگو برای جوامع دیگر به ویژه امت اسلامی در روزگار ما باشد که از معنا و مفهوم امت تنها اسم و نامی از آن و پوستین بدون محتوا به جا مانده است. از این رو برای دست یابی به امت اسلامی واقعی و مطلوب می بایست دوباره با الگوبرداری از روش پیامبر به ایجاد امت اسلامی واقعی و نمونه اقدام شود.

ص: 412


1- . مبانی جامعه شناسی، مجید مساواتی، تبریز، 1372 ، ص 142 .
2- . المیزان، ج 6 ، ص 39 .
3- . اعراف: 34 .
4- . جاثیه: 28 .
5- . انعام: 108 .
6- . غافر: 5 .

قرآن امت اسلامی در عصر پیامبر را بهترین امت و جامعه ای دانسته است که تا آن زمان تشکیل شده بود. این امت وسط(1) و شاهد و نمونه(2) از چه خصوصیات و ویژگی هایی برخوردار بوده است که مورد ستایش خداوند قرار گرفته است؟ از ویژگی هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد بیان می کند، این است که در کارهای یک دیگر نظارت می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند،(3) تعاون بر خیر و تقوا در میان ایشان اصالت دارد: «تعاونوا علی البر و التقوی»، برداری ایمانی در میان ایشان در آن حد و اندازه است که از خود می گذرند و ایثار می کنند. در جستجوی وضعیت یک دیگری به تجسس و جاسوسی اقدام نمی کنند، غیبت و تهمت و افترا در میان شان نیست، اختلافات جزیی و کلی را با حکمیت و یا رجوع به قانون حل و فصل می کنند و در میان شان شمشیر قضاوت نمی کند، جان و مال و عرض یک دیگر را محترم می شمارند و امنیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی را برای یک دیگر و جامعه فراهم می آورند و عوامل ایجادی آرامش و آسایش در جامعه را تقویت می کنند. در همه امور اصل بر تقوا و عدالت و قسط نهاده می شود و عفو و گذشت را حتی نسبت به قاتل درنظر می گیرند و اصالت را به قصاص و قتل نمی دهند هر چند که قصاص و امور دیگری از این دست حق ایشان است. به یک معنا از حق خویش برای تقویت همبستگی می گذرند و اصول همدلی و همراهی را در خود تقویت می کنند. از یک دیگر انتقام نمی گیرند و بسیاری دیگر از مسائلی که در قرآن بدان پرداخته و به تفصیل توضیح داده شده است.

ص: 413


1- . بقره: 143 .
2- . همان.
3- . آل عمران: 104 .

مهاجران و انصار؛ واگرایی و همگرایی انصار که اصطلاح خاصی در فرهنگ اسلامی و قرآنی است، بیانگر حالت عالی از همدلی و همگرایی و هم فکری امت اسلام است. اگر بخواهیم به مسئله اشاره داشته باشیم که بتواند بهترین شاهد برای امت سازی قرآنی پیامبر باشد همدلی و همگرایی است که در شکل و قالب انصار در مدینه شکل گرفت. انصار که نامی برای مسلمانان مدینه از اوس و خزرج به شمار می آید، در زمانی شکل گرفت که امت در حال شکل گیری بود. اوس و خزرج دو قبیله ساکن در شهر یثرب پیش از اسلام همواره در جنگ و ستیز بودند و هرگز جامعه مدینه به شکل درست آن پیش از ورود اسلام شکل نگرفت؛ زیرا دست کم سه گروه متخاصم در مدینه زندگی می کردند که اجازه پدیداری مفهوم جامعه را به این اشخاص نمی داد. در حقیقت گروه های متخاصمی بودند که تنها در یک سرزمین به جهت آب و آبادانی ابتدایی گرد آمده بودند و به جای همگرایی به رقابت می پرداختند. از این رو در برابر تهاجمات بیرونی بسیار ضعیف و سست عمل می کردند. پیامبر پس از ایجاد دگرگونی در بینش و نگرش مردم مدینه، به تقویت اصول همدلی همت گماشت و با برنامه دقیق و حساب شده ای توانست واگرایی را در میان ایشان از میان بردارد. پیامبر در پیمان های متعددی سران اوسی (بنی عبدالاشهل) و خزرجی (بنی سلمه) را به گونه ای در کنارهم نهاد که با هم یک دل و یک رنگ شدند. اختلاف چند دهه و یا سده تبدیل به وفاق و همدلی شد. این گونه شد که انصار به عنوان یک واژه برای دو قبیله متنازع شکل گرفت و پایه های اساسی امت نهاده شد. انصار به معنای یاران پیامبر به جای خزرجی و اوسی نشست و از این زمان است که می بیینم دیگر سخن از قومیت و قبیله در اسناد و گزارش های عصر نخست نیست و در همه جا به جای یاد کرد از قوم و قبیله از واژه و اصطلاح انصار یاد می شود. این مسئله نشان می دهد که پیامبر صلی الله علیه و آله برای از میان بردن اختلاف قومی و قبیله ای حتی در کاربرد واژگان دقت می کرد. کاربرد اوسی و خزرجی می توانست به اختلافات دامن بزند و یادکرد آن دامنه خاطرات گذشته را به امروز بکشاند. از این رو به جای کاربرد اوسی و خزرجی از واژه انصار استفاده کرد که بیانگر محتوایی دینی بود. کاربرد این واژه

ص: 414

در آیات قرآنی برای انصار نوعی احساس ویژه را در میان اهالی مدینه برمی انگیخت. در آیات مدنی قرآن کریم این واژه در 7 مورد تکرار شده است که در آن از اقوام و گروه های ساکن مدینه خبر می دهد. مقایسه انصار با انصار حضرت عیسی علیه السلام می توانست حس معنوی ویژه ای را در میان بومیان مسلمان یثرب برانگیزد، به گونه ای که آنان خود را یاران و سربازان خداوند احساس کنند و برایمان و نگرش آنان به زندگی تأثیر عمیق و ژرف بر جای نهد.(1) ردیابی کاربرد این واژه نشان می دهد که مسلمانان بومی مدینه در سال های دوم و سوم به این نام جدید خوانده شدند. پیش از این آنان هر چند که به عنوان پناهندگان از اعتبار خاصی برخوردار شده بودند ولی به عنوان یک گروه همدل ایمانی از آنان یاد نشده بود. در زمان جنگ بدر آنان نه تنها به این مفهوم جدید اعتبار معنایی خاصی بخشیدند، از این رو به عنوان امتی همدل و همراه در عرصه اندیشه و عمل خودنمایی کردند و مورد ستایش خداوند قرار گرفتند.

این نخستین اقدام پیامبر در ساخت هسته نخست امت بود. در گامی بعدی با حضور مهاجران، پیامبر صلی الله علیه و آله با ایجاد پیمان برداری میان انصار و مهاجر گام بعدی را برداشت. انصار به نوعی مهاجران را در مدینه پذیرفتند و آنان را هم چون برداران خونی و قبیله ای گرامی داشتند. کاستی هایشان را جبران کردند و زمینه ادامه زندگی و حیات ایشان را در مدینه فراهم آوردند. آنان مهمانسرای برای اسکان موقت مهاجران ایجاد کردند و از بهترین محصولات و امکانات خود برای پذیرایی مهاجران استفاده نمودند.(2) برخی از ایشان در میان تیره های گوناگون انصار توزیع شدند و انصاریان در رقابت باهم دیگر براساس قرعه حمایت از خانواده های مهاجر را به عهده گرفتند.(3)

ص: 415


1- . آل عمران: 52 ؛ صف: 14 .
2- . بقره: 267 .
3- . الطبقات، ج 13 ، ص 369 .

انصار دارایی و خانه خود را در اختیار مهاجران قرار داده و آنان را در محصولات کشاورزی خود شریک کردند و برخی از آنان زمین های پیرامون منازل مسکونی خود را به پیامبر بخشیدند. این روابط میان انصار و مهاجران با پیمان برداری تقویت شد.(1) در آغاز برنامه براین بود تا از یک دیگر ارث برند که چنین نیز اتفاق افتاد تا این که بعدها احکام تغییر یافت و تنها خویشان از یک دیگر ارث بردند.(2) حمایت های همه جانبه انصار از مهاجران، روحیه همدلی و هم فکری را تقویت کرد و امت شاهد شکل گرفت. در گزارشی از پیامبر از این همدلی و رفتار شایسته میان انصار و مهاجران به محبت والدین به فرزند تشبیه شده است.(3) البته گاه تنش هایی به علل مختلف به ویژه به جهت عامل نفاق رخ می داد که در آیات سوره منافقان به آن اشاره شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله کوشید تا با آشکار کردن روش های منافقان، ریشه های اختلاف را بخشکاند. این گونه شد که امت با تشکیل دسته انصار و مهاجران شکل گرفت. اندک اندک با ایجاد وفاق و ارتباط نسبی و مانند آن، انصار و مهاجر، ارتباط خویش را افزایش دادند. تجربه های مشترک، فرهنگ و تمدن مشترک و راه و روش و دین مشترک موجب شد تا این عوامل تقویت و تحکیم گردد.

ص: 416


1- . همان، ج 3، ص 174 و 523 و دیگر کتب سیره و تاریخ.
2- . انفال: 75 .
3- . المستدرک، ج 4 ، ص 83 .

بازخوانی خاستگاه و ریشه های اختلاف امت از نشانه تا معنا و اختلاف تا اتحاد

نشانه ها در بینش قرآنی از کارکردترین ابزار ارتباطی میان انسان و خدا از سویی و انسان و انسان از سوی دیگر به شمار می آیند. در تحلیل قرآنی آن چه در همه جا نمود دارد و خود را می نمایاند نشانه ها هستند. به سخنی دیگر ما جز با نشانه ها با چیز دیگری سر و کار نداریم. این مسئله اختصاصی به مسئله نشانه ها در زبان شناختی و یا عالم تدوین ندارد، بلکه در همه جا از عالم تدوین و واژگانی گرفته تا عالم تکوین و واقعیت بیرونی آن چه به گونه ای خود را به عنوان اصالت می بخشد، نشانه ها هستند.

هر چیزی در عالم آیه و نشانه ای از خداست. خداوند در تصریف و گرداندن آیات و نشانه ها می کوشد با زبان ها و روش های مختلف یک معنا را به انسان بنمایاند. در ورای همه این نشانه ها، توحید، الوهیت و مطلق و ربوبیت کامل خداوندی بیان می شود، و همه یک معنا را بیان می دارند.

یکی از علل تکرار آیات و تصریف آن با وجود وحدت معنایی اختلاف فهم و درک مخاطبان است. این مسئله همانند گذاشتن تابلوی خطر، چراغ راهنمای چشمک زن و گذاشتن سرعت گیر و مانند «آ» همه یک معنا را بیش تر نمی رسانند. این تنوع برای اختلاف در فهم

ص: 417

مخاطبان است تا در جاهای خطرناک گرفتار تصادف نشوند. کسی ممکن است نشانه اول را نبیند و یا نشناسد و یا با آن ارتباط برقرار نکند. به هرحال همه این نشانه های متعدد و متنوع تنها یک معنا را بیان می کند. این همان چیزی است که در قرآن از آن به تصریف الایات یاد می کند.

گاه دیگر سخن از تکرار یک نشانه در جاهای مختلف است مانند آن که در سر یک چهار راه یا گذرگاه خطرناک در هر پانصد، دویست، صد و پنجاه متری یک نشانه را تکرار کنند تا مخاطب متوجه خطر و اهمیت آن گردد. آیات قرآنی گاه در یک سوره چند بار تکرار می شود تا یک معنا را به مخاطب بفماند. معنایی که از نظر قرآن بسیار مهم و ارزشمند است و غفلت از آن موجب هلاکت انسان می شود.

این ها نشانه هایی است که یک معنا را به خوانندگان و مخاطبان خود منتقل می کند. نشانه ها در نگرش و بینش قرآنی در کارکرد متفاوت دیگر نیز دارند. برخی از نشانه ها هویت ساز هستند. به این معنا که ماهیت واحدی را تشخص می بخشد و به آن هویت و شخصیت جداگانه ای می بخشد. از این دست نشانه ها می توان به مناسک و روش هایی اجرایی یک عبادت اشاره کرد.

مساجد به عنوان یک نشانه هویت ساز برای اسلام به کار می رود، چنان که نشانه کلیسا یا کنشت چنین هویت بخشی را نسبت به مسیحیان و یهودیان ایفا می کند.

از نظر اسلام و قرآن همان گونه که فرهنگ های متفاوت و زبان ها و قومیت های متنوع پذیرفتنی است و به عنوان امری مقبول و مشروع مورد تأیید قرار می گیرد، هم چنین شرایع و روش های مختلف مورد تأیید است. قرآن در تأیید شرایع مختلف که بیانگر معنای واحدی است، می فرماید:

«لکل جعلنا منکم شرعه و منهاجا».

«برای هریک از شما از انسان ها شریعت و روش خاصی قرار داده ایم».

هر یک از شریعت ها براساس یک نظام نشانه ای خاص می گیرد و تشکل می یابد. این نشانه های خاص به آن شریعت هویت خاص می بخشد. از این رو ما با شریعت خاص

ص: 418

عیسوی علیه السلام و یا موسی علیه السلام روبه ور می شویم. شریعت خاصی که با نشانه های خاص به خود هویت می بخشد و روش خاصی را برای بیان خود از میان نشانه های متنوع و متعدد بر می گزیند. این نشانه های مختلف برای آن است که هر کسی با توجه به قوه ادراکی و فهم خود بتواند به معنای فرای این نشانه ها دست یابد.

نشانه های مختلف عامل اتحاد این نشانه ها و روش های مختلف و متنوع می بایست عاملی برای اتحاد باشد و یا به این منظور مورد توجه قرار گیرد. به این معنا که می بایست از نشانه های متنوع و مختلفی که وجود دارد عبور کرده و به معنای واحد و یگانه ایی که در فرای نشانه هاست دست یافت. معنایی که در ورای این نشانه هاست همان چیزی است که قرآن به عنوان اسلام از آن یاد می کند و می فرماید:

«ان الدین عنداللّه الاسلام».

«دین در نزد خداوند واقعیت اسلام و حقیقت تسلیم است».

همان گونه که خداوند به اقتضای زمان و مکان و فهم مخاطبان، شرایع مختلف و نشانه های گوناگونی قرار داد و در ورای همه آن ها آن چه واحدست اسلام است؛ برای هر ملت فرهنگی و قومی نشانه های قرار داد تا بتواند با توجه به ظرفیت های فرهنگی خود با اسلام به عنوان یک حقیقت نه تنها یک واقعیت تاریخی ارتباط برقرار کند. از این رو تنوع فرهنگی پذیرفته شده است و اسلام از این قابلیت و ظرفیت برخوردار است تا معانی خود را به نشانه های دیگر فرهنگی منتقل نماید. این مسئله در زبان نیز مطرح می شود. اگر همین حقیقت بالای زبانی برای انتقال مفاهیم و معانی و یا به جهت عدم ظرفیت عرب ها از پذیرش معانی از زبان یا فرهنگ دیگر و تعصبات بی جا نسبت به زبان و فرهنگ عربی موجب شده است تا قرآن به زبان عربی بیاید. قرآن در این باره می فرماید:

ص: 419

«ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبن لهم».(1) «ما هر رسولی را به زبان قومش فرستادیم تا به زبان آنان برایشان آیات خداوند را تبیین کنند».

و نیز می فرماید:

«و لو جعلنا قرآنا اعجمیا لقالوا لولا فصلت آیاته».(2) «اگر قرآن را به زبان غیرعرب می فرستادیم می گفتند چرا آیات قرآن تفصیل داده نشده است و روشن نشده و بی معناست».

و یا می فرماید:

«ولو نزلنا علی بعض الاعجمین فقراه علیهم ما کانوا به مؤمنین».(3) «اگر قرآن را بر غیرعرب می فرستادیم و او آن را برایشان می خواند عرب ها به آن ایمان نمی آوردند و مؤمن به آیات آن نمی شدند».

بنابراین یکی از علل نزول قرآن به عربی توانایی زبانی می باشد ولی این بدان معنا نیست که لزوما می بایست به این زبان نازل می شد؛ زیرا قرآن به صراحت بیان می کند که علل مختلفی وجود داشته است که قرآن به زبان عربی نازل شده است که یکی از آن ها زبان قوم پیامبر بودن و دیگر تعصبات قومی و زبانی و دیگری عدم ایمان آنان به کتبی است که به زبان عربی نباشد.

این بدان معناست که این نشانه ها یعنی نشانه های که به شکل زبان عربی و فرهنگ عربی آمده است، تنها نشانه و زبانی نیست که قابلیت و ظرفیت انتقال معانی را دارا می باشد و دیگر فرهنگ ها و زبان ها از چنین ظرفیت و توانایی برخوردار نمی باشند؛ زیرا اگر این چنین بود شریعت عیسوی

ص: 420


1- . ابراهیم: 4 .
2- . فصلت: 44 .
3- . شعراء: 198 .

و یا موسوی نیز می بایست به زبان عربی منتقل می شد، در حالی که چنین نشد و بلکه آن چنان که قرآن گزارش می کند بیش ترین شرایع و نشانه های آسمانی و وحیانی از طریق زبان های دیگر به ویژه عبری و مانند آن منتقل شده است و شرایع آسمانی به زبان غیرعربی بوده است و بلکه خداوند به صراحت با بیان آن که عرب ها امتی امی و بی کتاب آسمانی بوده و از قوانین آسمانی برخوردار نبوده اند تبیین می کند که آنان امتی بودند که پیش از این پیامبری برایشان نازل نشده بود و دست کم از زمان حضرت اسماعیل علیه السلامتا حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله در مدت چند هزار ساله ای از پیامبری برخوردار نبوده اند.

اگر گفته شود که این ظرفیت در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله در زبان و فرهنگ عربی به گونه ای پیدا شده است که دیگر زبان ها را به کناری نهاده است، این بدان معنا نخواهد بود که انتقال معانی از طریق نشانه ها و زبان های نشانه ای دیگر و یا نمادهای فرهنگی دیگر امکان ناپذیر است.

بنابراین هر فرهنگ و زبان فرهنگی با نشانه های اختصاصی و انحصاری خود از این ظرفیت و توانمندی برخوردار است تا به عنوان نشانه ها و علایم نمادین، معانی وحیانی و آسمانی را منتقل سازند.

به عنوان نمونه در زبان عربی از نشانه واژگانی صلاة برای بیان یک معنای خاص استفاده می شود. این معنا به صورت و شکل کلمات و حرکات و سکنات خود را نشان می دهد. صلاة خود به عنوان یک نشانه در زبان عربی بیانگر یک معنا و مفهوم خاصی است که ترکیبی از حرکات و اعمال و گفتارهای خاص آن را شکل می بخشد و به عنوان یک نماد به ظهور می رساند؛ ولی همین اعمال و حرکات و گفتار خود نیز نشانه ای از یک معنای دیگر است که در ورای این مجموعه قرار دارد که ما از آن صلاة یاد می کنیم؛ زیرا هدف و معنای واقعی این مجموعه همان عبودیت و پرستش خدای یگانه است. از این رو نمی توان مدعی شد که صلاة به عنوان نشانه ای برای بیان یک معنا (مجموعه حرکات و گفتارهای خاص دعایی) کامل تر از واژه نماز در زبان فارسی به عنوان یک نشانه فرهنگی برای همان معناست؛ زیرا همان گونه که واژه و نشانه صلاة این معنا را می رساند واژه نماز نیز از چنین ظرفیت و توانایی برخوردار می باشد. همان گونه که نماز در یک فرآیند از دعا به دعایی خاص منتقل شده است و مفهوم

ص: 421

پرستش خاص را می رساند واژه نماز نیز در یک فرآیند چنین تحول و تطوری را از سر گذرانده است.

نشانه ها هیچ گاه اصالت نداشته و نمی تواند به عنوان عامل مهمی چون اصل معنا درآید بلکه همه آن ها وسیله و ابزاری برای بیان معانی هستند. بنابراین هرگز در حدی مورد تأیید و تأکید قرار نمی گیرند که به جای معانی بنشینند و اصالت یابند. به عنوان نمونه کعبه نشانه ای از توحید و خانه خداست ولی کسی که به کعبه به عنوان اصل و معنا توجه نمی کند و براین باور نیست که اگر به سوی آن نماز می گذارد کعبه را می پرستد؛ زیرا کعبه پرستی نه تنها مشروعیت نداشته بلکه به عنوان شرک روشن امری نامشروع و گناهی بزرگ است. آن که در ورای این نشانه موردنظر است پرستش خداست. کسی که به سوی کعبه نماز می گزارد، کعبه را نمی پرستد، بلکه خدا را می پرستد و کعبه را تنها نشانه ای از توحید و وحدت می بیند. چنان که کسی که برخاک (تربت و مهر کربلا و سنگ و چوب) نماز می گزارد نه خاک را می پرستد و نه سنگ و چوب را سجده می کند، بلکه آن را نشانه ای می یابد از پرستش خدا و در ورای سجده به خاک و به سوی کعبه پرستش خدا را نظر می آورد. هرگز از مسلمانی و یا شیعه ای شنیده نشده است که بگوید من خاک را می پرستم و یا کعبه را و یا تربت حسینی علیه السلام را می پرستم؛ زیرا پرستش آن ها مشکلی است که شیطان و ابلیس با آن روبه رو بوده است. ابلیس افزون برخودپرستی و نژادپرستی که از آن به صراحت سخن می گوید به مشکل دیگری روبه رو بوده است که عدم درک نشانه ها و ابزاری بودن آن بود. ابلیس نتوانست و نخواست از نشانه ها عبور کند و به معنا برسد و بر پایه محتوا و باطن و معنا تحلیل و عمل کند. ابلیس با این ادعا حاضر به سجده بر انسان (آدم علیه السلام) نمی شود. برخی از صوفیان ابلیس گرا در توجیه این عمل ابلیس می گویند که او از اهل توحید صرف و محض بوده است و حاضر نشده است که حتی یک سجده بر غیرخدا کند. بنابراین او حتی ذره ای به خداوند شرک نورزیده و از اخلاص بالا و توحید برتری برخوردار بوده است.

شگفت آن که ابن عربی در تفسیر انکار نبوت نوح علیه السلام از سوی قومش به این تحلیل تمسک می جوید که حضرت نوح علیه السلام انسانی تشبیه گرا بوده است و می کوشد خدا را به اموری تشبیه کند ولی قوم وی چون عقل گرا و از مرتبه تنزیه برخوردار بوده اند حاضر به پذیرش تشبیه

ص: 422

وی نشده و خدای منزه از صفات را می پرستیدند زیرا صفات اثباتی برخلاف صفات سلبی برخوردار از نوعی تشبیه و محدودساز است ولی قوم نوح اهل تنزیه بوده و خداوند را بر پایه صفات سلبی می پرستیدند. بنابراین حاضر به پذیرش دعوت نوح صفت گرا و تشبیه گر نشده و خود بر تنزیه خدا اصرار کرده و غرق توفان شده و به مقام محو رسیده اند.

در پاسخ گروه نخست باید گفت که ابلیس با سرباز زدن از سجده به آدم علیه السلام و استکبار از آن در حقیقت توحید را انکار کرده است؛ زیرا سجده به آدم علیه السلام و اطاعت از امر الهی به معنای پذیرش توحید و الوهیت و ربوبیت مطلق خداوند بوده است و انکار آن به معنای خروج از حاکمیت الهی معنا و مفهومی نخواهد داشت. به نظر می رسد که ابلیس می بایست بسیار کودن بوده باشد که از ورای نشانه ها به معنا نرسیده و در ورای سجده به آدم سجده به خاک را ادارک نکرده باشد. وی با این کار ربوبیت مطلق الهی را انکار کرده است و نپذیرفته است تا شاگردی انسانی را کند که از خاک و عنصر پست تر آفریده شده است؛ زیرا سجده به آدم به معنای پذیرش ربوبیت واسطه ای انسانی بود که از سوی خدا به خلافت رسیده است. ابلیس می بایست بپذیرد تا انسانی خاکی به عنوان خلیفه الهی پرورش و ربوبیت او را به عهده گیرد و او را به کمال لایق برساند ولی وی از آن جایی که خود را از نظر نژادی برتر یافته است و انسان را عنصر خاکی و پست دانست، حاضر نشد تا تحت تسخیر و فرمان او درآید و به کمک خلیفه به کمال ذاتی و لایق خود رسد. شگفت این که چه بخواهد و چه نخواهد در مقام تکوین او مسخر انسان است و به کمک خلیفه الهی به کمال لایق خود رسید؛ هر چند که این کمال در وجه دیگر آن یعنی بازگشت به جباریت خداوند است به جای آن به رحمانیت و رحمیت او بازگردد؛ زیرا ابلیس لایق بیش از این نیست.

اما درباره قوم نوح علیه السلام باید گفت که اگر قوم نوح در مقام عقل و تنزیه که مقام ملایک و فرشتگان بوده قرار داشته و نوح در مقام تشبیه بوده است باید به این پرسش پاسخ داده شود که چرا قوم نوح ده ها بت را می پرستیدند که خداوند در سوره نوح از آنها یاد می کند.

این غرق نه تنها غرق در وحدت وجود نیست بلکه غرق در نشانه ها و گمراه شدن در نشانه ها بوده است و آنان نتوانسته بودند تا ورای نشانه ها خدا را بیابند.

ص: 423

به هر حال هر یک از این نشانه ها به عنوان یک نشانه از ارزش و اعتبار برخوردارند و می بایست از آن ها عبور کرد. چنان که گفته شد در همه زبان ها و فرهنگ های انسانی این مسئله وجود دارد و هر زبان و فرهنگی از این ظرفیت برخوردارند و می توانند معانی دینی را برتابند و انتقال دهند. دین اسلام که یگانه دین از نظر خداوند است در زمان های مختلف و شرایط متنوع و گوناگون از طریق نشانه های قابل فهم افراد زمان و اشخاص مخاطب بیان شده است. زبان و فرهنگ عربی یکی از نشانه هاست و شاید کامل ترین و بهترین در بخشی از آن باشد ولی این به معنای آن نیست که دیگر نشانه ها باطل و یا ناتوان از انتقال معانی هستند.

قرآن همان طور که فرهنگ ها و قومیت های مختلف را پذیرفته، هم چنین شرایع و نشانه های مختلف را نیز پذیرفته است. از این رو هر یک از فرهنگ یا توجه به ظرفیت های خود نشانه هایی را برای بیان همان معانی در خود همراه دارد؛ زیرا همه زبان ها و فرهنگ ها ریشه انسانی و الهی دارد و این ظرفیت کم و بیش در همه آن ها نهاده شده است. از این رو همان گونه که زبان فارسی توانسته است با ظرفیت خود معانی قرآنی را برتابد، فرهنگ ایرانی نیز از چنین ظرفیتی برخوردار است؛ تنها چیزی که فرهنگ و زبان فارسی و ایرانی نیازمند آن است بازسازی نشانه ها با توجه به معانی قرآنی است؛ یعنی می بایست همان راهی را بپیماید که قرآن در طول بیست و سه ساله در تغییر و تطور فرهنگ و زبان عربی پیموده است و آن را به تکاملی رسانده تا بتواند معانی بلند قرآنی و وحیانی را برتابد و به دیگران منتقل نماید.

فرهنگ اسلامی یک فرهنگ نشانه ای است. بنابراین می بایست از آن گذشت و به حقیقت ورای این نشانه ها دست یافت؛ چنان که از معابد و مساجد و کنشت می گذریم و خدا را در ورای آن ها عبادت می کنیم. و یا از مناسک و نمادهای دینی چون نماز و روزه و حج و جهاد و خمس و زکات می گذریم و در همه آن ها وجه اللّه و خدا را می جوییم. البته می پذیریم که برخی از نشانه ها از قابلیت بهتر و بیش تری نسبت به برخی دیگر برخوردارند؛ چنان که چراغ خطر و راهنما از سرعت گیر از چنین ویژگی ای برخوردار می باشند و هرکدام از آن ها از نظر نشانه بودن و تأثیرگذاری از شدت وضعف متفاوتی بهره می گیرند. با این همه

ص: 424

اختلاف در درجه انتقال مفهوم از یک نشانه تا نشانه دیگر این بدان معنا نیست که در یک نشانه ای تعصب ورزیده و آن را اصالت بخشیده و بهره گیری از نشانه دیگر را شرک و باطل بدانیم و آن را تخطئه نماییم و به اختلافات بر پایه نشانه ها دامن بزنیم. بلکه می بایست از همه این نشانه ها گذشته و به معنای واحد ورای آن ها دست یابیم.

اختلافات روشی قرآن نه تنها اختلاف فرهنگی و قومی را امری طبیعی برمی شمارد بلکه اختلافات روشی را تأیید می کند و آن را طبیعی و مفید و سازنده برمی شمارد. قرآن بیان می دارد که برای هر امتی روشی خاص قرار داده ایم چنان که برای هر امتی شریعت یعنی قانون های مرتبط با زمان و مکان و مقتضیات عصری قرار داده ایم. هدف از تنوع روشی و شریعتی بنابه بیان قرآن آموزن است تا هرکس با توجه به نشانه های موجود از آن ها گذشته و در فراسوی آن ها معنا را درک و فهم نماید. قرآن تأکید می کند که اگر می خواست می توانست این تنوع فرهنگی و روشی و قانونی را ازمیان برداشته و همگان را برپایه روش و فرهنگ و قانون یگانه ای قرار دهد و به اجبار آنان را در یک مسیر هدایتی در آورد. بنابراین اختلاف روشی نه تنها زیانبار نیست بلکه مفید و سازنده است و هر کس بر پایه روش هایی که می تواند بفهمد و با آن کنار آید حرکت کرده و از نشانه ها به هدف دست یابد.

خاستگاه و ریشه اختلافات امت اگر قرآن اختلافات فرهنگی، قومی، روشی و قانونی (شرایع) را پذیرفته است، پس چه چیزی خاستگاه و ریشه اختلافات کنونی در میان امت اسلام و یا شرایع وحیانی یعنی امت بزرگ اسلام که شامل همه شرایع وحیانی است، می باشد؟ به نظر می رسد که تأکید برخی از پیروان برخلاف دستور قرآن و ایات وحیانی برنشانه های خاص، خاستگاه بسیاری از اختلافات است. هرگاه پذیرفته ایم که هر شریعتی از یک

ص: 425

نظام نشانه ای برخوردار است که آن شریعت را از شرایع دیگر جدا و متمایز می سازد؛ بنابراین می بایست پذیرفته باشیم که نشانه ها اصالت نداشته و تنها از آن جهت مفید هستند که ابزار ارتباطی میان انسان و معنا هستند و یا به انسان هایی که خواستار تنوع می باشند و از درک و فهم های مختلف برخوردارند کمک می کند تا با روش ها و نشانه های مختلف به معنا برسند.

این همان چیزی است که پیامبراسلام صلی الله علیه و آله می فرماید:

«نحن معاشر الانبیاء امرنا لاکلم الناس بقدر عقولهم».

ما مأمور شده ایم تا بر پایه توان و ظرفیت عقول مردمان سخن بگوییم. در نهایت تأثیری که این نشانه ها به جا می گذارد، هویت بخشی و هویت سازی است. بنابراین نشانه ها نمی توانند به عاملی برای اختلاف تبدیل شوند مگر آن که کسانی بخواهند از آن ها بهره برداری نادرست کرده و به اختلافات ماهوی دامن زنند.

در هر شریعتی حتی شریعت اسلام نیز نشانه ها از چنین کارکردی برخوردارند و نمی بایست در درون شریعت برخی از نشانه ها را بر برخی دیگر اصالت و برتری بخشید و به این وسیله دیگران را تخطئه کرد. نشانه های درون شریعتی هر چند به دو دسته تقسیم می شوند؛ زیرا برخی از نشانه ها به گونه ای هستند که نوعی هویت به جامعه و امت می بخشد مانند نشانه کعبه و یا نشانه مسجد و حج و مانند آن ولی این ها هیچ تمایز ماهوی را پدید نمی آورند؛ زیرا در شرایع دیگر نیز چنین نشانه های هویت بخشی وجود دارد که می توان از بیت المقدس در شریعت یهودی و نصرانی و کلیسا و کنشت و حج بیت المقدس یادکرد.

چنان که گفته شد زبان عربی همانند زبان فارسی یا انگلیسی و یا ترکی و یا فرانسوی است. بنابراین زبان عربی تمایزی با دیگر زبان ها نداشته و نشانه بودن در آن موجب نمی شود دیگر زبان ها از نشانه بودن بیرون روند. اگر دین اسلام به زبان عربی نازل شده است این قابلیت را دارد که به زبان نشانه ای دیگر نیز منتقل شود و نظام نشانه ای دیگری آن معانی را به انسان ها منتقل سازد. البته نظام نشانه ای زبان فارسی خود دارای بار فرهنگی و قومی خاص خود است ولی باز تولید معنا دراین نظام نشانه ای موجب نمی شود تا یک حق و دیگری باطل باشد و کسانی که از

ص: 426

این نشانه ها استفاده می کنند از شریعت و امت اسلام بیرون روند. چنان که وقتی ایرانیان نشانه نماز را به جای صلاة یا روزه را به جای صوم به کاربرده اند از دین اسلام بیرون نرفته اند و این نشانه ها چون همان معنای قرآنی را باز می تاباند هیچ مشکلی را پدید نمی آورد اکنون نیز اگر تصوف ایرانی نوعی زهد را بنمایاند به معنای بیرون رفتن از شریعت قلمداد نمی شود و نباید نیز چنین باشد.

قرآن به این مسئله توجه می دهد و بیان می دارد که حتی گاه ایجاد نشانه های جدید نیز باطل شمرده نمی شود اگر در راستای اهداف و معنای بلند توحیدی باشد. مسئله رهبانیت که از بدعت های پسندیده مسیحیان بوده و اشاره کرده و توضیح می دهد که این بدعت که از طریق نشانه ای دیگر انجام شده به جهت نگاه به نظام معنایی مقبول مورد تأکید بوده است هر چند که مسیحیان خود به این نشانه چنان که باید و شاید عمل نکرده اند و برخلاف آن رفتار نموده اند. بنابراین نظام نشانه ای که معنای دینی را باز نمایاند موجب نمی شود که به کار برندگان نشانه از دین بیرون رفته اند.

قرآن از این نشانه ها که نوعی هدایت را به دنبال می آورد به عنوان منسک و نماد یاد می کند. منسک که روش و شریعت و گاه به معنای نماد و نشانه به کار می رود، آن دسته از نشانه هایی هتسند که به شریعت هویت خاصی می بخشند. بنابراین نمی بایست این نشانه ها موجبات اختلاف شوند و به آن دامن زنند. خداوند در آیه 68 سوره حج می فرماید:

«لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَکا هُمْ نَاسِکُوهُ فَلاَ یُنَازِعُنَّکَ فِی الْأَمْرِ».

برای هر امتی نشانه های به عنوان مناسک قرار داده ایم تا آن را به عنوان روش بپیمایند پس نباید در این مسئله با تو اختلاف و منازعه کنند. به این معنا که اختلاف منسک و نشانه امری طبیعی است و نباید آن را عاملی برای اختلافات و تنازعات قرار داد.

قرآن تأکید می ورزد که همه این نشانه ها برای بیان معنا است و نباید معنا را فدای نشانه ساخت. از این رو می فرماید:

«ولکل امة جعلنا منسکا لیذکروا اللّه ...».

ص: 427

هدف از مناسک یاد کرد خداست. آن چه مهم است ذکر خدای واحد و یگانه ای است که فراسوی این مناسک و اعمال نشانه ای وجود دارد. پس اگر کسی قربانی می کند آن چه مهم است عمل پرسش خدای یگانه است. بنابراین نباید این نشانه ها و اختلافات روشی، منسکی موجب می شود تا گمراه شوید و به اختلافات و منازعات دامن بزنید.(1)

ص: 428


1- . حج: 34 .

اتحاد ملی و انسجام اسلامی رمز پیروزی محمد آموزگار

«واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرقوا»(1) مقدمه وحدت از مقولات اساسی و حیاتی است که از ابتدای پیروزی انقلاب، مورد توجه جدی رهبران و نخبگان جامعه بوده است. گره خوردن این مقوله با کیان نظام جمهوری اسلامی و امنیت ملی و نیز چالش های فراروی آن، سبب شد تا امام عظیم الشأن و مقام معظم رهبری، طی دوران بیست و چند ساله انقلاب، همه گروه ها و آحاد ملت را به وحدت، هم دلی و مهربانی با یکدیگر دعوت کرده و پیوسته از وحدت به عنوان یکی از نیازهای ضروری جامعه یاد می کردند.

اساسا یکی از آسیب های جدی و جبران ناپذیر جوامع انقلابی و نهضت ها، ویروس تفرقه و اختلاف در جمع وفاداران انقلاب و نظام بر آمده از آن است، تاریخ نهضت های صد ساله اخیر ایران، گواه این مطلب است، عامل شکست نهضت مشروطیت و... چیزی

ص: 429


1- . آل عمران: 103 .

جز تفرقه، دو دستگی و نفوذ عناصر غریبه در میان وفاداران به نهضت نبود. سیاست «تفرقه بیندازو حکومت کن» به عنوان یکی از شگردهای مؤثر دشمن در ناکام ساختن نهضت ها در حافظه تاریخ این ملت و تمام مسلمین مضبوط است.

اینک نیز روند اوضاع و احوال و مسائل داخلی و سمت و سوی جریانات از یک سو، اوضاع و شرایط بین المللی و مطامع دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از سوی دیگر عواملی هستند که توجه به وحدت ملی و انسجام اسلامی را ضرورت بخشیده اند. توصیه ها و تذکرهای متعدد مقام معظم رهبری در چند سال اخیر به ویژه در فروردین سال 1386 به مناسبت پیام نوروزی بیان گر نگرانی عمیق معظم له از وضعیت موجود و پیامدهای آن بر نظام جمهوری اسلامی است.

تفرقه معنای تفرقه «فرق» به معنای پراکندن، شکافتن، جدا کردن، بین دو چیز و جزء جزء ساختن است. به صورت فعل در باب تفعّل یعنی جدا شدن، پراکنده شدن.

به صورت اسم «تفریق» یعنی ایجاد اختلاف کلمه به منظور افساد در دین، تفرقه افکنی و «تفرقه» به معنای جدایی انداختن، پراکنده ساختن و پراکندگی می باشد.

عوامل تفرقه مواردی که به عنوان تفرقه می توان از آن ها نام برد همان دشمنان انسان و انسانیت می باشند که با توضیح مختصری به معرفی آن ها می پردازیم:

1 _ نفس و هواهای نفسانی از آن جائی که حب نفس منشأ تمام خطاهاست لذا یکی از عوامل مهم و اساسی اختلاف

ص: 430

و تفرقه، اسارت در چنگال هوای نفس است. بسیاراند کسانی که حقایق و واقعیات را می بینند و راه درست را می شناسند و از اهمیت و ارزش وحدت و اتحاد آگاه اند اما به جهت آن که اسیر هواهای نفسانی خویش هستند، با انتخاب راه و روش نادرست در مسیر گمراهی حرکت می کنند و به اختلافالات دامن می زنند. این افراد کسانی هستند که از روی علم و به عمد به دنبال امیال نفسانی خود بوده و خلاف واقعیات حرکت می کنند. لذا به اختلاف گرائیده و باعث تفرقه می شوند.

2 _ شیطان هرگونه فساد و درهم اندازی و از هم پاشیدگی در ملت های اسلامی و ایجاد تفرقه و نفاق حتی در میان اهل ایمان از کار و وسوسه های شیطان است که نگذارد بین مسلمین هم بستگی ایجاد شده و اتحاد برقرار گردد. چنان که خدای تعالی براین امر با بیان دقیق اشاره فرموده و عموم اهل ایمان را در ارتباط با این موضوع از پیروی کردن از گام های شیطان برحظر داشته و می فرماید:

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَلاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ».(1) «ای کسانی که ایمان آورده اید همگی در مقام تسلیم و صلح و آرامش درآیند و به دنبال رهنمودهای شیطان نروید که او دشمن آشکار شما است».

با کمی دقت از تفسیر آیه مورد بحث می توان از این معنا استفاده کرد که تمام جنگ ها و خون ریزی ها در جهان با دخالت مستقیم شیطان برپا می شود که یا از طریق اختلافات قبیله ای و یا از راه اختلافات در عقائد مذهبی و دینی با وسوسه های خود مردم دنیا را به هم انداخته و ایجاد بلوا و آشوب می نماید و این شیطان است که از همان ابتداء خلقت عداوت و دشمنی خود را با فرزندان آدم آشکار کرده و آنان را در خصومت با یکدیگر ترغیب می نماید.

ص: 431


1- . بقره: 208 .

3 _ منافقین (دشمنان داخلی و غیرخودی ها) یکی از سیاست های منافقین در دشمنی خود، ایجاد اختلاف و تفرقه افکنی است. در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است:

« لَوْ خَرَجُوا فِیکُمْ مَا زَادُوکُمْ إِلاَّ خَبَالاً وَلَأَوْضَعُوا خِلاَلَکُمْ یَبْغُونَکُمْ الْفِتْنَةَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللّه ُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ».(1) «اگر منافقان همراه شما به جنگ بیرون آمده بودند جز فساد (تردید و اضطراب) بر شما نمی افزودند و به سرعت در میان شما رخنه می کردند تا فتنه پدید آورند و در میان شما کسانی تأثیرپذیرند که به سخنان آنان گوش دل می سپارند و خداوند به ستمگران آگاه است».

از آیه شریفه استفاده می شود که حضور منافقان در جبهه جهاد عامل تضعیف روحیه ها و تفرقه و تردید بوده و تحرکشان بسیار سریع است و از آن جا که برخی مسلمانان دارای بینش عمیق نیستند و خطرشان را درک نمی کنند سریعا تحت تأثیر آن ها قرار گرفته و روش آن ها ایجاد تفرقه است.

4 _ کفار (دشمنان خارجی) تاریخ روابط بین الملل نشان می دهد که قدرت های بزرگ جهانی به هیچ وجه کشورهای مستقل و دارای ماهیت ایدئولوژیکی متفاوت را تحمل نمی کنند و برای تغییر رفتار و حتی سرنگونی چنین کشورهایی از انواع حیله ها و شگردها استفاده کرده اند. در این میان تاریخ ایران مملو از دخالت های کشورهای خارجی در سرنوشت این ملت است. ملت ایران شاهد انواع توطئه ها علیه دولت های مردمی و نهضت های اسلامی بوده اند. یکی از شگردهای قدرت های جهانی که

ص: 432


1- . توبه: 47 .

علیه نهضت های اسلامی به کار گرفته شد سبب ناکامی و شکست آن ها شد، سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن می باشد. این سیاست پس از پیروزی انقلاب در رأس دستور کار دشمن قرار گرفت ولی با درایت و هوش مندی رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی قدس سره عقیم ماند. اما اکنون شواهد و ادله ها حاکی است که دستگاه تفرقه افکنی دشمن مجددا به طور پیچیده و مدرن شروع به فعالیت کرده است.

مقام معظم رهبری در یکی از فرمایشاتشان اشاره به این مطلب داشته فرمودند:

«من می بینم امروز در خلال تبلیغات دشمنان که از بیرون مرزهای ما تبلیغ می کنند خط ایجاد اختلاف و تفرقه تعقیب می شود. البته اگر چه بعضی از آن ها دنباله هایی هم در داخل دارند و این طور نیست که یک سره بیرون این مرزها باشند نه شعب باریکی در داخل هست که اگر جرأت کنند آن را بیشتر هم خواهند کرد! از این آزادی که بحمداللّه در کشور هست دارند این سوء استفاده را می کنند (امّا) عمده مربوط به بیرون است. می بینم که خط تشنج، خط ایجاد اختلاف و تفرقه از طرف دشمن انقلاب و دشمن اسلام، از طرف مارهای زخم خورده، از طرف کسانی که انقلاب نفس آن ها را و جلوی مطامع آن ها را در طول سال ها متمادی گرفت، دارد تعقیب می شود».(1) انواع تفرقه 1 _ دینی: ایجاد اختلاف بین ادیان آسمانی مثل اختلاف انداختن بین اسلام و مسیحیت و راه اندازی جنگ های صلیبی.

2 _ مذهبی: ایجاد اختلاف بین مذاهب اسلامی مثل اختلاف انداختن بین شیعه و سنی و راه اندازی برادرکشی و جنگ های بین ملت ها و کشورهای اسلامی.

ص: 433


1- . بیانات مقام معظم رهبری 28/1/1377 .

3 _ قومی: ایجاد اختلاف بین اقوام ساکن در یک کشور مانند بر افروختن آتش اختلاف بین کرد و ترک و فارس و بلوچ و... و مطرح کردن بحث خود مختاری در میان اقوام و گروه های مرزی.

4 _ حزبی: ایجاد اختلاف بین احزاب موجود در کشور مانند ایجاد اختلاف بین احزاب چپ و راست، میانه رو و تندرو و... .

5 _ سازمانی: ایجاد اختلاف بین سازمان ها و گروه های موجود در کشور مثل اختلاف انداختن بین حوزه دانشگاه، مجلس و شورای نگهبان، سپاه پاسداران و ارتش و... .

6 _ بین دولت و ملت: ایجاد اختلاف بین دولت و ملت با ناکارآمد جلوه دادن دولت از طریق جنگ روانی و ایجاد بی اعتمادی در مردم و این از بزرگ ترین اهدافی است که دشمن در نظر داشته و هرگونه اقدامی که لازم باشد را انجام می دهد.

ابزار تفرقه دشمن برای ایجاد تفرقه از ابزارهای مختلفی استفاده می کند که عمده ترین این ابزار عبارت اند از:

1 _ جنگ روانی: در جنگ روانی دشمن سعی می کند با روش هایی مثل شایعه سازی، مأیوس کردن مردم، ایجاد شک در حاکمان، تحریف واقعیات و... ایجاد اختلاف و تفرقه نموده و نظام جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار دهد تا آن را از موضع اصلی خود منحرف کند.

2 _ رسانه ها و وسایل ارتباط جمعی: یکی دیگر از ابزار مهم دشمن در ایجاد اختلاف و تفرقه بهره گیری از وسایل ارتباط جمعی مثل روزنامه، ماهواره، کتاب، نشریه، تلویزیون، رادیو و... می باشد. لذاست که بزرگ ترین بنگاه های خبری جهان و هم چنین بعضی از نشریات داخلی را در دست گرفته تا افکار عمومی را آن چنان که خود می خواهد تحت تأثیر قرار دهد.

3 _ طرح مفاهیم کلی و مشتبه در جامعه: مقام معظم رهبری در خصوص این امر مهم در یکی از بیانات خود در تاریخ 26/1/1378 فرمودند:

ص: 434

«یکی از چیزهایی که این وحدت را خدشه دار می کند، مفاهیم مشتبهی است که دائما در فضای ذهنی مردم پرتاب می شود، هرکس هم به گونه ای آن ها را معنا می کند، یک عده از این طرف و یک عده از آن طرف جنجال اختلاف غیر لازم درست می شود.

البته دشمن در همه این مسائل سود می برد و به احتمال زیاد در این مسائل یا در همه اش یا در بعضی اش دست هم دارد».

آثار تفرقه تفرقه آثار مخرب بسیاری دارد که هیچ فرد و گروهی از آن در امان نخواهد بود:

1 _ زوال قدرت و شوکت: قرآن کریم درباره تنازع میان مسلمانان و و آثار شوم آن می فرماید:

«بایکدیگر نزاع نکنید، چون تنازع موجب ضعف و سستی شما می شود و با آمدن ضعف، عزّت و شکوه شما از بین می رود، بنابراین گرچه حفظ وحدت کار بسیار دشواری است لیکن شما این دشواری را تحمل کنید، چون خدا با صابران است و سرانجام در سایه صبر و استقامت موفق خواهید شد».

« وَأَطِیعُوا اللّه َ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللّه َ مَعَ الصَّابِرِینَ ».(1) 2 _ ذلت و بردگی: همان طور که اشاره شد اختلاف و تفرقه باعث می شود تا قدرت و عزت که حاصل سال ها مبارزه و تلاش و خون هزاران جوان پاک است از بین رفته و دچار ذلت و در نهایت باعث بردگی شود که سال ها در نظام کفر در آن به سر می بردیم و این همان چیزی

ص: 435


1- . انفال: 46 .

است که دشمن در پی آن است، می خواهند تا با ایجاد تفرقه ما را ضعیف کرده و برده خود نمایند و آن چنان که می خواهند بر ما حکم برانند.

روش مقابله با تفرقه در مقابله با تفرقه باید در جبهه کار کرد:

1 _ برخورد با عوامل تفرقه: در برخورد با عوامل تفرقه باید اقداماتی را به ترتیب به کار برد:

اول) ارشاد: باید سعی کرد در ابتدای کار عواملی را که در پی تفرقه افکنی هستند، ارشاد کرد شاید این کار را از روی جهالت و یا غفلت انجام می دهند.

دوم) مهلت: باید سعی کرد بعد از ارشاد عوامل اختلاف و تفرقه به آن ها مهلت داد تا به خود آیند و دست از کاری که انجام می دهند بردارند.

سوم) افشاگری: در صورتی که دشمن از عمل خود دست برنداشت باید چهره آن را برای مردم روشن ساخت تا مردم بدانند که نیت این افراد از کاری که می کنند ایجاد اختلاف و در نهایت کشاندن جامعه به ضعف و سستی و بردگی است و نیت خیری ندارند.

چهارم) برخورد: و اما اگر دشمن سرسخت از عمل دست برنداشت به مقدار لازم با آن برخورد کرده تا مجبور شود از عمل خود دست بردارد.

2 _ ایجاد وحدت: در این جبهه باید سعی شود میان نیروهایی که اختلاف افتاده و یا این بیم وجود دارد که تفرقه بیفتد وحدت و یگانگی ایجاد کرد. لذا این موضوع را به طور مستقل مورد بحث بررسی قرار می دهیم.

وحدت معنای وحدت «وحدت» در لغت به معنای یگانه شدن است و لغویان درباره معنای «اتحاد» گفته اند:

ص: 436

«اتحاد یکی شدن دو چیز موجود است».(1) بنابراین هرگاه چند چیز با حفظ خاصیت شخصی خود با هم یکی شوند، اتحاد حاصل خواهد شد.

اهمیت وحدت حضرت علی علیه السلام وحدت را منت بزرگ خدای سبحان بر مردم دانسته است، آن جا که می فرماید:

«خداوند براین امت منت گذارده و بین آن ها الفت و اتحاد ایجاد کرده است که در سایه آن زندگی کنند و به کنف حمایت آن پناهنده شوند، این نعمتی است که احدی نمی تواند بهاء و قیمتی برایش بگذارد زیرا از هر بهایی گران قدر و از هر چیز پر ارزشی با ارزش تر است».

از چنین سخنانی که از ائمه معصومین علیهم السلام صادر شده است می توان به اهمیت ویژه ای که مسئله وحدت و اتحاد دارد پی برد. لذا نباید از کوشش برای این امر دریغ ورزید. چرا که وحدت مایه بقای جامعه و رسیدن به آرمان های ملی و برداشتن موانع پیشرفت است، از این جهت است که مظاهر وحدت در احکام اسلامی فراوان است از جمله می توان به اقامه نماز جماعت، نماز جمعه، مراسم حج و... اشاره کرد.

البته این احکام نشان از اهمیت وحدت و یک پارچگی امت اسلامی است. از این دو باید نسبت به تحقق آن عنایت ویژه داشت.

ص: 437


1- . مجمع البحرین، ج 4 ، ص 476 .

عوامل و زمینه های وحدت آن چه که می تواند زمینه ساز وحدت باشد این است که در تمام موارد اختلافی بر مشترکات تأکید شود و از موارد خاص و اختلافی پرهیز شود و اما موضوعاتی که می تواند در ایجاد وحدت به آن تأکید نمود عبارت اند از:

1 _ هدف مشترک.

2 _ اصول و مبانی مشترک.

3 _ سیاست ها و خط مشی مشترک.

و... .

بنابراین می باید در اختلافات دینی بر توحید، در اختلافات مذهبی شیعه و سنی برقرآن و پیامبر و اصل اسلام، در اختلافات قومی بر ملیت و تمامیت ارضی، در اختلافات حزبی و سیاسی بر اصل نظام اسلامی، در اختلافات سازمانی بر اصل تعالی نظام اسلامی و در اختلافات بین مردم و کارگزاران بر اصل نظام اسلامی تأکید شود و از اختلافات جزئی که به سلایق و تفکرات مختلف افراد و گروه ها برمی گردد، پرهیز کرد.

آثار وحدت عمده ترین آثار وحدت عبارت اند از:

1 _ عزت و حاکمیت جهانی.

2 _ اقتدار و امنیت ملی.

3 _ رشد و توسعه در زمینه های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.

حضرت علی علیه السلام در خطبه 192 نهج البلاغه آثار وحدت را به زیبایی به تصویر می کشند:

«از کیفرهایی که در اثر کردار بد و کارهای ناپسند بر امت های پیشین واقع شده است، برحذر باشید و حالات آن ها را در خوبی ها و سختی ها همواره به یاد آرید، نکند شما مانند آنان باشید! پس آن گاه

ص: 438

که در تفاوت حال آنان به هنگامی که در خوبی بودند و زمانی که در شر و بدی قرار داشتند. اندیشه نمودید، به سراغ کارهایی روید که موجب عزت و اقتدار آنان شد و دشمنان را از آنان دور نموده، عافیت و سلامت به آن ها روی آورد و نعمت را در اختیارشان قرار داد و کرامت و شخصیت باعث پیوند اجتماعی آنان شد، یعنی از تفرقه و پراکندگی اجتناب ورزیدند و بر الفت و هم گامی گماشتند و یکدیگر را به آن توصیه و تحریض نمودند. از هر کاری که ستون فقرات آن ها را در هم شکست و قدرت شان را سست کرد.

اجتناب ورزید، یعنی از کینه های درونی، بخل و حسادت و پشت کردن به هم، و ایجاد فتور و سستی بین جامعه سخت دوری گزینید.

در شرح حال مؤمنان پیشین تدبر کنید که چگونه در حال آزمایش و امتحان بودند! آیا مشکلات بیش از همه بر دوش آنان نبود؟ آیا بیش از همه مردم در شدت و زحمت نبودند؟ آیا از همه جهانیان در تنگنای بیشتری قرار نداشتند؟ فرعون ها آنان را برده خویش ساخته بودند و همواره در بدترین شکنجه ها قرار داشتند. تلخی های روزگار را به آن ها چشاندند، و این هم چنان با ذلت هلاکت و مقهوریت ادامه داشت، نه راهی داشتند که از این وضع سرباز زنند و نه طریقی برای دفاع از خود می یافتند تا آن گاه که خداوند جدیت و استقامت و صبر در برابر ناملایمات به خاطر محبتش و تحمل ناراحتی ها از خوف و خشتیتش را در آن ها یافت. در این موقع از درون حلقه های تنگ بلا راه نجاتی برای شان گشود و ذلت را به عزت و ترس را به امنیت تبدیل کرد، یعنی آن ها را حاکم، زمام دار و پیشوا گردانید.

آن قدر کرامت و احترام از ناحیه خداوند به آنان رسید که حتی خیال آن را هم در سر نمی پروراندند. بنگرید آن ها چگونه بودند. هنگامی

ص: 439

که جمعیت های شان متحد، خواسته ها متفق، قلب ها و اندیشه ها معتدل، دست ها پشتیبان هم، شمشیرها یاری کننده یک دیگر، دیده ها نافذ و عزم ها و مقصودهای شان همه یکی بودند. آیا آن ها مالک و سرپرست اقطار زمین نگردیدند؟ آیا زمام دار و رئیس همه جهانیان نشدند؟ راه کارهای عملی و نظرات راه بردی وحدت برخی از تدابیر عملی که می تواند در تحقق وحدت مؤثر باشد عبارت اند از: تأکید بر مشترکات ادیان آسمانی، تأکید بر مشترکات مذهبی بین شیعه و سنی، تأکید بر مشترکات سیاسی بین احزاب و گروه ها، تأکید بر فرهنگ و تمامیت ارضی مشترک بین اقوام و قبائل، تأکید بر حفظ و حراست از اصل نظام اسلامی و... .

فراهم ساختن زمینه گفت وگو بین ادیان، مذاهب، احزاب، اقوام و قبائل و سازمان ها.

برخی نظرات راه بری که می تواند در تحقق وحدت مؤثر واقع شود عبارت اند از:

استفاده از رسانه های جمعی برای شفاف سازی در مسائل مشتبه، دشمن شناسی، فرهنگ سازی وحدت و یک پارچگی، خنثی سازی توطئه های دشمنان، پذیرش سلایق مختلف و نظرات متفاوت و سازنده، ارائه معیارها و ملاک های صحیح وحدت در حوزه های مختلف سیاسی و اجتماعی و جهانی، تأکید مراجع، علماء و نخبگان جامعه بر اهمیت وحدت و پرهیز از اختلاف، توجه به موضوع وحدت به عنوان یک راه کار عملی جهت مقابله با دشمن.

به امید روزی که تمام انسان ها در پرتو ظهور یگانه منجی عالم بشریت حضرت مهدی (عج) وحدت و یگانگی را پیشه خود ساخته و به توحید و کمال لایق خود برسند.

والسلام علیکم و رحمة اللسّه و برکاته.

ص: 440

منابع 1 _ قرآن کریم.

2 _ نهج البلاغه.

3 _ شمیم ولایت، آیه اللّه جوادی آملی.

4 _ وحدت، مواضع امام و رهبری، رفتار جناح ها، سیامک باقری.

5 _ واژگان پژوهی قرآن، دکتر محمود سرمدی.

6 _ نفاق در قرآن، سید احمد خاتمی.

7 _ حجاب های معرفت، حسین کریمی.

8 _ شیطان کیست، احمد زمردیان.

9 _ جامعه و تاریخ، آیة اللّه مصباح یزدی.

10 _ حدیث ولایت، مقام معظم رهبری.

ص: 441

ص: 442

عوامل همگرایی جهان اسلام علی اکبر گندمکار

چکیده همگرایی، تفاهم و همگامی مشترک جهان اسلام، وابسته به عوامل متعدد درونی و برونی بوده و هست. اصول همیشه مشترک بین مسلمانان، همانند: اصل بنیادی توحید، نبوت، وجود قرآن کریم، منافع بازار مشترک اقتصادی، سیطره ی دین اسلام در عصر ظهور و جهانی سازی، کنگره ی عظیم جهانی حج، فروعات دین چون نماز با اقسام متنوع، بیت المقدس به عنوان قبله ی اول مسلمین و مسئله ی حیاتی قدس در بین مسلمانان، از عوامل اصلی همگرایی در جهان اسلام است. شاید بتوان گفت که بیشتر عواملی که در همگرایی و بنیاد و بنیان های تقریب مذاهب اسلامی نقش دارد، به طورمستقیم و یاغیرمستقیم، ریشه در ابعاد گسترده و جهانی دین اسلام دارد. در شرایط کنونی، وظیفه ی مهم متفکّران اسلامی، عالمان و نخبگان مراکز مهم دینی و دانشگاهی شیعه و سنّی، و نیز احزاب و تشکّل های اسلامی جهان اسلام، آن است که با آسیب شناسی عوامل هم اندیشی

ص: 443

بیش از هر چیز به امر تقویت و جهت دهی افکار عمومی ملّت های اسلامی به سمت عدالت طلبی، اسلام خواهی و وحدت امّت اسلامی بپردازند. در این نوشتار با برشمردن عوامل اساسی همگرایی هم چون؛ یکتاانگاری، دین و شریعت اسلام ناب، اصل وجود کتاب مقدس، شخصیت جهانی پیامبراسلام صلی الله علیه و آله و ابعاد گسترده سیره و سیرت حضرتش، کنگره جهانی حج، خلق مذاکره ومناظره های علمی میان اندیشمندان و متفکران فِرق ومذاهب اسلامی، جهت رفع یا کم کردن اختلافات در مسائل تشنج زا، سیره عملی وگفتار اهل بیت علیهم السلام به عنوان ثقل اصغر که هریک می تواند در جهت همگرایی، هم اندیشی وهمگامی مشترک جهان اسلام نقش تعیین کننده ای داشته باشند، به چگونگی دلالت این عوامل بر همگرایی نیز پرداخته شده است.

در ادامه ی بیان و تشریح هرعامل، تلاش شده پیشنهاد و راهکار کاربردی برای تقویت بیشتر آن عامل یا رفع موانع برسر راه آن بیان گردد. با توجه به اینکه بررسی ریشه ها و اسباب همگرایی ملازم با شناخت ریشه های واگرایی و تشنج زا در بین فرقه ها و مذاهب اسلامی است، از این رو در بخشی از این مقاله به بررسی مواردی از این قبیل، چون: عدم تکفیر و تفسیق خصوصا در مسئله ی مهم خلافت و جانشینی پس از نبی اکرم صلی الله علیه و آله اختصاص یافته است.

در پایان نگاهی بسیار کوتاه به آثار و نتایج همگرایی که خود مقاله ای مستقل می طلبد شده است.

کلیدواژه ها: همگرایی همبستگی، جهان اسلام، امةً واحدةً تقریب مذاهب اسلامی، اخوة، ألفت.

ص: 444

اهمیت و ضرورت موضوع بررسی عواملی که می تواند در همگرایی و انسجام امت اسلامی، نقش سازنده، تعیین کننده و سرنوشت ساز ایجاد کند، بدان حد اهمیت دارد که جزو نیازهای حیاتی و آنی ماست و نیاز به استدلال ندارد. زیرا گذشته از آموزه های دینی و تکالیف ملی و عقلانیّت سیاسی و خردمندی، امّت مؤمن مسلمان هم؛ این را می خواهد که هیچ کس انسجام اسلامی را به هم نزند و عوامل همگرایی را سست و تضعیف ننماید تا با حفظ توان بالقوّه و بالفعل امّت اسلامی و با جلوگیری از هدر رفتن نیروهای انسانی و منابع غنی طبیعی، در پرتو هم اندیشی و همگرایی به سرعت به اهداف بلند و والای اسلامی دست یافته و عزّت و پیروزی بزرگ جهان اسلام را نظاره گر باشیم.

اگر امّتی بخواهد زندگی سعادتمند و شرافتمندانه ای درعصر جهانی شدن داشته باشد، و پیشرفت عظیم در عرصه های گوناگون تکنولوژی، صنعت، فراصنعت و حیات خود ایجاد کند باید روح همفکری و همگامی مشترک را در خود تقویت و بباوراند.

غرض از انجمن و اجتماع جمع قواست چرا که قطره چون شد متصّل به هم، دریاست زقطره هیچ نیاید ولی چون دریا گشت هرآنچه نفع تصوّر کنی در او، آنجاست انسجام اسلامی دنیای اسلام؛ که زاییده ی شناسایی و تقویت ریشه ها و اسباب همگرایی است بدان سان اهمیت دارد که امیر مؤمنان مکرّر در دوران حکومت علوی اش رسما اعلان نمودند که: نقد حکومت و حتی مخالفت با آن پذیرفتنی است تا آنگاه که انسجام و وحدت مسلمین شکسته نشود.(1)

ص: 445


1- . نهج البلاغه، خ 169 ، ص 324 .

«اتحاد ملی» و «انسجام اسلامی» دو اصل مهم از اصول بنیادی جوامع اسلامی و دو حلقه اتصال از حلقه های زنجیره ی ثبات نظام های اسلامی است که متأسفانه به دلایلی در جهان اسلام خصوصا بین دول اسلامی کمرنگ شده است و باعث وارد شدن آسیب های فراوانی در عرصه های مختلف؛ بر نظام های اسلامی و جهان اسلام شده است.

«انسجام اسلامی» یعنی ملت های مسلمان جهان با هم، با تکیه بر مشترکات دینی، متحد و همگام باشند.

بنابراین واژه «انسجام» کلمه ای است که بالاتر از مسئله وحدت است؛ زیرا اگر وحدت در اندیشه، فکر، نیت وقلب است؛ انسجام یک وحدت رویه ای را در عمل و عکس العمل بیرونی تداعی می کند.

از این رو، انسجام اسلامی نه تنها در عرصه داخلی بلکه با تأکید بیشتر در عرصه منطقه و بین المللی جهان اسلام مدنظر می باشد. با توجه به توطئه استکبار جهانی برای ایجاد تفرقه نژادی، مذهبی و ملی بین کشورهای اسلامی، انسجام اسلامی یک شعار کلیدی است و ما امروز در منطقه خاورمیانه و سطح بین المللی به شدت به آن نیازمندیم. آنگاه که تمام مجموعه مذاهب و فرقه های اسلامی، ارتباط خود را با نگرشی بر محوریّت دوراندیشی و چشم انداز روشنی از آینده بر مبنای مشترکات همه جانبه یکدیگر تنظیم کنند، شاهد بلوغ سیاسی و رشد اخلاقی و معنوی در کشورهای اسلامی خواهیم بود. مسؤلان جهان اسلام، سازمان کنفرانس اسلامی، متفکران جهان اسلام، به ویژه علمای شیعه و اهل سنت باید با همفکری و همگرایی در جهت حفظ انسجام اسلامی که عامل مهم اقتدار هرچه بیشتر امت اسلامی است، بکوشند و در جهت خنثی سازی توطئه ها علیه جهان اسلام طراحی های لازم را انجام دهند.

مقدمه جغرافیای سیاسی اسلام مجموع مساحت جهان اسلام نزدیک به 23 میلیون کیلومتر مربع است که این مساحت،

ص: 446

معادل یک چهارم کلّ خشکی موجود در جهان (149 کیلومتر مربع) می باشد، بیش از یک چهارم جمعیّت بشر یعنی بیش از یک میلیارد و سیصد میلیون نفر مسلمانند. کشورهای اسلامی بیش از دو سوّم منابع نفتی و یک چهارم منابع گازی و یک دهم منابع آهن و بسیاری از معادن دیگر همچون طلا و مس جهان را با نسبت های متفاوتی در اختیار دارند. طبق گفته ی دانشمندان، موقعیت جغرافیایی جهان اسلام در کره ی زمین به مثابه ی قلب جهان است و منابع انسانی موجود در جهان اسلام نزدیک به یک چهارم جمعیّت جهان است. همه ی این منابع، جهان اسلام را به یک نیروی دارای توان رقابت با سازمان ها و اتّحادیه های اقتصادی بزرگ جهان تبدیل کرده است. مرزهای فرهنگی دنیای اسلام نیز، بخش وسیعی از جهان را در برگرفته است. از سوی دیگر، سازمان کنفرانس اسلامی بعد از سازمان ملل و سازمان کشورهای غیرمتعهّد، با عضویّت 57 کشور اسلامی، بزرگ ترین سازمان بین المللی است. از نظر استراتژیک هم، جهان اسلام در حیاتی ترین نقطه کره ی زمین؛ یعنی مرکز خشکی های زمین و تلاقی راه های خشکی و دریایی قرار گرفته است. علاوه براین، کشورهای اسلامی از تونس در شمال غربی ترین نقطه ی آفریقا تا اندونزی در جنوب شرق آسیا و از قیرقیزستان و قزّاقستان در شمال آسیا تا زنگبار در جنوب شرق آفریقا مجموعه ای به هم پیوسته است.(1) در این میان هیچ کشور غیراسلامی به جز کشور کوچک و ساختگی اسرائیل وجود ندارد. از نظر تاریخی هم در حدود بیش از 13 قرن، این مجموعه سرزمین ها و ملّت ها با سابقه ی تمدّنی کهن و پویا؛ و اعجاب انگیز برای غربی ها، یک امّت واحده بوده اند.

بنابراین از نظر جغرافیایی، تاریخی، سیاسی و دینی، ضرورت همگرایی جهان اسلام حقیقتی است غیرقابل انکار؛ ولی درحال حاضر کشورهای اسلامی از نظر اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و علمی آموزشی علاوه بر عقب ماندگی، در گسستگی بسیاری از همدیگر قرار گرفته اند. وابستگی سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی اغلب کشورهای اسلامی به کشورهای استعماری و امپریالیستی، بیش از همبستگی در بین کشورهای اسلامی است.

ص: 447


1- . عزیزی، عزت اللّه ، جغرافیای سیاسی جهان اسلام، فصل هشتم و نهم.

آری! بسیار شگفت آور است که مسلمانان در صدر اسلام با دست خالی امّا با چنگ به ریسمان الهی و اطاعت از قرآن و پیامبر صلی الله علیه و آله و انسجام و همدلی توانستند بر قوای دو امپراطور بزرگ ایران و روم غلبه نمایند، ولی امروز، با داشتن این همه امکانات، هر روز قطعه ای از پیکر کشورهای اسلامی با یورش دژخیمی، از تن جدا می شود. مقام معظّم رهبری در این باره بیان می دارند که:

«ما حرفمان این است ای مسلمانان عالم! در هر کجای دنیا که هستید اگر شما با هم دشمنی و مبارزه و جنگ نکنید و دشمنان تان و دوستان تان را بشناسید، وضع زندگی شما با آنچه که امروز هست، تفاوت خواهد کرد. امروز به علّت دشمنی دشمنان اسلام و سیاست ها و قدرت های بزرگ جهان به وسیله ی دولت های دست نشانده، کشورهای اسلامی غالبا دچار فقر و وابستگی و تشتّت هستند؛ در حالی که اگر شما باهم باشید و نیروهای تان را علیه یکدیگر مصرف نکنید، این نیرو، قدرت عظیمی است که از آن می شود برای بهتر کردن دین تان و دنیای تان استفاده کنید».

از این رو؛ ایجاب می نماید یک بار دیگر با بازخوانی سیر تاریخی وقایع جهان اسلام از صدر تاکنون، عوامل واگرایی و همگرایی امّت اسلامی را مطالعه کرده و نقاط ضعف و قوّت را دریابیم و در تقویّت عوامل همگرایی امّت و دولت های اسلامی بکوشیم.

عوامل همگرایی جهان اسلام دانشمندان و جامعه شناسان برای ایجاد انسجام و همگرایی در جامعه، عواملی را مانند زبان، ملیّت، جغرافیا، فرهنگ و... مطرح کرده اند؛ ولی اسلام، گرچه این عناصر را نادیده نگرفته، امّا این عوامل عناصر اصلی نیستند. بدین جهت که این عوامل، ظاهری و صوری اند. گواه متقن برآن، همانا جنگ های داخلی و قومی جامعه است.

ص: 448

شهید مطهّری رحمه الله می فرماید:

«... مسلمانان مایه وفاق های بسیاری دارند که می تواند مبنای یک اتّحاد محکم گردد. مسلمانان؛ همه خدای یگانه را می پرستند و همه به نبوّت رسول اکرم صلی الله علیه و آله ایمان و اذعان دارند. کتاب همه قرآن؛ و قبله ی همه کعبه است. مسلمین همه از یک نوع جهان بینی برخوردارند و یک فرهنگ مشترک دارند و در یک تمدن عظیم وبا شکوه وسابقه دار شرکت دارند. وحدت در جهان بینی، در فرهنگ، در سابقه ی تمدّن، در بینش و منش، در معتقدات مذهبی، در پرستش ها و نیایش ها، در آداب و سنن اجتماعی به خوبی می تواند از آن ها ملّت واحد بسازد و قدرتی عظیم به وجود آورد [که در تعامل با قدرت های جهانی از مؤلفه های تعامل و هم سنگی قدرت برخوردار باشند.] خصوصا این که در متن اسلام براین اصل تأکید شده است. مسلمانان به نص صریح قرآن برادر یکدیگرند و حقوق و تکالیف خاصّی آن ها را به یکدیگر مربوط می کند...».(1) با توجّه به مطالب بالا و تتبّع در قرآن و روایات، می توان عوامل و محورهای اتّحاد و همگرایی در بین امّت اسلامی را این گونه بیان نمود:

1 _ نقش شریعت و دینمداری در همگرایی دین مبین اسلام بلکه تمام ادیان توحیدی همان اصل وحدت بخش است و زمینه ی اشتراکات و همگرایی امّت را فراهم می سازد که اگر نباشد، اختلافات فردی، جامعه را از هم می پاشد.

ص: 449


1- . مطهری، مرتضی، شش مقاله، صص 5 _ 4 با اندکی تصرف.

دین، به انسان ها اجازه می دهد که افراد، بر تمایلات خودخواهانه فائق آیند و به خاطر عشق به هموطنانشان، فراتر از خودخواهی عمل کنند و این (دین) همان شیرازه ی نیرومندی است که افراد جامعه را با یک کیش و نظام عقیدتی مشترک، به همدیگر پیوند می دهد. دین؛ سنگ بنای سامان اجتماعی است. از آن رو که دین اسلام، کامل ترین ادیان برای هدایت بشریّت است،(1) روشن است که بهترین معیارها و محورها را برای وفاق اجتماعی و همبستگی امّتش پیشنهاد می دهد، بلکه فراتر از این، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، همه ی ادیان توحیدی را به وحدت و انسجام میان ادیان می خواند.(2) قرآن برای آن که اثر شگفت انگیز و معجزه آسای دین اسلام را در ایجاد انسجام و همگرایی مسلمانان بیان کند، مسلمانان را به یاد وضعی که پیش از اسلام داشتند می اندازد و می گوید:

«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه ِ جَمِیعا وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّه ِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا...».(3) و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید مگر شما همان مردمی نبودید که باهم دشمن بودند و میان طوائف و قبایل تان همیشه جنگ های خونین برپا بود و به یکدیگر بر سر موضوعات پوچی مثل نژاد و جمعیت قبیله و ثروت و غیر این ها فخر می فروختید، این خدا بود که نعمت دین اسلام را به شما عطا فرمود و دل های همه ی شما را مثل براده های آهن به سوی آهن ربای پر قدرت الهی (اسلام ناب محمّدی صلی الله علیه و آله) جذب کرد و میان شما الفت و محبّت

ص: 450


1- . مائده: 3 .
2- . آل عمران: 64 «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الاّ نعبد الاّ اللّه ولانشرک به شیا...».
3- . آل عمران: 103 .

و برادری و برابری برقرار نمود و به سبب دین اسلام شما را یکپارچه کرد، و با سلاح دین، بر جهان کفر و استکبار فائق آمدید.(1) از این روست که امیرمؤمنان علی علیه السلام، در نکوهش کوفیان که به یاری محمّد بن ابی بکر در مصر نشتافتند، می گوید:

«اما دین یجمعکم و لاحمیة تشحذکم ...».(2) آیا دینی که شما را جمع متحّد سازد نیست؟ آیا غیرتی نیست که شما را به تلاش اندازد؟! این گفتار، بدان اشاره دارد که از ذاتیّات دین اسلام انسجام بخشیدن و همگرایی نمودن پذیرفتگان آن است، پس شما کوفیان دین را معتقد قلبی هستید و لکن دین مدار نیستید.

علاّمه محمّدتقی جعفری قدس سره، منشأ حقیقی اتّحاد و انسجام و همگرایی امّت اسلامی را «دین» دانسته و می نویسد:

«آن چه می تواند حیات انسانی را در این جهان هستی دارای فلسفه و هدف قابل قبول نماید دین است، اصول و مبادی کلّی که متن دین الهی را تشکیل می دهند، همواره در طول تاریخ متّحد بوده اند.

بنابراین مبنای وحدت امّت اسلامی همان دین فطری انسانی است».(3) دین مقدس اسلام که بر مبنای متین عقلانی استوار است، با توجّه به رسالت خطیر جهانی مسلمین و با عنایت به انبوه دشمنان و مخالفان ایشان، اساس جامعه ی اسلامی را بربنیان مستحکم و استوار انسجام و یکپارچگی و هم اندیشی امّت، بنا نهاده و تمام مسلمانان را به عنوان یک امّت می خواند.

ص: 451


1- . ترجمه ی روان، نیز ر.ک: انفال: 63 .
2- . نهج البلاغه، خ 180 ، ص 343 ، ترجمه ی محمد دشتی.
3- . موثقی، احمد، استراتژی وحدت در اندیشه ی سیاسی اسلام، ج 1 ، ص 12 و 20 .

همبستگی و همگرایی، عامل پیوند قلوب آحاد مسلمانان است که علیرغم داشتن علایق، سلایق، زبان و نژادها، جهان اسلام را به یکدیگر متّصل می کند که در اسلام، محور این همگرایی دین و ارزش های دین است. بنابراین، شریعت اسلام به عنوان مجموعه قوانین الهی که برای هدایت بشریّت از سوی خداوند بر پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله نازل شده، یکی از عوامل مهم همبستگی و همگرایی امّت و جهان اسلام است. پرسشی در اینجا مطرح می شود که: اصولاً دین اسلام چگونه مایه ی وحدت و همبستگی مسلمانان سراسر دنیا است؟! سه احتمال قابل بررسی است:

الف) آن که دین، همه را به همگرایی فراخوانده و بهره گیری از دستورات دین عامل اتحاد کشورهای مسلمان است.

ب) آن که هرگاه دشمنان، اسلام را نشانه گرفتند و مقدّسات آن را زیر سؤال بردند، مسلمانان سراسر جهان، متّحد شده و از مقدّسات دفاع و پاسداری می کنند.

ج) آن که داشتن (دین واحد)، عامل وحدت است.

بنابر هر سه احتمال، دین محور وحدت و همگرایی است. بنا به گفته ی مفسران، (حبل اللّه ) در آیه ی وحدت و همگرایی «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لاتفرقوا ...»(1) به کامل ترین مصداق یعنی «اسلام» تفسیر شده است.(2) نقش اساسی دین اسلام در ایجاد أخوت و همگرایی میان مسلمانان، نخبگان، رهبران و دولت مردان آنان، به قدری بردشمنان و استعمارگران، مهم و گران است که برای نفوذ خود به کشورهای اسلامی، بیشترین سعی خود را جهت تضعیف دین اسلام به کار گرفته اند. گاهی با حربه ی ناکارآمدی دین در عرصه ی جامعه و سعادت دنیوی بشر؛ و تقابل آن با علم و صنعت؛ گاهی با تز جدایی دین از سیاست و حکومتداری (سکولاریزم)، گاهی با معرفی دین به عنوان «افیون ملّت ها»؛ گاهی با القاء این

ص: 452


1- . آل عمران: 103 .
2- . مجمع البیان، ج 2 ، ص 365 ؛ روح البیان، ج 2 ، ص 72 .

تفکّر خطرناک که علل عقب ماندگی و انحطاط مسلمین، دین بوده است، به جنگ روانی، تبلیغاتی و رسانه ای با دین برخاسته اند. اما غافل از این که وعده ی پیروزی جهانی شدن دین اسلام را شارع مقدّس بیان کرده اند که انّ وعداللّه حقٌّ.

2 _ توحید یکی از اصلی ترین و مهم ترین عوامل همگرایی در جوامع اسلامی و ملل مسلمان، توحید و اعتقاد به وحدانیّت و یگانگی خداوند است.(1) یکتاپرستی و توجه به پروردگار واحد احد، شرک دینی را که پرستش غیر اوست از بین می برد؛ چنان که شرک اجتماعی که حکومت غیرخدا بالاستقلال نه بالاذن و تبعیّت از غیر خداست نیز به وسیله ی یکتاپرستی از میان رخت می بندد.

اصل توحید، همان ایمان به خداوند است که قلب های مؤمنان را به هم مهربان و هم سو می کند که گویا همه ی آن ها روح واحد دارند. قرآن کریم، مرزهای جغرافیایی، نژادی، قومی و ملّیتی و... را لغو نموده و تنها ایمان به خداوند را به عنوان مرز عقیدتی بیان نموده است:

«انما المؤمنون أخوة ...».(2) امام خمینی قدس سره، منادی وحدت امّت اسلامی، همواره همه ی اقشار جامعه اعمّ از شیعه و سنّی، کرد و لر، ترک و بلوچ، فارس و عشایر با قومیّت های مختلف را به وحدت کلمه زیر پرچم توحید فرا می خواندند و می فرمود:

«مسلمانان در مذاهب گوناگون، دشمنان مشترک دارند، آنان در عین آزادی عقیده و بیان، و آزادی در انتخاب مذهب براساس عقل و منطق، همه در زیر پرچم توحید و رسالت محمّد صلی الله علیه و آله، هم عقیده اند و آیین مقدّس اسلام در جهان دشمنان بسیار دارد، مسلمانان باید برای

ص: 453


1- . آل عمران: 63 ؛ انبیاء: 92 .
2- . حجرات: 10 .

حفظ اسلام و دست آوردهای آن، در برابر دشمنان، در یک صف باشند و با اتّحاد ملّی و انسجام مکتبی، از کیان و عظمت خود نگهبانی کنند. پر واضع است که اگر آن ها در داخل جمعیت خود به صورت گروه های پراکنده درآیند، دشمن استعمارگر از تفرقه ی آن ها سوء استفاده کرده و به آن ها آسیب شدید می رساند. به عنوان مثال اگر مسلمانان در برابر اسرائیل که دشمن شناخته شده و خون خوار اسلام و مسلمین است، یکپارچه و متّحد باشند، هرگز این مولود نامشروع آمریکا نمی تواند به غصب و تجاوز خود ادامه دهد».(1) پس، می توان نتیجه گرفت که یکتاانگاری معرفتی، منجر به هم اندیشی و هم سان سازی رویه های فکری، عقیدتی، رفتاری خواهد شد؛ و همین امر علیرغم پذیرش تنوّعات سلیقگی و ذهنی، بستر را برای همگرایی کل نگرانه با اتّکاء به «توحید» فراهم می آورد.

3 _ نبوّت یکی از عوامل همگرایی و هم اندیشی امّت اسلامی می تواند ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آلهو نام مقدّس و یاد آن حضرت باشد. وجود نبی مکرّم اسلام صلی الله علیه و آله، بزرگ ترین مایه ی وحدت و انسجام، در همه ی ادوار اسلامی بوده و امروز هم می تواند باشد. چون اعتقاد مسلمانان به حضرتش با چاشنی عاطفه و عشق آحاد مردم مسلمان به آن وجود أقدس توأم است. از این رو، مرکز و محور عواطف و عقاید همه ی مسلمانان است و همین، یکی از موجبات انس دل های مسلمانان و نیز دیگر فرق اسلامی با یکدیگر به حساب می آید. در مجموعه ی دین هیچ نقطه ی دیگری وجود ندارد که این طور از همه ی جهات عقلی، عاطفی، روحی، معنوی و اخلاقی مورد قبول، توافق و تفاهم همه فرق و آحاد مسلمانان باشد. قرآن، کعبه، عقاید

ص: 454


1- . موسوی خمینی، سید روح اللّه امام خمینی قدس سره، صحیفه ی نور، ج 19 ، ص 2 و 46 .

و فرایض مشترکند، امّا هرکدام از این ها یک بعد از شخصیّت انسان را به خود متوجّه می کند.

ولی آن چه که همه ی مسلمانان بر روی آن از لحاظ فکر و اعتقاد و مهم تر، از لحاظ عاطفی و احساس، تفاهم و اشتراک دارند وجود مقدّس پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است. در صدر اسلام، مسلمانان مانند پروانه دور شمع وجود آن حضرت می گشتند و وجود پیامبر صلی الله علیه و آلهمسلمانان را مانند دانه های تسبیح به هم پیوند می داد. مسلمانان صدر اسلام، آن چنان پیامبر را دوست می داشتند که در جنگ ها برای حفظ جان آن حضرت از یکدیگر سبقت می گرفتند. دشمنان اسلام از وجود پیامبر صلی الله علیه و آله به عنوان مهره ی اتّحاد و عامل همبستگی مسلمانان وحشت داشتند؛ از این رو در جنگ احد برای ایجاد اختلاف، شایعه کردند که پیامبر صلی الله علیه و آله کشته شده است. در عصر حاضر نیز دشمن در تهاجم و توطئه ی فرهنگی علیه اسلام، یکی از محورهایی را که در دستور کار خویش قرار داده، اهانت به این رکن رکین اسلام است. اهانت سلمان رشدی مرتد و کشیدن کاریکاتور در روزنامه ی دانمارکی و... در اهانت به ساحت مقدّس پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله، بیان گر همین واقعیت است. امّا خشم و موضع گیری یکپارچه ی جهان اسلام، نشان داد که مسلمانان نمی توانند اهانت به ایشان را تحمّل کنند. از این رو این نقطه ی مرکزی و قطب محوری را باید بزرگ شمرده و از تمام ابعاد، تمرکز به آن را تشدید کرد. گرچه اختلاف در مسئله ی روز میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله که بدین جهت، هفته ی وحدت شکل گرفته، از موارد اختلافات بسیار جزئی است و شاید این مسئله به نوعی هماهنگی و انسجام بهتر مسلمانان را بهم بزند. امّا اگر در دنیای اسلام نسبت به این مسئله ی تاریخی که چندان جنبه ی عقیدتی ندارد یک مرجعی به وجود بیاید تا در این باره بررسی کند و قراین و شواهد و مدارک تاریخی را مورد بررسی و تحقیق قراردهد و در این باره قضاوت نماید و بالاخره یک طرف را که احتمال حق بودنش قوی تر است بگیرد و در نتیجه یک روز را به نام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جشن و میلاد داشته باشند خیلی بهتر و با شکوه تر است. این گونه قدم های مثبت که می توان آن را در مورد قصه تلخ رویت هلال اوّل ماه رمضان و عید فطر به کار گرفت آثار عملی مهمّی را می تواند در انسجام بخشیدن به همگرایی جهان اسلام داشته باشد. در گذشته از وسایل ارتباطی جدید: رادیو، تلویزیون و... خبری نبوده و هر کس، بی خبر از جاهای دیگر

ص: 455

به وظیفه اش عمل می کرد. اما امروز که همه ی مسلمین مایل اند در مورد روز اوّل ماه مبارک رمضان، روز عید فطر و نماز وحدت بخش آن و غیره هماهنگ حرکت کنند، این اختلافات خیلی ضرر دارد. در مورد حج نیز وضع به همین صورت است و اختلاف در تعیین اوّل ماه مشکل ساز است. به جای این که ما از این مناسبت ها بیشترین استفاده را ببریم، گاهی متفرّق و متضرّر می گردیم و دعواها و اختلافات تجدید می شوند. اگر شک نداریم که جهان اسلام همواره به پیامبر مکرّم صلی الله علیه و آله، عشق می ورزند و او را از فرزندان و نوامیس خود بیشتر دوست دارند «النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم».(1) او پدر امّت(2) ونبیّ رحمت(3) و سراپا رأفت و مهربانی است، در این صورت اگر در خانواده ای، فرزندان و أخلاف بزرگ خانواده باهم اختلاف و نزاع کنند، بی گمان ملالت و غبار غم را برقلب بزرگ خاندان نشانده و روح آن را آزرده اند. اکنون آیا وقت آن نرسیده که مسلمانان با فشردن دست یکدیگر و قلوب پیوسته و امّت واحده شدن در برابر اجتماع اتحادیه ی اروپا و استکبار علیه جهان اسلام، خاطر و قلب وجود پیامبری که خداوند تنها به خاطر ارسال و انزال این نعمت بر مسلمانان و مؤمنان منّت می نهد(4) و او خود، نسبت به امّت اسلام «حریص علیکم»(5) بود و در طول رسالت خویش آن قدر برای تعالی جامعه ی اسلامی و جهانی سازی اسلام کوشید که خداوند فرمود:

«طه * مَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَی».(6) خاطرش را شادمان سازند؟! پیامبر اسلام مکرّر از زبان قرآن خطاب به جامعه ی اسلامی می فرمود:

ص: 456


1- . احزاب: 6 .
2- . انا و علی ابوا هذه الامة.
3- . انبیاء: 107 «و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین».
4- . آل عمران: 164 .
5- . توبه: 128 .
6- . طه: 1 _ 2 .

«و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لاتفرقوا ...».(1) و چه زیباست بدانیم که برخی از مفسّران در تفسیر مصداق این آیه گفته اند: مقصود از «حبل اللّه » پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است. این سخن، کلام حقّی است؛ زیرا خداوند دستور می دهد:

«و اطیعوا اللّه و رسوله و لاتنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم ...».(2) و از خدا و فرستاده ی او «در فرامین مولوی آنها» فرمان برید و باهم نزاع و ستیزه مکنید که سست و بیمناک می گردید و تسلّط و حکومت تان از بین می رود. پیامبر صلی الله علیه و آله در روایتی جهان اسلام را هشدار می دهند که:

«ما اختلف امة بعد نبیها الاّ ظهر اهل باطلها علی اهل حقها».(3) و نیز فرمود:

«لاتختلفوا فان من کان قبلکم اختلفو فهلکوا».(4) از منظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که خود در جهت همگرایی نقش مهمّی دارند، هیچ عاملی نباید اتّحاد و همبستگی امّت اسلامی را خدشه دار کند و با هرآنچه که باعث تفرقه و سستی اعتقادات و دین می شود باید مبارزه کرد حتی به قیمت تخریب مسجد ضرّار که در پوشش دین و مسجد علیه دین و مسجد برخاسته بودند. این حرکت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشان از اهتمام جدّی آن حضرت به وحدت امّت اسلامی دارد. بنابراین وجود پیامبر صلی الله علیه و آله و سیره و سیرت ایشان عامل پیوند اجتماعی و انسجام اسلامی است که آحاد افراد جامعه ی مسلمین را علیرغم داشتن علایق، سلایق ونیازها، به یکدیگر متصّل می کند.

ص: 457


1- . آل عمران: 103 .
2- . انفال: 46 .
3- . کنزالعمال، ج 1 ، ص 184 ، ج 9 ، ص 92 .
4- . همان، ص 77 ، ج 4 ، ص 89 .

این جا پرسشی اساسی مطرح می گردد و آن این که: ما نیز معتقدیم که همه ی مسلمانان، وجود پیامبر صلی الله علیه و آله را قبول دارند؛ امّا در رویکرد برون دینی، هرفرقه از فرق گوناگون مسلمانان (73 فرقه) برای اثبات عقیده وایدئولوژی خویش، به بخشی یالایه ای ازسیره ی پیامبراسلام صلی الله علیه و آله تمسّک می کنند، در این صورت راه حلّ مشکل چیست؟ در این صورت چگونه پیامبر صلی الله علیه و آله می تواند یکی از عوامل اصلی همگرایی جهان اسلام بوده باشد؟ در پاسخ سؤال مطرح شده، به اجمال می گوییم:

اوّلاً: ملاحظه می شود که حتی علیرغم وجود متن مشترک و ریشه های مشترک ادیان توحیدی، مواردی از اختلاف بین ادیان به ظهور رسیده است.

ثانیا: همان گونه که در آینده به تفصیل خواهیم گفت؛ اختلاف نظر و برداشت های متفاوت؛ یک پدیده ی ضروری در مسائل نظری است که از آن به (اختلاف معقول) یاد می کنیم.

با این حال همواره تعدادی از اصول کلّی در مسائل نظری، چه در قلمرو علوم و چه در فلسفه و اخلاقیّات و حقوق و اقتصاد و سیاست و چه در هنر و ادبیّات و غیر این ها مورد اتّفاق همه ی صاحب نظران قرار می گیرند. اگر اختلاف نظرها در تفسیر و تطبیق آن اصول کلّی دور از غرض ورزی ها و بازیگری های تصنّعی باشد، نه تنها هیچ گونه ضرری براتّفاق نظر در آن اصول کلّی مشترک وارد نمی آورد، بلکه موجب دقّت و گسترش بیشتر در معارف مربوط و برخورداری بهتر از آن اصول کلّی می گردد. تاریخ اسلام، در همه ی مسائل نظری شاهد اختلاف آرا و عقاید بوده است و این اختلاف، تا آن جا که بر اصول کلّی مشترک اخلالی وارد نیاورده، رایج و مورد استقبال بوده است و حتی به عنوان یک امر ضروری تلقّی شده است.

حتی در اصول کلّی مشترک مثل توحید، نبوت، رهبری بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله، معاد، صفات خداوندی و قرآن نیز مباحث نظری فراوان مطرح شده و نه تنها اغلب موجب آن نشده که متفکّران اسلامی یکدیگر را تکفیر کنند، بلکه عامل گسترش وعمق معارف حکمی وکلامی نیز گشته است. امّا اختلاف نظر در فروع مورد اتّفاق، مانند نماز، روزه، حج، جهاد، ابواب گوناگون

ص: 458

اقتصاد و کیفرها (حدود و دیات) و غیر آن که بسیار فراوان و رایج اند، بدیهی تر از آن است که نیازی به بحث و تحقیق داشته باشد.(1) 4 _ کتاب مقدس قرآن کریم، نور هدایت، مایه نجات و صلاح و اصلاح جوامع بشری و معجزه ی جاوید پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله یکی از عوامل مهمّ همگرایی و اتّحاد اسلامی است. گرچه برخی از اندیشمندان و مفسّران در تفسیر جزئی برخی از آیات، اختلاف نظر واختلاف در مصداق داشته و برداشت های متفاوت نه متضاد دارند، امّا اصل وجود قرآن به عنوان کتاب واحد، مورد قبول و اتّفاق جهان اسلام و مسلمین بوده و خود محور و عامل هم اندیشی و همگرایی آنان است.

در قرآن، نیز از این کتاب الهی به عنوان عامل وحدت یاد شده است. چنان که در برخی از تفاسیر، مانند «المیزان»(2) «تفسیر ابن کثیر»(3) و «تفسیر الکبیر»،(4) مقصود (یکی از مصادیق مهم و روشن) از «حبل اللّه » در آیه ی «و اعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لاتفرقوا»(5) به خود «قرآن» تفسیر شده است که براین اساس، این آیه صریحا چنگ زدن به معارف و دستورالعمل های قرآن را عامل اتّحاد و انسجام مسلمانان دانسته است. بر همین اساس، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از قرآن و عترت به عنوان دو امانت گران بها یاد کرده است.(6) «ویلیام گلادستون» نخست وزیر سابق انگلیس در سال های میانی قرن نوزدهم در مجلس عوام انگلیس گفته بود:

ص: 459


1- . جعفری، علامه محمدتقی، مقدمه ی استراتژی وحدت در اندیشه های سیاسی اسلام تلخیص و اقتباس، ج 1 ، ص 26 .
2- . المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3 ، ص 127 .
3- . تفسیر ابن کثیر، ج 8 ، ص 397 .
4- . تفسیر الکبیر، ج 3 ، ص 127 .
5- . آل عمران: 103 .
6- . مسند احمد، ج 1 ، ص 14 و 17 .

«تا زمانی که مسلمانان از قرآن پیروی می کنند، سیاست خارجی ما پیروزی چشمگیری ندارد و باید کتاب قرآن را که وسیله ی وحدت مسلمین است از آنان بگیریم».

امام خمینی قدس سره فرمودند:

«قدرت های شیطانی مطالعه کردند و دیدند که قرآن کتابی است که اگربه آن عمل شود باید فاتحه ی غارتگری آنان خوانده شود».

هرگاه قرآن و آیات معارف بلند آن از سوی دشمنان تهدید شود، یا به ساحت مقدّس آن کوچک ترین تعرّض و اهانتی گردد، همه ی مسلمانان پکپارچه و با جان و مال و تظاهرات جهانی از آن دفاع و پاسداری می کنند. از سوی دیگر قرآن علاوه برآن که خودمحور انسجام مسلمانان است همواره آنان را به همگرایی در تحقّق آرمان ها، توانمندی ها و شایستگی های قدرت جهان اسلام به عنوان برترین و کامل ترین دین الهی فراخوانده است که این دعوت نقش بنیادی در همبستگی و وحدت گرایی دارد. وحدت و یکپارچگی مسلمانان و لزوم اتّحاد و اتّفاق کلمه میان ایشان از اصول و تعالیم فرهنگ قرآنی است. در آیات بسیار متعدّدی از این کتاب روشن گر، ضرورت وحدت و همگرایی دنیای اسلام را یادآور شده و با واژگان مختلفی توصیه و تأکید شده است. نیز در موارد بسیاری با تعابیر متفاوتی به نفی و نهی از عوامل اختلاف و تفرقه پرداخته و با بیان علل و اسباب اختلاف و جدایی؛ مسلمانان را به انسجام و یکپارچگی دعوت کرده که جملگی بیانگر اهتمام ویژه ی اسلام به این امر بسیار مهم استراتژیکی و کلیدی در عرصه های جهانی و بین المللی است. برخی از این واژگان عبارتند از: و اعتصموا(1) امة واحدة(2) اخوة(3)

ص: 460


1- . آل عمران: 103 .
2- . یونس: 19 .
3- . حجرات: 10 .

الّف بین قلوبکم(1) امة وسطا(2) رابطوا(3) تعاونوا(4) مودة و رحمة(5) و... . نیز در جهت نفی و نهی از پراکندگی و تفرقه میان مسلمانان به تعابیری چون: لانفرق(6) فرقوا(7) لاتنازعوا(8) اختلفوا(9) تقطعوا(10) لاتفسدوا(11) احزاب(12) شیعا (13) و امثال این ها برمی خوریم.

این در حالی است که این کتاب سعادت گر جوامع بشری، نه تنها امّت اسلامی، که اهل کتاب را به اتّحاد و همبستگی بر محور توحید فرا خوانده، آنان را توصیه به اجتناب از تفرقه می کند، قرآن کریم در باب دعوت اهل کتاب به اتّحاد، خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّه َ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئا...».(14) «بگو ای اهل کتاب، بیایید به کمک کلمه مشترک میان ما و شما

ص: 461


1- . آل عمران: 103 .
2- . بقره: 143 .
3- . آل عمران: 200 .
4- . مائده: 2 .
5- . روم: 21 .
6- . بقره: 136 .
7- . انعام: 159 .
8- . انفال: 46 .
9- . بقره: 213 .
10- . مؤمنون: 53 .
11- . اعراف: 56 .
12- . زخرف: 65 ؛ احزاب: 22 .
13- . انعام: 159 .
14- . آل عمران: 64 .

اتّفاق داشته باشیم و آن این است که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم...».

این آیه ضمن بیان ریشه ها و علل و اسباب پیدایش عوامل تفرقه افکن و جدایی امّت های خداپرست که اعتقاد مبتنی بر کفر و نفاق و عبودیّت غیرخدا و اطاعت اله ها از قبیل رنگ، جنس، شعب، ملّیت و نژاد عوامل تفرقه اند به آنان اعلان می فرماید که همه ی شما در اصل توحید، خود را مشترک می دانید؛ پس ادیان الهی با اتّحاد و همبستگی خویش این اصل مشترک را پاس داشته و در برابر دشمنان خدا و ادیان الهی؛ امّت واحده شوید.

5 _ مکّه ی معظّمه و همگرایی مکّه ی مکرّمه محل پیدایش دین مبین اسلام و مرکز تجلی حق و یقین، بهترین مکان مقدس روی زمین برای تجمع مسلمین و خانه ی خدا در کعبه است و همه ساله مسلمانان در مراسم حج، از مشرق و مغرب در آنجا حضور می یابند. حج، محل التقای مسلمانان جهان و با معنویت ترین جایگاه برای ایجاد برادری و همدلی میان آنان و مظهر ارتباط و الفت آن هاست. مکّه ی معظّمه و فصل حج به حق یک فرصت طلایی تاریخی را برای موفقیت یک طرح همکاری و هم بستگی میان مسلمانان تشکیل می دهد. چون در آن جا همه ی اختلافات قومی، رنگ، نژادی، ملّی و مالی، مذهبی و غیره کاملاً رنگ باخته و ذوب می شوند و همه ی مؤمنان در آن جا در دریای سفید واحدی با هم شنا می کنند و در آن هرچه بیشتر می توانند در زمینه های روحی و عقیدتی، اجتماعی سیاسی، و فقهی علمی با هم نزدیک شوند. شاید برای گردآوری این شمار از مسلمانان با این تنوّع در مکان واحدی، میلیاردها دلار نیاز داشته باشد که در آن مسلمانان یکدیگر را ببینند و اعمال واحدی را بدون اختلاف چندانی در آن، انجام دهند. ما مسلمانان تنها یک اردوگاه سالانه و میلیونی داریم که می تواند با تشویق گفتگو و هم صحبتی، روابط دوستی میان همه ایجاد نماید و منجر به کاهش تشنّج و ایجاد کیان بزرگتری میان آن ها بشود. اهداف اساسی کنفرانس حج، که در آن جا مسلمانان از همه ی سرزمین های جهان گردهم می آیند، آن است که مردم

ص: 462

با یکدیگر آشنا شده و اوضاع یکدیگر را جویا شوند و در مسائل سیاسی و اوضاع اجتماعی و اقتصادی و عقیدتی باهم بحث کنند و مشکلاتی که با آن روبرو هستند به بحث گذارده و برای ارائه ی راه حل نهایی آن مشکلات بر پایه ی منافع اسلامی تلاش جدّی از خود نشان دهند.

این همان سخن خداوند است که می فرماید:

«لیشهدوا منافع لهم ...».(1) تا شاهد منافع ملّی و بین المللی برای خود باشید. حج به تنهایی آن فصلی نیست که احساس عمیق به وحدت بزرگ اسلامی را ایجاد کند؛ بلکه «قبله» نیز چنین نقشی را ایفا می کند، آن گونه که یک مسلمان به هنگام اقامه نماز تصوّر می نماید که او یکی از میلیون ها نفری است که به چنین قبله ای و به سوی «بیت اللّه الحرام» ایستاده است. گذشتگان با یک جمله ی کوتاه، وحدت این امّت را توصیف کرده اند که مسلمانان را «اهل قبله» نامیده اند، چون همگی به سوی یک قبله نماز می گزارند و این «قبله» فصل مشترک همگان است. آری! مسلمانان نخستین، حج را وسیله ای برای معارفه وبررسی های دینی و سیاسی و اجتماعی قرار می دادند که این روش، پیروی از پیامبر صلی الله علیه و آله و پیشوایان و اصحاب بوده است. پیامبر صلی الله علیه و آله خطبه ی وداع؛ که در آن خلاصه دقیقی از احکام اسلامی را بیان نموده، در عرفه ایراد کرده است. پیشوایان امّت اسلامی، نیز خود ریاست فصل حج را «امیر الحاج» برعهده می گرفتند. علمای حدیث، فقها و متکلّمان نیز، از فرصت حج و «کنگره ی عظیم حج» برای مبادله ی روایات و مسائل فقهی و کلامی باید بیش از پیش بهره مند شده و از آثار مثبت آن در راه وحدت و همگرایی مسلمانان استفاده ببرند.

6 _ اختلاف معقول آری؛ تکفیر و تفسیق نه در مکتب اسلام، به پرهیز از اسائه ادب حتی نسبت به کفّار و مشرکان به خاطر بیم از توهین آن ها به اعتقادات و دین ما، توصیه شده است. خداوند متعال می فرماید:

ص: 463


1- . حج: 28 .

«وَلاَ تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّه ِ فَیَسُبُّوا اللّه َ عَدْوا بِغَیْرِ عِلْمٍ...».(1) «و آن ها را که کفّار به جای خدا می خوانند (مانند بت ها و اجنّه) دشنام ندهید که آن ها نیز از روی عداوت و نادانی به خداوند دشنام دهند...».

اختلاف نظر یک پدیده ی ضروری در مسائل نظری و پدیده ای طبیعی در مسائل عقیدتی است؛ آن گونه که، اختلافات نظری در بین صاحب نظران یکی از بدیهی ترین پدیده های معرفت پویاست. این پدیده به قدری شایع است که نمی توان حتی دو متفکّر صاحب نظر در یک رشته ی واحد را پیدا کنید که آن دو، در همه تعریفات و مواد استدلال و روش در همان رشته، اتفاق نظر داشته باشند. این؛ همان اختلاف معقول است که پیامبر صلی الله علیه و آلهفرمود: «اختلاف امتی رحمة»، اختلاف نظر در میان امّت اسلام مایه ی رحمت و پویایی است. در چنین اختلافاتی باید با سعه ی صدر برخورد نمود و هیچ یک دیگری را تکفیر و خارج از اسلام تلقّی نکند. با چنین دیدگاه و رویکردی است که مثلاً کتاب «تجرید الاعتقادات» تألیف خواجه نصیرالدین طوسی از بزرگ ترین عالمان شیعه مورد شرح ملاّ علی قوشجی از علمای معروف اهل سنّت قرار گرفته و کتاب «المحجة البیضاء» ملاّ محسن فیض کاشانی از مشاهیر علمای شیعی در شرح و تحقیق «احیاء العلوم» غزالی از نامی ترین علمای تسنّن تألیف و نگاشته شده است.

بنابراین در طریق وصول به وحدت معقول، نخستین گام، همانا وسعت یافتن دیدگاه متفکّران و شخصیّت های بزرگ اسلامی است و عامل اساسی این توسعه ی دیدگاه ها، رهایی از چارچوب تنگ و تاریک تعصّب غیرمنطقی می باشد. از آن جا که اختلاف عقیده و دیدگاه در غیراصول دینی، به ایمان آسیبی نمی رساند و شخص را از اسلام خارج نمی سازد، فقها

ص: 464


1- . انعام: 108 .

و دانشمندان طراز اوّل جهان اسلام، با تأکید براصول دین و تکیه بر مشترکات موجود میان مذاهب اسلامی به صراحت اعلام می دارند که اختلافات فرعی و جزئی موجب کفر یا خروج از دین نمی گردد تا کسی به خود اجازه ندهد با حربه ی تفاوت دیدگاه عقیدتی، دیگران را متهّم به تکفیر و تفسیق نماید و چه بسا جان و مال و خون او را مباح بشمارد. از این رو با مطالعه و نگاه به آثار اندیشمندان مصلح مسلمان شیعه و سنّی درمی یابیم که یکی از عوامل مانع همگرایی و هم اندیشی و برداشتن اختلافات، همانا قصّه ی تلخ تاریخی تکفیر و تفسیق مذهبی، مذهب دیگر را و مسلمانی، مسلمان دیگر را دانستن است. استاد محمّد السعدی در کتاب «التکفیر فی المیزان القرآن و السنة» می گوید:

«تکفیر مردم، آن ها را اصلاح نخواهد کرد و مشکلات شان را حل نمی کند وآن ها را به راه راست ودرست باز نمی گرداند. بلکه برعکس، این تکفیر، موجب تخریب چهره های دین و نفرت مسلمانان و همه ی مردم از آن شده و به شیطان کمک می کند تا آن ها را پس از ناامید کردن فریب دهد».

امام ابوالحسن اشعری بنابه نقل احمد بن زاهر سرخسی، از نزدیک ترین یاران وی، در هنگام وفاتش یاران خود را جمع می کند و می گوید:

«شاهد باشید براین که من هیچ یک از اهل قبله را به خاطر گناهی تکفیر نمی کنم، زیرا همگی آنان به معبود واحد و یگانه ای توجّه دارند و اسلام تمامی آن ها را در برمی گیرد».(1) شیخ الاسلام مخزومی از امام شافعی همین مضمون را نقل می کند.(2) ابن عیینه نیز می گوید:

ص: 465


1- . شعرانی، عبدالوهاب، الیواقیت والجواهر، ج 2 ، ص 141 ، مبحث 58 ، بی تا.
2- . همان، ص 142 .

«اگر درندگان گوشت مرا بخورند برایم گواراتر است از این که با عداوت کسی که به وحدانیّت خداوند متعال و نبوّت محمّد صلی الله علیه و آله اعتقاد دارد از بین بروم».(1) براین اساس باید از فرهنگ تکفیر و انتساب فسق به دیگران از سر تعصّب در جامعه ی اسلامی پرهیز کرد.

و این فرهنگ تکفیر و تفسیق یک فرهنگ خطرناک و مرموز نفوذی در اندیشه ی اسلامی است که می توان بدعت گذار این تفکّر را مربوط به خوارج نهروان دانست.

برای رسیدن به همگرایی در سطوح خرد یا کلان آن نیازمند توجه به چهار مؤلّفه یا شاخصه ای است که در جامعه شناسی نظم، تحت عنوان «چهار ت» مطرح است که عبارتند از:

1 _ تفاهم نمادی؛ 2 _ تنظیم سیاسی؛ 3 _ تنظیم اجتماعی؛ 4 _ تعمیم ساختاری.

سپس، برداشتن گام های چهارگانه در این حوزه ها، جهت وصول به همگرایی، در گرو قبول شخصیّت متقابل کنشگران توسّط یکدیگر است. این احترام به هویّت متقابل در قالب گروه های مختلف مذهبی در شاخصه های ذیل و در دو گروه آرایه های شکلی و آرایه های محتوایی از اهمیت برخوردارند.

آرایه های شکلی شامل مسایلی چون موارد ذیل می گردد:

_ پرهیز از تکفیر، تفسیق و انتساب بدعت به یکدیگر.

_ پرهیز از مؤاخذه ی یکدیگر در لوازم رأی در صورت روشن نبودن ملازمه.

ص: 466


1- . شرف الدین موسوی، عبدالحسین، الفصول المهمه فی تالبف الأمة، ص 44 ، دارالزهراء، بیروت، لبنان.

_ پذیرفتن عذر یکدیگر در موارد مختلف.

آرایه های محتوایی را می توان مواردی این چنین برشمرد:

_ آزادی انتخاب مذهب.

_ آزادی پیروان مذاهب در اعمال شخصیه.

_ آزادی مذاهب مختلف در بیان نظام مند دیدگاه های خود.

_ آزادی تعاملات درون گروهی و میان گروهی مذاهب در صحنه ی تعامل با شرایع دیگر و... .

عدم جواز تکفیر در مسأله ی خلافت و امامت اکنون می گوییم: یکی از مواردی که همواره اختلاف برانگیز بوده و در برخی مواقع، افراد یا گروه های تند و افراطی از شیعه و سنّی، به صورت آگاهانه یا جاهلانه، از روی تعصّبات و احساسات غیرمعقول و غیرمنطقی، دامن به آن زده و با حرکات ناشایست و ناشیانه ی خود، به آسیاب دشمن آب ریخته و باعث خسارات جبران ناپذیری بر پیکره ی اتّحاد ملّی و انسجام و همگرایی مسلمانان شده اند، مسئله ی خلافت و جانشینی پس از رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده است. لازم است بدانیم که: اگر بخواهیم دایره ی آموزه های دین مقدّس اسلام را تعیین کنیم، در ذیل دو عنوان کلّی مسائل اعتقادی و عملی می گنجد که هرکدام زیر عنوان های دیگری هم دارند.

مسائل اعتقادی خود به دو بخش ضروری و غیرضروری یا فرعی تقسیم می شوند [آن گونه که تقسیم مسائل فقهی هم، چنین است] هر کدام از این ها احکام جداگانه دارند، که نمی توان همه را یکسان دید و یکسان دانست. در مسائل اعتقادی ضروری یا همان که در لسان متکلّمان به اصول دین نام گرفته است، جایی برای اختلاف نظر نیست. مرز اسلام و کفر، باورمندی به همین امور است؛ ایمان به خدا، معاد، نبوّت عامّه و خاصّه. بنابر آیات قرآن، خروج از دین و اسلام وقتی است که شخص آن چه از جانب خدای متعال نازل شده را قبول

ص: 467

نداشته باشد:

«وَمَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِمَا أَنزَلَ اللّه ُ فَأُوْلَئِکَ هُمْ الْکَافِرُونَ».(1) لذا خروج از اسلام زمانی صورت می گیرد که مخالف ضروریّات دین باشد.

در مسائل غیرضروری و نظری مجال اختلاف نظر هست و نمی توان کسی را ملزم به قبول یک تفسیر خاص کرد. در این صورت بر فرض اثبات نادرستی یک تفسیر یا برداشت که به صورت روش مند انجام گرفته، راهی برای تکفیر وجود ندارد و نمی توان به خاطر بیان نظری که به نظر خطا می رسد، صاحب نظر را تکفیر کرد. یکی از مسائلی که به اجماع مسلمانان جزو اصول دین نیست مسئله ی خلافت وامامت است، حتی شیعه که آن را جزو اصول می داند، برآن است که امامت مربوط به مذهب است نه اصول دین. به عنوان نمونه علّامه شریف الدّین، در این باره می نویسد:

«قد اجمع اهل القبله علی آنهالیست من اصول الدین ...».(2) آن گونه که عالمان سنّی هم چون امام غزالی (م 505 ق)؛(3) سیف الدّین آمدی و تفتازانی این گونه اظهار کرده اند:

«و اعلم ان الکلام فی الامامة لیس من اصول الدیانات ...(4) و لاخفاء فی ان ذلک (مباحث الامامة) من الاحکام العملیة دون

ص: 468


1- . مائده: 44 .
2- . شرف الدین، عبدالحسین، الفصول المهمة فی تألیف الامة، ص 153 .
3- . غزالی، الاقتصاد فی الاعتقاد، تعلیق و مقدمه، د. علی بوملحم، ص 253 ، بیروت، دارالمکتبة الهلال، ط 2 ، 1421 ق.
4- . آمدی، سیفخ الدین، غایة المرام فی علم الکلام، تحقیق و تعلیق، حسن محمود عبدالطیف، ص 363، قاهرة، احیاء التراث الاسلامی،

الاعتقادیة».(1) از میان فقهای برجسته ی شیعه و اندیشمندان شیعی در قرن بیستم، شخصیّت هایی نظیر امام خمینی قدس سره و شهید محمّدباقر صدر، در منابع فقهی شان، به این مسئله پرداخته و انکار مسئله ی امامت را خروج از اسلام نمی دانند.

امام خمینی قدس سره می گوید:

«امامت به معنایی که نزد امامیّه وجود دارد از ضرورت های دین نبوده چون «ضرورت ها» عبارت از امور واضح و بدیهی از نظر همه ی طبقات مسلمین می باشند و شاید ضرورت از نظر بسیاری برخلاف آن باشد ... علاوه براین که جزو اصول مذهب اند و منکر آن از مذهب خروج کرده نه از اسلام».(2) نظیر این سخن را در کلمات شهید صدر می توان یافت.(3) 7 _ گفتگو، سلاحی برای خلق گفتمان و همگرایی اسلامی یکی دیگر از عوامل همگرایی، هم اندیشی و همگامی مشترک شناخت فکری و عقیدتی مسلمانان نسبت به یکدیگر است. از آنجا که گویند «تعرف الاشیاء بأضدادها»، در این مقال نیز بایسته است عوامل و ریشه های واگرایی و تفرقه را شناخت تا آن گاه با پیاده نمودن و اجرای نقطه ی عکس آن، به همگرایی میان مسلمانان دست یابیم. با این بیان کوتاه، می گوییم که: یکی از مسائلی که موجب شده است تا میان مسلمانان، جدایی بیفتد، بی اطلاعی آنان از آموزه های مذهبی یکدیگر و ناآگاهی آنان نسبت به تعالیم و احکام فقهی

ص: 469


1- . تفتازانی، شرح المقاصد، تحقیق و تعلیق عبدالرحمن عمیر، ج 5 ، ص 297 .
2- . امام خمینی قدس سره، کتاب الطهاره، ص 441 .
3- . صدر، محمدباقر، بحوث فی شرح العروة الوثقی، ج 3 ، ص 315 .

و فرعی مذاهب اسلامی است. در واقع همین جهل و بی خبری مسلمانان و نخبگان فکری از مبانی فقهی کلامی مذاهب اسلامی، زمینه ساز تصوّرات نادرست، اوهام و بدگمانی های فراوانی در میان مسلمانان نسبت به همدیگر شده است. امیر مؤمنان علی علیه السلام که رفتار سیاسی اجتماعی اش بهترین الگو برای مسلمانان است تا در صورت اختلاف نظر با مقدم داشتن مصلحت همگان، راه تساهل و تسامح و معاشرت نیکو را در پیش گیرند و به منظور حفظ اصول اسلام و ارزش های دینی از بدیهی ترین و مهم ترین جایگاه و منافع زودگذر و آنی خود چشم بپوشند و اختلافات فرعی را در مقابل اهمیت بسیار زیاد بنیان جامعه ی اسلامی و همگرایی جهان اسلام نادیده بگیرند می فرماید:

«و انما انتم اخوان علی دین اللّه ، ما فرق بینکم الاخبث السرائر وسوء الضمائر، فلاتوازون و لاتناصحون و لاتباذلون و لاتوادّون».

«همانا شما برادران دینی یکدیگرید؛ چیزی جز درون پلید و نیّت زشت شما را از هم جدا نساخته است. نه یکدیگر را یاری می دهید و نه خیرخواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می دهید و نه به یکدیگر دوستی می کنید».(1) در این صورت است که نتیجه ی آن تهمت ها و افتراها به یکدیگر و در مواردی حتی یورش مسلحانه وکشتار بی رحمانه یکدیگر شده است. این امر باعث پیدایش نفاق و چند دستگی و ضعف و زبونی مسلمانان گشته است. به عبارتی؛ مسلمانان ضعیف اند، چون پراکنده اند و پراکنده اند، چون نسبت به عقاید و افکار همدیگر نادانند. امام خمینی قدس سرهنیز می فرمود:

«من می خواهم مصالحه و صلح بدهم بین این طوایف؛ و بگویم همه ی این ها یک چیز می گویند... گاهی اختلافی که بین اهل نظر و اهل علم حاصل می شود به این جهت است که زبان های یکدیگر را درست نمی دانند،[ توان برقراری ارتباط و مفاهمه ی زبانی یکدیگر

ص: 470


1- . نهج البلاغه، خ 113 ، ص 218 ، ترجمه ی محمددشتی، نیزجهت مطالعه ی بیشتر ر.ک: همان، خ 141 .

را به دلایل مختلف ندارند.] هرطایفه ای یک زبان خاصّی دارد.

سه نفر بودند؛ یک فارسی، یک ترک و یک عرب. این ها راجع به نهارشان بحث کردند که چه بخوریم؛ فارس گفت: انگور، عرب گفت: خیر، عنب، ترک گفت: ما این ها را نمی خواهیم، ما اوزوم می خواهیم. این ها اختلاف پیدا کردند، برای این که زبان یکدیگر را نمی دانستند. یک نفر دیگری که هر سه زبان را می دانست، گفت:

من می دانم غذای شما چیست. رفت و انگور آورد و همه گفتند: بله، ما همین را می خواستیم».

بنابراین یکی از عامل های همگرایی این است که مسلمانان با خردورزی و فهم و منطق درست، نسبت به همدیگر شناخت پیدا کنند والبته نخستین کسانی که باید به این شناخت، دست یابند، علما و اهل فکر و نظر از هر دسته ای از مسلمانان اند و دست یابی به این شناخت و به آموزه های مذهبی یکدیگر، راهی جز گفتگو، مناظره و همکاری علمی و جدال احسن ندارد.

سیّد جمال الدّین اسدآبادی نیز معتقد بود ابتدا خود علما و رهبران جامعه ی اسلامی از بلاد مختلف، در سطوح جهان، با هم مجتمع و مرتبط و متّحد شوند و به وحدت اسلامی در سطح رهبری، شکل بدهند. او می گفت:

«علما، خطبا و پیشوایان و وعاظ هر یک از کشورهای اسلامی، با یکدیگر ارتباط پیدا کنند و برای تجمّع خویش در اطراف جهان مراکز ارتباط و مشاوره به وجود آوردند تا برای ایجاد وحدت میان مسلمین دراین مکان ها جمع شوند و برای وحدت شئون اسلامی از احکام قرآن و مفاد احادیث صحیح کمک بگیرند تا به مقامی برسند که قرآن و دیانت اسلامی برای آنان تعیین کرده».(1)

ص: 471


1- .اسدآبادی،سیدجمال الدین، عروه الوثقی، ج 1، صص 122 _ 121، ترجمه ی زین العابدین کاظمی خلخالی.

نیز می گوید با تشکیل مجمع عمومی مسلمانان، یکی از کارهای این مجمع و مجتمع علما و صاحب نظران اسلامی این است که:

«دعوت کنندگان و سخنرانانی به نقاط دوردست بفرستند و با کسانی که نزدیک تر هستند ملاقات و مذاکره کنند و از احوال بعضی از مسلمانان در مورد دین و ملیّت آنان آگاه باشند و یااین که از عوامل پریشانی و ضررهایشان مطّلع شوند».(1) بنابراین گفتگوی علمی و منطقی بین مذاهب اسلامی، موجب تحقّق نظام منسجم فکری نظری، روش مند و قوّت اندیشه ی اسلامی می شود.

منطق دیالوگ به منظور تحقّق گفتگوی بین مذاهب شایسته است به مفهوم و معنای گفتگو و برخی لوازم و مقتضیات فرهنگ گفتگو و آداب و اصول آن اشاره ای کوتاه بشود.

گفتگو برخلاف جدال که یک معنا و بار منفی دارد ابزاری نیرومند برای ایجاد روابط و پیوندهای اجتماعی و زمینه ای مشترک برای جنبش سیاسی، اجتماعی، اندیشه ای و اقتصادی است. گفتگو همان بازگشت کلام و سخن میان طرفین است به گونه ای که سخن از طرف اوّل به طرف دوّم منتقل شود، سپس به طرف اوّل باز می گردد بی آنکه شنونده یا ناظر متوجّه شود که میان طرفین چیزی دال بر خصومت وجود دارد. پس گفتگوی منطقی، روش و اصولی دارد که چنان چه رعایت نشود به جدال تبدیل خواهد شد. قرآن کریم، بندگانی را مژده می دهد که گفته ها را می شنوند و از بهترین آن ها پیروی می کنند.

« فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ

ص: 472


1- . همان، ص 122 .

الَّذِینَ هَدَاهُمْ اللّه ُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ».(1) «بشارت باد آن هایی را که سخنان را گوش فرا می دهند و از بهترین آن هاپیروی می کنند، آن ها هستند که خدا هدایت شان کرده و آنها صاحبان خردند».

در گفتگو بنابر مفاهیم آیه ی مزبور، می بایست سه مرحله را که مترتّب بر یکدیگرند مورد توجّه قرار داد تا گفت وشنودها اثربخش و کارکرد همگرایانه را به دنبال داشته باشد.

این مراحل سه گانه عبارتند از:

الف) تبلور فضای تبادل نظرها وگفته ها برای انسجام بخشیدن به گفت وشنود و موارد اختلاف.

ب) شنیدن و دل سپردن به گفتار با حسن نیّت و آگاهی یافتن از نکات و نیکوترین گفتگوها بدون پیش داوری ارزش مدارانه.

ج) پذیرش وتسلیم شدن در برابر سخن حقّ و حقیقت و پیروی از بهترین گفتارها.

بنا بربینش قرآن و سیرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیه السلام و سایر پیامبران الهی، علاوه برتوجّه به مراحل بالا، آن گاه به مطلوبمان که همدلی و همفکری و همگامی مشترک بین فرقه های اسلامی است دست می یابیم که آداب گفتگو و مناظره را رعایت کرده باشیم. اهم این آداب را می توان موارد ذیل شمرد:

1 _ هم ترازی و مساوی بودن طرفین مناظره (برخورداری از جایگاه تساوی علمی و فهم زبان همدیگر).

2 _ شنیدن ادّعا و تأمّل در آن « فَبَشِّرْ عِبَادِی * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ ...».

3 _ حاکمیّت فضای علمی و پرهیز از عاطفه، احساسات، تعصّب و نفی مطلق اندیشی.

4 _ آغاز گفتگو با نکات مثبت مشترک و استفاده از آن در مناظره.

ص: 473


1- . زمر: 17 _ 18 .

5 _ پرهیز از طعن یکدیگر و دشنام و تحقیر و نیز پرهیز از سیاسی کردن گفتگو و سیاست زدگی.

6 _ شروع و پایان گفتگو با آرامش و نتیجه بخشی و... .

رعایت این اصول و آداب، آن چنان اشخاص و اندیشمندان را؛ اهل حق و انصاف به بار می آورد که منادی و طلایه دار اتّحاد و انسجام اسلامی، جناب شیخ بزرگوار مرحوم شلتوت می گوید:

«من در دانشکده ی شریعت، به صورت تطبیقی تدریس می کردم و در یک مسئله آرا و دیدگاه های تمام مذاهب اسلامی را مطرح می نمودم و چه بسا در میان آن ها، مذهب شیعه برجستگی بیشتری داشت و من، در موارد زیادی رأی مذهب شیعه را به خاطر دلیل قانع کننده ی آن، ترجیح می دادم و حتّی در مسائل زیادی مطابق آن مذهب فتوا دادم، از جمله در مورد وقوع سه طلاق با یک لفظ که در مذهب سنّی درست و در مذهب شیعه نادرست است و در قانون احوال شخصیه هم گنجانیده شده است».(1) پس برای وصول به همگرایی جهان اسلام، لازم نیست که دستورات یک مذهب خاص بر دیگران تحمیل شود یا تمام مذاهب در یکدیگر ادغام شوند و چیز سوّمی پدید آید.

بلکه می بایست مسلمانان و رهبران فکری شان اندیشمندان حوزه و دانشگاه در مسائل فرعی اختلافی، به جای این که نسبت به افکار و آرای همدیگر موضع منفی و بدبینانه داشته باشند، بایسته آن است تا براساس اصول اسلام، ضمن احترام به دیدگاه های یکدیگر و ارزیابی خوش بینانه، این مسائل را با نقد و تحلیل علمی و اقامه ی دلیل و برهان، نقض و ابرام نمایند و البته چنین تعاملی به تقویت مبانی اخوت دینی و تلطیف روح برادری اسلامی

ص: 474


1- . جمعی ازنویسندگان، دعوه التقریب باتاریخ ووثایق،ص 45، مصر، المجلس الاعلی لشئون الاسلامیة،1991.

می انجامد، زیرا تعمّق در مباحث، روشن می کند که اختلافی که امّت واحده را از یکدیگر جدا نموده بسیار کوچک تر و حقیرتر از آن است که به چنین فرجامی بیانجامد؛ افزون براین که، با علم و گفتگوی علمی می توان بسیاری از اختلافات را براساس حقّ و انصاف از میان برداشت و به اتّفاق نظر در مسائل فرعی و حدّاقل به آگاهی و شناخت از افکار و دیدگاه های همدیگر دست یافت.

سخن آخر در این بخش آن که: در عصر جهانی شدن ارتباطات، گفتگو و مذاکره های پیاپی و استمرار بخش متفکّران اسلامی در زمینه ی موضوعات متنوّع عقیدتی، کلامی، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی می تواند کارآمدترین و بهترین راهکار برای تبدیل فرهنگ مشاجره و اختلاف به مصالحه و تفاهم قلمداد شده و روزنه ی امید درخشانی برای رهایی از بحران کنونی و چالش های سرنوشت سازی که تاکنون جهان اسلام در کلّیه ی زمینه ها با آن روبه رو بوده، ایجاد نماید که در این صورت با ایجاد زمینه ی تفاهم و حلّ مشکلات با همکاری و همدلی، گام های مؤثّری در روند بیداری و اتّخاذ تصمیمات سرنوشت ساز برای ایجاد جامعه ی انسانی بر پایه ی اصول اسلامی بردارد.

نتیجه مباحث گذشته آنچه از جمع بندی اجمالی نسبت به آنچه که تاکنون در این مختصر به عنوان «برخی از عوامل همگرایی جهان اسلام» ذکر شد نکاتی چند بدست می آید که اهم آن عبارت است از:

1 _ تأکید بر اصول و نقاط مشترک همان گونه که گفته شده است جهان اسلام دارای اصولی مشترک و پذیرفته شده اند که بالاتفاق مورد قبول تمام مسلمانان است و هیچ گونه اختلافی در کلیت آنها میان مسلمانان وجود ندارد.

اهم این اصول _ که هریک می تواند یکی از عوامل اثر بخش در همگرایی جهان اسلام باشد _ عبارت اند از:

ص: 475

1 _ ایمان به خداوند متعال؛ 2 _ ایمان به حضرت محمد بن عبداللّه صلی الله علیه و آله به عنوان خاتم النبیین و پیامبر الهی؛ 3 _ ایمان به قرآن بعنوان کتاب مقدس آسمانی؛ 4 _ ایمان به کعبه بعنوان قبله مسلمانان؛ 5 _ ایمان به شریعت اسلام بعنوان کامل ترین و آخرین دین الهی؛ 6 _ ایمان به ضروریات دین؛ 7 _ ارزش ها و شعائر اسلامی مشترک؛ 8 _ منافع مشترک فرهنگی و اقتصادی و سیاسی؛ 2 _ حفظ وحدت و همگرایی با وجود اختلافات معقول توجه به این نکته لازم است که اختلافات جزئی در فروع را آن قدر با اهمیت و بزرگ جلوه ندهند تا به هم اندیشی و همگرایی آنان آسیب وارد نماید. زیرا اختلاف بمعنای تفاوت درک در مسائل فرعی با حفظ وحدت در اصول، منجر به پیدایش اختلاف در دل ها و دودستگی در صفوف و راهی برای فساد و بی عدالتی نخواهد شد مگر آنگاه که با تعصّبات و احساسات نامعقول و جهل و نادانی توأم گردد.

3 _ آثار و نتایج همگرایی اندیشه وحدت و همگرایی مسلمانان جهان آثار و نتایج گوارایی را در عرصه های مختلف فردی، اجتماعی، امنیتی، سیاسی و اقتصادی در منطقه خاورمیانه بلکه در سطح بین المللی به ارمغان آورده که توجه بیش ازپیش و بازگو کردن آن آثار؛ خود می تواند در تقویت این مهم نقش بسزایی داشته باشد و البته بیان معرفی و پرداختن به آثار و نتایج سازنده همگرایی و همگامی جهان اسلام خود مقاله ای مستقل می طلبد که از ظرفیت این مختصر خارج است.

ص: 476

4 _ سیره اهل بیت علیهم السلام (ثقل اصغر) محور وحدت و همگرایی با نگرشی واقع بینانه و ایده آل، یکی ازمحورهایی که می توان از آن بعنوان عامل همگرایی جهان اسلام نام برد اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام سیره و رفتارشان و سخنان آن پیشوایان و رهبران راستین مسلمانان می باشد که به تعبیر مولی الموحدین علی علیه السلام:

«هیچ کس در حفظ وحدت امت پیامبر و الفت آنان به یکدیگر، دلسوزتر از من نیست».

زیرا آنان مترجمان وحی و شارحان قرآن و در امتداد خط رسالت و نبوت قرار دارند.

سؤال و توهمی که اینجا برذهن می آید این است که بسیاری سنت و سیره ائمه اطهار علیهم السلام را مانع بزرگ نزدیکی و همگرایی مسلمانان تلقی می کنند بااین تصور که موضوع سنت اهل بیت علیهم السلام در واقع ایجاد منبع دیگر تشریع در مقابل سنت نبوی صلی الله علیه و آله است و بدیهی است که اختلاف منابع به اختلاف نتایج منجر می شود؟ نقد و پاسخ این توهم اجمالاً آن است که: ایمان به سنت اهل بیت علیهم السلام نه تنها با تمسک جستن به سنت وسیره نبوی مخالفتی ندارد بلکه به معنای تحکیم سنت نبوی و پالایش آن از ناخالصی هایی است که در مسیر نقل آن ممکن است عارض گردد و مفاد آن درست بر عکس جلوه دهد. آن گونه که از نبوت دین اسلام و توحید به «حبل اللّه » یاد شده از اهل بیت علیهم السلامهم حتی در سخنان عالمان و رهبران غیرشیعی به «حبل اللّه » یاد شده است. امام شافعی می گوید:

«آل النبی ذریعتی و هم الیه وسیلتی ارجوبهم اعطی غدا بیدی الیمین صحیفتی».(1) «خاندان پیامبر دستگیر من هستند آنان وسیله تقرب من به خدایند امیددارم به خاطر آنان فردای قیامت نامه عملم را به دست راستم بدهند».

ص: 477


1- . الصواعق المحرفة، ابن حجر، ص 108 .

پرداختن به شیوه و روش اهل بیت علیهم السلام برای حفظ وحدت و انسجام همگرایی مسلمانان آنچنان گسترده و پردامنه است که این هم نیز جای خود و مقاله ای دیگر را می طلبد.

پایان بحث آن که: امتی که دارای اتحاد و انسجام اجتماعی اسلامی است و با وحدت و همدلی به هم نوعان خویش در هر نقطه ای از دنیا که باشد کمک کرده و همواره حضور فعال در صحنه های اجتماعی دارد؛ دشمنانش جرأت نفوذ در چنین جامعه ای را ندارند. زیرا نه بایک حکومت و ملت که با یک امت واحده باید مبارزه کنند.

بنابراین این ثبات سیاسی برآمده از این اتحاد و انسجام اسلامی و همگرایی آنان حربه ای بسیار کارآمد در صحنه های بین المللی شده و دشمنان پیدا و پنهان جهان اسلام از طمع ورزی ها بازداشته می شوند.

افزون براین ها قدرت نفوذ اسلام «همانند صدر اسلام» در تغییرات سیاسی و فرهنگی و حتی اقتصادی دنیا بیشتر شده و اعتبار جهانی شریعت اسلام روزافزون گشته و جاذبه این دین مبین جهانی مشتاقان حقیقت را به خود فرا خواهد خواند و وعده الهی که علو اسلام بر سایر ادیان است عملا به ظهور می انجامد.(1) سخن آخر آن که: امروزه بر رهبران دولت مردان و مجریان جهان اسلام است که علاوه برتقویت و استمرار بخشیدن به سازمان کنفرانس اسلامی و مجامع گفتگو و مذاکره های عالمانه ی علمی در پی تشکیل اتحادیه کشورهای اسلامی (ایالات متحده اسلامی) در مقابل اتحادیه اروپایی و ایالات متحده آمریکا بوده باشند. چون که راه برون رفت که در پرتو آن می توانیم پراکندگی مسلمانان را به اتحاد در درون یک دولت تبدیل کنیم تشکیل ایالات متحده اسلامی است. اگر در این مورد یک نظرسنجی انجام دهیم درمی یابیم که مسلمانان در این مورد متحدند.

ص: 478


1- . توبه: 33 ؛ فتح: 28 «هوالذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کلّه ولوکره المشرکون».

منابع 1 _ قرآن کریم.

2 _ نهج البلاغه، ترجمه: محمّد دشتی، لاهیجی، چاپ دوّم، 1380 .

3 _ جغرافیای سیاسی جهان اسلام، عزّت اللّه عزیزی، سازمان حوزه ها و مدارس خارج از کشور، تهران، چ 1، 78.

4 _ الیواقیت و الجواهر، عبدالوهّاب شعرانی، بی تا.

5 _ صحیفه ی نور، امام خمینی قدس سره، تهران، مؤسّسه ی تنظیم و نشر آثار امام خمینی قدس سره.

6 _ کنزالعمال فی سنن الاقوال والافعال، متقی هندی، مؤسسه الرسالة، بیروت، 1409 ق.

7 _ استراتژی وحدت در اندیشه ی سیاسی اسلام، احمد موثّقی، دفتر تبلیغات اسلامی، چ 2 ، پاییز 1375 .

8 _ شش مقاله، مرتضی مطهّری، صدرا، تهران، چ 16 ، 1382 .

9 _ الفصول المهمة فی تألیف الامة، عبدالحسین شرف الدّین الموسوی، دارالزهرا، بیروت.

10 _ کتاب الطهارة، امام خمینی قدس سره، مؤسّسه ی اسماعیلیان، قم، 1410 ق.

11 _ بحوث فی شرح العروة الوثقی، محمّدباقر صدر، مرکز الابحاث و الدراسات التخصیصة للشهید الصدر، قم، چ 1 ، 1381 ش .

12 _ شرح المقاصد، تفتازانی، تحقیق و تعلیق، عبدالرحمن عمیره.

13 _ المسند، امام احمد بن حنبل، بیروت، دار صادر.

14 _ المیزان فی تفسیر القرآن، سیّدمحمّدحسین طباطبائی، قم، مؤسّسه النشر الاسلامی.

15 _ تفسیر ابن کثیر (تفسیرالقرآن الکریم)، اسماعیل بن کثیر، بیروت، دارالمعرفة ، 1412 ق.

16 _ تفسیر الکبیر (تفسیر فخر الرازی)، محمّد بن عمر، مصر، قاهره، عبدالرحمان محّمد، 1357 ق.

17 _ الاقتصاد فی الاعتقاد، الامام الغزالی، تعلیق و مقدّمه: د.علی بوملحم، دارالمکتبة الهلال، بیروت، لبنان، ط 2 ، 1421 ق.

18 _ غایة المرام فی علم الکلام، سیف الدّین آمدی، تحقیق وتعلیق: حسن محمود عبداللطیف، قاهره، احیاء التراث الاسلامی.

19 _ عروة الوثقی، سیّدجمال الدّین اسدآبادی، ترجمه ی زین العابدین کاظمی خلخالی، تهران ، بی تا.

20 _ دعوة التقریب، جمعی از نویسندگان، مصر، المجلس الاعلی لشئون الاسلامیة، 1991 .

21 _ استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، جمعی از نویسندگان، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، چ 1 ، 1384 ش.

22 _ مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، فضل بن حسن طبرسی، دارالمعرفة.

ص: 479

ص: 480

عوامل واگرایی جهان اسلام نرگس قاسمی

چکیده دین اسلام با ظهور پیامبرخدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله در قرن هفتم میلادی شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت و ازسمت غرب تاکناره اقیانوس اطلس و از جانب شرق تاحواشی اقیانوس آرام پیش رفت. درحال حاضر، مجموعه جغرافیایی جهان اسلام، سرزمینی را به طول 11 هزارکیلومتر و عرض 5 هزارکیلومتر، با ترکیبی بسیار متنوع دربرگرفته است.

در شرایط کنونی، جهان اسلام با دشواری های عمده ای روبرو است که در رأس آن مسئله فلسطین می باشد و در نیم قرن اخیر همواره مهم ترین مسئله جهان اسلام بوده است. وابستگی سران اغلب کشورهای اسلامی به استکبار جهانی، جهان اسلام را آشفته نموده و کشورهای مسلمان را به قدرت های مزبور وابسته نموده است. کشورهای عربی و آفریقای شمالی که از اکثریتی مسلمان برخوردارند شاهد سرکوبی شدید مبارزین مسلمان از سوی حکام دست نشانده هستند. در الجزایر به هنگامی که مسلمانان از طریق انتخاباتی کاملاً آزاد پیروزی شدند،

ص: 481

حکام این کشور به سرکوبی آنان پرداختن در تونس و مصر هرگونه حرکت اسلامی و تلاش مذهبی بشدت سرکوب می گردد در کشمیر مسلمانان توسط قوای امنیتی هند تحت تعقیب و آزار قرار دارند، صرب ها در بوسنی، هرزگوین در اقدامات خشن و وحشیانه ای به قتل عام مسلمانان پرداخته اند، کشتار شدید مسلمانان در تاجیکستان ادامه دارد. مسلمانان آذربایجان و نخجوان شرایط خاصی دارند. در مالزی، برمه، اندونزی، فیلیپین، بنگلادش، هند و کشمیر، سومالی و سودان و بسیاری از کشورهای دیگر دچار جنگ های داخلی، درگیری های مرزی و نزاع های قبیله ای هستند. اگربه موارد بالا شرایط اقلیت های مسلمان در کشورهای اروپایی، امریکای شمالی و لاتین، اقیانوسیه و استرالیار ا اضافه کنیم، شرایط جهان اسلام را بیشتر درک خواهیم کرد. از سوی دیگر غرب می کوشد با تحریک احساسات ملی و ایجاد احساس خطر از ناحیه های مرزی و ایجاد تشنج در نقاط استراتژیک آرامش و امینت خاطر را از مسلمانان گرفته تا مجال تفکر و اندیشیدن به مصالح جامعه در این سرزمین ها پیش نیاید.

دراین پژوهش به دنبال پاسخ این سئوالات هستیم که: چه عواملی موجب واگرایی در جهان اسلام است؟ این عوامل واگرایی در درون یا بیرون از مجموعه جهان اسلام قرار دارند؟ یا به عبارتی مجموعه ای از عوامل درون زا وبرون زا این واگرایی را موجب می شود؟ واقعیت آن است که عوامل و موانع متعددی بر سر راه «اتحاد مسلمانان» وجود دارند که هم به درون جامعه اسلامی باز می گردند و هم با نقش عوامل خارج جامعه اسلامی مرتبط است، که درد و بخش عوامل واگرایی درون زا و برون زا در جهان اسلام آن را مورد بررسی قرار داده ایم.

کلیدواژه: جهان اسلام، واگرایی، درون زا، برون زا.

ص: 482

مقدمه هم اکنون اسلام و دنیای سیاسی جغرافیائی آن مهم ترین موضوع بر سر راه جهانیِ سازی و توسعه طلبی سرمایه داری غرب محسوب می شود و به همین خاطر طرح ها و تئوری های فراوانی تهیه و بررسی می شوند.

تبلیغات منفی به گونه ای است که با کمال تأسف، اکثریت کشورهای اسلامی به جای آنکه تمامی تلاش خود را در جهت وحدت اسلامی به کارگیرند. مبتلابه گسست و واگرایی شده اند.

جهان اسلام در طول یکی دو قرن اخیر با توطئه مستکبران جهان با گسست هایی روبه رو بوده است که می توان این گسست ها را به چند دسته تقسیم کرد، یک نوع گسست ملت ها و کشورها براساس مرزهای جغرافیایی، نوع دیگر گسست سنت و مدرنیته به منظور ایجاد جریان های مختلف در جهان اسلام است. تهدیدهایی چون تجزیه کشورها، دامن زدن به اختلافات مذهبی و فرقه ای، سوءاستفاده از مقوله آزادی، حمایت از بنیادگرایی خطرناک، پشتیبانی از تروریست های وابسته به غرب که در کشورهای اسلامی فعالیت می کنند، طرح خاورمیانه بزرگ، گسترش اقتصادی و نظامی رژیم صهیونیستی و موارد دیگر. همچنین مسائلی دردرون جهان اسلام وجود دارد که به کمک بدخواهان آمده است ودرراه همگرایی اسلامی پیچ وخم های فراوانی ایجاد کرده است. دراین رهگذر آنچه بیش ازپیش خودنمایی می کند واگرایی وگسست است که در جهان اسلام موجب عدم استفاده صحیح از ظرفیت ها و امکانات موجود در این مجموعه بزرگ شده است.

جهان اسلام و موقعیت فعلی دین اسلام با ظهور پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله در قرن هفتم میلادی شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت واز سمت غرب تاکناره اقیانوس اطلس وازجانب شرق تاحواشی اقیانوس آرام پیش رفت. در حال حاضر، مجموعه جغرافیایی جهان اسلام، سرزمینی را

ص: 483

به طول 11 هزارکیلومتر و عرض 5 هزار کیلومتر، باترکیبی بسیار متنوع دربرگرفته است.(1) امروز بیش از50 کشور هستند که اکثریت جمعیت آنها مسلمان است. چهل کشور از آنها خود را رسما کشور اسلامی قلمداد می کنند.(2) جمعیت مسلمانان در سراسر جهان امروز، به بیش ازیک میلیارد نفر رسیده است. براساس گمانه زنی های آماری، این جمعیت در25 سال آینده به دومیلیارد نفرخواهدرسید.(3) در مجموع می توان گفت 24 درصد از مساحت کل جهان به کشورهای اسلامی اختصاص دارد. وسعت این کشورها بیش از 30 میلیون کیلومتر مربع است و از لحاظ موقعیت جغرافیایی و ذخایر و منابع بسیار، دارای امکانات و پتانسیل های بسیار فراوانی هستند. از این امکانات می توان برای همگرایی کشورهای اسلامی استفاده کرد.

از دیدگاه جغرافیای سیاسی، جهان اسلام به چهار بخش کاملاً متفاوت، قابل تفکیک وبررسی است که عبارتند از:

1 _ مرکز جهان اسلام که در حقیقت گهواره جهان اسلام و منطبق با بخش جنوب غربی آسیا یا خاورمیانه است.

2 _ شمال جهان اسلام، که شامل آسیای مرکزی و قفقاز است.

3 _ غرب جهان اسلام، که شامل کشورهای شمال، شمال شرق و بخش های دیگر آفریقاست.

4 _ شرق جهان اسلام، که از مرزهای شرقی ایران آغاز شده و تا کرانه های غربی اقیانوس آرام گسترش می یابد.(4) درهرکدام ازاین بخش ها قلمرو اسلامی با مشکلاتی روبرو است که برای رفع آن نیاز به یک عزم و اراده اسلامی است.

ص: 484


1- . عزتی، 1380 ، ص 163 .
2- . درایسدل، بلیک، 1374، ص30 .
3- . توال، 1380، ص 3 .
4- . عزتی ،1382، ص 155 .

در وضع کنونی، جهان اسلام با دشواری های عمده ای روبرو است که در رأس آن مسئله فلسطین می باشد و در نیم قرن اخیر همواره مهم ترین مسئله جهان اسلام بوده است. وابستگی سران اغلب کشورهای اسلامی به استکبار جهانی، جهان اسلام را آشفته نموده و کشورهای مسلمان را به قدرت های مزبور وابسته نموده است. کشورهای عربی و آفریقای شمالی که از اکثریتی مسلمان برخوردارند و فرهنگ اسلام با تاریخ و سنت های مردمان این نواحی عجین گشته است بطور اسف انگیزی شاهد سرکوبی شدید مبارزین مسلمان از سوی حکام دست نشانده و مرتجع واحدهای سیاسی مذکور هستند. در الجزایر به هنگامی که مسلمانان از طریق انتخاباتی کاملاً آزاد پیروزی بزرگی را بدست می آورند حکام این کشور به سرکوبی آنان پرداخته و در تونس و مصر هرگونه حرکت اسلامی و تلاش مذهبی بشدت سرکوب می گردد و قوای امنیتی خانه به خانه، مبارزین مسلمان را تعقیب می کنند و آنقدر مسلمانان در تنگنا هستند که مجال هرگونه تحرک مذهبی از آنان گرفته شده است. در کشمیر مسلمانان توسط قوای امنیتی هند به شهادت می رسند. صرب ها در بوسنی، هرزگوین در اقدامی خشن و وحشیانه به قتل عام مسلمانان پرداختند، با وجود فروپاشی کمونیسم، هنوز رسوبات آن مشغول کشتار شدید مسلمانان در تاجیکستان می باشند. مسلمانان آذربایجان توسط ارامنه قتل عام می شوند. موحدین برمه توسط دولت بودایی این کشور به اجبار و زور از سرزمین های خود رانده و به بنگلادش پناه آورده اند. مسجد بابری که پایگاه مذهبی مسلمانان هند است توسط هندوهای افراطی و با حمایت پلیس این کشور به تلی از خاک تبدیل می شود. بسیاری از کشورهای دیگر دچار جنگ های داخلی، درگیری های مرزی و نزاع های قبیله ای هستند که سومالی و سودان نمونه بارز آنهاست مشکل دیگر اینکه در برخی از کشورهای اسلامی زمامداران، مرتکب محرمات اسلامی می شوند و از حدود الهی تجاوز می کنند و با استکبار و مظاهر شرک و کفر و ستم همکاری دارند. حکام این کشورها در جهت تأمین منافع غرب و اجرای سیاست های مستکبرین سرزمین های خود را از پیشرفت و توسعه بازداشته و فرهنگ و سیاست و نظام زندگی غیرالهی را بر مسلمانان تحمیل نموده اند در امور حکومتی و مسائل

ص: 485

اجرایی و اجتماعی خبری از قوانین اسلامی نیست و حتی اکثر این کشورها در قانون اساسی خود نامی از اسلام نیاورده اند. از سوی دیگر غرب می کوشد با تحریک احساسات ملی و ایجاد احساس خطر از ناحیه های مرزی و ایجاد تشنج در نقاط استراتژیک آرامش و امینت خاطر را از مسلمانان گرفته تا مجال تفکر و اندیشیدن به مصالح جامعه در این سرزمین ها پیش نیاید و نیروهای مسلمان در این ناآرامی ها از توان بیفتند. کمک هایی که بسوی کشورهای اسلامی سرازیر می شود اغلب توسط عوامل حکومتی در جهت سرکوبی مسلمین و جلوگیری از جنبش های اسلامی به مصرف می رسد.(1) اگر به آنچه بیان گردید شرایط اقلیت های مسلمان در کشورهای اروپایی، آمریکای شمالی ولاتین، استرالیا و چین را اضافه کنیم بخصوص پس از حوادث 11 سپتامبر نشان از پریشانی در سراسر قلمرو جهان اسلام دارد که دولت ها و سازمان های اسلامی نتوانسته اند از حقوق هم مسلکان خود در سراسر جهان دفاع کنند اگرچه تلاش هایی هرچند کوچک در برخی مواقع مشاهده شده اما گسست وجدایی میان مسلمانان و دولت های اسلامی سبب گردیده که مسلمین در سراسر جهان و حتی در کشورهای خود تحت فشار قرار گیرند. اعمال زور گاهی ازطرف حکام دست نشانده بوده و یا سلطه جویان جهان این اقدام راانجام داده اند. گرچه در سال های اخیر تحرکاتی در جهان اسلام دیده شده است که آن هم به دلیل نارضایتی عمیق داخلی، وقایع مهم بین المللی که مسلمانان در آن قربانی اعمال غرب تلقی می شده اند و به قدرت رسیدن جنبش های رادیکال اسلامی(2) بوده است، اما آنچه بیشتر خودنمایی می کند واگرایی وگسستی که در جهان اسلام مشاهده می گردد. دراین پژوهش برآنیم که عوامل آن رادر دو بخش مورد بررسی قرار دهیم.

ص: 486


1- . گلی زواره، سرزمین اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
2- . عزتی، 1378 ، چاپ اول .

الف _ عوامل واگرایی درون زای جهان اسلام باید اذعان نمود که از عوامل بسیار مهم و مؤثر در هر نوع گرایش به همگرایی یا واگرایی، مسائل فرهنگی و مسائل اعتقادی مذهبی می باشد. مذهب، زبان، خون، نژاد، خاک و مانند آنها همه از امور دو پهلو و سکه های دورویی هستند که هر یک می توانند عامل مؤثری در همگرایی یا واگرایی در جهان اسلام باشند.(1) بطور کلی آنچه از درون قلمرو اسلامی موجب واگرایی میان مسلمین می شود عبارتند از:

1 _ عمدتا عامل درونی به سکون جوامع اسلامی و رها شدگی مسلمانان باز می گردد. مسلمانان دنیای امروز نقطه اصلی اتکای خود را گم کرده اند و در دایره هستی احساس سرگردانی می کنند. مسلمان، اینک با پدیده ای به نام «مدرنیسم» مواجه شده است که بدون هیچ زمینه ای باید آن را هضم کند و فضایی را تجربه کند که هرگز آن را ندیده و تنها راه نجات «بازگشت به خویشتن اسلامی» است؛ راهی که سیدجمال الدین افغانی و علامه اقبال و سایرین آن را تنها راه حل دانسته اند.

2 _ عنصر دیگری که رسیدن به «وحدت اسلامی» را با مشکل مواجه می کند، «ناسیونالیسم مدرن» است. در این نوع ملّی گرایی، مردم هر کشوری خود را برتر از همه می دانند و همه امکانات و منافع را برای خود می خواهند و به دیگر کشورهای اسلامی به دید رقیب می نگرند. اگرچه در گذشته نیز ملی گرایی وجود داشته است، امّا مسلمانان دیروز علیرغم وابستگی به یک سرزمین یا کشور، خود را جزئی از پیکر عظیم امّت اسلامی می دانستند، یعنی وطن دوستی تابع مسئله کلّی تری به نام «امت اسلامی» بود. به عنوان مثال؛ اختلاف در عرب یا عجم، سفید یا سیاه و ترک یا کرد بودن، مسئله ای است که اسلام برای رفع آن آمده است و این جریانات در سده های نخستین اسلامی بسیار کمرنگ بود چنانچه در صدر اسلام بلال سیاه پوست و سلمان فارسی در کنار سایر مردم جزیره العرب به عنوان امت اسلام می زیستند

ص: 487


1- . فصلنامه معرفت، شماره 22 .

و آن چه اهمیت داشت «مسلمان» بودن یک فرد بود. ناسیونالیسم جدید باعث بروز نزاع در میان کشورهای همسایه است. این نوع «ملی گرایی» ماهیت «اخوت اسلامی» را تضعیف می کند و به «امت اسلامی» آسیب می رساند. به طور مثال ناسیونالیسم و ملّی گرایی در حوزه خاورمیانه و کشورهای اسلامی باعث شده تا مثلاً ملّت اردنی، سوریه ای، عراق، ایرانی و... با یکدیگر در رقابتی سخت باشند و برای حفظ امنیت و حتّی پرستیژ ملی خود، در پی انباشت سلاح و خرید این تسلیحات از قدرت های خارجی برآیند.

3 _ دیگر عامل درونی که به خود مسلمانان باز می گردد، انحطاط فکری و فرهنگی و علمی است. در اثر «فقر علمی» اغلب افراد، کم سواد یا بی سواد هستند و وضعیت علم و دانش در کشورهای اسلامی تأسف بار است. گویی این مردم هیچ گونه پشتوانه ی علمی و مدنی نداشته اند و حال آنکه هنگامی که غرب در قرون وسطی دوران رکود را سپری می کرد، دامنه تمدن اسلامی تا دورترین نقاط جهان امتداد یافته بود.

ناآگاهی مردم از عوامل مهم حضور استعمار، باعث ظهور استبداد و بروز هرج و مرج است و این زمینه ای شد تا در اوایل قرن بیستم، کشورهای اسلامی از هم دورتر و دورتر شوند و اندیشه اتحاد به آرزویی محال تبدیل گردد.

4 _ عامل درونی دیگر، تعصب گرایی کور مذهبی است که مسلمانان را از تلاش برای نزدیک ساختن دیدگاه هایشان باز می دارد. در حالی که هیچ یک از رهبران مذاهب اسلامی به پیروان خود سفارش نکرده اند که برای حفظ مذهب شان عقاید خود را براساس تعصب شدید نسبت به دیگران یا دشمنی با سایر مذاهب استوار سازند. این تعصب گرایی مسلمانان را از یکدیگر دورتر و دورتر می کند. البته باید میان تعصب لازم و صحیح با تعصب غیرصحیح فرق گذارد.

5 _ جهل و ناآگاهی مسلمانان از مذاهب یکدیگر؛ این هم مشکل دیگری در راه وحدت است نه تنها مسلمانان نسبت به مذهب خود تعصّب دارند بلکه به دنبال مطالعه سایر مذاهب هم نمی روند. اگر پیروان فرق اسلامی از ماهیت سایر مذاهب، آن چنان که بنیانگذاران حقیقی آنها

ص: 488

بیان داشته اند، آگاهی کامل داشته باشند بدون تردید بسیاری از تعصبات و بدبینی ها برداشته می شود.

6 _ عامل دیگرغیرمردمی بودن دولت های اسلامی است، استعمار با تسلّط اقتصادی و سیاسی خود در کشورهای اسلامی همیشه سعی می کند به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم مهره های مورد نیاز خود را در این کشورها بر سر کار آورد. چنانچه می دانیم در اکثر بلاد اسلامی، سردمداران و حاکمان در جهت مصالح و منافع مردمی کار نمی کنند حتی آن دسته از کشورهای اسلامی که انتخابات دارند باز هم از دخالت قدرت ها بی نصیب نمی مانند. زندگی دنیا را به حیات جاویدان قیامت ترجیح می دهند و به جای اینکه به فکر تأمین حق و عدالت در جامعه و تأمین رفاه برای مسلمانان باشند، در پی جمع آوری مال و ثروت و دروغ و فساد هستند و این موجب تضعیف دولت های اسلامی است و وقتی سیاستمداران چنین باشند، هیچ وقت در پی وحدت اسلامی بر نمی آیند. چه اینکه این گروه از سیاستمداران برای دستیابی به متاع دنیا حاضرند حتی وحدت جهان اسلام را فدا کنند و نیز برای حفظ جایگاه خود حاضر نیستند تهدیدات استکبار را نادیده بگیرند و به وحدت بگرایند و خود را فدای وحدت اسلامی نمایند.

7 _ دیگر عامل درونی غفلت از اولویت های جهان اسلام است. اگر توجه مسلمانان به مسائل مهم دنیای اسلام نظیر مسئله فلسطین، کشمیر، لبنان و... معطوف می بود و سعی همه بر این بود که در پی حل این مشکلات و مقابله با دشمنان برآیند، وحدت اسلامی خودبخود در میان ملت ها جریان می یافت. همچنین دولت های اسلامی همت و سعی خود را در استفاده از ظرفیت های موجود برای به تفاهم رسیدن مسلمانان به کار نمی گیرند. مثلاً سازمان کنفرانس اسلامی و بانک اقتصاد اسلامی و مجامع این چنینی می توانند در روند اتحاد جوامع مسلمان نقش بسزائی داشته باشند. اما متأسفانه وابستگی کشورها به قدرت های غرب باعث می شود از این ظرفیت ها به شکل نارسا استفاده شود و فقط شکل صوری داشته باشند. بی توجهی مسلمانان به اولویت هاست که باعث می شود مذاهب اسلامی برای مسائل کوچک تر باهم نزاع کنند و حاضر نشوند برای مسائل مهم تر با هم وفاق داشته باشند.(1)

ص: 489


1- . مشعل، 2007 .

8 _ براثر قرن ها انحطاط، واگرایی و فقدان آموزش مناسب، ارزش های اسلامی نتوانسته است در رفتار افراد، جامعه، نهادهای حقوقی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی موجود در کشورهای اسلامی تبلور یابد. انحرافات بسیاری از هنجارهای اسلامی پدید آمده است. شماری از اعمال مغایر اخلاق، از قبیل عدم صداقت، فساد، اسراف کاری، ولخرجی و فقدان وقت شناسی و عدم وجدان کاری در میان مسلمانان رواج و ریشه یافته است؛ انحرافاتی که زیان های جبران ناپذیر بر توسعه و رفاه همگانی وارد آورده است. از این رو اقتصاد اسلامی باید اسباب این انحرافات را شناسایی و معرفی کند.

9 _ در میان کشورهای اسلامی، کشورهای مختلف با زمینه ها و استعدادهای متفاوت اقتصادی وجود دارند که هرکدام دارای پتانسیل های مهم اقتصادی در دنیا محسوب می شوند.

برخی از آنها هستند که از نظر اقتصادی، شرایط خوبی ندارند و بعضی دارای امکانات فراوانی به لحاظ اقتصادی هستند که عدم توجه این کشورها به مردم محروم سایر نقاط قلمرو اسلامی موجب واگرایی و گسست بیشتر در جهان اسلام گردیده است. زیرا این دولت های ثروتمند که عمدتا دارای ذخایرنفت هستند به جای سرمایه گذاری در جهان اسلام پول های خود را در بانک های اروپایی و یا امریکایی نگهداری می کنند و یا به سرمایه گذاری دراین کشورها می پردازند. ضمن این که علیرغم ظرفیت های فراوان، مبادلات بازرگانی در میان کشورهای اسلامی بسیار کم بوده و اکثریت این کشورها شرکای عمده تجاری خود را از میان دولت های اروپایی و امریکایی برمی گزینند.

10 _ اختلافاتی که بسیاری از آن ریشه در طبیعت، جغرافیا، زبان و فرهنگ های بومی و گوناگونی های طبیعی دارد، دستاویزی برای دوری ها و جدایی ها قرار می گیرد.

11 _ مهم ترین نوع گسست در جهان اسلام، گسست مذهبی است.(1) امروزه در جهان اسلام اساسا چهار جایگاه ایدئولوژیک وجود دارند که عبارتند از: بنیادگرایی، سنت گرایی،

ص: 490


1- . اعرافی، 1385، خبرگزاری مهر.

تجددگرایی و عرفی گرایی (سکولاریسم). هریک از این گروه ها دارای زیر گروه هایی هستند که گاهی اوقات تمایز بین گروه های اصلی را مبهم می سازند.

بنیادگرایان ارزش های مردم سالاری و فرهنگ معاصر غرب را کاملاً رد می کنند. این گروه خواهان یک دولت اقتدارگرا و زاهد برای پیاده سازی دیدگاه های افراطی خود درباره قوانین و اخلاقیات اسلامی هستند. آنها مایل به استفاده از نوآوری ها و فن آوری های مدرن بوده و نیز ابائی از توسل به خشونت ندارند.

در بنیادگرایی دو شاخه وجود دارد. شاخه اول «بنیادگرایی وفادار به نص قرآن» است که در فقه و شریعت اسلامی ریشه دارد. وهابی ها در عربستان سعودی نمونه ای از این دست هستند. شاخه دیگر «بنیادگرایی رادیکال» است که کمتر به نص قرآن وفادار می ماند و عمدا یا به دلیل عدم آگاهی از دکترین سنتی اسلام، آزادی های قابل ملاحظه ای برای خود قائل است. القاعده و طالبان به این زیرگروه تعلق دارند. سنت گرایان خواهان جامعه ای محافظه کار هستند. آنها نسبت به تجدد، نوآوری و تغییر بدگمان می باشند. این گروه نیز به دو زیر گروه تقسیم می شود.

_ «سنت گرایان محافظه کار» معتقدند که باید به دقت و کاملاً از شریعت و سنت پیروی کرد. آنها یکی از نقش های دولت و مقامات سیاسی را تسهیل تحقق چنین خواسته ای می دانند.

اما به طور کلی از اعمال خشونت و تروریسم طرفداری نمی کنند. بیشتر فعالیت های آنها بر کارهای روزمره جامعه متمرکز است. هدف اصلی آنها حفظ و پایبندی به ارزش ها و هنجارهای سنتی و رفتار محافظه کارانه تا بیشترین حد ممکن می باشد. وجهه این افراد مخالفت با هرگونه تغییر است و در نظرشان وسوسه ها و آهنگ زندگی مدرن تهدیدهای بزرگی به شمار می روند.

_ «سنت گرایان اصلاح طلب» معتقدند که به منظور حفظ بقا و جذابیت اسلام در طی زمان باید برخی تغییرات در نحوه اعمال سنت را قبول کنند. آنها آماده بحث درباره اصلاح و تفسیر مجدد قوانین اسلامی هستند. وجهه این افراد موافقت محتاطانه با تغییر است

ص: 491

و می کوشند برای حفظ روح قوانین اسلامی درباره نص قوانین از خود انعطاف پذیری نشان دهند.

تجددگرایان خواهان پیوستن جهان اسلام به جهان مدرن هستند. آنها می کوشند با انجام اصلاحاتی اسلام را با عصر مدرن منطبق سازند و به صورت فعالانه در جستجوی بیشترین تغییرات ممکن در درک نظری و عمل به اسلام هستند. به نظر آنها باید همه سنت های محلی و منطقه ای را که طی قرن های متمادی با اسلام آمیخته شده اند، دور ریخت. علاوه براین، تجددگرایان به سیر تاریخی قوانین اسلام معتقدند. یعنی اینکه آنچه در زمان حیات پیامبر به آن عمل می شد ترکیبی بود از حقایق دینی ابدی و نیز شرایط تاریخی مختص آن زمان که امروزه دیگر اعتبار ندارد. این افراد معتقدند که حتی تغییرات قابل ملاحظه و چشمگیر در دین اسلام که منعکس کننده گذشت قرن ها و شرایط اجتماعی کنونی است، نه تنها به هسته اصلی اسلام آسیب نمی رساند بلکه آن را تقویت می کند. ارزش های اساسی این گروه یعنی اهمیت وجدان فردی و مسئولیت پذیری اجتماعی، عدالت و آزادی به راحتی با هنجارهای مردم سالارانه و مدرن غرب انطباق می یابند.

عرفی گرایان (سکولارها) خواهان جدایی دین از سیاست به سبک نظام های مردم سالار غربی هستند و معتقدند که مذهب یک موضوع کاملاً شخصی است. آنها همچنین معتقدند که آداب و رسوم اسلامی باید با قوانین «این جهانی» و حقوق بشر منطبق باشند. به عنوان مثال کشور ترکیه که در آن مذهب تحت کنترل شدید دولت قرار دارد، معرف یک مدل سکولار در جهان اسلام است.

این جایگاه های ایدئولوژیک را باید به صورت بخش هایی از یک طیف پیوسته نگریست و نه به صورت طبقه بندی های جداگانه. در واقع مرز مشخصی بین این گروه های مسلمان وجود ندارد. مثلاً سنت گرایان برخی وجوه مشترک با بنیادگرایان دارند یا می توان متجددترین سنت گرایان را تقریبا جزو تجددگرایان دانست. افراطی ترین تجددگرایان نیز تقریبا شبیه سکولارها هستند. با این حال، گروه های اصلی مذکور دیدگاه های کاملاً متمایزی درباره

ص: 492

موضوعات کنونی جهان اسلام از جمله آزادی سیاسی و فردی، آموزش، وضعیت زنان، حقوق جزایی، مشروعیت اصلاحات و تغییرات و نهایتا طرز تلقی درباره غرب دارند.(1) 12 _ اختلاف بر سر رهبری جهان اسلام که دسته بندی های مختلفی را ایجاد می نماید نیز از جمله عوامل واگرایی است.

13 _ رکود و رخوت حاکم بر جهان اسلام، وجود نارسایی ها در نظام سیاسی مسلمانان است. اندکند کشورهای مسلمان دارای دولت مردم سالار به معنای واقعی، پاسخ گو در برابر مردم و مطبوعات آزاد و مستقل و محاکم دور از دخالت های سیاسی و قوانین منصفانه و غیرجانبدارانه ای که بر همگان و فارغ از قید قدرت و ثروت آن ها تطبیق شود. این وضعیت که در تضاد آشکار با ارزش های حکومتی اسلام قرار داشته حاصلی جز این ندارد.

14 _ بسیاری از دول اسلامی عضو سازمان کنفرانس اسلامی به ویژه کشورهای عربی با اقدامات منفعلانه در مسائل کشورهای اسلامی باعث گسست در جهان اسلام می گردند. برای مثال درماجرای حمله اسرائیل به لبنان عمق این واگرایی تا آنجاست که سید حسن نصراللّه به صراحت با انتقاد از این موضوع به برخی از کشورهای عضو سازمان و دولت های عربی، می گوید:

«کشورهای عربی به ویژه مصر و اردن و عربستان عملیات مقاومت لبنان را ماجراجویی حساب نشده، توصیف کردند. اگر پوشش عربی نبود، عملیات اسرائیل در طی چند ساعت پایان می یافت، هیچ کسی برای دو نظامی وارد جنگ نمی شود؛ آنچه در حال حاضر وجود دارد (جنگ رژیم صهیونیستی) تحت پوشش و حمایت عربی و بین المللی است. جامعه بین المللی نه پوشش بلکه تصمیم برای حمله را به اسرائیل اعطا کرد، اعراب پوششی برای حملات اسرائیل فراهم کردند و این

ص: 493


1- . بنارد، 2004، ترجمه وحیدی مطلق.

رژیم را به این کار تشویق کردند، آنها به اسرائیل گفتند که این یک فرصت طلایی تاریخی برای نابودی مقاومت است. واهمه از قدرت پوشالی رژیم های استعماری و ترس از به خطر افتادن منافع شخصی برخی از سران کشورهای اسلامی تنها یکی از دلایل است».(1) 15 _ عدم توجه به زمینه های موجود و منافع مشترک در راستای همگرایی و بی توجهی به نتایج مثبت این مسئله واگرایی بیشتر درجهان اسلام را موجب شده است.

ب _ عوامل واگرایی برون زای جهان اسلام مهم ترین عوامل بیرونی که موجب شکنندگی وحدت مسلمانان می گردند و باعث تضعیف جامعه اسلامی می شوند عبارتند از:

1 _ تفرقه افکنی استعمار در کشورهای اسلامی و کوشش برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی شان باعث دامن زدن به اختلافات مذهبی، فرقه ای و نژادی میان مسلمانان و از هم گسیختگی جوامع اسلامی است. دولت های استعماری از راه دولت _ ملت سازی، وابستگی فکری و اقتصادی و به کار گرفتن افراد وابسته در قسمت های حساس، زمینه ی جدایی کشورها و ملّت های مسلمان را فراهم می آورند.

در اواخر قرن 19 و اوایل قرن بیستم، قدرت های بزرگ به این نتیجه رسیدند که دوران حضور مستقیم در کشورهای جهان سوم که غالب کشورهای اسلامی را نیز شامل می شود، به سرآمده و برای تداوم حفظ منافع خود باید، سرزمین ها را به قطعات کوچک تر تقسیم کنند و دولت های دست نشانده را در آن کشورها بر سر کار آورند. آنان با نادیده گرفتن عوامل اشتراک و اتحاد اقدام به دولت ملّت سازی نمودند. با حضور استعمار در این کشورها و دامن زدن به اختلافات قومی، قبیله ای و مذهبی درونی در کشورهای اسلامی، منافع قدرت های بزرگ آسان تر تأمین می شود و کنترل این گونه کشورها نیز بهتر انجام می گیرد.

ص: 494


1- . آذربخش، 1385 سازمانی در چنبره تشریفات.

با تقسیم کشورهای جهان سوم به کشورها و ملت های کوچک تر، از آن پس استعمار سیاستی نوین در پیش گرفت که در عرف سیاسی از آن به عنوان تز «تفرقه بینداز و حکومت کن» یاد می شود و البته پیشتاز این جریان انگلیس بود. استعمار با ایجاد اختلاف میان اقوام و مذاهب، پایه های وحدت اسلامی را سست کرد. به عنوان مثال ایجاد دولت _ ملت های ترکیه، عراق، سوریه، اردن، کویت، عربستان و... همه از نتایج حضور و سیاست های استعمار است که با تکّه تکّه کردن امپراطوری عثمانی، سرزمین اسلامی را به مناطق جغرافیایی و دولت های متعدد تقسیم کرد. همین طور از جمله اختلاف افکنی های مذهبی استعمار در سرزمین های اسلامی، گذشته از برنامه ریزی های وسیع در دور کردن دو مذهب شیعه و سنّی است که با ظهور این اندیشه ها وحدت مذهبی اسلام خدشه دار شد.

2 _ سلطه اقتصادی غرب، دیگر عامل تفرقه و جدایی است. در گذشته مسلمانان بر مهم ترین راه های تجاری جهان تسلّط داشتند و به تعبیر امروز راه های استراتژیک دنیا در کنترل مسلمانان بود و بر راه های دریایی و جاده ابریشم مسلط بودند، امّا اینک شاه راه های تجاری در دست قدرت های غربی است و تعریف تجارت و اقتصاد با گذشته متفاوت است. اقتصاد امروز مبتنی بر اطّلاعات، صنعت و تبدیل است و صنعت در اختیار کشورهای پیشرفته می باشد. کشورهای بزرگ و توسعه یافته غربی با در دست داشتن شالوده های اقتصاد جهانی در دست خود، به هر نحوی که اراده کنند، کشورهای جهان سوم و به خصوص دنیای اسلام را خط مشی سیاسی، فرهنگی می دهند. زیرا وابستگی اقتصادی دنیای اسلام به غرب آن قدر جهان اسلام را تضعیف ساخته که حتی سیاست و فرهنگ و دین را هم در این کشورها متأثر از وابستگی اقتصادی کرده است. از طرفی «اتحاد اسلامی» هم خطری جدّی برای دنیای غرب محسوب می شود لذا همواره اقتصاد را اهرمی برای شکل نگرفتن این اتحاد دانسته و مانع «وحدت» مسلمانان شده است.

به عنوان نمونه، اقتصاد کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، گذشته از نفت تقریبا به طور کامل وابسته به کشورهای قدرتمند غربی است. در آفریقا هم کشورهای اسلامی متأثر از

ص: 495

سیاست های استعماری دوران گذشته، اقتصادی وابسته دارند. این وابستگی ها باعث می شود که قدرت های بزرگ از ظهور و بروز یک اتّحاد اسلامی که بتواند اقتصادی قدرتمند را در پی بیاورد جلوگیری کنند مثلاً بانک اقتصاد اسلامی و نیز سازمان کنفرانس اسلامی همیشه به علت کم کاری کشورهای اسلامی نتوانسته اند پیشرفت و رونق قابل توجّهی داشته باشند چون اغلب دولت های اسلامی از سوی کشورهای بزرگ در فشار هستند و قادر نیستند به تمام معنا در پی تشکیل اتّحاد سیاسی اقتصادی اسلامی باشند زیرا با شکل گیری یک اقتصاد واحد اسلامی در میان کشورهای اسلامی، سرمایه گذاری های قدرت های اقتصادی در کشورهای اسلامی تعطیل خواهد شد و این خطری است که اقتصاد استعماری را تهدید می کند.

3 _ تبلیغات منفی رسانه های گروهی جهان برای خدشه دار کردن هویت اسلامی، سال ها است که با بزرگ نمایی اختلافات، سعی در تاریک نمایی و کوچک انگاری آن نموده است(1) و این اختلافات به واگرایی بیشتر در جهان اسلام انجامیده است.

4 _ عامل بیرونی دیگر، هجوم فرهنگی غرب بر جوامع اسلامی است. قدرت های بزرگ از راه تسلّط بر شبکه های ارتباطی و رسانه های جمعی کوشش می کنند که عادات و آداب خود را در دیگر کشورها نیز رواج دهند و فرهنگ های دیگر ملل را تضعیف نمایند. این آشکار است که وقتی روح اسلام و فرهنگ مسلمان با رواج فرهنگ غرب از جامعه اسلام رخت بربندد، «اتحاد» که یکی از مظاهر فرهنگ اسلامی است، هیچ وقت در کشورهای اسلامی و بین مسلمین محقق نخواهد گشت. با تهاجم فرهنگی غرب، هویت فرهنگی مسلمانان به خطر می افتد زیرا رسوخ فرهنگ منحط غرب در کالبد فرهنگی جوامع مسلمان، باعث کج فهمی و دور افتادن از حقیقت اسلام، ترک احکام اسلام و تعطیل شدن حدود، تنگ نظری در علوم مذهبی، مسخ ارزش های عقیدتی و اخلاقی و نابسامانی آموزش و پرورش دینی خواهد شد و آن وقت است که همان آشفتگی و پراکندگی غربی که در جوامع مدرن حاکم است به طوری که انسان ها را

ص: 496


1- . پورهاشمی، مجلات پگاه حوزه شماره 174 .

ازهم دور ساخته است، در جوامع اسلامی نیز حاکم می شود و به طور مثال مسلمان دیگر پایبند به آن فرموده رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیست که «کسی که صبح کند در حالی که به فکر امور مسلمانان نباشد، مسلمان نیست». زیرا تعلیمات اسلامی و مذهبی و هویت اسلامی از کالبد فرهنگی او رخت بربسته است.(1) غرب از همان زمانی که دولت اسلامی در اندلس و نواحی جنوب اروپا تأسیس شد به دشمنی با اسلام و مسلمین برخاست و به طرز وحشیانه ای تشکیلات اسلامی را درهم کوبید. در جنگ های صلیبی نیز تهاجمات وسیعی را بر علیه مسلمانان ترتیب داد و پس از آن غرب که از اقتدار دولت عثمانی بشدت متوحش شده بود با ایجاد دسیسه ها و ترتیب دادن توطئه هایی به تجزیه این دولت قدرتمند پرداخت و موجبات فروپاشی آن را فراهم ساخت و پس از آن به منظور بدست آوردن مواد خام، برای کارخانجات صنعتی و تأمین بازار محصولات خود به سرزمین های غنی و سرشار اسلامی چشم دوخت که در اولین قدم نیروهای معنوی و قدرت های مذهبی را سد راه خود می دید برای کوبیدن آنها تهاجم فرهنگی وسیعی را بر علیه این سرزمین ها ترتیب داد و فرهنگ فساد و فحشاء توسط ایادی استعمار و استکبار در بین ملت ها مسلمان ترویج گردید. فرهنگ مصرف زدگی روز به روز ملت های مسلمان را در مرداب وابستگی فرو برد. سلطه سیاسی استکبار بوسیله حکومت های دست نشانده و خودکامه در نقاط مسلمان نشین تثبیت گردید و بدین گونه استعمارگران سرزمین های مسلمان را قطعه قطعه کرده و در تمام ابعاد، بر آنها سلطه یافتند و چون مردمان این نواحی با عقیده مذهبی پیوند ناگسستنی داشتند و اسلام در اعماق روانشان ریشه دوانیده بود و نمی توانستند در فرصتی کوتاه آنان را از معنویت جدا سازند لذا از طریق دیگری وارد شدند و آن این بود که جنبه های ظاهری و تشریفاتی مذهبی را حفظ کردند و تعالیم اساسی را که موجودیت واقعی دین بدان وابسته است از دین گرفتند و بین مسائل سیاسی و اجتماعی مردم از یک سو و مذهب از سوی دیگر انفکاک ایجاد کردند. از این رهگذر حیله های استعمار تأثیر خود را بر فرهنگ مسلمین بخشید و پیروان

ص: 497


1- . مشعل، 2007 .

همان آئینی که سلطه کفار را محکوم می کند و مسلمانان را به خشونت بر علیه متجاوزین تحریک می نماید و همان ها که به تعبیر قرآن بهترین امت بودند دروازه های خود را به سوی مهاجمین غربی گشودند و تسلیم فرهنگ غرب شدند. و با تبلیغات وسیع و گسترده و فراموش نمودن هویت خویش که مهم ترین سلاح استعمارگران بود پیوند خود را با معنویت از دست دادند و فرهنگ و اخلاق خود را رها کرده و آماده پذیرش فرهنگ غرب شدند. نتیجه چنین حرکتی منجر به آن شد که در طول بیش از دو قرن کشورهای اسلامی به سفره بی مانع برای غارتگران غربی تبدیل شد و آنان علاوه بر غارت منابع و ذخائر مسلمانان فرهنگ و مواریث اصیل آنان را مخدوش کرده و مسلمین را از توسعه علمی و فرهنگی بازداشتند. با این وصف مردمان ساکن در کشورهای اسلامی با بهره گیری از اندیشه های اسلامی مبارزات سختی را بر علیه استعمار سامان دادند و در برابر قدرت بی رقیب استعمارگران قیام کرده و آنان را وادار به تسلیم در برابر خواسته های برحق خود نمودند. دول استعماری به منظور رهایی از موج جنبش های مردمی گرچه در ظاهر به کشورههای مزبور استقلال دادند ولی با شکل جدیدی از استعمار بطور غیرمستقیم سلطه خود را بر سرزمین های اسلامی ادامه دادند، به گونه ای که اکنون بیش از یک میلیارد مسلمان با وجود بهره مندی از ذخائر و منابع سرشار و قرار گرفتن در مناطق استراتژیک و سوق الجیشی، اغلب تأمین کننده منافع استکبار بطور غیرمستقیم هستند و حتی بدلیل تفرقه و تشتتی که بر آنان حاکم است از مبارزه با غاصبین صهیونیست که آواره گی ملت مظلوم فلسطین را موجب شده عاجزند و غده سرطانی مذکور همچنان در قلب کشورهای اسلامی با مساعدت استکبار و رفتارهای حکام مرتجع عرب مشغول تحکیم مواضع خود می باشد.(1) 5 _ عدم آشنایی مذاهب از عقاید یکدیگر موجب می شود دشمنان اسلام و آنها که از تفرقه ها میان فرقه های اسلامی سود می برند. به واسطه جهل و ناآگاهی مردم، موارد اختلاف

ص: 498


1- . گلی زواره، سرزمین اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

برانگیز را پررنگ تر کرده و مواردی را که موجب اتحاد بین مسلمانان می شود، نادیده گیرند.

آنها ایجاد تفرقه در میان جوامع اسلامی را به عنوان بزرگ ترین و بهترین راهبرد برای تسلط و یا استمرار تسلط بر جوامع اسلامی برگزیده اند و از این طریق به همه اهداف استعماری و دشمنانه خود دست یافته اند. اتفاقا شگفت همین است که چرا عموم اقشار جوامع اسلامی آن طور که شایسته است نسبت به فهم این راهبرد که حدود دویست سال سرنوشت آن ها را به تباهی کشانده است بلوغ و لیاقت و درایت کامل نشان نداده اند و نتوانسته اند بعد از 200 سال پرونده وحدت را کامل کنند و باانسجام واقعی و سازمان یافته خود در مقابل راهبرد تفرقه افکنانه دشمنان به راهبرد وحدت توجه عملی و واقعی نشان بدهند تا امروز بعد از 150 سال هنوز نیز عدم وحدت مشکل اساسی محسوب نشود. در این جا باید اعتراض کرد که دشمنان ما بهتر از ما توانسته اند به راهبردشان جامه عمل بپوشانند و میان جوامع اسلامی تفرقه ایجاد کنند.

نشان موفقیت دشمنان نیز همین است که آن ها از طریق ایجاد تفرقه هنوز در حالت غلبه هستند و جوامع اسلامی نیز به دلیل ناتوانی در پیش بردن و عمل کردن به راهبرد وحدت هنوز در تفرقه می باشند. به عبارت دیگر تفرقه ما ضامن غلبه دشمن شده است، گاهی دشمنان اسلام در ایجاد تفرقه در میان جوامع و ملل اسلامی چنان موفق بوده اند که وضعیت جوامع و ملل اسلامی از حالت تفرقه معمولی و عدم معاضدت یکدیگر فراتر رفته و به حالت نزاع و درگیر شدن جوامع اسلامی با یکدیگر تبدیل شده است. معمولاً این وضعیت اوج رضایتمندی دشمن از اجرای راهبرد تاریخی ایجاد تفرقه است که در دوره هایی از تاریخ معاصر به وجود آمده است یعنی همان چیزی که هم اکنون نشانه هایی از آن در برخی مناطق و جوامع اسلامی پدید آمده است و گروهی از درون جهان اسلام آنها را به روش های مختلف یاری می دهند مثلاً برخی در لباس روشنفکری و دموکراسی بازی ظاهر شده و در این عرصه به مزدوری پرداخته اند برخی در لباس فعال سیاسی و فرهنگی و اجتماعی به خودنمایی و خیانت مشغول شده اند برخی جامه تعصب و حمیت جنون وار دینی به تن کرده و به اربابان استعمارگر خود خدمت نموده اند برخی از طریق خرافه سازی در خدمت به دشمن کمربسته اند. حتی برخی به ریا لباس عالمان و مفتیان را به تن نموده اند و با اظهارنظرهای خود به راهبرد دشمن در ایجاد تفرقه کمک بی بدیل کرده اند.

ص: 499

از حکومت ها و دولت هایی هم که همانند مزدوران مذکور بنیادشان به دست استعمارگران و دشمنان می باشد و با حرکت انگشت آن ها رفتار می کنند نیز برای محقق کردن راهبرد تاریخی وحدت انتظار چندانی نمی توانیم داشته باشیم. بنابراین فقط آن هایی که حیات و منافع آن ها و بنیادشان با دشمنان وابستگی ندارد باید به فکر پیشبرد راهبرد وحدت باشند. این افراد که شامل عموم ملت های مسلمان و عموم افراد غیروابسته به دشمنان و استعمارگران می باشند در صورتی می توانند راهبرد تاریخی وحدت را به پیش ببرند که اولاً نسبت به مفهوم وحدت و اهمیت آن درک کامل داشته باشند ثانیا خود صاحب روح معنوی و اهداف الهی باشند.

امام خمینی قدس سره معتقدند در میان هیاهوی مستمر و پرشمار تفرقه افکنان داشتن معرفت و روح معنوی بهترین عاملی است که انسان را از گرفتار شدن در دام تفرقه افکنان نجات می دهد.

امام خمینی در این باره می فرماید:

«ما باید دنبال تحکیم وحدت خودمان باشیم. ملت و دولت مان خیال نکنند که او دولت است و آن ملت. همه مال یک کاروان هستیم که روبه آن عالم می رویم و باید اطاعت خدا بکنیم و با هم باید باشیم.

اگر این طور باشد پیروزی هیچ اشکال ندارد که نصیب تان می شود و این پیروزی ای است که خدا می دهد این نصرتی است که خدا می دهد او را ما با جان و دل قبول می کنیم چون هدیه خداست.

و اگر خدای نخواسته این طور نباشد و ما با زور شمشیر فرض کنید و با زور تفنگ پیروز بشویم و پیروزی را از خودمان بدانیم این پیروزی نیست این شکست است حالا شما خیال می کنید پیروزی است اما اگر پرده برداشته بشود می بینید یک شکست بزرگ است باید باهم باشید. برای اطاعت خدا که فرموده است که باید با هم باشید وحدت باید داشته باشید اختلاف نباید داشته باشید. ما باید وحدت داشته باشیم یعنی حفظ کنیم وحدت را وحدت هست لکن ادامه می خواهد. ادامه باید بدهیم ما این وحدت را و او این است

ص: 500

که به حرف کسانی که خدای نخواسته می خواهند تفرقه بیندازند به حرف آنها گوش ندهیم اصلش. البته در هر جایی هستند اشخاصی که بخواهند که فساد بکنند لکن وقتی یک ملتی برای خدا وحدت را می خواهد ایجاد کند و واحد باشد با دیگران این دیگر گوشش به حرف این کسی که فساد می خواهد بکند بدهکار نیست. گوش آن آدمی بدهکار است که در او یک سستی هست در این جهت. در جهت معنویت و الهیت وقتی که یک سستی باشد آن وقت آن چیزهایی که گفته می شود در انسان تأثیر می کند. تأثیرش هم کم کم زیاد می شود یک وقتی انسان هم می شود از آن وری. اما اگر این جهت را محکم کردیم ما که ما برای خدا از خدا هستیم و برای خدا باید عمل بکنیم و به خدا مراجعه می کنیم اناللّه و اناالیه راجعون ما از اوییم به او برمی گردیم او فرستاده برمی گردیم اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم و هرچه او گفته است باید بکنیم. گفته است که با هم باید باشید که اگر باهم باشید کسی نمی تواند شما را چه بکند ما هم با هم باید باشیم برای اطاعت خدا».(1) تفرقه جهان اسلام ضامن غلبه تاریخی دشمنان برمسلمانان شده است و تا زمانی که این معادله منحوس برقرار می باشد امیدی برای خروج جهان اسلام از زیر سلطه غرب وجود ندارد.

بنابراین تمام اهتمام مسلمانان باید صرف برهم زدن این معادله باشد و آن دسته از نیروها و هسته های مقاومت اسلامی که اهداف اسلامی دارند باید به جای پرداختن به یکدیگر و دامن زدن به نزاع های فرقه ای متعهدانه و متحدانه به دشمن مشترک بیندیشند.(2)

ص: 501


1- . صحیفه امام، ج 19 ، ص 206 و 207 .
2- . گفتگوی روزنامه کویتی الأنباء پایگاه بینات دفتر آیه اللّه سید محمد فضل اللّه 8/3/1386 .

نتیجه گیری به طور خلاصه باید گفت؛ عوامل و موانع متعددی بر سر راه «اتحاد مسلمانان» وجود دارند که هم به درون جامعه اسلامی باز می گردند و هم عوامل بیرونی را شامل می شوند.

عوامل باز دارنده وحدت جهان اسلام ازدرون را در مؤلفه های چون : قوم گرایی و نژادپرستی، انحطاط فکری، علمی و فرهنگی، تعصبات کورمذهبی، رکود و رخوت جوامع اسلامی، کمرنگ شدن هویت اسلامی، اختلاف در ماهیت طرز تفکر و اقتصاد، غفلت از اولویت های اسلامی، اقدامات منفعلانه برخی از سران کشورهای اسلامی در برخورد با حوادث جهان اسلام، انتخاب خط مشی های امنیتی متفاوت و برخی موارد دیگر باید جستجو کرد و برای رفع آنها قدم های اساسی برداشت. همچنین عوامل واگرایی برون زا در جهان اسلام در طول یکی دو قرن اخیر با توطئه مستکبران جهان برای ایجاد گسست با روش های مختلفی مانند تهاجم فرهنگی، وابستگی های اقتصادی، سیاست های تفرقه افکنانه، تبلیغات سوء علیه هویت اسلامی و وجوداختلافات مذهبی در جهان اسلام صورت گرفته است.

اما واقعیتی که دراین رهگذر بیشترجلب توجه می کند این است که زمینه های بروز واگرایی را می باید ابتدا در درون جهان اسلام و سپس عوامل خارجی که با سوءاستفاده از شرایط و موقعیت درون جهان اسلام این جسارت را به خود داده اند، بررسی کرد.

ص: 502

منابع 1 _ آذربخش سید علی محمد، 16/5/85 سازمانی در چنبره تشریفات.

2 _ بنارد چریل، کارشناس ارشد سیاسی در اندیشگاه رند، ترجمه وحید وحیدی مطلق.

Benard, Cheryl, Five Pillars of Democracy: How the West Can Promote an Review, Spring 4002. Islamic Reformation, RAND 3 _ پولادی ابراهیم، گرانیگاه وحدت و انسجام اسلامی امانت داری و اخلاق مداری، منبع شهرالکترونیک همدان، سی فروردین 1386 .

4 _ توال فرانسو، ژئوپلیتیک تشیع، ترجمه حسن صدوق و نینی، چاپ دانشگاه شهیدبهشتی، 1380 ، ص 3 .

5 _ چپرا م.ع، آزمون اقتصاددانان اسلام، مجلات پگاه حوزه شماره(71) ترجمه: سید اسحاق علوی.

6 _ چریل بنراد، ترجمه علی گل محمدی، عنوان اصلی این مقاله Five Pillars Of Democracyو برگرفته از سایتRand می باشد.

7 _ خبرگزاری مهر، رئیس مرکز جهانی علوم اسلامی، همگرایی و وحدت جهان اسلام در سایه اشتراکات در 29/11/1385 .

8 _ درایسدل آلاسدایرواچ. بلیک جرالد، جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه دره میرحیدر انتشارات وزارت خارجه،1374 ، ص 30 .

9 _ صحیفه امام، ج 19 ص 206 و 207 .

10 _ عزتی عزت اللّه ، جغرافیای سیاسی جهان اسلام، قم: واحد تدوین کتب درسی، چاپ اول، 1378 .

11 _ عزتی عزت اللّه ، ژئوپولیتیک، تهران، انتشارات سمت، 1380 ص 163 .

12 _ عزتی عزتللّه ، ژئوپولیتیک درقرن بیست ویکم، انتشارات سمت، تهران، 1382، ص 155 .

ص: 503

13 _ فردوسی پورمجتبی، مجموعه مقالات وسخنرانی های همایش بین المللی جهان اسلام، فرصت هاو چالش ها انتشارات وزارت خارجه، 1383 ، ص 48 .

14 _ فصلنامه معرفت، شماره بیست و دو .

15 _ گروه سیاسی شبکه دری، جهان اسلام، فرصت ها و چالش ها، قسمت پنجم شرکت کننده گان: هاشمی ارزگانی: اسلام شناس و شخصیت علمی افغان در مشهد. عنایت اللّه یزدانی: استاد علوم سیاسی و روابط بین المللی در دانشگاه اصفهان.

16 _ گفتگوی روزنامه کویتی الأنباء پایگاه بینات دفترآیه اللّه سید محمد فضل اللّه ، 8/3/86 .

17 _ گلی زواره غلامرضا، سرزمین اسلام، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

18 _ مشعل January 14th, 2007.

ص: 504

عوامل همگرایی جهان اسلام نرگس قاسمی

چکیده همگرایی پروسه ایست که به وسیله آن رهبران سیاسی چند کشور مختلف متقاعد وراغب می شوندکه وفاداری، انتظارات و فعالیت های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و... رابه سمت مرکز جدیدی که نهادهایش اختیارات قانونی داشته یا متقاضی اختیارات قانونی و رای اختیارات ملت و کشورها باشد سوق دهند. ائتلاف ها یا اتحاد گروهی از کشورها معمولاً با هدف بعضی مقاصد مشترک اقتصادی، سیاسی و دفاعی شکل می گیرد. شرایط کنونی جهان اهمیت این همگرایی ها رادر سطوح مختلف محلی، منطقه ای و جهانی نشان می دهد و جهان اسلام نیز از این قاعده مستثنی نیست. دین اسلام با ظهور پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله در قرن هفتم میلادی شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت و از سمت غرب تاکناره اقیانوس اطلس و از جانب شرق تا حواشی اقیانوس آرام پیش رفت. درحال حاضر، مجموعه جغرافیایی جهان اسلام، سرزمینی را به طول 11 هزار کیلومتر و عرض 5 هزارکیلومتر، با ترکیبی بسیار متنوع را دربرگرفته است.

ص: 505

تعالیم دین مبین اسلام، فرمایشات و سیره ائمه معصومین علیهم السلام، احادیث و آثار به جای مانده از بزرگان دین و معنویت و از همه مهم تر روح بسیاری از آیات حیات بخش و روشنگر قرآن کریم، همواره بر موضوع اتحاد و انسجام میان مسلمین تأکید ورزیده اند. بعلاوه شرایط کنونی جهان اسلام ضرورت این همگرایی را بیشتر نموده است. نگاهی به سراسر قلمرو اسلامی نشان از مشکلاتی دارد که از آن جمله به شرایط مسلمانان در بوسنی، کوزوو و اقلیت های مسلمان سایر کشورهای اروپایی، در آسیای مرکزی جنگ داخلی تاجیکستان، جنگ بین ازبک ها و تاجیک ها، قزاق های مسلمان و روس های ارتدکس. در مرکز جهان اسلام مسئله فلسطین و آوارگان آن، شرایط خاص لبنان، تهاجم امریکا به دوکشور اسلامی عراق و افغانستان، در شرق و جنوب آسیاوضعیت مسلمان چین که شامل قوم اویغور و مسلمانی که درهیوزندگی می کنند شرایط ویژه مسلمانان اندونزی، مالزی، فیلیپین، تایلند، برمه و بیش از صدمیلیون مسلمان درهند ایالت جامو و کشمیر هند، در افریقا مسلمانان سودان،نیجریه، الجزایر می توان اشاره کرد. اگربه موارد ذکر شده وضعیت اقلیت مسلمان امریکای شمالی ولاتین، اقیانوسیه و استرالیا را اضافه کنیم، ضرورت همگرایی جهان اسلام را بیشتر درک خواهیم کرد.

دراین پژوهش برآنیم که به این پرسش پاسخ دهیم که چرا جهان اسلام نیازمند همگرایی است؟ و برای رسیدن به همگرایی چه زمینه ها و بسترهایی در جهان اسلام وجود دارد؟ نتیجه این بررسی نشان می دهد که زمینه ها و بسترهای فراوانی برای همگرایی در جهان اسلام وجود دارد که آنها را در شش محور نظامی و امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، سیاسی، علمی و مذهبی مورد بحث قرار داده ایم.

کلید واژه: اسلام، همگرایی.

ص: 506

مقدمه با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، دگرگونی های مهمی در ساختار نظام بین الملل به وجود آمد که مهم ترین آنها تغییر نظام دو قطبی و تلاش امریکا برای ایجاد نظام تک قطبی بود. در موقعیت جدید، همگرایی منطقه ای به عنوان یکی از بهترین راهکارها برای مقابله با نظام تک قطبی امریکا، مورد توجه اکثر دولت ها قرار گرفت. شکل های مختلف همگرایی منطقه ای در بخش های مختلف به وجود آمد. همگرایی در روابط بین المللی، نظریه ای است که کشورها می کوشند براساس منافع مشترک در حوزه های مختلف باهم همکاری کنند.

مسئله وحدت وهمگرایی یکی از مهم ترین ایده هایی است که مسلمانان از روزگار آغازین اسلام تا به حال، بر مبنای تعالیم عالیه ی اسلامی و دیانت حقّه توحیدی پیگیر آن بوده و در مقابله با دشمنان اسلام و مسلمین یک تز و یک نظریه و یک استراتژی و برنامه، درابعاد مختلف، متناسب با مقتضیات زمان، آن را ارائه نموده اند.

در این مورد در متن منابع اصیل اسلامی بویژه در قرآن، واژه هایی چون «امت» و «امت واحده» به کار رفته است و در فقه و حقوق بین الملل اسلامی تحت عنون «دارالاسلام» و در اخلاق و اعتقادات اسلامی با عناوینی چون «الفت اسلامی»، «اخوت اسلامی»، «برادری دینی»، «همبستگی دینی»، «تقارن اسلامی» و در زبان سیاستمداران و رجال و مصلحین مسلمان نیز به نام هایی چون «وحدت اسلامی»، «اتحاد اسلامی»، «امت محمدیه»، «وحدت مسلمین» و اخیرا به زبان اصطلاحات سیاسی روز، در قالب هایی چون «بلوک اسلامی»، «جبهه یا کنگره اسلامی» و «انترناسیونالیسم اسلامی» و خلاصه در زبان غربیان «پان اسلامیسم» آمده و مطرح شده است.

تز «وحدت اسلامی» در اندیشه سیاسی بسیاری از علما واندیشمندان مسلمان به چشم می خورد و هریک به نوعی آن را بیان و تشریح کرده، راه حل ها و موانع موجود در راه وحدت را به رشته ی تحریر درآورده اند.

ص: 507

همگرایی و ضرورت آن در جهان اسلام ارنست هاس پایه گذار نظریه همگرایی نظریه اش را چنین توضیح می دهد: پروسه ای که به وسیله آن رهبران سیاسی چند کشور مختلف متقاعد و راغب می شوند که وفاداری، انتظارات و فعالیت های سیاسی شان رابه سمت مرکز جدیدی که نهادهایش اختیارات قانونی داشته یا متقاضی اختیارات قانونی و رای اختیارات ملت و کشورها باشد سوق دهند.(1) ائتلاف ها یا اتحاد گروهی از کشورها معمولاً با هدف بعضی مقاصد مشترک اقتصادی، سیاسی و دفاعی شکل می گیرد و برخی از آنها به لحاظ جغرافیایی پیوستگی داشته و برخی نیز ناپیوسته و جهانی اند.(2) امروز اتحادها و همگرایی ها در سطوح مختلف محلی، منطقه ای و جهانی براساس ضرورت ها و نیازها صورت می گیرد. جهان اسلام نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد.

دین اسلام با ظهور پیامبر خدا حضرت محمد صلی الله علیه و آله در قرن هفتم میلادی شکل گرفت و به سرعت گسترش یافت و از سمت غرب تا کناره اقیانوس اطلس و از جانب شرق تاحواشی اقیانوس آرام پیش رفت.

درحال حاضر، مجموعه جغرافیایی جهان اسلام، سرزمینی را به طول 11 هزار کیلومتر و عرض 5 هزار کیلومتر، با ترکیبی بسیار متنوع دربرگرفته است.(3) امروز بیش از 50 کشور هستند که اکثریت جمعیت آنها مسلمان است. چهل کشور از آنها خود را رسما کشور اسلامی قلمداد می کنند.(4) جمعیت مسلمانان در سراسر جهان امروز، به بیش از یک میلیارد نفر رسیده است. براساس گمانه زنی های آماری، این جمعیت در 25 سال آینده به دو میلیارد نفر خواهد رسید.(5)

ص: 508


1- . سیف زاده، 1368، ص 191 .
2- . گودرزی نژاد، 1375، ج 2 .
3- . عزتی، 1380، ص 163 .
4- . درایسدل،بلیک، 1374، ص30 .
5- . توال، 1380، ص 3 .

در مجموع می توان گفت 24 درصد از مساحت کل جهان به کشورهای اسلامی اختصاص دارد. وسعت این کشورها بیش از 30 میلیون کیلومتر مربع است و از لحاظ موقعیت جغرافیایی و ذخایر و منابع بسیار، دارای امکانات و پتانسیل های بسیار فراوانی هستند. از این امکانات می توان برای همگرایی کشورهای اسلامی استفاده کرد.(1) از دیدگاه جغرافیای سیاسی جهان اسلام به چهاربخش کاملاً متفاوت، قابل تفکیک و بررسی است که عبارتند از:

1 _ مرکز جهان اسلام که در حقیقت گهواره جهان اسلام و منطبق با بخش جنوب غربی آسیا یا خاورمیانه است.

2 _ شمال جهان اسلام، که شامل آسیای مرکزی و قفقاز است.

3 _ غرب جهان اسلام، که شامل کشورهای شمال، شمال شرق و بخش های دیگر آفریقاست.

4 _ شرق جهان اسلام، که از مرزهای شرقی ایران آغاز شده و تا کرانه های غربی اقیانوس آرام گسترش می یابد.(2) این پهنه بزرگ جغرافیایی باتنوع انسانی و ظرفیت های گوناگون اقتصادی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، نظامی و امنیتی با توجه به شرایط جهانی و نیازهای داخلی خود به انسجام و همگرایی بیشتری باید بیندیشد. نگاهی به قلمرو اسلامی این ضرورت را اجتناب ناپذیر نشان می دهد. اهم مسائلی که در گستره جغرافیایی جهان اسلام وجود دارد عبارتند از:

مسلمانان بوسنی و مسلمانان کوزوو در جایی که صربستان علیه آلبانی وارد جنگ شده است، برای عکس العمل شدید آماده اند. در آسیای مرکزی بدترین اصطکاک ها به جنگ داخلی تاجیکستان مربوط است، که ماهیت ایدئولوژیکی، قومی و منطقه ای داشته وتقریبا

ص: 509


1- . گروه سیاسی شبکه دری، جهان اسلام، فرصت ها و چالش ها، قسمت پنجم .
2- . عزتی، 1382، ص 155 .

به خود مسلمانان منحصر است، یعنی بین ازبک ها و تاجیک ها و بین خود تاجیک ها، مرزهای روسیه با قزاقستان مسلمان دورنماهای پنهانی برای بروز مخالفت بین روس های ارتدکس و قزاق های مسلمان دارد.

جمعیت مسلمان چین با قومیت ترک موسوم به ترکان اویغور حدودا هشت میلیون نفرند که در بخش غربی این کشور ساکنند. آنان از نظر فرهنگی بسیار نزدیک به ازبک ها درمرز شوروی سابق هستند. این قوم درطی سال های طولانی از «پاکسازی قومی» و فشارهای ناشی از اسکان بلاجبار چینی های هان در منطقه در رنج بود. قوم «اویغور» استقلال کامل از چین یا دست کم خودمختاری بیشتری را خواهان است. بیش از ده میلیون مسلمان در هیو زندگی می کنند، که زبان چینی را مانند زبان مادری صحبت می کنند و از نظر ظاهر، نوع لباس و بسیاری از آداب و سنن از چینی های «هان» به سختی قابل تشخیصند، با وجود این، خود را برمبنای مذهب، کاملاً یک ملیت و گروه جدا در چین می دانند. مراکز آنان در سراسر چین پراکنده است اما بیشترین تعداد آنان در استان «فینگسیا» در قسمت شمال و در مرکز چین ساکنند.

قوم «هیو» احتمالاً برحقوق خود به عنوان یک اقلیت پافشاری زیادی دارد.

جمعیت مسلمانان در هندوستان با تأسیس یک حکومت اسلامی و مستقل در غرب و شرق پاکستان (بنگلادش امروز) و با مهاجرت تعداد بسیاری از مسلمانان هندی به پاکستان و بنگلادش به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافت. مسلمانان هند با هندوها به طور نزدیک و در حد قابل ملاحظه ای، به استثنای مذهب، از فرهنگ، غذا، موزیک و حتی زبان مشترکی بهره مندند.

هیچ اختلاف قومی از اختلاف مذهبی بی بهره باقی نمی ماند. روابط براساس قدرت نیز از مهم ترین عوامل اختلاف محسوب می شود. بیش از صد میلیون مسلمان در هند (دومین جمعیت عظیم مسلمان در جهان) به زندگی به عنوان اقلیت دائمی محکومند. برای آنان به علت اینکه بسیار پراکنده اند، کمترین شانسی وجود ندارد که جدا شده یا در منطقه ای داخل کشور اعلام خودمختاری کنند. از آنجا که اسلام براهمیت برپایی جامعه ای متحد تحت اصول اسلامی تأکید دارد، این نوع وضعیت اقلیت برای مسلمانان هند بویژه حکومت خودکامه هندوان

ص: 510

رنج آوراست. رشد ناسیونالیسم قدرتمند و حتی احزاب میهن پرست متعصب در هند، بدون هیچ راه حل مشهودی، چشم انداز یک جنگ واقعی و خونریزی عظیم تری را قریب الوقوع کرده است. هند از معدود کشورهای جهان است که در آن جمعیت عظیم مسلمانان به غیراز مهاجرت چاره ای ندارند.

ایالت جامو و کشمیر در هندکه دارای اکثریت بسیار با نفوذ مسلمان است، تنها منطقه وسیعی است که پتانسیل تجزیه طلبی در آنجا واقعی و بالا است. شورش مسلمانان در کشمیر به علت نارضایتی های عمیق کشمیری ها در حال پیشرفت است و با حمایت پاکستان و اقدامات امنیتی خشونت بار وخامی که بطور کلی به وسیله حکومت علیه آنان اعمال می شود، بیشترتحریک می شود. مخالفت پیوسته هند مبنی براجازه هرگونه رأی گیری در منطقه تحت نظارت سازمان ملل برای سال ها علت اصلی اختلاف هند و پاکستان بوده است.

اسلام نسبتا دیرتر به منطقه جنوب شرقی آسیا وارد شد. نفوذ اصلی آن در اندونزی، با بالاترین درصد جمعیت مسلمان در جهان و در مالزی است که نیمی از جمعیت آن را مسلمانان تشکیل می دهند. گروه های کم جمعیت تر مسلمان در نواحی جنوبی تایلند و فیلیپین اسکان دارند.

اندونزی از زمان استقلال به این طرف حکومت کاملاً سکولا ر داشته است. اسلام گرایان و بدون شک بسیاری از اشخاص، شاکی هستند که چرا از اکثریت مسلمان خواسته شده تا به دلیل اختلافی که با اقلیت های غیرمسلمان دارند، اسلام را به عنوان دین ملی در نظر نگیرند.

بنابراین برای ترک ایدئولوژی ناسیونالیست قومی و سکولار تحریکاتی به نفع اسلام وجود دارد که این امر برای آینده سکولاریسم اندونزی آزمایش مهمی بوده است. مالزی با نیمی از جمعیت مسلمان و نیز مالایا نسبت به برخوردهای مذهبی وقومی در جامعه چند قومی و چند مذهبی خود بسیار حساس اند. موفقیت اقتصادی مالزی به فرونشاندن این برخوردهای فرهنگی بالقوه شامل نابرابری بسیار در موقعیت اقتصادی بویژه بین طبقه بازرگان چینی و جمعیت ماله کمک می کند.

جالب توجه این است که مالزی در حال تبدیل شدن به یک محل احتمالی برای اتحاد پیروان دین کنفوسیوسی و منتقدان اسلامی فرهنگ غربی وضعف های قومی اجتماعی آن است.

ص: 511

کشوری مانند سودان میان شمال مسلمان و جنوب با مذاهب معتقد به اصالت روح و تا بخشی هم مسیحی شکاف ایجاد کرده است. نیجریه که به مناطق مسیحی مسلمان نشین تقسیم شده نیز در چنین جنگی درگیر است. بسیاری از اسلام گرایان نیجریه درصدد تبدیل این کشور به یک کشور اسلامی هستند. اسلام احتمالاً یک عامل مهم در مسئله تجزیه طلبی در سراسر قاره خواهد بود.

در چند دهه اخیر، اسلام رشد بسیاری در آمریکای شمالی داشته، به طوری که پس از مسیحیت، به صورت دومین دین جهانی درآمده است. رشداسلام ناشی از مهاجرت تعداد بی شماری از مسلمانان و گرایش آمریکایی های آفریقایی به سازمان های مسلمان سیاه است. جمعیت جنبش اسلامی در بین آمریکایی های آفریقایی در حالی که کاملاً و بطور آشکار ضدیهود و نژادپرستی است، منبع مهمی از انضباط و قوانین اجتماعی در اختیار جوامع فقیری قرار می دهد که ساختارهای خانوادگی آنها فرو ریخته است.(1) اگربه موارد ذکر شده وضعیت اقلیت های مسلمان در کشورهای اروپایی، امریکای شمالی ولاتین، اقیانوسیه و استرالیا را اضافه کنیم. ضرورت همگرایی جهان اسلام رابیشتر درک خواهیم کرد.

عوامل تسریع کننده وحدت مسلمانان را می توان چنین برشمرد:

1 _ نارضایتی عمیق داخلی؛ 2 _ وقایع مهم بین المللی که مسلمانان درآن قربانی اعمال غرب تلقی می شده اند؛ 3 _ به قدرت رسیدن جنبش های رادیکال اسلامی.(2) زمینه ها و بسترهای همگرایی در جهان اسلام اتحاد می تواند خاستگاه های فکری، عقیدتی، اقتصادی، سیاسی و حتی اجتماعی داشته باشد،

ص: 512


1- . عزتی، 1382، از ص 218 به بعد.
2- . عزتی، 1378 ، چاپ اول.

می تواند به جوامع انسانی یا افراد مختلف شکل بدهد و آن را نهادینه کند و در نتیجه در لوای یک «اتحادیه» راه رسیدن به اهداف و مقاصد را کوتاه تر نماید. با نگاهی به پیشینه اتحادیه های بشری در طول تاریخ، این واقعیت به دست می آید که همواره اتحادها در سایه «منافع مشترک» شکل گرفته است و این منافع مشترک می توانسته اقتصادی، دفاعی، سیاسی یا فرهنگی و اعتقادی باشد. در دنیای امروز که با الگو و مدل «جهانی سازی» تعریف و شناسایی می شود، تمایل برای ایجاد اتحادیه های گوناگون بیشتر شده است. افزایش روبه رشد نیازها و خواسته های بشری، رشد سطح رفاه در سایه تکنولوژی مدرن، وجود زمینه های وابستگی متقابل و چند جانبه را افزایش داده است. این زمینه های وابستگی متقابل، به ایجاد سازمان ها یا مکانیسم هایی می انجامد که فضایی مطمئن و مستمر برای پاسخگویی به نیازهای بشری است.(1) در جهان اسلام زمینه های همگرایی بسیارند، لکن اهمّ اموری را که می توان به عنوان این زمینه ها و بسترها مطرح ساخت عبارتند از:

الف) زمینه ها و بسترهای سیاسی همگرایی در جهان اسلام 1 _ در درجه نخست دولت های اسلامی، الزاما می بایست وحدت را به عنوان یک اصل مسلم باور کرده و آن را مبنای سیاست های عمومی خویش قرار دهند تا بتوان پیشرفتی در این زمینه داشت. یکی از مهم ترین نتایج این امر طراحی سیاستی است که بتواند امت اسلامی را به وحدت برساند، زیرا ما برای آینده هیچ راهی جز این اتحاد نخواهیم داشت. تمرکز دولت ها بر وحدت می تواند خنثی کننده تلاش های بیگانگان برای ایجاد اختلاف و استفاده از مسائل طائفی و مذهبی برای رسیدن به مقاصدشان باشد.(2)

ص: 513


1- . پورهاشمی، پگاه حوزه، ش 174 .
2- . جعفریان، 1386، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

البته برای تحقق این امر تصویب قوانینی توسط سازمان های پذیرفته شده اسلامی لازم است، که با متخلفین هم برخورد کند.

2 _ در جهانی که دو قطبی شدن و تک قطبی شدن، هر دو پاسخ مثبتی به تحولات جهانی نداده و اکنون پروژه جهانی سازی، آلترناتیو روش های قدیمی شده است، تلاش برای ایجاد «اتحادیه کشورهای اسلامی» سعی مبارک و درخشان خواهد بود و آمال و ایده های طولانی و بلندی را که بسیاری از اندیشمندان و علمای اسلامی در طول تاریخ اسلامی، انتظار می کشیدند، محقق خواهد ساخت. دنیای امروز که با ویژگی و مشخصه «جهانی سازی» شناخته می شود، صحنه های رقابت را، از عرصه های اقتصادی و سیاسی گرفته تا زمینه های اجتماعی و هنری و فرهنگی، گسترش داده است و برای «ماندن» و «جلو ماندن» در این رقابت های پیچیده، نیاز به «اتحاد» است، و تلاش برای ایجاد «اتحادیه کشورهای اسلامی» پاسخ مثبت به تأمین نیازهای مادی و معنوی و فکری جهان اسلام می باشد. به امید آن روز مبارک.(1) 3 _ «سیاست خارجی» هماهنگ نیز یکی از زمینه های مؤثری است که می تواند تشکیل «اتحادیه کشورهای اسلامی» را تسهیل کند. در جهان اسلام موضوعات فراوانی است که اکثریت کشورهای اسلامی با آن هم عقیده اند و اشتراک نظر دارند؛ ولی چون به صورت هماهنگ و یکپارچه در جهان مطرح نمی شود، کارآیی و کارآمدی شایسته ای ندارد. موضوعاتی از قبیل اسرائیل، سیاست مداخله گرانه آمریکا، حمایت از ملت های مظلوم اسلامی و... مسائلی هستند که می توانند در چارچوب سیاستگذاری هماهنگ خارجی قرار گیرند. گرچه نهادهایی چون سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی، یکی از بزرگ ترین نهادهایی است که می تواند در هماهنگی سیاست خارجی کشورهای اسلامی، نقش داشته باشد، ولی این مکانیسم وسیع که طبیعتا بایستی سران کشورهای اسلامی در آن حضور داشته باشند، نمی تواند مکانیسمی فعال و مستمر و دائمی برای موضع گیری در مقابل پدیده های خارجی روزمره باشد. از این جهت

ص: 514


1- . پورهاشمی، مجلات پگاه حوزه، شماره 174 .

تقویت نهادهای فرعی یا ایجاد نهادهای دیگر در قالب هماهنگی سیاست خارجی میان کشورهای اسلامی، می تواند در رسیدن به وفاق سیاسی مؤثر باشد. امروزه که غرب، تروریسم را با اسلام برابر می انگارد و در رسانه های گروهی تلاش می کند ارتباطی مستقیم میان اسلام و تروریسم ایجاد کند، موضع گیری کشورهای اسلامی را در دفاع از فرهنگ اسلامی ضرورت داده است، زیرا دولت های اسلامی به عنوان مسئولان و مخاطبان اصلی این حرکت های تبلیغاتی می توانند از حریم فرهنگ اسلامی دفاع کنند و این مسئله نیز امروزه می تواند در دستیابی به یکپارچگی سیاست خارجی کشورهای اسلامی، مؤثر باشد.(1) 4 _ اگر توجه مسلمانان به مسائل مهم دنیای اسلام نظیر مسئله فلسطین، کشمیر، لبنان و... معطوف می بود وحدت اسلامی خود به خود در میان ملت ها جریان می یافت.(2) تلاش مضاعف دولت های اسلامی برای رفع مناقشات و مشکلات کشورهای اسلامی درگیر جنگ های داخلی و خارجی نظیر: فلسطین، لبنان، عراق، افغانستان و... ضمن کمک به رفع تنش های موجود آنان را در رسیدن به همگرایی یاری خواهد کرد.

5 _ هماهنگی هرچه بیشتر کشورهای اسلامی در تدوین یک راهبرد مشخص و تأثیرگذار در مواجهه با تطمیع، تهدید، ارعاب و... قدرت های استعماری و زیاده طلب.

6 _ تلاش دولت های اسلامی برای تقویت هرچه بیشتر و ارتباط معنی دار و برنامه ریزی شده میان سازمان ها و ارگان هایی نظیر: اتحادیه عرب، سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش عدم تعهد، اوپک و... .(3) 7 _ بی شک هیچ وحدت و اعتمادی بدون تمسک به مشترکات بین گروه ها و به تبع آن مذاهب اسلامی به وجود نخواهد آمد. تکیه بر اصول مورد قبول و باور مذاهب اساسی ترین

ص: 515


1- . پورهاشمی، مجلات پگاه حوزه، شماره 174 .
2- . مشعل، 2007 .
3- . خسروی 1386 روزنامه ایران، راهکارهای اتحاد ملی انسجام اسلامی .

راهکاری است که می تواند به وحدت بین مذاهب بینجامد. حاکم اسلامی با عنایت به این که ابزار قدرت و سازکار حکومت را در دست دارد می تواند نقش اساسی و کارسازتر از دیگران در این راهگذار ایفا کند.(1) 8 _ باید توجه داشت که بروز تعصبات مذهبی، بیش از آن که از ناحیه اکثریت باشد که نیازی به آنها ندارد، از ناحیه جامعه اقلیتی است که در میان یک اکثریت زندگی می کند و تحت فشار آنهاست. دلیل این امر آن است که هر اقلیتی وقتی خود را در تهدید ببیند، روی مسائل خاص خود تکیه می کند و با شدت وحدت بیشتری به حفظ آنها می پردازد. بنابراین تا وقتی مشکل اقلیت ها حل نشود، و آنان احساس نکنند که می بایست روی تفاوت های خودشان برای حفظ هویت شان انگشت بگذارند، ماجرای اختلاف میان آنان و دیگران حل نخواهد شد. اقلیت باید احساس کند تفاوتی با دیگران ندارد و این امر تنها با اعطای حقوق حقه او امکان پذیر است.(2) 9 _ روابط کشورهای اسلامی اگر معطوف به اشتراک عقیده، وحدت قبله، کتاب آسمانی و دیگر مشترکات باشد، اختلافات و زمینه های جدایی را کم می کند؛ اختلافاتی که بسیاری از آن ریشه در طبیعت، جغرافیا، زبان و فرهنگ های بومی و گوناگونی های طبیعی دارد. بنابراین نبایستی این گوناگونی های طبیعی، دستاویزی برای دوری ها و جدایی ها قرار گیرد و اعمال و رفتار این کشورها، خصومت آمیز تعبیر و تفسیر شود. بیش از هر چیز، همکاری های بین المللی کشورهای اسلامی، اگر معطوف به حسن نیت و حسن مفاهمه و درک عمیق نیازها و خواسته ها باشد، می تواند در تشکیل یکپارچگی و همسویی بین المللی مؤثر باشد. تجربه تشکیل اتحادیه های منطقه ای، نشان داده است که گام اول در تشکیل این اتحادیه ها، تنظیم روابط

ص: 516


1- . علوی مقدم، وظیفه حاکم اسلامی برای برقراری وحدت بین مذاهب اسلامی چیست؟ مجموعه مقالات کتاب وحدت، ص 49 ، به نقل از مجله الازهر، ش رمضان 1377 ه_ ق.
2- . جعفریان، 1386، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

دوستانه و همکاری های متقابل میان این کشورها است و در سایه همکاری های چندجانبه، می توان راه صعب العبور تشکیل اتحادیه اسلامی را هموار کرد.(1) ب) زمینه ها و بسترهای اقتصادی همگرایی در جهان اسلام اقتصاد در جهان امروز یک ارزش حاکم و پذیرفته شده است و ارزش های دیگر در مقابل آن کم ارج شده اند البته این بدان معنی نیست که اقتصاد زیربنا و محور تحلیل و تفسیر همه چیز قرار گیرد، لکن در یک نگرش واقع بینانه، می توان گفت: اقتصاد سالم کمک بزرگی برای حلّ مشکلات کشور و سامان دهی امور سیاسی، فرهنگی و غیر آن می باشد. پس هرچند اقتصاد زیربنا نیست، اما مشکل گشاست. چنانچه در امور شخصی و فردی نیز چنین است.

1 _ متأسفانه اقتصاد کشورهای اسلامی عمدتا تک محصولی و عمدتا برپایه نفت استوار است. تا چندی پیش، کشاورزی منبع اصلی درآمد ملی را در همه اکثر کشورهای اسلامی تشکیل می داد. در واقع، تنها درسی (یا پنجاه) ساله اخیر است که با رشد درآمدهای نفتی و صنعتی شدن، اهمیت نسبی کشاورزی در اقتصاد بعضی از کشورهای موردنظر رو به کاهش نهاده است.

اشکال از این جا ناشی می شود که کشورهایی که تا حدودی وضع اقتصادی بهتری نسبت به بقیه دارند صرفا به فروش نفت متکی هستند. معنای آن این است که با پایان یافتن ذخایر نفتی، اگر چاره ای اساسی نیندیشیده باشند، مجددا بر ویرانه هایی خواهند نشست که پیش از دستیابی به صنعت نفت بر آنها نشسته بودند. کافی است چند دهه پیش را به یاد آوریم که چگونه فقر گریبانگیر مردم مناطق خلیج فارس و بعضا خاورمیانه بود. بنابراین، به منظور رسیدن به اقتصادی صحیح و مبتنی بر صادرات و احیانا واردات حساب شده باید دوراندیشی کرد. بدین وسیله، ارزش همگرایی تا حدودی روشن می شود. زیرا مجموعه این کشورها می توانند بازار تولید و مصرف را در میان خود به وجود آورند و آنگاه دیگر نیازی نیست کشورهای صادر کننده

ص: 517


1- . پورهاشمی، مجلات پگاه حوزه، شماره 174 .

برای صدور محصولات خود به اقصی نقاط دنیا سفر کنند و عاقبت، آن را نفروخته بازگردانند یا به قیمت ناچیزی به فروش برسانند، بلکه بازار مصرف تولیدات هر محصولی، اعم از کشاورزی، صنعتی و غیر آن، تا میزان قابل توجهی از پیش مهیّا و قابل اعتماد است. بنابراین، هر یک از کشورهای دارای منافع اقتصادی اختصاصی و ملی هستند که با منافع اشتراکی و فراملی شان رابطه تنگاتنگی دارد. علاوه براینکه بازار تولید و مصرف به واسطه همگرایی اقتصادی تضمین می شود.(1) 2 _ تعدادی از کشورهای اسلامی دارای اختلافاتی بر سر منابع ممتد در مرزهای خود هستند از جمله کشورهای عراق، سوریه و ترکیه بر سر دجله و فرات، مصر و سودان و فلسطین اشغالی بر سر نیل و ایران و عراق در مورد اروند رود چنانچه نظر برخی از متفکران معاصر نیز چنین است:

«... آب می رود که به عنوان یک ماده استراتژیک جای نفت را که به هر حال، عمر مفیدش در بسیاری از مناطق به پایان رسیده است بگیرد. رفع اختلاف و ایجاد تفاهم عامل همگرایی و همکاری می تواند باشد. همچنین برطرف نمودن اختلافات عملکردی در مرزها بر سر راه ورود و خروج کالا و مسافر می تواند راهگشا باشد».

3 _ زمینه های اقتصادی و مالی نیز می تواند عامل مهم و مؤثری برای تشکیل «اتحادیه کشورهای اسلامی» باشد. امروزه بسیاری از کشورهای اسلامی به تکنولوژی های فنی و تکنیکی مؤثری دست یافته اند که می توانند با تبادل و انتقال این تکنولوژی ها به کشورهای توسعه نیافته، کمکِ شایانی کنند. از سوی دیگر بسیاری از کشورهای اسلامی دارای ذخائر نفتی و گازی سرشاری می باشند که گردش صحیح و درست آن در میان کشورهای اسلامی، گامی مؤثر در پیشرفت اقتصادی این کشورها است و می تواند زمینه های مؤثر اقتصادی

ص: 518


1- . فصلنامه معرفت، شماره 22 .

را میان آنان فراهم سازد. در صورتی که گردش مالی و تجاری میان کشورهای اسلامی، نسبت به سایر کشورها گسترش یابد و این کشورها بتوانند تراز تجاری بالایی میان هم برقرار کنند، وابستگی های متقابلی ایجاد می شود که در نتیجه این وابستگی های متقابل، زمینه برای ایجاد یکپارچگی همه جانبه، فراهم می آید.

4 _ تشکیل اتحادیه پولی نیز که از چندی پیش مورد توجه برخی از رهبران کشورهای اسلامی قرار گرفته است، می تواند در رسیدن به یکپارچگی اقتصادی مؤثر باشد. «پول واحد» اسلامی نیز ابزاری کارآمد در این یکپارچگی اقتصادی به شمار می آید. در واقع یکپارچگی اقتصادی و تلاش برای رسیدن به اتحادیه مالی، می تواند در کاهش اختلافات اقتصادی میان کشورهای اسلامی مؤثر باشد. بدون تردید در میان کشورهای اسلامی، کشورهای مختلف با زمینه ها و استعدادهای متفاوت اقتصادی وجود دارند که هرکدام دارای پتانسیل های مهم اقتصادی در دنیا محسوب می شوند. از سوی دیگر کشورهایی نیز هستند که از نظر اقتصادی، شرایط خوبی ندارند. از این رو، گسترش مبادلات و معاملات اقتصادی میان کشورهای اسلامی، می تواند به توسعه همه کشورهای اسلامی کمک کند و با توجه به الگوها و معیارهای صحیح، امکان پیشرفت برای همه فراهم می آید.

5 _ کشورهای اسلامی می توانند از الگوی اقتصاد اسلامی برای معاملات و معادلات تجاری و دادوستدهای اقتصادی بهره گیرند، تن دادن به استانداردها و الگوهای دیکته شده بانک جهانی و صندوق بین المللی پول که جز به پیشرفت و رشد سرمایه داری غربی نمی اندیشد، آنها را از رسیدن به «اتحاد کشورهای اسلامی» باز می دارد. از این رو روابط اقتصادی میان کشورهای اسلامی که دارای منابع و زمینه های اقتصادی عظیمی است، می تواند در رسیدن به اتحادیه کشورهای اسلامی کمک شایانی نماید و این ایده بزرگ در میان کشورهای اسلامی به پیش شرط ها و بایسته هایی نیازمند است که در سایه آن می توان به آرمان بزرگ ملت های مسلمان جامه عمل پوشاند.

ص: 519

6 _ پول مشترک میان کشورهای اسلامی می تواند از سلطه تاریخی و هژمونی مالی دلار بکاهد. با به جریان افتادن پول واحد شرایط مساعد و همواری برای اعلام «پول واحد اسلامی» ایجاد شده است. ایجاد پول مشترک، می تواند در افزایش حجم مبادلات تجاری میان کشورهای اسلامی نیز مؤثر باشد. امروزه با اینکه بسیاری از کشورهای اسلامی دارای رقم تجارتی و مالی سرسام آوری هستند، ولی گردش مالی میان آنها ناچیز است و بیش از آنکه کشورهای اسلامی در درون خود روابط تجاری و اقتصادی مستحکم تری داشته باشند، با دیگر کشورها روابط اقتصادی به مراتب بیشتری دارند و همین فاصله اقتصادی میان کشورهای اسلامی، انگیزه ها و تمایلات را برای وفاق و یکپارچگی کاهش می دهد.

7 _ از نظر سرمایه گذاری خارجی نیز کشورهای اسلامی با سرمایه گذاری می توانند زمینه های رونق اقتصادی را در کشورهای مسلمان ایجاد کنند؛ ضمن آنکه از آفت ها و عوارض منفی بکاهند.(1) با این همه، پتانسیل اقتصاد اسلامی بسیار عظیم است؛ اما انتظارات ما از آن در آینده نزدیک نباید در سطح بالا باشد. چه بسا ارتقای جوامع اسلامی دست کم در آینده نزدیک به سطح رفیع معنوی، که مطلوب اسلام و مورد توجه در تحلیل های اقتصاددانان مسلمانان می باشد، امکان پذیر نیست. از این گذشته، بر اثر فقدان منابع و پشتوانه سیاسی، نبود داده ها و دشواری اندازه گیری شماری از متغیرهای اجتماعی _ اقتصادی و سیاسی شاید همه وظایفی که از اقتصاد اسلامی انتظار می رود، در زمان کوتاه عملی نباشد و حتی امکان دارد پس از تلاش ها و کوشش های بسیار، دست آوردهای چندانی فراچنگ نیاید. اما به هرحال این رشته در طول زمان و پس از گذار از فرایند تکاملی به مرحله بلوغ خواهد رسید. خوشبختانه، اقتصاد اسلامی از امتیاز بهره مندی از ابزارهای تحلیلی برخوردار است که به وسیله اقتصاد متعارف، اقتصاد اجتماعی، اومانیستی و نهادی و همین طور سایر رشته های

ص: 520


1- . پگاه حوزه.

علوم اجتماعی، ساخته و پرداخته شده است.(1) 8 _ ایجاد زمینه های لازم برای گسترش صنعت توریسم کشورهای اسلامی که علاوه برافزایش آگاهی های مردمان این کشورها نسبت به سایر نقاط قلمرو اسلامی درآمدزا نیز خواهد بود. زیرا پتانسیل ها و ظرفیت های آنان شناخته خواهد شد.

ج) زمینه ها و بسترهای نظامی و امنیتی همگرایی در جهان اسلام 1 _ جلوگیری از کارهای افراطی و محکوم کردن اعمال غیرانسانی افرادی که جزو افراطی ها هستند، یکی از کارهایی است که باید دنبال شود. در قدم نخست این اعمال که به نام دفاع از مذهب علیه دیگران خشونت به خرج داده می شود باید محکوم گردد. به علاوه نباید برای آنها زمینه سازی صورت گیرد، یعنی از سوی افراد غیرمسؤول یا مسؤول مطالبی ابراز شود که نوعی پوشش مشروعیت گونه پنهانی برای آنها درست کند. بر دولت هاست تا عملاً در برابر این قبیل اعمال، حساسیت خاص نشان بدهند و چنان که پیگیری جدی نکنند، عاملان آن اعمال تصور خواهند کرد اعمال شان مورد تأیید برخی از دولت هاست.

این برخورد سرد، مشکل دیگری را هم پدید خواهد آورد و آن این که جناح مقابل برای به کار گرفتن خشونت توجیه مشروعی به دست می آورد و بعد از آن است که یک دور غیرقابل انتها پدید خواهد آمد که آغاز و شروع کننده مشخص نخواهد بود.

در اینجا باید گفت، رفتارهای وحشیانه ای که این روزها در عراق بر ضد شیعه به بهانه های مذهبی و سیاسی صورت می گیرد یا حرکت های تروریستی که در پاکستان برضد شیعه صورت می گیرد، یکی از مهم ترین مسائلی است که باید از سوی دولت های اسلامی محکوم شود. زیرا این قبیل مسائل درآینده فجایع دیگری را به دنبال خواهد داشت که در حال حاضر قابل پیش بینی نیست. به علاوه این قبیل رفتارها اگر با سکوت برگزار شود، دامنه اش

ص: 521


1- . علوی، مجلات پگاه حوزه، شماره 71 ، دشوارترین آزمون اقتصاددانان اسلام.

به کشورها و جوامع دیگر هم کشانده می شود. زیرا وقتی در جایی امکان تلافی نباشد، این اقدام در جای دیگری دنبال می شود.(1) 2 _ تشکیل نیروی پاسدارصلح اسلامی برای استقرار در مناطق بحرانی جهان اسلام و سایر مناطق.

3 _ بستن پیمان های نظامی و امنیتی میان کشورهای اسلامی در سطوح محلی و منطقه ای که در صورت نیاز به دفاع مشترک از سرزمین های اسلامی بپردازد.

4 _ حل اختلافات مرزی میان کشورهای اسلامی، زیرا یکی از دلایل اصلی درگیری و منازعات در سطوح مختلف است و در نتیجه ایجاد آرامش در مرزها زمینه های بیشتری برای ایجاد همگرایی اسلامی ایجاد می گردد.

5 _ با توجه به تعالیم اسلامی در ارتباط با دفاع مشروع تلاش برای خودکفایی نظامی واستفاده ازآن درجهت منافع مشترک جهان اسلام می تواند زمینه اعتماد و همگرایی اسلامی را بیشتر کند.

د) زمینه ها و بسترهای اجتماعی و فرهنگی همگرایی در جهان اسلام 1 _ در حال حاضر بحث جهانی شدن بحثی فراگیر است. این رویه به دنبال یکسان سازی در جهان از طریق تبلیغ ارزش های اجتماعی و انسانی فراگیر است. مسلم این تجربه ها به کار ما می آید. ما باید در مقابل آن، نظریه جهانی شدن اسلامی را مطرح کنیم. یعنی اکنون که فضایی در جهت جهانی شدن فراهم آمده، دقیقا آن را به سمت جهانی شدن اسلامی یا یک پارچه کردن جهان اسلام بکشانیم. طبعا برای این کار باید ارزش های تعریف شده در اسلام را تا آنجا که بتواند تمامی جهان اسلام و طوایف درونی آن را پوشش دهد، تعریف کنیم و بشناسانیم و براساس آنها نوعی جهانی شدن اسلامی را تبلیغ کنیم. با این کار، هم در مقابل جهانی شدن به سبک غربی ها ایستاده ایم و هم وحدت طوایف داخلی جهان اسلام را استوار کرده ایم.

ص: 522


1- . جعفریان، 1386 .

2 _ هویت اسلامی در میان کشورهای مسلمان، می تواند محور و هدف مشترکی برای رسیدن به اتحاد میان کشورهای اسلامی باشد و کشورهای مسلمان را در سایه اعتقادات و ارزش های دینی، گردهم آورد و با تأکید بر مشترکات دینی، راه را برای رسیدن به «اتحادیه کشورهای اسلامی» هموار سازد. عنصر هویت در تشکیل بسیاری از اتحادیه های امروزی، نقش مهم و اساسی دارد. در تشکیل «اتحادیه اروپا» گرچه خواسته ها و نیازهای اقتصادی در جای خود، عامل مهمی برای تشکیل این اتحادیه بوده است، ولی هرگز نباید از عامل «هویت» در استقرار این اتحادیه غفلت کرد. احساس اروپایی بودن، احساس مشترکی است که میان کشورهای اروپایی، از ضعیف تا قوی وجود دارد. در میان کشورهای اسلامی نیز، احساس و هویت اسلامی به طور محسوس وجود دارد. گرچه تبلیغات منفی رسانه های گروهی جهان برای خدشه دار کردن هویت اسلامی، سال ها است که با بزرگ نمایی اختلافات، سعی در تاریک نمایی و کوچک انگاری آن نموده است؛ اما «احساس مسلمانی» و «هویت اسلامی» همچنان در میان مسلمانان، روز به روز در حال افزایش است. این احساس زمانی که در مقابل غیرمسلمانان قرار می گیرد، برجسته تر و نمایان تر می شود. از این رو «هویت» می تواند عنصری مهم و اساسی برای رسیدن به «اتحادیه کشورهای اسلامی» باشد؛ مشروط به آنکه اختلافات زبانی، قومی، اقتصادی و حتی منطقه ای، نتواند مانع از بروز احساس «ما» بودن و هویت مسلمانی، داشته باشد. از سوی دیگر، آگاهی های ملت های مسلمان درباره این هویت، می تواند بستری مناسب برای همگرایی ها و یکپارچگی ها میان آنان فراهم آورد.(1) 3 _ یک اقدام اساسی برای وحدت، پدید آوردن شعارها و نمادها، برای وحدت است که می باید در دستور کار مراکز تبلیغی و رسانه ای قرار گیرد. برای این کار باید تمامی مراکز هنری آماده شوند. یک مثال خوب تاریخی، نشریه ای است که حدود پنجاه سال پیش از این در تهران با نام مسلمین به چاپ می رسید و نشریه ای وحدت گرا بود. دراین نشریه به اخبار جهان اسلام

ص: 523


1- . پگاه حوزه.

به طور یکسان نگاه می شد و به هیچ وجه طائفی گری در آن دخالت داده نمی شد. بحث هندوستان، اندونزی، مسائل آفریقا و غیر آن. اما جالب بود که به لحاظ شعاری، روی جلد آن، در حاشیه، در سه سمت بالا و چپ و راست، تصویر کوچک شده ده ها مسجد بزرگ جهان اسلام را که هرکدام از یکی از شهرهای برجسته در جهان اسلام بود، انتخاب کرده و تقریبا به صورت دائمی این حاشیه را روی جلد نشریه به چاپ می رساند. دنبال کردن بحث های مربوط به تمدن اسلامی و تبیین نظریاتی برای بازگشت به شکوه و عظمت جهان اسلام که معلول نوعی اتحاد میان اقوام و ملت های اسلامی در قرن چهارم و پنجم هجری بود، می تواند در آماده کردن اذهان امت برای وحدت و در نهایت رسیدن به مجد و عظمت پیشین مؤثر باشد.

4 _ محققان و نویسندگان و رسانه ها درباره بیان ضرر و زیان اختلافات مذهبی در گذشته و این که تا چه اندازه خسارت بار بوده و هر بار سبب از میان رفتن نیرو و انرژی بخش مهمی از جهان اسلام شده، بدون آن که این اختلاف مشکلی را حل کرده و در بسته ای را گشوده باشد، تحقیق کنند و کتاب بنویسند و خبر و گزارش تهیه کنند. به عبارت دیگر، بیان تجارب تلخ اختلاف ها می تواند راه را برای ساختن ذهنیتی در جهت بی فایده بودن تکرار آن مسائل هموار کند. البته گفتنی است که برخی از طوایف، دقیقا از این مسائل برای تعمیق و توسعه اختلافات استفاده کرده هر بار می کوشند تا با مرور بر آن تجربه ها، دیگری را مقصر نشان داده و زمینه را برای خشمگین کردن طائفه مقابل فراهم سازند.(1) 5 _ با ساخت فیلم ها، سریال ها و نوشتن نمایش نامه ها، سفرنامه نیز می توان جهت ایجاد وحدت اسلامی زمینه سازی نمود. بهتر است این دست از آثار به زبان های مختلف ترجمه شوند و در اختیار مسلمانان قرار گیرند.

ص: 524


1- . جعفریان، 1386، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

6 _ به نظر می رسد که «اسلام» به خوبی می تواند نقش وحدت آفرینی در میان کشورهای اسلامی ایفا کند؛ زیرا نقش همبسته سازی اسلام از این جهت است که عملاً تمام جنبه های زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد و با تجویز دستورات اخلاقی، تمامی مسلمانان را، بی توجه به نژاد یا زبان، به صورت یک جامعه معنوی (امّت) متحد درمی آورد. در سراسر دارالاسلام (قلمرو اسلامی) مسلمانان باید پنج رکن دین (یا تکالیف اصلی) را رعایت کنند. این باعث می شود که کلیه ساکنان منطقه از تجربیات مشابه بهره مند شوند. یکی از ارکان پنجگانه، نماز است که پنج بار در روز باید گذارده شود. شکل و محتوای این نمازها از نظر جغرافیایی تغییر چندانی نمی کند. مهم این است که کلیه مسلمانان در موقع نماز به طرف مکه می ایستند که این امر یگانگی آنها و نقش وحدت بخش اسلام را مورد تأیید قرار می دهد. کلیه مسلمانان باید به ایمان خود شهادت دهند با تکرار این جمله «لا اِلهَ اِلاّ اللّه » به نیازمندان و فقیران زکات بدهند، برای مدت یک ماه (رمضان) روزه بگیرند و دست کم، یک بار در طول عمر، برای زیارت (حج) به مکه بروند. نقش حج به ویژه، تقویت حس عمیق تعلق به جامعه اسلامی است. در سال های اخیر، بیش از دو میلیون مسلمان در یک هفته مقرّر به مکه رفته اند.

حج یکی از اشکال اصلی کنش متقابل فضایی در میان مسلمانان است و راهی است که با آن وحدت اسلام طی قرون متمادی حفظ شده است. نسبت بالایی از زائران مکه را اعراب تشکیل می دهند. به عنوان مثال، در سال 1982 از 853555 نفر زائر خارجی (غیر سعودی)، تعداد 396882 نفر (46 درصد) از کشورهای عربی آمدند.(1) ه_) زمینه ها و بسترهای علمی همگرایی در جهان اسلام 1 _ اولین و مهم ترین راهکار جهت همگرایی مسلمانان، گفتمان علمی است، بدین معنا که نظریه پردازان و عالمان دینی فرقه های اسلامی در کنارهم قرار گرفته،

ص: 525


1- . فصلنامه معرفت، شماره 22 .

گفتگوهای علمی انجام دهند. در این گفتگوها بر مسائل مشترک تأکید شده و عالمان اسلامی از مبانی یکدیگر آشنا شوند؛ زیرا خیلی از مسائل اختلافی بین مسلمانان ناشی از آن است که فرقه های اسلامی از بعضی اصول و مبانی یکدیگر آشنایی کامل ندارند. عدم آشنایی کامل آنها از اصول یکدیگر موجب شده که مسلمانان برداشت های نادرستی از هم داشته و نسبت به یکدیگر بدبین گردند، حتی حکم تکفیر یکدیگر را صادر نموده و زمینه های برخوردهای فیزیکی فراهم گردد. بیشتر تعصبات مذهبی و قومی نیز ریشه در عدم آگاهی از مبانی گروه های اسلامی دارد. عدم آشنایی مذاهب از عقاید یکدیگر موجب می شود دشمنان اسلام و آنها که از تفرقه ها میان فرقه های اسلامی سود می برند. به واسطه جهل و ناآگاهی مردم، موارد اختلاف برانگیز را پررنگ تر کرده و مواردی را که موجب اتحاد بین مسلمانان می شود، نادیده گیرند.

2 _ یکی از شیوه های کاربردی در ایجاد وحدت اسلامی تدوین آثار علمی در قالب کتاب، مجله و روزنامه، نیز برگزاری نشست های علمی و تبادل افکار و نظریات است. در آثار علمی باید به عوامل وحدت و عوامل اختلاف پرداخته شده و مشکلات جهان اسلام بررسی گردد.

3 _ ایجاد دانشگاه های اسلامی که درآن گروه ها و فرق مختلف اسلامی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند و در آنجاپاسخ هایی برای نیازهای حال حاضر جوامع اسلامی و غیراسلامی یافت. البته اشتراکات اسلامی را تقویت و زمینه های همگرایی بیشتر را فراهم کند و البته تبادل استاد و دانشجو همچنین ایجاد رشته های جدید مورد نیاز می تواند راه گشا باشد.

و) زمینه ها و بسترهای مذهبی همگرایی در جهان اسلام زمینه های فراوان همگرایی میان مسلمانان مانند دین اسلام، پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و کتاب آسمانی واحد در کنار دشمنان مشترک، این امکان و ضرورت را آشکار می سازد که مسلمانان صرفنظر از فرق مختلف می توانند و باید انسجام خود را حفظ کنند تا دشمنان اسلام، که نه شیعه برایشان

ص: 526

موضوعیت دارد و نه سنت، بر آنان سلطه پیدا نکنند. به عبارت دیگر، براساس تعالیم مکتب اسلام هر مسلمانی باید نسبت به برادران و خواهران ایمانی خویش مسئول باشد. بنابراین دایره وحدت فراتر از مرزهای جغرافیایی، نژادی، خونی و... می شود.(1) به طور کلی تأکید دین اسلام بر همگرایی و زمینه هاو بسترهای آن به شرح زیر است:

1 _ و همگی به ریسمان محکم خداوندی چنگ زنید و پراکنده نشوید و به یاد آرید نعمت بزرگ خدا را که شما باهم دشمن بودید، خدا در دل های شما الفت و مهربانی قرار داد و با نعمت خداوندی با یکدیگر برادر شدید و برلبه پرتگاه بودید، خداوند شما را از آن نجات داد.(2) به نظر می رسد کتاب خدا، که بیان خالق انسان هاست، می تواند محکم ترین ریسمان وحدت در جوامع بشری به شمار آید. اسلام بیش از همه، بر وحدت و همگرایی میان آحاد ملت ها و دولت ها تأکید دارد و قرآن شریف در چندین مورد می فرماید که شما انسان ها از نفس واحده یعنی یک فرد به وجود آمده اید. لذا، منظور خدای متعال آن است که مجددا به اصل و فطرت خویش بازگشت نمایید و از جنگ و نزاع بر سر منافع شخصی بپرهیزید.(3) بعلاوه امت در تعبیر و اصطلاح قرآنی، گروهی همسان در دین، آیین، زمان، مکان و دیگر مشترکات انسانی است.(4) و به تعبیری دیگر امت گروه خاصی از پیروان یک دین یا یک عصر به سبب همسانی در نوع خاصی از عملکرد یا رویکرد فکری هستند.(5) قرآن یکی از اهداف پیامبر را امت سازی می داند. از ویژگی هایی که قرآن برای امت نمونه و شاهد بیان می کند این است که در کارهای

ص: 527


1- . افشار، 8613، همگرایی و همدلی، روزنامه رسالت.
2- . آل عمران: 103 .
3- . فصلنامه معرفت، شماره 22 .
4- . بقره: 128 ؛ مائده: 48 و مانندآن.
5- . المیزان، ج 6 ، ص 39 .

یکدیگر نظارت می کنند، امربه معروف و نهی از منکر می کنند.(1) تعاون بر خیر و تقوا در میان شان اصالت دارد، برادری ایمانی در میان ایشان در آن حد و اندازه است که از خود می گذرند و ایثار می کنند، در جستجوی وضعیت یکدیگر به تجسس و جاسوسی اقدام نمی کنند، از غیبت و تهمت و افترا پرهیز می کنند، گذشت را حتی در مورد قاتل در نظر می گیرند به عبارتی ازحق خویش برای تقویت همبستگی می گذرند.(2) بطورکلی تأکید قرآن درایجاد وحدت به نقاط مشترک است وامت اسلامی را به یگانه شدن بر محور آنان فرا خوانده است.

2 _ مراجعه به سنت حضرت محمد صلی الله علیه و آله از راهکارهای ایجاد و حفظ یگانگی و همگرایی در جهان اسلام است. «فان تنازعتم فی شی ء فردوه الی اللّه والرسول». در روایت امیرالمومنین علیه السلام به مراجعه به سنت پیامبر تعبیر شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله با توجه به عهده داربودن سمت شرح و تبیین قرآن در کنار مقام رسالت(3) افزون برآن می تواند برطرف کننده منازعات و مشاجرات باشد و بدین سبب پذیرش داوری ایشان مورد تأکید قرآن است.(4) سنت حضرت به صورت شارح قرآن می تواند ابهامات و اشتباهات در فهم قرآن را که خود ممکن است زمینه ساز پراکندگی باشد برطرف کند، چنانچه حضرت علی علیه السلام برای نشان دادن اشتباه خوارج در کج فهمی از آیه «ان الحکم الا اللّه » از ابن عباس می خواهد که با سنت با آنان به محاجه بپردازد.(5) 3 _ بی تردید صدور فتوای مجتهدان فرقه های اسلامی نقش بنیادی در وحدت اسلامی دارد، همان گونه که نقش اساسی در اختلافات مسلمانان دارد. اگر مجتهدان فتاوایی مانند جواز شرکت نمودن مسلمانان در مراسم عبادی همدیگر را صادر نمایند، زمینه های همسویی

ص: 528


1- . آل عمران: 104 .
2- . آقاخانی، 1386 کیهان، اتحاد امت اسلام و راهکارهای قرآنی آن.
3- . نحل: 44 .
4- . نساء: 65 .
5- . نصیری، 1386، کیهان، عوامل وحدت آفرین از دیدگاه قرآن.

مسلمانان را فراهم می کند. بعضی از مجتهدان و عالمان اهل سنت و تشیع در این خصوص پیشگام بوده اند.

شیخ محمود شلتوت، رئیس دانشگاه الازهر مصر در زمان جمال عبدالناصر یکی از کسانی است که در فتوای معروف خود، مذهب جعفری و فقه شیعه را به عنوان یک مذهب رسمی و فقهی تأیید کرد.(1) فتوای معروف او در زمان خود در نزدیکی اهل سنت به شیعه تأثیر به سزایی داشت.

4 _ آشنایی مسلمانان با آموزه های دینی زمینه ساز همگرایی است. در آیات متعدد مسلمانان به همگرایی دعوت شده اند. در برخی از آیات همه مسلمانان برادران دینی خوانده شده و مرزهای جغرافیایی و ملی نادیده گرفته شده است: «انما المؤمنون اخوة...»(2) «واعتصموا بحبل اللّه جمیعا و لا تفرّقوا...».(3) در روایات اسلامی نیز همه مسلمانان به همبستگی و اتحاد اسلامی سفارش شده است.(4) شخصیت هایی مانند امام راحل و علامه شرف الدین براین باور بودند که جهت «ایجاد وحدت اسلامی» آشنایی کامل مسلمانان با معارف اسلامی لازم است. نکتة قابل دقت آن است که یکی از موارد قانون اساسی «جماعة التقریب بین المذاهب الاسلامیة» که در قاهره تشکیل شده، آن بود که مسلمانان با معارف اسلامی آشنایی پیدا کنند.

5 _ گفتگوی تمدن ها قبل از طرح آن در حوزه جهانی، می تواند در درون جهان اسلام به معرض تجربه درآید. ایجاد وفاق در میان گرایش های فقهی و کلامی در جهان اسلام، نزاع ها و کشمکش های سنتی میان شیعه و سنی، (حنبلی، مالکی و...) را کاهش می دهد و همه مسلمانان را در تحت مفهومی بالاتر و جامع تر، مانند اسلام، تعریف می کند. همگرایی مذاهب اسلامی

ص: 529


1- . شیرازی، همبستگی مذاهب اسلامی، ص 311 _ 310 .
2- . حجرات: 10 .
3- . آل عمران: 13 .
4- . تفسیر نمونه، ج 3 ، ص 46 .

به معنای نادیده گرفتن یا چشم پوشی از تفاوت های موجود میان مذاهب نیست؛ بلکه مهم، یافتن روش و مکانیسمی برای همزیستی و تعامل میان مذاهب اسلامی است. بسیاری از بدخواهانِ تقریب مذاهب اسلامی، درصددند که با بهره برداری از اختلاف های اعتقادی و فقهی میان مذاهب اسلامی، راه اتحاد اسلامی را سد نمایند و در این راه نیز به موفقیت های بسیاری رسیده اند. اما رشد آگاهی ملل و مردم مسلمان، می تواند فاصله ها و شکاف ها را کمتر کند و در محیطی آزاد و بدون دغدغه قومی، زبانی و تعصبات سنتی، موضع گیری واحدی در برابر سرنوشت جهان اسلام اتخاذ شود. از این رو یافتن زبانی که بتواند مذاهب اسلامی را در عمل به همدیگر نزدیک کند و مشترکات میان مذاهب را برجسته و بر آن تأکید نماید و تفاوت ها و اختلاف های میان مذاهب را در سطح اختلافات فقهی و کلامی کاهش دهد، ضروری به نظر می رسد. از این رو گفت وگوی تمدن ها گرچه در جای خود، مسئله مهم و حیاتی برای معرفی تمدن اسلام به سایر تمدن ها است، ولی در درون دین اسلام و فرهنگ اسلامی نیز نیاز به گفت وگو و تفاهم وجود دارد. بدیهی است که گفت وگو و تفاهم میان گرایش های مختلف اسلامی، به معنای حذف و طرد این گوناگونی ها نیست؛ بلکه مسئله مهم، یافتن راه های همکاری میان آنها است و همین یافتن راه های همکاری میان مذاهب اسلامی، می تواند در رفع سوء تفاهمات و سوء برداشت های سنتی میان آنها، مؤثر افتد و در نتیجه در ایجاد اتحادیه کشورهای اسلامی ایفای نقش کند.

6 _ یک گام مهم، ارائه پژوهش های عملی برای تبیین حقایق تاریخی از دیدگاه علمی بدون تعصبات مذهبی است. از آن جایی که بسیاری از تعصبات در اطراف مسائلی دور می زند که پایه علمی ندارد، این تحقیقات می تواند روشنگر بسیاری از نکات باشد. البته در این باره باید افرادی که خودشان از تعصب به دور هستند، کتاب و مقاله بنویسند و در نگارش هم حرمت همه چیز را پاس بدارند و در نوع نگارش، لطمه ای به عواطف و احساسات مذهبی نزنند. روشن است که نشر این قبیل پژوهش ها که باید با زبان کاملاً علمی نوشته شده و تحریک کننده نباشد، می تواند دست کم روی قشری از فرهیختگان تأثیر بگذارد و از طریق آنان به توده های مردم

ص: 530

منتقل شود. در سال های اخیر روشنفکران جهان اسلام، تألیفاتی در این زمینه داشته اند که گرچه برخی با واکنش های منفی مواجه شده، اما روی نسل جدید تأثیر خاص خود را داشته و می توان امید داشت که به مرور فراگیر شود.

7 _ رهبران هر مذهبی، می بایست برای وحدت، زمینه سازی کنند. این کار در دو مرحله انجام می گیرد: اول ایجاد زمینه های ذهنی که اندیشمندان باید فراهم کنند. دوم توصیه های عملی و راهبردی که نمی تواند از سوی علمای درجه سوم و حتی دوم مطرح شود. این اقدام برای آن که به نتیجه برسد، باید از سوی بالاترین مقامات مذهبی که مورد اعتماد مردم و هم مذهبان خود هستند، اعلام شود. اظهارنظر در این باره از سوی دیگران ممکن است زمینه ای را فراهم کند، اما بسا تردیدهایی را هم به وجود می آورد. باید تلاش کرد تا رهبران مذهبی اصلی، رهبری جریان وحدت اسلامی را در دست بگیرند.

شاید همین جا نکته دیگری هم اهمیت داشته باشد و آن این است که نباید اصلاح صرفا از سوی محافل روشنفکری مذهبی باشد. زیرا این جماعت در میان توده های مردم نفوذ چندانی ندارند و هر از گاهی به لائیک بودن هم متهم می شوند. قشری که باید وحدت را بپذیرد و ترویج کند، قشری است که به طور مستمر به عنوان رهبر مذهبی، کار هدایت مردم را برعهده دارد. مردم به امام جماعت مسجد خود بیش از یک استاد دانشگاه بها می دهند. البته در این سال ها قدری فضا تغییر کرده اما همچنان این مسئله وجود داشته و خواهد داشت که اعتماد مردم به رهبران درجه اول مذهبی است که صرف نظر از قیل و قال های علمی، مسائل دینی را بسیار صریح و بدن تردید بیان می کنند.

8 _ تاریخ تمدن اسلامی نشان می دهد که در دنیای اسلام، همگرایی با تأکید روی عرفان و معنویت بسیار سریع فراهم می آمده است. زمانی که دنیای اسلام علائق عرفانی گسترده داشت، توانسته بود نسل ها و نژادها و طوایف مختلف را زیر سایه وحدتی فراگیر جای دهد و از آنان یک امت واحده که زبان یکدیگر را راحت می فهمیدند بسازد. تصوف منهای جنبه های منفی آن، به دلیل آموزه های معنوی و تأکیدی که روی جنبه های الهی موجود در انسان که مهم ترین

ص: 531

جنبه های مشترک انسان ها محسوب می شود دارد می توانست و می تواند زمینه این وحدت را در سرتاسر جهان اسلام فراهم کند. اگر در دستگاه تصوف اصلاحاتی صورت بگیرد و شکل حزبی آن که فرقه سازی است و خود اسباب مخالفت و معارضت است کنار گذاشته شده و تنها آموزه های اصلی آن در رواج معنویت به عنوان مهم ترین هدف دین مورد توجه قرار گیرد، می توان امیدوار بود که به مقدار زیادی همگرایی و وحدت اسلامی موردنظر فراهم آید. شاید همین امر سبب آن شد تا در مصر مسئله تقریب پذیرفته شده اما در سعودی که تفکر وهابی شدیدا ضد فلسفه و تصوف است نه.

9 _ نکته دیگر آن است که عالمان و اندیشمندانی که در تلاش برای وحدت میان مسلمانان هستند، می بایست از اظهارنظرهایی که سبب تحریک هم مذهبان آنان می شود جلوگیری کنند. در واقع آنان باید توجه داشته باشند که روی یک لبه باریک و در عین حال تیز حرکت می کنند. آنان باید مراعات احساسات مذهبی هر دو طرف را بکنند. هرگاه آنان، اظهاراتی بکنند که تحت عنوان اصلاح طلبی نوعی مخالفت با عقاید و باورهای پذیرفته شده داشته باشد، طبعا نقش آنان دیگر نقشی وحدت آفرین نیست. بسا این کارها لازم باشد اما نه از زبان کسی که دنبال وحدت است. این کار را باید علمای اصلاح طلب انجام دهند و تبعات آن را هم بپذیرند. اما کسی که طالب وحدت است، اگر در این زمینه ها اظهارنظر کند، سبب برآشفتن هم مذهبان خود شده و آنان را نسبت به اهداف خود مشکوک می کند.(1) 10 _ مناسک حج به عنوان یک مراسم مذهبی _ سیاسی برای انسجام و همگرایی هرچه بیشتر میان مسلمانانی که هر ساله از سراسر جهان در این گردهمایی بزرگ معنوی شرکت می کنند، می تواند مدنظر قرار گیرد.

ص: 532


1- . جعفریان، 1386، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

نتیجه گیری در این ایام دشواری که امت اسلامی را آشوب و اضطراب فراگرفته و در برابر خطرهای پی درپی که حال و آینده سراسر این قلمرو را دستخوش توفان کرده، بیش از پیش نیاز مبرم مسلمانان به وحدت و متحد کردن صفوف متفرق و همگرایی است. این امر از آن رو ضروری است که مسلمانان باید در حرکت به سوی آینده و ترسیم سرنوشت تاریخی و ادای مسئولیت هایشان مسیر خود را بشناسند و به خویشتن اعتماد کنند. این همگرایی نباید تنها به صورت یک شعار یا جمله زیبا جلوه گر شود، بلکه باید در تار و پود اندیشه، فکر و زندگی، راه و روش ما خودنمایی کند زیرا زمینه ها و بسترهای آن در جهان اسلام موجود است و نیاز به باروری و به صحنه عمل کشیدن دارد. این وحدت رکن اساسی برای آینده است. و جز با بذل عنایت فکری و درپی آن با تلاش مستمر همگانی مسلمین چه در میان مردم وچه در سطح دولت های و با وجدانی خاص محقق نخواهد شد. اگر وحدت حقیقی بنیان گذاشته شود و استوار گردد، نمونه والگویی پدید می آید که می توان بدان اقتدا کرد.

ص: 533

منابع 1 _ قرآن کریم.

2 _ آذربخش، سید علی محمد، نقش سازمان کنفرانس اسلامی در حل و فصل بحران های جهان اسلام چیست؟ سازمانی در چنبره تشریفات 16/5/1385 .

3 _ آفاجانی، علی، اتحاد امت اسلامی و راهکارهای، روزنامه کیهان، 22/3/1386 .

4 _ بی آزار شیرازی، عبدالکریم، همبستگی مذاهب اسلامی، ص 311 _ 310 .

5 _ پورهاشمی، سیدعباس، مجلات پگاه حوزه، شماره 174 ، اتحادیه کشورهای اسلامی، عوامل بازدارنده و راهکارهای پیشبرد.

6 _ تفسیر المیزان، ج 6، ص 29 .

7 _ تفسیر نمونه، ج 3 ، ص 46 .

8 _ توال فرانسوا، ژئوپلیتیک تشیع، ترجمه حسن صدوق ونینی، چاپ دانشگاه شهید بهشتی، 1380 ، ص 3 .

9 _ جعفریان، رسول، دوازده پیشنهاد راهبردی برای تحقق انسجام اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386 .

10 _ چپرام، ع، دشوارترین آزمون اقتصاددانان اسلام، ترجمه: سید اسحاق علوی، مجلات پگاه حوزه، شماره 71 .

11 _ خسروی، حسن، راهکارهای اتحاد ملی انسجام اسلامی، روزنامه ایران 2/2/1386 .

12 _ درایسدلااسدایرواچ، بلیک جرالد، جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه دره میرحیدر انتشارات وزارت خارجه، 1374 ، ص 30 .

13 _ روزنامه رسالت، اسداللّه افشار، 24/1/86 ، سال 86 سال همگرایی و همدلی.

14 _ سیف زاده، سیدحسین، نظریه های مختلف در روابط بین الملل، تهران، نشرسفیر، 1368، ص 191 .

15 _ عزتی، عزت اللّه ، جغرافیای سیاسی جهان اسلام، قم: واحد تدوین کتب درسی، چاپ اول، 1378 .

ص: 534

16 _ عزتی، عزت اللّه ، ژئوپولیتیک، تهران، انتشارات سمت، 1380 ، ص 163 .

17 _ عزتی، عزت اللّه ، ژئوپولیتیک درقرن بیست ویکم، تهران، انتشارات سمت، 1382 ، ص 155 .

18 _ علوی مقدم، محمد، وظیفه حاکم اسلامی برای برقراری وحدت بین مذاهب اسلامی چیست وحدت در قرآن، مجموعه مقالات کتاب وحدت، ص 49 ، به نقل از مجله الازهر، ش رمضان 1377 ه ق.

19 _ فردوسی پور، مجتبی، مجموعه مقالات و سخنرانی های همایش بین المللی جهان اسلام، فرصت ها و چالش ها تهران، انتشارات وزارت خارجه، 1384 .

20 _ فصلنامه معرفت، شماره 22 .

21 _ هاشمی ارزگانی: اسلام شناس و شخصیت علمی افغان در مشهد. یزدانی، عنایت اللّه : استاد علوم سیاسی و روابط بین المللی در دانشگاه اصفهان.

22 _ نصیری، علی، عوامل وحدت آفرین از دیدگاه قرآن، روزنامه کیهان، 26/3/1386 .

23 _ ماهنامه صفا، دراه وحدت فقهی مسلمانان، وحدت و همگرایی، 10/2/1386 .

24 _ هاگت پیتر (1375)، جغرافیا ترکیبی نو، جلد دوم، ترجمه شاپور گودرزی نژاد، تهران، سمت.

ص: 535

ص: 536

وحدت و انسجام در قرآن کریم و سیره نبوی زهرا خلفی

« واعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جمیعا وَ لاتَفَرَّقُوا»(1) در عصر حاضر که مستبدان و اَبَرقدرتان جهان تلاش می کنند که جهان اسلام و مسلمین را در زیر یوغ استعمار و استبداد، خرد و نابود سازند، در این زمان حسّاس که امپریالیسم شرق و غرب می کوشند سلطه و قدرت خود را با نمایش تسلیحاتی بر مسلمین جهان عرضه نمایند و با صدور سرمایه به کشورهای زیرسلطه و کشمکش بر سر تسلّط برآنها پیشرفت نظام سرمایه داری و قدرت های مالی و انحصاری خود را نشان دهند، ملّت های اسلام باید یکی شوند و دست در دست هم، زنجیروار اجازه ندهند که سلسله وحدت ازهم بپاشد و باید در برابر اجانب و عمّال اجانب با ایمان راسخ و اتّکال به خدا مقاومت ورزند.

مسلمین جهان باید از خواب غفلت بیدار شوند. جامعه خواب آلوده و بی تفاوت باید خواب غفلت زدگی و مخموری خود را در چشم بشکند. یک میلیارد جمعیّت اسلامی با اتّفاق و اتّحاد می توانند از هجوم و نفوذ زورمندان جلوگیری کنند.

ص: 537


1- . آل عمران: 103 .

پشه چو پر شد، بزند پیل را با همه تندی و صلابت که اوست مورچگان را چو بود اتّفاق شیر ژیان را بدرانند پوست(1) مسلمین همگی در تحت پرچم توحید هستند و همین پرچم توحید با دست های پیوسته و واحد می تواند در برابر سیل کِبر و کفر، استوار و پابرجا برافراشته گردد و برفراز بام اتّحاد مسلمین به اهتزاز درآید.

آیات منوّر الهی، گفتار کسانی را که به تثلیث قائلند برابر شرک می داند و با عبارت «اِنَّما اللهُ اِلهٌ واحِدٌ »(2) به مردم می نمایاند که وحدت کلمه خیر و رستگاری آنان را تأمین می کند و نیز «کانَ الناسُ اُمةً واحدةً»(3) و «رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ»(4) نشانگر آن است که وحدت، زبان حق و اختلاف زبان شیطان است و مسلمین از جنود خدا هستند و هرگز با تفرقه و ایجاد مفارقت میان افراد خود را جزو لشکر ابلیس قرار نمی دهند.

دست های ناپاکی سعی دارند که آحاد ملّت های مسلمان راازهم بپاشند و با طرح مسائل پوچ و بی معنا آنها را به جان هم بیندازند و از آب گل آلود ماهی بگیرند و با شعار «تفرقه بینداز و حکومت کن» به مطامع شوم خود نایل گردند. باید هوشیاری و بیداری مسلمانان جهان نقشه های ریاکارانه آنها را نقش برآب سازد و با هم دلی و هم بستگی بیشتر سدّ راه آنان گردد و فریب های آنان را خنثی نماید. اتّفاق و اتّحاد مسلمین جهان تعالی و پیشرفت آنان را مهیّا ساخته و آنان را به سمت و سوی رستگاری و پیروزی می کشاند.

حُسنت به اتّفاق ملاحت جهان گرفت آری به اتّفاق جهان می توان گرفت(5)

ص: 538


1- . گلستان، ص 300 .
2- . نساء: 171 .
3- . بقره: 214 .
4- . نساء: 1 .
5- . دیوان غزلیّات حافظ، ص 120 .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در راه وحدت اسلامی کوشش وافری مبذول داشت و جماعت و اتّفاق را خیر و تفرقه را عذاب و مایة رنج مردم می دانست(1) و بین مسلمانان عقد اخوّت و برادری بست. از نخستین گام های پیامبر صلی الله علیه و آله در ورود به مدینه پی ریزی زندگی اجتماعی اسلامی بود و پس از ساختن مسجد که مرکز تعلیم و تربیت و اجتماعات اسلامی بود، بین دو قبیله «اوس» و «خزرج» که سال ها در حال جنگ و خون ریزی بودند، صلح و آشتی برقرار کرد.

بین «مهاجران» و مردم مدینه که مهاجران را در خانه های خود پذیرفته بودند، یعنی «انصار» پیمان برادری برقرار کرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله، توحید اسلامی و پیوند اعتقادی و برادری را جایگزین روابط قبیلگی کرد و از مردمی کینه توز و بی خبر از نظام اجتماعی و قانون، جامعه ای متّحد و برادر به وجود آورد.(2) آیین محمّدی نه تنها وحدت خالق را در میان مشرک و بت پرست ایجاد نمود، بلکه وحدت امّت و مخلوق را نیز به وجود آورد که همه یکی شدند و شکل ساختمان واحد به خود گرفتند.

این نظام جدید را محمّد صلی الله علیه و آله سیزده سال با سخت ترین مقاومت ها و دشمنی های قریش در مکّه پی ریزی کرد.

این نظم جدید تمام مؤمنین را جامعه واحد ساخت ولو این که از قبایل مختلف تشکیل شده و در مواضع و محل های بسیار دور و مجزای از یکدیگر قرار گرفته بودند.

مذهب اسلام در واقع نیروی صحیح و سالم التصاق دهنده ای شد که ابتدا قبایل و عشایر و سپس اقوام و ملل خارجی را طوری بهم چسباند و جوش داد که حکم نیروی واحد و جامعه یگانه ای پیدا کردند. جامعه ای که هیچ قوّه و نیرو نمی توانست آنها را از یکدیگر جدا کند.

ص: 539


1- . نهج الفصاحه، بخشی از شماره 1202 .
2- . چهارده اختر تابناک، ص 37 .

پیامبر صلی الله علیه و آله پیوسته به انصار دستور می داد که به برادران مهاجر خود که همه چیز خود را در مکّه گذارده اند کمک و همراهی کنند. عبدالرّحمن بن عوف بدون دیناری به مدینه رسیده بود.

انصاری سعید که در عقد «پیمان برادری» برادر خوانده او شد تمام دارایی خود را در اختیار وی گذاشت.

محمّد صلی الله علیه و آله در هفته های اول ورود به مدینه تمام سعی و توجّه خود را بدان معطوف داشت که نه تنها زمزمه رقابت و اختلافی که میان مهاجرین و انصار به وجود آمده بود، برطرف سازد، بلکه آنها را بیش از پیش به یکدیگر نزدیک کند و اساس این بنیان و نظم جدید را محکم نماید. او می دانست که نیروی بزرگ از پیوستگی و اتّصال نیروهای کوچک به دست می آید.

روزی از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله به تمام مسلمانان و مؤمنین اطّلاع داده شد که همگی برای نماز مغرب در صحن مسجد حضور یابند. مسلمانان همیشه شوق دیدار رسول خدا را داشتند و همه شب برای دیدار وی و انجام نماز در مسجد حاضر می شدند. ولی این خبر که به آنها رسید اشتیاق شان را زیادتر کرد، همگی حاضر شدند. به دنبال پیامبر نماز گزاردند. بعد از نماز محمّد صلی الله علیه و آله برای آنان صحبت کرد. از خدای یگانه گفت. از مأموریت رسولش گفت. از اعمال نیک و نیّت پاک گفت. از برادری و مساوات که اساس وحدت معنوی مسلمانان است، گفتگو کرد و از پاداشی که مهاجرین و انصار در مقابل خدمات خود به اسلام خواهند یافت شرح مبسوطی بیان کرد و سپس چنین اظهار داشت:

«ای مسلمانان و ای مؤمنین! قسمتی از شما به مکّه آمدید و در عقبه در دل شب با من بیعت کردید و مرا به شهر خود فرا خواندید.

قسمت دیگر از آغاز پیدایش اسلام به دین خدا درآمدید و در این راه هرگونه ناملایمی را تحمّل کردید و خلوص نیّت و پاکی ایمان خود را نشان دادید. من اکنون به شما اعلام می دارم که شما افراد مهاجر و انصار برادر یکدیگر هستید. این برادری شما در آسمان ها منعقد شده واکنون من آن عهد تقدیر و قضا را که بر لوحه ابدیّت مانند

ص: 540

علم الهی نقش بسته است به شما اعلام می دارم. هرکدام برخیزید و برادر خود را انتخاب کنید».

این بیانات تأثیر بسیار عمیقی در حاضرین کرد. غلغله در میان آنان به وجود آورد. آقا و نوکر، بزرگ و کوچک، ثروتمند و فقیر جملگی برادر یکدیگر شدند.

حمزه عموی رسول اللّه با زید بن حارثه غلام آزاد شده خود برادر شد. سلمان فارسی که تازه از قید رقیّت یهودی نجات یافته بود برادر ابو درداء شد و بلال غلام ابوبکر برادر ابورویحه شد.

سایرین هم هرکدام برادران خود را فی المجلس انتخاب کردند و در این جمعیّت پانصد نفری روحی از همکاری و صداقت به وجود آمد که همه خود را حتّی در دارایی و اموال برادر مؤمن خودش یکی دانستند.

آن وقت محمّد برخاست و از میان جمعیّت دست علی را گرفت. او را از میان مسلمانان بیرون کشید و با صدای محکم و پر اراده خود گفت:

«این هم برادر من».(1) اگر تمام قشرهای ملّت های اسلام به حکم «اِنَّما المُؤمِنونَ اِخْوَةٌٌ فَاَصْلِحوا بَیْنَ اَخَوَیْکُمْ»(2) گردن نهند. اَبَرقدرتان هرگز نمی توانند کوچک ترین ضربه ای به عالم اسلام وارد نمایند. ملّت اسلام اگر بخواهند می توانند حیله ها و دسیسه های قدرت شیطانی را سرکوب نمایند چون می دانند «یدُ اللهِ مَعَ الجماعةِ» است و از یک قطره هیچ کاری برنمی آید، بلکه از قطرات باران سیل عظیم راه می افتد و سدّ بزرگ را می شکند و دریاها به وجود می آورد.

اگر دو یار موافق دو دل یکی سازد فلک به یک تن تنها چه می تواند کرد؟ زدانا تو نشنیدی این داستان که برگوید از گفته باستان که گر دو برادر نهند پشت پشت تن کوه را باد ماند به مشت(3)

ص: 541


1- . پیامبر، بخشی از صص 538 تا 543 .
2- . حجرات: 10 .
3- . امثال و حکم، ج 1 ، ص 30 .

بخشی از خطبه پیامبر صلی الله علیه و آله در حجه الوداع در مورد اتّحاد و برادری مسلمانان با یکدیگر بود. در این مورد فرمود:

«هان، مسلمان برادر مسلمان است، پس هیچ چیز برای مسلمان در حقّ برادرش روانیست مگرآنچه را که بر خود نیز روا می داند».(1) اسلام بانی عقد اخوّت است و مسلمانان جهان در زیر پرچم پرافتخار اسلام و دستورات نورانی خدای متعال با وحدت و برادری می توانند دست قدرت های بزرگ را که هیچ فکری جز مصلحت خود و چپاول کردن ذخایر ملّت های ضعیف ندارند، قطع کنند. همان گونه که از یک گل بهار و از یک پرستو تابستان نمی شود و یک دست صدا ندارد، مسلمانان هم اگر بخواهند به تنهایی در برابر دشمنان اسلام اقدام نمایند، راه به جایی نخواهند برد و «من» تا «ما» نشود، فریادش به جایی نخواهد رسید و به قول حمید مصدّق:

چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم؟ خانه اش ویران باد! من اگر ما نشوم، تنهایم تو اگر ما نشوی، خویشتنی از کجا که من و تو شور یک پارچگی را در شرق باز بر پا نکنیم؟ از کجا که من و تو مشت رسوایان را وا نکنیم؟ من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه برمی خیزند من اگر بنشینم تو اگر بنشینی چه کسی برخیزد؟ چه کسی با دشمن بستیزد؟ چه کسی پنجه در پنجه هر دشمن دون آویزد؟(2)

ص: 542


1- . پیام پیامبر صلی الله علیه و آله، ص 105 .
2- . گزینه اشعار حمید مصدق، صص 39 _ 40 .

محمّد صلی الله علیه و آله به وسیله پیمان برادری روابط مؤمنین را به عالی ترین درجه محکم ساخت و نقشه منافقان را که می خواستند روابط مسلمانان اوس و خزرج و مهاجر و انصار را تیره کنند بی اثر نمود و از این مرحله اطمینان کامل حاصل کرد و تمام توجّه و همّ خود را جهت تشکیل امّت واحد اسلامی و عقد قرار داد با یهود و سایر قبایل مدینه به کاربرد و برای اوّلین بار بود که قسمتی از قبایل عرب به نام امّت واحدی نامیده شد و با این رشته های محکم به هم متّصل گردیدند و برای نخستین دفعه بود که عرب ها به عقد قراردادی به این قدرت و قوّت در همکاری موفّق آمدند.

این پیمان برادری و این پیمان تدافعی که در فاصله کمی از زمان منعقد گردید، مؤمنان را نه تنها از هجوم قریش سرمایه دار راحت کرد و از این رهگذر آنها را آسوده خاطر نگاه داشت، بلکه مجال داد که به تشکیلات داخلی و اجرای قوانین الهی که توسّط پیامبرشان نازل می گردید مشغول شوند. غالب احکام و قوانین بعد از این پیمان نازل گردید و مسلمانان با هم بستگی و هم یاری یکدیگر در اجرای آنها کوشیدند.

پیامبر صلی الله علیه و آله در میان مؤمنین یک عقیده و یک ایمان و یک نوع اتّصال باطنی به وجود آورد. آنان یک نور واحد، بهشت واحد، خدای واحد و زندگی واحدی که آغاز و انجام آن یک نوع و یک رنگ شده بود در مقابل چشم ظاهر و چشم باطن خود می دیدند. علاوه براین ها تشکیل امّت واحد و عهد برادری تأثیر جداگانه ای در فردفرد آنان کرده بود.

هنگامی که منافقین می خواستند میان «اوس» و «خزرج» شعله ی جنگ را دوباره برافروزند و این دو طایفه با سلاح های خود مثل گذشته رویاروی هم قرار گرفتند، پیامبر صلی الله علیه و آلهبه میان آنان رفت و روی سنگ مرتفعی قرار گرفت و صدای او با این کلمات بلند شد:

«ای گروه مسلمانان، اللّه ، اللّه ، آیا دوباره به دوره جاهلیّت برگشتید و من میان شما هستم؟ آیا به دوره جاهلیّت برگشتید بعد از آن که خدا شما را به اسلام هدایت و رهبری کرد؟ آیین اسلام را به شما عطا نمود؟ عادت ها و کارهای جاهلیّت را از شما برید. شما را از کفر نجات داد. میان دل های شما الفت و محبّت برقرار ساخت».

ص: 543

هریک از این کلمات مانند نور خورشید بود که غبار و ابرکینه و حسّ برادرکشی را از روح و دل آنها زدود.

شمشیرها به غلاف های خود بازگشتند. یک مرتبه به دل آنها وحی الهی آمد که این تفتین و افساد از ناحیه شیطان است و این دام از جانب دشمنان.

ناگهان اوسی ها و خزرجی ها یکدیگر را در آغوش گرفتند و بلند بلند گریستند.

رسول خدا آنها را نوازش و تحسین نمود و به طرف شهر حرکت کرد. این گروه دو قبیله هم با اطاعت و انقیادی که از دل و جان آنها برمی خاست به دنبال وی روان گشتند.

برق شمشیرها جای خود را به برق اشک های شادمانی سپرد و بدین گونه آتش مکر و تفتین شائس بن قیس (یهودی نفاق انداز) خاموش شد.(1) آری! سیره پیامبر صلی الله علیه و آله در حفظ و انسجام وحدت میان مسلمانان این گونه بود. اتّفاق و وحدت از نظر پیامبر صلی الله علیه و آله رحمت بود که هر دولتی از اتّفاق است و هر بی دولتی از نفاق.

دو دل یک شود بشکند کوه را پراکندگی آرد انبوه را حضرت علی علیه السلام، در ستایش فضایل پیامبر صلی الله علیه و آله او را الفت دهنده دل ها و زداینده کینه ها معرفی می نمایاند و می فرماید:

«به برکت وجودش، خداوند، کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنی ها را با او خاموش ساخت. به واسطه او در میان دل ها الفت افکند (و افراد دور افتاده را در سایه آیینش برادر ساخت) و نزدیکانی را (که در ایمان با او هماهنگ نبودند) از هم دور ساخت».(2)

ص: 544


1- . پیامبر، صص 586 _ 587 .
2- . المعجم المفهرس، نهج البلاغه، خطبه 96 .

مسلمانان که خدایشان یکی، پیامبرشان یکی و کتاب شان یکی است باید با پشتیبانی و هم بستگی یکدیگر از اسلام دفاع نموده و به یاری کشورهای اسلامی ضعیف و کم درآمد بشتابند بدین ترتیب بنیاد و شالوده ی ممالک اسلامی را استوار و پابرجا نگاه دارند و به مخالفان اسلام اجازه ندهند که به حریم مقدّس مسلمانان تجاوز نموده وجان وثروت و مال آنان را به غارت ببرند.

اقشار ملّت های مسلمان با هر مسلکی که دارند و با هر فکر سیاسی یا مذهبی، لازم است وحدت خود را حفظ نموده و علیه جنایات بی شمار مستکبران موضعی خصمانه گرفته و از اشکال تراشی و تفرقه اندازی که به سود دشمنان است بپرهیزند. آنان باید همواره هشدارهای قرآن و سیره رسول اللّه را مدّنظر داشته باشند و آگاه و بیدار در ترویج اسلام و قرآن بکوشند.

مسلمانان حافظان وحدت و انسجام اسلام می باشند. هر فرد مسلمان مسؤول است که در برپایی این انسجام بکوشد. بدخواهان و مغرضین باید شناسایی شوند و اجازه نیابند که در صفوف مسلمین رخنه بیفکنند.

ائتلاف مسلمین یعنی نمایش قدرت اسلام. باید آگاهانه عمل نمود تا نقطه ضعفی به دست دشمنان اسلام ندهند زیرا آنان مترصّدند که از تفرقه و اختلاف سوء استفاده نموده و به نفع خود جریان آب را به حرکت درآورند. به هوش باید بود که وحدت مسلمین جهان موهبتی الهی است که می تواند اساس اسلام را پایدار نگاه دارد ولی تفرقه و اختلاف به سرنگونی آن کمک می کند و به فرمایش علی علیه السلام:

«از پراکندگی بپرهیزید که انسانِ تنها بهره شیطان است چنان که گوسفندانِ تک رو طعمه گرگ!».(1)

ص: 545


1- . همان، بخش هشتم، خطبه 127 .

نتیجه همان گونه که پیامبر صلی الله علیه و آله با درایت و هوشیاری به عقد برادری میان قبایلی که سالیان سال باهم نبرد کرده و دشمنان خونی یکدیگر به شمار می رفتند، در همان گام های نخستین همّت ورزید و ادامه حیات دینی و سیاسی را اتّحاد و وحدت مسلمین تشخیص داد، پس مسلمین جهان با پیروی و تبعیّت از پیامبر خود، هوشمندانه جهت اتّحاد و انسجام میان مسلمانان کمر اهتمام بسته و با تلاش های پیاپی ریسمان هم بستگی و هماهنگی میان مسلمانان را محکم تر و منسجم تر ببافند.

ص: 546

منابع و مآخذ 1 _ احمدی بیرجندی، احمد، چهارده اختر تابناک، مؤسّسة چاپ وانتشارات آستان قدس رضوی، چاپ نهم.

2 _ پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، انتشارات جاویدان، چاپ اوّل، 1374 .

3 _ خرّمشاهی، بهاءالدّین، انصاری، مسعود، پیام پیامبر صلی الله علیه و آله، انتشارات جامی، چاپ اوّل، 1376 .

4 _ دکتر خطیب رهبر، خلیل، دیوان غزلیّات حافظ، انتشارات صفی علیشاه، چاپ بیست و چهارم، 1378 .

5 _ دکتر خطیب رهبر، خلیل، گلستان سعدی، انتشارات صفی علیشاه، چاپ سوّم، 1364 .

6 _ دهخدا، علی اکبر، امثال و حکم، انتشارات امیرکبیر، چاپ ششم، 1363 .

7 _ رهنما، زین العابدین، پیامبر، جلد 1 و 2 ، چاپخانه آتشکده، چاپ چهاردهم.

8 _ محمّدی، محمّدکاظم، دشتی، محمّد، المعجم المفهرس لِالفاظ نهج البلاغه، نشر امام علی علیه السلام، قم، چاپ چهارم، 1374 .

9 _ مصدّق، حمید، گزینه اشعار، انتشارات مروارید، چاپ پنجم، 1376 .

ص: 547

ص: 548

اتحاد و انسجام رمز پیروزی صالح حسن زاده

چکیده اسلام دین وحدت و همبستگی است. یکی از پیام های اصلی قرآن نیز مسئله اتحاد میان مسلمانان و مبارزه با هر گونه عوامل تفرقه است.

رمز پیروزی مسلمانان صدر اسلام به زعامت و رهبری پیامبر عظیم الشأن اسلام بر مثلث شرک، یهود و نفاق، عامل وحدت و انسجام آنان بوده است.

یکی از راهکارهای اسلام برای تشکیل امت واحد، عرضه و ارائه خط مشی هماهنگ و سازگار در امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است؛ عبادت و نیایش در اسلام نیز بیشتر برای ایجاد وحدت به صورت گروهی و جمعی انجام می گیرد. اصول و قواعد یاد شده مورد تأکید شدید قرآن، روایات و سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر معصومان است.

اسلام برای تحکیم وحدت، ضمن طرد تفرقه با عوامل تفرقه افکن به شدت مبارزه می کند. به نظر اسلام توحید و اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آلهعامل وحدت، و شرک و نفاق عامل تفرقه است.

ص: 549

صلح خواهی هم که یکی از موضوعات پر سر و صدا و شعار عصر حاضر است، بدون وحدت و انسجام دینی حاصل نخواهد شد.

صلح حق مدار و واقعی تنها با وحدت دینی و با قیام و ظهور حضرت مهدی «عج» ظهور خواهد یافت و این نیز مورد تأکید آیات و روایات است.

همان گونه که وحدت آثار و برکات سودآور و شیرینی دارد، تفرقه نیز دارای آثار ویرانگر و مخربی است و باید از آنها اجتناب کرد.

امروز وظیفه مسلمانان در کنار حفظ وحدت، مبارزه با درگیری های ناشی از تفرقه است و جلوگیری از سبّ و لعن بزرگان قوم و ناصبی و مشرک خواندن همدیگر ضروری است و غفلت و اشتباه در این خصوص برای دین ما و نسل ما زیانبار خواهد بود.

این مقاله تمام مباحث و اصول یاد شده را با تکیه بر قرآن و روایات مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد.

کلید واژگان: انسجام، وحدت، پیروزی ، تفرقه، شکست.

مقدمه یکی از پیام های قرآن مسئله اتحاد میان مسلمانان و مبارزه با هرگونه عوامل تفرقه است. حبل خدا وسیله اتحاد و یگانگی است.

قرآن با اشاره به اوضاع اندوهبار گذشته، مسلمانان را به نعمت بزرگ اتحاد و برادری دعوت می کند.

خداوند در قرآن تألیف قلوب را از افعال خود می داند و مؤمنان و عابدان واقعی باید از باب تخلق به صفات الهی ضمن پیوستن به صفوف مؤمنان و مسلمانان از عوامل تفرقه بپرهیزند:

«و همگی به ریسمان خدا[ قرآن و اسلام] چنگ زنید و پراکنده

ص: 550

نشوید و نعمت خدا را به یاد آورید که چگونه دشمن بودید و میان دل های شما الفت ایجاد کرد و به برکت نعمت او، برادر شدید ...».(1) اهمیت وحدت در روایات اهمیت و نقش وحدت در بقای جامعه مؤمنان در روایات هم، مورد تأیید قرار گرفته است:

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

«افراد با ایمان نسبت به یکدیگر همانند اجزای یک ساختمان اند که هر جزئی از آن، جزء دیگر را محکم نگاه می دارد».(2) همچنین فرمود:

«مؤمنان همچون یک روحند».(3) ضرورت وحدت و انسجام از مهم ترین عوامل پیروزی در برابر دشمنان، انسجام و وحدتِ صفوف مسلمانان است. اهمیت این انسجام امروزه در نبردهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر کسی پوشیده نیست.

قرآن دشمنان اسلام و مسلمین را در سوره صف، آیه 4 به سیل ویرانگر تشبیه می کند که تنها با سدّ فولادین می توان آن را مهار کرد. بنیان مرصوص، بنیان و ساختمانی است که در آن هیچ گونه رخنه و شکاف نباشد. جامعه اسلامی هم وقتی می تواند به استقلال کامل برسد که در آن هیچ تفرقه، فاصله طبقاتی و عوامل رخنه نباشد. افراد این جامعه باید چنان متحد گردند که گویی یک واحد بیش نیستند، همگی باید تبدیل به یک دست و مشت عظیم و محکم شوند که یک جا فرق پراستکبار دشمن را درهم کوبیده و آن را متلاشی سازد.

ص: 551


1- . آل عمران: 103 .
2- . تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 2 ، ص 45 به نقل از تفسیر نمونه، ج 3 ، ص 33 .
3- . همان.

باید توجه داشت که وحدت و انسجام تنها با گفتار و شعار به دست نمی آید، بلکه نیاز به عمل و تلاش دسته جمعی دارد. رهبران فکری و سیاسی جوامع اسلامی باید برای رسیدن به آن، به تفاهم برسند و با عوامل تفرقه و نفاق با قاطعیت مبارزه کنند.

برپا دارندگان نماز و مُعطیان زکات به سخن قرآن(1) برادران دینی اند. تلاش و کوشش به هر نحو ممکن برای ایجاد و تحکیم آن لازم است و متقابلاً مبارزه با عوامل تخریب این وحدت و اخوت و انسجام دینی از احکام قرآن است. سردمداران کفر در رأس این عوامل اند:

«... با پیشوایان کفر پیکار کنید که آنان به هیچ عهد و پیمانی پایبند نیستند».(2) اسلام دین وحدت و یگانگی اسلام اصل واساس کلی حیات را در سایه وحدت و انسجام، همکاری و همگامی می داند. براساس شواهد و مدارک تاریخی، اسلام روح ابتدایی و قبیله ای را طرد کرد و در جای آن جامعه متحد اسلامی را مستقر ساخت. آن چنان که از سیاق قرآن و سنت پیامبر استفاده می شود، طرز فکر اسلام ایجاد وحدت و الفت در سطح جهانی و بین المللی است.

اسلام برای ایجاد وحدت و تشکیل امت واحد، خط مشی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هماهنگ را عرضه می کند و حتی عبادت را هم به صورت هماهنگ و جمعی عرضه می کند:

«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ * اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ و ...».

دستور به عبادت جمعی در آیات و روایات فراوان از این جهت است که اسلام راضی نیست که جهان و جوامع در آتش تفرقه بسوزند. لسان واحد، قبله واحد در عبادت راهی است برای به هم نزدیک کردن انسان ها.

ص: 552


1- . توبه: 11 .
2- . توبه: 12 .

توصیه ها به وحدت و انسجام همچنان که اشاره رفت، اسلام دین وحدت و همبستگی است و همواره در تلاش برای ایجاد و تحکیم آن. آیات قرآن و روایات و نیز عمل پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگر معصومان شاهد صدقی است بر آن. به چند مورد از آن ها اشاره شد، چند مورد دیگر را نیز به شرح زیر ارائه می دهیم:

1 _ از نظر قرآن آیات متعددی در قرآن گویای وحدت و همبستگی میان مردم و مسلمانان است از جمله آیه:

«وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِی».(1) «امت اسلام امت واحده است و باید از خدا بترسید (تفرقه نکنید)».

«إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِی».(2) «امت اسلام امت متحد است و باید به سوی یک معبود حرکت کنید».

2 _ از نظر روایات روایات اسلامی که از پیامبر و حضرات ائمه در این باب وجود دارد آن چنان وسیع و پر دامنه است که جمع و تدوین آن در یک مقاله کوتاه ممکن نیست. آنچه از جمع روایات به دست می آید، این است که اسلام اصرار دارد این اصل را به اثبات برساند که یکی از اهداف غایی رسالت اسلامی ایجاد برادری و وحدت در میان جوامع و انسان ها می باشد.

این روایات ضمن ملامت ومذمت شدید تفرقه افکنان و اختلاف گرایان،به همبستگی،

ص: 553


1- . مؤمنون: 52 .
2- . انبیاء: 92 .

پرهیز از تجاوز به همدیگر، رعایت حقوق همدیگر، اجتناب از جدال و نزاع و به وحدت کلمه و توحید در عمل، توصیه می نمایند.(1) 3 _ از نظر عمل از لحاظ عملی، پیامبر صلی الله علیه و آله را می بینیم که برای ایجاد وحدت و همبستگی چگونه خود را به رنج افکند و چسان سختی های زندگی را حتی با گروه لجوج منافقان بر خود تحمیل نمود.

پیامبر صلی الله علیه و آله می کوشید که گروه های پراکنده و متعارض را در کنارهم جمع کند و آشتی شان دهد. برآن ها آیات وحدت بخواند و دشمنی شان را از میان بردارد. پیامبر در عمل رنج های طاقت فرسا را به جان می خرید. اما پراکندگی امت را هرگز پذیرا نمی شد.(2) معصومان ما نیز می کوشیدند عوامل تفرقه را از میان بردارند و همگان را به سوی یگانگی و وحدت سوق دهند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به شهادت مدارک مسلم تاریخی 25 سال خلافت حقش را مغصوب دید و برای اینکه در سایه تفرقه ها وحدت اسلامی درهم نپاشد دم برنیاورد.(3) سیره و رویه دیگر معصومان هم مانند سیره پیامبر و علی علیه السلام می باشد.(4)

ص: 554


1- . ر.ک: نهج البلاغه، الدکتور صبحی الصالح، بیروت، 1378 ه_ ق. صص 67 ، 70 ، 72 ، 99 ، 141 ، 142 ، 154 ، 155 ، 175 ، 176 ، 177 ، 180 ، 183 ، 188 و 258 .
2- . ر.ک: الصحیح من سیره النبی، جعفر مرتضی عاملی، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1372 ؛ تاریخ تحلیلی صدر اسلام، محمد نصیری، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ج 5 ، 1384 .
3- . ر.ک: ترجمه وتفسیرنهج البلاغه، جلد دوم، علامه محمد تقی جعفری قدس سره، چاپخانه حیدری، تهران، 1358 .
4- . ر.ک: سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، 1367 .

دستور اکید اسلام در باب اجتناب از تفرقه اسلام طارد تفرقه و دشمن آن است از آن جهت که اختلاف و تفرقه نیروهای سازنده جامعه را پراکنده کرده و زمینه سازندگی را از میان می برد. در اثر تشتت و تفرقه و درگیری و منازعات قومی و مذهبی، موجبات تسلط دشمنان اسلام بر جامعه مسلمانان فراهم می گردد. به همین جهت اسلام اعتبارات قومی و نژادی را محکوم می کند و همه را در زیر دین واحد، قرآن و قبله و پیامبر واحد حفظ می کند.

اسلام تفرقه را از عمل شیطان می داند، همان شیطان که محرک عصیان ها، بیچارگی ها و درگیری های قومی و نژادی و ملی گرایی است.

قرآن کریم روحیه حزب بازی را به شدت منع می کند:

«کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ».(1) قرآن با دعوت به پرستش خدای یگانه، تفرقه، تحزب و تخاصم را از میان برمی دارد:

«... وَإِلَهُنَا وَإِلَهُکُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».(2) «خدای ما و خدای شما یکی است و ما همه تسلیم خدا و مسلمانیم».

«وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللّه ِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ...».(3) «کسانی که ایمان به خدا و رسولان او دارند، جدایی و تمایزی بین هیچ یک از آنان قائل نشده اند».

«مِنْ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعا کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ».(4)

ص: 555


1- . مؤمنون: 143 .
2- . عنکبوت: 46 .
3- . نساء: 152 .
4- . روم: 32 .

«آنها دچار منازعات دینی اند و دسته دسته اند، تو هرگز از آنها نیستی».

«قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّه ِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنْ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّه ِ وَمَا أَنَا مِنْ الْمُشْرِکِینَ».(1) «بگو چنین است راه من، با آگاهی و بینایی شما را به سوی خدا دعوت می کنم، من و هرکس پیرو من باشد از شرک و شریک سازان متنفریم».

براساس این آیات و نظایر آنها، راه اسلام و مسلمانان وحدت و راه شرک و مشرکان تفرقه است و شیطان و شیاطین شرق و غرب از عوامل دعوت به شرک و تفرقه اند. قرآن به پیامبر صلی الله علیه و آله و مسلمانان دستور می دهد که راه خود را از کسانی که می خواهند آئین خود را جدای از دیگران بگیرند و دسته و شعبه بسازند، جدا سازند.

قرآن اهل کتاب، یهود و نصاری را نیز به وحدت و دوری از شرک دعوت می کند:

«به اهل کتاب بگو بیایید در جهت کلمه ای که میان شما و ما مشترک است، توافق کنیم و آن این که جز خدا کسی را عبادت نکنیم و چیزی و کسی را با او شریک نسازیم و غیر از خدا هیچ کس را رب و ارباب خود نسازیم».(2) به این صورت قرآن انحصارطلبی و عزیز بی جهت بودن، خواه اهل کتاب، خواه مسلمان را سخت می کوبد و صریحا اعلام می دارد که خدا و بهشت اختصاص به کسی ندارد و هرکس کار بد کند، کیفر خواهد دید و هر کسی کار خوب انجام دهد و مؤمن باشد وارد بهشت خواهد شد.(3)

ص: 556


1- . یوسف: 108 .
2- . آل عمران: 57 .
3- . نساء: 122 _ 3 ؛ مائده: 73 .

قرآن با هرگونه برتری جویی بی جهت در این دنیا مخالف است و خانه آخرت را تنها به کسانی می دهد که در پی برتری جویی و فساد در روی زمین نباشند.(1) نکته دقیقی که در این آیات قرآن بر آن تأکید می کند این است که نمی گوید زیر بیرق، مثلاً، پیامبر اسلام جمع شوید، بلکه تأکید قرآن آن است که ای اهل کتاب و مسلمانان زیر پرچم خدا جمع شوید و پیامبر صلی الله علیه و آله همانند پیامبران دیگر یک دعوت کننده به آن است. فقط و فقط خدا را بنده باشید و او را رب خود بدانید، از طریق هر پیامبری که آن را فرا می گیرید.

تنها مواظب باشید که کلمه واحد پیامبران را پاره پاره و متفرق و اختصاصی نکنید. نشانه عظمت و حقانیت مکتب اسلام هم همین جاست. این بارزترین تفاوت میان پیامبران و سیاسیون و فلاسفه و رهبران این جهانی است. آنان همگی می گویند زیر فرمان یا داخل مکتب و مرام من بیایید، در حالی که پیامبران و در رأس آنان، پیامبر اسلام همه را به سوی خدای یگانه دعوت می کنند. و برای خود دار و دسته مخصوصی که متمایز و مافوق سایرین باشد، درست نمی کنند.

از این جهت قرآن مؤمنان صالح سایر پیامبران را مکرر مسلمان می خواند.(2) اصلاً نامگذاری و تأسیس اسلام را از ابراهیم که پدر انبیاء است می داند:

«... مِلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمْ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ...».(3) صلح متکی به وحدت دینی یکی از موضوعاتی که در عصر حاضر روی آن بیشتر صحبت می شود و سر و صدای زیاد کرده، مسئله «صلح» است. اما این صلح خواهی، که سر و صدای آن از اقصی نقاط جهان به صورت شعار بلند است و برای ایجاد آن مجامع پر طمطراق بین المللی را درست کرده اند، وابسته و منتهی به «امت واحد» یا مسئله حکومت جهانی واحد است که به صورت مصلح آخرالزمان در غالب

ص: 557


1- . قصص: 83 .
2- . بقره: 127 _ 126 ؛ یونس: 74 _ 72 ؛ آل عمران: 45 ؛ نمل: 45 .
3- . حج: 77 .

ادیان وعده داده شده و در مکتب تشیع صراحت یافته است. صلح خواهی به صورت شعار، در برابر حملات کشورهای مقتدر به ملل ضعیف، یک نوع درد دل کردن و مسکن طلبیدن است در حالی که حکومت واحد جهانی یک نوع ارائه راه حل عقلانی و چاره جویی نهایی است.

به اعتقاد ما بدون تشکیل امت واحد، آن گونه که انبیاء خواسته اند و قرآن آن را تعریف کرده است، صلح پایدار در دنیا برقرار نخواهد شد.

زیرا وقتی که خداپرستی واقعی در کار نباشد، حتما خودپرستی در صورت ها و مقیاس های مختلف حکومت خواهد کرد و نتیجه خودپرستی به ناچار جنگ در غالب صلح خواهی است؛ کاری که امروز آمریکا و متحدان او انجام می دهند. اگر هم به فرض خودپرستی به جنگ منتهی نشود و با تدابیر خاص و سر و صدای رسانه ای چند صباحی صلح و آرامش را در جایی برقرار سازند، مطمئنا آن چیزی جز دنیاپرستی و حفظ منافع دول قدرتمند نخواهد بود و از همین دنیامداری جهت دار است که جهان امروز در بحران های فکری، روانی و اخلاقی می سوزد.

صلح حق مدار و واقعی تنها با ظهور حضرت حجت، امام عصر «عج» در آینده نه چندان دور ظهور خواهد یافت و این همان چیزی است که از آیات و روایات مربوط به قیام مصلح بزرگ جهانی (حضرت مهدی «عج») استفاده می گردد.(1) دامنه وحدت در اسلام همان گونه که دیدیم دامنه وحدت در اسلام وسیع و شامل همه مسائل انسانی در حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، امور دنیوی و اخروی می گردد. وحدت در زندگی اسلامی یک اصل است نه شعار و در هر جا که امکان باشد، باید آن را مطرح کنیم. اسلام علاوه

ص: 558


1- . ر.ک: قیام امام مهدی علیه السلام در قرآن و اخبار، نگارش صالح حسن زاده در مجله زبان و ادب، دانشگاه علامه طباطبایی، شماره 6 ، سال دوم 1377 .

بر ارائه راهکارهایی برای رسیدن به وحدت، مبارزه با تفرقه و عوامل تفرقه افکن را در دستور کار خود دارد. اساس این است که هر جامعه ای که دچار تفرقه شود محکوم به فنا و نابودی خواهد بود. از نظر قرآن راز پیروزی مسلمانان صدر اسلام به رهبری پیامبر عظیم الشأن بر مثلث شرک، یهود و نفاق، اتحاد و انسجام در میان سربازان اسلام و تفرقه و پراکندگی در میان سربازان دشمن بوده است.(1) آثار زیانبار تفرقه تفرقه در ذات و درون خود آثار مخرب و ویرانگری دارد که ذکر و بررسی همه آنها در این مقاله ممکن نیست. به ناچار به برخی از آنها فهرست وار اشاره می گردد:

1 _ موجب منازعات و تعارضات است.

2 _ نیروهای سازنده را روبه روی هم قرار می دهد و قوای آنان را از میان می برد.

3 _ تفرقه، گروه های متخاصم را در برابر انظار دیگران خوار و ناچیز جلوه می دهد.

4 _ با اختلاف و تفرقه نه تنها مشکلات حل نمی گردند، بلکه هر روز پیچیده تر و بحرانی تر می شوند.

نتایج و وظیفه مسلمانان امروز 1 _ طرح مباحث درباره وحدت و تلاش برای آن در همه ادوار حیات اسلام برای مسلمانان ضروری بود و امروز ضروری تر است.

2 _ واجب است مسلمانان و در رأس آنان رهبران فکری، مذهبی و فرهنگی در تمامی زمینه ها هشیاری و بیداری خود را حفظ کرده و نگذارند درگیری های ناشی از تفرقه دمار از

ص: 559


1- . ر. ک: قرآن: سوره های توبه، فتح، حشر و ... . امروز نیز اگر مسلمانان جهان متحد باشند بر کفرو شرک و یهود پیروز می گردند.

روزگار ما برآورند. غفلت و اشتباه در این خصوص آثار زیانباری برای خود ما و نسل های آینده ما خواهد داشت.

3 _ باید به هر شکل ممکن به طرد و لعن همدیگر، سبّ و نفرین بزرگان قوم و ناصبی و مشرک خواندن همدیگر خاتمه دهیم. این ها نقشه های دشمن برای ایجاد عداوت و شکستن وحدت میان مسلمانان است و از همین جهت بازار تهمت، افترا، تکفیر و نزاع بسیار گرم و داغ است. باید با تدبیر و درایت و هشیاری، ریشه این علل را خشکاند و از میان برد و به جای آن درخت وحدت و حسن نیت و احترام متقابل کاشت.

4 _ امروز دشمن ضربت خورده است. همه راه ها را برای سرکوبی اسلام آزمایش کرده و کمتر به نتیجه رسیده است. ضروری است راه های دیگر تفرقه را شناسایی کرده و از ریشه بخشکانیم. اگر امروز این کار را نکنیم، فردا دیر خواهد بود.

5 _ هر روز آیه ذیل را بخش بخش بخوانیم و به مضمون آن عمل کنیم:

_ وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّه ِ جَمِیعا؛ _ وَلاَ تَفَرَّقُوا؛ _ وَاذْکُرُوا نِعْمَةَ اللّه ِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانا؛ _ وَکُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَةٍ مِنْ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا.(1) آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین.

ص: 560


1- . آل عمران: 103 .

منابع 1 _ قرآن.

2 _ نهج البلاغه، تحقیق الدکتور صبحی الصالح، بیروت، 1387 ه_ ق.

3 _ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج 2 .

4 _ تفسیر نمونه، ج 3 زیر نظر آیه اللّه مکارم شیرازی.

5 _ شرح و تفسیر نهج البلاغه، جعفری، محمدتقی، چاپخانه صدری، تهران، 1358 .

6 _ الصحیح من سیره النبی، جعفر مرتضی عاملی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1372 .

7 _ تاریخ تحلیلی صدر اسلام، نصیری ، محمد، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، 1384 .

8 _ سیری در سیره ائمه اطهار علیهم السلام،مطهری، مرتضی، قم، انتشارات صدرا، 1367 .

9 _ قیام امام مهدی «عج» از نظر قرآن واخبار،حسن زاده، صالح، در مجله زبان وادب، دانشگاه علامه طباطبایی، سال دوم، 1377 ، شماره 6 .

ص: 561

ص: 562

اتحاد و انسجام اسلامی در نهج البلاغه محمود حسین زاده خراسانی

مقدمه اسلام مکتبی است که برخلاف مکتب های غیرتوحیدی در تمام شئون فردی و اجتماعی دخالت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه ی اسلامی نقش دارد غفلت نورزیده است.

یکی از عوامل تکامل مادی و معنوی امت اسلامی مسئله ی انسجام و اتحاد اسلامی است که مخالفین درتلاش هستند که این نقطه اساسی را از بین ببرند.

مخالفین اسلام و مخالفین کشورهای اسلامی که همان ابرقدرت های چپاول گر بین المللی هستند، چون از اسلام و بیداری ملّت ها در پرتو تعلیمات سعادت بخش اسلام، می ترسند، به تدریج و با ظرافت در کشورهای اسلامی و به دست افرادی از خود این ملّت ها، رخنه نموده اند و یا از بین بردن اتحاد، آنها را به دام استثمار انداخته اند.

حال در جنین فضائی باید کوشید تا با برخورداری از تعالیم ارزشمند اسلام و بیانات گوهر بار ائمه ی هدی، جلوی این توطئه های دشمن را سد نمود.

ص: 563

امام علی علیه السلام و فرزندان پاکش با رفتار و اعمال خویش و با از خودگذشتکی درصدد اتحاد هرچه بیشتر جامعه اسلامی برآمدند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به صراحت به این پیشتازی در ایجاد وحدت اشاره نموده اند:

«... ولیسَ رجلٌ _ فاعلم _ اَحَرصَ علی جماعة اُمَّةِ محمدٍ و اُلفَتِها مِنّی».(1) عبدالمتعال صعیدی یکی از برادران اهل سنت و استاد دانشگاه الازهر تحت مقاله ای به عنوان «علی بن ابیطالب و تقویت بین مذاهب» آن حضرت را اوّلین بنیانگذار تقریب بین مذاهب خوانده و می نویسد:

«در این فضیلت بزرگی برای علی بن ابیطالب رضی اللّه عنه و کرَّم اللّهُ وَجَهه است که اوّلین بنیانگذار تقریب بین مذاهب بود بلکه با وجود اختلاف نظر، وحدت و یگانگی خود را حفظ کنند و برادروار زندگی نمایند و هرکس برادرش را نسبت به رأی و نظرش آزاد گذارد، چه این که صاحب نظر یا نظرش صائب است و مأجور و یا خطاست و معذور».

ایشان در ادامه می افزاید:

«نخستین اختلاف میان مسلمین، اختلاف بر سر خلافت بود و علی رضی اللّه عنه با آن که می دانست از دیگران برخلافت سزاوارتر است(2) ولی با ابوبکر و عمر و عثمان به مدارا رفتار نمود».(3) همچنین پیشتازی امام علی علیه السلام باعث شد تا نگارنده موضوع مقاله ی خویش را «وحدت در نهج البلاغه» انتخاب نماید.

ص: 564


1- . نهج البلاغه، ص 661 ، نامه 78 .
2- . «لقد عَلِمُتم اَنی اَحقَ النّاس بما من غَیری». نهج البلاغه، ص 122 ، خطبه 74 .
3- . استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، ج 1 ، ص 137 .

تاریخچه در همان ماه های نخستین ورود پیامبر صلی الله علیه و آله به شهر مدینه، اولین منشور اتحاد ملی و انسجام اسلامی صورت گرفت(1) که در این منشور از روابط میان مسلمانان با یهود و اهل کتاب و دیگران سخن به میان آمده است.

یکی دیگر از مصادیق وحدت ملی و اسلامی در سال دوم هجرت در قضیه مؤاخات که بین مهاجرین و انصار صورت گرفت. این برادری و مؤاخات بدان حد بود که هر مسلمانی برادرِ مسلمان خود را بر خویش مقدم می داشت.(2) بخش اول انسجام اسلامی فصل اول: ضرورت و اهمیت وحدت و پرهیز از تفرقه مبحث اول: ضرورت وحدت 1 _ اعتصام به حبل اللّه حضرت علی علیه السلام در وصیت شان به حسنین علیهماالسلام این گونه فرموده اند:

«... اُصیکما و جَمیعَ وَلدی و اهلی و مَن بَلَغهُ کتابی، بِتَقَوی اللّهِ و نَظمِ اَمرکُم و صَلاحِ ذاتِ بَینَکُم، فَانِّی سَمِعتُ جَدِّکُما صلی الله علیه و آله وسلم یَقولُ:

صَلاحُ ذات البَینُ اَفضَلُ من عامَّة الصَّلاة و الصَّیامِ».(3) و در کشف الغمة فی معرفة الائمة چنین آمده است:

«اُصیکَ یا حَسنُ و جمیعَ وَلدیَ و مَن بَلَغَهُ کِتابی، بِتَقوَی اللهِ رَبَّکم

ص: 565


1- . تاریخ تحلیلی اسلام، ص 67 .
2- . همان، ص 71 .
3- . نهج البلاغه، ص 558 ، نامه 47 .

و لاتَمُوتُنَّ الّا و اَنتُم مَسلِمُونَ «واعتَصِموا بِحَبلِ اللّهِ جَمیع_ًا ولا تَفَرَّقوا(1)» فَانِّی سَمِعتُ رَسُول اللّه یَقُولَ: انَّ صَلاحَ ذات البَینِ اَفضَلُ مِن عامَةِ الصَّلاةِ و الصّیامِ».(2) «شما را و تمام فرزندان و خاندانم را و کسانی که این وصیت به آنها می رسد به ترس از خدا و نظم در امور زندگی و ایجاد صلح و آشتی در میانتان سفارش می کنم زیرا من از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلمشنیدم که فرمودند: اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک سال برتر است».

2 _ وجوب وحدت امام علی علیه السلام در عباراتی از نهج البلاغه تشبیه بسیار زیبایی نموده اند و کسانی را که از جامعه روی گردان هستند را به گوسفند جدا مانده از گله مثال زده اند؛ زیرا قطعا با جدایی از اجتماع، نابودی نیز خواهد بود همچنان که در صحرا گوسفند رها شده و تنها خوراک گرگ است.

«... و اَلزِموا السَّواد اَلاَعظَمِ، فانَّ یَدَ اللّهِ مَع الجَماعةِ و ایّاکُم و الفُرقَه فَانَّ الشّاذَّ مِن النّاسِ لِلشّیطانِ کَما اِنَّ الشّاذَّ مِنَ الغَنَمِ للذِّئبِ...(3)».(4) همواره با بزرگ ترین جمعیت ها باشید که دست خدا با جماعت است.

ص: 566


1- . آل عمران.
2- . کشف الغمه فی معرفة الائمة، ج 1 ، ص 431 .
3- . نهج البلاغه، ص 240 ، خطبه 127 .
4- . قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم: «ایها الناسُ علیکم بالجماعة و ایّاکُم و الفرَقَه». میزان الحکمه، ج 1 ، ص 406 .

3 _ خیر در جماعت است «... فایّاکُم وَ التَّلَوُّنَ فی الدّین: فانَّ جَماعُ فیما تَکرَهونَ مِن الحَقِّ خَیر مِن فُرقَة فیما تُحبُّونَ مِن الباطِلِ اِنَّ اللّه سبحانه لَم یُعطِ اَحَدا بِفُرقَة خَیرا مِمَّن مَضی و لامِمِّن بَقی».(1) از چند گانگی در دین حذر کنید، که همبستکی و وحدت در راه حق «گر چه کراهت داشته باشید» از پراکندگی در راه باطل «گر چه مور علاقه شما باشد» بهتر است، زیرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آیندگان، چیزی را به تفرقه عطا نفرموده است.

4 _ فلسفه بعضی از احکام الهی بی شک دین مبین اسلام عبادات جمعی را نسبت به عبادات فردی برتر داده است و حتی بسیاری از احکام عبادی اسلام جنبه و بعد سیاسی نیز دارند. مثلاً در باب فلسفه نماز عید فطر این روایت وارد شده است که:

«لِیَکُونَ للمُسلمینَ مُجتَمِعا یَجتَمِعُونَ فیه».(2) حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه، فلسفه حج را فقط ایجاد وحدت اسلامی معرفی می نمایند:

«و الحَجَّ تَقَربة لِلدّینِ...».(3) مبحث دوم: ضرورت دوری از تفرقه 1 _ نهی از تفرقه حضرت علی علیه السلام در طول دوران خلافت شان برخورد شدیدی با اهل تفرقه داشته اند و به خاطر همین در جای جای نهج البلاغه از تفرقه نهی فرموده اند. ایشان در برخورد با خوارج که گروهی

ص: 567


1- . نهج البلاغه، ص 338 ، خطبه 176 .
2- . وسائل الشیعة، ج 5 ، ص 37 ، حدیث 4 .
3- . نهج البلاغه، ص 682 ، حکمت 252 .

منحرف بودند آنها را سفارش به اتحاد و همدلی می نمودند:

«...و اَلزِموا السَّوادَ اَلاَعظَمِ: فانَّ یَدَاللّه مَع الجَماعَةِ و ایّاکُم و الفُرقَهِ».(1) «همواره با بزرگ ترین جمعیت ها باشید که دست خدا با جماعت است و از تفرقه حذر نمایید».

2 _ حذف عوامل ایجاد تفرقه امام علیه السلام برحذف هرگونه تفرقه تأکید می نمایند، حتی نسبت به افرادی که، فقط انگیزه تفرقه را در مردم ایجاد می کنند:

«...اَلا و مَن دعَا الی هذا الشّعارِ فَاقنُلُوهُ و لَو کانِ تَحت عمامِتی هذه».(2) «آگاه باشید هرکسی که مردم را به این شعار تفرقه و جدایی دعوت کند او را بکشید هر چند زیر عمامه من باشد».

3 _ مبارزه با عوامل تفرقه زا اسلام ضربه های زیادی از همان ابتدای رشد از حزب نفاق و منافقین دیده است، وجود عبداللّه بن اُبَی ها و تشکیل مسجد ضرار و ضربه هایی که امام علیه السلام از این احزاب خطرناک دیده است باید به درستی مورد توجه قرار بگیرد:

«... اُحِذرُکُم اَهلَ النَّفاقِ، فَانَّهُم الضّالُونَ المُضلُّونَ...».(3) «شما را از منافقون می ترسانم زیرا آنها گمراه و گمراه کننده اند».

ص: 568


1- . نهج البلاغه، ص 240 ، خطبه 127 .
2- . همان.
3- . نهج البلاغه، ص 406 ، خطبه 194 .

فصل سوم: معنای وحدت (مقصود از وحدت) مقصود از این بحث معنای اصطلاحی وحدت است. لذا براین اساس با برهان سبر و تقسیم(1) مراد و مقصود از وحدت کاملاً روشن خواهد شد.

اگر مراد از وحدت، وحدت مطلق یعنی من جمیع الجهات باشد و معنای آن، این باشد که اتفاق در تمام عقائد و معارف و احکام اسلامی با همه جزئیات، در این صورت این مورد، محال است و اگر مراد از وحدت، وحدت مصلحتی و عارضی باشد این وحدت بر اثر عوامل خارج از دین ایجاد می شود و معمولاً با از بین رفتن آن عامل خارجی وحدت نیز از بین می رود.

اما از آنجایی که به دنبال وحدت مستمری هستیم. لذا قسم سومی از وحدت می ماند و آن، وحدت معقول است به این معنی که اتحاد بر متن مشترک دین اسلام که فرا گیرنده همه فرقه ها باشد مثلاً: ایمان به توحید الهی اجمالاً، ایمان به نبوت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلمو ایمان به قرآن کریم و ایمان به معاد اجمالاً و... .

بنابراین شاید بتوان وحدت را این گونه معنی نمود: تأکید بر اصول مشترک از اسلام به طوری که باعث اخوت اسلامی و وحدت اسلامی باشد.(2) فصل چهارم: مبانی وحدت پس از این که یثرب پایگاه مسلمانان شد و برادری میان مهاجرین و انصار اعلام گردید موقع آن رسیده بود که اسلام دومین مرحله موجودیت خود را اعلام کند زیرا تا به آن روز فقط مسئله ی توحید مطرح شده بود و حال نوبت آن رسیده بود که جنبه ی سیاسی _ اجتماعی آن نیز اندک شکل بگیرد(3) و حکومتی براساس دین پدید بیاید. دین اسلام دارای عناصر و ارکانی است که هرکدام از آنها منشأ هماهنگی و یکپارچگی امت اسلامی را فراهم می نماید.

ص: 569


1- . الوحده الاسلامیه عناصرها و موانعها، ص 24 .
2- . همان، ص 25 .
3- . تاریخ تحلیلی اسلام، ص 71 .

1 _ قرآن (کتاب) «کتابُهُم واحد»(1) یکی از اساسی ترین مبانی ایجاد وحدت، کلام الهی، قرآن است که در بین مذاهب و فرق اسلامی بلاشک پذیرفته شده است و می تواند و شایسته است که به عنوان اولین مبنای وحدت قلمداد شود. البته باید اذعان نمود که مراد از کتاب، آیات محکم الهی است زیرا در آیات متشابه بین مذاهب و فرق اختلاف وجود دارد.

اگر مردم رهبری قرآن را کنار بگذارند و از آن جز خطوطی باقی نماند،(2) دچار تفرقه و پراکندگی خواهند شد.

«...فَاجتَمعَ القَومُ علی الفُرقه و افتَرقُوا علی الجَماعَة کَانَّهُم اَئمَّةُ الکتاب وَ لَیسَ الکتابُ اِمامَهُم فَلَم یَبقِ عِندَهُم مِنهُ الا اِسمُهُ و لایَعرفُونَ الا خَطَّهُ وَ زَبَره...».(3) مردم در آن روز، جدایی و تفرقه هم داستان در اتحاد یگانگی پراکنده اند. گوئی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست. پس از قرآن جز نامی و نشانی نزدشان باقی نماند و آنان جزء خطی از قرآن نشناسند.

حال که وضعیات قرآن بین مسلمین به این صورت در آمده است که کسی به آن توجه نمی کند، باید کوشید تا قرآن بین مسلمانان، احیا شود و همه فِرَق اسلامی بر این محور اساسی اسلام چنگ بزنند و متفرق نشوند.

از این رو امام علیه السلام علت پذیرش حکمیت بین «ابو موسی اشعری» و «عمروعاص» را تنها برای این موضوع می پذیرند که قرآن و آنچه قرآن به آن نهی می کند احیا سازند و می فرمایند:

علت پذیرش حکمیت تنها برای این بود که آن چه را قرآن زنده کرده زنده سازد و آنچه را قرآن مرده خوانده بمیرانند در ادامه سخنان شان می فرماید:

ص: 570


1- . نهج البلاغه، ص 62 ، خطبه 18 .
2- . «یأتی علی الناس زَمان لایبقی فیهم مِن القرآن الا رسمُهُ». نهج البلاغه، ص 716، حکمت 369 .
3- . نهج البلاغه، ص 270 ، خطبه 147 .

«...احیاؤُهُ الاِجتِماعُ عَلیِه وَ اماتَتُهُ الافتراقُ عَنه...».(1) «زنده کردن قرآن این است که دست وحدت به هم دهند و به آن عمل کنند و میراندن، پراکندگی و جدایی است».

2 _ نبوت (وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم) یکی دیگر از عناصر اساسی دین و عامل ایجاد وحدت وجود نازنین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم است که خداوند متعال ایشان را وسیله الفت و مهربانی میان مسلمانان قرار داده است. حضرت علی علیه السلام یکی از ویژگی های پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را عامل ایجاد وحدت و الفت و نابود کننده کینه و دشمنی معرفی می نماید:

«...دَفَنَ اللّه بِهِ الضَغائِنُ و اَطفا بِهِ التَواثِرَ، ألفَ بِهِ اِخوانا...».

«خدا به برکت وجود او کینه ها را دفن و آتش دشمنی را خاموش کرد و با او میان دل ها الفت و مهربانی ایجاد نمود».

امام علی علیه السلام در نکوهش اهل رأی که براساس رأی خود قضاوت می کردند و احکام متفاوتی از یک موضوع می دانند، فرمودند: که چطور می شود که خدایشان یکی باشد و پیامبرشان یکی و کتاب شان هم یکی، ولی احکام متفاوت در یکم قضیه ی واحد صادر می کنند، به عنایت به این سخن، حضرت یکی از مبانی وحدت را نبوت و ذات مقدس پیامبر می دانند.

«... الهُهُم واحد و نَبِیُّهُم واحدٌ و کِتابُهُم واحدٌ...».(2) «و حُکِیَ عَنهُ ابُوجعفر محمدُ بنِ علی، الباقر علیه السلام انّهُ قال: کانَ فی الارض اَمانان من عذابِ اللّه و قَد رَفَعَ احدِهُما فَدُونَکمُ الآخر

ص: 571


1- . نهج البلاغه، ص 242 ، خطبه 127 .
2- . نهج البلاغه، ص 178 ، خطبه 96 .

فتَمَسَّکوا به، اَمّا الاَمانُ الذّی رُفِع فهُو رَسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم و اَمّا الامانُ الباقی فالاستغفار...».(1) با توجه به این دو عبارت نورانی، هم شخصیت و ذات و وجود حقیقی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلمعامل ایجاد وحدت است و هم مقام نبوت ایشان (شخصیت حقوقی) باعث ایجاد وحدت بین امت اسلامی شده است. (نورٌ علی نورٍ) جان سخن اینکه یکی از فلسفه ها و علل بعثت پیامبر خاتم ایجاد وحدت است و امام علیه السلام در این رابطه می فرمایند:

«...الی اَن بَعِثَ اللّهُ سُبحانَهُ، مُحمدا صلی الله علیه و آله وسلم رسول اللّه لانجازِ عدّته و اتمام نُبُوته... و اهلُ الارض (الارضین) یومئذٍ مِلَل مُتفَرّقَة و اَهواء مُنتشرهٌ و طَرائق مُتَشتّهٌ... فَهداهُم بِهِ من الضَّلالة و انقضَهم بِمکانِهِ من الجهادلَةِ...».(2) «تا این که خدای سبحان برای وفای به وعده خویش، و کامل کردن دوران نبوّت محمد صلی الله علیه و آله وسلمرا مبعوث کرد... روزگاری که مردم روی زمین دارای مذاهب پراکنده، خواسته های گوناکون و روش های متفاوت بودند پس خداوند متعال مردم را به وسیله محمد صلی الله علیه و آله وسلم از این گمراهی ها نجات داد و هدایت کرد و از جهالت رهایی بخشید».

در مضمون همین خطبه ای که بیان شد، در جایی دیگر می فرمایند:

«...فلَّمَ اللّهُ بِهِ الصِدعَ و رَتَق بِهِ الفتقَ و الف بِهِ الشمل بین ذوی الارحام، بَعدَ العداوة الواغرة فی الصُّدُورِ و الضغائن القادحَة فی القلوب...».(3)

ص: 572


1- . نهج البلاغه، ص 642 ، حکمت 88 .
2- . نهج البلاغه، ص 38 ، خطبه 1 .
3- . نهج البلاغه، ص 468 ، خطبه 231 .

«او شکاف های اجتماعی را به وحدت اصلاح و فاصله ها را به هم پیوند داد و پس ازآن که آتش دشمنی ها و کینه ها، برافروخته، در دل ها راه یافته بود میان خویشاوندان یگانگی برقرار کرد».

3 _ رهبری الف) مقصود از رهبر، در تعاملات بین مذاهب شاید بتوان گفت که رهبری در اسلام، برای ایجاد وحدت دو معنی دارد:(1) 1 _ رهبری ابدی و صامت: قرآن و سنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم که تمام مذاهب بر این امر متفقند و به این معناست که هدایت و ارشاد تعلیم و تربیت مسلمانان را در بردارند.

2 _ رهبر متغیر (وحی) (وجود حضرت پیامبر عظیم الشأن).

ب) جایگاه رهبری بی شک یکی از ارکان حرکت اجتماعی و انقلابات مردمی وجود رهبر است، «لابد للناسِ مِن اَمیرِ بِر اَو فاجِر»،(2) با نگاهی به انقلاب های غیرایدئولوژی یکی که درصده های اخیر اتفاق افتاده است نقش رهبر، برجستگی خلص خود را دارد. در انقلاب های دینی قطعا جایگاه رهبری در ایجاد اتحاد و حرکت به سوی هدف، نقشی برجسته تر است. در تشبیه بسیار زیبایی امام علیه السلام این نقش عالی و برجسته را به صورتی روشن و ملموس، تصویر نموده اند:

«... مَکانُ القَیِّمِ باَلاَمر، مکانُ النّظامِ من الخرز، یجمَعُهُ و یَضُمُّهُ فانِ انقَطَعَ النّظامُ تَفَّرقَ الخَرَزَ و ذَهَبَ، ثُمّ لَم یَجمع بِحذافیرِه اَبَدا...».(3)

ص: 573


1- . الوحده الاسلامیه عناصرها و موانعها، ص 24 .
2- . نهج البلاغه، ص 92 ، خطبه 40 .
3- . نهج البلاغه، ص 268 ، خطبه 146 .

«جایگاه رهبری چون ریسمانی محکم است، که مهره ها را به هم متحد ساخته و به هم پیوند می دهد، اگر این رشته از هم بُگسلد، مهرها پراکنده و هرکدام به سوئی خواهند افتاد و سپس هرگز جمع نخواهند شد».

4 _ مردم مسلما هر حرکت و رشد و پیشرفتی به نیروهای اجرایی محتاج و نیازمند است. همان طور که در بحث قبلی اشاره شد، رهبر مانند ریسمان محکمی است که مهره ها را به هم محکم می کند. بنابراین وجود رهبری و وجود مردم لازم و ملزوم یکدیگرند زیرا وجود رهبری معنا ندارد الّا با وجود مردم و برعکس (البته فی الجمله).

تا زمانی که مردم حرکت نکنند وجود رهبری حتی با مدیریت قوی و دارا بودن و شرایط ممتاز رهبری، هم نمی تواند باعث حرکت و ایجاد جریاناتی شود. لذاست که حضرت در نکوهش عدم فرمانبرداری مردم کوفه از رهبر و در نهایت شکست جبهه حق می فرمایند:

«...انّی وَ اللّه لاظنُّ اَنَّ هولاءِ القَوم سَیُدالُونَ مِنکُم بِاجِتماعِهِم عَلی باطِلِهِم و تَفَرُّقِکُم عَن حَقَّکُم و بِمَعصیِتکُم امامَکُم فِی الحقّ و طاعَتِهِم امامَهُم فِی الباطِلِ...».(1) «سوگند به خدا می دانستم که مردم شام به زودی به شما غلبه می کنند زیرا آنها در یاری کردن باطل خود وحدت دارند و شما در دفاع از حق متفرقید! شما امام خود را در حق نافرمانی کرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبر دارند!».

ص: 574


1- . نهج البلاغه، ص 71 ، خطبه 25 .

پر واضح شد که نقش مردم نقش اساسی در حرکت هاست تا جایی که امام علیه السلام از مردم عاجزانه تقاضا می کنند که به او در جهت رسیدن به اهدافش یاری نمایند.

«... اَقُومُ فیکُم مُستَصرِخا و اُنادیکُم مُتغوّثا، فلا تسمعونِ لی قولاً و لاتطیعونَ لی امرا...».(1) «در میان شما برخواسته ام فریاد می کشم و عاجزانه از شما یاری می خواهم امّا به سخنان من گوش نمی سپارید و فرمان مرا اطاعت نمی کنید».

فصل پنجم: ابعاد مختلف وحدت 1 _ وحدت در عقاید بلاشک برای مردمی که می خواهند اتحاد داشته باشند باید ایدئولوژی و عقاید مشترکی را تصوّر و فرض نمود. بنابر اجماع اکثریت علماء یا کل علماء اسلامی یک مسلمان باید به سه اصل عقایدی معتقد باشد که عبارتند از: توحید، نبوت، معاد. انکار یکی از این اصول سه گانه یقینا باعث خروج فرد از دائره ی اسلام خواهد شد، اما عقاید فرعی که مختص به مذاهب خاصی است، از اصول دین محسوب نمی شوند بلکه از اصول آن مذهب خاص به حساب می آیند.

امام علیه السلام در برخورد با مردم شام به این عوامل مشترک اعتقادی اشاره می فرمایند:

«...وَ الظاهِرُ اَنّ ربَّنا واحّد و نَبِیَّنا واحد و دَعوتَنا فی الاسلام واحدة...».(2) «... خدایمان یکی و پیامبران یکی است و دعوت ما در اسلام یکی است...».

ص: 575


1- . نهج البلاغه، ص 92 ، خطبه 39 .
2- . نهج البلاغه، ص 596 ، نامه 58 .

یا در بیانی دیگر در نکوهش از اختلاف رأی عالمان در احکام قطعی اسلامی می فرمایند:

«...الهُهُم واحدٌ و نَبِیَّهم واحدٌ و کتابُهُم واحدٌ...».(1) امام علیه السلام با این بیان می خواهد ایجاد اختلاف را مورد سؤال قرار دهند و این که چرا وقتی منابع احکام قطعی اسلام یکی است، بازهم اختلاف بوجود آمده است و در واقع این استفهام یک نوع استفهام توبیخی است.

2 _ وحدت در فروع در فروع دین باید توجه ویژه ای نمود که جزئیات فروع مورد توجه قرار نگیرند زیرا اگر بناشد که بحث از جزئیات مطرح شود، در این صورت حتی در عملی مثل چگونگی وضو که هر روزه مسلمانان با آن برخورد داشتند نیز، اختلافات زیادی دیده خواهد شد.

لذا باید آن فروعی را لحاظ نمود که صریح قرآن است و یا توسط سنت قطعیه واجب شده یا نهی شده است؛ مثل صلاة و صوم و زکاة و حج و جهاد.

امام علیه السلام نیز برخی از این احکام مشترکه که در ضمن بیان فلسفه ی آنها، اشاره می نمایند:

«... و الصّلاةَ و الزکاةَ...و الصّیامَ... و الحَجَّ... و الجَهادِ... و الامر بالمَعرُوف... و نهی عن المُنکَر... و صلَة الرِحمِ...و القِصاصَ...

و اقامَةِ الحُدُودِ... و ترکَ شُربِ الخَمرِ... و مُجانبةَ السّرقَةِ... و تَرکَ الزَّنی... و تَرکَ اللّواطِ... و الشّهاداتِ... و ترک الکِذبِ... و السّلامَ...

و الامانَةَ...».(2)

ص: 576


1- . نهج البلاغه، ص 62 ، خطبه 18 .
2- . نهج البلاعه، ص 682 ، حکمت 252 .

پر واضح است که امام به فلسفه احکام مشترکی اشاره نمودند که مورد وفاق مذهب مختلف است.

3 _ وحدت در رهبری با توجه به این که این بحث در گذشته بیان شد از تکرار آن خودداری می شود.

4 _ وحدت در ملکات اخلاقیه طبیعتا مجموعه ای از بشر که در عقائد و اعمال و اهداف و رهبری، مشترک باشند در ملکات اخلاقیه نیز مشترک خواهند شد. بسیاری از نصوص بیانگر این اشتراکات اخلاقی هستند از جمله مانند صدق، امانت، وفا به عهد، عفت البطن و الفرج، احسان، دوستی، احترام به یکدیگر، حرمت ظلم، اعانت بر یکدیگر، الفت مدارا با یکدیگر و... .(1) البته باید این واقعیت مورد توجه قرار گیرد که همه مسلمانان در این صفات و خلقیات از درجه واحدی برخوردار نیستند و به قولی صفات اخلاقی ذات تشکیکند.

امام علیه السلام یکی از عوامل سقوط جامعه را نداشتن اخلاق یا کمی اخلاق یا بد اخلاقی می دانند:

«...اَخلاقُکُم دقِاق...».(2) «اخلاق شما پست بود و عامل سقوط جامعه شما شد».

امام علیه السلام در جایی دیگر علت سقوط جامعه انسان را بد اخلاقی جوانان معرفی می کنند:

ص: 577


1- . الوحدة الاسلامیة عناصرها و موانعها، ص 33 .
2- . نهج البلاغه، ص 56 ، خطبه 13 .

«...و فَتاهُم عارِم...».(1) «جوانان شان بد اخلاق بودند».

5 _ وحدت در هدف امروزه می توان اهداف کشورهای اسلامی را در دو هدف خلاصه نمود:

1 _ پیشرفت جهان اسلام؛ 2 _ پیروزی بر دشمنان.

اما یک سری از اهداف دیگری وجود دارد که دانشمندان اسلامی به آن اشاره نموده اند که به نظر نگارنده برگشت آنها به همین دو هدف اساسی است و این اهداف از این قرارند:

«گسترش حاکمیت دینی، گسترش حاکمیت بندگان صالح در زمین، امر به معروف و نهی از منکر، براندازی فساد، کمک به مجروحین، نابودی فتنه و...».(2) اشتراک در هدف، به قدری مهم است، که می تواند عامل بسیار تأثیرگذاری در زمینه ایجاد اتحاد باشد که حتی ممکن است دو دشمن را در کنار یکدیگر قرار دهد.

امام علیه السلام اشتراک در اهداف را یکی از عوامل وحدت می دانند:

«... فَانظُرُوا کَیفَ کانُوا، حیثُ کانَت الاَملاءُ مُجتَمِعَة... و البَصائِرُ نافذَة و العَزائِمُ واحدة الم یَکونُوا اَربابا فی اَقطار الاَرضینأ و مُلُوکا علی اَرقابِ العالمین».(3) پس اندیشه کنید که چگونه بودند؟ آن گاه که وحدت اجتماعی داشتند و اهداف و خواسته های آنان یکی... و نگاه های آنان به یک سو دوخته و اراده ها واحد و یکسو بود آیا در آن حال مالک سراسر زمین نبودند؟ و رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند؟

ص: 578


1- . نهج البلاغه، ص 47 ، خطبه 233 .
2- . الوحدة الاسلامیة عناصرها و موانعها، ص 33 و 32 .
3- . نهج البلاغه، ص 394 ، خطبه 192 .

6 _ وحدت فرهنگی به دنبال اشتراک در عناصر گذشته، اشتراک فرهنگی نیز حاصل خواهد شد. مسلما با تعاملات فرهنگی کشورهای اسلامی از یک سو، و با نگرش اسلامی از سوی دیگر، می توان به یک فرهنگ جامع در امت اسلامی رسید.

در این زمینه برخورد امام علیه السلام با فرهنگ های زیر مجموعه ی فرهنگ اسلامی یک برخورد مترقّی است، امام علیه السلام به مالک اشتر نخعی که دارای فرهنگ حجاری است و قرار است فرماندار مصر شود که دارای فرهنگ جداگانه و خاص خودش است، می نویسد که معیار در پذیرش فرهنگ های زیر مجموعه فرهنگ اسلامی این است که سه شرط داشته باشد:

1 _ ارزشمند و صحیح باشد.

2 _ سبب ایجاد الفت بین مسلمین شود.

3 _ عامل اصلاح جامعه باشد.

«...و لاتَتقُض سُنة صالحة عَمِلَ بها صُدُورُ هذِه الاُمّة و اجتمعَتَ بِها الاُلفَةُ و صَلَحَت عَلیها الرعیّةُ و لاتُحدثَنَّ سنة تَصُرُّ بِشی ء مِن ماضی تلک السُننِ...».(1) آداب و فرهنگ پسندیده ای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت با آن اصلاح شدند، برهم مزن و آدابی که به سنت خوب گذشته زیان وارد می کند پدید نیاور.

از دیدگاه امام علیه السلام نه همه سنتّ ها و فرهنگ ها اصالت دارند و نه همه فرهنگ ها را باید ترک و طرد کرد، بلکه با ارزیابی صحیح باید آداب و سنن و فرهنگ های نیکو را محترم شمرد.

ص: 579


1- . نهج البلاغه، ص 572 ، نامه 53 .

فصل ششم: عوامل تقویت وحدت 1 _ پیروی از قانون الهی (قرآن) امام علیه السلام که برای حفظ وحدت بعد از جریان سقیفه سکوت نمودند و علت سکوت خود را علاوه بر وحدت امت اسلامی، تن دادن به قضاء الهی بیان می فرمایند:

«رَضینا عِن اللّه قَضاءَهُ و سلَّمنا للّه اَمرةُ...».(1) «در برابر خواسته های خدا راضی و تسلیم فرمان او هستم».

این امام بزرگوار علیه السلام سکوت و قعودش را رضای الهی و تسلیم فرمان او بودن، معرفی می کنند. از سوی دیگر امام علیه السلام قیامش را نیز برای رضای خدا و اطاعت فرمان الهی بیان می کند.

«... و مَضَیتُ بِنُورِ اللّهِ حینِ وَقفوا...».(2) «و آن وقت که همه باز ایستادند من با راهنمای نور خدا (قرآن) به راه افتادم».

2 _ لزوم توجه به اصول متأسفانه بیشتر برخوردهای مذهبی به علت عدم توجه به اصول و بزرگ نمایی فروع رخ داده است، به خصوص توسط عوام ناآگاه، که گاهی آلت دشمنان اسلام قرار می گیرند و دست به تحریکاتی می زنند که سودی جز برای دشمنان اسلام ندارد.

امام علیه السلام می فرماید: هرجا که جزئیاتی باعث سست شدن اصول شوند باید آنها کنار گذاشته شوند:

ص: 580


1- . نهج البلاغه، ص 90 ، خطبه 37 .
2- . همان.

«اذا اَضَرَّتِ النَوافِلُ بالفَرائِضِ فَارفُضُوها».(1) «اگر فروع به اصول ضرر می رسانند آنها را ترک کنید».

3 _ عدالت و برابری حکومتی پا برجاست و پا برحا می ماند که قوام آن به عدالت اجتماعی باشد.

یکی از عناصر اساسی دین اسلام که در کتاب و سنّت تبلور می یابد مسئله ی عدالت و تساوی و برابری بین تمام اقشار مردم است:

«اعدلوُا هُوَ اَقربُ للّتقوی».(2) پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم نیز تأکید عملی و قولی در این زمینه داشته و می فرمایند:

«لا فَضل لاَحدَ علی احدا الا بالتّقوی».(3) امام علیه السلام در جواب کسانی که در رابطه با برخورد برابر با مردم اعتراض می نمودند، فرمودند:

«...امّا ما ذَکَرتما من اَمر الاُسوَة، فَانَّ ذلکَ اَمر لَم اَحکُم اَنا فیه بِرأیی و لاولیتُهُ هِوی مِنّی بَل وَجَدتُ اَنا و اَنتُما ما جاءَ بِهِ الرسوُل صلی الله علیه و آله وسلم...».(4) اما اعتراض شما که چرا با همه به تساوی رفتار کردم این روشی نبود که به رأی خود یا با خواسته ی دل خود انجام داده باشم بلکه من و شما این گونه رفتار را از دستورالعمل هایی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم آموختیم.

ص: 581


1- . نهج البلاغه، ص 664 ، حکمت 155 .
2- . مائده: 8 .
3- . نهج الفصاحة، حدیث 3112 .
4- . نهج البلاغه، ص 426 ، خطبه 205 .

نوع برخورد امام علیه السلام با زراندوزان و غارت گران بیت المال در روز دوّم خلافت این گونه است:

«... وَ اللّه لَو وَجَدتَه قَد تُزوجِ به النساة و ملک به الاماءُ لزذدتُه فانَّ فی العَدلِ سِعَة و مَن ضاقَ علیه العدلُ فالجوُرُ علیه اضیَقُ».(1) «به خدا سوگند بیت المال تاراج شده را هر کجا بیایم به صاحبش برمی گردانم اگر چه آنها را مهریه زنان قرار داده و یا کنیزانی خریده باشید زیرا عدالت گشایش برای عموم است، آن کس که عدالت بر او گران آید، تحمل ستم برای او سخت تر است».

این عدالت علی علیه السلام است که جمله معروف «زیدّ عدلّ» را در کتابهای نحوی نیز وارد نموده و حمل است معنی را بر ذات جائز نموده و شهادتش نیز به خاطر شدن در عدالتش بوده است.

4 _ برخورد مسالمت آمیز و گفتکو بین مذاهب الف) گفتگو بین مذاهب با توجه به مشترکات: امام علیه السلام در گفتگو با مردم شام و دیدار با آنها جلوگیری از تفرقه و جنگ، نوشته ای مرقوم فرمودند و در این نوشتار از مشترکات بین دو گروه کمک گرفته و آنها را متوجه به این نکته نمودند تا زمانی که عامل مشترک در بین باشد، باید جلوی هر گونه جنگ و تفرقه را گرفت.

«و الظاهرُ انَّ ربَّنا واحد و دَعوتنا فی الاسلام واحدة...».(2) «در ظاهر پروردگار ما یکی، پیامبر ما یکی و دعوت ما در اسلام یکی است».

ص: 582


1- . نهج البلاغه، ص 58 ، خطبه 15 .
2- . همان، ص 596 ، نامه 58 .

با توجه به کلمه ی «الظاهر» نکته سنجی امام روشن می شود، که ایشان بر اصل مشترکات تکیه نفرموده اند. لذا اگر قرار باشد در همین اصول مشترکه بحث از جزئیات این اصول به میان بیاید، قطعا اختلاف زائیده خواهد شد. مثلاً اگر شخصی بگوید این خدا که ما و شما آن را قبول داریم و آنرا «واحد»(1) می دانیم آیا این صفت واحد، عین ذات است یا زائد بر ذات، اگر زائد بر ذات است آیا قدیم است یا حادث؟ و همین طور هَلُمَّ جَر" تا اینکه سر از اختلاف درآوریم.

و از همین روش در پیمان نامه ای بین قبیله ربیعه و یمن استفاده نمودند.

«...انَّهم علی کتابِ اللّه، یَدعُونَ الیه و یَأمروُنَ بهِ».(2) «آنان پیرو قرآنند و به کتاب خدا دعوت می کنند و به انجام دستورات آن فرمان می دهند».

ب) گفتگوی تخصصی با علماء: هرچه بین دانشمندان گفتگو شود و تضارب آراء پیش بیاید، به دنبال آن فوائدی خواهد آمد که در آبادی و آبادانی جامعه و اصلاح آن بسیار مؤثر خواهد بود. یکی از این فوائد، تشخیص راه صحیح، در تصمیم گیری هاست.

«مَن اِستَقبَلَ وُجُوهَ الآراءِ، عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأ...».(3) آن کسی که از افکار و آراء گوناگون استقبال کند راه صحیح را از خطا خوب می شناسد.

امام علیه السلام در نامه ای به مالک اشتر فرماندار مصر می نویسند و در آن مالک را به تعامل با دانشمندان و علماء امر می فرمایند:

«... وَ اَکثِر مَدارَسةَ العُلَماءِ و مُناقَشَةَ الحُکُماءِ فی تَثبیتَ ما صَلَحَ اَمرُ بِلادِکَ و اِقامةَ ما استَقامَ بِهِ الناسُ قَبلَکَ...».(4)

ص: 583


1- . واحد یعنی کیش بمرکب.
2- . نهج البلاغه، ص 616 ، نامه 74 .
3- . نهج البلاغه، ص 666 ، حکمت 173 .
4- . نهج البلاغه، ص 572 ، نامه 53 .

با دانشمندان، فراوان گفتگو کن و با حکیمان فراوان بحث کن که مایه ی آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم است و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.

در گفتگو باید از جدال های بی مورد خوداری نمود؛ زیرا جدال مایه ی آبادانی و اصلاح شهرها و برقراری نظم است و قانونی است که در گذشته نیز وجود داشت.

در گفتگو باید از جدال های بی مورد خود داری نمود؛ زیرا جدال مایه ی آبروریزی و تحقیر است:

«مَن ضَنَّ بِعِرضِهِ فلیَدَعِ المراءَ».(1) «هر کسی از آبروی خود بیمناک است از جدال بپرهیزد».

از طرفی هم اختلاف آفت اندیشه درست است و یقینا در سایه اختلاف اندیشه به خطا می رود:

«الخلافُ یَهدِمُ الرَأیُ».(2) «اختلاف نابود کننده اندیشه است».

5 _ تعاون و همکاری نبی اکرم اسلام صلی الله علیه و آله وسلم مؤمنین را همکار یکدیگر و باعث استواری یکدیگر می دانند.

قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم:

«المُؤمن للمُؤمِنِ کَالبُنیانِ المَرصُوصِ یَشُدُّ بَعضُهُ بَعضا».(3) «یک مسلمان برای مسلمان دیگر در حکم پایه ای محکم است که او را یاری می کند».

ص: 584


1- . نهج البلاغه، ص 714 ، حکمت 362 .
2- . نهج البلاغه، ص 674 ، حکمت 215 .
3- . نهج الفصاحة، حدیث 3103 .

امام باقر علیه السلام در خطاب به زُهریَ این گونه بیان می فرمایند:

«امّا علیکَ اَن تَجعَلَ المُسلِمینَ مِنکَ بِمنزِلَةِ اَهلِ بَیِتکَ فَتَجعَلُ کَبیرَ هُم بِمَنزِلَةِ والدَکَ و صَغیرهُم بِمَنزِلَةِ وَلَدِکَ و تَرِبَکَ بِمَنزِلَةِ اَخیکَ...».(1) از یک طرف با توجه به روایت نبوی صلی الله علیه و آله وسلم و روایت امام باقر علیه السلام که مسلمانان را به منزله یک خانواده در نظر گرفته اند و از طرفی دیگر، امام علی علیه السلام می فرمایند:

«اَیُّهَا النّاس انَّهُ لایَستَغنِی الرَّجُلُ و اِن کانَ ذامال عَنَ عِترِتَهِ و دِفاعُهُم بِاَیدیهم و اَلسِنَتِهِم و هُم اَعظمُ النّاسِ حیطَة مِن وَرِائِه و آلمَّهُمِ لشَعثِهِ و اَعطفَهُم علیه عِندَ نازلَة اذا نَزَلت بِهِ».(2) ای مردم، انسان هر مقدار که ثروتمند باشد، باز از خویشان خود بی نیاز نیست، که از او با زبان و دین دفاع کنند. خویشاوندان انسان، بزرگ ترین گروهی هستند که از او حمایت می کنند و اضطراب و ناراحتی را می زدایند و در هنگام مصیبت ها نسبت به او، پر عاطفه ترین مردم می باشند.

لذا مسلمین باید تعاون و همکاری داشته باشند و با گفتار و رفتار از یکدیگر دفاع کنند و از یکدیگر حمایت و با هم مهربانی رفتار نمایند، زیرا امت اسلامی یک خانواده بزرگ هستند.

پیران امت، پدران و خردسالان امت فرزند امتند و همه با هم برادرند.

6 _ دشمن شناسی یکی از خطراتی که امروز امت اسلامی و کشورهای اسلامی را تهدید می کند عدم توجه به مقوله ی دشمن شناسی است. بسیاری از کشورهای اسلامی با دشمنان امت اسلامی رابطه

ص: 585


1- . بحارالانوار، ج 68 ، ص 230 .
2- . نهج البلاغه، ص 68 ، خطبه 23 .

دوستانه برقرار نموده اند و این عدم شناخت دشمن از سوی بعضی از کشورها، ضررهای فراوانی بر پیکره ی امت اسلامی وارد نموده است. این که مسئله فلسطین بعد از این همه سال هنوز از طرف کشورهای اسلامی لاینحل مانده است بر همین اساس است.

امام علیه السلام طرقی را برای شناخت دوست و دشمن و بازشناسی آنها از یکدیگر معرفی می کنند که اگر امت اسلامی هم اکنون این ملاکات را شاخص قرار دهند دوست و دشمن مسلمانان کاملاً شناخته می شوند.

«اَصدِقاؤکَ ثَلاثَة و اَعدائُکَ ثَلاثَة فَاَصدِقاِؤُکَ؛ صِدیقُکَ و صَدیقُ صَدیقِکَ و عَدُوُّ عَدُوکَ و اَعدائُکَ؛ عَدُوّکَ عَدُوُّ صَدیقِکَ صَدیقُ عَدُوّکَ».(1) دوستان تو سه گروهند:

1 _ دوست تو.

2 _ دوست دوست تو.

3 _ دشمن دشمن تو.

و دشمنان نیز سه گروهند:

1 _ دشمن تو.

2 _ دشمن دوست تو.

3 _ دوست دشمن تو.

7 _ عبرت آموزی از گذشتگان تاریخ و دانستن وقایع تاریخی، انسان را در انتخاب موضوع، در شؤون مختلف حیات بشری

ص: 586


1- . نهج البلاغه، ص 700 ، حکمت 295 .

تا درصد بالایی به سر منزل مقصود هدایت می نماید و کنکاش در علت سقوط و آسیب شناسی جوامع گذشته قطعا می تواند راهکارهای مناسبی برای پیشرفت جامعه اسلامی نمایان سازد.

امام علیه السلام در خطبه قاصعه به آسیب شناسی امت گذشته پرداخته اند و این نتیجه گیری را برای آیندگان نموده اند که علت پیروزی و شکست ملت های گذشته چیزی جز وحدت و تفرقه نیست و ما را به پندآموزی و عبرت گیری و تفکر در این وقایع دعوت می نماید:

«احذَروُا اَن تَکُونُوا اَمثالَهُم! فَاذِا تَفکَّرتُم فی تَفاوُتِ حالَیهم، فَاَلزَموُا کُلَّ اَمر لَمَت العِزِّة بِهِ شأَنَهُم و زاحَت الاَعدادُ لَهُ عَنهُم و مُدِّت العافیهُ بِهِ علیهم و انقادَت النعمَةُ لَهُ مَعَهُم و وَصَلَتِ الکَرامَةُ عَلیه حَبلَهُم مِنَ الاجتنابِ لِلفُرقِهِ و اللّزوُمِ للاُلفَةِ وِ التَّحاضِّ علیها وَ التّواصِی بِها وَ اجتَنبِوُا کُلَّ اَمر کَسَر فَقرتَهُم و اَوهَنَ مُنتهُمُ...».(1) «از کیفرهایی که بر اثر کردار بد و کارهای ناپسند و بر امت های پیشین فرود آمده خود را حفظ کنید و حالات گذشتگان را در خوبی ها و سختی ها به یاد آورید و بترسید که همانند آنها باشید! پس آنگاه که در زندگی گذشتگان مطالعه و اندیشه می کنید به دنبال چیزی باشید که عامل عزت آنها بود و دشمنان را از راه شان برداشت و سلامت و عافیت زندگی را فراهم کرد و نعمت های فراوان در اختیارشان گذاشت و کرامت و شخصیت بخشید، که از تفرقه و جدایی اجتناب کردند و بر وحدت و همدلی گماشتند و یکدیگر را به وحدت امر می نمودند و به آن سفارش می کردند و از کارهایی که پشت آنها را شکست و قدرت آنها را درهم کوبید اجتناب کنید».

ص: 587


1- . نهج البلاغه، ص 392 ، خطبه 192 .

8 _ عمل گرایی و دوری از شعارزدگی برای رسیدن به وحدت امت اسلامی باید تلاش نمود و از هیچ عملی فروگزار ننموده در صده های اخیر حرکات زیبایی در این زمینه از طرف علماء شیعه و سنی صورت گرفته است:

«علمائی چون شیخ مراغی، مصطفی عبدالرزاق، عبدالمجید سلیم، محمود شلتوت، محمد حسین کاشف الغطاء، سید شرف الدین موسوی، آیه اللّه بروجردی، سید هبه الدین شهرستانی، محمد تقی قمی و...».(1) در سال های اخیر نیز توسط کشورهای اسلامی به خصوص ایران و مصر برای ایجاد وحدت عملی، تلاش های فراوانی شده است، به طور مثال در الازهر مصر مذهب شیعه ی امامی و زیدی تدریس می شود. در ایران نیز دانشکده هایی وجود دارد که به علوم منقول و معقول مذاهب اربعه اهل سنت می پردازند.(2) تشکیل مجمع جهانی تقریب بین مذاهب توسط ایران در همین راستا بوده است.

امام علیه السلام یکی از شرائط رهبر جامعه اسلامی را عمل گرایی مطرح می نمایند:

«و کُنتُ اَخفَضُهُم صَوتا و اَغلاهُم فِوتا فَطِرتُ بعنَانِها وَ استبدَدتُ برهَانِهَا...».(3) در مقام حرف و شعار صدایم از همه آهسته تر بود اما در مقام عمل برتر و پیشتاز بودم و زمام امور را به دست گرفتم و جلوتر از همه پرواز کردم.

در دومین روز خلافت خطبه ای در نفی فور مالیسم(4) ایراد نمودند که حتی موجب اعتراض طلحه و زبیر را فراهم آورد.(5)

ص: 588


1- . الوحدة الاسلامیة فی الاحادیث المشترکة، ص 32 .
2- . الوحدة الاسلامیة فی الاحادیث المشترکة، ص 32 .
3- . نهج البلاغة، ص 90 ، خطبه 37 .
4- . Formalism .
5- . منظور خطبه 15 است که سیاست اقتصادی امام را بیان می کند. امام در این خطبه از بازگردان بیت المال در هر شرایطی سخن به میان می آورند.

در سال 38 هجری وقتی ضحاک بن قیس از طرف معاویه به کاروان حجّاج بیت اللّه حمله کرد و اموال آنان را به غارت برد، امام علیه السلام علّت این شکست را در شعار زدگی و عدم توجه به عمل گرایی می داند و بیان می کند:

«ایّها النّاسُ المُجتَمِعَةُ اَبداُنُهم، اَلمُختَلِقَهُ اَهواهُم، کَلامُکُم یوُهی الصُمَّ الصَّلابَ و فیکم یُطمِعُ فیکم الاُعداءَ تَقُولوُن فی مَجالِسَکُم کَیتِ کَیتَ فاذا جاءَ القِتالُ قُلتُم حِیدیِ حَیادِ...».(1) ای مردم کوفه بدن های شما در کنار هم، ولی افکار و خواسته ها شما پراکنده است، سخنان ادعائی شما سنگ های سخت را می شکند ولی رفتار سست شما دشمنان را امیدوار می کند، در خانه هایتان که نشسته اید، ادعا و شعارهای تند سر می دهید اما در روز نبرد می گویید جنگ از ما دور شو و فرار می کنید.

9 _ نفی برتری قومیتی و نژادی اگر با ذره بینی قویّ و شامه ای فوق العاده، اسلام مورد بررسی قرار بگیرد چیزی از برتری قبیله ای و فضیلت نژادی دیده و استشمام نمی شود، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در بیان شیوائی به طور کلی برتری نژادی را نفی می کنند:

«لا فَضلَ لِعَربیّ علی عَجَمِیّ و لا لِعَجَمِیّ علی عَرَبی و لا لِلاَبیَضِ عَلی الاَسوَدِ و لا لِلاَسوَدِ عَلی الاَبیضِ _ و در بعضی از روایات _ علی الاَحمَرِ».

ص: 589


1- . نهج البلاغه، ص 78 ، خطبه 29 .

بعضی از اعراب به تصور این که چون زبان عربی، زبان دین است، توهّم نمودند که شاید بر دیگران فضیلت دارند ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم این مسئله را نیز نفی نمودند:

«اَیُّهَا النّاسُ اَنَّ العَرِبیَّةَ لَیسَت بِاَبِ والِد و اِنَّما هُو لِسان ناطِق فَمزن تَکَلَّمَ بِهِ فَهُو عَرِبیّ اَنَّکُم وَلَدُ آدَمَ و آدَمُ مِن تُرابِ و اَکرَمَکُم عِنداللّهِ اَتقَاکُم».(1) در این حدیث شریف تنها عامل برتری و فضیلت، تقوی معرفی شده است.

امام علیه السلام در طی نامه ای به مالک اشتر به او هشدار می دهند که مبادا مسئله نژاد و دین و چیزهای دیگر، در دادن حقوق مردم لحاظ بشود:

«... اَشعِر قَلبَکَ الرَحمَةَ لِلرَّعیَّة وَ المَحَبَّةَ لَهُم و اللُّطفَ بِهِم و لاتَکُونَنَّ عَلیهِم سُبُعا ضَاریا تَغنَنِمُ اَکلَهُم فَاَّنَّهُم صِنفَانِ؛ امّا اَخّ لَکَ فِی الدّینِ اَو نَظیر لَکَ فِی الخَلقِ...».(2) قلبت را مالامال از رحمت بر مردم گردان و با همه دوست و مهربان باش، مبادا هرگز چونان حیوان درنده ای باشی که خوردن آنها را غنیمت بشماری زیرا مردن دو دسته اند؛ یا برادر دینی تواند یا در آفرینش همانند تو می باشند.

10 _ دوری از تکفیر و رعایت حرمت مسلمانان حرمت مال و خون و آبروی مسلمان توسط فریقین مورد تأکید قرار گرفته است ولی این که مسلمانان به چه کسی اطلاق می شود تا حرمت داشته باشد؟ سؤالی است که باز ذکر دو روایت از فریقین به آن پاسخ داده می شود.

الف) روایتی از برادران اهل سنت:

ص: 590


1- . بحارالانوار، ج 67 ، ص 288 .
2- . نهج البلاغه، ص 566 ، نامه 53 .

«ابوُمالِک عَن اَبیه قالَ: سَمِعتُ رَسُوول اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم بَقوُلُ: مَن قالَ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ و کَفَر بِما یُعبدوُنَ مِن دوُنِ اللّهِ حَرُمَ مالُهُ و دَمُهُ، و حِسابُهُ عَلی اللّهِ».(1) ب) روایتی از اهل بیت علیهم السلام:

«فی خبر سفیان بن المسط قال صادق علیه السلام: هو الظّاهِرُ الّذی علیهُ النّاسُ، شَهادَةُ اَن لااِلهَ اَلّا اللّهُ وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ و اَنَّ مُحَمَّدا رَسُولُ اللّهِ و اِقامةُ الصَّلاةِ و ایتاءُ الزَکاةِ و حجُّ البَیتِ و صِیامُ شِهرِ رَمَضانَ الحدیث».(2) در هر دو روایت از دو طریق شهادت به یگانگی خداوند و نبوت رسول اعظم صلی الله علیه و آله وسلم و انجام فرامین الهی نشانه های یک مسلمان معرفی شده است؛ بنابراین باید کوشید مبادا به هر بهانه ای از مهر تکفیر استفاده شود و مسلمانی دیگری را کافر بداند.

امام علیه السلام در نخستین سخنرانی خود در آغاز خلافت در سال 35 ه_ این خطبه را ایراد فرمودند و در این خطبه مردن را به حرمت و احترام مسلمان توجه دادند:

«... فَضَّلَ حُرمَةَ المُسلِمِ عَلی الحُرَمِ کُلِّها و شَدَّ بِالاخلاصِ و التَّوحیدِ حُقُوقَ المُسلمین فی مَعاقِدِهَا...».(3) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم حرمت مسلمان را بر هر حرمت دیگری برتری داد و براساس اخلاص و توحید، حقوق مسلمانان را استوار نمود».

ص: 591


1- . صحیح مسلم، ج 1 ، ص 40 .
2- . کافی، ج 2 ، ص 24 .
3- . نهج البلاغه، ص 320 ، خطبه 167 .

در عبارت «شَدِّ بِالاخلاصِ حُقُوقَ المُسلمینَ فی مَعاقِدِهَا»(1) شاید مراد از این عبارت همان باشد که در روایت امام صادق علیه السلام گذشت، که اگر کسی قائل به شهادت بر خداوند باشد و شریکی برای او قائل نشود، مسلمان است و از حقوق یک مسلمان برخوردار خواهد شد.

فصل هفتم: عوامل ایجاد تفرقه به طور کلی عبور از خط قرمزی های موجود در هر جامعه، باعث ایجاد انحراف می شود و اوّلین زاویه انحراف در هر جامعه ای تفرقه می باشد.

بنابراین هر حرکتی و عملی که به وحدت ملّی و اسلامی، ضربه وارد کند، انحراف تلقی می شود و محکوم خواهد بود. در کشور مانیز بر اساس اصل 26 قانون اساسی وحدت کلّی یکی از خطوط قرمز نظام اسلامی ایران معرفی شده است.

1 _ دین گریزی شاید بتوان اوّلین عامل ایجاد تفرقه را دین گریزی دانست زیرا دین، از مبانی وحدت است و اگر بنا از پای بست کژ نهاده شود تا ثریّا می رود دیوار کژ.

«...فَالکتابِ و اَهلُهُ فی ذلِکَ الزَّمانِ فی النّاس و لَیسا فیهم، و مَعَهُم، لِانَّ الضَّلالَةَ لاتُوافقُ الهُدی و اِنِ اجتَمعا فاجتَمَعَ القومُ علی الفُرقَةِ وَ افتَرَقُوا عَلَی الجَماعَةِ کَانَّهُم اَئمِةُ الکِتابِ و لَیسَ الکِتابُ اِمامَهم...».(2) «پس قرآن و پیروانش در میان مردم اند امّا گویا حضور ندارند با مردمند ولی مردم از آنها بریده اند زیرا گمراهی و هدایت،

ص: 592


1- . نهج البلاغه، ص 320 ، خطبه 167 .
2- . نهج البلاغه، ص 270 ، خطبه 147 .

هرگز هماهنگ نشوند، اگر چه کنار یکدیگر قرار گیرند، مردم در آن روز در جدائی و تفرقه هم داستان و در اتحاد پراکنده اند».

در صورت جدائی مردم از دین و دینداران چیزی جز تفرقه نسیب چنین مردمی نمی شود و بزودی شکست گریبان گیر آنها خواهد شد.

2 _ جابجایی حق و تکلیف مردم و رهبری در صورتی که مردم از رهبرشان اطاعت نکنند و مردم بدون توجه به علم و منطق، نظرات خویش را بر رهبر منتخبِ خود تحمیل نمایند، دار این صورت با جابجا شدن این حق و تکلیف، رکنی از ارکان جامعه یعنی رهبری نقش خود را از دست می دهد و از آنجائی که نقش رهبری نقش اساسی ای است بدون شک تاریکی تفرقه بر جامعه سایه خواهد افکند:

«... و اَعظَم مَا افتَرضَ (سُبحانَهُ) مِن تِلکَ الحُقوقِ حَقُّ الوِالی عَلَی الرِّعیِّة و حَقُّ الرَّعیِّةِ عَلی الوالی فریضة فَرَضَ اللّهُ سُبحانِهُ لِکُلّ علی کُلّ... اذا اَدّت الرَّعیةُ الی الوالی حَقَّهُ و ادِّی الوالی الیَها حَقَّها، عَزَّ الحَقُّ بَینَهُم و قَامَت مِنهاجُ الدّینِ... و اِذا غَلَبَتِ الرَّعیةُ والیها و اَجحَفَ الوالی بِرِعَیَّتِه وَ اختُلَفَ هُنالِکَ الکَلمَةُ...».(1) در میان حقوق الهی، بزرگترین حق، حق رهبری بر مردم و حق مردم بر رهبر است. حق واجبی که خدا آن را لازم شمرد و آن را عامل پایداری و پیوند ملّت و رهبر و عزّت دین قرار داد امّا اگر مردم بر حکومت چیره شوند و یا زمام دار، بر مردم ستم کند، وحدت کلمه بهم خواهد خورد.

ص: 593


1- . نهج البلاغه، ص 442 ، خطبه 216 .

3 _ نفاق امام علیه السلام در ذیل نامه ای به محمد بن ابی بکر هنگام عزیمت وی به مصر این گونه مرقوم فرمودند:

«...و لَقَد قالَ لی رَسوُلُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم: اِنّی لااَخافُ عَلی اُمَّتی مِؤمِنا و مشرکا و لِکّنی اَخاف عَلیکم کُلَّ مُنافقِ عالِمِ الّسانِ، یَقوُلُ ما تَعرِفوُن و یَفعَلُ ما یُنکِروُنَ».(1) «پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به من فرمودند: بر امت اسلام نه از مؤمن و نه از مشرک هراسی ندارم... و لکن من بر شما از منافق می ترسم که درونی دو چهره دارد و زبانی عالمانه، گفتارش دل پسند و رفتارش زشت و ناپسند است».

شاید توهّم شود که چنین شخصی (منافق) چه خطری ممکن است داشته باشد؟ ولی امام صلی الله علیه و آله وسلم ما را از منافقین برحذر داشته اند و می فرمایند:

«فَاَّنِهُم الضّالّونَ المُضلُّونَ وَ الزّالّوُنَ یَتَلَوَّنوُنَ اَلواَنا و یَفننُّونَ اِفتِنَانا و یَعمِدُونَکمُ بِکُلّ عِماد و یَرصُدوُنَکُم بِکُلَّ مِرصاد...».(2) «منافقون هم گمراه هستند و هم گمراه کننده، خطا کارند و به خطا کاری تشویق می کنند به رنگ های گوناگون ظاهر می شوند از ترفندهای گوناگون استفاده می کنند برای شکستن شما از هر پناهگاهی استفاده می برند و در هرکمین گاهی به شکار شما نشسته اند».

یکی از فتنه هائی که زائیده منافقین صدر اسلام است و ما امروزه هنوز از آن دچار آسیب می شویم بحث احادیث جعلی است که اگر این عمل منافقین نبود شاید امروزه بین مسلمانان اتحاد و همدلی را نظاره می کردیم:

ص: 594


1- . نهج البلاغه، ص 442 ، خطبه 216 .
2- . نهج البلاغه، ص 408 ، خطبه 194 .

«... رَجُلٌ مُنافِقٌ مُظهِرُ الایمانِ مُتَصِنَّعٌ بِالاِسلامِ لایَتاثَّمُ و لایَتَحَرَّجُ، یَکذِبُ عَلی رَسولِ اللّهِ مُتَعَمِّدا...».(1) اوّلین قسم از اقسام راویان از دیدگاه علی علیه السلام منافقانند که تظاهر به ایمان می کنند و نقاب اسلام برچهره دارند ولی نه از گناه می ترسد و نه از آن دوری می جوید و از روی عمد به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دروغ نسبت می دهند.

و بالاخره این که منافق با همین حربه ها سعی در سقوط امّت اسلامی دارد، امام علیه السلام یکی از علل سقوط جامعه را همین مسئله ی نفاق ذکر می کنند:

«...وَ دینُکُمُ النِّفاقُ...».(2) 4 _ جهل الف) جهل عامل اختلاف: بیشتر نزاعاتی که بین مذاهب مختلف وجود دارد ناشی از جهلی است که مذاهب مختلف نسبت به یکدیگر دارند و باعث می شود مسائلی چون لعن، تکفیر، سب، کینه توزی و... مطرح شود:

«لَو سَکَتَ الجاهِلُ مَا اختَلَفُ النّاسُ».(3) «سبب بسیاری از اختلافات سخنان ناآگاهانه است».

سید شرف الدین الموسوی جمله زیبائی دارند:

«المُسلِموُنَ اِذا تَعارَفُوا تَآلَفُوا».(4)

ص: 595


1- . نهج البلاغه، ص 432 ، خطبه 210 .
2- . نهج البلاغه، ص 56 ، خطبه 13 .
3- . بحارالانوار، ج 7 ، ص 81 .
4- . الوحدة الاسلامیة عناصرها و موانعها، ص 48 .

ب) دوری از جاهل عالم نما:

«... و رَجَلٌ قَمَشَ جَهلاً مُوضِعٌ فی جُهّالِ الاُّمَّةِ، عادٍ فی اَغبَاشِ الفِتنَةِ... و قَد سَمّاهُ اَشبَاهُ النّاسِ عَالِما، وَ لَیسَ بِهِ...».(1) یکی از دشمن ترین آفریده نزد خدا مردی است که مجهولاتی به هم یافته در میان انسان ها نادان امت جایگاهی پیدا کرده است در تاریکی تفرقه و فتنه فرو رفته است آدم نماها او را عالم نامیدند البته عالم نیست.

ج) ره آورد جهل:

«مَن تَرَکَ قَولَ لااَدری اُصیبَت مَقاتِلُهُ».(2) «کسی که از گفتن لا ادری (نمی دانم) روی گردان است و به جهل خویش عمل کند به هلاکت و نابودی می افتد».

د) فرزندان جهل:

1 _ طعنه زدن و دادن القاب زشت: دادن القاب زشت در قرآن نهی شده است:

«ولا تَنابَزُوا بِالاَلق_بِ».(3) متأسفانه در این حج و غیر آن به شیعیان القابی چون رافضی، قبوریون و... توسط شرطه های عربستان داده می شود و این خود مولودی از جهل به ساحت مقدس شیعیان است.

2 _ کینه ورزی و خوی عیب گیری: بعضی از مردم همّ و غمّشان این است که دائما «هل من مبارز» می خوانند و دائم از عیوب و اختلافات کنکاش می نمائید مثلاً اختلاف نحویین در مسئله ای را ناشی از اختلاف مذهبی می دانند و شاید بتوان گفت که این خوی ناپسند از کینه توزی نشأت می گیرد.

ص: 596


1- . نهج البلاغه، ص 60 ، خطبه 17 .
2- . نهج البلاغه، ص 642 ، حکمت 85 .
3- . حجرات: 11 .

امام علیه السلام در بیانی یکی از اسباب سقوط جامعه اسلامی مسأله کینه ورزی می دانند:

«...قَد اِصطَلَحتُم عَلَی الغِلِّ فیمّا بَینَکُم...».(1) «مردم گویا به خیانت و کینه ورزی اتفاق دارید».

3 _ لجاجت:

«اللِّجاجَةُ تَسِلُّ الرَّأیَ».(2) «لجاجت و پافشاری روی عقیده اندیشه را سُست می کند».

5 _ عامل خارجی الف) ایجاد تفرقه توسط دشمن: از آنجائی که استکبار به این نتیجه رسیده است که امروز تمام عناصر مورد نیاز برای پیشرفت و توسعه ی امت اسلامی فراهم است و دریافته اند که تنها چیزی که می تواند جلوی این توسعه را بگیرد ایجاد تفرقه است. بارها ما این جمله را از استعمارگران شنیده ایم که «اختلاف بیاندازد و حکومت کن».(3) امام علیه السلام در این باره می فرمایند:

«...اِنَّ الشّیطانَ یُسَنِّی لَکُم طُرُقَهُ وَ یُریدُ اَن یَحِلَّ دینَکُم عُقدَة و یُعطِیَکُم بِالجَماعَةِ الفُرقَةَ و بِالفُرقَةِ الفِتنَةِ...».(4) دشمن راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد تا گره های محکم دین شما را یکی یکی بگشاید و به جای وحدت و هماهنگی به پراکندگی شما بیافزاید و به سبب تفرقه طرح براندازی را در سر می پروراند.

ص: 597


1- . نهج البلاغه، ص 252 ، خطبه 133 .
2- . همان، ص 666 ، حکمت 179 .
3- . فرق تسدّ _ الواحدة الاسلامیة عناصرها و موانعها، ص 53 .
4- . نهج البلاغه، ص 230 ، خطبه 121 .

ب) تهاجم فرهنگی یکی از راه های نفوذ دشمن:

«فَاِنَّما اَهلَکَ مَن قَبلَکُم انّهُم مَنَعُوا النّاسَ الحَقَّ فَاشتَروَهُ وَ اخَذُوهُم بِالباطِل فَاقتَدوَهُ».(1) «همانا ملت های پیش از شماد به هلاکت رسیدند بدان جهت که، حق مردم را نپرداختند سپس دنیا را با رشوه دادن به دست آوردند و مردم را به راه باطل بردند و آنان نیز اطاعت نمودند».

در ذیل عبارت داریم که دشمنان مردم را به باطل هدایت کردند و آنها نیز قبول نمودند، در شبیه خون فرهنگی یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر مردم هدف، مرعوب شدن آنها و تن دادن مردم به فرهنگ مهاجم است، در صورتی که مردم فرهنگ مهاجم را به هر دلیل نپذیرند فرهنگ مهاجم کاری از پیش نخواهد برد یا حداقل تأثیر آن ناچیز خواهد بود.

6 _ زورمداری و قانون شکنی «... و اذا غَلَبَتِ الرَّعیَّةُ و اَجحَفَ الوالی بِرعَیَّتِه وَ اختَلَفَ هُنالِکَ الکَلمَةُ...».(2) «اگر مردم قانون شکنی نمایند و مدیریت اجتماعی نیز زورمداری را سرلوحه کار خویش قرار دهد وحدت کلمه به هم خواهد خورد».

7 _ بدعت الف) فتنه و تفرقه زائیده بدعت: در بیان پیدایش فتنه ها و انحراقات اجتماعی و در نهایت تفرقه، امام علیه السلام می فرمایند:

ص: 598


1- . نهج البلاغه، ص 621 ، نامه 79 .
2- . نهج البلاغه، ص 442 ، خطبه 216 .

«انّما بَدءُ وُقُوعِ الفِتَنِ اَهواء تُتَّبَعُ و اَحکام تُبتَدَعُ».(1) «همانا آغاز پدید آمدن فتنه ها هواپرستی و بدعت گزاری در احکام آسمانی است».

ب) بدعت گزار دشمن ترین آفریده نزد خدا:

«اِنَّ اَبغَضَ الخَلائِقِ الی اللّهِ رَجُلانِ: رَجُلٌ وَ کَلَهُ اللّهُ الی نَفسِهِ فَهُوَ جائِرٌ عَن قَصدِ السِّبیلِ مَشغُوفٌ بِکَلامِ البِداعَةِ و دُعاءِ ضَلالةِ فَهُوَ فِتنَةٌ...».(2) دشمن ترین افراد نزد خداوند دو گروهند: گروهی که خدا آنها را به خودشان واگذاشته است آنها از راه راست دور افتاده اند و دل شان شیفته بدعت است و مردم را به گمراهی هدایت کرده و به فتنه می کشانند.

8 _ پیروی از هوای نفس و غرور الف) پیروی از هوای نفس: هواپرستی انسان را به فتنه دعوت می کند و عامل تفرقه و مانع رشد است.

1 _ وقوع در فتنه:

«انّما بَدءُ وُقُوعِ الفِتَنِ اَهواء تُتَّبَع...».(3) «یکی از علّت های تفرقه زائی تبعیت از هوای نفس است».

2 _ مانع رشد:

«اِنِّ اَخوَفَ ما اَخافُ عَلیکُم اِثنانِ؛ اتِّباعُ الهَوی و طُولُ الاَمَلِ».(4)

ص: 599


1- . نهج البلاغه، ص 102 ، خطبه 50 .
2- . نهج البلاغه، ص 60 ، خطبه 17 .
3- . نهج البلاغه، ص 102 ، خطبه 50 .
4- . نهج البلاغه، ص 78 ، خطبه 28 .

امام علیه السلام می فرماید از دو چیز برای شما نگران هستم که شما را از رشد و تعالی باز دارد یکی اتّباع از هوی نفس و دیگر در ازایِ آرزو.

ب) غرور: حضرت علی علیه السلام یکی از عوامل سقوط امت ها را مسئله ی غرور بیان می فرمایند و غرور را باعث خودخواهی و عدم پندپذیری می دانند:

«وَ تَاهُ بِکُمُ الغُروُرُ».(1) «غرور شما را به هلاکت می کشاند».

«بینَکُم و بَینَ المَوعِظَةِ حِجابٌ مِنَ الغِرَّةِ».(2) «میان شما و پند پذیری پرده ای از غرور و خود خواهی وجود دارد».

9 _ دوستی با کشورهای بیگانه و دوری از کشورهای اسلامی امروزه بیشتر کشورهای اسلامی تعاملات خویش را در ابعاد گوناگون با کشورهای غیرمسلمان انجام می دهند. لذا همین امر باعث دوری کشورهای اسلامی از یکدیگر شده است. هرچه تعاملات کشورهای اسلامی در ابعاد مختلف بیشتر شود، نزدیکی و تقریب و در نهایت اتحاد بوجود خواهد آمد.

امام علیه السلام در نکوهش از مسلمانانی که از امت اسلامی فاصله می گیرند و به آغوش دشمنان اسلام پناه می برند می فرمایند:

«... قَطَعتُمُ الاَدنی و وَصَلتُمُ الاَبعَد...».(3) «با کشورهای اسلامی قطع رابطه کردید و با کشورهای غیراسلامی پیوند برقرار نمودید».

ص: 600


1- . نهج البلاغه، ص 252 ، خطبه 133 .
2- . نهج البلاغه، ص 698 ، قسمت 282 .
3- . نهج البلاغه، ص 318 ، خطبه 166 .

فصل هشتم: آثار وحدت و تفرقه الف _ آثار وحدت 1 _ ایجاد قدرت برای مسلمانان: قال النبی صلی الله علیه و آله وسلم:

«...وَ هُم یَدٌ علی مَن سِواهُم».(1) قال علی علیه السلام:

«...فَاِنَّ یَدُ اللّهِ عَلَی الجَماعَةِ».(2) 2 _ حکومت بر جهان:

«آلم تَکُونُوا اَربابا فی اَقطارِ الاَرضینَ وَ مُلُوکا عَلی اَرقابِ العَالَمینَ».(3) «هنگامی که بنی اسرائیل وحدت کلمه داشتند، آیا آنها مالک و سرپرست زمین نبودند؟ و رهبر و پیشوای همه دنیا نشدند؟».

ب _ آثار تفرقه آثار اخروی تفرقه در روایات، برای ایجاد تفرقه آثار اخروی نیز بیان شده است از جمله؛ کسی که از جماعت دوری گزیند گنهکار می میرد(4) یا با مرگ جاهلی می میرد(5) یا دست بریده محشور می شود.(6)

ص: 601


1- . کافی، ج 1 ، ص 404 .
2- . شرح نهج البلاغه، ج 8 ، ص 112 .
3- . نهج البلاغه، ص 394 ، خطبه 192 .
4- . نهج الفصاحة، حدیث 1224 .
5- . نهج الفصاحة، حدیث 2855 .
6- . کافی، ج 1 ، ص 405 .

امّا آثار دنیوی تفرقه:

1 _ شکست: امام علیه السلام وحدت دشمن و تفرقه جبهه خودی را سبب شکست، معرفی می کنند:

«... وَ اِنَّی وِاللّهِ لَاَظُنُّ اَنَّ هؤُلاءِ القَومَ سَیُدالُون مِنکُم بِاِجتماعِهِم علی باطلِهِم و تَفَرُّقکُم...».(1) «به خدا من یقین دارم که دشمن بر شما چیره خواهد شد به خاطر این که آنها بر باطل خویش وحدت دارند و ما متفرقیم».

امام علیه السلام پس از شکست خوارج و برای بسیج مردم برای مبارزه با شیطان در فرازی می فرمایند:

«... غُلِبَ وَاللّهِ المُتَخَاذِلُونَ...».(2) «بر خدا سوگند شکست برای کسانی است که دست از یکدیگر می کشند».

2 _ ذلّت و جنگ های مذهبی:

«حینَ وَقَعَتِ الفُرقَةُ... تَفَرقَّوُا مُتَحارِبینَ...قَد خَلَعَ عَنهُم لِباسَ کَرامَتِهِ و سالَبَهُم عَضارَةَ نِعمَتِهِ...».(3) «از یکدیگر جدا شدند در حالی که دشمن هم شدند و خداوند لباس کرامت و عزت را از تنشان بیرون آورد و سنت های شیرین را از آنان گرفت».

ص: 602


1- . نهج البلاغه، ص 72 ، خطبه 25 .
2- . نهج البلاغه، ص 86 ، خطبه 34 .
3- . نهج البلاغه، ص 394 ، خطبه 192 .

فصل نهم: راهکارهای ایجاد وحدت 1 _ ایجاد عوامل تشویق یکی از وصایای امام علیه السلام هنگام ضربت خوردن به امام حسن و حسین علیهماالسلام توصیه به اصلاح ذات البین است سپس می فرماید:

«...سَمِعتُ جَدِّکُما یَقُولُ: صَلاحُ ذاتِ البَینِ اَفضَلُ مِن عَامَةِ الصِّلاةِ و الصَّیامِ».(1) یکی از عناصر روانی ایجاد انگیزه در انسان، به بحث اتحاد و یک پارچگی با نگاه اجتماعی نگریسته اند و از سوی دیگر ثواب این عمل را برتری به یک سال نماز و روزه قرار داده اند. پس می توان این نتیجه را گرفت که این ثواب خود عامل مهم تشویقی در ایجاد وحدت است.

بنابراین دولتمردان کشورهای اسلامی می توانند عوامل تشویق مادی و معنوی در نظر بگیرند و کسانی را که می توانند با انجام هر عملی، مسیر وحدت را به نوعی هموار نمایند، تشویق کنند.

2 _ قانون گذاری در زمینه ایجاد وحدت در فرازی از نهج البلاغه امام علیه السلام امر ایجاد عوامل وحدت عوامل تفرقه، می نمایند:

«... عَلیکُم بِالتَّواصُلِ وَ التَّباذُل وَ ایّآِکُم و التَّبادُرَ وَ التَّقاطُعَ...».(2) اگر این امر حضرت در بعد کلان اجتماعی ملاحظه سود وظیفه مدیریت اجتماعی ایجاب می کند که سیاست های کلی ای را به صورت قوانینی وضع نمایند که سبب ایجاد وحدت ملی و اسلامی شود. بر همین اساس در قانون اساسی کشور ایران در اصل 11 براین امر تکیه نموده

ص: 603


1- . نهج البلاغه، ص 558 ، خطبه 47 .
2- . همان.

است و اصل چنین است:

بر حکم آیه «اِنَّ هذهِ اُمَّتُکُم اُمَّة واحِدة و اَنَا رَبُّکُم فَاعبُدُون»(1) همه مسلمانان یک امتند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلان خود را برپایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد.

3 _ شناسائی عوامل تقویت کننده وحدت و تمرکز روی آنها در رهنمود امام علیه السلام در مقابله با فتنه ها و انحرافات می فرماید:

«... فَلاتَکُونُوا اَنصارَ الفِتَنِ و اَعلامَ البِدَعِ و اَلزَمُوا ما عُقِدَ علیه جَعلُ الجَماعَةِ و بُنِیَت عَلیه اَرکانُ الطّاعَةِ...».(2) «پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت نباشید و آن چه را پیوند امت اسلامی بدان استوار است و پایه های طاعت برآن پایدار است برخود لازم شمرید».

در بحث عبرت گیری از گذشتگان نیز اشاره ای به این مبحث شد.

4 _ مقابله به مثل در برابر دشمنان و ایجاد تفرقه بین آنها هر زمانی آلات و ادوات جنگی خود را می طلبد. اگر امروز دشمنان امت اسلامی بوسیله ایجاد تفرقه با ابزارهای گوناگون، سعی در انهدام امت اسلامی را دارند بر اساس آیه «واَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ»(3) باید مسلمانان نیز سعی نمایند به این ابزارهای ایجاد تفرقه دست بیابند و مقابله به مثل نمایند.

ص: 604


1- . انبیاء: 92 .
2- . نهج البلاغه، ص 279 ، خطبه 151 .
3- . انفال: 60 .

در جنگ احزاب که در سال 5 هجری رخ داد و در آن گروه های مختلفی برای نابودی اسلام متحد شده بودند پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله وسلم از تاکتیک ایجاد تفرقه اختلاف در صفوف دشمن استفاده نموده اند. دو تن از مسلمانان که اسلام خود را آشکار نکرده بودند از یک سو با بنی قریظه و از سوی دیگر با غطفان مرتبط شدند و آن دو قبیله را نسبت به یکدیگر بدبین کردند(1) و همین امر باعث شکست دشمن در جنگ احزاب شد.

امام علیه السلام هم به همین تاکتیک اشاره دارند و امروزه نیز در ادبیان سیاسیون این عمل را به انداختن توپ در زمین حریف تعبیر می نمایند:

«... رُدُّوا الحَجَر مِن حِیثُ جَاءِ فِانَّ الشَّر لایَدفَعُهُ اِلّا الشَّرُّ...».(2) امام علیه السلام می فرماید: سنگر را از همان جائی که دشمن پرت کرده، باز گردانید که شرّ را جز شرّ پاسخی نیست. در این حکمت نورانی امام علیه السلام یکی از تاکتیک های مبارزه با دشمن را انداختن توپ در داخل زمین دشمن می داند و با جمله حصریه بیان می کند که فقط و فقط شرّ را شرّ نابود می کند.

بخش دوّم اتحاد ملّی باید خاطر نشان شود که از آنجائی که اکثریت مردم کشورمان را مسلمانان تشکیل می دهند و از طرفی اکثر مواردی که در بخش نخست ارائه شد مسائلی کلی، مربوط به اصول حفظ جامعه بودند. لذا همان موارد نیز باید در بحث اتحاد ملّی سریان و جریان داشته باشد.

ص: 605


1- . تاریخ تحلیلی اسلام، ص 93 .
2- . نهج البلاغه، ص 704 ، حکمت 314 .

فصل نخست: عوامل ایجاد اتحاد ملّی مبحث اول: عوامل ایجاد اتحاد ملّی در بُعد حکومتی 1 _ وجود رهبر با تمام شرایط لازم همچنان که در بخش اول گذشت مَثَل رهبر مانند ریسمان محکمی است، که سبب اتحاد یک جامعه می شود لذا باید دارای شرایط خاصی باشد:

«...وَ قَد عَمِلتُم انَّهُ لایَنبِغی اَن یَکُونَ، لِوالی عَلَی الفُروجِ وَ الدِّماء وَ المَغانِمِ وَ الاَحکامِ و اِمامَةِ المُسلمینَ البَخیلُ... و لا الجاهِلُ...

و لا الجافِی... و لا الحائِفُ... و لا المُرتَشی... و لا المُعَطَّلُ».(1) شرایط رهبری از دیدگاه امام علی در این خطبه:

1 _ بخیل نباشد؛ 2 _ عالم باشد؛ 3 _ عادل باشد؛ 4 _ رشوه خوار نباشد؛ 5 _ مجری قانون باشد.

باید تمامی این شرایط جمع در رهبری باشد تا بتواند به وظائف خویش به نحو صحیحی عمل کند در غیراین صورت امام علیه السلام در ادامه می فرماید «فیُهلِکَ الاَّمَّةُ» ملّت نابود خواهند شد.

2 _ خدمت صادقانه به مردم امام علیه السلام در نامه ای به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان چنین می نویسند:

«... اِنَّ عَمَلَکَ لَیسَ لَکَ بمطعَمَة و لکنِّهُ فی عُنِقک اَمانُة لَیسَ لَکَ اَن

ص: 606


1- . نهج البلاغه، ص 284 ، خطبه 131 .

تَفتاتَ فی رَعیِّة...».(1) «فرمانداری برای تو وسیله آب و نان نباشد بلکه مسئولیت، امانت سنگینی است، تو حق نداری به مردم استبداد بورزی.

وقتی مسئول خادم مردم شد، زمانی مسئولیت خویش را صحیح انجام می دهد که صادقانه خدمات نماید و از انجام خدمت کوتاهی نورزد».

3 _ احترام به رسوم قومیت های مختلف امام علیه السلام در نامه به مالک اشتر مالک را امر می کنند که:

«... لاتَنقُص سُنَّة صالِحَة عَمِلَ بِها صُدُورُ هذِهِ الاُمَّةِ و اجتَمعَتَ بِها الألفَةِ...».(2) «آداب پسندیده ای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملّت مسلمان با آن پیوند خورده و مردم با آن اصلاح شدند برهم نزن».

در نگاه حضرت هر سنت پسندیده ای که باعث ایجاد وحدت و اصلاح کار مردم شود باید تقویت گردد.

4 _ نفی قوم پرستی و رعایت حقوق اقلیت امام علیه السلام در جائی دیگر از نامه خود به مالک اشتر، خواستار برابری رفتار با تمام مردم بصورت مساوی است و مردم را در برابر قانون برابر می دانند و می فرمایند:

ص: 607


1- . نهج البلاغه، 484 ، نامه 5 .
2- . نهج البلاغه، ص 572 ، نامه 53 .

«...اِمّا اَخّ لَکَ فِی الدّینِ اَو نَظیر لَکَ فِی الخَلقِ...».(1) «یا در جامعه که زندگی می کنی مردم مسلمان هستند که برادر دینی تواند یا غیرمسلمان که برادر نوعی تو هستند».

براساس قانون کشورمان ایران در اصل 9 به صراحت به برابری اقوام و قبائل از هر مذهبی اشاره شده است.

مبحث دوم: عوانل ایجاد اتحاد ملّی در بُعد مردمی امام علیه السلام علل سقوط جامعه انسانی را موارد ذیل می دانند:

«... وَ اعلَمُوا رَحِمَکُمُ اللّهُ انَّکُم فی زَمان، القائِل فیهِ بِالحَقِّ قَلیلٌ وَ اللِّسانُ عَنِ الصِّدقِ کَلیلٌ و اللازِمُ لِلحَقِّ ذَلیلٌ اَهلُهُ مُعتَکِفُونَ عَلَی العِصیانِ، مُصطَلِحُونَ عَلَی الادِهَانِ فَتاهُم عارِمٌ و شائِبُهُم آثِمٌ و عالِمُهُم مُنافِقٌ و قارنِهُم مُماذِقٌِ لایُعُظِّمُ صَغیرُهُم کَبیرَهُن و لایَعُولُ غَنِیَّهُم فَقیرَهُم...».(2) «1 _ کسی که حق بگوید کم است؛ 2 _ زبان ها از راستگوئی عاجزند؛ 3 _ حق طلبان بی ارزشند؛ 4 _ مردم قانون شکنند؛ 5 _ سازشکارند؛ 6 _ جوانان بداخلاقند؛ 7 _ عالمان منافقند؛ 8 _ پیران گنهکارند؛ 9 _ نزدیکان سودجویند؛ 10 _ توانگران به فکر فقرا نیستند».

اگر این اسباب در جامعه بوجود آید قطعا آن جامعه از ابعاد مختلف اجتماعی، سیاسی، اخلاقی، اقتصادی، علمی و... از هم خواهد گسست.

ص: 608


1- . نهج البلاغه، ص 566 ، نامه 53 .
2- . نهج البلاغه، ص 470 ، خطبه 233 .

کتابنامه 1 _ قرآن.

2 _ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، داراحیاء الکتب العربیة.

3 _ الحسینی، شهاب الدین، الوحدة الاسلامیة، طهران، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیة، 1384.

4 _ حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحثیل مسائل الشریعة، اباتری 1383 .

5 _ دشتی، نهج البلاغه، قم، پارسیان، 1379 .

6 _ ری شهری، میزان الحکمة، دار الحدیث، قم.

7 _ سید الشریف رضی، نهج البلاغة، قم، نشر اسلامی، 1422 .

8 _ فیض الاسلام، شرح نهج الیلاغة، تهران، 1373 .

9 _ کلینی رازی، الکافی، طهران، دارالکتب الاسلامیه.

10 _ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، وفا، بیروت.

11 _ مسلم بن الحجاج النیشابوری، صحیح مسلم، دارالفکر، بیروت.

12 _ موثقی سید احمد، استراتژی وحدت در اندیشه سیاسی اسلام، قم، تبلیغات اسلامی، 1371 .

13 _ واعظ زاده الخراسانی، الواحدة الاسلامیة عناصرها و موانعها، طهران، 1386 .

ص: 609

ص: 610

اتحاد ملی و انسجام اسلامی در پرتو قرآن کریم علی شریعتی

مقدمه جای هیچ گونه تردیدی نیست که از جمله مهم ترین موضوعاتی که امروزه جهان اسلام با آن دست به گریبان است وحدت اسلامی است. اگر ادعا کنیم حساس ترین مسئله ای که امامان شیعه در طول زندگانی، برای تحقق آن در عالم خارج براساس قرآن کریم و سنت نبوی اهتمام داشته اند، وحدت و یک پارچگی امت اسلامی در چارچوب کلی جهان اسلام است سخنی به گزاف نگفته ایم. هدف آن بزرگواران محافظت از عظمت و شکوه این موجودیت در برابر دشمنان و در کمین نشستگان اسلام بود. نیز در اندیشه تحقق بخشیدن به مصلحت برتر اسلام در ساختن امت و شکوفایی مثال زدنی آن در حرکتی شتابنده و روشن به سوی خداوند متعال بودند. شکی نیست که این شکوفایی جز در فضایی آکنده از دوستی و گفتار نیک و برخوردهای سازنده قابلیت نمی یابد. جوی که در آن از کینه توزی و تعصبات کور و جدایی میان فرق و مذاهب نباشد و پدیده های جاهلیت زده ای که برون داد طبیعی اعمال هواپرستانه پاره ای از حکام گمراه و سلاطین ستمگر است که زمام امور مردم را غاضبانه در دست گرفته و در زمین خدا به مصداق قرآن دامنه ستم و تباهی را گسترش می دهند به چشم نخورد.

ص: 611

در آغاز سالی که از سوی مقام رهبری به عنوان سال هم بستگی و مشارکت نامیده شده به بررسی نکاتی چند پیرامون راه کارهای وحدت و هم بستگی می پردازیم. وحدت اسلامی یکی از مهم ترین ضرورت ها برای حضور و ایستادگی در رویارویی تمدن ها است ولی این وحدت شدیدا نیازمند انگیزه و زمینه است.

انگیزه های وحدت اسلامی 1 _ وحدت اسلامی فراهم کننده قدرتی حقیقی است که می تواند پس از خداوند متعال، تکیه گاه استواری برای مسلمانان در رویارویی های فرهنگ ها و تمدن ها باشد؛ زیرا اگر چه مسلمانان از نیروی عظیم انسانی، امکانات مادی فراوان، موقعیت های استراتژیک مهم، روحیه معنوی بالا، و فرهنگ و دیدگاه اعتقادی و فکری پیشرفته ای در نگرش به زندگی؛ برخوردار هستند، اما چنان چه میان این اجزا و عناصر پراکنده هماهنگی ایجاد نکند، این مجموعه عظیم، بیش از طعمه ای در چنگال دشمنان نخواهد بود.

2 _ وحدت اسلامی می تواند زمینه های گسترده ای برای پژوهش و بحث و بررسی و اجتهاد و استنباط از منابع اسلامی را هم آورد و بدین وسیله به رویارویی های فکری و فرهنگی و حل مشکلات انسانی که ثمره پیشرفت های مادی و تحولات علمی اجتماعی است مدد رساند روشن و بدیهی است که چنین امکان وسیعی برای تحقیقات و بررسی ها تنها در سایه آرامش و تفاهم و آزادی ابراز عقیده و ارج و احترام اندیشه و تلاش های دوستانه و برادرانه، به وقوع می پیوندد.

3 _ وحدت اسلامی می تواند زمینه های رشد و پیشرفت را در تمامی جنبه های مادی و معنوی فراهم کند.

ص: 612

زمینه های وحدت اسلامی الف) ارائه دیدی کلی و عمومی راجع به نقش دین در زندگی و این که آیا دین تنها رابطه ای روحی و پیوندی قلبی میان انسان و خدا و اعمال عبادی و اصول اخلاقی است که انسان بدان پای بند باشد؟ یا حوزه تأثیر گذاری دین، گسترده تر و فراتر از دین، در برگیرنده تمامی جنبه های اجتماعی و اقتصادی و اداری و سیاسی و ارتباطات انسانی در زندگی است.

ب) اتخاذ موضعی کلی در قبال حقوق بشر در اندیشه و عمل و اعمال عبادی مسلمانان و حقوق اجتماعی پیروان مذاهب اسلامی، به طور یکه اولاً نتوان اتباع این و آن مذهب را از حقوق اساسی شان که همراه دیگر شهروندان مسلمان در لزوم برخورداری از آن ها مشترکند و صرفا به خاطر انتساب به مذهبی خاص، محروم ساخت. و ثانیا مسئله انتساب به مذهب خاص، به امتیاز یا نقطه ضعفی به نفع یا ضرر اشخاص، تبدیل نگردد.

ج) داشتن دیدگاهی کلی در قبال دشمنان اصلی اسلام، چه در جنبه اعتقادی مانند جریان الحاد و اباحی گری اخلاقی یا در جنبه های سیاسی هم چون جریان کفر جهانی.

د) اختلافات مذهبی که باید با نگاهی کلی و روشن بدان نگریست تا بتوان برخورد صحیحی با آن ها صورت داد، چون وحدت را در این زمینه به معنای متحد کردن تمامی مذهب در یک مذهب مشترک گرفتن، هیچ مفهوم صحیحی ندارد بلکه اصولاً در این زمینه نخست باید آراء پیروان مذهب و آیین های عبادی و شخصی شان را محترم شمرد و آن گاه روش های تحقیق و بررسی و اسلوب های نقد و گفت وگو را به دور از غرض ورزی ها و شک و گمان ها متحد ساخت.

ح) هماهنگ کردن دیدگاهی کلی راجع به اساس ساختار حکومت اسلامی و نقش آن در زندگی سیاسی اجتماعی، به طور یکه مانند عرصه دموکراسی در جهان معاصر، تناقضی میان اشکال مطروحه برای حکومت پیش نیاید.

ص: 613

وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن قرآن کریم موضوع وحدت و اختلاف را تفضیلاً مورد بحث و بررسی قرار داده است. از یک سو فرایند اختلاف را در تاریخ انسان همراه با علل و عوامل پیدایش و راه کار برچیدن آن، مطرح ساخته و از سوی دیگر مسئله وحدت و یک پارچگی را در کنار اصول و راه های دستیابی به همبستگی، ارائه کرده است و همین طور، پدیده وحدت و اختلاف در جامعه اسلامی و خود راه کار ظهور اتحاد در بین مسلمانان، از نگاه قرآن دور نمانده است.

1 _ فرآیند وحدت و اختلاف در تاریخ انسان از دیدگاه قرآن در یک نگاه کلی این فرآیند به دو شاخه اصلی تقسیم می شود:

الف) اختلاف و وحدت به مثابه پدیده ای انسانی.

ب) اختلاف و وحدت در میان ادیان الهی.

در مورد شاخه اول، قرآن کریم اساسا زندگی را به سان جامعه ای برشمرده که رفتارها و روابط هم گون و یکسانی را در آغاز پی ریخته است.

مردم، امتی یگانه بودند، پس خداوند پیامبران را نوید آور و بیم دهنده برانگیخت و با آن کتاب خود را به حق فرو فرستاد تا میان مردم در آن چه با هم اختلاف داشتند داوری کند و جز کسانی که (کتاب) به آنان داده شده پس از آن که دلایل روشن برای آنان آمد _ به خاطر ستم و حسدی که میانشان بود، هیچ کس در آن اختلاف نکرد. پس خداوند آنان را که ایمان آورده بودند، به توفیق خویش، به حقیقت آن چه که در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد و مردم جز یک ملت نبودند، پس اختلاف پیدا کردند و اگر وعده ای از جانب پروردگارت مقرر نگشته بود، قطعا در آن چه بر سر آن با هم اختلاف می کنند، میانشان داوری می شد.

قابل ذکر است که شرایط خاص حاکم بر زندگی انسان و محیط زندگی او، با توجه به میزان نیازها و خواسته های او، با پیدایش و استمرار وحدت، سازگاری تام داشته باشد.

ص: 614

هر قدر بر وسعت دایره امکانات و توان انسان افزوده می شود همان اندازه نیز از توان او برنفوذ و تسلط او بر زمینه های جدید حیات اجتماعی که گاه با ساید عرصه ها در تناقض است، کاسته و در نتیجه امکان وصول به اتحاد را با دشواری بیشتری روبرو می کند. سطح فرهنگ و دانش بشری نسبت به ابزارها و اسبابی که افاق و مقاصد نوینی در جلوی چشم آدمیان می گشاید در این زمینه بی تأثیر نیست.

در آغازین مرحله زندگی انسان که فطرت خدادادی بر آدمی تسلط تام دارد و در شرایط مناسب، او را به جلو هدایت می کند، می توان تصور کرد که پاره ای تجاوزات فردی ناشی از هوا و هوس گاه پیش آید اما خیلی زود پس از خاموشی آتش کینه، حسد، خشم و یا شهوت، به فطرت پاک خویش برگردد. قرآن کریم در این باره از حادثه فرزندان آدم گفتگو می کند. با پشت سر گذاشتن این مرحله و عبور از برهه زمانی مشخصی که جامعه انسانی در آن اثناء به تدریج شکل کامل تری به خود می گرفت و بر جمعیت نیازها و خواسته هایش می افزود، دوران اختلاف آغاز گردید. آن چه در این زمینه استنباط می توان کرد، آن که بشریت همواره در تمامی دوران های زندگی خویش، محکوم قانونی به نام قانون اختلاف بوده است.

و اگر پروردگار تو می خواست، قطعا همه مردم را امت واحدی قرار می داد در حالی که پیوسته در اختلافند مگر کسانی که پرودگار تو به آنان رحم کرده، و برای همین آنان را آفریده است. براین مبنا، باید گفت: اختلاف همچون واقعیتی خارجی، پیوسته در مراحل گوناگون تاریخی، حضور خود را حفظ کرده و خود معلول قانون دیگری است که خداوند در زندگی انسانی حاکم کرده است. چنین قانونی را باید تنها راه پرورش و تکامل امت ها و افراد صالح دانست که با اختیار و خواست خویش، علی رغم روییدن خواست ها و پیدایش نیازها، در این مسیر گام نهاده اند، این دنیای پر زرق و برق در عین حال، کوره امتحان آدمی و فرصت عمل برای دست یابی به کمال روحی و معنوی او نیز هست.

ص: 615

«آیا مردم پنداشتند که تا گفتند ایمان آوردیم رها می شوند و مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟». «همان (خدایی) که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید که کدام تان نیکو کار ترید».

حاصل آن که علت اصلی پیدایش اختلاف در میان انسان، هوا و هوس اوست که خداوند آن را هم چون نیروی جاذبه ای که در فرآیند اراده و اختیار، با نیروی عقل و فطرت برابری کند، قرار داده است. و در صورت هواپرستی آدمی و خروج از راه هدایت و عقل گرایی به دلیل تعدی هواپرستان بر مردم و مجموعه هستی و نیز به سبب تضاد مصالح افراد و رقابت های ناصحیح در رسیدن به جاء و مقام و قدرت و شهوت، پیدایش اختلاف، امری کاملاً طبیعی است. بر طبق آموزه های قرآن کریم، این نوع اختلاف، نخستین اختلافی بوده است که از بستر تاریخی انسان سر بر آورده و ملائک بنا به طبیعت آفرینش او، انتظار آن را داشته اند.

اختلافاتی که منشأ هوا و هوس داشت در فضایی پدیدار شد که زندگی انسان دگرگون گشته و در ضمن تحولی عمیق، پیچیدگی و ترکیب در آن پدید آمده بود. در نتیجه، آدمی دیگر با تکیه بر اندیشه و استعدادهای خویش، به تنهایی نمی توانست بر مشکلات پیچیده و عمیقی که در زندگی با آن ها روبه رو می شد فایق آید این تحول با ظهور تحولی دیگر یعنی نزول کتب آسمانی و بعثت پیامبران مقارن گشت. هدف آن بود که مردم به راه صلاح و هدایت رهنمون شوند و پیامبران به حق و عدالت درباره اختلاف ها و نزاع های آدمیان حکم دهند.

گذشته از این ها قرآن کریم به قصد از میان بردن اسباب اختلاف و گشودن راه تکامل در پیش پای یکایک افراد و جوامع انسانی و آگاه ساختن و پند آموزی به آدمیان دو سنت دیگر را پایه گذاری کرده است:

1 _ سنت مغفرت طلبی و توبه و بخشایش تا همیشه راه بازگشت آدمی از گناهان و اشتباه ها باز باشد.

ص: 616

2 _ سنت انتقام در دنیا برای افراد و گروه ها به هنگام شدت گرفتن انحراف ها و افزایش گناهان تا موجبات پند پذیری نسل های آینده فراهم گردد.

و اما در مورد شاخه دوم؛ یعنی اختلاف وحدت در میان ادیان آسمانی، براساس نظر گاه قرآن کریم، وحدت و اتحاد باید بر پایه اصولی مشخص و با وسایل و ابزارهای شناخته شده باشد که به طور اختصار به آن اشاره می شود. در حقیقت تحقق وحدت در میان آدمیان منوط به وجود پاره ای وجوه مشترک است که نقطه آغازین وحدت قرار گیرد:

الف) ایمان به خدا و وحی آسمانی و نبوت ها و روز رستاخیز.

ب) پذیرش عزت و کرامت انسان و احترام به او و آزادی عقیده و اندیشه و عمل وی.

براین اساس هرگز نمی توان از اتحاد واقعی مؤمنان با کافران سخن گفت. بلی ممکن است گاه در اثر پاره ای ضرورت ها در کنار هم گرد آیند و کشوری واحد، محل تجمع آنان قرار گیرد و صلح و آرامش در میان آنان برقرار گردد اما این اتحاد حقیقی نیست. شرک به خدا و انکار خدا، مانعی درونی و تناقضی اجتماعی بر سر راه اتحاد است.

شاخصه های وحدت میان ادیان الهی قرآن کریم به موازات تلاش برای تصحیح انحرافات بنیادینی که دامن گیر پیروان اهل کتاب شده که در آیاتی چون (مائده/ 77، 81؛ آل عمران/ 81، 187؛ بقره/ 78، 79، 85، 86، 174) به آن تصریح گردیده، چارچوبی را برای وحدت میان ادیان الهی در طول تاریخ مشخص نموده است تا رابطه ای روحی و روانی میان مسلمانان و پیروان آئین های دیگر محفوظ بماند. از طرفی زمینه لازم برای هم زیستی اجتماعی و سیاسی را برای ادیان آسمانی فراهم سازد و از دیگر سو کلیه معتقدان به خدا روز رستاخیز را بر یک صف در مواجهه با بت پرستان و مشرکان و ملحدان قرار دهد. ابعاد و شاخصه های این چارچوب خاص عبارت اند از:

ص: 617

1 _ ایمان به خدای یکتا و وحی آسمانی و روز بازپسین و کتاب ها و رسالت های پیامبران.

2 _ تأکید بر وحدت پیامبران و پیام های آسمانی.

همه پیامبران و پیام های آسمانی از یک منشأ گرفته اند. این منشأ خداوند متعال است. پیامبران هم موظف بوده اند پیام های الهی را به بشر ابلاغ کنند، در تربیت و اصلاح او بکوشند، به نیکی و هدایت و صلاحش رهنمون گردند و از بدی و فساد و گمراهی باز دارند.

3 _ دعوت همگانی.

1 _ 3 _ دعوت همگان به سوی اجرای احکام ثابت الهی مشترک در تورات و انجیل به قصد روشن ساختن میزان اتحاد و تقارب میان ادیان، به خصوص این که این شریعت ها مکمل هم دیگر بوده اند آیات مربوط به وجوب روزه، چگونگی قصاص و پرهیز از رباخواری نمونه ای از این دعوت هاست.

2 _ 3 _ دعوت به مراجعه به تورات و انجیل به هنگام حل و فصل اختلافاتی که دامن گیر اهل کتاب می شد و توجه به مواردی که میان تورات و انجیل و قرآن مشترک است.

3 _ 3 _ دعوت مردم به مراجعه به دانشمندان اهل ذکر و معرفت از اهل کتاب با هدف تبیین حقایق اسلام.

4 _ 3 _ دعوت به پذیرش آیین اسلام و اصول آن و حرمت نهادن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و قایل شدن به اصل توحید ابراهیمی برای اسلام و تأکید بر موقعیت ممتاز ابراهیم علیه السلام در آیین محمد صلی الله علیه و آله با توجه به این که ابراهیم پدر پیامبران بنی اسرائیل و فرستاده ای است که آئین های آسمانی به او منتهی می گردد.

براین پایه تأکید می شود که نام «اسلام» از طرف ابراهیم علیه السلام است و او خود، مسلمان تسلیم محض خدا و حنیف است و یهودی و نصرانی نیست.

5 _ 3 _ فراخوانی اهل کتاب بر پذیرش رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله به واسطه تأکید بر بشارت هایی که پیامبران و کتاب های آسمانی پیشین داشته است قرآن کریم بارها متذکر این

ص: 618

حقیقت شده است. یکی از این موارد، در سوره اعراف و در سیاق گفتگو راجع به موسی است و مورد دیگر در سوره صف جای دارد.

4 _ فرایند وحدت در جامعه اسلامی؛ این فرایند در سه رهیافت قابل بررسی است.

1) اصولی که قرآن برای وحدت در جامعه اسلامی پایه ریزی کرده است؛ 2) ابزارهایی که قرآن به منظور تضمین بقای این بنیان الهی، تحقق، پایداری و مراقبت از آن به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و آدمیان معرفی کرده است؛ 3) پی آمدها و آثار تحقق وحدت در جامعه اسلامی.

اصول وحدت اسلامی اصل اول: یکتاپرستی این اصل در اشکال مختلف تصویر می شود:

الف) صحنه اتحاد همگان از رهگذر چنگ زدن به ریسمان خداوند:

«ای کسانی که ایمان آورده اید، از خدا آن گونه که حق پروا کردن از اوست پروا کنید، و نمیرید مگر در حالی که تسلیم فرمان او باشید.

و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید، و نعمت خدا را بر خود به یاد آورید، آن گاه که دشمن یک دیگر بودید، پس میان دل های شما الفت انداخت و در سایه نعمت او با هم برادر شدید؛ و بر لب گودالی از آتش بودید، پس شما را از آن رهانید. این گونه، خدا آیات خود را برای شما بیان می کند، باشد که هدایت یابید».

ب) صحنه پدیدار شدن انس و الفت میان قلب ها و هم دلی به واسطه عامل غیبی:

«و اگر بخواهند با پیشنهاد صلح تو را فریب دهند، خدا برای تو بس است. اوست که تو را به یاری خود و به وسیله مؤمنان تأیید کرد. و میان

ص: 619

دل هایشان الفت انداخت، که اگر همه آن چه در زمین است خرج می کردی، نمی توانستی میان دل هایشان الفت برقرار کنی، ولی خدا میانشان الفت برقرار کرد. به راستی او عزت مند و حکیم است».

اصل دوم: پیروی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اهمیت مسئله برخاسته از مجموعه ای از عوامل و اصول اعتقادی و اخلاقی و مصالح سیاسی و اجتماعی است که به پاره ای از آن ها به صورت گذارا اشاره می شود:

الف) حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مقام تبلیغ رسالت را بر عهده دارد و سخنان او ناشی از منشأ و حیانی است:

«و از روی هوس سخن نمی گوید. این قرآن جز وحیی که به او می شود نیست».

«هرکس اطاعت پیامبر کند، در حقیقت اطاعت خدا کرده است؛ و هر کس روی بگرداند، تو مسئول نیستی، و تو را به عنوان نگهبان آنان نفرستاده ایم».

ب) رسول کسی است که در عین دارا بودن مقام نبوت و تبلیغ، مسئولیت جامعه را نیز برعهده دارد.

معنای چنین سخنی آن است که اطاعت از رسول در واقع، از یک جنبه، نشانه پای بندی به حاکمیت سیاسی اسلامی و گویای اهمیت نقشی است که قرآن و اسلام برای این حاکمیت در جامعه قایل است.

«ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و از این پیامبر و کسانی از خودتان که متولیان امر شما هستند فرمان برید؛ و اگر در چیزی با یکدیگر اختلاف پیدا کردید، اگر به خدا و روز واپسین ایمان

ص: 620

دارید، آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید که این بهتر و سرانجامش نیکوتر است. آیا نظر نیفکنده ای به کسانی که می پندارند به آن چه به سوی تو و آن چه پیش از تو نازل شده است ایمان آورده اند، ولی می خواهند داوری میان خود را نزد طاغوت ببرند، در حالی که قطعا فرمان یافته اند که به آن کفر به ورزند؟ و شیطان می خواهد آنان را به گمراهی دوری بیفکند».

زمینه های اطاعت از «رسول» بسیار گسترده و متعدد است و مصالح اجتماعی عمومی، خواسته های فردی خاص، مسائل روزمره آنی و انواع موضوعات دائم و پایدار را در بردارد.

هم چنین تأثیر طبع؛ نظرات و اجتهادات مختلف، رسوب های اعتقادی فکری اخلاقی و فشارهای اجتماعی و اقتصادی را در این پیروی و اطاعت، نباید از نظر دور داشت. یکی از مهم ترین آثار اطاعت از خدا و رسول، برچیده شدن نزاع و اختلاف و تحقق وحدت در میان مسلمانان است.

«و خدا و پیامبرش را فرمان برید و با هم نزاع نکنید که سست شوید و قدرت شما را از بین برود، و صبر کنید که خدا با صابران است».

اصل سوم: حفظ روابط عاطفی میان رهبری و مردم یکی از پایه های مهم وحدت اسلامی، حفظ موقعیت ممتاز رهبری دینی در جامعه است در این عرصه و حوزه قانون مند، وحدت اسلامی شکوفا می شود. مبدل کردن حالت های خشک و بی روح، به پیوندهای پر طراوت روحی و معنوی و عاطفی که دوستی و مودت و احساسات پاک انسانی در آن موج زند بر عهده رهبری اسلامی است بدین سان رهبری، نقش عظیمی را در حفظ و استمرار بقای وحدت اسلامی ایفا می کند.

ص: 621

«پس به سبب رحمتی که از جانب خداست با آنان نرم خوی شده ای، و اگر درشت خوی و سنگ دل بودی از گرد تو پراکنده می شدند. پس از آنان در گذر، و برایشان آمرزش بخواه، و در کار اداره جامعه با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن، که خدا توکل کنندگان را دوست می دارد».

«همانا برای شما پیامبری از خودتان آمده است که رنج بردن شما بر او دشوار است و بر هدایت شما حریص و نسبت به مؤمنان بسیار دل سوز و مهربان است».

اصل چهارم: اخوت دینی اخوت دینی از دیدگاه قرآن، زمینه شکوفایی وحدت اسلامی است و به آن نمود اجتماعی و ارزش انسانی می بخشد وحدت میان اشیاء نیازمند چارچوبی واحد است که آن ها را در کنار هم گرد آورد. خون، نژاد، زبان، ملیت، جغرافیا، زمین، خاک، مصالح و منافع، ارزش ها و آرمان های انسانی، دیدگاه قرآن در این زمینه ها، همه بر این مبنا استوار است که بشریت از اصلی واحد برخوردار است.

«ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا با تقواترین شماست. به یقین، خدا دانا و آگاه است».

«جز این نیست که مؤمنان با هم برادرند، پس میان برادرانتان سازش دهید و از خدا پروا بدارید، باشد که مورد رحمت قرار گیرید».

ص: 622

اصل پنجم: موازین اخلاقی محتوای کلی تعالیم اسلامی، محتوایی اخلاقی است، فلفسفه قیام رسول اکرم صلی الله علیه و آله به تتمیم مکارم اخلاق تفسیر است موازین اخلاقی دارای شاخصه هایی چون وفاداری در عهد و پیمان، اجرای عدالت، ترویج فضیلت ها و... است که هر یک در سنگ بنای خیمه وحدت اسلامی سهم قابل توجهی دارند.

سخن آخر ابزارهای تحقق وحدت اسلامی مجموعه ابزارهایی که قرآن کریم در مقام تحقق بخشیدن به وحدت و وفاق عمومی در میان آحاد جامعه انسانی و اسلامی از آن سخن گفته اختصارا به شرح زیر است:

دعوت و تبلیغ با شیوه حکمت و موعظه حسنه صلح و آشتی و تلاش های خیرخواهانه؛ گذشت و بخشایش؛ ایستادگی در برابر دشمنی و تجاوز؛ تکیه بر علم و دانش در مواجهه با حوادث.

امید است در سایه دستورهای سازنده دین اسلام و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب جلوه های حقیقی اتحاد و هم بستگی آحاد در جامعه را شاهد باشیم.

والعاقبة للمتقین.

ص: 623

ص: 624

نقش مساجد در پیروزی انقلاب اسلامی جعفر ساسان

خلاصه مقاله مقاله حاضر به بررسی نقش مساجد در انقلاب اسلامی می پردازد. با توجه به اینکه پیش زمینه هر انقلابی بسیج سیاسی توده هاست و به اعتقاد اکثر صاحب نظران حوزه انقلاب، در بسیج سیاسی و سازماندهی مردم، نقش سه عنصر رهبری، ایدئولوژی و سازمان جدی است. بنابراین در مقاله حاضر به بررسی کارکردهای مسجد بعنوان سازمان و تشکیلات انقلاب پرداخته می شود.

هرچند که مسجد دارای کارکردهای گوناگونی در جامعه است اما در این مقاله به کارکردهای آن در سه حوزه رسانه ای، ارتباطی، حمایتی، پشتیبانی و فرهنگی، هویتی، پرداختی می شود.

کلیه واژه ها: مسجد، انقلاب، بسیج، سازماندهی.

ص: 625

طرح مسئله مسجد از دیرباز در زندگی مسلمانان نقش محوری داشته و زیربنای شکل گیری تمدن اسلامی محسوب می شود. مساجد در نظام سیاسی اجتماعی مسلمانان فقط کارکرد عبادی و مذهبی نداشته، بلکه دارای کارکردهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، نظامی و... بوده اند.

در ایران همزمان با ورود اسلام مساجد شکل گرفتند و پس از آن یکی از نهادهای تأثیرگذار در زنگی مردم ایران بوده اند. در شکل گیری نهضت های سیاسی اجتماعای ایرانیان در ادوار مختلف، مانند قیام سربداران، نهضت مشروطه، قیام گوهرشاد و انقلاب اسلامی نقش بسیار مهمی ایفا کردند.

در روند شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد یکی از عمده ترین محل های تجمع و اعتراض مردم و شکل گیری تظاهرات علیه رژیم شده بود. در واقع تجمع جمعیت که عامل مهمی در شکل گیری توده هاست و نقش بسزایی در شکل گیری تظاهرات و اعتراضات مردمی علیه رژیم شاه داشت از مساجد ریشه می گرفت.

بطور معمول، در اکثر انقلاب ها، مکان های عمومی نظیر باشگاه ها در انقلاب فرانسه یا شبکه های مخفی حزبی عامل تجمع افراد بوده اند و در انقلاب اسلامی، مساجد بطور آشکاری همین کار ویژه را ایفا نمودند.

مساجد عمده ترین ابزار روحانیت برای ارتباط با اقشار مختلف جامعه بودند که از این طریق ایدئولوژی انقلاب و پیام روحانیت به گوش مردم می رسید. همچنین عامل اصلی بسیج تجار و بازاریان، مساجد بودند که به دلیل پیوند تاریخی مسجد و بازار در قیام ها و اعتراضات مردمی، مسجد مرکز تشکل و سازماندهی بازاریان بود. بنابراین در انقلاب اسلامی، مساجد بعنوان یکی از ارکان عمده انقلاب یعنی سازمان و پایگاه اجتماعی گروه های مخالف رژیم در کنار دو رکن دیگر یعنی رهبری و ایدئولوژی به نقش آفرینی پرداختند و بعنوان یک نهاد مدنی بومی با ارائه کارکردهای گوناگون توانستند در مقایسه با سازمان ها و نهادهای مدنی مدرن، نقش بسیار مهمی در جامعه ایفا کنند و قابلیت مذهب و نهادهای مذهبی را به نمایش بگذارند.

ص: 626

سؤال اصلی سؤال اصلی این پژوهش این است که در دوره شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی (1342_1357) مساجد چه نقشی داشتند و چه کارکردهایی ارائه کردند؟ فرضیه فرضیه پژوهش این است که در انقلاب اسلامی، مساجد بعنوان سازمان و تشکیلات انقلابی، با ارائه کارکردهای رسانه ای _ ارتباطی، حمایتی _ پشتیبانی و فرهنگی _ هویتی توانستند در غیاب سازمان های بسیج گر، مهم ترین نقش را در بسیج سیاسی و سازماندهی مردم برعهده بگیرند.

مفاهیم پژوهش 1 _ مسجد: نهادیست که بعنوان عبادتگاه مسلمانان شناخته می شود و دارای کارکردهای گوناگون در جامعه است.

2 _ انقلاب: عبارتست از تغییرات سریع، وسیع و همه جانبه در ارکان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی یک جامعه که معمولاً با خشونت همراه است.

3 _ بسیج: فرایندی است که طی آن یک جمعیت منفعل به جمعیت فعال تبدیل می شود و با گردآوری امکانات به منازعه انقلابی می پردازد.

4 _ سازماندهی: عبارتست از یگانگی در تعقیب منافع از راه تأمین هویت مشترک و همبستگی.

متغیرهای پژوهش متغیر مستقل: صلاحیت و قابلیت مسجد بعنوان یک نهاد بومی و پایگاه اجتماعی.

متغیر وابسته: بسیج سیاسی و سازماندهی مردم در انقلاب اسلامی.

ص: 627

چهارچوب نظری چهارچوب نظری این پژوهش مبتنی بر نظریه های نهادگرا یا سازمان گراست که نقش سازمان و تشکیلات را در بسیج و سازماندهی انقلابی مورد بررسی قرار داده اند. براساس این نظریه ها، موفقیت یا شکست جنبش های اجتماعی بستگی به آن دارد که سازمان جنبش چگونه طراحی و بکارگیری شود و تا چه حد در بسیج موفق باشد. یکی از این نظریات مربوط به چارلز تیلی است که در کتاب خود به نام «From Mobilization to Revolution» به تشریح آن پرداخته است. مفروضیه اصلی تیلی این است که عرصه سیاست چیزی جز منازعه گروه های مختلف بر سر قدرت سیاسی نیست و این منازعه در همه سطوح جامعه سازی و جاریست. او علل و انگیزه های منازعه را براساس مدل جامعه سیاسی یا هیات حاکمه و چگونگی شکل گیری و انجام آن را براساس مدل بسیج توضیح می دهد. او هر گروه و جمعیتی را به حکومت، اعضای جامعه سیاسی و گروه های منازعه گر یا ائتلافی از گروه های منازعه گر که به طرح دعاوی خود می پردازند تقسیم می کند.(1) وی معتقد است آنچه میزان توفیق هریک از گروه ها را تعیین می کند عبارتست از: منابع تهدید و اجبار، منابع اقتصادی، منابع هنجاری یا ارزشی (همبستگی، وفاداری درون گروهی) و دیگر منابع مفید جامعه.

این گروه ها پیوسته منابع جمعی خود را برای ورود به جامعه سیاسی یا ماندن در آن بسیج می کنند.(2) از نظر تیلی:

ص: 628


1- . charles tilly, From Moblization to Revolution, London: Adison Wesley (1978), P:52
2- . Ibid, P: 57

«مهم ترین عنصر هر انقلاب بسیج سیاسی توده ها بوده و ایدئولوژی، رهبری، تشکل و سازمان و توده مردم مهم ترین ارکان هر بسیج سیاسی هستند».(1) حال با توجه به مدل تحلیلی چارلز تیلی که سازمان و تشکیلات را یکی از ارکان هر انقلاب می داند به ارائه کارکردها و کار ویژه های سازمان در بسیج سیاسی می پردازیم که بشرح زیر است:

1 _ سازمان بایستی قادر باشد ارتباط دقیق و منطقی میان انقلابیون با یکدیگر، انقلابیون با توده مردم و این دو را با رهبری برقرار نماید. همچنین رساندن اخبار و اطلاعات از کار ویژه های سازمان است.

2 _ کار ویژه دوم سازمان، پشتیبانی مالی و تدارکاتی و در واقع بسیج منابع و امکانات است.

3 _ کار ویژه سوم، ایجاد همبستگی و هویت مشترک در میان توده هاست. سازمان باید قادر باشد طیف های مختلف جامعه را در زیر یک چتر گرد آورده و در بین افراد جامعه ایجاد یگانگی کند.

حال به بررسی عملکرد مساجد براساس کار ویژه های فوق می پردازیم:

1 _ کارکرد ارتباطی رسانه ای مسجد برای ایجاد بسیج سیاسی باید میان اعضاء جامعه گونه ای از ارتباطات سازمانی و ساختاری، هرچند ضعیف، وجود داشته باشد تا رهبران انقلابی از طریق این سازمان ها

ص: 629


1- . شجاع احمدوند، فرایند بسیج سیاسی درانقلاب اسلامی، درمجموعه مقالات انقلاب اسلامی وریشه های آن، چ اول تهران، نهاد رهبری، 1374 ص 60 .

با اعضاء جامعه، ارتباط برقرار نموده و شرایط بسیج را مهیا کنند. اگر در جامعه ای هیچ نوع نهاد یا سازمان اجتماعی وجود نداشته باشد و مردم بصورت ذره گونه و پراکنده باشند و هیچ نوع ارتباط درونی میان اعضاء جامعه در قالب گروه های اجتماعی وجود نداشته باشد، رهبران انقلابی بدلیل عدم ارتباط با توده ها قادر به بسیج نخواهند بود.

در نتیجه باید حداقلی از نهادها و سازمان های ارتباطی وجود داشته باشد تا امکان بسیج فراهم گردد.

حال که ضرورت ارتباطات در بسیج و انقلاب انکارناپذیر است باید دید که مسجد چه نقشی در این زمینه ایفا کرده است؟ آیا در عصری که عصر انقلاب ارتباطات و به تعبیر مک لوهان «دهکده جهانی» نام گرفته است، مسجد می تواند با قدمتی 1400 ساله با رسانه های ارتباطی نوین به رقابت بپردازد؟ در پاسخ به این سوالات ابتدا نگاهی به وضعیت رسانه های نوین اعم از مکتوب، دیداری و شنیداری و ورود آنها به ایران داریم و سپس به مقایسه مسجد با آنها، کار ویژه های ارتباطی مسجد را در بسیج سیاسی مرود بحث و بررسی قرار می دهیم.

از ورود رسانه های جدید به ایران حدود دو قرن می گذرد. در دهه اول قرن نوزدهم رسانه های چاپی وارد ایران شدند که با سلطه حکومت قرین شدند و حکومت قاجار بویژه در دوره ناصرالدین شاه سعی کرد با اعمال انحصار، کنترل و سانسور در این رسانه ها، از آنها بعنوان ابزار ارتباطی خود بهره بگیرد.

ظهور تلگراف نیز در اوایل دهه 1860 میلادی در ایران سبب تحولات بسیاری شد. این کانال ارتباطی که برای تحقق اهداف امپریالیستی و استعماری بریتانیا در ایران توسعه یافت، به تقویت حکومت مرکزی در داخل و توسعه اهداف استعماری منجر شد. بدین ترتیب در اواخر قرن نوزدهم این دو رسانه مهم در تقابل با مردم و فرهنگ و اعتقادات آنها قرار گرفتند.

ص: 630

با روی کار آمدن حکومت پهلوی، بهره گیری از فناوریهای نوین ارتباطی نظیر رادیو، علاوه بر مطبوعات و تلگراف در دستور کار قرار گرفت و با تأسیس خبرگزاری پارس، ارتباطات اجتماعی به انحصار کامل دولت درآمد. این سیاست ها در دوران محمدرضا شاه نیز ادامه یافت و با تاسیس تلویزیون در سال 1339، این رسانه جدید نیز به رسانه های قبلی اضافه شد. سیطره کامل رژیم پهلوی بر رسانه ها و ترویج ایده ها و الگوهای موردنظر رژیم که با فرهنگ اکثریت جامعه همخوانی نداشت باعث شد که کانال های ارتباطی سنتی جدا از کانال های ارتباطی مدرن و مستقل از حکومت به فعالیت بپردازند و نیازهای ارتباطی جامعه از طریق این کانال ها تأمین شود. این امر بویژه پس از قیام 15 خرداد و ظهور امام خمینی قدس سرهبعنوان رهبر نهضت و ظهور مساجد بعنوان پایگاه نهضت اسلامی، جدی تر شد.

یکی از دلایل موفقیت مسجد در کارکرد رسانه ای خود بهره گیری از ارتباطات چهره به چهره بود که با توجه به فرهنگ شفاهی جامعه ایران، این امر بسیار تأثیرگذار بود.

ویلیام هاکتن با بررسی تجربه ارتباطات سنتی در انقلاب اسلامی تأکید می کند که:

«آنچه در ایران روی و ادبی سیابقه بود چون از ارتباطات چهره به چهره، ارتباطات سنتی، راهپیمائی ها و خطبه های نماز جمعه برای خدمت به انقلاب استفاده می شد».(1) دلیل دیگر به مسئله مشروعیت رسانه ها و پذیرش آنها توسط مردم برمی گردد. با توجه به اینکه رسانه باید حامل پیامی برای مخاطب خود باشد، هرچه این پیام با فرهنگ و اعتقادات جامعه تناسب بیشتری داشته باشد، بیشتر مورد پذیرش قرار می گیرد. در حالی که رسانه های نوین از ابتدا با طراحی بیگانگان وارد ایران شده بودند و در ادامه نیز مروج فرهنگ بیگانه بودند، از مشروعیت چندانی در جامعه برخوردار نبودند.

ص: 631


1- . ناصر باهنر، رسانه ها و دین، چ اول تهران، مرکز تحقیقات صدا و سیما، 1385 ص 68 .

اما مسجد با قدمتی 1400 ساله که حامل پیام اسلامی و مروج اعتقادات جامعه بود از مشروعیت بالایی در جامعه ایران برخوردار بود. به گفته حمید مولانا:

«مسجد در جامعه اسلامی بعنوان مهم ترین کانال ارتباطات اجتماعی، همواره بعنوان منبع حرکت های فرهنگی و معنوی عمل می نمود و نه تنها در بعد تزکیه معنوی که بعنوان منبع دانش و اطلاعات مربوط به جامعه، آحاد مردم را تغذیه می کرده است».(1) در واقع انقلاب اسلامی از دیدگاه فرهنگ و ارتباطات، واکنشی علیه جریان غالب در رسانه های مدرن ارتباطی بود که در اثر آن، ارتباطات سنتی بر کانال های مدرن ارتباطی پیروز شد.

«این واقعه مهم نشان داد که در کشورهای اسلامی بویژه در ایران، رسانه های سنتی، هم گفتاری و هم مکتوب، نه تنها در مقابله و رویارویی با رسانه های جدید وجود و اهمیت خود را از دست نداده اند بلکه با مشروعیت ویژه ای که در جامعه دارند، تحرک بیشتری در دو دهه اخیر پیدا کرده اند. انقلاب اسلامی ایران نشانه بارز آن در عصر حاضر است زیرا این انقلاب مرهون تحرک و ابتکار زیرساخت های اطلاعاتی و ارتباطی سنتی بوده و می باشد».(2) دلیل دیگر موفقیت مسجد بعنوان یک رسانه، بهره گیری از رسانه های نوین در جهت اهداف انقلاب بود. در واقع مسجد بعنوان پایگاه و منبع ارتباطات انقلابی،

ص: 632


1- . همان، ص 41 .
2- . حمید مولانا، گذر از نوگرایی، ترجمه یونس شکرخواه تهران، مرکزتحقیقات رسانه ها،1371 ص 85 .

علاوه بررسانه های نسل اول یا رسانه های شفاهی و چهره به چهره از طریق موعظه و خطابه، رسانه های نسل دوم و سوم مانند کتاب، جزوه، اعلامیه و کاست های حاوی پیام های رهبر انقلاب را نیز در اختیار داشت و از ترکیب رسانه های گوناگون توانست ارتباط میان رهبری و توده ها را برقرار سازد. آلوین تافلر در کتاب جابجایی در قدرت می نویسد:

«درک این مطلب که مذهب سازمان یافته، صرفنظر از هر چیز دیگری که باشد، رسانه ایست انبوه، کمک می کند تا بسیاری از جابجائی های قدرت معاصر را تبیین کنیم».

و سپس در مورد انقلاب اسلامی می نویسد:

«در ایران آیه اللّه خمینی، نفرت طبقاتی و خشم ملی گرایانه را با شور مذهبی درآمیخت. عشق به اللّه + نفرت از امپریالیسم + مخالفت با سرمایه داری انقلابی که خاورمیانه را به کانون بالقوه جنگ و درگیری تبدیل ساخت».

سپس ادامه می دهد:

«اما آیه اللّه خمینی به کاری بیش از ترکیب این سه عنصر در یک حرکت پرشور واحد دست زد. وی همچنین رسانه های موج اول یعنی موعظه های چهره به چهره روحانیون برای مؤمنان را با تکنولوژی موج سوم ترکیب کرد، نوارهای صوتی حاوی پیام های سیاسی که در مساجد بطور مخفی توزیع می گردید و در همانجا پخش می شد و به کمک دستگاه های ارزان قیمت تکثیر می گردید. شاه برای مقابله با آیه اللّه خمینی از رسانه های موج دوم یعنی مطبوعات و رادیو و تلویزیون استفاده می کرد. به محض اینکه آیه اللّه خمینی توانست شاه را

ص: 633

سرنگون کند و کنترل دولت را در دست گیرد، فرماندهی این رسانه های متمرکز موج دومی را نیز در اختیار گرفت».(1) یکی دیگر از عوامل موفقیت مسجد بعنوان پایگاه ارتباطی، مصونیت آن در برابر حملات رژیم بود. در حالی که رژیم شاه با نهادها و سازمان های مدرن به شدت برخورد می کرد و اجازه اظهار وجود به آنها نمی داد، اما مسجد به دلیل قداست و حمایت مردمی از تعرض مصون بود و مبارزان مذهبی می توانست در پوشش مذهب، فعالیت های انقلابی را نیز پیگیری کنند.

حسنین هیکل در این باره می نویسد:

«در کشورهای اسلامی نهادی به چشم می خورد که قدرت، قادر به دسترسی بدان نمی باشد و آنها نهاد مسجد است. با این نهاد نمی توان مذاکرات پنهانی داشت و یا به آن رشوه داد، زیرا انجام چنین عملی به مثابه توهین به عمیق ترین و گرامی ترین اعتقادات مردم است. مسجد برای اجتماع مردم مکانی فراهم آورد که حتی از دسترس مؤثرترین پلیس مخفی به دور است. مردم به قیمت جانشان از مسجد دفاع می کنند.

مذهب به گرد زندگی مردم عادی یک حصار امنیتی می کشد که مسجد و قرآن سمبل های آن به شمار می روند».(2) در نهایت باید گفت که گستردگی شبکه مساجد در سراسر کشور از بزرگترین شهرها تا روستاها، این امکان را بوجود آورده بود که پیام ها و ارتباطات انقلابی به راحتی در سراسر

ص: 634


1- . آلوین تافلر، جابجایی در قدرت، ترجمه: شهیندخت خوارزمی، چ چهارم تهران، مترجم، 1372 ص 543 .
2- . حسنین هیکل، ایران: روایتی که ناگفته ماند، ترجمه: حمید احمدی تهران، الهام، 1363 ص 236 .

کشور پخش شود و همه مردم در ارتباط با مواضع انقلابی و پیام های رهبری انقلاب قرار گیرند.

جان.دی. استمپل از کارشناسان سفارت آمریکا می نویسد:

«یک جنبه مهم رشد حرکت انقلابی، مشارکت دائمی و فزاینده سازمان های شیعی مذهب ایرانیان در جنبش بوده است. درک شور 35 میلیونی ایران تقریبا 80 تا 90 هزار مسجد و 180 تا 200 هزار روحانی وجود دارد و سریع ترین و مطمئن ترین راه برای رساندن پیام از شهری به رهبران شهر دیگر از طریق شبکه مساجد انجام می گرفت».(1) در نتیجه مسجد به دلایلی که ارائه شد توانست در جریان بسیج انقلابی، بعنوان پایگاه رسانه ای و ارتباطی جریانات مخالف رژیم عمل کند و تنها نهادی بود که از دولت مستقل بود و تنها گزینه ممکن برای بسیج مردم بود.

در واقع کارکرد رسانه ای مسجد در ارتباط با دو رکن دیگر انقلاب یعنی رهبری و ایدئولوژی نیز بسیار مهم بود زیرا از طرفی پایگاه ارتباطی مردم و رهبری انقلاب مسجد بود و در طول سال های تبعید حضرت امام قدس سره، این ارتباط قطع نشد از طرف دیگر ایدئولوژی انقلاب که ملهم از اندیشه سیاسی شیعه بود از طریق مسجد گسترش می یافت.

2 _ کارکرد حمایتی پشتیبانی مسجد از جمله شرط های موفقیت یک گروه مخالف در منازعه با حکومت مستقر آن است که به لحاظ مادی و اقتصادی به نظام حاکم وابستگی نداشته و مستقل باشد. هر نهضتی برای سازماندهی و اقدامات انقلابی نیازمند منابع مالی فراوانی است، زیرا در هر انقلابی تعداد زیادی از افراد

ص: 635


1- . جان.دی.استمپل، درون انقلاب ایران، ترجمه: منوچهر شجاعی تهران، رسا، 1378 ص 68 .

درگیر مبارزه و مقدار زیادی اقدامات پنهان انقلابی وجود دارد که باید از لحاظ مالی تغذیه شوند.

در بسیاری از کشورهای انقلابی، گروه های مبارز مخارج خود را از طریق سرقت یا کمک های اعضاء خود تأمین می کنند. روش اول در میان چریک های انقلابی رایج تر است.

اما با توجه به اینکه ایدئولوژی انقلابی اسلامی متکی به دین اسلام بود، این روش ها نمی توانست در آن جای داشته باشد، البته چنین نیازی نبود زیرا نهاد مذهب در ایران استقلال خود را حفظ کرده بود و اتحاد مسجد بازار مهم ترین عامل این استقلال بود.

بازار در جوامع اسلامی خصوصا در کشورهای شیعه، ارتباط نزدیکی با محافل دینی از قبیل حوزه های علمیه، مساجد و هیئت های مذهبی داشته است. این نزدیکی و آمیختگی تنها به بعد فیزیکی و کالبدی منحصر نبود بلکه فراتر از آن نوعی همبستگی و تجانس فکری فرهنگی را میان بازار و مسجد در صف بندی های اجتماعی _ سیاسی تشکیل می داد. برخی معتقدند که پیوند میان این دو نهاد فراتر از ارتباط آنها با سایر اقشار و نهادها از جمله نهاد حکومت یا ارگ بوده است. تبلور این پیوند و اتحاد را می توان در تاریخ جنبش های سیاسی _ اجتماعی دویست سال اخیر ایران بخوبی مشاهده کرد. براساس مستندات تاریخی در هیچ یک از جنبش های تاریخ معاص رایران همچون جنبش تنباکو، قیام مشروطه و انقلاب اسلامی، این دو نهاد در برابر یکدیگر قرار نگرفته، بلکه در تمامی صف بندی های جبهه واحدی علیه استبداد داخلی و استعمار خارجی تشکیل داده اند. بر همین اساس قصد داریم به ریشه های تاریخی این اتحاد و پیوند پرداخته و نقش آن را در بسیج مردمی در انقلاب اسلامی بررسی نمائیم.

مسجد و بازار دو نهاد از نهادهای اجتماعی اند که ابتدا در شهرها پدید آمده اند. کارکرد و شرایط ظهور این دو نهاد بگونه ای بوده است که اساسا جز در اجتماعات شهری امکان وجود و تداوم نمی یافته اند. احمد اشراف در مورد وضعیت کالبدی و فضایی شهرهای اسلامی می گوید:

ص: 636

«شهر اسلامی به لحاظ کالبدی متشکل از سه رکن اصلی ارگ، مسجد جامع و بازارها بوده است که محل استقرار و جایگاه عناصر متشکله اجتماع شهری یعنی عمال دیوانی، علما و بازاریان بوده است».(1) ساخت کالبدی شهرهایی که در دوره اسلامی و توسط فرمانروایان مسلمان بنیان نهاده شد نیز بخوبی حضور برجسته این دو نهاد را نشان می دهد. احمد اشرف می نویسد:

«شهرهایی که فرمانروایان اسلامی بنیان گذاردند و پایه اصلی داشت، یکی مسجد جامع ودیگری بازار. مساجد جامع در شهرها همواره دو کارکرد سیاسی و مذهبی داشت و عموما در کنار مقر فرمانروایان و والیان قرار داشت و بعضا مرکز اجتماعات سیاسی و رسمی هم بوده است و معمولاً در کنار آن مدرسه علمیه شهر واقع بود و بالاخره بازار که آن را احاطه می کرد».(2) مدینه که در دوره اسلامی در مقابل شهرستان بکار می رفت گذشته از موفقیت دیوانی، دارای نقش مذهبی مهمی نیز بود. از اینرو مسجد آدینه یا مسجد جامع به تدریج به یکی از ارکان اصلی جوامع شهری بدل شد، تا جایی که شاخصه تمیز تجمعات شهری از اجتماعات غیر شهری داشتن مسجد جامع گردید. بدین معنی که استقرار و توطن مقامات مذهبی و برپایی مسجد آدینه و اقامه نماز جمعه در یک سکونتگاه مستلزم آن بود که جمعیت ثابت آن ناحیه تا میزان معینی افزایش یابد.

ص: 637


1- . احمد اشرف، موانع تاریخی رشد سرمایه داری در ایران، دوره قاجاریه تهران، پیام، 1359 ص 23 .
2- . همان، ص 18 _ 19 .

با اینکه ارگ در کنار مسجد و بازار و بعنوان یکی از سه نهاد عمده شهری بوده است اما اعمال دیوانی در یک ویژگی شاخص با علما و بازاریان تفاوت داشتند و آن خاستگاه اجتماعی آنان بوده است. علما و بازاریان عموما خاستگاه شهری داشته اند اما عمال دیوانی هرچند که در شهرها اقامت داشته اند عموما تبار ایلیاتی داشته و خاستگاه غیرشهری آنان کاملاً مشهود است و شاید یکی از دلایل اتحاد و نزدیکی مسجد و بازار یا علما و بازاریان در مقابل حکومت ها، همین یگانگی ریشه و خاستگاه اجتماعی آنان باشد.

همبستگی مسجد و بازار در ایران نیز در ادوار مختلف تاریخی وجود داشته و این امر بویژه با ورود استعتمار به ایران پررنگ تر شد. در دوران حاکمیت سلسله قاجار، نحوه تکامل دولت با علما و اعطای امتیازات اقتصادی به بیگاگان باعث شد که ضمن باز شدن پای طرف خارجی به مناسبات قدرت در ایران، دو طرف دیگر مسئله یعنی مسجد و بازار نیز در موضع تخاصمی با دولت قرار بگیرند. نمونه بارز این صف بندی را در واقعه رژی و جنبش تحریم تنباکو که در آن محور مسجد بازار در یک صف واحد در مقابل شاه و طیف خارجی قرار گرفتند نمایان شد. استمرار این صف بندی به نهضت مشروطه منجر شد که برای اولین بار اقتدار پادشاه را به چالش طلبید.

اتحاد مسجد بازار در دوره های بعد نیز ادامه یافت و با توجه به سیاست های رژیم شاه مبنی بر نوسازی به سبک غربی و ترویج ابتذال و بی بند و باری در جامعه و تحت فشار قرار گرفتن اقشار مذهبی و بویژه بازاریان این امر موجب نزدیکی بیشتر این دو نهاد گردید. این اتحاد باعث شد که در انقلاب اسلامی، بازاریان و بازار بعنوان یک نهاد سنتی، نقش بسزایی چه از لحاظ مالی و اقتصادی و چه از لحاظ سیاسی ایفا کنند.

از لحاظ سیاسی موقعیت بازار و جمعیت آن نقش مهمی در شکل گیری تظاهرات مردمی داشت. با توجه به اینکه بازاریان اولاً گروهی از اجتماع سنتی شهرنشین بودند که چندین هزار مغازه داشتند و ثانیا با جمعیت زیادی از مردم در ارتباط بودند، هرگاه که اتفاقی

ص: 638

می افتاد، بازار را بسته و در مساجد تجمع می کردند. تعطیلی بازار باعث نارضایتی مردم و اعتراض به دولت می شد و تا حدی زمینه شکل گیری تظاهرات مردمی را فراهم می کرد. میثاق پارسا می نویسد:

«تنها کانال بسیج بازاریان در اتحاد با سایر گروه ها، مساجد بودند».(1) «مساجد محل امنی برای بازاری ها فراهم کرده بودند تا گردهم آیند و به مخالفت با رژیم پرداخته و فشارهای حکومت را افشا کنند».(2) از لحاظ اقتصادی نیز بازار نقش مهمی در پشتیبانی و حمایت از مبارزات انقلابی و انقلابیون داشت که می توان به موارد زیر اشاره کرد:

2 _ 1 _ ساخت مسجد و مکان های مذهبی بسیاری از مساجد و حسینیه ها در شهرهای بزرگ در کنار بازار و توسط بازاریان ساخته می شد. ساخت حدود 50 مسجد کوچک و بزرگ در محدوده بازار تهران در دوره های مختلف دلیلی بر این مدعاست. برخی از این مساجد نیز به نام بانیان آنها نام گذاری شده است، مانند:

مسجد جلیلی، مسجد سید عزیزاللّه ، مسجد لباسچی، مسجد حاج علی اکبر بزاز، مسجد حاج رضا همدانی، مسجد حاج حسین بلورفروش و... .

ص: 639


1- . Misagh parsa, social origin of Iranian Revolution, Rutgress university press, (1989) P: 94
2- . Ibid , P : 125

2 _ 2 _ تأسیس و راه اندازی صندوق های قرض الحسنه و حمایت از مبارزه تأسیس صندوق های قرض الحسنه در بازار یا مساجد و کمک بازاریان به آنها یکی از راه های حمایت بازار از نهضت انقلابی ایران بود که در این رابطه اسنادی نیز وجود دارد.

«یکی از صندوق هایی که به افراد محتاج قرض می دهد و آن را با قسط ماهیانه دریافت می کند، صندوق قرض الحسنه جاوید واقع در خیابان خسروی نو و صندوق دیگری در بازارسرای محمدیه است که بیشتر به طلاب و روحانیون وام می دهد و ظاهرا اساس تشکیل این صندوق بر همین مبنا بود.

در این صندوق چند نفر از بازاریها و سید عبدالکریم هاشمی نژاد و شیخ ابراهیم طالبیان نظارت دارند».(1) آقای هاشمی رفسنجانی نیز در خاطرات خود می نویسد:

«ضمنا بنیاد خیریه رفاه را هم درست کردیم که پوشش خوبی بوده برای حل مشکلات کسانی که در جریان مبارزه آسیب می دیدند. صندوق های قرض الحسنه را هم تشویق کردیم که هم پوشش خوبی برای همان کارهای امدادی سیاسی و هم راهی برای حضور بیشتر در مساجد و بهره گیری بیشتر از آنها بعنوان پایگاه مبارزه».(2)

ص: 640


1- . مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب پنجم، شهید هاشمی نژاد، 1376، ص 599 .
2- . اکبر هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، خاطرات، تصویرها، اسناد تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، 1376 ص 233 .

2 _ 3 _ پرداخت هزینه هیئت های مذهبی و حوزه های علمیه با توجه به اعتقادات مذهبی بازاریان، آنها خود را ملزم به پرداخت وجوهات شرعیه به علما و حوزه های علمیه می دانستند. و اگر از پرداخت مالیات به دولت سرباز می زدند در پرداخت وجوهات شرعی بسیار مقید بودند. استمپل می نویسد:

«به هر حال بازار و مسجد همیشه با یکدیگر همکاری داشته اند. هزینه های حوزه های علمیه و نیز تا 80 درصد هزینه گذران زندگی روحانیون توسط همین تجار تامین می گردد».(1) موارد فوق بیانگر نزدیکی و پیوند مسجد و بازار و تأثیر این دو نهاد در پیروزی انقلاب اسلامی است. در حالی که بازاریان نیازهای فکری، فرهنگی و عقیدتی خود را از طریق مساجد برطرف می کردند، با کمک های خود نیز نیازهای مساجد را برطرف کرده و مبارزات مردمی را از طریق مساجد وسعت می بخشیدند.

3 _ کارکرد فرهنگی _ هویتی مساجد همان طور که اشاره شد یکی از کارکردهای سازمان در جریان بسیج سیاسی و سازماندهی توده های انقلابی، ایجاد فرهنگ و هویت مشترک و بسیج نابع عقیدتی و ارزشی است.

سؤال این است که کار ویژه های مسجد در ایجاد فرهنگ و هویت مشترک چه بوده است؟ در پاسخ به این سؤال میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

3 _ 1 _ رابطه مسجد روحانیت رابطه مسجد و روحانیت رابطه دیرینه ایست. گرچه از ابتدای ظهور اسلام و تأسیس مسجد،

ص: 641


1- . استمپل، همان، ص 69 .

مردم با حضور در مسجد و دیدار با پیامبر، سؤالات و مشکلات خود را در میان می گذاشتند و مسجد مرکز تمام فعالیت های جامعه اسلامی بود، اما با گذشت دوران اولیه و گسترش علم فقه و حدیث، کم کم جریانات علمی در جامعه اسلامی پا به عرصه وجود گذاشتند و روحانیت به عنوان کارگزاران مذهب، وظیفه ارشاد و راهنمایی مردم و آموزش تعلیمات اسلامی ر ا برعهده گرفتند. با فاصله گرفتن حکام از تعالیم دین و مسجد و تأسیس دارالحکومه، مساجد مردمی بعنوان نهادی مستقل پا به عرصه وجود گذاشتند. در ایران بویژه از دوره صفویه و با دعوت از روحانیون سایر کشورها، طبقه جدیدی از روحانیت شکل گرفت که دارای انسجام و تشکیلات بود و بسیاری از امور مردم از جمله آموزش، قضاوت، امور ثبتی و مالی برعهده آنان بود.

در تاریخ سیاسی ایران، روحانیون توانستند با برخورداری از چند ویژگی در قیام های ضداستبدادی و ضد استعماری نقش تعیین کننده ای ایفا کنند. دکتر ازغندی معتقد است که:

«روحانیون در مقایسه با سایر اقشار و نیروهای اجتماعی و تشکل های سیاسی، سازمان یافته ترین و منسجم ترین نیروهای اجتماعی جامعه ایران را تشکیل می دهند. روحانیون منابع قدرت متعددی داشتند. اولین و مهم ترین کانونی که روحانیون از آنجا اعمال قدرت می کردند مساجد است».(1) بنابراین بهره گیری روحانیت از مساجد باعث شد که در جریان انقلاب اسلامی، مساجد بعنوان پایگاه و تشکیلات مبارزه همانند صدر اسلامی ایحاء شود و به نقش آفرینی جدی بپردازند. در این بین نقش امام خمینی قدس سره بعنوان احیاءگر مساجد در عصر حاضر بسیار تأثیرگذار بود و در تمام مراحل مبارزه تمامی اقشار جامعه را به بهره گیری از مسجد مو احیای

ص: 642


1- . علیرضا ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی _ اجتماعی ایران، چ اول (تهران، سمت، 1379) ج 1 ، ص 130 _ 1 .

مجدد آن دعوت می کرد. این امر باعث شد که گرایش مردم به مساجد بیشتر شود و طرح مسائل سیاسی توسط روحانیون و وعاظ، مساجد را از جنبه عبادی صرف خارج ساخته و تمامی کارکردهای مسجد فعال شوند.

3 _ 2 _ مسجد و تحول اندیشه دینی یکی از اتفلاقات نادری که در جریان انقلاب اسلامی رخ داد و در تاریخ معاصر ایران بی نظیر بود، حضور روشنفکران مذهبی غیر روحانی در مساجد در کنار روحانیون بود. در حالی که در گذشته منبر و خطابه و وعظ مختص روحانیون بود، اما در این دوران با دعوت روحانیت روشن بین و آگاه، پای متفکران مذهبی و دانشگاهی به مساجد باز شد و باعث شد تحول جدی در عرصه اندیشه دینی به وجود آید. شاید یکی از دلایل این کار، تجربه آموزی روحانیون از نهضت مشروطه باشد. در جریان مشروطه در حالی که مردم و روحانیت از پایگاه مسجد به مقابله با استبداد پرداخته بودند، روشنفکران در محافل سری و انجمن ها و مجامع فعال بودند و مسیر دیگری را دنبال می کردند. نهضتی که با رهبری روحانیت و همراهی مردم و از پایگاه مساجد شروع شده و در نهایت به کژراهه رفت و از سفارت انگلیس سردرآورد. این انحراف باعث شد که نتیجه قیام ها و تلاش های مردم و روحانیت منجر به روی کار آمدن رضاخان و شکل گیری استبداد در ایران شود.

بهره گیری علمای آگاه و روشن بین همچون آیه اللّه طالقانی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی و... از توانایی فکری و علمی روشنفکران مذهبی نظیر دکتر شریعتی، مهندس بازرگان و... باعث شد که اتحاد نیروهای مذهبی بیشتر شود و چهره جدیدی از اسلام معرفی شده و غبار تحجر از چهره دین زدوده شود. بهره گیری ایدئولوژیک از مکتب تشیع بعنوان راهنمای عمل انقلابی باعث شد که جوانان دانشگاهی و فعالان انقلابی به سلاح فکری جدیدی مجهز شده و در مقابل تفکرات مارکیستی قدعلم کنند و در نهایت گفتمان سیاسی ایدئولوژیک شیعه بعنوان گفتمان غالب درآید.

ص: 643

3 _ 3 _ مسجد و حفظ هویت دینی جامعه هویت به منزله شناسنامه ملی یک جامعه به معرفی شخصیت آن جامعه می پردازد. هویت دینی در جامعه ایران از گسترش و عمق بالایی برخوردار است و تلاش های مخالفان دین تاکنون نتوانسته است که آنرا کمرنگ کند. دکتر نقیب زاده می نویسد:

«هویت مذهبی گسترده ترین (از نظر تعداد باورمندان و ژرف ترین) از نظر ذهنی و همچنین اجتماعی هویتی است که در بین ایرانیان وجود دارد».(1) سیاست های اسلام زدایی رژیم شاه که هویت دینی جامعه را نشانه گرفته بود باعث شد که علما دست به فعالیت هایی از جمله توسعه نهادهای مذهبی و تأسیس مساجد بزنند. اوج فعالیت های رژیم در قالب برنامه به اصطلاح انقلاب سفید بود که هدف رژیم از این اقدام، حرکت در مسیر تعیین شده از سوی آمریکا و غربگرایی هرچه بیشتر بود.

«در پی انقلاب سفید، شاه سکولاریزه و غربی کردن جامعه را با تأکید بر فرهنگ قبل از اسلام ایران (تا یک اساس ایدئولوژیکی برای حکومت فردی وی تهیه کند) سرعت بخشید و کوشید تا نهادهای مذهبی رادر اختیار خویش گیرد».(2) این اقدامات رژیم با واکنش شدید علما و مردم به رهبری امام خمینی و قیام 15 خرداد 1342 روبرو شد. اما رژیم با اقدامات دیگر از جمله جشن های شاهشناهی،

ص: 644


1- . احمد نقیب زاده، تأثیر فرهنگ ملی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، چ 1 تهران، وزارت خارجه، 1381 ص 204 .
2- . محمد امجد، ایران از دیکتاتوری سلطنتی تا دین سالاری، ترجمه: حسین مفتخری، چ 1 تهران، باز، 1380 ص 81 .

تغییر تقویم هجری و... در پی زدودن مظاهر دینی و فرهنگی اسلام از ایران و کمرنگ کردن هویت دینی جامعه و از طرفی تبلیغ و ترویج فرهنگ منهای اسلام و مظاهر فرهنگی غرب بود.

در حالی که تمام توان رژیم در این راه بکار گرفته شده بود و همه محافل و مجامع از جمله رسانه ها، احزاب دولتی و... در این راستا قدم برمی داشتند، اما نیروهای مذهبی در جبهه مقابل با رهبری علمای دینی و روشنفکران مذهبی از طریق پایگاه مساجد، هم به نفی اقدامات رژیم در مقابله با آن پرداخته بودند و هم در پی اثبات و ارائه فرهنگ اسلامی به زبان روز بودند و از این راه به حفظ هویت جامعه می پرداختند.

4 _ مسجد و جامعه پذیری سیاسی جامعه پذیری سیاسی روندی است که یک جامعه، فرهنگ سیاسی خود را دائمی می سازد و یا روندی است که بوسیله آن فرهنگ سیاسی شکل می گیرد، باقی می ماند و تغییر می کند.

در کشور ایران با توجه به اکثریت مسلمان جامعه و حاکم بودن فرهنگ شفاهی و چهره به چهره، یکی از کارگزاران اصلی جامعه پذیری، مساجد و نهادهای مذهبی هستند. بدیهی است مذهب می تواند عامل بسیار مهمی در جامعه پذیری افراد باشد ولی در جوامع و ادیان مختلف تفاوت های زیادی وجود دارد. در اسلام، مسجد از مهم ترین نهادهایی است که با ارائه کارکردهای عبادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... نقش اساسی در جامعه پذیری دارد.

تقابل فرهنگ سیاسی شیعه بلکه از طریق مساجد و نهادهای مذهبی مانند حسینیه ها و تکایا تبلیغ می شد با فرهنگ سیاسی رژیم پهلوی، باعث تحول شگرفی در فرهنگ سیاسی ایرانیان شد و مشروعیت رژیم را زیر سؤال برد. این امر باعث شد که رژیم با بحران مشروعیت مواجه شد و زمینه انقلاب فراهم گردد.

ص: 645

5 _ مسجد و حفظ همبستگی در جامعه یکی از ویژگی های مسجد که در انقلاب اسلامی نیز بطور بارزی جلوه گر شد، این بود که تمامی اقشار جامعه از هر صنف و گروه، در مسجد حضور می یافتند و از برنامه های آن استفاده می کردند. در واقع مسجد از آنجا که خانه خداست و به هیچ گروه و طبقه و حزب خاصی بستگی ندارد، در آن همیشه به روی مردم باز است و هرکس می تواند متناسب با نیاز خود از برنامه های مذهبی، سیاسی، آموزشی و... آن استفاده کند. ورود به مسجد نه کارت عضویت می خواهد و نه هیچ ویژگی خاصی از جمله سن، جنس، سطح سواد، طبقه اجتماعی و... این ویژگی منحصر به فرد باعث شده که مسجد در مقایسه با نهادهای سیاسی _ اجتماعی مدرن از جمله احزاب، تشکل های سیاسی، اتحادیه های صنفی و... از جذابیت بیشتری برخوردار شده و به عبارتی سهل الوصول تر از سایر نهادها باشد. نیکی کدی درباره استفاده قشرهای گوناگون از مساجد می نویسد:

«طبقه وسیعی از تحصیل کرده ها، دانشجویان، طبقه سیاسی جدید و تهیدستان شهر تحت تأثیر و سازماندهی مساجد، ستون فقرات سیاست نوین مردمی را فراهم ساختند».(1) بنابراین حضور تمامی اقشار جامعه در مساجد باعث یکدلی و اتحاد بیشتر مردم شد و زمینه قیام و انقلاب را فراهم کرد.

ص: 646


1- . نیکی. آر.کدی، بررسی تطبیقی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، ترجمه: حسینعلی نوذری، روزنامه ایران، ش 465 ، تاریخ 18/6/1375 ، ص 6 .

نتیجه گیری نتیجه ای که در این پژوهش بدست آمد بیانگر این است که در جریان شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی، مساجد هرچند که بعنوان یک نهاد سنتی در جامعه قلمداد می شوند و دارای قدمتی 1400 ساله هستند اما با ارائه کارکردهایی متناسب با نیاز روز جامعه توانستند گوی سبقت را از نهادهای مدرن و وارداتی بربایند و به عنوان ستون فقرات و سازمان انقلاب به ایفای نقش بپردازند.

این کارکردها بویژه در سه حوزه رسانه ای _ ارتباطی، حمایتی _ پشتیبانی و فرهنگی هویتی باعث شد که فرهنگ و ایدئولوژی انقلابی شیعه به گفتمان غالب و رایج در جامعه بدل شود و انقلابی اسلامی در ایران شکل بگیرد. انقلابی که هرچند در عصری مدرن و در زمانه به حاشیه رفتن دین از سیاست و اجتماع شکل گرفت اما از تمامی نهادها و نهادهای مذهبی بهره جست و شگفتی صاحبنظران و تحلیل گران مسائل سیاسی را برانگیخت.

ص: 647

ص: 648

نقش مسجد در نزاغ دین و جهانی شدن مجتبی فرهنگیان

چکیده مقاله این مقاله مشتمل بر یک مقدمه، دو بخش و نتیجه پایانی است. در مقدمه اشاره به مسجد و نقش آن در حوزه های مختلف شده است. و نکته مهم آن تبلور اصاله الجمع و اصاله الفرد بصورت همزمان در مسجد و ترسیم انسان کامل در این گردونه است.

در بخش اول: به تعاریف جهانی شدن و ارائه تعریف مدنظر و خصوصیات جهانی شدن و چالشهای فرا روی آن و در بخش دوم: به تعریف دین و کارکردهای آن و سپس چالش دین و جهانی شدن و نحوه شکل گیری مقاومت های فرهنگی و هویت های معارض جهانی شدن می پردازیم و بطور کلی اینکه دین یک خصلت نرم افزاری با گستره جهانی دارد و لذا در مقابل گفتمان مسلط جهانی سازی یک گفتمان معارض را سامان می دهد که هویت های متفاوت را بوجود می آورد و از حاشیه به متن می کشاند و در پایان

ص: 649

به نقش مسجد در گردونه این نزاع و چگونگی تحول مساجد از یک وضعیت مکانی محدود به وضعیت رسانه ای جهانی اشاره می کنیم و نتیجه می گیریم که جهانی شدن علی رغم تهدیداتش یک فضای مذهبی جدید رابوجود می آورد که جهان گستر خواهد شد.

مقدمه پس از نوزایی معرفتی و آغاز بازاندیشی انسان پیرامون چیستی ها و چرایی های چندگانه از هستی شناسی تا انسان شناسی نکته ای که به عنوان معضله مشترک انسان و ادیان مطرح بود.

سؤال از «اصالة الجمع» و یا «اصالة الفرد» بودن در محضر آن دین بود و تقدم روان شناسی یا جامعه شناسی. با گذار از پیچش های فلسفی و توصیف تاریخی این بحث مراد خویش را بیان می داریم. در اسلام تنها نقطه ای که می تواند اصالت فرد و جمع را تجمیع نموده و باهم مورد تأکید قرار دهد مفاهیم و مکانت های تأسیسی توسط اسلام است. مکان مورد نظر مسجد می باشد مسجد محلی برای تجلی خودسازی فردی یعنی رابطه خالق و مخلوق است و غایت آن هم فردسازی براساس سامانه های معرفتی اسلامی است تا فرد قادر باشد در حوزه گفتار، کردار و اندیشه خویشتن را به آرمان مدل های اسلامی نزدیک کند و شاید بتوان گفت غایتش تربیت انسان کامل است. آموزه کانونی مسجد در این راستا، گزاره های عبادتی، عقیدتی و اخلاقی هستند که منجر به تحولات درونی و نهادینه شدن این آموزه ها در درون فرد می شود.

با خروج فرد از جامعه یعنی جایی که محل تعلق های اوست و هنجارهای اجتماعی بر او تحمیل می شوند و پاره ای رفتارها و گفتارها و نهایتا اندیشه سازی ها، وضعیت روانی رفتاری او را رقم می زنند فرد با بریدن از این نظم بسته هنجاری که مولود فرهنگ محیطی است که برای او ایجاد علقه می کند وارد مکانی می شود که فارغ از تعلق های خود ساخته و دگر ساخته است.

هم به جهت مسمی «مسجد» و هم از نظر موقعیت فیزیکی و معماری مسجد اولین کاری که می کند خلع ید از نظم طبقاتی و ارزش گذاری براساس نقش های اجتماعی و وظایف و کارکردها

ص: 650

است. جامعه و تقسیم کار اجتماعی دست به طبقه بندی و قشربندی اجتماعی می زند که میزان ارج و منزلت اجتماعی انسان ها براساس نقش های پذیرنده و متعاقبا طبقه ای است که در آن جای می گیرند اما آموزه کانونی مسجد منجر به دگرگونی بنیادین مفهومی شده و شاخصه مقبولیت و منزلت و محبوبیت را امری روانی _ درونی تفسیر می کند و ارزش گذاری اجتماعی _ طبقاتی را مردود می شمارد. این اولین چرخه گسست انسان از علقه های اجتماعی پیشادینی است و اساسا اولین سازه همگون سازی و همگون سازی انسان ها براساس رفتارهای ضد محیطی است که از فرایند نهایی معرفت بخشی و فرمی تشویقی _ تنبیهی استفاده می کند و از سویی بشارت رستگاری می دهد که جهان شمول و تمام شمول است یعنی تمام انسان ها را فارغ از جنس و طبقه و نژاد خطاب می دهد (تشویق) از سویی قاعده های محیطی _ هنجاری را که براساس مؤلفه های قدرت _ ثروت و وراثت شکل گرفته است به محاجه می کشاند و نادیده می انگارد و پیروان این نگرش را تهدید به عذاب می کند. (تنبیه) و این اولین زمینه برای انقلاب روانی افراد است که با ایجاد تشکیک و سؤال پیرامون ساخت اجتماعی و سیاسی و معرفتی منجر به دگرگونی نگرش می شود از همین منظر فرهنگ نیز به عنوان بایسته هنجاری طبیعتا مورد تشکیک و نقد قرار می گیرد. با این مقدمه می توان مسجد را نهادی دانست که نقشی انتقادی _ نظارتی و انقلابی نسبت به گذشته پیشادینی یا موقعیت تاریخی دارد و نقش اصلاحی خودسازی نسبت به آینده و موقعیت فرهنگی دارد. حال رابطه ظریف فرد و جامعه در همین راستا می تواند مورد تحلیل قرار گیرد. وقتی خودسازی فردی صورت می گیرد، تغییرات رفتاری، گفتاری و اندیشگی نیز حاصل می آید که این ها وجهه های برونی و نمادین هستند که بیش از آن که فردی باشند در حوزه تعاملات اجتماعی و کنش های کنشگران مورد توجه و بازیافت قرار می گیرند. پس این دگرگونی های فردی منجر به دیگرگونی های اجتماعی می شود. لذا جامعه نیز مورد نقد و اصلاح قرار می گیرد. پس مسجد روایت های اجتماعی را نیز بازسازی می کند. مهم تر این که بخش عمده ای از قاعده ها و روشهای کلان اجتماعی سیاسی و اقتصادی در اسلام با محوریت مسجد شکل یافته است. چون اولین نهاد حکومت در اسلام نیز مسجد بوده است. مسجد به عنوان

ص: 651

نهادی که انسان ها با اتکا به نظام دانایی خود رویکردهای پیش رو را مورد مطالعه و راهبری قرار می دهند و فرصت ها و چالش ها و تهدیدها را با مشاورت و معاونت یکدیگر و با محوریت نص بهینه سازی می نمایند، کانون مشورت می باشد. اصلی ترین کارکرد فرا فردی و فرا عبادی مسجد کارکرد سیاسی یا معطوف به قدرت است که علاوه بر تبیین قدرت متافیزیکی و ماوراء طبیعی نظارت عمومی را نیز در هیئت امر به معروف و نهی از منکر سامان می داد و این همان درهم تنیدگی سرشت های فردی و سرنوشت های جمعی که در مسجد مورد تحلیل و تحکیم قرار می گرفت. پس مسجد یک عنصر مهم سیاسی که نه تنها قدرت را نظارت می کرد بلکه در قدسی ماندن آن یا مشروعیت بخشی ماورایی نیز نقش دارد و اساسا هم بسته شریعت _ نظارت یا رویکرد قدسی با ایجاد انگاره های عرفی تداوم پیدا می کرد. تمام گزاره های هنجاری و آموزه های اخلاقی مرسوم نیز مورد نقد و ارزیابی قرار می گرفت از آن جهت که فرهنگ محیطی مبتنی بر بایسته های قومی _ نژادی و آمیزه های خرافه ای و جهل آلود بود. رویکرد دین شالوده شکنانه بود و مسجد کانون بروز این ساخت شکنی و جایگزینی معرفتی محسوب می شد که با ایجاد نظم معرفتی هم سان در پیروان خود مبتنی بر روش های سه بخشی ادراکی شناختی و عاطفی و عملیاتی با نهادینه کردن و درونی سازی کردن آموزه ها یک نظم هنجاری معطوف به غایت معنایی با استفاده از یک سیستم برهانی ایجاد می نمود که از سویی مبناشکنی گذشته گرایانه داشت و از سویی دیگر مبناگروی آینده تکرانه ارائه می داد. آموزه های دینی مبتنی بر فطرت هستند. در اسلام گزاره های جامعه گرایانه ای چون عدالت مبتنی بر خواست های طبقات عموم جامعه بود و از سویی کاملاً سیستماتیک و عقلانی برای گروه های بالا دست اجتماعی بود.

لذا توانست نظام پیروان خود را توسعه داده و یک وسعت جغرافیایی هم سان ایجاد نماید.

آنچه گذشت کارکردهای اجمالی روانی و اجتماعی مسجد بود این نقش تا ورود مدرنیته به کشورهای اسلامی تداوم داشت اما مدرنیته حامل دگرگونی های بنیادین در حوزه های مختلف فردی و اجتماعی (از معرفت تا جامعه) شد و اساسا منجر به شیفت معرفتی از هستی شناسی به انسان شناسی بود مسجد که غایتی هستی شناسانه داشت با پرسش های ناگشوده مدرنیته

ص: 652

در پی یافتن پاسخ هایی چند وجهی برآمد تا هم انسان صاحب اختیار بر سرنوشت خود باشد و هم قاموس تکلیف رخت برنبندد اما در مدرنیته هنوز عنصر زمان و مکان که مسجد سخت در حصار آن در بند است رخت برنبسته بود و هنوز مسجد به عنوان یک رسانه در میان رسانه های رقیب پیروان خود را سامان می داد اما جهانی شدن دیگر صرفا چرخش معرفتی نبود بلکه امحاء عنصر زمان و مکان و تراکم فضا بود که این امر منجر به در هم تنیدگی فرهنگ های متضاد، ایجاد هویت های چند بخشی و سیال و تولید انسان های یک ساحتی می شود که اساسا حوزه های فضای مذهبی را محاصره و محدود می کند و این ها نکاتی هستند که به ظاهر تعارض ذاتی مسجد و آموزه هایش را با جهانی شدن و دستاوردهایش به ذهن می رسانند اما اندکی دقیق تر این دو مقوله را مورد تحلیل قرار می دهیم تا ببینیم آیا جهانی شدن می تواند بستری برای انتقال پیام های مسجد به عنوان ابر رسانه مسلمانان باشد و قدرت تنفس و فرصتی برای این رسانه در میان رسانه های رقیب ایجاد کند و یا تهدیدی جدی است که پرخاش یا انزوا تنها راه رویارویی با آن است و شاید هم در دنیایی که خلأ معنویت احساس می شود مسجد می تواند با استفاده از تکنولوژی های محصول جهانی شدن پیام های خود را به عنوان گفتمان مسلط به کاربران جهانی ارائه نماید و در میان هویت های متشتت هویتی همگن در میان منشورهای حقیقت بخش معرفتی ارائه نماید. مسجدی که به دنبال تشکیل پیروان هم سان است و ایجاد نظام تابع پیرو می کند و جهانی شدنی که محلی برای سرکشی و طغیان است چگونه با هم کنار می آیند. فرضیه این مقاله قدرت خلاقانه حضور مسجد در این زمان و فراتر از آن تبدیل شدنش به گفتمانی مسلط در مرحله بعد علی رغم حضور تهدیدهای جدی و تنگناهای واقعی می باشد. ابتدا مفاهیم کلیدی را بررسی اجمالی نموده و سپس فرضیه خود را تحلیل می نماییم.

بخش اول: جهانی شدن (Globalization) از جهانی شدن تعاریف فراوانی شده است و از جنبه های مختلف مورد پرداخت قرار گرفته است. جهانی شدن به عنوان یک ایده هم در اندیشه مکاتب دینی و هم در رویای جهان گستر

ص: 653

امپراطوری ها، تاریخچه ای بس طولانی و هم زمان ظهور ادیان بزرگ و ابرقدرت های جهان گستر دارد. اما آنچه امروزه مدنظر است به وضعیت خاص تاریخی باز می گردد که قدمت آن به ظهور صنعت جهانی ارتباطات باز می گردد. که منشأ پیدایش انتقال های جدید (دیوید هلد و همکاران 1999) و ظهور فضای جهانی جدید شده است. همانطور که ذکر شد چشم اندازهای متفاوتی به این موضوع شده است پاره ای اندیشمندان هم چون جیمسون (1998) با نگاه صنعتی به تحلیل جهانی شدن پرداخته است. نک چونگ (1998) ادبیات گفتمان جهانی را مورد بررسی قرار داده است. مفاهیم ابزاری جهانی شدن جنبه دیگری است که مورد توجه جامعه شناسی چون گیدنز (2001 و 1999) قرار گرفته است. و یا جودی در مقاله اخیر خود از جهانی شدن در قلمرو حقوق صحبت می کند که البته آن را با حقوق بین الملل متمایز می نماید. جامعه شناسان سیاسی به مفهوم قدرت در مدار جهانی پرداخته اند (من 1996 و هلد و همکاران 1999). گروه عمده دیگری (هرست و تامسون 1996) حوزه های اقتصادی جهانی شدن را مورد بررسی قرار داده اند و در نهایت فرهنگ گراها (رابرتسون 1992، فیدرستون 1995) ابعاد فرهنگی جهانی شدن را توسعه داده اند.(1) گیدنز بارهیافت کارکرد گرایانه به تحلیل جهانی شدن می پردازد و جهانی شدن را تقاطع و ارتباط «حاضر و غایب» و یا فعالیت از راه دور می داند. مهم ترین بعد جهانی شدن را ارتباطات می داند که منشأ هم سانی فضای جهانی شده و ارتباطات بین فردی، فرد با گروه و گروه با گروه را متحول نموده است و ظهور تکنولوژی منجر به ایجاد «جامعه شبکه ای جهانی» شده است(2) که از نتایج آن شبکه ای شدن ارتباطات جهانی در سطح محلی و جهانی و دگرگونی مفهوم زمان و مکان است و لذا کل جامعه جهانی در قلمرو ارتباطات قلمرو صنعت ارتباطات است و همین امر باعث به وجود آمدن فضای مشترک واحد شده است که زیست جهان بومی شده جهانی

ص: 654


1- . جهانی شدن و دین / مقاله جهانی شدن و فضای مذهبی / دکتر سعید رضا عاملی، ص 4 و 133 .
2- . مراجعه شود به کتاب جهانی شدن رویش / مقاله جهاین شدن و فضای مذهبی/ سید صدر عاملی.

شدنی مشترک را توسط مراجع تصمیم گیر محدود و متعدد سامان می دهد اما تعریفی که بتواند با موضوع موردنظر متناسب باشد تعریفی است که دکتر نحاس ارائه داده است. وی سه قرائت اصلی را از جهانی شدن به شرح زیر بیان می کند.

1 _ ویژگی خصوصیت عصر جدید سلطه تکنولوژی ارتباطات است که انتقال داده ها و تخصص ها را آسان می سازد و نتیجه اش هم گرایی و اعتلاف جهانی است.

2 _ فناوری جدید ارتباطات تازه ترین دستاوردهای فرهنگی در همه کشورهای جهان را به گستره جغرافیایی جهانی منتقل می کند و فرهنگ واحد و در عین حال جدیدی را جانشین تنوع و تعین های فکری و فرهنگی منطقه ای می کند که نتیجه اش حاکمیت فضای فرهنگی جدید و مشابه در گستره گیتی است.

3 _ تکنولوژی داده ها با سرعتی اعجاب آور به گونه ای توسعه می یابد که در افق آینده و شاید همین امروز مرزهای علمی و قومی را می شکافد و مدیریت واحدی را در عرصه سیاست جهانی جایگزین مدیریت های کشوری و منطقه ای می کند.(1) شالوده سخن نحاس در باب جهانی شدن در سه موضوع :

1 _ علمی؛ 2 _ فکری و فرهنگی؛ 3 _ سیاسی و مدیریتی است.

پاره ای از اندیشمندان معتقدند که جهانی شدن دو روی یک سکه است که یک روی آن جهان گستری و فضای مشترک و هم سان جهانی است و روی دیگر آن محلی شدن، بومی شدن و بروز و ظهور قومیت ها و فرهنگ ها و خرده ایدئولوژی هاست که منجر به شکاف های هولناک در عرصه های مذکور در سطح جهان می شود با نظرداشت این فرضیه گزاره دوم تعریف نحاس

ص: 655


1- . ر . ک : نحاس، حرج، جهانی شدن، انسان شناسی و آزادی در تربیت، ترجمه طاهره اختری، روزنامه انتخاب، 11 و 12 اردیبهشت 1379 .

که دم از هویتهای واحد و فرهنگ واحد می زند قدری دشوار می آید و باید به نوعی تخصیص و تقیید روی بیاوریم البته تعاریف جامعه شناسی از جهانی شدن نیز وجود دارد که ما را به غایت مد نظر نزدیک می کند. رابرتسون معتقد است که جهانی شدن دارای پیامدهای فرهنگی زیادی است که فشار زیادی بر جوامع تمدن ها و سنت ها در راستای دگرگونی آنها در جهاتی که با باورها و نهادهای هویتی آنان در تعارض است می آورد. در این میان دین به عنوان آموزه کانونی فرهنگ در تقابل یا تعامل با جهانی شدن قرار می گیرد و تأثیر و تأثر فضاهای دینی همچون مساجد با جهانی شدن مورد توجه است.

گیدنز نیز ازمنظر کارکردگرایانه و با زاویه ای فرهنگی جهانی شدن را تعریف می کند:

«تقویت مناسبات اجتماعی که محل های دور از هم را، چنان به هم ربط می دهد که هر واقعه تحت تأثیر رویدادی که به آن فرسنگ ها فاصله دارد، شکل می گیرد و بر عکس».(1) در نتیجه به قول تاملینسون:

«جهانی شدن با تلاقی حضور و غیاب (محوزمان)، با در هم بافتگی رویدادها و مناسبات اجتماعی «دوردست» با بافت های محلی سر و کار دارد».(2) در جهانی شدن فروریزی مرزها تنها دامان مرزهای علمی و جغرافیایی را نمی گیرد بلکه مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک نیز دچار فروریزی می شوند. حصار خصوصی ادیان که مخاطبین خود را یک دست و همسان سامان می داد و غنای معرفتی، رفتاری، ادراکی می بخشید دچار مهمان ناخوانده و سارق مهاجمی شده است که با ساز و برگ های مجهز و شالوده شکن خود تمام یقینیات مؤمنان را رشته می کند و طوفانی از بحران معرفتی بر ذهن او سیطره می یابد

ص: 656


1- . گیدنز، آنتونی، پیامدهای مدرنیست، محسن ثلاثی، ص 77 .
2- . تامیلسون، جان، جهانی شدن و فرهنگ، ترجمه محسن حکیمی، ص 25 .

و در این وضعیت ادیان هرچه از متن دینی خود به سمت سنت های دینی (منابع درجه دوم دینی) حرکت کنند با بحران بیشتری مواجه هستند چون که غیر عقلانی تر و غیر منطقی تر جلوه می نمایند و نیز به قول ماکس وبر(1) اگر تک ساحتی باشند معضلات فراتری دارند، تنها ادیان عقلانی و دو ساختی (یعنی صرفا مناسک و آئین های عبادی و فردی را تئوریزه نکنند بلکه بعد اجتماعی نیز داشته باشند) توان رویارویی با این موج شکننده را دارند و همچنین اگر لایه های معنوی این ادیان در قبال لایه های شریعتی تحلیل رفته باشد دچاز فروپاشی، هضم و یا گوشه نشینی می شوند.

در این وضعیت هر دین و فرهنگی در بستری قرار می گیرد که غیر تهدیدکننده و تهدیدکننده آن در همان بستر وجود دارد. لذا شاهد ظهور هویت های موزائیکی و چند ضلعی سیال، غیر شفاف و کدر و... هستیم که منجر به حاکم شدن فهم های نسبی می شوند و این حالت فضا را برای استنشاق پیام های تک مرکزیت دینی سخت و نفس گیر می کند.

بدین ترتیب فرایند جهانی شدن بواسطه سرزمین زدایی، پیوندهای فرهنگ و دین با مکان را تضعیف می کند و نظام های معنایی را از لنگرگاه محلی خود آزاد می سازد.(2) جهانی شدن عصر فراهای فروکشیده و فروهای فرا شده است که تمام باورها را در آینه زمان می شکند و منشور مشوشی ارائه می دهد که قدرت تشخیص «خود مشخص» را از هرکسی می گیرد و فاصله خود و غیر را در ترک های این آینه به تشویش و ابهام همان تصویر «خود» قابل تشخیص است.

جهانی شدن نوعی ارتباط مجازی مبتنی بر محو فضا مکان و زمان است حال آنکه مسجد یک ارتباط دو سویه و رو در رو و واقعیتی است مبتنی بر حضور مسلط و به تعبیری در انحصار فضا مکان و زمان به همین جهت رابطه های شناختی نیز متفاوت از ادراک مجازی و سیال و در انحصار خصلت های درونی شده و تکرارپذیر می باشد که منجر به نوعی از ایمان گروی

ص: 657


1- . وبر دین بودا را تک ساحتی و دینی چون اسلام را دو ساختی می داند.
2- . جهانی شدن و دین، عرضی سازی یا قدسی سازی، محمد رضا تاجیک، ص 37 .

و مبناگروی خاصی می شود نزاع حریم خصوصی و عمومی در گذشته و ارتباط آن با آزادی فردی و دینی و محو این حریم توسط جهانی شدن معظله دیگری فراروی دین است که واگویه ای دیگر را رقم می زند. دین کانونی ترین و در واقع نقطه نهانی فرهنگ است و نیز درون سازی یک ساختار تمدنی و رابطه آن با تحولات پیرامون مبتنی بر نوع تلقی و بینش مذهبی به نظر تنگاتنگ می آید وقتی فهم عرفی شد در گردونه تحولات ارتباطی متغیر و متحول می شود و دگرگونی یا دگر دیسی معرفتی بوجود می آید. آنگاه نگرش های مذهبی و حوزه انتظارات از دین و نهایتا گستره شریعت نیز مورد ارزیابی و بازخوانی قرار می گیرد و اینجاست که مسجد یا فرصت بازنمایی دوباره اجتماعی فراتر از فرم گرایی و مناسک پردازی بی روح می یابد و یا حاشیه نشین تمدنی خواهد بود که هر از گاهی تنها از منظر تاریخی برای تحلیل وضعیت و موقعیت معماری آن توسط عده ای خاص مورد مطالعه قرار می گیرد ولی با توجه به آنچه که در مورد مسجد در صفحات پیشین گذشت خصلت فعال بخشی مسجد در حوزه روانی و اجتماعی می تواند در صورت استفاده صحیح تکاپوی دیگری را برای این نهاد هویت ساز رقم بزند.

جهانی شدن نزاع های فراوانی را از سوی محققین بر سر همین موضوع برانگیخته است. پاره ای جهانی شدن را یک پروژه می دانند که دارای فاعل مشخص است و غایت معینی را با استفاده از برنامه ها و طرح های از پیش طراحی شده دنبال می کند. لذا از آن به «آمریکایی شدن»، «غربی شدن» یا «جهانی سازی» تعبیر می کنند.

2 _ دسته ای دیگر آن را یک پروسه می دانند که بعلت پیشرفت ارتباطات و تکنولوژی بوجود آمده و فاقد یک فاعل مشخص و غایت مشخص است و صرفا فرایندی است که هر کسی می تواند در آن نقش داشته باشد. فرض این مقاله این است که جهانی شدن نه صرفا یک پروژه است و نه پروسه. جهانی شدن گر چه بستری است فراهم شده ولی قدرت های بزرگ در پی هدایت و راهبری آن هستند اما رویکرد نرم افزاری آن زمینه را برای بروز تمدن های معارض و حضور فعالانه گفتمان اندیشی این تمدن ها فراهم می آورد که ایران اسلامی یکی از این تمدن هاست.

ص: 658

در تقسیم بندی دیگر جهانی شدن را دو ساختی می دانند:

1 _ ساخت سخت افزاری: یعنی تکنولوژی ارتباطات منشأ متراکم شدن ارتباطات و ظهور جهانی مجازی شده است.

2 _ ساخت نرم افزاری: اطلاعاتی که در این سخت افزار مبادله می شود.

در مدرنیسم شاهد ظهور جهان مرکز شدیم که غرب مرکز آن بود. از سویی جهان پیرامون نیز شکل گرفت که کشورهای توسعه نایافته و مستعمره و به تعبیری جهان سوم آن را شکیل می دانند و تمام تصمیمات و رفتارها و الگوهای فرهنگی از جهان مرکز به سایر نقاط ارسال می شد اما جهانی شدن زمینه را برای مرکزیت زدایی غرب و جهان چند مرکزی فراهم کرده است.

قرائن و شواهد جملگی حاکی است که در دهه اخیر زمینه برای مرکزیت گرایی اسلام فراهم شده است و این نکته خود فرصتی است که رویه نرم افزاری جهانی شدن در خدمت ما قرار می دهد.

ویژگی های جسمانی شدن در پایان این بخش ویژگیهای جهانی شدن را می توان اینگونه نام برد:(1) 1 _ جهانی شدن فرایندی گسسته و منفک در یکی از وجوه اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی نیست. بلکه این پدیده همبسته ای منسجم است که در تمام عرصه های اجتماعی رسوخ کرده است.

2 _ جهانی شدن اساسا چالش گراست؛ چون قلمرو بسیاری از مفاهیم اجتماعی و سنتی مانند: نظم، قدرت، امنیت، دولت، مشروعیت، فرهنگ، حاکمیت و هویت را در نور دیده و زمینه را برای باز تفسیر آنها فراهم ساخته است.

ص: 659


1- . باری آکسفورد، نظام جهانی: اقتصاد، سیاست، فرهنگ، ترجمه حمیرا شیر زاد.

3 _ ما در جریان جهانی شدن، نه با یک وضعیت غایی، بلکه با فرایند شدن ها سر و کار داریم یعنی جهانی شدن ناپایدار و متغیر.

4 _ جهانی شدن نه شر است و نه خیر بلکه فرصتی است که هم می تواند منجی باشد و هم مهلک.

5 _ این فرایند پدیده ای است تناقض نما که با مفاهیم دوگانه جهانی _ محلی، همگرایی _ واگرایی، جهان گرایی _ منطقه گرایی، تنوع و یکسان سازی روبروست اما این مفاهیم دوگانه در مقابل هم قرار ندارند بلکه در تقویت و تأیید با یکدیگر به سر می برند.

بخش دوم: دین و جهانی شدن منظور از دین در اینجا دین اسلام است که به قول وبر دو ساحتی است، از آن جهت که این دین در عرصه های گوناگون زندگی چون اجتماع، سیاست و حکومت حضور می یابد و برای متغیرهای زمانی و مکانی، خوانشی پویا دارد و با عنصر اجتهاد حصار زمان و مکان را برمی دارد پس در عرصه جهانی شدن هم وارد. گود محاجه و مبارزه می شود. اگر بخواهیم تعریفی ساده و کامل ارائه کنیم شاید بتوان گفت:

«روش مخصوصی در زندگی است که صلاح دنیا را به طوری که موافق کمال اخری و جهات دایمی حقیقی باشد، تأمین می نماید، پس در شریعت باید قانونهایی وجود داشته باشد که روش زندگانی را به اندازه احتیاج روشن سازد».(1) حال باید سراغ این نکته را گرفت که آیا ادیان توان نوزائی، نوخوانی و تحول مبتنی بر فهم زمان و مکان و حرکت با اقتضائات زمان را در پروسه جهانی شدن دارند یا خیر. انسان امروز در برابر سلطه مدرنیته که در خلأ ارزشها پدیده ای بنیادگراست به دامان دین

ص: 660


1- . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 2 ، ص 187 .

با معرفتی پناه می برند که اولاً معنویت را به آنها برگرداند تا به آرامش برسند و ثانیا واژه هایی چون عدالت اجتماعی و... که حلقه های مفقوده در اندیشه های مدرن هستند را برای آنها تئوریزه، طراحی و عملیاتی نماید. به نظر تنها کانونی که این گزاره ها را از درون خود به صورت عمیق داراست گوهر دین می باشد. اما برای فهم بهتر، رویکرد در دین نسبت به جهانی شدن را بصورت خلاصه بررسی می کنیم.

در خصوص رابطه دین و جهانی شدن و واکنشهای ایندو نسبت به یکدیگر سه دیدگاه کلی قابل طرح کنند:(1) 1 _ نگرش بدبینانه: پاره ای از اندیشمندان اسلامی معتقدند جهانی شدن از فرآورده های مدرنیته است و چون چالش میان سنت و مدرنیته منجر به گسست مبانی سنت شد و از سوئی جهانی شدن محصول سلطه غرب است پس در پی صدور ارزش های غربی به دیگر جوامع است لذا جهانی شدن همان «غربی شدن» یا «آمریکایی شدن» است و در واقع این گروه معتقد به «جهانی سازی» یا جهانی کردن هستند تا جهانی شدن.

2 _ نگرش خوش بینانه (منفعلانه): شتاب جهان گستری آنچنان سریع است که نه تنها یارای مقاومت با آن نیست بلکه گوشه نشینی نیز ممکن نمی باشد و تنها راه پیشرفت سوار شدن بر گردونه جهانی شدن است. این نگرش هیچ توجهی به فرهنگ های بومی و داشته های خودی نمی کند. در واقع به هضم و ادغام فرهنگ می اندیشد. و رویکردی منفعلانه نسبت به جهانی شدن دارد.

3 _ نگرش خرد ورزانه (گزینش گرایانه): مبنا و اساس نظریه پردازی در این دیدگاه عقل و دستاوردهای آن است. در واقع فواید و مضرات جهانی شدن را در ترازوی خرد می گذارد و بجای برخورد منفعلانه یا واگرایانه با آن برخوردی منطقی، چینشی و فعالانه دارد و بجای آنکه خود را به موج طوفانی لایه های معرفتی و... جهانی شدن تسلیم نماید، در آن حضور فعال داشته

ص: 661


1- . ر . ک: سجادی، سید عبدالقیوم، «استراتژی های کلان جامعه دینی در برخورد با جهانی شدن».

و کانون های معرفتی خودش که متکی به آموزه های جهانشمول دینی و انسانی هستند ارائه می دهد تا خلاءهای ناشی از جهانی شدن هدایت شده را پر نماید و بهجای استفاده از ابزارهای غیرعقلانی از ابزار گفتمان استفاده نموده و با رویکردی نرم افزاری وجهه خود را می نماید که این مقاله نگرش سوم را مطلوب خود می داند.

فضای مذهبی بیرچ و همکاران (100 : 2001)(1) به فضای مذهبی(2) به عنوان یک جایگاهی که می تواند منعکس کننده تحولات ساختاری جامعه از دوره سنتی به دوره مدرنیته باشد، نگاه کرده اند و از همین منظر می توان پاسخ فضای مذهبی را در مواجهه با فرایند جهانی شدن مورد مطالعه قرار داد. البته مذهب به عنوان یک پدیده اجتماعی بدون ارتباط با سایر ساختارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی جامعه قابل فهم نیست. منتهی از آنجا که انعکاس تغییرات مدرنیته و جهانی شدن به صورت برجسته ای در فضای مذهبی نمود پیدا کرده است، می توان از این طریق روند تغییرات را بصورت برجسته تری مورد مطالعه قرار داد.

مذهب عمومی ترین خصیصه اجتماعی است که در کانون توجهات همه جوامع بوده است. لذا هر نوع تغییری در این حوزه منعکس کننده «تغییر در حوزه عمومی» نیز محسوب شود، از جهت دیگر «هویت های دینی» نیز که یک «محصول دینی» و در عین حال برآیند «تعامل دین، جامعه و فرهنگ» هستند و در بستر فضای دینی شکل می گیرند، به نوعی تحت تأثیر و یا عامل اثر گذار بر فضای مذهبی نیز محسوب می شوند. بنابراین، فهم نسبت جهانی شدن با فضای مذهبی منعکس کننده کیفیت پاسخ جامعه دینی به جهانی شدن در قالب هویت های

ص: 662


1- . David Birch etal
2- . Religious Sphere

متفاوت خواهد بود.(1) فضای مذهبی در ارتباطی تنگاتنگ با فرهنگ عمومی است که در گذشته اساسا دین فرهنگ عمومی را تشکیل می داد. هم در حوزه فردی و هم در حوزه اجتماعی و نیز نهادهای اجتماعی حضور دین کاملاً ملموس و پر سیطره بود. اما با گذر از جامعه سنتی به مدرن، دین نیز ادعای پرهینه خود را وانهاده و حرکتی خزنده به سمت سکولاریزاسیون در بیشتر سطوح شکل گرفت که البته این انتقال یک انتقال ساختاری بود.

«همانطور که قوت فضای عمومی، منشأ تولید قدرت افکار عمومی و به عبارتی تجلی «قدرت مردم»(2) است. قدرت فضای مذهبی، نمود اقتدار دین در یک جامعه است».(3) بهمین جهت باید تحلیل مفهومی و دقیق تری از فضای مذهبی ارائه داد.

به نظر می رسد اقتدار دین برآیند پنج قدرت اساسی است:

1 _ قدرت نفس دین:(4) پیام و محتوای دینی، نقش بسیار مهم در تأثیر بر پیروان و پیشی گرفتن از سایر ادیان دارد. پیام دینی موضوع مورد مطالعه خیلی از اندیشمندان از جمله وبر بوده است. او در مورد اسلام معتقد است که اسلام به دلیل ماهیت اجتماعی و سیاسی آن مرجع قدرت و قوت گسترده خواهد شد. لذا اسلام که در حوزه های فردی و اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارای برنامه است. به عنوان یک «منبع و مرجع قدرت» محسوب می شوند.

ص: 663


1- . صدر عاملی، سعید، مقاله جهانی شدن و فضای مذهبی»، کتاب جهانی شدن و دین، ص 137 .
2- . منظور از قدرت همان تعبیر راسل از قدرت است یعنی «اثر اراده شده» که نماد مدیریت سیاسی است و از امتداد سخن می گوید.
3- . عاملی، سعید رضا، جهانی شدن و فضای مذهبی، ص 139 .
4- . همان، ص 140 .

لذا اولاً توجه به پیام های دینی و ثانیا انطباق آن پیام ها با نیازهای جامعه انسانی نقش مهمی در فضاسازی مذهبی دارد.

2 _ قدرت نهادینه دینی:(1) قدرت نهادینه دینی از یک سو به نقش سازمان دینی (چاوس، 1994) و از سوئی به ریشه دار بودن مفاهیم اعتقادی، ارزشی و معرفت های دینی در یک جامعه توجه دارد.

سازمان های دینی اجتماعات دینی حل مسائل و برگزاری مناسک و مراسم. البته امروز تضعیف سازمان های دینی برگرفته از سرعت ارتباطات و تحول در سازمان های اجتماعی است که نقش سازمان های دینی را کمرنگ تر می کند. لذا سازمان های دینی برای انطباق مجبور به تحول هستند که این تحول ترس نوعی دور شدن از سنت های دینی را القاء می کند. لذا «پارادوکس نوسازی سازمانی و حفظ شکل سنتی دینی» منشأ التقاط و اختلال فراوانی می شود.

3 _ قدرت فردی دین:(2) قدرت فردی دین به اعتقادات، ارزش ها و نگرش های دینی و نوع ارتباط فرد با مسئولیت های دینی باز می گردد. ضعیف شدن قدرت فردی دینی، مربوط می شود به ضعیف شدن نقش دینی در عمل فردی (چاوس، 1994) دو دیدگاه درخصوص ماهیت تغییرات خصوصا در حوزه فهم دینی و به تبع آن در فضاهای مذهبی در دوره جهانی شدن مطرح گردیده است:

1 _ دیدگاه اول که رویکرد فلسفی و معرفت شناسانه دارد بر این مبنا تأکید می ورزد که تغییرات مذهبی معلول فرایندهای معرفتی و شناختی است. (سروش، 1375).

2 _ دیدگاه دوم که متأثر از رویکرد جامعه شناسی و فرهنگ شناسی است، براین مبنا تأکید می کند که تغییر بنیادین جهت (ویلنتی،2000) معرف کالایی شدن زندگی با ارزش های نظامی

ص: 664


1- . همان، ص 140 .
2- . همان، ص 141 .

سرمایه داری و فرهنگ مصرف گرایی غربی است (ترنر،1994، عاملی، 2002) طبق این نظر تحولات فهم مذهبی و تحولات عمل مذهبی برگرفته از «تکثرگرایی معرفتی» نیست بلکه معلول «تکثرگرایی فرهنگی» می باشد که منجر به تغییرات غیرارادی در تمام حوزه ها و خصوصا دین می شود. شاید از همین جهت است که به گفته برایون ترنر (1993) نقش گفتمان های روشن فکری در جهان معاصر کمرنگ شده است. که منجر به جابجایی جدید در حوزه «نخبگان اجتماعی» شده است.

4 _ قدرت مدنی دین:(1) قدرت مدنی دین را می توان به مجموعه «قوانین و مقررات مربوط به مردم» و «نهادهای مدنی» و نسبت آنها با قوانین مورد نظر دین عامه مردم در یک جامعه مرتبط نمود. میزان قدرت مدنی دین مربوط به میزان نفوذ تعالیم دینی در قوانین و مقررات مدنی و همچنین نقش تعالیم و معارف دینی در برنامه های نهادهای مدنی یک جامعه می باشد.

یکی از کارهای الگوهای غربی با مدل های توسعه که در جهانی شدن نیز شتاب فراگیرتری می گیرد عبارتست از الگوسازی های غیر دینی در حوزه توسعه نظام بوروکراتیک، و قوانین شهری و مدنی.

اما در اسلام شیعی می بینیم که قدرت مدنی دین بسیار بالاست، بطوری که حتی نظم بوروکراتیک و قوانین شهری و مدنی نیز باید از صافی گزینش دینی رد شوند و در واقع از حوض دین غسل نمایند.

5 _ قدرت اجتماعی دین:(2) قدرت اجتماعی دین، نسبت وسیعی با نقش دین در جامعه، عرصه های سیاسی و بسیج و تأسیس نهضت های اجتماعی و سیاسی دارد. میزان اقتدار نهضت های دینی ارتباطی تنگاتگ با قدرت اجتماعی دین برقرار می کند.

ص: 665


1- . همان، ص 143 _ 142 .
2- . همان، ص 146 .

قدرت اجتماعی دین به نوعی به «نقش اجتماعی دین» و یا به تعبیر پیتر برگر (62:1381) به انتظاراتی که از نقش دین در جامعه وحود دارد باز می گردد. شرایط مادی گرایانه جهان امروز منشأ ظهور نهضت های دینی شده است. به گونه ای که یکی از بارزترین جلوه های قدرت جتماعی دین، ظهور جنبش ها، نهضت ها و انقلاب های اجتماعی دینی موسوم به بنیادگرایی اسلامی، و مسیجی در جهان معاصر است.

(هوگلند 1982، والت 1992، بریجیکیان 1992، جلائی پور1382، منوئل کتلز 1997) از این نهضت دینی بعنوان بازخورد جهانی شدن، در قالب «هویت های مقاومت» یاد می کنند.

گیدنز به بنیادگرایی اسلامی به عنوان برجسته ترین نمود بنیادگرایی دینی اشاره می کند و معتقد است که بنیادگرایی اسلامی، از یکسو بازتاب فشارهای ارزشی نظام سکولارمدرن و از سوی دیگر متأثر از ابعاد سنتی دین اسلام است. (گیدنز 558 : 2001) نکته قابل تأمل اینکه قوت و ضعف نهادهای اجتماعی مذهب نسبت جدی با زمینه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی یک جامعه دارد. نوع تعامل نظام سیاسی با مذهب، پیشینه فرهنگی، عوامل فراملی و بین المللی و نظام آموزش و پرورش از جمله عواملی است که بر چگونگی نهادهای اجتماعی مذهبی اثر جدی می گذارد. فضای مذهبی، زمینه ظهور هویت های اجتماعی دینی را فراهم می آورد. هویت های اجتماعی لزوما از یک ماهیت مشترک برخوردار نیستند، ولی ضمن تجزیه هویت های اجتماعی، نمودهای عینی مشترک را در قالب هویت های خاص پیدا می کنند. کستلز (1997) از جمله کسانی است که هویت های اجتماعی را در عصر جهانی شدن بر سه نوع هویت تقسیم می کند(1):

1 _ هویت های مقاوم؛ 2 _ هویت های مشروعیت یافته؛ 3 _ هویت تولیدی یا بازسازی شده.

ص: 666


1- . همان، ص 146 .

حال که نگاهی اجمالی به قدرت های منبعث از دین که در واقع منبع اقتدار دین هستند داشتیم، رویکرد دین نسبت به جهانی شدن یا بازتاب جهانی شدن در دین را بررسی می کنیم.

به نظر می رسد که پاسخ جوامع دینی نسبت به «جهانی شدن از بالا» فقط در انطباق و سازگاری و یا همسان سازی با فرهنگ غرب نیست بلکه فشار و سلطه غرب منشأ شکل گیری «مقاومت فرهنگی و دینی» و برجسته شدن سنت های دینی در فضای دینی جوامع شده است.

در واقع اگر از طرفی شاهد روند (جهانی شدن از بالا هستیم) اما یک روند معکوسی سامان یافته است که منجر به ظهور جنبش ها و نهضت های مخالف این نوع جهانی شدن هستند.

به گفته گیدنز شاهد جهانی شدنهای معکوس هستیم که «جهانی شدن از پایین» می باشد. کانون نرم افزای. این نوع از جهانی شدن دین و نهادهای دینی هستند.

«این نوع نهضت های اجتماعی در قالب مقابله با روحیه سلطه جهانی (روادس، 2003) و جست و جو برای عدالت فراگیرتر جهانی (باقلیوالا، 2002) و همچنین در شکل نهضت های اجتماعی محیط زیست گرا (روستی، 2004) و یا نهضت های فمینیستی ظهور پیدا کرده است».(1) در این میان نهضت های اصول گرایانه و بنیادگرای دینی از مهم ترین وجوه جهانی شدن معکوس هستند که بصورت موازی جهانی شدن حرکت می کنند اما با غایتی متفاوت.

نهضت ها و جنبش های دینی، جنبش هایی هستند که بدنبال تغییر در سازمان های دینی، انقلاب سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در سطح دولت _ ملت ها، احیای سنت های دینی و الهی و تغییر در روند حاکم بر جهان ظهور پیدا می کنند. که تفاوت نهضت های دینی با نهضت های اجتماعی در تأکید بر معیارهای ارزشی و دینی در اولی است و وجه اشتراک آنها جمعی بودن هر دو است.

ص: 667


1- . عاملی، سعید رضا، جهانی شدن و فضای مذهبی، ص 156 .

در فضای جهانی شدن، مهم ترین نهضت دینی که منجر به انقلاب شد. انقلاب اسلامی ایران بود که برخلاف جامعه شناسان معروف چون وبر، دورکهایم و مارکس که ادعای حاشیه نشینی دین را داشتند، انقلاب اسلامی ایران بود که برخلاف جامعه شناسان عامل تغییری بزرگ در جامعه ایران و به تبع آن در کل جهان و منجر به احیاء دین گروی و دین گرایی در سراسر جهان شد، البته این به محتوا و ماهیت دین برمی گردد چون دین یا کنش گراست و یا کنش پذیر.

الف) دین کنش پذیر: با هجمه مدرنیته و انفعال سنت دین نیز دو موضع می گیرد دین در این موضع کنش پذیر شده و در مقابل گزاره های مدرنیسم دچار نوعی انعطاف یا سردرگمی و نهایتا از موضعی انزواگرایانه یا تطابق گرایانه وارد می شود.(1) ب) دین کنشگر: یعنی در مقابل پدیده مدرنیته موضع فعال گرفته است و نه تنها به مقابله با آن برمی خیزد بلکه خود راهکار ارائه نموده و برنامه های راهبردی را به پیروان خود ارائه می دهد. ظهور پدیده «بنیادگرایی» نوعی کنش گری در برابر یکسان سازی فرهنگی و هویتی در سطح جهان به شمار می رود.(2) بارزترین نمونه این کنشگری، انقلاب اسلامی ایران می باشد که این انقلاب علیه مدرنیته و در راستای احیاء و بازخوانی اصلاح گرایانه سنت بود و مهم تر اینکه با اتکاء به اندیشه شیعی و قوانین شیعی به بار نشست.

یکی دیگر از نقش های دینی که در قدرت اجتماعی و مدنی ذکر آن رفت قدرت هویت سازی توسط دین است. دین جزء عناصر کلیدی ساخت هویت است حتی بعضی هویت دینی را بعنوان هویت مستقل مطرح می کنند. وقتی بحران هویت توسط جهانی شدن بوجود می آید بصورت طبیعی بازگشت جهانی ادیان زنده می شود که این بازگشت به دو جنبه مهم از فرایند جهانی شدن، یعنی جهان به عنوان یک نظام واحد همگن و نیز نسبیت گرایی فرهنگی است.

ص: 668


1- . کیانی، داوود، فرهنگ جهانی؛ اسطوره یا واقعیت.
2- . گل محمدی، احمد، جهانی شدن و بحران هویت.

مارتین آلبرو درباره نقش «جوامع محلی دینی» در جهان معاصر می گوید: «نامعلومی و فقدان قطعیت درباره وجود جامعه اغلب «ناایمنی هستی شناختی» Ontological Insecurity نامیده شده است، یعنی فقدان اعتماد به واقعیت پیرامون که از ناایمنی نداشتن کار یا سلامت بنیادی تر است! مهم ترین تغییری که در خصوص جهانی شدن و دین متصور هست، تغییری است که در ساختار جامعه به وجود آمده است و به نوعی مفهوم جامعه بومی، فضای عمومی بومی و در پی آن فضای مذهبی و هویتهای اجتماعی تغییر کرده است، این تغییر محصول یکپارچگی «بستر اجتماعی و فرهنگی» جهان معاصر و به عبارتی همانطور که گذشت محو فاصله حاضر و غایب و تراکم فضاهای جدا افتاده قدیم است.

با توجه به فضای موجود نوعی از «قبیله گرایی جهانی» در حال شکل گیری است و محدوده فضای عمومی فراتر از دولت _ ملتها هستند. بالطبع حصار فضای مذهبی نیز گستره ای به وسعت جهان را در بر می گیرد البته گر چه به نظر جهانی شدن قدرت مدنی و قدرت سیاسی دین را به چالش می کشاند ولی با توجه به خلأهای بوجود آمده ناشی از جهانی شدن قدرت فردی و اجتماعی جهانی شدن دین گسترش می یابد که در صورت مدیریت هدایت شده و معناگرایانه تسخیر و تصرف قدرت سیاسی و مدنی نیز امری ممکن می آید.

عواملی که موجب برجسته تر شدن فرایند معکوس جهانی شدن هستند و آن را از حاسیه به متن مقاومت و پیروزی می کشانند عبارتند از:

1 _ عامل اول: جنبه انعکاس داشتن تنوع فرهنگی متأثر از جهانی شدن که منشأ انعکاس تفاوت های بین فرد و جامعه بومی با «دیگری» می شود.(1) 2 _ عامل دوم: جنبه سلطه آمیز بودن جهانی شدن های از بالا به پائین که عکس العمل

ص: 669


1- . عاملی، سعید رضا، مقاله جهانی شدن و فضای مذهبی، ص 159 _ 158 .

طبیعی(1) آن برجسته شدن هویت های مقاومت است.

3 _ عامل سوم: روحیه نوگرایی محض جهانی شدن آمریکایی که تمام تاریخ و فرهنگ گذشته تمدنی را نادیده می انگارد و بازتاب چنین خوانش های، عکس العمل های منفی و چکشی می باشد.(2) این سه عامل معرف قوی شدن «هویت های اجتماعی» می باشند. که این هویت ها نیز از ابعاد سه گانه:

1 _ تمایزگرایی؛ 2 _ سلطه ستیزی؛ 3 _ استمرار هویتی(3) برخوردارند.

نوگرایی گرچه از یکسو منجر به نشاط و تنوع می شود ولی اگر این نوگرایی در هویت سرایت کند منجر به نوعی «گم گشتگی و نوستالژیای هویتی» می شود. لذا روندهای معکوس از قدرت و قوت بیشتری برخوردار خواهد شد. با توجه به روند رو به رشد «هویت های مقاومت» و جهانی شدن معکوس (از پائین به بالا) نوعی از ارزش های مشترک الهی که مورد قبول همه ادیان است در حال تجلی اجتماعی است که منجر به نوعی از «عام گرایی دینی» شده است. Religious universalism مفاهیمی چون عدالت، ظلم ستیزی، توجه به کرامت انسانی، نفس سلطه غیر الهی در کانون این نگرش وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که مهم ترین روند معکوس جهانی شدن، جهانی شدن های ارزشی می باشد.

ص: 670


1- . همان.
2- . همان.
3- . همان.

شیعه مذهب کنشگر شیعه نیز به مانند بقیه مذاهب و ادیان دارای پیام فرامرزی و فرازمان است و مؤلفه های آن فراتاریخی و جهانشمول است. دو عنصری که شیعه را متمایز می کند:

1 _ اصل عدالت و عدالت اجتماعی؛ 2 _ نظریه امامت بعنوان راهبرد سیاسی، این دو عنصر که از سوئی مهمترین خلأ و دغدغه بشری (عدالت) را نه صرفا به عنوان توصیه اخلاقی بلکه بعنوان بایسته های نظام مند و تمدنی برای تمام بشریت و همه تمدن ها طراحی می کند و از سوئی ساز و کار آنها در تفکر امامت و ولایت معصوم تعبیه می کند که به نظر پارادیمی آرمان واقع است که هیچ تفکر و مذهبی بدان نپرداخته و این چنین سیستماتیک آن را بصورت جهانی و فراتاریخی طراحی ننموده است. برای توضیح این مطلب به چند مؤلفه کلیدی شیعه اشاره می کنیم تا بحث قالبی واضح تر بیابد.

1 _ عقلانیت: شیعه بیشترین ملازمت با عقل را دارد. کثرت فیلسوفان شیعه گواه این مدعاست. سیره عقلانیه مستقلات عقلیه، ملازمات عقلیه از مباحث کلیدی اصول هستند حتی بعضی از کتب حدیثی شیعه مانند اصول کافی نیز با «باب جهل و عقل» شروع کرده اند البته عده ای معتقدند بین عقل وبری (ابزار) و عقل فلسفی تفاوت است اما از تفکر شیعی عقل ابزاری نیز مورد توجه و تأکید می باشد. و با توجه به سیر عقلانی در جهانی شدن به نظر می رسد تفکر شیعی بیشترین و بهترین تعامل را می تواند با انسان امروزی و جامعه امروزی داشته باشد.

اجتهاد و فهم مقتضیات زمان و مکان 2 _ اجتهاد:(1) نظریه پردازان فرهنگ و اندیشه براین باورند که برخی اصول اندیشه، بر اثر گذر زمان دچار فراموشی و فرسودگی می شوند لذا نیازمند اصلاح و دگر تفسیری هستند.

ص: 671


1- . سید باقری، سید کاظم، جهانی شدن و پویایی انتظارات از دین ص 5 _ 354 .

اجتهاد یکی از اصولی است که در مذهب شیعه نقش اساسی و کلیدی ایفا می کند و با نگرش منطقی و عقلی و فهمی نوشونده و تکاملی، دستورات دین، همگام با مقتضیات زمان و مکان می گردد. لذا در زمان های مختلف، این اصل، راهگشای بسیاری بن بست ها و مشکلات خواهد بود.

بر همین اساس است که می توان از دستورهای اصیل و واقعی اسلام، براساس احتیاجات روز حکم کرد و لذا در دوره جهانی شدن نیز این فهم نو شونده می تواند جوابگوی بسیاری از مسائل شود.

هشام شرابی اجتهاد را در برقراری تحلیل عقلی در حوزه باز فهمی دین می داند:

«حاصل فرجامین (احیاء اجتهاد) برقراری تحلیل عقلی به مثابه شرط اولیه تفسیر بود. این کار نه تنها راه را برای برقراری دوباره اصل داوری مستقل (اجتهاد) باز کرده بلکه اقتدار سلسله سران سنتی ریشه دار را نیز مورد تردید قرار داده این گذر به جنبش اصلاح طلبی نیرو و تحرک زیاد می بخشید».(1) شهید مطهری با طرح سلسله قوانین ثابت و متغیر درباره اجتهاد می گوید:

«اسلام یک نوع رمز و یک دستگاه متحرکی در داخل خود قرار داده که خودش از ناحیه خود تغییر می کند، نه از ناحیه کسی دیگر که مثلاً علما بیایند تغییر بدهند، علما فقط می توانند آن تغییرات را کشف کنند نه این که تغییر بدهند».(2)

ص: 672


1- . شرابی، هشام، روشنفکران عرب و غرب، ترجمه عبدالرحمن عالم، ص 31 .
2- . مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، ج 2 ص 14 .

شهید صدر، اجتهاد را برای بازفهمی نظام عقیدتی اسلام لازم می داند تا هم در اصول و هم در فروع، از آن مدد گیرد و بتواند با آن اسلام را مطابق با نیازهای واقعی زمان عرضه کند.(1) دو عنصر مهم در جهانی شدن که برای اجتهاد مورد تمسک و خوانش قرار می گیرند:

1 _ سنت؛ 2 _ عقل.

عقل مهم ترین عنصر برای ارتباط معنادار و همه جانبه با دنیای مدرن است که از لایه هایی از:

1 _ آمپریسم؛ 2 _ پوزیتیوسم و ادراکات حسی و تجربی در حوزه معرفتی سود می جوید گرچه بین عقل جدید که مبتنی بر خرد جدید است و عقل مورد استعمال در قوانین فقهی تفاوت است اما مبانی مشترک هستند. لذا عنصر اجتهاد در فرایند جهانی شدن نقش اساسی برای حمل سنتها به دروازه جهانی شدن دارند.

2 _ نظریه فطرت: در اندیشه شیعی خلقت تمام انسان ها براساس فطرتی است که این فطرت طالب خداشناسی و خداگرایی می باشد پس آدمیان پذیرش ذاتی برای توحید عملی و نظری دارند. فراتر اینکه برخی قائل به فطری بودن نبوت پیامبر اسلام و ولایت ائمه اطهار علیهم السلام نیز می باشند لذا انسان ها در بدو تولد گرایش پذیرفتن مهم ترین رکن شیعی که اساس ادیان آسمانی نیز هست (توحید) را دارا می باشند.

3 _ عدالت: یکی از اصول پنج گانه شیعی عدالت می باشد. محوری ترین مؤلفه ممتاز مذهب شیعی از سایر مذاهب و ادیان مفهوم عدالت است که دو ساختی است هم عدالت در نفس را مطرح می کند (فردی و درونی) و هم عدالت بیرونی یا اجتماعی را یعنی «وضع کل شی ء فی موضعه» طرح می کند.

ص: 673


1- . نصری، عبداللّه ، انقلاء بشر از دین، ص 164 .

عدالت در حوزه اجتماعی و سیاسی خصوصا عدالت سیاسی که منجر به پارادیمی از سیستم های سیاسی می شود که به تفکر امامت و در زمان غیبت به نظریه ولایت فقیه منجر می شود. اساسی ترین اصول در تفکر شیعی است که سایر اصول شیعی را نیز تعریف و تبیین می کند. عدالت در تفکر شیعی وجهه ای هستی شناختی نیز دارد. «و بالعدل قامت السموات و الأرض» آرمان نهانی و نهائی شیعه نیز در قالب عدالت طراحی شده است امام زمان صرفا برای ایجاد قسط و عدالت بصورت جهانی ظهور می کند پس عدالت در پارادیم Paradaimشیعی خصلتی فرازمانی دارد و جدی ترین گزاره جهانی که تبدیل به یک معضله و حلقه مفقوده شده است نایابی و کم یابی عدالت است و هر چه گستره جهانی شدن وسیع تر می شود دغدغه عدالت نیز فراگیرتر می گردد. مکاتب بشری با تمام تلاششان در حوزه نظریه پردازی اجتماعی نتوانستند مشکل عدالت را سامان دهند. اندیشمندانی چون جان راولز که نظریه عدالت توزیعی لیبرالیستی را تبیین نموده اند دچار ناکامی در اجرای این نظریه شده اند از آن جهت که علوم اجتماعی و سیاسی به صورت هم بسته هستند و گسست در هم بستگی علوم منجر به تعارض های ذاتی اجتماعی و بحران های درون زا می شود. اصالت کاپیتالیستی و سرمایه محوری و رویکردهای مرکانتیلیستی Mercantilisty نه تنها منجر به عدالت توزیعی «راولزی» نمی شود بلکه تضاد طبقاتی ایجاد کارتل های بزرگ و شکاف های عظیم شمال و جنوب محصول آن است تنها تفکری که عدالت را به صورت فرائیسمی و از منظری ساختاری جهانی تبیین می کند شیعه است اصلی ترین بحران جهان معاصر خلأ عدالت، اخلاق، معنویت است، سه ضلعی که اساس تفکر شیعی را سامان می دهند. با نظر داشت: جهانی شدن معکوس و نیز جهان گرایی فرایند پذیرش این سه عنصر را بصورت تزایدی _ تسریعی معنا می بخشد پس در آینده نزدیک شاهد نوعی معناگرایی شیعی در گستره جهانی خواهیم بود.

5 _ مهدویت: اعتقاد به مصلح آخرالزمان و ایجاد حکومت جهانی براساس عدل و به منظور نجات بشر از ظلم و جود که اصطلاحا «فلسفه مهدویت» نامیده می شود، مختص شیعه نیست و همه ادیان مدلی از آن را دارند. خصوصیت شیعه کنشگری مثبت در این

ص: 674

رابطه است وآن زمینه سازی و بسترسازی برای این امرکه اصلاح اجتماعی خصیصه ذاتی آن است.

6 _ ولایت فقیه: محکم ترین تئوری در باب سیستم حکومتی مذهب شیعه «تئوری ولایت فقیه» می باشد. این تئوری که اکنون از پشتوانه قدرت نیز برخوردار است داعیه نوعی از حکومت جهانی را با اتکاء به نظریه های جهان محور خود دارد. دانائی و عدالت مقوم های این نظریه هستند که آن از گستره جغرافیایی خاص (ایران) فراتر می بخشند.

در واقع تئوری ولایت فقیه با تکیه بر عناصر، عدالت، جهاد و اجتهاد خواستار ایجاد نظام سیاسی است که زمینه ساز ظهور منجی می گردد. و چون ظهور منجی جهانی است پس این تئوری در حوزه عمل نه فقط ایران که تمام کشورهای اسلامی و بلکه نظام بین الملل می داند.

7 _ فرازمان و مکان بودن پیام تشیع: پیام های شیعی فرازمانی و فرامکانی و برای مخاطب عام می باشد. جهانشمول بودگی پیام های شیعی رویکردی نمادین یافته است و اساسا با تمدن ها و قیام ها ره آوردی بشری به ارمغان می آورد. پیام عاشورا که منجر به یک تراژدی بشری تاریخی شد و نظریه پایان تاریخ با پایان جهان که منجر به ظهور مصلح عدالت گستر می شود پیام های شیعی هستند که اساسا در عصر فراها کاربرد دارند.

بازخوانی «زیارت وارث» نشان دهنده فراتاریخی بودن پیام شیعی است.

در پایان اشاره ای داریم به نقش مساجد در نزاع بین دین و جهانی شدن. همان طورکه در آغاز گفته شد مسجد کانون اصلی اسلام از جهت عبادی، نیایشی، آموزشی، عقیدتی و معرفتی و حتی حوزه های جانبی چون نظام سیاسی (پایگاه حکومت)، نظامی (پایگاه جهاد) و... بوده است.

و نقش خود را بصورت فراگیر برای مخاطبین خود انجام داده است. قبل از مدرنیته در کنار مساجد یک نهاد آموزشی بنام مدارس ایجاد شد که نقشهای آموزشی تخصصی چون (آموزش کلام، فقه و فلسفه و...) از مسجد گرفت و آن را به صورت منحصر در اختیار گرفت.

اما مدارس هم نتوانست نقش آموزش عمومی مسجد را از آن بگیرد. اما معضله اصلی مدرنیته و پیامد آن جهانی شدن بود. با خصوصیاتی که در مورد جهانی شدن ذکر شد کاملاً واضح است

ص: 675

که جهانی شدن از حیث نرم افزاری بستری غیردینی و ضددینی دارد و از حیث سخت افزاری و رسانه ای نیز دارای شتاب وسیع و فراتر از حد تصوری است که عرصه را برمساجد تنگ می کند. امروز رسانه های جدید هیچ زحمتی به مخاطب نمی دهند و در حوزه خصوصی مخاطب رخنه نموده و با بمباران اطلاعاتی و سلب آرامش فکری از او قدرت هر نوع تصمیم گیری را از او می گیرند و در واقع نوعی از «حقیقت مجازی» را برای او رقم می زنند که فرد در دنیای مجازی زندگی کند و ادراکات او نیز مجازی می شوند. با نشان گرفتن لایه های عاطفی و حسی مخاطب نظام معرفتی او را مختل نموده و نوعی از معرفت هدایت شده و کنترل شده را به خورد مخاطب می دهند که منجر به افکار سازی در حوزه جامعه می شود و بالاخره با انبوهی از مخاطبین روبرو می شویم که منبع تغذیه واحد و هدایت شده ای آنها را تبدیل به (موجودات شعورمند هدایت شده) می کند و تنها به محرک های خاصی که توسط منبعی محدود القاء می شود پاسخ می دهند. لذا دنیایی همگن و همسان ایجاد می کنند اما این یک روی روایت است روی دیگر آن در بخش های پیشین تحت عنوان جهانی شدن معکوس توضیح داده شد. نیز گفتیم جهان معاصر گر چه از حیث اقتصادی و تجاری فروشکسته است و به سمت یکسان سازی سیاسی می رود اما تنها سنگری که هنوز فتح نشده است و مقاومت می کند «عرصه فرهنگ» است و قدرت های بزرگ که بدنبال جهانی سازی هستند نه تنها نتوانسته اند مقاومت های فرهنگی را کنترل کنند بلکه مقاومت های فرهنگی از حاشیه به متن آمده اند و امروز خود تبدیل به «متن های هژمون» یا گفتمان های مسلط شده اند در واقع لایه نرم افزاری در جهانی شدن هنوز در کشاکش نزاع بین دین گرایی و مادی گرایی، معرفت و احساس حق و باطل، حقیقت و مجاز، بومی گری، محلی گرایی و جهانی گرایی می باشد. اما مهم ترین نزاع، دین و آموزه های جهانی سازی اندیشه های محدود بشری (لیبرالیسم) می باشد که امروزه خیزش جنبش های دینی و مقاومت فرهنگی شکننده ای که برای جهانی سازی وجود دارد عرصه را به سمت فرهنگی شدن یا دین گرایی انسان معاصر پیش می برد. منظور از دین، اسلام است و خصوصا قرائت شیعی با توجه به خصوصیاتی که دارد و ذکر شد که در حال حاضر تنها قرائتی

ص: 676

که می تواند انسان معاصر را نجات دهد و بستر آرامش روانی برایش ایجاد نماید(1) تفکر شیعی است چون دو ساختی است و لبه اجتماعی آن تیزتر از ساخت فردی اش است. حتی قرائت عرفانی انسان معاصر نیز به قرائت عرفانی شیعی نزدیکتر است مضافا که امروزه تفکر شیعی از یک نظام سیاسی که تبدیل به یک روند تبلیغاتی و سیاست گذاری جهانی شده است نیز برخوردار است. حال با توجه به مسائل مذکور مسجد اولین و اساسی ترین کانون است که آموزه های دینی و نرم افزاری را می تواند به جامعه جهانی القاء نماید گرچه مسجد دارای مکان مشخص و مخاطبین خاص است اما مسجد دو کار انجام می دهد:

1 _ ساماندهی معرفتی مخاطبین خاص و ایجاد نظام ارتباطی (چهره به چهره) که کارآمدترین نظام ارتباطی و مبتنی بر معرفت حقیقی است نه (مجازی) نظام معنایی خود را در جامعه گسترش می دهد.

2 _ مسجد می تواند از رسانه های جدید به عنوان ابزار استفاده نماید. مهم ترین خصلت مسجد تولید پیام است و پیام یک نرم افزار است که می تواند از طریق نظام ارتباط محدود و مشخص (چهره به چهره/ خود مسجد) به مخاطب برسد و هم می تواند از ابزارهای پیام گستر چون رسانه های مدرن استفاده نماید. اگر این فرضیه را که رسانه های تکنولوژیک به خودی خود و صرفا از این جهت که ابزار هستند خنثی می باشند و این پیام است که غایت و نوع آنها را مشخص می کند، بپذیریم در آن صورت رسانه های جدید و شبکه های ماهواره ای و اینترنتی ابزارهایی هستند که می توانند در خدمت مساجد نیز قرار بگیرند و نظام معنایی اسلام را به جهانیان ارائه دهند و کاربران را با شبکه ای از لایه های معرفت یقینی آشنا سازند که حاوی یک رویکرد معنوی برای انسان معاصر گریزان از هجمه است.

در جهان معاصر دو خلأ کاملاً مشهود و جهانی است:

ص: 677


1- . مصطفی ملکیان / عقلانیت و معنویت.

1 _ خلأ معنویت و ارزش های انسانی و الهی.(1) 2 _ خلأ عدالت.

در صفحات پیشین ذکر شد که ممیزه تفکر شیعی نسبت به دیگر ادیان و فرق برجستگی ایندو گزاره است و کانون تبلیغ این دو، مساجد می باشند و مساجد با استفاده از ابزارهای رسانه ای جدید می توانند در میان رسانه های رقیب ایفای نقش نموده و سنگر فرهنگی در قالب «مقاومتهای فرهنگی» ایجاد نماید که دارای پشتوانه معرفتی است و پیام آن نیز جهانشمول است و مخاطبین جهانی دارد.

این نقش آفرینی ها منوط به بازاندیشی در رسالت مسجد و نحوه تعامل مسجد و جامعه و نطام ارتباطی آن و استفاده مساجد از رسانه های جدید است.

نتیجه گیری گرچه جهانی شدن یک تهدید است اما فرصتی می آفریند و آن تبدیل شدن گزاره های دینی به گزاره جهانی البته گزاره های دینی خود جهانی هستند اما از جهت اینکه فرصت ابراز وجود جهانی می یابند منظور است. و مسجد کانونی برای نشر این معارف است و می تواند از رسانه های مدرن استفاده ابزاری نماید و ایجاد یک بستر فرهنگی کند که در صورتی که این بستر فرهنگی غالب شود نظم اقتصادی سیاسی و اجتماعی خاص خود را تولید می کند و همین امر زمینه را برای ظهور مصلح جهانی مهیا می کند.

مسجد برآمد یک نظم سنتی است یعنی آفریننده یک مدل ارتباطی است که در بستر نظم خاص که معروف به دوران سنتی است شکل گرفته است کارکردهای آن نیز بالطبع کارکردهای عطوف به فرایندهای محیطی یا Content زمینه محور است اما امروز که در عصر مدرنیته و فراتر از آن در چالش جهانی شدن قرار گرفته ایم بازخوانی نقش مسجد ضرورتی بدیهی بنظر می رسد.

ص: 678


1- . مراجعه شود به کتاب عقلانیت و معنویت / مصطفی ملکیان.

صفحات پیشین اشاره شد که نقش مسجد یک نقش ماهیت گر است یعنی رسالت مسجد تعمیق باورهای دینی و بیشتر تکیه و تأکید بر لایه های معرفتی است که منجر به دروشدن هویت ایمانی می گردد و همین امر هویت اعتقادی و نیایشی را نیز سامان می دهد. اما گذر تاریخ این نقش مسجد را از او گرفته است و بیشتر مسجد در پی کارکردهای نیایشی جلوه گر می شود تا ساختارهای درونی سازی.

لذا با بازگشت مسجد به رسالت اصلی خود یعنی کارکرد معرفت بخشی و سپس ساماندهی هویت های آئینی ابتدا رویکرد نرم افرازی و معناشناختی مسجد تقویت می شود و سپس مساجد در گردونه نزاع رسانه ها می توانند سربلند عمل نمایند و سپس با محتوای معرفتی خود می تواند از دیگر رسانه ها بعنوان ابزار استفاده نماید و پیام های خود را از محدوده زمان و مکان رها نموده و بتواند بازتابی جهانی داشته باشد.

نتیجه این که جهانی شدن گرچه خلق محدودیت می نماید ولی فرصتی برای بازنمایی آموزه های دینی می آفریند که در صورت احیاء دوباره نقش مسجد شاهد خلق هویت جدید دینی در قالب هویت های مقاومت خواهیم بود.

ص: 679

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109