قم از منظر اهل بیت علیهم السلام

مشخصات کتاب

سرشناسه:حسینی قمی، سید محمدمهدی

عنوان و نام پدیدآور:قم از منظر اهل بیت علیهم السلام/محمدمهدی حسینی قمی ؛ تحقیق و تصحیح علی اشرف عبدی.

مشخصات نشر:قم: آستانه مقدسه قم،انتشارات زائر ‫، 1389.

مشخصات ظاهری: ‫[76] ص.

فروست:پژوهشکده علوم و معارف قرآنی علامه طباطبایی (ره)؛ 34.

شابک: ‫10000 ریال ‫ 978-964-180-131-3 :

یادداشت:کتابنامه: ص. [76].

موضوع:معصومه ‫ (س) ‫ بنت موسی کاظم (ع) ، - 201؟ق .

موضوع:قم -- احادیث

شناسه افزوده:عبدی، علی اشرف، ‫1348 -

شناسه افزوده:پژوهشکده علوم و معارف قرآنی علامه طباطبایی(ره)

شناسه افزوده:آستانه مقدسه قم. انتشارات زائر

رده بندی کنگره:‫ BP264/3 ‫ /ح5ق8 1389

رده بندی دیویی: ‫ 297/7673

شماره کتابشناسی ملی:2263024

ص :1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص :2

قم از منظر اهل بیت علیهم السلام

محمدمهدی حسینی قمی

تحقیق و تصحیح علی اشرف عبدی

ص :3

شناسنامه

پژوهشکده علوم و معارف قرآنی علامه طباطبائی رحمه الله -.

حسینی قمی، سید محمد مهدی.

تحقیق و تصحیح: عبدی، علی اشرف، 1348.

قم از منظر اهل بیت علیهم السلام - علی اشرف عبدی -.

قم؛ زائر، 1389.

77 ص................. 3-131-180-964-978

کتابنامه ص 77 و همچنین بصورت زیرنویس.

1. قم - احادیث. 2. شیعه - ایران - قم.

2 ع 795 م/ 2113 DSR

شماره: 34

پژوهشکده علوم و معارف قرآنی علامه طباطبائی آستانه مقدسه

عنوان:........ قم از منظر اهل بیت علیهم السلام

تألیف:.... سید محمد مهدی حسینی قمی

تحقیق و تصحیح:.... علی اشرف عبدی....

ناشر:.... انتشارات زائر

چاپخانه:.... زائر

نوبت چاپ:.... اول / بهار 1389

شمارگان:.... 2000 نسخه

قیمت:.... 1000 تومان

شابک:.... 3-131-180-964-978

کلیه حقوق برای پژوهشکده علامه طباطبائی رحمه الله محفوظ است.

مرکز پخش: قم / چهارراه شهداء / انتشارات زائر

تلفن: 7742519 - ص. پ: 3597-37185

ص:4

فهرست مطالب

مقدمه پژوهشکده.... 9

مقدمه.... 11

آغاز.... 17

قم معدن شیعیان.... 19

قم باب الجنّه.... 21

حجت بودن قم و اهل آن بر مردم.... 23

قم معدن علم.... 25

قم توقفگاه کشتی نوح علیه السلام.... 27

قم شهر برگزیده.... 27

برداشته شدن بلا از قم.... 28

وَراَردِهار، مکانی خوب.... 28

قم موضعی مناسب.... 29

دفع بلا از قم.... 29

اهل قم یاران ما.... 30

ص:5

قم کاشانه آل محمد صلی الله علیه و آله.... 31

قم، جایگاه فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام.... 31

خوشا به حال اهل قم.... 33

پناهگاه بودن قم.... 33

قم پناهگاه شیعیان.... 34

حوادث قم، قبل از ظهور.... 35

قم خاستگاه انقلاب.... 37

اهل قم یاران امام زمان (عج).... 38

اهل قم، شیعیان برگزیده.... 39

اهل قم، مصداق آیه قرآن.... 40

قم حرم اهل بیت علیهم السلام.... 41

قم، سرزمین رانده شدن ابلیس.... 42

اهل قم نگهبان دین.... 42

قم، شهر بی بلا.... 43

دوری بلا از قم به برکت محدثین.... 44

ملک الهی، نگهبان قم.... 44

قم خاستگاه یاران حضرت مهدی (عج).... 46

قم سرزمین حشر و محاسبه.... 47

مقدس بودن خاک قم.... 51

قم دارالمؤمنین.... 52

ص:6

علت نام گذاری قم.... 62

قم، مجتمع مؤمنین و منتظرین امام زمان (عج).... 64

قم اهل بیت نجبا.... 65

قم اقامتگاه نجبا.... 66

حضرت معصومه علیها السلام شفیعه شیعیان.... 68

بهشت برای زائرین حضرت معصومه علیها السلام.... 69

قم، محلی امن.... 69

سه در از بهشت برای اهل قم.... 69

سلام و رحمت خدا بر اهل قم.... 70

ولایت پذیری نواحی قم.... 71

اهل قم، شیعیان حقیقی.... 72

آمرزش اهل قم و اهل آبه.... 73

کتاب نامه.... 77

ص:7

ص:8

مقدمه پژوهشکده

«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ ...»

قرآن کتاب انسان سازی است و بزرگترین معجزه جاوید است، اگر نوع مردم در برابر معجزات فعلی چون شق القمر و تسبیح سنگ ریزه و شفای مریضان و زنده کردن مردگان انگشت تعجب به دندان گرفته و به عجز و ناتوانی خود اعتراف و اقرار می کنند، عالمان و فرهیختگان در برابر قرآن کریم که معجزه قولی پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله است به خاک افتاده و خدای آنرا پرستش و سجده می کنند و اشک شوق از قلب و دل در برابر عظمت قرآن جاری کرده و گویای آن هستند که «الخواص للقولیة و العوام للفعلیة اطوع».

وجه اعجاز قرآن گرچه در فصاحت و بلاغت آشکار است اما مهمترین رویکرد اعجاز قرآن به معجزات علمی و صرفه یا... نبوده بلکه قرآن کتاب انسان سازی است و تربیت قرآنی، فردی چون حضرت امیر علیه السلام پدید آورده است که فخر کائنات و سرآمد و قطب اولیاءالله است، اعجاز قرآن را باید در معارف بلند آن و در خداشناسی و معرفی اسماء و صفات الهی جستجو نمود، هرگز و هرگز کتابی در معرض توحید که غایت آمال و کعبه آرزوهای اولیاءالله

ص:9

است به پایه قرآن نمی رسد این همه فیلسوف و متکلم و عارف در طول تاریخ آمده اند و همه ریزه خوار سفره قرآن بوده و هستند و همه در برابر آن سر تعظیم فرود آورده اند.

در همین راستا پژوهشکده علوم و معارف قرآنی علامه طباطبائی رحمه الله با فضل و عنایت خداوند متعال و با استعانت از حضرت ولی عصر (عج الله تعالی فرجه شریف) و در پرتو کرامات حضرت فاطمه معصومه علیها السلام که با هدف جذب محققان، مولفان و مترجمان و صاحب نظران زمینه های مختلف علوم و معارف قرآنی جهت استفاده از ظرفیت های موجود انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی به منظور پژوهش و تحقیق در علوم قرآنی، ترویج و تبیین معارف والای قرآن کریم، تدوین کتب و پژوهش های علمی و تحقیقی و تربیت محققان و مدرسان در حوزه های مختلف علوم قرآنی توسط آستانه مقدسه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در سال 1388 تأسیس گردید و پژوهش های روز آمد را وجهه همّت خود قرار داده است.

تأسیس این پژوهشکده از اهداف دیرینه حضرت آیة الله مسعودی خمینی تولیت معظم آستانه مقدسه بوده و با زحمات و تلاش پی گیر و مجدّانه ایشان به انجام رسید و اکنون دست همه ی محققان این عرصه را به گرمی می فشارد. در اینجا لازم است از محقق و مترجم اثر حاضر جناب آقای علی اشرف عبدی که در سامان بخشیدن اثر حاضر تلاش فراوان داشته اند صمیمانه تشکر کنم.

احمد عابدی

ص:10

مقدمه

سیّد محمد مهدی حسینی قمی مشهور به «توحید»، زنده در سال 1116 قمری از خطبا و وعاظ مشهور قم و از شاگردان مرحوم قاضی سعید قمی شمرده می شود و دارای دو اثر مکتوب است:

1. بیاض فلسفی و عرفانی که ظاهراً خود مؤلف، نام آن را «سفینه» نام گذاشته است.

موضوع کتاب، آن گونه که از اسم آن استفاده می شود، مطالب فلسفی و عرفانی است و چون مؤلف، شاگرد قاضی سعید بوده، قهراً باید تحت تأثیر آراء و اندیشه های استاد خود به ویژه در الهیات سلبی باشد. گرچه نسخه ای از این کتاب به دست نیامد، ولی برخی از نسخه شناسان آن را در ضمن مجموعه ای این گونه معرفی کرده اند.

استنساخ این اثر وزین، در تاریخ های مختلف و در مکان هایی مثل قم و اصفهان با خط نسخ و نستعلیق انجام شده است. در این کتاب بیش از سی رساله فلسفی و عرفانی از ابن سینا، قاضی سعید، ملاصدرا، غزالی، خواجه نصیرالدین طوسی، فارابی، میرفندرسکی، عبدالرّزّاق کاشانی و ابوسلمان سنجری آمده است. علاوه بر این ها از محی الدّین عربی و دیگران نیز رسائلی در سفینه درج شده است.

ص:11

تاریخ نگارش بسیاری از رسائل موجود نیز روشن است؛ مثلاً: رساله «فوائد الرّضویه» قاضی سعید در تاریخ چهارشنبه دهه دوم جمادی الاولی 1084 به سرانجام رسیده؛ و یا رساله «مرقات الاسر» قاضی سعید در تاریخ 14 ربیع الاوّل 1095 پایان یافته است(1). بنا به نوشته آقای مدرسی در کتاب بیاض، دو مطلب دیگر به چشم می خورد: اول این که بعد از رساله «عروس» ابن سینا مقاله ای تحت عنوان استادی و استنادی آورده است. دوم آن که در پایان کتاب حکایت بنای مسجد جمکران را یادآور است.

تنها منبعی که از این کتاب یاد کرده، کتاب شناسی آثار مربوط به قم، به قلم آقای مدرسی طباطبایی است که در (ص 64) آورده است: «مجموعه مورد بحث را پیش تر ما در تهران نزد مالک خصوصی آن دیده بودم و اکنون که برای تدوین این سطور مورد بررسی مجدد و بازبینی قرار می گیرد، نسخه آن متعلق به دوست دانشمندم آقای حاج سیدمحمود آیت الله زاده مرعشی نجفی در قم و جزء کتاب های کتابخانه شخصی ایشان است.»

البته ما در کتابخانه مرحوم آیة الله مرعشی، به نسخه ای از کتاب دسترسی پیدا نکردیم و اگرچه جستجوی لازم برای یافتن آن در سایر کتابخانه ها نیز انجام شد ولی متأسفانه در جای دیگری هم پیدا نشد. ضمناً مرحوم آقابزرگ تهرانی هم در الذریعه فقط بوارق را آورده است، ولی نامی از این کتاب نبرده است.

ص:12


1- (1) رک: کتابشناسی آثار مربوط به قم، مدرسی طباطبایی.

2. تألیف دیگر ایشان، کتابی است به نام بوارق که نسخه خطی است و نسخه ای از آن در کتابخانه مدرسه مبارکه فیضیّه به شماره 2038 موجود است و در کتاب فهرست نسخه های خطی مدرسه فیضیه(1) به قلم حضرت آیة الله استادی درج شده است.

نسخه دیگر آن در کتابخانه مدرسه عالی شهید مطهری (سپهسالار قدیم) به شماره 286 موجود است و ظاهراً از روی این نسخه خطی که مجموعاً 68 صفحه است، در سال 1287-1275 جناب آقای علی اکبر فیض با خط ثلث یک نسخه نوشته و به اعتضادالسلطنه وزیر علوم وقت داده است که به شماره 4927 کتابخانه ملی ثبت شده است. البته آقای طباطبایی تاریخ کتابت را 1289 ضبط نموده است(2) و تحقیق و نوشته پیش رو نیز از روی همین نسخه به سرانجام رسیده است.

از آنجا که نسخه قدیمی؛ یعنی نسخه موجود در کتابخانه مدرسه مبارکه فیضیه «الف» نسبت به نسخه دوم (کتابخانه مجلس شورای اسلامی) «ب» تفاوت هایی دارد و تعداد روایات نسخه دوم «ب» نسبت به نسخه اولی «الف» بیشتر است - به گونه ای که تعداد احادیث نسخه اول 28 روایت و تعداد روایات نسخه دوم 43 روایت است - در نتیجه، به علت کثرت روایات و کامل بودن احادیث، نسخه دوم محور تصحیح قرار گرفت و اختلاف نسخ اوّل در پاورقی روایات بیان گردیده.

در ضمن، منبع اصلی هر دو نسخه، بحارالانوار مرحوم مجلسی می باشد و غرض از تحقیق، احیای نسخه خطی بوده است. به امید آن که خداوند منان

ص:13


1- (1) ر. ک: ج 2، صص 171-170.
2- (2) کتاب شناسی آثار مربوط به قم.

توفیق خدمت را عنایت فرماید.

اما در مجموعه 2038 فهرست نسخه های خطی مدرسه فیضیه که یک بخش از آن به نام فضائل قم و اهل قم در این کتاب یاد شده، اصل این مجموعه دارای بخش های ذیل می باشد:

1. منظومه بحرالعلوم در فقه.

2. حدیث قدسی، 18 سوره.

3. تجارب الانسان و انوارالحکمة.

4. احادیثی از عدّة الداعی ابن فهد حلی.

5. بوارق در فضیلت قم، احادیثی از بحار [الانوار] مجلسی است.

6. پراکنده ها از جمله داستان مسجد جمکران قم به نقل از خط صاحب مقامع در حاشیه «نقدالرجال» و او از خط سید نعمت اله و او نیز از «مونس الحزین» صدوق نقل کرده است.

البته بخش آخر کتاب؛ یعنی نقل داستان مسجد جمکران در هر دو کتاب مؤلف آمده است.

مرحوم آقا بزرگ تهرانی می فرماید: «البوارق: فی فضیلة قم، للسید محمدمهدی القمی، قال فی أوّله - بعد ذکر الحمد و الصلاة -: هذه جملة أحادیث فضیلة بلدة قم و أهلها علی ما نقلها مولانا محمد باقر فی بحارالأنوار و غیره فی کتبهم. یقول جامع الأحادیث محمدمهدی الحسینی القمی.... نسخته الموقوفة فی مدرسة سپهسالار الجدیدة تاریخ کتابتها سنة 1289.(1)

ص:14


1- (1) الذریعه، ج 3، ص 153.

یادآوری:

1. حدیث شماره 25 این نوشته با حدیث شماره 38 تکراری، و هر دو از امام رضا علیه السلام نقل شده است. تفاوت این دو حدیث در این است که کلمه «البلایا» در حدیث دوم بیشتر از حدیث اوّل است. همچنین در حدیث اول، کلمه آخر «عنها» است، ولی در حدیث دوم «عنهما» است. و مرحوم مجلسی این دو روایت را در جلد 60 بحارالانوار (ص 217 ح 44) و نیز در همان جلد (ص 228، ح 61) با همان تفاوت فوق آورده است.

2. حدیث شماره 27 و 40 که مرحوم مجلسی این دو روایت را در جلد 60 بحار، (ص 217، ح 46) و نیز (ص 228، ح 63) آورده است. حدیث دوم، قسمتی از روایت اول است گرچه روایت اول از امام صادق علیه السلام ولی روایت دوم از امیرالمؤمنین علی علیه السلام است.

مرحوم مجلسی بعد از ذکر بخشی از قسمت اوّل حدیث دوّم می فرماید: این حدیث تا آخر حدیثی است که از امام صادق علیه السلام (حدیث 27) گذشت و تنها تفاوت در این است که در حدیث اوّل امام علیه السلام می فرماید: «سلام الله علی اهل قم» ، ولی در حدیث دوّم فرموده: «صلوات الله علی اهل قم و رحمة الله علی اهل قم»(1).

3. مؤلف در بخش هایی از این نوشته، مطالبی را به عنوان مطالب تاریخی

ص:15


1- (1) آنچه به نظر می رسد این است که اصل حدیث از امام علی علیه السلام است و امام صادق احتمالاً از جدّ بزرگوارش نقل فرموده و روات در نقل سهل انگاری کرده باشند.

از کتاب «تاریخ قم»، در قسمت آخر کتاب آورده که روایت نیست و مثل پایان حدیث 31 و آخرین مطلب نوشته شده، از تاریخ قم مطالبی را گزینش نموده و در لابه لای همان جملات، روایاتی را در مدح اشعریون که در تاریخ قم موجود است آورده است.

4. برای دسترسی سریع به روایات، عناوینی انتخاب شده و در داخل قرار گرفته است. علاوه بر آن، در برخی موارد مطالبی که به توضیح و یا اشاره نیاز داشته، داخل قلاب اضافه شده استو در برخی موارد نیز شعر متناسب به ترجمه اضافه شده است. در ضمن این اشعار، بعضاً از لحاظ عروضی و وزن شعر دارای اشکالاتی است که جهت حفظ امانت در نگارش، اصل آن بدون تغییر آورده شده است.

5. از حجة الاسلام والمسلمین سیدحسن نقیبی که در نسخه خوانی و مقابله این تحقیق، نگارنده را یاری نمودند و نیز از حروفچین محترم جناب آقای محمدرضا هوایی و صفحه آرا آقای محسن زند که تقبل زحمت نمودند، صمیمانه تقدیر و تشکر می نمایم.

پیشاپیش از خوانندگان محترم به ویژه سرورانی که با اظهار نظر و نقد این مجموعه، محقق را مورد تفقد خود قرار می دهند، سپاس گزارم.

وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین

قم، جمادی الآخرة 1431 ق

علی اشرف عبدی

ص:16

آغاز

هذه جملة أحادیث فی فضیلة بلدة قم و أهلها(1)

-علی ما نقلها(2) مولانا محمّد باقر فی(3) بحارالأنوار(4) و غیره فی کتابهم-

فقال جامع الأحادیث محمّد مهدی الحسینی القمی رحمه الله تعالی:

بسم الله الرّحمن الرّحیم(5)

الحمد لله ربّ العالمین، و العاقبة للمتّقین، و الصّلاة و السّلام علی محمّد و آله(6) الطّیّبین الطّاهرین.

أما بعد فهذه جملة أحادیث ورد(7) عن أئمّتنا المعصومین فی شرافة قم و أهله - علی ما ضبطها علمائنا رضوان الله علیهم - و الحمد لله الّذی جعلنا من شیعة آل محمّد و من أهل هذه البلدة الطّیّبة و أسأل الله تعالی أن تکون(8) تلک البلدة مقرّی حین حیاتی و مدفنی فی مماتی و هو حسبی و نعم الوکیل(9).

ص:17


1- (1) نسخة «الف»: و شرافة اهلها.
2- (2) نسخة «الف»: علی ما نقلها الفاضل العالم و النّحریر الکامل الماهر.
3- (3) نسخة «الف»: فی کتابه المشهور ببحارالانوار.
4- (4) نسخة «الف»: رفع الله درجاته و حشره مع موالیه.
5- (5) نسخة «الف»: و به نستعین.
6- (6) نسخة «الف»: و آله الطّاهرین.
7- (7) نسخة «الف»: وردت.
8- (8) نسخة «الف»: ان یکون.
9- (9) نسخة «الف»: نعم الوکیل نعم المولی و نعم النّصیر.

این بخشی از احادیث، درباره فضیلت قم و اهل آن است که مرحوم محمدباقر مجلسی در [کتاب] بحارالانوار و غیر او در کتاب های خود آنها را نقل کرده اند. جامع احادیث [گردآورنده احادیث] محمدمهدی حسینی قمی رحمة الله علیه می گوید:

به نام خداوند بخشاینده و مهربان

سپاس خدا را که پروردگار جهانیان است و عاقبت از آن پرهیزگاران است و درود و سلام بر محمد صلی الله علیه و آله و خاندان پاک و طاهرینش.

اما بعد، این دسته ای از احادیثی است که از امام معصوم علیه السلام درباره شرافت قم و اهل آن، بنابر آنچه علمای ما که رضوان خدا بر آنها باد، وارد شده است. و سپاس خدایی که ما را از شیعیان آل محمد و اهل این شهر پاک، قرار داد و از خدای متعال می خواهم این شهر را هنگام زندگی [دنیا] محل سکونت و در هنگام مرگم، مدفنم قرار دهد، و خداوند برای من بهترین وکیل است.

ص:18

قم معدن شیعیان

1.قال الحسن(1) بن محمّد بن الحسن، عن عبدالله بن سنان القمی، قال: روانی سعد بن عبدالله بن أبی خلف. عن الحسن بن محمّد بن سعد، عن الحسن علیّ الخُزاعی(2) ، عن عبدالله بن سنان: أنّه(3) سُئل ابوعبدالله علیه السلام أین(4) بِلاد الجبل ؟ فإنّه(5) قد روینا أنّه اذا رُدّ إلیکم الأمر یخسف(6) ببعضها، فقال علیه السلام: إنّ فیها موضعاً یقال له: بحر و یسمّی بقم و هو معدن شیعتنا، فأمّا الرّی فویلٌ له من جناحیه و إنّ الأمن فیه من جهة قم و اهله، قیل ما جناحاه ؟ قال علیه السلام: احدهما بغداد و الآخر خراسان، فانّه تلتقی فیه سیوف الخراسانیّین و سیوف البغدادیّین، فعجّل(7) الله عقوبتهم فیهلکهم، فیاوی اهلُ الرّی الی قم فیؤویهم اهله، ثمّ ینقلون(8) الی موضع یقال له: اردستان.(9)

ص:19


1- (1) نسخة «الف»: عن الحسن القمّی قال روی سعید بن عبدالله ابی خلف.
2- (2) نسخة «الف»: عن الحسن بن الخزاعی.
3- (3) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: عن عبدالله بن سنان سئل.
4- (4) نسخة «الف»: عن بلاد الجبل.
5- (5) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: فانّا.
6- (6) فی نسخة «الف»: یخف.
7- (7) فی بحارالانوار: فیُعَجِّلُ .
8- (8) فی بحارالانوار: ینتقلون منه.
9- (9) بحارالأنوار، ج 60، ص 212، ح 20؛ تاریخ قم، فی هامشه، ص 137: مع الاختلاف فی السند والمتن.

عبدالله بن سنان می گوید: از امام ششم علیه السلام سئوال شد بلاد جبل کجاست ؟ زیرا برای ما روایت شده که هرگاه امامت به شما برگردد، بعضی از آن پوشیده شود. حضرت علیه السلام فرمود: در بلاد جبل، جایی [موضعی] است که به آن دریا گفته می شود، و قم نامیده می شود؛ آنجا معدن [کان] شیعیان ماست. اما ری، وای! بر آن از دو سویش. و همانا امنیت ری، از ناحیه «قم» و اهل قم است.

سئوال شد: دو سوی آن کجاست ؟ حضرت علیه السلام فرمودند: یکی از آن دو جناح، بغداد و دیگری خراسان است. همانا در ری بین خراسانی ها و بغدادی ها جنگ درمی گیرد [با شمشیر همدیگر را ملاقات می کنند] پس خداوند در عقوبت آنها تعجیل می کند و آنان را به هلاکت می رساند. پس اهل ری به «قم» پناهنده می شوند و اهل قم به آنها پناه می دهند، سپس به جایی منتقل می شوند که به آن اردستان گفته می شود.

ص:20

قم باب الجنّه

2.و باسناده عن(1) عبدالواحد البصریّ ، عن ابی وائل (2)[بن داود]، عن عبدالله اللّیثیّ ، عن ثابت البنانی(3) ، عن انس بن مالک قال: کنت ذات یومٍ جالساً عند النّبی صلی الله علیه و آله اذ دخل علیه امیرالمؤمنین(4) علی بن ابیطالب علیه السلام، فقال صلی الله علیه و آله: الیّ یا اباالحسن(5) ، ثمّ اعتنقه و قبّل بین عینیه و قال: یا علیّ ! انّ الله عزّ اسمه عرض ولایتک علی السّماوات فسبقت الیها السّماء(6) الدّنیا فزیّنها بالکواکب، ثمّ عرضها علی الارضین فسبقت الیها مکّة فزیّنها بالکعبة، ثمّ سبقت الیها المدینة فزیّنها بی، ثمّ سبقت الیها الکوفة فزیّنها بک، ثمّ سبق الیها قم فزیّنه(7) بالعرب، و فتح الیه باباً من ابواب الجنّة.(8)

ص:21


1- (1) نسخة «الف»: روی عن عبدالواحد البصری.
2- (2) نسخة «الف»: عن ابی وابل.
3- (3) فی بحارالانوار فی هامشه: فی اکثر النسخ «ثابتة الشبانی» و فی بعضها «ثابت النباتی» و الظاهر انّ الصواب ما اثبتناه فی المتن و هو ثابت بن اسلم البنانی - بضم الموحدة منسوب الی بنانه و هم بنو سعد بن لوی - و هو الذی یروی عن انس بن مالک و غیره.
4- (4) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: دخل علیه علی بن ابیطالب علیه السلام.
5- (5) نسخة «الف»: فقال صلی الله علیه و آله: یا ابالحسن.
6- (6) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: السماء السّابعة فزیّنها بالعرش ثمّ سبقت الیها السماء الرابعة فزینّها بالبیت المعمور ثم سبقت الیها السماء.
7- (7) فی بحارالانوار: فزیّنها.
8- (8) بحارالأنوار، ج 60، ص 212، ح 21؛ تاریخ قم فی هامشه ص 138: مع الاختلاف فی السند و المتن و مستدرک الوسائل، ج 10، ص 204.

انس بن مالک می گوید: روزی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بودیم. وقتی که امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام وارد شد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای ابوالحسن، به سوی من بیا. سپس وی [علی علیه السلام] را بغل گرفت و میان دو چشمش را بوسید، آن گاه حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: ای علی! همانا خداوند، ولایت تو را بر آسمان ها عرضه نمود، آسمان دنیا بر آن پیشی گرفت؛ خداوند آن را با ستارگان آراست، سپس آن را به زمین ها عرضه کرد و مکه بر آن پیشی گرفت؛ خداوند آن را با کعبه آراست، سپس مدینه بر آن پیشی گرفت؛ خداوند آن را با من آراسته نمود و سپس کوفه بر آن پیشی گرفت؛ خداوند آن را به وسیله تو زینت داد، بعد از آن قم پیشی گرفت؛ خداوند آن را به وسیله عرب آراست، و خداوند دری از درهای بهشت بر آن [قم] گشود.

ص:22

حجت بودن قم و اهل آن بر مردم

3.و عن محمّد(1) بن قتیبة الهمدانی(2) و الحسن بن علیّ الکمسارخانی [الکمشارجانی](3) عن علیّ بن النّعمان، عن ابی الاکراد علیّ بن میمون الصّائغ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: انّ الله احتجّ بالکوفة علی سائر البلاد، و بالمؤمنین من اهلها علی(4) غیرهم من اهل البلاد، و احتج ببلدة قم علی سائر البلاد، و باهلها علی جمیع اهل المشرق و المغرب من الجنّ و الانس و لم یدع الله قم و اهله مستضعفاً بک، وفّقهم الله(5) و ایّدهم، ثمّ (6) انّ الدّین و اهله بقم ضعیفٌ ذلیلٌ (7) ، و لو لا ذلک لاسرع النّاس الیه فخرب قم و بطل اهله، فلم یکن حجّة علی سائر البلاد، و اذا کان کذلک لم تستقرّ السّماء و الارض و لم ینظروا طرفة عین، و انّ البلایا مدفوعٌ (8) عن قم و اهله، و سیاتی زمانٌ تکون بلدة قم و اهلها حجّة علی الخلائق،

ص:23


1- (1) نسخة «الف»: روی محمد بن قتیبة الهمدانی.
2- (2) تاریخ قم فی هامشه، ص 138: «ط »: محمد بن فقیه همدانی.
3- (3) فی بحارالانوار هامشه: الکمشارجانی (خ) و فی تاریخ قم: «ط »: مکشارجانی.
4- (4) نسخة «الف»: جملة «علی غیرهم من اهل البلاد، واحتج ببلدة قم علی سائر البلاد و باهلها علی» ساقط .
5- (5) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: بل وفقهم و ایّدهم.
6- (6) فی بحارالانوار: ثم قال انّ الدّین.
7- (7) فی بحارالانوار: بقم ذلیل.
8- (8) فی بحارالانوار: مدفوعة.

وذلک فی زمان غیبة قائمنا علیه السلام الی ظهوره، و لو لا ذلک لساخت الارض باهلها و انّ الملائکة لتدفع البلایا عن قم و اهله، و ما قصده جبّارٌ بسوءٍ الّا قصمه قاصم من(1) الجبّارین و شغلهم(2) عنهم بداهیة او مصیبة او عدوٌّ(3) ، ینسی الله الجبّارین فی دولتهم ذکر قم و اهله، کما نسوا ذکر الله.(4)

علی بن میمون صائغ از حضرت امام صادق علیه السلام نقل می کند که امام علیه السلام فرمود: خداوند به وسیله مردم کوفه بر سایر شهرها احتجاج می کند؛ و به وسیله مؤمنان اهل کوفه بر مؤمنین اهالی سایر شهرها، احتجاج می کند؛ و به وسیله شهر قم بر سایر شهرها، و به وسیله اهل قم بر تمام اهل مشرق و مغرب از جنّ و انس احتجاج می کند. خداوند «قم» و اهل قم را مستضعف قرار نمی دهد [ولایت پذیر هستند] بلکه آنان را موفق داشته، تأیید می کند.

علی بن میمون می گوید: سپس امام علیه السلام فرمود: همانا دین و اهل دین خوارند، اگر چنین نبود مردم به سوی قم هجوم می آوردند و در نتیجه قم خراب می شد، و اهل قم باطل می شدند، و دیگر بر سایر شهرها حجت و برهان نبودند. و زمانی که چنین می شد [اگر این اتفاق می افتاد] آسمان و زمین استقرار نداشتند. و حتی به اندازه یک چشم به هم زدن مهلت داده نمی شدند. و همانا

ص:24


1- (1) فی بحارالانوار: قاصم الجبّارین.
2- (2) فی بحارالانوار: شغله عنهم.
3- (3) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: و ینسی الله.
4- (4) بحارالأنوار، ج 60، ص 212، ح 22؛ تاریخ قم، ص 139 و فی هامشه مع الاختلاف فی المتن.

بلاها و گرفتاری ها از قم و اهلش دفع شده است.

به زودی قم و اهل قم بر همه آفریدگان حجت خواهند شد. و این در زمان غیبت قائم ما علیه السلام است تا ظهور آن حضرت (عج). و اگر این نبود، زمین اهلش را فرو می برد و به راستی ملائکه، بلاها را از قم و اهلش دفع می کنند و هیچ جباری [ظالمی] نیّت بد به قم نمی کند، جزء این که در هم شکننده ای از جباران [قاصم الجبارین] او را درهم می شکند و ظالم را به وسیله بلای سخت یا مصیبت یا دشمن از بلا رساندن به قم باز می دارد. و خداوند قم و اهلش را از خاطرشان [ظالمان] می برد؛ چنان که آنان خدا را از یاد برده اند.

قم معدن علم

4.ثمّ قال و روی باسانید عن الصّادق علیه السلام انّه ذکر کوفة، قال: ستخلوا الکوفة من المؤمنین و یأزر العلم کما یأزر الحیّة فی جحرها، ثمّ یظهر العلم ببلدة یقال لها قم(1). و یصیر(2) معدناً للعلم و الفضل، حتی لا یبقی فی الارض مستضعف فی الدّین حتّی المخدّرات فی الحجال، و ذلک قرب غیبة قائمنا(3) ، فیجعل الله قم و اهله قائمین مقام الحجّة، و لو لا ذلک لساخت الارض باهلها، و لم یبق فی الارض حجّة، فیفیض العلم منه الی سائر البلاد فی المشرق و المغرب، فیتمّ حجّة الله علی الخلق حتّی لا

ص:25


1- (1) نسخة «الف»: یقال قم.
2- (2) فی بحارالانوار: تصیر.
3- (3) فی بحارالانوار: و ذلک عند قرب ظهور قائمنا.

یبقی احد علی الارض لم یبلغ الیه العلم و الدّین(1) ، ثمّ یظهر القائم و یصیر(2) سبباً لنقمة الله و سخطه علی العباد، لانّ الله لا ینتقم من العباد الّا بعد انکارهم حجته.(3)

سپس گفت که با چند سند از امام صادق علیه السلام روایت شده که آن حضرت، کوفه را یادآوری نمود و فرمود: به زودی کوفه از مؤمنین خالی می شود، و علم و دانش نهان می گردد، همان گونه که مار در لانه خود پنهان می شود. سپس علم در شهری که به آن قم می گویند ظاهر می شود، و آنجا معدن علم و فضیلت می گردد. حتی در زمین، مستضعف در دین باقی نمی ماند، حتی زنان پرده نشین؛ و این نزدیک ظهور قائم ماست. پس خداوند قم و اهلش را قائم مقام حجت قرار می دهد. و اگر این گونه نبود، زمین اهل خودش را فرو می برد، و در زمین برهان و حجتی باقی نمی ماند، و علم از قم به سایر کشورهای مشرق و مغرب منتشر [سرازیر] می گردد، پس حجت خدا بر همه مردم تمام می شود، تا باقی نماند در زمین کسی که علم و دین به او نرسد باقی نماند. سپس حضرت قائم (عج) ظهور خواهد کرد، و آن حضرت، سبب عذاب و عقوبت خداوند بر بندگان خواهد شد، زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمی گیرد، مگر بعد از انکار حجت او.

ص:26


1- (1) فی بحارالانوار: الدّین و العلم.
2- (2) فی بحارالانوار: یسیر.
3- (3) بحارالأنوار، ج 60، ص 213، ح 23. و تاریخ قم، ص 140 و فی هامشه مع الاختلاف فی المتن.

قم توقفگاه کشتی نوح علیه السلام

5.و عن ابی مقاتل الدّیلمی نقیب الرّی قال: سمعت اباالحسن علیّ بن محمّد علیهما السلام یقول: انّما سمّی قم به لانّه لمّا وصلت السّفینة الیه فی طوفان نوحٍ علیه السلام قامت، و هو قطعة من بیت المقدس.(1)

و از ابومقاتل دیلمی که سالار [فرماندار] ری است گفت: شنیدم که ابوالحسن علی بن محمد [امام دهم علیهما السلام] فرمود: همانا قم را بدان جهت قم نامیده اند که وقتی کشتی نوح علیه السلام در طوفان به آن مکان رسید، ایستاد و قم قطعه ای از بیت المقدّس است.

محفوظ از بلا بُود این دارالمؤمنین طوفان به دور نوح نیامد در این سرزمین(2)

قم شهر برگزیده

6.و عن الحسن بن یوسف، عن خالد بن ابی یزید(3) ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: انّ الله اختار من جمیع البلاد کوفة و قم و تفلیس.(4)

خالد بن ابویزید از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: خداوند از بین همه شهرها، کوفه، قم و تفلیس را برگزید.

ص:27


1- (1) بحارالأنوار، ج 60، ص 213، ح 24؛ تاریخ قم، فی هامشه، ص 241: مع الاختلاف فی السند و المتن.
2- (2) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 268.
3- (3) فی بحارالانوار: «خالد بن یزید»، و فی هامشه: «فی اکثر النسخ «خالد بن أبی یزید» و الظاهر أنه أبویزید خالد بن یزید العکلی الثقة، فاشتبه علی بعض النساخ کنیته بکنیة أبیه».
4- (4) بحارالأنوار، ج 60، ص 214، ح 25؛ تاریخ قم، فی هامشه، ص 141: مع الاختلاف فی السند.

برداشته شدن بلا از قم

7.و عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن الحسن بن محبوب، عن ابی جمیلة المفضّل بن صالح حبلی عن رجل(1) اسدی عن ابی عبدالله علیه السلام قال: اذا عمّت البلدان الفتن؛ فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها، فانّ البلاء مدفوعٌ عنها.(2)

امام صادق علیه السلام فرمود: هرگاه فتنه تمام شهرها را فرا گرفت، بر شما باد قم و اطراف و جوانب آن، چون که بلا از آن برطرف [دور] شده است.

وَراَردِهار، مکانی خوب

8.و عن احمد بن خزرج بن سعد، عن اخیه موسی بن خزرج بن سعد قال: قال لی ابواالحسن الرّضا علیه السلام أتعرف موضعا یقال له وراردهار؟ قلت نعم و لی فیه ضیعتان، فقال: الزمه و تمسّک به، ثمّ قال - ثلاث [ثلاث] مرّات -: نعم الموضع وراردهار.(3)

موسی بن خزرج بن سعد می گوید: ابوالحسن الرضا امام هشتم علیه السلام به من فرمود: آیا می شناسی مکان [جایی] را که به آن وراردهار می گویند؟ گفتم: آری، و من دو قطعه ملک دارم، فرمود: آنها را نگه دار و حفظ کن، سپس سه بار فرمود: خوب جایی است وراردهار(4).

ص:28


1- (1) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: عن ابی جمیلة المفضّل ابن صالح، عن رجل عن ابی عبدالله علیه السلام.
2- (2) بحارالأنوار، ج 60، ص 214، ح 26؛ تاریخ قم، فی هامشه، ص 142: مع الاختلاف فی السند.
3- (3) بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 27؛ تاریخ قم، ص 142.
4- (4) وراردهار، در 25 کیلومتری کاشان است که معروف به مشهد اردهال می باشد که ظاهراً در قدیم یکی از بلوکات قم بوده است.

قم موضعی مناسب

9.و عنه(1) و عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد البرقی، عن سعد بن سعد(2) الاشعری، عن جماعة عن ابی عبدالله علیه السلام قال: اذا عمّت البلایا فالامن فی کوفة و نواحیها من السّواد و قم من الجبل و نعم للخائف الطّائف(3).

سعد بن سعد اشعری [به نقل] از گروهی، از امام صادق علیه السلام روایت می کند که فرمود: زمانی که بلاها فراگیر [عمومی] شود، پس امنیت در کوفه و اطراف آن از سواد [زمین عراق] و قم از جبل است، و قم مکان [موضع] خوبی برای ترسان سرگردان است.

دفع بلا از قم....

10.و عن محمّد بن سهل(4) الیسع، عن ابیه عن جدّه، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: اذا فقد الامن من البلاد(5) و رکب النّاس علی الخیول و اعتزلوا النّساء و الطّیب فالهرب الهرب الهرب عن جوارهم قلت(6): جعلت فداک الی این ؟ قال: الی کوفة و نواحیها او الی قم و حوالیها، فانّ البلاء مدفوعٌ عنها(7). (8)

ص:29


1- (1) فی بحارالانوار: و عن احمد.
2- (2) تاریخ قم فی هامشه ص 142: عن سعد بن اسعد.
3- (3) بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 8؛ تاریخ قم، ص 142: نسخه خطی «ط » نیک موضعی است مردم خائف را و طائف را. [فی المصدر: نعم الموضع قم للخائف الطائف.]
4- (4) فی بحارالانوار: سهل بن الیسع.
5- (5) فی بحارالانوار: من العباد.
6- (6) فی بحارالانوار: فقلت.
7- (7) فی بحارالانوار: عنهما.
8- (8) بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 29؛ تاریخ قم، ص 14، فی هامشه: مع الاختلاف فی المتن.

محمد بن سهل بن یسع از پدرش، و او از جدّش، و او از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت فرمود: هرگاه از شهرها [یا بندگان خدا] امنیت برداشته شود و مردم بر اسب سوار شوند [آماده جنگ شوند] و از زنان و عطر کناره گیری کنند، پس فرار از جوار و همسایگی آنان است. راوی می گوید: گفتم به کجا فدایت شوم ؟ حضرت فرمود: به کوفه و اطراف آن یا به قم و اطراف آن، پس همانا بلا از آن [از آن دو] دفع شده است.

اهل قم یاران ما

11.و عن یعقوب بن یزید(1) ، عن محمّد بن ابی عمیر(2) ، عن جمیل بن درّاج عن زرارة(3) بن اعین عن الصّادق علیه السلام قال: اهل خراسان اعلامنا، و اهل قم انصارنا، و اهل کوفة اوتادنا، و اهل هذا السّواد منّا و نحن منهم(4).

زراره از امام صادق علیه السلام روایت می کند که حضرت فرمود: اهل خراسان پرچم های برافراشته ما، و اهل قم یاران ما، و اهل کوفه استوارکنندگان مکتب ما هستند، و اهل این خطه ها [مناطق] از ما هستند و ما نیز از آنان هستیم.

ص:30


1- (1) فی تاریخ قم، ص 143: یزید کاتب.
2- (2) تاریخ قم، فی هامشه، ص 143: محمد بن ابی عمیر صحیح است؛ لکن نسخه «ع» محمد بن ابی عمرو؛ نسخه خطی «ط » محمد بن عمر.
3- (3) تاریخ قم: زارة بن دراج؛ در کتابهای رجالی «زرارة بن دراج» نیامده است.
4- (4) بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 30؛ تاریخ قم فی هامشه، ص 143: مع الاختلاف فی السند.

قم کاشانه آل محمد صلی الله علیه و آله

12.و عن سهل بن زیاد، عن عبدالعظیم الحسنی عن اسحاق النّاصح - مولی جعفر عن ابی الحسن الاول علیه السلام - قال: قم عشّ آل محمّد و مأوی شیعتهم، و لکن سیهلک جماعة من شبابهم بمعصیة(1) آبائهم، و الاستخفاف و السّخریة بکبرائهم و مشایخهم، و مع ذلک یدفع(2) عنهم شرّ الاعادی و کل سوء(3).

عبدالعظیم حسنی از اسحاق، ناصح و او از ابوالحسن الاوّل امام هفتم علیه السلام روایت می کند که حضرت علیه السلام فرمود: قم، کاشانه آل محمد و مأوای [پناهگاه] شیعیان آنهاست، و لکن به زودی جماعتی از جوانان آن جا هلاک می شوند، زیرا از پدرانشان نافرمانی می کنند، و بزرگان خود را کوچک می شمارند و مسخره می کنند، و با این حال، خداوند شرّ هر دشمن و بدی را از آنان دفع می کند.

قم، جایگاه فرزندان حضرت فاطمه علیها السلام

13.و عن سهل، عن الحسین محمّد الکوفی، عن محمّد بن حمزة بن القاسم العلوی، عن عبدالله بن العباس الهاشمی، عن محمّد بن جعفر، عن ابیه الصّادق علیه السلام، قال: اذا اصابتکم بلیّة و عناء فعلیکم بقم، فانّه مأوی الفاطمیّین و مستراح المؤمنین، و سیاتی زمانٌ ینفر اولیائنا و محبّونا عنّا،

ص:31


1- (1) بحارالانوار فی هامشه: بعقوبة (خ).
2- (2) فی بحارالانوار: یدفع الله.
3- (3) بحارالانوار، ج 60، ص 214، ح 31؛ تاریخ قم فی هامشه، ص 143: مع الاختلاف فی المتن.

ویبعدون منّا، و ذلک مصلحة لهم لکیلا یعرفوا بولایتنا، و یحقنوا بذلک دمائهم و اموالهم. و ما اراد احد بقم و اهله سواً الّا اذلّه الله و ابعده من رحمته(1).

محمد بن جعفر امام باقر علیه السلام از پدرش امام صادق علیه السلام نقل می فرماید که حضرت فرمود: هرگاه بلا و رنجی [گرفتاری و سختی] به شما رسید به قم پناه برید، پس همانا قم جایگاه [پناهگاه] فرزندان فاطمه و آسایشگاه [محل استراحت] مؤمنان است. و زمانی برسد که دوستان ما از ما فرار کنند و از ما دور شوند و این کار به صلاح آنان است، تا به دوستی ما شناخته نشوند. و با این عمل، خون و مالشان محفوظ می ماند. و هیچ کس قصد سوء [بد] به قم و مردم قم نکند، جز آن که خدا او را ذلیل و از رحمت خود دور کرد.

هستند چهار صد و چهل و چار از شرف مدفون به امر حقّ شده دُرّ در این صدف

اولاد مرتضی علیّ آن شاه «لو کُشِف» فرق مدان میان قم و کعبه و نجف

جان می دهند اهل خود در نثار قم(2)

ص:32


1- (1) بحارالانوار، ج 60، ص 215-214، ح 32؛ تاریخ قم، صص 144-143.
2- (2) انوار المشعشعین، ج 1، ص 300.

خوشا به حال اهل قم

14.و عن سهل، عن احمد بن عیسی البزّاز(1) القمی، عن ابی اسحاق العلّاف النّشابوری(2) ، عن واسط بن سلیمان، عن ابی الحسن الرّضا علیه السلام قال: انّ للجنّة ثمانیة ابواب، و لاهل قم واحد منهم(3) ، فطوبی لهم ثمّ طوبی لهم(4). (5)

ابوالحسن الرّضا امام هشتم علیه السلام می فرماید: راستی برای بهشت هشت در می باشد، و برای اهل قم یکی از آن درهاست، پس خوشا به حال اهل قم، پس خوشا به حال آنها، پس خوشا به حال آنها.

پناهگاه بودن قم

15.و عن احمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد، عن بعض اصحابه، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: کنّا عنده جالسین اذ قال مبتدئاً: خراسان! خراسان! سجستان! سجستان! کانّی انظر الی اهلها(6) راکبین علی الجمال مسرعین الی قم(7).

از احمد بن محمد بن عیسی، از محمد بن خالد برقی، از بعضی از اصحاب از امام صادق علیه السلام روایت است که روزی خدمت آن حضرت نشسته بودیم

ص:33


1- (1) تاریخ قم فی هامشه ص 144: «ع» احمد بن عیسی بزّاز.
2- (2) فی بحارالانوار: النیشابوری و نسخة «الف»: النیسابوری.
3- (3) فی بحارالانوار: منها.
4- (4) فی بحارالانوار و تاریخ قم: ثم طوبی لهم، (تکرر ثلاث مرّات).
5- (5) بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 33؛ تاریخ قم، ص 144.
6- (6) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: اهلهما.
7- (7) بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 34؛ تاریخ قم، ص 144.

[هیچ ذکری از خراسان و جای دیگری در میان نبود] پس حضرت ابتدائاً فرمودند: خراسان، خراسان، سجستان، سجستان، گویا می بینم و مشاهده می کنم که اهل این دو بر شتران نشسته و به جانب قم می روند(1).

قم پناهگاه شیعیان

16.و عن یعقوب بن یزید، عن ابی الحسن الکرخیّ ، عن سلیمان بن صالح، قال: کنّا ذات یوم عند ابی عبدالله علیه السلام. فذکر فتن بنی عبّاس و ما یصیب النّاس منهم. فقلنا: جعلنا فداک فاین المفزع و المفرّ منهم(2) فی ذلک الزّمان ؟ فقال: الی کوفة(3) و حوالیها و الی قم و نواحیها، ثمّ قال: فی قم شیعتنا و موالینا و تکثر فیه(4) الغماره(5) ، و تقصده(6) النّاس، و یجتمعون فیه حتّی یکون الجمر بین بلدتهم(7).

وفی بعض روایات الشّیعه: انّ قم یبلغ فی العمارة الی ان یشتری موضع فرس بالف درهم(8).

سلیمان بن صالح می گوید: روزی نزد امام صادق علیه السلام بودیم که از فتنه

ص:34


1- (1) در کتاب ترجمه تاریخ قم و همچنین خلاصة البلدان این روایت به کوچ اهل ری اشاره می کند.
2- (2) فی بحارالانوار: فأین المفزع و المفرّ فی ذلک الزّمان.
3- (3) فی بحارالانوار: الکوفة.
4- (4) فی بحارالانوار: فیها.
5- (5) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: العماره.
6- (6) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: یقصده.
7- (7) بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35؛ تاریخ قم، ص 145، فی هامشه: مع الاختلاف فی السند.
8- (8) بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 35.

بنی عباس و از آنچه از آن ها به مردم می رسد، یاد شد.

پس گفتیم فدایت گردیم، هنگام این فتنه، پناهگاه و محل فرار کجاست ؟ فرمود: به کوفه و حوالی آن و به قم و نواحی آن. سپس حضرت فرمود: در قم شیعیان ما [پیروان ما] و دوستان ما می باشند و عمارت [آبادی] در آن بسیار می شود، و مردم به طرف قم روی می آورند و در آن اجتماع می نمایند تا جَمر [رودخانه جمر] وسط شهر قرار می گیرد.

و در بعضی از روایات شیعه آمده است که قم در عمارت و آبادانی تا جایی می رسد که زمین به اندازه خوابگاه [بستن] یک اسب به هزار درهم فروخته می شود.

حوادث قم، قبل از ظهور

17.و فی خطبة الملاحم لامیرالمؤمنین علیه السلام - الّتی خطب بها بعد واقعة(1) الجمل بالبصرة - قال: یخرج الحسنی صاحب طبرستان مع جمّ کثیر من خیله و رجله؛ حتّی یاتی نیشابور(2) لیفتحها(3) و تقسم ابوابها، ثمّ یاتی اصبهان، ثمّ الی قم، فیقع بینه و بین اهل قم وقعة عظیمة یقبل(4) فیها خلقٌ کثیر؛ فیهزم(5) اهل قم فینهب الحسنی اموالهم، و یسبی ذراریهم و

ص:35


1- (1) فی بحارالانوار: وقعة.
2- (2) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: نیسابور.
3- (3) فی بحارالانوار: فیفتحها و یقسم ابوابها.
4- (4) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: یقتل.
5- (5) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: فینهزم.

نسائهم، و یخرب دورهم، فیفزع اهل قم الی جبل یقال له وراردهار، فیقیم الحسنی ببلادهم اربعین یوماً و یقتل منهم عشرین رجلاً، و یطلب(1) منهم رجلین و یرحل عنهم(2).

امیرالمؤمنین علی علیه السلام بعد از جنگ جمل که از بصره بیرون می آمدند در خطبه ای فرمودند: حسنی صاحب طبرستان با عده ای کثیر خروج کرده، غلبه می کند و انبوهی از سواران و پیاده ها، تا نیشابور می رسند و آن را فتح می نمایند، درهای شهر را تقسیم می کنند، و سپس به طرف اصفهان و بعد به طرف قم می رود. پس [اتفاق می افتد] بین حسنی و اهل قم اتفاق [جنگ - واقعه] بزرگی واقع می شود، و در آن واقعه مردمان زیادی کشته می شوند. اهل قم شکست می خورند و حسنی اموال آنها را غارت می کند و فرزندان و زنان اهل قم را به اسارت می برد. و خانه ها [سراها] ی آنها را خراب می کند. پس اهل قم، به کوهی که به آن وراردهار می گویند، پناه می برند. پس حسنی چهل روز در شهرشان اقامت می کند و بیست مرد را می کشد و نفر مرد را از آنها طلب می کند و به دار می آویزد و از بین آن ها کوچ می کند.

ص:36


1- (1) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: یصلب.
2- (2) بحارالانوار، ج 60، ص 215، ح 36؛ تاریخ قم، ص 145، فی هامشه: مع الاختلاف فی المتن.

قم خاستگاه انقلاب

18.و عن علی بن عیسی، عن ایوب بن یحیی بن جندب(1) ، عن ابی الحسن الاول علیه السلام قال: رجل من اهل قم یدعو(2) النّاس الی الحق، یجتمع معه قوم کزبر الحدید، لاتزلّهم الرّیاح العواصف، و لا یمیلون(3) من الحرب. و لا یخیبون(4) و علی الله یتوکّلون، والعاقبة للمتّقین(5).

از ابوالحسن الاوّل امام موسی کاظم علیه السلام روایت شده که حضرت علیه السلام فرمود: مردی از اهل قم، به حق دعوت می کند [قیام می کند] و مردم دور او مانند براده های آهن، جمع می شوند و تندباد حوادث آنها را نمی لرزاند، و از جنگ خسته و ملول نمی شوند و نمی ترسند. [ترسی به دل راه نمی دهند] به خدا توکل می کنند و عاقبت از آنِ پرهیزکاران است.

ص:37


1- (1) فی بحارالانوار: یحیی الجندل. و فی تاریخ قم ص 145: یحیی بن الجندل.
2- (2) فی بحارالانوار: یدعوا [یدعو].
3- (3) فی بحارالانوار: لایملّون.
4- (4) فی بحارالانوار: و لا یجبنون. و فی نسخة «الف»: و لا یجنّبون. و فیه «والعاقبة للمتقین» ساقط .
5- (5) بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 37؛ تاریخ قم، صص 146-145 و فی هامشه: مع الاختلاف فی السند و المتن.

اهل قم یاران امام زمان (عج)

19.و باسناده عن عثمان(1) البصری، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال(2): اتدری لم سمّی قم(3) ؟ لان اهله یجتمعون مع قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله، و یقومون معه، و یستقیمون علیه و ینصرون(4). (5)

عفان [یا عثمان] بصری از امام صادق علیه السلام نقل می کند که حضرت علیه السلام فرمود: آیا می دانی چرا قم را، قم می نامند؟ [عرض کردم: خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله و شما آگاه تر هستید، فرمود: به آن قم می گویند] چون اهل قم، با قائم آل محمد صلی الله علیه و آله اجتماع می کنند و با او قیام می کنند و بر فرمانبرداری آن حضرت استوار هستند و او را یاری می کنند.

ص:38


1- (1) فی بحارالانوار: عفّان البصریّ .
2- (2) فی بحارالانوار: قال لی.
3- (3) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: اتدری لم سمّی قم ؟ قلت: الله و رسوله و انت اعلم. قال: انّها سمّی قم لانّ اهله.
4- (4) فی بحارالانوار: ینصرونه.
5- (5) بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 38؛ تاریخ قم، ص 146 فی هامشه: مع الاختلاف فی السند.

اهل قم، شیعیان برگزیده

20.عن علی بن عیسی، عن علی بن محمّد بن الرّبیع(1) ، عن صفوان یحیی (2)- تباع السّائری (3)- قال: کنت یوماً عند ابی الحسن علیه السلام، فجری ذکر قم و اهله و میلهم الی المهدیّ علیه السلام، فترّحم علیهم و قال: رضی الله عنهم. ثمّ قال: انّ للجنّة ثمانیة ابواب و واحدٌ منها لاهل قم، و هم خیار شیعتنا من بین سائر البلاد. خمّر الله تعالی ولایتنا فی طینتهم(4).

راوی می گوید: روزی در محضر ابوالحسن امام هفتم علیه السلام بودم که ذکر و یادی از قم و اهل قم و میل و اشتیاق آنها نسبت به حضرت مهدی علیه السلام شد، پس حضرت بر آنها درود فرستاد و فرمود: خداوند سبحان از آنها راضی باشد، پس فرمود: همانا برای بهشت هشت در است و یکی از آن درها برای اهل قم است و آنها شیعیان برگزیده ی ما از بین سایر شهرها هستند. خداوند تعالی ولایت ما را با سرشت [طینت] آنها عجین کرده است.

در فضل او بس است که خلّاق عالمین یک دری زبهشت خُلد گشاید از این زمین

قم را نموده مدفن اخیار مؤمنین از لطف حقّ شرافت این خاک را ببین

بوی بهشت می وزد از مرغزار قم هر ذرّه اش به چشم چه کحل الجواهر است(5)

ص:39


1- (1) فی بحارالانوار: محمد الربیع.
2- (2) فی بحارالانوار: صفوان بن یحیی.
3- (3) فی بحارالانوار: بیّاع السابریّ ؛ فی نسخة «الف»: تباع السّابریّ .
4- (4) بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 39؛ تاریخ قم، ص 146 فی هامشه: مع الاختلاف فی السند و المتن.
5- (5) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 375.

اهل قم، مصداق آیه قرآن

21.و روی بعض اصحابنا قال کنت عند ابی عبدالله علیه السلام جالساً اذ قرء هذه الایة فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا خِلالَ الدِّیارِ وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولاً1 فقلنا جعلنا فداک من هؤلاء؟ فقال علیه السلام - ثلاث مرّات -: و الله(1) اهل قم(2).

بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند که روزی در محضر امام صادق علیه السلام نشسته بودیم این آیه را قرائت فرمودند: «و هنگامی که نخستین وعده [از آن] دو فرا رسید، [گروهی از] بندگان سخت نیرومندمان را بر شما می شورانیم و میان خانه ها به جست و جو درآیند و این وعده واقع شده است» ما گفتیم جان ما فدای شما باشد، اینها چه کسانی هستند؟ امام علیه السلام سه مرتبه فرمودند: به خدا قسم که این ها اهل قم هستند.

ص:40


1- (2) فی بحارالانوار و نسخة «الف»: هم والله اهل قم.
2- (3) بحارالانوار، ج 60، ص 216، ح 40. و تاریخ قم 146.

قم حرم اهل بیت علیهم السلام

22.و روی عن عدّة من اهل الرّی انّهم دخلوا علی ابی عبدالله علیه السلام و قالوا: نحن اهل الرّی، فقال: علیه السلام مرحباً باخواننا من اهل قم، فقالوا: نحن من اهل الرّی، فاعاد علیه السلام الکلام، قالوا ذلک مرارا، و اجابهم علیه السلام بمثل ما اجاب به اوّلا، ثمّ (1) قال علیه السلام: انّ لله حرما و هو مکة، و انّ لرسوله(2) حرما و هو المدینة، و انّ لامیرالمؤمنین علیه السلام حرما و هو الکوفة، و انّ لنا حرما و هو بلدة قم، و ستدفن فیها امرئة من اولادی تسمّی فاطمة، فمن زارها وجبت له الجنّة، قال الرّاوی: و کان هذا الکلام منه علیه السلام قبل ان تولّد الکاظم علیه السلام(3).

روایت شده که گروهی از اهل ریّ خدمت امام صادق علیه السلام رسیدند [وارد شدند] و گفتند: ما اهل ری هستیم، حضرت فرمودند: مرحبا [خوشا به حال] برادران ما از اهل قم، گفتند: ما اهل ری هستیم، حضرت دوباره جمله اول را تکرار فرمود. آنها چندین مرتبه کلام خود را تکرار کردند و امام علیه السلام جواب آنها را مثل بار اول دادند. سپس فرمود: همانا برای خدا حرمی است و آن مکه است و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه است، و برای امیرالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است و برای ما [اهل بیت علیهم السلام] حرمی

ص:41


1- (1) فی بحارالانوار: فقال.
2- (2) فی بحارالانوار: لرسول و فی هامشه لرسوله.
3- (3) بحارالانوار، ج 60، صص 217-216، ح 41.

است و آن شهر قم است. به زودی در آن جا زنی [دختری] از اولاد من به نام فاطمه دفن می شود. پس هر کسی او [فاطمه] را زیارت کند، بهشت بر او واجب [سزاوار] می شود.

راوی می گوید: این کلام را امام صادق علیه السلام قبل از ولادت امام موسی کاظم علیه السلام فرموده است.

قم، سرزمین رانده شدن ابلیس

23.و فی روایات الشّیعة انّ رسول الله صلی الله علیه و آله لمّا اسری به رأی ابلیس بارکاً بهذه البقعة، فقال له: قم یا ملعون فسمّیت بذلک(1).

در روایات شیعه آمده است که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به معراج می رفت ابلیس را بر روی این سرزمین دید. حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: ای ملعون، بلند شو، و به این جهت [این سرزمین] قم نامیده شد.

اهل قم نگهبان دین

24.و روی عن الائمة علیهم السلام: لو لا القمّیّون لضاع الدّین(2).

از ائمه علیهم السلام روایت شده است: اگر قمی ها نبودند دین ضایع می شد.

ص:42


1- (1) بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 42.
2- (2) همان، ح 43.

قم، شهر بی بلا

25.و روی مرفوعا الی محمّد بن یعقوب الکلینی؛ باسناده الی علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام قال: اذا عمّت البلدان الفتن فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها، فانّ البلاء مدفوعٌ (1) عنها(2).

از امام هشتم علی بن موسی الرضا علیهما السلام نقل شده است: هر زمانی که فتنه، تمام شهرها را فرا گرفت، به قم و اطراف، و نواحی آن شهر بروید، زیرا بلا از آن شهر برداشته شده است.

وهرجا که موج فتنه تو را در میان گرفت طغیان نمود ظلم و تمام جهان گرفت

فصل بهار زندگیت را خزان گرفت باید که پند از ذکی باغبان گرفت

خود را کشید و رفت به قم یا جواد قم(3)

ص:43


1- (1) فی بحارالانوار: مرفوع. و فی نسخة «الف»: مدفوع عنهما.
2- (2) بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 44.
3- (3) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 318.

دوری بلا از قم به برکت محدثین

26.و قال علیه السلام - لزکریّا بن آدم القمّی، حین قال الشّیخ عنده: یا سیّدی انّی ارید الخروج عن اهل بیتی، فقد کثرت السّفهاء، فقال: لا تفعل، فأنّ البلاء تدفع(1) بک عن اهل قم؛ کما تدفع(2) البلاء عن اهل بغداد بابی الحسن الکاظم علیه السلام(3).

امام صادق علیه السلام به زکریا بن آدم - هنگامی که او [ساکن قم بود] به حضرت گفت: آقای من، قصد کرده ام از خانواده ام بیرون روم، چون سفیهان زیاد شده اند - حضرت علیه السلام فرمود: این کار را نکن، زیرا به واسطه ی تو بلا از اهل قم دفع می شود. هم چنان که بلاء از اهل بغداد به خاطر پدرم ابوالحسن الکاظم علیهما السلام دفع می شود.

ملک الهی، نگهبان قم

27.و عن سهل بن زیاد، عن علیّ بن ابراهیم الجعفری، عن محمّد بن الفضل(4) ، عن عدة من اصحابنا(5) ، عن الصّادق جعفر بن محمّد علیهما السلام قال: انّ لعلی قم ملکا رفرف علیها بجناحیه؛ لا یریدها جبّارٌ بسوء الّا اذابه الله کذوب الملح فی الماء، ثمّ اشار الی عیسی بن عبدالله فقال علیه السلام: سلام الله

ص:44


1- (1) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: یدفع.
2- (2) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: یدفع.
3- (3) بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 45.
4- (4) فی بحارالانوار: الفضیل.
5- (5) فی بحارالانوار: اصحابه.

علی اهل قم، سقی(1) الله بلادهم الغیث، و ینزّل(2) علیهم البرکات، و یبدّل الله سیّئاتهم حسنات، هم اهل رکوع و سجود و قیام و قعود، هم الفقهاء العلماء الفهماء، هم اهل الدّیانة(3) و الرّوایة و حسن العبادة(4).

امام صادق علیه السلام فرمود: همانا فرشته ای با بال های گشوده خود بر فراز قم مسلط است، هیچ ظالم و ستم گری قصد بد به قم نمی کند، مگر این که خداوند او را ذوب کند مانند ذوب کردن نمک در آب.

روزی که ظلم در همه جا باب می شود رحم از میان خلق چه نایاب می شود

روی زمین چه کوره سیمان می شود ظالم به دست قم چه نمک آب می شود

گردنکشان چه بهره ندارد از دیار قم(5)

سپس اشاره فرمود به عیسی بن عبدالله و فرمود: سلام خدا بر اهل قم، خدا شهر آنها را از باران رحمت سیراب می کند، و بر آنها برکات نازل می کند، و گناه هایشان را به نیکی تبدیل می کند، آنها اهل رکوع و سجود، و قیام و قعودند و آنان فقیهان و عالمان و اهل فهم و درایت هستند، و خوب عبادت می کنند.

ص:45


1- (1) فی بحارالانوار: یسقی و هامشه: سقی.
2- (2) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: ینزل الله.
3- (3) فی بحارالانوار: الدرایة. و فی نسخة «الف»: ضبط کلیهما. [ای الدیانة و الدرایة]
4- (4) بحارالانوار، ج 60، ص 217، ح 46.
5- (5) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 321.

قم خاستگاه یاران حضرت مهدی (عج)

28.و قال ابوعبدالله الفقیه الهمدانیّ - فی کتاب البلدان -: انّ ابا موسی الأشعری(1) روی انّه سئل امیرالمؤمنین علیّ بن ابیطالب علیه السلام مِن(2) اسلم المدن و خیر المواضع عند نزول الفتن و ظهور السّیف ؟ فقال: اسلم المواضع یومئذ ارض الجبل، فاذا اضطربت خراسان و وقعت الحرب بین اهل جرجان و طبرستان و خربت سجستان؛ فاسلم المواضع یومئذ قصبة قم، تلک البلدة الّتی یخرج منها انصار خیر النّاس ابا و امّا و جدّا و جدّة و عمّاً و عمّة، تلک الّتی تسمّی الزّهراء، بها موضع قدم جبرئیل، و هو الموضع الّذی نبع منه الماء الّذی(3) عجن الطّیر، الّذی عمل منه کهیئة الطّیر، و منه یغتسل الرّضا علیه السلام، و من ذلک الموضع یخرج کبش ابراهیم و عصی موسی و خاتم سلیمان(4).

ابوموسی اشعری روایت می کند که از امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام از سالم ترین شهرها و مکان ها، هنگامی که فتنه ها نازل می شود و شمشیر از غلاف بیرون می آید [جنگ اتفاق می افتد]؟ پرسیدم، آن حضرت فرمود: سالم ترین مکان ها [شهرها] در آن زمان سرزمین جبل است. پس زمانی که خراسان بر هم بخورد [شورش بکند] و جنگ بین اهل جرجان [گرگان] و طبرستان بیفتد و

ص:46


1- (1) فی نسخة «الف»: ابا موسی روی.
2- (2) فی بحارالانوار: عن.
3- (3) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: من شرب منه امن من الداء امن ذلک الماء.
4- (4) بحارالانوار، ج 60، ص 218-217، ح 47.

سجستان خراب گردد، پس سالم ترین مکان ها [شهرها] در آن وقت، قصبه [شهر] قم است. و آن شهری است که از آن شهر یاران بهترین مردم از لحاظ [جانب] پدر و مادر و جدّ و جدّه و عمو و عمّه، خروج می کند و این ناحیه را زهرا می نامند. قدمگاه جبرئیل در این شهر است و آن [قم] شهری که است آبی از آن می جوشد، که هر کسی از آن آب بنوشد از درد در امان است، و از آن آب، طینت [سرشت] گِلی است که از آن گل، صورت مرغی را [عیسی علیه السلام] ساخت. و از این آب حضرت رضا علیه السلام غسل می کند و گوسفندان ابراهیم علیه السلام و عصای موسی و انگشتر سلیمان از اینجاست.

قم سرزمین حشر و محاسبه

29.و من روایات الشّیعه فی فضل قم و اهلها ما رواه الحسین علی بن الحسین(1) بن بابویه القمّی باسانید ذکرها عن ابی عبدالله الصّادق علیه السلام، انّ رجلا دخل علیه فقال: یابن رسول الله انّی ارید ان اسألک عن مسألة لم یسألک احد قبلی و لا یسألک احد بعدی، فقال: عساک تسألنی عن المحشر و المنشر(2) فقال الرّجل: ای والّذی بعث محمّدا بالحقّ بشیرا و نذیراً ما اسئلک الّا عنه، فقال: محشر النّاس کلّهم الی بیت المقدس الّا بقعة بارض الجبل یقال لها قم، فانّهم یحاسبون فی حفرهم و یحشرون من حفرهم الی الجنّة. ثمّ قال: اهل قم مغفور لهم. قال: فوثب الرّجل علی

ص:47


1- (1) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: ابن موسی بن بابویه القمی باسانید.
2- (2) فی بحارالانوار: الحشر و النشر و فی هامشه: المحشر و المنشر.

رجلیه و قال: یابن رسول الله هذا خاصّة لاهل قم ؟ قال: نعم و من یقول بمثل(1) مقالتهم، ثمّ قال: انّی(2) ازیدک ؟ قال: نعم قال: حدّثنی ابی عن ابیه عن جدّه قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: نظرت الی بقعة بارض الجبل خضراء احسن لوناً من الزّعفران و اطیب رائحه من المسک، و اذا فیها شیخٌ بارک علی راسه برنسٌ ، فقلت: حبیبی جبرئیل ما هذه البقعة ؟ قال فیها شیعة وصیّک علی بن ابیطالب علیه السلام قلت: فمن الشّیخ النازل(3) فیها؟ قال: ذلک ابلیس اللّعین، قلت: فما یرید منهم ؟ قال: یرید ان یصدّهم عن ولایة وصیّک علیّ و یدعوهم الی الفسق و الفجور، فقلت: یا جبرئیل اهوینا(4) الیه، فاهوی بنا الیه من(5) اسرع من برق خاطفٍ ، فقلت له: قم یا ملعون؛ فتارک(6) المرجئة فی نسائهم و اموالهم، لانّ اهل قم شیعتی و شیعة وصیّی علیّ بن ابی طالب علیه السلام(7).

ابن بابویه قمی در فضیلت قم و اهل قم، روایتی را از امام صادق علیه السلام نقل

ص:48


1- (1) فی بحارالانوار: و من یقول مقالتهم. و فی نسخة «الف»: «و من یقول بمثل مقالتهم، ثم قال: انّی ازیدک» ساقط .
2- (2) فی بحارالانوار: قال ازیدک.
3- (3) فی نسخة «الف»: البارک فیها.
4- (4) فی بحارالانوار: اهوبنا.
5- (5) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: فی.
6- (6) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: فشارک.
7- (7) بحارالانوار، ج 60، ص 218، ح 48.

کرده که مردی خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شد و عرض کرد: یابن رسول الله من می خواهم از شما مسئله ای را بپرسم که کسی قبل از من از شما نپرسیده و بعد از من نیز نخواهد پرسید. امام علیه السلام فرمود: شاید قصد داری از حشر و نشر بپرسی ؟ عرض کرد: بله، قسم به او که محمد صلی الله علیه و آله را حقّاً بشیر و نذیر مبعوث کرد، سؤال من غیر از این چیزی نیست.

حضرت فرمود: مکان حشر همه مردم، بیت المقدّس است، مگر قطعه ای از سرزمین جبل که به آن قم می گویند. آنها [اهل قم] در قبرهایشان محاسبه می شوند، و از آنجا محشور شده، به بهشت می روند. سپس فرمود: اهل قم آمرزیده شده اند.

راوی می گوید: آن مرد از جای خود برخاست و به روی دو پا ایستاد: و گفت یابن رسول الله این مخصوص و ویژه اهل قم است ؟ حضرت فرمود: بله و هر کس که مثل آنان بگوید [عقیده داشته باشد به ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام و اولاد او.]

روزی که حشر و نشر و قیامت به پا شود ایمان و کفر و نیک از هم جدا شود

بهر حساب خلق، چه میزان به پا شود بر اهل قم محاسبه ی در قبرها شود

خرّم کسی که دفن شود در مزار قم(1)

ص:49


1- (1) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 272.

امام علیه السلام فرمود: می خواهی بیشتر از این [از فضایل قم و اهل آن] برایت بگویم ؟ عرض کرد: بله. فرمود: حدیث کرد مرا پدرم و او از پدرش و او از جدّش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله که فرمود: [وقتی به معراج می رفتم] نگاهم به بقعه ای از سرزمین جبل افتاد، بسیار سبز که از زعفران خوش رنگ تر و از مشک خوش بوتر بود. ناگاه در آن بقعه، پیرمردی را دیدم که بر سرش برنس [کلاهی] داشت. پس به دوستم جبرئیل گفتم: این چه بقعه ای است ؟ گفت: در آن بقعه پیروان [شیعیان] وصی تو علی بن ابی طالب علیه السلام می باشند. گفتم: پس این پیرمرد در بین آن ها کیست ؟ گفت: این ابلیس ملعون [لعن شده] است. گفتم: قصد او در بین آنها چیست ؟ گفت: می خواهد آنها را از ولایت وصی تو علی علیه السلام باز دارد، و آنها را به فسق و فجور دعوت کند. پس گفتم: ای جبرئیل مرا پیش او ببر. جبرئیل مرا سریع تر از برق، پیش او برد. پس به او گفتم: بلند شو ای ملعون؛ اینجا را ترک کن و شریک شو با ملعونین در دین و زنان آنها، همانا اهل قم شیعیان من و شیعیان وصیّ من علی بن ابی طالب علیه السلام هستند.

نور محمّدی چه به معراج در رسید ابلیس را به بقعه ی قم باسپاه دید

زد بانگ احمدی که بشو دور ای پلید این سرزمین بهشت نه جای تو و مرید

اخرج تو ای لعین پلیدِ تباه کار(1)

ص:50


1- (1) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 273.

مقدس بودن خاک قم

30.و روی محمّد بن الحسین بن ابی الخطاب، عن محمّد بن الحسن الخضرمی، عن محمّد بن بهلول، عن ابی سلمة(1) العبدی، عن ابی عبدالله الصّادق علیه السلام قال: تربة قم مقدسة و اهلها منّا و نحن منهم، لا یریدهم جبّارٌ بسوء الّا عجّلت عقوبته نار جهنّم(2).

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: خاک قم مقدس است، و اهل قم از ما [اهل بیت علیهم السلام] و ما از اهل قم می باشیم، و هیچ جبّار و ستم کاری قصد بدی به آنها ننماید، مگر آن که به زودی در آتش جهنم معذّب و معاقب می شود.

ص:51


1- (1) فی بحارالانوار: ابی مسلم.
2- (2) بحارالانوار، ج 60، ص 218، ح 49.

قم دارالمؤمنین

31. [و باسناده عن الصّادق قال: قم بلدنا و بلد شیعتنا، مطهّرة مقدّسة قبلت ولایتنا اهل البیت(1)] لا یریدهم(2) احدٌ(3) بسوءالّا عجّلت عقوبته ما لم یخونوا(4) اخوانهم، فاذا فعلوا ذلک سلّط الله علیهم حبابرة سوء، أما انّهم انصار قائمنا و دعاة حقّنا، ثمّ رفع رأسه الی السّماء و قال: اللّهم اعصمهم من کل فتنة و نجّهم من کل هلکة، ثمّ ذکر صاحب التّاریخ المشاهد و القبور الواقعة فی بلدة قم، فقال: و منها قبر فاطمة بنت موسی بن جعفر علیهما السلام، و روی انّ زیارتها تعادل الجنّة.

وروی مشایخ قم انّه: لمّا اخرج المامون علیّ بن موسی الرّضا علیهما السلام من المدینة الی المرو فی سنة ماتین؛ خرجت فاطمة اخته علیهما السلام فی سنة احدی و ماتین تطلبه فلما وصلت الی ساوه مرضت، فسألت کم بینی و بین قم ؟ قالوا: عشرة فراسخ، فامرت خادمها فذهب بها الی قم، و انزلها فی بیت موسی بن خزرج بن سعد. و الاصحّ انّه لمّا وصل الخبر الی آل سعد؛ اتّفقوا و خرجوا الیها ان یطلبوا منها النزول فی بلدة قم، فخرج من بینهم موسی بن خزرج، فلمّا وصل الیها اخذ بزمام ناقتها، و جرّها الی

ص:52


1- (1) مابین المعقوفین لم یوجد فی بحارالانوار بل یوجد فی سفینة البحار: ج 2، ص 447.
2- (2) من هنا الی آخر الحدیث تتمة الحدیث السابق علی ما فی البحار و لکن جعلها المؤلف من تتمة هذا الحدیث.
3- (3) فی بحارالانوار: جبار.
4- (4) فی بحارالانوار: ما لم یحولوا احوالهم (خ) و فی نسخة «الف»: ما لم یجلوا احوالهم.

قم، و انزلها فی داره، فکانت فیها سبعة(1) عشر یوما.

مضت الی رحمة الله و رضوانه، فدفنها موسی بعد التّغسیل و التّکفین(2) فی ارض له، و هی الّتی الآن مدفنها و بنی علی قبرها سقفاً من البواری الی ان مضت بنت زینب بنت الجواد علیهما السلام قبة علیها(3).

وحدّثنی حسین(4) بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه، عن محمّد بن الحسن بن احمد بن الولید، انّه: لمّا توفّت(5) فاطمة رضی الله عنها و غسّلوها و کفّنوها ذهبوا بها الی بابلان و وضعوها الی(6) سرداب حفروه بها(7) فاختلف آل سعد بینهم فی من یدخل السّرداب و یدفنها فیه فاتّفقوا علی خادم لهم شیخٌ کبیرٌ صالحٌ یقال له قادر فلمّا بعثوا الیه رأوا راکبین سریعین ملثمن(8) یاتیان من جانب الرّملة فلمّا قربا من الجنازة نزلا و صلیا(9) علیها و دخلا السّرداب و اخذا الجنازة فدفناها ثمّ خرجا و رکبا و ذهبا و لم یعلم احدٌ من هما؟

ص:53


1- (1) فی بحارالانوار: ستّة.
2- (2) فی نسخة «الف»: بعد التّغسیل و التّلقین.
3- (3) فی نسخة «الف»: قبة.
4- (4) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: حدثنی الحسین.
5- (5) فی بحارالانوار: توفّیت.
6- (6) فی بحارلانوار و نسخه «الف»: علی.
7- (7) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: لها.
8- (8) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: متلثّمین یأتیان.
9- (9) فی بحارالانوار: صلّیاً.

والمحراب الّذی کانت فاطمة تصلی علیها موجودٌ الی الآن فی دار موسی بن خزرج.

ثمّ ماتت امّ محمّد بنت موسی بن محمّد بن علیّ الرّضا علیهم السلام، فدفنوها فی بیت(1) فاطمة رضی الله عنها، ثمّ توفّیت میمونه اختها فدفنوها هناک ایضاً، و بنوا علیهما(2) قبّة، و دُفن فیها امّ اسحاق جاریة محمّد امّ حبیبه(3) جاریة محمّد بن احمد بن الرّضا و اخت محمّد بن موسی علیه السلام.

و(4) منها قبر ابی جعفر محمّد بن موسی بن محمّد بن علی الرّضا علیه السلام، قال: و هو اوّل من دخل من السّادات الرّضویة قم، و کان مبرقعا دائما فاخرجه العرب من قم، ثمّ اعتذروا منه و ادخلوه و اکرموه، و اشتروا من اموالهم له داراً و مزارع، و حسن حاله، و اشتری من ماله ایضاً قری و مزارع، فجائت الیه اخواته زینب و امّ محمّد و میمونه بنات الجواد علیهم السلام، ثمّ بریهیة بنت موسی فدفن کلّهنّ عند فاطمة رضی الله عنها، و توفّی محمّد بن موسی لیلة الاربعاء ثامن شهر ربیع الآخر من سنة ستّ و تسعین و ماتین، و دفن فی الموضع المعروف بانّه مدفنه.

ومنها قبر ابی علی محمّد بن احمد بن موسی بن محمّد بن علی الرّضا علیه السلام، توفّی فی سنة خمس عشر و ثلاثمأة، و دفن فی مقبرة محمّد

ص:54


1- (1) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: جنب.
2- (2) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: ایضاً.
3- (3) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: ام حبیب.
4- (4) فی بحارالانوار: ثم قال.

بن موسی.

ثمّ ذکر مقابر کثیر من السّادات الرّضویّة و کثیر من اولاد محمّد بن جعفر الصّادق علیه السلام، و کثیر من احفاد علیّ بن جعفر، و قبور کثیر من السّادات الحسینیة(1) ، و کان اکثر اهل قم من الاشعریّین، و قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اللّهم اغفر للاشعریّین صغیرهم و کبیرهم و قال: الاشعریّون منّی و انا منهم.

وروی(2) احمد بن محمّد بن عیسی، عن محمّد بن خالد، عن ابی البختری، عن محمّد بن اسحاق، عن الزّهری قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الازد و الاشعریّون و کندة منّی لا یعدلون و لا یجبنون، و بهذا الاسناد عن ابی البختری عن الزّهری عن زید بن اسلم قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله - للاشعریّین لمّا قدموا -: انتم المهاجرون الی الانبیاء من ولد اسماعیل. ثمّ ذکر اخبارا کثیرة فی فضائلهم ثمّ قال: من مفاخرهم انّ اوّل من اظهر التّشیّع بقم موسی بن عبدالله بن سعد الاشعری(3).

ومنها انّه قال الرّضا علیه السلام - لزکریّا بن ادم بن عبدالله سعد الاشعری -: انّ الله یدفع البلاء بک عن اهل قم، کما یدفع البلاء عن اهل بغداد بقبر موسی بن جعفر علیهما السلام.

ص:55


1- (1) فی بحارالانوار: الحسنیّة.
2- (2) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: و روی عن احمد.
3- (3) فی نسخة «الف»: سعید الاشعری [سعد].

ومنها انّهم الفوا(1) المزارع و العقارات الکثیرة علی الائمّة علیهم السلام.

ومنها انّهم اوّل من بعث الخمس الیهم علیهم السلام.

ومنها انّهم علیهم السلام اکرموا جماعة کثیرة منهم بالهدایا و التّحف والاکفان، کابی جریر زکریّا ابن ادریس، و زکریّا بن ادم، و عیسی بن عبدالله بن سعد، و غیرهم ممّن یطول بذکرهم الکلام، و شرّفوا بعضهم بالخواتیم و الخلع، و انّهم اشتروا من دعبل الخزاعی اثواب(2) الرّضا علیه السلام بالف دینار من الذّهب.

ومنها انّ الصّادق علیه السلام قال - لعمران بن عبدالله -: اظلّک الله یوم لاظلّ الاظلّة انتهی ما أخرجته من تاریخ قم و مؤلفه من علماء الامامیّة(3) ، هذا ما ذکر فی بحارالانوار و نقل من الکتاب المختلفة من مصنّفات العلما الامامیّة رضوان الله علیهم.

ابومسلم عبدی از امام صادق علیه السلام روایت می کند که آن حضرت فرمود: خاک قم، مقدّس است و اهل قم از ما اهل بیت علیهم السلام هستند و ما از آنهاییم و هیچ جبار و ظالمی به آنها ظلم و بدی نکند مگر اینکه خداوند متعال در عقوبت و کیفر آنان تعجیل نماید (و این تعجیل عقوبت تا زمانی است) که اهل قم نسبت به برادران خود خیانت نکنند و اگر چنین کنند خداوند ظالمان را برآنها مسلط می گرداند. اما اهل قم انصار قائم ما - عجل الله تعالی فرجه شریف - و دعوت

ص:56


1- (1) فی بحارالانوار: وقفوا.
2- (2) فی بحارالانوار و نسخه «الف»: ثوب.
3- (3) بحارالانوار، ج 60، صص 221-218، ح 49؛ تاریخ قم، صص 314-308 و صص 403-394.

کنندگان حق ما هستند.

سپس حضرت علیه السلام سرش را به آسمان بلند کرد و فرمود: خدایا آنها را از هر آفتی نگهدار و از هر هلاکتی نجاتشان بده.(1)

سپس صاحب تاریخ قم مشاهد و قبور واقع شده در شهر قم را ذکر می کند و می گوید: از جمله آن مشاهد، قبر فاطمه علیها السلام دختر موسی بن جعفر علیهما السلام است و روایت می کند: «همانا [ثواب] زیارت فاطمه معصومه علیها السلام برابر بهشت است.»

بزرگان قم، روایت کرده اند: زمانی که امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام را به دستور مأمون در سال 200 ق از مدینه به طرف مرو [خراسان] آوردند، فاطمه معصومه علیها السلام در سال 201 ق به طلب برادرش از مدینه بیرون آمد. وقتی به شهر ساوه رسید مریض شد، پس فرمود: بین من و بین شهر قم چقدر فاصله است ؟ گفتند: 10 فرسخ. به خادم خود امر کرد او را به قم ببرد، و در سرای «موسی بن خزرج بن سعد» نزول کند [وارد شود].

و روایت صحیح و درست، آن است که وقتی خبر به آل سعد رسید، همگی اتفاق کردند و از شهر به طرف حضرت فاطمه معصومه علیها السلام خارج شدند تا از او طلب کنند به شهر قم وارد شوند، از بین آنها «موسی بن خزرج» خارج شد، چون خدمت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام رسید زمام ناقه حضرت را گرفت و به طرف شهر قم کشید و حضرت وارد منزل او شد و 17 روز [16 روز بنابر

ص:57


1- (1) از این جمله به بعد مرحوم مجلسی مطالبی را از تاریخ قم نقل می کند و در بین این مطالب احادیثی هم در منقبت و فضیلت اشعریون بیان شده است.

نقل بحار] در قید حیات بود.

زمانی که وقت وفات آن حضرت رسید [از دنیا رفت]، بعد از غسل و تکفین و نماز، موسی بن خزرج ایشان را در ملک خودش به نام بابلان [آستانه مقدسه امروز] دفن نمود. و بر سر قبر آن حضرت، سقفی از بوریا بنا کرد. [این بنا بود] تا زمانی که زینب، دختر امام جواد علیه السلام قبه ای بر سر قبر آن حضرت بنا نمود.

و روایت کرد مرا، علی بن حسین بن موسی بن بابویه، از محمد بن حسن بن احمد بن ولید، که وقتی فاطمه معصومه علیها السلام وفات کرد و او را غسل و کفن کردند و جنازه اش را به طرف بابلان بردند، و حضرت را در سردابی قرار دادند، و قبری برای حضرت حفر کردند، سپس بین آل سعد در این که چه کسی وارد سرداب بشود و حضرت را دفن کند اختلاف افتاد، همه اتفاق [قبول] کردند خادمی به نام قادر که شخصی پیر و صالح بود، وارد قبر مطهر شود تا حضرت را داخل قبر بگذارد. وقتی او را حاضر کردند، دیدند از طرف قبله، دو سواره آمدند در حالی که صورت را [نقاب به صورت] بسته بودند، بر جنازه حضرت فاطمه معصومه علیها السلام نزدیک شدند و نماز خواندند و جنازه را داخل سرداب نموده و دفن کردند، سپس خارج شدند و سوار شده و رفتند، کسی ندانست آنها [آن دو] چه کسانی بودند؟ و محرابی که حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در آن نماز خوانده اند تا امروز در خانه موسی بن خزرج موجود است(1).

ص:58


1- (1) خیابان 45 متری عمار یاسر بیت النور.

سپس وقتی امّ محمد، دختر موسی بن محمد بن علی الرضا علیهم السلام وفات کرد، او را در کنار فاطمه معصومه علیها السلام دفن کردند. سپس، میمونه خواهرش [خواهر ام محمد] وفات کرد که او را نیز در آن مکان دفن کردند و بر سر قبر این دو خواهر [ام محمد و میمونه] قبه ای گذاشتند و در آن مکان [سرداب] ام اسحاق جاریه محمد ام حبیبه و جاریه محمد بن احمد بن الرضا و خواهر محمد بن موسی علیهم السلام دفن شده اند.

و از آن مشاهد و قبور؛ قبر ابوجعفر محمد موسی بن علی الرضا علیه السلام است. راوی [ابوعلی حسین بن محمد بن نصر بن سالم] می گوید: ابوجعفر محمد بن موسی بن جعفر علیهم السلام [موسی مبرقع] اولین نفر از خاندان سادات رضوی است که وارد شهر قم شده است، و همیشه برقع [پوشیه روی صورت] به صورت داشت و عربها [رؤسای عرب] او را از قم اخراج کردند، سپس آنها از ایشان عذرخواهی کردند، و وی را به قم برگرداندند و اکرام نمودند، و از اموالشان برای او منزل و مزارعی خریدند و حال [زندگی] او خوب شد. و از مال خود چند روستا و مزارع دیگری خریداری کرد. پس خواهران او زینب، ام محمد و میمونه دختران امام جواد علیه السلام پیش او آمدند و بعد از آنها بریهیّه دختر موسی نیز آمد. پس همه آنها را پیش فاطمه معصومه علیها السلام دفن کردند و محمد بن موسی(1) شب چهارشنبه هشتم ماه ربیع الآخر از سال 276 وفات یافت و او را در جایی که مشهور به «مشهد(2)» اوست دفن کردند.

ص:59


1- (1) صحیح آن موسی بن محمد است.
2- (2) خیابان طالقانی (آذر)، چهل اختران.

و از آن مشاهد و قبور، قبر ابوعلی محمد بن احمد بن موسی بن محمد بن علی الرضا علیه السلام است که در سال 315 وفات یافت و او را در مقبره محمد بن موسی دفن کردند.

سپس بسیاری از سادات رضوی، و بسیاری از اولاد محمد بن جعفر الصادق علیه السلام، و بسیاری از نوادگان علی بن جعفر، و قبور کثیری از سادات حسینیه را ذکر می کند. و اکثر اهل قم از خاندان اشعریون بودند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «خدایا اشعریون را بیامرز، صغیر آنها و کبیر آنها را». و فرمود: «اشعریون از من هستند و من از آنها هستم».

و احمد بن محمد بن عیسی از محمد بن خالد، و او از ابوالبختری و او از محمد بن اسحاق و او از زهری روایت می کند که گفت: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ازد و اشعریون و کنده از من هستند، عدول نمی کنند [از عقیده و اسلام برنمی گردند] و هراس ندارند [بد دل نمی شوند]». و به همین اسناد از ابوالبختری و او از زید بن اسلم نقل می کند: پیامبر صلی الله علیه و آله «هنگامی که جماعت اشعریون پیش آمدند [ایشان را ملاقات کردند] فرمود: «شما مهاجرانی هستید که نسلتان از طریق حضرت اسماعیل به پیامبران می رسد».

صاحب تاریخ قم، روایات زیادی در فضائل اشعریون ذکر کرده و بعد گفته است از مفاخر آنها این است که اولین کسی که تشیع را به قم آورد، موسی بن عبدالله بن سعد اشعری است.

و از فضائل اشعریون این است که امام رضا علیه السلام به زکریا بن آدم بن عبدالله سعد اشعری فرمود: «همانا خداوند بلا را از شهر قم به واسطه تو دفع می کند، هم چنان که بلا را از اهل بغداد به واسطه قبر موسی بن جعفر علیهما السلام دفع

ص:60

می کند.»

و از آن فضائل اینکه آنها [اشعریون] باغ ها و مزارع زیادی وقف ائمه علیهم السلام کردند. و از آن فضائل اینکه آنها اولین کسانی بودند که خمس را برای ائمه علیهم السلام می فرستادند.

و از دیگر فضائل آنها اینکه، ائمه علیهم السلام جمعی زیادی از اشعریان را گرامی داشتند و برای آنها هدایا و تحف، و برای بعضی ها کفن فرستادند. مثل ابوجریر زکریا بن ادریس، و زکریا بن آدم، و عیسی بن عبدالله بن سعد، و غیر آنها که با نام بردن اسامی آنها کلام طولانی می شود. و بعضی از آنها به انگشترها و لباس ها و این که آنها از دعبل خزاعی لباس امام رضا علیه السلام را به هزار دینار طلا خریدند. [یعنی از باب تبرّک و تیمّن و بُعد معنوی خریدند].

و از فضایل آنها این که امام صادق علیه السلام به عمران بن عبدالله فرمود: «خداوند تو را در سایه رحمت خود قرار دهد در روزی که هیچ سایه ای جز سایه رحمت او نباشد».

آن چه را که از تاریخ قم استخراج کردم، به پایان رسید و این مطالبی است که در بحارالانوار و کتب مختلف دیگر از مصنفات امامیه، ذکر شده است(1).

ص:61


1- (1) مرحوم مجلسی در کتاب بحارالانوار، مطالبی را از تاریخ قم آورده بود که در لابه لای این مطالب روایات و احادیثی به خصوص در فضیلت اشعریون وجود دارد و این مطالب را مرحوم سیدمحمدمهدی حسینی نیز در نسخه خطی خودشان آورده بودند که ما هم عیناً همه ی مطالب را به فارسی برگرداندیم.

علت نام گذاری قم

32.فمنها ما فی علل الشّرایع من مصنّفات شیخنا - رئیس الموحّدین - محمّد بن علیّ بن بابویه القمّی فی العلل، عن علی بن عبدالله، عن احمد بن محمّد بن عیسی(1) ، و الفضل بن عامر، عن سلیمان بن مقبل، عن محمّد بن زیاد الازدی، عن عیسی بن عبدالله الاشعری، عن الصّادق(2) علیه السلام قال: حدّثنی ابی عن جدّی(3) علیه السلام، قال(4) رسول الله صلی الله علیه و آله: لمّا اسری بی الی السّماء؛ حملنی جبرئیل الی کتفه الایسر(5) ، فنظرت الی بقعة بارض الجبل حمراء احسن لوناً من الزّعفران، و اطیب ریحاً من المسک، فاذا فیها شیخٌ علی راسه برنسٌ ! فقلت لجبرئیل: ما هذه البقعة الحمراء الّتی هی احسن لوناً من الزّعفران، و اطیب ریحا من المسک ؟ قال: بقعة شیعتک و شیعة وصیّک علیّ ، فقلت: من الشّیخ صاحب البرنس ؟ قال: ابلیس علیه اللّعنة(6) ، قلت: فما یرید منهم ؟ قال: یرید ان یصدّهم من(7) ولایة امیرالمؤمنین علیه السلام و یدعوهم الی الفسق و الفجور! فقلت: یا جبرئیل اهوینا(8) الیهم، فاهوی بنا الیهم اسرع من البرق الخاطف و البصر اللامح، فقلت: قم یا معلون! فشارک اعدائهم فی اموالهم و اولادهم و نسائهم،

ص:62


1- (1) فی بحارالانوار: الوراق، عن سعد، عن ابن عیسی.
2- (2) فی بحارالانوار: الصادق جعفر بن محمد علیهما السلام.
3- (3) فی علل الشرایع؛ عن ابیه علیهم السلام.
4- (4) فی علل الشرایع و بحارالانوار: قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله.
5- (5) فی علل الشرایع و بحارالانوار: الایمن.
6- (6) فی علل الشرایع و بحارالانوار: ابلیس.
7- (7) فی علل الشرایع و بحارالانوار: عن.
8- (8) فی علل الشرایع و بحارالانوار: اهوبنا.

فانّ شیعتی و شیعة علیّ لیس لک علیهم سلطانٌ ، فسمّیت قمّ (1).

از آن روایات، روایتی است که در علل الشرایع، محمد بن علی بن بابویه قمی از امام صادق علیه السلام آمده که می فرماید: پدرم روایت کرد از جدش و او از پدرش و او از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرمود: هنگامی که مرا به آسمان بردند [معراج رفتم] بر شانه جبرئیل بودم، نگاهم به سرزمینی افتاد که رنگی سرخ و زیباتر از زعفران و خوشبوتر از مشک داشت. پیری دیدم که بر سرش کلاه درازی داشت. به جبرئیل گفتم: این سرزمین زیبا که رنگ آن در سرخی از زعفران زیباتر و بوی آن از مشک خوشبوتر است کجاست ؟ جبرئیل گفت: سرزمین پیروان تو و پیروان وصی تو علی علیه السلام است. گفتم: پیر صاحب کلاه کیست ؟ گفت: این ابلیس علیه اللعنة است. گفتم: از آنها چه می خواهد؟ گفت: می خواهد آنها از ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام باز دارد و آنان را به فسق و فجور [گناه و عصیان] دعوت کند. گفتم: ای جبرئیل مرا به سوی او پایین ببر؛ پس با سرعت زیاد، تندتر از برق و در یک چشم به هم زدن، مرا به پایین برد.

گفتم: ای ملعون بلند شو، و برو با دشمنان آنها [ائمه علیهم السلام] در اموال و اولاد و زنان شریک شو، همانا تو بر پیروان من و پیروان، علی تسلط نخواهی داشت، به این علت و جهت آن جا «قم» نامیده شد.

به ابلیس گفتا شه دین که: قم از این بقعه، ملعون تو می باش گم

به «قم» گفتن سیّد المرسلین مسمّی به «قم» گشت این سرزمین(2)

ص:63


1- (1) علل الشرایع، 191؛ بحارالانوار، ج 18، ص 407، ح 115؛ همان، ج 60، ص 218، ح 48؛ تاریخ قم، صص 136-135.
2- (2) انوارالمشعشعین، ج 1، ص 267.

قم، مجتمع مؤمنین و منتظرین امام زمان (عج)

33.الاختصاص روی عن علی بن محمّد العسکری علیه السلام، عن ابیه، عن جدّه، عن امیرالمؤمنین علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لمّا اسری بی الی السّماء الرّابعة؛ نظرت الی قبّة من لؤلؤء لها اربعة ارکان، و اربعة ابواب کلّها من استبرق اخضر، قلت: یا جبرئیل! ما هذه البقعة(1) الّتی لم ار فی السّماء الرّابعة احسن منها؟ فقال حبیبی(2) هذه صورة مدینة یقال لها قم، یجتمع فیها عبادالله المؤمنون، ینتظرون محمّدا و شفاعته للقیامة و الحساب، یجری علیهم الغمّ و الهمّ و الاحزان و المکاره. قال: و سألت علی بن محمّد العسکری علیه السلام متی ینتظرون الفرج ؟ قال: اذا ظهر الماء علی وجه الارض.(3)

امام دهم علی بن محمد علیهما السلام از پدرش و او نیز از جدّش و او از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: زمانی که به آسمانها سیر می کردم،

ص:64


1- (1) فی الاختصاص: القبة.
2- (2) فی الاختصاص و بحارالانوار: حبیبی محمد.
3- (3) . الأختصاص، صص 101-102؛ بحارالأنوار، ج 18، ص 311، ح 21؛ همان، ج 60، ص 207؛ تاریخ قم، ص 141.

در آسمان چهارم گنبدی از لؤلؤ دیدم که چهار ستون و چهار در، مانند استبرق سبز داشت. گفتم: ای جبرئیل، این جایی که بهتر از آن در آسمان چهارم ندیده ام کجاست ؟ گفت: ای دوست من [دوست من محمد صلی الله علیه و آله] این صورت شهری است که به آن «قم» می گویند، بندگان مؤمن خدا در آن جمع شده، منتظر محمد و شفاعت او در قیامت و روز حساب می شوند. بر آنها غم و همّ و حزن و ناراحتی جاری خواهدشد. راوی می گوید: به حضرت علیه السلام عرض کردم: تا چه موقع انتظار فرج داشته باشند؟ امام علیه السلام فرمود: تا زمانی که آب برروی زمین ظاهر گردد.

قم اهل بیت نجبا

34.الکشی عن محمّد بن مسعود و علیّ بن محمّد معاً(1) ، عن الحسین بن عبدالله، عن عبدالله بن محمّد بن علیّ ، عن احمد بن حمزة، عن عمران القمّی، عن حماد الباب(2) قال: کنّا عند ابی عبدالله علیه السلام - و نحن جماعة - اذ دخل علیه عمران بن عبدالله القمّی فساله و برّه و بشه(3) ، فلمّا ان قام قلت لابی عبدالله علیه السلام -: من هذا الّذی بررت(4) هذا البرّ؟ فقال(5): من اهل بیت النّجباء(6) یعنی اهل قم، ما ارادهم جبّارٌ من الجبابرة الّا قصمه الله.(7)

کشّی از حماد باب، نقل کرده و می گوید: جماعتی نزد امام صادق علیه السلام

ص:65


1- (1) فی بحارالانوار: ابن قولویه، عن العیاشی، عن ابیه عن علی بن محمد.
2- (2) فی بحارالانوار: النّاب.
3- (3) فی بحارالانوار فی هامشه: بشه: ای ابتش به بال سرو فرح به و اقبل علیه بطاقة وجه.
4- (4) فی رجال الکشی و بحارالانوار: بررته.
5- (5) فی رجال الکشی و بحارالانوار: فقال هذا.
6- (6) فی رجال الکشی و بحارالانوار: النجباء ما ارادهم.
7- (7) رجال کشی، ص 333؛ بحارالأنوار، ج 47، ص 335، ح 6.

بودیم که عمران بن عبدالله قمی بر حضرت علیه السلام وارد شد. حضرت با خوش رویی و مهربانی از او احوال پرسی کرد. وقتی او برخاست به حضرت عرض کردم: این شخص چه کسی است که این همه به او نیکی و مهربانی کردی ؟ حضرت علیه السلام فرمود: از اهل بیت نجباء؛ یعنی اهل «قم» است، اگر ظالمی از جباران قصد بدی به آنان داشته باشد خداوند او را شکست می دهد.

قم اقامتگاه نجبا

35.و منه بهذا الاسناد عن احمد بن حمزه، عن المرزبان بن عمران، عن ابان بن عثمان، قال: دخل عمران بن عبدالله(1) علی ابی عبدالله علیه السلام، فقرّبه ابوعبدالله، فقال له: کیف انت و کیف ولدک و کیف اهلک و کیف بنو عمّک و کیف اهل بیتک ؟ ثمّ حدّثه ملیّا فلمّا خرج قیل لابی عبدالله علیه السلام: من هذا؟ قال: هذا نجیب قوم النّجباء، ما نصب لهم جبّارٌ الّا قصّمه الله قال حسین: عرضت هذین الحدیثین علی احمد بن حمزة فقال: اعرفهما و لا احفظ من رواهما(2). (3)

کشی به همین اسناد از ابان بن عثمان روایتی نقل می کند و می گوید: عمران بن عبدالله به محضر امام صادق علیه السلام وارد شد. حضرت علیه السلام او را به نزدیک خواند. [از او خواست که نزدیک امام بنشیند] امام علیه السلام به او فرمود:

ص:66


1- (1) رجال الکشی: عمران بن عبدالله القمی.
2- (2) رجال الکشی: رواهما لی.
3- (3) رجال الکشی، ص 333.

خودت چطوری، پسرت چطور است، اهل شما چطور، و پسر عمویت چطور است و اهل بیت شما چطور است ؟ [حضرت احوال همه بستگان و اهل شهر را پرسید] بعد حضرت خیلی نرم و مهربان با او صحبت کرد، و زمانی که خارج شد، از حضرت علیه السلام سئوال شد: این شخص چه کسی بود؟ حضرت فرمود: این نجیب قوم نجباء بود. و هرگز ستمکاری به آنها نخواهد رسید، مگر اینکه خداوند او را به سزای عمل برساند. حسین می گوید: این دو روایت را به احمد بن حمزه عرضه کردم و او گفت: این دو روایت را می شناسم [می دانم]، ولی حفظ نیستم که چه کسی آن دو را روایت کرده است.

ص:67

حضرت معصومه علیها السلام شفیعه شیعیان

36.و روی القاضی نورالله التّستری [قدّس الله روحه] فی کتاب مجالس المؤمنین عن الصّادق علیه السلام انّه قال: انّ (1) لله حرما و هو مکة، الا انّ لرسول الله صلی الله علیه و آله حرما و هو المدینة، الا انّ لامیرالمؤمنین علیه السلام حرما و هو الکوفة(2) ، الا انّ قم الکوفة الصغیرة الا انّ للجنّة ثمانیة ابواب ثلاثة منها الی قم، تقبض فیها امرئة(3) من اولادی(4) ، هی من ولدی(5) ، اسمها: فاطمة بنت موسی؛ و تدخل بشفاعتها شیعتی الجنّة باجمعهم.(6)

قاضی نورالله شوشتری در کتاب «مجالس المؤمنین» روایت کرده امام صادق علیه السلام فرمود: همانا برای خدا حرمی است و آن مکه معظمه است؛ و آگاه باشید که برای رسول خدا صلی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینه منوره؛ است، و بدانید و آگاه باشید که برای امیرالمؤمنین حرمی است و آن کوفه است. آگاه باشید که حرم من و حرم اولاد بعد از من قم است. بدانید قم، کوفه صغیره است، پس بدانید بهشت هشت در دارد و سه در از آن هشت در به قم باز می شود. دختری از اولاد من به نام فاطمه دختر موسی بن جعفر در آن شهر قبض روح [فوت] می شود و به شفاعت او تمام شیعیان وارد بهشت می شوند.

ص:68


1- (1) مجالس المؤمنین: الا انّ لله.
2- (2) مجالس المؤمنین: الا انّ حرمی و حرم ولدی من بعدی قم.
3- (3) مجالس المؤمنین: هی.
4- (4) فی بحارالانوار: ولدی.
5- (5) مجالس المؤمنین: امرأة هی من ولدی و اسمها.
6- (6) بحارالأنوار، ج 60، ص 228، ح 59؛ مجالس المؤمنین، ص 83.

بهشت برای زائرین حضرت معصومه علیها السلام

37.و عن سعد بن سعد، عن الرّضا علیه السلام قال: یا سعد من زارها فله الجنّة(1).

سعد بن سعد از امام رضا علیه السلام نقل کرده که آن حضرت می فرماید: کسی که او [فاطمه معصومه] را زیارت کند برای او بهشت است.

قم، محلی امن

38.و عنه علیه السلام قال: اذا عمّت البلدان الفتن و البلایا؛ فعلیکم بقم و حوالیها و نواحیها، فانّ البلایا مدفوع(2) عنهما(3). (4)

از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: هرگاه شهرها را بلا و فتنه فرا گرفت، به قم و اطراف و نواحی آن، پناه ببرید. همانا بلا از آن [آن دو، قم و نواحی] دفع شده است.

سه در از بهشت برای اهل قم

39.و عن الرّضا علیه السلام قال: للجنّة ثمانیة ابواب فثلاثة منها لاهل قم، فطوبی لهم ثمّ طوبی لهم(5).

امام رضا علیه السلام فرمود: برای بهشت هشت در است، پس سه تا از آنها برای اهل قم است، خوشا به حالشان، خوشا به حالشان.

ص:69


1- (1) بحارالأنوار، ج 60، ص 228، ح 60.
2- (2) فی هامش بحارالانوار: والظاهر «مدفوعة».
3- (3) فی مجالس المؤمنین و بحارالانوار: عنها.
4- (4) بحارالأنوار، ج 60، ص 228، ح 61.
5- (5) بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 62.

سلام و رحمت خدا بر اهل قم

40.و عن امیرالمؤمنین علیه السلام انّه قال: صلوات(1) الله علی اهل قم(2) ، سقی الله بلادهم الغیث، و ینزّل علیهم البرکات، و یبدّل الله سیّئاتهم حسنات، هم اهل رکوع و سجود و قیام و قعود(3) ، هم الفقهاء العلماء الفهماء، هم اهل الدّیانة و الرّوایة(4) و حسن العبادة(5).

از امیرالمؤمنین علی علیه السلام روایت شده که فرمود: سلام و صلوات خدا بر اهل قم باد، خداوند شهر آنها را از باران رحمت سیراب گرداند و برکاتش را بر آنها نازل فرماید و گناهانشان را به حسنات تبدیل نماید، آنها اهل رکوع و سجود و قیام و قعود هستند. آنها فقیه و عالم و فهیم هستند، و آنان اهل درایت و روایت و حسن عبادت اند.

ص:70


1- (1) مجالس المؤمنین؛ سلام الله و رحمة الله علی اهل قم.
2- (2) فی بحارالانوار: و رحمة الله علی اهل قم.
3- (3) مجالس المؤمنین؛ هم اهل رکوع و خشوع و سجود و قیام و صیام.
4- (4) مجالس المؤمنین؛ هم اهل الدّین و الولایة و العبادة و حسن العبادة.
5- (5) بحارالانوار، ج 60، ص 228، ح 63 و ص 217، ح 46 دون «رحمة الله علی اهل قم».

ولایت پذیری نواحی قم

41.و روی شیخ الاجل عبدالجلیل الرّازی - فی کتاب النّقض (1)- باسناده عن النّبی صلی الله علیه و آله قال: لمّا عرج بی الی السّماء مررت بارض بیضاء کافوریّة، شممت منه(2) رائحة طیبة، فقلت: یا جبرئیل ما هذه البقعة ؟ قال: یقال لها «آبه» عرضت لها(3) رسالتک و ولایة ذرّیتک، فقبلت، و انّ الله یخلق منه(4) رجالا یتولّونک و یتولّون ذرّیّتک، فتبارک الله فیها(5) و علی اهلها.(6)

شیخ عبدالجلیل رازی در کتاب «النقض» روایت کرده که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هنگام معراج به آسمان رفتم و از سرزمین سفید نورانی گذشتم که از آن بوی خوش و طیبی را استشمام کردم. گفتم: یا جبرئیل، این سرزمین [بقعه] کجاست ؟ جبرئیل گفت: به آن بقعه «آبه»(7) می گویند، رسالت شما و ولایت ذریه شما به آن عرضه شده، پس قبول کرده است، و همانا خداوند از آن، مردانی را خلق می کند که ولایت تو و ولایت ذریه ات را می پذیرند. پس مبارک باد بر آن بقعه و اهل آن بقعه [سرزمین] ولایت و مودّت شما.

ص:71


1- (1) فی بحارالانوار: القصص.
2- (2) فی مجالس المؤمنین: منها، و فی بحارالانوار: بها.
3- (3) فی مجالس المؤمنین و بحارالانوار: علیها.
4- (4) مجالس المؤمنین: منها.
5- (5) فی بحارالانوار: علیها.
6- (6) بحارالأنوار، ج 60، ص 228، ح 64.
7- (7) آبه که نام امروزی آن «آوه» است از روستاهای بخش جعفریه شهرستان قم می باشد.

اهل قم، شیعیان حقیقی

42.العیون: عن تمیم بن عبدالله القرشی، عن ابیه، عن احمد بن علی الانصاری، عن ابی الصّلت الهروی، قال: کنت عند ابی عبدالله(1) ، فدخل علیه قومٌ من اهل قم، فسلّموا علیه، فردّ علیهم و قرّبهم، ثمّ قال لهم: مرحبا بکم و اهلا، فانتم شیعتنا حقّا، فسیاتی علیکم یوما تزورونی(2) فیه تربتی بطوس، الا فمن زارنی - و هو علی غسل - خرج من ذنوبه کیوم ولدته امّه(3).

از اباصلت هروی نقل شده که می گوید: خدمت امام رضا علیه السلام بودم که عده ای از اهل قم بر آن حضرت وارد شدند. آنها [اهل قم] بر حضرت، سلام دادند و امام علیه السلام جواب سلام آنها را داد، و آنان را نزد خود نشاند؛ سپس به آنان فرمود: مرحبا به شما و خوش آمدید، شما به حقّ ، پیروان و شیعیان ما هستید، زمانی بر شما می آید که تربت مرا در طوس زیارت می کنید، آگاه باشید کسی که مرا در حالی که غسل [زیارت] کرده باشد، زیارت کند از گناهانش خارج می شود، مثل روزی که از مادر متولد شده باشد.

ص:72


1- (1) فی عیون اخبار الرّضا علیه السلام و بحارالانوار: الرّضا علیه السلام.
2- (2) فی عیون اخبار الرّضا علیه السلام و بحارالانوار: یوم تزرون.
3- (3) عیون اخبار الرّضا علیه السلام، ج 2، ص 291، باب ثواب زیارة الامام علی بن موسی الرّضا علیه السلام، ح 21؛ بحارالانوار، ج 60، ص 231، ح 72.

آمرزش اهل قم و اهل آبه

43.و منه عن محمّد بن احمد الشّیبانی(1) ، عن محمّد بن جعفر الاسدی، عن سهل بن زیاد، عن عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی، قال: سمعت علیّ بن محمّد العسکری علیه السلام یقول: اهل قم و اهل آبه مغفور لهم، لزیارتهم بجدّی(2) علی بن موسی الرّضا بطوس، الا و من زاره فاصابه فی طریقه قطرة من السّماء؛ حرّم الله جسده علی النّار(3).

عبدالعظیم حسنی می گوید: از امام دهم علی بن محمد عسکری علیهم السلام شنیدم که فرمود: اهل قم و اهل آبه آمرزیده اند، به خاطر این که آنان جدّم علی بن موسی الرضا علیهم السلام را در طوس زیارت می کنند، آگاه باش که هر کس او را زیارت کند و در مسیر، قطره ای از آسمان به او برسد، خداوند، جسد او را بر آتش جهنم حرام می کند.

44.و فی تاریخ قم: انّه اوّل من ورد من السّادات الرّضویّة الی قم؛ ابوجعفر محمّد بن موسی بن محمّد بن علی بن موسی الرّضا، و کان وروده الیها من الکوفة سنة ستّ و خمسین و ماتین، ثمّ ورد الیها بعده اخواته: زینب و ام محمّد و میمونه بنات موسی بن محمّد بن علی بن موسی

ص:73


1- (1) فی عیون اخبار الرّضا علیه السلام و بحارالانوار: السنانی.
2- (2) فی عیون اخبار الرّضا علیه السلام و بحارالانوار: لجدی.
3- (3) عیون اخبارالرّضا علیه السلام، ج 2، ص 291، باب ثواب زیارة الامام علی بن موسی الرّضا علیه السلام، ح 22؛ بحارالأنوار، ج 60، ص 231، ح 73.

الرّضا علیه السلام، و توفّی هو فی ربیع الآخر سنة ستّ و تسعین و ماتین، و دفن فی مدینة المعروف فی قم، و توفّت بعده اخته میمونه، و دفنت بمقبرة بابلان بقبّة ملصفة لقبّة السّتّ فاطمة علیها السلام. و امّا امّ محمّد؛ فمدفونه فی القبّة الّتی فیها السّت فاطمة بجنب ضریحها، و فی تلک القبّة - ایضاً - قبر امّ اسحاق جاریة محمّد بن موسی، ففی هذه القبّة المقدّسّة ثلثة قبور: قبر السّت فاطمة علیها السلام، و قبر امّ محمّد، و قبر امّ اسحاق جاریة محمّد بن موسی رحمهم الله(1).

حرّره العبد الجانی علی اکبر سنه1275

در(2) تاریخ قم آمده است که اولین کسی که از سادات رضوی به قم وارد شد، ابوجعفر محمد بن موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضا علیه السلام است. سال ورود او به قم از کوفه در سال 256 قمری است و پس از او خواهرانش وارد قم شدند، و آنها عبارتند از: زینب و ام محمد و میمونه، دختران موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضا علیه السلام. و او [محمد بن موسی] در ربیع الآخر سال 296 ق وفات یافت و او را در سرایی معروف او را دفن کردند. و بعد از او خواهرش میمونه وفات کرد و او را در بابلان، الصاق [متصل] به بقعه حضرت

ص:74


1- (1) تاریخ قم، ص 314، مع الاختلاف فی المتن. (فقره آخر روایت نمی باشد بلکه یک مطلب تاریخی است که مرحوم مؤلف آورده اند.)
2- (2) این مطلب را مرحوم مجلسی نیز از کتاب تاریخ قم نقل نموده است.

فاطمه معصومه علیها السلام دفن کردند.

و اما امّ محمد، محل دفن او زیر گنبدی که فاطمه معصومه علیها السلام در آن دفن است، و ام محمد در جوار ضریح حضرت معصومه علیها السلام می باشد و در این قبه [گنبد] نیز قبه ی ام اسحاق، جاریه محمد بن موسی می باشد. پس در این گنبد مقدسه سه قبر است: قبر سید فاطمه علیها السلام و قبر ام محمد، و قبر ام اسحاق جاریه محمد بن موسی. رحمت الهی بر همه آنها باد.

این را علی اکبر [فیض] در سال 1275. ق. نوشته است.

ص:75

ص:76

کتاب نامه

1. قرآن کریم

2. الاختصاص، شیخ مفید، کنگره شیخ مفید، 1413 ق.

3. انوارالمشعشعین، کچوئی قمی، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1381 ش.

4. بحارالانوار، علامه مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق.

5. ترجمه تاریخ قم، حسن بن حسن، آستانه مقدسه، قم، 1385 ش.

6. خلاصة البلدان، صفی الدّین محمد بن محمد هاشم حسینی قمی، بی تا.

7. الذریعه، آقا بزرگ تهرانی، دارالاضواء، بیروت، 1403 ق.

8. رجال کشی، کشی، دانشگاه مفید، 1348 ش.

9. سفینة البحار، شیخ عباس قمی، دارالاسوه، 1416 ق.

10. علل الشرایع، شیخ صدوق، مکتبة الداوری، قم، بی تا.

11. عیون اخبارالرضا، انتشارات ذوی القربی، 1427 ق.

12. کتاب فهرست نسخه های خطی مدرسه فیضیه، رضا استادی.

13. کتاب شناسی آثار مربوط به قم، مدرسی طباطبایی، حکمت، قم، 1353 ش.

14. مجالس المؤمنین، شوشتری، کتاب فروشی اسلامیه، 1354 ش.

15. نسخه خطی 2038 - فهرست نسخه های خطی مدرسه فیضیه - رضا استادی.

ص:77

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109