شهد سخن 10: هم دلی و هم زبانی (نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام دهه سوم ماه مبارک رمضان 1436 ه ق)

مشخصات کتاب

عنوان و نام پدیدآور: شهد سخن 10: هم دلی و هم زبانی (نمونه فیش سخنرانی ویژه ایام دهه سوم ماه مبارک رمضان 1436 ه ق)/ دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد - تحقیق و پژوهش: حجت الاسلام هاشمی نسب

مشخصات نشر: دفتر مطالعات و پژوهش های مرکز رسیدگی به امور مساجد خرداد 1393

مشخصات ظاهری:163 ص

زبان: فارسی

موضوع:خودسازی - ماه مبارک رمضان

موضوع:رحمت و مغفرت

موضوع: دشمن شناسی - وحدت شیعه و سنی

موضوع: نقد منطقی ، نقد مخرب

ص: 1

اشاره

بسم الله الرحمن الرحیم

ص: 2

ص: 3

ص: 4

فهرست

تصویر

ص: 5

تصویر

ص: 6

تصویر

ص: 7

ص: 8

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) :

لَوْ یَعْلَمُ الْعَبْدُ مَا فِی رَمَضَانَ لَوَدَّ أَنْ یَکُونَ رَمَضَانُ السَّنَة

اگر بنده خدا می دانست که ماه رمضان چیست )چه برکتی وجود دارد( دوست می داشت که تمام سال، رمضان باشد. (1)

ماه مبارک رمضان، با شوکتی شگرف، به روی مشتاقان خدا، آغوش می گشاید و با هلال محرابی اش، هلهلة اهل پارسایی و پروا می انگیزد. در ماه مبارک رمضان، می توان ذخایر درون را غنی ساخت و ریزش های نفسانی را با رویش های سبز « صبر» و «صلوة» جبران نمود. چرا که لغزشگاه ها، آنگاه رخ می نمایند که کاهش ذخایر نفسانی توان حرکت های پیش رونده را از رهروان سلب گرداند. گویا با تشریع روزه برای اهل ایمان، پرودگار مهربان اراده فرموده که هر سال با انباشت ذخایر نوین معنوی، از توان سیر و سلوک در صراط مستقیم کاسته نشده و با امداد از روشنایی روزه، فانوس فطرت پایدار بماند.روزه، آموزه هایی دارد که هر

ص: 9


1- بحار الانوار(ط-بیروت) ج 93، ص 346، ح 12

کدام از آنها دریایی از معنویت را به اوج می رساند.

رمضان، افزون بر اعطای فرصت خودسازی، مراقبت از نفس را برای روزه داران ملکه نموده و با کاستن تعلقات دنیایی، نورانیت و بصیرتی را به دنبال می آورد که می توان با نگاهی الهی، اعمال گذشته را واکاوی نمود و به زشتی و زیبایی آنها با دیدة انصاف نگریسته و حراستی قوی را در وجود خود پدید آورد.

این برکات، آن گاه بیشتر رخ می نماید و ماندگار می گردد که مرغ جان ما به پناه گاه امن و آرام مسجد پناه ببرد و در میان خیل اراده های پولادین و دل های زلال اهل ایمان، زمزمة مناجات برگیریم.

آری این حقیقتی انکار ناشدنی است که رمضان و مسجد پیوندی عمیق و دیرینه دارند و همزمان با فرارسیدن رمضان، مساجد ضیافتی از همدلی، صمیمیت و بندگی را به نمایش می گذارند و آیین های عبادی، پر رنگ تر و پر شورتر از قبل تجلی می یابند.

فرصتی بس گران بها که خدای تبارک ابتداء در اختیار تک تک مؤمنان و میهمانان ضیافت خویش و سپس برای مبلغان و پرچمداران هدایت جامعه قرار داده است و همان طور که در رجب و شعبان می بایست زنگار دل بگیریم و خود را مهیای نشستن بر خوان کرامت الهی کنیم، بر اهل علم و منبرِ وعظ هم فرض است که خویش را مهیای هدایت و بهره برداری حداکثری از فضای بی بدیل ماه ضیافت الهی نمایند.

ص: 10

آنچه در این ایام و لیالی بیش از هر زمان دیگری مورد تقاضا و درخواست مخاطبان مؤمن منابر و محافل مذهبی است، سلسله مباحث معرفتی، اخلاقی و معنوی است که برگرفته از آیات، روایات وسیرة معصومین علیهم السلام می باشد و بتواند با قالبی نو و با بیانی رسا و ارائه ای دلنشین، آرام بخش دل و جان روزه داران و چراغ راه جویندگان علم و معرفت باشد.

مرکز رسیدگی به امور مساجد در راستای رسالت خود در ارائه خدمات فرهنگی و تبلیغی، مجموعه ای از منشورات و محتواهای سودمند را به مناسبت ماه مبارک رمضان تدارک دیده است و این اثر حلقه ای از سلسله محصولات و محتوایی است که مباحث گوناگون را با بهره گیری از قلمی شیوا و اثرگذار تألیف و گردآوری نموده است.

ضمن سپاس از تلاش ها و زحمات نویسندگان و محققین ارجمند و همکاران گرانقدر در ادارة تولید و تأمین محتوای معاونت فرهنگی، امیدواریم این اثر، در نگاه شما گرامیان به ویژه ائمة محترم جماعات مقبول افتاده و پیشنهادات و نظرات ارزشمند خویش را از خادمان خویش در معاونت فرهنگی اجتماعی مرکز دریغ نفرمایید.

ص: 11

ص: 12

21-خودسازی

انگیزه سازی

ابو امامه باهلی می گوید: ثعلبة بن حاطب انصاری، خدمت حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیده و گفت: ای رسول خدا! از خدا بخواه تا مالی به من روزی دهد و مرا توانگر سازد.

نبی گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: وای بر تو ای ثعلبه! اگر خدا به کسی مال کمی بدهد که بتواند شکر نعمت را به جای آورد بهتر از این است که دارائی زیاد به او مرحمت کند و او توانائی آن را نداشته باشد که شکر نعمتش را به جای بیاورد.

ثعلبه بار دیگر چنین استدعائی کرد. حضرت فرمود: آیا تو راضی نیستی که مانند نبی اللّه باشی؟ سوگند به کسی که جانم در ید قدرت اوست، اگر من بخواهم که سیل طلا و نقره از کوه ها

ص: 13

جاری شود، جاری خواهد شد.

ثعلبه در جواب، عرض کرد: به خدائی که تو را به حق مبعوث کرد، اگر از او طلب کنی که مال زیادی به من عنایت کند، تمام حقوق شرعی که بر آن تعلق می گیرد را به صاحبان حق خواهم داد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دعا کرد: بار خدایا، ثعلبه را مالی زیاد روزی کن. ثعلبه گوسفندی خرید، همان گونه که کرم ها در اندک مدتی تولید نسل کرده و زیاد می شوند، آن گوسفند هم زاد و ولد کرد و زیاد شد. به طوری که بعد از مدتی، مراتعِ مدینه با آن وسعت، گنجایش نگاه داری آن ها را نداشت. ثعلبه گوسفندان را به طرف بیابانی از بیابان های مدینه راند و آن قدر کارش بالا گرفت که برای ادای نمازهای پنج گانه، فقط نماز ظهر و عصر را با جماعت می گزارد و نمازهای دیگر را در جماعت حاضر نمی شد. باز گوسفندان مانند کرم ها زاد و ولد کردند و مشغله ی ثعلبه زیاد شد و فقط نماز جمعه را با جماعت می گزارد. گوسفندان باز زاد و ولد کردند و ثعلبه برای رسیدگی به آن ها از شرکت در نماز جمعه نیز محروم ماند و نتوانست در آن حاضر شود.

روزی رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) از اصحاب سؤال کرد: ثعلبه چه می کند؟ پاسخ دادند: گوسفندی خرید و به دعای شما خداوند آن قدر به او برکت داد که مدینه گنجایش و تحمل گوسفندان او را نداشت.

حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) سه بار فرمود: «یا ویح ثعلبه» وای بر ثعلبه. در همین اثناء خداوند متعال این آیه را فرو فرستاد:

«خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها وَ صَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ

ص: 14

صَلاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ»(1) (ای محمد! از اموال آنان زکات و صدقه بگیر تا آن ها را پاک کنی و به وسیله آن صدقه، پاکیزگی آنان را زیاد کنی، و برایشان دعا کن، همانا دعای تو برای آنان آرامش است.)

و بدین وسیله خداوند فرایض و واجبات از صدقه را فرو فرستاد. نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دو نفر از مسلمانان را برای گرفتن صدقه تعیین کرده و برای آنان نوشت که چگونه صدقه بگیرند. حضرت به آن دو فرمود: نزد ثعلبه و فلان کس از بنی سلیم بروند و از آنان زکات متعلق به اموالشان را بگیرند و بیاورند. آن دو نفر که مأمور وصول زکات بودند، ابتداء نزد ثعلبة آمدند و از او مطالبه زکات کردند و دست خط پیغمبر گرامی را برای او خواندند. ثعلبه گفت: این چیزی که از من می خواهید، زکات و صدقه نیست، بلکه «جزیه» است و اگر به طور صریح جزیه نباشد، همتای جزیه است. من این حرف ها را نمی دانم. شما بروید تا من در این باره فکر بکنم، بعداً بیائید.

آنان نزد مردی که از بنی سلیم بود، رفتند و اظهار داشتند پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است که زکات اموال خود را بده. آن مرد با گشاده روئی، بهترین شتران خود را برای زکات برگزید و از گله بیرون آورد و تقدیم فرستادگان نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کرد. وقتی که آنان آن شتران برگزیده را دیدند گفتند: این شترانی که برای صدقه می دهی، از صدقه ای که به اموال تو تعلق می گیرد، بیشتر است و ما مأموریت نداریم که زیادتر از زکات متعلقه بگیریم.

ص: 15


1- سوره توبه، آیه 104

مرد زکات دهنده گفت: بلی، بگیرید. من از صمیم قلب بهترین شتران خود را دادم و به این کار هم خشنودم.

آن دو نفر پس از وصول زکات، مجدداً نزد ثعلبه آمدند. ثعلبه گفت: نوشته پیغمبر را بدهید تا ببینم در آن چه نوشته است؟ پس از قرائت آن نامه اظهار داشت: این زکات نیست، بلکه جزیه است یا همتای جزیه می باشد! فعلًا بروید تا باز هم در این باره فکر کنم.

آن دو مأمور برگشتند و خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند.

هنگامی که رسول گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) آن دو را دید، قبل از آنکه آنان صحبت کنند و رویداد را بگویند، فرمود: وای بر ثعلبه. سپس برای آن مرد بنی سلیم، که زکات خود را از بهترین شتران داده بود، دعای خیر کرد و از خداوند برای او برکت استدعا نمود. آن مأمورانِ وصول صدقه، پیغمبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) را از نتیجه مأموریت خود و عملی که ثعلبه و آن مرد بنی سلیمی کرده بودند، آگاه ساختند. پس خداوند تعالی این آیه را فرو فرستاد:

«وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ ...» تا «بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»(1).(2)

اقناع اندیشه

اشاره

خودسازی و تهذیب نفس، مسئله ای است که انسان های

ص: 16


1- التوبه، آیات 75 الی 77
2- محمد جعفر اسلامی، شأن نزول آیات، ص: 310

مؤمن به دنبال آن هستند، چرا که مهذب شدنِ نفس، نتیجه مهمی به دنبال دارد. همان که خداوند متعال می فرماید:

جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ مَنْ تَزَکَّی.(1)

[و آن ] بهشت های پایداری است که از زیرِ [درختانِ ] آن نهرها جاری است که در آن جاودانه اند و این است پاداش کسانی که خود را [با ایمان و عمل صالح از آلودگی ها] پاک کرده اند.

البته مسیر خودسازی مسیر ساده ای نیست و موانع متعددی بر سر راه خودسازی وجود دارد که انسان مؤمن با تلاش و دعا باید این موانع را از سر راه بردارد. برخی از موانع خودسازی را در اینجا بیان می کنیم:

1. انباشته شدن گناهان

فرمود: هر گاه بنده ای گناهی مرتکب شود، نقطه سیاهی در قلبش پیدا می گردد. اگر توبه کرد، برطرف می شود و اگر توبه نکرد، گناه روی گناه می آید و کم کم سیاهی همه قلب او را فرا می گیرد و با قلب سیاه و گناه بسیار می میرد، و خداوند درباره آنان می فرماید:

«بَلْ رانَ عَلی قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ »(2) «تاریکی و کارهای زشتشان بر دل های آنان چیره گشته و پرده ای ایجاد نموده.»

ص: 17


1- طه، آیه 76
2- المطففین، آیه 14

پس عاقل کسی است که خود را مرده پندارد و از خدا طلب رجعت به دنیا نماید تا توبه کند و خود را اصلاح نماید و رابطه را با شیطان قطع کند، اینجاست که خدا دست او را می گیرد تا خود را اصلاح نماید.(1)

2. وابستگی های دنیوی

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِنَّ أَوَّلَ مَا عُصِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ سِتٌّ حُبُ الدُّنْیَا وَ حُبُ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ.(2)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: اوّلین چیزی که به وسیله ی آن معصیت خدا انجام گرفت، شش صفت بود: علاقه به دنیا، علاقه به ریاست، ، علاقه به غذا، علاقه به خواب، علاقه به راحتی، علاقه به زن.

3. پرخوری

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: قَالَ لِی یَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَ الْبَطْنَ لَیَطْغَی مِنْ أَکْلِهِ وَ أَقْرَبُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ إِذَا خَفَّ بَطْنُهُ وَ أَبْغَضُ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا امْتَلَأَ بَطْنُهُ.

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: شکم در اثر پرخوری طغیان می کند. نزدیک ترین احوال بنده به خدا هنگامی است که شکمش خالی باشد، و بدترین حالات وقتی است که شکمش

ص: 18


1- حسن بن محمد دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ج 1، ص: 46
2- محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص: 289

پُر باشد.

همچنین امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَی أَسْرِ النَّفْسِ وَ کَسْرِ عَادَتِهَا التَّجَوُّعُ.(1)

گرسنگی بهترین کمک برای کنترل نفس و شکستن عادت های او می باشد.

4. پیروی از هوای نفس

خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: «لا تَتَّبِعِ الْهَوی فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ.»(2)

از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می کند.

5. زیاد سخن گفتن

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر فرمود: عَلَیْکَ بِطُولِ الصَّمْتِ فَإِنَّهُ مَطْرَدَةٌ لِلشَّیَاطِینِ وَ عَوْنٌ لَکَ عَلَی أَمْرِ دِینِک .(3)

تو را به طول سکوت سفارش می کنم، زیرا بدین وسیله شیطان از تو دور می شود. سکوت کمک خوبی است برای حفظ دین.

6. نشناختن مسیر شیطان و تبعیت از او

خداوند متعال می فرماید: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ

ص: 19


1- علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص: 494
2- سوره ص، آیه 26
3- محمد بن علی بن بابویه، الخصال، ج 2، ص: 526

الشَّیْطَانِ وَ مَن یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمُ ْ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکیَ مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُزَکیّ ِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ سمَِیعٌ عَلِیم.(1)

ای کسانی که ایمان آورده اید، پای از پیِ گام های شیطان منهید، و هر کس پای بر جای گام های شیطان نهد [بداند که ] او به زشت کاری و اعمال ناپسند وامی دارد، و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، هرگز هیچ کس از شما پاک نمی شد، ولی [این ] خداست که هر کس را بخواهد پاک می گرداند و خدا [ست که ] شنوایِ داناست.

7. پیمان شکنی با خداوند

خداوند متعال می فرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَشْترَُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ أَیْمَانهِِمْ ثَمَنًا قَلِیلاً أُوْلَئکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فیِ الاَْخِرَةِ وَ لَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَ لَا یَنظُرُ إِلَیهِْمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ لَا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیم.(2)

کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خود را به بهای ناچیزی می فروشند، آنان را در آخرت بهره ای نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن نمی گوید، و به ایشان نمی نگرد، و پاکشان نمی گرداند، و عذابی دردناک خواهند داشت.

8. نداشتن واعظی از درون و دوست مشفق

قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ

ص: 20


1- النور، آیه 21
2- آل عمران، آیه 77

وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ قَرِینٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْکَنَ عَدُوُّهُ مِنْ عُنُقِهِ .(1)

امام صادق (علیه السّلام) فرمود: کسی که واعظی از قلبش، و مانعی از نفسش نداشته باشد، و دوست هدایت کننده برای او نباشد، دشمنش بر دوشش سوار می شود.

اگر انسان مؤمن، تلاش خویش را برای تهذیب نفس انجام دهد و سعی در رفع این موانع نیز داشته باشد، امید است که بتواند نفسش را تهذیب نموده و بر خودش مسلط گردد.

رفتارسازی

روایت عنوان بصری، یکی از دستور العمل های بسیار مهمِّ وجود مقدس امام صادق (علیه السلام) می باشد که در بردارنده ی نکاتی نغز و بدیع در تهذیب نفس بوده و جهت استفاده ی تمامی پیروان مکتب نورانی ائمه (علیهم السلام) صادر شده است. بسیاری از عرفا، علما و بزرگانِ اخلاق، اهتمام خاصی به این روایت شریف داشته اند؛ از جمله مرحوم آیت الله سید میرزا علی قاضی طباطبایی (رحمة الله علیه) به ارادتمندان و شاگردان خود دستور می دادند که آن را بنویسند و عمل کنند و کراراً می فرمودند: «باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه کنید.» و شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمی پذیرفتند.

ذیلاً بخشی از این روایت شریف را برای بهره مندی تمامی

ص: 21


1- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص: 402

مشتاقان سلوک الی الله ذکر می کنیم.

عنوان بصری که پیرمردی سال خورده بوده و از عمرش نود و چهار سال می گذشت گفت:

«به حضرت عرضه داشتم: از خداوند خواستم که قلب شما را نسبت به من مهربان کند و از علم شما روزی ام فرماید و امید دارم خداوند آنچه را که درباره وجود شریف شما خواسته ام اجابت فرماید.

حضرت فرمودند: ای اباعبدالله! علم به آموختن نیست. علم نور است و در قلب کسی قرار می گیرد که خداوند تبارک و تعالی هدایت او را اراده فرموده باشد. بنابراین اگر علم می خواهی ابتدا باید حقیقت عبودّیت (بندگی) را در وجود خودت بخواهی و علم را با عمل کردن، طلب کنی و از خداوند طلب فهم کن تا (علم را) به تو بفهماند. عرض کردم: ای شریف. فرمودند: مرا اباعبدالله صدا بزن. گفتم: ای اباعبدالله! حقیقت عبودّیت و بندگی چیست؟ فرمودند: سه چیز است:

1- اینکه بنده خدا در مورد آنچه که پروردگار به او سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند. چرا که بندگان مِلکی ندارند (مالک حقیقی خداوند تبارک و تعالی است) و همه اموال را از آنِ خداوند می بینند و آن را در جایی قرار می دهد (مصرف می کند) که خداوند امر فرموده است.

2- بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی و تدبیر نمی کند. (مصلحت و تدبیر واقعی را در دست خداوند می داند.)

ص: 22

3- تمام اشتغال او در اطاعت از اوامر و نواهی خداوند محصور می شود.

پس اگر بنده خدا در آنچه که پروردگار به او سپرده است، ملکیتی برای خودش نبیند، در این صورت انفاق کردن برایش در چیزی که خداوند امر فرموده است آسان می شود؛ و وقتی که تدبیر امورش را به مدبّرش بسپرد (و اهل توکل شود) تحمل مصیبت های دنیا برایش آسان می گردد؛ و زمانی که به آنچه خداوند امر و نهی کرده است مشغول باشد، دیگر فرصتی برای خودنمایی و فخر فروشی به مردم پیدا نمی کند.

پس وقتی که خداوند بنده را با این سه (خصلت) گرامی بفرماید، دنیا و ابلیس و مردم در نظرش کوچک خواهند بود؛ و دیگر دنیا را برای زیاده خواهی و فخر و مباهات به مردم و برای عزّت و جاه طلبی و آنچه را که نزد مردم است نمی خواهد و عمرش را به بیهودگی نمی گذراند.

این اولین درجه تقواست که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ»(1)

«آن سرای آخرت است که برای کسانی که در زمین قصد بلند پروازی ندارند و دنبال فساد نمی گردند، قرار دادیم و سرانجامِ نیک، برای مردم با تقوا است.»

عرض کردم: ای اباعبدالله! به من توصیه ای بفرمایید، فرمودند: تو را به نُه چیز وصیت می کنم که آن ها توصیه ی

ص: 23


1- القصص، آیه 83

من به همه آرزومندان سیر و سلوک الی الله است. از خداوند موفقیت تو را در عمل به آن ها خواستارم.

سه مورد آن در ریاضت و تربیت نفس است و سه مورد آن در حلم و بردباری و صبر است و سه امر دیگر در علم و دانش است. پس این وصایا را حفظ کن و به خاطر بسپار و مبادا در عمل به آنها سستی کنی. عنوان بصری می گوید: من قلبم را (برای فراگیری علم حضرت) آماده کردم.

حضرت فرمودند: اما آنچه در ریاضت نفس است: 1- مبادا چیزی را بخوری که به آن اشتها نداری، چون موجب حماقت و نادانی می شود. 2- و تا گرسنه نشدی چیزی نخور. 3- زمانی که غذایی خوردی، با نام خدا و حلال باشد و حدیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به یاد داشته باش که فرمودند: آدمی هیچ ظرفی بدتر از شکمش را پُر نکرده است. پس اگر ناچار شد غذا بخورد، یک سوم شکمش را برای طعام، و یک سوم را برای آب و یک سوم را برای تنفس قرار دهد.

اما آن سه موردی که در حلم و بردباری است:

1- اگر کسی به تو گفت که اگر یکی بگویی ده تا می شنوی. به او بگو: اگر ده تا بگویی یک سخن هم نمی شنوی. (عفت کلام داشته باش و از نزاع بپرهیز) 2- اگر کسی به تو دشنامی داد به او بگو: اگر راست می گویی از خداوند می خواهم مرا ببخشد و اگر دروغ می گویی از خداوند می خواهم تو را ببخشد. 3- و اگر کسی تو را تهدید به دشنام کرد، تو او را به خیرخواهی

ص: 24

(نصحیت) و مراعاتش وعده بده.

و اما آن سه امر دیگر که در علم و دانش است:

1- آنچه را که نمی دانی از عالمان بپرس و مبادا برای به زحمت انداختن و امتحان کردنشان سئوال کنی. 2- مبادا بر اساس خودرأیی، دست به کاری بزنی که علم نداری و در تمامی امور تا آنجا که ممکن است مسیر احتیاط را رها نکن. 3- همان گونه که از شیر درنده فرار می کنی، از فتوا دادن (فتوای بدون علم) بپرهیز و گردن خود را پل عبور مردم نکن.

ای اباعبدالله! برخیز و برو که من برای تو خیرخواهی کردم و ذکر من را خراب نکن، چرا که من مردی هستم که بر گذشت عمرم دقت دارم و سلام بر کسی که از هدایت پیروی می کند.»(1)

پرورش احساس

مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) درباره خودسازی می فرمایند:

«هر دعوتی که انسان را به لجام گسیختگی در لذّات بکشاند، دعوت به آتش و دعوت به بدبختی و هلاکت است. به طور کلّی، دعوت انبیا، دعوت حکما، دعوت های الهی، در جهت کفّ نفس از این لذایذ است، که روزه هم از این قبیل است. به همین خاطر است که در روایات ما، ماه رمضان یک صحنه ی مناسب شمرده شده است؛ برای این که انسان در این ماه تمرین کند و

ص: 25


1- علی بن حسن طبرسی، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، النص، ص: 325

مجموعه ی گناهان را ترک گوید. یک روایت از امام صادق (علیه السلام) است که خطاب به «محمّد بن مسلم» می فرماید: «یا محمّد! اذا صمت فلیصم سمعک و بصرک و لسانک و لحمک و دمک و جلدک و شعرک و بشرک».(1) امام صادق (علیه السلام) به این یار و شاگرد نزدیک خودشان می فرمایند که وقتی روزه می گیری، باید شنوایی تو روزه گیر باشد، بینایی تو روزه بگیرد، زبان تو روزه بگیرد، گوشت و خون و پوست و موی و بشره ی تو روزه دار باشد؛ دروغ نگویی، انسان های مؤمن را دچار بلا نکنی، دل های ساده را اغوا نکنی، برای برادران مسلمان و جامعه ی اسلامی توطئه درست نکنی، بدخواهی نکنی، بددلی نکنی، تهمت نزنی، کم فروشی نکنی، امانت داری کنی. انسانی که در ماه رمضان با کفِ ّ نفس خود، از خوردن و آشامیدن و مشتهیّات نفسانی و جنسی روزه می گیرد، باید زبان خود، چشم خود، گوش خود، و همه ی اعضا و جوارح خود را روزه دار بداند و خود را در محضر خدای متعال و دوری گزیده از گناهان بینگارد. دنباله ی روایت می فرماید: «و لا یکون یوم صومک کیوم فطرک»؛(2) روز روزه ی تو، مثل روز فطر تو نباشد؛ مثل روزهای عادّی نباشد. روز ماه رمضان هم همان گونه رفتار کنی که در روزهای عادّی رفتار کردی. باید به تربیت نفس توجّه کنی و این فرصت را مغتنم بشماری.

ص: 26


1- محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج 2، ص: 350
2- همان

در یک روایتی دیگر می فرماید: «صوم النّفس امساک الحواس الخمس عن سائر المأثم».(1)

از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که روزه ی نفس، غیر از روزه ی جسم و روزه ی شکم است. روزه ی نفس انسان این است که همه ی حواس پنجگانه ی او از گناهان امساک کنند. «و خلوّ القلب من جمیع اسباب الشّر»؛(2) دل از همه ی موجبات و اسباب شرّ و فساد خالی شود. با خدای متعال و با بندگان خدا، دل را صاف و بی غلّ و غش کنیم. در این جهت، روایات زیادی هست.(3)

روضه

امشب شب شهادت شخصیتی است که خودسازی و تهذیب نفس را در حد اعلای آن انجام داد، تا امام المتقین شد. آقایی که صراط مستقیم است(4) و پدر امت پیامبر است،(5)

حال در بستر شهادت افتاده.

شیخ مفید و شیخ طوسی به سند معتبر روایت کرده اند که اصبغ بن نباته گفت: چون امیر المؤمنین (علیه السّلام) را ضربت زدند و به خانه بردند، من و حارث همدانی و سوید بن غفله با گروهی از اصحاب آن حضرت، جلوی درِ خانه ایشان جمع شدیم،

ص: 27


1- علی بن محمد لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص: 305
2- همان
3- بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه مورخ 12/10/76
4- علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج 1، ص: 28
5- محمد بن علی بن بابویه، الأمالی، النص، ص: 332

چون صدای گریه از داخل خانه ی آن حضرت بلند شد، ما همه گریستیم. پس امام حسن (علیه السّلام) از خانه بیرون آمد و گفت:

امیر المؤمنین (علیه السّلام) می گوید که به خانه های خود برگردید، آن جماعت رفتند. من جلویِ خانه آن حضرت ماندم. بار دیگر صدای شیون از خانه آن حضرت شنیدم و من نیز گریستم، باز حضرت امام حسن (علیه السّلام) بیرون آمد و فرمود: نگفتم که به خانه های خود برگردید؟ گفتم: به خدا سوگند یابن رسول اللّه که جانم یاری نمی کند و پایم قوّت رفتن ندارد، و تا علی (علیه السّلام) را نبینم به جائی نمی توانم رفت. سپس بسیار گریستم.

پس ایشان داخل شده و بعد از اندک زمانی بیرون آمد و مرا به اندرون خانه طلبید. چون داخل شدم دیدم علی (علیه السّلام) را بر بالش ها تکیه داده اند و دستمال زردی بر سر مبارکش بسته اند، و روی مبارکش از شدت خونی که از سرش رفته است، چنان زرد شده که ندانستم دستمالش زردتر بود یا رنگ مبارکش.(1)

تقوا و عدالت علی (علیه السّلام) آن قدر زیاد است که به امام حسن (علیه السّلام) می فرماید:

ابن ملجم را حبس کنید و او را طعام و آب بدهید و او را نیکو رعایت کنید. اگر من زنده بمانم، اگر خواهم قصاص خواهم کرد و اگر خواهم عفو خواهم نمود، و اگر از دنیا بروم اختیار با شماست، و اگر عزم کشتن او نمائید بیش از یک ضربت به او

ص: 28


1- محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، ص:326

نزنید، و گوش و بینی و اعضاء او را مبرید.(1)

سال ها با چاه همدم بوده ام

همنشین رنج و ماتم بوده ام

سال ها در پیچ و تاب زندگی

همدم دیرینه ی غم بوده ام

آسمانی ها شهادت می دهند

روی دینم قرص و محکم بوده ام

من پس از هجده بهار از چشم یاس

شاهد باران نم نم بوده ام

بارها با چاه هم گفتم که من

داغدار قامتی خم بوده ام

داغ زهرا بود من را پیر کرد

غصّه اش من را ز دنیا سیر کرد

ص: 29


1- محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، ص:325

ص: 30

22-شب رحمت و مغفرت

انگیزه سازی

حمران از امام باقر (علیه السّلام) درباره معنی قول خدای (عزّ و جلّ): «إنَّا أنزَلنَاهُ فِی لَیلَةٍ مُبَارکَة»(1) سؤال کرد. امام فرمود: آن شب مبارک، شب قدر است، و آن هر سال در ماه رمضان در ده شب اواخر آن ماه است، و قرآن جز در شب قدر نازل نشده است، خدای (عزّ و جلّ) در این باره فرموده است: «فِیهَا یُفرَقُ کُلُّ أمرٍ حَکِیمٍ».(2)

حضرت فرمود: در شب قدر هر چیزی از خیر یا شرّ، یا طاعت یا معصیت، یا مولود یا اجل یا رزق که در آن سال تا سال آینده و

ص: 31


1- الدخان، آیه 3
2- الدخان، آیه 4

شب قدر بعد تحقّق می یابد مقدّر می شود، پس هر چیز که در آن شب تقدیر شود و به امضای قضا برسد، آن چیز امری حتمی و تخلّف ناپذیر است، و خدای (عزّ و جلّ) را درباره آن مشیّتی است.

راوی گفت: گفتم معنی این بیان الهی که فرمود: «شب قدر از هزار ماه بهتر است»(1) چیست؟ فرمود: این آیه ناظر به عمل صالح در شب قدر است؛ و اگر نه آن بود که خدای (تبارک و تعالی) حسنات را برای مؤمنین مضاعف می ساخت، ایشان به کمال فضیلت و ثواب نمی رسیدند ولی خدای (عزّ و جلّ) حسنات را برای ایشان مضاعف می سازد.(2)

همچنین درباره شب قدر از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده است:

شیوه ی علی (علیه السّلام) آن بود که بسیار می فرمود: روزی دو تن از اصحاب،(3) خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) حاضر بودند و آن حضرت سوره «انا انزلناه» را با خشوع و گریه تلاوت می کرد تا اینکه آن دو گفتند: برای این سوره چه سخت دلت نازک است؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: برای آن چیزی است که به چشم خود دیده و به دل خود فهمیده ام و برای آن چیزیست که دل این مرد (اشاره به علی (علیه السّلام)) بعد از من دریافت خواهد کرد.

آن دو می گفتند: شما چه دیدید و او چه خواهد دید؟ پیامبر

ص: 32


1- القدر، آیه 3
2- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص: 158
3- خلیفه اول و دوم

روی خاک برای آن ها نقش می کرد «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ»(1)

سپس پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود: پس از فرموده خدای (عز و جل): «هر امری» آیا چیزی بر جا می ماند؟ آن دو می گفتند: نه، پیامبر می فرمود: آیا می دانید بر چه کسی «هر امری» را نازل می کنند؟ می گفتند: یا رسول اللَّه بر شما، می فرمود: آری درست است. سپس می فرمود: ولی آیا شب قدر، بعد از من نیز هست؟ آن دو می گفتند: آری، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمود: آیا این امر در آن شب نازل می شود؟ می گفتند: آری، می فرمود: بر چه کسی؟ می گفتند: ما نمی دانیم.

سپس پیامبر سر مرا در آغوش گرفته و می فرمود: اگر نمی دانید، بدانید: آن کس، بعد از من، این مرد است.

امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمودند: به راستی که آن دو نفر بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) این شب را از روی شدت هراسی که در آن شب به دلشان می افتاد، می شناختند.(2)

اقناع اندیشه

یکی از موقعیت هایی که خداوند متعال برای توبه و بازگشت بندگانش قرار داده، شب قدر است. خداوند در شب قدر، غفران خویش را نصیب بندگانش می نماید و این غفران به قدری

ص: 33


1- القدر، آیه 4
2- محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 249

گسترده است که اگر شامل کسی نشود، به معنای خارج شدن از دایره وسیع رحمت خداوند است. چنانکه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

مَنْ أَدْرَکَ لَیْلَةَ الْقَدْرِ فَلَمْ یُغْفَرْ لَهُ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ.(1)

کسی که شب قدر را درک کند، ولی بخشیده نشود [و مورد رحمت بی پایان الهی واقع نشود] پس خدا او را [از رحمت خویش] دور ساخته.

اما برای اینکه بفهمیم، چرا غفران و مغفرت این قدر اهمیت داشته و مشمول غفران خداوند شدن چه اثری در شب قدر دارد، می باید ابتدا معنای غفران را متوجه شویم.

غفران در لغت به معنای پوشاندن و پنهان کردن(2) و در اصطلاح به معنای پوشاندن خطای شخصیست که تحت قدرت فردی قادر قرار گرفته، آنهم به توسط این فردِ قادر.(3)

یکی از دعاهای بندگان خدا در اوقات دعا به خصوص در شب قدر این است که شخص، مورد مغفرت خداوند قرار بگیرد چرا که در شب قدر تمام برنامه های سال آینده انسان ها رقم خورده و تقدیر آن ها قطعی می گردد؛ چنانچه امام رضا (علیه السلام) فرمود:

لَیْلَةُ الْقَدْرِ یُقَدِّرُ اللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ) فِیهَا مَا یَکُونُ مِنَ السَّنَةِ إِلَی السَّنَةِ

ص: 34


1- محمد بن علی بن بابویه، فضائل الأشهر الثلاثة، ص: 54
2- أحمد بن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ج2، ص449
3- سید علیخان بن احمد کبیر مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سید الساجدین، ج 2، ص: 403

مِنْ حَیَاةٍ أَوْ مَوْتٍ أَوْ خَیْرٍ أَوْ شَرٍّ أَوْ رِزْقٍ فَمَا قَدَّرَهُ مِنْ تِلْکَ اللَّیْلَةِ فَهُوَ مِنَ الْمَحْتُوم.(1)

خدای (عز و جل) آنچه را که از اول سال تا آخر سال می باشد از زندگی یا مردن یا خوبی یا بدی یا روزی، در شب قدر تقدیر می کند، پس آنچه خدا در آن شب مقدور کرده باشد از امور حتمی است که آن را محکم و واجب نموده و به آن حکم فرموده است.

لذا اگر فرد بخواهد تأثیر طبیعیِ خطاهای گذشته ی او در سال آینده گریبانش را نگیرد، چاره ای جز جلب مغفرت خداوند متعال ندارد، تا در سال آینده خداوند گناهان و خطاهای سال گذشته اش را تأثیر نداده و سالی همراه با تکامل و رشد را در پیش رویش قرار دهد، نه همراه با سقوط؛ و این خداوند است که می تواند چنین کاری را انجام دهد، چنانکه در روایت آمده است:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ إِذَا کَانَتْ لَیْلَةُ الْقَدْرِ نَزَلَتِ الْمَلَائِکَةُ وَ الرُّوحُ وَ الْکَتَبَةُ إِلَی سَمَاءِ الدُّنْیَا فَیَکْتُبُونَ مَا یَکُونُ مِنْ قَضَاءِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فِی تِلْکَ السَّنَةِ فَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ یُقَدِّمَ أَوْ یُؤَخِّرَ أَوْ یَنْقُصَ شَیْئاً أَوْ یَزِیدَهُ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ یَمْحُوَ مَا یَشَاءُ ثُمَّ أَثْبَتَ الَّذِی أَرَادَ .(2)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: زمانی که شب قدر شود، ملائکه و روح و فرشتگان کاتب به آسمان دنیا می آیند و قضاء خداوند (تبارک و تعالی) در آن سال را می نویسند؛ پس زمانی که خداوند

ص: 35


1- محمد بن علی بن بابویه، التوحید ، ص: 444
2- علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج 1، ص: 366

متعال اراده کرد تا چیزی را مقدم یا مؤخر کند یا چیزی را کم یا زیاد نماید، امر به محو هر چه که بخواهد نموده و سپس امر به ثبت هر چه که بخواهد می نماید.

البته اعمال نیز در شب قدر ارزش مضاعف پیدا می کنند، چنانکه نقل شده است:

از امام صادق (علیه السلام) سوال شد: چگونه شب قدر از هزار ماه بهتر است؟

حضرت فرمودند: کار نیک در آن شب از کار در هزار ماه که در آن ماه ها شب قدر نباشد بهتر است.(1)

فلذا مؤمنین در این شب عزیز، هم از خداوند طلب مغفرت نموده و هم به عبادت و انجام اعمال خیر همت می گمارند، چرا که عبادت در این شب هم باعث آینده ای بهتر می گردد و هم رشد و تکامل فعلی شخص را ارتقاء می دهد؛ فلذا همت برای شب زنده داری در این شب ها از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چرا که زندگی مادی و معنویِ یک سالِ ما را تحت تأثیر قرار می دهد.

البته نکته ی قابل توجه آن است که فرد باید تلاش خود را برای احیاء نگه داشتن هر سه شب قدر انجام دهد، چرا که در روایت وارد شده است:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) التَّقْدِیرُ فِی لَیْلَةِ تِسْعَةَ عَشَرَ وَ الْإِبْرَامُ فِی لَیْلَةِ

ص: 36


1- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص: 158

إِحْدَی وَ عِشْرِینَ وَ الْإِمْضَاءُ فِی لَیْلَةِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ.(1)

امام صادق (علیه السلام) فرمود: برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام می گیرد و تصویب آن در شب بیست و یکم و تنفیذ آن در شب بیست و سوم.

لذا انسان مؤمنی که قلبش با حدود بیست روز روزه داری و دوری از شهوات، تصفیه گردیده است، در این شب با معنویتی که از ماه رجب تا شب های قدر کسب نموده، به درگاه خداوند متعال می رود و هر آنچه که از قاضی الحاجات بخواهد می گیرد.

رفتارسازی

حضرت موسی (علیه السلام) فرمود:

خداوندا! می خواهم به تو نزدیک شوم، خداوند فرمود: قرب من از آنِ کسی است که شب قدر بیدار شود.

حضرت موسی (علیه السلام) عرضه داشت: خداوندا! رحمتت را می خواهم، خداوند فرمود: رحمتم از آنِ کسی است که در شب قدر به مسکینان رحم کند.

گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو می خواهم. خداوند فرمود: آن، از آنِ کسی است که در شب قدر صدقه ای بدهد.

گفت : خداوندا! از درختان بهشت و از میوه هایش خواهم. فرمود: آن ها از آنِ کسی است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد.

حضرت موسی (علیه السلام) فرمود: خداوندا! رهایی از جهنم را

ص: 37


1- محمد بن حسن شیخ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 10، ص: 354

می خواهم، خداوند فرمود: آن، از آنِ کسی است که در شب قدر استغفار کند.

حضرت موسی (علیه السلام) گفت : خداوندا خشنودی تو را می خواهم، خداوند فرمود: خشنودی من از آنِ کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.(1)

آری! شب قدر دارای این همه برکات و خیرات است، اما این مسئله نیز فراموش نشود که انسان ها بر طبق تلاش و معرفتشان می توانند از این ایام بهره ببرند. در همین زمینه از امام باقر (علیه السلام) نقل شده که ایشان فرموده است:

هر کس شب بیست و سوم رمضان را شب زنده داری کند و صد رکعت نماز در آن بگذارد، خداوند روزیِ او را در دنیا فراخ می فرماید و شرّ کسانی را که با او ستیزه کنند از او کفایت می فرماید و او را از سوختن در دنیا و زیر آوار ماندن و شر دزدان و جانوران درنده محفوظ می دارد و بیم نکیر و منکر را از او برطرف می فرماید و هنگامی که از گور خود بیرون آید، پرتو چهره اش برای همه مردم محشر درخشان است و نامه عملش به دست راست او داده می شود و برای او آزادی از دوزخ و عبور از پل صراط و امان از عذاب مقرر می شود و بدون حساب وارد بهشت می شود و در آن از همنشینان پیامبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران خواهد بود که چه نیکو رفیقانی هستند.(2)

ص: 38


1- علی بن موسی بن طاووس، إقبال الأعمال (ط - القدیمة)، ج 1، ص: 186
2- محمد بن احمد فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین (ط - القدیمة)، ج 2، ص: 349

پرورش احساس

تا به حال برخی سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت عصمت (علیهم السلام) در مورد شب قدر را مرور نمودیم. در اینجا مناسب است که سخنان مقام معظم رهبری را به عنوان فقیه زمان شناس و نائب حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درباره شب قدر ذکر نماییم:

«امروز (بیست ویکم ماه رمضان) بنابر احتمال فراوان، هم روز قدر است، هم روز شهادت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. دیشب یکی از سه شب ممتاز در دوران سال بود؛ شب هایی که محتمل است شب قدر باشند. تنزل ملائکه ی الهی و تنزل روح در مثل دیشب یا یکی از دو شب دیگر اتفاق افتاده است یا می افتد. خوشا به حال کسانی که با فرود فرشتگان الهی توانستند روح خود را فرشته گون کنند. حضور ملائکه ی الهی در روی زمین و در میان ما مردم که فرمود: «تنزّل الملائکة والرّوح فیها باذن ربّهم من کلّ امر»(1)

باید بتواند ما را به نزدیک شدنِ به خلق و خوی فرشته گون کمک کند. یقیناً در میان بندگان خدا کسانی بوده اند که دیشب را شب خوبی گذرانده اند و چشم حقیقت بین و روحِ حقیقت یاب آن ها حقایق شب قدر را ادراک کرده است. شاید کسانی فرشته ها را به چشم دیده باشند. شما مردم عزیز هم در همه جا شب نوزدهم و شب بیست ویکم و ان شاءالله شب بیست وسوم را ساعات خوبی گذراندید و می گذرانید. می بینیم که مردم ما، جوان های ما، زن و مرد ما با این شب ها حقیقتاً

ص: 39


1- القدر، آیه 4

قصد پالایش خود را دارند؛ دل ها نرم می شود، چشم ها اشکبار می شود، روح ها لطیف می شود؛ روزه هم کمک کرده است. ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شب ها برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله ی مادی که بسیاری از انسان ها در سراسر دنیا اسیر و

دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها، خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی، روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شب ها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از این ها دور و جدا کند.»(1)

روضه

این شب ها مؤمنین داغدارند، زیرا نه تنها أمیر و مولای خویش را از دست داده اند، بلکه بالاتر از آن، پدری مهربان را از دست داده اند، چنانکه پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «أَنَا وَ عَلِیٌ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ»(2) «من و علی پدران این امت هستیم.» و این علی (علیه السلام) است که همچون پدری مهربان، غمخوار امت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شده و در سختی ها پناه مسلمین است. و این علی (علیه السلام) است که

ص: 40


1- بیانات مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه مورخ 15/8/83
2- امام حسن عسکری (علیه السلام)، التفسیر المنسوب إلی الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص: 330

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای او می گرید و علت گریه خویش را می فرماید:

یَا عَلِیُّ أَبْکِی لِمَا یُسْتَحَلُّ مِنْکَ فِی هَذَا الشَّهْرِ کَأَنِّی بِکَ وَ أَنْتَ تُصَلِّی لِرَبِّکَ وَ قَدِ انْبَعَثَ أَشْقَی الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ شَقِیقُ عَاقِرِ نَاقَةِ ثَمُودَ فَضَرَبَکَ ضَرْبَةً عَلَی قَرْنِکَ فَخَضَبَ مِنْهَا لِحْیَتَک .(1)

ای علی! برای آنچه در این ماه از تو حلال شمارند گریه می کنم. گویا تو را می نگرم که نماز برای پروردگارت می خوانی و شقی ترین از اولین و آخرین که مانند پِی کننده شتر ثمود است، برانگیخته شود و ضربتی بر فرقت زند و محاسنت را خضاب کند.

و علی (علیه السلام) را پس از ضربت خوردن به خانه آوردند. خانه ای که همیشه یاور اهل آن بوده و دلسوز و غمخوار دنیا و آخرت ایشان است؛ و این مظلوم عالم است که همچنان غمخوار فرزندان خویش است و تاب دیدن اشک فرزندان خویش را ندارد چنانچه در تاریخ این طور ثبت شده:

محمّد بن حنفیّه می گوید امیر المؤمنین (علیه السلام) فرمود: مرا بردارید و به خانه ببرید، پس حضرت را در نهایت ضعف برداشتیم و به خانه بردیم و مردم بر دور آن حضرت گریه و زاری می کردند تا حدی که نزدیک بود خود را هلاک کنند. پس امام حسن (علیه السلام) در عین گریه و زاری و ناله و بی قراری با پدر بزرگوار خود گفت: ای پدر! بعد از تو برای ما که خواهد بود؟ مصیبت تو بر ما امروز مثل مصیبت رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) است. گویا گریه را از

ص: 41


1- محمد بن علی بن بابویه، الأمالی، النص، ص: 93

برای مصیبت تو آموخته ایم.

پس امیر المؤمنین (علیه السلام) آن حضرت را به نزدیک خود طلبید. چون نظر کرد دیده های آن امام مظلوم را، دید که از شدتِ گریه مجروح گردیده است. به دست مبارک خود اشک از دیده هایِ نور دیده ی خود پاک کرد و دست بر سینه مبارکش گذاشت گفت:

ای فرزند! خداوند عالمیان دل تو را به صبر ساکن گرداند. مزد تو و برادران تو را در مصیبت من عظیم گرداند و اضطراب تو را و جریان آبِ دیده تو را ساکن سازد. به درستی که حق تعالی تو را اجر داد به قدر مصیبت تو.

پس آن حضرت را داخل حجره گردانیدند و در نزدیک محراب خوابانیدند. زینب و امّ کلثوم (علیهما السلام) آمدند در پیش علی (علیه السلام) نشستند. نوحه و زاری برای آن حضرت می کردند و می گفتند که: بعد از تو کودکان اهل بیتِ تو را که تربیت خواهد کرد؟ بزرگان ایشان را که محافظت خواهد نمود؟ ای پدر بزرگوار، اندوه ما بر تو دور و دراز است و آب دیده ی ما هرگز ساکن نخواهد گردید. پس صدای مردم از بیرون حجره بلند شد به ناله و آب از دیده های مبارک علی (علیه السلام) جاری شد. نظر حسرت به سوی فرزندان خود افکند. حسن و حسین (علیهما السلام) را نزدیک خود طلبید و ایشان را در بر کشید و روی های ایشان را می بوسید.(1)

زینب کنار لاله ی پرپر صبور باش

در داغ بال های کبوتر صبور باش

ص: 42


1- محمد باقر مجلسی، جلاء العیون، ص:346

من می روم شبانه، غریبانه دخترم

بر سوز این غریبی حیدر صبور باش

اینجا هنوز اوّل راه است دخترم

زینب کنار تشت برادر صبور باش

ص: 43

ص: 44

23-دشمن شناسی

انگیزه سازی

در بسیاری از آیات قرآن کریم، خداوند متعال دشمنان مؤمنین را معرفی کرده و انسان های مؤمن را از آنها بر حذر داشته است. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر روشن می شود که بدانیم اولین ضربه ای که به انسان وارد شد، همانا بیرون رانده شدن از بهشت بود که در اثر ضعف دشمن شناسی در حضرت آدم (علیه السلام) و باورِ فریب ها و قسم های شیطان، این دشمنِ قسم خورده بود.

قرآن کریم، برای تأکید بر اهمیتِ این داستان، در چند مورد به آن اشاره کرده است. به عنوان نمونه، در سوره مبارکه اعراف پس از نقل ماجرای خلقت آدم و دستور سجده بر ایشان و عدم

ص: 45

اطاعت شیطان از این دستور و رانده شدن از درگاه خداوند، آمده است:

«قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ ... إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمَا عَدُوٌّ مُّبِینٌ»(1)

گفت: «اکنون که مرا گمراه ساختی، من بر سر راه مستقیم تو، در برابر آنها کمین می کنم! * سپس از پیش رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپِ آنها، به سراغشان می روم و بیشتر آنها را شکرگزار نخواهی یافت!»

(خداوند) فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواری، بیرون رو! و سوگند یاد می کنم که هر کس از آنها از تو پیروی کند، جهنم را از شما همگی پُر می کنم! * و ای آدم! تو و همسرت در بهشت ساکن شوید! و از هر جا که خواستید، بخورید! امّا به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود!»

سپس شیطان آن دو را وسوسه کرد، تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشکار سازد و گفت: «پروردگارتان شما را از این درخت نهی نکرده مگر بخاطر اینکه (اگر از آن بخورید،) فرشته خواهید شد، یا جاودانه (در بهشت) خواهید ماند!» * و برای آنها سوگند یاد کرد که من برای شما از خیرخواهانم.

و به این ترتیب، آنها را با فریب (از مقامشان) فرودآورد. و هنگامی که از آن درخت چشیدند، اندامشان بر آنها آشکار شد و شروع کردند به قرار دادن برگ های (درختان) بهشتی بر خود،

ص: 46


1- سوره اعراف، آیات 16 تا 22

تا آن را بپوشانند. و پروردگارشان آنها را نداد داد که: «آیا شما را از آن درخت نهی نکردم؟! و نگفتم که شیطان برای شما دشمن آشکاری است؟!»

بنابراین از نگاه قرآن و آموزه های معصومین (علیهم السلام)، یکی از مهمترین و ضروری ترین آگاهی های مورد نیاز برای جامعه ی اسلامی، شناخت دقیق و درست از دشمنانِ دین و دنیا می باشد تا از ناحیه ی دشمنان، بیش از این دچار آسیب های جدی نگردیم.

برای رسیدن به این هدف، لازم است تا دشمنانِ معرفی شده در آیات و احادیث را بهتر شناخته و شیوه های دشمنی از ناحیه ی آنها و همچنین شیوه های مقابله با آنان را دریابیم. اما به علت محدود بودن مجال سخن، صحبت از شیطان و نفس را که دشمنانی غیبی هستند به بعد موکول کرده و تنها بر روی کفار و منافقین تمرکز می نماییم.

مقام معظم رهبری نیز در تذکر نسبت به لزوم هوشیاری دائم در برابر دشمن و وظیفه ی دشمن شناسی برای همه ی مردم می فرمایند:

«ملت ایران به همان نسبت که دشمن، روش های خود را در توطئه علیه ایران اسلامی پیچیده تر می کند، باید بر هوشیاری و آگاهی خود بیفزایند و با آمادگی معنوی، فکری، سیاسی و حفظ وحدت و اتصال و ارتباط با یکدیگر، چهره دشمن را در هر

ص: 47

لباسی که هست، شناسایی کند.»(1)

اقناع اندیشه

اشاره

در قرآن کریم به سه دسته از دشمنانِ اصلی اشاره شده که در ادامه آنها را نام خواهیم برد.

1-کفار و مشرکین:

در قرآن کریم، از کفار به عنوان دشمنان آشکار مسلمانان یاد شده است. «إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبیناً(2)؛ همانا کافران برای شما دشمن آشکاری هستند.»

کفار و مشرکین، دائماً سد راه پیامبران الهی بوده و با ابراز تردید درمورد سخنان انبیاء، مردم را از پیروی آنان باز می داشته اند. برخی ویژگی های ذکر شده برای کفار، به این شرح است:

الف) تکذیب معجزات و نشانه های الهی: «وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَ کَذَّبُواْ بَِایَاتِنَا(3)؛ کسانی که کفر ورزیده و نشانه های ما را تکذیب نمودند»

ب) افراد با ایمان را مسخره می کنند: «زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُواْ الْحَیَوةُ الدُّنْیَا وَ یَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ ءَامَنُوا(4)؛ زندگی دنیا برای کافران زینت داده شده و آنها بعضی از مؤمنین را مسخره می کنند.»

ج) برای ایجاد حکومتی طاغوتی مبارزه می کنند: «وَ الَّذِینَ

ص: 48


1- بیانات به مناسبت سالروز تشکیل بسیج، 5/9/1376
2- سوره نساء، آیه 101
3- سوره بقره، آیه 39
4- سوره بقره، آیه 212

کَفَرُواْ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ(1)؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت پیکار می کنند.»

د) افرادی بی منطق و هوچی گر هستند: «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَا تَسْمَعُواْ لهَِذَا الْقُرْءَانِ وَ الْغَواْ فِیهِ لَعَلَّکُم ْ تَغْلِبُونَ(2)؛ و کافران گفتند: به این قرآن گوش فراندهید و به هنگام تلاوتِ آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!»

2-منافقین:

از مضرترین دشمنان جامعه ی اسلامی، گروه منافقان بوده اند که همواره با کارشکنی های خویش، در صفوف مؤمنین ایجاد اختلاف نموده و از به ثمر رسیدن تلاش های انبیاء و معصومین جلوگیری می نموده اند. قرآن کریم در بیان دشمنیِ آنان می فرماید:

«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ تَوَلَّوْاْ قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیهِمْ مَّا هُم مِّنکُمْ وَ لَا مِنْهُمْ وَ یَحْلِفُونَ عَلَی الْکَذِبِ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ * .... إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُوْلَئِکَ فِی الْأَذَلِّینَ.»(3)

آیا ندیدی کسانی را که طرح دوستی با گروهی که مورد غضب خدا بودند ریختند؟! آنها نه از شما هستند و نه از آنان! سوگند دروغ یاد می کنند (که از شما هستند) در حالی که خودشان می دانند (دروغ می گویند)! * ... کسانی که با خدا و رسولش

ص: 49


1- سوره نساء، آیه 76
2- سوره فصلت، آیه 26
3- سوره مجادله، آیات 14 و 20

دشمنی می کنند، آنها در زُمره ذلیل ترین افرادند.

به فرموده ی خداوند متعال، قلب منافقین دچار مرض شده و حق را درک نمی کند؛ خداوند نیز بخاطر نفاقشان بر این مریضی می افزاید.(1) از دیگر ویژگی های ذکر شده برای منافقین، می توان این موارد را ذکر نمود:

الف) اهل خدعه بوده و در انجام عبادات، سستی و ریا می نمایند: «إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یخَُادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُواْ إِلیَ الصَّلَوةِ قَامُواْ کُسَالیَ یُرَاءُونَ النَّاس(2)؛ منافقان می خواهند خدا را فریب دهند در حالی که او آنها را فریب می دهد و هنگامی که به نماز برمی خیزند، با کسالت برمی خیزند و در برابر مردم ریا می کنند.»

ب) اهل ارتباط با دشمنان اسلام و مرعوب شدن از آنها می باشند: «فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَی أَن تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ(3)؛ کسانی را که در دل هایشان بیماری است می بینی که در (دوستی با دشمنان)، بر یکدیگر پیشی می گیرند، و می گویند: می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)»

ج) امر به منکر و نهی از معروف کرده و در راه خدا انفاق نمی کنند: «الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ

ص: 50


1- سوره بقره، آیه 10
2- سوره نساء، آیه 142
3- سوره مائده، آیه 52

بِالْمُنکَرِ وَ یَنهَْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ(1)؛ مردان منافق و زنان منافق، همه از یک گروهند! آنها امر به منکر، و نهی از معروف می کنند و دست هایشان را (از انفاق و بخشش) می بندند.»

نکته قابل توجه آن است که نفاق، صفتی مذموم می باشد که در اثر تردید در کلام خدا و رسول ایجاد شده و به مانند آفتی ویرانگر، تمام ایمان فرد را زائل می کند. رگه هایی از این صفت در بسیاری از قلوب مؤمنین وجود دارد و باید با رعایت تقوا و ارتباط دائم با خداوند از طریق عبادات و دعا و قرائت قرآن، آن را در خود ریشه کن نماییم تا مبادا به مرحله ای برسیم که خداوند بر قلب ما مُهر زده(2) و ما را نسبت به حقایق، کَر و کور کند.(3)

همچنین باید با دقت در رفتار و گفتار مسئولین و اطرافیان خود، مراقب باشیم تا مبادا رگه هایی از بی اعتمادی به وعده ها و کلام خداوند، یا تمایل و اعتماد به دشمنان، در میان مردم مسلمان رواج یابد و از این طریق شرایط را برای حضور منافقین در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی کشور، فراهم کرده و رهبر انقلاب را عملاً تنها بگذاریم، زیرا اگر خدای ناکرده چنین اتفاقی بیفتد، طولی نخواهد کشید که نعمتِ

ص: 51


1- سوره توبه، آیه 67
2- خَتَمَ اللَّهُ عَلی قُلُوبِهِم (سوره بقره، آیه 7)
3- صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَرْجِعُونَ (سوره بقره، آیه 18)

حکومت الهی و امنیت و استقلال از ما گرفته شده و در زیر چکمه های دشمنان به خود آمده و متوجه خطایمان خواهیم شد.(1)

3-یهود:

اشاره

خداوند متعال، یهودیان را در کنار مشرکین به عنوان کسانی معرفی می کند که بیشترین دشمنی با مؤمنان را در دل می پرورانند.

«لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا(2)؛ بطور مسلّم، دشمن ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود و مشرکان خواهی یافت.»

البته واضح است که در اینجا مقصود از یهود، آن عده از یهودیان که اهل پرستشِ حقیقی خداوند و تبعیت از دستورات او هستند نمی باشد، بلکه اکثریت یهود را در آن زمان و حتی زمان حاضر مورد اشاره قرار می دهد که به دلیل علاقه وافر به دنیا و مظاهر ثروت و قدرت، از راه حق فاصله ی بسیار گرفته و به دشمنی شدید با پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امت اسلامی همت گمارده اند. از جمله ویژگی های این گروه که در قرآن به آن اشاره شده، می توان موارد زیر را نام برد:

ص: 52


1- امیر المؤمنین علیه السلام می فرمایند: «مَنْ نَامَ عَنْ نُصْرَةِ وَلِیِّهِ انْتَبَهَ بِوَطْأَةِ عَدُوِّه ؛ هر کس به هنگام یاری رهبرش خواب باشد، زیر لگد دشمنش بیدار خواهد شد.» (غرر الحکم، ص 422، حکمت 9681)
2- سوره مائده، آیه 82

الف) اهل سد کردن راه خداوند هستند: «فَبِظُلْمٍ مِّنَ الَّذِینَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَ بِصَدِّهِمْ عَن سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیراً(1)؛ بخاطر ظلمی که از یهود صادر شد، و (نیز) بخاطر جلوگیریِ بسیار آنها از راه خدا، بخشی از چیزهای پاکیزه را که بر آنها حلال بود، حرام کردیم.»

ب) برای خداوند در این دنیا قدرتی قائل نبوده و سعی در جنگ افروزی و فساد دارند: «وَ قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ... کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَاراً لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَاداً وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ(2)؛ و و یهود گفتند: «دست خدا بسته است.» ...هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و برای فساد در زمین، تلاش می کنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»

ج) تکذیب کننده و قاتل انبیاء هستند: «کُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَی أَنفُسُهُمْ فَرِیقًا کَذَّبُواْ وَ فَرِیقاً یَقْتُلُونَ(3)؛ هر زمان پیامبری، حکمی بر خلاف هوس ها و دلخواه آنها (بنی اسرائیل) می آورد، عده ای را تکذیب کرده و عده ای را می کشتند.»

پس از آشنایی با این دسته از دشمنان، لازم است تا با شیوه های دشمنی و آسیب رساندن به مؤمنین از طرف آنها اشاره کنیم.

ص: 53


1- سوره نساء، آیه 160
2- سوره مائده، آیه 64
3- سوره مائده، آیه 70
1-ایجاد اختلاف و دو دستگی در میان مؤمنان:

از جمله ابزارهای بسیار قدیمی در دست دشمنان خدا، استفاده از حربه ی اختلاف در میان عموم مردم بوده است. چنانچه قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً(1)؛ همانا فرعون در زمین (مصر) تکبر و گردنکشی آغاز کرد و میان اهل آن سرزمین تفرقه و اختلاف افکند.»

این سیاست در دوران معاصر نیز توسط دولت های استعمارگر و خصوصاً دولت خبیث انگلیس در دنیای اسلام و کشور ما اجرا شده و حکومت ایران را تا قبل از انقلاب اسلامی، عملاً به بازیچه ای در دستان کفار تبدیل کرده بود. رهبر معظم انقلاب، امام خامنه ای نیز دائماً نسبت به این مطلب هشدار داده و سران کشورهای اسلامی را به اتحاد و پرهیز از اختلافات بیهوده دعوت نموده اند. ایشان در جایی می فرمایند:

«استکبار تلاش می کند تک تک دولت ها و حکومت های اسلامی را با چیزهای جزیی و با وعده ای واهی از بدنه ی دنیای اسلام جدا کند و وضع همین چیزی می شود که هم اینک در جهان اسلام وجود دارد.»(2)

در فتنه ی سال 88 نیز دشمن تلاش کرد تا با ایجاد اختلاف و خشونت در میان مردم، حکومت اسلامی را سرنگون کند که اگر عنایت الهی و بصیرت مردم نبود، به همین هدف نیز می رسید.

ص: 54


1- سوره قصص، آیه 4
2- بیاات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت، 5/6/1380

امام خامنه ای در همین زمینه می فرمایند:

«البته در سال 88 بعضی خطای بزرگی را مرتکب شدند، کشور را در لبه ی یک چنین پرتگاهی قرار دادند، یک مشکل اینچنینی را برای کشور تدارک دیدند؛ اما بحمدالله خدای متعال کمک کرد، ملت توانست از این مشکل عبور کند.»

2-استفاده از شعارها و بهانه های عامه پسند:

در طول تاریخ، بارها شاهد آن بوده ایم که دشمن با استفاده از شعارهایی که در ظاهر حرف هایی خوب و قابل قبول بوده اند، عموم مؤمنین را دچار خطا و فریب کرده است. از جمله می توان به ماجرای جنگ صفین و استفاده از شعار «لا حُکم إلا لله» اشاره نمود. در آن ماجرا، عده ی زیادی از مبارزینِ در صف امیر المؤمنین (علیه السلام)، فریب این حرف را خورده و با امام زمانِ خویش به مقابله پرداختند.

در جنگ جمل نیز از بهانه ای عوام فریبانه استفاده شد که همان خونخواهی عثمان بود. طلحه و زبیر با استفاده از پیراهن خونین عثمان، مردم را تهییج کرده و نسبت به علی (علیه السلام) شوراندند، در حالی که به فرموده ی امام علی (علیه السلام)، خودِ طلحه و زبیر از سخت ترین تحریک کنندگان مردم بر علیه عثمان بوده و آب و غذا را بر او بسته بودند.

«وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَکُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ.»(1)

ص: 55


1- سید رضی، نهج البلاغة (للصبحی صالحی)، ص 194

و هر آینه آنها حقی را طلب می کنند که خودشان زیر پا گذاشته بودند و انتقام خونی را می طلبند که خود آن را ریخته اند.

امروزه نیز، دشمنان خارجی سعی دارند تا با استفاده از شعارهایی عوام فریب، همچون حمایت از حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، ملت مسلمان ایران و انقلاب اسلامی را در چشمان جهانیان، وارونه جلوه دهند، که إن شاءالله موفق نخواهد شد.

3- مکر و حیله و پیمان شکنی:

یکی دیگر از شگردهای پرکاربرد، فریب مسلمانان و سپس پیمان شکنی به بهانه های مختلف می باشد. نمونه ی این ماجرا را می توان در ماجرای عمرو عاص و ابوموسی اشعری یافت که پس از پیمان مخفی میان آن دو مبنی بر عزل امیرالمؤمنین و معاویه، عمرو عاص پیمان را شکسته و معاویه را به خلافت منصوب کرد.

در ماجرای صلح امام حسن (علیه السلام) نیز همین ماجرا به نحوی دیگر تکرار شده و معاویه با فریفتن اطرافیان امام، ایشان را مجبور به صلح کرد، اما هنوز مدتی طولانی نگذشته بود که صلح نامه با امام را پاره کرده و نقض عهد کرد.

خداوند متعال نیز در این باره می فرماید: «کَیْفَ وَ إِنْ یَظْهَرُوا عَلَیْکُمْ لا یَرْقُبُوا فیکُمْ إِلاًّ وَ لا ذِمَّةً یُرْضُونَکُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبی قُلُوبُهُمْ وَ أَکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ(1)؛ چگونه (پیمان مشرکان ارزش دارد) در حالی

ص: 56


1- سوره توبه، آیه 8

که اگر بر شما غالب شوند، نه ملاحظه خویشاوندی با شما را می کنند، و نه پیمان را؟! شما را با زبان خود خشنود می کنند، ولی دل هایشان ابا دارد و بیشتر آنها فاسق و نابکارند.»

4-ایجاد شبهه های اعتقادی:

این شیوه در زمان پیامبران نیز رواج داشته است، آنگونه که در قرآن کریم آمده:

«وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ * قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیمٌ(1)»

و برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش کرد و گفت: «چه کسی این استخوان ها را زنده می کند در حالی که پوسیده است؟!» * بگو: «همان کسی آن را زنده می کند که نخستین بار آن را آفرید و او به هر مخلوقی داناست!»

در زمان معاصر نیز دشمنان اسلام تلاش زیادی در جهت ایجاد شبهات دینی و إلقاء تردید در ذهن مردم و خصوصاً جوانان انجام داده اند، به طوری که در رسانه هایی از قبیل ماهواره و اینترنت، هر روزه شاهد بحث هایی با محوریت تردید در اعتقادات اصیل اسلامی می باشیم.

5- استفاده ابزاری از مقدسات و یا چهره های مقبول در جامعه:

دشمنان اسلام اگر چه هیچ اعتقادی به مقدسات اسلامی

ص: 57


1- سوره یس، آیات 78 - 79

ندارند، اما هر کجا که بتوانند، با تمسک به مقدسات و چهره های مقبول، سعی در گمراه نمودن مردم و ایجاد تشویش و هرج و مرج دارند، همانگونه که معاویه با استفاده ی ابزاری از قرآن در جنگ صفین، برخی سپاهیان امیر المؤمنین (علیه السلام) را دچار تردید نمود، و حال آنکه معاویه هیچ علاقه ای به حکم قرآن نداشت.

امام علی (علیه السلام) در نامه ای به معاویه اینچنین می نویسد: «ثُمَّ إِنَّکَ قَدْ دَعَوْتَنِی إِلَی حُکْمِ الْقُرْآنِ وَ لَقَدْ عَلِمْتَ أَنَّکَ لَسْتَ مِنْ أَهْلِ الْقُرْآنِ وَ لَسْتَ حُکْمَهُ تُرِید.»(1)

سپس تو مرا به سوی حکم قرآن دعوت نمودی، و حال آنکه خودت می دانی که اهل عمل به قرآن نبوده و خواهان حکمش نمی باشی.

در دوران معاصر نیز مشاهده می کنیم که بسیاری از منافقین و حتی برخی عوامل آمریکایی و انگلیسی، در سال 88 سعی نمودند تا با استفاده از نام و عنوان امام خمینی (رحمة الله علیه) در میان مردم تردید و اختلاف ایجاد نمایند، که بحمدالله خیلی زود رسوا شدند.

گرچه شیوه های دشمنی از جانب کفار و منافقین در این موارد محدود نمی گردد، اما برای رعایت اختصار، به همین مقدار اکتفا می کنیم.

ص: 58


1- نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص 494

رفتارسازی

اشاره

در مقابل فتنه گری ها و دشمنی ها، مؤمنینِ بصیر و هوشیار، همواره خود را آماده نگه می دارند تا از ایمان و شرف و استقلال خویش دفاع نموده و با استعانت از خدای متعال، نقشه های دشمن را نقش بر آب نمایند. از جمله شیوه های اصلی برای مقابله با دشمن، می توان موارد زیر را برشمرد.

1-تجهیز به قدرت ایمان:

مهمترین عاملِ دفع فتنه های دشمن، تقویت باورهای درونی و توکل به خداوند و صبر در برابر سختی ها و اعتماد به وعده های حق از جانب او می باشد. زیرا انسانی که خود را عبد خالقِ بی نیاز بداند، از دشمنانِ خدا بیزاری جسته و با توکل بر او، گِره های ایجاد شده در پیش رویش را باز می کند، چرا که قدرت از آنِ خداوند است و شرط پیروزی آن است که در صف مؤمنان باشیم و با استفاده از یاد خدا، صبر و استقامت، پرهیزگاری، توکل و یقین به وعده های الهی خود را به این منشأ قدرتِ لایزال متصل کنیم.

قرآن نیز در این باره می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم(1)؛

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر (آیین) خدا را یاری کنید، شما را یاری می کند و گام هایتان را استوار می دارد.»

ص: 59


1- سوره محمد، آیه 7

و در جای دیگری می فرماید: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئا(1)؛

اگر (در برابر آنها) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه های آنها به شما زیانی نمی رساند.»

2- ممنوعیت دوستی با دشمنان خدا:

به فرموده ی قرآن کریم، دوستی و تکیه کردن بر دشمنان خدا شدیداً ممنوع می باشد. همچنین گره زدن سرنوشت جامعه دینی در قالب مسائل مهم سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی با خواست و وعده های دشمنان نیز ممنوع است، چرا که باعث ایجاد سلطه از ناحیه ی کفار بر مسلمانان می شود.(2)

به عبارت دیگر، سطح روابط نباید در حد ائتلاف و اتحاد با آنان باشد؛ بلکه نهایتاً می توان پیمان ترک جنگ و عدم تعرض به منافع یکدیگر را با آنان برقرار نمود. به این ترتیب، جلوی بسیاری از فتنه گری ها و دشمنی های پنهان از ناحیه ی آنها گرفته می شود.

خداوند متعال می فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاء(3)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، افرادی که آئین شما را به باد استهزاء و بازی می گیرند، از اهل کتاب و مشرکان، دوست و تکیه گاه خود انتخاب نکنید.»

ص: 60


1- سوره آل عمران، آیه 120
2- «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.» (سوره نساء، آیه 141)
3- سوره مائده، آیه 57

3- مقابله نظامی:

گرچه اسلام اهل جنگ طلبی نمی باشد، اما نسبت به واقعیات جامعه نیز چشم خود را نبسته است. در شرایطی که دشمنانِ خدا جز به نابودی کامل اسلام و مسلمانان راضی نخواهند شد(1)،

خداوند نیز در مقابل به مؤمنان دستور می دهد تا خود را از لحاظ نظامی تجهیز و تقویت نموده و همواره در حال آماده باش به سر برند.

«وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ(2)؛

هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان ]، آماده سازید! و (همچنین) اسب های ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.»

و حتی در مواردی که دشمن، با پیمان شکنی و تعرض به جان و مال مسلمین، عملاً با آنها وارد جنگ شد، در مبارزه و نبرد با آنها ذره ای تردید نکرده و با تمام قدرت در مقابلشان دفاع کنید، چرا که خداوند متعال می فرماید:

«وَ إِنْ نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِی دینِکُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَیْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ(3)؛ و اگر پیمان های خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار

ص: 61


1- وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ (سوره بقره، آیه 120)
2- سوره انفال، آیه 60
3- سوره توبه، آیه 12

دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید چرا که آنها پیمانی ندارند، شاید (با شدّت عمل) دست بردارند.»

پرورش احساس

در حکمت های منسوب به أمیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است:

«کُن لِلعَدُوِّ المُکَاتِمِ أشَدُّ حِذراً مِنکَ لِلعَدُوِّ المُبَارِزِ.»(1)

از دشمنی که در ظاهر دشمنی اش را مخفی می دارد، بیشتر بر حذر باش تا آن دشمنی که علناً با تو مبارزه می کند.

در سال های اخیر و پس از روی کار آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا، دوران جدیدی از پنهان نمودن دشمنی و استفاده از لبخندهای عوام فریبانه از سوی مسئولین دولت های ستمگر، خصوصاً مسئولین آمریکایی آغاز شد. مقام معظم رهبری نیز از همان ابتدا نسبت به این پیام های دوستی، ابراز تردید و بدبینی کرده و مردم را از این فریب و توطئه آگاهانیده بودند. ایشان در بخش هایی از کلامشان می فرمایند:

«در مقابل اظهاراتی که رئیس جمهور جدید ایالات متحده ی آمریکا می کند و می گوید ما دست دوستی را دراز می کنیم، با نگاه تیزبین مسئله را دنبال خواهیم کرد. ما نگاه می کنیم ببینیم آیا واقعاً دست دوستی است؟ آیا واقعاً نیت، نیت دوستانه است یا نیت خصمانه در قالب الفاظ فریبگر؟ این برای ما خیلی مهم است. پارسال گفتم اگر در زیر دستکش مخملی، دست چدنی و

ص: 62


1- ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 311

پنجه ی چدنی باشد، ما دستمان را دراز نمی کنیم؛ دوستی را قبول نمی کنیم. اگر با لبخندی که زده می شود، خنجری در پشت پنهان شده باشد، ما حواسمان جمع است. متأسفانه آنچه که اتفاق افتاد، همان چیزی بود که حدس زده می شد. دولت آمریکا و همین تشکیلات جدید و رئیس جمهور جدید، با همه ی ادعای علاقه مندی به روابط عادلانه و صحیح، که نامه هم نوشتند و پیغام هم دادند و در بلندگوها هم گفتند و در مجالس خصوصی هم تکرار کردند که ما میخواهیم با جمهوری اسلامی روابطمان را عادی کنیم، متأسفانه در عمل، عکس این عمل کردند.»(1)

بنابراین لازم است تا در این مقطع حساس و تاریخی، بیش از پیش مراقب رفتار و گفتار دشمنان بوده و لحظه ای از آنان چشم برنداشته و ذره ای نسبت به آنان متمایل نشویم، بلکه با پایداری و ایستادگی و پافشاری بر عقاید و حقوق مردم مسلمانِ ایران و جهان، و استعانت از خداوند متعال و ائمه اطهار (علیهم السلام)، راهی را در پیش بگیریم که سبب ایجاد و حفظ این انقلاب تاکنون شده است، تا به این وسیله بخشی از دِین خود نسبت به شهدا را ادا کرده باشیم.

به امید آنکه به زودی شاهد ظهور منجی عالم و پیروزی نهایی دولت حق در برابر مستکبرین باشیم. إن شاء الله.

ص: 63


1- بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، 1/1/1389

ص: 64

24-وحدت شیعه و سنی

انگیزه سازی

شاید بسیاری افراد، این روزها اخبار کشتار شیعیان در پاکستان، حمله به شیعیان در عراق، حمله به حسینیه ها و مراکز شیعی در سوریه، محدودیت ها علیه شیعیان در مصر و عربستان و ... را شنیده باشیم، اما در چرایی این تفرقه افکنی ها و اخلال در وحدت مسلمین چه مقدار اندیشه و تفکر شده است؟

این حکایتِ مشترک بین فرهنگ های مختلف جهان تکراری است، اما یادآوری آن بی فایده نیست. داستان آن پیرمردی که می خواست به فرزندان خود درس اتحاد و یکی بودن را بیاموزد و به هریک چوبی داد و گفت بشکنید و آنها شکستند و سپس دو چوب داد و گفت بشکنید، شکستند و این

ص: 65

ماجرا تا جایی پیش رفت و چوب ها به تعدادی رسید که برای هیچ یک از فرزندان، شکستن چوب ها امکان پذیر نبود.

درسی که پدر می خواست به آنها بدهد، درس وحدت و با هم بودن بود؛ اینکه اگر پشتیبان یکدیگر باشید، هیچ قدرتی نمی تواند بر شما غلبه کند؛ این روایت با وجود اینکه در بیشتر فرهنگ ها آمده، اما کمتر به اهمیت آن توجه شده است.

در فرهنگ اسلامی، بر وحدت مسلمانان تأکید بسیار شده و در روایات و آیات متعدد وحدت بین مسلمین به صورت آشکار و تلویحی مورد توصیه قرار گرفته است.

عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ قُلْتُ لَهُ کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَی أَمْرِنَا قَالَ تَنْظُرُونَ إِلَی أَئِمَّتِکُمُ الَّذِینَ تَقْتَدُونَ بِهِمْ فَتَصْنَعُونَ مَا یَصْنَعُونَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُمْ لَیَعُودُونَ مَرْضَاهُمْ وَ یَشْهَدُونَ جَنَائِزَهُمْ وَ یُقِیمُونَ الشَّهَادَةَ لَهُمْ وَ عَلَیْهِمْ وَ یُؤَدُّونَ الْأَمَانَةَ إِلَیْهِمْ.(1)

«یکی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) از ایشان می پرسد: هنگامی که با مردمی که شیعه نیستند معاشرت می کنیم، چه روشی برای ما بهتر است؟ امام (علیه السلام) فرمودند: به امامان خود نگاه کنید که چگونه رفتار می کنند، پس همانند آنها باشید. بخدا سوگند امامان شما همواره از مریض هایِ آنان (غیر شیعیان) عیادت می کنند و در تشییع جنازه ها حاضر می شوند و هر جا لازم باشد به نفع آنها یا علیه آنها شهادت می دهند و اگر امانتی در

ص: 66


1- محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی، ج 2، ص 636

دستشان باشد به آنها تحویل داده و خیانت نمی کنند.»

همچنین در احکام اسلامی، مناسکی وجود دارد که بخشی از ثمره ی آن، نمایش وحدت به شکلی نمادین می باشد. قبله ی واحد، مراسم حج، قرائت و تکریم قرآن کریم، روزه و امر به معروف و نهی از منکر را می توان در زمره این مناسک اسلامی قرار داد که با وجود اختلاف های فقهی، در میان مذاهب مختلف اسلامی مشترک است.

امام خامنه ای نیز یکی از پرچم داران وحدت اسلامی می باشند و از جمله مواردی که ایشان، ریشه ها و آسیب های خطر تفرقه را بیان نمودند، بیانات ایشان در جمع مردم کردستان است که به حکم شرعی آن هم اشاره فرموده و حجت را بر همگان تمام کردند:

«شما نگاه کنید ببینید آن کسانی که می خواهند وحدت ملت ایران را به هم بزنند، چه کسانی هستند؟ آن کسی که ندای تفرقه ی بین شیعه و سنی را سر می دهد و به بهانه ی مذهب، می خواهد وحدت ملی را بهم بزند، چه شیعه باشد و چه سنی، مزدور دشمن است؛ چه بداند، چه نداند. ... من عرض می کنم، رفتار هر دو گروه حرام شرعی است و خلاف قانونی است.»(1)

اقناع اندیشه

نگاه به مسأله وحدت در آینه قرآن و حدیث، بسیار کمک

ص: 67


1- بیانات مقام معظم رهبری در جمع مردم استان کردستان در میدان آزادی سنندج، 22/2/1388

کننده است.

بی شک مسأله وحدتِ اسلامی و ضرورت حفظ آن، از نظر عقل و عقلاء بر هر انسان منصفی پوشیده نیست. ضمن اینکه خداوند متعال نیز در قرآن کریم به این مسأله اشاره نموده است که در اینجا چند مورد را بیان می کنیم:

وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ.(1)

و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود.

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا.(2)

و همگی به ریسمان الهی چنگ بزنید و متفرق نشوید.

وَ إِنَّ اللَّهَ رَبیّ ِ وَ رَبُّکمُ ْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ.(3)

و همانا خداوند، پروردگار من و شماست، پس او را بپرستید که بندگی او راه مستقیم و استوار است.

مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ.(4)

همگی از ملت پدرتان ابراهیم هستید و او شما را مسلمان نامید.

امام خامنه ای (مد ظله العالی) نیز در مورد توجه و تمسک به قرآن برای ایجاد وحدت می فرمایند:

ص: 68


1- سوره انفال، آیه 46
2- سوره آل عمران، آیه 103
3- سوره مریم، آیه 36
4- سوره حج، آیه 78

«بعضی از مفاهیم قرآنی وجود دارد که دست استعمار سعی کرده است ماها را از آنها دور نگه بدارد. ما را از جهاد دور نگهداشتند. ما را از این که کفار نباید بر مسلمین مسلط باشند، دور نگهداشتند. ما را از آیاتی که وحدت مسلمین در آنها هست، دور نگهداشتند.»(1)

اهل بیت (علیهم السلام) نیز علاوه بر اینکه خودشان عملاً ملتزم به رعایت این مهم بوده اند، در بیاناتی نورانی، خطاب به ما شیعیان تأکید کردند که موضوع وحدت و پرهیز از تفرقه را رعایت نموده و از آن غافل نباشیم. چند مورد از این احادیث خدمتتان تقدیم می گردد:

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:

خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) بِمِنًی إِلَی أَنْ قَالَ: الْمُسْلِمُونَ إِخْوَةٌ تَتَکَافَأُ دِمَاؤُهُمْ وَ یَسْعَی بِذِمَّتِهِمْ أَدْنَاهُمْ هُمْ یَدٌ عَلَی مَنْ سِوَاهُمْ.(2)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در منا برای مردم خطبه خوانده و در ضمن آن فرمودند: مسلمانان برادر همدیگرند، و خونشان برابر است و اگر کوچک ترین آنها به کسی امان داد، همگی آن را مراعات می کنند. آنها در برابر دیگران (دشمنانِ غیر مسلمان) همدست و کمک یکدیگرند.)

1- امام علی (علیه السلام) در وصیت به امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) می فرمایند:

ص: 69


1- بیانات در دیدار جمعی از قاریان، 16/3/1370
2- محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، الأمالی (للصدوق)، ص 351

وَ عَلَیْکُمْ یَا بَنِیَّ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ التَّبَارِّ وَ إِیَّاکُمْ وَ التَّقَاطُعَ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّفَرُّقَ .(1)

و بر شما باد ای فرزندانم به ارتباط و بذل و بخشش، و بر حذر باشید از جدائی و پشت کردن به یکدیگر و تفرقه.

2- امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: «یَا مَعْشَرَ الْمُؤْمِنِینَ تَأَلَّفُوا وَ تَعَاطَفُوا.»(2)

هان ای گروه مؤمنان، مأنوس و متحد باشید و به هم مهربانی کنید.

امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: «صَدَقَةٌ یُحِبُّهَا اللَّهُ إِصْلَاحٌ بَیْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبٌ بَیْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا.»(3)

ایجاد وحدت به هنگام پیدایش اختلاف و تباهی میان امت و نزدیک کردن آنها در هنگام جدائی، صدقه ایست که خداوند آن را دوست دارد.

3-امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِیُّهُمْ وَاحِدٌ وَ کِتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْه ؟»(4)

خدایشان یکی، پیامبرشان یکی، و کتابشان یکی است. آیا خداوند آنها را به اختلاف و دو دستگی فرمان داده و او را اطاعت می کنند؟ یا آنها را از اختلاف نهی کرده و فرمانش را سرپیچی می نمایند؟

ص: 70


1- سید رضی، نهج البلاغه، نامه 47
2- محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی، جلد 2، ص 345
3- محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی، جلد 2، ص 209
4- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، خطبه 18، ص 60 - 61

همچنین رهبر انقلاب با استفاده از روایات می فرمایند:

«امروز اتحاد و اتفاق بین مسلمانان، یک فریضه ی فوری است. ... امروز هر حنجره ای که به وحدت دنیای اسلام دعوت کند، حنجره ی الهی است، ناطق من اللّه است. «مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ الشَّیْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیْطَانَ.»(1) آنهائی که از زبان ابلیس حرف می زنند، خودشان و مستمعین خودشان را به طرف جهنم می برند؛ خودشان را هم دچار هلاکت می کنند.»(2)

رفتارسازی

در جامعه اسلامی، هر فردی در هر جایگاهی که قرار دارد، چه به عنوان حاکم اسلامی و یا کارگزار، دانشمند، عالم، امام جماعت و یا فردی عادی که حتی در محیط اطراف خود ارتباطی با مذاهب دیگرِ اسلامی ندارد، در بحث وحدت دارای وظایفی می باشد

که در رسیدن به این هدف والا مؤثر است. لذا می بینیم که اهل بیت (علیهم السلام) در رفتارهای اجتماعی، همواره به شیعیان سفارش می نمودند که در تشییع جنازه آنها شرکت کنید و به عیادت آنها بروید و در مشکلات و سختی ها در کنارشان باشید و به امور مسلمین اهتمام بورزید و بالاتر از آن فرموده اند

ص: 71


1- محمد بن یعقوب (کلینی)، الکافی، ج 6، ص 434
2- بیانات در دیدار شرکت کنندگان در مسابقات بین المللی قرآن کریم، 18/3/1392

که در نماز جماعت آنها نیز شرکت کنید و آنقدر با آنها مدارا کنید که اگر یکی از ایشان شما را دید، از دیدن شما خوشحال شود.(1)

آنچه در اینجا لازم است دانسته شود، کیفیت و چگونگی ایجاد و یا تقویت وحدت بین شیعه و سنی می باشد. با جستاری در بیانات امام خامنه ای، می توان به مواردی دست یافت که به عنوان دستورات و توصیه های عملیِ ایشان در موضوع وحدت، خطاب به جامعه محسوب می شوند:

1. تشکیل یک نهضت علمی و منطقیِ فراگیر از سوی همه ی علمای مذاهب اسلامی برای ریشه کن کردن جریان تکفیری.(2)

2. روشنگری نسبت به نقش سیاست های استکباری آمریکا و انگلیس. باید روشنگری کرد؛ باید در دنیای اسلام همه بدانند که نقش سیاست های آمریکا در این میان چیست.(3)

3. اهتمام به قضیّه ی فلسطین. نگذارید قضیّه ی فلسطین و قدس شریف و مسئله ی مسجدالاقصی به دست فراموشی سپرده بشود؛ آنها این را می خواهند. آنها می خواهند دنیای اسلام از قضیّه ی فلسطین غفلت کند.(4)

4. جلوی بدبینی را باید بگیریم. هم شیعه مراقب باشد، هم سنی مراقب باشد. نگذارند که این وحدتی که امروز در بین کشور هست [از بین برود]؛ برجسته کردن خصوصیات قومی

ص: 72


1- محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 382
2- بیانات در تاریخ 4/9/1393
3- همان
4- همان

و دمیدن در آتشِ قوم گرایی، کارهای خطرناکی است، بازی با آتش است؛ به این هم باید توجه بکنند.(1)

5. اجتماع حول محور پیامبر اکرم (صلی الله علیه

آله و سلم)، زیرا وجود مقدس نبی مکرم و رسول اعظم اسلام، مهمترین نقطه ی ایجاد وحدت است. اینجا، جایی است که عواطف همه ی مسلمان ها در آنجا متمرکز می شود؛ این، کانون عشق و محبت و دنیای اسلام است.(2)

6- به اسلامِ مطلوب واشنگتن و لندن و پاریس بدبین باشید؛ چه از نوع لائیک و غربگرا، و چه از نوع متحجر و خشن آن. به اسلامی که رژیم صهیونیستی را تحمل می کند، ولی با مذاهب اسلامیِ دیگر بی رحمانه مواجه می شود، دست آشتی به سوی آمریکا و ناتو دراز می کند، ولی در داخل به جنگ های قبیله ای و مذهبی دامن می زند و أشدّاء با مؤمنین و رحماء با کفار است، اعتماد نکنید. به اسلام آمریکائی و انگلیسی بدبین باشید، که شما را به دام سرمایه داری غرب و مصرف زدگی و انحطاط اخلاقی می کشانند.(3)

به گواهی اسناد، می توان به جرأت گفت که امام خامنه ای جزو اولین کسانی است که قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در زمان تبعید به منطقه سنی نشین ایرانشهر، عملاً بنیان وحدت

ص: 73


1- بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبیری، 15/12/1393
2- بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 27/1/1385
3- خطبه های نمازجمعه تهران، 14/11/1390

اسلامیِ میان شیعه و سنی را در ایران بنا نهادند.

در گیرودار این فعالیت ها و در نقطه ی اوج گیریِ انقلاب اسلامی در سال 56، رژیم ستمگر با نهایتِ خشونت، ایشان را دستگیر می کند و پس از چند شب زندان، ایشان را به «ایرانشهر» تبعید می نماید. اما تبعید و آب و هوای گرم و شرجیِ ایرانشهر نیز روحِ تلاش و مبارزه را در ایشان آرام نمی سازند. بلکه آن جا نیز از فرصت استفاده کرده، و در راه ایجاد وحدت و همبستگی میان نیروهای مبارز در آن سامان و نیز وحدت بین برادران شیعه و سنی کوشیده و موفقیت زیادی به دست می آورند، و با تماس با مردم و تبلیغ و برطرف ساختن مشکلات و محرومیت های این استانِ ستم زده، نقش مهمی در توجه مردم به امام خمینی، روحانیت، اسلام و انقلاب ایفا می کنند.

از جمله اینکه در آن سال، در ایرانشهر سیلی می آید که منجر به بی خانمان شدن و آسیب رسیدن به عده زیادی از مردم می شود.

آیت الله العظمی خامنه ای، یک گروه از روحانیون و طلاب را بسیج می کنند و گروه امداد روحانیت را تشکیل می دهند. این گروه، به قدری در کار امداد، تبلیغ، تحریک و تشجیع مردم موفق می شود که ساواک وحشت می کند. ایشان را احضار می کنند و رئیس ساواک به معظم له می گوید: دیشب در کمیسیون امنیتِ شهربانی به ساواک گفتم، شما چقدر بی عرضه هستید که هیچ کاری نکردید. یک تبعیدی ببینید این جا چه اوضاعی درست کرده است.(1)

ص: 74


1- نقل از روزنامه رسالت، 31/3/1368

پرورش احساس

متاسفانه امروزه عده ای از پیروان اهل بیت فکر می کنند از آنجایی که خودشان در شهرهایی زندگی می کنند که در ظاهر اهل سنتی در آنجا نیست، اجازه هر رفتاری را دارند. در حالی که کثرت وسایل ارتباطی و جاسوسی و تلاش فراوان استکبار برای برهم زدن وحدت میان مسلمانان با هر وسیله ممکن، باید ما را هوشیار کند تا حتی از رفتارهایی که در آن احتمال سوء استفاده وجود دارد، دوری کنیم.

یکی از ایامی که هر ساله به این مسأله آسیب می زند، ایامی است که به عید الزهراء (سلام الله علیها) شهرت یافته است، اما مجالس وهن آمیزی که به اسم تشیع در خانه ها و حتی دانشگاه ها و حوزه های علمیه برگزار می شود، باعث می گردند تا برگزار کننده ی همین مجالس ساده و به ظاهر مخفیانه!! خسارت بزرگی به مکتب راستین اهل بیت (علیهم السلام) وارد کرده و خواسته یا ناخواسته، مسئولیت خون هزاران شیعه ی مظلوم زاهدانی، پاکستانی، عراقی، لبنانی و ... را به گردن بگیرد.

از سویی دیگر، تجربه نشان داده که هیچگاه دشنام گفتن به مقدسات دیگران، موجب هدایت گمراهان نمی شود، بلکه برعکس، آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار می کند. از این رو اهل بیت (علیهم السلام) به شیعیان یادآور می شدند که خداوند از دشنام گفتن حتی نسبت به بت های مشرکان نهی فرموده است.

ص: 75

خداوند می فرماید: (به معبودِ کسانی که غیر خدا را می خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها (نیز) از روی (ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند.)(1)

بنابراین پرهیز از دشنام، یک اصل قرآنی و اسلامی می باشد.

به امید روزی که امت اسلامی دوباره با یکدیگر متحد شده و با خروج از تحت نفوذ و سیطره کفار، اقتدار و عزت را برای تمام مسلمانان جهان به ارمغان آورند. انشاء الله.

مناجات

از عطا و رحمت بی حدّ تو آکنده ام

ای خدای مهربان، از لطف تو شرمنده ام

گشته آلوده ز عُصیان، یا رب از پا تا سرم

از منِ عاصی خطا و از تو خوبی و کرم

گرچه من خیلی بدم امّا تو خوبی ای خدا

واقعاً شرمنده ام، إغفر ذنوبی ای خدا

ص: 76


1- سوره انعام، آیه 108

25-نقد منطقی ، نقد مخرب

انگیزه سازی

از امام صادق (علیه السلام) منقول است که ایشان فرموده اند:

أَحَبُّ إِخْوَانِی إِلَیَّ مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی.(1) (محبوب ترین برادرانم در نزد من، کسی است که عیوب مرا به من هدیه دهد.)

و همچنین از مولا أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) اینچنین نقل شده:

مَنْ أَبَانَ لَکَ عَیْبَکَ فَهُوَ وَدُودُکَ.(2) (هر کس عیب تو را برایت آشکار سازد، همو دوستدار توست.)

فرهنگ نقد و انتقادِ منطقی و سازنده و از آن سو، نقدپذیری

ص: 77


1- محمد بن یعقوب (شیخ کلینی)، الکافی (ط – إسلامیة)، ج 2، ص 639
2- عبد الواحد بن محد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ح 8210

و پاسخ گویی، سرمایه ای بسیار گران بها برای هر جامعه می باشد، چرا که یکی از عوامل اصلی در کمال و اصلاح روز افزونِ جامعه و بهبود کارکرد تک تک افرادِ مسئول در آن جامعه، همین فرهنگ والا می باشد. زیرا شناخت نواقص و کاستی ها و تلاش در جهت رفع آنها، گامی مقدس در مسیر فلاح مؤمنین و جامعه ی اسلامی است.

از سوی دیگر، اگر در جامعه ای به جای فرهنگ نقدِ منطقی، فرهنگ تخریب و عیب جویی حاکم گردد و مسئولین نیز به جای پاسخ گویی، خود را به نادانی زده و با انکار و پرده پوشیِ ضعف ها و ایرادات و مشکلات، سعی در حفظ آبروی خود و روش های خود داشته باشند، نه تنها دردی از جامعه درمان نمی گردد، بلکه همدلی و حسن اعتماد در میان دو طبقه ی اصلی جامعه که همان مردم و مسئولین هستند، به مرور از بین می رود.

اما عقلِ دینی حکم می کند تا با مدیریتی مبتنی بر دیانت و خِرَد و حاکم نمودن ارزش های والای انسانی و الهی، همواره در پی آن باشیم که در مسیر تکاملیِ خود، آفت ها و آسیب ها را شناخته و آنها را از سر راه برداریم. اگر فرهنگ نقد و انتقاد پذیری رایج گشته و آداب و مرزهای انتقاد صحیح و منطقی تبیین شده و ویژگی های منتقدین روشن شود، بسیاری از تنش ها و کشمکش ها فروکش کرده و بسیاری از ضعف ها، نقص ها و کاستی ها، زمینه ی ظهور نمی یابند. به خصوص اگر

ص: 78

عموم مردم و علی الخصوص مسئولین از هرگونه غرور و اتکای بی جا به نفس خود عاری گشته و دائماً این نکته را آویزه ی گوش داشته باشند که تمام انسان ها در معرض خطایند، و اگر عنایت الهی برای لحظه ای از آنها برداشته شود، در گرداب اشتباهات و خطاهای خود غرق خواهند شد.

همین نگاه باعث می گردد تا بنیان گذار کبیر انقلاب اسلامی، دائماً از این جهت مراقب رفتار اطرافیان خویش باشند، تا مبادا عده ای به تملق گویی و تمجید های فوق العاده از ایشان روی آورند. ماجرای دیدار ایشان با اعضای اولین دوره مجلس شورای اسلامی شنیدنی است:

آقای فخرالدین حجازی، نماینده اول مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، در دیدار با امام خمینی (رحمة الله علیه)، سخنرانی خود را با جمله «بأبی أنْتَ وَ اُمّی» آغاز کرده و بقیه محتوای سخنرانی نیز در تجلیل از مقام والای امام بود که البته ایشان از بیان این مطالب، قصد و نیتی خیر داشتند، اما امام خمینی (رحمة الله علیه) در واکنش به این سخنان فرمودند:

«من خوف این را دارم که مطالبی که آقای حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید. من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید. من به خدای تبارک و تعالی پناه می برم از غرور. من اگر خودم را برای خودم نسبت به سایر انسان ها یک مرتبتی قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط

ص: 79

روحی. من در عین حال که از آقای حجازی تقدیر می کنم که ناطق برومندی است و متعهد، لکن گله می کنم که در حضور من مسائلی که ممکن است من باورم بیاید فرمودند.»(1)

و همین نگاه است که باعث می گردد، برترین و برگزیده ترین بنده ی خداوند متعال، یعنی شخص پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در نیمه های شب با چشمانی گریان دست به سوی آستانِ معبود دراز کرده و با عجز و لابه بگوید: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَکِلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَیْنٍ أَبَداً(2)؛ خدایا، هرگز مرا حتی برای لحظه ای به حال خودم وامگذار.»

و همین فرهنگ است که باعث می گردد تا حتی امام علی (علیه السلام) با آن مقام عصمت، از مردم بخواهند تا از ابراز سخن حق و خیرخواهی نسبت به روش حکومتِ ایشان خودداری ننمایند.(3) و همچنین در جایی دیگر می فرمایند: «لَا خَیْرَ فِی قَوْمٍ لَیْسُوا بِنَاصِحِینَ وَ لَا یُحِبُّونَ النَّاصِحِینَ(4)؛ مردمی که خیرخواه و نصیحت کننده ی یکدیگر نیستند و از خیرخواهان نیز استقبال نمی کنند، هیچ خیری در آنها نیست.»

اما برای آشنایی بهتر با نقد منطقی، سازنده و مورد تأیید اسلام، لازم است تا نگاهی دقیق تر به ویژگی ها و آداب نقد داشته باشیم.

ص: 80


1- صحیفه امام، ج 12، ص 343، بیانات در تاریخ 4 خرداد 1359
2- علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 2، ص 75
3- نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص 334، خطبه 216
4- عبد الواحد بن محد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 791، ح 9813

اقناع اندیشه

اشاره

ظاهراً واژه «انتقاد» و «نقّاد» اولین بار در زمانی مورد استفاده قرار گرفت که در سکه های طلا و نقره، تقلب صورت گرفته و سُرب را با آن می آمیخته اند، از این رو عده ای خُبره وظیفه یافتند تا سکه های ناسره و قلابی را از میان سکه های رایج در بازار پیدا کرده و جدا کنند.(1)

بعدها همین کلمات درمورد کسانی به کار رفت که در میان افکار و یا اشعار به کنکاش پرداخته و موارد نادرست را مورد تذکر قرار می دادند. امروزه نیز مفهوم انتقاد، به معنای دقت در رفتار و گفتار افراد، برای تعیین و تشخیص امور ناصواب و سعی در اصلاح آنها می باشد.

اما همانطور که گفتیم، نقدی صحیح و منطقی می باشد که از ضوابط و آداب معینی پیروی کند، و در این مقال به بررسی بعضی از آن آداب می پردازیم:

1-انتقاد عالمانه:

در منابع اسلامی از جمله شرایط امر به معروف و نهی از منکر، چنین ذکر شده: «عَالِمٌ بِمَا یَأْمُرُ وَ عَالِمٌ بِمَا یَنْهی عَادِلٌ فیما یَأْمُرُ وَ عَادِلٌ فیما یَنْهَی(2)؛

به آنچه فرمان می دهد و از آنچه باز می دارد، آگاهی داشته باشد و در هر دو مورد، عدل و داد را نگه دارد.»

طبیعتاً فردی که در مقام نقد و ایراد بر می آید، باید در آن

ص: 81


1- لغتنامه ی دهخدا و فرهنگ معین، ذیل واژه «انتقاد» و «نقاد»
2- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 358

زمینه، اهل علم و آگاهی بوده و خُبره محسوب شود، در غیر این صورت به جای انتقاد، مرتکبِ اتهام شده و مشمول آیات و روایاتی می گردد که از بدبینی و اتهام نسبت به مؤمنین نهی کرده اند.

رهبر معظم انقلاب نیز در تذکراتشان به مسئولین، بارها تأکید نموده اند که انتقادِ عالمانه باید پذیرفته شود. ایشان در جمع اساتید دانشگاه می فرمایند:

«لازم است جلسات نقد و پرسش و پاسخ میان مسئولین و دانشگاهیان تشکیل شود... مسئولان حضور را در میان مجامع دانشگاهی بپذیرند، انتقاد دلسوزانه را بپذیرند. انسان واقعاً از این نظرات استفاده می کند. مسئولان از این کار إبا نداشته باشند؛ انتقاد عالمانه را، انتقاد سازنده را بپذیرند.»(1)

2-انتقاد، نه انتقام:

از دیگر عوامل مهم در سلامت انتقاد، دخالت نداشتن انگیزه های نفسانی و شخصیِ منتقد، در امر انتقاد است. زیرا هرگاه فرد از روی حسادت، لجاجت، بدبینی و یا حزب گرایی دست به انتقاد از فردی بزند، نه تنها برای برادر مؤمنش خیرخواهی نکرده، بلکه کلامش نیز منصفانه و اصلاح گرانه نخواهد بود.

در حدیثی شریف از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «النَّصِیحَةُ مِنَ الْحَاسِدِ مُحَالٌ.»(2) (نصیحت و خیرخواهی از ناحیه ی فرد حسود

ص: 82


1- بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه، 2/6/1390
2- محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 58

محال است.)

انتقاد، متفاوت از انتقام جویی می باشد. اگر دیوِ کینه توزی به جای مهرورزی و مهربانی بنشیند، پرده ای تار در پیش چشم آدمی می کشد که بین او و واقعیت، فاصله ای طولانی ایجاد می کند و در نتیجه، نگاه او نگاهی دشمنانه و رفتارش نیز رفتاری مخرب خواهد بود. اگر نقد و انتقاد به درگیری و دشمنی و مچ گیری و رو کم کنی منجر شود، نه تنها مشکلی گشوده نخواهد شد، بلکه بر مشکلات افزوده می شود.

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «إِیَّاکُمْ وَ الْمِراءَ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهُما یُمْرِضانِ الْقُلُوبَ عَلَی الْإِخْوانِ وَ یَنْبُتُ عَلَیْهِمَا النِّفاقَ؛(1)

از بگو مگوهای بی حاصل و دشمنی ها بپرهیزید! زیرا این دو مایه بیماری دل های برادران دینی بوده و زمینه ساز نفاق در میان مؤمنان است.»

رهبر انقلاب نیز در دورانی که حجم زیادی از نقدهای مخربِ داخلی و خارجی متوجه مسئولین دولتی شده بود، فرمودند: «برخی از این افراد (منتقد) مغرض نیستند، بلکه کم اطلاع یا بی اطلاع هستند. برخی هم غرض های شخصی و سطحی دارند، اما بعضی یا از اول امام را قبول نداشته اند و یا در وسط راه با انقلاب دچار مشکل شده اند، به همین علت با غرض های عمقی و کینه ی امام، به تخریب دولت نهم مشغول اند.»(2)

ص: 83


1- محمد بن یعقوب (شیخ کلینی)، الکافی (ط – إسلامیة)، ج 2، ص 300
2- بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 2/6/1387

3- پرهیز از سیاه نمایی و تخریب چهره ی افراد:

اگر انسان بتواند عیب و کاستیِ کسی را به گونه ای مطرح کند که جایگاه اجتماعی و حیثیت حقوقی و حقیقی او خدشه دار نشود، باید چنین کند و هرگز افشاگری و در بوق و کرنا دمیدن، پسندیده نیست. گِرِهی که به آرامی و نرمی و با دست گشوده می شود، چرا با سر و صدا و با دندان بگشائیم!

در بیانات امیر المؤمنین (علیه السلام) آمده است: «هر که به مسلمانی سخنی بگوید و مقصودش بردن آبروی وی باشد، خداوند او را در لجن زاری از دوزخ زندانی کند تا از آنچه گفته، عذری آورد.»(1)

و همچنین در حکمت های منسوب به آن حضرت آمده: «اَلنُّصْحُ بَیْنَ الْمَلَأِ تَقْرِیعٌ(2)؛

نصیحتِ آشکارا و علنی، نوعی سرزنش و سرکوب به شمار می رود.»

امام خمینی (رحمه الله علیه) نیز با الهام از این آموزه ها، همواره سفارش می کردند: «در انتقادها مواظب باشید با حیثیت و آبروی کسی بازی نکنید و کسی را از موقعیت و مسئولیتی که دارد؛ فرو نیفکنید. انتقاد آزاد است، به اندازه ای که نخواهند کسی را خفیف کنند یا یک گروهی را خفیف کنند و از صحنه خارج کنند. انتقادات برای اصلاح امور لازم است.»(3)

امام خامنه ای نیز در دوران انتخابات، خطاب به نامزها

ص: 84


1- محمد باقر بن محمد تقی (علامه مجلسی)، بحار الأنوار، ج 10، ص 110
2- ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 20، ص 341
3- صحیفه امام، ج 14، ص 366

می فرمایند: «نامزدهای محترم در این برنامه های عمومی، خب زبان به نقد و انتقاد باز می کنند؛ این حق آنها است؛ می توانند از هر چیزی که مورد انتقاد آنها است، انتقاد کنند؛ منتها توجه کنند که انتقاد باید به معنی عزم و نیت برای پیمودن آینده ی پرتلاش و افتخارآمیز باشد، نه به معنای سیاه نمائی و منفی بافی و بی انصافی.»(1)

4- بیان ویژگی های مثبت در کنار نکات منفی:

یکی از عوامل مهمی که باعث منصفانه بودن و دوری از تخریب چهره ی افراد در جریان نقد می شود، بیان نکات و نقاط قوت افراد در کنار اشکالات و ایرادات است. در این صورت، فردِ انتقاد شونده با آرامش بهتری به ایرادات گوش فراداده و به اصطلاح حالت تدافعی و گارد ذهنی به خود نمی گیرد.

امام خامنه ای در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با اشاره به همین مطلب می فرمایند:

«انتقاد دو گونه است. علامت دلسوزانه بودن انتقاد این است که وقتی انسان انتقاد را بیان می کند، نقطه قوت را هم در کنار او بیان کند تا معلوم شود که بنای نظر شخصی، بنای انتقام گیری و بنای اذیت کردن ندارد و إلا اگر ما یک مجموعه ای داشته باشیم که نقاط قوت و نقاط ضعفی هم دارد، آن وقت در بیان انتقاد، نقاط قوتش را اصلاً در نظر نگیریم

ص: 85


1- بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی، 14/3/1392

و به زبان نیاوریم، بعد یک یا دو یا ده مورد از نقاط ضعف را همین طور بیان کنیم، معلوم است که تضعیف خواهد شد. علامت این که نمی خواهیم تضعیف کنیم، این است که نقاط قوت را هم بیان کنیم. حالا اگر یک وقت در موردی انتقادی هم داریم، بگوییم اشکالی ندارد و کسی با آن مخالفتی ندارد.»(1)

5- نقد، نه نفی:

اشاره

متأسفانه گاهی موارد، به هنگام نقدِ برخی رفتارها و یا اندیشه های فرد مقابل، تمام شخصیت و عملکرد او زیر سؤال می رود و حتی گاهی برچسب هایی اغراق آمیز به فرد انتقاد شونده زده می شود؛ تعابیری چون، بی عرضه، منافق، خائن، دزد و امثال آن که متأسفانه در ادبیات انتقادهای امروزی رواج دارند، اما قطعاً این روش درست نبوده و مصداق اتهام پراکنی و هتک آبروی مؤمن می باشد.

بنابراین شیوه ی صحیح در نقد آن است که با دقت در تعابیر و الفاظ به کار رفته در هنگام نقد، از لطمه زدن به شخصیت و حیثیت افراد پرهیز کرده و فقط رفتارهای نادرست و غیر قابل قبولِ او را متذکر شویم، تا مبادا در پرونده ی اعمالمان به جای نصیحت و خیرخواهی نسبت به برادر مؤمن، تهمت و افترا به مؤمنین ثبت شود.

امام خامنه ای نیز در رهنمودی به جوانان می فرمایند: «از

ص: 86


1- بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، 8/3/1386

جوان چه انتظاری وجود دارد؟ ما از جوان می خواهیم راه را گم نکند. نقد، اشکالی ندارد؛ اما نفی، بزرگترین ظلم به این ملت است. بعضی کسان به زبان نقد، نظام اسلامی را نفی می کنند. بعضی کسان انتقادی که بر فلان مدیر و مسؤول وارد است، انتقاد به نظام می دانند. این غیرمنصفانه است.»(1)

موارد دیگری نیز در سازنده بودن نقد دخیل می باشند که برای رعایت اختصار، تنها به عنوان آنها اشاره می کنیم.

1- آن عیوبی که نسبت به دیگران تذکر می دهیم، در خود ما نباشد.

أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی وَ اللَّهِ مَا أَحُثُّکُمْ عَلَی طَاعَةٍ إِلَّا وَ أَسْبِقُکُمْ إِلَیْهَا وَ لَا أَنْهَاکُمْ عَنْ مَعْصِیَةٍ إِلَّا وَ أَتَنَاهَی قَبْلَکُمْ عَنْهَا.(2)

امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: ای مردم، به خدا سوگند، شما را بر هیچ طاعتی تشویق ننمودم، مگر آنکه خودم زودتر از شما به آن سبقت گرفتم، و شما را از معصیتی بازنداشتم، مگر آنکه زودتر از شما از آن پرهیز نمودم.

2-لحن انتقاد، مشفقانه باشد.

لِیَکُنْ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَیْکَ الْمُشْفِقَ النَّاصِح .(3)

امام علی (علیه السلام) می فرمایند: می باید محبوب ترینِ مردم در نزد تو، فردِ خیرخواهِ مشفق باشد.

ص: 87


1- بیانات در دیدار جوانان استان اصفهان، 12/8/1380
2- سید رضی، نهج البلاغة (للصبحی صالحی)، ص 250، خطبه 175
3- عبدالواحد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 549
3- تا جای ممکن به صورت مخفی و محرمانه انتقاد شود.

قَالَ (علیه السلام) مَنْ وَعَظَ أَخَاهُ سِرّاً فَقَدْ زَانَهُ وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلَانِیَةً فَقَدْ شَانَه .(1)

امام حسن عسکری (علیه السلام) می فرمایند: هر آن کس که برادر (ایمانی خود) را در نهان موعظه کند، او را زینت داده و هر کس او را آشکارا پند دهد، سرافکنده اش نموده.

طبیعتاً نکات دیگری نیز می توانند در بهینه سازیِ نقد و بالا بردن احتمال تأثیر آن در انتقاد شونده، تأثیرگذار باشند که با اندکی تأمل و دقت، قابل فهم و کشف هستند.

رفتارسازی

روی دیگر سکه ی انتقاد، روحیه ی نقدپذیری و ترتیب اثر دادن به نقدهای منطقی و دلسوزانه است. حتی بالاتر از این حالت، روحیه ی پذیرش و تأمل در نقدهای توهین آلود و مخرّب، برای یافتن ایرادات حقیقی خودمان در میان سیل اتهامات و انتقادات است، زیرا مؤمن بر خلاف منافق، دائماً به دنبال کشف عیوب خویش بوده و مشغله ی ذهنی اش در مورد نقایص خویش است. آنگونه که مولا أمیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند: «طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ.»(2) (خوشا به حال کسی که توجه به عیوب خویشتن، او را از توجه به

ص: 88


1- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص 489
2- علی بن إبراهیم، تفسیر قمی، ج 2، ص 70

عیوب دیگران بازداشته.) بنابراین حالت ایده آل در برابر انتقاد، تحمل و سکوت نمی باشد، بلکه استقبال از هر نقدی، و لو با لحن گزنده و سرزنش گر، بهترین و مناسب ترین برخورد با هرگونه نقد است.

از باب نمونه، چند مورد از نکات ضروری در مقام انتقادپذیری که از بیانات امام خامنه ای برگفته شده را خدمتتان عرض می نماییم.

در مواردی که می دانیم و یا گمان اصلیِ ما بر آن است که فردِ منتقد، از روی دلسوزی و خیرخواهی انتقاد نموده، حتماً انتقاد او را با دل و جان پذیرفته و با دقت گوش دهیم و حداقل بر روی سخنانش تأمل نماییم؛ نه آنکه او را فردی مخالف با اصل حکومت و یا اندیشه ی اسلامی خطاب کرده و تحقیر کنیم.(1)

1-از انتقاد نترسیده و در مقابل نقد شدن، دچار واهمه و سراسیمگی نشویم. زیرا واکنشِ مناسب در برابر انتقاد، استقبال از آن و سپس دقت در کلام و نکاتِ مدّ نظر منتقد است، نه آنکه از ترس نقد شدن، دست از کار و انجام مسئولیت های مُحوّله برداریم و به کُنج انزوا بخزیم.(2)

2-در صورت حرکت بر مسیر ایمان و تقوا، انتقادهای دشمنان و انتقادهای تخریبی، هیچ آسیبی به چهره ی انتقاد شونده وارد نمی کنند؛ گرچه انتقاد کسانی که سلیقه ای متفاوت دارند اما دشمنیِ آنها ثابت نشده، باید مورد دقت و توجه قرار

ص: 89


1- بیانات در دیدار جمعی از اساتید دانشگاه ها، 2/6/1390
2- بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت به مناسبت هفته دولت، 4/6/1381

گیرد، چه بسا که نکاتی مفید در آن حرف ها یافت می شود.(1)

پرورش احساس

یکی از نکات حساس در بحث نقد، آن است که امروزه نقد به عنوان ابزاری در دست دشمنان قسم خورده ی نظام و انقلاب اسلامی قرار گرفته و آنان با فریب و دورویی، اینگونه وانمود می نمایند که خیرخواهِ مردم ایران و اهل انصاف و بیان واقعیت ها هستند. شبکه های ماهواره ای که با ادعای بیان واقعیت ها، زبان به انتقاد از زوایای مختلف حکومت اسلامی ایران گشوده و در پس پرده، هدفی جُز از میان برداشتن حکومت اسلامی و خدشه دار نمودن اعتماد مردم به مسؤولین ندارند و در این راه از هرگونه بی انصافی و دروغ گویی و اغراق گویی پرهیز نمی کنند.

در چنین شرایطی، بسیار مهم و ضروری به نظر می رسد که به هیچ عنوان در بیان انتقادات، با دشمنان اسلام هم زبان نشده و از این طریق همکار و همراه با آنها نگردیم. چه بسا نقاط ضعف و ایراداتی در ساختار حکومتی کشور وجود دارد که مورد توجه ویژه و تمرکز رسانه های بیگانه قرارگرفته است، ولی مؤمنین بصیر و هوشیار باید بدانند که در چنین مواردی صلاح بر آن است که از درون کشور هیچ صدای انتقادی نسبت به آن موضوع خاص بلند نشود و بلکه حتی به دفاع از آن دستگاه و ارگان بپردازیم و اگر مصلحت مهمی در حال از دست رفتن

ص: 90


1- بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت، 18/6/1388

است، با نقد مخفیانه و خصوصی، نسبت به برطرف کردن آن اشکالات همت گماریم.

رهبر انقلاب نیز در این خصوص بارها به نشریات و منتقدین داخلی هشدار داده اند.

«بعضی (انتقاد) ها به قصد اصلاح نیست، بلکه به قصد تخریب است، هم از مجموعه ی مطبوعات خودمان، هم پشتوانه آنها ده ها رادیو و تلویزیون بیگانه و رسانه عمومی و بین المللی در اختیار حرف ها و افکاری است که بنایش بر تخریب است. یعنی هیچ بنای اصلاح ندارند. آنچه که نقل می کنند برای تخریب است. لذا واقعیت و غیر واقعیت و خلاف واقع و ضد واقع، همه چیز در

آن است. گاهی یک چیز کوچک را بزرگ می کنند، گاهی یک چیزی که نبوده، به عنوان یک حقیقت مسلم جلوه می دهند. اینها البته هست. این، تخریب است.»(1)

به امید آنکه با رعایت اخلاقِ انتقاد از سوی مردم و وجود روحیه ی انتقاد پذیری در مسؤولین، کشور عزیزمان روز به روز در مسیر پیشرفت و اقتدار حرکت کرده و ملت و دولت با کمک به یکدیگر، نقشه های دشمنان را نقش بر آب کنند. إن شاء الله.

مناجات

با کوه عصیان آمدم

با چشم گریان آمدم

ص: 91


1- بیانات در دیدار اعضای هیئت دولت، 18/6/1388

عُمرم شده صَرف گناه

امّا پشیمان آمدم

بیچاره ی درمانده را

در محضرت راهش بده

در وادیّ عُبودیت

سوزش بده آهش بده

با این نفس امّاره و

درد جهالت چه کنم

گر ببخشی من را بگو

با این خجالت چه کنم

ص: 92

26-وظیفه مسئولین در قبال مردم

انگیزه سازی

با تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی در کشورمان، انتظاراتی در افکار جامعه ی مسلمان ایران ایجاد شد. آنان توقع داشتند که مسئولینِ پس از انقلاب، افرادی با تقوا و به دور از خواسته و منفعت طلبی های شخصی باشند و از موقعیت حکومت، تنها برای خدمت به مردم استفاده نمایند.

در همین راستا، امام خمینی (رحمة الله علیه) و امام خامنه ای (مد ظله العالی) هر یک به سهم خویش، تذکرات و توصیه هایی به مسئولین رده های مختلف در کشور داشته اند تا مبادا افرادی که در پست های مختلف حکومتی به قدرت می رسند، از مسیر صحیحِ خدمتگذاری خارج شده و در منجلاب دنیاپرستی و

ص: 93

قدرت طلبی گرفتار شوند.(1)

البته با نگاهی به سیره ی معصومین، درمی یابیم که آن بزرگواران نیز در مواردی که در رأس حکومت قرار گرفته اند، با حساسیتی فراوان نسبت به این مهم رفتار کرده اند. از باب نمونه، بخش هایی از توصیه های امیر المؤمنین علی (علیه السلام) به مالک اشتر در هنگام اعطای ولایت مصر، خدمتتان تقدیم می گردد.

«مهربانی و محبت و لطف به رعیّت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعیّت همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت دانی، که رعیّت بر دو گروهند: یا برادر دینی تواند، یا انسان هایی مانند تو، پس اگر گناهی از آنان سر می زند یا مشکلاتی بر آنان عارض می گردد، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می شوند، آنان را ببخشای و بر آنها آسان گیر، آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد؛ چرا که تو از نظر قدرت برتر از آنانی، و آن که بر تو ولایت دارد بالاتر از تو می باشد، و خداوند برتر از آن کسی که تو را والی مصر نموده. خداوند کفایت امور رعیّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمایش قرار داده.

خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده، که تو را تحمّل کیفر او نیست، و از عفو و رحمتش بی نیاز نمی باشی. از گذشتی که از مردم کرده ای پشیمان مشو، و بر کیفری که داده ای شاد مباش،

ص: 94


1- به عنوان نمونه: بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام، 11/8/1382

و به خشمی که راه بیرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مکن، و فریاد مزن که من بر شما گمارده شده ام، فرمان می دهم باید اطاعت شوم؛ که این وضع موجب فساد دل، و کاهش و ضعف دین، و باعث نزدیک شدن زوال قدرت است.

.... خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و کسانی از رعیّتت که به او علاقه داری انصاف ده، که اگر انصاف ندهی ستم کرده ای، و هر که به بندگان خدا ستم کند خداوند به جای بندگان ستمدیده خصم او می باشد، و هر که خداوند خصم او باشد عذرش را باطل کند، و شخص ستمکار محارب با خداست تا وقتی که از آن مَنصب عذل شود و یا توبه کند.

چیزی در تغییر نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او، قوی تر از ستمکاری نیست، که خداوند شنوای دعای ستمدیدگان، و در کمین ستمکاران است.

باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانی ترینش در عدالت، و جامع ترینش در خشنودی رعیّت باشد، چرا که خشم عموم، خشنودی خواص را بی نتیجه می کند، و خشم خواص در برابر خشنودی عموم، قابل عفو است.»(1)

اقناع اندیشه

اشاره

در تفکر اسلامی، ریاست بر مردم به عنوان یک مسئوولیت سنگین و خطیر محسوب می شود، بر خلاف فرهنگ غیر دینی،

ص: 95


1- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، نامه 53، ص 427 - 429

که ریاست را فرصتی برای سریع تر رسیدن به هواهای نفسانی و بهره مندی هرچه بیشتر از قدرت و ثروت می دانند. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در کلامی شیوا، این نکته را بیان فرموده اند که: «سَیِّدُ الْقَوْمِ خَادِمُهُمْ .»(1) (رئیس و آقای هر قوم، خدمتگزار آن ها می باشد.)

گفته می شود که سه رکن اصلی در هر حکومت، ایدئولوژی ساختاری، مسئولین و مردم هستند و طبیعتاً مسئولین و کارگزاران در هر حکومت، اجرا کننده ی قوانین بوده و رابطه ی میان مردم با ایدئولوژی های ساختاری و اصلی در آن حکومت می باشند، بنابراین در کشور ما که حکومتی بر اساس ایدئولوژی اسلامی تشکیل شده، مسئولین نیز واسطه ای میان توده مردم با اندیشه حکومت اسلامی شده اند و در مقام عمل آن را به اجرا در می آورند، پس در صورت موفقیت آنها، اسلام در نظر مردم بزرگ جلوه کرده و در صورت شکست و یا ضعف جدی در آنان، چهره ی اسلام دچار ضعف و نقص خواهد شد.

با نگاهی به آیات و احادیث تفصیلی در این زمینه و بهره بردن از شیوه ی عملی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، به نکات و وظایف متعددی برای مسئولین در حکومت اسلامی نسبت به مردم دست می یابیم که بررسی تمام آنها در این مجال نمی گنجد، از این رو تنها به ذکر برخی وظایف مهم تر و حساس تر اکتفا می کنیم.

ص: 96


1- محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 378

1-دوری از تکبر و فخرفروشی:

یکی از صفات ناپسند اخلاقی، که درمورد مسئولین و کارگزاران حکومتی به صورت ویژه و خاص، ناشایست می باشد، تکبر و غرور است. در کلامی مشهور از أمیر المؤمنین (علیه السلام) آمده: «آفَةُ الرِّئاسَةِ الفَخرُ.»(1) (آفت ریاست، فخر است.)

در نگاه عموم مردم، مسئولین در هر حکومت، قشری فرهیخته و الگو برای جامعه بوده و افرادی والااندیش هستند. بدیهی می باشد که چنین انسان هایی نباید اهل تکبر باشند، بلکه می بایست همواره شکوه و بزرگی خداوند را در نظر داشته و خود را در محضر او ببینند و سیره پیشوایان معصوم (علیهم السلام) را سرلوحه کار خویش قرار دهند.

نامه امام علی (علیه السلام) به مالک اشتر، یکی از الگوهای بسیار آموزنده در این زمینه می باشد. حضرت در بخشی از این نامه می فرمایند: «إِیَّاکَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِی عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِی جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبَّارٍ وَ یُهِینُ کُلَّ مُخْتَالٍ.»(2)

مضمون توصیه ایشان آن است که اگر قدرتی که از آن برخورداری، نِخوتی در تو پدید آورد و خود را بزرگ بشمری، بزرگی حکومت پروردگار را که برتر از توست بنگر، و قدرتی را که بر تو دارد بنگر و حال آنکه تو چنین قدرتی را بر خود نداری؛ که چنین نگریستن، سرکشی تو را می خواباند و تیزی تو را فرو می نشاند و خِرَد رفته ات را به جای باز می گرداند.

ص: 97


1- عبدالواحد بن محمد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 279
2- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، النص، ص 127

2-گشاده رویی، محبت و مدارا با مردم:

امیر المؤمنین (علیه السلام) در توصیه ای خطاب به محمد بن أبی بکر، والیِ ایشان در مصر می فرمایند:

«فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَکَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَکَ وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَکَ.»(1)

در برخورد با مردم، رفتاری از روی فروتنی، نرمخویی و مهربانی داشته، و با آنان گشاده رو و خندان باش.

گشاده رویی از جمله عواملی است که می تواند مانع از دگرگونی حال مدیر و مسئول، بعد از به قدرت رسیدن باشد و اینکه قدرت و مسئولیت های جدید، او را از حالت قبلی که با مردم نشست و برخاست می کرد و با آنها نزدیک بود، خارج نکند. مدیر و حاکم باید مراقب باشد تا به گونه ای رفتار کند که پس از به قدرت رسیدن، حتی به مردم نزدیک تر شود.

مولای متقیان علی (علیه السلام) در همین زمینه می فرمایند: «فَإِنَّ حَقّاً عَلَی الْوَالِی أَلَّا یُغَیِّرَهُ عَلَی رَعِیَّتِهِ فَضْلٌ نَالَهُ وَ لَا طَوْلٌ خُصَّ بِهِ وَ أَنْ یَزِیدَهُ مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ مِنْ نِعَمِهِ دُنُوّاً مِنْ عِبَادِهِ وَ عَطْفاً عَلَی إِخْوَانِه .»(2)

یکی از وظایف والی آن است که مقام و نعمت مخصوصی که به او رسیده، حال وی را نسبت به مردم تغییر ندهد، بلکه نعمت الهی، او را به بندگان خداوند نزدیک تر و نسبت به برادران (دینی اش) مهربان تر کند.

در بخشی از نامه ی أمیرالمؤمنین (علیه السلام) به مالک اشتر که در

ص: 98


1- ابن شعبه حرانی، تحف العقول، النص، ص 177
2- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، ص 424

ابتدای مطالب نیز نقل شد، در توصیه به مدارا با مردم و تحمل خطاهای آنان چنین آمده: «وَ لَا تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ یَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ یُؤْتَی عَلَی أَیْدِیهِمْ فِی الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِکَ وَ صَفْحِکَ مِثْلِ الَّذِی تُحِبُّ وَ تَرْضَی أَنْ یُعْطِیَکَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ.»(1)

رفتارت با مردم، هرگز چونان حیوانی وحشی و شکاری نباشد که خوردن آنها را غنیمت بشماری، چرا که مردم دو دسته اند، یا برادران دینی تو هستند و یا در خلقت شبیه تو می باشند. پس اگر گناهی از آنان سر می زند یا مشکلاتی بر آنان عارض می گردد، یا خواسته و ناخواسته، اشتباهی مرتکب می شوند، آنان را ببخشای و بر آنها آسان گیر، آن گونه که دوست داری خدا تو را ببخشاید و بر تو آسان گیرد.

3-انتقاد پذیری و پرهیز از ایجاد جوّ ارعاب:

در نگاه معصومین (علیهم السلام)، مقدمات تحقق عدالت اجتماعی زمانی فراهم می گردد که مردم و مسئولین به حقوق و وظایف متقابل خود آشنا باشند و بر همین اساس نسبت به یکدیگر خیرخواهی و نصیحت را فراموش ننمایند. بر همین اساس، نقدِ دینی و پذیرش آن، از ارکان حکومت های الهی برشمرده می شود. اما حکومت های غیر دینی، اگرچه که استبدادِ خود

ص: 99


1- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، نامه 53، ص 427 - 428

را در زیر نقاب دموکراسی پنهان می نمایند، اما در واقع حقوق و وظایف مردم و مسئولین را به صورت یکطرفه و به نفع قدرتمندان و ثروتمندان تعریف می نمایند.

امیر المؤمنین (علیه السلام) در این زمینه نیز توصیه می فرمایند: «وَ اجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَکَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَکَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَ أَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَ شُرَطِکَ حَتَّی یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَتَعْتِع .»(1)

پاره ای از وقت خویش را برای آنان که با تو سخنی دارند، قرار بده و در یک مجلس عمومی، به حرف های آنان گوش فرا ده. سپس در آن مجلس برای (رضای) خداوندی که تو را خلق کرده، فروتن باش و لشکریان و نیروهای نظامی و انتظامی و محافظان شخصی ات را از آنان دور کن تا آنان که با تو سخنی دارند، بدون هیچ ترس و نگرانی و لکنت زبان، با تو سخن بگویند.

4-تربیت اخلاقی و آموزش قرآن و احکام دین:

از مهم ترین وظایف مسئولین در قبال مردم، اهتمام جدی به امور فرهنگیِ جامعه و آموزش مسائل دینی به جوانان و عموم مسلمانان می باشد تا زمینه ی رشد فکری و اخلاقی در میان مردم هر چه بیشتر فراهم گردد. چه بسا می توان گفت که این وظیفه در دولت های اسلامی، مهم تر و والاتر از رسیدگی به امور

ص: 100


1- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، نامه 53، ص 439

معیشتی مردم است و حتی در بسیاری از موارد، بازار اسلامی، از ربا و دروغ و فریب عاری نخواهد شد، مگر پس از آموزش کامل و مناسب احکام و اعتقادات اسلامی در این زمینه.

امام علی (علیه السلام) در توصیه ای به قُثَم بن عباس، نماینده ی ایشان در شهر مکه می فرمایند: «وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَیْنِ فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ وَ ذَاکِرِ الْعَالِمَ وَ لَا یَکُنْ لَکَ إِلَی النَّاسِ سَفِیرٌ إِلَّا لِسَانُکَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُکَ.»(1)

و پس از نماز ظهر و عصر در میان آنها نشسته و پاسخ کسانی را که از احکام دینی پرسش دارند، بده و به جاهلان تعلیم بفرما و عالمان را مورد تذکر و یادآوری قرار بده و نباید به جز زبانت، هیچ واسطه ای میان تو و مردم وجود داشته باشد و می باید چهره ات را مستقیماً ببینند.

ایشان همچنین در خطبه 34 نهج البلاغه، در خطاب به مردم شام، یکی از وظایف حاکم اسلامی را همین موضوع بیان کرده و می فرمایند: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ لِی عَلَیْکُمْ حَقّاً وَ لَکُمْ عَلَیَّ حَقٌّ فَأَمَّا حَقُّکُمْ عَلَیَّ ... تَعْلِیمُکُمْ کَیْلَا تَجْهَلُوا وَ تَأْدِیبُکُمْ کَیْمَا تَعْلَمُوا.»(2)

ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حق شما بر من، آن است که ... شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید، و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید.»

و در کلامی دیگر می فرمایند: «عَلَی الْإِمَامِ أَنْ یُعَلِّمَ أَهْلَ وَلَایَتِهِ

ص: 101


1- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، نامه 67، ص 457
2- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، خطبه 34، ص 79

حُدُودَ الْإِسْلَامِ وَ الْإِیمَانِ.»(1)

امام و حاکم اسلامی موظف است معارف اسلامی و ایمانی را به افراد تحت حکومتش آموزش دهد.

پرورش احساس

یکی از مهم ترین وظایف مسئولین در قبال مردم، توجه ویژه به قشر محروم و مستضعف می باشد که خداوند درمورد حق آنها توصیه و سختگیری فراوان نموده است. مولای متقیان علی (علیه السلام) در کلامی شورانگیز، نسبت به حقوق این گروه این گونه توصیه می فرمایند:

«سپس خدا را خدا را در خصوص طبقات پایین و محروم جامعه، که هیچ چاره ای ندارند، [و عبارتند] از زمین گیران، نیازمندان، گرفتاران و دردمندان. همانا در این طبقه ی محروم، گروهی خویشتن داری کرده، و گروهی به گدایی دستِ نیاز برمی دارند، پس برای رضای خدا، پاسدار حقّی باش که خداوند برای این طبقه معیّن فرموده است: بخشی از بیت المال، و بخشی از غلّه های زمین های غنیمتی اسلام را در هر شهری به طبقات پایین اختصاص ده، زیرا برای دورترینِ مسلمانان همانند نزدیک ترین آنان سهمی مساوی وجود دارد و تو مسئول رعایت آن می باشی. مبادا سر مستیِ حکومت تو را از رسیدگی به آنان باز دارد، که هرگز انجام کارهای فراوان و

ص: 102


1- عبدالواحد بن محمد تمیمی، غرر الحکم و درر الکلم، ص 453

مهم، عذری برای ترک مسئولیّت های کوچک تر نخواهد بود. همواره در فکر مشکلات آنان باش، و از آنان روی بر مگردان، به ویژه امور کسانی را از آنان بیشتر رسیدگی کن که از روی کوچکی به چشم نمی آیند و دیگران آنان را کوچک می شمارند و کمتر به تو دسترسی دارند. برای این گروه، از افراد مورد اطمینان خود که خداترس و فروتنند، فردی را انتخاب کن تا پیرامونشان تحقیق کرده و مسائل آنان را به تو گزارش کنند. سپس در رفع مشکلاتشان به گونه ای عمل کن که در پیشگاه خدا عذری داشته باشی، زیرا این گروه در میان رعیّت، بیشتر از دیگران به عدالت نیازمندند، و حق آنان را به گونه ای بپرداز که در نزد خدا معذور باشی. از یتیمان خردسال، و پیران سالخورده که راه چاره ای ندارند و دست نیاز برنمی دارند، پیوسته دلجویی کن که مسئولیّتی سنگین بر دوش زمامداران است، اگر چه حق، تمامش سنگین است، امّا خدا آن را بر مردمی آسان می کند که آخرت می طلبند، نفس را به شکیبایی وا می دارند، و به وعده های پروردگار اطمینان دارند. پس بخشی از وقت خود را به کسانی اختصاص ده که به تو نیاز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسیدگی کنی،... من از رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) بارها شنیدم که می فرمود: ملّتی که حق ناتوانان را از زورمندان، بی اضطراب و بهانه ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد.»(1)

ص: 103


1- سید رضی، نهج البلاغه (للصبحی صالحی)، نامه 53، ص 438 - 439

رفتارسازی

در نهایت، آنچه می تواند به عنوان شاخص اصلی و وظیفه ی کلیدیِ مسئولین حکومت اسلامی در قبال مردم محسوب شود، برقراری عدالت می باشد.

در همین زمینه، مقام معظم رهبری با استدلال به آیات قرآن و سیره ی رسول خدا و أمیر المؤمنین (علیهما السلام) می فرمایند:

«امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، در همان چند سالی که به خلافت و حکومت رسیدند، نشان دادند که اولویّت در نظر آن بزرگوار، استقرار عدل الهی و اسلامی است. یعنی عدالت، یعنی تأمین کردنِ هدفی که قرآن برای ارسال رسل و انزال کتب و شرایع آسمانی، بیان فرموده است: «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالقِسطِ.»(1)

اقامه قسط الهی. قسط و عدل با دستوری که اسلام معیّن کرده، بهترین تضمین و تأمین کننده عدالت است. این، در نظر امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، اولویّت درجه اوّل بود. جامعه اسلامی، با عدل و قسط است که قوام پیدا می کند و می تواند به عنوان شاهد و مبشّر و هدایتگر و الگو و نمونه، برای ملت های عالم مطرح شود. بدون عدل، ممکن نیست. ولو همه ارزش های مادّی و ظاهری و دنیایی هم فراهم شود، اگر عدالت نباشد، در حقیقت هیچ کاری انجام نشده است. این، آن برجسته ترین مسأله در زندگیِ حکومتیِ امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) بود. پیغمبر اکرم (صلوات اللَّه و سلامه علیه) که چنین عنصری را به حکومت و ولایت مسلمین

ص: 104


1- سوره حدید، آیه 25

منصوب می کردند، در حقیقت اهمیت عدل را بیان فرمودند. پیغمبر می دانستند امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، در چه جهتی فکر می کنند و حرکت خواهند کرد. آن حضرت دست پرورده پیغمبرند؛ شاگرد پیغمبرند؛ مطیع و عمل کننده به فرمان و درس پیغمبرند. پیغمبر با منصوب کردن امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، در حقیقت عدل را در جامعه اسلامی اهمیّت بخشیدند و امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)، در طول همان چهار سال و نه ماه یا ده ماه حکومت ظاهری که داشتند، بیشترین اهتمامشان بر استقرار عدل در جامعه بود. آن حضرت، عدالت را مایه حیات اسلام و در حقیقت روح مسلمانی و جامعه اسلامی می دانستند. و این، آن چیزی است که ملت ها به آن نیاز دارند و جوامع بشری در دوره های مختلف، از آن محروم بوده اند. در آن زمان هم محروم بودند؛ قبل از آن زمان هم محروم بودند؛ امروز هم اگر به صحنه عالم و کاری که ابرقدرت ها می کنند و روش حکومتی که حکّام مادی در دنیا عمل می کنند نگاه کنید، باز هم می بینید مشکل همین است. مشکل بشریّت، در حقیقت فقدان عدالت و اسلام و حکومت علوی و روش و منهاج امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است.»(1)

مناجات

مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست

چرا که سهمیه ام غیر روسیاهی نیست

ص: 105


1- بیانات در دیدار کارگزاران نظام، 30/3/1371

همیشه غیر تو را کرده ام طلب از تو

ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست

مرا به سوی خودش می کشد چنان نفسم

که یک دو گام دگر تا خود تباهی نیست

فقط تو مشتری دست خالی ام هستی

اگرچه پیش تو دل گاه هست و گاهی نیست

ص: 106

27- مسئولیت مردم در قبال دولت اسلامی

انگیزه سازی

مردم نسبت به حکومت اسلامی چه نقشی بر عهده دارند؟ آیا حاکم اسلامی حقی بر گردن مردم دارد؟ یا فقط این مردم هستند که بر گردن حاکم حق دارند؟ محدوده وظایف مردم چیست؟ آیا مربوط به تشکیل حکومت است و یا بعد از آن نیز وظایفی متوجه آن هاست؟

حقیقت آن است که تجربه های مختلف تاریخی نشان می دهد که مردم نقشی اساسی در این راستا دارند و این مطلب نیاز چندانی به اثبات ندارد، بلکه امری بدیهی و قابل وجدان

ص: 107

است. لذا بیش از هر چیز باید بر روی شرح و محدوده ی وظایفی که مردم نسبت به آن مسئولیت دارند بیندیشیم و تحقیق کنیم.

در طول تاریخ، هر کجا حکومتی برقرار شده، نقش مردم در تشکیل و استمرار آن و یا در شکست و سقوط آن کاملاً مشهود و واضح است.

اما نسبت به حکومت اسلامی، این مسأله به قابلیت ها و ظرفیت های نظام و حکومت اسلامی مربوط می شود که اهمیت حرکت در راستای ایجاد و سپس استمرار و حفظ آن و همچنین کمک به رشد و ارتقای کمی و کیفی اجرای احکام و دستورات اسلامی را به عنوان یک مسئولیت مهم بر دوش مردم مسلمان قرار داده است.

همچنین توجه به حرکت های سیاسی و اجتماعیِ انبیاء و اولیاء الهی که در جای جای قرآن کریم و تاریخ انبیاء و مخصوصاً تاریخ اسلام ذکر شده است، اهمیتِ جایگاه و مسئولیت مردم را در ایجاد و تعالی حکومت های الهی، بیشتر واضح می نماید.

یکی از داستان های قرآنی که در این زمینه می توان به آن اشاره کرد، بخشی از داستان حضرت موسی (علیه السلام) است.

وقتی بنی اسرائیل بعد از سال ها حقارت و سختی و انتظار موفق شدند به خاطر تبعیت و همراهی با رهبرِ الهی در عصر خود، از چنگال حکومت فرعون گریخته و به آزادی برسند، می بینیم که عدم استمرار این حمایت و همراهی، آنها را گرفتار

ص: 108

مصیبت های مختلفی کرد. بنی اسرائیل مورد خشم و غضب الهی قرار گرفتند و این مطلب برای ما در این زمان نیز درس آموز می باشد.

قصه از آنجا شروع شد که پس از آزادیِ بنی اسرائیل از فرعون، و زمانی که به سمت سرزمین موعودشان در حرکت بودند، به ایشان فرمان رسید که باید با گروهی از ظالمینِ مستقر در آن سرزمین بجنگند و خداوند نیز به آنها وعده نصرت و پیروزی داده بود، اما زمانی که فرمان جهاد را شنیدند، از اطاعت و فرمان بری سر باز زدند. لذا می بینیم در اثر این بی اعتنایی به دستور خداوند، بنی اسرائیل دچار دو آفت و خطر مهمی می شوند که حضرت علی (علیه السلام) در خطبه شقشقیه به آن اشاره کرده اند، یعنی سرپیچی از تبعیت کامل و مستمر از حاکم اسلامی و توجه به دنیا و راحت طلبی.(1) همین امر سبب می شود تا بنی اسرائیل سال ها دچار خفت و سختی شوند. این داستان در آیات بیست تا بیست و شش سوره مائده ذکر شده است.

از سوی دیگر، درک اهمیت این مسئولیت، علاوه بر ادلّه و جهات قرآنی و تاریخی، از لحاظ تکوینی نیز قابل توجه است.

چرا که خداوند، انسان را موجودی مختار قرار داده و در انتخاب نوع زندگی، از مسایل جزئیِ روزمره گرفته تا انتخاب دین و حتی انتخاب حاکم و سرپرست، ضمن اینکه راه صواب را به انسان معرفی کرده و او را از راه ناصواب برحذر داشته،

ص: 109


1- سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 3 (معروف به شقشقیه)

اما هرگز او را مجبور به امری نکرده است. لذا در قرآن کریم می فرماید:

«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی.»(1)

هیچ اجباری در انتخاب دین اسلام نیست و به تحقیق راه رشد و راه صحیح، از راه بد و گمراهی بیان و جدا شده است.

و در ادامه، انسان ها را از قبول سرپرستی طاغوت نهی کرده و به سمت خود دعوت می کند. و به طور خاص به قبول سرپرستی خداوند و حکومت الهی، متوجه می نماید.

پس نقش اساسی، چه در شکل گیریِ حکومت الهی و چه در استمرار و بقای آن، به انتخاب و اختیار انسان ها برمی گردد. و تا زمانی که مردم حرکتی در این جهت نکنند، هیچ اتفاقی نمی افتد و کوتاهی آنان در این امر، باعث می شود تا بیشتر احکام اسلامی عملاً اجرا نشده و بر زمین باقی بمانند.

اقناع اندیشه

اشاره

همانطور که گذشت میزان مسئولیت مردم، بر اساس میزان اهدافی است که اسلام برای حکومت بیان کرده است. بر همین اساس، نگاهی خواهیم داشت به سه محور مهم. 1- ایجاد و تأسیس 2- حفظ و استمرار 3- ارتقاء و رشد دولت اسلامی.

1- اصل تشکیل حکومت اسلامی:

رسیدن به هدف بعثت در سطح جامعه، که به فرموده پیامبر

ص: 110


1- سوره بقره، آیه 256

اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) همانا شیوع کرامت اخلاق در جامعه انسانی می باشد،(1) نیاز به آماده شدن مقدماتی دارد که از جمله ی آنها، تحقق عدالت اجتماعی بوده و در قرآن به آن تصریح شده است.

اما نکته ای که در این میان قابل توجه می باشد، آن است که تا زمانی که دولتی اسلامی بر اساس احکام و دستورات قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) بر پا نشود، هیچ تضمینی برای اجرایی شدن احکام اسلامی و مخصوصاً ایجاد عدالت اجتماعی نیست. و هیچ گاه در پناه حکومت طاغوت نمی توان چنین هدفی را تحقق بخشید. بالاتر اینکه، بر سر این راه، طاغوت همیشه یک مانع اصلی می باشد. نمونه ای از یارکشی های حاکمیت طاغوت در برابر جبهه حق را می توان در آیات پایانی سوره غافر مشاهده کرد.

بر همین اساس، خداوند متعال در سوره حدید تحقق این موضوع را بر عهده مردم قرار می دهد.

لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزیزٌ.(2)

ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند و آهن را نازل کردیم که

ص: 111


1- إنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ. (مجموعه ورام، ج 1، ص 89)
2- سوره حدید، آیه 25

در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می کند بی آنکه او را ببینند، خداوند قویّ و شکست ناپذیر است.

نکته اول این است که خداوند می فرماید ما کتاب و میزان را فرستادیم، اما برپایی قسط و عدالت اجتماعی تنها وظیفه ما نیست، بلکه نیازمند یاری و نصرت مردم است و خودشان نیز باید بخواهند.

نکته دوم بحث قیام است که باید مردم حرکت کنند و این امر را مطالبه کنند و رسل الهی را یاری کنند.

اما اینکه چرا قسط را به معنای عدل تفسیر نکردیم و از آن به عدالت اجتماعی تعبیر شد، با توجه به این کلام مقام معظم رهبری فهمیده می شود:

«در قلمرو حیات اجتماعی، چیزی که به عنوان هدف معین شده، عدالت اجتماعی است. «لیقوم الناس بالقسط». «قسط» با «عدل» فرق می کند. عدل یک معنای عام است. عدل همان معنای والا و برجسته ای است که در زندگی شخصی و عمومی و جسم و جان و سنگ و چوب و همه ی حوادث دنیا وجود دارد. یعنی یک موازنه ی صحیح. عدل این است. یعنی رفتار صحیح؛ موازنه ی صحیح؛ معتدل بودن و به سمت عیب و خروج از حد نرفتن. این، معنای عدل است. لکن قسط، آن طور که انسان می فهمد، همین عدل در مناسبات اجتماعی است. یعنی آن چیزی که ما امروز از آن به «عدالت اجتماعی » تعبیر

ص: 112

می کنیم. این، غیر از آن عدل به معنای کلی است. انبیا اگرچه حرکت کلی شان به سمت آن عدالت به معنای کلی است... اما آن چیزی که فعلًا

برای بشر مسئله است و او تشنه ی آن است و با کمتر از آن نمی تواند زندگی کند، قسط است. قسط یعنی اینکه عدل، خُرد شود و به شکل عدالت اجتماعی در آید. «لیقوم الناس بالقسط.» انبیا برای این آمدند.»(1)

لذا این مردم هستند که با نصرت انبیا و اولیای الهی می توانند در قدم اول با تشکیل حکومت و دولت اسلامی به سمت تحقق این هدف حرکت کنند.

آنچه در این قسمت بیان شد اولین قدم و اولین وظیفه مردم در برابر دولت اسلامی است و به معنای پایان وظیفه آنها نیست.

2-حفظ و استمرار دولت اسلامی:

در طول تاریخ موارد بسیاری مشاهده می شود که مردم ابتدا با شور و حرکتی بر محور حق، عدالت را طلب کرده اند، اما از ادامه راه باز مانده و نتوانستند دولت اسلامیِ تازه تأسیس را در تمام سختی ها همراهی کنند و همین کوتاهی و یا بی تفاوتی، سبب شکست آن حرکت و حکومت گردیده است. برای نمونه می توان به تنها ماندن امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امام حسن مجتبی (علیه السلام) و به مسلخ رفتن حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

ص: 113


1- بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام، به مناسبت عید مبعث سال 1371

اشاره کرد.

لذا دومین وظیفه مردم، حفظ و استمرار حرکت اولیه است. این وظیفه به نوعی بالاتر از وظیفه ی قبل می باشد، زیرا همیشه طاغوت ها در اشکال مختلف در برابر جبهه حق مبارزه می کنند و سعی در براندازی آن دارند.

طبق بیان قرآن، جریان حق موظف است تا در سه جبهه ی سیاست، فرهنگ و اقتصاد با طاغوت مبارزه کند.

وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسیَ بَِایَتِنَا وَ سُلْطَانٍ مُّبِینٍ * إِلیَ فِرْعَوْنَ وَ هَامَانَ وَ قَارُونَ فَقَالُواْ سَاحِرٌ کَذَّابٌ.(1)

ما موسی را با آیات خود و دلیل روشن فرستادیم * به سوی فرعون و هامان و قارون ولی آنها گفتند: «او ساحری بسیار دروغگو است!»

در این آیه، به سه فرد که نمادی از سه جبهه ی باطل می باشند، اشاره شده است. فرعون نمادی از جبهه ی طاغوت سیاسی؛ هامان نمادی از جبهه ی فرهنگی و مبارزه با فریب و تزویر، و قارون به عنوان نمادی از جبهه ی مبارزه ی اقتصادی با دنیاپرستان و صاحبان زر می باشد.

مرحله اول، مبارزه با طاغوت سیاسی است که با تشکیل حکومت اسلامی، انجام می شود، اما دو گروه دیگر که به نوعی پشتوانه طاغوت سیاسی و عامل بقای آن محسوب می شوند، سعی می کنند تا به روش های مختلف، با یکدیگر متحد شده

ص: 114


1- سوره غافر، آیه 23 و 24

و دولت اسلامی را به زمین زده و به مطامع خود دست یابند. ساخت مسجد ضرار در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شکل گیری مارقین و ناکثین و قاسطین در زمان امیر المؤمنین (علیه السلام) نمونه هایی از همین امر می باشد.

در این مرحله، باز هم مردمند که اولاً با آگاهی و بصیرت و ثانیاً با همراهی کردن حاکم اسلامی، خدعه ها را در اشکال گوناگونِ آن، از بین برده و در میان انبوه فتنه ها، با پشتیبانی از دولت و حاکم اسلامی، کشتی نجاتِ دولت اسلامی را از هر گونه تلاطم و یا غرق شدن نجات می دهند.

امام المتقین، حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد همین مرحله، که حرکت به سمت نابودیِ فرعون های فرهنگی، اعتقادی و اقتصادی بوده و هنگامه ی کامل شدن و استقرار حقیقیِ دولت اسلامی است، وظیفه مردم را به این صورت بیان می کنند:

أَمَّا حَقِّی عَلَیْکُمْ فَالْوَفَاءُ بِالْبَیْعَةِ وَ النَّصِیحَةُ فِی الْمَشْهَدِ وَ الْمَغِیبِ وَ الْإِجَابَةُ حِینَ أَدْعُوکُمْ وَ الطَّاعَةُ حِینَ آمُرُکُم .(1)

و اما حق من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیر خواهی کنید، هر گاه شما را فرا خواندم اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم اطاعت کنید.

وظیفه مردم در نظام جمهوری اسلامی، در این مرحله، از زبان امام خامنه ای (مد ظله العالی) بدین صورت بیان شده است:

ص: 115


1- سید رضی، نهج البلاغة (للصبحی صالحی)، ص 79

«اگر آگاهی شما ملت نبود، کارها سخت می شد، لیکن آگاهی شماست که جلوی دشمن را گرفته است.

در کنار صبر و وفا و استقامت شما، و با کسب کمک ها و امدادهای الهی، همه ی ما هرجا هستیم، دو وظیفه ی سنگین را بر عهده داریم که باید آن ها را به بهترین وجه انجام دهیم.

وظیفه ی اول این است که صلابت و ابهت و عزت انقلاب را حفظ کنیم و راه امام را با قاطعیت ادامه دهیم و تسلیم باج خواهی های دشمنان اسلام و انقلاب نشویم. شرق و غرب عالم، این انقلاب را شناخته اند و زورگوهای دنیا هم توقعشان را از جمهوری اسلامی کم کرده اند. قدرت های استکباری باید بدانند که انقلاب ما مانند صخره است و نمی توان به او ضربه زد و چیزی از او کاست. ما باید این اقتدار و ابهت را حفظ کنیم. امید ملت های مسلمان به انقلاب و جمهوری اسلامی، به خاطر همین صلابت است.»(1)

3- ارتقاء و رشد دولت اسلامی:

مستحکم تر شدن پایه های دولت اسلامی و بالاتر رفتن توانِ آن در جهت ایجاد عدالت اجتماعی در سراسر دنیا، به عنوان رسالت جهانی اسلام، نیازمند حرکت سومی است که در ادامه دو وظیفه قبلی متوجه می شود و مردم مؤمن و انقلابی نباید

ص: 116


1- بیانات در مراسم بیعت گروهی از رزمندگان سپاه پاسداران و روحانیون شهرهای خمین، دامغان و گناباد، 3/4/1368

از نقش خود در این زمینه نیز غافل باشند. در غیر این صورت همیشه باید درگیر مشکلاتی باشیم که عوامل بیگانه برای ما ایجاد می کنند و طمع آنها هیچ گاه قطع نمی شود.

قرآن کریم حرف اول و آخر را در این آیه فرموده است:

وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُم .(1)

و آماده کنید برای (کار زار با) ایشان هر چه را می توانید از نیرو و از اسبان بسته شده که بترسانید با آن دشمن خدا و دشمن خود را و دیگران را از غیر ایشان که شما آنان را نمی شناسید و خدا می شناسد.

یکی از تلاش های مستمر رهبر انقلاب از ابتدای دوران رهبری، توجه دادن مردم به این امر و ایجاد روح امید و نشاط در میان آن ها و برای حرکت در این زمینه و رسیدن به آینده روشن است.

ایشان در ادامه بیانات قبلی می فرمایند:

«... وظیفه ی دوم، توجه به سازندگی و آبادانی کشور است. اگر ما نتوانیم کشور خود را بسازیم، ملت های مسلمان از ما مأیوس می شوند و دشمنان نیز نسبت به ما جری خواهند شد. بدگوها خواهند گفت این ها نتوانستند کشورشان را بسازند و آباد کنند. ما وظیفه داریم برای آبادانی کشور تلاش کنیم و سازندگی را در همه ی ابعاد طبیعت و شهرها و روستاها و اقتصاد

ص: 117


1- سوره انفال، آیه 60

و صنعت و کشاورزی و اشتغال و غیره محقق سازیم. همچنین وظیفه داریم فقر و محرومیت را در کشور از بین ببریم و به زندگی این قشر بیشتر رسیدگی کنیم. این، وظیفه ی ما و وصیت امام (رحمة الله علیه) است.

سازندگی باید در تمام ابعاد مادّی و معنوی آن صورت گیرد. هم باید چرخ های اقتصاد به حرکت درآید، و هم باید روحیه ی معنوی و اخلاق و رابطه ی با خدا در ما تقویت شود. همه ی ما در قبال این وظیفه ی بزرگ مسئولیم. از من که به عنوان یک طلبه در نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی دارم، تا علما و دانشگاهیان و کارگران و کشاورزان و شهری و روستایی و کارمند و بازاری و هرکس که می تواند در راه این سازندگی بزرگ کوشش کند، باید نهایت تلاش خود را انجام دهیم. خوشبختانه مسئولان کشور مشغولند. کمک و حمایت مردم هم بایستی دائماً پشتوانه ی کار آن ها باشد.»(1)

رفتار سازی

در عصر کنونی، بعد از قیام مردمِ ایران و ظهور انقلاب اسلامی، یک بار دیگر بعد از حکومت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و أمیر المومنین (علیه السلام) در کشور ایران پرچم دولت اسلامی بر پایه کلام خداوند متعال و دستورات اهل بیت عصمت و طهارت، برافراشته شد و مردم

ص: 118


1- بیانات در مراسم بیعت گروهی از رزمندگان سپاه پاسداران و روحانیون شهرهای خمین، دامغان و گناباد، 3/4/1368

نقش خود را در مرحله اول به خوبی انجام دادند و در مرحله دوم در طول این سی و چند سال نیز در راه استمرار این حرکت کوششی فراوان نموده و از این به بعد نیز به امید خدا تلاششان ادامه خواهد داشت.

آنچه به عنوان وظیفه ی امروزِ مردم بیشتر خودنمایی می کند، تقویت مرحله سومِ وظایف مردم در برابر حکومت اسلامی می باشد تا کشورمان بتواند به استقلال حقیقی در همه ی جنبه های سیاسی، اقتصادی و علمی دست یابد.

آنچه امروزه رهبر انقلاب در قالب اقتصاد مقاومتی و تقویت توان تولید داخلی و خرید محصول ایرانی و حمایت از کارگر ایرانی بیان می کنند، یکی از همین وظایف است که در کنار تقویت رشد علمی و نظامی و غیره، باید مورد توجه جدی مردم قرار بگیرد.

امام خامنه ای (مد ظله العالی) می فرمایند:

«وظیفه ی ما این است که حفاظت و سلامت انقلاب و رشد روزافزون نظام جمهوری اسلامی و ریشه دواندن هرچه بیشتر این نظام را، با کار مخلصانه و وحدت کلمه و داشتن ارتباط و پیوند قلبی با خدا و اتکای به نفس تضمین کنیم. با این روش، ما تا ده ها سال دیگر، به فضل پروردگار خواهیم توانست انقلاب را به پیش ببریم.»(1)

خداوند متعال می فرماید:

ص: 119


1- بیانات در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور، 5/4/1368

إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللَّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللَّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ.(1)

اگر خدا شما را یاری کند، محال است کسی بر شما غالب آید و اگر به خواری واگذارد، آن کیست که بتواند بعد از آن شما را یاری کند؟ و اهل ایمان تنها به خدا (و قدرت و رحمت او) باید اعتماد کنند.

بی شک نصرت و یاری الهی، در صورتی شامل ما خواهد شد که در این مرحله نیز با یاری نظام اسلامی که همان یاری جبهه حق و یاری خداوند متعال و اولیای اوست، عزم راسخ خود را اعلام کنیم. و از سوی دیگر، همانطور که در آیه مبارک آمده است، کوتاهی های ما نتیجه ای جز خذلان و خواری را به همراه نخواهد داشت. لذا خداوند در سوره ی محمد، یاری از ناحیه ی ربوبی خویش را مشروط به حرکت اولیه ی مردم در یاری خدا می نماید:

یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ.(2)

ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر دین خدا را یاری کنید، خداوند شما را یاری کرده، و قدم هایتان را ثابت می کند.

و امروزه شکی نیست که سرنوشت حکومت اسلامی ایران، ارتباط تنگاتنگی با آبرو و عزت اسلام و مسلمین و مخصوصاً شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام) پیدا کرده است، که همین امر

ص: 120


1- سوره آل عمران، آیه 160
2- سوره محمد، آیه 7

وظیفه و مسئولیت مردم را در تبعیت از حاکم اسلامی و رهبری معظم انقلاب سنگین تر می کند، تا خدای ناکرده به سرنوشت کوفیان دچار نشویم و در میانه راه، امام خویش را تنها نگذاریم.

امیرالمومنین علی (علیه السلام) در خطبه معروف به شقشقیه، درباره تنها ماندن خود در نیمه راه می فرمایند:

«روز بیعت، فراوانیِ مردم چون یال های پُرپشت کفتار بود، از هر طرف مرا احاطه کردند، تا آن که نزدیک بود حسن و حسین (علیهما السّلام) لگد مال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّه هایِ انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه که به پاخاستم و حکومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شکستند و گروهی از اطاعتِ من سرباز زده و از دین خارج شدند، و برخی از اطاعت حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را که می فرماید: «سرای آخرت را برای کسانی برگزیدیم که خواهان سرکشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزکاران است.» آری! به خدا آن را خوب شنیده و حفظ کرده بودند، امّا دنیا در دیده ی آنها زیبا نمود، و زیور آن چشم هایشان را خیره کرد.»(1)

پرورش احساس

از کلام امیر المؤمنین (علیه السلام) برمی آید که علت این تنهایی، دلبسته شدنِ مردم به دنیا و زیورهای آن و غفلت از وظیفه ی

ص: 121


1- نهج البلاغة، ترجمه دشتی ص: 47

خود در برابر دولت اسلامی بوده است. قرآن نیز در همین راستا با نهی بسیار شدید، انسان ها را از این روحیه و رفتار برحذر داشته و می فرماید:

قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ.(1)

بگو اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و قوم و خویش شما و اموالی که بدست آورده اید و تجارتی که از کساد آن می هراسید و مسکن هایی که بدان علاقمندید در نظر شما محبوب تر است از خدا و رسول او و جهاد در راه او، پس منتظر باشید تا خدا فرمان خود را بیاورد، و خدا مردم تبه کار را هدایت نمی کند.

آری! امروز هر نوع کوتاهیِ مردم در برابر ولیّ امرشان و نسبت به دولت اسلامی می تواند، خاطرات تلخ دوران امیرالمومنین (علیه السلام) و فرزندانش را زنده کند.

امروز دشمنان ما کاملاً هوشیارند و چشم همه ی آنها در انتظار غفلت های ماست.

به فرمایش مقام معظم رهبری: «وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ» ؛ اگر تو خوابت برد، بدان دشمنت بیدار است.(2)

همانطور که یاری رساندن به حاکم اسلام و دولت اسلامی

ص: 122


1- سوره توبه، آیه 24
2- بیانات در مراسم بیعت هزاران نفر از نمایندگان کارگران سراسر کشور، 5/4/1368

ثمرات زیبای مدینه النبی و دوران کوتاه اوایل حکومت امیرالمومنین (علیه السلام) را به نمایش گذاشت، در مقابل می بینیم نتیجه کوتاهی های مردم نیز از همان ابتدای دورانِ پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آشکار شده و به فساد علنی در حکومت عثمان و معاویه و تبدیل هویت حکومت اسلامی به نظام موروثیِ خاندانی و شاهنشاهی منتهی شد و همین نقص سبب گردید تا امیر المؤمنین (علیه السلام) از خداوند خلاصی از دست کوفیان را طلب کند.(1)

و امام حسن (علیه السلام) تن به صلح دهد. و ثمره اش این شد که پس از آن مجبور شدند بیست سال تحت ظلم شدید معاویه زندگی کنند و ثمره ی تنها گذاشتن حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) فاجعه حرّه و آتش سوزی کعبه شد که همه این ها مستقیماً مربوط به غفلت، دنیاطلبی و ضعف مردم در انجام وظایفشان در برابر حکومت اسلامی، در جنبه های مختلف بود.

مناجات

همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز

شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز

دهه ی آخرِ ماه، اول راه سحر است

بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز

عیب چشم است اگر اشک ندارد، ور نه

سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز

ص: 123


1- سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 25

کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم

یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز

ص: 124

28-انسجام دولت و ملت عامل تحقق اقتصاد مقاومتی

انگیزه سازی

با این که مدینه شهری مساعد برای کشاورزی بود، لیکن وضع زراعت مردم در آن، پیش از هجرت چندان خوب نبود و محصولاتشان آنان را کفایت نمی کرد، به طوری که مجبور بودند بقیه نیازمندی های خود را از مناطق دیگری مانند شام وارد کنند. بهترین و پربارترین زمین ها بیشتر در دست یهودی ها قرار داشت.(1) به این جهت ثروتمندان، و به ویژه ثروتمندان یهود، از این وضع سوء استفاده کرده و به فقیران

ص: 125


1- یاقوت حموی، معجم البلدان، ج1، ص446

و صاحبان زمین های اندک، قرض می دادند و در مقابل رهن می گرفتند و آنان مجبور می شدند خرما و انگور خود را روی درخت و محصول جو و گندمشان را قبل از رسیدن بفروشند. بنابراین فاصله فقیر و غنی زیادتر شده و گاهی صاحب زمینِ کم مجبور می شد در مقابل بدهی خود از زمینش دست بردارد و آن را به طلبکارش واگذار نماید. این مسائل باعث حقد و کینه میان مردم می شد و گاهی به درگیری و قطع درختان و خراب کردن مزرعه ها منجر شده و سرانجام سبب می شد که ضربه اقتصادی به مدینه وارد شود. بدین جهت هنگامی که مهاجرین به مدینه آمدند و در خانه های انصار سکنی گزیدند و مخارجشان بر آنان تحمیل شد، انصار در فشار شدید قرار گرفتند، در حالی که تعداد مهاجران از صد خانوار تجاوز نمی کرد.(1)

این وضع به سبب منازعاتی بود که سالیان متمادی در میان انصار وجود داشته و امنیت و آسایش را از آن ها ربوده و از پرداختن به زراعت بازداشته بود و تنها در داخل شهر در کنار خانه های خود کشاورزی می کردند و مایل به زراعت در خارج از شهر نبودند. ولی یهودی ها از موقعیت ها خوب استفاده کرده، ثروتمند شده بودند و با بهره ی بالا به انصار قرض می دادند.

پس از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) کشاورزی در مدینه رونق گرفت و به خاطر وجود آب، مزارع و باغ ها وسعت پیدا کرده و در اطراف شهر باغ های زیادی ایجاد شد، به طوری که شهر در محاصره

ص: 126


1- دکتر جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج7، ص 433

باغ ها و درختان قرار گرفت(1) و وادی های آن آباد شدند. بعضی از مهاجران نیز به کشاورزی روی آورده و چاه هایی برای خود کندند و باغ ها به وجود آوردند و بر اطراف آن دیوار ساختند و محصولات قابل ملاحظه ای برداشت می نمودند. اگر فتوحات اسلامی نبود که باعث شد تا مسلمانان به ممالک فتح شده جلب شوند، یثرب یک پارچه باغ و بستان و مزرعه می گشت و حتی می توانست نیاز غذایی مناطق دیگر را نیز تأمین کند.

اصحاب پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) در بیرون از مدینه به کشاورزی و زراعت پرداختند؛ به ویژه در وادی عقیق که مکانی پُرآب و سرسبز بود. در این محل، اصحاب چاه های زیادی کندند و باغ ها و نخلستان ها به وجود آوردند. قسمت زیادی از این وادی در

دست علی (علیه السلام) بوده و در آن چاه هایی حفر نموده بودند که در جای مسجد شجره کنونی قرار داشته و معروف به «مسجد آبیار» یا «آبار علی» بوده است.(2)

در منطقه «جرف» و همچنین در قسمت شرقی شهر مدینه نیز مزارعی به دست صحابه ایجاد شده بود. همچنین طلحة بن عبید در وادی قنات، مزرعه ی گندم به وجود آورده بود و با بیست شتر، از آب چاه آن را آبیاری می کرد.(3)

ص: 127


1- همان منبع، ص 314
2- سمهودی، وفاء والوفا باخبار دار المصطفی، تحقیق; محمد محی الدین عبدالحمید، ج3، ص1307 و 1068
3- ابن سعد، الطبقات الکبری، ج3، ص222

هر کس زمینی از زمین های موات را آباد می کرد از آنِ او می شد. از طرفی دیگر، پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) زمین های موات و زمین های فتح شده و مناطقی را که انصار به آن حضرت می بخشیدند به صورت اقطاع(1) در اختیار مهاجران قرار می داد تا آنجا را آباد کنند؛ غالباً زمین هایی را که پیامبر اقطاع می داد، زمین های موات بودند.(2)

بعد از کوچ دادنِ بنی نضیر، زمین ها و باغات آنجا چون بدون جنگ فتح شده بود، ملک شخصیِ پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) گردید و آن حضرت نیز آن را میان مهاجران و دو نفر از انصار تقسیم کرد. مهاجران در مناطقی چون «غابة» نیز دارای زمین شدند و درختانِ آن را قطع کرده و زمینش را اصلاح نمودند و نخل و گندم کاشتند.(3)

و به این گونه، مسلمانان در صدر اسلام با پیروی از حاکم عادل خویش، یعنی رسول مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) دارای اقتصادی مقاوم و بی نیاز از مشرکین و یهودیان شدند.

اقناع اندیشه

اقتصاد مقاومتی یکی از ملزومات حکومت اسلامی است. برای درک بهتر لزوم اقتصاد مقاومتی ابتدا به قرآن کریم

ص: 128


1- این که حاکم قطعه ای از زمین را در اختیار شخصی بگذارد تا آن را آباد کند.
2- دکتر نجمان یاسین، تطور الأوضاع الاقتصادیه فی عصر الرساله والراشدین، ص145
3- یاقوت حموی، معجم البلدان، ج4، ص182

مراجعه می نماییم. با مراجعه به کلام خداوند درمی یابیم که مسلمانان به هیچ وجه نباید خود را وابسته به غیر مسلمانان و کفار قرار دهند و در صورت فقدانِ راه جایگزین، باید احتیاج مسلمین به کفار به حداقل برسد زیرا خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:

لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً.(1)

خداوند هرگز بر [زیانِ ] مؤمنان، برای کافران راه [تسلّطی ] قرار نداده است.

همچنین رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه وآله و سلم) می فرماید:

الْإِسْلَامُ یَعْلُو وَ لَا یُعْلَی عَلَیْه .(2)

اسلام همچنان به برتری می رود، و هیچ دینی بر آن برتر نمی شود.

فلذا وظیفه مسلمانان در جوامع اسلامی از جمله کشور ما، قطع نیاز از بیگانگان است و این قطع نیاز فقط با اقتصاد مقاومتی میسر می گردد.

برای قدم برداشتن در مسیر اقتصاد مقاومتی و ایجاد انسجام بین دولت و ملت در این مسیر، ابتدا باید تعریف مشخصی از این نوع اقتصاد داشته باشیم. رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) این نوع اقتصاد را این گونه معرفی کردند و شرایط آن را بدین صورت تبیین فرمودند:

ص: 129


1- النساء، آیه 141
2- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص: 334

1. دارای یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است، امّا منحصر به کشور ما هم نیست.

2. درون زا و برون گرا است اما درون گرا نیست.

3. مردم بنیاد

4. دانش بنیان

5. عدالت محور

6. همیشه بارور خواهد بود و به مردم کمک خواهد کرد.(1)

بر طبق این الگوی اقتصادی، نیاز کشور اسلامی ما به کشورهای غیر مسلمان به حداقل رسیده و حتی در صورت نیاز به آن ها، باز هم دست برتری با کشور مسلمانِ ماست، چرا که نیاز آن ها به ما بیشتر از نیاز ما به آن ها خواهد بود. لذا این گونه دستور قرآن کریم مبنی بر قدرتمند بودن و عدم ضعف در مقابل کفار و ایجاد ترس در دل های آنان عملی می شود که فرمود: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ»(2)« و هر چه در توان دارید از نیرو و اسب هایِ آماده، بسیج کنید، تا با این [تدارکات ]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان ] دیگری را جز ایشان- که شما نمی شناسیدشان و خدا آنان را می شناسد- بترسانید».

در این زمینه باید دقت نمود که یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی، تقویت و استفاده از تولیدات داخلی است و وظیفه

ص: 130


1- سخنرانی رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) مورخ 1/1/1393
2- الأنفال، آیه 60

دولت و ملت این است که با وحدت و انسجام از خرید کالاهای خارجی اجتناب نمایند. در این زمینه رهبر معظم انقلاب (حفظه الله تعالی) در بیان الزامات اقتصاد مقاومتی می فرمایند:

1. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند.

2. صاحبان سرمایه و نیروی کار که تولیدگر هستند، باید به تولید ملّی اهمّیّت بدهند.

3. صاحبان سرمایه در کشور، فعّالیّت تولیدی را ترجیح بدهند بر فعّالیّت های دیگر.

4. مردم در همه ی سطوح، تولید ملّی را ترویج کنند.(1)

در روایات نیز به استفاده نکردن از تولیدات بیگانگان توصیه شده است. از امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در زمانی که مردمِ ایران هنوز به دین اسلام مشرف نشده بودند نقل شده است:

أَنَّ عَلِیّاً (علیه السلام) کَانَ لَا یُنْخَلُ لَهُ الدَّقِیقُ وَ کَانَ عَلِیٌّ (علیه السلام) یَقُولُ لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّةُ بِخَیْرٍ مَا لَمْ یَلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ یَطْعَمُوا أَطْعِمَةَ الْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّلِّ.

برای علی(علیه السلام) آرد را ألک نمی کردند و علی (علیه السلام) می فرمود: «کار این امّت به خیر است تا آن زمان که لباس عجم (اشراف غیر عرب) نپوشند و خوراک های عجم نخورند؛ و چون چنین کنند، خدا آنان را خوار می کند».

همچنین وارد شده است:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) لَا تَلْبَسُوا لِبَاسَ أَعْدَائِی وَ لَا تَطْعَمُوا مَطَاعِمَ

ص: 131


1- سخنرانی رهبر معظم انقلاب در حرم مطهر امام رضا (علیه السلام) مورخ 1/1/1393

أَعْدَائِی وَ لَا تَسْلُکُوا مَسَالِکَ أَعْدَائِی فَتَکُونُوا أَعْدَائِی کَمَا هُمْ أَعْدَائِی.(1)

رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) فرمودند: لباس دشمنان مرا به تن نکنید، و طعام دشمنان مرا نخورید، و راه دشمنان مرا نپیمائید، زیرا که در این صورت جزء دشمنان من محسوب می شوید، چنان که آنان دشمنان منند.

فلذا به نظر می رسد استفاده از اجناس خارجی که ساخته ی دست دشمنان اسلام و مستکبرینِ عالم باشد، از نظر اسلام مردود است؛ خصوصاً اینکه دشمنان اسلام نه تنها با فروش اجناسشان به ما، منفعت اقتصادی می برند و قدرتشان در مقابله با اسلام بیشتر می شود بلکه زندگی ما را نیز شبیه زندگی خودشان می نمایند و با وارد کردن وسایلی با مدل های غیر اسلامی، سعی در نفوذ فرهنگی و استحاله فرهنگ اسلامی کشور ما را دارند و این مطلبی است که نه خداوند متعال آن را می پسندد و نه رسول او.

از طرف دیگر، وظیفه یک انسان مسلمان این است که همواره در فکر تقویت مسلمین باشد و برای حل مشکلات جامعه اسلامی و مسلمانان تلاش نماید. چنانکه نبی مکرم اسلام (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) می فرمایند:

مَنْ أَصْبَحَ لَا یَهْتَمُّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلًا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ.

هر که صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد،

ص: 132


1- محمد بن علی بن بابویه، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج 2، ص: 23

از مسلمانان نیست، و هر که بشنود مردی به مسلمانان استغاثه کند و از آن ها فریادرسی خواهد و او را پاسخ نگوید و به داد او نرسد، مسلمان نیست.

پس از مشخص شدن لزوم اجرای اقتصاد مقاومتی و تلاش برای تحقق الزامات آن، تذکر این نکته لازم است که اجرای این مسائل فقط با اتحاد دولت و ملت و شکل گرفتن بسیج عمومی برای تحقق این برنامه امکان پذیر است.

خداوند متعال نیز در قرآن کریم، مسلمین را از تفرقه نهی فرموده است و اعلام می کند: «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا»(1) «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید، و پراکنده نشوید.»

البته در قرآن کریم آیات دیگری نیز درباره وحدت و انسجام جامعه اسلامی آمده است که از اهمیت این مطلب در پیشگاه خداوند متعال پرده برمی دارد، چنانچه قرآن کریم می فرماید: «وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ»(2) «و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سُست شوید و مهابت شما از بین برود.»

فلذا طبق این دستور قرآن کریم، در یک کشور اسلامی و در بین مردم مسلمان نباید اختلاف و تفرقه باشد؛ چرا که نتیجه اش سستی و از بین رفتن هیبت جامعه اسلامی در برابر

ص: 133


1- آل عمران، آیه 103
2- الأنفال، آیه 46

بیگانگان و نیز عدم امکان اجرای سیاست های صحیح در جامعه خواهد بود.

با توجه به توضیحات فوق، دولت و ملت تنها با حرکتی عمومی و تلاشی مستمر است که می توانند الزامات اقتصاد مقاومتی را محقق نمایند و نیاز کشور اسلامی مان را به خارج از کشور قطع و یا به حداقل برسانند و هیبت و قدرت میهن اسلامی مان را در برابر مستکبرین و دشمنان خداوند حفظ نمایند.

رفتارسازی

یکی از الزامات اقتصاد مقاومتی، مدیریت مصرف و پرهیز از اسراف است. در این زمینه مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) می فرمایند:

یک مسئله هم در اقتصاد مقاومتی، مدیریت مصرف است. اسراف و زیاده روی، قضیه مهمی در کشور است. خب، حالا چگونه باید جلوی اسراف را گرفت؟ فرهنگ سازی هم لازم است، اقدام عملی هم لازم است.»(1)

همچنین ایشان درباره مدیریت مصرف می فرمایند:

«مسئله مدیریت مصرف، یکی از ارکان اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی مصرف متعادل و پرهیز از اسراف و تبذیر. هم دستگاه های دولتی، هم دستگاه های غیر دولتی، هم آحاد مردم و خانواده ها باید به این مسئله توجه کنند؛ که این واقعاً جهاد است.»(2)

ص: 134


1- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیئت دولت 2/6/91
2- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگزاران نظام3/5/91

فلذا پرهیز از اسراف و زیاده روی برای مسئولین و آحاد جامعه لازم و ضروری می باشد. قرآن کریم نیز درباره اسراف به شدت واکنش نشان داده و می فرماید: «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطینِ وَ کانَ الشَّیْطانُ لِرَبِّهِ کَفُوراً»(1) «همانا اسراف کاران برادران شیطان هایند، و شیطان همواره نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.»

البته در تشخیص مصادیق اسراف نیز باید دقت نمود. از امام صادق (علیه السلام) درباره تشخیص مصداق اسراف و نیز تشخیص اعتدال در مخارج حتی انفاق، این گونه نقل شده است:

امام صادق(علیه السلام) هنگامی که این آیه را تلاوت فرمود: «وَ الَّذِینَ إِذَا أَنفَقُواْ لَمْ یُسْرِفُواْ وَ لَمْ یَقْترُُواْ وَ کَانَ بَینْ َ ذَالِکَ قَوَامًا»(2)

«و آنان که چون انفاق می کنند زیاده روی نمی­کنند و بخل هم نمی­ورزند و میان این دو، حدّ وسط را نگه می­دارند.» مشتی سنگریزه برداشت و آن را در مشتش نگه داشت و فرمود: «این همان سختی گری و خسّتی است که خداوند (عزّوجلّ) در کتاب خود فرموده.» آن گاه مشتی دیگر برداشت و همه آن ها را ریخت و فرمود: «این اسراف است.» سپس مشتی دیگر برداشت و قسمتی از آن را ریخت و مقداری را نگه داشت و فرمود: «این حدّ وسط است.»(3)

ص: 135


1- الإسراء، آیه 27
2- الفرقان، آیه 67
3- محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - دارالحدیث)، ج 7، ص: 345

البته با توجه به اینکه درباره اسراف و تبذیر زیاد صحبت شده است، بیش از این در مذمت اسراف سخن نمی گوییم.

پرورش احساس

بزرگان این سرزمین، سال ها پیش از آنکه نامی از سال حمایت از تولید ملی و یا بحث اقتصاد مقاومتی باشد، ضرورت استفاده از کالاهای تولید داخل را دریافته بودند،. آیت الله مرعشی نجفی (رحمة الله علیه) از نمونه همین مردان خدای گونه است که داستان نرفتنش به حج به خاطر عدم استطاعت مالی زبان زد خاص و عام ایرانیان و حتی غیرایرانیان شده است.

این روحانی بزرگوار، درباره لباسش می گفت: از روزی که من خود را شناختم، یک ذره لباس خارجی مصرف نکردم.

ایشان هر چه لباس می پوشید، ساخت داخل بود، روزی خیاطشان گفته بود: آقا دکمه ای که ما می گذاریم از خارج می آید، و ایشان در پاسخ تأکید کرده بود که اگر کالایی غیر ایرانی است استفاده نکنید، به جایش از همین قیتان هایی که ساخت ایران هست، دکمه درست کنید تا دکمه آن هم خارجی نباشد.

در حدود یک قرن پیش نیز جمعی از علمای اصفهان اعلامیه ای را منتشر کرده و اعلام کردند که فقط از محصولات داخلی استفاده می نمایند و بدین صورت از اقتصاد داخلی حمایت نمودند. متن اعلامیه ایشان چنین بود:

«بعد از تسبیح و تحمید؛ این خدام شریعت مطهره با همراهی

ص: 136

جناب رکن الملک متعهد و ملتزم شرعی شده ایم که مهما امکن (تا حد امکان) بعد ذلک تخلف ننمائیم، فعلاً پنج فقره است:

اولاً: قبالجات و احکام شرعیه، از شنبه (14 جمادی الاول) به بعد باید روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شد، اگر بر کاغذ های دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی نویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضاء نمی نماییم. حرام نیست کاغذ غیرایرانی و کسی را مانع نمی شویم، لیکن ماها به این روش متعهدیم.

ثانیاً: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر ایرانی باشد، متعهد شده ایم، بر آن میت ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوة بر آن میت بخواهند، ماها را معاف دارند.

ثالثاً: ملبوس مردانه جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می شود، قرار دادیم مهما امکن هر چه بدلی آن در ایران یافت نمی کنیم و حرام نمی دانیم لباس های غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده ایم، حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از نسج ایرانی بنماییم، تابعین ماها نیز کذلک. و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد، آنچه از سابق پوشیده داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.

رابعا: میهمانی ها بعد ذلک، ولو اعیانی باشد، چه عامه چه خاصه، باید مختصر باشد؛ یک پلو و یک چلو و یک خورش و

ص: 137

یک افشره، اگر زائد بر این کسی تکلف دهد، ما را به محضر خود وعده نگیرد، خودمان نیز به همین روش میهمانی می نمائیم، هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.

خامساً: وافوری و اهل وافور را احترام نمی کنیم و به منزل او نمی رویم. زیرا که آیات باهره (ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین(1)

- و لاتسرفوا ان الله لایحب المسرفین(2)

- و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکه(3))

و حدیث: (لا ضرر و لاضرار(4)).

ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عِرضی و شغلیِ آن محسوس و مُسری است و خانواده ها و ممالک را به باد داده، بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری است، به نظر توهین و خفت می نگیریم.

امضای آقایان کرام و علماء فخام کثرالله امثالهم:

1- ثقة الاسلام آقای حاج آقا نورالله. 2 - حسین بن جعفر الفشارکی، 3 – حجة الاسلام آقانجفی، 4- شیخ مرتضی اژه، 5 - آقا میرزا محمدتقی مدرس، 6- حاجی سید محمد باقر بروجردی، 7- آقا میرزا علی محمد، 8- حاجی میرزا محمد مهدی جویباره، 9- سید ابوالقاسم دهکردی، 10- حاجی سید ابوالقاسم زنجانی، 11- آقا محمد جواد قزوینی، 12- سید محمد

ص: 138


1- [1] الإسراء،آیه 27
2- الأنعام، آیه 141
3- البقره، آیه 195
4- محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 5، ص: 293

رضا شهیر به آقا میرزای مسجدشاهی، 13 - حاجی آقا حسین بیدآبادی.(1)

ص: 139


1- به نقل از سایت تبیان

ص: 140

29-همدلی دولت و ملت عامل دفع تهدیدهای داخلی و خارجی

انگیزه سازی

امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) درباره همدلی میان دولت و ملت می فرمایند:

«آن گاه خداوند از حقوق خود، حقوقی را بر بعض مردم نسبت به بعض دیگر واجب گرداند و آن حقوق را در جهات و حالات با هم برابر قرار داد و بعضی را در برابر بعضی دیگر واجب نمود و بعضی واجب نگردد مگر به انجام حقّی که در برابر آن است؛ و بزرگترین چیزی که از این حقوق واجب فرمود حقّ حاکم بر رعیت، و حقّ رعیت بر حاکم است.

ص: 141

این فریضه ای است که خداوند برای هر یک نسبت به دیگری واجب نموده و این حقوق را موجب برقراری الفت و ارجمندی دینشان قرار داد. رعیت اصلاح نشود مگر به صلاح حاکمان، و حاکمان اصلاح نگردند مگر به استقامت رعیت. پس زمانی که رعیت حقّ والی را اداء کرد و والی هم حقّ رعیت را رعایت نمود، حق میان ایشان ارجمند گردد و راه های دین بر پا شود و نشانه های عدالت، اعتدال گیرد و سنّت ها در مجرای خود روان شود و زمان، آراسته و شایسته گردد و به دوام دولت، امید رود و مطامع دشمنان به یأس مبدّل گردد. ولی اگر رعیت بر والی غالب شود یا والی بر رعیت ستم کند، اختلاف کلمه پیدا شود و نشانه های ستم آشکار گردد و افساد و اختلال در دین زیاد شود و راه های روشن سنّت ها رها گردد و از روی هوای نفس عمل شود و اجرای احکام رو به تعطیلی رود و بیماری روان ها زیاد شود؛ در آن وقت مردم از تعطیل حقّ عظیم نترسند و بر انجام گرفتن باطل بزرگ وحشت نکنند. به آن هنگام است که نیکوکاران خوار، و بدکاران عزیز شوند و کیفر خداوند نزد بندگان بزرگ گردد.

پس بر شما باد به خیرخواهی در حقّ یکدیگر و کمکِ نیکوی یکدیگر بر این کار، زیرا اگر کسی، هر چند برای به دست آوردن رضای خدا حرصش شدید، و کوشش او در بندگی طولانی گردد، ولی باز هم قدرت نخواهد داشت تا حق طاعت خدا را چنان که هست ادا کند؛ لکن از جمله حقوق واجب خدا بر بندگان این

ص: 142

است که به اندازه طاقت خود به خیرخواهی یکدیگر برخیزند و در کمک به هم برای اقامه حق در بین خود اقدام کنند؛ و هر چند کسی، منزلتش در حق عظیم بوده و فضیلتش در دین بر دیگران پیشی داشته باشد، چنان نیست که در ادای حقّی که خدا بر او واجب کرده محتاج به کمک نباشد و هر چند کسی را کوچک شمارند، و در دیده حقیر بینند، کمتر از آن نیست که در ادای حق به دیگران کمک کند و یا از سوی دیگران کمک شود .»(1)

اقناع اندیشه

یکی از کارهای مهمی که برای مقابله با دشمنان داخلی و خارجی باید انجام گیرد، حفظ وحدت و همدلی بین مردم و مسئولین است. قرآن کریم درباره حفظ وحدت و همدلی می فرماید:

وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها.(2)

نعمت خدا را بر خود یاد کنید آن گاه که [پیش از بعثت پیامبر و نزول قرآن ] با یکدیگر دشمن بودید، پس میان دل های شما پیوند و اُلفت برقرار کرد، در نتیجه به رحمت و لطف او با هم برادر

ص: 143


1- محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 333
2- آل عمران، آیه 103

شدید، و بر لب گودالی از آتش بودید، ولی شما را از آن نجات داد.

واضح است که مقابله با دشمنان اسلام، بدون همدلی و همکاری میان آحاد مردم و مسئولین امکان پذیر نیست و این همکاری نشانه ایمان و تدین افراد جامعه است، چنانچه امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید:

طَلَبُ التَّعاوُنِ عَلی إقامَةِ الحَقِّ دِیانَةٌ و أمانَةٌ.[2]

درخواست همکاری برای برپا کردن حق، نشانه دیانت و امانت [داری] است.

و نیز خداوند متعال در قرآن کریم فرمان می دهد:

تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب.(1)

یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید، و یکدیگر را بر گناه و تجاوز یاری ندهید و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است.

عمومیت این فرمان، همکاری در جهت تحقق اهداف اسلام و پرهیز از اختلاف را نیز شامل می شود.

همچنین امیرالمؤمنین (علیه السلام) در توصیه ای أکید نسبت به همدلی و همکاری فرمان داده و می فرمایند:

لَا تَخْتَانُوا وُلَاتَکُمْ وَ لَا تَغُشُّوا هُدَاتَکُمْ وَ لَا تَجْهَلُوا أَئِمَّتَکُمْ وَ لَا تَصَدَّعُوا عَنْ حَبْلِکُمْ فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ رِیحُکُمْ (2)وَ عَلَی هَذَا فَلْیَکُنْ

ص: 144


1- المائده، آیه 2
2- الأنفال، آیه 46

تَأْسِیسُ أُمُورِکُمْ وَ الْزَمُوا هَذِهِ الطَّرِیقَةَ فَإِنَّکُمْ لَوْ عَایَنْتُمْ مَا عَایَنَ مَنْ قَدْ مَاتَ مِنْکُمْ مِمَّنْ خَالَفَ مَا قَدْ تُدْعَوْنَ إِلَیْهِ لَبَدَرْتُمْ وَ خَرَجْتُمْ وَ لَسَمِعْتُمْ وَ لَکِنْ مَحْجُوبٌ عَنْکُمْ مَا قَدْ عَایَنُوا وَ قَرِیباً مَا یُطْرَحُ الْحِجَابُ.(1)

با والیان خود خیانت نورزید و با رهبران خود دغلی نکنید و پیشوایان خود را نادان نخوانید و از رشته پیوند خود (جماعت مسلمین) پراکنده مشوید که سست شوید و شوکت و دولت شما برود. پایه کارهای شما باید روی این مبنی باشد و ملازم این روش باشید، زیرا اگر شما مشاهده می کردید آنچه را مردگان از شما که مخالف دعوت شما بودند، مشاهده کرده اند، شما هم شتاب می کردید و بیرون می آمدید و فرمان می بردید (یعنی مردمِ پیش از شما را به جهاد و اطاعت دعوت کردند، ولی آنها مخالفت کردند و اکنون عذاب خدا را مشاهده می کنند، شما هم اگر آن عذاب را مشاهده کنید، به سوی جهاد می شتابید و فرمان می برید.) ولی آنچه را آ ن ها مشاهده کردند، از شما پوشیده شده و به زودی پرده برداشته شود. (و شما هم عذاب را مشاهده کنید.)

همچنین امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در ضمن توصیه به اتحاد و همدلی، نتیجه تفرقه را این گونه تبیین می نمایند:

الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ [عَلَی ] مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْب .(2)

ص: 145


1- محمد بن یعقوب الکلینی، الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 1، ص: 405
2- محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 184

با اکثریت همراه شوید، که دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدایی بپرهیزید، که جدا افتاده از مردم، بهره ی شیطان است، چنان که گوسفندِ دور مانده از گله، نصیب گرگ است.

آری! بدون اتحاد و همکاری و همدلی، دشمنان اسلام بر ما غالب خواهند بود و مؤمنین قادر به دفع تهدیدات از جان و مال و عِرض خویش نخواهند شد.

رفتارسازی

امام علی (علیه السلام) پس از برشمردن حقوق مردم و دولت بر گردن یکدیگر، درباره نوع رفتار بین ایشان به عنوان حاکم جامعه و مردم تذکر می دهند و می فرمایند:

«مرا به خاطر آنکه نفس خود را برای خدا و خدمت به شما به کار گرفته ام و هنوز از ادای کامل آن حقوق فارغ نشده ام و واجباتی که چاره ای جز انجام آن ها ندارم ثنا نگویید. پس با من چنانکه با سرکشان سخن می گویند سخن مگویید و آنچه را در برابر مردم خشمگین پنهان می کنند از من پنهان مدارید و با مدارا و چاپلوسی با من معاشرت ننمایید و گمان نکنید که شنیدن سخن حق بر من سنگین است و مپندارید که تعظیم نابجای خود را از شما درخواست دارم، زیرا آن که اگر سخن حق به او گفته شود یا عدالت به او پیشنهاد گردد بر او سنگین آید، عمل به حق و عدل بر او دشوارتر است. بنابراین از حق گویی یا مشورت به

عدل خودداری نکنید که من در نظر خود نه بالاتر از

ص: 146

آنم که خطا کنم و نه در کارم از اشتباه ایمنم مگر اینکه خداوند مرا از نفسم کفایت کند. نفسی که خداوند از من به آن مالک تر است، زیرا من و شما بندگانی در اختیار پروردگاری هستیم که جز او پروردگاری نیست. او مالک و صاحب آن چیزی از ماست که ما مالک آن نیستیم و ما را از آنچه در آن بودیم بیرون آورده و به آنچه صلاح ما بود داخل کرد؛ هدایت را عوض گمراهی، و بینایی را بعد از کور دلی به ما عنایت فرمود.»(1)

پرورش احساس

مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) به عنوان ولی فقیه و حاکم جامعه اسلامی، درباره رابطه دولت و ملت این گونه می فرمایند:

«در نظام اسلامی، اسلام از همه افراد با هر سلیقه اجتماعی، انسجام و هم افزایی را می خواهد. دولت ها در نظام اسلامی باید مورد حمایت مردم قرار بگیرند و حتّی از سوی آن کسانی که به این شخص خاص در دولت رأی ندادند هم باید مورد پشتیبانی و حمایت قرار بگیرند؛ این حرفِ حقیقی و لُبّ معنای انسجام اجتماعی و ملّی در کشور اسلامی ما است.

امروز وظیفه ی همه ی آحاد ملّت این است که از مسئولین کشور حمایت کنند و به مسئولین دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه ی دولت ها است.»(2)

ایشان همچنین درباره همدلی بین دولت و ملت و رفتار دولت

ص: 147


1- محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 335
2- بیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) در حرم مطهر رضوی 1/1/1394

با منتقدین می فرمایند:

«هم به مردم این توصیه را عرض می کنم که با دولت بایستی مهربانانه و با نگاه همراهی و همدلی سخن گفت، هم به مسئولان کشور در سه قوّه، این را تأکید می کنم که آن ها هم باید با منتقدین خود و با کسانی که از آن ها انتقاد می کنند رفتار مناسبی داشته باشند، آن ها را تحقیر نکنند، به آن ها اهانت نکنند؛ تحقیر مخالفان از سوی مسئولان، خلاف تدبیر و خلاف حکمت است.

مردم و منتقدین هم اگرچه حق نظارت و پیگیری مسائل کشور را دارند اما این مسئله نباید باعث تخریب و متهم کردن مسئولین شود و نیز نباید به معنای نادیده گرفتن زحمات و خدمات باشد.»(1)

همچنین حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی) درباره دفع تهدیدات خارجی می فرمایند:

«مهمترین سلاح ملت ایران برای خنثی کردن تهدیدها، همبستگی ملی و همدلی است. ملت ایران برای خنثی کردن تهدیدهای دشمن احتیاج به بمب اتمی و سلاح هسته ای ندارد. همدلی و همبستگی شما مردم و چنگ زدن شما به ریسمان الهی و ایمان دینی، مهمترین سلاح ملت ایران است؛ این سلاحی است که در طول بیست و شش سال بعد از پیروزی انقلاب تا امروز کارایی خود را نشان داده و بعد از این هم نشان خواهد داد.

ص: 148


1- بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) در حرم مطهر رضوی 1/1/1394

دشمن، اتحاد مردم را هدف گرفته است. دشمن به نفوذی های خود دل بسته و اعلام می کند که ما در ایران به کسانی که به اهداف آمریکایی ها کمک کنند، کمک مالی می کنیم. این ها صریحاً می گویند که ما می خواهیم در داخل ایران با پول، معارض و به قول خودشان، اپوزیسیون درست کنیم. همه باید بدانند؛ کسی که با پول آمریکا و با حمایت دولت مردان آمریکا بخواهد برای منافع آمریکا کار کند و قیافه ی اپوزیسیون به خودش بگیرد، در چشم ملت ایران منفورترین انسان است. همه ی ملت ایران، به خصوص نخبگان، جوانان، دانشجویان و کسانی که حوزه ی تأثیری فراتر از حول و حوش خودشان دارند، بدانند امروز علاج همه ی مشکلات این کشور، همبستگی و مشارکت عمومی است.»(1)

این سخنان ارزنده رهبر معظم انقلاب را می توان در این موارد خلاصه نمود:

1. وظیفه اسلامیِ آحاد جامعه، حمایتِ منسجم از دولت اسلامی است.

2. وظیفه مسئولین در قبال مردم و منتقدین، برخورد مهربانانه و با احترام با آن ها است.

3. هیچ کسی به بهانه انتقاد حق تخریب دولت اسلامی را ندارد.

4. منتقدین باید با انصاف و با در نظر گرفتن خدمات، انتقاد کنند.

5. مهمترین سلاح برای مقابله با دشمنان، همدلی مردم و

ص: 149


1- بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله تعالی) در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی 1/1/1384

دولت است.

6. دشمن با امکانات مالی قصد بر هم زدن این همدلی و اتحاد را دارد.

همدلی و وحدت، آن قدر اهمیت دارد که خداوند متعال، پیامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) را این گونه برای تواضع در برابر مسلمین و دوری از تفرقه و جدایی فرمان می دهد:

وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ.(1)

و پَر و بال [فروتنی و تواضع ] خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند بگستر.

این فرمان خداوند متعال یکی از بهترین و ظریفترین دستورات برای ایجاد همدلی و وحدت بین حکومت و مردم می باشد.

مناجات

حیف که از دست ما ماه خدا می رود

ماه مناجات و نور، ماه دعا می رود

ماه سحر خیزی اهل صفا می رود

ماه وصال علی، ماه ولا می رود

هر شب و هر روز بود، بزم خدا جای ما

زمزمۀ افتتاح، سر زد از آوای ما

حیف که مانند برق، این مه معبود رفت

دیر ز راه آمد و، خنده زد و زود رفت

ص: 150


1- الشعراء، آیه 215

30-یوم الجایزه

انگیزه سازی

جابر از امام باقر (علیه السّلام) روایت کرده است که فرمود:

رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) چون به هلال ماه رمضان می نگریست روی خود را به سوی قبله می کرد، و آن گاه می گفت: «خدایا این هلال را با امن و ایمان، و سلامت از آفات، و تسلیم در برابر اوامر و نواهی خود، و توأم با عافیتی فراگیر، و رزقی گسترده، و دفع دردها و بیماری ها، و با تلاوت قرآن، و یاری بر نماز و روزه در محیط ما طالع گردان، خدایا ما را در قیام به وظائف خود برای ماه رمضان و آن ماه را برای ما از اشتباه در روزهای آن سالم بدار، و عبادات ما در این ماه را از ما بپذیر تا ماه رمضان به حالی سپری شود که تو ما را آمرزیده باشی.»

ص: 151

سپس پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) رو به مردم کرده، و می فرمود: «ای گروه مردمان، چون هلال ماه رمضان طلوع کند، شیاطین سرکش به غل کشیده می شوند، و درهای آسمان و ابواب بهشت و درهای رحمت گشوده می شود، و ابواب دوزخ بسته می گردد، و دعا به اجابت می رسد، و خدای تبارک و تعالی را در هر عید فطری آزادشدگانی هست که ایشان را از آتش آزاد می سازد، و در هر شب منادیی ندا می دهد که: آیا تائبی هست؟ آیا سائلی هست؟ آیا آمرزش خواهی هست؟ [و آن منادی ندا می دهد که ] خداوندا هر که در راه تو چیزی صرف نماید، او را عوض کرامت کن و هر که امساک کند او را تلف کن، و چون هلال شوّال طلوع کند، به مؤمنان ندا می رسد که: به سوی جوائزتان بشتابید که امروز روز جائزه است.»(1)

اقناع اندیشه

عید فطر یکی از چهار عید بزرگ مسلمین است، چنانچه در روایت وارد شده:

قال ابی الحسن العسکری (علیه السلام): إنَّمَا الأعیادُ أربَعَةٌ لِلشّیعَةِ: الفِطرُ و الأضحی و الغَدیرُ و الجُمُعَةُ.(2)

امام هادی (علیه السلام) می فرمایند: شیعیان فقط چهار عید دارند: فطر، قربان، غدیر و جمعه.

ص: 152


1- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص: 96
2- [2] محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 95، ص: 351

البته روز عید برای مسلمانان با دیگر ادیان متفاوت است، چرا که عید برای مسلمین روزی می باشد که بیشتر اطاعت خداوند متعال نمایند و معصیت خداوند نکنند چنانچه در روایتی وارد شده است:

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی بَعْضِ الْأَعْیَادِ: إِنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَنْ قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ وَ کُلُ یَوْمٍ لَا یُعْصَی اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یَوْمُ عِید.(1)

امیرالمؤمنین (علیه السلام) در یکی از عیدها فرمودند: همانا این روز برای کسی عید است که خداوند روزه اش را قبول نموده باشد و از نمازش تشکر نماید و هر روزی که خداوند در آن روز معصیت نشود، پس همان روز، عید است.

لذا در شب و روز عید فطر، اعمال عبادی زیادی وارد شده است و عبادت در این شب و روز ارزش بسیاری دارد، چنانچه در حدیث شریفی وارد شده است:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) مَنْ أَحْیَا لَیْلَةَ الْعِیدِ لَمْ یَمُتْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَمُوتُ الْقُلُوبُ.(2)

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: کسی که شب عید را شب زنده داری کند، در روزی که قلب ها بمیرد، قلب او نمی میرد.

اهل بیت عصمت (علیهم السلام) نیز همین گونه عمل می نمودند، چنانچه از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:

کانَ أمیرُ المؤمنینَ (علیه السلام) لایَنامُ ثلاثَ لیالٍ، لَیلةَ ثلاثٍ وعِشرِینَ مِن

ص: 153


1- محمد بن حسین شریف الرضی، نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 551
2- محمد بن علی بن بابویه، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، النص، ص: 76

شَهرِ رَمَضانَ، ولَیلةَ الفِطرِ، ولَیلةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، وَ فِیها تُقسَمُ الأرزاقُ وَ الآجالُ وَ ما یَکونُ فی السَّنَةِ.(1)

امیر المؤمنین (علیه السلام) سه شب را نمی خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه ماه شعبان؛ در این شب ها، روزی ها تقسیم و مدّت عمر و هر آنچه در آن سال رخ خواهد داد، تعیین می شود.

با توجه به این مطالب می توان گفت که عید فطر برای افرادی عید است که اهل عبادت و ریاضت هستند. این افراد با عبادات و تلاش خویش در ماه رمضان، لطف و رحمت خداوند متعال را به سمت خویش جلب می نمایند و خداوند با نزول رحمت خاصه ی خویش و بخشیدن خطای این دسته از بندگان، به آن ها پاداش می دهد، چنانچه خود خداوند متعال وعده داده است:

وَ إِذا جاءَکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِآیاتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءاً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ.(2)

«و چون کسانی که به آیات ما ایمان دارند، نزد تو آیند، بگو: درود بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر کرده که هر کس از شما به نادانی کار بدی کند و آن گاه به توبه و صلاح آید، پس وی آمرزنده مهربان است.»

ص: 154


1- محمد بن الحسن الطوسی، مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج 2، ص: 853
2- الأنعام، آیه 54

این گونه می توان گفت، کسانی که اهل روزه و عبادت در ماه خدا باشند و سختی ها را به خاطر خداوند متعال و قرب به او تحمل کنند، در واقع به آیات و فرامین خداوند ایمان آورده و آنها را پذیرفته اند، لذا طبق آیه فوق، از رحمت خداوند نیز بهره مند می گردند.

گفتیم که برای مسلمین، روزی عید است که در آن، خداوند متعال بیشتر عبادت شود و معصیت او صورت نگیرد. لذا در روز عید فطر خداوند بر بندگانش منت نهاده و عملی را به عنوان واجبِ مخصوص این روز قرار داده است و این گونه، اسباب تقرّب سریع تر بندگان را به سوی خویش فراهم نموده است. این واجبِ مخصوص، همان زکات فطره است که مکمل روزه ماه رمضان می باشد. در روایت شریفی وارد شده است:

قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) إِنَّ مِنْ تَمَامِ الصَّوْمِ إِعْطَاءَ الزَّکَاةِ یَعْنِی الْفِطْرَةَ کَمَا أَنَّ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) مِنْ تَمَامِ الصَّلَاةِ لِأَنَّهُ مَنْ صَامَ وَ لَمْ یُؤَدِّ الزَّکَاةَ فَلَا صَوْمَ لَهُ إِذَا تَرَکَهَا مُتَعَمِّداً وَ لَا صَلَاةَ لَهُ إِذَا تَرَکَ الصَّلَاةَ عَلَی النَّبِیِّ (صلی الله علیه و آله و سلم) .(1)

امام صادق (علیه السلام) فرمودند: همانا که از موجبات کمال روزه، زکات یعنی فطره است، همان طور که صلوات بر پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) از موجبات کمال نماز است، زیرا کسی که روزه بگیرد و زکات نپردازد، در صورتی که در این کار متعمّد باشد، روزه ای در نامه عملش منظور نمی شود، و در صورتی که صلوات بر پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله و سلم) را

ص: 155


1- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص: 183

ترک کند نمازی برای او محسوب نمی گردد.

طبق مطالب مذکور، عید فطر با اعمال مستحب متعدد و نیز زکات واجبی که خداوند مخصوص این روز قرار داده، یکی از اعیاد بزرگ مسلمین است و خداوند بعد از اتمام ماه رمضان، بهترین جایزه را به مؤمنین عطا می نماید چنانچه وارد شده است:

حسن بن راشد روایت کرده: به امام صادق (علیه السلام) معروض داشتم که مردم می گویند کسی که ماه رمضان را روزه بدارد، در شب قدر مغفرت الهی بر او نازل می شود، پس امام (علیه السلام) فرمود:

ای حسن، مزد کارگر را وقت فراغتش از کار می پردازند، و مغفرت مزدی در برابر روزه است، و از این رو آن را در شب عید می بخشند. گفتم: فدایت شوم، پس برای ما چه عملی در آن شب شایسته است؟ فرمود: چون خورشید غروب کند سه رکعت نماز مغرب را به جای آور و هر دو دست را به سوی آسمان بردار، و بگو: ای صاحب تفضّل و عطا، و ای مالک قدرت و قوّت بی انتها، ای گزیننده محمّد و یار و یاور او، درود و رحمت فرست بر محمّد و آل محمّد و هر گناهی را که مرتکب شده ام، و من آن را از یاد برده ام، در صورتی که آن نزد تو در نامه ای بیان کننده محفوظ و مضبوط است. بر من بیامرز.(1)

این جایزه از آن رو بهترین جایزه است که اگر مغفرت خداوند

ص: 156


1- محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص: 167 متن اصلی دعا: «یَا ذَا الطَّوْلِ یَا ذَا الْحَوْلِ یَا مُصْطَفِیَ مُحَمَّدٍ وَ نَاصِرَهُ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ نَسِیتُهُ أَنَا وَ هُوَ عِنْدَکَ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ وَ تَخِرُّ سَاجِداً وَ تَقُولُ مِائَةَ مَرَّةٍ أَتُوبُ إِلَی اللَّهِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ وَ تَسْأَلُ حَوَائِجَکَ.»

شامل حال بنده ی او نشود، این بنده از بهشت محروم و در دوزخ وارد می گردد، چنانچه در دعایی که در روز عرفه خوانده می شود آمده است:

یَا مَوْلَایَ حَاجَتِیَ الَّتِی إِنْ أَعْطَیْتَنِیهَا لَمْ یَضُرَّنِی مَا مَنَعْتَنِی، وَ إِنْ مَنَعْتَنِیهَا لَمْ یَنْفَعْنِی مَا أَعْطَیْتَنِی، فَکَاکُ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ.(1)

ای مولای من حاجتی که اگر به من عطا کنی و حاجات دیگر مرا به من ندهی مرا ضرری ندارد و اگر این حاجت مرا ندهی هرچه به من بدهی نفعی برای من ندارد، رهایی یافتن من از آتش دوزخ است.

البته باید بگوییم که درب خانه خدا همیشه برای بندگان باز است و حتی افرادی که در این ماه نیز دچار وسوسه نفس و معصیت شده اند نیز می توانند در این شب و روز بزرگ از رحمت خداوند بهره مند گردند و با توبه واقعی در زمره بندگان صالح خداوند متعال به شمار آیند اما طبیعی است که افرادی که بدون تکبر و ریا در ماه رمضان اعمال و عبادات خالصی انجام داده باشند، در پیشگاه خداوند متعال از تقرّب بیشتری برخوردار هستند.

پرورش احساس

أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله و سلم) إِذَا کَانَ أَوَّلُ یَوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَی مُنَادٍ أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ اغْدُوا إِلَی جَوَائِزِکُمْ ثُمَّ قَالَ یَا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیْسَتْ

ص: 157


1- محمد بن جعفر بن مشهدی، المزار الکبیر ، ص: 453

بِجَوَائِزِ هَؤُلَاءِ الْمُلُوکِ ثُمَّ قَالَ هُوَ یَوْمُ الْجَوَائِزِ.(1)

امام باقر (علیه السلام) به نقل از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: هنگامی که اولین روز از ماه شوال شود، منادی ندا می دهد که ای مؤمنان، به سوی جوائزتان بشتابید. سپس فرمودند: ای جابر، جوائز خداوند مانند جوائز پادشاهان (از متاع های دنیوی) نمی باشد. سپس فرمودند: عید فطر، روز جایزه هاست.

از این کلام شریف معلوم می شود که خداوند متعال، جوایز فراوانی را در پرونده اعمال مؤمنینِ روزه دار ثبت خواهد کرد، اما از آنجایی که قرار نیست جوایزی از جنس متاع های دنیوی به افراد عنایت شود، جوایز این روز را می توان اموری از قبیل میل قلبی و توفیق در انجام عبادات و اعمالی بیش از گذشته، توفیق زیارت قبور ائمه و بزرگان، توفیق ترک گناهان و عادات بد، رهایی از تبعات گناهان گذشته، نعمات بهشتی و نزدیک تر شدن دعاها به اجابت، دانست.

از همین رو، در ماجرایی از امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمده است که ایشان در روز عید فطر گروهی را دید که مشغول بازی و خنده بودند. پس در حالی که به آنان اشاره می کرد به اصحاب خویش فرمود: «همانا خداوند عزّ و جلّ ماه رمضان را میدان مسابقه برای بندگان خود قرار داده است تا با طاعت و عبادت خود برای رسیدن به رضوان و خشنودی خداوند از یکدیگر پیشی بگیرند.

ص: 158


1- محمد بن یعقوب (شیخ کلینی)، الکافی (ط – اسلامیة)، ج 4، ص 168

پس گروهی در این میدان تاختند و به خشنودی الهی فائز شدند و عدّه ای دیگر عقب افتادند و تقصیر کردند و زیان دیدند. پس شگفتا و بسیار شگفتا از آن که به خنده و بازی مشغول باشد در چنین روزی که نیکوکاران در این روز پاداش می یابند و تقصیرکاران زیان می بینند.» سپس فرمودند: «وَ أیمُ اللَّهِ لَوْ کُشِفَ الْغِطَاءُ لَشُغِلَ مُحْسِنٌ بِإِحْسَانِهِ وَ مُسِی ءٌ بِإِسَاءَتِه.»(1) یعنی به خدا سوگند که اگر پرده ها از جلوی چشمان مردم کنار رود، هر آینه افراد نیکوکار (با انگیزه ای مضاعف) به نیکوکاری خود و بدکاران (نیز با انگیزه ای مضاعف) به کارهای بد خود مشغول خواهند شد.

بنابراین اگر مؤمنین جایزه های ذخیره شده در نزد خداوند متعال را مشاهده کنند، با اشتیاق هر چه بیشتر به سوی کارهای خیر روانه می شوند؛ همان گونه که افراد بدکار و ستمگر اگر بفهمند که تنها تا زمان مرگ آزاد بوده و پس از آن به سوی عذابی دردناک رهسپار خواهند شد، با انگیزه ای مضاعف سعی می کنند تا در فرصت باقی مانده، از دنیا و نعمات مادی بهره مند شوند و در این مسیر به مانند گذشته از هیچ ظلم و گناهی إبا نخواهند کرد.

همچنین مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) درباره تقوا و قدرت مبارزه با هوای نفس که یکی از بزرگترین جوایز عید فطر است، این گونه فرموده اند:

«انسانی که به برکت ماه رمضان، قدرتِ مبارزه با هوای نفس پیدا کرده، دستاورد بزرگی را به دست آورده است که باید آن را حفظ

ص: 159


1- محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، کتاب من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 511

کند. انسانی که از عادت به هوس رانی و عادت زشت پاسخگویی مثبت به هوس ها و شهوات تا هرجایی که برای او مقدور است رنج می برد، در ماه رمضان می تواند بر این عادت فائق آید؛ باید این را برای خود حفظ کند. همه بدبختی های بشر بر اثر پیروی از هوای نفس است. همه ظلم ها، همه تزویرها، همه نامردمی ها و بی عدالتی ها، همه جنگ های ظالمانه، همه حکومت های فاسد، همه تسلیم شدن و ظلم پذیری در میان ملت ها، ناشی از همین پیروی از هواهای نفسانی و تسلیم شدن در مقابل خواهش نفس است. اگر انسان این قدرت را بیابد که بر خواهش نفس غلبه پیدا بکند، انسانِ رستگاری شده است. ماه رمضان این را در شما به وجود آورده است. عید امروز برای این است که محاسبه ای بکنید؛ پاداشی را که خدا در اوقات ضیافتِ خود به شما داده است، برای خودتان نگاه دارید و رابطه خود را با خدا محکم کنید.»(1)

از کلام ایشان این درس فهمیده می شود که خیرِ دنیا و آخرت در مبارزه با نفس و رعایت تقوای الهی در تمام امور و لحظات است و ماه رمضان فرصتی طلایی برای این بهره مندی بوده و هست.

رفتارسازی

یکی از نکات اساسی درباره عید فطر، که عید بندگی و مغفرت است، حفظ درجات و رحمت های جلب شده در این ماه شریف

ص: 160


1- سخنان مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر مورخ 18/10/78

می باشد، تا بتوان از آن رشد معنوی در تمام طول سال بهره برد و در ماه رمضان سال بعد بر آن افزود. نه آنکه با پایان یافتن ماه مبارک رمضان، دوباره به اشتباهات و خدای نکرده گناهان گذشته بازگشت نماییم و این عید معنوی را به سرعت تبدیل به عزا کنیم.

مقام معظم رهبری (حفظه الله تعالی) نیز در توصیه ای از همین قبیل، در روز عید فطر خطاب به مؤمنین می فرمایند:

«برادران عزیز! خواهران عزیز! شما روزه داران مؤمن در سرتاسر ماه رمضان با روزه ی خود - برای کسانی که روزه بر آن ها واجب بوده است- با عبادت خود، با دعای خود، با توسل خود، با احیای خود، با تلاوت قرآنی که کردید، با ذکر و خشوعی که به خرج دادید، این فرصت را برای خود به وجود آوردید که دل های خود را به خدای متعال نزدیک کنید؛ این فرصت را مغتنم بشمارید؛ این دستاورد را بزرگ بدانید و آن را برای خودتان حفظ کنید.»(1)

نکته دیگر آن است که با توجه به ماهیت معنویِ این عید، لازم است تا مراسم ها و عاداتی که مؤمنین به مناسبت این روز شریف دارند، اصلاح گردیده و به جای آنکه رنگ و بوی دنیایی بگیرد، از صِبغة الله(2)

برخوردار شود. زیرا عید فطر، عید بازگشت به سوی دنیا نیست، تا بخواهیم با اشتیاق به مظاهر خوراک

ص: 161


1- سخنان مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر 13/8/84
2- رنگ الهی

و پوشاک رو آوریم. امام خامنه ای نیز با نقل داستانی از زندگی امام علی (علیه السلام)، این نکته را به مؤمنین متذکر می شوند. ایشان می فرمایند:

«در روایتی است از سُوید بن غَفَله که از دوستان امیرالمؤمنین است و درباره ی او این طور گفته اند که «مَن کَانَ مِن أولِیَاءِ أمِیرِالمُؤمِنِین (علیه السلام)»؛ یعنی از نزدیکان امیرالمؤمنین بوده است؛ که می گوید روز عید فطر در خانه ی امیرالمؤمنین بر او وارد شدم. «فَإذَا عِندَهُ فَاثُورٌ أی خِوَانٌ»؛ در مقابل او سفره ای گسترده شده بود و حضرت مشغول غذا خوردن بودند. «وَ صَحفَةٌ فِیهَا خَطِیفَةٌ وَ مِلبَنَةٌ»؛ غذای بسیار متواضعانه ای در مقابل حضرت گذاشته شده بود. «خطیفة» غذایی است که در حداقل امکان برای کسی تهیه می شود؛ مثلاً مقداری شیر و مقداری آرد مخلوط می کردند؛ غذای کاملاً فقیرانه. «فَقُلتُ یَا أمِیرَالمُؤمِنِینَ یَومُ عِیدٍ وَ خَطِیفَة؟»؛ عرض کردم یا امیرالمؤمنین! شما روز عید چنین غذای کم اهمیت و کم ارزشی می خورید؟ معمول این است که در روزهای عید، مردم بهترین غذاهای خود را می خورند؛ شما به این غذا اکتفا کردید؟ «فَقَالَ: إنَّمَا هَذا عِیدُ مَن غُفِرَ لَهُ»؛ فرمود امروز، روز عید است؛ اما برای کسانی که مورد مغفرت الهی قرار گرفته باشند.(1) یعنی عید بودنِ امروز به خوردن غذاهای رنگین و دل خوش کردن به شادی های کودکانه نیست؛ این عید واقعی است برای کسانی که بتوانند و توانسته باشند مغفرت

ص: 162


1- محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام ، ج 2، ص: 99

الهی را برای خودشان تحصیل کنند. در یک جمله ی دیگر امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «إنَّمَا هُوَ عِیدٌ لِمَن قَبِلَ اللَّهُ صِیَامَهُ وَ شَکَرَ قِیَامَهُ»؛ عید فطر، عید است برای کسی که خدا روزه ی او را مورد قبول قرار دهد و نماز و عبادت او را مورد شکر و سپاس خود قرار دهد. «وَ کُلُّ یَومٍ لا یُعصَی اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ یَومُ عِیدٍ»؛ آن روزی که من و شما این توفیق را پیدا کنیم که هیچ معصیتی از ما سر نزند، روز عید و شادمانی است.

البته گفته شده است در عید فطر به یکدیگر تحیت بگویید؛ لباس های تازه ی خود را بپوشید؛ آن روز را روز عید و شادمانی بدانید؛ اما جوهر این عید عبارت است از توجه به معنویت و طلب مغفرت و درخواست رحمت پروردگار.»(1)

پس می توان کلمات ایشان را در این محورها خلاصه نمود:

1. دستاورد بزرگ ماه رمضان را که تقرب به خداوند با خشوع و عبادات است، باید حفظ نمود.

2. به فرموده امیرالمؤمنین (علیه السلام) عید فطر برای کسانی واقعاً عید است که توانسته باشند مغفرت الهی را به دست آورند.

3. ماهیت عیدِ فطر، توجه به معنویت و طلب مغفرت و رحمت پروردگار است، اگرچه به پوشیدن لباس نو و تهیه نمودن غذایی نیکو و امثال آن نیز توصیه شده.

ص: 163


1- سخنان مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر 13/8/84

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109