بیکران (فضائل امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیه السلام در کتب عامه)

مشخصات کتاب

سرشناسه:حیدری دولت آبادی ، میثم 1368

عنوان و نام پدیدآور:بیکران (فضائل امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام از کتب عامه) / تهیه و تنظیم : میثم حیدری دولت آبادی

مشخصات نشر:مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان

مشخصات ظاهری:42ص

فروست:(... کتب اهل سنت )

موضوع:علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، 23 قبل از هجرت - 40ق . -- فضائل -- احادیث

موضوع:احادیث اهل سنت -- قرن 14

ص: 1

سخنی کوتاه

بسم الله الرحمن الرحیم

با استمداد از حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها این مجموعه مطالب گوهر بار را بنام بیکران در اختیار شما بزرگواران قرار می دهم.

این کتاب از سلسله روایات جمع آوری شده در باب فضائل مولای متقیان امیرالمومنین علیه السلام در کتاب عامه (اهل سنت) می باشد .

امید است که روز قیامت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها این حقیر را مورد لطف خود قرار دهند.

حیدری دولت آبادی

21 ماه مبارک رمضان 1441 ه ق

26 اردیبهشت ماه 1399 ه ش

1 - علی (علیه السلام) از دیدگاه ابوبکر

حدیث 1

1 - رأی ابوبکر علیاً علیه السلام فقال: «من سرّه أن ینظر الی أعظم النّاس منزله من رسول الله صلی الله علیه و آله وأقربه قرابه وأعظم غناء عن نبیه، فلینظر الی هذا (علی)(1)؛ «روزی ابوبکر، علی علیه السلام را دید و گفت: هر کس دوست دارد به مردی بنگرد که نزد رسول خدا از عظیم ترین منزلت برخوردار است، و از نظر قرابت به آن جناب از همه نزدیک تر و در بر طرف کردن حوائج و رفع نیازمندی مردم از پیامبر6 بیشتر بود به این مرد نگاه کند.»

حدیث 2

2 - جاء ابوبکر و علی علیه السلام یزوران قبر النّبی صلی الله علیه و آله بعد وفاته بستّه ایام قال

ص: 2


1- . کنز العمال، ج6، ص33؛ الریاض، ج2، ص163؛ صواعق، ص106؛ المناقب للخوارزمی، ص161، ترجمه امیرالمؤمنین من تاریخ دمشق، ج3، ص70.

علی علیه السلام لأبی بکر؛ تقدم؛ فقال ابوبکر: ما کنت لا تقدم رجلاً سمعت رسول الله یقول: «علی منّی بمنزلتی من ربّی»(1)؛ «ابوبکر و علی علیه السلام شش روز پس از رحلت پیامبر6 به زیارت آن حضرت آمدند. علی علیه السلام به ابوبکر فرمود: «جلو بیفت». ابوبکر گفت: من هرگز از مردی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره اش شنیدم که می فرمود: «علی نسبت به من به منزله من است نسبت به خدا، جلوتر نمی افتم.»

حدیث 3

3 - عن انس بن مالک قال: لمّا حضرت وفاه أبی بکر ... الی ان قال، قال ابوبکر: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «انّ علی الصّراط لعقبهً لا یجوزها احدٌ الاّ بجواز من علی بن ابی طالب علیه السلام)(2)؛ انس بن مالک روایت کرده است؛ ابوبکر در واپسین لحظات زندگی خود گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: «از صراط، عقبه ای (گردنه) است که کسی از آن نمی تواند عبور کند مگر این که از علی بن ابی طالب علیه السلام جواز عبور داشته باشد.»

حدیث 4

4 - عن عائشه قالت: رأیتُ ابابکر یکثر النّظر الی وجه علی. فقلت: یا أبت رائیتک تکثر النّظر الی وجه علی علیه السلام. فقال سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «النّظر الی وجه علی عباده(3)؛ عایشه گفت: ابوبکر را می دیدم که زیاد به صورت علی علیه السلام نگاه می کنی. گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: «نگاه کردن به صورت علی علیه السلام عبادت است.»

2 - علی (علیه السلام) از دیدگاه عمر بن الخطاب

حدیث 5

1 -

ص: 3


1- . ریاض النضره، ج2، ص 163، ذخایر العقبی، ص 64، الصواعق المحرقه، ص 175.
2- . مناوی کنوز الحقائق، ص 42، تاریخ بغدادی، ج10، ص 357، ذخائر العقبی، ص 71.
3- . المعجم الکبیر، ج18، ص110، المستدرک، ج3، ص141، مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام ابن مغازلی، ص206، رقم 244، تاریخ بغداد، ج2، ص51، المناقب للخوارزمی، ص361.

عن عمر بن الخطاب انّه قال: أشهد علی رسول الله صلی الله علیه و آله لسمعته وهو یقول: «لو انّ السّماوات السّبع وضعت فی کفّه ووضع ایمان علی فی کفّه لرجح ایمان علی علیه السلام»(1).

ترجمه: «عمر بن خطاب از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که فرمود: «اگر تمامی آسمان ها و زمین در یک کفة ترازو و ایمان علی علیه السلام در کفة دیگر آن قرار گیرد ایمان علی سنگینی می کند.»

حدیث 6

2 - وعن عمر انّه قال: علی مولی من کان رسول الله صلی الله علیه و آله مولاه(2)

از عمر بن خطاب روایت شده است که گفت: «علی مولای هر کسی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله مولای او بود.»

حدیث 7

3 - عن سالم قیل لعمر: انّک تصنع بعلی شیئاً ما تصنعه بأحد من اصحاب رسول الله. قال انّه مولایی(3)

حدیث 8

4 - عن أبی هریره قال: من صام یوم ثمانی عشره: من ذی الحجه، کتب له صیام ستین شهراً وهو یوم غدیر «خم» لمّا أخذ النّبی صلی الله علیه و آله بید علی بن ابی طالب علیه السلام فقال: «ألست ولی ولی المؤمنین؟»

قالوا: بلی، یا رسول الله. قال صلی الله علیه و آله: «من کنت مولاه، فعلی مولاه»، فقال عمر بن الخطاب: بخٍّ بخٍّ لک یابن أبی طالب اصبحت مولای و مولی کلّ مسلم «فأنزل الله الیوم أکملت لکم دینکم(4)»

ترجمه: «از ابوهریره روایت شده است که گفت: هر کس روز هیجدهم ذی الحجة را روزه بگیرد ثواب شش ماه روز برای او می نویسند و آن روز همان روز غدیر است که رسول خدا

ص: 4


1- . ریاض النضره، ج2، ص 226، مناقب علی بن ابی طالب ابن مغازلی، ص 289، المناقب للخوارزمی، ص131، کفایه الطالب، ص 258، موده القربی، ص 254.
2- . ریاض النضره، ج2، ص 226، مناقب علی بن ابی طالب ابن مغازلی، ص 289، المناقب للخوارزمی، ص 131، کفایه الطالب، ص 258، موده القربی، ص 254.
3- . الریاض النضره، ج2، ص 170.
4- . ابن مغازلی، مناقب علی بن ابیطالب، ص 18، رقم 24 - شواهد التنزیل، ج 1، ص 200 - المناقب للخوارزمی، ص 156 - تاریخ بغداد، ج 8، ص 290.

صلی الله علیه و آله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «آیا من ولی و صاحب مؤمنان نیستم؟»

گفتند: بلی! یا رسول الله!

رسول خدا فرمود: «هر که من مولای اویم علی علیه السلام نیز مولای اوست».

عمر بن خطابن علی گفت: به به ای پسر أبی طالب! برای همیشه مولای «من» و مولای هر مسلمانی شدی.

سپس خدا در این رابطه این این آیه ای را نازل کرد؛ «الیوم اکملت لکم دینکم..».

حدیث 9

5. قال عمر بن الخطاب: لقد أعطی علی بن ابیطالب ثالث خصال الأن تکون لی خصلة منها أحبّ الی من أن اعطی حمر النّعم. قیل ما هنّ یا أمیرالمؤمنین. قال: تزویجه فاطمة بنت رسول الله صلی الله علیه و آله و سکناه المسجد مع رسول الله صلی الله علیه و آله یحلّ فیه ما یحلّ له و الرّأیة یوم خیبر(1)

ترجمه: «عمر بن خطاب گفت: سه امتیاز به علی بن ابیطالب اعطا شده است که یکی از آنها برای «من» از تمامی نعمتهای ارزنده عالم گرانبهاتر است. پرسیدند آن سه امتیاز چیست؟ گفت: ازدواج او با فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سکونت او در مسجد که در آن هر چه برای پیامبر حلال بود، برای او نیز حلال بود، حمل پرچم لشکر اسلام در روز خیبر».

لو لا علی لهلک عمر(2)

مراجعة عمر در حل مشکلات دینی به علی علیه السلام و این سخن او مورد اتفاق همگان است که گفت:

اگر علی علیه السلام نمی بود، عمر هلاک می شد.

حدیث 10

7. اعوذ بالله من معضلة لیس لها ابوالحسن(3).

ترجمه: «به خدا پناه می برم از

ص: 5


1- . تاریخ اصبهانی، ج 1، ص 276 - المختصر من المختصر، ج 2، 332 - المناقب للخوارزمی، ص 55.
2- . الصواعق المحرقه، ص 76 - الاستعاب، ج 3، ص 38.
3- . الفصول المهمۀ، ص 18 - تهذیب التهذیب، ص 338 - اسدالغابۀ، ج 4، ص 22.

مشکلی که در حل آن علی نباشد».

حدیث 11

8. عن عمر قال: کنت أنا و ابوعبیده و ابوبکر و جماعة من اصحابه اذ ضرب رسول الله صلی الله علیه و آله منکب علی علیه السلام فقال: یا علی أنت اوّل المؤمنین ایماناً و اوّل المسلمین اسلاماً و أنت منّی بمنزلة هارون من موسی.(1)

ترجمه: «عمر گفت: روزی «من» و ابوعبیده و ابوبکر و جمعی از صحابه نزد رسول خدا بودیم. او دست به شانة علی علیه السلام زد و فرمود: «ای علی! تو اول مؤمن و اول مسلمانی، تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی هستی».

3. علی (علیه السلام) از دیدگاه عثمان بن عفّان

حدیث 12

1. عن محمّد بن یحیی بن حبان قال: کانت عند جدی حبان امرأتان، هاشمیة و الانصاریة؛ فطلق الانصاریة و هی ترضع فمرّت بها سنة ثمّ هلک عنها و لم تحضن فقالت: أنا أرثه لم احض فاختصمنا الی «عثمان بن عفان» فقضی لها بالمیراث فلامت الهاشمیة عثمان فقال: هذا عمل ابن عمّک هو اشار علیاً بهذا؛ یعنی علی بن ابیطالب علیه السلام(2)

ترجمه: «محمّد بن یحیی بن حبان گفت: جدم دو زن داشت. یکی هاشمی و دیگری انصاری؛ زن انصاری را طلاق داد، در حالی که بچه شیر می داد. یکسال گذشت؛ جدم فوت کرد. زن نامبرده مدعی شد که من هنوز همسر اویم، چون تا کنون حیض ندیده ام. این دو زن شکایت خود را نزد عثمان بردند. او حکم به نفع زن انصاری داد و زن هاشمی، عثمان راسرزنش کرد و او (عثمان) در جواب گفت: من از پسر عمویت علی نظر خواستم. به اشارت او چنین حکم کردم».

محبّ طبری در ذیل همین روایت آورده است:

فارتفعوا الی

ص: 6


1- . الریاض النضرۀ، ج 2، ص 214.
2- . موطاء امام مالک بن انس فی طلاق المریض، ص 36 - سنن بیهقی، ج 7، ص 419 - ابن حجر الاصابۀ، ج 8، قسم اول، ص 204 - الاستیعاب، ج 2، ص 764.

عثمان فقال: هذا لیس لی به علم فارتفعوا الی علم 7 فقال علی علیه السلام تحلفین عند منبر النّبی صلی الله علیه و آله انّک لم تحیض ثلاث حیضات و لک المیراث، فحلفت فاشرکت فی الارث(1)

ترجمه: «عثمان گفت: من حکم این مسئله را نمی دانم. شکایت خود را پیش سوگند یاد کنی در این مدت سه بار حیض ندیده ای مستحق ارث خواهی بود. زن سوگند خورد و در ارث شریک شد».

4. علی (علیه السلام) از دیدگاه معاویة بن ابی سفیان

حدیث 13

1. عن ابی حازم قال: جاء رجلٌ الی معاویة فسئاله عن مسأله فقال: سل عنها علی بن ابیطالب، فهو أعلم قال: یا امیرالمؤمنین جوابک فیها أحبّ الی من جواب علی علیه السلام. قال بئسما قلت: لقد کرهت رجلاً کان رسول الله صلی الله علیه و آله یغرزه بالعلم غرزاً و لقد قال له: أنت منی بمنزلة هارون من موسی الا انّه لانبی بعدی و کان عمر اذا أشکل علیه شیء أخذ منه(2)

ترجمه: «از ابی حازم روایت شده است که مردی نزد معاویه آمد و از او مسأله ای پرسید. معاویة گفت: از علی بپرس. مرد گفت: ای امیرالمؤمنین! جواب تو را بیشتر از جواب علی دوست می دارم. معاویه گفت: چه بد گفتی. از مردی کراهت ورزیدی که رسول خدا او را با علم بار آورده و درباره او فرمود: «نسبت تو به من به منزله هارون به موسی است جز این که پیامبر بعد از من نخواهد بود». برای عمر نیز هر وقت امری مشکل می شد از علی علیه السلام کمک می گرفت.

حدیث 14

2. و کان معاویة یکتب فیما ینزل به لیسأل له علی بن ابیطالب، فلمّا بلغه قتله؛ قال: ذهب الفقه و العلم بموت ابن ابی

ص: 7


1- . الریاض النضرۀ، ج 2، ص 197.
2- . الریاض النضرۀ، ج 2، ص 159.

طالب. فقال له اخوه عتبة: لایسمع هذا منک أهل الشّام. فقال له: دعنی عنک(1).

ترجمه: «معاویه مسائلی که برایش پیش می آمد می نوشت تا از علی علیه السلام بپرسد و چون شنید که او را کشتند، گفت: فقه و علم با مرگ پسر ابوطالب از میان رفت. برادرش عتبه به او گفت: اهل شام این حرف را از تو نشنوند؛ گفت: «رهایم کن».

حدیث 15

3. قال معاویة بن ابی سفیان و هو الّذی کان یکنس بیوت الاموال و یصلّی فیها و هو الّذی قال یا صفرا و یا بیضاء غرّی غیری و هو الّذی لم یخلّف میراثاً و کانت الدّنیا کلّها بیده الا ما کان من الشّام(2).

ترجمه: «معاویه گفت: علی کسی بود که انبار بیت المال را جارو می کرد و پس از تقسیم آن در آن نماز می خواند. او کسی بود که خطاب به زر و سیم گفت: غیر مرا فریب دهید. او کسی بود که میراثی از خود باقی نگذاشت با این که تمام دنیای اسلام جز شام در دست او بود.»

حدیث 16

5. علی (علیه السلام) از دیدگاه سعد بن ابی وقاص

حدیث 17.1

1. عن عامر بن سعد ابی وقاص عن ابیه قال: أمر معاویة بن ابی سفیان سعداً فقال: ما منعک أن تسبّ اباتراب؟ فقال: اما ماذکرت ثلاثاً فألهن رسول الله صلی الله علیه و آله فلن اسبّه لان تکون لی واحدة منهنّ احبّ الی من حمرالنّعم، سمت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول له: و قد خلفه فی بعض مغازیة(3)

ترجمه: «عامر، پسر سعد بن ابی وقاص از پدرش سعد روایت کرده که گفت: معاویة بن ابی سفیان به سعد گفت: چرا به ابوتراب ناسزا نمی گویی؟ گفت: مادام که سه خبر را

ص: 8


1- . الاستیعاب، ج 2، ص 463.
2- . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 70.
3- . صحیح مسلم، کتاب فضائل الهمابه؛ سنن ترمذی؛ ج 2، ص 300؛ مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 185؛ حصائص نسایی، ص 4 - مروج الذهب، ج 3.

به یاد می آورم، که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او فرموده، دشمنانش نمی دهم. سه چیزی که اگر یکی از آنها درباره من فرموده بود از تمامی نعمت های دنیا بیشتر ارزشش می دادم:

الف. هنگامی که در یکی از غزوات او را جانشین خود کرده بود، فرمود: آیا راضی نیستی نسبت به من چون هارون نسبت به موسی باشی جز این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد»؟

ب. در روز خیبر فرمود: فردا حتماً پرچم را به دست مردی می دهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند و چون فردا شد من گردن کشیدم که شاید آن مرد من باشم. ناگهان فرمود: علی را نزد من بخوانید و چون او را آوردند آب دهان در چشم او انداخت و پرچم را به دست او داد و خداوند قلعه را برای او گشود.

ج. وقتی آیه «... قل تعالوا ابنائنا و ابناء کم...» نازل شد، رسول خدا، علی، فاطمه، حسن و حسین را صدا زد و فرمود: «بار الها! اینان أهل بیت من هستند.»

عسقلانی بعد از نقل این داستان از «مسلم» و «ترمذی» چنین می نویسد:

و این روایت از «ابی یعلی» به وجهی دیگرنقل شده که «سعد» به معاویه گفت: اگر ارّه دو سره ای را بر سرم بگذارید که علی علیه السلام را سبّ کنم، هرگز این عمل را مرتکب نمی شوم».(1)

حدیث 17.2

2. عن سعد بن ابی وقّاص قال: عدم معاویه فی بعض حاجاته فدخل علیه سعد فذکروا علیاً فنال منه، فغضب سعد و قال: تقول هذا الرجل سمعت رسول الله

ص: 9


1- . عسقلانی، فتح الباری، ج 8، ص 76 - ترجمۀ امیرالمؤمنین من تاریخ دمشق، ج 1، ص 71 رقم 1102 - المطالب العالیه، ج 4، ص 64 حیاۀ الصحابۀ، ج 2، ص 435.

صلی الله علیه و آله یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و سمعته یقول: «انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انّه لانبی بعدی» و سمعته یقول: «لاعطین الرّأیة الیوم رجلاً یحبّ الله و رسوله(1)».

ترجمه: «سعد بن ابی وقاص روایت کرده است که معاویه در بعضی از سفرهای حج خود به مدینه آمد و سعد از او دیدن کرد. در آن جا صحبت از علی علیه السلام به میان آمد و معاویه از او بدگویی کرد. سعد خشمگین شد و گفت: درباره کسی حرف می زنی که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: «هر که من مولای اویم علی مولای اوست» و شنیدم که می فرمود: «تو نسبت به من به منزله هارون برای موسی هستی، جز این که بعد از من پیامبری نخواهد آمد».

در جنگ خیبر شنیدم که می فرمود: «امروز پرچم را به مردی می دهم که خدا و رسول را دوست می دارد.»

6. علی (علیه السلام) از دیدگاه عمرو بن العاص

حدیث 18

1. عن عمرو بن العاص قال: لما قدمت من غزوة ذات السلاسل و کنت أظن انّ لیس أحد أحبّ الی رسول الله صلی الله علیه و آله منی فقلت: یا رسول الله ای النّاس أحبّ الیک؟ فذکر فی کنز العمال اناساً (ای ان قال) عمرو بن العاص قلت: یا رسول الله فأین علی؟ فالتفت الی اصحابه فقال: انّ هذا لیسألنی عن النّفس(2).

ترجمه: «از عمرو بن عاص روایت شده که گفت: وقتی از غزوة «ذات السلاسل» برگشتم باخود می اندیشم که کسی نزد رسول خدا محبوبتر از «من» نیست. عرض کردم یا رسول الله چه کسی نزد شما از همه محبوبتر است.

در کنز العمال افرادی

ص: 10


1- . ابن ماجه، صحیح، باب فضل اصحاب رسول الله، ص 12 - خصایص نسایی، ص 4، با کمی تفاوت.
2- . کنز العمال، ج 6، ص 400.

را نام برده تا آنجا که عمرو بن عاص می گوید: یا رسول الله چرا درباره علی حرف نمی زنی؟

رسول خدا رو به اصحاب کرد و فرمود: «این مرد را ببینید از جان من می پرسد؟»

7. علی (علیه السلام) از دیدگاه انس بن مالک

حدیث 19

1. عن انس بن مالک قال: صعد رسول الله صلی الله علیه و آله المنبر فذکر قولاً کثیرا ثمّ قال: «این علی بن ابیطالب؟» فوثب الیه فقال: ها اناذا یا رسول الله. فضمّه الی صدره و قبّل بین عینیه و قال یا علی وصته معاشر المسلمین هذا اخی و ابن عمی و ختنی هذا لحمی و دمی و شعری هذا ابو السبطین الحسن و الحسین سیدی شبابا أهل الجنة(1).

ترجمه: «انس بن مالک گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله بالای منبر رفت و سخنان زیادی گفت، و سپس فرمود: «علی بن ابیطالب کجاست؟ علی از جا برخاست و عرض کرد من اینجا هستم یا رسول الله صلی الله علیه و آله. پیامبر او را به سینه خود چسباند و میانة دو چشم او را بوسید و با صدای بلند فرمود: مسلمانان! این برادر من، پسر عمّ من و داماد من است. این گوشت من و خون و موی من است. این پدر دو سبط من حسن و حسین است که سید و آقای جوانان اهل بهشتند».

حدیث 20

2. عن انس بن مالک قال: کنت عند النّبی صلی الله علیه و آله فرأ علیاً مقبلاً فقال: یا أنس قلت: لبیک قال: هذا المقبل حجتی علی امتی یوم القیامة(2).

ترجمه: «انس بن مالک می گفت: روزی در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله بودم، همین که مشاهده کرد علی

ص: 11


1- . ذخائر العقبی، ص 92.
2- . ذخائر العقبی، ص 77 - تاریخ بغداد، ج 2، ص 88 - مودّۀ القربی، ص 248.

می آید، فرمود: «این شخصی که می آید در روز قیامت حجّت «من» بر امّت من است».

8. علی (علیه السلام) از دیدگاه عبدالله بن عمر

حدیث 21

عن ابن عمر قال: انّ رسول الله صلی الله علیه و آله اخی بین اصحابه. فاخی بین ابوبکر و عمر و بین طلحه و الزّبیر و بین عثمان بن عفّان و عبدالرّحمن بن عوف، فقال علی علیه السلام: «یا رسول الله انّک قد اخیت بین اصحابک فمن اخی؟» قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «اما ترضی یا علی أن أکون اخاک؟». قال ابن عمر و کان علی جلداً شجاعاً فقال علی علیه السلام بلی یا رسول الله صلی الله علیه و آله فقال رسول الله صلی الله علیه و آله: انت اخی فی الدّنیا و الاخرة(1).

ترجمه: «ابن عمر روایت کرده است: رسول خدا در بین اصحابش پیمان برادری برقرار می کرد. عمر را با ابوبکر و طلحه را با زبیر و عثمان را عبدالرحمن برادر کرد. علی علیه السلام عرض کرد: «ای رسول خدا! میان اصحاب خود برادری برقرار کردی. پس برادر من کیست؟»

فرمود: «یا علی یا راضی نیستی که من برادر تو باشم؟». پس عمر گفت: علی مردی جِدّ و شجاع بود. او گفت: بلی! ای رسول خدا صلی الله علیه و آله. حضرت فرمود: «پس تو در دنیا و آخرت برادرمن هستی».

حدیث 22

2. عن ابن عمر قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله فی حجة الوداع و هو علی ناقته فضرب علی منکب علی علیه السلام و هو یقول: اللهم اشهد اللهم قد بلغت هذا اخی و ابن عمی و صهری و ابو ولدی اللهم کب من عاداه فی النّار(2).

ترجمه:

ص: 12


1- . مستدرک الصحیحین، ح 3، ص 14 - الرّیاض النضرۀ، ج 2، ص 167.
2- . کنزالعمال، ج 3، ص 61 - ج 6، ص 154.

«از پسر عمر روایت شده که گفت: رسول خدا در حجة الوداع، در

حالی که بر ناقه ای سوار بود، به شانة علی زد و چنین فرمود: «بار الها! گواه باش من آنچه را که بر ذمّة خود داشتم ابلاغ کردم، این برادر من، پسر عم و داماد و پدر فرزندان من است. خدایا دشمنانش را به رو در آتش افکن».

9. علی (علیه السلام) از دیدگاه زبیر بن العوام

حدیث 23

ابوالاسود دوئلی می گوید: وقتی علی علیه السلام با سپاهیانش به سپاه طلحه و زبیر نزدیک شد در آن هنگام «دو صف» در مقابل هم قرار گرفتند. علی علیه السلام سوار بر استر؛ پیش روی لشکر دشمن ایستاد و فرمود: «بگوئید زبیر نزد من

آید».

زبیر را صدا زدند. نزدیک علی علیه السلام شد. حضرت فرمود: «ای زبیر! تو را به خدا سوگند می دهم هیچ یاد می آوردی آن روزی را که من و تو در فلان محل بودیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله از ما دو نفر گذشت و به تو فرمود: «ای زبیر! آیا علی را دوست داری؟» و تو گفتی: آیا پسرخاله و پسر عمه ام و کسی را که در دین من است دوست ندارم؟! آن گاه رو به من کرد و فرمود: «یا علی! آیا زبیر را دوست داری؟» عرض کردم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله «آیا پسر عمه ام و کسی را که بر دین من است دوست ندارم؟». پس رو به تو کرد و فرمود: «آگاه باش ای زبیر! به خدا سوگند تو روزی بر روی علی شمشیر می کشی و در آن روز تو تجاوز کار و بر وی ستم خواهی داشت؟»

زبیر

ص: 13

گفت: آری! به خدا سوگند یادم آمد و از آن روزی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله این سخن را شنیدم تا امروز فراموشم شده بود و به خدا سوگند با تو جنگ نمی کنم.

پس زبیر به لشکرگاه خود برگشت. پسرش گفت چه خبر است؟ گفت: علی علیه السلام حدیثی را که «او» و «من» از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بودیم به یادم آورد. از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده بودم که فرمود: «به خدا تو با او جنگ می کنی در حالی که ظالم بر او باشی» و اینک من از جنگ با او منصرف شده ام. عبدالله به پدرش گفت: آخر تو برای جنگ آمده ای؟ گفت: نه، من آمده ام میان مردم اصلاح کنم. اینک تو این کار را بکن. بگذار خداوند به دست تو مردم را اصلاح کند.

عبدالله گفت: حالا که سوگند خورده ای با او قتال نکنی، غلام خود را به عنوان کفاره آزاد کن و همین جا بمان تا اصلاح در میان امّت به دست تو فراهم شود. همین که آتش شعله ور شد طرف اسب خود رفت و سوار بر آن شده و از معرکة قتال دور شد(1).

10. علی (علیه السلام) از دیدگاه ابوهریره

حدیث 24

1. عن داود بن یزید الاودی عن ابیه قال: دخل ابوهریره المسجد فاجتمع الیه النّاس فقام الیه شابّ فقال: انشدک بالله سمعت رسول خدا صلی الله علیه و آله یقول: «من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه» قال. فقال: انی اشهد انی سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «من کنت مولاه فعلی

ص: 14


1- . کنزالعمال، ج 6، ص 82 - مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 366 - اسدالغابۀ، ج 2، ص 199.

مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه(1)».

ترجمه: «داود بن یزید از پدرش روایت کرده که گفت: ابو هریره داخل مسجد شد. مردم دورش را گرفتند آن وقت جوانی برخاست و گفت: تو را به خدا سوگند می دهم آیا از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیده اید که می فرماید: «هر که من مولای او هستم علی هم مولای اوست. بار الها! دوست دار کسی را که علی را دوست دارد و دشمن دار کسی را که او را دشمن داشته باشد.» ابوهریره گفت: شهادت می دهم که از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: «من

کنت مولاه فعلی مولاه».

حدیث 25

2. عن ابی هریره قال: من صام یوم ثمانی عشرة من ذی الحجة کتب له صیام ستین شهراً و هو یوم غدیر خم لما اخذ النّبی صلی الله علیه و آله بید علی بن ابی طالب فقال: ألست ولی المؤمنین قالوا بلی یا رسول الله قال: «من کنت مولاه فعلی مولاه...(2)».

ترجمه: «ابو هریره گفت: هر کس روز هجدم ذی الحجه را که همان روز غدیر «خم» است، روزه بگیرد، ثواب 60 ماه روزه برایش می نویسد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در همان روز دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: «آیا من ولی مؤمنان نیستم؟» گفتند: بلی یا رسول الله! فرمود: «هر که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست».

2. عن ابی هریره قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «النظر الی وجه علی عباده(3)»

ترجمه: «ابوهریره گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود:

ص: 15


1- . هیثمی، مجمع الزوائد، ج 9، ص 105.
2- . تاریخ بغداد، ج 8، ص 290.
3- . تاریخ بغداد، ج 3، ص 51.

«نگاه به صورت علی عبادت است.»

11. علی (علیه السلام) از دیدگاه عایشه؛ دختر ابوبکر

حدیث 26

1. اخرج الدیلمی عن عایشة انّ النّبی صلی الله علیه و آله قال: «خیر اخوتی علی و خیر

اعمامی حمزة و ذکر علی عبادة»(1).

ترجمه: «دیلمی از عایشه روایت کرده که رسول خدا فرمود: «بهترین برادرانم علی است و بهترین عموهایم حمزه و یاد علی عبادت است».

حدیث 27

2. عن عروة عن عایشة قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله النّظر الی وجه علی عبادة(2).

ترجمه: «عروة از عایشه روایت می کند که پیامبر فرمود: «نگاه کردن به صورت علی عبادت است».

حدیث 28

3. ابن ابی شیبه به سند بسیار خوب و صحیح از عبدالرحمن بن ابزی روایت کرده که گفت: عبدالله بن بدیل بن ورقاء خزاعی در روزجمل خود را به «عایشه» رسانید، در حالی که عایشه هنوز در هودجش بود و به او گفت:

«یا امّ المؤمنین! آیا یادت هست که من بعد از قتل عثمان نزد تو آمدم و از تو پرسیدم بعد از عثمان به خلافت و امامت چه کسی تن در دهم؟ تو گفتی دست از علی علیه السلام برمدار.»

عایشه سکوت کرد و چیزی نگفت. پس با برادرش «محمد» شترش را بند نهاده و پیاده اش کرده و او را نزد علی علیه السلام بردیم: «آن حضرت دستور داد خانه ای برایش اختصاص دهید(3)

حدیث 29

4. و قالت عایشه: «لما بلغها قتل علی علیه السلام لتصنع العرب ما شاءت فلیس لها احد ینهاها»(4)

ترجمه: «هنگامی که خبر قتل علی علیه السلام به عایشه رسید گفت: حالا دیگر عرب هر کاری که می خواهد بکند؛ چون دیگر کسی نیست که جلوآنها را بگیرد».

حدیث 30

5. عن عایشه قالت:

ص: 16


1- . الصواعق المحرقه، ص 74، کنزالعمال، ج 6، ص 152، الاصابۀ، ج 4.
2- . حلیۀ الاولیاء، ج 2، ص 182.
3- . المعجم الکبیر، ج 16، ص 110، مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 41، تاریخ بغداد، ج 2، ص 51.
4- . ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 2، ص 469.

قال رسول الله صلی الله علیه و آله لما حضرته الوفاء ادعوا الی حبیبی فدعوا له ابابکر فنظر الیه ثمّ وضع رأسه ثمّ قال: «ادعوا الی حبیبی فدعوا له عمر فلما نظر الیه وضع رأسه ثمّ قال: ادعوا لی حبیبی دعوا له علیاً فلما رأه ادخله معه فی الثوب الّذی کان علیه فلم یزل یحتضنه حتی قبض ویده علیه»(1)

ترجمه: «عایشه گفت: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله آخرین نفس هایش را می کشید، فرمود: «حبیب مرا نزد من بخوانید، رفتند ابوبکر را صدا زدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله سر برداشت همین که او را دید، سر بنهاد و فرمود: حبیب مرا نزد من بخوانید. رفتند عمر را صدا زدند. باز رسول خدا صلی الله علیه و آله با دیدن او سر بنهاد و فرمود: حبیبم را نزد من بخوانید.

رفتند علی علیه السلام را صدا زدند. رسول خدا همین که او را دید داخل بستر خود کرد و لحاف روی او انداخت و او را در آغوش گرفت؛ در حالی که دست به گردن علی داشت از دنیا رفت».

حدیث 31

6. عن عایشه، سألت ای النّاس احبّ الی رسول الله صلی الله علیه و آله قالت: فاطمة. فقیل من الرّجال قال: زوجها ان کان ما علمت صواما قواماً(2)

ترجمه: «از عایشه سؤال شد محبوب ترین مردم نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله چه کسی بود؟ گفت: فاطمه. گفتند: از مردان چه کسی؟

گفت: شوهرش. تا آن جا که می دانم او همواره روزه دار بود و به نماز مداومت داشت».

حدیث 32

7. و عنها و قد ذکر عندها علی فقالت: «ما

ص: 17


1- . ذخایر العقبی، ص 72، الریاض النضرۀ، ح 2، ص 180.
2- . اسد الغابۀ، ج 5، ص 522، الصواعق، ص 72، الریاض النضرۀ، ج 3، ص 115.

رأیت رجلاً احبّ الی رسول الله صلی الله علیه و آله منه و لا امرأة احبّ الی رسول الله من امرأته»(1)

ترجمه: «پیش عایشه صحبت از علی علیه السلام شد. گفت: من هیچ مردی محبوب تر از علی و هیچ زنی محبوب تر از همسرش فاطمه در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله ندیدم».

12. علی (علیه السلام) از نظر عمر بن عبدالعزیز أموی (متوفی 101 ه.ق)

حدیث 33

ابوالفرج اصفهانی به سند خود از عیسی بن عبدالله بن محمّد بن عمر بن علی از یزید بن عیسی مورق روایت کرده است:

«در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز در شام بودم. در آن هنگام عمر در «خناصره» اقامت داشت و به غیر بومیها دویست درهم می داد. پیش او رفتم. دیدم، در حالی که عبایی از پشم بر دوش و لنگی بر پا دارد، بر مسند تکیه زده است، از من پرسید: تو اهل کجائی؟ گفتم: اهل حجاز هستم. پرسید از کجای حجاز؟ گفتم: از مدینه. پرسید: از کدام قبیلة مدینه هستی؟ گفتم: قریش. گفت: از

کدام شاخة قریش؟ گفتم: از بنی هاشم. گفت: از کدام خانوادة بنی هاشم. گفتم: «مولای من علی علیه السلام است» گفت: علی کیست؟! سکوت اختیار کردم دوباره پرسید: علی کیست؟! گفتم: پسر ابوطالب. در این هنگام عبا را کنار گذاشت

و نشست. سپس دست بر سینه اش گذاشت و گفت:

«انا و الله مولی علی» ثمّ قال: اشهد علی عدد ممن ادرک النّبی صلی الله علیه و آله یقول: «قال رسول الله من کنت مولاه فعلی مولاه»

ترجمه: «به خدا قسم من هم از موالیان علی هستم و افزود خدا را گواه می گیرم که از جماعتی از صحابه شنیدم می گفتند: رسول خدا

ص: 18


1- . الریاض النضرۀ، ج 3، ص 102.

صلی الله علیه و آله فرمود: «هر که من مولای اویم علی نیز مولای اوست».

سپس صدا زد: «مزاحم» مأمور پرداخت کجاست؟ و از وی پرسید به امثال ایشان چند درهم می دهی؟ گفت: دویست درهم. دستور داد به او 50 دینار به خاطر ولایتش علاوه بر دویست درهم به علی علیه السلام بدهد. پس از من پرسید آیا مقرری داری؟ گفتم: نه؛ دستور داد نام او را در لیست مقرری بگیرها ثبت کنید...(1)

13. علی (علیه السلام) در کلام احمد بن حنبل (162-241 ه.ق)

حدیث 34

احمد بن حنبل، چهارمین مؤسس مذهب أهل

سنت، در بغداد چشم به جهان گشود و در همان شهر فوت کرده است.(2)

1. روی بسنده عن محمّد بن منصور الطوسی، یقول: سمعت احمد بن حنبل یقول ما جاء لأحد من اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله من الفضائل ما جاء لعلی بن ابیطالب(3)

ترجمه: «حاکم به سند خود از محمّد بن منصور طوسی روایت کرد که می گفت: از احمد بن حنبل شنیدم که می گفت: هرگز احادیثی در فضل هیچ یک از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به مثابة فضل علی علیه السلام وارد نشده است.»

حدیث 35

2. عن عبدالله بن احمد بن حنبل قال: کنت بین یدی ابی جالساً ذات یوم فجائت طائفة من الکرخیین فذکروا خلافة أبی بکر و خلافة عمر بن الخطاب و خلافة عثمان بن عفان، فأکثروا و ذکروا خلافة علی بن ابیطالب علیه السلام و زادوا و طالوا فوضع ابی رائسه الیهم فقال: یا هؤلاء قد اکثرتم

القول فی علی علیه السلام و الخلافة و الخلافة و علی ان الخلافة لم تزین علیاً بل علی زین الخلافة(4)

ترجمه: «خطیب بغدادی به سند خود از عبدالله بن احمد حنبل نقل

ص: 19


1- . ابن منظور، مختصر تاریخ دمشقی، ج 27، ص 386، الاغانی، ج 8، ص 156.
2- . ابوزهرۀ، محمّد، تاریخ المذاهب الاسلامیۀ، ص 160.
3- . مستدرک الصحیحین، ح 3، ص 107.
4- . بغدادی، تاریخ بغداد، ج 1، ص 135.

می کند که می گفت: روزی در مجلس پدرم بودم که جمعی از مردم کرخ نزدش آمده درباره خلافت ابوبکر، عمر، عثمان و علی و حوادث و صحبت های بسیار طولانی به میان آوردند.

در پایان پدرم سرش را بلند کرد و گفت: درباره خلافت علی علیه السلام زیاد حرف زدید و آنچه مسلم است آن است که آن سه نفر با احراز پست خلافت آبرو برای خود کسب کردند؛ ولی علی با خلیفه شدنش به خلافت آبرو داد».

خطیب بعد از نقل این جریان می نویسد: سیاری گفت: هنگامی که این حدیث را به یکی از شعیان گفتم در جواب گفت: نصف عداوتی که نسبت به احمد بن حنبل داشتم به خاطر این حرفی که زده شد، از قلبم زدوده شد.

14. علی (علیه السلام) در کلام حاکم نیشابوری (متوفی 403 ه.ق)

حدیث 36

محمّد بن عبدالله نیشابوری مکنّی به ابو عبدالله معروف به ابن البیع؛ فقیه، قاضی، محدث حافظ از بزرگان فقها و محدثین نیشابور است که در عصر خود امام أهل حدیث و تألیفاتش به تصدیق أهل فنّ در موضوع خود بی نظیر بود و او نخستین کسی است که علم درایه را وضع نموده است.(1)

قال الحاکم فقد تواترت الاخبار انّ فاطمه بنت اسد ولدت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب فی جوف الکعبه(2)

ترجمه: «حاکم گفت: به موجب اخبار متواتره فاطمة بنت اسد امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب را در داخل کعبه به دنیا آورد».

15. علی (علیه السلام) در نگاه امام محمّد غزالی (450-505)

حدیث 37

قال المناوی فی فیض القدیر: ما هذا الفظه؛ قال الغزالی: قد علم الاوّلون و الآخرون انّ فهم کتاب الله منحصر الی علم علی و من جهل ذلک فقد ضلّ عن الباب الّذی من ورائه یرفع الله عن القلوب الحجاب حتی تحقق الیقین الّذی لایتغیر بکشف الغطاء(3)».

ص: 20


1- . ابن خلکان، تاریخ، ج 2، ص 59 - ریحانۀ الادب، ج 7، ص 427.
2- . مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 59 - ریحانۀ الادب، ج 7، ص 427.
3- . فیض القدیر، ج 3، ص 46.

ترجمه: «مناوی در فیض القدیر می نویسد: غزالی گفت: متقدمین و متأخرین همه می دانند که فهم کتاب خدا منحصر به علم علی علیه السلام است و اگر کسی این حقیقت را نفهمیده باشد درِ خانه ای را که خدا از آن در پرده ها را از روی دلها بر می دارد، گم کرده است».

16. علی (علیه السلام) در نگاه زمخشری؛ محمود بن عمر بن احمد (467-538 ه-.ق)

حدیث 38

زمخشری از فحول علمای اهل سنت در فقه، حدیث، تفسیر، نحو، لغت و همچنین در علم بیان، بلاغت و ادبیات عرب استاد کلّ و مرجع فاضل بوده و او را فخر خوارزم می گفتند.

ایشان تألیفات زیادی دارد که هر یک از آنها در اثبات تبحر علمی او، برهان قاطعی است و از همه مشهورتر تفسیر «الکشاف عن حقایق التنزیل» است که از شهرت جهانی برخوردار و مرجع استفادة فحول است(1).

قال الزمخشری فی الکشاف فی ذیل تفسیر آیة المباهله فی سورة آل عمران:

«فأتوا رسول الله صلی الله علیه و آله و قد غدا محتضناً الحسین 7 آخراً بید الحسن 7 و فاطمة یمشی خلفه، و علی خلفها و هو یقول اذاً أنا دعوت فآمنوا». فقال اسقف نجران: یا معشرالنّصاری انّی لأری وجوهاً لو شاءو ان یزیل الله جبلاً من مکانه لا زاله فلا تباهلوا فتهلکوا.

ترجمه: «زمخشری در کشاف در ذیل آیه مباهله در سوره آل عمران می نویسد:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز مباهله، در حالی که امام حسن و را در بغل و دست امام حسین را گرفته بود و حضرت فاطمه به دنبال او، وعلی پشت سر فاطمه حرکت می کردند، هنگامی که به قرار گاه مباهله نزدیک می شدند، رسول خدا به ایشان فرمود:

ص: 21


1- . ریحانۀ الادب، ج 2، ص 379.

«هرگاه من دعا کردم شما آمین بگوئید».

اسقف نجران همین که این وضع را دید گفت: ای نصارای نجران! من صورتها، و سیماهایی را می بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را از جای خود برکند، این کار را نیز انجام می دهند. پس با آنان مباهله نکنید که هلاک می شوید.

زمخشری بعد از نقل این حدیث می نویسد:

«و فیه دلیل لا شیء اقوی منه علی فضل اصحاب الکساء و فقه برهان واضح علی صحّة نبوة النّبی لانّه لم یرو أحد من موافق و لا مخالف انّهم اجابوا الی ذلک».(1)

ترجمه: «این آیه دلیل محکمی است بر فضیلت اصحاب کساء که هیچ دلیلی از چنین قوت برخوردار نیست و نیز دلالت واضحی بر ضحت نبوت رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد؛ چون احدی، ازمخالف و موافق، روایت نکرده است که مسیحیان نجران مباهله را پذیرفته باشند.

17. علی (علیه السلام) در کلام فخر رازی (متوفی 606)

حدیث 39

1. فی ذیل تفسیر قوله تعالی: «أم حسبت أنّ أصحب الکهف و الرّقیم کانوا من آیتنا عجباً» قال و أما علی کرّم الله وجهه فیروی ان واحداً من محبّیه سرق و کان عبداً اسود فأتی به الی علی فقال له: أسرقت؟ قال: نعم، فقطع یده. فانصرف من عند علی علیه السلام فلقیه سلمان الفارسی و ابن الکواء فقال ابن الکواء: من قطع یدک؟ فقال: امیرالمؤمنین و یعسوب المسلمین و ختن الرسول و زوج البتول.

فقال: قطع یدک و تمدحه؟! فقال: و لم لا امدحه و قد قطع یدی بحق و خلّصنی من النّار...».(2)

ترجمه: «فخر رازی در ذیل آیة نهم سورة کهف می نویسد:

اما درباره علی «کرم الله وجهه» روایت شده است که یکی از دوستدارانش

ص: 22


1- . تفسیر کشاف، ج 1، ص 434.
2- . التفسیر الکبیر فخر رازی، ذیل آیۀ 9: سورۀ کهف (أم حسبت ان...).

که مرد سیاه چهره ای بود دزدی کرده بود. وقتی او را به حضورش آوردند پرسید: آیا دزدی کرده ای؟

گفت: آری! حضرت دستش را قطع کرد و آن مرد هنگام برگشت به سلمان فارسی و ابن الکوا خارجی و آشوب گر برخورد کرد. ابن الکوا پرسید: چه کسی دستت را برید؟

گفت: امیرالمؤمنین و پیشوای مسلمین، داماد رسول خدا و همسر فاطمه زهرا سلام الله علیها.

گفت: وای بر تو! دستت را قطع کرده است و این چنین به مدح و ثنایش پرداخته ای؟

گفت: چرا مدحش نگویم که او دست مرا به حق بریده و از آتش نجاتم داد.

هنگامی که سلمان این جریان را به علی علیه السلام گزارش داد، حضرت دستور داد و آن مرد سیاه را آوردند، حضرت دست خود را بر ساعد او گذاشت و با دستمالی دست و ساعد، او را بست و دعا خواند. بعد صدائی از آسمان شنیدم که دستمال را از روی دست او بردارید. همین که دستمال را برداشتیم، دیدیم دستش به اذن خدا بهبود یافته است.

حدیث 40

2. الفخر رازی فی تفسیر الکبیر فی ذیل تفسیر قوله تعالی: «تلک الرّسل فضلنا بعضهم علی بعض...» فی سورة البقره قال: روی انّه قال (یعنی النّبی صلی الله علیه و آله) بعد محاربة علی علیه السلام لعمرو بن عبدود، کیف وجدت نفسک یا علی؟ قال: وجدتها لو کان کلّ اهل المدینة فی جانب لقدرت علیهم...(1)

ترجمه: «فخر رازی در تفسیر کبیر در سوره بقره آیه «تلک الرّسل فضلنا بعضهم علی بعض...» روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام، بعد

ص: 23


1- . تفسیر فخر رازی، ذیل سورۀ بقره، آیه 253.

از کشتن عمرو بن عبدود پرسید، یا علی در هنگام مبارزه با عمرو خود را چگونه دیدی؟

عرض کرد: در آن لحظه از چنان قدرتی برخوردار بودم که اگر تمامی اهل مدینه می خواستند با من درگیر شوند، بر همه آنها غالب می آمدم»

حدیث 41

3. در تفسیر کبیر ذیل سوره کهف آیه «أم حسبت أنّ أصحب الکهف و الرّقیم کانوا من ءایتنا عجباً» ضمن بر شمردن دلایل امکان وقوع کرامات می نویسد:

به همین جهت می بینم هر کس علم به احوال عالم غیب بیشتر دارد، قلبی قوی تر و اعصابی شکننده تر ادرد و لذا علی بن ابی طالب «کرم الله وجهه» را می بینم که می فرماید: «به خدا سوگند درب خیبر را در آن حال با نیروی جسمانی از جایش بر نکندم بلکه با نیروی ربانی این کار را به انجام رساندم».

این قدرت و توان بدان جهت است که علی «کرم الله وجهه» در آن حال به کلی از عالم ماده و جسم منقطع شده بود و ملائکه نور عالم کبریایی را بر دلش تابانده و در نتیجه روح وی روحی قوی شبیه به ارواح ملکی شد و أشعة عالم قدس و عظمت در دلش تلألؤ کرد و قدرتی یافت که دیگران هرگز به چنین قدرتی دسترسی پیدا نمی کنند.

حدیث 42

4. فخر رازی در تفسیر کبیر (مفاتیح الغیب) ضمن سورة فاتحة در جهر واخفات «بسم الله الرحمن الرحیم» جهر را اختیار کرده و چند دلیل نیز بر آن اقامه کرده است: السابع ان الدلائل العقلیه موافقة لنا و عمل علی بن ابی طالب معنا و من اتّخذ علیاً اماماً لدینه فقد استمسک بالعروة الوثقی

ص: 24

فی دینه و نفسه».

ترجمه: «هفتم این که دلایل عقلی موافق ماست و عمل علی بن ابی طالب علیه السلام هم موید ما است؛ هر کس در دینش «علی» را امام خویش قرار دهد به دست آویز استوار محکمی چنگ زده است».

18. علی (علیه السلام) در نگاه ابن ابی الحدید (585-656)؛ شارح نهج البلاغه

حدیث 43

ابو حامد هبة الله بن محمّد بن أبی الحدید مدائینی از بزرگان علمای اهل سنت است. به طوری که معروف است در اصول مذهب اعتدال را برگزید و در فروع شافعی مذهب بوده است.

شرح نهج البلاغه او حاکی از موالات وی نسبت به مولای متقیان علی علیه السلام و خاندان رسالت است؛ به ویژه هزار فقره از احادیث و کلمات قصار علویة که بر شرح خود افزوده است، مؤید دیگر این قضیه است و برتر از همة قصائد، سبع علویة اوست که در فضایل و مدائح آن حضرت سروده است اما اگر بخواهیم همة قصائد و سخنانی را که ابن ابی الحدید در مدح مولای متقیان آورده است بیاوریم سخن به درازا می کشد و از تناسب بحث، که بنا بر اختصار است، خارج می شود.

به همین دلیل چند جمله از کلام او را در اینجا می آوریم:

فأمّا فضائله فانّه قد بلغت من العظم و الجلالة و الانتشار و الاستشهار مبلغاً یسمج معه التعرض لذکرها و التّصدی لتفصیلها فصارت کما قال ابو العینا لعبیدالله بن یحیی بن خاقان وزیر المتوکل و المعتمد رائیتنی فیما اتعاطی من وصف فضلک کالمخبر عن ضوء النّهار الباهر و القمر الزاهر الّذی لایخفی علی النّاظر فایقنت انّی حیث انتهی بی القول منسوب الی العجز مقصرّ عن الغابة فانصرفت

عن الثناء علیک الی الدعاء لک،

ص: 25

و وکّلت الاخبار عنک الی علم الناس بک.

و ما اقول فی رجل اقرّ له اعداؤه و خصومه بالفضل و لم یمکنهم جحد مناقبة و لا کتمان فضائله فقد علمت انّه استولی بنو امیة علی سلطان الاسلام فی شرق الارض و غربها و اجتهدوا بکلّ حیلة فی اطفاء نوره و التحریض علیه و وضع المعایب و المثالب له و لعنوه علی جمیع المنابر و توعدّوا مادحیه بل حبسوهم و قتلوهم و منعوا من روایة حدیث یتضمن له فضیلة او یرفع له ذکراً حتی حظروا ان یسمی احد باسمه فما زاده ذلک الا رفعة و سمّو او کان کالمسک کلما ستر انتشر عرفه و کلما کتم تضوع نشره و کالشمس لاتستر بالراح و کضوء النّهار ان حجبت عنه عین واحدة ادرکته عیون کثیره»

ترجمه: «می گوید: چه گویم درباره مردی که دشمنانش به فضل او اقرار کردند و نتوانستند فضایل و مناقب او را کتمان کنند و معلوم است که بنی امیه با آن که مالک شرق و غرب عالم شدند و نهایت سعی و مکر در خاموش کردن نور او نمودند و احادیث بسیاری در مثالیب و معایب او و نزدیکان او وضع کردند و بر منابر سبّ و لعن او نمودند و مداحان و شیعیانش را زندانی و قتل و غارت نمودند و مردم را از روایت حدیثی که دلالت بر فضل و منقبت او کند اکیداً منع کردند تا آنجا که بر مردم حرام کردند که نام او را بر زبان برانند آنان هر چه بیشتر در این زمینه از خود سماجت نشان دادند همان اندازه نام او بلندتر و قدرش

ص: 26

رفیع تر شد. مانند مشک که هر قدر آن را پنهان کنند بویش مخفی نماند و مثل آفتاب که به کفت دست پوشیده نشود و مانند روز روشن که اگر یک چشم آن را نبیند، چشمان زیادی آن را خواهد دید».

و قد عرفت ان اشرف العلوم هو العلم الالهی لانّ شرف العلم بشرف المعلوم و معلومه أشرف الموجودات فکان هو أشرف العلوم و من کلامه اقتبس و عنه نقل و الیه انتهی و منه ابتداء...

ترجمه: «و تو می دانی که اشرف علوم علم خداشناسی است و هر که خدا را شناخته از او شناخته و چراغ هدایت از بیان او افروخته و راه خداشناسی به شمع کلام او روشن گشته و دست تعلیم او نور در دلهای علما سرشته است.

معتزله، که اهل توحید و عدل و ارباب نظر و عقل و در این فن استاد جهانیانند، شاگردان او هستند و اشاعره نیز معلومات خود را از آن حضرت کسب نموده اند.

استاد مشایخ اشاعره و معتزله آن حضرت است و انتساب امامیه و زیدیه به آن حضرت ظاهر است».

و من العلوم: علم الفقه و هو اصله و اساسه و کل فقیه فی الاسلام فهو عیال علیه و مستفید من فقهه.

ترجمه: «از جمله علوم علم فقه است که آن حضرت اصل و اساس آن بوده و هر فقهی در اسلام عیال او بوده و از فقه او استفاده کرده است».

اما پیروان ابوحنیفه مانند؛ ابو یوسف و محمّد و غیر اینها همه علم را از ابوحنیفه کسب کرده اند؛ اما شافعی فقه را از محمّد بن

ص: 27

حسن آموخته و فقه او نیز به ابوحنیفه بر می گردد.

احمد بن حنیل نیز فقه را نزد شافعی فرا گرفته است که در نتیجه فقه او نیز به ابوحنیفه بر می گردد و ابوحنیفه فقه را از جعفر بن محمد 7 آموخته است که جعفر بن محمد 7 از پدرش. پس همه علوم به علی بر می گردد.

اما مالک بن انس، فقه را از ربیعه فراگرفته و ربیعه از عکرمه و عکرمه از عبدالله بن عباس و ابن عباس نیز از علی علیه السلام آموخته است.

فقه شافعی را از طریق مالک نیز می توان به علی علیه السلام برگرداند؛ بدین ترتیب که فقه فقهای چهارگانه اهل سنت به علی منتهی می گردد؛ اما فقه شیعه که رجوع آن به علی روشن است. همچنین فقهای صحابه، مانند عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس که مراجعاتشان به علی علیه السلام بسیار معروف است، از علی علیه السلام اخذ کرده اند اما منشأ علم ابن عباس که علی بوده بسیار روشن است؛ منشأ علم عمر، علم «علی» است؛ چون رجوع مکرّر عمر به علی علیه السلام در بسیاری از مسائل مشکلی که در نزد همگان معروف است و اعتراف خودش که به طور مکرر می گوید: «لو لا علی لهلک عمر» و «لابقیت لمعظلة لیس لها ابوالحسن» و «لایفتینّ أحد فی المجسد و علی حاضر»؛ روشن می کند که علم فقه به طور کلی به امام علی علیه السلام منتهی می شود.

از طریق عامه و خاصّه وارد شده است که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اقضاکم علی(1)» منظور از «قضا» همان علم فقه است. بنابراین علی علیه

ص: 28


1- . سیوطی، جامع الصغیر، ج 1، ص 58.

السلام فقیه ترین صحابه هست.

باز هم روایت کرده اند؛ موقعی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله «علی» را برای قضاوت به یمن اعزام فرمود او را دعا کرد و گفت:

«اللهم اهد قلبه و ثبّت لسانه»؛

ترجمه: «خدایا! قلبش را هدایت و زبانش را ثابت گردان».

علی علیه السلام فرمود: «فما شککت بعدها فی قضاء بین اثنین»؛ «پس از دعای پیامبر در داوری میان دو نفر هرگز به شک و تردید روبرو نشدم».

و من العلوم: علم تفسیر القرآن؛ و عنه أخذ و منه فرع و اذا رجعت الی کتب التّفسیر علمت صحة ذلک لانّ اکثره عنه و عن عبدالله بن عباس و قد علم النّاس حال ابن عباس فی ملازمته له و انقطاعه الیه و انّه تلمیذه و خریجه و قیل له: این علمک من علم ابی عمّک؟ فقال: کنسبة قطرة من المطر الی البحر المحیط.

ترجمه: «از جمله علوم، تفسیر قرآن است که به تمامی از علی علیه السلام مأخوذ است؛ چون ابن عباس، استاد مفسرین، اکثر این علم را از او گرفته است.

او شاگرد علی علیه السلام بوده است و از ابن عباس پرسیدند که علم تو با علم ابن عمت چه نسبتی دارد؟ گفت: مثل قطرة باران نسبت به دریای بی کران است».

و من العلوم: علم النّحو و العربیة و قد علم النّاس کافة أنّه هو الّذی ابتدعه و أنشاه و املی علی ابی الاسود الدوئلی جوامعه و اصوله من جملتها: الکلام کلّه ثلاثة اشیاء؛ «اسم» و «فعل» و «حرف».

و من جملتها تقسیم الکلمة الی «معرفة» و «نکره» و تقسیم

ص: 29

الاعراب الی «الرفع» و «النصب» و «الجر» و «الجزم»(1) و هذا یکاد یلحق بالمعجزات لان القوة البشریة لا تفی بهذالحصر و لاتنحض بهذا الاستنباط»

ترجمه: «از جملة علوم؛ علم نحو و ادبیات عرب است که همه می دانند، این علم را علی علیه السلام اختراع کرده است و ابوالاسود دوئلی آن را تدوین کرده است و اصول و قواعد آن را علی علیه السلام بیان فرموده است؛ از جمله کلام را بر سه نوع به عنوان «اسم» و «فعل» و «حرف» همچنان کلمه را به «معرفه» و «نکره» تقسیم نموده است و نیز اعراب را منحصر در «رفع» و «نصب» و «جر» و «جزم» دانسته است که این ابداع و ابتکار، بدون تردید، نوعی معجزه شناخته می شود؛ زیرا قدرت فکری بشر از تنظیم و ترتیب این امور عاجز است.

ابن ابی الحدید سپس راجع به کمالات و فضایل انسانی حضرت مانند شجاعت، سخاوت، عدالت، حلم، عفو، حسن خُلق، زهد، تقوا، عبادت، فصاحت و بیان آن امام سخن به میان آورده و راجع به هر کدام نمونه هایی ذکر کرده و سرانجام می نویسد:

«چه بگویم!! در شأن مردی که در هدایت از همة مردم سبقت گرفته و زمانی که او به خدا ایمان آورده، همگان مشغول عبادت سنگها بوده اند و هیچ کس بر او در توحید سبقت نداشته، مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله که رایت سبقت در عالم افراشته.»

اکثر أهل حدیث بر آنند که او در متابعت از رسول خدا صلی الله علیه و آله از همه مقدم است و به او ایمان آورده است چنان که علی علیه

ص: 30


1- . معجم الادبا، ج 14، ص 42-50.

السلام خود فرموده است:

«انا الصدّیق الاکبر و أنا الفاروق الأوّل أسلمت قبل الاسلام النّاس و صلّیت قبل صلاتهم».

آنچه بیان شد، گوشه ای از فضایل آن حضرت اسم که اگر بخواهیم مناقب او را به تفضیل بیان کنیم، به کتاب ها و زمان های طولانی نیاز داریم.(1)

19. علی (علیه السلام) در نگاه احمد شهاب الدین

حدیث 44

احمد شهاب الدین، مؤلف کتاب «توضیح الدلائل علی ترجیح الفضایل»، در این که علی در جمیع صفات شبیه و مانند پیامبر بوده می نویسد:

و لایخفی ان مولانا امیرالمؤمنین علیه السلام قد شابه النّبی فی کثیر بل اکثر الخصال الرضیه و الافعال الزکیه و عاداته و عباداته و احواله العلیة و قد صحّ ذلک له بالاخبار الصحیحة و الاثار الصریحة ولایحتاج الی اقامة الدلیل و البرهان و لایفتقر الی الیضاح حجة و بیانا و قد عد بعض العلما بعض الخصال لامیر المؤمنین علی علیه السلام التی هو فیها نظیر سید نا النّبی الامّی.

ترجمه: «مخفی نماند که مولای ما امیرالمؤمنین علیه السلام در بیشتر اوصاف پسندیده و کردار پاک، عادات و عبادت و حالات به رسول اکرم 6 شباهت دارد و این مطلب احتیاجی به دلیل و برهان و حجت و بیان ندارد».

برخی از آن خصال را که در آن شبیه پیامبر است را به اختصار می آوریم:

1. نسب: در نسب علی مانند پیامبر است.

2. طهارت:

نظیره فی الطهارة بدلیل قوله تعالی: «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس اهل البیت و یطهّر کم تطهیراً»

یعنی علی علیه السلام در طهارت و پاکی نظیر پیامبر است به دلیل آیه تطهیر که درباره پنج تن آل عبا نازل گردیده است».

3. ولایت:

و نظیره فی

ص: 31


1- . شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 16-30.

الولایة بدلیل قوله «انّما ولیکم الله و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون»

ترجمه: «نظیر آن حضرت است در آیه مزبور از حیث ولایت بر امّت به دلیل «انما ولیکم الله» به اتفاق فریقین درباره علی علیه السلام نازل گردید است».

4. نشر احکام:

و نظیره فی الاداء و التبلیغ بدلیل الوحی الوارد علیه یوم اعطاء سورة برائت لغیره فنزل جبرئیل و قال لایؤدیها الا انت او هو منک فستعادها منه فاداها علی (رض) فی الموسم»

ترجمه: «و نظیر آن حضرت است در اداء رسالت و تبلیغ دین به دلیل سورة برائت و نزول آن بر پیامبر خاتم.

حضرت آیه را به ابوبکر داد تا در موسم حج برای اهل مکه قرائت کند جبرئیل نازل شدو عرض کرد: او اداء رسالت نتواند مگر خودت یا کسی که از تو باشد. پس حضرت آیات سورة برائت را، به امر خدا، از ابوبکر گرفت و به علی داد تا در موسم اداء نماید».

5. پیشوا:

نظیره فی کونه مولی الامّة بدلیل قوله صلی الله علیه و آله: «من کنت مولاء فهذا علی مولاه».

ترجمه: «و نظیر آن حضرت است در ولایت بر امّت به دلیل فرمودة پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: «هر که من مولای او هستم علی هم مولای اوست».

6. روح:

نظیره فی مماثلة نفسیهما و ان نفسه قامت مقام نفسه و ان الله تعالی اجری نفس عجلی مجری نفس النّبی صلی الله علیه و آله فقال: «و من حاجک فیه من بعد ماجائک من العلم...»

ترجمه: «و

ص: 32

نظیر آن حضرت است در همسان بودن نفس آن دو، و این که نفس علی علیه السلام قائم مقام نفس رسول خدا صلی الله علیه و آله است، چنان چه در آیة مباهله علی را به منزلة نفس آن حضرت قرار داده است».

7. شرافت و مقام:

و نظیره فی فتح بابه فی المسجد کفتح باب رسول الله و جواز دخول المسجد جنباً کحال رسول الله صلی الله علیه و آله علی السواء.

ترجمه: «و نظیره آن حضرت است در فتح باب او به مسجد، مثل فتح باب رسول خدا و جواز عبور و مرور او از مسجد در حال جنابت مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله».

20. علی (علیه السلام) از نگاه دکتر محمّد حسین ذهبی:

حدیث 45

دکتر ذهبی، استاد دانشگاه الازهر و مؤلف کتاب التفسیر و المفسرون، در معرّفی شخصیت علمی امام شیعیان امیر مؤمنان علی علیه السلام می گوید:

کان رضی الله عنه بحراً فی العلوم کان قوی الحجة، سیلم الاستنباط اوتی الحظّ الاوفر من الفصاحة و الشعر، و کان ذا عقل، قضائی ناضج و بصیرة نافذة الی بواطن الامور،. کثیرا ما کان یرجع الیه الصحابة فی فهم ما خفی و استجلاء ما اشکل(1).

ترجمه: «علی دریای علم و استدلالش قوی و استنباطش درست و از فصاحت، خطابه و شعر بهرة فراوان داشت. عقل قضائیش کامل بود و بصیرت نافذ به بواطن امور داشت و در موارد زیادی صحابه برای حل مشکل خود به او مراجعه می کردند».

21. علی(علیه السلام) از دیدگاه دیگر صحابه در کتب اهل تسنن

1. علی(علیه السلام) از دیدگاه عبدالله بن عباس

حدیث 46

عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب، بکنی به «ابوالعباس» معروف به «ابن عباس» بنابر مشهور از اکابر صحابه و جد اعلای خلفای بنی عباس (متوفی 68 ه.ق) است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه

ص: 33


1- . ذهبی، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 89.

و آله درباره اش چنین دعا کرد:

«اللهم فقّهه الدّین و علّمه التّأویل».(1)

و نیز در حق او گفت: «اللهم اعط ابن عباس الحکمة و فی علّمه التّأویل».(2)

حدیث 47

1. اخرج ابن عساکر عن ابن عباس قال:

«مانزل فی أحد من کتاب الله تعالی مانزل فی علی علیه السلام(3)».

حدیث 48

2. اخرج الطبرانی و ابن ابی حاتم عن ابن عباس:

«ما نزل الله «یا ایها الّذین آمنوا» الّا و علی امیرها و شریفها و لقد عاتب الله اصحاب محمّد فی غیر مکان و ما ذکر علیاً الا بخیر(4)».

ترجمه: «خداوند در هیچ جای قرآن مجید مؤمنان را با «یا ایها الّذین آمنوا» مورد خطاب قرار نداده مگر این که امیر و شریف آنها علی علیه السلام است؛ یعنی فرد کامل، کسانی اند که ایمان به علی علیه السلام آورده اند.

خداوند در قرآن به طور مکرّر و در موقعیت های مختلف اصحاب پیامبر را مورد عتاب و سرزنش قرار داده ولی در همه جا از علی علیه السلام به خیر و نیکی یاد کرده است».

حدیث 49

3. سیوطی در درّالمنثور در ذیل آیة «یا ایها الّذین آمنوا اتّقوا الله و کونوا مع الصّادقین» می نویسد:

اخرج ابن مردویه عن ابن عباس فی قوله تعالی: «اتّقوا الله و کونوا مع الصادقین» قال: مع علی بن ابیطالب علیه السلام(5)

ترجمه: «ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده است که او گفت: در این آیه، منظور از «صادقین» علی بن ابیطالب علیه السلام است».

روی بسنده عن ابن عباس قال: قال ابوموسی الاشعری انّ علی اوّل من أسلم مع رسول الله صلی الله علیه و آله.(6)

حدیث 50

5. عن ابن عباس انّ رسول الله

ص: 34


1- . ابن سعد، طبقات الکبری، ج 2، ص 365.
2- . همان.
3- . سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 171 و مختصر تاریخ دمشق، ج 18، ص 11.
4- . همان - المعجم الکبیر، ج 11، ص 264 - المناقب للخوارزمی، ص 266 - ذخائر العقبی، ص 89.
5- . سیوطی، تفسیر الدرالمنثور، ج 3، ص 290.
6- . مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 465.

صلی الله علیه و آله قال: من اراد أن ینظر الی ابراهیم فی حلمه و الی نوح فی حکمته و الی یوسف فی جماله فلینظر الی علی بن ابی طالب علیه السلام(1).

ترجمه: «ابن عباس می گوید: رسول خدا فرمود: هر که می خواهد به حلم ابراهیم، حکمت نوح و جمال یوسف بنگرد، علی بن ابی طالب را بنگرد».

حدیث 51

6. لو انّ الشجر اقلام و البحور مدادً و الانس کتّاب و الجنّ کتابٌ ما احصوا فضایل امیرالمؤمنین علی علیه السلام(2).

حدیث 52

7. «و کان اوّل من أسم من النّاس بعد خدیجة»؛ «او (علی) بعد از خدیجه اولین کسی بود که ایمان آورد».

حدیث 53

8. رسول خدا صلی الله علیه و آله جامعة خود را روی علی، فاطمه و حسنین انداخت و فرمود: «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا».

حدیث 54

9. قال ابن عباس، قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

«من سبّ علیاً فقد سبّنی و من سبّن فقد سبّ الله و من سبّ الله عزّوجلّ أکبّه الله علی منخره».(3)

ترجمه: «هر کس علی را ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته، و هر کس مرا ناسزا بگوید خدا را ناسزا گفته؛ و هر کس خدا را ناسزابگوید خدا او را در آتش دوزخ معذّب خواهد کرد».

2. علی(علیه السلام) از دیدگاه ابوایوب انصاری

حدیث 55

1. عن علقمة و الاسود قالا: آتینا با ایوب الانصاری عند منصرفه من صفین فقلنا له: یا ابا ایوب انّ الله اکرمک بنزول محمّد 6 و بمجئی ناقته تفضّلا من الله و اکراماً حتی اناخت ببابک دون النّاس ثمّ جئت بسیفک علی عاتقک تضرب به أهل لا اله الا الله؟ فقال: یا هذا انّ الرّائد لایکذب

ص: 35


1- . ریاض النضرۀ، ج 2، ص 218.
2- . المناقب للخوارزمی، ص 32 - کفایۀ الطالب، ص 252 - مودۀ القربی، ص 249.
3- . مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 121؛ مسند احمد حنبل، ج 6، ص 323.

أهله و انّ رسول الله صلی الله علیه و آله امرنا بقتال ثلاثه مع علی علیه السلام بقتال النّاکثین و القاسطین و المارقین فاما الناکثون فقد قابلنا هم اهل الجمل طلحة و الزبیر و اما القاسطون فهذا منصرفنا من عندم یعنی معاویه و عمراً و اما المارقون منهم أهل الطرقات و أهل السعیفات و أهل النخیلات و أهل النهروانات و الله ما ادری این هم ولکن لابد من قتالهم ان شاءالله قال: و سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول لعمار: «یا عمّار تقتلک الفئة الباغیة و انت اذ ذلک مع الحق و الحق معک یا عمّار بن یاسران رأیت علیاً قد سلک وادیاً سلک الناس وادیاً غیره فاسلک مع علی فانه لن یدلیک فی ردی و لن یخرجک من هدی، یا عمّار من تقلد سیفاً اعان به علیاً علی عدوه قلده الله یوم القیامة و شاحین من در، و من تقلد سیفاً اعان به عدو علی علیه قلده الله یوم القیامة و شاحین من نار قلنا یا هذا حسبک رحمک الله حسبک رحمک الله.(1)

ترجمه: «علقمه و اسود گفتند: بعد از آن که ابو ایوب انصاری از جنگ صفین برگشت و به دیدنش رفتیم و گفتیم: ابو ایوب! خدا تو را با سکونت رسول خدا در خانه ات، هنگامی که وارد مدینه شد و به زانو زدن شتر ایشان بر در خانه ات، تو را گرامی داشت. اکنون شمشیرت را بر دوش گرفته و آمده ای و «اهل لا اله الا الله» را آماج ضربات خود ساخته ای؟

ابو ایوب انصاری گفت: یک رهبر هرگز به پیروان خود دروغ نمی گوید؛ رسول خدا صلی الله

ص: 36


1- . تاریخ بغداد، ج 13ت، ص 187 - کنز العمال، ج 6، ص 155 - اسد الغابۀ، ج 4، ص 32.

علیه و آله مارا مأمور کرد با سه طائفه در رکاب علی علیه السلام بجنگیم:

ناکثین، قاسطین و مارقین.

اما ناکثان عبارت بودند از لشکر طلحه و زبیر که بیعت با علی را شکستند و جنگ جمل را راه انداختند.

قاسطین همین ها هستند که اینک از جنگ آنها بر می گردیم.

مارقین به خدا هنوز نمی دانم چه کسانی هستند و چه وقت با آنان خواهیم جنگید ولی نبرد با آنان نیز روزی اتفاق خواهد افتاد.

آنگاه گفت: من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که به عمّار می فرمود: «ای عمّار! تو به دست جمعی یاغی و سرکش و ستمکار کشته می شوی و آن روز «حق» با «تو» و تو با حق خواهی بود.

ای عمّار! هر گاه علی علیه السلام را دیدی که به راهی می رود، و تمام مردم به راهی دیگری، تو راه علی را بگیر که تو را به سوی هلاکت راهنمایی و از هدایت خارج نمی کند.

ای عمّار! هر کس به قصد یاری کردن علی در مقابل دشمنانش شمشیر حمایل کند، خدا در روز قیامت دو شمشیر از دُر ّ به او حمایل می کند و کسی که شمشیری بر ضد علی علیه السلام حمایل کند، خداوند در قیامت شمشیر از آتش به او حمایل می کند.

گفتیم: ابو ایوب! همین قدر کافی است. خدا تو را رحمت کند.»

حدیث 56

2. فقیه شافعی (ابن مغازلی) در کتاب «مناقب» از ابو ایوب انصاری چنین روایت می کند:

رسول خدا مریض بود و فاطمه برای عیادت بر او وارد شد و او را در نهایت ضعف و

ص: 37

ناتوانی دید و گریه سر داده و شک به رخسارش روان گردید.

پیامبر وقتی فاطمه را چنین دید دلداری داد و فرمود:

«یا فاطمه انّ الله أطلع الی الارض اطلاعة فاختار منها آباک فبعثه نبیاً ثمّ اطلع الیها ثانیة فاختار منها بعلک فاوحی الی

فانکحته ایاک و اتخذته وصیاً اما علمت انّ لکرامة الله ایاک زوجک اعظهم حلماً و اقدمهم سلماً و اعلمهم علماً فسرّت بذلک فاطمه و استبشرت».(1)

ترجمه: «ای فاطمه علیها السلام! خدای تعالی نظری به سوی زمین انداخت پدر تو را برگزید و او را پیامبر خود قرار داد، دوباره بر زمین نظری انداخت شوهرت را برگزید و به من وحی کرد تا تو را به عقد او در آورم و او را وصی خود گردانیدم.

آیا نمی دانی که برای کرامت تو است که خدای تعالی تو را با عظیم ترین امت از نظر حلم و با سابقه ترین آنان از نظر اسلام و داناترین آنان از نظر علم تزویج کرد. با شنیدم سخنان پیامبر آثار سرور و خوشحالی در چهرة فاطمه علیها السلام آشکار شد».

3. علی(علیه السلام) از نگاه ابوذر غفاری

حدیث 57

1. عن ابی ذر قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله من اطاعنی فقد اطاع الله و من عصانی فقد عصی الله و من اطاع علیاً فقد اطاعنی و من عصی علیاً فقد عصانی(2)

حدیث 58

2. و عن ابی ذر قال: ما کنا نعرف المنافقین علی عهد رسول الله الآ بثلاث:

بتکذیبهم الله و رسوله و التّخلف عن الصلوة و بغضهم علی بن ابیطالب(3)

ترجمه: «ابوذر غفاری گفت: در زمان رسول اکرم منافقان را به سه چیز می شناختم:

1. با تکذیب خدا و

ص: 38


1- . خوارزمی، مناقب، ص 63؛ مناقب ابی المغازلی، ص 101.
2- . حاکم، مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 121.
3- . الریاض، النظرۀ، ج 3، ص 190 - مودۀ القربی، ص 257 - تلخیص المستدرک، ج 3، ص 121.

رسولش.

2. تخلف از نماز.

3. عداوت با علی علیه السلام.

4. علی(علیه السلام) از نگاه سلمان فارسی

حدیث 59

1. قال رجل لسلمان: ما أشدّ حبّک لعلی علیه السلام: قال: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول:

«من أحب علیاً فقد احبّنی و من ابغض علیاً فقد ابغضنی(1)».

ترجمه: «مردی به سلمان فارسی گفت: این همه علی را دوست می داری؟

فرمود: از رسول خدا شنیدم که می فرمود:

«هر کس علی را دوست بدارد مرا دوست نداشته، و هر کس علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است».

5. علی(علیه السلام) از نگاه ابوسعید خُدری

حدیث 60

1. عن ابی سعید خُدری قال: لما نصب رسول الله صلی الله علیه و آله علیاً یوم «غدیر خم» فنادری له بالولایة، هبط جبرئیل علیه بهذه الآیة: «الیوم أکملت لکم دینکم(2)».

ترجمه: «ابو سعید خُدری گفت: وقتی رسول خدا در روز غدیر «خم» علی را به مقام ولایت نصب فرمود، جبرئیل از آسمان فرود آمد و این آیه را با خود آورد؛

«الیوم أکملت لکم دینکم...».

6. علی(علیه السلام) از نگاه عمّار بن یاسر

حدیث 61

1. عن عمّار بن یاسر یقول: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله

یقول لعلی علیه السلام: «یا علی طوبی لمن احبّک و صدق فیک و ویل لمن ابغضک و کذب فیک(3)»

ترجمه: عمّار یاسر می گوید: از رسول خدا شنیدم که به علی علیه السلام می فرمود:

«یا علی! خوشا به حال کسی که تو را دوست داشته و نسبت به تو صداقت پیشه کند. وای به حال کسی که تو را دشمن داشته و نسبت به تو نفاق بورزد».

7. علی(علیه السلام) از نگاه جابر بن عبدالله انصاری

حدیث 62

1. عن جابر بن عبدالله قال: کنّا عند النّبی صلی الله علیه و آله فأقبل علی علیه السلام فقال النّبی صلی الله

ص: 39


1- . هیثمی، مجمع الزوائد، ج 9، ص 113.
2- . سیوطی، الدر المنثور، ذیل آیه.
3- . مستدرک الصحیحین، ج 3، ص 135، تاریخ بغداد، ج 2، ص 215.

علیه و آله: «و الّذی نفسی بیده انّ هذا و شیعته هم الفائزون یوم القیامة» فنزلت: «انّ الّذین آمنوا و عملوا الصّالحات اولئک هم خیر البریة». فکان اصحاب النّبی اذا أقبل علی علیه السلام قالوا: جاء خیر البشر(1)

ترجمه: «ابن عساکر از جابر بن عبدالله

روایت کرده است:

در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم که علی علیه السلام از راه رسید، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «[قسم به] آن خدایی که جانم در دست اوست، تنها این مرد و شیعیانش در روز قیامت رستگارند».

به همین جهت اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله هر وقت علی علیه السلام را می دیدند به یکدیگر می گفتند: «خیر البریة» آمد.

حدیث 63

2. عن جابر بن عبدالله قال: انّ علیاً حمل باب خیبر یوم افتتحها و انّهم جربوه بعد ذلک فلم یحمله الا اربعون رجلاً(2)

ترجمه: «جابر بن عبدالله گفت: «علی علیه السلام در جریان جنگ خیبر همان روزی که دژ محکم آن را گشود و درب خیبر را از جا بلند کرد و پس از آن سنگینی آن «در» را سنجیدند کمتر از چهل نفر نتوانستند آن را از زمین حرکت دهند».

8. علی(علیه السلام) از نگاه عبدالله بن مسعود

حدیث 64

1. عن عبدالله بن مسعود قال قلت یا رسول الله الا تستخلف ابابکر فأعرض عنی فرأیت انّه لم یوافقه فقلت: یا رسول الله صلی الله علیه و آله ألا تستخلف عمر؟ فاعرض عنی فرأیت انّه لم یوافقه فقلت: یا رسول الله الا تستخلف علیاً؟ قال: «ذلک و الّذی لا اله الا هو أن بایعتموه و اطعتموه ادخلکم الجنة» (قال رواه الطبرانی(3))

ترجمه: «عبدالله بن مسعود در آخر روایتی که در

ص: 40


1- . سیوطی الدر المنثور، ذیل آیه کنوز الحقائق، ص 92.
2- . تاریخ بغداد، ج 11، ص 324، میزان الاعتدال، ج 2، ص 218.
3- . هیثمی، مجمع الزوائد، ج 8، ص 314، هیثمی این روایت را به طبری نسبت داده است.

آن اسلام آوردن جنیان را ذکر می کند، می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن سخنانش به من فرمود: «أجل من نزدیک شده».

عرض کردم: این رسول خدا صلی الله علیه و آله آیا ابوبکر را خلیفة خود نمی کنی؟ از من روی برگردانید. فهمیدم که با این امر موافقت ندارد. عرض کردم عمر چطور؟ باز از من روی برگرداند.

پرسیدم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را جای خود نمی نشانی؟ فرمود: «به خدایی که معبودی جز

او نیست خلافت حق اوست اگر با او بیعت نموده و اطاعتش کنید همة شما را داخل بهشت می کند».

حدیث 65

2. عن ابن مسعود قال: قرأت علی رسول الله صلی الله علیه و آله سبعین سورة و ختمت القرآن علی خیر النّاس علی بن ابی طالب علیه السلام(1).

ترجمه: «ابن مسعود گفت: هفتاد سوره از قرآن را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله خواندم و حفظ کردم و بقیه را نزد بهترین مردم «علی» بن ابی طالب علیه السلام به پایان بردم».

حدیث 66

3. ابونعیم عن ابن مسعود قال: انّ القرآن أنزل علی سبعة أحرف؛ منها حرف الّا و له ظهر و بطن وان علی بن ابی طالب عنده منه الظاهر و الباطن(2).

ترجمه: «قرآن بر هفت حرف نازل شده و برای هر کدام از آنان ظاهر و باطن است و علم ظاهر و باطن تمامی آنها پیش علی بن ابی طالب است».

9. علی(علیه السلام) از نگاه ابوالطفیل عامر بن واثله

حدیث 67

عن ابی الطفیل قال: شهدت علیاً یخطب و هو یقول: «سلونی فوالله لا تسائلونی عن شیء الا اخبرتکم و سلونی عن کتاب الله فوالله ما من

ص: 41


1- . همان.
2- . ترجمۀ الاتقان، ج 2، ص 589، التفسیر و المفسرون، ج 1، ص 90.

آیة الا و أنا اعلم أبلیل نزلت أم بالنّهار، ام فی سهل ام فی جبل»(1)

ترجمه: «ابو طفیل گفت: علی را دیدم که سخنرانی می کرد و می گفت: «از من بپرسید. پس به خدا سوگند که چیزی من نمی پرسیدی مگر این که درباره آن به شما خبر دهم و از من درباره کتاب خدا سوال کنید که به خدا سوگند هیچ آیه ای نازل نشده مگر این که من می دانم در شب نازل شده یا در روز، در بیابان فرود آمده یا در کوه.»

10. علی(علیه السلام) از نگاه ام سلمه

حدیث 68

1. عن امّ سلمه قالت: اشهد انی سمعت من رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «من احبّ علیاً فقد احبّنی و من احبّنی فقد احبّ الله و من ابغض علیاً فقدابغضنی و من ابغضنی فقد ابغض الله(2)»

ترجمه: «ام سلمه گفت: خدا را گواه می گیرم که از رسول خدا شنیدم، که فرمود: «هر کس علی علیه السلام را دوست بدارد در حقیقت خدا را دوست داشته و هر کسی علی علیه السلام را دشمن بدارد مرا دشمن داشته و هر کس مرا دشمن بدارد خدا را دشمن داشته است».

حدیث 69

2. عن مولی ابی ذر قال: دخلت علی ام سلمه فراءیتها تبکی و تذکر علیاً علیه السلام و قالت: سمعت رسول الله صلی الله علیه و آله یقول: «علی مع الحق و الحق مع علی و لن یفترقا حتی یردا علی الحوض یوم القیامة(3)»

ترجمه: «ابن ثابت، مولای ابوذر، گفت: برام سلمه وارد شدم و دیدم گریه می کند و نام علی علیه السلام را بر زبان می راند.

و می گوید: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می فرمود: «علی با حق است و حق با علی است و آن دو یک لحظه از هم جدا نمی شود تا درحوض کوثر به من ملحق شوند.»

ص: 42


1- . ترجمۀ الاتقان فی علوم القرآن، ج 2، ص 589، التفسیر و المفسرون، دکتر محمّد ذهبی، ج 1.
2- . الجوهرۀ فی نسب علی، ص 66، المعجم الکبیر، ج 1، ص 319، الریاض النضرۀ، ج 3، ص 122.
3- . تاریخ بغداد، ج 14، ص 321.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109