چهل حدیث موضوعی

مشخصات کتاب

سرشناسه:سیدمحمد(سیدقاسم) حسینی بهارانچی

عنوان و نام پدیدآور: چهل حدیث موضوعی / گردآوری سیدمحمد(سیدقاسم) حسینی بهارانچی

مشخصات نشر: دیجیتالی / مرکز تحقیقات یارانه ای قائمیه اصفهان - 1399

مشخصات ظاهری: 69 صفحه

زبان: فارسی

وضعیت فهرست نویسی:فاپا

موضوع: احادیث معصومین علیهم السلام

ص: 1

اشاره

چهل حدیث موضوعی

گردآوری: سیدمحمد(سیدقاسم) حسینی بهارانچی

ص: 2

بسم الله الرّحمن الرّحیم

انگیزه تالیف

هدف از این نوشتار نوشتارعمل به حدیث «من حفظ علی أمّتی أربعین حدیثاً...» و بیان مسائل و موضوعات حسّاس و شنیدنی و لطایف و ظریفه های شیرین و امیدوار کننده بوده است، افزون بر این ها مذاکرة احادیث و سخنان معصومین(علیهم السلام) عبادت و ذکر خدا و موجب نزدیک شدن قلوب شیعیان به همدیگر می باشد، از سویی برخی از بشارت ها و نویدهای معصومین(علیهم السلام) به شیعیان خود سبب شوق به اعمال نیک می شود همانگونه که برخی از انذارها و اعلان خطرها، بسیار بازدارنده و ما نع از گناهان و اعمال زشت می گردد، نویسنده احساس می کند که اگر مردم به این گونه روایات آگاهی داشته باشند شوق فراوانی به اعمال نیک پیدا می کنند و از اعمال ناپسند خود دست برمی دارند، و دشمنان مرئی و نامرئی نمی توانند تأثیری در آنان ایجاد نمایند .

از این رو امام صادق(علیه السلام) می فرماید: «رحم الله عبداً حَبَّبنا إلی الناس و لم یُبغضنا إلیهم، ...»(1) یعنی خدا رحمت کند بنده ای را که سبب محبوبیّت ما بین مردم بشود و ما را مبغوض مردم قرار ندهد. سپس فرمود: به خدا سوگند اگر راویان حدیث، سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می کردند، مردم عزیز و قویّ می شدند و قدرت مقابله با دشمنان ما را پیدا می کردند، و احدی نمی توانست با هیچ دلیلی با آنان مقابله کند، و لکن ] مع الاسف برخی از نادانان و یا مغرضین[ یک کلمه از ما می شنوند و ده کلمه از خود به آن می افزایند ]و سبب دوری مردم از ما می شوند[.

حضرت رضا(علیه السلام) نیز به عبدالسلام بن صالح هروی می فرماید: «رحم الله عبداً أحیا أمرنا فقلت له : و کیف یحیی أمرکم؟ قال یتعلّم علومنا و یعلّمها الناس، فإنّ الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا..»(2)

یعنی، خدا رحمت کند بنده ای را که امر مارا زنده می کند. عبد السلام گوید :گفتم : چگونه امر شما را زنده میکند؟ فرمود: علوم مارا می آموزد وبه مردم یاد می دهد وشکّی نیست که اگر مردم محاسن کلام مارا بدانند از ما پیروی خواهند نمود .

ماه مبارک رمضان سال 1437 قمری، خردادماه سال 1395شمسی

خادم اهل البیت علیهم السلام سیدمحمد(سیدقاسم) حسینی بهارانچی

ص: 3


1- - کافی، ج8/229ح293.
2- -عیون الاخبار الرضا علیه السلام، ج2/275.

1- پاداش حفظ چهل حدیث

مرحوم صدوق در کتاب خصال با سند خود از انس بن مالک نقل نموده که گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: هرکس از امّت من چهل حدیث ازسخنان مارا برای خدا و تأمین دیانت خود و دیگران و حلّ مشکلات قیامت حفظ کند خداوند در قیامت او را فقیه و عالم مبعوث خواهد نمود.(خصال ص542)

این حدیث با مختصر اختلاف در عبارت، از انس بن مالک و از موسی بن جعفر(علیه السلام) در کتاب خصال و از حضرت رضا (علیه السلام) و از ابن عباس در کتاب وسائل و از امام باقر(علیه السلام) در کتاب مستدرک الوسایل و از أمیرالمؤمنین(علیه السلام) از ابوسعید خدری در کتاب عمدة ابن بطریق و کتب دیگر از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده است، از این رو زیادی از علما و محدّ ثین ما کتاب چهل حدیث نوشته اند تا به فرموده آن حضرت عمل کرده باشند و به آن پاداش برسند .

مرحوم شیخ بهایی در کتاب اربعین خود در معنای «حفظ» می فرماید: ظاهر این است که مقصود از حفظ، حفظ در خاطر و عن ظهر القلب باشد، نه ثبت در دفاتر و کتب و بعید نیست که مراد حفظ از اندراس باشد]تا آیندگان از آن ها استفاده کنند[ تا این که گوید: جمله «علی أمّتی» به معنای لأمّتی می باشد مانند آیه «وَ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلی ما هَداکُم»

مؤلف گوید: البته معلوم است که حفظ به هر معنایی باشد باید همراه با عمل باشد و گرنه مورد نکوهش و ملامت خواهد بود چرا که در قرآن و احادیث از عالم بدون عمل شدیداً مذمّت شده است، و لاحول و لاقوّة الّا بالله العلّی العظیم. اللّهم وفّقنا لما تحبّ وترضی و لا تجعل الدنیا اکبر همّنا و لا تجعل مصیبتنا فی دیننا و لا تفضحنا بخفیّ ما اطّلعت به علینا یا ستّار یا غفّار.

2- برکات مذاکرة حدیث

مرحوم کلینی در کتاب کافی با سند خود از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که آن حضرت به اصحاب خود فرمود: به زیارت همدیگر بروید تا قلب های شما زنده شود، و احادیث ما را مذاکره کنید، چرا که احادیث ما دل های شما را به همدیگر مهربان می کند، و اگر شما احادیث ما را گرفتید ]و عمل کردید[ به رشد ]ایمانی و عملی[ خود می رسید و نجات پیدا می کنید، و اگر از احادیث ما دوری کردید ]و به آن ها عمل نکردید[ گمراه و هلاک خواهید شد، پس شما احادیث ما را بگیرید]و به آنها عمل کنید [تا من ضامن نجات شما باشم(1).

ص: 4


1- ... مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ بَزِیعٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَکْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَکْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِکُمْ زَعِیمٌ. (کافی، ج2/186)

عبّاد بن کثیر گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: من به یکی از قصّه پردازها برخورد کردم که به اطرافیان خود می گفت : این مجلسی است که هر کس در آن شرکت کند، به شقاوت نمی رسد؟! امام صادق(علیه السلام) فرمود: هیهات هیهات غلط کرده ، چرا که خداوند را - جز کرام الکاتبین - ملائکه ای است که روی زمین می گردند و چون به مجلسی برخورد می کنند که اهل آن فضایل محمّد و آل او (صلوات الله علیهم) را بیان می کنند، به همدیگر می گویند: « توقّف کنید که به حاجت خود رسیدیم» پس در آن مجلس می نشینند و به فقه آن مجلس گوش فرا می دهند، و چون اهل آن مجلس قیام می کنند ]و به خانه های خود می روند[ آن ملائکه از مریض های آنان عیادت می کنند و به تشییع جنازه اموات آنان می روند و سراغ از غایبین آنان می گیرند، و این آن مجلسی است که شرکت کنندة در آن به گمراهی نمی رسد(1).

[نه مجلس قصّه پردازان]

مؤلف گوید: در ذیل حدیث فوق در برخی از نقل ها آمده که ملائکه یاد شده چون به آسمان بالا می روند بسیار معطّر و خوشبو می باشند و ملائکه دیگر به آنان می گویند: شما این بوی خوش را از کجا آورده اید؟ وآنان می گویند: ما در مجلس ذکر محمّد و آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین) شرکت کردیم، و ملائکه آسمان به آنان می گویند: ما را نیز ببرید تا ما هم مثل شما معطّر شویم؟ آنان می گویند: آن مجلس به پایان رسید و اهل آن به خانه های خویش بازگشتند، و ملائکه آسمان ها می گویند شما ما را ببرید در آن محلّی که آنان نشسته بود ند تا ما نیز مثل شما معطّر شویم .

3- هدف از خلقت

امام حسین(علیه السلام) به اصحاب خود می فرماید: ای مردم خداوند انسان ها را خلق نکرد مگر به خاطر این که او را بشناسند، و چون او را شناختند او را عبادت کنند و چون او را عبادت کنند از عبادت و پرستش غیر او بی نیاز شوند.

ص: 5


1- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ یُونُسَ عَنْ عَبَّادِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنِّی مَرَرْتُ بِقَاصٍّ یَقُصُّ وَ هُوَ یَقُولُ هَذَا الْمَجْلِسُ الَّذِی لَا یَشْقَی بِهِ جَلِیسٌ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ أَخْطَأَتْ أَسْتَاهُهُمُ الْحُفْرَةَ إِنَّ لِلَّهِ مَلَائِکَةً سَیَّاحِینَ سِوَی الْکِرَامِ الْکَاتِبِینَ فَإِذَا مَرُّوا بِقَوْمٍ یَذْکُرُونَ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ قَالُوا قِفُوا فَقَدْ أَصَبْتُمْ حَاجَتَکُمْ فَیَجْلِسُونَ فَیَتَفَقَّهُونَ مَعَهُمْ فَإِذَا قَامُوا عَادُوا مَرْضَاهُمْ وَ شَهِدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ تَعَاهَدُوا غَائِبَهُمْ فَذَلِکَ الْمَجْلِسُ الَّذِی لَا یَشْقَی بِهِ جَلِیسٌ. (کافی، ج 2/ 187)

راوی گوید: مردی گفت: پدر و مادرم فدای شما باد ای فرزند رسول خدا معرفت خداوند به چیست؟ امام (علیه السلام) فرمود: معرفت اهل هر زمانی ]به خداوند[ با معرفت به امامی که اطاعت از او بر آنان واجب است حاصل می شود(1).

مرحوم صدوق در ذیل روایت فوق می فرماید: مقصود از روایت فوق این است که اهل هر زمانی باید بدانند که خداوند آنان را معذور از معرفت امام قرار نداده است و کسی که بدون دلیل و حجّت چیزی را پرستش کند، غیر خدا را پرستش نموده است(2).

]و این حقیقت را مردم باید از امام خود بیاموزند[

محمّد بن عمّاره گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند تبارک و تعالی مخلوق خود را عَبَث و بیهوده نیافرید، بلکه برای اظهار قدرت و تکلیف به اطاعت از خود ، آنان را آفرید، تا به رضوان او برسند و آنان را نیافرید تا بهره ای از آنان ببرد ویا ضرری را از خود دفع کند، بلکه آنان را آفرید تا نفعی به آنان برساند و به نعمت های ابدی دست پیدا کنند(3).

ابوبصیر گوید: امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»(4)

فرمود: خلقهم لیأمرهم بالعبادة یعنی آنان را خلق کرد تا آن ها را امر به عبادت کند، و در تفسیر آیه «وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُم»(5)

فرمود: «خلقهم لیفعلوا ما یستوجبون به رحمته فیرحمهم» یعنی آنان را آفرید تا با عمل نیک خود مستحق رحمت او شوند و به آنان ترحّم نماید(6).

ص: 6


1- ... حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْکَرِیمِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خَرَجَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع عَلَی أَصْحَابِهِ فَقَالَ أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِیَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِی یَجِبُ عَلَیْهِمْ طَاعَتُهُ. (علل الشرایع، باب 9، ح1)
2- ... قال مصنف هذا الکتاب یعنی بذلک أن یعلم أهل کل زمان أن الله هو الذی لا یخلیهم فی کل زمان عن إمام معصوم فمن عبد ربا لم یقم لهم الحجة فإنما عبد غیر الله عز و جل. (همان)
3- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَی الْجَلُودِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا الْجَوْهَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع فَقُلْتُ لَهُ لِمَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ سُدًی بَلْ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ قُدْرَتِهِ وَ لِیُکَلِّفَهُمْ طَاعَتَهُ فَیَسْتَوْجِبُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَهُ وَ مَا خَلَقَهُمْ لِیَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَةً وَ لَا لِیَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّةً بَلْ خَلَقَهُمْ لِیَنْفَعَهُمْ وَ یُوصِلَهُمْ إِلَی نَعِیمِ الْأَبَدِ. (همان، ح2)
4- ذاریات/56
5- هود/119
6- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ النَّخَعِیُّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ قَالَ خَلَقَهُمْ لِیَأْمُرَهُمْ بِالْعِبَادَةِ قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ قَالَ خَلَقَهُمْ لِیَفْعَلُوا مَا یَسْتَوْجِبُونَ بِهِ رَحْمَتَهُ فَیَرْحَمَهُمْ. (علل الشرایع باب 9، ح10)

4- درجات عبادت

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: مردم در عبادت خداوند سه گروه اند:

1- گروهی خدا را به خاطر ثواب و پاداش، عبادت می کنند، و این عبادت اهل طمع می باشد. 2- گروه دیگری خدا را به خاطر ترس از عذاب و آتش عبادت می کنند، و این عبادت غلامان و عبید است، و لکن من خدا را به خاطر محبّت و علاقه ای که به او دارم عبادت می کنم، و این عبادت کرام و افراد بزرگوار است و سبب امنیّت درونی خواهد بود چنان که خداوند می فرماید: «وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ»(1)

و یا می فرماید: «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»(2) بنابراین کسی که خدا را دوست می دارد خداوند نیز او را دوست می دارد و هر که را خداوند دوست بدارد، از آمنین خواهد بود(3).

5- تقدیرات حکیمانه خداوند

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید: جبرائیل از ناحیه خداوند به من خبر داد که خدای متعال می فرماید: هر کس به ولیّی از اولیای من اهانت کند به جنگ با من برخاسته است، و من در هیچ کاری تردید پیدا نکردم مانند تردید در قبض روح بندة مؤمن خود، چرا که او از مرگ کراهت دارد و من کراهت او را نمی خواهم، و چاره ای از آن نیست، و بندة من به چیزی مثل انجام واجبات به من تقرّب پیدا نمی کند، او همواره به درگاه من ابتهال و تضرّع می کند تا این که من او را دوست خواهم داشت و کسی را که من دوست بدارم گوش و چشم و دست او خواهم بود و اگر مرا بخواند او را اجابت می کنم، و اگر از من سؤالی بکند به او عطا می کنم[و همواره من مصلحت و صلاح او را انجام می دهم] و بسا یکی از بندگانم اراده انجام عبادتی را می کند و من او را از آن عبادت باز می دارم تا سبب عجب و خودپسندی او نشود و عمل او باطل و فاسد نگردد، و برخی از بندگان من ایمانشان سالم نمی ماند مگر به وسیله فقر و ناداری و اگر من او را بی نیاز

ص: 7


1- نمل/89
2- آل عمران/31
3- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الشَّیْبَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ هَارُونَ الصُّوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ مُوسَی الْحَبَّالُ الطَّبَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ الْخَشَّابُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَسِّنٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع إِنَّ النَّاسَ یَعْبُدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی ثَلَاثَةِ أَوْجُهٍ فَطَبَقَةٌ یَعْبُدُونَهُ رَغْبَةً فِی ثَوَابِهِ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْحُرَصَاءِ وَ هُوَ الطَّمَعُ وَ آخَرُونَ یَعْبُدُونَهُ خَوْفاً مِنَ النَّارِ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ وَ هِیَ رَهْبَةٌ وَ لَکِنِّی أَعْبُدُهُ حُبّاً لَهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْکِرَامِ وَ هُوَ الْأَمْنُ لِقَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ... قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ فَمَنْ أَحَبَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ مَنْ أَحَبَّهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ مِنَ الْآمِنِینَ. (علل الشرایع باب 9- ح8)

کنم فاسد می شود، و برخی از آنان ایمانشان سالم نمی ماند مگر به وسیله غنا و بی نیازی و اگر من او را فقیر گردانم، ایمان او فاسد می شود، و برخی از آنان ایمانشان سالم نمی ماند مگر با بیماری و اگر من بدن های آنان را سالم قرار بدهم، ایمانشان سالم نمی ماند، و برخی از آنان هستند که ایمانشان سالم نمی ماند مگر با صحّت و سلامت بدن، و اگر من آنان را بیمار گردانم ایمانشان فاسد می شود، و من با علم خود به احوال آنان دربارة آنان تدبیر می نمایم، چرا که من عالم به قلوب و باطن آنان هستم(1).

6- انتشار فرزندان آدم (علیه السلام)

زراره گوید(2): از امام صادق (علیه السلام) دربارة شروع نسل فرزندان آدم (علیه السلام) سؤال شد و سؤال کننده گفت: برخی از مردم می گویند: خداوند به آدم وحی نمود که دختران خود را به پسران خود تزویج نماید، و همة این مردم با ازدواج خواهر و برادر به وجود آمده اند؟

ص: 8


1- ... أَخْبَرَنِی أَبُو الْحَسَنِ طَاهِرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یُونُسَ بْنِ حَیَاةَ الْفَقِیهُ فِیمَا أَجَازَهُ لِی بِبَلْخٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُثْمَانَ الْهَرَوِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُهَاجِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ یَحْیَی قَالَ حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ هِشَامٍ عَنْ أَنَسٍ عَنِ النَّبِیِّ ص عَنْ جَبْرَئِیلَ ع قَالَ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مَنْ أَهَانَ لِی وَلِیّاً فَقَدْ بَارَزَنِی بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِی شَیْ ءٍ أَنَا فَاعِلُهُ مِثْلَ تَرَدُّدِی فِی قَبْضِ نَفْسِ الْمُؤْمِنِ یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَکْرَهُ مَسَاءَتَهُ وَ لَا بُدَّ لَهُ مِنْهُ وَ مَا یَتَقَرَّبُ إِلَیَّ عَبْدِی بِمِثْلِ أَدَاءِ مَا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ لَا یَزَالُ عَبْدِی یَبْتَهِلُ إِلَیَّ حَتَّی أُحِبَّهُ وَ مَنْ أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ لَهُ سَمْعاً وَ بَصَراً وَ یَداً وَ مَوْئِلًا إِنْ دَعَانِی أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِی أَعْطَیْتُهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ یُرِیدُ الْبَابَ مِنَ الْعِبَادَةِ فَأَکُفُّهُ عَنْهُ لِئَلَّا یَدْخُلَهُ عُجْبٌ فَیُفْسِدَهُ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَمْ یَصْلُحْ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالْفَقْرِ وَ لَوْ أَغْنَیْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالْغِنَی وَ لَوْ أَفْقَرْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالسُّقْمِ وَ لَوْ صَحَّحْتُ جِسْمَهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ وَ إِنَّ مِنْ عِبَادِیَ الْمُؤْمِنِینَ لَمَنْ لَا یَصْلُحُ إِیمَانُهُ إِلَّا بِالصِّحَّةِ وَ لَوْ أَسْقَمْتُهُ لَأَفْسَدَهُ ذَلِکَ إِنِّی أُدَبِّرُ عِبَادِی بِعِلْمِی بِقُلُوبِهِمْ فَإِنِّی عَلِیمٌ خَبِیرٌ. (علل الشرایع ج1/ باب 9- ح7)
2- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِیدِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ جَمِیعاً قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یَحْیَی بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ نویه [تَوْبَةَ] رَوَاهُ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ بَدْءُ النَّسْلِ مِنْ ذُرِّیَّةِ آدَمَ ع فَإِنَّ عِنْدَنَا أناس [أُنَاساً] یَقُولُونَ- إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَوْحَی إِلَی آدَمَ ع أَنْ یُزَوِّجَ بَنَاتِهِ مِنْ بَنِیهِ وَ إِنَّ هَذَا الْخَلْقَ کُلَّهُ أَصْلُهُ مِنَ الْإِخْوَةِ وَ الْأَخَوَاتِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَی عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً یَقُولُ مَنْ یَقُولُ هَذَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ أَصْلَ صَفْوَةِ خَلْقِهِ وَ أَحِبَّائِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ رُسُلِهِ وَ حُجَجِهِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ مِنْ حَرَامٍ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْقُدْرَةِ مَا یَخْلُقُهُمْ مِنَ الْحَلَالِ وَ قَدْ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی الْحَلَالِ وَ الطُّهْرِ الطَّاهِرِ الطَّیِّبِ وَ اللَّهِ لَقَدْ نُبِّئْتُ أَنَّ بَعْضَ الْبَهَائِمِ تَنَکَّرَتْ لَهُ أُخْتُهُ فَلَمَّا نَزَا عَلَیْهَا وَ نَزَلَ کُشِفَ لَهُ عَنْهَا وَ عَلِمَ أَنَّهَا أُخْتُهُ أَخْرَجَ غُرْمُولَهُ ثُمَّ قَبَضَ عَلَیْهِ بِأَسْنَانِهِ ثُمَّ قَلَعَهُ ثُمَّ خَرَّ مَیِّتاً قَالَ زُرَارَةُ ثُمَّ سُئِلَ ع عَنْ خَلْقِ حَوَّاءَ وَ قِیلَ لَهُ إِنَّ أُنَاساً عِنْدَنَا یَقُولُونَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ ضِلْعِ آدَمَ الْأَیْسَرِ الْأَقْصَی قَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَی عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً أَ یَقُولُ مَنْ یَقُولُ هَذَا إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْقُدْرَةِ مَا یَخْلُقُ لآِدَمَ زَوْجَتَهُ مِنْ غَیْرِ ضِلْعِهِ وَ جَعَلَ لِمُتَکَلِّمٍ مِنْ أَهْلِ التَّشْنِیعِ سَبِیلًا إِلَی الْکَلَامِ یَقُولُ إِنَّ آدَمَ کَانَ یَنْکِحُ بَعْضُهُ بَعْضاً إِذَا کَانَتْ مِنْ ضِلْعِهِ مَا لِهَؤُلَاءِ حَکَمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمَّا خَلَقَ آدَمَ مِنَ الطِّینِ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَسَجَدُوا لَهُ أَلْقَی عَلَیْهِ السُّبَاتَ ثُمَّ ابْتَدَعَ لَهُ خَلْقاً ثُمَّ جَعَلَهَا فِی مَوْضِعِ النُّقْرَةِ الَّتِی بَیْنَ وَرِکَیْهِ وَ ذَلِکَ لِکَیْ تَکُونَ الْمَرْأَةُ تَبَعاً لِلرَّجُلِ فَأَقْبَلَتْ تَتَحَرَّکُ فَانْتَبَهَ لِتَحَرُّکِهَا فَلَمَّا انْتَبَهَ نُودِیَتْ أَنْ تَنَحَّیْ عَنْهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا نَظَرَ إِلَی خَلْقٍ حَسَنٍ یُشْبِهُ صُورَتَهُ غَیْرَ أَنَّهَا أُنْثَی فَکَلَّمَهَا فَکَلَّمَتْهُ بِلُغَتِهِ فَقَالَ لَهَا مَنْ أَنْتِ فَقَالَتْ خَلْقٌ خَلَقَنِیَ اللَّهُ کَمَا تَرَی فَقَالَ آدَمُ عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ مَنْ هَذَا الْخَلْقُ الْحَسَنُ الَّذِی قَدْ آنَسَنِی قُرْبُهُ وَ النَّظَرُ إِلَیْهِ فَقَالَ اللَّهُ هَذِهِ أَمَتِی حَوَّاءُ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تَکُونَ مَعَکَ فَتُؤْنِسَکَ وَ تُحَدِّثَکَ وَ تَأْتَمِرَ لِأَمْرِکَ قَالَ نَعَمْ یَا رَبِّ وَ لَکَ بِذَلِکَ الْحَمْدُ وَ الشُّکْرُ مَا بَقِیتُ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی فَاخْطُبْهُا إِلَیَّ فَإِنَّهَا أَمَتِی وَ قَدْ تَصْلُحُ أَیْضاً لِلشَّهْوَةِ وَ أَلْقَی اللَّهُ عَلَیْهِ الشَّهْوَةَ وَ قَدْ عَلَّمَهُ قَبْلَ ذَلِکَ الْمَعْرِفَةَ فَقَالَ یَا رَبِّ فَإِنِّی أَخْطُبُهَا إِلَیْکَ فَمَا رِضَاکَ لِذَلِکَ فَقَالَ رِضَائِی أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِینِی فَقَالَ ذَلِکَ لَکَ یَا رَبِّ إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ قَالَ قَدْ شِئْتُ ذَلِکَ وَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا فَضُمَّهَا إِلَیْکَ فَقَالَ أَقْبِلِی فَقَالَتْ بَلْ أَنْتَ فَأَقْبِلْ إِلَیَّ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَنْ یَقُومَ إِلَیْهَا فَقَامَ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النِّسَاءُ هُنَّ یَذْهَبْنَ إِلَی الرِّجَالِ حَتَّی خَطَبْنَ عَلَی أَنْفُسِهِنَّ فَهَذِهِ قِصَّةُ حَوَّاءَ ص. (علل الشرایع، باب 17، ح1)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند از چنین حکمی منزّه است (و تعالی عن ذلک علوّاً کبیراً) سپس فرمود: آیا خداوند بهترین خلق خود که دوستان و پیامبران و بندگان مؤمن می باشند را از راه حرام به وجود آورده است و نمی توانسته آنان را از راه حلال به وجود آورد؟ در حالی که از آنان پیمان رعایت حلال و پاکی را گرفته است؟! سپس فرمود: به خدا سوگند برخی از حیوانات اگر ناشناخته با خواهر خود آمیزش کند چون می فهمد، با دندان خود آلت خویش را می کند و می میرد.

زراره می گوید: سپس از امام صادق(علیه السلام) دربارة خلقت حوّا سؤال شد - که برخی از مردم می گویند: حوّا از پایین ضلع چپ آدم آفریده شده است - و امام(علیه السلام) فرمود: سبحان الله خداوند از چنین چیزی نیز منزّه است، آیا این گوینده می گوید: خداوند تبارک و تعالی قادر نبوده که همسر آدم(علیه السلام) را از غیر ضلع آدم بیافریند، و راه این اتّهام را مسدود نماید، تا مردم نگویند: فرزندان آدم با همدیگر ازدواج نموده اند؟!

سپس فرمود: خداوند تبارک و تعالی هنگامی که آدم(علیه السلام) را از گل آفرید و ملائکه را امر نمود تا به او سجده کردند، او را به خواب برد و سپس حوّا را آفرید، و بین دو ران او قرار داد تا همواره زن همراه و تابع مرد باشد، تا این که حوّا شروع به حرکت کرد و آدم(علیه السلام) از خواب بیدار شد و به حوّا خطاب شد: از آدم دور شو، و چون آدم(علیه السلام) دید مخلوقی زیبا - همانند خود از جنس زن - در کنار اوست به او گفت: تو کیستی؟ حوّا گفت: «من همان گونه که می بینی مخلوقی هستم که خداوند مرا آفریده است» پس آدم گفت: خدایا این مخلوق زیبایی که با من انس گرفته کیست؟ خطاب شد:

این حوّا کنیز من است آیا تو دوست می داری که او با تو سخن بگوید و مونس تو باشد و از تو اطاعت کند؟ آدم(علیه السلام) گفت: «آری ای پروردگار من، اگر چنین باشد من تا زنده هستم تو را ستایش می کنم و شاکر تو خواهم بود» خطاب شد : ای آدم تو باید او را از من خواستگاری کنی، چرا که او شهوت و غریزه تو را تأمین خواهد نمود و خداوند از آن وقت در آدم القای شهوت کرد چنان که از پیش به او معرفت داده بود. وآدم(علیه السلام) گفت:

خدایا من او را از تو خواستگاری نمودم، آیا تو به چه چیزی راضی می شوی؟ خطاب شد: « رضایت من به این است که تو معالم دین من را به او بیاموزی» آدم گفت: «من چنین خواهم کرد اگر تو راضی شوی» خطاب شد: «من راضی شدم، و او را به تو تزویج نمودم، اکنون او را در آغوش بگیر» پس آدم به حوّا گفت: به طرف من بیا و حوا گفت : «بلکه تو باید به طرف من بیایی» وخداوند آدم

ص: 9

را امر نمود تا به طرف حوّا برود، و اگر جز این می بود، زن ها از مردها خواستگاری می کردند، و این است ماجرای قصّه [آدم و] حوّا صلوات الله علیهما.

7- علت ابتلای یعقوب(علیه السلام)

ابوحمزه ثمالی گوید(1): صبح جمعه ای نماز صبح را در مسجد مدینه با امام سجّاد(علیه السلام) خواندم و چون آن حضرت از نماز و تسبیحات خود فارغ گردید به طرف منزل خود حرکت نمود و کنیز خود سکینه را صدا

ص: 10


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مَالِکِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنِ الثُّمَالِیِّ قَالَ صَلَّیْتُ مَعَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع الْفَجْرَ بِالْمَدِینَةِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ صَلَاتِهِ وَ سُبْحَتِهِ نَهَضَ إِلَی مَنْزِلِهِ وَ أَنَا مَعَهُ فَدَعَا مَوْلَاةً لَهُ تُسَمَّی سُکَیْنَةَ فَقَالَ لَهَا لَا یَعْبُرْ عَلَی بَابِی سَائِلٌ إِلَّا أَطْعَمْتُمُوهُ فَإِنَّ الْیَوْمَ یَوْمُ الْجُمُعَةِ قُلْتُ لَهُ لَیْسَ کُلُّ مَنْ یَسْأَلُ مُسْتَحِقّاً فَقَالَ یَا ثَابِتُ أَخَافُ أَنْ یَکُونَ بَعْضُ مَنْ یَسْأَلُنَا مُحِقّاً فَلَا نُطْعِمَهُ وَ نَرُدَّهُ فَیَنْزِلَ بِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ مَا نَزَلَ بِیَعْقُوبَ وَ آلِهِ أَطْعِمُوهُمْ أَطْعِمُوهُمْ إِنَّ یَعْقُوبَ کَانَ یَذْبَحُ کُلَّ یَوْمٍ کَبْشاً فَیَتَصَدَّقُ مِنْهُ وَ یَأْکُلُ هُوَ وَ عِیَالُهُ مِنْهُ وَ أَنَّ سَائِلًا مُؤْمِناً صَوَّاماً مُحِقّاً لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةٌ وَ کَانَ مُجْتَازاً غَرِیباً اعْتَرَّ عَلَی بَابِ یَعْقُوبَ عَشِیَّةَ جُمُعَةٍ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ یَهْتِفُ عَلَی بَابِهِ أَطْعِمُوا السَّائِلَ الْمُجْتَازَ الْغَرِیبَ الْجَائِعَ مِنْ فَضْلِ طَعَامِکُمْ یَهْتِفُ بِذَلِکَ عَلَی بَابِهِ مِرَاراً وَ هُمْ یَسْمَعُونَهُ وَ قَدْ جَهِلُوا حَقَّهُ وَ لَمْ یُصَدِّقُوا قَوْلَهُ فَلَمَّا یَئِسَ أَنْ یُطْعِمُوهُ وَ غَشِیَهُ اللَّیْلُ اسْتَرْجَعَ وَ اسْتَعْبَرَ وَ شَکَا جُوعَهُ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَاتَ طَاوِیاً وَ أَصْبَحَ صَائِماً جَائِعاً صَابِراً حَامِداً لِلَّهِ وَ بَاتَ یَعْقُوبُ وَ آلُ یَعْقُوبَ شِبَاعاً بِطَاناً وَ أَصْبَحُوا وَ عِنْدَهُمْ فَضْلَةٌ مِنْ طَعَامِهِمْ قَالَ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی یَعْقُوبَ فِی صَبِیحَةِ تِلْکَ اللَّیْلَةِ لَقَدْ أَذْلَلْتَ یَا یَعْقُوبُ عَبْدِی ذِلَّةً اسْتَجْرَرْتَ بِهَا غَضَبِی وَ اسْتَوْجَبْتَ بِهَا أَدَبِی وَ نُزُولَ عُقُوبَتِی وَ بَلْوَایَ عَلَیْکَ وَ عَلَی وُلْدِکَ یَا یَعْقُوبُ إِنَّ أَحَبَّ أَنْبِیَائِی إِلَیَّ وَ أَکْرَمَهُمْ عَلَیَّ مَنْ رَحِمَ مَسَاکِینَ عِبَادِی وَ قَرَّبَهُمْ إِلَیْهِ وَ أَطْعَمَهُمْ وَ کَانَ لَهُمْ مَأْوًی وَ مَلْجَأً یَا یَعْقُوبُ أَ مَا رَحِمْتَ ذِمْیَالَ عَبْدِیَ الْمُجْتَهِدَ فِی عِبَادَتِی الْقَانِعَ بِالْیَسِیرِ مِنْ ظَاهِرِ الدُّنْیَا عِشَاءَ أَمْسِ لَمَّا اعْتَرَّ بِبَابِکَ عِنْدَ أَوَانِ إِفْطَارِهِ وَ هَتَفَ بِکُمْ أَطْعِمُوا السَّائِلَ الْغَرِیبَ الْمُجْتَازَ الْقَانِعَ فَلَمْ تُطْعِمُوهُ شَیْئاً فَاسْتَرْجَعَ وَ اسْتَعْبَرَ وَ شَکَا مَا بِهِ إِلَیَّ وَ بَاتَ طَاوِیاً حَامِداً لِی وَ أَصْبَحَ لِی صَائِماً وَ أَنْتَ یَا یَعْقُوبُ وَ وُلْدُکَ شِبَاعٌ وَ أَصْبَحْتَ وَ عِنْدَکُمْ فَضْلَةٌ مِنْ طَعَامِکُمْ أَ وَ مَا عَلِمْتَ یَا یَعْقُوبُ أَنَّ الْعُقُوبَةَ وَ الْبَلْوَی إِلَی أَوْلِیَائِی أَسْرَعُ مِنْهَا إِلَی أَعْدَائِی وَ ذَلِکَ حُسْنُ النَّظَرِ مِنِّی لِأَوْلِیَائِی وَ اسْتِدْرَاجٌ مِنِّی لِأَعْدَائِی أَمَا وَ عِزَّتِی لَأُنْزِلُ عَلَیْکَ بَلْوَایَ وَ لَأَجْعَلَنَّکَ وَ وُلْدَکَ عَرْضاً لِمُصَابِی وَ لَأُوذِیَنَّکَ بِعُقُوبَتِی فَاسْتَعِدُّوا لِبَلْوَایَ وَ ارْضَوْا بِقَضَائِی وَ اصْبِرُوا لِلْمَصَائِبِ فَقُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ مَتَی رَأَی یُوسُفُ الرُّؤْیَا فَقَالَ فِی تِلْکَ اللَّیْلَةِ الَّتِی بَاتَ فِیهَا یَعْقُوبُ وَ آلُ یَعْقُوبَ شِبَاعاً وَ بَاتَ فِیهَا ذِمْیَالُ طَاوِیاً جَائِعاً فَلَمَّا رَأَی یُوسُفُ الرُّؤْیَا وَ أَصْبَحَ یَقُصُّهَا عَلَی أَبِیهِ یَعْقُوبَ فَاغْتَمَّ یَعْقُوبُ لِمَا سَمِعَ مِنْ یُوسُفَ مَعَ مَا أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ أَنِ اسْتَعِدَّ لِلْبَلَاءِ فَقَالَ یَعْقُوبَ لِیُوسُفَ لا تَقْصُصْ رُؤْیاکَ هَذِهِ عَلی إِخْوَتِکَ فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یَکِیدُوا لَکَ کَیْداً فَلَمْ یَکْتُمْ یُوسُفُ رُؤْیَاهُ وَ قَصَّهَا عَلَی إِخْوَتِهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع وَ کَانَتْ أَوَّلُ بَلْوَی نَزَلَتْ بِیَعْقُوبَ وَ آلِ یَعْقُوبَ الْحَسَدَ لِیُوسُفَ لَمَّا سَمِعُوا مِنْهُ الرُّؤْیَا قَالَ فَاشْتَدَّتْ رِقَّةُ یَعْقُوبَ عَلَی یُوسُفَ وَ خَافَ أَنْ یَکُونَ مَا أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مِنَ الِاسْتِعْدَادِ لِلْبَلَاءِ هُوَ فِی یُوسُفَ خَاصَّةً فَاشْتَدَّتْ رِقَّتُهُ عَلَیْهِ مِنْ بَیْنِ وُلْدِهِ فَلَمَّا رَأَی إِخْوَةُ یُوسُفَ مَا یَصْنَعُ یَعْقُوبُ بِیُوسُفَ وَ تَکْرِمَتَهُ إِیَّاهُ وَ إِیثَارَهُ إِیَّاهُ عَلَیْهِمْ اشْتَدَّ ذَلِکَ عَلَیْهِمْ وَ بَدَا الْبَلَاءُ فِیهِمْ فَتَآمَرُوا فِیمَا بَیْنَهُمْ وَ قَالُوا إِنَّ یُوسُفَ وَ أَخَاهُ أَحَبُّ إِلی أَبِینا مِنَّا وَ نَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبانا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ اقْتُلُوا یُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً یَخْلُ لَکُمْ وَجْهُ أَبِیکُمْ وَ تَکُونُوا مِنْ بَعْدِهِ قَوْماً صالِحِینَ أَیْ تَتُوبُونَ فَعِنْدَ ذَلِکَ قَالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنَّا عَلی یُوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَناصِحُونَ أَرْسِلْهُ مَعَنا غَداً یَرْتَعْ الْآیَةَ فَقَالَ یَعْقُوبُ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَ أَخافُ أَنْ یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ فَانْتَزَعَهُ حَذَراً عَلَیْهِ مِنْ أَنْ تَکُونَ الْبَلْوَی مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی یَعْقُوبَ فِی یُوسُفَ خَاصَّةً لِمَوْقِعِهِ مِنْ قَلْبِهِ وَ حُبِّهِ لَهُ قَالَ فَغَلَبَتْ قُدْرَةُ اللَّهِ وَ قَضَاؤُهُ وَ نَافِذُ أَمْرِهِ فِی یَعْقُوبَ وَ یُوسُفَ وَ إِخْوَتِهِ فَلَمْ یَقْدِرْ یَعْقُوبُ عَلَی دَفْعِ الْبَلَاءِ عَنْ نَفْسِهِ وَ لَا عَنْ یُوسُفَ وَ وُلْدِهِ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِمْ وَ هُوَ لِذَلِکَ کَارِهٌ مُتَوَقِّعٌ لِلْبَلْوَی مِنَ اللَّهِ فِی یُوسُفَ فَلَمَّا خَرَجُوا مِنْ مَنْزِلِهِمْ لَحِقَهُمْ مُسْرِعاً فَانْتَزَعَهُ مِنْ أَیْدِیهِمْ فَضَمَّهُ إِلَیْهِ وَ اعْتَنَقَهُ وَ بَکَی وَ دَفَعَهُ إِلَیْهِمْ فَانْطَلَقُوا بِهِ مُسْرِعِینَ مَخَافَةَ أَنْ یَأْخُذَهُ مِنْهُمْ وَ لَا یَدْفَعَهُ إِلَیْهِمْ فَلَمَّا أَمْعَنُوا بِهِ أَتَوْا بِهِ غَیْضَةَ أَشْجَارٍ فَقَالُوا نَذْبَحُهُ وَ نُلْقِیهِ تَحْتَ هَذِهِ الشَّجَرَةِ فَیَأْکُلُهُ الذِّئْبُ اللَّیْلَةَ فَقَالَ کَبِیرُهُمْ لا تَقْتُلُوا یُوسُفَ وَ لَکِنْ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُبِّ یَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّیَّارَةِ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلِینَ فَانْطَلَقُوا بِهِ إِلَی الْجُبِّ فَأَلْقَوْهُ فِیهِ وَ هُمْ یَظُنُّونَ أَنَّهُ یَغْرَقُ فِیهِ فَلَمَّا صَارَ فِی قَعْرِ الْجُبِّ نَادَاهُمْ یَا وُلْدَ رُومِینَ أَقْرِءُوا یَعْقُوبَ مِنِّی السَّلَامَ فَلَمَّا سَمِعُوا کَلَامَهُ قَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ لَا تَزَالُوا مِنْ هَاهُنَا حَتَّی تَعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مَاتَ فَلَمْ یَزَالُوا بِحَضْرَتِهِ حَتَّی أَمْسَوْا وَ رَجَعُوا إِلَی أَبِیهِمْ عِشاءً یَبْکُونَ قالُوا یا أَبانا إِنَّا ذَهَبْنا نَسْتَبِقُ وَ تَرَکْنا یُوسُفَ عِنْدَ مَتاعِنا فَأَکَلَهُ الذِّئْبُ فَلَمَّا سَمِعَ مَقَالَتَهُمْ اسْتَرْجَعَ وَ اسْتَعْبَرَ وَ ذَکَرَ مَا أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ مِنَ الِاسْتِعْدَادِ لِلْبَلَاءِ فَصَبَرَ وَ أَذْعَنَ لِلْبَلَاءِ وَ قَالَ لَهُمْ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً وَ مَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْعِمَ لَحْمَ یُوسُفَ لِلذِّئْبِ مِنْ قَبْلِ أَنْ رَأَی تَأْوِیلَ رُؤْیَاهُ الصَّادِقَةِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ ثُمَّ انْقَطَعَ حَدِیثُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع عِنْدَ هَذَا فَلَمَّا کَانَ مِنَ الْغَدِ غَدَوْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّکَ حَدَّثْتَنِی أَمْسِ بِحَدِیثِ یَعْقُوبَ وَ وُلْدِهِ ثُمَّ قَطَعْتَهُ مَا کَانَ مِنْ قِصَّةِ إِخْوَةِ یُوسُفَ وَ قِصَّةِ یُوسُفَ بَعْدَ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّهُمْ لَمَّا أَصْبَحُوا قَالُوا انْطَلِقُوا بِنَا حَتَّی نَنْظُرَ مَا حَالُ یُوسُفَ أَ مَاتَ أَمْ هُوَ حَیٌّ فَلَمَّا انْتَهَوْا إِلَی الْجُبِّ وَجَدُوا بِحَضْرَةِ الْجُبِّ سَیَّارَةً وَ قَدْ أَرْسَلُوا وارِدَهُمْ فَأَدْلی دَلْوَهُ فَلَمَّا جَذَبَ دَلْوَهُ إِذَا هُوَ بِغُلَامٍ مُتَعَلِّقٍ بِدَلْوِهِ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ یا بُشْری هذا غُلامٌ فَلَمَّا أَخْرَجُوهُ أَقْبَلَ إِلَیْهِمْ إِخْوَةُ یُوسُفَ فَقَالُوا هَذَا عَبْدُنَا سَقَطَ مِنَّا أَمْسِ فِی هَذَا الْجُبِّ وَ جِئْنَا الْیَوْمَ لِنُخْرِجَهُ فَانْتَزَعُوهُ مِنْ أَیْدِیهِمْ وَ تَنَحَّوْا بِهِ نَاحِیَةً فَقَالُوا إِمَّا أَنْ تُقِرَّ لَنَا أَنَّکَ عَبْدٌ لَنَا فَنَبِیعَکَ عَلَی بَعْضِ هَذِهِ السَّیَّارَةِ أَوْ نَقْتُلَکَ فَقَالَ لَهُمْ یُوسُفُ لَا تَقْتُلُونِی وَ اصْنَعُوا مَا شِئْتُمْ فَأَقْبَلُوا بِهِ إِلَی السَّیَّارَةِ فَقَالُوا أَ مِنْکُمْ مَنْ یَشْتَرِی مِنَّا هَذَا الْعَبْدَ فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ مِنْهُمْ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً وَ کَانَ إِخْوَتُهُ فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ وَ سَارَ بِهِ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنَ الْبَدْوِ حَتَّی أَدْخَلَهُ مِصْرَ فَبَاعَهُ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِنَ الْبَدْوِ مِنْ مَلِکِ مِصْرَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قالَ الَّذِی اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْواهُ عَسی أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً قَالَ أَبُو حَمْزَةَ فَقُلْتُ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع ابْنَ کَمْ کَانَ یُوسُفُ یَوْمَ أَلْقَوْهُ فِی الْجُبِّ فَقَالَ کَانَ ابْنَ تِسْعِ سِنِینَ فَقُلْتُ کَمْ کَانَ بَیْنَ مَنْزِلِ یَعْقُوبَ یَوْمَئِذٍ وَ بَیْنَ مِصْرَ فَقَالَ مَسِیرَةَ اثْنَیْ عَشَرَ یَوْماً قَالَ وَ کَانَ یُوسُفُ مِنْ أَجْمَلِ أَهْلِ زَمَانِهِ فَلَمَّا رَاهَقَ یُوسُفُ رَاوَدَتْهُ امْرَأَةُ الْمَلِکِ عَنْ نَفْسِهِ فَقَالَ لَهَا مَعاذَ اللَّهِ إِنَّا مِنْ أَهْلِ بَیْتٍ لَا یَزْنُونَ فَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ عَلَیْهَا وَ عَلَیْهِ وَ قَالَتْ لَا تَخَفْ وَ أَلْقَتْ نَفْسَهَا عَلَیْهِ فَأَفْلَتَ مِنْهَا هَارِباً إِلَی الْبَابِ فَفَتَحَهُ فَلَحِقَتْهُ فَجَذَبَتْ قَمِیصَهُ مِنْ خَلْفِهِ فَأَخْرَجَتْهُ مِنْهُ فَأَفْلَتَ یُوسُفُ مِنْهَا فِی ثِیَابِهِ وَ أَلْفَیا سَیِّدَها لَدَی الْبابِ قالَتْ ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً إِلَّا أَنْ یُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِیمٌ قَالَ فَهَمَّ الْمَلِکُ بِیُوسُفَ لِیُعَذِّبَهُ فَقَالَ لَهُ یُوسُفُ وَ إِلَهِ یَعْقُوبَ مَا أَرَدْتُ بِأَهْلِکَ سُوءً بَلْ هِیَ راوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی فَسَلْ هَذَا الصَّبِیَّ أَیُّنَا رَاوَدَ صَاحِبَهُ عَنْ نَفْسِهِ قَالَ وَ کَانَ عِنْدَهَا مِنْ أَهْلِهَا صَبِیٌّ زَائِرٌ لَهَا فَأَنْطَقَ اللَّهُ الصَّبِیَّ لِفَصْلِ الْقَضَاءِ فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ انْظُرْ إِلَی قَمِیصِ یُوسُفَ فَإِنْ کَانَ مَقْدُوداً مِنْ قُدَّامِهِ فَهُوَ الَّذِی رَاوَدَهَا وَ إِنْ کَانَ مَقْدُوداً مِنْ خَلْفِهِ فَهِیَ الَّتِی رَاوَدَتْهُ فَلَمَّا سَمِعَ الْمَلِکُ کَلَامَ الصَّبِیِّ وَ مَا اقْتَصَّ أَفْزَعَهُ ذَلِکَ فَزَعاً شَدِیداً فَجِی ءَ بِالْقَمِیصِ فَنَظَرَ إِلَیْهِ فَلَمَّا رَأَوْهُ مَقْدُوداً مِنْ خَلْفِهِ قَالَ لَهَا إِنَّهُ مِنْ کَیْدِکُنَّ وَ قَالَ لِیُوسُفَ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَ لَا یَسْمَعُهُ مِنْکَ أَحَدٌ وَ اکْتُمْهُ قَالَ فَلَمْ یَکْتُمْهُ یُوسُفُ وَ أَذَاعَهُ فِی الْمَدِینَةِ حَتَّی قُلْنَ نِسْوَةٌ مِنْهُنَّ- امْرَأَتُ الْعَزِیزِ تُراوِدُ فَتاها عَنْ نَفْسِهِ فَبَلَغَهَا ذَلِکَ فَأَرْسَلَتْ إِلَیْهِنَّ وَ هَیَّأَتْ لَهُنَّ طَعَاماً وَ مَجْلِساً ثُمَّ أَتَتْهُنَّ بِأُتْرُجٍّ وَ آتَتْ کُلَّ واحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِکِّیناً ثُمَّ قَالَتْ لِیُوسُفَ اخْرُجْ عَلَیْهِنَّ فَلَمَّا رَأَیْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَ قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ وَ قُلْنَ مَا قُلْنَ فَقَالَتْ لَهُنَّ هَذَا الَّذِی لُمْتُنَّنِی فِیهِ یَعْنِی فِی حُبِّهِ وَ خَرَجْنَ النِّسْوَةُ مِنْ عِنْدِهَا فَأَرْسَلَتْ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ إِلَی یُوسُفَ سِرّاً مِنْ صَاحِبَتِهَا تَسْأَلُهُ الزِّیَارَةَ فَأَبَی عَلَیْهِنَّ وَ قَالَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُنْ مِنَ الْجاهِلِینَ فَصَرَفَ اللَّهُ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ فَلَمَّا شَاعَ أَمْرُ یُوسُفَ وَ أَمْرُ امْرَأَةِ الْعَزِیزِ وَ النِّسْوَةِ فِی مِصْرَ بَدَا لِلْمَلِکِ بَعْدَ مَا سَمِعَ قَوْلَ الصَّبِیِّ لَیَسْجُنَنَّ یُوسُفَ فَسَجَنَهُ فِی السِّجْنِ وَ دَخَلَ السِّجْنَ مَعَ یُوسُفَ فَتَیَانِ وَ کَانَ مِنْ قِصَّتِهِمَا وَ قِصَّةِ یُوسُفَ مَا قَصَّهُ اللَّهُ فِی الْکِتَابِ قَالَ أَبُو حَمْزَةَ ثُمَّ انْقَطَعَ حَدِیثُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ص. (علل الشرایع ج1/باب 41ح1)

زد و فرمود: هر سائلی به درب خانه ما می آید او را اطعام کنید چرا که امروز، روز جمعه است، پس من گفتم: هر سائلی مستحق نیست ،آیا هر سائلی را اطعام کنند؟

امام(علیه السلام) فرمود: من می ترسم برخی از سؤال کنندگان مستحق باشند و ما او را ردّ کنیم و آنچه برسر یعقوب و آل یعقوب آمد بر سر ما خانواده نیز بیاید، همانا یعقوب در هر روز گوسفندی را ذبح می کرد و از آن با خانواده خود می خوردند و بقیّه را صدقه می دادند، تا این که سائل مؤمن روزه دار غریب ودارای منزلتی در شب جمعه هنگام افطار به درب خانه یعقوب عبور می کند و چند مرتبه دقّ الباب می نماید و می گوید:

«به سائل غریب و گرسنه ای از اضافه طعام خود اطعام کنید» و اهل خانه صدای او را می شنوند و لکن حق اورا

ص: 11

نادیده می گیرند و او را تصدیق نمی کنند و او چون مأیوس میشود ، با چشم گریان بازمی گردد و به خداوند شکوه می نماید و در آن شب گرسنه می خوابد و با گرسنگی باز روزه گیرد و صبر می نماید وخدای خود را ستایش می کند در حالی که در آن شب حضرت یعقوب و آل یعقوب سیر بودند و چون صبح کردند اضافه طعام آنان باقی بود و خداوند به یعقوب در آن صبحگاه وحی نمود:

ای یعقوب تو بندة مرا خوار نمودی و راه غضب مرا به خود باز کردی و مستوجب ادب من شدی و عقوبت و بلای من بر تو و فرزندان تو وارد شد، ای یعقوب: محبوب ترین پیامبران و گرامی ترین آنان نزد من کسانی هستند که به مساکین از بندگان من ترحّم کنند و آنان را به خود نزدیک نمایند و به آن ها اطعام کنند و ملجأ و پناه فقرا و مساکین باشند، ای یعقوب: آیا به بندة من ذمیال که کوشای در عبادت و قانع به چیزکمی از دنیا بود، دیشب هنگام افطار که از شما درخواست طعام نمود رحم نکردی؟ و به او غذا ندادی؟ و او گریان از درب خانة تو بازگشت؟ و با گرسنگی شب را به سر برد؟ در حالی که صابر و حامد من بود؟ و باز روزه گرفت و تو و فرزندان تو ای یعقوب سیر بودید و صبحگاه نیز طعام اضافه شما باقی بود؟ ای یعقوب آیا نمی دانی که عوقبت و بلای من، به پیامبرانم نزدیک تر از دشمنان من است؟ چرا که من به اولیای خود حسن نظر و خیرخواهی دارم و دشمنان خود را غافلگیر می نمایم و اکنون به عزّت و جلالم سوگند که بلای خود را بر تو وارد می کنم پس باید آماده بلای من باشید و به قضای من راضی و بر مصائب صابر باشید.

ابوحمزه گوید: من به امام سجاد(علیه السلام) گفتم: فدای شما شوم آیا یوسف(علیه السلام) در چه زمانی آن خواب را دید؟ امام(علیه السلام) فرمود: در همان شبی که یعقوب و آل یعقوب با شکم سیر خوابیدند و آن فقیر با گرسنگی آن شب را به سر برد....

8- ازدواج یوسف با زلیخا

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: [پس از نجات یوسف از حیله و مکر زلیخا و مرگ عزیز مصر و بیچارگی و فقر زلیخا] زلیخا درخواست ملاقات با یوسف را نمود و اطرافیان به او گفتند: «با توجّه به آزارهایی که تو به او کردی ما صحیح نمی دانیم با او ملاقات کنی» زلیخا گفت: من از کسی که از خدا می ترسد نمی ترسم، و چون زلیخا بر یوسف وارد شد، یوسف به او گفت: چرا رنگ صورت تو تغییر کرده است؟ زلیخا گفت: «الحمد لله الذی جعل الملوک بمعصیتهم عبیداً و جعل العبید بطاعتهم ملوکا» یعنی ستایش خدای را که پادشاهان را به خاطر معصیت، عبد قرار می دهد و عبید را به خاطر اطاعت از خود پادشاه قرار می دهد. یوسف(علیه السلام) فرمود:

برای چه با من چنین کردی؟ زلیخا گفت: به خاطر زیبایی تو بود. یوسف(علیه السلام) فرمود: چگونه

ص: 12

خواهی بود اگر پیامبر آخرالزمان حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) را ببینی؟ همانا او زیباتر از من است و اخلاق او نیز زیباتر، و احسان و کرامت او از من بیشتر می باشد؟» زلیخا گفت: «راست می گویی همین گونه است» یوسف گفت: از کجا دانستی که من راست می گویم؟ زلیخا گفت: «به خاطر این که چون نام او را بردی، محبّت او در دل من جای گرفت» پس خداوند به یوسف وحی نمود که زلیخا راست می گوید و من او را به خاطر دوستی محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) دوست می دارم. و به این خاطر خداوند تبارک و تعالی یوسف را امر نمود که با زلیخا ازدواج نماید(1).

9- غرق شدن فرعون در دریا

مرحوم صدوق رحمه الله با سند خود از عبدالله بن عمر نقل نموده که گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

در زمان فرعون رود نیل خشکید و مردم به فرعون گفتند: رود نیل را برای ما جاری کن. فرعون گفت: من از شما راضی نیستم . و مردم باز نزد او آمدند و گفتند: «حیوانات ما از بی آبی مردند و اگر تو رود نیل را برای ما جاری نکنی ما برای خود خدای دیگری قرار می دهیم» پس فرعون به آنان گفت: همگی در بیابان جمع شوید و چون جمع شدند خود را از آنان پنهان نمود و صورت خود را بر خاک گذارد و انگشت سبّابه خود را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: اللّهم انّی خرجت إلیک خروج العبد الذلیل إلی سیّده و إنّی أعلم أنّک تعلم أنّه لایقدر علی إجرائه أحد غیرک فأجره» پس رود نیل جاری شد به گونه ای که قبلاً جاری نبود، پس فرعون نزد مردم آمد و به آنان گفت: من رود نیل را برای شما جاری کردم و مردم در مقابل او سجده نمودند، در آن حال جبرائیل(علیه السلام) نزد او آمد و گفت:

«ای پادشاه، من غلامی دارم که در حق من ظلم می کند و تو مرا نسبت به او یاری کن» فرعون گفت: قصّه او چیست؟ جبرائیل(علیه السلام)

گفت: «من غلامی دارم که اختیار غلامان دیگر خود و کلیدهای خزائن خویش را به دست او داده ام و او با دشمنان من دوستی می نماید و با دوستان من دشمنی می کند» فرعون گفت: «این غلام تو بد غلامی است و اگر من بر او قدرت پیدا کنم او را در دریای قُلزُم غرق خواهم نمود» جبرائیل(علیه السلام) گفت: «ای پادشاه این را برای من مکتوب کن. پس فرعون دستور داد کاغذ و قلمی آوردند و نوشت: «مجازات غلامی که با سیّد و آقای خود دشمنی و مخالفت می کند و با دشمنان او دوست و با دوستان او دشمن است جز غرق شدن در دریای قلزم نیست» وجبرائیل(علیه السلام) گفت: «این نوشته را برای من مهر کن» و فرعون نوشته را مهر نمود و به او داد و چون قصّه موسی و فرعون رخ داد وموسی(علیه السلام) از دریای نیل نجات یافت و فرعون و اصحابش وارد نیل شدند[ جبرئیل نامه فرعون را به دست او داد و گفت: این چیزی است که تو بر علیه خویش حکم کرده ای] و فرعون غرق شد[(2).

10- ابتلای ایّوب(علیه السلام)

مرحوم صدوق با سند خود از ابوبصیر نقل نموده که گوید: از امام صادق(علیه السلام) دربارة ابتلای ایّوب سؤال کردم و آن حضرت فرمود: علت ابتلا و گرفتاری ایّوب تنها به خاطر این بود که خداوند به ایّوب نعمت هایی عطا نموده بود و ایّوب شکر خدا را به جا می آورد و شیطان در آن زمان از مادون عرش ممنوع نبود و چون دید شکر ایّوب به درگاه خداوند بالا رفته است نسبت به او حسد پیدا کرد و گفت: خدایا ایّوب به خاطر نعمت های تو که در اختیار دارد شکر می کند و اگر نعمت های دنیایی را از او بگیری شاکر تو نخواهد بود و اکنون مرا مسلّط بر دنیای او کن، تا بدانی او شاکر هیچ نعمتی نیست. پس خداوند شیطان را مسلّط بر ایّوب نمود و شیطان هر چه ایّوب از دنیا داشت - از مال و فرزند - همه را از بین برد و ایّوب در این حال خدا را ستایش می نمود و شاکر او بود، پس شیطان گفت:

«خدایا ایّوب چون می داند تو مال و فرزندان او را به او باز می گردانی شاکر تو است و اکنون تو مرا بر بدن او مسلّط کن تا بدانی که شاکر هیچ نعمتی نخواهد بود» پس خطاب شد من تو را بر بدن او نیز مسلّط نمودم - جز چشم و زبان و گوش او - پس شیطان با عجله نزد ایّوب آمد تا نکند رحمت الهی مانع بین او و ایّوب گردد و فوراً از نار سموم در بینی ایّوب دمید و چون سمّ وارد بدن ایّوب شد بر بدن او نقطه هایی ظاهر گردید]و ایّوب(علیه السلام) باز شاکر خدا بود[(3).

ص: 13


1- ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ اسْتَأْذَنَتْ زَلِیخَا عَلَی یُوسُفَ فَقِیلَ لَهَا إِنَّا نَکْرَهُ أَنْ نُقَدِّمَ بِکِ عَلَیْهِ لِمَا کَانَ مِنْکِ إِلَیْهِ قَالَتْ إِنِّی لَا أَخَافُ مَنْ یَخَافُ اللَّهَ فَلَمَّا دَخَلَتْ قَالَ لَهَا یَا زَلِیخَا مَا لِی أَرَاکِ قَدْ تَغَیَّرَ لَوْنُکِ قَالَتِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ الْمُلُوکَ بِمَعْصِیَتِهِمْ عَبِیداً وَ جَعَلَ الْعَبِیدَ بِطَاعَتِهِمْ مُلُوکاً قَالَ لَهَا مَا الَّذِی دَعَاکِ یَا زَلِیخَا إِلَی مَا کَانَ مِنْکِ قَالَتْ حُسْنُ وَجْهِکَ یَا یُوسُفُ فَقَالَ کَیْفَ لَوْ رَأَیْتِ نَبِیّاً یُقَالُ لَهُ مُحَمَّدٌ یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ أَحْسَنَ مِنِّی وَجْهاً وَ أَحْسَنَ مِنِّی خُلُقاً وَ أَسْمَحَ مِنِّی کَفّاً قَالَتْ صَدَقْتَ قَالَ وَ کَیْفَ عَلِمْتِ أَنِّی صَدَقْتُ قَالَتْ لِأَنَّکَ حِینَ ذَکَرْتَهُ وَقَعَ حُبُّهُ فِی قَلْبِی فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی یُوسُفَ أَنَّهَا قَدْ صَدَقَتْ وَ أَنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهَا لِحُبِّهَا مُحَمَّداً فَأَمَرَهُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ یَتَزَوَّجَهَا. (علل الشرایع، ج1/ باب 48، ح1)
2- ... حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ الْأَسْوَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مَکِّیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ سَعْدَوَیْهِ الْبَرْذَعِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا نُوحُ بْنُ الْحَسَنِ أَبُو مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ قَالَ حَدَّثَنَا أَیُّوبُ بْنُ سُوَیْدٍ الرَّمْلِیُّ عَنْ عَمْرِو بْنِ الْحَارِثِ عَنْ زَیْدِ بْنِ أَبِی حَبِیبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ قَالَ غَارَ النِّیلُ عَلَی عَهْدِ فِرْعَوْنَ فَأَتَاهُ أَهْلُ مَمْلَکَتِهِ فَقَالُوا أَیُّهَا الْمَلِکُ أَجْرِ لَنَا النِّیلَ قَالَ إِنِّی لَمْ أَرْضَ عَنْکُمْ ثُمَّ ذَهَبُوا فَأَتَوْهُ فَقَالُوا أَیُّهَا الْمَلِکُ تَمُوتُ الْبَهَائِمُ وَ هَلَکَتْ وَ لَئِنْ لَمْ تُجْرِ لَنَا النِّیلَ لَنَتَّخِذَنَّ إِلَهاً غَیْرَکَ قَالَ اخْرُجُوا إِلَی الصَّعِیدِ فَخَرَجُوا فَتَنَحَّی عَنْهُمْ حَیْثُ لَا یَرَوْنَهُ وَ لَا یَسْمَعُونَ کَلَامَهُ فَأَلْصَقَ خَدَّهُ بِالْأَرْضِ وَ أَشَارَ بِالسَّبَّابَةِ وَ قَالَ- اللَّهُمَّ إِنِّی خَرَجْتُ إِلَیْکَ خُرُوجَ الْعَبْدِ الذَّلِیلِ إِلَی سَیِّدِهِ وَ إِنِّی أَعْلَمُ أَنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَقْدِرُ عَلَی إِجْرَائِهِ أَحَدٌ غَیْرُکَ فَأَجْرِهِ قَالَ فَجَرَی النِّیلُ جَرْیاً لَمْ یَجْرِ مِثْلَهُ فَأَتَاهُمْ فَقَالَ لَهُمْ إِنِّی قَدْ أَجْرَیْتُ لَکُمُ النِّیلَ فَخَرُّوا لَهُ سُجَّداً وَ عَرَضَ لَهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ أَعِنِّی عَلَی عَبْدٍ لِی قَالَ فَمَا قِصَّتُهُ قَالَ إِنَّ عَبْداً لِی مَلَّکْتُهُ عَلَی عَبِیدِی وَ خَوَّلْتُهُ مَفَاتِیحِی فَعَادَانِی وَ أَحَبَّ مَنْ عَادَانِی وَ عَادَی مَنْ أَحْبَبْتُ قَالَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدُکَ لَوْ کَانَ لِی عَلَیْهِ سَبِیلٌ لَأَغْرَقْتُهُ فِی بَحْرِ الْقُلْزُمِ قَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ اکْتُبْ لِی بِذَلِکَ کِتَاباً فَدَعَا بِکِتَابٍ وَ دَوَاةٍ فَکَتَبَ مَا جَزَاءُ الْعَبْدِ الَّذِی یُخَالِفُ سَیِّدَهُ فَأَحَبَّ مَنْ عَادَی وَ عَادَی مَنْ أَحَبَّ إِلَّا أَنْ یُغْرَقَ فِی بَحْرِ الْقُلْزُمِ قَالَ أَیُّهَا الْمَلِکُ اخْتِمْهُ لِی قَالَ فَخَتَمَهُ ثُمَّ دَفَعَهُ إِلَیْهِ فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْبَحْرِ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ بِالْکِتَابِ فَقَالَ لَهُ خُذْ هَذَا مَا اسْتَحْقَقْتَ بِهِ عَلَی نَفْسِکَ أَوْ هَذَا مَا حَکَمْتَ بِهِ عَلَی نَفْسِکَ. (علل الشرایع باب 53- ح1)
3- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّمَا کَانَتْ بَلِیَّةُ أَیُّوبَ الَّتِی ابْتُلِیَ بِهَا فِی الدُّنْیَا لِنِعْمَةٍ أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیْهِ فَأَدَّی شُکْرَهَا وَ کَانَ إِبْلِیسُ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ لَا یُحْجَبُ دُونَ الْعَرْشِ فَلَمَّا صَعِدَ عَمَلُ أَیُّوبَ بِأَدَاءِ شُکْرِ النِّعْمَةِ حَسَدَهُ إِبْلِیسُ فَقَالَ یَا رَبِّ إِنَّ أَیُّوبَ لَمْ یُؤَدِّ شُکْرَ هَذِهِ النِّعْمَةِ إِلَّا بِمَا أَعْطَیْتَهُ مِنَ الدُّنْیَا فَلَوْ حُلْتَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ دُنْیَاهُ مَا أَدَّی إِلَیْکَ شُکْرَ نِعْمَةٍ فَسَلِّطْنِی عَلَی دُنْیَاهُ حَتَّی تَعْلَمَ أَنَّهُ لَا یُؤَدِّی شُکْرَ نِعْمَةٍ فَقَالَ قَدْ سَلَّطْتُکَ عَلَی دُنْیَاهُ فَلَمْ یَدَعْ لَهُ دُنْیَا وَ لَا وَلَداً إِلَّا أَهْلَکَهُ کُلَّ ذَلِکَ وَ هُوَ یَحْمَدُ اللَّهَ تَعَالَی ثُمَّ رَجَعَ إِلَیْهِ فَقَالَ یَا رَبِّ إِنَّ أَیُّوبَ یَعْلَمُ أَنَّکَ سَتَرُدُّ إِلَیْهِ دُنْیَاهُ الَّتِی أَخَذْتَهَا مِنْهُ فَسَلِّطْنِی عَلَی بَدَنِهِ حَتَّی تَعْلَمَ أَنَّهُ لَا یُؤَدِّی شُکْرَ نِعْمَةٍ قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ سَلَّطْتُکَ عَلَی بَدَنِهِ مَا عَدَا عَیْنَهُ وَ قَلْبَهُ وَ لِسَانَهُ وَ سَمْعَهُ فَقَالَ أَبُو بَصِیرٍ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَانْقَضَّ مُبَادِراً خَشْیَةَ أَنْ تُدْرِکَهُ رَحْمَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحُولَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ فَنَفَخَ فِی مَنْخِرَیْهِ مِنْ نَارِ السَّمُومِ فَصَارَ جَسَدُهُ نُقَطاً نُقَطاً. (علل الشرایع، ج1، باب 65، ح1)

و در روایت دیگری آمده که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که بلای ایّوب شدید شد اصحاب او نزد او آمدند و گفتند: ای ایّوب ما تا کنون احدی را ندیده ایم که مبتلای به ین بلاها باشد مگر آن که در سریره و باطن او فساد و خطائی وجود داشته و شاید تو بر خلاف ظاهر در باطن خود فساد و گناهی داری که بر ما اظهار نکرده ای؟ امام صادق(علیه السلام) می فرماید: در این هنگام ایّوب(علیه السلام) با خدای خود مناجات کرد و گفت:

«خدایا تو مرا به این بلا مبتلا نمودی در حالی که می دانی من هرگاه بین دو چیز قرار می گرفتم سخت تر آن را انتخاب می کردم و هیچ غذایی را نمی خوردم جز آن که در کنار سفرة من یتیمی بود و ای کاش محکمه ای بین من و تو برقرار می شد تا من دلیل و حجّت خود را بیان می کردم» پس ابری مقابل ایّوب ظاهر شد و گوینده ای گفت: «ای ایّوب اکنون حجّت و دلیل خود را بیان کن» پس ایوب کمر همّت بربست و بر دو زانوی خود نشست و گفت: خدایا تو مرا به این بلیّه مبتلا نمودی در حالی که می دانی که من هر گاه بین دو چیز مردّد می شدم سخت تر آن را ]به خاطر تو[ انتخاب می نمودم و هرگز بر سر سفره ای قرار نگرفتم مگر یتیمی در کنار من بود ] ومن او را نوازش می کردم[ پس به ایّوب خطاب شد: ای ایّوب چه کسی اطاعت و بندگی خدا را محبوب تو کرد و تو را علاقه مند به عبادت نمود؟ و ایّوب ]از شرمندگی[ مشتی از خاک برداشت و به دهان خود ریخت و گفت: خدایا تو چنین کردی(1).

ص: 14


1- ... حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یَحْیَی الْبَصْرِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْمَاضِیَ ع عَنْ بَلِیَّةِ أَیُّوبَ الَّتِی ابْتُلِیَ بِهَا فِی الدُّنْیَا لِأَیَّةِ عِلَّةٍ کَانَتْ قَالَ لِنِعْمَةٍ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِهَا فِی الدُّنْیَا فَأَدَّی شُکْرَهَا وَ کَانَ فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ لَا یُحْجَبُ إِبْلِیسُ دُونَ الْعَرْشِ فَلَمَّا صَعِدَ أَدَاءُ شُکْرِ نِعْمَةِ أَیُّوبَ حَسَدَهُ إِبْلِیسُ فَقَالَ یَا رَبِّ إِنَّ أَیُّوبَ لَمْ یُؤَدِّ إِلَیْکَ شُکْرَ هَذِهِ النِّعْمَةِ إِلَّا بِمَا أَعْطَیْتَهُ مِنَ الدُّنْیَا وَ لَوْ حَرَمْتَهُ دُنْیَاهُ مَا أَدَّی إِلَیْکَ شُکْرَ نِعْمَةٍ أَبَداً قَالَ فَقِیلَ لَهُ إِنِّی قَدْ سَلَّطْتُکَ عَلَی مَالِهِ وَ وُلْدِهِ قَالَ فَانْحَدَرَ إِبْلِیسُ فَلَمْ یُبْقِ لَهُ مَالًا وَ لَا وَلَداً إِلَّا أَعْطَبَهُ فَلَمَّا رَأَی إِبْلِیسُ أَنَّهُ لَا یَصِلُ إِلَی شَیْ ءٍ مِنْ أَمْرِهِ قَالَ یَا رَبِّ إِنَّ أَیُّوبَ یَعْلَمُ أَنَّکَ سَتَرُدُّ عَلَیْهِ دُنْیَاهُ الَّتِی أَخَذْتَهَا مِنْهُ فَسَلِّطْنِی عَلَی بَدَنِهِ قَالَ فَقِیلَ لَهُ إِنِّی قَدْ سَلَّطْتُکَ عَلَی بَدَنِهِ مَا خَلَا قَلْبَهُ وَ لِسَانَهُ وَ عَیْنَیْهِ وَ سَمْعَهُ قَالَ فَانْحَدَرَ إِبْلِیسُ مُسْتَعْجِلًا مَخَافَةَ أَنْ تُدْرِکَهُ رَحْمَةُ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحُولَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَیُّوبَ فَلَمَّا اشْتَدَّ بِهِ الْبَلَاءُ وَ کَانَ فِی آخِرِ بَلِیَّتِهِ جَاءَهُ أَصْحَابُهُ فَقَالُوا لَهُ یَا أَیُّوبُ مَا نَعْلَمُ أَحَداً ابْتُلِیَ بِمِثْلِ هَذِهِ الْبَلِیَّةِ إِلَّا لِسَرِیرَةِ سَوْءٍ فَلَعَلَّکَ أَسْرَرْتَ سُوءاً فِی الَّذِی تُبْدِی لَنَا قَالَ فَعِنْدَ ذَلِکَ نَاجَی أَیُّوبُ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ رَبِّ ابْتَلَیْتَنِی بِهَذِهِ الْبَلِیَّةِ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَعْرِضْ لِی أَمْرَانِ قَطُّ إِلَّا لَزِمْتُ أَخْشَنَهُمَا عَلَی بَدَنِی وَ لَمْ آکُلْ أَکْلَةً قَطُّ إِلَّا وَ عَلَی خِوَانِی یَتِیمٌ فَلَوْ أَنَّ لِی مِنْکَ مَقْعَدَ الْخَصْمِ لَأَدْلَیْتُ بِحُجَّتِی قَالَ فَعَرَضَتْ لَهُ سَحَابَةٌ فَنَطَقَ فِیهَا نَاطِقٌ فَقَالَ یَا أَیُّوبُ أَدْلِ بِحُجَّتِکَ قَالَ فَشَدَّ عَلَیْهِ مِئْزَرَهُ وَ جَثَا عَلَی رُکْبَتَیْهِ فَقَالَ ابْتَلَیْتَنِی بِهَذِهِ الْبَلِیَّةِ وَ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَعْرِضْ لِی أَمْرَانِ قَطُّ إِلَّا لَزِمْتُ أَخْشَنَهُمَا عَلَی بَدَنِی وَ لَمْ آکُلْ أَکْلَةً مِنْ طَعَامٍ إِلَّا وَ عَلَی خِوَانِی یَتِیمٌ قَالَ فَقِیلَ لَهُ یَا أَیُّوبُ مَنْ حَبَّبَ إِلَیْکَ الطَّاعَةَ قَالَ فَأَخَذَ کَفّاً مِنْ تُرَابٍ فَوَضَعَهُ فِی فِیهِ ثُمَّ قَالَ أَنْتَ یَا رَبِ. (علل الشرایع، ج1، باب 65، ح5)

و در روایتی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: حضرت ایّوب هفت سال بدون هیچ گناهی ]و تنها به خاطر امتحان و پاسخ دادن به ابلیس[ گرفتار بلا شد(1).

11- معنای «قاب قوسین او أدنی»

ثابت بن دینار گوید: به امام سجاد(علیه السلام) گفتم: آیا برای خدا مکانی است؟ فرمود: او منزّه از مکان است. گفتم : پس برای چه خداوند پیامبر خود را به آسمان برد؟ فرمود: برای این که ملکوت آسمان ها و عجائب صنع خود را به او نشان بدهد، گفتم: معنای آیه «ثُمَّ دَنی فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» چیست؟ فرمود: مقصود این است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به حجاب های نور نزدیک شد و ملکوت آسمان ها و ملک و سلطنت الهی را مشاهده نمود و سپس به طرف پایین و روی زمین نظر کرد و ملکوت الهی را در زمین دید و چنان خود را نزدیک زمین دید که گمان کرد فاصله او تا زمین به اندازة «قابَ قوْسَیْن» و یا کمتر از آن است. یونس بن عبدالرحمان گوید: به امام کاظم(علیه السلام) گفتم: برای چه خداوند پیامبر خود (صلی الله علیه و آله و سلّم) را به آسمان برد و از آنجا به سدرة المنتهی و از سدرة المنتهی به حجب نور برد، و با او در آنجا مخاطبه نمود و مناجات کرد در حالی که خداوند را مکانی نیست ؟

امام کاظم(علیه السلام) فرمود: خداوند را زمان و مکانی نیست و او موصوف به مکان و زمان نمی شود و لکن خداوند می خواست ملائکه و اهل آسمان ها را مشرّف به ملاقات و مشاهده پیامبرخود نماید، و به پیامبر خود(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز عجایب صنع و عظمت خویش را نشان دهد تا در روی زمین مردم را به آن آگاه سازد و هرگز مقصود ]از معراج[ چیزی که اهل تشبیه می گویند نیست «سبحان الله و تعالی عمّا یصفون»(2).

ص: 15


1- ... وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ فَضْلٍ الْأَشْعَرِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ابْتُلِیَ أَیُّوبُ ع سَبْعَ سِنِینَ بِلَا ذَنْبٍ. (همان ح3)
2- – حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ السِّنَانِیُّ وَ عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ وَ الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ الْأَسَدِیُّ عَنْ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ النَّخَعِیِّ عَنْ عَمِّهِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ قَالَ سَأَلْتُ زَیْنَ الْعَابِدِینَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عَنِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ هَلْ یُوصَفُ بِمَکَانٍ فَقَالَ تَعَالَی عَنْ ذَلِکَ قُلْتُ فَلَمَّا أُسْرِیَ بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ ص إِلَی السَّمَاءِ قَالَ لِیُرِیَهُ مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِیهَا مِنْ عَجَائِبِ صُنْعِهِ وَ بَدَائِعِ خَلْقِهِ قُلْتُ فَقَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی قَالَ ذَاکَ رَسُولُ اللَّهِ ص دَنَا مِنْ حُجُبِ النُّورِ فَرَأَی مَلَکُوتَ السَّمَاوَاتِ ثُمَّ تَدَلَّی ص فَنَظَرَ مِنْ تَحْتِهِ إِلَی مَلَکُوتِ الْأَرْضِ حَتَّی ظَنَّ أَنَّهُ فِی الْقُرْبِ مِنَ الْأَرْضِ کَقَابِ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی. -حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ هِشَامٍ الْمُؤَدِّبُ وَ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ یَحْیَی بْنِ أَبِی عِمْرَانَ وَ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ ع لِأَیِّ عِلَّةٍ عَرَجَ اللَّهُ بِنَبِیِّهِ ص إِلَی السَّمَاءِ وَ مِنْهَا إِلَی سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی وَ مِنْهَا إِلَی حُجُبِ النُّورِ وَ خَاطَبَهُ وَ نَاجَاهُ هُنَاکَ وَ اللَّهُ لَا یُوصَفُ بِمَکَانٍ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ لَا یُوصَفُ بِمَکَانٍ وَ لَا یَجْرِی عَلَیْهِ زَمَانٌ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ یُشَرِّفَ بِهِ مَلَائِکَتَهُ وَ سُکَّانَ سَمَاوَاتِهِ وَ یُکْرِمَهُمْ بِمُشَاهَدَتِهِ وَ یُرِیَهُ مِنْ عَجَائِبِ عَظَمَتِهِ مَا یُخْبِرُ بِهِ بَعْدَ هُبُوطِهِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ عَلَی مَا یَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعالی عَمَّا یَصِفُونَ. (علل الشرایع، ج1- باب112، ح1و2)

12- نیاز مردم به پیامبر و امام(علیهماالسلام)

مرحوم صدوق با سند خود از جابر جعفی نقل نموده که گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: برای چه مردم نیاز به پیامبر و امام – صلوات الله علیهما- دارند؟ فرمود: برای این که بر صلاح و سلامت خود باقی بمانند، چرا که خداوند با بودن پیامبر و یا امام، عذاب را از اهل زمین برمی دارد، چنان که می فرماید: «وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِم» یعنی ای رسول من، تا وقتی تو بین مردم هستی خداوند مردم را عذاب نخواهد نمود.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز فرمود: «النجوم أمان لأهل السماء و أهل بیتی أمان لأهل الأرض فإذا ذهبت النجوم أتی أهل السماء ما یکرهون و إذا ذهب أهل بیتی أتی أهل الأرض ما یکرهون»

یعنی ستارگان امان برای اهل آسمان اند و اهل بیت من امان برای اهل زمین هستند و چون ستارگان از بین بروند اهل آسمان گرفتار ]فنا و نابودی [می شوند و چون اهل بیت من روی زمین نباشند اهل زمین گرفتار [عذاب و فنا] می شوند.

سپس امام باقر(علیه السلام) فرمود: مقصود رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) از اهل بیت او، اوصیا و امامانی هستند که خداوند اطاعت از آنان را همراه با اطاعت از خود قرار داده و می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم» و آنان همان معصومان پاکی هستند که اهل گناه و معصیت نیستند و خداوند آنان را تأیید و توفیق و تسدید می نماید و به خاطر آنان به بندگان خود روزی می دهد، و شهرها به برکت وجود آنان آباد می گردد و آسمان به خاطر آنان برکات خود را نازل می کند و زمین برکات خود را بیرون می آورد و به خاطر آنان خداوند به اهل معصیت مهلت می دهد و در عقوبت آنان تعجیل نمی کند، و روح القدس از اهل البیت(علیهم السلام) جدا نمی شوند و آنان نیز از روح القدس جدا نمی شوند و آنان از قرآن جدا نمی شوند و قرآن نیز از آنان جدا نخواهد بود صلوات الله علیهم اجمعین(1).

ص: 16


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَی قَالَ حَدَّثَنَا الْمُغِیرَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا رَجَاءُ بْنُ سَلَمَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ الْجُعْفِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع لِأَیِّ شَیْ ءٍ یُحْتَاجُ إِلَی النَّبِیِّ وَ الْإِمَامِ فَقَالَ لِبَقَاءِ الْعَالَمِ عَلَی صَلَاحِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَرْفَعُ الْعَذَابَ عَنْ أَهْلِ الْأَرْضِ إِذَا کَانَ فِیهَا نَبِیٌّ أَوْ إِمَامٌ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ قَالَ النَّبِیُّ ص النُّجُومُ أَمَانٌ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ فَإِذَا ذَهَبَتِ النُّجُومُ أَتَی أَهْلَ السَّمَاءِ مَا یَکْرَهُونَ وَ إِذَا ذَهَبَ أَهْلُ بَیْتِی أَتَی أَهْلَ الْأَرْضِ مَا یَکْرَهُونَ یَعْنِی بِأَهْلِ بَیْتِهِ الْأَئِمَّةَ الَّذِینَ قَرَنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاعَتَهُمْ بِطَاعَتِهِ فَقَالَ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ وَ هُمُ الْمَعْصُومُونَ الْمُطَهَّرُونَ الَّذِینَ لَا یُذْنِبُونَ وَ لَا یَعْصُونَ وَ هُمُ الْمُؤَیَّدُونَ الْمُوَفَّقُونَ الْمُسَدَّدُونَ بِهِمْ یَرْزُقُ اللَّهُ عِبَادَهُ وَ بِهِمْ تُعْمَرُ بِلَادُهُ وَ بِهِمْ یُنْزِلُ الْقَطْرَ مِنَ السَّمَاءِ وَ بِهِمْ یُخْرِجُ بَرَکَاتِ الْأَرْضِ وَ بِهِمْ یُمْهِلُ أَهْلَ الْمَعَاصِی وَ لَا یُعَجِّلُ عَلَیْهِمْ بِالْعُقُوبَةِ وَ الْعَذَابِ لَا یُفَارِقُهُمْ رُوحُ الْقُدُسِ وَ لَا یُفَارِقُونَهُ وَ لَا یُفَارِقُونَ الْقُرْآنَ وَ لَا یُفَارِقُهُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ. (علل الشرایع، ج1، باب103، ح1)

13- اختصاص لقب أمیرالمؤمنین به علی(علیه السلام)

ابوحمزه ثمالی گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: برای چه علی(علیه السلام) به أمیرالمؤمنین ملقّب شد و احدی قبل از او و بعد از او دارای چنین لقبی نبوده و نخواهد بود؟ امام باقر(علیه السلام) فرمود: به خاطر این که او امیر علم بود و علم و دانش از او صادر شد و مردم از علم او بهره مند شدند و احدی دارای چنین دانشی نبود.

ابوحمزه گوید: گفتم: ای فرزند رسول خدا برای چه شمشیر او ذوالفقار نامیده شد؟ امام باقر(علیه السلام) فرمود: به خاطر این که آن شمشیر را بر احدی نزد مگر آنکه او و اهل و فرزندانش را در دنیا فقیر و بیچاره نمود و در آخرت نیز از بهشت محروم و فقیر کرد. گفتم:

ای فرزند رسول خدا آیا همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آری. گفتم: پس برای چه تنها قائم شما را قائم می گویند؟ امام(علیه السلام) فرمود: به خاطر این که چون جدّ من حسین(علیه السلام) کشته شد ملائکه به درگاه خداوند نالیدند و صدای گریه و ضجّة آنان بلند شد و گفتند:

خدایا آیا با کیفر خود از کسانی که امام و برگزیدة تو و بهترین خلق تو را کشته ا ند انتقام نمی گیری؟! وخداوند به آنان وحی نمود: آرام باشید ای ملائکه سوگند به عزّت و جلالم از آنان درآینده انتقام خواهم گرفت. سپس خداوند پرده از چهرة فرزندان حسین(علیهم السلام) برداشت و ملائکه مسرور شدند و دیدند یکی از آنان در حال قیام است و نماز می خواند و خداوند فرمود: به وسیله این شخص قائم از آنان انتقام خواهم گرفت(1).

ص: 17


1- ... حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الدَّقَّاقُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ الْکُلَیْنِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ الْعَلَاءِ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ الْفَزَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جُمْهُورٍ الْعَمِّیُّ عَنِ ابْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ ثَابِتِ بْنِ دِینَارٍ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَ عَلِیٌّ ع أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ هُوَ اسْمٌ مَا سُمِّیَ بِهِ أَحَدٌ قَبْلَهُ وَ لَا یَحِلُّ لِأَحَدٍ بَعْدَهُ قَالَ لِأَنَّهُ مِیرَةُ الْعِلْمِ یَمْتَارُ مِنْهُ وَ لَا یَمْتَارُ مِنْ أَحَدٍ غَیْرُهُ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلِمَ سُمِّیَ سَیْفُهُ ذَا الْفَقَارِ فَقَالَ ع لِأَنَّهُ مَا ضُرِبَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِلَّا أَفْقَرَهُ مِنْ هَذِهِ الدُّنْیَا مِنْ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ أَفْقَرَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْجَنَّةِ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَلَسْتُمْ کُلُّکُمْ قَائِمِینَ بِالْحَقِّ قَالَ بَلَی قُلْتُ فَلِمَ سُمِّیَ الْقَائِمُ قَائِماً قَالَ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ ع ضَجَّتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی بِالْبُکَاءِ وَ النَّحِیبِ وَ قَالُوا إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا أَ تَغْفَلُ عَمَّنْ قَتَلَ صَفْوَتَکَ وَ ابْنَ صَفْوَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ فَأَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِمْ قَرُّوا مَلَائِکَتِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأَنْتَقِمَنَّ مِنْهُمْ وَ لَوْ بَعْدَ حِینٍ ثُمَّ کَشَفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنِ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ ع لِلْمَلَائِکَةِ فَسُرَّتِ الْمَلَائِکَةُ بِذَلِکَ فَإِذَا أَحَدُهُمْ قَائِمٌ یُصَلِّی فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِذَلِکَ الْقَائِمُ أَنْتَقِمُ مِنْهُمْ. (علل الشرایع، ج1، باب129، ح1)

14- او«قسیم الجنّة و النار» است

مفضّل گوید(1):

به امام صادق(علیه السلام) گفتم: برای چه أمیرالمؤمنین(علیه السلام) «قسیم الجنّة و النار» است؟ فرمود:

به خاطر این که دوستی او ایمان و دشمنی او کفر است، و بهشت برای اهل ایمان خلق شده و آتش برای اهل کفر خلق شده است و داخل بهشت نمی شود مگر اهل محبّت او و داخل آتش نمی شود مگر اهل دشمنی با او. مفضّل گوید: گفتم: ای فرزند رسول خدا آیا پیامبران و اوصیای آنان (علیهم السلام) او را دوست می داشته اند و دشمنان آنان نیز او را دشمن می داشته اند؟ فرمود: آری. گفتم: چگونه می شود؟ فرمود: آیا نمی دانی که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در جنگ خیبر فرمود:

«لأعطینّ الرایة غداً رجلاً یحبّ الله و رسوله ویحبه الله ورسوله لایرجع حتّی یفتح الله علی یدیه» یعنی فردا پرچم اسلام را به دست کسی خواهم داد که خدا و رسول را دوست می دارد و خدا و رسول نیز او را دوست می دارند و از میدان جنگ باز نمی گردد تا خداوند به دست او فتح و پیروزی بدهد و در آن روز رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) پرچم اسلام را به دست علی(علیه السلام) داد و خداوند او را پیروز نمود؟ گفتم: آری. فرمود:

آیا نمی دانی که برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) مرغ بریان کرده ای آوردند و آن حضرت فرمود: خدایا بهترین خلق خود را بفرست تا با من از این مرغ بریان کرده بخورد، و مقصود او علی(علیه السلام) بود؟ گفتم: آری. فرمود: آیا امکان دارد که پیامبران خدا و اوصیای آنان(علیهم السلام) کسی که خدا

ص: 18


1- ... حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی بْنِ زَکَرِیَّا أَبُو الْعَبَّاسِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْبَرْمَکِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ دَاهِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع لِمَ صَارَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ قَسِیمَ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَالَ لِأَنَّ حُبَّهُ إِیمَانٌ وَ بُغْضَهُ کُفْرٌ وَ إِنَّمَا خُلِقَتِ الْجَنَّةُ لِأَهْلِ الْإِیمَانِ وَ خُلِقَتِ النَّارُ لِأَهْلِ الْکُفْرِ فَهُوَ ع قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ لِهَذِهِ الْعِلَّةِ فَالْجَنَّةُ لَا یَدْخُلُهَا إِلَّا أَهْلُ مَحَبَّتِهِ وَ النَّارُ لَا یَدْخُلُهَا إِلَّا أَهْلُ بُغْضِهِ قَالَ الْمُفَضَّلُ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَالْأَنْبِیَاءُ وَ الْأَوْصِیَاءُ ع کَانُوا یُحِبُّونَهُ وَ أَعْدَاؤُهُمْ کَانُوا یُبْغِضُونَهُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَکَیْفَ ذَلِکَ قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ النَّبِیَّ ص قَالَ یَوْمَ خَیْبَرَ لَأُعْطِیَنَّ الرَّایَةَ غَداً رَجُلًا یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مَا یَرْجِعُ حَتَّی یَفْتَحَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْهِ فَدَفَعَ الرَّایَةَ إِلَی عَلِیٍّ ع فَفَتَحَ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی یَدَیْهِ قُلْتُ بَلَی قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَمَّا أُتِیَ بِالطَّائِرِ الْمَشْوِیِّ قَالَ ص اللَّهُمَّ ائْتِنِی بِأَحَبِّ خَلْقِکَ إِلَیْکَ وَ إِلَیَّ یَأْکُلُ مَعِی مِنْ هَذَا الطَّائِرِ وَ عَنَی بِهِ عَلِیّاً ع قُلْتُ بَلَی قَالَ فَهَلْ یَجُوزُ أَنْ لَا یُحِبَّ أَنْبِیَاءُ اللَّهِ وَ رُسُلُهُ وَ أَوْصِیَاؤُهُمْ ع رَجُلًا یُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ یُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقُلْتُ لَهُ لَا قَالَ فَهَلْ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ الْمُؤْمِنُونَ مِنْ أُمَمِهِمْ لَا یُحِبُّونَ حَبِیبَ اللَّهِ وَ حَبِیبَ رَسُولِهِ وَ أَنْبِیَائِهِ ع قُلْتُ لَا قَالَ فَقَدْ ثَبَتَ أَنَّ جَمِیعَ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ کَانُوا لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مُحِبِّینَ وَ ثَبَتَ أَنَّ أَعْدَاءَهُمْ وَ الْمُخَالِفِینَ لَهُمْ کَانُوا لَهُمْ وَ لِجَمِیعِ أَهْلِ مَحَبَّتِهِمْ مُبْغِضِینَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ أَحَبَّهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَبْغَضَهُ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ فَهُوَ إِذَنْ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ قَالَ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَرَّجْتَ عَنِّی فَرَّجَ اللَّهُ عَنْکَ فَزِدْنِی مِمَّا عَلَّمَکَ اللَّهُ قَالَ سَلْ یَا مُفَضَّلُ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع یُدْخِلُ مُحِبَّهُ الْجَنَّةَ وَ مُبْغِضَهُ النَّارَ أَوْ رِضْوَانُ وَ مَالِکٌ فَقَالَ یَا مُفَضَّلُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی بَعَثَ رَسُولَ اللَّهِ ص وَ هُوَ رُوحٌ إِلَی الْأَنْبِیَاءِ ع وَ هُمْ أَرْوَاحٌ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ بِأَلْفَیْ عَامٍ فَقُلْتُ بَلَی قَالَ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ دَعَاهُمْ إِلَی تَوْحِیدِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ أَمْرِهِ وَ وَعَدَهُمُ الْجَنَّةَ عَلَی ذَلِکَ وَ أَوْعَدَ مَنْ خَالَفَ مَا أَجَابُوا إِلَیْهِ وَ أَنْکَرَهُ النَّارَ قُلْتُ بَلَی قَالَ أَ فَلَیْسَ النَّبِیُّ ص ضَامِناً لِمَا وَعَدَ وَ أَوْعَدَ عَنْ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْتُ بَلَی- قَالَ أَ وَ لَیْسَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ خَلِیفَتَهُ وَ إِمَامَ أُمَّتِهِ قُلْتُ بَلَی قَالَ أَ وَ لَیْسَ رِضْوَانُ وَ مَالِکٌ مِنْ جُمْلَةِ الْمَلَائِکَةِ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ لِشِیعَتِهِ النَّاجِینَ بِمَحَبَّتِهِ قُلْتُ بَلَی قَالَ فَعَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ إِذَنْ قَسِیمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ رِضْوَانُ وَ مَالِکٌ صَادِرَانِ عَنْ أَمْرِهِ بِأَمْرِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَا مُفَضَّلُ خُذْ هَذَا فَإِنَّهُ مِنْ مَخْزُونِ الْعِلْمِ وَ مَکْنُونِهِ لَا تُخْرِجْهُ إِلَّا إِلَی أَهْلِهِ. (علل الشرایع ج1، باب130، ح1)

و رسول، او را دوست می دارند و او خدا و رسول او را دوست می دارد ، دوست نداشته باشند؟ گفتم: نه. فرمود:

آیا امکان دارد که مؤمنین از امّت های پیامبران پیشین حبیب خدا و حبیب رسول خدا و حبیب پیامبران خود را دوست نداشته باشند؟ گفتم: نه. فرمود: پس روشن شد که جمیع پیامبران و مؤمنین علی بن ابیطالب(علیه السلام) را دوست می داشته اند، و دشمنان و مخالفین آن ها نیز علی(علیه السلام)و دوستان او را دشمن می داشته اند گفتم: آری چنین است. فرمود: بنابراین داخل بهشت نمی شود احدی از اوّلین و آخرین جز کسی که علی(علیه السلام) را دوست می داشته، و احدی از اوّلین و آخرین نیز داخل آتش نمی شود مگر کسی که با علی(علیه السلام) دشمن بوده، پس علی(علیه السلام) قسمت کننده بهشت و دوزخ است.

مفضل گوید: گفتم: ای فرزند رسول خدا «فرّجت عنّی فرّج الله عنک» اکنون مرا از علم و دانش خود بهره مند کنید. فرمود: سؤال کن. گفتم: ای فرزند رسول خدا آیا علی بن ابیطالب(علیه السلام) دوستان و دشمنان خود را داخل بهشت و دوزخ می نماید و یا رضوان و مالک آنان را داخل بهشت و دوزخ می نمایند؟ امام(علیه السلام) فرمود: ای مفضل آیا نمی دانی خدای تبارک و تعالی دو هزار سال قبل از خلقت خلق خود روح پیامبر خویش (صلی الله علیه و آله و سلّم) را مبعوث بر ارواح پیامبران نمود؟ گفتم: آری. فرمود: آیا می دانی پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آنان را دعوت به توحید و اطاعت خدا نمود و به آنان وعدة بهشت داد و به مخالفین آنان وعدة آتش و دوزخ داد؟ گفتم: آری. فرمود: آیا پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ضامن وعدة خود به آنان نیست؟ گفتم: چرا. فرمود: آیا علی بن ابیطالب(علیه السلام) خلیفة پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) و امام امّت او نبود؟ گفتم: آری. فرمود: آیا رضوان و مالک از جمله ملائکه و مستغفرین بر شیعیان و محبّین علی(علیه السلام) نیستند؟ گفتم: آری. فرمود: پس علی بن ابیطالب(علیه السلام) «قسیم الجنّه و النار» است از ناحیه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و رضوان و مالک به امر خدا مطیع او هستند.

سپس فرمود: ای مفضل آنچه گفتم از اسرار علم ماست و تو برای نااهلان این اسرار را بازگو مکن.

15- پسر عمّ وارث شد و عمّ وارث نشد؟!

اشاره

مرحوم صدوق با سند خود از ربیعة بن ناجد نقل کرده که مردی به أمیرالمؤمنین(علیه السلام) گفت: یا أمیرالمؤمنین برای چه شما که پسر عمّ پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) بودی وارث او شدی و عموی او عبّاس وارث او نشد؟ أمیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: ای مردم گوش های خود را باز کنید و به سخن من گوش فرا دهید. سپس فرمود:

ص: 19

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ما را - که فرزندان عبدالمطلّب بودیم - در خانه ا ی جمع نمود و دستور داد تا یک مدّ و نیم از طعام [که حدود یک کیلو می باشد[ با ظرفی از شیر آماده کردند، و همه ما که ]چهل نفر بودیم] از آن طعام و آن شیر خوردیم و آن طعام به حال خود باقی ماند در حالی که بین ما کسانی بودند که یک گوسفند و قدحی از شیر را می خوردند و سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

با دیدن این [معجزه]کدامیک از شما با من بیعت می کند، که برادر و وارث و وصیّ من باشد؟ پس من که کوچکتر از بقیّه بودم حرکت کردم و گفتم: من با شما بیعت می کنم و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: بنشین و سپس سه مرتبه سخن خود را تکرار نمود و در هر مرتبه [تنها] من پاسخ او را دادم [و دیگران سکوت کرده بودند] پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دست بر دست من زد [و با من بیعت نمود] و به این علّت من وارث او شدم و عموی او عبّاس وارث او نشد(1).

علیّ (علیه السلام بر شانه پیامبر(صلی الله علیه آله)قدم گذارد!

محمدبن حرب هلالی امیر مدینه گوید(2): به امام صادق (علیه السلام) گفتم: مسأله ای در ذهن من هست می خواهم از شما سؤال کنم، امام(علیه السلام) فرمود: اگر خواسته باشی قبل از سؤال تو، من مسأله تو را

ص: 20


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ الْعَزِیزِ بْنُ یَحْیَی الْجَلُودِیُّ بِالْبَصْرَةِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ زَکَرِیَّا قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ غِیَاثٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبَایَةَ عَنْ عَمْرِو بْنِ الْمُغِیرَةِ عَنْ أَبِی صَادِقٍ عَنْ رَبِیعَةَ بْنِ نَاجِدٍ أَنَّ رَجُلًا قَالَ لِعَلِیٍّ ع یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ بِمَا وَرِثْتَ ابْنَ عَمِّکَ دُونَ عَمِّکَ فَقَالَ یَا مَعْشَرَ النَّاسِ فَافْتَحُوا آذَانَکُمْ وَ اسْتَمِعُوا فَقَالَ ع جَمَعَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فِی بَیْتِ رَجُلٍ مِنَّا أَوْ قَالَ أَکْبَرِنَا فَدَعَا بِمُدٍّ وَ نِصْفٍ مِنْ طَعَامٍ وَ قَدَحٍ لَهُ یُقَالُ لَهُ الْغُمَرُ فَأَکَلْنَا وَ شَرِبْنَا وَ بَقِیَ الطَّعَامُ کَمَا هُوَ وَ الشَّرَابُ کَمَا هُوَ وَ فِینَا مَنْ یَأْکُلُ الْجَذَعَةَ وَ یَشْرَبُ الْفَرَقَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنْ قَدْ تَرَوْنَ هَذِهِ فَأَیُّکُمْ یُبَایِعُنِی عَلَی أَنَّهُ أَخِی وَ وَارِثِی وَ وَصِیِّی فَقُمْتُ إِلَیْهِ وَ کُنْتُ أَصْغَرَ الْقَوْمِ وَ قُلْتُ أَنَا قَالَ اجْلِسْ ثُمَّ قَالَ ذَلِکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ کُلَّ ذَلِکَ أَقُومُ إِلَیْهِ فَیَقُولُ اجْلِسْ حَتَّی کَانَ فِی الثَّالِثَةِ فَضَرَبَ بِیَدِهِ عَلَی یَدِی فَبِذَلِکَ وَرِثْتُ ابْنَ عَمِّی دُونَ عَمِّی. (علل الشرایع ج1- باب133ح1)
2- ... حَدَّثَنَا أَبُو عَلِیٍّ أَحْمَدُ بْنُ یَحْیَی الْمُکَتِّبُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا بِشْرُ بْنُ سَعِیدِ بْنِ قَلْبَوَیْهِ الْمُعَدِّلُ بِالرَّافِقَةِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْجَبَّارِ بْنُ کَثِیرٍ التَّمِیمِیُّ الْیَمَانِیُّ قَالَ سَمِعْتُ مُحَمَّدَ بْنَ حَرْبٍ الْهِلَالِیَّ أَمِیرَ الْمَدِینَةِ یَقُولُ سَأَلْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فِی نَفْسِی مَسْأَلَةٌ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا فَقَالَ إِنْ شِئْتَ أَخْبَرْتُکَ بِمَسْأَلَتِکَ قَبْلَ أَنْ تَسْأَلَنِی وَ إِنْ شِئْتَ فَسَلْ قَالَ قُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ بِأَیِّ شَیْ ءٍ تَعْرِفُ مَا فِی نَفْسِی قَبْلَ سُؤَالِی فَقَالَ بِالتَّوَسُّمِ وَ التَّفَرُّسِ أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ وَ قَوْلَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی بِمَسْأَلَتِی قَالَ أَرَدْتَ أَنْ تَسْأَلَنِی عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص لِمَ لَمْ یُطِقْ حَمْلَهُ عَلِیٌّ ع عِنْدَ حَطِّ الْأَصْنَامِ مِنْ سَطْحِ الْکَعْبَةِ مَعَ قُوَّتِهِ وَ شِدَّتِهِ وَ مَا ظَهَرَ مِنْهُ فِی قَلْعِ بَابِ الْقَمُوصِ بِخَیْبَرَ وَ الرَّمْیِ بِهِ إِلَی وَرَائِهِ أَرْبَعِینَ ذِرَاعاً وَ کَانَ لَا یُطِیقُ حَمْلَهُ أَرْبَعُونَ رَجُلًا وَ قَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَرْکَبُ النَّاقَةَ وَ الْفَرَسَ وَ الْحِمَارَ وَ رَکِبَ الْبُرَاقَ لَیْلَةَ الْمِعْرَاجِ وَ کُلُّ ذَلِکَ دُونَ عَلِیٍّ فِی الْقُوَّةِ وَ الشِدَّةِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ عَنْ هَذَا وَ اللَّهِ أَرَدْتُ أَنْ أَسْأَلَکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَأَخْبِرْنِی فَقَالَ إِنَّ عَلِیّاً ع بِرَسُولِ اللَّهِ تَشَرَّفَ وَ بِهِ ارْتَفَعَ وَ بِهِ وَصَلَ إِلَی أَنْ أَطْفَأَ نَارَ الشِّرْکِ وَ أَبْطَلَ کُلَّ مَعْبُودٍ مِنْ دُونِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَوْ عَلَاهُ النَّبِیُّ ص لِحَطِّ الْأَصْنَامِ لَکَانَ ع بِعَلِیٍّ مُرْتَفِعاً وَ تَشْرِیفاً وَ وَاصِلًا إِلَی حَطِّ الْأَصْنَامِ وَ لَوْ کَانَ ذَلِکَ کَذَلِکَ لَکَانَ أَفْضَلَ مِنْهُ أَ لَا تَرَی أَنَّ عَلِیّاً علیه السلام قَالَ لَمَّا عَلَوْتُ ظَهْرَ رَسُولِ اللَّهِ ص شُرِّفْتُ وَ ارْتَفَعْتُ حَتَّی لَوْ شِئْتُ أَنْ أَنَالَ السَّمَاءَ لَنِلْتُهَا أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ الْمِصْبَاحَ هُوَ الَّذِی یُهْتَدَی بِهِ فِی الظُّلْمَةِ وَ انْبِعَاثُ فَرْعِهِ مِنْ أَصْلِهِ وَ قَدْ قَالَ عَلِیٌّ علیه السلام أَنَا مِنْ أَحْمَدَ کَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً ص کَانَا نُوراً بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ قَبْلَ خَلْقِ الْخَلْقِ بِأَلْفَیْ عَامٍ وَ أَنَّ الْمَلَائِکَةَ لَمَّا رَأَتْ ذَلِکَ النُّورَ رَأَتْ لَهُ أَصْلًا قَدْ تَشَعَّبَ مِنْهُ شُعَاعٌ لَامِعٌ فَقَالَتْ إِلَهَنَا وَ سَیِّدَنَا مَا هَذَا النُّورُ فَأَوْحَی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِلَیْهِمْ هَذَا نُورٌ مِنْ نُورِی أَصْلُهُ نُبُوَّةٌ وَ فَرْعُهُ إِمَامَةٌ أَمَّا النُّبُوَّةُ فَلِمُحَمَّدٍ عَبْدِی وَ رَسُولِی وَ أَمَّا الْإِمَامَةُ فَلِعَلِیٍّ حُجَّتِی وَ وَلِیِّی وَ لَوْلَاهُمَا مَا خَلَقْتُ خَلْقِی أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص رَفَعَ یَدَ عَلِیٍّ ع بِغَدِیرِ خُمٍّ حَتَّی نَظَرَ النَّاسُ إِلَی بَیَاضِ إِبْطَیْهِمَا فَجَعَلَهُ مَوْلَی الْمُسْلِمِینَ وَ إِمَامَهُمْ وَ قَدِ احْتَمَلَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ علیه السلام یَوْمَ حَظِیرَةِ بَنِی النَّجَّارِ فَلَمَّا قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِهِ نَاوِلْنِی أَحَدَهُمَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ نِعْمَ الرَّاکِبَانِ وَ أَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا وَ أَنَّهُ ص کَانَ یُصَلِّی بِأَصْحَابِهِ فَأَطَالَ سَجْدَةً مِنْ سَجَدَاتِهِ فَلَمَّا سَلَّمَ قِیلَ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ أَطَلْتَ هَذِهِ السَّجْدَةَ فَقَالَ ص إِنَّ ابْنِی ارْتَحَلَنِی فَکَرِهْتُ أَنْ أُعَاجِلَهُ حَتَّی یَنْزِلَ وَ إِنَّمَا أَرَادَ بِذَلِکَ ص رَفْعَهُمْ وَ تَشْرِیفَهُمْ فَالنَّبِیُّ ص إِمَامٌ وَ نَبِیٌّ وَ عَلِیٌّ ع إِمَامٌ لَیْسَ بِنَبِیٍّ وَ لَا رَسُولٍ فَهُوَ غَیْرُ مُطِیقٍ لِحَمْلِ أَثْقَالِ النُّبُوَّةِ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ حَرْبٍ الْهِلَالِیُّ فَقُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ إِنَّکَ لَأَهْلٌ لِلزِّیَادَةِ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص حَمَلَ عَلِیّاً ع عَلَی ظَهْرِهِ یُرِیدُ بِذَلِکَ أَنَّهُ أَبُو وُلْدِهِ وَ إِمَامُ الْأَئِمَّةِ مِنْ صُلْبِهِ کَمَا حَوَّلَ رِدَاءَهُ فِی صَلَاةِ الِاسْتِسْقَاءِ وَ أَرَادَ أَنْ یُعْلِمَ أَصْحَابَهُ بِذَلِکَ أَنَّهُ قَدْ تَحَوَّلَ الْجَدْبُ خِصْباً قَالَ قُلْتُ لَهُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ احْتَمَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله عَلِیّاً علیه السلام یُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ یُعْلِمَ قَوْمَهُ أَنَّهُ هُوَ الَّذِی یُخَفِّفُ عَنْ ظَهْرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَا عَلَیْهِ مِنَ الدَّیْنِ وَ الْعِدَاتِ وَ الْأَدَاءِ عَنْهُ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله زِدْنِی فَقَالَ احْتَمَلَهُ لِیُعْلِمَ بِذَلِکَ أَنَّهُ قَدِ احْتَمَلَهُ وَ مَا حُمِلَ إِلَّا لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ لَا یَحْمِلُ وِزْراً فَتَکُونُ أَفْعَالُهُ عِنْدَ النَّاسِ حِکْمَةً وَ صَوَاباً وَ قَدْ قَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله لِعَلِیٍّ یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی حَمَّلَنِی ذُنُوبَ شِیعَتِکَ ثُمَّ غَفَرَهَا لِی وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ لَمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ قَالَ النَّبِیُّ ص أَیُّهَا النَّاسُ عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ وَ عَلِیٌّ نَفْسِی وَ أَخِی أَطِیعُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ مُطَهَّرٌ مَعْصُومٌ لَا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی ثُمَّ تَلَا هَذِهِ الْآیَةَ قُلْ أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْهِ ما حُمِّلَ وَ عَلَیْکُمْ ما حُمِّلْتُمْ وَ إِنْ تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا وَ ما عَلَی الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلاغُ الْمُبِینُ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ حَرْبٍ الْهِلَالِیُّ ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع أَیُّهَا الْأَمِیرُ لَوْ أَخْبَرْتُکَ بِمَا فِی حَمْلِ النَّبِیِّ ص عَلِیّاً عِنْدَ حَطِّ الْأَصْنَامِ مِنْ سَطْحِ الْکَعْبَةِ مِنَ الْمَعَانِی الَّتِی أَرَادَهَا بِهِ لَقُلْتَ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ لَمَجْنُونٌ فَحَسْبُکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ سَمِعْتَ فَقُمْتُ إِلَیْهِ وَ قَبَّلْتُ رَأْسَهُ وَ قُلْتُ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ. (علل الشرایع، ج1، باب139، ح1)

بیان می کنم وگرنه سؤال کن. گفتم: ای فرزند رسول خدا از کجا از باطن من خبر دارید؟ فرمود: به وسیله توسّم و تفرّس، مگر سخن خدا را نشنیده ای که می فرماید: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِینَ»(1)

و سخن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) را نشنیده ای که می فرماید: «اتّقوا فراسة المؤمن فإنّه ینظر بنور الله؟» پس گفتم : ای فرزند رسول خدا اکنون سؤال مرا بیان کنید فرمود:

تو می خواستی سؤال کنی برای چه علی(علیه السلام) هنگام شکستن بت ها از بالای کعبه، طاقت حمل رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) را نداشت با آن نیروی فراوانی که در وجود او بود و به وسیله آن درب قلعه خیبر را که چهل نفر نمی توانستند آن را حرکت بدهند از جای خود کند و چهل ذراع آن را به عقب سر پرتاب نمود. در حالی که وزن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) را شتر و اسب و الاغ تحمّل می کردند و در شب معراج نیز آن حضرت بر براق سوار شد و همه این ها به اندازه علی(علیه السلام) قدرت نداشتند؟ گفتم: به خدا سوگند، من همین سؤال را می خواستم بکنم، اکنون پاسخ سؤال من را بدهید.

امام صادق(علیه السلام) فرمود: علی(علیه السلام) به برکت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به شرافت و مقام عالی رسید و آتش شرک را خاموش نمود و معبودهای دورغی را از بین برد، و اگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برای شکستن بت ها پای خود را بر شانه علی(علیه السلام)می گذارد در آن صورت به واسطه علی به شرافت و مقام عالی رسیده بود ، و بت ها را می شکست و اگر چنین می شد مقام علی(علیه السلام) افضل ازاو می بود، مگر نمی دانی که علی(علیه السلام) هنگامی که پای خود را بر شانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گذارد فرمود: من بقدری بالا رفتم که می توانستم به آسمان دست پیدا کنم؟..

ص: 21


1- حجر/75

و آیا نمی دانی که علی(علیه السلام) فرمود: «انا من أحمد کالضوء من الضوء» و آیا نمی دانی که محمّد و علی صلوات الله علیهما دو نور بودند و دو هزار سال قبل از خلقت عالم در پیشگاه خداوند خلق شده بودند و ملائکه چون این دو نور را دیدند و مشاهده کردند که برای آن ها اصلی است و از آن اصل شعاعی نورانی منتشر می شود به خدای خود گفتند: پروردگارا این نور چیست؟ و خداوند به آنان وحی نمود: این نوری است از نور من و اصل آن نبوّت است و فرع آن امامت می باشد و نبوّت مربوط به بنده و رسول من محمد(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد، و امامت مربوط به حجّت و ولیّ من علی(علیه السلام) می باشد و اگر این دو نمی بودند من کسی را خلق نمی کردم...

سپس امام صادق(علیه السلام) به امیر مدینه فرمود: اگر من همة اسرار حمل کردن رسول خدا علی(علیه السلام) را برای پایین آوردن بت ها از کعبه برای تو بگویم، خواهی گفت : جعفربن محمد مجنون شده است و همین اندازه تو را بس باشد. پس من برخاستم و سر مبارک آن حضرت را بوسه زدم و گفتم: «الله أعلم حیث یجعل رسالته».

علیّ علیه السلام در جنگ تبوک نبود ودو سهم از غنائم را گرفت !

مرحوم صدوق از ابوهریره و فرات بن ابراهیم نقل نموده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) هنگامی که از جنگ ]تبوک[ به مدینه بازگشت به علی(علیه السلام) دو سهم از غنائم را اختصاص داد- در حالی که علی(علیه السلام) به دستور رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در مدینه مانده بود- و فرمود:

ای مردم من شما را به حق خدا و رسول او سوگند می دهم آیا شما آن اسب سواری که از سمت راست بر مشرکین حمله کرد و آنان را مغلوب نمود و نزد من آمد و گفت: ای محمّد من سهم غنیمت خود را برای علی بن ابیطالب قرار دادم- و او جبرئیل بود- را دیدید؟ گفتند:آری. سپس فرمود: ای مردم شما را به حق خدا و رسول اوسوگند می دهم ، آیا شما آن اسب سواری که از ناحیه چب به مشرکین حمله کرد و آنان را مغلوب نمود و نزد من آمد و گفت: من سهم خود را برای علی بن ابیطالب(علیه السلام) قرار دادم- و او میکائیل بود- را دیدید؟ گفتند:آری. سپس فرمود: به خدا سوگند من تنها سهم جبرائیل و میکائیل(علیهماالسلام) را به علی(علیه السلام) دادم. پس مردم همگی صدا به تکبیر بلند کردند(1).

ص: 22


1- ... حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْحَسَنِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ اللُّؤْلُؤِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ نُوحٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی دَاوُدَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ بِشْرِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْأَنْصَارِیِّ عَنْ خَلِیفَةَ بْنِ سُلَیْمَانَ الْجَهْمِیِّ عَنْ أَبِی سَلَمَةَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ قَالَ فَلَمَّا رَجَعَ النَّبِیُّ إِلَی الْمَدِینَةِ وَ کَانَ عَلِیٌّ قَدْ تَخَلَّفَ عَلَی أَهْلِهِ قَسَّمَ الْمَغَانِمَ فَدَفَعَ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ سَهْمَیْنِ وَ هُوَ بِالْمَدِینَةِ مُتَخَلِّفٌ وَ قَالَ مَعَاشِرَ النَّاسِ نَاشَدْتُکُمْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ أَ لَمْ تَرَوْا إِلَی الْفَارِسِ الَّذِی حَمَلَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مِنْ یَمِینِ الْعَسْکَرِ فَهَزَمَهُمْ ثُمَّ رَجَعَ إِلَیَّ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ لِی مَعَکَ سَهْماً وَ قَدْ جَعَلْتُهُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ هُوَ جَبْرَئِیلُ ع مَعَاشِرَ النَّاسِ نَاشَدْتُکُمْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ هَلْ رَأَیْتُمُ الْفَارِسَ الَّذِی حَمَلَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مِنْ یَسَارِ الْعَسْکَرِ ثُمَّ رَجَعَ فَکَلَّمَنِی فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدُ إِنَّ لِی مَعَکَ سَهْماً وَ قَدْ جَعَلْتُهُ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَهُوَ مِیکَائِیلُ وَ اللَّهِ مَا دَفَعْتُ إِلَی عَلِیٍّ ع إِلَّا سَهْمَ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ ع فَکَبَّرَ النَّاسُ بِأَجْمَعِهِمْ. (علل الشرایع، ج1، باب136، ح1)

16- چرا پیامبران گاهی غالب و گاهی مغلوب می گردیده اند؟

محمّد بن ابراهیم بن اسحاق طالقانی(رضی الله عنه) گوید(1):

من و جماعتی خدمت نایب خاص امام زمان(علیه السلام) جناب شیخ ابوالقاسم حسین بن روح(قدّس الله روحه) بودیم که مردی برخاست و گفت: من سؤالی دارم. جناب حسین بن روح فرمود: هر سؤالی داری بگو. آن مرد گفت: آیا حسین بن علی(علیهماالسلام) ولیّ خدا نبود؟ فرمود: آری ولیّ خدا بود. سپس گفت: آیا قاتل او- لعنه الله - دشمن خدا نبود؟ فرمود: آری او دشمن خدا بود. آن مرد گفت: آیا صحیح است که خداوند دشمن خود را بر دوست خود مسلط نماید؟

پس حسین بن روح به او فرمود: به آنچه می گویم گوش فرا ده و بدان که خدای متعال با مردم به صورت شفاهی و مستقیم سخن نمی گوید و لکن برای آنان پیامبرانی از جنس خودشان می فرستد و اگر پیامبران را از غیر جنس بشر می فرستاد مردم از آنان فرار می کردند و سخن آنان را نمی پذیرفتند و چون خداوند پیامبران را از جنس انسان فرستاد و مردم دیدند آنان مانند بقیّه مردم غذا می خورند و در بازارها حرکت می کنند گفتند:

ص: 23


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الطَّالَقَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ الشَّیْخِ أَبِی الْقَاسِمِ الْحُسَیْنِ بْنِ رَوْحٍ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مَعَ جَمَاعَةٍ فِیهِمْ عَلِیُّ بْنُ عِیسَی الْقَصْرِیُّ فَقَامَ إِلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ أُرِیدُ أَسْأَلُکَ عَنْ شَیْ ءٍ فَقَالَ لَهُ سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ فَقَالَ الرَّجُلُ أَخْبِرْنِی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع أَ هُوَ وَلِیُّ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَاتِلِهِ لَعَنَهُ اللَّهُ أَ هُوَ عَدُوُّ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ الرَّجُلُ فَهَلْ یَجُوزُ أَنْ یُسَلِّطَ اللَّهُ عَدُوَّهُ عَلَی وَلِیِّهِ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْقَاسِمِ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ افْهَمْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَا یُخَاطِبُ النَّاسَ بِشَهَادَةِ الْعَیَانِ وَ لَا یُشَافِهُهُمْ بِالْکَلَامِ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رَسُولًا مِنْ أَجْنَاسِهِمْ وَ أَصْنَافِهِمْ بَشَراً مِثْلَهُمْ فَلَوْ بَعَثَ إِلَیْهِمْ رُسُلًا مِنْ غَیْرِ صِنْفِهِمْ وَ صُوَرِهِمْ لَنَفَرُوا عَنْهُمْ وَ لَمْ یَقْبَلُوا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاءُوهُمْ وَ کَانُوا مِنْ جِنْسِهِمْ یَأْکُلُونَ الطَّعامَ وَ یَمْشُونَ فِی الْأَسْواقِ قَالُوا لَهُمْ أَنْتُمْ مِثْلُنَا فَلَا نَقْبَلُ مِنْکُمْ حَتَّی تأتون [تَأْتُونَا] بِشَیْ ءٍ نَعْجِزُ أَنْ نَأْتِیَ بِمِثْلِهِ فَنَعْلَمَ أَنَّکُمْ مَخْصُوصُونَ دُونَنَا بِمَا لَا نَقْدِرُ عَلَیْهِ فَجَعَلَ اللَّهُ تَعَالَی لَهُمُ الْمُعْجِزَاتِ الَّتِی یَعْجِزُ الْخَلْقُ عَنْهَا فَمِنْهُمْ مَنْ جَاءَ بِالطُّوفَانِ بَعْدَ الْإِنْذَارِ وَ الْإِعْذَارِ فَغَرِقَ جَمِیعُ مَنْ طَغَی وَ تَمَرَّدَ وَ مِنْهُمْ مَنْ أُلْقِیَ فِی النَّارِ فَکَانَتْ عَلَیْهِ بَرْداً وَ سَلاماً وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخْرَجَ مِنَ الْحَجَرِ الصَّلْدِ نَاقَةً وَ أَجْرَی فِی ضَرْعِهَا لَبَناً وَ مِنْهُمْ مَنْ فُلِقَ لَهُ الْبَحْرُ وَ فُجِّرَ لَهُ مِنَ الْحَجَرِ الْعُیُونُ وَ جُعِلَ لَهُ الْعَصَا الْیَابِسَةُ ثُعْبَاناً فَ تَلْقَفُ ما یَأْفِکُونَ* وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْرَأَ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أَحْیَا الْمَوْتی بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَی وَ أَنْبَأَهُمْ بِمَا یَأْکُلُونَ وَ مَا یَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِهِمْ وَ مِنْهُمْ مَنِ انْشَقَّ لَهُ الْقَمَرُ وَ کَلَّمَتْهُ الْبَهَائِمُ مِثْلُ الْبَعِیرِ وَ الذِّئْبِ وَ غَیْرِ ذَلِکَ فَلَمَّا أَتَوْا بِمِثْلِ ذَلِکَ وَ عَجَزَ الْخَلْقُ مِنْ أُمَمِهِمْ عَنْ أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِهِ کَانَ مِنْ تَقْدِیرِ اللَّهِ تَعَالَی وَ لُطْفِهِ بِعِبَادِهِ وَ حِکْمَتِهِ أَنْ جَعَلَ أَنْبِیَاءَهُ مَعَ هَذِهِ الْمُعْجِزَاتِ فِی حَالٍ غَالِبِینَ وَ فِی أُخْرَی مَغْلُوبِینَ وَ فِی حَالٍ قَاهِرِینَ وَ فِی حَالٍ مَقْهُورِینَ وَ لَوْ جَعَلَهُمْ عَزَّ وَ جَلَّ فِی جَمِیعِ أَحْوَالِهِمْ غَالِبِینَ وَ قَاهِرِینَ وَ لَمْ یَبْتَلِهِمْ وَ لَمْ یَمْتَحِنْهُمْ لَاتَّخَذَهُمُ النَّاسُ آلِهَةً مِنْ دُونِ اللَّهِ تَعَالَی وَ لَمَا عُرِفَ فَضْلُ صَبْرِهِمْ عَلَی الْبَلَاءِ وَ الْمِحَنِ وَ الِاخْتِبَارِ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ أَحْوَالَهُمْ فِی ذَلِکَ کَأَحْوَالِ غَیْرِهِمْ لِیَکُونُوا فِی حَالِ الْمِحْنَةِ وَ الْبَلْوَی صَابِرِینَ وَ فِی حَالِ الْعَافِیَةِ وَ الظُّهُورِ عَلَی الْأَعْدَاءِ شَاکِرِینَ وَ یَکُونُوا فِی جَمِیعِ أَحْوَالِهِمْ مُتَوَاضِعِینَ غَیْرَ شَامِخِینَ وَ لَا مُتَجَبِّرِینَ وَ لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ أَنَّ لَهُمْ ع إِلَهاً هُوَ خَالِقُهُمْ وَ مُدَبِّرُهُمْ فَیَعْبُدُوهُ وَ یُطِیعُوا رُسُلَهُ وَ تَکُونَ حُجَّةُ اللَّهِ تَعَالَی ثَابِتَةً عَلَی مَنْ تَجَاوَزَ الْحَدَّ فِیهِمْ وَ ادَّعَی لَهُمُ الرُّبُوبِیَّةَ أَوْ عَانَدَ وَ خَالَفَ وَ عَصَی وَ جَحَدَ بِمَا أَتَتْ بِهِ الْأَنْبِیَاءُ وَ الرُّسُلُ وَ لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحْیی مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَةٍ قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ فَعُدْتُ إِلَی الشَّیْخِ أَبِی الْقَاسِمِ الْحُسَیْنِ بْنِ رَوْحٍ قَدَّسَ اللَّهُ رُوحَهُ مِنَ الْغَدِ وَ أَنَا أَقُولُ فِی نَفْسِی أَ تَرَاهُ ذَکَرَ مَا ذَکَرَ لَنَا یَوْمَ أَمْسِ مِنْ عِنْدِ نَفْسِهِ فَابْتَدَأَنِی فَقَالَ لِی یَا مُحَمَّدَ بْنَ إِبْرَاهِیمَ لَأَنْ أَخِرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفَنِی الطَّیْرُ أَوْ تَهْوَی بِیَ الرِّیحُ فِی مَکانٍ سَحِیقٍ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أَقُولَ فِی دِینِ اللَّهِ تَعَالَی ذِکْرُهُ بِرَأْیِی وَ مِنْ عِنْدِ نَفْسِی بَلْ ذَلِکَ عَنِ الْأَصْلِ وَ مَسْمُوعٌ عَنِ الْحُجَّةِ ص. (علل الشرایع، ج1، باب177، ح1)

«شما چه فرقی با ما دارید و ما چیزی را از شما نمی پذیریم تا به دست شما کاری انجام شود که ما عاجز از آن باشیم و بدانیم که شما از ناحیه خداوند انتخاب شده اید» ازاین رو خداوند برای پیامبران خود معجزاتی قرار داد که مردم عاجز از انجام آن ها بودند و معجزة بعضی را مانند حضرت نوح(علیه السلام) پس از انذار و بیدارباش و اتمام حجت طوفان قرار داد و به وسیله آن، همة متمرّدین و سرکشان قوم او هلاک و غرق شدند و معجزه بعضی را مانند حضرت ابراهیم(علیه السلام) سرد و سلامت شدن آتش برای او قرار داد، و برای بعضی مانند حضرت صالح(علیه السلام) از میان سنگ شتر زنده بیرون آورد و از پستان او شیر جاری شد و برای بعضی مانند حضرت موسی(علیه السلام) دریا را شکافت.و از بین سنگ چشمه هایی را جاری نمود. وعصای او را تبدیل به اژدها کرد واو اسباب سحر ساحران را بلعید، و به بعضی مانند حضرت عیسی(علیه السلام) قدرت شفا دادن کوران و مبتلاهای به بیماری پیسی و زنده کردن مرده ها و خبر دادن به اسرار زندگی مردم را قرار داد.

و برای برخی مانند حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) ماه را دو نیم کرد و چهارپایان با او سخن گفتند، و چون پیامبران (علیهم السلام) این معجزات را نشان دادند و مردم از انجام آن ها عاجز شدند ]حجت بر مردم تمام شد و عذری برای آنان باقی نماند و[ حکمت خداوند بر این قرار گرفت که برخی از پیامبران و]اوصیای آنان[ غالب شوند و برخی مغلوب گردند، و در حالی غالب باشند و در حال دیگری مغلوب و اگر آنان را در همه احوال غالب قرار می داد و مبتلای به بلایی نمی شدند، مردم آنان را خدایان خود می پنداشتند.

از سویی مقام صبر آنان بر بلا و محنت و اختیار و انتخاب راه خیر ظاهر نمی شد، از این رو خداوند احوال پیامبران(علیهم السلام) را مانند دیگران قرار داد ، تا در حال محنت و مصیبت صابر و در حال عافیت و پیروزی بر دشمن شاکر و در جمیع احوال خود متواضع و از تکبّر و جبّاریّت دور باشند، و مردم بدانند که آنان را نیز خالق و پروردگاریست که آنان او را می پرستند و از او اطاعت می کنند، بنابراین مردم نیز باید خدای ربّ العالمین را پرستش و اطاعت نمایند وبا این نشانه ها حجّت بر کسانی که دربارة پیامبران و اوصیاء غلو می کنند و آنان را خدای خود می دانند و یا معاند و دشمن آنان می شوند و حق آنان را انکار می کنند و معجزاتشان را نمی پذیرند، تمام می شود و هر کسی دانسته هلاک و یا هدایت می شود.

محمد بن ابراهیم بن اسحاق گوید: من فردای آن روز نزد جناب حسین بن روح رفتم و در باطن خود می گفتم: آیا او دیروز این سخنان را از پیش خود گفت و یا از ناحیه امام زمان(علیه السلام) بود؟ پس یکباره جناب حسین بن روح شروع به سخن نمود و فرمود: ای محمد بن ابراهیم ،اگر من طعمه درنّده ای شوم و یا باد مرا در جای خطرناکی پرت کند، برای من محبوب تر از این است که از پیش خود این سخنان را بگویم بلکه این سخنان از ناحیه حجت الهی صلوات الله و سلامه علیه است.

ص: 24

17- اسرار و علل احکام

اسرار و علل احکام اسلام در سخنان معصومین(علیهم السلام) مانند رسول خدا و أمیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن و امام صادق و ائمه دیگر صلوات الله علیهم اجمعین، فراوان بیان شده است و مرحوم صدوق برخی از آن ها را در کتاب علل الشرایع بیان نموده و برخی در کتاب های دیگر بیان شده است و ما مختصری از آنها را در چند بخش برای تنبّه بیان می کنیم.

1- رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرماید جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای احمد اسلام ده سهم و ده وجه است و زیانکار کسی است که دارای یکی از آن ها نباشد:

1- شهادت به یگانگی خداوند که آن کلمه اساسی و اصلی اسلام است.

2- اقامه نماز که آن سبب پاکی و طهارت انسان مؤمن است.

3- پرداختن زکات که آن دلیل فطرت ]و سبب پاکی مؤمن[ است.

4- روزه ماه مبارک رمضان که آن سپری است برای مؤمن در مقابل آتش دوزخ.

5- انجام حج بیت الله الحرام که آن سبب باقی ماندن در شریعت اسلام است.

6- جهاد در راه خدا و مبارزه با دشمنان اسلام که آن سبب عزّت اسلام و مسلمین است.

7- امر به معروف که آن سبب وفاداری به دین و حمایت از آن است.

8- نهی از منکر که آن حجتی است در مقابل گنهکاران و حجتی است برای مؤمن در مقابل خداوند.

9- شرکت در جماعات و اجتماعات مسلمین و آن سبب الفت مسلمین با همدیگر است.

10- اطاعت از خدا و رسول و اوصیا (علیهم السلام) و آن سبب عصمت و برقراری اسلام است.

تا این که فرمود: سپس حبیب من جبرئیل گفت: مَثَل این دین، مَثَل درخت ثابتی است که ایمان اصل آن و نماز ریشه های آن و زکات آب آن و روزه شاخه آن و حسن خلق برگ آن و خودداری از محرمات میوة آن باشد و هیچ درختی بدون میوه به کمال نمی رسد و ایمان نیز بدون پرهیز از محرمات به کمال نمی رسد(1).

2- أمیرالمؤمنین(علیه السلام) همواره می فرمود: بهترین وسیله ای که مردم برای نجات خود می توانند به دست بیاورند ایمان به خدا و رسول او و جهاد در راه خدا و کلمه اخلاص یعنی ]لا إله إلّا الله[ است که آن

ص: 25


1- وَ أَخْبَرَنِی عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ عَلِیٍّ الْعَبْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الْهَاشِمِیُّ قَالَ إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ الدَّیْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ بْنُ هَمَّامٍ عَنْ مُعَمَّرٍ عَنْ قَتَادَةَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَنِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لِی یَا أَحْمَدُ الْإِسْلَامُ عَشَرَةُ أَسْهُمٍ وَ قَدْ خَابَ مَنْ لَا سَهْمَ لَهُ فِیهَا أَوَّلُهَا شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ هِیَ الْکَلِمَةُ وَ الثَّانِیَةُ الصَّلَاةُ وَ هِیَ الطُّهْرُ وَ الثَّالِثَةُ الزَّکَاةُ وَ هِیَ الْفِطْرَةُ وَ الرَّابِعَةُ الصَّوْمُ وَ هِیَ الْجُنَّةُ وَ الْخَامِسَةُ الْحَجُّ وَ هِیَ الشَّرِیعَةُ وَ السَّادِسَةُ الْجِهَادُ وَ هُوَ الْعِزُّ وَ السَّابِعَةُ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ هُوَ الْوَفَاءُ وَ الثَّامِنَةُ النَّهْیُ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ هِیَ الْحُجَّةُ وَ التَّاسِعَةُ الْجَمَاعَةُ وَ هِیَ الْأُلْفَةُ وَ الْعَاشِرَةُ الطَّاعَةُ وَ هِیَ الْعِصْمَةُ قَالَ حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ إِنَّ مَثَلَ هَذَا الدِّینِ کَمَثَلِ شَجَرَةٍ ثَابِتَةٍ الْإِیمَانُ أَصْلُهَا وَ الصَّلَاةُ عُرُوقُهَا وَ الزَّکَاةُ مَاؤُهَا وَ الصَّوْمُ سَعَفُهَا وَ حُسْنُ الْخُلُقِ وَرَقُهَا وَ الْکَفُّ عَنِ الْمَحَارِمِ ثَمَرُهَا فَلَا تَکْمُلُ شَجَرَةٌ إِلَّا بِالثَّمَرِ کَذَلِکَ الْإِیمَانُ لَا یَکْمُلُ إِلَّا بِالْکَفِّ عَنِ الْمَحَارِمِ. (علل الشرایع ج1- باب 182ح5)

فطرت و اساس اسلام است، و اقامه نماز ]و حفظ حدود آن[ که آن دلیل و سبب باقی ماندن بر دین است و پرداختن زکات که از فرائض و واجبات الهی است، و روزه ماه مبارک رمضان که آن سپر مؤمن در برابر آتش است، و حج خانه خدا که سبب نجات از فقر و آمرزش گناه است، و صله رحم که آن سبب زیاد شدن مال و طول عمر است، و صدقه پنهانی که آن سبب پاک شدن از گناه و خاموش شدن آتش غضب الهی است، و کارهای خیر که آن ها سبب جلوگیری از مرگ بد و حفظ آبرو می باشد.

سپس فرمود: بیدار باشید و از صدقه غفلت نکنید چرا که خداوند یاور صدقه دهنده است، و از دروغ پرهیز کنید که آن با ایمان شما سازگار نیست، و انسان راستگو نزدیک به نجات و کرامت الهی است، و بدانید که دورغ گویان در پرتگاه ذلّت و هلاکت هستند، و سخنان خود را نیکو کنید تا به نیکی شناخته شوید، و کار نیک را انجام دهید تا اهل آن شوید، و امانت ها را به اهل آن ها بازگردانید، و با کسانی که قطع رحم می کنند صله رحم کنید و سائل را از مال خود بهره مند نمایید(1).

3- زینب کبری(علیهاالسلام) می فرماید: مادرم حضرت فاطمه(علیهاالسلام) در خطبه خود فرمود: خداوند ایمان را واجب نمود برای پاک شدن از شرک، و نماز را واجب نمود به خاطر دوری از تکبّر، و زکات را برای زیاد شدن روزی، و روزه را برای تثبیت اخلاص، و حج را برای اقامه سنت دین، و عدل را برای تسکین و آرامش قلوب و اطاعت ]از خدا و رسول و اولی الامر[ را برای برقراری نظام اسلامی در اجتماع، و امامت را برای جلوگیری از تفرقه و اختلاف.

و جهاد را برای عزّت و سربلندی اسلام] و مسلمین[ و صبر را برای کمک بر اجابت امر خدا، و امر به معروف را برای مصلحت عامه مردم، و احسان به پدر و مادر را برای جلوگیری از خشم و سخط پدر و مادر و خداوند، و صله رحم را برای طول عمر، و قصاص را برای جلوگیری از خونریزی، و وفای به نذر را برای رسیدن به مغفرت خداوند، و کامل دادن کیل و وزن را برای دوری از کم فروشی، و پرهیز از نسبت زنا دادن به مردان و زنان پاک را برای نجات از لعنت مردم و خداوند، و دوری و پرهیز از سرقت را برای تامین عفت، و دوری از خوردن مال یتیم را برای پرهیز از ظلم ]و نجات از آتش دوزخ[ و عدالت و حکم به حق را برای انس با مردم قرار داد، سپس فرمود: خداوند شرک را حرام کرد برای اخلاص در ربوبیت

ص: 26


1- ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَهْزِیَارَ عَنْ أَخِیهِ عَلِیٍّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عُمَرَ بِإِسْنَادِهِ یَرْفَعُهُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ إِنَّ أَفْضَلَ مَا تَوَسَّلَ بِهِ الْمُتَوَسِّلُونَ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ کَلِمَةُ الْإِخْلَاصِ فَإِنَّهَا الْفِطْرَةُ وَ تَمَامُ الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا الْمِلَّةُ وَ إِیتَاءُ الزَّکَاةِ فَإِنَّهَا مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ وَ صَوْمُ شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِنَّهُ جُنَّةٌ مِنْ عَذَابِهِ وَ حِجُّ الْبَیْتِ فَإِنَّهُ مَنْفَاةٌ لِلْفَقْرِ وَ مَدْحَضَةٌ لِلذَّنْبِ وَ صِلَةُ الرَّحِمِ فَإِنَّهُ مَثْرَاةٌ لِلْمَالِ وَ مَنْسَأَةٌ لِلْأَجَلِ وَ صَدَقَةُ السِّرِّ فَإِنَّهَا تُطْفِئُ الْخَطِیئَةَ وَ تُطْفِئُ غَضَبَ الرَّبِّ وَ صَنَائِعُ الْمَعْرُوفِ فَإِنَّهَا تَدْفَعُ مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَقِی مَصَارِعَ الْهَوَانِ أَلَا فَتَصَدَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ مَنْ تَصَدَّقَ وَ جَانِبُوا الْکَذِبَ فَإِنَّ الْکَذِبَ مُجَانِبُ الْإِیمَانِ أَلَا إِنَّ الصَّادِقَ عَلَی شَفَا مَنْجَاةٍ وَ کَرَامَةٍ أَلَا وَ إِنَّ الْکَاذِبِینَ عَلَی شَفَا مَخْزَاةٍ وَ هَلَکَةٍ أَلَا وَ قُولُوا خَیْراً تُعْرَفُوا بِهِ وَ اعْمَلُوا بِهِ تَکُونُوا مِنْ أَهْلِهِ وَ أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَی مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا وَ صِلُوا أَرْحَامَ مَنْ قَطَعَکُمْ وَ عُودُوا بِالْفَضْلِ عَلَی مَنْ سَأَلَکُمْ. (علل الشرایع، ج1، باب182، ح1)

خداوند، پس شما تقوای خدا را به دقت مراعات کنید و به اوامر او پایبند باشید و از آنچه نهی نمود ه پرهیز نمایید(1).

4- امام صادق(علیه السلام) نامه ای به مفضّل بن عمر نوشت و در آن نامه مرقوم نمود: خداوند متعال هرگز پیامبری را برای دعوت مردم به معرفت خود نفرستاد که در کنار آن امر و نهیی از ناحیه او نباشد، از سویی خداوند از کسانی عمل به واجبات را می پذیرد که حق ]پیامبر و[ امام و داعی به انجام واجبات را شناخته باشند، و کسی مطیع خداوند خواهد بود ، که از حرام ها - در ظاهر و باطن - پرهیز کند و اهل نماز و روزه و حج و عمره باشد، و همه حرمت ها و مرزهای الهی را بزرگ بداند، و چیزی از آن ها را نادیده نگیرد، و به همه کارهای نیک و مکارم اخلاقی عمل کند و از اعمال زشت و گناه پرهیز نماید.سپس فرمود:

و کسی که گمان کند بدون معرفت به پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) ]و امام علیه السلام[ رعایت حلال و حرام را کرده و حلال و حرام را شناخته به گمراهی رفته و در حقیقت حلال و حرامی برای خدا انجام نداده است، و کسی که بدون معرفت به امام واجب الاطاعه من عندالله، نماز بخواند و زکات بدهد و حج و عمره به جا آورد، در حقیقت عملی انجام نداده و نماز و زکات و حج و عمره ای به جا نیاورده ]بلکه[ غسل جنابت و طهارتی نیز به جا نیاورده و نماز او نماز نیست ، گرچه رکوع و سجده نموده باشد، چرا که همه این اعمال مشروط به معرفت کسی است که خداوند امر به اطاعت و گرفتن احکام از او نموده است. سپس فرمود:

کسی که امام واجب الاطاعه من عندالله را، شناخته باشد و احکام الهی را از او گرفته و عمل کرده باشد،خدا را اطاعت نموده است و کسی که وظیفه خود را تنها معرفت به امام بداند و از او اطاعت نکند در حقیقت خدا را تکذیب نموده و مشرک شده است، و آنچه گفته شد ]و صحیح است [این است که: با معرفت به امام هر کار خیری را - کم یا زیاد - انجام بدهی پذیرفته می شود و بدون معرفت به امام چیزی از تو پذیرفته نیست(2).

ص: 27


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَابِرٍ عَنْ زَیْنَبَ بِنْتِ عَلِیٍّ قَالَتْ قَالَتْ فَاطِمَةُ ع فِی خُطْبَتِهَا لِلَّهِ فِیکُمْ عَهْدٌ قَدَّمَهُ إِلَیْکُمْ وَ بَقِیَّةٌ اسْتَخْلَفَهَا عَلَیْکُمْ کِتَابُ اللَّهِ بَیِّنَةٌ بَصَائِرُهُ وَ آیٌ مُنْکَشِفَةٌ سَرَائِرُهُ وَ بُرْهَانٌ مُتَجَلِّیَةٌ ظَوَاهِرُهُ مُدِیمٌ لِلْبَرِیَّةِ اسْتِمَاعُهُ وَ قَائِدٌ إِلَی الرِّضْوَانِ أَتْبَاعَهُ وَ مُؤَدٍّ إِلَی النَّجَاةِ أَشْیَاعَهُ فِیهِ تِبْیَانُ حُجَجِ اللَّهِ الْمُنِیرَةِ وَ مَحَارِمِهِ الْمُحَرَّمَةِ وَ فَضَائِلِهِ الْمُدَوَّنَةِ وَ جُمَلِهِ الْکَافِیَةِ وَ رُخَصِهِ الْمَوْهُوبَةِ وَ شَرَائِعِهِ الْمَکْتُوبَةِ وَ بَیِّنَاتِهِ الْجَلِیَّةِ فَفَرَضَ الْإِیمَانَ تَطْهِیراً مِنَ الشِّرْکِ وَ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْرِ وَ الزَّکَاةَ زِیَادَةً فِی الرِّزْقِ وَ الصِّیَامَ تَثْبِیتاً لِلْإِخْلَاصِ وَ الْحَجَّ تَسْنِیَةً لِلدِّینِ وَ الْعَدْلَ تَسْکِیناً لِلْقُلُوبِ وَ الطَّاعَةَ نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ الْإِمَامَةَ لَمّاً مِنَ الْفُرْقَةِ وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ وَ الصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَی الِاسْتِیجَابِ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ وَ بِرَّ الْوَالِدَیْنِ وِقَایَةً عَنِ السَّخَطِ وَ صِلَةَ الْأَرْحَامِ مَنْمَاةً لِلْعَدَدِ وَ الْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ الْوَفَاءَ لِلنَّذْرِ تَعَرُّضاً لِلْمَغْفِرَةِ وَ تَوْفِیَةَ الْمَکَایِیلِ وَ الْمَوَازِینِ تَغْیِیراً لِلْبَخْسَةِ وَ اجْتِنَابَ قَذْفِ الْمُحْصَنَاتِ حَجْباً عَنِ اللَّعْنَةِ وَ مُجَانَبَةَ السَّرِقَةِ إِیجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ أَکْلَ أَمْوَالِ الْیَتَامَی إِجَارَةً مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعَدْلَ فِی الْأَحْکَامِ إِینَاساً لِلرَّعِیَّةِ وَ حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الشِّرْکَ إِخْلَاصاً لِلرُّبُوبِیَّةِ فَ اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ فِیمَا أَمَرَکُمْ بِهِ وَ انْتَهُوا عَمَّا نَهَاکُمْ عَنْهُ. (علل الشرایع ج1باب 182ح1)
2- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ یَحْیَی بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ صَبَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع کَتَبَ إِلَیْهِ کِتَاباً فِیهِ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً قَطُّ یَدْعُو إِلَی مَعْرِفَةِ اللَّهِ لَیْسَ مَعَهَا طَاعَةٌ فِی أَمْرٍ وَ لَا نَهْیٍ وَ إِنَّمَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ الْعَمَلَ بِالْفَرَائِضِ الَّتِی فَرَضَهَا اللَّهُ عَلَی حُدُودِهَا مَعَ مَعْرِفَةِ مَنْ دَعَا إِلَیْهِ وَ مَنْ أَطَاعَ حَرَّمَ الْحَرَامَ ظَاهِرَهُ وَ بَاطِنَهُ وَ صَلَّی وَ صَامَ وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ عَظَّمَ حُرُمَاتِ اللَّهِ کُلَّهَا وَ لَمْ یَدَعْ مِنْهَا شَیْئاً وَ عَمِلَ بِالْبِرِّ کُلِّهِ وَ مَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ کُلِّهَا وَ تَجَنَّبَ سَیِّئَهَا وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُحِلُّ الْحَلَالَ وَ یُحَرِّمُ الْحَرَامَ بِغَیْرِ مَعْرِفَةِ النَّبِیِّ ص لَمْ یُحِلَّ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَمْ یُحَرِّمْ لَهُ حَرَاماً وَ إِنَّ مَنْ صَلَّی وَ زَکَّی وَ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ وَ فَعَلَ ذَلِکَ کُلَّهُ بِغَیْرِ مَعْرِفَةِ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ طَاعَتَهُ فَلَمْ یَفْعَلْ شَیْئاً مِنْ ذَلِکَ لَمْ یُصَلِّ وَ لَمْ یَصُمْ وَ لَمْ یُزَکِّ وَ لَمْ یَحُجَّ وَ لَمْ یَعْتَمِرْ وَ لَمْ یَغْتَسِلْ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ لَمْ یَتَطَهَّرْ وَ لَمْ یُحَرِّمْ لِلَّهِ حَلَالًا وَ لَیْسَ لَهُ صَلَاةٌ وَ إِنْ رَکَعَ وَ إِنْ سَجَدَ وَ لَا لَهُ زَکَاةٌ وَ لَا حَجٌّ وَ إِنَّمَا ذَلِکَ کُلُّهُ یَکُونُ بِمَعْرِفَةِ رَجُلٍ مَنَّ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی خَلْقِهِ بِطَاعَتِهِ وَ أَمَرَ بِالْأَخْذِ عَنْهُ فَمَنْ عَرَّفَهُ وَ أَخَذَ عَنْهُ أَطَاعَ اللَّهَ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ ذَلِکَ إِنَّمَا هِیَ الْمَعْرِفَةُ وَ أَنَّهُ إِذَا عَرَفَ اکْتَفَی بِغَیْرِ طَاعَةٍ فَقَدْ کَذَبَ وَ أَشْرَکَ وَ إِنَّمَا قِیلَ اعْرِفْ وَ اعْمَلْ مَا شِئْتَ مِنَ الْخَیْرِ فَإِنَّهُ لَا یُقْبَلُ مِنْکَ ذَلِکَ بِغَیْرِ مَعْرِفَةٍ فَإِذَا عَرَفْتَ فَاعْمَلْ لِنَفْسِکَ مَا شِئْتَ مِنَ الطَّاعَةِ قَلَّ أَوْ کَثُرَ فَإِنَّهُ مَقْبُولٌ مِنْکَ. (علل الشرایع، ج1، باب182، ح7)

18- علت عذاب و فشار قبر

1- و 2- نماز بدون وضو خواندن و یاری نکردن ضعیف.

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: یکی از علما و احبار را ، ملائکه در قبر نشاندند و به او گفتند: «ما می خواهیم یکصد تازیانه عذاب به تو بزنیم» آن عالم گفت: طاقت آن را ندارم پس به او تخفیف دادند تا به یک تازیانه رسید و گفتند: چاره ای از آن نیست . پس آن عالم گفت: برای چه این تازیانه را به من می زنید؟ ملائکه گفتند: به خاطر این که روزی بدون وضو نماز خواندی و به ضعیفی برخورد کردی و او را کمک و یاری نکردی پس یک تازیانه از عذاب خدا را به او زدند و قبر او پر از آتش شد(1).

3-4-5- سخن چینی، بی مبالاتی به بول ، و دوری کردن مرد از خانواده .

علی(علیه السلام) می فرماید: عذاب قبر از سخن چینی و بی مبالاتی به بول و دوری کردن مرد از خانواده خود می باشد(2).

6- ضایع نمودن نعمت های خداوند

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: فشار قبر مؤمن کفارة از بین بردن نعمت های خداوند است(3).

7- بد اخلاقی با خانواده .

ص: 28


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنِ السِّنْدِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أُقْعِدَ رَجُلٌ مِنَ الْأَحْبَارِ فِی قَبْرِهِ فَقِیلَ لَهُ إِنَّا جَالِدُوکَ مِائَةَ جَلْدَةٍ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ فَقَالَ لَا أُطِیقُهَا فَلَمْ یَفْعَلُوا حَتَّی انْتَهَوْا إِلَی جَلْدَةٍ وَاحِدَةٍ فَقَالُوا لَیْسَ مِنْهَا بُدٌّ قَالَ فِیمَا تَجْلِدُونِّیهَا قَالُوا نَجْلِدُکَ لِأَنَّکَ صَلَّیْتَ یَوْماً بِغَیْرِ وُضُوءٍ وَ مَرَرْتَ عَلَی ضَعِیفٍ فَلَمْ تَنْصُرْهُ قَالَ فَجَلَدُوهُ جَلْدَةً مِنْ عَذَابِ اللَّهِ تَعَالَی فَامْتَلَی قَبْرُهُ نَاراً. (علل الشرایع، ج1، باب262، ح1)
2- ... أَخْبَرَنِی عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ قَالَ أَخْبَرَنِی الْمُنْذِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قِرَاءَةً قَالَ حَدَّثَنِی الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ أَبِی خَالِدٍ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ عَذَابُ الْقَبْرِ یَکُونُ مِنَ النَّمِیمَةِ وَ الْبَوْلِ وَ عَزَبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِهِ. (همان، ح2)
3- أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ النَّوْفَلِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُسْلِمٍ السَّکُونِیِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ کَفَّارَةٌ لِمَا کَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْیِیعِ النِّعَمِ. (همان، ح3)

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) خبر داده شد، که سعد بن معاذ از دنیا رفته است، پس آن حضرت با اصحاب خود برخاستند و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد تا او را غسل و حنوط و کفن کردند و بر سریری قرار دادند و بر او نماز خواندند و تشییع نمودند و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به ترتیب: اول طرف راست سریر را گرفت.و سپس طرف چپ آن را گرفت تا این که جنازه را نزد قبر گذاردند و آن حضرت داخل قبر شد و لَحَد آن را مرتب نمود و فرمود: سنگ بدهید گل بدهید و لَحَد را به دقت ساخت و خاک بر آن ریخت و قبر را صاف نمود و فرمود: «من می دانم که قبر کهنه و خراب خواهد شد و لکن خداوند دوست می دارد بنده ای را که هر عملی را انجام می دهد با دقت و استحکام انجام بدهد» و چون قبر پوشیده شد مادر سعد به فرزند خود خطاب کرد: «بهشت برای تو گوارا باشد» و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به او فرمود: چیزی را بر خدا حتم مکن چرا که اکنون سعد را در قبر فشار دادند.

سپس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) و اصحاب، به مدینه بازگشتند و به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفتند: امروز شما نسبت به سعد کاری کردید که برای احدی نکرده بودید و بدون عبا و شال کمر به دنبال جنازة او حرکت کردید؟! رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

من ملائکه را دیدم که بدون ردا و حذاء بودند و به آنان تاسّی کردم. گفتند: شما گاهی طرف راست سریر را می گرفتی و گاه طرف چپ آن را می گرفتی؟ فرمود: دست من در دست جبرئیل بود. گفتند: دستور دادید او را غسل دادند و بر او نماز خواندید و او را در لحد گذاردید و سپس فرمودید: قبر او را فشار داد؟ فرمود: این فشار به خاطر بد اخلاقی او در خانه با خانواده اش بود(1).

ص: 29


1- ... حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ سُفْیَانَ بْنِ یَعْقُوبَ بْنِ الْحَارِثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْهَمْدَانِیُّ فِی مَنْزِلِهِ بِالْکُوفَةِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ یُوسُفَ الْأَزْدِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ نُوحٍ الْحَنَّاطُ قَالَ حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ الْیَسَعِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ أُتِیَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقِیلَ إِنَّ سَعْدَ بْنَ مُعَاذٍ قَدْ مَاتَ فَقَامَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَامَ أَصْحَابُهُ فَحُمِلَ فَأَمَرَ فَغُسِّلَ عَلَی عِضَادَةِ الْبَابِ فَلَمَّا أَنْ حُنِّطَ وَ کُفِّنَ وَ حُمِلَ عَلَی سَرِیرَةٍ تَبِعَهُ رَسُولُ اللَّهِ ثُمَّ کَانَ یَأْخُذُ یَمْنَةَ السَّرِیرِ مَرَّةً وَ یَسْرَةَ السَّرِیرِ مَرَّةً حَتَّی انْتَهَی بِهِ إِلَی الْقَبْرِ فَنَزَلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص حَتَّی لَحَدَهُ وَ سَوَّی عَلَیْهِ اللَّبِنَ وَ جَعَلَ یَقُولُ نَاوِلْنِی حَجَراً نَاوِلْنِی تُرَاباً رَطْباً یَسُدُّ بِهِ مَا بَیْنَ اللَّبِنِ فَلَمَّا أَنْ فَرَغَ وَ حَثَا التُّرَابَ عَلَیْهِ وَ سَوَّی قَبْرَهُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنِّی لَأَعْلَمُ أَنَّهُ سَیَبْلَی وَ یَصِلُ إِلَیْهِ الْبِلَی وَ لَکِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا فَأَحْکَمَهُ فَلَمَّا أَنْ سَوَّی التُّرْبَةَ عَلَیْهِ قَالَتْ أُمُّ سَعْدٍ مِنْ جَانِبٍ هَنِیئاً لَکَ الْجَنَّةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا أُمَّ سَعْدٍ مَهْ لَا تَجْزِمِی عَلَی رَبِّکَ فَإِنَّ سَعْداً قَدْ أَصَابَتْهُ ضَمَّةٌ قَالَ وَ رَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ رَجَعَ النَّاسُ فَقَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ لَقَدْ رَأَیْنَاکَ صَنَعْتَ عَلَی سَعْدٍ مَا لَمْ تَصْنَعْهُ عَلَی أَحَدٍ إِنَّکَ تَبِعْتَ جَنَازَتَهُ بِلَا رِدَاءٍ وَ لَا حِذَاءٍ فَقَالَ ص إِنَّ الْمَلَائِکَةَ کَانَتْ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ فَتَأَسَّیْتُ بِهِمْ قَالُوا وَ کُنْتَ تَأْخُذُ یَمْنَةَ السَّرِیرِ مَرَّةً وَ یَسْرَةَ السَّرِیرِ مَرَّةً قَالَ کَانَتْ یَدِی فِی یَدِ جَبْرَئِیلَ آخُذُ حَیْثُ مَا أَخَذَ فَقَالُوا أَمَرْتَ بِغُسْلِهِ وَ صَلَّیْتَ عَلَی جِنَازَتِهِ وَ لَحَدْتَهُ ثُمَّ قُلْتَ إِنَّ سَعْداً قَدْ أَصَابَتْهُ ضَمَّةٌ قَالَ فَقَالَ ص نَعَمْ إِنَّهُ کَانَ فِی خُلُقِهِ مَعَ أَهْلِهِ سُوءٌ. (همان، ح4)

19- فلسفه وجوب نماز

محمّد بن سنان گوید: حضرت علی بن موسی الرضا(علیه السلام) در پاسخ به برخی از سؤالات من نوشت: «علت واجب شدن نماز این است که نماز اقرار به ربوبیت خداوند عزّوجلّ و دوری از شرک و پرستش غیر خداوند و ایستادن در مقابل خداوند جبار - جلّ جلاله - است با ذلت و مسکنت و خضوع، و اعتراف به تقصیر و درخواست عفو و اقاله از گناهان گذشته، و گذاردن صورت بر خاک در پیشگاه خداوند در پنج نوبت هنگام پنج نماز در شبانه روز برای تعظیم ذات مقدس پروردگار عزّوجلّ می باشد.

افزون بر آنچه گذشت بنده باید نماز بخواند تا یاد خدا باشد، و خدای خود را فراموش نکند و غافل نشود بلکه در مقابل خداوند خاشع و ذلیل و راغب به عبادت او باشد، و همواره از او طلب زیادی نعمت دین و دنیای خود را داشته باشد، و به وسیله نماز از گناه و نافرمانی خداوند دور شود، و همواه بر ذکر خداوند عزّوجلّ مداومت داشته باشد، تا مولا و سیّد و پروردگار و مدّبر خود را فراموش نکند و گرفتار هوسرانی و طغیان نشود و چون در شبانه روز پنج نوبت یاد خدا می کند و در محضر او می ایستد از گناهان و انواع فسادها دور می گردد»(1).

20- خوندن نماز ها در سه وقت

اشاره

مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع هشت روایت از کتب شیعه و اهل سنّت نقل نموده که در برخی از آن ها آمده که رسول خد(صلی الله علیه و آله و سلّم) بدون هیچ علت و سببی، نماز ظهر و عصر را در یک مکان دنبال هم خواندند و عمر به آن حضرت گفت: آیا چیز تازه ای دربارة نماز رخ داده؟ وآنحضرت فرمود: چیز تازه ای رخ نداده لکن من می خواهم کار را بر امت خود آسان نمایم(2).

ص: 30


1- ... حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْبَرْقِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْعَبَّاسِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ قَالَ حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ الْحَکَمِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عِلَّةِ الصَّلَاةِ فَإِنَّ فِیهَا مَشْغَلَةً لِلنَّاسِ عَنْ حَوَائِجِهِمْ وَ مَتْعَبَةً لَهُمْ فِی أَبْدَانِهِمْ قَالَ فِیهَا عِلَلٌ وَ ذَلِکَ أَنَّ النَّاسَ لَوْ تُرِکُوا بِغَیْرِ تَنْبِیهٍ وَ لَا تَذَکُّرٍ لِلنَّبِیِّ ص بِأَکْثَرَ مِنَ الْخَبَرِ الْأَوَّلِ وَ بَقَاءِ الْکِتَابِ فِی أَیْدِیهِمْ فَقَطْ لَکَانُوا عَلَی مَا کَانَ عَلَیْهِ الْأَوَّلُونَ فَإِنَّهُمْ قَدْ کَانُوا اتَّخَذُوا دِیناً وَ وَضَعُوا کُتُباً وَ دَعَوْا أُنَاساً إِلَی مَا هُمْ عَلَیْهِ وَ قَتَلُوهُمْ عَلَی ذَلِکَ فَدَرَسَ أَمْرُهُمْ وَ ذَهَبَ حِینَ ذَهَبُوا وَ أَرَادَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَنْ لَا یُنْسِیَهُمْ أَمْرَ مُحَمَّدٍ ص فَفَرَضَ عَلَیْهِمُ الصَّلَاةَ یَذْکُرُونَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ یُنَادُونَ بِاسْمِهِ وَ تَعَبَّدُوا بِالصَّلَاةِ وَ ذِکْرِ اللَّهِ لِکَیْلَا یَغْفُلُوا عَنْهُ وَ یَنْسَوْهُ فَیَنْدَرِسَ ذِکْرُهُ. (علل الشرایع، ج2، باب2، ح2)
2- ... حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِیسَ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص صَلَّی الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فِی مَکَانٍ وَاحِدٍ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ وَ لَا سَبَبٍ فَقَالَ لَهُ عُمَرُ وَ کَانَ أَجْرَأَ الْقَوْمِ عَلَیْهِ أَ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ شَیْ ءٌ قَالَ لَا وَ لَکِنْ أَرَدْتُ أَنْ أُوَسِّعَ عَلَی أُمَّتِی. (علل الشرایع، ج2، باب11، ح1)

عبدالملک قمی گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: آیا من بدون علت می توانم نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را دنبال همدیگر بخوانم؟ فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) چنین می کرد و مقصود او تخفیف بر امت خود بود(1).

ابن عباس گوید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) بدون خوف و بدون سفر بین نماز ظهر و عصر جمع نمود و مقصود او این بود که احدی از امت او، به زحمت و مشقت نیفتد(2).

چرا بر خوراکی و پوشاکی نمی توان سجده کرد؟

هشام بن حِکَم گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم : سجده بر چه چیزی جایز و بر چه چیزی جایز نیست؟ فرمود: سجده جایز نیست جز بر روی زمین و آنچه از زمین می روید، جز بر خوراکی و پوشاکی. گفتم: علت آن چیست؟ فرمود: به خاطر این که سجده خضوع در پیشگاه خداوند عزّوجلّ می باشد وسزاوار نیست که بر خوراکی و پوشاکی باشد، چرا که مردم دنیا ، عبد خوراکی و پوشاکی هستند و سجده کننده می خواهد خدا را عبادت کند، بنابراین سزاوار نیست پیشانی خود را در سجده بر معبود مردم دنیا قرار بدهد که مغرور به دنیا شده اند ودنیا را می پرستند!

سپس فرمود: سجده بر روی زمین افضل است چرا که ابلغ در تواضع و خشوع می باشد(3).

مؤلف گوید: وسجده برخاک بهتر از چیزهای دیگر است و افضل از آن تربت امام حسین علیه السلام است چرا که بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) امام صادق(علیه السلام)جز بر تربت آن حضرت سجده نمی کرد.

ص: 31


1- - حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی الْعَطَّارُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ الْقُمِّیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ أَ جُمِعَ بَیْنَ الصَّلَاتَیْنِ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ قَالَ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ أَرَادَ التَّخْفِیفَ عَلَی أُمَّتِهِ. - ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ صَلَّی رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ حِینَ زَالَتِ الشَّمْسُ فِی جَمَاعَةٍ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ وَ صَلَّی بِهِمُ الْمَغْرِبَ وَ الْعِشَاءَ الْآخِرَةَ بَعْدَ سُقُوطِ الشَّفَقِ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ فِی جَمَاعَةٍ وَ إِنَّمَا فَعَلَ ذَلِکَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِیَتَّسِعَ الْوَقْتُ عَلَی أُمَّتِهِ. (همان، ح2و3)
2- - ... حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الوَرَّاقُ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَزْوِینِیُّ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ قبرة [مَقْبُرَةَ] قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا الْعَبَّاسُ بْنُ سَعِیدٍ الْأَزْرَقُ قَالَ حَدَّثَنَا زُهَیْرُ بْنُ حَرْبٍ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ عَنْ أَبِی الزُّبَیْرِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ جَمَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص بَیْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ مِنْ غَیْرِ خَوْفٍ وَ لَا سَفَرٍ فَقَالَ أَرَادَ أَنْ لَا یُحَرِّجَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أُمَّتِهِ. - حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو خَیْثَمَةَ زُهَیْرُ بْنُ حَرْبٍ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ عُلَیَّةَ عَنْ لَیْثٍ عَنْ طَاوُسٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَمَعَ بَیْنَ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ فِی السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ. (همان، ح4و7)
3- ... حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِی عَمَّا یَجُوزُ السُّجُودُ عَلَیْهِ وَ عَمَّا لَا یَجُوزُ قَالَ السُّجُودُ لَا یَجُوزُ إِلَّا عَلَی الْأَرْضِ أَوْ مَا أَنْبَتَتِ الْأَرْضُ إِلَّا مَا أُکِلَ أَوْ لُبِسَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الْعِلَّةُ فِی ذَلِکَ قَالَ لِأَنَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ عَلَی مَا یُؤْکَلُ وَ یُلْبَسُ لِأَنَّ أَبْنَاءَ الدُّنْیَا عَبِیدُ مَا یَأْکُلُونَ وَ یَلْبَسُونَ وَ السَّاجِدُ فِی سُجُودِهِ فِی عِبَادَةِ اللَّهِ تَعَالَی فَلَا یَنْبَغِی أَنْ یَضَعَ جَبْهَتَهُ فِی سُجُودِهِ عَلَی مَعْبُودِ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا الَّذِینَ اغْتَرُّوا بِغُرُورِهَا وَ السُّجُودُ عَلَی الْأَرْضِ أَفْضَلُ لِأَنَّهُ أَبْلَغُ فِی التَّوَاضُعِ وَ الْخُضُوعِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَ. (علل الشرایع، ج2، باب42، ح1)

21- حرمت ربا

مؤلف گوید : ربا در قرآن و سخنان معصومین(علیهم السلام)به شدّت مورد نهی قرار گرفته و خداوند اصرار بر آن را جنگ با خود دانسته و در روایات آمده که یک درهم از آن عذاب 36 زنای با محارم را دارد و مع الاسف در جامعه ی ما بطور آشکار و رسمی ربا انجام می شود و در مراکز دولتی و بین مردم شایع و دائر است. در حالی که قرآن آن را سبب دگرگونی زندگی مردم و براندازی بنیاد و اساس کسب و کار و معاش مردم می داند و می فرماید: «یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقات»(1)

از این رو شایسته است که مردم علت حرمت ربا را از زبان معصومین(علیهم السلام) نیز بدانند، تا شاید از آن پرهیز کنند و به بهانه ها و توجیهات بیهوده و فرضی که بیان می شود تکیه نکنند انشاء الله.

هشام بن حِکَم گوید: از امام صادق(علیه السلام) دربارة حرام بودن ربا سؤال کردم و آن حضرت فرمود: اگر ربا حرام نباشد ]و یا از آن پرهیز نشود مانند زمان ما[ مردم تجارت ها ]و صنایع و ...[ را رها می کنند وربا خواری می نمایند ، از این رو خداوند ربا را حرام نمود ه تا مردم از حرام پرهیز کنند و به طرف تجارت ها ]و مکاسب حلال[ و خرید و فروش بروند و با قرض ]بدون ربا[ به آنان پاداش ]هیجده برابر صدقه را[ بدهد(2).

هشام بن سالم گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: خدای عزّوجلّ به این خاطر ربا را حرام کرد که مردم از انجام کارهای خیر ]و قرض الحسنه[ خودداری نکنند(3).

امام کاظم(علیه السلام) نیز در پاسخ به مسائل محمّد بن سنان نوشت: «علت تحریم ربا و نهی خداوند از آن این است که ربا سبب فساد اموال می شود ]و خیر و برکت از اموال برداشته می شود[ چرا که اگر کسی یک درهم بدهد و دو درهم بگیرد آن درهم اضافه باطل و حرام خواهد بود و بر دهنده و گیرنده آسیب وارد می کند، از این رو خداوند ربا را بر بندگان خود حرام و ممنوع نمود تا اموال آنان فاسد و تباه نشود...(4).

ص: 32


1- بقره/276
2- ... حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ أَحْمَدَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی بِشْرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ عِلَّةِ تَحْرِیمِ الرِّبَا قَالَ إِنَّهُ لَوْ کَانَ الرِّبَا حَلَالًا لَتَرَکَ النَّاسُ التِّجَارَاتِ وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ فَحَرَّمَ اللَّهُ الرِّبَا لِنَفْرِ النَّاسِ عَنِ الْحَرَامِ إِلَی التِّجَارَاتِ وَ إِلَی الْبَیْعِ وَ الشِّرَاءِ فَیَفْضُلُ ذَلِکَ بَیْنَهُمْ فِی الْقَرْضِ. (علل الشرایع، ج2، باب236، ح1)
3- ... أَخْبَرَنِی عَلِیُّ بْنُ حَاتِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ ثَابِتٍ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَیْدٌ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الرِّبَا لِئَلَّا تَمْتَنِعُوا عَنِ اصْطِنَاعِ الْمَعْرُوفِ. (همان، ح2)
4- ... وَ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ حُمَیْدٌ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ أَحْمَدَ النَّهِیکِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَسَنِ الطَّاطَرِیِّ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَطِیَّةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الرِّبَا لِئَلَّا یَذْهَبَ الْمَعْرُوفُ. (همان، ح3)

22- حق وصیّت به ثلث

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: یکی از انصار مدینه به نام براء بن مغرور انصاری هنگام مرگ، ثلث مال خود را وصیت نمود ]که در راه های خیر صرف شود[ و در آن وقت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) در مکه بود و این عمل امضاء شد و سنّت گردید. ]مانند این که عبدالمطلب علیه السلام طواف خانه خدا را هفت دور قرار داد و امضا شد[(1).

مؤلف گوید: از روایات استفاده می شود که وصیّت به ثلث در صورت عدم نیاز فرزندان است و گرنه ممدوح و مطلوب نخواهد بود چرا که فرزندان و پدر و مادر سزاوارتر به احسان می باشند از این رو أمیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: اگر من برای خود یک پنجم وصیت کنم بهتر از یک چهارم است و اگر یک چهارم وصیّت کنم بهتر از یک سوم است، و کسی که یک سوم وصیّت کند هیچ ارفاقی به وارث خود نکرده است(2).

بلکه در روایت آمده اگر وصیّت سبب تهی دستی وارث و یا ظلم به او شود و یا مصرف آن صحیح نباشد مذموم و یا حرام است و وصیّ می تواند وصیّت را به گونه صحیحی تغییر بدهد(3).

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) مردی از انصار که دارای فرزندان کوچکی بود و دارایی او تنها شش غلام بود، قبل از مردن غلامان خود را آزاد نمود و مال دیگری نداشت و چون خبر او به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) رسید آن حضرت به اطرافیان او فرمود: با رفیق خود چه کردید؟ گفتند: ما او را دفن نمودیم.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: اگر من فهمیده بودم نمی گذاردم او در قبرستان مسلمانان دفن شود چرا که با این عمل دست فرزندان خود را جلوی مردم دراز نمود و آنان به بیچارگی افتادند(4)!!

از سویی أمیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: ظلم در وصیّت از گناهان کبیره است(5).

ص: 33


1- ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ کَانَ الْبَرَاءُ بْنُ مَغْرُورٍ الْأَنْصَارِیُّ بِالْمَدِینَةِ وَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِمَکَّةَ وَ إِنَّهُ حَضَرَهُ الْمَوْتُ فَأَوْصَی بِثُلُثِ مَالِهِ فَجَرَتْ بِهِ السُّنَّةُ. (علل الشرایع، ج2، باب369، ح1)
2- ... وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع لَئِنْ أُوصِیَ بِالْخُمُسِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُوصِیَ بِالرُّبُعِ وَ لَئِنْ أُوصِیَ بِالرُّبُعِ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ أَنْ أُوصِیَ بِالثُّلُثِ وَ مَنْ أَوْصَی بِالثُّلُثِ لَمْ یَتْرُکْ شَیْئاً. (همان، ح6)
3- - ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ عَنْ أَبِی طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ الْقُمِّیِّ عَنْ یُونُسَ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ رَفَعَهُ إِلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَی فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ قَالَ یَعْنِی إِذَا اعْتَدَی فِی الْوَصِیَّةِ إِذَا زَادَ عَلَی الثُّلُثِ. - وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ مَنْ عَدَلَ فِی وَصِیَّتِهِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ تَصَدَّقَ بِهَا وَ مَنْ حَافَ فِی وَصِیَّتِهِ لَقِیَ اللَّهَ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ عَنْهُ مُعْرِضٌ. (همان، ح4و5)
4- ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ الرَّبَعِیِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ تُوُفِّیَ وَ لَهُ صِبْیَةٌ صِغَارٌ وَ لَهُ سِتَّةٌ مِنَ الرَّقِیقِ فَأَعْتَقَهُمْ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ لَیْسَ لَهُ مَالٌ غَیْرُهُمْ فَأَتَی النَّبِیَّ ص فَأَخْبَرَهُ فَقَالَ مَا صَنَعْتُمْ بِصَاحِبِکُمْ قَالُوا دَفَنَّاهُ قَالَ لَوْ عَلِمْتُ مَا دَفَنْتُهُ مَعَ أَهْلِ الْإِسْلَامِ تَرَکَ وُلْدَهُ یَتَکَفَّفُونَ النَّاسَ. (همان، ح2)
5- ... وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ قَالَ قَالَ عَلِیٌّ ع الْحَیْفُ فِی الْوَصِیَّةِ مِنَ الْکَبَائِرِ. (همان، ح3)

23- خداوند کیفر اعمال ناپسند مؤمن را در دنیاقرار می دهد

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که خداوند به بنده ای اراده خیر داشته باشد ]و او را دوست بدارد[ و او گناهی انجام بدهد خداوند به دنبال آن نقمت و گرفتاری برای او ایجاد می کند و او را به یاد استغفار می اندازد، و اگر خداوند به بنده ای ارادة شرّی داشته باشد و آن بنده گناهی انجام بدهد به دنبال آن نعمتی به او می دهد تا به یاد توبه و استغفار نیفتد و به گناه خود ادامه بدهد چنان که در قرآن می فرماید: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُون»(1)،(2).

و در برخی از روایات آمده که خداوند کیفر عمل خلاف مؤمن و پاداش عمل نیک کافر را در دنیا قرار می دهد تا مؤمن را پس از مرگ گناهی نباشد و کافر را پس از مرگ پاداشی نباشد.

24- کوتاهی و یا بلندی مدّت سلطنت سلطان

امام صادق (علیه السلام) می فرماید: خداوند برای هر سلطانی مدت معینی را قرار داده است و اگر آن سلطان به عدالت عمل کند خداوند به ملک مأمور به زمان می گوید: روزها و شب ها و ماه ها و سال های او را طولانی کن، و اگر اهل ظلم باشد و به عدالت عمل نکند خداوند به آن ملک می گوید: حرکت روزها و شب ها و ماه ها و سال های او را سریع گردان(3).

25- تبدیل سیّئات شیعه به حسنات

در کتاب محاسن از سلیمان بن خالد نقل شده که گوید: من در محمل خود در کنار امام صادق (علیه السلام) قرآن می خواندم و چون رسیدم به آیه «إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً ...» امام علیه السلام فرمود :

ص: 34


1- اعراف/182
2- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الصَّفَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جُنْدَبٍ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ سِمْطٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی بِعَبْدٍ خَیْراً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنَقِمَةٍ وَ یُذَکِّرُهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی بِعَبْدٍ شَرّاً فَأَذْنَبَ ذَنْباً تَبِعَهُ بِنِعْمَةٍ لِیُنْسِیَهُ الِاسْتِغْفَارَ وَ یَتَمَادَی بِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ بِالنِّعَمِ عِنْدَ الْمَعَاصِی. (علل الشرایع، ج2، باب354، ح1)
3- ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَی عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ الْأَرَّجَانِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی جَعَلَ لِمَنْ جَعَلَ لَهُ سُلْطَاناً مُدَّةً مِنْ لَیَالِی وَ أَیَّامٍ وَ سِنِینَ وَ شُهُورٍ فَإِنْ عَدَلُوا فِی النَّاسِ أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی صَاحِبَ الْفَلَکِ أَنْ یُبْطِئَ بِإِدَارَتِهِ فَطَالَتْ أَیَّامُهُمْ وَ لَیَالِیهِمْ وَ سِنُوهُمْ وَ شُهُورُهُمْ وَ إِنْ هُمْ جَارُوا فِی النَّاسِ وَ لَمْ یَعْدِلُوا أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَی صَاحِبَ الْفَلَکِ فَأَسْرَعَ إِدَارَتَهُ وَ أَسْرَعَ فَنَاءَ لَیَالِیهِمْ وَ أَیَّامِهِمْ وَ سِنِیهِمْ وَ شُهُورِهِمْ وَ قَدْ وَفَی تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَهُمْ بَعْدَ اللَّیَالِی وَ الشُّهُورِ. (علل الشرایع ج2، باب367)

شیعه گنهکار هنگامی که در قیامت در پیشگاه خداوند قرار می گیرد فقط خداوند به حساب او رسیدگی می نماید و گناهان او را یکایک بر او عرضه می نماید و می فرماید: تو در روز فلان و ساعت فلان چنین و چنان کردی. و او می گوید: «أعرف یا ربّ» تا این که جمیع گناهان به او گوشزد می شود و به همه آن ها اعتراف می کند و خداوند می فرماید: من در دنیا این گناهان را از تو پوشاندم و امروز نیز به تو می بخشم و آن ها را تبدیل به حسنات می نمایم.

سپس ملائکه نامه او را به مردم نشان می دهند، و مردم می گویند: «سبحان الله آیا این بنده در دنیا یک گناه نداشته است؟» امام صادق(علیه السلام) سپس فرمود: این است معنای آیه «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات» ...

تا این که گوید: سپس من آیه «وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیانا» را قرائت کردم و امام صادق(علیه السلام) فرمود: این آیه نیز دربارة شما شیعیان است که چون فضایل ما را بیان می کنید تردید و شکی در آن ندارید...(1).

مرحوم صدوق در کتاب علل الشرایع ضمن حدیث بسیار مفصّلی، از ابراهیم بن ابی اسحاق لیثی نقل نموده که گوید(2): به امام باقر(علیه السلام) گفتم: آیا مؤمن هنگامی که به معرفت کامل می رسد، زنا می کند؟

ص: 35


1- ... عنه عن ابن فضال عن علی بن عقبة عن أبیه عن سلیمان بن خالد قال کنت فی محمل أقرأ إذ نادانی أبو عبد الله ع اقرأ یا سلیمان و أنا فی هذه الآیات التی فی آخر تبارک وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً یُضاعَفْ فقال هذه فینا أما و الله لقد وعظنا و هو یعلم أنا لا نزنی اقرأ یا سلیمان فقرأت حتی انتهیت إلی قوله إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ قال قف هذه فیکم إنه یؤتی بالمؤمن المذنب یوم القیامة حتی یوقف بین یدی الله عز و جل فیکون هو الذی یلی حسابه فیوقفه علی سیئاته شیئا فشیئا فیقول عملت کذا و کذا فی یوم کذا فی ساعة کذا فیقول أعرف یا رب قال حتی یوقفه علی سیئاته کلها کل ذلک یقول أعرف فیقول سترتها علیک فی الدنیا و أغفرها لک الیوم أبدلوها لعبدی حسنات قال فترفع صحیفته للناس فیقولون سبحان الله أما کانت لهذا العبد و لا سیئة واحدة فهو قول الله عز و جل فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ قال ثم قرأت حتی انتهیت إلی قوله وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً فقال هذه فینا ثم قرأت وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً فقال هذه فیکم إذا ذکرتم فضلنا لم تشکوا ثم قرأت وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ إلی آخر السورة فقال هذه فینا. (محاسن ج1/170)
2- ... أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّیَّارِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مِهْرَانَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنِی حَنَانُ بْنُ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ اللَّیْثِیِّ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ الْمُؤْمِنِ الْمُسْتَبْصِرِ إِذَا بَلَغَ فِی الْمَعْرِفَةِ وَ کَمَلَ هَلْ یَزْنِی قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَلُوطُ قَالَ اللَّهُمَّ لَا قُلْتُ فَیَسْرِقُ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَشْرَبُ الْخَمْرَ قَالَ لَا قُلْتُ فَیَأْتِی بِکَبِیرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْکَبَائِرِ أَوْ فَاحِشَةٍ مِنْ هَذِهِ الْفَوَاحِشِ قَالَ لَا قُلْتُ فَیُذْنِبُ ذَنْباً قَالَ نَعَمْ هُوَ مُؤْمِنٌ مُذْنِبٌ مُلِمٌّ قُلْتُ مَا مَعْنَی مُلِمٍّ قَالَ الْمُلِمُّ بِالذَّنْبِ لَا یَلْزَمُهُ وَ لَا یَصِیرُ عَلَیْهِ قَالَ فَقُلْتُ سُبْحَانَ اللَّهِ مَا أَعْجَبَ هَذَا لَا یَزْنِی وَ لَا یَلُوطُ وَ لَا یَسْرِقُ وَ لَا یَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ لَا یَأْتِی بِکَبِیرَةٍ مِنَ الْکَبَائِرِ وَ لَا فَاحِشَةٍ فَقَالَ لَا عَجَبَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی یَفْعَلُ ما یَشاءُ وَ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ فَمِمَّ عَجِبْتَ یَا إِبْرَاهِیمُ سَلْ وَ لَا تَسْتَنْکِفْ وَ لَا تَسْتَحْیِ فَإِنَّ هَذَا الْعِلْمَ لَا یَتَعَلَّمُهُ مُسْتَکْبِرٌ وَ لَا مُسْتَحْیٍ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَجِدُ مِنْ شِیعَتِکُمْ مَنْ یَشْرَبُ الْخَمْرَ وَ یَقْطَعُ الطَّرِیقَ وَ یُخِیفُ السُّبُلَ وَ یَزْنِی وَ یَلُوطُ وَ یَأْکُلُ الرِّبَا وَ یَرْتَکِبُ الْفَوَاحِشَ وَ یَتَهَاوَنُ بِالصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الزَّکَاةِ وَ یَقْطَعُ الرَّحِمَ وَ یَأْتِی الْکَبَائِرَ فَکَیْفَ هَذَا وَ لِمَ ذَاکَ فَقَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ هَلْ یَخْتَلِجُ فِی صَدْرِکَ شَیْ ءٌ غَیْرُ هَذَا قُلْتُ نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أُخْرَی أَعْظَمُ مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ وَ مَا هُوَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ قَالَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ أَجِدُ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ مُنَاصِبِیکُمْ مَنْ یُکْثِرُ مِنَ الصَّلَاةِ وَ مِنَ الصِّیَامِ وَ یُخْرِجُ الزَّکَاةَ وَ یُتَابِعُ بَیْنَ الْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ وَ یَحْرِصُ عَلَی الْجِهَادِ وَ یَأْثَرُ عَلَی الْبِرِّ وَ عَلَی صِلَةِ الْأَرْحَامِ وَ یَقْضِی حُقُوقَ إِخْوَانِهِ وَ یُوَاسِیهِمْ مِنْ مَالِهِ وَ یَتَجَنَّبُ شُرْبَ الْخَمْرِ وَ الزِّنَا وَ اللِّوَاطَ وَ سَائِرَ الْفَوَاحِشِ فَمِمَّ ذَاکَ وَ لِمَ ذَاکَ فَسِّرْهُ لِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ بَرْهِنْهُ وَ بَیِّنْهُ فَقَدْ وَ اللَّهِ کَثُرَ فِکْرِی وَ أَسْهَرَ لَیْلِی وَ ضَاقَ ذَرْعِی قَالَ فَتَبَسَّمَ الْبَاقِرُ ص ثُمَّ قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ خُذْ إِلَیْکَ بَیَاناً شَافِیاً فِیمَا سَأَلْتَ وَ عِلْماً مَکْنُوناً مِنْ خَزَائِنِ عِلْمِ اللَّهِ وَ سِرِّهِ أَخْبِرْنِی یَا إِبْرَاهِیمُ کَیْفَ تَجِدُ اعْتِقَادَهُمَا قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَجِدُ مُحِبِّیکُمْ وَ شِیعَتَکُمْ عَلَی مَا هُمْ فِیهِ مِمَّا وَصَفْتُهُ مِنْ أَفْعَالِهِمْ لَوْ أُعْطِیَ أَحَدُهُمْ مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ذَهَباً وَ فِضَّةً أَنْ یَزُولَ عَنْ وَلَایَتِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ إِلَی مُوَالاةِ غَیْرِکُمْ وَ إِلَی مَحَبَّتِهِمْ مَا زَالَ وَ لَوْ ضُرِبَتْ خَیَاشِیمُهُ بِالسُّیُوفِ فِیکُمْ وَ لَوْ قُتِلَ فِیکُمْ مَا ارْتَدَعَ وَ لَا رَجَعَ عَنْ مَحَبَّتِکُمْ وَ وَلَایَتِکُمْ وَ رأی [أَرَی] النَّاصِبَ عَلَی مَا هُوَ عَلَیْهِ مِمَّا وَصَفْتُهُ مِنْ أَفْعَالِهِمْ لَوْ أُعْطِیَ أحدکم [أَحَدُهُمْ] مَا بَیْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ ذَهَباً وَ فِضَّةً أَنْ یَزُولَ عَنْ مَحَبَّةِ الطَّوَاغِیتِ وَ مُوَالاتِهِمْ إِلَی مُوَالاتِکُمْ مَا فَعَلَ وَ لَا زَالَ وَ لَوْ ضُرِبَتْ خَیَاشِیمُهُ بِالسُّیُوفِ فِیهِمْ وَ لَوْ قُتِلَ فِیهِمْ مَا ارْتَدَعَ وَ لَا رَجَعَ وَ إِذَا سَمِعَ أَحَدُهُمْ مَنْقَبَةً لَکُمْ وَ فَضْلًا اشْمَأَزَّ مِنْ ذَلِکَ وَ تَغَیَّرَ لَوْنُهُ وَ رُئِیَ کَرَاهِیَةُ ذَلِکَ فِی وَجْهِهِ بُغْضاً لَکُمْ وَ مَحَبَّةً لَهُمْ قَالَ فَتَبَسَّمَ الْبَاقِرُ ع ثُمَّ قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ هَاهُنَا هَلَکَتِ الْعَامِلَةُ النَّاصِبَةُ تَصْلی ناراً حامِیَةً تُسْقی مِنْ عَیْنٍ آنِیَةٍ وَ مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ قَالَ تَعَالَی وَ قَدِمْنا إِلی ما عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْناهُ هَباءً مَنْثُوراً وَیْحَکَ یَا إِبْرَاهِیمُ أَ تَدْرِی مَا السَّبَبُ وَ الْقِصَّةُ فِی ذَلِکَ وَ مَا الَّذِی قَدْ خَفِیَ عَلَی النَّاسِ مِنْهُ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَبَیِّنْهُ لِی وَ اشْرَحْهُ وَ بَرْهِنْهُ قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَزَلْ عَالِماً قَدِیماً خَلَقَ الْأَشْیَاءَ لَا مِنْ شَیْ ءٍ وَ مَنْ زَعَمَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ الْأَشْیَاءَ مِنْ شَیْ ءٍ فَقَدْ کَفَرَ لِأَنَّهُ لَوْ کَانَ ذَلِکَ الشَّیْ ءُ الَّذِی خَلَقَ مِنْهُ الْأَشْیَاءَ قَدِیماً مَعَهُ فِی أَزَلِیَّتِهِ وَ هُوِیَّتِهِ کَانَ ذَلِکَ الشَّیْ ءُ أَزَلِیّاً بَلْ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی الْأَشْیَاءَ کُلَّهَا لَا مِنْ شَیْ ءٍ فَکَانَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی أَرْضاً طَیِّبَةً ثُمَّ فَجَّرَ مِنْهَا مَاءً عَذْباً زُلَالًا فَعَرَضَ عَلَیْهَا وَلَایَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَقَبِلَتْهَا فَأَجْرَی ذَلِکَ الْمَاءَ عَلَیْهَا سَبْعَةَ أَیَّامٍ طَبَّقَهَا وَ عَمَّهَا ثُمَّ أَنْضَبَ ذَلِکَ الْمَاءَ عَنْهَا فَأَخَذَ مِنْ صَفْوَةِ ذَلِکَ الطِّینِ طِیناً فَجَعَلَهُ طِینَ الْأَئِمَّةِ ع ثُمَّ أَخَذَ ثُفْلَ ذَلِکَ الطِّینِ فَخَلَقَ مِنْهُ شِیعَتَنَا وَ لَوْ تَرَکَ طِینَتَکُمْ یَا إِبْرَاهِیمُ عَلَی حَالِهِ کَمَا تَرَکَ طِینَتَنَا لَکُنْتُمْ وَ نَحْنُ شَیْئاً وَاحِداً قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا فَعَلَ بِطِینَتِنَا قَالَ أُخْبِرُکَ یَا إِبْرَاهِیمُ خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَی بَعْدَ ذَلِکَ أَرْضاً سَبِخَةً خَبِیثَةً مُنْتِنَةً ثُمَّ فَجَّرَ مِنْهَا مَاءً أُجَاجاً آسِناً مَالِحاً فَعَرَضَ عَلَیْهَا وَلَایَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَلَمْ تَقْبَلْهَا فَأَجْرَی ذَلِکَ الْمَاءَ عَلَیْهَا سَبْعَةَ أَیَّامٍ حَتَّی طَبَّقَهَا وَ عَمَّهَا ثُمَّ نَضَبَ ذَلِکَ الْمَاءَ عَنْهَا ثُمَّ أَخَذَ مِنْ ذَلِکَ الطِّینِ فَخَلَقَ مِنْهُ الطُّغَاةَ وَ أَئِمَّتَهُمْ ثُمَّ مَزَجَهُ بِثُفْلِ طِینَتِکُمْ وَ لَوْ تَرَکَ طِینَتَهُمْ عَلَی حَالِهَا وَ لَمْ یَمْزُجْ بِطِینَتِکُمْ لَمْ یَشْهَدُوا الشَّهَادَتَیْنِ وَ لَا صَلَّوْا وَ لَا صَامُوا وَ لَا زَکَّوْا وَ لَا حَجُّوا وَ لَا أَدَّوُا الْأَمَانَةَ وَ لَا أَشْبَهُوکُمْ فِی الصُّوَرِ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَکْبَرَ عَلَی الْمُؤْمِنِ مِنْ أَنْ یَرَی صُورَةَ عَدُوِّهِ مِثْلَ صُورَتِهِ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا صَنَعَ بِالطِّینَتَیْنِ قَالَ مَزَجَ بَیْنَهُمَا بِالْمَاءِ الْأَوَّلِ وَ الْمَاءِ الثَّانِی ثُمَّ عَرَکَهَا عَرْکَ الْأَدِیمِ ثُمَّ أَخَذَ مِنْ ذَلِکَ قَبْضَةً فَقَالَ هَذِهِ إِلَی الْجَنَّةِ وَ لَا أُبَالِی وَ أَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَی وَ قَالَ هَذِهِ إِلَی النَّارِ وَ لَا أُبَالِی ثُمَّ خَلَطَ بَیْنَهُمَا فَوَقَعَ مِنْ سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ طِینَتِهِ عَلَی سِنْخِ الْکَافِرِ وَ طِینَتِهِ وَ وَقَعَ مِنْ سِنْخِ الْکَافِرِ وَ طِینَتِهِ عَلَی سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ طِینَتِهِ فَمَا رَأَیْتَهُ مِنْ شِیعَتِنَا مِنْ زِنًا أَوْ لِوَاطٍ أَوْ تَرْکِ صَلَاةٍ أَوْ صَوْمٍ أَوْ حَجٍّ أَوْ جِهَادٍ أَوْ خِیَانَةٍ أَوْ کَبِیرَةٍ مِنْ هَذِهِ الْکَبَائِرِ فَهُوَ مِنْ طِینَةِ النَّاصِبِ وَ عُنْصُرِهِ الَّذِی قَدْ مُزِجَ فِیهِ لِأَنَّ مِنْ سِنْخِ النَّاصِبِ وَ عُنْصُرِهِ وَ طِینَتِهِ اکْتِسَابَ الْمَآثِمِ وَ الْفَوَاحِشِ وَ الْکَبَائِرِ وَ مَا رَأَیْتَ مِنَ النَّاصِبِ مِنْ مُوَاظَبَتِهِ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الْجِهَادِ وَ أَبْوَابِ الْبِرِّ فَهُوَ مِنْ طِینَةِ الْمُؤْمِنِ وَ سِنْخِهِ الَّذِی قَدْ مُزِجَ فِیهِ لِأَنَّ مِنْ سِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ عُنْصُرِهِ وَ طِینَتِهِ اکْتِسَابَ الْحَسَنَاتِ وَ اسْتِعْمَالَ الْخَیْرِ وَ اجْتِنَابَ الْمَآثِمِ فَإِذَا عُرِضَتْ هَذِهِ الْأَعْمَالُ کُلُّهَا عَلَی اللَّهِ تَعَالَی قَالَ أَنَا عَدْلٌ لَا أَجُورُ وَ مُنْصِفٌ لَا أَظْلِمُ وَ حَکَمٌ لَا أَحِیفُ وَ لَا أَمِیلُ وَ لَا أَشْطُطُ أَلْحِقُوا الْأَعْمَالَ السَّیِّئَةَ الَّتِی اجْتَرَحَهَا الْمُؤْمِنُ بِسِنْخِ النَّاصِبِ وَ طِینَتِهِ وَ أَلْحِقُوا الْأَعْمَالَ الْحَسَنَةَ الَّتِی اکْتَسَبَهَا النَّاصِبُ بِسِنْخِ الْمُؤْمِنِ وَ طِینَتِهِ رُدُّوهَا کُلَّهَا إِلَی أَصْلِهَا فَإِنِّی أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا عَالِمُ السِّرِّ وَ أَخْفَی وَ أَنَا الْمُطَّلِعُ عَلَی قُلُوبِ عِبَادِی لَا أَحِیفُ وَ لَا أَظْلِمُ وَ لَا أُلْزِمُ أَحَداً إِلَّا مَا عَرَفْتُهُ مِنْهُ قَبْلَ أَنْ أَخْلُقَهُ ثُمَّ قَالَ الْبَاقِرُ ع اقْرَأْ یَا إِبْرَاهِیمُ هَذِهِ الْآیَةَ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَیَّةَ آیَةٍ قَالَ قَوْلَهُ تَعَالَی قالَ مَعاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنا مَتاعَنا عِنْدَهُ إِنَّا إِذاً لَظالِمُونَ هُوَ فِی الظَّاهِرِ مَا تَفْهَمُونَهُ هُوَ وَ اللَّهِ فِی الْبَاطِنِ هَذَا بِعَیْنِهِ یَا إِبْرَاهِیمُ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَاهِراً وَ بَاطِناً وَ مُحْکَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً ثُمَّ قَالَ أَخْبِرْنِی یَا إِبْرَاهِیمُ عَنِ الشَّمْسِ إِذَا طَلَعَتْ وَ بَدَا شُعَاعُهَا فِی الْبُلْدَانِ أَ هُوَ بَائِنٌ مِنَ الْقُرْصِ قُلْتُ فِی حَالِ طُلُوعِهِ بَائِنٌ قَالَ أَ لَیْسَ إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ اتَّصَلَ ذَلِکَ الشُّعَاعُ بِالْقُرْصِ حَتَّی یَعُودَ إِلَیْهِ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ کَذَلِکَ یَعُودُ کُلُّ شَیْ ءٍ إِلَی سِنْخِهِ وَ جَوْهَرِهِ وَ أَصْلِهِ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَزَعَ اللَّهُ تَعَالَی سِنْخَ النَّاصِبِ وَ طِینَتَهُ مَعَ أَثْقَالِهِ وَ أَوْزَارِهِ مِنَ الْمُؤْمِنِ فَیُلْحِقُهَا کُلَّهَا بِالنَّاصِبِ وَ یَنْزِعُ سِنْخَ الْمُؤْمِنِ وَ طِینَتَهُ مَعَ حَسَنَاتِهِ وَ أَبْوَابِ بِرِّهِ وَ اجْتِهَادِهِ مِنَ النَّاصِبِ فَیُلْحِقُهَا کُلَّهَا بِالْمُؤْمِنِ أَ فَتَرَی هَاهُنَا ظُلْماً أَوْ عُدْوَاناً قُلْتُ لَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ هَذَا وَ اللَّهِ الْقَضَاءُ الْفَاصِلُ وَ الْحُکْمُ الْقَاطِعُ وَ الْعَدْلُ الْبَیِّنُ لا یُسْئَلُ عَمَّا یَفْعَلُ وَ هُمْ یُسْئَلُونَ هَذَا یَا إِبْرَاهِیمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ هَذَا مِنْ حُکْمِ الْمَلَکُوتِ قُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا حُکْمُ الْمَلَکُوتِ قَالَ حُکْمُ اللَّهِ حُکْمُ أَنْبِیَائِهِ وَ قِصَّةُ الْخَضِرِ وَ مُوسَی ع حِینَ اسْتَصْحَبَهُ فَقَالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْراً وَ کَیْفَ تَصْبِرُ عَلی ما لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْراً افْهَمْ یَا إِبْرَاهِیمُ وَ اعْقِلْ أَنْکَرَ مُوسَی عَلَی الْخَضِرِ وَ اسْتَفْظَعَ أَفْعَالَهُ حَتَّی قَالَ لَهُ الْخَضِرُ یَا مُوسَی ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی إِنَّمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی مِنْ هَذَا وَیْحَکَ یَا إِبْرَاهِیمُ قُرْآنٌ یُتْلَی وَ أَخْبَارٌ تُؤْثَرُ عَنِ اللَّهِ تَعَالَی مَنْ رَدَّ مِنْهَا حَرْفاً فَقَدْ کَفَرَ وَ أَشْرَکَ وَ رَدَّ عَلَی اللَّهِ تَعَالَی قَالَ اللَّیْثِیُّ فَکَأَنِّی لَمْ أَعْقِلِ الْآیَاتِ وَ أَنَا أَقْرَأُهَا أَرْبَعِینَ سَنَةً إِلَّا ذَلِکَ الْیَوْمَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا أَعْجَبَ هَذَا تُؤْخَذُ حَسَنَاتُ أَعْدَائِکُمْ فَتُرَدُّ عَلَی شِیعَتِکُمْ وَ تُؤْخَذُ سَیِّئَاتُ مُحِبِّیکُمْ فَتُرَدُّ عَلَی مُبْغِضِیکُمْ قَالَ إِی [وَ] اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَالِقُ الْحَبَّةِ وَ بَارِئُ النَّسَمَةِ وَ فَاطِرُ الْأَرْضِ وَ السَّمَاءِ مَا أَخْبَرْتُکَ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ مَا أَنْبَأْتُکَ إِلَّا الصِّدْقَ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ مَا اللَّهُ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِیدِ وَ إِنَّ مَا أَخْبَرْتُکَ لَمَوْجُودٌ فِی الْقُرْآنِ کُلُّهُ قُلْتُ هَذَا بِعَیْنِهِ یُوجَدُ فِی الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ یُوجَدُ فِی أَکْثَرَ مِنْ ثَلَاثِینَ مَوْضِعاً فِی الْقُرْآنِ أَ تُحِبُّ أَنْ أَقْرَأَ ذَلِکَ عَلَیْکَ قُلْتُ بَلَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَی وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لِلَّذِینَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِیلَنا وَ لْنَحْمِلْ خَطایاکُمْ وَ ما هُمْ بِحامِلِینَ مِنْ خَطایاهُمْ مِنْ شَیْ ءٍ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ وَ لَیَحْمِلُنَّ أَثْقالَهُمْ وَ أَثْقالًا مَعَ أَثْقالِهِمْ الْآیَةَ أَزِیدُکَ یَا إِبْرَاهِیمُ قُلْتُ بَلَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لِیَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ کامِلَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِینَ یُضِلُّونَهُمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما یَزِرُونَ أَ تُحِبُّ أَنْ أَزِیدَکَ قُلْتُ بَلَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِ شِیعَتِنَا حَسَنَاتٍ وَ یُبَدِّلُ اللَّهُ حَسَنَاتِ أَعْدَائِنَا سَیِّئَاتٍ وَ جَلَالِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا لَمِنْ عَدْلِهِ وَ إِنْصَافِهِ لَا رَادَّ لِقَضَائِهِ وَ لا مُعَقِّبَ لِحُکْمِهِ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ أَ لَمْ أُبَیِّنْ لَکَ أَمْرَ الْمِزَاجِ وَ الطِّینَتَیْنِ مِنَ الْقُرْآنِ قُلْتُ بَلَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ اقْرَأْ یَا إِبْرَاهِیمُ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ یَعْنِی مِنَ الْأَرْضِ الطَّیِّبَةِ وَ الْأَرْضِ الْمُنْتِنَةِ فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی یَقُولُ لَا یَفْتَخِرْ أَحَدُکُمْ بِکَثْرَةِ صَلَاتِهِ وَ صِیَامِهِ وَ زَکَاتِهِ وَ نُسُکِهِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَی أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی مِنْکُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ قِبَلِ اللَّمَمِ وَ هُوَ الْمِزَاجُ أَزِیدُکَ یَا إِبْرَاهِیمُ قُلْتُ بَلَی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ فَرِیقاً هَدی وَ فَرِیقاً حَقَّ عَلَیْهِمُ الضَّلالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّیاطِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ یَعْنِی أَئِمَّةَ الْجَوْرِ دُونَ أَئِمَّةِ الْحَقِّ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ خُذْهَا إِلَیْکَ یَا أَبَا إِسْحَاقَ فَوَ اللَّهِ إِنَّهُ لَمِنْ غُرَرِ أَحَادِیثِنَا وَ بَاطِنِ سَرَائِرِنَا وَ مَکْنُونِ خَزَائِنِنَا وَ انْصَرِفْ وَ لَا تُطْلِعْ عَلَی سِرِّنَا أَحَداً إِلَّا مُؤْمِناً مُسْتَبْصِراً فَإِنَّکَ إِنْ أَذَعْتَ سِرَّنَا بُلِیتَ فِی نَفْسِکَ وَ مَالِکَ وَ أَهْلِکَ وَ وُلْدِکَ. (علل الشرایع، ج2، باب610)

فرمود: نه به خدا، گفتم: لواط می کند؟ فرمود: نه به خدا، گفتم: دزدی می کند؟ فرمود: نه، گفتم: شراب می خورد؟ فرمود: نه، گفتم: آیا گناه کبیره و فاحشه ای انجام می دهد؟ فرمود: نه، گفتم: آیا گناه انجام می دهد؟ فرمود: آری گناه می کند و لکن بر آن اصرار نمی ورزد....

تا این که فرمود: آیا بیش از این به تو بگویم؟ گفتم: آری ای فرزند رسول خدا، پس فرمود: خداوند می فرماید: «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما» و مقصود از این آیه این است که خداوند گناهان شیعیان ما را در قیامت تبدیل به حسنات می کند و حسنات دشمنان ما را تبدیل به سیئات می نماید، و چون این از عدل و انصاف اوست کسی نمی تواند قضا و حکم او را تغییر دهد و مانع او شود، «و هو السمیع العلیم».

26- خواب خود را به هر کسی نگویید

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمود: خواب مؤمن بالای سر او بین آسمان و زمین پرواز می کند تا این که یا خود مؤمن برای خود تعبیر کند و یا مؤمن دیگری مانند او و چون تعبیر می شود به زمین می آید از این رو خواب خود را جز برای مؤمن عاقل تعریف نکنید(1).

و در سخن دیگری فرمود: خواب خود را جز بر مؤمن خالی از حسد و بغی تعریف نکنید(2).

حسن بن جهم می گوید: از امام کاظم(علیه السلام) شنیدم که فرمود: خواب مطابق تعبیر انجام می گیرد. گفتم: بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند که خواب پادشاه «اضغاث الاحلام» و بیهوده است؟ امام(علیه

ص: 36


1- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ یَقُولُ إِنَّ رُؤْیَا الْمُؤْمِنِ تُرِفُّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ عَلَی رَأْسِ صَاحِبِهَا حَتَّی یُعَبِّرَهَا لِنَفْسِهِ أَوْ یُعَبِّرَهَا لَهُ مِثْلُهُ فَإِذَا عُبِّرَتْ لَزِمَتِ الْأَرْضَ فَلَا تَقُصُّوا رُؤْیَاکُمْ إِلَّا عَلَی مَنْ یَعْقِلُ. (روضه الکافی، ج8، ص336، ح529)
2- ... مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الرُّؤْیَا لَا تُقَصُّ إِلَّا عَلَی مُؤْمِنٍ خَلَا مِنَ الْحَسَدِ وَ الْبَغْیِ. (همان، ح530)

فرمود: نه به خدا، گفتم: لواط می کند؟ فرمود: نه به خدا، گفتم: دزدی می کند؟ فرمود: نه، گفتم: شراب می خورد؟ فرمود: نه، گفتم: آیا گناه کبیره و فاحشه ای انجام می دهد؟ فرمود: نه، گفتم: آیا گناه انجام می دهد؟ فرمود: آری گناه می کند و لکن بر آن اصرار نمی ورزد....

تا این که فرمود: آیا بیش از این به تو بگویم؟ گفتم: آری ای فرزند رسول خدا، پس فرمود: خداوند می فرماید: «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیما» و مقصود از این آیه این است که خداوند گناهان شیعیان ما را در قیامت تبدیل به حسنات می کند و حسنات دشمنان ما را تبدیل به سیئات می نماید، و چون این از عدل و انصاف اوست کسی نمی تواند قضا و حکم او را تغییر دهد و مانع او شود، «و هو السمیع العلیم».

26- خواب خود را به هر کسی نگویید

امام باقر(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) می فرمود: خواب مؤمن بالای سر او بین آسمان و زمین پرواز می کند تا این که یا خود مؤمن برای خود تعبیر کند و یا مؤمن دیگری مانند او و چون تعبیر می شود به زمین می آید از این رو خواب خود را جز برای مؤمن عاقل تعریف نکنید(1).

و در سخن دیگری فرمود: خواب خود را جز بر مؤمن خالی از حسد و بغی تعریف نکنید(2).

حسن بن جهم می گوید: از امام کاظم(علیه السلام) شنیدم که فرمود: خواب مطابق تعبیر انجام می گیرد. گفتم: بعضی از اصحاب ما روایت کرده اند که خواب پادشاه «اضغاث الاحلام» و بیهوده است؟ امام(علیه

ص: 37


1- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ غَالِبٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ یَقُولُ إِنَّ رُؤْیَا الْمُؤْمِنِ تُرِفُّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ عَلَی رَأْسِ صَاحِبِهَا حَتَّی یُعَبِّرَهَا لِنَفْسِهِ أَوْ یُعَبِّرَهَا لَهُ مِثْلُهُ فَإِذَا عُبِّرَتْ لَزِمَتِ الْأَرْضَ فَلَا تَقُصُّوا رُؤْیَاکُمْ إِلَّا عَلَی مَنْ یَعْقِلُ. (روضه الکافی، ج8، ص336، ح529)
2- ... مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ عُرْوَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الرُّؤْیَا لَا تُقَصُّ إِلَّا عَلَی مُؤْمِنٍ خَلَا مِنَ الْحَسَدِ وَ الْبَغْیِ. (همان، ح530)

السلام) فرمود: زنی در زمان رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) در خواب دید: تیر سقف خانه او شکست و چون به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت آن حضرت فرمود: همسر تو به خوبی از سفر برمی گردد و چنین شد، و باز شوهر او به سفر رفت و آن زن آن خواب را دید و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) همان گونه تعبیر نمود، و در مرتبه سوم شوهر او به سفر رفت و آن زن آن خواب را دید و برای مرد نا شایسته ای تعریف کرد و آن مرد گفت: «شوهر تو از دنیا می رود» و چون این خبر به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) رسید فرمود: چرا خواب او را به خوبی تعبیر نکرد(1)؟!

27 عشق معصومین(علیهم السلام) به شیعیان

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: من با پدرم امام باقر(علیه السلام) در مسجد مدینه بین قبر و منبر برخورد به بعضی از شیعیان خود نمودیم پس من به پدرم گفتم: فدای شما شوم این ها شیعیان و دوستان شمایند، فرمود: کجایند؟ گفتم: من آنان را بین قبر و منبر می بینم، فرمود: «من را نزد آنان ببر» پس پدرم نزد آنان آمد و بر آنها سلام کرد و سپس فرمود: به خدا سوگند من بوی شما و ارواح شما را دوست دارم و با این حال می گویم:

با ورع و تقوا و کوشش در عبادت خدا ما را کمک بدهید، چرا که وعده های خدا وند بدون ورع و تقوا و کوشش در عبادت به کسی نمی رسد، و شما هنگامی که امام خود را شناختید باید به او اقتدا کنید. سپس فرمود: به خدا سوگند شما بر دین من و پدرانم ابراهیم و اسماعیل هستید، و این مردم بر دین خلفای غاصب خود هستند و شما که بر اعتقاد به امامت ما هستید باید اهل ورع و تقوا و کوشش در عبادت و کارهای خیر باشید(2).

ص: 38


1- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ جَهْمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ الرُّؤْیَا عَلَی مَا تُعَبَّرُ فَقُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا رَوَی أَنَّ رُؤْیَا الْمَلِکِ کَانَتْ أَضْغَاثَ أَحْلَامٍ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ امْرَأَةً رَأَتْ عَلَی عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَأَتَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ص یَقْدَمُ زَوْجُکِ وَ یَأْتِی وَ هُوَ صَالِحٌ وَ قَدْ کَانَ زَوْجُهَا غَائِباً فَقَدِمَ کَمَا قَالَ النَّبِیُّ ص ثُمَّ غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا غَیْبَةً أُخْرَی فَرَأَتْ فِی الْمَنَامِ کَأَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَأَتَتِ النَّبِیَّ ص فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا یَقْدَمُ زَوْجُکِ وَ یَأْتِی صَالِحاً فَقَدِمَ عَلَی مَا قَالَ ثُمَّ غَابَ زَوْجُهَا ثَالِثَةً فَرَأَتْ فِی مَنَامِهَا أَنَّ جِذْعَ بَیْتِهَا قَدِ انْکَسَرَ فَلَقِیَتْ رَجُلًا أَعْسَرَ فَقَصَّتْ عَلَیْهِ الرُّؤْیَا فَقَالَ لَهَا الرَّجُلُ السَّوْءُ یَمُوتُ زَوْجُکِ قَالَ فَبَلَغَ ذَلِکَ النَّبِیَّ ص فَقَالَ أَلَّا کَانَ عَبَّرَ لَهَا خَیْراً. (همان، ح528)
2- ... سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ کَرَّامٍ عَنْ أَبِی الصَّامِتِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَرَرْتُ أَنَا وَ أَبُو جَعْفَرٍ ع عَلَی الشِّیعَةِ وَ هُمْ مَا بَیْنَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام شِیعَتُکَ وَ مَوَالِیکَ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ قَالَ أَیْنَ هُمْ فَقُلْتُ أَرَاهُمْ مَا بَیْنَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ فَقَالَ اذْهَبْ بِی إِلَیْهِمْ فَذَهَبَ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ فَأَعِینُوا مَعَ هَذَا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ إِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ إِذَا ائْتَمَمْتُمْ بِعَبْدٍ فَاقْتَدُوا بِهِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنَّکُمْ لَعَلَی دِینِی وَ دِینِ آبَائِی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِنْ کَانَ هَؤُلَاءِ عَلَی دِینِ أُولَئِکَ فَأَعِینُوا عَلَی هَذَا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ. (کافی، ج8، ص240، ح328)

ودرحدیث دیگری آمده که امام صادق(علیه السلام) می فرماید: من و پدرم بین منبر و قبر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گروهی از شیعیان خود را ملاقات کردیم و پدرم به آنان سلام کرد و سپس فرمود: به خدا سوگند من بوی شما و ارواح شما را دوست می دارم ... .

تا این که فرمود: شما شیعة الله و انصارالله و سابقون اوّل و سابقون آخر و سابقون در دنیا و سابقون در آخرت به بهشت می باشید، و ما با ضمانت خدای عزّوجلّ و ضمانت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) برای شما بهشت را ضمانت می کنیم، به خدا سوگند کسی در درجات بهشت بهتر از شما نیست، پس برای رسیدن به درجات بهشتی سبقت بگیرید، همانا مردان و زنان شما پاکانند، و هر زنی از شما در بهشت مانند حورالعین است، و هر مردی از شما صدّیق است.

سپس فرمود: أمیرالمؤمنین(علیه السلام) به غلام خود قنبر فرمود: بشارت باد تو را و شاد باش که به خدا سوگند رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) از دنیا رفت و بر امت خود خشمگین بود جز شیعیان ]ما که از آنان راضی بود[ تا این که فرمود:

آگاه باشید که برای هر چیزی عزّتی است و عزّت اسلام شیعه است.

آگاه باشید که برای هر چیزی منزلت و جای بلندی است و جایگاه بلند اسلام شیعه است.

آگاه باشید که برای هر چیزی نقطه بلندی است و نقطه بلند اسلام شیعه است.

آگاه باشید که هر چیزی را شرف و منزلتی است و شرف اسلام شیعه است.

آگاه باشید که هر چیزی را سیّد و آقایی است و سیّد و آقای مجالس، مجالس شیعه است.

آگاه باشید که برای هر چیزی امام و پیشوایی است و امام زمین ها زمینی است که محل سکونت شیعه است.

سپس فرمود: به خدا سوگند اگر شما شیعیان روی زمین نبودید، هرگز گیاهی روی زمین دیده نمی شد، به خدا سوگند اگر شما روی زمین نمی بودید خدا نعمت های خود را از مخالفین شما قطع می نمود و آنان بهره ای از طیّبات نمی بردند، آنان نه در دنیا بهره ای دارند و نه در آخرت.

تا این که فرمود: هر کدام از ناصبی ها و دشمنان اهل البیت(علیهم السلام) گرچه اهل عبادت وکوشای درآن باشند، منسوب به این آیه هستند که خداوند می فرماید: «عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلی ناراً حامِیَةً»(1)

بنابراین هر ناصبی گرچه کوشای در عبادت باشد عمل او «هباءً منثوراً» می باشد. سپس فرمود:

شیعیان ما با نور خدای عزّوجلّ سخن می گویند و مخالفین ما بدون تامل و فکر سخن می گویند، به خدا سوگند هیچ بنده ای از شیعیان ما به خواب نمی رود جز آن که خدا روح او را به آسمان بالا می برد و آن را مبارک می گرداند ، پس اگر اجل او رسیده باشد آن را در گنج های رحمت

ص: 39


1- غاشیه/3- 4

و باغستان های بهشت و در زیر سایه عرش خود قرار می دهد، و اگر اجل او نرسیده باشد، او را به وسیله ملائکه به جسد او باز می گرداند. تا این که فرمود: به خدا سوگند حجاج و معتمرین شما ، مخصوصین ]به رحمت [خدای عزّوجلّ می باشند و فقرای شما اهل غنای نفس هستند و اغنیای شما اهل قناعت می باشند و همه شما شیعیان مورد دعوت خداوند و اهل اجابت او می باشید(1).

و در روایت دیگری آمده که امام صادق(علیه السلام) در ادامه حدیث فوق فرمود: آگاه باشید که برای هر چیزی جوهری است و جوهر فرزندان آدم حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ما و شیعیانمان بعد از ما می باشند، و چه نیکوست حال شیعیان ما، و چقدر آنان به عرش خداوند عزّوجلّ نزدیک هستند و چقدر خداوند در قیامت به آنان احسان خواهد نمود؟. تا این که فرمود:

به خدا سوگند اگر مردم طاقت پذیرفتن می داشتند و سبب غرور و تکبّر آنان نمی شد، ملائکه از نزدیک به آنان سلام می کردند، و به خدا سوگند هیچ بنده ای از شیعیان ما در نماز ایستاده خود تلاوت قرآن نمی کند مگر آن که به هر حرفی از آن پاداش یکصد حسنه دارد، و اگر در حال نشسته نماز خود را بخواند به هر حرفی از آیات پنجاه حسنه دارد و اگر در غیر نماز قرآن بخواند به هر حرفی ده حسنه دارد و اگر ساکت باشد پاداش قرائت مخالفین را دارد.

سپس فرمود: به خدا سوگند شما شیعیان در بستر خود به خواب می روید و پاداش مجاهدان را خواهید داشت و نماز می خوانید و اجر مجاهدان را دارید، و در بارة شما خداوند فرموده: «وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»(2) تا این که فرمود: شیعیان ما دارای چهار چشم می باشند: دو چشم در

ص: 40


1- ... عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ خَرَجْتُ أَنَا وَ أَبِی حَتَّی إِذَا کُنَّا بَیْنَ الْقَبْرِ وَ الْمِنْبَرِ إِذَا هُوَ بِأُنَاسٍ مِنَ الشِّیعَةِ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ ثُمَّ قَالَ إِنِّی وَ اللَّهِ لَأُحِبُّ رِیَاحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ فَأَعِینُونِی عَلَی ذَلِکَ بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّ وَلَایَتَنَا لَا تُنَالُ إِلَّا بِالْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ مَنِ ائْتَمَّ مِنْکُمْ بِعَبْدٍ فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلِهِ أَنْتُمْ شِیعَةُ اللَّهِ وَ أَنْتُمْ أَنْصَارُ اللَّهِ وَ أَنْتُمُ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ وَ السَّابِقُونَ الْآخِرُونَ وَ السَّابِقُونَ فِی الدُّنْیَا وَ السَّابِقُونَ فِی الْآخِرَةِ إِلَی الْجَنَّةِ قَدْ ضَمِنَّا لَکُمُ الْجَنَّةَ بِضَمَانِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ ضَمَانِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ اللَّهِ مَا عَلَی دَرَجَةِ الْجَنَّةِ أَکْثَرُ أَرْوَاحاً مِنْکُمْ فَتَنَافَسُوا فِی فَضَائِلِ الدَّرَجَاتِ أَنْتُمُ الطَّیِّبُونَ وَ نِسَاؤُکُمُ الطَّیِّبَاتُ کُلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْرَاءُ عَیْنَاءُ وَ کُلُّ مُؤْمِنٍ صِدِّیقٌ وَ لَقَدْ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع- لِقَنْبَرٍ یَا قَنْبَرُ أَبْشِرْ وَ بَشِّرْ وَ اسْتَبْشِرْ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ مَاتَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هُوَ عَلَی أُمَّتِهِ سَاخِطٌ إِلَّا الشِّیعَةَ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ عِزّاً وَ عِزُّ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ دِعَامَةً وَ دِعَامَةُ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ ذِرْوَةً وَ ذِرْوَةُ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ شَرَفاً وَ شَرَفُ الْإِسْلَامِ الشِّیعَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ سَیِّداً وَ سَیِّدُ الْمَجَالِسِ مَجَالِسُ الشِّیعَةِ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ إِمَاماً وَ إِمَامُ الْأَرْضِ أَرْضٌ تَسْکُنُهَا الشِّیعَةُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنْکُمْ مَا رَأَیْتَ بِعَیْنٍ عُشْباً أَبَداً وَ اللَّهِ لَوْ لَا مَا فِی الْأَرْضِ مِنْکُمْ مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَی أَهْلِ خِلَافِکُمْ وَ لَا أَصَابُوا الطَّیِّبَاتِ مَا لَهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ لَا لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ کُلُّ نَاصِبٍ وَ إِنْ تَعَبَّدَ وَ اجْتَهَدَ مَنْسُوبٌ إِلَی هَذِهِ الْآیَةِ- عامِلَةٌ ناصِبَةٌ تَصْلی ناراً حامِیَةً فَکُلُّ نَاصِبٍ مُجْتَهِدٍ فَعَمَلُهُ هَبَاءٌ شِیعَتُنَا یَنْطِقُونَ بِنُورِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ یُخَالِفُهُمْ یَنْطِقُونَ بِتَفَلُّتٍ وَ اللَّهِ مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَنَامُ إِلَّا أَصْعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رُوحَهُ إِلَی السَّمَاءِ فَیُبَارِکُ عَلَیْهَا فَإِنْ کَانَ قَدْ أَتَی عَلَیْهَا أَجَلُهَا جَعَلَهَا فِی کُنُوزِ رَحْمَتِهِ وَ فِی رِیَاضِ جَنَّةٍ وَ فِی ظِلِّ عَرْشِهِ وَ إِنْ کَانَ أَجَلُهَا مُتَأَخِّراً بَعَثَ بِهَا مَعَ أَمَنَتِهِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ لِیَرُدُّوهَا إِلَی الْجَسَدِ الَّذِی خَرَجَتْ مِنْهُ لِتَسْکُنَ فِیهِ وَ اللَّهِ إِنَّ حَاجَّکُمْ وَ عُمَّارَکُمْ لَخَاصَّةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنَّ فُقَرَاءَکُمْ لَأَهْلُ الْغِنَی وَ إِنَّ أَغْنِیَاءَکُمْ لَأَهْلُ الْقَنَاعَةِ وَ إِنَّکُمْ کُلَّکُمْ لَأَهْلُ دَعْوَتِهِ وَ أَهْلُ إِجَابَتِهِ. (کافی، ج8، ص212، ح259)
2- حجر/47

سر و دو چشم در قلب، و همه مردم نیز چنین هستند جز آن که خداوند چشمان قلب شما را بینا نموده و چشمان قلب آنان را کور کرده است(1).

عبدالله بن ولید گوید: در زمان حکومت مروان ما خدمت امام صادق(علیه السلام) رسیدیم و آن حضرت به ما فرمود: اهل کجایید؟ گفتیم: اهل کوفه هستیم. فرمود: ما، در هیچ شهری به اندازه کوفه شیعه نداریم و دوستان ما اکثراً در کوفه هستند، سپس فرمود: خدا شما را به چیزی هدایت نموده که این مردم نسبت به آن جاهل اند، و شما دارای محبت ما هستید و این مردم با ما دشمنی دارند، و شما از ما پیروی می کنید و این مردم با ما مخالفت می کنند و شما ما را تصدیق کرده اید و این مردم ما را تکذیب نموده اند از این رو خداوند حیات و ممات شما را مانند ما قرار داده است . تا این که فرمود:

پدرم دربارة شما شیعیان و دوستان ما می فرمود: فاصله بین شما و رسیدن به ثواب و پاداش الهی و جوار رحمت خداوند تنها این است که جان شما به گلو برسد - و دست خود را نزدیک به گلوی خویش آورد - و خداوند دربارة ما در کتاب خود می فرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّة»(2)

و ماییم ذریّه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم)(3).

28- چگونه از نعمت های خداوند استفاده کنیم؟

در تفسیر عیاشی در ذیل آیه «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ»(4)

از ابان بن تغلب از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که می فرماید: آیا تو گمان می کنی که خداوند به هرکس مال داده به خاطر کرامت و محبوبیت او نزد خداوند بوده، و کسی را که از نعمت مال بهره مند نکرده به خاطر خواری و ناچیزی او نزد او بوده؟

ص: 41


1- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مِثْلَهُ وَ زَادَ فِیهِ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ شَیْ ءٍ جَوْهَراً وَ جَوْهَرُ وُلْدِ آدَمَ مُحَمَّدٌ ص وَ نَحْنُ وَ شِیعَتُنَا بَعْدَنَا حَبَّذَا شِیعَتُنَا مَا أَقْرَبَهُمْ مِنْ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَحْسَنَ صُنْعَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنْ یَتَعَاظَمَ النَّاسُ ذَلِکَ أَوْ یَدْخُلَهُمْ زَهْوٌ لَسَلَّمَتْ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ قُبُلًا وَ اللَّهِ مَا مِنْ عَبْدٍ مِنْ شِیعَتِنَا یَتْلُو الْقُرْآنَ فِی صَلَاتِهِ قَائِماً إِلَّا وَ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ مِائَةُ حَسَنَةٍ وَ لَا قَرَأَ فِی صَلَوَاتِهِ جَالِساً إِلَّا وَ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ خَمْسُونَ حَسَنَةً وَ لَا فِی غَیْرِ صَلَاةٍ إِلَّا وَ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ إِنَّ لِلصَّامِتِ مِنْ شِیعَتِنَا لَأَجْرُ مَنْ قَرَأَ الْقُرْآنَ مِمَّنْ خَالَفَهُ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ عَلَی فُرُشِکُمْ نِیَامٌ لَکُمْ أَجْرُ الْمُجَاهِدِینَ وَ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ فِی صَلَاتِکُمْ لَکُمْ أَجْرُ الصَّافِّینَ فِی سَبِیلِهِ- أَنْتُمْ وَ اللَّهِ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ نَزَعْنا ما فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ إِنَّمَا شِیعَتُنَا أَصْحَابُ الْأَرْبَعَةِ الْأَعْیُنِ عَیْنَانِ فِی الرَّأْسِ وَ عَیْنَانِ فِی الْقَلْبِ أَلَا وَ الْخَلَائِقُ کُلُّهُمْ کَذَلِکَ إِلَّا أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَتَحَ أَبْصَارَکُمْ وَ أَعْمی أَبْصارَهُمْ. (کافی، ج8، ص214، ح260)
2- رعد/38
3- ... عَنْهُ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْوَلِیدِ الْکِنْدِیِّ قَالَ دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی زَمَنِ مَرْوَانَ فَقَالَ مَنْ أَنْتُمْ فَقُلْنَا مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ فَقَالَ مَا مِنْ بَلْدَةٍ مِنَ الْبُلْدَانِ أَکْثَرَ مُحِبّاً لَنَا مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ وَ لَا سِیَّمَا هَذِهِ الْعِصَابَةِ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِکْرُهُ هَدَاکُمْ لِأَمْرٍ جَهِلَهُ النَّاسُ وَ أَحْبَبْتُمُونَا وَ أَبْغَضَنَا النَّاسُ وَ اتَّبَعْتُمُونَا وَ خَالَفَنَا النَّاسُ وَ صَدَّقْتُمُونَا وَ کَذَّبَنَا النَّاسُ فَأَحْیَاکُمُ اللَّهُ مَحْیَانَا وَ أَمَاتَکُمُ [اللَّهُ] مَمَاتَنَا فَأَشْهَدُ عَلَی أَبِی أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ مَا بَیْنَ أَحَدِکُمْ وَ بَیْنَ أَنْ یَرَی مَا یُقِرُّ اللَّهُ بِهِ عَیْنَهُ وَ أَنْ یَغْتَبِطَ إِلَّا أَنْ تَبْلُغَ نَفْسُهُ هَذِهِ وَ أَهْوَی بِیَدِهِ إِلَی حَلْقِهِ وَقَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ وَ جَعَلْنا لَهُمْ أَزْواجاً وَ ذُرِّیَّةً فَنَحْنُ ذُرِّیَّةُ رَسُولِ اللَّهِ ص. (کافی، ج8، ص81، ح38)
4- اعراف/31

البته این گونه نیست. مال، نعمت خداست و نزد صاحبان آن امانت است و خداوند به آنان اجازه داده تا به اندازه بخورند و به اندازه بیا شا مند و به اندازه بپوشند و به اندازه ازدواج کنند و اضافه از این مصارف هر چه بود را به فقرای مؤمنین برسانند و غبار فقر را از آنان برطرف نمایند و کسی که این گونه عمل کند، آنچه می خورد و می آشامد و مرکبی که سوار می شود و ازدواجی که می کند برای او حلال خواهد بود و در غیر این صورت بر او حرام می باشد.

سپس فرمود: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» تا این که فرمود: آیا تو گمان می کنی خداوند به کسی که مال داده او را مجاز قرار می دهد که اسبی را به ده هزار درهم بخرد ، در حالی که اسب بیست درهمی او را کفایت می کند؟ و یا کنیزی را به هزار دینار خریداری کند در حالی که کنیز بیست دیناری او را کفایت می نماید و سپس فرمود: «وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ»(1)،(2).

29- بشارت های امام صادق(علیه السلام) به شیعیان

مرحوم مجلسی در کتاب شریف بحارالانوار از کتاب «فرج الکرب» از ابوبصیر نقل نموده که گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: ای ابا محمّد! مردم به گروه هایی تقسیم شدند و شما به اهل بیت پیامبر خود (صلی الله علیه و آله و سلّم) بازگشتید و آنچه خدا اراده نموده بود را پذیرفتید و آنچه را او دوست داشته بود را دوست داشتید و آنچه را او انتخاب کرده بود شما انتخاب نمودید، پس من شما را بشارت می دهم و شما شاد باشید، چرا که به خدا سوگند شما مورد رحمت خدایید و او حسنات شما را می پذیرد و از گناهان شما می گذرد، آیا من تو را شاد و مسرور کردم؟ گفتم: آری. فرمود:

ای ابا محمّد! گناهان شیعیان ما مانند برگ خزان از دوش آنان می ریزد، چنان که خداوند می فرماید:

«وَ تَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِم»(3)

«وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا»(4) سپس فرمود: به خدا سوگند ای ابا محمّد! خداوند از این آیه جز شما را اراده نکرده است، آیا من تو را مسرور کردم؟ گفتم: آری. فرمود: خداوند در قرآن دربارة شما می میفرماید:

ص: 42


1- انعام/141
2- ... تفسیر العیاشی عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ تَرَی اللَّهَ أَعْطَی مَنْ أَعْطَی مِنْ کَرَامَتِهِ عَلَیْهِ- وَ مَنَعَ مَنْ مَنَعَ مِنْ هَوَانٍ بِهِ عَلَیْهِ- لَا وَ لَکِنَّ الْمَالَ مَالُ اللَّهِ یَضَعُهُ عِنْدَ الرَّجُلِ وَدَائِعَ- وَ جَوَّزَ لَهُمْ أَنْ یَأْکُلُوا قَصْداً- وَ یَشْرَبُوا قَصْداً وَ یَلْبَسُوا قَصْداً- وَ یَنْکِحُوا قَصْداً وَ یَرْکَبُوا قَصْداً- وَ یَعُودُوا بِمَا سِوَی ذَلِکَ عَلَی فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَلُمُّوا بِهِ شَعَثَهُمْ- فَمَنْ فَعَلَ ذَلِکَ کَانَ مَا یَأْکُلُ حَلَالًا- وَ یَشْرَبُ- حَلَالًا وَ یَرْکَبُ وَ یَنْکِحُ حَلَالًا- وَ مَنْ عَدَا ذَلِکَ کَانَ عَلَیْهِ حَرَاماً- ثُمَّ قَالَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ- أَ تَرَی اللَّهَ ائْتَمَنَ رَجُلًا عَلَی مَالٍ- خُوِّلَ لَهُ أَنْ یَشْتَرِیَ فَرَساً بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ یُجْزِیهِ فَرَسٌ بِعِشْرِینَ دِرْهَماً- وَ یَشْتَرِیَ جَارِیَةً بِأَلْفِ دِینَارٍ وَ یُجْزِیهِ بِعِشْرِینَ دِینَاراً- وَ قَالَ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ. (تفسیر عیاشی ج2/13، بحارالانوار، ج72، ص305)
3- زمر/75
4- مؤمن/7

«رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْه»(1)

و مقصود خداوند این است که شما به پیمان و میثاقی که از شما نسبت به ولایت ما گرفته است عمل کرده اید و دیگران را به جای ما نپذیرفته اید. و نیز مقصود خداوند از آیه «الْأَخِلاَّءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِین»(2)

شما هستید و خداوند از این آیه جز شما را اراده نکرده است، آیا من تو را شاد و مسرور کردم؟ گفتم: آری. فرمود: خداوند در قرآن دربارة شما می فرماید:

«إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»(3)

و به خدا سوگند او جز شما را اراده نکرده است، آیا من تو را خشنود کردم؟ گفتم: آری بیشتر بفرمایید ، فرمود: خداوند دربارة شما ]شیعیان[ می فرماید:

«فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِین»(4)

و مقصود از «النَّبِیِّینَ» رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلّم) است و ما «صدیقون و شهداء» هستیم و به خدا سوگند شما صالحین می باشید که شیعیان ما هستید، آیا من تو را شاد کردم؟ گفتنم: آری بیش از این بفرمایید، فرمود: خداوند شما را از شرّ شیطان حفظ نمود ه و می فرماید:

«إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ»(5)

و خداوند از این آیه جز شما را اراده نکرده است، آیا من تو را خشنود کردم؟ گفتم: آری بیش از این بفرمایید. فرمود: خداوند دربارة شما می فرماید:

«یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً»(6)

و به خدا سوگند از این آیه جز شما را اراده نکرده است، آیا من تو را شاد و مسرور کردم؟ گفتم: آری بیشتر بفرمایید، فرمود: ای ابا محمّد خداوند در آیه «یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ اللَّه»(7)

پیامبران و امّت های پیشین را اراده نکرده و تنها شما هستید که در آن روز به فریاد همدیگر می رسید و خداوند به شما رحم می کند ای ابا محمّد آیا من تو را شاد و مسرور کردم؟ گفتم: آری بیش از این بفرمایید ای فرزند رسول خدا، فرمود: خداوند شما را در کتاب خود یاد نموده و می فرماید:

«هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»(8) و مقصود از «الَّذِینَ یَعْلَمُونَ» شیعیان مایند، گفتم: بیش از این بفرمایید فرمود: ای ابا محمّد! هر آیه ای که نام بهشت و اهل آن را یاد نموده دربارة ما و شما می باشد ]یعنی عالی ترین مصداق آن ما و شماییم[ و هر آیه ای که نام دوزخ و اهل آن را برده دربارة دشمنان و مخالفین ما می باشد.

ص: 43


1- احزاب/23
2- زخرف/67
3- حجر/47
4- نساء/69
5- حجر/42
6- زمر/53
7- دخان/42-41
8- زمر/9

سپس فرمود: به خدا سوگند کسی جز ما و شما بر دین محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ملت ابراهیم(علیه السلام) نیست و بقیه مردم بیزار از شمایند، آیا من تو را خشنود نمودم؟ گفتم: آری ای فرزند رسول خدا درود خدا بر شما باد و خدا مرا فدای شما گرداند، و سپس با شادی از خدمت آن حضرت منصرف شدم(1).

مؤلف گوید: در تفسیر فرات کوفی آمده که سلیمان دیلمی گوید: من خدمت امام صادق(علیه السلام) بودم که ابوبصیر - در حالی که پیرمردی بی حال و نالان بود- وارد شد و چون نشست امام(علیه السلام) به او فرمود: ای ابا محمّد چه شده این گونه نفس می زنی و ناله می کنی؟ ابوبصیر گفت: فدای شما شوم ای فرزند رسول خدا من پیر و ناتوان گردیده ام و اجل من نزدیک شده و نمی دانم در آن عالم حال من چگونه خواهد بود؟ امام صادق(علیه السلام) به او فرمود:

آیا تو چنین سخنی را می گویی؟ ابوبصیر گفت: فدای شما شوم چگونه چنین نگویم؟ سپس امام(علیه السلام) برای دلجویی و مسرور نمودن او سخنان یاد شده را بیان نمود.

2- مرحوم علامه زاهد و فقیه ماهر مقدس اردبیلی در کتاب «مجمع الفائده» در انتهای بحث احکام میت گوید: باید این بحث را با ذکر دو روایت که در آن ها بشارت به دوستان علی بن ابیطالب(علیه السلام) آمده است به پایان برسانیم نخست روایت زید شحّام را ذکر می کنیم که گوید:

ص: 44


1- ... وَ مِنْ کِتَابِ فَرَجِ الْکَرْبِ، عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع یَا أَبَا مُحَمَّدٍ تَفَرَّقَ النَّاسُ شُعَباً وَ رَجَعْتُمْ أَنْتُمْ إِلَی أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فَأَرَدْتُمْ مَا أَرَادَ اللَّهُ وَ أَحْبَبْتُمْ مَنْ أَحَبَّ اللَّهُ وَ اخْتَرْتُمْ مَنِ اخْتَارَهُ اللَّهُ فَأَبْشِرُوا وَ اسْتَبْشِرُوا فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ الْمَرْحُومُونَ الْمُتَقَبَّلُ مِنْکُمْ حَسَنَاتُکُمْ الْمُتَجَاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ یَا بَا مُحَمَّدٍ إِنَّ الذُّنُوبَ تَسَاقَطُ عَنْ ظُهُورِ شِیعَتِنَا کَمَا تُسْقِطُ الرِّیحُ الْوَرَقَ مِنَ الشَّجَرِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ تَعَالَی وَ تَرَی الْمَلائِکَةَ حَافِّینَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ اللَّهِ یَا بَا مُحَمَّدٍ مَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا غَیْرَکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ قُلْتُ نَعَمْ زِدْنِی فَقَالَ قَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ یُرِیدُ أَنَّکُمْ وَفَیْتُمْ بِمَا أَخَذَ عَلَیْکُمْ مِیثَاقَهُ مِنْ وَلَایَتِنَا وَ أَنَّکُمْ لَمْ تَسْتَبْدِلُوا بِنَا غَیْرَنَا وَ قَالَ الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ وَ اللَّهِ مَا عَنَی بِهَذَا غَیْرَکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ یَا بَا مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ زِدْنِی قَالَ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ حَیْثُ یَقُولُ إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا غَیْرَکُمْ هَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ نَعَمْ زِدْنِی قَالَ وَ قَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ تَعَالَی بِقَوْلِهِ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ فَرَسُولُ اللَّهِ ص فِی هَذَا الْمَوْضِعِ النَّبِیُّونَ وَ نَحْنُ الصِّدِّیقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ الصَّالِحُونَ وَ أَنْتُمْ وَ اللَّهِ شِیعَتُنَا فَهَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ نَعَمْ زِدْنِی فَقَالَ لَقَدِ اسْتَثْنَاکُمُ اللَّهُ تَعَالَی عَلَی الشَّیْطَانِ فَقَالَ إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ وَ اللَّهِ مَا عَنَی بِهَذَا غَیْرَکُمْ فَهَلْ سَرَرْتُکَ فَقُلْتُ نَعَمْ زِدْنِی فَقَالَ قَالَ اللَّهُ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً وَ اللَّهِ مَا عَنَی بِهَذَا غَیْرَکُمْ هَلْ سَرَرْتُکَ یَا بَا مُحَمَّدٍ قُلْتُ زِدْنِی فَقَالَ یَا بَا مُحَمَّدٍ مَا اسْتَثْنَی اللَّهُ تَعَالَی بِهِ لِأَحَدٍ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ لَا أَتْبَاعِهِمْ مَا خَلَا شِیعَتَنَا فَقَالَ عَزَّ مِنْ قَائِلٍ یَوْمَ لا یُغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیْئاً وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ اللَّهُ وَ هُمْ شِیعَتُنَا یَا بَا مُحَمَّدٍ هَلْ سَرَرْتُکَ قُلْتُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ لَقَدْ ذَکَرَکُمُ اللَّهُ تَعَالَی فِی کِتَابِهِ حَیْثُ قَالَ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ فَنَحْنُ الَّذِینَ نَعْلَمُ وَ أَعْدَاؤُنَا الَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ وَ شِیعَتُنَا هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ قُلْتُ زِدْنِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ یَا بَا مُحَمَّدٍ مَا یُحْصَی تَضَاعُفُ ثَوَابِکُمْ یَا بَا مُحَمَّدٍ مَا مِنْ آیَةٍ تَعُودُ إِلَی الْجَنَّةِ وَ تَذْکُرُ أَهْلَهَا بِخَیْرٍ إِلَّا وَ هِیَ فِینَا وَ فِیکُمْ مَا مِنْ آیَةٍ تَسُوقُ إِلَی النَّارِ إِلَّا وَ هِیَ فِی عَدُوِّنَا وَ مَنْ خَالَفَنَا وَ اللَّهِ مَا عَلَی دِینِ مُحَمَّدٍ وَ مِلَّةِ إِبْرَاهِیمَ ع غَیْرُنَا وَ غَیْرُکُمْ وَ إِنَّ سَائِرَ النَّاسِ مِنْکُمْ بِرَاءٌ یَا بَا مُحَمَّدٍ هَلْ سَرَرْتُکَ قُلْتُ نَعَمْ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ وَ جُعِلْتُ فِدَاکَ ثُمَّ انْصَرَفْتُ فَرِحاً. (بحارالانوار، ج27، ص123، ح111، تفسیر فرات کوفی، ص365)

امام صادق(علیه السلام) سراغ یکی از اصحاب خود را گرفت - و من حاضر بودم - و چون گفته شد: او از دنیا رفته است ، آن حضرت به او ترحّم و دعای خیر نمود و او را به خوبی یاد کرد، پس یک نفر ]از مخالفین[ که در آن جلسه حاضر بود گفت: «او چند دیناری به من بدهکار بود و به آن اهمیّت نداد و پرداخت نکرد!» ناگهان آثار خشم در صورت امام(علیه السلام) ظاهر شد و به او فرمود: آیا تو فکر می کنی خداوند دوست علی(علیه السلام) را به خاطر چند دینار ناچیز تو به دوزخ می برد؟! آن مرد گفت: «فدای شما شوم من او را حلال نمودم» امام(علیه السلام) فرمود: چرا قبل از این او را حلال نکردی(1)؟!

سپس مرحوم مقدس اردبیلی گوید: روایت دوّم روایت صحیحی است که ابی شَبَل از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: هر کس شما را با این اعتقادی که ]به ولایت ما[ دارید دوست بدارد داخل بهشت می شود گرچه اعتقاد شما را نداشته باشد(2).

ودر این حدیث ستایش بزرگ و جلیلی نسبت به شیعیان وجود دارد(3).

تا ا ینکه مرحوم مقدس اردبیلی گوید: باید روایت سومی نیز در اینجا نقل کنیم. و آن روایتی است که صاحب کتاب «بشارة المصطفی لعلیّ المرتضی» مرحوم عالم زاهد تقیّ و نقیّ ابن طاوس حسینی صاحب روح پاک نقل نموده و ما آنرا با حذف اسناد نقل می کنیم او گوید:

روایت شده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) روزی با شادی و سرور و بشارت داخل خانه علی(علیه السلام) شد و سلام کرد و علی(علیه السلام) سلام او را پاسخ داد وعرضه داشت : یا رسول الله من شما را تاکنون این گونه شاد و مسرور ندیده بودم؟ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «عزیزم آمده ام به تو بشارت بدهم» تا این که فرمود:

بدان که در همین ساعت جبرئیل(علیه السلام) بر من نازل شد و گفت: خداوند بر تو سلام می فرستد و می فرماید: « به علی(علیه السلام) بشارت بده که شیعیان او صالح و عاصی، اهل بهشت خواهند بود» و چون علی(علیه السلام) این سخن را شنید سجدة شکر نمود و دو دست خود را بلند کرد و فرمود: «خدایا من تو را شاهد می گیرم که نصف حسنات خود را به شیعیانم بخشیدم» سپس فاطمه(علیهاالسلام) نیزفرمود :

«خدایا تو شاهد باش که من نیز نصف حسنات خود را به شیعیان علی بخشیدم» سپس امام حسن و امام حسین(علیهماالسلام) نیز چنین گفتند، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «شما کریم تر از

ص: 45


1- ... إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَهْزِیَارَ عَنْ أَخِیهِ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَ نَحْنُ عِنْدَهُ فَقِیلَ لَهُ مَاتَ فَتَرَحَّمَ عَلَیْهِ وَ قَالَ فِیهِ خَیْراً فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ لِی عَلَیْهِ دُنَیْنِیرَاتٌ فَغَلَبَنِی عَلَیْهَا وَ سَمَّاهَا یَسِیرَةً قَالَ فَاسْتَبَانَ ذَلِکَ فِی وَجْهِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَالَ أَ تَرَی اللَّهَ یَأْخُذُ وَلِیَّ عَلِیٍّ ع فَیُلْقِیهِ فِی النَّارِ فَیُعَذِّبُهُ مِنْ أَجْلِ ذَهَبِکَ قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ هُوَ فِی حِلٍّ جَعَلَنِی اللَّهُ فِدَاکَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ فَلَا کَانَ ذَلِکَ قَبْلَ الْآنَ. (التهذیب، ج1/464)
2- ... عَلِیُّ بْنُ مَهْزِیَارَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ أَبِی شِبْلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ أَحَبَّکُمْ عَلَی مَا أَنْتُمْ عَلَیْهِ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَ إِنْ لَمْ یَقُلْ کَمَا تَقُولُونَ. (التهذیب، ج1/468)
3- ... والأخر ما رواه فی الصحیح عن أبی شبل ، قال : قال أبو عبد الله علیه السلام : من أحبکم علی ما أنتم علیه دخل الجنة ، وان لم یقل کما تقولون وفیه مدح عظیم وبشارة جلیلة. (مجمع الفائده، ج2، ص 514)

من نیستید، خدایا تو شاهد باش که من نیز نصف حسنات خود را به شیعیان علی بخشیدم. أمیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:

سپس خداوند عزّوجلّ به رسول خود (صلی الله علیه و آله و سلّم) وحی نمود: «شما کریم تر از من نیستید، من گناهان همه شیعیان و دوستان علی(علیه السلام) را بخشیدم(1).

30- پرسودترین تجارت

مرحوم صدوق در کتاب امالی با سند خود از ابوهریره نقل نموده که گوید: مردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و گفت: یا رسول الله آیا شما فلانی را ندیدید که با سرمایه کمی با کشتی به چین رفت و به سرعت بازگشت و سود فراوانی را به دست آورد، تا جایی که مورد حسد دوستان خود قرار گرفت و از آن تجارت و درآمد به خویشان و همسایگان خود انفاق نمود ؟!

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: مال دنیا هر چه زیاد شود بلای صاحبش بیشتر می گردد، پس شما حسرت صاحبان مال را نخورید - جز آن که صاحب مال اهل انفاق و احسان به ضعفا و مستمندان باشد- و لکن اگر بخواهید، من به شما کسی را معرّفی می کنم که سرمایه او از آن کسی که گفتید کمتر می باشد و تجارت او سریع تر و سود و درآمد او بیشتر بوده است و آنچه خداوند برای او در خزائن خود از خیرات و برکات در زیر عرش خود ذخیره نموده فراوان تر می باشد؟

اصحاب گفتند: «یارسول الله او کیست؟» فرمود: بنگرید به کسی که اکنون وارد بر شما می شود او همان است. راوی گوید: پس ما نظر کردیم و مردی از انصار را دیدیم که وارد شد و وضع ظاهر او آراسته نبود و رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: امروز از این مرد از خیرات و طاعات و اعمال نیک به قدری به درگاه خداوند بالا رفته که اگر بر همه اهل آسمان ها و زمین تقسیم شود کمترین سهم و نصیب یکی از آنان آمرزش گناهان و واجب شدن بهشت برای او خواهد بود.

ص: 46


1- ... ولنثلث بما نقل عن کتاب بشارة المصطفی لشیعة علی المرتضی تصنیف الامام العالم العامل الزاهد الورع التقی النقی ابن طاوس الحسینی روحه الله روحه العزیزة بحذف الإسناد : قال : دخل رسول الله صلی الله علیه وآله علی علی علیه السلام فرحا مسرورا مستبشرا ، فسلم علیه فرد علیه السلام ، فقال علی علیه السلام : یا رسول الله (ص) ما رأیتک أقبلت علیّ مثل هذا الیوم؟ فقال : حبیبی جئت أبشرک ، اعلم ان فی هذه الساعة نزل علی جبرئیل (ع) وقال : الحق یقرأک السلام ، ویقول لک بشّر علیا : ان شیعته الصالح والعاصی من أهل الجنة ، فلما سمع مقالته خرّ لله ساجدا ورفع یدیه الی السماء ، ثم قال : اشهد الله علی انی قد وهبت لشیعتی نصف حسناتی ، فقالت فاطمة (ع) یا رب أشهد انی قد وهبت لشیعة علیّ نصف حسناتی ، فقال الحسن والحسین کذلک ، فقال النبی صلی الله علیه وآله ما أنتم بأکرم منی اشهد علیّ یا رب ، انی قد وهبت لشیعة علی نصف حسناتی ، قال : فأوحی الله عز وجل الی رسول الله ما أنتم بأکرم منی ، انی قد غفرت لشیعة علی ومحبیه ذنوبهم جمیعا. (مجمع الفائده، ج2، ص515، مستدرک سفینه البحار، ج6، ص116، روضات الجنات، طبع2، ص564، اربعین ما حوزی، ص106)

اصحاب گفتند: برای چه یا رسول الله؟ فرمود: خودتان از او سؤال کنید تا بگوید: در این روز چه کرده است؟ پس اصحاب گرد او جمع شدند و گفتند: بشارت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) برای تو گوارا باد مگر تو امروز چه کرده ای که خداوند این قدر برای تو پاداش قرار داده است؟ آن مرد گفت: من امروز کار خوبی از خود سراغ ندارم ، جز این که برای حاجتی از خانه بیرون رفتم و چون دیر شده بود و ترسیدم که به آن حاجت و کاری که داشتم نرسم، با خود گفتم:

به جای آن می روم و به صورت علی(علیه السلام) نگاه می کنم چرا که از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیده بودم که نگاه به صورت علی بن ابیطالب(علیه السلام) عبادت است. پس رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: آری به خدا سوگند عبادت است و چه عبادت بزرگی است. تا این که به آن مرد فرمود: ای بندة خدا تو امروز رفتی که برای قوت خانوادة خود دیناری را به دست آوری و چون به آن نرسیدی به جای آن رفتی و به صورت علی(علیه السلام) نگاه کردی در حالی که دوست او بودی و به مقام او اعتقاد داشتی، و این برای تو بهتر از این است که دنیا پر از طلای سرخ باشد و به تو بدهند و تو آن ها را در راه خدا بدهی و تو با این عمل می توانی به عدد هر نفسی که در مسیر خود تا رسیدن به علی(علیه السلام) کشیده ای هزار نفر از گنهکاران ]این امت[ را شفاعت نمایی و از آتش دوزخ نجات بدهی(1).

اهل سنّت نیزاز عایشه نقل کرده اند که گوید:

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: ذکر علیّ عبادت است . و نیز گویند: ابوذر هنگامی که مردم نماز می خواندند می آمد و به صورت علی(علیه السلام) نگاه می کرد و چون علت آن را سؤال نمودند گفت:

ص: 47


1- ... حَدَّثَنَا الشَّیْخُ الْفَقِیهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُوسَی بْنِ بَابَوَیْهِ الْقُمِّیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِیُّ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَیْهِ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْمَلِکِ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ هَارُونَ قَالَ حَدَّثَنَا عَمَّارُ بْنُ رَجَاءٍ قَالَ حَدَّثَنَا یَزِیدُ بْنُ هَارُونَ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو عَنْ أَبِی سَلَمَةَ عَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص جَاءَهُ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَ مَا رَأَیْتَ فُلَاناً رَکِبَ الْبَحْرَ بِبِضَاعَةٍ یَسِیرَةٍ وَ خَرَجَ إِلَیَّ فَأَسْرَعَ الْکَرَّةَ وَ أَعْظَمَ الْغَنِیمَةَ حَتَّی قَدْ حَسَدَهُ أَهْلُ وُدِّهِ وَ أَوْسَعُ قَرَابَاتِهِ وَ جِیرَانِهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَ مَالَ الدُّنْیَا کُلَّمَا ازْدَادَ کَثْرَةً وَ عِظَماً ازْدَادَ صَاحِبَهُ بَلَاءً فَلَا تَغْبِطُوا أَصْحَابَ الْأَمْوَالِ إِلَّا بِمَنْ جَادَ بِمَالِهِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَکِنْ أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِمَنْ هُوَ أَقَلُّ مِنْ صَاحِبِکُمْ بِضَاعَةً وَ أَسْرَعُ مِنْهُ کَرَّةً وَ أَعْظَمُ مِنْهُ غَنِیمَةً وَ مَا أُعِدَّ لَهُ مِنَ الْخَیْرَاتِ مَحْفُوظٌ لَهُ فِی خَزَائِنِ عَرْشِ الرَّحْمَنِ قَالُوا بَلَی یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص انْظُرُوا إِلَی هَذَا الْمُقْبِلِ إِلَیْکُمْ فَنَظَرْنَا فَإِذَا رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَثُّ الْهَیْئَةِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ هَذَا لَقَدْ صَعِدَ لَهُ فِی هَذَا الْیَوْمِ إِلَی الْعُلْوِ مِنَ الْخَیْرَاتِ وَ الطَّاعَاتِ مَا لَوْ قُسِمَ عَلَی جَمِیعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ لَکَانَ نَصِیبُ أَقَلِّهِمْ مِنْهُ غُفْرَانَ ذُنُوبِهِ وَ وُجُوبَ الْجَنَّةِ لَهُ قَالُوا بِمَا ذَا یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ سَلُوهُ یُخْبِرْکُمْ عَمَّا صَنَعَ فِی هَذَا الْیَوْمِ فَأَقْبَلَ عَلَیْهِ أَصْحَابُ رَسُولِ اللَّهِ وَ قَالُوا لَهُ هَنِیئاً لَکَ مَا بَشَّرَکَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَمَا ذَا صَنَعْتَ فِی یَوْمِکَ هَذَا حَتَّی کُتِبَ لَکَ مَا کُتِبَ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا أَعْلَمُ أَنِّی صَنَعْتُ شَیْئاً غَیْرَ أَنِّی خَرَجْتُ مِنْ بَیْتِی وَ أَرَدْتُ حَاجَةً کُنْتُ أَبْطَأْتُ عَنْهَا فَخَشِیتُ أَنْ تَکُونَ فَاتَتْنِی فَقُلْتُ فِی نَفْسِی لَأَعْتَاضَنَّ مِنْهَا النَّظَرَ إِلَی وَجْهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِی وَ اللَّهِ عِبَادَةٌ وَ أَیُّ عِبَادَةٍ إِنَّکَ یَا عَبْدَ اللَّهِ ذَهَبْتَ تَبْتَغِی أَنْ تَکْتَسِبَ دِینَاراً لِقُوتِ عِیَالِکَ فَفَاتَکَ ذَلِکَ فَاعْتَضْتَ مِنْهُ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِ عَلِیٍّ وَ أَنْتَ لَهُ مُحِبٌّ وَ لِفَضْلِهِ مُعْتَقِدٌ وَ ذَلِکَ خَیْرٌ لَکَ مِنْ أَنْ لَوْ کَانَتِ الدُّنْیَا کُلُّهَا لَکَ ذَهَبَةً حَمْرَاءَ فَأَنْفَقْتَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَتَشْفَعَنَّ بِعَدَدِ کُلِّ نَفَسٍ تَنَفَّسْتَهُ فِی مَصِیرِکَ إِلَیْهِ فِی أَلْفِ رَقَبَةٍ یُعْتِقُهُمُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِکَ. (بحارالانوار، ج38، ص198، ح5، امالی صدوق، ص362-361، کشف الغمه، ص33-32)

من از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) شنیدم که فرمود: نگاه به علی بن ابیطالب(علیه السلام) و نگاه به پدر و مادر، و نگاه به آیات قرآن، و نگاه به کعبه عبادت است(1).

31- دوستی با آل محمد(صلوات الله علیهم )

مرحوم مقدس اردبیلی از اهل سنّت نقل کرده که چون آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی»(2)

نازل شد مردم به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفتند: مقصود از ذی القربی کیانند که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ فرمود: علی و فاطمه و حسن و حسین می باشند.

و از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نیز نقل کرده اند: که فرمود: بهشت بر کسانی که به اهل بیت و عترت من آزار و ظلمی کرده باشند حرام خواهد بود، و کسی که به یکی از فرزندان عبدالمطلب احسانی کرده باشد و پاداش خود را نگرفته باشد، من روز قیامت پاداش او را خواهم داد.

و روایت شده که برخی از انصار مدینه به مهاجرین گفتند: ما دربارة پیامبر و اهل بیت او چنین و چنان کردیم و کانّه می خواستند این را افتخار خود بدانند، تا اینکه عباس و یا ابن عباس به آنان گفت : ما بر شما فضیلت داریم و چون این خبر به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) رسید بین آنان آمد و فرمود:

ای جماعت انصار! آیا شما ذلیل نبودید و خداوند به واسطة من به شما عزت داد؟ گفتند: آری ای رسول خدا. فرمود:

آیا شما گمراه نبودید و خداوند به واسطة من شما را هدایت نمود؟ گفتند: آری. پس رسول خدا فرمود: برای چه به من جواب نمی دهید؟ گفتند: چه بگوییم یا رسول خدا؟ فرمود:

چرا نمی گویید، مگر اهل مکه شما را از مکه اخراج نکردند و ما به شما پناه دادیم؟ و آیا آنان شما را تکذیب نکردند و ما شما را تصدیق کردیم؟ و آیا آنان شما را بی پناه نگذاردند و ما شما را پناه دادیم؟ تا این که این سخنان ادامه پیدا کرد و اهل مدینه گفتند: اموال ما و آنچه در اختیار داریم ملک خدا و رسول او باشد پس آیه «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» نازل شود و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:

ص: 48


1- ... ما، الأمالی للشیخ الطوسی جَمَاعَةٌ عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ عَنْ أَبِی اللَّیْثِ مُحَمَّدِ بْنِ مُعَاذٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْمُنْذِرِ عَنْ عَبْدِ الْوَهَّابِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِیهِ هَمَّامِ بْنِ نَافِعٍ عَنْ هَمَّامِ بْنِ مُنَبِّهٍ عَنْ حُجْرٍ یَعْنِی الْمَذْرِیَّ قَالَ قَدِمْتُ مَکَّةَ وَ بِهَا أَبُو الذَّرِّ رَحِمَهُ اللَّهُ جُنْدَبُ بْنُ جُنَادَةَ- وَ قَدِمَ فِی ذَلِکَ الْعَامِ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ حَاجّاً- وَ مَعَهُ طَائِفَةٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ- فِیهِمْ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ- فَبَیْنَا أَنَا فِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ مَعَ أَبِی الذَّرِّ جَالِسٌ- إِذْ مَرَّ بِنَا عَلِیٌّ ع وَ وَقَفَ یُصَلِّی بِإِزَائِنَا- فَرَمَاهُ أَبُو الذَّرِّ بِبَصَرِهِ- فَقُلْتُ رَحِمَکَ اللَّهُ یَا بَا ذَرٍّ- إِنَّکَ لَتَنْظُرُ إِلَی عَلِیٍّ ع فَمَا تُقْلِعُ عَنْهُ- قَالَ إِنِّی أَفْعَلُ ذَلِکَ- فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ- النَّظَرُ إِلَی عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عِبَادَةٌ- وَ النَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَیْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ- وَ النَّظَرُ فِی الصَّحِیفَةِ یَعْنِی صَحِیفَةَ الْقُرْآنِ عِبَادَةٌ- وَ النَّظَرُ إِلَی الْکَعْبَةِ عِبَادَةٌ. (بحارالانوار، ج38 ص199 از کتاب فردوس الاخبار و کتاب شرف النبی(صلی الله علیه و آله و سلّم)
2- شوری/23

«من مات علی حبّ آل محمد مات شهیداً، ألا و من مات علی حبّ آل محمد مغفوراً له، ألا و من مات علی حبّ آل محمد مات تائباً، ألا و من مات علی حبّ آل محمد مات مؤمناً مستکمل الایمان، ألا و من مات علی حبّ آل محمد بشّره ملک الموت بالجنّه، ثم منکر و نکیر، ألا و من مات علی حبّ آل محمد یزفّ إلی الجنه کما تزفّ العروس إلی بیت زوجها، ألا و من مات علی حبّ آل محمد فتح له فی قبره بابان إلی الجنه، ألا و من مات علی حبّ آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکة الرحمة، ألا و من مات علی حبّ آل محمد مات علی السنة و الجماعة، ألا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوباً بین عینیه آیس من رحمة الله، ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً، ألا و من مات علی بغض آل محمد لم یشمّ رائحة الجنة(1).

مؤلف گوید: مشابه حدیث فوق را مرحوم صدوق در کتاب فضائل الشیعه نقل نموده است(2).

32- صداقت با برادران دینی

اسحاق بن عمّار صیرفی گوید: من در کوفه که بودم برادران دینی من زیاد نزد من می آمدند و من از شهرت کراهت داشتم و ترسیدم که به دیانت شهرت پیدا کنم، از این رو به غلام خود گفتم: هر کس از من سراغ می گیرد بگو: او در اینجا نیست. پس در آن سال به حج رفتم و امام صادق(علیه السلام) را ملاقات نمودم و دیدم او از من روی خوشی ندارد، از این رو عرضه داشتم: فدای شما شوم چه چیز سبب شده که

ص: 49


1- (مجمع الفائده ج7، ص527، عمدة ابن بطریق، ص54)
2- ... قَالَ حَدَّثَنَا أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الْحُسَیْنِ الْمُؤَدِّبُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَلِیٍّ الْأَصْفَهَانِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ الطُّوسِیِّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو رَجَاءٍ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْنَا النَّبِیَّ ص عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَغَضِبَ ص ثُمَّ قَالَ مَا بَالُ أَقْوَامٍ یَذْکُرُونَ مَنْ مَنْزِلَتُهُ مِنَ اللَّهِ کَمَنْزِلَتِی أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی فَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَنْ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ کَافَأَهُ الْجَنَّةَ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً لَا یَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یَشْرَبَ مِنَ الْکَوْثَرِ وَ یَأْکُلَ مِنْ طُوبَی وَ یَرَی مَکَانَهُ فِی الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً قُبِلَ صَلَاتُهُ وَ صِیَامُهُ وَ قِیَامُهُ وَ اسْتَجَابَ لَهُ دُعَاهُ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً اسْتَغْفَرَتْ لَهُ الْمَلَائِکَةُ وَ فُتِحَتْ لَهُ أَبْوَابُ الْجَنَّةِ الثَّمَانِیَةُ یَدْخُلُهَا مِنْ أَیِّ بَابٍ شَاءَ بِغَیْرِ حِسَابٍ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً أَعْطَاهُ اللَّهُ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ حَاسَبَهُ حِسَابَ الْأَنْبِیَاءِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ جَعَلَ قَبْرَهُ رَوْضَةً مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً أَعْطَاهُ اللَّهُ بِکُلِّ عِرْقٍ فِی بَدَنِهِ حَوْرَاءَ وَ شُفِّعَ فِی ثَمَانِینَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ فِی بَدَنِهِ حَوْرَاءُ وَ مَدِینَةٌ فِی الْجَنَّةِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً بَعَثَ اللَّهُ إِلَیْهِ مَلَکَ الْمَوْتِ کَمَا یَبْعَثُ إِلَی الْأَنْبِیَاءِ وَ دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ هَوْلَ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ وَ بَیَّضَ وَجْهَهُ وَ کَانَ مَعَ حَمْزَةَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً [لَا یَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیَا حَتَّی یَشْرَبَ مِنَ الْکَوْثَرِ وَ یَأْکُلَ مِنْ طُوبَی] أَثْبَتَ اللَّهُ فِی قَلْبِهِ الْحِکْمَةَ وَ أَجْرَی عَلَی لِسَانِهِ الصَّوَابَ وَ فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْهِ أَبْوَابَ الرَّحْمَةِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً سُمِّیَ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ أَسِیرَ اللَّهِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً نَادَاهُ مَلَکٌ مِنْ تَحْتِ الْعَرْشِ یَا عَبْدَ اللَّهِ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ الذُّنُوبَ کُلَّهَا أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً جَاءَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ لَیْلَةَ الْبَدْرِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً وُضِعَ عَلَی رَأْسِهِ تَاجُ الْمُلْکِ وَ أُلْبِسَ حُلَّةَ الْکَرَامَةِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً جَازَ عَلَی الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً کُتِبَ لَهُ بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَ جَوَازٌ عَلَی الصِّرَاطِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْعَذَابِ وَ لَمْ یُنْشَرْ لَهُ دِیوَانٌ وَ لَمْ یُنْصَبْ لَهُ مِیزَانٌ وَ قِیلَ لَهُ ادْخُلِ الْجَنَّةَ بِلَا حِسَابٍ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً صَافَحَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَ زَارَتْهُ الْأَنْبِیَاءُ وَ قَضَی اللَّهُ لَهُ کُلَّ حَاجَةٍ أَلَا وَ مَنْ أَحَبَّ آلَ مُحَمَّدٍ أَمِنَ مِنَ الْحِسَابِ وَ الْمِیزَانِ وَ الصِّرَاطِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ فَأَنَا کَفِیلُهُ بِالْجَنَّةِ مَعَ الْأَنْبِیَاءِ أَلَا وَ مَنْ مَاتَ عَلَی بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ لَمْ یَشَمَّ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ قَالَ أَبُو رَجَاءٍ کَانَ حَمَّادُ بْنُ زَیْدٍ یَفْتَخِرُ بِهَذَا وَ یَقُولُ هُوَ الْأَمَلُ [الْأَصْلُ]. (فضائل الشیعه، ص2، ح1)

شما به من روی خوش نشان نمی دهید؟ فرمود: به خاطر این که تو به برادران مؤمن خود روی خوش نداری ]و آنان را نزد خویش راه نمی دهی[.

گفتم: فدای شما شوم من ترس از این دارم که شهرت پیدا کنم و خدا می داند که من شدیداً آنان را دوست می دارم. فرمود: ای اسحاق از زیارت و دیدار برادران خود ملالت نداشته باش، چرا که مؤمن هنگامی که با برادر مؤمن خود ملاقات می کند و به او می گوید: مرحباً ]خوش آمدی[ خداوند تا قیامت برای او پاداش مرحباً می نویسد، و چون با او مصافحه می کند خداوند بین انگشتان آنان یکصد رحمت نازل می نماید و نود و نه رحمت برای آن کسی است که بیشتر برادر خود را دوست می دارد، و سپس خداوند به آنان نظر رحمت می نماید و به آن که برادر خود را بیشتر دوست می دارد بیشتر توجّه می نماید، و چون با همدیگر معانقه می کنند رحمت خداوند آنان را فرا می گیرد، و هنگامی که هدف آنان از ملاقات، رضای خدا باشد و هدف دنیایی نداشته باشند به آنان گفته می شود: خدا شما را آمرزید عمل خود را از سر بگیرید، و چون شروع به سخن و احوال پرسی می کنند ملائکه به همدیگر می گویند:

از آنان دور شوید چرا که آنان ]ممکن است[ سرّی دارند که خداوند آن را بر آنان پوشانده است.

اسحاق بن عمّار گوید: گفتم: فدای شما شوم آیا آنان سخن ما را مکتوب نمی کنند؟ همان گونه که خداوند می فرماید: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»(1)

پس امام(علیه السلام) آهی کشید و اشک او بر محاسنش جاری شد و فرمود: ای اسحاق ملائکه به خاطر احترام به آنان به همدیگر می گویند: از آنان دور شوید، و خداوند حافظ و عالم به اسرار و سرّ سرّ آنان است سپس فرمود:

ای اسحاق از خدا بترس مثل این که او را می بینی و اگر تو او را نمی بینی او تو را می بیند، و اگر فکر می کنی که او تو را نمی بیند ، کافر شده ای، و اگر می دانی که او تو را می بیند و خود را هنگام گناه از مردم می پوشانی، و در مقابل خدا ]حیا نمی کنی و [ گناه می کنی؟ بدان که خدای خود را نادیده گرفته ای و او را «اهون الناظرین» قرار داده ای(2)!!

ص: 50


1- ق/18
2- ... ثواب الأعمال ابْنُ الْوَلِیدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ عَبَّادِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ کُنْتُ بِالْکُوفَةِ فَیَأْتِینِی إِخْوَانٌ کَثِیرَةٌ وَ کَرِهْتُ الشُّهْرَةَ فَتَخَوَّفْتُ أَنْ أَشْتَهِرَ بِدِینِی فَأَمَرْتُ غُلَامِی کُلَّمَا جَاءَنِی رَجُلٌ مِنْهُمْ یَطْلُبُنِی قَالَ لَیْسَ هُوَ هَاهُنَا قَالَ فَحَجَجْتُ تِلْکَ السَّنَةَ فَلَقِیتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَرَأَیْتُ مِنْهُ ثِقْلًا وَ تَغَیُّراً فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَهُ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا الَّذِی غَیَّرَنِی عِنْدَکَ قَالَ الَّذِی غَیَّرَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّمَا تَخَوَّفْتُ الشُّهْرَةَ وَ قَدْ عَلِمَ اللَّهُ شِدَّةَ حُبِّی لَهُمْ فَقَالَ یَا إِسْحَاقُ لَا تَمَلَّ زِیَارَةَ إِخْوَانِکَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَقِیَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ فَقَالَ لَهُ مَرْحَباً کُتِبَ لَهُ مَرْحَباً إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَإِذَا صَافَحَهُ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیمَا بَیْنَ إِبْهَامِهِمَا مِائَةَ رَحْمَةٍ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ لِأَشَدِّهِمْ لِصَاحِبِهِ حُبّاً ثُمَّ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِمَا بِوَجْهِهِ فَکَانَ عَلَی أَشَدِّهِمَا حُبّاً لِصَاحِبِهِ أَشَدَّ إِقْبَالًا فَإِذَا تَعَانَقَا غَمَرَتْهُمَا الرَّحْمَةُ فَإِذَا لَبِثَا لَا یُرِیدَانِ إِلَّا وَجْهَهُ لَا یُرِیدَانِ غَرَضاً مِنْ غَرَضِ الدُّنْیَا قِیلَ لَهُمَا غُفِرَ لَکُمَا فَاسْتَأْنِفَا فَإِذَا أَقْبَلَا عَلَی الْمُسَاءَلَةِ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ تَنَحَّوْا عَنْهُمَا فَإِنَّ لَهُمَا سِرّاً وَ قَدْ سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِمَا قَالَ إِسْحَاقُ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا یُکْتَبُ عَلَیْنَا لَفْظُنَا فَقَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ قَالَ فَتَنَفَّسَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص الصُّعَدَاءَ قَالَ ثُمَّ بَکَی حَتَّی خُضِبَتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ وَ قَالَ یَا إِسْحَاقُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی إِنَّمَا نَادَی الْمَلَائِکَةَ أَنْ یَغِیبُوا عَنِ الْمُؤْمِنَیْنِ إِذَا الْتَقَیَا إِجْلَالًا لَهُمَا فَإِذَا کَانَتِ الْمَلَائِکَةُ لَا تَکْتُبُ لَفْظَهُمَا وَ لَا تَعْرِفُ کَلَامَهُمَا فَقَدْ یَعْرِفُهُ الْحَافِظُ عَلَیْهِمَا عَالِمُ السِّرِّ وَ أَخْفَی یَا إِسْحَاقُ فَخَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ فَإِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَی أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ اسْتَتَرْتَ عَنِ الْمَخْلُوقِینَ بِالْمَعَاصِی وَ بَرَزْتَ لَهُ بِهَا فَقَدْ جَعَلْتَهُ فِی حَدِّ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ إِلَیْکَ. (بحارالانوار، ج73، 21، ثواب الاعمال، ص132، رجال کشی، ص349)

33- ریاضت و عرفان صحیح

امام باقر(علیه السلام) به جابر جعفی فرمود(1):

ای جابر چند چیز را در بین اهل زمان خود غنیمت بدان:

1- هنگامی که بین آنان هستی شناخته و معروف نباشی.

2- اگر از بین آنان رفتی کسی از تو سراغ نگیرد.

3- اگر در جلسه ای حاضر بودی از تو مشورت نکنند.

4- اگر سخنی گفتی پذیرفته نشود.

5- اگر از دختران آنان خواستگاری کردی به تو دخترشان را ندهند.

ص: 51


1- ... رُوِیَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ یَا جَابِرُ اغْتَنِمْ مِنْ أَهْلِ زَمَانِکَ خَمْساً إِنْ حَضَرْتَ لَمْ تُعْرَفْ وَ إِنْ غِبْتَ لَمْ تُفْتَقَدْ وَ إِنْ شَهِدْتَ لَمْ تُشَاوَرْ وَ إِنْ قُلْتَ لَمْ یُقْبَلْ قَوْلُکَ وَ إِنْ خَطَبْتَ لَمْ تُزَوَّجْ وَ أُوصِیکَ بِخَمْسٍ إِنْ ظُلِمْتَ فَلَا تَظْلِمْ وَ إِنْ خَانُوکَ فَلَا تَخُنْ وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلَا تَغْضَبْ وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلَا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلَا تَجْزَعْ وَ فَکِّرْ فِیمَا قِیلَ فِیکَ فَإِنْ عَرَفْتَ مِنْ نَفْسِکَ مَا قِیلَ فِیکَ فَسُقُوطُکَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ عِنْدَ غَضَبِکَ مِنَ الْحَقِّ أَعْظَمُ عَلَیْکَ مُصِیبَةً مِمَّا خِفْتَ مِنْ سُقُوطِکَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ وَ إِنْ کُنْتَ عَلَی خِلَافِ مَا قِیلَ فِیکَ فَثَوَابٌ اکْتَسَبْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَتْعَبَ بَدَنُکَ وَ اعْلَمْ بِأَنَّکَ لَا تَکُونُ لَنَا وَلِیّاً حَتَّی لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْکَ أَهْلُ مِصْرِکَ وَ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلُ سَوْءٍ لَمْ یَحْزُنْکَ ذَلِکَ وَ لَوْ قَالُوا إِنَّکَ رَجُلٌ صَالِحٌ لَمْ یَسُرَّکَ ذَلِکَ وَ لَکِنِ اعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَی کِتَابِ اللَّهِ فَإِنْ کُنْتَ سَالِکاً سَبِیلَهُ زَاهِداً فِی تَزْهِیدِهِ رَاغِباً فِی تَرْغِیبِهِ خَائِفاً مِنْ تَخْوِیفِهِ فَاثْبُتْ وَ أَبْشِرْ فَإِنَّهُ لَا یَضُرُّکَ مَا قِیلَ فِیکَ وَ إِنْ کُنْتَ مُبَایِناً لِلْقُرْآنِ فَمَا ذَا الَّذِی یَغُرُّکَ مِنْ نَفْسِکَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ مَعْنِیٌّ بِمُجَاهَدَةِ نَفْسِهِ لِیَغْلِبَهَا عَلَی هَوَاهَا فَمَرَّةً یُقِیمُ أَوَدَهَا وَ یُخَالِفُ هَوَاهَا فِی مَحَبَّةِ اللَّهِ وَ مَرَّةً تَصْرَعُهُ نَفْسُهُ فَیَتَّبِعُ هَوَاهَا فَیَنْعَشُهُ اللَّهُ فَیَنْتَعِشُ وَ یُقِیلُ اللَّهُ عَثْرَتَهُ فَیَتَذَکَّرُ وَ یَفْزَعُ إِلَی التَّوْبَةِ وَ الْمَخَافَةِ فَیَزْدَادُ بَصِیرَةً وَ مَعْرِفَةً لِمَا زِیدَ فِیهِ مِنَ الْخَوْفِ وَ ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ- إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ تَذَکَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ یَا جَابِرُ اسْتَکْثِرْ لِنَفْسِکَ مِنَ اللَّهِ قَلِیلَ الرِّزْقِ تَخَلُّصاً إِلَی الشُّکْرِ وَ اسْتَقْلِلْ مِنْ نَفْسِکَ کَثِیرَ الطَّاعَةِ لِلَّهِ إِزْرَاءً عَلَی النَّفْسِ وَ تَعَرُّضاً لِلْعَفْوِ وَ ادْفَعْ عَنْ نَفْسِکَ حَاضِرَ الشَّرِّ بِحَاضِرِ الْعِلْمِ وَ اسْتَعْمِلْ حَاضِرَ الْعِلْمِ بِخَالِصِ الْعَمَلِ وَ تَحَرَّزْ فِی خَالِصِ الْعَمَلِ مِنْ عَظِیمِ الْغَفْلَةِ بِشِدَّةِ التَّیَقُّظِ وَ اسْتَجْلِبْ شِدَّةَ التَّیَقُّظِ بِصِدْقِ الْخَوْفِ وَ احْذَرْ خَفِیَّ التَّزَیُّنِ بِحَاضِرِ الْحَیَاةِ وَ تَوَقَّ مُجَازَفَةَ الْهَوَی بِدَلَالَةِ الْعَقْلِ وَ قِفْ عِنْدَ غَلَبَةِ الْهَوَی بِاسْتِرْشَادِ الْعِلْمِ وَ اسْتَبْقِ خَالِصَ الْأَعْمَالِ لِیَوْمِ الْجَزَاءِ وَ انْزِلْ سَاحَةَ الْقَنَاعَةِ بِاتِّقَاءِ الْحِرْصِ وَ ادْفَعْ عَظِیمَ الْحِرْصِ بِإِیثَارِ الْقَنَاعَةِ وَ اسْتَجْلِبْ حَلَاوَةَ الزَّهَادَةِ بِقَصْرِ الْأَمَلِ وَ اقْطَعْ أَسْبَابَ الطَّمَعِ بِبَرْدِ الْیَأْسِ وَ سُدَّ سَبِیلَ الْعُجْبِ بِمَعْرِفَةِ النَّفْسِ وَ تَخَلَّصْ إِلَی رَاحَةِ النَّفْسِ بِصِحَّةِ التَّفْوِیضِ وَ اطْلُبْ رَاحَةَ الْبَدَنِ بِإِجْمَامِ الْقَلْبِ وَ تَخَلَّصْ إِلَی إِجْمَامِ الْقَلْبِ بِقِلَّةِ الْخَطَإِ وَ تَعَرَّضْ لِرِقَّةِ الْقَلْبِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ فِی الْخَلَوَاتِ وَ اسْتَجْلِبْ نُورَ الْقَلْبِ بِدَوَامِ الْحُزْنِ وَ تَحَرَّزْ مِنْ إِبْلِیسَ بِالْخَوْفِ الصَّادِقِ وَ إِیَّاکَ وَ الرَّجَاءَ الْکَاذِبَ فَإِنَّهُ یُوقِعُکَ فِی الْخَوْفِ الصَّادِقِ وَ تَزَیَّنْ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالصِّدْقِ فِی الْأَعْمَالِ وَ تَحَبَّبْ إِلَیْهِ بِتَعْجِیلِ الِانْتِقَالِ وَ إِیَّاکَ وَ التَّسْوِیفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ یَغْرَقُ فِیهِ الْهَلْکَی وَ إِیَّاکَ وَ الْغَفْلَةَ فَفِیهَا تَکُونُ قَسَاوَةُ الْقَلْبِ وَ إِیَّاکَ وَ التَّوَانِیَ فِیمَا لَا عُذْرَ لَکَ فِیهِ فَإِلَیْهِ یَلْجَأُ النَّادِمُونَ وَ اسْتَرْجِعْ سَالِفَ الذُّنُوبِ بِشِدَّةِ النَّدَمِ وَ کَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ تَعَرَّضْ لِلرَّحْمَةِ وَ عَفْوِ اللَّهِ بِحُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ وَ اسْتَعِنْ عَلَی حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَ الْمُنَاجَاةِ فِی الظُّلَمِ وَ تَخَلَّصْ إِلَی عَظِیمِ الشُّکْرِ بِاسْتِکْثَارِ قَلِیلِ الرِّزْقِ وَ اسْتِقْلَالِ کَثِیرِ الطَّاعَةِ وَ اسْتَجْلِبْ زِیَادَةَ النِّعَمِ بِعَظِیمِ الشُّکْرِ وَ التَّوَسُّلِ إِلَی عَظِیمِ الشُّکْرِ بِخَوْفِ زَوَالِ النِّعَمِ وَ اطْلُبْ بَقَاءَ الْعِزِّ بِإِمَاتَةِ الطَّمَعِ وَ ادْفَعْ ذُلَّ الطَّمَعِ بِعِزِّ الْیَأْسِ وَ اسْتَجْلِبْ عِزَّ الْیَأْسِ بِبُعْدِ الْهِمَّةِ وَ تَزَوَّدْ مِنَ الدُّنْیَا بِقَصْرِ الْأَمَلِ وَ بَادِرْ بِانْتِهَازِ الْبُغْیَةِ عِنْدَ إِمْکَانِ الْفُرْصَةِ وَ لَا إِمْکَانَ کَالْأَیَّامِ الْخَالِیَةِ مَعَ صِحَّةِ الْأَبْدَانِ وَ إِیَّاکَ وَ الثِّقَةَ بِغَیْرِ الْمَأْمُونِ فَإِنَّ لِلشَّرِّ ضَرَاوَةً کَضَرَاوَةِ الْغِذَاءِ. وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا عِلْمَ کَطَلَبِ السَّلَامَةِ وَ لَا سَلَامَةَ کَسَلَامَةِ الْقَلْبِ وَ لَا عَقَلَ کَمُخَالَفَةِ الْهَوَی وَ لَا خَوْفَ کَخَوْفٍ حَاجِزٍ وَ لَا رَجَاءَ کَرَجَاءٍ مُعِینٍ وَ لَا فَقْرَ کَفَقْرِ الْقَلْبِ وَ لَا غِنَی کَغِنَی النَّفْسِ وَ لَا قُوَّةَ کَغَلَبَةِ الْهَوَی وَ لَا نُورَ کَنُورِ الْیَقِینِ وَ لَا یَقِینَ کَاسْتِصْغَارِکَ الدُّنْیَا وَ لَا مَعْرِفَةَ کَمَعْرِفَتِکَ بِنَفْسِکَ وَ لَا نِعْمَةَ کَالْعَافِیَةِ وَ لَا عَافِیَةَ کَمُسَاعَدَةِ التَّوْفِیقِ وَ لَا شَرَفَ کَبُعْدِ الْهِمَّةِ وَ لَا زُهْدَ کَقَصْرِ الْأَمَلِ وَ لَا حِرْصَ کَالْمُنَافَسَةِ فِی الدَّرَجَاتِ وَ لَا عَدْلَ کَالْإِنْصَافِ وَ لَا تَعَدِّیَ کَالْجَوْرِ وَ لَا جَوْرَ کَمُوَافَقَةِ الْهَوَی وَ لَا طَاعَةَ کَأَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ لَا خَوْفَ کَالْحُزْنِ وَ لَا مُصِیبَةَ کَعَدَمِ الْعَقْلِ وَ لَا عَدَمَ عَقْلٍ کَقِلَّةِ الْیَقِینِ وَ لَا قِلَّةَ یَقِینٍ کَفَقْدِ الْخَوْفِ وَ لَا فَقْدَ خَوْفٍ کَقِلَّةِ الْحُزْنِ عَلَی فَقْدِ الْخَوْفِ وَ لَا مُصِیبَةَ کَاسْتِهَانَتِکَ بِالذَّنْبِ وَ رِضَاکَ بِالْحَالَةِ الَّتِی أَنْتَ عَلَیْهَا وَ لَا فَضِیلَةَ کَالْجِهَادِ وَ لَا جِهَادَ کَمُجَاهَدَةِ الْهَوَی وَ لَا قُوَّةَ کَرَدِّ الْغَضَبِ وَ لَا مَعْصِیَةَ کَحُبِّ الْبَقَاءِ وَ لَا ذُلَّ کَذُلِّ الطَّمَعِ وَ إِیَّاکَ وَ التَّفْرِیطَ عِنْدَ إِمْکَانِ الْفُرْصَةِ فَإِنَّهُ مَیْدَانٌ یَجْرِی لِأَهْلِهِ بِالْخُسْرَانِ. (تحف العقول، ص284)

سپس فرمود: من تو را به پنج چیز سفارش می کنم:

1- اگر مظلوم واقع شدی به کسی ظلم مکن

2- اگر به تو خیانت شد تو به کسی خیانت نکن

3- اگر سخن تو را تکذیب کردند خشم مکن

4- اگر تو را ستایش نمودند شاد مشو.

5- و اگر از تو مذمت کردند جزع و بی تابی مکن، و در آنچه مردم دربارة تو می گویند فکرکن، پس اگر دیدی آنچه می گویند در تو وجود دارد پس بدان که اگر خشم کردی از حق خشم کرده ای و این برای تو مصیبت بارتر از افتادن از چشم مردم است، و اگر دیدی آنان دربارة تو خلاف می گویند و تو آنگونه که می گویند نیستی، پس این ثوابی است که تو بدون زحمت به دست آورده ای.

سپس فرمود: تو بدان که از موالیان ما نخواهی بود جز آن که اگر همه اهل شهر تو جمع شوند و بگویند: تو انسان ناشایسته ای هستی محزون و غمگین نشوی، و اگر همه آنان بگویند تو مرد صالحی هستی شاد و مسرور نشوی، و لکن تو خود را بر کتاب خدا عرضه کن، پس اگر دیدی در مسیر قرآن حرکت می کنی و آنچه قرآن از آن پرهیز داده تو از آن پرهیز می کنی، و به آنچه ترغیب نموده راغب هستی، و از آنچه ترسانده می ترسی، پس پایدار و شادمان باش، چرا که گفته های مردم آسیبی به تو نمی رساند، و اگر خود را با قرآن سازگار ندیدی ، برای چه به خود مغرور می شوی؟ سپس فرمود :

تو باید بدانی مقصود از خلقت مؤمن جهاد با نفس است تا بر هواهای نفسانی خود غالب شود و او در این جهاد گاه غالب می شود و نفس خویش را به استقامت و درستی وامی دارد و در راه محبت خدا با او مخالفت می کند، و گاه مغلوب می شود ونفس، او را زمین می زند و او به دنبال هوای نفس خود می رود و خداوند او را از سقوط رهایی می دهد و نجات پیدا می کند.(سفینة البحار، لغة جبر)

34- بهترین مرگ و بدترین مرگ

حضرت جواد(علیه السلام) از پدران خود از امام حسین(علیه السلام) نقل نموده که امام حسین(علیه السلام) می فرماید: به پدرم أمیرالمؤمنین(علیه السلام) گفته شد: مرگ را برای ما توصیف کنید؟ پدرم فرمود: سؤال خود را نزد خبیر و دانایی آوردید. سپس فرمود: مرگ به یکی از سه گونه واقع می شود: یا بشارت به نعمت های ابدی ]و بهشت[ است، و یا بشارت به عذاب ابدی ]و جهنم[ است ، و یا سبب حزن و اندوه و وحشت است و صاحب آن نمی داند ، کدامیک از دو گروه پیشین است ، آیا اهل بهشت است و یا او را به دوزخ خواهند برد؟إ سپس فرمود:

اما آن که ولایت ما را داشته و مطیع ما بوده ، تنها اوست که بشارت به نعمت های ابدی به او داده می شود ، و اما آن که دشمن و مخالف ما بوده ، بشارت به عذاب ابد به او داده می شود ، و اما آن که نمی داند با او چه خواهد شد، و کار او مبهم است ، او مؤمن مسرفی است که بر خود ستم نموده و نمی داند کار او به کجا کشیده خواهد شد ، و خبرهای مبهم و وحشتناکی برای او می آید و قطعاً خداوند او را با دشمنان ما یکسان

ص: 52

قرار نخواهد داد و لکن داخل آتش می شود و خداوند با شفاعت ما او را از آتش خارج خواهد نمود ، از این رو شما باید :

اهل عمل صالح باشید [و گناه نکنید] و از ما اطاعت نمایید و به امیدهای کاذب تکیه نکنید و عقوبت و عذاب خدا را کوچک نشمارید، چرا که برخی از مسرفین و گنهکاران- از شما- به شفاعت ما نمی رسند ، مگر پس از سیصدهزار سال ]که در دوزخ گرفتار خواهند بود!![(1).

35- آداب کسب و تجارت

مؤلف گوید: چه خوب است کسبه محترم، آداب کسب و تجارت و تحصیل معاش را از زبان معصومین(علیهم السلام) بشنوند تا با برخورد نیکو و حسن ظن و اعتقاد، به آن نگاه کنند، ازاین رو نویسنده عین سخنان معصومین(علیهم السلام) را در اختیار آنان قرار می دهد ،تا بیشتر مؤثّر واقع شود ان شاء الله.

1- مرحوم شیخ بزرگوار و محدث جلیل القدر محمّد بن یعقوب کلینی صاحب کتاب کافی در جلد پنجم کافی «باب آداب التجاره» از اصبغ بن نباته نقل نموده که گوید: أمیرالمؤمنین(علیه السلام) بالای منبر کوفه فرمود: ای جماعت تجّار، اوّل احکام تجارت را بیاموزید و حلال حرام آنرا بدانید و سپس به تجارت مشغول شوید. و این جمله را سه مرتبه تکرار نمود و سپس فرمود:

به خدا سوگند ربا در این امت پوشیده تر از راه رفتن مورچه روی سنگ صاف است . تا این که فرمود: سوگندهای خود را همراه با صدق و راستی قرار بدهید ، و بدانید که تاجر فاجر است و فاجر در آتش است جز کسی که حق بگیرد و حق بدهد(2).

2- امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که خرید و فروش می کند باید پنج چیز را ترک نماید وگرنه هرگز خرید و فروش نکند:

1- ربا،

2- سوگند،

3- کتمان عیب هنگام فروش

4- مذمت از مال هنگام خرید(3).

ص: 53


1- ... حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْمُفَسِّرُ الْجُرْجَانِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْحُسَیْنِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ النَّاصِرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع صِفْ لَنَا الْمَوْتَ فَقَالَ عَلَی الْخَبِیرِ سَقَطْتُمْ هُوَ أَحَدُ ثَلَاثَةِ أُمُورٍ یَرِدُ عَلَیْهِ إِمَّا بِشَارَةٌ بِنَعِیمِ الْأَبَدِ وَ إِمَّا بِشَارَةٌ بِعَذَابِ الْأَبَدِ وَ إِمَّا تَحْزِینٌ وَ تَهْوِیلٌ وَ أَمْرُهُ مُبْهَمٌ لَا یَدْرِی مِنْ أَیِّ الْفِرَقِ هُوَ فَأَمَّا وَلِیُّنَا الْمُطِیعُ لِأَمْرِنَا فَهُوَ الْمُبَشَّرُ بِنَعِیمِ الْأَبَدِ وَ أَمَّا عَدُوُّنَا الْمُخَالِفُ عَلَیْنَا فَهُوَ الْمُبَشَّرُ بِعَذَابِ الْأَبَدِ وَ أَمَّا الْمُبْهَمُ أَمْرُهُ الَّذِی لَا یُدْرَی مَا حَالُهُ فَهُوَ الْمُؤْمِنُ الْمُسْرِفُ عَلَی نَفْسِهِ لَا یَدْرِی مَا یَئُولُ إِلَیْهِ حَالُهُ یَأْتِیهِ الْخَبَرُ مُبْهَماً مَخُوفاً ثُمَّ لَنْ یُسَوِّیَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِأَعْدَائِنَا لَکِنْ یُخْرِجُهُ مِنَ النَّارِ بِشَفَاعَتِنَا فَاعْمَلُوا وَ أَطِیعُوا لَا تَتَّکِلُوا وَ لَا تَسْتَصْغِرُوا عُقُوبَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّ مِنَ الْمُسْرِفِینَ مَنْ لَا تَلْحَقُهُ شَفَاعَتُنَا إِلَّا بَعْدَ عَذَابِ ثَلَاثِمِائَةِ أَلْفِ سَنَةٍ. (معانی الاخبار، ص288، اعتقادات شیخ مفید، ص51، بحارالانوار، ج6، ص154)
2- ... عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن عثمان بن عیسی، عن أبی الجارود عن الأصبغ بن نباتة قال: سمعت أمیر المؤمنین (علیه السلام) یقول علی المنبر: یا معشر التجار الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، الفقه ثم المتجر، والله للربا فی هذه الأمة أخفی من دبیب النمل علی الصفا، شوبوا أیمانکم بالصدق، التاجر فاجر والفاجر فی النار إلا من أخذ الحق وأعطی الحق. (کافی ج5، ص150، ح1)
3- علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن النوفلی، عن السکونی، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): من باع واشتری فلیحفظ خمس خصال وإلا فلا یشترین ولا یبیعن الربا والحلف وکتمان العیب والحمد إذا باع والذم إذا اشتری. (همان، ح2)

3- امام باقر(علیه السلام) می فرماید: أمیرالمؤمنین(علیه السلام در کوفه هر روز صبح از قصر بیرون می آمد و داخل یکایک بازارهای کوفه می شد و تازیانه ای بر روی دوش او بود -که دو طرف داشت و به آن سبیبه می گفتند- و آن حضرت در هر بازاری می ایستاد، و با صدای بلند می فرمود:

«ای جماعت تجّار از خدا بترسید» و چون مردم صدای مبارک او را می شنیدند ، هر چه در دست داشتند زمین می گذاشتند و کاملا از گوش دل به سخن او توجه می کردند، و آن حضرت می فرمود: «قبل از هر چیزی از خداوند طلب خیر بکنید و با آسان گرفتن بر مردم به کسب و تجارت خود برکت بخشید، و خود را به خریداران نزدیک کنید، و با حلم و صبر و بردباری، خود را زینت دهید و از سوگند و دروغ و ظلم دوری کنید، و با مظلومان با انصاف باشید، و نزدیک ربا نروید، و کیل و وزن را کامل بدهید، و کم فروشی نکنید، و روی زمین فساد ننمایید» سپس در همه بازارها می گردید ]و این سخنان را به همه آن مردم ابلاغ می نمود[ و باز می گشت و به مراجعات مردم پاسخ می داد(1).

4- عبدالله بن قاسم جعفری از برخی از اهل بیت خود نقل نموده که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به حکیم بن حزام اجازة تجارت نداد، تا او برای آن حضرت ضمانت نمود که با «نادم» یعنی کسی که از معامله پشیمان شده «اقاله» کند یعنی معامله را فسخ کند، و بر کسی که توان پرداخت بدهی خود را ندارد صبر کند، و هنگام اقاله مال خود را از خریدار پس بگیرد چه کامل باشد چه ناقص(2).

5- امام صادق(علیه السلام) می فرماید: زینب عطّاره روزی نزد همسران رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) آمد و چون رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) وارد شد به او فرمود: «هر وقت تو وارد اطاق های ما می شوی اطاق های ما معطر می شود» زینب عطّاره گفت: «یا رسول الله اطاق های شما به عطر وجود شما بیش از این معطر است» پس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) به او فرمود: چون چیزی را می فروشی

ص: 54


1- ... عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، وأحمد بن محمد، وعلی بن إبراهیم، عن أبیه جمیعا، عن ابن محبوب، عن عمرو بن أبی المقدام، عن جابر، عن أبی جعفر (علیه السلام) قال: کان أمیر المؤمنین (علیه السلام) بالکوفة عندکم یغتدی کل یوم بکرة من القصر فیطوف فی أسواق الکوفة سوقا سوقا ومعه الدرة علی عاتقه وکان لها طرفان وکانت تسمی السبیبة فیقف علی أهل کل سوق فینادی: یا معشر التجار اتقوا الله عز وجل فإذا سمعوا صوته (علیه السلام) ألقوا ما بأیدیهم و ارعوا إلیه بقلوبهم وسمعوا بأذانهم فیقول (علیه السلام): قدموا الاستخارة وتبرکوا بالسهولة واقتربوا من المبتاعین وتزینوا بالحلم وتناهوا عن الیمین وجانبوا الکذب وتجافوا عن الظلم وانصفوا المظلومین ولا تقربوا الربا وأوفوا الکیل والمیزان ولا تبخسوا الناس أشیاءهم ولا تعثوا فی الأرض مفسدین. فیطوف (علیه السلام) فی جمیع أسواق الکوفة ثم یرجع فیقعد للناس. (همان، ص151، ح3)
2- ... علی بن إبراهیم، عن علی بن محمد القاسانی، عن علی بن أسباط، عن عبد الله ابن القاسم الجعفری، عن بعض أهل بیته قال: إن رسول الله (صلی الله علیه وآله) لم یأذن لحکیم بن حزام بالتجارة حتی ضمن له إقالة النادم وإنظار المعسر وأخذ الحق وافیا وغیر واف. (همان، ح4)

بهتر و خوب تر آن را تحویل بده و غِشّ و خیانت مکن تا بهتر به تقوای خدا عمل کرده باشی و مال تو برکت پیدا کند(1).

6- امام صادق(علیه السلام) به هشام بن حکم می فرماید: اگر کسی به تو گفت: «برای من فلان جنس را خریداری کن» تو از مال خود به او مده گرچه مال تو بهتر باشد(2).

7- امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) به مردی که متاعی را می فروخت فرمود: بزرگواری و گذشت در معامله برای فروشنده سود و ربح محسوب می شود(3).

8- امام صادق(علیه السلام) نیز می فرماید: أمیرالمؤمنین(علیه السلام) چون دید کنیزی از قصّابی گوشت خریده و به او می گوید: «بیشتر بده» به قصّاب فرمود: به او بیشتر بده تا برکت بیشتری پیدا کنی(4).

9- از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: اگر کسی به دیگری بگوید: «بیا از من خریداری کن و من با تو به نیکی رفتار می کنم» حرام است از او سود بگیرد. ]و لکن اصحاب، این روایت را حمل بر کراهت کرده اند[(5).

10- امام صادق(علیه السلام) دربارة کسی که متاعی را در معرض فروش قرار داده و قیمتی هم برای آن تعیین نموده و اگر خریدار چیزی نگوید آن متاع را به همان قیمت تعیین شده به او می فروشد و هر کس چانه بزند به او تخفیف می دهد، فرمود: اگر این تخفیف مربوط به دو نفر یا سه نفر باشد مانعی ندارد و اما اگر این تخفیف مربوط به هر کسی باشد که چانه می زند ، این کار، کار صحیحی نیست و باید قیمت را یکسان قرار بدهد(6).

ص: 55


1- ... عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبی عبد الله، عن أبیه، عن خلف بن حماد، عن الحسین بن زید الهاشمی، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: جاءت زینب العطارة الحولاء إلی نساء النبی (صلی الله علیه وآله) فجاء النبی (صلی الله علیه وآله) فإذا هی عندهم فقال النبی (صلی الله علیه وآله): إذا أتیتنا طابت بیوتنا، فقالت: بیوتک بریحک أطیب یا رسول الله فقال لها رسول الله (صلی الله علیه وآله): إذا بعت فأحسنی ولا تغشی فإنه أتقی لله وأبقی للمال. (همان، ح5)
2- ... علی بن إبراهیم، عن أبیه، ومحمد بن إسماعیل، عن الفضل بن شاذان جمیعا، عن ابن أبی عمیر، عن هشام بن الحکم، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: إذا قال لک الرجل: اشتر لی فلا تعطه من عندک وإن کان الذی عندک خیرا منه. (همان، ح6)
3- ... علی بن إبراهیم، عن أبیه عن النوفلی، عن السکونی، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): السماحة من الرباح، قال ذلک لرجل یوصیه ومعه سلعة یبیعها. (همان، ص152، ح 7)
4- وبإسناده قال: مر أمیر المؤمنین (علیه السلام) علی جاریة قد اشترت لحما من قصاب وهی تقول: زدنی فقال له أمیر المؤمنین (صلوات الله علیه): زدها فإنه أعظم للبرکة. (همان، ح8)
5- ... محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی، عن عبد الرحمن بن أبی نجران، عن علی بن عبد الرحیم، عن رجل، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: سمعته یقول: إذا قال الرجل للرجل هلم: أحسن بیعک یحرم علیه الربح. (همان، ح9)
6- ... الحسین بن محمد، عن معلی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن أبان، عن عامر بن جذاعة، عن أبی عبد الله (علیه السلام) أنه قال فی رجل عنده (مبیع) فسعره سعرا معلوما فمن سکت عنه ممن یشتری منه باعه بذلک السعر ومن ماکسه وأبی أن یبتاع منه زاده قال: لو کان یزید الرجلین والثلاثة لم یکن بذلک بأس فأما أن یفعله بمن أبی علیه وکایسه و یمنعه ممن لم یفعل ذلک فلا یعجبنی إلا أن یبیعه بیعا واحدا. (همان، ح10)

11- امام صادق(علیه السلام) می فرماید: صاحب متاع سزاوارتر به تعیین قیمت مال خود می باشد، ]پس کسی حق ندارد برای مال مردم قیمت تعیین کند[(1).

12- روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) از معامله کردن بین طلوع فجر و طلوع آفتاب منع نمود(2).

13- محمّد بن سنان گوید: به من خبر داده شده که امام باقر(علیه السلام) دو معامله را صحیح و شایسته ندانسته است: 1- این که فروشنده بگوید: قیمت را در اختیار من قرار ده ، و مال را - بدون وارسی - بگیر و ببر، 2- این که مشتری چیزی را که ندیده و وارسی نکرده خریداری کند(3).

14- امام صادق(علیه السلام) می فرماید: گول زدن کسی که قیمت را به فروشنده واگذارمی کند سُحت و حرام است(4).

15- و در سخن دیگری فرمود: گول زدن مؤمن در معامله حرام است(5).

16- امام صادق(علیه السلام) فرمود: کسی که با برادر خود اقاله کند ]یعنی معامله را با درخواست او فسخ کند[ خداوند نیز از لغزش های او در قیامت می گذرد و با او اقاله می کند(6).

17- امام صادق(علیه السلام) فرمود: هر کس مالی را در معرض فروش قرار بدهد ، خداوند عزّوجلّ خریداری را می فرستد تا آن را بخرد و سودی به او بدهد و اگر صاحب مال به آن سود قانع نشد ، خداوند خریدار را نزد دیگری می فرستد ]و فروشنده اول را محروم می نماید[(7).

18- رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: چهار خصلت در هر کس باشد کسب و درآمد او پاک خواهد بود: 1- هنگام خریدن ، از مالی که می خرد عیب گویی نکند، 2- هنگامی که مالی را می فروشد ، از

ص: 56


1- ... علی بن إبراهیم، عن أبیه، عن النوفلی، عن السکونی، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه وآله): صاحب السلعة أحق بالسوم. (همان، ح11)
2- ... عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد بن خالد، عن علی بن أسباط رفعه قال: نهی رسول الله (صلی الله علیه وآله) عن السوم ما بین طلوع الفجر إلی طلوع الشمس. (همان، ح12)
3- ... أحمد بن محمد، عن عبد الرحمن بن حماد، عن محمد بن سنان قال: نبئت عن أبی جعفر (علیه السلام) أنه کره بیعین: اطرح وخذ علی غیر تقلیب وشراء ما لم یر. (همان، ص153، ح13)
4- ... أحمد، عن محمد بن علی، عن أبی جمیلة، عن إسحاق بن عمار، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: غبن المسترسل سحت. (همان ح14)
5- ... عنه، عن عثمان بن عیسی، عن میسر، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: غبن المؤمن حرام. (همان، ح15)
6- ... أحمد، عن محمد بن علی، عن یزید بن إسحاق، عن هارون بن حمزة، عن أبی حمزة، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: أیما عبد أقال مسلما فی بیع أقاله الله تعالی عثرته یوم القیامة. (همان، ح16)
7- ... أحمد، عن علی بن أحمد بن إسحاق بن سعد الأشعری، عن عبد الله بن سعید الدغشی قال: کنت علی باب شهاب بن عبد ربه فخرج غلام شهاب فقال: إنی أرید أن أسأل هاشم الصیدنانی عن حدیث السلعة والبضاعة قال: فأتیت هاشما فسألته عن الحدیث فقال: سألت أبا عبد الله (علیه السلام) عن البضاعة والسلعة، فقال: نعم ما من أحد یکون عنده سلعة أو بضاعة إلا قیض الله عز وجل من یربحه، فإن قبل وإلا صرفه إلی غیره وذلک أنه رد علی الله عز وجل. (همان، ح17)

مال خود ستایش نکند، 3- از مالی که می فروشد عیب پوشی نکند ]و عیب مال خود را بگوید[، 4- برای معامله سوگند نخورد(1).

19- در تفسیر آیه «رِجالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِب»(2)

از یکی از معصومین(علیهم السلام) نقل شده که فرمود: مقصود این است که چون وقت نماز فرا می رسد ، دست از تجارت بردارند و حق خدا را ادا کنند(3).

20- امام صادق(علیه السلام) می فرماید: أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه می فرمود: کسی که بدون علم و آگاهی ]از مسائل حرام و حلال[ تجارت کند ، شدیداً گرفتار ربا می شود ]چرا که ربا و معامله تشابه فراوان دارند[ و در سخن دیگری فرمود: کسی حق ندارد در بازار دکّه ای باز کند، مگر آن که از احکام خرید و فروش آگاه باشد(4).

36- خشنود کردن پدر و مادر

در روضه کافی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: من در خواب، مردی از امت خود را دیدم که ملک الموت برای قبض روح او آمد، و احسان او به پدر و مادر، ملک الموت را باز گرداند سپس فرمود:

رضایت خداوند با رضایت پدر و مادر است و خشم خداوند با خشم پدر و مادر است. و فرمود: هر فرزندی که با ترحم و محبت ، به پدر و مادر خود نگاه کند، هر نگاه او حج مبرور و مقبول محسوب می شود. اصحاب گفتند: یا رسول الله گر چه در هر روز یکصد مرتبه به آنان نگاه کند؟ فرمود: آری، الله اکبر و اطیب. و فرمود:

اگر پدر به فرزند خود نگاه کند و او را خشنود کند ، برای چنین پدری پاداش آزاد کردن یک بنده در راه خدا خواهد بود، گفته شد : یا رسول الله گرچه سیصد و شصت بار به او نگاه کند؟ فرمود: الله اکبر. ونیز فرمود:

ص: 57


1- ... محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد بن عیسی رفع الحدیث قال: کان أبو أمامة صاحب رسول الله (صلی الله علیه وآله) یقول: سمعت رسول الله (صلی الله علیه وآله) یقول: أربع من کن فیه فقد طاب مکسبه إذا اشتری لم یعب وإذا باع لم یحمد ولا یدلس وفیما بین ذلک لا یحلف. (همان، ح18)
2- نور/37
3- ... عدة من أصحابنا، عن سهل بن زیاد، عن الحسین بن بشار، عن رجل رفعه فی قول الله عز وجل: (رجال لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله) قال: هم التجار الذین لا تلهیهم تجارة ولا بیع عن ذکر الله عز وجل إذا دخل مواقیت الصلاة أدوا إلی الله حقه فیها. (همان، ص154، ح21)
4- ... محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن یحیی، عن طلحة بن زید، عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: قال أمیر المؤمنین (صلوات الله علیه): من أتجر بغیر علم ارتطم فی الربا ثم ارتطم قال: وکان أمیر المؤمنین (علیه السلام) یقول: لا یقعدن فی السوق إلا من یعقل الشراء والبیع. (همان، ح23)

حقوق فرزند بر پدر سه چیز است:

1- اسم او را نیکو قرار دهد

2- کتابت و نوشتن به او تعلیم دهد

3- هنگامی که بالغ می شود همسر برای او فراهم کند(1).

37- بهترین اعمال فرزندان

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: شخصی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت: یا رسول الله مرا نصیحت کنید. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: شرک به خدا پیدا مکن ، گرچه تو را به آتش بسوزانند و عذابت کنند ، جز آن که ]تقیه کنی و[ قلب تو مطمئن به ایمان باشد، و از پدر و مادر خود اطاعت و به آنان احسان کن، خواه زنده باشند و خواه از دنیا رفته باشند ، و اگر به تو امر کردند که از مال و همسر خود بگذری بگذر چرا که این نشانة ایمان است(2).

منصور بن حازم گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: بهترین اعمال چیست؟ فرمود: نماز اول وقت و احسان به پدر و مادر و جهاد در راه خدا(3).

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: مردی به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) گفت : من علاقة زیادی به جهاد دارم. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: در راه خدا جهاد کن ، چرا که اگر کشته شوی نزد خداوند زنده خواهی بود و روزی می خوری، و اگر در این راه بمیری اجر و پاداش تو بر خدا خواهد بود، و اگر از جهاد زنده بازگردی، از گناهان خود پاک شده ای، مانند وقتی که از مادر متولد شده ای.

آن مرد گفت:

یا رسول الله من پدر و مادر پیری دارم که به من انس گرفته اند و از رفتن من به جهاد کراهت دارند؟ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: در کنار پدر و مادر خود بمان چرا که انس با آنان در یک شبانه روز ، بهتر از جهاد یکسال است(4).

ص: 58


1- ... روضة الواعظین قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله رَأَیْتُ بِالْمَنَامِ رَجُلًا مِنْ أُمَّتِی قَدْ أَتَاهُ مَلَکُ الْمَوْتِ لِقَبْضِ رُوحِهِ فَجَاءَهُ بِرُّهُ بِوَالِدَیْهِ فَمَنَعَهُ مِنْهُ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله رِضَی اللَّهِ مَعَ رِضَی الْوَالِدَیْنِ وَ سَخَطُ اللَّهِ مَعَ سَخَطِ الْوَالِدَیْنِ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله مَا مِنْ وَلَدٍ بَارٍّ یَنْظُرُ إِلَی وَالِدَیْهِ نَظَرَ رَحْمَةٍ إِلَّا کَانَ لَهُ بِکُلِّ نَظْرَةٍ حِجَّةً مَبْرُورَةً قَالُوا یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ کُلَّ یَوْمٍ مِائَةَ مَرَّةٍ قَالَ نَعَمْ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ أَطْیَبُ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله إِذَا نَظَرَ الْوَالِدُ إِلَی وَلَدِهِ فَسَرَّهُ کَانَ لِلْوَالِدِ عِتْقُ نَسَمَةٍ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ سِتِّینَ وَ ثَلَاثَمِائَةِ نَظْرَةٍ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ قَالَ صلی الله علیه و آله مِنْ حَقِّ الْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ ثَلَاثَةٌ یُحَسِّنُ اسْمَهُ وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتَابَةَ وَ یُزَوِّجُهُ إِذَا بَلَغَ. (بحار الانوار ج71ص80)
2- ... وَ أَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی- فَقَالَ لَا تُشْرِکْ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ إِنْ حُرِّقْتَ بِالنَّارِ وَ إِنْ عُذِّبْتَ- إِلَّا وَ قَلْبُکَ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِیمَانِ- وَ وَالِدَیْکَ فَأَطْعِمْهُمَا وَ بَرَّهُمَا حَیَّیْنِ أَوْ مَیِّتَیْنِ- فَإِنْ أَمَرَاکَ أَنْ تَخْرُجَ مِنْ أَهْلِکَ وَ مَالِکَ فَافْعَلْ- فَإِنَّ ذَلِکَ مِنَ الْإِیمَانِ- وَ الصَّلَاةَ الْمَفْرُوضَةَ فَلَا تَدَعْهَا مُتَعَمِّداً- فَإِنَّهُ مَنْ تَرَکَ صَلَاةً فَرِیضَةً مُتَعَمِّداً فَإِنَّ ذِمَّةَ اللَّهِ مِنْهُ بَرِیئَةٌ- وَ إِیَّاکَ وَ شُرْبَ الْخَمْرِ وَ کُلَّ مُسْکِرٍ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحَا کُلِّ شَرٍّ. (بحارالانوار، ج74، ص146، و ج71، ص34)
3- ... الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قُلْتُ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. (کافی، ج2، ص158)
4- الکافی عَنْ أَبِی عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ النَّضْرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ أَتَی رَجُلٌ رَسُولَ اللَّهِ ص- فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنِّی رَاغِبٌ فِی الْجِهَادِ نَشِیطٌ- قَالَ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص فَجَاهِدْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ- فَإِنَّکَ إِنْ تُقْتَلْ تَکُنْ حَیّاً عِنْدَ اللَّهِ تُرْزَقُ- وَ إِنْ تَمُتْ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُکَ عَلَی اللَّهِ- وَ إِنْ رَجَعْتَ رَجَعْتَ مِنَ الذُّنُوبِ کَمَا وُلِدْتَ- قَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِی وَالِدَیْنِ کَبِیرَیْنِ- یَزْعُمَانِ أَنَّهُمَا یَأْنَسَانِ بِی وَ یَکْرَهَانِ خُرُوجِی- فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقِرَّ مَعَ وَالِدَیْکَ- فَوَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ- لَأُنْسُهُمَا بِکَ یَوْماً وَ لَیْلَةً خَیْرٌ مِنْ جِهَادِ سَنَةٍ. (بحارالانوار، ج74، ص49)

امام باقر(علیه السلام) فرمود: بسا فرزندی در زمان حیات پدر و مادر اهل احسان به آنان بوده و لکن پدر و مادر که از دنیا می روند، دین و بدهکاری آنان را نمی پردازد و برای آنان استغفار نمی کند و خداوند او را عاقّ پدر و مادر می نویسد، و بسا فرزندی در زمان حیات پدر و مادر عاقّ بوده و به آنان احسان نمی کرده و چون از دنیا می روند، دین آنان را پرداخت می کند و برای آنان استغفار می نماید و خداوند او را از عقوق خارج می کند و احسان کننده به پدر و مادر می نویسد(1).

37- شاد نمودن برادران مؤمن

از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل شده که فرمود: هیچ بنده ای نیست که یک خانوادة مؤمن را شاد و مسرور کند جز این که خداوند از این سرور مخلوقی برای او در قیامت خواهد آفرید که هر سختی و مشکلی در قیامت پیدا کند ، به او آرامش بدهد و بگوید: ای ولیّ خدا هراسی برای تو نیست و مؤمن به او گوید:

«تو کیستی؟ خدا تو را رحمت کند ، اگر همه دنیا برای من بود من آن را پاداش تو قرار می دادم» و او می گوید: من همان سرور و شادی هستم که تو بر آن خانواده مؤمن وارد کردی و آنان را مسرور نمودی(2).

سدیر صیرفی ضمن حدیث مفصّلی از امام صادق(علیه السلام) نقل نمود ه که فرمود: هنگامی که مؤمن در قیامت از قبر خود خارج می شود مقابل او مثال زیبایی را در حرکت می بیند و در آن روز هر وحشتی که مؤمن احساس کند آن مثال به او می گوید:

حزن و اندوهی به خود راه مده و وحشت مکن و من از طرف خداوند به تو بشارت به شادی و سرور و کرامت می دهم و همواره در مواقف قیامت به او بشارت به سرور و کرامت الهی می دهد ، تا آن مؤمن در

ص: 59


1- [الکافی] عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ لَیَکُونُ بَارّاً بِوَالِدَیْهِ فِی حَیَاتِهِمَا ثُمَّ یَمُوتَانِ فَلَا یَقْضِی عَنْهُمَا دَیْنَهُمَا وَ لَا یَسْتَغْفِرُ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَاقّاً وَ إِنَّهُ لَیَکُونُ عَاقّاً لَهُمَا فِی حَیَاتِهِمَا غَیْرَ بَارٍّ بِهِمَا فَإِذَا مَاتَا قَضَی دَیْنَهُمَا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمَا فَیَکْتُبُهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بَارّاً. (بحار الانوار، ج71، ص59 و 81 و 84)
2- ... أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ الْغِفَارِیُّ عَنْ لُوطِ بْنِ إِسْحَاقَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا مِنْ عَبْدٍ یُدْخِلُ عَلَی أَهْلِ بَیْتِ مُؤْمِنٍ سُرُوراً إِلَّا خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ خَلْقاً یَجِیئُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا مَرَّتْ عَلَیْهِ شَدِیدَةٌ یَقُولُ یَا وَلِیَّ اللَّهِ لَا تَخَفْ فَیَقُولُ لَهُ مَنْ أَنْتَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَلَوْ أَنَّ الدُّنْیَا کَانَتْ لِی مَا رَأَیْتُهَا لَکَ شَیْئاً فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی أَدْخَلْتَ عَلَی آلِ فُلَانٍ. (ثواب الاعمال، ص150)

پیشگاه خداوند جلّ جلاله می رسد و خداوند حساب آسانی برای او انجام می دهد و دستور می فرماید تا او را به بهشت ببرند در حالی که آن مثال مقابل او می باشد و مؤمن به او می گوید:

خدا تو را رحمت کند تو چه همراه خوبی بودی که همواره به من بشارت به سرور و کرامت دادی تا به بهشت نزدیک شدم. تو کیستی؟ پس آن مثال می گوید: من همان سروری هستم که تو در دنیا بر برادر مؤمن خود وارد کردی و او را خشنود نمودی و خداوند مرا از آن سرور آفرید تا به تو بشارت بدهم و تو را شاد نمایم(1).

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: کسی که مؤمنی را مسرور و شاد کند خداوند در روز قیامت او را شاد خواهد نمود و به او گفته می شود: «هر چه می خواهی و دوست داری از خدا بخواه چرا که تو در دنیا دوست می داشتی که اولیای خدا را شاد کنی» پس آنچه او آرزو دارد و بیش از آن را خداوند - از نعمت های بهشتی- به او می دهد که در قلب او خطور نکرده است(2).

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که مؤمنی را مسرور و شاد نماید به راستی مرا شاد نموده است و کسی که مرا شاد نماید خدا را شاد نموده است(3).

جابر گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود: تبسّم مؤمن در صورت برادر مؤمن خود، یک حسنه محسوب می شود، و اگر خاشاکی را از صورت او برطرف کند نیز یک حسنه است، و خداوند به چیزی عبادت نشده که محبوب تر از ادخال سرور بر مؤمن باشد(4).

38- برآوردن حاجت مؤمن

مرحوم صدوق در کتاب «ثواب الاعمال» بابی را تحت عناوین ذیل بازنموده :

ص: 60


1- ... حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنِی عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی الْخَطَّابِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ فِی حَدِیثٍ لَهُ طَوِیلٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا بُعِثَ الْمُؤْمِنُ مِنْ قَبْرِهِ خَرَجَ مَعَهُ مِثَالٌ مِنْ قَبْرِهِ یَقْدُمُهُ أَمَامَهُ وَ کُلَّمَا رَأَی الْمُؤْمِنُ هَوْلًا مِنْ أَهْوَالِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ لَهُ الْمِثَالُ لَا تَحْزَنْ وَ لَا تَفْزَعْ وَ أَبْشِرْ بِالسُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ مِنَ اللَّهِ فَلَا یَزَالُ یُبَشِّرُهُ بِالسُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ مِنَ اللَّهِ حَتَّی یَقِفَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ فَیُحَاسِبُهُ حِسَاباً یَسِیراً وَ یَأْمُرُ بِهِ إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمِثَالُ أَمَامَهُ فَیَقُولُ لَهُ الْمُؤْمِنُ رَحِمَکَ اللَّهُ نِعْمَ الْخَارِجُ کُنْتَ مَعِی مِنْ قَبْرِی وَ مَا زِلْتَ تُبَشِّرُنِی بِالسُّرُورِ وَ الْکَرَامَةِ حَتَّی رَأَیْتُ ذَلِکَ فَمَنْ أَنْتَ قَالَ فَیَقُولُ أَنَا السُّرُورُ الَّذِی کُنْتَ أَدْخَلْتَهُ عَلَی أَخِیکَ الْمُؤْمِنِ خَلَقَنِی اللَّهُ مِنْهُ لِأُبَشِّرَکَ. (همان)
2- ... حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی بْنِ الْمُتَوَکِّلِ قَالَ حَدَّثَنِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ السَّعْدَآبَادِیُّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیِّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ سَرَّ امْرَأً مُؤْمِناً سَرَّهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ قِیلَ لَهُ تَمَنَّ عَلَی رَبِّکَ مَا أَحْبَبْتَ فَقَدْ کُنْتَ تُحِبُّ أَنْ تَسُرَّ أَوْلِیَاءَهُ فِی دَارِ الدُّنْیَا فَیُعْطَی مَا تَمَنَّی وَ یَزِیدُهُ اللَّهُ مِنْ عِنْدِهِ مَا لَمْ یَخْطُرْ عَلَی قَلْبِهِ مِنْ نَعِیمِ الْجَنَّةِ. (ثواب الاعمال، ص149)
3- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی جَمِیعاً عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ سَرَّ مُؤْمِناً فَقَدْ سَرَّنِی وَ مَنْ سَرَّنِی فَقَدْ سَرَّ اللَّهَ. (کافی، ج2، ص188، ح1)
4- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْکُوفَةِ یُکَنَّی أَبَا مُحَمَّدٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ تَبَسُّمُ الرَّجُلِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ حَسَنَةٌ وَ صَرْفُ الْقَذَی عَنْهُ حَسَنَةٌ وَ مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْ ءٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ مِنْ إِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَی الْمُؤْمِنِ. (همان، ح2)

1- ثواب من قضی لأخیه حاجةً،

2- ثواب من نفّس عن مؤمنٍ کربةً،

3- ثواب من أعان مؤمناً علی ظالمٍ،

4- ثواب من سعی للمؤمن فی حاجةٍ،

5- ثواب من سقی مؤمناً من ظَمَإٍ،

6- ثواب من أطعم مؤمناً من جوع،

7- ثواب من کسی مؤمناً من عری،

8- ثواب من حمل مؤمناً من رحله،

9- ثواب من کفی مؤمناً،

10- ثواب من کفن مؤمنا عند موته،

11- ثواب من زوّج مؤمنا،

12- ثواب من عاد مؤمنا من مرضه .

سپس مطابق عناوین یاد شده روایاتی را از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل نموده است که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:

ابوحمزه ثمالی گوید: امام سجاد(علیه السلام) فرمود: کسی که برای برادر دینی خود یک حاجت و خواسته او را برآورده کند، خداوند در دنیا و در قیامت در مقام پاداش او برمی آید و یکصد حاجت او را برآورده می کند که یکی از آنها بهشت خواهد بود،

و کسی که اندوه برادر مؤمن خود را برطرف کند، خداوند اندوه قیامت او را برطرف می کند هر چه خواهد باشد،

و کسی که کمک کند و مؤمنی را از شرّ ظالمی نجات بدهد، خداوند برای نجات او از صراط به او کمک خواهد نمود تا او خشنود و مسرور شود و از صراط بگذرد و این عمل برای او مانند ادخال سرور بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) می باشد،

و کسی که مؤمن تشنه ای را سیراب کند، خداوند او را از ظرف های مهر کرده بهشتی سیراب خواهد نمود،

و کسی که مؤمن گرسنه ای را سیر کند خداوند او را از میوه های بهشتی سیر خواهد نمود،

و کسی که مؤمن برهنه ای را بپوشاند و لباسی به او بدهد، خداوند در بهشت لباس حریر و استبرق به او خواهد پوشاند،

و کسی که به مؤمن غیر عریانی لباس بدهد، همواره در ضمانت خداوند می باشد تا زمانی که از آن لباس چیزی باقی مانده باشد،

ص: 61

و کسی که مؤمنی را از خواری نجات بدهد و آبروی او را حفظ کند، ولدان مخلّدون بهشتی در بهشت به او خدمت خواهند نمود،

و کسی که برادر مؤمن خود را بر مرکب خویش سوار کند، خداوند در روز قیامت او را بر ناقه بهشتی سوار خواهد نمود و بر ملائکه مباهات خواهد کرد،

و کسی که برادر مؤمن خود را پس از مرگ از مال خویش کفن کند، مانند این خواهد بود که از زمان ولادت تا زمان مرگ به او لباس پوشانده باشد،

و کسی که برای برادر مؤمن خود همسری فراهم کند تا با او مانوس باشد و آرامش پیدا کند، خداوند محبوب ترین همسر را در قبر مونس او خواهد قرار داد ،

و کسی که از برادر مؤمن خود که بیمار شده عیادت کند، ملائکه رحمت الهی اطراف او جمع می شوند و به او دعا می کنند، تا زمانی که از عیادت خود بازگردد و ملائکه به او می گویند:

پاک شدی و بهشت برای توگوارا باشد. سپس فرمود: به خدا سوگند برآوردن حاجت مؤمن نزد خداوند محبوب تر از دو ماه روزه پیاپی، همراه با اعتکاف در ماه حرام می باشد(1).

39- پرتگاه جهنّم برای کیست ؟

1- کسی که اهل لواط باشد.

مرحوم صدوق در فقه الرضا(علیه السلام) (که احادیث آن منسوب به آن حضرت است ) گوید:

کسی که با جوانی لواط کند عقوبت آن این است که یا در آتش بسوزد و یا دیواری بر او خراب کنند و یا با شمشیر گردن او را بزنند، و خواهر و دختر ملوط ابداً بر او حرام می شود، و روز قیامت در لب جهنّم او را به دار می آویزند تا خداوند از حساب خلایق فارغ شود و سپس او را در آتش می اندازند و درهر طبقه ای از آن ، عذاب می شود تا به اسفل السافلین دوزخ برسد و تا ابد در آنجا معذّب خواهد بود(2).

ص: 62


1- ... أَبِی ره قَالَ حَدَّثَنِی سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنِی عَبَّادُ بْنُ أبی سُلَیْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ سُلَیْمَانَ عَنْ مُخَلَّدِ بْنِ یَزِیدَ النَّیْسَابُورِیِّ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ مَنْ قَضَی لِأَخِیهِ حَاجَةً فیحاجه الله بها [فَبِحَاجَةِ اللَّهِ بَدَأَ] وَ قَضَی اللَّهُ بِهَا مِائَةَ حَاجَةٍ فِی إِحْدَاهُنَّ الْجَنَّةُ وَ مَنْ نَفَّسَ عَنْ أَخِیهِ کُرْبَةً نَفَّسَ اللَّهُ عَنْهُ کُرْبَةً یَوْمَ الْقِیَامَةِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ وَ مَنْ أَعَانَهُ عَلَی ظَالِمٍ لَهُ أَعَانَهُ اللَّهُ عَلَی إِجَازَةِ الصِّرَاطِ عِنْدَ دَحْضِ الْأَقْدَامِ وَ مَنْ سَعَی لَهُ فِی حَاجَةٍ حَتَّی قَضَاهَا لَهُ فَسُرَّ بِقَضَائِهَا فَکَانَ کَإِدْخَالِ السُّرُورِ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَنْ سَقَاهُ مِنْ ظَمَإٍ سَقَاهُ اللَّهُ مِنَ الرَّحِیقِ الْمَخْتُومِ وَ مَنْ أَطْعَمَهُ مِنْ جُوعٍ أَطْعَمَهُ اللَّهُ مِنْ ثِمَارِ الْجَنَّةِ وَ مَنْ کَسَاهُ مِنْ عُرْیٍ کَسَاهُ اللَّهُ مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَ حَرِیرٍ وَ مَنْ کَسَاهُ مِنْ غَیْرِ عُرْیٍ لَمْ یَزَلْ فِی ضَمَانِ اللَّهِ مَا دَامَ عَلَی الْمَکْسُوِّ مِنَ الثَّوْبِ سِلْکٌ وَ مَنْ کَفَاهُ بِمَا هُوَ یَمْتَهِنُهُ وَ یَکُفُّ وَجْهَهُ وَ یَصِلُ بِهِ یَدَیْهِ یُخْدِمُهُ الْوِلْدَانَ وَ مَنْ حَمَلَهُ مِنْ رَحْلِهِ بَعَثَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَی نَاقَةٍ مِنْ نُوقِ الْجَنَّةِ یُبَاهِی بِهِ الْمَلَائِکَةَ وَ مَنْ کَفَّنَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ فَکَأَنَّمَا کَسَاهُ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ إِلَی یَوْمِ یَمُوتُ وَ مَنْ زَوَّجَهُ زَوْجَةً یَأْنَسُ بِهَا وَ یَسْکُنُ إِلَیْهَا آنَسَهُ اللَّهُ فِی قَبْرِهِ بِصُورَةِ أَحَبِّ أَهْلِهِ إِلَیْهِ وَ مَنْ عَادَهُ عِنْدَ مَرَضِهِ حَفَّتْهُ الْمَلَائِکَةُ تَدْعُو لَهُ حَتَّی یَنْصَرِفَ وَ تَقُولُ طِبْتَ وَ طَابَتْ لَکَ الْجَنَّةُ وَ اللَّهِ لَقَضَاءُ حَاجَتِهِ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ مِنْ صِیَامِ شَهْرَیْنِ مُتَتَابِعَیْنِ بِاعْتِکَافِهِمَا فِی الشَّهْرِ الْحَرَامِ. (ثواب الاعمال، ص146)
2- ... أروی عن العالم ع أنه قال لو کان ینبغی لأحد أن یرجم مرتین لرجم اللوطی و علیه مثل حد الزانی من الرجم و الحد محصنا أو غیر محصن و إذا وجد رجلان عراة فی ثوب واحد و هما متهمان فعلی کل واحد منهما مائة جلدة و کذلک امرأتان فی ثوب واحد و رجل و امرأة فی ثوب واحد و فی اللواطة الکبری ضربة بالسیف أو هدمة أو طرح الجدار و هی الإیقاب و فی الصغری مائة جلدة و روی أن اللواطة هی التفخذ و أن علی فاعله القتل و الإیقاب الکفر بالله و لیس العمل علی هذا و إنما العمل علی الأولی فی اللواط و اتق الزنا و اللواط و هو أشد من الزنا و الزنا أشد منه و هما یورثان صاحبهما اثنین و سبعین داء فی الدنیا و فی الآخرة و یجلد علی الجسد کله إلا الفرج و الوجه فإن عادا جلدا مائة مائة فإن عادا قتلا و إن زنیا أول مرة و هما محصنان أو أحدهما محصن و الآخر غیر محصن ضرب الذی هو غیر محصن مائة جلدة و ضرب المحصن مائة ثم رجم بعد ذلک قال و أول من یبدأ برجمها الشهود الذین شهدوا علیهما و الإمام فإذا زنی العبد و الجاریة جلد کل واحد منهما خمسین جلدة محصنین کانا أو غیر محصنین و إن عادا جلدا خمسین کل واحد منهما إلی أن یزنیا ثمانی مرات ثم یقتلا فی الثامنة و لا یجوز مناکحة الزانی و الزانیة حتی تظهر توبتهما فإن زنی رجل بعمته أو بخالته حرمت علیه أبدا بناتهما و من زنی بذات بعل محصنا کان أو غیر محصن ثم طلقها زوجها أو مات عنها و أراد الذی زنی بها أن یتزوج بها لم تحل له أبدا و یقال لزوجها یوم القیامة خذ من حسناته ما شئت و من لاط بغلام فعقوبته أن یحرق بالنار أو یهدم علیه حائط أو یضرب ضربة بالسیف و لا تحل له أخته فی التزویج أبدا و لا ابنته و یصلب یوم القیامة علی شفیر جهنم حتی یفرغ الله من حساب الخلائق ثم یلقیه فی النار فیعذبه بطبقه طبقة حتی یؤدیه إلی أسفلها فلا یخرج منها أبدا و إذا قبل الرجل غلاما بشهوة لعنته ملائکة السماء و ملائکة الأرض و ملائکة الرحمة و ملائکة الغضب و أعد له جهنم و ساءت مصیرا و فی خبر آخر من قبل غلاما بشهوة ألجمه الله بلجام من نار و اعلم أن حرمة الدبر أعظم من الفرج لأن الله أهلک أمة بحرمة الدبر و لم یهلک أحدا بحرمة الفرج. (فقه الرضا، ص278)

2- منکر ولایت أمیرالمؤمنین(علیه السلام)

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: روز قیامت صراط را بر شفیر جهنم نصب می کنند و کسی نمی تواند بر روی آن حرکت کند مگر آن که در دست او گذرنا مه ی ولایت أمیرالمؤمنین(علیه السلام) باشد(1).

3- مدیر و رئیس غیر عادل

مرحوم صدوق در کتاب عقاب الاعمال از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نمود ه که فرمود: کسی که رهبری و سرپرستی قومی را به دست بگیرد و به نیکی دربارة آنان عمل نکند به هر روزی از زمان زعامت و سرپرستی خود ، هزار سال بر شفیر جهنم خواهد ماند، و چون در قیامت محشور می شود دست های او به گردنش بسته شده و اگر با عدالت رفتار کرده باشد خداوند دستان او را باز خواهد نمود و اگر ظلم کرده باشد به مدت هفتاد خریف در آتش جهنم سقوط می کند(2).

4- قاضی و مفتی غیر عادل

مؤلف گوید: قضاوت به معنای حکم بین مردم برای رفع تنازع است با شرائط خاصّی که دارد و منصب قضاوت از مناصب مهمی است که از ناحیه خداوند به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) داده شده و از ناحیه آن حضرت به ائمه اطهار(علیهم السلام) واگذار شده و از ناحیه آنان به فقیه جامع الشرائط داده شده است و آن دارای خطر عظیمی است و روایت شده که قاضی برشفیرجهنم قرار دارد.

ص: 63


1- ... و عن عبد الله بن أنس عن جده قال قال رسول الله ص إذا کان یوم القیامة و نصب الصراط علی شفیر جهنم لم یجز علیه إلا من معه کتاب بولایة علی بن أبی طالب ع. (کشف الیقین، ص304)
2- وفی (عقاب الأعمال) بسند تقدم فی عیادة المریض عن النبی صلی الله علیه وآله فی حدیث قال: من أکرم أخاه فإنما یکرم الله عز وجل، فما ظنکم بمن یکرم الله عز وجل أن یفعل به ومن تولی عرافة قوم " ولم یحسن فیهم خ " حبس علی شفیر جهنم بکل یوم ألف سنة، وحشر ویده مغلولة إلی عنقه، فإن کان قام فیهم بأمر الله أطلقها الله، وإن کان ظالما هوی به فی نار جهنم سبعین خریفا. (وسائل الشیعه، ج12، ص137)

از أمیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت به شریح قاضی فرمود: تو در مجلسی نشسته ای که در آن مجلس جز پیامبر و یا وصیّ پیامبر و یا انسان شقیّ نمی نشیند.

و از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: از حکومت و قضاوت پرهیز کنید، چرا که قضاوت و حکومت مخصوص به امام عالم به قضا و عادل می باشد و آن پیامبر و یا وصیّ پیامبر است(1).

5- اطاعت از طاغوت ها

امام صادق(علیه السلام) می فرماید: حضرت عیسی بن مریم (علیهماالسلام) با اصحاب خود به قریه ای برخورد نمود که همه آنان بلکه پرندگان و چهارپایان آنان مرده بودند، از این رو به اصحاب خود فرمود: این ها با سخط و غضب الهی مرده اند و اگر تدریجاً مرده بودند همدیگر را دفن می کردند. و حوارییّن به عیسی(علیه السلام) گفتند: از خداوند بخواه تا آنان را زنده کند و به ما بگویند: اعمال شان چه بوده است که گرفتار عذاب شده اند؟ تا ما از آن اعمال پرهیز کنیم.

پس حضرت عیسی(علیه السلام) دعا کرد و اهل قریه را صدا زد و یکی از آنان جواب داد و گفت: «لبّیک یا روح الله» حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: وای بر شما مگر اعمال شما چه بوده است که گرفتار عذاب الهی شده اید؟ آن مرد گفت: «ما طاغوت را اطاعت و عبادت می کردیم و دنیا را دوست می داشتیم و ترس ما از خدا و قیامت کم بود، و آرزوهای ما نسبت به دنیا زیاد بود، و در غفلت و شهوت و بازی و خوشگذرانی به سر می بردیم» حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: علاقه شما به دنیا چگونه بود؟ آن مرد گفت: مانند علاقه بچه به مادر خود بود ، و هرگاه دنیا به ما رو می کرد شاد می شدیم و هر گاه به ما پشت می کرد محزون و گریان بودیم.

حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: عبادت شما نسبت به طاغوت ها چگونه بود؟ آن مرد گفت: ما از اهل معصیت اطاعت می کردیم. حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: عاقبت و نهایت کار شما چگونه شد؟ آن مرد گفت:

ص: 64


1- ... و هو الحکم بین الناس لرفع التنازع بینهم بالشرائط الآتیة،و منصب القضاء من المناصب الجلیلة الثابتة من قبل اللّٰه تعالی للنبی صلی اللّٰه علیه و آله.و من قبله للأئمة المعصومین علیهم السلام، و من قبلهم للفقیه الجامع للشرائط الآتیة، و لا یخفی أن خطره عظیم، و قد ورد «أن القاضی علی شفیر جهنم» و عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنه قال: «یا شریح قد جلست مجلسا لا یجلسه إلا نبی أو وصی نبی أو شقی» و عن أبی عبد اللّٰه علیه السلام «اتقوا الحکومة فإن الحکومة إنما هی للإمام العالم بالقضاء العادل فی المسلمین لنبی أو وصی نبی» و فی روایة «من حکم فی درهمین بغیر ما أنزل اللّٰه عزّ و جلّ فقد کفر» و فی أخری «لسان القاضی بین جمرتین من نار حتی یقضی بین الناس فاما فی الجنة و إما فی النار» و عن أبی عبد اللّٰه علیه السلام قال: «القضاة أربعة: ثلاثة فی النار و واحد فی الجنة، رجل قضی یجور و هو یعلم فهو فی النار، و رجل قضی بجور و هو لا یعلم فهو فی النار، و رجل قضی بالحق و هو لا یعلم فهو فی النار، و رجل قضی بالحق و هو یعلم فهو فی الجنة» و لو کان موقوفا علی الفتوی یلحقه خطر الفتوی أیضا، ففی الصحیح قال أبو جعفر علیه السلام: «من أفتی الناس بغیر علم و لا هدی من اللّٰه لعنه ملائکة الرحمة و ملائکة العذاب، و لحقه وزر من عمل بفتیاه». (تحریرالوسیله، ج2، ص404)

ما شبی را در عافیت طی کردیم و صبح آن در هاویه جهنم بودیم. حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: هاویه چیست؟ او گفت: هاویه سجّین است، حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود: سجّین چیست؟ آن مرد گفت: کوه هایی است از آتش که تا قیامت در آن می سوزیم، حضرت عیسی(علیه السلام) فرمود:

وای بر تو، چه شد که تو پاسخ مرا دادی؟ آن مرد گفت: یا روح الله بقیه، لجام آتشین بر دهان دارند و به دست ملائکه غلاظ و شداد هستند، و من در دنیا بین آنان بودم و از آنان نبودم و چون عذاب آمد مرا نیز گرفت و من با یک موی خود معلق بر شفیر جهنم هستم و نمی دانم آیا در آتش سقوط می نمایم و یا نجات پیدا می کنم؟ پس حضرت عسیی(علیه السلام) به حوارییّن فرمود: ای دوستان خدا، خوردن یک قرص نان خشک با نمک بی مقدار و خوابیدن در کنار مزبله با عافیت دنیا و آخرت برای مؤمن بسیار بهتر خواهد بود ]از این که خود را گرفتار عذاب ابدی نماید[(1).

6- ازدواج همراه با ریا و فخر [و سمعه]

صاحب وسائل از عقاب الاعمال صدوق نقل نمود ه که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: کسی که از راه حلال و با مهر حلال با زنی ازدواج کند و هدف او فخر نمودن و ریا و نگاه مردم باشد، چنین ازدواجی برای او جز ذلّت و خواری و پستی نخواهد داشت و خداوند به اندازه ای که او از آن زن بهره مند شده است، او را بر شفیر جهنم نگه می دارد و سپس به اندازه هفتاد خریف در جهنم سقوط می کند(2).

7- منکر ولایت أمیرالمؤمنین(علیه السلام)

امام باقر(علیه السلام) از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نمود ه که آن حضرت به أمیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: یا علی چگونه است حال تو هنگامی که بر کنار جهنم بایستی و صراط

ص: 65


1- ... عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنْ مُهَاجِرٍ الْأَسَدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَرَّ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ ع عَلَی قَرْیَةٍ قَدْ مَاتَ أَهْلُهَا وَ طَیْرُهَا وَ دَوَابُّهَا فَقَالَ أَمَا إِنَّهُمْ لَمْ یَمُوتُوا إِلَّا بِسَخْطَةٍ وَ لَوْ مَاتُوا مُتَفَرِّقِینَ لَتَدَافَنُوا فَقَالَ الْحَوَارِیُّونَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ کَلِمَتَهُ ادْعُ اللَّهَ أَنْ یُحْیِیَهُمْ لَنَا فَیُخْبِرُونَا مَا کَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فَنَجْتَنِبَهَا فَدَعَا عِیسَی ع رَبَّهُ فَنُودِیَ مِنَ الْجَوِّ أَنْ نَادِهِمْ فَقَامَ عِیسَی ع بِاللَّیْلِ عَلَی شَرَفٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ یَا أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْیَةِ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ مُجِیبٌ لَبَّیْکَ یَا رُوحَ اللَّهِ وَ کَلِمَتَهُ فَقَالَ وَیْحَکُمْ مَا کَانَتْ أَعْمَالُکُمْ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْیَا مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وَ أَمَلٍ بَعِیدٍ وَ غَفْلَةٍ فِی لَهْوٍ وَ لَعِبٍ فَقَالَ کَیْفَ کَانَ حُبُّکُمْ لِلدُّنْیَا قَالَ کَحُبِّ الصَّبِیِّ لِأُمِّهِ إِذَا أَقْبَلَتْ عَلَیْنَا فَرِحْنَا وَ سُرِرْنَا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنَّا بَکَیْنَا وَ حَزِنَّا قَالَ کَیْفَ کَانَتْ عِبَادَتُکُمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِی قَالَ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ أَمْرِکُمْ قَالَ بِتْنَا لَیْلَةً فِی عَافِیَةٍ وَ أَصْبَحْنَا فِی الْهَاوِیَةِ فَقَالَ وَ مَا الْهَاوِیَةُ فَقَالَ سِجِّینٌ قَالَ وَ مَا سِجِّینٌ قَالَ جِبَالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَیْنَا إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ قَالَ فَمَا قُلْتُمْ وَ مَا قِیلَ لَکُمْ قَالَ قُلْنَا رُدَّنَا إِلَی الدُّنْیَا فَنَزْهَدَ فِیهَا قِیلَ لَنَا کَذَبْتُمْ قَالَ وَیْحَکَ کَیْفَ لَمْ یُکَلِّمْنِی غَیْرُکَ مِنْ بَیْنِهِمْ قَالَ یَا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ بِأَیْدِی مَلَائِکَةٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ وَ إِنِّی کُنْتُ فِیهِمْ وَ لَمْ أَکُنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِی مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَةٍ عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّمَ لَا أَدْرِی أُکَبْکَبُ فِیهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا فَالْتَفَتَ عِیسَی ع إِلَی الْحَوَارِیِّینَ فَقَالَ یَا أَوْلِیَاءَ اللَّهِ أَکْلُ الْخُبْزِ الْیَابِسِ بِالْمِلْحِ الْجَرِیشِ وَ النَّوْمُ عَلَی الْمَزَابِلِ خَیْرٌ کَثِیرٌ مَعَ عَافِیَةِ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ. (کافی، ج2، ص318)
2- ... وَ فِی عِقَابِ الْأَعْمَالِ بِإِسْنَادِهِ السَّابِقِ فِی عِیَادَةِ الْمَرِیضِ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ: مَنْ نَکَحَ امْرَأَةً حَلَالًا بِمَالٍ حَلَالٍ- غَیْرَ أَنَّهُ أَرَادَ (بِهِ) فَخْراً وَ رِیَاءً (وَ سُمْعَةً)- لَمْ یَزِدْهُ اللَّهُ بِذَلِکَ إِلَّا ذُلًّا وَ هَوَاناً- وَ أَقَامَهُ بِقَدْرِ مَا اسْتَمْتَعَ مِنْهَا عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّمَ- ثُمَّ یَهْوِی بِهِ فِیهَا سَبْعِینَ خَرِیفاً. (وسائل الشیعه، ج20، ص42، ح11)

را بر روی جهنم قرار بدهند ، و به مردم گفته شود: از صراط عبور کنید، و تو به جهنم بگویی: این از آنِ من و این از آنِ تو؟ پس أمیرالمؤمنین(علیه السلام) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلّم) عرض می کند:

یا رسول الله ، کیانند آنان که من به جهنم می گویم: این از آنِ من ؟ رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: آنان شیعیان تواند و آنان همه جا با تو هستند(1).

ابن عباس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلّم) نقل نموده که فرمود: روز قیامت من و علی بر صراط می ایستیم و به دست هر کدام از ما شمشیری است و هرکس از خلق خدا بخواهد از صراط عبور کند ، ما از او نسبت به ولایت علی بن ابیطالب(علیه السلام) سؤال خواهیم نمود ، پس هر کس دارای چیزی از ولایت علی(علیه السلام) باشد نجات می یابد و رستگار می شود و گر نه ما گردن او را می زنیم و او را در آتش می افکنیم سپس این آیه را تلاوت نمود

«وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ» .

صاحب کتاب تاویل الآیات گوید: این تاویل دلالت می کند که ولایت أمیرالمؤمنین(علیه السلام) بر جمیع خلق خدا واجب است پس او افضل از همه خلق خداست جز خاتم پیامبران و مرسلین حضرت محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم)(2).

40- فتوای بدون علم

ابن حجّاج گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: از دو خصلت دور باش ]و خود را گرفتار آنها مکن[ چرا که به خاطر این دوخصلت کسانی هلاک شده اندو تو به ترس از این که ]بدون دلیل و[ با رأی خود فتوا بدهی، و یا به چیزی که نمی دانی ]از دین است[ متدیّن شوی و آن را از دین خود بدانی(3).

ص: 66


1- [الأمالی للشیخ الطوسی] الْمُفِیدُ عَنِ الْمُظَفَّرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْوَرَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ هَمَّامٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زَکَرِیَّا الْبَصْرِیِّ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْمُخْتَارِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْبُرْسِیِّ عَنِ النَّضْرِ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنِ الْبَاقِرِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَیْفَ بِکَ یَا عَلِیُّ إِذَا وَقَفْتَ عَلَی شَفِیرِ جَهَنَّمَ وَ قَدِمْتَ الصِّرَاطَ وَ قِیلَ لِلنَّاسِ جُوزُوا وَ قُلْتَ لِجَهَنَّمَ هَذَا لِی وَ هَذَا لَکَ فَقَالَ عَلِیٌّ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ أُولَئِکَ فَقَالَ أُولَئِکَ شِیعَتُکَ مَعَکَ حَیْثُ کُنْتَ. (بحارالانوار، ج39، ص198، بشاره المصطفی، ص48)
2- ... و ذکر أیضا فی الکتاب المذکور حدیثا یرفعه بإسناده عن عبد الله بن عباس رضی الله عنه قال قال رسول الله ص إذا کان یوم القیامة أقف أنا و علی علی الصراط بید کل واحد منا سیف فلا یمر به أحد من خلق الله إلا سألناه عن ولایة علی فمن کان معه شی ء منها نجا و فاز و إلا ضربنا عنقه و ألقیناه فی النار ثم تلا وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ. و هذا التأویل یدل علی أن ولایة أمیر المؤمنین مفترضة علی الخلق أجمعین و إذا کان الأمر کذلک فیکون أفضل منهم ما خلا خاتم النبیین و سید المرسلین جعلنا الله و إیاکم من الموالین المحبین له و لذریته الطیبین إنه أسمع السامعین و أرحم الراحمین. (تاویل الآیات شرف الدین حسینی ص484)
3- ... وَ قَالَ ع خَصْلَتَیْنِ مُهْلِکَتَیْنِ تُفْتِی النَّاسَ بِرَأْیِکَ أَوْ تَدِینُ بِمَا لَا تَعْلَمُ. (مستدرک سفینه ج8/126، بحارالانوار ج75، ص252)

امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود: کسی که با رأی خود برای مردم فتوا بدهد، دیانت خود را بر اساس جهل و نادانی قرار داده و چنین کسی ضدّ خدا خواهد بود ، چرا که ندانسته چیزی را حلال و یا حرام دانسته است(1).

و در روایات آمده که مفتی بدون علم در طبقه ششم دوزخ جای دارد، و کسی که بدون علم فتوا بدهد ملائکه آسمان و ملائکه زمین او را لعنت می کنند(2).

و در وصایای امام صادق (علیه السلام) به عنوان بصری آمده که فرمود: «و ایّاک أن تعمل برأیک شیئاً، و خذ بالاحتیاط فی جمیع ما تجد إلیه سبیلاً، و ا هرب من الفتیا هربک من ألاسد، و لا تجعل رقبتک للناس جسراً»(3).

یعنی: به پرهیز از این که به رأی خود عمل کنی، و در جمیع امور خود تا می توانی به احتیاط عمل کن، و از فتوا دادن فرار کن همان گونه که از شیر فرار می کنی، و گردن خود را پلی برای عبور مردم قرار مده.

اقول: و هذا ما اخترناه من «أربعین حدیثاً» اوصانا رسول الله - صلّی الله علیه وآله- بحفظها قد جمعناها بحول الله و قوّته و نقول: اللّهم تقبّل من عبدک الضعیف الذلیل بفضلک و کرمک و صلّی الله علی محمّد و آله الطاهرین و جعلته هدیةً منّی لوالدیّ و من وجب حقه علیّ ولله الحمدُ اوّلاً و آخراّ .

ودر پایان از خداوند توفیق عمل به این احادیث را خواستاریم ولاحول ولا قوة الّا بالله العلیّ العظیم.

ص: 67


1- قرب الإسناد: عن الصادق (علیه السلام): من أفتی الناس برأیه فقد دان بما لا یعلم، ومن دان بما لا یعلم فقد ضاد الله حیث أحل وحرم فیما لا یعلم. (همان، ص127، و بحار، ج2، ص299)
2- ... فی أن مکانه فی الدرک السادس من النار. الروایات الشریفة بأن من أفتی بغیر علم، لعنته ملائکة السماوات والأرض. (همان، و بحار، ج2، ص116)
3- (مستدرک سفینه، ج8، ص128، بحارالانوار ج1، ص230)

آثار مؤلف تاکنون

1- الحج و الزیاره [آداب حجّ و زیارت حرمین شریفین] [عربی]

2- میزان الحق یا حقیقت مظلوم [فارسی عربی]

3- آیات الفضایل یا فضایل علی علیه السلام در قرآن [فارسی عربی]

4- دولة المهدی یا حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف [فارسی عربی]

5- اسوة النساء، بانوی نمونه عالم [فارسی عربی]

6- امام الشهداء و سالار شهیدان [فارسی عربی]

7- انتظار مهدی علیه السلام و نشانه های ظهور [فارسی عربی]

8- شهید خراسان و پناه شیعیان [فارسی عربی]

9- عاشقان کربلا، زیارت عتبات عالیات

10- آیین همسرداری و آداب زندگی در اسلام [فارسی عربی]

11- بشارت های معصومین علیهم السلام [فارسی عربی]

12- مژده های رحمت در قرآن همراه خطبه غدیر [فارسی عربی]

13- محرّمات اسلام [فارسی عربی]

14- ماه های رحمت [ترجمه «فضائل الأشهر الثلاثة» شیخ صدوق رحمه الله] [فارسی عربی]

15- امام صادق علیه السلام [ترجمه «الإمام الصادق علیه السلام» علّامه مظفّر] [فارسی]

16- پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله [ترجمه «مناقب آل ابی طالب علیهم السلام» علّامه ابن شهر آشوب]

17- واجبات اسلامی [فارسی عربی]

18- پیام های قرآنی، یک صد و ده پیام نورانی قرآن

19- رهبران معصوم علیهم السلام

20- راه خدا شناسی

21- خطبه غدیر [با ترجمه فارسی]

22- بشارت های مهدویّت [فارسی عربی]

23- در پناه قرآن

24- فتنه های آخر الزمان [فارسی عربی]

25- راه بهشت

26- اخلاق و سیره محمدی صلی الله علیه و آله

27- دفاع از مقام ولایت

ص: 68

28- سخت ترین امتحان [ترجمه «مصادقة الإخوان شیخ صدوق رحمه الله»]

29- حکومت های جهانی قبل از قیامت

30- زنان نمونه

31- کشکول عجائب

32- تفسیر اهل البیت علیهم السلام [8 جلدی]

33- خواص سور

34- چهل حدیث

35- رسالة فی الحلال و الحرام

36- حقیقت مظلوم

ص: 69

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109