سرشناسه:حسینی، محمد، 1323 -
عنوان و نام پدیدآور:رساله آداب و سنن اسلامی و مناهی القرآن و النبیّ صلی الله علیه وآله وسلّم / تالیف سید محمد حسینی بهارانچی
مشخصات نشر:دیجیتالی / مرکز تحقیقات یارانه ای قائمیه اصفهان - 1399
مشخصات ظاهری: 249 ص.
زبان: فارسی
وضعیت فهرست نویسی:فیپا
یادداشت:چاپ قبلی: محمد حسینی، 1379.
موضوع:آداب اسلامی
موضوع: اخلاق اسلامی
موضوع:محرمات قرآن
موضوع:گزینش آیات قرآن کریم
ص: 1
در یکی از آیات شریفه قرآن آمده که خداوند متعال می فرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ...»(1)
یعنی، «مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، ... »
از این آیه ظاهر می شود که خداوند پیامبر خود(صلی الله علیه وآله وسلّم) را تربیت نموده و او را جامع همه خوبی ها قرار داده و به این امّت می فرماید: ما هر خوبی را در رسول خود جمع نمودیم و شما باید او را اسوه و پیشوا و مقتدای خود قرار بدهید.(2)
از این رو بر این امّت لازم و واجب است که برای رشد و سعادت خود در همه چیز به سیره و سنّت و روش پیامبر خویش(صلی الله علیه وآله وسلّم) بنگرید، و قدم خود را در جای قدم او گذارند، تا رستگار شوند، و آن
ص: 2
حضرت نیز در پایان عمر خود فرموده است: بعد از من از کتاب خدا و اهل بیت و عترت من پیروی کنید، تا هرگز گمراه نشوید.(1)
از این رو نویسنده از خدای خود می خواهد که او را کمک کند تا از مسیر حق و صراط مستقیم و راه نجات جدا نشود، و همواره می گوید:
«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ صِراطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لا الضَّالِّینَ» یعنی، «خدایا ما را به راه مستقیم [دین خود] هدایت و ثابت قدم بفرما، راه آنان که نعمت خود را بر آنها ارزانی داشتی، نه گمراهان و کسانی که بر آنان خشم نمودی.»
در آیات و روایات آمده که مقصود از «أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ» پیامبران و صدّیقین و شهدا و صالحین هستند.(2) و در برخی از روایات آمده که «صراط مستقیم» امیرالمؤمنین و امامان بعد از آن حضرت (علیهم السلام) می باشند.
ما در این کتاب به حول و قوه ی الهی خلاصه ای از سیره و مناهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را بیان می کنیم امید آن که نویسنده و دوستان اهل البیت(علیهم السلام) از آن استفاده نمایند، و لا حول و لا قوة الّا بالله العلیّ العظیم.
مرحوم علامه مجلسی(رضوان الله تعالی علیه) در جلد 76 کتاب شریف «بحارالأنوار» ابوابی از آداب منقول از رسول خدا و اهل البیت(علیهم السلام) را بیان نموده و در پایان بابی به عنوان «مناهی النبیّ صلی الله علیه وآله وسلّم» را ذکر کرده است، و ما نیز به ترتیب یاد شده سیر خواهیم نمود، و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم.
آری هدف اصلی ما عمل به آیه شریفه «و لَکُم فِی رَسُول الله أُسوه حَسَنَه» می باشد، چرا که ارتباط با خداوند و تحصیل محبّت او نیاز به پیروی از رسول او(صلی الله علیه وآله وسلّم) دارد، و خداوند می فرماید:
ص: 3
« قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»(1)
یعنی، «بگو: «اگر خدا را دوست می دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد و خدا آمرزنده مهربان است.»
از این آیه ظاهر می شود، که پیروی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) سبب محبّت خداوند به بنده خود می شود و خداوند هر که را دوست بدارد او را به درجات عالیه ی بهشت و رضوان خود می رساند.
قبل از هر چیز ما باید از خود غفلت زدایی کنیم تا به سخنان اولیای خداوند بیشتر توجّه نماییم، و چه زیباست سخن امام سجاد(علیه السلام) در پاسخ شخصی که به آن حضرت عرضه داشت: «کیف أصبحت یابن رسول الله؟ و امام(علیه السلام) در پاسخ او فرمود:
«أصبحت مطلوباً بثمان خصالٍ: الله تعالی یطلبی بالفرائض، و النبیّ(صلی الله علیه وآله وسلّم) بالسنة، و العیال بالقوت و النفس بالشهوة، و الشیطان بالمعصیة، و الحافظان بصدق العمل، و ملک الموت بالروح، و القبر بالجسد، فأنا بین هذه الخصال مطلوب.»(2)
و به امام حسین(علیه السلام) نیز گفته شد: «کیف أصبحت یابن رسول الله؟ و آن حضرت فرمود: «أصبحت و لی ربُّ فوقی، و النار أمامی، و الموت یطلبی، و الحساب محدق بی، و أنا مرتهن بعملی، لا أحد ما احبّ، و لا دفع ما أکره، و الأمور بید غیری، فإن شاء عذّبنی، و إن شاء عفا، فأیّ فقیر أفقر منّی؟ قال لأمیرالمؤمنین(علیه السلام): کیف أصبحت؟ فقال: کیف یصبح من کان لله علیه حافظان، و علم أنّ خطایاه مکتوبة فی الدیوان، إن لم یرحمه ربّه فمرجعه ألی النیران.
ص: 4
و قیل لفاطمه(علیهاالسلام): کیف أصبحتِ یا ابنة رسول الله؟ قالت: «أصبحت عائفةً لدنیاکم، قالیةً لرجالکم، لفظتهم بعد أن عجمتهم، فأنا بین جهدٍ و کربٍ بینما فقد النبیّ(صلی الله علیه وآله وسلّم) و ظلم الوصیّ.(1)
جابر گوید: روزی من خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) رسیدم و به او گفتم: کیف أصبحت یا أمیرالمؤمنین؟ قال: آکل رزقی. قال جابر: ما تقول فی دار الدنیا؟ قال ما نقول فی الدارٍ أوّلها غمّ، و آخرها الموت، قال: فمن أغبط الناس؟ قال جَسَد تحت التراب، أمن من العقلب، و یرجو الثواب.(2)
و قیل لسلمان الفارسی: کیف أصبحت؟ قال: کیف یصبح من کان الموت غایته، و القبر منزله، و الدیدان جواره، و إن لم یُغفر له فانار مسکنه.(3)
. قیل لحذیفة بن الیمان: کیف أصبحت؟ قال: کیف یصبح من کان إسمه عبداً، و یدفن غداً فی القبر وَحداً، و یُحشر بین یدی الله فرداً؟!(4)
و عن المسیّب قال:
«خرج امیرالمؤمنین(علیه السلام) یوماً من البیت، فاستقبله سلمان، فقال(علیه السلام) له: کیف أصبحت یا أباعبدالله؟ قال [سلمان]: أصبحت فی غمومٍ أربعة فقال له: و ما هنّ؟ قال: غمّ العیال یطلبون الخبز و الشهوات، و الخالق یطلب الطاعة، و الشیطان یأمر بالمعصیة، و ملک الموت یطلب الروح!! فقال له: أبشر یا أباعبدالله فإنّ لک بکلّ خصلةٍ درجات، و إنّی کنت دخلت علی رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلّم)[ذات یوم] فقال: کیف أصبحت یا علیّ؟ فقلت: أصبحت و لیس فی یدی شیء غیر الماء، و أنا مغتمّ لحال فرخیّ الحسن و الحسین(علیهماالسلام) فقال لی: یا علی غمّ العیال ستر من النار، و طاعة الخالق أمان من العذاب، و الصبر
ص: 5
علی الطاعة جهاد، و أفضل من عبادة ستّین سنّة، و غمّ الموت کفّارة الذنوب، و اعلم یا علیّ أنّ ارزاق العباد علی الله سبحانه، و غمّک لهم لا یضرّک و لا ینفع غیر أنّک توجر علیه، و إنّ أغمّ الغمّ غمّ العیال.(1)
. قیل لعیسی بن مریم(علیه السلام): کیف أصبحت یا روح الله؟ قال:
«أصبحت و ربّی تبارک و تعالی من فوقی، و النار أمامی، و الموت فی طلبی، لا املک ما أرجو، و لا اظیق دفع ما أکره، فأیّ فقیر أفقر منّی؟
و قیل للنبیّ(صلی الله علیه وآله وسلّم): کیف أصبحت؟ قال:
«بخیرٍ من رجلٍ لم یصبح صائماً، و لم یعد مریضاً، و لم یشهد جنازةً»
و قال جابر بن عبدالله الأنصاری:
لقیت علیّ بن ابیطالب(علیهماالسلام) ذات یومٍ صباحاً فقلت: کیف أصبحت یا أمیرالمؤمنین؟ قال: بنعمةٍ من الله و فضل من رجل لم یذر أخاه، و لم یُدخل علی مؤمن سروراً. قلت: و ما ذلک السرور؟ قال: یفرّج عنه کرباً، او یقضی عنه دیناً، أو یکشف عنه فافةً.»
قال جابر: و لقیت علیّاً یوماً فقلت: کیف أصبحت یا أمیرالمؤمنین؟ قال: «أصبحنا و بنا من نعم الله و فضله ما لا نحصیه، مع کثیر ما نحصیه، فما ندری أیّ نعمةٍ نشکر؟ أجمیل ما ینتشر؟ أم قبیح ما یستر؟»
و قیل لأبی ذرّ رضی الله عنه: کیف اصبحت یا صاحب رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلّم): قال: «أصبحت بین نعمتین بین ذنبٍ مستور، و ثناء من اغترّ به فهو المغرور.»(2)
مؤلّف گوید: هدف از نقل روایات فوق آمادگی برای اطاعت و تأسیّ به اخلاق رسول خدا و ائمه معصومین(علیهم السلام) و صحابه ی صالح آنان می باشد، چرا که تا انسان به یاد خدا و مرگ و عاقبت خود
ص: 6
نباشد، مظاهر فریبنده ی دنیا نمی گذارد به عاقبت خود فکر کند، و این روایات افراد غافل را از خواب غفلت بیدار می کند، و به فکر عاقبت و معاد و وعده های خداوند می اندازد، و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم.
خداوند در سوره کهف آیه 23 می فرماید: «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیت»
یعنی، «و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام می دهم» مگر اینکه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور.»
و در آیه 39 این سوره می فرماید:
«وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ ...»
یعنی، «چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوّت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست!»
و در آیه 69 این سوره می فرماید:
«سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً ...» یعنی، (موسی) گفت: «به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت.
و در سوره قلم آیه 17 تا 28 می فرماید: «إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ *وَ لا یَسْتَثْنُونَ * فَطافَ عَلَیْها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نائِمُونَ * فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ * فَتَنادَوْا مُصْبِحِینَ * أَنِ اغْدُوا عَلی حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صارِمِینَ * فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ یَتَخافَتُونَ * أَنْ لا یَدْخُلَنَّهَا الْیَوْمَ عَلَیْکُمْ مِسْکِینٌ * وَ غَدَوْا عَلی حَرْدٍ قادِرِینَ * فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ * بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ * قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُون»
یعنی، ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. و هیچ از آن استثنا نکنند امّا عذابی فراگیر (شب
ص: 7
هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند، و آن باغ سرسبز همچون شب سیاه و ظلمانی شد! صبحگاهان یکدیگر را صدا زدند، که بسوی کشتزار و باغ خود حرکت کنید اگر قصد چیدن میوه ها را دارید! آنها حرکت کردند در حالی که آهسته با هم می گفتند:» «مواظب باشید امروز حتی یک فقیر وارد بر شما نشود!» (آری) آنها صبحگاهان تصمیم داشتند که با قدرت از مستمندان جلوگیری کنند. هنگامی که (وارد باغ شدند و) آن را دیدند گفتند: «حقّاً» ما گمراهیم! (آری، همه چیز از دست ما رفته) بلکه ما محرومیم!» یکی از آنها که از همه عاقلتر بود گفت: «آیا به شما نگفتم چرا تسبیح خدا نمی گویید؟!»
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
بسا برخی از شیعیان ما در ابتدای کاری «بسم الله الرّحمن الرّحیم» را ترک می کند، و خداوند او را گرفتار بلایی می نماید، تا به یاد شکر خدا و ثنای الهی بیفتد، و این کفّاره ی ترک «بسم الله الرّحمن الرّحیم» است.
سپس فرمود: عبدالله بن یحیی وارد بر أمیرالمؤمنین(علیه السلام) شد، و مقابل آن حضرت صندلی آماده بود و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) به او فرمود: روی این صندلی بنشین، و چون خواست بنشیند لغزید و سر او بر زمین خورد و خون جاری شد، و امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: تا آب آوردند و سر او را شستند و سپس دست مبارک خود را بر روی زخم او قرار داد و او بی صبری می کرد پس آب دهان مبارک خود را بر آن مالید، و یکباره بهبود یافت. و سپس به او فرمود: ای عبدالله! الحمدلله که خداوند گناهان شیعیان ما را به وسیله بلاهای دنیایی می بخشد، تا طاعات و عباداتشان سالم بماند و پاداش آنان ضایع نشود ...
عبدالله گفت: یا امیرالمؤمنین از سخنان شما استفاده کردم، اکنون بفرمایید من چه خطایی کرده بودم که این آسیبب را دیدم؟ تا خطاهای خود را تکرار نکنم. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: تو هنگامی که نشستی «بسم الله» نگفتی، و این عقوبت ترک «بسم الله» تو بود.
سپس فرمود: مگر نمی دانی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به من فرمود:
ص: 8
«کلّ أمرٍ ذی بالٍ لم یذکر فیه« بسم الله» فهو أبتر»؟ عبدالله گوید: گفتم: آری، پدر و مادرم فدای شما باد، از این پس «بسم الله» را ترک نخواهم کرد. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: اگر چنین کنی بهره مند و سعادتمند خواهی شد.(1)
ابوحمزه ثمالی گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود: حضرت آدم(علیه السلام) چون داخل بهشت شد، خداوند به او فرمود: «نزدیک این شجر مشو» آدم گفت: پروردگارا نزدیک نمی شوم. و نگفت: إن شاء الله [از این رو شیطان او را فریب داد و ...] و خداوند به حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیت»و لو بعد سنةٍ.(2)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هر گاه یکی از شما می خواهید وضو بگیرید و یا آب و غذایی بخورید و یا لباس خود را بپوشید و یا هر کار دیگری را انجام بدهید، سزاوار است که «بسم الله» بگویید و گر نه شیطان با شما شریک می شود.(3)
مؤلّف گوید: قصه تأخیر وحی تا چهل روز به خاطر «إن شاءالله» نگفتن رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در سوره ی کهف آیه 23 که می فرماید: «وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ » معروف و مشهور است، و در همه تفاسیر ذکر شده است.(4)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: مقصود از «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسِیت» این است که مشیّت خدا را در کار خود استثنا کن و بگو: «إن شاءالله» [و لو بعد از یک سال] یعنی هر گاه به یاد آوردی بگو: «إلّا ما شاء الله».(5)
ص: 9
از آیات قرآن و روایات معصومین(علیهم السلام) ظاهر می شود که دو نفر مسلمان در ابتدای برخورد قبل از هر سخنی باید به همدیگر سلام کنند و برای شروع کننده پاداش بیشتری خواهد بود و اگر کسی وارد به خانه ای و یا جمعیّتی شود باید قبل از هر سخن به اهل آن خانه و آن مجلس سلام کند و مستحب است سلام خود را بلند و آشکار انجام بدهد، و در روایات آمده که شخص وارد اگر سلام نکرد پاسخ او را ندهید، و واجب است پاسخ سلام کننده داده شود، و مستحب است، پاسخ دهنده سلام را با احترام بیشتری پاسخ بدهد که خواهد آمد إن شاء الله.
1- خداوند در سوره نور آیه 61 می فرماید:
«فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُون»
یعنی، «و هنگامی که داخل خانه ای شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیّتی از سوی خداوند، سلامی پربرکت و پاکیزه! این گونه خداوند آیات را برای شما روشن می کند، باشد که بیندیشید!»
در تفسیر علی بن ابراهیم آمده که امام باقر(علیه السلام) به ابی الجارود می فرماید: هر گاه یکی از شما وارد خانه خود می شود، اگر کسی در خانه هست باید به او سلام کند، و اگر کسی در خانه نبود باید بگوید: «السلام علینا من عند ربّنا» همان گونه که خداوند می فرماید: «تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَة».(1)
و در حدیث اربعمأة از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل شده که می فرماید:
هنگامی که یکی از شما وارد منزل خود می شود باید بگوید: «السلام علیکم» و اگر در خانه کسی نیست باید بگوید: «السلام علینا من ربّنا».
ص: 10
سپس فرمود: اگر برادر تو به تو گفت: «حیّاک الله بالسلام» تو بگو: «فحیّاک الله بالسلام و احلّک دار المقام».(1)
امام صادق(علیه السلام) به عمّار صیرفی فرمود: ... هنگامی که مؤمن به برادران مؤمن خود برخورد می نماید و به آنان سلام می کند، ملائکه نیز سلام او را پاسخ می دهند و می گویند: «السلام علیک و رحمة الله و برکاته أبداً».(2)
2- و در سوره نساء آیه 86 می فرماید:
«وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً» یعنی، «هر گاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (لا اقل) به همان گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد.»
مرحوم علی بن ابراهیم در تفسیر خود گوید: این آیه شامل غیر سلام نیز می شود، و هر احسانی کسی به دیگری بکند بهتر است آن دیگری احسان بالاتری به او نماید.
مرحوم مجلسی در کتاب «بحارالأنوار» از «علل الشرایع» نقل نموده که چون خداوند به ملائکه امر نمود که به آدم سجده کنند و ابلیس از سجده به آدم(علیه السلام) امتناع کرد و خداوند به او فرمود: «أخرِج مِنها فَإنَّک رَجِیم* وَ إِنّ عَلَیکَ لَعنَتِی إِلی یَومِ الدِین»
سپس خداوند عزّوجلّ به آدم فرمود:
ای آدم داخل ملائکه شو و بگو: «السلام علیکم و رحمةالله و برکاته» و چون بر آنان سلام کرد آن ها گفتند: «و علیک السلام و رحمةالله و برکاته».
و چون آدم به محضر خداوند بازگشت، خداوند به او فرمود: این است تحیّت تو و ذریّه ی تو تا قیامت.(3)
ص: 11
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) به گروهی برخورد نمود و به آنان سلام کرد و آنان در پاسخ او گفتند: «و علیکم السلام و رحمةالله و برکاته و مغغفرته و رضوانه».
و آن حضرت فرمود: از آنچه پیامبران [و ملائکه] به پدر ما ابراهیم(علیه السلام) گفتند تجاوز نکنید، آنان گفتند: «رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ إِنَّهُ حَمِیدٌ مَجِیدٌ»(1)
مؤلّف گوید: روایت فوق اشاره دارد به آیه 73 – 69 سوره هود که می فرماید: «وَ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُنا إِبْراهِیمَ بِالْبُشْری قالُوا سَلاماً قالَ سَلامٌ فَما لَبِثَ أَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ * فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَ أَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قالُوا لا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنا إِلی قَوْمِ لُوطٍ * وَ امْرَأَتُهُ قائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ * قالَتْ یا وَیْلَتی أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذا لَشَیْ ءٌ عَجِیبٌ * قالُوا أَ تَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَتُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْت...»
یعنی، «فرستادگان ما [فرشتگان] برای ابراهیم بشارت آوردند گفتند: «سلام!» (او نیز) گفت: «سلام!» و طولی نکشید که گوساله بریانی (برای آنها) آورد. (اما) هنگامی که دید دست آنها به آن نمی رسد (و از آن نمی خورند، کار) آنها را زشت شمرد و در دل احساس ترس نمود. به او گفتند: «نترس! ما به سوی قوم لوط فرستاده شده ایم!» و همسرش ایستاده بود، (از خوشحالی) خندید پس او را بشارت به اسحاق، و بعد از او یعقوب دادیم.
گفت: «ای وای بر من! آیا من فرزند می آورم در حالی که پیر زنم، و این شوهرم پیر مردی است؟! این راستی چیز عجیبی است!» گفتند: «آیا از فرمان خدا تعجب میکنی؟! این رحمت خدا و برکاتش بر شما خانواده است...»
3- و در سوره نحل آیه 32 می فرماید:
ص: 12
«... یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» یعنی، می گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می دادید!»
از آیه فوق استفاده می شود که بهترین سخن ملائکه با اهل بهشت بلکه سخن خداوند و سخن اهل بهشت با همدیگر سلام است، چنان که می فرماید: «تَحِیَّتُهُمْ فِیها سَلامٌ»(1) و یا می فرماید: «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»(2)
مرحوم صدوق در کتاب جامع الأخبار از امیرالمؤمنین(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: سلام هفتاد حسنه دارد، 69 حسنه آن مربوط به سلام کننده است، و یک حسنه آن مربوط به پاسخ دهنده می باشد. [ و در این روایت ثواب واجب کمتر از ثواب مستحب ذکر شده] و امام صادق(علیه السلام) فرمود: شروع کننده به سلام به خدا و رسول او(صلی الله علیه وآله وسلّم) سزاوارتر است. و فرمود: یکی از نشانه های تواضع این است به هر کس از مسلمانان سلام بکنی.
و رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلّم) فرمود: یکی از اسباب آمرزش «بذل السلام و حسن الکلام» است. و امام صادق(علیه السلام) فرمود: سلام تحیّة ملت مسلمان است، و امانی است برای ادای ذمّه و دین ما مسلمانان به همدیگر، و سواره باید به پیاده، و ایستاده باید به نشسته سلام کند، و قبل هر سخنی باید سلام باشد.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلّم) فرمود: هنگامی که یک نفر از شما می خواهد از مجلسی خارج شود باید با سلام با برادران خود وداع کند، و اگر چنین کند با عمل خیر آنان شریک خواهد بود.(4)
ص: 13
و فرمود: «إذا قام أحدکم من مجلسه فلیوّدعهم بالسلام»(1)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که وارد مسجد می شوی و مردم در حال نماز هستند به آنان
1- سلام مکن بلکه بر پیامبر خداا(صلی الله علیه واله وسلّم) سلام بفرست و مشغول نماز خود شو، و اگر گروهی را دیدی که با همدیگر سخن می گویند بر آنان سلام کن.(2)
2- امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: در حال خطبه امام سلام مکروه است.(3)
3- امام صادق(علیه السلام) فرمود: به کسی که تشییع جنازه می کند و کسی که به طرف نماز جمعه می رود و کسی که داخل حمام است سلام نکنید.(4)
4- امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: به چهار نفر سلام نکنید:
1- به افراد مسّ، 2- به کسی که تصویر می کشد، 3- و کسی که با نرد بازی می کند، 4- کسی که با چهارده خانه بازی می کند، سپس فرمود: من اضافه می کنم که به اهل شطرنج نیز سلام نکنید.(5)
مؤلّف گوید: چهارده خانه اسباب بازی بچه هاست، و اهل قمار نیز با آن بازی می کنند، و مرحوم کلینی در کافی ج6/435 از حضرت ابی الحسن(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: نرد و شطرنج و چهارده خانه یکسانند و با هر چه قمار انجام شود آن میسر خواهد بود.
ص: 14
5- امام صادق(علیه السلام) از پدران خود(علیهم السلام) نقل نموده که می فرمایند: به شش نفر نباید سلام کرد: 1- یهودی، 2- مجوسی، 3- نصرانی، 4- کسی که در حال قضای حاجت است، 5- کسی که بر سر سفره شراب نشسته، 6- شاعر و غیر شاعری که قذف محصنات می کند.(1)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: به اهل کتاب سلام نکنید، و اگر آنان به شما سلام کردند، بگویید: «علیکم».(2)
و روایت شده که گروهی از یهود به رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) گفتند: «السام علیک یا محمّد» و سام به لغت آنان مرگ است، و رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلّم) به آنان فرمود: «و علیکم».(3)
خداوند در سوره نور آیه 27تا 29 می فرماید:
1- «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ * فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فِیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قِیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ * لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فِیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُونَ »
یعنی، «ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید! و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این برای شما پاکیزه تر است و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است! (ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانه های غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلّق به شما وجود دارد و خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می دارید، می داند! »
ص: 15
2- و در آیه 58 این سوره می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ» یعنی، « ای کسانی که ایمان آورده اید! بردگان شما، و همچنین کودکانتان که به حدّ بلوغ نرسیده اند، در سه وقت باید از شما اجازه بگیرند: پیش از نماز صبح، و نیمروز هنگامی که لباسهای (معمولی) خود را بیرون می آورید، و بعد از نماز عشا این سه وقت خصوصی برای شماست امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید (و با صفا و صمیمیّت به یکدیگر خدمت نمایید). این گونه خداوند آیات را برای شما بیان می کند، و خداوند دانا و حکیم است!»
3- و در سوره احزاب آیه 53 می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرِینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیما» یعنی، « ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید امّا هنگامی که دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید این عمل، پیامبر را ناراحت می نماید، ولی از شما شرم می کند (و چیزی نمی گوید) امّا خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] می خواهید از پشت پرده بخواهید این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است! و شما حق
ص: 16
ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!»
مرحوم علی بن ابراهیم در تفسیر آیه «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهِیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ» گوید: خدای تبارک و تعالی نهی نموده که در این سه وقت احدی - چه پدر و چه مادر و چه خادم و چه دیگری - وارد خانه بشود مگر با اذن و اجازه، و این سه وقت عبارت است از بعد از طلوع فجر و هنگام ظهر و بعد از نماز عشاء، و در غیر این سه وقت برای افراد یاد شده نیاز به اذن و اجازه نیست، چنان که می فرماید: «لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ»(1)
یعنی، «امّا بعد از این سه وقت، گناهی بر شما و بر آنان نیست (که بدون اذن وارد شوند) و بر گرد یکدیگر بگردید»
ابوبصیر گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: در اجازه خواستن برای وارد شدن به خانه ها، سه چیز لازم است 1- اهل خانه صدای وارد شونده را بشنوند، 2- خود را آماده کنند، 3- اگر خواستند اجازه دخول بدهند و گر نه باید اجازه گیرنده باز گردد، [و کراهتی پیدا نکند].(2)
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر «حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا» فرمود: «استیناس» شنیدن صدای کفش و سلام کردن است.(3)
مرحوم علی بن ابراهیم در تفسیر «فَإِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلی أَنْفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً»(4)
گوید: مقصود از «تحیّة من عندالله ... » سلام تو بر اهل خانه و پاسخ آنان است، و در حقیقت تو بر خود سلام
ص: 17
کرده ای، و امام صادق(علیه السلام) در تفسیر «بُیُوتاً غَیر مَسکُونة» فرمود: «حمّامات و خانات و آسیاب هاست».(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: من خواستم وارد بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) شوم و آن حضرت در یکی از حجره های همسران خود بود، پس من اجازه ی ورود خواستم و آن حضرت به من اجازه داد و فرمود: یا علی مگر نمی دانی که خانه ی من خانه ی توست، برای چه اجازه می گیری؟ گفتم: یا رسول الله دوست داشتم بدون اجازه وارد نشوم، فرمود: یا علیّ تو آنچه خدا دوست داشته است را دوست داشته ای، و به آداب الهی عمل کرده ای.(2)
همان گونه گذشت مرحوم صدوق در کتاب جامع الأخبار روایت نموده که شخصی به امام سجاد(علیه السلام) گفت: «کیف أصبحت یابن رسول الله؟» یعنی چگونه است حال شما ای فرزند رسول خدا؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمود: من صبح کردم در حالی که هشت طلبکار از من مطالبه می کنند: 1- خدای تبارک و تعالی از من مطالبه ی واجبات خود را می کند، 2- پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) سنّت دین خود را از من مطالبه می کند، 3- عیال نفقه ی خود را از من مطالبه می کنند، 4- نفس من از من مطالبه ی شهوترانی و هوسرانی می کند، 5- شیطان از من مطالبه ی معصیت می کند، 6- دو ملک حافظ اعمال از من صدق عمل مطالبه می کنند، 7- ملک الموت روح من را مطالبه، 8- قبر جَسَد مرا مطالبه می کند، و من گرفتار این طلبکارها هستم.(3)
ص: 18
و در همان کتاب نقل شده که شخصی به امام حسین(علیه السلام) گفت: چگونه است حال شما ای فرزند رسول خدا؟ و امام حسین(علیه السلام) فرمود: من صبح کردم در حالی که پروردگارم بالای سر من است، و عذاب و آتش مقابل من است، و مرگ جانم را می طلبد، و حساب مرا احاطه نموده است، و من در گرو اعمال خود هستم، و به آنچه دوست دارم دست پیدا نمی کنم، و از آنچه کراهت دارم نمی توانم جلوگیری کنم، و امور من به دست دیگری است، او اگر بخواهد عذابم می کند، و اگر بخواهد از من می گذرد، پس کدام فقیری از من فقیرتر است؟
سپس فرمود: من به امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفتم: چگونه است حال شما؟ و او فرمود: چگونه می تواند باشد حال کسی که دو نگهبان دارد، و خطاهای او در دفتری نوشته می شود، و اگر خداوند به او رحم نکند، بازگشت او به دوزخ و آتش خواهد بود.
سپس فرمود:
به فاطمه(علیهاالسلام) گفته شد: چگونه است حال شما ای دختر رسول خدا؟ و فاطمه فرمود: من صبح کردم در حالی که از دنیای شما سیر شده ام، و به مردان شما خشم دارم که از نادانی چه بر سر ما آوردند، پس من در کمال سختی و بلا به سر می برم، چرا که از پدرم دنیا رحلت نمود و وصیّ او مظلوم شد.
منهال گوید: در قصه ی کربلا خدمت علی بن الحسین زین العابدین(علیه السلام) رسیدم گفتم: السلام علیکم کیف أصبحتم رحکم الله؟ فرمود: آیا تو گمان می کنی شیعه ی ما هستی و نمی دانی شب و روز ما چگونه می گذرد؟
سپس فرمود: ما در بین این امت به منزله ی بنی اسرائیل در بین آل فرعون شده ایم که فرزندان ما را می کشند،و زن های ما را زنده نگه می دارند، و بهترین خلق خدا را بعد از پیامبر او(صلی الله علیه وآله و سلّم) بالای منبرها لعنت می کنند، و به دشنام دهندگان به او جایزه می دهند، و هر که ما را دوست می دارد حق او ضایع می شود، و
ص: 19
روزی قریش به جمیع عرب افتخار می کرد که حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله وسلّم) از اوست، و اکنون به این وسیله حق ما را می گیرند، و برای ما حقّی قائل نیستند، پس تو وارد شو و بدان که حال ما چنین است،
جابربن عبدالله انصاری گوید: روزی وارد بر امیرالمؤمنین(علیه السلام) شدم و گفتم: کیف أصبحتَ یا امیرالمؤمنین؟ فرمود: روزی خود را می خورم. گفتم: درباره ی دنیا چه می فرمایید؟ فرمود: چه بگویم درباره ی دنیایی که اوّل آن غم و اندوه است، و آخر آن مرگ است؟ گفتم: بهترین مردم کیست؟ فرمود: کسی است که زیر خاک آرمیده باشد، و از عذاب الهی ایمن باشد، و امیدوار به ثواب او باشد.
به سلمان گفته شد: کیف أصبحت؟ سلمان گفت: چگونه خواهد بود حال کسی که پایان کار او مرگ است، و قبر منزل او خواهد بود، وکرم ها همسایگان اویند، و اگر خداوند او را نبخشد آتش مسکن او خواهد شد.(1)
مؤلّف گوید: آنچه گذشت در احوالپرسی نصایحی بود که اولیای خداوند به دوستان خود می کردند، و در بین پیامبران گذشته علیهم السلام نیز چنین سخنانی دیده می شود، چنان که در امالی شیخ طوسی(رحمةالله) نقل شده که به حضرت عیسی(علیه السلام) گفته شد: «کیف أصبحت یا روح الله؟ و حضرت عیسی(علیه السلام)فرمود:
«أصبحت و ربّی تبارک و تعالی من فوقی، و النار امامی، و الموت فی طلبی، لا أملک ما أرجو و لا اطیق دفع ما أکره، فأیّ فقیرٍ أفقر منّی؟
و همه این پاسخ ها برای ارشاد سؤال کننده و توصی به صبر و تواصی به حق است، و هدف خیرخواهی و تذکّر و جلوگیری از غفلت نسبت به وعده های خداوند است، و لکن در برخی نیز یادی از نعمت های خداوند و شکر از اوست، چنان که جابربن عبدالله انصاری گوید: روزی به امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفتم: «کیف أصبحت با
ص: 20
أمیرالمؤمنین؟» و آن حضرت فرمود: بنعةٍ من الله، و فضلٍ من رجلٍ لم یَزُر اخاً، و لم یُدخل علی مؤمنٍ سروراً. قلت: و ما ذلک السرور؟ قال: یُفرّج عنه کرباً، أو یقضی عنه دیناً، أو یکشف عنه فاقةً.»
و نیز گوید: روزی به أمیرالمؤمنین(علیه السلام) گفتم: «کیف أصبحت یا أمیرالمؤمنین» و آن حضرت فرمود: ما صبح کردیم در حالی که نعمت هایی از خداوند و فضل او شامل حال ما شده که نمی توانیم شماره کنیم اضافه بر آنچه قابل شماره است، از این رو نمی دانیم بر کدامیک شاکر باشیم ...
و در همان کتاب نقل شده که به امام باقر(علیه السلام) گفته شد: کیف أصبحت؟ و آن حضرت فرمود: ما صبح کردیم در حالی که خود را غرق نعمت های خداوند دیدیم، و از گناهان خود جدا نشده ایم، وخداوند نعمت های خود را به ما ارزانی داشته، و ما به معاصی او مشغولیم، در حالی که ما به او نیازمندیم و او نیازی به ما ندارد.(1)
امام باقر(علیه السلام) از پدرانش(علیهم السلام) از جابر نقل نموده که گوید: من رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را ملاقات نمودم و به آن حضرت سلام کردم و او دست مرا فشرد و فرمود: فشردن مرد دست برادر خود را به منزله ی بوسیدن اوست.(2)
و در سخن دیگری فرمود: هنگامی که مؤمن با برادر مؤمن خود مصافحه می کند و از همدیگر جدا می شوند، گناهی از آنان باقی نمی ماند.(3)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که برادران خود را ملاقات می کنید، با آنان مصافحه کنید، و اظهار شادی و مسرّت کنید، و اگر چنین کنید، همه گناهان و اَوزار از آنان برطرف می شود.
سپس فرمود:
ص: 21
با دشمن خود نیز مصافحه کنید گر چه کراهت داشته باشد، چرا که خداوند عزّوجلّ بندگان خود را به این عمل امر نموده است و می فرماید:
«ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ»(1)
یعنی، « بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است!»(2)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: همدیگر را با سلام و مصافحه ملاقات کنید، و با استغفار از همدیگر جدا شوید.(3)
امام باقر(علیه السلام) از جابر از رسول خدا(صلی الله علیه واله وسلّم) نقل نموده که فرمود: از مکاعمه و مکامعه دوری کنید. مرحوم صدوق گوید: «مکاعمه» این است مرد، مرد دیگری را بلیسد، و «مکامعه» این است که دو نفر مرد در کنار همدیگر بخوابند و بدون ضرورت بین آنان لباسی نباشد.(4)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: مصافحه شما شیعیان پاداش مجاهدین در راه خدا را دارد.(5)
اسحاق بن عمّار گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود:
همان گونه که احدی قدر [و منزلت و عظمت] خدا را نمی داند، احدی نیز قدر و منزلت پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را نمی داند، و همان گونه که احدی قدر و منزلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را نمی داند، احدی قدر و منزلت مؤمن را نمی داند، و بسا مؤمن با برادر دینی خودم مصافحه می کند، و خداوند به آنان نظر رحمت می نماید، و گناهان آنان مانند برگ خزان می ریزد، تا از همدیگر جدا می شوند.(6)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
ص: 22
هگامی که دو نفر مؤمن با همدیگر دست می دهند و مصافحه می کنند، خداوند نیز با آنان که محبّت بیشتری به برادر دینی خود دارد، مصافحه می نماید و گناهان آنان مانند برگ خزان می ریزد.(1)
در کتاب کافی از ابوحمزه نقل شده که گوید: با امام باقر(علیه السلام) در مسافرت به صورت مزامله از سفر بازگشتم و چون رحل مسافرت را پایین گذاردیم آن حضرت کمی قدم زد و سپس دست مرا گرفت و شدیداً فشار داده گفتم: فدای شما شوم مگر من با شما در محل نبودم؟ فرمود: مگر نمی دانی که مؤمن چون با برادر مؤمن خود مصافحه می کند، خداوند به آنان نظر رحمت می نماید، و این گونه هست تا خداوند امر می کند تا گناهان شان بریزد، همان گونه که در فصل خزان برگ ها از درخت می ریزد، و چون از همدیگر جدا می شوند گناهی بر آنان باقی نمی ماند.(2)
مؤلّف گوید: روایات در این باب فراوان است، و ما خلاصه ی آن ها را بیان کردیم، امید آن که نویسنده و دوستان خاندان نبوّت به این روایات عمل کنند، و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم.
و لکن در زمان ما مع الأسف به خاطر بی اطلاعی نوعاً مردم در حال مصافحه لب ها و گونه های همدیگر را می بوسند، و در روایات از این عمل نهی شده و معصومین(علیهم السلام) می فرمایند: بوسیدن لب ها و گونه ها مربوط به زن و شوهر و بچه ها خردسال است، و دیگران باید از آن پرهیز کنند.
و امّا معانقه و صورت به صورت گذاردن و برادر دینی خود را در بغل گرفتن بین اهل سنّت محل اختلاف است و لکن روایات ما آن را بالاتر از مصافحه قرار داده و امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
هنگاهی که دو نفر مؤمن برای خدا با همدیگر معانقه می کنند، در رحمت خداوند فرو می روند، و به آنان گفته می شود: آمرزیده شدید، عمل خود را از سر بگیرید، و چون شروع به سخن می کنند، ملائکه به همدیگر می گویند: از انان جدا شوید چرا که [ممکن است] سرّی بین آنان باشد و خداوند آن را مستور کرده است.
ص: 23
اسحاق بن عمّار در پایان این حدیث گوید: من به امام صادق(علیه السلام) گفتم: فدای شما شوم مگر خداوند نمی فرماید: «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ»(1)
پس امام صادق(علیه السلام) گریان شد و فرمود: ای اسحاق بن عمّار خداوند تبارک و تعالی به این خاطر به ملائکه می فرماید از آنان دور شوید که آنان مورد اجلال خداوند هستند، و اگر ملائکه سخنان آنها را نشنوند و ندانند، خداوند که عالم به سرّ است همه چیز آنان را می داند.(2)
و امّا بوسیدن دست و سر: در روایات آمده که این عمل برای احدی صحیح نیست مگر بوسیدن دست و سر مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) و کسانی که به احترام آن حضرت سر و دست آنان بوسیده می شود.(3)
*و امّا قیام به پا خاستن در مقابل دیگران
در روایتی که گذشت امام صادق(علیه السلام) می فرماید: دست و سر کسی را نباید بوسید، مگر دست و سر مبارک رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) «أو من أرید به رسول الله» یعنی «و یا کسی که مقصود از بوسیدن او احترام به رسول خدا باشد.»
علامه مجلسی(رحمةالله) گوید: قدر مسلّم از جمله ی «أو من أرید به رسول الله» ائمه(علیهم السلام) اجماعاً و سادات و علما علی الخلاف گر چه ندیده ایم که علمای شیعه تصریح به حرمت کرده باشند، و احتمال دارد که در مورد علمای حق جایز باشد چرا که علمای وارسته و اهل حق وارثین پیامبرانند و بعید نیست که آنان نیز مصداق «من یُراد به رسول الله» باشند.
مرحوم شهید نیز همین گونه سخن گفته، تا این که گوید: روایت صحیح داریم که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) مقابل فاطمه(علیهاالسلام) و جعفربن ابی طالب(علیهماالسلام) که از حبشه بازگشته بود و به پاخاست، و انصار نیز فرمود: مقابل سیّد و آقای خود قیام کنید.
ص: 24
سپس علامه مجلسی(رحمةالله) گوید: و امّا سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) که فرمود:
«من أحبّ أن یتمثّل له الناس أو الرجال قیاماً فلیتبّؤ مقعده من النار» مربوط به سلاطین و جبّاران است آری آن حضرت کراهت داشت کسی مقابل او بایستد و اصحاب نیز به این خاطر مقابل او قیام نمی کردند، و چون خارج می شد به احترام او قیام می کردند تا داخل منزل خود شود. اقول: هذا ما افاده المجلسی و الشهید رحمهاالله و لکن امام صادق(علیه السلام) می فرماید: بوسیدن دست صحیح نیست مگر نسبت به پیامبر و وصیّ او. والله العالم.(1)
از کارهای اخلاقی و بسیار ارزشمند و دارای پاداش بزرگ اصلاح بین مردم است و خداوند در قرآن پاداش و عظیمی برای آن وعده داده است، همان گونه که افساد بین مردم یعنی کوشش برای ایجاد فساد و گناه و ظلم نیز گناه بزرگی خواهد بود، و در آیات قرآن و روایات فراوان سفارش به اصلاح بین مردم دیده می شود و این توفیق بزرگی که خداوند به برخی از بندگان خود می دهد، و ما از او می خواهیم که این توفیق را به ما مرحمت نماید به حق محمّد و آل محمّد(صلوات الله علیهم اجمعین)، و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم.
خداوند در سوره نساء آیه 85 می فرماید:
«مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَةً سَیِّئَةً یَکُنْ لَهُ کِفْلٌ مِنْها وَ کانَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ مُقِیتا» یعنی، «کسی که شفاعت [تشویق و کمک] به کار نیکی کند، نصیبی از آن برای او خواهد بود و کسی که شفاعت [تشویق و کمک] به کار بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت. و خداوند، حسابرس و نگهدار هر چیز است.»
و در سوره نساء آیه 114 می فرماید:
«لا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلاَّ مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْراً عَظِیماً» یعنی، «در بسیاری از سخنانِ درِگوشی (و جلسات محرمانه) آنها، خیر و سودی
ص: 25
نیست مگر کسی که (به این وسیله،) امر به کمک به دیگران، یا کار نیک، یا اصلاح در میان مردم کند و هر کس برای خشنودی پروردگار چنین کند، پاداش بزرگی به او خواهیم داد.»
و در سوره انفال آیه 1 می فرماید:
«... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُم ...» یعنی، « پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید!
و در سوره حجرات آیه 10 می فرماید:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» یعنی، «مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!»
و امّا روایات درباره ی اصلاح بین مردم فراوان است و ما به اهمّ آن ها اشاره می کنیم.
1- مرحوم شیخ طوسی در کتاب امالی از امام صادق از پدرانش از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که می فرماید: هیچ عملی بعد از انجام واجبات بهتر از اصلاح بین مردم نیست، که انسان حرف خیری بزند و منتهی خیر و اصلاح شود.
2- و یا فرمود: اصلاح بین مردم از یک سال نماز و روزه [مستحبی] بهتر است.(1)
3- مرحوم صدوق در کتاب ثواب الأعمال از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که می فرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) همواره می فرماید: نزد من اصلاح بین دو نفر بهتر از این است که دو دینار صدقه بدهم.(2)
ص: 26
4- مرحوم شیخ مفید در کتاب مجالس از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که می فرماید: صدقه ای که خداوند دوست می دارد این است که اگر فساد و خرابی بین مردم ایجاد شود، آنان را اصلاح دهند، و اگر جدایی و قهری رخ دهد آنان را آشتی دهند.(1)
5- و در کتاب عدة الداعی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که می فرماید: بهترین صدقه، صدقه ی زبان است، گفته شد: صدقه زبان چیست؟ فرمود: شفاعت برای نجات اسیر، و جلوگیری از ریخته شدن خون، و رساندن خیر به برادر دینی، و جلوگیری از ناراحتی او.(2)
6- مرحوم کلینی در کتاب کافی از مفضّل نقل نموده که گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود: اگر دیدی بین دو نفر از شیعیان ما نزاعی [درباره ی مال دنیا] رخ داده، تو از مال من نزاع آنان را بر طرف کن.(3)
7- در کتاب کافی از ابوحنیفه ی سایق الحاجّ نقل شده که گوید: من با دامادم در میراث نزاع داشتیم و مفضّل رسید و ساعتی در کنار ما ایستاد و سپس گفت: به منزل من بیائید. و چون وارد منزل او شدیم، چهارصد درهم به ما داد و نزاع ما را اصلاح نمود، و سپس گفت: من آنچه به شما دادم از خودم نبود، بلکه امام صادق(علیه السلام) دستور داده بود که هرگاه دیدی بین دو نفر از اصحاب ما نزاعی رخ داده، با مال من آنان را اصلاح بده.(4)
8- مؤلّف گوید: در روایتی نقل شده که خداوند از راست گفتن فساد خشم دارد و دروغ را دوست دارد هنگام اصلاح.
ص: 27
9- و در کافی از معاویه بن عمار نقل شده که گوید: امام صادق(علیه السلام) به من فرمود : ... مصلح برای اصلاح اگر دروغ بگوید کذّاب نخواهد بود، چرا که دروغ برای اصلاح دروغ نوشته نمی شود.(1)
علامه مجلسی ذیل روایت فوق گوید: برخی گفته اند: در چنین جایی باید توریه شود، و این احوط است و واجب نیست. مؤلّف گوید: روایت شده که «إنّ الله یحبّ الکذب فی الصلاح کما أنّه یبغض الصدق فی الفساد»(2)
با توجه به این روایت توریه معنا ندارد. والله العالم.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) ضمن حدیث مفصّلی می فرماید: اگر یکی از شما عطسه کرد، به او «یرحمک الله» بگویید، و اگر در جواب شما گفت: «یرحمکم الله» شما بگویید: «یغفرالله لکم یرحمکم» چرا که خداوند می فرماید:
«إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ حَسِیباً»(3)
یعنی، «هر گاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (لا اقل) به همان گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد.»
در کتاب مکارم الأخلاق از ابی مریم نقل شده که گوید: شخصی در مجلس امام باقر(علیه السلام) عطسه نمود، و آن حضرت فرمود: «عطسه چه چیز خوبیست، چرا که دلیل راحت [و سلامت] بدن است، و همراه آن ذکر خدا و صلوات بر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) انجام می شود» پس من گفتم: محدّثین عراق روایت می کنند که در سه موضع نباید بر پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) صلوات فرستاده شود؛ 1- هنگام
ص: 28
عطسه، 2- هنگام ذبح حیوان، 3- هنگام جماع. امام باقر(علیه السلام) فرمود: خدایا اگر دروغ می گویند آنان را به شفاعت حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله وسلّم) نرسان.(1)
عبدالله بن ابی یعفور گوید: من در خدمت امام صادق(صلوات الله وسلامه علیه) بودم، و عادت آن حضرت این بود که اگر کسی در مجلس او عطسه می کرد، می فرمود: «رحمک الله» و اهل مجلس می گفتند: آمین، و چون امام صادق(علیه السلام) عطسه نمود، اهل مجلس خجالت کشیدند، و نتوانستند چیزی بگویند، و امام(علیه السلام) فرمود: «أعلی الله ذکرک»
و در روایت دیگری از معصومین(علیهم السلام) نقل شده که می فرمایند: هنگام عطسه سزاوار است انسان دست خود را بالای بینی قرار بدهد و بگوید: «الحمدلله ربّ العالمین وصلّی الله علی محمّدٍ و آله الطاهرین » .... و اگر دیگری عطسه نمود یک مرتبه یا دو مرتبه و یا سه مرتبه بگوید: یرحمک الله، و اگر باز عطسه نمود بگوید: «شفاک الله»، و در تسمیت مؤمن بگوید: «یرحمک اللهم، و برای ذمّی بگوید: «هداک الله»، و برای پیامبر و امام بگوید: «صلی الله علیک«، و اگر عطسه نمود و دیگری به او گفت: «یرحمک الله»، بگوید: «یغفرالله لنا و لکم».(2)
و ابوبصیر از امام صادق(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: عطسه زیاد از پنج چیز جلوگیری می کند، 1- جذام، 2- بوی بد در سر و صورت، 3- آبریزش چشم، 4- گرفتگی بینی، 5- خروج مو در چشم ... .(3)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
کسی که هنگام عطسه دست خود را بالای بینی گذارد و بگوید: «الحمدلله ربّ العالمین کثیراً کما هو أهله» پرنده ای در زیر عرش تا قیامت برای استغفار می نماید.
و فرمود: اگر یکی از شما در بیت الخلا عطسه نماید باید در باطن خود حمد خدا را بجا بیاورد.
ص: 29
سپس فرمود: صاحب عطسه تا هفت روز از مرگ ایمن خواهد بود.
و در روایتی از حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) نقل شده که تا سه روز از مرگ ایمن خواهد بود.
و از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که فرمود: عطسه مریض دلیل عافیت و راحتی بدن اوست.(1)
و در سخن دیگری می فرماید:
صلوات بر پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در جمیع اماکن [و احوال] واجب است، و هنگام عطسه وبادها و غیر آن نیز لازم است.(2)
در کتاب خرایج از نسیم خادم امام عسکری(علیه السلام) نقل شده که گوید: هنگامی که حضرت صاحب الزمان(علیه السلام) متولد شد، بر دو زانوی خود نشست و انگشت سبّابه خود را به طرف آسمان بالا برد، و عطسه نمود و فرمود: «الحمدلله ربّ العالمین و صلی الله علی محمّدٍ و عبده داخراً لله، غیر مستنکفٍ و لا مستکبر»
و سپس فرمود: ستمکاران گمان کردند که حجت خدا از بین رفته، و اگر به ما اذن سخن داده شود، شک [ها] بر طرف خواهد شد.(3)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: همانا یکی از شما برای عطسه برادر خود، «یرحمک الله» نمی گویید، و او در قیامت از شما شکایت می کند، و به نفع او حکم می شود.(4)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
ص: 30
تا سه مرتبه عطسه برادر خود را تسلیت کن و به او «یرحمک لله» بگو، و اگر بیش از سه مرتبه شد او را رها کن.(1) و در روایتی آمده که عطسه اگر بیش از سه مرتبه شود، به عاطس بگویید: «شفاک الله» چرا که این دلیل بیماری اوست.(2)
مستحب است نوشیدن آب در شب در حال نشسته، و در روز در حال ایستاده باشد، و با چند نفس نوشیده شود و مانند حیوانات آب را نبلعند و با «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع شود و پس از آن الحمدلله گفته شود، و یادی از عطش شهید لب تشنه کربلا حضرت سیّدالشهدا کنند و بر آن حضرت صلوات و بر قاتلین و مانعین او از آب لعنت نمایند، و بعضی گفته اند که آن حضرت به شیعیان خود پیام داده و فرمود است:
شیعتی مهما شربتم ماء عذبٍ فاذکرونی
أو سمعتم بغریبٍ أو شهید فاندبونی
لیتکن فی یوم عاشورا جمیعاً تنظرونی
کیف أستسقی لطفی فأبوا أن یرحمونی
و مستحب است هر جگر تشنه ای را سیراب نمود، چرا که فرموده اند: «لکّ کِبِدٍ حرّاء أجرٌ»(3)
و در روایتی آمده که فرموده اند: «من سقی مؤمناً سقاه الله من الرحیق المختوم»(4)
و روایات درباره آب دادن و سقّایی فراوان است و ما به برخی از آن ها اشاره می کنیم.
ص: 31
1- یکی از اعراب بدوی افسر شتر رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را گرفت و مانع از حرکت آن حضرت شد و گفت: «یا رسول الله دُلّنی علی عملٍ أنجو به» فقال النبیّ(صلی الله علیه وآله وسلّم): «أطعم الجائع، و أروِ العشان، و امر بالمعروف، و انه عن المنکر، فإن لم تطق ذلک فکفّ لسانک، فإنه بذلک تغلب الشیطان.
و بهترین آب ها آب زمزم و فرات است، و در روایتی آمده که معصوم(علیه السلام) می فرماید: «ماء زمزم لما شرب له». یعنی آب زمزم را به هر قصدی و نیّتی بنوشید همان اثر را خواهد داشت، و مستحب است پس از نوشیدن آب زمزم این دعا را بخوانند: «اللّهمّ اجعله نوراً و شفائً من کلّ داءٍ و سُقمٍ».(1)
و مستحب است به کسی که آب نوشید گفته شود: «عافاک الله» و یا «هنیئاً مریئاً»
در کتاب «مشارق الأنوار» از ابن عباس نقل شده که گوید: روزی امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین(علیهم السلام) نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) بودند و آن حضرت آب طلب کرد و نوشید. و سپس آب را به امام حسن(علیه السلام) داد و چون نوشید، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: هنیئاً مریئاً یا أبا محمّد، و سپس آب را به امام حسین(علیه السلام) داد و چون او نوشید، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «هنیئاً مریئاً» و سپس آب را به حضرت زهرا(علیهاالسلام) داد، و او نوشید، و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) سجده نمود، و چون سر مبارک را از سجده بالا نمود، برخی از همسران آن حضرت از سرّ این ماجرا سؤال نمودند، و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
هنگامی که من این آب را نوشیدم جبرئیل و ملائکه به من «هنیئاً مریئاً» گفتند، و چون امام حسن نوشید، به او نیز چنین گفتند، و چون امام حسین و فاطمه نوشیدند، جبرئیل و ملائکه به آنان «هنیئاً مریئاً» گفتند، و من نیز همانند آنان «هنیئاً مریئاً» گفتم، و چون امیرالمؤمنین(علیه السلام) نوشید، خداوند به او فرمود: «هنیئاً مریئاً یا ولییّ و حجّتی علی خلقی» پس من سجده ی شکر نمودم بر انعام خداوند نسبت به خود و اهل بیت خود.(2)
ص: 32
در کتاب «مکارم الأخلاق» از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که می فرماید: من کراهت دارم که مسلمانی از دنیا برود و یک خصلت از خصلت های رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) مانده باشد، و او به آن عمل نکرده باشد.(1)
مؤلّف گوید: با توجّه به روایت فوق و آیه شریفه «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(2)
ما باید بکوشیم آداب و سنّت های پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را به دست آوریم و به آن ها عمل کنیم إن شاءالله بفضله و توفیقه، و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم.
مرحوم صدوق در کتاب «خصال» و «فقه الرضا(علیه السلام)» با سند خود از امام کاظم و امام رضا(علیهماالسلام) نقل نموده که می فرمایند: سنّت های حنیفیّه که خداوند در آیه «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفا»(3)
به آن اشاره نموده، ده چیز است، پنج سنّت در سَرِ انسان می باشد، و پنج سنّت در بدن او، و آنچه مربوط به سر می باشد عبارت است از:
«مسواک، گرفتن و کوتاه کردن شارب، تنظیم موی سر، مضمضه، استنشاق و آب در بینی کردن»
و امّا آنچه مربوط به بدن اوست عبارت است از:
»ختنه کردن، برطرف کردن و تراشیدن موی اطراف عورت، بر طرف کردن موی زیر بغل، گرفتن ناخن ها، و استنجا یعنی شستن محل بول و غایط» (4)
مرحوم علی بن ابراهیم در تفسیر آیه «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفا»(5)
گوید: خداوند بر ابراهیم قانون حنیفیّه یعنی نظافت و طهارت را نازل نمود، و آن ها ده چیز است، پنج چیز مربوط به نظافت سر، و پنج چیز مربوط به
ص: 33
نظافت بقیّه ی بدن، و آنچه مربوط به سر می باشد، عبارت است از: کوتاه کردن شارب، و رها کردن محاسن، و تنظیم موی سر، و مسواک، و خلال.
و آنچه مربوط به بقیّه ی بدن می باشد عبارت است از:
برطرف کردن موهای بدن، ختنه کردن، گرفتن ناخن ها، غسل جنابت، و تطهیر با آب، و این سنّت ها تا قیامت لازم می باشد، و نسخی در آن ها رخ نمی دهد، همان گونه که خدواند می فرماید: «وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْراهِیمَ حَنِیفا»(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: بین حضرت نوح و ابراهیم(علیهماالسلام) هزار سال فاصله بود، و شریعت حضرت ابراهیم: توحید و یگانه پرستی و اخلاص، و پرهیز از بت پرستی بود و این را فطرت حنیفیّه گویند، که خداوند می فرماید: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها» و خداوند بر این فطرت از ابراهیم(علیه السلام) پیمان گرفت، که جز خدای خود را نپرستد، و شریکی برای او قرار ندهد. سپس فرمود: خداوند ابراهیم را امر به معروف و نهی ازمنکر نمود، و قانون ارث را بر او حکم نکرد.
و بر حنیفیّه و نظافت او چند چیز را افزود: ختنه، کوتاه کردن شارب، بر طرف کردن موهای زیر بغل، گرفتن ناخن ها، برطرف کردن موهای اطراف عورت، و او را امر کرد تا کعبه را بنا کند، و ندای حج بدهد و اعمال حج را انجام دهد، و همه این ها شریعت ابراهیم (علیه السلام) را تشکیل داد.
امام صادق(علیه السلام) در سخن دیگری فرمود: خدواند عزّوجلّ به ابراهیم فرمود: نظافت کن. و ابراهیم شارب خود را کوتاه نمود، و باز به او فرمود: نظافت کن، و ابراهیم موهای زیر بغل خود را برطرف کرد، و باز به او فرمود: نظافت کن، و ابراهیم ناخ های خود را کوتاه نمود، و باز به او فرمود: نظافت کن، و ابراهیم ختنه نمود.(2)
ص: 34
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: اوّل کسی که ختنه نمود ابراهیم(علیه السلام) بود و او با «قَدوم» ختنه کرد، و به سن هشتاد سال رسیده بود.(1)
مؤلّف گوید: از احادیث فوق ظاهر می شود که قوانین شرایع و ادیان گذشته محدود و تدریجی بوده است و دین اسلام دین کاملی بوده و تکمیل آن به ولایت و امامت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرین او(علیهم السلام) انجام گرفته است، گر چه خداوند قوانین اسلام را نیز به تدریج نازل نمود، و سخن اوّل رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) این بود که فرمود: «قولوا لا إله إلّا الله تفلحوا» و سپس نماز واجب شد و سال ها گذشت و تا زکات و حج و ... .
مرحوم صدوق در کتاب «امالی» از امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که
فرمود:
خدای تبارک و تعالی بر امّت من بیست و چهار چیز را مکروه دانسته و شما را از آن نهی کرده است. تا این که فرمود: شما را از غسل زیر آسمان، و دخول به حمام ها بودن لنگ نهی نموده است.(2)
و در مناهی پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) آمده که آن حضرت فرمود: احدی از شما نباید بدون لنگ داخل حمّام شود، و نباید داخل حمّام مسواک بزند، و همسر خود را نباید با خود به حمّام ببرد.(3)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که مرد عریان می شود، شیطان به او نگاه می کند، و در او طمع می نماید، پس شما باید خود را بپوشانید.(4)
ص: 35
و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: هر کس به خدا و قیامت ایمان دارد نباید بدون لنگ داخل حمّام و نهرها شود، چرا که آب را اهل و سکّانی هست.(1)
و در کتاب «مکارم الأخلاقم از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که آن حضرت سرو صورت خود را با سدر می شست.(2)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: با شکم پر و گرسنه به حمام نروید.(3)
و فرمود: بعد از خروج از حمام پاها خود را بشویید تا بیماری شقیقه پیدا نکنید، و بعد از خروج از حمام عمامه بر سر بپیچید، که امان از سر درد می باشد.(4)
مؤلّف گوید: در روایات فراوانی آمده که زن ها را نگذارید به حمام بروند، و مقصود، حمام های عمومی بوده که زن ها در آن زمان خود را در حمام ها نمی پوشانده اند، و به عورت همدیگر نگاه می کرده اند، از این رو به مردها نیز گفته شده: که بدون لنگ داخل حمام ها نشوند، گر چه در حمام های خصوصی نیز نباید بدون لنگ داخل شوند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به یکی از اصحاب خود فرمود: سَرِ خود را بتراش تا بر جمال تو افزود شود. امام صادق(علیه السلام) نیز فرمود: تراشیدن سر در غیر حج و عمره، برای دشمنان شما مُثله است، و برای شما جمال و زیبایی است.
و روایت شده که سر را از پریشانی تا آن دو استخوان بتراشید و هنگام شروع بگویید:
ص: 36
«بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلّم) اللّهمّ أعطنی بکلّ شعرةٍ نورا یوم القیامة» و چون فارغ شدید، بگویید: «اللّهمّ زیّنی بالتقوی و جنبّنی الردی»(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: کسی که می خواهد موی سَرِ او بلند باشد باید اصلاح و نظافت آن را رعایت کند.[ و ژولیده نباشد] (2)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: وحی از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) قطع شد، و چون از علّت آن سؤال کردند فرمود: چگونه وحی از من قطع نشود، در حالی که شما ناخن های خود را نمی گیرید، و بوی بد بدن های خود را برطرف نمی کنید.[ و نظافت نمی نمایید].(3)
مؤلّف گوید: در آداب تنظیف خواهد آمد که معصومین(علیهم السلام) می فرمایند: «النظافة من الإیمان» و یا «إِنّ الله جمیل و یحبّ الجمال و التجمّل»(4)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: شستن سر با خطمی، از سر درد و فقر جلوگیری می کند، و نخاله های سر را برطرف می نماید.(5)
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید: شستن سر با خطمی رزق را فراوان می کند.(6)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره سَرِ خود را با سدر می شست و می فرمود: سرهای خود را با سدر بشویید و آلودگی ها را از آن برطرف کنید، چرا که هر ملک مقرّب و هر پیامبر مرسلی آن را تقدیس نموده، و کسی که سر خود را با سدر بشوید، خداوند وسوسه شیطان را هفتاد روز از
ص: 37
او دور می کند، و کسی که خداوند هفتاد روز شیطان را از او دور کند، معصیت و نافرمانی خدا را نمی کند، هر کسی که معصیت خدا را نکند، داخل بهشت می شود.(1)
مرحوم شیخ طوسی در کتاب «تهذیب الأحکام» روایت نموده که هر کس در روز جمعه شارب خود را کوتاه کند، و ناخن های خود را بگیرد و سَرِ خود را با خطمی بشوید، مانند کسی که یک بنده در راه خدا آزاد کرده باشد.(2)
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید:
شستن سر با خطمی در روز جمعه سنّت دین است، و رزق را زیاد می کند، و فقر را بر طرف می نماید، و موها و پوست صورت را زیبا می کند، و امان از سر درد خواهد بود.(3)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره سَرِ خود را با سدر می شست و می فرمود: کسی که سَرِ خود را با سدر بشوید، خداوند وسوسسه شیطان را از او بر طرف می کند، و معصیت خدا را نخواهد نمود، و چنین کسی اهل بهشت خواهد بود.(4)
برخی از اخبار مربوط به این بخش در آداب حمام رفتن و سنّت های حنیفیّه گذشت. امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
هرگز نباید یکی از شما موی شارب و عانه و زیر بغل خود را رها کند، تا بلند شود، چرا که شیطان خود را زیر این موها پنهان می کند.(5)
ص: 38
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: نوره سبب انبساط و نظافت و پاک شدن بدن است، و من دوست می دارم مؤمن در هر پانزده روز از نوره استفاده کند.
و در سخن دیگری فرمود: در روز چهارشنبه از حجامت و نوره دوری کنید، چرا که روز چهارشنبه روز نحس مستمر است، و جهنم در این روز آفریده شده.(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
حنّاء بوی بد بدن را برطرف می کند، و صورت را زیبایی می نماید، و فرزند را نیکو قرار می دهد، و کسی که از نوره استفاده می نماید، باید با حنّاء همه ی بدن خود را تمیز کند، تا فقر از او برطرف شود. و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کسی که بعد از نوره با حنّاء خضاب نماید، خداوند او را از جزام و پیسی و آکله [یعنی سرطان] ایمن می دارد.(2)
و فرمود: گرفتن موی بینی، صورت را زیبا می نماید.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
چهر چیز از سنّت های پیامبران است: 1- عطر، 2- بهره گیری از زن ها، 3- مسواک زدن، 4- خضاب با حنّاء.(4)
و نیز فرمود: مصرف کردن یک درهم برای خریدن خضاب، بهتر از انفاق هزار درهم در راه خدا می باشد، و در خضاب چهارده خصلت وجود دارد، 1- بوی بد گوش ها را برطرف می کند، 2- نور چشم را زیاد می نماید، 3- بینی ها را باز می کند، 4- بوی بد بدن را بر طرف می نماید، 5- لثه ها را محکم می کند، 6- از لاغری و بدحالی جلوگیری می کند، 7- وسوسه شیطان را کم می نماید، 8- ملائکه را خشنود می کند، 9- مؤمن را شاد می نماید،
ص: 39
10- کافر را گرفتار حسرت می کند، 11- و آن زینت، 12- و طیب مؤمن است، 13- سبب بر طرف شدن عذاب قبر می شود، 14- و منکر و نکیر از آن حیا می کنند.(1)
و در کتاب «مکارم الأخلاق» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که فرمود:
با حنّاء خضاب کنید، تا چشم شما بینا شود، و موی شما بروید، و بوی بدن شما نیکو شود، و همسر شما آرامش پیداکند، و به شما روی آورد.(2)
حفص اعور گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: نظر شما درباره ی خضاب چیست؟
فرمود: خضاب سرو محاسن سنّت دین است. گفتم: پس برای چه امیرالمؤمنین(علیه السلام) خضاب نمی کرد؟ فرمود: به خاطر سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) که به او فرمود: «زود است این محاسن با خون سر تو خضاب شود!!»(3)
و در حکم نهج البلاغه شماره 473، آمده که شخصی به امیرالمؤمنین(علیه السلام) گفت: ای کاش شما اثر پیری را با خضاب از خود برطرف می نمودی؟ و آن حضرت فرمود: ما عزادار رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) هستیم.(4)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: با خضاب اثر پیری را از خود برطرف کنید، و مانند یهود نباشید.(5)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: خضاب با حنّاء، پیری را می شکند و صورت را زیبا می کند.(6)
ص: 40
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: باید هر کدام از شما شارب خود را کوتاه، و موی داخل بینی را بر طرف کند، و مواظب سر و صورت خود باشد، که سبب زیبایی او خواهد شد.(1)
علی بن جعفر گوید: از برادرم موسی بن جعفر(علیهماالسلام) سؤال کردم: آیا کسی می تواند موی لحیه و صورت خود را بزند [ و بتراشد]؟ فرمود: اطراف آن را بزند مانعی ندارد، اما اصل محاسن را نباید بزند.(2)
ابی کهمش گوید: به امام صادق(علیه السلام) عرض کردم: دعایی یاد من بدهید که رزق من زیاد شود؟ فرمود: در روز جمعه شارب و ناخن های خود را کوتاه کن.(3)
و در سخن دیگری فرمود: کسی که در روز جمعه شارب خود را بزند، و ناخن های خود را کوتاه کند، از جذام و پیسی و کوری ایمن خواهد شد، و اگر ناخن ها نیاز به کوتاه کردن ندارد، روی آن ها را بساید، و بگوید: «بسم الله و علی سنّة محمّد و آل محمّد (صلی الله علیه وآله وسلّم)»و اگر چنین کند، خداوند به هر ریزه ناخن و ریزه مو پاداش آزاد کردن یک بنده از فرزندان اسماعیل را به او می دهد.(4)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: جبرئیل بعد از توبه آدم، نزد آدم آمد و گفت: من فرستاده ی خداوند هستم، و خداوند به تو سلام می رساند و می فرماید: «یا آدم! حیّاک و بیّاک» آدم گفت: معنای «حیّاک الله» را دانستم. «بیّاک الله» چیست؟ جبرئیل گفت: یعنی خدا تو را خندان کند. پس آدم سجده نمود و سپس سر به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا بر جمال و زیبایی من بیفزا. و چون خداوند محاسن مشکی به او عطا نمود، آدم گفت: این ها چیست؟ خطاب شد: من با این محاسن تو و فرزندانت را تا قیامت زیبا نمودم.(5)
ص: 41
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: کسانی که محاسن خود را می تراشند، و سبیل و شارب را بلند می گذارند، و می پیچید، لشگر بنی مروان هستند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: شارب ها را کوتاه کنید، و محاسن را رها کنید و نتراشید، و خود را شبیه به یهود نکنید، همانا مجوس ریش خود را می تراشیدند، و شارب ها را بلند می گذارند، و ما شارب ها را می زنیم و ریش را باقی می گذاریم، و این مطابق فطرت و خلقت الهی است.(1)
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد»(2)
فرمود: مقصود از زینت شانه زدن مو هنگام نماز واجب و مستحب است.
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید: پدرم امام صادق(علیه السلام) در مسجد شانه ای داشت که پس از فراغ از نماز با آن موهای خود را شانه می زد.(3)
در کتاب «مکارم الأخلاق» نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) بسا در روز دو مرتبه موهای محاسن خود را شانه می کرد، و می فرمود: شانه زدن مو، وبا برطرف می کند، و عادت آن حضرت این بود که چهل مرتبه محاسن خود را از زیر به بالا شانه می زد، و هفت مرتبه از بالا به پایین شانه می زد و می فرمود: شانه کردن محاسنن حافظه را قوی، بلغم را بر طرف می نماید.(4)
امام صادق(علیه السلام) در تفسیر آیه «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» فرمود: موهای خود را شانه بزنید، تا رزق شما زیاد شود، و موهای شما نیکو، و حاجت شما برآورده، و پشت شما محکم و بلغم شما قطع شود.
ص: 42
و فرمود: شانه کردن سر، وبا را برطرف می کند، و شانه کردن محاسن، دندان ها را محکم می نماید. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: ایستاده شانه زدن سبب فقر می شود.(1)
مرحوم صدوق در «فقه الرضا علیه السلام» نقل نموده که می فرماید:
هنگامی که خواستی محاسن خود را شانه کنی، شانه با دست راست خود بگیر و بگو:
«بسم الله» و از وسط به جلو شروع کن و بگو «اللّهمّ أحسن شعری و بشری و طیّب عیشی، و أفرق عنّی السوء» و سپس پشت سر خود را شانه کن و بگو: «اللّهمّ لا تردّنی علی عقبی، و اصرف عنّی کید الشیطان و لا تمکنّه منّی» و سپس ابروها را شانه کن و بگو: «اللّهمّ زیّنی بزینة أهل التقوی» و سپس محاسن خود را از بالا به پایین شانه کن و بگو: اللّهمّ أسرح عنّی الغموم و الهموم و وسوسة الصدور» ... .(2)
مرحوم صدوق در کتاب «خصال» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که فرمود: چهار چیز را دفن کنید: 1- مو، 2- دندان، 3- ناخن، 4- خون.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود جبرئیل همواره به من سفارش به مسواک را نمود ، تا جایی که من گمان کردم می خواهد مسواک را واجب نماید.(4)
و نیز فرمود: اگر برای امّت من مشقت نبود، مسواک را برای هر نماز بر آنان واجب می کردم.(5)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
ص: 43
هنگامی که برای نماز شب قیام می کنی، مسواک بزن، چرا که ملک حافظ اعمال دهن خود را مقابل دهان تو قرار می دهد، و هر حرفی که تو می زنی آن را به آسمان می برد، از این رو باید بوی دهان تو بوی پاکیزه ای باشد.(1)
مؤلّف گوید:
ازروایات استفاده می شود که مسواک زدن قلب ها را رقیق و نرم می کند، و دهن ها را شیرین [و پاکیزه] می نماید، و این از آثار عجیب این عمل مستحب است.
امام صادق(عالیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: هنگامی که مردم گروه گروه داخل اسلام و دین خدا شدند، بین آنان قبیله ازد، دارای قلب های رقیق تر و دهان های شیرین و پاکیزه بودند. پس بعضی به رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) گفتند: نرم بودن قلوب قبیله ازد را دانستم، و لکن شیرین و پاکیزه بودن دهان شان را ندانستم برای چیست؟ و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: به خاطر مسواک زدن آنان است.
سپس امام صادق(علیه السلام) فرمود: برای هر چیزی پاک کننده ای است، و پاکی دهان به مسواک زدن است.(2)
در وصیّت های رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده که فرمود: یا علیّ! سه چیز حافظه را قوی و بیماری را از بدن برطرف می کند: 1- کندر، 2- مسواک زدن، 3- قرائت قرآن.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: مسواک زدن ده خاصیت دارد: 1- دهان را پاکیزه می کند، 2- خدا را خشنود می کند، 3- ثواب حسنات را هفتاد برابر می نماید، 4- سنّت و دین انجام می شود، 5-6- دندان ها
ص: 44
را سفید و سالم می نماید، 7- لثه ها را محکم می کند، 8- بلغم را از بین می برد، 9- ضعف چشم را بر طرف می کند، 10- غذا را لذیذ می نماید.(1)
در کتاب «خصال» نیز رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که فرمود:
در مسواک دوازده خصلت وجود دارد، 1- پاک کننده ی دهان است، 2- سبب خشنودی خداوند است، 3- دندان ها را سفید می کند، 4- از پوسیدگی دندان جلوگیری می کند، 5- بلغم را کم می کند، 6- طعام را گوارا می نماید، 7- پاداش حسنات و اعمال نیک را دو چندان می کند، 8- به سنّت دین عمل می شود، 9- ملائکه حاضر می شوند، 10- لثه ها را محکم می کند، 11- راه قرآن را پاکیزه می نماید، 12- دو رکعت نماز با مسواک نزد خداوند محبوب تر از هفتاد رکعت بدون مسواک است.(2)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: اگر مردم برکات مسواک را می دانستند، هنگام خواب هم از آن جدا نمی شدند.(3)
در کتاب «مکارم الأخلاق» نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم9 دندان ها را عرضاً مسواک می نمود، و در شب سه مرتبه مسواک می کرد: قبل از خواب، هنگام قیام برای نماز شب، قبل از خارج شدن برای نماز صبح، و همیشه با چوب اراک مسواک می کرد، و می فرمود: جبرئیل مرا به آن امر کرده است.(4)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: بهترین مسواک چوب زیتون است، که شجره ی مبارکه می باشد، و از پوسیدگی دندان جلوگیری می کند، و آن مسواک من و مسواک پیامبران قبل از من می باشد.
حضرت موسی بن جعفر(علیهماالسلام) می فرماید: شیعیان ما باید چهار چیز را برای خود فراهم کنند، 1- حصیر کوچکی برای نماز، 2- انگشتری برای نماز، 3- مسواکی برای مسواک زدن، 4- تسبیح 33 دانه ای از
ص: 45
خاک قبر امام حسین(علیه السلام) که با هر دانه آن که ذکر می گوید چهل حسنه خداوند به او می دهد و اگر بدون ذکر بگرداند، خداوند به هر دانه ای بیست حسنه به او می دهد.(1)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
بوی خوش قلب را محکم و قدرت جماع را زیاد می کند.(2)
امام کاظم(علیه السلام) فرمود: روز سه شنبه ناخن بگیرید، و روز چهارشنبه حمّام بروید، و روز پنجشنبه حجامت کنید، و روز جمعه خود را به بهترین بوی خوش خوشبو نمایید.(3)
حضرت رضا(علیه السلام) می فرماید:
سزاوار است که مردها هر روز از بوی خوش استفاده کنند، و اگر امکان نداشت یک روز در میان انجام دهند، و اگر امکان نداشت در هر جمعه حتماً از بوی خوش استفاده کنند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
من از دنیای شما به سه چیز علاقه مند شده ام، 1- بهره گیری از زن ها، 2- بوی خوش، 3- و نور چشم من [و شدیدترین علاقه ی من] در نماز است.(4)
و در سخن دیگری فرمود:
چهار چیز از سنّت های پیامبران است، 1- استعمال عطر و بوی خوش، 2- بهره گیری از زن ها، 3- مسواک زدن، 4- خضاب با حنّا.(5)
ص: 46
و در روایت دیگری آمده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره از بوهای مردانه که رنگی ندارد، مانند مشک و عنبر استفاده می نمود، و همسران آن حضرت با دست خود او را با «غالیه» خوشبو می نمودند.(1)
حضرت رضا(علیه السلام) می فرماید: هنگامی که موهای خود را شانه زدی، صورت خود را با گلاب خوشبو کن. امام صادق(علیه السلام) می فرمود: کسی که می خواهد سراغ حاجتی برود، اگر صورت خود را با گلاب خوشبو کند، حاجت او برآورده می شود، و سختی و ذلّتی نمی بیند.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: گلاب صورت را زیبا، و فقر را بر طرف می نماید.(2)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: کسی که صورت خود را با گلاب مسح کند، در آن روز سختی و فقری نمی بیند، و کسی که سر خود را با گلاب خوشبو نماید، در آن سال از بیماری «برسام» یعنی پیسی ایمن خواهد بود، پس شما سفارشات را نادیده نگیرید و به آن ها عمل کنید.(3)
مؤلّف گوید:
این سنّت در زمان معصومین(علیهم السلام) و اصحاب آنان جاری بوده و در این زمان ها مورد عمل نمی باشد، گر چه برخی از اطبّا آثار خوبی برای آن ذکر کرده اند، و بسا با آن به منزله دارو، مردم را معالجه می کنند، و توجّه ندارد که این عمل از سنّت های اسلامی می باشد!!
و در بین روغن ها روغن «بنفسج» [یعنی روغن بنفشه] برای روغن مالیدن به بدن بیشتر سفارش شده است. امام صادق(علیه السلام) از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که فرمود:
ص: 47
فضل ما اهل البیت بر بقیّه مردم، مانند فضیلت روغن بنفسج نسبت به بقیّه روغن هاست. و فرمود: با روغن بنفسج بدن های خود را چرب کنید، چرا که در تابستان سرد، و در زمستان گرم است.
و فرمود: فضیلت روغن «بنفسج» نسبت به روغن های دیگر، مانند فضیلت اسلام بر سایر ادیان است.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
کسی که بدن مسلمانی را از روی احترام به او چرب کند، خداوند در قیامت به هر مویی که در بدن اوست، نوری به او می دهد.
و فرمود: هنگام روغن مالیدن به بدن بگو:
«اللّهمّ إنّی أسئلک الزینة و الدِین، و أعوذ بک [من المقت و البغضة] الشَین و الشنآن».(1) یعنی، «خدایا من از تو زینت و دین را سؤال می کنم، و به تو پناه می برم از دشمنی و کینه».
خداوند در سوره نحل آیه 80 و 81 می فرماید:
« وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ بُیُوتِکُمْ سَکَناً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعامِ بُیُوتاً تَسْتَخِفُّونَها یَوْمَ ظَعْنِکُمْ وَ یَوْمَ إِقامَتِکُمْ وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ * وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ أَکْنانا ...» یعنی «و خدا برای شما از خانه هایتان محل سکونت (و آرامش) قرار داد و از پوست چهارپایان نیز برای شما خانه هایی قرار داد که روز کوچ کردن و روز اقامتتان، به آسانی می توانید آنها را جا به جا کنید و از پشم و کرک و موی آنها، برای شما اثاث و متاع (و وسایل مختلف زندگی) تا زمان معیّنی قرار داد. و (نیز) خداوند از آنچه آفریده است سایه هایی برای شما قرار داده و از کوه ها پناهگاه هایی»
و در سوره شعراء آیه 128 و 150 می فرماید:
ص: 48
«أَ تَبْنُونَ بِکُلِّ رِیعٍ آیَةً تَعْبَثُون» ... «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ» یعنی، «آیا شما بر هر مکان مرتفعی نشانه ای از روی هوا و هوس می سازید؟» ...« پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
از آیه اول استفاده می شود که خانه ها را خداوند وسیله آرامش قرار داده، چه خانه های ثابت، و چه خانه هایی که از پوست حیوانات فراهم می شود و قابل جابه جایی می باشد، و چه خانه هایی که در دل کوه آماده می شود، و لکن باید توجّه داشت که همه این خانه ها، خانه های موقّت و بین راهیست، و احدی در آن ها ثابت نخواهد ماند، و خانه و صاحب خانه زوال پیدا خواهند نمود. و آنچه می ماند تقوای الهی و بندگی و اطاعت از خداوند است که در ذیل آیه دوم به آن اشاره شده، و خداوند می فرماید: «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُونِ».
نکته ی مهم تر که از روایات استفاده می شود این است که مسکن و خانه اگر بیش از نیاز باشد وبال است، و اگر برای ریا و چشم مردم باشد، به او گفته می شود: ای فاسق! ای افسق! چه می کنی؟
و ارتفاع خانه نباید بیش از چهار متر باشد، و در آخرالزمان مردم برای خود قصر می سازند، و اگر ارتفاع بیش از چهار متر بود باید آیة الکرسی بر آن نوشته شود، و اکنون به سخنان معصومین(علیهم السلام) در این باره توجّه می کنیم:
1- شیرینی زندگی با سه چیز است:
در بین وصیت های پیامبرخدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمده: یا علی شیرینی زندگی در سه چیز است: 1- خانه ی وسیع، 2- همسر زیبا، 3- مرکب نرم و ملایم.(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: آسایش مؤمن در سه چیز است: 1- خانه وسیع که آبروی او را حفظ کند، 2- همسر مؤمنه و صالحی که او را در امور دنیا و آخرت کمک کند، 3- دختر و یا خواهری که او را تزویج نماید و یا از دنیا برود.(2)
ص: 49
2- کیفر کسی که خانه ای برای ریا و خودنمایی بنا می کند.
در «امالی» صدوق آمده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در حدیث مناهی فرمود:
کسی که ساختمانی را برای ریا و خودنمایی بنا کند، روز قیامت باید تا هفت طبقه زمین، آن را به دوش بگیرد، و آن آتشی خواهد بود که به گردن او آویخته می شود و او را در آتش دوزخ می افکند و به قعر آتش می رسد، جز آن که توبه کند.
گفته شد: یا رسول الله معنای ریا و خودنمایی چیست؟ فرمود: برای مباهات و بزرگی کردن بر همسایگان خود، بیش از نیاز ساختمان می نماید.(1)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
شومی در سه چیز است: زن، مرکب و خانه، و شومی زن به زیاد بودن مهر و آزار او به شوهر خود می باشد، و شومی مرکب به بد خلقی و پشت ندادن اوست، و شومی خانه به تنگی و عیوب فراوان، و همسایگان ناشایسته ی آن است.(2)
و نیز فرمود: کسی که از حرام مالی را به دست آورد، خداوند بنا و ساختمان و آب و گل را بر او مسلط می کند، [تا دار و ندار خود را صرف آن بکند و صرف هیچ کار خیری نکند].(3)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) چون به خانه ای برخورد نمود که با آجر ساخته شده بود، فرمود: این خانه ی کیست؟ گفته شد: این خانه فلان مغرور و فریب خورده است. سپس به خانه دیگری همانند خانه اول برخورد نمود، و فرمود این خانه نیز از مغرور دیگری است.
مؤلّف گوید:
ص: 50
از روایات استفاده می شود که خانه باید به اندازه ی نیاز باشد، و سقف آن بالاتر از چهارمتر یا پنج متر نباشد، و لکن وسعت و وسیع بودن حیات آن مانعی ندارد.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: چهار چیز از سعادت، و چهار چیز از شقاوت است، و چهار چیز که از سعادت است: زن صالحه، خانه وسیع، و همسایه خوب ، و مرکب هموار می باشد، و آن چهار چیز که از شقاوت و بدبختی است، همسایه ناشایسته، و زن ناشایسته و خانه کوچک و تنگ و مرکب غیر ملایم است.(1)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
یا علیّ! در روستاها ساکن مشو، چرا که شیوخ و پیرمردان آنان جاهل اند، و جوانانشان «عرمة» (یعنی مست] هستند، و زن هایشان بی حجابند، و عالم بین آنان مانند جیفه و مردار بین سگ ها است.(2)
و نیز فرمود:
کسی که تقوا و ورع خود را رعایت نکند، به یکی از سه چیز مبتلا می شود: یا جوانمرگ می شود، و یا خادم سلطان جور می گردد، و یا مبتلای به روستاها می شود و بین افراد جاهل قرار می گیرد.(3)
و نیز فرمود:
شش گروه به خاطر شش خصلت قبل از حساب داخل دوزخ و آتش می شوند. گفته شد یا رسول الله آنان کیانند؟ فرمود: اُمرا و حاکمان، به خاطر ظلم و جور، عرب به خاطر عصبیّت، و دهقان ها به خاطر تکبّر، و تجّار به خاطر خیانت، و اهل روستاها به خاطر نادانی و جهالت، و علما به خاطر حسد.(4)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در نامه ی خود به حارث همدانی نوشت:
ص: 51
در شهرهای بزرگ ساکن شو، چر ا که در آن ها مسلمانان جمع اند، و از منازل غفلت و جفا [یعنی روستاها] پرهیز کن.(1)
مؤلّف گوید:
قبلاً راجع به ساختن خانه ی بیش از نیاز، بالا بردن سقف آن بیش از چهار متر و این که اگر کسی خانه خود را بیش از این مقدار بالا ببرد به او گفته می شود ای فاسق و ای فاسق چه می کنی؟ و او را مغرور می نامند، چرا که او فریب دنیا را خورده و غافل شده است، تقصیلاً بیان شد. و اکنون آداب ساکن شدن در خانه بیان می شود.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) می فرماید:
ولیمه تنها در پنج چیز است، 1- ازدواج، 2- پیدا کردن اولاد، 3- ختنه کردن فرزند، 4- خریدن خانه، 5- بازگشت از سفر حجّ.(2)
امام صادق(علیه السلام) از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که فرمود:
کسی که خانه ای را بنا می کند، اگر گوسفند سمینی را ذبح کند، و گوشت آن را به فقراء و مساکین اطعام نماید، و بگوید: «اللّهمّ ادحَو عنّی مردة الجنّ و الإنس و الشیاطین، و بارک لی فی بنائی» آنچه از خداوند سؤال کرده است را خداوند به او عطا می نماید.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
خداند حفظ سه گروه را تقبّل و تضمین نمی کند: 1- کسی که در خانه ی خرابه ای ساکن باشد، 2- کسی که بین کوچه و راه نماز بخواند، 3- کسی که مرکب خود را در جای ناامنی رها کند.(3)
ص: 52
امیرالمؤمنین فرمود: در خانه ای که درب و ساتری ندارد، شایسته نیست بیتوته نماید، و شب را به سر ببرد.(1)
جابربن عبداالله انصاری گوید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
شب که می شود درهای خانه ها را بندید، و سر ظرف ها را بپوشانید،و گلوی مشک های آب را محکم ببندید، و چراغ ها را خاموش کنید، چرا که موش بسا خانه را بر سر اهلش خراب می کند ...(2)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: خانه ها را از تار عنکبوت، نظافت کنید، چرا که رها کردن آن سبب فقر و تنگدستی می شود.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در حدیث مناهی فرمود: زباله ها را در روز از خانه بیرون ببرید، چرا که آن ها لانه شیطان است.(4)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: خدای متعال جمال و زیبایی را دوست می دارد، و اگر گرفتگی و اظهار فقر کراهت دارد و چون به بنده ی خود نعمت عطا می کند، دوست می دارد که آثار
آن را بر او ببیند. گفته شد: آثار آن چیست؟ فرمود: آثار نعمت این است که لباس او نظیف باشد. و بدن او معطر باشد، و خانه ی او نیکو و پاکیزه باشد، و اطراف خانه او نظیف و جارو زده باشد، حتی قبل از غروب خورشید چراغ خانه را روشن کند تا فقر از او بر طرف شود. رزق او فراوان گردد.(5)
ص: 53
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: تار عنکبوت در خانه سبب فقر می شود، و ماندن زباله نیز در خانه سبب فقر خواهد شد، و نظافت اطراف خانه رزق را زیاد می کند.(1)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: شستن ظرف ها و جاور کردن اطراف خانه روزی می آورد.(2)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: حوله و دستمال چرک خانه شیطان است.(3)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: ظرف های غذا را بدون سرپوش رها نکنید، چرا که شیطان می خورد و آب دهان در آن می اندازد. (4)
و نیز می فرماید:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره در تابستان روز پنجشنبه از خانه خارج می شد، و در زمستان [شب جمعه و یا] روز جمعه داخل خانه می شد.(5)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: شب بیداری فقط در سه چیز است، 1- تهجّد به قرآن، 2- طلب علم، 3- بردن عروس به خانه بخت.(6)
و در سخن دیگری فرمود: خداوند شما را از خواب قبل از نماز عشا، و گفتگوی بعد از نماز عشا، و خوابیدن روی بامی که حصار ندارد، و تنها در اطاقی خوابیدن نهی نموده است ... .(7)
ص: 54
امام صادق(علیه السلام) فرمود: پنج نفر نمی توانند به خواب بروند، 1- کسی که خون ناحقی را ریخته، 2- صاحب فراوان که امینی برای حفظ مال خود ندارد، 3- کسی که با دروغ و بهتان مالی را به ناحق گرفته، 4- کسی که بدهکار مال سنگینی است و مالی ندارد، 5- کسی که ترس از جدایی محبوب خود را دارد.(1)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: بیداری بعد از نماز عشاء صحیح نیست مگر برای نمازگزار و مسافر.(2)
و فرمود: مادر سلیمان به سلیمان گفت: از خواب زیاد پرهیز کن که در قیامت فقیر خواهی بود.(3)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: خداوند عزّوجلّ از سه چیز خشم دارد، 1- خواب بدون شب بیداری، 2- خنده ی بدون تعجب، 3- با سیری غذا خوردن.(4)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
در اول خلقت خدای تبارک و تعالی به خاطر شش چیز معصیت شد: 1- حبّ دنیا، 2- حبّ ریاست، 3- حبّ طعام، 4- حبّ زن ها، 5- حبّ خواب، 6- حبّ راحت.(5)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
حضرت موسی(علیه السلام) به پروردگار خود گفت: چه عملی نزد تو مبغوض تر است؟ و خداوند فرمود: عمل کسی که شب مانند مردار به خواب می رود، و روز مشغول به بطالت و هرزه گویی است.(6)
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید: به چشمان خود عادت مده که فراوان بخوابی، چرا که چشم بین اعضای بدن کمترین شکر را انجام می دهد.(7)
ص: 55
مرحوم صدوق در کتاب «خصال» نقل نموده که چهار چیز، کَمِ آن زیاد است: 1- آتش که کم آن فراوان می شود، 2- خواب که کَمِ آن زیاد است، 3- بیماری که کم آن زیاد است، 4- دشمنی که کم آن زیاد است.(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) مکروه می دانست که ساختمانی بر روی قبرها بنا کنند، و بر سقف خانه ها عکس انسان و حیوانی را تصویر کنند.(2)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نیز فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمّد! پروردگارت تو را سلام می رساند، و می فرماید: تصاویر [انسان ها و حیوانات] را بر خانه ها نکشید.(3)
و فرمود: جبرئیل به من گفت: ما داخل خانه ای که در آن سگ و یا صورت و تصویر انسانی باشد نمی شویم.(4)
و فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ما ملائکه به خانه ای که در آن سگ و یا تمثال انسان و حیوان و یا ظرف بول باشد، داخل نمی شویم.(5)
محمّدبن مسلم گوید: امام صادق(علیه السلام) فرمود: تمثال درخت و خورشید و ماه مانعی ندارد، به شرط آن که تمثال حیوان بین آن ها نباشد.(6)
امام صادق(علیه السلام) نیز در تفسیر آیه «یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَ تَماثِیل»(7)
فرمود: به خداوند سوگند اجنّه برای سلیمان تنها تماثیل و امثال آن را انجام می دادند، و تماثیل انسان [و حیوان] بین آن ها نبود.(8)
ص: 56
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) اطاقی را از خانه خود برای نماز قرار داده بود، و در آن جز فرش و شمشیر و قرآن نبود، و آن حضرت نماز خود را در آن اطاق می خواند، و یا در آن قیلوله می نمود.(1)
یکی از اصحاب امام صادق به نام مسمع گوید: امام صادق(علیه السلام) به من نوشت: من دوست می دارم تو در خانه خود اطاقی را برای مسجد و نماز داشته باشی، و با دو لباس غلیظ نماز بخوانی و از خدا بخواهی تا تو را از آتش دوزخ آزاد ، و داخل بهشت نماید، و در آن اطاق هیچ کلمه باطل و ناسزایی نگویی.(2)
شخصی نزد امام باقر(علیه السلام) آمد و گفت: اجنّه ما را از خانه ها اخراج نموده اند، یعنی صاحبان منازل را از منازل بیرون نموده اند؟!
امام باقر(علیه السلام) فرمود: سقف خانه های خود را هفت ذراع [یعنی 3 متر] قرار دهید، و در اکناف خانه ها کبوتران را جای دهید. سؤال کننده گوید: ما به دستور امام( علیه السلام) عمل کردیم و از آن پس هیچ آسیبی ندیدیم.(3)
و در کتاب «فقیه» نقل شده که شخصی به رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) از وحشت و ترس در خانه شکایت نمود، و آن حضرت فرمود: یک کبوتر نر در خانه نگهداری کن.(4)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) نیز فرمود: صدای بال کبوتر در خانه شیطان را دور می کند.(5)
ص: 57
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: در خانه های خود از مرغ نگهداری کنید، تا بچّه های شما از آزار شیاطین ایمن باشند.(1)
امام باقر(علیه السلام) فرمود: دوستان ما خانواده کبوتر را دوست می دارند.(2)
امام کاظم(علیه السلام) فرمود:
هیچ خانه ای نباید از گربه و یا کبوتر و یا خروس خالی باشد، و اگر مرغی در کنار آن خروس باشد بهتر خواهد بود، و این حیوانات، عمّار و نگهدارنده ی خانه ها [ از شر شیاطین] می باشند.(3)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: خانه ی هیچ پیامبری بدون کبوتر نبوده است، چرا که سفهای اجنّه با نبودن کبوتر، با بچه های خانه بازی می کنند، و با بودن کبوتر با کبوتران بازی می نمایند.(4)
خداوند در سوره بقره آیه 189 می فرماید:
«لَیْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ ظُهُورِها وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقی وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» یعنی، «کارِ نیک، آن نیست که از پشتِ خانه ها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از درِ خانه ها وارد شوید»
در این آیه خداوند از جهّال و متکبرین زمان جاهلیّت مذمت نموده چرا که آنان اهل تکبر و عجب بودند و اگر قامت آنان از دری بلندتر بود، سر خود را پایین نمی آوردند بلکه آن در را خراب می کردند و در برخی از مواقع لازم می دانستند که از دیوار وارد خانه شوند و ... .
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در حدیث اربعمأه می فرماید:
ص: 58
هنگامی که یکی از شما داخل منزل خود می شود باید بر اهل منزل سلام کند و بگوید: «السلام علیکم» و اگر کسی در خانه نیست باید بگوید: «السلام علینا من ربّنا» و هنگام دخول «قل هو الله احد» را بخواند، تا فقر از او برطرف شود.
سپس فرمود: و هنگام خروج از خانه، آیات آخر سوره آل عمران را بخواند، [یعنی، «لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ * وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ * یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»]
و نیز فرمود: آیة الکرسی و سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» و سوره حمد را بخواند، تا حوائج دنیا و آخرت او برآورده گردد.(1)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هنگامی که از منزل خود خارج می شوی فکر کن که دیگر به آن باز نمی گردی، و خروج تو باید برای اطاعت خداوند، و وظیفه ای از وظایف دین تو باشد، و با سکینه و آرامش و وقار خارج شوی، و خدای خود را در آشکار و پنهان بیاد آوری.(2)
و فرمود: کسی که هنگام خروج از خانه ده مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند، در امن و حفظ خداوند خواهد بود تا به خانه بازگردد.(3)
امام صادق(علیه السلام) از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که فرمود: هنگامی که کسی از خانه خارج می شود، اگر بسم الله بگوید، ملائکه می گویند: سالم خواهی ماند، و اگر «لا
ص: 59
حول و لا قوة إلّا بالله» بگوید، ملائکه گویند: کفایت شدی و به حاجت خود رسیدی. و اگر بگوید: «توکلت علی الله» ملائکه می گویند: محفوظ خواهی ماند.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: کسی که هنگام خروج از خانه، انگشتر خود را به طرف کف دست بگرداند، و سوره «إنّا أنزلناه فی لیلة القدر» را بخواند، و سپس بگوید: «آمنت بالله وحده لا شریک له، آمنت بسرّ آل محمّد و علانیتهم» در آن روز مکروهی نخواهد دید.(2)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
هنگامی که وارد بازار می شوید، و مردم مشغول دنیا هستند شما فراوان یاد خدا کنید و ذکر خدای عزّوجلّ را بگویید، و این عمل کفّاره ی گناهان شما خواهد شد و حسنات شما را زیاد می نماید و از غافلین نوشته نمی شوید.
و نیز فرمود:
هنگامی که برای نیازمندی های خود به بازار می روید بگویید: «أشهد أن لا إله إلّا الله وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمّداً عبده و رسوله، اللّهمّ إنّی أعوذ بک من صفقةٍ خاسرة و یمین فاجرة و أعوذ بک من بوار الأیّم»(3)
و «أیّم» زن بدون شوهر است و بوار به معنای کساد است، یعنی زنی که خواستگاری ندارد و این تشبیه کنایه از کساد بازار است.
و در کتاب «عیون» از حضرت رضا از پدرانش از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که می فرماید: کسی که هنگام وارد شدن به بازار بگوید: «سبحان الله و الحمدلله و لا إله إلّا الله وحده لا شریک له، له
ص: 60
الملک و له الحمد یحیی و یُمیت و هو حیّ لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شیءٍ قدیر» خداوند به عدد مخلوق خود تا قیامت به او پاداش می دهد.(1)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
کسی که وارد بازار شود و بگوید: «أشهد أن لا إله إلّا الله و أنّ محمّداً(صلی الله علیه وآله وسلّم) عبده و رسوله، اللّهمّ إنّی أعوذ بک من الظلم و المأثم و المغرم» خداوند به عدد کسانی که در بازار هستند- عرب و عجم – برای او حسنات می نویسد.(2)
و در سخن دیگری فرمود: برای او خداوند هزار هزار حسنه می نویسد.(3)
حضرت رضا(علیه السلام) می فرماید:
هنگامی که متاعی و یا مالی و یا کنیزی و یا حیوانی را خریداری می کنی بگو « خدایا برای من در این ها بهره و رزقی قرار بده و من درخواست فضل تو را می کنم. سپس تو فضل خود را شامل حال من کن، و من از تو درخواست خیر و برکت و وسعت رزق می کنم، پس تو در این ها برای من رزق وسیع، و سود پاک و طیّب و گوارا قرار بده» و این ها را سه مرتبه تکرار کن.(4)
امام صادق(علیه السلام) از پدران خود از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که آن حضرت روزی به اصحاب خود فرمود: کدامیک از شما همیشه روزه دار است؟ سلمان(رحمةالله) گفت: من هستم یا رسول الله. پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کدامیک از شماهمه ی شب ها به عبادت مشغول است؟
ص: 61
سلمان گفت: من هستم یا رسول الله. پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کدامیک از شما هر روز یک ختم قرآن می خواند؟ سلمان گفت: من هستم یا رسول الله.
پس برخی از اصحاب [یعنی عمربن خطّاب] خشم نمود و گفت: یا رسول الله، سلمان فارسی می خواهد بر ما قریش فخر کند، و گر نه ما می بینیم که او اکثر روزها غذا می خورد، و اکثر شب ها در خواب است، و اکثر روزها در حال سکوت است، و ادّعاهای او خلاف واقع می باشد. پس رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) خشم نمود و فرمود: ساکت باش تو کجا سلمان حکیم را می شناسی؟ از او سؤال کن تا حکمت گفته های او برای تو روشن شود. سلمان گفت: من در ماه سه روز روزه می گیرم و خداوند فرموده است: «مَن جاءَ بِالحَسَنة فَلَهُ عَشرُ أَمثالُها» و ماه شعبان را نیز به ماه رمضان متصّل می کنم و این معنای صوم دهر است.
سپس گفت: من از حبیب خود رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) شنیدم که می فرمود: کسی که با وضو بخوابد مانند این است که همه ی شب را عبادت کرده باشد. و نیز از حبیب خودم رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) شنیدم که به علی(علیه السلام) می فرمود:
مَثَل تو در این امّت مَثَل «قل هو الله أحد» است که اگر کسی یکبار آن را قرائت کند مانند این است که ثلث قرآن را قرائت کرده باشد، و اگر دو بار قرائت کند، مانند این است که دو ثلث قرآن را قرائت کرده باشد، و اگر سه بار آن را قرائت نماید مانند این است که قرآن را ختم نموده باشد، و کسی که تو را به زبان دوست بدارد، ثلث ایمان را به دست آورده و اگر با زبان و قلب تو را دوست بدارد، دو ثلث ایمان را به دست آورده، و اگر با زبان و قلب تو را دوست بدارد و با دست تو را یاری کند، ایمان او کامل شده است.
سپس فرمود: یاعلی سوگند به خدایی که مرا به نبوّت مبعوث نموده اگر اهل زمین، همانند اهل آسمان تو را دوست می داشتند، خداوند احدی را عذاب نمی کرد.
ص: 62
سپس سلمان گفت: و من سوره «قل هو الله أحد» را هر روز سه مرتبه می خوانم. و با این سخنان آن شخص [یعنی عمربن خطّاب) مبهوت شد و سنگی در گلوی او فرو رفت، و چیزی نگفت.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: جنب نباید بدون غسل بخوابد و اگر آب نبود باید تیمم کند و بخوابد، چرا که روح مؤمن هنگام خواب به طرف خدای تبارک و تعالی بالا می رود، و خداوند او را می پذیرد و او را مبارک می گرداند، و اگر اجل او رسیده باشد، خداوند او را در کنوز رحمت خود قرار می دهد، و اگر اجل او نرسیده باشد، خداوند توسّط ملائکه او را به بدن خود باز می گرداند.(2)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
کسی که با وضو بخوابد، بستر برای او مسجد خواهد بود.[ و تا صبح برای او عبادت نوشته می شود]
و اگر سبک باشد و نماز و ذکر خدا را بگوید، هر چه از خدا بخواهد خدا به او می دهد.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
کسی که با وضو بخوابد، اگر در آن شب مرگ او برسد نزد خداوند شهید خواهد بود.(4)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: کسی که وارد بستر خواب گردد و متوجّه شود که وضو نگرفته است، کافیست که بر روی لباس خود تیمم کند [هر گونه که لباس او باشد] و چنین کسی تا وقتی که ذاکر خداوند است، همواره در حال نماز خواهد بود.(5)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
ص: 63
زمین برای سه چیز بیش از همه به درگاه خداوند عزّوجلّ ضجّه می زند، 1- هنگامی که روی زمین خون ناحقی ریخته می شود، 2- هنگامی که کسی روی زمین زنا می کند و غسل جنابت می نماید، 3- هنگام خوابیدن قبل از طلوع خورشید.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: خواب بین نماز مغرب و عشاء و خواب قبل از طلوع خورشید، سبب فقر می شود.(2)
ابوحمزه ثمالی گوید: امام سجّاد(علیه السلام) به من فرمود: ای اباحمزه هرگز قبل از طلوع خورشید، در خواب مباش، و من این کار را برای تو ناشایسته می دانم، چرا که خداوند در این ساعت ارزاق مردم را تقسیم می نماید، و به دست خود جاری می کند.(3)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
خواب اوّل روز، خلاف سنّت است، و خواب نزدیک ظهر، نعمت است، و خواب بعد از نماز عصرحماقت است، و خواب بین مغرب و عشاء سبب محرومیّت از رزق است.(4)
خواب قیلوله خواب قبل از ظهر است، و خواب در این ساعت مستحب است و آثار و برکات خوبی دارد و کسی که به آن عادت دارد باید آن را ترک نکند و گرنه فراموشی پیدا می کند.
امام صادق(علیه السلام) از پدر خود از پدرانش نقل نموده که یک اعرابی بادیه نشین نزد رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) آمد و گفت: من مرد هوشیاری بودم و اکنون فراموش کار شده ام؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به او فرمود: نکند تو عادت به خواب قیلوله داشته ای و آن را ترک کرده ای؟ مرد اعرابی گفت:
ص: 64
چنین بوده. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: عادت خود را ادامه بده تا حافظه ی تو بازگردد إن شاءالله.(1)
در کتاب «دعوات» راوندی آمده که امام سجّاد(علیه السلام) همواره نماز صبح را که می خواند مشغول تعقیب بود تا طلوع خورشید، و سپس برمی خاست و نماز مفصّلی می خواند و سپس مختصری می خوابید و چون بیدار می شد مسواک می زد و سپس برای او صبحانه می آوردند.(2)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
کسی نباید در بین راه بخوابد، و نباید به رو بخوابد، و اگر شما دیدید کسی به رو خوابیده او را بیدار کنید [تا روی دست راست خود بخوابد].
و فرمود: هنگام خواب دست راست خود را زیر صورت قرار بدهید و بخوابید، چرا که معلوم نیست از خواب بیدار شوید و یا بیدار نشوید.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: هنگامی که یکی از شما به بستر خواب می رود، باید بستر را بر روی شلوار خویش قرار دهد چرا که نمی داند چه حادثه ای رخ خواهد داد، و سپس بگوید:
«اللّهمّ إن أمسکت نفسی فی منامی فاغفر لها، و إن أرسلتها فاحفظهما بما تحفظ به عبادک الصالحین»(4)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
خواب چهار قسم است: 1- خواب پیامبران که آنان بر پشت می خوابند، و چشمان شان به خواب نمی رود و منتظر وحی هستند، 2- خواب مؤمن که به طرف قبله بر روی دست راست می خوابد، 3- خواب پادشاهان و
ص: 65
فرزندانشان که بر روی دست چپ می خوابند تا غذای آنان هضم شود، 4- خواب ابلیس و برادران و هر دیوانه و ... که به رو می خوابند.(1)
امام کاظم(علیه السلام) می فرماید:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) سه گروه از مردم را لعنت نمود، 1- کسی که تنها غذا می خورد، 2- کسی که تنها در اطاقی می خوابد، 3- کسی که تنها در بیابان مسافرت می کند.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) به فرزند خود امام حسن(علیه السلام) فرمود:
آیا می خواهی من چهار چیز را به تو یاد بدهم تا از طب [و طبیب] بی نیاز شوی؟ امام حسن(علیه السلام) فرمود: آری یا امیرالمؤمنین. پس امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: تا گرسنه نشده ای غذا مخور، و تا سیر نشده ای از سفره جدا مشو، و غذا را در دهان خود، خوب آسیاب کن، و قبل از خواب، خود را سبک کن، و اگر این چهار چیز را رعایت کنی از طبیب بی نیاز می شوی.(2)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: با دست های چرب و آلوده نخوابید، تا گرفتار آزار و وسوسه شیطان نشوید، و اگر کسی چنین شد، باید خود را ملامت کند.(3)
و فرمود: چرکی و چربی را از بچه های خود برطرف کنید، چرا که شیطان به طرف چرکی می آید و بچه ها در خواب وحشت می کنند و آن دو ملک کاتب نیز اذیّت می شوند.(4)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هنگامی که داخل بستر خواب می شوی، بنگر چه خورده ای؟ و در این روز چه کرده ای؟ و بیاد بیاور که تو خواهی مرد و معاد و بازگشتی برای تو خواهد بود.(5)
ص: 66
مؤلّف گوید: در روایات آمده که خواب خود را به هر کسی نگویید، و خواب کسی را نیز ندانسته تعبیر نکنید.
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید:
هر گاه یکی از شما می خواهد بخوابد، باید دست راست خود را زیر طرف راست صورت خود قرار دهد و بگوید: «بسم الله وضعت جنبی لله علی ملّة ابراهیم و دین محمّد(صلی الله علیه وآله وسلّم)و ولایة من افترض الله طاعته، ما شاء الله کان و ما لم یشأ یکن» و اگر چنین کند، از خطر دزد و غارتگر و خرابی ساختمان ایمن می شود، و ملائکه برای او استغفار می نمایند، و کسی که هنگام خواب سوره ی «قل هو الله أحد» را بخواند، خداوند هزار ملک را مأمور حفظ او می نماید.(1)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
کسی که هنگام خواب سوره ی «قل هو الله أحد» را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می آمرزد.(2)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
کسی که هنگام رفتن در بستر خواب صد مرتبه بگوید: «لا إله إلّا الله» خداوند خانه ای در بهشت برای او بنا می کند و اگر صد مرتبه استغفار کند، گناهان او مانند برگ خزان می ریزد.(3)
و نیز فرمود:
کسی که قلب و یا بدن او ضعیف باشد، باید گوشت گوسفند را با شیر بخورد، تا همه دردها از او دور شود، و جسم او قویّ گردد، و پشت او محکم شود.
ص: 67
سپس فرمود: و باید قبل از خواب ده مرتبه بگوید: «لا إله إلّا الله و حده لا شریک له یُحیی و یُمیت و یُمیت و یُحیی و هو حیّ لا یموت» و تسبیح حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بخواند، و آیة الکرسی و «قل هو الله أحد» را نیز بخواند.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود:
من از پیامبر بالای منبر شنیدم که فرمود: کسی که بعد از هر نماز واجبی آیةالکرسی را بخواند، بین او و بهشت فاصله ای جز مرگ نخواهد بود، و مواظبت بر این عمل نمی کند مگر صدّیق و یا عابد، و کسی که هنگام خواب آن را بخواند، خداوند او و همسایگان نزدیک و دور او، و اهل خانه های اطراف او را ایمن خواهد نمود.(2)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
کسی که سوره ی «قل هو الله أحد» را هنگام خواب بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می بخشد.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره هنگامی که از خواب بیدار می شد می فرمود:
«الحمدلله الذی أحیانی بعد موتی إنّ ربّی لغفور شکور» و نیز می فرمود: «اللّهمّ إنّی أسألک خیر هذا الیوم و نوره و هداه و برکته و ظهوره و معافاته، اللّهمّ إنّی أسألک خیره و خیر ما فیه و أعوذ بک من شرّه و شرّ ما بعده»(4)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هرکس آیه آخر سوره ی کهف را هنگام خواب بخواند، در آن ساعتی که می خواهد بیدار می شود.(5)
و نیز می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
ص: 68
کسی که بخواهد در ساعتی از شب بیدار شود باید هنگام خوابیدن بگوید: «اللّهمّ لا تؤمنّی مکرک و لا تنسنی ذکرک، و لا تجعلنی من الغافلین» و سپس بگوید: «خدایا در فلان ساعت من بیدار شوم» و اگر چنین بگوید، خداوند ملکی را مأمور می کند که در آن ساعت او را بیدار نماید.(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
هنگامی که شخصی خواب بد می بیند، باید کیفیّت خوابیدن خود را تغییر بدهد و بگوید:
«إِنَّمَا النَّجْوی مِنَ الشَّیْطانِ لِیَحْزُنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَیْسَ بِضارِّهِمْ شَیْئاً إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّه» سپس بگوید: «عذت بما عاذت به ملائکه الله المقرّبون و أنبیاؤه المرسلون و عباده الصالحون، من شرّ ما رأیت و من شرّ الشیطان الرجیم»(2)
در کتاب «دعوات» مرحوم راوندی از حضرت جواد(علیه السلام) نقل شده که شخصی نزد آن حضرت آمد و گفت: ای فرزند رسول خدا، پدرم از دنیا رفت و مالی داشت و من نمی دانم مال او کجا و نزد کیست؟ و من صاحب عیال و نیازمند هستم و از شیعیان شمایم به فریاد من برسید.
حضرت جواد(علیه السلام) به او فرمود: بعد از نماز عشا یکصد مرتبه بر محمّد و آل او صلوات بفرست، تا پدرت به خواب تو بیاید و به تو بگوید مال او کجاست.
پس آن مرد به دستور آن حضرت عمل نمود، و پدر او در خواب مال خود را معرّفی کرد و او آن را گرفت.(3)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به من فرمود: بر تو باد هنگام خواب استغفار و صلوات و تسبیحات اربعه و لا حول و لا قوة إلّا بالله العلیّ العظیم، بگویی و «قل هو الله أحد» را زیاد بخوانی که آن نور قرآن است، و بر تو باد به خواندن آیةالکرسی، چرا که در هر حرفی از آن هزار برکت و هزار رحمت خواهد بود.(4)
ص: 69
*سفر باید هدفمند باشد
در روایات از سفرهای تفریحی و خوشگذرانی مذمّت شده و فرموده اند: سفر باید هدفمند باشد، مانند سیر در روی زمین برای دیدن عبرت ها و آیات و نشانه های قدرت و صنع الهی و یا برای برخی از نیازهای زندگی و یا زیارت قبور اولیای خداوند و حجّ خانه ی خدا و ....
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در دیوان شعری که منسوب به آن حضرت است می فرماید:
تغرّب عن الأوطان فی طلب العُلی
و سافر ففی الأسفار خمس فوائد
تفرّج همٍّ و اکتساب معیشة
علمٌ و آدابٌ و صحبة ماجد
فإن قیل فی الأسفار ذلّ و محنةٌ
و قطع الفیا فی وارتکاب شدائد؟
فموت الفتی خیر من قیامه
بدار هوانٍ بین واشٍ و حاسد
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
در حکمت آل داود(علیه السلام) نوشته شده: سفر مسلمان باید یا برای تحصیل توشه آخرت و یا برای تأمین معاش و یا برای لذّت غیر حرام باشد.(1)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
ص: 70
سفر کنید تا سالم باشید، جهاد کنید تا بهره مند شوید، و حجّ به جا بیاورید، تا بی نیاز شوید [و فقر و تنگدستی پیدا نکنید].(1)
محمّدبن مسلم گوید: به امام باقر(علیه السلام) گفتم: شخصی به خاطر چراگاه دام و اصلاح شتران خود، به حایی می رود که آب در آنجا یافت نمی شود [و نمی تواند به وظایف دینی خود عمل کند؟] فرمود: نباید به چنین مناطقی برود.(2)
و در سخن دیگری محمّدبن مسلم گوید: از امام صادق(علیه السلام) درباره ی کسی که در سفر جنب شود و جز برف و یخ پیدا نکند، سؤال کردم، و امام صادق(علیه السلام) فرمود: این ضرورت و اضطراب است، و نباید کسی در چنین اماکنی که دیانت او دچار مشکل می شود برود.(3)
مرحوم علی بن جعفر(علیهماالسلام) گوید: شخصی نزد برادرم موسی بن جعفر(علیمهاالسلام) آمد و گفت: «فدای شما شوم من می خواهم به سفر بروم برای من دعا کنید» و موسی بن جعفر(علیمهاالسلام) فرمود: «چه روزی می خواهی سفر کنی؟» او گفت: «روز دوشنبه» امام(علیه السلام) فرمود: برای چه؟ او گفت: من امید برکت دارم، چرا که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) روز دوشنبه به دنیا آمده است.
امام کاظم(علیه السلام) فرمود: دروغ گفته اند رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) روز جمعه به دنیا آمده است. و هیچ روزی شوم تر از روز دوشنبه نیست چرا که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در این روز از دنیارفته و وحی الهی در این روز قطع شده و در این روز به ما ظلم شده است.
ص: 71
سپس فرمود: آیا می خواهی من روز نرم و سهلی را به تو معرفی کنم! که خداوند در آن روز برای داود آهن را نرم کرد، و آن روز سه شنبه است.(1)
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
هر کسی می خواهد به سفر برود باید روز سه شنبه حرکت کند تا کار او سامان یابد [ان شاءالله] چرا که اگر در آن روز گرسنگی از بالای کوهی به پایین آید خداوند آن را در جای خود قرار خواهد داد، و هر کس مشکلی در کار او افتاده، باید برای حل آن روز سه شنبه اقدام کند، چرا که خداوند در چنین روزی برای داود(علیه السلام) آهن را نرم نمود.(2)
و نیز فرمود: مسافرت و اقدام بر اصلاح امور، قبل از جمعه به خاطر نماز جمعه مکروه است، و بعد از نماز جمعه جایز و مبارک است.(3)
و فرمود: کسی که در حال قمر در عقرب ازدواج و یا مسافرت بکند، خیری نمی بیند. و فرمود: صدقه بده و هر روزی می خواهی مسافرت کن.(4)
امام باقر(علیه السلام فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) همواره روز پنج شنبه مسافرت می کرد و می فرمود: روز پنج شنبه را خدا و رسول او و ملائکه دوست می دارند.(5)
ص: 72
قبلاً از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شد که آن حضرت به سه نفر لعنت نمود، 1- کسی که تنها غذا بخورد، 2- کسی که در بیابان تنها مسافرت کند، 3- کسی که در اطاقی تنها بخوابد.(1)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: محبوب ترین جمعیّت و گروه نزد خداوند جمعیت چهار نفره است، و بیش از این تا هفت نفر مایه گرفتاری است.(2)
ابن عباس گوید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: بهترین جمعیّت، جمعیّت چهار نفره است، و بهترین سرایا [و گردان ها] چهارصدنفر است، و بهترین لشگر، لشکر چهار هزار نفره است، و هرگز لشکر دوازده هزار نفری گر چه [مقابل دشمن] کم باشند شکست نمی خورند، اگر صابر و صادق باشند.(3)
امام باقر(علیه السلام) می فرماید: اگر کسی در سفر تنها بود باید بگوید:
«ما شاء الله لا حول و لا قوة إلّا بالله، اللّهمّ آنِس وحشتی و أعنّی علی وَحدتی و إدِّ غیبتی»(4)
اسماعیل بن جابر گوید: من در مکه خدمت امام صادق(علیه السلام) بودم که پیکی از مدینه نزد آن حضرت آمد و امام صادق(علیه السلام) به او فرمود: با چه کسی همراه بودی؟ او گفت: من تنها آمدم و با کسی همراه نبودم. پس امام(علیه السلام) ناراحت شد و فرمود: اگر قبل از این تو را دیده بودم تو را ادب می کردم.
سپس فرمود: کسی که تنها مسافرت می کند، شیطان است، و اگر دو نفر باشند، دو شیطان خواهند بود، و اگر سه نفر باشند گروه اند، و اگر چهار نفر باشند رفقا خواهند بود.(5)
ص: 73
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: آیا به شما بگویم: بدترین مردم کیست؟ اصحاب گفتند: آری، فرمود: کسی که تنها سفر می کند، و میهمان نمی پذیرد، و غلام خود را می زند.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در وصیّت خود به امام حسن(علیه السلام) می فرماید: قبل از حرکت، رفیق سفر را انتخاب کن، و قبل از خریدن خانه، همسایه خود را انتخاب کن.(2)
*برداشتن عصا از چوب درخت بادام تلخ
امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل نموده که فرمود: کسی که در سفر عصایی از چوب درخت بادام تلخ با خود داشته باشد، خداوند او را از شرّ هر درّنده و دزد و هر صاحب شرّی ایمن خواهد نمود تا به خانه و اهل خود بازگردد، و از ناحیه ی خداوند هفتاد و هفت نگهبان برای او می باشد و آنان برای او استغفار می کنند تا به خانه خود بازگردد و عصا را زمین گذارد.
سپس فرمود: برداشتن عصا فقر را برطرف می کند و شیطان را دور می نماید. و این آیه را تلاوت نمود: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَن .... وَ اللَّهُ عَلی ما نَقُولُ وَکِیلٌ»(3) یعنی، « و هنگامی که متوجّه جانب مدین شد ... ! و خدا بر آنچه ما می گوییم گواه است!»(4)
در کتاب «مکارم الأخلاق» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نقل شده که آن حضرت در سفرهای خود همواره شیشه ی روغن، و سرمه دان، قیچی، آینه، مسواک، شانه، نخ و سوزن برای لباس و کفش خود برمی داشت.(5)
ص: 74
حمّادبن عثمان گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: آیا من در ایّام مکروهه مانند چهارشنبه و امثال آن سفر بکنم؟ امام(علیه السلام) فرمود: سفر خود را با صدقه شروع کن و هر روزی که می خواهی سفر کن و یا حجامت کن، و آیةالکرسی را نیز بخوان.(1)
و نیز فرمود: کسی که اوّل روز صدقه بدهد نحوست آن روز از او برطرف می شود.(2)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: هنگام حرکت برای سفر بگو: «اللّهمّ أنت الصاحب فی السفر، و الحامل علی الظهر، و الخلیفة فی الأهل و المال و الولد» و هنگام نزول بگو:
«اللّهمّ أنزلنا منزلاً مبارکاً و أنت خیر المنزلین»(3)
و در کتاب «فقه الرضا(علیه السلام)» آمده که آن حضرت می فرماید: چون آماده ی سفر می شوی خانواده ی خود را جمع کن و دو رکعت نماز بخوان و بگو: «اللّهمّ إنّی أستودعک دینی و نفسی و أعلی و ولدی و عیالی».(4)
علی بن ربیعه اسدی گوید:
امیرالمؤمنین(علیه السلام) هنگامی که پای خود را در رکاب گذارد فرمود:
«بسم الله» و چون بر مرکب قرار گرفت فرمود: «الحمدلله الذی کرّمّنا و حملنا فی البرّ و البحر، و رزقنا من الطیّبات، و فضلنا علی کثیر ممّن خلق تفضیلاً سبحان الذی سخّر لنا هذا و ما کنّا له مقرنین» و سپس سه مرتبه
ص: 75
«سبحان الله» و سه مرتبه «الحمدلله» و سه مرتبه «الله اکبر» گفت، و فرمود: «ربّ اغفرلی فإنّه لا یغفر الذنوب إلّا أنت» و فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) این گونه دعا کرد و من در کنار او بودم.(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: امیرالمؤمنین(علیه السلام) بر مرکب خود سوار بود، و چون بین اصحاب خود آمد و آنان به دنبال او حرکت کردند، و آن حضرت روی مبارک خود را برگرداند و فرمود: حاجتی دارید؟ اصحاب گفتند: حاجتی نداریم و لکن دوست می داریم که همراه شما حرکت کنیم. امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: بازگردید، چرا که راه رفتن به دنبال سواره، برای سواره مفسده دارد، برای پیاده ذلّت خواهد بود.
و روز دیگری نیز آن حضرت سوار بر مرکب بود و اصحاب به دنبال او حرکت کردند، و فرمود: بازگردید که این عمل قلب راکب را فاسد می کند.(2)
عبدالله بن عطا گوید: امام صادق(علیه السلام) برای مسافرت مرا خواست، و برای او استر و حماری را آماده کرده بودند، پس به من فرمود: آیا مایلی با ما همسفر شوی؟ گفتم: آری. فرمود کدامیک از این دو مرکب را دوست می داری،؟ گفتم: حمار را. فرمود: حمار برای من مناسب تر است. گفتم: من دوست نمی دارم که شما بر حمار سوار شوی و من بر استر سوار شوم، تا این که آن حضرت سوار بر حمار و من سوار بر استر شدم، و چون از مدینه خارج شدیم و آن حضرت برای من حدیث می خواند، ناگهان حمار شروع به بازی کرد و آن حضرت خود را به زین و قربوس چسبانید، و من فکر کردم زین به او آسیبی رسانده است تا این که سر مبارک را بالا نمود و من گفتم: فدای شما شوم آیا زین حمار به شما آسیب رسانید؟ ای کاش بر استر سوار می شدید؟ فرمود: هرگز چنین نیست، و لکن حمار شادی نمود و بازی کرد، و من نیز کار رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را انجام دادم، چرا که آن حضرت حماری به نام عفیر [یغفور] داشت، و همین عمل را هنگام سوار شدن رسول
ص: 76
خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) انجام داد، و آن حضرت مدتی سر خود را روی قربوس حمار گذارد، و سپس سر مبارک را بالا کرد و فرمود: خدایا این کار عفیر است و کار من نیست.(1)
جابربن عبدالله انصاری گوید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به دیوانه و مصروعی برخورد نمود که مردم گرد او جمع شده بودند، و آن حضرت به آنان فرمود: برای چه جمع شده اید؟ گفتند: به این دیوانه نگاه می کنیم. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: او دیوانه نیست [بلکه بیمار است] آیا می خواهید بگویم دیوانه ی واقعی کیست؟ گفتند: آری. فرمود: دیوانه کسی است که با تکبّر راه می رود، و به اطراف خود می نگرد، و از روی تکبّر شانه های خود را حرکت می دهد و این است دیوانه ای که مبتلای به تکبّر است.(2)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کسی که از روی تکبّر راه برود، زمین و آنچه زیر زمین و آنچه بالای زمین است او را لعنت می کنند.(3)
مؤلّف گوید:
تکبّر بدترین خصلت هاست، چرا که متکبّر خود را بزرگ می پندارد، و بزرگی شأن خدای جبّار است و تکبّر سبب می شود که متکبّر برای هیچ صاحب حقّی حرمت قائل نیست و خود را بهتر از هر کسی می داند، و خصلت مقابل آن تواضع است، و تواضع افضل صفات نیک و مادر همه ی خوبی هاست.
و در روایتی از حضرت رضا(علیه السلام) نقل شده که شخصی به آن حضرت گفت: «ماحدّ التواضع الذی إذا فعله العبد کان متواضعاً؟ و امام(علیه السلام) فرمود: «التواضع درجات: منها أن یعرف المرأ قدر نفسه
ص: 77
فینزلها منزلتها بقلبٍ سلیم، لا یحبّ أن یأتی إلی أحدٍ إلّا ما یؤتی إلیه، إن رای سیئةً درأها بالحسنة، کاظم الغیظ، عافٍ عن الناس، والله یحبّ المحسنین.(1)
یعنی: تواضع درجاتی دارد و یکی از آن درجات این است که انسان خود را ارزش یابی کند و قدر و منزلت خویش را بشناسد، و با قلب سلیم و رضایت باطنی خود را در جای خویش قرار بدهد، و هر چه برای دیگران می پسندد برای خود نیز بپسندد، و اگر از کسی بدی دید، با خوبی خود او را اصلاح کند، خشم خود را فرو ببرد، و از مردم گذشت کند، چرا که خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: چهار چیز نشانه تواضع است، 1- راضی بودن به پایین مجلس، 2- سلام کردن به هر مسلمان، 3- پرهیز از مراء و خصومت در برخورد با مردم گر چه صاحب حق باشد، 4- علاقه نداشتن به ستایش مردم نسبت به تقوا و پرهیزکاری او.(2)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) در وصیّت خود به محمّدبن حنفیّه فرمود:
مروّت مرد مسلمان در وطن: قرائت قرآن، و مجالست با علما، و دقت در فهم معارف اسلام، و محافظت بر نماز جماعت است، و امّا مروّت او در سفر؛ بذل زاد و توشه، و موافقت و سازگاری با همراهان و کثرت ذکر خداوند عزّوجلّ در همه ی حالات است.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) نیز فرمود: مروّت در وطن، تلاوت قرآن، و رفت و آمد در مساجد، و به دست آوردن برادران خالص و الهی می باشد، و مروّت در سفر، بذل زاد و حُسن خلق، و مزاح بدون معصیت است.(4)
ص: 78
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «إصحَب من تتزیّن به، و لا تصحب من تیزیّن بک». یعنی، با کسی هم نشین شو تا از او بهره مند شوی، نه آن که او از تو بهره مند شود.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: با کسی که تو برای او ارزش قائلی و او برای تو ارزش قائل نیست، هم نشین مشو.(2)
امام صادق(علیه السلام) شایسته نمی دانست با کسی هم نشین شوی که خود را بر تو فضیلت می دهد و می فرمود: « با امثال خودت هم نشین شو»(3)
ابوالربیع گوید: ما در مجلس بزرگی خدمت امام صادق(علیه السلام) بودیم و آن حضرت به اهل مجلس فرمود: از ما نیست کسی که با همراهان خود نیکو معاشرت نکند، و با آنان هماهنگ و رفیق نباشد، و شیرین با آنان سخن نگوید، و با اخلاق آنان سازش نکند.(4)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
دو نفر با هم، هم نشین و همراه نمی شوند، جز آن که پاداش بزرگتر، و محبوبیّت بیشتر نزد خداوند، مربوط به آن کسی است که به رفیق خود بیشتر ارفاق و سازش می کند.(5)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: لقمان به فرزند خود فرمود:
ص: 79
هنگامی که با گروهی مسافرت می کنی، فراوان با آنان مشورت کن، و فراوان مقابل آنان خندان و متبسّم باش، و نسبت به زاد و توشه ی خود به آنان کریم باش، و اگر آنان تو را دعوت کردند، اجابت کن، و اگر از تو کمک خواستند به آنان کمک کن، و در سه چیز بر آنان غالب باش: سکوت، نماز فراوان، گذشت نسبت به آنان در حدّ توان، و اگر شهادت خواستند اجابت کن، و اگر با تو مشورت کردند، با عجله پاسخ مده تا رأی تو ثابت شود، و شبانه روزی از آن بگذرد و درباره ی آن فکر کنی، چرا که اگر کسی در جواب مشورت دیگران خیرخواهی نکند، خداوند فکر و امانت را از او سلب می کند ... .(1)
عمّاربن مروان گوید: امام صادق(علیه السلام) در وصیّت خود به من فرمود:
«أوصیک بتقوی الله، و أداء الأمانة، و صدق الحدیث، و حسن الصحابة لمن صحبک، و لا قوّة إلّا بالله»(2) یعنی، من تو را به تقوای الهی و ترس از خدا، و ادای امانت، و راستگویی، و حسن معاشرت با همراهان، سفارش می کنم، ولا قوّة إلّا بالله.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در سفر حجّ خود فرمود:
کسی که بداخلاق و بد همسایه است، با ما همراه و همسفر نشود.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «سیّد القوم خادمهم» یعنی، آقا و سرور هر جمعیتی باید خادم آن جمعیت باشد.(3)
در کتاب «مکارم الأخلاق» از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم)نقل شده که آن حضرت در سفری به اصحاب خود فرمود: گوسفندی را ذبح کنید. و چون این دستور صادر شد، شخصی گفت: من آن را ذبح می کنم.
ص: 80
و دیگری گفت: من پوست آن را جدا می کنم. و دیگری گفت: من گوشت آن را جدا می کنم. و دیگری گفت: من آن را طبخ می کنم. و رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: من نیز هیزم جمع می کنم. اصحاب گفتند: یا رسول الله، پدران و مادران ما فدای شما، خود را به زحمت نیندازید، ما خود به جای شما این عمل را انجام خواهیم داد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: راست می گویید، و لکن خداوند عزّوجلّ نسبت به بنده ی خود کراهت دارد که بین همراهان خویش تشخّص و انفرادی داشته باشد. از این رو رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) خود مشغول جمع آوری هیزم شد.(1)
امیرالمؤمنین(علیه السلام) می فرماید: بر شما باد به بکر گر چه معیوب باشد، و بر شما باد به جادّه ی اصلی گرچه دورتر باشد، و بر شما باد به [زندگی در] شهر گر چه اهل آن گنهکار باشند.
و فرمودند: هنگام حرکت بگو: «اللّهمّ خلّ سبیلنا، و أحسن نسییرنا، و أحسن عافیتنا» سپس فرمود:
فراوان «الله اکبر» و «الحمدلله» و «سبحان الله» بگو و استغفار کن، چرا که سفر قطعه ای از سقر و عذاب است.(2)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: بر شما باد به حرکت در شب، چرا که زمین در شب درهم پیچیده و کوتاه می شود.(3)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) هنگام وداع با مؤمن مسافر می فرمود:
«رحمکم الله و زوّدکم التقوی، و وجّهکم إلی کلّ خیر، و قضی لکم حاجةٍ، و سلّم لکم دینکم و دنیاکم، و ردّکم سالمین إلی سالمین»(4)
ص: 81
امام صادق(علیه السلام) هنگام وداع با مسافر می فرمود:
«أستودع الله نفسک و أمانتک و دینک، و زوّدک زادالتقوی، و وجّهک الله للخیر حیث توجّهت»
و می فرمود: این وداع آن حضرت با علی(علیهما السلام) بود هنگامی که که او را به جایی اعزام می کرد.(1)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
هنگامی که یکی از شما از سفر باز می گردد، باید برای اهل و خانواده ی خود سوغات بیاورد گر چه پاره ی سنگی باشد.(2)
سپس فرمود: حضرت ابراهیم خلیل(علیه السلام) هر گاه در مضیقه ی زندگی قرار می گرفت سراغ قوم و خویشان خود می رفت، و در یک نوبت چیزی به دست نیاورد و بازگشت، و چون نزدیک منزل خود رسید خورجین الاغ را پر از شن کرد و داخل منزل خود شد و مشغول نماز گردید، و ساره آمد و خورجین را باز کرد و دید پر از آرد است، پس نانی تهیه کرد و به ابراهیم(علیه السلام) گفت: از نماز فارغ شو، نان آمده است. ابراهیم(علیه السلام) فرمود: نان از کجا آوردی؟ ساره گفت: از همان آردی که در خورجین بود. پس ابراهیم سر به طرف آسمان نمود و فرمود: من شهادت می دهم که تو خلیل منی.(3)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) به کسی که از سفر حج باز می گشت می فرمود: خدا حجّ تو را قبول نماید، و آنچه هزینه کرده ای را جبران نماید، و گناهان تو را ببخشد.(4)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: کس که با زائر خانه خدا و غبار سفر معانقه کند، مانند کسی خواهد بود که حجرالأسود را استلام نموده باشد.(5)
ص: 82
مرحوم علامه مجلسی پس از نقل حدیث فوق گوید: در احادیث معصومین(علیهم السلام) آمده که هنگام بازگشت از سفر قبل از هر چیز باید مسافر آبی به بدن خود بریزد و دو رکعت نماز بخواند، و صد مرتبه در سجده، شکر خدا را به جا بیاورد.(1)
و در کتاب «مکارم الأخلاق» نقل شده که چون جعفر طیّار از حبشه بازگشت، رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) او را در آغوش گرفت، و بین دو چشم او را بوسید و فرمود :
«نمی دانم برای بازگشت جعفر بیشتر شاد شوم، و یا برای فتح خیبر؟»
و از آن پس اصحاب چون از سفر باز می گشتند با همدیگر معانقه می نمودند.(2)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) و عقیل و عبدالله جعفر و عمّار یاسر، ابوذر را هنگام رفتن به ربذه بدرقه و وداع کردند، و امیرالمؤمنین(علیه السلام) به آنان فرمود: «با برادر خود وداع کنید، چرا که او چاره ای از رفتن ندارد، و شما باید بازگردید» پس هر کدام با او وداع و خداحافظی نمودند، و امام حسین(علیه السلام) به او فرمود:
«ای ابوذر خدا تو را رحمت کند، این مردم [یعنی طرفداران عثمان] به خاطر این که تو از دین خود نگذشتی تو را گرفتار بلا نمودند، تا دنیای خود را حفظ کنند، و چه قدر تو از دنیای آنان بی نیاز هستی، و چه قدر به دین خود نیازمندی».
و ابوذر(رحمةالله) گفت: خدا شما خانواده و اهل البیت را رحمت کند، من در دنیا آرزویی جز شما ندارم، و هر گاه شما را می بینم بیاد رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) می افتم.(3)
ص: 83
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) هنگام وداع با مؤمنین می فرمود: «رحمکم الله و زوّدکم التقوی، و وجّهکم إلی خیرٍ، و قضی لکم کلّ حاجّةٍ و سلّم لکم دینکم و دنیاکم، و ردّکم سالمین إلی سالمین»(1)
و آن حضرت در وداع با شخصی فرمود: «سلّمک الله و غنّمک».(2)
امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: کسی که به مؤمن مسافری کمک کند، خداوند هفتاد و سه بلا از او بر طرف می کند، و در دنیا از همّ و غمّ و در آخرت از بلای بزرگ، او را ایمن می نماید. گفته شد: بلای بزرگ چیست؟ فرمود: آن، زمانی است که مردم در قیامت به خود مشغول هستند.(3)
امام صادق(علیه السلام) از پدران خود نقل نموده که فرموده اند:
کسی که حاجت مؤمن مسافری را بر آورده کند، خداوند 23 بلای دنیا و 72 بلای آخرت را از او بر طرف خواهد نمود، هنگامی که در قیامت مردم مشغول به خود هستند.(4)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: برای چهار چیز ولیمه باید داده شود، 1- عروسی و زفاف، 2- به دنیا آمدن فرزند، 3- ختنه سُران، 4- بازگشت از سفر.(5)
1- جابر جعفی گوید: امام باقر(علیه السلام) فرمود:
ص: 84
بر زن جایز نیست سوار بر زین [اسب و یا مرکب دیگری] بشود، جز هنگام ضرورت و یا در سفر ... .(1)
2- راه رفتن در سفر و غیر آن نباید همراه با تکبّر باشد، چنان که خداوند می فرماید: «وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً»(2)
یعنی، « و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه ها نمی رسد!»
و می فرماید:
«... وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ *وَ اقْصِدْ فِی مَشْیِکَ ... »(3)
یعنی، «و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد. (پسرم!) در راه رفتن، اعتدال را رعایت کن»
3- امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
اگر تو انسان هستی، باید سفر تو با نیّت صحیح و صادق باشد، چرا که نفس امّاره تو را به کار زشت و منکر دعوت می کند، و تو باید در حال حرکت در فکر عجایب خلقت و صنع الهی باشی، و از تکبّر و تبختر بپرهیزی، و چشم خود را از چیزی که دین تو به تو اجازه نمی دهد ببندی، و فراوان بیاد خدا باشی، چرا که مواضعی که در آن ها به یاد خدا بوده ای، در قیامت برای تو شهادت می دهند، و برای تو استغفار می کنند تا داخل بهشت شوی.
4- سپس فرمود:
در بین راه، زیاد با مردم سخن مگو، که آن بی ادبی خواهد بود، و در بیشتر راه ها دام های شیطان وجود دارد، و تو نباید از کید و مکر او ایمن باشی، و بکوش تا رفتن و برگشتن تو از سفر اطاعت خداوند و تحصیل رضای او باشد، چرا که همه ی حرکات تو در نامه عمل تو نوشته می شود، چنان که خداوند می فرماید:
«یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون»(4) یعنی، «در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالی که مرتکب می شدند گواهی می دهد!»
ص: 85
و نیز می فرماید:
«وَ کُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناهُ طائِرَهُ فِی عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ کِتاباً یَلْقاهُ مَنْشُوراً * اقْرَأْ کِتابَکَ کَفی بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیباً»(1)
یعنی، « و هر انسانی، اعمالش را بر گردنش آویخته ایم و روز قیامت، کتابی برای او بیرون می آوریم که آن را در برابر خود، گشوده می بیند! (این همان نامه اعمال اوست!) (و به او می گوییم:) کتابت را بخوان، کافی است که امروز، خود حسابگر خویش باشی!»(2)
5- رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود:
کسی که در وطن و سفر از روی تواضع عصا به دست بگیرد، خداوند به هر گامی که برمی دارد هزار حسنه به او عطا می کند، و هزار گناه را از او محو می نماید، و هزار درجه به درجات او می افزاید.(3)
6- امام صادق(علیه السلام) فرمود:
خداوند از سه گروه خشمگین است، 1- متکبّر، 2- کسی که ازار و شلوار او روی زمین کشیده می شود، 3- کسی که مال خود را همراه با قسم انفاق می کند.(4)
7- و در سخن دیگری فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) می فرماید:
سواره سزاوارتر به جاده است از پیاده، و پا برهنه سزاوارتر از صاحب کفش است. (5)
8- و در سخن دیگری فرمود:
همواره حضرت زین العابدین(علیه السلام) آرام راه می رفت مانند کسی که پرنده ای روی سر باشد، و پای راست او از پای چپ او سبقت نداشت.(6)
ص: 86
مرحوم شیخ صدوق در کتاب «امالی» و «فقیه» با سند خود از امام صادق(علیه السلام) از پدرانش از امیرالمؤمنین(علیهم السلام) نقل نموده که آن حضرت فرمود:
رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) از چیزهایی نهی نمود:
1- از غذا خوردن در حال جنابت، و فرمود: این عمل سبب فقر می شود.
2- از گرفتن ناخن با دندان
3- از مسواک زدن در حمام
4- از انداختن آب دهان و نخاع در مساجد
5- از نیم خورده ی موش خوردن
6- از راه قرار دادن مساجد، جز آن که دو رکعت نماز در آنها خوانده شود.
7- از بول کردن زیر درخت میوه و یا در بین کوچه و خیابان
8- از خوردن غذا با دست چپ و یا در حال تکیه نمودن بر چیزی
9- از گچ کاری کردن قبرها و نماز خواندن بین آنها
10 –از غسل کردن در فضای ببز و بدون پوشاندن عورت
11- از محل دسته ی ظرف آب خوردن، به خاطر چرکین بودن آن.
12- از بول کردن در آب راکد، که سبب بی عقلی خواهد شد.
13- از پوشیدن کفش در حال ایستادن و با یک تای کفش راه رفتن [ که دلیل ضعف عقل می باشد]
14- مقابل خورشید و یا ماه بول کردن
15- مقابل قبله [و یا پشت به قبله] قضای حاجت نمودن
ص: 87
16- ناله و نوحه کردن هنگام مصیبت و گوش کردن به آن.
17- و از تشییع جنازه کردن زن ها
18- و با آب دهان آیه قرآن را پاک کردن و نوشتن.
19- و عمداً به خواب خود دروغی را افزودن، و اگر چنین کند در قیامت تکلیف می شود که دو دانه ی جو را به همدیگر گره بزند و قدرت بر آن نخواهد داشت [و گرفتار می شود]
20- و انسان و یا حیوانی را به تصویر کشیدن و اگر چنین کند در قیامت او را تکلیف می کنند که روح در آن بدمد و قدرت آن را ندارد [و گرفتار می شود]
21- و از آتش زدن حیوان و یا چیزی از آن.
22- و از دشنام دادن به خروس و فرمود: او مردم را برای نماز بیدار می کند.
23- و از وارد شدن در معامله دیگری
24- و از صحبت زیاد هنگام مجامعت و فرمود: این کار سبب گنگ شدن فرزند می شود.
25- و فرمود: زباله را شب نگهداری نکنید و روز آن را از خانه خارج کنید، چرا که آن محل شیطان است.
26- و فرمود: نباید احدی از شما با دستهای چرک آلود بخوابد، و اگر شیطان به او آزاری برساند باید خود را ملامت کند.
27- و فرمود: نباید کسی با فضولات حیوانات استنجا کند.
28- و فرمود: زن نباید بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود و اگر بدون اجازه خارج شود، ملائکه آسمان و جنّ و انس او را لعنت می کنند، تا به خانه بازگردد.
29- و فرمود: زن نباید برای غیر شوهر خود زینت کند، و اگر چنین کند بر خدا حق است که او را درآتش بسوزاند.
30- و فرمود: زن نباید با غیر شوهر و محرم خود در حال ضرورت بیش از پنج کلمه حرف بزند.
ص: 88
31- و فرمود: زن نباید در کنار زن دیگر بدون فاصله بخوابد.
32- و فرمود: زن نباید سخنانی که با شوهر خود داشته است برای زن دیگری بگوید.
33- و فرمود: مرد نباید رو به قبله و در بین راه با همسر خود مجامعت کند، و اگر چنین کند لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر او خواهد بود.
34- و فرمود: کسی نباید به دیگری بگوید: خواهر خود را به من تزویج کن تا من نیز خواهرم را به تو تزویج نمایم.
35- و فرمود: کسی نباید به کاهن و منجّم رجوع کند و اگر چنین کند، از آنچه بر محمّد(صلی الله علیه وآله وسلّم) نازل شده بیزار گردیده است.
36- و از قماربازی با نرد و شطرنج و کوبه و طنبور و طبل یعنی عود نهی نمود.
37- و از غیبت و سخن چینی، و استماع آن ها، نهی نمود و فرمود: قتّات یعنی نمّام داخل بهشت نمی شود.
38- و از خوردن غذای فاسقان نهی نمود و فرمود: دعوت آنان را اجابت نکنید.
39- و از سوگند دروغ نهی نمود، و فرمود: سوگنددروغ خانمان برانداز است.
40- و فرمود: کسی که با قسم دروغ مال مسلمانی را تصاحب کند، در قیامت خداوند عزّوجلّ از او خشمگین خواهد بود، جز آن که توبه کند و مالی را به صاحبش برگرداند.
41- و از نشستن بر سر سفره شراب نهی نمود
42- و فرمود: بدون لنگ و ساتر عورت داخل حمام مشوید.
43- و فرمود: به زن ها اجازه ی رفتن به حمام های عمومی را ندهید.
44- و از مباحثه ای که منتهی به غیر خدا می شود نهی نمود.
45- و از تضفیق وجه یعنی نهی نمود.
46- و از آشامیدن از ظرف طلا و نقره نهی فرمود.
ص: 89
47- و پوشیدن لباس حریر و دیباج و ابریشم را برای مردها حرام فرمود.
48- و از فروختن میوه ی بالای درخت قبل از زرد و یا سرخ شدن نهی نمود.
49- و از بیع محاقله یعنی فروختن خرما به رطب، و انگور به کشش و امثال این ها نهی فرمود.
50- و از خرید و فروش آلت نرد و شطرنج نهی نمود، و فرمود: این کار مانند خوردن گوشت خوک می باشد.
51- و از فروختن شراب و خریدن و آشامیدن آن نهی نمود، و فرمود: خداوند شراب و سازنده و غارس و شارب و ساقی و فروشنده و خریدار و آکل ثمن و حامل و محمول الیه آن را لعنت نموده و فرمود: کسی که شراب بخورد، خداوند تا چهل روز نماز او را نمی پذیرد و اگر بمیرد و در شکم او چیزی از شراب مانده باشد، بر خداوند حق است که از صدید و آب چرکین جهنم که از فروج زن های زانیه در ظرف های جهنم جمع می شود و اهل جهنم از آن ها می نوشند و آتش می گیرند و به او بنوشاند.
52- و از خوردن ربا و شهادت دروغ و نوشتن قرارداد ربا نهی نمود و فرمود: خداوند آکل ربا و موکّل و کاتب و شاهد آن را لعنت نموده است.
53- و از بیع نقد با بیع سلف، و از دو بیع با یک بیع و از بیع که مالک آن نشده، و از بیع چیزی که هنوز ضمانت آن به عهده او نیامده نهی نمود.
54- و از مصافحه با ذمّی [از اهل کتاب] نهی نمود.
55- و از شعر خوانی و معرفی گمشده در مسجد نهی نمود.
56- و از شمشیر کشیدن در مسجد نهی نمود.
57- و از زدن به صورت چهارپایان نهی نمود.
58- و از نگاه به عورت برادر مؤمن نهی نمود و فرمود: کسی که با تأمّل به عورت برادر مؤمن خود نگاه کند، هفتاد هزار از ملائکه او را لعنت می کنند.
59- و از نگاه زن به عورت زن دیگر نهی نمود.
ص: 90
60- و از دمیدن در آب و غذا و محل سجده نهی نمود.
61- و از خواندن نماز در قبرستان ها و راه ها و آسیاب ها و درّه ها و خوابگاه های شتر و سطح کعبه نهی نمود.
62- و از کشتن زنبور عَسَل و داغ گذاردن به صورت های چهارپایان نهی نمود.
63- و از سوگند به غیر خدا نهی نمود و فرمود: کسی که به غیر خدا سوگند یاد کند نزد خداوند ارزشی ندارد.
64- و از سوگند به سوره ای از قرآن نهی نمود و فرمود: کسی که به سوره ای از قرآن قسم بخورد برای هر آیه ی آن باید کفّاره بدهد، پس باید به خوب و بد کار خود آگاه باشد.
65- و نهی نمود به دیگری بگوید: نه به جان تو و به جان فلانی.
66- و نهی نمود از این که شخص جنب در مسجد بنشیند.
67- و نهی نمود کسی در شب و [یا] روز عریان باشد.
68- و از حجامت روز چهارشنبه و جمعه نهی نمود.
69- و نهی نمود که کسی در حال خطبه نماز جمعه سخن بگوید و فرمود: اگر چنین کند کار لغوی کرده و نماز جمعه ی او صحیح نخواهد بود.
70- و نهی کرد کسی انگشتر زرد و یا از جنس آهن به دست کند.
71- و از نقش حیوان بر روی انگشتر نهی نمود.
72- و از خواندن نماز هنگام طلوع خورشید و هنگام غروب آن و در وسط روز نهی نمود.
73- و از روزه گرفتن روز عید فطر و قربان و یوم الشکّ و ایّام تشریق نهی نمود.
74- و از یکباره خوردن آب مانند چهارپایان نهی نمود و فرمود: با دستان خود آب را بنوشید که آن ها بهترین ظرف شما می باشند.
77- و از آب دهان انداختن در چاهی که از آن می نوشید نهی نمود.
ص: 91
78- و نهی نمود از این که کسی را اجیر کنند و اجرت او را معین نکنند.
79- و از قهر کردن و جدایی نهی نمود و فرمود: اگر چاره ای از آن نبود نباید بیش از سه روز ادامه پیدا کند و اگر سه روز ادامه یابد، آتش به صاحب آن سزاوارتر است.
80- و از فروختن طلاو نقره به صورت نسیه نهی نمود.
81- و از فروختن طلا به طلا با اضافه نهی نمود و فرمود: باید هم وزن باشند.
82- و از مدح و ستایش دیگران نهی نمود و فرمود: به صورت ملّاحین خاک بپاشید.
83- و فرمود: کسی که متولّی خصومت ظالمی باشد و یا از او دفاع کند، ملک الموت هنگام مرگ به او می گوید: بشارت باد تو را به لعنت خدا و آتش جهنّم، و چه بد جایی است.
84- و فرمود: کسی که سلطان ظالم و جائری را ستایش کند، و به خاطر طمع به او در مقابلش خضوع نماید، با او به آتش دوزخ روانه خواهد شد.
85- و فرمود: خداوند می فرماید:
«وَ لا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ ...»(1)
یعنی، « و بر ظالمان تکیه ننمایید، که موجب می شود آتش شما را فرا گیرد»
86- و فرمود: کسی که ظالم و جائری را برای ظلم راهنمایی کند، و در جهنم، قرین هامان خواهد بود.
87- و فرمود: کسی که ساختمانی را برای خودنمایی و چشم مردم بنا کند، روز قیامت تا هفت طبقه زمین آن را به دوش خواهد گرفت، و آن ساختمان آتش می شود و به گردن او طوق می گردد و به دوزخ افکنده می شود و به قعر جهنم می رسد، جز آن که توبه کند، گفته شد: یا رسول الله ریا و سمعه ی او چیست؟ فرمود: بیش از نیاز می سازد تا بر همسایه های خود برتری پیدا نماید و در مقابل دیگران مباهات کند.
ص: 92
88- و فرمود: کسی که در اجرت اجیری ظلم کند، خداوند اعمال نیک او را حبط و نابود می کند، و بوی بهشت بر او حرام می شود، در حالی که بوی بهشت از پانصد سال راه به اهل آن می رسد.
89- و فرمود: کسی که یک وجب از زمین همسایه ی خود را بگیرد، خداوند آن را تا هفت طبقه ی زمین به گردن او طوق می نماید، تا در قیامت خدا را ملاقات کند، جز آن که توبه نماید و...
90- و فرمود: کسی که قرآن را حفظ نماید سپس عمداً فراموش کند، روز قیامت مغلول، خدای عزّوجلّ را ملاقات می کند و به هر آیه ای که فراموش نموده ماری قرین او خواهد بود تا به آتش برسد، جز آن که خدواند او را ببخشد.
91- و فرمود: کسی که قرآن بخواند و سپس حرامی را بنوشد، و یا دنیا را بر قرآن مقدّم کند، مستحق خشم خداوند خواهد شد، جز آن که توبه کند، و اگر توبه نکند قرآن در قیامت با او محاجّه می کند و گرفتار خواهد شد.
92- . فرمود: آگاه باشید که اگر کسی با زن مسلمان و یا یهودی و یا نصرانی و یا مجوسی زنا کند و توبه نکند، خداوند در قبر او سیصد راه برای مارها و عقرب ها و اژدها های آتش باز می کند، و تا قیامت معذّب و گرفتار خواهد بود، و چون از قبر خارج می شود مردم از بوی او اذیّت می شوند، و اهل محشر او را می شناسند که اهل زنا بوده، تا این که داخل آتش می شود.
93- و فرمود: آگاه باشید که خداوند حرام ها را حرام نمود و حدود دین خود را معیّن کرد و او از هر صاحب غیرتی غیرتمندتر است، و به همین علّت فواحش را حرام نموده، و اجازه ی نداده کسی از اسرار خانه ی همسایه خود آگاه شود، و فرموده است: کسی که عمداً به عورت غیر خانواده خود نگاه کند، او را با منافقین محشور می کنم، و از دنیا نمی رود تا رسوا شود.
ص: 93
95- و فرمود: نباید کسی با تکبّر راه برود و کسی که با لباس خود تکبّر می کند، خداوند او را در شفیر جهنم فرو می برد، و هم نشین قارون می شود، چرا که او نخستین متکبّر بود، و خداوند او را با اموالش در زمین فرو برد، و انسان متکبّر با خدا و جبروت او منازعه می نماید.
96- و فرمود: کسی که در مهر همسر خود ظلم کند، نزد خداوند زانی خواهد بود، و خداوند روز قیامت به او می گوید: من کنیز خود را به تو تزویج نمودم، و تو به پیمان خود عمل نکردی، و به کنیز من ظلم نمودی، و از حسنات او گرفته می شود و به آن زن داده می شود، و اگر حسناتی برای او باقی نماند، به خاطر رعایت نکردن عهد خداوند او را به آتش می برند، چرا که خداوند می فرماید: «إنّ العَهدَ کان مسئولاً»(1)
97- و فرمود: شهادت را کتمان نکنید، و کسی که شهادت را کتمان کند خداوند مقابل چشم خلایق گوشت او را طعمه آتش می نماید، چنان که می فرماید: «وَ لا تَکْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ یَکْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ»(2)
98- و فرمود: کسی که به همسایه ی خود ظلم کند، خداوند بوی بهشت را بر او حرام می کند، و جایگاه او جهنم خواهد بود، و آن بد جایگاهیست.
99- و فرمود: کسی که حق مهمسایه خود را ضایع کند از ما خانواده نیست، و همواره جبرئیل مرا نسبت به حق همسایه سفارش نمود، تا جایی که من گمان کردم می خواهد همسایه را وارث همسایه قرار بدهد ... و همواره مرا نسبت به مسواک زدن سفارش کرد، تا من گمان کردم می خواهد مسواک را واجب نماید، و همواره مرا نسبت به نماز شب سفارش نمود تا من گمان کردم خوبان از امّت من نباید شب ها بخوابند.
100- و فرمود: آگاه باشید که اگر کسی به فقیر مسلمانی توهین کند و او را سبک نماید، حقّ خدا را سبک شمرده، و خداوند در روز قیامت او را سبک و خفیف خواهد کرد، جز آن که توبه کند.
101- و فرمود: کسی که فقیر مسلمانی احسان و اکرام نماید، خداوند در قیامت از او راضی خواهد شد.
ص: 94
102- و فرمود: کسی که عمل زنا و شهوت بر او عرضه شود، و از ترس خداوند از آن دوری کند، خداوند آتش را بر او حرام می کند، و او را از وحشت بزرگ قیامت ایمن می نماید، و وعده ی خود را که در قرآن فرموده: «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ»(1)
منجّز می نماید.
103- و فرمود: آگاه باشید که هر کس دنیا و آخرت بر او عرضه شد، و او دنیا را بر آخرت مقدّم نمود، خدا را که ملاقات می کند، هیچ حسنه و عمل خیری ندارد که به وسیله آن از آتش نجات پیدا کند. و کسی که آخرت را انتخاب کند، و دنیا را رها نماید، خداوند از او راضی می شود و گناهان او را می بخشد.
104- و فرمود: کسی که چشم خود را از حرام پر کند، خداوند در قیامت چشم او را از آتش پر خواهد نمود، مگر توبه کند و به خدای خود بازگردد.
105- و فرمود: کسی که با زن نامحرمی مصافحه کند، خدا را به خشم آورده، و کسی که زن نامحرمی را در بغل بگیرد، با زنجیر آتشین در کنار شیطان به آتش دوزخ پرتاب خواهد شد.
106- و فرمود: کسی که با مسلمانی در خرید و فروش خیانت کند از ما نیست، و در قیامت با یهودیان محشور می شود، چرا که آنان بیش از همه به مسلمانان خیانت کردند.
107- و فرمود: نباید احدی از ماعون [ یعنی عاریه دادن لوازم زندگی] منع کند، و کسی که نسبت به همسایه خود چنین کند، خداوند در قیامت او را از خیر محروم می کند، و او را به خود وامی گذارد، و هر کسی که خداوند او را به خود واگذارد، حال او بدتر از هر کسی خواهد بود.
108- و فرمود: هر زنی با زبان خود به همسر خویش اذیّت کند، خداوند هیچ عملی را از او نمی پذیرد، تا همسر خود را راضی نماید، گر چه روزها روزه باشد و شب ها را به عبادت طی کند، و بنده هایی را در راه خدا آزاد نماید، و اموال زیادی در راه خدا بدهد، چنین زنی اگر همسر خود را راضی نکند، نخستین کسی خواهد بود که داخل آتش می شود، و هم چنین است اگر مرد به همسر خود ظلم کند.
ص: 95
109- و فرمود: آگاه باشید که هر کس لطمه به صورت مسلمانی بزند، خداوند گوشت صورت او را در قیامت جدا می کند و استخوان صورت او نمایان می شود، و با غل و زنجیر محشور می شود تا داخل دوزخ شود، جز آن که توبه کند.
110- و فرمود: کسی که شب را طی کند و در قلب او قصد خیانت به برادر مسلمانش داشته باشد، مورد خشم خداوند بوده، و چون صبح می کند نیز خداوند به او خشم دارد، مگر توبه کند.
111- و فرمود: غیبت نکنید، و کسی که غیبت مسلمانی را بکند، روزه و وضوی او باطل می شود، و چون وارد محشر می شود، بوی دهان او بدتر از مردار است، و اهل محشر از بوی بد دهان او اذیّت می شوند، و اگر قبل از توبه بمیرد، حرام خدا را حلال دانسته است.
112- و فرمود: کسی که خشم خود را فرو ببرد، و حلم کند، در حالی که قدرت براعمال غیظ خود دارد، خداوند به او پاداش شهید را می دهد، سپس فرمود: کسی که از برادر خود حمایت کند و غبیت او را رد نماید، خداوند هزار باب شرّ را در دنیا و آخرت بر او می بندد، و اگر قدرت ردّ غیبت را داشته باشد و ردّ نکند، گناه او هفتاد برابر غیبت کننده خواهد بود.
113- و فرمود: خیانت نکنید، و کسی که در امانتی خیانت کند، و آن را به صاحبش بازگرداند، مرگ او فرا برسد، بر دین و ملّت من نمرده است، و خداوند به او خشم خواهد داشت.
114- و فرمود: کسی که شهادت ناحق بدهد، با منافقین در دوزخ به زبان خود آویزان خواهد شد، و در پایین ترین جای جهنم جای او خواهد بود، و کسی که دانسته مال خیانتی را خریداری کند، گناه خیانت کننده را خواهد داشت.
115- و فرمود: کسی که حق برادر مسلمان خود را حبس کند و به او ندهد، خداوند برکت را از رزق او برمی دارد، جز آنکه توبه کند.
ص: 96
116- و فرمود: کسی که عمل زشتی را از کسی بشنود و افشا نماید، گناه او همانند صاحب عمل زشت خواهد بود.
117- و فرمود: کسی که برادر مسلمان او از او قرض بخواهد، و قدرت آن را داشته باشد، و به او قرض ندهد خداوند بوی بهشت را بر او حرام خواهد نمود.
118- و فرمود: کسی که بر بداخلاقی همسر خود صبر کند، و برای خدا سکوت کند، خداوند پاداش شاکرین را به او خواهد داد.
119- و فرمود: هر زنی که به شوهر خود ارفاق نکند، و او را به چیزی که قدرت بر آن ندارد وابدارد، خداوند هیچ عمل خیری را از او نمی پذیرد، و چون خداوند را ملاقات می کند مورد خشم او خواهد بود.
120- و فرمود: کسی که به برادر مسلمان خود اکرام و احسانی بکند، در حقیقت به خداوند اکرام نموده است.
121- و فرمود: کسی نباید بر مردم امامت کند، مگر با اذن و اجازه ی آنان، و کسی که با اذن مردم بر آنان امامت کند، و مردم از او راضی باشند، و حضور و نماز و قیام و قرائت و رکوع و سجود او نیکو باشد، پاداش همه نمازگزاران را خواهد داشت، و از پاداش آنان چیزی کم نمی شود، و کسی که بر مردمی با اذن آنان امامت کند، و لکن نماز خود را ناقص نماید، و رکوع و سجود و خشوع و قرائت او نیکو نباشد نماز او مردود خواهد بود، و مقبول نخواهد شد، و منزلت او مانند منزلت امام جائر و ظالمی است که حق مردم را ادا نمی کند، و به مصالح آنان رسیدگی نمی نماید.
122- و فرمود: کسی که با خویشان خود از جان و مال صله می کند، خداوند پاداش یکصد شهید را به او خواهد داد، و به هر گامی که به طرف خویش خود برمی دارد، چهل هزار حسنه برای او خواهد بود، . چهل هزار گناه او محو خواهد شد، و به همین اندازه درجات او بالا خواهد رفت، و مانند کسی خواهد بود که یکصد سال خدا را خالصانه عبادت کرده است.
ص: 97
123- و فرمود: کسی که حاجت ناتوانی را برآورده کند، و به دنبال اصلاح کار او برود، تا خداوند کار او را اصلاح نماید، خداوند او را از نفاق و آتش دوزخ دور می کند، و هفتاد حاجت از حوائج دنیای او را برآورده می نماید، و در رحمت خدا خواهد بود تا باز گردد.
124- و فرمود: کسی که یک شبانه روز مریض شود, و درباره ی عیادت کنندگان خد شک نکند، خداوند او را در قیامت با حضرت ابراهیم خلیل مبعوث می کند، تا از صراط مانند برق لامع عبور نماید.
125- و فرمود: کسی که برای مریضی بکوشد تا حاجت او برآورده شود، خواه حاجت او برآورده بشود و یا نشود، از گناهان خود پاک می شود، مانند روزی که از مادر متولّد شده است. پس یکی از انصار مدینه گفت: پدر و مادرم فدای شما ای رسول خدا، آیا اگر آن مریض از اهل بیت او باشد، پاداش بیشتری نخواهد داشت؟ فرمود: آری.
126- و فرمود: آگاه باشید که هر کس اندوه و مشکلی را از برادر دینی خود برطرف کند، خداوند هفتاد و دو بلا و غم و اندوه آخرت و هفتاد و دو بلا و اندوه دنیای او بر طرف خواهد نمود.
127- و فرمود: کسی که مماطله کند و دین و بدهکاری و حق کسی را تأخیر بیندازد، و قدرت بر ادای آن را داشته باشد، برای هر روز گناه راهزن برای او می نویسند.
128- و فرمود: کسی که برای سلطان جائری تازیانه را آماده کند، آن تازیانه در قیامت برای او اژدهائی از آتش خواهد شد، که طول آن هفتاد ذراع می باشد، و در دوزخ بر او مسلّط خواهد شد.
129- و فرمود: کسی که برای برادر دینی خود کاری را انجام بدهد و بر او منّت گذارد، خداوند پاداش او را حبط می کند، و گناه بر او ثبت می شود، و کوشش او ارجی نخواهد داشت. سپس فرمود: خداوند بهشت را بر منّان و منّت گذار و بخیل و سخن چین حرام کرده است.
ص: 98
130- و فرمود: آگاه باشید، هر کس صدقه ای بدهد، به هر درهمی که می دهد به اندازه ی کوه احد از نعمت های بهشت به او داده می شود، و کسی که صدقه ی دیگری را به دست فقیر می رساند پاداش آن صدقه به او نیز داده می شود، بدون این که از پاداش صاحب صدقه چیزی کم شود.
131- و فرمود: کسی که بر میّت مسلمانی نماز بخواند، هفتاد هزار ملک برای او نماز می خوانند، و گناهان گذشته و آینده ی او را خداوند می بخشد، و اگر به ایستد تا آن مسلمان را دفن کنند، و خاک بر قبر او بریزد، به هر قدمی که برداشته به اندازه ی کوه احد به او پاداش داده می شود.
132- و فرمود: آگاه باشید کسی که از خوف خدا اشک بریزد، خداوند به هر قطره اشک او در بهشت قصری از طلا و درّ به او می دهد، که نه چشمی دیده، و نه گوشی شنیده، و نه به قلب بشری خطور کرده است.
133- و فرمود: کسی که به طرف مسجد برای رسیدن به جماعت حرکت کند، به هر گامی که برمی دارد، هزار حسنه و پاداش به او داده می شود، و به همین اندازه درجات او بالا می رود، و اگر با این روش بمیرد، خداوند هفتاد هزار ملک را مأمور می کند که تا قبر، او را بدرقه کنند، و در قبر مونس او باشند، و برای او استغفار کنند، تا قیامت برپا شود.
134- و فرمود: آگاه باشید، کسی که برای خدا اذان بگوید، خداوند پاداش چهل هزار شهید، و چهل هزار صدّیق را به او می دهد، و چهل هزار گنهکار از امّت من را برای دخول به بهشت شفاعت می کند.
135- آگاه باشید، هر گاه مؤمن بگوید: «أشهد أن لا إله إلّا الله» نود هزار ملک بر تو درود می فرستند، و برای او استغفار می کنند، و در قیامت در زیر سایه عرش خدا خواهد بود تا مردم از حساب فارغ شوند، و هنگامی که می گوید: «أشهد أنّ محمّداً رسول الله» چهل هزار ملک، پاداش او را می نویسند، و کسی که همواره در صفّ اوّل جماعت می ایستد، و تکبیر را اوّل می گوید، اگر آزاری به کسی نمی رساند، خداوند پاداش همه ی مؤذّنین دنیا و آخرت را به او می دهد.
ص: 99
136- و فرمود: آگاه باشید کسی که از ناحیه حاکم سرپرستی مردم را به عهده گرفته اگر به آنان ظلم کند، خداوند به هر روزی هزار سال او را لب جهنم حبس می کند، و چون روز قیامت محشور می شود، دست های او به گردنش غل شده و به دوزخ پرتاب می شود، و چه بد جایگاهیست برای او، و اگر به عدالت و امر خداوند عمل کرده باشد، خداوند او را آزاد خواهد نمود.
137- و فرمود : هیچ گناه و شرّی را کوچک نشمارید، گرچه به نظر شما کوچک باشد، و هیچ عمل خیری را بزرگ نشمارید، گر چه به نظر شما فراوان و بزرگ باشد، چرا که با استغفار هیچ گناهی بزرگ نیست، و با اصرار بر گناه هیچ گناهی کوچک نیست.
راوی این حدیث گوید: به امام صادق(علیه السلام) گفتم: چه قدر این حدیث طولانی است؟ فرمود: کلّ این حدیث با املای رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) و خط امیرالمؤمنین(علیه السلام) مکتوب شده است.(1)
ص: 100
مؤلّف گوید:آنچه در این روایت گذشت، به طور متفرّق ضمن عده ای از روایات دیگر نیز نقل شده است و ما این روایت را که معروف به روایت مناهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) و جامع روایات دیگر بود را انتخاب نمودیم. و از خداوند توفیق عمل به این روایات را خواستاریم، والله الموفّق و لا حول و لا قوّة و إلّا بالله العلیِ العظیم.
ص: 101
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 102
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 103
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 104
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 105
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 106
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 107
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 108
شد نمی باشد، و ما محرمات اسلام را در کتابی به نام «محرمات اسلام» جمع آوری نموده ایم و در آن کتاب نیز ادعای بررسی کامل نداریم، و شاید محرّمات دیگر هم باشد که ما به آنها پی نبرده باشیم، و الله العالم.
واجبات اسلام را نیز نویسنده در کتابی به نام «واجبات اسلام« جمع آوری نموده، و ادعای بررسی کامل ندارد،
و از خداوند می خواهد که توفیق انجام واجبات اسلام و ترک محرّمات اسلام را به همه دوستان اهل البیت(علیهم السلام) مرحمت فرماید و نویسنده نیز موفّق به عمل به واجبات و محرّمات خدواند باشد. ان شاءالله والله الموفّق و نرجو منه الفضل و الرحمة بحقّ محمّد و أهل بیته الطاهرین صلوات الله علیهم اجمعین و قال تبارک و تعالی:
«فَلَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَکُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِینَ؛ و اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود، از زیانکاران بودید.»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلِیلا؛ و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز عدّه کمی، همگی از شیطان پیروی می کردید (و گمراه می شدید).»
«وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً؛ و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد»
ص: 109
مؤلّف گوید:آنچه در این روایت گذشت، به طور متفرّق ضمن عده ای از روایات دیگر نیز نقل شده است و ما این روایت را که معروف به روایت مناهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) و جامع روایات دیگر بود را انتخاب نمودیم. و از خداوند توفیق عمل به این روایات را خواستاریم، والله الموفّق و لا حول و لا قوّة و إلّا بالله العلیِ العظیم.
ص: 110
پس از نوشتن مناهی رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) لازم دیدم مناهی و محرّمات قرآنی را نیز به ترتیب آیات قرآنی بیان نمایم، تا اوقع در نفوس باشد، چرا که در این زمان ها برخی از مخالفین و منافقین به مردم تلقین نموده اند که ما هر چه در قرآن باشد را قبول داریم.
و محرّمات و دستوراتی که از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) و اهل بیت او به ما رسیده است را نمی پذیرند و می گویند حجّتی بر آنها نیست، و این سخن، سخن کسانی است که از اوّل گفتند: «حسبنا کتاب الله» و عترت و اهل بیت و اوصیای رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) را نپذیرفتند، و به همین علت از دین خدا خارج شدند، چرا که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در حدیث متواتر و مسلّمی که شیعه و سنّی نقل کرده اند فرمود:
«إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بعدی ابداً، وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ... »(1)
و مفهوم این روایت متواتر این است که تمسّک نکردن به عترت سبب گمراهی خواهد بود و کتاب خدا بدون بیان و تفسیر عترت هادی کسی نمی باشد، و مردم در گمراهی سختی واقع خواهند شد، همان گونه که اهل سنّت واقع شده اند، آنان چون از معارف اهل البیت(علیهم السلام) جدا شدند به ناچار سخنان و تفاسیر ابوحنیفه و احمدبن حنبل و مالک بن انس و محمدبن ادریس شافعی را پذیرفتند در حالی که اختلاف بین آنان فراوان است و دلیلی بر حجیّت سخنان آنان نیست. و لکن شیعیان و دوستان اهل البیت(علیهم السلام) به حدیث فوق عمل نموده اند، و آیات قرآن را با بیان و تفسیر اهل البیت(علیهم السلام) معنا می کنند، از این رو خطای زیادی ندارند و به آنچه اهل البیت و عترت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرموده اند عمل می کنند و معتقد هستند و می گویند:
«الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمؤمنین و أولاده المعصومین علیهم السلام».
ص: 111
در کتاب بصائر الدرجات مرحوم محمدبن حسن صفّار از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) فرمود: من اوّلین کسی هستم که در قیامت بر خدای خود وارد می شوم، و سپس کتاب خدا و اهل بیت من وارد می شوند، و پس از آنان امّت من وارد می شوند، و خداوند از آنان سؤال می نماید که شما با کتاب من و اهل بیت پیامبر خود چه کردید؟!
و در سخن دیگری امام صادق(علیه السلام) می فرماید: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) از دنیا رفت و دو چیز را جایگزین خود نمود: کتاب خدا، و وصیّ خویش امیرالمؤمنین(علیه السلام) را، و او امیرمؤمنان و امام متقین، و ریسمان محکم خداوند، و دستگره ی جدا نشدنی و عهد محکم و قوی اوست ... .(1)
صاحب کتاب بصائرالدرجات سپس با سند خود از جابر از امام باقر(علیه السلام) نقل نموده که فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) در منا اصحاب خود را خواند و به آنان فرمود:
«أیّها الناس إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ أما! إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا: کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی؛ أَهْلَ بَیْتِی فَإِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ ثمّ قال: ایّها الناس إنّی تارک فیکم حرمات الله: کتاب الله و عترتی و الکعبه البیت الحرام.
ثمّ قال ابوجعفر(علیه السلام): أمّا کتاب الله فحرّقوا، و أمّا الکعبة فَهَدَموا، و أمّا العترة فقتلوا، و کلّ ودایع الله فقد تبرّؤا»(2)
مؤلف گوید: صاحب کتاب بصائر الدرجات سپس روایات دیگری را نسبت به این موضوع بیان نموده است و از خوانندگان محترم انتظار می رود که مراجعه بفرمایند.
و تمّت کلمة ربّک صدقاً و عدلاً و الحمدلله علی توفیقه و لطفه و کرمه.
ص: 112
قال الله سبحانه: « إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَواءٌ عَلَیْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا یُؤْمِنُونَ؛(1) کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی ایمان نخواهند آورد.»
«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالاً بَعیداً؛(2) کسانی که کافر شدند، و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، در گمراهی دوری گرفتار شده اند. »
«إِلاَّ طَریقَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أَبَداً وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً؛(3)مگر به راه دوزخ! که جاودانه در آن خواهند ماند و این کار برای خدا آسان است!»
قال الله سبحانه: «یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ * فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ؛(4) می خواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند در حالی که جز خودشان را فریب نمی دهند (اما) نمی فهمند. در دلهای آنان یک نوع بیماری است خداوند بر بیماری آنان افزوده و به خاطر دروغهایی که میگفتند، عذاب دردناکی در انتظار آنهاست.»
ص: 113
قال الله سبحانه: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَ لکِنْ لا یَشْعُرُونَ؛(1) و هنگامی که به آنان گفته شود: «در زمین فساد نکنید» می گویند: «ما فقط اصلاح کننده ایم»! آگاه باشید! اینها همان مفسدانند ولی نمی فهمند.»
«وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنین؛(2) و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسئولیتها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است!»
قال الله سبحانه: «وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلی شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ؛(3) و هنگامی که افراد باایمان را ملاقات می کنند، و می گویند: «ما ایمان آورده ایم!» (ولی) هنگامی که با شیطانهای خود خلوت می کنند، می گویند: «ما با شمائیم! ما فقط (آنها را) مسخره می کنیم!»
قال الله سبحانه: «أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ؛(4) آنان کسانی هستند که «هدایت» را به «گمراهی» فروخته اند و (این) تجارت آنها سودی نداده و هدایت نیافته اند.»
ص: 114
قال الله سبحانه: «الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ؛(1) فاسقان کسانی هستند که پیمان خدا را، پس از محکم ساختن آن، میشکنند و پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد میکنند اینها زیانکارانند.»
قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ *وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَی الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ * قالُوا سُبْحانَکَ لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلیمُ الْحَکیمُ * قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمائِهِمْ قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ؛(2) (به خاطر بیاور) هنگامی را که پروردگارت به فرشتگان گفت: «من در روی زمین، جانشینی [نماینده ای] قرار خواهم داد.» فرشتگان گفتند: «پروردگارا!» آیا کسی را در آن قرار می دهی که فساد و خونریزی کند؟! (زیرا موجودات زمینی دیگر، که قبل از این آدم وجود داشتند نیز، به فساد و خونریزی آلوده شدند. اگر هدف از آفرینش این انسان، عبادت است،) ما تسبیح و حمد تو را بجا می آوریم، و تو را تقدیس می کنیم.» پروردگار فرمود: «من حقایقی را می دانم که شما نمی دانید.» سپس علم اسماء [علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت. بعد آنها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: «اگر راست می گویید، اسامی اینها را به من خبر دهید!» فرشتگان عرض کردند: «منزهی تو! ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم داده ای، نمی دانیم تو دانا و حکیمی.» فرمود: «ای آدم! آنان را از اسامی (و اسرار) این موجودات آگاه کن.» هنگامی که آنان را آگاه کرد، خداوند فرمود: «آیا به شما نگفتم که من، غیب آسمانها و زمین را میدانم؟! و نیز میدانم آنچه را شما آشکار میکنید، و آنچه را پنهان میداشتید!»
ص: 115
قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبی وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ؛(1) و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.»
قال الله سبحانه: «وَ قُلْنا یا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمینَ * فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلی حین؛(2) و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن و از (نعمتهای) آن، از هر جا می خواهید، گوارا بخورید (اما) نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید شد. پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگی (به زمین) فرود آیید! در حالی که بعضی دشمن دیگری خواهید بود. و برای شما در زمین، تا مدت معینی قرارگاه و وسیله بهره برداری خواهد بود».
قال الله سبحانه: «وَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ * یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ؛(3) و کسانی که کافر شدند، و
ص: 116
آیات ما را دروغ پنداشتند اهل دوزخند و همیشه در آن خواهند بود. ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به پیمانی که با من بسته اید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. (و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید!»
قال الله سبحانه: «وَ لا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُوا الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(1) و حق را با باطل نیامیزید! و حقیقت را با اینکه می دانید کتمان نکنید!»
«إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتابِ وَ یَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَلیلاً أُولئِکَ ما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدی وَ الْعَذابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَما أَصْبَرَهُمْ عَلَی النَّارِ * ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّ الَّذینَ اخْتَلَفُوا فِی الْکِتابِ لَفی شِقاقٍ بَعیدٍ؛(2) کسانی که کتمان می کنند آنچه را خدا از کتاب نازل کرده، و آن را به بهای کمی می فروشند، آنها جز آتش چیزی نمی خورند (و هدایا و اموالی که از این رهگذر به دست می آورند، در حقیقت آتش سوزانی است.) و خداوند، روز قیامت، با آنها سخن نمی گوید و آنان را پاکیزه نمی کند و برای آنها عذاب دردناکی است. اینان، همانهایی هستند که گمراهی را با هدایت، و عذاب را با آمرزش، مبادله کرده اند راستی چقدر در برابر عذاب خداوند، شکیبا هستند!! اینها، به خاطر آن است که خداوند، کتاب (آسمانی) را به حق، (و توأم با نشانه ها و دلایل روشن،) نازل کرده و آنها که در آن اختلاف می کنند، (و با کتمان و تحریف، اختلاف به وجود می آورند،) در شکاف و (پراکندگی) عمیقی قرار دارند.»
ص: 117
قال الله سبحانه: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ؛(1) آیا مردم را به نیکی (و ایمان به پیامبری که صفات او آشکارا در تورات آمده) دعوت می کنید، اما خودتان را فراموش می نمایید با اینکه شما کتاب (آسمانی) را می خوانید! آیا نمی اندیشید؟!»
قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ؛(2) و (نیز به یاد آورید) هنگامی را که گفتید: «ای موسی! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه خدا را آشکارا (با چشم خود) ببینیم!» پس صاعقه شما را گرفت در حالی که تماشا می کردید.»
قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَکُمْ بِاتِّخاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلی بارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ عِنْدَ بارِئِکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحیمُ؛(3) و زمانی را که موسی به قوم خود گفت: «ای قوم من! شما با انتخاب گوساله (برای پرستش) به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به سوی خالق خود باز گردید! و خود را [یکدیگر را] به قتل برسانید! این کار، برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.» سپس خداوند توبه شما را پذیرفت زیرا که او توبه پذیر و رحیم است.»
ص: 118
قال الله سبحانه: «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذینَ اعْتَدَوْا مِنْکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ * فَجَعَلْناها نَکالاً لِما بَیْنَ یَدَیْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقین؛(1) به طور قطع از حال کسانی از شما، که در روز شنبه نافرمانی و گناه کردند، آگاه شده اید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینه هایی طردشده درآیید!» ما این کیفر را درس عبرتی برای مردم آن زمان و نسلهای بعد از آنان، و پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم.»
قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قُلْتُمْ یا مُوسی لَنْ نَصْبِرَ عَلی طَعامٍ واحِدٍ فَادْعُ لَنا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِها وَ قِثَّائِها وَ فُومِها وَ عَدَسِها وَ بَصَلِها قالَ أَ تَسْتَبْدِلُونَ الَّذی هُوَ أَدْنی بِالَّذی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ؛(2) و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفاء کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد و باز گرفتار خشم خدایی شدند چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.»
و قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قالَ مُوسی لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجاهِلینَ * قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا فارِضٌ وَ لا بِکْرٌ عَوانٌ
ص: 119
بَیْنَ ذلِکَ فَافْعَلُوا ما تُؤْمَرُونَ * قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما لَوْنُها قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ * قالُوا ادْعُ لَنا رَبَّکَ یُبَیِّنْ لَنا ما هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشابَهَ عَلَیْنا وَ إِنَّا إِنْ شاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ * قالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّها بَقَرَةٌ لا ذَلُولٌ تُثیرُ الْأَرْضَ وَ لا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لا شِیَةَ فیها قالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوها وَ ما کادُوا یَفْعَلُونَ * وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فیها وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ * فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها کَذلِکَ یُحْیِ اللَّهُ الْمَوْتی وَ یُریکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛(1) و (به یاد آورید) هنگامی را که موسی به قوم خود گفت: «خداوند به شما دستور می دهد ماده گاوی را ذبح کنید (و قطعه ای از بدن آن را به مقتولی که قاتل او شناخته نشده بزنید، تا زنده شود و قاتل خویش را معرفی کند و غوغا خاموش گردد.)» گفتند: «آیا ما را مسخره می کنی؟» (موسی) گفت: «به خدا پناه می برم از اینکه از جاهلان باشم!» گفتند: « (پس) از خدای خود بخواه که برای ما روشن کند این ماده گاو چگونه ماده گاوی باشد؟» گفت: خداوند می فرماید: «ماده گاوی است که نه پیر و از کار افتاده باشد، و نه بکر و جوان بلکه میان این دو باشد. آنچه به شما دستور داده شده، (هر چه زودتر) انجام دهید.» گفتند: «از پروردگار خود بخواه که برای ما روشن سازد رنگ آن چگونه باشد؟ «گفت: خداوند می گوید: «گاوی باشد زرد یک دست، که رنگ آن، بینندگان را شاد و مسرور سازد.» گفتند: «از خدایت بخواه برای ما روشن کند که چگونه گاوی باید باشد؟ زیرا این گاو برای ما مبهم شده! و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد!» گفت: خداوند می فرماید: «گاوی باشد که نه برای شخم زدن رام شده و نه برای زراعت آبکشی کند از هر عیبی برکنار باشد، و حتی هیچ گونه رنگ دیگری در آن نباشد.» گفتند: «الان حق مطلب را آوردی!» سپس (چنان گاوی را پیدا کردند و) آن را سر بریدند ولی مایل نبودند این کار را انجام دهند. و (به یاد آورید) هنگامی را که فردی را به قتل رساندید سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید و خداوند آنچه را مخفی می داشتید، آشکار می سازد. سپس گفتیم: «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید! (تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند.) خداوند این گونه مردگان را زنده می کند و آیات خود را به شما نشان می دهد شاید اندیشه کنید!»
ص: 120
قال سبحانه: «أَ فَتَطْمَعُونَ أَنْ یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کانَ فَریقٌ مِنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ ما عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ * وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلی بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون * أَ وَ لا یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما یُسِرُّونَ وَ ما یُعْلِنُونَ * وَ مِنْهُمْ أُمِّیُّونَ لا یَعْلَمُونَ الْکِتابَ إِلاَّ أَمانِیَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَظُنُّونَ * فَوَیْلٌ لِلَّذینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلاً فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدیهِمْ وَ وَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ؛(1) آیا انتظار دارید به (آئین) شما ایمان بیاورند، با اینکه عده ای از آنان، سخنان خدا را می شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف می کردند، در حالی که علم و اطلاع داشتند؟! و هنگامی که مؤمنان را ملاقات کنند، می گویند: «ایمان آورده ایم.» ولی هنگامی که با یکدیگر خلوت می کنند، (بعضی به بعضی دیگر اعتراض کرده،) می گویند: «چرا مطالبی را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) برای شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو می کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمی فهمید؟!» آیا اینها نمی دانند خداوند آنچه را پنهان می دارند یا آشکار می کنند می داند؟! و پاره ای از آنان عوامانی هستند که کتاب خدا را جز یک مشت خیالات و آرزوها نمی دانند و تنها به پندارهایشان دل بسته اند. پس وای بر آنها که نوشته ای با دست خود می نویسند، سپس می گویند: «این، از طرف خداست.» تا آن را به بهای کمی بفروشند. پس وای بر آنها از آنچه با دست خود نوشتند و وای بر آنان از آنچه از این راه به دست می آورند!»
قال الله سبحانه: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَیَّاماً مَعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْداً فَلَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ * بَلی مَنْ کَسَبَ سَیِّئَةً وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطیئَتُهُ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها
ص: 121
خالِدُونَ؛(1)و گفتند: «هرگز آتش دوزخ، جز چند روزی، به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا پیمانی از خدا گرفته اید؟!- و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمی ورزد- یا چیزی را که نمی دانید به خدا نسبت می دهید»؟! آری، کسانی که کسب گناه کنند، و آثار گناه، سراسر وجودشان را بپوشاند، آنها اهل آتشند و جاودانه در آن خواهند بود.»
قال الله سبحانه: «ثُمَّ أَنْتُمْ هؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَ تُخْرِجُونَ فَریقاً مِنْکُمْ مِنْ دِیارِهِمْ تَظاهَرُونَ عَلَیْهِمْ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ إِنْ یَأْتُوکُمْ أُساری تُفادُوهُمْ وَ هُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْراجُهُمْ أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتابِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِکَ مِنْکُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلی أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ * أُولئِکَ الَّذینَ اشْتَرَوُا الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ فَلا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ؛(2)اما این شما هستید که یکدیگر را می کشید و جمعی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می کنید و در این گناه و تجاوز، به یکدیگر کمک می نمایید (و اینها همه نقض پیمانی است که با خدا بسته اید) در حالی که اگر بعضی از آنها به صورت اسیران نزد شما آیند، فدیه می دهید و آنان را آزاد می سازید! با اینکه بیرون ساختن آنان بر شما حرام بود. آیا به بعضی از دستورات کتاب آسمانی ایمان می آورید، و به بعضی کافر می شوید؟! برای کسی از شما که این عمل (تبعیض در میان احکام و قوانین الهی) را انجام دهد، جز رسوایی در این جهان،چیزی نخواهد بود، و روز رستاخیز به شدیدترین عذابها گرفتار می شوند. و خداوند از آنچه انجام می دهید غافل نیست. اینها همان کسانند که آخرت را به زندگی دنیا فروخته اند از این رو عذاب آنها تخفیف داده نمی شود و کسی آنها را یاری نخواهد کرد.»
ص: 122
قال الله سبحانه: «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسی بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ * وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛(1)و (نیز) موسی آن همه معجزات را برای شما آورد، و شما پس از (غیبت) او، گوساله را انتخاب کردید در حالی که ستمگر بودید. و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما برافراشتیم (و گفتیم:) «این دستوراتی را که به شما داده ایم محکم بگیرید، و درست بشنوید!» آنها گفتند: «شنیدیم ولی مخالفت کردیم.» و دلهای آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد. بگو: «ایمان شما، چه فرمان بدی به شما می دهد، اگر ایمان دارید!»
قال الله سبحانه: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصاری عَلی شَیْ ءٍ وَ قالَتِ النَّصاری لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلی شَیْ ءٍ وَ هُمْ یَتْلُونَ الْکِتابَ کَذلِکَ قالَ الَّذینَ لا یَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ؛(2) یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند»، و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)» در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می خوانند (و باید از این گونه تعصبها برکنار باشند) افراد نادان (دیگر، همچون مشرکان) نیز، سخنی همانند سخن آنها داشتند! خداوند، روز قیامت، در باره آنچه در آن اختلاف داشتند، داوری می کند.
ص: 123
قال الله سبحانه: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَی الَّذینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعَذابِ؛(1)بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می کنند و آنها را همچون خدا دوست می دارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، (از مشرکان نسبت به معبودهاشان،) شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، (و معبودی غیر خدا برگزیدند،) هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست و خدا دارای مجازات شدید است (نه معبودهای خیالی که از آنها می هراسند.)»
قال الله سبحانه: «إِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(2) خداوند، تنها (گوشت) مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را نام غیرِ خدا به هنگام ذبح بر آن گفته شود، حرام کرده است. (ولی) آن کس که مجبور شود، در صورتی که ستمگر و متجاوز نباشد، گناهی بر او نیست (و می تواند برای حفظ جان خود، در موقع ضرورت، از آن بخورد) خداوند بخشنده و مهربان است»
«حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزیرِ وَ ما أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطیحَةُ وَ ما أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ ما ذَکَّیْتُمْ وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ دینِکُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً فَمَنِ اضْطُرَّ فی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(3)گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفه شده، و به زجر کشته شده، و آنها که
ص: 124
بر اثر پرت شدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده- مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح می شوند، (همه) بر شما حرام شده است و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبه های تیر مخصوص بخت آزمایی تمام این اعمال، فسق و گناه است- امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنا بر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند) خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
«قُلْ لا أَجِدُ فی ما أُوحِیَ إِلَیَّ مُحَرَّماً عَلی طاعِمٍ یَطْعَمُهُ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ مَیْتَةً أَوْ دَماً مَسْفُوحاً أَوْ لَحْمَ خِنزیرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقاً أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ فَإِنَّ رَبَّکَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(1)بگو: «در آنچه بر من وحی شده، هیچ غذای حرامی نمی یابم بجز اینکه مردار باشد، یا خونی که (از بدن حیوان) بیرون ریخته، یا گوشت خوک- که اینها همه پلیدند- یا حیوانی که به گناه، هنگام سر بریدن، نام غیر خدا [نام بتها] بر آن برده شده است.» اما کسی که مضطر (به خوردن این محرمات) شود، بی آنکه خواهان لذت باشد و یا زیاده روی کند (گناهی بر او نیست) زیرا پروردگارت، آمرزنده مهربان است.»
قال الله سبحانه: «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَیْنَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(2)و کسی که از انحرافِ وصیت کننده (و تمایل یک جانبه او به بعض ورثه)، یا از گناه او (که مبادا وصیّت به کار خلافی کند) بترسد، و میان آنها را اصلاح دهد، گناهی بر او نیست (و مشمولِ حکم تبدیلِ وصیّت نمی باشد.) خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
ص: 125
قال الله سبحانه: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَی الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَریقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(1)و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که می دانید (این کار، گناه است)!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحیماً؛(2)ای کسانی که ایمان آورده اید! اموال یکدیگر را به باطل (و از طرق نامشروع) نخورید مگر اینکه تجارتی با رضایت شما انجام گیرد. و خودکشی نکنید! خداوند نسبت به شما مهربان است.»
قال الله سبحانه: «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما وَ یَسْئَلُونَکَ ما ذا یُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ؛(3)در باره شراب و قمار از تو سؤال می کنند، بگو: «در آنها گناه و زیان بزرگی است و منافعی (از نظر مادی) برای مردم در بردارد (ولی) گناه آنها از نفعشان بیشتر است. و از تو می پرسند چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از ما زاد نیازمندی خود.» اینچنین خداوند آیات را برای شما روشن می سازد، شاید اندیشه کنید!»
ص: 126
«إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُون؛(1)شیطان می خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد، و با این نهی اکید،) خودداری خواهید کرد؟!»
قال الله سبحانه: «وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ؛(2) و با زنان مشرک و بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با کنیزان، دسترسی نداشته باشید زیرا) کنیز باایمان، از زن آزاد بت پرست، بهتر است هر چند (زیبایی، یا ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست، تا ایمان نیاورده اند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان باایمان درآورید زیرا) یک غلام باایمان، از یک مرد آزاد بت پرست، بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش می کنند و خدا دعوت به بهشت و آمرزش به فرمان خود می نماید، و آیات خویش را برای مردم روشن می سازد شاید متذکر شوند!»
قال الله سبحانه: «وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذیً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّی یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ؛(3) و از تو، در باره
ص: 127
خون حیض سؤال می کنند، بگو: «چیز زیانبار و آلوده ای است از این رو در حالت قاعدگی، از آنان کناره گیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبه کنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.»
قال الله سبحانه: «لِلَّذینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فاؤُ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ * وَ إِنْ عَزَمُوا الطَّلاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ؛(1)کسانی که زنان خود را «ایلاء» می نمایند [سوگند یاد می کنند که با آنها، آمیزش جنسی ننمایند،] حق دارند چهار ماه انتظار بکشند. (و در ضمن این چهار ماه، وضع خود را با همسر خویش، از نظر ادامه زندگی یا طلاق، روشن سازند.) اگر (در این فرصت،) بازگشت کنند، (چیزی بر آنها نیست زیرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است. و اگر تصمیم به جدایی گرفتند، (آن هم با شرایطش مانعی ندارد) خداوند شنوا و داناست.»
قال الله سبحانه: «الطَّلاقُ مَرَّتانِ فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسانٍ وَ لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً إِلاَّ أَنْ یَخافا أَلاَّ یُقیما حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ یُقیما حُدُودَ اللَّهِ فَلا جُناحَ عَلَیْهِما فیمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ * فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَها فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا إِنْ ظَنَّا أَنْ یُقیما حُدُودَ اللَّهِ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یُبَیِّنُها لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ * وَ إِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَ لا تَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ ما أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ الْکِتابِ وَ الْحِکْمَةِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عَلیمٌ* وَ إِذا طَلَّقْتُمُ
ص: 128
النِّساءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ یَنْکِحْنَ أَزْواجَهُنَّ إِذا تَراضَوْا بَیْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذلِکَ یُوعَظُ بِهِ مَنْ کانَ مِنْکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ذلِکُمْ أَزْکی لَکُمْ وَ أَطْهَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛(1) طلاق، (طلاقی که رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است (و در هر مرتبه،) باید به طور شایسته همسر خود را نگاهداری کند (و آشتی نماید)، یا با نیکی او را رها سازد (و از او جدا شود). و برای شما حلال نیست که چیزی از آنچه به آنها داده اید، پس بگیرید مگر اینکه دو همسر، بترسند که حدود الهی را برپا ندارند. اگر بترسید که حدود الهی را رعایت نکنند، مانعی برای آنها نیست که زن، فدیه و عوضی بپردازد (و طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای الهی است از آن، تجاوز نکنید! و هر کس از آن تجاوز کند، ستمگر است. اگر (بعد از دو طلاق و رجوع، بار دیگر) او را طلاق داد، از آن به بعد، زن بر او حلال نخواهد بود مگر اینکه همسر دیگری انتخاب کند (و با او، آمیزش جنسی نماید. در این صورت،) اگر (همسر دوم) او را طلاق گفت، گناهی ندارد که بازگشت کنند (و با همسر اول، دوباره ازدواج نماید) در صورتی که امید داشته باشند که حدود الهی را محترم میشمرند. اینها حدود الهی است که (خدا) آن را برای گروهی که آگاهند، بیان می نماید. و هنگامی که زنان را طلاق دادید، و به آخرین روزهای «عدّه» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را نگاه دارید (و آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیده ای آنها را رها سازید! و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تعدّی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،) آیات خدا را به استهزا نگیرید! و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می کنند، با خبر است)! و هنگامی که زنان را طلاق دادید و عدّه خود را به پایان رساندند، مانع آنها نشوید که با همسران (سابق) خویش، ازدواج کنند! اگر در میان آنان، به طرز پسندیده ای تراضی برقرار گردد. این دستوری است که تنها افرادی از شما، که ایمان به خدا و روز قیامت دارند، از آن، پند می گیرند (و به آن، عمل می کنند). این (دستور)، برای رشد (خانواده های) شما مؤثرتر، و برای شستن آلودگیها مفیدتر است و خدا می داند و شما نمی دانید مادران، فرزندان خود را دو سال تمام، شیر می دهند. (این) برای کسی است که بخواهد
ص: 129
دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولّد شده [پدر]، لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتی اگر طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظّف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد [هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تأمین نماید]. و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایه ای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام می دهید، بیناست!»
قال الله سبحانه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذی کَالَّذی یُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَیْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَکَهُ صَلْداً لا یَقْدِرُونَ عَلی شَیْ ءٍ مِمَّا کَسَبُوا وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ * وَ مَثَلُ الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَها ضِعْفَیْنِ فَإِنْ لَمْ یُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ * أَ یَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَنْ تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ أَعْنابٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُ فیها مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ وَ أَصابَهُ الْکِبَرُ وَ لَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفاءُ فَأَصابَها إِعْصارٌ فیهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ؛(1)ای کسانی که ایمان آورده اید! بخششهای خود را با منت و آزار، باطل نسازید! همانند کسی که مال خود را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند و به خدا و روز رستاخیز، ایمان نمی آورد (کار او) همچون قطعه سنگی است که بر آن، (قشر نازکی از) خاک باشد (و بذرهایی در آن افشانده شود) و رگبار باران به آن برسد، (و همه خاکها و بذرها را بشوید،) و آن را صاف (و خالی از خاک و بذر) رها کند. آنها از کاری که انجام داده اند، چیزی به دست
ص: 130
نمی آورند و خداوند، جمعیت کافران را هدایت نمی کند. و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا، و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق می کنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد، و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد،) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام می دهید، بیناست. آیا کسی از شما دوست دارد که باغی از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر درختان آن، نهرها بگذرد، و برای او در آن (باغ)، از هر گونه میوه ای وجود داشته باشد، در حالی که به سن پیری رسیده و فرزندانی (کوچک و) ضعیف دارد (در این هنگام،) گردبادی (کوبنده)، که در آن آتش (سوزانی) است، به آن برخورد کند و شعله ور گردد و بسوزد؟! (همین طور است حال کسانی که انفاقهای خود را، با ریا و منت و آزار، باطل می کنند.) این چنین خداوند آیات خود را برای شما آشکار می سازد شاید بیندیشید (و با اندیشه، راه حق را بیابید!»
قال الله سبحانه: «الَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ إِلاَّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبا وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا فَمَنْ جاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهی فَلَهُ ما سَلَفَ وَ أَمْرُهُ إِلَی اللَّهِ وَ مَنْ عادَ فَأُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ * یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ یُرْبِی الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثیمٍ؛(1) کسانی که ربا می خورند، (در قیامت) برنمی خیزند مگر مانند کسی که بر اثر تماسّ شیطان، دیوانه شده (و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند گاهی زمین می خورد، گاهی بپا می خیزد). این، به خاطر آن است که گفتند: «داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتی میان آن دو نیست.)» در حالی که خدا بیع را حلال کرده، و ربا را حرام! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است.) و اگر کسی اندرز الهی به او رسد، و (از رباخواری) خودداری کند، سودهایی که در سابق [قبل از نزول حکم تحریم] به دست آورده، مال اوست (و این حکم، گذشته را شامل نمی گردد) و کار او به خدا واگذار می شود (و گذشته او را خواهد بخشید.) امّا کسانی که
ص: 131
بازگردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتشند و همیشه در آن می مانند. خداوند، ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد! و خداوند، هیچ انسانِ ناسپاسِ گنهکاری را دوست نمی دارد.
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا ما بَقِیَ مِنَ الرِّبا إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ * فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِنْ تُبْتُمْ فَلَکُمْ رُؤُسُ أَمْوالِکُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ * وَ إِنْ کانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلی مَیْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ * وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فیهِ إِلَی اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید اگر ایمان دارید! اگر (چنین) نمی کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه های شما، از آنِ شماست [اصل سرمایه، بدون سود] نه ستم می کنید، و نه بر شما ستم وارد می شود. و اگر (بدهکار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانایی، مهلت دهید! (و در صورتی که براستی قدرت پرداخت را ندارد،) برای خدا به او ببخشید بهتر است اگر (منافع این کار را) بدانید! و از روزی بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی گردانند سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده می شود، و به آنها ستم نخواهد شد. (چون هر چه می بینند، نتایج اعمال خودشان است.»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَةً وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ * وَ اتَّقُوا النَّارَ الَّتی أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ؛(2) ای کسانی که ایمان آورده اید! ربا (و سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید! و از آتشی بپرهیزید که برای کافران آماده شده است!»
ص: 132
قال الله سبحانه: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ * کَیْفَ یَهْدِی اللَّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ * أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعینَ * خالِدینَ فیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ * إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ * إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا بَعْدَ إیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضَّالُّونَ؛(1) و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینی برای خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است. چگونه خداوند جمعیّتی را هدایت می کند که بعد از ایمان و گواهی به حقّانیّت رسول و آمدن نشانه های روشن برای آنها، کافر شدند؟! و خدا، جمعیّت ستمکاران را هدایت نخواهد کرد! کیفر آنها، این است که لعن (و طرد) خداوند و فرشتگان و مردم همگی بر آنهاست. همواره در این لعن (و طرد و نفرین) می مانند مجازاتشان تخفیف نمی یابد و به آنها مهلت داده نمی شود. مگر کسانی که پس از آن، توبه کنند و اصلاح نمایند (و در مقام جبران گناهان گذشته برآیند، که توبه آنها پذیرفته خواهد شد) زیرا خداوند، آمرزنده و بخشنده است کسانی که پس از ایمان کافر شدند و سپس بر کفر (خود) افزودند، (و در این راه اصرار ورزیدند،) هیچ گاه توبه آنان، (که از روی ناچاری یا در آستانه مرگ صورت می گیرد،) قبول نمی شود و آنها گمراهان (واقعی) اند (چرا که هم راه خدا را گم کرده اند، و هم راه توبه را!).»
«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِیَهْدِیَهُمْ سَبیلاً * بَشِّرِ الْمُنافِقینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَلیماً؛(2) کسانی که ایمان آوردند، سپس کافر شدند، باز هم ایمان آوردند، و دیگربار
ص: 133
کافر شدند، سپس بر کفر خود افزودند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید، و آنها را به راه (راست) هدایت نخواهد کرد.»
قال الله سبحانه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ * ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ * إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! محرم اسراری از غیر خود، انتخاب نکنید! آنها از هر گونه شرّ و فسادی در باره شما، کوتاهی نمی کنند. آنها دوست دارند شما در رنج و زحمت باشید. (نشانه های) دشمنی از دهان (و کلام) شان آشکار شده و آنچه در دلهایشان پنهان می دارند، از آن مهمتر است. ما آیات (و راه های پیشگیری از شرّ آنها) را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید! شما کسانی هستید که آنها را دوست می دارید امّا آنها شما را دوست ندارند! در حالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (و آنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند). هنگامی که شما را ملاقات می کنند، (به دروغ) می گویند: «ایمان آورده ایم!» امّا هنگامی که تنها می شوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان می گزند! بگو: «با همین خشمی که دارید بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینه ها آگاه است.» اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت می کند و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می شوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی رساند خداوند به آنچه انجام می دهند، احاطه دارد.»
ص: 134
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْکافِرینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنینَ أَ تُریدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً مُبیناً؛ (1) ای کسانی که ایمان آورده اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولّی و تکیه گاه خود قرار ندهید! آیا می خواهید (با این عمل،) دلیل آشکاری بر ضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟!»
قال اله سبحانه: «وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ میراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیرٌ؛(2) کسانی که بخل می ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمی کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است بلکه برای آنها شر است بزودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می افکنند. و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست و خداوند، از آنچه انجام می دهید، آگاه است.»
قال الله سبحانه: «لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛(3) گمان مبر آنها که از اعمال (زشت) خود خوشحال می شوند، و دوست دارند در برابر کار (نیکی) که انجام نداده اند مورد ستایش قرار گیرند، از عذاب (الهی) برکنارند! (بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است!»
ص: 135
قال الله سبحانه: «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً * وَ ابْتَلُوا الْیَتامی حَتَّی إِذا بَلَغُوا النِّکاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْداً فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ وَ لا تَأْکُلُوها إِسْرافاً وَ بِداراً أَنْ یَکْبَرُوا وَ مَنْ کانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَ مَنْ کانَ فَقیراً فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَ کَفی بِاللَّهِ حَسیباً؛(1) اموال خود را، که خداوند وسیله قوام زندگی شما قرار داده، به دست سفیهان نسپارید و از آن، به آنها روزی دهید! و لباس بر آنان بپوشانید و با آنها سخن شایسته بگویید! و یتیمان را چون به حد بلوغ برسند، بیازمایید! اگر در آنها رشد (کافی) یافتید، اموالشان را به آنها بدهید! و پیش از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روی اسراف نخورید! هر کس که بی نیاز است، (از برداشت حق الزحمه) خودداری کند و آن کس که نیازمند است، به طور شایسته (و مطابق زحمتی که می کشد،) از آن بخورد. و هنگامی که اموالشان را به آنها بازمی گردانید، شاهد بگیرید! اگر چه خداوند برای محاسبه کافی است.»
«وَ لْیَخْشَ الَّذینَ لَوْ تَرَکُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَیْهِمْ فَلْیَتَّقُوا اللَّهَ وَ لْیَقُولُوا قَوْلاً سَدیداً * إِنَّ الَّذینَ یَأْکُلُونَ أَمْوالَ الْیَتامی ظُلْماً إِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَیَصْلَوْنَ سَعیراً؛(2) کسانی که اگر فرزندان ناتوانی از خود بیادگار بگذارند از آینده آنان می ترسند، باید (از ستم درباره یتیمان مردم) بترسند! از (مخالفت) خدا بپرهیزند، و سخنی استوار بگویند. کسانی که اموال یتیمان را به ظلم و ستم می خورند، (در حقیقت،) تنها آتش می خورند و بزودی در شعله های آتش (دوزخ) می سوزند.»
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ لا نُکَلِّفُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَها وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبی وَ بِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذلِکُمْ وَصَّاکُمْ بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛(3) و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را
ص: 136
بعدالت ادا کنید!- هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمی کنیم- و هنگامی که سخنی می گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می کند، تا متذکّر شوید!»
قال الله سبحانه:
«وَ لا تَنْکِحُوا ما نَکَحَ آباؤُکُمْ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبیلاً * حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ وَ بَناتُکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ وَ عَمَّاتُکُمْ وَ خالاتُکُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُکُمُ اللاَّتی أَرْضَعْنَکُمْ وَ أَخَواتُکُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِکُمْ وَ رَبائِبُکُمُ اللاَّتی فی حُجُورِکُمْ مِنْ نِسائِکُمُ اللاَّتی دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَکُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَیْکُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِکُمُ الَّذینَ مِنْ أَصْلابِکُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَیْنَ الْأُخْتَیْنِ إِلاَّ ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحیماً * وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ کِتابَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ أُحِلَّ لَکُمْ ما وَراءَ ذلِکُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوالِکُمْ مُحْصِنینَ غَیْرَ مُسافِحینَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَریضَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ فیما تَراضَیْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَریضَةِ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً * وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ مِنْکُمْ طَوْلاً أَنْ یَنْکِحَ الْمُحْصَناتِ الْمُؤْمِناتِ فَمِنْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ مِنْ فَتَیاتِکُمُ الْمُؤْمِناتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإیمانِکُمْ بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ آتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَناتٍ غَیْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ فَإِذا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ ما عَلَی الْمُحْصَناتِ مِنَ الْعَذابِ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکُمْ وَ أَنْ تَصْبِرُوا خَیْرٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(1) با زنانی که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند، هرگز ازدواج نکنید! مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است زیرا این کار، عملی زشت و تنفرآور و راه نادرستی است. حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران، و خواهران، و عمه ها، و خاله ها، و دختران برادر، و دختران خواهر شما، و مادرانی که شما را شیر داده اند، و خواهران رضاعی شما، و مادران
ص: 137
همسرانتان، و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانی که با آنها آمیزش جنسی داشته اید- و چنانچه با آنها آمیزش جنسی نداشته اید، (دختران آنها) برای شما مانعی ندارد- و (همچنین) همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند (- نه پسرخوانده ها-) و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید مگر آنچه در گذشته واقع شده چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است. و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را که (از راه اسارت) مالک شده اید (زیرا اسارت آنها در حکم طلاق است) اینها احکامی است که خداوند بر شما مقرّر داشته است. اما زنان دیگر غیر از اینها (که گفته شد)، برای شما حلال است که با اموال خود، آنان را اختیار کنید در حالی که پاکدامن باشید و از زنا، خودداری نمایید. و زنانی را که متعه [ازدواج موقت] می کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده اید. (بعداً می توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است. و آنها که توانایی ازدواج با زنان (آزاد) پاکدامن باایمان را ندارند، می توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارید ازدواج کنند- خدا به ایمان شما آگاه تر است و همگی اعضای یک پیکرید- آنها را با اجازه صاحبان آنان تزویج نمایید، و مهرشان را به خودشان بدهید به شرط آنکه پاکدامن باشند، نه بطور آشکار مرتکب زنا شوند، و نه دوست پنهانی بگیرند. و در صورتی که «محصنه» باشند و مرتکب عمل منافی عفت شوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (اجازه ازدواج با کنیزان) برای کسانی از شماست که بترسند (از نظر غریزه جنسی) به زحمت بیفتند و (با این حال نیز) خودداری (از ازدواج با آنان) برای شما بهتر است. و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
قال الله سبحانه: «وَ مَنْ یَقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ خالِداً فیها وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ لَعَنَهُ وَ أَعَدَّ لَهُ عَذاباً عَظیماً؛(1) و هر کس، فرد باایمانی را از روی عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است در حالی که جاودانه در
ص: 138
آن می ماند و خداوند بر او غضب می کند و او را از رحمتش دور می سازد و عذاب عظیمی برای او آماده ساخته است.»
قال الله سبحانه: «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ یَقْتُلَ مُؤْمِناً إِلاَّ خَطَأً وَ مَنْ قَتَلَ مُؤْمِناً خَطَأً فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ دِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلی أَهْلِهِ إِلاَّ أَنْ یَصَّدَّقُوا فَإِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَکُمْ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْریرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَ إِنْ کانَ مِنْ قَوْمٍ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ میثاقٌ فَدِیَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلی أَهْلِهِ وَ تَحْریرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیامُ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ عَلیماً حَکیماً؛(1) هیچ فرد باایمانی مجاز نیست که مؤمنی را به قتل برساند، مگر اینکه این کار از روی خطا و اشتباه از او سر زند (و در عین حال،) کسی که مؤمنی را از روی خطا به قتل رساند، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبهایی به کسان او بپردازد مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند. و اگر مقتول، از گروهی باشد که دشمنان شما هستند (و کافرند)، ولی مقتول باایمان بوده، (تنها) باید یک برده مؤمن را آزاد کند (و پرداختن خونبها لازم نیست). و اگر از جمعیّتی باشد که میان شما و آنها پیمانی برقرار است، باید خونبهای او را به کسان او بپردازد، و یک برده مؤمن (نیز) آزاد کند. و آن کس که دسترسی (به آزاد کردن برده) ندارد، دو ماه پی در پی روزه می گیرد. این، (یک نوع تخفیف، و) توبه الهی است. و خداوند، دانا و حکیم است.»
قال الله سبحانه: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَ لَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصیراً * إِلاَّ الَّذینَ تابُوا وَ أَصْلَحُوا وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَ أَخْلَصُوا دینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنینَ وَ سَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنینَ أَجْراً عَظیماً؛(2) منافقان در پایین ترین درکات دوزخ قرار دارند و هرگز یاوری برای آنها نخواهی یافت! (بنا بر این، از طرح دوستی با
ص: 139
دشمنان خدا، که نشانه نفاق است، بپرهیزید!) مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را برای خدا خالص کنند آنها با مؤمنان خواهند بود و خداوند به افراد باایمان، پاداش عظیمی خواهد داد»
«إِنَّ الَّذینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یُریدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ یَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَ یُریدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذلِکَ سَبیلاً * أُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ عَذاباً مُهیناً؛(1) کسانی که خدا و پیامبرانِ او را انکار می کنند، و می خواهند میان خدا و پیامبرانش تبعیض قائل شوند، و می گویند: «به بعضی ایمان می آوریم، و بعضی را انکار می کنیم» و می خواهند در میان این دو، راهی برای خود انتخاب کنند ... آنها کافران حقیقی اند و برای کافران، مجازات خوارکننده ای فراهم ساخته ایم.»
قال الله سبحانه: «لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ کانَ اللَّهُ سَمیعاً عَلیماً * إِنْ تُبْدُوا خَیْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کانَ عَفُوًّا قَدیراً ؛(2) خداوند دوست ندارد کسی با سخنان خود، بدیها (ی دیگران) را اظهار کند مگر آن کس که مورد ستم واقع شده باشد. خداوند، شنوا و داناست. اگر نیکیها را آشکار یا مخفی سازید، و از بدیها گذشت نمایید، خداوند بخشنده و تواناست (و با اینکه قادر بر انتقام است، عفو و گذشت می کند).»
ص: 140
قال الله سبحانه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامینَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالْقِسْطِ وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلی أَلاَّ تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می دهید، با خبر است!»
قال الله سبحانه: «لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرادَ أَنْ یُهْلِکَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ؛(2) آنها که گفتند: «خدا، همان مسیح بن مریم است»، بطور مسلّم کافر شدند بگو: «اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی زمین هستند هلاک کند، چه کسی می تواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست هر چه بخواهد، می آفریند (حتّی انسانی بدون پدر، مانند مسیح) و او، بر هر چیزی تواناست.»
«لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَ قالَ الْمَسیحُ یا بَنی إِسْرائیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمْ إِنَّهُ مَنْ یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْواهُ النَّارُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ * لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ ثالِثُ ثَلاثَةٍ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِدٌ وَ إِنْ لَمْ یَنْتَهُوا عَمَّا یَقُولُونَ لَیَمَسَّنَّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَی اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ * مَا الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ
ص: 141
الرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کانا یَأْکُلانِ الطَّعامَ انْظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّی یُؤْفَکُونَ ؛(1) آنها که گفتند: «خداوند همان مسیح بن مریم است»، بیقین کافر شدند، (با اینکه خود) مسیح گفت: ای بنی اسرائیل! خداوند یگانه را، که پروردگار من و شماست، پرستش کنید! زیرا هر کس شریکی برای خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام کرده است و جایگاه او دوزخ است و ستمکاران، یار و یاوری ندارند. آنها که گفتند: «خداوند، یکی از سه خداست» (نیز) بیقین کافر شدند معبودی جز معبود یگانه نیست و اگر از آنچه می گویند دست بر ندارند، عذاب دردناکی به کافران آنها (که روی این عقیده ایستادگی کنند،) خواهد رسید. یا به سوی خدا بازنمی گردند، و از او طلب آمرزش نمی کنند؟ (در حالی که) خداوند آمرزنده مهربان است. مسیح فرزند مریم، فقط فرستاده (خدا) بود پیش از وی نیز، فرستادگان دیگری بودند، مادرش، زن بسیار راستگویی بود هر دو، غذا می خوردند (با این حال، چگونه دعوی الوهیّت مسیح و پرستش مریم را دارید؟!) بنگر چگونه نشانه را برای آنها آشکار می سازیم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده می شوند!»
قال الله سبحانه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذینَ یُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظیمٌ * إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ ؛(2)کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می برند،) فقط این است که اعدام شوند یا به دار آویخته گردند یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت، مجازات عظیمی دارند. مگر آنها که پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه کنند پس بدانید (خدا توبه آنها را می پذیرد) خداوند آمرزنده و مهربان است.»
ص: 142
قال الله سبحانه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصاری أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ * فَتَرَی الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشی أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلی ما أَسَرُّوا فی أَنْفُسِهِمْ نادِمینَ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! یهود و نصاری را ولّی (و دوست و تکیه گاه خود،) انتخاب نکنید! آنها اولیای یکدیگرند و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آنها هستند خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمی کند (ولی) کسانی را که در دلهایشان بیماری است می بینی که در (دوستی با آنان)، بر یکدیگر پیشی می گیرند، و می گویند: «می ترسیم حادثه ای برای ما اتفاق بیفتد (و نیاز به کمک آنها داشته باشیم!)» شاید خداوند پیروزی یا حادثه دیگری از سوی خود (به نفع مسلمانان) پیش بیاورد و این دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشیمان گردند!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَکُمْ هُزُواً وَ لَعِباً مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ الْکُفَّارَ أَوْلِیاءَ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ * وَ إِذا نادَیْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً وَ لَعِباً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْقِلُونَ؛(2) ای کسانی که ایمان آورده اید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی می گیرند- از اهل کتاب و مشرکان- ولیّ خود انتخاب نکنید 1 و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید! آنها هنگامی که (اذان می گویید، و مردم را) به نماز فرا می خوانید، آن را به مسخره و بازی می گیرند این بخاطر آن است که آنها جمعی نابخردند.»
ص: 143
قال الله سبحانه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ * وَ کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ حَلالاً طَیِّباً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزهای پاکیزه را که خداوند برای شما حلال کرده است، حرام نکنید! و از حدّ، تجاوز ننمایید! زیرا خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد. و از نعمتهای حلال و پاکیزه ای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید!»
قال الله سبحانه: «وَ لا تَطْرُدِ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیْکَ مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیْ ءٍ وَ ما مِنْ حِسابِکَ عَلَیْهِمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکُونَ مِنَ الظَّالِمینَ؛(2) و کسانی را که صبح و شام خدا را می خوانند، و جز ذات پاک او نظری ندارند، از خود دور مکن! نه چیزی از حساب آنها بر توست، و نه چیزی از حساب تو بر آنها! اگر آنها را طرد کنی، از ستمگران خواهی بود!»
قال الله سبحانه: »قُلْ إِنِّی نُهیتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لا أَتَّبِعُ أَهْواءَکُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُهْتَدینَ؛(3) بگو: «من از پرستش کسانی که غیر از خدا می خوانید، نهی شده ام!» بگو: «من از هوی و هوسهای شما، پیروی نمی کنم اگر چنین کنم، گمراه شده ام و از هدایت یافتگان نخواهم بود!»
ص: 144
قال الله سبحانه: «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذینَ یَخُوضُونَ فی آیاتِنا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّی یَخُوضُوا فی حَدیثٍ غَیْرِهِ وَ إِمَّا یُنْسِیَنَّکَ الشَّیْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّکْری مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛(1)هر گاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیّت ستمگر منشین!»
«وَ ذَرِ الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَعِباً وَ لَهْواً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ ذَکِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما کَسَبَتْ لَیْسَ لَها مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیٌّ وَ لا شَفیعٌ وَ إِنْ تَعْدِلْ کُلَّ عَدْلٍ لا یُؤْخَذْ مِنْها أُولئِکَ الَّذینَ أُبْسِلُوا بِما کَسَبُوا لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ وَ عَذابٌ أَلیمٌ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ؛(2) و رها کن کسانی را که آیین (فطری) خود را به بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی دنیا، آنها را مغرور ساخته، و با این (قرآن)، به آنها یادآوری نما، تا گرفتار (عواقب شوم) اعمال خود نشوند! (و در قیامت) جز خدا، نه یاوری دارند، و نه شفاعت کننده ای! و (چنین کسی) هر گونه عوضی بپردازد، از او پذیرفته نخواهد شد آنها کسانی هستند که گرفتار اعمالی شده اند که خود انجام داده اند نوشابه ای از آب سوزان برای آنهاست و عذاب دردناکی بخاطر اینکه کفر می ورزیدند (و آیات الهی را انکار) می کردند.»
قال الله سبحانه: «إِنَّ الَّذینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ اسْتَکْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّی یَلِجَ الْجَمَلُ فی سَمِّ الْخِیاطِ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُجْرِمینَ * لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ کَذلِکَ
ص: 145
نَجْزِی الظَّالِمینَ؛(1) کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، و در برابر آن تکبّر ورزیدند، (هرگز) درهای آسمان به رویشان گشوده نمی شود و (هیچ گاه) داخل بهشت نخواهند شد مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد! این گونه، گنهکاران را جزا می دهیم! برای آنها بستری از (آتش) دوزخ، و روی آنها پوششهایی (از آن) است و اینچنین ظالمان را جزا میدهیم!»
قال الله سبحانه: «الَّذینَ اتَّخَذُوا دینَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً وَ غَرَّتْهُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا وَ ما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ؛(2)همانها که دین و آیین خود را سرگرمی و بازیچه گرفتند و زندگی دنیا آنان را مغرور ساخت امروز ما آنها را فراموش می کنیم، همان گونه که لقای چنین روزی را فراموش کردند و آیات ما را انکار نمودند.»
قال الله سبحانه: «وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ ما سَبَقَکُمْ بِها مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمینَ * إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ * وَ ما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ * فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ کانَتْ مِنَ الْغابِرینَ * وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمینَ؛(3) و (به خاطر آورید) لوط را، هنگامی که به قوم خود گفت: «آیا عمل بسیار زشتی را انجام می دهید که هیچیک از جهانیان، پیش از شما انجام نداده است؟! آیا شما از روی شهوت به سراغ مردان می روید، نه زنان؟! شما گروه اسرافکار (و منحرفی) هستید! ولی پاسخ قومش چیزی جز این نبود که گفتند:
ص: 146
«اینها را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها مردمی هستند که پاکدامنی را می طلبند (و با ما همصدا نیستند!)» (چون کار به اینجا رسید،) ما او و خاندانش را رهایی بخشیدیم جز همسرش، که از بازماندگان (در شهر) بود. و (سپس چنان) بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم (که آنها را در هم کوبید و نابود ساخت.) پس بنگر سرانجام کار مجرمان چه شد!»
قال الله سبحانه: «وَ إِلی مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْکُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَ الْمیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ؛(1) و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم) گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است بنا بر این، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید!»
«وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ * الَّذینَ إِذَا اکْتالُوا عَلَی النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ * وَ إِذا کالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ * أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِیَوْمٍ عَظیمٍ * یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمینَ؛(2) وای بر کم فروشان! آنان که وقتی برای خود پیمانه می کنند، حق خود را بطور کامل می گیرند امّا هنگامی که می خواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم می گذارند! آیا آنها گمان نمی کنند که برانگیخته می شوند، در روزی بزرگ روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان می ایستند.»
ص: 147
قال الله سبحانه: «وَ لا تَقْعُدُوا بِکُلِّ صِراطٍ تُوعِدُونَ وَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ وَ انْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ؛(1) و بر سر هر راه ننشینید که (مردم با ایمان را) تهدید کنید و مؤمنان را از راه خدا باز دارید، و با (القای شبهات،) آن را کج و معوج نشان دهید! و به خاطر بیاورید زمانی را که اندک بودید، و او شما را فزونی داد! و بنگرید سرانجام مفسدان چگونه بود!»
قال الله سبحانه: «وَ سْئَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتی کانَتْ حاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتیهِمْ حیتانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً وَ یَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتیهِمْ کَذلِکَ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ * وَ إِذْ قالَتْ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِکُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدیداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلی رَبِّکُمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ * فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ أَنْجَیْنَا الَّذینَ یَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذینَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئیسٍ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ * فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خاسِئینَ ات و اولیای خداوند دوری کنید.
؛(2)و از آنها درباره (سرگذشت) شهری که در ساحل دریا بود بپرس! زمانی که آنها در روزهای شنبه، تجاوز (و نافرمانی) خدا می کردند همان هنگام که ماهیانشان، روز شنبه (که روز تعطیل و استراحت و عبادت بود، بر سطح آب،) آشکار می شدند امّا در غیر روز شنبه، به سراغ آنها نمی آمدند این چنین آنها را به چیزی آزمایش کردیم که نافرمانی می کردند! و (به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز می دهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: « (این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسئولیت) در پیشگاه پروردگار شماست بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!» امّا هنگامی که تذکراتی را که به آنها داده شده بود فراموش کردند، (لحظه عذاب فرا رسید و) نهی کنندگان از بدی را رهایی بخشیدیم و کسانی را که ستم کردند، بخاطر نافرمانیشان به عذاب شدیدی گرفتار
ص: 148
ساختیم. (آری،) هنگامی که در برابر آنچه از آن نهی شده بودند سرکشی کردند، به آنها گفتیم: «به شکل میمونهایی طردشده در آیید!»
قال الله سبحانه: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا زَحْفاً فَلا تُوَلُّوهُمُ الْأَدْبارَ * وَ مَنْ یُوَلِّهِمْ یَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَیِّزاً إِلی فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصیرُ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! هنگامی که با انبوه کافران در میدان نبرد رو به رو شوید، به آنها پشت نکنید (و فرار ننمایید)! و هر کس در آن هنگام به آنها پشت کند- مگر آنکه هدفش کناره گیری از میدان برای حمله مجدد، و یا به قصد پیوستن به گروهی (از مجاهدان) بوده باشد- (چنین کسی) به غضب خدا گرفتار خواهد شد و جایگاه او جهنم، و چه بد جایگاهی است!»
قال الله سبحانه: «وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ کانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِکَ فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلیمٍ * وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ؛(2)و (به خاطر بیاور) زمانی را که گفتند: «پروردگارا! اگر این حق است و از طرف توست، بارانی از سنگ از آسمان بر ما فرود آر! یا عذاب دردناکی برای ما بفرست!» ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خداوند آنها را مجازات نخواهد کرد و (نیز) تا استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند.»
ص: 149
قال الله سبحانه: «وَ ما لَهُمْ أَلاَّ یُعَذِّبَهُمُ اللَّهُ وَ هُمْ یَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَ ما کانُوا أَوْلِیاءَهُ إِنْ أَوْلِیاؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یَعْلَمُونَ؛(1)چرا خدا آنها را مجازات نکند، با اینکه از (عبادت موحّدان در کنار) مسجد الحرام جلوگیری می کنند در حالی که سرپرست آن نیستند؟! سرپرست آن، فقط پرهیزگارانند ولی بیشتر آنها نمی دانند.»
«إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی جَهَنَّمَ یُحْشَرُونَ * لِیَمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ یَجْعَلَ الْخَبیثَ بَعْضَهُ عَلی بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمیعاً فَیَجْعَلَهُ فی جَهَنَّمَ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ * قُلْ لِلَّذینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ ما قَدْ سَلَفَ وَ إِنْ یَعُودُوا فَقَدْ مَضَتْ سُنَّتُ الْأَوَّلینَ * وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِما یَعْمَلُونَ بَصیرٌ * وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلاکُمْ نِعْمَ الْمَوْلی وَ نِعْمَ النَّصیر؛(2) آنها که کافر شدند، اموالشان را برای بازداشتن (مردم) از راه خدا خرج می کنند آنان این اموال را (که برای به دست آوردنش زحمت کشیده اند، در این راه) مصرف می کنند، امّا مایه حسرت و اندوهشان خواهد شد و سپس شکست خواهند خورد و (در جهان دیگر) کافران همگی به سوی دوزخ گردآوری خواهند شد. (اینها همه) بخاطر آن است که خداوند (می خواهد) ناپاک را از پاک جدا سازد، و ناپاکها را روی هم بگذارد، و همه را متراکم سازد، و یک جا در دوزخ قرار دهد و اینها هستند زیانکاران! به آنها که کافر شدند بگو: «چنانچه از مخالفت باز ایستند، (و ایمان آورند،) گذشته آنها بخشوده خواهد شد و اگر به اعمال سابق بازگردند، سنّت خداوند در گذشتگان، درباره آنها جاری می شود (و حکم نابودی آنان صادر می گردد). و با آنها پیکار کنید، تا فتنه [شرک و سلب آزادی] برچیده شود، و دین (و پرستش) همه مخصوص خدا باشد! و اگر آنها (از راه شرک و فساد بازگردند، و از اعمال نادرست) خودداری
ص: 150
کنند، (خداوند آنها را می پذیرد) خدا به آنچه انجام می دهند بیناست. و اگر سرپیچی کنند، بدانید (ضرری به شما نمی رسانند) خداوند سرپرست شماست! چه سرپرست خوبی! و چه یاور خوبی!»
«وَ أَطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ * وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بَطَراً وَ رِئاءَ النَّاسِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ اللَّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطٌ؛(1) و (فرمان) خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید! و نزاع (و کشمکش) نکنید، تا سست نشوید، و قدرت (و شوکت) شما از میان نرود! و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است! و مانند کسانی نباشید که از روی هوی پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند و (مردم را) از راه خدا بازمی داشتند (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل می کنند، احاطه (و آگاهی) دارد!»
«ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلی قَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ * کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَ أَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ کُلٌّ کانُوا ظالِمینَ؛(2) این، بخاطر آن است که خداوند، هیچ نعمتی را که به گروهی داده، تغییر نمی دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند و خداوند، شنوا و داناست! این، (درست) شبیه (حال) فرعونیان و کسانی است که پیش از آنها بودند آیات پروردگارشان را تکذیب کردند ما هم بخاطر گناهانشان، آنها را هلاک کردیم، و فرعونیان را غرق نمودیم و همه آنها ظالم (و ستمگر) بودند!»
ص: 151
«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا یُعْجِزُونَ * وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ ءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ؛(1) آنها که راه کفر پیش گرفتند، گمان نکنند (با این اعمال،) پیش برده اند (و از قلمرو کیفر ما، بیرون رفته اند)! آنها هرگز ما را ناتوان نخواهند کرد! هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [دشمنان]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی شناسید و خدا آنها را می شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می شود، و به شما ستم نخواهد شد!»
«أَ لا تُقاتِلُونَ قَوْماً نَکَثُوا أَیْمانَهُمْ وَ هَمُّوا بِإِخْراجِ الرَّسُولِ وَ هُمْ بَدَؤُکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشَوْهُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ * قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدیکُمْ وَ یُخْزِهِمْ وَ یَنْصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ وَ یَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ * وَ یُذْهِبْ غَیْظَ قُلُوبِهِمْ وَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ؛(2) آیا با گروهی که پیمانهای خود را شکستند، و تصمیم به اخراج پیامبر گرفتند، پیکار نمی کنید؟! در حالی که آنها نخستین بار (پیکار با شما را) آغاز کردند آیا از آنها می ترسید؟! با اینکه خداوند سزاوارتر است که از او بترسید، اگر مؤمن هستید! با آنها پیکار کنید، که خداوند آنان را به دست شما مجازات می کند و آنان را رسوا می سازد و سینه گروهی از مؤمنان را شفا می بخشد (و بر قلب آنها مرهم می نهد) و خشم دلهای آنان را از میان می برد! و خدا توبه هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، می پذیرد و خداوند دانا و حکیم است.»
ص: 152
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا آباءَکُمْ وَ إِخْوانَکُمْ أَوْلِیاءَ إِنِ اسْتَحَبُّوا الْکُفْرَ عَلَی الْإیمانِ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ * قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ وَ أَبْناؤُکُمْ وَ إِخْوانُکُمْ وَ أَزْواجُکُمْ وَ عَشیرَتُکُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّی یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! هر گاه پدران و برادران شما، کفر را بر ایمان ترجیح دهند، آنها را ولیّ (و یار و یاور و تکیه گاه) خود قرار ندهید! و کسانی از شما که آنان را ولیّ خود قرار دهند، ستمگرند! بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طایفه شما، و اموالی که به دست آورده اید، و تجارتی که از کساد شدنش می ترسید، و خانه هایی که به آن علاقه دارید، در نظرتان از خداوند و پیامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشید که خداوند عذابش را بر شما نازل کند و خداوند جمعیّت نافرمانبردار را هدایت نمی کند!»
«اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیَعْبُدُوا إِلهاً واحِداً لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ * یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَی اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ * هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ * یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ کَثیراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلیمٍ * یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ هذا ما کَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ فَذُوقُوا ما کُنْتُمْ تَکْنِزُونَ(2) )آنها)
ص: 153
دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را در حالی که دستور نداشتند جز خداوند یکتایی را که معبودی جز او نیست، بپرستند، او پاک و منزه است از آنچه همتایش قرار می دهند! آنها می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند ولی خدا جز این نمی خواهد که نور خود را کامل کند، هر چند کافران ناخشنود باشند! او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیین ها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! ای کسانی که ایمان آورده اید! بسیاری از دانشمندان (اهل کتاب) و راهبان، اموال مردم را بباطل می خورند، و (آنان را) از راه خدا بازمی دارند! و کسانی که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) می سازند، و در راه خدا انفاق نمی کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! در آن روز که آن را در آتش جهنم، گرم و سوزان کرده، و با آن صورتها و پهلوها و پشتهایشان را داغ می کنند (و به آنها می گویند): این همان چیزی است که برای خود اندوختید (و گنجینه ساختید)! پس بچشید چیزی را که برای خود می اندوختید!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ما لَکُمْ إِذا قیلَ لَکُمُ انْفِرُوا فی سَبیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَی الْأَرْضِ أَ رَضیتُمْ بِالْحَیاةِ الدُّنْیا مِنَ الْآخِرَةِ فَما مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ قَلیلٌ * إِلاَّ تَنْفِرُوا یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیماً وَ یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّوهُ شَیْئاً وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیر؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا هنگامی که به شما گفته می شود: «به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید!» بر زمین سنگینی می کنید (و سستی به خرج می دهید)؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست! اگر (به سوی میدان جهاد) حرکت نکنید، شما را مجازات دردناکی می کند، و گروه دیگری غیر از شما را به جای شما قرار می دهد و هیچ زیانی به او نمی رسانید و خداوند بر هر چیزی تواناست!»
ص: 154
«وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَحَقُّ أَنْ یُرْضُوهُ إِنْ کانُوا مُؤْمِنینَ * أَ لَمْ یَعْلَمُوا أَنَّهُ مَنْ یُحادِدِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَأَنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِداً فیها ذلِکَ الْخِزْیُ الْعَظیمُ؛(1) از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار می دهند و می گویند: «او آدم خوش باوری است!» بگو: «خوش باور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد و (تنها) مؤمنان را تصدیق می کند و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آورده اند!» و آنها که رسول خدا را آزار می دهند، عذاب دردناکی دارند! آنها برای شما به خدا سوگند یاد می کنند، تا شما را راضی سازند در حالی که شایسته تر این است که خدا و رسولش را راضی کنند، اگر ایمان دارند! آیا نمی دانند هر کس با خدا و رسولش دشمنی کند، برای او آتش دوزخ است جاودانه در آن می ماند؟! این، همان رسوایی بزرگ است!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذینَ یَلُونَکُمْ مِنَ الْکُفَّارِ وَ لْیَجِدُوا فیکُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقینَ؛(2)ای کسانی که ایمان آورده اید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند!) آنها باید در شما شدّت و خشونت (و قدرت) احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!»
«الَّذینَ یَلْمِزُونَ الْمُطَّوِّعینَ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فِی الصَّدَقاتِ وَ الَّذینَ لا یَجِدُونَ إِلاَّ جُهْدَهُمْ فَیَسْخَرُونَ مِنْهُمْ سَخِرَ اللَّهُ مِنْهُمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعینَ مَرَّةً فَلَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ ؛(3) آنهایی که از مؤمنان اطاعت کار، در
ص: 155
صدقاتشان عیبجویی می کنند، و کسانی را که (برای انفاق در راه خدا) جز به مقدار (ناچیز) توانایی خود دسترسی ندارند، مسخره می نمایند، خدا آنها را مسخره می کند (و کیفر استهزاکنندگان را به آنها می دهد) و برای آنها عذاب دردناکی است! چه برای آنها استغفار کنی، و چه نکنی، (حتّی) اگر هفتاد بار برای آنها استغفار کنی، هرگز خدا آنها را نمی آمرزد! چرا که خدا و پیامبرش را انکار کردند و خداوند جمعیّت فاسقان را هدایت نمی کند!»
«وَ لا تُصَلِّ عَلی أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ * وَ لا تُعْجِبْکَ أَمْوالُهُمْ وَ أَوْلادُهُمْ إِنَّما یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها فِی الدُّنْیا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ کافِرُونَ * وَ إِذا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَ جاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَ قالُوا ذَرْنا نَکُنْ مَعَ الْقاعِدینَ * رَضُوا بِأَنْ یَکُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ وَ طُبِعَ عَلی قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا یَفْقَهُونَ؛(1) هرگز بر مرده هیچ یک از آنان، نماز نخوان! و بر کنار قبرش، (برای دعا و طلب آمرزش،) نایست! چرا که آنها به خدا و رسولش کافر شدند و در حالی که فاسق بودند از دنیا رفتند! مبادا اموال و فرزندانشان، مایه شگفتی تو گردد! (این برای آنها نعمت نیست بلکه) خدا می خواهد آنها را به این وسیله در دنیا عذاب کند، و جانشان برآید در حالی که کافرند! و هنگامی که سوره ای نازل شود (و به آنان دستور دهد) که: «به خدا ایمان بیاورید! و همراه پیامبرش جهاد کنید!»، افرادی از آنها [گروه منافقان] که توانایی دارند، از تو اجازه می خواهند و می گویند: «بگذار ما با قاعدین [آنها که از جهاد معافند] باشیم!» (آری،) آنها راضی شدند که با متخلّفان باشند و بر دلهایشان مهر نهاده شده از این رو (چیزی) نمی فهمند!»
ص: 156
«وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنی وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ * لا تَقُمْ فیهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَی التَّقْوی مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فیهِ فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرینَ * أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی تَقْوی مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَیْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْیانَهُ عَلی شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ * لا یَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذی بَنَوْا ریبَةً فی قُلُوبِهِمْ إِلاَّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ؛(1) (گروهی دیگر از آنها) کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان)، و (تقویت) کفر، و تفرقه افکنی میان مؤمنان، و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود آنها سوگند یاد می کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته ایم!» امّا خداوند گواهی می دهد که آنها دروغگو هستند! هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته تر است که در آن (به عبادت) بایستی در آن، مردانی هستند که دوست می دارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است، یا کسی که اساس آن را بر کنار پرتگاه سستی بنا نموده که ناگهان در آتش دوزخ فرومی ریزد؟ و خداوند گروه ستمگران را هدایت نمی کند! (امّا) این بنایی را که آنها ساختند، همواره بصورت یک وسیله شک و تردید، در دلهایشان باقی می ماند مگر اینکه دلهایشان پاره پاره شود (و بمیرند و گر نه، هرگز از دل آنها بیرون نمی رود) و خداوند دانا و حکیم است!»
ص: 157
«فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآیاتِهِ إِنَّهُ لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ؛(1) چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا دروغ می بندد، یا آیات او را تکذیب می کند؟! مسلماً مجرمان رستگار نخواهند شد!»
«وَ الَّذینَ کَسَبُوا السَّیِّئاتِ جَزاءُ سَیِّئَةٍ بِمِثْلِها وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ما لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عاصِمٍ کَأَنَّما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛(2) امّا کسانی که مرتکب گناهان شدند، جزای بدی بمقدار آن دارند و ذلّت و خواری، چهره آنان را می پوشاند و هیچ چیز نمی تواند آنها را از (مجازات) خدا نگه دارد! (چهره هایشان آن چنان تاریک است که) گویی با پاره هایی از شب تاریک، صورت آنها پوشیده شده! آنها اهل دوزخند و جاودانه در آن خواهند ماند!»
« کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَی الَّذینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا یُؤْمِنُون؛(3) اینچنین فرمان پروردگارت بر فاسقان مسلّم شده که آنها (پس از این همه لجاجت و گناه)، ایمان نخواهند آورد!»
« قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً سُبْحانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْطانٍ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ * قُلْ إِنَّ الَّذینَ یَفْتَرُونَ عَلَی اللَّهِ الْکَذِبَ لا یُفْلِحُونَ * مَتاعٌ فِی الدُّنْیا ثُمَّ إِلَیْنا
ص: 158
مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذیقُهُمُ الْعَذابَ الشَّدیدَ بِما کانُوا یَکْفُرُونَ؛(1) گفتند: «خداوند فرزندی برای خود انتخاب کرده است»! (از هر عیب و نقص و احتیاجی) منزه است! او بی نیاز است! از آن اوست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است! شما هیچ گونه دلیلی بر این ادعا ندارید! آیا به خدا نسبتی می دهید که نمی دانید؟! بگو: «آنها که به خدا دروغ می بندند، (هرگز) رستگار نمی شوند! بهره ای (ناچیز) از دنیا دارند سپس بازگشتشان بسوی ماست و بعد، به آنها مجازات شدید به سزای کفرشان می چشانیم!»
«وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ کَفی بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ؛(2) آنها که کافر شدند می گویند: «تو پیامبر نیستی!» بگو: «کافی است که خداوند، و کسی که علم کتاب (و آگاهی بر قرآن) نزد اوست، میان من و شما گواه باشند!»
«اللَّهِ الَّذی لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ وَیْلٌ لِلْکافِرینَ مِنْ عَذابٍ شَدیدٍ * الَّذینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا عَلَی الْآخِرَةِ وَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِکَ فی ضَلالٍ بَعیدٍ؛(3) همان خدایی که آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست وای بر کافران از مجازات شدید (الهی)! همانها که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح می دهند و (مردم را) از راه خدا باز می دارند و می خواهند راه حق را منحرف سازند آنها در گمراهی دوری هستند!»
ص: 159
«وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ * وَ قالَ مُوسی إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ؛(1) و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزاری کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود و اگر ناسپاسی کنید، مجازاتم شدید است!» و موسی (به بنی اسرائیل) گفت: «اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید، (به خدا زیانی نمی رسد چرا که) خداوند، بی نیاز و شایسته ستایش است!»
«وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلاً عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فیهِ الْأَبْصارُ؛(2)گمان مبر که خدا، از آنچه ظالمان انجام می دهند، غافل است! (نه، بلکه کیفر) آنها را برای روزی تأخیر انداخته است که چشمها در آن (به خاطر ترس و وحشت) از حرکت بازمی ایستد»
«فَلا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ ذُو انتِقام یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَ السَّماواتُ وَ بَرَزُوا لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ * وَ تَرَی الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ * سَرابیلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشی وُجُوهَهُمُ النَّارُ * لِیَجْزِیَ اللَّهُ کُلَّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ إِنَّ اللَّهَ سَریعُ الْحِسابِ؛(3) پس گمان مبر که خدا وعده ای را که به پیامبرانش داده، تخلّف کند! چرا که خداوند قادر و انتقام گیرنده است. در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها (به آسمانهای دیگری) مبدل می شود، و آنان در پیشگاه خداوند واحد قهار ظاهر می گردند! و
ص: 160
در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر می بینی! (که دستها و گردنهایشان را به هم بسته است!) لباسهایشان از قطران [ماده چسبنده بد بوی قابل اشتعال] است و صورتهایشان را آتش می پوشاند ... تا خداوند هر کس را، هر آنچه انجام داده، جزا دهد! به یقین، خداوند سریع الحساب است!»
«قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّالُّونَ؛(1) گفت: «جز گمراهان، چه کسی از رحمت پروردگارش مأیوس می شود؟!»
«لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِلْمُؤْمِنینَ؛(2) (بنا بر این،) هرگز چشم خود را به نعمتهای (مادّی)، که به گروه هایی از آنها [کفّار] دادیم، میفکن! و بخاطر آنچه آنها دارند، غمگین مباش! و بال (عطوفت) خود را برای مؤمنین فرود آر!»
«الَّذینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ زِدْناهُمْ عَذاباً فَوْقَ الْعَذابِ بِما کانُوا یُفْسِدُونَ؛(3) کسانی که کافر شدند و (مردم را) از راه خدا بازداشتند، بخاطر فسادی که می کردند، عذابی بر عذابشان می افزاییم!»
ص: 161
«وَ لا تَتَّخِذُوا أَیْمانَکُمْ دَخَلاً بَیْنَکُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ وَ لَکُمْ عَذابٌ عَظیمٌ؛(1) سوگندهایتان را وسیله تقلّب و خیانت در میان خود قرار ندهید، مبادا گامی بعد از ثابت گشتن (بر ایمان) متزلزل شود و به خاطر بازداشتن (مردم) از راه خدا، آثار سوء آن را بچشید! و برای شما، عذاب عظیمی خواهد بود!»
«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً * إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً؛(2) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی! به یقین، پروردگارت روزی را برای هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ می دارد او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست.»
«وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً؛(3) و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی می دهیم مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است!»
«وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً(4) و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است!»
ص: 162
«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً؛(1) و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است!»
«وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً؛(2) و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می شود! »
«وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً؛(3) و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوی درست وزن کنید! این برای شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است.
«وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً؛(4) از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.
ص: 163
«وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً * کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً؛(1) و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه ها نمی رسد! همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است.»
«وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبْسُطْها کُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً * إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبیراً بَصیراً * وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً * وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنی إِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلاً * وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً * وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتیمِ إِلاَّ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّی یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً * وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً * وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً * وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّکَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولاً * کُلُّ ذلِکَ کانَ سَیِّئُهُ عِنْدَ رَبِّکَ مَکْرُوهاً * ذلِکَ مِمَّا أَوْحی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقی فی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً * أَ فَأَصْفاکُمْ رَبُّکُمْ بِالْبَنینَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِکَةِ إِناثاً إِنَّکُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظیماً * وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فی هذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا وَ ما یَزیدُهُمْ إِلاَّ نُفُوراً * قُلْ لَوْ کانَ مَعَهُ آلِهَةٌ کَما یَقُولُونَ إِذاً لاَبْتَغَوْا إِلی ذِی الْعَرْشِ سَبیلاً * سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یَقُولُونَ عُلُوًّا کَبیراً؛(2) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر
ص: 164
مکن، (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حدّ (نیز) دست خود را مگشای، تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی! به یقین، پروردگارت روزی را برای هر کس بخواهد، گشاده یا تنگ می دارد او نسبت به بندگانش، آگاه و بیناست. و فرزندانتان را از ترس فقر، نکشید! ما آنها و شما را روزی می دهیم مسلماً کشتن آنها گناه بزرگی است! و نزدیک زنا نشوید، که کار بسیار زشت، و بد راهی است! و کسی را که خداوند خونش را حرام شمرده، نکشید، جز بحق! و آن کس که مظلوم کشته شده، برای ولیش سلطه (و حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است! و به مال یتیم، جز به بهترین راه نزدیک نشوید، تا به سر حد بلوغ رسد! و به عهد (خود) وفا کنید، که از عهد سؤال می شود! و هنگامی که پیمانه می کنید، حق پیمانه را ادا نمایید، و با ترازوی درست وزن کنید! این برای شما بهتر، و عاقبتش نیکوتر است. از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن، چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند. و روی زمین، با تکبر راه مرو! تو نمی توانی زمین را بشکافی، و طول قامتت هرگز به کوه ها نمی رسد! همه اینها گناهش نزد پروردگار تو ناپسند است. این (احکام)، از حکمتهایی است که پروردگارت به تو وحی فرستاده و هرگز معبودی با خدا قرار مده، که در جهنم افکنده می شوی، در حالی که سرزنش شده، و رانده (درگاه خدا) خواهی بود! آیا پروردگارتان فرزندان پسر را مخصوص شما ساخته، و خودش دخترانی از فرشتگان برگزیده است؟! شما سخن بزرگ (و بسیار زشتی) می گویید! ما در این قرآن، انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند! ولی (گروهی از کوردلان،) جز بر نفرتشان نمی افزاید. بگو: «اگر آن چنان که آنها می گویند با او خدایانی بود، در این صورت، (خدایان) سعی می کردند راهی به سوی (خداوند) صاحب عرش پیدا کنند.» او پاک و برتر است از آنچه آنها می گویند، بسیار برتر و منزه تر!»
«وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً * أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجیراً * أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبیلاً * أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقی فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ
ص: 165
بَشَراً رَسُولاً * وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدی إِلاَّ أَنْ قالُوا أَ بَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولاً * قُلْ لَوْ کانَ فِی الْأَرْضِ مَلائِکَةٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنا عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ مَلَکاً رَسُولاً؛(1) و گفتند: «ما هرگز به تو ایمان نمی آوریم تا اینکه چشمه جوشانی از این سرزمین (خشک و سوزان) برای ما خارج سازی ... یا باغی از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لابه لای آن جاری کنی ... یا قطعات (سنگهای) آسمان را- آن چنان که می پنداری- بر سر ما فرود آری یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاوری ... یا برای تو خانه ای پر نقش و نگار از طلا باشد یا به آسمان بالا روی حتی اگر به آسمان روی، ایمان نمی آوریم مگر آنکه نامه ای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم! «بگو:» منزه است پروردگارم (از این سخنان بی معنی)! مگر من جز انسانی فرستاده خدا هستم؟! تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود (که از روی نادانی و بی خبری) گفتند: «آیا خداوند بشری را بعنوان رسول فرستاده است؟!» بگو: « (حتی) اگر در روی زمین فرشتگانی (زندگی می کردند، و) با آرامش گام برمی داشتند، ما فرشته ای را به عنوان رسول، بر آنها می فرستادیم!» (چرا که رهنمای هر گروهی باید از جنس خودشان باشد).»
«وَ لا تَقُولَنَّ لِشَیْ ءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً * إِلاَّ أَنْ یَشاءَ اللَّهُ وَ اذْکُرْ رَبَّکَ إِذا نَسیتَ وَ قُلْ عَسی أَنْ یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هذا رَشَداً؛(2) و هرگز در مورد کاری نگو: «من فردا آن را انجام می دهم» ... مگر اینکه خدا بخواهد! و هر گاه فراموش کردی، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بیاور و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهی روشنتر از این هدایت کند!»
ص: 166
«وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ أَنْ تَبیدَ هذِهِ أَبَداً * وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً وَ لَئِنْ رُدِدْتُ إِلی رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْراً مِنْها مُنْقَلَباً * قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ یُحاوِرُهُ أَ کَفَرْتَ بِالَّذی خَلَقَکَ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلاً * لکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَ لا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَداً * وَ لَوْ لا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْکَ مالاً وَ وَلَداً * فَعَسی رَبِّی أَنْ یُؤْتِیَنِ خَیْراً مِنْ جَنَّتِکَ وَ یُرْسِلَ عَلَیْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعیداً زَلَقاً * أَوْ یُصْبِحَ ماؤُها غَوْراً فَلَنْ تَسْتَطیعَ لَهُ طَلَباً * وَ أُحیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلی ما أَنْفَقَ فیها وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها وَ یَقُولُ یا لَیْتَنی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَداً * وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ فِئَةٌ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مُنْتَصِراً * هُنالِکَ الْوَلایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ هُوَ خَیْرٌ ثَواباً وَ خَیْرٌ عُقْباً؛(1) و در حالی که نسبت به خود ستمکار بود، در باغ خویش گام نهاد، و گفت: «من گمان نمی کنم هرگز این باغ نابود شود! و باور نمی کنم قیامت برپا گردد! و اگر به سوی پروردگارم بازگردانده شوم (و قیامتی در کار باشد)، جایگاهی بهتر از این جا خواهم یافت!» دوست (با ایمان) وی- در حالی که با او گفتگو می کرد- گفت: «آیا به خدایی که تو را از خاک، و سپس از نطفه آفرید، و پس از آن تو را مرد کاملی قرار داد، کافر شدی؟! ولیّ من کسی هستم که «اللَّه» پروردگار من است و هیچ کس را شریک پروردگارم قرار نمی دهم! چرا هنگامی که وارد باغت شدی، نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته است؟! قوّت (و نیرویی) جز از ناحیه خدا نیست! و اگر می بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمّی نیست)! شاید پروردگارم بهتر از باغ تو به من بدهد و مجازات حساب شده ای از آسمان بر باغ تو فروفرستد، بگونه ای که آن را به زمین بی گیاه لغزنده ای مبدّل کند! و یا آب آن در اعمال زمین فرو رود، آن گونه که هرگز نتوانی آن را به دست آوری!» (به هر حال عذاب الهی فرا رسید،) و تمام میوه های آن نابود شد و او بخاطر هزینه هایی که در آن صرف کرده بود، پیوسته دستهای خود را به هم می مالید- در حالی که تمام باغ بر داربستهایش فرو ریخته بود- و می گفت: «ای کاش کسی را همتای پروردگارم قرار نداده بودم!» و گروهی نداشت که او را در برابر (عذاب) خداوند یاری دهند و از خودش (نیز)
ص: 167
نمی توانست یاری گیرد. در آنجا ثابت شد که ولایت (و قدرت) از آن خداوند بر حق است! اوست که برترین ثواب، و بهترین عاقبت را (برای مطیعان) دارد! »
«فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَها تَحْمِلُهُ قالُوا یا مَرْیَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئاً فَرِیًّا * یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا * فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا * قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا * وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا * وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا * وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا * ذلِکَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذی فیهِ یَمْتَرُونَ * ما کانَ لِلَّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحانَهُ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ * وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ؛(1) (مریم) در حالی که او را در آغوش گرفته بود، نزد قومش آورد گفتند: «ای مریم! کار بسیار عجیب و بدی انجام دادی! ای خواهر هارون! نه پدرت مرد بدی بود، و نه مادرت زن بد کاره ای!!» (مریم) به او اشاره کرد گفتند: «چگونه با کودکی که در گاهواره است سخن بگوییم؟!» (ناگهان عیسی زبان به سخن گشود و) گفت: «من بنده خدایم او کتاب (آسمانی) به من داده و مرا پیامبر قرار داده است! و مرا- هر جا که باشم- وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است! و مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبّار و شقی قرار نداده است! و سلام (خدا) بر من، در آن روز که متولّد شدم، و در آن روز که می میرم، و آن روز که زنده برانگیخته خواهم شد!» این است عیسی پسر مریم گفتار حقّی که در آن تردید می کنند! هرگز برای خدا شایسته نبود که فرزندی اختیار کند! منزّه است او! هر گاه چیزی را فرمان دهد، می گوید: «موجود باش!» همان دم موجود می شود! و خداوند، پروردگار من و شماست! او را پرستش کنید این است راه راست!»
ص: 168
«فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیًّا * إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا یُظْلَمُونَ شَیْئاً * جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتی وَعَدَ الرَّحْمنُ عِبادَهُ بِالْغَیْبِ إِنَّهُ کانَ وَعْدُهُ مَأْتِیًّا * لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً إِلاَّ سَلاماً وَ لَهُمْ رِزْقُهُمْ فیها بُکْرَةً وَ عَشِیًّا * تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتی نُورِثُ مِنْ عِبادِنا مَنْ کانَ تَقِیًّا؛(1) امّا پس از آنان، فرزندان ناشایسته ای روی کار آمدند که نماز را تباه کردند، و از شهوات پیروی نمودند و بزودی (مجازات) گمراهی خود را خواهند دید! مگر آنان که توبه کنند، و ایمان بیاورند، و کار شایسته انجام دهند چنین کسانی داخل بهشت می شوند، و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد. وارد باغهایی جاودانی می شوند که خداوند رحمان بندگانش را به آن وعده داده است هر چند آن را ندیده اند مسلماً وعده خدا تحقق یافتنی است! در آن جا هرگز گفتار لغو و بیهوده ای نمی شنوند و جز سلام در آن جا سخنی نیست و هر صبح و شام، روزی آنان در بهشت مقرّر است. این همان بهشتی است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث می دهیم.»
«فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا * ثُمَّ لَنَنْزِعَنَّ مِنْ کُلِّ شیعَةٍ أَیُّهُمْ أَشَدُّ عَلَی الرَّحْمنِ عِتِیًّا * ثُمَّ لَنَحْنُ أَعْلَمُ بِالَّذینَ هُمْ أَوْلی بِها صِلِیًّا * وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاَّ وارِدُها کانَ عَلی رَبِّکَ حَتْماً مَقْضِیًّا * ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمینَ فیها جِثِیًّا؛(2) سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با شیاطین در قیامت جمع می کنیم سپس همه را- در حالی که به زانو درآمده اند- گرداگرد جهنم حاضر می سازیم. سپس از هر گروه و جمعیّتی، کسانی را که در برابر خداوند رحمان از همه سرکش تر بوده اند، جدا می کنیم. بعد از آن، ما
ص: 169
بخوبی از کسانی که برای سوختن در آتش سزاوارترند، آگاهتریم! و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم می شوید این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که تقوا پیشه کردند از آن رهایی می بخشیم و ظالمان را- در حالی که (از ضعف و ذلّت) به زانو درآمده اند- در آن رها می سازیم.»
«أَ فَرَأَیْتَ الَّذی کَفَرَ بِآیاتِنا وَ قالَ لَأُوتَیَنَّ مالاً وَ وَلَداً * أَطَّلَعَ الْغَیْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً * کَلاَّ سَنَکْتُبُ ما یَقُولُ وَ نَمُدُّ لَهُ مِنَ الْعَذابِ مَدًّا * وَ نَرِثُهُ ما یَقُولُ وَ یَأْتینا فَرْداً * وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِیَکُونُوا لَهُمْ عِزًّا * کَلاَّ سَیَکْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ یَکُونُونَ عَلَیْهِمْ ضِدًّا؛(1)آیا دیدی کسی را که به آیات ما کافر شد، و گفت: «اموال و فرزندان فراوانی به من داده خواهد شد»؟! آیا او از غیب آگاه گشته، یا نزد خدا عهد و پیمانی گرفته است؟! هرگز چنین نیست! ما بزودی آنچه را می گوید می نویسیم و عذاب را بر او مستمرّ خواهیم داشت! آنچه را او می گوید (از اموال و فرزندان)، از او به ارث می بریم، و به صورت تنها نزد ما خواهد آمد! و آنان غیر از خدا، معبودانی را برای خود برگزیدند تا مایه عزّتشان باشد! (چه پندار خامی!) هرگز چنین نیست! به زودی (معبودها) منکر عبادت آنان خواهند شد (بلکه) بر ضدّشان قیام می کنند!»
«وَ قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً * لَقَدْ جِئْتُمْ شَیْئاً إِدًّا * تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْهُ وَ تَنْشَقُّ الْأَرْضُ وَ تَخِرُّ الْجِبالُ هَدًّا * أَنْ دَعَوْا لِلرَّحْمنِ وَلَداً * وَ ما یَنْبَغی لِلرَّحْمنِ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً * إِنْ کُلُّ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ آتِی الرَّحْمنِ عَبْداً * لَقَدْ أَحْصاهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدًّا * وَ کُلُّهُمْ آتیهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ فَرْداً؛(2)و گفتند: «خداوند رحمان فرزندی برای خود برگزیده است». راستی مطلب زشت و زننده ای گفتید! نزدیک است به خاطر این
ص: 170
سخن آسمانها از هم متلاشی گردد، و زمین شکافته شود، و کوه ها بشدّت فرو ریزد ... از این رو که برای خداوند رحمان فرزندی قائل شدند! در حالی که هرگز برای خداوند رحمان سزاوار نیست که فرزندی برگزیند! تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، بنده اویند! خداوند همه آنها را احصا کرده، و به دقّت شمرده است! و همگی روز رستاخیز، تک و تنها نزد او حاضر می شوند!»
«وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمی * قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمی وَ قَدْ کُنْتُ بَصیراً * قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی * وَ کَذلِکَ نَجْزی مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِآیاتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقی؛(1) و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می کنیم!» می گوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردی؟! من که بینا بودم!» می فرماید: «آن گونه که آیات من برای تو آمد، و تو آنها را فراموش کردی امروز نیز تو فراموش خواهی شد!» و این گونه جزا می دهیم کسی را که اسراف کند، و به آیات پروردگارش ایمان نیاورد! و عذاب آخرت، شدیدتر و پایدارتر است!»
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی؛(2) و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروه هایی از آنان داده ایم، میفکن! اینها شکوفه های زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است!»
ص: 171
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ * ما یَأْتیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ * لاهِیَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَی الَّذینَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * قالَ رَبِّی یَعْلَمُ الْقَوْلَ فِی السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ * بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْیَأْتِنا بِآیَةٍ کَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ * ما آمَنَتْ قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها أَ فَهُمْ یُؤْمِنُون؛(1) به نام خداوند بخشنده مهربان حساب مردم به آنان نزدیک شده، در حالی که در غفلتند و روی گردانند! هیچ یادآوری تازه ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمی آید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش می دهند! این در حالی است که دلهایشان در لهو و بی خبری فرو رفته است! و ستمگران پنهانی نجوا کردند (و گفتند): «آیا جز این است که او بشری همانند شماست؟! آیا به سراغ سحر می روید، با اینکه (چشم دارید و) می بینید؟! (پیامبر) گفت: «پروردگارم همه سخنان را، چه در آسمان باشد و چه در زمین، می داند و او شنوا و داناست!» آنها گفتند: « (آنچه محمّد (ص) آورده وحی نیست) بلکه خوابهایی آشفته است! اصلًا آن را بدروغ به خدا بسته نه، بلکه او یک شاعر است! (اگر راست می گوید) باید معجزه ای برای ما بیاورد همان گونه که پیامبران پیشین (با معجزات) فرستاده شدند!» تمام آبادیهایی که پیش از اینها هلاک کردیم (تقاضای معجزات گوناگون کردند، و خواسته آنان عملی شد، ولی) هرگز ایمان نیاوردند آیا اینها ایمان می آورند؟!»
«وَ لَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِکَ فَحاقَ بِالَّذینَ سَخِرُوا مِنْهُمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ * قُلْ مَنْ یَکْلَؤُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ مِنَ الرَّحْمنِ بَلْ هُمْ عَنْ ذِکْرِ رَبِّهِمْ مُعْرِضُونَ * أَمْ لَهُمْ آلِهَةٌ تَمْنَعُهُمْ مِنْ دُونِنا لا یَسْتَطیعُونَ نَصْرَ أَنْفُسِهِمْ وَ لا هُمْ مِنَّا یُصْحَبُونَ * بَلْ مَتَّعْنا هؤُلاءِ وَ آباءَهُمْ حَتَّی طالَ عَلَیْهِمُ الْعُمُرُ أَ فَلا یَرَوْنَ أَنَّا نَأْتِی الْأَرْضَ نَنْقُصُها
ص: 172
مِنْ أَطْرافِها أَ فَهُمُ الْغالِبُونَ * قُلْ إِنَّما أُنْذِرُکُمْ بِالْوَحْیِ وَ لا یَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما یُنْذَرُونَ * وَ لَئِنْ مَسَّتْهُمْ نَفْحَةٌ مِنْ عَذابِ رَبِّکَ لَیَقُولُنَّ یا وَیْلَنا إِنَّا کُنَّا ظالِمین؛(1) )اگر تو را استهزا کنند نگران نباش،) پیامبران پیش از تو را (نیز) استهزا کردند امّا سرانجام، آنچه را استهزا می کردند دامان مسخره کنندگان را گرفت (و مجازات الهی آنها را در هم کوبید)! بگو: «چه کسی شما را در شب و روز از (مجازات) خداوند بخشنده نگاه می دارد؟!» ولی آنان از یاد پروردگارشان روی گردانند! آیا آنها خدایانی دارند که می توانند در برابر ما از آنان دفاع کنند؟! (این خدایان ساختگی، حتّی) نمی توانند خودشان را یاری دهند (تا چه رسد به دیگران) و نه از ناحیه ما با نیرویی یاری می شوند! ما آنها و پدرانشان را (از نعمتها) بهره مند ساختیم، تا آنجا که عمر طولانی پیدا کردند (و مایه غرور و طغیانشان شد) آیا نمی بینند که ما پیوسته به سراغ زمین آمده، و از آن (و اهلش) می کاهیم؟! آیا آنها غالبند (یا ما)؟! بگو: «من تنها بوسیله وحی شما را انذار می کنم!» ولی آنها که گوشهایشان کر است، هنگامی که انذار می شوند، سخنان را نمی شنوند! اگر کمترین عذاب پروردگارت به آنان برسد، فریادشان بلند می شود که: «ای وای بر ما! ما همگی ستمگر بودیم!»
«وَ لَقَدْ آتَیْنا إِبْراهیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا بِهِ عالِمینَ * إِذْ قالَ لِأَبیهِ وَ قَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثیلُ الَّتی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ * قالُوا وَجَدْنا آباءَنا لَها عابِدینَ * قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَ آباؤُکُمْ فی ضَلالٍ مُبینٍ * قالُوا أَ جِئْتَنا بِالْحَقِّ أَمْ أَنْتَ مِنَ اللاَّعِبینَ * قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ الَّذی فَطَرَهُنَّ وَ أَنَا عَلی ذلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدینَ * وَ تَاللَّهِ لَأَکیدَنَّ أَصْنامَکُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرینَ * فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلاَّ کَبیراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَیْهِ یَرْجِعُونَ * قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمینَ * قالُوا سَمِعْنا فَتًی یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهیمُ * قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلی أَعْیُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَشْهَدُونَ قالُوا أَ أَنْتَ فَعَلْتَ هذا بِآلِهَتِنا یا إِبْراهیمُ * قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إِنْ کانُوا یَنْطِقُونَ * فَرَجَعُوا إِلی أَنْفُسِهِمْ فَقالُوا إِنَّکُمْ أَنْتُمُ الظَّالِمُونَ * ثُمَّ نُکِسُوا عَلی رُؤُسِهِمْ لَقَدْ
ص: 173
عَلِمْتَ ما هؤُلاءِ یَنْطِقُونَ * قالَ أَ فَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَنْفَعُکُمْ شَیْئاً وَ لا یَضُرُّکُمْ * أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ * قالُوا حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ فاعِلینَ * قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهیمَ * وَ أَرادُوا بِهِ کَیْداً فَجَعَلْناهُمُ الْأَخْسَرینَ؛(1) ما وسیله رشد ابراهیم را از قبل به او دادیم و از (شایستگی) او آگاه بودیم ... آن هنگام که به پدرش (آزر) و قوم او گفت: «این مجسمه های بی روح چیست که شما همواره آنها را پرستش می کنید؟!» گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می کنند.» گفت: «مسلّماً هم شما و هم پدرانتان، در گمراهی آشکاری بوده اید!» گفتند: «آیا مطلب حقّی برای ما آورده ای، یا شوخی می کنی؟!» گفت: « (کاملًا حقّ آورده ام) پروردگار شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد کرده و من بر این امر، از گواهانم! و به خدا سوگند، در غیاب شما، نقشه ای برای نابودی بتهایتان می کشم!» سرانجام (با استفاده از یک فرصت مناسب)، همه آنها- جز بت بزرگشان- را قطعه قطعه کرد شاید سراغ او بیایند (و او حقایق را بازگو کند)! (هنگامی که منظره بتها را دیدند،) گفتند: «هر کس با خدایان ما چنین کرده، قطعاً از ستمگران است (و باید کیفر سخت ببیند)!» (گروهی) گفتند: «شنیدیم نوجوانی از (مخالفت با) بتها سخن می گفت که او را ابراهیم می گویند. (جمعیّت) گفتند: «او را در برابر دیدگان مردم بیاورید، تا گواهی دهند!» (هنگامی که ابراهیم را حاضر کردند،) گفتند: «تو این کار را با خدایان ما کرده ای، ای ابراهیم؟!» گفت: «بلکه این کار را بزرگشان کرده است! از آنها بپرسید اگر سخن می گویند!» آنها به و جدان خویش بازگشتند و (به خود) گفتند: «حقّا که شما ستمگرید!» سپس بر سرهایشان واژگونه شدند (و حکم و جدان را بکلّی فراموش کردند و گفتند:) تو می دانی که اینها سخن نمی گویند! (ابراهیم) گفت: «آیا جز خدا چیزی را می پرستید که نه کمترین سودی برای شما دارد، و نه زیانی به شما می رساند! (نه امیدی به سودشان دارید، و نه ترسی از زیانشان!) اف بر شما و بر آنچه جز خدا می پرستید! آیا اندیشه نمی کنید (و عقل ندارید)؟! گفتند: «او را بسوزانید و خدایان خود را یاری کنید، اگر کاری از شما ساخته است!» (سرانجام او را به آتش افکندند ولی ما) گفتیم: «ای آتش! بر ابراهیم سرد و سالم باش!» آنها می خواستند ابراهیم را با این نقشه نابود کنند ولی ما آنها را زیانکارترین مردم قرار دادیم!»
ص: 174
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلی أَجَلٍ مُسَمًّی ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّی وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَ تَرَی الْأَرْضَ هامِدَةً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ * ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتی وَ أَنَّهُ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ * وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِیَةٌ لا رَیْبَ فیها وَ أَنَّ اللَّهَ یَبْعَثُ مَنْ فِی الْقُبُورِ؛(1) ای مردم! اگر در رستاخیز شک دارید، (به این نکته توجّه کنید که:) ما شما را از خاک آفریدیم، سپس از نطفه، و بعد از خون بسته شده، سپس از «مضغه» [چیزی شبیه گوشت جویده شده]، که بعضی دارای شکل و خلقت است و بعضی بدون شکل تا برای شما روشن سازیم (که بر هر چیز قادریم)! و جنین هایی را که بخواهیم تا مدّت معیّنی در رحم (مادران) قرار می دهیم (و آنچه را بخواهیم ساقط می کنیم) بعد شما را بصورت طفل بیرون می آوریم سپس هدف این است که به حدّ رشد و بلوغ خویش برسید. در این میان بعضی از شما می میرند و بعضی آن قدر عمر می کنند که به بدترین مرحله زندگی (و پیری) می رسند آن چنان که بعد از علم و آگاهی، چیزی نمی دانند! (از سوی دیگر،) زمین را (در فصل زمستان) خشک و مرده می بینی، اما هنگامی که آب باران بر آن فرو می فرستیم، به حرکت درمی آید و می روید و از هر نوع گیاهان زیبا می رویاند! این بخاطر آن است که (بدانید) خداوند حق است و اوست که مردگان را زنده می کند و بر هر چیزی تواناست. و اینکه رستاخیز آمدنی است، و شکّی در آن نیست و خداوند تمام کسانی را که در قبرها هستند زنده می کند.»
ص: 175
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلی حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلی وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ * یَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُ وَ ما لا یَنْفَعُهُ ذلِکَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعیدُ * یَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلی وَ لَبِئْسَ الْعَشیرُ؛(1)بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است) همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می کنند اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون می شوند (و به کفر رومی آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده اند، و هم آخرت را و این همان خسران و زیان آشکار است! او جز خدا کسی را می خواند که نه زیانی به او می رساند، و نه سودی این همان گمراهی بسیار عمیق است. او کسی را می خواند که زیانش از نفعش نزدیکتر است چه بد مولا و یاوری، و چه بد مونس و معاشری!»
«فَکَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها وَ هِیَ ظالِمَةٌ فَهِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشیدٍ * أَ فَلَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ؛(2)چه بسیار شهرها و آبادیهایی که آنها را نابود و هلاک کردیم در حالی که (مردمش) ستمگر بودند، بگونه ای که بر سقفهای خود فروریخت! (نخست سقفها ویران گشت و بعد دیوارها بر روی سقفها!) و چه بسیار چاه پر آب که بی صاحب ماند و چه بسیار قصرهای محکم و مرتفع! آیا آنان در زمین سیر نکردند، تا دلهایی داشته باشند که حقیقت را با آن درک کنند یا گوشهای شنوایی که با آن (ندای حق را) بشنوند؟! چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمی شود، بلکه دلهایی که در سینه هاست کور می شود.»
ص: 176
«وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ ما لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ نَصیرٍ * وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ تَعْرِفُ فی وُجُوهِ الَّذینَ کَفَرُوا الْمُنْکَرَ یَکادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیاتِنا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِکُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذینَ کَفَرُوا وَ بِئْسَ الْمَصیرُ * یا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَیْئاً لا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ؛(1) آنها غیر از خداوند، چیزهایی را می پرستند که او هیچ گونه دلیلی بر آن نازل نکرده است، و چیزهایی را که علم و آگاهی به آن ندارند! و برای ستمگران، یاور و راهنمایی نیست! و هنگامی که آیات روشن ما بر آنان خوانده می شود، در چهره کافران آثار انکار مشاهده می کنی، آن چنان که نزدیک است برخیزند و با مشت به کسانی که آیات ما را بر آنها میخوانند حمله کنند! بگو: «آیا شما را به بدتر از این خبر دهم؟ همان آتش سوزنده [دوزخ] که خدا به کافران وعده داده و بد سرانجامی است!» ای مردم! مثلی زده شده است، به آن گوش فرا دهید: کسانی را که غیر از خدا می خوانید، هرگز نمی توانند مگسی بیافرینند، هر چند برای این کار دست به دست هم دهند! و هر گاه مگس چیزی از آنها برباید، نمی توانند آن را باز پس گیرند! هم این طلب کنندگان ناتوانند، و هم آن مطلوبان (هم این عابدان، و هم آن معبودان)!»
«أَ فَلَمْ یَدَّبَّرُوا الْقَوْلَ أَمْ جاءَهُمْ ما لَمْ یَأْتِ آباءَهُمُ الْأَوَّلینَ * أَمْ لَمْ یَعْرِفُوا رَسُولَهُمْ فَهُمْ لَهُ مُنْکِرُونَ * أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کارِهُونَ * وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ * أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ * وَ إِنَّکَ لَتَدْعُوهُمْ إِلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ * وَ إِنَّ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ
ص: 177
لَناکِبُونَ؛(1)آیا آنها در این گفتار نیندیشیدند، یا اینکه چیزی برای آنان آمده که برای نیاکانشان نیامده است؟! یا اینکه پیامبرشان را نشناختند (و از سوابق او آگاه نیستند)، از این رو او را انکار می کنند؟! یا می گویند او دیوانه است؟! ولی او حق را برای آنان آورده امّا بیشترشان از حق کراهت دارند (و گریزانند). و اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند، آسمانها و زمین و همه کسانی که در آنها هستند تباه می شوند! ولی ما قرآنی به آنها دادیم که مایه یادآوری (و عزّت و شرف) برای آنهاست، امّا آنان از (آنچه مایه) یادآوریشان (است) رویگردانند! یا اینکه تو از آنها مزد و هزینه ای (در برابر دعوتت) می خواهی؟ با اینکه مزد پروردگارت بهتر، و او بهترین روزی دهندگان است! بطور قطع و یقین، تو آنان را به راه راست دعوت می کنی»
«وَ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَ أُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ * إِلاَّ الَّذینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ * وَ الَّذینَ یَرْمُونَ أَزْواجَهُمْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ شُهَداءُ إِلاَّ أَنْفُسُهُمْ فَشَهادَةُ أَحَدِهِمْ أَرْبَعُ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقینَ * وَ الْخامِسَةُ أَنَّ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَیْهِ إِنْ کانَ مِنَ الْکاذِبینَ * وَ یَدْرَؤُا عَنْهَا الْعَذابَ أَنْ تَشْهَدَ أَرْبَعَ شَهاداتٍ بِاللَّهِ إِنَّهُ لَمِنَ الْکاذِبینَ * وَ الْخامِسَةَ أَنَّ غَضَبَ اللَّهِ عَلَیْها إِنْ کانَ مِنَ الصَّادِقینَ * وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَکیم* إِنَّ الَّذینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذی تَوَلَّی کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظیمٌ * لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبینٌ * لَوْ لا جاؤُ عَلَیْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ * وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ لَمَسَّکُمْ فیما أَفَضْتُمْ فیهِ عَذابٌ عَظیمٌ * إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیمٌ * وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظیمٌ * یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ
ص: 178
أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ * وَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیم* إِنَّ الَّذینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ * وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّهَ رَؤُفٌ رَحیمٌ؛(1)و کسانی که آنان پاکدامن را متّهم می کنند، سپس چهار شاهد (بر مدّعای خود) نمی آورند، آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید و آنها همان فاسقانند! مگر کسانی که بعد از آن توبه کنند و جبران نمایند (که خداوند آنها را می بخشد) زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است. و کسانی که همسران خود را (به عمل منافی عفّت) متّهم می کنند، و گواهانی جز خودشان ندارند، هر یک از آنها باید چهار مرتبه به نام خدا شهادت دهد که از راستگویان است و در پنجمین بار بگوید که لعنت خدا بر او باد اگر از دروغگویان باشد. آن زن نیز می تواند کیفر (زنا) را از خود دور کند، به این طریق که چهار بار خدا را به شهادت طلبد که آن مرد (در این نسبتی که به او می دهد) از دروغگویان است. و بار پنجم بگوید که غضب خدا بر او باد اگر آن مرد از راستگویان باشد. و اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نبود و اینکه او توبه پذیر و حکیم است (بسیاری از شما گرفتار مجازات سخت الهی می شدید)! مسلّماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی (متشکّل و توطئه گر) از شما بودند امّا گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند و از آنان کسی که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست! چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟! چرا چهار شاهد برای آن نیاوردند؟! اکنون که این گواهان را نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند! و اگر فضل و رحمت الهی در دنیا و آخرت شامل شما نمی شد، بخاطر این گناهی که کردید عذاب سختی به شما می رسید! به خاطر بیاورید زمانی را که این شایعه را از زبان یکدیگر می گرفتید، و با دهان خود سخنی می گفتید که به آن یقین نداشتید و آن را کوچک می پنداشتید در حالی که نزد خدا بزرگ است! چرا هنگامی که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم خداوندا منزّهی تو، این بهتان بزرگی است»؟! خداوند شما را اندرز می دهد که هرگز چنین کاری را تکرار نکنید اگر ایمان دارید! و خداوند آیات را برای شما بیان می کند، و
ص: 179
خدا دانا و حکیم است. کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است و خداوند می داند و شما نمی دانید! و اگر فضل و رحمت الهی شامل حال شما نبود و اینکه خدا مهربان و رحیم است (مجازات سختی دامانتان را می گرفت)»
«إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ * یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ؛(1) کسانی که زنان پاکدامن و بی خبر (از هر گونه آلودگی) و مؤمن را متهم می سازند، در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست. در آن روز زبانها و دستها و پاهایشان بر ضدّ آنها به اعمالی که مرتکب می شدند گواهی می دهد!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ وَ مَنْ یَتَّبِعْ خُطُواتِ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَکی مِنْکُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً وَ لکِنَّ اللَّهَ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ؛(2) ای کسانی که ایمان آورده اید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش می سازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان می دهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمی شد ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه می کند، و خدا شنوا و داناست!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا عَلی أَهْلِها ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ * فَإِنْ لَمْ تَجِدُوا فیها أَحَداً فَلا تَدْخُلُوها حَتَّی یُؤْذَنَ لَکُمْ وَ إِنْ قیلَ لَکُمُ ارْجِعُوا فَارْجِعُوا هُوَ أَزْکی
ص: 180
لَکُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَلیمٌ * لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ مَسْکُونَةٍ فیها مَتاعٌ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما تَکْتُمُون؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه هایی غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید این برای شما بهتر است شاید متذکّر شوید! و اگر کسی را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: «بازگردید!» بازگردید این برای شما پاکیزه تر است و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است! (ولی) گناهی بر شما نیست که وارد خانه های غیر مسکونی بشوید که در آن متاعی متعلّق به شما وجود دارد و خدا آنچه را آشکار می کنید و آنچه را پنهان می دارید، می داند!»
«فی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ * رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ وَ إیتاءِ الزَّکاةِ یَخافُونَ یَوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصارُ * لِیَجْزِیَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ یَزیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ؛(2) (این چراغ پرفروغ) در خانه هایی قرار دارد که خداوند اذن فرموده دیوارهای آن را بالا برند (تا از دستبرد شیاطین و هوسبازان در امان باشد) خانه هایی که نام خدا در آنها برده می شود، و صبح و شام در آنها تسبیح او می گویند ... مردانی که نه تجارت و نه معامله ای آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند آنها از روزی می ترسند که در آن، دلها و چشمها زیر و رو می شود. (آنها به سراغ این کارها می روند) تا خداوند آنان را به بهترین اعمالی که انجام داده اند پاداش دهد، و از فضل خود بر پاداششان بیفزاید و خداوند به هر کس بخواهد بی حساب روزی می دهد (و از مواهب بی انتهای خویش بهره مند می سازد.(»
ص: 181
«وَ إِذا بَلَغَ الْأَطْفالُ مِنْکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیاتِهِ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ؛(1) و هنگامی که اطفال شما به سنّ بلوغ رسند باید اجازه بگیرند، همان گونه که اشخاصی که پیش از آنان بودند اجازه می گرفتند اینچنین خداوند آیاتش را برای شما بیان می کند، و خدا دانا و حکیم است!»
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصیبَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ؛(2) صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهی خداوند کسانی از شما را که پشت سر دیگران پنهان می شوند، و یکی پس از دیگری فرار می کنند می داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت می کنند، باید بترسند از اینکه فتنه ای دامنشان را بگیرد، یا عذابی دردناک به آنها برسد!»
«وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً * یا وَیْلَتی لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً * لَقَدْ أَضَلَّنی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنی وَ کانَ الشَّیْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولا؛(3) و (به خاطر آور) روزی را که ستمکار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان می گزد و می گوید: «ای کاش با رسول (خدا) راهی برگزیده بودم! ای وای بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم! او مرا از یادآوری (حق) گمراه ساخت بعد از آنکه (یاد حق) به سراغ من آمده بود!» و شیطان همیشه خوارکنند انسان بوده است!»
ص: 182
«وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛(1) و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند».
«وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً * وَ الَّذینَ یَبیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِیاماً * وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذابَها کانَ غَراماً * إِنَّها ساءَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً * وَ الَّذینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً * وَ الَّذینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتی حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً * یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَةِ وَ یَخْلُدْ فیهِ مُهاناً * إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً * وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی اللَّهِ مَتاباً * وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً * وَ الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً * وَ الَّذینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً * أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَةَ بِما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فیها تَحِیَّةً وَ سَلاماً * خالِدینَ فیها حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً؛(2) بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبّر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می گویند (و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند) کسانی که شبانگاه برای پروردگارشان سجده و قیام می کنند و کسانی که می گویند: «پروردگارا! عذاب جهنم را از ما برطرف گردان، که عذابش سخت و پر دوام است! مسلّماً آن (جهنم)، بد جایگاه و بد محلّ اقامتی است!»
ص: 183
و کسانی که هر گاه انفاق کنند، نه اسراف می نمایند و نه سخت گیری بلکه در میان این دو، حدّ اعتدالی دارند. و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمی خوانند و انسانی را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمی کشند و زنا نمی کنند و هر کس چنین کند، مجازات سختی خواهد دید! عذاب او در قیامت مضاعف می گردد، و همیشه با خواری در آن خواهد ماند! مگر کسانی که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند، که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل می کند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان بوده است! و کسی که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوی خدا بازگشت می کند (و پاداش خود را از او می گیرد.) و کسانی که شهادت به باطل نمی دهند (و در مجالس باطل شرکت نمی کنند) و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می گذرند. و کسانی که هر گاه آیات پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روی آن نمی افتند. و کسانی که می گویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرار ده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!» (آری،) آنها هستند که درجات عالی بهشت در برابر شکیباییشان به آنان پاداش داده می شود و در آن، با تحیّت و سلام رو به رو می شوند. در حالی که جاودانه در آن خواهند ماند چه قرارگاه و محلّ اقامت خوبی!»
«أَ تَأْتُونَ الذُّکْرانَ مِنَ الْعالَمینَ * وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ عادُونَ * قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا لُوطُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجینَ * قالَ إِنِّی لِعَمَلِکُمْ مِنَ الْقالینَ * رَبِّ نَجِّنی وَ أَهْلی مِمَّا یَعْمَلُونَ * فَنَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعینَ * إِلاَّ عَجُوزاً فِی الْغابِرینَ * ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرینَ * وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرینَ * إِنَّ فی ذلِکَ لَآیَةً وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنینَ؛(1) یا در میان جهانیان، شما به سراغ جنس ذکور می روید (و همجنس بازی می کنید، آیا این زشت و ننگین نیست؟!) و همسرانی را که پروردگارتان برای شما آفریده است رها می کنید؟! (حقّاً) شما قوم تجاوزگری هستید!» گفتند: «ای لوط! اگر (از این سخنان) دست برنداری، به
ص: 184
یقین از اخراج شدگان خواهی بود!» گفت: «من دشمن سرسخت اعمال شما هستم! پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام می دهند رهایی بخش!» ما او و تمامی خاندانش را نجات دادیم، جز پیر زنی که در میان بازماندگان بود! سپس دیگران را هلاک کردیم! و بارانی (از سنگ) بر آنها فرستادیم چه باران بدی بود باران انذارشدگان! در این (ماجرای قوم لوط و سرنوشت شوم آنها) آیتی است امّا بیشترشان مؤمن نبودند.»
«أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرینَ * وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ * وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ * وَ اتَّقُوا الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الْجِبِلَّةَ الْأَوَّلینَ * قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرینَ * وَ ما أَنْتَ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا وَ إِنْ نَظُنُّکَ لَمِنَ الْکاذِبینَ * فَأَسْقِطْ عَلَیْنا کِسَفاً مِنَ السَّماءِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقینَ * قالَ رَبِّی أَعْلَمُ بِما تَعْمَلُونَ * فَکَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذابُ یَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ کانَ عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ؛(1)حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! و با ترازوی صحیح وزن کنید! و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش برای فساد نکنید! و از (نافرمانی) کسی که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید!» آنها گفتند: «تو فقط از افسون شدگانی! تو بشری همچون مایی، تنها گمانی که درباره تو داریم این است که از دروغگویانی! اگر راست می گویی، سنگهایی از آسمان بر سر ما بباران!») شعیب) گفت: «پروردگار من به اعمالی که شما انجام می دهید داناتر است!» سرانجام او را تکذیب کردند، و عذاب روز سایبان (سایبانی از ابر صاعقه خیز) آنها را فراگرفت یقیناً آن عذاب روز بزرگی بود!»
«وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ * أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فی کُلِّ وادٍ یَهیمُونَ * وَ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ ما لا یَفْعَلُونَ * إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللَّهَ کَثیراً وَ انْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا وَ سَیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ
ص: 185
یَنْقَلِبُونَ؛(1))پیامبر اسلام شاعر نیست) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می کنند. آیا نمی بینی آنها در هر وادی سرگردانند؟ و سخنانی می گویند که (به آنها) عمل نمی کنند؟! مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام می دهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع می شوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمی خیزند (و از شعر در این راه کمک می گیرند) آنها که ستم کردند به زودی می دانند که بازگشتشان به کجاست!»
«یا مُوسی إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزیزُ الْحَکیمُ * وَ أَلْقِ عَصاکَ فَلَمَّا رَآها تَهْتَزُّ کَأَنَّها جَانٌّ وَلَّی مُدْبِراً وَ لَمْ یُعَقِّبْ یا مُوسی لا تَخَفْ إِنِّی لا یَخافُ لَدَیَّ الْمُرْسَلُونَ * إِلاَّ مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْناً بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّی غَفُورٌ رَحیمٌ * وَ أَدْخِلْ یَدَکَ فی جَیْبِکَ تَخْرُجْ بَیْضاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فی تِسْعِ آیاتٍ إِلی فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ * فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَةً قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ * وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدینَ؛(2) ای موسی! من خداوند عزیز و حکیمم! و عصایت را بیفکن!- هنگامی که (موسی) به آن نگاه کرد، دید (با سرعت) همچون ماری به هر سو می دود (ترسید و) به عقب برگشت، و حتی پشت سر خود را نگاه نکرد- ای موسی! نترس، که رسولان در نزد من نمی ترسند! مگر کسی که ستم کند سپس بدی را به نیکی تبدیل نماید، که (توبه او را می پذیرم، و) من غفور و رحیمم! و دستت را در گریبانت داخل کن هنگامی که خارج می شود، سفید و درخشنده است بی آنکه عیبی در آن باشد این در زمره معجزات نه گانه ای است که تو با آنها بسوی فرعون و قومش فرستاده می شوی آنان قومی فاسق و طغیانگرند!» و هنگامی که آیات روشنی بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: «این سحری است آشکار!» و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!»
ص: 186
«وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ * أَ إِنَّکُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ * فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْیَتِکُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ یَتَطَهَّرُونَ * فَأَنْجَیْناهُ وَ أَهْلَهُ إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْناها مِنَ الْغابِرینَ * وَ أَمْطَرْنا عَلَیْهِمْ مَطَراً فَساءَ مَطَرُ الْمُنْذَرینَ؛(1) و لوط را (به یاد آور) هنگامی که به قومش گفت: «آیا شما به سراغ کار بسیار زشتی می روید در حالی که (نتایج شوم آن را) می بینید؟! آیا شما بجای زنان، از روی شهوت به سراغ مردان می روید؟! شما قومی نادانید!» آنها پاسخی جز این نداشتند که (به یکدیگر) گفتند: «خاندان لوط را از شهر و دیار خود بیرون کنید، که اینها افرادی پاکدامن هستند!» ما او و خانواده اش را نجات دادیم، بجز همسرش که مقدّر کردیم جزء باقی ماندگان (در آن شهر) باشد! سپس بارانی (از سنگ) بر سر آنها باراندیم (و همگی زیر آن مدفون شدند) و چه بد است باران انذارشدگان!»
«إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحینَ * وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدینَ * قالَ إِنَّما أُوتیتُهُ عَلی عِلْمٍ عِنْدی أَ وَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَکَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَ أَکْثَرُ جَمْعاً وَ لا یُسْئَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ * فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فی زینَتِهِ قالَ الَّذینَ یُریدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِیَ قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظیمٍ * وَ قالَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ لا یُلَقَّاها إِلاَّ الصَّابِرُونَ * فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما کانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما کانَ مِنَ المُنْتَصِرینَ * وَ أَصْبَحَ الَّذینَ تَمَنَّوْا مَکانَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا لَخَسَفَ بِنا وَیْکَأَنَّهُ لا یُفْلِحُ الْکافِرُونَ * تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ
ص: 187
وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقینَ؛(1) قارون از قوم موسی بود، اما بر آنان ستم کرد ما آن قدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود! (به خاطر آورید) هنگامی را که قومش به او گفتند: «این همه شادی مغرورانه مکن، که خداوند شادی کنندگان مغرور را دوست نمی دارد! و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب و بهره ات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! )قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده ام!» آیا او نمی دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی شوند. (روزی قارون) با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!» اما کسانی که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: «وای بر شما ثواب الهی برای کسانی که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام می دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمی کنند.» سپس ما، او و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند، و خود نیز نمی توانست خویشتن را یاری دهد. و آنها که دیروز آرزو می کردند بجای او باشند (هنگامی که این صحنه را دیدند) گفتند: «وای بر ما! گویی خدا روزی را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش می دهد یا تنگ می گیرد! اگر خدا بر ما منت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو می برد! ای وای گویی کافران هرگز رستگار نمی شوند! (آری،) این سرای آخر تو را (تنها) برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی در زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!»
ص: 188
«وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ کُلُّ شَیْ ءٍ هالِکٌ إِلاَّ وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون؛(1) معبود دیگری را با خدا مخوان، که هیچ معبودی جز او نیست همه چیز جز ذات (پاک) او فانی می شود حاکمیت تنها از آن اوست و همه بسوی او بازگردانده می شوید!»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الم * أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ * وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبینَ * أَمْ حَسِبَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ أَنْ یَسْبِقُونا ساءَ ما یَحْکُمُونَ * مَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ * وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ * وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ؛(2) به نام خداوند بخشنده بخشایشگر الم آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟! ما کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم (و اینها را نیز امتحان می کنیم) باید علم خدا درباره کسانی که راست می گویند و کسانی که دروغ می گویند تحقق یابد! آیا کسانی که اعمال بد انجام می دهند گمان کردند بر قدرت ما چیره خواهند شد؟! چه بد داوری می کنند! کسی که امید به لقاء اللَّه (و رستاخیز) دارد (باید در اطاعت فرمان او بکوشد!) زیرا سرآمدی را که خدا تعیین کرده فرامی رسد و او شنوا و داناست! کسی که جهاد و تلاش کند، برای خود جهاد می کند چرا که خداوند از همه جهانیان بی نیاز است. و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادند، گناهان آنان را می پوشانیم (و می بخشیم) و آنان را به بهترین اعمالی که انجام می دادند پاداش می دهیم.»
ص: 189
«وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ لِقائِهِ أُولئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتی وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ * فَما کانَ جَوابَ قَوْمِهِ إِلاَّ أَنْ قالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ * وَ قالَ إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَیْنِکُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً وَ مَأْواکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرینَ * فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَ قالَ إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ؛(1) کسانی که به آیات خدا و دیدار او کافر شدند، از رحمت من مأیوسند و برای آنها عذاب دردناکی است! اما جواب قوم او [ابراهیم] جز این نبود که گفتند: «او را بکشید یا بسوزانید!» ولی خداوند او را از آتش رهایی بخشید در این ماجرا نشانه هایی است برای کسانی که ایمان می آورند. (ابراهیم) گفت: «شما غیر از خدا بتهایی برای خود انتخاب کرده اید که مایه دوستی و محبت میان شما در زندگی دنیا باشد سپس روز قیامت از یکدیگر بیزاری می جویید و یکدیگر را لعن می کنید و جایگاه (همه) شما آتش است و هیچ یار و یاوری برای شما نخواهد بود!» و لوط به او [ابراهیم] ایمان آورد، و (ابراهیم) گفت: «من بسوی پروردگارم هجرت می کنم که او صاحب قدرت و حکیم است!»
«وَعْدَ اللَّهِ لا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ * یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ * أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فی أَنْفُسِهِمْ ما خَلَقَ اللَّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّی وَ إِنَّ کَثیراً مِنَ النَّاسِ بِلِقاءِ رَبِّهِمْ لَکافِرُونَ * أَ وَ لَمْ یَسیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ أَثارُوا الْأَرْضَ وَ عَمَرُوها أَکْثَرَ مِمَّا عَمَرُوها وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ * ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ
ص: 190
وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ؛(1) این وعده ای است که خدا کرده و خداوند هرگز از وعده اش تخلّف نمی کند ولی بیشتر مردم نمی دانند! آنها فقط ظاهری از زندگی دنیا را می دانند، و از آخرت (و پایان کار) غافلند! آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است جز بحق و برای زمان معیّنی نیافریده است؟! ولی بسیاری از مردم (رستاخیز و) لقای پروردگارشان را منکرند! آیا در زمین گردش نکردند تا ببینند عاقبت کسانی که قبل از آنان بودند چگونه بود؟! آنها نیرومندتر از اینان بودند، و زمین را (برای زراعت و آبادی) بیش از اینان دگرگون ساختند و آباد کردند، و پیامبرانشان با دلایل روشن به سراغشان آمدند (امّا آنها انکار کردند و کیفر خود را دیدند) خداوند هرگز به آنان ستم نکرد، آنها به خودشان ستم می کردند! سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند!»
«یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ * وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ * وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ * وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِلْعالِمینَ * وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُکُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ ابْتِغاؤُکُمْ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ * وَ مِنْ آیاتِهِ یُریکُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ ماءً فَیُحْیی بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ * وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ تَقُومَ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذا دَعاکُمْ دَعْوَةً مِنَ الْأَرْضِ إِذا أَنْتُمْ تَخْرُجُونَ * وَ لَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ * وَ هُوَ الَّذی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلی فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ
ص: 191
الْحَکیمُ؛(1) او زنده را از مرده بیرون می آورد، و مرده را از زنده، و زمین را پس از مردنش حیات می بخشد، و به همین گونه روز قیامت (از گورها) بیرون آورده می شوید! از نشانه های او این است که شما را از خاک آفرید، سپس بناگاه انسانهایی شدید و در روی زمین گسترش یافتید! و از نشانه های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر می کنند! و از آیات او آفرینش آسمانها و زمین، و تفاوت زبانها و رنگهای شماست در این نشانه هایی است برای عالمان! و از نشانه های او خواب شما در شب و روز است و تلاش و کوششتان برای بهره گیری از فضل پروردگار (و تأمین معاش) در این امور نشانه هایی است برای آنان که گوش شنوا دارند! و از آیات او این است که برق و رعد را به شما نشان می دهد که هم مایه ترس و هم امید است (ترس از صاعقه، و امید به نزول باران)، و از آسمان آبی فرو می فرستد که زمین را بعد از مردنش بوسیله آن زنده می کند در این نشانه هایی است برای جمعیّتی که می اندیشند! و از آیات او این است که آسمان و زمین به فرمان او برپاست سپس هنگامی که شما را (در قیامت) از زمین فراخواند، ناگهان همه خارج می شوید (و در صحنه محشر حضور می یابید)! و از آن اوست تمام کسانی که در آسمانها و زمین اند و همگی در برابر او خاضع و مطیع اند! او کسی است که آفرینش را آغاز می کند، سپس آن را بازمی گرداند، و این کار برای او آسانتر می باشد و برای اوست توصیف برتر در آسمانها و زمین و اوست توانمند و حکیم!»
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ * إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْری نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْری نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ؛(2) ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید و بترسید از روزی که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمّل می کند، و نه فرزند
ص: 192
چیزی از کیفر (اعمال) پدرش را به یقین وعده الهی حقّ است پس مبادا زندگانی دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! آگاهی از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل می کند، و آنچه را که در رحم ها (ی مادران) است می داند، و هیچ کس نمی داند فردا چه به دست می آورد، و هیچ کس نمی داند در چه سرزمینی می میرد؟ خداوند عالم و آگاه است!»
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُکِّرَ بِآیاتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ * وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَی الْکِتابَ فَلا تَکُنْ فی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَ جَعَلْناهُ هُدیً لِبَنی إِسْرائیلَ * وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یُوقِنُونَ * إِنَّ رَبَّکَ هُوَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فیما کانُوا فیهِ یَخْتَلِفُونَ * أَ وَ لَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فی مَساکِنِهِمْ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ أَ فَلا یَسْمَعُونَ * أَ وَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَی الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْکُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا یُبْصِرُونَ * وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْفَتْحُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ * قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذینَ کَفَرُوا إیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ * فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُون؛(1) چه کسی ستمکارتر است از آن کس که آیات پروردگارش به او یادآوری شده و او از آن اعراض کرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهیم گرفت! ما به موسی کتاب آسمانی دادیم و شک نداشته باش که او آیات الهی را دریافت داشت و ما آن را وسیله هدایت بنی اسرائیل قرار دادیم! و از آنان امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند چون شکیبایی نمودند، و به آیات ما یقین داشتند. البتّه پروردگار تو میان آنان روز قیامت در آنچه اختلاف داشتند داوری می کند (و هر کس را به سزای اعمالش می رساند)! آیا برای هدایت آنها همین کافی نیست که افراد زیادی را که در قرن پیش از آنان زندگی داشتند هلاک کردیم؟! اینها در مساکن (ویران شده) آنان راه می روند در این آیاتی است (از قدرت خداوند و مجازات دردناک مجرمان) آیا نمی شنوند؟! آیا ندیدند که ما آب را بسوی زمینهای خشک می رانیم و بوسیله آن زراعتهایی
ص: 193
می رویانیم که هم چهارپایانشان از آن می خورند و هم خودشان تغذیه می کنند آیا نمی بینند؟! آنان می گویند: «اگر راست می گویید، این پیروزی شما کی خواهد بود؟!» بگو: «روز پیروزی، ایمان آوردن، سودی به حال کافران نخواهد داشت و به آنها هیچ مهلت داده نمی شود!» حال که چنین است، از آنها روی بگردان و منتظر باش آنها نیز منتظرند! (تو منتظر رحمت خدا و آنها هم منتظر عذاب او!)»
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیماً * وَ اتَّبِعْ ما یُوحی إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً * وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ وَکیلاً ؛(1) ای پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند عالم و حکیم است. و از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی می شود پیروی کن که خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است. و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!»
«وَ لَقَدْ کانُوا عاهَدُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ لا یُوَلُّونَ الْأَدْبارَ وَ کانَ عَهْدُ اللَّهِ مَسْؤُلاً * قُلْ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلاَّ قَلیلاً * قُلْ مَنْ ذَا الَّذی یَعْصِمُکُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِکُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَ لا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً * قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقینَ مِنْکُمْ وَ الْقائِلینَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنا وَ لا یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلیلاً * أَشِحَّةً عَلَیْکُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنْظُرُونَ إِلَیْکَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ کَالَّذی یُغْشی عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوکُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَی الْخَیْرِ أُولئِکَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسیراً * یَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ یَذْهَبُوا وَ إِنْ یَأْتِ الْأَحْزابُ یَوَدُّوا لَوْ
ص: 194
أَنَّهُمْ بادُونَ فِی الْأَعْرابِ یَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِکُمْ وَ لَوْ کانُوا فیکُمْ ما قاتَلُوا إِلاَّ قَلیلاً؛(1) (در حالی که) آنان قبل از این با خدا عهد کرده بودند که پشت به دشمن نکنند و عهد الهی مورد سؤال قرار خواهد گرفت (و در برابر آن مسئولند)! بگو: «اگر از مرگ یا کشته شدن فرار کنید، سودی به حال شما نخواهد داشت و در آن هنگام جز بهره کمی از زندگانی نخواهید گرفت!» بگو: «چه کسی می تواند شما را در برابر اراده خدا حفظ کند اگر او بدی یا رحمتی را برای شما اراده کند؟!» و آنها جز خدا هیچ سرپرست و یاوری برای خود نخواهند یافت. خداوند کسانی که مردم را از جنگ بازمی داشتند و کسانی را که به برادران خود می گفتند: «بسوی ما بیایید (و خود را از معرکه بیرون کشید)» بخوبی می شناسد و آنها (مردمی ضعیفند و) جز اندکی پیکار نمی کنند! آنها در همه چیز نسبت به شما بخیلند و هنگامی که (لحظات) ترس (و بحرانی) پیش آید، می بینی آن چنان به تو نگاه می کنند، و چشمهایشان در حدقه می چرخد، که گویی می خواهند قالب تهی کنند! امّا وقتی حالت خوف و ترس فرو نشست، زبانهای تند و خشن خود را با انبوهی از خشم و عصبانیت بر شما می گشایند (و سهم خود را از غنایم مطالبه می کنند!) در حالی که در آن نیز حریص و بخیلند آنها (هرگز) ایمان نیاورده اند، از این رو خداوند اعمالشان را حبط و نابود کرد و این کار بر خدا آسان است. آنها گمان می کنند هنوز لشکر احزاب نرفته اند و اگر برگردند (از ترس آنان) دوست می دارند در میان اعراب بادیه نشین پراکنده (و پنهان) شوند و از اخبار شما جویا گردند و اگر در میان شما باشند جز اندکی پیکار نمی کنند!»
«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبیناً ؛(2) هیچ مرد و زن با ایمانی حق ندارد هنگامی که خدا و پیامبرش امری را لازم بدانند، اختیاری (در برابر فرمان خدا) داشته باشد و هر کس نافرمانی خدا و رسولش را کند، به گمراهی آشکاری گرفتار شده است!»
ص: 195
«وَ لا تُطِعِ الْکافِرینَ وَ الْمُنافِقینَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ وَکیلاً؛(1) و از کافران و منافقان اطاعت مکن، و به آزارهای آنها اعتنا منما، و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خدا حامی و مدافع (تو) است!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلی طَعامٍ غَیْرَ ناظِرینَ إِناهُ وَ لکِنْ إِذا دُعیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیثٍ إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیی مِنْکُمْ وَ اللَّهُ لا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما کانَ لَکُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْکِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِکُمْ کانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛(2) ای کسانی که ایمان آورده اید! در خانه های پیامبر داخل نشوید مگر به شما برای صرف غذا اجازه داده شود، در حالی که (قبل از موعد نیایید و) در انتظار وقت غذا ننشینید امّا هنگامی که دعوت شدید داخل شوید و وقتی غذا خوردید پراکنده شوید، و (بعد از صرف غذا) به بحث و صحبت ننشینید این عمل، پیامبر را ناراحت می نماید، ولی از شما شرم می کند (و چیزی نمی گوید) امّا خداوند از (بیان) حق شرم ندارد! و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] می خواهید از پشت پرده بخواهید این کار برای پاکی دلهای شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسری خود درآورید که این کار نزد خدا بزرگ است!»
ص: 196
«إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً * وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبیناً؛(1) آنها که خدا و پیامبرش را آزار می دهند، خداوند آنان را از رحمت خود در دنیا و آخرت دور ساخته، و برای آنها عذاب خوارکننده ای آماده کرده است. و آنان که مردان و زنان باایمان را به خاطر کاری که انجام نداده اند آزار می دهند بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیده اند.»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً * یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظیماً؛ (2)ای کسانی که ایمان آورده اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید ... تا خدا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند، به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است!»
«وَ إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ رَجُلٌ یُریدُ أَنْ یَصُدَّکُمْ عَمَّا کانَ یَعْبُدُ آباؤُکُمْ وَ قالُوا ما هذا إِلاَّ إِفْکٌ مُفْتَریً وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لِلْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبینٌ * وَ ما آتَیْناهُمْ مِنْ کُتُبٍ یَدْرُسُونَها وَ ما أَرْسَلْنا إِلَیْهِمْ قَبْلَکَ مِنْ نَذیرٍ * وَ کَذَّبَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ ما آتَیْناهُمْ فَکَذَّبُوا رُسُلی فَکَیْفَ کانَ نَکیرِ؛(3) و هنگامی که آیات روشنگر ما بر آنان خوانده می شود، می گویند: «او فقط مردی است که می خواهد
ص: 197
شما را از آنچه پدرانتان می پرستیدند بازدارد!» و می گویند: «این جز دروغ بزرگی که (به خدا) بسته شده چیز دیگری نیست!» و کافران هنگامی که حق به سراغشان آمد گفتند: «این، جز افسونی آشکار نیست!» ما (قبلا) چیزی از کتابهای آسمانی را به آنان نداده ایم که آن را بخوانند (و به اتّکای آن سخنان تو را تکذیب کنند)، و پیش از تو هیچ بیم دهنده [پیامبری] برای آنان نفرستادیم! کسانی که پیش از آنان بودند (نیز آیات الهی را) تکذیب کردند، در حالی که اینها به یک دهم آنچه به آنان دادیم نمی رسند! (آری) آنها رسولان مرا تکذیب کردند پس ببین مجازات من (نسبت به آنها) چگونه بود! »
«یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ * إِنَّ الشَّیْطانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما یَدْعُوا حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعیرِ * الَّذینَ کَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ کَبیرٌ * أَ فَمَنْ زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ بِما یَصْنَعُون؛(1) ای مردم! وعده خداوند حقّ است مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد! البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید او فقط حزبش را به این دعوت می کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند! کسانی که راه کفر پیش گرفتند، برای آنان عذابی سخت است و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، آمرزش و پاداش بزرگ از آن آنهاست! آیا کسی که عمل بدش برای او آراسته شده و آن را خوب و زیبا می بیند (همانند کسی است که واقع را آن چنان که هست می یابد)؟! خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می کند پس جانت به خاطر شدّت تأسف بر آنان از دست نرود خداوند به آنچه انجام می دهند داناست!»
ص: 198
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدی مِنْ إِحْدَی الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذیرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً * اسْتِکْباراً فِی الْأَرْضِ وَ مَکْرَ السَّیِّئِ وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ فَهَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ سُنَّتَ الْأَوَّلینَ فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً؛(1) آنان با نهایت تأکید به خدا سوگند خوردند که اگر پیامبری انذارکننده به سراغشان آید، هدایت یافته ترین امّتها خواهند بود امّا چون پیامبری برای آنان آمد، جز فرار و فاصله گرفتن از (حق) چیزی بر آنها نیفزود! اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان بود امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را می گیرد آیا آنها چیزی جز سنّت پیشینیان و (عذابهای دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی یابی!»
«قالُوا طائِرُکُمْ مَعَکُمْ أَ إِنْ ذُکِّرْتُمْ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ؛(2) (رسولان) گفتند: «شومی شما از خودتان است اگر درست بیندیشید، بلکه شما گروهی اسرافکارید!»
«أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ * وَ لَقَدْ أَضَلَّ مِنْکُمْ جِبِلاًّ کَثیراً أَ فَلَمْ تَکُونُوا تَعْقِلُونَ * هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ * اصْلَوْهَا الْیَوْمَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ * الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ وَ تُکَلِّمُنا أَیْدیهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ * وَ لَوْ نَشاءُ لَطَمَسْنا عَلی أَعْیُنِهِمْ فَاسْتَبَقُوا الصِّراطَ فَأَنَّی یُبْصِرُونَ * وَ لَوْ نَشاءُ لَمَسَخْناهُمْ عَلی مَکانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِیًّا
ص: 199
وَ لا یَرْجِعُونَ؛(1) آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید، که او برای شما دشمن آشکاری است؟! و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟! او گروه زیادی از شما را گمراه کرد، آیا اندیشه نکردید؟! این همان دوزخی است که به شما وعده داده می شد! امروز وارد آن شوید و به خاطر کفری که داشتید به آتش آن بسوزید! امروز بر دهانشان مُهر می نهیم، و دستهایشان با ما سخن می گویند و پاهایشان کارهایی را که انجام می دادند شهادت می دهند! و اگر بخواهیم چشمانشان را محو کنیم سپس برای عبور از راه، می خواهند بر یکدیگر پیشی بگیرند، امّا چگونه می توانند ببینند؟! و اگر بخواهیم آنها را در جای خود مسخ می کنیم (و به مجسمه هایی بی روح مبدّل می سازیم) تا نتوانند راه خود را ادامه دهند یا به عقب برگردند!»
«فَاسْتَفْتِهِمْ أَ لِرَبِّکَ الْبَناتُ وَ لَهُمُ الْبَنُونَ * أَمْ خَلَقْنَا الْمَلائِکَةَ إِناثاً وَ هُمْ شاهِدُونَ * أَلا إِنَّهُمْ مِنْ إِفْکِهِمْ لَیَقُولُونَ * وَلَدَ اللَّهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ * أَصْطَفَی الْبَناتِ عَلَی الْبَنینَ * ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ * أَ فَلا تَذَکَّرُونَ * أَمْ لَکُمْ سُلْطانٌ مُبینٌ * فَأْتُوا بِکِتابِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ * وَ جَعَلُوا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَباً وَ لَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ * سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُون؛(2)از آنان بپرس: آیا پروردگارت دخترانی دارد و پسران از آن آنهاست؟! آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها ناظر بودند؟! دانید آنها با این تهمت بزرگشان می گویند: «خداوند فرزند آورده!» ولی آنها به یقین دروغ می گویند! آیا دختران را بر پسران ترجیح داده است؟! شما را چه شده است؟! چگونه حکم می کنید؟! (هیچ می فهمید چه می گویید؟!) آیا متذکّر نمی شوید؟! یا شما دلیل روشنی در این باره دارید؟ کتابتان را بیاورید اگر راست می گویید! آنها [مشرکان] میان او [خداوند] و جنّ، (خویشاوندی و) نسبتی قائل شدند در حالی که جنّیان بخوبی می دانند که این بت پرستان در دادگاه الهی احضار می شوند! منزّه است خداوند از آنچه توصیف می کنند،»
ص: 200
«فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلاَّ إِبْلیسَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرینَ * قالَ یا إِبْلیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالینَ * قالَ أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ * قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجیمٌ * وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتی إِلی یَوْمِ الدِّینِ * قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنی إِلی یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ * إِلی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ * قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ * قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ * لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعینَ؛(1) در آن هنگام همه فرشتگان سجده کردند، جز ابلیس که تکبّر ورزید و از کافران بود! گفت: «ای ابلیس! چه چیز مانع تو شد که بر مخلوقی که با قدرت خود او را آفریدم سجده کنی؟! آیا تکبّر کردی یا از برترینها بودی؟! (برتر از اینکه فرمان سجود به تو داده شود!)» گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفریده ای و او را از گل!» فرمود: «از آسمانها (و صفوف ملائکه) خارج شو، که تو رانده درگاه منی! و مسلّماً لعنت من بر تو تا روز قیامت خواهد بود! گفت: «پروردگارا! مرا تا روزی که انسانها برانگیخته می شوند مهلت ده!» فرمود: «تو از مهلت داده شدگانی، ولی تا روز و زمان معیّن!» گفت: «به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد، مگر بندگان خالص تو، از میان آنها!» فرمود: «به حق سوگند، و حق می گویم، که جهنّم را از تو و هر کدام از آنان که از تو پیروی کند، پر خواهم کرد!»
«وَ الَّذینَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَنْ یَعْبُدُوها وَ أَنابُوا إِلَی اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْری فَبَشِّرْ عِبادِ * الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللَّهُ وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ * أَ فَمَنْ حَقَّ عَلَیْهِ کَلِمَةُ الْعَذابِ أَ فَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِی النَّارِ * لکِنِ الَّذینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِنْ فَوْقِها غُرَفٌ مَبْنِیَّةٌ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَعْدَ اللَّهِ
ص: 201
لا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمیعادَ؛(1)و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند و به سوی خداوند بازگشتند، بشارت از آن آنهاست پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانی که سخنان را می شنوند و از نیکوترین آنها پیروی می کنند آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده، و آنها خردمندانند. آیا تو می توانی کسی را که فرمان عذاب درباره او قطعی شده رهایی بخشی؟! آیا تو میتوانی کسی را که در درون آتش است برگیری و نجات دهی؟! ولی آنها که تقوای الهی پیشه کردند، غرفه هایی در بهشت دارند که بر فراز آنها غرفه های دیگری بنا شده و از زیر آنها نهرها جاری است این وعده الهی است، و خداوند در وعده خود تخلّف نمی کند!»
«قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ * وَ أَنیبُوا إِلی رَبِّکُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ الْعَذابُ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ؛(2) بگو: «ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است. و به درگاه پروردگارتان بازگردید و در برابر او تسلیم شوید، پیش از آنکه عذاب به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید!»
«ما یُجادِلُ فی آیاتِ اللَّهِ إِلاَّ الَّذینَ کَفَرُوا فَلا یَغْرُرْکَ تَقَلُّبُهُمْ فِی الْبِلادِ * کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ بَعْدِهِمْ وَ هَمَّتْ کُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِیَأْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَکَیْفَ کانَ عِقابِ * وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَی الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ؛(3) تنها کسانی که در آیات ما مجادله
ص: 202
می کنند که (از روی عناد) کافر شده اند پس مبادا رفت و آمد آنان در شهرها (و قدرت نمایی آنان) تو را بفریبد! پیش از آنها قوم نوح و اقوامی که بعد از ایشان بودند (پیامبرانشان را) تکذیب کردند و هر امّتی در پی آن بود که توطئه کند و پیامبرش را بگیرد (و آزار دهد)، و برای محو حق به مجادله باطل دست زدند امّا من آنها را گرفتم (و سخت مجازات کردم) ببین که مجازات من چگونه بود! و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند!»
«أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذینَ یُجادِلُونَ فی آیاتِ اللَّهِ أَنَّی یُصْرَفُونَ * الَّذینَ کَذَّبُوا بِالْکِتابِ وَ بِما أَرْسَلْنا بِهِ رُسُلَنا فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ * إِذِ الْأَغْلالُ فی أَعْناقِهِمْ وَ السَّلاسِلُ یُسْحَبُونَ * فِی الْحَمیمِ ثُمَّ فِی النَّارِ یُسْجَرُونَ * ثُمَّ قیلَ لَهُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِ اللَّهِ قالُوا ضَلُّوا عَنَّا بَلْ لَمْ نَکُنْ نَدْعُوا مِنْ قَبْلُ شَیْئاً کَذلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ الْکافِرینَ * ذلِکُمْ بِما کُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَمْرَحُونَ * ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرینَ * فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذی نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْنا یُرْجَعُونَ؛(1) آیا ندیدی کسانی را که در آیات خدا مجادله می کنند، چگونه از راه حقّ منحرف می شوند؟! همان کسانی که کتاب (آسمانی) و آنچه رسولان خود را بدان فرستاده ایم تکذیب کردند امّا بزودی (نتیجه کار خود را) می دانند! در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آنها را می کشند ... و در آب جوشان وارد می کنند سپس در آتش دوزخ افروخته می شوند! سپس به آنها گفته می شود: «کجایند آنچه را همتای خدا قرار می دادید، همان معبودهایی را که جز خدا پرستش می کردید؟!» آنها می گویند: «همه از نظر ما پنهان و گم شدند بلکه ما اصلًا پیش از این چیزی را پرستش نمی کردیم»! این گونه خداوند کافران را گمراه می سازد! این (عذاب) بخاطر آن است که بناحقّ در زمین شادی می کردید و از روی غرور و مستی به خوشحالی می پرداختید! از درهای جهنّم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید و چه بد است جایگاه متکبّران! پس (ای پیامبر) صبر کن که وعده خدا حقّ است و هر گاه قسمتی از مجازاتهایی را که به آنها وعده داده ایم در حال حیاتت به تو ارائه دهیم، یا تو را (پیش از آن) از دنیا ببریم (مهمّ نیست) چرا که همه آنان را تنها بسوی ما باز می گردانند!»
ص: 203
«وَ یَوْمَ یُحْشَرُ أَعْداءُ اللَّهِ إِلَی النَّارِ فَهُمْ یُوزَعُونَ * حَتَّی إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ * وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ * وَ ما کُنْتُمْ تَسْتَتِرُونَ أَنْ یَشْهَدَ عَلَیْکُمْ سَمْعُکُمْ وَ لا أَبْصارُکُمْ وَ لا جُلُودُکُمْ وَ لکِنْ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ لا یَعْلَمُ کَثیراً مِمَّا تَعْمَلُونَ * وَ ذلِکُمْ ظَنُّکُمُ الَّذی ظَنَنْتُمْ بِرَبِّکُمْ أَرْداکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ مِنَ الْخاسِرینَ؛(1) به خاطر بیاورید روزی را که دشمنان خدا را جمع کرده به سوی دوزخ می برند، و صفوف پیشین را نگه می دارند (تا صفهای بعد به آنها ملحق شوند!) وقتی به آن می رسند، گوشها و چشمها و پوستهای تنشان به آنچه می کردند گواهی می دهند. آنها به پوستهای تنشان می گویند: «چرا بر ضدّ ما گواهی دادید؟!» آنها جواب می دهند: «همان خدایی که هر موجودی را به نطق درآورده ما را گویا ساخته و او شما را نخستین بار آفرید، و بازگشتتان بسوی اوست! شما اگر گناهانتان را مخفی می کردید نه بخاطر این بود که از شهادت گوش و چشمها و پوستهای تنتان بیم داشتید، بلکه شما گمان می کردید که خداوند بسیاری از اعمالی را که انجام می دهید نمی داند! آری این گمان بدی بود که درباره پروردگارتان داشتید و همان موجب هلاکت شما گردید، و سرانجام از زیانکاران شدید!»
«وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ * فَلَنُذیقَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا عَذاباً شَدیداً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ * ذلِکَ جَزاءُ أَعْداءِ اللَّهِ النَّارُ لَهُمْ فیها دارُ الْخُلْدِ جَزاءً بِما کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ * وَ قالَ الَّذینَ کَفَرُوا رَبَّنا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلاَّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُما تَحْتَ أَقْدامِنا لِیَکُونا مِنَ
ص: 204
الْأَسْفَلین؛(1) کافران گفتند: «گوش به این قرآن فراندهید و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید!» به یقین به کافران عذاب شدیدی می چشانیم، و آنها را به بدترین اعمالی که انجام می دادند کیفر می دهیم! این آتش کیفر دشمنان خدا است، سرای جاویدشان در آن خواهد بود، کیفری است بخاطر اینکه آیات ما را انکار می کردند. کافران گفتند: «پروردگارا! آنهایی که از جنّ و انس ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا زیر پای خود نهیم (و لگدمالشان کنیم) تا از پست ترین مردم باشند!»
«وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَکَفُورٌ مُبینٌ * أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا یَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاکُمْ بِالْبَنینَ * وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلاً ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ * أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَةِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبینٍ * وَ جَعَلُوا الْمَلائِکَةَ الَّذینَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُکْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یُسْئَلُونَ * وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاَّ یَخْرُصُونَ * أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِکُونَ * بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلی أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلی آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ؛(2) آنها برای خداوند از میان بندگانش جزئی قرار دادند (و ملائکه را دختران خدا خواندند) انسان کفران کننده آشکاری است! آیا از میان مخلوقاتش دختران را برای خود انتخاب کرده و پسران را برای شما برگزیده است؟! در حالی که هر گاه یکی از آنها را به همان چیزی که برای خداوند رحمان شبیه قرار داده [به تولّد دختر] بشارت دهند، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه می شود و خشمگین می گردد! آیا کسی را که در لابلای زینتها پرورش می یابد و به هنگام جدال قادر به تبیین مقصود خود نیست (فرزند خدا می خوانید)؟! آنها فرشتگان را که بندگان خداوند رحمانند مؤنّث پنداشتند آیا شاهد آفرینش آنها بوده اند؟! گواهی آنان نوشته می شود و (از آن) بازخواست خواهند شد! آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان می خواست ما آنها را پرستش نمی کردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمی گویند! یا اینکه ما کتابی پیش از این به آنان داده ایم و آنها به آن
ص: 205
تمسّک می جویند؟! بلکه آنها می گویند: «ما نیاکان خود را بر آئینی یافتیم، و ما نیز به پیروی آنان هدایت یافته ایم.»
«وَ لَمَّا جاءَهُمُ الْحَقُّ قالُوا هذا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ کافِرُونَ * وَ قالُوا لَوْ لا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظیمٍ * أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ * وَ لَوْ لا أَنْ یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّةٍ وَ مَعارِجَ عَلَیْها یَظْهَرُونَ * وَ لِبُیُوتِهِمْ أَبْواباً وَ سُرُراً عَلَیْها یَتَّکِؤُنَ * وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ کُلُّ ذلِکَ لَمَّا مَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقینَ؛(1) هنگامی که حق به سراغشان آمد گفتند: «این سحر است، و ما نسبت به آن کافریم»! و گفتند: «چرا این قرآن بر مرد بزرگ (و ثروتمندی) از این دو شهر (مکه و طائف) ناز ل نشده است؟!» آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضی را بر بعضی برتری دادیم تا یکدیگر را مسخر کرده (و با هم تعاون نمایند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوری می کنند بهتر است! اگر (تمکّن کفّار از مواهب مادی) سبب نمی شد که همه مردم امت واحد (گمراهی) شوند، ما برای کسانی که به (خداوند) رحمان کافر می شدند خانه هایی قرار می دادیم با سقفهایی از نقره و نردبانهایی که از آن بالا روند، و برای خانه هایشان درها و تختهایی (زیبا و نقره ای) قرار می دادیم که بر آن تکیه کنند و انواع زیورها ولی تمام اینها بهره زندگی دنیاست، و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهیزگاران است!»
ص: 206
«وَ مَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ * وَ إِنَّهُمْ لَیَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبیلِ وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ * حَتَّی إِذا جاءَنا قالَ یا لَیْتَ بَیْنی وَ بَیْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَیْنِ فَبِئْسَ الْقَرینُ * وَ لَنْ یَنْفَعَکُمُ الْیَوْمَ إِذْ ظَلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِی الْعَذابِ مُشْتَرِکُونَ * أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِی الْعُمْیَ وَ مَنْ کانَ فی ضَلالٍ مُبینٍ؛(1) و هر کس از یاد خدا روی گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست! و آنها [شیاطین] این گروه را از راه خدا بازمی دارند، در حالی که گمان می کنند هدایت یافتگان حقیقی آنها هستند! تا زمانی که (در قیامت) نزد ما حاضر شود می گوید: ای کاش میان من و تو فاصله مشرق و مغرب بود چه بد همنشینی بودی! (ولی به آنها می گوییم:) هرگز این گفتگوها امروز به حال شما سودی ندارد، چرا که ظلم کردید و همه در عذاب مشترکید! (ای پیامبر!) آیا تو می توانی سخن خود را به گوش کران برسانی، یا کوران و کسانی را که در گمراهی آشکاری هستند هدایت کنی؟!»
«وَ أَمَّا الَّذینَ کَفَرُوا أَ فَلَمْ تَکُنْ آیاتی تُتْلی عَلَیْکُمْ فَاسْتَکْبَرْتُمْ وَ کُنْتُمْ قَوْماً مُجْرِمینَ * وَ إِذا قیلَ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ السَّاعَةُ لا رَیْبَ فیها قُلْتُمْ ما نَدْری مَا السَّاعَةُ إِنْ نَظُنُّ إِلاَّ ظَنًّا وَ ما نَحْنُ بِمُسْتَیْقِنینَ * وَ بَدا لَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ * وَ قیلَ الْیَوْمَ نَنْساکُمْ کَما نَسیتُمْ لِقاءَ یَوْمِکُمْ هذا وَ مَأْواکُمُ النَّارُ وَ ما لَکُمْ مِنْ ناصِرینَ * ذلِکُمْ بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیاتِ اللَّهِ هُزُواً وَ غَرَّتْکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا فَالْیَوْمَ لا یُخْرَجُونَ مِنْها وَ لا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ؛(2) امّا کسانی که کافر شدند (به آنها گفته می شود:) مگر آیات من بر شما خوانده نمی شد و شما استکبار کردید و قوم مجرمی بودید؟! و هنگامی که گفته می شد: «وعده خداوند حقّ است، و در قیامت هیچ شکّی نیست»، شما می گفتید: «ما نمی دانیم قیامت چیست؟ ما تنها گمانی در این باره داریم، و به هیچ وجه یقین
ص: 207
نداریم!» و بدیهای اعمالشان برای آنان آشکار می شود، و سرانجام آنچه را استهزا می کردند آنها را فرامی گیرد! و به آنها گفته می شود: «امروز شما را فراموش می کنیم همان گونه که شما دیدار امروزتان را فراموش کردید و جایگاه شما دوزخ است و هیچ یاوری ندارید! این بخاطر آن است که شما آیات خدا را به مسخره گرفتید و زندگی دنیا شما را فریب داد! «امروز نه آنان را از دوزخ بیرون می آورند، و نه هیچ گونه عذری از آنها پذیرفته می شود!»
«وَ یُعَذِّبَ الْمُنافِقینَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِکینَ وَ الْمُشْرِکاتِ الظَّانِّینَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصیراً؛(1) و (نیز) مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد می برند مجازات کند (آری) حوادث ناگواری (که برای مؤمنان انتظار می کشند) تنها بر خودشان نازل می شود! خداوند بر آنان غضب کرده و از رحمت خود دورشان ساخته و جهنم را برای آنان آماده کرده و چه بد سرانجامی است!»
«سَیَقُولُ لَکَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا یَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَیْسَ فی قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ یَمْلِکُ لَکُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً إِنْ أَرادَ بِکُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِکُمْ نَفْعاً بَلْ کانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً * بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ یَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلی أَهْلیهِمْ أَبَداً وَ زُیِّنَ ذلِکَ فی قُلُوبِکُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ کُنْتُمْ قَوْماً بُوراً * وَ مَنْ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ سَعیراً؛(2) بزودی متخلّفان از اعراب بادیه نشین
ص: 208
(عذرتراشی کرده) می گویند: « (حفظ) اموال و خانواده های ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزی می گویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی می تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هر گاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهایی که انجام می دهید آگاه است!» ولی شما گمان کردید پیامبر و مؤمنان هرگز به خانواده های خود بازنخواهند گشت و این (پندار غلط) در دلهای شما زینت یافته بود و گمان بد کردید و سرانجام (در دام شیطان افتادید و) هلاک شدید! آن کس که به خدا و پیامبرش ایمان نیاورده (سرنوشتش دوزخ است)، چرا که ما برای کافران آتش فروزان آماده کرده ایم!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیم؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدّم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِیِّ وَ لا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْضٍ أَنْ تَحْبَطَ أَعْمالُکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تَشْعُرُونَ * إِنَّ الَّذینَ یَغُضُّونَ أَصْواتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولئِکَ الَّذینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوی لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظیمٌ * إِنَّ الَّذینَ یُنادُونَکَ مِنْ وَراءِ الْحُجُراتِ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْقِلُونَ * وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّی تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛(2) ای کسانی که ایمان آورده اید! صدای خود را فراتر از صدای پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضی از شما در
ص: 209
برابر بعضی بلند صدا می کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالی که نمی دانید! آنها که صدای خود را نزد رسول خدا کوتاه می کنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی است! (ولی) کسانی که تو را از پشت حجره ها بلند صدا می زنند، بیشترشان نمی فهمند! اگر آنها صبر می کردند تا خود به سراغشان آیی، برای آنان بهتر بود و خداوند آمرزنده و رحیم است!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلی ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد، درباره آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده خود پشیمان شوید!»
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا یَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسی أَنْ یَکُونُوا خَیْراً مِنْهُمْ وَ لا نِساءٌ مِنْ نِساءٍ عَسی أَنْ یَکُنَّ خَیْراً مِنْهُنَّ وَ لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَکُمْ وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإیمانِ وَ مَنْ لَمْ یَتُبْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛(2) ای کسانی که ایمان آورده اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند و یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید و با القاب زشت و ناپسند یکدیگر را یاد نکنید، بسیار بد است که بر کسی پس از ایمان نام کفرآمیز بگذارید و آنها که توبه نکنند، ظالم و ستمگرند!»
ص: 210
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحیمٌ؛(1) ای کسانی که ایمان آورده اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است!»
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَریدِ * إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعیدٌ * ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ؛(2) ما انسان را آفریدیم و وسوسه های نفس او را می دانیم، و ما به او از رگ قلبش نزدیکتریم! (به خاطر بیاورید) هنگامی را که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می دارند انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی آورد مگر اینکه همان دم، فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است!»
ص: 211
«فَإِنَّ لِلَّذینَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا یَسْتَعْجِلُونِ * فَوَیْلٌ لِلَّذینَ کَفَرُوا مِنْ یَوْمِهِمُ الَّذی یُوعَدُونَ؛(1)و برای کسانی که ستم کردند، سهم بزرگی از عذاب است همانند سهم یارانشان (از اقوام ستمگر پیشین) بنا بر این عجله نکنند! پس وای بر کسانی که کافر شدند از روزی که به آنها وعده داده می شود!»
«فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ * الَّذینَ هُمْ فی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ * یَوْمَ یُدَعُّونَ إِلی نارِ جَهَنَّمَ دَعًّا * هذِهِ النَّارُ الَّتی کُنْتُمْ بِها تُکَذِّبُونَ * أَ فَسِحْرٌ هذا أَمْ أَنْتُمْ لا تُبْصِرُونَ * اصْلَوْها فَاصْبِرُوا أَوْ لا تَصْبِرُوا سَواءٌ عَلَیْکُمْ إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛(2) وای در آن روز بر تکذیب کنندگان، همانها که در سخنان باطل به بازی مشغولند! در آن روز که آنها را بزور به سوی آتش دوزخ می رانند! (به آنها می گویند:) این همان آتشی است که آن را انکار می کردید. آیا این سحر است یا شما نمی بینید؟! در آن وارد شوید و بسوزید می خواهید صبر کنید یا نکنید، برای شما یکسان است چرا که تنها به اعمالتان جزا داده می شوید!م
«أَمْ یَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا یُؤْمِنُونَ * فَلْیَأْتُوا بِحَدیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صادِقینَ * أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْ ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ * أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا یُوقِنُونَ * أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّکَ أَمْ هُمُ الْمُصَیْطِرُونَ * أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ یَسْتَمِعُونَ فیهِ فَلْیَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبینٍ؛(3) یا می گویند: «قرآن را به خدا افترا بسته»، ولی آنان ایمان ندارند. اگر راست می گویند سخنی همانند آن بیاورند! یا آنها بی هیچ آفریده شده اند، یا خود خالق خویشند؟! آیا آنها آسمانها و زمین را آفریده اند؟! بلکه آنها جویای یقین نیستند! آیا خزاین پروردگارت نزد آنهاست؟! یا بر
ص: 212
همه چیز عالم سیطره دارند؟! آیا نردبانی دارند (که به آسمان بالا می روند) و بوسیله آن اسرار وحی را می شنوند؟! کسی که از آنها این ادّعا را دارد دلیل روشنی بیاورد!»
«الَّذینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فی بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقی؛(1) همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری می کنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن می شوند) آمرزش پروردگار تو گسترده است او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می شناسد!»
«کَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ * إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّیْناهُمْ بِسَحَرٍ * نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا کَذلِکَ نَجْزی مَنْ شَکَرَ * وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ * وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَیْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْیُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابی وَ نُذُرِ * وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُکْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ * فَذُوقُوا عَذابی وَ نُذُرِ ؛(2) قوم لوط انذارها (ی پی در پی پیامبرشان) را تکذیب کردند ما بر آنها تندبادی که ریگها را به حرکت درمی آورد فرستادیم (و همه را هلاک کردیم)، جز خاندان لوط را که سحرگاهان نجاتشان دادیم! این نعمتی بود از ناحیه ما این گونه هر کسی را که شکر کند پاداش می دهیم! او آنها را از مجازات ما بیم داد، ولی بر آنها اصرار بر مجادله و القای شکّ داشتند! آنها
ص: 213
از لوط خواستند میهمانانش را در اختیارشان بگذارد ولی ما چشمانشان را نابینا و محو کردیم (و گفتیم:) بچشید عذاب و انذارهای مرا! سرانجام صبحگاهان و در اول روز عذابی پایدار و ثابت به سراغشان آمد! (و گفتیم:) پس بچشید عذاب و انذارهای مرا!»
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ * لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَةٌ * خافِضَةٌ رافِعَةٌ * إِذا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا * وَ بُسَّتِ الْجِبالُ بَسًّا * فَکانَتْ هَباءً مُنْبَثًّا * وَ کُنْتُمْ أَزْواجاً ثَلاثَةً * فَأَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ ما أَصْحابُ الْمَیْمَنَةِ * وَ أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ ما أَصْحابُ الْمَشْئَمَةِ * وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ * فی جَنَّاتِ النَّعیمِ * ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ * وَ قَلیلٌ مِنَ الْآخِرینَ * عَلی سُرُرٍ مَوْضُونَةٍ * مُتَّکِئینَ عَلَیْها مُتَقابِلینَ * یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ * بِأَکْوابٍ وَ أَباریقَ وَ کَأْسٍ مِنْ مَعینٍ * لا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَ لا یُنْزِفُونَ * وَ فاکِهَةٍ مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ * وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ * وَ حُورٌ عینٌ * کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ * جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ * لا یَسْمَعُونَ فیها لَغْواً وَ لا تَأْثیماً * إِلاَّ قیلاً سَلاماً سَلاماً * وَ أَصْحابُ الْیَمینِ ما أَصْحابُ الْیَمینِ * فی سِدْرٍ مَخْضُودٍ * وَ طَلْحٍ مَنْضُودٍ * وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ * وَ ماءٍ مَسْکُوبٍ * وَ فاکِهَةٍ کَثیرَةٍ * لا مَقْطُوعَةٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ * وَ فُرُشٍ مَرْفُوعَةٍ * إِنَّا أَنْشَأْناهُنَّ إِنْشاءً * فَجَعَلْناهُنَّ أَبْکاراً * عُرُباً أَتْراباً * لِأَصْحابِ الْیَمینِ * ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلینَ * وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرینَ * وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ * فی سَمُومٍ وَ حَمیمٍ * وَ ظِلٍّ مِنْ یَحْمُومٍ * لا بارِدٍ وَ لا کَریمٍ * إِنَّهُمْ کانُوا قَبْلَ ذلِکَ مُتْرَفینَ * وَ کانُوا یُصِرُّونَ عَلَی الْحِنْثِ الْعَظیمِ * وَ کانُوا یَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ * أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ * قُلْ إِنَّ الْأَوَّلینَ وَ الْآخِرینَ * لَمَجْمُوعُونَ إِلی میقاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ * ثُمَّ إِنَّکُ