سرشناسه : آقابابایی، مهدی، 1362
عنوان و نام پدیدآور : رازهای نهان در موسیقی (جوان و موسیقی)/ تالیف مهدی آقابابایی.
مشخصات نشر : اصفهان: نورالحیات، 1398.
مشخصات ظاهری : 140 ص.؛ 5/14 × 21/5 س م.
شابک : 3-9-96452-622-978
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه: ص. 135 - 137.
موضوع : اسلام و موسیقی
موضوع : Music -- Religious aspects -- Islam
موضوع : موسیقی در قرآن
موضوع : Music in the Qur'an
موضوع : موسیقی -- تاریخ و نقد
موضوع : Music -- History and criticism
موضوع : موسیقی
موضوع : Music
رده بندی کنگره : BP232/82
رده بندی دیویی : 4878/297
شماره کتابشناسی ملی : 5947370
ص: 1
رازهای نهان در موسیقی
(جوان و موسیقی)
مهدی آقابابایی
ص:2
ص:3
ص:4
تقدیم به :
جویندگان علم و حقایق دین
ص:5
مقدمه 11
در کوچه های بغداد 13
نهی منکر ابوبصیر از مجلس میگساری و موسیقی همسایهاش
. 15
فصل اول: پیشینه موسیقی 19
اختراع موسیقی و غنا 21
مخترع موسیقی 21
مخترع غنا 21
سابقۀ موسیقی در ایران 23
پیشرفت چشمگیر موسیقی بین اعراب 24
ورع و پرهیزگاری ایرانیان آن زمان 25
موسیقی در جنگهای صدر اسلام 25
موسیقی یکی از ابزار استعمار است 26
در برنامه استعمار 28
فصل دوم: مفهوم غنا و موسیقی
33
1- مفهوم لغوی موسیقی 35
انواع موسیقی به لحاظ کاربرد محتوایی 38
1)- موسیقی اصیل و سنّتی و غیر سنّتی 38
2)- موسیقی حرام 39
3)- موسیقی متعالی یا عرفانی 41
ص:6
4)- موسیقی مقید 41
5)- موسیقی مبتذل 41
6)- موسیقی بیهوده 42
موسیقی نیروبخش 42
موسیقی تفریحی 43
موسیقی کوتاه 43
2- مفهوم نت 43
3- معنای لغوی غنا 44
4- معنای ترجیع 44
5- معنای طرب (مطرب) 45
انواع طرب 46
1)- طرب مفرّح و حزن انگیز 46
2)- طرب خیالی 47
3)- طرب روحی 47
4)- طرب نفسی 49
6- معنای لهو 49
سخنان بزرگان پیرامون واژههای موسیقی و غنا 50
موسیقی مطرب و لهوی 51
موسیقی مطرب 51
مستثنیات موسیقی و غنا 53
استثنائات حرمت غنا در تاریخ 53
خوب خواندن و غناء دوتاست 54
صدای خوب مانعی ندارد 55
ص:7
غنا و موسیقی در مجلس عروسی زنانه 55
شرایط سه گانه 57
فصل سوم : آثار و عواقب غنا و موسیقی 59
کار اعصاب و تأثیر موسیقی بر آن 61
موسیقی موجب اخلال در دستگاههای مختلف بدن. 64
1)- موسیقی مهمترین موجد ضعف اعصاب 65
2)- موسیقی عامل صعف اراده و توجه غیر طبیعی 66
3)- موسیقی عامل رکود 66
4)- موسیقی عامل فشار خون 67
5)- موسیقی عامل دیوانگی 68
6)- موسیقی عامل بزرگ اشاعۀ فحشا 68
7)- موسیقی درهم شکنندۀ عواطف 69
8)- کم کردن رغبت مطالعه 69
9)- تضعیف بینایی 70
10)- کوتاهی عمر 70
موسیقی دشمن سرسخت طول عمر است 71
11)- جنون و دیوانگی 72
ضرر موسیقی از دیدگاه دانشمندان جهان. 73
1)- از عوامل سکتۀ قلبی 73
2)- از عوامل سردرد 74
3)- تأثیر بر روی جنین 74
4)- فلج کردن روحیه 74
ص:8
5)- خستگی شدید سلسله اعصاب. 75
6)- رقص بدون اراده 75
7)- از عوامل فشار خون 76
ضررهای موسیقی از دیدگاه علامه جعفری 76
امراض دیگر 78.
1)- غافل کردن از مقدرات 78
2)- بیرون آوردنا ز جدیت 79
دو داستان زیبا و عبرت آموز 79
یزید بن عبدالملک 79
یزید بن ولید 80
3)- مریض شدن مغز 81
نظر برخی از نوابغ جهان در مورد موسیقی 81
نمونههای واقعی از تأثیر موسیقی 83
حکایت ابونصر فارابی در مجلس سیف الدوله 83
تقاضای ممنوعیت موسیقی در غب.
86
نظر خواننده مشهور ایتالیایی دربارۀ موسیقی 87
ضررهای موسیقی بر آب. 88
موسیقی و غنا از منظر دین. 90
الف : بررسی و عواقب غنا و موسیقی 90
آثار وخیم آن در دنیا. 91
مرگ ناگهانی و قبول نشدن دعا 91
سبب نفاق 91
عامل زنا 91
ص:9
بدبختی جامعه 92
ناسپاسی از حق تعالی 92
بی تفاوت شدن نسبت به ناموس 93
رفتن برکت 93
موسیقی علنی در آخرالزمان 94
ب : عواقب وخیم غنا و موسیقی پس از مرگ. 96
با روی سیاه محشور میشود 96
خدا نظر رحمت به او نمیفرماید 97
به صورت خوک و بوزینه در میآیند 97
در گوشش سرب ذوب شده میریزند 98
در قیامت به صورت نابینا و گنگ و کر خواهد بود 98
ثواب پرهیز از غنا 98
خرید و فروش ، تعلیم و یاد دادن 99
خرید و فروش و کسب با وسایل لهو 100
دو استفتاء 101
اجرت گرفتن جهت تکثیر فیلم و نوارهای مبتذل 101
خرید و فروش آلات لهو و لعب 103
فصل چهارم : دلائل حرمت موسیقی 105
دلائل چهارگانه در موسیقی و غنا 107
کتاب (قرآن) 107
آیه اول 108
آیه دوم 109
ص:10
آیه سوم 110
غنا از گناهان کبیره است. 113
آیه چهارم 114
آیه پنجم 115
سنّت 116
اجماع 116
ادعای اجماع فقها در حرمت موسیقی 117
عقل 120
فصل پنجم : سئوالاتی پیرامون موسیقی و غنا 123
شایستگی موسیقی به خاطر لذت به هیچ منطقی تکیه نمیکند 125
علت ممنوعیت موسیقی در منابع اسلامی. 126
آیا موسیقی روح انسان را تصفیه میکند. 126
اگر موسیقی واقعاً ضرر داشت آیا میتوانست این اندازه مردم را به خود مشغول کند 127
موسیقی نمیتواند چاشنی روح باشد. 128
آیا موسیی در محل کار سبب کار بیتشر است. 128
اختلالات تعقل در موسیقی دانان 129
گوش دادن به موسیقیهای مجاز 130
آیا در اسلام به زیبایی و جمال عنایتی شده ؟ 130
آیا بیماران روحی به وسیلۀ موسیقی معالجه میشوند ؟ 131
نخستین شرط آرامش و آسایش 132
آیا درست است که موسیقی دانان را تشویق کرد یا نه ؟ 133
منابع و مآخد 135
ص:11
اخوان الصفا درباره ریشه موسیقی میگوید : « یکی از اسباب وضع قواعد و قوانین موسیقی این است که چون حوادث و وقایعی از ناحیه موجبان نجومی و تاثیرات که کواکب و اجرام مساوی پدید میآید مانند قحط و غلاء و خشک سالی و جز آنها، خواستند راهی پیدا کنند که از این گونه بلیات و حوادث ناگوار نجات یابند ، و به جهت اینکه هنگام اشتغال به عبادت حالت رقت قلبی به آنها دست دهد ، الحانی به کار میبردند که لحن محزون مینامیدند . کم کم لحن دیگری را استخراج نمودند به نام مشجع ، که رؤسای لشکر در جنگها به کار میبردند و لحن دیگری استخراج کردند که در بیمارستانها و اوقات سحر، برای تخفیف مرضها به کار میبردند و بسیاری از امراض را به وسیله آن الحان علاج میکردند . لحن دیگری را استخراج کردند که در هنگام انجام کارهای دشوار مانند حمّالی ، بنایی و ملاحی به کار میبردند تا بدین وسیله دشواری کار را احساس نکنند . لحن دیگری استخراج کردند که در هنگام فرح و لذت و سرور و عروسیها و ولیمهها به کار میرفت . الحانی خاص برای حیوانات و تشویق آنها درست کردند که شتربانان آن را در سفر به کار بردند و یا در تاریکی شب به کار بردند تا اینکه شتران به نشاط آیند و بار را بر آنها سبک نماید . همین طور گوسفندچرانها وگاو چرانها و اسب چرانها در هنگام آب دادن به حیوانات سوت میزنند و صفیر میکشند که این خود لحنی از موسیقی است . همین طور شکارچیان الحانی در تاریکی شب به کار میبردند تا طیور و حیوانات به آنها نزدیک شوند . زنان برای اطفال خود الحانی درست کردند تا گریه آنها را آرام نموده ، خوابشان نمایند . (معارف معاریف)
ص:12
این حالاتی از موسیقی است که در زمان گذشته استفاده میشده ، ولی در حال حاضر با موسیقی چگونه برخورد میشود ؟
البته این حالات هنوز هم کم و بیش در بین مردم موجود است ، ولی بحث ما بر سر آن موسیقی است که متأسفانه جامعه ما را به طرف فساد و تباهی میکشاند ، افکار جوانان ما را منحرف و تخریب می نماید و بعضاً ضررهای بسیار مخربی را بر پیکره آنها وارد میکند . یک سری اصوات و الحان نابود کنندۀ فکر و اعصاب و روان . آیا موسیقی که اکثر جوانان ما در حال حاضر از آن استفاده میکنند ، اصلاً بهرهای از هنر موسیقی دارد یا صرفاً برای لهو و لعب ، مجالس عیش و نوش ، شب نشینیها و عروسیهاست ؟
آیا اینگونه موسیقیها – که بیشتر منافع دشمنان ما را در بر دارد تا خود ما – ابزاری برای روح و تسلی خاطر است ؟ یا ابزاری است برای دشمنان و نابود کنندۀ اعصاب و روان ما که به شدت باعث نامتعادل شدن اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک میگردد ؟!
چرا شرع مقدس ما آن را حرام کرده ؟ چه سودی در تحریم اینگونه موسیقی نصیب شرع مقدس میشود که سر مخالفت با آن گذاشته ؟ چرا ائمه اطهار علیهم السلام با آن مخالفت نمودهاند ؟ شما این ضرر را متوجه چه کسی میدانید ؟ متوجه شارع ، یا متوجه مراجع یا علماء که تبیین کننده نظرات ائمه علیهم السلام هستند ، یا صرفاً متوجه خود شخص استفاده کننده ؟
اگر از جنبه و دیدگاه علمی به آن نگریسته شود متوجه میشویم همانطوری که تاکنون اثبات شده ، ائمه معصومین علیهم السلام و علماء و مراجع صرفاً به فکر سلامت بشر هستند و بر همین اساس میفرمایند :
ص:13
« موسیقی مهیج و مطرب باعث مضرات مختلفه برای اعصاب و روح و روان خود استفاده کننده است ».
و الا چه اشکالی دارد که شارع مقدس میفرمود : برای آرامش روح و روان خود روزی چند دقیقه صرف گوش کردن موسیقی کنید ؟ ولی میبینیم خلاف این مطلب را بیان میفرماید ! چرا ؟ چون ساختار فیزیکی و متافیزیکی ما با موسیقیهای مبتذل سنخیتی ندارد .
و در پایان این نکته مهم را یاد آور میشویم که از راههایی که میتوان جلوگیری کرد از موسیقی و تهاجم فرهنگی یکی موعظه و پند میباشد و دیگری نهی از منکر در اینجا توجه شما را جلب میکنیم به دو داستان واقعی زیر ، تا مطلب برای شما بیشتر روشن شود :
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام ، در یکی از کوچههای بغداد میگذشت از خانهای آوای زنان آوازه خوان به گوشش رسید حضرت که با تعجب و تأسف از کنار دیوار میگذشت کنیزکی دید که برای ریختن خاکروبه به کوچه آمد . فرمود : ای کنیزک ! این خانه مال کیست ؟
عرض کرد : مال مردی از مشاهیر این شهر به نام بِشر است .
فرمود او آزاد است یا بنده ؟
عرض کرد : آزاد است و بندگان زیادی دارد .
حضرت فرمود : راست گفتی ، او آزاد است که چنین به لهو و لعب آغشته شده و اگر او بنده بود هرگز در برابر مولای خود چنین گستاخ نبود و مرتکب چنین گناه نمیشد .
ص:14
امام از آن محل گذشت و کنیزک به خانه برگشت و سئوال و جواب را با همان بیان به (بُشر) در حالی که بر سر بساط شراب نشسته بود گفت ، این بیان جالب و موعظۀ سودمند و منطق حکیمانه آن چنان در دل او اثر گذاشت و به طوری او را تکان داد که بی اختیار از جای جست و با پای برهنه شتابان به کوچه آمد و به دنبال حضرت روان شد تا اینکه به حضرت رسید و خود را به پاهای مبارکش انداخت و بوسه داد و سپس با چهرهای اشک آلود گفت : آقا تا این دقیقه غافل بودم و در مقابل مولای خود گستاخانه رفتار میکردم و مرتکب گناه بیشماری شدم ولی با آن بیانی که به کنیزک فرمودید تکان خوردم و دانستم که در اشتباهم آیا توبۀ من قبول است ؟
حضرت فرمود : بلی ، اما به شرط اینکه از تمامی آلودگیها پشیمان باشی و دیگر غمزههای گناه دیدگانت را خیره نکند و بهتر است آلات و وسایل لهو و لعب را به دور افکنی ، او چنین کرد و از زنان مغنیه و آوازه خوان گذشت و مسیر شیطانی را عوض کرده و به راه رحمانی قدم گذاشت و بالنتیجه به مقامات عالیه نائل آمد .(1)
مقصود از نقل این مطلب اشاره به تأثیر موعظه است که مردی ناپاک و آلودۀ به گناه با چند کلمه موعظه سودمند و مؤثر از تمام گناهان دست شست و کار او به جایی رسید که بعضی از بزرگان از نصایح حکمت آمیز او استفاده میکردند .
ص:15
از ابی بصیر است که گفت : من همسایهای داشتم که از اعوان سلطان جور بود و مالی به دست آورده بود و کنیزان مغنیهای گرفته بود و پیوسته انجمنی از جماعت اهل لهو و لعب و عیش و طرب آراسته و شراب میخوردند و مغنیات برای او میخواندند و به جهت مجاورت با او پیوسته من در اذیت و صدمه بودم از شنیدن این منکرات ، لاجرم چند دفعه به سوی او شکایت کردم ، او مُرتَدِع نشد و بالاخره در این باب اصرار و مبالغۀ بی حد کردم . جواب گفت مرا که : ای مرد ، من مردی هستم مبتلا و اسیر شیطان و هوا و تو مردی هستی مُعافی (از اسارت شیطان رها) ، پس اگر حال مرا عرضه داری خدمتِ صاحبت یعنی حضرت صادق علیه السلام امید میرود که خدا مرا از بند نفس و هوا نجات دهد .
ابوبصیر گفت : کلام این مرد در من اثر کرد ، پس صبر کردم تا گاهی که از کوفه به مدینه رفتم ، چون شرفیاب شدم خدمت امام علیه السلام حال همسایه را برای آن جناب نقل کردم . فرمود : وقتی به کوفه برگشتی ، او به دیدن تو میآید ، پس به او بگو ، جعفر بن محمد میگوید : ترک کن آنچه را که به جا میآوری از منکرات الهی ، تا من از برای تو بر خدا بهشت را ضامن شوم . پس چون به کوفه مراجعه کردم مردم به دیدن من آمدند ، آن مرد نیز به دیدن من آمد ، چون خواست برود ، من او را نگاه داشتم تا آنکه منزلم از واردین خالی شد ، به او گفتم : ای مرد ! همانا حال تو را به جناب صادق علیه السلام عرض کردم ، فرمود : به او سلام برسان و بگو آن حال خود را ترک کند و من بهشت را برای او ضامن میشوم . آن مرد از شنیدن این کلمات گریست و گفت : تو را به خدا سوگند که جعفر بن محمد (ص) چنین گفت ؟ من قسم یاد کردم که
ص:16
چنین فرمود . گفت : همین بس است مرا ، این بگفت و برفت . پس از چند روزی که گذشت نزد من فرستاد و مرا نزد خود طلبید ، چون به خانۀ او رفتم دیدم برهنه در پشت در است و میگوید : ای ابوبصیر ! آنچه در منزل خود از اموال داشتم بیرون کردم و الآن برهنه و عریانم ، چنانکه مشاهده میکنی . چون حال آن مرد را دیدم نزد برادران دینی خود رفتم و از برای او لباس جمع کردم و او را به آن پوشاندم . چند روزی نگذشت که باز به سوی من فرستاد که من علیل شدهام ، نزد من بیا . پس پیوسته به نزد او میرفتم و میآمدم و او را معالجه میکردم ، تا وقتی که مرگش در رسید من بر بالین او نشسته بودم و او مشغول جان کندن بود که ناگاه حالت غشی او را عارض شد ، چون به هوش آمد گفت : ای ابوبصیر ! صاحبت جعفر بن محمد (ص) وفا کرد برای من به آنچه وعده فرموده بود ، این بگفت و دنیا را وداع نمود .
پس از مردن او چون به سفر حج رفتم ، همین که به مدینه رسیدم و خواستم خدمت امام خود شرفیاب شوم ، درب خانه استیذان (اذن) خواستم و داخل شدم ، چون داخل خانه شدم یک پایَم در دالان بود و یک پایم در صحنِ خانه که حضرت صادق علیه السلام از داخل اطلاق مرا صدا زد : ای ابوبصیر ! ما وفا کردیم برای رفیقت آنچه را که ضامن شده بودیم .(1)
کتابی که پیش رو دارید پیرامون جوان و موسیقی میباشد که شامل هشت فصل میباشد ، که برگرفته از آیات و روایات و سخنان بزرگان و اندیشمندان و فتاوای مراجع بزرگوار تقلید و بیماریها و امراض موسیقی
ص:17
میباشد . از خداوند تبارک و تعالی خواستار توفیق روز افزون فراگیری احکام و عقائد و اخلاق هستیم .
اگر هم نقصی و مشکلی در کار است ما را با انتقادات سازنده و ارزندۀ خود یاری نمایید .
ثواب این کتاب ، هدیه به ولی نعمتمان ، حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام.
پایان یافت در شام شهادت صدیقۀ کبری، فاطمه زهرا علیها السلام.
مهدی آقابابایی
18/3/1387
فاطمیه 1429
ص:18
ص:19
ص:20
ص:21
گاهی خوبی و بدی چیزی را از طریق شناخت مخترع و بنیان گذار آن میتوان به دست آورد ؛ یعنی اگر عمل و روشی به وسیلۀ شخص محترمی ، یا با سفارش او بنیان گذاشته شود یا رواج یابد ، معلوم میشود آن عمل پسندیده و موجب تقرب به خداست .
همچنین اگر عمل و سنتی به وسیلۀ شخص خبیثی تأسیس و بنیان گذاشته شود در مییابیم که آن عمل ناپسند و باعث دوری از رحمت خدا میشود .
بر اساس دلایل موجود و روایاتی که در دست داریم ، موسیقی و غنا به وسیلۀ شیطان ملعون اختراع شده و در طول تاریخ به وسیلۀ افراد غیر متعهد و بی مبالات به دین ، مانند : سلاطین جور و مأموران فاسق آنان رواج یافته است .
همانطوری که اشاره شد در برخی روایات ، اختراع موسیقی به شیطان نسبت داده شده است :
1- امام صادق علیه السلام میفرماید :
وقتی حضرت آدم علیه السلام رحلت نمود ، ابلیس و قابیل با رحلت او خوشحال شدند آن دو در اجتماعی شرکت جستند و به نشانه شادی برای مرگ آدم
ص:22
علیه السلام از طنبورها (1) و وسایل لهو (موسیقی) استفاده کردند. پس هر کسی در روی زمین از این وسایل لذت میبرد از پیروان ابلیس و قابیل میباشد .(2)
از این حدیث استفاده میشود که مخترع اصلی موسیقی و نوازندگی شیطان و قابیل میباشند .
در برخی دیگر از روایات اختراع غنا به شیطان منسوب و از او به عنوان اولین خواننده یاد شده است .
در تفسیر عیاشی ا ز جابر بن عبدالله انصاری و از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده است :
شیطان نخستین کسی است که آوازه خوانی کرد . و اولین کسی است که نوحهگری نمود و اولین کسی است که حدی خواند ، هنگامی که آدم علیه السلام از (میوۀ) درخت خورد ، شیطان آواز خواند و هنگامی که از بهشت اخراج شد و هبوط کرد ، حدا خواند و زمانی که در زمین مستقر شد نوحهگری را
ص:23
آغاز کرد که به وسیلۀ آن نعمتهای بهشت را برای آدم علیه السلام یادآوری میکرد و تا اندوه آدم علیه السلام افزون گشته و شیطان خوشحال گردد .(1)
از این دو حدیث روشن میشود که غنا (آوازه خوانی) و موسیقی ( نوازندگی) از کارهایی است که به دست شیطان تأسیس شده است . بدیهی است که شیطان همیشه دنبال کارهای خلاف و دستور خدا بوده و هیچ کار مطلوبی انجام نمیدهد و از همینجا میتوان به بدی غنا و موسیقی پی برد .
غنا و موسیقی در ایران سابقهای طولانی دارد و مردم این مرز و بوم با آن مأنوس بودهاند .
در کتاب تاریخ ایران ، مشیرالدوله مینویسد : « بهرام گور از هند دوازده هزار موسیقی دان را جهت نوازندگی آورد ».
راجع به همین بهرام گور « فخر الاسلام» از تاریخ اصفهانی نقل میکند که : بهرام گور دستور داد مردم نصف روز کار کنند و نیمی دیگر را به عیش و عشرت بگذرانند ، باده بنوشند و نوای موسیقی بنوازند ، از این رو مقام آوازه خوانان اوج یافت ، روزی بر گروهی عبور کردند که مینوشیدند ؛ ولی گوش نمیدادند. پرسید : کو آوازه خوان ؟
ص:24
جواب دادند : میخواستیم از وجودشان استفاده کنیم ، اما هزینهشان به واسطۀ کمیابی زیاد است . بهرام نامهای به پادشاه هند نوشت و رامشگر (نوازنده و خواننده) خواست . دوزاده هزار رامشگر از هند آمدند و بهرام آنها را به شهرهای ایران تقسیم نمود .
عرب با موسیقی و غنا به صورت بسیط و سادهاش آشنا نبود ؛ پس از امتزاج با ایرانیان لهو و غنا به سرعت انتشار یافت . عجب این است که سرزمین حجاز از خود سرزمینهای عراق و شام که مرکز اصلی این صنعت بود جلو افتاد .
حجاز از نیمۀ دوم قرن اول هجری ، هم مرکز فقه و حدیث بود و هم مرکز لهو و موسیقی . اُمرا و حکام اموی سخت از لهویات ترویج میکردند و به آنها سرگرم بودند . بر عکس ائمۀ اهل بیت علیهم السلام شدیداً مخالفت میکردند که در فقه و حدیث منعکس است . اگر مطلب را در سطح عامۀ مردم بررسی کنیم ، میبینیم تودۀ مسلمان ایرانی و همچنین علمای ایرانینژاد با آن همه سوابق ملی در این کار ، بیش از تودۀ عرب و علمای عربی نژاد عکس العمل و مخالفت نشان دادند .
دربارۀ « مالک بن انس» امام معروف اهل سنت که نژاد عرب دارد ، نوشتهاند: در آغاز کار میخواست رشتۀ موسیقی را تعقیب کند . مادرش او را منع کرد و گفت : چون چهره و قیافهای زیبا نداری بهتر است رشتۀ فقه را دنبال کنی و همین کار را کرد .(1)
ص:25
آنچه تأمل بر میانگیزد این است که اولاً ایرانیان ، اهل فن غنا و موسیقی بودند و در آن کار سابقهای زیادی داشتند و عادتاً آنها باید از نظر شرعی دنبال توجیه و تأویل بروند ، ثانیاً شیوع لهو و غنا در حجاز به وسیلۀ ایرانیان صورت گرفت . مغنیان معروف آن عصر بیشتر ایرانی بودهاند ، در عین حال در حالت مذهبی آن روز ، ایرانیان بیش از سایر ملتها تورّع و پرهیزکاری نشان دادهاند . و همچنان که اشاره شد ، محل بحث حالت و محیط مذهبی است ؛ اما محیطهای غیر مذهبی ؛ مانند « دربار هارون و دستگاه برامکه » شکل دیگر بود .(1)
به هیمن جهت بوده است که در جنگهای صدر اسلام که در حدود هشتاد جنگ و دفاع بوده است ، نمیبینیم که مسلیمن برای تهییج سربازان خود به موسیقی متوسل شوند ؛ بلکه آنها شعارهای واقعی خود را به طور دسته جمعی گفته تحریک میگشتند ، چنان که در یکی از جنگها ، قریش شعار ذیل را با موسیقی و هیجان رزم میگفتند :
اُعلُ هُبَل، اٌعلُ هُبَل ؛ بلند باد هبل ، بلند باد هبل .
و مسلمانان هم در مقابل میگفتند : الله اعلی و اجل ؛ خداوند بالا و بلند مرتبه است .
ص:26
و با اینکه کفار به هر گونه وسایل موسیقی آن زمان برای تحریک سربازان خود متوسل میگشتند ، مسلمانان کوچکترین اعتنایی به مسئلۀ موسیقی نداشتند .(1)
برای بیگانگان و اسعتمارطلبان که در مقام بهرهبرداری از منابع طبیعی، و ربودن گنجها و ثروت کشورهای ضعیف هستند ، چیزی موثرتر از آشفتگی فرهنگ، و ناتوانی خرد و دانش ملتها نیست .
آنها خوب میدانند ، اگر ملتی فرهنگ صحیح داشته و به حقوق مدنی و اجتماعی خود آشنا و دارای عقل سلیم و اعصاب سالم باشد ، هیچگاه اجازه تجاوز به دیگران نمیدهد ؛ روی همین اصل سخت میکوشند تا با وسایل مختلف ، نیروی خرد و دانش و عزم و اراده ملتهای کوچک را ناتوان ساخته ، تا از این ضعف و ناتوانی به نفع توانایی خویش ، استفاده گیرند .
از جمله برنامههایی که در دفتر سیاسی خود برای رسیدن به این مقصود و برده ساختن مردم ، تنظیم کردهاند . آزادی افسار گسیخته ازدیاد مجالس سستی و رقص و کنسرت و کابارهها ، نمایش فیلمهای مهیج شهوت ، انتشار عکس عریان و نیمه عریان زنان هوسباز به وسیله رسانهها و نشر داستانها و رمانهای محرّک ، ستایش رقاصهها ، تشویق جوانان به نوازندگی و خوانندگی ، سرگرم ساختن ملتها به هر وسیلهای حتی به حل کردن جدول ، پخش تصنیفهای مهیج شهوت و اشعار
ص:27
عاشقانه و نمایش رقص خانمها ، اینها همه از عواملی است که در نقشه استعمار ، برای ناتوان ساختن اندیشه ملتها به کار رفته است .
آری آنها میخواهند به وسیله اجرای برنامههای فوق ، در دنیای جدید که خود میگویند عصر آزادی و دموکراسی است ، بردگی جدیدی به وجود آورده و عده بسیاری از انسانها را در اثر ابتلائات روحی دچار حیرت و سرگردانی ، ناتوانی-های فکری ، تضییع نیروی تشخیص افسردگی و خمودی ، ضعف اعصاب ، ضعف جسمانی ، انگیزههای قوی اغتشاشات فکری ، هیجانات روحی ، جنون ، بیماریهای قلبی ، انتحار، تهییج عشق ، شکست عمر و بالاخره تسلیم در برابر استعمار نمودهاند ، تا از بردگی آنان به سود آقایی خود استفاده تمام و کمال ببرند !
بدیهی است وقتی ما در پیرامون عمل و کارکرد موسیقی دقت کنیم ، میبینیم آنچه را که بیگانگان میخواهند به نفع سیاست استعماری خود به دست آورند ؛ همه را موسیقی در قدرت و نفوذ تحریکات خود به همراه دارد و آنچه خوبان همه دارند او به تنهایی داراست ! و اگر بگوییم در دنیای امروز موسیقی مجهزترین ابزار استعمار است ، راه خطا نرفتهایم .
بر این اساس آن قدر که در موسیقی و انتشار آن تبلیغ میشود ، درباره هیچ یک از مسائل ضروری و امور حیاتی بشر تبلیغ نمیشود . صدا وسیما که دستگاه حساسی برای تعلیم و تربیت ، گسترش دانش ، بالا بردن سطح افکار عمومی ، و بهترین دستگاه برای نشر اخلاق و امور معنوی و آشنا ساختن جامعه به راه و رسم صحیح زندگی است ، به وسیله موسیقی اکثر اوقات شبانه روزش اشتغال شده و تمام برنامههای اصلاحی تحت الشعاع زیر و بمهای موسیقی قرار گرفته است .
ص:28
چه بسا ملتی که کار و فرهنگ و بهداشت او با مشکلات فراوانی مواجه است . برنامه موسیقی آن از همه چیز کاملتر است .
موسیقی هنر معرفی میشود !
موسیقی را غذای روح میدانند !
موسیقی در رشد گیاهان مؤثر میگردد !
موسیقی سبب فربه شدن گوسفندان میگردد !
موسیقی در ازدیاد شیر گاو و انسان تأثیر میکند !(1)
و حال آنکه هنر باید خدمتگذار بشر باشد نه زیان زننده به جسم و جان او ، و غذای روح باید سطح دانش و فرهنگ بشری را بالا ببرد، نه او را به سوی بیماریهای روحی و ناتوانیهای فکری و دیوانگی رهسپار کند . و برای رشد گیاهان آب و کود طبیعی لازم است ، تا در بافتها و یاختهها و اندام و قسمتهای « سیتوپلاسم» و « پروتوپلاسم» گیاهان مؤثر واقع گردد ، نه تار و ضرب نوازندگان ! و ازدیاد شیر گاو و انسان و فربه شدن حیوانات احتیاج به خوراک خوب و کافی دارد تا آنکه هضم و جذب بدن شده و آنگاه شیر خوب به وجود آورد یا جثه حیوان را قوی سازد ؛ نوای موسیقی به طور غیر طبیعی و زیان آور به هضم و جذب غذا و ازدیاد شیر کمک میکند .
ص:29
از همه مهمتر تهمتی است که به عالم علم و جهان پزشکی زده و تبلیغ میکنند که : « موسیقی دیوانگی و بیماریهای روحی را معالجه میکند ».
اگر چنین است چرا روز به روز بر تعداد بیماران روحی و کثرت مراکز درمانی روانی اروپا و آمریکا و کشورهای دیگر افزوده میشود و چرا آمار خودکشیها و ناکامیها روز به روز بالا میرود به طوریکه روانشناسان را متوحش ساخته است !
اگر موسیقی دیوانگان را معالجه میکند ، چرا دانشمندان و روانشناسان و استادان روشنفکر طب و بهداشت برای خدمت به جهان بشریت ، اجازه نمیدهند ویولنیستها و پیانیستها ، تار و ضرب و وسایل موسیقی خود را برداشته و وارد تیمارستانها شوند و مدتی بخوانند و بنوازند و دیوانگان را شفای عاجل بخشند تا هزینۀ سنگینی که صرف تیمارستانها و معالجه دیوانگان میشود را لااقل صرف بهبود وضع عقلای مردم نمایند .(1)
ص:30
آری ! همه اینها تبلیغات است ؛ زیرا موسیقی یکی از وسایل مجهز بردگی جدید بشر است که به آسانی میتواند در دورترین نقاط به وسیله ماهوارهها زنجیر بردگی خود را به دست و پای بشر ببندد و بر نیروی فکری مرد و زن حکومت نماید . روی هیمن اصل خدمتگزاران جهان بشری و دانشمندان و روانشناسان بزرگ و دلسوز دنیا ، در مقام بیداری جامعه بشریت برآمده تا جهانیان را به این طرز بردگی جدید واقف سازند .(1)
« ناپلئون هیل» نویسندۀ آمریکایی مینویسد :
« ده چیز است که باعث هیجان و تحریک مغز میشود ، این وسائل ده گانهای که مغز انسان را به هیجان و فعالیت وادار نموده و نوسانات آن را به اعلاء درجه میرساند به شرح زیر میباشد :
1- اشتیاق و علاقۀ جنسی 2- عشق 3- اشتیاق سوزان برای کسب شهرت یا تحصیل مال 4- موسیقی 5- دوستی و رفاقت بین دو مرد یا دو زن یا یک زن و یک مرد 6- تبادل افکار با روح اتحاد و سازگاری بین دو نفر یا بیشتر برای نیل به موفقیت 7- تلقین به نفس 8- تحمل زحمت و مشقت زیاد 9- ترس 10- مخدرات و الکل .(2)
یکی از نویسندگان معاصر مینویسد :
« به آن افراد نادان و بی فکری که به جای تشویق جامعه به صنایع و اختراعات و توجه به اکتشافات به موسیقی و شراب دنبک اهمیت نمیدهند ، بگویید یش از این خیانت به کشور روا مدارید .
ص:31
وقتی استعمارگران و بیگانگان بخواهند اعصاب ملتها را ضعیف نموده و آنان را ازکارهای سودمند اجتماعی باز دارند ، به برنامه موسیقی و ساز و آواز آنان بیش از کار و صنعت اهمیت می دهند . (1)
و یکی ار راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است چنان چه مقام مظم رهبری در این باره میفرمایند :
« راجع به موسیقی و روش مقابله با تهاجم فرهنگی میفرماید : این که ما بگوییم موسیقی بهترین راه مقابله با تهاجم فرهنگی است ، نه من به این معتقد نیستم که موسیقی یک چنین کششی داشته باشد ؛ بهتر است بگوییم یکی از راههای مبارزه با تهاجم فرهنگی است . البته با شرایطی میتواند باشد اما بهترین راهش را این نمیدانم . (2)
ص:32
ص:33
ص:34
ص:35
مفهوم غنا و موسیقی
قبل از آنکه به موضوع بحث بپردازیم لازم است با مفهوم لغوی و فقهی غنا و موسیقی و آنچه مربوط به این دو است آشنا شویم ؛ زیرا چنان چه ماهیت غنا و موسیقی برای ما روشن نشود موضوع بحث مجهول خواهد ماند و این موجب ابهام در حکم نیز میگردد .
اصل واژۀ موسیقی یونانی است که در زبان عربی و فارسی نیز استعمال میشود .
اهل لغت مفهوم آن را با عبارتهای گوناگون بیان کردهاند که به برخی از آنها اشاره میکنیم .
الف : در اقرب الموارد آمده است :
« الموسیقی فنُّ الغناء و التطریب ، یونانیتها موسیکی و صاحب الفن موسیقی ».
موسیقیا به معنای فن آوازه خوانی ، سرود خوانی و شادی کردن است؛ لفظ یونانی آن موسیکا میباشد و صاحب این فن [در زبان عربی] موسیقی میگویند . (1)
ب : در المعجم الوجیز میخوانیم :
« الموسیقی یطلق علی فنون العزف علی آلات الطرب – الموسیقی المنسوب الی الموسیقی، الموسیقار: من حرفته الموسیقی ».
موسیقا لفظی است که بر فنون و نواختن آلان طرب اطلاق میشود .
ص:36
موسیقی به کسی گفته میشود که با موسیقی ارتباط داشته باشد و به آن منسوب گردد .
موسیقار کسی است که حرفه و شغلش موسیقی باشد .(1)
عبارت فوق در المعجم الوسیط نیز آمده است .(2)
شکی نیست که موسیقی مطرب را همۀ علما حرام میدانند . بسیاری از مردم فکر میکنند که موسیقی باید به نظر هر شخص و طبع هر فردی طرب آور باشد ، در حالی که مطرب بودن عرفی و نوعی است و بسیاری از مردم موسیقی اصیل و سنتی را حلال و موسیقی مبتذل را حرام میدانند ؛ در حالی که اگر مطرب باشد ، فرقی بین اصیل و غیر آن نمیکند .
علامۀ جعفری (رحمه الله) پیرامون تعریف موسیقی میفرمایند :
انسانها به جهت داشتن کیفیتهای روانی مختلف ، برداشتها و دریافتهای گوناگونی از موسیقی دارند . لذا در تعریف موسیقی گفته شده است :
« موسیقی هنری است که از تنظیم و ترکیبات اصوات به وجود میآید و زیبایی آن بر حسب اثری است که در ذهن شنونده دارد سنجیده میشود ».
کسی دیگر درباره موسیقی چنین میگوید :
« نوای موسیقی از احساسات و انفعالات درونی انسان ناشی میشود و معرف غم و شادی ، هیجان و آرامش روحی انسان است ». و ما چون نمیدانیم که پدیدۀ موسیقی در سطوح خود آگاه ، نیمه خود آگاه و ناخود آگاه چه اثری ایجاد میکند ؛ لذا نمیتوانیم یک تعریف روشنی
ص:37
مانند تعریف یک نمود فیزیکی ، در پدیدۀ موسیقی داشته باشیم . از مجموع مطالعات دربارۀ این پدیده میتوان به دو اصطلاح عمده دسترسی پیدا کرد :
1- مفهوم عمومی موسیقی : این مفهوم شامل هر صدا و آهنگی میباشد که تأثیر در روان آدمی از نظر احساسات و تموجات روانی به وجود میآورد .
2- مفهوم خاص موسیقی : این نوع موسیقی به انواع گوناگون تقسیم میگردد ؛ مانند موسیقی کلیسا ، اپرت ، لید ، سنفونی و ...
البته تقسیم دیگری در باره موسیقی گفته شده :
موسیقی طبیعی : نغمۀ جویبارها ، صدای آبشارها ، صدای وزش بادهای ملایم در درختان ، نوای پرندگان ، که اینگونه نواهای طبیعی چون غالباً یک رنگ و یک نواخت و بر یک آهنگ و میزان ملایم است مسرت بخش میباشد .
موسیقی هنری : عبارت است از همان آهنگهایی که بشر آنها را ساخته است و وسایل مصنوعی آن در دنیای کنونی عبارت است از : تار ، ویلون ، سنتور ، اکوردئون ، گیتار ، پیانو و غیره .
آهنگهای مصنوعی دارای زیر و بم و ارتعاشات و تحریکات گوناگونی است که گاه میخنداند و زمانی میگریاند و گاهی به حد افراط نیروی نشاط را در آدمی تحریک میکند .
زمانی او را سخت به دیار غم و اندوه میفرستد یا او را در حیرت و بهت فرو میبرد و گاهی اندیشههای منطقی او را به خیالات و پندهایی تبدیل
ص:38
میکند ، در صورتی که آهنگهای طبیعی چنان که متذکر شدیم نمودهای مستقیم واقعیت هایی است که در جریانند .(1)
مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی اصیل و سنّتی میفرمایند :
مقام معظم رهبری راجع به موسیقی اصیل و سنتی میفرماید :
من نمیتوانم به طور مطلق بگویم که موسیقی اصیل ایرانی ، موسیقی حلال است ، نه این طور نیست . بعضی خیال میکنند که مرز موسیقی حلال و حرام موسیقی سنّتی است ، نه این طور نیست . آن موسیقی که منادیان دین و شرع همیشه در دورههای گذشته با آن مقابله میکردند و میگفتند : حرام است ، همان
موسیقی سنّتی خودمان است که به شکل حرامی در دربارهای سلاطین ، در نزد افراد بی بند و بار ، در نزد افرادی که به شهوات تمایل داشتند اجرا میشده ، این همان موسیقی حرام است .
بنابراین مرز موسیقی حرام و حلال عبارت از ایرانی بودن ، سنّتی بودن ، قدیمی بودن ، کلاسیک بودن ، غربی بودن یا شرقی بودن نیست . مرز آن چیزی است که من عرض کردم . این ملاک را میشود به دست شما بدهیم ؛ اما این که این نوار جزو کدام گروه است ، این را من نمیتوانم مشخص کنم .
ص:39 1-آیا موسیقی سنّتی که میراث ملی ایران میباشد حرام است یا خیر ؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) : چیزی که از نظر عرف موسیقی لهوی مناسب با مجالس لهو و معصیت محسوب میشود به طور مطلق حرام است . و در این مورد فرقی بین موسیقی ایرانی و غیر ایرانی و موسیقی سنّتی و غیر آن نیست .(1)
آیت الله العظمی سیستانی (دامت برکاته): معیار حرام و حلال سنّتی بودن نیست .
آیت الله العظمی بهجت قدس سره :
موسیقی مطرب حرام است و موسیقی ملهی نیز مورد احتیاط است .
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته) : حرام است.
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره : سنّت حرام باید ترک شود .
آیت الله العظمی تبریزی قدس سره : موسیقی لهوی حرام است و فرقی بین سنتی و غیر سنتی نیست .(2)
مقام معظم رهبری پیرامون موسیقی حرام میفرمایند :
در مورد موسیقی دو حرف وجود دارد ، یکی این که ببینیم اساساً مشخصههای موسیقی حلال و حرام چیست ؟ دیگر اینکه بیاییم در مصداق ، مرزهایی را مشخص کنیم تا به قول شما جوانان بدانند که این
ص:40
یکی حرام است و این یکی حلال . البته این دومی کار آسانی نیست ، کار دشواری است که انسان از این همه اجرای موسیقیهای گوناگون ، موسیقی خارجی ، موسیقی ایرانی هم با انواع و اقسامش ، با کلام ، بی کلام بخواهد یکی یکی اینها را مشخص کند ؛ اما مشخصههای کلی دارد که آن را میشود گفت . البته من هم در جاهایی به بعضی از اشخاص که دست اندرکار بودند ، آنچه را که میتوانستم گفتهام . حالا هم مختصری برای شما عرض میکنم .
ببینید موسیقی اگر انسان را به بیکاری و ابتذال ، بی حالی و واخوردگی از موقعیتهای زندگی و احوال اینها بکشاند ، این موسیقی ، موسیقی حلال نیست موسیقی حرام است . موسیقی اگر چنانچه انسان را از معنویت از خدا و از ذکر غافل کند این موسیقی حرام است .
موسیقی اگر انسان را به گناه و شهوترانی تشویق کند این موسیقی حرام است .
نظر اسلام این است ، موسیقی اگر این خصوصیات مضر و موجب حرمت را نداشته باشد ، البته آن وقت حرام نیست . اینهایی را که من گفتن بعضی از آنها در موسیقی بیکلام و سازها است بعضی هم حتی در کلمات است ؛ یعنی ممکن است فرضاً یک موسیقی سادۀ بی ضرر را اجرا کنند ، لیکن شعری که در این موسیقی خوانده میشود ، شعر گمراه کنندهای باشد . شعر تشویش کنندۀ به بی بند و باری به ولنگاری ، شهوترانی ، غفلت و این طور چیزها باشد آن وقت حرام میشود .
بنابر این آن چیزی که شاخص حرمت و حلیت در موسیقی است و نظر شریف امام در اواخر حیات مبارکشان که آن نظریه را در باب موسیقی دادند همین مطلب بود .
ص:41
لهو یعنی غفلت ، یعنی دور شدن از ذکر خدا، دور شدن از معنویت، دور شدن از واقعیتهای زندگی ، دور شدن از کار و تلاش و فرو غلطیدن در ابتذال و بی بند و باری پس این موسیقی میشود حرام .
قسمتی از موسیقی که احساسات متعالی شنونده را بر میانگیزاند و او را به یاد خدا و بهشت میاندازد و دلبستگی به زخارف دنیا را در وجود او کاهش میدهد و رغبت به عبادت و اطاعت از خدا و تقوا و دینداری را در دل او تقویت میکند و دوری از گناه را سلب میشود . نفس این موسیقی در تلطیف و ذوق و پرورش فضائل اخلاقی نیز قابل توجه است .(1)
آن است که کاربرد مفید و مثبت دنیایی داشته باشد . و از عوارض سوء اخلاقی به دور باشد . در موسیقی مفید و فوائد و نتایج مثبت دنیوی مانند رفع خستگی و ... نهفته است.(2)
این نوع موسیقی بر خلاف دو نوع قبلی که باعث تحریک و تحریص شهوات نفسانی میشود و انسان را از یاد خدا باز میدارد و به ارتکاب گناهان سوق میدهد و با اهداف دین در تضاد است .(3)
ص:42
این نوع موسیقی ، مستقیماً تأثیر سوئی را در برندارد ، اما سبب سرگرمی اتلاف وقت و گرایش به پوچی میشود .(1)
گوش دادن به موسیقی غم انگیز چه حکمی دارد؟
همه مراجع : در موسیقی حرام تفاوتی بین شاد و غم انگیز بودن آن نیست و گوش دادن به هر دو حرام است .(2)
اگر گوش دادن به موزیک باعث نیرو گرفتن و علاقه پیدا کردن به کار باشد حکمش چیست؟
همه مراجع : اگر از نوع موسیقی حرام باشد گوش دادن به آن جایز نیست . هر چند باعث علاقه پیدا کردن به کار شود .(3)
ص:43
آیا استماع موسیقی و یا غنا به قصد تفریح، تفنن و گذراندن اوقات فراغت اشکال دارد؟
همه مراجع : اگر از نوع موسیقی حرام باشد گوش دادن به آن جایز نیست . هر چند به منظور هدف یاد شده باشد .(1)
آیا گوش دادن به موسیقی، (حد و اندازه و زمان) مشخص دارد ؟ برای مثال اگر کسی دو دقیقه به قطعهای از موسیقی لهوی گوش دهد آیا مرتکب گناه شده است ؟
همه مراجع : تفاوتی میان موسیقی کوتاه مدت و بلند مدت نیست .(2)
فرهنگ زبان فارسی « نوت » را این گونه معنا کرده است :
نوت (= نت): نشانههایی که به وسیلۀ آنها آوازهای موسیقی را نشان میدهند، دو ، ر ، می ، فا ، سل ، لا ، سی .
در فرهنگ معین نیز «نوت» را شبیه عبارت فوق معنا کرده و سپس چگونگی کاربرد هر یک از آن هفت نشانه را توضیح داده است . (3)
ص:44
اکثر علماء و لغویین «غناء» را تفسیر کردهاند به : ترجیع آوازی که شنونده را به طرب آورد .(1)
صوت لهو یعنی ؛ آوازی که از روی لهو و التذاذ از قوۀ شهویه بیرون آید ، اعم از اینکه در عرف آن را سرود و خوانندگی بگویند مانند غنای در اشعار یا نگویند به واسطۀ آن کلمات قرآن یا مرثیه باشد اگر چه مشتمل بر طرب نباشد ، پس در تحقیق غناء فرقی نیست بین اشعار و قرائت قرآن یا مرثیه و غیراینها ، چون اذان بلکه حرمت غناء در مراثی و قرآن شدیدتر است و معصیت آن بیشتر و عقاب آن مضاعف است .(2)
فقهای عالی قدر در تعریف غناء میفرمایند :
« مد الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب»
غناء عبارت است از : کشیدن و چرخانیدن صدا در حلق به حالتی که مناسب مجالس لهو و باطل(مطرب) باشد .(3)
غناء و جمیع خوانندگی را در فارسی « سرود» میگویند و در میان عرب اکنون هم میشنویم کسی را که میخواهند بگویند خوانندگی کن ، میگویند : «تَغَنَّ» یعنی : غناء بکن .(4)
ترجیع را تفسیر کردهاند به : تکریر و حرکت دادن آواز در گلو .(5)
ص:45
صاحب قاموس و صحاح گفتهاند : ترجیع، گردانیدن آواز در حلق است و صاحب نهایه ترجیع را تصور نموده به این که بگوید : اآ اآ اآ و سایر اهل لغت هم قریب به همین مضمون گفتهاند و خلاصه ترجیع همانست که در اصطلاح خوانندهها تحریرش گویند .(1)
بنابراین ترجیع عبارت است از : آوا ، آهنگ دادن به صدا ، زیر و بم و چهچۀ صدا .
حالتی است که از آن برای آدمی خوشحالی یا اندوه حاصل میشود .(2)
طرب را در صحاح این طور معنی کرده : ( الطرب خفه یصیب الانسان شده حزن او سرور) ( صحاح ، قاموس)
طرب یک سبکی است که به سبب اندوه زیاد یا خوشحالی فوق العاده به انسان دست میدهند .
و قریب به همین معنی را سایر اهل لغت ذکر کردهاند .
پس طرب حرکتی است در طبع ، از سرور یا اندوهی که ناشی از شنیدن سازها و آوازهای خوش است حاصل میشود . (3)
به فیض کاشانی قدس سرهو خراسانی قدس سره نسبت دادهاند که این دو بزرگوار منکر حرمت غناء شدهاند . امام خمینی قدس سره در این مورد میفرماید :
این نسبت بر خلاف ظاهر کلام این دو بزرگوار است . بلکه ظاهر کلامشان این است که غناء دو قسم است : غنای حق و غنای باطل .
ص:46
غنای حق در مورد اشعاری است که ذکر بهشت و جهنم و تشویق مردم به آخرت را در بر دارد .
غنای باطل همان چیزی است که در مجالس اهل لهو و باطل مثل مجالس بنی امیه و بنی عباس بوده است . و سخن مرحوم فیض و مرحوم خراسانی ثابت نشده است که بر خلاف اجماع یا مذهب باشد . (1)
پس طرب عبارت است از : حالتی که در اثر غم یا شادی به انسان دست میدهد به گونهای که در اثر آن ، حرکات سبک وخلاف شأن ، وقار و متانت از او صادر گردد .
ابن خردادبه در تعریف غناء به نکات قابل توجهی اشاره میکند . او میگوید :
« الغناء ما اطربک فافضک و ابکاک فاشجاک» غناء آن است تو را به طرب آورد ، برقصاند ، بگریاند و اندوهناک سازد .
طرب همان تأثر روح و نفس میباشد از آنچه که به سمع آن رسیده است . در ینجا ابن خردادبه طرب غنایی را بیان کرده و تاثیر غنا در نفس ظاهر میشود و تاثیر صوت خوش خدادادی که باکلام الهی در آمیخته ، در روح ظاهر میگردد .
شادی نفسانی در حرکات جسمی بدن ظاهر میشود و در نوع مبتذل به بدن نمایی و دعوت به خود منتهی میشود . و حزن نفسانی نیز با
ص:47
یادآوری آمال ناکام مانده و تداعی فریب خواستههای نفس ، ظهور کند. این دو نوع شادی و حزن نفسانی ناشی از صورت غنایی نفسانی است که با انگیز و حال خاص خواننده یا نوازنده و ملاحظه حال مستمع به وجود میآید .
حسن بن الکاتب (م 625 ه .ق) در کتاب موسیقی خود میگوید :
اصولاً موسیقی واقعی آن است که خود موسیقی دان را به طرب آورد ، یعنی هنرمندی را که به رموز و اصول و قواعد علم موسیقی آشناست و سمع خود را به هر صوتی آلوده نکرده ؛ و گرنه کسی که به موسیقی علاقهای ندارد و نسبت به رموز ان بی اطلاع است ، با شنیدن موسیقی تنها در ذهنیات و خیالات خود غوطه ور شده و خیال میکند که از موسیقی لذت برده است .
طرب نوع سوم ، طربی معقول و مطابق با گرایش و فطری روح میباشد . تأثیری که در خودش ظهور میکند ، کسانی که دارای قریحهای لطیف و ذوقی سرشار و روحیهای ظریف هستند و اصولاً و جوهرۀ هیچ هنرمندی از این اوصاف مبرا نیست و بی آن نمیتوان منشأ آثار هنر گردید .
از آنجا که روح از لطافت و ظرافت خاصی برخوردار است ، ظهور تاثیرات خارجی در روح سریعتر و قویتر میباشد . هنرمند چون در اوقات حضور و شهود خود منشأ آثار هنری میشود بی شک از این مرتبۀ عالی روح بهرهمند است که ما آن را طرب روحی موسوم کردیم .
ص:48
حزن و شادی روح یا طرب روحی ، در لسان عرفا به قبض و بسط تعبیر شده است . این نوع تاثر روحی ، منشأ آثاری متناسب با روح میباشد . تذکر و تفکر و توجه به باطن و حقیقت خلقت انسان و فلسفۀ وجودی او از اثار این نوع طرب است .
استماع الحان ملکوتی قرآن کریم که تداعی همان نغمات روحانی مزامیر داوودی است که حضرت امیرالمؤمنان علیه السلام بالحن خوش ایلیای نبی به مناجات میپرداخت .
رسول اکرم صلی الله علیه و اله نیز میفرمود :
« اوتیت مزماراً من مزامیر داوود» با این تفاوت که حضرت نبی با صوت داوودی نمیخواند ؛ زیرا طبق آنچه در روایات است هیچ شنوندهای طاقت و توان استماع آن را نداشت و حضرت کاری ما فوق طاقت دیگران انجام نمیداد .
یا چو داوود از خوشی نغمهها جان پراندی سوی بستان خدا
امام صادق علیه السلام میفرمودند :
« علی بن الحسین علیه السلام خوش آوازترین مردم در خواندن قرآن بود و سقایان به هنگام عبور از کنار منزل وی ، برای استماع الحان خوش او توقف میکردند به نوای ملکوتی قرآن گوش میدادند ، چنان که سنگینی مشکهای خود را متوجه نمیشدند و برخی نیز ( از فرط خوشی و طرب روحی) از هوش میرفتند .(1)
ص:49
اطراب نفسی، پس از تذکر و تحریک و تهییج حاصل میشود . اگر نفس تذک یافت ، حزن و شادی حاصل از آن، نفسانی است .
رقص و پایکوبی و بدن نمایی و دعوت به ظواهر جسمانی ، صورت عینی شادی نفسانی است و حزن هم از متذکز شدن نفس به فقدانهمان شادیها حاصل میشود ، فقدان و غربت از آمال و آرزوهای شهوانی و نفسانی عشقهای مجازی شکست خورده ، فراق و غربت از محبوبها و تمنیات از دست رفته و لذا وقتی که نفس در اثر حضور و حصول خوشیها تحریک می شود، به جنبش در میآید و گاه به حد افراط و جنون و اضطراب درون میرسد .(1)
خلاصهای از تعریف ها و واژۀ لهو و مشتقات آن :
در این بیانات که نسبت به واژۀ لهو و مشتقات دیگرش در این تعریفها هست در هر یک گوشهای از ابعاد معنای آن را روشن کردهاند که خلاصهاش از این قرار است :
1- لهو آن است که از حالت جدی و واقعی به حالت هزل و شوخی میکشد .
2- و آن که دوام و بقاء ندارد ، بلکه زودگذر است .
3- و از آخرت فراموشی میآورد و عاقبت اندیشی را از ذهن بیرون میبرد .
ص:50
4- نفس انسان را یک ترویح و خوشی میبخشد که غیر حکیمانه و غیر عقلایی است .
5- انسان را مشغول به چیز باطل و دروغین کرده و از حقایق واقعیات و حتی یاد آنها به کلی منصرف میکند .
این لغت با دقتهایی که علمای لغت در آن کردهاند دارای این چنین ابعادی است که هر یک از علمای ادبیات عرب به گوشهای از آن توجه کردهاند .(1)
در کتاب جوامع الجامع در معنای لهو و لهو الحدیث چنان آمده است : لهو : یعنی هر نوع باطلی که انسان را از کار خیر باز دارد . و لهو الحدیث عبارت است از : طعنه زدن در حق و استهزای به آن و بیان خرافات و سخنان خنده آور و غنا و آلات موسیقی .(2)
در پایان این فصل شایسته است با برخی از سخنان بزرکان و مراجع و فقهای اسلام در تعریف این واژهها آشنا شویم .
1- مرحوم سید در رسالۀ وسیله این طور میفرماید :
غناء حرام است و گوش دادن به آن و کسب کردن به آن حرام است و تنها صدای خوب غناء نیست بلکه عبارت است از : کشیدن صدا و گردانیدن آواز در حلق به کیفیت مخصوصهای که طرب آور و مناسب
ص:51
مجالس لهو و لعب و محفل اهل معصیت و طرب باشد و نیز با آلات موسیقی ملایم و موافق باشد .(1)
2- بین فقهای شیعه در حرام بودن غناء اختلافی نیست و اجماع و اتفاق ایشان در حرمت غناء مسلم است و صاحب مستند حرمت غناء را از جملۀ ضروریات دین دانسته و صاحب ایضاح اخبار وارده در حرمت غناء را به حد تواتر شمرده است .
بلی در معنی غناء و حقیقت آن مختصر اختلافی است و آنچه را که شیخ انصاری علیه الرحمه در معنی غناء بیان فرموده مورد تأیید و فتوای اکثر مراجع و علمای اعلام است .
غناء عبارتست از : آوازی که طرب آور بوده (یعنی بالقوه ، هر چند بالفعل هم به سبب موانعی طرب آور نباشد ) و مطابق با لحن فساق و فجار باشد و نیز مناسب با آلات موسیقی و رقص (مانند اقسام تصنیفها ) باشد چنانچه در عرف آن را آواز پای تار ، یا تنبک میگویند و از شنیدن آن جهت شهوت تحریک شده و شخص بالتذاذات شهوانیه مایل میشود .(2)
ص:52
موسیقی به یک تعریف ، ترکیب اصوات است به نحوی که خوش آیند باشد اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است و گر نه اشکالی ندارد .(1)
4- آیت الله گلپایگانی قدس سره در معنای غنا و حکم آن میفرمایند : غنا کشیدن صدا و دور دادن آن به کیفیت خاصۀ طرب آور است که مناسب با مجالس انس و طرب و موافق با آلات لهو و لعب است و خواندن به نحو غنا و گوش دادن به آن و تکسب به آن حرام است و فرقی نمیکند که همراه با آلات لهو خوانده شود یا نه و در کلام باطل استعمال شود یا در قرآن یا دعا یا مرثیه یا شعر .(2)
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) پیرامون غنا و موسیقی و موسیقی و اصیل و سنتی میفرمایند :
غنا خوانندگی مطرب و ملهی متناسب با مجالس عیش و نوش است و موسیقی نوازندگی با همان اوصاف است و در حکم با هم فرقی ندارند و هر دو حرام است .
آیت الله العظمی تبریزی قدس سره : غنا ( آوازه خوانی مناسب مجالس خوشگذرانی که از مضمون باطل باشد ) گوش دادن به آن حرام است و بنابر احتیاط واجب باید از مطلق خوانندگی که با ترجیع صوت و (چهچهه) است و لو در مضمون باطل نباشد اجتناب نمود و نیز موسیقی لهوی ( نواختن با آلات مخصوصه که مناسب خوشگذرانی باشد) و گوش دادن به آن حرام است موسیقیای که مناسب خوشگذرانی باشد حرام است و بین انواع آن فرقی نیست چه سنّتی باشد یا غیر آن .
ص:53
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره : غنا : آوازی است که در آن صدا را در گلو میگردانند که بر زیان عربی چهچهه میگویند و طرب انگیز هم باشد و مناسب مجالس لهو و لعب هم باشد این حرام است و موسیقی به یک تعریف ترکیب اصوات است له نحوی که خوش آیند باشد ؛ لذا اگر مناسب مجالس لهو و لعب باشد حرام است .(1)
برای نشاط بخشیدن به هنگام انجام کارهای مشکل ، آن گونه که در تاریخ اسلام در مسئلۀ حفر خندق آمده یا اشعاری که « انجشه » به هنگام حرکت قافله به سوی مکه در حجه الوداع برای تحریک شتران میخوانده است؛ اما آنچه امروز در میان «صوفیه» معمول است که انواع آلات طرب را در این زمینه به کار میبرند حرام است .
آنچه را قرطبی به صورت استثناء بیان کرده از قبیل : خواندن «حدی» (آواز مخصوص) برای شتران یا اشعار مخصوصی که مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق میخواندند ، به احتمال قوی اصلاً غنا نبوده و نیست و شبیه اشعاری است که گروهی با آهنگ مخصوص در راهپیماییها یا مجالس جشن و عزاداری مذهبی میخوانند .
ذکر این نکته لازم است که گاه برای غنا دو معنی ذکر میشود : « معنی عام» و « معنی خاص» .
ص:54
معنی خاص : یعنی آهنگهای تحریک شهوات و متناسب با مجالس فسق و فجور ؛ ولی معنی عالم ، هرگونه صورت زیبا است و لذا آنها که غنا را به معنی عام تفسیر کردهاند بر آن دو قسم قائل شدهاند ؛ «غنای حلال» و «غنای حرام» .
منظور از غنای حرام همان است که گفته شد و منظور از غنای حلال ، صدای زیبا و خوشی است که مفسده انگیز نباشد و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد .(1)
در حدیث نشانههای نزدیکی قیامت میفرماید : مردمانی میآیند که قرآن را برای منظور دنیوی یاد میگیرند و قرآن را مانند خواندن و نواختن در آلات موسیقی و به طرز غناء میخوانند .
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم : « فعندها یکون اقوام یتعلمون القرآن لغیر الله و یتخذونه مزامیر و یتغننون بالقرآن » .(2)
احادیث وارده در استحباب نیکو خواندن قرآن(3)
منافاتی با حرمت غناء در قرآن ندارد زیرا مجرد تحسین صوت و کشیدن و یا ترجیع و گردانیدن صدا که آواز را نیکو گرداند غناء نیست چنان چه بیان گردید .
ص:55
ولی اگر تنها صدای خوب و کشانیدن و گردانیدن در حلق بدون کیفیت مزبور باشد ( طرب آور نباشد ) مانع ندارد . چنانچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : قرآن را با لحن و لهجۀ عرب بخوانید و از خواندن و لهجۀ اهل فسق و گناهان کبیره بپرهیزید ، به درستی که مردمانی میآیند که در خواندن قرآن ترجیع میکنند مانند ترجیع غنایی (یعنی به کیفیت غناء قرآن را میخوانند) و مثل خواندن نوحه گر و رهبانیه ( چنانچه بین نصارا متداول است) و قرآن از گلوی آنها نمیگذرد (یعنی مقصودشان تدبر در معانی قرآن نیست بلکه آواز خوانی است) دلهای ایشان و کسانی که کارشان را میپسندند وارونه و از حق کج است .(1)
متأسفانه در زمان حال که وسایل گناه و موسیقی پیشرفت کرده و تنوع خاصی در رنگارنگی بزهکاریها مشاهده می شود، عدهای که میتوان گفت کم هم نیستند ، شب عروسی خویش را شب گناهان کبیرهای مانند: ترانه خوانی، رقاصی و ... (که گفتن و نوشتن ، عرق شرم را بر چهرۀ انسان مینشاند) به پایان میرسانند با این توجیه شیطانی که « یک شب هزار شب نمی شود و حال اینکه زمانی این کار، زشتی و قبح بیشتری به خود
ص:56
میگیرد که اکثر این افراد ، شب عروسی خود را به اصطلاح برای تیمن و تبرک شب میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و سایر معصومین علیهم السلام یا اعیاد مبارک و مقدس چون عید قربان ، عید غدیرخم ، شب میلاد مولی الموحدین امیرالمومنین علی علیه السلام و مانند آن قرار میدهند و ان شبهای پاک و با صفا را با گناهان مختلف و متنوع شب عروسی ، ضایع میکنند .
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم وقتی متولد شد . بساط فساد ، مظاهر فسق ، فجور ، ظلم و جور به لرزه افتاد ، اینها در شب میلاد او بساط فسق بر پا میکنند . جای بسی تأسف است که گاهی دیده می شود عدهای از انسانهای متدین و نماز خوان ، در مراسم عروسی خویش یا فرزندانشان نسبت به گناهان سهل انگاری و بی مبالاتی مینمایند و در مجلس خویش به بهانۀ اینکه « یک شب هزار شب نمیشود » موسیقی ، آوازه خوانی ، بی حجابی و ... را امری جایز میدانند . ای غافلان ! اگر در همان لحظات عمرتان به پایان برسد و مرگتان فرا رسد در پیشگاه خداوند عزوجل چه جوابی دارید که بدهید ؟ آیا نمیشود که مراسم عروسی را با شادی و خوشی به انجام رسانید و معصیت خدا را هم مرتکب نشد ؟ برگزاری برنامههایی چون مداحی و خواندن اشعار و اجرای نمایش و ... (البته مباح و موافق شرع) از اموری هستند که میتوان در مراسم شادی مورد استفاده قرار داد. این گونه برنامهها ضمن اینکه مهمانها را سرگرم و راضی میکند ، سبب مسرت و شادی ایشان میگردد ، گناهی هم صورت نمیگیرد. اسلام حتی برای شب عروسی و زفاف آدابی را متذکر شده است، از جمله اینکه شب زفاف وقتی عروس و داماد در منزل خود جهت آغاز زندگی مشترک وارد شوند ، وضو بگیرند و دو رکعت نماز شکر به جا آورند و به این وسیله از خداوند متعال، خیر و برکت را برای
ص:57
خویشتن مسئلت نمایند و کام زندگی مشترکشان را با یاد خدا باز کنند ؛ ولی متأسفانه غالباً کام زندگی مشترکشان با گناه بر داشته میشود که با این توصیف معلوم است که چه شب زفافی میشود و چگونه زندگیای خواهد داشت . غفلت و بدبختی این چنین افرادی به حدی میرسد که دست به گناهان گوناگون و بزرگی میزنند و در عین حال مباهات و افتخار میکنند که گناه میکنند، چنان به عمل خویش مغرورند که در هنگام گناه انسانیت را به فراموشی میسپارند و متوجه نیستند که چه جنایت بزرگی را مرتکب میشوند به راستی چگونه می شود که آدمی گناه میکند و بر آن افتخار میکنند !!! (1)
عدهای از فقهاء غنا را در مجلس عروسی به سه شرط از موضوع حرمت غنا خارج کردهاند :
اول : مرد، هر چند محرم باشد در آن مجلس نباشد .
دوم : در خواندن نشان باطلی نگویند . (دروغ و فحش)
سوم : آلات لهو و وسایل موسیقی استعمال نکنند .
و نیز جمعی از فقهاء ، استعمال دف (دایره) را در مجلس عروسی جایز دانستهاند و شهید و محقق ثانی فرمودهاند : به شرط آنکه حلقه نداشته باشد .
ص:58
لیکن احتیاط در ترک هر دو است ؛ یعنی استعمال آلات لهو حتی در مجلس عروسی و آواز خواندن زنان در مجلس مزبور حتی با اجتماع شرایط سه گانه مزبور باید ترک شود .(1)
ص:59
ص:60
ص:61
در این فصل میپردازیم آثار و عواقب موسیقی از دیدگاه دانشمندان و امراض و اثرات روحی و روانی غنا و موسیقی و بعد هم از دیدگاه دین در دنیا و آخرت میپردازیم .
علمای علم فیزیولوژی دستگاه اعصاب انسان را به دو قسمت تقسیم کردهاند : سلسله اعصاب ارتباطی و سلسله اعصاب نباتی .
سلسله اعصاب ارتباطی شامل ستون مرکزی اعصاب از نخاع گرفته ، نیمکرههای مغز و نیز اعصاب محیطی میباشد و سلسله اعصاب نباتی شامل سیستم سمپاتیک و پاراسماتیک میباشد .
سیستم اعصای سمپاتیک فقط از ابتدای ستون فقرات آغاز گردیده و دنبالۀ آن به سایر اعضا پخش میگردد . اما سلسله اعصاب پاراسماتیک از مغز و دماغ شروع شده و بعد از ستون فقرات گذشته به موازی سمپاتیک به تمام بدن تقسیم میگردد . عمل سمپانیک عبارت است از تنگ کردن رگها ، اتساع عضلات صاف ، جلوگیری از ترشح ، فشار خون و کار پاراسماتیک گشاد کردن رگها ، انقباض عضلات صاف ،ایجاد ترشح و تقلیل فشار خون میباشد .
پاراسماتیک پس از این که از دماغ و مخ جدا شده همینکه به سمپاتیک ، یعنی همان اعصابی که از ستون فقرات شروع میشود مصادف شده از همان جا این دو عصب به موازات یکدیگر به تمام بدن دوش به دوش و همراه یکدیگر حرکت میکنند و چون اعمال این دو عصب مخالف یکدیگر است تا هنگامی که تحریکاتی از خارج بر آنها
ص:62
وارد نیاید و هر دو به موازات یکدیگر کار میکنند تعادل بدن را حفظ نموده و این تعادل در صحت و سلامی روحی و جسمی انسان مدخلیت تام دارد . ولی هرگاه یکی از این دو تعادل و توازن خود را از دست داد آن گاه به نسبت عدم تعادل هر یک اختلال روانی و کالبدی (روحی وجسمی) برای شخص ایجاد مینماید .
کار حساسۀ اعصاب سمپاتیک ایجاد امور فعاله بدن است از قبیل : بیداری و جدیت و فعالیت در کارها (که در اصطلاح طب قدیم، با صاحب آن را حرارتی مزاج و خون گرم مینامند ). ولی کار حساسۀ اعصاب پاراسماتیک درست مخالف سمپاتیک است یعنی عمل آن ایجاد سستی ، خواب ، غفلت ، سهو و نسیان ، اندوه ، حزن ، بیهوشی ، نزع و بالاخره مرگ است .
وقتی که از خارج تحریکانی در درون اعصاب شروع میشود اعصاب سمپاتیک یا پاراسماتیک به میزان تحریکات خارجی تعادل خود را از دست داده پایین یا بالا میروند ، بدیهی است به هر اندازه که فاصله بین این دو سیستم اعصاب ایجاد شود به همان اندازه نگرانیهای روانی ، اغتشاشات فکری وخلاصه عدم تعادل روحی آغاز میشود .
از جمله علل تحریکات خارجی که عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسماتیک ایجاد میکند ارتعاشات موسیقی است ، موسیقی وقتی که به آهنکهای نشاط انگیز یا نوارهای حزن انگیز و مخصوصاً اگر با ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی (سمفونیک ) همراه گردد ، به طور مسلم تعادل لازمی را که بایستی بین دو دسته عصب «سمپاتیک و پاراسماتیک» وجود داشته باشد بر هم زده و در نتیجه اول حساس زندگی را اعم از هضم و جذب و دفع و ترشحات و ضربات قلب و وضع فشار مایعات بدن از جمله خون و غیره را مختل ساخته و رفته رفته
ص:63
شخص را به گرفتاریها و امراضی نزدیک میسازد که طب جدید با تمام پیشرفتهای حیرت انگیز خود اغلب موارد از مطالب آن عاجز میماند .(1)
و در صفحه 6 مینگارد :
امراض مختلف روانی ، اغتشاشات فکری ، عدم تعادل روحی ، انواع و اقسام دیوانگیها ، وفور سکتههای قلبی و مغزی که در تمام دنیا روز به روز رو به فزونی است و فکر پزشکان بزرگ را به خود جلب نموده است ، صدی نود پنج آنها نتیجۀ آثار همین تمدن شوم جدید است که قسمت حساس آن تعمیم موسیقی به وسیله رادیوها و ازدیاد مجالس ساز و آواز و کنسرت میباشد . در اثر ایجاد سر و صداها ، کنسرتها ، موسیقیهای گوناگون و فیلمها و کابارهها و دانسینگها است که آمار دیوانگان و بیماران روانی رادر تمام کشورها رو به ازدیاد رفته و هر روز بر شماره تیمارستانهای کشورهای جهان مخصوصاً اروپا و آمریکا افزوده میشود .
در صفحه 10 مینویسد :
ای کاش بشر میفهمید که ، استعمارگران به منظور تسلط بر اعصاب و نیروی فکری ملتها چگونه از راه موسیقی و الکل در تحذیر و ضعف اعصاب و ایجاد اغتشاشات فکری و بیماریهای روانی فعالیت میکنند و ای کاش انسان عصر اتم به خود میآمد که برای ساعتی کیف و عیش و نوش چگونه نیروهای فعاله خویش را با دست خود در اختیار دشمنان خود گذاشته است .
پروفسور دانشگاه کلمبیا دکتر ولف آدلر ثابت کرد که بهترین و دلکش ترین نواهای موسیقی شومترین آثار را روی سلسله اعصاب انسان می
ص:64
بخشد مخصوصاٌ اگر هوا گرم باشد این تأثیر مخرب خیلی بیشتر میشود و در مناطق حاره چون عربستان و بعض نقاط ایران منتهای سوء اثر را دارد .
دکتر آدلر رساله مفصلی در بیان زیانهای موسیقی منشر نموده و در آمریکا هزاران تن از مردم پیرو او شده و موسیقی را بر خود حرام نموده و لایحه مفصلی تهیه کرده و به مجلس سنای آمریکا تقدیم داشتند که برای نجات جامعه و جلوگیری از ضعف اعصاب که یکی از بدبختیهای دنیای متمدن امروزی است لازم است هرگونه کنسرت عمومی قدغن گردد . (1)
موسیقی با نواهای حزن انگیز خود گاهی آن چنان تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسماتیک را از بین میبرد که اصول زندگی حیوان یعنی جذب ، دفع ، هضم ، ترشحات و ضربان قلب ، فشار خون مایعات دیگر را مختل ساخته و شخص را به امراض مختلفی نزدیک میکند .
آهنگهای شور انگیز موسیقی در اثر تحریک اعصاب نباتی گاهی آنچنان موجب اغتشاشات روانی شده که شخص را وادار به فعالیت های بی موقع و خوشیهای ناگهانی ، خندههای بیجا ، گفتن سخنان مسخره آمیز مینماید و در اثر ادامۀ این عمل ممکن است کم کم شخص به مرضهایی که نوعی از جنون است مبتلا گردد .(2)
ص:65
مهمترین اثری که موسیقی در شنونده میگذارد همانا تولید ضعف اعصاب است . و این موضوع به درجهای دارای اهمیت است که دنیای ما را دچار وحشت نموده است ؛ زیرا ضعف اعصاب سرچشمۀ هر مرض و مهمترین عامل پیدایش هرگونه ناراحتی جسمی و روانی است . ضعف اعصاب از امراض صعب العلاج روز است . و ابتلای به آن از نظری خطرناکتر از مرض سل میباشد . و اتفاقاً این مرض فوق العاده خطرناک در بین بسیاری از افراد در دنیای روز شایع گردیده و مخصوصاً در کشورهای غربی که آمار مبتلایان به امراض عصبی گاهی بیشتر از مرضهای دیگر است و شیوع این مرض خطرناک در سراسر جهان تا جایی است که کمتر کسی را میتوان یافت که هیچ درجه از ضعف اعصاب را دارا نباشد و بدین جهت مطالعات زیادی از طرف مجامع بزرگ پزشکی جهان روی این مرض و علل پیدایش آن به عمل آمده و در نتیجه یکی از بزرگترین عوامل این مرض خطرناک همانا اشاعۀ موسیقی و کنسرت تشخیص داده شده است و این نظریه مورد تأیید عدۀ زیادی از دانشمندان اروپا و آمریکا واقع شده و به تدریج مورد تصدیق همگی گردید تا جایی که از طرف جمعی از روشنفکران و نویسندگان و دانشمندان آمریکا لایحهای تنظیم و به مجلس سنای آمریکا تقدیم نموده تا دولت برای جلوگیری از امراضی که بر اثر موسیقی
پدید میآید
ص:66
که خطرناکترین آنها ضعف اعصاب است ، از کنسرت و موسیقیهای عمومی جلوگیری به عمل آورد .(1)
یکی دیگر از آثار شوم موسیقی همانا تضعیف اراده و ایجاد توجه غیر طبیعی در شنونده است ؛ زیرا موسیقی دراثر کششهای صوتی و ارتعاش اصواتی که دارد یک حالت بهت زدگی و توجه غیر طبیعی در شنونده ایجاد میکند که به اعتراف دانشمندان علم روانشناسی آثار مرموز را در دماغ و قوای مغز به جای میگذارد و آن اثری که از این حالت یعنی توجه غیر طبیعی محسوس است این است که اراده تضعیف میگردد و شنوندۀ موسیقی تمام قوای خود را گویا در گوش متمرکز کرده و هیچیک از اعضای بدن او در آن حال گویا با ارادۀ او حرکت نمیکند و لذا گاهی دست و پای شنونده طبق ارتعاشات صوتی و نواهای موسیقی بنای حرکت کردن را میگذارد و خلاصه یک رقص خفیف بدون ارادۀ شنونده هم انجام میشود .(2)
سومین اثر حتمی آهنگهای موسیقی ایجاد رکود فکری است تا جایی که به موسیقی سرپوش فکر لقب دادهاند ؛ زیرا در اثر جذبۀ روحی که به شنوندۀ موسیقی دست میدهد ، چنان سکتهای برای مغز او رخ میدهد
ص:67
که اگر اولین متفکر باشد در آن حالت مغزش از اندیشههای کوتاهی هم دریغ نخواهد داشت و اگر اولین قاضی زبردست باشد در آن ساعت از قضاوت در حادثۀ کوچکی هم عاجز خواهد ماند . خلاصه به طور کلی آنگونه قوای دماغیش تحت تاثیر نواهای موسیقی قرار میگیرد که نمیتواند در مراحل علمی و معضلات اجتماعی افکار خود را به کار اندازد و لذا متفکرین بزرگ و گاهی دانشجویانی که زیاد با موسیقی سر و کار دارند در امور فکری ، کند و در ریاضی در پس غافلهاند. (1)
اثر چهارم موسیقی فشار خون است ، پزشکی در اروپا ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دگمۀ رادیو را باز و با گوش دادن به برنامههای مختلفۀ موسیقی به نتایج زیر رسید :
الف: هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجۀ فشار خود اضافه میشود و در موقع استماع صداهایی که موجب کسالت روح و ناراحتی میباشد بالا رفتن درجۀ فشار خون به حدی بود که پزشک را متوحش ساخت .
ب: قسمتی از برنامههای موسیقی هیچگونه اثری را در شنونده به جای نگذارده و به اندازۀ پر قویی هم در او موثر نیست .
ج- برخی از موسیقیها اثر آرام کننده داشته و تا مدتی که ادامه دارد فشار را از حد معمول پایین میآورد .
ص:68
د: بالاخره موسیقی چنان تأثیر در روی فشار خون پزشک داشت که به طور جدی سلامتی او را تهدید نمود . (1)
در بعضی از زندانهای روسیه که مخصوصاً در آنجا محکومین (نهلیست) را نگاه میدارند ، شکنجهای مرسوم است به نام (هومه اوپاتیک) مرسوم میباشد . با این وضع در یکی از زندانها (ادسا) یک محکوم سیاسی را برای مدت شش ماه برای اینکه میهن پرستی بیاموزد ! در معرض شنیدن موسیقی و نواهایی قرار دادند که سرود ملی روس را مینواخت ولی آن بیچاره پس از پنج ماه دیوانه شد .(2)
یکی از بزرگترین اثر سویی که شنیدن موسیقی در بردارد سوق دادن افراد مخصوصاً دختران و پسران جوان به طرف شهوت و تحریک و قوای حیوانی است و خلاصه دختر و پسر جوانی که ممکن بود قبل از شنیدن موسیقی تحت تأثیر شرم و حیا و عفت و یا عوامل دیگر اخلاقی قرار داشته و راضی به یک رشته کارهای ننگین شهوی و حیوانی نشوند چنان با شنیدن موسیقی ممکن است خود آمادۀ ننکینترین عملی گردند که ابداً گویا درسی از عار و ننگ و عفت و رشاد در زندگی نخواندهاند و تأثیر سوء موسیقی در این جهت بدرجه ایست که میتوان
ص:69
گفت یک قسمت مهم از اشاعۀ فحشاء و تجاوزات بنوامیس در دنیای روز ، مربوط به پخش نوارهای شوم و آهنگهای مهیج موسیقی است .(1)
از آثار شوم نوارهای موسیقی در هم شکستن عواطف در شنونده است ؛ زیرا موسیقی عواطف را کم کرده و ممکن است آهسته آهسته از بین ببرد . زیاد تجربه گردیده است کسانی که حس محبت و عواطف انسانیت آنان به درجهای فوق العاده بوده که با شنیدن کوچکترین منظره تأثیر انگیز متأثر میشدند . پس از شنیدن موسیقی به طور مداوم چنان عواطف خود را از دست دادهاند که بزرگترین مناظر رقت بار و جگرخراش ، کوچکترین تأثیری در آنها به جای نخواهد گذارد ، البته هر قدر موسیقی بیشتر شنیده شود به همان درجه عواطف هم کم میگردد . اشتباه نشود گاهی ممکن است نوازندگان موسیقی با دیدن بعضی از مناظر بسیار کوچک دچار ناراحتی شدیدی گردیده و حتی گریه به خاطر ضعف شدید ارادۀ آنها و از بین رفتن تعادل قوای آنان است . و ضعف اراده و اعصاب را نباید با موضوع عاطفه اشتباه کرد .(2)
یکی از اثرات موسیقی ، ایجاد حالت افسردگی و خمودگی است . هر اندازه که موسیقی بر اعصاب مسلط شده باشد به همان اندازه روح کاهلی ،
ص:70
افسردگی و خمودگی بر انسان مستولی خواهد شد ، رغبت مطالعه را در انسان کم میکند ، استعداد را ضعیف میکند و با توجه به تأثیرات عمیق و زیان بخشی که موسیقی روی مغز و اعصاب دارد ، نبوغ فکری و استعداد فطری آنها را برای پیشرفت در تحصیل به کل از بین میبرد .
موسیقی در اثر تسلط یافتن بر اعصاب و روان حالتی در شخص ایجاد میکند که انسان را به کلی از قضاوتهای صحیح و اندیشههای درست باز داشته و گاهی همه چیز را در نظر او یکسان نمایش میدهد .
از نظر فیزیولوژی چشم ؛ حرکت عضلات صاف چشم توسط دو دسته اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک صورت میگیرد .
وقتی تحریکات خارجی (موسیقی) تعادل بین این دو سیستم عصبی را به هم بزند ، در این صورت یکی از آثار شوم آن ضعف نیروی باصره خواهد بود .(1)
معروف است دوران عمر طبیعی بشر 120 سال است ، ولی فیزیولوژیستها و علمای روانشناس و زیستشناس و به و یژه متخصصان علوم روانی و اعصاب معتدند که ، بشر هرگاه در محیطی قرار بگیرد که از سر و صداها دور و روان و اعصابش از ناراحتیهای گوناگون و پیش آمدهای ناگوار بر کنار و اعصاب او سالم بوده و بهداشت او دقیقاً
ص:71
مراعات گردد ؛ طول عمر او به مراتب بیشتر از 120 سال خواهد شد و حتی به چند برابر این سن هم خواهد رسید . چنانچه اغلب جراید عنوان کهنسالترین افراد و عصر حاضر کسانی را معرفی کردهاند که گاهی عمرشان نزدیک به دو قرن رسیده است . ( برای اطلاعات بیشتر دربارۀ نام این افراد به کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان مراجعه نمایید ).
در کتاب تاثیر موسیقی بر اعصاب و روان از ص 128 تا ص 135 نام 100 نفر از موسیقیدانان را آورده است که در سنین زیر 60 سالگی از این دنیا کوچ کردهاند .
از بسیاری ار آیات قرآن کریم(1) و روایات ائمه اطهار علیهم السلام استفاده میشود که اعما ل خیر بر وسعت رزق و طول عمرمیافزاید . ولی گناه و لهو و لعب برکت را از بین خواهد برد و از عمر انسان میکاهد و چون موسیقی مطرب گناه محسوب میشود و معمولاً مروجین موسیقی با وضع نامناسب و عمر کوتاه از دنیا رفتهاند . هم اکنون اسمهای برخی از آن ها همراه با مدت عمرشان ذکر خواهد شد .
1- مالیران : استاد معروف موسیقی در حال خواندن آواز در سن 27 سالگی سکته کرد .
2- پر گولوزی : نوازنده ایتالیایی در سن 26 سالگی
3- بلینی : نوازنده ایتالیایی در سن 34 سالگی
ص:72
4- موریس ژوبر : نوازنده فرانسوی در سن 40 سالگی
5- شوسون : نوازنده فرانسوی در سن 30 سالگی
6- نیکلا دوگرینی : نوازنده فرانسوی در سن 32 سالگی
7- ژاربیژه : نوازنده فرانسوی در سن 37 سالگی
8- مندلس : نوازنده آلمانی در سن 38 سالگی
9- هوگو ولف : نوازنده آلمانی در سن 43 سالگی
10- ماکس رگر : نوازنده آلمانی در سن 43 سالگی
11- موزارت :نوازنده اتریشی در سن 35 سالگی
12- شوبرت : نوازنده اتریشی در سن 31 سالگی
13- لانر : نوازنده اتریشی در سن 42 سالگی
14- حبیب سماعی : نوازنده ایرانی در سن 45 سالگی(1)
همچنین نباید در این راستا، جنون یا سکتۀ برخی از مشاهیر موسیقی را چون بتهوون ، باخ، شومان ، واگنر ، شوپ ، آرمسترانگ و ... را نادیده گرفت .
در اثر فشار شدیدی که ارتعاشات و تحریکات خارجی موسیقی روانی روی اعصاب وارد میکند ، قدرت اندیشه و فکر را از انسان میگیرد ؛ زیرا قوۀ اندیشۀ انسان در بین ارتعاشات موسیقی زندانی میگردد و به تدریج منجر به اغتشاشات فکری و نگرانیهای روحی میشود جایی که موسیقی نیروی خِرد را فلج میکند و آثار جنون برای چنین افرادی پیش میآید .
ص:73
بر اساس نظر بسیاری از روان شناسان ، موسیقی احساسات بشر را در مسیر غیر طبیعی و غیر عادی توسعه میدهد و انسان را در یک عالم ناخودآگاهی کامل فرو می برد و قوۀ خیال بافی غیرطبیعی و غیر واقعی را در انسان زیاد میکند .
موسیقی لذت نیست ، بلکه قوۀ خیال را تحریک میکند و انسان را از آن خیالهای خود لذت میبرد به خاطر آن که اگر چند نفر حتی یک موسیقی گوش دهند . لذتی که اینها از موسیقی میبرند یک جور نیست و آن تخیلاتی که در آن فرو میروند یک شکل نیست . بلکه هرکس یک نوع لذتی میبرد و در یک عالم خیالی سیر میکنند ؛ لذا میگویند اکثر بیماریهای روانی از همین جا شروع میشود که انسان در یک عالم گنگ فرو میرود که خود نمیتواند تعریف نماید . (1)
واین که به نظر بعضی از دانشمندان در این مورد توجه فرمایید :
دکتر اوریزن اسوت مارون میگوید : « هیجان بزرگترین عامل سکتههای قلبی است ، هنرمندان اغلب به علت سکته قلبی در گذشتهاند از این بیان معلوم میشود هیجانِ حاصله از موسیقی تا چه حد خطرناک است .»(2)
ص:74
دکتر آرلوند فرید مانی (پزشک بیمارستان نیویورک و ریئس کلینیک سردرد ) : « او با کمک دستگاههای الکترونی ، تعیین امواج مغز و تجربیاتی که در طی مراجعه هزاران بیمار به دست آورد ثابت کرده است که یکی از عوامل مهم خستگیهای روحی و فکری و سردردهای عصبی ، گوش دادن به موسیقی رادیو است مخصوصاً برای کسانی که به موسیقی آن دقت و توجه میکنند » .(1)
دکتر ربرت (متخصص روانشناسی کودک در انگلیس) میگوید : « اطفال در رحم مادر تحت تأثیر موسیقی قرار میگیرند و اگر مادر حامله به موسیقی گوش دهد ضربان قلب طفل در رحم زیاد میشود این حالت از 6 ماهگی به بعد است .»(2)
دکتر آلکسیس کارل (فیزیو لوژیست بزرگ فرانسوی ) میگوید : « ساز و آ واز و کنسرتها و اتومبیل و ورزش نمیتوانند جای فعالیتها وکارهای سودمند اجتماعی را بگیرند . رادیو نیز مانند سینما و موزیکال ، کاهلی کاملی به کسانی میبخشد که با آن سر گرمند . بدون شک الکلیسم
ص:75
کاگران ما را از پا در میآورند و سر و صدای رادیو ، سینما و ورزش نا مناسب روحیۀ فرزندان ما را فلج میکند .»(1)
دکتر ولف آدلر (پروفسور دانشگاه کلمبیا ) میگوید : « موسیقی علاوه بر این که سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت خارج از طبیعی آن ، سخت خسته میکند ، عمل ارتعاش صوتی که موسیقی انجام میشود تولید تعرض خارج از حد طبیعی در جلد مینماید که بسیار زیانمند است ».(2)
دانشمندان روانشناسی در مورد موسیقی میگویند : (موسیقی ) آثار مرموزی را در دماغ و قوای مغز به جای میگذارد و آن اثری که از این حالت یعنی توجه غیر طبیعی محسوس است ، این است که اراده تضعیف میگردد و شنوندۀ موسیقی تمام قوای غدد را گویا در گوش متمرکز کرده و هیچ یک از اعضای بدن او در آن حال با ارادۀ او حرکت نمیکند ؛ لذا گاهی دست و پای شنونده طبق ارتعاشات صوتی و نواهای موسیقی بنای حرکت کردن را میگذارد و خلاصه یک رقص خفیف بدون ارادۀ شنونده انجام میشود .(3)
ص:76
جمعی از روان شناسان آلمانی ثابت کردهاند که : موسیقی فشار خون را بالا و پایین میبرد .
یک پزشک اروپایی ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دگمۀ رادیو را باز و با گوش دادن به برنامههای مختلفۀ موسیقی به نتایج زیر رسید :
الف : هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجۀ فشار خود اضافه میشود و در موقع استماع صداهایی که موجب کسالت روح و ناراحتی میباشد ، بالا رفتن درجۀ فشار خون به حدی بود که پزشک را متوحش ساخت .
ب : برخی از موسیقیها اثر آرام کننده داشته و تا مدتی که ادامه دارد فشار را از حد معمول پایین میآورد .
ج : بالاخره موسیقی چنان تأثیر در روی فشار خون پزشک داشت که به طور جدی سلامتی او را تهدید نمود. (1)
1-ایجاد عدم تعادل و توازن بین اعصا ب سمپاتیک و پاراسماتیک(2)
ص:77
2- مرض مانی (Maniae) نوعی جنون است که درجات متعددی دارد
3- مرض سیکلموتی (Cyclothmie)(1)
4- کوتاهی عمر
5- مرض پارانو(Paranoia) (2)
6- ضعف اعصاب
7- اختلالات دماغی ( اغتساسات مغزی ، هیجانات روحی – جنون)
8- تأثیرات قلبی
9- واسطه انتحار وخود کشی
10- بیماری فشار خون
11- عامل فحشا
12- تضعیف و تضییع حس شنوایی (سامعه)
13- تضعیف و تضییع حس بینایی (باصره)
14- هیجان
15- سلب اراده و شکست شخصیت
16- سلب غیرت
17- عامل جنایت
18- جلب توجه غیر طبیعی
19- از دست دادن نیروی فکری
20- تضییع نیروی قضاوت
ص:78
21- افسردگی و خمودگی
22- تهییج عشق(1)
23- شکست عمر و جوان مرگی
24- زنجیر بردگی
25- روش لغو
26- اتلاف وقت .(2)
ا
دیگر امراض موسیقی عبارتند از :
امام خمینی قدس سره در مورد موسیقی میفرماید :
« ... از جمله چیزهایی که مغزهای باز جوانها را مخدر و تخدیر میکند موسیقی است . موسیقی اسباب این می شود که مغز انسان وقتی چند وقت به موسیقی گوش کرد، تبدیل میشود به یک مغز غیر آن کسی که جدی باشد ، انسان را از جدیت بیرون میکند و متوجه جهات دیگر میکند . تمام این وسایلی که در هر مملکتی رواج دارد ، همه برای این است که ملت خود را از مقدرات خودشان غافل کنند ».(3)
ص:79
« ... موسیقی از اموری است که البته هر کسی بر حسب طبع، خوشش میآید ، لکن از اموری است که انسان را از جدیت بیرون میبرد و به یک مطلب هزل میکشاند . دیگر یک جوان که عادت کرده روزی چند ساعت با موسیقی سر و کار داشته باشد و اکثر اوقاتش را صرف بکند و پای موسیقی بنشیند و اینها ، از مسائل زندگی و از مسائل جدی به طور کلی غافل میشود ، عادت میکند ، همان طور که به مواد مخدر عادت میکند دیگر نمیتواند یک انسان جدی باشد که بتواند در مسائل سیاسی فکر بکند ، فکر انسان را موسیقی طوری بار میآورد که دیگر انسان نتواند در غیر همان محیط مربوط به شهوت و موسیقی فکر بکند ».(1)
الف : اصفهانی میگوید: یزید بن عبدالملک معبر خواننده را احضار کرد . معبر ترانهای خواند که خلیفه را به طرب آورد و فریاد زد : احسنت . پدر و مادرم فدایت.
دوباره معبر همان ترانه را تکرار کرد و یزید نیز گفته خود را تکرار کرد . لحظاتی بعد یزید از خود بی خود شد و به کنیزانش گفت : هر کار من کردم شما هم بکنید ، سپس به دورخانه میچرخید و کنیزان نیز میچرخیدند و چنین میخواند :
ای خانه مرا بچرخان . و ای زمان مرا آرام کن ! ای معشوقه من مرا رها نکن و به خاطر خدا به من رحم کن . و سوگندت را فراموش نکن .
ص:80
یزید آنقدر همانند کودکان به دور خانه گردید ، تا بی حال بر روی زمین افتاد . غلامان و کنیزان به سویش رفتند و او را به اندرون بردند .(1)
چقدر زشت و ناپسند است که خلیفهای زمام امور را به دست دارد ، در برابر خوانندهای اینگونه به گرد خانه بچرخد و کنیزان و حضار او را به باد سخره و استهزاء بگیرند .
ب: مورخین پیرامون یزید بن ولید نیز نقل کردهاند : هنگامی که یزید به خلافت رسید نامهای به والی خودش در مدینه نوشت و از او خواست که خوانندهای به نام « عطرد» را نزد او بفرستد خود عطرد چنین میگوید : بر یزید وارد شدم در حالی که در برابرش ظرف زیبایی قرار داشت که لبالب از شراب بود و مردی آن را در پیمانه میکرد . به خدا سوگند ! همین که به او سلام کردم ، گفت : آیا تو عطرد هستی ؟
گفتم : آری ای امیرالمومنین .
گفت : ای اباهارون ! (لقب عطرد) به دیدار تو علاقمند بودم برایم بخوان .
برایش خواندم به خدا سوگند هنوز برنامهام تمام نشده بود که ردائش را در آورد و خود را درون تشت شراب انداخت و آنقدر نوشید که عقلش زایل شد هنگامی که بیرون آمد ، همانند دیوانهای شده بود که عربده میکشید . من آن رداء را برداشتم و بیرون آمدم .
فردای آن روز نیز یزید مرااحضار کرد و من نیز برایش ترانهای خواندم . یزید نیز ردایش که بر روی آن شیء همچون طلا میدرخشید را به کناری افکند ، سپس خود را درون تشت افکند و از روز گذشته بیشتر
ص:81
نوشید و سپس همانند مردهای مست در حالی که فریاد میکشید بیرون آمد و به خواب رفت و من نیز جامه را برداشتم و بیرون آمدم .(1)
این در حالی است که در مجلس غناء، دلقکان و بازیگران نیز حاضر میشدند و گویا این افراد نیز در شکوه این مجالس نقش به سزایی داشتند . یکی از این افراد اشعث بود . گفتهاند : ولید بن یزید او را احضار کرد و به او لباسی از پوست میمون پوشاند و دُمی بر آن آویزان کرد و به او گفت : برقص و بخوان .(2)
« یک مغزی اگر دنبال این رفت که موسیقی گوش کند ، این مغز مریض میشود ، این نمیتواند فکر بکند که کشورش به چه حال دارد میگذرد ، دیگر دنبال این نیست ، مثل آدم هروئینی میماند ...»(3)
1- ویکتور هوگو ( نویسنده مشهور فرانسه ) :
« علت این که ما از موسیقی خوشمان میآید این است که در عالم خیالها و رویاها فرو میرویم .»(4)
ص:82
2- آرون کوپلند :
« موسیقی انسان را از عالم اصوات بیرون میبرد و به یک دنیای خیالی و رؤیایی میراند .» (1)
3- لئون تولستوی ( نویسنده روسی ) :
« موسیقی محصول احساسات و هدف احوال نفسانی و عواطف انسانی است ». (2)
4 - هگل ( فیلسوف مشهور فرانسوی ) :
« ذکر و عبادت مسلمانان در معابد بیآلایش خود فکر میآورد و دعای (مسیحیان ) کلیسا با عربدۀ ناقوس و نقش و نگار در و دیوار ، تشویش خاطر و انصراف ناظر .»(3)
5- کانت (فیلسوف آلمانی ) :
« موسیقی اگر از همۀ موسیقیها مطبوعتر باشد، ولی چون به بشر چیزی نمیآموزد از تمام هنر ها پستتر است ».(4)
6- ویلیام جیمز :
ص:83
ممکن است خداوند از گناهان و گناه موسیقی ما بگذرد ؛ ولی ضعف اعصاب دست از سر ما بر نمیدارد.
برای اینکه بتوان به روشنی ، حوادثی را که در زیر آورده شده درک کرد ، تأثیر زدن یک وسیلۀ موسیقی را به سه روش متفاوت در نمونۀ زیر میخوانیم .
حال با این مثال به نمونههای واقعی زیر دقت کنید:
در اینجا بد نیست داستان حکیم و فیلسوف ، معلم ثانی ، شیخ ابونصر فارابی را که در همۀ علوم ، مجتهد و مبتکر و از جمله موسیقیدان نیز بوده بشنوید .
روزی در لباس ترکها قبل از آنکه کسی او را شناسایی کند به مجلس سلطان سیف الدوله وارد شد و مجلس او محل اجتماع دانشمندان بود . فارابی(1)
از میان جمعیت حاضرین عبور کرد تا به مسند خودِ سیف الدوله رسید و با همان لغت و زبان ساختگی مخصوصی که سیف الدوله با خواص درباریان سخنان خصوصی میگفت سخن گفت ، سپس از چنتۀ خود یک عودی در آورد و تارهای آن را منظم کرده و بنواخت که از آن همۀ اهل مجلس به خنده در آمدند ، سپس تارهای آن را طور دیگری تنظیم کرد و بنواخت که از آن همۀ اهل مجلس به گریه در آمدند ، سپس تارهای آن را به شکل دیگر تنظیم کرد و بنواخت که از آن همۀ
ص:84
اهل مجلس به خواب رفتند و در حال خواب مجلس را ترک کرد و از آنجا خارج شد .(1)
در این قضیه ملاحظه میکنید یک موسیقی دان موسیقی نواز در مجلس سلطان و حاکم بر ممالک اسلامی و جمعیتی از دانشمندان چگونه روحیۀ همه را تحت سیطرۀ خویش در آورد و ساعتی آنها را به هر شکلی خواست ساخت ، و به هر عالمی از تخیّلات مورد نظرش به حرکت برد و غرق در آن نمود. این نمونۀ از سازندگی عمیق و موثر موسیقی است و سایر اقسام آن نیز به همین طریق و همگی جز به پرواز در آوردن روح در فضای اوهام درونی چیز دیگری نیست .
آیا این هنر عمیق مؤثر نباید مؤکداً و عمیقاً تحریم شود ؟
موضوع قدرت نمایی یک موسیقی نواز بر روحیۀ حاکمان و سلاطین و خلفاء و فرمانفرمایان ممالک ، چیز کوچکی نیست ، آنها با چیره شدن بر روحیههای آن حاکمانِ صاحب قدرت ، بر سرنوشت میلیونها انسان چیره خواهند شد ، و بالاتر از آن هنگامی که وسایل انتقال صوت و امواج رادیویی و تلویزیونی به دست آنها قرار گیرد و همچنین مردم عادت به این نوع چیزها پیدا کنند . شما در فعالیتهای مطربان و موسیقیدانان در دربارهای خلفاء و سلاطین که برخی از داستانهای آنها را ذکر نمودیم تامل و دقت کنید و اثر سوء آن را در سرنوشت ملت بیچاره فکر کنید و بیاندیشید که آیا این هنر مؤثر ، مثبت ، عمیق باید حرام باشد یا حلال ؟(2)
1- مجله روشنفکر دربارۀ یک کنسرت موسیقی مینویسد :
ص:85
... وقتی دخترها و پسرها آهنگهای تندرو ، رعشه انگیزشان را مترنم میسازند سالن به لرزه می افتد ، دخترها جیغ میکشند ، به سر و گوش هم مشت میکوبند ، غش میکنند ، موهای خود را چنگ چنگ میسازند و پسرها از هوش میروند . همۀ این ها در تأثیر آهنگهای موسیقی در آنها است .(1)
2- در جریان کنسرت پر شر وشور گروه موزیک (ولینک استونر ) مردی از شدت هیجان برهنه شد و با حالت جنون آمیز بر سر و کول انبوه خلایق به راه افتاد که توسط پلیس دستگیر شد .(2)
3- چندی پیش (براون) خواننده انگلیسی ضمن اجرای برنامهای در فستیول موسیقی پوپ تمام لباسهایش را از تن بیرون آورد و در برابر جمعیتی بیش از 15000 نفر برنامه اجرا کرد . ابتدا پیراهنش را در آورد و چون تماشاگران به هیجان آمدند وی هنگام خواندن آواز به کلی لخت و عریان شد و به خواندن و رقصیدن پرداخت . در این موقع افراد پلیس خود را به صحنه رساندند و به خواننده عریان را دستگیر کردند .(3)
4- در ملبورن 50000 (پنجاه هزار ) نفر بعد از گوش دادن به کنسرت موسیقی چنان آنها را به هیجان آورد ناگهان همه به هم ریختند و بدون جهت یکدیگر را زخمی و مصدوم کردند تا پلیس خود را رساند چند نفر به ضرب چاقو از پای در آمدند و به چند دختر تجاوز شد و تعداد زیادی مجروح شدند .(4)
ص:86
5- در ایالت « لتیل راک » خانم 64 سالهای به نام
نیکیام به جوانی پیانو میآموخت نغمات موسیقی چنان در روح جوان هیجان ایجاد کرد که بدون دلیل از جا بر خاست و با 19 ضربه چاقو معلم موسیقی خود را از پای در آورد .(1)
6- در یک کنسرت موسیقی به دستهای از جوانان برای اولین بار (هیستری (یک نوع بیماری روحی) دست داد . آنها پس از برنامه پیتلها به خیابانها ریختند . اتومبیلها را به آتش زدند ، شیشه مغازهها را شکستند و مغازهها را غارت کردند و تعداد 315 نفر از آ نها از فرط هیجان غش کرده و به بیمارستان انتقال داده شدند .(2)
کسانی که عمری به دنبال ترویج موسیقی بوده اند امروز از عمل خویش پشیمان شدهاند . بر همین اساس تقاضای ممنوعیت آن را نمودهاند . مجله صبح در این مورد مینویسد : «گروهی از والدین نوچوانان ، ضمن طوماری ار کنگرۀ آمریکا خواستند تا موسیقی «راک» و«رپ» را غیر قانونی اعلام کنند ؛ زیرا باعث از بین رفتن بچههای آنها میشود .
یکی از افراد به شبکۀ بی بی سی گفت که : پسر او تحت تأثیر یکی از آهنگ-های (رپ) قرار گرفته که خود کشی را تبلیغ میکند و یک
ص:87
پزشک نیز گفت که ، گوش دادن به این آهنگها باعث تضعیف حس شنوایی میشود .(1)
فرانکو باتیاتو یکی از خواننندگان مشهور ایتالیایی که موسیقی (راک) را رها کرده است ، طی اظهار نظری در مورد موسیقی راک گفت : انسان کافی است پیامهای برخی گروههای راک را گوش دهد تا شیطان پرست شود . وی افزود : بسیاری از گروههای راک دچار نوعی تشنج رفتاری شده و پیامهای شیطانی را در موسیقی خود وارد میکنند . در جهان امروز واقعیتها با حماقت و بیکفایتی اعلام میشود و لذا جوانان را باید مطلع کرد .
او که به عارف مو سیقی ایتالیایی مشهور شده است در حال حاضر طرفداران زیادی دارد . «باتیوتا» تنها خوانندۀ غربی است که برای پاپ رهبر کلیسای کاتولیک واتیکان آواز خوانده است .(2)
ریئس انجمن شهر کوتابارو مرکز ایالت کلانتان مالزی رقص و آواز را ممنوع کرد . ایشان گفت : مقامات دولتی معتقدند : رقص و آواز منجر به رفتارهای غیر اخلاقی میشود .(3)
ص:88
تحقیقاتی را که یک محقق ژاپنی پیرامون این مسئله (ضررهای موسیقی بر آب ) نموده را بررسی مینماییم . البته تحقیقات او وسیع است و ما فقط بخشی از تخقیقات و پژوهشهای موسیقی آن را که از مجله سروش جوان برای شما انتخاب شده ، خدمت شما خوانندگان عزیز ارائه مینماییم .
این تحقیقات پیرامون آب و اثرات مختلفی که از اطراف خود میگیرد میباشد .
این محقق ژاپنی به نام «ماساروایی موتو» دید تازهای نسبت به آب پیدا کرده که این چنین بیان میکند : آب برای ما انسانها پیام بسیار مهمی دارد ، آب به ما میگوید : نگاه بسیار عمیقتری به خود بیندازیم .
اگر در آئینه آب به خودمان نگاه کنیم پیامش را با شفافیت و وضوح شگفت انگیزی در خواهیم یافت . میدانیم که حیات بشر با کیفیت آب ارتباط مستقیم دارد . چه آبی که درون بدن ماست و چه آبی که اطراف ما را احاطه نموده است . « ایی موتو» یافتههای خود را در کتاب بسیار مهمی منتشر کرده که نتیجۀ پژوهشهای وی در سطح بین المللی است . آقای «ایی موتو» با استفاده از مدارک مبتنی بر واقعیات نشان میدهد که نیروهای ارتعاش انشان مثل افکار ، کلام ، تصورّات و موسیقی بر ساختار مولکولی آب اثر میگذارد . توجه شما را به این مطلب جلب میکنم که : بدن ما از هفتاد در صد آب تشکیل یافته و همین میزان از سطح زمین را نیز تشکیل میدهد . آب سرچشمه حیات در کره ما است کیفیت و سلامت آن برای هر یک از اشکال حیات بیاندازه مهم است .
ص:89
بدن انسان شباهت زیادی به یک اسفنج دارد که از تریلیاردها حفره به نام سلول تشکیل شده که مایعات را درخود نگه میدارد . ارتباط کیفیت زندگی ما با کیفیت آب در بدنمان کاملاً مستقیم است . آب مایعی است بسیار انعطاف پذیر ، شکل فیزیکی خود را با هر محیطی که در آن قرار بگیرد وفق میدهد ، اما علاوه بر ظاهر فیزیکی شکل مولکولی آب هم تغییر میکند . انرژی یا ارتعاشات محیط باعث تغییر شکل مولکولی آب میشود ، از این نظر آب نه تنها قابلیت بازتاباندن محیط را دارد - آن هم به طرزی که میبینیم – بلکه محیط خود را در سطح مولکولی هم انعکاس می دهد. آقای « ایی موتو» با به کارگیری یک شیوه خاص عکس برداری ، تغییرات مولکولی آب را برای ما قابل رؤیت نموده. او قطره های آب را منجمد می کند ، سپس آنها را در زیر میکروسکوپی که زمینه تیره رنگ و قابلیت عکسبرداری دارد ، مورد مطالعه قرار میدهد . کار او تنوع شاختاری مولکول آب و تاثیر محیط را بر روی آن به روشنی نشان میدهد . آقای ایی موتو تصمیم گرفت تأثیر موسیقی را در شکلگیری بلورهای آب مورد مطالعه قرار دهد . شیشه آب مقطر را بین دو بلندگو قرار داد و برای آن چند ساعت موسیقی پخش کرد ، صبح روز بعد آب را منجمد نموده و از بلورها عکس گرفت ؛ عکسها تأثیر بازتابهای حیرت انگیز آب را مورد توجه او قرار داد، او وقتی موسیقی هوی متال- که ازموسیقیهای پر ارتعاش است- برای آب پخش کرد و از بلورهای آب عکس گرفت متوجه شد که بلورهای آب شکسته شدهاند ، و شکل منظمی که بلورهای آب داشته از بین رفته و نابود شده است . (1)
ص:90
حال شما دقت بفرمایید بدن ما که از 70 در صد آب تشکیل شده و در تمامی سلولهای ما نیز وجود دارد ، وقتی موسیقیهای مبتذل و طرب آور با آن برخورد کند روی آنها چه تأثیرات مخرب و نابود کنندهای خواهد گذاشت ؟ دیگر قضاوت و داوری را به عهدۀ فکر باز و شکوفای خودتان میگذاریم که انشاء الله با فهم و اندیشه والای خود تصمیم زیبایی نسبت به این دستور شرع مقدس اسلام بگیرید .
استعمارگران جهان همیشه از بیداری مردم مخصوصاً نسل جوان ، وحشت داشتهاند ؛ به همین دلیل بخشی از برنامههای گستردۀ آنها برای ادامۀ استعمار، فرو بردن جامعهها در غفلت ، بیخبری ، ناآگاهی و گسترش انواع سرگرمیهای ناسالم است .
امروزه مواد مخدر ، تنها جنبۀ تجارتی ندارد ، بلکه یک ابزار مهم سیاسی ؛ یعنی سیاستهای استعماری است . ایجاد مراکز فحشاء ، کلوپهای قمار و همچنین سرگرمیهای ناسالم دیگر و از جمله توسعۀ غنا و موسیقی ، یکی از مهمترین ابزاری است که آنها برای تحذیر افکار مردم بر آن اصرار دارند و به همین دلیل قسمت عمدۀ وقت رادیوهای جهان را موسیقی تشکیل میدهد و از برنامۀ عمدۀ وسایل ارتباط جمعی همین موضوع است . حال به عواقب آن در دوران زندگی در این جهان که همان هدف استعمارگران است از دیدگاه روایات میپردازیم .
ص:91
امام صادق علیه السلام فرمود :
« بَیْتُ الْغِنَاءِ لَا تُؤْمَنُ فِیهِ الْفَجِیعَةُ وَ لَا تُجَابُ فِیهِ الدَّعْوَةُ وَ لَا یَدْخُلُهُ الْمَلَکُ ؛ خانهای که در آن غنا باشد از مرگ و مصیبت دردناک ایمن نیست و دعا در آن به اجابت نمیرسد و فرشتگان وارد آن نمیشوند » .(1)
امام صادق علیه السلام فرمود :
« ضَرْبُ الْعِیدَانِ یُنْبِتُ النِّفَاقَ فِی الْقَلْبِ کَمَا یُنْبِتُ الْمَاءُ الْخُضْرَةَ ؛ نواختن موسیقی ( مثل تار و ...) نفاق را در دل میرویاند ، همانطوری که آب سبزه را میرویاند » .(2)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود : « الْغِنَاءُ رُقْیَةُ الزِّنَا ؛ غنا و (موسیقی) کاری است که انسان را به زنا میکشاند ».(3)
و در حدیث دیگری آمده است که :
ص:92
«... ایاکم و العناد فانه ینقص الحیاء، و یزید فی الشهوه و یهدم المروه و انه لینوب عن الخمر، و یغفل ما یفعل لسکر فان کنتم لا بد فاعلین فجنبوه النساء ، فان الغناء داعیه الزناء ؛ از غناء و موسیقی دوری کنید ؛ زیرا موسیقی حیاء را از بین میبرد و سبب زیاد شدن غریزه جنسی میشود ، مردانگی را نابود میسازد و هر کاری که شراب میکند موسیقی هم انجام میدهد و اگر مبتلا به موسیقی شدید از زنان بپرهیزید برای آن که موسیقی و غناء انسان را به زنا میکشاند .(1)
از امام سجاد علیه السلام روایت شده است :
« لَا یُقَدِّسُ اللَّهُ أُمَّةً فِیهَا بَرْبَطٌ یُقَعْقِعُ ؛ پاک و سعادتمند نمیشوند ، ملتی که در میان آنان بربط ( که یکی از آلات موسیقی میباشد) به صدا در آید » .(2)
امام صادق علیه السلام فرمود :
« مَنْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِنِعْمَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْکَ النِّعْمَةِ بِمِزْمَارٍ فَقَدْ کَفَرَهَا وَ مَنْ أُصِیبَ بِمُصِیبَةٍ فَجَاءَ عِنْدَ تِلْکَ الْمُصِیبَةِ بِنَائِحَةٍ فَقَدْ کَفَرَهَا ؛ کسی را که خداوند سبحان نعمتی به او عطا کند و او در اثر نعمت به وسایل آواز
ص:93
خوانی و موسیقی رو کند با این عملش ناسپاسی حق تعالی را مرتکب شده و همچنین کسی که مصیبتی (برای امتحان و ...) به او برسد و آه و ناله کند او هم کفران نعمت نموده است » .(1)
امام صادق علیه السلام فرمود :
« إِنَّ شَیْطَاناً یُقَالُ لَهُ الْقَفَنْدَرُ إِذَا ضُرِبَ فِی مَنْزِلِ الرَّجُلِ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً بِالْبَرْبَطِ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ الرِّجَالُ وَضَعَ ذَلِکَ الشَّیْطَانُ کُلَّ عُضْوٍ مِنْهُ عَلَی مِثْلِهِ مِنْ صَاحِبِ الْبَیْتِ ثُمَّ نَفَخَ فِیهِ نَفْخَةً فَلَا یَغَارُ بَعْدَ هَذَا حَتَّی تُؤْتَی نِسَاؤُهُ فَلَا یَغَارُ ؛ به شیطان قفندر (بد قیافه) گفته میشود زمانیکه در خانه کسی چهل روز با وسایل موسیقی (چون تار بنوازد) و مردان و زنان در آن مجلس باطل گرد آیند ، شیطان تمام اعضای بدن صاحبخانه را لمس میکند ( به طوری که چشم و گوش ، زبان و سا یر اعضایش در مسیر و فرمان شیطان و گناه قرار میگیرند) بعد از آن برای اینکه کاملاً او را در زشتی و ظلمت غرق کند نفسی شیطانی در او میدمد که بعد از آن غیرت را از دست میدهد آنچنان که نسبت به رابطه نا مشروع دیگران با همسرش بی تفاوت میشود ». (2)
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
ص:94
« لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِکَةُ بَیْتاً فِیهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لَا یُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ تُرْفَعُ عَنْهُمُ الْبَرَکَةُ ؛ فرشتگان به خانهای که شراب و وسایل موسیقی و قمار (مثل دایره، طنبور ، نرد) در آن باشد وارد نمیشوند . و دعای اهل خانه مستجاب نمیگردد ، خیر و برکت هم از آنجا میرود .(1)
حاج شیخ محمد جواد خراسانی قدس سره در کتابش « مهدی منتظر » در مورد حوادث و وقایعی که در دوران غیبت و نزدیک ظهور حضرت مهدی (عج) رخ میدهد مینویسد :
در این زمان مردم غنا و آوازه را دوست دارند .
رقص و طرب و غنا را حلال میشمرند .
آلات ساز و آواز ظاهر میشود .
تار و طنبور زنی را مستحسن شمارند و نیکو بیاموزند .
زنهای آوازه خوان و رقاصه آشکار می شوند.
زنهای آوازه خوان و الات آواز برای خود اتخاذ کنند .
لهو و آلات لهو ظاهر شود ، عابرین بروی بگذرند و احدی ، احدی را منع نکند .
برای غنا و آوازه مالها ، خرج میکنند .
همچنین آلات غنا و موسیقی در حرمین (مکه و مدینه) ظاهر میشود .(2)
ص:95
نقل شده است که : حضرت علی علیه السلام دید مردی طنبور میزد . حضرت او را از این کار باز داشت و حتی طنبور را گرفت و شکست . سپس او را نصیحت فرمود و او توبه کرد . آنگاه حضرت علی علیه السلام به او فرمود : آیا می دانی طنبور هنگامی که به صدا در میآید چه میگوید ؟
مرد عرض کرد : وصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم داناتر است .
حضرت فرمود : طنبور هنگام نواختنش میگوید :
سَتَندِمُ سَتَندِمُ أیا صاحِبی سَتَدخُلُ جَهَنَّمَ أیا ضارِبی
به زودی پشیمان میشوی ، به زودی پشیمان میشوی ای صاحب من ! به زودی داخل دوزخ میگردی ای زنندۀ من ! (1)
ص:96
رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلمضمن وصیت خود به حضرت علی علیه السلام فرمودند :
« یا علی ! ثلاثه یقسین القلب: استماع اللهو، و طلب الصید، و اتیان باب السلطان ؛ یا علی ! سه چیزاست که موجب قساوت قلب میشود : گوش دادن به لهو ؛ دنبال شکار رفتن و رفت و آمد به دربار سلطان جائر » . (1)
اگر انسان قسی القلب شود کمتر توفیق توبه پیدا میکند ، هر چه قدر انسان بیشتر گناه کند نامۀ اعمالش از بار گناهان سنگین میشود و شخص قساوت قلب پیدا میکند ، وقتی هم قساوت قلب پیدا شود دیگر انسان کمتر میتواند توبه کند پس چه بهتر که انسان گناه نکند و به فرمایش مولای متقیان علی بن ابیطالب علیه السلام گوش نماید که فرمودند : گناه نکردن بهتر از توبه کردن میباشد از کجا معلوم که انسان زنده بماند و بتواند توبه نماید . و به قول پزشکان پیشگیری بهتر از درمان است .
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
« یُحْشَرُ صَاحِبُ الطُّنْبُورِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ هُوَ أَسْوَدُ الْوَجْهِ وَ بِیَدِهِ طُنْبُورٌ مِنَ النَّارِ وَ فَوْقَ رَأْسِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ بِیَدِ کُلِّ مَلَکٍ مِقْمَعَةٌ یَضْرِبُونَ رَأْسَهُ وَ وَجْهَهُ وَ یُحْشَرُ صَاحِبُ الْغِنَاءِ مِنْ قَبْرِهِ أَعْمَی وَ أَخْرَسَ وَ أَبْکَمَ وَ یُحْشَرُ الزَّانِی مِثْلَ ذَلِکَ وَ صَاحِبُ الْمِزْمَارِ مِثْلَ ذَلِکَ وَ صَاحِبُ الدَّفِّ مِثْلَ ذَلِکَ ؛
ص:97
کسی که اهل طنبور است روز قیامت محشور میشود در حالی که سیاهترین صورت را دارد و به دستش تنبوری از آتش جهنم است و بالای سرش هفتاد هزار فرشته عذاب همراه با گرزی که در دست دارند بر سر و صورتش میکوبند و کسی که اهل (غناء و موسیقی) است از قبرش بیرون میآید در حالی که نابینا و گنگ و کر خواهد بود . همچنین زنا کار و آنکه فلوت و دایره میزند همانند ایشان محشور میشود » .(1)
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میخوانیم :
« خمسه لا ینظر الله الیهم یومالقیامه- الی ان قال: - و المغنی ؛ خداوند در قیامت به پنج طایفه نظر رحمت نمیکند و یکی از آنان مغنی (آوازه خوان) است.(2)
از ابی هریره روایت شده که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
گروهی از این امت مسخ شده و به صورت بوزینه و خوک در میآیند .
گفتند : یا رسول الله ! مگر آنها شهادت به لا اله الا الله و محمد رسول الله نمیدهند ؟
فرمود : بلی، روزه هم میگیرند ، نماز نیز میخوانند ، حج نیز به جای میآورند .
گفتند : پس عیب آنها چیست ؟
ص:98
فرمود : آنها وسایل ساز و موسیقی و دایره را به کار میبرند ، و کنیزان آوازه خوان میگیرند و با شب نشینی به میگساری و لهویات خویش را به صبح میرسانند که مبدل به بوزینه و خوک خواهند شد ».(1)
در حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میخوانیم :
« من قعد الی قینه یستمع منها صبَّ الله فی اذنیه الانک ؛ کسی که در مجلس زن خواننده بنشیند که به آوازه خوانی وی گوش دهد ، خداوند به گوشهای او سرب خواهد ریخت » .(2)
5- در قیامت به صورت نابینا و گنگ و کر خواهد بود .(3)
کسی که در دنیا موسیقی گوش نمیکند آیا ثوابی هم برای آن بیان شده است یا نه ؟ جواب این سئوال را از لسان گویای امام رضا علیه السلاممیخوانیم .
امام رضا علیه السلام فرمود :
« من نزه نفسه عن الغناء فان فی الجنه شجره یأمرالله عزوجل الریاح ان تحرکها لها صوتاً لم یسمع بمثله و من لم یتنزه عنه لم یسمعه ؛ کسی که
ص:99
از غناء دوری کند در عوض، درختی در بهشت است که خداوند دستور می دهد باد آن را به حرکت در آورد . نغمه خوشی از آن درخت بهشتی بلند می شود که مانند آن را تا به حال نشنیده است و کسی که از غناء اجتناب نکند آن صوت زیبا را نمیشنود » .(1)
تا اینجا آثار وخیم موسیقی در دنیا و آخرت را آوردیم و قبل از وارد شدن به مبحث پزشکی و سخنان دانشمندان به خرید و فروش و تعلیم و تعلّم موسیقی میپردازیم .
به اتفاق جمیع فقهاء ساختن و خرید و فروش آلات لهو و معامله اش باطل است و مانند آلات قمار نگهدارش نیز حرام و از بین بردنش واجب است . چنان چه در ضمن حدیثی مفصلی که در کتاب تحف العقول از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نقل میکند و همچنین شیخ حر عاملی در فصول المهمه روایت می کند که حضرت فرمود :
« اِنَّمَا حَرَّمَ اللَّهُ الصِّنَاعَةَ الَّتِی حَرَامٌ کُلُّهَا الَّتِی یَجِی ءُ مِنْهَا الْفَسَادُ مَحْضاً نَظِیرُ الْبَرَابِطِ وَ الْمَزَامِیرِ وَ الشِّطْرَنْجِ وَ کُلِّ مَلْهُوٍّ بِهِ وَ الصُّلْبَانِ وَ الْأَصْنَامِ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ مِنْ صِنَاعَاتِ الْأَشْرِبَةِ الْحَرَامِ وَ مَا یَکُونُ مِنْهُ وَ فِیهِ الْفَسَادُ مَحْضاً وَ لَا یَکُونُ فِیهِ وَ لَا مِنْهُ شَیْ ءٌ مِنْ وُجُوهِ الصَّلَاحِ فَحَرَامٌ تَعْلِیمُهُ وَ تَعَلُّمُهُ وَ الْعَمَلُ بِهِ وَ أَخْذُ الْأَجْرِ عَلَیْهِ وَ جَمِیعُ التَّقَلُّبِ فِیهِ مِنْ جَمِیعِ وُجُوهِ الْحَرَکَاتِ کُلِّهَا إِلَّا أَنْ یَکُونَ صِنَاعَةً ؛ صنعتی را که هیچ جهت حلالی در آن نباشد و جز شر و
ص:100
فساد چیزی بر آن مترتب نیست مانند بربط (آلت موسیقی است شبیه عود که به آن می نوازند) و مانند مزمارها و نی و شطرنج و هر آلت و وسیله لهوی و صلیب نصاری و بتها و هر چه شبیه اینها باشد پس یاد دادنش و یاد گرفتن و عمل کردن به آن و اجرت گرفتن بر آن و جمیع تصرفات در آن حرام است .(1)
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود :
« لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن و اثمانهن حرام و قد نزل تصدیق ذلک فی کتاب الله ؛ آموزش دادن خوانندگان و خرید و فروش کنیزکان آوازه خوان حرام است و در آمدی که از این راه به دست میآید نیز حرام میباشد ، گواه این مطلب آیهای است که خداوند در کتابش فرموده است :
« و من الناس من یشتری لهو الحدیث ...؛ بعضی از مردم سخنان بیهوده را خریداری میکنند ».(2)
ابوبصیر میگوید : از درآمد کنیزکان خواننده پرسیدم، امام علیه السلام فرمود :
کسبشان حرام است ؛ اما در عروسیها در صورتی که زن و مرد از یکدیگر جدا بوده و صدای زن را نامحرم نشنود ، خواندن اشکال ندارد . (3)
امام صادق علیه السلام فرمود :
ص:101
کنیز و زن خواننده و کسی که اجرتی به او می دهد و کسی که پول آن را مصرف میکند ، همه مورد لعنت قرار گرفتهاند .(1)
فردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: یا رسول الله! خداوند مرا بیچاره کرده به طوری که روزی من فقط از راه نوازندگی ممکن است پس شما اجازه دهید که دایره بزنم و غنا بخوانم .
حضرت فرمود : من به این کار اجازه نمیدهم . کرامت و بزرگ منشی برای تو نیست ای دشمن خدا ! رزق و روزی تو را خداوند حلال داده و تو در طریق حرام تلاش داری ، اگر دوباره چنین درخواستی کنی تو را تأدیب خواهم کرد . برو دنبا کسب حلال .(2)
به اتفاق جمیع فقهاء ، ساختن و خرید و فروش آلات لهو و لعب و معاملهاش باطل است و مانند آلات قمار نگهداریاش نیز حرام و از بین بردنش واجب است .
اجرت گرفتن جهت تکثیر فیلم و نوارهای مبتذل و حرام آیا حلال است یا حرام ؟ و در صورت کسب از این راه پولهای بدست آمده را چه باید کرد ؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) : در فرض سئوال اجرت حلال نیست و پولهای به دست آمده باید به صاحبان آن برگردانده شود و اگر از یافتن ایشان مأنوس است از طرف ایشان به فقیر صدقه بدهد .
ص:102
آیت الله العظمی سیستانی (دامت برکاته) : حرام و مالک اجرت نمیشود .
آیت الله العظمی تبریزی قدس سره : اجرت گرفتن جهت امر مزبور اکل مال به باطل بوده و جایز نیست و پولی که از این طریق به دست آمده باید به صاحبان آن برگردانده شود و چنانچه شخص صاحبان پول را نمیشناسد باید آن را از طرف آنها به فقیر صدقه بدهد .
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره: حرام است . در صورتی که صاحب آن را نمیشناسد آن را به فقیر صدقه بدهد.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته) : اجرت مذکوره حرام است و پولهای بدست آمده را باید به صاحبانش برگرداند ، اگر دسترسی به صاحبان نداشته باشد باید از طرف آنها به عنوان صدقه به فقیر غیر سید داده شود و احتیاطاً برای این کار از مجتهد هم اجازه بگیرد .
آیت الله العظمی بهجت قدس سره : حرام است و در آمد از حرام هم حرام است و پولهای به دست آمده را به صاحبان آن برگردانید و در صورت یأس در حکم مجهول المالک است .
آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته) : اجرت کار حرام نیز حرام است و باید به صاحبان آنها باز گردد و اگر دسترسی به آنها نیست از طرف آنها به فقیری صدقه بدهید .(1)
ص:103
خرید و فروش و استعمال و نگهداری تنبک و دایره و فلوت چه صورت دارد ؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) : خرید و فروش آلات مختص حرام جایز نیست .
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی قدس سره : استعمال و نگهداری آلات مختصۀ لهو و لعب حرام است .
آیت الله العظمی بهجت قدس سره : جایز نیست .
آیت الله العظمی تبریزی قدس سره: خرید و فروش و استعمال آلات لهو جایز نیست .
آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دامت برکاته) : با توجه به اینکه بیشترین استفاده از این وسایل در حال حاضر استفاده حرام است خرید و فروش و نگهداری آنها جایز نیست .
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (دامت برکاته) : جایز نیست .(1)
ص:104
ص:105
ص:106
ص:107
از دیدگاه علمای شیعه ، منابع فقه (منابعی که میتوان احکام الهی را از آنها به دست آورد و بر اساس آن نظر داد) چهار چیز است : کتاب ، سنت ، اجماع و عقل که به « ادلۀ اربعه» معروفند.
دربارۀ مبغوض بودن موسیقی و غناء میتوان از هر چهار منبع فقهی ، دلایلی به دست آورد .
در قرآن مجید که اولین و مهمترین منبع احکام و مقررات اسلامی است ، آیاتی وجود دارد که طبق نظر مفسران قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام دلیل بر حرمت غنا یا موسیقی یا هر دو میباشد .
بعضی از سور در مکه نازل شده است مانند : سورۀ فرقان ، سوره لقمان ، سوره اسراء و سوره نجم و بعضی در مدینه نازل شده است ، مانند : سوره حج و سوره جمعه . از این سُور میتوان فهمید که قرآن از همان ابتدای بعثت با موسیقی مبارزه میکرده و آن را مورد نکوهش و حتی چنانچه از آیات سوره لقمان روشن میشود صریحاً مورد تحریم قرار داده و مبارزه با موسیقی مانند مبارزه با بت پرستی از ابتداییترین احکام اسلام قرار داشته است . قرآن کریم نیاز به مفسر دارد و مفسران حقیقی آن ، ائمۀ معصومین علیهم السلام میباشند . هر آیهای از قرآن بطنی دارد و هر بطن آن
ص:108
هفتاد بطن دارد ما آیاتی که پیرامون موسیقی بود را آوردهایم و روایات پیرامون آیات را از لسان مبارک ائمه اطهار علیهم السلام ذکر مینماییم . در قرآن کریم آیاتی پیرامون موسیقی میباشد که ما به پنج آیه پیرامون موسیقی می پردازیم. که آنها عبارتند از :
] فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ [(1)
ترجمه : از پلیدیها ، از بتها اجتناب کنید و از سخن باطل و بی اساس بپرهیزید .
عن ابی بصیر قال: سألت اباعبدالله علیه السلام عن قول الله عزوجل: ] فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور[ قال : الغناء. ابوبصیر میگوید : از امام جعفر صادق علیه السلام درباره سخن خدای تعالی که میفرماید : « از پلیدیها ، از بتها اجتناب کنید و از سخن باطل و بیاساس بپرهیزید ». سئوال کردم ، امام علیه السلام فرمود : منظور غناء (آواز طرب انگیز) است .(2)
عن ابی عبدالله علیه السلام قال فی قول الله عزوجل: ] فاجتنبوا الرجس من الاوثان و اجتنبوا قول الزور[ قال: الرجس من الاوثان الشطرنج و قول الزور الغناء .
امام جعفر صادق علیه السلام دربارۀ آیۀ شریفه فرمود : منظور از «پلیدی» شطرنج و مراد از «سخن باطل» غنا و آواز طرب انگیز است .(3)
ص:109
آنجا که قرآن کریم اوصاف بندگان صالح و عبادالرحمن را بر میشمارد میفرماید :
] وَ الَّذینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً [ (1)
ترجمه : و آنانند که حاضر شوند در مجالس غنا و ...
عن ابی عبدالله علیه السلام قال فی قوله عزوجل: ] و الذین لا یشهدون الزور[ قال: الغناء.
امام جعفر صادق علیه السلام در مورد سخن خدای تعالی که میفرماید : بندگان خاص خداوند کسانی هستند که هرگز شهادت به باطل نمیدهند . فرمود : منظور غناء است .(2)
علی بن ابراهیم قمی در تفسیرش که به طور کامل یک تفسیر روائی میباشد - « زور» را به غناء و مجالس لهو تفسیر نموده است .(3)
در تفسیر جوامع الجامع آمده است: منظور از این آیه این است که بندگان خاص خداوند در مجالس بی فایده و بدکاران شرکت نمی کنند.(4)
در تفسیر شریف لاهیجی آمده است که : احادیث اهل بیت متکثر الورد است که ، مراد از « زور» غناست ، ] و لا یشهدون الزور[ ای مجالس الفساق و لا یحصرون الباطل....
ص:110
لیکن علی بن ابراهیم روایت کرده که مراد از «زور» غنا و مجالست با اهل لهو است ، اعم از آنکه غنا باشد یا غیر آن .(1)
} وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ [ (2)
ترجمه : بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از روی جهل و نادانی از راه خداوند گمراه کنند و به دنبال آن ، آیات الهی را مسخره میکنند . خداوند بدین عمل آنها را به عذاب خوار کننده ای مبتلا میسازد .
عن ابی جعفر علیه السلام قال: سمعته یقول : الغناء مما وعدالله عزوجل علیه النار و تلا هذه الآیه : ]و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم و یتخذها هزواً اولئک لهم عذاب مهین[ .
امام محمد باقر علیه السلام فرمود : غنا از جمله چیزهایی است که خداوند برای ارتکاب آن وعدۀ عذاب جهنم داده است .
سپس آن حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود : بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از روی جهل و نادانی از
ص:111
راه خداوند گمراه کنند و به دنبال آن ، آیات الهی را مسخره میکنند. خداوند بدین عمل آنها را به عذاب خوار کنندهای مبتلا میسازد .(1)
ابا عبدالله علیه السلام ، یقول الغناء مجلس بان ینظر الله الی اهله و هو مما قال الله عزوجل: ] و من الناس من یشتری لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله[.
امام صادق علیه السلام فرمود : مجلس خوانندگی لهو و باطل ، مجلسی است که خداوند به اهل آن نمینگرد (آنها را مورد لطفش قرار نمیدهد) و این مصداق همان چیزی است که خداوند عزوجل فرموده : « بعضی از مردم هستند که سخنان بیهوده خریداری میکنند تا مردم را از روی جهل و نادانی از راه خدا گمراه سازند ». (2)
مردی میگوید : نزد امام صادق علیه السلام بودم ، کسی به ایشان گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، همسایگان من کنیزانی دارند که آواز میخوانند و با عود (یکی از آلات موسیقی ) مینوازند من هنگامی که برای قضای حاجت میروم ، چه بسا نشستن خودم را طول میدهم تا صدای آنها را بیشتر بشنونم !!
امام علیه السلام فرمود : این کار را انجام مده ! در روز قیامت در برابر خداوند هیچ عذر و بهانهای نداری ، مگر سخن حق تعالی را در قرآن کریم نشنیدهای که میفرماید :
« إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً (3) ؛ گوش و چشم و دل همگی مسئولند و در برابر کارهایی که انجام دادهاند از آنها سئوال میشود ».
ص:112
مرد گفت : به خدا سوگند ! گویا تا به حال این آیه قرآن را از عرب و غیر عرب نشنیده بودم . دیگر به خداوند این کارها را انجام نمیدهم و از او آمرزش میطلبم .
بعد امام علیه السلام فرمود : برخیز و غسل کن و آنچه میتوانی نماز بخوان تاکنون به گناه بزرگی مشغول بودی و چقدر حال بدی داشتی اگر بر این حال میمردی .(1)
لهو الحدیث هر سخن نادرستی است که انسان را از شنیدن و پذیرفتن سخن حق که کلام خدا و قرآن مجید است باز دارد ؛ مانند داستانهای خرافی و قصههایی که شنونده را به فساد ،فسق و فجور میکشاند و نیز مانند آوازه خوانی و سرگرمی به آلات موسیقی .
آشکار است که سرگرمی به هر یک از امور باطله آدمی را از شنیدن و پذیرفتن معارف اعقتادی قرآن مجید و دستورات عملیۀ آن و داستانهای عبرت بخش آن و گزارشات عجیبۀ عالم آخرت و بهشت و دوزخ که بیان فرموده ، باز میدارد و اگر شخص سخنان حق را بشنود مسخره میکند و چنین آدمی هرگاه آیات قرآن مجید برایش خوانده شود ، کبر ورزد و از پذیرفتن آنها رو برگرداند؛ مانند اینکه این آیات را اصلاً نشنیده و ندیده است ، چنانچه در آیۀ 7 سورۀ لقمان این چنین میفرماید : « و هرگاه بر این مردم آیات قرآن تلاوت شود چنان با غرور و تکبر پشت گردانند که گویی هیچ آن آیات الهی را نشنیدند ، پنداری از هر دو گوش کر هستند این مردم را به عذاب دردناک بشارت ده ».
ص:113
و خلاصه کسی که به ساز و آواز و سایر اباطیل سرگرم شد و مشتری آنها گردید کجا به خدا و آخرت و حقایق قرآن مجید آشنا و مشتری میگردد و آنها را خواهان میشود و نتیجۀ گرویدن به اباطیل ، بیایمانی و موهوم پنداشتن حقایق است و چنین شخص نادانی گمراه و گمراه کننده و مورد وعدۀ عذاب الهی در آیههای 6 و 7 سورۀ لقمان است. از آنچه که توضیح داده شد معلوم گردید که غنا لهو الحدیث است و بر آن وعدۀ عذاب داده شده ، پس گناه کبیره است .(1)
از گناهانی که به کبیره بودنش تصریح شده ، سرگرمی به آلات موسیقی و نواختن انواع سازها مانند تار و کمانچه و پیانو و طنبور و نظائر آن یا گوش دادن به آنهاست.
و یکی از ملاکهای گناه کبیره آن است که : خدای تعالی بر آن وعده آتش دوزخ داده است.(2)
پس غناء (آواز طرب انگیز) یکی از گناهان کبیره میباشد ؛ زیرا امام هشتم حضرت رضا علیه السلام فرمود:
« اعلم ان الغناء مما وعدالله علیه النار فی قوله : ] وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ یَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ [(3)
ص:114
بدان همانا غناء از چیزهایی است که خدای تعالی در سخنش بر آن وعدۀ آتش داده است : « و بعضی از مردم سخنان بیهوده را میخرند تا مردم را از روی نادانی ، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزاء گیرند، برای آنا ن عذابی خوار کننده است .(1)
در تفسیر قمی « حدیث لهو» به عناء و نوشیدن خمر و تمام آلات لهو تفسیر شده است .(2)
و مرحوم طبرسی با استفادۀ از سخن امام محمد باقر و امام جعفر صادق و حضرت رضا علیهم السلام و بسیاری از مفسرین ، « حدیث لهو» را به غنا تفسیر نموده است . (3)
مرحوم علامه سید عبدالله شبر قدس سره میفرماید : هر چیزی که انسان را از کارهای خوب باز دارد ، مانند غناء و سخنان دروغ و مضحکهها و سخنان بیفایده ، حدیث لهو به شمار میآید .(4)
« و الذین عن اللغو المعرضون »(5)
ترجمه: مومنان کسانی هستند که از هر گونه لغو و سخن بیهوده دوری میکنند .
« و الذین عن اللغو المعرضون » ؛ یعنی عن الغناء و الملاهی.
ص:115
مومنان کسانی هستند که از هر گونه لغو و سخن بیهوده دوری میکنند (یکی از مصادیق لغو، غناء و آلات لهو میباشد ).(1)
با توجه به مطالب فوق روشن میشود که مجلس ساز و آواز یکی از نمونههای آشکار مجالس باطل میباشد .
« أَ فَمِنْ هذَا الْحَدیثِ تَعْجَبُونَ * وَ تَضْحَکُونَ وَ لا تَبْکُونَ * وَ أَنْتُمْ سامِدُونَ » (2)
ترجمه: آیا از این سخن تعجب میکنید و میخندید و نمیگریید و پیوسته در غفلت و هوسرانی به سر میبرید .
برخی از مفسران قرآن کلمۀ « سامدون» را در این آیه شریفه به معنای اشتغال به غنا و آوازه خوانی داسنتهاند.
علی شریحی در تفسیر البشائر :
«سمود» به معنای لهو و «سامد» به معنای لاهی است. و معنای آیۀ « انتم سامدون » این است ، شما مشغول لهو و لعب هستید و از هدف آفرینش غافلید .(3)
علامه امینی قدس سره در کتاب الغدیر از دوازده تفسیر اهل سنت نقل کرده است که ، طبق روایت عکرمه از ابن عباس ، منظور از «سمود» غنا
ص:116
وآوازه خوانی است ؛ زیرا در لغت قبیلۀ حمیر هرگاه بگویند: «سمِّدلَنا» منظورشان این است که برای ما آواز بخوان .(1)
سنت که در لغت به معنای راه روشن و پسنیدده و در اصطلاح فقهاء عبارت است از : قول(گفتار) ، فعل (رفتار) و تقریر (امضای) پیامبر و معصومین علیهم السلام ، از منابع مهم احکام اسلامی است .
احادیث فراوانی (به صورت قول ، فعل و تقریر) در کتابهای حدیثی از معصومین علیهم السلام دربارۀ غنا و موسیقی نقل شده که در حرمت هر دو به حد تواتر رسیده است . که ما تعدادی از این احادیث را در فصل .... خواهد آمد .
یکی از معان یاجماع در لغت ، اتفاق است و در اصطلاح فقهاء ، اجماع عبارت است از : اتفاق نظر علمای اسلام ، یا علمای شیعه دربارۀ یک حکم شرعی .(2)
اجماع، نزد اهل سنت ، در کنار کتاب و سنت، دلیل مستقلی محسوب میشود ، ولی در فقه شیعه ؛ اجماع دلیل مستقلی نیست ، بلکه از یزر شاخههای سنّت است و تنها در صورتی اعتبار دارد که کاشف از قول یا فعل و یا تقریر معصوم باشد .(3)
ص:117
کاشف بودن اجماع از قول معصوم مبتنی بر چهار شرط زیر میباشد :
1- اجماع از ناحیۀ قدمای فقهی زمان غیبت ، انجام گرفته که به زمان حضور معصوم نزدیک بوده است .
2- همۀ اجماع کنندگان یا بعضی از آنان به مدرک حکم تصریح نکرده باشند .
3- قرائنی از زمان امامان معصوم علیهم السلام و اصحابشان بر خلاف مطلب مورد اجماع وجود نداشته باشد .
4- مطلب مورد اجماع از مسائلی باشد که جز از ناحیۀ شرع به دست نمیآید .
با توجه به مطالب فوق، اجماع در حرمت موسیقی و غنا – که مدارک حکم در عبارت اجماع کنندگان آمده است – نمیتواند دلیل مستقلی باشد، بلکه فایدۀ اجماع در این گونه موارد که دلیلی از کتاب یا سنت وجود دارد ، این است که مؤید دلالت آیه و روایت میباشد ؛ یعنی معلوم میشود همۀ فقهاء در فهم معنای آیه یا روایت اتفاق نظر دارند؛ مگر این که از اجماع و اتفاق نظر همۀ فقهای شیعه معلوم شود این حکم از ضروریات مذهب امامیه است – هم چنان که در عبارت بعضی از فقهاء مانند میرزای قمی ، صاحب جواهر، شریف کاشانی و نراقیین به این مطلب تصریح شده است- در این صورت از اعتبار بیشتری برخوردار بوده و میتواند دلیل محکمی بر حرمت غنا و موسیقی به حساب آید . در این جا به عبارت برخی از فقهایی که ادعای اجماع فرمودهاند ، اشاره میشود .
فقهای اسلام در حرمت موسیقی ، ساخت و ساز و خرید و فروش آلات موسیقی اتفاق نظر دارند و برخی از فقهاء به این اجماع تصریح کردهاند .
ص:118
ما فقط در این جا نام آن بزرگواران همراه با نام کتاب و صفحۀ آن را مینویسیم برای اطلاعات بیشتر دوستان میتوانند به کتابهایی که ذکر میشود و کتاب موسیقی و غنا از دیدکاه اسلام مراجعه کنند .
1- شیخ محمد حسن نجفی ، در کتاب جواهر الکلام ، ج 22 ، ص 25 و ج 41، ص 51 .
2- سید علی صاحب ریاض ، در ریاض المسائل ، ج 8 ، ص 49.
3- مولی احمد نراقی ، در کتاب مستند الشیعه ، ج 18 ، ص 160.
4- شیخ مرتضی انصاری ، در مکاسب ، ج 1 ، ص 117.
5- آیه الله خویی ، در مصباح الفقاهه ، ج 1 ، ص 155.
6- آیت الله گلپایگانی ، در کتاب الشهادات ، ص 114.
این بزرگواران مدعی اجماع بر حرمت موسیقی هستند .
تعداد کثیری از فقهای بزرگ، در حرمت غناء ادعای اجماع کردهاند ، که در این جا با نام و کتاب آنها و صفحات کتاب آنها آشنا میشویم :
1- شیخ طوسی (متوفای 460 ه.ق) ، در کتاب خلاف ، ج 6 ، ص 305 ، مسئله 54 .
2- سید علی طباطبایی صاحب ریاض (متوفای 1231 ه.ق ) ، در ریاض المسائل ، ج 8 ، ص 49 و 155.
3- مقدس اردبیلی (متوفای 993 ه.ق) ، در کتاب مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان ، ج 8 ، ص 57 و 59 .
4- شیخ حر عاملی (متوفای 1104 ه.ق) ، در کتاب رساله فی الغناء ، ص 47 .
ص:119
5- آقا محمود بهبانی (1269 ه.ق) ، نوادۀ وحید بهبهانی در رساله فی الغناء ، که در کتاب میراث فقهی ، ج 2 ، ص 809 و 810 ، به نقل از کتاب فوق نقل کرده است .
6- شیخ عبدالصمد همدانی (1216 ه.ق) ، از شاگردان برجستۀ وحید بهبهانی ، در راسله فی الغناء ، که در کتاب میراث فقهی ، ج 1 ، ص 672 و 708 به نقل از کتاب فوق نقل کرده است .
7- میرزای قمی (1231 ه.ق) در رساله فی تحقیق الغناء ، که در کتاب میراث فقهی ، ج 2 ، ص 809 و 810 به نقل از کتاب فوق نقل کرده است .
8- سید محمد جواد حسینی عاملی (1226 ه.ق) ، صاحب مفتاح الکرامه ، در ج 4 ، ص 52 .
9- شیخ یوسف بحرانی ، صاحب حدائق ، در الحدائق الناضره ، ج 18 ، ص 101.
10- مولی احمد نراقی (1245 ه.ق) ، در مستند الشیعه ، ج 14 ، ص 129.
11- مولی محمد نراقی (1297 ه.ق) ، در کتاب مشارق الاحکام ، ص148.
12- علامه حلی (648- 726 ه.ق) ، در منتهی المطلب ، ج 2 ، ص 1012.
و دیگر علمای مانند شهید ثانی ، محقق سبزواری ، شیخ حر عاملی ، علامه محمد باقر مجلسی ، سید علیخان مدنی ، مولی محمد رسول کاشانی ، شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام ، آقا محمود بهبهانی ، شیخ هادی تهرانی ، شیخ مرتضی انصاری و علامه ملا حبیب الله شریف کاشانی ، آیت الله سید احمد خوانساری ، آیت الله سید ابوالقاسم خویی ، آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی و دهها و بلکه صدها تن دیگر از مراجع و علمای سلف و تازه قائل به اجماع بر حرمت غناء هستند .
تا اینجا با نام علمای آشنا شدید که دربارۀ حرمت موسیقی و غنا ادعای اجماع کرده اند . و عدهای از همین بزرگان حرمت آنها را از ضروریات و
ص:120
مسلمات مذهب شیعه (بلکه اسلام) معرفی کردهاند ، در این صورت مدرکی بودن اجماع، خدشه ای بر استدلال به آن وارد نمیکند .
از دیدگاه فقهای امامیه ، عقل نیز – در کنار کتاب و سنت - منبع مستقلی برای احکام شرعی است .
اگر در موضوع خاصی از طریق کتاب و سنت و اجماع هیچ حکمی به ما نرسیده باشد ، ولی عقل به طور جزم و یقین به مصلحت یامفسدۀ آن موضوع پی ببر د، میتواند حکم آن را کشف کند و در حقیقت ، عقل در این موارد استدلال منطقی ترتیب میدهد ، به صورت زیر :
در فلان مورد (مثل تریاک ، هروئین و سیگار) مفسدۀ لازم الاحتراز وجود دارد . (صغرا)
هر جا چنین مفسدهای باشد ، قطعاً شارع از آن نهی میکند و باید آن را ترک کرد . (کبرا)
پس، در مرود مزبور ، حکم شرع این است که باید آن راترک کرد . (نتیجه)
این در مورد حکم تحریمی عقل بود . در مورد وجوب و مصلحت لازم الاستیفا نیز عقل استدلال مشابهی انجام میدهد .
دربارۀ غنا و موشیقی نیز با توجه به مضرات فراوانی از قبیلک ایجاد عدم تعادل بین اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک ، مرض مانی ، مرض پارانویا ، مرض سیکلوتمی ، هیجان ، اختلالات دماغی ، فشار خون ، نامنظم شدن ضربان قلب ، تضعیف حس شنوایی و بینایی ، تضعیف نیروی قضاوت ، از دست دادن تواناییهای فکری ، سلب اراده ، سلب غیرت ،
ص:121
تهییج عشق ، ازدیاد فحشاء و منکر ، ایجاد حالت افسردگی و خمودی ، انتحار و خودکشی ، کوتاهی عمر و صدها بیماری دیگر که توسط پزشکان و روان شناسان جامعه شناسان اثبات شده است که ما در فصل .... این کتاب خواهد آمد. عقل میتواند با استدلال منطقی به ترتیب زیر ، حرمت غناء را اثبات نماید :
غنا و موسیقی ضرر معتنا به و مهم دارد (صغرا)
هر چیزی که ضرر معتنابه داشته باشد حرام است (کبرا)
پس غنا و موسیقی حرام است . (نتیجه)
این از طریق فلسفۀ احکام بود .
عقل از طریق لوازم احکام نیز میتواند حرمت غنا و موسیقی را اثبات نماید ؛ زیرا شکی در این نیست که موسیقی و غنا در برخ یاز موارد ، مقدمۀ جرأت بنده در مقابل مولا شده و زمینۀ گناهان را فراهم میکند . جرأت در مقابل مولا و هتک محرمات الهی ، از چیزهایی است که عقل هر عاقلی به قباحت و زشتی آن حکم میکند. پس ، انسان عاقل باید خود را از هر عملی ( مثل غنا و موسیقی ) که موجب جرأت عبد در مقابل مولا میشود ، دور نگه دارد .
تا این جا روشن شد که همۀ ادله اربعه ( کتاب ، سنت ، اجماع و عقل ) بر ممنوعیت غنا و موسیقی دلالت دارد و مهمترین آنها – که در دلالتشان هیچ گونهای خدشهای نمیتوان کرد- کتاب و سنت است که در فصلهای آتی خواهد آمد .
ص:122
ص:123
ص:124
ص:125
در این فصل به سئوالاتی که امروزه پیرامون موسیقی مطرح میشود جواب خواهیم داد .
لذت و احساس خوشی که معلول شنیدن موسیقی است در تاریخ بشری دوشادوش در تمام جوامع وجود داشته است به این معنا که هر یک از جوامع با در نظر گرفتن تنوع و دورانهایش ، نوع یا انواعی از موسیقی را مورد بهره برداری قرار داده و روان خود را با موسیقی نوازش دادهاند . انگار این موضوع بیشباهت به انکار مردن طبیعت گرایی بشر نیست .
اگر کمی دقت داشته باشیم ، خواهیم دید که لذت خودگرایی نه تنها بالاتر از لذت موسیقی است ، بلکه اصلاً قابل مقایسه نیست ؛ زیرا خودگرایی که اجرای امیال بینهایت را در این زندگانی ضروری میبیند به متن حیات نزدیک تر از موسیقی است ؛ زیرا افراد فراوانی پیدا میشوند که موسیقی را متن حیات خود قرار نمیدهند در صورتی که خود خواهی برای اکثریت قریب به اتفاق مانند محور اساسی زندگی تلقی شده است و هیچ جای تردید نیست که همۀ مکتبهای انسانی اعم از دینی ، اخلاقی و سایر مکتب-هایی که شایستگی انسان را مطرح میکنند ، خودخواهی را محکوم نموده و لذتش را فریبنده و بیاحساس دانستهاند ؛ بنابراین اگر دلیل شایستگی موسیقی همان احساس لذت بوده باشد به هیچ منطقی تکیه نمیکند .
درست است که تحریک مثبت و تشجیعی را که موسیقی انجام میدهد ما را از موجودیت حقیقی خود با یک گروه نوسانات بالاتر میبرد ؛ ولی
ص:126
هنگامی که موسیقی تمام میشود یک سرازیری حقیقی در خود احساس میکنیم و میبینیم که موسیقی سایهای از برای ما ساخته . اکنون شبح مصنوعی از بین رفته ، واقعیات با همان خشونت برای ما نمودار میشود .
بایستی گفت بشر از نظر کمبودی که در معرفت توانایی مواجه با واقعیت دارد ، موسیقی را برای تسلی خود تأئید میکند ، پس نام آن را ضرورت میگذارد و به همین جهت است که اسلام به موسیقی روی نشان نمیدهد و میخواهد انسانها در زندگانی روحی و طبیعی با خود واقعیات روبه رو گردند .
علتی که برای ممنوعیت موسیقی در منابع اسلامی ذکر شده است ، مسئلۀ لهو و لعب است با نظر به این علت ، کاملاً روشن میشود که اسلام میخواهد انسان در این دنیا خود را در مقابل هیجانات نبازد و آمادگی واقعی خود را از دست ندهد تا بتواند اختیار را از خود سلب کند .
اگر موسیقی آن چنان که عاشقان دلباختهاش میگویند حقیقتاً روح انسانی را تصفیه میکند ، چرا با شیوع موسیقی در شرق و غرب ، بیماریهای روانی و فساد اخلاقی به حدی است که گفت و گو دربارۀ آن باعث شرمساری است . ما نمیدانیم که اگر انسانها به این موسیقی اشتغال نمیورزیدند و با خود واقعیات رو به رو میگشتند چه اندازه راه ترقی و اعتلا را میپیمودند !
ص:127
میگویند امروزه مانند دورانهای گذشته ، موسیقی از آن موضوعات است که اکثریت به اتفاق آن را تأیید میکنند . اگر واقعاً ضرر داشت آیا میتوانست این اندازه مردم را به خود مشغول بدارد .
میگوییم : صحیح است ، ولی فراموش نکنیم که بشر در دورانهای گذشته بردگی را هم زیر بنای تمام مسائل اجتماعی و سیاسی خود قرار داده بود و به فکر هیچ کس نمیرسید که یک اصل خلاف انسانی بوده باشد . حتی ارسطوها و افلاطونها که از آنها با تمام تأکید دفاع میکردند .
امروزه اگر مردم از اندیشهای عمیق دربارۀ مسائل دینی، اجتماعی ، روانی و تکامل به معنای عمومی سرباز میزدند ، آیا میتوان گفت این اکثریت بدون علت صحیح نمیتواند از اندیشۀ صحیح سرباز بزند ، پس ناچاریم این هم یک واقعیت است که بایستی تمامی موضوعات را از نظر سطحی آنها رسیدگی کرد .
امروزه جوان اروپا، آمریکا وکشورهای زیادی از آسیا در مستی شگفت آوری به سر میبرند . برای آنان زندگی شکل هدفمند خود را نشان نمیدهد . آیا میتوان گفت زندگانی هدفی ندارد ؛ زیرا اگر هدفی داشت جوانان امروزی ما هم در جست و جوی آن تلاش میکردند ؟
خلاصه برای انسان خردمندی که میخواهد همۀ موضوعات را همه جانبه بنگرد روش اکثریتی که «برتراندراسل» فیلسوف انگلیسی دربارۀ آن میگوید : هر فردی از انسان زاویهای برای جنون دارد !! او راه اعتدال بشر را هنوز نمیشناسد یا راه اعتدال را نمیرود !! هیچ گونه ملاک نمیباشد و نمیتواند راه واقعی را به او نشان بدهد .
ص:128
کسی که میگوید : موسیقی چاشنی روح است، این مطلب را در نظر نمیگیرد که ارواح آدمی که در شعلههای انحراف از واقعیتها میسوزد چه نتیجهای از تحریکات خیالات و رؤیاهای غیر علمی به دست خواهد آورد . آیا این تحریکات امضا و ادامۀ تخدیر در مقابل واقعیتها نیست ؟ آن که میگوید: خشونت، جریانات طبیعت ، بدبختیها و ناگواریها است که ما را به موسیقی پناهنده میکند .
اولاً : کدامین فرمول علمی و ریاضی است که بتواند حدود واقعی موسیقی را مشخص نموده و بگوید : این نوع آهنگ میتواند علاج دردهای ناشی از خشونت زندگی باشد و آن نوع نمیتواند حال روی این منطق بایستی برای هر فرد از انسانها به شماره بدبختیها و ناگواریهای زندگانیاش یک آهنگ معین بسازیم .
ثانیاً : آیا با اعتبار به موسیقی، موضوع خشونت و ناملایمات زندگی مبدل به خوشی و آسایش میشود یا عینک تار به دیدگان آدمی می زند که واقعیتها را دگرگون ببیند . کار این انسان خیلی تعجب آور است ؛ مثل این است که سوگند خورده است که برای بازیگری خود در جهان واقعیات حد و اندازههایی قائل نشود .
میگویند : آزمایش کردهاند وقتی در کارگاهها موسیقی نواخته میشود ؛ راندمان کارگران بیشتر میشود. این پدیده را چگونه میتوان با تحریم موسیقی توجیه کرد ؟
ص:129
میگوییم چون مسلماً افزایش راندمان مار انرژی میخواهد ، خود تموجات صوتی نمیتواند در داخل بدن انرژی تولید کند ، پس آن کارگر مجبور است انرژی بیشتری را در زمان کوتاهتری از دست بدهد تا پدیدۀ فوق به وقوع بپیوندد . به این ترتیب ملاحظه میشود که ظاهراً مو سیقی در اینجا نقش مثبتی داشته ؛ ولی همان طور که گفته شد ، این نقش مثبت ظاهری است و در واقع موسیقی در اینجا هیچ عمل مثبتی انجام نداده بلکه جنبۀ منفی هم داشته است که باعث شده انرژی کارگران در زمان کوتاهتری صرف شود به علاوه کدامین اصل انسانی میگوید : برای افزایش دادن منافع سود ، کارگران را در خیالات و تجسمات بیاساس غوطهور سازیم ؟
«... مکتبی که ممنوعیت موسیقی را گوشزد می کند (اسلام)، در حقیقت بزرگ ترین حمایت را از درون آدمیان به عهده گرفته است . حال اگر ما در درون موسیقیدانان و آهنگ سازان و نه شنوندگان موسیقی هیچ اختلالی نمیبینیم ؛ اولاً : این ادعای کلی به هیچ وجه قابل اثبات نیست ؛ زیرا مگر نمیگویند موسیقی حافظۀ آدمی را از کار میاندازد یا کم میکند .
ثانیاً : فرض میکنیم که ما هیچ ضرر محسوسی در آن اشخاص که با موسیقی سرو کار دارند نمی بینیم؛ اما نباید فراموش کنیم که هیچ حقوق دان، فیزیک دان و هیچ یک از دانشمندان علوم تحقیق، نه تنها از موسیقی برای کارهای خود بهره برداری نکرده اند، بلکه به جهت مخالف
ص:130
بودن موسیقی با فعالیتهای علمی مغز همواره راه تعقل و اندیشه را از موسیقی جدا کردهاند .
این حقیقت دلیل آن است که اندیشه و تعقل با تحریکات و تجسمات موسیقی سازش ندارد ؛ بنابراین ما نوعی از اختلال تعقل در موسیقی مییابیم .
در مواردی که ادای موسیقی را در میآوریم یا به برخی از موسیقیها که گمان میکنیم جزء موسیقیهای ممنوع نیست گوش فرا میدهیم . اگر این گونه امور ممنوع نباشد حداقل قدم روی نوار باریکی گذاشته ایم که یک طرف آن قطعاً قلمرو ممنوعیت و حرمت میباشد و چون نفس آدمی لذت طلب است ، لذا تدریجاً قانون را پایمال میسازد . این را هم بدانیم که طبق خاصیت پدیدۀ تقلید و مقتضای قانون محاکمات نوعی از تأثیر و تلقین ناخود آگاه در درون به وجود میآید که تدریجاً سطح مربوط روان ساییدگی پیدا کرده و کم کم از ممنوعیت موضوع تقلید میکاهد .(1)
اسلام مخالفتی با جمال و زیبایی ندارد و با این حس نه تنها مبارزه نکرده ، بلکه در قسمتهایی این حس را تأیید هم کرده است . در «اصول کافی» بابی داریم تحت عنوان « الزی والتجمل» که تجمل همان خود را زیبا کردن است .
ص:131
حدیثی داریم که : « ان الله جمیل و یحب الجمال» خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد و از همه بالاتر خود زیبایی بیان است که در اسلام در حد اعلایی به آن توجه شده است . اسلام خود اعجازش – یا لا اقل یکی از موارد اعجازش- زیبایی کلام قرآن است . (1)
گروهی وقتی که نسبت به زیان موسیقی گفت و گو و بحث میشود بدون دقت وتأمل اظهار میدارند که : « اکنون به وسیلۀ موسیقی در بعضی از کشورهای خارجی ، بیماران روحی را معالجه میکنند و نوارهای آرام بخش موسیقی را بعضی از پزشکان تجویز می کنند و ... »
در این مورد باید، اولاً دقت کرد که این مطلب تا چه اندازه جنبه تبلیغاتی و تشریفاتی دارد و اگر از جنبۀ تبلیغاتی و ... آن بگذریم در کدام یک از مراکز علمی جهان تاکنون موسیقی ، دیوانگان و بیماران روحی را معالجه کرده و نتیجه مثبت آن در هر سال برابر آمار روزافزون بیماریهای روانی چند نفر بوده است ؟
ثانیاً : اغلب روان پزشکان ، خود معتقدند که نتیجۀ درمان با موسیقی بسیار ضعیف است ، چنانچه «اسکریل» مینویسد : من اقرار میکنم که عدم موفقیتهایی در زمینۀ درمان با موسیقی وجود دارد ؛ ولی باید در ضمن اثر تسکین دهنده و مشغول کنندۀ آن را نیز در نظر داشت .(2)
ص:132
ثالثاً : دلیل قاطعی از نظر تجربی، راجع به این موضوع نداریم، جز آنکه مشاهده میکنیم ، آمار بیماریهای روحی ، مخصوصاً در ممالک غربی ، روز به روز بیشتر نشان داده میشود و همچنین مجامع بزرگ پزشکی جهان ، اعلام داشته اند که مهمترین اثر موسیقی تولید ضعف اعصاب و روان و آثار خطرناک دیگر است .
رابعاً : اگر بر فرض هم معتقد باشیم که از هزاران بیماری روانی ، موسیقی یکی را هم تخفیف میدهد ، تازه این یک نوع موسیقی علمی و طبی نامیده میشود و هیچ مربوط به موسیقیهایی که مورد بحث و گفتگو است نیست .
قابل ذکر است که در جهان ، شخصی که دارای عقل سلیم باشد نمیتوان پیدا کرد که بهبود و آسایش زندگی خود را درآرامش فکری خود نداند. اگر از یک یک دانشمندان جهان در مورد اولین شرط آرامش و آسایش فکر و بهره برداری از زندگی و طول عمر در برابر حوادث جهان بپرسید به اتفاق آرا به شما میگویند :
نخستین شرط آرامش و آسایش زندگی ، حفظ سلامت ، صحت و تعادل روان و اعصاب است . همین اعصاب در سلامت بدن و حفظ بهداشت به اندازهای قابل توجه است که حتی میتوان گفت : بر قلب سایۀ برتری گسترانده ؛ زیرا سلامت قلب بستگی تام به صحت و درست کارکردن اعصاب آن دارد .(1)
ص:133
با توجه به آیات و روایاتی که در بحث موسیقی گذشت روشن شد که از نظر اسلام موسیقی مطرب جزء پلیدترین کارها است ، تا جایی که شارع مقدس آن را در ردیف شراب و مقدمۀ زنا و سایر گناهان قرار داده است از لحن شدید احادیث بر میآید که انسان عاقل برای نجات از این سم کشنده در جایی که شک هم دارد اجتناب مینماید تا چه رسد مجالسی تحت عنوان موسیقی سنّتی و اصیل ایرانی و امثال اینها را بر پا نماید و جوایزی از بیت المال مسلمین به مروجین موسیقی بدهد آیا در کشور ما مشکل مردم از جهت اقتصادی ، اشتغال و بیکاری ، تورم ، ازدواج جوانان ، فرهنگ ناب اسلامی و صدها امور دیگر حل شده تا به این کارهای باطل بپردازیم ؟!
بر فرض که همه مشکلات ما حل شده، مگر اسلام عزیز اجازه میدهد اموال مردم صرف امور پوچ و بیهوده گردد ، در کجای تاریخ معتبر اسلام داریم که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و یا حضرت علی علیه السلام و سایر ائمه علیهم السلام العیاذبالله جلسهای تحت عنوان موسیقی اصیل عربی و ... تشکیل داده و مروجین موسیقی اعم از موسیقی حرام یا مشکوک را با بیت المال تقدیر نامه و صوت و کف مورد تشویق قرار دهند .
و اینک به فتاوای اسلام شناسان واقعی که همان علماء ربانی و مراجع عظیم الشأن هستند توجه فرمائید :
متأسفانه برخی متصدیان فرهنگی کشور ، بعضی از نویسندگان طاغوتی را تشویق کرده و یا با برپایی جشنوارههای موسیقی
ص:134
هدایایی را به عنوان تشویق به موسیقی دانان میپردازند . آیا صرف بیت المال مسلمین در این راستا و اهدای هدایا از بیت المال به اینگونه افراد جایز است و اساساً این حرکات در نظام اسلامی چه صورت دارد ؟
مقام معظم رهبری (دامت برکاته) : صرف بیت المال باید طبق موازین قانونی و شرعی صورت پذیرد .
آیت الله تبریزی قدس سره : تشویق کسانی که موسیقی لهوی میزنند حرام است ، و کسی که اموال عمومی را صرف آنها میکند ضامن است و نزد خداوند متعال مسئول اعمالش میباشد و باید توجه کند و گر نه در آخرت مسئول خواهد بود .
آیت الله صافی گلپایگانی (دامت برکاته) : موسیقی متداول فعلی به تمام اقسامه حرام است و تعلیم و تعلم و صرف بیت المال مسلمین در اینگونه امور حرام است و موجب اشتغال ذمه مسئولین مربوطه است .
آیت الله مکارم شیرازی (دامت برکاته) : تشویق کسانی که موسیقی مینوازند جایز نیست .
آیت الله فاضل لنکرانی قدس سره : مربوط به نظر مسئولین است ولی به طور کلی اگر کار حرامی صورت گیرد به هیچ وجه جایز نیست .
آیت الله مظاهری (دامت برکاته) : حرام است و ضمان آور میباشد .(1)
ص:135
1- قرآن کریم
2- گناهان کبیره
3- عین الحیوه
4- بهشت جوانان
5- مکاسب محرمه شیخ انصاری
6- وسائل الشیعه
7- تفسیر نمونه
8- استفتائات مقام معظم رهبری
9- استفتائات آیت الله فاضل لنکرانی
10- حق الیقین
11- فقه الرضا علیه السلام
12- تفسیر قمی
13- مجمع البیان
14- تفسیر شبر
15- جوان و موسیقی
16- کافی
17- تفسیر نورالثقلین
18- دعائم الاسلام
19- مستدرک الوسائل
20- بحارالانوار
21- فرهنگ عمید
ص:136
22- الدر المنثور
23-تفسیر قرطبی
24- صحیفه ی نور
25- روزنامه کیهان
26- روزنامه جمهوری اسلامی
27- تعلیم و تربیت در اسلام
28- فجر اسلام
29- مجموعه آثار
30- مبانی فقهی و روانی موسیقی
31- نظری به موسیقی
32- اجوبه الاستفتائات
33- مسائل جدید از دیدگاه علماء و مراجع
34- پرسشها و پاسخهای دانشجویی
35- العروه الوثقی
36- استفتائات میرزا جواد تبریزی
37- استفتائات مکارم شیرازی
38- ویژه نامه فرهنگ اسلام
39- موسیقی از نظر دین و دانش
40- مناظره دکتر وپیر
41- تأثیر موسیقی بر روان واعصاب
42- موسیقی و غنا از دیدگاه اسلام
43- المنجد
44- المعجم الوجیز
ص:137
45- المعجم الوسیط
46- تفسیر شریف لاهیجی
47- نیل الاوطار
48- الغدیر
49- جامع احادیث شیعه
50- تفسیر عیاشی
51- تفسیر جوامع الجامع
ص:138
کتابنامه موسیقی
1 اقرب الموارد 2- المعجم الوجیز 3- المعجم الوسیط 4- برهان قاطع 5- لغت نامه دهخدا 6 – فرهنگ نوین 7- الموسیقی الکبیر 8- فرهنگ زبان فارسی 9- فرهنگ دانشگاهی 10- فرهنگ عمید 11- العین 12- مجمع البحرین 13- المنجد 14- مصباح 15- قاموس فقهی 16- نهایه ابن اثیر 17- خصال شیخ صدوق 18- تفسیر مراغی ، فتح البیان 19- سیری در صحیحین 20- موسیقی در تاریخ و قرآن 21- شیعه و زمامداران خود سر 22- وسائل الشیعه 23 – الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه 24- کفایه الاحکام 25- حدائق بحرانی 26- جامع الشتات 27- میراث فقهی 28- حدائق الناظره فی احکام العتره الطاهره 29- ریاض المسائل 30- مستند الشیعه 31- مشارق الاحکام 32- رساله فی تحریم الغناء 33- رساله وجیزه فی الغناء
34- مکاسب 35- مناهج المتقین 36- مکاسب محرمه ، امام خمینی 37- مستند تحریر الوسیله ، مصطفی خمینی 38- مجمع المسائل 39- انوار الفقاهه 40- استفتائات مکارم شیرازی 41- جامع المسائل، فاضل لنکرانی 42- انسان غنا موسیقی 43- بهشت جوانان 44- الموسیقیات 45- جواهر الکلام 46- ذریعه الاستغناء فی تحقیق مساله الغناء 47- روح البیان 48- کشف الاسرار(تفسیر خواجه عبدالله انصاری) 49- تفسیر قمی 50- مجمع البیان 51- التبیان 52- تفسیر روان جاوید 53- المیزان 54- تفسیر شریف لاهیجی 55- امالی طوسی 56 – روضه المتقین 57- جامع احادیث شیعه 58- تفسیر صافی 59- بجارالانوار60- ایسرالتفاسیر 61- مفتاح الکرامه62- جامع المدارک فی شرح مختصر النافع 63- عیون اخبار الرضا علیه السلام 64- کنزالعمال 65-
ص:139
لئالی الاخبار 66- نظره الاسلام الی الموسیقی و الغناء 67- نهج البلاغه 68- سنن ابن ماجه 69- فروع کافی 70- جعفریات 71- تفسیر قرطبی 72- موسوعه الفقهیه 73-احیاء علوم الدین 74- محجه البیضاء 75- الوافی
76- السرائر 77- صحیفه نور 78- مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان
79- محاضرات فی الفقه الجعفری 80- الرسائل الفقهیه 81- اجوبه المسائل 82- الکافی فی الفقه 83- تذکره الفقهاء 84- منتهی المطلب 85- تحریر الاحکام الشرعیه 86- مبانی فقهی و روانی موسیقی 87- کشف الغطاء 88- مسائل علی بن جعفر و مستدرکاتها
89- المقنع 90- الهدیه 91- المقنعه 92- المراسم العلویه 93- تفسیر نمونه 94- مبسوط 95- تفسیر عیاشی 96- الغدیر 97 – العروه الوثقی 98- دیدگاه پنجم 99- موسیقی و غناء از دیدگاه اسلام 100- جوان و موسیقی 101- دعائم الاسلام 102- الدرالمنثور 103- نظری به موسیقی 104- تفسیر قرطبی 105- فقه الرضا علیه السلام 106- عین الحیوه 107- موسیقی از دیدگا فلسفی و روانی 108- گناهان کبیره 109- مناظره دکتر وپیر 110 - موسیقی از نظر دین و دانش.