سرشناسه : آقابابایی، مهدی، 1362 -
عنوان و نام پدیدآور : تحقیق و پژوهش در کلام مقام معظم رهبری دام ظله/ مهدی آقابابایی.
مشخصات نشر : قم: عطر عترت، 1398.
مشخصات ظاهری : 42ص.
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتابنامه.
موضوع : تحقیق و پژوهش.
موضوع : علوم اجتماعی -- تحقیق.
رده بندی کنگره : H62/د87ق9 1398
رده بندی دیویی : 300/72
ص: 1
تحقیق و پژوهش در کلام مقام معظم رهبری دام ظله
تهیه و تنظیم: مهدی آقابابایی
ص: 2
پیش درآمد
مقدمه
فصل اول:تعریف ، لازمه تحقیق و رسالت آن در حوزه
الف: تعریف تحقیق
معنای تحقیق
فرق تحقیق با تتبّع
ب: لازمهی تحقیق
ج)- جایگاه تحقیق در عرصه رسالت حوزویان
الگوی اهل تحقیق
اهمیت تحقیق عالمانه
برای ارایه ی دین
به نتیجه و ثمر نخواهد رسید
پایه و اساس
پرورشگاه علم و تحقیق
تحقیق و تعمیق و گسترش در مسائل دینی، لازمه حوزهی علمیه مطلوب
تحقیق مورد توجه و اهتمام بیشتر
تدارک فرصت و بالندگی
تولید کتاب، انسان، مبلّغ و ...
حجم عظیم
حوزه ی علمیّه، مرکز علم و تحقیق
رونق دادن به ذره ذرهی عمر هزاران انسان
عمقی و محتوایی
کار اول طلاب
کسب آمادگی لازم
لازمهی حوزهی علمیه
وظیفه و پاداش محقق
فصل دوم: بایستگیها و پیراستگی های تحقیق و محقق
ابتکار و خلاقیت
ابزارهای نو
ابزرهای نوین
ص: 3
ارزش گذاری پولی
اساس پیشرفت
اصل در حوزه علمیّه
اطلاع دقیق از فرهنگ جهانی
اعتماد به نفس
اگر نباشد...
انگیزه ی موفقیت
ایمان
آزاد اندیش
آینده نگری نیازها
با تمام توان
با پول موازنه نشود
با خرج مالی کم
باور عمومی
بچه های مؤمن
بدون اخلاق
بلند نظر، واقع بین و شجاع، صریح و با سعهی صدر
پارسایی
پاسخگویی به نیازهای روز جامعه
پشتیبانی مالی و عنوانی
پشتوانه ی آموزش
پنج مأموریت و مسئولیت
تقویت روحیه
تکرار و موازی کاری
تکمیل کنندهی یک زنجیره
جامعیّت
جهت دهی
حاکمیت هدایت دینی
حفظ و بهره برداری
خلأهای تحقیقی
دلگرمی
ص: 4
دوباره کاری های مضرّ
رأی مدیریت
روح پارسایانه ی بی عوض
زبان مناسب
سازمان دهی و جمع گرا
عمل گرا و کارآمد
عنصر معنویت دینی
فعّال، مبتکر، نوآور و خلّاق
کارِ خیلی مهم
کاربردی
کسب رتبه علمی
گشودن آفاق جدید
محوریت منافع شخصی
مرکز تخصص یابی
مطالعه و تحقیق
منبع تغذیه
مهمترین اولویت
نشاط
نوآوری و شگردهای دانشمندان
نیازهای داخلی
نیازهای کشور در تحقیقات تاریخی
یک اصل
فصل سوم:وظایف حوزههای علمیّه
انتشار مجلات تخصصی وزین در حوزه
بانک اطلاعات حوزه
پروراندن محققان، بخش عمده کار حوزه
تحقیق در مبانی خط امام (ره)
تربیت محقق برای نوآوری در علوم حوزوی
تریبون های آزاد
توصیه به پایان نامه نویسی حوزوی
ضرورت بانک اطلاعات
ص: 5
مراکز متعدد تحقیقاتی
نشریات و مجلات تخصصی
نشستهای علمی
نظام فراگیر درسی
نیاز به محققین بیشتر حوزوی برای آینده
وظیفهی حوزه علمیه
ص: 6
«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ ن، سوگند به قلم و آنچه مینویسند.»(1)
قال علی علیه السلام: «لا سنّۀ افضل من التحقیق؛ برای ترقی و پیشرفت هیچ روشی بهتر از تحقیق و پژوهش نیست.»(2)
امام صادق (علیه السلام):
مطالعه و تحقیق بسیار در مسائل علمی عقل را شکفته و فکر را تقویت می کند.
امام خمینی (ره):
اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید؛ باید از سرمایه های عمر و استعداد جوانی استفاده کنید. با اراده و عزم راسخ خود به طرف علم و عمل و کسب دانش و بینش حرکت نمایید که زندگی زیرچتر علم و آگاهی آن قدر شیرین و انس با کتاب و قلم و اندوخته ها آن قدر خاطره آفرین و پایدار است که همه تلخیها و ناکامیهای دیگر را از بین می برد.
امام خمینی (ره):
مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی، توسعه مراکز علمی و تحقیقاتی، تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصص است.
از دفتر زمانه فُتَد نامش از قلم
هر ملتی که مردم صاحب قلم نداشت(3)
ص: 7
بسم الله الرحمن الرحیم
قال علی علیه السلام: «لا سنّۀ افضل من التحقیق؛ برای ترقی و پیشرفت هیچ روشی بهتر از تحقیق و پژوهش نیست.»(1)
از وظایفی که در این زمانهی پرآشوب و پرفتنه که دشمنان از هر سویی بر ما میتازانند و شبهاتی را وارد جامعه ما مینمایند؛ این است که به سلاح تقوا و پژوهش مجهز بوده تا بتوان جوابگوی سئوالات نسل جوان بوده، بحث تبلیغ مکتوب که همان پژوهش، تحقیق و نویسندگی است میباشد. برای اینکه بیشتر با این مسئله مهم آشنا شویم و در میانه راه کم نیاوریم نیاز به یک الگویی داریم که شخصیتی باشد حکیم و فرزانه که با سخنانش ما را به این راه بیشتر آشنا نموده و دلگرمی خاصی بدهد در درجه اول قرآن و عترت میباشد و پس از آن، شخص فرزانه و حکیم با تدبیر جامعه ما، مقام معظم رهبری است که پدر و معلمی دلسوز برای محققین و پژوهشگران میباشند که سخنان و دلگرمیهای او پشتوانه راه تحقیق میباشد.
بیشترین مطالب این کتاب را از دو کتاب ارزشمند «روشنای علم» که مروری بر بیانات حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای دام ظله رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون دانش و تولید علم و کتاب «تحقیق، پایه و اساس است» که از انتشارات مدرسه علمیه نواب صفوی می باشد استفاده های فراوانی بردم.
نام این کتاب را «تحقیق و پژوهش در کلام مقام معظم رهبری دام ظله» نام نهادیم. باشد که توانسته باشیم قدمی هر چند کوتاه در این زمینه برداشته باشیم.
در پایان از معاونت آموزش و پژوهش حوزه علمیه اصفهان حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقا محسن جلالی که قبول بازخوانی و راهنمایی های لازم را نمودند و چاپ این کتاب را بر عهده گرفتند کمال تقدیر و تشکر را دارم. خداوند ان شاء الله هر روز بر توفیقاتشان بیفزاید.
مهدی آقابابایی
سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام
25 محرم الحرام 1436ه.ق
ص: 8
باسمه تعالی
کلام حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی خامنهای دام ظله در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، علمی، آموزش و پژوهش کلامی آگاهانه، دل سوزانه، واقع بینانه، ناظر به نیاز زمان و رشد و تعالی جامعه میباشد.
سخنان دقیق و عمیق ایشان دربارهی پژوهش و تحقیق و رهنمودهای محققانه معظم له برای تحوّل در پژوهش و بایستههای آن مجموعه بسیار راهگشا و هدایت گر برای اساتید، فضلا، طلاب و محققین حوزههای علمیّه خواهد بود که بخشی از آن در دفتر حاضر توسط فاضل گرامی و کوشا جناب آقای مهدی آقابابایی گردآوردی، دسته بندی و تدوین شده و برای اولین همایش کتاب سال حوزه و همایش علامه حلی (ره) که در ایام ولادت با سعادت ام الائمه حضرت زهرا سلام الله علیها در بیستم فروردین ماه سال 1394 شمسی برگزار می شود آماده استفاده برای فعالان ارجمند عرصه پر ارج تحقیق و پژوهش گردیده است.
باشد تا با مطالعه و عمل به سخنان حکیمانه این مجموعه، شاهد تولید آثاری فاخر و محققانه در همه علوم اسلامی و حوزوی باشیم.
محسن جلالی
معاون آموزش و پژوهش
حوزه علمیّه اصفهان
ص: 9
ص: 10
ص: 11
تحقیق، یعنی کاویدن، کاوش، تلاش کردن برای رسیدن به چیزی که تا به حال به آن دسترسی پیدا نشده است.(1)
تحقیق علمی فقط به معنای فراگیری و تقلید نیست، تحقیق ضد تقلید است.(2)
تتبّع یعنی گشتن در کتابها، مطالعه کردن آثار دیگران، جمع کردن این حرف و آن حرف و این نظریه و آن نظریه، بنابراین تتبّع یعنی گشتن و جستن؛ تحقیق یعنی کاوش کردن عمقی؛ تتبّع یک حرکت عرضی و سطحی است، اما تحقیق یک حرکت عمقی است.(3)
حوزه باید با سبکهای نوین تحقیق آشنا بشود. تحقیق که میگوییم، منظورمان، هم تحقیق عمقی است – یعنی همان چیزی که ما در حوزه به آن تحقیق میگوییم؛ یعنی تعمق در مطلب- و هم تحقیق عرضی است، که در روش های اروپایی به آن هم تحقیق میگویند، و ما به آن تتبّع میگوییم. در اسم گذاری بحثی نداریم؛ این هم یک نوع تحقیق است؛ تحقیق عرضی است، تحقیق سطحی است؛ یعنی در سطح و در عرض؛ دنبال مطلبی گشتن.(4)
لازمه نوآوری و تحول در هر علمی، پژوهش است.
پیشرفت علمی، بدون تحقیق امکان ندارد.
برای خدمت رسانی بهتر به مردم، کارهای دقیق پژوهشی لازم است.
بدون تحقیق، بدون تعمق و فتح سرزمینهای تازه فکری، هیچ کاری نمیشود کرد ...
تحقیق کردن یک مجاهدت مستمر علمی است.
«... انسان گاهی در زمینههای تحقیقات در گوشه و کنار که بعضیها دچار خطاهایی میشوند؛ من میبینم منشأ اغلب این خطاها این است که در یک مسئله به جای این که حجیّت کتاب و سنت و پیش فرض حقانیت نظام اسلامی را در نظر بگیرند و وارد میدان تحقیق بشوند، پیش فرض تفکرات رایج غرب را در نظر میگیرند.»(5)
ص: 12
بدیهی است که ما هر مقدار که در زمینه ی آموزش عالی و تحقیق و گرم کردن فضای علم و پژوهش در کشور پیش برویم، کم است و هنوز راه طولانی ای در پیش داریم.(1)
اما راجع به مسئله ی علم و تحقیق، من این را عرض بکنم: کشور ما بدون حرکت در جاده ی گسترش دانش و گسترش پژوهش، امکان ندارد بتواند به نقطه ی مطلوب خودش دست پیدا بکند؛ مخصوص کشور ما هم نیست. کلید، دانش و پژوهش است.(2)
تولید علم و تحقیقات، حیات آینده کشور است.(3)
علم و تحقیق کلید قطعی پیشرفت کشور است.(4)
امروز دنیا تشنه ی شماست. شهرها، روستاها، دانشگاهها و ملت ما نیز همین طور است. تنها چیزی که می تواند پاسخگوی این نیاز باشد، کسب علم، تحقیق علمی و تفکّر است.(5)
در آقای جعفری (ره) خصوصیات برجسته ای بود که به نظر من همه ی اینها برای نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقیق الگوست. ایشان آن وقتی که کارهای تحقیقی خودشان را شروع کردند، خیلی جوان بودند. البته من حدود سال های 34 و 35 بود که ایشان را شناختم. ایشان تازه از نجف آمده بودند و جوان و فاضل و اهل تحقیق و فعّال و پرشور و مورد احترام بزرگان ما – مانند آقای میلانی و بعضی از آقایان دیگر در مشهد – و نیز مورد احترام طلّاب بودند.
در ایشان واقعاً روح تحقیق و تفحص و نشاط و شور علمی مشاهده می شد. این روحیه، از دوران جوانی تا پایان عمر ادامه داشت. آن وقت ایشان تقریباً سی و چند ساله بودند. همه ی این شور جوانی، در کار علمی و فکری و بحث و نوشتن و تحقیق و مطالعه و این گونه کارها صرف می شد و البته حافظه ی فوق العاده و استعداد علمی ایشان هم به جای خود محفوظ بود. این حالت تا همین آخر هم ادامه داشت که این چیزی عجیبی است.(6)
من روی دو نکته، به خصوص می خواهم تکیه کنم: تحقیق و هنر. کار تحقیقی خیلی مهم است. کاری که از روی تحقیق و عالمانه باشد، حتی برای مردم عامی که عالم هم نیستند، ارزش و جاذبه ی بیشتری دارد. البته کار عالمانه به
ص: 13
معنای قُلنبه سُلنبه گویی نیست، بلکه کار عالمانه، یعنی کار مُتقن و صحیح؛ و لو اینکه با زبان همه کس فهم و مردمی گفته شود. همچنانکه شنیده اید، در همه ی زمینه های تحقیقات علمی، بودجه های کلانی در برخی از کشورهای پیشرفته گذاشته می شود تحقیق در زمینه های مفاهیم فرهنگی و مسایل گوناگونی که رسانه ی ملی با آنها سر و کار دارد، از جمله کارهای بسیار مهم است.(1)
حوزه ی علمیه ی قم، به عنوان قله ی حوزه های علمیه، و به دنبال آن حوزه های دیگر علمیه، باید کاری کنند که دین خدا در بین مردم، مورد رغبت و شوق قرار گیرد. دین را آن چنان که خدا خواسته است، باید به مردم ارایه دهند. این هم احتیاج به تحقیق، به نوآوری، به روشنفکری، به آگاهی از دنیا و به خالی بودن از هواها و هوس های دنیایی دارد. اگر نه در همه؛ لا اقل در بخش عظیمی و حداقل در کسانی که دست اندر کار و مسئول هستند؛ لذا شما می بینید درباره ی مرجع تقلید، چه سخت گیری هایی در اسلام هست: «صائناً لنفسه، حافظاً لدینه، مخالفاً لهواه، مطیعاً لامر مولاه».(2)
به تجربه ثابت شده است تا تحقیق و پژوهش انجام نگیرد، کار تدریس به نتیجه و ثمر نخواهد رسید.(3)
مسئولان دولتی هم باید این پایه و اساس را – که همان تحقیق است- مورد توجه قرار دهند و بدانند که نه علم و نه فناوری، بدون وجود مراکز فعال تحقیقاتی، پیشرفتی نخواهد داشت.(4)
کارهای مناسب حوزه چیست؟ غالباً کارهای علمی است؛ حال چه کار محتوایی، و چه کار شکلی؛ به هر حال کار علمی است. حوزه دو هویت دارد که یک هویت، هویت علم و اینهاست؛ یعنی پرورشگاه علما، فقها و بزرگان است که این در جای خودش، هم علم، هم تحقیق، هم پرورش اخلاقی و هم تنوع لازم دارد- همین تنوّع هایی که گفته می شود- همه ی اینها مربوط به هویت اولی و اصلی حوزه است که پرورشگاه علماست.(5)
ص: 14
حوزهی علمیهی مطلوب حوزهای است که در آن، تحقیق در مسائل دینی، تعمیق و گسترش آنها امری رایج است و بخشهای مخصوصی روز به روز سرگرم مطالعه و تعمّق در زمینه معارف دینی هستند.(1)
حقاً و بدون شک باید پژوهش و تحقیق، مورد توجه و اهتمام بیشتری قرار گیرد.(2)
از شورای محترم مدیریت حوزه علمیه قم میخواهم، تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همکاری و مشارکت «اساتید و محققین برجسته حوزه» برای بالندگی بیشتر فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینی، و نیز فعال کردن «نهضت پاسخ به سئوالات نظری و عملی جامعه» تدارک چنین فرصتی را ببینند.(3)
حوزهی علمیه، یک کارخانهی عظیم انسانی است که باید دایم تولید کند. حوزه باید کتاب، آدم، عالم، متدیّن، فکر و حرف تازه تولید کند. حرف تازه که تمام نشده است. ما خودمان همیشه با همدیگر که حرف میزنیم، میگوییم هر وقت به قرآن مراجعه میکنیم، چیز جدیدی پیدا میکنیم.(4)
حوزههای علمیه به معنای حقیقی کلمه، پشتیبان و همراه نظام اسلامی هستند و پیوسته باید به تولید کتاب، مبلّغ، مدرّس، محقق، سیاستمدار و به طور کلی تربیت انسانهای صالح و عالم و رفع نیازهای فکری و دینی مردم بپردازند.(5)
بازدید امروز از این نمایشگاه، دو احساس را در بنده زنده کرد: یکی احساس خرسندی و امیدوار روشنیِ چشم دل به خاطر کثرت و تنوع و گستردگی کارهایی که در اینجا دیده شده و عمدتاً متوجه به تحقیق بود؛ اگر چه آدم، تحقیق در سطوح مختلفی را مشاهده می کند، لیکن بنای کار و توجه عمده ی کار بر روی تحقیق و نوآوری و اینهاست.
ص: 15
احساس دوم، احساس خسارت هایی است که ما بر اثر عدم استفاده از این استعداد فعّال در حوزه تا به حال تحمل کرده ایم و نگرانی از اینکه همین الآن هم که ما اینجا نگاه می کنیم و خوشمان می آید، شاید یک حجم استعداد- به قول آقایان یک پتانسیل- صد برابر این، آنجا افتاده و ما به آن توجه نداریم. انسان از این هم نگرانی پیدا می کند.
بالاخره دستپاچه شدن، کاری را از پیش نخواهد برد و مشکلی را حل نخواهد کرد.
بایستی عقلای حوزه و عمدتاً مدیریت حوزه بنشینند و با فکر و تأمل، این سر رشته ای را که اینک به وسیله ی فضلا و جوان های حوزه به دست آمده است- سر رشته ی تحقیق- دنبال کنند و نگذارند که این متوقف بماند.(1)
حوزه ی علمیّه، اصلًا مرکز علم و تحقیق بوده است. اگر علم برای علم، و علم بدون قصد مزد، مصداقی در کشور ما داشته باشد، از قدیم در حوزه های علمیّه بوده است.(2)
امروز اگر محقق بخواهد کار بکند و کار مناسب این زمان را بکند، باید یقین داشته باشد که ذره ذره لحظات و اوقات گرانبهایی که او از اول عمر خودش صرف میکند، به ذره ذرهی عمر هزاران انسان رونق خواهد داد.(3)
یک مسأله، مسأله ی پژوهش است. امروز انصافاً در قم، کار تحقیق راه افتاده است و دستگاه های مختلف در گوشه و کنار، به تحقیق متون و از این قبیل مشغولند. اما این تحقیقات، با این بی نظمی، برای بعضی افراد فقط «نان دانی» است! یعنی عده ای طلبه چند ساعت کار تحقیقی می کنند تا پولی بگیرند. تحقیقی هم که امروز در حوزه تزریق می کنند، همان تحقیق به معنای دانشگاهی است؛ یعنی روی متون تحقیق می کنند، که در واقع تحقیق نیست؛ بلکه نوعی تتبّع است. افتخار حوزه به این است که، تحقیقش، تحقیق عمقی و محتوایی است؛ این را ما از دست ندهیم. باید موضوعات گوناگونی را در مسایل و مباحث مختلف به افراد بدهند و به آنها بگویند بروید راجع به این قضیه، تحقیق حق کنید. خودِ حوزه این کار را اداره کند و اگر یک وقت لازم شد، پول هم داده شود. بالاخره شما وقتی بخواهید کارهای مهم جدیدی را انجام دهید، باید روی مسایل کار کنید. به چند طلبه ی فاضل، پولی هم بدهید تا کار کنند.(4)
ص: 16
طلاب و فضلا، تحقیق و علم و تدریس را کار اول خود بدانند و در این روال و این جریان، اهتمام و نیروی خودشان را به کار ببندند. البته مسأله ی تحقیق در همه ی رشته های حوزوی، برای فقاهت لازم است. امروز طلاب موجود در حوزه ی علمیه ی قم و فضلایی که در آنجا هستند، درس و بحث و تحقیق را جدی بگیرند و بیش از آنچه که طبیعتِ یک حوزه است، به درس و بحث اهتمام ورزند. تعطیلی ها را کم و حجم کار را زیاد کنند و از هر فرصتی استفاده نمایند. سنّت بحثِ دایم و گروه های بحثی و فقهی راکه در اوقات شور و اشتغال حوزه ها به چشم می خورد و دیده می شد، زنده کنند. طلاب از درس خواندن خسته نشوند؛ به طور دایم بخوانند و آنچه را که لازمه و آداب درس خواندن است، رعایت کنند. همه بنویسند، همه در دقت نظر و نشان دادن نوشته ها به اساتید، اهتمام کنند.(1)
باید به طور جدی درس بخوانید – همان توصیهای که من همیشه به جوانهای طلبه میکنم- علومی را که امروز در اختیار حوزههای علمیّه است، فرا بگیرید و از بن دندان خودتان را به سطح تحقیق برسانید. انسان با سر هم بندی، محقق نمیشود. با برف انبار کردن، انسان فقیه و فیلسوف نمیشود. باید محکم خشت خشت این پایه را روی هم بچینید و بروید تا به آن اوج برسید.(2)
تحقیق و پژوهش و اطلاع و آگاهی از حقایق و معارف عالم و وضع علمی دنیا، از چیزهایی است که برای حوزه ی علمیه لازم است.(3)
این محقق، در مسائل طبیعی، علمی، فلسفی و مسائل مربوط به جهان خارجی و واقعی یا مسائل مربوط به انسان و تاریخ و غیره تحقیق می کند. این محقق، در مقابل چه چیزی تحقیق می کند؟ چه می گیرد و تحقیق می کند؟ جواب این است که محقق تحقیق می کند، تا به حقیقت برسد. پاداش او، این است. پول، مال و حتّی تشویق، پاداش محقق نیست؛ در مقابل تحقیقِ او کوچک است. البته باید این ها نثار بشود، پولها باید خرج بشود، کارها باید انجام گیرد، تسهیلات باید فراهم بشود، تا تحقیق انجام بگیرد؛ اما این ها هیچ کدام پاداش تحقیق نیست. پاداش تحقیق، رسیدن به حق است. این ها احکام اسلامی است. این ها از لحاظ جمعی، عبارة الاخرای ارتباط جامعه با خداست.(4)
ص: 17
ص: 18
نظام پژوهشی حوزه نباید خود را محصور در تولیدات گذشتگان بکند و اگر هم تولیدی داشته باشد صرفاً تکرار و مشابه سازی نباشد، بلکه باید با حمایت از نیروهای مستعد و خلاق راه ارائهی افکار نو و مبتکرانه را باز کند.(1)
به نظر من، با این کارها، امروز باید در حوزه های علمیّه، در یک سال به قدر صد سال گذشته، تحقیق گسترش پیدا کند. واقعاً این طور است. بنده که نگاه می کنم، می بینم یک بار ما یک روایت را خواستیم پیدا کنیم، آن قدر گشتیم؛ آخر هم پیدا نکردیم و از اصل کار منصرف شدیم. حالا همین طور هر چه دلتان می خواهد، جلو شما می آید. مثل اینکه بگویند: «فلان کس، هر چه بگویی، فوراً حاضر می کند!» لذا، محققین واقعاً عذر ندارند. امروز جوانان اهل تحقیق، اگر تحقیق نکنند، عذر ندارند. روزی هم ممکن است برسد که یکی از اینها را مثلاً وصل کنند به سرِ شما؛ مثل این داستانهای علمی – تخیّلی! بعید نیست که وسیله ی کوچکی درست کنند مثل یک سمعک که در گوشتان بگذارید و تمام این مطالب در مغزتان منعکس شود. این طوری، خواهد شد. تا اراده کنید و تُکمه ای را فشار دهید، فوراً آن حدیث در ذهنتان بیاید. در حال سخنرانی، شروع کنید به خواندن حدیث.
این طوری خواهد شد. علم این است. غُصه اینجاست که امروز هم که این مسایل هست، باز بعضی افراد از همان روش های قدیمی دل نمی کنند.(2)
ص: 19
بنده رایانه دارم، رایانه استفاده می کنم؛ مهجورترین روایات را در ظرف چند دقیقه پیدا می کنم. خیلی از روایات است که طبق این نرم افزار نه چندان کاملی که در قم تهیه شده – این نرم افزارها، به نظر من نرم افزارهای ابتدایی است؛ یعنی آن چنان که باید و شاید، پخته و کامل نیست- با زدن چند تُکمه، روی کاغذ نوشته می شود و با آدرس در اختیار انسان قرار می گیرد. اگر انسان بخواهد، می تواند احتیاطاً مراجعه هم بکند. چرا باید از این استفاده نشود.(1)
الآن کسانی هستند که واقعاً با فقر و با زندگی متوسط و با برآورده نشدن هوس هایی که هر انسانی به طور معمولی دارد، می سازند و خشنودند؛ چون احساس می کنند علم دارند. می گوید من عالمم؛ این آدم که پولدار است، چه ارزشی دارد؟ اصلاً در دلش ارزشی برای آدم
پولدار قایل نیست. معتقد است که ارزش واقعی پیش اوست؛ و آن علم اوست؛ آن تحقیق اوست. به نظر من باید چنین روحیه ای را ما در دانشگاه ها ترویج کنیم. این هم بیشتر به عهده ی شماهاست که جوان دنبال تحقیق باشد و اقلاً در کوتاه مدت به دنبال تبدیلش به اسکناس نباشد. این طور نباشد که ما هر کاری می کنیم، به فکر این باشیم که ارزش ریالی اش چقدر است. اگر این شد، آن وقت پایه ی تحقیق سُست می شود؛ پیشرفت حاصل نمی شود؛ درس نمی خوانند.(2)
من به همه ی جوانان و همه ی کسانی که در راه علم حرکت می کنند، موکداً توصیه می کنم که رشته ی علم و تحقیق و نوآوری در دانش و زنده کردن روح ابتکار و خلاقیت و آفرینش درونی و حقیقی خود را رها نکنند. فعالیت و ابتکار و نوآوری و خلاقیت، اساس پیشرفت انسان و زندگی انسانی است. دست نشانده های دستگاه های قدرت در گذشته در کشور ما و امروز در بسیاری از کشورهای وابسته ی این منطقه، سعی می کنند تقلید را جایگزین فعالیت و ابتکار کنند. دولتمردان، مسئولان کشور، مدیران عالی رتبه و اقشار مختلف در هر بخشی از بخش ها، در صورتی که کار را با جدیت دنبال کنند و ابتکار و نوآوری در آن به کار بزنند و دانش را در آن به کار بگیرند، رحمت خدا شامل حال آنها خواهد شد.(3)
ص: 20
عنصر تحقیق و پژوهش در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها و فعالیتهای حوزه باید مورد توجه قرار گیرد.(1)
نظام تحقیقاتی و پژوهشی حوزه، نباید خود را از جهان منقطع کند و تنها به پرسشهای درونی خود پاسخ بگوید و صرفاً برای خود حدیث نفس کند، بلکه باید با افکار و فرهنگهای جهانی، با واقع بینی برخورد کند، دیدگاهها وایدههای درست را گزینش و نکات نامطلوب آنان را نقد و سستی آنها را بر ملا سازد.
امروز، شما باید بدانید و در جریان باشید که مثلاً در مقولهی جامعه شناسی، در دنیا چه نظرات و چه ایدههایی هست و چه فکرهایی میجوشد، گاهی در این فکرها، عناصر مطلوبی هست، آن را جذب کنید. عناصر نامطلوبی هم هست، قبل از آنکه بیاید، دفاع مناسبش را آماده کنید.(2)
نوآوری و ابتکار، شجاعت علمی، اعتماد به نفس شخصی، ملی، کارِ متراکم و انبوه، علاج کارِ پیشرفت علمی ماست.(3)
مجموعه کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند یک جمع کامل و یک منظومه کامل را به وجود بیاورد تا همه نیازهایی را که حوزه متصدی و مهتّم به آن است، پوشش بدهد.(4)
... بدون تحقیق، بدون نوآوری، بدون ژرفیابی، در هیچ مقولهای انسان نمیتواند به هدفهای والا دست پیدا کند. اگر این نوآوری؛ یعنی این ژرفیابی، تحقیق و پژوهش اگر نباشد، نتیجه همان یک جا ایستادن و در جا زدن با دنیای پیرامون خود به تدریج هِی بیگانهتر شدن، نتیجه این خواهد شد.(5)
شهید مطهری از کسانی بود که کار کردن و درس گفتنش فقط به خاطر یک وظیفه ی مقدس بود؛ آن هم بی آنکه کسی وادارش کند یا از وی بخواهد. البته بیشتر محققین دنیا این گونه اند. همه ی پیشرفت های علمی دنیا نیز این
ص: 21
گونه پیش آمده است که کسانی که از روی عشق یا ایمان یا هر دو، کار کرده اند. یا باید عشق به کار باشد یا ایمان به ثواب الهی، یا هر دو با هم. و شما می توانید هر دو را با هم داشته باشید.(1)
یک نقطه ی دیگر در کشور ما وجود دارد که می تواند یک وسیله ی مثبت به حساب آید و آن «دینداری» است. در دهه های اخیر – به خصوص از قرن نوزدهم میلادی به این طرف- سعی کردند چنین وانمود کنند که دینداری، عایق و مانع علم و پیشرفت علمی است؛ اما درست به عکس است. پیشرفت علمی، احتیاج به نوعی ایمان دارد. آدم لااُبالی و بی بند و بار و هرزه و کسی که دنبال بازده نقد و بازده شخصی است، معمولاً دنبال تحقیقات دشوار علمی نمی ورد. اگر ایمان بتواند بر دل انسان حکومت کند، این کمک خواهد کرد که انسان دنبال کار دشوار تحقیق علمی برود؛ چون کار تحقیق علمی ضمن اینکه شیرین است، دشوار است و محرومیت و مشکلات دارد. می بینید که یک سوداگر بازاری، دلال چقدر درآمد پیدا می کند؛ اما یک عالم این طور نیست.. ممکن است عالم اوقاتش تلخ باشد که مثلاً امکانات زندگی ندارد؛ اما در دل حاضر نیست به هیچ قیمتی این وضع خودش را با آن وضع سوداگر عوض بکند. اصلاً امکان ندارد که بگویند شما علمت را بده، پول او را بگیر. حاضر نیست این کار را بکند؛ یعنی قدر علم را عالم می داند. پس، دنبال علم رفتن زحمت دارد؛ گاهی محرومیت دارد؛ گاهی مشکلات دارد. اگر ایمانی در دل انسان حاکم باشد، کمک خواهد کرد که انسان بتواند این راه دشوار را طی کند.(2)
شأن تحقیق عملی، آزادی عقلایی است و باید تکیه بر میراث عظیم فکری – فرهنگی اسلامی و ایرانی، برای ارتقای علوم انسانی و علوم پایه، برنامه ریزی و سرمایه گذاری کرد.(3)
نظام پژوهشی حوزه، باید نیازهای درونی خود، جامعه و جهان را بشناسد و مطابق با آنها برنامه ریزی کند. روند تحقیقات حوزه، باید به گونهای باشد که علاوه بر شناخت نیازهای موجود، با آینده نگری نیازها و شرایط ده ها سال بعد را هم پیش بینی و راه علاج آن را بیابد.
امروز، ما برای آینده و جامعه، به مطالب دیگری نیاز داریم که در قرآن و حدیث هست ... امروز، اگر ما ... خود را برای پنج یا ده سال دیگر آماده نکنیم، با مشکلات مواجه خواهیم شد.(4)
ص: 22
بارها گفتهایم و صد بار دیگر هم خواهیم گفت؛ اگر دانشجو، استاد، مدیر، مسئول و وزیر از ما توصیهای بخواهند، توصیههای ما همین خواهد بود که: با علم و تحقیق و کاوش، این آقیانوس عظیمی که خدای متعال در برابر انسان قرار داده است و قدرت ژرف کاوی در این آقیانوس را هم به انسان داده، هر چه میتوانید پیش بروید و عمقیابی کنید.(1)
انصافاً کار علمی و میدان علم، میدان جهاد است و سنگر بزرگی است. این را، هم به اساتید باید سفارش بفرمایید، هم به محققین، که کار تحقیقی را با پول مقایسه و موازنه نکنند، تا بلکه ان شاء الله کشور و این مردم عزیز ما و این استعدادهایی که وجود دارند، بتوانند به جایگاه حقیقی خود برسند. ان شاء الله بتوانیم در این دوران در میدان علم، حرکت حقیقی ای انجام دهیم.(2)
مردم نمی دانند در حوزه های علمیّه، چقدر تلاشِ علمی نفیس و با ارزش می شود؛ نمی دانند در حوزه ی علمیّه، در چه رشته های مهمی، چه کارهای بسیار ارزشمندی، با چه بهای ارزانی – از لحاظ مادی و مالی- انجام می گیرد. بسیاری از کارها هست که در حوزه با یک مبلغِ مادی کم و با یک خرجِ مختصر انجام می گیرد؛ در حالی که همین کار اگر بخواهد در دستگاه های معمولی اداره ها، دانشگاه ها، وزارتخانه ها و جاهای مختلف انجام گیرد، شاید پنج برابر، ده برابرِ آن خرج بر می دارد. طبیعت حوزه، طبیعتِ قناعت است؛ طبیعت بی اهتمامی به ظواهرِ خرج تراش بیهوده و بی فایده است. اغلب اینها را مردم نمی دانند.
چقدر طلاب عزیز النفس و منیع الطبع در حوزه ها کار می کنند، درس می خوانند، تحقیق می کنند، به مطالعه می پردازند. همان گونه که محققین و دانشمندان بزرگ دنیا در یک گوشه ی خلوت، در یک اتاق تاریک می نشستند و با چه زحماتی یک چیز جدید خلق می کردند؛ اینها نیز همان طور با همان شرایطِ سختّ زندگی، افکار نوِ عرفانی و فلسفی و فقهی و اصولی و رجالی و حدیثی و تفسیری و غیره را خلق می کنند و به وجود می آورند. بدون کولر، بدون تشکیلات، بدون منشی، بدون تلفن و بدون چه و چه این کارها را می کنند.(3)
ص: 23
اولین مسئله ی ما همان چیزی است که بارها تکرار کرده ام. آن نکته این است که ما باید علم و پژوهش را به عنوان یک باور عمومی در آوریم، تا یک همّت همگانی بر این کار گماشته شود؛ یعنی حقیقتاً مسئاله ی کل نظام شود، نه یک بخش از نظام، دون بخش دیگری.(1)
سعی کنید در همین مراکز تحقیق و امثال آن، بچه های مسلمان خوب وارد بشوند. باید کوشش بشود که برادران خوب، بچه های مؤمن، کسانی که حقیقتاً انقلاب را از بُن دندان پذیرفته اند، در آن مراکزی که فردا کار با آنها خواهد بود، بروند و طوری نشود که حالا که راه باز است و همه می توانند بیایند، خدای نکرده از این قِبَل نظام و اسلام و مسلمین صدمه ای ببینند. این جنبه های معنوی را خیلی باید رعایت بکنند.(2)
شما باید علم را دوست بدارید، ارزش بدانید، آن را برای خدا و با نیّت خالص دنبال کنید. ضمناً عزیزان من! باید به تهذیب نفس بپردازید و بنیان های اخلاقی را در خودتان تقویت کنید. برای یک کشور، عالم و محقق و پژوهشگر و نابغه، ثروت خیلی بزرگی است؛ اما به شرط اینکه در او بنیان های اخلاقی استوار باشد؛ وجدان اخلاقی زنده باشد، و الا آن علم به درد نمی خورد.(3)
نویسندهی مطلب، باید بلند نظری همراه با عمق و شجاعت کامل در بیان مطلب داشته باشد، یعنی هیچگونه رو دربایستی از دانشجو و غیر دانشجو نداشته باشد. به عبارت دیگر، وقتی من این مطلب را مینویسم، اگر در این مطلب، چیزی هست که آن خواننده به دلیلی، به آن برخورد، یا پیش داوری او را به هم خواهد زد، آن نباید مثل شرط متأخر در نوشتهی من اثر کند ... من باید نوشته را واقعی و شجاعانه بنویسم.(4)
مواضع شجاعانه، در دنیا هم به درد آدم میخورد. ما کسانی را در دوران این ده سال گذشته دیدیم که مواضع غیر شجاعانه گرفتند؛ برای این که فلان قشر بدش نیاید، برای اینکه فلان قشر این توقع را دارد، یا از من این توقع را دارد. آنها، طور خاصی حرف میزدند این، به ضررشان تمام شد ... با بلند نظری و سعهی صدر باید حرفش را بزند؛ اما در همان سعهی صدر، شجاعت، صراحت و ایستادگی در مواضع را در نظر داشته باشد.(5)
ص: 24
طالب علم، یک پارسایی طبیعی لازم دارد. هر چه که طالب علم به پارسایی نزدیکتر باشد، تجانس و تسانخ بیشتری با علم پیدا میکند و علم را بیشتر میپسندد، بیشتر جذب میکند، بیشتر قدر و مغتنم میشمارد. این آن اخلاق علمی و تحقیقی است که در کشور ما باید به وجود بیاید.(1)
باید روح تحقیق پارسایانه بیعوض را تزریق کنیم، تا برای تحقیق دنبال پاداش نباشند، چون اصلاً تحقیق پاداش واقعی ندارد.(2)
عمق بخشیدن به تحقیقات علمی و پاسخگویی به پرسشهای روز جامعه مهمترین نیاز در عرصه معارف دینی است. در زمینه معارف دینی ضمن بازشناسی این معارف، باید به شبهات و پرسشهای مختلف پاسخگویی شود و تحقیقات علمی در این خصوص نیز متناسب با نیازهای جامعه باشد.(3)
بهتر و بلکه متعین این است که هر چه می توانیم، تولید داخلی را زیاد کنیم. البته این کار زحمت دارد و تلاش می طلبد و – همان طور که اشاره کردند- منابع تحقیق هم لازم دارد. امروز خوشبختانه منابع تحقیق، دشوار نیست. امروز به وسیله ی رایانه و اینترنت و ارتباط با مراکز علمی دنیا، راحت منابع در اختیار محقق قرار می گیرد؛ محققی که دنبال کار باشد. البته باید پشتیبانی های مالی هم بشود، در این شکی نیست.
به اعتقاد من بالاتر از پشتیبانی مالی، پشتیبانی اعتباری و عنوانی است؛ یعنی این عنوان، معتبر دانسته شود. کسانی که در رأس کارهای فرهنگی کلان قرار می گیرند، به نظر ما باید اعتبار داشته باشند؛ مثلاً فرهنگستان باید اعتبار داشته باشد؛ دانشنامه نگاران باید اعتبار عمومی و ملی داشته باشند؛ همان طور که در دنیا این طور است. فلان کس عضو فرهنگستان است – این یک عضو ماندگار است- حتی پدرش هم که مثلاً عضو فرهنگستان فرانسه بوده، ذکر می کنند که پدرش عضو فرهنگستان بوده؛ یعنی مایه ی اعتبار خانوادگی است؛ این واقعاً یک ارزش است. کسانی که در این زمینه ها کار می کنند، اینها را باید به صورت یک ارزش معرفی کنند.(4)
ص: 25
آموزش بدون تحقیق، مثل آب کشیدن از چاهی است که نمی جوشد. تحقیق مثل جوشش یک چاه یا یک چشمه است. باید روح تحقیق زنده شود. ما می توانیم محققان و مغزهای برجسته ی ما بحمدالله کم نیستند و می توانند کار کنند؛ در همه ی رشته ها هم دارند کار می کنند. باید پشتوانه ی آموزش ما تحقیق باشد؛ کما اینکه در خود آموزش هم باید تحقیق نقش داشته باشد. ان شاء الله موفق باشید.(1)
البته امروز کارهایی انجام گرفته است، امتحانهای نوبه یی هست، امتحانهای خوب هست، مدارس تخصصی هست، کلاسهای رشته های تخصصی اخیراً به وجود آمده و مقررات و ضوابطی گذاشته شده است؛ لیکن بایستی این ها به حد یک نظام درسی کامل، یا یک نظام کاری کامل، شامل درس و تحقیق و پژوهش و همان پنج مأموریت و مسئولیتی که پارسال عرض کردم حوزه ها دارند، برسد.
رئوس مطالب آن پنج مأموریت و مسئولیت، عبارت است از: احراز مسند افتا و تربیت انسانهای صالح برای افتا، تربیت مدرّس، انجام تحقیقات برای پیشرفتهای علمی، مسأله ی قضا در جامعه و مسأله ی تبلیغ. این پنج مأموریت، کاری است که دم دست است. البته حوزه کارهای دیگر هم دارد و خیلی از کارهای مهم را می تواند و باید انجام بدهد؛ ولی این پنج مأموریت، دم دستی و حتمی است. بنابراین، نظام درسی فراگیر، چیز لازمی است و یکی از کارهایی است که بایستی در حوزه انجام بشود.(2)
یک مسأله، مسأله ی تقویت روحیه ی پژوهش و جویندگی در دانشجوست ... من می خواهم عرض بکنم در همین زمینه ی تحول نظام آموزشی، از جمله ی کارهایی که باید انجام بگیرد، این است که جوری نظام آموزشی باید طراحی بشود که جوان ما به تحقیق، طلبکاری در تعمیق علم و دانش علاقه مند بشود. حفظ محوری غلط است.
ما هنوز در دانشگاه هایمان متأسفانه – می بینید انسان، من گاهی با بعضی از جوان هایی که با ما مرتبطند، برخورد می کنیم- می بینیم که معلم چند صد صفحه کتاب را برای یک واحد درسی داده که این دانشجو بخواند. چرا؟ حفظ کردن حرفها و گفته ها و نوشته هایی که معلوم نیست همه اش چقدر فایده داشته باشد و درگیر کردن ذهن جوان به چیزی که غیر لازم است.
باید فکر کرد؛ باید افراد برگزیده و شاخص بنشینند نظامی را طراحی کنند که جوان ما میل به پژوهش، تعمق و تحقیق پیدا کند؛ با این استعدادی که جوان های ما دارند. انصافاً استعداد جوان های ما، استعداد برجسته ای است. استعداد متوسط کشور، استعداد بسیار بالایی است.(3)
ص: 26
نکته دومی که به ذهن می رسد، این است که در این کارها اولاً، کارهای تکراری هست. ما چند تا کار اطلاع رسانی رایانه ای در اینجا مشاهده کردیم؛ پیدا بود کسانی که اینها را اداره می کنند، افراد کاملاً مسلط و به کار خودشان هم علاقه مندند؛ اما این کارها بعضاً در بخش عمده ی خودشان، با آن کار دیگر سهیم بودند؛ یعنی یک کار موازی و مکرری انجام می گیرد. کار موازی، کفر نیست! اما از دست دادن سرمایه است. بنابراین، این یک نکته که انسان کارهای موازی مشاهده می کند. حالا بعضی کارها موازی بود و تکراری بودنش واضح است- همان طور که ما عرض کردیم و مثالش را گفتیم- بعضی کارها صورتاً با هم تفاوت دارند، اما باطن کار یکی است. آدم می بیند که این کار عین همان کاری است که در آن غرفه ی دیگر انجام می گیرد. با این همه نیازی که ما به تحقیق داریم، شاید این گونه مکرر کاری ها اسراف به حساب آید.(1)
نظام اعطای امتیازات علمی و آیین نامههایی که در این زمینه هست، باید تطبیق کند با همین مطلب که کدام تحقیق منطبق است با نیاز کشور، و کدام تحقیق، تکمیل کنندهی یک زنجیرهی تحقیق و پژوهش است. ما گاهی در زمینههایی یک زنجیرهای داریم؛ حلقههای وسط این زنجیره مفقود است. تأمین این حلقهها خیلی اهمیت خواهد داشت. پس هدفدار کردن تحقیق علمی با توجه به نیازهای کشور و نیازهای صنعت و بقیهی بخشهای حیاتی کشور است.(2)
اگر مجموعه های تحقیقی بخواهند تحقیق کنند، باید بروند تا گاوماهیِ آن تحقیق کنند. اگر به صورت علمی قرائنی بر صحت این برداشت وجود دارد، آنها را یادداشت می کنند؛ اگر قرائنی خلاف آن وجود دارد، آنها را هم یادداشت می کنند، بالاخره جمع بندی می کنند و موضوع را تشخیص می دهند.(3)
فرض کنیم ما امروز می گوییم تولید علم، که اگر یک مجموعه ی تحقیقاتی مشغول کار علمی شوند و ندانند امروز دنیا در چه مرتبه و مرحله ای از علم قرار دارد و ما در کجای قافله ی علم هستیم، حتماً سرگرم مسایلی از علم می شوند که نیاز این لحظه ی زمانی ما نیست. این یک مثال بود؛ در همه ی مسایل همین طور است.(4)
ص: 27
البته این نکته را هم ناگفته نگذارم: من خواهش می کنم، به خصوص برادرانی که در زمینه ی مسایل فکری تحقیق می کنند، نگذارند خط هدایت دینی گُم شود. ما دیدیم کسانی را که کتاب دینی نوشتند؛ حالا اگر هدفشان هم با نوشتن کتاب دینی، گمراه کردن نبود، نتیجه گمراه کردن مردم بود! نگذارید این گونه شود. بعضی از کارهایی که به نام دین، با هدف دین و برای دین می خواهد انجام بگیرد، نتیجه اش این است که مردم را از دین دور کند! سعی کنید خدای نکرده در هیچ بخشی از بخش های پژوهش، چنین ضایعه ای ، بلکه فاجعه ای به وجود نیاید، که آن وقت دیگر وزر و وبال آن تمام شدنی نخواهد بود.(1)
فضای عمومی کشور بایستی فضای ترویج، تولید، گسترش و تحقیق علم و پرورش عالم و محقق باشد. وقتی فضای عمومی این طور شد، معنایش این نیست که لزوماً در همه ی خانه ها یا در هر نقطه ای از جامعه بایستی علم به وجود آید؛ نه، بلکه لازم است در نقطه ی مناسب خودش به وجود آید. فضا، فضای علمی خواهد بود؛ فضای تحقیقی خواهد بو؛ منتها بدیهی است که وقتی فضای علمی در کشور به وجود آید، این علم و تحقیق در نقطه ی مناسب و متناسب رشد خواهد کرد؛ مثلاً در دانشگاه ها، پژوهش گاه ها و از این قبیل مراکز.(2)
ثانیاً: دیروز هم ما اشاره کردیم- مجموعه ی کارهای پژوهشی حوزه باید بتواند یک جمع کامل و یک منظومه ی کامل را به وجود آورد، تا همه ی نیازهایی را که حوزه متصدّی و مهتمّ به آن است، پوشش دهد. این را انسان در اینجا احساس نمی کند. در مجموعه، این احساس نمی شود که همه ی خلأها پوشش داده می شود. می دانید که هر رادار مرزی یک شعاعی دارد. یک پوشش راداری را به وجود می آورد. رادارها را با فاصله هایی می پیچند که در مجموع، نقطه ی خلأ وجود نداشته باشد؛ یعنی همدیگر را پُر می کنند و از هیچ طرف هواپیمای دشمن و نفوذی دشمن نمی تواند فضای کشور را بشکند و وارد شود. باید این طوری باشید. این رادارهای شما یا این پایگاه ها و مراکز تحقیقی ای که هدفش دفاع از دین - یا اگر نخواهیم همه اش صورت دفاعی بگیریم- کمر بستگی برای ترویج دین و نشر معارف اسلامی است، باید به گونه ای تنظیم و کنار هم پیچیده شود که در مجموع از همه طرف این مقصود حاصل شود. این البته الآن محسوس نیست. چگونه ممکن است این را به وجود آورد؟
من به نظرم این طوری می رسد که اگر همه قبول کنند، مدیریت حوزه، مسئولیتی در این زمینه داشته باشد و یک بخش از کار خودش را همین قرار دهد که ببیند کجا خلأ تحقیقی وجود دارد؛ متقاضی را هدایت کند به آنجا؛ کسی را
ص: 28
که می خواهد یک مجموعه ی تحقیقی به وجود آورد، این را هدایت کند به این نقطه و بگوید ما اینجا را کم داریم؛ یا احیاناً گر بخشی از کارها تکراری است، آن تکراری کنندگان را هدایت کند به این نقطه ی خلأ و بگوید ما اینجا را خالی داریم، شما بیایید این کار را به دست بگیرید. کاری کنند که در مجموع یک پوشش همه جانبه ای به وجود آید. البته همان گونه که اول عرض کردم، ما صدها نقطه امکان و استعداد تحقیق داریم که از لحاظ نیروی انسانی و نیروی فکری، هیچ دچار مشکل نخواهیم بود؛ اما نگرانی است است که اینها معوّق و معطّل مانده باشد؛ ولی اگر مدیریت وارد این میدان شود، این دغدغه بر طرف خواهد شد.(1)
دلگرمی محقق، پژوهشگر و اهل علم، اساس کار است.(2)
در کار تحقیقات – هر نوع تحقیقاتی- ما همواره دچار دوباره کاریهای مضرّ و صرف کنندهی پول و نیروی انسانی بوده ایم.(3)
این مرکزیت در همه ی شئون حوزه باید بتواند حرف بزند و رأی داشته باشد. از جمله در همین قضیه ی تحقیق، باید رأی داشته باشد، تا این کار تحقیق از پراکنده کاری خلاص شود. کسانی هم که کارهای تحقیقی می کنند، وابسته به هر بخش، هر گوشه و هر ربُعی از مناطق روحانی که هستند- علمای بزرگ و شخصیت های برجسته و مراجع تقلید و دیگران، از هر جا که هستند، فرق نمی کند؛ این یک امر مشترک بین اینهاست- بایستی این را بپذیرند؛ یعنی همه قبول کنند که این مرکزیت – مدیریت- این وظیفه را به عهده بگیرد؛ یعنی هدایت جهت تحقیقات، یک کار ستادی قوی، برای اینکه بتواند مراکز پژوهشی قم را در جای خودشان قرار دهد و خلأها را پُر کند و اینها را مکمل همدیگر از آب در آورد. این کار لازم است.(4)
آن رژیم منحوسِ نکبتِ واقعاً پلید، معنویت، مادّیت، عزّت، استعداد و همه چیز را از این مردم گرفت. حالا شما می خواهید بر ویرانه های آن ها بنا کنید؛ زحمت دارد و خیلی باید تلاش کنید. باید روح تحقیق پارسایانه ی بی عوض را
ص: 29
تزریق کنیم، تا برای تحقیق، دنبال پاداش نباشند؛ چون اصلًا تحقیق، پاداش واقعی ندارد. مثلًا اگر آدم بخواهد به پاستور، به خاطر کشف میکرب پول بدهد، به نظرتان چقدر باید بدهد؟ آیا اصلًا می شود برای او پولی معیّن کرد؟ آیا قابل مقایسه است؟ بنابراین، امثال پاستور هم هیچ وقت برای پول تحقیق نکردند. اگر برای پول تحقیق می کردند، حقیقتاً به اینجا نمی رسیدند. اروپاییها این حسن را داشتند؛ کمااینکه دانشمندان قدیمی ما هم همین طور بودند. شما ببینید، امثال محمّد بن زکریای رازی آن عالم آن چنانی در فقر و تنگ دستی می میرند؛ ولی ماها تا یک کار می کنیم، فوراً می گوییم پولش چقدر شد؟! معلوم است که به جایی نمی رسد!(1)
همهی ما باید "لا ریب فیه" باشیم. عقاید ما باید "لا ریب فیه" باشد و آن را قرص و محکم و استوار و با زبان مناسب بیان کنیم.
یک روز مرحوم مجلسی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب «حق الیقین» و «حیوۀ القلوب» و امثال اینها، اخلاق و عقاید دینی را با همان زبان خودش میگفت و دنیایی را به تفکر اعتقاد شیعی نزدیک میکرد. شما خیال نکنید که این کتب مجلسی، بیهوده نوشته شده است. نه خیر، پایههای تشیّع را- در آن زمانی که تشیّع در کشور ما تازه بود- همین کتابها قرص کرده است ... اینها آمدند، این عقاید را در دلهای مردم محکم کردند. آن روز، آن مطالب به درد میخورد. امروز، من و شما نمیتوانیم "حق الیقین" و "حیوۀ القلوب" را تجویز کنیم؛ نگذارید در قفسه به عنوان تاریخ بماند. اگر هنر داریم، آن مضمون را با زبان امروز بنویسیم.(2)
کار ما دسته جمعی نیست، من یک وقت عرض کردم که از این جهت مانند جناب ابیذر هستیم که «یَعیشُ وحدَهُ و یَموتُ وحدَه» (تنها زندگی کرد و تنها رحلت کرد) همه کارمان تنهاست، از استاد تنها درس میگیریم و تنها مطالعه میکنیم. گر چه مباحثه مان دو نفری است اما تنهاست، یعنی اشتراک فکری نیست، یک روز زید میخواند عمرو شاگرد او میشود و گوش میکند فردا عمرو میخواند زید شاگرد او میشود و گوش میکند یعنی کار فردی است.(3)
امروز هر دو نوع تحقیق، روشهای نوینی دارد. استادانی مینشینند دانشجویانی را هدایت میکنند؛ کارگروهی انجام میگیرد و تحقیقی دسته جمعی عرضه میشود. تحقیق دسته جمعی، خاطر جمعتر از تحقیق فردی است؛ اختلافات کمتر میشود و پیشرفتها بیشتر میگردد. این روشها را باید در حوزه به کار بیندازیم.(4)
کار دسته جمعی، اشتراک مساعی، ابزارهای مناسب را جمع کردن و آوردن اینها، کارهای جدید دنیاست.(5)
ص: 30
اگر فرضاً بخواهیم خود را به مدرسهی فیضیه برسانیم تاکسی سوار میشویم. نمیشود گفت که این، علم جدید و تکنولوژی جدید است و به درد ما نمیخورد و باید پیاده برویم. مگر میشود چنین حرفی زد؟ طبیعی است که آدم باید سوار شود و از این وسیله استفاده کند، تا به درس برسد. از هر رشته و شاخه و جرقهای از دانش جدید، باید همینطور استفاده کرد، یعنی بالای آن سوار شد و خود را به آنجایی رساند که انسان میخواهد.(1)
اما این نمیشود که در دنیا کامپیوتر باشد؛ سرعت، از ساعت و دقیقه، به ثانیه رسیده باشد؛ برای ذره ذرههای وقت و انرژی، حساب باز بشود؛ دانشگاهها و مراکز پژوهشی عالم، برای دانشجویان و محققان و خرده محققان خودشان، امکانات تحقیق را فراهم کنند؛ اما ما با همان شیوههای قدیمی که یک روز بزرگان ما (قدس الله اسرارهم) عمل میکردند – چون دستشان خالی بود- عمل بکنیم. مگر چنین چیزی، ممکن و رواست؟ اصلاً جایز نیست. اینها چیزهایی است که باید تطوّر پیدا کند.(2)
این حوزه بایستی دستگاه های تحقیق داشته باشد. اگر یک نفر بنشیند برای خودش تحقیق کند، البته چیز باارزشی است؛ اما کار این مجموعه ی عظیم این نیست. مرحوم آیت اللّه بروجردی سالها در بروجرد بود و تک وتنها یک عالَم تحقیق کرد؛ حالا اگر شما که یک عالِم هستید، در قم بنشینید و در این مجموعه ی به این عظمت تحقیق کنید؛ که تازه این تحقیقات، مثلًا شطری از اشطار آن تحقیقات یک نفر که تنها نشسته و تحقیق کرده، نشود، این چه قیمتی دارد؟ امروز در یک مجموعه علمی، کار تحقیقات، ضابطه و قانون و روشهای پیشرفته دارد؛ کامپیوتر هست؛ تحقیق دسته جمعی هست؛ تحقیق در چیزهای لازم هست؛ اما در حوزه، یکی در امری که لازم نیست، تحقیق می کند؛ دو نفر در امر واحدی تحقیق می کنند و تولید واحدی را به وجود می آورند! در باب تحقیق، سازماندهی و نظم لازم است.(3)
عمل گراترشدن و کارآمدتر شدن پژوهش و تحقیق در کشور، چه از سوی استادان و برگزیدگان، و چه از سوی دانشجویانی که در دانشگاهها پایان نامههایی را مینویسند. در حین تحصیل یا در پایان تحصیل، از سوی دانشجو و استاد، ساعتهای بسیار ذی قیمتی صرف تهیهی یک پایان نامه یا یک پژوهش در دانشگاه میشود. آیا گزینش این عناوین، حساب شده و در جهت نیازهای کشور است.(4)
«عنصر معنویت دینی را، نه معنویت فارغ از دین و جدای از دین- که اساساً معنویت نیست، توهم است- را یک عنصر اصلی در حرکت علمی و پژوهش علمی قرار بدهیم»(5)
ص: 31
من به همهی جوانان و همهی کسانی که در راه علم حرکت میکنند، مؤکداً توصیه میکنم که در رشتهی علم و تحقیق و نوآوری در دانش و زنده کردن روح ابتکار، خلّاقیت، آفرینش درونی و حقیقی خود را رها نکنند. فعالیت، ابتکار، نوآوری و خلاقیّت، اساس پیشرفت انسان و زندگی انسانی است.(1)
البته این کار – نیاز لحظه را برآورده کردن- کار خیلی مهمی است. اولاً درک و استعداد و تیزبینی میخواهد، ثانیاً: شجاعت و شهامت میخواهد، یعنی وقتی که دیگران کاری را نمیکنند، او انجام بدهد.(2)
باید همه تحقیقاتمان را جهت بدهیم و نیازهایمان را بسنجیم، ببنیم چه چیزی لازم داریم و وارد شویم...(3)
باید تحقیقات ما کاربردی باشد، یعنی تحقیق خشک خارج از زمینه عمل، راه دور و دراز پیمودن در زمان و فرصت کم است.(4)
محقق و پژوهشگر ما نباید برای کسب رتبه علمی به دنبال این باشد که مقالهای را تهیه و تولید کند که برای کشور هیچ فایدهای ندارد و هیچ خلأیی از خلأهای پژوهشی کشور را پر نمیکند، بله، آن کسی که آن را در مجله چاپ میکند، ممکن است برایش مفید باشد یا برای کس دیگری و جای دیگری مفید باشد؛ اما برای کشور مفید نیست.(5)
محقق امروز، نباید به همان منطقهای که مثلاً شیخ انصاری (رحمه الله) کار کرده است، اکتفا کند و در همان منطقه عمیق، به طرف عمق بیشتری برود؛ این کار کافی نیست.
محقق باید آفاق جدیدی کشف کند. این کار، در گذشته هم شده است؛ مثلاً شیخ انصاری حکومت را در نسبت بین دو دلیل کشف و ابداع کرده است، بعد دیگران آمدند و تعمیق کردند و آن را گستراندند و مورد مداقّه قرار دادند.
ص: 32
گشودن آفاق و گسترههای جدید در امر فقاهت لازم است. چه دلیلی دارد که بزرگان و فقها و محققان ما نتوانند این کار را بکنند.
حقیقتاً بعضی از بزرگان این زمان و نزدیک به زمان ما، از لحاظ قوت علمی و دقت نظر، از آن اسلاف کمتر نیستند، منتها باید این اراده در حوزه به حرکت در آید. باید این گستاخی و شجاعت پیدا بشود و حوزه آن را بپذیرد. البته این طور نباشد که هر کس هر صدایی را بلند کرد، حوزه آن را قبول کند. در عین حال، نباید حرف جدید در حوزه و در چارچوبهای مورد قبول، مستنکر باشد.(1)
واقعاً ما برای کار در زمینه ی فرهنگ عمومی، میدان بازی داریم. اگر ما بخواهیم توسعه ی اقتصادی را به معنای صحیح کلمه در جامعه راه بیندازیم، احتیاج به تلاش فرهنگی داریم. مادامی که حتی محقق و جستجوگر علمی ما، آن فرهنگ کار و وجدان کار و عشق به کار را، آن چنان که در یک فرهنگِ سالم مطرح است – که مظهر عالی اش هم فرهنگ اسلامی است- نداشته باشد، وجود این محقق بی فایده خواهد بود. گیریم که ما محققان بزرگی تربیت کردیم و مثلاً آزمایشگاه های مهمی هم در اختیارشان گذاشتیم؛ این به یک کار شخصی تبدیل خواهد شد.
این محققان بزرگی که ما در دنیا می بینیم، اعم از آن کسانی که در قرن ها پیش، از میان خود ما برخاستند – مثل ابن سینا ها، خوارزمی ها، خیام ها و دیگران – و چه آن کسانی که در قرون اخیر، از بین اروپایی ها برخاستند- از قبیل همین دانشمندان بزرگ شیمی و طبیعی و فلکیات و غیره- وقتی به زندگی این ها نگاه می کنیم، می بینیم که حقیقتاً خودشان را در زندگی فراموش کردند و زندگی شخصی و راحتی و پول و نفع برای خودشان را اصلاً در درجه ی دوم قرار دادند؛ اقلاً محور قرار ندادند، اگر نگوییم فراموش کردند. بعضی شان واقعاً آن موارد را فراموش کردند و به نفع تحقیق و علم و کار و پیشرفت، در فقر و مسکنت زندگی می کردند؛ بعضی دیگر هم اقلاً به تحقیق و علم و کار و پیشرفت اهمیت دادند و زندگی شخصی را محور قرار ندادند، بلکه آن ار در حاشیه گذاشتند.(2)
بلاشک مرکز این توجیهات و تحقیقات علمی، حوزه های علمیه است. نه اینکه کسانی که خارج از حوزه های علمیه اند، حق ندارند درباره ی مسائل اسلامی فکر کنند؛ بحثِ حق نیست، بحثِ این است که برای این تحقیق، ابزار و وسایل لازم، در غیر حوزه های علمیه فراهم نیست. هر کسی حق دارد پرشک شود؛ اما برای پزشک شدن باید به دانشکده ی پزشکی رفت. نمی شود در جایی که استاد و علم و آزمایشگاه و معلم و آگاه به فن وجود ندارد، ما دنبال دانش برویم. جای فهم دین، جای تأمل در دین، جای غور علمی در مسایل دینی در حدّ تخصص، حوزه های علمیه
ص: 33
است. البته ممکن است هر کسی در حد پایین تر از تخصص، آگاهی هایی داشته باشد؛ اما برای متخصص شدن، باید به حوزه های علمیه و نزد متخصصان علمی رفت و به آنان متوسل شد و از آنان خواست و از آنان فرا گرفت.(1)
مسئولیت عالم در مقابل کسانی که محتاج به علم او هستند، «لتبیننه للناس و لا تکتمونه» (آل عمران/187) است. خود این بیان، اول تبیّن و فهمیدن لازم دارد. ما باید بفهمیم، تا بتوانیم آنچه را که فهمیده ایم، تبیین کنیم. پس، کسب فهمیدن هم برای ما واجب و ضروری و اجتناب ناپذیر است. ما باید روز به روز بر خودمان اضافه کنیم. آنچه که ما می دانیم، در مقابل آنچه که نمی دانیم، یک پَر کاه در مقابل صحراها و کشتزارها هم نیست. آنچه که ما می دانیم چیست؟ هر کتابی که آدم باز می کند، می بیند سیل مطالب در این کتابها هست، که آن ظرف خالی ما محتاج آن است. کو عمق؟ کو استعداد؟ کو توفیق برای این همه فهمیدن؟ به هر حال ما باید تلاش کنیم. ما در مقابل آنچه که باید
بدانیم، و نسبت به معارفی که مردم ما محتاج آن هستند، چیزی نمی دانیم. ما باید درس بخوانیم و مطالعه کنیم. حالا من نمی خواهم در اینجا تکلیف درس خواندن بکنم، باید با مطالعه و تحقیق و تأمل و تفکر، بر خودمان بیفزاییم، تا بتوانیم بیان کنیم.(2)
تحقیق، منبع تغذیه ی آموزش است.
ما اگر تحقیق را جدی نگیریم، باز سال های متمادی بایستی چشم به منابع خارجی بدوزیم و منتظر بمانیم که یک نفر در یک گوشه ی دنیا تحقیقی بکند و ما از او یا از آثار تألیفی بر اساس تحقیق او استفاده کنیم و اینجا آموزش بدهیم. این نمی شود؛ این وابستگی است؛ این همان ترجمه گرایی و عدم استقلال شخصیت علمی برای یک کشور و برای یک مجموعه ی دانشگاهی است. دانشگاه یک کشور، محیط علمی یک کشور ضمن اینکه ارتباطات علمی خودش را با دنیا حفظ می کند، از تبادل علمی، از گرفتن علم هیچ ابایی ندارد.
من بارها گفته ام که ما از شاگردی ننگمان نمی کند که شاگردی کنیم؛ استاد پیدا بشود، ما پیش او شاگردی می کنیم؛ اما از این ننگمان می شود که همیشه و در همه ی موارد شاگرد باقی بمانیم؛ اینک نمی شود برای یک مجموعه ی علمی، این مایه ی منقصت است که در پژوهش و تحقیق که منشأ و منبع رویش علمی است، ضعیف باشد؛ باید بتواند از لحاظ علمی متکی به خودش باشد. البته از دیگران هم استفاده کند، با دنیا هم تبادل کند، آن وقت در این صورت جایگاه شایسته ی خودش را هم در تبادل های علمی در دنیا پیدا خواهد کرد؛ وقتی متکی است به دانش و تحقیق و کارکرد علمی خود. این در دنیا و در مبادلات علمی هم تأثیر خودش را می گذارد. این هم تأکید چند باره درباره ی تحقیق.(3)
ص: 34
در حرکت علمی در کشور، مهمترین اولویت، تولید علم و جرأت برای گشودن افقهای جدید و شکستن مرزهای علمی است.(1)
در واقع حیات اهل علم به همین نشاط و حوصله ی علمی و کار علمی است.(2)
این درس و بحث و تحقیق را باید دنبال کرد و خود را برای مفید بودن و مفید واقع شدن در خدمت اسلام عزیز، هر چه بیشتر آماده کرد. این را هم عرض کنم: سعی باید بر این باشد که نیروی تحقیق، همچنان که اکنون در ما – یعنی در تیپ طلبه و آقایان طلاب و به خصوص شما فضلای عزیز و فعال- زنده است، در همه جا گسترش یابد؛ یعنی تحقیق و نوآوری و نکات و شگردهای کار دانشمندان و متفکرین و صاحبان فنون مختلف را یافتن و از آنها بهره بردن و استفاده کردن.(3)
نکته ای را که بعضی از دوستان در اینجا گفتند، مورد تأکید بنده است که پژوهش اولاً مورد اهتمام قرار بگیرد، ثانیاً سمت و سوی پرداختن به نیازهای کشور را پیدا کند؛ یعنی حقیقتاً پژوهش هایی بکنیم که مورد نیاز ماست.
من بارها در شورای عالی انقلاب فرهنگی به آن دوستان عرض کرده ام، هم شاید اینجا گفته ام: ما ملاک پیشرفت علمی مان را درج مقالات در مجلات آی. اس. آی نباید قرار بدهیم. ما نمی دانیم آنچه که پیشنهاد می شود، تشویق می شود؛ برایش، آن مقاله نویس احترام می شود، دقیقاً همان چیزی باشد که در کشور ما به آن احتیاج دارد. ما خودمان باید مشخص کنیم که درباره ی چی مقاله می نویسیم، درباره ی چی تحقیق می کنیم. البته انعکاس در مجامع جهانی لازم است، ضروری است و انعکاس هم پیدا خواهد کرد. مقصود این است که ما پژوهش را تابع نیاز خودمان قرار بدهیم.(4)
ص: 35
خیلی از کارها و تحقیقاتی که در روزگار ما، به طور موردی صورت می گیرد، از قبیل «تاریخ تجمّلاتی» است که در اصل، واجب و لازم و ضروری هم نیست. مطالبی که امروز می نویسند، اگر چه حکایت و گزارش هست- یعنی همان معنای تاریخ در آن دیده می شود- لکن غالباً پاسخ به سئوالات معمولی نیست؛ مگر با دو سه واسطه و فقط به درد محققین می خورد. به عنوان مثال، کسی از معاصرین آمده و درباره ی قاتل «اتابک اعظم» تحقیق کرده و مطالبی نوشته است. البته سئوالی است و جوابی دارد؛ اما این سئوال چقدر جزو نیازها و ضروریات یک ملت، یک نسل و یک کشور است. که بیاییم تحقیق کنیم و قاتل اتابک را بیابیم؟! از این قبیل جزئیات در تاریخ معاصر، کم نیست؛ که بعضی از مورخین و محققین به آن پرداخته اند. به تعبیری دیگر، بعضی از عناوینی که برای تحقیق جلوی انسان گذاتشه می شود، پاسخ به سئوال و استفهامِ حقیقیِ موجودِ مورد نیاز نیست.
بنده تصورم این است که اگر به برداشت اول از تاریخ نگاه کنیم، کاری لازم و ضروری به نظر خواهد آمد که با آن می شود واقعاً قصد قربت کرد یعنی از جمله کارهایی است که می تواند در جهت اهداف الهی قرار گیرد. به تعبیری دیگر، محقق مؤمنی که مایل به انجام کارهای لغو نیست و برای هر کار خود در آن سوی مرز مرگ و زندگی، تجسّم خیری قایل است، با رویکرد به برداشت اول از تاریخ، می تواند به سئوال های پیرامون موضوع پاسخ دهد.(1)
یک نکته این است که بعضی از کارها اگر چه عنوان تحقیق دارد، اما بیشتر خدمت رسانی است؛ تحقیق نیست. نه اینکه خدمت رسانی کار کم اهمیتی باشد، نخیر، آن هم مهم است؛ منتها اگر در کنار این کارهای خدمت رسانی، کارهای دقیق پژوهشی قرار نگیرد، ممکن است خدمت درستی هم رسانده نشود. یعنی می خواهم این را عرض و تأکید کنم که به عنصر تحقیق و پژوهش، در همه جا به صورت یک اصل در مجموعه کارها و نشاط های حوزه ای خوب است که توجه شود.(2)
ص: 36
ص: 37
البته آن بزرگان این کار را نکردند. عده ای از جوانان، کاری در این زمینه انجام دادند که اگر چه آن کار اصلی عالیِ آرمانی نیست، اما شایسته ی تحسین و تقدیر است؛ به خاطر اینکه ، قدمی در این راه است. اما آن کارِ بزرگ، هنوز هم می تواند انجام گیرد. اگر دو و حتی سه مجله ای فقهی هم در حوزه ی قم باشد، زیاد نیست. مجله ای مخصوص فلسفه باشد. یک مجله کلامی بحمدالله هست؛ منتها با تیراژ کم و غیر معروف. شاید خیلی از شما هم اسمش را نشنیده و آن را ندیده باشید؛ اما بنده بحمدالله دیده ام و از کسانی که مسئول این کار هستند، تشکر می کنم. این طور باید باشد تا افکار نو در علوم اسلامی، روز به روز در حوزه ی علمیه مطرح شوند؛ و اهم از همه و مقدم بر همه، فقه است.(1)
ص: 38
باید به تناسب تهمت هایی که به ما می زنند و به تناسب فحش هایی که به ما می دهند و به تناسب کتابهایی که علیه ما می نویسند، نیازها را بدانیم. مرکز و بانک اطلاعات حوزه کجاست که اینها را نگاه کند و درباره ی آن موضوعات تحقیق نماید و بنویسد؟
یکی از کارهایی که حوزه باید انجام بدهد، همین است. یعنی مرکزی داشته باشد و کتابهایی را که در دنیا راجع به انقلاب نوشته اند، جمع کند؛ چه آنهایی که مستقیماً درباره ی انقلاب است و چه آنهایی که به خاطر انقلاب به شیعه و یا اسلام فحش داده اند و چه کتاب هایی که از ما تعریف کرده اند و نقاط قوت ما را – که بعضاً خودمان هم از آنها غافل بوده ایم – یادآور شده اند. در این مرکز، محققان حوزه باید مشابه این کتابها را نیز در داخل کشور جمع آوری کنند و مورد بررسی قرار دهند. وقتی که محقق می گوییم، فوراً ذهن به سمت پیرمردهای از کار افتاده نرود. محققان جوان – مثل خود شما- بنشینند اینها را تقسیم بندی کنند و تفکر و ذهنیت انقلاب و به تعبیر اروپایی آن، ایدئولوژی انقلاب را- که متأسفانه هنوز معادل فارسی آن را پیدا نکرده ایم- تدوین کنند و آن را – نه در یک جلد و نه با یک بیان - بیرون بدهند؛ که اگر از ما پرسیدند: انقلابتان چیست؟ بگوییم این است. اگر شما چنین کاری نکردید، دیگرانی که غالباً صلاحیت ندارند، خواهند کرد.(1)
حوزههای علمیّه، استثنائاً بخش عمده و مهمی از کار آنها، پروراندن محققان است.(2)
خطوط دیگری را هم در زمینه ی راه امام و خط امام می شود بیان کرد. آنچه که عرض شد، مهم ترین و مؤثرترین ها بود. خوب است برادران، جوانان، اهل فکر و تحقیق، طلاب، دانشجویان روی این مبانی فکر کنند، روی اینها کار کنند. فقط متن باقی نماند؛ این متنها درست توضح داده شود، تبیین شود.(3)
افرادی را آماده داشته باشند برای تحقیق و تدقیق و نوآوری در همان مسایلی که امروز در خود حوزه های علمیّه مطرح است؛ مثل مسایل فلسفه ی اسلامی، مثل مسایل فقه اسلامی، مثل مسایل اصول اسلامی؛ که بعضی از این مباحث
ص: 39
اصولی ما که در مباحث الفاظ و غیره آنها را مطرح می کنیم، امروز جزو مسایل بسیار مهمی است که در مجموعه های فلسفی دنیا مطرح می شود. درباره ی همین ها تحقیق و نوآوری کنند.
شما آقایان محترم بدانید که این کارها هم عمدتاً کارِ دوران جوانی است؛ بیشتر مربوط به دوران جوانی است. تا نیروی جوانی در شما هست، تا همّت جوانی در شما هست، قدر بدانید.(1)
ایجاد محیطهای باز برای پژوهش افکار است، باید این کار در حوزه انجام بشود و از چیزهایی است که حوزه را زنده خواهد کرد ... .
مثلاً برای فقه، مجمع بررسی مباحث تازه فقهی، مرکب از هفت، هشت، ده نفر طلبه فاضل ایجاد شود و اینها مرکزی داشته باشند و جلساتی تشکیل بدهند و سخنرانیهای فقهی بگذارند، تا هر کس هر خطابه و مطلب و فکر جدید در فلان مسالهی فقهی دارد - از طهارت تا دیات - به آنجا بیاورد و آنها نگاه کنند، اگر دیدند ارکانش درست است و متکی به بحث و استدلال طلبگی است، عالمانه طرح شده است، آن را در فهرست بنویسند و در نوبت بگذارند تا این که آن فرد روزی بیاید و در حضور جماعتی که اعلان میشود خواهند آمد، سخنرانی کند و آن مساله را آزادانه تشریح نماید و یک عده هم آنجا اشکال کنند ... مجمعی شبیه همین، برای کلام باشد ...(2)
یک معاونت، معاونت آموزش است؛ که باید مدارس تحت برنامه و مدارس تخصصی را اداره کند؛ برای آموزش، برنامه ریزی کند؛ متون آموزشی تهیه کند؛ گواهی پایان نامه های تحصیلی را بدهد؛ از طلاب بخواهد که پایان نامه بنویسند. شما آقایان چرا پایان نامه نمی نویسید؟ یک نفر دانشجو، چهار سال، پنج سال دوره ای را می بیند، بعد موضوعی را به او می دهند؛ استاد او را راهنمایی می کند و یک رساله به وجود می آورد خیلی هم خوب
است. الآن اگر همین آقایان طلاب ما، بعد از آنکه پنج سال، شش سال، ده سال خارج رفتند، یک استاد راهنما بگیرند و یک موضوع فقهی به آنها بدهند و بگویند کار کنید، ببینید از همین طریق چقدر موضوع حل خواهد شد. پایان نامه های بعضی از این دانشگاه ها را که برای من می آوردند- در موضوعاتی که بنده به آنها ذی علاقه هستم- می بینم که خیلی هم خوب است و این جوانان خوب کار می کنند. جوانان حوزه، اگر استعدادشان بیشتر از آنها نباشد، کمتر از آنها نیست؛ تلاش و زحمت و روح تحقیقشان هم که الحمدلله بالاست.(3)
ص: 40
در کشور با توجه به نیازهای آن، «پژوهش را هدفدار کنیم؛ یعنی ببینیم واقعاً کشور به چه احتیاج دارد و پژوهشها را در جهت نیازهای کشور قرار بدهیم، و این لازمهاش این است که ما بانک اطلاعات و مرکزی داشته باشیم. همه بدانند چه لازم است، چه انجام شده است و چه لازم است برای تکمیل یک پژوهش، تا بتوانند این قطعات گوناگون در کنار هم جمع بشود.(1)
حوزه باید مراکز متعدد تحقیقاتی داشته باشد، تا در تمام این زمینهها، مثل یک مجموعهی تولیدی مرتب و مدرن کار کند و محصول بدهد.(2)
از ابزارهای گسترش و تولید علم در عرصههای پژوهش، گسترش و راه اندازی مجلات تخصصی در علوم و فنون مختلف حوزوی است. اینک این تجربه در حوزههای علمیه کم و بیش در حال اجرا است و جای توسعه هنوز وجود دارد.
... در دایرة المعارفها، فقه ما را بعد از فقه اباضیه میآورند. از این فقه غنی، کسی خبر ندارد. این ها را بیرون بیاورید، تا در مجلات علمی دنیا منعکس بشود.(3)
برگزاری مستمر نشستهای علمی - پژوهشی در حوزه در زمینههای مختلف، روح پژوهش و تحقیق را احیا و پرورش میدهد. این کار علاوه بر تولید و نظرات جدید، به تربیت و تکامل نیروهای محقق و پژوهشگر هم کمک شایانی میکند.
برای استفاده از طلاب حوزههای علمیه در جهت توسعه، رواج و شناخته شدن اسلام لازم است، یک نظام فراگیر درسی و کاری کامل، شامل درس و تحقیق و پژوهش در حوزهها ایجاد شود.(4)
ص: 41
حوزه به مدرّس و محقق و مؤلف و فنان در فنون مختلف نیازمند است. بحمدالله این امر در حوزه ها تأمین می شود. محققان و مدرسان و فنانان و بزرگان و مجتهدانی هستند که آماده ی کارند؛ لیکن اگر شما به بیست سال بعدِ حوزه ی علمیه نگاه کنید، می بینید اینهایی که هستند، کم اند. شما بیست سال بعد را با چشم دقیق نگاه کنید، ببینید چه لازم داریم؛ آن وقت خواهید دید بزرگانی که امروز در حوزه های علمیّه حضور دارند، تعدادشان کم است. یکی از مهم ترین نیازهای ما همین است. حوزه های علمیه به قصد محقق پروری و ملاپروری، ملا درست کنند تا این نیاز بر طرف شود.(1)
... این حوزه است و کارش عبارت است از تحقیق در مسائل دینی و فراگرفتن احکام الهی در همه ی شئون زندگی. آن هم نه فقط در آنچه که مربوط به کنج محراب یا کنج خانه است؛ بلکه در قلمرو وسیع زندگی بشر. این گروه، این را باید فراگیرند؛ احکام جدیدش را تحقیق کنند؛ ناخالصیها و ناسره ها را از آن بزدایند و آن را با زبان مناسب، در هر جامعه ای و هر زمانی و هر مخاطبی، به رساترین شکل ممکن به مخاطبین برساند. این، وظیفه ی آن نهاد حوزه ای است و اسمش «حوزه ی علمیّه» است.(2)
ص: 42