نام جزوه: قرآن اعجاز جهانی و جاودانی اسلام
نویسنده: هیأت تحریریه موسسه در راه حق
ناشر: موسسه در راه حق
نوبت چاپ: مکرر
تاریخ چاپ: 1396 ه- ش
چاپخانه: سلمان فارسی
نشانی: قم، خیابان آیت الله مرعشی نجفی (ارم)
کوچه 20 – پلاک 10- موسسه در راه حق
تلفن: 2-37743221 (025)
www. darrahehaq.com
سامانه پاسخگویی پیامکی: 1000222333
رایگان
ص: 1
ص: 2
قرآن اعجاز جهانی و جاودانی اسلام
درسهایی از اصول دین، شماره پانزدهم
ص: 3
نام جزوه: قرآن اعجاز جهانی و جاودانی اسلام
نویسنده: هیأت تحریریه موسسه در راه حق
ناشر: موسسه در راه حق
نوبت چاپ: مکرر
تاریخ چاپ: 1396 ه- ش
چاپخانه: سلمان فارسی
نشانی: قم، خیابان آیت الله مرعشی نجفی (ارم)
کوچه 20 – پلاک 10- موسسه در راه حق
تلفن: 2-37743221 (025)
www. darrahehaq.com
سامانه پاسخگویی پیامکی: 1000222333
رایگان
ص: 4
پیامبران و اعجاز 5
قرآن جاودانه ترین اعجاز 6
فصاحت و بلاغت بی مانند 8
قضاوت دشمنان 11
اسلوب و شیوه بی همانند 15
هم آهنگی مطالب 16
اعجازهای علمی قرآن 17
نمونه هایی از اعجازها: 18
قرآن تحدّی می کند 25
اعجاب و اعتراف دانشمندان بیگانه 28
ص: 5
پیامبران الهی، هماره با نشانه هایی روشن برانگیخته می شدند تا مردم باور آورند که آنان از جانب پروردگار فرستاده شدهاند.
از این رو، آنان که ضمیری چون آینه، روشن و چون زلال چشمه سارها، شفاف و پاک داشتند، تا آن نشانه ها را می دیدند؛ دل می سپردند و ایمان می آوردند.
چنان که افسونگران زمان فرعون، چون اعجاز شگفت موسی علیه السلام را دیدند که چگونه عصایش، اژدهایی سهمگین شد و دانستند که از توان بشری بیرون است؛ بدو ایمان آوردند و از تهدید فرعون نهراسیدند.
حواریون عیسی علیه السلام نیز، تأثیر نفس او را به چشم دیدند که در کالبد مردگان می دمید و به خواست خدای، مرده برمی خاست و جان می گرفت. به او گرایش یافتند و
ص: 6
روح و جان مرده ی خویش را با ایمان به عیسی علیه السلام، حیات جاودان بخشیدند.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم که آخرین پیامبران و مهم ترین و بهترین آنان بود، و دینی جاودانه آورد که مکمّل همه ی ادیان الهی شد و تا رستخیز، هماره خواهد بود؛ به هنگام برانگیختگی، با نشانه هایی روشن از جانب خدای آمد، تا دلایلی آشکارا بر حقّانیّت دین راستین و بهترین او باشد.
چنین شد که قرآن، سند جاودانگی اسلام، در آفاق فکر و اندیشه ی بشری درخشید.
مشعلی که بر تارک دین بلند محمد صلی الله علیه و آله و سلم در بالاترین ستیغ خردهای روشن بشری، هماره فروزان است. و هماره تا خورشید از خاور می دمد، فروزان خواهد بود. منشور الهی روشنی است که انوار آن، چون
ص: 7
پرتو خورشید، در همه ی اعصار و قرون و همیشه و تا جاودان، برای ادامه ی حیات و تأمین سعادت مردم، از هر طبقه ضروری است.
در آن شالوده و اساس، آنچه برای هدایت مردمان لازم است، آمده است.
اصول اعتقادات و نیز روابط انسان و خدا و راههای استحکام این رابطه را با گفتاری به نرمی آب های زلال جویباران زمزمه گر؛ و به استواری کوههای ایستاده، جذّاب و شیوا و محکم، بیان می کند.
وظایف اجتماعی مردم را شرح می دهد، راه و رسم معاشرت را می آموزد.اختلاف طبقاتی و فاصله های ناهماهنگ را برمی چیند.خواهان برتری «انسان» و برادری و برابری و تربیت آن هاست.
ص: 8
احاطه به لغات و در دسترس داشتن واژه ها، چندان دشوار نیست اما، ترکیب و نیز ترتیب و تنظیم آن ها به شیوه ای که رعایت فصاحت و بلاغت شده باشد و هم جمله بندی به گونه ای باشد که بیان در همان حال که در دسترس ذهن خواننده است، در بالاترین جایگاه باشد، کاری است که بیرعایت قواعد باریک و دقیق ادبی و مهارت و ذوقی سرشار، انجام پذیر نیست.
در فنّ «فصاحت و بلاغت» آمده است که:
برای «فصاحت و بلاغت» در هر گفتار یا نوشتار، رعایت سه موضوع ضروری است:
اوّل: احاطه به واژه ها و معانی
دوّم: قدرت فکر و لطافت ذوق
سوّم: قدرت بیان یا قلم
ص: 9
اما، همواره باید در نظر داشت که اگرچه همه ی قواعد و ضروریات فصاحت و بلاغت نیز، رعایت شود باز کسی نمی تواند مدّعی گردد که نوشته یا گفته ی او در همه ی زمان ها «برترین» است و کسی همانند آن نمی تواند آورد.
اما، خداوند متعال، که حوزه ی قدرت و دانش او را پایانی نیست، از ترکیب و تنظیم کلمات، در قرآن سخن را به گونه ای آراسته است تا هیچ کس گرچه بلیغ ترین و فصیح ترین مردمان، نظیر آن، نتواند آورد. و این است رمز جاودانه بودن قرآن و سند پیامبری جاوید حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم .
قرآن به گواهی تاریخ در روزگاری درخشید که عرب در اوج ترقّی ادبی بود. شعرای نامی و خطبای بزرگی چون امرؤالقیس و لبید و... که هنوز از نوابغ
ص: 10
عرصه ی ادب بشمارند، اشعاری می سرودند و سخنانی ایراد می کردند که گاه تا حدّی دلنشین و بلند بود که بر پرده و یا به لوح زرّین می نوشتند و بر دیوار کعبه می آویختند.
اما همین آثار، به طلوع خورشید فروزنده ی قرآن، چون ستارگان، رنگ باختند و غروب کردند. عرب بلیغ از بلاغت قرآن در حیرت ماند تا آنجا که دشمنان پرخاش جوی اسلام و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ، که حتی در محو او و دینش دست به تیغ بردند؛ با همه ی تلاش هایشان از گرفتن یک اشتباه یا حتّی کوتاهی در زبان و بیان قرآن، افسوس خوردند، چراکه نمی توانستند.
ص: 11
خوش تر آن باشد که وصف دلبران
گفته آید در کلام دیگران
ایّام حج بود،(1)
مردم از همه جا به مکّه می آمدند. و قریش ناراحت بود چراکه بیم داشت خبر پیامبری محمد صلی الله علیه و آله و سلم در تازه واردان تأثیر بگذارد. پس گروهی از قریش با ولید که سرکردگی داشت؛ گرد هم آمدند تا همه به ناروا به پیامبر نسبتی ببندند و بدینگونه تازه واردان را از ملاقات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بازدارند. چون جمع شدند، یکی گفت: می گوییم این مرد کاهن است.
ص: 12
ولید گفت: باور نخواهند داشت چون سخنان او همانند گفته ی کاهنان نیست.
دیگری گفت: می گوییم دیوانه است.
ولید گفت: هیچ کس نمی پذیرد چراکه گفتار و کردار او به دیوانگان مانند نیست.
گفتند: می گوییم شاعر است.
گفت: این را نیز نمی پسندند، چراکه عرب به همه ی گونه های شعری آشناست و کلام او به شعر نمی ماند.
گفتند: می گوییم جادوگری است.
گفت: جادوگران روش ویژه ای دارند چون گره زدن نخ و دمیدن و... و محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ، کارهایی ازاین گونه، نمی کند. آنگاه ولید خود اظهار داشت: سوگند به خدا، سخن این مرد حلاوت و دلچسبی ویژه ای دارد.
سخن او، همانند درختی است انبوه، با ریشه هایی استوار و عمیق و شاخه هایی که از پرباری خمیده اند.
ص: 13
پس می توانیم به مردم بگوییم: گفتار او سحرآمیز است چراکه بین پدر و فرزند و همسر و شوهر و برادر جدایی می افکند.(1).
ملّت های غیر عرب برای شناخت فصاحت و بلاغت و نیز برای پی بردن به این که قرآن در حدّ اعلای فصاحت و بلاغت است؛ می توانند رجوع کنند به گفته ی سخن سنجان عرب همان روزگاران - که در تاریخ ثبت شده است - و هم به نوشته هایی که در همین عصر، در این زمینه قلمی شده و اعتراف آنان که متخصّص این رشته هستند.
ص: 14
خوشبختانه از زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تاکنون در همه ی دوره ها متخصّصین فنّ بلاغت و ادبیات عرب به فصاحت و بلاغت بی مانند قرآن اعتراف کرده و خود را در برابر آن، عاجز دانسته اند.
همچنان که نویسندگان معاصر عرب:
عبدالفتاح طیاره، دانشمند معروف معاصر می نویسد:
«علماء و ادباء و نویسندگان هر عصری به اعجاز قرآن اعتراف کرده و خود را در برابر آن عاجز دیده اند.»
تاریخ عرب رجال نامی زیادی که در نثر و یا در نظم برتری ویژه ای داشته اند، چون ابن مقفّع، جاحظ، ابن عمید، فرزدق، بشار، ابونواس، ابوتمام، و... را معرّفی می کند اما آنان همه در برابر قرآن خضوع کرده اند و
ص: 15
ناگزیر به اعتراف شده اند که قرآن عزیز، از جنس کلام بشری نیست و وحی الهی است.(1)
دکتر طه حسین، ادیب توانای معاصر می گوید:
«قرآن، برتر از حد نظم و نثر است چراکه ویژگی هایی دارد که در هیچ نثر و نظمی نمی توان یافت پس قرآن را نمی توان نظم یا نثر نامید بلکه باید گفت: قرآن است و بس.»
و این ممتاز بودن و یگانه بودن، نتیجه ی ویژگی زبان و بیان و اسلوب قرآن است. و در هیچ یک از آثار عرب، نظیر آن نمی توان یافت.
ص: 16
نوشته یا گفته ی هر کس، هرچند چیره دست و یا شیرین گفتار باشد، باری در شرایط و حالات مختلف یکدست نخواهد بود، به ویژه کارهایی که در روزهای نخستین نویسندگی از هر نویسنده به جا مانده با آثاری که پس از سالیان و بر اثر تجربه های بیشتر و تمرین مکرّر، به جا گذارده است، بسیار تفاوت می کند و همیشه آثار بعدی بهتر است.
اما قرآن، باآنکه در طی 23 سال شده است، باآنکه در شرایط مختلف نازل شده است و چون رودباری دراز که از بستر سنگلاخ ها، شنزارها، تنگه ها، درّه ها و دشت های گوناگون بگذرد، از حوادثی شگرف، در گذشته اما هماره، چون سرچشمه، زلال مانده است. یکدستی و هماهنگی مطالب و اسلوب و شیوه و بیان قرآن،
ص: 17
شگفت انگیز است. این شگفتی وقتی به اوج می رسد که می بینیم باآنکه در محتوای قرآن، از رشته های گوناگونی سخن به میان آمده اما اسلوب و یگانگی بیان و جهت، یکدست مانده است...
آشکار است هرکس که فقط در یک رشته ی خاص، به حدّ استادی رسیده است، اگر در همان رشته کاری ارائه کند، درخشان خواهد بود اما همین که خواست در رشته های دیگر نیز- که در آن ها استاد نیست - توان خویش بیازماید؛ حتماً کاری برجسته ارائه نخواهد کرد. اما قرآن، در هر زمینه ای تا حدّ شگفتی، درخشیده است.
اگرچه هدف نخستین و اصلی قرآن، به تصریح خود آن، تنها هدایت مردم به شاهراه سعادت و نیکبختی در زندگی دنیوی و آن دنیایی مردم است اما جای جای، در ضمن
ص: 18
پیگیری آن هدف والا؛ حقایقی بسیار از دانش های بشری در رشته های علوم طبیعی و فیزیولوژی و هیأت و... بیان داشته است. و این خود نشانه ی بلند دیگری است بر اعجاز قرآن. چراکه پیامبر به گواهی تاریخ مسلم، هرگز درس نخوانده بود و نیز در محیطی می زیست که از دانش و معارف بشری (غیر از ادبیات) به کلی بی بهره و از مراکز علمی آن روز چون یونان، روم و ایران به دور بودند.
الف: هواشناسی دانشی است که بسیار نوپاست
آگاهی های گذشتگان درباره ی پدید آمدن ابر و باران و برف. از حدود حدسیّات و حسیّات تجاوز نمی کرد و به طور کلی جنبه ی خیالی و احتمالی داشت و بر مبنای علمی بنیان گذاری نشده بود.
ص: 19
ناخدایان و کشاورزان، هر یک نشانه ها و قرینه هایی برای پیشگویی باد و باران داشتند؛ اما از چگونگی پیدایش آن خبری نداشتند.
هزاران سال بر همین اساس گذشت تا در قرن 17 میلادی گرماسنج و در قرن 19 میلادی تلگراف و به تدریج چیزهای لازم در هواشناسی؛ کشف و اختراع شد. و کم کم دانشمندان به تحقیق پرداختند تا در نیمه ی اول قرن بیستم میلادی دانشمند نروژی «بیرکنس»(1) موفّق شد؛ قاعده ی عمومی تشکیل و تحرّک مجموعه ی ابرها و پیدایش طوفان ها و باران های همه جایی را اعلام کند.
پس از دامنه ی اکتشافات، این دانش، همانند سایر رشته ها، بسیار پیش رفت. کیفیت آبستنی ابر، جدا شدن باران از آن، شکل گیری و سقوط تگرگ و مسائل مربوط
ص: 20
به صاعقه و تندر و آذرخش و طوفان های مناطق گرمسیر، جریان سراسری بادهای مجاور زمین و مسائل دیگر تا حدود زیادی آشکار شد.(1)
و اما نظر قرآن حدود پانزده قرن پیش به هنگامی که از باد و باران و غیره سخن می راند درست همان است که آخرین کشفیات جدید هواشناسی بدان دست یافته است:
مثلاً: امروز ثابت شده است که ابر ممکن است با وجود آن که به حالت اشباع رسیده باشد، تقطیر نشود و یا اگر هم بشود، دانه ها چنان ریز باشند که در هوا معلّق بمانند و سقوط نکنند و باران نبارد مگر آن که به وسیله ی ذرّات نامرئی نمک که به وسیله ی باد از روی دریا آورده می شوند بارور گردند.
ص: 21
و یا مهم تر از آن: رطوبت هوا به دور برکه های متبلور برف که در ارتفاعات بالاتر بسته شده و به وسیله ی باد پاشیده می شود؛ جمع گردد و سرانجام قطرات ریز و نخستین باران در اثر اختلاط و تصادم و تلاطم بادها، به هم بپیوندد تا رفته رفته درشت و درشت تر شده و براثر وزن نسبتاً زیاد خود، از خلال توده های ابر ساقط گردد.(1)
درصورتی که قرآن کریم در 14 قرن قبل تصریح کرده است که: ما بادها را برای تلقیح می فرستیم و به وسیله ی آن از آسمان آب فرو می ریزیم و شما را سیراب می کنیم.(2)
ب: پس از اختراع هواپیما و امکان پروازهای بلند
ص: 22
دانش بشری و دید او از حدّ ابرهای متشکل و مستور از سوزن های یخ در گذشت. تا این هنگام کسی نمی دانست که در آسمان و بر فراز سر مردم کوه هایی از سوزن های یخ موجود است.(1)
اما قرآن با قاطعیت کامل می گوید:
(وَ یُنَزِّلُ مِنَ السَّماء مِنْ جِبالٍ فیها مِنْ بَرَدٍ).(2)
خدا از کوه های یخی که در دل آسمان است (برف و تگرگ و باران) نازل می کند.
ج: موجودات زنده در کرات
با آن که بشر به کمک دانش فضایی، در ماه گام گذاشته است اما هنوز وجود موجودات زنده در کرات آسمان از مرحله ی تئوری، در نگذشته است و تنها با نشانه های
ص: 23
زیادی احتمال می دهند که در بعضی از کرات موجودات زنده ای از قبیل: حیوان و یا انسان یافته شود.
اما قرآن بدون ابهام می فرماید:
«و از نشانه های خداست: آفرینش آسمان و زمین و آنچه در آن دو از جنبندگان پراکنده است و او بر گردآوردن آن ها، آنگاه که بخواهد توانا و قادر است.(1)
د: در سوره یس، آیه 36 آمده است:
(سُبْحان الَّذی خَلَقَ الاَْزْواجَ کُلَّها مِمّاتُنْبِتُ الاَْرْضُ وَ منْ اَنْفُسهِم وَ مِمّا لایَعْلَمُونَ).
منزّه و پاک است آن که آفرید همه ی زوج ها را: از آنچه زمین می رویاند و از خودشان و از آنچه نمی دانند. و در سوره ی طه، آیه ی 53 می خوانیم:
ص: 24
(و اَنْزَلَ مِنَ الْسَّماء ماءً فَاَخْرَجْنا بِه اَزْواجاً مِنْ نَباتٍ شَتَّی).
و از آسمان آبی فرود آورده پس به آن زوج هایی از گیاهان و روییدنی های گوناگون پدید آوردیم.
در زمان هایی که دانش بشری، هنوز اجازه نمی داد که مفسّران عالی قدر بدانند گیاهان و روییدنی ها زوج و جفت دارد؛ زوجیّت را به اصناف و انواع و یا صورت و مادّه و سایر اصطلاحات فلسفی - که در حوزه ی قرآن راه ندارند - توجیه و تفسیر می کردند. اما امروز بر اساس تحقیق های جدید، دریافته اند که نه تنها انسان و حیوان، جفت آفریده شده اند، بلکه روییدنی ها نیز جفت دارند.
یکی از شگفت ترین پدیده های این جهان، جفت گیری و تلقیح گیاهان است که در کتاب های دانش طبیعی، ذکر شده است.
ص: 25
قرآن تحدّی می کند(1)
قرآن نه تنها از جهت فصاحت و بلاغت، بلکه همان طور که اشاره شد، در همه ی عرصه های فکری و اجتماعی بشری؛ و برای همه ی طبقات معجزه است:
برای سخن سنجان از جهت فصاحت و بلاغت؛
برای حکما از جهت حکمت؛
برای دانشمندان از جهت جنبه های علمی و...
به همین جهت، قرآن، خطاب به همه جوامع می گوید:
اگر می گویید این کتاب، کلام بشر است؛ پس مانند و برابر با آن را بیاورید:
1- سوره ی اسراء آیه 88:
ص: 26
اگر جن و بشر فراهم آیند تا مانند این قرآن آورند نتوانند؛ هرچند برخی از ایشان، دیگران را پشتیبانی کنند.
2- سوره ی هود، آیه ی 15:
می گویند آن - قرآن - را به دروغ بسته است؛ بگو 10 سوره چون همان دروغ ها بیاورید، و هر که را جز خدا می توانید؛ بخوانید تا شما را یاری دهد، اگر راست می گویید؛ و چنانچه پاسختان نداند، بدانید، به علم خدای فرود آمده است و بدانید جز او، خدایی نیست.
3- سوره بقره، آیه 23:
اگر نسبت به آنچه بر بنده ی خود (= محمد صلی الله علیه و آله و سلم ) فرود آوردیم شک دارید، سوره ای مانند آن بیاورید.
اما به گواهی تاریخ می بینیم که از آن زمان تاکنون هیچ کس در این راه، جرأت برابری کردن نداشته است.
ص: 27
البتّه در زمان محمد صلی الله علیه و آله و سلم و پس از رحلت آن گرامی، برخی از عرب چون مسیلمه، سجاح، ابن ابی العوجاء از این راه درصدد معارضه برآمدند، اما نتوانستند و سرانجام به ناتوانی خویش اعتراف کردند.
در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دشمنان اسلام که در راه مبارزه با او از سخت ترین راه ها گذشتند: مانند شکنجه دادن مسلمانان، در محاصره ی اقتصادی گذاردن آنان، توطئه برای قتل محمد صلی الله علیه و آله و سلم و... تن به کار آسانی چون «آوردن یک سوره شبیه قرآن» ندادند.
در زمان حاضر نیز برخی از دشمنان که در راه کوباندن اسلام میلیاردها دلار خرج می کنند؛ حتماً اگر می توانستند، از این راه بی خرج و آسان (= آوردن سوره ای مانند قرآن)؛ با اسلام مبارزه کنند، تاکنون این کار را کرده بودند و خبر آن را چون بزرگ ترین سند
ص: 28
پیروزی خود و شکست اسلام، در همه ی شیپورهای مخابراتی عالم می دمیدند.
دانشمندان اروپا در عصر بلندگرایی انسان نیز به اعجاز قرآن اعتراف کرده اند:
یک بانوی دانشمند ایتالیایی - استاد دانشگاه ناپل - می گوید:
کتاب آسمانی اسلام، نمونه ای اعجاز آمیز است... از آن تقلید نمی توان کرد. اسلوب و سبک آن در ادبیات عرب بی سابقه است. تأثیر ویژه ی آن در روح آدمی، ناشی از امتیازات و برتری های آن است... چگونه ممکن است چنین کتابی، کار محمّد صلی الله علیه و آله و سلم باشد درحالی که او یک عرب درس ناخوانده بود... ما در این کتاب، گنجینه هایی از دانش ها می بینیم که از گنجایش هوش بزرگ ترین
ص: 29
فیلسوفان و سیاستمداران برتر است، به همین دلایل قرآن اثر یک فرد تحصیل کرده نیز نمی تواند باشد.(1)
استاد سنایس می گوید: بی گمان قرآن همان قانون همگانی و کاملی است که از هیچ سو، باطل در آن راه ندارد. پس شایسته ی همه ی زمان ها و مکان هاست و اگر مسلمانان چنانکه باید، بدان چنگ زنند، دوباره سیادت گذشته ی خویش را بازخواهند یافت.(2)
جان ویلیام دروپر J.W.Droper می گوید:
قرآن یادآوری های اخلاقی، بسیار دارد. سبک نگارش آن به گونه ای تنظیم یافته است که ما، به هیچ صفحه ای از آن در نمی نگریم مگر آن که عالی ترین نوشته ای را که هر کس باید بپسندد، در آن خواهیم یافت.
ص: 30
این بنیاد ویژه، که به گونه ی پاره های کوتاه آمده است، مطالب و شعارها و قوانینی است که به خودی خود کمال دارد و برای همه ی مردم، در همه ی نشیب و فرازهای زندگی، قابل بهره برداری است».(1)
در پایان، این یادآوری دریغ آلود و حسرت زای، لازم است که: اگر ما با قرآن آشنا شویم و برنامه های بلند و شکوهمند و دقیق آن را به کار بندیم، سیادت و برتری همه جانبه از آن ما خواهد بود.
بنیان های بلند عظمت ما مسلمانان هنگامی فرو ریخت، که دست از عمل کردن به فرامین این کتاب آسمانی برداشتیم، پس به زمین خوردیم، چون از اسلام تنها به نام آن اکتفا کردیم.
ص: 31
بزرگی از دست رفته هنگامی بازمی گردد، که ما نیز از این راه کج بازگردیم و از نو مسلمان شویم، و قرآن را بر فراز دیده ی دل و خرد بگذاریم و بگشاییم و آن را سرمشق زندگی کنیم که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:اِذَا الْتَبَستْ عَلَیْکُمُ الْفِتنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ...(1) هنگامی که فتنه ها چون پاره های شب تیره بر شما فرو پیچد، به قرآن دست آویزید.
پایان
ص: 32